تحقیق درباره حجاب
فهرست مطالب :
مقدمه........................................................................................
تاريخچه ي حجاب...........................................................................
فلسفه پوشش در اسلام.....................................................................
واژه ي حجاب..............................................................................
سيماي حقيقي مساله ي حجاب.............................................................
حجاب از نظر قرآن.........................................................................
آيات هشدارگر در حفظ سنگر حجاب و عفت..............................................
ايرادها و اشكالات..........................................................................
آثار و فوائد حجاب.........................................................................
راه هاي مبارزه با بدحجابي و بي حجابي.................................................
جلباب.......................................................................................
منابع و مآخذ...............................................................................
مقدمه :
حجاب وپوشش براي بانوان ـ بويژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحريم عفاف وحراست آن درزن از اصيل ترين سنگرزنان واز مهمترين وسودمند ترين قانون الزامي آفرينش براي آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپيروزي ورستگاري زنان وجامعه است،که اگراين سنگر آسيب ببيند ويافرو ريزد ،عوامل سعادت ،پاکزيستي وشرافت آنها فرو مي ريزد. لزوم پوشيدگي زن دربرابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است،درخود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است ،پوشيدن زن ازمرد بيگانه يکي ازمظاهر لزوم حريم ميان مردان وزنان اجنبي است ،همانطورکه عدم جوازخلوت ميان اجنبي واجنبيه يکي از مظاهر آن است.
با کمال تأسف ديناي غرب ودنباله روهاي آنان اين مسئله بسيار مهم اسلامي واخلاقي را ناديده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخي برضد آن ،گام بر مي دارند وآنرا عامل تخدير ورکود وواپس گرايي دانسته،تا آنجا که دردانشگاههاي خود ،دختران داراي پوشش را اخراج مي کنند، با اينکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصيت زن وجامعه ،سنگر حفظ زيبايي وشکوه زن ،سنگرحفظ صحيح ارتباطها ورشته هاي اجتماعي ،سنگر حفظ اخلاق فردي واجتماعي ،سنگر ودژ خلل ناپذير،براي حفظ مرزها وشيرازه هاي روابط مختلف بوده وکيان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهي ،حفظ مي کند.
براستي درچه دنياي جاهليتي قرار گرفته ايم که دنياي غرب والگو تراشان غربزده ،حتي در کشورهاي اسلامي شکستن چنين سنگر و دژي را علامت ترقي ،رشد وتمدن مي دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حريم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرايي.
دزدان عفت وغارتگران استعمار،براي فريب اذهان ،و وسيله قرار دادن زنان به عنوان يک کالا ،مي خواهند زنان را که نيمي از جامعه انساني هستند از همين راه ،از درون تهي کنند،وبا اين کار به تهاجم فرهنگي خود ادامه دهند،آنها چنين القاء مي کنند که:
حجاب ؛سدي بر سرراه تکامل آنهاست.
تاريخچه ي حجاب :
در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است . اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و بهوسيله اسلام در عرب پيدا شده است.ويل دورانت در صفحه 30جلد 12 " تاريخ تمدن " ( ترجمه فارسی ) راجع به قوم يهود و قانون تلمودمینويسد :
" اگر زنی به نقض قانون يهود میپرداخت چنانكه مثلا بی آنكه چيزی بر سر داشت به ميان مردم میرفت و يا در شارع عام نخ میرشت يا با هر سنخی از مردان درد دل میكرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانهاش تكلممینمود همسايگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد . " عليهذا حجابی كه در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانكه بعدا شرح خواهيم داد بسی سختتر و مشكلتر بوده است .
در جلد اول " تاريخ تمدن " صفحه 552راجع به ايرانيان قديم میگويد :
" در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با كمال آزادی و با روی گشاده در ميان مردم آمد و شد میكردند."
آنگاه چنين میگويد :
" پس از داريوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون برای كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادی خود را حفظ كردند ولی در مورد زنان ديگر ، گوشهنشينی زمان حيض كه برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگی اجتماعيشان را فرا گرفت ، و اين امر خود مبنای پردهپوشی در ميان مسلمانان به شمار طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دارد از خانه بيرون بيايند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد كه آشكارا با مردان آميزش كنند . زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردی را ولو پدر با برادرشان باشد ببينند . در نقشهائی كه از ايران باستان بر جای مانده هيچ صورت زن ديده نمیشود و نامی از ايشان به نظر نمیرسد " چنانكه ملاحظه میفرمائيد حجاب سخت و شديدی در ايران باستان حكمفرما بوده ، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند . به عقيده ويل دورانت مقررات شديدی كه طبق رسوم و آئين كهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده كه در اتاقی محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهيز داشتهاند سبب اصلی پيدا شدن حجاب در ايران باستان بوده است .
در ميان يهوديان نيز چنين مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است .
اما اينكه میگويد : " و اين امر خود مبنای پرده پوشی در ميان مسلمانان به شمار میرود"منظورش چيست ؟
آيا مقصود اينست كه علت رواج حجاب در ميان مسلمانان نيز مقررات خشنی است كه درباره زن حائض اجرا میشود ؟ ! همه میدانيم كه در اسلام چنين مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظير نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نيز در مدت عادت زنانگی جايز نيست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت با ديگران هيچگونه ممنوعيتی ندارد كه عملا مجبور به گوشهنشينی شود و اگر مقصود اينست كه حجاب رايج ميان مسلمانان عادتی است كه از ايرانيان پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد ، باز هم سخن نادرستی است . زيرا قبل از اينكه ايرانيان مسلمان شوند آيات مربوط به حجاب نازل شده است .
از سخنان ديگر ويل دورانت هر دو مطلب فهميده میشود يعنی هم مدعی است كه حجاب به وسيله ايرانيان پس از مسلمان شدنشان در ميان مسلمانان رواج يافت و هم مدعی است كه ترك همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگيری آنان مؤثر بوده است .
فلسفه پوشش در اسلام :
فلسفههائی كه قبلا برای پوشش ذكر كرديم غالبا توجيهاتی بود كه مخالفين پوشش تراشيدهاند و خواستهاند آن را حتی در صورت اسلاميش امری غير منطقی و نامعقول معرفی كنند . روشن است كه اگر انسان مسألهای را از اول خرافه فرض كند ، توجيهی هم كه برای آن ذكر میكند متناسب با خرافه خواهد بود اگر بحث كنندگان ، مسأله را با بيطرفی مورد كاوش قرار میدادند در میيافتند كه فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هيچيك از سخنان پوچ و بیاساسآنها نيست ، ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستيم كه نظر عقلی آن را موجه میسازد و از نظر تحليل میتوان آنرا مبنای حجاب در اسلام دانست .
واژه حجاب :
پيش از اينكه استنباط خود را در اين باره ذكر كنيم لازم است يك نكته را يادآوری كنيم :
آن نكته اينست كه معنای لغوی
حجاب كه در عصر ما اين كلمه برای پوشش زن معروف شده است چيست ؟ كلمه حجاب هم به معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بيشتر استعمالش به معنی پرده است . اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد كه پرده وسيله پوشش است ، و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نيست ، آن پوشش حجاب ناميده میشودكه از طريق پشت پرده واقع
شدن صورت گيرد . در قرآن كريم در داستان سليمان ، غروب خورشيد را اينطور توصيف میكند : " « حتی توارت بالحجاب »" يعنی " تا آن وقتی كه خورشيد در پشت پرده مخفی شد پرده حاجز ميان قلب و شكم را حجاب " مینامند ( [1] ) .
در دستوری كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر نوشته است میفرمايد :
« فلا تطولن احتجابك عن رعيتك » ( [2] ) . يعنی در ميان مردم باش ، كمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان كن ، حاجب و دربان تورا از مردم جدا نكند ، بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعيفان و بيچارگان بتوانند نيازمنديها و شكايت خود را به گوش تو برسانند و تو نيز از جريان مورد نظر بیاطلاع نمانی .
ابن خلدون در مقدمه خويش فصلی دارد تحت عنوان " فصل فی الحجاب كيف يقع فی الدول و انه يعظم عند الهرم " در اين فصل بيان میكند كه حكومتها در بدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصلهای قرار نمیدهند ولی تدريجا حائل و پرده
ميان حاكم و مردم ضخيمتر میشود تا باعخره عواقب ناگواری به وجود میآورد .ابن خلدون كلمه حجاب را به معنی پرده و حائل - نه پوشش - به كار برده است .
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است . در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء كلمه " ستر " كه به معنی پوشش است به كار رفته است . فقهاء چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شدهاند كلمه " ستر " را به كار بردهاند نه كلمه حجاب را بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمیشد و ما هميشه همان كلمه " پوشش " را به كار میبرديم . زيرا چنانكه گفتيم معنی شايع لغت حجاب پرده است ، و اگر در مورد پوشش به كار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن
است و همين امر موجب شده كه عده زيادی گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود ، وظيفه پوشش كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدين معنی نيست كه از خانه بيرون نروند . زندانی كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست . در برخی از كشورهای قديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد ، پوشش زن در اسلام اينست كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد . آيات مربوطه همين معنی را ذكر میكند و فتوای فقهاء هم مؤيد همين مطلب است و ما حدود اين پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذكر خواهيم كرد . در آيات مربوطه لغت حجاب به كار نرفته
است . آياتی كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذكر كرده است بدون آنكه كلمه حجاب را به كار برده باشد . آيهای كه در آن ، كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام و میدانيم كه در قرآن كريم درباره زنان پيغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولين آيه خطاب به زنان پيغمبر با اين جمله آغاز میشود : ‹‹ يا نساء النبی لستن كأحد من النساء » يعنی شما با ساير زنان فرق داريد.
اسلام عنايت خاصی داشته است كه زنان پيغمبر چه در زمان حيات آن حضرت و چه بعد از وفات ايشان ، در خانههای خود بمانند ، و در اين جهت بيشتر منظورهای اجتماعی و سياسی در كار بوده است . قرآن كريم صريحا به زنان پيغمبر میگويد: ‹‹ و قرن فی بيوتكن » يعنی در خانههای خود بمانيد .
اسلام میخواسته است " امهات المؤمنين " كه خواه ناخواه احترام زيادی درميان مسلمانان داشتند ازاحترام خود سوء استفاده نكنند ، و احيانا ابزارعناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سياسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانكه میدانيم يكی از " امهات المؤمنين " ( عايشه ) كه از اين دستور تخلف كرد ، ماجراهای سياسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او هميشه اظهار تأسف میكرد و میگفت دوست داشتم فرزندان زيادی از پيغمبر میداشتم و میمردند اما به چنين ماجرائی دست نمیزدم سر اينكه زنان پيغمبر ممنوع شدند از اينكه بعد از آن حضرت با شخص ديگری ازدواج كنند به نظر من همين است . يعنی
شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میكرد و ماجراها میآفريد بنابراين اگر درباره زنان پيغمبر دستور اكيدتر و شديدتری وجود داشته باشد بدين جهت است به هر حال آيهای كه در آن آيه كلمه " حجاب " به كار رفته آيه 54 از سوره احزاب است كه میفرمايد : « و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب » . يعنی اگر از آنها متاع و كالای مورد نيازی مطالبه میكنيد از پشت پرده از آنها بخواهيد . در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامی هر جا نام " آيه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آيه حجاب چنان بود و بعد از نزول آيه حجاب چنين شد ، مقصود اين آيه است كه مربوط به زنان پيغمبر است ( [3] ) ، نه آيات سوره نور كه میفرمايد : ‹‹ قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ›› يا آيه سوره احزاب كه میفرمايد: ‹‹ يدنين عليهن من جلابيبهن » - الی آخر. اما اينكه چطور شد در عصر اخير به جای اصطلاح رائج فقهاء يعنی ستر و پوشش ، كلمه حجاب و پرده و پردگی شايع شده است شايد از ناحيه اشتباه كردن حجاب اسلامی به حجابهائی كه در ساير ملل مرسومبوده است باشد .
سيمای حقيقی مسأله حجاب :
حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخير حجاب
سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد يا نه ؟ اسلام كه به روح مسائل مینگرد جواب میدهد : خير ، مردان فقط در محيط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند ، اما در محيط اجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است . و زنان نيز از اينكه مردان در خارج از كانون خانوادگی كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع میباشند درست است كه صورت ظاهر مسأله اينست كه زن چه بكند ؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان ؟ يعنی آنكس كه مسأله به نام او عنوان میشود زن است ، و احيانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود كه آيا بهتر است زن آزاد باشد يا محكوم و اسير و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چيز ديگر است و آن اينكه آيا مرد بايد در بهرهكشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد يا نه ؟ يعنی آنكه در اين مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در اين مسأله ذی نفعتر است . به قول ويل دورانت
" دامنهای كوتاه برای همه جهانيان بجز خياطان نعمتی است" پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی و همسران مشروع ، يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضيه اول است. از نظر اسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك میكند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحكيم روابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بين زوجين میگردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار و فعاليت اجتماع میگردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب میگردد كه ارزش زن در برابر مرد بالا رود فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چيز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او .
حجاب در اسلام از يك مسأله كلیتر و اساسیتری ريشه میگيرد و آن اينست كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر به محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهای جنسی به هم میآميز دل ، اسلام میخواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند. اكنون به شرح چهار قسمت فوق میپردازيم :
1- آرامش روانی :
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانها و التهابهای جنسی را فزون میبخشد و تقاضای سكس را به صورت يك عطش روحی و يك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غريزه جنسی ، غريزهای نيرومند ، عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر میشود . برای درك اين مطلب به دو چيز بايد توجه داشت : 1 - تاريخ :همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد میكند كه با حرص و آزی حيرتآور در پی گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع میكردهاند حريصتر میشدهاند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد میكند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك حدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرتاستفاده داشتهاند چنين بودهاند.
كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم كتاب خويش مینويسد :
" در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز ( در حرم داشت میبينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمیشد دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرم خود میآورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم میكرد ، نامهای چند به فرمانروايان اطراف میفرستاد و در آن وصف زن كامل عيار
را درج میكرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میديدند ، به خدمت میبردند از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار میتوان يافت . در جديدترين جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه درجديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهرهكشی كند .
2 - هيچ فكر كردهايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از
ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش میكند ، به پيشگاه او نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او میداند ، مدعی میشود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر میتواند بخرد ، پس چرا در اين معامله تقصير میكند " از فراق او دردمندانه مینالد .اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمیكند ؟ آيا اكنون ديدهايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاهپرست برای جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش میآيد ؟ چرا همه از ديوان حافظ اينقدر لذت میبرند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق میبيند ؟ چه قدر
اشتباه میكنند كسانی كه میگويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل اقتصاد است . بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب و نان و موسيقی ندارد . البته نمي توان ادعا كرد كه تمام عشقها جنسی است و من هم هرگز نمیگويم كه حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفتهاند . اين مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود ولی قدر مسلم اينست كه بسياری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است كه مرد برای زن داشته است . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در میآيد و يا به صورت عشق و غزل به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است و روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزهای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند میدهد وارد شده است اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ،
تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است :
‹‹ قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن ››
خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند .روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگيرد همانطور كه بشر اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمیشود و اشباع نمیگردد ، در ناحيه جنسی نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بلا خره هيچ دلی از هوس سير نمیشود و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی
میگردد چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان سكسی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچهها انجام میشود .
اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حسشكارچيگری او ناشی میشود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمیشود و اشباع نمیگردد و همچنين درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحث خواهيم كرد .
2-استحكام پيوند خانوادگی :
شك نيست كه هر چيزی كه موجب تحكيم پيوند
خانوادگی و سبب صميميت رابطه زوجين گردد ، برای كانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد حداكثر كوشش مبذول شود . و بالعكس هر چيزی كه باعث سستی روابط زوجين و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زيانمند است و بايد با آنمبارزه كرد .اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محيط خانوادگی و در كادرازدواج مشروع ، پيوند زن و شوهری را محكم میسازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر میشود .
فلسفه پوشش و منع كاميابی جنسی از غير همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی اينست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود ، در حالی كه در سيستم آزادی كاميابی همسر قانونی از لحاظ روانی يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتيجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پايهگذاری میشود علت اينكه جوانان امروز از ازدواج گريزانند و هر وقت به آنان پيشنهاد میشود ، جواب میدهند كه حالا زود است ، ما هنوز بچهايم ، و يا به عناوين ديگر از زير بار آن شانه خالی میكنند همين است . و حال آنكه در قديم يكی از شيرينترين آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پيش از آنكه به بركت دنيای اروپا كالای زن اينهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را كم از تخت پادشاهی " نمیدانستند .ازدواج در قديم پس از يك دوران انتظار و آرزومندی انجام میگرفت و به همين دليل زوجين يكديگر را عامل نيكبختی و
سعادت خود میدانستند ، ولی امروز كامجوئيهای جنسی در غير كادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دليلی برای آن اشتياقها وجود ندارد معاشرتهای آزاد و بیبند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت يك وظيفه و تكليف و محدوديت در آورده است كه بايد آن را با توصيههای اخلاقی و يا احيانا - چنانكه برخی از جرائد پيشنهاد میكنند - با اعمال زور بر جوانان تحميل كرد. تفاوت آن جامعه كه روابط جنسی را محدود میكند به محيط خانوادگی و كادر ازدواج قانونی ، با اجتماعی كه روابط آزاد در آن اجازه داده میشود اينست كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت ، و در اجتماع دوم آغاز محروميت و محدوديت است . در سيستم روابط آزاد جنسی ، پيمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه میدهد و آنها را ملزم میسازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامی به محروميت و انتظار آنان پايان میبخشد . سيستم روابط آزاد اولا موجب میشود كه پسران تا جائی كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی كه نيروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد ، اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احيانا برای خدمتكاری و كلفتی بخواهند ، و ثانيا پيوند ازدواجهای موجود را سست میكند و سبب میگردد به جای اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند
امثال راسل و تقليد از صاحبان مكتب " اخلاق نوين جنسی " با داشتن همسرقانونی ، عشق خود را در جای ديگر جستجو میكند و با مرد مورد عشق و علاقه خود هم بستر میشود ، چه اطمينانی هست كه به خاطر همسر قانونی كه چندان مورد علاقهاش نيست وسائل ضد آبستنی به كار برد و از مرد مورد عشق و علاقه خود آبستن نشود و فرزند را به ريش همسر قانونی نبندد . قطعا چنين زنی مايل است كه فرزندی كه به دنيا میآورد از مرد مورد علاقهاش باشد نه از مردی كه فقط به حكم قانون همسر او است و الزاما به حكم قانون نبايد از غير او آبستن بشود . همچنان مرد نيز طبعا علاقهمند است كه از زن مورد عشق و علاقهاش فرزند داشته باشد نه از زنی كه با زور قانون به او پيوند كردهاند . دنيای اروپا عملا نشان داده است كه با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غير مشروع وحشتآور است .
3- استواری اجتماع: كشانيدن تمتعات جنسی از محيط خانه به اجتماع ، نيروی كار و فعاليت اجتماع را ضعيف میكند . برعكس آنچه كه مخالفين حجاب خردهگيری كردهاند و گفتهاند: " حجاب موجب فلج كردن نيروی نيمی از افراد اجتماع است" بی حجابی و ترويج روابط آزاد جنسی موجب فلج كردن نيروی اجتماع است . آنچه موجب فلج كردن نيروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی كردن زن و محروم ساختن او از فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنين
چيزی وجود ندارد . اسلام نه میگويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه میگويد حق تحصيل علم و دانش ندارد - بلكه علم و دانش را فريضه مشترك زن و مرد دانسته است - و نه فعاليت اقتصادی خاصی را برای زن تحريم میكند . اسلام هرگز نمیخواهد زن بيكار و بيعار بنشيند و وجودی عاطل و باطل بار آيد , پوشانيدن بدن به استثناء وجه و كفين مانع هيچگونه فعاليت فرهنگی يا اجتماعی يا اقتصادی نيست . آنچه موجب فلج كردن نيروی اجتماع است آلوده كردن محيط كار به لذتجوئيهای شهوانی است. اما آيا اگر پسر و دختری در محيط جداگانهای تحصيل كنند و فرضا در يك محيط درس میخوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشی نداشته باشند بهتر درس میخوانند و فكر میكنند و به سخن استاد گوش میكنند يا وقتی كه كنار هر پسری يك دختر آرايش كرده با دامن كوتاه تا يك وجب بالای زانو نشسته باشد ؟ آيا اگر مردی در خيابان و بازار و اداره و كارخانه و غيره با قيافههای محرك و مهيج زنان آرايش كرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعاليت میشود يا در محيطی كه با چنين مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور نداريد از كسانی كه در اين محيط كار میكنند بپرسيد . هر مؤسسه يا شركت يا ادارهای كه سخت مايل است كارها به خوبی جريان يابد ، از اين نوع آميزشها جلوگيری میكند . اگر باور نداريد تحقيق كنيد . حقيقت اينست كه اين وضع بی حجابی رسوا كه در ميان ما است و از اروپا و آمريكا هم داريم جلو میافتيم از مختصات جامعههای پليد سرمايهداری غربی است و يكی از نتائج سوء
پول پرستیها و شهوترانيهای سرمايهداران غرب است ، بلكه يكی از طرق و وسائلی است كه آنها برای تخدير و بی حس كردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف كننده اجباری كالاهای خودشان به كار میبرند .
" اطلاعات " 47 / 9 / 5 گزارشی از اداره كل نظارت بر مواد خوردنی ، آشاميدنی ، آرايشی نقل كرده است. درباره لوازم آرايش چنين مینويسد : " ها در ظرف يك سال 210 هزار كيلو مواد و لوازم آرايش از قبيل ماتيك ، سرخاب ، كرم ، پودر ، سايه چشم برای مصرف خانمها وارد شده است . از اين مقدار 181 هزار كيلوگرم آن انواع كرم بوده است . در اين مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجين پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عدد صابون لاغری ، 2280 آمپول آرايشی اجازه ورود داده شده است . البته بايد 3100 عدد سايه چشم و 2400 خط چشم را نيز به آن اضافه كرد. آری بايد زن ايرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضيات زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی كه در دنيای سرمايهداری تهيه میشود خود را در معرض نمايش بگذارد تا بتواند چنين مصرف كننده لايقی برای كارخانههای اروپائی باشد . اگر زن ايرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و يا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بيارايد ، نه مصرف كننده لايقی برای سرمايهداران غربی خواهد بود و نه وظيفه و مأموريت ديگرش را كه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان وايجاد ركود در فعاليت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد . در جامعههای غير سرمايهداری با همه احساسات ضد
مذهبی كه در آنجا وجود دارد كمتر شنيده میشود كه چنين رسوائيها به نام آزادی زن وجود داشته باشد.
4- ارزش و احترام زن:
قبلا گفتيم كه مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظر مغز و فكر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است . زن در اين دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طريق عاطفی و قلبی هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت كرده است . حريم نگهداشتن زن ميان خود و مرد يكی از وسائل مرموزی بوده است كه زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده كرده است , اسلام زن را تشويق كرده است كه از اين وسيله استفاده كند . اسلام مخصوصا تأكيد كرده است كه زن هر اندازه متينتر و با وقارتر و عفيفتر حركت كند و خود را در معرض نمايش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده میشود در تفسير آيات سوره احزاب ديده شده است كه قرآن كريم پس از آنكه توصيه میكند زنان خود را بپوشانند میفرمايد : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين »" . يعنی اين كار برای اينكه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختيار مردان قرار نمیدهند بهتر است ، و در نتيجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر میگردد .
حجاب؛زنان را در زندان زندگي حبس کرده وآنها را ا ز تعالي و رشد باز مي دارد.
حجاب ؛از توسعه علمي،فکري ،فرهنگي ،هنري زنان مي کاهدو...
درحاليکه حجاب اسلامي ،آنگونه پيامدهاي شوم راندارد،بلکه وسيله وسنگر محکمي برا ي استواری زندگي بانوان بوده وپشتوانه نيرومندي براي آنها درراستاي توسعه علمي ،فکري ،فرهنگي و هنري است.
اي خواهرانم حجاب تيغ شما ست تيغ خود را از کف نيندازيد
ونيز شرف زن به يمن عصمت اوست اين شرف را از تن نرنجانيد
و اين را بدانيد که:
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر در ميوه آن طمع کند راهگذر
بخش اول : حجاب از نظر قران
اشاره: اصل وجوب حجاب براي زنان ازضروريات دين اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروري اسلام است وکسي که ازروي عمدوآگاهي منکر ضروريات اسلام شود،درحکم کفراست ،مگر اينکه معلوم باشد که منکر خدا ويارسول خدا نيست.
ضروري و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پيامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأي علماي اسلام ثابت است.
درقرآن براي وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآيه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولي درمورد حفظ عفت وپاسداري از حريم آن ،درقرآن بيش از ده آيه وجود دارد.
تجزيه وتحليل آيه 30سوره نور
درآيه 30سوره نور (به عنوان نخستين آيه اي که صراحت بر وجوب حجاب دارد) مي خوانيم:
«وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علی جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن ...»
اي پيامبر به زنان با ايمان بگو چشمهاي خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند ،ودامان خويش را حفظ کنند ،وزينت خود را ـ جزآن مقدار که نمايان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسريهاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن وسينه با آن پوشيده شود.)وزينت خود را آشکا رنسازند مگر براي شوهرانشان وساير افراد محرمشان...
شرح کوتاه
دراين آيه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حريم عفت تصريح شده است:
1 . زنان بايد ديدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.
2. زنان بايد دامن خود را از هرگونه عوامل بي عفتي ،حفظ کنند.
3. زنان بايد زينت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهري آشکاراست ،آشکار نکنند.
4. زنان بايد روسريهاي خود را بر سينه بيفکنند.
5 . زنان بايد زينت خود را جز براي افراد محرم خود،آشکار نکنند.
ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پيامبر در تفسير جمله
« وليضربن بخمرهن علی جيوبهن»
مي فرمايد: يعني زن بايد مو وسينه ودور گردن وزيرگلوي خود را بپوشاند.
منظور از زينت چيست؟
با بررسي گفتار اهل لغت چنين فهميده مي شود که زينت به معني زيبايي در مقابل زشتي است وشامل هر نوع زينت وآراستگي ،از طبيعي وعارضي ،از لباس وبدن وزيور آلات خواهدشد،وزينت در زن ،آن زيبايي هاي آشکاراست.
بنابراين واژه زينت وسيع است.زينت ،هم شامل زينت هاي طبيعي مثل صورت ،بازوان ،سينه ،گردن و....وهم شامل زينت هاي اکتسابي مثل آويختن زيور آلات است.
بخش دوم :آيات هشدار گردر حفظ سنگر حجاب وعفت
1. نهي از کوبيدن پا بر زمين
درذيل آيه 31سوره نور،پس از آنکه خداوند به پيامبرفرمان مي دهد که به زنان با ايمان بگو حجاب خود را رعايت کنند ،مي فرمايد «ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن »
بايد زنان ،هنگام راه رفتن ،پاهاي خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود .
2 . نهي ازسخن گفتن زن با نازوکرشمه
درذيل آيه 32 سوره احزاب ،خداوند خطاب به همسران پيامبر ميفرمايد:«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولا معروفا »با صداي نرم ،به گونه هوس انگيز ،سخن نگوييد،که بيمار دلان در شما طمع کنند ،بلکه به خوبي سخن گوييد .
3. اخطار شديد به آسيب رسانان به حريم عفت
درآيه 60 سوره احزاب (بدنبال فرمان حفظ حجاب درآيه 59همين سوره) با هشدار واخطارشديد به بيمار دلان وغارتگران حريم عفت ،خطاب به پيامبرمي فرمايد:
(لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغرينک بهم)
اگر منافقين وآنها که دردلهايشان بيماري است وآنها که اخباردروغ وشايعات بي اساس درمدينه پخش مي کنند،دست از کارخود برندارند،تو را برضد آنها مي شورانيم .
بخش سوم :ايرادها واشکالات
1.حجاب ومنطق
اولين ايراد اين است که حجاب دليل معقولي ندراد ومنطقي نيست . مي گويند: منشاء حجاب يا غارتگري ونا امني بوده که امروز وجود ندارد،يا فکر رهبانيت وترک لذت بوده است که فکر باطل ونادرستي است .
پاسخ اين ايراد اين است که حجاب ،از جنبه هاي مختلف رواني ،خانوادگي ،اجتماعي ،حتي از جنبه بالا رفتن ارزش زن ،منطق معقول دارد.
مرد بطور قطع از نظرجسماني بر زن تفوق دارد،از نظرمغز وفکر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است ،زن دراين دو جبهه دربرابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولي زن ازطريق عاطفي وقلبي هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است .حريم نگه داشتن زن ميان خود ومرد يکي از وسايل مرموزي بوده است که زن براي حفظ مقام وموقع خود دربرابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشويق کرده است که ازاين وسيله استفاده کند وهر اندازه ،متين تر وبا وقارتر حرکت کند،بر احترامش افزوده مي شود.
درقرآن کريم نيز توصيه مي کند،زنان خود را بپوشانند،بعدمي فرمايد:
«ذلک ادني ان يعر فن فلا يؤذ ين »
يعني اين کار براي اينکه به عفاف شناخته شوندومعلوم شود وخود را دراختيار مردان قرار نمي دهند،بهتر است.
درنتيجه حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مي گردد.
2.حجاب واصل آزادي
مي گويند: حجاب موجب سلب حق آزادي مي شود که يک حق طبيعي بشري است ونوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي رود .
هر انساني شريف وآزاد است ،مرد باشد يا زن ،سفيد باشد يا سياه ،تابع هر کشور يا مذهبي که باشد.
پاسخ اين ايراد آن است که فرق است بين زنداني کردن درخانه وبين موظف دانستن زن به اينکه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد.
در کشورهاي متمدن جهان براي مردان نيز محدوديت هايي وجود دارد.اگر مردي برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شد ويا با پيژامه بيرون آيد،پليس ممانعت کرده به عنوان اينکه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است ،اورا جلب ميکند.
هنگامي که مصالح اخلاقي واجتماعي ،افراد اجتماع او را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصي را رعايت کند مثلا با لباس کامل بيرون آيند ،چنين چيزي نه بردگي نام دارد ونه زندان ،نه ضد آزادي وحيثيت انساني است ونه ظلم وضد حکم عقل.
برعکس ،پوشيده بودن زن ،درهمان حدودي که اسلام تعيين کرده،موجب کرامت واحترام بيشتر اوست؛زيرا اورا از تعرض افراد جلف وفاقد اخلاق مصون مي دارد.آري اگر کسي بگويد زن را بايد درخانه حبس کرد،اين با آزادي طبيعي وحيثيت انساني وحقوق خدا دادي زن منافات دارد.چنين چيزي درحجاب هاي غير اسلام بوده است ،ولي در اسلام نبوده ونيست.
بخش چهارم :آثار وفوائد حجاب
1.حجاب ونقش آن درسلامت اجتماع وآرامش رواني
رعايت حجاب درسلامت وپاکي اجتماع مؤثر است ،به علت تاثير زياد آن در استحکام خانواده به عنوان پايه واساس اجتماع ونيز تاثير آن در ساخته شدن فرزندان با تربيت صحيح وپاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني .
معلوم است وقتي کانون خانواده گرم وپر جاذبه باشد،اين گرمي واستحکام دربالا بردن روحيه عمومي مردم وجامعه تاثير بسزايي خواهد داشت ،وقتي کودکان چنين خانواده اي با تربيت صحيح وتعادل روحيه وافکار پرورش يافتند،درجامعه منشأ سازندگي ، ترقي وتعالي مي شوند.
اکثر دختران وپسراني که درسنين پايين به دام مفاسدمختلف مي افتند،کساني هستند که از تربيت حقيقي وصحيح محروم بوده اند اين ظلم را هيچ کس جز والدين به آنها نکرده اند.
از طرفي با رعايت حجاب ،ريشه بسياري از تفاخرها،تکاثرها ،اسرافها ،تحريک هاي بي موقع در اجتماع کنده خواهد شد وبذر فساد خشکيده خواهد شد.
چرا که ديگر زنان عمر خودرا به جاي مصرف دراينگونه ضد ارزشها درجهت هدف نهايي زندگي انساني وسعادت راستين صرف مي کنند ولذا ديگر ،گناه به فساد کشاندن ساير افراد جامعه واتلاف عمر آنان وايجاد زمينه براي انواع فساد در اجتماع صورت نمی گيرد.
گسترش بوتيک هاي کذايي ،تهيه وتوزيع لباسهاي مبتذل غربي با تصويرها، تکثير وتوزيع نوارهاي مبتذل ونوارهاي موسيقي و...ازمواردي هستند که جوانان بي گناه وکم تجربه را به سوي منجلاب فساد وتباهي سوق مي دهند. براي اينکه جوانان از اين آفات در امان باشند،بايد درخانواده بطور صحيحي تربيت شوند،اما اگر مادر اسير انواع هوسها وتمايلات حيواني باشد،نمي تواند براي فرزندانش الگوي کاملي باشد.
2.حجاب ونقش آن درمسئوليت هاي اجتماعي
هر انساني در برابر اجتماع خود وظايف ومسئوليتهايي دارد وزنان نيز هر چند با گرم نگه داشتن کانون خانواده وتربيت صحيح فرزندان ،بزرگترين خدمت ها را به جامعه مي کنند،اماانتظار از آنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه بيش ازاين مي رود.اسلام عزيز خواسته است که آنان درجامعه نيز نقش داشته باشند.
حضور زنان درستادهاي پشتيباني ،درماني وغذايي،همدوش با رزمندگان اسلام ودر ديگر جاها در دوران پيامبر وحضور گسترده آنها درتاريخ انقلاب اسلامي ايران چه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران وچه دردوام آن به خصوص دوران جنگ وساير مسايل زندگي خود نشانگر اين انتظار است .
امام خميني قدس سره ،درمورد نقش زنان درانقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده اند که،از آن جمله خطاب به آنان چنين مي فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده »؛ونيز مي فرمايند : «همانطور که مردها وارد ميدان بودند،بانوان محترم هم وارد بودند،بلکه زحمات اينها بيشترازمردها بود.»
3.خروج از لشکريان دشمن وايمني از عذاب الهي وکسب ثواب اخروي
شيطان از روابط زن ومرد براي به گناه انداختن ،استفاده مي کند لذا بد حجابي وبي حجابي ونيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نا محرم ،شخص را در معرض خشم خدا قرار مي دهد .
چرا که وجود شخص ،هم آلوده به گناه مي شود وهم آلوده کننده ديگران واين چيزي نيست که خداوند براي بندگان دوست داشته باشد.
بزرگان دين وهمه انبياء وائمه حاضر بودندسخت ترين آزارها وشکنجه ها را تحمل کنند،ولي هرگزلحظه اي دچار خشم خداوند نشوند.
گيريم که ما محبوب هزاران وميليونها نفر ازبندگان خدا بشويم،چه فايده اگر محبوب خدا نباشيم واو راضي نباشد.
پيروزي هاي ظاهري نبايد ما را گول بزندوعقل وشعور را از ما بگيرد وما را دچار عذاب دردناک الهي کند که:
« ان ربک لشديد العقاب »
خانمي که درحجاب مخالفت امر خدا را ميکند،پس از مرگ چه مي کند؟روزي که همه چيز وهمه کس اورا تنها مي گذراند ورها ميکنند،چرا بايد عشق ورضايتش را فداي خود خواهي هاي ديگران کند؟ او نبايد خود رااسير هوسها ودامهاي شيطاني کند.
از طرف ديگر خداوند،همان طور که براي نافرماني وگناه عذاب وعقاب قرارداده ،همانطورهم براي کساني که به فرمانهاي اوعمل مي کنندپاداش وثواب اخروي قرار داده است.
4 - پوشش اسلامي وحفظ نسل از خطر سقوط
شکي نيست که يکي از آثار بي حجابي ،بي بندوباري وروابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنانکه دردنياي غرب ،به خوبي ديده ميشود،وآثارنکبت بار روابط نا مشروع برکسي پوشيده نيست،يکي از آثار ،آلوده شدن نسل ،وبه دنبال آن سقط جنين وتولد فرزندان نا مشروع وغير قانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت وپوشش اسلامي ،اين آثارروز بروز بيشتر ميشود وآمار نشان مي دهد که اين موضوع در کشورهايي که پوشش اسلامي رعايت نمي شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي شود.
طبق گزارشي که اخيراً از طرف اداره «تحقيقات اجتماعي امريکا» انتشار يافته ،تعداد نوزادان غير قانوني نسبت به ده سال قبل 47درصد افزايش يافته است .
بدون ترديد: يکي ازبزرگترين مشکلات اجتماعي ،وجود فرزندان بي سرپرست است که اصل خلقتشان بر اساس انحراف پايه گذاري شده است وبر اثر وجود زمينه نا مساعد معنوي درآنها ،خطرات آنها از نظر رواني بسيار قابل توجه وجدي است ،چنين فرزنداني مسلما طبيعي نيستند وچون پايه وجوديشان بر اساس قانون شکني پي ريزي شده ،تا حدود زيادي به گناه وقانون شکني متمايل هستندزيرا ميوه گناه هستند.
روشن است که حجاب اسلامي ،نقش اساسي درحفظ نسل وتأمين پاکي خلقت نسلهاي آينده دارد،چرا که زن مربي جامعه است وانسانها از دامن او پيدا مي شوند،اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهاي آينده را پايه ريزي کرده است.
5 - مبارزه با نفس
ميل به خود نمايي وجلوه گري به مصالحي در سرشت زن ،نهفته است که بايد درمسير درست وهدفي والا بکار گرفته شود.
چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است . اما اگر اين گرايش ،مرزي نداشته باشد وهمه جا نمود داشته باشد،فساد آفرين است.
زيبايي براي زن دروجود او سرمايه است،اما بايد بجا مصرف شود وزکات جمال زن ،حفظ او وعفاف است.
جواز کشف حجاب در مقابل محارم از جمله شوهر ،اين غريزه را جهت مي دهد که خود آرائي زن مختص به شوهرباشد ومنع آن در برابر نا محرم ،اين غريزه را کنترل مي کند.
وقتي زن در جهت کنترل اين خواهش ،اقدام کرد آمادگي غلبه بر سايرخواهشها را بدست آورده ودرجهت رشد وتعالي خود حرکت مي کند وانساني مهذب مي شود که مي تواند جامعه خود را نيز بسازد.
بدون هيچ ترديدي ،اندام زن اگر آراسته گردد،هوس بازان را به هيجان مي آورد ونسبت به زن تعرض مي کنند.
در سايه رعايت عفاف ،زن با شهامت هر چه تمامتربه وظيفه خود در اجتماع مشغول شده وخطري نيز متوجه او نمي شود.
از طرف ديگر انسان هم درمبارزه با نفس اغواگر پيروزي را کسب مي کند.
بخش پنجم:راههاي مبارزه با بد حجابي وبي حجابي
استعمارگران فرهنگ ستيز،درجوامع اسلامي براي زدودن ارزشهاي اسلامي تلاشي شگرف بکار گرفته اند تا در بينش افراد،دگرانديشي ايجاد کنند.
آنان به زنان القا مي کنند که ،شخصيت وارزش زن درعرضه وجودوزيبايي هاي به نمايش گذاشته اوست.
از طرفي بعضي از زنان ودختران که دچار کمبودهاي شخصيتي هستند ،خود آرايي را نوعي ايجاد شخصيت پنداري تلقي کرده وبا جلب نظرها عقده حقارت خود را جبران مي کنند.
در حاليکه عصمت وعفت زن حق خداست ،زن نمي تواند بگويد حجاب مربوط به خودم است ومي خواهم از آن صرف نظرکنم .علامه سيد شرف الدين عاملي مي فرمايد: آنچه را که دشمن انجام داده بايد ويران کرد وآنچه را انجام ميدهد بايد سدکرد وآبي را که بر جوي روان است بايد باز گرداند.
بنابراين از طرق زيربايد با پديده بدحجابي و بي حجابي مبارزه کرد:
1.تقويت ايمان واعتقاد
درزن بايد باور استوار ،ايمان عميق ايجاد شود ،زني که دل به حق داده وانديشه به خدا سپرده وفرجام زندگي دنيوي اش را پذيرفته چطور حاضر مي شود خود آرايي وخود نمايي کند وخود را در معرض ديدهاي آلوده قرار دهد وزمينه هاي تلذذ ديگران ومآلاً فساد آفريني را بوجود آورد؟!
اين جمله بلند حضرت علي عليه السلام که فرموده «المرء بايمانه والمومن بعمله » ،نشانگر آن است که باورها وايمانهاي راسخ ،عالي ترين نقش را در کيفيت زندگاني انساني ،ايفا مي کنند.
2.احياء فرهنگ اصيل اسلامي
احياء ارزشهاي اصيل اسلامي وفرا خواني زن مسلمان به تعقل ودريافتن ارزشها وآفريدن روح تعبد وتعهد نسبت به اينها نقش مهمي در اين زمينه خواهد داشت وزن مومن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مي نگرد ،باور داشته باشد وبداند که عظمت وشخصيت او درگرو روح بلند ،انديشه والا ،قلب پاک ،وجان پيراسته از آلودگي است که او را به روشي انساني ومنشي اسلامي فرا خواهد خواند وبداند تن آرايه بسته وظاهر فريبنده هرگز نمايشگر شخصيت او نيست.
اين کلام بيدار گر حضرت مسيح را توجه کنيم ،که فرمود:
«بحق اقول لکم : ماذا يغني عن الجسد اذا کان ظاهر ه صحيحاًوباطنه فاسدا وما تغني عنکم اجسادکم اذا اعجبتکم وقد فسدت قلوبکم ،وما يغني عنکم ان تنقوا جلودکم وقلوبکم دنسة»
«به حق براي شما مي گويم : تن چه سودي دهد ،در صورتيکه ظاهرش درست باشد ودرونش تباه ،بدنهاي شما،چه سودتان دهد که خوشتان دارد ودلهايتان تباه باشد وسودي نبريد که پوست خود را پاک نگاه داريدودل هاي شما چرکين باشدوآلوده باشد.»
3.شناساندن الگوهای والا
امروز يکي از تأسفهاي جدي اين است که زن مسلمان آن چنان که بايد وشايد با چهره هاي بلند تاريخ اسلام آشنا نيست،زندگاني حضرت زهرا(س) وفرزند برومندش ،پيام آور عاشورا حضرت زينب(س) بايد براي زن مؤمنه نشان داده شودتا بنگرد با حفظ هويت وشخصيت ووقار مي تواند درجامعه حضور پيدا کند وايفاي نقش کند.
کلامي ازامام صادق عليه السلام تأمل بر انگيز وقابل توجه است:
«الهموهن حب علي عليه السلام وذروهن بلها »
«به زنان دوستي آل علي عليه السلام را الهام کنيد وبه همين مسائل اندک رهايشان کنيد.»
زن اگر حب علي را فراگرفت واو را راهبر شناخت وخاندان او را به عنوان الگو پذيرفت وبر راهي رفت که اهل بيت عليه السلام رفته اند وآنان را سر مشق قرار داد،رويين تن مي شود وحضورش درجامعه دلهره آفرين نخواهد بود.
جلباب :
جلباب چيست و نزديك كردن آن يعنی چه ؟ ديگر اينكه آنچه به عنوان علت و فايده اين دستور ذكر شده كه : " شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند " چه معنی دارد ؟ اما مطلب اول : در اينكه جلباب چه نوع لباسی را میگويند ، كلمات مفسرين و لغويين مختلف است و به دست آوردن معنای صحيح كلمه دشوار میباشد . در المنجد مینويسد: " لجلباب : القميص او الثوب الواسع " ( يعنی جلباب پيراهن يا لباس گشاد است. ) در مفردات راغب كه كتاب دقيق و معتبری است و مخصوص شرح لغتهای قرآن نگاشته شده است میگويد: " الجلابيب : القمص و الخمر " ) يعنی پيراهن و روسری ( قاموس میگويد :
" و الجلباب كسرداب و سنمار "القميص و ثوب واسع للمرأه دون الملحفة او ما تغطی به ثيابها من فوق كالملحفة ، او هو الخمار . يعنی جلباب عبارت است از پيراهن و يك جامه گشاد و بزرگ كوچكتراز ملحفه و يا خود ملحفه ( چادر مانند ) كه زن به وسيله آن تمام جامههای خويش را میپوشد ، يا چارقد " در لسان العرب مینويسد : الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المرأه رأسها و صدرها . يعنی جلباب جامهای است از چارقد بزرگتر و از عبا كوچكتر . زن به وسيله آن سر و سينه خود را میپوشاند " .
عبارت " كشاف " نيز قريب به همين است و در تفسير مجمع البيان آنجا كه لغت را معنی میكند میگويد :
جلباب وسيله پوشانيدن موی سر بوده است . همچنين در روايات ديگر در كافی ( ( [4]در تفسير همان آيه وارد شده است كه حضرت صادق عليه السلام میفرمايد :" « الخمار و الجلباب اذا كانت المرأه مسنة » " يعنی وقتی زن سالخوردهای باشد جايز است چارقد و روسری را زمين بگذارد . بنابراين مقصود از نزديك ساختن جلباب ، پوشيدن با آن میباشد ، يعنی وقتی میخواهند از خانه بيرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند البته معنی لغوی نزديك ساختن چيزی، پوشانيدن با آن نيست بلكه از مورد ، چنين استفاده میشود . وقتی كه به زن بگويند جامهات را به خود نزديك كن مقصود اينست كه آن را رها نكن ، آنرا جمع و جور كن ، آنرا بی اثر و بی خاصيت رها نكن و خود را با آن بپوشان استفاده زنان از روپوشهای بزرگ كه بر سر میافكندهاند دو جور بوده است : يك نوع صرفا جنبه تشريفاتی و اسمی داشته است همچنانكه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را میبينيم كه چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشريفاتی دارد . با چادر هيچ جای بدن خود را نمیپوشانند ، آنرا رها میكنند . وضع چادر سركردنشان نشان میدهد كه اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند و از اينكه مورد بهرهبرداری چشمها قرار بگيرند ابا و امتناعی ندارند . نوع ديگر برعكس بوده و هست : زن چنان با مراقبت جامههای خود را به خود میگيرد و آنرا رها
نمیكند كه نشان میدهد اهل عفاف و حفاظ است . خودبخود دورباشی ايجاد میكند و ناپاكدلان را مأيوس میسازد . بعدا خواهيم گفت كه تعليلی كه در ذيل جمله آمده است مؤيد همين معنی است و اما مطلب دوم يعنی بحث در علتی كه برای اين دستور ذكر شده است :
مفسرين گفتهاند : گروهی از منافقين ، اوائل شب كه هوا تازه تاريك میشد ، در كوچهها و معابر مزاحم كنيزان میشدند . البته برای كنيزان چنانكه قبلا گفتيم پوشانيدن سر واجب نبوده است . گاهی از اوقات اين جوانان مزاحم و فاسد ، متعرض زنان آزاد نيز میشدند و بعد مدعی میشدند كه ما نفهميديم آزاد زن است و پنداشتيم كنيز است . لذا به زنان آزاد دستور داده شد كه بدون جلباب يعنی در حقيقت بدون لباس كامل از خانه خارج نشوند تا كاملا از كنيزان تشخيص داده شوند و مورد مزاحمت و اذيت قرار گيرند بيان مذكور خالی از ايراد نيست ، زيرا چنين میفهماند كه مزاحمت نسبت به كنيزان مانعی ندارد و منافقين آن را به عنوان عذری مقبول برای خود ذكر میكردهاند ، در حالی كه چنين نيست . اگر چه پوشانيدن موی سر بر كنيزان واجب نبوده است ، شايد رمز آن هم اين بوده كه وضع كنيز معمولا جالب و تحريك آميز نيست و مورد رغبت كسی واقع نمیشود و به علاوه كارشان خدمت بوده چنانكه قبلا اشاره كرديم ، ولی در هر حال اين مزاحمتها حتی در مورد كنيزان نيز گناه محسوب میشده است و منافقين
نمیتوانستهاند كنيز بودن را عذر خود قلمداد كنند احتمال ديگری كه در معنای اين جمله داده شده اين است كه وقتی زن شيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعايت كند ، افراد فاسد و مزاحم ، جرأت نمیكنند متعرض آنها شوند بنا به احتمال اول معنی جمله : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين »" اينست كه بدينوسيله شناخته میشوند كه آزادند نه كنيز ، پس مورد آزار و تعقيب جوانان قرار نمیگيرند . ولی بنا به احتمال دوم معنی جمله اينست كه بدينوسيله شناخته میشوند كه زنان نجيب و عفيف میباشند . و بيمار دلان از اينكه به آنها طمع ببندند چشم میپوشند زيرا معلوم میشود اينجا حريم عفاف است ، چشم طمع كور ، و دست خيانت كوتاه است در اين آيه حدود پوشش بيان نشده است . از اين آيه نمیتوان فهميد كه آيا پوشيدن چهره لازم است يا نه ؟ آيهای كه متعرض حدود پوشش است آيه 31 سوره نور است كه قبلا درباره آن بحث شد .مطلبی كه از اين آيه استفاده میشود و يك حقيقت جاودانی است اينست كه زن مسلمان بايد آنچنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگينی و پاكی از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود ، و در اينوقت است كه بيمار دلان كه دنبال شكار میگردند از آنها مأيوس میگردند و فكر بهرهكشی از آنها در مخيلهشان خطور نمیكند . میبينيم كه جوانان ولگرد هميشه متعرض زنان جلف و سبك و لخت و عريان
میگردند . وقتی كه به آنها اعتراض میشود كه چرا مزاحم میشوی ؟ میگويند اگر دلش اين چيزها را نخواهد با اين وضع بيرون نمیآيد اين دستور كه در اين آيه آمده است مانند دستوری است كه در بيست وپنج آيه قبل از اين آيه خطاب به زنان رسول خدا وارد شده است : " « فلا تخضعن بالقول فيطمع الذی فی قلبه مرض »" يعنی در سخن گفتن رقت زنانه و شهوتآلود كه موجب تحريك طمع بيمار دلان میگردد به كار نبريد . در اين دستور ، وقار و عفاف در كيفيت سخن گفتن را بيان میكند و در آيه مورد حث ، دستور وقار در رفت و آمد و حركات و سكنات انسان گاهی زباندار است . گاهی وضع لباس ، راه رفتن ، سخن گفتن زن معنیدار است و به زبان بیزبانی میگويد دلت را به من بده ، در آرزوی من باش ، مرا تعقيب كن . گاهی برعكس با بیزبانی میگويد دست تعرض از اين حريم كوتاه است به هر حال آنچه از اين آيه استفاده میشود اينست نه كيفيت خاصی برای پوشش . از نظر كيفيت پوشش فقط آيه 31 سوره نور است كه مطلب را بيان میفرمايد و با توجه بدينكه اين آيه بعد از آيه سوره نور نازل شده است میتوان فهميد كه منظور از " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" اينست كه دستور قبلی سوره نور را كاملا رعايت نمايند تا از شر آزار مزاحمان راحت گردند در آيه قبل از اين آيه میفرمايد : " « و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمنات بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبينا » "
يعنی آنانكه بدون جهت مردان و زنان با ايمان را آزار میرسانند بهتان و گناه بزرگی مرتكب میگردند . اين آيه رسما به كسانی پرخاش میكند كه مردان و زنان مسلمان را آزار میرسانند . بلافاصله به زنان دستور میدهد كه در رفتار خود وقار و سنگينی را كاملا رعايت كنند تا از آزار افراد مزاحم مصونيت پيدا كنند . توجه بدين آيه ، بهتر به فهم مقصود آيه مورد بحث كمك میكند .مفسران غالبا هدف جمله " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" را پوشانيدن چهره دانستهاند ، يعنی اين جمله را كنايه از پوشيدن چهره دانستهاند مفسران قبول دارند كه مفهوم اصلی " يدنين " پوشانيدن نيست اما چون
غالبا پنداشتهاند كه اين دستور برای باز شناخته شدن زنان آزاد از كنيزان بوده است ، اينچنين تعبير كردهاند ولی ما قبلا گفتيم كه اين تفسير صحيح نيست . به هيچ وجه قابل قبول نيست كه قرآن كريم فقط زنان آزاد را مورد عنايت قرار دهد و از آزار كنيزان مسلمان چشم بپوشد . آنچه عجيب به نظر میرسد اينست كه مفسرانی كه در اينجا چنين گفتهاند غالبا همانها هستند كه در تفسير سوره نور با كمال صراحت گفتهاند كه پوشانيدن چهره و دو دست لازم نيست و آنرا امر حرجی دانستهاند ، از قبيل زمخشری وفخررازی . چطور
شده است كه اين مفسران متوجه تناقض در سخن خود نشدهاند و ادعای منسوخيت آيه نور را هم نكردهاند . حقيقت اينست كه اين مفسران تناقضی ميان مفهوم آيه نور و آيه احزاب قائل نبودهاند . آيه نور را يك دستور كلی و
هميشگی میدانستهاند خواه مزاحمتی در كار باشد يا نباشد ولی آيه سوره احزاب را مخصوص موردی میدانستهاند كه زن آزاد يا مطلق زن مورد مزاحمت افراد ولگرد قرار میگرفته است . نكتهای از آيه مورد بحث استفاده میشود ، و آن اينست كه افرادی كه در كوچهها و خيابانها مزاحم زنان میگردند ، از نظر قانون اسلام مستحق مجازات سخت و شديدی میباشند . تنها مثلا آنها را به كلانتری جلب كردن و تراشيدن
سر آنها كافی نيست . بسيار سختتر بايد مجازات شوند . قرآن میفرمايد : " « لئن لم ينته المنافقون و الذين فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا »" يعنی اگر اينها دست از عمل زشت خود بر ندارند ترا فرمان میدهيم كه به آنها حمله بری كه ديگر جز اندكی در پناه تو نخواهند بود . حداقل آنچه از اين آيه مفهوم میشود تبعيد آنها از جامعه پاك اسلامی است . جامعه ، هر اندازه برای عفاف و پاكی احترام بيشتری قائل باشد برای خائنان مجازات شديدتری قائل میشود ، و عكس آن ، برعكس .
« والسلام علي من تبع الهدي »
فهرست منابع و مآخذ:
1- محمد محمدي اشتهاري ، حجاب بيانگر شخصيت .
2- احمد رزاقي ، عوامل فساد و بد حجابي و شيوه هاي مقابله با آن .
3- شجاعي ، محمد در و صدف .
4- مرتضي مطهري ، مسئله حجاب .
5- محسن قرائتي ، پوشش زن در اسلام .
6- جوادي آملي ، زن در آئينه جلال و جمال .
7- فتيحه فتاحي زاده ، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت .
[1] - سوره ص ، آيه . 32
[2] - نهج البلاغه ، نامه . 53
[3] - رجوع شود به صحيح مسلم جلد 4 صفحات 151 - . 148
[4] -كافی جلد 5 ، صفحه . 522
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 20:33 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره حجاب,تحقیق درباره حجاب در اسلام,تحقیق درباره حجاب اسلامی,