تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه كهك
جغرافيا و ريخت شناسي
كهك در جنوب شهرستان قم، بين طولهاي شرق َ30 :ْ50 و َ00 :ْ51 و عرضهاي شمالي َ00 :ْ34 و َ30 :ْ34 قرار دارد.
مرتفعترين نقطه آن قله كوه وليجا با بلنداي 3330 متر است و پستترين نقطه در بستر رودخانه قمرود (جنوب روستاي خلج آباد) با ارتفاع 1110 متر (از سطح دريا) قرار دارد.
آب و هوا در بخشهاي هموار و پست شمالي نيمه بياباني است.
جاده اصلي قم- اصفهان از غرب منطقه ميگذرد كه از آن ميتوان براي دسترسي به بخشهاي غربي و جنوبي منطقه استفاده نمود، هم چنين راههاي اصلي قم- نيزار، قم- كهك (از جاده كاشان منشعب ميشود) و كهك- وشنوه دستيابي به بخشهاي مركزي و شرقي منطقه را امكانپذير ميسازد.
چينه شناسي
كهك بهش كوچكي از پهنه ايران مركزي است و در زير پهنه آتشفشاني اروميه- دختر قرار دارد، واحدهاي سنگي منطقه شامل رديفي از سنگهاي پرمين تاترشيري است. واحدهاي سنگي منطقه از قديم به جديد به شرح زير است:
1- پرمين
كهنترين سنگهاي منطقه متعلق به پرمين است كه تنها در گوشه جنوب غربي گسترش محدود دارد و همبري آن با سنگهاي جوانتر به صورت گسله است. اين واحد شامل سنگ آهك دو لوميتي و سنگهاي بلورين ضخيم لايه تا تودهاي به رنگ خاكستري است و بسيار كم فسيل است. اين واحد را ميتوان معادل سازند جمال دانست.
2- ترياس
در جنوب روستاي نينه بر روي سنگهاي كربناته پرمين، برونزدي از دولوميتهاي بلورين ديده ميشود كه به صورت ضخيم لايه و با رنگ خاكستري روشن مشخص ميباشد. همبري اين واحد با سنگهاي جوانتر اساساً گسله است. اين واحد بسيار كم فسيل است و فقط بر اساس موقعيت چيزايي و رخساره سنگي ميتوان آنرا همانند بخشي از سازند شتري مربوط به زمان ترياس دانست.
3- ژوراسيك
اين واحد شامل شيلهاي ماسهاي و يا سيلتي همراه با ميان لايه هاي ماسه سنگي به رنگ سبز تيره يا خاكستري تيره است در جنوب روستاي نينه مرز پاييني واحد شيلي با دولوميتهاي ترياس گسله است تا آنجا كه در اين محل حتي رسوبات قاعدهايي ژوراسيك برونزد ندارد. مرز بالايي آن با يك نا پيوستگي زاويهدار در زير ته نشستهاي كرتاسه قرار دارد، بطور تقريبي اين واحد 1500 تا 2000 متر ضخامت دارد از نظر موقعيت چينهاي و رخساره سنگي اين واحد را ميتوان هم ارز سازند شمشك دانست.
4- كرتاسه
واحد KC
اين واحد با رنگ قرمز شامل تناوبي از كنگلومرا، ماسه سنگهاي درشت دانه و ماسه سنگهاي كوارتزيتي است، كه در جنوب غربي منطقه (شمال روستاي نينه) برونزد دارد. ناپيوستگي زاويهدار بر روي ته نشستهاي ژوراسيك مياني قرار ميگيرد.
واحد K1
واحد كربناته كرتاسه در جنوب غربي منطقه بصورت هم شيب بر روي كنگلومراي قاعدهايي كرتاسه قرار ميگيرد، در شرق روستاي روانج بصورت گسله و يا همراه با كنگلومراي قاعدهايي بر روي واحد شيلي ژوراسيك ديده ميشود اين واحد ابتدا با لايههايي از سنگ آهك مارني اوربيتوليندار، به رنگ كرم با لايهبندي نازك تا ميانه آغاز و به طرف بالا بتدريج به لايههايي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي اوربيتولين دار با رنگ خاكستري تيره بصورت ضخيم لايه تا تودهايي تبديل ميشود.
5- ائوسن
در اواخر كرتاسه و آغاز ترشيري جنبشهاي زمين ساختي جديد سبب چينخوردگي، بالاآمدگي و تشكيل برجستگيهاي تازه ميگردد، فرسايش شديد پيامد اين حركات منجر به تشكيل ته نشستهاي آواري قاعده ترشيري شده كه بصورت دگرشيب بر روي برونزدهاي كهنتر قرار دارند. كهنترين رسوبهاي ترشيري در منطقه متعلق به ائوسن آغازي است وهيچگونه اثري از ته نشستهاي پالئوسن وجود ندارد طي زمان ائوسن رديفي از ته نشستها با خاستگاه رسوبي و آتشفشاني بجا گذاشته ميشود كه ضخامت آنها به بيش از 4000 متر ميرسد بطور كلي توالي واحدهاي سنگي ائوسن شامل سه مجموعه با ويژگيهاي قارهاي- كرانه اي است كه توسط دو مجموعه سبز رنگ متعلق به رخساره كاملاً دريايي از يكديگر جدا شدهاند.
6- اوليگوسن
در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي و خروج از آب و پديدار شدن يك محيط قارهايي (وبطور محلي كولايي) ميگردد، سپس فرسايش شديد ارتفاعات سبب تشكيل ته نشستهاي آواري سازند قرمز زيرين شده است.
7- اوليگوسن- ميوسن
در زمان اوليگوسن پاياني دريا براي آخرين بار پيشروي كرده و بخش وسيعي از منطقه را ميپوشاند. اين دريا كم عمق بوده و ته نشستهاي آن را آهك و مارن تشكيل ميداده است كه تحت نام سازند قم مورد مطالعه قرار گرفته است.
8- ميوسن
واحد MV1
اين واحد از سنگهاي آتشفشاني با تركيب ميانه تا بازيك تشكيل شده است كه بصورت عدسي در بخشهاي مياني- بالايي سازند قم برونزد دارد در شمال شرقي روستاي صرم با يك برش آتشفشاني قرمز رنگ آغاز شده و سپس بر روي آن گدازههاي آندزيت- بازالتي با رنگ خاكستري تيره قرار ميگيرد، بر اساس مطالعه فسيلهاي موجود در لايههاي آهكي بالاي افق آتشفشاني زمان اوايل آغازي به اين فعاليت ماگمايي نسبت داده شده است. واحد MV1 در منطقه ياد شده نزديك به 300 متر ضخامت دارد.
واحد M tv
شامل تناوبي از سنگهاي آذر آواري با ميان لايههايي از گدازههاي حدواسط تا بازيك است كه بصورت هم شيب بر روي لايههاي آهكي سازند قم قرار دارد (فعاليت آتشفشاني پس از ميوسن آغازي). در شمال روستاي راونج واحد Mtv بصورت هم شيب توسط رسوبهاي آواري سازند قرمز بالايي پوشيده ميشود. ضخامت واحد Mtv حدود 1000 متر است.
واحد MS
رخنمونهاي سازند قرمز بالايي است ك شامل تناوبي از ماسه سنگ و مارنهاي گچ دار با ميان لايههايي از كنگلومرا ميباشد. اين واحد در شمال شرقي منطقه در جنوب كهك و در اطراف روستاي روانج برونزد ضخامت اين واحد 400 تا 500 متر است.
9- پليوسن- كواترنري
واحد PIV
اين واحد در باختر روستاي روانج در هسته يك ناوديس برونزد دارد و اساساً از سنگهاي آذر آواري تيره رنگ با تركيب حد واسط تشكيل شده است. سنگهاي آذر آواري عموماً از نوع توف برش با قطعات سانتيمتري تا چند ده سانتيمتري با تركيب داسيت تا آندزيتي ميباشد. ضخامت اين واحد حدود 650 متر است.
واحد PQm
مارن و بطور محلي مارنهاي ماسهاي به رنگ كرمي كه در جنوب روستاي صرم سازند قرمز بالايي را ميپوشاند كه در حاشيه رودخانه قمرود بيشتر تركيبرسي داشته و رسوبگذاري در حوضههاي كم عمق و بسته (Playa) را نشان ميدهد.
واحد PQC
در گوشه شمال شرقي منطقه ته نشستهاي سازند قرمز بالايي با ناپيوستگي هم شيب در زير رسوبهاي كنگلومرا پليوسن قرار ميگيرد، اين واحد از لايههاي كنگلومرا يا ميان لايههاي ماسه سنگي و رسي تشكيل شده است. قطعات كنگلومرا بيشتر از سنگهاي آتشفشاني ائوسن، ته نشستهاي اوليگو- ميوسن و سنگهاي آتشفشاني ميوسن و پليوسن ميباشد. واحد PQC نزديك به 1000 متر ضخامت دارد و با توجه به موقعيت چينهايي و رخساره سنگي ميتوان اين واحد را معادل سازند هزار دره دانست.
10- كواترنري
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي كهن (در پاي كوهها) است. اين ته نشستها از كنگلومراي نيمه سخت شده با ميانلايههاي رسي- ماسهاي تشكيل شده است. لايههاي كنگلومرا اغلب افقي بوده و بطور محلي شيب كمي كه مربوط به توپوگرافي اوليه است، نشان ميدهند، اين واحد در شمال غربي منطقه ضخامت قابل ملاحظهايي دارند.
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي جوان دشت است. اين ته نشستها شامل مواد آواري سخت نشده يا كمي سخت شده ميباشد كه از فرسايش واحدهاي سنگي قديميتر بويژه آبرفتهاي قديمي بوجود آمدهاند.
واحد Qtr
ته نشستهاي آهكي (تراورتن) حاصل فعاليت چشمههاي آهك زاست كه بيشتر در كنار گسلههاي اصلي و زونهاي خرد شده برونزد دارند و برخي از آنها (چشمههاي اطراف روستاهاي آبگرم و قلعه چم) در زمان حاضر نيز فعال هستند تراورتنها بصورت تودهاي يا لايه وار، بصورت افقي يا نيمهافقي برنگ كرمي تا سفيد برونزد دارند.
واحد Qal
رسوبهاي آبرفتي جوان را كه در بستر رودخانه قرار دارند شامل ميگردد.
تودههاي نفوذي
واحد gb
در گوشه جنوب شرقي منطقه در بين لايههاي توفي ائوسن زيرين- مياني، تودههاي نفوذي بشكل عدسي و يا سيل جايگير شدهاند،
واحد gr
اين واحد از تودههاي نيمه ژرف با تركيب اسيدي تشكيل ميشود كه در دو محل: يكي جنوب روستاي دودهك وديگري در غرب مزرعه وسف، برونزد دارد.
برونزد سطحي توده نيمه ژرف دودهك بيش از 30 كيلومتر مربع است و جايگيري آن در بين واحدهاي سنگي به شكل استوك مي باشد.
توده نيمه ژرف (subvlcanic intrusion) دودهك بوضوح واحد غربي رسوبي- آتشفشاني ائوسن مياني را قطع و دگرگون نموده است و بخش جنوبي آن توسط رسوبات كربناته ميوسن آغازي بصورت ناپيوسته پوشيده ميشود درمحل سد پانزده خرداد ته نشستهاي سازند قم با يك افق تخريبي چند متري داراي قطعات گرانيتي (شامل بلور و قطعه سنگ) بصورت پيشرونده بر روي توده قرار دارند. هم چنين در جنوب شرقي كوه هندا در هسته يك تاقديس بخشي از كنگلومرا سازند قرمز زيرين برونزد دارد، اين كنلگومراي داراي قطعات كاملاً گرد شده از گرانيت مي باشد با توجه به شواهد ياد شده زمان نفوذ اين توده بعد از ائوسن مياني و قبل از اوليگوسن مياني، احتمالاً در زماني معادل ائوسن پاياني – اوليگوسن آغازي ميباشد.
در غرب منطقه وسف توده ژرف ديگري برونزد دارد، نام سنگهاي توده در حد گرانوديوريت تا كوارتز مونزونيت تعيين شده است.
واحد md
اين سنگهاي نفوذي در بخشهاي جنوبي و مركزسي منطقه بويژه در اطراف گسل بيدهند به شكل استوكهاي كوچك، سيل و دايك برونزد دارند، سنگهاي نفوذي اين واحد بوضوح ته نشستهاي اوليگو- ميوسن (سازند قم) را قطع كردهاند لذا زمان نفوذ آنها بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد در فاصله زماني ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد t
اين دسته سنگهاي نفوذي در بخشهاي مركزي منطقه بويژه حوالي گسل بيدهند بصورت متوسط تا بزرگ برونزد دارند كه از جمله ميتوان كوه مارمو و رخنمونهاي شرق روستاي راونج اشاره نمود. اين سنگها جزء سري كالكوآلكالن هستند اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي سازند قم (ميوسن آغازي) را قطع كردهاند.
واحد gb
در جنوب روستاي كرجگان (غرب گسل بيدهند) توده توناليتي- كوارتز ديوريتي كوه مامو توسط اسيديتر در دو محل قطع گرديده است. نام سنگهاي آنها گرانوديوريت – توناليت تعيين شده است اين سنگها جزء سري تولئيتي هستند.
واحد Sy
توده نفوذي باريك و طويلي با روند تقريباً شرقي- غربي كه درجنوب غربي روستاي ونارچ برونزد دارد، اين توده در محل چرخش گسله بيدهند به طرف غرب، در فضايي كه در نتيجه حركت راست گرد گسله باز شده، جايگير شده است. سنگهاي توده سينيت سديك تا مونزوديوريت و كوارتز سينيت سديك تا كوارتز مونزوديوريت تعيين گرديده است.
توده نفوذي ونارچ ته نشستها سازند قم را قطع كرده است لذا زمان نفوذ آن بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد ap
رخسارههاي رگهايي وابسته به تودههاي نفوذي ياد شده كه بصورت زبانههاي (Apophyses) كوچك نفوذي با تركيب اسيدي برونزد دارند.
واحد pld
سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvocamic) با تركيب در وسط كه بشكل گنبدهاي نفوذي در كوه آله و شمال ونارچ برونزد دارد، اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي رسوبي ميوسن مياني- بالايي را قطع و دگرگون نمودهاند و چون قطعات آنها در آبرفتهاي Qt1 وجود دارد لذا زمان نفوذ آنها تعيين گرديده است. نام اين سنگها در حد كوارتز ديوريت تعيين شده است و از نظر ژئوشيميايي جزء سري كالكوآلكالن هستند.
واحدplr
گنبدهاي نيمه آتشفشاني- آتشفشاني (Subvolcanic- volcanic dom) با تركيب اسيدي كه در اطراف روستاي راونج ( دوگنبد) و در محل كوه هندا برونزد دارند. اين گنبدها نيز ته نشستهاي سازند سرخ بالايي را قطع كرده و از لحاظ زمان نفوذ مشابه واحد pld هستند جزء سري كالكوآلكالن و تولئيتي ميباشند.
واحد d
تودههاي كوچك نفوذي كه بشكل دايك و سيل در بين سنگهاي منطقه جايگير شدهاند. بيشتر دايكهايي كه در بين واحدهاي رسوبي- آتشفشاني ائوسن ديده ميشود از نوع دايكهاي تغذيه كننده (Feeder dyke) بوده و داراي تركيب آندزيت تا آندزيت- بازالتي هستند، دايكها و سيلهايي كه ته نشستهاي اوليگوسن- ميوسن (قديميتر) را قطع كردهاند وابسته به فعاليت ماگمايي بعد از ميوسن آغازي هستند (مناطق چال گنبد و جاسب). نام اين سنگها ميكروديوريت تا ميكروكوارتز ديوريت است.
دگرگوني مجاورتي در حاشيه تودههاي نفوذي
تودههاي نفوذي واحدهاي رسوبي و آتشفشاني ترشيري را قطع نموده و در آنها هاله دگرگوني مجاورتي را پديد آوردهاند. در پيرامون توده گرانيتي دودهك سنگهاي آتشفشاني ائوسن دگرگون شدهاند. بنظر ميرسد كه سنگهاي حاشيه توده گرانيتي دودهك در فشار حدود 2 كيلوبار و درجه حرارتهاي حدود 350 تا 500 درجه سانتيگراد در حد رخساره آلبيت- اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
ته نشستهاي آهكي سازند قم در همبري با تودههاي كوچك و نيمه عميق ميكروكواتزديوريتي (واحد md) بلورين شدهاند. هم چنين در شرق روستاي عليآباد سنگهاي آتشفشاني ائوسن و آهكهاي سازند قم در همبري توده توناليتي- كوارتز كوه مامو دگرگون شدهاند سنگهاي آتشفشاني با رنگ سبز تيره و نمايي سختتر مشخص ميباشند.
سنگهاي حاشيه تودههاي توناليتي –كوارتز ديوريتي (واحد t) و توناليتي- گرانوديوريتي (واحد gb) در فشارهاي حدود 2 كيلوبار و دماي 500 تا 560 درجه سانتيگراد در حد رخساره هورنيلند- هورنفلس دگرگون شده اند.
سنگهاي حاشيه گنبدهاي نيمه آتشفشاني پليوسن نيز در حد رخساره اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
زمين شناسي ساختماني و تكتونيك
گستره مورد بررسي بخشي از زير پهنه (Subzkone) آتشفشاني اورميه- دختر (منطقه كوچكي از گوشه جنوب غربي محدوده در پهنه (Zoom) ساختاري سنندج- سيرجان قرار دارد) قديميترين برونزدها مجموعه ايي از سنگهاي آهكي- دولوميتي متبلور متعلق به پرمين (سازند جمال) و ترياس (سازند شتري است كه بصورت گسليده در كنار يكديگر و در كنار برونزدهاي مربوط به ژوراسيك تحتاني (لياس) قرار دارند.
بنظر ميرسد قديميترين حركات زمين ساختي و دگر شكلي (Deformation) مؤثر در ناحيه وابسته به جنبشهاي زمان ترياس پاياني باشد بطوري كه در اثر اين حركات سنگهاي قديميتر دچار دگر شكلي و دگرگوني شده اند.
حضور گسلهاي راندگي قديميتر از ائوسن (در بخش مركزي و جنوب غربي منطقه) ناپيوستگي زاويهدار در قاعده ته نشستهاي ائوسن بر روي آهكهاي كرتاسه و ماگماتيسم شديد ائوسن آثاري از جنبشهاي كوهزايي اواخر كرتاسه در منطقه است. در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن رخداد جنبشهاي كوهزايي باعث تغيير رژيم رسوبگذاري گرديد، همچنين بواسطه اين حركات واحدهاي قديميتر دچار گسلش و چينخوردگي شدهاند بطوري كه نشستههاي تخريبي سازند قرمز پاييني با يك ديگر شيبي مشخص بر روي واحدهاي ائوسن قرار گرفتهاند. بعلاوه تحت تأثير اين فاز توده هاي نفوذي و نيمه عميقي در منطقه جايگير شدهاند بدنبال يك دوره رسوبگذاري قارهايي، در زمان اوليگو- ميوسن پيشروي دريا موجب ته نشست لايههاي آهكي- مارني سازند قم گرديده است. جنبشهاي مؤثر در اين زمان بيشتر بصورت حركات قائم و خشكيزا بوده كه سبب ناپايداري كف حوضه و تغييرات عمق (درياي كم عمق تا محيط كولايي- قارهايي) دريا شده است. جنبشهاي ياد شده در زمان ميوسن آغازي سبب فعاليت آتشفشاني (بصورت محدود و كم حجم) و در زمان ميوسن مياني- پاياني ماگماتيسم مهمي (بويژه نفوذ تودههاي گرانيتوئيدي) را بهمراه داشته است. سرانجام در اواخر ميوسن آغازي بار ديگر حوضه كم عمق و كولابي شده تهشتههاي سازند قرمز بالايي تشكيل گرديده است جنبشهاي زمين ساختي آلپ پاياني در زمان پليوسن موجب تغيير رژيم رسوبگذاري، گسلش، دگر شكلي، فعاليت آتشفشانيplvو نفوذ گنبدهاي نيمه آتشفشاني (pld , plr) در منطقه گرديده است.
در كوارتزي جنبش زمين ساختگي ديگري موجب چين خوردگي واحدهاي قديميتر و دگر شيبي قاعده نهشتههاي كوارتزي گرديد. بطور كلي ساختهاي موجود در ناحيه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي هستند. مهمترين عناصر ساختماني در ناحيه شامل شكستگيهاي اصلي و چينخوردگيها ميباشد. در بخش مياني منطقه گسل امتداد لغز بيدهند با طول گسلش بيش از 35 كيلومتر ناحيه را به دو بخش تقسيم مينمايد، اين گسله متشكل از چند قطعه با آرايش نردباني بوده و بنظر ميرسد روند حركتي بر روي آنها از نوع برشي راست گرد باشد، كه بسياري از ساختمانهاي موجود در منطقه وابسته به آن هستند در دو انتهاي اين منطقه گسله ميتوان دو بخش مجزا از نظر مكانيسم گسلش را ملاحظه كرد، جايگيري توده سينيتي ونارچ در بخش لولا بخوبي بيانگر بازشدگي و روند حركتي دو بخش ياد شده نسبت به يكديگر ميباشد بورنزد تعداد زيادي دايك به موازات گسله بيدهند و گسلههاي ديگر بخوبي نشانگر وابستگي آنها به سيستمهاي شكستگي اصلي است بطوريكه با نزديك شدن به منطقه گسله بر تعداد و تراكم آنها افزوده ميشود.
انواع ديگري از گسلههاي امتداد لغز نيز در ناحيه وجود دارند كه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي بوده و ظاهراً مؤلفه حركت گسلههاي راندگي در ناحيه احتمالاً از دو نسل متفاوت هستند: نسل قديميتر، گسلههاي راندگي كه در بخش مياني ناحيه (شمال راونج) و در جنوب غربي مشاهده ميشوند، سن احتمالي اين گسلهها به قبل از ائوسن و پس از كرتاسه باز ميگردد. بطوري كه موجب راندگي واحدهاي ژوراسيك بر روي نهشتههاي كرتاسه شدهاند. نسل جوانتر آن دسته از گسلههاي راندگي را شامل ميشود. كه داراي روند شرقي- غربي بوده و به موازات دو بخش انتهاي منطقه گسله بيدهند هستند. در بخش شمالي جهت شيب به سمت شمال و در بخش جنوب شيب آنها به سمت جنوب است. بنظر ميرسد فعاليت گسلههاي ياد شده پس از ميوسن بوده است.
مكانيسم چينخوردگي منطقه در اكثر موارد از نوع خمش- لغزش است، بطوريكه ضخامت واحدهاي چين خورده ثابت مانده است بطور كلي چين خوردگي وابسته به گسلش بوده و شايد بتوان آنها را از اين نظر به سه گروه مجزا به شرح زير تقسيم نمود:
1- چينهاي وابسته به گسلهاي امتداد لغز كه از طول موج بزرگتري برخوردار بوده و زاويه تقريبي آنها نسبت به گسله مربوطه در حدود 17 تا 35 درجه متغير است. روند محور چين ها اكثراً شمال غربي- جنوب شرقي ميباشد.
2- چينهاي وابسته به گسلهاي راندگي، كه تراكم بيشتر و طول موج كوتاهتري برخوردار بوده و در اكثر موارد روند محور آنها شرقي- غربي است.
3- چينهاي وابسته به خمش گسلي كه در نواحي جاسب و جنوب ناحيه ديده ميشوند، بطوريكه گسلش مربوطه در سطح رخنمون نبوده ولي آثار وجود آنها از طريق چينخوردگي آشكار است.
بطور كلي دگر شكلي (deformation) مربوط به جنبشهاي آلپ پاياني در ناحيه مورد بررسي از نوع شكننده- پلاستيك بوده است.
زمينشناسي اقتصادي
در محدوده كهك آثار مواد معدني فلزي بشرح زير بورنزد دارد:
1- مواد معدني فلزي: بترتيب اهميت منطقهايي به شرح زير ميباشند:
- منگنز
كاني سازي منگنز با منشاء آتشفشاني- رسوبي در بخش شمالي محدوده در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن گسترش دارد از دو كانسار منگنز در اين ناحيه بهرهبرداري ميشود.
1- كانسار منگنز ونارچ در فاصله 30 كيلومتري جنوب غربي شهرستان قم و 4 كيلومتري جنوب روستاي ونارچ واقع است اين كانسار با ذخيره 6484000 تن كانسنگ منگنز با عيار ميانگين 84/24 درصد منگنز تأمين كننده اصلي منگنز مورد نياز كارخانه ذوب آهن اصفهان است.
كانسار منگنز ونارچ بصورت لايه اي، در نواري به طول تقريبي 12 كيلومتر با امتداد شمال غربي- جنوب شرقي (N60W) و شيب 70 تا 85 درجه بطرف شمال شرقي يا جنوب غربي در داخل يك افق شيلي- توفي (به ضخامت 10 تا15 متر) قرارداد سنگهاي آتشفشاني در برگيرنده افق شيلي- توفي منگنزدار گدازههاي مگاپورفير آندزيتي Evp6 بوده كه بطور جانبي به گدازههاي آندزيتي زيردريايي با بافت حفرهدار تبديل ميشوند منگنز بصورت چند افق 5/0 تا 5/1 متري در بين افق شيلي- توفي قرار داشته كه گسترش آن بصورت جانبي ممتد نبوده و حالت عدسي مانند را نشان ميدهد. كانسنگ منگنز داراي بافت نواري متشكل از تناوب نوارهاي نازك منگنز و هماتيت است. كانيهاي اصلي منگنز شامل پيرولوزيت، پسيلوملان، هموسمانيت و ندرتاً رود كروزيت است.
بدليل تغييرات عيار و ضخامت زون كانيسازي در طول افق شيلي منگنزدار بهرهبرداري از آن پيوسته نبوده و فقط از بخشهاي پرعيار آن به ترتيب از شمال غربي به جنوب شرقي در معادن آزادگان، جلال، دربند، دكتر ، مظفري، اطهري و قرهنا استخراج صورت گرفته است بيشترين عيار و ذخيره كانسار در معدن دربند است كه هم اكنون برداشت زيرزميني از آن در حال انجام است.
2- در شمال افق منگنز دار اصلي ونارچ يك افق ديگر منگنز در حد فاصل واحد Et5 و گدازههاي آندزيتي Ev6 رخنمون دارد كه بنام معدن شاكي مورد بهرهبرداري قرار گرفته است در اين معدن ضخامت افق شيلي- توفي منگنز دار در حدود 5 متر و ضخامت عدسيهاي منگنز در حدود 5/0 تا 5/1 متر است و طول افق منگنزدار در حدود 100 متر ميباشد كه بطرف جنوب شرقي با يك گسل تقريباً شرقي- غربي راست گرد جابجا و قطع ميشود.
- سرب و روي
در اين منطقه كاني سازي و روي عموماً بصورت رگهايي بورنزد دارد اين كانهها از نوع سولفيد بوده و همراه يكديگر ديده ميشوند كاني سازي از نوع اپي ژنتيك و احتمالاً درارتباط با محلولهاي گرم پيآمد تودههاي نفوذي حد واسط ميوسن است.
- آهن
كانه زائي اين عنصر بصورت اكسيد شامل هماتيت، ليمونيت و ندرتاً مگنتيت است كه بصورت رگهايي در واحدهاي آتشفشاني ائوسن مياني – بالايي ديده ميشود.
سنگ درونگير رگههاي آهن واحد توفي- شيلي ائوسن مياني- بالايي Et5 است و بنظر ميرسد كه رگههاي ياد شده در مرز لايههاي آهكي قم و واحد توفي ياد شده تجمع بيشتري دارند. در اين معادن كاني سازي آهن با سولفيد سرب (گالن) ديده ميشود علاوه بر موارد ياد شده آثار كاني سازي آهن همراه با منگنز نيز در سنگهاي آتشفشاني ائوسن مياني- بالايي ديده ميشود هم چنين آثار كاني سازي آهن بصورت رگچههاي اوليژيست بويژه در نزديكي نفوذي ميوسن بوفور ديده ميشود.
- مس
كاني سازي مس بصورت آثار پراكنده مالاكيت و كالكوپيريت در سنگهاي آتشفشاني ائوسن و ميوسن ملاحظه ميگردد، كاني سازي عموماً بصورت رگههاي كوچك و كم ضخامت بوده و براساس رخنمون سطحي ارزش اقتصادي قابل توجهي ندارند.
مواد معدني غيرفلزي
اين گروه از مواد معدني در منطقه از اهميت خاصي برخوردار بوده و مهمترين آنها بشرح زير ميباشد:
- باريت:
اين كاني با شكل بلوري تخت بصورت مجتمع و تودهايي رگهها و رگچه هايي را تشكيل ميدهد كه اغلب واحدهاي رسوبي – آتشفشاني منطقه را قطع كردهاند. وابستگي خاستگاهي كانيسازي باريت با تودههاي نفوذي ميوسن موجب تجمع رگههاي اين كاني در اطراف تودههاي نفوذي گرديده است.
- گچ
عدسيها و لايههاي گچ موجود در واحدهاي رسوبي ائوسن مياني- بالايي ذخاير شايان توجهي از اين ماده معدني را بوجود آورده است.
- سنگهاي تزئيني و نما
انتهاي مرمري شده پرمين و ترياس در جنوب غربي منطقه پتانسيل قابل توجهي را بعنوان سنگ چيني دارا هستند. سنگ آهكهاي سازند قم با رنگ ظاهري كرم و صورتي براي سنگ نما (نوع گوهر) مناسب است، تودههاي نفوذي گرانيتي و گرانوديوريتي و ديوريت- گابرويي موجود در منطقه نيز در مناطقي كه تكتونيك كمتري را تحمل نموده وبرش دهي مناسب داشته باشند، بعنوان سنگ تزئيني قابل استفادهاند. هم چنين برونزد گسترده سنگهاي تراورتني در بخشهاي مختلف منطقه بعنوان سنگ تزئيني قابل بررسي است.
گارنت:
در جنوب شرقي روستاي شهر سدونه در محل تماس توده توناليتي- كوارتز ديوريتي ميوسن با سنگ آهكهاي سازند قم يك زون اسكارن تشكيل شده كه بيشتر از مجموعه بلورهاي گارنت قهوهاي رنگ (گروسولاريت) و ميزان كمتري اپيدوت تشكيل شده است. 80 درصد آنرا گارنت تشكيل ميدهد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنیداين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 2:02 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه كهك,