سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
1. مـــــرحله اول حسي ـ حركتي : Sensorie Motor Stage
كه از بدو تولد تا 2 سالگي را شامل مي شود.اين مرحله از نظر پياژه به دليل اينكه كودكان فقط از طريق انجام اعمال حسي ـ حركتي ميتوانند با جسم خود و محيط اطراف ارتباط برقرار نمايند مرحله حسي ـ حركتي نامگذاري شده است در اين مرحله به نشر بازتابها از جمله بازتاب مكيدن، چنگ زدن، و غيره ميتوان اشاره كرد اما ميبينيم هنوز بطور كامل شناختها حاصل نشده اند و ساختار شناختي كودكان در اين مرحله بسيار ضعيف ميباشد اين مرحله به چند مرحله فرعي ديگر تقسيم شده است به ترتيب زير است :
۱- مـــــرحله بازتابهــــا :از زمان تولد تا 1 ماهگي بيشترين اعمال و رفتار نوزادان را در بر مي گيرد.
۲- مـــرحله انجام واكنشهاي دورانــي اوليه :كه از 2 ماهگي تا 4 ماهگي را شامل مي شود اين مرحله بدين معني است كه نوزادان از طريق انجام اعمال حسي ـ حركتي خود عملي ر انجام مي دهند و مجدداً به دليل لذت ايجاد شده از آن رفتار را مجدداً تكرار مي نمايند.
۳- مــــرحله هماهنگـــي بين ديدن، گـــرفتن و لمس كردن :كه حدوداً بين 4 ماهگي تا 8 ماهگي صورت ميپذيرد.
۴- مــرحله تميـــز بين هدف و وسيله :كه حدوداً از 8 ماهگي تا 12 ماهگي را در بر مي گيرد و بدين معني است كه كودكان براي مثال چنانچه دستشان به شيء نرسد با كشيدن شيء ديگر كه نزديك خودشان است آن شيء مورد نظر را نيز به نزديك خود آوردند مانند قوطي كبريتي كه بر روي بالشتي قرار دارد ولي كودك دستش هم به آن نمي رسد و با كشيدن گوشه بالشت آن را به نزديك خود آورده و به هدف خود ميرسد.
۵- مـــرحله انجام واكنش هاي دوران ثانويه : كه حدوداً بين 12 ماهگي تا 18 ماهگي را شامل مي گردد در اين مرحله كودكان مي توانند با انجام دادن تغييراتي در محيط اطراف خود نتايجي گوناگون بدست آورند دست به آزمايش و خطا بزنند و از كار خود لذت ببرند براي مثال ليوان آبي را گرفته و از ارتفاعات گوناگون آن را بر روي زمين مي ريزند تا ميزان پخش شدگي آب را ببيند و از اين نظر لذت ببرند.
۶- مــرحله آغاز دروني شدن روان بنه ها يا طرحواره هاي شناختي: كه از مرحله 18 ماهگي تا 24 ماهگي را شامل ميشود به طور كلي در مرحله اول مي بينيم كودكان از نظر كيفيت شناختي در سطح بسيار پاييني قرار دارند و بيشتر فعاليتشان از طريق انجام اعمال حركتي مي باشد كه يا متمركز بر بدن خود بوده و يا كم كم با افزايش دامنه سني اين اعمال و حركات متوجه محيط بيرون نيز مي شود.
2. مــــرحله دوم پيش عملياتــــي Preopertional Stage
كه از 2 سالگي تا 7 سالگي را شامل مي شود.از نظر پياژه كودكان در اين مرحله به دليل اينكه توانايي انجام عملياتي را ندارند و براي انجام عمليات نيازمند توانايي انجام در فرايند برگشت پذيري و بر اين اساس اين مرحله به نام پيش عملياتي نامگذاري شده است مفاهيم عبارتند از خودمحوري يا خودمركزبيني، استفاده از نمادها كاربرد زبان، برقراري ارتباط بين جزء و كل يا درون كنجي، مصدوم گرايي، جان گرايي يا جان دار پنداري، واقع گرايي، تقليد تعويقي يا تقليد غيابي (defferedimition).
خود محــــوري يا خود مـــركـــز بينـــــي :
بدين معناست كه كودكان توانايي جايگزين كردن خودشان را در موقعيت ديگران نداشته و نميتوانند از دريچه ديد ديگران موضوعي را بررسي نمايند و اين عدم توانايي در درك موقعيت ديگران منجر خواهد شد كه كودكان فقط بر اساس آنچه كه خودشان مشاهده ميكنند نتيجه گيري نمايند و آنهم به دليل عدم رشد شناختي كودكان در اين مرحله است از درون پنجره چه چيزي را مي بيند اما او نمي تواند خودش را در موقعيت فرد مقابل قرار دهد و از دريچه ديد او پاسخ دهد او جوابي را ميدهد كه بر اساس زاويه ديد خود باشد.
استفـــــــاده از نمادهـــــا :
كودكان از نظر پياژه در ايم مرحله خصوصاً در انجام بازي هاي خود از نمادهاي گوناگون استفاده مي نمايد و از طريق آن لذت مي برند براي مثال تكه چوبي را برداشته و از آن به عنوان تفنگ يا هواپيما استفاده مي نمايند.
كاربـــــرد زبان :
پياژه اعتقاد داشت از سن 2 سالگي به بعد به دليل اينكه كودكان كم كم با مفاهيم شناختي گوناگون آشنا مي گردند ميتوانند در روابط خود با ديگران از طريق كلامي ارتباط برقرار كند و بسياري از نيازها و خواسته هاي خود را به شكل كلامي عنوان كند.
بــــرقـــــراري ارتباط بين علت و معلــــول :
كودكان در اين مرحله نميتوانند وقايع و پديده ها يك رابطه علت و معلولي صحيحي برقراي نمايند براي مثال چنانچه شب نخوابيده باشد فكر ميكنند كه هنوز شب نشده است.
عـــدم درك رابطه اي بين جـــزء و كل يا درو كنجـــــي :
كودكان توانايي درك بين جزء و كل را نداشته و براي مثال اگر از آنها سئوال شود كه آيا 8 گل ميخك داريم و 2 گل محمدي. آيا تعداد همه ي گل ها بيشتر است يا گلهاي ميخك. آنها در جواب مي گويند گل ميخك .چرا كه توانايي بين درك و جزء و كل را ندارند.
مصــــــدوم گــــــــــرايـــــــي :
از نظر كودكان هر چيزي كه وجود دارد و مي بيند فكر مي كند كه زاده فكر بشر است از جمله ماه و ستاره و خورشيد چنين است كه انسانها آنها را ساخته است.
جان گــــــرايــــــي يا جان پنـــــداري :
همه اشياء از نظر كودكان جاندار تلقي ميشوند براي مثال چنانچه دست عروسكي كنده شود و يا عروسكي از بلندي پرت شود فكر ميكنند آن عروسك دردش گرفته و يا چنانچه عروسكي در منزل تنها بماند براي او اشك ميريزد و يا اگر برگ درختي كنده شود فكر ميكنند كه درخت دردش آمده است اما با گذشت زمان و افزايش دامنه سني كودكان تنها اشيائي را جاندار تلقي ميكنند كه حركت ميكنند مثل ماشين، هواپيما، قطار و امثال آن.
واقـــــع گــــرايــــي :
بدين معناست كه نام اشيا و رويدادها براي كودكان جنبه واقعي تلقي ميشود يعني همنام بودن يه معني مشابه بودن است براي مثال چنانچه دو نفر به يك اسم نامگذاري شده است مثلاً علي، چنانچه علي اول فرد بسيار پرخاشگري و عصباني باشد كودك فكر ميكند كه علي دوم نيز به دليل تشابه اسمي همان خصوصيات علي اول را با خود به همــــــراه دارد.
تقليــــــــــد تعويقــــي :
يعني الگوبرداري از منابع الگويي كه قبلاً كودكان ديده اند آنها مي توانند بدون حضور آن الگوها آن رفتار را مجدداً تكرار نمايند و مي بينيم تقليد تعويقي همزمان با ايجاد و توانايي درك و مفهوم پايداري شيء و نزد كودكان خاصل گشته و چنانچه آنها بتوانند روي داده ها را در حافظه خود ذخيره نمايند در اينصورت است كه حتي به صورت غيابي يا تعويقي آن رفتارها را تكرار نمايند در اين صورت مرحله كودكان نمي توانند عمل برگشت پذيري يا انعطاف پذيري را انجام دهند براي مثال اگر از آنها سئوال شود 4 = 2 + 2 ، ? = 2 – 4 برابر است يا چند مي شود، آنها نمي توانند جواب صحيحي به اين موضوع بدهند و يا در خصوص انعطاف پذيري. براي مثال اگر ميزان مساوي يا برابري مقدار آبي را در ظرفي متفاوت بريزيم كه يكي از ظرفها بلندتر و ديگري پهن تر باشد كودكان نمي توانند اين جواب درست را بدهند كه مقدار آب در هر دو ظرف برابر است بلكه آ نها مي گويند ظرفي كه بلندتر است ميزان آبش بيشتر است.
3. مرحله سوم مرحله عمليات عيني يا ملموس Converte Operation Stage
كه دامنه سني آن بين سنين 7 تا 11 سالگي را شامل مي شود. پياژه به اين دليل اين مرحله را عمليات عيني نامذاري كرده است كه كودكان در ايم مرحله دامنه سني تنها بر اساس آنچه كه مشاهده مي كند و مي تواند موضوعات را لمس كند پاسخ صحيحي مي دهد اما در خصوص موضوعاتي كه عينيت ندارند و ملموس نمي باشند يعني موضوعات مجرد و انتزاعي توانايي ارائه پاسخ صحصح را ندارند در اين مرحله كودكان مي توانند عمل برگشت پذيري و انعطاف پذيري را به خوبي انجام دهند و به انواع مفاهيم نگهداري از جمله نگهداري وزن، طول، حجم، عدد دست پيدا كنند براي مثال گفته مي شود كودكان در سن 9 سالگي به مفهوم نگهداري وزن و در سن 11 سالگي به مفهوم نگهداري حجم و در سن 6 و 7 سالگي به نگهداري عدد دست پيدا كند. محدوديت شناختي اين مرحله به مراتب در نزد كودكان كمتر از مرحله قبل بوده و كودكان ازكيفيت شناختي بهتري نسبت به مرحله قبلي برخوردار مي شود و مي توانند عمليات را انجام دهند.طبقه بندي اشياء و موضوعات گوناگون به خوبي صورت مي پذيرد درك رابطه جزء و كل نزد كودكان شناخته مي شود اما با همه ي اين ويژگيها كودكان نمي توانند در اين مرحله فراتر از رويدادهاي ملموس و عيني به تفكر بپردارند.
4.مرحله چهارم مرحله عمليات انتزاعي يا صوري :Forma Operation Stage
كه از سن 11 سالگي به بعد را شامل مي شود. در اين مرحله كه از نظر پياژه بالاترين كيفيت شناختي نزد نوجوانان است با آغاز نواجواني ديگر آن محدوديت شناختي عيني و ملموس مرحله قبل كمرنگ تر گشته و كيفيت شناختي برجسته اين مرحله درك موضوعات مجرد و انتزاعي مي باشد براي مثال تغيير و تفسير ضرب المثل، فرضيه سازي، استدلال كردن بسيار، كاربرد فراوان دارد و نوجوانان مي توانند پيرامون سئوالات گوناگون كه حتي عينيت ندارد به تفكر بپردازد. از نظر پياژه انواع مفاهيم رشد شناختي موجود در هر يك از مراحل نظريه او متناسب با سن رسش بوده و محيط در زمان سن رسش مي تواند فرايند رشد شناختي او را تسهيل ببخشد.
در اثر توسعه اقتصادي ساليان گذشته، خصوصاً 20 سال اخير، كشورهاي در حال توسعه به طور چشمگيري تغيير نموده اند. تمركز جمعيت و اطلاعات در شهرهاي بزرگ به طور محسوسي پيشرفت داشته است. امكانات جديدي كه تاكنون در مورد يك زلزله قوي تجربه شده اند، در حال رشد و توسعه است: آسمان خراشها، ساختمانهاي با سيستم هاي هوشيار، پلهاي معلق عظيم، بزرگراههاي زيرزميني، مراكز خريد زيرزميني، مترو، انواع و اقسام كامپيوترها و … در نتيجه اين پيشرفتها وضعيت و آثار ناشي از خرابي هاي زلزله هم تغييراتي نموده است.
مقدمه اي بر توسعه شهرها و افزايش خسارات اقتصادي
جالب است بدانيم كه اكثريت مردم جهان معتقدند هر چه زمان پيش مي رود زلزله هاي بيشتر و قويتري روي مي دهد. اين عقيده گرچه از نظر فيزيكي و توجيه وقوع زلزله ها ممكن است منطق درستي نداشته باشد؛ ليكن با توجه به سه مطلب زير بطور منطقي درست مي باشد:
الف- ظهور شهرها و شهركهاي جديد در مناطق مختلف، كه اين امر باعث مي شود تا زلزله هايي كه قبلاً در بيابان و در مناطق عاري از سكنه روي مي دادند، اين بار پس از دوره بازگشت خود در منطقه اي روي دهند كه تاسيسات مختلفي در آن درست شده و جمع زيادي در آن زندگي مي كنند.
ب- گسترش جمعيت و تاسيسات شهري كه خود عامل ديگر افزايش خسارات و تلفات مي باشد. هر چه شهرها مدرن تر شوند، خسارات بيشتري از نظر ارزش بوجود مي آيد. مثلاً در سال 1995 شهر مدرني مانند كوبه ژاپن و شهرهاي حومه آن بواسطه خسارت (مستقيم و غيرمستقيم) تاسيسات پيشرفته آنها متحمل هزينه بسيار سنگيني بالغ بر 150 ميليارد دلار آمريكا گرديد.
ج- پيشرفت دانش بشر در زمينه لرزه شناسي قادرست لرزه هاي زيادي در اقصي نقاط جهان ثبت نمايد، در حاليكه در قديم خيلي از زلزله ها ثبت نمي شد. لذا به نظر مي رسد كه زلزله ها افزايش يافته اند.
تقسيم بندي خسارات اقتصادي
پس از وقوع زلزله، خسارات اقتصادي را به طور كلي بهتر است به دو قسمت تقسيم نمود:
1-خسارات مستقيم
اينگونه خسارات بطور عمومي عبارتند از خسارات ناشي از خراب شدن ساختمانها و تاسيسات، جاده ها، پلها، راه آهن، لوله هاي آب و گاز، خطوط برق و مخابرات و تاسيسات آنها. خسارت مستقيم تقريباً هزينه آن چيزي است كه در اثر خرابي از دست رفته است و از سرويس خارج مي گردد. اين مثل آن است كه بطور مستقيم بايستي براي برگشت مجدد آنها هزينه نمود.
2-خسارت غيرمستقيم
وقتي تاسيسات و ساختمانها آسيب ببينند، نمي توانند مورد بهره برداري قرار گيرند. عدم امكان بهره برداري از آنچه كه در زلزله آسيب ديده است، قطع گردد. در واقع در خسارتهاي غيرمستقيم عايدي ناشي از بهره برداري قطع مي گردد كه مي تواند رقم بسيار قابل ملاحظه اي و گاهي اوقات برابر يا حتي بيشتر از خسارات مستقيم شود. معطل ماندن سرمايه گذاريها، فرار سرمايه ها از مناطق آسيب ديده، بيكاريها، ورشكستگيها و نظاير آنها از جمله مهمترين مصاديق خسارات غيرمستقيم هستند.
خسارات اقتصادي و آسيب هاي وابسته
تاكنون، تمامي كوشش ها مصروف كاهش دادن تلفات جاني تا حداقل ميزان ممكن، در يك زلزله بوده است. در واقع اين امر هنوز هم مساله اساسي محسوب مي شود و وضعيت كنوني شهرهاي بزرگ، كه شرايط پيچيده اي دارند، از عوامل آن است. امروزه در كلان شهرها حجم بالايي از پول و اطلاعات، صرف تهيه و تنظيم بهترين مكانيسم ممكن مي شود. مكانيسمي كه در آن نه تنها حداقل تلفات جاني رخ دهد، بلكه ميزان آسيبهاي اقتصادي نيز به حداقل ممكن كاهش يابد.
خسارات ناشي از عدم بهره برداري
ماشينهايي كه از آنها جهت تنظيم و اداره مكانيسم هاي مذكور استفاده مي شود، به راحتي خراب مي شوند و تعميرات مجدد آنها به راحتي امكان پذير نيست. در مورد وسايل الكتريكي كه اخيرا ساخته مي شود، اگر يك قسمت وسيله خراب شود، بجاي تعويض كل وسيله مي توان آن قسمت را با يك قسمت سالم تعويض و جابجا نمود. اما در مورد شهرها چنين نيست و نمي توان قسمتهاي مختلف شهري را به راحتي عوض نمود. يكي از مشكلاتي كه در مورد خسارات ناشي از زلزله وجود دارد، جابجايي گسل ها و آثار آن براي يك شهر مي باشد. در اين باره مي توان گفت كه حتي اگر جان افراد به خطر نيفتد و كسي هم كشته نشود، اما آثار و خسارات وابسته به آن در شهري مانند تهران كه داراي جايگاه مهمي از نظر موقعيت كليدي آن در منطقه مي باشد، (از نظر ايجاد مشكلات ترافيكي و يا ارتباطاتي) در حدي است كه منجر به فلج شدن امور شهري مي گردد و عدم بهره برداري از منابع انساني و مادي مي گردد.
حتي اگر زماني برسد كه قادر باشيم زمان وقوع زلزله را پيش بيني نماييم، آسيب هاي فيزيكي امري غيرقابل اجتناب است. به دليل تمركز بالاي جمعيت در يك شهر تعداد آسيب هاي معمولي ممكن است به هزاران برسد. همچنين هزينه ها و خسارات اقتصادي ناشي از تعمير ساختمانها و يا وسايل آسيب ديده ممكن است بسيار زياد گردد. در ابر شهرهايي همچون توكيو و تهران مجموعه هاي نفيس و گرانقيمت و موزه هاي زيادي از اشياء باارزش وجود دارد كه احتمال آسيب ديدگي آنها هم وجود دارد.
پيشتر، ژاپنيها اين تصور را داشتند كه خسارات اقتصادي هر قدر هم كه بزرگ شد در صورتي كه تلفات جاني در پي نداشته باشند و افراد بتوانند زنده بمانند، قابل تحمل و قبول هستند. همچنين در گذشته نگرش ساده اي نسبت به بازسازي وجود داشت. اما از آنجا كه هم اكنون ژاپن يك كشور صنعتي محسوب مي شود، ميزان خسارات اقتصادي ناشي از زلزله بسيار مهم مي باشند.
زلزله اي كه خسارتي در حدود 200 ميليارد دلار در پي داشته (26 تريليون ين) بسيار جدي بوده و مي توانست كشور ژاپن را در شرايطي قرار دهد كه ديگر نتواند پذيراي سرمايه گذاريهاي خارجي باشد و باعث مشكل سرمايه گذاريهاي اين كشور در خارج گردد. اگر اين اتفاق رخ مي داد، بي شك اثرات قابل توجهي بر بازارهاي مالي كشورهاي ديگر هم اعمال مي گرديد. لذا هم اكنون در مطالعات محققين، كنترل خسارات اقتصادي نيز بايد كاملا لحاظ گشته و تنها به كنترل تلفات جاني بسنده نشود.
براستي آيا 26 تريليون ين حجم هنگفتي از سرمايه هاي كشور را شامل نمي شود؟
هم اكنون در حدود 20% از مردم كشور ايران در تهران زندگي مي كنند و اين شهر نه تنها به عنوان قطب اقتصادي كشور، بلكه دربرگيرنده تعداد زيادي از مديران، متخصصان و صاحبنظران رشته هاي مختلف مي باشد. بروز زلزله اي حتي با سطح پائيني از خسارات، مي تواند لطمات جبران ناپذيري بر اقتصاد و مديريت كشور ايفا نمايد. آسيبي كه شايد جبران آن به راحتي ممكن نباشد. بررسي شرايط اقتصادي كشور و همچنين نحوه مديريت آن در صورت بروز زلزله در اين شهر، نياز به بررسي جامع و هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي مديريتي كشور دارد.
مهمترين امكاناتي كه ضروريات زندگي روزمره مردم را تامين مي كنند، همانند انرژي برق، گاز، سيستم هاي آبرساني و جمع آوري فاضلاب، ترافيك، سيبستم هاي ارتباطي و … را «شريانهاي حياتي» مي گويند. با وجودي كه اين موارد پس از بروز زلزله براي حفظ جان مردم فوق العاده مهم اند، اما در اثر خسارات ناشي از زلزله به آساني دچار خرابي و ناكارآمدي مي شوند و توان عملكرد مناسب را نخواهند داشت. براي مثال نيروي برق را در نظر مي گيريم: برق رساني شامل مراحل مختلف و متعددي نظير توليد، انتقال، تغيير فشار، توزيع و … مي باشد كه تمامي اين مراحل بايد انجام شود تا برق به دست مشتركين برسد. در صورتي كه حتي اگر يكي از مراحل آسيب ببيند، سرويس دهي براي كل سيستم ناممكن مي گردد.
فرض كنيد، “ n " شماره تاسيساتي باشد كه به صورت سري به يكديگر متصل مي باشند و احتمال بروز اشكال در آنها “ p " مي باشد، در نتيجه درجه ايمني كلي قابل محاسبه است. اين رقم براي هر يك از تاسيسات “ (1-p) “ مي باشد. تمامي تاسيسات بايد سالم باقي بمانند تا ايمني كل سيستم فراهم گردد، در نتيجه درجه ايمني كلي از ضرب مقادير ايمني هر يك از تاسيسات سيستم به دست مي آيد (1-p)n .
هنگامي كه تعداد تاسيسات اندك است، درجه ايمني كلي چندان افت نمي كند، اما هنگامي كه تعداد آنها به حدود عدد 100 يا 1000 افزايش مي يابد درجه ايمني كل سيستم كاهش يافته و به راحتي خرابي و ناكارآمدي در سيستم پديد مي آيد.
براي مثال شبكه لوله هاي آبرساني شهري را در نظر بگيريد كه در زيرزمين قرار دارند. معمولاً لوله هاي آب در محل اتصالات دچار شكستگي مي شوند. از آنجايي كه به طور ميانگين به ازاء هر 4 متر طول لوله يك اتصال وجود دارد؛ در نتيجه به ازاء يك كيلومتر طول لوله در حدود 250 اتصال وجود خواهد داشت. فرض كنيد كه تنها يك درصد از اتصالات در طول زلزله دچار شكستگي شوند. (كه البته اين مقياس از آسيب يعني 100/1=01/0 براي يك ساختمان عدد خيلي ناچيزي است.) در نتيجه ضريب اطمينان هر اتصال برابر خواهد شد با 99/0=(01/0-1) و ضريب اطمينان كل سيستم با حدود 250 اتصال برابر مي شود با 250(01/0-1)-1
مشاهده مي شود كه حتي زلزله اي كه درجه بالايي ندارد و خسارت جدي نيز به ساختمان وارد نمي آورد و در اثر آن حتي در ديوارها ترك هم ايجاد نمي گردد، باعث بروز ناكارآمدي در شريانهاي حياتي مي گردد. مانند اختلال در توزيع برق، توقف در آبرساني شهري، عدم سرويس دهي راه آهن و مشكلاتي از اين دست. همچنان كه در قسمتهاي قبل بيان شد دليل اين امر همان گستردگي طول شبكه شريانهاي حياتي مي باشد. هرگونه خسارتي كه به يكي از بخشهاي ضعيف اين شبكه وارد آيد بر تمامي مجموعه اثر مي گذارد و باعث ناكارآمدي كل سيستم مي گردد.
بنابراين مي توان فهميد كه بروز مشكلات جدي در شبكه توزيع برق (حتي اگر فقط در حد 1 يا 2 ساعت پس از زلزله باشد) پس از بروز يك زلزله امري حتمي و مشكل ساز است. در واقع حتي زلزله هاي كوچك هم باعث وارد آمدن خساراتي به روند توليد برق ميشوند.
بعد از يك زلزله بزرگ، حتي اگر امكانات و وسايل مخابراتي به سختي آسيب نبينند، باز هم امكان برقراري ارتباط تلفني با مناطق زلزله زده نخواهد بود، زيرا ترافيك شديدي از تلفنهاي افرادي كه مي خواهند از وضعيت بستگان و آشنايانشان در مناطق زلزله زده اطلاع يابند، ايجاد مي شود.
كمانش در خطوط راه آهن به علت نشست خاكريز
عموماً زلزله باعث مي شود كه خطوط دچار خم شدگي شوند؛ كه اين قبيل خم شدگي ها به قطارها اجازه عبور نمي دهند. در مورد تصوير اين حالت بايد گفت كه خاكريز (كه از خاكريزي يك گودال در اطراف پايه بوده است.) نشست كرده و سنگ شكسته ها، ديگر مهاريها را تحمل ننموده و باعث كاهش مقاومت جانبي شده اند.
اين احتمال هست كه تنش فشاري در طول ريلهاي طويل (در حدود 2 كيلومتر) زياد شده و ريلها شروع به خم شدن و يا كمانش نموده اند. (كه اين امر بيشتر در تابستان ها اتفاق مي افتد.)
(زلزله مياگي- كن- اكي، ژاپن، 1978)
در اكثر مواقع تهيه و توليد نيروي برق در اثر بروز زلزله براي مدت زماني متوقف مي گردد. هر چند كه نسبت به ساير شريانهاي حياتي مانند گاز و يا آبرساني شهري، انرژي برق سريعتر قابليت برگشت به حالات نخستين را دارد. يكي از دلايل وارد آمدن آسيب ديدگي به روند توليد نيروي برق خرابي و شكستگي مقره هاي چيني مي باشد. مقره ها ترد و شكننده بوده و از رس پخته درست مي شوند و يكي از ضعيفترين مصالح در برابر زلزله ها محسوب مي شوند.
(زلزله مياگي- كن- اكي، ژاپن، 1978)
مطالعات انجام شده در رابطه با پست KV340 بم، نشان مي دهد كه در پستهاي برق سازه هايي كه داراي قسمت فوقاني سنگين هستند، بيشتر دچار آسيب مي شوند. همچنين مهار نمودن ترانسفورماتورهاي عظيم در محل ريل جابجايي از اهميت به سزايي برخوردار است.
آسيب پذيري لرزه اي پستهاي انتقال نيرو
پست KV240 شهر بم در اثر زلزله 5 ديماه 1382 به شدت آسيب ديد و اين مسئله در عمليات برق رساني بعد از زلزله به اين شهر مشكلات جدي ايجاد كرد. زلزله هاي گذشته آسيب پذيري تجهيزات پست ها را در مقابل زلزله نشان داده است و بروز مجدد خسارات در تجهيزات اين پست لزوم اتخاذ تدابير پيشگيرانه در مقابل زلزله را گوشزد مي نمايد.
طي تحقيقات انجام شده توسط مركز تحقيقات وزارت نيرو (متن) عمده علل آسيب ديدگي اين پست بررسي شده كه در اين خصوص موارد ذيل حائز اهميت مي باشد:
تاكنون رويكرد اصلي در طراحي پستهاي انتقال برق معطوف به حفظ سازه ها بجاي رويكرد معطوف به حفاظت از تجهيزات بوده است كه اين امر مهمترين عامل آسيب پذيري تجهيزات پست ها مي باشد.
افزايش ارتفاع تجهيزات (به دليل افزايش ولتاژ) تمركز جرم در قسمت هاي فوقاني، تردشكني مقره هاي اتكايي (موضوع تصوير قبل)، اندركنش تجهيزات مجاور به واسطه كابلهاي متصله از مواردي هستند كه آسيب پذيري تجهيزات را افزايش مي دهد.
فرايندهاي طراحي مناسب:
1-انتخاب تجهيزات مناسب (مثلا عدم استفاده از تجهيزات با قسمت فوقاني سنگين)
2-مهار تجهيزات (مثلا مهار ترانسفورماتورهاي عظيم در ريل هاي خود)
3-استفاده از ادوات جاذب انرژي
4-توجه به افزايش پديده ارتعاش مجموعه سازه- تجهيزات (ايزولاسيون پايه)
ايجاد شكستگي در خط لوله مدفون در اثر نشست خاكريز
فونداسيون پلها معمولاً خيلي محكم هستند به طوري كه حتي در طول زلزله ها هم نشست نمي كنند. اما خاكريز مجاور پايه پلها به راحتي دچار نشست مي شود و دليل آن مشكل بودن متراكم كردن محل اتصال مي باشد. اين نشست معمولاً باعث قطع سيم تلفنها مي گردد كه دليل آن برآمدگي موجود در محل اتصال بين خاكريز و پايه مي باشد. برآمدگي تصوير روبرو اين شكل را نشان مي دهد.
تحقیق درباره ميكرو ويو (Micro waves)و اثرات آن بر ارگانيسم بدن
امواج الكترومغناطيسي:
امواج الكترومغناطيسي اساساً نوسانهاي متوالي الكترومغناطيسي هستند كه از تغييرات ميدان الكتريكي يا ميدان مغناطيسي بوجود مي آيند. اين امواج براي انتشار به محيط مادي نياز ندارند و در خلاء نيز منتشر ميشوند.
اين امواج بر اساس طول موج و فركانس طبقه بندي ميشوند.
ميكرو ويو قسمتي از طيف امواج الكترومغناطيسي كه داراي فركانس 0/03-300GHz و طول موج بين 1 الي 1000 ميلي متر ميباشد.
اشعه ميكروويو در برخورد با جسم به 3 حالت تأثير مي گذارد:
موادي كه قطبي هستند در نتيجه تابش ميكروويو دو قطبي هاي الكتريكي تشكيل شده، قادر به جذب امواج ميكروويو ميشود (در آب انرژي جذب شده به حرارت تبديل ميشود)
مواد غيرمغناطيسي كه مقاومت الكتريكي كم دارند انرژي تابش را منعكس ميكنند و اجازه نمي دهند كه امواج عبور كنند (اكثر فلزات و يا آلياژهاي فلز)
موادي كه مقاومت الكتريكي بالا دارند نسبت به ميكروويو شفاف هستند (مواد سراميكي و بعضي پلاستيك ها)
-كاربردهاي ميكروويو
مهمترين كاربرد ميكروويو، كه طول موج از چند ميلي متر تا حدود يك متر دارد ارسال امواج راديويي هدايت شده ميباشد. از اين امواج در ارتباطات دور راداري و تلويزيون و ارتباطات خارج از جو استفاده ميشود. اين امواج در لوله هاي الكترونيكي مخصوص با استفاده از اندركش بين يك باند الكتريكي و يك موج الكترومغناطيسي ساطع شده از مولد توليد ميشود.
يكي ديگر از كاربردها، در عمليات حرارتي و ذوب فلزات و آلياژها از سيستم القاء حرارت توسط امواج ميكروويو استفاده ميشود. اين دستگاه شامل يك يا چند سيم پيچ به اندازه مناسب است كه در آن جريان متناوب با فركانس معين جريان مي يابد و فلزي كه بايد حرارت ببيند در داخل اين سيم پيچ ها قرار مي گيرد، گرمايي كه در اين حالت ايجاد ميشود ناشي از اثر ژول است كه در نتيجه وجود جريان هاي گردابي شديد (كه جريان فوكو خوانده ميشود) به ميدان مغناطيسي القاء ميشود.
تأثيرات امواج ميكروويو بر روي ارگانيسم بدن موجود زنده:
تأثير اين امواج بر بدن در كل منفي است و در كارخانجاتي كه با اين امواج سروكار دارند، كارگران بايد تحت مراقبت هاي خاص باشند. مسئوليت كنترل خطرات ناشي از امواج الكترومغناطيسي به عهده اداره بهداشت USL(Unita Sanitarie Lacali) ميباشد. امواج ميكروويو داراي اثرات منفي تر از مادون قرمز مي باشند.
در هر ارگانيسم زنده مكانيزم طوري است كه در مقابل انرژي حرارتي ورودي سيستم تنظيم كننده وارد عمل مي شود، حال اگر اين حرارت بيش از حد توان باشد سبب ايجاد ضايعات و يا زخم و حتي مرگ ارگانيسم را دارد كه اشعه ميكروويو داراي چنين گرمايي است.
عدسي چشم و بيضه ها بيش از هر عضوي در مقابل گرماي شديد آسيب پذير هستند.
علاوه بر اثرات حرارتي، اثرات غيرحرارتي نيز ممكن است به وجود بيايد كه به پديده پيچيده فيزيكي شيميايي بستگي دارد كه اثرات و مشخصات آن هنوز به صورت تجربي مورد بررسي قرار نگرفته است.
براساس اطلاعاتي كه تاكنون به دست آمده است تعداد ضايعاتي كه بر اثر تابش زياده از حد ميكروويو به وجود ميآيد عبارتند از:
-آسيب ديدن عدسي چشم
-آسيب ديدن غده تناسلي در مرد (ايجاد اختلال در اسپرماتوزئيدها و نامتعادل شدن هورمون ها)
-ازدياد لنفوسيت ها در خون
-ظهور اختلالات نوروتيك
حال براي كاهش اين اثرات مخرب بايد به طريق زير عمل كرد:
اگر يك موج الكترومغناطيسي به فصل مشترك بين دو محيط مادي كه مشخصات الكترومغناطيسي متفاوتي دارند برخورد نمايد، بخشي از انرژي اين موج منعكس شده و قسمت ديگر آن وارد جسم دوم ميشود. حال اگر جسم دوم قابليت جذب انرژي را داشته باشد، موج قسمتي از انرژي خود را به آن داده و به تدريج تحليل مي رود. انرژي انتقالي بصورت مقابل كاهش مي يابد.
كه S0 عبارت است از شدت انرژي موج تابش (z=0). عمق نفوذ ميباشد و برابر است با فصل مشترك تا محلي كه ميدان الكترومغناطيسي به حدود 37 درصد و مقدار انرژي به حد كمتر از 14 درصد، كه در مقايسه با مقادير آنها در هنگام برخورد كاهش يافته است.
عمق نفوذ اشعه طبق رابطه پيچيده با فركانس موج نسبت عكس دارد و در بافت بيولوژيكي كه آب و الكتروليتها و مولكولهاي گوناگون هستند. عمق نفوذ اشعه با توجه به مقدار آبي كه در خود بافت وجود دارد اندكي متفاوت است به طور كلي، براي انرژي يكسان براي موج تابش، هر چه فركانس كمتر باشد، يعني طول موج آن بزرگتر است و عمق نفوذ بيشتر خواهد بود.
در كل ميكرويوهاي كه مصارف خانگي براي پخت دارند مقدار ميانگين چگالي توانشان در فاصله 5 سانتيمتري سطح خارجي دستگاه نبايستي از 50 بيشتر باشد. البته در رستورانها و ديگر اماكن غذاخوري عمومي، با توجه به مقدار تابش زياد، كارگران آنها را ميتوان در گروه كارگران اشعه ديده دستهبندي كرد.
اجاقها با امواج ميكرويو Micro Wave Oven
بيش از 90 درصد مردم در ايالت متحده براي پخت و پز از ماكرويو استفاده ميكنند زيرا بيزحمتتر و پرانرژيتر از اجاقهاي متداول ميباشد و داراي سرعت بالايي نيز ميباشد.
پرتوهاي سازنده اجاق ميكرويو را پرتوهاي اُون گويند.
در ميكرويوهاي تنوري، ماكرويو ايجاد بمباران مغناطيسي بر روي غذا مينمايد كه باعث چرخش قطبين مولكولها با همان فركانس به تعداد ميليونها بار در ثانيه ميشوند. در اين اجاقها، اشعه ميكرويو با طول موجهاي كوتاهي ايجاد ميگردد كه در حدود 2.45 GHz يا (MHz) 2450 ميباشد. اين پرتوها فعل و انفعالاتي بر روي مولكول ايجاد ميكنند.
امواج ميكرويوي كه از خورشيد ميآيند براساس جريان مستقيم هستند. اين امواج ايجاد گرماي اصطكاك نميكنند. در حالي كه فرهاي ميكروويو براساس جريان متناوب هستند و باعث ايجاد گرما بر اثر اصطكاك ميشوند.
بطوري كه اتم، مولكولها و سلولهايي كه با پرتو شديد آن برخورد نمايند بصورت پشتسر هم (100-1 ميليارد بار در ثانيه) تغيير قطبيت ميدهند.
حدوداً 5 ميليوات اشعه از هر سانتيمتر مربع سطح ماكروويو تنوري تا 2 اينچ آن ساطع ميشود. براي مثال شخصي كه در 50 سانتيمتري يك ماكروويو ايستاده اشعه را نسبت به شخصي كه در 5 سانتيمتري ايستاده دريافت ميكند.
مايكرو چگونه غذا را گرم ميكند
ميكرويو بوسيله يك ماگنترون توليد ميشود كه در زمان جنگ جهاني دوم و همزمان با توسعه فنآوري رادار اختراع شد. ماگنترون استوانهاي توخالي است كه ميدان مغناطيسي نعلي شكل قرار دارد. در مركز استوانه ميلهاي كاتدي قرار دارد و ديواره استوانه هم به عنوان آند عمل ميكند. وقتي استوانه گرم ميشود، كاتد الكترون گسيل ميكند كه آنها هم به سوي ديواره استوانه حركت ميكنند. نيروي حاصل از ميدان مغناطيسي نيز سبب ميشود تا الكترونها در مسيري دايرهاي بچرخند. اين حركت ذرات باردار با بسامد 45/2 گيگاهرتز (9 10*45/2 هرتز) ميكروموجي مناسب پخت توليد ميكنند. يك هدايت كننده موج ميكروموجها را به سوي محفظه پخت هدايت ميكند و پرههاي يك بادبزن هم سبب پخش ميكروموجها به تمام قسمتهاي اجاق ميشود.
عمل پخت در اجاق ميكرو موج ناشي از برهم كنش مولفه ميدان الكتريكي تابش با مولكولهاي قطبي- عمدتاً آب- موجود در غذاست. تمام مولكولهاي در دماي اتاق ميچرخند اگر بسامد تابش و بسامد حاصل از چرخش مولكولي مساوي باشد. انرژي ميتواند از ميكروموج به مولكول قطبي منتقل شود و در نتيجه، مولكول ميتواند سريعتر بچرخد. بسامد 45/2 گيگاهرتز براي افزايش انرژي چرخشي مولكولهاي آب بسيار مناسب است. اصطكاك ناشي از چرخش سريع مولكولهاي آب سرانجام سبب گرم شدن مولكولهاي غذايي احاطه كننده مولكولهاي آب ميشود.
دليل گرم شدن غذاها: تابش به وسيله مولكولهاي غيرقطبي جذب نميشود، بنابراين ميتواند همزمان به قسمتهاي مختلف غذا برسد (ميكروموجها، بسته به مقدار آب موجود در غذا ميتوانند تا عمق چند سانتيمتر در غذا نفوذ كنند).
برهم كنش ميان مؤلفه ميدان الكتريكي ميكروموج و يك مولكول دوقطبي
الف) انتهاي منحني در پي جهت انتشار موج (ناحيه مثبت) ميآيد و ساعتگرد ميچرخد.
ب) اگر پس از چرخش مولكول به وضعيت جديد، تابش نيز به دوره بعد حركت كرد، انتهاي مثبت دوقطبي به سمت ناحيه منفي موج، حركت خواهد كرد در حالي كه انتهاي منفي به سوي بالا فشار داده خواهد شد. بنابراين مولكول سريعتر خواهد چرخيد. چنين برهمكنشي با مولكولهاي غيرقطبي نميتواند رخ دهد.
تأثير اجاقهاي ميكرو و بر روي انسان و غذاي پخته شده
آنچه مسلم است. ماكرويو ميتواند بافتهاي بدن را همانطور كه بر روي غذا اثر ميگذارد- بسوزاند.
از اين رو توصيه شده است كه در مدت زماني كه ماكرويو در حال پختن غذا ميباشد فاصله طبق آنچه گفته شد از آن رعايت گردد.
اما تأثير ماكرويو بر روي غذاهايي كه درون آن پخته ميشود طبق تحقيقات مختلف هنوز به طور كامل شناخته شده نيست.
در زير به بررسي چند مورد از اين تحقيقات و نتايج آنها ميپردازيم.
1- تحقيقات هيستولوژي بر روي نوعي گلكلم و هويج نشان داد كه ساختار مولكولي و خواص غذايي آنها تغيير يافته و فاسد ميشود و واژگوني قطبي صورت ميگيرد. در اين دو ديواره سلول تخريب شده كه در مقايسه با پخت معمولي كه ديواره دست نخورده باقي ميماند يك اثر كاملاً مخرب است. تحريك واژگوني قطبي سبب ميشود كه سلول ماده مغذي تخريب شود. مسئله ديگر ايجاد راديكالهاي آزاد ميباشد. اين راديكالها گرايش قوي دارند و سبب واكنش ميشوند آنها ميتوانند با آنزيمها واكنش دهند و بدين سبب ميتوانند مراحل بيولوژي را تخريب كنند.
در سال 1973، 2 دانشمند آمريكائي به نامهاي P. Czerski و w.m. Leach ثابت نمودند كه ماكرويو باعث ايجاد سرطان در حيوانات ميشود. (2)
يك گروه از دانشمندان در دانشگاه stanford و پزشكان كاليفرنيا، كشف كردند كه شير در دماي بالا (980c تا 720c) فعاليت عوامل ضد باكتري گندزدا كاهش مييابد و در دماي بالا E. Coli, (980c) شروع به رشد كردن مينمايد. به اين پرتوهاي ماكرويو با افزايش به شدت زياد دما ضررهاي مهمي به سيستم انيولوژي پروتئينهاي شير وارد ميكند و گرماي آن بطور يقين براي شير مناسب نيست (3)
- در مطالعاتي ديگر در يك درمانگاه سوئيس Dr. Hans Ulrich Hetter,. از دانشمنداني بوده كه بر روي غذاهاي پخته شده در ميكروويو كار كرده است. Dr. Hetter كه متخصص در كارخانجات غذايي سوئيس ميباشد و دريافت كننده اسكال جهاني نيز هست، در سالهاي اخير استاد و پروفسور Lausanne university است. مقاله تبليغاتي در مورد مواد غذايي ميكروويو در سال 1991 چاپ كردهاند. در يك فصل از اين نشريه در مورد اثرات سرطاني اين غذاها در خون بحث شده است.
دكتر Hetter اولين دانشمندي بود كه در مورد تأثير پرتوميكرويو بر روي مواد مغذي غذا و تغييرات فيزيولوژي خون بدن انسان مطالعه كرده است. مطالعات او نشان داد كه نيروهاي فاسدكنندهاي بر روي غذا توليد ميشود و اين تغييرات ايجاد اختلالهايي در سيستم بدن ميكنند.
در سال 1991 در طي يك دعوي كه به دادگاه ارائه شده بود مبني بر اينكه تزريق خون در يك بيمارستاني سبب گرفتگي قسمت عضله پا و ايجاد اختلالات فيزيولوژي در خون بيمار شده بود. تحقيقات مشخص كرد كه پرستار براي گرم كردن خون قبل از تزريق، از ميكروويو اسفتاده كرده است. اين اتفاق آشكار ساخت كه گرم كردن خون با اين روش سبب اثرات جبران ناپذيري بر روي آن ميشود.
از آنجائيكه بدن داراي يك شرايط طبيعي و نرمال شيميايي است. هر نيرويي كه اين حالت طبيعي را بر هم بريزد بر روي فيزيولوژي اثرات مخربي خواهد داشت.
- تحقيقات در مؤسسه تكنولوژي و مؤسسه دانشگاهي Biochemstry
در يك تحقيق، اثر غذاهاي ذيل را بروي چندين داوطلب بررسي نمودند (در حالتي كه معده آنها خالي بود)
1)شيري كه به روش معمولي گرم ميشود.
2)شيري كه پاستوريزه است
3)شيري كه در مايكروويو داغ ميشود.
4)سبزي كه به روش معمولي پخته ميشود.
5)سبزي كه منجمد است و از ميكروويو براي يخزدايي آن استفاده ميشود.
6)سبزي كه در ميكروويو پخته ميشود.
خون اين داوطلبان در 3 مرحله: قبل از خوردن اين موارد، بلافاصله بعد از خوردن، با مدتي فاصله از خوردن غذاها، بطور جداگانه، مورد نمونهبرداري قرار گرفت. آنهايي كه غذاهاي پخته شده در ماكرويو را خورده بودند بعد از مدتي تغييراتي مهم در نمونه خونشان يافته شد.
اين تغييرات شامل كاهش ميزان هموگلوبين و كلسترول به خصوص LDL, HDL و كاهش لنفوسيتها بود. كه خود نشانهاي بر خطر بوده است.
به علاوه، باكتريهاي شبتاب (ساطع كننده نور) نيز در خون آنها فعال شده بود.
در كل مشخص گرديد كه در نمونه خون اين افراد مواد ناشناختهاي وجود دارد كه سيستم بدني بعضي انسانها به اين موارد حساسيت نشان ميدهند اما حضور اين مواد ناشناخته و در كل آنچه در خون افراد دستخوش تغيير قرار گرفته است در اكثريت موارد داراي اثرات مخرب قابل چشمپوشي ميباشد.
- نقش غذاهاي پخته شده در ميكروويو در ايجاد سرطان
دكتر Dr. lita، در مقالهاي در مورد تأثيرات مايكرويو برروي غذا مطالبي بيان نمود. در نشريهاي كه در مارس و سپتامبر 1991 به نام نشريه Ear thletter، او توضيح داد كه پرتوهاي الكترومغناطيسي ساطع شده از دستگاه بر روي غذا مواد غذايي را به مواد سمي خطرناك و سرطانزا تبديل مينمايد.
در طي يك تحقيقاتي نيز روسيها ماده مولد سرطان، ناشي از اين غذاها را آزمايش كردند اين سبب بوجود آمدن ماده به نام Nitrosodien thanol amines در معده ميشود كه گفته ميشود سرطانزا ميباشد.
در صورتي كه ريشه گياهان (آنهايي كه ريشهخوراكي دارند) تحت تأثير اين امواج قرار گيرند، ايجاد راديكالهاي آزاد سرطاني مينمايد.
2- ترجيحاً بايد براي پخت موادي كه داراي آب زياد هستند از ماكرويو استفاده نكرد (مثل چاي يا جوشاندن آب).
3- در حين پختن غذا، غذا با قطعات كوچكتر در فر پخته شود.
4- از اين روش براي پختن غذاهاي كودكان و گرم كردن شير استفاده نكرد.
6- در هنگام روشن بودن دستگاه فاصله مناسب را از آن رعايت نمود.
- مواد قابل استفاده در ميكروويو
همانطور كه گفته شد موادي كه قدرت عبور دادن اين امواج را دارند براي براي استفاده در آن مناسب هستند از جمله مواد پلاستيكي و مواد پيركس.
البته قابل ذكر است كه مواد پلاستيكي كه در برابر گرما زياد مقاوم نيستند نبايد استفاده نمود.
استفاده كردن از ظروف فلزي يا فويلهاي آلومينيومي در داخل ميكرويو بسيار خطرناك ميباشد زيرا اين مواد اشعه را منعكس كرده و باعث ايجاد جرقه و آتشسوزي ميشوند.
محدوديتهاي ميكرويو:
1-ضعيف بودن تكنولوژي اندازهگيري درجه حرارت
2-نامشخص بودن نقطه پايان پخت به علت عدم امكان نمونهگيري در حين فرآيند
3-عدم امكان سرخ كردن غذا (به علت نفوذ امواج در عمق ماده غذايي)
4-امكان غيرفعال نشدن ميكروارگانيسمهاي بيماريزا در بعضي فرآوردهها
5-عدم انجام واكنشهاي شيميايي كند و مطلوب در كاربرد ميكرويو چون زمان پخت كوتاه است. تغييرات شيميايي كه در برخي غذاها اهميت دارد رخ نميدهد.
نظر FDA در مورد ميكرويو اُون:
سازمان غذا و دارو (FDA) كه وظيفه نظارت بر روي غذاها و داروهاي ارائه شده به جامعه را از نظر حفظ سلامتي دارد، معتقد است كه ماكرويوهايي كه بعد از اكتبر 1971 وارد بازار شدند داراي اشعههايي با استاندارد بالاتر ميباشد و از نظر FDA متناقض با اجاق سنتي نيستند و داراي حرارت كافي براي كشتن ميكروبها ميباشند و اگر از روي راهنماي پخت آنها غذا پخته شود. هيچگونه مشكلي ايجاد نمينمايد FDA همچنين با استناد به تحقيقات مختلف مزاياي زير را براي غذاهاي پخته شده در ميكروويو بيان ميكند.
1-حفظ ويتامين C بيشتر از روشهاي ديگر
2-حفظ پروتئين بيشتر از روش سنتي، بخصوص پروتئينهاي گياهي مثل سويا، به دليل اكسيداسيون كم (طبق تحقيقات Borcher).
3-كاهش چربي خام و كلسترول كه از نظر تغذيهاي حائز اهميت است.
4-در خشك كردن با ميكروويو كربوهيدراتها بيشتر حفظ ميشوند.
طبق تحقيقات مشخص شده است كه پختن بعضي مواد غذايي به هر روشي، مقداري از مواد مغذي آنها به خصوص ويتامينهاي گروه B را ميكاهد. حال در پخت به روش ميكرويو كاهش ويتامينهاي B مقداري بيشتر از روش سنتي است. اما اين مقدار در اكثر موارد قابل چشمپوشي است. آنچه طي تحقيقات مهم تلقي شده اين است كه در استفاده از ماكرويو اون دقت لازم به عمل آيد. 1- بطوريكه زمان پخت از روي بروشورها كاملاً درست تنظيم گردد.
5- غيرقابل استفاده براي اشخاصي كه داراي pace makers (دستگاه تنظيم كننده ضربان قلب) هستند. (بيماراني كه تحت هر شرايطي در ارتباط با ميكروويوها يا امواج راديويي ميباشند بايد با پزشك خود مشورت كنند. زيرا براي آنها استفاده از اجاقهاي ميكروويو بسيار خطرناك است. براي اينكه شيوه كار دستگاه تنظيم كننده الكتريكي است و برخورد با هر اشعهاي كه منشأ الكتريكي دارد ميتواند ايجاد اختلال در كار دستگاه تنظيم كننده شود و اطلاعات اشتباه به مولكولهاي قلب بفرستند).
سخن آخر
تحقيقات نشان داده است كه هنوز به طور قطعي نميتوان در مورد كاملاً بيضرر بودن يا مضر بودن اين دستگاه و غذاهاي طبخ شده درون آن نظر قطعي داد و بيان اين مطلب نيازمند تحقيقات بيشتر است و از آنجائيكه نتايج بر روي حيوانات را نميتوان به يقين بر روي انسانها شبيهسازي كرد، نيازمند تحقيقات بيشتر براي نتيجهگيري صحيحتر هستيم.
آنچه مسلم است اين است كه استفاده صحيح از دستگاه طبق راهنماييهاي كارخانه سازنده كمك بسيار زيادي در بيخطر شدن آن براي انسان را دارد.
References
1-SCHRUMPF, E/CHARLEY,H, (1975): TEXTURE of BROCCOLI And CARROTS CookEe BY MICROWAVE SCIENCE, 40: 1025-29.
2-CZERSKI, P. ETAL. (1974): INFLUENCE of MICROWAVE RADIATION ON THE HAEMATOPOETIC SYSTEMATIC EFFECTS AND HEALTHAZARDS of MICROWAVE RADIATION- POLISH MEDICAL PuBLISHERS, WARSCHAU.
3-QUAN, R. ETAL. (1992): EFFECTS of MICROWAVE RADIATION ON ANTI-IN EFFECTIVE FACTORS IN HUMAN MILK- PEDIARICS.89 (4): 667-69.
1- A:\ shold you be concerned about cooking your food using a microwave oven. htm 2005
بيكاري و تورم دو مقوله مهم در اقتصاد كلان هستند كه در مباحث اقتصادي از آنها به عنوان دو بيماري ياد مي كنيم.
از آنجائيكه طبق آمار اين دو مقوله باعث افزايش پاره اي جرائم مثل فسادها، جنايت، ارتشاء، فساد مالي، بهم خوردن تعادل روحي افراد و افزايش نرخ طلاق، آشوب و بلواهاي سياسي و فرار مغزها، خودكشي، اعتياد، فعاليتهاي اقتصادي زيرزميني امثالهم مي شود به همين دليل اين دو پديده در صدر فهرست مشكلات اقتصادي كشورها جاي دارد و بعنوان اخبار بد تلقي مي شود.
تحقيقات روانشناختي نشان مي دهد عامل اصلي 70% ناهنجاريهاي جامعه بيكاري است. بنابراين كارفرمايان با ايجاد اشتغال از بروز بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي جلوگيري مي كنند.
كارگران سرمايه هاي اجتماعي ارزشمندي هستند كه نيروهاي خلاق، نوآور و مولد به شمار مي روند و فرآيند كمي و كيفي توليد و بهره وري بهينه از سرمايه گذاري كار آفرينان را بر عهده دارند.
اما بيكاري از نظر علم جامعه شناسي و اقتصاد به صورت زير تعريف مي شود. به بخشي از نيروي كار جامعه كه در جستجوي يافتن شغل هستند اما موفق به داشتن آن نمي شوند بيكار گفته مي شود.
در تعريف بيكاري از اصطلاح نيروي كار جامعه صحبت شد كه در اينجا بد نيست مفهوم نيروي كار را نيز بدانيم.
منظور از نيروي كار جامعه آن بخش از افرادي هستند كه يا شغل دارند و يا در جستجوي آن هستند اگرچه در مباحث علمي محدوديت سني بين 15 الي 65 سال براي اين قشر ديده شده است اما در بعضي جوامع اين محدوديت كمتر يا بيشتر است.
خود بيكاري به چهار گروه تقسيم بندي مي شود:
1- بيكاري اصطكاكي ( Frictional Unemployment )
بيكاري اصطكاكي در اثر تحريك اقتصادي پيش مي آيد يعني افرادي ممكن است با مهاجرت از يك شهر به شهر ديگر و به منظور يافتن كار جديد بهتر و مناسبتر كار خود را رها مي كنند و يا در محل خاصي، صرفاً براي تغيير شغل،كار خود را ترك مي كنند.
2- بيكاري دوره اي ( Cyclical Unemployment )
بيكاري دوره اي به دليل ركود اقتصادي و تورم پيش مي آيد. به اين ترتيب كه در دورة ركود اقتصادي كه سطح فعاليتهاي اقتصادي كاهش مي يابد. بخشي از نيروي كار بيكار ميشوند. اما با خروج اقتصاد از حالت ركود اين نوع بيكاري از بين مي رود.
3- بيكاري ساختاري ( Structural Unemployment )
بيكاري ساختاري بيكاري است كه به دلايلي نظير اتوماسيون بيشتر در پاره اي از فعاليتهاي اقتصادي بخصوص در صنايع، با پيدايش ساير پديده هاي تكنيكي در بعضي از مشاغل پيش مي آيد. در چنين حالتي عده اي به دليل اينكه تقاضايي براي مهارتشان وجود ندارد كارشان را از دست مي دهند.
براي از بين بردن يا كاهش اين نوع بيكاري مي توان با ايجاد دوره هايي و دادن آموزش هاي جديد به نيروي كار آنها را با تكنيكهاي جديد آشنا كرد.
4- بيكاري فصلي ( Seasonal Unemployment )
اين نوع بيكاري معمولا در مناطق كشاورزي و معدني ايجاد مي شود. يعني كشاورزان يا معدنچيان حداقل يك فصل از سال را ممكن است امكان فعاليت توليدي نداشته باشند. براي تعديل بيكاري فصلي كشاورزان با ايجاد فعاليتهاي جانبي در فصل بيكاري مي توان تعديلاتي در اين مورد به وجود آورد. اما درخصوص معدنچيان امروزه با توجه به سختي كارشناسان بيكاري فصلي آنها موجه است و پذيرفته شده است.
با توجه به توضيحات بالا براي كار كارشناسي و بحثهاي آماري نرخ بيكاري را مي توان از رابطه زير به دست مي آيد:
و از همين جا مي توان درصد نيروي بيكار جامعه را حساب كرد. درصد نرخ بيكاري = 100 * ـــــــــــــ
يك ضرب المثل ايتاليايي مي گويد آخرين چيزي كه از دست مي رود اميد است فقر ناشي از بيكاري موجب بروز ديگر معضلات اجتماعي از جمله خودكشي، طلاق، اعتياد، فعاليتهاي اقتصادي زيرزميني، جنايت، رشوه خواري و فساد مالي مي شود.
اگرچه صددرصد اين معضلات از بيكاري نشأت نمي گيرند و تعدادي به بهانه بيكاري به معضلات مذكور دامن مي زنند اما فقدان فرصت شغلي مناسب براي قشر تحصيل كرده و نخبگان جامعه موجب بروز معضل فرار مغزها شده است و برآورد مي شود كه عمده تحصيل كرده ها و متخصصان ما كشور خود را به دليل معضل بيكاري ترك كرده اند.
ناامني و بي ثباتي سياسي يكي ديگر از نتايج بيكاري در كشور است. جواني كه يك فرصت شغلي مناسب در اختيار داشته باشد انگيزة كمتري براي حضور در اغتشاشهاي خياباني و تظاهراتها عليه حاكميتها مي شود.
براي مبارزه با بيكاري بايد اقداماتي همچون:
1- آموزش حرفه اي
2- تاسيس پايگاه داده هاي اطلاعات
3- اعتبارات يارانه اي و تخصيص مستقيم بودجه به برخي بخشهاي اقتصادي كه از بيكاري بيشتري رنج مي برند
4- اعزام نيروي كار به خارج از كشور
5- اتخاذ سياستهاي مشوق استفاده از فن آوري كاربر
6- ايجاد امنيت بيشتر در سرمايه گذاري داخلي و خارجي
علاوه بر افزايش شمار بيكاران، معضل دامنگير تازه كه قبلا نيز اشاره كرديم، معضل بيكاران تحصيل كرده است كه آرام آرام به يك پديده جدي و ناخوشايند بدل خواهد شد.
بيكاري مهمترين چالش اقتصادي كشورهاي خاورميانه است.
شريف نيوز (پايگاه خبري- تحصيلي دانشجويان ايران): بانك جهاني در تازه ترين گزارش خود از نرخ بيكاري كشورهاي خاورميانه، نرخ بيكاري نيروي كار (64-15) ساله ايران كه 9% اعلام كرده است.
به گزارش مهر به نقل از بانك جهاني، ايران با نرخ بيكاري 9 درصدي هشتمين نرخ بالاي بيكاري را در سطح خاورميانه دارد.
بانك جهاني پيش بيني كرده است كه ايران در 5 سال آينده، با شديدترين فشار اشتغالزايي مواجه مي شود و اين فشار مجدداً به نقطه آزار خانواده هاي كم درآمد تبديل خواهد شد و فقر در جامعه تشديد خواهد شد.
ميزان اشتغال در هر جامعه اي به طور معمول تابع سه عامل اصلي است:
1-درجه تحرك اقتصادي به معناي سطح و ميزان توليد و سرمايه گذاري و نرخ رشد اين دو متغير.
2-نوع فن آوري توليد و در نتيجه نسبت به كار و سرمايه اي كه تركيب شده و در توليد مورد استفاده قرار مي گيرد.
3- قوانين و مقررات ناظر بر بازار كار كه درجه انعطاف پذيري اين بازار را مشخص ميكند.
سياستهايي چون گسترش برنامه تنظيم خانواده و تداوم سياستهاي مهار رشد جمعيت، كاهش حضور سالمندان و كودكان در بازار كار، محدود كردن استفاده از نيروي كار خارجي و گسترش پوشش تحصيلي و افزايش ميزان تقاضا براي نيروي كار. عواملي هستند كه مي تواند در جهت اشتغال زايي مؤثر باشند.
براي افزايش مناسب در تقاضا براي نيروي كار ابتدا بايد توليد ناخالص داخلي افزايش داشته باشد و در كنار آن سرمايه گذاري بخش خصوصي و دولتي افزايش يابد. براي مقابله با بيكاري بايد پيش نيازهايي در كشور تحقق يابد. برخي از مهمترين اين پيش نيازها عبارتند از: امنيت سرمايه گذاري داخلي و خارجي و شفاف نمودن حقوق مالكيت فردي، ثبات در سياستهاي پولي و ارزي و مالي و فراهم آوردن زمينه هاي مناسب براي جذب سرمايه هاي خارجي اتخاذ سياستهاي مشوق استفاده از فن آوري كاربر و در نهايت گسترش پوشش نظام تأمين اجتماعي و بيكاران
گرچه 70% جوانان زندگي در ايران را دوست دارند اما درصورتي كه جوانان حركت موثري از سوي دولتمردان براي حل معضلات و مشكلات خود شاهد نباشند، به طور حتم اميد، نگرش و اعتمادشان نسبت به آنان از بين خواهد رفت.
بيكاري يكي از مهمترين چالشهاي اقتصادي جهان است.
اشتغال كامل به حالتي گفته ميشود كه فرد از تمام منابع موجود در اجتماع به نحو احسن و در ظرفيت بالا استفاده ميكند.
يعني زماني كه دولت بتواند از منابع توليدي خود در حد ظرفيت كامل استفاده كند. در خصوص نيروي كار اگر 96% به بالا از نيروي كار جامعه در جايگاههاي تخصصي به كار مشغول باشند اشتغال كامل گفته ميشود به عبارت ديگر اگر نرخ بيكاري در جامعه 4% يا كمتر باشد در آن جامعه اشتغال كامل اتفاق افتاده است.
در مصاحبه ناتان جرالدز با آنتوني گيدنز
گيدنز معتقد است زمينة شورشهاي اخير فرانسه نرخ بالا و ديرپاي بيكاري به ويژه در ميان جوانان بوده است. در مناطقي كه شورش در گرفته نرخ بيكاري 40% است. چنين وضعي به هيچ وجه در جاهاي ديگر اروپا به چشم نمي خورد. نرخ بيكاري در انگلستان فقط 4/3 درصد است پس مي بينيم كه در كشورهاي مختلف اروپا مدل اجتماعي گوناگوني وجود دارد بنابراين چالش ها هم متفاوت است.
توني بلر در سخنراني اي در ماه ژوئن گفته بود بايد در مدل اجتماعي اروپا بازنگريهايي انجام داد تا امكان جذب 20 ميليون نفر بيكار وجود داشته باشد.
به نظر گيدنز ، درست همان كشورهايي كانون بيكاري اند كه در بازار كارشان اصلاحات انجام نشده است يعني فرانسه، آلمان، ايتاليا.
طي 10 الي 15 سال گذشته كشورهايي در اروپا موفق بوده اند كه بازار كار انعطاف پذيرتري داشته اند. نيازي به بازار كار به سبك آمريكايي نيست، بازار كار مبتني بر اصل استخدام و اخراج.
در اروپا فقط 33% مردان بالاي 58 سال كار مي كنند اين رقم در ايالات متحده تا 60 درصد و در ژاپن 66% است بازنشستگي در اروپا زودهنگام است و بايد در آن بازنگري كرد.
به نظر گيدنز علت اصلي شورشها در فرانسه نابرابري اجتماعي اقتصادي است نه فرهنگ و مذهب اسلامي جوانان مهاجر.
گيدنز مي گويد در كشوري كه بخش زيادي از جوانان هيچ گاه كاري نداشته اند و اكثراً هم تحصيلات خوبي دارند چنين چيزهايي رخ مي دهد.
علل اصلي فرار مغزها از ايران:
1-كمبود يا عدم مديريت موفق وصحيح
2-كمبود و يا عدم ايجاد بازار كار متناسب با نيازها
3-فشارهاي فزاينده مالي و مذهبي
اميدواريم با برنامه ريزي دقيق از طرف مسئولين و دست اندركاران شرايطي فراهم شود تا هموطنان از ابتدايي ترين حق خود كه همان اشتغال است برخوردار شوند و نرخ بيكاري در سطح كشور به حداقل ميزان خود برسد.
امام خميني (ره) در بيانات خود در طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره به اين مسئله توجه داشتند كه تذكر به مسئولين اجرايي در جهت بهبود عملكردشان مي تواند كارساز و كارگشا باشد. در اين راستا در هر موقعيتي كه مناسب مي دانستند با مشخص كردن محورهاي ضروري و خطوط حركتي همواره گامهاي مسئولين را در جهت رسيدن به اهداف والاي انقلاب تسريع مي بخشيدند.
در اين راستا سعي گرديده در كار حاضر محورها و خطوط اساسي موردنظر حضرت امام (در مجموعة ارشاداتي كه به مسئولين سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران داشته اند) را به گونه اي مطرح نمائيم كه براي همه دانشجويان و محققان بعنوان مرجعي موثق قابل استفاده شود.
1- اهداف آموزشي
امام خميني (ره) در بيانات خود همواره به بعد آموزش اين رسانه تاكيد داشتند و در صحبتهاي خود از ارزش والايي كه از اين ناحيه حاصل مي گردد به كرات ياد كرده اند يكي از مهمترين اشاراتي كه حضرت امام در اين رابطه داشتند اين بود:
«صدا و سيما يك دانشگاه عمومي است يعني دانشگاهي كه در سطح كشور گسترده است و بايد به اندازه اي كه مي شود از آن استفاده كرد». (در تاريخ 29/12/57 در جمع مسئولين سازمان) همچنين در جاي ديگر مي فرمايند: «من هميشه از راديو و تلويزيون نگراني داشته ام براي اينكه راديو تلويزيون بنگاهي است كه از تمام رسانه هاي گروهي مهمتر است و تقريبا در تمام دهات شهرستانها تقريبا عمومي شده است. راديو و تلويزيون بايد اصلاح شود و متحول شود و يك بنگاه تعليمي است آن هم تعليمات اسلامي» (در تاريخ 31/2/59 در ديدار با مدير واحد اطلاعات و اخبار صدا و سيماي جمهوري اسلامي) ايشان در سخنراني ديگري مي فرمايند راديو و تلويزيون يك دستگاه آموزشي است و بايد دستگاهها را به طور مسالمت بطور صحيح، بطور سليم اداره كرد ( …) همچنين ميفرمايند كه اين دستگاه بايد به گونه اي باشد كه بعد از چند سال تمام ملت را روشن كند و تمام را مبارز آورد و همه را متفكر كرد و اين دستگاه وظيفه دارد كه با مردم حكم معلم و شاگرد داشته باشد. حضرت امام به جهت گستردگي مخاطبان صدا و سيما خصوصاً صداي جمهوري اسلامي همواره مسئوليت عظميي را براي مديران اين رسانه رقم مي زدند. در اين راستا ايشان در يكي از فرمايشات خود اينگونه فرموده اند: «اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعي دارد كه مسئوليت شما آقايان را خيلي زياد ميكند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودي كه داشتند در مسجدي مي رفتند و براي عده اي صحبت مي كردند.
امروز اين دستگاه در همة كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشري باشند كه محروم باشند. همه گوش مي كنند و … بنابراين اين دستگاه با اندك انحرافي مي تواند ميليونها نفر را هدايت كند و ما نبايد آنرا كم بشمريم. دستگاهي است كه با صحبت او بسياري از مردم در داخل و خارج صحيح مي شوند و با فساد او فاسد مي شوند (….)
و همچنين مي فرمايند: آن چيزي كه در همه كشور يعني آن دهاتي كه توي خانه اش نشسته و هيچ سواد هم ندارد. لكن چشم و گوش دارند. اين از راديو و تلويزيون استفاده ميكند هم استفاده سمعي و هم بصري يعني راديو استفاده سمعي دارد و در تلويزيون استفاده بصري. هم نقشه ها را مي بيند و هم مي شنود و بنابراين راديو و تلويزيون از تمام رسانه ها حساس تر است راديو و تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و همچنين مي تواند مملكت را به فساد بكشد (8/4/1358)
حضرت امام معرفي صحيح اسلام را يكي ديگر از وظايف صدا و سيما مي دانند و ميفرمايند: «اما آنكه ما مي توانيم اين است كه مي توانيم به وسيله دستگاههايي كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيلة مطبوعات، به وسيله گروههايي كه خارج ميروند اسلام را آنطوري كه هست معرفي كنيم. اگر آنطوري كه هست، آنطوريكه خداي تبارك و تعالي فرموده است آنطوري كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه دهيم، همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مي تواند مؤثر باشد (8/4/58)
اهداف اطلاع رساني
حضرت امام در بيانات خود، ارائه پيام و اطلاعات به دو صورت خبري و عمومي را مورد توجه قرار داده و با توجه به مخاطبان زياد اين رسانه، بخش اطلاع رساني را از وظايف مهم اين رسانه دانسته اند و مي فرمايند: «هر كدام كه برنامة خارجي داريد مسائل ايران را آنطوري كه هست بگويد. مطلبي كه آنها در روزنامه هايشان مي نويسند، مطابق با راديوهايشان مي گويند به مردم خارج بفهمانيد كه اينها دروغ مي گويند.» (صحيفة نور ج 3 ص 251 ج 2 ص 251).
ايشان مصلحت و امنيت ملي كشور را مورد توجه قرار داده مي فرمايند: پخش اخبار و اطلاعات نبايد منافاتي با امنيت ملي ايران داشته باشد و نبايد امري بر خلاف مصالح كشور پخش گردد. (صحيفه نور ج 12 ص 104 و ج 8 ص 201 و ج 16 ص 5 و 4 و 3 و 8 و ج 9 ص 262) همچنين ايشان به صحت و درستي اخبار تاكيد مي كنند و مي فرمايند: «راديو و تلويزيون موظفند اخباري را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مي باشد» (صحيفه نور ج 12 ص 94) در جاي ديگر ايشان به ويژگي كاهش تشويش و اضطراب مردم اطلاع رساني صدا و سيما اشاره مي كنند و مي فرمايند: «اخبار و اطلاعات را از منابع موثق بدهيد تا اينكه مردم دچار اضطراب و تشويش نشوند» (صحيفه نور ج 13 ص 94)
ايشان در مورد استقلال و آزادي صدا و سيما با حفظ موازين ملي و اسلامي مي فرمايند: «صدا و سيما بايد مستقل و آزاد باشد و بايد استقلالش محفوظ باشد و هيچكس در آن دخالت نكند» (صحيفة نور ج 12 ص 23 و 85 و 86) و در جاي ديگر مي فرمايند: «اخباري كه در آنجا گفته مي شود بايد برخلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهي بخواهد توطئه كند، بيايند در راديو و تلويزيون حرفهايي بزنند كه توطئه آميز باشد. البته نه اينكه ما ميگوئيم بايد سانسور باشد، ما ميگوئيم بايد بر طريق اسلام و ملت باشد (صحيفه نور ج 16 ص 5-84)
اهداف تربيتي- ارشادي
حضرت امام در جهت اهميت اين بعد در يكي از بيانات خود اينگونه به مطالب اشاره مي فرمايند: «راديو يك دستگاهي براي آموزندگي، براي پرورش يك ملت است. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مي شود مكتب را پرورش داد. براي اينكه از راديو و تلويزيون هم ملا و آدمي كه سواد دارد از آن استفاده ميكند و هم آنكس كه سواد ندارد اما از دستگاههاي ديگر مثل روزنامه و مجله يك دسته مي توانند استفاده كنند. در يك جاهاي معدودي راديو و تلويزيون الان جوري شده است كه در همه جا … همة قشرها مي شنوند و از راه سمع و بصر مي توانيد خدمت كنيد به اين مملكت، چنانچه به اين مملكت خيانت كردند بهتر مي شود به آن آموزندگي و تربيت داد و ترقي كرد. و جوانها را تربيت نمود» (صحيفه نور ج 8 ص 201 و ج 9 ص 75 و ج 12 ص 104 و ج 9 ص 263)
و با توجه به ابعاد گسترده مخاطبين مي فرمايد: «صدا و سيما هردوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشم مردم به اين آلات است و شما مسئوليد آن را از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهوري اسلامي ايران اشباع كنيد، كه هم شغل شريفي است و هم مسئوليت دار». (صحيفه نور ج 15 ص 95 و ج 9 ص 3- 262 و ج 8 ص 201) حضرت امام (ره) صدا و سيما را مركز پرورش عمومي مي دانستند كه مي توانند خدمتهاي گرانمايه اي را به فرهنگ اسلام و دين بنمايد (صحيفه نور ج 19 ص 110- 109)
در يك اين راستا در يكي از بيانات خود اينگونه به مسئله اشاره فرموده اند كه: «يك راديو و تلويزيون اسلامي و مربي جامعه در طول مدتي كه محمدرضا شاه مخلوع، اين تلويزيون را در تحت سيطره خودشان دانستند كوشش مي كردند كه جوانهاي ما را منحرف كنند، يعني نگذارند اين قوه اي كه بايد براي كشور خدمت كند و …) اينها راهشان را كج مي كردند كه در خدمت ديگران باشند. نه اينكه مطالبي در آن گفته شود كه مخالف وضعيت كشور است مخالف با مصلحت كشور است و جوانهاي ما را جوري بار ميآورند كه براي خودشان نباشند، براي ديگران باشند (صحيفة نور ج 12 ص 102)
يكي ديگر از وظايف مهم اين رسانه ارائه برنامه هايي در جهت ساختن جامعه اي متفكر و مستقل است. حضرت امام در يكي از فرمايشات خود به وظيفه اشاره كرده اند:
«اين دستگاه، دستگاهي بايد باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند و تمام را مبارز بار آورده، تمام را متفكر بار آورده، تمام اينها را مستقل بار بياورد، آزاد منش بار بياورد، از غربزدگي بيرون كند و استقلال به مردم بدهد. (صحيفه نور ج 5 ص 202 و ج 19 ص 110-109)
4-1- اهداف تفريحي و سرگرمي
براساس تفريحي كه براي اين بعد از برنامه ها عنوان گرديد هدف اين نوع برنامه ها (انبساط خاطر، آرامش فكر، ايجاد روحية بدور از هر گونه لغو و بيهودگي مي باشد) حضرت امام نيز تذكرات قابل توجهي را بيان فرمودند كه اساس آن بر اين اصل قرار گرفته كه در امور تفريحي و سرگرمي نيز طرح مسائل جدي و ضروري است و نبايد فراموش شود. در راستاي طرح مسائل جدي حضرت امام مي فرمايند: «اسلام مي خواهد كه همه مسائل جدي باشد، مسائل مكتبي جدي باشد. مسائل روحي مسائل جدي باشد. جد است در آن. حتي در امور تفريحي، هم در اسلام يك جوري است كه باز در آن حد پيدا مي شود» (سخنراني 18/6/58 و صحيفه نور ج 9 ص 75)
و نيز در جهت حذف موسيقي مخرب فرمودند: «موسيقي غربي كه موجب تخدير و فساد جوانها مي شود و نيرومندي آنها را بگيرد بايد از برنامه هايتان حذف شود و مسئولين ترسي از اينكه متهم به كهنه پرستي مي شوند نداشته باشند (صحيفه نور ج 8 ص 200 و ج 12 ص 104)
و نيز در جاي فرموده اند اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يك مملكت مستقل باشد مسائل را از اين به بعد جدي بگيريد. راديو تلويزيون را تبديل كنيد به يك راديو تلويزيون آموزنده. موسيقي را حذف كنيد و از اينكه بگويند كهنه پرست هراس نداشته باشيد همين كلمات نقشه است براي اينكه شماها را از كار جدي عقب بزنند. اينكه مي گويند اگر چنانچه موسيقي در راديو نباشد، آنها مي روند و از جاي ديگر مي گيرند، بگذاريد بگيرند. شما خيانت است به جوانهاي ما، اين موسيقي را حذف كنيد و بطور كلي، عوض او يك چيزي بدهيد و … (20/4/1385 و ج 8 ص 200 و ج 12 ص 104)
حضرت امام همواره تاثيرات منفي را كه برنامه هاي صدا و سيما مي تواند بر روي مخاطبان خود داشته باشد يادآوري مي كردند. و در يكي از بيانات خود اينگونه فرمودهاند ملت عزيز ايران در طول 50 سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزهاي تخريب كننده و فاسد كنندة نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و تلويزيون و راديو بود كه برنامههاي خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده ها غلطانيد و ضررهاي رسانه هاي گروهي از خرابيهاي توپ و تانكهاي دشمن و سلاحهاي غرب بالاتر و بدتر است. چه كه ضررهاي سلاحهاي گذر است و ضررهاي فرهنگي باقي و به نسلهاي بعد انتقال مي يابد چنانچه ديديد و مي بينيد و اگر نبود لطف خداي منان و تحول برق آساي ملت در سراسر كشور نمي دانيم سرانجام اسلام و كشور به كجا كشانيده مي شود. (صحيفه نور ج 19 ص 10- 109 و ج 9 ص 3-262)
در مورد موسيقي ايشان مي فرمايند: «موسيقي مخرب كه موجب تخدير و فساد جوانها مي شود در برنامه ها حذف گردد… دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو بايد آموزنده باشد، قدرت بدهد به جوانهاي ما و جوانها را نيرومند كند… موسيقي با ترياك فرقي ندارد ترياك يك جور خلسه مي آورد و اين يك جور ديگر خلسه مي آورد اينها بايد تبديل شود. اگر بخواهيد مملكت صحيح باشد، آزاد باشيد، مستقل باشد مسائل را از اين به بعد جدي بگيريد. راديو و تلويزيون را تبديل كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده. موسيقي را حذف كنيد نترسيد از اينكه به شما بگويند كهنه پرست شديد» (صحيفة نور ج 8 ص 200) و در جاي ديگر مي فرمايد اين موسيقي ها هم مخدر هستند، يعني جوانهاي ما را، جواني كه عادت به موسيقي كرد ديگر نمي تواند كار انجام دهد، ديگر نمي تواند قاطع باشد. (صحيفة نور 12 ص 104) فيلمها و سريالهاي خارج از چهارچوب اصول اسلامي جايز نمي دانستند و همواره به اين نكته اشاره مي كردند كه مسئولين بايد مراقب پخش اينگونه برنامه ها باشند. ايشان در يكي از بيانات خود اينگونه ارشاد نموده اند: «فيلمهايي كه جوانها نگاه مي كنند و منحرف مي شوند بايد از آنها احتراز كرد اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردي نباشد، يكي وقتي يك فيلمي نباشد، يك وقت فيلمي به صورت خيلي خوب است داده بشود و بعد وضع را دگرگون سازد مي توانند با يك فيلمي يك وضعي را برگردانند مي توانند با يك قولي يك مصيبت را ايجاد كنند (29/7/58 در جمع شوراي پنج نفري صدا و سيما و صحيفه نور ج 16 ص 6-84)
و در خصوص تبليغ اصول و خطوط انقلاب اسلامي مي فرمايند: «اصلاح اين دستگاه اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه واقع شود فساد جامعه است مسئوليت بسيار بزرگ است ما با سينما مخالف نيستيم ما با مركز فحشا مخالفيم، ما با راديو مخالف نيستيم ما با فحشا مخالفيم، ما با تلويزيون مخالف نيستيم ما با آن چيزي كه در خدمت اجانب براي عقب نگه داشتن جواناهي ما و از دست دادن نيروي انساني ماست، ما با آن مخالف هستيم.» (صحيفة نور ج 4 ص 284 و ج 8 ص 6-175 و ج 16 ص 3-82)
تربيتي- ارشادي- هدايتي
يكي از مسائلي كه در مباحث صدا و سيما به كرات مورد توجه و تذكر حضرت امام قرار گرفت ضربه اي است كه از حضور افراد نالايق و منحرف به اسلام و برنامه هاي صدا و سيما وارد مي آيد ايشان در اين باره چنين مي گويند: «كساني كه مضرند و او متخصص هم كه باشند، ضررش بيشتر از غيرمتخصص مضر است. اينها بايد كنار بروند و انشاءا… راديو و تلويزيون تصفيه شود و در جاي ديگر مي فرمايند: «شما بايد با قاطعيت در آنجا اشخاصي كه مي بينند فاسد هستند اشخاصي كه در آنجا توطئه گر هستند، بايد با شركت همة نهادهاي اسلامي آناه را كنار بگذاريد و نگذاريد فعاليت كنند (صحيفة نور ج 12 ص 103 و ج 12 ص 85 و ج 5 ص 3- 202)
«در مركزي كه مركز تبليغات اسلامي است و مهمترين مركز تبليغات است نبايد اشخاصي باشند كه برخلاف مسير اسلام و از ريشه هاي سابق آن رژيم باشند» (صحيفة نور ج 12 ص 179)
ايشان فرمودند: «بايد كاملا توجه داشت كه به هيچ وجه نبايد مقلد شرق و غرب باشيد زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو و تلويزيون اسلامي نمي سازد بايد كاملا مراقبت كنيد و خوف از گفته ها و نوشته هاي اين روشنفكران غربزده ابداً نداشته باشيد …» (29/7/58 در جمع شوراي 5 نفره صدا و سيما)
ايشان در 23/2/59 خطاب به مديرعامل و سرپرست صدا و سيما مي فرمايند: «اين دو دستگاه صدا و سيما است كه بايد اسلامي باشد. استقلالش را حفظ كنيد كسي اگر آمد و خواست چيزي را تحميل كند، ابداً به آن اعتنا نكنيد و با استقلال و با قدرت اين دستگاه را راه بياندازيد». (صحيفة نور ج 12 ص 5-84)
و در جاي ديگر مي فرمايند: «اين سازمان صددرصد به صورتي باشد كه با نهضت و انقلاب اسلامي بسازد. نه اينكه ما بگوئيم راديو و تلويزيون اسلامي هست ولي ببينيم يك حرفهايي در آن مي زنند كه به اسلام و انقلاب اسلامي لطمه وارد مي آيد» (صحيفه نور ج 12 ص 5-84 و ج 10 ص 12 و ج 17 ص 157 و ج 16 ص 239)
حضرت امام همواره توجه به حق و حقوق مستضعفان عالم را تذكر مي دادند و در اين رابطه در ديدار با آقاي هاشمي مديرعامل سازمان و معاونان صدا و سيما در تاريخ 27/5/1364 فرمودند: «من نظري به ديگران ندارم راجع به خودم مي گويم از اين وضع راديو و تلويزيون خوشم نمي آيد. واقع آن است آنقدر كه پابرهنه ها به راديو و تلويزيون حق دارند ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست واقع آن است كه اين پابرهنه ها نظام را درست كرده اند و اين نهضت را به وجود آورده اند …»
در انتها لازم است با اين بيان حضرت امام اهداف مطرح شده را از ديدگاه ايشان جمع بندي نماييم. حضرت امام اينگونه فرموده اند كه: (صدا و سيما مسئوليت عظيم دارد و در اين راستا توسعة برنامه ها امري است قابل توجه: شما كه مسئوليت بسيار سنگيين بر عهده تان است مطمئن به كار خود ادامه دهيد و هر روز برنامه هايتان بيشتر و بهتر توسعه بدهيد) (صحيفة نور ج 17، ص 157)
اميد است با بكارگيري نظرات حضرت امام بتوان اين توسعه را به صورت (كيفي و كمي) در سطح برنامه هاي صدا و سيما داشته و بتوانيم به اهداف والاي جمهوري اسلامي دست بيابيم.
«امروزه نظام ما، با انقلاب و مكتبي مترقي و پيشرفته و با حالت بسيار ممتاز سياسي در دنيا اداره ميشود. سخني گفتني دارد كه ميخواهد به مخاطبان خودش در داخل و خارج بگويد اين سخن بايد از رسانه ها گفته شود و نه وسيله ديگر.» (مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولين صدا وسيما 7/5/69)
با توجه به اهداف چهارگانه سازمان كه چهارچوب حركتي مسئولين را تعيين كرده است مقام معظم رهبري نيز مجموعه از اهداف را براي اين سازمان برشمردهاند كه پس از بيان اين اهداف آنها را در چارچوب اهداف كلي سازمان قرار مي دهيم. ايشان عمدهترين اهداف تشكيل اين دستگاه در نظام جمهوري اسلامي را چنين بر شمردهاند:
-نشر اسلام
-تحكيم انقلاب
-اعتلاي فرهنگ عمومي
-زمينه سازي اخلاق و معنويت
-رشد آگاهيها و اطلاعات سياسي مردم
-زبان گوياي مديريت جامعه و دستگاه اداره كننده واجرا كننده
-ايجاد جاذبه در برنامه به منظور جايگزين سازي اهداف بالا
-رساندن پيام انقلاب اسلامي
-ارائه گرايشهاي اصولي نظام
-ارائه فرهنگ و انديشه و هنر خودي اصيل در جهت ترويج و تحكيم استقلال فكري و علمي ملت ايران، نظام جمهوري اسلامي و اصل نه شرقي و نه غربي
-ايجاد رشد فكري، فرهنگي و سياسي
-تبيين اسلام
-مقابله لا توطئههاي تبليغاتي
1- اهداف تفريحي و سرگرمي
كه هدف پركردن اوقات فراغت افراد با استفاده از برنامههاي تفريحي سالم و منطق بر ضوابط اسلامي، جنبههاي سازنده و بالنده هنرهاي سنتي و بومي به منظور ترويج روحيه اميد، اعتماد، شادابي و پويايي اجتماعي.
يك نكته بسيار مهم اين است كه ما ببينيم اصلاً مقصودمان از كار تفريحي چيست؟ شكا كه ننشستيد آنجا فقط مردم را بخندانيد بلكه مقصود اينست كه اين خنده يك آرامشي به روح بدهد و يك آسايش ببخشد. (مقام معظم رهبري در ديدار با گروه ورزش و سرگرمي صدا 1/10/71) و در همان ديدار ايشان نقشي را كه در مورد اهداف تفريحي در نظر دارند كمك به حركات كلي جامعه و اميد بخش است. «و ارائه برنامههاي سرگرمك كننده بدون هيچ محتوا و بدون وجود اطلاعاتي از حقايق جامعه را لهو و منفور دانستهاند». (بيانات در نماز جمعه 9/9/64)
برنامههاي سرگرمي ميتواند داراي جهتگيري اسلامي باشد و ميتوان تمام برنامهها را در جهت و خط پيام انقلاب اسلامي قرار داد. (6/10/64 ديدار با گروهي از كاركنان راديو).
به اين معنا كه در لابلاي آن آيهي از قرآن و يا داستاني مذهبي گنجاند و يا پيام انقلاب را كه ساختن دنيايي امن توام با صفا براي انسانها و ايجاد زمينهاي براي بهرهمندي انسان از طيبات زندگي است در آن جاي دارد (6/10/64 ديدار با گروهي از كاركنان راديو)
در واقع هدف از ارائه برنامههاي سرگرمي اينكه برنامههاي ضروري و لازم به گونهاي در قالب برنامهها ارائه شوند كه نه تنها خستهكننده نباشند بلكه باعث پذيرش قلبي پيام نيز گردند. (بيانات در نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
بويژه اصل مهم مقابله با تهاجم تبليغاتي و فرهنگي و خبري استكبار كه نه تنها در خبر كه در برنامههاي هنري و سرگرم كننده مانند نمايش و داستانها نيز بايد ارئه شود (24/11/72 حكم انتصاب لاريجاني به رياست سازمان صدا و سيما)
بطوريكه مقام معظم رهبري صداو سيما را دستگاهي آموزنده ميدانند و نه سرگرم كننده (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68) ناگفته نماند كه سرگرمي زماني كه با محتوي صحيح فرهنگي (بيانات نماز جمعه 29/9/64) ارائه شود نه تنها مذموم نيست كه مقام رهبري از اين كالر بعنوان عبادت ياد نموده اند.
مقام معظم رهبري بر ورزش بعنوان يكي از رموز سلامت جسماني تاكيد داشته اند اما از سوي ديگر ورزش را بوجود آورنده فضاي جديد در زندگي دانستهاند كه توانايي و تندرستي و اراده قوي ميبخشد. (ديدار با گروه ورزش و سرگرمي صدا 1/10/71)
در واقع مقام رهبري نه تنها تاكيد بر جنبه جسماني ورزش كه تاكيد بر جنبه روحي آن نيز داشتهاند و در گوشهاي از بيانات خود خواستار تكيه بر جنبههاي مثبت و سازنده آن بودهاند در جاي ديگر بر تبين انگيزه و هدف ورزش تاكيد نموده و اينگونه ميفرمايند كه ورزش را نشان بدهيد كه براي چه لازم است وبراي چه منظوري مردم بايد ورزش كنند و اينها كارهاي رسانههاي گروهي است. ايشان بر وجود برنامههاي ورزشي در صدا و سيما تاكيد نمودهاند لكن اين امر را جزئي از وظيفه رسانهها برشمرده اند و جزء مهمتر را تشويق مردم نسبت به ورزش دانستهاند. (مصاحبه با گروه ورزش و مردم سيما 3/11/67 و 6/12/60)
نكتهاي كه ذكر آن ضروري است و مقام معظم رهبري نيز بر آن تاكيد داشته اند اينكه در جمهوري اسلامي اهدافي وجود دارد و نيز ارزشهايي مطرح است كه تشكيل نظام و ادامه حيات آن بواسطه همين اهداف و ارزشهاست لذا حتي در ارائه برنامههاي سرگرمي و ورزش نيز نبايد از جهتگيري و سمتگيري اهدافمان تخطي نمائيم. (ديدار با مسئولين مراكز استانهاي صداوسيما 7/12/70)
2- اهداف آموزشي
هدف اين نوع برنامه تبليغ و نشده فرهنگ اسلامي و كمك به رشد و توسعه نظام آموزش و پرورش و گسترش هنرها و علوم و فنون در راستاي ارتقاي فرهنگ عمومي ميباشد. اين دستگاه حساس و پراهميت كه امام كبيرمان آن را دانشگاهي فراتر از پهناي تمامي كشور و ملت ميدانستند، وظيفه ايجاد رشد فكري و فرهنگي و سياسي و تبيين اسلام و مقابله با توطئههاي تبليغاتي را به عهده دارد (حكم انتصاب آقاي محمدهاشمي به سمت رياست سازمان صدا و سيما 2/6/68) و مردم در داخل بايد در واقع استفاده يك دانشگاه عمومي را از اين رسانه ببرند. (بيانات در مسجد بلال 9/5/79)
بطور كلي صداو سيما چنانكه امام بزرگوار راحل تعبير فرمودند دانشگاهي همگاني باشد كه در آن دين و اخلاق و ارزشهاي اسلامي و راه روش زندگي و تازههاي جهان علم و سياست و انديشههاي نوين و راهگشا به زبانهاي رسا و باب فهم هم قشرها آموخته شود (حكم انتصاب آقاي لاريجاني به سمت رياست صدا و سيما 24/11/72)
مقام معظم رهبري علاوه بر نقش آموزشي كه در اين رسانه در زمينه مفاهيم اسلامي بر عهده دارد نقش اين رسانه را در باب آموزش جنبههاي مختلف علمي و سياسي يادآور شدهاند و در واقع اين رسانه را وسيله براي اعتلا ميشمرند و ايفاي نقش تبليغ را كاري همپايه وظيفه پيامبران ميدانند (ديدار با مديران و مسئولان بخش راديو) و اين وظيفه امري جز ايجاد زمينه مساعد رشد معنوي واخلاقي نيست (نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
مقام معظم رهبري در زمينه ارائه اين مفاهيم نيز بيانان روشنگري داشتهاند و چنين فرمودهاند كه در صداوسيما نامههاي هنري، فيلمها، نمايشها، انواع و اقسام روشهاي هنري بايد براي تفهيم مفاهيم اسلامي و روشن كردن ارزشهاي اسلامي به كار بسته شود (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68). به اين معني كه كيفيت دهنده و پرورشدهنده روح و فكر مخاطب و جهتدهنده به تلاش و زندگي او گردد. (ديدار با اعضاي شوراي سياستگذاري و مسئولان اجراي صداو سميا 14/12/69)
در صورت بكار بستن اين نكات است كه ميتوان انتظار گسترش فرهنگ معنوي و اخلاقي و اسلامي را داشت. (نماز جمعه خطبه اول 15/6/64)
مقام رهبري در جاي ديگري از سخنانشان مي فرمايند عاليترين و زيباترين مفاهيم انقلاب بايد به شكل مؤثر و مناسب ارائه گردد. (ديدار با مسئولان صدا و سيما 15/6/64)
چرا كه دستگاهي كه تأثيرگذار بر رفتار و انديشههاي سياسي و عقايد مذهبي و فرهنگ عمومي مردم مي باشد و لذا بايد هدايتگر جامعه در جهت خير و صلاح باشد. و نيز تبين كننده شعارها و مباني انقلاب براي ذهنهاي مردم (نماز جمعه خطبه اول 10/11/59 و 9/9/64)
اهداف مترتب بر اين رسانه (هدايتگري و تعليم قالبهاي مختلف و متنوعي ميتواند داشته باشد ليكن اين نكته نبايد فراموش شود كه بايد هدف تعالي و تكامل مردم در آن گنجانده شود. (ديدار با مديران توليد صداو سيماي كشور 29/10/61)
3- اطلاع رساني (خبر)
مقام معظم رهبري در ديدار با مديران خبر صداو سيما در تاريخ 21/12/69 فرمودند: «باز كردن ذهن مردم يكي از اهداف ماست و تمايل داريم كه آنها بصورت گسترده فكر كنند. زيرا به اعتقاد ما با آگاه شدن مردم از حوادث عالم، آنان در برابر بسياري از توطئهها و خيانتهاي ذهني و فكري دشمنان مصونيت پيدا خواهند كرد.
قطبهاي سياسي جهان امروز كار خبر را بعنوان يكي از مهمترين اقدامات سياسي در نظر ميگيرند و بخش عمدهاي از نفوذ و اقتدار سياسي آنان به تواناييها و سلطه خبري آنان وابسته است.
همت شما بايد متوجه اين امر باشد كه مردم قدرت تحليل و بينش سياسي داشته باشند زيرا در اين صورت است كه بسياري از مسائل بدست خود مردم حل خواهد شد. (ديدار با مديران خبر صدا و سيما 21/12/69)
در اين راستا راديو بايستي به موضوع آموزشهاي سياسي، تحليلي و تفسير آن بيشتر بپردازد اينكه نيازي به كسي داشته باشند بتوانند حوادث را تحليل كنند (ديدار با رئيس و معاون سياسي و بخشهاي مختلف معاونت سياسي صدا و سيما 13/6/74)
مقام معظم رهبري علاوه بر نكات فوق، بر اين نكته تأكيد داشته اند كه بهترين خبرها و دقيقترين گزارشات از مسائل جاري جهان و مسائل جاري جامعه هميشه به هنگام و در وقت لازم در اختيار مردم قرار گيرد. (نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
چرا كه آنها (دشمن) منتظر بهانه كوچكي هستند تا يك دروغ بزرگ از آن بسازند و در مقابل اينها بايد دستگاه تبليغاتي كشور فعال، حساس، پركار و با كيفيت باشد (ديدار با هيات دولت 11/6/73)
ايشان در ديدار با مسئولان خبرگزاري جمهوري اسلامي (10/7/74) فرمودند: مباني اصلي كار در تهيه و تنظيم خبر، مفيد بودن، بهنگام بودن و هدفمند بودن آن است و خبر بايد آنچنان گفت كه اطلاع از آن براي مردم مفيد و لازم و كشور از آن بهرهمند شود.
ايشان ويژگي خبر را از دو زمينه مورد توجه قرار داده اند: اول محتوي خبر و دوم نحوه بيان آن.
ايشان فرمودند آن دستهايي كه سعي ميكند با بياعتبار كردن خبر راديو و تلويزيون، مردم را به شنيدن راديوهاي بيگانه سوق بدهد، بايد اعتراف كند كه براي بيگانه ها دارد كار مي كند. (بيانات در نماز جمعه 16/8/59) در جهت ايجاد جاذبه در اخبار، صداقت در بيان را مؤثر دانستهاند اما اين صداقت را تنها در بيان هر آنچه كه رخ ميدهد ندانسته و مراد را چگونگي برخورد صداو سيما با مقوله خبر ميدانند و به اين نكته اشاره دارند كه خبر بايد به گونهاي باشد كه مردم احساس كنند آنچه گفته شود واقع مطلب است. (ديدار با رئيس سازمان، معاونان و بخشهاي مختلف معاونت سياسي صدا و سيما 13/6/74)
ايشان در ديدار با مديران خبر صدا وسيما (21/12/69) فرمودند: متون خبري بايد از زيباييهاي ادبي و نگارش برخوردار باشد و با هنرمندي و در نهايت زيبايي و گستردگي ارائه شود تا همه مردم آن را بفهمند و اين كاري هنري است كه بايد به آن هميت داده شود. «به منظور ارائه اين كار هنري بايد از غلط گويي، بدگويي و سستگويي اجتناب شود در واقع ايشان تاكيد بر كاربر صحيح زبان فارسي داشته اند چرا كه زباني را كه در رسانهها به كار گرفته ميشود. معيار بسياري در حرف زدن و نوشتن و گفتن مي دانند و لذا به كار بستن زيباترين و بهترين تغييرات را لازم ميشمرند.
4- اهداف تربيتي- ارشادي- هدايتي
هدف در اين نوع برنامه انتقال و انتشار پيام نظام آموزشي جامعه، ترغيب و تشويق گيرندگان پيان به شركت در روند توسعه فرهنگي و ملي و شكلدهي رفتار پيامگيران بر مبناي باورهاي نشأت گرفته از مكتب اسلام است.
مقام معظم رهبري در حكم انتصاب آقاي علي لاريجاني به سمت رياست سازمان صداوسيما در 24/11/72 فرمودند: به طور كلي صداوسيما مدرسي گسترده براي طرح حقايق اسلام ناب محمدي (ص) و معارف اهل بيت (ع) به گونه اصيل و صحيح گردد.
ايشان همچنين در ديدار با مسئولان صداوسيما (7/5/69) توصيه كردند آنچه در اين دانشگاه (صداوسيما) تدريس ميشود عبارت از پيامها و پايهها و مفاهيم و درسهاي ناب و اسلام انقلابي و اسلام واقعي باشد و علاوه بر آن در ديدار با شوراي سياستگذاري و مسئولات اجرايي صداوسيما (14/12/69) نيز تاكيد بر رسوخ دادن و نفوذ دادن انديشه اسلام ناب و هم ملحقاتش از اخلاق و عمل در زندگي مخاطبيت داشتهاند تا جائيكه آنها را به حد كمال برساند. ايشان در بخش ديگري از حكم انتصابي علي لاريجاني به سمت رياست صداوسيما (24/11/72)، توجه مسئولان سازمان از به اين امر معطوف داشتهاند كه در طرح مباحث اسلامي بايد به كيفيت و عمق و والايي مطالب توجه گردد و از طرح مطالب ضعيف و آميخته به اوهام و علائق شخصي پرهيز شود.
ضمناً مقام رهبري ارائه مطالبي با كيفيت بالا را تنها در قالب ارائه سخنرانيها و مباحث ندانسته و اين توصيه را داشتهاند كه براي تفهيم مفاهيم اسلامي و روشن كردن ارزشهاي اسلامي مي توان برنامههاي هنري، فيلمها، نمايشها و انواع و اقسام روشهاي هنري را به كار بست (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68).
ايشان بر جنبه ارشادي صداوسيما در زمينه دين تاكيد بسيار داشتهاند و بر اين امر صحنه نهادهاند كه براي تفهيم اين مسائل ميتوان از اقسام روشهاي هنري استفاده نمود و با انتخاب بهترين شيوه ها و بليغترين زبانها، غبار غربت و انزوا را از چهره عميق اسلام و حقايق درخشان قرآن سترد. (حكم انتصاب محمدهاشمي به سمت رياست سازمان صداوسيما 3/6/68)
همچنين ايشان ايجاد ارتباط مستحكم بين مردم با نظام را از اهداف سازمان صداوسيما مي دانند.
ايشان در ديدار با مسئولان مراكز صداوسيما (7/12/60) فرمودند ما بايد آثار جنگ را تا آنجا كه ميتوانيم كشف نموده و حفظ كنيم.
رهنمودهاي مقام معظم رهبري به مسئولان صداوسيما
1- نشر اسلام
شما بايد به اين نكته توجه كنيد كه آنچه را كه ارائه ميدهيد مردم را به انديشه اسلام و انقلاب نزديك كرده باشيد (ديدار با مديران توليد صداوسيماي كشور 29/10/61)
2- ترويج انديشهها و ارزشهاي انقلاب و ممانعت از نشر نظريات مخالف
«صداوسيما در رابطه با انقلاب هم بزرگترين وظيفه را دارد كه آن وظيفه عبارتست از تحقق بخشيدن به تفكر انقلابي در مردم، يادآوري كردن اصول انقلاب براي مردم، تبين شعارها و مباني انقلاب براي ذهنهاي مردم، جهت دادن به حركتهاي عملي در صحنههاي گوناگون در فعاليتهاي مختلف در صحنه اجتماع در جهت انقلاب حفظ و دميدن روحيه و انگيزه تحرك انقلاب در مردم و جلوگيري از سرد و بي تفاوت شدن مردم از فعاليتها و تحريكات انقلابي.» (ديدار با مسئولان صداوسيما 7/5/69)
3- استقرار روح علمي همسو با دين گرايي
«يك چيز ديگر هم هست كه مي تواند در يك چنين برنامه اي منظور و هدف قرار گيرد و آن يافتن روح علم است البته بعضي به غلط خيال مي كنند علم گرايي با دين گرايي نمي سازد (ديدار با گروه دانش صدا 15/11/70)
4- نقش و موقعيت زن در صدا و سيما
تاكيد بسيار بر ارائه چهره صحيح زن از برنامه هاي صدا و سيما و تاكيد بر برطرف ساختن دو نقطه ضعف در زمينه حضور زنان در صدا و سيما داشته اند. در مسئله زن دو عيب اساسي در گذشته وجود داشته، يكي اينكه حجاب از بين مي رفته و از اين بزرگتر اين بوده كه نقشهايي در برنامه هاي صدا و سيما به زن داده مي شده كه نقشهاي پست كننده بود (ديدار با اعضاء شوراي سياستگذاري و مسئولان اجرايي صدا و سيما 14/12/69)
5- صدا و سيما و تبليغ
در جمهوري اسلامي ايران دو عامل (يكي اينكه يك ملت چقدر حرف براي گفتن دارد و دوم اينكه يك ملت چقدر مورد نقد و ايراد و تبليغات خصمانه است) هر دو مقتضي و مستوجب اهتمام افزونتر به صدا و سياست. زيرا اول جمهوري اسلامي يك انديشه است يك پيشنهاد جديد به بشريت است دوم جمهوري اسلامي به مقتضاي همين كه يك پيشنهاد نوين را در مقابل سردمداران مجموعه هاي استكباري ارائه كرده است. دشمنان زيادي دارد، تبليغات زيادي عليه جمهوري اسلامي انجام مي گيرد.
شما ببينيد كمتر هفته اي مي گذرد كه سردمداران استكبار جهاني اين ملت را، اين كشور را، اين نظام را، با تيرهاي زهرآگين حق كشيهاي خودشان و خلاف گوييهاي خودشان آزرده نكنند. خوب اينها پاسخگويي لازم دارد اگر پاسخي به اين ياوه ها گفته نشود چه كسي بايد اين پاسخ را بدهد. مي بينيد كه مسئوليت صدا و سيما از جمله سنگين ترين مسئوليتها در اين زمينه است. (بيانات در مسجد بلال 9/5/79)
كهك در جنوب شهرستان قم، بين طولهاي شرق َ30 :ْ50 و َ00 :ْ51 و عرضهاي شمالي َ00 :ْ34 و َ30 :ْ34 قرار دارد.
مرتفعترين نقطه آن قله كوه وليجا با بلنداي 3330 متر است و پستترين نقطه در بستر رودخانه قمرود (جنوب روستاي خلج آباد) با ارتفاع 1110 متر (از سطح دريا) قرار دارد.
آب و هوا در بخشهاي هموار و پست شمالي نيمه بياباني است.
جاده اصلي قم- اصفهان از غرب منطقه ميگذرد كه از آن ميتوان براي دسترسي به بخشهاي غربي و جنوبي منطقه استفاده نمود، هم چنين راههاي اصلي قم- نيزار، قم- كهك (از جاده كاشان منشعب ميشود) و كهك- وشنوه دستيابي به بخشهاي مركزي و شرقي منطقه را امكانپذير ميسازد.
چينه شناسي
كهك بهش كوچكي از پهنه ايران مركزي است و در زير پهنه آتشفشاني اروميه- دختر قرار دارد، واحدهاي سنگي منطقه شامل رديفي از سنگهاي پرمين تاترشيري است. واحدهاي سنگي منطقه از قديم به جديد به شرح زير است:
1-پرمين
كهنترين سنگهاي منطقه متعلق به پرمين است كه تنها در گوشه جنوب غربي گسترش محدود دارد و همبري آن با سنگهاي جوانتر به صورت گسله است. اين واحد شامل سنگ آهك دو لوميتي و سنگهاي بلورين ضخيم لايه تا تودهاي به رنگ خاكستري است و بسيار كم فسيل است. اين واحد را ميتوان معادل سازند جمال دانست.
2-ترياس
در جنوب روستاي نينه بر روي سنگهاي كربناته پرمين، برونزدي از دولوميتهاي بلورين ديده ميشود كه به صورت ضخيم لايه و با رنگ خاكستري روشن مشخص ميباشد. همبري اين واحد با سنگهاي جوانتر اساساً گسله است. اين واحد بسيار كم فسيل است و فقط بر اساس موقعيت چيزايي و رخساره سنگي ميتوان آنرا همانند بخشي از سازند شتري مربوط به زمان ترياس دانست.
3-ژوراسيك
اين واحد شامل شيلهاي ماسهاي و يا سيلتي همراه با ميان لايه هاي ماسه سنگي به رنگ سبز تيره يا خاكستري تيره است در جنوب روستاي نينه مرز پاييني واحد شيلي با دولوميتهاي ترياس گسله است تا آنجا كه در اين محل حتي رسوبات قاعدهايي ژوراسيك برونزد ندارد. مرز بالايي آن با يك نا پيوستگي زاويهدار در زير ته نشستهاي كرتاسه قرار دارد، بطور تقريبي اين واحد 1500 تا 2000 متر ضخامت دارد از نظر موقعيت چينهاي و رخساره سنگي اين واحد را ميتوان هم ارز سازند شمشك دانست.
4-كرتاسه
واحد KC
اين واحد با رنگ قرمز شامل تناوبي از كنگلومرا، ماسه سنگهاي درشت دانه و ماسه سنگهاي كوارتزيتي است، كه در جنوب غربي منطقه (شمال روستاي نينه) برونزد دارد. ناپيوستگي زاويهدار بر روي ته نشستهاي ژوراسيك مياني قرار ميگيرد.
واحد K1
واحد كربناته كرتاسه در جنوب غربي منطقه بصورت هم شيب بر روي كنگلومراي قاعدهايي كرتاسه قرار ميگيرد، در شرق روستاي روانج بصورت گسله و يا همراه با كنگلومراي قاعدهايي بر روي واحد شيلي ژوراسيك ديده ميشود اين واحد ابتدا با لايههايي از سنگ آهك مارني اوربيتوليندار، به رنگ كرم با لايهبندي نازك تا ميانه آغاز و به طرف بالا بتدريج به لايههايي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي اوربيتولين دار با رنگ خاكستري تيره بصورت ضخيم لايه تا تودهايي تبديل ميشود.
5-ائوسن
در اواخر كرتاسه و آغاز ترشيري جنبشهاي زمين ساختي جديد سبب چينخوردگي، بالاآمدگي و تشكيل برجستگيهاي تازه ميگردد، فرسايش شديد پيامد اين حركات منجر به تشكيل ته نشستهاي آواري قاعده ترشيري شده كه بصورت دگرشيب بر روي برونزدهاي كهنتر قرار دارند. كهنترين رسوبهاي ترشيري در منطقه متعلق به ائوسن آغازي است وهيچگونه اثري از ته نشستهاي پالئوسن وجود ندارد طي زمان ائوسن رديفي از ته نشستها با خاستگاه رسوبي و آتشفشاني بجا گذاشته ميشود كه ضخامت آنها به بيش از 4000 متر ميرسد بطور كلي توالي واحدهاي سنگي ائوسن شامل سه مجموعه با ويژگيهاي قارهاي- كرانه اي است كه توسط دو مجموعه سبز رنگ متعلق به رخساره كاملاً دريايي از يكديگر جدا شدهاند.
6-اوليگوسن
در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي و خروج از آب و پديدار شدن يك محيط قارهايي (وبطور محلي كولايي) ميگردد، سپس فرسايش شديد ارتفاعات سبب تشكيل ته نشستهاي آواري سازند قرمز زيرين شده است.
7-اوليگوسن- ميوسن
در زمان اوليگوسن پاياني دريا براي آخرين بار پيشروي كرده و بخش وسيعي از منطقه را ميپوشاند. اين دريا كم عمق بوده و ته نشستهاي آن را آهك و مارن تشكيل ميداده است كه تحت نام سازند قم مورد مطالعه قرار گرفته است.
8-ميوسن
واحد MV1
اين واحد از سنگهاي آتشفشاني با تركيب ميانه تا بازيك تشكيل شده است كه بصورت عدسي در بخشهاي مياني- بالايي سازند قم برونزد دارد در شمال شرقي روستاي صرم با يك برش آتشفشاني قرمز رنگ آغاز شده و سپس بر روي آن گدازههاي آندزيت- بازالتي با رنگ خاكستري تيره قرار ميگيرد، بر اساس مطالعه فسيلهاي موجود در لايههاي آهكي بالاي افق آتشفشاني زمان اوايل آغازي به اين فعاليت ماگمايي نسبت داده شده است. واحد MV1 در منطقه ياد شده نزديك به 300 متر ضخامت دارد.
واحد M tv
شامل تناوبي از سنگهاي آذر آواري با ميان لايههايي از گدازههاي حدواسط تا بازيك است كه بصورت هم شيب بر روي لايههاي آهكي سازند قم قرار دارد (فعاليت آتشفشاني پس از ميوسن آغازي). در شمال روستاي راونج واحد Mtv بصورت هم شيب توسط رسوبهاي آواري سازند قرمز بالايي پوشيده ميشود. ضخامت واحد Mtv حدود 1000 متر است.
واحد MS
رخنمونهاي سازند قرمز بالايي است ك شامل تناوبي از ماسه سنگ و مارنهاي گچ دار با ميان لايههايي از كنگلومرا ميباشد. اين واحد در شمال شرقي منطقه در جنوب كهك و در اطراف روستاي روانج برونزد ضخامت اين واحد 400 تا 500 متر است.
9-پليوسن- كواترنري
واحد PIV
اين واحد در باختر روستاي روانج در هسته يك ناوديس برونزد دارد و اساساً از سنگهاي آذر آواري تيره رنگ با تركيب حد واسط تشكيل شده است. سنگهاي آذر آواري عموماً از نوع توف برش با قطعات سانتيمتري تا چند ده سانتيمتري با تركيب داسيت تا آندزيتي ميباشد. ضخامت اين واحد حدود 650 متر است.
واحد PQm
مارن و بطور محلي مارنهاي ماسهاي به رنگ كرمي كه در جنوب روستاي صرم سازند قرمز بالايي را ميپوشاند كه در حاشيه رودخانه قمرود بيشتر تركيبرسي داشته و رسوبگذاري در حوضههاي كم عمق و بسته (Playa) را نشان ميدهد.
واحد PQC
در گوشه شمال شرقي منطقه ته نشستهاي سازند قرمز بالايي با ناپيوستگي هم شيب در زير رسوبهاي كنگلومرا پليوسن قرار ميگيرد، اين واحد از لايههاي كنگلومرا يا ميان لايههاي ماسه سنگي و رسي تشكيل شده است. قطعات كنگلومرا بيشتر از سنگهاي آتشفشاني ائوسن، ته نشستهاي اوليگو- ميوسن و سنگهاي آتشفشاني ميوسن و پليوسن ميباشد. واحد PQC نزديك به 1000 متر ضخامت دارد و با توجه به موقعيت چينهايي و رخساره سنگي ميتوان اين واحد را معادل سازند هزار دره دانست.
10-كواترنري
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي كهن (در پاي كوهها) است. اين ته نشستها از كنگلومراي نيمه سخت شده با ميانلايههاي رسي- ماسهاي تشكيل شده است. لايههاي كنگلومرا اغلب افقي بوده و بطور محلي شيب كمي كه مربوط به توپوگرافي اوليه است، نشان ميدهند، اين واحد در شمال غربي منطقه ضخامت قابل ملاحظهايي دارند.
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي جوان دشت است. اين ته نشستها شامل مواد آواري سخت نشده يا كمي سخت شده ميباشد كه از فرسايش واحدهاي سنگي قديميتر بويژه آبرفتهاي قديمي بوجود آمدهاند.
واحد Qtr
ته نشستهاي آهكي (تراورتن) حاصل فعاليت چشمههاي آهك زاست كه بيشتر در كنار گسلههاي اصلي و زونهاي خرد شده برونزد دارند و برخي از آنها (چشمههاي اطراف روستاهاي آبگرم و قلعه چم) در زمان حاضر نيز فعال هستند تراورتنها بصورت تودهاي يا لايه وار، بصورت افقي يا نيمهافقي برنگ كرمي تا سفيد برونزد دارند.
واحد Qal
رسوبهاي آبرفتي جوان را كه در بستر رودخانه قرار دارند شامل ميگردد.
تودههاي نفوذي
واحد gb
در گوشه جنوب شرقي منطقه در بين لايههاي توفي ائوسن زيرين- مياني، تودههاي نفوذي بشكل عدسي و يا سيل جايگير شدهاند،
واحد gr
اين واحد از تودههاي نيمه ژرف با تركيب اسيدي تشكيل ميشود كه در دو محل: يكي جنوب روستاي دودهك وديگري در غرب مزرعه وسف، برونزد دارد.
برونزد سطحي توده نيمه ژرف دودهك بيش از 30 كيلومتر مربع است و جايگيري آن در بين واحدهاي سنگي به شكل استوك مي باشد.
توده نيمه ژرف (subvlcanic intrusion) دودهك بوضوح واحد غربي رسوبي- آتشفشاني ائوسن مياني را قطع و دگرگون نموده است و بخش جنوبي آن توسط رسوبات كربناته ميوسن آغازي بصورت ناپيوسته پوشيده ميشود درمحل سد پانزده خرداد ته نشستهاي سازند قم با يك افق تخريبي چند متري داراي قطعات گرانيتي (شامل بلور و قطعه سنگ) بصورت پيشرونده بر روي توده قرار دارند. هم چنين در جنوب شرقي كوه هندا در هسته يك تاقديس بخشي از كنگلومرا سازند قرمز زيرين برونزد دارد، اين كنلگومراي داراي قطعات كاملاً گرد شده از گرانيت مي باشد با توجه به شواهد ياد شده زمان نفوذ اين توده بعد از ائوسن مياني و قبل از اوليگوسن مياني، احتمالاً در زماني معادل ائوسن پاياني – اوليگوسن آغازي ميباشد.
در غرب منطقه وسف توده ژرف ديگري برونزد دارد، نام سنگهاي توده در حد گرانوديوريت تا كوارتز مونزونيت تعيين شده است.
واحد md
اين سنگهاي نفوذي در بخشهاي جنوبي و مركزسي منطقه بويژه در اطراف گسل بيدهند به شكل استوكهاي كوچك، سيل و دايك برونزد دارند، سنگهاي نفوذي اين واحد بوضوح ته نشستهاي اوليگو- ميوسن (سازند قم) را قطع كردهاند لذا زمان نفوذ آنها بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد در فاصله زماني ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد t
اين دسته سنگهاي نفوذي در بخشهاي مركزي منطقه بويژه حوالي گسل بيدهند بصورت متوسط تا بزرگ برونزد دارند كه از جمله ميتوان كوه مارمو و رخنمونهاي شرق روستاي راونج اشاره نمود. اين سنگها جزء سري كالكوآلكالن هستند اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي سازند قم (ميوسن آغازي) را قطع كردهاند.
واحد gb
در جنوب روستاي كرجگان (غرب گسل بيدهند) توده توناليتي- كوارتز ديوريتي كوه مامو توسط اسيديتر در دو محل قطع گرديده است. نام سنگهاي آنها گرانوديوريت – توناليت تعيين شده است اين سنگها جزء سري تولئيتي هستند.
واحد Sy
توده نفوذي باريك و طويلي با روند تقريباً شرقي- غربي كه درجنوب غربي روستاي ونارچ برونزد دارد، اين توده در محل چرخش گسله بيدهند به طرف غرب، در فضايي كه در نتيجه حركت راست گرد گسله باز شده، جايگير شده است. سنگهاي توده سينيت سديك تا مونزوديوريت و كوارتز سينيت سديك تا كوارتز مونزوديوريت تعيين گرديده است.
توده نفوذي ونارچ ته نشستها سازند قم را قطع كرده است لذا زمان نفوذ آن بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد ap
رخسارههاي رگهايي وابسته به تودههاي نفوذي ياد شده كه بصورت زبانههاي (Apophyses) كوچك نفوذي با تركيب اسيدي برونزد دارند.
واحد pld
سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvocamic) با تركيب در وسط كه بشكل گنبدهاي نفوذي در كوه آله و شمال ونارچ برونزد دارد، اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي رسوبي ميوسن مياني- بالايي را قطع و دگرگون نمودهاند و چون قطعات آنها در آبرفتهاي Qt1 وجود دارد لذا زمان نفوذ آنها تعيين گرديده است. نام اين سنگها در حد كوارتز ديوريت تعيين شده است و از نظر ژئوشيميايي جزء سري كالكوآلكالن هستند.
واحدplr
گنبدهاي نيمه آتشفشاني- آتشفشاني (Subvolcanic- volcanic dom) با تركيب اسيدي كه در اطراف روستاي راونج ( دوگنبد) و در محل كوه هندا برونزد دارند. اين گنبدها نيز ته نشستهاي سازند سرخ بالايي را قطع كرده و از لحاظ زمان نفوذ مشابه واحد pld هستند جزء سري كالكوآلكالن و تولئيتي ميباشند.
واحد d
تودههاي كوچك نفوذي كه بشكل دايك و سيل در بين سنگهاي منطقه جايگير شدهاند. بيشتر دايكهايي كه در بين واحدهاي رسوبي- آتشفشاني ائوسن ديده ميشود از نوع دايكهاي تغذيه كننده (Feeder dyke) بوده و داراي تركيب آندزيت تا آندزيت- بازالتي هستند، دايكها و سيلهايي كه ته نشستهاي اوليگوسن- ميوسن (قديميتر) را قطع كردهاند وابسته به فعاليت ماگمايي بعد از ميوسن آغازي هستند (مناطق چال گنبد و جاسب). نام اين سنگها ميكروديوريت تا ميكروكوارتز ديوريت است.
دگرگوني مجاورتي در حاشيه تودههاي نفوذي
تودههاي نفوذي واحدهاي رسوبي و آتشفشاني ترشيري را قطع نموده و در آنها هاله دگرگوني مجاورتي را پديد آوردهاند. در پيرامون توده گرانيتي دودهك سنگهاي آتشفشاني ائوسن دگرگون شدهاند. بنظر ميرسد كه سنگهاي حاشيه توده گرانيتي دودهك در فشار حدود 2 كيلوبار و درجه حرارتهاي حدود 350 تا 500 درجه سانتيگراد در حد رخساره آلبيت- اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
ته نشستهاي آهكي سازند قم در همبري با تودههاي كوچك و نيمه عميق ميكروكواتزديوريتي (واحد md) بلورين شدهاند. هم چنين در شرق روستاي عليآباد سنگهاي آتشفشاني ائوسن و آهكهاي سازند قم در همبري توده توناليتي- كوارتز كوه مامو دگرگون شدهاند سنگهاي آتشفشاني با رنگ سبز تيره و نمايي سختتر مشخص ميباشند.
سنگهاي حاشيه تودههاي توناليتي –كوارتز ديوريتي (واحد t) و توناليتي- گرانوديوريتي (واحد gb) در فشارهاي حدود 2 كيلوبار و دماي 500 تا 560 درجه سانتيگراد در حد رخساره هورنيلند- هورنفلس دگرگون شده اند.
سنگهاي حاشيه گنبدهاي نيمه آتشفشاني پليوسن نيز در حد رخساره اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
زمين شناسي ساختماني و تكتونيك
گستره مورد بررسي بخشي از زير پهنه (Subzkone) آتشفشاني اورميه- دختر (منطقه كوچكي از گوشه جنوب غربي محدوده در پهنه (Zoom) ساختاري سنندج- سيرجان قرار دارد) قديميترين برونزدها مجموعه ايي از سنگهاي آهكي- دولوميتي متبلور متعلق به پرمين (سازند جمال) و ترياس (سازند شتري است كه بصورت گسليده در كنار يكديگر و در كنار برونزدهاي مربوط به ژوراسيك تحتاني (لياس) قرار دارند.
بنظر ميرسد قديميترين حركات زمين ساختي و دگر شكلي (Deformation) مؤثر در ناحيه وابسته به جنبشهاي زمان ترياس پاياني باشد بطوري كه در اثر اين حركات سنگهاي قديميتر دچار دگر شكلي و دگرگوني شده اند.
حضور گسلهاي راندگي قديميتر از ائوسن (در بخش مركزي و جنوب غربي منطقه) ناپيوستگي زاويهدار در قاعده ته نشستهاي ائوسن بر روي آهكهاي كرتاسه و ماگماتيسم شديد ائوسن آثاري از جنبشهاي كوهزايي اواخر كرتاسه در منطقه است. در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن رخداد جنبشهاي كوهزايي باعث تغيير رژيم رسوبگذاري گرديد، همچنين بواسطه اين حركات واحدهاي قديميتر دچار گسلش و چينخوردگي شدهاند بطوري كه نشستههاي تخريبي سازند قرمز پاييني با يك ديگر شيبي مشخص بر روي واحدهاي ائوسن قرار گرفتهاند. بعلاوه تحت تأثير اين فاز توده هاي نفوذي و نيمه عميقي در منطقه جايگير شدهاند بدنبال يك دوره رسوبگذاري قارهايي، در زمان اوليگو- ميوسن پيشروي دريا موجب ته نشست لايههاي آهكي- مارني سازند قم گرديده است. جنبشهاي مؤثر در اين زمان بيشتر بصورت حركات قائم و خشكيزا بوده كه سبب ناپايداري كف حوضه و تغييرات عمق (درياي كم عمق تا محيط كولايي- قارهايي) دريا شده است. جنبشهاي ياد شده در زمان ميوسن آغازي سبب فعاليت آتشفشاني (بصورت محدود و كم حجم) و در زمان ميوسن مياني- پاياني ماگماتيسم مهمي (بويژه نفوذ تودههاي گرانيتوئيدي) را بهمراه داشته است. سرانجام در اواخر ميوسن آغازي بار ديگر حوضه كم عمق و كولابي شده تهشتههاي سازند قرمز بالايي تشكيل گرديده است جنبشهاي زمين ساختي آلپ پاياني در زمان پليوسن موجب تغيير رژيم رسوبگذاري، گسلش، دگر شكلي، فعاليت آتشفشانيهآآآ ت plvو نفوذ گنبدهاي نيمه آتشفشاني (pld , plr) در منطقه گرديده است.
در كوارتزي جنبش زمين ساختگي ديگري موجب چين خوردگي واحدهاي قديميتر و دگر شيبي قاعده نهشتههاي كوارتزي گرديد. بطور كلي ساختهاي موجود در ناحيه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي هستند. مهمترين عناصر ساختماني در ناحيه شامل شكستگيهاي اصلي و چينخوردگيها ميباشد. در بخش مياني منطقه گسل امتداد لغز بيدهند با طول گسلش بيش از 35 كيلومتر ناحيه را به دو بخش تقسيم مينمايد، اين گسله متشكل از چند قطعه با آرايش نردباني بوده و بنظر ميرسد روند حركتي بر روي آنها از نوع برشي راست گرد باشد، كه بسياري از ساختمانهاي موجود در منطقه وابسته به آن هستند در دو انتهاي اين منطقه گسله ميتوان دو بخش مجزا از نظر مكانيسم گسلش را ملاحظه كرد، جايگيري توده سينيتي ونارچ در بخش لولا بخوبي بيانگر بازشدگي و روند حركتي دو بخش ياد شده نسبت به يكديگر ميباشد بورنزد تعداد زيادي دايك به موازات گسله بيدهند و گسلههاي ديگر بخوبي نشانگر وابستگي آنها به سيستمهاي شكستگي اصلي است بطوريكه با نزديك شدن به منطقه گسله بر تعداد و تراكم آنها افزوده ميشود.
انواع ديگري از گسلههاي امتداد لغز نيز در ناحيه وجود دارند كه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي بوده و ظاهراً مؤلفه حركت گسلههاي راندگي در ناحيه احتمالاً از دو نسل متفاوت هستند: نسل قديميتر، گسلههاي راندگي كه در بخش مياني ناحيه (شمال راونج) و در جنوب غربي مشاهده ميشوند، سن احتمالي اين گسلهها به قبل از ائوسن و پس از كرتاسه باز ميگردد. بطوري كه موجب راندگي واحدهاي ژوراسيك بر روي نهشتههاي كرتاسه شدهاند. نسل جوانتر آن دسته از گسلههاي راندگي را شامل ميشود. كه داراي روند شرقي- غربي بوده و به موازات دو بخش انتهاي منطقه گسله بيدهند هستند. در بخش شمالي جهت شيب به سمت شمال و در بخش جنوب شيب آنها به سمت جنوب است. بنظر ميرسد فعاليت گسلههاي ياد شده پس از ميوسن بوده است.
مكانيسم چينخوردگي منطقه در اكثر موارد از نوع خمش- لغزش است، بطوريكه ضخامت واحدهاي چين خورده ثابت مانده است بطور كلي چين خوردگي وابسته به گسلش بوده و شايد بتوان آنها را از اين نظر به سه گروه مجزا به شرح زير تقسيم نمود:
1-چينهاي وابسته به گسلهاي امتداد لغز كه از طول موج بزرگتري برخوردار بوده و زاويه تقريبي آنها نسبت به گسله مربوطه در حدود 17 تا 35 درجه متغير است. روند محور چين ها اكثراً شمال غربي- جنوب شرقي ميباشد.
2-چينهاي وابسته به گسلهاي راندگي، كه تراكم بيشتر و طول موج كوتاهتري برخوردار بوده و در اكثر موارد روند محور آنها شرقي- غربي است.
3- چينهاي وابسته به خمش گسلي كه در نواحي جاسب و جنوب ناحيه ديده ميشوند، بطوريكه گسلش مربوطه در سطح رخنمون نبوده ولي آثار وجود آنها از طريق چينخوردگي آشكار است.
بطور كلي دگر شكلي (deformation) مربوط به جنبشهاي آلپ پاياني در ناحيه مورد بررسي از نوع شكننده- پلاستيك بوده است.
زمينشناسي اقتصادي
در محدوده كهك آثار مواد معدني فلزي بشرح زير بورنزد دارد:
1-مواد معدني فلزي: بترتيب اهميت منطقهايي به شرح زير ميباشند:
-منگنز
كاني سازي منگنز با منشاء آتشفشاني- رسوبي در بخش شمالي محدوده در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن گسترش دارد از دو كانسار منگنز در اين ناحيه بهرهبرداري ميشود.
1- كانسار منگنز ونارچ در فاصله 30 كيلومتري جنوب غربي شهرستان قم و 4 كيلومتري جنوب روستاي ونارچ واقع است اين كانسار با ذخيره 6484000 تن كانسنگ منگنز با عيار ميانگين 84/24 درصد منگنز تأمين كننده اصلي منگنز مورد نياز كارخانه ذوب آهن اصفهان است.
كانسار منگنز ونارچ بصورت لايه اي، در نواري به طول تقريبي 12 كيلومتر با امتداد شمال غربي- جنوب شرقي (N60W) و شيب 70 تا 85 درجه بطرف شمال شرقي يا جنوب غربي در داخل يك افق شيلي- توفي (به ضخامت 10 تا15 متر) قرارداد سنگهاي آتشفشاني در برگيرنده افق شيلي- توفي منگنزدار گدازههاي مگاپورفير آندزيتي Evp6 بوده كه بطور جانبي به گدازههاي آندزيتي زيردريايي با بافت حفرهدار تبديل ميشوند منگنز بصورت چند افق 5/0 تا 5/1 متري در بين افق شيلي- توفي قرار داشته كه گسترش آن بصورت جانبي ممتد نبوده و حالت عدسي مانند را نشان ميدهد. كانسنگ منگنز داراي بافت نواري متشكل از تناوب نوارهاي نازك منگنز و هماتيت است. كانيهاي اصلي منگنز شامل پيرولوزيت، پسيلوملان، هموسمانيت و ندرتاً رود كروزيت است.
بدليل تغييرات عيار و ضخامت زون كانيسازي در طول افق شيلي منگنزدار بهرهبرداري از آن پيوسته نبوده و فقط از بخشهاي پرعيار آن به ترتيب از شمال غربي به جنوب شرقي در معادن آزادگان، جلال، دربند، دكتر ، مظفري، اطهري و قرهنا استخراج صورت گرفته است بيشترين عيار و ذخيره كانسار در معدن دربند است كه هم اكنون برداشت زيرزميني از آن در حال انجام است.
2-در شمال افق منگنز دار اصلي ونارچ يك افق ديگر منگنز در حد فاصل واحد Et5 و گدازههاي آندزيتي Ev6 رخنمون دارد كه بنام معدن شاكي مورد بهرهبرداري قرار گرفته است در اين معدن ضخامت افق شيلي- توفي منگنز دار در حدود 5 متر و ضخامت عدسيهاي منگنز در حدود 5/0 تا 5/1 متر است و طول افق منگنزدار در حدود 100 متر ميباشد كه بطرف جنوب شرقي با يك گسل تقريباً شرقي- غربي راست گرد جابجا و قطع ميشود.
-سرب و روي
در اين منطقه كاني سازي و روي عموماً بصورت رگهايي بورنزد دارد اين كانهها از نوع سولفيد بوده و همراه يكديگر ديده ميشوند كاني سازي از نوع اپي ژنتيك و احتمالاً درارتباط با محلولهاي گرم پيآمد تودههاي نفوذي حد واسط ميوسن است.
-آهن
كانه زائي اين عنصر بصورت اكسيد شامل هماتيت، ليمونيت و ندرتاً مگنتيت است كه بصورت رگهايي در واحدهاي آتشفشاني ائوسن مياني – بالايي ديده ميشود.
سنگ درونگير رگههاي آهن واحد توفي- شيلي ائوسن مياني- بالايي Et5 است و بنظر ميرسد كه رگههاي ياد شده در مرز لايههاي آهكي قم و واحد توفي ياد شده تجمع بيشتري دارند. در اين معادن كاني سازي آهن با سولفيد سرب (گالن) ديده ميشود علاوه بر موارد ياد شده آثار كاني سازي آهن همراه با منگنز نيز در سنگهاي آتشفشاني ائوسن مياني- بالايي ديده ميشود هم چنين آثار كاني سازي آهن بصورت رگچههاي اوليژيست بويژه در نزديكي نفوذي ميوسن بوفور ديده ميشود.
-مس
كاني سازي مس بصورت آثار پراكنده مالاكيت و كالكوپيريت در سنگهاي آتشفشاني ائوسن و ميوسن ملاحظه ميگردد، كاني سازي عموماً بصورت رگههاي كوچك و كم ضخامت بوده و براساس رخنمون سطحي ارزش اقتصادي قابل توجهي ندارند.
مواد معدني غيرفلزي
اين گروه از مواد معدني در منطقه از اهميت خاصي برخوردار بوده و مهمترين آنها بشرح زير ميباشد:
-باريت:
-اين كاني با شكل بلوري تخت بصورت مجتمع و تودهايي رگهها و رگچه هايي را تشكيل ميدهد كه اغلب واحدهاي رسوبي – آتشفشاني منطقه را قطع كردهاند. وابستگي خاستگاهي كانيسازي باريت با تودههاي نفوذي ميوسن موجب تجمع رگههاي اين كاني در اطراف تودههاي نفوذي گرديده است.
-گچ
عدسيها و لايههاي گچ موجود در واحدهاي رسوبي ائوسن مياني- بالايي ذخاير شايان توجهي از اين ماده معدني را بوجود آورده است.
-سنگهاي تزئيني و نما
انتهاي مرمري شده پرمين و ترياس در جنوب غربي منطقه پتانسيل قابل توجهي را بعنوان سنگ چيني دارا هستند. سنگ آهكهاي سازند قم با رنگ ظاهري كرم و صورتي براي سنگ نما (نوع گوهر) مناسب است، تودههاي نفوذي گرانيتي و گرانوديوريتي و ديوريت- گابرويي موجود در منطقه نيز در مناطقي كه تكتونيك كمتري را تحمل نموده وبرش دهي مناسب داشته باشند، بعنوان سنگ تزئيني قابل استفادهاند. هم چنين برونزد گسترده سنگهاي تراورتني در بخشهاي مختلف منطقه بعنوان سنگ تزئيني قابل بررسي است.
گارنت:
در جنوب شرقي روستاي شهر سدونه در محل تماس توده توناليتي- كوارتز ديوريتي ميوسن با سنگ آهكهاي سازند قم يك زون اسكارن تشكيل شده كه بيشتر از مجموعه بلورهاي گارنت قهوهاي رنگ (گروسولاريت) و ميزان كمتري اپيدوت تشكيل شده است. 80 درصد آنرا گارنت تشكيل ميدهد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن