تحقیق دانشجویی - 76

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره گزارش مربوط به منطقة سمنان – گرمسار- ايوانكي – سرخه

بازديد: 241

تحقیق درباره گزارش مربوط به منطقة سمنان گرمسار- ايوانكي سرخه

الف) جغرافيا و ريخت شناسي منطقة گرمسار:‌ ورقة گرمسار با مختصات جغرافيايي   طول شرقي و  عرض شمالي در استان سمنان و تهران قراردارد. مرتفع ترين نقطه در گوشة شمال شرقي منطقه و در كوه عمارت واقع شده كه مشتمل بر سازند كند است و بلنداي آن 2551 متر از سطح دريا و پست ترين نقطه 761 متر از سطح دريا در بخش جنوبي در دشت كويري جنوب گرمسار قراردارد. بخش شمالي كوهستاني است. از كوه هاي مهم مي توان كوه سفيد ،‌كوه اسب پال،‌كوه سري قلعه،‌كوه عمارت را نام برد. در جنوب گرمسار و پهنه هاي رسي و نمكي وجود دارد. ميله رود در بخش شمال شرقي از شمال به جنوب به سوي دشت گرمسار و رودخانة كرك و ايوانكي نيز در بخش شمال غربي گرمسار از شمال به جنوب به سوي ايوانكي درجريان است. راه آسفالته تهران گرمسار- سمنان مهمترين محور ارتباطي منطقه است و در مسير خود از ايوانكي ، گرمسار عبور مي كند. راه آسفالتة ايوانكي  آب سرد در كنار رودخانة ايوانكي و كرك در نهايت به شهرستان دماوند و يا فيروزكوه متصل مي شود. منطقة گرمسار را مي تواني به دو بخش مناطق مرتفع كوهستاني و دشت كم ارتفاع تقسيم كرد :‌

1-    مناطق كوهستاني : درمـناطق كوهسـتاني واحـدهاي ژئـومورفولوژيكي به شرح زير است:

سازندكرج :‌ شامل توفهاي سبز رنگ در بخش شمالي ناحيه رخنمون محدودي دارد و اغلب در هستة تاقديس صخره هاي پرشين را بوجود آورده اند.

-    سازندكند:‌ شامل رسوبات تخريبي مايل به قرمز، شيل ، سنگ گچ بوده كه در محيط كولابي بوجود آمده و به طور ناپيوسته در زير كنگلومراي سازندقم قراردارد. در اثر فشارهاي تكتونيكي و وجود سنگ گچ فراوان در اين سازند در مواردي نهشته هاي مجاور خود را قطع كرده است. سنگ گچ در اين واحد به صورت برجسته و روشن رنگ نمايان است و اغلب مورد بهره برداري قرار مي گيرد.

-    سازند قرمز زيرين(گنبدهاي نمكي و گچي): اين واحد مورفولوژيكي به صورت گنبد سازندهاي قرمز بالايي را قطع كرده اند و در درون گسله در محل خمش گسل هاي امتداد لغز تمركز دارد گنبدهاي نمكي و گچي بيشتر شامل سنگ گچ،‌ سنگ نمك،‌مارن، سيلت و ماسه سنگ همراه با سنگهاي آتشفشان بازيك است. گنبدها در اثر فشارهاي تكنونيكي و ليتوستاتيكي بالا آمده و واحدهاي مجاور خود را شيب دار نموده اند.

-    سازند قم :‌ بيشتر شامل آهك،‌مارن و در مواردي سنگ گچ است كه با قاعدة كنگلومرايي به طور ناپيوسته رودي واحدهاي قديمي تر قرار گرفته است . اين واحد اغلب در هستة تاقديس رخنمون دارد و بدليل آهك فراوان در مواردي فرسايش كار سستي از خود نشان مي دهند. سنگ هاي كربناته به صورت صخره هاي پرشيب و روشني نسبت به سازنده هاي اطراف جلوه دارند.

-    سازندقرمز بالايي : در گرمسار ضخامت زياد و گسترش و وسيعي دارند و تپه‌هاي ماهورو قرمز تا مايل به سبز را تشكيل داده اند. اين واحد شامل ماسه سنگ، كنگلومرا، سيلتستون ، شيل ومارن و گاهي سنگ گچ است. گنبدهاي نمكي و گچي اين واحد را قطع كرده و آن را شيب دار نموده اند.

-         كنگلومراي هزاردره: همراه با ماسه سنگ خاكستري تپه هاي مرتفعي را در حواشي ارتفاعات البرز بوجود آورده اند.

-         رسوبات آبرفتي دامنة ارتفاعات و پادگانه هاي آبرفتي اطراف رودخانه ها.

2- دشت كم ارتفاع :  بخش جنوبي منطقه شامل پهنه هاي رسي،‌سيلتي،‌گچي است. شبكه آبراهه هاي منطقه عمدتاً موازي است. دو مخروط افكنة بزرگ حاصل از فرسايش سازندهاي قرمز بالائي وجود دارد كه شهرهاي گرمساروايوانكي روي آنها ساخته شده اند. 

ب) جغرافيا و ريخت شناسي منطقه سمنان : ناحيه سمنان دربرگيرندة قسمتي از كوه هاي البرز در شمال ايران است و بخش كوچكي از شمال آن در استان مازندران و بيشتر آن در استان سمنان است . شهرهاي مهم اين ناحيه شامل مهدي شهر(سنگسر) شهميرزاد،‌افتر،‌سپيدارگله مي باشد. در اين ناحيه كوهستاني و ناهموار چكادهاي با فرازي بيش از 2500- 3000 متر بسيارند . بلندترين آنها كوه تيزوا(3800 متر) و پس از آن كوه قدمگاه (3700متر ) است. بخش همواري كه در جنوب شرقي سمنان جاي دارد. پست ترين بخش ناحيه است (900متر) . آبريز درياي خزر و ايران مركزي در اين ناحيه است و از شرق به غرب از بام كوههاي سفيد كوه ،‌اوار،‌تيزوا،‌ادرك، شهميرزادكوه،‌مرگسر، سااو و ارو مي گذرد وناحيه را به دو حوضه آبريز شمالي و جنوبي تقسيم مي كند. بيشتر آبهاي آبريز شمالي به سوي رود تالار و آبهاي قسمت شمال شرقي به رود تجن مي رسند. پرآبترين رود در آبريز جنوبي ،‌ رود سمنان( آبدهي 27 متر مكعب در دقيقه ) است . رود اروانه نيز هميشگي بوده و در سرخه (20 كيلومتري غرب سمنان)‌ قراردارد. راه آهن و جاده آسفالتي تهران فيروزكوه گرگان نيز در شمال غربي كشيده شده است.

پديده هاي ريزش خاك وسنگ در هر دو آبريز شمالي و جنوبي وجود دارد. پائين ترين مرز فرسايش منطقه اي در آبريز جنوبي،‌ كوير نمك است و جلگه و دشت سمنان در پيرامون شمال آن جاي دارد.

    ·چينه شناسي  : در زون سمنان رخساره هاي پالئوزوئيك ديده شده در كوه چناران همانند بزكوه در ناحيه بام و ايران مركزي شرقي است مانند سازنده هاي شيرگشت،‌ پادها و بهرام. نزديكترين برونزدهاي چنين رخساره هايي به تهران در كوه چندران ديده مي شود. نبودهاي چينه شناسي كه در زون سمنان ديده مي شود از نگاه زماني، باسيچيك از زون هاي يادشده در كوههاي يادشده در كوههاي البرز هم رده نيست . براي نمونه هيچ جا در زون البرز سنگهاي ائوسن ديده نمي شود كه روي سنگهاي پالئوزوئيك قرار گرفته باشند . در حاليكه در پشتة نارگان چندران ديده مي شود. برونزدي از سنگهاي سيلورين در زون سمنان ديده نمي شود كه علت آن گسلش است كه سنگهاي اردوويسين و دونين را پهلوي هم جاي داده است. محيط رسوبي قاره اي و بويژه آبرفتي نيز زياد بوده و رسوبات ماسه سنگي و كنگلومرايي درآنها تشكيل مي شده است.گاهي حوضه هاي تبخيري كرانه اي و كم ژرفا نيز ديده شده است. پربارترين چرخه هاي  رسوب گذاري در ترياس،‌ژوراسيك، پالئوسن،‌ ائوسن مياني و ميوسن بوده است.

در چرخه ترياسي پيشين مياني نيز نهشته هاي اليكا از شمال به جنوب كم ضخامت تراند و بيشترين بار رسوبي در زون شهميرزاد است(50 متردر ميليون سال) و كمترين آن در زون درجزين (20متر). واحدهاي سيستم كواترنر بيشتر آبرفتي بوده كه به صورت ريخت پادگانها و دشتهاي آبرفتي در آمده اند نشانه هاي يخرفتي را در بلندترين قسمتهاي دشت كنديان و بالاي درة لاودار مي توان ديد. كهن ترين واحد سنگي گرمسار توفهاي سبز رنگ ائوسن است كه در بخش شمالي منطقة گرمسار رخنمون دارد.  

 · دايك ها:‌ دايكهاي بازيك توف هاي ائوسن و رسوبات شيلي سازند كندرا در بخش شمالي گرمسارقطع كرده اند . نمونه هاي سنگي از نوع آلكالي بازالت كاريتي شده با بافت اينترسرتال اينترگرانولار هستند. كاني هاي سنگ به شرح زير است: پلاژيوكلاز، ‌پيروكسن،‌ قالبهايي از يك كاني مافيك(احتمالاً اليوين)كه توسط كانيهاي ثانوي از جمله كاريت و اكسيدآهن و نيز كربنات كلسيم به طور كامل جايگزين گشته است.

 ·دياپيرهاي نمكي(   Solt Diapire) : دياپيرهاي نمكي در منطقه گرمسار گسترش وسيعي  داشته و خواستگاه سنگ نمك واحد   ol وol است كه سن احتمالي آن ائوسن  پاياني اليگوسن پيشين را داراست. سنگ نمك در نواحي گسله بر اثر اعمال نيروهاي تكتونيكي، داشتن خاصيت پلاستيكي و وزن مخصوص كمتر از رسوبات اطراف به سمت باد حركت كرده و رسوبات جوانتر را از جمله رسوبات سازند قرمزبالائي قطع كرده است. آتشفشاني بازيك حد واسط به صورت عدسي مانند تشكيل يافته است . در برخي موارد ميان لايه هاي آهك مارني در اين واحد وجود دارد كه حاوي فسيل هاي خارپوست است. دياپيرهاي نمكي طي دو مرحله تشكيا يافته اند:‌ در مرحلة اول دياپيرهاي نمكي همزمان با فعاليت گسل ائي با امتداد شرقي غربي كه بيشتر از نوع معكوس و ياتراستي هستند تشكيل يافته اند . اينگونه دياپيرها گسترش فراوان و ارتفاع كمي دارند وبخش هايي از آن توسط پادگانه هاي آبرفتي پوشيده شده است.

در مرحله دوم دياپيرها در امتدادگسل هايي با امتداد شمالي جنوبي و يا شمال شرقي جنوب غربي شكيل يافته و گسترش كمتر دارند. ارتفاع آنها نسبت به دياپيرهاي مرحله اول بيشتر است و نهشته هاي قرمز رنگ سازند قرمز بالائي را بريده اند.

 ·گسل هاي (تكتونيك زمين شناسي ساختماني منطقه) : بخش شمالي گرمسار در پهنة البرز و بخش جنوبي آن به صورت فروافتادگي است در پهنة ايران مركزي جاي دارد و گسل گرمسار اين دوپهنه را از هم جدا كرده است . نهشته هاي ائوسن (سازندكرج وكند) كهن ترين رخنمون هاي منطقة گرمسارند. در بخش هاي جنوبي پهنة البرز سازندهاي قرمز زيرين و قرمز با همبري و تا حدودي سـازند. قـم به نـسبت گسترش وسيعي دارد. گسل هاي چندي در ناحية سمنان ديده مي شود كه برخي از آنها گسترش منطقه اي دارند:  1- گسل سمنان (Sf ) : از شمال كوه هاي كوله چندران مي گذرد و جداكنندة زون ساختاري البرز مي باشد. در بيشتر جاها در حالت راندگي است(ايران مركزي برالبرز) .دنبالة غربي آن از مرز جنوبي كوه هاي البرز مي گذرد. سنگهاي پالئوزئيك در دو سوي گسل سمنان هم رخساره نيستند. حداگثر جابه جائي قائم آن 1500 متر در كوه چندران است كه در آنجا مارن هاي ائوسن در كنار سنگهاي سازند بهرام جاي دارند. كمترين جابه جايي قائم در، مس دره و نزديك به 500 متر است.

2- گسل عطاري (ATF) : چون از زير آبرفتهاي دشت سمنان مي گذرد بنابراين نمي توان تشخيص داد كه در ناحيه سرخه با گسل سمنان پيوند خورده است يانه؟ در ناحيه جام كه رد آن آشكار است هيچ جا با برونزدهاي كهن تر از ائوسن همبري ندارد و بنابراين جابجايي قائم آن زياد نيست . سنگهاي مزوزوئيك كه در جنوب آن برونز دارند با سنگهاي همزمان دركوه هاي البرز و زون ميان دو گسل سمنان   عطاري  همرخساره نيستند.

3- گسل ديكتاشن(DF ) : گاهي در حالت راندگي ( به سوي جنوب) مي باشد سنگهاي ژوراسيك كنار (سنگهاي ژوراسيك كنار سنگهاي ميوسن) . گسلهاي سنگسر ودرجزين آنرا جابه جا كرده اند.   

4- گسل انزاب (AF ) : دنبالة غربي آن در شمال آبگرم،‌در كوه چناران از بين رفته وبه سمت شرق پس از گذر از جنوب رضا آباد( ناحية جام) وجنوب كوه آب شرف به گسل سمنان مي رسد. گسلي كم وبيش قائم بوده و حداكثر جابه جائي آن در شمال لاج آنجا كه سنگهاي كرتاسة بالا در كنار دولوميت هاي سلطانيه پهلو گرفته اند نزديك به 400 متر برآورد پذيراست. گسل چپگرد و سنگسر آن را نزديك به 1 كيلومتر جابه جا كرده است.

5- گسل بشم (BF ) : سراسر سمنان را درنورديده و به حالت گسل راندگي است. به سمت غرب در دشت كنديان از ميان مي رود. دنبالة شرقي آن در ناحية شورستان رسم رودبار ، به گسل بزرگ آبيك شاهرود مي پيوندد . حداكثر جابه جايي آن در ناحية كبود دره بود. كه با پهلو گرفتن سازندباروت با سنگهاي مارني ائوسن بازشناسي شده است.

6- گسل راندگي آبيك شاهرود (ASF) : يكي از گسل هاي سراسري در كوه هاي البرز است . در برخي از جاها ، به ويژه آنجا كه سنگهاي دو سوي آن نرم باشند (مارن و شيل) شيب آن خيلي كم شده و به حالت روراندگي در آمده است.

7- گسل اوريم( :  ( OFبه سـوي غـرب در نـاحية فيروزكـوه ، به گسل آبيك شاهرود مي رسد ، دنبالة شمال شرقي آن پس از گذر از هيكوه،‌به سوي بادله كوه مي رود . در بخش هاي قابل بررسي آن چپگرد داشته و حداكثر جابه جائي قائم آن در ناحية كوه اتابك به 1000 متر نيز برآورده شده است. 

8- گسل سي يرد(SF):ميان دو گسل اوريم و آبيك شاهرود جاي دارد. و از آنها قديمي تر است و حداكثر جابه جائي آن نزديك 1700 متر برآورده شده است.

9- گسل هاي كوچكتري چند در ناحيه شناخته شده اند كه يا با گسل هاي يادشده در پيوند مي باشند و يا آن را مي برند. در اينجا آشكارترين آنها را نام مي بريم : گسل اورار و گسل چپ گرد و موازي آن به نام سياه خاني كه با هم يك زون از گسلهاي موازي را بوجود آورده اند. گسل راستگرد شن چاله كه در راستاي شمال،‌شمال شرقي جنوب ،‌جنوب غربي است . گسل راستگرد باركوه كه گسلهاي اسپي لت و سي يرد را مي برد . گسل اسپي لت كه در سوي شمال شرقي به گسل اوريم مي پيوندد. گسل سااو كه موجب بالا آمدن سنگهاي سازند شمشك شده و آنها را در كنار مارن هاي ائوسن جاي داده است. گسل چپگرد و سنگسر و درجزين و چند گسل ديگر،‌گسل هاي منطقه گرمسار به دو دسته كلي تقسيم مي شوند كه عبارتند از :‌الف) گسلهاي راندگي و معكوس ( گسلهاي حاصل از فشردگي) : شامل گسلهاي چون 1- گسل گرمسار :‌  اين گسل از بيست كيلومتري شمال خاوري ده نمك تا شمال گرمسار داراي راستاي شرقي- غربي است. اين گسل از شمال گرمسار به سمت غرب با خمهاي زيادي از دامنه كوههاي تخته رستم و كوه سرخ در جنوب شرقي ورامين مي گذرد و سرانجام به گسل پيشوا مي پيوندد . درازاي اين گسل بيش از صد كيلومتر برآورد شده است . اين گسل در بخش شرقي مرز بين سازند آبرفتي هزاردره و آبرفتهاي دشت را مي سازند و در زير مخروط افكنه هاي حاصل از فرسايش هزاردره پنهان است و در بخش غربي در جنوب كوه سرخ يال جنوب غربي كوه سرخ را دريده و موجب رانده شدن سازندقرمز بالايي بر روي دشت شده است (بربريان و همكاران 1375)

راستاي اصلي گسل گرمسار شرقي غربي است ولي بر اثر جابه جا شدن اين گسل با گسل هاي چپ لغز با امتداد شمال شرقي جنوب غربي پيچ و خمهاي زيادي پيدا كرده و به صورت پله درآمده است. راستاي اصلي شرقي غربي قديمي است و ساز و كار در اين امتداد راندگي است و به سوي شمال شيب دارد ولي ميزان شيب آن نامشخص است. در مسير اين گسل دياپيرهاي نمكي با پوشش گچي و مارني رخنمون يافته است.

ديگر گسل هاي منطقه گرمسار شامل:‌2گسل كل كوه ،‌ 3 گسل سرخ كلوت،‌ 4گسل قربيلك،‌5گسل كوه كلرز،‌6 گسل ايوانكي  : اين گسل با ساز و كار راندگي راستاي غرب و شمال غرب شرق و جنوب شرق دارد و از شهر ايوانكي مي گذرد. شيب آن به سوي شمال و شمال شرق است . با توجه به پوشيده شدن گسل سازنده هاي سمت جنوب غربي آن مشخص نيست ،‌ليكن در كمر بالاي گسل كنگلومرا مي سازند هزار دره قراردارد. 7 گسل ويرانه ،‌8  گسل شمال ويرانه ،‌ 9 گسل كوه لاله زار، 10 گسل جنوب كوه لاله زار،‌ 11 گسل باختر گرمابسر،‌12 گسل جنوب كوه كلرز.

ب ) گسلهاي امتداد لغز: شامل  1   گسل كوه حسين خاني ، 2  گسل پايين قلعه ،‌ 3 گسل كوه شريفه ،‌ 4گسل كوه تخته رستم ،‌5گسل غرب كوه كلرز،‌6 گسل كبوتر دره مي باشند . 

بخش 5 چين خوردگيها: در منطقه گرمسار در بخش غربي و جنوبي و جنوب غربي روستاي گرمابسر تاقديس بزرگي وجود دارد. محور تاقديس در بخش غربي و جنوبي روستاي گرمابسر در امتداد شمال غرب به جنوب شرق است و ميل (Plunge ) آن به سوي جنوب شرق است در هسته تاقديس سازندهاي ائوسن تبخيري سازند كند به صورت گنبد مانند  در هستة تاقديس نفوذ كرده است . يال جنوب غربي اين تاقديس در بخش مركزي شيب كمتري نسبت به يال شمال شرقي دارد و جهت انتقال تكتونيكي به سوي شمال خاور  را نشان مي دهد . اين تاقديس در نتيجة رشد گسل گرمابسر بوجود آمده است تاقديس ويرانه كه حاصل چين خوردگي سازندقم مي باشد در واقع چين حاصل از گسترش با ميل ب سوي غرب شمال غرب است كه در اثر حركت فرا ديوارة گسل ويرانه بر روي فرو ديواره ايجاد شده است .

بخش 6 زون هاي تكتونيكي رسوبي و ساختار آنها:‌ از نگاه تكتونيك ايران زمين، قسمتي از در زون اصلي يكي ايران مركزي و ديگري البرز در منطقة سمنان ديده مي‌شود: ايران مركزي: در جنوب گسل شماره گسترده است و از آنجا كه تنها گسترة كوچكي از آن ميان دوگسل سمنان و عطاري در اين ناحيه برونزد دارد،‌آن را زون سمنان ناميده ايم.ويژگي هاي چينه شناسي آن به ساني است كه مي توان آن را زون تدريجي ميان ايران مركزي و البرز دانست برونزدهاي پالئوزوئيك كه در كوه چندران و ناحية ناركان وجود دارد با سنگهاي ايراني مركزي هم رخساره است. برونزدهاي مزوزوئيك به ويژه ترياس و ژوراسيك كه در شمال ناحية جام ديده مي شود با سنگهاي همزمان در كوه هاي البرز هم رخساره است. در اين زون برونزد كوچكي از سنگهاي آهكي اوربيتولين دار وجود دارد كه هم با سازند تيزكوه (كوه البرز) و هم با واحدهاي نفت ياپرپا(ايران مركزي ) همانند است و در نقشة سمنان آن را هم رخساره با البرز نشان مي دهند. در كوه چندران ،‌ماسه سنگ وشيل روي دولوميت هاي سازند بهرام جاي گرفته كه امكان دارد هم از سازندهاي شيشتو يا سردر باشد ولي چون دليل روشي بدست نيامد آنرا سازد شمشك ناميده اند. سنگهاي شيلي و دولوميتي نارگان امكان دارد همسن سنگهاي شيرگشت (اردويسين ) باشد كه بادگرشيبي روي آنها آندزيت هاي ائوسن جاي گرفته اند. سنگهاي آوراي  و قرمز رنگ كرتاسه بالايي و گدازه هاي آندزيتي و ريوليتي داسيتي ائوسن را تنها در اين زون مي توان ديد. ريخت اصلي اين زون و ساختار آن ناوديس هاي نوكه و چندان است . تاقديسهاي ناركان و چندران جنوبي ،‌هر دو گسليده اند و احتمالاً روي كهن پشته جاي گرفته اند. در جنوب گسل عطاري هيج جا برونزد ديده نمي شود . ساده اينكه زون سمنان سوي شمال و روي زون البرز رانده شده و گسل در جزين آن را جابه جا كرده است.

 ب) زون البرز:‌بيش از 85 درصد منطقة سمنان را دربرگرفته است.در اين زون با كمك گسله اي سراسري شبم وآبيك شاهرودمي توان 3 زون اصلي تر به نام (I) تيزوااوريم ، ( (Пقدمگاه ادرك ،(Ш) شهميرزاد افتر را جدا كرد. دو تا از آنها را به چند زون كوچكتر تقسيم مي شوند و به اين ترتيب روي هم 8 زون را به دو واحد بزرگ البرز جدا كرده ايم .اين زونها بدين نامند:‌(In) اوريم : در شمال گسل اوريم گسترش دارد . ناوديس امافت نرو ساختار اصلي آن است. در پهلوي جنوبي آن كه گسليده است، شيب لايه ها تا 70 درجه به شمال ديده مي شود. پهلوي شمالي آن كمي موجداراسـت و به تاقديس تنگ و درازادكمر مي پيوندد. گسترش سنگهاي آتشفشاني در سازند شمشك از ويژگي هاي اين زون است كه در زون هاي ديگر ديده نمي شود. چنين برمي آيد كه آهك چرت دار بخش زيرين لار در اين زون به سوي شمال مايه نگرفته است . قسمتي از بازالت هايي كه در دو سوي گسل اوريم ديده مي‌شود قسمتي از سازند جيرود است ميانگين ضخامت رديف چينه شناسي از سازنده لالون تا مارن هاي ائوسن نزديك به 4600 متر است . اشكوب اصلي تكتونيكي اين زون را رخداد لارامي بنياد نهاده است.

(Ib) نيزوا:‌گسترة آن در ميان گسلهاي آبيك شاهرود ، اوريم و سي يرد مي باشد و به سوي شمال شرقي و شرق دنباله دارد. از ويژگي هاي آن وجود روند شمال  شمال شرقي جنوب جنوب غربي است كه در گستردة كوچكي از زون،‌ از كوه گرچين باد تا كشتزارتابستاني سي يرد شناسايي شده است. در اينجا كهن پشته‌هايي از سنگهاي كامبرين زيرين و يا پائين تر وجود داشته كه به علت رخدادكالدوني بنيادگرفته باشد.

بخش 7 : ويژگي هاي سنگهاي آذرين و دگرگوني در ناحية سمنان :

    ·سنگها و فعاليت ماگمايي : سنگهاي آذرين دروني ناحيه بيشتر به شكل توده هاي كوچك و يا دايكهايي مي باشند كه درون سنگهاي ديگر نفوذ كرده اند روي هم 5 واحد از اين سنگها عبارتند از :

1) ديابازهاي به رنگ سبزتيره كه بيشتر آنها در زون شهميرزاد برونزد دارند. پراكندگي آنها درون واحدهاي باروت ، زاگون لالون و مبارك مي باشد ولي در سنگهاي ترياس ديده نشده اند و در ميان ماسه سنگهاي قرمز رنگ پرمين هم مي‌توان آنها را ديد .

2) سنگ نفوذي با تركيب حد واسط تا بازيك كه در زون خطركوه درون سازندهاي باروت و زاگون نفوذ كرده است در وال دره غرب جاشم اين توده را در سازند شمشك نيز يافته ايم.

2)  ديوريت وديابازهايي كه درزون سمنان ديده مي شود بيشتر به شكل دايكها يا توده هاي كوچكي اند كه بيشترشان در سنگهاي كوه چندران نفوذ كرده‌اند (ونارگان).  بدين علت آنها را وابسته به ماگمازيي پس از ائوسن .

3)  آداماليت كه بزرگترين توده نفوذي ناحيه در زون سمنان است (ناحيه نوكه) اين توده با گستره اي نزديك به 12 كيلومتر مربع درون سنگهاي آتشفشاني ائوسن و ماسه سنگها و آهك كرتاسه نفوذ كرده و داراي هالة دگرگوني آشكار است، سنگ به رنگ روشن است و گاهي مي توان آن را گرانو ديوريت ناميد .

4)  سيل و دايكهاي بازيك كه در سازندهاي كرج و تجن ، به ويژه در ناحيه پشم گور سفيد، ديده مي شود، در اين گروه جاي دارد. از نگاه تركيب كاني ها، همانند دايك‌هاي درون سازند تجن مي باشد سن آنها نيز پس از ائوسن و شايد اليگوسن باشد.

  به كمك سنگهاي آذرين دروني و بيروني كه در ناحيه سمنان برونزد دارند، چند فاز ماگمازايي را مي توان باز شناخت كه بيشترشان از جنبش هاي تكتونيكي منشأ گرفته اند اين گازها بدين رديفند : الف) ماگمازايي كالدوني: بازالتهاي اليوين داري كه در سازند جيرود شناسايي شده، يكي از پيامدهاي رخداد ياد شده است .

در ناحيه سمنان تنها در گسترة گسل اوريم ، اين بازادها ديده مي شود دنباله آن در شمشك قابل پيگيري است.

ب) ماگمازاي هرسينين ديابازهايي كه در شهميرزاد كوه ديده مي شود از ويزئن جوانتر و از ترياس پيشين كهنسالترند و بدين علت آنها را مي توان به رخداد هرسينين نسبت داد كه پيامد ناز انبساطي بنياد گرفته اند.

پ) ماگمازايي كيمري پيشين : اين فاز درناحيه سمنان و ديگر جاهاي البرز اهميت بسزايي دارد و گاهي بيش از هزار متر بازالت بيرون آمده است در برخي از جاها در حالت ديابازي است اين فاز در برخي از جاها درازناي بيشتري وجود داشته است. مانند زون اوريم كه در آن، سنگهاي آتشفشاني،‌ با تركيب حد واسط بازيك را درون سازد شمشك نيز مي بينيم .

ت) ماگمازايي رخداد لارامي: كه اين فاز از مهم ترين فازهاي آتشفشاني ايران بوده است . سنگهاي آندريتي، ريوليتي و داسيتي در زون سمنان گسترش دارند ولي توف هاي سازند كرج در بخش بزرگي از ناحيه سمنان پراكنده اند.

ث) فاز ماگمايي اليگوسن و ميوسن : سنگهاي به وجود آمده از اين فاز، در زون سمنان خيلي بيشتر اززون هاي ديگر گسترش دارند. همه آنها درون سنگهاي ائوسن نفوذ كرده اند كه بزرگترين آنها توده آداماليت ،‌گرانوليت،‌نوكه است .

دايك ها و سيلاي ديابازي در زون اختر هم مي توان ديد كه درون سازندهاي فجن و كرج جاي گرفته اند. همبري آنها بسيار آشكار است در سازند قم ،‌در زون فجن در جزين چند لايه توفي ديده مي شود كه بازگوي فعاليت آتشفشاني هر چند  كم گستره در زمان ميوسن است اين توف ها داسيتي مي باشند.

        n سنگهاي دگرگوني :

درناحـيه سـمنان سـنگهاي دگــرگوني خيلي كم ولي هر دو نوع منطقه اي و همبري ديده مي شود .

1)  دگرگوني منطقه اي : درازاي گسل پشم،‌ در جنوب كبود دره سنگهاي بخش زيرين سازند باروت روي سنگهاي ائوسن رانده شده اند،‌اين سنگ بدون ترديد از باروت كهنسال تر است ونشان مي دهد كه پي سنگ ناحيه را سنگهاي دروني تشكيل داده اند .

    سنگهاي سازند كه دگرگوني خيلي خفـيفي دارنـد، ونشانه هايـي از فرايند دگرگوني منطقه اي در اين ناحيه اند.

2) دگرگوني همبري: سنگهاي دگرگوني همبري پيرامون توده نفوذي نوكه در هالة آشكاري گسترش دارد اين سنگها بيشتر از نوع هورنفلس كه اصل آنها گدازه هاي آتشفشاني و توف هاي ائوسن بوده است در برخي ديگر در كال شاهوران برونزد دارند. چنين برمي آيد كه شايد تنها رخدادي كه توانسته دگرگوني منطقه اي به بارآورد همان رخداد كاتانگايي (بايكالي) بوده است. 

بخش 8: زمين شناسي اقتصادي ( Ecmomic geology ) :

الف) ناحية گرمسار:‌آثار معدني فلزي شناخته شده در اين منطقه بسيارناچيز و منحصر به كاني هاي مسي مانند مالاكيت و آزوريت است كه گاه در برخي از رگه هاي موجود در نهشته هاي ميوسن ديده مي شود . آثار معدني غيرفلزي شامل كاني‌هاي نمك طعام ،‌زيپس،‌گوگرد،‌سنگ آهك ، سولفات سديم و پتاسيم و پتاس به شرح زير است:

1-نمك طعام (salt ) : در دياپيرهاي نمكي سنگ نمك رخنمون دارد و به صورت واحد     O1   مشخص گرديده اس. زيپس و مارن به صورت سنگ پوشش بر روي سنگ  نمك

قرار گرفته است و با توجه به وسعت رخنمون هاي دياپيرنمكي و سنگ نمك ذخيرة بسيار زيادي از اين ماده معدني در گرمسار وجود دارد. سنگ نمك در مسير حركت و دياپيري به تدريج ناخالصي هاي خود را به جا گذاشته و درجة خلوص آن بالا مي رود. در مواردي كه ميزان حركت نمك از خاستگاه اوليه ناچيز است لايه هاي نمك آغشته به ناخالصي هايي چون مارن،‌رس،‌موادآلي و غيره است. سنگ نمك اغلب به رنگ سفيد تا خاكستري روشن است، ليكن در مواردي به رنگ زرد، نارنجي،‌صورتي،‌آبي و طوسي در آمده است. انواعي كه به رنگ آبي هستند به راديواكتيو آغشته اند.

2- سنگ گچ (Gypsum) : اين مادة معدني ذخيرة قابل ملاحظه اي در منطقة گرمسار دارد. دربرخي موارد درجة خلوص آن بالاست و بسترهاي لايه هاي سنگ گچ در خور توجه است. سنگ گچ درواحدهاي سازند قرمز زيرين( ) O1g و O1gm) وسازند كند (Eogm,Eogl, Eog) ديده مي شود . در سازد قرمز زيرين سنگ گچ همراه با مارن به صورت سنگ پوششي دياپيرهاي نمكي را تشكيل داده است. يكي از معادن مهم سنگ گچ در بخش شمال منطقه به نام معدن سنگ گچ چشمه پرور است كه در سازند كند قرار دارد. وجود سنگ گچ فراوان در سازندكند موجب شده كه اين واحد اغلب به صورت گنبد مانند بالا    آمده و سازندهاي جوان تر از خود ماند سنگهاي كربناته قم را قطع كرده است.

3-سنگ آهك :‌در سازند قم به برخي موارد سنگ آهك به درجة خلوص بالايي ديده مي شود كه مي تواند كاربرد ساختماني داشته باشد.

4- گوگرد ( sulfur ) : در جنوب شرقي كوه كلرز در ميان دياپرگچي و نمكي معدن متروكه گوگرد قرار دارد. گوگرد به صورت رگچه هاي متعدد در سنگ آهكي ديده مي شود . بر روي آن زيپس و مارن قراردارد و زيپس آن نيز آغشته به گوگرد مي باشد . در اطراف معدن آثاري از كوره هاي ذوب ديده مي شود.

5- سولفات سديم  ( solium sulfate) : در اطراف كوير جنوب شهرستان گرمسار بعد از بارندگي بر اثر خاصيت موئينگي سولفات سديم NaSO4 به همراه نمك بالا آمده و براثر خشك شدن سطح زمين بر روي رسوبات رسي و ماسه اي شوره با ستبراي حدود 30-10 سانتي متر تشكيل مي شود. منطقه شوره زده يا پهناي حدود 4 كيلومتر و طول 8 كيلومتر در حاشية فرو افتاده و مرطوب كوير به صورت مناطق شوره زده ديده مي شود مناطق پرعيار در لابه لاي سنگ نمك به رنگ سفيد مايل به زرد قراردارد.

6- پتاس: وجود پتاسي همراه با سنگ نمك به طور دقيق ثابت نشده است ولي از آنجاييكه پتاس قابليت انحلال بيشتري از سنگ نمك دارد. در اعماق زمين مي توان آنرا جستجو كرد . با توجه به وجود ذخيرة زيادي از سنگ نمك جا دارد مورد اكتشاف قرار گيرد.

ب) ناحيه سمنان

در ناحيه سمنان چند مادة معدني (بيشتر نافلزي ) ديده مي شود كانسارهايي كه اين ماده معدني را در خود دارند همزمان با رسوبگذاري مي باشد.

1) ماده معدني نافلزي در ناحيه:

-    (لاتريت پرهين): تها در زون سنگسر ديده مي شود افق قرمز رنگ بالايي سازند روتر در كوه لاتريتي است كه پرآهن است و به احتمال زياد، به عل به وجود آمدن آن فعاليت آتشفشاني در پري پسي بوده كه هوازدگي و فرسايش پيامد آن ، افق لاتريتي را موجب شده است ولي گسترش چنداني ندارد.

-    (فلورين): از خاك كوه لا كمر به سوي شمال شرقي درچند جا از كوه هاي البرز فلورين يافت شده كه در بالاترين لايه هاي آهكي سازند اليكا ( بخش ورسك) جاي دارد مانند ناحيه ي ميانه ،‌شش رودبار، بالادوآب،‌آبگرم و

    همراه فلوري سرب و بارتيين ديده مي شود كه در فاز ديگري به وجود آمده است.

- (لاترين خاك نسوز ترياس پسين ): از پيامدهاي رخداد تكتونيكي كيمري پيشين درست شدن آن است كه در بخش قائده مي سازند شمشك ديده مي شود هوا زدگي و فرسايش پس از آن موجب درست شدن لاتريت بوكسيت شده است كه در ناحيه سمنان تنها در زون سنگسر آن را به عنوان خاك نسوز استفاده مي كنند.

-    (زغال سنگ): در بخش طرزه از سازند شمشك عدسي هاي خيلي نازك و لايه هاي نازك از زغال سنگ درست شده است. در زون نيزوا- اوريم- بيشترين نشانه هاي اين لايه ها در زون شهميرزاد نيز چنين بوده است.

-         (ماسه سنگ كواترنري ): در قسمت بالاي سازند شمشك به ويژه در بخش شهميرزاد و عدسي هايي از ماسه سنگ درست شده است كه براي هر دو صنعت شيشه سازي و ريخته گري مورد بهره برداري قرار گرفته است.

-         (دولوميت): هر جا در ناحيه كه سازند لاردولوميتي باشد براي شيشه سازي مناسب است.

-         (كائولن):  در سنگهاي توفي ائوسن در ناحيه كلياب و كاني دره به علت دگرساني مقداري كائولن نامرغوب درست شده است.

-    (گچ) : در زون خطير كوه: درون سازند باروت عدسي گچ درست شده كه در زون هاي ديگر نيز برونزد دارد نشانه اي از گچ ديده نشد در زون اختر گچ هاي ائوسن    اليگوسن گسترش بسيار زيادي دارند و ذخيره آن خيلي است .

-    (گل سرشور) : درمانهاي روي گچ در يكي دو جا گل سر مي شود (بنتونيت ) درست شده كه از آن مصرف سرشوري بهره برداري محلي مي كنند.

-    (نمك خوراكي ) : درمانها و ماسه سنگهاي قرمز رنگ ائوسن در كوه نمكدان عدسي هاي كوچكي از نمك به همراه گچ درست شده است .

2) مادة معدني فلزي :‌ در ناحيه سمنان مادة معدني گالن و مانيتيت به وجود آمده است كه به ويژه مانيتيت خيلي ناياب است.

-    (گالن): رگه هايي از گالن درون سنگ آهك كرتاسه بالا ديده مي شود در بخش جنوبي زون شهميرزاد نيز در آهك هاي كرتاسه رگه هاي گالن و باريت ديده مي شود.

-    (مانيتيت ): در زون سمنان پيرامون توده نفوذي نوكه ،‌در چند جا رگه هايي از مانيتيت وجود دارد. وابستگي كانار يا توده نفوذي خيلي روشن است . كانه درون سنگهاي آتشفشاني  ائوسن جاي دارد. اين مانيتيت ،‌ناب (بيش از 80 درصد آهن) مي باشد .

3) ماده ساختماني و راه سازي:‌ در دشت سمنان هر جا كال بزرگي وجود داشته است در آنجا بهره برداري از ماسه پرداخته اند.

4) آبهاي معدني : در ناحيه به صورت چشمه هاي گرم و سرد ديده مي شود كه بيشتر آنها آب گرم است ( در بافته زون  سنگسر ) . در شمال ده ارونه ،‌چشمه هاي گوگردي آب سرد وجود دارد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 2:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه قم (كوه هاي دو برادر-گنبدهاي نمكي)

بازديد: 469

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه قم (كوه هاي دو برادر-گنبدهاي نمكي)

موقعيت جغرافيايي

ناحية مورد بررسي در مختصات جغرافيايي   تا  طول شرقي و   تا  عرض شمالي واقع شده است . آب و هواي قم به نسبت گرم وخشك است بيشترين درجه حرارت در تابستان بالاي صفر و كمترين آن در زمستان  زير صفر است ميزان بارش ساليانه قم نزديك به MM122 است راه آسفالته وراه آهن قم- تهران، قم كاشان ، قم اراك و راه آسفالته قم كازرون  ونيز جاده هاي درجه 2 و3 از راههاي  ارتباطي محدودة مورد مطالعه هستند از ديدگاه ريخت شناسي قسمت شمال شرقي ناحيه را بخشي از درياچه حوض سلطان پديد آورده اين درياچه به طور كلي    KM  120 گستره دارد و پست ترين محل ان نزديك به  750 m  از سطح دريا بلندي دارد.

از رشته كوههاي جنوب غربي ناحيه مي توان به كوه يزدان با بلنداي m   1630 از سطح دريا اشاره كرد . شهر قم   920 m از سطح دريا ارتفاع دارد و در جنوب شرقي ورقه جاي گرفته است در غرب اتوبان قم راستاي ارتفاعات دو چاه ، كمر كوه و تپه‌هاي زبرون در جنوب غربي ناحيه شرقي غربي است . ولي بلنديهاي جنوب شرقي ناحيه از جمله كوه سفيد،‌نرداقي ،‌خضر و كلاه قاضي و نيز بلنديها و تپه هاي ماهورهاي شمال ناحيه راستايي نزديك به شمال غربي جنوب شرقي دارند . اين ناهمواريها توسط دشتي گسترده كه مسير رودخانه هاي قم رود و قره چاي است از هم جدا شده اند.

        ·زمين ريخت شناسي:

سنگهاي آتشفشاني و سنگ آهك هاي اليگو- سيوسن و كنگومراي پليوسن،‌تپه ماهورها و كوههاي نيمه شمالي ناحيه را با راستاي شمال غربي جنوب شرقي پديدآورده است. نيمه جنوبي ناحيه قم از يك سري ناوديس ها و تاقديس هاي با دامنه هايي با شيب ملايم تا تند پديد آمده است مناطق برجسته را سازند قرمز بالايي در كوه يزدان پديد آورده است و سنگ آهك هاي ستيغ ساز، سازندقم از نظر بلندي پس از آن به شمار مي رود رديف هاي و لكانيك موجود در ينمة شمالي ناحيه در مجموع بلنديهاي متوسطي را پديد آورده اند . سنگهاي رسوبي و آذرآواري ائوسن بلنديهاي كم و شيب توپوگرافي ملايمي دارند و بخش هاي b,e,d  از سازندقم و نيز بخش هاي ماري سازند قرمز بالايي و زيرين دره ساز و زود فرساي هستند كوه نمك قم يكي از گنبدهاي نمكي است كه بيش از 1200 متر از سطح دريا بلندي دارد. اين گنبد بر روي محور تاقديس واقع شده است و بر روي كناره هاي جنوبي آن گدازه آندزيشي جاي دارد. و احتمالاً در اثر وزن خود، انحلال نمك و حركت گنبد نمكي به صورت چندين بلوك جدا از هم (در ابعاد متغيير) شكسته شده است.


 ·موقعيت ناحيه قم در زمين شناسي ايران:

منطقه مورد نظر از ديدگاه زمين شناختي درزون ايران مركزي و بخشي از مواد آتشفشاني اروميه دختر جاي گرفته است. در اين محدوده سنگهاي رسوبي،‌آذرين و آذرآواري سنوزوييك برون زد دارند و كهنترين سنگهاي پديد آمده در اين منطقه مربوط به فعاليتهاي آتشفشاني دورة ائوسن پسين است.

رديف هاي لكانيك و آذرآواري ائوسن پسين به طور عمده در نيمة شمالي منطقه و با راستاي شمال غربي جنوب شرقي جاي دارند و از شمال غربي تا كوههاي آرارات در تركيه ادامه دادند و از جنوب شرقي قسمتهايي از زون ايران مركزي را در بر مي گيرد.

        ·چينه شناسي :

- ائوسن پسين (( Eu :  

در بر گيرندة سنگ هاي آتشفشاني بازيك تا اميد همراه با سنگهاي آذرآواري ،‌مارن ، ماسه سنگ و شيل است. حجم و وسعت بخش آتشفشاني به مراتب بيشتر از بخشهاي رسوبي است ريفهاي آتشفشاني رسوبي ائوسن پسين نزديك به 282 كيلومتر مربع از بخشهاي شمالي در برمي گيرد.

ارتباط حد زيرين آن با واحدهاي قديمي تر پوشيده و بر روي مرز بالايي آن (كوه گلستان) با نا پيوستگي فرسايشي سازندقرمز زرين جاي دارد. از آنجاييكه در شمال منطقه براي تعيين جايگاه سني اين واحد كوشش فراوان به عمل آمده ولي فسيل شاخصي شناسايي نشد. در مطالعه مقاطع نازك نمونه هاي سنگي واحد  Eu اغلب آندزيت ها به شدت اكسيدشده و اسيد آهن 20 تا 25 درصد آنرا فرا گرفته است.

دگرساي بسيار پيشرفته اي دارد ( سريسيت، كاني هاي رسي، كربنات و كمي كلريت) و گاهي در برخي نمونه ها بافت به سوي ميكروگراندلار گرايش مي يابد ولي بافت پورفيرتيك در آن پيشرفته است بر پايه دياگرامهاي ارائه شده توسط آرديس و باراگار 1971 متوسط تا بازيك به ترتيب درمحدودة كالكوآلكالن وتعداد كمتري درمنطقه توله ايتي(دياگرام      AFM) و گروهي از آنها در محدودة ساب آلكالن و بخشي در محدوده آلكالن جاي گرفته اند.

-    در جنوب باختري محدوده ورقه در منطقه كوه گلستان ، واحد  Eu رخنمون دارد و در اصل سنگهاي آتشفشاني با تركيب آندزيتي بصورت جريان گدازه اي، دايكهاي تغذيه كننده و سيل با بافت كم و بيش پورفيري و سنگهاي آذرآواري هستند داراي ساخت لايه اي قابل تشخيص و رنگ عمومي آنها خاكستري تا خاكستري متمايل به سبز و در برخي نقاط كرم رنگ است حد زيري اين سنگها مشخص نيست ولي بر روي حد بالايي آن با ناپيوستگي فرسايشي سازند قرمز زيرين جاي گرفته است.

-         زير واحد  :

در كوه گلستان و بسوي بخشهاي بالائي رديف آتشفشاني (Eu)،لايه هاي آذرآواري با دانه بندي تا درشت به رنگهاي سبز،‌خاكستري و قرمز با ميانلايه هاي آهكي نوموليت دار جاي دارند. اين سنگ ها آهك ها ضـخيم لايه، فسيل دار. برنگ قهوه ه اي روشن همراه با ميانلايه هايي از مارن هستند كه به شكل عدسي در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن جاي دارند . از نمونه آهكي اين واحد ميكروفسيلهاي زير توسط (ع.كيهاني) مطالعه شده است. كه نشانگر سن ائوسن پسين است .

-         زير واحد :

در باختروجنوب باختري روستاي چشمه پلنگي ونيز جنوب درياچه حوض سلطان رخنمون دارد و بطور كلي از گدازه هاي بازالتي تا آندزيتي به رنگ خاكستري تيره پديد آمده است .

-         زير واحد :

در نيمه شمالي قم و در امتداد رديف هاي آتشفشاني ائوسن پسين گسترده شده اند و از گسترش شايان توجه برخوردارند.

اين واحد سنگي، بطور كلي، از توف ايگنمبريتي و كريسال توف شيشه اي، با تركيب ريوليتي تا داسيتي، و توف برش جوش خورده جرياني و در برخي نقاط برش هاي آتشفشاني پديد آمده است اين مجموعه داراي ساخت لايه اي و رنگ همگاني قرمز آجري تا خاكستري روشن متمايل به سفيد است.  

-         زير واحد :

اين زير واحد بطور عمده از توف ايگنمبريتي با تركيب داسيتي تا آندزيتي و توف ولكانيك با تركيب آندزيتي پديد امده است.

اين رديف هاي آشفشاني نسبت به واحد  بازيك تر است و از ارتفاع بيشتري برخوردار است، در مطالعه مقطع نازك يك نمونه از توف ايگنمريتي،‌بافت سنگ كريستالوكلاستيك و شيشه اي جرياني است . كريستالهاي سنگ بطور كلي پلاژيوكلاز است و تركيب آن آندزين مي باشد. سنگ فاقد كواتز است و كاني هاي مافيك به شدت به اكسيد آهن و كربنات تجزيه شده اند. زمينه سنگ شديداً شيشه اي است و تا انـدازه اي حالت روانه اي را نشان مي دهد. در زمينه سنگ، اكسيد آهن درصدبالائي را نشان مي دهد. اكسيدآهن، كربنات و كانيهاي رسي از كانيهاي ثانويه سنگ هستند و كاني كدر از كانيهاي فرعي آن بشمار مي رود.

-         زير واحد  :

-    در خاور روستاي امين آباد و پادگان منظريه برونزد دارد و پستي و بلنديهاي بسيار ملايمي دارد. اين زير واحد شامل كريستال توف شيشه اي به رنگ سبز روشن، مارن توفي و مارن گچ دار است، مرز زيرين آن بطور پيوسته و هم شيب بر روي زير واحد  جاي دارد و مرز بالايي آن توسط انباشته هاي كواترنري پوشيده است، به نظر مي رسد اين سنگها بطور جانبي به زير واحد  تبديل مي شوند.

-         زير واحد  :

درجنوب درياچه حوض سلطان ودر امتداد گسل كوشك نصرت رخنمون دارد و در برگيرنده مارن گچ دار سبز تا كرم رنگ و مارن ماسه اي قرمز رنگ است. زير واحد EE  نزديك به 50 مترستبرا داردوبصورت عدسي كشيده اي در واحد    Eu  رخنمون يافته است. 

-           زير واحد E :

در جنوب درياچه حوض سلطان و در راستاي گسل كوشك نصرت رخنمون دارد و از گسترشي به نسبت زياد برخوردار است. اين سنـگها داراي ساخت لايه اي هستند و از روانه هاي گدازه اي با تركيب آندزيتي تا بازالتي به رنگ قهوه اي ارغواني و سبز خاكستري پديد آمده اند،‌اغلب دگرسان شده، حفره دارو حفرات توسط آناليسم و كربنات پرشده است. ارتباط حد زيرين اين سنگها با زير واحد      E پيوسته و هم شيب بوده و روي هم رفته معادل بخش هاي بالايي واحد Eu  هستند.

 ·اليگوسن‌

-         واحد كار ( سازند قرمز زيرين ) :

اين واحد در حوالي روستاي خورآباد، كوه دو برادر،‌كمر كوه و قشلاق دو چاه رخنمون دارد و بـا نگرش به ليتـولوژي هـر برونزد خاص،‌زير واحدهاي كوچكتري در آن تفكيك شده اند،‌ آن چنان كه در كمر كوه، سازند قرمز زيرين در آغاز از مارنهايي با رنگهاي قرمز، سبز،‌سبز متمايل به كرم با دانه هاي با ابعاد سيلت تا ماسه و رگه ها با افق فراواني از گچ و نمك پديدارشده است ودرادامه شامل تناوبي از شيل هاي قرمز و آبي رنگ حاوي رگه هاي از ژيپس،‌مارن هاي كرم متمايل به سفيد با ميانلايه هاي از شيل هاي سيلتي خاكستري رنگ به همراه مارن ماسه اي قرمز رنگ و افق هايي از ماسه سنگ هاي خيلي ضخيم است. بر طبق گزارش زمين شناسان شركت ملي نفت، چاه شماره 7 تاقديس البرز نزديك به 517 متر از سازند قرمز زيرين را قطع كرده است،‌بدون آنكه به قاعده اين سازند برسد.

اليگوميوسن‌

واحد OM( سازند قم ) :

اين واحد در نيمه جنوبي ورقه قم از گسترشي زياد برخوردار است و دربرگيرنده سنگ آهك، مارن،‌ ماسه سنگ، شيل و گچ و در برخي نقاط سنگهاي آتشفشاني است. سازند قم دربردارنده پوسته هاي دوكفه اي، مرجان ها، خارپوست و شكم پايان است و بيشترين ستبراي آن،‌ در نزديـكي هاي روسـتاي خـورآباد و قشلاق دو چـاه،‌1300  متر بـرآورده مي شود. مرز زيرين سازند قم با ناپيوستگي بر روي انباشته هاي سازند قرمز زيرين جاي دارد و خود بگونه پيوسته و هم شيب توسط سازند قرمز بالايي پوشيده شده است.

بخش  a:

نزديك به 30 تا 80 متر، و در برگيرنده سنگ آهك ماسه اي زيست آواري توده اي تا ضخيم لايه با سطح فرسايشي قهوه اي رنگ،‌با افق هايي از ماسه سنگي ضخيم لايه، است.


بخشb   :

در برگيرنده مارن ماسه اي با ميان لايه هايي از ماسه سنگ هاي نازك تا ضخيم لايه است. مرز حد زيرين آن با بخش ( a ) پيوسته و تدريجي است و ستبراي آن 150 تا 300 متر برآورد مي شود. در مطالعه ميكروسكوپي يك نمونه مارني،‌ميكروفسيلهاي زير به سن آكيتانين (Aquitanian ) يافت مي شود.

بخش  c  :

دربرگيرنده تناوب سنگ آهك تخريبي ارگانيك ضخيم لايه تا توده اي،‌ به رنگ كرم متمايل به زرد و مارن، است. اين سنگ آهكها در برخي مناطق به گونه ميان انگشتي، تبديل به مارن شده و منظره ديوارهاي آهكي ناپيوسته اي را در طول راستاي خود پديد مي آورند. گاهي اين ديوارهاي آهكـي بهـم مي پيـوندنـد و يـك تـوده واحد و ضخيم (كـوه دو برادر) پـديد مي آورند،‌بيشترين ستبراي بخش(c  ) حدود 300 متراست و مرز زيرين آن با بخش (  b) بگونه پيوسته و هم شيب است.

وجود فسيلهاي آبهاي لب شور مانند  Elphidium sp  و  Ammonia beccarir در بالاترين قسمت c  نشان دهنده آغاز پسروي دريا است.

بخش  c  :

دربرگيرنده شيل هاي رسي كرم متمايل به سفيد، شيلهاي سيلتي سرخ و خاكستري رنگ با ميانلايه هايي از ماسه سنگ هاي نازك تا متوسط لايه و مارن ماسه اي گچ دار و در برخي مناطق ( حوالي روستاي خورآباد) و در قسمت هاي بالايي،‌ميانلايه هايي از سنگ آهكهاي ضخيم تا خيلي ضخيم لايه و عدسي هاي كشيده اي از گچ و طبقات پيروكلاستيك و گدازه آندزيتي تا داسيتي (OM ) است.

مرز زيرين اين نهشته ها به گونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش   (  ) جاي دارد و بيشترين ستبراي آن 150 متر است كه در برخي نقاط تا 300 متر نيز مي رسد.

در بخش (c ) انواع فسيل آب لب شور تا شيرين،‌نظير اسراكودها در شيلها،‌ديده مي شود افزون برآنها، رخساره به تقريب قاره اي تا كولابي نشان دهنده پسروي دريا است. بنابراين پسروي دريا كه در پاياني ترين بخش (c  ) آغاز شده، در بخش (c ) به پيشينه خود مي رسد و نخستين  چرخه رسوبي در اين بخش پايان مي يابد. 

بخش   c :

در برگيرنده سنگ آهك بريوزوادار با سطح فرسايش زرد رنگ است كه در قاعده االيتي است. سنگ آهك ها در قاعده خيلي ضخيم لايه اند و در برخي مناطق (حوالي روستاي خورآباد) در قاعده كنگلومراتيك با قلوه هايي از جنس سنگهاي ولكانيم و آذرآواري است كه به طرف بالا،‌متوسط تا ضخيم لايه و سرانجام ستيغ ساز است. مرز زيرين بخش (c ) بگونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش (c ) جاي دارد و چرخه رسوبي جديدي رانشان مي دهد.

بخش هاي  c :

در بر گيرنده سنگ آهن و مارن همراه با ميانلايه هايي از گچ و مارن گچ دار است .

بخش  d :

يك افق نشانه و راهنما در سازند قم است كه دربيشتر نقاط نيمه جنوبي محدوده ورقه رخنمون دارد. اين افق از 20 تا 40 متر گچ به همراه مقدار كمي مازن گچ دار خاكستري متمايل به سبز پديد آمده است. بخش(d  ) نشان دهندة پايان دومين چرخه رسوبي در محدوده ورقه است.

بخش  e :

از مارن هاي سبز رنگ با عدسي هايي از گچ در مناطق كوه خضر،‌شاه جمال،‌كوه سفيد و نبيل همراه با ميانلايه هايي از سنگ آهكهاي رسي نازك تا متوسط لايه پديد آمده است. بخش (e ) با گذر پيوسته و هم شيب بر روي بخش ( ) جاي دارد و ستبراي تهشته هاي اين بخش 300 تا 450 متر است،‌اين بخش نمايانگر پيشروي دريا و آغاز سومين چرخه رسوبي در سازند قم است.

بخش  f :

سنگ آهكهاي بالايي سازند قم است و در حقيقت تغيير جانبي قسمتهاي بالايي مارن‌هاي بخش ( e ) است. بطور معمول اين سنگ آهكها در آغاز دانه ريز به رنگ سفيد تا سفيد خاكستري بوده و در رخدادهاي زمين به شكل ديواره هايي نمايان مي شود. در برخي نقاط (كوه نرداقي) بر روي اين سنگ آهكها، يك سنگ آهك ضخيم تا خيلي ضخيم لايه باسطح فرسايش زرد رنگ جاي مي گيرد. ستبراي اين بخش 100 تا 300 متر است و مرز برخورد قسمت بالايي آن با سازند قرمز بالايي پيوسته و تدريجي است.

ميوسن (سازند قرمز بالايي) :

اين سازند در نيمه جنوبي محدوده ورقه قم رخنمون يافته و از گسترش زيادي برخوردار است،‌ ستبراي آن در شمال كوه يزدان نزديك به 2800 متر،‌حوالي قشلاق دو چاه در حدود 2700 متر و نيز در تاقديس البرز و سراجه توسط زمين شناسان شركت ملي نفت 3500 تا 3200 متر تعيين شده است با گرش به موقعيت چينه نگاري اين سازند كه به گونة پيوسته و هم شيب بر روي لايه هاي رسوبي دريايي سازند قم جاي گرفته و خود توسط نهشته هاي پليوسن پوشيده شده اند، سن پس از بورديگالين براي اين سازند پيشنهاد مي شود،‌همچنين در تاقديس خاوري البرز ازقسمتهاي بالايي اين سازند ميكروفسيلهاي به سن ميوسن بالايي مطالعه شده است.

واحد M:

اين واحد پيرامون قشلاق دو چـاه بـا تـناوب گچ و مـارن هاي سيلتي،‌ماسه اي قرمز رنگ گچ دار آغاز مي شود كه در قاعده با يك افقي از گچ به ستبراي 4 تا 10 متر ،بگونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش( e ) سازند قم جاي مي گيرد.

پس از آن تناوبي از مارن قرمز رنگ و ماسه سنگ خاكستري تا قهوه اي رنگ و گاه شيل وجود دارد،‌و بدنبال آن مارن سيلتي تا ماسه اي با ميانلايه هايي از ماسه سنگ با چندين افق گچ دار جاي گرفته است. اين واحد به رنگ قرمز آجري و حدود 86 متر ستبرا دارد.

واحد M:

اين واحد در كوه يزدان در برگيرنده متناوب ماسه سنگهاي به ستبراي 10 تا 50 متر به همراه ماسه سنگهاي متوسط تا ضخيم لايه و شيل به ستبراي 6 تا5 متر است.

در ماسه سنگهاي چهره ساز افق هايي از كنگلومرا با ضخامتهاي 20 سانتي متر تا 2 متر ديده مي شود . ستبراي     M نزديك به 1400 متر و رنگ عمومي آن قرمز تيره تا قهوه اي است.در نزديكي هاي قشلاق دو چاه وروستاي البرز همبستگي دانه هاي ماسه سنگي اين واحد كمتـر شـده و ماسـه سنـگها در امتداد سطوح لامينه ورقه ورقه و خرد شده اند. افزون بر آن بطور جانبي بر ميزان شيل،‌مارن و گچ افزوده مي شود. مرز زيرين اين واحد گونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد     M جاي مي گيرد و ستبراي آن در نزديكي هاي قشلاق دوچاه،‌بيش از 1200 متر و در تاقديس البرز 2200 متر است.


واحد M:

در كوه يزدان ،‌اين واحد از مارن به رنگ زرد متمايل به سفيد،‌مارن ماسه اي و شيل همراه با ميانلايه هايي از ماسه سنگ آهكي كاوكدار خاكستري تا سبز رنگ با رگه هاي از گچ به ستبراي نزديك به 550 متر پديد آمده است. اين واحد بگونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد M جاي دارد.

واحد M:

در شمال كوه يزدان رخنمون دارد واز مارن با لايه هاي بسيار نازكي از گچ به رگ قرمز متمايل به خاكستري و ميانلايه هايي از ماسه سنگ توفي دانه ريز پديد آمده است. ستبراي اين واحد نزديك به 500 متر است مرز زيرين آن گونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد M جاي دارد.

4-5- پليوسن :

واحد  ‍ Pl :

اين واحد دربرگيرنده كنگومرا با ميا لايه هايي از ماسه سنگ و رس است كه هم ارز سازند هزار دره است. ستبراي اين واحد متغير است و در جنوب،‌مركز،‌خاور و باختر محدوده ورقه قم رخنمون يافته است. بطور كلي،‌از نوع پلي ژنيك با زمينه ماسه اي و رسي است و درجه سخت شدگي آن متوسط تا ضعيف است واحد P l   با ناپيوستگي هم شيب و با دگر شيبي زاويه دار سازنده هاي قديمي تر را مي پوشاند و در نقشه با نشانه واحدهاي فرعي   Pl ،  Pl ،  Pl جدا شده است.

 Pl :

در كوه زرد كمر، جنوب كوه نرداقي و شمال روستاي انجيلاوند بالا از گسترش زيادي برخوردار است. و در برگيرنده كنگلومراي خاكستري تيره تا گراينده به قرمز، بگونه اساسي از قلوه هاي آتشفشاني بويژه سنگهاي ائوسن در يك زمينه رسي،‌ماسه اي و توفي پديد آمده است، اين كنگلومرا هم ارز قسمت هاي زيرين واحد P  l است و با ناپيوستگي زاويه دار سازند قرمز بالايي و سازندهاي قديمي تر را مي پوشاند.

4-6-واحد كواترنري

شامل انباشته هاي آبرفتي است كه بصورت لايه هاي چين نخورده بگونه دگر شيب بر روي سازندهاي قديمي تر رخنمون يافته است و مي توان آنرا بصورت واحدهاي زير درنقشه نمايش داد.

واحد Q :

آبرفت هاي پادگانه اي جوان كه نسبت به آبرفتهاي پادگانه اي كهن تر دشت هاي پست تري از محدوده ورقه را مي پوشاند.


واحد Q :

مخروط افكنه هاي پست كه از كنگلومراي بي سيمان تشكيل يافته اند و هم ارز رسوبات آبرفتي جوان هستند.

واحد  Q:

در برگيرنده فه هاي رسي(عمدتاً رس و سيلت ) به رنگ كرم متمايل به سفيد است كه مناطق مرزي از فرورفتگي محدوده ورقه را با گسترش شمال باختري به جنوب خاوري فرا گرفته است . مي توان آن را تا اندازه اي معادل و هم ارز انباشته هاي آبرفتي جوان دانست.

واحد Q :

انباشته هاي رودخانه اي عهد حاضر.

واحد Q :

واريزه هاي دامنه اي بلنديها است.

واحد Q :

تپه هاي شني است كه در جنوب روستاي حسين آباد پل رخنمون دارد.

-    ته نشستهاي حوضه هاي تبخيري جوان در بخشهاي پست و فرورفتگي هاي كواترنري را مي توان بصورت واحدهاي زير در نقشه نمايش داد.


واحد  Q:

شامل كفه نمكي (نمك و آب شور)است كه آب شور درياچه حوض سلطان را فراگرفته و در شمال خاوري محدوده ورقه واقع است.

واحد  Q:

در برگيرنده كفه گل نمكي (نمك و رس سيلتي)است كه در پيرامون درياچه حوض سلطان و كوه نمك قم رخنمون يافته است.

        ·گنبد نمكي كوه نمك قم :

در شمال غربي قشلاق دو چاه و در ري محور تاقديس البرز جاي دارد. منشاء نمك بطور عمده از ائوسن بالايي اليگوسن و حتي اليگو ميوسن (در مسير صعود مواد تبخيري) است. از آنجائيكه گنبد نمكي فم سازند قرمزبالايي را قطع نموده است و هم اكنون نيز فعال است پس سن جايگيري آن جوانتر از دوره ميوسن است. همچنين در جنوب قشلاق دو چاه( معدن نمك يزدان ) گنبد نمكي كوچكي نيزديده مي شود كه مي توان سن جايگيري و مكانيسم بالا آمدن آن را با گنبد نمكي كوه نمك قم قابل مقايسه دانست.


        ·توده هاي نفوذي :

- واحد  (نئوژن)

 در شمال كوه گنداب چند توده بسيار كوچك آندزيتي بصورت دايك يا گنبد بخش   e  سازند قم را قطع كرده است،‌كه به احتمال مربوط به فعاليت ماگمايي اواخر نئوژن است.

        ·زمين شناسي ساختماني و تكتونيك :

-         تاريخ زمين ساختي ورقه قم:‌

كهن ترين سنگ هاي رخنمون يافته در ناحيه قم، وابسته به دوره ائوسن است. از اين رو تاريخ زمين ساختي آن نيز وابسته به پس از اين زمان و فازهاي زمين ساختي پس از ائوسن خواهد بود.

گمان مي رود فعاليت هاي خشكي زائي هم ارز فاز پيرنه ئن منجر به پيدايش سيستم هاي هورست وگرابني و گسترش و جايگيري سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين، در شكستگي ها و گسل هايي كه گاه سن گسلش آنها مربوط به فازهاي زمين ساختي كهن تر است،‌ انجاميده باشد. در حقيقت فعاليت اي سيستم ها است كه سبب كنترل شرايط رسوبگذاري در منطقه شده است بنظر هـ. امامي (1370 ) در ائوسن فعاليت آتشفشاني سرشت اساساً آلكالن دارد. حركات خشكي زائي ( هم ارز فاز پيرنه ئن) با پسروي دريا همراه بوده و در نتيجه آن در اوايل اوليگوسن رخساره كولابي قاره اي سازند قرمز زيرين،‌بدون هيچگونه دگر شيبي چشمگيري، بر روي سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين جاي مي گيرد (منطقه كوه گلستان).در انباشته هاي سازند قرمز زيرين افزون بر تظاهر سنگهاي آتشفشاني كه بر اثر جنبش هاي كششي رخنمون يافته اند، نهشته هاي تبخيري از گسترش شايان توجهي برخوردارند . در اوليگوميوسن حركات خشكي زائي (هم ارز فازهاي ساوين و استبرين ) باعث پيشروي دريا در ايران مركزي شده و در محدوده ورقه قم، رخساره دريايي سازند قم را با بيشترين گسترش (مخصوصاً در جنوب ورقه) بر جاي گذاشته است. در ضمن وجود لايه هاي ژيپس به ضخامتهاي متناوب نمايانگر عدم ناپايداري كف حوضه رسوبي بوده و بطور كلي، سه سيكل رسوبي را در اين سازند مشخص كرده است. در ميوسن مياني (اوار بورديگالين) بر روي سازد قم لايه هاي قرمز رنگ سازند قرمز بالايي بطور پيوسته و هم شيب جاي دارند. و همان طور كه از نوع رخساره پيداست. فعاليت هاي خشكي زائي باعث پسروي دريا و نوسانات حوضه رسوبي شده است آن چنان كه در جنوب كوه نرداقي سازند قرمز بالايي را با قاعده كنگلومرايي، در شمال كوه يزدان با قاعده اين از سيلتسون ، مارن و ماسه سنگ و در پيرامون قشلاق دو چاه با قاعده اي از تناوب گچ و مارن پديد آورده است. در اواخر ميوسن سازگاري ناهمسان داشته و طي آن انباشته هاي اساساً آوراي قاره اي پليوسن بگونه نا پيوسته هم شيب و يا زاويه دار بر روي رخساره هاي قاره اي كولابي سازند قرمز بالايي و يا واحدهاي قديمي تر جاي مي گيرد. سرانجام رخنمون هاي يادشده بواسطه سازوكار فازهاي والاچين يا پاسادانين بشدت چين خورده  وموجب دگر شيبي كلي در پي انباشته هاي كواترنري در سراسر منطقه شده است. 

        ·موقعيت ورقه قم در زمين شناسي ايران :

در تقسيم بندي ايران به زونهاي ساختاي گوناگون ، ورقه قم در زون ايران مركزي و نوار آتشفشاني اروميه دختر گرفته است كه توسط گسل كوشك نصرت از هم جدا شده اند.    

-ناحيه ساختماني اروميه دختر:

اين ناحيه پاياني ترين منطقه شمالي محدوده را در برمي گيرد و با راستاي شمال غربي جنوب شرقي، از جنوب به گسل كوشك نصرت پايان مي پذيرد. شكستگيها و گسل هاي اين ناحيه (zone ) در پيدايش سيستم هاي هورست و گرابني، جايگيري سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين، كنترل پارينه جغرافيا و رسوبگذاري نقش اساسي داشته و فعاليت دوبارة اين گسلها و يا گسله هاي مربوط به جنبش هاي آلپين پاياني باعث پديدآمد گسله هاي نرمال و معكوس بزرگ زاويه شده است .

-         ناحيه ساختماني ايران مركزي:

 اين ناحيه از جنوب تا گسل كوشك نصرت گسترش دارد. راستاي عناصر ساختماني آن شمال غربي جنوب شرقي و شرقي- غربي است كه به گمان، بواسطه عملكرد جنبش هاي فشارشي بر شي فاز آلبين پاياني است. به نظر امامي (1370)جنبش بر شي راستگرد در جهت همگاني شمال غربي جنوب شرقي گسترش مي يابد. در فاز ميوپليوسن مي تواند در پيوند با گشوده شد درياي سرخ (ميوسن) و چرخش پهنه عربستان به سمت شمال خاوري در نظر گرفته شود و نيز مطابق پيشنهاد نوگل(1364) شكل گيري ساختاري كنوني نهشته هاي حوضه قم نتيجه سازواره حركت برشي راستگرد همراه با فشردگي بوده است. امتداد شمال غربي جنوب شرقي محدوده حوضه،‌همان جهت جابجايي برشي يا مماسي است بواسطه تمايل امتداد جابجايي بلوكهاي دو طرف، نسبت به محدوده گسسته حوضه،‌فشردگي بيشتري را نسبت به يك تغيير شكل برشي ساده تحمل كرده و ساختار كنوني را بخود گرفته اند. از مهم ترين عناصر ساختاري اين ناحيه چين ها و گسله ها هستند كه در زير به آنها اشاره مي شود.

        ·چين ها:

-         تاقديس البرز:‌

اين تاقديس در شمال شهر قم و در شرق كوه نمك گسترش دارد و از دو تاقديس شرقي و غربي پديد آمده است تاقديس خاوري داراي پلانچ دوگانه است وشيب يال شمالي آن از 45 تا 90 تغيير مي كند ولي شيب يال جنوبي بين 10 تا 35 درجه تغيير مي كند،‌ بنظر مي رسند يال شمالي گسل معكوس با شيب جنوبي بريده شده باشد.                           

تاقديس باختري داراي پلاچ به سوي خاور است و نفوذ گنبد نمكي در هسته تاقديس و حركت آن به طرف بالا باعث شده است تا لايه هاي آن در محل تماس با گنبد،‌ قطع و در برخي موارد برگشته ديده مي شود بنظر مي رسد يال جنوبي تاقديس باختري توسط نيروهاي فشارشي و برشي (ترانسپرسيونال) بريده شده باشد. به گمان قوي،‌تاقديس شرقي و غربي توسط گسل امتداد لغز چپ گرد جابجا شده است.

تاقديس دو چاه: اين تاقديس در شرق قم و جنوب كوه نمك رخنمون دارد. محور آن شرقي  - غربي است و به مت شمال تحدب دارد. يال شمالي آن قائم تا برگشته و شيب آن به سوي جنوب است. اين تاقديس داراي پلانچ دوگانه است كه دماغه باختري آن در كوه ميل بگونه يك پلي كلينال (قارچي) است كه يال دو طرف آن برگشته است . دماغه خاوري آن گسله است. يال جنوبي تاقديس توسط گسل طولي دو چاه قطع شده است، آن چنان كه بقاياي خرد شده آن در طول گسل رخنمون يافته اند.

تاقديس خضر: اين تاقديس در جنوب قم گسترش دارد. تاقديسي است برگشته با شيب سطح محوري به سمت جنوب و به نظر دوگل(1364) امتداد آن    N125-130   است. يال برگشته شمالي آن در امتداد گسل طولي خضر خرد شد است و بقاياي آن بصورت فلسهاي تكتونيكي در درازاي چند كيلومتر رخنمون دارد. يال جنوبي آن شيب    70  تا 90  درجه به سمت جنوب دارد كه بتدريج به سوي كوه نرداقي به لايه هاي برگشته با شيب بسيار تند تبديل مي شود.

تاقديس كمركوه :‌اين تاقديس با جهت محوري شرقي غربي و پلانچ دوگانه است كه دماغه خاوري آن گسليده و شيب يال جنوبي آن قائم و يا كمي برگشته به سمت شمال است، شواهد و وضع طبقات نشان مي دهد كه در هسته ساختمان يادشده گسلي از نوع معكوسي عمل كرده باشد، هر چند كه در روي زمين اثري از آن مشاهده نمي شود. به نظر نوگل (1364) چين از نوع استوانه اي (سيلندري) است و تها در خاور كوه كلنگي كه چين بسيار فشرده است. بطور محلي، تمايل به چين مخروطي با محور k  افقي پيدا مي كند،‌در تخت سنم بر (در شرق تاقديس) يك چين كوچك فرعي بصورت ناوديس ديده مي شود كه بر روي يك سطح لغزش سريده و محور چين را مي پوشاند.

تاقديس اوقون:‌ تاقديسي نامتقارن با محور محدب به سمت شمال، شيب يال شمالي آن از 20 تا 46 تغيير مي كند و يال جنوبي آن شيب بيشتر از 60 توسط گسل طولي به موازات محور تاقديس بريده شده است.

تاقديس لنگرود:‌ اين تاقديس در جنوب اوديس قيز قلعه گسترش دارد و بخش بزرگتر يال شمالي آن توسط گسل امتداد لغز راست گرد بريده شده است. به گمان نوگل(1364). اين چين استوانه اي محور آن كمي خميدگي دارد و زاويه ميل دماغه غربي آن 27 به سمت غرب است.  

ناوديس يزدان : اين ناوديس در شمال تاقديس كمر كوه جاي دارد. محور آن پيچشي است و به سمت شمال و جنوب تحدب دارد،‌ داراي راستاي شرقي- غربي است و در جنوب دو چاه و خاور كوه ميل توسط گسل قطع مي شود. يال جنوبي ناوديس دو چاه حدود 55 شيب به سمت شمال دارد و يال شمالي آن به سوي گسل دو چاه با شيب تند تا برگشته تغيير مي كند.

ناوديس قيز قلعه:‌ ناوديس قيز قلعه با راستاي شرقي غربي در جنوب تاقديس خضر و بموازات آن گسترش دارد، يال شمالي آن توسط چين جناغي دو برادر فشرده شده و تغيير شكل حال نموده است و يال جنوبي آن توسط گسل امتداد لغز راست گرد بريده شده است .

        ·گسل ها:‌

-    گسل دوچاه :‌ اين گسل طولي راستاي خاوري باختري دارد و تحدب آن به سمت شمال است ،‌شيب گسل در نقاط اندازه گيري شده 55 تا 80 به سمت شمال است و طول آن km 17 است كه توسط آن سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است.

-    گسل يزدان :‌ اين گسل از نوع امتداد لغز راست گرد است و توسط آن سطح محوري ناوديس يزدان در جنوب قشلاق دوچاه جابجا شده است. گمان مي رود، توان جابجايي اين گسل به سمت غرب بتدريج كاهش يابد و به صفر برسد.

-    گسل كمركوه :‌ اين گسل طولي از نوع معكوس است و راستاي آن شرقي غربي است،‌شيب گسل 50 تا 60 به سمت شمال مي باشد و توسط آن آهك پاياني سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است.

-    گسل گنداب: يك گسل رانده كه نزديك به 5/4 طول دارد، راستاي آن به تقريب شرقي غربي است و بخش خاوري آن به گسل شادگلي و بخش باختري آن به گسل ايداقچي محدود مي شود. توسط اين گسل تاقديس كمركوه بر روي ناوديس ايداقچي رانده شده است .

-    گسل اوقون :  اين گسل طولي از نوعي معكوس است و  45شيب به سوي شمال دارد. راستاي آن به تقريب شرقي غربي است و طول آن Km  3 است پي آمد سازوكار اين گسل،‌ يال شمالي تاقديس اوقون بر روي يال جنوبي خود رانده شده و بخش خاوري و باختري آن به ترتيب توسط گسل شادگلي و گسل ايداقچي مرزبندي شده است.

-         گسل ايداقچي: اين گسل امتداد لغز راست گرد است . ميانگين شيب و جهت شيب آن  60/ 214 است .

برروي آينه گسلي سه اثرجابجايي با شيب و جهت شيب  10/ 111 ، 50/ 145 و
 78/ 192  قابل تشخيص است. بواسطه حركت اين گسل بخش خاوري تاقديس كمركوه به سمت جنوب خاوري جابجا شده است.

-    گسل شادگلي:‌  اين گسل بموازات گسل ايداقچي و از نوع ترانسپرسيوال با حركت برشي راستگرد است و در حقيقت دنباله گسل خضر و در باختر شهر قم است.

-    گسل خضر:‌ گسلي است معكوس با حركت برشي راستگرد( ترانسپرسيونال) با امتداد مياگين N126  و با شيب به سمت جنوب كه در طول تاقديس خضر ادامه داشته و موجب خردشدن يال شمالي بصورت فلسهاي تكتونيكي شده است.

-    گسل قيزقلعه: اين گسل امتداد لغز راستگرد با راستاي تقريبي خاوري باختري است. شيب آن 67 به سمت جنوب بوده و چنين مي نمايد كه مانند گسل خضر از نوع معكوس با حركت مايل نيز باشد . جابجايي امتداد اين گسل حدود Km  1 است.

-    گسل البرز: اين گسل ازنوع معكوس (شايد همراه با مولفة بر شي راست گرد) با راستاي شمال باختري جنوب خاوري است كه يال شمالي تاقديس خاوري البرز را قطع كرده است. گسل يادشده در جنوب روستاي البرز گسترش داشته و با نوجه به اهميت آن در شكل گيري ساختاري منطقه توسط زمين شاسان شركت ملي نفت راندگي البرز نام گرفته است.

-    گسل زرد كمر: اين گسل از نوع معكوس با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي است، شيب گسل حدود 55 به سمت جنوب باختري است كه بواسطه سازوكار آن سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است ادامه اين گسل در شمال باختري وارد ورقه تفرش شده و بطرف جنوب خاوري توسط نهشته هاي پليوسن پوشيده شده است.

-    گسلهاي فرعي: اين گسلها، در بيشتر جاها، از نوع امتداد لغز راست گرد و يا چپ گردند و بطور معمول عمود تا نزديك به عمود نسبت به محور چين خوردگي اصلي ديده مي شوند، به نظر نوگل(1364) گسلهاي عرضي در نزديكي هاي قشلاق دو چاه نتيجه تكامل و جابجايي ثانوي درزه هاي عرضي است كه داراي حركت چرخشي عمود بر سطح گسلها است و گسترش و عمقي ندارد. در تاقديس غربي البرز يك سري گسل هاي امتداد لغز چپ گرد و بندرت راست گرد وجود دارند كه ممكن است باعث چرخش گنبد نمكي كوه نمك در هنگام بالا آمدن آن باشد.

        ·جغرافيايي گذشته :

فعاليت آتشفشاني ائوسن پسين گاهي زير دريايي و در برخي موارد قاره اي ( مانند ايگنمبريت ها) تا كولابي است. همچنين در پيوند با آن آميزش ماگمايي (دو ماگماي اسيدي و بازيك) ديده مي شود كه در پايان سبب پيدايش برخي سنگها با تركيب ميانه شده است. در اوايل اليگوسن دريا پسروي كرده و در محدوده قم با ناپيوستگي فرسايشي سبب ايجاد حوضه هاي قاره اي- كولابي و تكاپوي آتشفشاني شده است. با پسروي دريا زمينهاي ائوسن پسين از آب خارج شده و پس از فرسايش و ويراني، بخش عمده اي از اباشته هاي آواري بستر رودخانه قره چاي ، انباشته هاي دوره پليوسن( نواحي كوه گلستان و شمال روستاي انجيلاوند بالا) و مخروط افكنه هاي پست را پديد آورده است. تغييرات رخساره كه بطور كلي محلي و جانبي در ائوسن پسين، اليگوسن و حتي ميوسن و پليوسن رؤيت مي شود تا اندازه اي مربوط به تغييرات توپوگرافي كهن محدوده قم است.

در زمانهاي اليگوسن فوقاني ميوسن مياني، دريا پيشروي كرده و لايه هاي رسوبي دريايي سازندقم را با ناپيوستگي فرسايشي بر روي سرزمين هايي كه پيش از اين فرسايش يافته بودند. جاي داده است. اين سازند معرف سه چرخه رسوبي است و شرايط آب و هوايي گرم آن زمان محيطي شايسته و بايسته را براي زندگي مرجانها و آلگها پديد اورده است. در نواحي كم ژرفاتر دريا، سنگ آهك زيست آواري بخش زيرين سازندقم،‌نهشته شده اند. در حاليكه بر بخش هاي مياني بدليل تبخير شديد و ناپايداري كفه حوضه رسوبي ميانلايه هايي از رخسارهاي كولابي قاره اي در ميان ته نشستهاي دريايي سازند قم نهشته شده اند.

در ميوسن مياني،‌ پس از بورديگالين، شرايط قاره اي- كولابي بگونه اي گسترده در محدوده ورقه قم گسترش يافته و سبب گرديد، نهشته هاي سازند قرمز بالايي بگونه پيوسته و هم شيب بر روي نهشته هاي دريائي سازند قم جاي گيرند، در اين زمان تكاپوهاي آتشفشاني نسبت به ائوسن پسين بسيار كمتر شده ولي همچنان ادامه داشته است.

نهشته هاي سازند قرمز بالايي در پيوند با ناپايداري كف حوضه رسوبي، تا اين زمان دنباله داشته و در انباشته هاي كولابي تا قاره اي در نوسان بوده است. نهشته هاي اساساً آواري قاره اي پليوسن با ناپيوستگي بر روي حوضه هاي كولابي قاره اي سازند قرمز بالايي و يا نهشته هاي كهن تر جاي گرفته اند. به تقريب، شرايط رسوبگذاري انباشته هاي پليوسن همسان نهشته گذاري سازند قرمز بالايي بوده و افزون بر آن فرسايش شده گرفته است.

اين انباشته ها بطور عمده از كنگلومرا،ماسه سنگ ورس تشكيل شده اند داراي قطعاتي با ليتولوژي گوناگون هستند كه نشانگر تنوع مناطق فرسايش يافته و نيز خاستگاه آنها است. سرانجام نهشته هاي پليوسن به شدت چين خورده و موجب پيدايش يك دگر شيبي كلي در پي ته نشستهاي كواترنري گرديده است،‌در محدوده قم رسوبات كواترنري با چهره هاي گوناگون آبرفتي نظير مخروط افكنه،‌رودخانه اي، واريزه اي، رسوبهاي بادي، ترانسهاي آبرفتي،‌كفه هاي رسي، گل نمكي و در بخشهاي پست تر فرورفتگي هاي ( درياچه حوض سلطان) كواترنر مواد رسوبي- تبخيري (بويژه نمك) ديده مي شود.

        ·زمين شناسي اقتصادي( Economic geology) :

ورقه قم از نظر پتانـسيل مواد مـعدني به دو بخش فلزي و غير فلزي به شرح زير تقسيم مي گردد.

-         بخش فلزي :‌

كانه هاي مس: اين كاني سازي به 35 كيلومتري باختر قم در رديف سنگهاي آندزيتي پورفيري و سنگهاي آذرآنراواري و توفي ائوسن بالا است.


-         بخش غير فلزي:

باريت: در امتداد گسل كوشك نصرت رگه هاي خردشده پرشماري از باريت بصورت ترانشه هاي متروكه رخنمون يافته است.

گچ‌: نهشته هاي گچ دار بصورت ژيپس يا شايد انيدريت در سازند قم و نيز بخش زيرين سازند قرمز بالايي در غرب محدوده ورقه و بصورت گنبد گونه اي در جنوب قشلاق دو چاه در بخش زيرين سازند قرمز زيرين رخنمون يافته اند كه در بيشتر جاها قابل استخراج هستند.

نمك: در پيكرگنبد گونه اي در جنوب قشلاق دو چاه( معدن نمك يزدان) و كوه نمك قم رخنمون يافته اند.

زئوليت :‌زئوليت ها كه از سيليكاتهاي آبدار نوع داربستي شمرده مي شوند.

آهك: در جنوب كمركوه و باختر كوه نرداقي از سنگ آهكهاي بخش   f  سازند قم به منظور تهيه آهك زنده، پودر سنگ و سنگ لاشه استفاده مي شود.

شن و ماسه :‌ته نشستهاي دوره پليوسن در جنوب نرداقي و يال جنوبي تاقديس غربي البرز از لحاظ ذخيره شن و ماسه در خور توجه است.

رس : درشمال شهر قم(امتداد رودخانه قم رود) ونيز حوالي جمكران بشي از كفه‌هاي رسي بصورت نهشته هاي ريزدانه رس دار است. كه از آنها براي آجرپزي بهره‌برداري مي شود.

كانيهاي زينتي : در جنوب درياچه حوض سلطان، در آندزيتهاي شيشه اي،‌كوارتز بصورت بلوري و بي شكل رشد كرده و از انواع آن بعنوان كاني هاي زينتي بهره برداري مي شود.

نفت و گاز طبيعي : در حوالي محور تاقديس شرقي البرز،‌در حفاريهايي كه در سال 1335 توسط شركت ملي نفت بعمل آمد و فوران نفت و پي آمد آن استخراج گاز در منطقه سراچه گرديد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 2:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

تحقیق درباره گزاش مربوط به زمين شناسي منطقه اراك

بازديد: 245

تحقیق درباره گزاش مربوط به زمين شناسي منطقه اراك

       ·جغرافيا و ريخت شناسي

ورقه يكصد هزارم اراك در بخش جنوب باختري چهارگوش دويست و پنجاه هزارم قم است اين ورقه با مختصات جغرافيايي َ00/ ْ50 َ30/ْ49 طول هاي خاوري و َ30/ْ34- َ00/ْ34 عرض هاي شمالي در محدوده استان مركزي و شهرستان اراك واقع است.

بررسي آماري شرايط آب و هوا در ده سال گذشته نشان مي‌دهد كه بيشينة درجه حرارت هوا 44 درجه و كمينه درجه حرارت به 5/30 درجه مي رسد- بيشينه ميزان رطوبت نسبي 62% و كمينه آن 31% است و بيشتر ميزان بارندگي 7/345 ميليمتر و كمينه روزانه آن 71 ميليمتر است.

منابع تأمين كننده آب كشاورزي و آشاميدني منطقه چاه ها، قنات ها و چشمه ها است، در اين ورقه رودخانه دائمي جاري نيست و تنها چند رود فصلي از جمله رودخانه هاي خشك، دليچي و شهراب به چشم مي خورد. از مهمترين محورهاي ارتباطي منطقه مي‌توان از جاده هاي آسفالته اراك- سلفچگان و اراك- بروجرد نام برد علاوه بر اينها راه هاي آسفالته اراك- ساروق، اراك-زمهين، اراك- آشتيان و اراك- خمين و غيره امكان دستيابي به رخنمون ها و گستره هاي زمين شناسي منطقه را ميسر مي سازد در ضمن بخشي از راه آهن سراسري تهران- خوزستان از نواحي جنوبي اين ورقه عبور مي‌كند.

رخنمون اساسي سنگهاي رسوبي و نفوذي ورقه در بخشهاي جنوبي و باختري آن است در گوشه جنوب خاوري و شمال خاوري نيز گستره هاي محدودي از سنگهاي رسوبي و آتشفشاني به چشم مي خورد. در بخش مياني ورقه درياچه فصلي توزلوگل چشم انداز دل انگيزي را به نمايش گذاشته است، ساير نقاط از دشت هاي هموار عهد حاضر است. بلندترين نقطه ارتفاعي در كوه نظم آباد در جنوب خاور شهر اراك با ارتفاع 2630 متر از سطح دريا و پست ترين نقطه در جنوب باختر روستاي داورآباد با ارتفاع 1653 متر از سطح دريا است از ديگر كوه هاي منطقه بايد به مودر، مستوفي، گردو- نظم آباد- مهرآباد- تيلوار- گورك دربند و سيبك اشاره كرد. به نظر مي رسد سازوكار گسله هاي بزرگي چون گسله توزلوگل و گسله تلخاب در شكل گيري و ريخت شناسي اين مناطق مؤثر بوده است.

       ·چينه نگاري

ورقه مورد مطالعه به گونه اي واضح در دو پهنه ساختاري ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد.

پهنه سنندج- سيرجان

       §ژوراسيك زيرين

تنها رخنمون در جنوب باختري ورقه، در پيرامون روستاي ضامن جان ديده مي‌شود. ماسه سنگ و ماسه سنگ كوارتزيتي به رنگ خاكستري روشن و به گونه اي ضخيم لايه (80-70 سانتي متر) محتواي سنگ شناختي اين واحد را نشان مي‌دهد.

اين واحد با واسطه سنگ آهكهاي ماسه اي و ماسه سنگ ها به گونه اي هم شيب و ناپيوسته در زير ساير واحدها قرار مي‌گيرد.

ستبراي اين واحد حدود 100-80 متر برآورد مي‌شود. در منطقه موردنظر به دليل نبود فسيل شاخص و پوشيدگي بخش هاي پايين اين واحد تعيين مرز دقيق آن با واحدهاي كهن تر ممكن نيست.

       § كرتاسه زيرين

رخنمون هاي كوچك، كم تعداد و گسليده اين واحد در شمال- شمال باختري روستاي مهرآباد و باختر روستاي نوازن جاي دارند. بررسي هاي صحرايي بيانگر آن است كه در پهنه سنندج- سيرجان مربوط به كرتاسه، سنگ هاي پايه كرتاسه ديده نمي شود. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي دولوميتي، ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار، به رنگ زرد گرائيده به خاكستري تشكيل شده است.

       §كرتاسه بالايي

- واحد

اسليت هاي بسيار برگواره همراه با بين لايه هايي از اسليت آهكي، سنگ آهك بيوميكرايتي و مدستون سيلتي آهكي آمونيت دار به رنگ خاكستري روشن تركيب سنگ شناختي اين واحد را در تپه ماهورهاي پيرامون روستاي ساروق تا منتهي اليه شمال غربي ورقه تشكيل داده است. اين واحد در روي عكس هوايي به گونه نوارهاي سياه و سفيد و در تصوير ماهواره اي آبي و سفيد ديده مي‌شود. بررسي دقيق صحرايي بيانگر آن است كه بخش هاي سياه (آبي و لايه هاي سنگي با تركيب ياد شده و با ريخت شناسي سخت و ناهموار و بخش هاي سفيد از شيل با ويژگي نرم و هموار مي باشند. خرد شدگي و هوازدگي يكنواخت بر روي ورقه هاي شيلي موجب شده كه در سطح زمين به خوبي از بخش هاي سنگي جدا شوند و رنگ هاي بيان شده را پديد آورند. بين لايه هاي سنگي واحد مورد مطالعه متوسط (60-50 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) هستند. با اين وجود اين ها نيز بر اثر ضربه چكش به آساني برگ برگ مي‌شود. در اسليت هاي سنگ آهكي بافت ميكروسكوپي از نوع اسليتي است.

در شمال غرب روستاي ساروق واحد  توسط دايكي با تركيب آلكالي بازالت قطع شده است. ستبراي ناچيز (حدود يك متر)، درازاي كم (حدود 20-15 متر) و بريده بريده، و منحصر به فرد بودن رخنمون اين دايك (فقط يك برونزد) سبب شده كه به عنوان يك واحد مستقل در نظر گرفته نشود و تنها به شرح آن در گزارش پرداخته مي‌شود. روند آن جنوب خاوري- شمال باختري، رنگ هوازده آن خاكستري تيره و سطح تازه خاكستري گراينده به سبز مي باشد. رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به ضخامت 10-2 سانتيمتر در برخي از قسمت هاي دايك تزريق شده اند. بافت ميكروسكوپي در اين سنگ ها از نوع پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال- اينترگرانولار است. درشت بلورهاي آن ها- پلاژيوكلاز در حد آندزين- لابرادوريت با تجزيه به كلريت، پرهنيت، كربنات و اپيدوت، و كاني هاي فرعي از سوزن هاي آپاتيت، اسفن (لوكوكسن) و كاني هاي كدر تشكيل شده است. زمينه در اين سنگ ها از بلورهاي پلاژيوكلاز تخته اي شكل و متقاطع با تجزيه به سريسيت و كلريت تشكيل شده كه در فضاي بين آن ها، بلورهاي پيروكسن از نوع تيتان اوژيت با تجزيه شدگي به كلريت و كربنات، و سوزن‌هاي ترموليت- آكتينوليت، لكه هاي كربنات و مقاديري اپيدوت ديده مي شوند.

       ·پهنه ايران مركزي

- ژوراسيك زيرين

واحد  

تها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال غربي ورقه در حوالي شمال غربي روستاي مخلص آباد ديده مي‌شود. تركيب سنگ شناختي واحد ياد شده از بخش هاي ماسه سنگي مايل به قهوه اي گاه خاكستري رنگ كه بين لايه ها و عدسي هايي از شيل يا شيل آهكي دارد تشكيل شده است. ستبراي آن حدود 150 متر است بخش‌هاي زيرين آن به دليل پوشيدگي از نظر پنهان و بخش هاي زيرين آن به واسطه گسله تبرته (توزلوگل) در كنار يا بر روي سنگ آهك هاي اسليتي واحد  جاي گرفته است.


- كرتاسه زيرين

واحد KC

در جنوب شرقي ورقه،‌ جنوب خاور روستاي كارچان، تعداد كمي از رخنمون هاي اين واحد ديده مي‌شود. در قسمت هاي، پايين از كنگلومراي قرمز مايل به صورتي و در بالا از تناوب ماسه سنگ صورتي و ماسه سنگ كوارتزيتي خاكستري روشن گراينده به سفيد تشكيل شده است. قطعه هاي كنگلومرا از كوارتزيت و ماسه سنگ به اندازه 3-2 ميليمتر تا 4-3 سانتيمتر است. گرد شدگي آن ها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و سيمان بين قطعه ها از جنس كربنات آغشته به اكسيد آهن مي باشد. مرز زيرين آن از نظر پنهان، و در مرز زبرين با واحد Klb هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 20-15 متر است.

واحد Klb

اين واحد به گونه باريكه اي در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، رخنمون دارد. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي ضخيم (70 سانتي متر تا 1 متر) تا ستبر لايه (حدود 1 متر) بيوميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار خاكستري رنگ تشكيل شده است. مرز زيرين آن با واحد Kc و مرز زبرين با واحد Klm هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 50-40 متر است. درزه هاي كششي با پر شدگي كربنات كلسيم گه گاه در آن ها مشاهده مي‌شود.


واحد Klm

سنگ آهك مارني- ماسه اي، ميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار زرد مايل به كرم با بين لايه هاي سنگ آهك بيوميكرايتي ضخيم لايه اوربيتولين دار به رنگ خاكستري، تركيب سنگ شناختي اين واحد را در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرق روستاي كارچان، تشكيل داده است. بررسي چينه نگاري اين واحد بيانگر آن است كه در مرز زيرين با واحد Klb و در مرز زبرين با واحد Kl هم شيب و پيوسته است. سنگ آهك هايي كه پيكره اصلي واحد را ساخته اند متوسط (60-40 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) و گاه داراي بلورهاي مكعبي پيريت هستند. بين لايه هاي واحد ياد شده ضخيم لايه (حدود 1 متر) است. ستبراي اين مجموعه حدود 70- 60 متر است.

واحد Kl

رخنمون هاي اين واحد در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، دربرگيرنده سنگ آهك ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار به رنگ خاكستري مايل به قهوه اي است. مرز زيرين آن با واحد Klm هم شيب و پيوسته و مرز زبرين به دليل عدم همجواري با واحدهاي جوانتر از نظر پنهان است. ستبراي آن حدود 20-15 متر مي‌باشد. آثار درزه هاي كششي با پرشدگي كربنات كلسيم در اين سنگ ها ديده مي‌شود. سنگ آهك هاي واحد ياد شده متوسط (50-40 متر) تا ضخيم لايه (80-70 سانتيمتر) هستند.

       · پالئوژن

- ائوسن

در شمال خاور منطقه مورد مطالعه به جز رخنمون كوچك و محدودي از سازند قم هيچ گونه آثاري از رخنمون هاي  مشاهده نشد.

       ·نئوژن

- ميوسن

واحد  (سازند قم)

رخنمون هاي كوچك آن در شمال قم شمال شرقي روستاي نوده، ديده مي‌شود. تركيب سنگ شناختي آن از مارن ماسه اي و ماسه سنگ خاكستري تا سبز با بين لايه هاي سنگ آهك ماسه اي و توفيت كرم رنگ تشكيل شده است.

واحد Mmsc

تنها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال شرقي ورقه، شمال روستاي سياوشان، ديده مي‌شود. مرز زبرين با واحد Ngv هم شيب و پيوسته است. تركيب سنگ شناختي آن از ماسه سنگ و كنگلومراي قرمز تا سبز همراه با سنگ رس، مارن گچ دار و توفيت است (سازند قرمز بالايي). چنين مي نمايد كه ستبراي اين مجموعه رسوبي حدود 200-150 متر باشد.


واحد Ngv

اين گروه از سنگ هاي آتشفشاني با جايگيري بر روي بخشي از سنگ هاي سازند قم به تكاپوي ماگمايي پس از اكيتانين يا بورديگالين وابسته هستند. اين سنگ ها كه روي بخشي از سازند قرمز بالايي را مي پوشانند، در يك محيط قاره اي به جاي نهاده شده اند و بخش هاي زيرين آن ها داراي لايه هاي ماسه اي و كنگلومرايي قرمز رنگ است كه مي توان آن ها را هم ارز سازند قرمز بالايي دانست. از اين رو،‌ بخشي از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن معادل سازند قرمز بالايي است. از طرفي نبود ته نشست هاي سنگواره دار شناساننده در بالاي رديف سنگ هاي آتشفشاني ياد شده تعيين سن دقيق آن ها را ناممكن مي سازد ولي تكه هايي كه خاستگاه آن ها سنگ هاي آتشفشاني است در رديف سنگ هاي آواري نئوژن پاياني يافت مي‌شود. بنابراين سنگ هاي نئوژن پس از ميوسن پيشين پديد آمده و به احتمال، تا پليوسن نيز ادامه دارد.

       ·پليوسن

- واحد  

تپه ماهورهاي اين واحد در شمال شرقي ورقه، از بخش هاي جنوبي روستاي چشمه خانوردي تا پيرامون روستاي سياوشان، گسترش دارد و دربرگيرنده كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره تا سبز است. مرز زيرين آن به دليل عدم همجواري با واحدهاي كهن تر از نظر پنهان و مرز زبرين با واحد  هم شيب و پيوسته است. قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني با تركيب آندزي بازالت، تراكي آندزيت و هيالو آندزيت و اندازه آن ها از 2 سانتيمتر تا حدود 1 متر در نوسان است. جورشدگي آن ها ضعيف، گردشدگي متوسط تا خوب، سخت شده و سيمان بين قلوه ها كربناتي است. شيب اين واحد كم و نزديك به 15-10 درجه به سوي جنوب غرب است.

واحد

اين واحد در شمال شرقي ورقه، جنوب روستاي چشمه خانوردي،‌ به چهره مناطقي مرتفع تر از واحد  به گونه هم شيب و پيوسته بر روي آن جاي دارد. تركيب سنگ شناختي آن از كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره مي باشد. جنس قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن در برگيرنده آندزي بازالت، هيالو آندزيت و تراكي آندزيت، و اندازه برخي از آن ها حدود نيم متر است. گرد شدگي آن‌ها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و زمينه بين قلوه ها از مواد آتشفشاني ريزدانه (خاكستر، لاپيلي) و گاه رسوبي (مواد رسي و ماسه اي) است. عدم وجود سيمان مناسب موجب پراكندگي قطعه ها به اطراف شده است.

       ·كواترنري

-         واحدهاي  و

اين نهشته ها به گونه معمول در سطوح گوناگون توپوگرافي ولي در ترازهاي پست تري نسبت به واحد  آشكار مي شوند و انباشته هاي ياد شده دربرگيرنده نهشته‌هاي مخروط افكنه اي () و ته نشست هاي سخت نشده قلوه دار است. ستبراي اين واحد متغيير و گاه تا چند متر مي رسد.

- واحد Qal

اين انباشته ها بيشتر به چهره ريگ و ماسه هاي ريز دانه و عناصر درشت هستند كه در اثر بارندگي هاي شديد و جريان سيلاب ها در بستر رودخانه هاي منطقه بر جاي نهاده شده اند.

- واحد Qcf

اين واحد به گستردگي در بخش هايي از شمال باختر تا جنوب خاور ورقه ديده مي‌شود. اين ها به چهره كفه ها يا پلاياهايي در برگيرنده رس وسيلت هاي سست حاوي نمك هستند. در ميان اين واحد نيز مي توان يك فرآيند فرسايش خطي را مشاهده كرد.

- واحدهاي Qmf , Qsf , Qsl  

بخشي از دشت هاي شمال شرقي شهر اراك كه در نواحي مياني ورقه جاي دارد توسط درياچه فصلي كوير ميقان اراك يا درياچه توزلوگل (Qsl) اشغال شده است. از آنجا كه راستاي بخش طولي درياچه شمال غربي- جنوب شرقي (ْ145- ْ140-N) است و با روند گسله توزلوگل (مرز مابين پهنه هاي ياد شده) هماهنگي دارد، به نظر مي رسد اين گسله در پيدايش آن نقش مهمي داشته است.


- واحد Qc

اين واحد دربرگيرنده بخش هايي است كه هم اكنون به مناطق كشاورزي تبديل شده اند.

       ·سنگ هاي نفوذي

- واحد mo

اين واحد در پيرامون روستاهاي داين، انجيرك، و باختر شهر اراك به پيكر مونزوديوريت- مونزونيت و در مجاور روستاي نظم آباد به چهره مونزوگابرو نمايان مي‌شود. رنگ ظاهري اين سنگ ها خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح شكسته آن ها گراينده به خاكستري تا سبز كم رنگ است. اين توده هاي كوچك، واحد سنگي  را قطع كرده و خود توسط رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به قطر حدود 6-3 سانتيمتر بريده شده اند. در نمونه هاي حد واسط (نوع اول) بافت هاي گرانولار، گرانولار- مونزونيتي و پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال ديده مي‌شود.

- واحد mmd

برونزدهاي اين واحد در شمال شرق روستاي مهرآباد از سنگهاي ميكروديوريتي- ميكرومونزوديوريتي و در باختر روستاي مرزيجران ميكرومونزو گابرو- ميكرومونزوديوريتي است كه در واحد نفوذ كرده اند. اين سنگ ها رنگ هوازده خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح تازه خاكستري دارند. رگه و رگچه هايي از كوارتز شيري رنگ به قطر 5-2 سانتيمتر، گاه تا حدود 30-20 سانتيمتر آن ها را قطع كرده است. در سنگ هاي حد واسط، بافت پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال و اينترسرتال ديده مي‌شود.

       ·زمين شناسي ساختماني

بر پايه تقسيم بندي پهنه هاي ساختاري (Structural zone) (اشتوكلين، 1968)، منطقه مورد بررسي به گونه عمده در دو پهنه ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد. براساس پژوهش هاي صحرايي تمام راستاي گسله توزلوگل با روند شمال باختري- جنوب خاوري در دشت هاي آبرفتي ورقه مورد مطالعه از نظر پنهان است كه شامل:

الف- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل

در اين محدوده پهنه ايران مركزي در برگيرنده رخنمون هاي محدودي از سنگ هاي رسوبي كرتاسه زيرين، ميوسن و برش هاي آتشفشاني نئوژن است.

ب- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل

واحدهاي رسوبي در گستره موردنظر نواحي كم ارتفاعي هستند كه ته نشست هايي از دوران مزوزوئيك مربوط به پهنه سنندج- سيرجان را دربرمي‌گيرند. در اين ناحيه واحدهايي از ژوراسيك و كرتاسه زيرين تا بالايي با روند عمومي شمال غربي- جنوب شرقي ديده مي‌شود كه به ميزان ناچيزي دگرگون شده اند.

در شكستگي ها از دو گروه اصلي و فرعي تشكيل شده اند. دسته اول گسله هاي فشاري با روند همگاني شمال غربي- جنوب شرقي كه بيشترين اثر را بر حالت ريخت شناسي منطقه داشته اند. دسته دوم گسله هاي راستا لغز با روندهاي شمالي- جنوبي و شمال باختري- جنوب خاوري مي باشند. محور چين هاي منطقه با رود گسله هاي فشاري نزديك است. در زير به شرح گسله هاي مهم و آنگاه چين خوردگي ها مي پردازيم.

گسله ها بر دو نوع هستند: 1- گسله هاي فشاري 2- گسله هاي امتداد لغز

1- گسله هاي فشاري

- گسله توزلوگل

اين گسله با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي سازوكاري امتداد لغز و فشارشي (معكوس) دارد و دنباله گسله هاي تبرته و كوت آباد است كه از شمال غربي ورقه وارد منطقه شده، با عبور از بخش هاي مياني (خاور روستاي ميقان) و درياچه توزلوگل از منتهي اليه جنوب خاوري آن خارج مي‌شود به گونه اي كه تمام طول آن در زير پوشش آبرفت هاي كوارترنري از نظر پنهان است. گسله مورد بررسي با راستاي EْN 145 مرز مشخصي ميان رشته كوه هاي سنندج- سيرجان و ايران مركزي است. اين مرز كه بيگمان قديمي است، در زمان كرتاسه پيشين كاري بوده و حوضه بر قاره اي (Epicontinental) ايران مركزي با فرونشست ضعيف را از حوضه سنندج- سيرجان با فرونشست كاري جدا مي نمايد . نقش گسله توزلوگل در تشكيل درياچه كوير ميقان اراك انكار ناپذير است زيرا بخش غربي (طولي) درياچه با روند شمال غربي- جنوب شرقي خطواره اي است كه با راستاي گسله توزلوگل هماهنگ مي باشد.

- گسله تلخاب

اين گسله با سازوكار امتداد لغز و فشارشي (راندگي) در بخش شمال شرقي گسله توزلوگل با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي وارد منطقه مي شود، از مجاور روستاي دستجرده عبور كرده، سپس با همان روند از مرز ورقه خارج مي‌شود. اين گسله دنباله گسله تلخاب مي باشد و به تقريب تمام درازاي 24 كيلومتري آن در زير پوشش آبرفت هاي كواترنري از نظر پنهان است. از شمال شرق تا جنوب شرق روستاي فيض آباد بخشي از رسوب هاي كواترنري  توسط شاخص فرعي اين گسله بريده شده است.

2- گسله هاي امتداد لغز (Strike slip Fault)

در مناطق مورد مطالعه گسله هايي كه روند تقريبي شمال غربي- جنوب شرقي و گاه شمالي- جنوبي دارند امتداد لغز به شمار مي آيند. با اين حال در بعضي از نقاط از جمله در شمال باختري ورقه، روند ياد شده شمال شرقي- جنوب غربي است. اين گسله ها ساختمان هاي چين خورده و گسله هاي اصلي را بريده اند و در برخي موارد جابجا كرده اند. گسترش طولي اين ها نسبت به گسله هاي فشاري كمتر ولي شيب بيشتري دارند، آن چنان كه گاه تند و نزديك به قائم هستند. ويژگي جابجايي در راستاي گسله هاي امتداد لغز از نوع راستا لغز (چپ بر يا راست بر) است.


       ·بررسي مراحل گوناگون كوهزايي و چين خوردگي

در منطقه مورد مطالعه اثري از ژوراسيك مياني- بالايي نيست. به نظر ج. حاجيان (1970) شايد در اين زمان و به ويژه در ژوراسيك زبرين، نواحي موردنظر، چون برخي از نقاط ايران، از آب بيرون بوده است (م. ه. امامي، 1370). در بيشتر نواحي ايران زمين سازوكار فاز كوهزايي ميان ژوراسيك بالا و كرتاسه پايين (كيمرين پسين) موجب شده كه سنگ آهك هاي كرتاسه پايين با كنگلومراي قاعده اي و به گونه دگرشيب و زاويه دار بر روي واحدهاي كهن تر جاي گيرند. در ورقه اراك، سنگ آهك هاي ياد شده با واحدهاي كهن تر (ژوراسيك پايين) همجوار نيستند با اين وجود در جنوب خاور ورقه رخنمون هاي محدودي از واحد كنگلومرايي قاعده كرتاسه ديده مي شود، كه اين ناپيوستگي در راهنماي نقشه در نظر گرفته شده است.

نبود ميان واحدهاي سنگي كرتاسه بالا و پايين، مربوط به فاز كوهزايي است كه در قاعده سنومانين رخ مي‌دهد. اين فاز در ايران مركزي به خوبي ديده مي‌شود.

در اين ناحيه به دليل رخنمون نيافتن واحدهاي سنگي پالئوژن، جنبش هاي فاز كوهزايي سرآغاز دوره ترشيري (لاراميد) كه پس از كرتاسه و پيش از ائوسن اتفاق افتاده و منجر به تشكيل كنگلومراي قاعده ائوسن شده و يا رخدادهاي زمين ساختي سرانجام ائوسن زبرين و سرآغازهاي اليگوسن (پيرنه ئن) كه سبب نهشته شدن سازند قرمز زيرين شده، مشاهده نمي شود.

در ورقه اراك، رخنمون هاي نئوژن با نهشته هاي دريايي كم ژرفا (به گونه اساسي از سنگ آهك و مارن) مربوط به ميوسن پيشين (بورديگالين) شروع شده است و با سنگ هاي آتشفشاني پايان مي يابد.

حركات كوهزايي بعد از پليوسن در سرانجام پليوسن و سرآغاز كواترنري (والاشين يا پاسادنين) موجب چين خوردگي نهشته هاي پليوسن و دگرشيبي در قاعده كواترنري شده و منطقه شكل نهايي و امروزي خود را به دست آورده است.

در ورقه اراك ساختمان هايي چين خورده يافت مي شوند كه با گسله هاي فشاري وابستگي نزديكي دارند. اين ساختمان ها به گونه عمده تاقديس يا ناوديس اند و از نظر فراواني بيشترين گسترش آن ها در بخش شمال باختري- جنوب باختري گسله توزلوگل (باختر ورقه) است. از آن جمله بايد به ساختمان هايي در باختر شهر اراك. باختر- جنوب باختر روستاي مرزيجران و شمال باختر روستاي نوازن اشاره نمود كه همگي در واحد آهكي- اسليتي  جاي دارند. روند محوري آن ها به تقريب با راستاي گسله ياد شده موازي است. علاوه بر اين ها در بخش جنوب خاوري گسله توزلوگل (جنوب خاور ورقه در شمال باختر روستاي كارچان) در سنگ آهك هاي كرتاسه زيرين ناوديس كوچكي ديده مي‌شود كه هسته آن از آهك هاي واحد Kt و روند محور آن موازي با گسله اخير است. سازوكار گسله هاي فرعي علاوه بر ايجاد تفاوت هايي در ميزان شيب يال هاي اين ساختمان هاي چين خورده موجب گسيختگي و در مواردي جابجايي در محور آن ها شده است.

       ·زمين شناسي اقتصادي

در منطقه مورد مطالعه آثار معدني به گونه كانه هاي غيرفلزي به شرح زير شناخته شده است:

- سولفات سديم

همان گونه كه در شرح چينه نگاري واحدهاي كواترنري بيان شد درياچه كوير ميقان اراك در بخش مياني ورقه و در مجاور روستايي به همين نام جاي دارد. معدن سولفات سديم ميقان در قسمت جنوبي از بخش مياني درياچه حدود 8 كيلومتري جنوب خاور روستاي ميقان ديده مي‌شود. براساس بررسي هاي انجام شده (طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان بزرگ ترين ذخاير سولفات سديم كشور، در پلاياي ميقان استان مركزي جاي دارد. در طبيعت چهل نوع كاني سولفات سديم با تركيبات مختلف وجود دارد، ولي در منطقه مورد مطالعه بيشتر به صورت كاني هاي ميرابليت، تنارديت و گلوبريت يافت مي‌شود. با توجه به آزمايش XRD از نمونه هاي ياد شده (توسط طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان مركزي، 1378) به همراه كاني هاي ياد شده، كاني هاي ديگري مثل: ژيپس، هاليت، ايگستريت (Eugsterite) ، كوارتز و كاني هاي رسي نيز يافت مي‌شود. كارهاي اكتشاف آن در سال هاي 1371 و 1372 انجام شده و از سال 1375 به بعد در حال بهره برداري است. در اين مرحله، ابتدا توسط بيل مكانيكي باطله سطحي جدا شده،‌ سپس ماده معدني به اندازه 5/0 الي 1 متر برداشت مي‌شود. اين ماده موارد مصرف گوناگون دارد، از آن جمله بايد به صنايع شوينده ها، كاغذسازي،‌ شيشه سازي، دباغي، رنگرزي، توليد اسفنج هاي مصنوعي و داروسازي اشاره نمود (سازمان صنايع و معادن استان مركزي).

- نمك

از گذشته هاي دور توليد نمك خوراكي در حاشيه غربي درياچه كوير ميقان اراك رايج بوده است. جهت بهره برداري از نمك در اطراف درياچه چهار نقطه (نزديك روستاهاي ميقان، راهزان و طرمزد) وجود دارد كه توسط حوضچه هايي نمك آن ها برداشته مي‌شود. مهم ترين آن ها در 3 كيلومتري شمال شرق روستاي ميقان و در حاشيه شمال غربي درياچه كوير ميقن اراك جاي دارد. اين حوضچه ها به اندازه حدود 16*8 متر و عمق متوسط 2 متر در اواخر تابستان حفر مي‌گردد (نزديك به 40 سانتيمتر زير سطح ايستابي). آب هاي اشباع از نمك وارد اين حوضچه ها مي‌شود و در اثر تبخير، قشري از نمك روي سطح زمين باقي مي ماند كه وقتي ضخامت قشر نمك به مقدار قابل ملاحظه اي رسيد 1 تا 4 سانتيمتر از آن توسط بيل جمع آوري مي‌شود. جهت بهره گيري بيشتر، همه ساله بايد اين حوضچه ها لايروبي شود. نمك استخراج شده به مصرف دام، صنعت و خوراك مي رسد (م.ح. ايرانمنش، 1351).


- سنگ ساختماني

در بخش هايي از واحد  از جمله در مجاورت جنوبي شهر اراك، پيرامون روستاي مرزيجران و قانيارق بالا (كوه سيبك) از سنگ هاي آهكي- اسليتي به عنوان سنگ لاشه در ساخت ديوار، پل و پي ساختمان استفاده مي‌شود. همچنين در شمال شرق روستاي كارچان از قسمت هاي گوناگون واحدهاي سنگي كرتاسه زيرين علاوه بر موارد ياد شده بايد به تهيه آسفالت در كارخانه اي كه به همين منظور در نزديك اين معادن ساخته شده اشاره نمود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي مناطق لرستان

بازديد: 427

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي مناطق لرستان

(بروجرد- درود- پل دختر- اليگودرز)

موقعيت جغرافيايي

ناحيه مورد بررسي در طول ْ49- ْ30/48 خاوري و عرض شمالي ْ34- ْ3/33 درجه واقع گرديده است كه بخش مركزي، اشترنيان از بخشهاي تابعه بروجرد در نيمة شمالي و بخشهاي چغلوندي و زاغه از توابع شهرستان خرم آباد در نيمه جنوبي آن قرار گرفته است. بروجرد از نظر اقليم شناسي جزء مناطق نيمه خشك و ملايم محسوب مي‌گردد و كلاً داراي آب و هواي متنوعي است كه اين تنوع از شمال به جنوب از شرق به غرب كاملاً محسوس مي باشد.

عمده ترين رودخانه هاي بروجرد رودخانه باغشاء، آب سرده، هور و چالانچولان است كه جهت جريان آنها اصولاً از روندهاي تكتونيكي تبعيت مي نمايد. بيشتر از دهها سراب كوچك و بزرگ دارد كه مهمترين آنها سراب چوله، سراب سفيد در قرية ونائي، سراب چنار كوليدر، سراب مريخي و سراب صفر در وركوه مي باشد.

ارتباط شهر بروجرد از طريق راه آسفالته سرتاسر تهران- خرمشهر كه يكي از شريانهاي اقتصادي كشور است صورت مي‌گيرد كه از طريق اراك دوراهي بروجرد (5 كيلومتري خاورشهر بروجرد) به شهرستانهاي درود، خرم آباد و در نهايت به استان خوزستان متصل مي‌گردد.

غير از راه فوق از طريق ملاير به استان همدان متصل و بعلاوه از جنوب از طريق يك راه شوسه بعد از گذشتن از بخش آبسرده و دشت چغلوندي به خرم آباد مربوط مي‌گردد.

بروجرد پيكره دگرگوني را در شمال و زاگرس خرد شده را در جنوب بخود اختصاص داده است. پيكوه دگرگونه بيشتر به صورت ارتفاعات پست و بلند با حداكثر ارتفاع 1900 متر كه گهگاه ارتفاعات سنگ خارائي شامل كوههاي سردره با ارتفاع 2546 متر و كوه سر كورا با ارتفاع 2310 متر در ميان آنها ديده مي‌شود.

مرز تفكيك بطور كلي از نظر مورفولوژي واحدهاي زير در ناحيه قابل تشخيص است:

1-    تپه هاي پست و كم ارتفاع با رنگ عمومي تيره با شيب ملايم و دره هاي تقريباً مسطح و كم شيب.

2-    كوههاي بلند ارتفاع و همسو با رانده گي زاگرس با زمستانهاي پربرف و ميزان بارش فراوان

3-    مناطق كوهپايه اي و پرشيب با دره هاي عريض و طويل كه در قسمت پاييني به بادبزن آبرفت با شيب زياد ختم مي‌گردد.

4-    دشت آبرفتي سيادخور و چغلوندي

زمين شناسي

پيكره دگرگونه در شمال منطقه در گستره اي از شرق به غرب با چهره خاكستري تيره تا سياه از تپه هاي پست و كم ارتفاع سازمان يافته است. سنگهاي در برگيرنده آن ها عمدتاً دگرگونه بوده و تزريق توده آذرين بروجرد در ميان آنها كه گهگاه به حالت سه تيغ ساز ديده مي‌شود به گونه اي جالب در معرض ديد قرار مي‌گيرد. زاگرس خرد شده در جنوب ناحيه، در راستاي شمال غربي- جنوب شرقي و همسو با زاگرس چين خورده از يك سري ارتفاعات بلند و ديواره ساز تشكيل يافته است اين زون كه به صورت نوار باريكي ديده مي‌شود داراي عرض خيلي متغير است(10 كيلومتر در شمال غربي گهكم و 65 كيلومتري در كوه دينار). در بروجرد عرض اين واحد حدوداً از 15 كيلومتر تا 35 كيلومتر متغير است. مرز شمالي و شرقي زاگرس خرد شده بسيار مشخص است، چرا كه گسلهاي راست گرد زاگرس و ميناب آنرا از واحدهاي ديگر مجزا مي نمايد. در بروجرد مرز اين واحد با زون دگرگونه بوسيله دشت آبرفتي پوشيده و از معرض ديد پنهان مي‌گردد. زاگرس خرد شده كه قسمتي از پليت عربي است در اين منطقه هر چه از جنوب باختري به طرف شمال خاوري نزديكتر مي شويم بر شدت دگرريختي افزوده مي‌شود و در محل برخورد آن قسمت از پليت عربي (زاگرس خرد شده) با بخش سنندج- سيرجان (زون دگرگونه) در لبه زاگرس واحدهاي سنگي به شدت تكتونيزه بوده و با شيب به سمت شمال شرقي بر روي يكديگر لغزيده اند.

يك واحد بر جا و دو واحد نابرجا در زاگرس خرد شده اين ناحيه واقع شده به نحوي كه سفره رورانده و نابرجاي چغلوندي كه ارتفاعات جنوب غربي و سفره رورانده گرين در منتهي اليه شمال غربي منطقه بروجرد دارد.

واحد بر جاي در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي با عرض حدود 5 تا 8 كيلومتر تا جنوب بروجرد از آنجا با انحراف حدود 45 درجه به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار مي‌گيرد. اين واحد كه داراي رخساره تيپ سكوي قاره اي (contiental plat) مي باشد عمدتاً از رديفهاي كربناته سازمان يافته و به گونه اي همشيب از كامبرين تا ميوسن بر روي يكديگر قرار گرفته اند. اگرچه ترادفهاي فوق به طور همشيب روي يكديگر ديده مي شوند، ولكن وقفه هاي رسوبي در بعضي از قسمتهاي آن ديده مي‌شود. روند واحدها در اين زون شمال باختري- جنوب خاوري است. از رخدادهاي زمين ساختي، رخداد كالدونين تا آخر فاز آلپي در اين ناحيه ديده مي‌شود. گسله هاي فشاري نيز ديده مي‌شود كه احتمالا داراي زماني قديميتر از گسله هاي راست‌لغز است. عمده ترين گسل موجود در منطقه گسل رو رانده زاگرس با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي است كه محل برخورد دو بخش زاگرس و سنندج- سيرجان بوده كه در اين جا توسط رسوبات آبرفتي جوان پوشيده شده و از ديده پنهان مي‌گردد.

زاگرس خرد شده:

        §واحد برجا:

ارتفاعات كَسه، شاه نشين و ميش پرور به ترتيب از جنوب شرقي تا شمال غربي دربرگيرنده سنگهاي اين مجموعه مي باشد به علت قرارگيري اين زون در لبه زاگرس و در فاصله اي نزديك از محل برخورد دو پليت ايراني و عربي، تمامي واحدهاي سنگي موجود دگرريخته بوده و روندهاي ساختاري، دگرشكلي آن همسو با گسل رورانده زاگرس ديده مي‌شود. اين واحد برجا را كه بهتر است نام زون گسله بر آن نهاده شود از يك سري گسله هاي متعدد و كوچك و بزرگ با حركت هاي متفاوت شكل گرفته كه همگي حكايت از يك منطقه پرتحرك در تمامي رخداد زمين ساختي چرخه آلپي مي نمايد. گسله هاي مهم ديده شده در اين زون شامل گسل وركوه، گسل نهاوند ، گسل برآفتاب، گسل درود و گسل آبسرده است.

پالئوزوييك:

پالئوزوييك زيرين را در وركوه و پالئوزوييك فوقاني تا ماستريشتين را در ميش پرور مي توان ديد.

پالئوزوييك زيرين (كامبرين پسين سازند ميلا) را در دينارآباد ناحيه وركوه مي توان مشاهده نمود كه از ترادفي كربناته و شيلي- ماسه اي تشكيل مي‌شود در قسمت زيرين عمدتاً كربناته بوده و بر روي آن رخساره آهكي، شيلي- ماسه اي قرار مي‌گيرد. واحد كربناته زيرين شامل 50 متر تناوب آهك و دولوميت خاكستري تيره، خاكستري مايل به زرد تا كرم مي باشد كه فسيل دو كفه اي ابولوس obolus در آن ديده مي‌شود. واحد شيلي- آهكي روئي كه به صورت تناوب در ضخامت هاي 10 تا 15 متر مي باشد با فسيلهاي فراوان بر اكيوپودهاي سياه رنگ از گروه oboloid كه با احتمال قوي متعلق به كامبرين پسين مي باشد تشكيل شده است. واحد آهكي- شيلي ماسه اي كه ضخامتي حدود 75 متر براي آن در نظر گرفته شده به طور همشيب بر روي واحد زيرين و از آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري مايل به سبز تشكيل شده است. اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است. اين واحد در بالا توسط ماسه سنگ كوارتزيتي قاعده پرمين با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد.

پالئوزوييك فوقاني مربوط به پرمين را در نواحي وركوه و ميش پرور مي توان ديد. از ساختمانهاي رسوبي، چينه بندي مورب به وضوح در آن ديده مي‌شود. ضخامت كلي آن حدوداً 20 متر است كه به طور همشيب و تدريجي در زير آهكهاي پرمين فوقاني قرار مي‌گيرد. اين واحد تخريبي با قسمتهاي بالاي سازند فراقون قابل مقايسه است.

سنگهاي كربناته پرمين در وركوه 75 متر ضخامت دارد كه به طور همشيب و تدريجي روي واحد تخريبي فوق الذكر قرار گرفته و به طور گسله توسط نهشته هاي ژوراسيك پوشيده مي‌گردد. رديف پرمين در اينجا از سنگ هاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري تيره، ضخيم لايه تا توده اي با فسيلهاي مرجان آلگ لاله وش، شكم پا (بلرفون)، زئوفيكوس، بريوزوآ، براكيوپود، بوده ولي براساس ميكروفسيلهاي ديده شده داراي سن پرمين فوقاني مي باشد.

در اطراف قريه چنارستان و در راستاي گسل رو رانده زاگرس و دگرريختي در اين سنگها موجب دگرساني سنگهاي آهكي به حالت آهك دولوميتي و دولوميت ثانوي به رنگ خاكستري مايل به زرد، قهوه اي مايل به زرد و دانه شكري گرديده كه به آساني مي توان سنگواره هاي مختلف را در دولوميت ها مشاهده كرد.

سنگهاي پرمين در اين ناحيه كه با سازند دالان در زاگرس و فارس مقايسه شده است بخش آهكي زيرين آن حدود 550 متر و بخش دولوميتي آن حدود 400 متر ضخامت دارد. بخش دولوميت روئي با چهره خاكستري مايل به سفيد و نخودي رنگ به حالت سه تيغ ساز با لايه بندي منظم به طور همشيب روي بخش آهكي زيرين قرار مي‌گيرد و خود توسط دولوميت و شيل دولوميتي سازند خانه كت با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد.

- ترياس

ترياس درميش پرور با سازند خانه كت مشخص مي‌شود كه ضخامتي حدود 450متر را به خود اختصاص داده است. رديف مورد نظر ابتدا با لايه هاي دولوميت نازك لايه تا متوسط لايه به رنگ سفيد، صورتي، خاكستري مايل به آبي آغاز و سپس بر روي آن تناوبي از آهك و دولوميت به رنگ خاكستري، خاكستري مايل به آبي، صورتي در لايه‌هاي نازك متوسط (45-10) با فسيلهاي استراكود، خارپوست گاسترپودا، آلگ، كورال با آثار كرم همراه است كه شاخص ترين آنها فسيل دو كفه اي (pseudomonites ovata) مي باشد قرار مي‌گيرد. دولوميت صخره ساز به گونه اي مشخص يكي در ميانة سازند و ديگري در بخش فوقاني آن ديده مي‌شود. ضخامت بخش دولوميت مياني حدود 15 تا 20 متر و بخش دولوميت فوقاني حدود 50 متر در نظر گرفته شده است كه انباشته هاي خانه كت مي باشد و همراه با بخش دولوميت فوقاني است و خاتمه مي پذيرد و در بالا توسط نهشته هاي سورمه با ناپيوستگي همشيب پوشيده مي‌گردد. براساس ميكروفسيلهاي يافت شده سن آن ترياس زيرين و مياني است.

- ژوراسيك

سنگهاي كربناته‌ي ژوراسيك در ميش پرور با سازند سورمه مقايسه شده است و از يك رديف آهك، آهك دولوميتي ضخيم لايه دانه ريز با فسيل فراوان ليتوتيس آغاز مي‌گردد كه ضخامت آن حدود 40 متر است. بر روي آن سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، خاكستري تيره با ضخامت تقريبي 900 متر مي نشيند كه از مشخصات بارز آن وجود فرسايش غار مانند مي باشد. ارتباط سورمه با خانه كت همشيب و ناگهاني بوده و خود بطور تدريجي در زير انباشته هاي كرتاسه قرار مي‌گيرد. سن اين سازند ژوراسيك مياني- پاياني مشخص بوده است.

- كرتاسه

در ميش پرور كرتاسه از دو واحد عمده پائيني و بالايي سازمان مي يابد. كرتاسه پايين از نئوكومين آغاز به سنوماتين ختم مي‌گردد كه از نظر رخساره اي با فهليان، داريان، سروك قابل مقايسه است. كرتاسه بالايي شباهت نزديكي با سازند گورپي و اميران داشته و سن كامپانين- ماستريشتين براي آن مشخص شده است.

ضخامت كلي كرتاسه پاييني 1340 متر اندازه گيري و به اختصار به صورت زير است:

سازند فهليان با 175 متر ضخامت از سنگهاي آهكي، خاكستري تيره و تيره رنگ سازمان مي يابد كه به طور تدريجي و هم شيب به سازند داريان تبديل مي‌گردد.

سازند داريان با يكصد متر آهك خاكستري تيره ضخيم لايه تشكيل گرديده كه از نظر رنگ و رخساره با فهليان شباهت داشته و جدايش آنها از يكديگر تنها براساس شواهد فسيلي مسير است.

سازند سروك: 1065 متر ضخامت، عمدتاً از آهك خاكستري روشن رنگ در زير كه به تدريج به سمت بالا به رنگ خاكستري، خاكستري تيره به طور پراكنده با نوارهاي چرت و لايه هاي آهك مارني تبديل مي‌گردد. تفكيك سروك از داريان تنها از طريق فسيل شناسي امكان پذير است. كرتاسه فوقاني در ميش پرور سازندهاي گورپي و اميران را دربرمي گيرد. روي آخرين لايه هاي سنگهاي آهكي سروك با فاصله زماني از تورونين تا پايان سانتونين با كنتاكت تيز و ناگهاني رديفي مي نشيند كه با سازند گورپي قابل مقايسه است.

آخرين واحد چينه شناسي در ميش پرور سازند اميران سات كه ضخامتي حدود 40 متر داشته و به طور تدريجي بر روي سازند گورپي قرار مي‌گيرد.

ترشيري

رسوبات ترشيري بروجرد عموماً در لبة زاگرس از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه در راستايي از جنوب شرقي به سمت شمال غربي و از جنوب برجرد به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار مي‌گيرد. واحدهاي چينه شناسي آن شامل سازندهاي كشكان- شهبازان- پابده- آسماري و فليش هاي ميوسن است.

سازند كشكان، با 20 تا 60 متر ضخامت عمدتاً از كنگلومراي ارغواني رنگ سازمان مي‌يابد و ماسه سنگ، سيلتستون هاي قرمز، ارغواني، آبي رنگ به طور فرعي آن را همراهي مي نمايد.

سازند شهبازان: كه ضخامت آن از 100 تا 600 متر متغير مي باشد از وركوه به طرف شمال غرب و نواحي آبسرده بيشتر داراي رخساره كم عمق با سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، قهوه اي گهگاه سفيد با لايه بندي منظم كه در بعضي جاها با نوارها و گرهك هاي چرت همراه است.

سازند پابده: از شيل، مارن، آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري روشن، خاكستري مايل به زرد تشكيل مي‌گردد.

سازند آسماري: با حالت صخره ساز خود با ضخامت متغير از 50-40 متر در سري رسوبات ترشيري بخوبي از ساير نهشته ها قابل تفكيك بوده و به گونه اي واضح ارتفاعات كوه شاه نشين را دربرمي گيرد بعلاوه از جنوب بروجرد به سمت غرب در نواحي آبسرده و هفت چشمه رخنمون آن ديده مي‌شود.

فليش هاي ميوسن با ضخامت متغير از 500- 1500 متر به طور پيوسته و هم شيب روي سنگهاي آسماري قرار مي‌گيرد كه در قسمت فوقاني در اثر راندگي سفره نابه جاي واحد چغلوندي تكتونيزه بوده و مورد تخريب قرار گرفته است از دو بخش عمده پاييني و بالايي تشكيل مي‌گردد كه بخش پاييني بيشتر از مارن، ماسه سنگ، آهك با لايه بندي منظم و لايه هاي نازك با رنگ خاكستري، خاكستري مايل به سبز سازمان يافته و گهگاه واحد آهكي گرهك دار ريفال به حالت ديواره سان با ضخامت حداكثر 40 متر آن را همراهي مي نمايد.

بخش بالايي از مارن ارغواني روشن، خاكستري مايل به سبز تشكيل گرديده كه به طور فرعي لايه هاي ماسه اي و آهك نازك لايه به همراه آن در معرض ديد قرار مي‌گيرد. نتيجه اينكه از بخش پاييني به سمت بالا به مقدار مارن افزوده مي‌گردد.

كنگلومراي بختياري: با ضخامت 500-300 متر همانند هم ارز خود سازند هزار دره در البرز به هنگام برپايي كوههاي زاگرس شكل گرفته و داراي ويژگي هاي زير است:

1- كنگلومرايي است همگن 2- لايه بندي منظم داشته و داراي لايه هايي از مارن، ماسه سنگ به صورت ميان لايه اي است 3- سيمان خوب و سفت شده با ماتريس ماسه اي 4- رنگ خاكستري و خاكستري روشن 5- عناصر نيمه گرد شده به ابعاد 25-1 سانتي متر متغير 6- حدود 85 درصد عناصر آهكي و 15 درصد از ساير سنگها نظير ماسه سنگ راديولريت و 7- ضخامت متوسط آن 500-300 متر 8- در مجاورت رانده گي ها و ساير گسل ها شيب لايه ها زياد و حدود 80 درجه مي باشد.

        §واحد نابرجا:

- واحد گرين

كده گرين با 4000 متر ارتفاع از سطح دريا در گستره اي به عرض 10 كيلومتر و طول 40 كيلومتر همسو با واحدهاي برجا در منتهي اليه شمال غرب ناحيه، سنگ هاي كربناته‌اي را در بر مي‌گيرد كه زمان آن كرياس فوقاني- كرتاسه مي باشد.

آهك گرين واحد سنگي بسيار ضخيمي است كه به طور ممتد و پيوسته از ترياس فوقاني تا كرتاسه سنوماتين در يك حوضه سكوي قاره اي برجاي گذاشته شده است. به جز سنگهاي ترياس فوقاني- ژوراسيك زيرين كه داراي رخساره مشخصي بوده و از ديگر واحدها به خوبي تفكيك مي‌شود ولكن جدايش ساير واحدهاي سنگي از طريق رخساره امكان پذير نبوده و خطوط كنتاكت به صورت احتمال ترسيم گرديده است.

- واحد راديوليت، اسپيليت، گابرو

در سراب چوله واقع در جنوب غربي در چشمه آهك رورانده گرين و بر روي سنگهاي ماستريشتين با كنتاكت گسل سنگهاي راديولريتي ارغواني، گابرو و اسپليت ديده مي‌شود كه مي توان آن را با راديولريت و افيوليت هاي باختران مقايسه كرد وجود راديولريت‌هاي شاخص، زمان كرتاسه سنومانين را براي اين سنگها مشخص مي‌كند.

- واحد چغلوندي

جنوب غربي ناحيه مورد بررسي را سنگهاي نابرجاي رسوبي- آتشفشاني دربرمي گيرد كه بر روي نهشته هاي ميوسن رانده شده و تحت عنوان سفره رورانده چغلوندي معرفي مي گردد، راندگي اين سنگها موجب بهم ريختگي و آشفتگي نهشته هاي ميوسن شده در سرتاسر راندگي، واحدهاي در هم تيره رنگي مشاهده مي‌گردد كه بيش تر از شيل هاي ماسه اي دانه ريز، راديولريت، آهك دانه ريز ائوسن، آهك دولوميتي كرم رنگ كرياس و اسپليت شكل مي‌گيرد.

       ·منطقه دگرگونه

مجموعه دگرگونه رديفي از سنگهاي رسوبي، آتشفشاني و اسليت ها را شامل مي‌شود كه در رخساره شيست سبز دگرگون شده و وجود شيستوزيته، تجزيه متبلور شدن، چين خوردگي و دگرشكلي سنگها و فسيل هاي وابسته نتيجه تأثير فاز دگرگونه مي باشد سنگهاي مورد بحث در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي در گستره اي از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه تا منتهي اليه شمال غربي آن برونزد دارد. تزريق توده نسبتاً بزرگ گرانيت بروجرد با تركيب گرانيتي- گرانوديوريتي در ميان اسليت هاي سياه موجب شكل گيري هاله دگرگوني گرديده به طوري كه اثر حرارتي آن در سنگهاي ميزبان در تشكيل كانيهاي آندالوزيت، سيليمانيت، گرونا كورديوريت دخالت داشته است. هاله دگرگوني در نزديك توده به صورت هورنفلس و آندالوزيت شيست و در شعاعي دورتر كورديوريت شيست و شيست هاي لكه دار مشاهده مي‌گردد.

       ·سنگهاي نفوذي

در شمال و شرق بروجرد سنگهاي نفوذي در سطح وسيعي در ميان اسليت هاي سياه گسترده شده اند، تركيب آنها از كوارتز ديوريت تا گرانيت تغيير مي نمايد. به نظر مي آيد كه تزريق توده نفوذي بروجرد ابتدا با كوارتز ديوريت آغاز و سپس در مراحل بعدي تركيب اسيدي تر و سنگهاي گرانوديوريتي تا گرانيتي جايگزين گرديده اند. اين سنگها در اطرافشان هاله ضخيمي از هورنفلس و شيست هاي لكه دار را موجب گرديده اند. هرچه از شمال بروجرد به سمت شرق آن نزديك تر مي شويم به نظر مي آيد كه از ميزان حرارت توده كاسته گرديده است، زيرا كه در مجاورت تزريق توده در سنگهاي ميزبان در شمال بروجرد هورنفلس آندالوزيت ديده مي‌شود، در حالي كه در شرق بروجرد كانيهاي حرارتي تشكيل شده در كنتاكت داراي سنگهاي نفوذي بيشتر از نوع كورديريت و كلريت مي باشد.

از مشخصات بارز اين سنگها وجود بيوتيت قهوه اي فراوان در آنها مي باشد، سنگهاي مذكور بيشتر متارف بوده و حالت خميدگي در بيوتيت ها ديده مي‌شود.

ارتفاعات كوه سروره و همچنين شرق كبوترلان را يكسري سنگهاي گرانوديوريتي با بافت دانه اي و پورفيري تشكيل مي‌دهد.

عمده ترين سنگهاي نفوذي را سنگهاي گرانيتي تا گراندديوريتي تشكيل مي‌دهد كه در گستره اي وسيع در ناحيه ديده مي شود، تأثير فرايندهاي فرسايش روي سنگهاي مذكور موجب بهم ريختگي سنگها و تجزيه فلدسپات گرديده است.

       ·سنگهاي دگرگوني مجاورتي

اولين فاز دگرگوني مجاورتي با نفوذ سنگهاي كوارتز ديوريتي شروع گرديده و هورنفلس‌هاي توده اي متراكم تيره رنگي كه به صورت هاله اي در حاشيه شمالي و شرقي گرانيت بروجرد قرار دارد در اثر اين فاز تشكيل شده است. هرچه از توده نفوذي دورتر شويم به تدريج شيستوزيته در آنها ظاهر شده و به صورت هورنفلس شيست آندالوزيت دار و در نهايت به شيست هاي لكه دار تبديل مي گردند. كانيهاي موجود در هورنفلس ها بيشتر آندالوزيت، استروتيد، بيوتيت، كورديريت و در شيست هاي لكه دار عمدتاً كلريت- بيوتيت و مسكوويت مي باشد.

       ·زمين شناسي ساختماني:

در حاليكه در دو منطقه دگرگوني و زاگرس خرد شده تا پايان ترياس مياني سنگهاي همسان در يك حوضه واحد به جاي گذاشته مي شود، فاز كششي مربوط به رخداد كيمرجين پيشين منجر به جدايش آنها از يكديگر همراه با بسته شدن تتيس قديمي و شكل‌گيري تتيس جديد مي‌گردد بر جاي گذاري سنگهاي كربناته ژوراسيك در زاگرس خرد شده همچنان ادامه مي يابد در حاليكه در همين زمان ژوراسيك در منطقه دگرگونه با رخساره تخريبي انباشته مي‌گردد. عليرغم اينكه رسوبات قديميتر از پرمين در منطقه دگرگونه ديده نمي شود اما در زاگرس خرد شده نهشته هاي كامبرين پسين اوردويسين آغازي ديده مي‌شود كه با ناپيوستگي توسط انباشته هاي پرمين پوشيده مي‌گردد. وقفه رسوبي از اوردويسين تا پايان كربنيفر در اين ناحيه رخداد كالدونين و يا هرسي نين را مورد تأييد قرار مي‌دهد.

قديمي ترين سنگهاي موجود در زون دگرگونه مربوط به پرمين مي باشد كه همانند زاگرس يا وقفة رسوبي توسط نهشته هاي ترياس پوشيده مي‌گردد. در زون دگرگونه رسوب گذاري از ترياس فوقاني تا ژوراسيك بدون وقفه ادامه مي يابد در حاليكه زاگرس خرد شده با وقفه رسوبي از ترياس فوقاني تا ژوراسيك زيرين همراه بوده و نهشته‌هاي كربناته ژوراسيك مياني روي دولوميت هاي خانه كت قرار مي‌گيرد.

در ناحيه مورد بررسي در زون دگرگونه رسوبات جوان تر از ژوراسيك ديده نمي شود، در حاليكه زاگرس خرد شده مشخص به وجود سنگهاي آهكي پيوسته از ژوراسيك مياني تا كرتاسه پاييني است، اگرچه وقفه رسوبي از تورونين تا شروع كامپيانتين در ميش پرور ديده مي‌شود به طوريكه نهشته هاي گورپي با وقفه رسوبي روي آخرين لايه‌هاي سروك قرار مي‌گيرد.

وجود شيب كم در لايه هاي كنگلومراي جوان تر از بختياري حاكي از وجود جنبش هاي ضعيفي بعد از شكل گيري كنگلومراي پليوپليستوسن مي باشد.

سفره نابه جاي بيستون در رابطه با رخداد لاراميد بر روي فليش هاي اميراني رانده شده‌اند و در جبهه رانده گي سنگهاي آميزه رنگين مربوط به بقاياي پوسته اقيانوسي كه از گارو اسپليت، راديولريت تشكيل شده اند ديده مي‌شود.

سنگهاي نابرجاي چغلوندي احتمالاً در رابطه با آخرين رخداد آلپ بر روي سنگهاي ميوسن رانده گرديده اند و در پيشاني راندگي واحد نابرجاي تيره رنگي كه از آهك ترياس يا ائوسن راديولريت كرتاسه، اسپليت و شيل ماسه اي تشكيل گرديده در معرض ديد قرار مي‌گيرد.

زمين شناسي اقتصادي

گرانيت، در مسير جاده آسفالت اراك حدود 35 كيلومتري بروجرد حد فاصل قريه هاي كله جنوب و قلعه ثنمور خان دست راست جاده شوسه اي وجود دارد كه تا شهرستان ملاير ادامه دارد. در مسير جاده شوسه فوق حدود كيلومتر 5 قريه اي ديده مي‌شود به نام بياتون سوخته، در محدوده كله جوب، قلعه ثمورخان، سرخه در و بياتون سوخته گرانيت در مجموعه كانيهاي موجود در پگماتيت و آپليت مربوط به مراحل انتهايي تحول ماگماي گرانيتي، گرانوديوريتي بروجرد ديده مي‌شود.

مسكويت، در مسير جاده آسفالته اراك- بروجرد، كيلومتر 35 در محدوده بياتون سوخته، سرخه در، پل سفيد، كله جوب و قلعه ثمورخان در ميان سنگهاي هورنفلس شيست آندالوزيت دار رگه هاي آپليتي- پگماتيتي با ضخامت 3 تا 5 متر و طول 20 تا 40 متر كه به ندرت به 70 متر مي رسد حاوي بلورهاي درشت مسكويت، فلدسپات، تورمالين و ديگر كانيهاست.

تالك: در مرز سنگهاي رسوبي- آتشفشاني و آهك دولوميتي كه عمدتاً تكتونيزه مي‌باشد، در امتداد گسل محسن ابن علي هجوم وجود دارد.

فلدسپات: در مراحل انتهائي ماگمايي گرانيتي بروجرد كه به صورت توده هاي گرانيتي تظاهر دارند، شيوه هاي ماگمايي متشكل از كوارتز و فلدسپات باقيمانده از انجماد ماگما كه به صورت رگه هاي آپليتي در داخل اين توده هاي آذرين تزريق شده اند غني از كوارتز و فلدسپات هستند منطقه داراي مقادير مرمر و مس نيز هست.


 
 



 
 



 
 

 

 
 

 


منطقه هاي اليگودرز

       ·موقعيت جغرافيايي

منطقة اليگودرز به مختصات جغرافيايي عرض ْ30 تا َ30: ْ30 شمالي و طول َ30:ْ49 تا 00:ْ50 شرقي است در اين منطقه در دو استان لرستان و اصفهان جاي مي‌گيرد.

ناحيه ياد شده سرزميني كوهستاني و مرتفع مي باشد بلندترين نقطه آن قالي كوه است كه در جنوب غربي اين منطقه قرار دارد ارتفاع زياد و كوهستاني بودن سبب شده كه زمستانهايي سرد و طولاني و تابستانهايي ملايم و كوتاه مدت داشته باشد. روند پستي و بلندي آن در اين ناحيه بر روند ساختارهاي اصلي زمين شناسي ايران (زاگرس و زون دگرگونه ايران مركزي) منطبق است.


       ·چارچوب ساختاري- چينه اي

سرزمين مورد بررسي به وسيلة 2 گسل، خط و راندگي زاگرس بلند و مهگسل وارونة زاگرس به سه زون ساختاري- چينه اي تقسيم مي‌شود كه از شمال شرقي به سوي جنوب غربي عبارتند از:

الف) زون سنندج- سيرجان يا حاشية جنوب غربي ايران مركزي كه خود در اين ناحيه به سه زون فرعي تقسيم مي‌گردد. كه شامل : زون فرعي داخلي مزوزوييك- زون فرعي مياني- زون فرعي كناره اي مزوزوييك مي باشد.

ب) زون راديولاريتي

ج) زون زاگرس بلند (زاگرس خرد شده)

       §سازند سورمه

روي دولوميتهاي سازند نيريز ضخامتي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي قرار دارد كه قابل مقايسه با سازند سورمه مي باشد ضخامت اين سازند از جنوب شرقي به شمال غربي افزايش مي يابد در لايه هاي نخستين اين سازند دو كفه‌ايهاي بزرگ (lithiotis) يافت مي‌شود كه عموماً فسيلهايي بلورين شده اند. بخشهاي مياني سازند از آهك هاي دولوميتي بستر لايه اي درست شده اند كه سطح هوازدة آن تيره رنگ مي باشد. بخش پاياني سازند را آهك هاي نازك لايه اي تشكيل مي دهند كه بر آنها دولايه از قير طبيعي (شيلهاي ماسه اي بيتومين داد) با ضخامت 2 و 3 متر همراه است. در بخش اخير آمونيت هاي فراواني يافت مي‌شود كه متعلق به كيمبرين بالايي تا تيتومين زيرين است.

       §سازند داديان- سروك

355 متر ضخامت دارد و سنگ آهك هاي متوسط تا بستر لايه خاكستري رنگ تشكيل شده است كه گهگاه داراي قلوه هايي از چرت مي باشند. چون مرز مشخصي براي جدا كردن اين دو سازند از يكديگر وجود ندارد از اين رو رسوبات ياد شده در مجموع به صورت يك واحد و با نام داريان سروك نام برده مي‌شود.

       ·گسله ها

گسله هاي سراسري مهمي در اين منطقه شناسايي شده اند كه برخي از آنها حوضه هاي رسوبي را در طي ادوار گذشته زمين شناسي در فرمان داشته اند. اين گسله ها از شمال شرقي به جنوب غربي عبارتند از:

الف: گسله جداكننده زون فرعي داخلي مزوزوئيك از زون فرعي بلنديهاي ديرين مياني

ب: گسله وارونه و سرتاسري كه از گوشه جنوب شرقي آغاز و پس از گذشتن از شمال روستاي آقاگل به سوي محلي موسوم به ميدانك كشيده شده سپس از جنوب روستاهاي عبدل آباد، آب باريك، مغانك و كهريز سرخ به سوي روستاي سنج رفته و به گسله پيشين مي پيوندد. جنبش اين گسله به صورت وارونه بوده و شيب آن به سوي شمال،‌ شمال خاوري است.

ج: گسله جدا كننده زون فرعي بلنديهاي ديرين مياني از زون فرعي مزوزوئيك كناره اي: اين گسله از جنوب شرقي منطقه آغاز مي‌گردد و پس از گذشتن از دشت به جنوب روستاي تيران مي رسد. ادامه اين گسل را در شمال ده سلمان و سپس به طرف غرب در شمال روستاي خان سرخ مي توان دنبال نمود. جنبش اين گسله در بيشتر جاها وارونة و شيب آن زياد و به سوي شمال خاوري مي باشد.

د: گسله گاورسه- پيردزگاه: اين گسله از جنوب منطقه با روندي كه تقريباً موازي با روند خط تر است اصلي زاگرس مي باشد بسوي شمال و شمال باختري كشيده شده است.

هـ : گسله سرتاسري زاگرس (Thrust Foult) : اين گسله كه احتمال مي رود در همان مرز دو پليت (Plate) ايران و عربستان به وجود آمده باشد در محدوده نقشه، جدا كننده زون راديولاريتي از زون فرعي كناره اي مزوزوئيك است.

و: گسله جدا كننده زون راديولاريتي از زون زاگرس بلند: اين گسله كه مرز جنوب غربي زون راديولاريتي را در اختيار دارد از روستاي دره بادام در جنوب، جنوب غربي منطقه تا دره دائي واقع در غرب، جنوب غربي منطقه كشيده شده است. روند اين گسله از N=125 تا N=140 تغيير مي نمايد. اثر آن در بخش مياني بوسيله رسوبهاي درياچه اي و آبرفت پوشيده شده است.

ز: گسله جوان زاگرس يا مهگسله وارونه زاگرس: اين گسله تقريباً داراي روند N=130 بوده و شيب زيادي به سوي جنوب غربي دارد. آخرين جنبش آن راستگرد مي باشد «آبراهه موجود در غرب رودخانه گشان حدود 500 متر بسوي جنوب شرقي جابجا شده است». دنباله اين گسله به سوي جنوب غربي به گسله كاري درود مي پيوندد.

       · زمين شناسي اقتصادي

در محدوده اليگودرز چند نوع ماده معدني «فلزي و غيرفلزي» ديده مي‌شود كه برخي از آنها مورد استفاده و بهره برداري قرار گرفته اند اين مواد عبارتند از:

سرب و روي: در پايه آهكهاي كرتاسه زيرين كاني سازي سرب و روي رخ داده است.

مس: سنگهاي ولكانيكي موجود در غرب روستاي خان سرخ به كربنات مس آغشته مي‌باشند.

آهن: در متادولوميت هايي كه در جنوب روستاي مشكك، شمال روستاي تيران و نيز در شمال روستاي آب- خليله برونزد دارند عدسيهاي كوچكي از مانيتيت و هماتيمت ديده مي‌شود. بزرگترين اين عدسيها كه در شمال روستاي تيران ديده مي‌شود حدوداً دو متر درازا و نيم متر پهنا دارد. در ساير جاها آهن ياد شده در حد نشانه وجود دارد.

باريت: اين كانسار در برخي از شكستگيهاي موجود در آهكهاي كرتاسه و پرمن جايگزين شده است.

 

سنگهاي ساختماني: از آهكهاي بلوره سفيد رنگ موجود در جنوب اليگودرز براي كاربردهاي ساختماني (سنگ نما) به طور گسترده اي بهره برداري مي‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه اشتهارد ESHTEHARD

بازديد: 231

تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه اشتهارد ESHTEHARD

        ·موقعيت جغرافيايي و راه هاي ارتباطي

منطقه مورد بررسي در محدوده ميان  تا  طول شرقي و  تا  عرض شمالي جاي دارد.

ارتفاعات منطقه: بلندترين بخش منطقه بلندايي برابر با 2125 متر و پست ترين بخش آن ارتفاعي نزديك به 1131 متر دارد. بزرگترين مناطق مسكوني شهري منطقه عبارتند از: بوئين زهرا و اشتهارد.

راه هاي ارتباطي اصلي منطقه عبارتند از: جاده آسفالته مرد آباد به قزوين كه از شهرهاي اشتهارد و بوئين زهرا مي گذرد، جاده آسفالته بوئين زهرا به ساوه و جاده خاكي هجيب به زرين ده

        ·زمين ريخت شناسي (ژئومورفولوژي)

عوامل كنترل كننده زمين ريخت شناسي در منطقه را مي توان عامل ساختاري، ليتولوژيكي، دگرساني و آب و هوايي برشمرد. سنگهاي آتشفشاني ائوسن ارتفاعات منطقه را پديد آورده است. نواحي گسله عمده در مرز جدا كننده برجستگي ها و مناطق پست، جاي دارند. فزون بر آن بيشتر طاقديس ها ارتفاعات منطقه را پديد آورده اند، شرايط آب و هوايي نيز سبب كنترل زمين شناسي شده است به گونه اي كه گرانيت ها بر اثر هوازي گوديهايي را در منطقه پديد آورده است. در اين ميان گفتني است كه دگرسانيهاي گرانيت ها در اين راستا دست اندر كار بوده است. سنگ نهشته هاي نئوژن نيز به دليل سست بودن واحدهاي سنگي آن فرسايش پذيرند و مناطق پست و كم ارتفاعي را پديد آورده اند.

        ·چينه شناسي

در منطقه مورد بررسي، سازندهاي كهن تر از ائوسن ديده نمي شود.

        §ائوسن

الف) ائوسن مياني: ائوسن مياني در منطقه با توف هاي سبز رنگ كه گاهي متمايل به آبي است مشخص مي شود، اين توف ها ستبرايي نزديك به چند متر دارند، در ميان توف ها ايگينمبريت هاي قرمز رنگ با تركيب داسيتي و گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ ديده مي‌شود به همين سان به گونه اي ميان لايه اي چند لايه آهكي ناپيوسته و عدسي شكل سياه و كرم رنگ در ميان توف ها ديده مي‌شود- اين واحد در بردارنده فسيل استراكود و بقايايي از نوموليت است كه در اثر تبلور دوباره ساختمان داخلي آنها از ميان رفته است و از اين رو سن آنها به درستي قابل تشخيص نيست. توف هاي سبز در افق هاي بالاتر نخست به توف هاي جوش خورده سبز تا خاكستري و سپس به توف هاي ريوليتي كرم رنگ تبديل مي شوند. با توجه به رخساره توف ها (هيالوكلاستيك) و وجود لايه هاي آهكي محيط پيدايش توف هاي از ديدگاه رخساره سنگي مي توان اين سري را با واحدهاي E5 – E4 – E3 در منطقه قم آران مقايسه كرد كه امامي در سال 1981 براي منطقه ياد شده معرفي كرده است.

ائوسن مياني در منطقه به 5 واحد سنگي تفكيك شده است كه عبارتند از:

 واحدي است كه دربرگيرنده ائوسن مياني به گونه اي عام و فراگير، اين نام گذاري در آن بخش هايي از ائوسن مياني انجام شده است كه امكان تفكيك واحد وجود نداشته است در برخي بخش هاي ائوسن مياني دربرگيرنده واحد گدازه اي و ايگنيمبريت هاي قرمز رنگ است. در اين نقاط ماگماي داسيتي توف هاي سبز را به سان سيل و دايك بريده و يا در پيكر روانه هاي آتش فشاني بر روي لايه هاي توف جريان يافته است، چندين افق از اين گدازه ها و سنگهاي ايگنيمبريتي در منطقه ديده مي شوند كه ميان آنها لايه هاي توفي نيز به چشم مي خورد در اين ميان دايكها و سيلتها تنها و تنها در توف ها جايگزين شده اند و ائوسن بالايي را نمي برند. توفهاي ائوسن مياني از ديدگاه تركيب با سنگهاي ياد شده همساني دارند و گمان مي رود تناوبي از تكاپوهاي گدازه اي و انفجاري در روند زماني ائوسن مياني انجام گرفته باشد و ماگما با تركيب داسيتي حوضه رسوبي ائوسن مياني را تغذيه كرده باشد دايكها و سيلتهاي ياد شده در واقع نماينده سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvolcanic) ائوسن مياني اند. قرون به آن تركيب شيميايي توف ها (داسيتي) و هم ارز تركيب سنگهاي ماگمايي ياد شده است و نشان از آن دارد كه خاستگاهي يگانه دارنده قائده اين واحد مشخص نيست. در روي اين واحد ايگينمبريت و گدازه تيره رنگ جاي مي‌گيرد. سنگهاي اين واحد دربرگيرنده توف هاي سبز است كه بخش بزرگي از سنگهاي اين واحد را پديد مي آورد، ايگينمبريت و گدازه داسيتي قرمز رنگ‌اند.

 واحدي دربرگيرنده لايه هاي توفي رنگ با تركيب ريوليتي است اين توف ها در بالاي توف هاي سبز و زير واحد  جاي مي‌گيرد. از اين رو توف هاي ياد شده بخشهاي بالايي ائوسن مياني را پديد مي آورند. البته گسترش سطحي اين توف ها در همه جا يكسان نيست و در جاهايي توف هاي سبز به گونه اي مستقيم در زير واحد  جاي مي‌گيرند. اين توف ها گاه دچار پديده كائوليني شدن شده اند. از ديدگاه پتروگرافي كرم رنگ و دانه ريز هستند و تا اندازه اي دچار دگرساني كائوليني شده اند. بافت نخستين سنگ ولكانو كلاستيك است كه اجزاي شيشه پس از پيدايش متبلور شده اند، قطعات بلورين در آنها ديده نمي شود.

اين واحد دربرگيرنده يك لايه بازالت سياه رنگ است. گسترش سطحي اين لايه بسيار اندك و كم گستره است و در ميان توف هاي كرم رنگ جاي گرفته است.

 

شامل لايه هاي آهكي ناپيوسته عدسي شكل به رنگ كرم و سياه است. اين واحد در بين توف هاي كرم رنگ مشاهده مي‌گردد. در يكي از پلاكهاي تهيه شده از اين واحد يك قطعه مشكوك به فسيل نوموليت كه ساختمان داخلي آن از بين رفته بود و يك استراكود مشاهده گرديده است.


اين واحد شامل گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ و ايگنيمبريت هاي داسيتي قرمز رنگ است. رنگ اين واحد قرمز روشن است و در بين توف هاي سبز به صورت افق هايي ديده مي‌شود. همچنين به صورت دايك و سيلهايي نيز ديده مي‌شود كه تغذيه كننده اين افق هاي گدازه اي ايگنيمبريتي بوده است.

ب) مجموعه ائوسن بالايي

مجموعه سنگهاي ائوسن بالايي با رنگ تيره شان به آساني از سري سبز ائوسن مياني قابل تشخيص است اين مجموعه كه به گونه اي همشيب بر روي سري سبز ائوسن مياني جاي مي گيرد، دربرگيرندة گدازه هاي آندزيتي و لاتيتي با بافتي بيشتر پورفيريك و گاهي مگاپورفيريك است كه در بخشهايي به گونه اي متناوب با لاپيلي توف قرار مي گيرند. به طور تقريب در همه افتها ، پهنه ها و لايه هاي ايگنيمبريتي را مي توان ديد. گدازه و گنبدهاي ريوليتي گسترشي كمتر دارند. برخلاف سري سبز مياني كه نشان از ولكانيسم زيردريايي دارد مجموعه ائوسن بالايي نشان دهنده ولكانيسم قاره اي تا دريايي كم ژرفا (ساحلي) است.

ائوسن بالايي در منطقه به 3 بخش تقسيم مي‌شود: 1- بخش پاييني 2- بخش مياني 3- بخش بالايي.

1-  بخش پاييني ائوسن بالايي: دربرگيرنده تناوبي از لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت با توف و لاپيلي توف است، اين بخش در حقيقت نماياگر مرحله گذر از فوران انفجاري و محيط دريايي به مرحلة فوران آرام گدازه اي و محيط قاره اي تا ساحلي است كه در آن لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت افقهاي پاييني آن داراي تركيب به گونه اي كلي اسيدي است. گاهي سنگهايي با تركيب ميانه نيز در ميان آنها ديده مي‌شود. اين بخش به 6 واحد تفكيك شده است كه از پايين به بالا چنين اند:

 : اين واحد به طور عمده از ايگنيمبريت- گدازه قهوه اي رنگ با تركيب اسيدي پديد آمده است. اين واحد بر روي  و يا  و در زير واحد  جاي مي‌گيرد.

 : به طور عمده از توف هاي با تركيب ريوليتي پديد امده كه در آن گدازه ريوليتي نيز مشاهده مي‌شود. رنگ اين واحد سفيد و در بخشهايي اندك به خاكستري مي گرايد اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي مي‌گيرد.

 : به رنگ قهوه اي تيره تا سياه است و از گدازه هاي آندزيتي، لاتيتي و بازالتي پديد آمده است. اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي گرفته است.

 : از توف و لاپيلي توف پديد آمده است، ريز بالشهاي گدازه اي بازيك تيره در زمينه اي توفي و سفيد ديده مي‌شود. نماد سنگ همسان برشهاي آتشفشاني است. اين واحد روي واحد  و در زير واحد  جاي گرفته است.

 : يك واحد گدازه اي با تركيب ميانه است كه افق هاي ايگنيمبريتي در آن يافت مي‌شود. سنگهاي اين واحد عمدتاً از نوع آندزيت تا پيروكسن آندزيت هستند. اين واحد در حقيقت بخشهاي زيرين واحد  است. اين واحد بر روي واحد  و در زير واحد  جاي دارند.

 : اين واحد ناپيوسته يا عدسي شكل از نوع توف برش يا لاپيلي توف است كه در زمينه اسيدي اين برشها بالشهاي گدازه اي بازيك تيره جاي دارند.

2-   بخش مياني ائوسن بالايي

اين بخش با واحد مشخص شده است.

 به طور عمده دربرگيرنده، آندزيت مگاپورفيريك است كه در زمان تشكيل اين واحد فوران ها بيش تر از نوع غيرانفجاري و آرام در محيط قاره اي بوده است. اين واحد در حقيقت ادامه همان  است كه بافت پورفيريك شاخص تري را نشان مي‌دهد و از آندزيت هاي مگاپورفيريك پديد آمده است. اين واحد در سمت شرق هسته يك تاقديس را در كوه قوش گوني و در سمت غرب آن يك ساختمان گنبدي شكل را در كوه جوشالو پديد آورده است نمونه هاي برداشته شده از اين واحد انواع سنگي زير را معرفي مي‌كند: پيروكسن آندزيت، آندزيت، تراكي آندزيت، تراكيت، داسيت، بازالت، آندزيتيك بازالت، كريستال و تيريك توف.

3-   بخش بالايي ائوسن بالايي

اين بخش با سنگهاي بازيك (بازالتي) خاكستري تا خاكستري روشن، گدازه هاي حد واسط با زمينه شيشه اي كه در نمونه دستي سطح تازه آن سياه و سطح هوازده آن نخودي رنگ است و همچنين چند لايه ماسه اي ولكانوژينك مشخص است. بر روي هم سنگهاي اين واحد بازيك تر از واحدهاي پيشين اند و محيط پيدايش آنها دريايي كم عمق تا ساحلي بوده است. قرون بر آن فوران ماگما به طور عمده، آرام و غيرانفجاري بوده است. ائوسن بالايي به 8 واحد تفكيك شده است:

 

خاكستري رنگ است و دربرگيرنده ائوسن بالايي تفكيك نيافته است. سنگهاي پديد آورنده آن اليوين بازالت، آندزيتيك بازالت و ايگنمبريت گدازه با تركيب داسيتي است.

 آغازش با گدازه هاي حد واسط شيشه اي است و دربرگيرنده سنگهايي از جنس پيروكسن آندزيت پورفيري، الدين بازالت، آندزيتيك بازالت، ماسه سنگهاي ولكانوژنيك خاكستري، ايگينمبريت با تركيبي تراكيتي تا آندزيتي، بازالت، كوارتز لاتيت و هيالو داسيت است.

 يك واحد ايگنيمبريت گدازه اي خاكستري رنگ با تركيب داسيتي است، گسترش اين واحد يكسان نيست آنچنان كه اين واحد در سمت خاور زير واحد و روي واحد  جاي دارد در حاليكه به سمت غرب تحليل مي رود و واحد  به طور مستقيم روي  مي نشيند.

 يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است، آنچنانكه اين واحد تنها در سمت بالايي ترين بخش شرقي منطقه ديده مي‌شود و در سمت غرب گسترش ندارد. اين واحد بر روي  و در زير  جاي گرفته است و از توف هاي كرم رنگ ريزدانه با تركيب ريوليتي تا داسيتي و از نوع ويتريك توف پديد آمده است.

 

 

يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است كه در سمت غرب گسترش ندارد و تنها در سمت شرق بر روي واحد  جاي گرفته است به دليل پوشيده شدن بخش بالايي اين واحد توسط آبرفت واحدي بر روي آن مشاهده نمي شود اين واحد تيره رنگ است و بلورهاي پلاژيوكلاز در آن ديده مي‌شود. اين واحد از سنگهاي آندزيت پورفيري تا مگاپورفيري پديد آمده است.

 

 

بر روي واحد  جاي گرفته است و رنگ آن خاكستري تا خاكستري روشن است. در بخشهايي از آن گردآمدگي هايي از زئوليت ديده مي‌شود كه درون شكستگي ها و حفرات را پر كرده اند.

اين واحد عمدتاً از الوين بازالت و هيالو الوين بازالت زئوليت دار پديد آمده است.

روي  جاي گرفته و تيره رنگ و ستبر است. همه اين واحد از آلگلومرا با قلوه هاي بسيار درشت به قطر cm30 پديد آمده است همة قلوه ها يك جنس و تركيبي بازيك (بازالتي) داشته و سيمان آنها نيز از همان جنس است.

 

دربرگيرنده سنگهاي گدازه اي و گدازه هاي شيشه اي تيره و ايگنمبريت گدازه خاكستري تا قهوه اي رنگ آندزيتي بوده و اين واحد روي واحد  قرار دارد.

سنگهاي آن شامل آندزيت، پيروكسن آندزيت، ايگنمبريت گدازه آندزيتي، بازالت و هيالودايست (گدازه شيشه اي تيره) است.

        §اليگوسن

در اين زمان توده هاي نفوذي گرانيتي تا ديوريتي ديده مي‌شود كه واحدهاي ائوسن بالايي و مياني را قطع كرده اند. تعيين سن مطلق كه به روش پتاسيم- آرگون Ar-K توسط كايا و همكاران 1978 روي توده هاي گرانيتي شمالغرب ساوه صورت گرفته است سن آنها را ائوسن فوقاني- اليگوسن تا اليگوسن زيرين تعيين و سني معادل 2/39 با اختلاف 2/3+ ميليون سال براي آنها به دست آورده است.

Oa

از سنگهاي آپليتي روشن كه در گنبدهاي كوچك در مجموعه ائوسن بالايي نفوذ كرده است گسترش اين واحد در نزديكي تودة گرانيتي شمال شرقي عباس آباد.

Og

دربرگيرندة تودة گرانيتي با دانه بندي نسبتاً درشت كه نشانه سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست اين توده ها تا اندازه اي دگرگوني و آلتراسيون مجاورتي در اطراف خود پديد آورده است و سبب جابه جايي عناصر در واحدهاي ولكانيك پيرامون خود در راستاي گسل ها و در اثر محلول هاي هيدروترمال خود شده اند ولي روي هم رفته كاني سازي چشم گيري پديد نياورده اند. اين توده‌ها در ائوسن بالايي نفوذ كرده اند. كانيهاي اصلي آن پلاژيوكلاز اتومورف (آلبيت تا اليگوكلاز)، فلدسپات آلكالن گزنومورف (سريسيتي و رسي شده)، كوارتز با بريدگي هاي انحلالي (در اثر محلولهاي هيدروترمال)، آمينبول و بيوتيت با دگرساني كم مي باشد.

Od

اين واحد توده اي ديوريتي است كه نسبتاً درشت بلور و نشان از سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست. دگرساني ناچيزي در پيرامون خود داشته ولي كاني سازي و دگرگوني چشم گيري ندارد، اين توده ها در ائوسن مياني نفوذ كرده اند.

        §نئوژن

نئوژن در منطقه با نهشته هاي تخريبي- تبخيري قرمز رنگي آغاز مي‌شود كه به گونه اي دگرشيب بر روي واحدهاي ولكانيك ائوسن جاي مي‌گيرد. اين نهشته ها هم ارز سازند قرمز بالايي اند كه در ايران مركزي ستبرايي نسبتاً زيادي دارند و مركز حوضه آن احتمالاً در كوير بزرگ ايران مركزي بوده است. در آنجا ستبرايي آن به حدود 600 متر مي رسد. نهشته هاي نئوژن منطقه به واحدهاي زير تفكيك شده است:

Mms1

دربرگيرنده مارن قرمز رنگ با ميان لايه هاي ژيپس و نمك، ماسه سنگ و سيلتستون سبز و سنگهاي آهكي نازك لايه است. اين واحد به طور دگرشيب بر روي ولكانيكهاي ائوسن جاي مي‌گيرد.

Mm ,g

داراي شيل و مارن خاكستري با ميان لايه هاي ژيپس است. اين واحد بخشي از نئوژن بوده و بر روي آبرفتهاي عهد حاضر Q12 رانده شده و قاعده آن نامعلوم است.


Mrsh

به گونه اي هم شيب روي واحد Mm ,g قرار دارد و شامل مارن و شيل قرمز با ميان لايه هايي از ژيپس و نمك است.

Msh

روي واحد Mrsh به صورت هم شيب جاي گرفته و عمدتاً شامل شيل قرمز است.

Msh , s1

به صورت هم شيب روي واحد Msh جاي گرفته و شامل تناوبي از لايه هاي شيل قرمز و نمك است.

Ms, g

به گونه اي هم شيب روي واحد Msh , sl قرار گرفته و شامل تناوبي از ماسه سنگ كرم تا خاكستري و لايه هاي ژيپس است.

Ms به گونه اي هم شيب روي Ms, g جاي گرفته و شامل ماسه سنگهاي كرم تا قهوه اي است.

Mm به طور هم شيب روي Ms جاي گرفته و شامل تناوبي از مارن كرم تا خاكستري با ميان لايه هاي مارن قهوه اي همراه با قلوه و شن است.

        §پليو- كواترنر

PLQ با دگرشيب نسبتاً زياد روي رسوبات نئوژن جاي گرفته و شامل كنگلومراي سخت نشده تا كمي سيماني است. جنس قلوه هاي اين كنگلومرا سنگهاي ولكانيك ائوسن و گرانيت اليگوسن با ميان لايه هايي از ماسه، سيلت و رس مي باشد كه نشاني از فعاليتهاي كوهزايي آرامتر مي باشد. ماتريكس آن ماسه و سيلت است و تا اندازه اي سيماني شده‌اند.

        §كواترنر

Qt1

شامل نهشته هاي آبرفتي قديمي كه از كنگلومراي سخت و سيماني نشده پديد آمده است. جنس قلوه ها عمدتاً سنگهاي ولكانيك ائوسن و پلوتونيك اليگوسن است كه ماتريكسي از ماسه و سيلت در آن ديده مي‌شود.

Qf

مخروط افكنه هاي قديمي است كه دهانه آبراهه هاي قديمي را پديد آورده و تغذيه كننده رسوبات كنگلومرايي Qt1 بوده است.

Qt2

شامل رسوبات آبرفتي عهد حاضر است كه از مجموعه اي از قلوه هاي ولكانيك هاي ائوسن و مقداري قلوه هاي پلوتونيك اليگوسن و ماسه و سيلت و رس است كه عمدتاً خاستگاه آن نهشته هاي تخريب شده نئوژن و تا اندازه اي از تخريب سنگهاي آذرين ائوسن و اليگوسن مي باشد.

اين واحد در نزديكي ارتفاعات داراي قلوه ها و سنگهاي درشت است و در ميانه دشت ها، دانه هاي درشت كاهش مي يابد و سيلت و ماسه و رس برتري مي يابند.

Qfp

معادل Qt2 است و تنها به سبب تراكم بيشتر آبراهه ها در اين محدوده حجم نهشته‌هاي آبرفتي حمل شده توسط آبراهه ها در آن بيشتر است.

Qcuبآ

 

معادل واحد Qt2 است كه به سبب فاصله از ارتفاعات عناصر دانه درشت در آن كاهش يافته و دانه ريزهايي مثل ماسه، سيلت و عمدتاً رس در آن افزايش يافته كه مناسب كارهاي كشاورزي شده است.

Qc

شامل پهنه هايي گسترده كه تنها از عناصر ريز دانه، عمدتاً رس و مقداري سيلت پديد آمده است. اين پهنه ها مورفولوژي مسطحي دارند.

Qs1

شامل پهنه هاي گسترده كه فقط از عناصر ريزدانه، عمدتاً رس و مقدار زيادي املاح نمك پديد آمده اند كه آبهاي جاري در پايان راه و با كم شدن انرژي خود آنها را بر جاي نهاده‌اند.

        ·تكتونيك

اين منطقه در نوار آتشفشاني ايران مركزي جاي دارد كه شرودر (scheroder) در سال 1994 براي نخستين بار نام زون اروميه- دختر را براي آن به كار برد. همچنين بر پاية باور كايا و همكاران 1978 نبود سازند قم در بخش شمالي ساوه و بودن آن در بخش جنوبي و همچنين پيدايش نهشته هاي نئوژن را در گوديها در وابستگي با سيستم هورست و گرابن (horst and Graben) دانست. اين منطقه نزديك به زون البرز است و تحت تأثير رانده گي هاي جوان اين زون مي باشد. نمونه آشكار آن روانده گي است كه در منطقه مورد مطالعه، نهشته هاي نئوژن را روي آبرفتهاي عهد حاضر رانده است و ارتفاعات حلقه در ايجاد كرده است. نيروهاي برشي در منطقه موجب ايجاد و حركت گسلهاي امتداد لغز شده است. در روند حركتهاي زمين ساختي فازهاي آلپي مياني و پسين، اين منطقه تحت تأثير تنشهاي گوناگون قرار گرفته و چين خوردگي هاي تاقديسي و ناوديسي، گسلهاي رانده و امتداد لغز و عادي در آن پديد آمده است. در فاز پيرنه ئن (اواخر ائوسن- اوايل اليگوسن) منطقه زير تأثير چين خوردگي و بالا آمدگي عمومي همراه با تزريق توده هاي گرانيتي قرار مي‌گيرد كه خروج سنگهاي ائوسن از محيط كم ژرفاي دريايي به خشكي را در پي داشته است. در فازهاي ميوسن- پليوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي نهشته هاي تخريبي و تبخيري نئوژن شده است و كنگلومراي پليو- كواترنري به گونه اي ناهمساز و با دگرشيبي زاويه اي زياد روي واحدهاي نئوژن را مي پوشاند. اين اتفاق احتمالاً در پليوسن روي داده است (فاز آتيكان). و سرانجام فازهاي واپسين آلپين، فاز پاسادنين موجب مي‌شود كه نهشته هاي آبرفتي كواترنر نيز به گونه اي دگرشيب روي واحدهاي كهن (مانند كنگلومراهاي پليو- كواترنري) را با شيب افقي بپوشانند. از ديدگاه زمين ساختي منطقه فعال بوده و زلزله خيزي در محدوده گسل ايپك ويراني مناطق مسكوني را به دنبال داشته است.

        ·گسلها

گسلهاي موجود در منطقه را به اين سان مي توان نام برد:

1-  گسلهاي ساري داغ با روند شرقي- غربي: اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده و جابه جايي راست گرد نيز در آن ديده مي‌شود.

2-  گسل عباس آباد با روند شرقي- غربي: عملكرد اين گسل برشي بوده و در اثر حركت راست گرد گسل چين خوردگي بسيار ملايم در بلوك جنوبي گسل روي داده است و سبب بالا آمدن پوسته بلوك جنوبي در فاصله ميان ساري قشلات و عباس آباد شده است.

3-    گسل محب علي

با روندي شرقي- غربي كه در سمت غرب روند آن به طور تقريب شمال غربي- جنوب شرقي است، چند شاخه نيز تقسيم مي‌شود . اين گسل عادي بوده و عملكرد آن سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده است.

4-    گسل جوشالو با روند شرقي- غربي

عملكرد اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك جنوبي شده و فزون بر آن كمي جابه جايي چپگرد نيز در روند آن ديده مي‌شود. از آن رو اين گسل از نوع عادي است كه تا اندازه‌اي حركت چپگرد داشته است.

5-     دو گسل با روند شرقي- غربي

به گونه اي نزديك به موازي از جنوب روستاي حسن آباد و شمال كوه گنده قويو مي‌گذرند. گسل شمالي از نوع عادي است و عملكرد آن پايين افتادگي بلوك شمالي را در پي داشته است. احتمالاً اين 2 گسل شاخه هاي شرقي گسلي است كه از نزديكي قشلاق كهريز محب علي مي گذرد.


6- گسلي با روند شمال غربي- جنوب شرقي

كه دو گسل ياد شده را قطع مي‌كند و در شرق روستاي حسن آباد جاي دارد. اين گسل امتداد لغز راست گرد است كه احتمالاً تا اندازه اي نيز حركت عادي دارد و سبب پايين آمدگي بلوك شرقي شده است.

7- گسل ايپك (حوالي روستاي ايپك و امام زاده سيد احمد)

گسلي بسيار دراز است روند آن شرقي- غربي است. اين گسل در نزديكي روستاي ايپك چند شاخه مي‌شود كه شاخه هاي آن يال جنوبي طاقديس كوه قوش گوني را پايين انداخته است و در سمت غرب منطقه، نهشته هاي نئوژن را در برابر كنگلومراي پليوسن مي آورد. مي توان گفت كه اين گسل و شاخه هايش عملكردي معكوس يا رورانده دارد.

8- گسل جنوب قشلاق گنگ با روند نزديكي به شرقي- غربي:

اين گسل تا نزديك كرج دنباله دارد و عملكردي معكوس نشان مي‌دهد. گذرگاه اين گسل سبب پيدايش دره اي به نسبت گسترده شده است.

9- گسل تكي داغ:

اين گسل و گسل شمالي آن روند شرقي- غربي دارند و عملكرد آن ها عادي است و پايين افتادگي بلوك شمال خود را به دنبال داشته اند گسل تكي داغ حركت چپ گرد نيز از خود نشان مي‌دهد.


10- دو گسل شمالي- جنوبي نيز از كوه تكي داغ مي گذرند:

و گسل تكي داغ و گسل موازي آن را قطع مي‌كنند. حركت اين گسلها عمدتاً امتداد لغز و از نوع راست گرد است كه تا اندازه اي حركت عادي نيز دارد و سبب پايين افتادگي بلوك شرقي خود شده اند.

11- گسل مرد آباد: اين گسل از جنوب ارتفاعات حلقه مي گذرد و موجب رانده شدن نهشته هاي نئوژن بر روي آبرفتهاي عهد حاضر شده است.

        ·چين خوردگي ها

چين خوردگي هاي منطقه مورد بررسي با پيدايش ساختمانهايي به شرح زير مشخص مي‌شود.

1- تاقديس كوه قوش گوني و ساري يال: در اين محدوده تاقديسي ديده مي‌شود كه هسته آن را آندزيت هاي مگاپورفيري بخش مياني سري ائوسن بالايي پديد مي آورد و يالهاي آن را سنگهاي بخش بالايي سري ائوسن بالايي مي پوشاند.

يال جنوبي اين تاقديس در اثر گذر شاخه هاي گسل ايپك پايين افتاده است. 2 خم شدگي (پلانج Plunge) محور تاقديس به سوي بيرون و به سمت شرق و غرب است.

2- تاقديس كوه جوشالو:

ساختماني گنبدي داشته كه نخست اين تصور را ايجاد مي‌كند كه شايد عامل پيدايش آن صعود توده اي پلوتونيك در هسته آن باشد. ولي هماهنگي و هم خواني برش افقي اين ساختمان گنبدي شكل با گسل هاي پيرامون نشان مي‌دهد كه عامل اصلي پيدايش اين تاقديس بايستي عملكرد گسلهاي اطراف آن باشد.

3- تاقديس جنوب روستاي حسن آباد:

داراي محوري با روند شرقي- غربي است كه خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي غرب است.

محور اين تاقديس در اثر گذر گسل شكسته است و يال شمالي آن پايين افتادگي پيدا كرده است.

4- ناوديس جنوب قشلاق كهريز محب علي:

محور شرقي- غربي دارد. داراي 2 خم شدگي (Plunge) است و خم شدگي 2 سر محور آن به سمت بخش درون ناوديس است اين ناوديس به طور كامل متقارن نيست و بخش غربي آن جمع تر و بخش شرقي آن بازتر است.

5- ناوديس نزديك روستاي شيخ شريك

داراي محوري با روند شرقي- غربي است و شيب يالهاي آن بسيار ملايم است. خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي شرق است.

6-    تاقديس و ناوديس هاي ارتفاعات حلقه در:

اين تاقديس و ناوديس ها داراي 2 روند شرقي- غربي و شمالي- جنوبي هستند. چينهاي داراي محور شرقي- غربي در اثر حركت راندگي گسل و هم راستا با آن پديد آمده اند. و چينهاي داراي روند شمالي- جنوبي براثر حركت امتداد لغز گسل ها ايجاد شده اند.

لازم به ذكر است كه وجود لايه هايي با ويژگي هاي پلاستيك مثل رس، نمك و گچ سبب سهولت انجام اين تغيير شكلها شده اند.

        ·تجزيه و تحليل پتولوژي و چينه شناسي منطقه

1-    ائوسن

سنگهاي ائوسن مياني- كهن ترين سنگهاي داراي رخنمون در منطقه هستند. آغاز ولكانيسم در ائوسن زيرين در برگيرنده فوران مواد گدازه اي همراه با مقداري مواد آذر آواري بوده است ولي در ائوسن مياني تكاپوي ولكانيسم عمدتاً انفجاري مي‌شود و نهايتاً در ائوسن بالايي تدريجاً فوران انفجاري به فوران آرام تبديل مي‌شود. در ائوسن زيرين عوامل محيط خشكي عمدتاً حاكم بوده و در ائوسن مياني دريا پيشروي كرده و منطقه محيطي دريايي دارد. سپس در ائوسن بالايي دريا پسروي كرده و محيط قاره اي حاكم مي‌شود.

    § تركيب سنگ شناسي: در ائوسن زيرين و مياني به طور عمده اسيدي و در ائوسن بالايي از اسيدي به سمت حد واسط (بازيك) تغيير مي‌كند.

2-    اليگوسن

در اين دوره يك نبرد رسوب گذاري به طور مشخص در زمان اليگوسن ديده مي‌شود.

    §پلوتونيسم اليگوسن: شامل توده گرانيتي بزرگ شمال غرب حاجي آباد، توده گرانيتي جنوب كوه ساري داغ، توده گرانيتي كوه قزل يال و توده ديوريتي شمال كوه ساري داغ

اين توده هاي نفوذي در دياگرام كونو 1959 در سري كالكو آلكالن جاي مي گيرند.

3-    نئوژن

در ميوسن همه منطقه پس از بالا آمدن و خروج از آب و تبديل شدن به محيط خشكي و كولابي به آرامي همراه با پر شدن حوضه توسط مواد تخريبي شروع به فرونشيني كرده است كه فرجام اين كار ترسيب نهشته هاي نئوژن در گرابن ها (فرو رفتگيهاي ميان كوهستاني) بوده است.

4-    كواترنر

نهشته هاي آبرفتي عهد حاضر با دگرشيبي زاويه دار كم بر روي كنگلومراي پليوسن جاي مي‌گيرد. اين دگرشيبي مي بايستي به فاز كوهزايي پاسادنين وابسته باشد.

       ·زمين شناسي اقتصادي منطقه

الف- مواد معدني فلزي: از ديدگاه مواد معدني فلزي منطقه فقير است با وجود اين مي‌توان در آن اين مواد را يافت:

مقدار كمي آثار سرب و روي در حاشيه گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده مي‌شود. در حاشيه گرانيت جنوب كوه ساري داغ رگچه ها و گردآمدگي هاي كوچك الژيسيت ديده مي‌شود. در نزديكي هجيب در قاعده واحد  توف هاي تيره رنگي ديده مي‌شود كه تيرگي آن به دليل فراواني اكسيدهاي آهني است كه در راستاي گسل به درون اين توف‌ها نفوذ كرده است.

تجزية توف ها نشان مي‌دهد كه مقداري كبالت (CO) و واناديوم (V) همراه آهن نفوذ كرده به درون اين توف ها است ولي مقدار قابل توجهي نيست.

در جنوب غربي روستاي هجيب درون توف هاي كرم رنگ منگنز جايگزين شده است.

ب- مواد معدني غيرفلزي

منطقه از نظر مواد معدني غيرفلزي هيدروترمال فقير و از لحاظ مواد معدني غيرفلزي رسوبي غني است. به طوريكه مقدار اندكي رگه هاي باريت در اطراف گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده مي‌شود. همچنين لايه هاي قابل توجه نمك و گچ در بخشهاي بالايي نهشته‌هاي نئوژن ديده مي‌شود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت: 1:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس