سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
شعارهاي زير سر زباها آمده و در تابلوهاي انقلاب به صورت برجسته نقش بست اي خواهر! حجاب تو هم چون خون شهيد است انقلاب را با حجاب خود هم چنين خون شهيد پاس دار
( سخن رهبر كبير انقلاب امام خميني در مورد حجاب)
شما بانوان در ايران ثابت كرديد كه در پيشاپيش اين نهضت قدم برداشتيد شما همه بزرگي در نهضت اسلامي ما داريد شما در آتيه براي مملكت ما پشتوانه هستيد شمادر تحصيل كوشش كنيد كه براي فضائل اخلاقي و فضائل اعمالي مجهز شويد دامان شما يك مدرسه است كه در آن بايد جوانان بزرگ تربيت بشود.
(رعايت مرز آزاديزن)
علي (ع) در يكي از سخنان پرمغز خود در مورد حفظ كانون خانواده به امام حسن گويد: به زن خانواده بيشتر از اندازه شانش آزادي مده زيرا رعايت اندازه براي زن مفيدتر براي فكرش سالمتر براي زيبائيش بادوامتر خواهد بود چه آنكه زن ريحانه است نه قهرمانه و در عين حال مواظب باش كه به شخصيت او متر به ؟ يعني نهاو را محروم كن و نه اجازه آزادي بيش از حد به او بده از اين عبارت استفاده مي شود كه آزادي مي توان بيش از حدود و حصار عفاف به زن علاوه بر حفظ خانواده و اجتماعي براي خود زن نيز مفيد ولازم خواهد بود چه آنكه رعايت عفت و حجاب او را از مزاحمت افراد سبكسر حفظ كرده و از سقوط و انحراف نجات مي بخشد
(دشمن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب آيه 30 سوره تور)
اي پيامبر به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از گناه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ كنند زينت و آرايش خود را بر آنكه آشكار مي شود بر بيگانه آشكار سازند.
بايد دختران و زنان بوسيله چادر و مقنعه سينه و گردن خود را بپوشانند
(سخن قرآن در مورد وجوب حجاب سوره احزاب آيه 58)
اي پيامبر به زنان و دختران خود به زنان مومن بگو نه خويشتن را به چادر و غبار قرو پوشند كه اين كار بخاطر آنكه به عفت شناخته شوند و كسي متعرض آنها نشوند براي آنان بسيار بهتر است.
(حديث از فاطمه زهرا (ع) در مورد وجوب حجاب)
صلاح زنان در آن است كه مردان بيگانه را نبينند و مردان بيگانه هم آنها را نبينند.
(وصيت اما حسين (ع) به خواهرش زينب (ع) در مورد حجاب)چ
حضرت امام حسين (ع) در لحظهشهادت به خواهرش زينب (ع) فرمودند خواهرم مبادا بعد از شهادت نامحرم تو را ببيند مواظب حجاب خود باش
(سخن قرآن در مورد فلسفه وجوب حجاب سوره قصص آيه 25)
دختران حضرت شعيب در كوچه با حيا راه مي رفتند.
خداوند سفارش مي كند كه زنان مومن بايد با ناز و كرشمه حرف نزنند تا بازيچه دست افراد هوس باز و مريض هستند نشوند
(حديث از پيامبر اكرم (ص) بدترين زنان به كساني هستند)
1-آن زني كه در ميان خاندانش ذليل و خوار است.
2-زني نسبت به شوهرش- سركش و مغرور است.
3-ناز است
4-از كار زشت باكي ندارد
5-هنگامي كه شوهرش غايب شود حجاب خود را حفظ نمي كند ولي در حضور شوهرش رعايت حجاب مي كند.
مشكل ازدواج
گاهي اوقات بعضي از بانوان بدون توجه به عاقبت موضوع, بطور شرم آوري در اجتماع ظاهر شده, و يك هشت مردم عفريت صفت از راه چشم چراني و عشق بازي با آنان بهوس داني مي پردازنده و در اين عمل ناشايست خود كلمه (آزادي) را برخ مي كشد در صورتيكه براي آزادي هم حدود معين است. نه اينكه آزادي وسيله براي نيل به هدفهاي ديگري باشد!!
ولي جوان عاقبت انديش هرگز نبايد چنين زناني را شريك زندگي خود قرار دهند اگر چه هم در اين كار پافشاري كنند…
زيرا ديگر همسري كه از هر نظر پاك و آلوده نباشد ؟
اين زنان همچون لقمه مبتذلي كه ؟ كه تهي از هر گونه شايستگي بوده و اطمينان مرد را نسبت به خود نشان متزلزل مي سازند چه اينكه اين زنان ديگر به خود جنبه همگاني گرفته اند!! آخر جوان نگون بخت چگونه مي تواند از صميم دلش از اين وصلت خشنود باشد براي اينكه دوست مي دارد همسرش فقط زن او باشد همانطوريكه زن دوست مي دارد كه مرد انحصارا در اختيار او باشد و از طرفي وجدان اخلاقي هم كه عامل ارزنده و حيات بخش در سرنوشت بشر مي باشد بر افكار وي فشار آورده و پيوسته از رنج وناراحتي بسر خواهد برد.
گاهي بنام آزادي وتمدن زنان را فريب مي دهند و گاهي هم به اين كلمات نامهائي از قبيل فرهنگ و علم و پيشرفت اضافه مي كنند… و با كمال تاسف زنان هم فريب چنين اسم ها را خورده و بدون تامل حجاب خود را كنار گذاشته و در اجتماع حاضر مي شوند همان اجتماعيكه مطلوب مردان است و از آن بزندگي اجتماعي تعبير مي كنند ولي با نظر دقيق كه نگاه كنيم جز عرصه شهوات چينه ديگري نيست, و گر نه كدام يك از مزاياي اجتماعي با مراعات حقوقي كه اسلام براي زن در نظر گرفته در زير حجاب از بين رفته است. غافل از اينكه اين هوس مردان بسيار زود گذر و تا وقتي است كه زنان طراوت و شادابي خود را از دست ندهند و با يك نگاه از مردان دلربائي نمايند و براي زنان هم همچون مردان احساس جنسي هست ولي امتيازي كه زنان دارند اين با پوشش از حيا آميخته شده كه همان حجاب فطري است آري, اين كلمات خوش آيند زنان است. .و آنان را فريب مي دهند ولي سرانجام چه خواهد شد معلوم نيست!؟
سپس پس از اينكه خوب زنان را فريختده همچون وحشي از او فرار مي كنند و يا مانند شيطان كه به انسان گفت كه كافر شود بدان تامل پذيرفت. وقتيكه كافر شد گفت من از تو بيزارم چون از پروردگار جهانيان مي ترسم[1]
از دير باز اجتماعات بشري درباره زن قضاوت عادلانه نداشته چه اينكه به اندازئيكه زنان را محكوم مي كنند مرادان را محكوم نكرده است.
آري اينست منطق غريزه جنسي, غريزه اينكه وجداني دارد نه وفائي, نه ثباتي دارد و نه دوامي چه اينكه فرديكه محكوم احساس جنسي است ناگزير خود را در دو حالت متضاد مي يابد حالت حيواني, كه انسان را به آزادي مطلق و اميد ؟ كه در نيل بهدفي از هر راه نامشروع و ناپسنده اي اقدام مي كند, و اين حالت انگيزه دست يافتن بزنان از راه مكرو خدعه مي باشد, و حالت رايدئولوژي, كه انسان موازين اخلاقي را وجدان مي كند ولي متاسفانه همواره اين حالت بعد از ارتكاب خلاف بانسان دست مي دهد.
و همچنين مشكلات كه جوانان را در امر ازدواج دچار ترديد نموده ؟! او آنچه گفته شد قسمتي از اين مشكلات را بازگو مي كند.
جوان تحصيل كرده ازدواج نمي كنند چون نوعا زنانيكه با حجاب هستند از نعمت سواد محرومند و او نمي خواهد همسرش بيسواد باشد و زنان بي حجاب هم شايسته ازدواج نيستند, پس بدينسان مي بينيم جوان دختري را كه از هر نظر جوابگوي خواسته هاي وي باشد پيدا نمي كند و در بن بست عجيبي قرار مي گيرد و اگر فردي بي ايمان, باشد نيروي جنسي خود را در راههاي غير مشروع مصرف مي نمايد.
و اگر فردي باشد كه باصول اخلاقي و ديني اعتقاد دارد همواره بايد خواسته هاي جنسي را در خود خفه نموده و دچار اعصابي دگرگون كه سلامتي وي را تهديد مي كند باشد و يا اينكه تن باازواجي مي دهد كه بر مبناي رضايت و محبت استوار نيست و همين اضطرابهاي رومي است كه بالاخره (بحكم نظام خلقت بعنوان ميراث!! به نوزادان مي رسد و اين همان جنايت بس بزرگي كه دانسته و يا نادانسته بر يك نسل معصوم و بيگناه انجام مي شود.
فرمان آسماني!
اي پيامبر گرامي بمومنان بگو كه چشمهاي) خود را به هنگام ملاقات با زنان, به پايين افكند) (و شرمگاه خودشان را ستر نمايند زيرا چنين عملي) (موجب پاكي بيشتر خواهد بود و همانا خداوند از آنچه) (عمل مي كنند آگاه است و نيز به زنان مي مومنه بگو (چشمهايشان را فرو افكنند و شرمگاه خود را محفوظ) داشته و زينت خود را ظاهر نگردانند مگر آن مقداري (صورت و دستها) ظاهر مي شود, و گردنهايشانرا) با پوسش سر بپوشانند و زينتهاي خود را ظاهر نكنند (مگر بر همسران و پدران و پدر همسر و پسرانشان و) (پسر شوهر و برادرها و پسر برادر و پسر خواهر و بر) (زنهاي مومنه و بر بنده هاي خود و ملازمان مرديكه (داراي احساس شهوت نيستند. (ماند پيران) و بچه هايي) ( كه قوه تميز ندارند.و زنان مومنه بايد آهسته قدم بردارند تا زينتهايشان (كه در اثر تند رفتن بهم مي خورد) و موجب توجه مردان مي شود) ظاهر نگردد ( و از لغزشهاي خود) همگي به خداي متعال توبه كنيد اي (گروه مومنان تا رستگار شويد.)
(سوره مومنون 30 و 31)
اين فرمان صريح قرآن درباره حجاب است و نبايد هيچ مسلماني در خضوع و پيروي كردن به اين كتاب آسماني ترديدي داشته باشد, و اين همان پاكيزگي روح و اجتماع و اصلاح روابط فردي و اجتماعي است كه ساحت قدس ربوبي تضمين فرموده, تضميني كه در هيچ وقت و در هيچ حالي تغيير پذير نيست.
آري! بموجب همين فرمان خداوند متعال هنگامي كه انسان را براي خلاف و جانشيني در زمين و بكرامت خود اختصاصا داد, اين چنين اجتماع پاك و پاكيزه كه در آيه شريفه ياد شده براي بشريت اراده فرموده, براي آنان دين مقرر داشته و به نعمت عقل و معرفت و علم بر ساير مخلوقات امتياز داده, اين صفات اجتماعي است كه خواسته الهي است, اجتماعي كه شالوده اش بر عدل و برادري و تساوي در حقوق استوار است, اجتماعيكه همواره آثار سعادت در سيماي آن مشهود و افراد آن جامعه در پيروزي حق و در ترغيب اعمال نيك يكدل و يك جان بپا خيزند, اجتماعيكه در آن ناله مظلومي و شكايت محرومي شنيده نمي شود, اجتماعي كه جديت و حقيقت و نيل بترقي هدف آن و پيوسته از هرزگي و خيال پردازي و خيال پردازي و پست گرائي گريزان هستند.
اجتماع سالم و پاك آن اجتماعي است كه همواره چشمهاي خائنانه و اسباب فتنه و شهوت در آن محكوم شود. و هدف از اين فرمان آسماني و روايات ديگري كه در اين باب است, جز احتياط و عاقبت انديشي نسبت به حدود اجتماع اسلامي كه از هر گونه فسادي مصون باشد چيز ديگري نيست..
دين الهي, با ترغيب صحيح فكر مرد و زن مسلمان را در سطحي قرار مي دهيد كه فقط هدف آنان رفع علاقه جنسي نباشد, و نميگذارد دلباختگي در امور جنسي آنرا بانحطاط اخلاقي بكشاند, و چنان افكار را آماده مي سازد كه حتي از خاطره شان اين هدف پست خطور نكند. نصف اجتماع بشريت را زنان تشكيل مي دهند, پس بنابراين مرگ بر ملتي! كه انگيزه همبستگي آنان چنين هدف كثيفي باشد و شهوت پرستي بر افراد آن جامعه رخنه كند, زيرا ديگري جنين ملتي از فرط بدبختي دچار دگرگوني و تكاپو در جهت بي هدفي! و اعصابي كوفته و سستي اراده, و از دست دادن تعادل فكري مي شود.
نخستين نگاه خائنانه انگيزه بر انگيختن شهوت و پايه فته را مي ريزد, زمينه براي انحراف فراهم مي شود پس ناگزير بايد اسلام در تربيت اجتماعي احتياط را مراعات كند زيرا تنها راه جلوگيري از فتنه همان است كه از سر چشمه بسته شود.
(قتل للمومنين يغضوا من ابصارهم… و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن…
بمردان و زنان امر مي كند كه بايد از وسيله فتنه و فساد جلوگيري كرد, و نخست بمرد كه بيشتر تحت تاثير مسئله جنسي قرار مي گيرد آغاز مي كند. زيرا شدت شرم و حياي زن مانع مي شود كه در اين مسئله ابتدا كند و نيز اگر مردان به اراده خود تسلط داشته و چشم پوشي كنند ديگر موردي براي جلوه زنان باقي نمي ماند زيرا هدف زنان از آرايش و خودنمايي جلب توجه مردان است و بس.
نخست مردان را از نگاه حرام باز مي دارد, سپس زنان را هم با خطاب جديدي امر مي كند, با وصف اينكه با يك خطاب غرض ايفا مي شد همانطوريكه در غالب احكام مردان و زنان مشتركا مورد خطاب قرار مي گيرند ولي چون اين فرمان, مسئله حفظ و صيانت و موجب تنظيم علاقه هائي است كه در قلبها سايه مي افكند و بازتاب در اعمال فردي و اجتماعي و در نسل آينده ظاهر مي شود بدين رو بصراحت و تاكيد بيشتري نياز دارد تا از هر گونه تاويل و سهل انگاري محفوظ باشد, نخست هر دو دسته در جداگانه و بعد بظور اجتماع امر مي كند و از عواقب خطرناك آن بر حذر مي دارد.
اين قدم اول احتياط و ما فرض مي كنيم مردها و زنها مراعات اين قانون را نموده و از نگاه كردن چشم پوشي كردند, آيا همين در جلوگيري از فساد و تكامل شرافت مرد و زن كفايت مي كند؟
ولي در نگاه هائيكه از انسان بدون توجه و قصد انجام مي شود چه بايد كرد؟ زيرا خود اين نگاه مقدمه نگاههاي بعدي و فراهم نمودن مراحل پس از نگاه است و اين مشكل با مسئله چشم پوشي حل نمي شود, و از طرفي هم خود بروز زينت و دلربائي هم سهم بسزائي در جلب توجه و بيداري غريزه و بالاخره فساد دارد, و فطرت انسان هم همچنانكه بطرف فساد رانده مي شود بسوي سعادت و ترقي هم مي رود, به بدبختي مي گرايد همانطوريكه بهدايت گرايش پيدا مي كند, پس بنابراين چه چيزي بجز حجاب از لغزش جلوگيري مي تواند بكند؟ همان حجابيكه زنان مسلمان بدون آن در اجتماع ظاهر نمي شوند.
در آيه شريفه مقدار صورت و دستها را استثنا مي فرمايد, و آن در صورتي است كه با زينت توجه ديگران را جلب نكنند و اما اگر زينتي باشد كه مورد توجه گردد مانند ساير اعضا بايد پوشيده شود.
بعد مي فرمايد:
(ليضربن بخمرهن علي جيوبهن)
خمار در لغت عرب بمعناي پوششي است ه سر زن با آن پوشانده مي شود, و جيب هم چاك لباس سينه است و مفهوم آيه شريفه عبارت از اينست كه زنان سينه خود را با پوشش سر بپوشانند بطوريكه از نظر هر بيننده مستور شود, و حتي بگو مگوها و يا ايما و اشاره در صورتيكه موجب بر انگيختن شهوت باشد بايد جلوگيري گردد, و نيز بايد آهسته قدم بردارد تا زينت هايشان معلوم نشود, زيرا درست است كه اين مسائل نخست در نظر بي اهميت تلقي مي شود ولي خطر در مراحل بعدي است كه دائره ايما و اشاره توسعه پيدا نموده و اندك اندك بجائي ميرسد كه نمي توان كنترل كرد. به ويژه اين كه غريزه جنسي با و هم و پندار تقويت مي شود.
بدينسان جامعيت دين اسلام معلوم مي شود كه تا چه اندازه با نكته بيني اين فرمان را صادر فرموده و مسئله مورد هيچگونه كوتاهي نيست چه اينكه از سر تا پا فتنه ميافرينند, بدينرو با دقت تمام حجاب را براي زن قرار داد كه از عواقب بيمناك آن محفوظ باشد. و نيز تقاضا مي شود آيه شريفه را دوباره قرائت فرمايد به ببند چطور حكم حجاب از محرم ها و افرادي كه در پيرامون آنان فتنه توليد نمي شود رفع شده است.
تحول سالم
طرفداران بي حجابي و اختلاط زنان با مردان دليل كه براي خود مي آورند بسيار خنده آور است مي گويند:
اختلاط بين دو جنس زن و مرد و در هم شكستن قيودي كه جز رنج و مشقت نتيجه اي ندارد موجب مي شود كه تحول سالمي!! ايجاد شود زيرا زن و مرد در سايه اين اصلاح از هر گونه لغزشي محفوظ خواند بود.
اين دليلي است كه بر گفته خود مي آوردند, ملاحظه فرمائيد كه چگونه با طرح خاصي دليل را مسلم جلوه مي دهند آيا مي توانيد درست اين دليل را تجزيه و تحليل نموده و رد نمائيد؟
اگر بخواهيد درست واقعيت اين دليل روشن شود با طرح مثالي ارزيابي مي كنيم: در مقابله يك فرد گرسنه و شكم پرستي سفره رنگين بگذاريد كه غذاهاي گوناگوني داشته و سپيس او را واگذاريد كه ساعتي يك يك بشقابها و عطر غذاهاي مطبوع را بابررسي انواع غذا و شماره ميوه ها بدون آنكه به آنها دست بزند فقط نگاه كند, پس از اينكه خوب نگاه كرد سوال كنيد باز احساس گرسنگي مي كني؟ مگر چشمها از ديدن و مشام از بوي عطر و مغز از تصوير غذاها سير نشد و چرا گرسنگي شما باقي است!؟
بديهي است چنين سوالي خنده آور است زيرا لذت چشم با نگاههاي شهوت انگيز, و لذت گوش از غنج و و دلال ها و لذات حواس ديگر با حركات ديگر همه اينها لهيب جنسي را در انسان اي سروران گرامي!! خاموش مي كند, و اين موضوع چنان روشن است كه نيازي باستدلال ندارد.
درست است كه راههاي نيل به لذت جنسي متنوع و اسلوبهاي مختلفي دارد و خود اجتماع بازن و نگاه شهوت انگيز و شنيدن سخنان دلنشين وي هم از راههائ كه از التهاب غريزه مي كاهد ولي بر خوانندگان محترم اين امر روشن است كه هدف اصلي غير از اين مقدمات است, و نيز خوانندگان محترم بهتر مي دانند كه تا وقتي كميابي نهائي جنسي حاصل نشود هر مقدمه بيمورد است و بطور كلي اين مقدمات كوچك جنبه تحريكي دارد كه هر قدر اجتماع تكرار و معاشقه تنوع داشته باشد بيشتر غريزه وي تحريك شده و بالاخره موضوع را به مرحله اي مي رساند كه پيوسته در رنج يك نوع حالت طلب بسر مي برد.
پس اين تحول سالم.. در چه وقتي است!؟
اين سروران! چنين مي پندارند كه نيروي جنسي در محدوديتي است كه با سخن گفتن و معاشقه از فشار آن كاسته مي شود ولي واقعيت غير از آن چيزيست كه آنان مي پندارند, زيرا غريزه جنسي بدون اندك سستي همواره در التهاب و انگيزه تراوش غده هاي جنسي است و هيچگونه آرامش پيدا نمي كند مگر در صورت اجابت كامل و اگر آرامش هم پيدا شود موقتي است و بزودي با هر چه نيروي تمامتر بروز مي كند و پس بر خلاف تصور آنان نيروي جنسي چنان قوي است كه انسان را از هر گونه جلوگيري عاجز و به اراده و اعصاب وي مسلط مي شود و اين واقعيتي است كه قابل هيچگونه ترديدي نيست.
در كتابي كه بعضي از استادها نوشته است, از دست ما شرقيها كه بموازين اخلاقي و ملي احترام خاصي قائل و در حفظ آن كوشا هستيم شكوه مي كند و بضعف و حالات غير عادي كه در نتيجه خود و داشتن باين قيود اخلاقي دامنگير فرد مي شود اشاره مي كند گويي فقط معنويات به ما شرقيها اختصاص دارد, و فقط ما هستيم كه در مقابل اين معنويات احساس مسئوليت مي كنيمو اين احساس وظيفه تمام بشريت نيست, و شايد نظر استاد بر اينست كه اصول با ارزش اخلاقي از اوهامي است كه شرقيها ابتكار كرده, و اينگونه مشقتها را بر خود هموار مي دارند!
در اين كتاب داستان كوتاهي خواندم كه استاد مي خواهد با طرح اين قصه آزادي وسيع و تحول سالمي كه خواسته آنها است اثبات كند,
قصه عبارت از مجلس رقصي است كه در امريكا و يا اروپا برگزار بوده (ناچار آقاي دكتر براي اخذ دكترا با آنجا مسافرت نموده بودند) مي گويد: ديدم رقاصه ها دفعتا بدون كوچكترين پوششي برهنه در صحنه نمايش ظاهر شدند, و اين برخورد عجيب! صدمه بزرگي بر وي وارد مي كند ولي مع الوصف استاد در مليت خود باقيو همچنان اصول اخلاقي را احترام و تقديس مي كند, و نيز اضافه مي كند: اين صدمه روحي بيشتر از چند لحظه اي طول نكشيد و از بين رفت, دقت فرماييد, كه اين جناب دكتر چقدر با شيوه ماهرانه اي كه مجهزتر از هر وسائل طبي است بنابودي روحهاي سالم مي پردازد, آخر چگونه صدمه روحي بيشتر از چند لحظه طول نكشيد و هر اثر سوي كه داشت از نفس استاد زايل شد!؟
و اصلا توضيح نداده چطور عمل اين تطهير سريع انجام شده, و چگونه در عرض چند دقيقه تحول سالم پديد گشت؟ و چرا جناب دكتر با قاطعيت بدون هيچ ملاحظه اي اين موضوع را روشن نكرده كه بچه علت چنين تطهير سريع و سالم را در اين سامان ميان خواهران وطني آرزو دارند؟
عده اي چنين مي پندارند اصول با ارزش اخلاقي و ملي جامعه اي عبارت از محصول عادت و صفات گروهي است كه در طول يك قرن و يا قرنهاي متمادي بروز كند مي باشد. روي همين جهت اصول اخلاقي و ملي را عبارت از يكدسته تقليدهاي اجتماعي مي دانند, و از طرفي هم بديهي است كه اساس تقليد اجتماعي ثبات و دوامي ندارد و با تغيير مسير زندگي اجتماعي ملتي همان اصول اخلاقي هم تغيير خواهد پذيرفت, و از بهترين وسائل تغيير جهت ديد اجتماع در نظر اين روشنفكران انتشار و سوق جامعه به شهوت پرستي است كه در اين موقع اصول اخلاقي محكوم بزوال و جاي خود را با اصولي كه هم آهنگ با هدف آنان است مبدل مي سازد.
در بي اساس بودن اين طرز تفكر همين بس كه تقليد و اصول اختلافي را بطور ننگ آميزي بهم آميخته اند زيرا اصول با ارزش اخلاقي عبارت از صفات پاكي است كه از موازين فطري سرچشمه مي گيرد و سپس با مرور تكامل يافته تا جائيكه بر محله يقين مي رسد,
روي همين جهت است اصول با ارزش اخلاقي تغيير ناپذير و يا همچون امور ثابتي دير به زوال مي گرايد گر چه در ريشه موازين اخلاق دانشمندان اختلاف دارند. ولي در نتيجه مخالف همديگر نبوده و با اصول اخلاقي اعتراف دارند مخصوصا صفات بارزي كه مورد ترديدي نيست, ولي تقليد عبارت از يك رشته اعمال و يا صفاتي است كه در ميان اجتماع پديد شده و به تمام افراد سرايت مي كند تا اندازه ئيكه جنبه همگاني پيدا نموده, و توده اجتماع در حفظ و حراست و اجراي آن مي كوشد, انگيزه تقليد گاهي جز خيال چيز ديگري نيست و گاهي انديشه صحيحي از انديشه ها است, و گاهي اصول اخلاقي و با دين حقي از اديان و يا مخلوطي از حق و باطل و يا درست و نادرست مي باشد.
در هر صورت مثلا دروغ از اصول اخلاقي نيست و هرگز نبايد چنين انتظاري داشت كه روزگاري دروغ از موازين اخلاق بشمار آيد, اگرچه در اجتماع دروغ شايع و قبح آن از بين برود و بلكه اگر چه در اجتماع پندار اين دسته هم شيوع پيدا كند كه: واداشتن انسان براستي انگيزه اش از ضعف سر چشمه مي گيرد, شهوت پرستي و شهوت راني هيچوقت از اصول اخلاقي انسان نيست و هرگز در محور آن داخل نمي شود اگر چه شهوت به رگ و ريشه اجتماع سرايت نمايد و وسائل آن را فراوان نموده و بنام فكر عالي و علم بر اجتماع را از اصول انسان بشمار آورد, اگر چه يك مشت افراد بي مايه تحسين نموده, و با زيور آزادي و تمدن و فلسفه بافي آنرا زينت دهند!
حجاب دژ امنيت زن در اجتماع براي حفظ هويت انساني اوست. حجاب براي محفوظ ماندن, عفيف ماندن و زيبا و پاكدامن بودن است.
حجاب احساس و نيازي فطري هر زني است و شرم و حيا و عشق و اشتياق به عفاف و پاكدامني با تار و پود زن سر شته شده است.
حجاب لباسي است متناسب با ارزشها و بينشهاي يك زن مسلمان. رابطه حجاب و پوشش, با فرهنگ اسلامي ما عجين است و براي ارزش دادن به زن است. و عكس آن هم صادق است يعني بي حجابي و برهنگي از بين بردن ارزش زن و او را تا حد يك كالا و يك جنس پست تنزل دادن است.
و بايد گفت: زن مظلومترين قرباني سرمايه داري غرب و در عين حال برنده ترين سلاح دست همين سرمايه داري است.
كسانيكه زن را به عنوان كالا و جنس در جهان مطرح و بعد عرضه نمودند, بزرگترين خيانت را كردند و او را از هويت واقعي و حقيقي و معنوي خويش تهي نمودند و همه وجود زن را در جسم او منحصر دانستند و آنگاه چشمان آزمند دنيا پرستان, زن را چونان طعمه اي براي گرمي بازار سرمايه برگزيدند و او را در مسلخ پول قرباني كردند.
دريغا! از تمدن و فرهنگي كه زن را به صورت حيواني در آورده است كه بايد از جنسيت او بهره گرفت بي هيچ قيد و شرط و حد ومرزي. اين حيوان كه خود افسارش به دست دنيا داران حريص است, به نوبه خود افسار مردان را در دست دارد و اين افسار همان نگاه مردان است كه آنان را غافل از همه چيز برده وار به دنبال زنان مي كشد و كار به جايي مي رسد كه اگر زندگي زن بسته به آن است كه او ر انگاه كنند, مرد نيز براي آن زنده است كه زن را نگاه كند و از (نگاه) تا (نگاه) راهي نيست و فاصله اين دو حتي از تفاوت اين دو كلمه نيز كمتر است, كه (نگاه) در حقيقت همان (نگاه)است.
آري بايد گفت كساني كه زن را به عنوان كالا مطرح مي كنند و با زبان آزادي حرف مي زنند, در قبال اعطاي آزادي به زن, آزادي انسان او را سلب كردند براي وصول به اهداف پليد سياسي و اقتصادي و فرهنگي كه داشتند!
براستي با زن چه كردند؟ زني كه سرچشمه خلقت انسان و منشا صفا و محبت وكمال است, با او چه كردنده اند؟ آيا آنطور كه (بايد باشد) هست يا آنطور كه (مي خواهند باشد)؟.
(انسان) است يا يك موجود متحركت بي خاصيت؟ (انسان) است يا عروسك كوكي؟ كه انديشه در او مرده است؟
و با زن چه كرده ايم؟ آيا تقصير ها از فرهنگ و تمدن غرب است؟ يا ما هم مقصريم؟
آيا ما به دختران پاك و عفيفي كه جاذبه سحر انگيز غرب آنها را فريب نداده و چه چيز آموختيم كه بتدريج در آن تجربه پيدا كنند؟ آيا ما به سمت و سوي دختراني كه رنگ فرهنگ غربي را گرفته و سر گردن و حيران و بي هدف و بي تفاوت, شب و روز را مي گذرانند, رفتيم و راه درست زيستن و انسان بودن را آموختيم!؟
آيا در نگرش و بينشمان نسبت به زن امروز, تجديد نظر كرديم!؟
بديهي و روشن است كه نگرش ما به زن داراي نوسان زيادي بوده, گاهي زن را به عنوان موجودي منحط و گاهي كالا و شئيي و گاهي فرمانروا و حاكم بر مقررات خود و گاهي بصورت كارگر دانسته ايم!؟ هيچيك از اينها شناخت فطري و انساني و بزرگوارانه درباره زن نيست, زن ابزار, حيوان, برده و …نيست!
زن (انسان) است و او را روي قصد و هدف آفريده اند و براي آفرينش او حكمتي منظور بوده است پس در پرتو هدايت و حكمت و مكتب به كمال جاودانگي مي رسد. و بناچار بايد چشم اندازها و ويژگيهاي ذاتي اين موجود را بگونه اي مي رسد. و بناچار بايد چشم اندازها و ويژگيهاي ذاتي اين موجود را بگونه اي كلي باز شناسيم و بناچار بايد شيوه روبروئي اين موجود را با فرهنگ و تمدن و پديده هاي جديد باز شناسيم.
يكي از پديده هاي شوم و استكباري كه درصد ساله اخير رواج و گسترش پيدا نموده, پديده بي حجابي و بد حجابي است كه توسط استعمار گران طراحي و برنامه ريزي شده است, براي سقوط انسانيت زن,! براي نابودي و برنامه ريزي شده است, براي سقوط انسانيت زن,! براي نابودي و تباهي نسل و به فساد كشاندن اجتماع,! با تمام ابزار و تجهيزات فرهنگي- تبليغي- تربيتي وارد شده اند, و با تمام توان هجوم آورده اند كه همان تهاجم فرهنگي با تمام ابعادش مي باشد! و وظيفه و مسئوليت خطير ما اينست كه با ابزار و تجهيزات خود آنها وارد ميدان شويم يعني اگر آنها از ابزار هنر استفاده مي كنند ما هم بايد براي حفاظت و حراست از ارزشهاي انقلاب اسلامي مان از همان ابزار بهره ببريم, البته با شيوه هاي جديد و استفاده از تكنيكهاي موجد اميد است مفيد و سازنده شود.
آدم عليه السلام پس از يك توقف كوتاه در بهشت كه نصف روز از روزهاي آخرت بود, به كوه نور در كشور هند و حوا به جده پياده شدند, پس از پايان هجران و مفارقت كه به وصال منتهي مي شد, برهنه و عريان بودند, خداوند امر كرد يكي از هشت جفت قوچي كه از بهشت به ايشان عطا كرده بود, ذبح كنند سپسحوا پشم آن را رشت, با دست ياري آدم (ع) از تابيده هاي آن يك جامعه بلند براي آدم و يك پيراهن و روسري جهت حوا بافته شد, بدين وسيله, بدن انسانهاي نخستين پوشيده گرديد و از برهنگي و شرمندگي آن نجات يافت.
روزش شخصي نابينائي اجازه خواست كه داخل خانه حضرت زهرا (سيستم) شود, ابتدا حضرت خود را پوشاند و در حجاب مستور كرد بعد اجاز ورود به آن نابينا داد. پدرش پيغمبر اكرم (ص) به فاطمه فرمود به چه علت خود را پوشاندي و در حجاب رفتي, در حاليكه اين مرد نابينا, نمي بيند. عرض كرد: اگر او مرا نمي بيند ولي من او را مي بينم, اگر در چادر نباشم., بو و رايحه مرا استشمام مي كند. پس حضرت فرمود: شهادت مي دهم كه تو پاره تن من مي باشي.
اي پيامبر! مردان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و دامن و اندامشان را (از عمل زشت و تماس ها نامشروع) محفوظ دارند اين دستور حافظ پاكي و عفت آنهاست و خداوند به آن چه انجام مي دهندآگاه است.
و زنان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و دامنشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه آشكار نسازند. و بايد سينه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زينت و زيبايي خود را بر بيگانه آشكار نسازند…. (نور /30).
اي پيامبر! با زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو كه خويشتن را با لباس خود (لباس مخصوصيكه در آن هنگام مرسوم بوده) فرو پوشنده كه اين كار براي اينكه آنها (به عفت و آزادگي) شناخته شوند تا از معرض و جسارت (هوس بازان) آزار نكشند بر آنان بسيار بهتر است (احزاب /59)
و اگر زنان در بازار, خريد و فروش مي كنند و شما درباره جنسي از آنان پرسش كرديد بايستي از پس حجاب و پوشش باشد. (احزاب /53)
روزي در مدينه زن جوان زيبائي در حاليكه دنباله روسري خود را طبق معمول آن زمان به پشت گوشهاي خود انداخته بود از كوچه عبور مي كرد.
جواني از انصار با وي روبرو شد چنان منظره زيبا و اندام او جوان را تحت تاثير قرار داد كه از خود بيخود و از اطرافش غافل گرديد در حاليكه جلو خود را نمي ديد آن زن واد كوچه اي شد چشم جوان فقط بدنبال او بود همان طور كه بي اختيار مي رفت ناگهان بر آمدگي استخوان يا شيشه اي كه در ديوار بود به صورتش اصابت كرد، چهره اش بر اثر آن ضربه شكافت و خون جاري شد سر و سينه و لباسش آلوده بخون شد.
با همين حال حضور رسول اكرم رفت و داستان خود را بعرض رسانيد در اين مورد جبرئيل با آيه مباركه نازل شد: قل للمومنين يغضوا من ابصارهم .( اي پيامبر به افراد با ايمان بگو ديدگانشان را بر هم نهند).
يكي از باستان شناسان، لباس مروم سومري را كه در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد زندگي مي كرده اند، چنين ترسيم مي كند:
زنان روپوشي از روي شانه چپ بر بدن خود مي انداختند و مردان پوشش خود را به كمر مي بستند و نيمه بالاي بدنشان برهنه مي ماند، ولي با پيشرفت تمدن، لباس هم بلندتر شد تا جايي كه همه بدن خود را تا گردن مي پوشاندند.
بنابراين با توجه به شواهد مزبور مي توان گفت كه سرما و گرما علت اصلي اختيار پوشاك نبوده بلكه علت آن، حيا و پوشاندن شرمگاه بوده است حتي در زمان ايران باستان به تصاويري از بانوان ايراني بر مي خوريم كه علاوه بر لباس بدن، خود را با چادري كه شبيه به چادر زن امروز ايران است مي پوشاندند.5
تنها عامل سيستم خوش بختي در شكل زندگي زن پوشيدگي اوست فلسفه پوشش زن موجب تحكيم روابط زناشوئي در محيط خانوادگي و كادر ازدواج مشروع مي باشد: پوشيدگي زن جلوهر گونه معاشرت هاي بي بندبار و نكبت بار مي گيرد متقابلا محيط خانه مملو از مهر وفا باضافه پيوند زناشوئي بايد رفاقت و صميمت در زوجين بوجود مي آيد. آنكه اسلام مي خواهد همين است كه تمام علاقه و توجه زوجين بيكديگر باشد و همسر چشمش تنها بشوهر خويش دوخته باشد.
رسولخدا بدخترش فاطمه فرمود بهترين چيز (زينتها) براي زن كدام است عرضكرد او مردي را نبيند و مردي هم وي را نبيند [1]
ابوعلي سينا مي گويد فيلسوف شرق ابن سينا مي گويد بر مرد لازم است زن را به تربيت فرزندان و تدبير خانه داري مشغول نموده وسائل پوشش و آرامش او را مهيا نمايد اگر زن بيكار و بكارخانه خود مشغول نباشد قهرا ميل به نمايش و اسراف در زينت و لهو مي كند و با اين واسطه از وظفيه طبيعي خود خارج شده سرانجام مخالفت با حقوق وبزرگواري مرد مي كند. [2]
در حكم حجاب اسلامي از نظر مقدار و اندازه در مثل چهره و كفين بين برگان از علما اختلاف و ناسازگاري واقع شده اما در وجودب پوشش موي سرو تمام بدن جزوجه و كفين وقدمين همه فقها متفق الرايند. در اين محل مورد اختلاف سخناني بعنوان دليل و برهان و بدل شده در اين مسئله گامها لغزنده و قلمها تند روي كرده، انديشه ها از درك آن باز مانده سرانجام با ختلاف و دو دستگي در راي كشيده شده است.
آنچه الزمه محكمه وجدان و تتبع كامل در آيات در روايات مربوطه است ما را به اين نتيجه مي رساند كه: پوشش تمام بدن براي زن حتي چهره و دست ها تا مچ لازم است (ما اين مدعي را با خواست خدا با يك سلسله تحقيقات و برهان علمي بعد از اين به ثبوت مي رسانيم.
و نيز براي مردهاي بيگانه هم نگاه بچهره ودستهاي زنان مسلمان جايز نيست[3] جز در موارديكه از جانب شرع تجويز شده مانند ادا شهادت وازدواج و معالجه نزد طبيب.
بطور كلي اگر برهان ما را همراه باشد در مسئله ديني از تك روي خوف نداريم خوشبختانه طرفداران اين نظريه بسياري از دانشمندان و فقيهان قديم و جديد اسلام مي باشند.
واگذاردن كارها بخدا سبب پيشرفت و اميدواري باو، رمز و موفقيت است.
در تدوين اين كتاب استمداد مي كنيم از مادر امامان، خورشيدا آسمان حياو عفت، پاره تن بهترين مردم: فاطمه زهرا (ع) كه بر خودش و پدر و شوهر و فرزندان گرامش درود خداي توانا و دانا باد.
دو تن از دانشمندان عامه ترمذي و امام نبوي از قول پيغمبر اكرم (ص) نقل كرده انند كه فرمود: المرئه عوره فاذاخر خرجت استشرفها الشيطان [4]
زن همه ش عورت و شهوت انگيز است و رابطه با شهوتراني دارد زمانيكه از خانه خارج شود شيطان بر او تسلط كامل پيدا مي كند و در منطقه نفوذ وي قرار مي گيرد.
راستي زن تمام پيكرش شرمگاه وتحريك كننده است واينكه تمام بدن زن عورت است اصل پايه مسئله حجاب است. بازگشت از اين اصل اساسي جز با برهان قانع كننده جايز نيست: (چه گونه مي توان گفت نگاه بچهره زن جوان و زيبا شهوت انگيز نيست.
ما همه مي دانيم و مي بينيم تمام دوستي هاي عاشقانه و روابط نامشروع اجتماع كنوني نخست از راه نگاه بچهره هاي دوشيزگان و زنان جوان آغاز مي شود براي دومين و سومين بار كه تكرار مي شود نقشه ها براي رسيدن بهدف طرح مي گردد و دامنه همين نگاه آنقدر گسترش پيدا مي كند كه: غريزه جنسي بهيجان آمده يكباره پا از حريم تقوي و پاكي بيرون رفته گوهر گرانبهاي ايمان و دامن هاي پاك و عفت خانواده ها بباد همين نگاه و زناي چشم مي رود.
گروهي از جوانان قريش در بازار عكاظ كنار زني از بين عامر نشسته بودند، جواني كه بني كنانه دور آن زن مي چرخيد در حاليكه آن زن روپوشي به چهره و پيراهني بلند در برداشت.
جوانان از ديدن طرز و هيئت او شگفتي مي نمودند از وي تقاضا كردند كه نقاب ازچهره بردارد خود داري كرد. يكي از جوانها از پشت سرش آمد دنباله پيراهنش را بوسيله خاري به پشتش بست آن ملتفت نشد، چون از جاي برخواست پيراهن قهرا كوتاه شده بود در نتيجه پشت او پيدا گرديد، پس جوانان خنده كنان گفتند او ما را منع كرد از نگاه كردن بصورتش ما پشت او را ديديم، زن فرياد كنان آل عامر را صدا زد مردم در اطراف قضيه به گفتگو پرداختند سرانجام جنگي كه با خونريزي همراه واقع شد. اين داستان سي سال قبل از ظهور اسلام اتفاق افتاده و فهميده مي شود كه قبل از اسلام مسئله پوشش چهره زن مرسوم بوده است.
هنگاميكه سه تن از دختران كسري شاهنشاه ساساني با ثروت فراواني از اموال آنها را براي عمر آوردند. شاهزادگان ايراني را برابر عمر در حاليكه با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند عمر دستور داد با آوازي بلند با آنان فرياد كشند كه پوشش از چهره برگيرند تا مسلمانان آنها را ببينند و خريداران بيشتر پول پاي آنها بريزند. دوشيزگان ايراني از برهنه كردن صورت خود داري كردند و مشت ب سينه نماينده عمر زدندو آنان ار از خود دور ساختند، عمر خشمناك شد و خواست با تازيانه آنان را بيازارد در آن حال شاهزادگان ايراني مي گريستند.
حضرت علي (ع) به عمر فرمود: در رفتارت مدارا كن از يغمبر خدا شنيدم كه مي فرمود: بزرگ و شريف هر قومي را كه خوار و فقير شد گرامي داريد. عمر پس از شنيدن فرمايش حضرت علي (ع) آتش خشمش فرو نشست سپس حضرت اضافه فرمود: با دختران ملوك نبايد معامله دختران بازاري كرد.
يوسف كوخ نشين، يوسف در بدر و اسير واز چاه بيرون آمده، اينك در كاخ بسر مي برد و روز بروز آثار رشد جسمي و روحي از او پرتو افكن است، كمال وجمال معرفت و عفت، مالحت وحسن و وقاري را كه دارد نه تنها دل عزير مصر را تصرف كرده بلكه در دل همسر عزيز مصر هم جاي گرفته است، بانوئي كه مي گويند فرزند نداشته و در بهترين وضع بسر مي برده و زندگيش را با تفريح و خوشگذاراني مي گذراند اينكه عاشق دلداده يوسف گشته و لحظه اي از فكر وي خارج نمي شود.
زليخا در خلوتگاه كاخ، رفت وآمد و قد و بالاي يوسف را مي بيند، هر چه در اين باره بيشتر فكر مي كند زيادتر بر شگفتيش مي افزايد، عجب جواني كه با آراستگيهاي ظاهري و معنوي قرين شده، يكدنيا حيا و عفت و پاكي است، اصلا در كارهاي او خيانت نيست.
زليخا شب و روز در فكر يوسف است ولي هر چه طفره مي زد نمي توانست از يوسف كام بگيرد، در تمام لحظات او را فرشته عفت مي ديد، تا آنكه در يكي ازفرصت هاي مناسب خود را چون عروس حجله با طرز خاصي آراست و با حركات عاشقانه در خلوتگاه قصر خواست يوسف را بطرف خود مايل كند. در حاليكه درهاي قصر را يكي پس از ديگري بسته بود، ولي هر چه اطوار ريخت يوسف تكان نخورد تهديدات و تطميعات زليخا، يوسف قهرمان را از پاي در نياورد، زليخا گفت: زود باش زود باش، يوسيف گفت: پناه به خدا من به سرپرست خود كه از من پرستاري خوبي كرده خيانت نمي كنم، هيچگاه ستمكار، راه رستگاري ندارد.
آري خداوند اينطور يوسف را مدد كرد، تا عمل خلاف عفت را از او دور كند، زيرا يوسف از بندگان خالص خداوند بود (انه من عبادنا المخلصين) براستي يوسف در اين بحران خطير، نيكو مجاهده كرد، چه مجاهده اي بزرگ كه بفرموده علي (ع): (مجاهدي كه در راه خدا شهيد شود پاداش او بيشتر از كسي نيست كه بتواند كار حرامي را انجام دهد ولي عفت بوروزد. حقا شخص عفيف و پاكدامن نزديك است فرشته اي از فرشتگان گردد.
يكي از صفات نيك اخلاقي، براي زن ومرد، (حيا و عفت) است، حيا يعني انسان در برابر حق، با كمال احترام، سر فرود آورد و تسليم آن باشد، عفت يعني خويشتن داري و پاكدامني و مراقبت
امام علي (ع) فرمود: الحيا مفتاح كل خير: (حيا شرم كليد همه نيكي ها است)[5]
نيز فرمود: اعقل الناس احياهم: (عاقلترين انسانها، باحياترين آنها است)[6]
و در مورد ديگر فرمود: سبب العفه الحياه: حيا، موجب حفظ عفت و پاكدامني است.
علي قدر الحيا تكون العفه: (عفت و پاكدامني، به اندازه حيا است)
امام صادق (ع) فرمود: لا ايمان لمن لا حيا له: (كسي كه حيا ندارد، ايمان ندارد[7]
رسول اكرم (ص) فرمود: الحياه عشره اجزا فتسعه في النسا و واحد في الرجال: (حيا، داراي ده قسمت است، نه قسمت آن در زنان و يك قسم آن در مردان است.)[8]
امام صادق (ع) نيز همين سخن را فرمود، ولي افزود:
(هر گاه زن، قاعده شد (خون حيض ديد) يك قسم از حيا او مي رود، وهنگامي كه عقد ازدواج او خوانده شد، يك قسم ديگر حياي او نيز مي رود، وهنگامني كه با شوهرش آميزش نمود، يك قسم ديگر حيا او نيز مي رود، و هنگامي كه زائيد، جز ديگر حيا او نيز مي رود، و براي او پنج قسم ديگر حيا مي ماند، اگر زنا كرد، همه حياي او مي رود، ولي اگر عفت خود را حفظ نمود، پنج قسم حياي او باقي مي ماند)[9]
امام باقر (ع) فرمود: ما عبد الله بشيي افضل من عفه بطن و فرج:( خداوند به چيزي عبادت نشده كه بهتر از نگهداشتن شكم از غذاي حرام، و پاكدامني باشد)[10]
امام سجاد (ع) فرمود: ما من شيئي احب الي الله بعد معرقته من عفه البطن و الفرج: (هيچ چيزي بعد از شناخت خدا، در پيشگاه او، بهتر از كنترل شكم (از غذاي حرام) و كنترل زير شكم نيست.
امام علي (ع) فرمود: همراه حضرت زهرا (س) به حضور پيامبر اكرم (ص) رفتيم، ديديم گريه شديد مي كند، عرض كردم: پدر و مادرم به فدايت، چرا گريه مي كني؟
فرمود: اي علي! در شب معراج زناني را در عذابهاي گوناگون ديدم، از اين رو گريه مي كنم (از جمله فرمود:
1-زني را ديدم به مويش آويزان است، و مغز سرش از شدت گرما مي جوشد.
2-و زني را ديدم كه به دو پايش، آويزان شده است.
3-و زني را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خورد.
4-و زني را ديدم كه با قيچي ها، گوشت بدن خود را بريده بريده مي كند.
5-و زني را ديدم كه صورت و بدنش مي سوخت، و او روده هاي خود را مي خورد....
حضرت زهرا (س) عرض كرد: (اي حبيب و نور چشمم! به من بگو عمل آن زنها در دنيا چه بود كه اين گونه مجازات مي شدند.
پيامبر (ص) فرمود:
1-زني كه به مويش آويزان شده بود و مغز سرش از گرما مي جوشيد، به خاطر آن بود كه در دنيا، موي سرش را از نامحرمان نمي پوشيد.
2-زني كه به دو پايش آويزان بود، به خاطر آن بود كه در دنيا بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون مي رفت.
3-زني كه گوشت بدنش را مي خورد، به خاطر آن بود كه در دنيا، اندام خود را براي نامحرم، آرايش مي كرد.
4-زني كه با قيچي ها، گوشت بدنش را مي بريد، به خاطر آن بود كه او در دنيا، خود فروشي مي كرد، و خود را براي كامجويي عياشان، در معرض تماشاي آنها مي گذاشت.
5-و زني كه صورت و بدنش مي سوخت، و روده هاي خود را مي خورد. به خاطر آن بود كه بين زن و مرد نامحرم، رابطه نامشروبرقرار مي نمود، و در اين جهت دلالي مي كرد...
در پايان فرمود: ويل لامراه اغضبت زوجها، و طوبي لامراه رضي عنها زوجها: ( و اي بر زني كه شوهرش را خشمگين كند، و خوشا به حال زني كه شوهرش از او خشنود باشد.
[3]در اينجا دو مسئله مطرح است : اول وجوب پوشش تمام بدن كه وظيفه زن است.
دوم مسئله حرمت نظر بزن كه مربوط بمرد است
اگر در وظيفه مربوط بزنها بوجوب پوشش تمام بدن حتي چهره ودستها تا مچ بشويم در مسئله حرمت نظر مي گوئيم براي مردها همانطور كه نگاه به پيكر عريان زن حرام است به چهره زيبا و دستهاي لطيف او هم حرام است چنانچه اگر قائل نشويم باز ممكن است حرمت نظر را بگوئيم در هر حال اين دو مسئله از همديگر جداست در مسئله اول ارباب فتوي از قدما و متاخرين مختلف الراي مي باشند بعضي قائل بوجوب پوشش وجه و كفين و برخي وجود نظر داده اند چنانچه حرمت نظر هم اختلافي است البته اين را بايد دانست كه نظر اگر بمنظور چشم چراني و لذت بردن باشد مطلقا حرام است چه بزنهاي بيگانه و غير بيگانه آري در مورديكه نظر براي خواستگاري باشد نظر جايز است كه بعدا در اين زمينه رواياتي نقل خواهيم كرد.
[4]سنن ترمذي ج 3 ص 27- امام نبوي ج 2 در مصابيح ص 17
[5]غرر الحكم، مطابق نقل ميزان الحكمه، ج 2ص 562 و 563
مطمئناً تا بحال چنين سئوالاتي براي همهي ما نه فقط براي زنان بلكه براي برخي از مردان هم به وجود آمده است. اينكه چرا زنان بايد حجاب داشته باشند؟ اصلاً كجاي قرآن نوشته شده كه زن بايد حجاب داشته باشد؟ چرا مردان هر كاري كه دلشان ميخواهد ميكنند و همهي محدوديتها براي زنان در نظر گرفته شده است؟ چرا نميگذارند همه آزاد باشند تا موضوع طبيعي و عادي شود و هيچ حساسيتي وجود نداشته باشد؟ مردم آنقدر سخت گرفتهاند كه حتي اگر زني در خانهاش تنها باشد و بخواهد نماز بخواند ميگويند بايد حجاب داشته باشد، مگر خدا مرد است كه از او هم بايد حجاب گرفت؟ اصلاً بيحجاب بودن من چ ضرري براي ديگران دارد؟ من هر طور كه دلم بخواهد لباس ميپوشم و آرايش ميكنم اين به ديگران چه ربطي دارد؟ من كه به قصد ايجاد انحراف و فساد آرايش نميكنم از اين گذشته چرا به مرد نميگويند نگاه نكنيد تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟ اگر قرار است كسي از بيحجابي من منحرف شود و به دامن گناه بيفتد به فرض كه من رعايت كنم آنقدر بيحجاب هست كه باز هم او به گناه بيافتد پس چه فرقي ميكند من با حجاب باشم يا بي حجاب؟ چرا اينقدر سختگيري؟ چرا حتي يك تار موي زن هم نبايد ديده شود آخر يك تار مو چه ضرري دارد؟ چه فسادي ايجاد ميكند؟ حالا مناين زمينه تحقيق ميكنم تصميم دارم به اين سئوالات پاسخ دهم.
اولين كار: تقسيم بندي سئوالات
1ـ بي حجابي خانمها چه ضرري براي ديگران دارد؟
2ـ آيا لزوم پوشش بانوان در قرآن مطرح شده؟
3ـ چه انگيزهاي ميتواند براي حفظ پوشش وجود داشته باشد؟ به عبارت ديگر فلسفه و حكمت پوشش چيست؟
4ـ چرا به مردها نميگويند نگاه نكنيد تا زنها مجبور نباشند خود را بپوشانند؟
5ـ چرا مردان مجازند هر كاري كه ميخواهند بكنند و هرگونه ميخواهند لباس بپوشند اما زنان بايد خود را بپوشانند؟
6ـ درست است كه من پوشش را رعايت نميكنم و با آرايش و لباسهاي شيك بيرون ميآيم اما قصه ترويج انحراف و فساد ندارم.
7ـ با بودن بيحجابهاي فراوان كه در هر حال اثر خود را ميگذارد رعايت كردن و نكردن من چه تفاوتي دارد؟
1ـ بيحجابي خانمها چه ضرري براي ديگران دارد؟
پاسخ اين سئوال را با سخن يكي از بزرگان آغاز ميكنيم كه ميگويد:
اسلام ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر، به محيط خانوادگي و در كادر ازدواج قانوني اختصاص يابد. اجتماع منحصراً براي كار و فعاليت باشد. برخلاف سيستم غربي عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوييهاي جنسي به هم ميآميزد. اسلام ميخواهد اين دو محيط را كاملاً از يكديگر تفكيك كند.
به نظر شما اگر محيط كار، درس، تحقيق، آزمايش و توليد كالاهاي مختلف محيطي خالي از زمينههاي وسوسهي شيطان و دور از نگاههاي آلوده و سخنهاي غرضآلود باشد ميزان موفقيت بيشتر است، يا هنگامي كه توجه هر كسي در اين محيطها به جنس مخالف باشد؟
نداشتن پوشش مناسب بانوان و مهار نكردن نگاه آقايان و اختلاط زن و مرد در محيطهاي مختلف فعاليتهاي اجتماعي به قدري آثار زيانبار دارد كه اگر كمي در آنها دقت شود، قطعاً هيچ زن و مرد متعهد و دلسوز جامعه حاضر نيست به چنين وضعي راضي شود.
خواهرم، من يقين دارم تو هم اگر در آنچه برايت مينويسم دقت كني و متوجه شوي با عدم رعايت پوشش مناسب چه صدمات جدي و مهمي به افراد و جامعه وارد ميشود، هرگز حاضر نيستي در اين جرائم سهيم باشي. من به طور خلاصه برخي از ضررهاي رعايت نكردن پوشش بانوان را برايت مينويسم:
الف ـ برهم خوردن آرامش رواني
هنگامي كه مردان و زنان در جامعه با حالتي برانگيزاننده ظاهر و هر لحظه با صحنهاي وسوسه انگيز مواجه شوند، هوسها و اميال نفساني در افراد جامعه بيدار شده و از آنجا كه نفس انسان با رسيدن به يك هوس سير نميشود و اين هوسبازي همچون شعلهي آتشي ميماند كه هر چه هيزم به آن برسد فروزانتر ميشود، و از طرفي همهي هوسها پاسخ خود را نمييابد و نميتواند بيابد، فشارهاي عصبي و هيجانات روحي كمكم زياد ميشود و نتيجهي آن در شكل استرس، نگراني، تفرق حواس، بداخلاقي و .... ظاهر ميشود.
ب ـ سست شدن بنياد خانواده:
مردي كه هر روز دهها زن آرايش كرده و بيحجاب را ميبيند و در محيط كار و در مسير حركت با آنان مواجهه ميشود، بويژه هنگامي كه لبخند و سخنان صميمي و دلنشين آنان را ميبيند و ميشنود، وقتي به خانه ميرسد از مشاهدهي همسر خود كه از زحمات كار روزانه خسته و غبار گرفته است لذت نميبرد. در اين صورت كافي است كه از تعهد و تقوي هم كم بهره باشد تا همسر خود را با آن بانوان مقايسه كند و در نتيجه از زندگي خود دلسرد گردد و زمينهي انحراف و كژروي و احياناً جدايي فراهم شود. بارها در جرايد خوانده يا از اشخاص شنيدهايم كه آقايي با خانمي كه در محيط كار يا تحصيل اوست ازدواج كرده و به تقاضاي او همسر قبلي خود را طلاق داده است.
افزايش طلاق، افزايش تعداد كودكان فراري و خياباني، كثرت فرزندان نامشروع كه ناشي از اختلافات خانوادگي و بيميلي زن و شوهر نسبت به ادامه زندگي است قابل انكار نيست، و بيشتر اين موارد ريشه در توجه به زنان و مردان كوچه و خيابان و محل كار دارد.
دوست من؛
تو تصور ميكني چرا جوانان امروز كمتر ميل به ازدواج دارند؟ در قديم كه محيط عمومي از خودنمايي زنان محفوظتر بود، شيرينترين آرزوي جوانان ازدواج بود و در سنين ابتدايي بلوغ، جوانان به سراغ ازدواج ميرفتند. اما متأسفانه امروز ميبينيم برخي از جوانان زماني كه نشاط و شور دارند به كامجويي از دختران و زنان بيحجاب مشغولاند و زماني ازدواج ميكنند كه زن را تنها براي خدمتكاري و خلاصي از اصرار والدين به ازدواج ميخواهند و نشاطي براي زندگي ندارند.
راستي اگر اين همه صحنههاي برانگيزاننده و چهرهها و آرايشهاي گوناگون را نميديدند باز هم چنين بود؟
چه كسي بايد خسارت از همپاشيدگي خانوادهها، دربدري فرزندان، افزايش اضطرابها و فشارهاي عصبي و تبعات اين وضع را بپردازد؟
آيا خانمي كه با عدم رعايت پوشش لازم و با لباسها و زينتها و آرايشهاي مهيج در كوچه و خيابان و محل كار ظاهر ميشود متوجه آثار عمل خود هست؟ و آيا ممكن است عامدانه چنين كند؟
ج ـ تضعيف فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي در جامعه
خواهرم، از تو ميپرسم:
در كارگاهي كه همه مرد باشند يا همه زن، كارها بهتر و با دقت بيشتر انجام ميشود، يا آنجا كه دائم توجه مردي معطوف قيافهي خانمي آراسته باشد و بالعكس؟
آيا در كلاسي كه پسر و دختر در فكر ارتباط با يكديگر و مشاهدهي طرز لباس پوشيدن و راه رفتن و حرفزدن يكديگر هستند بيشتر تحصيل علم و كمال ميشود يا آنجا كه افراد همجنس در يك كلاس هستند و تمام توجه معطوف درس و استاد است؟!
بسيار روشن است كه اختلاط زن و مرد و عدم رعايت پوشش لازم از سوي برخي زنان و نيز روحيهي هوسراني برخي مردان، ذهنها را مشغول ميكند و بازده كار را كاهش ميدهد.
مشاهدهي زنان و دختران جواني كه بدون پوشش صحيح و با خودنمايي و جلوهفروشيهاي مسموم در جامعه ظاهر شدهاند تحريك شده و به وادي هرزگي و پوچي در غلتيده و درس و كار را رها كرده و سر از زندان يا مراكز فساد و اعتياد درآورده است. آيا جبران خسارت ضايع شدن عمر اين جوانها كار سادهاي است؟ و آيا ضرري كه از اين ويرانگريهاي فكري و فرهنگي متوجه جامعه ميشود خسارتي ناچيز و قابل جبران است؟
دـ افزايش ناامني و خيانت:
سارقان هميشه در پي سرقت و تصاحب اموال ديگران هستند، اما هنگامي كه شخصي بي احتياطي ميكند و مثلاً در خودرو خود را باز ميگذارد يا درب منزل را نميبندد و يا طلا، جواهرات و پول خود را در معرض ديد قرار ميدهد بيشتر در معرض دستبرد قرار ميگيرد چرا كه سارقان زمينه را براي فعاليت خود مهياتر ميبينند.
همين طور افراد بيماردل و كساني كه دنبال هوسراني و كامجويي هستند، وقتي خانمي را ميبينند كه پوشش لازم را ندارد و يا در مكانهاي عمومي با آرايش و لباسهاي برانگيزاننده حضور پيدا كرده، بيشتر تحريك ميشوند، به او تعرض ميكنند و با ايجاد مزاحمتهاي مختلف به اذيت و آزار ميپردازند تا آنجا كه آبرو و حتي جان چنين خانمهايي بارها به دست اينگونه افراد به خطر افتاده است.
اگر پروندهي جانياني كه با عنوانهاي نظير خفاش شب، گروه عقرب، گروه باغآلو، و ... محاكمه شدهاند را مرور كنيد ميبينيد تقريباً تمام كساني كه به دام اينان افتاده و پس از تحمل آزارهاي فراوان جان خود را از دست دادهاند، خانمهايي بودهاند كه پوشش لازم و خداپسندانه را نداشتهاند. و متأسفانه اينگونه قربانيان حوادث ناگوار كم نيستند و شك ندارم كه اكثر آن قربانيان هرگز نه قصد ايجاد ناامني در جامعه داشتهاند و نه از جان خود سير شده بودند، بلكه به گمان خود ميخواستند با لباس و آرايش مورد علاقهي خود در كوچه و خيابان ظاهر شوند. غافل از اينكه اين كار چه نتايج تأسفباري به دنبال دارد. تداوم چنين مسائلي باعث افزايش ناامني و فساد در جامعه و از بين رفتن آسايش فردي و اجتماعي خواهد شد.
ه ـ كم شدن ارزش و احترام زن در خانواده و جامعه:
هنگامي كه زنان در جامعه خودآرايي و خودنمايي نكنند و زينت و آرايش و دلربايي را به محيط خانواده محدود كرده ويژهي همسران خود قرار دهند، هر مردي براي همسر خود ارزش و احترام لازم را قائل است و نعمت زيبايي وسيلهاي براي گرمي زندگي و حفظ حرمت همسران ميشود. اما زماني كه اين كار همگاني شود و هر مردي براحتي از دهها زن در كوچه و خيابان با نگاه و ارتباط نادرست بهره برد، ديگر حرمت جايگاه زنان و نقش اصلي و امتيازات واقعي آنان به فراموشي سپرده خواهد شد و زنان تنها وسيلهاي ميشوند براي كامجويي مردان. و در چنين شرايطي است كه ممكن است مردي در كمال بيانصافي و نمكنشناسي به همسر خود بگويد: « زن، هر چه بخواهم در كوچه و خيابان ريخته است»
چه زشت است اين تعبير، و چه سنگين است جرم كساني كه سبب ميشوند ارزش زن تا اين حد پايين بيايد.
چقدر تأسفآور است كه ميبينيم براي فروش يك مجله و بدست آوردن پول بيشتر، از چاپ عكس يك خانم روي جلد آن استفاده ميكنند. و براي جلب مشتري بيشتر فروشندهي خانم در فروشگاه ميگذارند و براي افزايش تماشاچيان يك فيلم كساني را كه حاضرند خودنمايي بيشتر كنند به كار ميگيرند. آيا اين استفادهي ابزاري از زن توهين به مقام زن نيست، و آيا زناني كه خود را از نگاه ديگران حفظ نميكنند باعث بيحرمتي نسبت به خود و ديگر زنان نشدهاند؟
آيا اگر زنان جز با رعايت پوشش و وقار لازم حاضر به حضور در اجتماع نباشند و از عشوهگري و برخوردهاي سبكسرانه و وسوسهانگيز پرهيز كنند و اجازهي استفاده ابزاري از خود را به ديگران ندهند، باز هم اين رويدادهاي تلخ تكرار ميشود؟
حال ميپردازيم به دومين نكتهاي كه مطرح شده بود:
2ـ آيا لزوم پوشش بانوان در قرآن مطرح شده؟
بله، اتفاقاً بحث لزوم پوشش بانوان از مواردي است كه با صراحت و روشني در قرآن آمده است.
در دو مورد مسأله پوشش در قرآن مطرح شده: يكي در سورهي نور، آيات 30 و 31 و ديگري در سورهي احزاب آيهي 59.
البته بر اهميت عفت و پاكدامني و حفظ حرمت اجتماع، به طرق مختلف و مكرر در قرآن تأكيد است اما كيفيت پوشش بانوان در دو مورد بروشني بيان شده است. ما مضمون آيات 30 و 31 سورهي نور را به طور خلاصه برايتان مينويسم.
در اين آيات اين نكتهها مطرح شده:
الف ـ تذكر به مردان در باب پرهيز از نگاه حرام و رعايت پاكدامني.
ب ـ تذكر به زنان در باب پرهيز از نگاه حرام و رعايت پاكدامني.
ج ـ نهي زنان از آشكار نمودن زينتها.
دـ پوشاندن گردن وسينه، با روسري يا مقنعه.
ه ـ ذكر موارد استثناء از حكم پوشش.
و ـ پرهيز از خودنمايي و جلب توجه نامحرمان.
از اين نكات آنچه بيشتر مربوط به بحث ماست نكات سوم و چهارم است، براي همين به بررسي بيشتر اين دو نكته ميپردازيم.
نهي زنان از آشكار نمودن زينت
در بخشي از آيه ميخوانيم: ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها يعني نبايد زنان زينتهاي خود را آشكار نمايند جز آن مقدار كه طبيعتاً ظاهر است.
در كهنترين متون لغوي ميخوانيم كه:
الزين نقيض الشين .... و الزينه جامع لكل مايتزين به
زيبايي نقيض زشتي است.... و زينت آن چه را به واسطهي آن آراستگي حاصل آيد در بردارد.
پس در حقيقت زينت عبارت است از نيكويي در هر چيزي، خواه عرضي باشد يا ذاتي. بنابراين زينت در زن، هر چيزي است كه در شمار زيباييها و آراستگيها و نيكوييها آيد.
بنابراين ميتوانيم زينتها را چنين تقسيمبندي كنيم:
زينت: طبيعي: مانند موي سر ـ مصنوعي
زينت مصنوعي: رنگ: مانند آنچه با لوازم آرايشي بر روي صورت انجام ميشود.
لباس: مانند برخي روسريها كه رنگ و نقش جالب توجه و تحريك كننده دارد.
زيور: مانند النگو و گردنبند.
پوشاندن گردن و سينه به وسيلهي روسري و مقنعه:
زنان قبل از نزول آيه، دامنهي روسري خود را به شانهها يا پشت سر ميافكندند به طوري كه گردن و كمي از سينه آنها نمايان ميشد و خداوند با فرستادن اين آيه دستور داد: زنان روسري خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است پوشيده باشد.
پس ميبينيد كه بحث پوشش بانوان و كيفيت آن بصراحت و روشني در آيات قرآن مطرح شده و اكنون كه فهميديد رعايت پوشش خواست خداوند عزيزمان است، به توضيح نسبت به فلسفه و حكمت آن ميپردازيم:
3 ـ حكمت و انگيزههاي پوشش:
خواهرم، پرسيدهاي من به چه انگيزهاي پوشش داشته باشم و چرا از انواع لباسهاي باب روز و آرايشها استفاده نكنم.
من معتقدم اگر خودت دقايقي را به اين كار اختصاص دهي و با خودت خلوت كني و دربارهي اين موضوع بينديشي انگيزههاي ارزشمندي پيدا ميكني. در واقع ارزشش را دارد آدم براي گزينش يك شيوهي زندگي صحيح وقت صرف كند. چرا كه زندگي به منزلهي جادهاي است كه در آن روان هستيم، هر روز، هر هفته و هر ماه مقداري از اين مسير طي ميشود و راه بازگشتي هم نداريم. تا كنون از چند مرحله عبور كردهايم؛ نوزادي، كودكي، نوجواني، و همينطور در حال گذر و حركت هستيم. آيا سزاوار نيست ساعتي فكر كنيم و جهتي را انتخاب كنيم كه به تركستان نباشد؟!
به نظر من هر بانوي مسلمان ميتواند با انگيزههايي كه مينويسيم پوشش مناسب داشته و حضورش در جامعه حضوري سالم و مفيد باشد.
1ـ ابراز صداقت در دوستي با خداوند
2ـ شكر نعمتهاي سلامتي
3ـ خلع سلاح شيطان
4ـتحصيل امنيت فردي و اجتماعي
5ـ شريك نشدن در جرم تقصير ديگران
4ـ چرا به مردان نميگويند نگاه نكنيد، تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟
ميدانيم حالا كه به اين بخض رسيدهايد ديگر اين سئوال برايتان مطرح نيست زيرا ملاحظه كردهايد كه نه تنها به مردان تذكر داده شده بلكه قبل از هر سخني و در اولين جمله بر همين نكته تأكيده شده است.
در سورهي مباركهي نور، آنجا كه خداوند ميخواهد به زنان توصيه كند پوشش لازم را در مقابل نامحرم داشته باشيد ابتدا در مورد نگاه كردن مردان توصيه نموده و به پيامبر اكرم ميفرمايد:
قل للمومنين يغضوا من ابصارهم
اي پيامبر به مردان مومن بگو نگاه خود را كوتاه نموده و به حرام چشم ندوزند.
اما بديهي است نميشود تنها به اين تذكر اكتفا نمود بلكه بايد زمينههاي نگاه حرام هم برچيده شود. همانگونه كه براي حفظ امنيت اموال يك جامعه نميتوان تنها به مردم توصيه نمود كه چشم به اموال ديگران نداشته باشيد و در ملك ديگران تصرف نكنيد بلكه بايد علاوه بر اين توصيه، اشياء ارزشمند را از دسترس دور نگه داشت و از آنها مراقبت نمود. اين است كه در فرمانهاي الهي كه تنها ضامن حفظ سلامت و امنيت شخص و جامعه است هر دو جهت رعايت شده و دستور لازم هم به مردان و هم به زنان داده شده است.
5ـ چرا مردان مجازند هر كاري ميخواهند بكنند و هرگونه ميخواهند لباس بپوشند اما زنان بايد پوشش را رعايت كنند؟
در پاسخ اين سئوال بايد بگويم اينطور نيست كه مردان هيچ تكليفي نداشته باشند و هر گونه لباس بپوشند از منظر دين بياشكال باشد، بلكه چون هدف تمام اين دستورات حفظ حرمت اجتماع و تأمين امنيت جسمي و روحي جامعه و پيشگيري از نفوذ شيطان و افكار شيطاني در ميان انسانهاست، اگر مردي بداند حضور او در جامعه با وضعيتي خاص مانند پوشيدن لباس آستين كوتاه يا آرايش و پيرايش او ديگران را به گناه وا ميدارد بايد از آن وضعيت اجتناب كند. اما علت اينكه كمتر به مردان در مورد پوشش تذكر داده شده اين است كه خداوند زيبايي و جاذبه را در وجود زن قرار داده و مردان عموماً آنچنان تهيج كننده نيستند كه لازم باشد كاملاً خود را بپوشانند پس دستور پوشش به تناسب جاذبه و زيبايي داده شده. شاهد اين مدعا اين است كه ميبينيم در طول تاريخ غالباً زنها صيد و مردان صياد بودهاند و همواره در ادبيات و قصهها و اشعار از جاذبه و زيبايي زنان سخن به ميان آمده، ولي هرگز شاعري به توصيف زيباييهاي جسماني هيچ مردي نپرداخته است. پس ملاحظه ميكنيد كه هرگز مسأله تبعيض بين زن و مرد مطرح نيست بلكه خداوند حكيم بر اساس واقعيتها و ويژگيهاي جسماني و حالات روحي زن و مرد براي آنان تكاليفي را معين فرموده است.
اما سئوال بعد
6ـ من كه قصد ايجاد انحراف و فساد ندارم
يكي ديگر از موضوعات اين بود: گر چه من با آرايش و لباسهاي شيك بيرون ميآيم، هرگز قصد ايجاد انحراف و فساد ندارم.
قبل از اظهار نظر در مورد اين مسئله چند سئوال وجود دارد:
اگر پس از يك روز پركار و خسته كننده بخواهيد به استراحت بپردازيد اما همسايه صداي تلويزيون را بلند كند فقط براي اينكه خودش اين طور دوست دارد و از صداي بلند خوشش ميآيد و به هيچ وجه هم قصد مردمآزاري نداشته باشد، صداي تلويزيون او مزاحم استراحت شما نيست؟!
و اگر كسي به تازگي عصايي خريده و نميداند آن عصا چقدر محكم است، به قصد آزمودن استحكام عصا آن را بر سرديگري بكوبد، آسيبي به آن شخص نميرسد؟!
پس ميتوانيم نتيجه بگيريم كه خطر علي رغم قصد سوءنداشتن از بين نميرود، بايد عامل خطر را از بين برد، اما ميرسيم به آنجا كه بر اين نكته انگشت گذاشتهايم.
7ـ اين همه بيحجابي:
موضوع اين بود: با بودن بيحجابهاي فراوان كه در هر حال اثر خود را ميگذارند، رعايت كردن و نكردن من چه تفاوتي دارد؟
من معتقدم حتي اگر همهي خانمهايي كه در كوچه و خيابان هستند رعايت پوشش را ننمايد باز هم تو دلائل كافي براي حفظ پوشش خداپسندانه داري.
اول اينكه تو مسئول گناهان صورت گرفته نباشي:
هر كس مرتكب خطايي شود، خود مسئول است و بايد در دادگاه الهي پاسخگو باشد. با بودن افراد بيحجاب، جوانهايي به انحراف كشانده ميشوند ولي اگر شما پوشيدگي را رعايت نكنيد در مسئوليت انحراف و فساد ايجاد شده سهيم خواهي بود.
اما دومين دليل: حفظ ارزشها
اگر هنگامي كه در جامعه دروغ زياد شد، افراد راستگو هم بگويند با اين همه دروغ راستگويي ما چه فايده دارد و آنان هم به دروغگويان بپيوندند، و با افزايش خيانت، امانتداران هم به آنان ملحق شوند و با فراوان شدن كساني كه رعايت پوشش صحيح را نميكنند ديگران هم به آنان اقتدا نمايند، ديگر ارزشها در جامعه كمرنگ ميشود و نسل جديد با ارزشهايي مانند راستگويي، امانتداري و ... بيگانه ميشود. حالا ميرسيم به سومين دليل كه از نظر من مهمترين دليل هم هست:
اطاعت از پروردگار و محترم شمردن دستور خداوند:
حتماً ميداني كه حكم خداوند با بيتوجهي برخي افراد و حتي عمل نكردن همهي انسانها از بين نميرود. پس هر چند خيليها به مسأله پوشش كه دستور و خواست خداوند است بيتوجه شوند باز اين برنامهي قرآني به قوت خود باقي است و بايد به آن احترام گذاشت.
منابع تحقيق:
üنامهاي به خواهرم نوشتهي آقاي مهدي عدالتيان
üكتاب روابط اجتماعي و اقتصادي نوشتهي آقاي علي تهراني
üحجاب نوشتهي متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري
پيامدهاي
رعايت پوشش
عدم رعايت پوشش
1ـ رضايت خداوند
2ـ مورد توجه اولياء خدا واقع شدن
3ـ نااميد شدن شيطان
4ـ تقويت اراده و تسلط بر نفس
5ـ امنيت فردي و اجتماعي
6ـ كمك به حفظ سلامت جامعه
7ـ كمك به حفظ نظام خانوادگي و گرمي آن
8ـ آرامش روحي در اثر اطاعت از پروردگار
9ـ كمك به رشد فرهنگ و اقتصاد جامعه
10ـ تثبيت ارزش و حرمت واقعي زن در جامعه
11ـ مجري حكم قرآن شدن
12ـ شريك جرم ديگران نبودن
13ـ تشويق ديگران در رسيدن به ارزشها
14ـ دعاي خيرخوبان را پشت سر داشتن
1ـ ناخشنودي پروردگار
2ـ مورد توجه افراد غافل و خطاكار واقع شدن
3ـ اميدوار نمودن شيطان
4ـ تضعيف اراده در اثر اطاعت از هواي نفس
5ـ به خطر انداختن خود و ديگران
6ـ از بين بردن سلامت معنوي جامعه
7ـ سرد شدن روابط و به خطر افتادن نظام خانواده
8ـ افزايش تنش و نگراني
9ـ تضعيف قوهي فرهنگي و اقتصادي جامعه
10ـ كم كردن ارزش و حرمت زن
11ـ مجري نقشههاي بدانديشان و شيادان قرار گرفتن
12ـ مشاركت درجرم و خطاي ديگران
13ـ دور كردن ديگران از ارزشها
14ـ محروميت از دعاي خير خوبان
فهرست
مقدمه
1ـ بيحجابي خانمها چه ضرري براي ديگران دارد؟
الف ـ برهم خوردن آرامش رواني
ب ـ سست شدن بنياد خانواده:
ج ـ تضعيف فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي در جامعه
دـ افزايش ناامني و خيانت:
ه ـ كم شدن ارزش و احترام زن در خانواده و جامعه:
2ـ آيا لزوم پوشش بانوان در قرآن مطرح شده؟
3 ـ حكمت و انگيزههاي پوشش:
4ـ چرا به مردان نميگويند نگاه نكنيد، تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟
5ـ چرا مردان مجازند هر كاري ميخواهند بكنند و هرگونه ميخواهند لباس بپوشند اما زنان بايد پوشش را رعايت كنند؟
لزوم پوشيدگي زن در برابر مرد بيگانه يكي از مسائل مهم اسلامي است ، در خود قرآن كريم در باره اين مطلب تصريح شده است ، عليهذا در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد .
پوشيدن زن خود را از مرد بيگانه يكي از مظاهر لزوم حريم ميان مردان و زنان اجنبي است ، همچنانكه عدم جواز خلوت ميان اجنبي و اجنبيه يكي ديگر از مظاهر آن است .
چنانكه مي دانيم در ميان حيوانات هيچگونه حريمي ميان جنس نر و ماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با يكديگر معاشرت مي كنند ، قاعدة اولي طبيعي اين است كه افراد انسان نيز چنين باشند ، چون موجبي سبب شده كه ميان جنـس زن و مرد حريم و حائلي به صورت پوشيدگي زن يا به صورت ديگر به وجود آيد ؟
اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسي جاي چنين سئوالي هست ، در باره حيا و عفاف نيز همين پرسش هست ، حيوانات در مسائل جنسي احساس شرم نمي كنند ولي در انسان بالاخص در جنس ماده حيا و شرم وجود دارد .
آيا اسلام طرفدار پرده نشيني زن است همچنانكه لغت « حجاب » بر اين معني دلالت مي كند ، يا اسلام طرفدار اين است كه زن در حضور مرد بيگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كناره گيري كند ؟
qتاريخچه حجاب
قبل از اسلام در ميان بعضي از ملل حجاب وجود داشته است . در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالا” در هند حجاب وجود داشته است و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است . اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و بوسيلة اسلام در عرب پيدا شده است حجابي كه در قوم يهود معمول بود بسي سخت تر و مشكل تر از حجاب اسلامي بوده است . در جلد اول تاريخ تمدن صفح 552 راجع به ايرانيان قديم مي گويد :
« در زمان زرتشت زنان منزلتي عالي داشتند ، با كمال آزادي و با روي گشاده در ميان مردم آمد وشد مي كردند » .
آنگاه چنين مي گويد :
« پس از داريوش مقام زن مخصوصا” در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد . زنان فقير چون براي كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ كردند ، ولي در مورد زنان ديگر ، گوشه نشيني زنان حيض كه برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت ، و اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار مي رود ، زنان طبقات بالاي اجتماعي جرات آن را نداشتندكه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند ، زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي را ولو پدر يا برادرشان باشد ببينند ، در نقش هايي كه از ايران باستان برجاي مانده هيچ صورت زن ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد 000 »
چنانچه ملاحظه مي كنيد حجاب سخت و شديدي در ايران باستان حكمفرما بوده ، حتي پدرانو برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مي شده اند .
به عقيده ويل دورانت مقررات شديدي كه طبق رسوم و آئين محبوسي در باره زن حائض اجرا مي شده كه در اتاقي محبوس بوده همه از او در مدت عادت زنانگي دوري مي جسته اند و از معاشرت با او پرهيز داشته اند . سبب اصلي پيدا شدن حجاب در ايران باستان بوده است در ميان يهوديان نيز چنين مقرراتي در بارة زن حائض اجرا مي شده است .
جواهر لعل نهرو نخست وزير فقيد هند نيز معتقد است كه حجاب از ملل غير مسلمان : روم و ايران به جهان اسلام وارد شد . در هند نيز حجاب سخت و شديدي حكمفرما بوده است ولي درست روشن نيست كه قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و يا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج يافته است و هندوان غير مسلمان تحت تأثير مسلمانان و مخصوصا” مسلمانان ايراني حجاب زن را پذيرفته اند .
آنچه مسلم است اين است كه حجاب هندي نيز نظير حجاب ايران باستان سخت و شديد بوده است . نهرو مي گويد : « متاسفانه اين رسم ناپسند كم كم يكي از خصوصيات جامعة اسلامي شد و هند نيز وقتي مسلمانان بدين جا آمدند آنرا آموخت » .
به عقيده نهرو حجاب هند بواسطة مسلمانان به هند آمده است ولي اگر تمايل به رياضت و ترك لذت را يكي از علل پديد آمدن حجاب بدانيم بايد قبول كنيم كه هند از قديمي ترين ايام حجاب را پذيرفته است . زيرا هند از مراكز قديم رياضت و پليد شمردن لذات مادي بوده است . به هر حال آنچه مسلم است اينست كه قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتكر آن نيست .
qعلت پيدا شدن حجاب
در بابت علت پيدا شدن حجاب نظريات گوناگوني ابراز شده است ، و غالبا” اين علتها براي ظالمانه يا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذكر شده است . بعضي نظريان فلسفي و بعضي اجتماعي و بعضي اخلاقي و بعضي اقتصادي و بعضي رواني است . كه ذيلا” ذكر مي شود :
1-ميل به رياضت و رهبانيت ( ريشه فلسفي )
2-عدم امنيت و عدالت اجتماعي ( ريشه اجتماعي )
3-پدرشاهي و سلطه مرد بر زون و استثمار نيروي وي در جهت منابع اقتصادي مرد ( ريشه اقتصادي )
4-حسادت و خودخواهي مرد ( ريشه اخلاقي )
5-عادت زنانگي زن و احساس او به اينكه در خلقت از مرد چيزي كم دارد ، به علاوه مقررات خشـني كه در زمينه پليدي او و ترك معاشرت با او در ايام عادت وضع شده است ( ريشه رواني ) .
علل نامبرده يا به هيچوجه تأثيري در پيدا شدن حجاب در هيچ نقطه از جهان نداشته است و به جهت آنها را به نام علت حجاب ذكر كرده اند و يا فرضا” در پديد آمدن بعضي از سيستم هاي غيراسلامي تأثير داشته است در حجاب اسلامي تأثير نداشته است ، يعني حكمت و فلسفه اي كه در اسلام سبب تشريع حجاب شدهنبوده است .
مخالفان حجاب گاهي آن را زائيده يك طرز تفكر فلسفي خاص دربارة جهان و لذات جهان معرفي مي كنند و گاهي ريشه سياسي و اجتماعي براي آن ذكر مي كنند و گاهي آن را معلول علل اقتصادي مي دانند و گاهي جنبه هاي خاص اخلاقي يا رواني را در پديد آمدن آن دخالت مي دهند .
qارتباط مسأله پوشش با فلسفة رياضت و رهبانيت
ارتباط مسأله پوشش با فلسفه رياضت و رهبانيت از اين جهت است كه چون زن بزرگترين موضوع خوشي و كامراني بشر است اگر زن و مرد معاشر و محشور با يكديگر باشند ، خواه ناخواه دنبال لذت جويي و كاميابي مي روند . پيروان فلسفه رهبانيت و ترك لذت براي اينكه محيط را كاملا” با زهد و رياضت سازگار كنند بين زن و مرد حريم قائل شده پوشش را وضع كرده است .
يكي از علل پديد آمدن اينگونه افكار و عقايد ، تمايل بشر براي وصول به حقيقت است ، اين تمايل در بعضي افراد فوق العاده شديد است ، و اگر با اين عقيده ضميمه گردد كه كشف حقيقت از براي روح آنگاه حاصل مي شود كه بدن و تمايلات بدني و جسماني مقهور گردد ، قهرا” منجر به رياضت و رهبانيت مي گردد . اين انديشه كه وصول به حق جز از راه فنا و نيستي و مخالف با هواي نفس ميسر نيست ، علت اصلي پديد آمدن رياضت و رهبانيت است .
علت ديگر پديده رياضت آميخته بودن لذات مادي به پاره اي از رنج هاي معنوي است . بشر ديده است كه همواره در كنار لذتهاي مادي يك عده رنج هاي روحي وجود دارد مثلا” ديده است كه هرچند ، داشتن ثروت موجب يك سلسله خوشي ها و كامراني ها است اما هزاران ناراحتي ها و اضطراب ها و تحمل ذلتها در تحصيل و در نگهداري آن وجود دارد ، بشر ديده كه آزادي و استغنا و علو طبع خود را به واسطة اين لذات مادي از دست مي دهد ، از اين رو از همه آن لذات چشم پوشيده تجرد و استغناء را پيشه خود ساخته است .
علل ديگري نيز براي پديد آمدن رياضت و گريز از لذت ذكر كرده اند ، از آن جمله اينكه محروميت و شكست در موفقيت هاي مادي مخصوصا” شكست در عشق ، سبب توجه به رياضت مي گردد ، روح بشر از اين نوع شكستها انتقام خود را از لذت هاي مادي بدين صورت مي گيرد كه آنها را پليد مي شناسد و فلسفه اي براي پليدي آنها مي سازد . اصولا” اسلام با فكر رياضت و رهبانيت سخت مبارزه كرده است و اين مطلب را مستشرقين اروپايي هم قبول دارند .
qعدم امنيت
ريشه ديگري كه براي به وجود آمدن پوشش ذكر كرده اند ناامني است . در زمان هاي قديم بي عدالتي و ناامني بسيار بوده است . دست تجاوز زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بي باكانه دراز بوده است . همانطور كه در مورد ثروت امنيت نبود ، راجع به زن هم امنيت وجود نداشت ، هركس زن زيبايي داشت ناچار بود او را از نظر زورمندان مخفي نگهدارد ، زيرا اگر آنها اطلاع پيدا مي كردند ، او ديگر مالك زن خود نبود .
ايران دورة ساساني ناظر جنايت ها و فجايع عجيبي در اين زمينه بوده است . شاهزادگان و موبدان و حتي كدخداها و ارباب ها هرگاه از وجود زن زيبايي در يك خانه مطلع مي شدند به آن خانه مي ريختند و زن را از خانه شوهرش بيرون مي كشيدند اما اين كه بگوييم علل حجاب هاي افراطي و عقايد افراطي در مورد پوشش زن عدم امنيت مي باشد ، زيرا در عصر ما امنيت كامل در مورد زن كاملا” برقرار است ، در عين دنياي صنعتي آمريكا و اروپا كه به غلط آن را دنياي تمدن مي ناميم . احيانا” آمارهاي وحشت آوري از زناي به عنف مي خوانيم ، چه رسد به دنياي به اصطلاح نيمه متمدن و تمام وحشي . تا در جهان حكومت شهوت برقرار است هرگز امنيت ناموسي وجود نخواهد داشت ، منتها شكل قضيه تفاوت مي كند . پس اين ادعا كه در عصر ما امنيت ناموسي كامل برقرار است و صاحبان نواميس بايد از اين نظر خاطرشان جمع باشد ياوه اي بيش نيست . مسلما” علت دستور پوشش در اسلام عدم امنيت نبوده است .
لااقل علت ؟؟؟؟؟ و اساسي ، عدم امنيت نبوده است زيرا اين امر نه در آثار اسلامي به عنوان علت پوشش معرفي شده است و نه چنين چيزي با تاريخ تطبيق مي كند . در ميان اعراب جاهليت پوشش نبود و در عين حال امنيت فردي بواسطة زندگي خاص قبيله اي و بدوي وجود داشت . يعني در همان وقت كه در ايران ناامني فردي و تجاوز به ناموس به حداعلي وجود داشت و پوشش هم بود در عربستان ، اينگونه تجاوز بين افراد قبايل وجود نداشت .
qاستثمار زن
بعضي ها براي پوشش زن ريشه اقتصادي قائل شده ، گفته اند حريم و پوشش يادگار عهد مالكيتو تسلط مرد است . مردان به خاطر اينكه از وجود زنان بهره اقتصادي ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار كنند ، آنها را در خانه ها نگه مي داشتند و براي اين كه فكر زن را قانع كنند كه خود به خود از خانه بيرون نرود و بيرون رفتن را كار بدي بداند فكر حجاب و خانه نشيني را خلق كردند .
قدر مسلم اين است كه حجاب در اسلام بدين منظور نيست ، اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهره كشي اقتصادي كند ، بلكه سخت با آن مبارزه كرده است اسلام با قاطعيت تامي كه بهيچوجه قابل مناقشه نيست ، اعلام كرده است كه مرد هيچ گونه حق استفاده اقتصادي از زن ندارد . اين مسأله كه زن استقلال اقتصادي دارد . ازمسلمات قطعي اسلام است . اگر اسلام در حجاب ، نظر به استثمار اقتصادي زن داشت بيگاري زن را براي مرد تجويز مي كرد . معقول نيست كه از يك طرف براي زن استقلال اقتصادي نائل شود و از طرف ديگر حجاب را به منظور استقلال و استثمار زن وضع كند پس اسلام چنين منظور نداشته است .
qحسادت
ريشه ديگري كه براي پيدا شدن حجاب ذكر كرده اند جنبة اخلاقي دارد در اينجا نيز مانند نظريه سابق علت پيديد آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفي كرده اند . با اين فرق كه در اينجا براي تسلط جويي مرد ، به جاي ريشة اقتصادي ريشة اخلاقي ذكر شده است : گفته اند علت اينكه مرد ، زن را بدين شكل اسير نگه مي دارد حس خودپرستي و حسادت وي نسبت به مردان ديگر است . حسادت و غيرت صفت كاملا” متفاوت اند و هر كدام ريشه اي جداگانه دارد . ريشه حسادت خودخواهي و از غرايز و احساسات شخصي مي باشد ولي غيرت يك حس اجتماعي و نوعي است و فايده و هدفش متوجه ديگران است و اما اينكه آيا نظر اسلام در بارة حجاب و پوشش احترام گذاشتن به حس غيرت مرد است يا نه ؟
جواب اين است كه بدون شك اسلام همان فلسفه اي كه در حس غيرت هست يعني حفاظت ، پاكي نسل و عدم اختلاط اساب را منظور نظر دارد ، ولي علت حجاب اسلامي منحصر به اين نيست .
qعادت زنانگي
به عقيده بعضي حجاب و خانه نشيني زن ريشه رواني دارد ، زن از ابتدا در خود نسبت به مرد احساس حقارت مي كرده است . از دو جهت :
يكي احساس نقص عضوي نسبت به مرد ، ديگري خونريزي ماهانه و حين زايمان و حين ازاله بكارت . اين كه عادت ماهانه نوعي پليدي و نقص است ، فكري است كه از قديم در ميان بشر وجود داشته است و به همين دليل زنان در ايام عادت مانند يك شيئ پليد در گوشه اي محبوس بوده اند ، و از آنها دوري و اجتناب مي شده است .
در ميان يهوديان و زرتشتيان با زن حائض مانند يك شيئي پليد رفتار مي شده است و اين جهت ، هم در زن و هم در مرد اين فكر را به وجود آورده كه زن موجود پست و پليدي است و مخصوصا” خود زن در آن حالت احساس شرم و نقص مي كرده خود را مخفي مي ساخته است . درباره اينكه زن ابتدا در خود احساس نقص مي كرده است و سبب شده كه هم خود او و هم مرد ، او را موجود پست بشمارد ، سخنان زيادي گفته شده است ، خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست ، با فلسفة اسلام در باره زن و پوشيدگي زن رابطه اي ندارد . اسلام نه حيض را موجب پستي و حقارت زن مي داند و نه پوشيدگي را به خاطر پستي و حقارت زن عنوان كرده است ، بلكه منظورهاي ديگري داشته است .
qواژه حجاب
معناي لغوي حجاب كه در عصر ما اين كلمه براي پوشش زن معروف شده است چيست ؟ كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب . بيشتر استعمالش به معني پرده است .
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا” جديد است . در قديم و مخصوصا” در اصطلاح فقهاء ، كلمه « ستر » كه به معني پوشش است به كار رفته است.
وظيفه پوشش كه اسلام براي زنان مقرر كرده است بدين معني نيست كه از خانه بيرون نرود زنداني كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست ، در برخي از كشورهاي قديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزهايي وجود داشته است ولي در اسلام وجود ندارد . پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد .
qسيماي حقيقي مسأله حجاب
حقيقت امر اين است كه در مسأله پوشش ، و به اصطلاح عصر اخير حجاب ، سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان ؟
فلسفة پوشش اسلامي به نظر ما چند چيز است بعضي از آنها جنبه رواني دارد و بعضي جنبه خانه و خانوادگي و بعضي ديگر جنبة اجتماعي و بعضي مربوط است به بالا بردن اقدام زن و جلوگيري از ابتذال او .
qايرادها و اشكال ها
حجاب و منطق
اولين ايرادي كه بر پوشيدگي زن مي گيرند اين است كه دليل معقولي ندارد و چيزي كه منطقي نيست نبايد از آن دفاع كرد . مي گويند منشاء حجاب يا غارتگري و ناامني بوده است كه امروز وجود ندارد ، و يا فكر رهبانيت و ترك لذت بوده است كه فكر باطل و نادرستي است ، و يا خودخواهي و سلطه جويي مرد بوده كه رذيله اي است ناهنجار و بايد با آن مبارزه كرد و يا اعتقاد به پليدي زن در ايام حيض بوده است كه اين هم خرافه اي بيش نيست .
حجاب و اصل آزادي
ايراد ديگري كه بر حجاب گرفته اند اين است كه موجب سلب حق آزادي كه يك حق طبيعي بشري است مي گردد و نوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي رود . مي گويند احترام به حيثيت و شرف انساني يكي از موارد اعلاميه حقوق بشر است ، هر انساني شريف و آزاد است مرد باشد يا زن ، سفيد باشد يا سياه ، تابع هر كشور يا مذهبي مي باشد .
مجبور ساختن زن به اينكه حجاب داشته باشد بي اعتنايي به حق آزادي او و اهانت به حيثيت انساني او است و به عبارت ديگر ، ظلم فاحشي است به زن ، بايد پاسخ داد كه لازم به ذكر است كه فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد .
در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام يك وظيفه اي است بر عهدة زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت خاصي را در لباس پوشيدن مراعات كند اين وظيقه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب شود .
qركود فعاليت ها
سومين ايرادي كه بر حجاب مي گيرند كه سبب ركود و تعطيلي فعاليت هايي است كه خلقت در استعداد زن قرار داده است . زن نيز مانند مرد داراي ذوق ، فكر ، فهم ، هوش و استعداد كار است اين استعدادها را خدا به او داده است و بيهوده نيست و بايد به ثمر برسد . بازداشتن زن از كوشش هايي كه آفرينش به او امكان داده است نه تنها ستم به زن است ، خيانت به اجتماع نيز مي باشد . حجاب اسلامي موجب هدر رفتن نيروي زن و ضايع ساختن استعدادهاي فطري او نيست اين افراد مذكور بر آن شكلي از حجاب كه در ميان هندي ها و ايرانيان قديم يا يهوديان متداول بوده است وارد است . ولي حجاب اسلام نمي گويد كه بايد زن را در خانه محبوس كرد و جلوي بروز استعدادهاي او را گرفت ، مبناي حجاب در اسلام چنانكه گفتيم اين است كه التذاذات جنسي بايد به محيط خانوادگي و به همسر مشروع اختصاص يابد و محيط اجتماع ، خالص براي كار و فعاليت باشد . به همين جهت به زن اجازه نمي دهد كه وقتي از خانه بيرون مي رود موجبات تحريك مردان را فراهم كند و به مرد هماجازه نمي دهد كه چشم چراني كند .
qافزايش التهاب ها
يك ايراد ديگر كه بر حجاب گرفته اند اين است كه ، ايجاد حريم ميان زن و مرد بر اشتياق ها و التهاب ها مي افزايد و طبق اصل « الانسان حريص علي ما منع منه » ، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسي را در زن و مرد بيشتر مي كند . به علاوه سركوب كردن غرائز موجب انواع اختلال هاي رواني و بيماري هاي روحي مي گردد .
پاسخ اين ايراد اين است كه درست است كه ناكامي ، بالخصوص ناكامي جنسي عوارض وخيم و ناگواري دارد و مبارزة با اقتضاء غرائز در حدودي كه مورد نياز طبيعت است غلط است ، ولي برداشتن قيود اجتماعي مشكل را حل نمي كند بلكه بر آن مي افزايد . اشتباه كردند كساني كه طغيان نفس اماره و احساسات شهواني را تنها معلول محروميت ها و عقده هاي ناشي از محروميتها دانسته اند . اگر در مشرق زمين محروميت ها باعث انحرافات جنسب و همجنس بازي شده است ، در اروپا شهوتراني هاي زياد باعث اين انحراف گشته است .
qزن در نگرش اسلام و ديگران
اروپا تا قرن 20 ، متأسفانه دچار كج فهمي در باب زنها بود كه حتي حق مالكيت را ، زن در بسياري از جوامع غربي نداشت . تا اوايل قرن بيستم و تا قبل از اين دهه هاي اخير ، بايد گفت در غرب هم ، همين جور بوده است . چقدر زنهايي كه در خانه ها از دست شوهرانشان كتك مي خوردند . چقدر زنهايي كه كارهاي سنگين خانواده ، بر دوش آنها بود و 000 از اين قبيل ظلمهايي كه به زن به عنوان موجود ضعيف تر از سوي مرد به عنوان موجود قوي تر شد ، كم نيست . الان هم اگر درجوامع غربي ، حالا براثر برخي از قوانين و ادعاهاي فراواني كه كردند ،يك قدري كمتر است ، ولي بازهم هست .
امروز متاسفانه ، عليرغم همه آنچه در باره دفاع از حقوق زن گفته مي شود ، ما مي بينيم كه اين ظلم در دنيا نسبت به زن روز به روز بيشتر مي شود . خيلي از خانم ها هستند كه متدين هستند ، مسلمان هستند به انقلاب هم عقيده دارند ولي مسئله حجاب برايشان روشن نيست . حرفي ندارد ، حجاب را رعايت مي كنند اما واقعا” حجاب ، در ذهن آنها ، سئوال و مسئله است . بايد به اينها پاسخ داده شود .
qحجاب و حفظ ارزش هاي زن
اولين زمينه و عامل ، براي پديده بي حجابي در ميادين فعاليت هاي اجتماعي زن در دنياي كنوني ، برداشت و تفسير غلطي است كه از آزادي ، بعمل آمده است . دنيا ، براساس يك تفسير غلط زن را به بي حجابي كشاند و پديده بي حجابي را به زن تحميل كرد براساس اين تفسير غلط بود كه انسان تنها در بعد زندگي مادي و حيواني خلاصه مي شود .
ديگر از علل و عوامل كه زمينة پديده بي حجابي را در دنياي غرب به وجود آورد ، بازتاب تحقير زن و محروميت مضاعف زن ، در جوامع غربي بوده است ، اين تحقير زن در طول تاريخ ! و اين پايين كشيدن مقام و منزلت زن و محروميت فراگير زن در دنياي غرب ، بازتاب تندي داشت كه پديده بي حجابي ، يكي از بازتابهاي اين حالت است .
عامل ديگر رشد نظام سرمايه داري حاكم ، توأم با رقابت هاي اقتصادي در كليه زمينه هاي بهره گيري و استثمار جمعي ، موجب آن شد كه زن به عنوان يك وسيله تبليغات ، در تجارت آزاد و در رشد اقتصادي آزاد ، استثمار شود .
عامل بعدي رشد روزافزون صنعت و گسترش بازاركار در دنياي سرمايه داري موجب شد كه از همه نيروهاي كار ، استفاده بشود . بعضي از نيروهاي پنهاني در جامعه ، نيروي كار زنان بود . نيروي كار زنان ، به بازار كشانده شد . اما مانع بزرگ بهره گيري و استثمار از زن ، حجاب زن بود . با دريدن حجاب زن و زمينه سازي ، براي پديده بي حجابي ، نيروي خلاق زنان در خدمت استثمار قرار گرفت . و اين از عوامل و زمينه هاي پديده بي حجابي در غرب است .
و عامل بعدي ، عامل جنگ است بدنبال جنگهاي بزرگ ، مانند جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم ، بعد از آنكه كاهش چشمگيري در قشر مردان بوجود آمد ،زنان جايگزين مردان در ميادين فعاليت هاي اجتماعي شدند و حجاب مانع بود و پديدة بي حجابي بوجود آمد .
زن انتقال دهنده ارزش هاي اوليه . براي هر انساني جز آدم و حوا ، هر انساني از مادر متولد مي شود . بنابراين عامل انتقال ارزشها ، اول زن است ، زن در اين رابطه نقش عظيمي دارد . اولين مدرسه ، اولين مكتب ، اولين دوره اي را كه هر انسان اعم از زن و مردم بايد بگذرانند و با ارزشها آشنا بشوند ، بوسيلة زن است . زن كانال بشريت است بنابراين اسلام نمي تواند از اين مسئله به اين آساني بگذرد .
شرافت زن اقتضاء مي كند كه هنگامي كه از خانه بيرون مي رود متين و سنگين و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش همچگونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا” مرد را به سوي خود دعوت نكند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معني دار به سخن خود آهنگ ندهد .
آنچه موجب فلج كردن نيروي زن و حبس استعدادهاي اواست حجاب به صورت زنداني كردن زن و محروم ساختن او از فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي است و در اسلام چنين چيزي وجود ندارد . اسلام نه مي گويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه مي گويد حق تحصيل علم و دانش ندارد ، بلكه علم و دانش را فريضه مشترك زن و مرد دانسته است ، و نه فعاليت هاي اقتصادي خاصي را براي زن تحريم مي كند .
منــابــع :
-مسئله حجاب- استاد شهيد مطهري – انتشارات صدرا .
-حجاب و آزادي ـ مجموعة سخنراني ، ناشر : مركز چاپ و نشر تبليغات اسلامي ـ
چاپ اول 22 بهمن 1367
- پاسخ هاي استاد به نقدهايي بر كتاب مسئله حجاب ـ استاد شهيد مطهري ـ انتشارات صدرا – چاپ دوم 1368
منابع و مآخذ...............................................................................
مقدمه :
حجاب وپوشش براي بانوان ـ بويژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحريم عفاف وحراست آن درزن از اصيل ترين سنگرزنان واز مهمترين وسودمند ترين قانون الزامي آفرينش براي آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپيروزي ورستگاري زنان وجامعه است،که اگراين سنگر آسيب ببيند ويافرو ريزد ،عوامل سعادت ،پاکزيستي وشرافت آنها فرو مي ريزد.لزوم پوشيدگي زن دربرابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است،درخود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است ،پوشيدن زن ازمرد بيگانه يکي ازمظاهر لزوم حريم ميان مردان وزنان اجنبي است ،همانطورکه عدم جوازخلوت ميان اجنبي واجنبيه يکي از مظاهر آن است.
با کمال تأسف ديناي غرب ودنباله روهاي آنان اين مسئله بسيار مهم اسلامي واخلاقي را ناديده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخي برضد آن ،گام بر مي دارند وآنرا عامل تخدير ورکود وواپس گرايي دانسته،تا آنجا که دردانشگاههاي خود ،دختران داراي پوشش را اخراج مي کنند،با اينکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصيت زن وجامعه ،سنگر حفظ زيبايي وشکوه زن ،سنگرحفظ صحيح ارتباطها ورشته هاي اجتماعي ،سنگر حفظ اخلاق فردي واجتماعي ،سنگر ودژ خلل ناپذير،براي حفظ مرزها وشيرازه هاي روابط مختلف بوده وکيان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهي ،حفظ مي کند.
براستي درچه دنياي جاهليتي قرار گرفته ايم که دنياي غرب والگو تراشان غربزده ،حتي در کشورهاي اسلامي شکستن چنين سنگر و دژي را علامت ترقي ،رشد وتمدن مي دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حريم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرايي.
دزدان عفت وغارتگران استعمار،براي فريب اذهان ،و وسيله قرار دادن زنان به عنوان يک کالا ،مي خواهند زنان را که نيمي از جامعه انساني هستند از همين راه ،از درون تهي کنند،وبا اين کار به تهاجم فرهنگي خود ادامه دهند،آنها چنين القاء مي کنند که:
حجاب ؛سدي بر سرراه تکامل آنهاست.
تاريخچه ي حجاب :
در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و ازآنچه در قانون اسلام آمدهسختتر بوده است . اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و بهوسيله اسلام در عرب پيدا شده است.ويل دورانت در صفحه 30جلد 12 " تاريخ تمدن "( ترجمه فارسی ) راجعبه قوم يهود و قانون تلمودمینويسد: "اگر زنی به نقض قانون يهود میپرداخت چنانكه مثلا بی آنكه چيزیبرسر داشت به ميان مردم میرفت و يا در شارع عام نخ میرشت يا با هر سنخیاز مردان درد دل میكرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانهاش تكلممینمود همسايگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حقداشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد ." عليهذا حجابی كه در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانكهبعدا شرح خواهيم داد بسی سختتر و مشكلتر بوده است. در جلد اول " تاريخ تمدن " صفحه 552راجع به ايرانيان قديم میگويد: " در زمان زردشت زنان منزلتی عالیداشتند ، با كمال آزادی و با رویگشاده در ميان مردم آمد و شد میكردند." آنگاه چنين میگويد: " پس از داريوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندانتنزل پيدا كرد. زنان فقير چون برای كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردمبودند آزادیخود را حفظ كردند ولی در مورد زنان ديگر ، گوشهنشينی زمان حيض كه برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگی اجتماعيشانرا فرا گرفت ، و اين امر خود مبنای پردهپوشی در ميان مسلمانان به شمار طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دارد از خانه بيرون بيايند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد كهآشكارا با مردان آميزش كنند . زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردی را ولوپدربا برادرشان باشد ببينند . در نقشهائی كه از ايران باستان بر جای مانده هيچصورت زن ديده نمیشود و نامی از ايشان به نظر نمیرسد " چنانكهملاحظه میفرمائيد حجاب سخت و شديدی در ايران باستان حكمفرمابوده ، حتی پدرانو برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند.به عقيده ويل دورانت مقررات شديدی كه طبق رسوم و آئين كهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده كه دراتاقی محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و ازمعاشرت با او پرهيز داشتهاند سبب اصلی پيدا شدنحجاب در ايران باستانبوده است .
در ميانيهوديان نيز چنين مقرراتی درباره زن حائض اجرامیشده است. اما اينكهمیگويد : " و اين امر خود مبنای پرده پوشی در ميان مسلمانانبه شمار میرود"منظورش چيست ؟ آيا مقصود اينست كه علت رواج حجاب در ميان مسلمانان نيزمقرراتخشنی است كه درباره زن حائض اجرا میشود ؟ ! همه میدانيم كه در اسلام چنين مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط ازبرخیعبادات واجب نظير نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نيز در مدت عادتزنانگی جايز نيست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت باديگران هيچگونه ممنوعيتیندارد كه عملا مجبور به گوشهنشينی شودو اگر مقصود اينست كه حجاب رايج ميانمسلمانان عادتی است كه ازايرانيان پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايتكرد ، باز هم سخننادرستی است . زيرا قبل از اينكه ايرانيان مسلمان شوند آياتمربوط بهحجاب نازل شده است. از سخنان ديگر ويل دورانت هر دو مطلب فهميدهمیشود يعنی هم مدعی است كه حجاب به وسيله ايرانيان پس از مسلمان شدنشان در ميان مسلمانان رواجيافت و هم مدعی است كه ترك همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگيری آنان مؤثر بوده است .
فلسفه پوشش در اسلام:
فلسفههائی كه قبلا برای پوشش ذكر كرديم غالبا توجيهاتی بود كه مخالفينپوشش تراشيدهاند و خواستهاندآن را حتی در صورت اسلاميش امری غير منطقی و نامعقول معرفی كنند . روشن است كهاگر انسان مسألهای را از اول خرافه فرض كند ، توجيهی هم كه برای آن ذكرمیكند متناسب با خرافه خواهد بوداگر بحث كنندگان ، مسأله را با بيطرفی موردكاوش قرار میدادند در میيافتند كه فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هيچيك از سخنان پوچ و بیاساسآنها نيست،ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائلهستيم كه نظر عقلی آن را موجه میسازد و از نظر تحليل میتوان آنرا مبنای حجابدر اسلام دانست.
واژه حجاب:
پيش از اينكه استنباط خود را دراين باره ذكر كنيم لازم است يك نكتهرا يادآوری كنيم :
آن نكته اينست كه معنایلغویحجاب كه در عصر ما اين كلمه برای پوشش زن معروف شده است چيست ؟ كلمه حجاب همبه معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بيشتر استعمالش به معنیپردهاست . اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد كهپرده وسيله پوشش است ، و شايدبتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششیحجاب نيست ، آن پوشش حجاب ناميده میشودكه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد . در قرآن كريم در داستان سليمان ،غروب خورشيد را اينطور توصيف میكند : " « حتی توارت بالحجاب »" يعنی " تاآنوقتی كه خورشيد در پشت پرده مخفی شدپرده حاجز ميان قلب و شكم راحجاب " مینامند( [1] ) . در دستوری كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر نوشتهاستمیفرمايد :
« فلا تطولن احتجابك عن رعيتك » ( [2] ) . يعنی در ميان مردمباش ، كمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان كن ، حاجب و دربان تورا از مردم جدا نكند ، بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قراربدهتا ضعيفان و بيچارگان بتوانند نيازمنديها و شكايت خود را به گوش توبرسانند وتو نيز از جريان مورد نظر بیاطلاع نمانی.
ابن خلدون در مقدمه خويش فصلی دارد تحتعنوان " فصل فی الحجاب كيفيقع فی الدول و انه يعظم عند الهرم " در اين فصلبيان میكند كه حكومتهادر بدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصلهای قرارنمیدهند ولی تدريجاحائل و پردهميان حاكم و مردم ضخيمتر میشود تا باعخره عواقب ناگواری به وجود میآورد .ابنخلدون كلمه حجاب را به معنی پرده و حائل - نه پوشش - به كار بردهاست. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است . در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء كلمه " ستر " كه به معنی پوشش است بهكار رفته است . فقهاء چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كهمتعرض اين مطلب شدهاند كلمه " ستر " را به كار بردهاند نه كلمه حجابرابهتر اين بود كه اين كلمهعوض نمیشد و ما هميشه همان كلمه " پوشش " را به كار میبرديم . زيرا چنانكهگفتيم معنی شايع لغت حجاب پرده است ،و اگر در مورد پوشش به كار برده میشود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادی گمان كنندكه اسلام خواسته استزن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود،وظيفه پوشش كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدين معنی نيست كه ازخانهبيرون نروند . زندانی كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست . در برخیاز كشورهایقديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزهائی وجود داشته است ولیدر اسلام وجودندارد،پوشش زن در اسلام اينست كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود رابپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد . آيات مربوطه همين معنی راذكرمیكند و فتوای فقهاء هم مؤيد همين مطلب است و ما حدود اين پوشش را با استفادهاز قرآن و منابع سنت ذكر خواهيم كرد . در آيات مربوطه لغتحجاب به كار نرفته است . آياتی كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركهاحزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذكر كرده است بدونآنكه كلمه حجاب رابه كار برده باشد . آيهای كه در آن ، كلمه حجاب بهكار رفته است مربوط است بهزنان پيغمبر اسلامومیدانيم كه در قرآن كريم درباره زنان پيغمبر دستورهایخاصی وارد شدهاست . اولين آيه خطاب به زنان پيغمبر با اين جمله آغاز میشود: ‹‹يا نساء النبی لستن كأحد من النساء »يعنی شما با ساير زنان فرق داريد. اسلام عنايت خاصی داشته است كه زنان پيغمبر چه در زمان حيات آن حضرت و چهبعد از وفات ايشان ، در خانههای خود بمانند ، و در اين جهت بيشترمنظورهایاجتماعی و سياسی در كار بوده است . قرآن كريم صريحا به زنانپيغمبر میگويد: ‹‹و قرن فی بيوتكن » يعنی در خانههای خود بمانيد .
اسلاممیخواسته است " امهات المؤمنين " كه خواه ناخواه احترام زيادی درميان مسلمانان داشتند ازاحترام خود سوء استفاده نكنند ، و احيانا ابزارعناصر خودخواه و ماجراجو درمسائل سياسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانكه میدانيم يكی از " امهاتالمؤمنين " ( عايشه ) كه از اين دستور تخلفكرد ، ماجراهای سياسی ناگواری برایجهان اسلام به وجود آورد . خود اوهميشه اظهار تأسف میكرد و میگفت دوست داشتمفرزندان زيادی از پيغمبرمیداشتم و میمردند اما به چنين ماجرائی دست نمیزدمسر اينكه زنان پيغمبر ممنوع شدند از اينكه بعد از آن حضرت با شخصديگریازدواج كنند به نظر من همين است . يعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده میكرد و ماجراها میآفريدبنابراين اگر درباره زنان پيغمبر دستور اكيدتر و شديدتری وجود داشته باشدبدين جهت استبه هر حال آيهای كه در آن آيه كلمه " حجاب " به كار رفتهآيه 54 ازسوره احزاب است كه میفرمايد : « و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهنمنوراء حجاب » . يعنی اگر از آنها متاع و كالای مورد نيازی مطالبهمیكنيد از پشت پرده از آنها بخواهيد . در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامی هرجا نام " آيه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آيه حجابچنانبود و بعد از نزول آيه حجاب چنين شد ، مقصود اين آيه است كه مربوطبه زنانپيغمبر است ( [3] ) ، نه آيات سوره نور كه میفرمايد: ‹‹قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات يغضضن منابصارهن ›› يا آيه سوره احزاب كه میفرمايد:‹‹يدنين عليهن من جلابيبهن » - الی آخر.اما اينكه چطور شددر عصر اخير به جای اصطلاح رائج فقهاء يعنی ستر وپوشش ، كلمه حجاب و پرده وپردگی شايع شده است شايد از ناحيه اشتباه كردن حجاباسلامی به حجابهائی كه در ساير ملل مرسومبوده است باشد .
سيمای حقيقی مسأله حجاب:
حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخير حجاب سخن در اين نيست كه آيا زن خوباست پوشيده در اجتماع ظاهر شود ياعريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعاتمرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعاترا به استثناء زنا ببرد يا نه ؟اسلام كه به روحمسائل مینگرد جواب میدهد : خير ، مردان فقط در محيطخانوادگی و در كادر قانونازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگينمیتوانند از زنان به عنوان همسرانقانونی كامجوئی كنند ، اما در محيطاجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است.و زنان نيز از اينكه مرداندر خارج از كانون خانوادگی كامياب سازند به هرصورت و به هر شكلممنوع میباشنددرست است كه صورت ظاهر مسأله اينست كهزن چه بكند ؟ پوشيده بيرونبيايد يا عريان ؟ يعنی آنكس كه مسأله به نام اوعنوان میشود زن است ، واحيانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود كه آيابهتر است زن آزاد باشديا محكوم و اسير و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلبچيز ديگر استو آن اينكه آيا مرد بايد در بهرهكشی جنسی از زن ،جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد يا نه ؟يعنی آنكه در اين مسأله ذی نفع است مرد است نهزن ، و لااقل مرد از زن در اين مسأله ذی نفعتر است . به قول ويل دورانت
" دامنهای كوتاه برای همه جهانيان بجز خياطان نعمتی است" پس روح مسأله ،محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی و همسران مشروع ،يا آزاد بودن كاميابيها وكشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضيه اول است. از نظراسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك میكند ، و از جنبه خانوادگی سبب تحكيمروابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بينزوجين میگردد ، و از جنبهاجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار وفعاليت اجتماع میگردد ، و از نظر وضعزن در برابر مرد ، سبب میگردد كهارزش زن در برابر مرد بالا رود فلسفهپوشش اسلامی به نظر ما چند چيز است . بعضی از آنها جنبه روانیدارد و بعضیجنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضیمربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او. حجاب در اسلام از يك مسأله كلیتر واساسیتری ريشه میگيرد و آن اينست كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ،چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر بهمحيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونیاختصاص يابد ، اجتماع منحصرابرای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهای جنسی به هم میآميز دل ، اسلاممیخواهد اين دو محيط راكاملا از يكديگر تفكيك كند.اكنون به شرح چهارقسمت فوق میپردازيم :
1- آرامش روانی:
نبودن حريم ميان زن و مردو آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانها والتهابهای جنسی را فزونمیبخشد وتقاضای سكس را به صورت يك عطش روحیو يك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غريزهجنسی ، غريزهای نيرومند ،عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ،همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورترمیشود . برایدرك اين مطلب به دو چيز بايد توجه داشت: 1-تاريخ:همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد میكند كه با حرص و آزیحيرتآور در پی گردآوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع میكردهاند حريصتر میشدهاند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی يادمیكند . اينها نيز به هيچ وجه ازنظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يكحدی متوقف نشدهاند . صاحبان حرمسراها و درواقع همه كسانی كه قدرتاستفاده داشتهاند چنين بودهاند. كريستن سننويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهمكتاب خويش مینويسد : "در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز( درحرم داشت میبينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمیشددوشيزگان وبيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان میدادند ، به حرمخود میآورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم میكرد ، نامهای چند بهفرمانروايان اطراف میفرستادو در آن وصف زن كامل عياررا درج میكرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب میديدند ،به خدمتمیبردنداز اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار میتوان يافت . در جديدترينجريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه درجديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكاناتداشتهباشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم پرويز و هارونامكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنسزن بهرهكشی كند .
2 -هيچ فكر كردهايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبياتجهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب ومعشوق خود را ستايشمیكند ، به پيشگاه او نياز میبرد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه میدهد ،خود را نياز میبرد ، او را بزرگ و خود راكوچك جلوه میدهد ، خود را نيازمندكوچكترين عنايت او میداند ، مدعیمیشود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان بهنيم نظر میتواند بخرد ، پسچرا در اين معامله تقصير میكند " از فراق او دردمندانه مینالد.اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمیكند؟ آيااكنون ديدهايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاهپرست برایجاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائیكردهاست ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش میآيد ؟ چرا همه ازديوان حافظاينقدر لذت میبرند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا بازبان يك غريزه عميق كهسراپای وجودش را گرفته است منطبق میبيند ؟ چه قدر اشتباه میكنند كسانی كه میگويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عاملاقتصاداست. بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آبونان و موسيقی ندارد.البته نمي توان ادعا كرد كه تمام عشقها جنسی است و من هم هرگزنمیگويم كهحافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخنگفتهاند . اينمبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شودولی قدرمسلم اينست كه بسياری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است كهمرد برای زنداشته است . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زناز نوع توجه به نان وآب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يابه صورت حرص و آز و تنوع پرستیدر میآيد و يا به صورت عشق و غزل به هر حال اسلام به قدرت شگرف اينغريزه آتشين توجه كامل كرده است وروايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزهای كهمرد و زن را به يكديگرپيوند میدهد وارد شده استاسلام تدابيری برایتعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اينزمينه هم برای زنان و همبرای مردان ، تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ،مقرر فرمودهمربوط به نگاه كردن است: ‹‹قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمناتيغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن››
خلاصه اين دستور اينستكه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايدچشم چرانی كنند ، نبايد نگاههایمملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايدبه قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقررفرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردانبيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجهو هيچ صورت و باهيچ شكل و رنگ و بهانهای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردانبيگانه رافراهم كنند .روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كهگمان كنيمتحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگيردهمانطور كه بشر اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحبثروتو از تملك جاه و مقام سير نمیشود و اشباع نمیگردد ، در ناحيه جنسی نيز چنيناست . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردنمردان و تصاحبقلب آنان و بلا خره هيچ دلی از هوس سير نمیشودو از طرفی تقاضای نامحدود خواهناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقروناست به نوعی احساس محروميت . دستنيافتن به آرزوها به نوبه خود منجربه اختلالات روحی و بيماريهای روانیمیگرددچرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟ علتش آزادیاخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان سكسی است كه به وسيله جرائد و مجلات وسينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها وكوچهها انجام میشود. اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنانيافته است اين است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحبقلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حسشكارچيگری او ناشی میشود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكمطبيعتخاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه بهخود اسير سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زناناست و دستور پوشش همبرای آنان مقرر گرديده استاما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه برخلاف ادعای افرادی مانندراسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا بافراهم كردن وسائلتحريك هرگز سير نمیشود و اشباع نمیگردد و همچنين دربارهانحراف " چشمچرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحثخواهيم كرد .
2-استحكام پيوند خانوادگی:
شك نيست كه هرچيزی كه موجب تحكيم پيوندخانوادگی و سبب صميميت رابطه زوجين گردد ، برای كانون خانواده مفيد است و درايجاد آن بايد حداكثر كوشش مبذول شود . و بالعكس هر چيزی كهباعث سستی روابطزوجين و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگیزيانمند است و بايد با آنمبارزه كرد.اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محيط خانوادگی و دركادرازدواج مشروع ، پيوند زن و شوهری را محكم میسازد و موجب اتصال بيشترزوجين به يكديگر میشود. فلسفه پوشش و منع كاميابی جنسی از غير همسر مشروع، از نظر اجتماعخانوادگی اينست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبختكردن اوبه شمار برود ، در حالی كه در سيستم آزادی كاميابیهمسر قانونی ازلحاظروانی يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتيجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پايهگذاری میشود علت اينكه جوانان امروزاز ازدواج گريزانند و هر وقت به آنان پيشنهاد میشود ، جواب میدهند كه حالازود است ، ما هنوز بچهايم ، و يا به عناوينديگر از زير بار آن شانه خالیمیكنند همين است . و حال آنكه در قديم يكیاز شيرينترين آرزوهای جوانانازدواج بود . جوانان پيش از آنكه به بركت دنيای اروپا كالای زن اينهمه ارزان وفراوان گردد ، " شب زفاف را كم ازتخت پادشاهی " نمیدانستند .ازدواج درقديم پس از يك دوران انتظار و آرزومندی انجام میگرفت و بههمين دليل زوجينيكديگر را عامل نيكبختی وسعادت خود میدانستند ، ولی امروز كامجوئيهای جنسی در غير كادر ازدواج بهحداعلی فراهم است و دليلی برای آن اشتياقها وجود ندارد معاشرتهای آزاد و بیبندوبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت يكوظيفه و تكليف و محدوديت در آوردهاست كه بايد آن را با توصيههایاخلاقی و يا احيانا - چنانكه برخی از جرائدپيشنهاد میكنند - با اعمال زوربر جوانان تحميل كرد.تفاوت آن جامعه كهروابط جنسی را محدود میكند به محيط خانوادگی و كادرازدواج قانونی ، بااجتماعی كه روابط آزاد در آن اجازه داده میشود اينستكه ازدواج در اجتماع اولپايان انتظار و محروميت ، و در اجتماع دوم آغازمحروميت و محدوديت است . درسيستم روابط آزاد جنسی ، پيمان ازدواج بهدوران آزادی دختر و پسر خاتمه میدهدو آنها را ملزم میسازد كه به يكديگروفادار باشند و در سيستم اسلامی بهمحروميت و انتظار آنان پايان میبخشد . سيستم روابط آزاد اولا موجب میشود كهپسران تا جائی كه ممكن است ازازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامیكه نيروهای جوانی و شورو نشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد ، اقدام به ازدواجكنند و در اينموقع زن را فقط برای فرزند زادن و احيانا برای خدمتكاری و كلفتیبخواهند، و ثانيا پيوند ازدواجهای موجود را سست میكند و سبب میگردد به جایاينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يكاز زنو شوهر همسر خود راعامل سعادت خود بداندامثال راسل و تقليد از صاحبان مكتب " اخلاق نوين جنسی " با داشتن همسرقانونی ،عشق خود را در جای ديگر جستجو میكند و با مرد مورد عشق و علاقهخود هم بسترمیشود ، چه اطمينانی هست كه به خاطر همسر قانونی كه چندان مورد علاقهاش نيستوسائل ضد آبستنی به كار برد و از مرد مورد عشق و علاقهخود آبستن نشود و فرزندرا به ريش همسر قانونی نبندد . قطعا چنين زنیمايل است كه فرزندی كه به دنيامیآورد از مرد مورد علاقهاش باشد نه ازمردی كه فقط به حكم قانون همسر او استو الزاما به حكم قانون نبايد ازغير او آبستن بشود . همچنان مرد نيز طبعاعلاقهمند است كه از زن مورد عشقو علاقهاش فرزند داشته باشد نه از زنی كه بازور قانون به او پيوندكردهاند . دنيای اروپا عملا نشان داده است كه با وجودوسائل ضد آبستنی،آمار فرزندان غير مشروع وحشتآور است .
3- استواری اجتماع:كشانيدن تمتعات جنسی ازمحيط خانه به اجتماع ، نيروی كار و فعاليت اجتماع را ضعيف میكند . برعكس آنچهكه مخالفين حجاب خردهگيری كردهاندو گفتهاند:" حجاب موجب فلج كردن نيروینيمی از افراد اجتماع است" بی حجابی و ترويج روابط آزاد جنسی موجب فلج كردننيروی اجتماع است . آنچه موجب فلج كردن نيروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی كردن زن و محروم ساختن او از فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی واقتصادی است و در اسلام چنينچيزی وجود ندارد . اسلام نه میگويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه میگويدحقتحصيل علم و دانش ندارد - بلكه علم و دانش را فريضه مشترك زن و مرددانسته است - و نه فعاليت اقتصادی خاصی را برای زن تحريم میكند . اسلامهرگز نمیخواهدزن بيكار و بيعار بنشيند و وجودی عاطل و باطل بار آيد , پوشانيدن بدن بهاستثناء وجه و كفين مانع هيچگونه فعاليت فرهنگی يااجتماعی يا اقتصادی نيست . آنچه موجب فلج كردن نيروی اجتماع است آلودهكردن محيط كار به لذتجوئيهایشهوانی است.اماآيا اگر پسر و دختری در محيط جداگانهای تحصيل كنند و فرضا در يكمحيط درس میخوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشی نداشته باشندبهتر درس میخوانند و فكر میكنند و به سخن استاد گوش میكنند يا وقتی كه كنار هر پسری يك دختر آرايش كرده با دامن كوتاه تا يك وجب بالای زانونشستهباشد ؟ آيا اگر مردی در خيابان و بازار و اداره و كارخانه و غيره با قيافههایمحرك و مهيج زنان آرايش كرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرمكار و فعاليت میشوديا در محيطی كه با چنين مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور نداريد از كسانی كه دراين محيط كار میكنند بپرسيد . هر مؤسسه ياشركت يا ادارهای كه سخت مايل استكارها به خوبی جريان يابد ، از ايننوع آميزشها جلوگيری میكند . اگر باورنداريد تحقيق كنيد . حقيقت اينست كه اين وضع بی حجابی رسوا كه در ميان ما است واز اروپاو آمريكا هم داريم جلو میافتيم از مختصات جامعههای پليد سرمايهداریغربیاست و يكی از نتائج سوءپول پرستیها و شهوترانيهای سرمايهداران غرب است ، بلكه يكی از طرق ووسائلیاست كه آنها برای تخدير و بی حس كردن اجتماعات انسانی و درآوردن آنها به صورتمصرف كننده اجباری كالاهای خودشان به كار میبرند. "اطلاعات " 47 / 9 / 5گزارشی از اداره كل نظارت بر مواد خوردنی ،آشاميدنی ، آرايشی نقل كرده است.درباره لوازم آرايش چنين مینويسد: " ها در ظرف يك سال 210 هزار كيلو مواد ولوازم آرايش از قبيلماتيك ، سرخاب ، كرم ، پودر ، سايه چشم برای مصرف خانمهاوارد شدهاست . از اين مقدار 181 هزار كيلوگرم آن انواع كرم بوده است . دراينمدت به 1650 قوطی و 2500 دوجين پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عددصابون لاغری ، 2280 آمپول آرايشی اجازه ورود داده شده است . البته بايد 3100 عدد سايه چشم و 2400 خط چشم را نيز به آن اضافه كرد.آری بايد زنايرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضياتزمان " هر روز و هر ساعت باوسائلی كه در دنيای سرمايهداری تهيه میشودخود را در معرض نمايش بگذارد تابتواند چنين مصرف كننده لايقی برایكارخانههای اروپائی باشد . اگر زن ايرانیبخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و يا برای حضور در مجالس اختصاصی زنانبيارايد ، نه مصرف كنندهلايقی برای سرمايهداران غربی خواهد بود و نه وظيفه ومأموريت ديگرش راكه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان وايجاد ركود درفعاليت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد . درجامعههای غير سرمايهداری با همه احساسات ضدمذهبی كه در آنجا وجود دارد كمتر شنيده میشود كه چنين رسوائيها به نامآزادیزن وجود داشته باشد.
4-ارزش و احترام زن:
قبلا گفتيم كه مرد بهطور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظرمغز و فكر نيز تفوق مرد لااقلقابل بحث است . زن در اين دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن ازطريق عاطفی و قلبی هميشه تفوقخود را بر مرد ثابت كرده است . حريم نگهداشتنزن ميان خود و مرد يكی ازوسائل مرموزی بوده است كه زن برای حفظ مقام و موقعخود در برابر مرد از آن استفاده كرده است , اسلام زن را تشويق كرده است كهاز اين وسيله استفاده كند . اسلام مخصوصاتأكيد كرده است كه زن هر اندازه متينتر و با وقارتر و عفيفتر حركت كندو خود را در معرض نمايش برای مرد نگذاردبر احترامش افزوده میشوددر تفسير آيات سوره احزاب ديده شده است كه قرآنكريم پس از آنكهتوصيه میكند زنان خود را بپوشانند میفرمايد : " « ذلك ادنیان يعرفن فلايؤذين »" . يعنی اين كار برای اينكه به عفاف شناخته شوند و معلومشودخود را در اختيار مردان قرار نمیدهند بهتر است ، و در نتيجه دور باش وحشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر میگردد .
حجاب؛زنان را در زندان زندگي حبس کرده وآنها را ا ز تعالي و رشد باز مي دارد.
حجاب ؛از توسعه علمي،فکري ،فرهنگي ،هنري زنان مي کاهدو...
درحاليکه حجاب اسلامي ،آنگونه پيامدهاي شوم راندارد،بلکه وسيله وسنگر محکمي برا ي استواری زندگي بانوان بوده وپشتوانه نيرومندي براي آنها درراستاي توسعه علمي ،فکري ،فرهنگي و هنري است.
اي خواهرانم حجاب تيغ شما ست تيغ خود را از کف نيندازيد
ونيز شرف زن به يمن عصمت اوست اين شرف را از تن نرنجانيد
و اين را بدانيد که:
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر در ميوه آن طمع کند راهگذر
بخش اول : حجاب از نظر قران
اشاره: اصل وجوب حجاب براي زنان ازضروريات دين اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروري اسلام است وکسي که ازروي عمدوآگاهي منکر ضروريات اسلام شود،درحکم کفراست ،مگر اينکه معلوم باشد که منکر خدا ويارسول خدا نيست.
ضروري و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پيامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأي علماي اسلام ثابت است.
درقرآن براي وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآيه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولي درمورد حفظ عفت وپاسداري از حريم آن ،درقرآن بيش از ده آيه وجود دارد.
تجزيه وتحليل آيه 30سوره نور
درآيه 30سوره نور (به عنوان نخستين آيه اي که صراحت بر وجوب حجاب دارد) مي خوانيم:
«وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علی جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن ...»
اي پيامبر به زنان با ايمان بگو چشمهاي خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند ،ودامان خويش را حفظ کنند ،وزينت خود را ـ جزآن مقدار که نمايان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسريهاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن وسينه با آن پوشيده شود.)وزينت خود را آشکا رنسازند مگر براي شوهرانشان وساير افراد محرمشان...
شرح کوتاه
دراين آيه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حريم عفت تصريح شده است:
1 . زنان بايد ديدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.
2. زنان بايد دامن خود را از هرگونه عوامل بي عفتي ،حفظ کنند.
3. زنان بايد زينت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهري آشکاراست ،آشکار نکنند.
4. زنان بايد روسريهاي خود را بر سينه بيفکنند.
5 .زنان بايد زينت خود را جز براي افراد محرم خود،آشکار نکنند.
ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پيامبر در تفسير جمله
« وليضربن بخمرهن علی جيوبهن»
مي فرمايد: يعني زن بايد مو وسينه ودور گردن وزيرگلوي خود را بپوشاند.
منظور از زينت چيست؟
با بررسي گفتار اهل لغت چنين فهميده مي شود که زينت به معني زيبايي در مقابل زشتي است وشامل هر نوع زينت وآراستگي ،از طبيعي وعارضي ،از لباس وبدن وزيور آلات خواهدشد،وزينت در زن ،آن زيبايي هاي آشکاراست.
بنابراين واژه زينت وسيع است.زينت ،هم شامل زينت هاي طبيعي مثل صورت ،بازوان ،سينه ،گردن و....وهم شامل زينت هاي اکتسابي مثل آويختن زيور آلات است.
بخش دوم :آيات هشدار گردر حفظ سنگر حجاب وعفت
1. نهي از کوبيدن پا بر زمين
درذيل آيه 31سوره نور،پس از آنکه خداوند به پيامبرفرمان مي دهد که به زنان با ايمان بگو حجاب خود را رعايت کنند ،مي فرمايد «ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن »
بايد زنان ،هنگام راه رفتن ،پاهاي خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود .
2 . نهي ازسخن گفتن زن با نازوکرشمه
درذيل آيه 32 سوره احزاب ،خداوند خطاب به همسران پيامبر ميفرمايد:«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولا معروفا »با صداي نرم ،به گونه هوس انگيز ،سخن نگوييد،که بيمار دلان در شما طمع کنند ،بلکه به خوبي سخن گوييد .
3. اخطار شديد به آسيب رسانان به حريم عفت
درآيه 60 سوره احزاب (بدنبال فرمان حفظ حجاب درآيه 59همين سوره) با هشدار واخطارشديد به بيمار دلان وغارتگران حريم عفت ،خطاب به پيامبرمي فرمايد:
(لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغرينک بهم)
اگر منافقين وآنها که دردلهايشان بيماري است وآنها که اخباردروغ وشايعات بي اساس درمدينه پخش مي کنند،دست از کارخود برندارند،تو را برضد آنها مي شورانيم .
بخش سوم :ايرادها واشکالات
1.حجاب ومنطق
اولين ايراد اين است که حجاب دليل معقولي ندراد ومنطقي نيست . مي گويند: منشاء حجاب يا غارتگري ونا امني بوده که امروز وجود ندارد،يا فکر رهبانيت وترک لذت بوده است که فکر باطل ونادرستي است .
پاسخ اين ايراد اين است که حجاب ،از جنبه هاي مختلف رواني ،خانوادگي ،اجتماعي ،حتي از جنبه بالا رفتن ارزش زن ،منطق معقول دارد.
مرد بطور قطع از نظرجسماني بر زن تفوق دارد،از نظرمغز وفکر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است ،زن دراين دو جبهه دربرابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولي زن ازطريق عاطفي وقلبي هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است .حريم نگه داشتن زن ميان خود ومرد يکي از وسايل مرموزي بوده است که زن براي حفظ مقام وموقع خود دربرابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشويق کرده است که ازاين وسيله استفاده کند وهر اندازه ،متين تر وبا وقارتر حرکت کند،بر احترامش افزوده مي شود.
درقرآن کريم نيز توصيه مي کند،زنان خود را بپوشانند،بعدمي فرمايد:
«ذلک ادني ان يعر فن فلا يؤذ ين »
يعني اين کار براي اينکه به عفاف شناخته شوندومعلوم شود وخود را دراختيار مردان قرار نمي دهند،بهتر است.
درنتيجه حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مي گردد.
2.حجاب واصل آزادي
مي گويند: حجاب موجب سلب حق آزادي مي شود که يک حق طبيعي بشري است ونوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي رود .
هر انساني شريف وآزاد است ،مرد باشد يا زن ،سفيد باشد يا سياه ،تابع هر کشور يا مذهبي که باشد.
پاسخ اين ايراد آن است که فرق است بين زنداني کردن درخانه وبين موظف دانستن زن به اينکه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد.
در کشورهاي متمدن جهان براي مردان نيز محدوديت هايي وجود دارد.اگر مردي برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شد ويا با پيژامه بيرون آيد،پليس ممانعت کرده به عنوان اينکه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است ،اورا جلب ميکند.
هنگامي که مصالح اخلاقي واجتماعي ،افراد اجتماع او را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصي را رعايت کند مثلا با لباس کامل بيرون آيند ،چنين چيزي نه بردگي نام دارد ونه زندان ،نه ضد آزادي وحيثيت انساني است ونه ظلم وضد حکم عقل.
برعکس ،پوشيده بودن زن ،درهمان حدودي که اسلام تعيين کرده،موجب کرامت واحترام بيشتر اوست؛زيرا اورا از تعرض افراد جلف وفاقد اخلاق مصون مي دارد.آري اگر کسي بگويد زن را بايد درخانه حبس کرد،اين با آزادي طبيعي وحيثيت انساني وحقوق خدا دادي زن منافات دارد.چنين چيزي درحجاب هاي غير اسلام بوده است ،ولي در اسلام نبوده ونيست.
بخش چهارم :آثار وفوائد حجاب
1.حجاب ونقش آن درسلامت اجتماع وآرامش رواني
رعايت حجاب درسلامت وپاکي اجتماع مؤثر است ،به علت تاثير زياد آن در استحکام خانواده به عنوان پايه واساس اجتماع ونيز تاثير آن در ساخته شدن فرزندان با تربيت صحيح وپاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني .
معلوم است وقتي کانون خانواده گرم وپر جاذبه باشد،اين گرمي واستحکام دربالا بردن روحيه عمومي مردم وجامعه تاثير بسزايي خواهد داشت ،وقتي کودکان چنين خانواده اي با تربيت صحيح وتعادل روحيه وافکار پرورش يافتند،درجامعه منشأ سازندگي ، ترقي وتعالي مي شوند.
اکثر دختران وپسراني که درسنين پايين به دام مفاسدمختلف مي افتند،کساني هستند که از تربيت حقيقي وصحيح محروم بوده اند اين ظلم را هيچ کس جز والدين به آنها نکرده اند.
از طرفي با رعايت حجاب ،ريشه بسياري از تفاخرها،تکاثرها ،اسرافها ،تحريک هاي بي موقع در اجتماع کنده خواهد شد وبذر فساد خشکيده خواهد شد.
چرا که ديگر زنان عمر خودرا به جاي مصرف دراينگونه ضد ارزشها درجهت هدف نهايي زندگي انساني وسعادت راستين صرف مي کنند ولذا ديگر ،گناه به فساد کشاندن ساير افراد جامعه واتلاف عمر آنان وايجاد زمينه براي انواع فساد در اجتماع صورت نمی گيرد.
گسترش بوتيک هاي کذايي ،تهيه وتوزيع لباسهاي مبتذل غربي با تصويرها، تکثير وتوزيع نوارهاي مبتذل ونوارهاي موسيقي و...ازمواردي هستند که جوانان بي گناه وکم تجربه را به سوي منجلاب فساد وتباهي سوق مي دهند.براي اينکه جوانان از اين آفات در امان باشند،بايد درخانواده بطور صحيحي تربيت شوند،اما اگر مادر اسير انواع هوسها وتمايلات حيواني باشد،نمي تواند براي فرزندانش الگوي کاملي باشد.
2.حجاب ونقش آن درمسئوليت هاي اجتماعي
هر انساني در برابر اجتماع خود وظايف ومسئوليتهايي دارد وزنان نيز هر چند با گرم نگه داشتن کانون خانواده وتربيت صحيح فرزندان ،بزرگترين خدمت ها را به جامعه مي کنند،اماانتظار از آنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه بيش ازاين مي رود.اسلام عزيز خواسته است که آنان درجامعه نيز نقش داشته باشند.
حضور زنان درستادهاي پشتيباني ،درماني وغذايي،همدوش با رزمندگان اسلام ودر ديگر جاها در دوران پيامبر وحضور گسترده آنها درتاريخ انقلاب اسلامي ايران چه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران وچه دردوام آن به خصوص دوران جنگ وساير مسايل زندگي خود نشانگر اين انتظار است .
امام خميني قدس سره ،درمورد نقش زنان درانقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده اند که،از آن جمله خطاب به آنان چنين مي فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده »؛ونيز مي فرمايند : «همانطور که مردها وارد ميدان بودند،بانوان محترم هم وارد بودند،بلکه زحمات اينها بيشترازمردها بود.»
3.خروج از لشکريان دشمن وايمني از عذاب الهي وکسب ثواب اخروي
شيطان از روابط زن ومرد براي به گناه انداختن ،استفاده مي کند لذا بد حجابي وبي حجابي ونيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نا محرم ،شخص را در معرض خشم خدا قرار مي دهد .
چرا که وجود شخص ،هم آلوده به گناه مي شود وهم آلوده کننده ديگران واين چيزي نيست که خداوند براي بندگان دوست داشته باشد.
بزرگان دين وهمه انبياء وائمه حاضر بودندسخت ترين آزارها وشکنجه ها را تحمل کنند،ولي هرگزلحظه اي دچار خشم خداوند نشوند.
گيريم که ما محبوب هزاران وميليونها نفر ازبندگان خدا بشويم،چه فايده اگر محبوب خدا نباشيم واو راضي نباشد.
پيروزي هاي ظاهري نبايد ما را گول بزندوعقل وشعور را از ما بگيرد وما را دچار عذاب دردناک الهي کند که:
« ان ربک لشديد العقاب »
خانمي که درحجاب مخالفت امر خدا را ميکند،پس از مرگ چه مي کند؟روزي که همه چيز وهمه کس اورا تنها مي گذراند ورها ميکنند،چرا بايد عشق ورضايتش را فداي خود خواهي هاي ديگران کند؟ او نبايد خود رااسير هوسها ودامهاي شيطاني کند.
از طرف ديگر خداوند،همان طور که براي نافرماني وگناه عذاب وعقاب قرارداده ،همانطورهم براي کساني که به فرمانهاي اوعمل مي کنندپاداش وثواب اخروي قرار داده است.
4 - پوشش اسلامي وحفظ نسل از خطر سقوط
شکي نيست که يکي از آثار بي حجابي ،بي بندوباري وروابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنانکه دردنياي غرب ،به خوبي ديده ميشود،وآثارنکبت بار روابط نا مشروع برکسي پوشيده نيست،يکي از آثار ،آلوده شدن نسل ،وبه دنبال آن سقط جنين وتولد فرزندان نا مشروع وغير قانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت وپوشش اسلامي ،اين آثارروز بروز بيشتر ميشود وآمار نشان مي دهد که اين موضوع در کشورهايي که پوشش اسلامي رعايت نمي شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي شود.
طبق گزارشي که اخيراً از طرف اداره «تحقيقات اجتماعي امريکا» انتشار يافته ،تعداد نوزادان غير قانوني نسبت به ده سال قبل 47درصد افزايش يافته است.
بدون ترديد: يکي ازبزرگترين مشکلات اجتماعي ،وجود فرزندان بي سرپرست است که اصل خلقتشان بر اساس انحراف پايه گذاري شده است وبر اثر وجود زمينه نا مساعد معنوي درآنها ،خطرات آنها از نظر رواني بسيار قابل توجه وجدي است ،چنين فرزنداني مسلما طبيعي نيستند وچون پايه وجوديشان بر اساس قانون شکني پي ريزي شده ،تا حدود زيادي به گناه وقانون شکني متمايل هستندزيرا ميوه گناه هستند.
روشن است که حجاب اسلامي ،نقش اساسي درحفظ نسل وتأمين پاکي خلقت نسلهاي آينده دارد،چرا که زن مربي جامعه است وانسانها از دامن او پيدا مي شوند،اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهاي آينده را پايه ريزي کرده است.
5 - مبارزه با نفس
ميل به خود نمايي وجلوه گري به مصالحي در سرشت زن ،نهفته است که بايد درمسير درست وهدفي والا بکار گرفته شود.
چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است . اما اگر اين گرايش ،مرزي نداشته باشد وهمه جا نمود داشته باشد،فساد آفرين است.
زيبايي براي زن دروجود او سرمايه است،اما بايد بجا مصرف شود وزکات جمال زن ،حفظ او وعفاف است.
جواز کشف حجاب در مقابل محارم از جمله شوهر ،اين غريزه را جهت مي دهد که خود آرائي زن مختص به شوهرباشد ومنع آن در برابر نا محرم ،اين غريزه را کنترل مي کند.
وقتي زن در جهت کنترل اين خواهش ،اقدام کرد آمادگي غلبه بر سايرخواهشها را بدست آورده ودرجهت رشد وتعالي خود حرکت مي کند وانساني مهذب مي شود که مي تواند جامعه خود را نيز بسازد.
بدون هيچ ترديدي ،اندام زن اگر آراسته گردد،هوس بازان را به هيجان مي آورد ونسبت به زن تعرض مي کنند.
در سايه رعايت عفاف ،زن با شهامت هر چه تمامتربه وظيفه خود در اجتماع مشغول شده وخطري نيز متوجه او نمي شود.
از طرف ديگر انسان هم درمبارزه با نفس اغواگر پيروزي را کسب مي کند.
بخش پنجم:راههاي مبارزه با بد حجابي وبي حجابي
استعمارگران فرهنگ ستيز،درجوامع اسلامي براي زدودن ارزشهاي اسلامي تلاشي شگرف بکار گرفته اند تا در بينش افراد،دگرانديشي ايجاد کنند.
آنان به زنان القا مي کنند که ،شخصيت وارزش زن درعرضه وجودوزيبايي هاي به نمايش گذاشته اوست.
از طرفي بعضي از زنان ودختران که دچار کمبودهاي شخصيتي هستند ،خود آرايي را نوعي ايجاد شخصيت پنداري تلقي کرده وبا جلب نظرها عقده حقارت خود را جبران مي کنند.
در حاليکه عصمت وعفت زن حق خداست ،زن نمي تواند بگويد حجاب مربوط به خودم است ومي خواهم از آن صرف نظرکنم .علامه سيد شرف الدين عاملي مي فرمايد: آنچه را که دشمن انجام داده بايد ويران کرد وآنچه را انجام ميدهد بايد سدکرد وآبي را که بر جوي روان است بايد باز گرداند.
بنابراين از طرق زيربايد با پديده بدحجابي و بي حجابي مبارزه کرد:
1.تقويت ايمان واعتقاد
درزن بايد باور استوار ،ايمان عميق ايجاد شود ،زني که دل به حق داده وانديشه به خدا سپرده وفرجام زندگي دنيوي اش را پذيرفته چطور حاضر مي شود خود آرايي وخود نمايي کند وخود را در معرض ديدهاي آلوده قرار دهد وزمينه هاي تلذذ ديگران ومآلاً فساد آفريني را بوجود آورد؟!
اين جمله بلند حضرت علي عليه السلام که فرموده «المرء بايمانه والمومن بعمله » ،نشانگر آن است که باورها وايمانهاي راسخ ،عالي ترين نقش را در کيفيت زندگاني انساني ،ايفا مي کنند.
2.احياء فرهنگ اصيل اسلامي
احياء ارزشهاي اصيل اسلامي وفرا خواني زن مسلمان به تعقل ودريافتن ارزشها وآفريدن روح تعبد وتعهد نسبت به اينها نقش مهمي در اين زمينه خواهد داشت وزن مومن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مي نگرد ،باور داشته باشد وبداند که عظمت وشخصيت او درگرو روح بلند ،انديشه والا ،قلب پاک ،وجان پيراسته از آلودگي است که او را به روشي انساني ومنشي اسلامي فرا خواهد خواند وبداند تن آرايه بسته وظاهر فريبنده هرگز نمايشگر شخصيت او نيست.
اين کلام بيدار گر حضرت مسيح را توجه کنيم ،که فرمود:
«بحق اقول لکم : ماذا يغني عن الجسد اذا کان ظاهر ه صحيحاًوباطنه فاسدا وما تغني عنکم اجسادکم اذا اعجبتکم وقد فسدت قلوبکم ،وما يغني عنکم ان تنقوا جلودکم وقلوبکم دنسة»
«به حق براي شما مي گويم : تن چه سودي دهد ،در صورتيکه ظاهرش درست باشد ودرونش تباه ،بدنهاي شما،چه سودتان دهد که خوشتان دارد ودلهايتان تباه باشد وسودي نبريد که پوست خود را پاک نگاه داريدودل هاي شما چرکين باشدوآلوده باشد.»
3.شناساندن الگوهای والا
امروز يکي از تأسفهاي جدي اين است که زن مسلمان آن چنان که بايد وشايد با چهره هاي بلند تاريخ اسلام آشنا نيست،زندگاني حضرت زهرا(س) وفرزند برومندش ،پيام آور عاشورا حضرت زينب(س) بايد براي زن مؤمنه نشان داده شودتا بنگرد با حفظ هويت وشخصيت ووقار مي تواند درجامعه حضور پيدا کند وايفاي نقش کند.
کلامي ازامام صادق عليه السلام تأمل بر انگيز وقابل توجه است:
«الهموهن حب علي عليه السلام وذروهن بلها »
«به زنان دوستي آل علي عليه السلام را الهام کنيد وبه همين مسائل اندک رهايشان کنيد.»
زن اگر حب علي را فراگرفت واو را راهبر شناخت وخاندان او را به عنوان الگو پذيرفت وبر راهي رفت که اهل بيت عليه السلام رفته اند وآنان را سر مشق قرار داد،رويين تن مي شود وحضورش درجامعه دلهره آفرين نخواهد بود.
جلباب :
جلباب چيست و نزديك كردن آن يعنی چه ؟ ديگر اينكه آنچه به عنوانعلت و فايدهاين دستور ذكر شده كه : " شناخته شوند و مورد آزار واقعنشوند " چه معنی دارد؟اما مطلب اول : در اينكه جلباب چه نوع لباسی را میگويند ، كلماتمفسرينو لغويين مختلف است و به دست آوردن معنای صحيح كلمه دشوارمیباشد.درالمنجد مینويسد:" لجلباب : القميص او الثوب الواسع " ( يعنی جلباب پيراهنيالباس گشاد است. )در مفردات راغب كه كتاب دقيق و معتبری است و مخصوصشرح لغتهایقرآن نگاشته شده است میگويد:"الجلابيب : القمص و الخمر ") يعنی پيراهن و روسری( قاموس میگويد: "و الجلباب كسرداب و سنمار"القميص و ثوب واسع للمرأه دونالملحفة او ما تغطی به ثيابها من فوق كالملحفة ،او هو الخمار . يعنیجلباب عبارت است از پيراهن و يك جامه گشاد و بزرگ كوچكتراز ملحفهو يا خود ملحفه ( چادر مانند ) كه زن به وسيله آن تمام جامههایخويش رامیپوشد ، يا چارقد" در لسان العرب مینويسد: الجلبابثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المرأه رأسها و صدرها . يعنی جلبابجامهای است از چارقد بزرگتر و از عبا كوچكتر . زنبه وسيله آن سر و سينه خودرا میپوشاند" . عبارت " كشاف " نيز قريب به همين است و در تفسير مجمعالبيانآنجا كه لغت را معنی میكند میگويد :جلباب وسيله پوشانيدن موی سر بوده است. همچنين در روايات ديگر در كافی ( ( [4]در تفسير همان آيه وارد شده استكه حضرت صادق عليه السلام میفرمايد :" «الخمار و الجلباب اذا كانتالمرأه مسنة » " يعنی وقتی زن سالخوردهای باشدجايز است چارقد و روسریرا زمين بگذارد. بنابراين مقصود از نزديك ساختنجلباب ، پوشيدن با آن میباشد ، يعنیوقتی میخواهند از خانه بيرون بروندروسری بزرگ خود را با خود بردارندالبته معنی لغوی نزديك ساختن چيزی، پوشانيدن با آن نيست بلكه از مورد، چنين استفاده میشود . وقتی كه به زنبگويند جامهات را به خود نزديككن مقصود اينست كه آن را رها نكن ، آنرا جمع وجور كن ، آنرا بی اثر و بی خاصيت رها نكن و خود را با آن بپوشان استفاده زنان از روپوشهای بزرگ كه بر سر میافكندهاند دو جور بوده است: يك نوع صرفاجنبه تشريفاتی و اسمی داشته است همچنانكه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری رامیبينيم كه چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشريفاتیدارد . با چادر هيچ جای بدنخود را نمیپوشانند ، آنرا رها میكنند . وضعچادر سركردنشان نشان میدهد كهاهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانهنيستند و از اينكه مورد بهرهبرداریچشمها قرار بگيرند ابا و امتناعیندارند . نوع ديگر برعكس بوده و هست : زنچنان با مراقبت جامههای خودرا به خود میگيرد و آنرا رهانمیكند كه نشان میدهد اهل عفاف و حفاظ است . خودبخود دورباشی ايجاد میكند وناپاكدلان را مأيوس میسازد . بعدا خواهيم گفت كه تعليلی كه درذيل جمله آمدهاست مؤيد همين معنی استو اما مطلب دوم يعنی بحث در علتی كه برای اين دستورذكر شده است: مفسرين گفتهاند : گروهی از منافقين ، اوائل شب كه هوا تازهتاريكمیشد ، در كوچهها و معابر مزاحم كنيزان میشدند . البته برای كنيزانچنانكه قبلا گفتيم پوشانيدن سر واجب نبوده است . گاهی از اوقات اينجوانانمزاحم و فاسد ، متعرض زنان آزاد نيز میشدند و بعد مدعی میشدند كهمانفهميديم آزاد زن است و پنداشتيم كنيز است . لذا به زنان آزاد دستورداده شد كهبدون جلباب يعنی در حقيقت بدون لباس كامل از خانه خارجنشوند تا كاملا ازكنيزان تشخيص داده شوند و مورد مزاحمت و اذيت قرارگيرندبيان مذكورخالی از ايراد نيست ، زيرا چنين میفهماند كه مزاحمت نسبتبه كنيزان مانعیندارد و منافقين آن را به عنوان عذری مقبول برای خود ذكرمیكردهاند ، در حالیكه چنين نيست . اگر چه پوشانيدن موی سر بر كنيزانواجب نبوده است ، شايد رمزآن هم اين بوده كه وضع كنيز معمولا جالب وتحريك آميز نيست و مورد رغبت كسیواقع نمیشود و به علاوه كارشان خدمتبوده چنانكه قبلا اشاره كرديم ، ولی درهر حال اين مزاحمتها حتی در موردكنيزان نيز گناه محسوب میشده است و منافقيننمیتوانستهاند كنيز بودن را عذر خود قلمداد كننداحتمال ديگری كه در معنایاين جمله داده شده اين است كه وقتی زن شيده و سنگين از خانه بيرون رود وجانب عفاف و پاكدامنی را رعايتكند ، افراد فاسد و مزاحم ، جرأت نمیكنندمتعرض آنها شوند بنا به احتمال اول معنی جمله : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلايؤذين»" اينست كه بدينوسيله شناخته میشوند كه آزادند نه كنيز ، پس مورد آزاروتعقيب جوانان قرار نمیگيرند . ولی بنا به احتمال دوم معنی جمله اينستكه بدينوسيله شناخته میشوند كه زنان نجيب و عفيف میباشند . و بيمار دلاناز اينكه به آنها طمع ببندند چشم میپوشند زيرا معلوم میشود اينجا حريمعفاف است ، چشم طمع كور ، و دست خيانت كوتاه استدر اين آيه حدود پوششبيان نشده است . از اين آيه نمیتوان فهميد كهآيا پوشيدن چهره لازم است يا نه؟ آيهای كه متعرض حدود پوشش است آيه31 سوره نور است كه قبلا درباره آن بحث شد.مطلبی كه از اين آيه استفاده میشود و يك حقيقت جاودانی است اينستكهزن مسلمان بايد آنچنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف ووقار وسنگينی و پاكی از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود ، و در اينوقت است كهبيمار دلان كه دنبال شكار میگردند از آنها مأيوس میگردندو فكر بهرهكشی ازآنها در مخيلهشان خطور نمیكند . میبينيم كه جوانان ولگرد هميشه متعرض زنانجلف و سبك و لخت و عريانمیگردند . وقتی كه به آنها اعتراض میشود كه چرا مزاحم میشوی ؟ میگوينداگردلش اين چيزها را نخواهد با اين وضع بيرون نمیآيداين دستور كه در اين آيهآمده است مانند دستوری است كه در بيست وپنج آيه قبل از اين آيه خطاب به زنانرسول خدا وارد شده است : " « فلا تخضعن بالقول فيطمع الذی فی قلبه مرض »" يعنیدر سخن گفتن رقت زنانهو شهوتآلود كه موجب تحريك طمع بيمار دلان میگردد بهكار نبريد . در ايندستور ، وقار و عفاف در كيفيت سخن گفتن را بيان میكند ودر آيه موردحث ، دستور وقار در رفت و آمد و حركات وسكنات انسان گاهی زباندار است . گاهی وضعلباس ، راه رفتن ، سخن گفتن زنمعنیدار است و به زبان بیزبانی میگويددلت را به من بده ، در آرزوی من باش ،مرا تعقيب كن . گاهی برعكس با بیزبانی میگويد دست تعرض از اين حريم كوتاه استبه هر حال آنچه از اين آيه استفاده میشود اينست نه كيفيت خاصی برای پوشش . از نظر كيفيت پوشش فقط آيه 31 سوره نور است كه مطلب را بيانمیفرمايد و با توجه بدينكه اين آيه بعد از آيه سوره نور نازل شده استمیتوان فهميد كه منظور از " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" اينست كهدستورقبلی سوره نور را كاملا رعايت نمايند تا از شر آزار مزاحمان راحتگردنددر آيه قبل از اين آيه میفرمايد : " « و الذين يؤذون المؤمنين والمؤمناتبغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبينا » "
يعنی آنانكه بدون جهت مردان و زنان با ايمان را آزار میرسانند بهتانو گناهبزرگی مرتكب میگردند . اين آيه رسما به كسانی پرخاش میكند كهمردان و زنانمسلمان را آزار میرسانند . بلافاصله به زنان دستور میدهد كهدر رفتار خودوقار و سنگينی را كاملا رعايت كنند تا از آزار افراد مزاحممصونيت پيدا كنند . توجه بدين آيه ، بهتر به فهم مقصود آيه مورد بحث كمك میكند.مفسرانغالبا هدف جمله " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" را پوشانيدن چهره دانستهاند ،يعنی اين جمله را كنايه از پوشيدن چهره دانستهاندمفسران قبول دارند كه مفهوم اصلی " يدنين " پوشانيدن نيست اما چون غالبا پنداشتهاند كه اين دستوربرای باز شناخته شدن زنان آزاد از كنيزان بوده است ، اينچنين تعبير كردهاند ولی ما قبلا گفتيم كه اين تفسير صحيحنيست . به هيچ وجه قابل قبول نيست كهقرآن كريم فقط زنان آزاد را موردعنايت قرار دهد و از آزار كنيزان مسلمان چشمبپوشد . آنچه عجيب به نظرمیرسد اينست كه مفسرانی كه در اينجا چنين گفتهاندغالبا همانها هستند كه در تفسير سوره نور با كمال صراحت گفتهاند كه پوشانيدنچهره و دو دستلازم نيست و آنرا امر حرجی دانستهاند ، از قبيل زمخشری وفخررازی . چطور شده است كه اين مفسران متوجه تناقض در سخن خود نشدهاند وادعایمنسوخيت آيه نور را هم نكردهاند . حقيقت اينست كه اين مفسرانتناقضی ميان مفهوم آيه نور و آيه احزاب قائل نبودهاند . آيه نور را يك دستوركلی وهميشگی میدانستهاند خواه مزاحمتی در كار باشد يا نباشد ولی آيه سورهاحزابرا مخصوص موردی میدانستهاند كه زن آزاد يا مطلق زن مورد مزاحمتافراد ولگردقرار میگرفته است. نكتهای از آيه مورد بحث استفاده میشود ، و آن اينست كهافرادی كه دركوچهها و خيابانها مزاحم زنان میگردند ، از نظر قانون اسلاممستحق مجازاتسخت و شديدی میباشند . تنها مثلا آنها را به كلانتری جلب كردن وتراشيدن سر آنها كافی نيست . بسيار سختتر بايد مجازات شوند . قرآن میفرمايد: " «لئن لم ينته المنافقون و الذين فی قلوبهم مرض و المرجفون فیالمدينةلنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا »" يعنی اگر اينهادست از عمل زشتخود بر ندارند ترا فرمان میدهيم كه به آنها حمله بری كهديگر جز اندكی درپناه تو نخواهند بود . حداقل آنچه از اين آيه مفهوممیشود تبعيد آنها ازجامعه پاك اسلامی است . جامعه ، هر اندازه برایعفاف و پاكی احترام بيشتریقائل باشد برای خائنان مجازات شديدتری قائلمیشود ، و عكس آن ، برعكس .
« والسلام علي من تبع الهدي »
فهرست منابع و مآخذ:
1-محمد محمدي اشتهاري ، حجاب بيانگر شخصيت .
2-احمد رزاقي ، عوامل فساد و بد حجابي و شيوه هاي مقابله با آن .
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن