تحقیق دانشجویی - 71

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره سنگ درمانی

بازديد: 689

 

تحقیق کامل درباره سنگ درمانی

فهرست مطالب

سنگهاي درماني و سنگ درماني.. 2

چکیده :2

مقدمه :2

مطالعه هر شاخه از این علم ...2

زمین ، عاملی برای بر هم زدن تعادل بدن :3

تاریخچه سنگ درمانی.. 4

خواص سحری درمانی سنگها5

سنگها و جواهرات موافق و مخالف بروج مختلف :6

تاثیر سنگهای قیمتی دردرمان بیماریهای جسمی.. 7

درمان دردها با سنگ شفا بخش :13

نحوه شارژ سنگ های درمانی :15

نحوه استفاده از سنگ های درمانی :16

برخي ديگر از سنگهاي درماني.. 16

منابع :21

 

 

 

 

سنگهاي درماني و سنگ درماني

چکیده :

در مطالعه حاضر ، سعی بر آن شده تا نگاهی اجمالی داشته باشیم به علم نوین زمین شناسی پزشکی ، و زمین از دو بعد مورد بررسی قرار گرفته می شود ( 1- زمین بعنوان عاملی برای بر هم زدن تعادل بدن 2- زمین و نقش آن در پزشکی و داروسازی ) در ادامه پرداخته شده به نحوه استفاده و شارژ کانی های دارویی که امید است مورد توجه عزیزان واقع شود. 

مقدمه :

زمین شناسی پزشکی ( Medical Geology ) به مطالعه تأثیر فاکتور های زمین شناسی بر سلامت و پراکندگی بیماری ها می پردازد . از گذشته های دور تأثیر عواملی چون آب و هوا ، میزان رطوبت ، و دما و ارتفاع و دیگر عوامل محیطی بر روی سلامت انسانها شناخته شده است . این علم رابطه نهفته ای با سایر علومی چون بیولوژی ، شیمی ، کشاورزی ، آب و هوا شناسی ، کانی شناسی ، ایمولوژی ، اپیدمیولوژی ، پاتولوژی و پزشکی جغرافیایی دارد. 

مطالعه هر شاخه از این علم ... 

، قوانین حاکم بر این ارتباط را برای ما روشن می سازد که ماهیت کلی زمین شناسی پزشکی را شکل می دهد که هدف از آن شناخت عوامل ژئوژنیک و تاثیر آن بر سلامت موجودات است. 
پیکره ی زمین نیز هم چون بدن ما انسانها از عناصر گوناگونی تشکیل شده است که برخی از آنها برای زندگی انسانها لازم و ضروری و برخی دیگر بر هم زننده تعادل بدن هستند.
با توجه به قانون سم شناسی که توسط پاراسلسیون (1541
1493 ) مطرح شده است عناصر هم ضروری و هم سمی اند .

 « همه مواد سمی اند ؛ هیچ ماده سمی وجود ندارد ، دوز ماده (Dose) است که سمی بودن یا خاصیت درمانی آن راتعین می کند. »با توجه به اهمیت این علم نوین و نیاز جوامع به آن ، هنوز جای بحث و تحقیق در این شاخه بسیار است . بویژه که در طی سالهای اخیر توجه ویژه ای به این شده است . ما نیز سعی بر آن داشتیم در این مقاله به معرفی و شناساندن این شاخه از زمین بپردازیم ، امید آن است که مورد توجه عزیزان واقع گردد. 

زمین ، عاملی برای بر هم زدن تعادل بدن :

برخی از عناصر موجود در سنگ ها و کانی های موجود در خاک علاوه بر اینکه در صنعت و تداوم حیات بشر نقش مهمی ایفا می کنند گاهی نیز تعادل بدن را بر هم ریخته و موجب بروز مشکلات می شود. 
بطور مثال آب که یکی از مهمترین نیاز های بشر محسوب می شود و آب های زیر زمینی در زمره منابع آب آشامیدنی با کیفیت مطلوب طبقه بندی می شوند ، خاکها و سنگ ها به عنوان صافی طبیعی ، این آب را تصفیه کرده و آلودگی های نامطلوب را از آن جدا می کند ولی با توجه به مسائل ژئو شیمیایی مربوط به لایه های زمین که آب در آنها جریان دارد ، کیفیت آب زیرزمینی صد در صد تضمین شده نیست و آلودگی های موجود در آن به عنوان تهدیدی برای سلامت و بهداشت عمومی بشمار می رود. زیرا بسیاری بسیاری از عناصر موجود در سنگ ها و خاکها در مقادیر بالا مسمویت زا می باشند و آب بعنوان یک حلال این عناصر را در خود حل نموده و وارد چرخه غذایی و از آنجا وارد بدن موجودات شده و زیان های فراوانی را بوجود می آورد.از جمله این عناصر آرسنیک موجود در کانی ها و سنگ های آرسنیک دار است . که از جمله مهمترین و فراوانترین آلوده کننده طبیعی آب زیر زمینی محسوب می شود. که علاوه بر سمی و سرطان زا بودن امراض گوناگون پوستی را موجب می شود . حداکثر میزان مجاز این عنصر در آب شورب
ppm/lit 10 می باشد ( 1993 WHO ) در حالی که بسیاری از کشور ها حد استاندارد سابق WHO را یعنی ppm/lit 50 را در نظر می گیرند.  از جمله مناطقی که با مشکل آلودگی آب مواجهند می توان به آرژانتین ، شیلی ، مکزیک ، هند ( بنگلادن غربی ) ، بنگلادش ، شمال چین ، تایوان ، ویتنام ، مجارستان و بخشی از امریکای غربی را می توان نام برد .
از دیگر بیماری ها که توسط عناصر موجود در سنگ ها و کانی ها بوجود می آید می توان به موارد زیر اشاره نمود :
جمع شدن گاز رادوون که موجب بروز سرطان وبیماری
Melanoma و سرطان کلیه می شود. 
هم چنین روی که از عناصر سنگین است و در تغذیه نقش مهم دارد مصرف بالای آن بیماری کم خونی را موجب می شود.
کادمیوم می تواند عامل فشار خون بوده و سبب بروز بیماری نرمی استخوان ( تخریب بافت و نرم شدن استخوان ها ) شود . مواد باطله حاصل از معدن کاری و فرآوری فلزات سبب تمرکز خطرناک این عنصر و رها شدن آن در بیوسفر می شود.
 
جیوه عنصر تجمع پیدا کننده ای است و بنابر این هر چه موقعیت حیوانات در چرخه غذایی بالاتر باشد مقدار این عنصر در بدن آنها زیاد تر خواهد بود. جیوه به سیستم اعصاب مرکزی بدن حمله کرده و موجب تخریب آن می شود. بعنوان مثال می توان تعدادی از دهکده های ماهیگیری ژاپن را نام برد که در اثر مصرف ماهی های جیوه دار دچار مشکلات فاجعه بار شدند .
 
بریلیوم در فرم اکسیدی خود (
Beo) اگر استنشاق شود یا لمس شود ، حتماً باعث بیماری خواهد شد . در سال 1940 معدنکاری که در تماس با این عنصر قرار داشته اند به بیماری کرونیک بریلیوم یا (CBD) مبتلا شدند. اکسید بریلیوم در راکتورها اورانیوم که پلوتونیوم از اورانیوم ساخته می شود ، استفاده می گردد .

تاریخچه سنگ درمانی

سنگ درمانی که از دیرباز در زمره درمانهای طبیعی بوده، امروزه تحت نام (gem therapy) به عنوان یکی از رشته های طب مکمل معرفی و طبقه بندی می شود. استفاده از خواص درمانی سنگهای نیمه قیمتی . گوهرها بر خلاف استقبال گسترده مردم جهان طی سالهای اخیر، موضوع جدیدی نیست، بلکه هزاران سال قدمت دارد. شواهد کاربرد سنگهای طبیعی برای درمان بیماریهای مختلف در قدیمی ترین تمدنهای بشری به چشم می خورد. بر اساس این شواهد، در طول تاریخ از سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی برای مقاصد درمانی، محافظت افراد در برابر بلایای طبیعی و تاثیرات نامطلوب محیطی استفاده می شده است. قدیمی ترین گزارشها در مورد خواص درمانی گوهرها به هزاره 4 پیش از میلاد باز می گردد. چنین به نظر می رسد که کتیبه های سومری و متون علوم ودایی مربوط به هند باستان، کهن ترین آثار بر جای مانده از این دانش قدیمی می باشند. در طب سنتی هند (آیورادا) دستورات دقیقی در مورد تهیه پودر، خمیر و الگریز با سنگهای شفا بخش وجود دارد. متون و دستورات این طب تا به امروز حفظ شده و توسط پزشکان آن در سراسر دنیا و بخصوص در آمریکا، اروپا و هند بکار گرفته می شود. 
در چین باستان نیز درمانگران از خواص ارتعاشی سنگها آگاه بوده اند. کتاب امپراطور زرد (حدود 500 سال قبل) که توسط پی یو نگاشته شده دارای توضیحات فراوانی در مورد گوهرها و تاثیر آنها بر بدن انسان است. امروزه نیز کشور چین یکی از بزرگترین عرضه کنندگان گوهرها و سنگهای شفابخش در سراسر دنیاست.
ارسطو فیلسوف مشهور یونانی نیز از قدرت ویژه و منحصر به فرد سنگهای شفابخش صحبت کرده است.
رومیان نیز تحت تاثیر آموزه های یونان و سایر تمدنهای باستانی، همواره سنگهای صیقل داده شده را برای رفع بیماری و بدشانسی با خود حمل کرده و در جنگ ها در زره و سپر و شمشیر خود از آنها استفاده می کردند.
در دین مبارک اسلام نیز استفاده از انگشتر با نگین عقیق، فیروزه و سنگ خورشید به مومنین توصیه شده و با استناد به کتب دینی، ائمه اطهار غالبا نگین انگشتری بر دست داشته اند.
دانشمندان ایرانی در دوره پس از اسلام نیز توجه و عنایت ویژه ای به گوهرها و سنگهای شفا بخش داشته اند که از این میان می توان به صباح بن عمران از جواهرشناسان عهد هارون الرشید خلیفه عباسی و عطاربن محمد، منجم و مولف کتاب منافع الاحجار اشاره نمود. ابن سینا، حکیم عالیقدر پارسی نیز، در درمان تمایل به خودکشی از سیترین استفاده می کرده است.
شاید به جرات بتوان گفت پرارزشترین و مهمترین کتب گوهرشناسی ایران کتاب الجماهر فی الجواهر تالیف ابوریحان بیرونی به زبان عربی و رساله تنسوخنامه ایلخانی معروف به رساله جوهریه تالیف خواجه نصیر الدین طوسی به زبان فارسی است. تنسوخنامه ایلخانی که در عهد پادشاهی هلاکوخان و به امر او توسط خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریر در آمده است، شامل منافع و خواص و صفات گوهرها و سنگهای بیش بها است.
یک درمانگر زن مشهور به نام هلیدگارد، در قرن دوازدهم میلادی (اروپای قرون وسطی) در کتاب معروف خود به نام فیزیکا به طور مفصل به توضیح خواص درمانی سنگهای نیمه قیمتی پرداخته است. یکی از این درمانهای طبیعی شامل قرار دادن سنگهای خاص بر روی نقاطی از بدن و نوشیدن آب از ظرفی بوده که سنگهای شفابخش به مدت یک شبانه روز در آن قرار داده شده باشد.
چارسلسوس، پرآوازه ترین پزشک اروپا در دوران رونسانس، در مورد یژگیهای شفابخش سنگها و مواد معدنی و ارتباط این خواص با ساختمان فیزیکی و فرمول شیمیایی آنها به بررسی و مطالعه پرداخته است. او پس از سالها مطالعه و به دنبال کسب تجربیات متعدد، به این نتیجه رسیده است که از سنگهای ساییده شده و یا خرد شده می توان نه تنها برای درمان علایم بیماریها، بلکه برای علاج دلایل عمیق بیماری هم استفاده کرد.

خواص سحری درمانی سنگها

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(1).jpg

بسیاری از مردم ، حتی اهل فن به جواهرات و سنگها ، صرفاً از دید زیورآلات و زیبایی و یا قیمت و ارزش آن می نگرند . بعضی از مردم هم بر این باورند که از نگین یا جواهرات استفاده کرده اند . که برای آنان این جواهر یا انگشتری نحس و شوم بوده و یا اینکه شانس و اقبال را به آنان هدیه کرده است . اما بایستی که این مسئله را مد نظر داشته باشیم که هیچ چیزی در این دنیا بدون دلیل و علت بوجود نمی آید . و اگر ما از چگونگی بوجود آمدن آن و خواص و فوائد ، و همچنین ضرر و زیان آن اطلاع حاصل کرده ، و دریابیم که چگونه و در چه جائی از آنها استفاده نمائیم ، می توانیم آن نتیجه ی مطلوبی را که می خواهیم حاصل نمائیم . صدها سال قبل اهل فن از فوائد سنگها و جواهرات استفاده می کردند ، و دریافته بودند که این سنگها دارای خواص مغناطیسی و درمانی می باشند ، و حال در عصر حاضر با تکنولوژی پیشرفته ای که بشر ، حاصل نموده از نور و اشعه در علم و صنعت و طب استفاده می شود . آیا هیچ از خود این سؤال را نموده اید که پادشاهان در قدیم ، چرا برای خود تاج درست کرده ، و در این تاج از تمامی سنگها و جواهرات استفاده می کردند . بخاطر اینکه صدها سال پیش از این ، علما و دانشمندان از خواص و فوائد ، سنگها و جواهرات آگاه بودند و اما فلسفه تاج این است که تاج پادشاهان را با تمامی جواهرات زینت می دادند و اعتقاد داشتند که هر سنگ خواصِ خاص خود را دارد و زمانی که همگی جواهرات را در مجموعه ای مثل تاج استفاده می نمودند ، گذشته از قدرت و برکت و مال مقام ، خود را در مقابل هر گونه شر و بیماری بیمه می نمودند ، لهذا بدین ترتیب از مجموعه ای از جواهرات برای خود تاجی به شکل زیور استفاده می کردند و در عین حال از تمامی خواص و فوائد این جواهرات استفاده کرده ، و با اطمینان خاطر و داشتن اعتماد به نفس و تکیه بر خواص جواهرات بر اریکه قدرت تکیه زده و بر ملک و مردم ، حکومت می نمودند . گذشته از آن از ترکیبات و همچنین کشته ی این سنگها در طب سنتی استفاده می کردند که در حال حاضر ، و در این عصر نیز در بعضی از نقاط جهان این استفاده مفید را می نمایند . جواهرات وسنگها ، اشعه و حرارت کیهانی را جذب نموده ، سپس طبق خواص خود ، پرتو و اشعه را به هاله و چاکراهای فرد منعکس می سازند پس با کمی تعمق می توانید نتیجه بگیرید ، که چه عملی در این رابطه صورت می گیرد ، و چگونه سنگ و جواهر موافق ما برای ما مفید بوده ، و جواهر و رنگ مخالف ما برای ما نقصان در بر دارد

سنگها و جواهرات موافق و مخالف بروج مختلف : 

1 برج حمل / فروردین 

سنگهای موافق = مرجان حجرالدم الماس عقیق زبرجد سنگ یشم 
سنگهای مخالف = مروارید
اوپل سنگ موسی 

2 . برج ثور / اردیبهشت 

سنگهای موافق = الماس مروارید یاقوت کبود 
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر ( پکهراج )
زبرجد الماس زرد 

3 . برج جوزا / خرداد 

سنگهای موافق = زمرد سنگ یشم 
سنگهای مخالف = یاقوت کبود
فیروزه اکوامرائن 

4 . برج سرطان / تیر 

سنگهای موافق = عقیق حجرالقمر مروارید زبرجد زمرد 
سنگهای مخالف = سنگ موسی
لاجورد روبی 

5 . برج اسد / مرداد 

سنگهای موافق = یاقوت یاقوت کبود الماس - عقیق
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر
زمرد 

6 . برج سنبله / شهریور 

سنگهای موافق = زمرد لاجورد سنگ یشم عقیق الماس زرقون 
سنگهای مخالف = فیروزه
ایمی تهست اکوامرائن 

7 . برج میزان / مهر

سنگهای موافق = الماس یاقوت کبود سنگ یشم زبرجد یاقوت اصغر
سنگهای مخالف = مروارید
سنگ موسی روبی 

8 . برج عقرب / آبان

سنگهای موافق = یاقوت اصغر الماس عقیق سرخ اوپل 
سنگهای مخالف = زمرد
زرقون

9 . برج قوس / آذر 

سنگهای موافق = یاقوت اصغر فیروزه لهسنیا - حجرالقمر
سنگهای مخالف = عقیق
یاقوت کبود اکوامرائن 

10 . برج جدی / دی 

سنگهای موافق = یاقوت کبود فیروزه عقیق 
سنگهای مخالف = حجرالقمر
روبی اوپل 

11 . برج دلو / بهمن 

سنگهای موافق = یاقوت کبود عقیق - فیروزه 
سنگهای مخالف = یاقوت اصغر
لاجورد الماس زرد 

12 . برج حوت / اسفند 

سنگهای موافق = زبرجد لاجورد حجرالقمر سنگ یشم 
سنگهای مخالف = عقیق
فیروزه یاقوت کبود 

تاثیر سنگهای قیمتی دردرمان بیماریهای جسمی 

1- ياقوت کبود:

آرتروز، التهاب سينوس هاى فکى، بیضه ها(التهاب)، پشت(دردها)، پیری زودرس، تقويت کبد، ريزش مو، زونا، زخم معده، دمل وکورک، درد اعصاب، ذات الریه، خارش پوست، خون دماغ، حفظ بينايى، حنجره(التهاب)، جلوگيرى از پيرى زود رس پوست، سياتيک، سر درد، سر دردهاى پيشانى، سرگیجه، فشار خون بالا، گرفتگی عضلات، گوش(دردها)، گوش (ورم)، عفونت، عادت ماهانه دردناک، عرق، مو(ریزش)، مشکلات خواب، لکنت زبان، سنگهاى عرفانى، هذیان به همراه آشفتگی،ترس ووحشت از وجدان 

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(2).jpg

2- کهربا:

آرتروز، التهاب مفاصل، آسم، آفت، آلرژى ها، اگزما، اختلالات ستون مهره ها، انحرافات ستون مهره ها، آنژین، التهاب تاندونها، آبسه، التهابات ریشه دندان، برونشيت(کلی)، برونشیت(مزمن)، پاهای ورم کرده، پشت(دردها)، پوست(تحریکات پوست)، پوست(بثورات پوستی)، تب یونجه، تورم پاها، تبخال، تصلب شرايين، تقويت عضلات، تقويت رباط ها، تحريک رشد، رشد(تحریک)، رماتیسم، ریه ها(التهابات)، ریه ها(بیماری ها)، زونا، درمان التهاب سينوس پيشانى، درمان زخم ها، دمل وکورک، دندان های شیری، درد صورت، خارش پوست، حنجره(التهاب)، چشم شور(چشم بد)، سياتيک، سياه سرفه، سرفه، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز، سینوس های پیشانی، گرفتگی عضله ماهیچه ساق پا، گواتر، عفونت، غدد پستان(التهاب)، صفرا(زرداب)، مفاصل(التهاب)، مالاریا، مجراهای تنفسی(تنگی نفس)، لارانژیت(ورم حنجره)، لوزه ها(التهاب)، نقرس، دفع چشم بد، سنگهاى پيشانى و حامى 

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(3).jpg

3- فيروزه:

التهاب سينوس هاى فکى، اشعه ها، التهابات گلو،لوزه ها، برونشيت(کلی)، برونشیت(مزمن)، بيماريهاى کليه، پشت(مشکلات مربوط به مهره ها)، تقويت عضلات، ریه ها(بیماری ها)، زکام، زگيل، دفع سنگ کليه و مثانه، ذات الریه، چشم شور(چشم بد)، سياه سرفه، سرفه، سرما خوردگى، سرخک، سنگ کلیه، مثانه، گوش(دردها)، عفونت، عضلات(کوفتگی)، مجراهای تنفسی، لکنت زبان، لکنت زبان، افسردگى، دفع چشم بد، سنگهاى پيشانى و حامى

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(4).jpg

4- آکومارین

التهاب سينوس هاى فکى، آنژین، التهابات ریشه دندان، التهابات گلو،لوزه ها، ایدز، اوریون، برونشیت(مزمن)، ‌بيماريهاى تنفسى، رفع ناراحتى هاى گردن، زونا، دستهای ورم کرده، دیفتری، حساسیت به تغییرات جوی، چشم(اشک ریزان)، قلب(تپش)، کشیدگی های سرشانه وگردن، کلیه(ورم والتهاب )، کیست، گرفتگی صدا، گلودردها، غدد پستان(التهاب)، تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، لنف(گره های لنفاوی متورم شده)، لوزه ها(التهاب)، هورمون ها(اختلالات) 

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(5).jpg

5- يشم:

آفت، التهاب روده و معده، افزايش بارورى، التهاب معده وروده، اسهال ها (قولنج)، بيماريهاى روده کوچک، بيماريهاى کليه، باروری(زیادکردن)، پاها(رفع خستگی)، تهوع، تنظيم قند خون، تقويت عضلات، تقويت کبد، روده کوچک(عفونت)، زایمان(راحت وسریع)، دفع سنگ کيسه صفرا، دردهای زیرشکم، دردفتق، درمان ضعف اعصاب، درد اعصاب، خستگى و سردى پاها، خون(قند)، خونریزی های زیاد وسخت، حساسیت به تغییرات جوی، حاملگی، تهوع، سنگ کیسه صفرا، قولنج، قولون (ورم )، کیسه صفرا(التهاب)، گریپ، عادت ماهانه دردناک، عطسه های دائمی، صفرا(زرداب)، طحال(درد)، مشکلات تعريق، مسهل، مثانه(بیماریها)، لاغرشدن، لوزالمعده(پانکراس)، هپاتيت، ناشنوايى، نفخ، يبوست، يرقان، آرامش بخش، ايجاد خلوص، تقويت اراده، پايدارى و ثبات، پاکدامنى

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(6).jpg

6- آوانتورین:

آلرژى ها، آکنه، پوست(بثورات پوستی)، جوشهای سرسیاه، شوره سر، عرق

7- پریدوت:

آلرژى ها، آکنه، پوست(تحریکات پوست)، پوست(بثورات پوستی)، روده(عفونت)، حساسیت(زودرنجی)، جوشهای سرسیاه، شوره سر، شوک، فشار خون بالا، قلب(تپش)، نفخ، اضطراب درونى، افزايش قدرت بيان احساسات، دفع کابوس هاى شبانه، اختلالات ستون مهره ها، آبله مرغان، التهابات گلو،لوزه ها، بيماريهاى مغز استخوان، بيمارى هاى روده بزرگ، باروری(زیادکردن)، تبخال، تقويت عضلات، روده بزرگ (بیماریها)، زکام، درمان ضعف اعصاب

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(7).jpg

8- زیرکون: 

آلرژى ها، بیماریهای ویروسی، تب یونجه، سل، عطسه های دائمی 

9- ياقوت:

احساس ضعف و ناتوانى، اختلال گردش خون، افزايش انرژى جسمانی، اختلالات ضربان قلب، آندوکاریت(التهاب حفره ای که منافذ قلب را می پوشاند)، اختلالات گردش خون، برونشيت(کلی)، بیماریهای کودکان، تقويت عضلات، تقويت عروق خون رسان قلب، راشیتیسم، درد قلب، جنون(دیوانگی)، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، فلج اطفال، فلج نيمه بدن، فشار خون پائين، کاهش کلسترول، کم خونى، گردش خون(تنظیم)، عفونت(کلی)، لرزها، نرمى استخوان، اضطراب درونى، تمرکز فکر، رفع حسادت، زوال روحى 

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/250375%20(8).jpg

10- کريستال سنگ:

احساس ضعف و ناتوانى، افزايش انرژى جسمانی، اختلالات ستون مهره ها، پاها(رفع خستگی)، پشت(درد رباط ها)، پشت(دردها)، پوست(بثورات پوستی)، تهوع، تيروئيد، تقويت رباط ها، تقويت مغز، رفع حستگى چشم و تقويت بينايى، رفع انسداد انرژى و درمان چاقى، راشیتیسم، زخم معده، دیسک مهرها، خستگى، خستگى و سردى پاها، خون دماغ، چشم(تقویت)، سر درد، سرگيجه، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، قولنج، کشیدگی های سرشانه وگردن، گوارش(هضم)، عفونت، عفونت(کلی)، غده تیروئید(تنظیم)، ضد عفونى کردن، مراحل اوليه سرطان، مشکلات وزن، نرمى استخوان، استرس و فشارهاى روانى، پايدارى و ثبات، تمرکز فکر، روشن بينى و هوشيارى، مشکلات روحى و احساسى

11- عقيق سرخ (آگات):

التهاب روده و معده، التهاب معده وروده، التهابات بخش دماغی ودهانی درحیوانات، التهاب مغز، بيماريهاى روده کوچک، بيماريهاى کليه، پروستات، تب یونجه، تخمدان ها(تومورها)، تخمدان ها(التهاب)، تقويت کبد، ترک سيگار، درد سياهرگ ها، دفع سنگ کليه و مثانه، درمان زخم ها، دردهای زنانگی، دردهای زیرشکم، خواب گردى، خواب(خوابگردی)، خون داخل ادرار، خون(مسمومیت)، خون دماغ، حملات تب، سياتيک، سر درد، سیاهرگها(درد)، قولون (ورم )، کاهش کلسترول، کمبود کلسيم، کبد(درد والتهاب)، کیست، گازگرفتگی کنه، عادت ماهانه دردناک، صرع، مسموميت، مسمومیت سخت از بوی سیگار، مجرای ادراری، مخملک، ناشنوايى، يبوست، انگيزش آگاهى، اصلاح شخصيت، درمان دلسردى و ياس، دلواپسى مفرط، درمان کمبود شجاعت، شکاکى

12 - زمرد:

اسهال خونی، آب مروارید، آروغ وترش کردن، بیماریهای کودکان، پیری زودرس، روده (انسداد)، زخم اثنی عشر، دهان(التهاب مخاط دهان)، دیابت، دیسک مهرها، چشم(تقویت)، چشم(ورم ،ملتحمه)، چشم(کبود)، چشم(عفونت)، چشم (دردها)، حافظه(ضعف)، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، سرخک، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، شیزوفرنی، قولنج، گرفتگی عضلات، گرم شدن، غده تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، مسموميت غذایی، نفخ، افزایش نبوغ هنری 

14- لاجورد:

استفراغ، آنورکسی(کمبودموادمغذی)، تبخال، تقويت عروق خون رسان قلب، ريزش مو، زگيل، دیفتری، چشم(اشک ریزان)، چشم سوم(بازشدن)، سکته، شنوایی(تقویت)، فشار خون بالا، کلیه(ورم والتهاب )، گازگرفتگی کنه، گزیدگی حشرات، گردش خون(تنظیم)، غده تیروئید(کاهش ترشح تیروئید)، مو(سلامتی)، مو(ریزش)، افسردگى، اصلاح شخصيت، اعتماد به نفس، تمرکز فکر، تقويت فکرو انديشه، درمان درون گرايى، دوستى و محبت، رفع احساس حقارت، رفع غم و غصه، سنگهاى عرفانى

15- کلسدونی:

استفراغ، التهاب تاندونها، پشت(درد رباط ها)، پشت(مشکلات مربوط به مهره ها)، تاندونها(پارگی)، رشد(تحریک)، دل بهم خوردگی، دندان(پوسیدگی)، دیسک مهرها، سياتيک، سوختگى، ستون فقرات(اشکالات رباط ها)، قارچ مووناخن، کابوس ها، گرفتگی صدا، گرمازایی، گلودردها، غدد پستان(التهاب)، غده تیروئید(بیماریها)، غده تیروئید(افزایش ترشح تیروئید)، مفاصل(التهاب)، لکنت زبان، هورمون ها(اختلالات)، ناخن های شکننده

16- گارنت:

آبسه، آلت تناسلی(بیماریها)، اختلالات گردش خون، باروری(زیادکردن)، تبخال، خون (سرطان)، خون(تصفیه)، فشار خون پائين، گردش خون(تنظیم)، لرزها، نازایی 

17-رز کوارتز:

آبسه، آنورکسی(کمبودموادمغذی)، التهابات بخش دماغی ودهانی درحیوانات، تخمدان ها(التهاب)، روده بزرگ (بیماریها)، دردهای زیرشکم، خواب(بی خوابی)، خواب(خوابگردی)، حساسیت(زودرنجی)، قلب(انفارکتوس)، کابوس ها، مفاصل(التهاب) 

18- آمیتیست:

آلت تناسلی(بیماریها)، آمبولی(انسدادرگها)، اختلالات گردش خون، دمل وکورک، خستگی بیش از حد درسی، خواب(بی خوابی)، خون(تصفیه)، جریان خون درمنافذ پوست، سوختگى، سرگیجه، سل، سیاهرگها(درد)، کابوس ها، کوررنگی، گازگرفتگی کنه، گرفتگی عضله ماهیچه ساق پا، صرع، مو(ریزش)، مویرگها، لوزالمعده(پانکراس)، واریس ها، دفع کابوس هاى شبانه

19- الماس:

آندوکاریت(التهاب حفره ای که منافذ قلب را می پوشاند)، اسپرم سازی، التهاب مغز، بیضه ها(التهاب)، پیری زودرس، ترشحات زنانگی، دیابت، جلوگيرى از پيرى زود رس پوست، قارچ مووناخن، صرع، طحال(درد)، نازایی، يائسگى، ايجاد خلوص، تقويت اراده، تقويت آگاهى درونى، درمان خجالتى بودن، رفع حسادت، هوش وفعالیت 

20- مالاکیت:

اشعه ها، التهابات ریشه دندان، بیماریهای کودکان، باروری(زیادکردن)، زخم معده، دردهای زنانگی، ذات الریه، قارچ ها(کلی)، گازگرفتگی کنه، گزیدگی حشرات، گوش (ورم)، عادت ماهانه دردناک، عضلات(تقویت)، عفونت(کلی)، طحال(درد)، مسمومیت سخت از بوی سیگار، متابولیسم(سوخت وساز سلولی)، مخملک 

21- تورمالین:

اشعه ها، اختلالات گردش خون، اسهال ها (قولنج)، ایدز، آلزایمر، بیماریهای کودکان، بیضه ها(سرطان)، پوست(تحریکات پوست)، پیشگیری از سرطان، تخمدان ها(تومورها)، تبخال، روده(سرطان)، روده کوچک(عفونت)، زونا، چشایی(محرک)، چشم شور(چشم بد)، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز، سرطان، سرگیجه، سیاهرگها(تنگی)، سیستم ایمنی بدن(جهت تقویت)، فشار خون پائين، گریپ، گوش(سوت کشیدن گوش)، صرع، طحال(درد)، مالاریا، مثانه(بیماریها)، لارانژیت(ورم حنجره)، هورمون ها(اختلالات)، ناخن های شکننده، نومیدی

22- انیکس:

آلزایمر، تقويت قلب و جريان خون بهبود پس از عمل جراحى، چشم(اشک ریزان)، شنوایی(تقویت)، گزیدگی حشرات، درمان هرنوع اعتیاد وافزایش اعتمادبه نفس، مشکلات روحى و احساسى، هذیان به همراه آشفتگی،ترس ووحشت از وجدان، ناخن ها، مشکلات وزن، ستون فقرات(انحراف)=اسکولیوز حساسیت به تغییرات جوی، خستگى و سردى پاها، دردفتق، تقويت عضلات، پاها( رفع سردی)، پاها(رفع خستگی)

23- کریزوپراز:

برونشیت(حاد)، باروری(زیادکردن)، زایمان(راحت وسریع)، نومیدی 

24- رودوکروسیت:

بیماریهای ویروسی، بیضه ها(سرطان)، خون(تصفیه)، خون(مسمومیت)، ناخن های شکننده 

25- سنگ ماه:

باروری(زیادکردن)، رشد(تحریک)، دستهای ورم کرده، سل، کبد(درد والتهاب)، متابولیسم(سوخت وساز سلولی)، نازایی

درمان دردها با سنگ شفا بخش : 

کانی ها و سنگ های با ارزش به علت ساختار اتمی کامل و انرژی بسیاری که دارند و نورهای ناب رنگی و درخشان که از خود می تابانند در کنار دانش پزشکی ، بدون خطر آفرینی می توانند اثرهای مثبت برجای بگذارند . ولی این حرف به این معنا نیست که سنگ ها به تنهایی معجزه می کنند بلکه این سنگ ها همراه و در کنار درمان های پزشکی تأثیرات مفیدی را بر بیماری ها دارند. 
ارتعاشات متغیر در حوزه بدن تعادل جسم و جان را به هم می ریزد و این ناهماهنگی است که باعث بیماری می شود . در این زمان است که می توان با کمک گرفتن از ارتعاشات کانی ها و سنگ های با ارزش ، این ناهنجاری های به وجود آمده را کنترل کرد و هماهنگی لازم را در جسم و جان دوباره ایجاد کرد . با مطالعه تاریخ می توان به این مسئله پی برد که انسانها در گذشته برای درمان بیماری ها از کانی ها بهره می بردند . بطور مثال :
بقراط اولین شخصی است که به جهت کوشش برای برقراری ارتباط بین سلامتی ، خصوصیات طبیعی و ویژگی های نژادی ، تحت تأثیر عوامل محیطی اشتهارد دارد .آتلانتیسی ها می دانستند که برای درمان بیماری ها چگونه از کانی های موجود در طبیعت استفاده کنند . در چین از کوبیدن و پودر جواهر سنگ ها برای مداوای بیماران سود می بردند . در قرن 8 میلادی شخصی بنام « سن هیلد نبژان» با کمک این سنگ ها بیماران خود را درمان کرد. این نشانه آن است که در گذشته و در مناطق مختلف انسانها از سنگ ها علاوه بر استفاده آن به عنوان ابزار گوناگون برای درمان نیز از آن ها سود برده اند .
 
در بدن نقاطی وجود دارند که می توانند ...
 
ارتعاشات و انرژی های سنگ ها و کانی های درمانی را دریافت نمایند و با استفاده از این انرژی ها تعادل بدن را به حالت عادی بازگرداند که این نقاط را چاکرا می نامند ، که شامل :
 
چاکرای ریشه یا پایه ستون فقرات (
Mulddhara) نخستین چاکرا است ، که محل استقرار آن در استخوان خاجی می باشد که محل ورود « پرانا » یا انرژی حیاتی است .طیف رنگ این چاکرا قرمز است و کانی های تاثیر پذیر بر آن گارنت قرمز و کوارتز و ابسیدین سیاه را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده فوق کلیوی می باشد . اعضای نفوذ پذیر ستون فقرات ، کلیه ها ، مثانه ها ، پاها هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن میل به زندگی مادی ، شادابی و حیاط کمیت قدرت جنسی و بر بیماری های کم خونی و فقر غذایی اثر خوبی دارد . 
چاکرای خاجی(
Swadhistana) دومین چاکرا است. که محل استقرار آن در بین استخوان شرمگاهی و ناف می باشد رنگ این چاکرا نارنجی است و کانی های تاثیر پذیر بر آن عقیق ، کلسیت نارنجی ، چشم ببر را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غدد جنسی می باشد . اعضای نفوذ پذیر دستگاه تولید مثل می باشد . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن کمیت قدرت جنسی ، کیفیت عشق نسبت به جنس مخالف ، مرکز احساسات 
چاکرای شبکه خورشیدی (
Manipura) سومین چاکرا است . که محل استقرار آن در زیر قفسه سینه می باشد رنگ این چاکرا زرد است و کانی های تاثیر پذیر بر آن سیترین ، توپاز ، کلسیت طلائی را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده لوزالمعده می باشد . اعضای نفوذ پذیر کبد ، معده ، کیسه صفرا ، روده ها ، دستگاه عصبی هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن شفا گری ، تمایل به تندرستی ، لذتهای عمیق خرد معنوی ، جایگاه هویت فردی در کیهان عواطف ناخالص 
چاکرای قلب (
Anathata) چهارمین چاکرا محسوب می شود. که محل استقرار آن در ناحیه قلب می باشد رنگ این چاکرا سبز - صورتی است و کانی های تاثیر پذیر بر آن کوارتز صورتی ، تورمالین هندوانه ای ، جید را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده تیموس می باشد . اعضای نفوذ پذیر قلب ، دستگاه گردش خون هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن عواطف قلبی عاشقانه به ابناء بشر ، گشایش قلبی در برابر حیات ، رشد معنوی ، شفقت و خلوص 
چاکرای گلو (
Wihudha) که محل استقرار آن روی حلق می باشد رنگ این چاکرا آبی آسمانی است و کانی های تاثیر پذیر بر آن آکوامارین ، آزوریت ، سودالیت را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده تیروئید می باشد . اعضای نفوذ دستگاه تنفسی ، گفتاری ، لوله گوارش هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن دریافت و انطباق جایگاه بیان خویش و خلاقیت 
چاکرای چشم سوم (
Agna) که محل استقرار آن بین دو ابرو می باشد رنگ این چاکرا آبی است و کانی های تاثیر پذیر بر آن لاجورد ، فلوریت آبی ، کوارتز شیشه ای را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده هیپوفیز می باشد . اعضای نفوذ پذیر بخش تحتانی مغز ، چشم چپ ، گوشها ، بینی ، دستگاه عصبی هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن قابلیت تصویر سازی و درک مفاهیم ذهنی توانایی به فعل در آوردن افکار مرکز ادراک فراحسی مانند پیشگویی.
چاکرای تاجی (
Sahasrara) که محل استقرار آن فرق سر می باشد رنگ این چاکرا بنفش یا سفید است و کانی های تاثیر پذیر بر آن آمیتیست ، اپال نارنجی ، کوارتز شیشه ای را می توان نام برد . غده تاثیر پذیر نسبت به این چاکرا غده صنوبری می باشد . اعضای نفوذ پذیر بخش فوقانی مغز ، چشم راست هستند . عملکرد روانی این چاکرا و کانی های موثر بر آن ترکیب نیروی حیات با شخصیت انسان و ویژگی های معنوی محل اشراق و بصیرت معنوی 

نحوه شارژ سنگ های درمانی :

برای شارژ سنگ ها باید آنها را بشویید و آن را از ناخالصی ها پاک کنید . گاهی اوقات سنگی در اختیار شما قرار می گیرد تا شما بتوانید از آن انرژی بگیرید . شاید این سنگ قبل از شما مورد استفاده شخصی بوده که دچار بیماری و ناراحتی خاص بوده است . این سنگ از نظر فیزیکی به شما آسیب نمی رساند ، ولی امکان دارد که افکار پریشان و انرژی منفی شخص قبلی را همراه داشته باشد و آن انرژی منفی شما را آزار دهد. بنابراین باید سنگ ها مجدد شارژ شود. 
آب ، آتش ، خاک و نمک دریا از عوامل پاک کننده سنگ هستند . شما می توانید سنگ مورد نظرتان را در حدود 1 تا چند ساعت در آب جاری قرار داده و شارژ کنید یا آن را داخل خاک بگذارید و سپس آن را بشویید. گاهی هم می شود سنگ را روی شعله شمع قرار داد یا اینکه از نمک خشک دریا برای شارژ کردن آن استفاده کرد .
 

نحوه استفاده از سنگ های درمانی :

در ابتدا بسته به نوع بیماری یا افکار پریشان چاکرا مورد نظر را انتخاب کرده و سپس به نسبت رنگ چاکرا سنگ خود را انتخاب می کنیم سپس به پشت دراز کشیده بعد از کسب آرامش سنگ را روی چاکراه به صورت دقیق قرار داده باید دقت داشته باشیم که حتما سنگ قبلا شارژ شده باشد ، مدت زمان مناسب معمولاً 20 دفیقه است . بعد از اتمام کار چند دقیقه در آن حالت باید باقی ماند بعد سنگ را برداشته و آنرا مجدد شارژ کرد . البته یک نکته را هرگز نباید فراموش کرد که این کار در مورد تمام سنگها صدق نمی کند، باید بعضی از سنگها را مستقیماً روی محل درد قرر داد. بعضی از آنها را در آب قرار داد و بعد آن را نوشید. لازم بذکر است که این سنگ ها به تنهایی معجزه نمی کنند ، بلکه این سنگ ها همراه و در کنار درمان های پزشکی تاثیرات مفیدی را بر بیماری ها دارند . 
تيجتا با توجه به این مسئله که زمین هم در ایجاد بیماری ها و هم در درمان بیماری ها نقش مهمی ایفا می کند ، می توان با مطالعه بیشتر در این شاخه از علوم زمین راهای پیشگیری مناسب از بیماری ها و درمان آنها را در اختیار جوامع قرار دهیم و به این نحو به جامعه انسانی کمک نماییم .
در کشور عزیزمان فعالیت هایی در این زمینه به چشم می خورد از جمله آنها واحد اجرای پژوهشهای زمین شناسی پزشکی در وزارت صنایع و معادن کشور می باشد ولی با در نظر داشتن اهمیت این شاخه از علوم زمین در تداوم زندگی بشر آنچنان که شایسته و بایسته است به زمین شناسی پزشکی بهاء داده نشده است . هنوز در هیچ یک از مراکز علمی کشور گرایشی به نام زمین شناسی پزشکی دیده نمی شود .

برخي ديگر از سنگهاي درماني

1 آکوارمارین :

برای بیماریهای مجاری تنفسی مانند برنشیت و ناراحتی های ناحیه گردن. افزایش قدرت سیستم دفاعی بدن.

2 ابسیدان رنگین کمان :

باعث تسکین عفونتها و التهابات شده و ضد باکتری میباشد و نیز مانع زخم معده است.

3 ابسیدان لکه برفی :

عملکرد روده هارا آسان میکند و تقویت کننده استخوانهاست.

4 آمازونیت :

برای تقویت مغز ، اعصاب و آرامبخش است.

5 کهربا :

آنتی آلرژی و ضد اگزما و ناراحتیهای پوستی.

6 آمیتیست :

ضد میگرن و فشارهای عصبی و مفید برای سیستم کلی اعصاب.

7 اون چورین :

درمان بیماریهای چشمی ریزش اشک ، ضد شوره سر و بوسیله ارتعاشات ملایم این سنگ ناراحتی های قلبی و سیستم عصبی در مان میشود.

8 پریدوت :

عموما" اثر مثبت بر اصلاح بافت ها دارد و برای گردش خون مفید است.

9- توپاز آبی :

صدارا تقویت میکند وبرای التهاب گلو و رفع گرفتگی صدا موثراست. واعصاب راتقویت و افسردگی را درمان میکند.

10 تورمالین :

آرامبخش و قدرت تمرکزرازیاد میکند.ونیز تاثیر ضد سرطانی دارد.

11 چشم ببر :

فعال کننده اندامهای حرکتی مانند مفاصل است.

12 رودونیت :

تاثیر قوی بر شنوائی دارد ودر تقویت ششها و درمان دیابت موثر بوده و در ضمن قدرت فراکیری را افزایش میدهد.

13 سنگ سلیمان :

(اونیکس) تقویت کننده ناخن ، چشم وپوست بوده از ریزش مو میکاهد و جریان خون را تحریک میکند.

14 سنگ کریستال :

مفید برای قلب ، غدد لنفاوی ، جریان خون و همچنین باعث تقویت چشم و ریه نیز میشود.

15 سنگ لاجورد :

مفید در درمان فشارخون بالا ومسکن در دردهای سر.

16 سودالیت :

آرامبخش ، و غده تیروئید و دیگر غدد را تقویت نموده ، محرک مغز و بافتهای لنفاوی است. وبه بدن نیروی حیات میبخشد.

17 سیترین :

برای رفع افسردگی ، عصبانیت ، نگرانی مفید است.

18 عقیق آبی :

موثر در درمان سردرد و گرفتگی عضلانی.

19 عقیق خزه ای :

مفید در درمان دیابت .

20 کارنلین :

تصفیه کننده دستگاه گوارش وموثر در هضم و جذب غذا وگردش خون .

21 فلوریت :

درمان بیماریهای مغزی و مشکلات ذهنی.

22 فیروزه :

مفید برای کبد ، غدد و تقویت چشم ها.

23 کوارتزدودی :

مناسب برای افراد کم انرژی وموثر برای شکم ، کلیه ها ، لوزالمعده و اندامهای جنسی.

24 کوارتز صورتی :

موثر در عملکرد تخمدانها و بیضه ها در هر دو جنس.

25 گارنت :

مناسب برای دستگاه تولید مثل ، تقویت قسمت میانی ستون مهره ها.

26 لابرادوریت :

افزایش عملکرد قدرت دفاعی و در مان رماتیسم .

27 مالاگیت :

دارای خاصیت تصفیه کنندگی و ضد التهاب است.

28 مرجان :

برای بیماریهای کم خونی و ناراحتی های عادات ماهانه.

29 هماتیت :

در درمان واریس ، انعقاد خون ، بازسازی خون و سلولهای بدن.

30 جاسپر قرمز :

مفید برای مفاصل ، پا درد ، کمر و استخوانها.
مراكز انرژي و سنگ درماني (
Crystal Healing)
چاكراي اول: پايه ستون فقرات، محل ورود پرانا (انرژي حيات انسان).
رنگ: قرمز، نشانه زندگي، قوت، نيروي حيات و طبيعت فيزيكي است. طبيعت رنگ قرمز با آتش و خشم مرتبط است.
تمام سنگهاي قرمز: مرجان، ياقوت كبود، سنگ يشم، بلادستون.

خواص درماني:

1- بهبود كم خوني (از جمله لاغري، فقر غذايي، سرمازدگي).
2- غش.
چاكرا ي دوم: پايين شكم، مرتبط با طحال و دستگاه توليد مثل.
رنگ: نارنجي، نشانه غلبه بر خشم و كنترل بر خويشتن است.
تمام سنگهاي نارنجي: كارنلين (عقيق قرمز)، اُپال آتشين (يشم و عقيق آتشين)، يشم نارنجي.

خواص درماني: 

تنظيم هضم غذا و گردش خون.
چاكراي سوم: ناف و سولر پلكسوس، مرتبط با دستگاه گوارش و غده ي فوق كليوي.
رنگ: زرد، نشانه ذهن، هوش، فهم، درايت زياد، عقل و ذهنيت است و در ارتباط با احساسات و قدرت فردي مي باشد.
تمام سنگهاي زرد و طلايي: توپاز (ياقوت زرد)، سيترين، كهربا.

خواص درماني:

1- در شرايطي كه سيستم عصبي آسيب پذير مي شود و انرژي مربوط به سولر پلكسوس از تعادل خارج مي گردد، مي تواند متعادل كننده باشد.
2- در بيماري ديابت (مرض قند).
3- يبوست.
4- اگر كسي به طور غير عادي لاغر باشد (يعني اشعه قرمز را زياد جذب مي كند) رنگ زرد اين شرايط را در سيستم فيزيكي بدن خنثي مي كند.
5- اگر كسي بيش از حد چاق باشد (رنگ آبي را زياد جذب مي كند) رنگ زرد آن را خنثي مي كند.
چاكراي چهارم: قلب، عشق الهي، جوهر هستي، دستگاه گردش خون، سيستم لنفاوي و سيستم ايمني.
رنگ: سبز، نشانه هارموني (هماهنگي)، همدردي، خلاقيت، سلامت و فراواني است.
تمامي سنگهاي سبز: زمرد، تورمالين سبز، مالاكايتو، جيد، كرايزوپريز، دايوپتز، پريدات، اون تورين، عقيق خزه اي، يشم سبز.
در طيف رنگي، رنگ سبز در حد ميانه است. سه رنگ اول (قرمز، نارنجي و زرد) مربوط به جنبه هاي فيزيكي و سه رنگ آبي، نيلي و بنفش مربوط به جنبه هاي ذهني و رواني مي باشند.

خواص درماني:

1- تنظيم دستگاه گردش خون، فشار خون و قلب.
2- تمدد اعصاب و شارژ انرژي حياتي.
3- هر كس كه محتاج انرژي است كمك مي كند.
چاكراي پنجم: مركز گلو، مرتبط با دستگاه تنفس (محل ورود پرانا).
ابراز وجود و خلاقيت، اعتماد به نفس، احترام به خود و كار آيي.
 

خواص درماني:

1- بيماريها يا مشكلات گلو.
2- انواع التهاب ها.
3- خونريزي هاي داخلي.
چاكراي ششم: چشم سوم يا غده هيپوفيز، ديدن دروني و بيروني، مرتبط با سيستم عصبي و غدد مترشحه داخلي.
رنگ: نيلي، نشانه مرزهاي صوفيانه، نيل به روحانيت، خودكفايي و عقل مي باشد.
تمام سنگهاي نيلي: آنديگو، سفير نيلي، آزورايت.

خواص درماني: 

1- بهبود بيماري هاي ذهني و رواني.
2- كمك به گشودن چشم سوم.
چاكراي هفتم: تاج سر يا غده مخروطي (صنوبري)، محل ورود پرانا.
رنگ: بنفش، نشانه تسلط روحاني است، بالاترين و عميق ترين نوري است كه با بالاترين عامل در وجود ما كه همان چاكراي هفتم است در رابطه است.
تمام سنگهاي بنفش: آمتيست و فلورايت.

خواص درماني: 

1-    كمك به رفع بي خوابي.
2- رفع هر نوع بيماري يا نارسايي ذهني و اختلالات رواني.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

شرکت کانسار طب آریا وابسته به مرکز رشد واحد های فناوری دانشگاه شهید بهشتی 
کتاب سنگ درمانی / ترجمه خانم فرحناز ثنایی موحد
ماهنامه علوم زمین و معدن شماره 14
www.forum.p30world.com
www.ZanjanGeo.blogfa.com
www.daneshnameh.roshd.ir
www.geoaria.blogfa.com
www.fa.wikipedia.org
www.gsinet.ir
http://geoevents.mihanblog.com
http://labkhandgallery.blogfa.com
http://www.sangdarmani.com
http://www.gsi.ir/
http://blog.360.yahoo.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت: 19:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره معرفی سلسله غزنویان

بازديد: 243

 

غزنویان

«583 - 351 ق / 1187 - 962 م»

مختصری درباره ی غزنویان

محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید.

غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ، زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است.

در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار می‏آمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمده‏ترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد.

بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت.

نظام اداری و نظام لشکری غزنویان

محمود درخشانترین سیمای سلسله غزنویان که از او به عنوان «سلطان غازی» و امیر «کثیر الغزوات» یاد کرده‏اند، بر این باور بود که همه ساله می‏بایست جهاد و غزو علیه «کفار» «که فرض کردن گروهی از مردمان دیگر نواحی و اطلاق کفار بدانها در آن زمان کار چندان دشواری نبود» تکرار شود.

این عملیات تهاجمی و نظامی با نظارت دقیقی که محمود در همسو نگه داشتن دستگاه دیوانی با دستگاه لشکری اعمال می‏کرد، توسط بهره جویی از حداکثر دقت و سرعت عمل ماشین جنگی مهیب و مخرب غزنویان، حاصل می‏شد که آن را به صورت کاملترین و پر قدرت‏ترین حکومت اسلامی که تا آن زمان در ایران به وجود آمده بود، در می‏آورد.

ارتشی از اقوام مختلف

اتکاء این ماشین جنگی غزنویان که از یک «ارتش چند ملیتی» متشکل از ترک، تاجیک، گیل، دیلم، غز، هندو و عناصر دیگر بود، بر قدرت فرماندهی فوق العاده، نظم پیچیده دیوانی و ارتباطش با نظم لشکری استوار بود.

بعد از مرگ محمود که توانست به مدت سی و یک سال این مجموعه را به طور موفقیت آمیزی هدایت کند، پسرش مسعود، پس از یک کشمکش خانگی وارث آن شد. شاید تزلزل شخصیت و اختلاف بد فرجامی که با روی کار آمدن او، دیوان و درگاه را به دو اردوی متخاصم و نامتجانس تقسیم کرد، دلیلی بود که قدرت متعرضی و تهاجمی ماشین جنگی را از آن گرفت و از کار انداخت که همین امر آغاز انحطاط و تزلزل غزنویان را موجب شد.

تقابل دستگاه اداری و دستگاه نظامی

اما، اسباب عقب نشینی این دولت را از فضای سیاسی ایران و همچنین دگرگونی احوال اجتماعی حاکم بر قلمرو غزنویان را می‏توان از بررسی تحول رو به انحطاط دستگاه اداری و نظامی آن دریافت.

در واقع در این ایام و از مدتها پیش بود که ایران در سده‏های نخستین اسلامی، به تدریج توانست هویت متزلزل شده و تا حدی از یاد رفته خود را باز یابد.

جامعه ایرانی که عناصر تشکیل دهنده‏اش، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، و آداب و رسومش، مرده ریک آداب و رسوم ایران باستان بود، به داستانها و سرگذشت پهلوانان و فرمانروایان ایران باستان دلبستگی خاصی داشت به طوری که مراسم، جشنها و حتی خرافات باز مانده آن ایام را تا حدی که با آیین جدید سازگاری داشته باشد، همچون میراث نیاکان، عزیز و بی بدیل می‏انگاشت.

از جمله شاهنامه فردوسی که این هویت را از ظلمت ابهام بیرون آورد و به عرصه شعور و شهود حسی کشاند، در طی همین ایام به وجود آمد. جستجوی این هویت در عهد سامانیان، تاریخ بلعمی را در بخارا، و شاهنامه ابو منصوری را در طوس به وجود آورد به طوری که مسعودی مروزی را به نظم کردن «مزدوجه» خویش رهنمون شد. در این اثنا بود که دقیقی اقدام به نظم گشتاسب نامه و داستان ظهور زرتشت را وسیله‏ای برای بیدار کردن شعور به این هویت در بین فارسی زبانان عصر یافت.

سرانجام مرحله نهایی این جست و جو، با اتمام حماسه عظیم فردوسی انجام پذیرفت. به طوری که حس مشترک در قالب یک هویت قوی تقریباً تمامی طبقات جامعه را از دهقانان «بازماندگان نجبای فئودال عهد ساسانیان» تا عیاران شهر - که مصداقشان در شاهنامه در تعدادی از پهلوانان، عیاران و دلیران تصویر شده بود - به نوعی مرموز به هم پیوند می‏داد.

ولی از سوی دیگر، روح سازش ناپذیری و عدم تسامح و خشونت افراطی در برخورد با صاحبان دیگر عقاید و مسلکها نیز اجازه همدلی، همدردی و هم سرنوشتی را با این حکومت جباران و نظامیان نمی داد و آن را به طوری که فاقد هر گونه پایگاه مردمی و پشتیبانی باشد می‏ساخت. نتیجه آن که به محض پیدا شدن خلل و فرج در ماشین نظامی و از کار افتادن آن، مردم ترکان سلجوقی را، علی رغم سنی بودن، بر ترکان غز ترجیح دادند و به این ترتیب طومار آنان را از ایران برچیدند.

حکومت دویست و چهل ساله غزنویان

از فتح غزنین به دست البتکین حاجب در 334 ق / 955 م که با آغاز پیدایش دولت غزنه همراه بود تا خاتمه سلطنت خسرو ملک غزنوی در لاهور «583 ق / 1187 م» که انقراض نهایی دولت غزنویان بود ، مدت فرمانروایی امرای غزنه در ایران و خارج از ایران، روی هم رفته، قریب دویست و چهل سال به طول انجامید که از این مدت تنها نیم قرنی بیش در ایران مجال قدرت نمایی به آنها داده نشد و مابقی آن در قلمرویی که قسمت عمده‏اش به گذشته ایران تعلق داشت، ادامه پیدا کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

برای در امان ماندن از خطر آزبست چه نکات ایمنی را باید رعایت کرد ؟

بازديد: 1505

 

برای در امان ماندن از خطر آزبست چه نکات ایمنی را باید رعایت کرد ؟

نواع آزبست
 ۱- سر پنتین۲- آمفیبول

گروه آمفیبول شامل:

۱٫کروسیدولیت(آزبست آبی)۲٫آموزیت(آزبست قهوه ای)۳٫آنتوفیلیت۴٫ترمولیت۵٫اکتینولیت

همه گیری شناسی

آزبست در طی قرن گذشته به طور گسترده در جهان مورد استفاده قرار گرفته است و مصرف آن در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش بوده است. این ماده به علت مقاومت محیطی نسبت به سائیدگی، نسوز بودن و رشته ای بودن و تثبیت شیمیایی، بسیار مقرون به صرفه بوده و مصرف زیادی دارد.

موارد مواجهه با
 رشته های آسبست

۱٫   معادن۲٫   آسیاب ها۳٫   کارخانه های تولید کننده۴٫   نساجی رشته های آزبست۵٫   کارگران ساختمانی۶٫   لوله کش ها۷٫   سازندگان دیگهای بخار۸٫   جوشکاران۹٫   ساخت لباسهای ایمنی۱۰٫   انواع مختلف فیلتر ها۱۱٫   سیمان و آجر کف اتاق۱۲٫   پتوهای خاموش کننده آتش۱۳٫   لنت ترمز و کلاچ ماشین.

تعریف آزبستوز  

آزبستوز عبارت است از التهاب ریه ها به علت استنشاق ذرات آزبست . این یک اختلال مزمن است اما مسری نیست . آزبستوز ممکن است منجر به سرطان ریه شود (خطر بروز با سیگار کشیدن بسیار بیشتر می شود). مردان بالای ۴۰ سالی که در معرض ذرات آزبست بوده اند با احتمال بیشتری دچار این بیماری می شوند. آزبستوز شاید مهمترین بیماری ریوی ناشی از کار باشد.

معمولاً قبل از انکه بیماری بروز کند، بیمار دست کم ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه  مواجهه متوسط یا شدید را با آسبست داشته است.در بیش از ۷۰% کارگران عایق کار که مواجهه قبلی داشته اند، بعد از ۲۰ الی ۳۰ سال مواجهه، اختلال در گرافی قفسه سینه مشاهده شده است. تماس مختصر به مدت یک سال یا کمتر ممکن است بعد از ۲۰تا ۳۰ سال شواهدی  منطبق بر آزبستوز یا بیماری پلور بدست

سبب شناسی

هر قدر رشته های آسبست کوچکتر باشند،احتمال ایجاد بیماری بیشتر است.این رشته ها علیرغم طول زیاد
قادر به نفوذ به اعماق ریه می باشند.عامل فیزیکی که سبب محدود کردن نفوذ به اعماق ریه می شود، قطر رشته هاست و به طول آنها ارتباطی ندارد.
بیماری زایی
تاکنون مکانیسم دقیق ایجاد بیماری شناخته نشده است.اختلال در
کلیئرانس ذرات اسبست و در نتیجه احتباس آن به عنوان یک عامل عمده
تعیین کننده در ایجاد ازبستوز شناخته می شود.
یک فرضیه:
بیماری زایی ، ناشی ازآزاد شدن اهسته اسید سالیسیلیک یا یک واکنش
ایمنولوژیک
  که از ذرات پوشیده شده با پروتئین تشکیل شده و
 به عنوان آنتی ژن عمل می کند، می باشد.
یک فرضیه دیگر:
فاگوسیتوز (بیگانه خواری) ناکامل رشته های آسبست که احتمالاً سبب آزاد شدن آنزیمهای لیزوزومی از ماکروفاژها می شود در ایجاد بیماری دخیل است.

آسیب شناسی
رشته های آسبست درمحل دو شاخه شدن مجاری آلوئولی نزدیک به
  برونشیول های انتهایی رسوب میکند.این رشته ها توسط ماکروفاژها برداشته  شده و از طریق سیستم موکوسیلیاری و سلولهای اپتیلیال تیپ  Iکه   مسئول حمل رشته ها با غشاء پایه و بعد از آن به فیبرو بلاست ها و  ماکروفاژهای انترستیشیل میباشند، خارج میشوند.
برداشت رشته های آسبست توسط فیبرو بلاست ها موجب
  پرولیفراسیون سلولی و افزایش تولید کلاژن می گردد.
  رادیو گرافی قفسه سینه
شایع ترین اختلالات موجود در گرافی قفسه سینه پلاکها و ضخیم
 شدن پلور میباشد. پلاکهای پلور معمولاً دو طرفه میباشد و به  صورت ضخیم شده در گرافی مشخص میشود . تشخیص رادیولوژیک  آزبستوز به وجود لکه های نامنظم یا خطی بستگی دارد که معمولاً ابتدا در نواحی تحتانی ریه جلب توجه کرده و بعداً به موازات پیشرفت بیماری به سمت لوبهای میانی و  فوقانی ریه گسترش می یابد.
 
ضخیم شدگی پرده پلور یکی از نشانه های مشخص آزبستوز است که در گرافی قفسه
  سینه به خوبی نمایان است.   حساس ترین تست برای تشخیص آزبستوزHRCT  می باشد.

هر تست یک حساسیت دارد و یک ویژگی.
حساسیت: درصد بیماران واقعی را نشان می دهد.
ویژگی: درصد سالم های واقعی را نشان می دهد.
علایم شایع
علایم اولیه :
تنگی نفس
سرفه ای که یا بدون خلط است یا خلط کمی دارد.
احساس کسالت عمومی
علایم بعدی :
نامنظمی خواب
بی اشتهایی
درد قفسه سینه
خشونت صدا
سرفه خونی
علایم نارسایی احتقانی قلب
آبی شدن ناخن ها
علل
مواجهه طولانی مدت با ذرات ریر آزبست به هنگام کار یا از منابع دیگر. قسمت محیطی ریه ها در اثر فیبرهای آزبست دچار آزردگی می شوند، که نهایتاً التهاب ، ضخیم شدگی و تشکیل بافت جوشگاهی در بافت ریوی (فیبروز ریوی ) را به دنبال خواهد داشت . امکان دارد تا
 ۲۰ سال از زمان مواجهه با آزبست بگذرد و سپس علایم بیماری ظاهر شوند.
عوامل افزایش دهنده خطر
مشاغلی که در ارتباط با آزبست هستند.
تغذیه نامناسب
سیگار کشیدن
سوء در مصرف الکل

تظاهرات بالینی
شایع ترین شکایت اولیه بیماران مبتلا به آزبستوز، تنگی نفس در هنگام فعالیت و سرفه بدون خلط تحریکی است. با پیشرفت بیماری شدت این علائم افزایش یافته و ممکن است سرفه ها همراه با خلط موکوپورلانت باشد.فیبروز پلور ممکن است به قدری وسیع باشد که موجب تنگی نفس شدید و حتی مرگ بیمار گردد.
بررسی عملکرد ریه
اولین تاثیر آسبست معمولا بر روی راههای هوایی کوچک می باشد.
 FVC کاهش می یابد
 TLC کاهش می یابد
نسبت
 FEV1/FVC ثابت می ماند.

تشخیص
تشخیص زمانی با اطمینان میباشد که موارد زیر رعایت شود:
سابقه مواجهه قابل ملاحظه با آسبست
شواهد رادیو گرافیک، بالینی و فیزیولوژیک
عدم وجود بیماری دیگر با علائم مشابه
 پلاکهای پلور نشانه محکمی برای مواجهه با
آسبست در گذشته است.
 شمارش ظاهری اجسام آسبست لازم است.

پیشگیری

اصل مهم در پیشگیری، کنترل گرد وغبار است
اولین روش پیشگیری از بروز ازبستوز جایگزینی است.
بعنوان مثال فایبر گلاس
Slag      woolیاRock wool
موارد دیگرجهت پیشگیری:
جلوگیری از تولید و یا انتشار ذرات در محیط کار، مفید است.
•   استفاده از سیستم بسته
•   جدا کردن
•   استفاده از تهویه موضعی و عمومی
•   مرطوب کرذن مواد
•   استفاده از کیسه های غیر قابل نفوذ برای حمل مواد آسبستی
•   در نهایت استفاده از PPE نظیر رسپیراتور و ماسک
مراقبت پزشکی
برنامه پایش سلامتی
مشتمل بر:
معاینات قبل از استخدام
معاینات دوره ای
معاینات پزشکی مرتبط با قطع کار می باشد.
معاینات پزشکی
معاینه بالینی
گرافی قفسه سینه
اسپیرومتری
سایر معاینات مناسب با وضعیت موجود
یکی از دستور العملهای گرافی سینه برای افراد آسبست کار
•   کمتر از ۱۲سال مواجهه با آسبست هر ۳ سال یکبار گرافی    سینه
 بین ۱۲ تا ۲۰ سال مواجهه هر ۲ سال یکبار گرافی
 بیش از ۲۰ سال مواجهه سالیانه یکبار گرافی قفسه سینه
به هنگام قرار گرفتن در معرض آزبست ، از ماسک حفاظتی مناسب یا هودی که با هوای آزاد ارتباط دارد استفاده کنید.
اقدامات توصیه شده در رابطه با مهار غبارهای آزبست را به کار بندید.
سیگار نکشید.
یک برنامه منظم ورزشی داشته باشید تا سلامت قلبی ـ تنفسی شما حفظ شود.
برای کارگرانی که در صنایع آزبست کار می کنند باید به طور منظم عکس برداری با اشعه ایکس انجام شود تا هرگونه سایه غیرطبیعی در ریه ها شناسایی شود. اگر در عکس مشکلی بود، فرد باید کار با آزبست را رها کند حتی اگر علامتی وجود نداشته باشد.
عواقب مورد انتظار
این بیماری در حال حاضر غیرقابل علاج است . اما علایم را می توان تخفیف داد یا تحت کنترل در آورد.
تحقیقات علمی درباره علل و درمان این بیماری ادامه دارد. بنابراین امید می رود درمان های رو به روز مؤثری ابداع شوند و نهایتاً بتوان این بیماری را معالجه نمود.
عوارض احتمالی
بیماری سل
نارسایی قلبی به علت بیماری ریوی
روی هم خوابیدن بافت ریوی
جمع شدن مایع در فضای جنب (اطراف ریه ها)
درمان

اصول کلی
سیگار کشیدن را متوقف کنید.
در صورت بروز هرگونه عفونت تنفسی ، حتی سرماخوردگی ، به پزشک مراجعه کنید.
اگر بیماری پیشرفته باشد، به فکر نقل مکان به یک جای گرم و خشک باشید.
فیزیوتراپی تنفسی و یادگیری روش های آن
روش های تخلیه نایژه ای را فرا گیرید و به کار بندید.
از دستگاه بخور خنک برای نرم کردن ترشحات نایژه ای استفاده کنید تا این ترشحات راحت تر تخلیه شوند.
واکسیناسیون آنفلوانزا و پنوموکک (ذات الریه ) را به روز نگاه دارید.
از افرادی که دچار عفونت هستند دوری کنید.
داروها
آنتی بیوتیک برای عفونت
گشادکننده نایژه (استنشاقی یا خوراکی ) همراه با استنشاق درمانی برای باز کردن لوله های نایژه ای تا حداکثر ممکن
برای رفع ناراحتی خفیف می توان از داروهایی مثل استامینوفن استفاده نمود.
امکان دارد اکسیژن ضروری شود.
فعالیت
در صورت وجود عفونت ، در رختخواب استراحت کنید.
پس از آغاز درمان ، با رو به بهبود گذاشتن علایم فعالیت های عادی خود را از سر گیرید.
برای حفظ ظرفیت ریه باید ورزش منظم به هر شکلی که قابل تحمل باشد انجام داد.
رژیم غذایی
رژیم خاصی توصیه نمی شود.
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان علایم آزبستوز را دارید.
اگر یکی از موارد زیر هنگام درمان رخ دهد:
ـ بالا رفتن درجه حرارت بدن تا
 ۳/۳۸ درجه سانتیگراد با بالاتر
ـ افزایش درد قفسه سینه یا تنگی نفس
ـ وجود خون در خلط
ـ کاهش فزاینده وزن
اگر دچار علایم جدید و غیر قابل کنترل شده اید. داروهای مورد استفاده در درمان ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت: 20:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

ویژگی افرادی که عزت نفس پائین دارند :

بازديد: 701

 

ویژگی افرادی که عزت نفس پائین دارند :

تمامی افراد چه آن هایی که عزت نفس پایین دارند چه آن هایی که عزت  نفس بالا دارند در مواجهه  با شکست دچار خود تردیدی می شوند و در نتیجه از تلاش خود به مقدار قابل توجهی می کاهند. افراد با عزت نفس پایین در مقابل شکست دست از تلاش بر می دارند، در صورتی که افراد باعزت نفس بالا به حال اول خود بر می گردند، درست مثل این که هیچ اتفاقی رخ نداده است.

افراد با عزت نفس پایین خودشان را با افراد با عملکرد بالا مقایسه می کنند و به این نتیجه می رسند که چیز زیادی کسب نکرده اند. در نتیجه، آن ها نمی توانند به خاطر آن چه قبلا انجام داده اند احساس غرور کنند و لذا، شروع می کنند به این که خود را بازنده ببینند.

افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند به تمامی مسائل با دید منفی می نگرند و به جای این که مراحل رشد و تکامل شخصیت را با جسارت طی کنند به دوره طلایی آسایش و امنیت زمان طفولیت بر می گردند. آن ها در مواجهه با دیگران احساس ترس دارند، بسیار حساس هستند، دیدی سطحی دارند، بد بین هستند، در خرده گیری و عیب جویی از سایرین افراط می کنند، از تغییر وحشت دارند، از قبول مسئولیت شانه خالی می کنند، کم رو هستند، برای پذیرفته شدن از سوی دیگران عواطف و احساسات شان را بروز نمی دهند، جرات آغاز به کار را به تنهایی ندارند، از مسخره کردن دیگران و سقوط و لغزش آنان لذت می برند و از جنب و جوش و فعالیت زیاد بیزارند.

پژوهش نشان می دهد افراد با عزت نفس بالا بعد از شکست، نهایتا افراد با عزت نفس بالا را برای مقایسه انتخاب می کنند، زیرا افراد با عملکرد بالا در آن ها انگیزه گسترش مهارت ها را به وجود می آورند. توجه داشته باشید که بعضی از مردم هرگز گروه با عملکرد بالا را به عنوان استاندارد مقایسه خود انتخاب نمی کنند، برای افراد با عزت نفس پایین انتخاب افراد با عملکرد بالا ویرانگر خواهد بود.

وقتی عزت نفس پایین باشد، مقاومت در برابر نا ملایمات از بین می رود، این افراد بیش تر تمایل به اجتناب از مشکلات دارند تا این که با آن ها روبه رو شوند و به طور کلی ویژگی های منفی بیش از ویژگی های مثبت در آن ها مشاهده می شود. فردی با عزت نفس پایین به دنبال ارضای هدف های ثابت و بدون چالش است که خود عاملی برای ضعیف تر شدن عزت نفس است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت: 18:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه کامل نیما یوشیچ

بازديد: 161

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

زندگی نامه نیما یوشیچ

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

بهار 1394

 

 

 

فهرست مطالب

زندگی نامه نیما یوشیچ.. 3

کودکی.. 4

اقامت در تهران.. 4

ترک تهران.. 4

تغییر نام. 5

آغاز شاعری.. 5

آثار نیما5

افسانه. 6

زندگی شخصی.. 6

خانه نیما6

مرگ... 16

تلخ.. 16

منابع :17

 

 

زندگی نامه نیما یوشیچ

با مجموعه تاثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کردنیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.

تمام جریان های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.

کودکی

نیما در سال 1274 هجری خورشیدی به دنیا آمد. پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه متعلق به خانواده ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله داری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب سواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی در دل طبیعت زندگی کرد.

نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه می داد و در کوچه باغ ها دنبال نیما می کرد.

اقامت در تهران

دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه ها کناره گیری می کرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. در همین زمان (سال 1305) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.

درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به دلیل بی کاری خانه نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می اندیشید اما چیزی منتشر نمی کرد.

ترک تهران

به سال 1307 خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر، همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می کرد که چرا درآمدی ندارد.

تغییر نام

علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می کرد. در نخستین سال های صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.

آغاز شاعری

کیوان نیما در سال 1300 منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.

آثار نیما

منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد می کند. چنان که خطاب به حافظ می گوید:

حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می و جام ساقی است

نالی ار تا ابد باورم نیست که بر آن عشق بازی که باقی است

من بر آن عاشقم کو رونده است

افسانه

نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسأله گو افکاری اجتماعی را بیان می کند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری می کند و هنوز راه خود را پیدا نکرده است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. ای شب نیز در هفته نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

زندگی شخصی

نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می خواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت. نیما صفورا را هنگام آب تنی در رودخانه دیده بود. این منظره شاعرانه و شکست عشق پیشین الهام بخش او در سرودن افسانه بود.

سرانجام نیما در 6 اردیبهشت 1305 خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج که تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در امریکا زندگی می کند. شراگیم در سال 1324 خورشیدی به دنیا آمد.

خانه نیما

خانه پدری نیما یوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. این بنا به شماره 1802 از سوی سازمان میراثفرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت میشود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.

تعامل بين زبان و محيط در شعر نیما


مطالعهپيرامون زبان و محيط اجتماعي و فرهنگي سابقه ي ديرينه در نوشتگان زبان شناسي داردساپير1 (1939- 1884( جزو اولين زبان شناساني است كه به طور اخص ارتباط بين زبان ومحيط زندگي را بررسي كرد و نشان داد چگونه عوامل بيروني در زبان نمود پيدا مي كندوي در مقاله اي تحت عنوان «زبان و محيط زيست»2 (1949: 90( محيط مادي را از محيطاجتماعي متمايز مي داند. محيط مادي عمدتاً به ويژگيهاي جغرافيايي يك منطقه مانندآب، كوه، دشت، ساحل، دريا، و شرايط اقتصادي دلالت دارد. در حالي كه منظور از شرايطاجتماعي،‌خصوصيات غير مادي مانند شرايط فرهنگي، قومي، زباني، مذهبي، و سياسي يكجامعه است. اگر چه اين تمايز براي تبيين و توصيف يك زبان مشخص با مشكلات نظري وعملي مواجه است، و دليل آن زبان در بر گيرنده نمادهاي پيچيده اي است كه شرايط ماديو معنوي يك گروه اجتماعي به طور لاينفك در آن متبلور است، با اين حال چارچوب مناسبيبراي بررسي موضوع حاضر محسوب مي شود. خصوصاً اين مقاله حاضر تأثير اين دو را به طورجداگانه اما مرتبط به هم مورد بررسي قرار مي دهد
3- 
بازتاب شرايط محيط دراشعار نيما
تأثير پذيري نيما از طبيعت، زبان و فرهنگ مازندران و انعكاس اينخصوصيات در اشعار وي پيش از اين، توسط بعضي از نويسندگان مورد توجه قرار گرفت(ر.ك:فلكي 1373، ثروتيان، 1375؛ طاهباز، 1375(. به عنوان مثال ثروتيان)1375: 123 وطاهباز(1375: 6- 165) به ترتيب چنين مي گويند
زندگي چوپاني شاعر(نيما) لحظه اياو را رها نمي كند و اين پرورده ي طبيعت سرسبز مازندران در هر جا و در هر بابي سخنمي گويد، كوه و جنگل و دريا ـ خواسته يا ناخواسته ـ در ميان سخن او ظاهر ميشود.
در نوشته او[نيما] بسياري از امكانات زباني و بياني، به كار گرفه شده استاز گسترش كاربرد واژگان، به كار بردن واژه هاي محلي، نامهاي گياهان، جانوران، جاهاو همچنين به كارگيري واژه هاي كهن و پيشينه دار و ساختن تلقيقات تازه و مهمتر ازهمه تغيير در نحو و ساختار جمله و عدول از زبان «رسمي پايتخت»‌كه گاهي با عنايت بهويژگيهاي دستوري زبان طبري است
چنين نظرياتي احتمالاً توسط نويسندگان ديگرينيز ارائه گرديده است. اما تا آن جايي كه نويسنده اين مقاله اطلاع دارد تا به حاليك بررسي منسجم براساس يك چارچوب روشمند در اين مورد انجام نگرفته است و در اينراستا اين مقاله شايد گام نخست محسوب گردد. در هر حال، ابتدا تجلي محيط مادي وجغرافيايي نيما، يعني طبيعت مازندران و سپس تأثيرات زباني و فرهنگي طبرستان را دراشعار وي مورد بررسي قرار مي دهيم. براساس اين مطالعه شايد بتوان ادعا كرد كه اينعوامل در خلق يك سبك خاص نيما مؤثر بوده است
3-1- 
تجليات طبيعت مازندران دراشعار نيما 
بازتاب طبيعت سرسبز مازندران در اشعار نيما از چند زاويه قابل بررسياست. ابتدا بسامد واژگاني از قبيل جنگل، كوه، دريا، ساحل، ابر، موج، قايق، درخت،چوپان، و گوسفند در اشعار نيما چشمگير است كه با ديگر آثار ادبي فارسي زبان قابلمقايسه نيست. براي نمونه
(1)
آب مي غرد در مخزن كوه
كوه هاغمناكند
ابر مي پيچد، دامانش تر
وز فراز دره، او جاي جوان
بيم آوردهبرافراشته سر 
(آنكه مي گريد، مجموعه كامل، ص 442)
(2)
روزي او و كمانش برپشت
همچو روزان دگر از پي صيد
سوي جنگل شد و اين بود غروبي غمناك
و مه ينازك، گرما زده مانند بخار 
از هوا خاسته در جنگل ويلان مي شد 
و همه ناحيه يديزني و گرجي 
بود پنداري در زير پرند
(پي دارو چوپان، مجموعه كامل، ص 389)

(3) 
يادم از روزي سيه مي آيد و جاي نموري 
در ميان جنگل بسيار دوري 
آخر فصل زمستان بود و يكسر هر كجا زير باران بود
(ياد مجموعه كامل،ص303)

(4) 
هر نگاه به سويي، فكر سوي آشيان 
مي كند دريا هم از اندوه منبا من بيان 
خانه ام را مي نماياند به موج سبز و زرد
مي پراند آفتابي را ميانلاجورد
من در آن شوريدگيهايي كه موج از چيرگي 
در سر آورده است با ساحل كهدارد خيرگي
دوستانم را كه همه مي بينم آن جا در عبور 
اين زمان نزديك آن واديرسيدستم ز دور
سالها عمر نهان را دستي از دريا به در 
مي كشد بر پرده هايتيرگيهاي بصر
چشم مي بندم به موج و موج همچون من، 
بر لب درياي غم افزا تأسفمي خورم 
(در جوار سخت سر)

انعكاس مناظر جغرافيايي مازندران در اشعارنيما با نگاهي گذرا به ديوان وي و يافتن شواهد ديگري بيشتر آشكار مي شود، و شايدنمودار بارز و برجسته چنين واژگاني در اشعار وي ما را از ضرورت مطالعه دقيق آمارياز بسامد آنها بي نياز كند
نوع تركيبهاي بديع و استعاري نيما كه ملهم از طبيعتطبرستان است مهمتر از بسامد واژگان طبيعي طبيعت است. زيرا صرف به كارگيري كلماتمربوط به طبيعت نمي تواند لزوماً مؤيد بازتاب محيطي شاعر قلمداد گردد. نمونه هايزيادي از توصيف طبيعت در آثار شاعران گذشته و حتي خود نيما خصوصاً در مطلع مثنويهاديده مي شود كه شاعر هيچ گونه تجربه شخصي از آن طبيعت توصيف شده نداشته است، خودنيما در مورد اين گونه اشعار مي گويد: اين شعرها حكم مينياتورهاي قديم را دارند كهحالتي را مي رسانند، كوهي، آبي، گياهي، آدمي در آن ها هست، اما جزء جزء آن به طوريكه بايد، با خصوصياتي آشنا نيست (نقل از اخوان ثالث، 1369: 279). نظر فلكي نيز دراين مورد مي تواند رهگشا باشد(1373: 91.)
در شعر شاعران كلاسيك، جز در مواردياستثنايي، اگر مكان در شعر آورده نشود، نمي توان محيط زندگي شاعر را از طريق زباندريافت. شعر شاعري بيابان نشين با شعر شاعري كه با دريا و جنگل زندگي اش معني مييافت، همساني داشت... اما شعر نيما از آن جا كه شعري است زنده و با زندگي رابطهدارد، نشاني از موقعيت عاطفي او با پيرامونش دارد
بنابراين، نكته در خور توجهاين است كه نيما با ايم واژگان طبيعت را همان طوري كه خود مي بيند به تصوير مي كشدتصوير كلامي وي از طبيعت كاملاً بديع و حاكي از خلاقيت وي مي باشد و از پيرويسنتهاي ادبي معمول گذشته عاري است. نكته مهم اين است كه تابلوهاي كلامي نيما ازپيرامون خود كاملاً ساده و طبيعي است و از جلوه هاي مصنوع اشعار گذشتگان پيراستهاست و الا استفاده از كلماتي مانند، كوه، جنگل، دريا، موج وساحل در آثار ادبيگذشته و حال به چشم مي خورد. اما هيچكدام بوي و طعم واقعي طبيعت را نمي دهند. بهقول اخوان ثالث(1369: 303(: كلمه ها، حتي در حالي كه زنده و رايج باشند، به خوديخود براي آفرينشهاي شعري كم توانند و در حد رسايي تازه فقط 
اشاره هاييهستند،‌با قوت هاي متفاوت براي دلالت به آنچه در حيز هستي است، از چيزها و معني هاو حالات. در حالي كه نيما از اين كلمات براي ساختن يك اثر موسيقي موزون از طبيعتبهره مي جويد كه خواننده با تمام وجود صحنه را حس مي كند. به عنوان مثال
(5)

مانده از شبهاي دورادور
بر مسير خاموش جنگل 
سنگچيني از اجاقيسرد
اندرو خاكستر سردي
(اجاق سرد، مجموعه كامل، ص 453)
در اين جا كاربردواژه هايي مانند "جنگل" و "سنگچين" نيست طبيعت مازندران را به تصوير مي كشد بلكهآرايش ساده و صادق واژه ها بدون پيرايه هاي مصنوعي است كه بو و فضاي گرفته جنگل رادر ديد و جان خواننده بر مي انگيزد. فلكي درباره استفاده خلاق نيما از اين واژگانمي گويد(1373: 124( 
«...
يكي از نشانه هاي نوآوري، نگاه تازه اي است كه از درونشعر به زندگي،‌اشيا، طبيعت و پديده ها مي تابد. و اين نگاه تازه، تنها از درونايجاد 
رابطه هاي تازه تصويري است كه نمود مي يابد. وقتي كه نيما به طبيعت بهوجودي مستقل و گاه همدم انسان مي نگرد، ناچار است براي بيان اين حالت، از سطح شيوهقدما، يعني از بهره جويي اجزاي آن جهت تشبيه يا تشريح معشوق يا ممدوح فرا [تر] رودو چنين است كه طبيعت در شعر نيما، دروني شاعر يا با شاعر يگانه مي شود»
تصويرصادقانه از طبيعت همراه با نگاهي سبز كه طبيعت را ذي شعور و همدم بشر مي داند نقشبسزايي در نوآوري نيما داشته است. به تعبيري گفتگو با طبيعت و الهام مستقيم از آنسبك و سياق خاص خود را مي طلبيد. بنابراين، در اين جا علاوه بر انعكاس تصوير ساده وو اقعي طبيعت مازندران، تعامل و گفتگو با طبيعت مطرح است و اين نشان مي دهد كه نيمابه موضوع «زبان شناسي زيست محيطي»3 كه يك حوزه ي جديد در جامعه شناسي محسوب مي شوديك قرن پيش توجه داشته است. به عنوان مثال، ادبيات [6]، [7]، و[8] هماهنگي بين فضايزندگي انسان با طبيعت را به خوبي به تصوير مي كشد(فلكي، 1373: 126). علاوه براين،‌در اشعار نيما شواهد فراوان ديگري وجود دارد كه بيانگر وفاق و تعامل بين انسانو طبيعت است
(6) 
نگران با من استاده سحر 
صبح مي خواهد از من
كه ازمبارك دم او آورم اين قوم بجان باخته را بلكه خبر 
(مهتاب، مجموعه كامل ص 444)
يا در جاي ديگر چنين مي سرايد
(7) 
مثل اين بود كه دريا با او 
سرهمكاري دارد
رقص برداشته موجي با موج
چون خيال وي هر پيش و كمي يافته اوج 
(مانلي)
(8) 
جنبش دريا، خروش آبها 
پرتو مه، طلعت مهتابها
ريزشباران، سكوت دره ها
پرش و حيراني شب پره ها 
ناله ي جغدان و تاريكي كوه 
هاي هاي آبشار باشكوه 
بانگ مرغان و صداي بالشان 
چونكه مي انديشم ازاحوالشان 
گوييا هستند با من در سخن 
رازها گويند پر درد و محن
(قصه رنگپريده، خون سرد)
بر اين اساس، ادعاي ثروتيان آن جا كه مي گويد (1375ك 134): ازنخستين منظومه اي كه به دست ما رسيده كاملاً روشن و آشكار است هنرمند يوش با طبيعتعجين شده است و از آغاز تا پايان عمر با كوهها و رودهايي كه او را پرورده وجنگلهايي كه او را در سايه گاههاي خود پناه داده انس و الفتي جاودانه دارد، بادرستي قرين است
3- 2- 
بازتاب زبان مازندراني در اشعار نيما
اشعار نيماعلاوه بر تأثير پذيري از عناصر زيست محيطي خطه، شمال تحت نفوذ زبان و فرهنگ طبرينيز مي باشد. در اولين نگاه به مجموعه اشعار نيما خواننده متوجه كاربرد كلماتمازندراني مي شود كه عموماً به مكانها، درختان و جانوران دلالت داشته و نشانگراهميت اين كلمات در نمود شرايط اقليمي و زيستگاهي شاعر است. جالب اين جاست كه بعضياز اين كلمات عنوان شعر را به خود اختصاص داده اند؛ به عنوان مثال: انگاسي، كچبي،سريويل و امزناسر نام روستاها بوده،‌ولي اوجا، افرا، لرگ، توسكا و مازو نام درختانجنگلي هستند. كاربرد كلمات محلي در اشاره به درختان جنگلي نشان از اهميت آنها درزندگي مردم منطقه دارد. علاوه بر نام درختان كلماتي مانند ري را، داروگ و آقا توكابه انسان و جانوران دلالت دارند. اما همان طوري كه در بالا اشاره شد صرف مشاهدهواژگان بومي جهت دسترسي به بازتاب فرهنگ مازندران در اشعار نيما كافي نيست، بلكهچگونگي كاربرد آنها و بافت كلام نيز نقش تعيين كننده اي در ارائه يك تصوير روشن ازطبيعت و فرهنگ مازندران ايفا مي كنند. در اين جا ما تنها به يك نمونه از شعر نيماكه متضمن واژگان مازندراني است اكتفا مي كنيم
(9)گندنا (نام گياهيوحشي)
بيشه بشكفته به دل بيدار است
ياسمن خفته در آغوشش نرم، 
سايه پروردهي خلوت، توكا
مي خرامد به چراگاهش گرم
اندر آن لحظه كه مريم مخمور 
مي دهدعشوه، آراسته لرگ
در همان لحظه، كهن افرايي 
برگ انباشته،‌در خرمن برگ 
(شعر گندنا، مجموعه آثار ص 431)
كلمات مازندراني ديگري كه در اشعار نيما بهكار رفته است عبارتند از
دار (1) (درخت)، استونگاه(جاي ايستادن گوسفند)، اينسوترك(اين طرف تر)، دلگزا(دل آزار، رنج آور)، نپار(پناهگاه چوبي در مزرعه)، كومه(كلبه اي در باغ، كشتزار يا جنگل)، لم (بوته تيغدار تمشك)، لاش زدن(قطعه قطعهكردن)، بفته(بافته)، پوسخند(پوزخند)، بينج(شالي)، بينجگر(شاليكار)، تاريكجا (جايتاريك) پيشادست(اجرت پيش)، تيپا(لگد)، دمه(باد و بوران)، گورزا(كوتاه قد)،كله(اجاقي گلي يا زميني)، كشه(بغل، آغوش(، تيرنگ)(قرقاول)، چوقا(لباس پشمين چوپان)و غيره. البته اين بدين معنا نيست كه فارسي زبانان معناي بعضي از اين كلمات مانند:دار، دمه، و تاريكجا را نداند. در ضمن گاهي اوقات تنها در يك قطعه شعر چندين كلمهمازندراني مشاهده مي شود، به عنوان مثال در شعر«كار شب پا
(10) 
ماه ميتابد، رود است آرام، 
بر شاخه ي «اوجا» «تيرنگ

دم بياويخته، در خواب فرورفته، ولي در «آيش
كار "شب پا" نه هنوز است تمام 
بچه ي «بينجگر» از زخمپشه،
بر ني آرميده
پس از آنيكه ز بس مادر را
ياد آورد به دلخوابيده
پك و پك سوزد آنجا «كله سي
بوي از پيه مي آيد به دماغ
خود او درآيش 
و زن او به «نپاري» تنهاست
آي «دالنگ! دالنگ!» صدا مي زند او
سگخور را به بر خود. «دالنگ
(كار شب پا مجموعه كامل 412- 16)
تأثير ديگرزبان مازندراني در شعر نيما در سطح نحو مطرح است. ساختمان گروه اسمي در فارسيعموماً به صورت «هسته آغاز»4 است يعني ابتدا اسم و سپس توصيف كننده به كار مي رود،مانند "اسب بزرگ" در حالي كه در گونه مازندراني عكس اين قضيه صادق است؛ يعنيساختمان گروه اسمي به صورت "هسته ي آخر»5 به كار مي رود، مانند "گت اسب" البته غرضگوينده اين نيست كه در فارسي ساختمان اسم اصلاً به صورت هسته آخر به كار نمي رود،بلكه هنجار غالب يا «ساختار بي نشان» 6 هسته آغاز است. نكته مورد توجه اين است كهكاربرد فراوان گروه اسمي هسته آخر در اشعار نيما امكان و توانايي خاصي در اختيارشاعر قرار مي دهد تا وي بتواند به مقدار نوآوريي خود بيفزايد و اين نوع آوريساختاري نه تنها سبك خاصي به آثار شاعر مي بخشد، بلكه احتمالاً وي را در حمل معنيمدد مي رساند
هسنه آخر هسته آغاز
به ريخته ابر ابر به هم ريخته
بسته لبلب بسته
پاره پاشنه پاشنه پاره
باد كرده شكم شكم باد كرده
نوشكفته باد بادنوشكفته
وحشت نما پاييز پاييز وحشت نما
ورم كرده تن تن ورم كرده
نيل چشمدريا درياي نيلي چشم
ناپيدا طرف طرف ناپيدا
كينه ور شيطان شيطان كينهور
مرده زن من من زن مرده
تاريكجا جاي تاريك
اين گونه تركيبات در ديواناشعار نيما بسيار فراوان است. در ضمن تأثير نحوي ديگري يعني حالت "بايي ـ ازي" 7 اززبان مازندراني در اشعار نيما ديده مي شود. معادل حالت ازي گونه مازندراني در زبانفارسي حرف اضافه "از" است. حرف اضافه "از" در زبان فارسي قبل از اسم به كار مي رودولي حالت ازي به انتهاي اسم در گويش مازندراني مي چسبد، مثلاً
من زخامي عشق راخوردم فريب 
كه شدم از شادماني بي نصيب
(قصه ي رنگ پريده، خون سرد(
يا درجايي ديگر مي گويد
پوسيده استخوان را ماند، چو آتشي است
كاو را نمانده جزخاكستري به سر
(عقاب نيل)
در اين جا را نشانه مفعول مستقيم نيست بلكهاحتمالاً براساس ساختار گويش مازندراني به كار رفته است و نقش حالت ازي را ايفا ميكند البته ممكن است بعضي از زبان شناسان چنين استددلال كند كه "را" در اين جا حرفاضافه است اعتقاد آن بر اين است كه اختلاف موجود در گروه اسمي بين فارسي و گويشمازندراني، كه پيش از اين مورد بحث قرار گرفت، در" گروه الف اضافه پيشايند" و "گروهحرف اضافه پسايند" نيز وجود دارد. يعني گروه حرف اضافه در فارسي "هسته آغاز" ولي درمازندراني "هسته آخر" است مانند "از مدرسه" در مقابل "مدرسه ج". درهر حال هر يك ازتحليلهاي فوق مؤيد اين است كه چنين ساختاري احتمالاً تحت تأثير گويش مازندراني بهكار رفته است. ناگفته نماند كه استفاده "را" به مفهوم "از" در ادبيات كلاسيك نيز بهچشم مي خورد كه دستور سنتي آن را نشانه مفعول غير مستقيم توصيف مي كند. پس ايناحتمال نيز وجود دارد كه نيما اين ساختار را به پيروي از سنت شعري پيشينيان به كاربرده است
علاوه بر نوآوريهاي ياد شده، ساختار شكني در ساختواژه افعال مركبنيزجزو صناعاتي است كه نيما در اشعار خود بسيار به كار مي گيرد؛ به عنوان مثال
گرامي داشت بجاي گرامي بايد داشت
مي نهفت كبود بجاي كبود مي نهفت 
گريهمي دهد ساز بجاي گريه ساز مي دهد
مي كوبد مشت بجاي مشت مي كوبد
تن بشسته بهقير بجاي تن به قير شسته
البته اين نوع ساختار شكني در ادبيات كلاسيك نيز به چشممي خورد و صنعت جديدي نيست اما رواج زياد چنين تركيباتي در آثار نيما قابل توجهاست. اگرچه اين ساختار مستقيماً برگرفته از گويش مازندراني نيست، اما از آن جايي كهميزان انعطاف پذيري در ساختمان بند و ساختواژه گويش مازندراني بيشتر از زبان فارسياست (عمو زاده، 1381( و گويش مازندراني امكان سهل الوصول تري در استفاده ازساختارهاي نسبتاً «نشاندار» 8 در اختيار اهل زبان قرار مي دهد، پس شايد بتوان ادعانمود كه استفاده فراوان نيما از چنين ساختارهايي احتمالاً نتيجه تأثير غير مستقيمگويش مازندراني است. خصوصاً اين كه نيما نياز به ضرورتهاي شعري براي قافيه ندارد
به نظر مي رسد ابعاد ديگر زبان از جمله بعد معنايي و كاربرد شناختي نيز 
ميبايست در اين مطالعه مورد توجه قرار گيرد. در اين باره در اشعار نيما به نمونه هايياز تركيبات فعلي بر مي خوريم كه ظاهراً شاعر قاعده "محدوديت همنشيني" 9 را نقض كردهاست، اما با نگاهي دقيق تر در مي يابيم كه اين ساختار برگرفته از گويش مازندرانياست. به عنوان مثال در عبارت "خواب در چشم ترم مي شكند" تركيب "شكستن خواب" را ميبينيم كه در زبان تركيب از "خواب پريدن" صحيح است. در صورتي كه در گويش مازندرانيهمان تركيب اولي رايج است. پس مي شود چنين استنباط كرد كه بعضي از اين تركيباتبرگردان مستقيم از گويش مازندراني است
معادل به كار رفته در شعر تركيبمازندراني 
خواب در چشم ترم مي شكند(2( م خو بشكسته
خشك آمد خاشكيبيمو
چشم مي بندد كه چشم دوسته كه 
از چه نخيزدم ز جگر دود م دل ج دي راستبويه
ترا من چشم در راهم تر من چشم براهمه 
پاي آبله ـ اوفله بز لنگ 
3-3- 
بازتاب فرهنگي 
علاوه بر تأثيرات محيطي و زباني مازندران، نفوذ باورهاي محلي نيزدر اشعار نيما ديده مي شود، به عنوان مثال به شعر "داروگ" نگاه كنيد

خشك آمد كشتگاه من
در جوار كشت همسايه
گرچه مي گويند: "مي گريند روي ساحلنزديك
سوگواران در ميان سوگواران". 
قاصد روزان ابري، داروگ! كي مي رسدباران؟ 
بر بساطي كه بساطي نيست
در درون كومه ي تاريك من كه ذره اي با آننشاطي نيست
وجدان دنده هاي ني به ديوار اطاقم دارد از خشكيش مي تركد
ـ جون دلياران كه در هجر ياران ـ 
قاصد روزان ابري داروگ! كي مي رسد باران؟ 
(شعرداروگ، مجموعه كامل، ص 504)
در اين شعر كه حسن ختام اين نوشته محسوب مي شود ميتوان شاهد اكثر ويژگيهاي جغرافيايي، زباني و فرهنگي مازندران دانست كه پيش از اينمورد بحث قرار گرفته اند. در اين جا علاوه بر استفاده از واژگان محلي و واژگانمربوط به طبيعت مازندران، با باور بومي منطقه نيز مواجه هستيم. به عنوان مثال،تمايز بين "وگ" (قورباغه آبي كه اصولاً در رودخانه و بركه ها زندگي مي كنند( و "داروگ") قورباغه درختي كه اصولاً در خشكي زندگي مي كند( در فرهنگ مازندراني بسيارمهم است. باور عموم مردم در گذشته اين بود كه آواز خواندن وگ(قورباغه آبي) نويدهواي صاف و آفتابي است اما در مقابل آواز خواندن داروگ بشارت هواي ابري و بارانياست. احتمالاً تمايز بين "وگ" و "داروگ" و همچنين باورهاي مربوط به هر يك درفرهنگهاي بومي ديگر ايران وجود ندارد. بنابراين، تأثير فرهنگ عامه مازندران نيز دراشعار نيما به چشم مي خورد
4- نتيجه گيري 
در اين مقاله به بررسي اجمالي ازبازتابهاي محيطي در اشعار نيما پرداخته شد. ابتدا واژگاني كه تصويرگر جغرافيايطبيعي و اقليمي مازندران است مورد بررسي قرار گرفت و استدلال شد كه اگر چه صرف حضوركلمات مربوط به طبيعت 
نمي تواند عامل تعيين كننده در انعكاس محيط شاعر باشد امابسامد بالاي اين واژگان همراه با نوع آرايش و تركيبات مربوطه تا حد زيادي مي تواندبازتابي از محيط شاعر باشد. سپس تأثير پذيري اشعار نيما از زبان و فرهنگ مازندرانمورد بحث قرار گرفت. در آن جا با ارائه نمونه هايي از شعر نيما چنين استدلال شد كهاشعار وي متأثر از جنبه هاي زباني و فرهنگي مازندران نيز هست. تأثير زباني نه تنهادر سطح واژگان بلكه در حوزه نحو، معني و كاربرد شناختي نيز مشاهده شد. در پايان،همچنين به نمود باورهاي فرهنگي منطقه در اشعار نيما اشاره گرديد. تحليل كلي اين بودكه هر چند استفاده از مواد و مصالح محيطي چه مادي و چه معنوي در آثار نيما نموددارد اما نوع استفاده و معماري از اين مصالح حاكي از خلاقيت شاعر بوده است. بهتعبيري تأثيرات محيطي امكانات مفيد و سازنده اي را براي ظهور و بروز نوآوريهاي شاعرفراهم آورده است. نيما توانسته است با استفاده از اين امكانات يك اثر نقاشي طبيعي وموسيقي موزوني از طبيعت مازندران به دست دهد. در اين راستا شايد بتوان گفت كهبرقراري ارتباط با طبيعت و الهام او از شاعر را بر آن مي دارد تا كه از طبيعت و نهاز قالبهاي متعارف پيروي كند و در واقع اين انس و الفت با طبيعت وي را به سوينوآوريي سوق مي دهد. به عبارت ديگر، تفكر سبز ناشي از ارتباط با طبيعت و محيط منبعاصلي الهام و نوآوريي نيما بوده است

مرگ

نیما در 13 دی 1338 درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال 1372 خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ 8 خرداد 1386) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.

تلخ

پای آبله ز راه بیابان رسیده ام

بشمرده دانه دانه کلوخ خراب او

برده به سر به بیخ گیاهان و آب تلخ

در بر رخ ام مبند ، که غم بسته بر درم

دل خسته ام به زحمت شب زنده داری ام

ویرانه ام ز هیبت آباد خواب تلخ

عیب ام مبین ، که زشت و نکو دیده ام بسی

دیده گناه کردن شیرین دیگران

وز بی گناه دل شدگانی ثواب تلخ

در موسمی که خستگی ام می برد ز جای

با من بدار حوصله ، بگشای در ز حرف

اما در آن نه ذره عتاب و خطاب تلخ

چون این شنید ، بر سر بالین من گریست

گفتا : کنون چه چاره ؟ بگفتم : اگر رسد

با روزگار هجر و صبوری ، شراب تلخ...

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت: 18:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس