تحقیق دانشجویی - 73

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

راز نبوغ اينشتين كشف شد

بازديد: 107

لابد قبول داريد كه آلبرت اينشتين يكي از بزرگترين نوابغ عالم است. ولي آيا مي‌دانيد كه تحقيقات نشان داده‌اند كه اينشتين فردي بوده كه در انجام امور بيشتر از سمت راست مغز خود استفاده مي‌كرده است؟ قوي‌ترين كامپيوتر دنيا درست در مابين گوش‌هاي شما قرار دارد. اين كامپيوتر كه ظرفيت آن يك ميليون بار بيش‌تر از قوي‌ترين كامپيوترهاي موجود در دنياست، همان مغز خارق‌العاده انسان است. خيلي جالب است كه هنوز هيچ بشري قادر نشده تمامي ظرفيت‌هاي آن را كشف كند. بحث نيمكره‌هاي مغزي و عملكرد آنان مسلما توجه بسياري از شما را به‌خود معطوف كرده است. جالب است بدانيد كه اكثر نوابغ علمي بزرگ نظير ون‌گوگ، اينشتين و يا اميلي‌ديكين‌سن (شاعر معروف امريكايي) از سمت‌راست مغز خود بيشتر استفاده مي‌كرده‌اند. اما يك سوِال خنده‌دار: آيا تابه‌حال از خود پرسيده‌ايد كه هر فردي چند تا مغز دارد؟ حتما مي‌خنديد و مي‌گوييد كه خب معلوم است كه يك مغز بيشتر ندارد. ولي حقيقت اين است كه مغز توسط يك شيار از وسط به دو نيمكره چپ و راست تقسيم مي‌شود و به‌نظر مي‌رسد كه هر كدام از آنها جهت انجام رفتارهاي ويژه‌اي اختصاصي شده‌اند. مثلا نيمكره چپ مغزي بيشتر جهت انجام اموري نظير تكلم، رياضيات و منطق فعال است، حال آنكه نيمكره راست بيشتر به تصور و تجسم‌هاي فضايي، تشخيص رنگ و چهره، تخيل و موسيقي مي‌پردازند. البته ذكر اين موضوع به اين معنا نيست كه هر نيمكره فقط يك كار مي‌كند و نيمكره ديگر آن كار را انجام نمي‌دهد يا از آن چيزي نمي‌داند، بلكه به‌دليل آنكه اين دونيم كره به‌توسط يك باند ضخيم به‌نام رابط مغزي كه حاوي 002 تا 052 ميليون رشته عصبي است با يكديگر در ارتباطند و اطلاعات را ردوبدل مي‌كنند، هر نيمكره از كاركرد نيمكره ديگر آگاهي دارد. لابد تاكنون با افرادي برخورد داشته‌ايد كه معتقدند چهره اشخاص را هيچ‌گاه فراموش نمي‌كنند ولي در بخاطر سپردن اسم آنها مشكل دارند. اين افراد در واقع جزو كساني هستند كه مغز راست‌شان توانايي‌هاي بيشتري دارد. آرتور كاستر در كتاب معروف خود به‌نام روح در ماشين، ميل‌ به جنگ و ويرانگري را ناشي از عدم رشد نيمه‌راست مغزي مي‌داند، همچنين طبق بررسي‌هاي محققان، ‌افرادي كه فقط با مغز چپ خود فكر يا عمل مي‌كنند، بيش از سايرين بيمار شده و مستعد آسيب و انجام اشتباه در زندگي خود هستند و اصولا خيلي موفق نيستند. ولي در طرف مقابل، افرادي كه با مغز راستشان فكر مي‌كنند،‌سالم‌تر بوده و كمتر مستعد آسيب هستند و اشتباهات كمتري در زندگي خود مرتكب مي‌شوند.در كل، 09 درصد مردم با سمت چپ مغز خود فكر مي‌كنند در حالي‌كه فقط 01 درصد مردم از نيمكره راست مغزشان جهت تفكر استفاده مي‌كنند. اكثر مردم تنها از يك نيمه مغز خود استفاده مي‌كنند و خيلي از طرف مقابل كار نمي‌كشند مگر در موارد خاصي كه نياز به ارتباط بين دو نيمكره باشد كه حتي در آن صورت نيز اين ارتباط توام با ضعف است. بررسي‌ها نشان داده‌اند كه هرگاه نيمكره ضعيف‌تر مغزي ترغيب به همكاري با نيمكره‌ قوي‌تر شود، افزايش فوق‌العاده‌اي در مجموع توانايي و كارآيي آنها حتي تا حد 5 تا 01 برابر ديده مي‌شود. به‌طور كلي، هر نيمكره مغزي داراي امواجي با فركانس‌هاي خاص خود است به‌طوري‌ كه فركانس امواج مغزي در سمت چپ مغز در حدود 02 سيكل‌ در ثانيه است در حالي كه، فركانس امواج سمت ‌راست در حدود 01 سيكل‌ در ثانيه است (فركانس آلفا.) اين فركانس‌ها شبيه به حالتي هستند كه در امواج راديويي وجود دارند. حتما همه مي‌دانيد كه موج اف.ام كيفيت بهتر و بسيار مطلوب‌تري نسبت به موج اي.ام‌ داشته و صداهاي زائد آن را ندارد. در مورد امواج مغزي هم اينگونه تفسير مي‌شود كه امواج فركانس آلفا كيفيت و حالت بهتري دارند. به‌خصوص در افرادي كه نيمكره حاوي امواج آلفا در آنها غالب است،‌اين امواج موجب مي‌شوند كه آن فرد زندگي سالم‌تري داشته و خوشحال‌تر و موفق‌تر باشد. حال حتما اين سوِال به ذهن شما مي‌رسد كه چگونه مي‌توان نيمكره مغزي غالب را تشخيص داد؟ به‌طور كلي اين موضوع كه كدام نيمكره مغزي در امر تكلم غالب‌تر است براي يك جراح اعصاب بسيار مهم است تا قبل از انجام هرگونه جراحي مغزي،‌نيمكره غالب را تشخيص داده و از آسيب‌رساني به نواحي تكلمي جلوگيري كند. يك راه تشخيص نيمكره غالب، انجام آزموني است به‌نام <وادا.> در طي اين تست، يك داروي بي‌هوش‌كننده سريع‌الاثر به‌نام سديم آميتال كه نام ديگرش آموباربيتال است به‌داخل شاهرگ (شريان كاروتيد) راست يا چپ تزريق مي‌شود. شاهرگ سمت راست خون را به نيمكره راست و شاهرگ سمت چپ خون را به نيمكره چپ مغزي مي‌برند. تزريق آموباربيتال به‌داخل رگ موجب به‌خواب رفتن موقتي نيمكره مربوطه مي‌شود. در اين حالت، چنانچه توانايي‌هاي تكلمي فردي در نيمكره چپ غالب باشد، پس از تزريق آموباربيتال به شاهرگ چپ و به خواب رفتن نيمكره چپ، اين فرد ديگر قادر به تكلم نخواهد بود. يك راه ديگر جهت بررسي قابليت‌هاي تكلمي مغزي،‌انجام تحريكات الكتريكي مغز است كه جراحان اعصاب آن را بر روي مغز باز انجام مي‌دهند. در اين روش با توجه به آنكه خود مغز گيرنده درد نداشته و قادر به درك درد نيست،‌جراح مغز يك الكترود را در نواحي مختلف مغز بيمار در حين جراحي قرار داده و از بيمار مي‌خواهد تا چيزي را كه حس مي‌كند و يا به آن فكر مي‌كند را بيان كند. افرادي كه سمت چپ مغزي‌شان براي تكلم غالب است،در صورت تحريكات الكتريكي نقاط مختلف كورتكس (قشر) مغزي سمت چپ تكلم‌شان دچار اختلال مي‌شود. توجه داشته باشيد كه چنانچه فردي فقط از كارآيي يك طرف مغز خود استفاده كند،‌اين موضوع دليل نارسايي و يا ناتواني طرف ديگر نيست،‌بلكه شايد علت آن اين باشد كه طرف ديگر مغزي تمرين كافي جهت استفاده و كاركرد مناسب را نداشته است. شايد يكي از دلايل اينكه ما اغلب كمتر از سمت راست مغز خود استفاده مي‌كنيم اين باشد كه اكثر روش‌هاي يادگيري و آموزشي جامعه كه ما غالبا با آن سروكار داريم بر روي توانايي‌هاي سمت چپ مغز متمركز شده‌اند و متا‡سفانه، اغلب روش‌هاي آموزشي مرسوم در جامعه كمتر حاوي روش‌هايي هستند كه موجب تقويت مغز راست مي‌‌شوند. پس اگر خواهان موفقيت هستيد،‌سعي كنيد كه مغز راست خودتان را قوي كنيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

آموزش فلسفه به دانشجويان

بازديد: 169

در راستای آموزش فلسفه به دانشجویان و اهدافی که در مقاله قبلی به آن اشاره شد. این سئوال از دانشجویان پرسیده شد: « یک مسئله ای که ذهن شما را اشغال کرده است، بنویسید سپس اولین پاسخی که درباره آن مسئله به نظرتان می رسد مورد توجه قرار دهید، آن پاسخ را موقتی تلقی نموده و به آن تردید وارد کنید و از این تردید سئوالی تازه استخراج کنید، آنگاه پاسخی دیگر به آن بدهید و این فرایند تا آنجا که می توانید ادامه دهید» سپس از دانشجویان خواسته شده در وقت مقرر امتحان به آن پاسخ دهند.

 

در ذیل پاسخ یکی از دانشجویان می آید:

(رضوان اجاقی، رشته کارشناسی کتابداری دانشگاه تربیت معلم تهران )

 

١. هیچ چیست؟ اولین جوابی که به ذهنم رسید این بود که" هیچ" یعنی"هیچ"و در ذهنم هیچ دوم معنای متفاوتی با هیچ اول داشت. به طوری که احساس کردم فهمیده ام که هیچ چیست اما نه! این طوری که هیچ همان هیچ است باید یک چیزی باشد اگر هیج نبود اصلا" واژه ای به معنای هیچ بوجود نمی آ مد پس:

 

٢.هیچ چیست؟ از بازی پر وپوچ شروع می کنم توی دست راستم یک پاک کن است و توی دست چپم « هیچی» این یعنی اینکه هیچی در دست چپم موجود می باشد پس یعنی اگر هیچی را موجود فرض کنیم دیگر نمی توانیم بگوییم توی دست چپم هیچی نیست باید بگویم توی دست چپم هیچی هست! پس بازی پر و پوچ دیگر معنی ندارد چون توی هر دو دستم « چیزی » وجود دارد.

 

۳. اصلا" هیچ را می توان چیز دانست ؟ هر جا که بخواهیم صحبتی را شروع کنیم اگر اولش را به یاد نداشته باشیم می گوییم : « ... چیز ... » . یعنی انجا چیز را جایگزین همان هیچی که در ذهنمان است کرده ایم .« چیز » هم می تواند درذهن باشد هم می تواند موجود خارجی باشد . هیچ هم همینطور، پس «هیچ » ، « چیز » است.

 

۴. آیا از اول « هیچ » وجود داشته یا از واژه هایی است که بشر برای نداشته های خود انتخاب کرده ؟ این سئوال را خودم نتوانستم جواب دهم به دنبال کتاب، نوشته ،یا کوچکترین چیزیکه راجع به این موضوع، مطلبی داشته باشد ،گشتم نبود .سراغ اینترنت رفتم ، کلمه هیچ را تایپ کردم بعد از کلی انتظار تنها جوابی که داد این بود: 
« جستجوی شما نتیجه ای در بر نداشت » خوب! این یعنی « هیچ » فکرمی کنم کاملترین پاسخی که میتوانستم بگیرم ، گرفتم!!!

 

۵. چرا وقتی به کسی می گویند تو هیچ نیستی بدش می آ ید ، در صورتی که این خیلی هم خوب است. چون وقتی که« هیچی » نباشد ، دیگر حتما" خود خودش است . پس چرا به آدمها بر می خورد ؟ شاید به این جواب برسیم که « هیچی» چیز خوبی است ووقتی به کسی می گوییم هیچی نیستی، ناراحت می شود و می خواهد که « هیچی » باشد.

 

۶. اصلا" هیچی چه شکلی است؟ یکی از دوستانم با ناامیدی گفت: من که تا اینجا از زندگی « هیچی » ندیده ام در همان لحظه گفتم: پشت سرت چیست؟ به سرعت به عقب برگشت بعد با تعجب گفت: هیچی!

گفتم پس ، از حالا به بعد نگو که در زندگی هیچ ندیده ای، چون همین حالا هیچ را دیدی . به نظر خودم این یک طرح فلسفی بود که پیاده کردم اما نظر دوستم این نبود، جزوه هایش را بر سرم کوبید و گفت: تو کی آ دم می شی ؟
میخواهم هیچ را در ذهنم تصور کنم ، چشم هایم را می بندم همه چیز را از روی زمین حذف می کنم، خود زمین و همه کهکشانها را نیز حذف می کنم حالا یک دنیا پر از هوا دارم، حالا چه طور می شود... نمی توانم تصور کنم . هر قدر ذهنم را خالی کنم باز هم تصویری در ذهنم وجود دارد . هر بار تا به اینجا می آ یم و بعد ذره های ذهنم متلاشی می شودشاید به این علت نمی توانم هیچ را تصور کنم که هنوز خودم را حذف نکرده ام.

 

۷. پس ادامه می دهم خودم را حذف می کنم... حالا با دقت به همه جا نگاه می کنم ببینم هیچ چه شکلی است؟ وقتی می گویم با دقت به همه جا نگاه می کنم یعنی چشمهایم هنوز باقی مانده و با کنجکاوی همه جا را جستجو می کند چشمهایم شما هم حذف شوید.

 

 

۸. از اینجا به بعد دیگر نمی توانم چیزی بنویسم چون هیچ چیزی برای من و دنیا باقی نمانده این یعنی اینکه حتی خود هیچ هم دیگر باقی نمانده است ...... 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

فلسفه چیست؟

بازديد: 199

به گفته تمام فلاسفه، سخت ترین پرسشی که می توان مطرح کرد، این سوال است که: "فلسفه چیست؟" در حقیقت، هیچگاه نمی توان گفت فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمی توان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزاد ترین نوع فعالیت آدمی است و نمی توان آن را محدود به امری خاص کرد. عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روی زمین است و در طول تاریخ تغییرات فراوانی کرده و هر زمان به گونه ای متفاوت با دیگر دوره ها بوده است. برای این مطلب کافی است به تعاریف مختلفی که از آن شده نگاهی بیندازید.

 

تعـــاریف مختلف فلسفه

در طول تاریخ، فلاسفه و متفکران، تعاریف مختلفی از فلسفه ارائه کرده اند. برخی از این تعاریف عبارتند از:

 

ابن سینا:

فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آن ها آگاهی یابد.

 

جرجانی:

فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی.
 

ارسطو:

فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند.

 

فیثاغورس:

فلسفه یعنی دوستداری دانایی. فلسفه، مرحله عالی موسیقی است.

 

افلاطون:

فلسفه، لذتی گرامی است.

خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است.

فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل و مبادی آنها است.


 

سیســــرون:

فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریف ترین امور و توانایی استفاده از آن به هر وسیله ای که ممکن شود. ای فلسفه! تو زندگانی ما را می گردانی؛ تو دوست فضیلت و دشمن رذیلت هستی؛ اگر تو نبودی، ما چه بودیم؟ و زنگی ما چگونه می گذشت؟

 

توماس هابز:

فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است.


 

کــــریستین وولف:

فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است، بالفعل حالت تحقق پیدا کند.

 

فیشته:

فلسفه، علم علم یا علم معرفت است.

 

هگــل:

فلسفه، بحث در امر مطلق است.
 

اوبروگ:

فلسفه،‌ علم به مبادی و اصول است.


 

هربارت:

فلسفه،‌ تحلیل معانی عقلی است.


 

وونت:

کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت هایی است که از راه علوم مختلف بدست می آید، تا به این ترتیب مجموعه واحد و پیوسته ای ایجاد گردد.


 

پولسن:

فلسفه مجموعه معرفت هاست که انتظام علمی پیدا کرده اند.


 

ثـــورو:

برای فیلسوف شدن، داشتن افکار باریک و حتی تاسیس مکتب خاص، کافی نیست، تنها کافی است که حکمت را دوست داشته و بر طبق احکام آن زندگی ساده و شرافتمندانه و اطمینان بخش داشته باشیم.


 

کــــانت:

فلسفه، شناسایی عقلانیی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.

 

واژه فلسفــــه

 

واژه فلسفه(philosophy) یا فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی است، از دو بخش تشکیل شده است: فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی. اولین کسی که این کلمه را به کار برد، فیثاغورس بود. وقتی از او سئوال کردند که: آیا تو فرد دانایی هستی؟ جواب داد: نه، اما دوستدار دانایی(فیلوسوفر) هستم. بنابراین فلسفه از اولین روز پیدایش به معنی عشق ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده است.

 

تعــــــریف فلسفه

فلسفه تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آنها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی مانند:

  • زیبائی چیست؟
  • قبل از تولد کجا بوده ایم؟
  • حقیقت زمان چیست؟ آیا عالم هدفی دارد؟
  • اگر زندگی معنایی دارد، چگونه آن را بفهمیم؟ آیا ممکن است که چیزی باشد و علتی نداشته باشد؟
  • ما جهان را واقعیت می دانیم، اما واقعیت به چه معناست؟
  • سرنوشت انسان به دست خود اوست و یا از بیرون تعیین می شود؟
  • از کجا معلوم که همه درخواب نیستیم؟
  • خــدا چیست؟"
  • و دهها سئوال نظیـــــر این سئــــوالات.

چنانچه در این سئوالات می بینیم، پرسش ها و مسائل فلسفی از سنخ امور خاصی هستند و در هیچ علمی به این چنین موضوعات، پرداخته نمی شود. مثلا هیچ علمی نمی تواند به این سئوال که واقعیت یا حقیقت چیست؟ و یا این که عدالت چیست؟ پاسخ گوید. این امر به دلیل ویژگی خاص این مسائل است. یک ویژگی عمده موضوعات فلسفی، ابدی و همیشگی بودنشان است. همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهند داشت و در هر دوره ای، بر حسب شرایط آن عصر و پیشرفت علوم مختلف، پاسخ های جدیدی به این مسائل ارائه می گردد.

 

فلسفه مطالعه واقعیت است، اما نه آن جنبه ای از واقعیت که علوم گوناگون بدان پرداخته اند. به عنوان نمونه، علم فیزیک درباره اجسام مادی از آن جنبه که حرکت و سکون دارند و علم زیست شناسی درباره موجودات از آن حیث که حیات دارند، به پژوهش و بررسی می پردازد. ولی در فلسفه کلی ترین امری که بتوان با آن سر و کار داشت، یعنی وجود موضوع تفکر قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قید و شرطی مطرح می گردد. به همین دلیل ارسطو در تعریف فلسفه می گوید:" فلسفه علم به احوال موجودات است ، از آن حیث که وجود دارند."

 

یکی از معانی فلسفه، اطلاق آن به استعداد های عقلی و فکریی است که انسان را قادر می سازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمینان و آرامش بپذیرد. فلسفه در این معنا مترادف حکمت است. فلسفه در پی دستیابی به بنیادی ترین حقایق عالم است. چنانکه ابن سینا آن را اینگونه تعریف می کند: " فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است به قدری که برای انسان ممکن است. " فلسفه همواره از روزهای آغازین حیات خود، علمی مقدس و فرا بشری تلقی می شد و آن را علمی الهی می دانستند. این طرز نظر، حتی در میان فلاسفه مسیحی و اسلامی رواج داشت؛ چنانکه جرجانی می گوید:" فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. "

 

فلسفـــه در آغـــاز

همان طور که گفته شد، اساسا فلسفه از اولین روز پیدایش، به معنی عشق به دانایی و خرد و فرزانگی بوده و به علمی اطلاق می شد که در جستجوی دستیابی به حقایق جهان و عمل کردن به آنچه بهتر است،(یعنی زندگانی درست) بود. فلسفه در آغاز حیات خود شامل تمام علوم بود و این ویژگی را قرنها حفظ کرد؛ چنانکه یک فیلسوف را جامع همه دانشها می دانستند. اما به تدریج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند. در قدیم، این فلسفه که جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم بود:


۱- فلسفه نظــــری:

به علم الهیات، ریاضیات و طیبعیات تقسیم می گشت که به ترتیب، علم اعلی، علم وسط و علم اسفل(پایین تر) نامیده می شد.

 

۲- فلسفه عملـــــی نیز از سه قسمت تشکیل می شد:

  • اخلاق: در رابطه با تدبیـــــر امور شخصی انسان بود.
  • تدبیر منـــزل: دومی در رابطه با تدبیر امور خانواده.
  • سیاست مدن (شهـــرها): در رابطه با تدبیر امور مملکت بود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

فیلسوف کیست؟

بازديد: 350

فیلسوف کسی است که به فلسفه و فلسفه ورزیدن می پردازد، یعنی دانشمند فلسفه استگذشتگان، فیلسوف را حکیم می نامیدند و مقصودشان از این کلمه این بود که حکیم کسی است که بر علوم مختلف، از علم طب گرفته تا علم ریاضیات تسلط دارد و همچنین حکمت (فلسفه) را نیز که به معنای علم به احوال موجودات است، آموخته است.

 

فیثاغورس اولین کسی بود که خود را فیلسوف، یعنی دوستدار حکمت نامید؛ زیرا در نظر او، صفت حکیم فقط به خداوند اختصاص داشت. وی زندگی را به میدان های مسابقه تشبیه می کرد و می گفت:کسانی که در این میدان ها حضور می یابند، سه گروهند:

  • کسانی که برای شرکت در بازی حاضر شده اند.
  • کسانی که برای خرید و فروش بلیط به آنجا آمده اند.
  • کسانی که برای تماشا آمده اند.

در میدان زندگی، گروه سوم فلاسفه اند. فلاسفه جهان را از بالا (همانند تماشاچیان)نگاه می کنند و در مورد آن قضاوت می کنند.

 

کار فیلســـوف چیست؟

فیلسوف همواره به ملاحظه مسائل و مشکلاتی می پردازد که برای همه ما دارای اهمیت است. وی با مطالعه انتقادی صحیح می کوشد تا عقاید و شناخت ما را درباره جهان و انسان ارزشیابی کند. وی می کوشد تصویری کلی و منظم و منطقی در مورد آنچه می دانیم و آنچه می اندیشیم، پیدا و مطرح نماید. شخص معمولی در پرتو پژوهش فیلسوف و با نظر به طرح جامعی که وی فراهم آورده است، می تواند تصور خود را در مورد جهان و امور انسانی متناسب با آن طرح کلی اصلاح کرده و اعمال و رفتار خود را با آن بسنجد.

 

از همان آغاز پیدایش فلسفه، عقیده متفکرانی که به این نوع پژوهش ها سرگرم بودند، این بود که نظریاتی را که درباره خود و جهان قبول می کنیم، باید مورد رسیدگی دقیق قرار دهیم تا ببینیم آیا عقلا پذیرفتنی هست یا نه. همه ما عقاید و معلوماتی درباره جهان و انسان حاصل کرده ایم؛ اما فقط معدودی از ما تامل و فکر کرده ایم که آیا این معلومات و عقاید قابل اعتماد و معتبر است یا خیر. فیلسوف اصرار دارد که این همه را در معرض مطالعه و بررسی دقیق قرار دهد تا دریابد که آیا این نظریات و عقاید مبتنی بر دلیل و مدرک کافی هست یا خیر.

 

سقراط دلیل توجه خود را به فلسفه چنین یاد کرده است: زندگی بدون تفکر و تامل، زندگی نیست و ارزش ندارد. وی دریافت که همه مردم اطرافش، زندگی خود را در نیل به هدفهای گوناگون مانند لذت و ثروت صرف می کنند؛ بدون آن که از خود بپرسند که آیا این امور مهم و قابل اعتماد هست یا خیر. و چون چنین سوالی را از خود نمی پرسند و در طلب جواب هم نیستند، نمی توانند بدانند که آیا درست عمل می کنند یا نه و سراسر حیاتشان در طلب اغراض بی فایده و مضر تلف می شود.

 

به همین دلایل، فلاسفه به طور کلی همه بر آن بوده اند که مطالعه و بررسی و نقد و تحلیل نظریات و عقاید و افکار و دلایل آن ها، مهم و با ارزش است.

 

ویــــژگیهای یک فیلســــوف

اساسا فیلسوف به کسی گفته می شود که خصوصیاتی را که بر گرفته از خصوصیات روح فلسفی است، در خود داشته باشد. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

 

1- فیلسوف، کسی است که به ارزش عقل ایمان دارد و در علم و عمل خود مقید به احکام عقل است. در این زمینه وی برخلاف کسی است که در علم و عمل خود، معتقد به وحی و الهام یا متکی به خرافات است.

 

2- فیلسوف، کسی است که درباره علل بنیادین امور و حوادث تحقیق می کند. به عبارت دیگر، او متفکری است که در مورد حوادث به تفسیر عقلی پرداخته و به جستجوی علل آن ها می پردازد.

 

3- فیلسوف در پی یافتن معنای جهان و چیستی آن است. به اشیا از جنبه هایی که علوم دیگر به آن ها می پردازند، کاری ندارد. بلکه با هستی اشیا و بودن آنها سر و کار دارد و می خواهد قوانین بودن را بیابد.

 

4- فیلسوف جزئی نگر نیست؛ بلکه همه امور را در یک کل واحد می بیند؛ یعنی همه دیدگاه ها و نظرات درباره زندگی و جهان را در یک کل واحد کنار هم قرار داده و سازماندهی می کند و سپس به نقد و بررسی آن ها می پردازد.

 

5- فیلسوف هیچ چیزی را بدون دلیل و برهان و استدلال نمی پذیرد؛ بلکه قبل از هر چیز مطلب مورد نظر را مورد بازرسی و مداقه قرار می دهد تا مبادا عنصری غیر عقلی وارد در دستگاه فلسفی گردد.

 

6- فیلسوف بدون توجه به اغراض، هدف ها و یا حرفه ای که بدان اشتغال دارد، می خواهد افکار و نظریات در باره جهان و زندگی را مطالعه ونقد کند. وی می خواهد دریابد که ما انسان ها در مسائل اساسی که با آن ها روبروییم، چگونه می اندیشیم، شناخت ما مبتنی بر چه چیزی است و برای نیل به احکام و داوریهای صحیح، چه ملاک ها و موازینی را باید برگزینیم.

 

7- فیلسوف به روشن کردن عقاید ما و نظریه هایی که درباره جهان و انسان و ارزشهای انسانی داریم، اصرار می ورزد. او پیش از آنکه صرفا دارای مجموعه ای از عقاید باشد، احساس می کند که این عقاید را باید مورد بازرسی دقیق قرار دهد و در نظامی از افکار که دارای ارتباط منطقی باشتد، مرتب و منظم سازد.

 

8- فیلسوف همیشه دنبال درک حقایق است و غیر از حقیقت، به چیز دیگری وابسته نیست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

سفسطه چیست؟

بازديد: 149

به غیر از فرضهای غلط که یک استدلال را باطل، ضعیف و یا فاسد میسازد، کاستیهای یک استدلال را سفسطه گویند. سفسطه ها را میتوان به دو گروه رسمی و غیر رسمی دسته بندی کرد:

 

۱- سفسطه های رسمــــی :

آن دسته از سفسطه ها هستند که با نگاه کردن به ساختار منطقی آنها می توان آنها را شناخت.

 

۲- سفسطه های غیـــــر رسمی:

 آن دسته از سفسطه هایی هستند که با نگاه کردن به محتویات آنها و نه ساختار آنها، آنها را شناسایی کرد.

 

یک استدلال اصولا در موقعی منطقی است که سه شرط داشته باشد:

۱- از الگوی منطقی یا قیاس منطقی درستی پیروی کند.

۲- فرضهای درستی داشته باشد .

۳- فــــرضها به هم بی ارتباط نباشند .

 

همانطور که گفته شد به قسمتی از استدلالهای غیر منطقی که کاستی بجز مورد دوم داشته باشند سفسطه میگویند.بنابر این هر حرف غیرمنطقی را نمیتوان سفسطه نامید، بعنوان مثال اگر فرضهای غلطی در یک استدلال دیده شود نمیتوان آنرا سفسطه نامید اما اگر از الگوی منطقی مشخصی پیروی نکند و یا از الگوی مشخصی از سفسطه های رسمی پیروی کند میتوان آنرا سفسطه نامید.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس