سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
7- جدول زمانبندي طراحي، نصب و راه اندازي سيستم CMMS 13
مقدمه
در عصر حاضر صنايع، واحدهاي توليدي و خدماتي، مراكز پزشكي و بيمارستانها به در اختيار داشتن يك سيستم مدون و مجهز نگهداري و تعميرات تجهيزات به نسبت توسعه و افزايش حجم فعاليت هاي آنها فزوني مييابد و وجود يك سيستم مجهز و برنامهريزي شدة مديريت نگهداري و تعميرات از آن جهت ضروري و الزام آور است كه نه تنها كنترل مستمر و اطلاع كامل از اوضاع و احوال و نحوه عملكرد تجهيزات، ادوات، ابنيه، تاسيسات، ماشين آلات و سرويسها را ممكن مي سازد بلكه از طريق سيستم هاي مديريت بر پايه ريسك نيز اطلاعات را در جهت كمك به قدرت تصميم گيري مديريت مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. لذا ارائه مطلوبترين سرويسهاي نگهدراي و تعميرات تجهيزات با اتخاذ بهترين روشها براي تداوم كار تجهيزات با حداكثر بازدهي و تحمل حداقل هزينه امكانپذير مي گردد. اما آنچه كه در اين مقوله حائز اهميت است عبارتست از ايجاد فرهنگ و نگرش نگهداري و تعميرات بهره ور در كليه سطوح مراكز درماني و طبقات مديريتي بعبارت ديگر نگهداري و تعميرات مختص يك قسمت يا اداره نبود. بلكه در اين سيستم كليه افراد يك مركز درماني بعنوان كارگردانان اصلي در نگهداري تجهيزات و اموال اين مراكز سهيم و شريك بوده و هر كس در جايگاه خود با انجام فعاليت هاي شخصي سعي در حفظ، نگهداري و بهبود مستمر تجهيزات و نهايتاً رضايتمندي بيمار و ارتقاء خدمات درماني كشور را سبب ميشود.
تعريف سيستم:
نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات (CMMS)[1] به مجموعه مديريت، برنامهريزي و نظارت مكانيزه بر كليه عمليات موردنياز و از پيش تعيين شده جهت كنترل سلامت و بهبود شرايط عملكرد تجهيزات در طول چرخه عمر با در نظر گرفتن سرمايه اوليه و هزينه هاي بهره برداري اطلاق مي گردد.
اهداف سيستم:
نظام يكپارچه مديريت نگهدارزي و تعميرات تجهيزات (CMMS) بر پايه اهداف استراتژيكي استوار است كه اهم آنها بقرار ذيل با اجراي آن نظام محقق خواهد شد:
1-كاهش و صرفه جوئي قابل توجه در كليه مراكز درماني كشور (cost)
3-افزايش قابليت در دسترس بودن تجهيزات و ادوات درماني (Availibility)
4-افزايش بازدهي و عمر مفيد تجهيزات و دستگاههاي پزشكي (Eficiency & Lifecycle)
5-ايجاد ايمني نسبي براي بيماران، كاركنان و مراكز درماني كشور (Safty & Security)
6-افزايش كيفيت خدمات در تمامي مراكز درماني كشور (Quality)
7-افزايش رضايت بيمار در مراكز درماني كشور
8-بازتاب اجتماعي مناسب نزد مردم كشورمان از مراكز درماني كشور
9-كاهش تنش هاي ناشي از انجام كار در مراكز درماني كشور
10-كاهش نرخ خرابيهاي تجهيزات، قطعات مصرفي، منابع موردنياز مراكز درماني كشور.
موضوع
ميزان سود و منفعت
شيوه هاي بكار گرفته شده در سيستم
افزايش قابليت اعتماد تجهيزات
50% از هزينه نگهداري و تعميرات اصلاحي
1- تجزيه و تحليل سوابق
2- بهينه نمودن برنامه هاي پيشگيرانه
3- TPM
بهينه نمودن روشهاي كاري و تداخل وظايف
25% از هزينة نگهداري و تعميرات پيشگيرانه و اساسي
1- حمايت تعمير تجهيز
2- بهينه نمودن فعاليتهاي نگهداري و تعميرات
3- علم و آگاهي و شايستگي مديريت
تغيير هزينه
10% الي 20% هزينه هاي كلي سازمان
1- مديريت تجزيه و تحليل هزينه نگهداري و تعمير تجهيزات
2- گزارشات فني و اقتصادي در سازمان
كاربرد سيستم:
با بهره برداي كامل از سيستم مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات امكانات ذيل در اختيار سازمان و مديريت قرار خواهد گرفت.
1-دسترسي آسان و سريع به اطلاعات موردنياز در سطوح مختلف و متناسب با هر طبقه و اداره اي در مراكز درماني
2-گردش عملياتي منسجم فعاليت ها و اقدامات با توانائي پيگيري و امكان آشكارسازي مشكلات
3-تحليل اطلاعات و وقايع به منظور بهينه نمودن روشها با تهيه صورت مسئله و حل آنها
4-تهيه و ثبت گزارش و تاريخچه عملكرد با محوريت تجهيزات
5-………
مباني سيستم:
مباني نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات پزشكي و مراكز مرتبط بر پايه 7 قابليت اصلي و 2 قابليت فرعي (انتخابي) به شرح جدول اشاره شده استوار گرديد. كه متناسب با هر مجموعه و سادگي و پيچيدگي فعاليت ها، طراحي و مورد بهرهبرداي قرار ميگيرد:
مباني
شرح مباني
نمونههاي قابليتهاي مباني
مديريت تجهيزات
هر دستگاه يا وسيله كه بنحوي در انجام فعاليت هاي روزمره مورد استفاده قرار گرفته و جزء اموال منقول و غيرمنقول هر سازمان به حساب آيد يك تجهيز ناميده ميشود اين ماژول از برنامه كليه موجوديت هاي يك تجهيز را مشتمل بر بهره برداري، نگهداري و تعمير و هزينه هاي مرتبط، به شكل كاملاً سيستماتيك مديريت ميكند.
1- تعريف، مفهوم و اطلاعات اوليه تجهيز
2- نمودار درختي و موقعيت هر تجهيز
3- نمودار فني تجهيز
4- اطلاعات شناسنامه اي تجهيز
5- اطلاعات مالي، نگهداري و تعمير
6- تهيه، تنظيم و مشاهده انواع گزارشات
7- ……..
مديريت كالا
اين ماژول از سيستم سه بخش كلي از نيازمنديهاي سازمان را به شرح زير شامل ميشود:
1- عمليات انبارداري كالاهاي مصرفي و قطعات يدكي
2- عمليات سفارشات و خريد بهمراه تجزيه و تحليلهاي مرتبط با اقلام موجود در انبار
3- عمليات تداركات، خريد و تأمين كالا و قطعات
1- تعريف اطلاعات اوليه مواد، كالا و قطعات
2- تعريف، مشاهده و آناليز هزينة قطعات در هر سه بخش
3- مديريت اطلاعات فروشندگان، سازندگان
4- انجام تجزيه و تحليل هاي ABC & ECQ
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت كالا (ادامه)
در هر بخش اطلاعات بصورت سيستماتيك كنترل و نظارت ميشوند بنحوي كه مديريت سازمان و مجموعه قابليت هاي بسياري را در پيش روي خود خواهند داشت.
5- تعريف حداقل و حداكثر مواد، كالا و قطعات موردنياز براساس تجزيه و تحليلها
6- امكان تهيه و تنظيم انواع گزارشات از وضعيت كالا در سازمان
7- …………
مديريت گردش كار
اين ماژول از برنامه با استفاده از دو ماژول مديريت تجهيزات و كالا قادر است كليه فعاليتها و گردش كارهاي سازمان را از هنگام تهيه درخواست كار تا هنگام اتمام بصورت منطقي و سيستماتيك منطبق با آخرين استانداردهاي جهاني مديريت كند. بعبارت ديگر هر فعاليت و اقدامي در سازمان كه به منظور نگهداري و تعميرات تجهيزات صورت ميپذيرد در اين ماژول ثبت و كليه كاركنان و مديريت سازمان را قادر خواهد ساخت كه در هر لحظه از زمان روند اجراي كار را در برنامه پيگيري و مشاهده نمايند.
1-تعريف اطلاعات اوليه انجام كار
2-خلق و صدور انواع درخواست كار (روزمره، پيشگيرانه، پروژه اي و اصلاحي)
3-تعريف فعاليتهاي سازمان بشكل استاندارد
4-طرح و برنامهريزي و آناليز انجام فعاليتهاي مرتبط با هر تجهيز
5-تجزيه و تحليل عملكرد و گردش كار با استفاده از الگوهاي استاندارد
از آنجا كه هر سازمان بمنظور استفاده بهينه از امكانات خويش در راستاي اجراي ماموريت محوله با بهره گيري از تجهيزات در اختيار، قابليت اطمينان و در دسترس بودن را سرلوحه آرمان خود قرار داده است، اجراي فعاليت هاي پيشگيرانه و پيش بينانه با هدف حفظ و نگهداري تجهيزات بسيار با اهميت و ضروري به نظر ميرسد. در اين ماژول كار بر قادر خواهد بود جهت كليه تجهيزات سازمان براساس اولويت، اهميت و … اقدام به انجام فعاليت با استفاده از برنامه ها و دستورالعملهاي استاندارد نمايد و كليه اطلاعات مربوطه را نيز مديريت نمايد.
1-تعريف و درك مفاهيم اقدامات پيشگيرانه و پيش بينانه تجهيزات
2-تعريف اولويت و حساسيت تجهيزات براساس دستورالعملهاي كارخانه سازمانده
3-ارائه برنامه زمانبندي (برحسب تاريخ يا كاركرد) بازديدهاي دوره اي و ثبت اطلاعات و چك ليست هاي مرتبط
4-تجزيه و تحليل اطلاعات ثبت شده و مقايسه با مقادير مبنا به منظور استفاده بهينه و بهبود روش انجام كار
5-تهيه انواع گزارشات لازم و ترسيم گرافهاي مرتبط
6-………..
مديريت كاليبراسيون
اين ماژول قادر است صحت عملكرد تجهيزات دقيق مورد استفاده در سازمان را كه از درجات اهميت متفاوتي نيز برخوردارند تحت كنترل قرار ميدهد. مديريت كاليبراسيون با حمايت از ماژولهاي مديريت تجهيزات
1-مفاهيم و تعاريف الزامات كاليبراسيون تجهيزات
2-ثبت و تجزيه و تحليل اطلاعات پارامتريك تجهيزات با مقايسة
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت كاليبراسيون (ادامه)
و كار از جمله الزامات يك سازمان در انواع سيستمهاي مديريتي به شمار ميرود بطوريكه نحوة عملكرد آن مطابق با آخرين استانداردها و منطبق با درجه اهميت هر تجهيز تعريف و قابليت هاي زيادي را تحت اختيار سازمان قرار ميدهد.
مقادير مبناء، استاندارد و دستورالعمل كارخانه سازند.
4- ارائه نتايج و ثبت مقادير اندازه گيري شده از ميزان انحراف پارامترها و همچنين اعلام آلارم و …
5- تهيه، تنظيم انواع گزارشات مديريتي در زمينه تجهيزاتي كه تحت كنترل كاليبراسيون قرار دارند.
6- ارائه راهكارهاي لازم به منظور رفع انحرافات بصورت اعلام
-تجهيز موردنياز
-روش موردنياز
7- …………
مديريت ابزار
يكي از مهمترين عواملي كه فعاليتها و اقدامات سازمانها را مورد حمايت قرار ميدهد استفاده از ابزارآلات و تجهيزات در زمينه هاي فني، آزمايشگاهي و … ميباشد و از آنجا كه محوريت برنامه (تجهيزات) به نحوي
1-تهيه و تعريف ليست ابزارآلات موردنياز هر تجهيز در سازمان با فرمت استاندارد
2-دستورالعملهاي بهره برداري و نگهداري ابزارآلات
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت ابزار (ادامه)
با بهره گيري از ابزار آلات مناسب و متناسب پايه ريزي شده است، لازمست كليه ابزارآلات سازمان تحت كنترل و نظارت كامل قرار گيرند.
3-امكان ثبت، رهگيري، بهره برداري از ابزارآلات متناسب با گردش كار سازمان
4-امكان تهيه انواع گزارشات آخرين وضعيت ابزارآلات از نقطه نظر نگهداري و تغيير
از آنجا كه هر سازمان در راستاي اجراي پروژه هاي عمراني، تاسيساتي، خدماتي و … خود نيازمند تعريف، كنترل و آناليز و مشاهده روند اجراي كار به تناسب بودجه و هزينه هاي جاري و مصرفي ميباشد، اين ماژول ميتواند از طريق برقراري ارتباط با نرم افزار مايكروسافت پروجكت مديريت كار، هزينه و … را بر روي پروژههاي خويش اعمال نمايد.
1-طرح ريزي ريز فعاليتها، اولويتها متناسب با هزينه هاي اختصاصي و اطلاعات مرتبط
2-كنترل و نظارت بر نحوه اجراي فعاليتها و ارائه آخرين وضعيت آنها
3-ورود و خروج اطلاعات از اين برنامه به نرم افزار MSP و بالعكس
4-رد يا قبول اطلاعات برنامهريزي شده
5-تهيه، ثبت انواع گزارشات مديريتي
6-………..
مباني
شرح مباني
قابليت هاي هر ماژول
مديريت مالي (فرعي)
يكي از ماژول هاي اين برنامه نظارت و كنترل بر كليه هزينههاي جاري و عمراني مرتبط با نگهداري و تعمير تجهيزات، ساختمانها و ادوات يك سازمان بوده بطوريكه با اجراي پياده سازي سيستم استاندارد هزينه، مديريت هاي گردش كار، تجهيزات و كالا را كنترل و مديريت را در امر تصميم گيري بسيار توانمند و پشتيباني مينمايد. اين ماژول با ثبت كليه اطلاعات مالي و هزينهها، سازمان را در جهت كاهش 15 الي 20 درصدي هزينههاي سوق خواهد داد.
1-تعريف موجوديتها و اطلاعات اوليه سيستم بودجه و هزينهيابي تجهيزات
3-ارائه آمارها و شاخصهاي استاندارد مديريت مالي سازمان
4-تهيه و ارائه انواع گزارشات متناسب با نياز سازمان
5-……..
مديريت پيمانها (فرعي)
اين ماژول از برنامه كليه پيمانهاي سازمان را از زمان تهيه شرح كار، برگزاري مناقصات، عقد قرارداد …. تا اتمام پيمان، تحت كنترل و نظارت اطلاعاتي قرار داده و قادر است با ارتباط ميان مديريت كار، تجهيزات، مالي و … سوابق روند فعاليت هاي خصوصي و استفاده از خدمات خارج از سازمان را به شكل كاملاً سيستماتيك ثبت وكنترل نمايد.
1-ثبت و ايجاد بانك اطلاعاتي پيمانها، مناقصات و …
2-ايجاد سيستم ارزيابي فني خدمات خارج از سازمان
3-تهيه، ثبت و سوابق صورت وضعيت ها متناسب با اجراي فعاليتها
4-ثبت شرح كار، شرايط خصوصي قراردادها و مقايسه با آخرين استانداردهاي سازمان مديريت و برنامهريزي كشور
انرژي الكتريكي توليد شده در ژنراتورها به صورت متناوب و سه فاز است و توسط دستگاههايي به نام ترانسفورماتور به ولتاژهاي بسيار زياد تبديل ميشود.
نكته: براي انتقال انرژي، ولتاژ را افزايش مي دهند و در نتيجه، جريان الكتريكي انتقالي كاهش مييابد. كاهش جريان باعث ميشود كه سطح مقطع سيمهاي هوايي، در حداقل لازم انتخاب شوند. انرژي منتقل شده با ولتاژ زياد را در محل توزيع به وسيله ترانسفورماتور كاهنده به يكي از ولتاژهاي متوسط و كم، طبق استاندارد تبديل و در اختيار مصرف كننده قرار ميدهند.
نكته: اولين خط انتقال انرژي الكتريكي، با ولتاژkv110 پايه گذاري شد.
استانداردهاي V.D.E براي انتخاب ولتاژهاي فاز، ولتاژهاي زير را توصيه كرده است:
فشارضعيف v500-v)380) –v)220)v125
فشار متوسط kv(63)-30-25-(20)-15-(10)-6-5-3
فشار قوي kv400-kv)220)-kv110
برق توليد شده در نيروگاه، به وسيله ترانسفورماتور افزاينده از 10 كيلو ولت به 220 كيلو ولت افزايش مي يابد. در شبكه انتقال بعدي، به ولتاژ110 كيلوولت به 20 كيلو ولت و در انتهاي مسير جهت تغذيه مصارف صنعتي و خانگي، توسط ترانسفورماتور ديگر، به ولتاژ 380و320 ولت تبديل مي شود.
نكته: در شبكههاي توزيع، براي مصارف صنعتي و خانگي، ولتاژ خروجي ترانسفورماتورها را كمي بالاتر از ولتاژ مورد نياز مصارف انتخاب ميكنند تا با اين كار، افت ولتاژ در خط، جبران شود؛ مثلا براي ولتاژ V 220/380 ولتاژ خروجي ترانسفورماتور V231/400 است.
نكته: گاهي اوقات براي موتورهاي با قدرت زياد از ولتاژ بين دو فاز 500 ولت استفاده ميشود.
معمولا خطوط انتقال با ولتاژ زياد به صورت سه سيمه و در ولتاژهاي متوسط و پايين به صورت چهار سيمه است. سه سيم اول، به نام فازها، سيم چهارم به عنوان سيم صفر يا MP است كه از نقطه صفر ستاره ترانسفورماتور خارج ميشود و در پست ترانس اين سيم، نيز به زمين وصل ميشود.
از اين سيم، به عنوان سيم نول و سيم محافظ استفاده ميشود. عمل محافظت مدار، در مقابل اتصال بدنه، به عهده سيم محافظ است.
حد نهايي فاصله، براي انتقال انرژي با جريان متناوب، در حدود 800 الي 1000 كيلومتر است. براي فواصل بيشتر از 1000 كيلومتر، انتقال با انرژي با جريان مستقيم مناسبتر و از نظر اقتصادي مقرون به صرفه است.
·شبكههاي فشار ضعيف
برق شبكه ضعيف كامل داراي 5 سيم است كه ترتيب قرار گرفتن سيم بدين صورت است: از بالا به پايين سيم نول، سيم تغذيه روشنايي معابر (فاز شب)، فازR، فاز S، فازT.
نكته: در شبكه فشار ضعيف ولتاژ بين دو فاز 380 ولت و ولتاژ بين فاز و نول 220 ولت است. سطح مقطع سيم نول 16 ميليمتر مربع و سطح مقطع سيم فاز شب 25 ميلي متر مربع و فازهاي T,S,R, ،35 ميليمتر مربع انتخاب ميشوند. فاصله هركدام از اين سيمها از يكديگر، طبق استاندارد 30 سانتيمتر است.
نكته: امروزه در ايران براي حفاظت شبكه درمقابل صاعقه از سيم نول و زمين كردن استفاده ميشود. در شبكه هوايي سيم نول را در نقاط مختلف زمين ميكنند زيرا صاعقه انرژي خود را در نقاط مرتفع تخليه ميكند.
فصل سوم حفاظت ايمني در برق
·مقاومت الكتريكي بدن انسان در مقابل عبور جريان
بدن انسان نيز مانند اجسام هادي، جريان الكتريكي را از خود عبور ميدهد.
به طور كلي مقاومت بدن انسان از دو قسمت تشكيل شده است
الف: مقاومت داخلي: كه مقاومت اعضاي زير پوست بدن است.
ب: مقاومت خارجي: كه همان مقاومت پوست بدن است. هر چقدر سطح تماس دست با سيم حاصل جريان زيادتري از بدن عبور خواهد كرد.
نكته: مقاومت بدن انسان در برابر جريان متناوب 1640 اهم و جريان مستقيم 4250 اهم است. بنابراين خطر برق گرفتگي در جريان متناوب به مراتب بيشتر از جريان مستقيم است.
·اثرات فيزولوژي برق بر بدن انسان
عبور جريان از بدن انسان بستگي به عوامل تعيين كننده شدت جريان دارد.
1-در جريان كم، حدود 1الي 2 ميلي آمپر بي خطر است و ممكن است فقط به صورت يك لرزش خفيف در بدن ظاهر شود.
2-در جريانهاي بيشتر، حدود 10 الي 15 ميلي آمپر، ممكن است اين شوك به صورت گذرا از سطح بدن عبور كند.
3-در جريانهاي بالا از 15 ميلي آمپر اثر برق گرفتگي به صورت گرفتگي ماهيچه نمايان ميشود.
4-در جريان 50 ميلي آمپر، مرز خطر مرگ در نظر گرفته ميشود.
·عوارض ناشي از برق گرفتگي
ميزان خطر برق گرفتگي به عوامل زير بستگي دارد:
1-مسير عبور جريان
2-مقدار جريان
3-مدت تاثير جريان
4-فركانس جريان.
نكته: خطر برق گرفتگي هنگامي است كه مسير عبور جريان از دست راست به پاها باشد.
ولتاژ تماس خطرناك
معمولا مقاومت بدن يك شخص حدود 1300 الي 3000 اهم است و عبور جريان بيش از 50 ميلي آمپر از بدن انسان خطر مرگ را دربردارد. در نتيجه ميتوان ولتاژي را كه براي انسان خطرناك است محاسبه كرد و برمبناي محاسبات انجام شده اين ولتاژ معادل 65 ولت ميباشد.
·حفاظت الكتريكي
خطاهاي ناشي از جريان برق كه اقدامات حفاظتي را ضروري مينمايد به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-اتصال بدنه: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به بدنه دستگاه.
2-اتصال كوتاه: كه عبارت است از اتصال دو سيم لخت كه نسبت به هم داراي ولتاژ هستند.
3-اتصال زمين: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به زمين
·ساختار و اصول كار فيوزها:
فيوز وسيلهاي است كه با مدار، به طوري سري قرار ميگيرد و مصرف كننده و سيمهاي ارتباطي را در مقابل اتصال كوتاه يا جريان زياد، محافظت ميكند. به طور كلي دو نوع فيوز وجود دارد:
الف: فيوز ذوب شونده
ب: فيوزهاي اتوماتيك
·طرز قرار گرفتن فيوز در مدار:
نكته:هنگام نصب فيوز، جهت حفاظت، حتما فيوز بر روي سيمهاي فاز قرار ميگيرد.
نكته: به طور كلي فيوز را با علامت نشان ميدهند.
·حفاظت اشخاص توسط سيم زمين
حفاظت توسط سيم زمين، نوعي از حفاظت است كه در آن قسمتهاي هادي دستگاه كه با شبكه تغذيه، ارتباط الكتريكي ندارند، توسط سيم به زمين وصل ميشوند. مصرف كنندهها مي توانند توسط لوله آب شبكه به زمين اتصال يابند. در تابلوهاي توزيع و مصرف كنندههايي كه در نزديكي آنها لوله آب وجود دارد ميتواند از آنها به عنوان اتصال زمين استفاده كرد. موقع اتصال بدنه دستگاهها به زمين، بايد بستها، قلع اندود شده باشند و سطح تماس آنها با لوله به اندازه كافي باشد.
نكته: اتصال زمين، توسط 1- نوار 2- لوله 3- صفحه نيز انجام ميشود
از محل اتصال زمين، سيمهاي مسي تابيده، به سطح مقطع 25 ميليمتر مربع، به تمام نقاط توزيع ميشود تا در هر محل، بتوان بدنه كليه وسايل الكتريكي را به آن متصل كرد. به اين جهت كليه پريزهاي برق داراي يك كنتاكت اضافي و تمام دو شاخههاي يك فاز داراي يك شاخه اضافي هستند كه به بدنه دستكاه متصل است.
نكته: معمولا سيم زمين داراي رنگ زرد با نوار سبز است.
نكته: يك اتصال زمين مناسب، حداكثر بايد داراي مقاومتي برابر 2 اهم باشد.
فصل چهارم (شناسايي سيمها و كابلها و اتصالات آنها)
انرژي الكتريكي كه معمولا از پستهاي ترانسفورماتور و از طريق سيمها وكابلها منتقل ميشوند، تماما به مصرف كنندهها نميرسند، بلكه مقدار جزئي از آن، در سيمها و كابلها، به مصرف ميرسند (به هدر ميروند)؛ زيرا سيمها يا كابلها خود داراي مقاومت هستند و مقداري از انرژي در آنها تلف ميشود.
·مقاومت الكتريكي مدار
مقاومت كلي يك مدار الكتريكي، تحت تاثير 5 عامل به شرح زيراست:
1- تعداد ونوع مصرف كنندههايي كه مدار را تشكيل ميدهند.
2- ترتيب قرار گرفتن مصرف كنندهها در مدار.
3- مقاومت كليدها و وسايل كنترل
4- مقاومت سيمها كه انرژي را از منبع تغذيه به مصرف كنندهها ميرساند.
5- مقاومت داخلي منبع تغذيه.
·افت ولتاژ:
براي انتخاب سطح مقطع مناسب سيم، سعي ميشود سيمها خيلي باريك نباشند كه باعث افزايش افت و ولتاژ شوند؛ همچنين سيمها خيلي ضخيم نباشند كه گران و پرهزينه شوند. عامل ديگر افزايش افت ولتاژ ميزان جريان عبوري از مدار است.
·جنس فلز سيم:
از بين فلزات هادي مورد مصرف در صنعت سيم سازي، بيشتر از فلز مس استفاده ميشود. پس از مس، آلومينيوم نيز فوقالعاده جالب است، زيرا جرم حجمي آن كمتر از مس است. براي آنكه هدايت سيم آلومينيومي، براي هدايت سيم مسي باشد بايد با طول مساوي داراي سطح مقطع برابر سطح مقطع سيم مسي باشد.
·جنس عايق:
مواد عايقي، داراي مقاومت بسيار زيادي هستند؛ بنابراين جريان بسيار كمي ازآنها عبور ميكند كه مي توان از آنها صرف نظر كرد و به طور كلي عملا گفته ميشود كه از عايقها جريان عبور نميكند.
1- مقاومت مخصوص عايقها، با جذب رطوبت كاهش مييابد.
2- نكته ديگري كه در مورد عايق سيم و كابلها بايد مورد توجه قرار گيرد، استقامت الكتريكي آنهاست . منظور از استقامت الكتريكي عبارت از ولتاژ قابل تحملي است كه بين دو سيم يك كابل كه چند فاصل آنها عايق دارد، قرار ميگيرد به طوري كه جرقهاي در عايق ايجاد نشود.
هر چه استقامت الكتريكي عايقي بيشتر باشد ميتوان عايق را با ضخامت كمتري نيز به كار برد. به طور مثال اگر جنس عايق از ميكا باشد ضخامتش به مراتب كمتر از عايق هواست.
3-از خواص ديگري كه عايقها بايد دارا باشند اين است كه قابليت جذب رطوبت نداشته باشند و در حد امكان مقابل حرارت مقاوم باشند و به آساني مشتعل نشود و هنچنين داراي استحكام مكانيكي كافي نيز باشند.
·انواع قايقها:
1- كاغذ: يكي از مواد عايقي مصنوعي است. كاغذ را با روغن يا لاكهاي عايق آغشته ميكنند و در كابلها و ماشينهاي الكتريكي و ترانسفورماتور براي عايق سيم پيچها و همچنين براي عايق كردن ورقههاي آهن (هسته) به كار ميبرند.
2- ابونيت: عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است و در مقابل اسيدها مقاومت زيادي دارد ولي در مقابل چربيها و روغنها دوام ندارد. براي درست كردن ظرف باطريها، از ابونيت استفاده ميشود.
3-چيني:يكي از بهترين عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است و رطوبت را جذب نميكند ولي ترد و شكننده است. از چيني در بدنه فيوز استفاده ميشود و رنگ آنها به صورت سفيد و گاهي به رنگ قهوهاي است. در سيمكشي هوايي، از مقره كه به رنگ قهوهاي است، استفاده ميشود.
4-روغنهاي معدني: در كابلهاي فشار قوي و ترانسفورماتورها و كليدهاي با ولتاژ زياد از روغن استفاده ميشود. روغنهاي معدني، داراي استقامت الكريكي زيادي نسبت به هوا هستند.
5- عايقهاي لاستيكي و پلاستيكي:براي عايقبندي سيمها از لاستيك و پلاستيك استفاده ميشود. در سيم مسي، با عايق لاستيكي، قبل از عايق بندي، با قلع اندود ميشود تا از تاثير گوگرد موجود در لاستيك روي مس جلوگيري شود ولي در سيمهاي مسي، عايق پلاستيكي بلا واسطه روي سيم مسي فشرده ميشود؛ چون اثرات شيميايي ندارد.
نكته: مهمترين ماده شيميايي پلاستيكيp.v.c ميباشد. اين عايق داراي خواص الكتريكي بسيار خوب است. از خواص آن، غير قابل اشتغال بودن آن است و وسيله بسيار خوبي در مقابل زنگ زدگي است.
افزايش درجه حرارت، باعث كاهش استقامت الكتريكي p.v.c ميشود. بنابراين درجه حرارت آن نبايد از70 درجه سانتيگراد بيشتر شود و همچنين نبايد آن را در درجات پايينتر از 5- درجه به كار برد.
هر ميلي متر از عايق p.v.c تا kv20 تحمل دارد.
·روشهاي مختلف سيم كشي
سيم كشي داراي انواع متعددي است كه عبارتند از:
1- سيم كشي در داخل ساختمان.
2- سيم كشي در هواي آزاد.
3- سيم كشي در روي پايه در هواي باز.
4- كابل كشي.
سيم كشي روكار:در سيم كشي روكار، سيمها را از روي گچ به صورت آزاد و يا از داخل لوله عبور ميدهند و سپس با بستهاي مخصوص، سيم يا لوله را مهار ميكنند. اين نوع سيم كشي داراي دو عيب اساسي است:
الف: چون سيمها در دسترس هستند، اگر به عللي، محلي از سيم لخت ميشود. برق زدگي را در پي خواهد داشت.
ب: سيم كشي رو كار از زيبايي كار مي كاهد. به همين علت، سيم كشي روكار، اغلب به وسيله كابل و لولههاي فولادي انجام ميشود؛ زيرا در كارگاهها و كارخانهها مساله زيبايي در درجه دوم اهميت قرار دارد.
سيم كشي توكار:در اين نوع سيم كشي بايد سيمها را از زيرگچ و يا به عبارت ديگر از زير كار عبور داد. اين عمل از دو طريق انجام ميشود.
الف- استفاده از سيمهاي مخصوص كه داراي چند لايه عايق هستند. اين نوع سيمها را سيم زير گچي مينامند و معمولا براي ديوارهاي نازك و تيغه آجري كه امكان كار گذاشتن لوله وجود ندارد به كار ميرود.
ب- عبور سيم از لوله و قرار دادن لوله زير گچ. در اين مورد به وسيله فنر سيم را از داخل لوله عبور ميدهند.
نكته: عيب يابي در سيم كشي توكار به مراتب مشكلتر از سيم كشي روكار است؛ از اين نوع سيم كشي، اغلب براي ساختمانهاي مسكوني و اداري، هتلها و بيمارستانها استفاده ميشود.
·شناسايي انواع سيمها
1-اگر سيم كشي روكار باشد، از سيمهاي افشان مسي دو لايه با سطح مقطع 25/0،5/0،75/0 ،5/1،5/2 ميلي متر مربع با روكش پلاستيكي استفاده ميشود.
2- اگر سيم كشي تو كار باشد، ا زسيمهاي تك رشته مسي يا سيمهاي افشان با سطح مقطع 5/0،1،5/1،5/2، ميليمتر استفاده ميشود.
نكته: در ساختمانهاي بتوني و اسكلت فلزي لولههاي سيم كشي و كابلهاي مربوطه را از داخل اسكلت و يا از داخل سقفها و ديوارهاي كاذب عبور ميدهند. در محلهايي كه امكان عبور لوله وجود ندارد از سيم زيرگچي استفاده ميشود.
·حروف استاندارد شناسايي سيمها
اين حروف بر حسب استانداردهاي V.D.Eبه شرح زير است:
1- براي يك هزار ولت A 2- سيم نرم شده براساس استاندارد V.D.E N
3- سيم از تعدادي سيم نازكتر تشكيل شده F 4- روپوش پروتودور Y
·اتصالات سيمها
نكته: اتصالي خوب و مطلوب است كه بين دو نقطه اتصال سيمها به يكديگر و يا سيم به كنتاكت حداكثر 5/7 ميلي ولت افت ولتاژ ايجاد شود.
·سوالي كردن و قرار دادن سيم در زير پيچ:
1-سر سوالي سيم چنان بايد در زير پيچ قرار گيرد كه با چرخش پيچ سر سوالي محكم شود، در غير اين صورت سرسوالي باز شده و از زير پيچ خارج ميشود.
2-هر گاه پيچ داراي واشر باشد بايد سرسوالي سيم را در زير واشر قرار داد و سپس پيچ را محكم بست.
3- اگر لبههاي واشر خم شده باشد، ديگر براي اتصال احتياج به سوالي كردن سيم؛ كافي است سر سيم را زير پيچ قرار داد و آن گاه پيچ را روي آن محكم كرد.
نكته: روكش سيم نبايد در زير پيچ قرار گيرد بلكه بايد حدود يك ميلي متر، روكش سيم، با سوالي فاصله داشته باشد.
·اتصال سر سيمها به يكديگر:
الف–از اتصالات رايج اتصال سر به سر است. در اين اتصال، سر سيمها به اندازه 5/2 الي 4 سانتيمتر لخت ميشود. محل تلاقي آن با روپوش سيم حدود 5 ميلي متر داشته باشد. زاويه بين دو سر سيم، كمتر از 90 درجه است.
نكته: مورد استفاده اين نوع اتصالي در جعبه تقسيمهاست.
ب – اتصال طولي: در اين اتصال دو سر سيم به اندازه 5 الي 6 سانتيمتر لخت ميشود. دو سر سيمهاي لخت شده از وسط به طور ضربدر، با زاوبه 30 الي 40درجه روي هم قرار ميگيرد، دو سر آن با زاويه 90 درجه خم ميشود.
پ- اتصال سه راهي (اتصال بدون قطع سيم): از اين اتصال در جايي استفاده ميشود كه بخواهند يك سيم را به سيم ديگري كه امتداد دارد اتصال دهند؛ مانند انشعاب سيم خانه از سيم اصلي شبكه. يكي از سيمها به اندازه 4الي 5 سانتيمتر و وسط سيم ديگر به اندازه 3 سانتيمتر به وسيله به وسيله چاقو لخت ميشود.
ت-اتصال سيمها با مقاطع نامساوي: سيم نمره كمتر را به اندازه 5 سانتيمتر و سيم نمره بيشتر را به اندازه 3 سانتيمتر لخت ميكنند آنها را به طوري عمودي روي هم، در فاصله تقريبي 5 ميلي متر نسبت به روپوشهاي يكديگر قرار ميدهند. سيم نازك را به دور سيم ضخيم ميپيچند و محكم ميكنند.
·كابلها
توزيع انرژي الكتريكي، در صنعت به دو صورت انجام ميشود: 1- به وسيله سيمهاي هوايي 2- به وسيله كابل اصولا هر نوع هادي كه بتواند جريان الكتريكي را از داخل خود عبور دهد و توسط موادي از محيط اطراف خود عايق شده باشد، به طوري كه ولتاژ روي سطح عايق، نسبت به زمين، برابر صفر و در روي سطح سيم به زمين داراي ولتاژ فازي باشد، كابل ناميده ميشود.
نكته: عايق كردن كابل بدين جهت است كه چون كابل در زير زمين نصب است باعث اتصال هادي به زمين نشود و ولتاژ روي عايق آن صفر باشد.
انواع عايق كابلها به شرح زير است:
1- مهمترين آنها كاغذهاي آغشته به روغنهاي مخصوص مواد پلاستيكي و p.v.c و مواد مختلف ديگري هستند.
2-بعضي از كابلهاي زميني، چون در معرض فشارهاي مكانيكي قرار ميگيرند، داراي قسمتهاي محافظ مانند نوارهاي فلزي و براي جلوگيري از نفوذ آب به داخل كابل يك غلاف سربي و براي و براي محافظت اين غلاف، از لايههاي قيرگوني استفاده ميشود.
·كابل فشار ضعيف:
از كابلهاي فشار ضعيف جريان زيادي عبور نميكند و اغلب هادي آن از جنس مس و عايق آن با توجه به موارد استفاده، از جنس لاستيك p.v.cكه به نام پروتودور معروف است تشكيل شده است. استفاده از كابلهاي پرودوتور داراي مزاياي زياد هستند، از قبيل كابل كشي با شعاع خمش كم، وزن كم و چون مواد مذاب روغني ندارند در موقع تغيير ارتفاع، ايجاد ناراحتي نميكند.
نكته: كابل NNY وNAYY از كابلهاي مورد مصرف در فشار ضعيف هستند كه كاربرد وسيعي دارند.
مقطع نرم سيمها وكابلها بين 5/1 تا 1000 ميلي متر مربع است.
نكته: مهمترين مشخصه كابلها، ولتاژ نرمال است كه بستگي به ضخامت عايق دو سيم دارد و ماكزيمم جرياني است كه ميتوان از هادي آن عبور داد.
عايق كابل بايد علاوه بر عايق كردن، در مقابل حرارت حاصل از عبور جريان تا مقدار جريان مجاز مقاومت ميكند و مقدار حرارت را به نحو مطلوبي به خارج منتقل كند.
·انواع كابلها:
1- كابلها از نظر جنس سيمهاي هادي: به دو دسته مسي و آلومينيومي تقسيم ميشوند.
2- از نظر نوع سطح مقطع و شكل آن: سطح مقطعها ممكن است به شكل گرد باشد كه آن را با حروف r و يا اگر به صورت مثلثي (سكتوري) شكل باشد با حرف s مشخص ميكنند.
3- تك رشته يا چند رشتهاي بودن هادي: يك رشته يا چند رشتهاي بودن هاديها را به ترتيب با حروف m,c مشخص ميكنند.
نكته: در كابلهاي فشار ضعيف، عايق رشتههاي كابل با رنگهاي متفاوت مشخص ميشود، ولي در كابلهاي فشار قوي بايد در موقع اتصال دقت شود، چون رنگ تمام رشتهها يكسان است.
در مورد كابلهاي فشار ضعيف سيم آبي هميشه به جاي سيم MP و سيم (زرد و سبز) براي محافظت به كار ميرود.
در صورتي كه در كابل فقط يك رشته سيم رنگي وجود داشته باشد آن رشته سيم براي سيم MP انتخاب شود.
در كابلهاي چند رشته فشار ضعيف مخصوصا كابلهاي چهارسيمه، معمولا سطح مقطع سه سيم از كابل مساوي و سطح مقطع رشته چهار كوچكتر است. مقدار كوچكتر بودن اين سيم معمولا يك نمره از ساير سيمها است. ولي در بعضي از اندازههاي كابل تا چند نمره نيز از ساير سيمها كوچكتر است.
مثال: روي كابلي اعداد و حروف زير مشاهده ميشود مفهوم هر يك را توضيح دهيد.
KV 1/6/0 rm 16+25 ×3 NNY
يعني كابل زميني نرم شده سه سيم به سطح مقطع 25 ميلي متر مربع و سيم چهارم (MP) به سطح مقطع 16 ميلي متر مربع است. مقطع سيمها گرد و چند رشتهاي و براي ولتاژ 6/0 كيلوولت بين سيم فاز و زمين و يك كيلو ولت بين دو فاز است.
·بريدن و لخت كردن كابل: براي بريدن كابلها از قيچي مخصوص كابل بري استفاده ميشود. در صورت موجود نبودن قيچي، ميتوان براي بريدن كابل، از اره نيز استفاده كرد.
·اتصال كابل به مدار:
براي اتصال كابل به مدار از كابل شو يا كفش كابل استفاده ميشود. كابل شوها ممكن است پرسي يا قابل لحيم كاري باشند. از نظر شكل ظاهري، كابل شوها شبيه فيشها و ترمينالها هستند.
نكته: غالبا براي به دست آوردن اتصال خوب، كابل شوها را به كابل لحيم ميكنند.
·كاربرد انواع لوله در برق
1- لوله فولادي: كاربرد اين لوله بيشتر در محلهايي است كه استحكام مكانيكي زياد مورد نظر باشد. بنابراين اغلب در بيمارستانها، هتلها، كارخانهها، كارگاهها، نقاط مرطوب و… از لولههاي فولادي استفاده ميشود.
2-لوله خرطومي: لوله خرطومي پلاستيكي از پلاستيك ساخته شده است و معمولا براي لوله كشي زير كار و در نقاط خشك مورد استفاده قرار ميگيرد. براي خم كاري اين لولهها، نيازي به دستگاه خم كن نيست. به علت كاربرد وسيع آن، در حال حاضر، در قسمت روشنايي اماكن مسكوني از اين لوله استفاده ميشود.
3-لوله خرطومي فلزي: اين لوله از جنس فلز است و بيشتر در محلهايي استفاده ميشود كه امكان ضربه وجود داشته باشد. مانند سيمهاي ارتباطي الكتروموتورها به تابلوهاي فرمان.
4-لوله پوليكا (p.v.c) :در حال حاضر به علت فراواني لولههاي پوليكا و ارزاني وسادگي كار با آن غالبا منازل مسكوني، به جاي استفاده از لوله فولادي، از اين لوله استفاده ميكنند. جنس اين لوله از ماده (p.v.c) است. خمش لولههايپوليكا، به وسيله فنر مخصوص و حرارت انجام ميشود. براي محلهايي كه بايد به صورت روكار اجرا شود لولهها داراي انواع اتصالات از قبيل بوش، زانويي و سه راه نيز هست.
فصل پنجم (مدارهاي روشنايي)
·پريزها
پريزها به دو دسته توكار و روكار تقسيم ميشوند. هر يك از اين دو دسته، متناسب با نوع كار، به دو صورت ساخته ميشوند.
الف: پريز ساده ب: پريز با اتصال زمين
همچنين كليه پريزهاي برق ميتوانند به صورتهاي سه فاز و تكفاز وجود داشته باشند.
1-پريز ساده:هر پريز ساده داراي دو كنتاكت فنري است كه محل ارتباط با پريز دو شاخه است.
نكته: براي نصب پريز توكار قبلا يك قوطي كليد كه معمولا از جنس لاستيك است در داخل ديوار قرار ميدهند و سپس توسط پيچ مخصوص، پريز را در داخل قوطي محكم ميكنند.
اين نوع لوازم توكار، داراي دو حسن عمده است: اولا از نظر زيبايي بهتر است و ثانيا هيچگونه برجستگي بر روي ديوار ايجاد نميكند.
نكته 2: پريز روكار، به عنوان پريز سيار نيز كاربرد وسيعي دارد. اين نوع پريز درجايي كه به كار ميرود كه نياز به پريز متحرك باشد. معمولا اين پريز به همراه يك دو شاخه و سيم سيار به كار ميرود (عموما براي بالا بردن ايمني سيم سيار را از كابل انتخاب ميكنند)
2-پريز با اتصال زمين: براي حفاظت اشخاص در مقابل برق گرفتگي از سيم استفاده ميكنند. براي آن كه بتوانند سيم زمين را توسط پريز به بدنه دستگاه مورد نظر ارتباط دهند، پريز با اتصال زمين به كار ميبرند. اين پريزها به صورت روكار و توكار ساخته ميشوند.
3-پريز تلفن، تلويزيون و راديو: براي تلفن و تلويزيون و راديو پريزهاي مخصوصي ساخته شده است كه علايم مربوط به دستگاه روي پريز ترسيم يا نوشته شده است.
4-دو شاخهها: براي اتصال دستگاههاي الكتريكي از وسيلهاي به نام دوشاخه استفاده ميكنند. دو شاخههايي وجود دارد كه داراي زايده فلزي اضافي است كه وظيفه آن اين است كه سيم زمين را به دستگاه موردنظر ارتباط دهد.
نكته: بهترين دوشاخه، از نظر هدايت جريان الكتريكي، دو شاخهاي است كه ميلههاي آن داراي شكاف باشد.
·كليدها
متناسب با نوع كاري كه كليد در مدار انجام ميدهد، كليدها داراي انواع بيشماري هستند.
1- كليد يك پل: اين كليد داراي يك پل، يا يك دگمه براي قطع و وصل يك مسير عبور جريان است. دگمه ممكن است به صورت فشاري، بالا و پايين يا دوار باشد. محفظه و قسمتهاي مختلف اين كليد از جنس پلاستيك يا كائوچو است.
شرح مدار يك پل:سيم فاز به يكي از كنتاكهاي كليد يك پل و سيم نول به كنتاكت بدنه، سرپيچ، سيم برگشت سرپيچ، به كنتاكت ديگر كليد يك پل، وصل ميشود. بنابراين با وصل كليد، سيم فاز نيز به سرپيچ داده ميشود و لامپ مورد نظر روشن ميشود.
هنگام طراحي تاسيسات الكتريكي بر روي نقشه ساختماني، از شماي فني استفاده ميشود. توسط اين شما، تعداد سيمهاي بين كليدها و پريزها و جعبه تقسيمها و موقفيت هر يك، روي نقشه ساختماني مشخص ميشود. شماي حقيقي، هنگام اجراي سيم كشي كاربرد دارد.
2-كليد دوپل: كليد دو پل مانند دو كليد يك پل است كه با هر پل آن، به صورت مستقل، ميتوان يك سري لامپهاي روشنايي را روشن و خاموش كرد.
اين كليد داراي يك كنتاكت مشترك است كه سيم فاز به آن متصل ميشود و برگشت هر يك از سري لامپها به دو كنتاكت ديگر كليد وصل ميشود.
3-كليد تبديل: اين كليد داراي سه كنتاكت يا سه پيچ و در بعضي از كليدها داراي چهار كنتاكت است كه دو تاي آن به وسيله يك اتصال داخلي به يكديگر متصل هستند كه آن را كنتاكت مشترك مينامند.
شكل ظاهري كليد تبديل و كليد يك پل هيچ فرقي با هم ندارند و اصولا قابل تشخيص نيستند. مگر آن كه باز شوند. در كليد تبديل، سيم فاز، فقط به يكي از دو كنتاكت غير مشترك، اتصال پيدا ميكند.
نكته: موارد استفاده از اين كليد در راهروها و راه پلهها و اتاقهاي دو در و همراه با كليد يك پل، در اتاق خواب است.
سه نوع اتصال براي كليد تبديل وجود دارد:
1- اتصال استاندارد: در اتصال استاندارد، سيم فاز وارد اتصال مشترك يكي از كليدهاي تبديل ميشود و سيم نول به طرف لامپ ميرود. و برگشت لامپ، به كنتاكت مشترك كليد تبديل بعدي، متصل ميشود. دو كنتاكت غير مشترك هر كدام از كليدها، توسط دو سيم به هم اتصال پيدا ميكنند.
نكته: علامت در لامپ E محل اتصال سيم زمين است كه كاربرد آن در سرپيچهاي باراني است.
معمولا در تاسيسات روشنايي اماكن مسكوني يا تجاري، نيازي به اتصال سيم زمين به مصارف روشنايي نيست و فقط اتصال اين سيم در پريزهاي آشپزخانه الزامي است.
2-اتصال صرفهاي: در اتصال حرفهاي چون سيم فاز به دو كنتاكت غير مشترك هر دو كليد بايد وصل شود با بودن سيم فاز در دو طرف، اين كار به سادگي انجام ميشود و در مقدار سيمهاي عبوري صرفه جويي ميشود.
3-اتصال بازاري: در اتصال بازاري، سيمهاي فاز و نول بر كنتاكتهاي غير مشترك هر دو كليد اتصال داده ميشود و سپس كنتاكهاي مشترك كليد تبديل توسط سرپيچ به يكديگر متصل ميشود.
نكته: اين اتصال، از نظر حفاظت غير فني است وي اشخاص برق كار براي صرفه جويي در مقدار سيم از اين اتصال استفاده ميكنند. علت خطرناك بودن اين اتصال آن است كه سيمهاي فاز و نول در هر دو كليد آورده ميشود كه غير اصولي است.
·شستي:
براي قطع يا وصل مدارهايي كه بايد به صورت لحظهاي كار كنند از وسيلهاي به نام شستي استفاده ميشود. از شستي در مدارهاي خبر مانند زنگ اخبار و در بازكن و يا مدار اتوماتيك راه پله استفاده ميشود.
·رله:
هرگاه از سيم پيچي كه داراي هسته آهني است جريان الكتريكي عبور كند، هسته سيم پيچي آهن ربا ميشود. از اين خاصيت براي قطع و وصل مدارها استفاده ميشود. عنصري كه اين عمل را انجام ميدهد رله ناميده ميشود.
نكته: رلهاي كه براي روشنايي راه پله ميتوان استفاده كرد، از نوع رله زماني است كه در دو نوع الكترومكانيكي يا الكترونيكي است.
1- رله الكترومكانيكي:
2- رله الكترونيكي: در تايمرهاي الكترونيكي زمان تنظيمي بر اساس تغيير مقاومت الكتريكي و شارژ و دشارژ خازنها انجام ميشود. در اين نوع تايمر ذكر شده دگمههايي وجود دارد كه سه حالت خاموش، روشن زماني و روشن دايم به وسيله آن انتخاب ميشود. بر حسب ارتفاع ساختمان رله داري زمانهاي مختلفي است كه با تنظيم پيچ اين كار عملي است.
·ديمر:
ديمر وسيلهاي است كه ميتوان توسط آن ميزان نور لامپ را تغيير داد. ديمر به صورت سري با لامپ قرار ميگيرد. ديمر از يك جزء الكترونيكي به نام تراياك و رئوستا تشكيل شده است. توسط رئوستا به صورت دوراني يا كشويي مقدار مقاومت تغيير ميكند و نور لامپ كنترل ميشود. در داخل ديمر يك فيوز تعبيه شده است كه حفاظت مدار الكترونيكي ديمر را به عهده دارد.
·فتوسل:
فتوسل وسيلهاي است كه نسبت به نور حساس است و از خود ولتاژي توليد ميكند. طرز كار فتوسل، به اين ترتيب است كه با تاريك شدن هوا جريان مدار زياد ميشود و رله به كار ميافتد و فاز را به لامپها ميرساند. با افزايش نور جريان كاهش مييابد و مدار قطع ميشود.
·روشنايي اضطراري:
با قطع شدن برق شهر بوسيله يك رله مغناطيسي، برق باتري (روشنايي اضطراري) به مدار روشنايي وصل ميشود و روشنايي اضطراري مورد استفاده قرار ميگيرد. ترتيب روشن بودن لامپ سبز و قرمز، نشان دهنده وجود برق شهر و قطع شدن برق و استفاده از لامپهاي اضطراري است. البته در كارخانجات و بيمارستانها براي تامين برق كلي از ديزل ژنراتور استفاده ميكنند كه به صورت اتوماتيك و يا نيمه اتوماتيك روشن ميشود و تغذيه محل را به عهده ميگيرد.
فصل ششم (مدارهاي مكالمه و خبر)
·مدار خبر:
مدارهايي كه توسط آن ميتوان فرد يا گروهي را مورد خطاب قرار داد، مدار خبر ميگويند.
·زنگ اخبار:
زنگ اخبارها با توجه به ولتاژ تغذيه به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-زنگ اخبار AC : اين زنگ اخبار از يك بوبين با هسته آهني و يك ورقه نازك قابل ارتعاش تشكيل شده است. با اعمال ولتاژ AC، ورقه نازك شروع به ارتعاش ميكند و با برخورد به هسته، توليد صدا ميكند. در نوع ديگري زنگ اخبار AC به جاي حركت صفحه مرتعش، خود هسته آهني، حركت ميكند و با ضربه به يك سري، تيغه با فركانسهاي متفاوت صوتي شبيه صداي پيانو ايجاد ميكند.
2-زنگ اخبار DC : اين نوع زنگ فقط با ولتاژ DC كار ميكند. كاربرد اين زنگها در داخل اتوبوسها و اتومبيلها است.
3- زنگ اخبار DC , AC: اين زنگ با ولتاژهاي AC,DC كار ميكند.
·مدار مكالمه:
اين مدارها در اصطلاح عمومي به نام FF معروف است. هر سيستم مكالمه از قسمتهاي: منبع تغذيه، مدار خبر(زنگ اخبار)، مدار در بازكن و مدار مكالمه تشكيل شده است.
1- منبع تغذيه:
چون مدار زنگ اخبار و دربازكن به ولتاژ AC و مدار مكالمه به ولتاژDC احتياج دارد؛ بنابراين، منبع تغذيه بايد بتواند ولتاژهاي DC,AC را ارائه دهد. منبع تغذيه از يك ترانسفورماتور (مبدل) كاهنده و مدار يكسوساز، تشكيل شده است. ترانسفورماتور مذكور ولتاژ 220 ولت برق شهر را به ولتاژهاي 6و12 ولت تبديل ميكند و سپس ولتاژ 6 ولت AC توسط يكسو كننده و صافي به ولتاژ 6 ولت DC تبديل ميشود. اين ولتاژ جهت تغديه مدار مكالمه به كار ميرود. ولتاژ 12 ولت AC براي تغذيه دربازكن و زنگ اخبار مورد استفاده قرار ميگيرد.
2- مدار خبر: مدار خبر از يك زنگ اخبار AC (بيزر) 12 ولت و يك شستي تشكيل شده است.
3- مدار در بازكن: مدار در بازكن از يك دربازكن 12 ولتي و يك شستي تشكيل ميشود. دربازكن را با علامت نشان ميدهند.
4- مدار مكالمه: در مدار مكالمه يك گوشي، يك بلندگو و دو ميكروفون به كار رفته است كه اين عناصر با ولتاژDC منبع تغذيه كار ميكنند. چون عناصر ياد شده با صوت كار ميكنند آنها را وسايل الكترواكوستيك نيز ميگويند.
ميكروفون (دهني): دستگاهي است كه ارتعاشات مكانيكي صوت را تبديل به ارتعاشات الكتريكي صوت ميكند. ميكروفون داراي انواع متعدد است كه عبارتند از:
1- ميكروفن زغالي 2- ميكروفون الكتروديناميكي
3- ميكروفون خازني 4- ميكروفون كريستالي
نكته: لازم به ذكر است كه معمولا در نقشهها علامت ميكروفون را به صورت نمايش ميدهند و نوع ميكروفون را در پايين نقشه مينويسند.
گوشي:دستگاهي است كه انرژي الكتريكي صوتي را تبديل به انرژي مكانيكي صوت ميكند بلندگو يا گوشي ناميده ميشود. گوشيها داراي انواع متعددي هستند كه مهمترين آنها عبارتند از: گوشي الكترو مغناطيسي و گوشي كريستالي.
نكته: علامت فني گوشي در نقشهها به صورت است.
فصل هفتم: (منابع نور و روشنايي)
·نور
در مورد تشعشع دو نظريه وجود دارد:
الف: نظريه ذرهاي بودن نور: بنابراين نظريه نور از ذرات ريزي به نام فوتون تشكيل شده است كه منبع نور، در خط تقسيم از خود پرتاب ميكند.
ب: نظريه الكترومغناطيسي نور: بنابراين نظريه، امواج نوراني همانند امواج الكترومغناطيسي با سرعت 000/300 كيلومتر در ثانيه از منبع نور منتشر ميشود.
·تجزيه نور:
هرگاه دستهاي از امواج نوراني، از يك منشور شيشهاي عبور كند، به نوار پهني كه شبيه به قسمتي از يك رنگين كمان است تجزيه خواهد شد. هر يك از رنگهاي اين نوار، داراي طول موج معيني است امواج با طول موج 400 تا 800 نانومتر براي چشم انسان قابل رويت هستند. طول موجهايي كه در اين محدوده قرار دارند هر كدام داراي رنگي مشخص هستند. رنگ قرمز، داراي طول موج 700 نانومتر است.
·كميتهاي اصلي نور و روشنايي
الف: جريان نوري: جريان نور، مقدار كل انرژي است كه به صورت تشعشع مرئي، از منبع نور خارج ميشود و واحد آن لومن است.
ب: شدت روشنايي: شدت روشنايي عبارت است از نسبت مقدار جريان نوري كه به طور عمودي بر سطح مورد نظر ميتابد. واحد شدت روشنايي لوكس است.
شدت روشنايي، در يك روز گرم تابستان، حدود صد هزار لوكس و در يك شب مهتابي تقريبا 2/0 لوكس است. مقدار لوكس با لوكس متر اندازهگيري ميكنند.
ج: شدت نور: شدت نور يك منبع نوراني، عبارت است از تراكم جريان نوري در فضا و واحد آن، شمع يا كاندلا است.
نكته: جريان نور منبعي كه شدت آن، در تمام جهات معادل يك شمع باشد، مساوي 57/12 لومن خواهد بود.
·منابع نور و روشنايي
1- سادهترين منبع نور استفاده از لامپهاي رشتهاي است. اين نوع لامپها بر اساس عبور جريان الكتريكي و ايجاد حرارت زياد و ملتهب شدن آن كار ميكنند.
2- راه ديگر براي توليد نور، ايجاد تخليه الكتريكي در يك گاز است. طيف نور ايجاد شده، تابع نوع گاز، فشار و درجه حرارت است. لامپهاي فلورسنت، سديم، بخار جيوه از اين نوع لامپها است.
الف: لامپ با رشته تنگستن: اين لامپ از يك رشته تنگستن تشكيل شده است كه در يك حباب شيشهاي قرار دارد. معمولا رشته فلزي از نوع تنگستن يا ولفرام با درجه ذوب C3400 است. چنانچه درون حباب خلا باشد، هر چه درجه حرارت رشته لامپ بيشتر شود، جريان نوري زياد و عمر لامپ كاهش مييابد.عمر لامپ، به وسيله ميزان تبخير سطي رشته تنگستن تعيين ميشود. براي كاهش تبخير سطحي، حباب شيشهاي را از يك گاز بي اثر پر ميكنند. در حال حاضر لامپهاي تنگستن از مخلوط گاز ازت و آرگون پر ميشوند.
رشته لامپ: معمولا رشته لامپ را به شكل مارپيچ در ميآورندو سيمهاي حاصله را مجددا مارپيچ ميكنند. در اين حالت اثر حرارت حلقهها بر يكديگر، باعث افزايش درجه حرارت و جريان نوري لامپ ميشود و تبخير سطحي كاهش مييابد.
فيلامان لامپها را به سبب مزاياي فلز تنگستن كه ذيلا شرح داده ميشود، معمولا از اين فلز ميسازند:
1- براي تبخير سطحي، فشار خيلي كمي لازم است.
2- درجه ذوب بالا (حدود 3400) اجازه ميدهد كه درجه حرارت رشته را بالا برد و در نتيجه بهره نوري لامپ را افزايش دهد.
3-قدرت كشش فلز تنگستن زياد است.
4-در اثر افزايش درجه حرارت مقاومت آن زياد ميشود به طوري كه در درجه حرارت حدود 2100 تا 2700 درجه سانتيگراد مقاومت آن 16-12 برابر، حالت سرد ميشود.
حباب لامپ: حباب لامپ با توجه به قدرت لامپ، توان الكتريكي و ولتاژ آن، نوع گاز داخل لامپ و كاربرد آن، به اندازههاي مختلف و شكلهاي متنوع ساخته ميشود.
اثر تغييرات ولتاژ بر كار لامپ: هر چه فشار الكتريكي لامپ زيادتر شود، جريان بيشتري ميگذرد و توان نوري آن افزايش مييابد، ولي اين جريان زياد، باعث كوتاه شدن عمر لامپ نيز ميشود.
نكته: اگر ولتاژ لامپ به اندازه 5% افزايش يابد ضريب بهره نوري آن نيز حدود 20% افزايش خواهد يافت؛ اما عمر لامپ تقريبا نصف ميشود.
اثر زمان كاركرد بر بهره نوري لامپ: در موقعي لامپ روشن است، تبخير سطحي، در رشته تنگستن انجام ميشود. در نتيجه اين تبخير، سطح داخلي لامپ كدر ميشود و از توان نوري لامپ ميكاهد و بهره نوري آن كاهش مييابد.
ب: لامپ فلورسنت: طرز كار اين لامپها مانند لامپهاي تخليه در گاز است. در يك لوله شيشهاي كه از داخل به وسيله مواد فلورسانس اندود شده است، پس از تخليه، مقداري جيوه و گاز آرگن با فشار كم قرار ميدهند. در دو سر لوله الكترودها قرار دارند. اين لامپها به علت فشار كم بخار جيوه(حدود 01/0 ميلي متر جيوه) از نظر توليد نور مرئي، خيلي ضعيف هستند و بيشتر تشعشعات آنها، در قسمت ماوراي بنفش با طول موج 7/253 نانومتر است.
برخورد اين اشعه با ماده فلورانس داخل لامپ، باعث تحريك آن و در نتيجه نور مرئي توليد ميشود. ماده فلورانس كه اشعه ماوراي بنفش را به نور مرعي تبديل ميكند كه داراي خواص زير است:
1- رنگ نور لامپ فلورسنت بستگي به ماده فلورسانس دارد.
2- در برابر حرارت ثابت است و دير فرسوده ميشود.
3.بهره تبديل اشعه ماوراي بنفش به نور مرئي در آنها زياد است.
نكته:لوله لامپ فلورسنت به اشكال استوانهاي، دايرهاي و U شكل ساخته ميشود.
لامپهاي فلورسنت معمولي از نوع كاتد گرم هستند كه كاتدها در دو سر لوله نصب ميشوند.كاتد از يك صفحه فلز تنگستن آغشته به ماده با قدرت تشعشع الكترون زياد (اكسيد باريم) ساخته ميشود كه به وسيله يك فيلامان جداگانه با مقاومت زياد كه در مجاورت آن قرار دارد، گرم ميشود. پس از روشن شدن لامپ، فيلامان از مدار خارج ميشود. لامپهاي (TL) معمولي از اين نوع هستند كه معمولا با استارتر روشن ميشوند.
نكته: در داخل حباب لامپ، از گاز آرگن، به عنوان گاز كمكي، با فشار 1تا 3 ميلي متر جيوه استفاده ميشود. براي ايجاد امواج الكترومغناطيس نيز از بخار جيوه كه فشار كار آن در درجه حرارت 40 درجه سانتيگراد حدود008/0 تا 01/0 ميلي متر جيوه است استفاده ميشود.
نكته:رنگ نور لامپ بستگي به تركيبات شيميايي ماده فلورسانس دارد كه با آن سطح داخلي حباب لامپ اندود شده است. مثلا براي رنگ سبز از سيليكات روي و براي رنگ قرمز از برات كادميوم و براي رنگ صورتي از سيليكات كلسيم استفاده ميشود.
در لامپهاي با الكترود گرم عمر لامپ بستگي به:
1- به سرعت تشعشعات الكترون از سطح كاتد. 2- فركانس برق 3- خاموش و روشن كردن مكرر 4- سلف (چوك)و استارتر 5- ولتاژ
نكته: عمر لامپ فلورسنت در اثر تكاملي از 2000به 3000 و 5000ساعت افزايش يافته است. حتي در حال حاضر لامپهايي با عمر7500 ساعت با قدرتهاي 40-65-80 و 125 وات ساخته ميشود.
نكته:قوس جيوه در لامپ فلورسنت توليد امواج الكترومغناطيس ميكند، كه اين امواج بر روي گيرندههاي مجاور اثر ميگذارد. مخصوصا بر روي موج FM موثر است، اما بر روي موج AM و تلويزيوني كمتر تاثير دارد. براي رفع اين عيب و برطرف كردن پارازيت، استارتر مجهز به يك خازن، به ظرفيت حدود006/0 ميكروفاراد است.
انواع لامپهاي فلورسنت: انواع لامپهاي فلورسنت به ترتيب زير معرفي ميشوند:
الف: از نظر شكل: 1-لوله راست 2-لوله گرد 3-U شكل
ب: از نظر نوع رنگ و جريان نور:
1-سفيد، با بهره و نور زياد W
1-سفيد سرد با بهره نور زياد CW
2-سفيد گرم WW
3-سفيد گرم دولوكس WWX
4-سفيد گرم سرد دولوكس CWX
5-رنگ روز Day
6-سفيد طبيعي NW
·انواع چراغها:
1-چراغ مدل C : بدنه و شبكه چراغ از ورق فلزي ساخته شده است و مناسب جهت نصب در ادارات با نور غير مستقيم و زاويه نوري بسته در دو مدل روكار و توكار ساخته ميشود.عرض چراغ براي هر يك لامپ 10 سانت و نوع توكار آن مناسب نصب در سقف كاذب دمپا است.
2-چراغ مدل B: لوور دار و روكار: اين چراغ مناسب سقفهاي بلند با زاويه نوري بسته و نصب و سرويس ساده و راحت در مدل روكار و توكار طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است. مدل نصب توكار در دو اندازه براي سقفهاي اكوستيك 60 يا 120 سانتيمتر و براي سقفهاي پانل گچي 5/62 يا 125 سانتيمتر است.
3- چراغ مدل B لوور دار توكار: اين چراغ براي سقفهاي دو پوشش به صورت توكار با اهرمهاي نگهدارنده از پشت طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است.
4-چراغ مدل A لوور دار: اين چراغ متناسب سقفهاي معمولي با زاويه نوري 40 درجه و نصب سرويس ساده و راحت در دو مدل روكار براي دفاتر ادارات و مدل توكار براي سقفهاي اكوستيك يا دمپا طراحي شده است.
5-چراغ مدل رفلكتوري: اين چراغ از ورق فلزي ساخته شده و مناسب براي نصب در اماكن صنعتي به صورت آويز يا سقف كوب است. لامپهاي چراغ در داخل رفلكتور محفوظ با زاويه نوري 60 درجه است كه براي اطراف نور مزاحم ايجاد نكند.
فصل هشتم
نقشه كشي تاسيسات الكتريكي ساخمان
به طور كلي براي طراحي و نقشه كشي تاسيسات الكتريكي بايد نكات زير را در نظر گرفت:
1-در طرح سيم كشي بايد احتمال افزايش مصرف كنندهها را در نظر گرفت، بنابراين مقاطع سيمها را بايد طوري انتخاب كرد كه تحمل جريان اضافي را داشته باشند.
2-در سيم كشي ساختمان نبايد براي كليه مصارف، فقط يك مسير در نظر گرفت؛ زيرا امروزه مصرف كنندههايي از قبيل ماشين لباسشويي و اجاق برقي كه در منازل به كار ميرود داراي آمپراژ زيادي است و يك خط نميتواند جريان كل را تحمل كند. راه صحيح اين است كه براي مصارف پروات، خط جداگانهاي از تابلوي برق تا محل مصرف كننده كشيده شود و فيوز مناسبي براي آن پيش بيني شود. از آنجايي كه مصارف پر وات معمولا در آشپزخانه قرار ميگيرد بنابراين كليه پريزهاي آشپزخانه داراي خط مستقلي است كه مستقيما از تابلوي تغذيه و يا يك فيوز مناسب طراحي ميشود. براي محافظت از برق گرفتگي حتما بايد پريزهاي آشپزخانه، از نوع شوكو باشد و سيم زمين به بدنه كليد پريزها وصل شود.
3-معمولا براي كولرهاي آبي يا گازي، خط مستقلي با فيوز مناسب طراحي و پيش بيني ميشود.
4-براي مدارهاي خبر و مكالمه نيز خط مستقلي با فيوزي با آمپراژ كم قرار ميدهند.
5-هنگام اجراي نقشه بايد ارتفاع كليدها و انواع پريزها به ترتيب از كف تمام شده 110 سانتيمتر و پريزها 30 تا 35 سانتيمتر باشد. در آشپزخانه بايد پريزها هم ارتفاع كليدها قرار گيرند.
6-جعبه تقسيم هم به فاصله 30 الي 50 سانتيمتر زير سقف روي ديوار قرار دارد.
فصل يازدهم (آبرساني)
تجهيزات لوله كشي
·لولهها:
1-لوله فولادي درزدار (سياه): اين لوله داراي درزي در طول لوله است. از اين لوله در تاسيسات حرارت مركزي و تهويه مطبوع براي آب رفت و برگشت و رفت و برگشت گازوئيل استفاده ميشود.
2- لوله فولادي گالوانيزه (سفيد): اين لوله درواقع همان لوله فولادي درزدار(سياه) است كه پس از ساخت براي محافظت در برابر مواد خورنده جداره داخلي و خارجي آن را با فلز روي روكش كردهاند. اين نوع لوله در شاخههاي 6 متري به بازار عرضه ميشود. اتصال اين لوله معمولا دندهاي است و نبايد از جوش براي اتصال آنها استفاده شود. از اين لوله در سيستم آب سرد و گرم بهداشتي و لولههاي فاضلاب استفاده ميشود.
3- لوله فولادي بدون درز(مانسمان):در مقايسه با لولههاي درزدار، اين نوع لوله داراي ضخامت بيشتر و قطر داخلي كمتر است. از لوله مانسمان بيشتر در لوله كشي گاز و مواردي كه فشار كار زياد است استفاده ميشود.
4-لولههاي ديگر:
لوله فولادي: در سيم كشي روكار برق
لوله چدني: براي تاسيسات فاضلاب
لوله چدني:براي آبرساني و خطوط انتقال آب شهري
لوله سيماني: دودكش و فاضلاب
لوله آزبستي (ايرانيت):فاضلاب آغشته به مواد شيميايي
لوله پوليكا (بي . وي.سي): لوله فاضلاب – آب باران
لوله مسي: در تاسيسات سيستمهاي سرد كننده- كويلهاي سرمايي و گرمايي
·وصالهها (فيتينگها): در لوله كشي، براي اتصال لولهها به يكديگر يا براي تغيير دادن لوله يا انشعاب گرفتن يا تبديل قطر لوله از قطعاتي استفاده ميشود كه به آنها «وصاله» ميگويند. جنس وصالهها بايد از چدن چكش خوار يا فولاد يافولاد گالوانيزه شده باشد.
متداولترين آنها عبارتند از:
1-بوشن: براي اتصال دو لوله
2-زانو:وسيلهاي براي تغيير جهت لوله كشي است.
3- سه راهي: وسيلهاي براي گرفتن انشعاب در لوله كشي ميباشد كه ممكن است 90 درجه و 45 درجه باشد.
4- مغزي: براي اتصال وصالهها به همديگر يا اتصال وصالهها به شيرها
5- مهره ماسوره: مهره ماسوره در اتصال سيستم لوله به دستگاهها مانند آبگرمكن و اتصال در طولهاي بلند و همچنين در مدارات بسته لوله كشي استفاده ميشود.
6-تبديل:وسيلهاي براي ايجاد تغيير قطر در لولهكشي است كه ممكن است به صورت روپيچ توپيچ، بوش تبديل، زانو تبديل و سه راه تبديل باشد.
7-درپوش:براي بستن انشعابات مورد استفاده قرار ميگيرد.
·شيرها: شيرها به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-شيرهاي مصرف بهداشتي: كه براي شستشو و نظافت به كار ميروند بر دو نوع ميباشند:
الف: شيرهاي ساده تك واحدي: كه اغلب براي مصرف آب سرد به تنهايي به كار برده ميشوند. داراي انواع مخلف «سرشيلنگي» «سركج» «دنباله كوتاه» و «دنباله بلند» هستند.
ب: شيرهاي مخلوط: كه براي مخلوط كردن آب سرد وگرم و رساندن به دماي قابل قبول به كار ميروند. در انواع «توكاسه» براي دستشويي و «ديواري» براي حمام – توالت و ظرفشويي ميباشد.
2 - شيرهاي بين مسير: كه در بين مسير لوله كشي براي تنظيم كردن مقدار، مقدار فشار يا قطع جريان آب بهكار ميروند و بر چهار نوع ميباشند:
الف: شيرهاي كشويي: براي قطع و وصل جريان به كار ميروند، حالت «كاملا باز» يا «كاملا بسته» مورد استفاده قرار گيرند.
ب: شير بشقابي يا گلويي: ساختمان اين شيرها طوري است كه ميتوانند در حالت «نيمه بسته» مورد استفاده قرار گيرند. بنابراين براي تنظيم مقدار و فشار آب از آنها استفاده ميشود.
ج: شير زاويه: ساختمان اين شير مانند شيرهاي بشقابي است با اين تفاوت كه مسير جريان آب را به اندازه 90 تغيير ميدهد. شير زير دستشويي و شير رادياتور از اين نوع هستند.
د: شير يكطرفه يا شير خودكار: براي جلوگيري از برگشت آب در يك مسير به كار ميرود. از جمله براي جلوگيري از برگشت آب، ورود آب شهر به ساختمان و در ورود آب به آبگرمكن از اين شير استفاده مينمايند. اين شير در دو نوع پاندولي و فنري ساخته ميشود.
3-شير اطمينان: براي كنترل فشار و درجه حرارت آب گرم در آبگرمكنها و جلوگيري از خطرات ناشي افزايش فشار آنها از اين شير استفاده ميشود كه در موقع بالا رفتن فشار و يا درجه حرارت به طور اتوماتيك باز شده و مقداري ازآب يا بخار را خالي ميكند.
·روشهاي لوله كشي:
نكته: روشهاي مقررات ملي ساختماني ايران، اتصال لوله به لوله، لوله به فيتينگ يا شير، فيتينگ به فيتينگ يا شير در لولهكشي فولادي گالوانيزه تا قطر نامي 100 ميليمتر (4 اينچ) بايد از نوع اتصال دندهاي باشد و از قطر نامي 125 ميليمتر (5 اينچ) و بزرگتر از آن بايد از نوع اتصال فلنجي باشد.
روش اتصال فلنجي: فلنج عبارت از دو صفحه فلزي گرد است كه صخامت آن با قطرش بستگي دارد و در مركز اين دو صفحه به اندازه قطر لوله سوراخي ايجاد كردهاند كه لولههاي موردنظر در آن قرار گيرد. دور تا دور فلنج سوراخهاي ديگري براي بستن پيچ و مهره ايجاد شده است. هر چه قطر فلنج بزرگتر باشد، تعداد سوراخها بيشتر ميشود. براي آب بندي اين اتصال واشري ميان دو صفحه فلنج قرار ميدهند. نوع واشر آن بستگي به سيالي دارد كه در داخل لوله حركت ميكند.
·سيستم آبرساني داخل ساختمان:
انشعاب از لوله اصلي: انشعاب آب قسمتي از لوله كشي آب است كه بين لوله اصلي خيابان (يا كوچه) و كنتور كشيده ميشود. براي جلوگيري از يخ زدگي لوله انشعاب، آن را در عمق كافي در زير زمين نصب مينمايند.
اجزاي انشعاب آب:
1- شير انشعاب: در محل انشعاب گيري از لوله اصلي است.
2-شير پياده يا شير قطع و وصل مخروطي: اين شير در فاصله 50 سانتيمتري از ملك نصب ميشود و توسط غلاغي كه بر روي آن گذاشته ميشود، امكان قطع و وصل براي مامورين سازمان وجود دارد.
3-شير قطع و وصل داخلي: كه در داخل جعبه كنتور و قبل از آن است كه در صورت انجام سرويس و تعميرات در داخل ساختمان از اين قسمت آب سيستم قطع ميشود.
4- شير يك طرفه يا شير خودكار: كه بعد از كنتور نصب ميوشود براي جلوگيري از برگشت آب داخل ساختمان به لوله اصلي است. برگشت آب ساختمان به داخل شبكه شهري موقعي انجام ميگيرد كه فشار در شبكه شهري كم شود.
5-كنتور: وسيلهاي است كه مقدار آب مصرفي ساختمان را اندازه گيري ميكند.
7-لوله: مورد استفاده براي انشعاب گيري از جنس مس است. امروزه، در ايران از لولههاي p.v.c (پي.وي.سي.) و پولي اتيلن استفاده ميشود.
·شبكه لولهكشي داخل ساختمان: شامل دو قسمت عمده1- لولههاي اصلي (افقي) و 2-لولههاي بالا رونده (رايزرها) است. «لولههاي اصلي» در زير سقف زير كشيده ميشوند و لولههاي بالارونده از آن منشعب ميشوند. اين سيستم تحت فشار لوله اصلي آب رساني شهري است و فشار آب شهر باعث جريان آب در لوله ميشود. فشار در لوله اصلي خيابان حدود Psi50(at4/3) است.
علاوه بر لولههاي آب سرد و آب گرم لوله سومي نيز وجود دارد كه لوله «برگشت آب گرم» يا لوله «گردش آب گرم» ناميده ميشود. اين لوله معمولا از آخرين مصرف كننده گرفته ميشود و در محل ورود آب سرد به منبع آب گرم وصل ميشود. كار آن گردش دائمي آب بين مصرف كنندهها و منبع آب گرم است. وجود اين لوله باعث ميشود كه با باز كردن شير آب گرم با فاصله زماني كمتري به آب دسترسي پيدا شود و از هدر رفتن آب جلوگيري به عمل آيد.
نكته1: در لوله به طرف شير باغباني يك شير قطع و تخليه پيش بيني شده است. در آب و هواي سرد اين شير در زمستان بسته ميشود تا از يخ زدگي آب در شير شيلنگي جلوگيري عمل آيد. وقتي اين شير بسته ميشود، آب بين آن و شير شيلنگي به طور خودكار تخليه ميشود.
نكته2: انبساط آب به وسيله محفظههاي هواي انبساط در بالاي هر شير گرفته ميشود. اين محفظه صداي لوله كشي و ارتعاشات را در قطع و وصلهاي ناگهاني به حداقل ميرساند.
نكته3-خلاشكن شيري است كه روي لوله نصب ميشود كه اگر فشار آب داخل لوله از فشار آتمسفر كمتر شود، از اين شير هوا وارد شده و فشار داخلي را به فشار آتمسفر برسد و از برگشت جريان جلوگيري نمايد.
نكته4: پلانهاي آبرساني مورد استفاده با مقياس 1:100يا 1:50 است.
نكته5: نقشههايي كه دياگرامهاي جريان (فلودياگرام) را نشان ميدهند، معمولا بدون مقياس كشيده ميشوند.
نكته6: علامت اختصاري DHWS نشان دهنده لوله رفت آب گرم مصرفي است.
علامت اختصاريDHWR نشان دهنده لوله برگشت آب گرم مصرفي است.
علامت اختصاري CW نشان دهنده لوله آب شهر است.
علامت اختصاري UP به مفهوم اين است كه لوله به طرف طبقه بالا ميرود.
علامت اختصاري DN به مفهوم لولهاي كه به طرف طبقه پايين است.
به عنوان مثالDN1 به معناي آن است كه لوله رايزر مربوط به آب گرم مصرفي است و به طرف بالا داراي قطر و به طرف پايين داراي قطر ميباشند.
همچنين براي نشان دادن اين رايزر ميتوان از استفاده كرد.
فصل دوازهم (جمع آوري و دفع فاضلاب)
·تعريف فاضلاب
آبهاي آلوده ناشي از فعاليتهاي انساني را كه بايد دفع شود يا به عبارتي ديگر آبهاي زائد را فاضلاب مينامند. فاضلاب تركيبي از آب و مواد جامد است. آب موجود در فاضلاب حدود9/99 در صد وزن آن را تشكيل ميدهند و فقط 1/0 درصد آن مواد ديگر است.
·انواع فاضلاب
فاضلابها بر حسب نوع پيدايش به سه گروه فاضلابهاي خانگي، صنعتي و سطحي تقسيم ميشوند.
فاضلاب خانگي : فاضلاب خانگي به دو دسته فاضلاب سنگين و فاضلاب سبك تقسيمميشود:1-فاضلاب سنگين: را آبهاي سياه نيز گويند و شامل فاضلاب توالتها است.
2- فاضلاب سبك: را كه شامل فاضلاب دستشوييها، ظرفشوييها، زير دوشيها و امثال اين وسايل هستند آبهاي قهوهاي ناميده ميشوند.
2-فاضلاب صنعتي: فاضلابهاي صنعتي را به سه رده طبقه بندي ميكنند:
·1-فاضلابهاي حاصل از فرايندهاي ساخت كالا،
· 2-آبهاي مصرف شده به صورت عامل خنك كننده در فرايند صنعتي،
· 3- فاضلابهاي حاصل از مصارف بهداشتي.
3-فاضلاب سطحي: فاضلابهاي حاصل از بارندگيها و شستشوي معابر عمومي، فاضلابهاي سطحي را تشكيل ميدهند.
سيستمهاي جمع آوري فاضلاب: اين سيستمها عبارتند از :
1-سيستم جمع آوري فاضلاب ساختمانها، 2-سيستم جمع آوري فاضلاب شهري.
جمع آوري فاضلابهاي شهري را ميتوان به دو روش انجام داد:
الف: جمع آوري ناقص : در اين نوع جمع آوري، فاضلابهاي سطحي با كمك شبكهاي روبسته يا روباز (جويهاي موجود در معابر) جمع آوري شده و به بيرون شهر منتقل ميشود و فاضلابهاي خانگي درون چاه تخليه ميشود كه اين روش غير بهداشتي است.
ب: جمع آوري كامل: فاضلابهاي سطحي، خانگي و صنعتي در اين روش توسط مجاري فاضلاب به بيرون شهر منتقل ميشود.اين نوع جمع آوري را ميتوان به دو روش انجام داد:
1-روش مجزا: در اين روش فاضلابهاي خانگي و صنعتي به وسيله يك شبكه لوله كشي به خارج شهر و تصفيه خانه منتقل شده و فاضلابهاي سطحي نيز به وسيله شبكه ديگري دفع ميشود.
2- روش تركيبي: در روش تركيبي فاضلابهاي خانگي، صنعتي و سطحي توسط يك خط انتقال به محل دفع منتقل ميشود.
·تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري:
1-مجاري فاضلاب: اين مجاري را از نظر شكل مقطع به صورت دايرهاي با دو شعاع متفاوت، تخم مرغي و دو پهن ميسازند.
مجاري غيره دايرهاي را معمولا با بتن و با استفاده از سيمان ضد سولفات ميسازند و مجاري دايرهاي (لولهها) را از جنس آزبست سيماني، بتن، پلي اتيلن، پي وي سي، چدني و فولادي انتخاب ميكنند.
2-دريچه آدم رو: اين درياچه به منظور بازديد، تعمير و تميز كردن مجاري فاضلاب ساخته ميشوند. معمولا اين دريچهها استوانهاي شكل هستند و قطر آنها با توجه به محل نصب شدنشان بين 90 تا 120 سانتيمتر است.آدم رو عمقي بيشتر از 3 متر داشته باشند، از درپوشهاي سوراخدار استفاده ميشود.
3-محلهاي ورود آب باران: اين محلها به منظور هدايت آبهاي ناشي از نزولات جوي در معابر تعبيه ميشود و معمولا بين پياده رو و خيابان ساخته ميشود.
نكته: از ديگر تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري ميتوان به دهانه ريزشي، تلههاي چربيگير، سرزيرهاي آب باران، مخازن شستشوي مجاري فاضلاب و تلمبه خانههاي فاضلاب اشاره كرد.
·روش جمع آوري فاضلاب خانگي:
ميتوان به استفاده از لولههايي با قطر مناسب، شيب بندي مناسب لولهها و استفاده از وصالههاي (زانو،سه راه و ….) 45 درجه اشاره كرد.
·تجهيزات و وسايل استفاده در جمع آوري فاضلاب:
سيفون: به منظور جلوگيري از ورود گازهاي موجود در مجاري فاضلاب به داخل ساختمان از وسيلهاي به نام سيفون استفاده ميشود
نكته: سيفون توالت را از جنس سفال لعابدار، چدن و يا پي وي سي ميسازند. متداولترين سيفونها از نظر شكل ظاهري عبارتند از: سيفون نوع p يا شترگلو،سيفون نوع S، سيفون نوع و سيفون نوع U
نكته: سيفون P يا شترگلو از عملي ترين سيفونها ميباشد.
نكته: هر بار كه وسيله بهداشتي تخليه شود، قسمتي از فاضلاب در انتهاي سيفون باقي ميماند، مايع باقيمانده در سيفون را آب بندي مينامند و اندازه آن عبارت است از ارتفاع ستون آبي بين سطح سرريز و عمق گلوي سيفون واقع شده است.
نكته: دو نوع آب بندي را در سيفونها ميتوان تشخيص داد، يكي از آنها، آب بندي معمولي كه اندازه آنها 5 سانتيمتر است و ديگري سيفون با آب بندي عميق كه اندازه 10 سانتيمتر است. سيفون با آببندي عميق را در شرايط غير معمولي (مثلا، گرماي زياد محيط، افزايش يا كاهش فشار جو) به كار ميبرند.
آب درون سيفونها به علت: 1-سيفوناژ 2-تبخير 3-كشش لولههاي مويين، ممكن است تخليه شود كه در نتيجه آب بندي سيفون از بين رفته و سيفون كارايي خود را از دست ميدهد.
سيفوناز: آب درون سيفون بر اثر وارد آمدن فشار هوا از سمت وسيله بهداشتي، در سيستم فاضلاب تخليه ميشود.
نكته: نصب لولههاي هواكش (تهويه) احتمال از بين رفتن آب بندي سيفون را كاهش ميدهد.
2-تبخير: تبخير كامل آب درون سيفون موقعي اتفاق ميافتد كه مدت زمان طولاني از وسيله بهداشتي استفاده نشود.
3-كشش لولههاي مويين: پارچه آب داخل سيفون را به طرف بالا ميكشد و آن را در لوله تخليه سيفون ميريزد كه در نتيجه آب بندي سيفون به سرعت از بين ميرود.
·لولهها:
1-لوله چدني: بر دو نوع است:
1-لولههاي چدني كه يك سر آنها داراي توپي است
2- لولههاي چدني كه دو سر آنها ساده و صاف است، در بازار كار اين نوع لولهها به كلاچ معروفند.
نكته: براي مقاوم كردن لولههاي چدني در مقابل زنگ زدگي، آنها را قير اندود ميكنند.
2-لولههاي پي وي سي(P.V.C):
اين لولهها در انواع مختلف توليد ميشوند كه در برابر فشارهاي 4 تا 16 آتمسفر مقاومند.
معمولا در لولهكشي فاضلاب ساختمانهاي كوچك از نوع فشار ضعيف آنها استفاده ميشود.
از مزاياي اين لولهها ميتوان به:
1-سبكي وزن
2-مقاومت در برابر مواد شيميايي و خوردگي
3-مقاومت الكتريكي
4-راحتي نصب آنها اشاره كرد.
اين لولهها در طولهاي 6 متري توليد ميشوند. در بازار كار، لولههاي پي وي سي را پوليكا نيز گويند.ٍ
3- لولههاي سيماي آزبستي: اين لولهها از ملات سيمان و پنبه نسوز ساخته ميشوند. معمولا از اين لولهها براي جمعآوري فاضلاب ساختمانهاي بزرگ و شهركها استفاده ميشود.
امتيازات مهم: 1-سبكي وزن 2-مقاومت در برابر خوردگي
لولههاي سيمان آزبستي مورد استفاده در لوله كشي فاضلاب از قطر 150 الي 1000 ميليمتر توليد ميشود. مقاومت لولهها در برابر بار خارجي براي هر شاخه لوله به طول 5 متر معادل 18 تن است.
4- لولههاي فولادي گالوانيزه: اين لولهها را براي مقاومت در مقابل زنگزدگي با آلياژي از فلز روي پوشش ميدهند. معمولا اين لولهها را در طولهاي 6 متري توليد ميكنند.
اتصالات (وصالهها): انواع اتصالات با توجه به جنس لولهها عبارتند از:
1-چدني (يك سر توپي و دو سر ساده) 2-پي وي سي 3-سيمان آزبسي 4- گالوانيزه (دندهاي).
روش اجراي لوله كشي فاضلاب:
اتصال لولههاي چدني يك سر توپي: به وسيله قلم كنف كوب، كنفها را كوبيده تا سطح كنف از لبه توپي 5/2 سانتيمتر پايينتر باشد. لولههاي چدني فاضلاب را به وسيله ريختن و كوبيدن سرب در داخل توپي به هم متصل ميكنند .
2- اتصال لولههاي چدني بابست(دو سر ساده):
در اتصال اين لولهها از واشر لاستيكي و طوقه فولادي ضد رنگ استفاده ميشود كه مجموعه واشر و طوقه را بست مينامند.
3-اتصال لولههاي پي وي سي: براي اتصال اين لولهها از چسب مخصوص (چسب PVC) استفاده ميشود.
نكته: دقت نماييد كه سرگشاد لوله يا اتصال در جهت جريان فاضلاب قرار بگيرد.
آزمايش لوله كشي فاضلاب: پس از اجراي لوله كشي بايد مدار لوله كشي را به منظور اطمينان از عدم وجود نشتي آزمايش كنيم. اين آزمايش را ميتوان با 1-آب 2-هواي فشرده 3-دود انجام داد كه متداولترين روش استفاده از آب است.
·نكات مهم در اجراي لوله كشي فاضلاب:
1-لولههاي افقي فاضلاب بايد با شيب مناسب و يكنواخت نصب شوند. مقدار شيب لوله كشي فاضلاب با توجه به نوع فاضلاب و طول مسير بين 5/0 تا 4 درصد است. مناسبترين شيب در لوله كشي فاضلاب ساختمانها 2 درصد است.
2- حتي الامكان از اتصالات 45 درجه استفاده شود.
3- قبل از اتصال لوله قائم فاضلاب به لوله افقي، دريچه بازديد نصب شود، همچنين در انتهاي لولههاي افقي نيز نصب آن ضروريست.
4-در صورت عبور لولهها از زير ساختمان بايد آنها را با حداقل 15 سانتيمتر بتون ساده پوشش داد و در صورتي كه لولهها در فاصله يك متري از فوندانسيون و ديوارها قرار دارند، بايد تا سطح زير فونداسيون آنها را با بتون پوشاند.
نقشه خواني و لوله كشي فاضلاب:
نكته: پلانهاي لوله كشي را معمولا با مقياس يا ترسيم ميكنند.
نكته: در پلان لوله كشي فاضلاب طبقه اول، به دريچه بازديد (c.o.) مشخص ميكنند.
·روش دفع فاضلاب خانگي
فاضلاب جمع آوري شده ساختمان را ميتوان به دو روش دفع كرد:
1-تخليه در شبكه فاضلاب شهري، 2- تخليه در چاه
تخليه فاضلاب به درون چاه:
چاه فاضلاب از نوع خشك است و از ميله و انباره تشكيل شده است.
1-ميله: قطر ميله چاه حدود 90 سانتيمتر است
2-انباره: حجم انباره چاه ساختمانهاي مسكوني را به ازاي هر نفر 5 متر مكعب در نظر ميگيرند. البته حجم انباره بستگي به ميزان جذب آب توسط زمين است.
3-طوقه چاه: از قسمتهاي ديگر چاه، طوقه آن است كه همان آجرچيني دهانه چاه است و به صورت مخطروطي ساخته ميشود. براي هدايت مستقيم آب به داخل چاه و جلوگيري از پاشيدن آب به بدنه چاه، بر روي دهانه چاه گلدان بزرگي نصب ميكنند كه ته آن را قبلا برداشتهاند.
نكته: به منظور تخليه گازهاي موجود درون چاه، نصب لوله تهويه (هواكش) ضروري است.
نكته: معمولا در ساختمانهاي مسكوني دو نوع چاه كنده ميشود، يكي براي تخليه فاضلاب آشپزخانه و ديگري براي تخليه فاضلاب توالت، حمام و دستشويي.
روش دفع فاضلاب شهري:
فاضلاب شهري پس از تصفيه شدن به دو قسمت مساوي تقسيم ميشود:1-پسآب 2-لجن
1-دفع پسآب: روشهاي دفع پسآب عبارتند از:
الف: رقيق كردن: در صورت وجود آبهاي سطحي (رودخانه و دريا) در نزديكي محل تصفيهخانه، پسآب در آن تخليه ميكنند.
ب: آبياري: پسآب خروجي از تصفيه را ميتوان براي آبياري مزارع، جنگهاي مصنوعي و پاركها استفاده كرد.
ج: دفع در زير زمين:
پسآب را مي توان درون چاههاي كم عمق تخليه و يا به داخل چاههاي عميق تزريق كرد.
د: استفاده در صنايع: يكي از مصارف عمده آب در صنايع، به عنوان خنك كننده است. بعضي از صنايع كه ميتوانند آبهاي بازيافتي را مورد استفاده قرار دهند، عبارتند از: صنايع نفت و پتروشيمي، صنايع فولاد و كارخانههاي كاغذي.
2- دفع لجن:لجن حاصل از تصفيه بيولوژيكي و شيميايي و شيميايي فاضلاب، قهوهاي، دانهاي شكل و فاقد بوي نا مطبوع است كه آن را لجن هضم شده گويند. از آن به عنوان كود در كشاورزي استفاده ميشود و يا ميتوان از آنها براي پركردن زمينهاي گود استفاده كرد.
·تجهيزات بهداشتي منازل:
اين وسايل شامل دو دسته هستند:
1-آنهايي كه براي انتقال آبهاي آلوده و مدفوع مورد استفاده قرار ميگيرند مانند توالتها كه براي انتقال آبهاي زائد حاصل از شستشو و آماده سازي غذا، مورد استفاده قرار ميگيرند مانند وان، زيردوشي و سينك ظرفشويي.
برخي از مواردي كه در ساخت اين وسايل از آنها استفاده ميشود عبارتند از: فولاد ضد زنگ (استيل)، مواد پلاستيكي مانند فايبرگلاس، چيني و خاك نسوز لعابدار.
نكاتي كه در انتخاب وسايل بهداشتي بايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:
1-راحتي نظافت، 2- عملكرد مناسب، 3- راحتي نصب، 4- رنگ، 5- شكل ظاهري، 6-اندازه و قيمت.
·براي شستشوي كاسه توالت شرقي دو روش وجود دارد:
1-استفاده از فلاش تانك، 2-استفاده از فلاش والو(شير فشاري)
فلاش والو، شيري است كه در بالاي كاسه توالت بر روي لوله آب شهر نصب ميشود، خروجي اين شير توسط لولهاي به كاسه توالت متصل ميشود. با فشار دادن اهرم اين شير حجم زيادي از آب درون كاسه توالت تخليه ميگردد. در بازار كار اين شير به سيفون فشاري معروف است.
فصل سيزدهم: (تاسيسات حرارتي و برودتي)
·عواملي كه در تهويه مطبوع مدنظر هستند، عبارتند از:
امروزه از سيستم حرارت مركزي استفاده ميشود. در اين روش، حرارت مورد نياز ساختمان در محيطي به نام موتورخانه توليد شده و سپس توسط سيال واسطهاي مانند آب يا بخار آب و يا هوا، اين حرارت به محيط مورد نظر منتقل ميشود.
انواع سيستمهاي حرارت مركزي از نظر سيال واسطه عبارتند از:
1-حرارت مركزي با آب گرم، 2-حرارت مركزي با آب داغ، 3- حرارت مركزي با بخار آب، 4- حرارت مركزي با هواي گرم.
·حرارت مركزي با آب گرم: در اين روش آب توسط دستگاههاي توليد گرما (ديگ آب گرم، مشعل) حرارت را جذب كرده و سپس به وسيله وسايل انتقال دهنده حرارت (لوله، پمپ) اين آب گرم به دستگاههاي پخش كننده حرارت (رادياتور، فن كويل) منتقل ميشود. و در نتيجه آب گرم درون آنها حرارت را به محيط داده وباعث گرم شدن هوا ميشود. آب گرم حرارت خود را از دست داده براي گرم شدن مجدد، توسط لولهاي به ديگ آب گرم فرستاده شود.
·دستگاههاي پخش كننده گرما:
از متداولترين اين دستگاهها ميتوان به رادياتور، يونيت هيتر و فن كويل اشاره كرد.
1-رادياتور: رادياتورها از نظر جنس به سه دسته چدني ، فولادي و آلومينيمي تقسيم بندي ميشوند. رادياتورهاي چدني و فولادي از نظر نظر شكل ظاهري شبيه هم هستند و نوع فولادي از چدني سبكتر است.
تعداد پرههاي هر رادياتور با توجه به ميزان تلفات حرارتي محل مورد نظر، مشخص ميشود.
نكته: رادياتورهاي را در محلهاييكه تلفات حرارت آنها بيشتر است نصب ميكنند، مانند: زيرپنجرها و نزديك در ورودي.
نكته: مدل رادياتورهاي چدني و فولادي پرهاي با دو عدد مشخص ميشود.
به طور مثال 600× 200 كه عدد mm200 بيانگر پهناي رادياتور و عدد mm600 مشخص كننده فاصله بين مركز بوشن پاييني تا بوشن بالايي است.
رادياتور آلومينيومي را به صورت پرهاي توليد ميكنند و از دو نوع ديگر سبك تر هستند.
رادياتورهاي آلومينيومي،معمولا مستقيما بر روي ديوار نصب ميشوند و روي پايه قرار نميگيرند.
نكته: بر روي لوله آب گرم ورودي به رادياتور يك شير قابل تنظيم نصب ميشود كه به شير رادياتور معروف است، اين شير به بوشن بالايي به رادياتور متصل ميشود.
بين بوش پاييني و رادياتور و لوله برگشت از زانوي قفلي استفاده ميشود. به منظور خروج هواي موجود در داخل رادياتور،بر روي بوشن بالايي ديگر رادياتور شير هواگيري نصب ميشوند،اين شير را ميتوان توسط آچار مخصوص باز و بسته كرد.
2-فن كويل: اين دستگاه را هم براي گرم كردن هوا در زمستان و هم براي خنك كردن هوا در تابستان مورد استفاده قرار ميدهند. فن كويلها از نظر محل نصب در دو نوع زميني و سقفي مورد استفاده قرار ميگيرند.
قسمتهاي اصلي اين دستگاه عبارت است از:
كويل پردهدار، هوارسان(ونتلاتور)،موتور الكتريكي، تشتك آب تقطير شده بر روي كويل در فصل تابستان ، فيلتر و كليد برق.
نكته: فن كويل را بايد در پرتلفاتترين قسمت اتاق نصب كرد.
نكته: معمولا مدل فن كويلها، ظرفيت هوادهي آنها است .
به طور مثال در فن كويل مدل 300 ظرفيت هوادهي 300 فوت مكعب در دقيقه است. فن كويلها در مدلهاي 200و300و400و800و1000و1200 عرضه ميشوند.
·نقشه خواني لوله كشي تاسيسات حرارتي و برودتي :
مثلا بدين معني است كه رادياتور نصب شده از مدل 200×500 انتخاب شده تعداد پرههاي آن 9 عدد، طول كل رادياتور cm45 و شيررادياتور ميباشد
براي صرفه جويي و جلوگيري از طولاني شدن مسير لوله كشي تغذيه رادياتور در طبقات توسط رايزرهاي (لوله بالارونده) انجام گرفته است. رايزرهاي با علامتR مشخص شدهاند. وظيفه رسانيدن آب گرمايش به يك يا چند رادياتور نزديك خود را به عهده دارند. براي مشخص شدن اندازه رايزر از عبارتي مانند استفاده شده است.كه عدد بالاي خط اندازه لوله مربوط به طبقه بالا و اندازه پايين خط اندازه لوله مربوط به طبقه پايين را نشان ميدهد. در صورتي كه در بالا يا پايين اندازهاي نوشته نشده باشد. به معني ادامه نداشتن رايزر به طرف بالا يا پايين خواهد بود.
نكته: در لوله كشي فن كويل علاوه بر لولههاي رفت و برگشت لوله سومي وجود دارد كه لوله تخليه (درين ) گفته ميشود. اين لوله براي جمع آوري آبهاي جمع شده تشتك فن كويل در زمان كار تابستاني در نظر گرفته شده است.و لوله تخليه را با علامت D نشان ميدهند.
·نقشه خواني كانال كشي تاسيسات حرارتي و برودتي:
در كنار علامت كانال رفت عبارت : نوشته شده است كه مفهوم آن اين است كه ابعاد كانال 14×34 اينچ بوده و كانال تا پشت بام كشيده شده است و ظرفيت هواي عبوري از آن CFM4000 (فوت مكعب در دقيقه) ميباشد.
در محلهاي انشعاب وقتي عبارتي مانند 5/10 T= نوشته ميشود، پهناي كانال انشعابي را در محل انشعاب گيري نشان ميدهد.
براي دريچههاي قابل تنظيم از حرف R و براي دريچههاي ثابت از حرف G استفاده ميگردد. دريچههاي ديواري را با حرف W و دريچه هاي سقفي با حرف C معرفي مينمايد.حرف S براي دريچه رفت و (ورود هوا) و حرفR براي دريچه برگشت مورد استفاده قرار واقع ميشود. بنابراين وقتي در كنار دريچهاي عبارت نوشته ميشود معناي آن اين است كه دريچه از انواع قابل تنظيم ديواري و مخصوص هواي رفت است. ابعاد آن 10×20 اينچ و ظرفيت هواي عبوري آن CFM500 است.
نكته 1: انسان براي انجام پيشانديشهي كارها، نياز به «تفكر» و «طرحريزي» دارد و همچنين، براي ساختن همهي مصنوعات بزرگ و كوچك مورد نياز خود، نيازمند «تفكر»، «تصور» و «طراحي كردن» است. «طراحي»، وسيلهي ساختن، آباداني و تمدن است.
نكته 2: ما مي توانيم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخيل»، آن چه را كه قبلاً ديدهايم «تجسم» كنيم و نيز مي توانيم به كمك «تفكر» و «تخيل» و «قدرت خلاقيت»، دربارهي آن چه كه «ممكن است باشد» تعمق كنيم و تصويري از آن چه كه مي تواند باشد، مجسم سازيم و آن را ترسيم نموده، با ديگران در ميان بگذاريم.
نكته 3: طراحي تلاشي انديشمندانه، خلاقانه است كه از تفكر، شروع و به ارائهي محصولي زيبا، كارآمد و اصيل ختم ميشود. و طرح نهايي هميشه عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق و سليقهي اوست.
فصل دوم
«ابعاد مختلف طراحي و مفاهيم آن»
معماري طبيعت:
هريك از اين عناصر، با محيط خود رابطهاي سنجيده و توازني دقيق دارند و هر جزء از اجزاي آنها در عين كمال، بخوبي در خدمت كل قرار مي گيرند و تركيب منسجم اجزا به كليتي منسجم، واحد، كارآمد و زيبا منجر ميشود.
تركيب، شكل و ساختار آنها، هماهنگ با طرز زندگي و بودباش موجود و هدف آنهاست.
معماري عناصر مصنوع:
همهي آنها از موادي بخصوص و با تكنيكهاي ويژه ساخته ميشوند. هر كدام اندازه، شكل و هندسهي خاص خود را دارند و متناسب با نياز انسان، ابعاد جسماني و نيازهاي رواني او شكل مي گيرند. در عين حال هر يك از اين مصنوعات به تناسب محيطي كه در آن واقع ميشوند (مثلاً در فضاي باز يا بسته) و نوع نيروها و عواملي كه بر آنها اثر ميگذارد ساختار خاص خود را پيدا ميكنند و در هر صورت، اين مصنوعات گرايش به كمال كارآيي و زيبايي دارند و متناسب با امكانات و محدوديتهاي مالي و تكنيكي موجود، شكل مي گيرند.
ابعاد مختلف در طراحي
1- ابعاد عملكردي:
در معماري هر فضايي براي استفاده و عملكردهاي خاصي طراحي ميشود.
2- ابعاد جغرافيايي و محيطي:
طرح و سيماي ساختمانهاي مناطق مختلف با هم متفاوت است.
3- ابعاد هنري و ذوقي:
معماري ما شاهكارهايي از زيبايي هستند و طرحها و آثار معماري نيز در كمال ذوق و زيبايي طراحي و ساخته ميشوند.
4- ابعاد فني و تكنيكي:
هر قسمت از يك ساختمان، اعم از بخشهاي پيدا و ناپيداي آن، با استفاده از ماده و صنعت به وجود مي آيد.
5- ابعاد اجتماعي و فرهنگي:
سابقهي تاريخي، ارزشهاي اجتماعي، اهداف و ارزشهاي فرهنگي و ديني هر جامعه، عامل وحدت، تحول و تداوم حيات جامعه است و از عوامل اثر گذار در طراحي معماري به شمار مي رود. ايجاد حريم، حفظ امنيت و ايجاد فضايي مأنوس و … در معماري ضروري است.
فصل سوم
«عوامل مؤثر در طراحي معماري و صورت عقلاني طرح»
يكي از گيراترين و مهمترين مباحث در مباني طراحي معماري «روند طراحي معماري» ميباشد.
«هر پروژه، يك صورت منطقي و عقلاني دارد كه اهداف، ويژگيهاي كيفي و ابعاد كمي آن را بيان ميكند و اصول و احكام حاكم بر طراحي را روشن مي سازد.»
انسان در سايهي نگرش زيبا، هدفدار و مسئولانه است كه روش زندگي و مناسبات اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي خود را سازمان مي دهد و طرز تفكر، معيارهاي گزينش، نحوهي انتخاب و عملش را معين كرده، برنامهريزي و يا طراحي مي نمايد.
معماري در پي ايجاد رابطهاي متوازن با طبيعت است؛ براي ايجاد محيط مناسب براي زندگي، رشد، تربيت و بالندگي مي كوشد و در پي ساختن فضا و محيطي متناسب با شأن و رسالت انسان است.
2-تعداد برنامهي فيزيكي طرح
تعداد فضاهاي مورد نياز هر پروژه، به همراه مساحت و مشخصات هر فضا، برنامهي فيزيكي آن پروژه است. قبل از طراحي پروژه برنامهي فيزيكي آن را تهيه مي كنيم.
3-بررسي عوامل جغرافيايي و محيطي
معماري بومي در مناطق مختلف كشور، با توجه به شرايط خاص هر منطقه، مختصات جغرافيايي، ارتفاع آن از سطح درياهاي آزاد، نزديكي و دوري نسبت به دريا، ميزان رطوبت و بارندگي، به خوبي شكل گرفته و در طول زمان به كمال رسيده است.
4-شرايط اقليمي
قبل از شروع طراحي هر ساختمان ابتدا، شرايط اقليمي، مورد مطالعه قرار ميگيرد و نتايج آن به صورت خلاصه ترسيم و نمايش داده ميشود. اين نمودارها مي توانند به عنوان يكي از اصليترين عوامل مؤثر در ايدههاي طراحي مورد استفاده قرار گيرند.
5-بررسي و جزيه و تحليل زمين و هم جواري
شكل و مساحت، ميزان و جهت شيب زمين كاربريهاي زمينهاي اطراف، امكانات دسترسي به زمين، ديد و منظر مناسب زمين، عوارض مصنوعي يا طبيعي موجود را مطالعه مي كنيم و همچنين خاك را بررسي مي نماييم.
6-بررسي مصالح، تكنولوژي و سازهي ساختمان
در سواحل شمالي، از چوب و در مناطق كويري از آجر، در مناطق كوهستاني شمال و غرب از سنگ، آجر و چوب براي ساختن استفاده ميشود. استفاده از سازههاي فولادي يا بتني در كنار مصالح بومي نيز معمول است.
7-ابعاد انساني و فضاي معماري
نياز به داشتن فضاي شخصي، رعايت فاصله مناسب بين افراد در زندگي خانوادگي و يا دوستانه و تنظيم فاصله و حفظ حريم فضاي شخصي در روابط و فعاليتهاي اجتماعي، از آن جمله است.
فضا، متناسب با ابعاد انسان، ابعاد لمس كردني، شنيدني و بوئيدني نيز پيدا ميكند اين ابعاد بر نحوهي احساس و نوع برداشت ما از فضا تأثير گذارند.
8-مقياس انساني در فضاي معماري
ابعاد و نحوهي حركت بدن انسان، از اصليترين عوامل تعيين فضا در معماري است.
9-الزامات تأسيساتي
سيستمهاي تأسيسات مكانيكي و الكتريكي ساختمان نيز شرايط محيطي لازم را براي ايجاد فضايي راحت و قابل سكونت ايجاد مي نمايد.
برخلاف سيستم سازه، سيستمهاي تأسيساتي در عين اهميت، معمولاً در فضاي معماري ديده نمي شوند.
مهندس معمار، قبل از طراحي بايد با مشورت مهندس مكانيك و مهندس برق، در مورد سيستمهاي فوق تصميم گيري كرده باشد و امكانات لازم براي استقرار تجهيزات و حركت كانالها و لولهها و … را پيش بيني نموده باشد.
فصل چهارم
«شناخت اجزاي پروژه، مقدمه طراحي است»
شناخت عرصههاي مختلف در خانه مسكوني
1-عرصهي زندگي خانوادگي
اين عرصه شامل فضاهاي خصوصي از قبيل نشيمن خانوادگي، آشپزخانه و فضاي غذاخوري خانوادگي است.
2-عرصهي زندگي خصوصي و فردي
اين عرصه شامل اتاقهاي خواب، حمام و كتابخانه است.
تعدادي از فضاها و عملكردهاي سازگار را كه با هم وابستگي دارند و در بخش مشخصي از نقشه طرح، مكانيابي ميشوند عرصه مي گوييم.
3- عرصهي پذيرايي و مراسم
اين عرصه شامل اتاق پذيرايي و اتاق نهار خوري و فضاي ورودي ميباشد.
4- عرصهي خدمات
شامل فضاهاي، پاركينگ، انباري، موتورخانه و … ميشود.
5- عرضه فضاهاي باز و حياط
1- عرصهي زندگي خانوادگي
شامل فضاي نشيمن خانوادگي و آشپزخانه است، در خانهاي بزرگتر، فضاي صبحانه خوري نيز به اين مجموعه اضافه ميشود.
مهمترين بخش خانه و قلب زندگي خانوادگي، فضايي خصوصي، خودماني، آزاد و راحت است، فضايي غير رسمي است كه در صورت امكان بهتر است در بهترين موقعيت قرار گيرد، رويه آفتاب و فضاي حياط باشد و در صورت امكان، دسترسي مستقيم به حياط و بالكن داشته باشد.
الف) اتاق نشيمن
نكته ا: اتاق نشيمن، محل زندگي خانواده و مهمترين قسمت خانه است.
نكته 2: فضاي نشيمن، اغلب مستقل از فضاي پذيرايي طراحي ميشود و حالتي خصوصي دارد. فضاي نشيمن بايد آفتاب گير باشد و ارتباط راحتي با بالكن و حياط و ورودي آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد و ضمن نزديكي به فضاي خواب، مستقل از اتاقهاي خواب باشد. بايد به نحوي طراحي شود كه فعاليتهاي مختلفي مانند نشستن، صحبت كردن، تماشاي تلويزيون، بازي بچهها، مطالعه و … را علمي سازد.
نكته 3: مساحت اين فضا معمولاً بين 15 تا 35 متغير است.
ب) مبلمان و تجهيزات
نكته 1: در زندگي سنتي براي مبلمان كردن اتاق نشيمن، از قالي و پشتي استفاده ميشود. به همين منظور در طراحي سعي ميشود ابعاد اتاق با ابعاد قالي ها هماهنگ باشد. در مبلمان فضاهاي نشيمن معمول از كاناپه، مبل دسته دار و ميز، براي صرف ميوه و چاي استفاده ميشود. تلويزيون و ديگر لوازم و ديگر لوازم صوتي و تصويري، از ديگر عناصر اين بخش از خانه هستند كه به همراه قفسهي كتاب در يك بدنه جاسازي ميشوند.
اگر چه شومينه در اغلب خانهها به كار نمي رود، اما در صورت پيش بيني آن در طرح، معمولاً جنبه سمبليك دارد و در فضاي نشيمن پيش بيني ميشود.
نكته 2: نحوهي مبلمان اتاق نشيمن و استقرار شومينه و تلويزيون بايد به گونهاي باشد كه از غذاخوري خانوادگي و آشپزخانه قابل روئت باشد.
نكته 3: در صورتي كه از اتاق نشيمن به عنوان پذيرايي نيز استفاده ميشود بهتر است، آشپزخانه، جدا و مستقل از نشيمن طراحي گردد.
ج) آشپزخانه
آشپزخانه، يكي از مهمترين عناصر عملكردي خانه است.
نكته 1: آشپزخانه بايد به فضاي ورودي و گاراژ دسترسي راحتي داشته باشد و با بالكن، يا پاسيو مرتبط باشد. دسترسي آشپزخانه به اتاق نشيمن، فضاي صبحانه خوري بايد راحت باشد.
نكته 2: هر آشپزخانه نياز به سه عنصر اصلي دارد. يخچال براي نگهداري مواد غذايي، سينك ظرفشويي براي آماده كردن و شستشوي مواد غذايي و ظروف و اجاق گاز براي پختن غذا.
1- سينك ظرفشويي
نكته 1: سينك ظرفشويي، معمولاً از جنس استيل يا فايبر گلاس در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ممكن است يك لنگه يا دو لنگه باشد.
نكته 2: ماشين ظرفشويي در صورت لزوم بايد از محل سينك ظرفشويي قابل دسترس باشد. در صورتي كه ماشين ظرفشويي در زير كابينت جاسازي شده باشد، از قسمت بالايي آن ميتوان به عنوان ميز كار در كنار سينك استفاده كرد. سينك ظرفشويي نياز به 90-60 سانتي متر، ميزكار و در هر طرف خواهد داشت.
نكته 3: در واحدهاي مسكوني كه داراي فضاي مستقل براي پذيرايي از مهمان هستند.
ميتوان رابطهي بين نشيمن خانوادگي و آشپزخانه را به نحوي طراحي كرد كه امكان ديد از فضاي آشپزخانه به نشيمن وجود داشته باشد.
نكته 4: در واحدهاي مسكوني كوچك كه از يك فضاي واحد براي نشيمن خانواده و پذيرايي از مهمان استفاده ميشود. بهتر است فضاي آشپزخانه از محل نشستن مهمانان قابل رؤيت نباشد.
2- يخچال و نگهداري مواد غذايي
از يخچال با ظرفيت مناسب، و براي نگهداري دراز مدت مواد غذايي، از فريزر يا انباري آشپزخانه استفاده ميشود. به همين دليل بعد از سينك ظرفشويي، يخچال يكي ديگر از لوازم مهم آشپزخانه ميباشد.
رابطه يخچال با سينك:
پيش بيني ميزكار به طول حداقل 90 سانتي متر در كنار يخچال مفيد ميباشد.
3- اجاق گاز
اجاق گاز، سومين عنصر مهم از لوازم آشپزخانه است.
نكته 1: سينك ظرفشويي، اجاق و يخچال به عنوان اصليترين عناصر آشپزخانه بايد با هم رابطهي منطقي داشته باشند.
وجود فاصلهي زياد، باعث رفت و آمد اضافي استفاده كننده و خستگي ميشود.فاصلهي سه عنصر فوق، از طريق محيط مثلثي كه آنها را به هم وصل مي كند، كنترل ميشود كه اصطلاحاً به آن «مثلث كار آشپزخانه» مي گويند.
در شرايط متعارف، محيط اين مثلث از 80/4 تا 6 متر تغيير ميكند.
نكته 2: در طراحي آشپزخانه سعي ميشود عناصر غير مرتبط، در داخل مثلث كار قرار نگيرند تا كارآيي آشپزخانه افزايش يابد.
سعي ميشود آرايش لوازم آشپزخانه به صورت L و يا موازي باشد.
نكته 3: حداقل ابعاد فضاي صبحانه خوري 3*3 است. اين فضا مي تواند با فضاي آشپزخانه تركيب شده، رابطهي راحتتري با آشپزخانه برقرار نمايد.
د) غذاخوري خانوادگي
اين فضا بايد به آشپزخانه نزديك باشد و نيز، بايد از ديد و منظر مناسب برخوردار بوده، با نشيمن خانوادگي رابطهي راحتي داشته باشد.
نكته: در خانههاي كوچك ممكن است براي غذاي خانواده و مهمان از يك فضا استفاده شود. در اين صورت، فضاي غذاخوري بايد جداي آشپزخانه طراحي شود.
فرهنگ صرف غذا و پذيرايي از مهمان در مناطق مختلف كشور با هم متفاوت است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
عرصهي خواب شامل اتاق خواب بچهها، اتاق خواب اصلي، اتاق مطالعه و گاه، شامل اتاق خواب مهمان ميشود.
نكته 1: اين بخش از خانه به عنوان خصوصيترين و آرامترين بخش خانه، ضمن نزديكي به فضاهاي خانوادگي مانند نشيمن و آشپزخانه معمولاً به صورت مستقل و دور از فضاي پذيراي مهمان، طراحي ميگردد.
نكته 2: اتاقهاي خواب بهتر است به بالكن و حياط دسترسي داشته باشند. آفتاب گير بوده، از ديد و منظر خوبي برخوردار باشند. به خوبي تهويه شوند.
در واحدهاي مسكوني دو طبقه معمولاً بخش خواب در طبقهي اول طراحي ميشود.
در صورتي كه براي خواب مهمان، اتاق مستقلي مورد نياز باشد بهتر است اين اتاق در نزديكي ورودي و فضاهاي زندگي خانوادگي باشد تا ضمن استفاده براي مهمانان، به عنوان يك اتاق دنج براي مطالعه، انجام كارهاي روزانه بتواند در اختيار خانواده نيز قرار گيرد.
نكته 3: اندازهي اتاقهاي خواب بسته به تعداد افراد استفاده كننده نوع فعاليتها، مبلمان و لوازم مورد نياز معمولاً از 12 متر تا 20 متر تغيير ميكند. ابعاد اتاق خواب، به نحوهي مبلمان نيز بستگي دارد.
نكته 4: بهتر است تخت خواب در موقعيتي پيش بيني شود كه مستقيماً در مقابل در ورودي اتاق و در معرض ديد و يا چسبيده به پنجرهي اتاق نباشد. و در عين حال، بتواند از ديد و منظر بيرون استفاده كند.
الف) اتاق خواب والدين
اتاق خواب اصلي مي تواند شامل پنج حوزهي خواب، محل نشيمن، كمدهاي لباس، رخت كن و حمام باشد.
در صورت وسيع بودن اتاق خواب ميتوان بخش خواب و نشيمن را با استفاده از شومينه يا مبلمان از هم تفكيك كرد.
اتاق خواب اصلي، برحسب مورد مي تواند داراي يك سرويس كامل بهداشتي (شامل وان حمام، دوش و توالت) و يا داراي يك رختكن و دوش ساده باشد.
ب) اتاق خواب فرزندان
خواب فرزندان مي تواند به صورت يك مجموعه واحد و مرتبط (شامل اتاقهاي خواب و حمام و توالت) در نظر گرفته شود.
نكته 1: استقرار كمدها در بدنههاي حمام مي تواند مانع انتقال صداي حمام به اتاقها شود پيش بيني پنجرههاي مناسب، ضمن تأمين نور به تأمين ديد و منظر اتاق كمك ميكند.
نكته 2: هر اتاق معمولاً شامل تختخواب، كمد لباس و ميزمطالعه است و مساحت اتاق خواب فرزندان بين 12 تا 15 متر تغيير ميكند.
ج)اتاق مطالعه
در خانهي بزرگتر فضاي مستقل را ميتوان به كتابخانه و مطالعه اختصاص داد. اين فضا مي تواند در نزديكي ورودي و نشيمن قرار گيرد.
3- عرصه پذيرايي و مراسم
فضاهاي عمومي خانه، شامل پذيرايي، غذاخوري و ورودي، وسيلهي ارتباط اعضاي خانواده با افراد فاميل، دوستان و همسايگان هستند. به علاوه، اين فضاها محل برگزاري جشنها، مهمانيها، برگزاري مراسم مذهبي و … نيز هست.
الف) ورودي
ورودي خانه اولين جايي است كه ساكنان خانه و مهمانان با آن موجه شده، تحت تأثير كيفيات مثبت يا منفي آن قرار مي گيرند، ورودي خانه بايد خوانا و دعوت كننده، اذب و زيبا باشد.
طراحي فضاي ورودي، قبل از رسيدن به بنا، از خارج ساختمان و جلو خان ورودي شروع ميشود. پس از عبور از فضاي مكث قبل از در ورودي، به فضاي ورودي رسيده، به بخشهاي مختلف دسترسي مي يابد.
ورودي خانه، بايد ضمن تأمين دسترسي مناسب به خانه، حريم داخلي خانه را از فضاهاي عمومي جدا كند.
ورودي بايد دسترسي ساده به نشيمن، پذيرايي، پلههاي طبقات آشپزخانه داشته باشد.
در واحدهاي مسكوني متعارف بهتر است توالت و دستشويي، مستقل از هم طراحي شوند.
نكته: محل دستشويي بايد از وسعت كافي حداقل 110*120 برخوردار باشد.
ب) فضاي پذيرايي
اين فضا جزو فضاهاي رسمي و بيروني خانه است.
نكته: وسعت فضاهاي پذيرايي، حداقل 12 متر است و بسته به شرايط اقتصادي و نياز خانواده مي تواند افزايش يابد.
فضاي پذيرايي بايد با ورودي و غذاخوري ارتباط نزديك داشته باشد. اين فضا نياز به نور و تهويهي طبيعي و منظر مناسب دارد.
در بعضي طرحها، فضاي پذيرايي و نهار خوري با هم تلفيق شده است.
ج) غذاخوري
در خانههاي بزرگ، فضاي مشخصي به عنوان غذاخوري پيش بيني ميشود. اين فضا ممكن است مستقل از پذيرايي بوده، يا با آن ادغام شده باشد.
ديد و منظر زيبا، فضاي دل باز، تناسبات خوشآيند و مبلمان مناسب مي تواند بر كيفيت اين فضا بيفزايد.
ميز غذاخوري و بوفه براي نگهداري ظروف و مواد غذايي مورد نياز، از لوازم اصلي اين فضا هستند.
فضاي غذاخوري بايد با پذيرايي و آشپزخانه ارتباط نزديكي داشته باشد.
چنانچه براي غذاخوري فضاي مستقلي در نظر گرفته شود ميتوان آن را با استفاده از پله، دست انداز، دكور يا ديوار، از پذيرايي جدا نمود.
نكته 1: ابعاد اتاق غذا خوري، بسته به تعداد افراد استفاده كننده و استانداردهاي موجود معين ميشود. اين فضا را ميتوان با يك ميز شش نفره در ابعاد 420*350 طراحي كرد.
نكته 2: فضاي نهار خوري بايد از نور طبيعي و مصنوعي مناسبي برخوردار و داراي ديد و منظر مناسب باشد. فضاي غذاخوري بهتر است در مجاورت بالكن و با امكان دسترسي به حياط، طراحي گردد.
4- عرصهي خدمات و پشتيباني
عناصر خدماتي مورد نياز از قبيل پاركينگ، رختشويي، انبار، زيرزمين و موتورخانه ميباشد.
الف) پاركينگ
پاركينگ مورد نياز خانهها ممكن است به صورت جمعي باشد، و يا هر خانه از پاركينگ شخصي برخوردار باشد.
نكته 1: مكان پاركينگ در خانه بسته به ابعاد شيب زمين، نوع طرح خانه و شبكهي دسترسي سواره، معين ميشود.
پاركينگ ممكن است جدا از ساختمان اصلي و يا چسبنده به آن و يا در زيرزميني و يا زير ساختمان طراحي شود.
نكته 2: دسترسي راحت از پاركينگ به داخل خانه، مخصوصاً آشپزخانه يا فضاي ورودي، مهم است.
ب) موتورخانه
فضايي براي استقرار لوازم و تجهيزات گرمايش و سرمايش مورد نياز است كه به آن، «موتورخانه» مي گويند. موتورخانه را ميتوان در زير زمين خانه يا در مجاورت پاركينگ مكانيابي كرد.
در خانههاي كوچك از يك دستگاه كوچك كه مي تواند در كنار آشپزخانه يا رخشورخانه واقع باشد براي اين منظور استفاده ميكنند.
ج) اتاق مفيد و رختشويي
در خانههاي پرجمعيتتر و بزرگتر، فضاي مستقلي را در كنار سرويس خواب اصلي، حد فاصل پاركينگ و آشپزخانه و يا در زيرزمين پيشبيني ميكنند. اين فضا معمولاً شامل ماشين لباسشويي،ماشين خشككن. سينك لباسشويي است. با توجه به صداي ماشينها، اين فضا را بدون عنصر واسط، دركنار فضاهاي خواب طراحي نمي كنند.
5- عرصهي فضاهاي باز و حياط خصوصي
فضاهاي باز و نيمه باز خانه، بسته به اين كه در تركيب با كدام يك از حوزههاي خصوصي و خانوادگي يا عمومي قرار گيرند به دو دستهي عمومي و خصوصي تقسيم ميشوند.
ايجاد رابطهي منطقي بين آشپزخانه و نشيمن با حياط خصوصي، امري ضروري است.
از ايوان ميتوان به عنوان يك فضاي واسط بين فضاي داخل و خارج استفاده كرد.
الف) ايوان
ايوان، يكي از رايجترين عناصر معماري مسكن مخصوصاً در معماري ايراني است.
دسترسي راحت از مي افزايد. عرض ايوان بايد به نحوي پيشبيني شود كه هم مناسب با فعاليتهاي مورد نياز باشد و هم عمق پوشش سقف ايوان، مانع رسيدن نور به فضاها نباشد.
ب) فضاي باز عمومي
براي حفظ آرامش و حريم فضاهاي داخلي، بين ساختمان و خيابان، فضاي باز محوطهسازي شدهاي قرار ميگيرد تا هم بر غناي منظر شهري بيفزايد و هم ورودي ساختمان را جذاب تر كند و بر ايمني ورود و خروج افراد پياده و اتومبيل بيفزايد.
عقب نشيني بدنهي پاركينگ نسبت به بدنهي ساختمان و تقويت ورودي پياده مي تواند بر كيفيت اين فضا و نماي ساختمان بيفزايد.
فصل پنجم
«طراحي و معماري»
1-برنامهي فيزيكي پروژه
به فهرست فضاهاي مورد نياز هر پروژه كه تعداد، مساحت و ويژگيهاي اصلي آن را در بر مي گيرد، اصطلاحاً «برنامهي فيزيكي پروژه» مي گويند.
2-تحليل سايت و مكانيابي ساختمان
در تحليل زمين پروژه عوامل مختلفي از قبيل اندازه و شكل زمين، شيب، عوارض موجود، جنس خاك، امكانات دسترسي و همسايههاي مجاور، مناظر مناسب و ديدهاي مزاحم و غيره مورد مطالعه واقع ميشوند.
3- بررسي روابط فعاليتها و فضاها
ميزان و نوع رابطهي بين فضاهاي پروژه را، به روشهاي مختلف ميتوان تنظيم كرد و نمايش داد:
1-جدول روابط فضاها
2-دياگرام حبابي
در ترسيم دياگرام ارتباطي فضا سعي ميشود از نمايش روابط فرعي خودداري گردد. عناصر مرتبط در كنار هم قرار گيرند و دياگرام به سادهترين صورت ممكن تبديل شود.
4- روش هاي مختلف طراحي معماري
يكي از روشهاي طراحي معماري با تأكيد بر عملكرد فضاها و روابط منطقي آنها با دياگرام ارتباطي فضاها شروع ميشود.
نكته 1: در دياگرام فضاها داراي معناي مكاني نيستند.
نكته 2: طراحي، يك فعاليت منظم از پيش برنامهريزي شده نيست يك فعل شخصي و انساني است و حالت مكانيكي ندارد.
5- طراحي گزينهها
اگر به متغيرها و عاملهاي اصلي پروژه مانند عملكرد، زمين، شاخصترين فضا، اقليم و … توجه كنيم با مبنا و محور قرار دادن هر يك از آنها ميتوان نقطهي شروع و مبناي جديدي براي طراحي پيدا كرد.
گزينه 1: طراحي با تأكيد بر تفكيك عرصهها
توجه به تفكيك عرصهها و حركت خانواده و مهمان در اين گزينه قابل توجه است.
گزينه 2: طراحي براساس فضاهاي بسته و فضاهاي شفاف
طراحي براساس دسته بندي فضاها به دو دستهي فضاهاي بسته و فضاي باز و شفاف يه گزينهي جديد منجر ميشود.
فصل ششم
«بررسي ارزشهاي فضايي در گزينههاي طرح»
يكي از نكات بسيار مهم كه در طراحي و ارزشيابي گزينههاي پروژه مطرح است، كيفيت فضاهاي هر يك از گزينهها است.
1- مفهوم فضا
نكته 1: فضا، اصلي ترين عامل در طراحي معماري است. ما در ميان فضاهاي بسته يا باز حركت و فعاليت مي كنيم.
فضا ذاتاً شكل خاصي ندارد و با وجود عناصر مادي و رابطهي متقابل آنها با ما و با يكديگر، تعريف ميشود و معني پيدا ميكند.
عناصر هندسي مانند نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر اساسي تبديل به تيرها و ستونهاي خطي، كفها، ديوارها و بامهاي صفحهاي و احجام معماري ميشوند.
در شكل گيري فضاي معماري، كيفيت فضاهاي بيروني و نمود خارجي ساختمان و هماهنگي آن با شرايط زمين، طبيعت منطقه، به اندازهي فضاهاي داخل اهميت پيدا ميكند و بايد مورد توجه قرار گيرد.
2- فضاي معماري
ورود به فضاي معماري احساس از محفوظ بودن، سرپناه و بسته بودن را ايجاد ميكند.
نكته: فرم، شكل و كيفيت عناصر تعريف كنندهي فضا، الگوي پنجرهها و درها و نحوهي تركيب آنها با يكديگر و فضاي خارج، كيفيت فضاي معماري را مشخص سازد.
3-فرم و عناصر تشكيل دهندهي آن
1-نقطه، سازندهي همهي فرمهاست.
2-وقتي نقطه حركت مي كند، خط را به وجود مي آورد كه يك بعدي است.
3-وقتي خط در جهتي غير از امتداد خود حركت ميكند سطح به وجود مي آيد كه دو بعدي است.
4-از جابه جايي صفحه، حجم سه بعدي ايجاد ميشود.
5-نقطه، خط، سطح و حجم، عناصر تشكيل دهندهي فرم هستند.
6-همه فرمهاي قابل رؤيت در واقع سه بعدياند و تمايز عناصر فوق فقط بستگي به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر يك پيدا ميكند.
الف) نقطه:
نشانگر يك موقعيت خاص مانند انتهاي عناصر خطي يا گوشه احجام در فضاست و ممكن است ابعاد و اشكال مختلف داشته باشد. اما در هر صورت بايد نسبت به زمينهي خود كوچك، متمركز و بي جهت باشد.
ب) خط:
1-خط، عنصر بصري يك بعدي است. برعكس نقطه كه ايستا و بي جهت است.
2-خط، نشانگر حركت، جهت، رشد و پويايي بصري است.
3-خط مي تواند از نظر ضخامت و وزن، ظرافت و خشونت، نرمي و سختي، صافي يا زبري، حالات مختلفي به خود بگيرد. خط مستقيم نشانگر كشش متقابل بين دو نقطه است. ويژگي اصلي آن جهت آن ميباشد.
4-يك خط مستقيم افقي مي تواند بيانگر، ثبات، استحكام، استقرار و آرامش و پايداري باشد.
5-يك خط قائم بيان كننده تعادل موازنهي نيروهاي ثقلي است.
6-خط مايل، بسته به نزديكي به خط قائم يا افق، مي تواند بيانگر حالت افتادن يا بلند شدن باشد، در هر حال بيانگر حركت ميباشد و فعال و پوياست.
7-مفهوم خط مي تواند از طريق دو نقطه و يا تكرار كافي عناصر مشابه، ايجاد و القا شود.
8-خط ممكن است حتي بافت و نقش نيز داشته باشد.
9-خط منحني مي تواند احساس يك نيروي در حال تغيير را منتقل كند و حالتي از تغيير ندريجي، حركت نرم و لطيف را بيان نمايد. مي تواند حالتي برآمده و صلب، و يا برعكس، حالتي فرو رفته داشته باشد و سبك و آويزان به نظر آيد. قوسهاي كوچك مي تواند بيانگر پويايي بصري، تحرك و رشد بيولوژيك باشد. براي نمونه ميتوان به طرحهاي اسليمي در كاشي كاري و گچ بري هنر ايراني توجه كرد.
ج) سطح:
1-«سطح» عنصري دو بعدي است كه «شكل آن» اصليترين ويژگي آن را بيان ميكند.
2-شكل واقعي يك سطح، فقط زماني رؤيتپذير است كه عمود بر سطح آن، به نگاه كنيم.
3-كيفيت سطح، تابع كيفيت مادهاي است كه از آن ساخته شده است.
4-كيفيت سطح، مي تواند بر ويژگيهاي بصري آن يعني:
-وزن و استحكام بصري
-اندازه تناسب و موقعيت در فضا
-انعكاس نور
-تأثيرات آكوستيكي تأثير گذار باشد.
5- سطوح، اصليترين عناصر معماري، در شكلگيري كفها، ديوارها، سقف مي باشند، كه خود شكل دهنده فرم ساختمان و فضاهاي آن هستند.
نكته: حجم، يك عنصر بصري سهبعدي است، كه «فرم» اصليترين ويژگي آن است.
فرم، ويژهي يك حجم، شكل ظاهري و ساختار بصري آن را نشان مي دهد.
از نظر معماري، حجم به عنوان يك عنصر سه بعدي، مي تواند توپر و يا تودهاي باشد كه با ماده اشغال شده است. و يا به صورت فضاي خالي باشد كه با سطوح، محدود و تعريف شده است.
«توده» و «فضا» دو مفهوم و ساختار مكملاند كه تركيب آنها به معماري واقعيت ميدهد.
4- شكل
به خط پيراموني و دور ظاهري يك سطح يا حجم، «شكل»، مي گوييم كه آن را از زمينه يا فضاي اطرافش جدا ميكند. شكلها انواع مختلف دارند.
1-فرمهاي طبيعي
2-اشكال غير مادي
3-اشكال هندسي
نكته: مثلث، مربع و دايره، اصليترين اشكال هندسي هستند، اين اشكال در بعد سوم هرم، معكب، مخروط، استوانه و كره را ايجاد ميكنند.
الف) دايره و اشكال منحني
دايره، شكليست، متمركز و درونگرا كه بر مركز خود تأكيد دارد. اين شكل بيانگر وحدت، تداوم و خلوص است و مانند خطوط منحني، احساسي از نرمي و لطافت را القا ميكند. اشكال دايرهاي شكل معمولاً پايدار و در زمينه خود، خود مركز هستند.
اشكال و فرمهاي دايرهاي شكل، بيانگر نرمي در فرم و سياليت در حركتاند و رشد بيولوژيك را القا مي نمايند.
ب) مثلث
مثلث، بيانگر استحكام و پايداريست و عموماً در فرمهاي سازهاي ساختمان به كار مي رود زيرا بدون تخريب اعضاي آن، شكل آن تغيير نمي كند.
نكته: مثلث وقتي متكي بر قاعدهاش قرار گيرد از نظر بصري پايدار است و بر روي رأس ناپايدار و پويا به نظر مي رسد.
مثلث از نظر ادراكي و بصري مي تواند بيانگر تحرك، انقباض و تقابل باشد.
ج) مربع و مستطيل
مربع به عنوان يك عنصر بصري بيانگر خلوص و عقلانيت است. تساوي چهار ضلع و چهار قائمه، بيانگر قانونمندي و وضوح آن است. اين شكل، بر هيچ جهت خاصي تأكيد ندارد. با استقرار بر روي يك ضلع پايدار به نظر مي رسد و بر روي رأس، ناپايدار و پويا مي نمايد.
مربع، در حالت قائم بيانگر ثبات و صداقت و نمايشگر جهت افقي و عمودي ست، كه براي انسان، مهمترين مرجع براي حفظ تعادل و حركت است.
مستطيل را ميتوان فرم تغيير شكل يافتهي مربع در نظر گرفت كه از يك جهت بزرگتر شده است.
مستطيل، غالبترين شكل در آثار معماري ست.
اشكال مستطيل، با عناصر سازهاي ساختمان، مبلمان و لوازم خانه به راحتي تطبيق مي يابد.
5- رنگ
رنگي كه ما به اشياي پيرامون خود نسبت مي دهيم، ناشي از نوريست كه بر اشيا مي تابد و فرمها و فضاها را روشن ميكند. بدون نور رنگي وجود نخواهد داشت.
در طيف نوري كه از تجزية نور سفيد به دست مي آيد رنگهاي مختلفي ظاهر ميشود. نوع رنگ، بستگي به طول موج پيدا ميكند كه از بلندترين طول موج با رنگ قرمز، شروع ميشود و پس از نارنجي، زرد، سبز، آبي و نيلي به بنفش با كوتاهترين طول موج مي رسد.
نكته 1: كف فضا تيرهترين رنگ را دارد و رنگ ديوارهاي اطراف از كف روشنتر است و سقف بالاي سر، رنگ روشن و سبكي مانند آسمان دارد.
نكته 2: سطوح اصلي وسيع معمولاً رنگ ملايم دارند و عناصر ديگر مانند مبلمان و قالي پر رنگ تر هستند.
نكته 3: از رنگهاي تندتر و زندهتر معمولاً براي لوازم خانه و اشياي كوچك استفاده ميشود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ايجاد شود.
نكته 4: رنگهاي روشن، معمولاً فضا را وسيعتر نشان مي دهند و برعكس، رنگهاي تيره سطوح را نزديكتر و فضا را كوچكتر مي نمايانند.
نكته 5: رنگهاي گرم مانند قرمز، زرد و نارنجي تحرك و پويايي در فضا ايجاد ميكنند در حالي كه رنگهاي سرد مانند سبز و آبي، حالتي آرام و ساكن دارند.
براي مثال، در يك خانه مي توان براي فضاهاي خواب از رنگهاي سرد و روشن مانند مغز پستهاي، براي آشپزخانه از رنگ گرم مانند كرم، قهوهاي و يا نارنجي روشن و براي پذيرايي از شكلاتي يا قهوهاي روشن استفاده كرد.
6- بافت
بافت، يعني ويژگي خاص يك سطح، كه به ماده و ساختار آن مربوط ميشود. بافت، بيانگر نرمي يا سختي نسبي سطح است و گوياي كيفيت ظاهري مصالح مانند، زبري و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمي لاستيك صيقلي بودن و صافي شيشه و سختي فولاد و … مي باشد.
بافت بر دو نوع است:
1-«بافت لمسي» كه واقعيت فيزيكي دارد و با لمس كردن درك ميشود.
2-«بافت بصري» كه از طريق چشم مشاهده ميشود. بافت لمسي شامل بافت بصري نيز ميشود. بافتهاي بصري ممكن است واقعي و يا غير واقعي باشند.
نكته 1: سطوح با بافت ريزتر، نرمتر از بافتهاي درشت به نظر مي رسند. سطوح با بافت درشت و خشن نيز، وقتي از فاصلهي دور ديده شوند نرمتر و ظريف تر احساس ميشوند. بافت با خطوط موازي، بر بعد و جهت تأكيد ميكند.
نكته 2: بافت با رنگ روشن، سبكتر از همان بافت با رنگ تيره به نظر مي رسد.
نكته 3: نور متمركز كه از يك جهت به يك بافت لمسي مي تابد تأثير بصري آن را تقويت و بافت را ملموس تر ميكند. برعكس نور غير متمركز و پراكنده از تأكيد بافت مي كاهد.
نكته 4: سطوح صاف و صيقلي، نور را منعكس كرده، جلب توجه ميكنند. سطوح با بافت درشت نور را شكسته، تيرهتر به نظر مي رسند.
نكته 5: سطوح خيلي شكسته در مقابل نور متمركز، الگوهاي شكلي از نور و سايه ايجاد ميكنند.
انتخاب مناسب بافت، مي تواند بر تنوع، خوانايي و هماهنگي فضاهاي معماري منجر شود و يكدستي فضا را از بين ببرد.
7-نور
نور، اصليترين عامل كيفيت، پويايي و سرزندگي فضاي معماري است هم از نظر مفاهيم كيفي و سمبليك و هم از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژهاي در ميان عناصر تشكيل دهندهي فضا برخوردار است.
بدون نور، هيچ فرم، رنگ يا بافتي وجود ندارد. اولين وظيفهي نور، روشن كردن فضا و فرمهاي ساختماني است.
نورپردازي فضا، به سه روش انجام مي پذيرد: نورپردازي و روشنايي عمومي، روشنايي موضعي و روشنايي متمركز.
نكته 1: روشنايي عمومي، از طريق توزيع متوازن نور طبيعي يا مصنوعي در كل فضا انجام ميگيرد.
در اين روش سعي ميشود از ايجاد گوشههاي تاريك يا ورود نور خيره كنند جلوگيري گردد.
نكته 2: از نورپردازي موضعي براي تأمين نور فعاليتهاي خاص مانند، مطالعه صرف غذا و انجام كارهاي ظريف استفاده ميشود. اين نور، معمولاً قابل تنظيم است؛ باعث تقسيم فضا و تنوع در روشنايي فضا ميشود؛ بر جذابيت فضا مي افزايد و با روشنائي عمومي فضا، تركيب و هماهنگ ميگردد. اين نور مي تواند بر حوزهي خاصي از فضا مثلاً حوزهي غذاخوري يا محل نشيمن خانواده تأكيد نمايد.
نكته 3: از روشنايي متمركز براي ايجاد يك نقطهي كانوني، مورد تأكيد در فضا استفاده ميشود مانند نورپردازي يك تابلو يا مجسمه در يك موزه.
8-عناصر سازندهي فضاي معماري
كفها
كفها، سطوح افقي هستند كه حد تحتاني فضا را مشخص مي كنند.
ساختار و سازهي اين سطوح، بايد از استحكام كافي براي تحمل و انتقال بارهاي وارده برخوردار باشد و در مقابل سايش و رطوبت مقاوم بوده، عملكرد مناسبي از نظر انعكاس و انتقال صدا، گرما و سرما داشته باشد.
كف سازي فضاها به دو صورت نرم (مانند چمن، فرش و موكت) و يا سخت مانند سنگ، آجر و سراميك) انجام ميشود.
اختلاف سطح دركف سازي فضاها مي تواند به تقسيم و تفكيك فضا منجر گردد.
ب) ستون و ديوارها
نكته 1: ستون و ديوارها از اصليترين عناصر معماري هر ساختمان هستند.
جهت فضا، درجهي باز يا بسته بودن فضا، نوع رابطه با فضاهاي مجاور، همه و همه، به نحوهي استفاده ما از ديوارها و ستونها بستگي پيدا ميكند.
بازشوها و ديوارها، تداوم بصري و حركت در بين فضاها را ممكن ساخته، امكان انتقال حرارت نور و صدا را فراهم مي آورند.
نكته 2: با وسعت يافتن بازشوها، حس بسته بودن فضا كاهش و عمق ديد و وسعت بصري فضا افزايش مي يابد و فضاها يا هم تركيب ميشوند.
ج) سقف و عناصر بالاي سر
نكته 1: سقف و بام، از تكنيكي ترين قسمتهاي ساختماناند. به همين دليل، تناسبات و هندسهي بام تابع نوع سيستم سازهايست كه بار بام را تحمل و منتقل مي نمايد.
كيفيت پوشش ساختمان معمولاً از شرايط محيطي و جغرافيايي و نيز، امكانات تكنيكي قابل دسترس تأثير مي پذيرد و بيشترين نقش را در تعيين هويت ويژهي بناهاي هر منطقه دارد.
نكته 2: شكل سقف و ارتفاع آن، تأثير اساسي بر كيفيت فضا دارند. ارتفاع سقف تابع عملكرد و مقياس فضاست. سقف بلند و متناسب، حالتي دل باز، آزاد و رسمي به فضا مي دهد. شكستگي و تغيير ارتفاع سقف مي تواند باعث تقسيم فضا گردد. با استفاده از سقف كاذب كه در زير سقف اصلي اجرا ميشود هم ميتوان تناسبات و كيفيت فضا را بهتر كرد و هم مي توان، فضاي لازم براي حركت كانالها و سيستمهاي تأسيساتي را فراهم آورد.
4-8- پنجره
پنجره، نشانهي زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است.
پنجره با توجه به نيازهاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي ميشود.
تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفهي ديگر پنجره است.
نكته 1: وجود پنجرهي كوچك فقط در يك ديوار فضا، ضمن بستن فضا، تضاد نوري شديدي را در تقاط مختلف اتاق ايجاد كرده، باعث خيره شدن چشم ميگردد.
پنجره، وسيلهي مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويهي طبيعي است.
در، رابط دو فضا با كاركرد يا ويژگي متفاوت است.
درهاي اصلي، سمبل ساختمان و محل ورود به آن هستند. درهاي خارجي مانند پنجرهها، ديوارهاي خارجي و سقف، سدي هستند در مقابل عوامل نامطلوب بيروني، از اين رو بايد داراي ويژگيهاي اساسي زير باشند:
1-مقاومت و دوام در مقابل شرايط محيطي
2-پايداري شكل
3-حفظ حريم خصوصي و تأمين امنيت
4-عايق بندي صوتي و حرارتي
5-ضد حريق و آتشپاد بودن
نكته 2: اندازهي يك در معمولي يك لنگه cm90*205 ميباشد.
نكته 3: دو در روبهرو در كنار فضا، ايجاد يك فضاي عبوري در كنار فضاي عملكردي ميكند.
نكته 4: استقرار دو در ورودي متقابل در وسط فضا، آن را به دو فضاي عملكردي تقسيم ميكند.
نكته 5: استقرار نامناسب درهاي ورودي فضا را خرد كرده، امكان استفاده از آن را كاهش ميدهد.
فصل هفتم
«ارزيابي تركيب و ارزشهاي بصري و ادراكي در گزينههاي طرح»
1-قواعد طراحي و تركيب
طراحي معماري شامل انتخاب عناصر معماري و تنظيم و تركيب آنها براي ايجاد فضا و كيفيات مورد نظر براي تأمين عملكرد مناسب، زيبايي و انتقال مفاهيم و معاني است.
ارتباطي كه بين عناصر معماري برقرار ميشود. از قواعدي پيروي ميكند كه مي توانيم به آنها «قواعد طراحي و تركيب» بگوييم.
الف) وحدت و تضاد
اگر شكل ظاهري و كيفيت يك گل زيبا را در نظر بگيريم در مي يابيم كه اجزاي آن از نظر شكل رنگ، اندازه و تناسب، در وحدت و هماهنگي كامل با هم قرار دارند.
نكته 1: هر مفهومي فقط در مقابل ضد خودش معنا پيدا ميكند. بدون سرما، گرمايي وجود ندارد و بدون پستي، بلندي نيست. تضاد (كنتراست) موجود در پديدهها، باعث حساستر شدن قواي حسي ما نسبت به كيفيت يا معناي آنها ميشود.
نكته 2: «وحدت در عين كثرت» لازمهي ايجاد هر كليت واحد و منسجم است.
نكته 3: در معماري با استفاده از قاببندي، شبكهي مدولار، استفاده از زمينه و الگواي پيوسته، ميتوان حس هماهنگي را در اجزا افزايش داد و با تفاوت در ريتمها و مدولها، استفاده از شبكههاي چند گانه، بر هم زدن هندسه غالب ايجاد تنوع نمود.
تضاد در رنگ و نور
نور، شرط اول ديدن است. درجات مختلف سايه روشن و رنگ باعث ديده شدن اشيا ميشود. از طريق كنتراست بصري، اشيا، وضوح و روشني بيشتري پيدا ميكنند.
هماهنگي يا تضاد در شكل
نياز انسان به تشخيص و فهم محيط، اصليترين انگيزهي ديدن است. وجود ابهام، بزرگترين مانع را براي درك محيط فيزيكي و معماري ايجاد مي نمايد. ذهن از طريق سادهكردن نقوش، كامل كردن خطوط ناتمام، دستهبندي اشكال مشابه، اقدام به درك محيط ميكند.
ب) تناسب
تناسب، از نظر مفهومي اشاره، به شخصيت ذاتي و از نظر شكل، به نسبت يك جز به جزء ديگر و يا نسبت يك جزء به كل مربوط مي شود، و يا به رابطهي يك چيز با چيز ديگر، از نظر بزرگي و اندازه، تعداد و يا و ميزان و كيفيت اشاره دارد.
نكته: قدما براي تناسب ايدهآل اشيا، تناسب هندسي خاصي به نام «تناسبات طلايي» را پيشنهاد كردهاند.
براي درك تناسب، به مفهوم مقابل آن يعني تضاد ميتوان توجه كرد. تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رويه و پايهي ميز قابل توجه است.
ج) تعادل و ناپايداري
عناصر مختلف فضا و فرم معماري مانند ديوارها سقف، درها و پنجرهها، مبلمان و لوازم با اندازهها، شكل ها و رنگهاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند. اين عناصر متنوع، بايد در قالب يك تركيب بصري متعادل و متوازن سازمان پيدا كنند و وزن و نيروهاي بصري كه به وسيلهي هر يك از عناصر فوق ايجاد ميشود به توازن، آرامش و تعادل برسند. اندازه، شكل، رنگ، بافت، جهت و محل قرارگيري عناصر، وزن بصري عناصر و ميزان جلب توجه به آنها را در فضا مشخص ميكند.
ناپايداري، حالتي است در مقابل تعادل. ناپايداري از نظر بصري، بسيار ناآرام و تحريك كننده است و در مقياس معماري و احجام بزرگ ميتواند احساس ناامني و تزلزل ايجاد نمايد.
بايد تعادل بين عناصر تشكيل دهندهي فرم و فضا، در سه بعد مورد توجه قرار گيرد و از انسجام، استحكام و خوانايي كافي برخوردار باشد با تغييراتي كه در فضا ايجاد ميشود انسجام و توازن آن را از بين نبرد.
ج-2) سه روش ايجاد تعادل
براي ايجاد تعادل، از سه روش زير ميتوان بهره چيست: تعادل محوري، شعاعي و تعادل نامتقارن
الف: تعادل محوري: در تعادل محوري، عناصر فضايي با اشكال، اندازهها، جهات و كيفيات مختلف به صورت متقارن نسبت به يك محور سازماندهي ميشوند. تعادل محوري، به تقارن، آرامش، سكون و موازنهي كامل بين عناصر منجر ميشود.
نكته: در تقارن محوري عنصر انتهايي محور تقارن مورد تأكيد قرار ميگيرد. به همين جهت در اين نوع سازمان دهي، معمولاً، در انتهاي محور عناصر با ارزش و مهم جايابي ميشوند. اين نوع سازماندهي در معماري سنتي ايران كاربردي وسيع دارد. در اين سازمان دهي، علاوه بر عنصر انتهايي محور، ممكن است ناحيهي مياني واقع بر روي محور و حد فاصل عناصر فضاي موجود نيز مورد تأكيد قرار گيرند. بهترين نمونههاي آن را ميتوان در استقرار آبنما در حياطهاي مركزي معماري ايراني مشاهده كرد.
ب: تعادل شعاعي: در اين شيوهي ايجاد تعادل، عناصر فضايي به صورت شعاعي حول يك نقطهي مركزي سازمان مي يابند و يك تركيب متمركز ايجاد ميكند كه نقطهي مركزي، كانون آن است. اين نوع از تعادل ممكن است متقارن يا نامتقارن باشد.
ج- تعادل نامتقارن: در تعادل نامتقارن، تشابه عناصر فضاي الزامي نيستند بلكه هر يك از عناصر، ويژگي، وزن و تأثير بصري خاص خود را دارند. در ايجاد تعادل بين اين عناصر نامتجانس نيرو و وزن بصري هر يك از عناصر در نظر گرفته ميشود و از قانون اهرمها كه در فيزيك كابرد دارد براي يافتن محور تعادل و سازماندهي عناصر استفاده ميشود. عناصر جذاب، مانند اشكال غير متعارف، رنگهاي براق، اجسام تيره و بافتهاي رنگارنگ جذاب تر و سنگينتر، و برعكس، سطوح بزرگ ساده و كمرنگ كه كه دورتر قرار ميگيرند سبكتر در نظر گرفته ميشوند.
تعادل نامتقارن، پوياتر و تغييرپذيرتر است.
د) هماهنگي، تنوع و يكنواختي
قاعدهي هماهنگي سعي در انتخاب عناصر يا ويژگي هاي، شكل، رنگ، بافت و يا مصالح مشترك دارد، تا از تكرار يك ويژگي مشترك، وحدت و انسجام لازم را بين فرمها و عناصر فضايي ايجاد نمايد.
ايجاد توازن بين يك نظم خشك و بي نظمي، وحدت و تنوع، آشفتگي و انسجام، به گونهاي كه هماهنگي و تنوع را با هم جمع كند، در طراحي معماري و آثار هنري بسيار مهم است.
هـ ) ريتم، حركت و سكون
ريتم، به عنوان يك قاعدهي طراحي، براساس تكرار عناصر در فضا و زمان شكل ميگيرد.
ساده ترين نوع ريتم تكرار منظم عناصر معماري در امتداد يك خط مستقيم است. اگر چه اين ريتم كاملاً يكنواخت است اما مي تواند به عنوان پسزمينهاي براي استقرار عناصر اصلي فضا مورد استفاده قرار گيرد.
حركت نتيجهي طبيعي تجزيهي ريتم از سوي انسان است و سكون حاصل فقدان ريتم و حركت ميباشد.
ويژگي ريتمهاي بصري در يك ساختمان به شكل، اندازه و جهت قطعات و فاصلهي تكرار آنها بستگي دارد.
و) تأكيد و يك نواختي
قاعدهي تأكيد، امكان حضور عناصر مهم و با ارزش را در كنار ساير عناصر معماري فراهم مي آورد. طرح بدون عنصر مورد تأكيد، يك نواخت و بي تحرك به نظر مي رسد.
نكته 1: نقطهي كانوني و نور كافي، دو روش براي تأكيد بر روي يك عنصر بخصوص و مهماند.
نكته 2: يك عنصر ممكن است به دليل موقعيت ويژهاش يا به خاطر استقلالش از عناصر ديگر، مورد تأكيد قرار گيرد.
نكته 3: انتهاي يك محور مي تواند محل استقرار مناسبي براي عنصر با ارزش باشد و بر اين ارزش تأكيد شود.
فصل هشتم
«توسعهي گزينهها، ارزيابي و تكميل طرح»
1-توسعهي گزينههاي طرح
طراحي هر گزينه از مراحل ذهني متعددي عبور مي كند، ابتدا تعداد زيادي طرحهاي مقدماتي و آزمايشي و آزاد كشيده ميشوند. اين طرحها به تدريج قوام يافته، به يك گزينهي طراحي تبديل ميشوند.
2-ارزيابي گزينهها
براي هر پروژه بايد براساس ابعاد عملكردي، محيطي، ساختاري و ارزشهاي كيفي مورد انتظار، ملاكهاي ارزيابي معين شود.
3-انتخاب و تكميل گزينهي نهايي
گزينهي نهايي بايد واجد كاملترين جوابها به نيازها و خواستهاي طرح باشد.
به منظور تكميل گزينهي نهايي، آن را مجدداً بررسي و نقاط ضعف و كمبودهاي آن را رفع ميكنيم.
نكته: از طريق ترسيمات پلان مقطع، نما و ترسيمات سهبعدي ابعاد مختلف را كنترل و تكميل ميكنيم. در صورت لزوم، مدل طرح ساخته و طرح را كنترل مي كنيم.
4-ارائهي پروژه و نقشههاي فاز يك
پس از تكميل گزينهي نهايي و قطعي كردن طرح ساختمان، نقشههاي ساختمان را به طور دقيق با مقياس يا ترسيم مي كنيم. به اين نقشهها كه ويژگيهاي معماري ساختمان، از جمله نحوهي استقرار كيفيت و روابط فاها، مشخصات نماهاي ساختمان را نشان مي دهد اصطلاحاً «نقشههاي فاز يك معماري» مي گويند. از اين نقشهها ميتوان براي معرفي ساختمان به كارفرما و استفادهكنندهها و اخذ نظر آنها استفاده كرد، امكانات مربوط به اجراي سازه و تأسيسات ساختمان را ارزيابي نمود و هزينه و زمان اجراي پروژه را برآورد كرد.
نكته: چون نقشههاي فاز يك، مبناي قضاوت، ارزيابي و تصميم گيري كارفرمايان، استفادهكنندگان و سرمايهگذاران هستند، دقت در كيفيت ترسيمات و ارائهي درست طرح، اهميت پيدا ميكند.
با توجه به اين كه درك نقشههاي فني براي همگان مقدور نيست با استفاده از ماكت، ترسيمات سه بعدي و بهرهگيري از امكانات رنگ و سايه روشن، پروژه بايد به نحو ملموس و قابل دركي معرفي شود.
از اين رو، سرنوشت هر طرحي، به نحوة ترسيم و ارائهي آن بستگي پيدا ميكند.
معمولاً براي ايجاد حس عمق در پلانها، داخل ديوارها را پر رنگ نموده، براي قابل دركتر شدن فضاها، مبلمان فضاها را ترسيم ميكنند.
5-نقشههاي فاز 2 ساختمان
نكته: نقشههاي فاز يك ساختمان فاقد دقت و اطلاعات لازم براي اجراي ساختمان است.
به همين دليل، براي اجراي هر ساختمان با استفاده از نقشههاي فاز يك، نقشههاي اجرايي (فاز دو) آن را تهيه ميكنند. نقشههاي فاز دو ساختمان شامل موارد زير است.
الف) نقشههاي فاز دو معماري كه از سوي مهندس معمار تهيه ميشود و شامل مشخصات مصالح و جزئيات اجرايي قسمتهاي مختلف ساختمان است.
ب) نقشههاي فاز دو سازه كه از سوي مهندس محاسب تهيه ميشود و مشخصات فونداسيونها، ستونها، تيرها و پوشش سقفها را معرفي ميكند.
ج) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و سيستم آب رساني، دفع فاضلات، نحوهي گرمايش و سرمايش ساختمان را نشان مي دهد.
د) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و مشخصات سيستم روشنايي، كليد و پريز و تلفن ساختمان را معرفي ميكند.
مجموعهي نقشههاي فوق، زير نظر مهندس معمار كنترل و هماهنگ ميشود و مجموعاً به عنوان نقشههاي اجرايي ساختمان مورد استفادهي برنامهريزان و مجريان پروژه قرار ميگيرد.
"ويليام هنري گيتس" سوم مشهور به "بيل گيتس" (Bill Gates)، در 28 اکتبر سال 1955 در يک خانواده ي متوسط در شهر "سياتل" آمريکا به دنيا آمد. پدر بيل، "ويليام هنري گيتس دوم"، وکيل دادگستري و يکي از سرشناسان شهر "سياتل" است. مادر او آموزگار مدرسه و يکي از اعضاي "هيئت مديره" (United Way International) بود که در امور خيريه نيز فعاليت داشت. بيل گيتس در اين خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد. بيل در کودکي بيشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ سپري كرد و از او تاثير بسيار گرفت. وي از همان دوران کودکي، روحيه ي رقابت طلبي خود را نشان داد و تلاش مي كرد تا در هر زمينه اي از دوستان خود پيش باشد. گيتس تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه ي ""Lakeside پشت سر گذاشت. در آغاز يکي از سالهاي تحصيلي، مسئولان مدرسه ي "Lakeside" تصميم گرفتند با کمک خانواده ي دانش آموزان، يک سري کامپيوتر اجاره کنند و در اختيار دانش آموزان قرار بدهند. در اين دوران، بيل گيتس با کامپيوتر آشنا شد و به سرعت، در بهره گيري از آن مهارت کسب نمود. وي نخستين نرم افزار خود را که يک بازي ساده بود در سن سيزده سالگي نوشت. گيتس به همراه دوست خود "پل آلن" (Paul Allen ) که دو سال از او بزرگتر بود و در زمينه ي سخت افزار کامپيوتر هم مهارت داشت، بيشتر وقت خود را سرگرم برنامه نويسي در اتاق کامپيوتر ""Lakeside بود. گيتس در سال 1973 وارد دانشگاه "هاروارد" شد و در آنجا با "استيو بالمر" (Steve Ballmer) که اكنون، رئيس بخش اداري مايکروسافت است آشنا شد. گيتس زماني که در "هاروارد" بود يک نسخه از زبان BASIC را براي کامپيوتر MITS Altair طراحي کرد. بيل گيتس در سال 1975 به همراه دوست دوران کودکي خود "پل آلن"، شرکت کوچکي با نام "مايكروسافت" (Microsoft) با شعار "در هر خانه يک کامپيوتر" بنا نهاد. مايکروسافت، انواع زبانهاي برنامه نويسي را براي کامپيوترهاي گوناگون توليد مي کرد. در آن زمان، مايکروسافت تنها چهل کارمند داشت که شبانه روز به شدت کار مي کردند و کل فروش آن تنها 4/2 ميليون دلار در سال بود. در سال 1980، شرکت IBM براي اينکه از بازار کامپيوترهاي شخصي باز نماند، کامپيوتر خود را - که PC نام گرفت و کامپيوترهاي امروزي نيز مبتني بر آن هستند - ساخت و وارد بازار كرد. اين شركت تصميم گرفت کار نرم افزار آن را به عهده ي شرکت ديگري بگذارد؛ اين بود که شاهين خوشبختي بر دوش مايکروسافت نشست و IBM، قراردادي با شرکت کوچک مايکروسافت بست تا نرم افزارهاي سازگار با کامپيوترهاي شخصي IBM توليد کند. کامپيوتر هاي جديد IBM از پردازنده هاي شانزده بيتي 8088 شرکت "اينتل" استفاده مي کرد. بنابراين، مايکروسافت براي فروش زبانهاي برنامه سازي خود به يک سيستم عامل شانزده بيتي نياز داشت. در آن زمان، شخصي به نام "تيم پاترسون" كه در کارگاه خانه ي خود يک کامپيوتر شانزده بيتي کوچک ساخته بود، براي آن يک سيستم عامل ساده شانزده بيتي نوشت و نام DOS 86 را براي آن برگزيد. بيل گيتس تمامي حقوق سيستم عامل DOS 86 را به بهاي هفتاد و پنج هزار دلار به دست آورد. بيل گيتس و پل آلن، سيستم DOS 86 را متناسب با کامپيوتر هاي شخصي IBM تغيير دادند و با افزودن امکانات بيشتر، از آن يک سيستم عامل قوي شانزده بيتي ساختند. مايکروسافت، اين سيستم عامل را MS-DOS ناميد. سيستم هاي MS-DOS بر روي کامپيوترهاي شخصي IBM جاي گرفتند و IBM، درصدي از فروش کامپيوترهاي PC خود را براي بهره گيري از MS-DOS به مايکروسافت مي پرداخت. به تدريج امپراتوري بيل گيتس بر روي سيستم MS-DOS بنيان نهاده شد. از آن پس، مايکروسافت با توليد سيستم عامل گرافيکي Windows و دستاوردهاي موفق ديگر، گامهاي بزرگتري به سوي موفقيت برداشت. بنابر آخرين آمار، بيش از 95 درصد از دارندگان کامپيوترهاي شخصي در سراسر جهان از دستاوردهاي گوناگون مايکروسافت استفاده مي کنند. يکي از دلايل موفقيت "مايکروسافت" به گفته ي خود گيتس، به خدمت گرفتن افراد باهوش در اين شرکت است. هم اكنون بيل گيتس با دارايي بيش از پنجاه ميليارد دلار، ثروتمندترين مرد دنيا شناخته شده است. وي زماني که تنها نوزده سال داشت، مايکروسافت را مديريت مي کرد. او به قدري سخت كوش بود که حتي گاهي چند روز محل کارش را ترک نمي کرد و به همراه کارمندان خود، به سختي، سرگرم انجام پروژه هاي گوناگون و سفارش مشتريان بود. گيتس در سال 1994 با "مليندا فرنج گيتس" ازدواج کرد که نتيجه ي آن يک دختر (متولد سال 1996) و يک پسر (متولد سال 1999) بوده است. وي در سال 2000 از سِمَت مدير عاملي كناره گرفت و "بالمر" را جايگزين خود كرد. پس از آن، به ادامه ي راه مادر پرداخت (بنا نهادن بنياد خيريه) و با بيست و نه ميليارد دلار سرمايه، بنياد خيريه ي "بيل و مليندا" را بنا نهاد. او در سال 2006 بيان داشت كه از جولاي 2008، كار در مايكروسافت را رها ميكند، اما به دليل علاقه ي زياد، در كارهاي برنامهنويسي به مايكروسافت كمك خواهد كرد. هم اکنون بيل گيتس به همراه همسر و فرزندان خود در شهر "سياتل" ساکن است. تا به امروز، مايکروسافت با بيش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص 25.3 ميليارد دلار در پايان سال مالي 2001، از جمله موفق ترين شرکتهاي ايالات متحده ي امريکا و يکي از راهبران صنعت کامپيوتر بوده است.
بنجامين فرانكلين دانشمند و سياستمدار امريكايي ( 1706- 1790)
بنيامين فرانكلين يك ديپلمات، سياستمدار، دانشمند و صاحب چاپخانه بود. او عدسيهاي دوكانوني و فر خوراك پز را اختراع كرد و آزمايشاتي در رابطه با الكتريسيته انجام داد. فرانكلين در سال 1706 در بوستون، ماساچوست متولد شد. او هوش و استعدادش را در خواندن و نوشتن به زودي نشان داد. در سن ده سالگي مدرسه را ترك كرد تا حرفه پدرش يعني ساختن شمع را ياد بگيرد. بنيامين جوان از اين كار متنفر بود و يك سال بعد، در مغازه برادرش جيمز شروع به كار چاپ كرد. بعد از 5 سال، مغازه برادرش را ترك كرد و به نيويورك رفت تا كاري پيدا كند، اما موفق نشد و به فيلادلفيا- كه در آن زمان شهر بزرگتري بود- رفت. فرانكلين به عنوان يك چاپگر بسيار موفق بود .ثروت به او فرصت داد تا روي اختراعات و علاقه مندي هايش كار كند. زماني كه فهميد اجاقهاي معمولي كارآمدي چنداني ندارند، اجاق فرانكلين را براي استفاده بهتر از حرارت طراحي كرد. اجاق فرانكلين هواي سرد را گرفته، گرم مي كرد و سپس هواي گرم شده را به چرخش درمي آورد. اين اجاق در امريكا و اروپا بسيار رواج يافت. در آن زمان، الكتريسيته به تازگي در اروپا كشف شده بود. از اين رو، فرانكلين به شدت جلب آن شد و شش سال از زندگي خود را صرف تلاش براي توليد الكتريسيته كرد. فرانكلين بر روي اين ايده كه بارهاي الكتريكي سبب توليد رعد و برق مي شوند، متمركز شد. وي پيشنهاد كرد كه از ميله هاي برقگير رعد و برق براي دور كردن الكتريسيته از ساختمانها استفاده كنند تا از سوختن آنها جلوگيري شود. او با بستن يك كليد آهني به دنباله يك كايت در طوفان، موفق به شناسايي بارهاي الكتريكي شد. اين رعد و برق، همان الكتريسيته بود. بنيامين فرانكلين سالهاي آخر عمرش را صرف بررسي و مطالعه بر روي كلونيها و توليد آن براي ايالات متحده كرد. وي در سال 1790 در كشوري كه در شكل گيري و پيشرفت او نقش مهمي داشت، درگذشت. «بنيامين فرانكلين» در هفت سالگي مرتكب اشتباهي شد كه در هفتاد سالگي نيز آن را بخاطر داشت. پسر هفت ساله اي بود كه عاشق بيقرار يك سوت شد و بقدري تحريك شده بود كه بي مطالعه و بدون اينكه قيمتش را جويا شود، تمام پول هاي خود را روي پيشخوان مغازه ريخت و سوت را برداشته، خوشحال از دكان خارج شد. هفتاد سال بعد، در نامه اي به يكي از دوستانش نوشت: « آن روز بقدري خوشحال بودم كه نمي توان حدي برايش متصور شد». اهل خانه از صداي سوت او، انگشت ها را در گوش كرده بودند، اما موقعي كه خواهر و برادرش متوجه شدند كه خيلي بيشتر از قيمت حقيقي سوت را پرداخته است، او را مسخره كردند؛ بطوريكه اوقاتش تلخ شد و به گريه افتاد. سالها بعد، حتي زمانيكه فرانكلين يك شخصيت برجسته جهاني و سفير كبير امريكا در پاريس بود، هنوز اين موضوع را به ياد داشت و فراموش نكرده بود كه خيلي بيشتر از قيمت واقعي براي آن سوت داده و بيش از لذتي كه برايش داشت، بعداً پشيمان شده بود. اين ماجرا براي او درس بسيار خوبي بود و خودش هميشه مي گفت : « چون بزرگ شدم و قدم در اجتماع نهادم، با مشاهده اعمال ديگران دريافتم كه در طول روز با عده زيادي روبرو مي شوم كه خيلي بيشتر از ارزش واقعي براي اين قبيل سوت ها مي پردازند. بطور خلاصه، به عقيده من قسمت عمده بدبختي هاي بشر ناشي از اين است كه ارزش چيزها را به خطا تخمين زده و براي بعضي از آنها، بهايي بيش از ارزش واقعي شان مي پردازد».
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن