تحقیق درباره حجاب اسلامی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره حجاب اسلامی

بازديد: 145

 

 

 

 

فصل اول

كـليـات

 

 

مقدمه:

يكي از عمده ترين مسايل كشورهاي در حال گذار، دگرگوني معاني، ارزش ها و عقايد مشترك حاكم بر اين جوامع است.نتيجه تغيير اين عقايد مشترك كه كاركرد انسجام را در نظام اجتماعي بر عهده دارند ايجاد نوعي چند گونگي و تكثر در لايه هاي زيرين و درون ذهني افراد است. اگرچه تكثر به خودي خود امري نامطلوب محسوب نمي گردد اما مسئله از آنجايي آغاز مي شود كه اين چند گونگي در باورها و عقايد و لايه هاي درون ذهني افراد صورت پذيرد و ديگر هيچ اصل و تعريف واحدي وجود نداشته باشد كه اين باورهاي مختلف حول آن نظام يابند. در اين هنگام است كه جامعه عرصه بروز نگرش‌ها و كنش‌هاي مختلف و متفاوت و حتي گاه متناقض گشته و انسجام و يگانگي نظام اجتماعي دست خوش چالش هاي جدي و مهمي مي گردد.

اصل «حجاب» براي زنان كه در جوامع اسلامي مطرح است از جمله همين ارزش‌ها و عقايدي است كه از ديرباز در جامعه ما وجود داشته و در دوره‌هاي مختلف تاريخي به صورت‌هاي مختلفي بروز و ظهور كرده است.


بيان مسئله:

توجه به اخبار روزنامه‌ها و صدا و سيما و همينطور مشاهدات معمولي و روزمره بيانگر اين امر است كه پوشش دختران و زنان ايراني مخصوصاً در دهه‌هاي اخير نسبت به آنچه كه در نسخ ديني موجود است، دچار تحول و دگرگوني شده است؛ هم اكنون نيز اين امر از حيث آنكه به عنوان يكه «مسئله» ياد مي‌شود مورد توجه محافل گوناگوني واقع شده و سعي در چاره جويي براي آن مي شود.

آنچه كه در قرآن به عنوان مهم‌ترين منبع ديني آورده شده صورتي كلي است كه جزئيات آن توسط مفسرين، مراجع و صاحبنظران به گونه‌هاي نسبتاً متفاوتي عملياتي و بيان گرديده است. اگرچه غالب اين تعاريف بر حداقل پوشش (يعني پوشيدگي همه بدن به جز چهره و دستها از مچ به پايين) اتفاق نظر دارند، اما به نظر مي‌رسد در عمل اين تعاريف كمتر در ظاهر افراد ديده مي‌شود.

از آنجايي كه ديدگاه‌ها و نگرش افراد درباره موضوعات مقدمه‌اي بر كنش آنها محسوب مي‌گردد؛ لذا يافتن پاسخ اين پرسش كه افراد جامعه چه تعريفي از واژه «باحجاب» دارند مي‌تواند گام موثري در اين مسير باشد.

حال سوالي كه در اين تحقيق بدان پرداخته خواهد شد اين است كه اولاً : «تعريف تحليلي افراد تا چه ميزان به تعريف اسمي واژه «با حجاب» نزديك است؟

ثانياً: «افراد در عمل تا چه ميزان به تعريف اسمي واژه «باحجاب» نزديك مي شوند؟»

اهميت مسئله:

قدر مسلم تفاوت تعاريف قراردادي و تحليلي افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابراي ما متصور مي‌سازد:

اول اينكه تعاريف ديني موجود از واژه «باحجاب» همگي قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعي و فرهنگي جامعه، طي مراحل جامعه‌پذيري افراد به درستي نتوانسته اين تعاريف را در ميان افراد دروني سازد. و يا نظام هنجارساز جامعه داراي عملكرد ضعيفي بوده است به گونه‌اي كه ساير منابع هنجارساز (داخلي يا خارجي) دست به هنجارسازي و ارايه تعاريف جايگزين در اين باره زده‌اند.

دوم اينكه اين تعاريف قراردادي و ديني آن طور كه بايد و شايد مطابق ضرورت‌ها و نيازمندي‌هاي زمان و مكان از متون ديني استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغييراتي در اين تعاريف زده‌اند تا آن را با شرايط روز خود منطبق سازند.

هريك از مفروضات بيان شده كه درست باشد نيازمند بكارگيري تدابير مناسب در جهت همسان‌سازي نظام كنش افراد و نظام هنجاري جامعه مي باشد تا شاهد كاهش انسجام و يگانگي در جامعه نباشيم.

اهداف تحقيق:

هدف از انجام اين تحقيق كه با دو روش "اسنادي" و پیمایشی صورت می پذیرد يافتن پاسخ‌هايي مناسب به سوالات تحقيق است. همچنين يافتن اين پاسخ‌ها مي‌تواند ما را در رسيدن، نگاهي واقع بينانه نسبت به بخشي از مسئله اجتماعي «بدحجابي» ياري دهد.


تعريف مفاهيم:

تعريف اسمي: تعريف اسمي تعريفي است كه طي آن معني يك واژه به وسيله صفات مشخصي به طور قراردادي تعيين گردد. (رفيع پور، كندوكاو‌ها وپنداشته‌ها)

اين تعاريف قراردادي است و به همين دليل چيزي درباره واقعيت بيان نمي كند و لذا نه درست هستند و نه غلط.‌(همان)

تعريف تحليلي: گاهي لازم است معاني واژه‌هاي مورد استفاده (مثلاً در يك پرسشنامه) را قبلاً بررسي كرده و معاني معمول آن واژه‌ها را در گروه يا جامعه مورد نظر تعيين نمود. اينگونه بررسي و تعيين معاني را "همپل"، «تحليل معني» و اوپ ، «تعريف تحليلي» مي نامد و تفاوت آن با تعريف اسمي در اين است كه تحليل معني يا تعريف تحليلي يك امر قراردادي نيست بلكه يك امر تحقيقي است. يعني به صورت تجربي بررسي مي‌شود كه فلان واژه در بين افراد يك جامعه‌ داراي چه معني يا معاني است و لذا در تعريف تحليلي برعكس تعريف اسمي درباره يك امر واقع (واقعيت) صحبت مي شود. (همان)

تعريف اسمي واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «براي زن پوشانيدن چهره و دست‌ها تا مچ واجب نيست. حتي آشكار بودن آرايش‌هاي عادي و معمولي كه در اين قسمت‌ها وجود دارد نظير سورمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالي نيست و پاك كردن آنها يك عمل فوق‌العاده به شمار مي‌رود نيز مانعي ندارد». پس «با حجاب» بودن يعني مطابقت با اين ويژگي‌ها.

تعريف تحليلي واژه «با حجاب» : اين تعريف شامل آن تعريفي مي‌شود كه افراد جامعه آماري به صورت نظري آن را عنوان مي كنند و همينطور در عمل آن را انجام مي‌دهند.


 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

پيشينه تحقيق


در اين فصل تلاش مي‌شود تا حاصل تحقيقات انجام شده در رابطه با اين موضوع كه تاكنون انجام شده و نتايج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام اين تحقيق مي‌باشد گردآوري و ارايه ‌گردد:

        §          پژوهشي در مجموعه WVS (پيمايش ارزش‌هاي جهاني) توسط “منصور معدل” از دانشگاه ميشيگان و «آزادارمكی» از دانشگاه تهران انجام شده است.

در اين پيمايش با نمونه‌هايي كه از سه كشور «مصر» ، «ايران» و «اردن» گرفته شده است به باورهاي ديني دينداري، هويت ملي و ايستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسيتي تحليل و مقايسه شده است.

نتيجه اصلي كه ايشان از تحقيق خود مي‌گيرند اين است كه «ماهيت رژيم حاكم» يك عامل مهم براي اختلاف جهان بيني مردم اين سه كشور است. بين اين سه كشور حكومت ايران، «حكومت تئوكراسي» و «دين سالاري» است. حكومت‌هاي مصر و اردن و خصوصاً حكومت مصر، سكولار است. به جهت اينكه اين حكومت‌ها در درجات متفاوتي از اقتدار طلبي هستند، گروه‌هاي مخالف بيانات فرهنگي خود را در واكنش به جهت گيري‌هاي فرهنگي رژيم‌هايشان تنظيم مي كنند. به همين علت در ايران جايي كه جامعه تحت تسلط رژيم كاملاً ديني اداره شده است مردم كمتر ديني. كمتر ضد غرب، بيشتر سكولار و بيشتر هوادار ارزش‌هاي مدرنيسم هستند تا مردم مصر و اردن كه حكومتشان سكولار و به طور قطعي هوادار غرب است.

پژوهشگران مذكور معتقدند يافته‌هاي تجربي آنها با پژوهش‌هاي تاريخي موجود همخواني دارد. شواهد تاريخي متعدد حاكي از آن است كه جهت‌گيري‌ها و خط مشي‌هاي فرهنگي دولت نقش تعيين‌كننده‌اي در روند فرهنگي جامعه دارد.

ايشان موارد مختلفي را از تاريخ كشورهاي اسلامي ذكر مي‌كنند كه در آنها مداخله فرهنگي حكومت‌هاي سكولار با ايدئولوژي تهاجمي، سبب سياسي شدن دين و شكل‌گيري بنيادگرايي اسلامي شده است.

تحقيق مورد بحث علاوه بر نتايجي در مورد اختلاف جهان بيني مردم اين سه كشور اسلامي به نتايجي هم در مورد اختلاف جهان بيني مردم در هر يك از اين سه كشور مي‌رسد. در اين مورد نتايج به دست آمده حاكي از آن است كه عوامل تعيين كننده عبارتند از: تنوعي از صفات اجتماعي پاسخگو مانند پايگاه اجتماعي، اقتصادي، جنس و سن و تحصيلات؛ كه سن و تحصيلات نشانه‌هاي خوبي براي راستاي تغيير فرهنگي هستند.

در عين حال تحصيلات اثر قابل ملاحظه‌تري روي ديدگاه‌هاي فردي دارد. تأثير متغير سن و تحصيلات در اين سه كشور يكسان نيست. در ايران پاسخگويان جوان‌تر و داراي تحصيلات بالاتر بيشتر ملي‌گرا بيشتر سكولار و كمتر ديني هستند. در مصر و اردن اين اثرات (تأثير سن و تحصيلات روي دين) قابل توجه و مشخص نيست. جالب است كه در هر سه كشور سطح تحصيلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معكوس دارد.

پژوهشگران با قدري احتياط نتيجه مي‌گيرند كه معني اين رابطه منفي در ايران سكولاريسم بيشتر و دينداري كمتر است ولي در اردن و مصر تلاش ديني بيشتر را مي‌فهماند.

 

        §          خانواده، دانشگاه و جامعه پذيري ديني:  (طالبان 1378)

محقق مي‌خواهد به اين سوال پاسخ دهد كه آيا تأثير تحصيلات تنها بر افراد تحصيل كرده است يا اينكه دامنه نفوذ آن به فرزندان آن‌ها نيز كشيده خواهد شد؟

نتايج تجربي بيانگر آن است كه دينداري فرزندان خانواده‌هاي تحصيل كرده به نسبت ديگران از ميزان ضعيف‌تري برخوردار است. ولي در هر صورت متوسط دينداري در جامعه ايران بالا و نزد اين خانوارها هم بالاتر از متوسط مقياس دينداري بوده است.

 

        §          دانشگاه ، دين، سياست :  (رجب‌زاده، 1379 200-183)

اين پژوهش مي‌كوشد به اين سوال اساسي پاسخ گويد كه باورها و ارزش‌هاي دين در اين روايات رسمي و سنتي آن تحت تأثير فرهنگ دانشگاه چه سمت و سويي پيدا مي‌كنند؟ و در جريان اين چالش چه باورها و ارزش‌هايي به عنوان راه حل چالش مورد پذيرش افراد قرار مي‌گيرد يا قابليت پذيرش بيشتري مي‌يابند؟

در باب دين ورزي در اين تحقيق مولفه‌هاي گوناگوني مورد توجه قرار گرفته است كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بيني»، «نگاه افراد به دين» (سنتي، تجربه دروني، مادي گرايانه، عقل گرايانه). «تلقي افراد از كاركرد معرفت شناختي دين»، «جايگاه روحانيت در دين» ، «مناسك گرايي» ، «تكثرگرايي»، «تفسيرپذيري سكولاريزاسيون».

ابعاد دين در اين پژوهش براساس مولفه‌هايي نوع بندي شده كه در ارتباط با بحث ارزش‌ها و باورهاي علم قرار مي‌گيرند. برخي از مهم‌ترين يافته‌هاي اين پژوهش را به اين شرح مي‌توان خلاصه كرد:

-          پاسخگويان به تعدد راه‌هاي شناخت معتقدند.

-          دانشجوياني كه از پايگاه اجتماعي اقتصادي بالاتري برخوردارند نظر منفي‌تري نسبت به دين سنتي دارند.

-          گرايش به سوي مخالفت با نقش سنتي روحانيت و ملازمه آن با دين در دانشجويان مشهود است. و نوعي كاهش باور به مرجعيت روحانيت در شناخت دين وجود دارد.

-          قبول و موافقت با تكثرگرايي، گرايش كلي جمعيت است و روابط بين متغيرها حاكي از دخالت عوامل درون دانشگاهي و روابط ضعيف با عوامل فرا دانشگاهي است.

-          در خصوص مناسك گرايي در دين، همانند تلقي سنتي از دين و نگاه به مرجعيت روحانيت نوعي قطب بندي در سطح افراد دانشگاهي (اجتماعي) محسوس است. در اين رابطه متغيرهاي «پايگاه اقتصادي- اجتماعي» افراد «سطح توسعه يافتگي» منطقه زندگي افراد نقش اساسي دارند. (همان 203-92)

        §          فعاليت‌هاي مذهبي:

در تحقيقاتي كه در ذيل عنوان كلي فوق و يا به عنوان جزيي از يك مفهوم كلي‌تر در سال‌هاي اخير صورت پذيرفته نكته مهمي مشاهده مي‌شود، در مورد عرصه مناسكي دين به خصوص مناسكي كه بخش زيادي از آن جنبه جمعي دارد و با تعامل و پيوند با ديگران همراه است، تعاملات و پيوندهايي كه در خلال آن اجتماع ديني تداوم مي‌يابد با اين واقعيت جديد در جامعه ايران مواجه مي‌شويم كه نوعي تحول از سمت دين و مناسك جمعي به سوي فردگرايي در دين مشهود است.

محقق پيش بيني مي‌كند با رشد تجدد و افزايش سطح توسعه يافتگي عرصه دين فردي در بخش‌هايي از جامعه گسترش بيشتري يابد كه با توجه به گسترش مولفه اصلي آن يعني تحصيلات در سال‌هاي آتي انتظار توسعه بيشتر آن مي‌رود. (رجب‌زاده، 1380)

        §          در تحقيق ديگري كه باعنوان «بررسي عوامل موثر بر رعايت حجاب دانش‌آموزان دختر دبيرستاني يزد» انجام شده است؛ كم بودن تعداد افراد خانواده، تربيت و تولد فرزندان در خانواده‌ عامل موثر بر رعايت حجاب نيستند. سن والدين و سطح تحصيلات پدران تأثيري در رعايت حجاب ندارد هرچند كه سطح تحصيلات مادران موثر است. مادران خانه‌دار و بازنشسته داراي فرزنداني با رعايت حجاب مي‌باشند و مادران شاغل در زمينه حفظ حجاب فرزندانشان موفقيت كمتري دارند:

-          پيشرفت تحصيلي و احساس رضايت از وضع ظاهري در رعايت حجاب موثر است.

-          برقراري رابطه گرم و صميمي والدين با يكديگر و با فرزندان در حفظ حجاب موثر است.

-          وضع مطلوب اقتصادي خانواده، پايبندي خانواده به فرايض مذهبي، استفاده مادران از چادر مشكي و مقنعه به عنوان فاكتوري موثر در حفظ حجاب فرزندان مي‌باشد.

-          رعايت حجاب در دختران با حجاب با بينش و بصيرت و شناخت دلايل آن بوده است.

-          تأثير مدل‌هاي جديد لباس (مدل‌هاي جلف) در دختران بد‌حجاب بالا است.(جواد هدایتی 1383)

        §          در مطالعه‌اي كه سازگارنژاد در سال 72 در يكي از مدارس منطقه 8 تهران پيرامون حجاب انجام داده است، متغيير مورد مطالعه «تصور دانش آموز نسبت به حجاب» بوده است. طي اين تحقيق از دانش آموزان سوال شده است كه: “با اين نظر كه زن مي‌تواند با هر لباس و پوشش كه دوست دارد در خيابان ظاهر شود، مهم اين است كه قلبش پاك باشد» ؛ 1/55 درصد با اين حرف كاملاً موافق با موافق بوده و 2/35 درصد نيز مخالف يا كاملاً مخالف بوده‌اند.

در مورد موي‌سر در امر حجاب عبارتي با اين مضمون مطرح شده است: «بيرون بودن موي‌سر اززير روسري، مقنعه يا چادر مانعي ندارد» ؛ 6/46 درصد با اين عبارت كاملاً مخالف ، 3/21 درصد مخالف و 2/22 درصد موافق يا كاملاً موافق بوده‌اند.

نتيجه گيري:

يافته‌هاي اين تحقيقات حاكي از آن است كه :

ماهيت رژيم حاكم يك عامل مهم در اختلاف جهان‌بيني افراد است. همينطور تنوعي از صفات اجتماعي پاسخگو مانند پايگاه اجتماعي- اقتصادي، جنس، سن و تحصيلات نشانه‌هاي خوبي براي تعيين راستاي تغيير فرهنگي هستند. و در عين حال تحصيلات اثر قابل ملاحظه‌تري روي ديدگاه‌هاي فردي دارد.

همچنين نبايد از ياد برد كه در برخي از اين تحقيقات مشخص شده كه بين تحصيلات و دينداري رابطه معكوس وجود دارد. دانشجوياني كه از پايگاه اجتماعي- اقتصادي بالاتري‌ برخوردارند نظر منفي‌تري نسبت به دين سنتي دارند.

قبول و موافقت با تكثرگرايي، گرايش كلي جمعيت است و روابط بين متغيرها حاكي از دخالت عوامل درون دانشگاهي و روابط ضعيف با عوامل فرا دانشگاهي است.

در ميان اين تحقيقات در جامعه ايران با اين واقعيت مواجه مي‌شويم كه نوعي تحول از سمت دين و مناسك جمعي به سوي فردگرايي در دين مشهود است. و پيش‌بيني مي‌شود با رشد تجدد و افزايش سطح توسعه يافتگي عرصه دين فردي در بخش‌هايي از جامعه گسترش بيشتري يابد كه با توجه به گسترش مولفه اصلي آن يعني تحصيلات در سال‌هاي آتي انتظار توسعه بيشتر آن مي‌رود.

از بخشی از نتایج این تحقیقات در پایان نامه حاضر استفاده شده است. به این ترتیب که از تحقیق نخست ، تنوعی از صفات اجتماعی که به عنوان عوامل تعیین کننده در اختلاف جهان بینی مردم بیان گردیده به عنوان بخشی از متغیرهای به کار رفته در پایان نامه حاضر استفاده شده است.

همچنین از دومین تحقیق این پرسش گرفته شده است که آیا تحصیلات و شغل و جایگاه اجتماعی والدین بر تعریف فرزندان از واژه «باحجاب» موثر است؟ و از تحقیق بعدی این پرسش عنوان شده است که آیا تعریف افراد از واژه باحجاب تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه و البته در میان رشته های تحصیلی گوناگون تغییر می کند؟


 

 

 

 

 

 

فصل سوم

چهارچوب نظري


پارادايم سكولاريزاسيون بروس:

(به نقل از مسعود سعیدی «سنجش نگرش سکولاریزاسیون در گروه سنی 20 تا 50 ساله مردم شهر مشهد در سال 84 و بررسی عوامل موثر براین نگرش» پایان نامه دوره کارشناسی ارشد)

 

 
   

بروس در فصل اول كتاب خود اين پارادايم را مختصراً توصيف مي‌كند و در بخش‌هاي بعد با مدارك و شواهد بيشتري بحث را تكميل مي كند و انتقالات وارد را نيز پاسخ مي‌گويد.

وي ابتدا دو نكته را در مورد ارتباطات علي موجود در اين پارادايم بيان مي‌كند. مي‌گويد: “من ادعا نمي‌كنم كه هر كدام از اين علت‌ها به تنهايي مي‌تواند اثر نموده شده را به وجود آورد. بسياري شرايط ديگر نيز لازم است ثانياً من ادعا نمي‌كنم كه هر كدام از اين علت‌ها (براي به وجود آمدن اثر خاص) هميشه لازم است مانند ژاپن (كه به سرمايه‌داري صنعتي تبديل شد در حالي كه فرهنگ متفاوت با غرب دارد) يعني اين عوامل نه كافي هستند و نه لازم.

اصطلاحاتي كه بروس براي پارادايم سكولاريزاسيون آورده تقريباً روشن است و مفهوم آن تفاوت چنداني با مفهوم رايج ندارد. فقط دو اصطلاح «بخشي سازي» (compoutmentalization) و «خصوصي سازي» (priuatization) قدري نياز به توضيح دارد.

اين دو اصطلاح مربوط به جنبه فردي سكولاريزاسيون مي‌شوند و در واقع واكنش فرد را به فرآيندهايي مثل تفكيك و تكثير بيان مي‌كنند.

يك راه براي اينكه مومنين ايمانشان را با تنوع و تكثر فرهنگي و ديني آشتي دهند اين است كه يكپارچگي را در سطح بالاتري از انتزاع بازسازي كنند به اين صورت كه همه اديان را به يك معنا يكسان در نظر بگيرند.

امكان ديگر- كه با اولي سازگار نيست- اين است كه فرد ايمانش را به بخش خاصي از زندگي اجتماعي محدود نمايد.

«برگر» و «لاكمن» در «ساخت اجتماعي واقعيت» نشان داده‌اند كه تفكيك و تمايز كه از ويژگي‌هاي مدرنيته است ما را ملزم مي‌كند كه نه در يك جهان واحد، بلكه در تعدادي از جهان‌ها زندگي كنيم كه هر كدامشان ارزش‌ها و منطق خاص خودش را دارد. پس مقصود از «بخشي‌سازي» اين است كه فرد فقط در حيطه خاصي از زندگي اجتماعي تابع ايده و ارزش‌هاي ديني خود است.

خصوصي سازي نيز همراه بخشي سازي فرا مي‌رسد يعني اين احساس و درك كه حيطه دسترسي دين محدود مي‌شود فقط به كساني كه آموزه‌هاي اين يا آن دين را مي‌پذيرند.

در مورد «آگاهي فن سالارانه» نيز مفهوم وي تفاوت اندكي با مفهوم مورد نظر هابرمالن دارد. مقصود بروس از اين اصطلاح شيوه خاصي از انديشه است كه همراه علم و تكنولوژي مدرن به انسان‌ها تحميل مي‌شود.

در ميان خصوصيات اين شيوه «استيوبروس»، پيش فرض‌هايي بنيادي نهفته در علم و تكنولوژي را مطرح مي‌كند. وي پارادايم پيشنهادي خود را در يك جمله اين چنين خلاصه مي‌كند:

«فردگرايي ، تكثر (تنوع) و برابري خواهي در يك زمينه ليبرال دموكراسي، اقتدار باورهاي ديني راست كرد».

او در جاي ديگر مي‌گويد: «اگر در گزارش من از اين تغييرات ابتكاري وجود داشته باشد، در تأكيدي است كه بر تكثر و تنوع مي‌كنم. در حالي كه ديگران تبيين خود را براي افول دين با پيرايش حكومت به نحوه فزاينده بي‌طرف، شروع مي‌كنند، من به علت اين بي‌طرفي توجه مي‌كنم.

تنوع فرهنگي ناشي از تعامل فرهنگ ديني متكثر با تفكيك ساختاري و اجتماعي، دين را از عرصه عمومي به عرصه خصوصي راند (و حكومتي بي طرف تأسيس نمود) و همراه دين هم ايده‌هاي ديني به جز ملايم‌ترين آنها نيز به حوزه خصوصي رانده شده برداشته شدن حمايت از دين در سطح ساختار اجتماعي بر روانشناسي اجتماعي باور، تأثيري مشابه به جاي مي گذارد.

يقين‌هاي جزعي كليسا و فرقه‌ جاي خود را به اظهارات ملايم‌تر انجمن مذهبي و كيش مي‌دهد

تأثير سكولاركننده تكثر و تنوع به مقدار زيادي به فرهنگ برابري خواه جامعه دموكراتيك بستگي دارد؟

«استيوبروس» مي‌گويد: كه اين نسبت غلط و رايج است كه گمان مي‌كنند پارادايم سكولاريزايسون به معناي پيش بيني الحاد و انكار خدا در همه افراد است: «من استدلال خواهم كرد كه كاهش اهميت اجتماعي دين، تعداد علاقه‌مندان به دين را كاهش مي‌دهد. و اين يك رابطه علمي است و نه فقط موضوعي براي تعريف. ولي حتي در نظريه رادريكال‌تر من اين انتظار وجودندارد كه دين ناپايدار خواهد شد.

من مشكلي نمي‌بينم در اين كه واژه‌اي براي توصيف فرآيندي به كار رود كه فقط پاياني قطعي و معيني ندراد سكولاريزاسيون مي‌تواند به اين معني باشد: «حركت و تحول به سوي كمتر ديني بودن».

دين در بعد فردي (دينداري)، در دنياي مدرن متأثر از تكثر و تنوع فرهنگي تحول مي‌يابد. صورت‌هاي سنتي دين جاي خود را به اشكال جديد مي‌دهند. صنعتي شدن و شهرنشيني، اقوام و گروه‌هاي مذهبي و نژادهاي مختلف را كنار هم جمع كرده. همين تنوع و تكثر فرهنگي فرآيند خصوصي‌سازي دين را به دنبال دارد. زيرا نمي‌توان در حوزه عمومي، هنجارها و ايده‌هايي را اعمال كرد كه مورد توافق گروه‌هاي مختلف نيست. بنابراين دين به حوزه خصوصي راندده مي‌شود دو دوست بي‌طرفي، اجتماع را براساس كلي‌ترين ارزش‌هاي مشترك اداره مي‌كند.

پيامد ديگر تكثر فرهنگي، فردي شدن دين است. فردي شدن را مي‌توان با بحث «وورتساخر» در مورد اجتماعي و فرهنگ پذيرشدن، توضيح داد.

وي مي‌گويد شخص در برخورد با هنجارهاي متفاوت و متناقض و ايده‌ها و انديشه‌هاي ناهمخوان دچار تزلزل مي‌شود و اين تزلزل، تلاش در جهت تعادل دوباره را بر مي‌انگيزد.

اين دوباره متعادل شدن نوعي تفسير شرايط است كه به شخصيت شناخت مي‌دهد و آن را نسبت به دو هنجار يا ايده ناهمخوان به طور نسبي مرزي (مارجيناليزه) مي‌كند و به آن هويتي بالنبه مستقل مي‌دهد.

«وورتساخر» كل فرآيند متزلزل شدن‌ها و دوباره متعادل شدن‌ها در طول زندگي را فرآيند شخصي شد (پرسوناليزاسيون) مي‌نامد كه همان دست‌يابي به هويت مستقل است.(حيدري بيگوند، 1380 ، 8 107)

فردي شدن دين نيز مصداقي از همين فراگرد است. شخص در محيط متكثر ديني و در برخورد با مذاهب و نظام‌هاي فكري و ارزشي متنوع نسبت به آنچه خود دارد مرزي مي‌شود و مي‌تواند از بيرون و با ديدي انتقادي‌تر به آنچه خود و ديگران دارند نگاه كند و به نحوي مستقل‌تر از گذشته به انتخاب يا انتقاد و حتي نوآوري دست يازد.

واضح است كه خصوصي شدن و فردي شدن دين، صورت‌ها و اشكال بديعي از دينداري مي‌آفريند. اين مقدار مورد توافق همه نظريه پردازان جامعه شناس است. اختلاف در اين است كه موافقان سكولاريزاسيون مي‌گويند كه تكثر ديني، اقتدار و عينيت باورهاي ديني را سست مي‌كند و دين را به موضوعي كم اهميت براي انتخاب و ترجيح در حد كالاها و اقلام مصرفي تبديل مي‌نمايد. دين محدود شده به عرصه خصوصي تحت تأثير شكنندگي و بي‌ثباتي عرصه خصوصي قرار مي‌گيرد.

اما مخالفان فرآيند سكولاريزاسيون مي‌گويند كه دين چون برخي نيازهاي اساسي بشر را برآورده مي‌سازد بي‌اهميت نمي‌شود. اگر صورتي از دين يا سازمان ديني آن نياز‌ها را رفع نكند صورت‌ها يا اشكال ديگري از دين به وجود مي آيند تا اين وظيفه را انجام دهند. بنابراين تقاضا براي دين هميشه وجود دارد. آنچه مهم است شيوه عرضه دين است.

در يك محيط متكثر ديني بازار رقابتي مبين اديان و مذاهب و قرائت‌هاي مختلف به وجود مي‌آيد و همه مذاهب در بدست آوردن اعضاي مومن و ثابت و تقويت مشاركت ديني مردم به رقابت و تلاشي نفس‌گير مي‌پردازند. حال آنكه سازمان ديني در يك محيط انحصاري و بدون رقابت تلاشي در تقويت تعهد ديني مردم نمي‌كرد و منابع خود را تنها براي حفظ انحصار هزينه مي‌نمود بنابراين در زمينه اجتماعي متكثر، حيات ديني از مشاركت عمومي بيشتري برخوردار خواهد بود.

        §          الگوي گلاك و استارك:

(به نقل از مژگان عظیمی هاشمی، «رضایت از زندگی و دینداری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی 7 و5 و4 مشهد)

از ابتداي دهه 1960 انديشه ماهيت چند بعدي دين مطرح شد. مشهورترين الگوي چند بعدي از دينداري از سوي گلاگ و استارك مطرح شده است. هدف اصلي آنان از طرح دين مباحث درك شيوه‌هاي مختلفي بود كه مردم با توسل به آن خود را مذهبي تلقي مي‌كردند. از نظر آنان حوزه‌هاي كلي دينداري كه به عنوان ابعاد اصلي دينداري در نظر گرفته مي‌شود پنج حوزه اساسي ذيل را شامل مي‌شود:

1. بعد اعتقادي (ideological) : باورهايي كه پيروان دين بدان اعتقاد دارند كه اين باورها به سه نوع تقسيم مي‌شوند: باورهاي مسلم كه ناظر به شهادت دادن به وجود خداوند و معرفي ذات و صفات اوست. باورهاي غايتگرا كه هدف و خواست خدا از خلقت انسان و نقش انسان در راه نيل به اين هدف است. باورهاي زمينه ساز كه روش‌هاي تأمين اهداف و خواست خداوند و اصول اخلاقي را كه بشر براي تحقق آن اهداف بايد بدان توجه نمايد بيان مي‌كند.

البته اين دو دانشمند عنصر اهميت را هم در نظر گرفته‌اند. به اين معنا كه يك باور خاص چقدر براي فرد معتقد داراي اهميت است. در هر حال سنجش عنصر اهميت باور از طريق سنجش ساير ابعاد دينداري فرد شامل مناسكي تجربي و پيامدي صورت مي‌گيرد.

2. بعد مناسكي يا عمل ديني (ritvalistic) : اعمال ديني مشخصي كه از پيروان هر دين انتظار مي‌رود آن را به جا مي‌آورند. ايشان تأكيد دارند در عملياتي نمودن اين بعد علاوه بر مشاركت در فعاليت‌هاي مناسكي تفاوت مربوط به ماهيت يك عمل و معناي آن عمل نزد فاعلان آن نيز بررسي شود.

3. بعد تجربي يا عواطف ديني (experiment) : احساسات مربوط به برقراري رابطه با وجودي همچون خدا. براي تعريف عملياتي اين بعد مقياسي را مطرح نمودند كه چهارنوع از جلوه‌هاي عواطف ديني (توجه، شناخت، اعتقاد يا ايمان و ترس) را در بر مي‌گرفت.

4. بعد فكري يا دانش ديني (intellectval) : اطلاعات و دانش اساسي در مورد اصول عقايد ديني و كتب مقدس را كه انتظار مي‌رود افراد از آن مطلع باشند. اين بعد معرف مناسبي براي سنجش ميزان دينداري فرد نيست مگر اينكه گرايش‌هاي فرد در ساير ابعاد ديني به خصوص در بعد اعتقاد ديني در نظر گرفته شود.

5. بعد پيامدي يا آثار ديني (conseqvential) : شامل پيامدهاي باور، عمل، تجربه و دانش ديني در زندگي روزمره فرد معتقد و روابط او با سايرين است. (معراج‌زاده توكلي، 1380، 5-164)

        §          نظريه عمومي كنش پارسونز:

(به نقل از عبدالعلی لسایی زاده، جهانگیر جهانگیری، علی شریفی. «بررسی عوامل اجتماعی، اقتصادی موثر بر پایبندی به ارزش های دینی)

نظريه ارادي كنش پارسونز در جهت ايجاد ارتباط بين چندين مقوله است:

1.     ارتباط بين هنجارها و ارزش

2.     كارگزار انساني

3.     شرايط اجباري

4.     فشار براي كارآيي از طريق هنجارها.

هنگام انتقال از واحدهاي كنش به سمت نظام اجتماعي پارسونز دست به مفهوم سازي مجدد زده است و كنشگران را برحسب ارزش‌ها دسته بندي مي‌كند. از نظر او سه نوع ارزش وجود دارد:

1.     شناختي (ارزيابي به وسيله معيارهاي عيني)

2.     قدرداني (ارزيابي به وسيله معيارهاي زيبا شناختي)

3.     اخلاقي (ارزيابي به وسيله صحت و سقم مطلق)

به نظر پارسونز اينها همه به شيوه‌هاي جهت گيري ارزشي و انگيزشي وابسته است. (ترمز. 1998، 30-32) پارسونز نوعي سيطره «سيبرنتيك» به فرهنگ و به طريق اولي به دين مي‌بخشد. دين مي‌تواند از آن جايگاه والايي كه در نظام كنش اجتماعي دارد ارزش‌ها را بيافريند. هنجارها را شكل دهد، نقش‌هاي اجتماعي را تعيين كند و هدايتي همه جانبه نسبت به نظام‌هاي جامعه شخصيت و رفتار داشته باشد. (ديويس، 22 ، 1379).

        §          نظريه رونالد اينگلهارت: (همان)

وي در آثار خود به «انقلاب آرام» و «تحول فرهنگي در جامعه پيشرفت صنعتي» اشاره مي‌كند. كه يك دسته تغييرات در متغيرهاي سطح سيستم جامعه (مثلاً دگرگوني اقتصادي) منجر به تغييراتي در سطوح خود (مهارت‌ها و ارزش‌ها) شده كه اين تغييرات در سطوح فردي به نوبه خود داراي پيامدهايي در سطح سيستم جامعه است.

از نظر تئوريك نظريه مادي- فرامادي اينگلهارت مبتني بر دو فرضيه اساسي است:

1.     فرضيه كميابي: اولويت‌هاي فرد بازتاب محيط اجتماعي- اقتصادي وي هستند شخص بيشترين ارزش‌ها را براي كالاها و يا خدماتي قايل مي‌شود كه عرضه آنها نسبتاً كم است.

2.     فرضيه اجتماعي شدن: مناسبات ميان محيط اجتماعي- اقتصادي و اولويت‌هاي ارزشي يك رابطه مبتني بر تطابق بلافاصله نيست. زيرا ارزش‌هاي اصلي شخص تا حدود زيادي انعكاس شرايطي است كه در سال‌هاي قبل از بلوغ وي حاكم بوده است.

اين دو فرضيه مجموعاً دلالت برآن دارند كه فراگرد و دگرگوني ارزش‌ها از آثار دوره‌هايي (بازتاب نوسان‌هاي كوتاه مدت در محيط اجتماعي-اقتصادي كه بر آثار بلندمدت نسل‌ها) (بازتاب اوضاع غالب در طول سال‌هاي سازنده يك نسل معين) تحميل مي‌شوند تشكيل مي‌گردد. (اينگلهارت، 1373 : 75)


 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم

بررسي اسنادي تعريف حجاب


از آنجا كه حدود حجاب كه در قرآن (به صورت كلي) بدان اشاره شده نزد مفسرين و مجتهدين و صاحب نظران به گونه‌هاي نسبتاً متفاوتي بيان شده؛ لذا در اين مجال به گردآوري و بيان همه اين برداشت‌ها با توجه به كتب موجود تفسير مي‌نماييم.

همانطور كه مي‌دانيم آيه‌اي كه در آن به طور مشخص درباره حجاب زمان و حدود و ثغور آن مطرح است آيه 31 سوره نور موسوم به آيه حجاب مي باشد. در اين آيه خداوند مي‌فرمايد:

و به زنان باايمان بگو چشم‌هاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند و (اطراف) روسري‌هاي خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشيده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود (يعني زنان مسلمه) و كنيزان ملكي خويش و اتباع خوانواده كه رغبت به آنان ندارند از زن و مرد يا طفلي كه هنوز بر عورت و محارم آنان آگاه نيست و از غير اين اشخاص اجتناب كنند و آن طور پاي به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود  و

تفسير: استاد ناصر مكارم شيرازي در جلد چهاردهم تفسير نمونه   ذیل تفسیر اين آيه به شرح وظايف زنان در اين زمينه مي‌پردازد. نخست به وظايفي كه مشابه مردان دارند اشاره كرده مي‌گويد :

«به زنان با ايمان بگو چشم‌هاي خود را فروگيرند و از نگاه كردن به مردان نامحرم خودداري كنند و دامان خود را حفظ نمايند»

به اين ترتيب «چشم چراني» همانگونه كه بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مي‌باشد. و پوشانيدن عورت از نگام ديگران چه از مرد و چه از زن براي زنان نيز همانند مردان واجب است.

سپس به مسئله حجاب كه از ويژگي‌ زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:

1.     آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتاً ظاهر است.(ولا يبدين زنتيهن الا ماظهر منها)

در اينكه منظور از زينتي كه زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشكاري كه در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.

بعضي زينت پنهان را به معني زينت طبيعي (اندام زيباي زن) گرفته‌اند در حالي كه كلمه «زينت» به اين معني كمتر اطلاق مي‌شود.

بعضي ديگر آن را به معني «محل زينت» گرفته‌اند زيرا آشكار كردن خود زينت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايي مانعي ندارد اگر ممنوعيتي باشد مربوط به محل اين زينت‌ها است. یعني گوش و گردن و دست‌ها و بازوان.

بعضي ديگر آن را به معني خود «زينت‌آلات» گرفته‌اند. منتها در حالي كه روي بدن قرار گرفته و طبيعي است كه آشكار كردن چنين زينتي توأم با آشكار كردن اندامي است كه زينت برآن قراردارد.

اين دو تفسير اخير از نظر نتيجه يكسان است هرچند از دوراه مسأله تعقيب مي‌شود.

حق آن است كه ما آيه را بدون پيش داوري و طبق ظاهر آن تفسير كنيم كه ظاهر آن همان معني سوم است و بنابراين «زنان حق ندارند زينت‌هايي كه معمولاً پنهاني است آشكار سازند هرچند اندامشان نمايان نشود». و به اين ترتيب آشكار كردن لباس‌هاي زينتي مخصوصي را كه زيرلباس عادي يا چادر مي‌پوشند مجاز نيست. چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت‌هايي نهي كرده است.

در روايات متعددي كه از ائمه اهل بيت نقل شده نيز همين معني ديده مي‌شود. كه زينت باطن را به «قلاده» (گردن بند) ، «دملج» (بازوبند) و «خلخال» تفسير شده است. (تفسير علي‌ابن ابراهيم ذيل آيه مورد بحث) و چون در روايات متعدد ديگري زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده مي‌فهميم كه منظور از زينت باطن نيز خود زينت‌هايي است كه نهفته و پوشيده است.

2.     دومين حكمي كه در آيه بيان شده است كه «آنها بايد خمارهاي خود را برسينه‌هاي خود بيفكنند» (وليضرين نجمرهن علي جيونهن). «خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل به معني پوشش است ولي معمولاً به چيزي گفته مي‌شود كه زنان با آن سر خود را مي‌پوشانند.(روسري).

«جيوب» جمع «جيب» (بر وزن غيب) به معني يقه پيراهن است كه از آن تعبير به گريبان مي‌شود و گاه به قسمت بالاي سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مي‌گردد.

از اين جمله استفاده مي‌شود كه زنان قبل از نزول آيه دامنه روسري خود را به شانه‌ها يا پشت سر مي‌افكنند. به طوري كه گردن و كمي از سينه آنها نمايان مي‌شد قرآن دستور مي‌دهد روسري خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد.

3.     در سومين حكم مواردي را كه زنان مي‌توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشكار سازند با اين عبارت شرح مي دهد: «آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند» (الا يبدين زينتهن) مگر در دوازده مورد:

براي شوهران و پدران شوهر پسران خود پسران شوهر برادران خود پسران برادر و خواهران خود و زنان خود و كنيزان ملكي خويش و اتباع خانواده از زن و مرد و طفلي كه هنوز بر عورت و محارم آنان آگاه نيست.

4.     و بالاخره چهارمين حكم را چنين بيان مي‌كند؛ «آنجا به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود و صداي خلخالي كه بر پا دارند به گوش رسد. (و لا يضربن بار جلهن ليعلم ها يحفين من زينتهن).


استثناء وجه وكفين:

در اينكه آيا حكم حجاب صورت و دست‌ها حتي از مچ به پايين را نيز شامل مي‌شود يا نه در ميان فقها بحث فراوان است. بسياري عقيده دارند كه پوشاندن اين دو (وجه وكفين) از حكم حجاب مستثني است در حالي كه جمعي فتوا به وجوب پوشاندن داده‌اند يا حداقل احتياط مي‌كنند البته آن دسته كه پوشاندن اين دو را واجب نمي‌دانند نيز آن را مقيد به صورتي مي‌كنند كه منشاء فساد و انحرافي نگردد و گرنه واجب است.

در آيه فوق قرائتي براين استثناء و تأييد قول اول وجود دارد از جمله:

الف) استثناء «زينت ظاهر» در آيه فوق خواه به معني محل زينت باشد يا خود زينت دليل روشني است براينكه پوشاندن صورت و كفين لازم نيست.

ب) دستوري كه آيه فوق در مورد انداختن گوشه مقنعه به روي گريبان مي‌دهد كه مفهومش پوشانيدن تمام سروگردن و سينه است و سخني از پوشانيدن صورت در آن نيست. قرينه ديگري به اين مدعا است.

ج) روايات متعددي نيز در اين زمينه در منابع اسلامي و كتب حديث وارد شده است كه شاهد زنده‌اي بر مدعا است. (وسايل الشيعه جلد 14 صفحه 145 باب 109 از ابواب مقدمات نكاح). هرچند روايات معارضي نيز دارد كه در اين حد از صراحت نيست و جمع ميان آنها از طريق استحباب پوشاندن وجه وكفين و يا حمل بر مواردي كه منشاء فساد و انحراف است كاملاً ممكن است.

شواهد تاريخي نيز نشان مي‌دهد كه نقاب زدن به صورت در صدر اسلام جنبه عمومي نداشت ولي باز تأكيد و تكرار مي‌كنيم كه اين حكم در صورتي است كه سبب سوء استفاده و انحراف نگردد.

منظور از «نسائهن» چيست؟

چنانكه در تفاسير آيه خوانديم نهمين گروهي كه زن حق دارد زينت باطن خود را در برابر آنها آشكار كند زنان هستند منتهي با توجه به تعبير «نسائهم» (زنان خودشان) چنين استفاده مي‌شود كه زنهاي مسلمان تنها مي‌توانند در برابر زنان مسلمان حجاب را برگيرند ولي در برابر زنان غيرمسلمان بايد با حجاب اسلامي باشند و فلسفه اين موضوع چنانكه در روايات آمده است اين است كه ممكن است بروند و آنچه را ديده‌اند براي همسرانشان توصيف كنند و اين براي زنان مسلمان صحيح نيست.

در رابطه با پوشش زنان در آيه 59 سوره احزاب نيز مواردي ذكر شده است. آنجا كه خداوند مي‌فرمايد:

«يا ايها النبي قل لازواجك .

يعني : «اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنين بگو روسري‌هاي بلند خود را برخويش فرو افكنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند.»

در اينكه منظور از «جذابيت» چيست مفسران و ارباب لغت چند معني براي آن ذكر كرده‌اند:

1.     ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي كه از روسري بلندتر است و سروگردن و سينه‌ها را مي‌پوشاند.

2.     مقنعه و خمار (روسري)

3.     پيراهن گشاد.

گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترك همه آنها اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشاند اما بيشتر به نظر مي‌رسد كه منظور پوششي است كه از روسري بزرگتر و از چادر كوچكتر است چنانچه نويسنده «لسان العرب» روي آن تكيه كرده است. و منظور از «يدنين» (نزديك كنند) اين است كه زنان «جلباب» را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طوري كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند. اما اينكه بعضي خواسته‌اند از اين جمله استفاده كنند كه صورت را نيز بايد پوشاند هيچ دلالتي بر اين معني ندارد و كمتر كسي از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آيه داخل دانسته است. (نمونه جلد 17)

همانطور كه ذكر شد اين تفاسير تا اينجا از تفسير نمونه ذكر شد. از آنجا كه به صورت همه جانبه قصد بررسي همه آراء و تفاسير موجود را داريم در ادامه مطالبي را از تفسير الميزان و ساير كتب تفسير بيان مي‌كنيم.

علامه طباطبايي در جلد 15 تفسير الميزان ذيل ترجمه آيه 30 و 31 سوره نور مي‌آورد:

كلمه «غضن» به معناي روي هم نهادن پلك‌هاي چشم است و كلمه «ابصار» جمع «بصر» است كه همان عضو بيننده است و از اينجا معلوم مي‌شود كه كلمه «من» در جمله «من ابصارهم» براي ابتداي غايت است يا براي بيان جنس و يا تبعيض باشد كه هر يك را مفسري گفته و معنايش اين است كه مومنين چشم پوشي را از خود چشم شروع كنند.

.. معناي جمله اين است كه به مومنين امر كن كه چشم خود را بپوشند و و اين آيه به جاي نهي از چشم چراني امر به پوشيدن چشم مي‌كند و فرقي ندارد. آن امر اين نهي را هم افاده مي‌كند و چون مطلق است نگاه به زن اجنبي را بر مردان و نگاه به مرد اجنبي را به زنان تحريم كرده.

جمله «و يحفظوا فروجهم» نيز به همين معناست كه به ايشان امركن تا «فرج» خود را حفظ كنند. و مقابله‌اي كه ميان جمله قبل با اين جمله است اين معنا را مي‌رساند كه مراد از «حفظ فرج» پوشاندن آن از نظر نامحرمان است نه حفظ آن از زنا و لواط كه بعضي پنداشته‌اند. در روايات هم از امام صادق رسيده كه فرمود:

«تمامي آياتي كه در قرآن درباره حفظ فروج هست به معناي حفظ از زنا است به غير از اين آيه كه منظور از آن حفظ از نظر است».

«و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظهن فروجهن»

كلام در جمله فوق همان است كه در جمله «قل للمومنين» گذشت. پس براي زنان هم نظر كردن به چيزي كه براي مردان جايز نيست، روا نمي‌باشد و برايشان واجب است كه عورت خود را از اجنبي چه مرد و چه زن بپوشانند.

و اما اينكه فرموده «و لا يبدين زينتهن الا ماظهر منها»

«و زينت خود را جز آنچه ظاهر است بر بيگانه آشكار نسازند».

كلمه «ابداء» به معناي اظهار است و مراد از «زينت زنان»، مواضع زينت است زيرا اظهار خود زينت از قبيل گوشواره و دست بند حرام نيست؛ پس مراد از اظهار زينت اظهار محل آنهاست.

خداوند از اين حكم آنچه را كه ظاهر است استثناء كرده و در روايات آمده كه مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو كف دست و قدم‌ها مي‌باشد.

«و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن» كلمه «خمر» به دو ضمه جمع خمار است. و «خمار» آن جامه‌اي است كه زن سرخود را با آن مي‌پيچد و زايد آن را به سينه‌اش آويزان مي‌كند و كلمه «جيوب» جمع «جيب» به فتح جيم و سكون يا به است كه معنايش معروف است و مراد از جيوب سينه‌هايست و معنايش اين است كه به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه‌ها را به سينه‌هاي خود انداخته آن را بپوشانند.

«و لا یبدين زينتهن الا لبعولتهن » كلمه «بعوله» به معناي شوهران است و طوايف هفتگانه‌اي كه قرآن از آن‌ها نام برده محرم‌هاي نسبي و سببي هستند. و اجداد شوهران حكمشان حكم پدرانشان و نوه‌هاي شوهران حكمشان حكم فرزندان ايشان است.

و اينكه فرمود: «نسائهن» و زنان را اضافه كردن به ضمير زنان براي اشاره به اين معنا بوده كه مراد از «نساء» زنان مومنين است كه جايز نيست خود را در برابر زنان غيرمومن برهنه كنند از روايات وارده از ائمه اهل بيت هم همين معنا استفاده مي‌شود.

اطلاق جمله «او ما ملكت ايمانهن» هم شامل غلامان مي‌شود و هم كنيزان و از روايات نيز اين اطلاق استفاده مي‌شود. همچنان كه به زودي خواهد آمد و اين جمله يكي از مواردي است كه كلمه مادر صاحبان عقل استعمال شده و در معناي «من = كسي كه» به كار رفته است.

«او التابعين غير اولي الاربه من الرجال» كلمه «اربه» به معناي حاجت است و منظور از اين حاجت شهوتي است كه مردان را محتاج به ازدواج مي‌كند و كلمه «من الرجال» بيان تابعين است و مراد از آن رجال تابعين افراد «سفيه و ابلهي» هستند كه تحت قيموميت ديگران هستند و شهوت و مردانگي ندارند.

«اوالطفل الذين لم يظهروا علي عورات نساء» الف و لام در «الطفل» براي استفراق است و كليت را مي‌رساند. يعني جماعت اطفالي كه بر عورت‌هاي زنان غلبه نيافته‌اند يعني آنچه از امور زنان كه مردان از تصريح به آن شرم دارند، اطفال زشتي آن را درك نمي‌كنند.

«و لا يضربن بأرجلهن ليعلم مایخفین من زينتهن» پاهاي خود را محكم به زمين نزنند تا صداي زيورآلاتشان از قبيل خلخال و گوشواره و دست‌بند به صدا در نيايد.

از امام صادق روايت شده (از كتاب تفسيرقمي) خداوند فرموده: «قل للمومنين يغضوا» و مومنين را نهي كرده از اينكه به عورت يكديگر نگاه كنند و مرد به عورت خواهرش نگاه كند و اينكه عورت خود را از اينكه ديگران ببينند حفظ كند و نيز فرموده:

«قل للمومنات » وزنان مومن را نهي كرده از اينكه به عورت خواهر خود نگاه كنند و نيز عورت خود را از اينكه ديگران به آن نگاه كنند حفظ نمايند.

آنگاه اضافه فرموده كه در هر جاي قرآن درباره حفظ فرج آيه‌اي هست مقصود حفظ آن از زنا است مگر اين آيه كه منظور از آن حفظ از نگاه است.

در منشور از ابن مردويه از علي(ع) روايت شده و ظاهر آن اين است كه مراد به امر چشم‌پوشي در آيه شريفه نهي از مطلق نگاه به زن اجنبي است همچنانكه ظاهر بعضي روايات سابقه اين است كه آيه شريفه نهي از نگاه به خصوص فرج غير است.

و در آن كتاب به سند خود از مروك بن عبير از بعضي اصحاب اماميه از امام صادق روايت كرده كه گفت: به وي عرضه داشتم: زني كه به آدمي محرم نيست چه مقدار نگاه به او حلال است فرمود: صورت و كف دو دست و دو قدم‌ها.

سيد محمد تقي مدرسي نيز در تفسير هدايت ذيل اين آيه چنين مي‌آورد:

«و لا يبدين زينتهن الا ماظهر منها و ليضربن نجمر‌هن علي جيوبهن»

«و زينت‌هاي خود را جز آن مقدار كه پيداست آشكار نكنند و مقنعه‌هاي خود را تا گريبان فروگذارند»

اين بخش از آيه حجاب شرعي را كه واجب است زن مسلمان مراعات كند بيان مي‌كند. و اين حجاب چنان كه بعضي فقيهان آن را تفسير كرده‌اند و در احاديث آمده اين است كه واجب است زن تمام پيكر خود را بپوشاند به جز چهره و دو كف دست و دو قدم و سورمه‌چشم و حنا و انگشتري كه ظاهر ساختن آنها جايز است وانگهي بر زن واجب است كه روسري يا مقنعه‌اي بپوشد كه سينه و گردن را بپوشاند.

در حديثي از امام صادق(ع) (نورالثقلين ج 3 ص 585) كه يكي از يارانش از او پرسيده آمده است كه به راوي گفت: به حضرتش گفتم: مرد كدام بخش از اندام‌هاي زني را كه محرم او نيست مي‌تواند ببيند؟

فرمود: «چهره و دو كف دست و دو قدم»

زن در دوره جاهليت نيز روسري مي‌پوشيد ولي زينت خود را بر مردان آشكار مي‌كرد بدين گونه كه روسري را پشت گوش خود مي افكند تا گوشواره‌هايش آشكار گردد. و گردن و گلو و قسمتي از سينه خود را نيز آشكار مي‌ساخت و در نتيجه زيبايي‌ها و جذابيت‌هاي خود را نمايش مي‌داد. آنگاه اين آيه نازل شد كه به زنان مومن دستور مي‌دهد مقنعه بپوشند به گونه‌اي كه موي و گوش‌ها و گردن‌ها و سينه‌هايشان پيدا نباشد. اما زينت آشكار را واجب نيست بپوشانند. و در حديث منقول از امام صادق(ع) آمده است كه: منظور از زينت آشكار «سورمه و انگشتري» است.

«و لا يبدين زينتهن الا ليعوبتهن او ابائهن اواباء بعولتهن » و زينت‌هاي خود را آشكار نكنند جز براي شوهر خود يا پدر خود يا پدرشوهر خود يا پسر خود يا برادر خود يا پسر برادر خود يا پسر خواهر خود يا زنان همكيش خود».

از اين آيه درمي‌يابيم كه نشان دادن زيبايي‌ها و جذابيت‌هاي زن جز به زنان مومن جايز نيست. و در حديث از امام صادق آمده كه:

«براي زن جايز نيست كه خود را در برابر زنان يهودي و نصراني برهنه كنند. زيرا آنان اين را براي همسران خود توصيف مي‌كنند.»

«او ماملكت ايمانهن اوالتابعين غيراولي الارته» يابندگان خود يا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به زن ندارند»

و آنان نابالغان و ديوانگان و كساني هستند كه غريزه جنسي در آنها مرده است همچون پيران كهنسال و جز ايشان از كساني كه شهوت جنسي را از دست داده‌اند. اما آنچه بعضي ادعا مي‌كنند كه براي زن جايز است كه زينت خود را به خدمتگزار و نگهبان نشان دهد خواه در خانه يا مدرسه يا اداره خطايي است بزرگ كه با آموزش‌هاي قرآني مخالفت دارد. بنابراين براي زن جايز نيست كه زينت خود را جز براي كساني كه بيشتر در اين آيه ذكر شده است نشان دهد.

«اوطفل الذين لم يظهروا علي عورات نساء = يا كودكاني كه از شرمگاه زنان بي‌خبرند »

پس چون كودك به مرحله مردان برسد يا در اين زمينه صاحب تميز و تشخيص شود بر زنان حرام است كه زينت خود را در برابر او نمايان سازند.

«ولا يضربن بارجلهن ليعلم مايخضين من زينتهن = و نيز چنان پاي خود را بر زمين نزنند تا آن زينت كه پنهان كرده اند دانسته شود »

از اين رو براي زنان شايسته نيست با بوي عطري كه پراكنده مي‌شود و جلب مي‌كند به ميان مردان بيگانه بيرون آيد و اين امر دلالت بر آن دارد كه اسلام نه به ظاهر و پوسته‌ها بلكه به مغز و جوهر امور توجه و عنايت دارد زيرا داشتن حجاب باطني را نيز برزن فرض و واجب مي‌سازد.

از همين جاست كه بعضي فقيهان شنيدن صداي زن بيگانه را حرام شمرده‌اند يا اين كه زن در گفتار چنان نرمش به كاربرد كه مرد را برانگيزد و تحريك كند.

و شايد از مضامين اين آيه است كه زن كفش نپوشد كه هنگام راه رفتن وي از آن صدايي برخيزد كه مردم را متوجه او كند در صورتي كه اگر آن كفش نبود كسي هنگام عبور به او توجهي نمي‌كرد.

همينطور ميرمحمدكريم جعفرالعلوي در جلد دوم «قرآن براي همه» ذيل آيه 31 سوره نور اينطور مي‌آورد:

آيه 31 سوره نور:

«بگو به زنان مومنه آنها هم ديدگان خود را از نگاه حرام بپوشانند و فروج خود را از عمل زشت زنا محفوظ دارند. زنان از براي مردان بيگانه اعضايي را كه زينت برآنها به كاربرده مي‌شود ظاهر و آشكار نسازند. مگر آن اعضايي كه با آشكاري آنها عادت جاري شده است و ظاهركردن آنها به بيگانه جايز است.»

علماي تفسير محل زينت زنان را دو قسم گفته‌اند يكي زينت ظاهري مانند صورت و دست و پا كه ظاهر شدن در برابر بيگانه طبق آيه شريفه جايز است و ديگر زينت باطن شامل سينه و گوش‌ها و جاي بازوبند و خلخال كه اظهار آنها به نامحرم جايز نيست.

معني حاصل از آيه شريفه بنا به قول اهل تفسير اين است كه همانطور كه از آيه ظاهر مي‌شود بر زنان پنهان كردن صورت و دست و پا از مردان بيگانه لازم نيست ولي پوشانيدن و مخفي كردن ساير اعضا لازم است اما ميان بعضي از فرق اهل اسلام محسوب بودن حجاب از واجبات دينيه ثابت و مقرر است.

اما استاد مطهري در كتاب «مسئله حجاب» به طور مفصل اين مسئله را بررسي مي‌كند كه در ادامه بخش‌هايي از آن آورده مي‌شود:

حجاب اسلامي:

«به زنان مومنه بگو ديدگان خويش فرو خوابانند و دامن‌هاي خويش حفظ كنند و زيور خويش آشكار نكنند مگر آنچه پيداست. سرپوش‌هاي خويش را برگريبان‌ها بزنند، زيور خويش آشكار نكنند مگر براي شوهران، يا پدران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود پسران برادر و خواهران خود و پسران خواهر و زنان هم كيش و بندگان خود و »

كلمه زينت در عربي از كلمه «زيور» فارسي اعم است. زيرا زيور به زينت‌هايي گفته مي‌شود كه از بدن جدا مي‌باشد مانند طلا آلات و جواهرات ولي كلمه زينت هم به اين دسته گفته مي‌شود و هم به آرايش‌هايي كه به بدن متصل است نظير سرمه و خضاب.

مفاد اين دستور اين است كه نبايد زنان آرايش و زيور خود را آشكار سازند. سپس دو استثناء براي اين وظيفه ذكر شده:

استثناء اول:

«الاماظهر منها» يعني «جز زينت‌هايي كه آشكار است» از اين عبارت چنين استفاده مي‌شود كه زينت‌هاي زن دو نوع است. يكي نوع زينتي است كه آشكار است و نوع ديگر زينتي است كه مخفي است مگر آنكه زن عملاً و قصداً بخواهد آن را آشكار كند.

پوشانيدن زينت نوع اول واجب نيست اما پوشانيدن زينت‌هاي نوع دوم واجب است.

در تفسير مجمع البيان آمده:

درباره اين استثناء سه قول است:

اول اينكه مراد از زينت آشكار جامه است. (جامه رو) و مراد از زينت نهان پاي برنجن (خلخال) و گوشواره و دستبند است اين قول از اين مسعود صحابي معروف نقل شده است.

قول دوم اينكه مراد از زينت ظاهر سورمه و انگشتر و خضاب دست است يعني زينت‌هايي كه در چهره و دو دست تا مچ واقع مي‌شود. اين قول ابن عباس است.

قول سوم اين است كه مراد از زينت آشكار خود چهره و دو دست تا مچ است. اين قول ضحاك و عطا است.

در تفسير صافي ذيل اين جمله يك تعداد از روايات ائمه را نقل مي‌كند كه در ادامه نقل خواهيم كرد. در تفسير كشاف مي‌گويد:

زينت عبارت است از چيزهايي كه زن خود را به آنها مي‌آرايد از قبيل طلا، سرمه، خضاب. زينت‌هاي آشكار از قبيل انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب، مانعي نيست كه آشكار شود اما زينت‌هاي پنهان از قبيل دست‌بند و پابند و بازوبند، گردنبند، كمربند، گوشواره بايد پوشانده شود مگر از عده‌اي كه در خود آيه استثناء شده‌اند.

در ادامه مي‌گويد:

در آيه پوشانيدن خود زينت‌هاي باطنه مطرح شده است نه محل‌هاي آنها از بدن. اين به خاطر مبالغه در لزوم پوشانيدن آن قسمت‌هاي بدن است از قبيل ذراع، ساق پا، بازو، گردن، سر و سينه و گوش.

آنگاه صاحب كشاف پس از بحثي درباره موهاي عاريتي كه به موي زن وصل مي‌شود و بحث ديگري درباره تعيين مواضع زينت ظاهره اين بحث را پيش مي‌كشد كه فلسفه استثناء زينت‌هاي ظاهره از قبيل سورمه، خضاب و گلگونه و انگشتر و حلقه و مواضع آنها از قبيل چهره و دو دست چيست؟

در پاسخ مطرح مي‌كند:

فلسفه‌اش اين است كه پوشانيدن اينها حرج است. كار دشواري است برزن، زن چاره‌اي ندارد جز اينكه با دو دستش اشياء را بردارد يا بگيرد و چهر‌اش را بگشايد. خصوصاً در مقام شهادت دادن در محاكمات و در موقع ازدواج چاره‌اي ندارد از اينكه در كوچه‌ها راه برود و خواه‌ناخواه از ساق به پايين‌تر يعني قدم‌هايش معلوم خصوصاً زنان فقير (كه احياناً جوراب و كفش ندارند) و اين است معني جمله «الا ما ظهر منها» در حقيقت مقصود اين است:

«مگر آنچه عادتاً و طبعاً آشكار است و اصل اول ايجاب مي‌كند كه آشكار باشد».

صاحب كشاف آنگاه وارد فلسفه استثناء دوم (محارم) مي‌شود. سپس وضع زنان را قبل از نزول اين آيات شرح مي‌دهد كه گريبانهايشان گشاد و باز بود گردن و سينه و اطراف سينه‌شان ديده مي‌شود و دامن روسري‌ها را معمولاً از پشت سر برمي‌گرداندند و قهراً قسمت‌هاي گردن و بناگوش و سينه ديده مي‌شد.

فخررازي در «تفسير كبير» پس از اينكه بحثي مي‌كند درباره اينكه آيا لغت زينت تنها به زيبايي‌هاي مصنوعي گفته مي‌شود و يازيبايي‌هايي طبيعي را هم شامل است و خود رأي دوم را انتخاب مي‌كند. مي‌گويد:

«به عقيده كساني مانند قفال كه مي‌گويند مراد زيبايي‌هايي طبيعي است مقصود از زينت آشكار چهره و دو دست تا مچ است در زن‌ها و چهره‌ و دو دست و دو پا است در مردها».

به عقيده قفال چون ضرورت معاشرت ايجاب مي‌كرده كه چهره و دو دست تا مچ باز باشد و شريعت اسلام شريعت سهل و آسان است پوشانيدن چهره و دو دست تا مچ واجب نشده است

اما كساني كه زينت را به امور مصنوعي حمل كرده‌اند مقصود از زينت ظاهري را زينت چهره و دست‌ها عنوان كرده‌اند. از قبيل وسبه و گلگونه و خضاب و انگشتر. و علت اين استثناء اين است كه پوشانيدن اينها براي زن دشوار است. زن ناچار است كه با دست‌هاي خود اشياء را بردارد و در مقام شهادت و محاكم و ازدواج ناچار است چهره خويش بگشايد.

درباره اين استثناء از ائمه (ع) زياد پرسش شده كه در ادامه به آنها اشاره مي‌شود:

1.     از امام صادق سوال شد كه مقصود از زينت آشكار كه پوشيدنش براي زن واجب نيست چيست؟ فرمود زينت آشكار عبارت است از «سورمه و انگشتر» (كافي جلد 5 ص521 و وسايل جلد3 ص25)

2.     اما باقر فرمود زينت ظاهر عبارت است از جامه، سرومه، انگشتر، خضاب و دست‌ها النگو. سپس فرمود زينت سه نوع است يكي براي همه مردم است و آن همين است كه گفتم. دوم براي محرم‌ها است و آن جاي گردنبند به بالا‌تر و جاي بازوبند به پايين و خلخال به پايين است. سوم زينتي است كه اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن زن است.

3.     راوي كه يك تن از شيعه است مي‌گويد از امام صادق(ع) پرسيدم كه براي مرد نگاه كردن به چه قسمت از بدن زن جايز است در صورتي كه محرم او نباشد؟ فرمود چهره و دو كف دست و دو قدم.

اين روايت متضمن حكم جواز نظر بروجه و كفين است نه حكم عدم وجوب پوشيدن آنها و اينها دو مسئله جداگانه است ولي بعداً خواهيم گفت كه اشكال بيشتر در جواز نظر است نه در عدم وجوب پوشيدن. اگر نظر جايز باشد به طريق اولي پوشيدن واجب نيست.

4.     اسماء دختر ابوبكر كه خواهر عايشه بود به خانه پيامبر آمد در حالي كه جامه‌هاي نازك و بدن نما پوشيده بود. رسول اكرم روي خويش را از او برگرداند و فرمود:

«اي اسماء همين كه زن به حد بلوغ رسيد سزاوار نيست چيزي از بدن او ديده شود مگر چهره و قسمت از مچ به پايين دست خودش. (سنن ابو داود جلد2 ص383)

اين روايات با نظر ابن عباس و ضحاك و عطا منطبق است نه با نظر ابن مسعود كه مدعي بوده است مقصود زينت ظاهري «جامه» است.

به هر حال اين روايات مي‌فهماند كه براي زن پوشانيدن چهره و دست‌ها تا مچ واجب نيست. حتي آشكار بودن آرايش‌هاي عادي و معمولي كه در اين قسمت‌ها وجود دارد نظير سرمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالي نيست و پاك كردن آنها يك عمل فوق‌العاده به شمار مي‌رود نيز مانعي ندارد.

كيفيت پوشش:

بعد از اين استثناء اين جمله آمده است: «وليضربن نجمدهن علي جيوبهن» يعني مي‌بايد روسري خود را بر روي سينه و گريبان خويش قرار دهند. البته روسري خصوصيتي ندارد. منضور پوشيدن سروگردن و گريبانست.

اين آيه حدود پوشش را مشخص مي‌كند. در تفسير مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث مي‌گويد:

«زنان مأمورشده‌اند كه روسري‌هاي خود را بر روي سينه خود بيفكنند تا دور گردن آنها پوشيده شود گفته شده است كه قبلاً دامنه روسري‌ها را به پشت سر مي‌افكندند و سينه‌هاشان پيدا بود. كلمه «جيوب» (گريبان‌ها) كنايه است از سينه‌ها زيرا گريبان‌ها است كه روي سينه‌ها را مي‌پوشاند و گفته شده است كه از آن جهت اين دستور ديده است كه زنان موها و گوشواره‌ها و گردن‌هاي خويش را بپوشانند.»

ابن عباس ذيل اين آيه گفته است: «زن بايد موي و سينه و دور گردن و زير گلوي خويش را بپوشاند».

تفسير صافي هم بعد از ذكر جمله وليضربن مي‌گويد:

«براي اينكه گردن‌ها پوشيده شود.»

به هر حال اين آيه در كمال صراحت حدود پوشش لازم را بيان مي‌كند.

استثناء دوم:

«ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن اوابائهن بعولتهن او ابنائهن او ابنا بعولتهن او اخوانهنا او بني اخوانهن او نسائهن او ماملكت ايمانهن او التابعين غيراولي الاربه »

يعني زينت‌هاي خود را آشكار نكنند مگر براي شوهران و پدران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و پسران خواهر و زنان هم كيش خود و بندگان و طفلي كه هنوز بر عورت زنان آگاه نيستند.

بررسي حدود پوشش كه در اسلام بر زن واجب است:

آيه پوشش كه همان آيه 31 سوره نور است و براي بيان اين وظيفه و تعيين حدود آن است پوشانيدن وجه و كفين لازم شمرده نشده. در اين آيه به دو جمله مي‌توان استناد جست. يكي جمله «ولا يبدين زينتهن الا ماظهرمنها» و ديگر جمله «وليضربن بخمرهن علي جيوبهن».

در مورد جمله اول ديديم كه اكثر مفسران و عموم روايات، خضاب و سورمه و انگشتر و دستبند و امثال اينها را مصداق مستثني (الاماظهر) دانسته‌اند. اين زينت‌ها زينت‌هايي است كه در چهره و دو دست تا مچ، صورت مي‌گيرد. خضاب و انگشتر و دست‌بند مربوط به دست است و سورمه مربوط به چشم.

كساني كه پوشش وجه و كفين را واجب مي‌دانند بايد استثناء «الاماظهر» را منحصر بدانند به لباس رو و واضح است كه حمل استثناء بر اين معني بسيار بعيد و خلاف بلاغت قرآن است. مخفي داشتن لباس رو به علت اينكه غير ممكن است احتياج به استثناء ندارد. گذشته از اينكه لباس را وقتي مي‌توان زينت محسوب كرد كه قسمتي از بدن نمايان باشد مثلاً در مورد زنان بي پوشش مي‌توان گفت كه لباس آنها يكي از زينت‌هاي آنهاست. ولي اگر زن تمام بدن را با يك لباس سرتاسري بپوشاند چنين لباسي زينت شمرده نمي‌شود.

خلاصه اينكه ظهور آيه را در اينكه قسمتي از زينت بدن را استثناء مي‌كند نمي‌توان منكر شد و صراحت روايات هم ابداً قابل ترديد نيست.

در مورد جمله دوم بايد گفت: آيه دلالت دارد كه پوشانيدن گريبان لازم است و چون در مقام بيان خداست اگر پوشانيدن چهره هم لازم بود بيان مي‌كرد.

دقت كنيد «خمار= روسري» اساساً براي پوشانيدن سروضع شده است. ذكر كلمه «خمر» در آيه مي‌فهماند كه زن بايد روسري داشته باشد و واضح است كه با روسري پوشانيدن مربوط به سر است و اما اينكه غير از سر آيا قسمت ديگري را هم بايد با روسري پوشانيد يا نه؟ بستگي دارد به بيان آن. و چون در آيه فقط زدن دو طرف روسري بر گريبان مطرح است معلوم مي‌شود كه همين مقدار واجب است.

ممكن است كسي خيال كند معني «وليضربن نجمرهن علي جيوبهن» اين است كه روسري‌ها را مانند پرده از جلو چهره آويزان كنند تا حدي كه روي گريبان و سينه را بپوشاند.

اما نمي‌توان آيه را به اين معني حمل كرد زيرا: اولاً كلمه «خمار» به كار رفته نه كلمه «جلباب» خمار روسري كوچك است و «جلباب» روسري بزرگ، روسري كوچك را نمي‌توان آن اندازه جلوكشيد و مانند پرده آويزان كرد به طوري كه چهره و دورگردن و گريبان و سينه را بپوشاند و در عين حال سروپشت گردن و موها كه معمولاً در آن زمان بلند بوده، پوشيده بماند.

ثانياً آيه مي‌فرمايد با همان روسري‌ها كه داريد چنين عملي انجام دهيد بديهي است اگر آن روسري‌ها را به آن شكل روي چهره مي‌آويختند جلوي پاي خود را به هيچ وجه نمي‌ديدند و راه رفتن برايشان غيرممكن بود. آن روسري‌ها قبلاً «مشبك» و «توري» ساخته نشده بود كه براي اين منظور مفيد باشد. اگر منظور اين بود كه لزوماً روسري‌ها از پيش رو آويخته شود دستور مي‌رسيد كه روسري‌هايي تهيه كنيد غير از اين روسري‌هاي موجود كه توانيد هم چهره را بپوشانيد و هم بتوانيد راه برويد.

ثالثاً تركيب ماده «ضرب» و كلمه «علي» مفيد مفهوم آويختن نيست. چنانكه قبلاً گفتيم و از اهل فن لغت و ادب عرب نقل كرديم تركيب «ضرب» با «علي» فقط مفيد اين معني است كه فلان چيز را بر روي فلان شي مانند حايلي قرار داد.

مفهوم «و ليضربن نجمرهن علي جيوبهن» اين است كه با روسري‌ها بر روي سينه و گريبان حايلي قرار دهيد. پس وقتي در مقام تحرير و بيان حدود پوشش است و مي‌فرمايد با روسري‌ها بر روي گريبان‌ها و سينه‌ها حايلي قراردهيد و نمي‌گويد بر روي چهره حايلي قراردهيد معلوم مي‌شود حايل قراردادن برروي چهره واجب و لازم نيست.

تا اينجا از ديدگاه تفاسير گوناگون با تعريف و تعيين محدوده پوشش در قرآن آشنا شديم. در اين قسمت ضمن اشاره به آراء مراجع تقليد و مجتهدين اين تعريف را از ديدگاه آنان بررسي كرده تا بتوانيم به صورت منطقي‌تري به نتيجه‌گيري بپردازيم.

1.     از نظر آيت‌ا خامنه‌اي ؛ زنان بايد تمام سر و بدن خود را به جز صورت و دست‌ها تا مچ كه زينت و آرايش نشده باشد يا لباسي كه توجه نامحرم را جلب نكند بپوشانند.

در حجاب و پوشش واجب لباس معيني شرط نيست و هر لباسي كه تمام بدن زن را (به جز صورت و دست‌ها تا مچ كه استثناء شده) و همچنين برجستگي‌هاي بدن را بپوشاند و توجه نامحرم را جلب نكند كفايت مي‌كند.

همچنين تشخيص مصداق زينت، عرض است و هرچه عرفاً زينت محسوب شود زن بايد آن را از نگاه نامحرم بپوشاند.

2.     آيت‌ا فاضل لنكراني نيز معتقد است حجاب طبق آيات قرآن در روايات يعني پوشاندن تمام بدن به غيراز گردي صورت و دست‌ها تا مچ؛ و همچنين پوشاندن موي سر براي خانم‌ها هم واجب است و اين مسئله از مسلمات دين است.

«كسي كه موي سر و تمام بدن غير از دست‌ها تا مچ و گردي صورت بقيه بدن را بپوشاند» با حجاب است و اگر كسي حتي مقداري از آنچه كه گفته شده را نپوشاند حجاب را رعايت نكرده است. البته اين نكته را هم يادآور مي‌شوم كه خانم‌ها نبايد لباس بپوشند كه برجستگي‌ها و زيبايي‌هاي زنانه و حجم بدن آنها پيدا باشد يعني پوشيدن لباس تنگ هم براي آنها جايز نيست. همينطور پوشيدن لباس رنگي كه موجب جلب توجه نامحرم شود براي خانم‌ها جايز نيست.

3.     آيت‌ا صانعي عنوان مي‌كند كه به طور كلي بر زن پوشاندن تمام بدن به جز گردي صورت و دست‌ها تا مچ و پاها تا مچ در مقابل نامحرم واجب است و شارع مقدس نسبت به رنگ و كيفيت لباس نظر خاصي ندارد و اگر در جايي رنگ يا كيفيت لباس به گونه‌اي باشد كه ايجاد مفسده كند جايز نيست و تشخيص موضوع با خود مكلف است.

وي ضمن اينكه به تفسير آيه 31 سوره نور در تفسير الميزان ارجاع مي‌دهد معتقد است: «به هر حال صورت و دست‌ها محل زينت محسوب نمي‌گردد. ولي اگر آرايش نمودن و خود را در ديد مردان بيگانه قراردادن موجب فساد در جامعه گردد حرام است.

4.     آيت‌ا مبشر كاشاني معتقد است آرايش زنان در جامعه براي جلوه‌گري، خودآرايي، خودنمايي در ديد نامحرم، حرام است و نيز بيرون گزاردن موي سر چه كم باشد چه زياد جايز نيست ولي پوشيدن جوراب نازك اگر از غوزك مچ پا به بالا نباشد و مفسده‌اي نداشته باشد اشكال ندارد. اگرچه بهتر است آن را بپوشاند.

5.     آيت‌ا شيرازي معتقد است به جز گردي صورت و دست‌ها از مچ به پايين نبايد ديده شود و زينت و آرايش هم نبايد وجود داشته باشد. حتي انگشتر نيز نوعي زينت و آرايش به شمار مي‌رود و آشكار كردن آن براي مردان بيگانه جايز نيست.

6.     آيت‌ا سيستاني نيز عنوان مي كند كه واجب است زن تمام بدن خود را به استثناء صورت و دست‌ها تا مچ از چشم نامحرم با پوشش‌هايي كه خود، زينت نباشد مستور كند.

وي معتقد است پوشانيدن پشت و روي پا از نامحرم واجب بوده و زينت كردن (در حد معمول) دست‌ها تا مچ و يا آرايش ساده صورت محل اشكال است و چهره آرايش كرده بايد پوشانده شود. به اعتقاد آيت‌ا سيستاني زن نبايد احتياط لازم بايد بدن و موي سر خود را از پسري هم كه بالغ نشده ولي خوب و بد را از يكديگر تشخيص مي‌دهد بپوشاند، و براي حجاب چادر بهتر است.

ديدگاه نسبتاً متفاوت ديگري نيز وجود دارد كه البته نه از نظر يك مرجع تقليد بلكه از ديدگاه يك مجتهد عنوان مي‌شود. در اين ديدگاه علاوه بر اينكه سخت‌گيري‌هاي مراجع در آن ديده نمي‌شود جنبه الزام آور بودن حجاب براي زنان نيز به گونه‌اي متفاوت بيان گرديده است.

7.     حجه السلام محسن كديور معتقد است اسلام پوشش خاصي براي مرد و زن نهاده. پوشش بر دو قسمت است. يكي پوشش نگاه و صدا و ديگري پوشش اندام بدن است. پوشش نگاه و صدا در اسلام يعني ممنوع بودن نگاه‌هاي هرزورها. خداوند در سوره نساء هم به مردان و هم به زنان مي‌گويد كه نگاهتان حريم داشته باشد.

8.     شما مجاز نيستيد به هر چيزي نگاه كنيد چرا كه اين امر مقدم افعال بعدي است. از آن طرف هم تأكيد بر خودنگهداري و حفظ ناموس مي‌كند.

مسئله دوم پوشش بدن است. در اسلام سه گونه پوشش داريم: يكي پوشش حداقلي است كه لازمه مكان‌هايي چون استخر است كه پوشش حداقلي است. پوشش نوع دوم پوشش در نماز است. انسان وقتي مي‌خواهد نماز بخواند بايد حداقل لباس را به تن داشته باشد. فتواي برخي از علماء داير بر اين است كه بانوان وقتي مي‌خواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمي در محل نباشد مي‌توانند بدون روسري اقامه نماز كنند. البته بانوان وقتي مي‌خواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمي در محل نباشد مي‌توانند بدون روسري اقامه نماز كنند. البته فتواي اكثر علماء اين است كه بانوان حتماً بايد روسري برسر داشته باشند ولي در كل مهم اين است كه در لباس مناسب عبادت انجام پذيرد. سوم پوشش نسبت به نامحرم و يا پوشش خارج از خانه است. وقتي زن و مردم مي‌خواهند وارد خيابان يا اداره شوند اسلام حريمي قرارداده با خاستگاهي اخلاقي تناسب با تكاليف ديني دارد. يعني وجدان ديني مومن اقتضاي رعايت آن را مي‌كند. و آن اين است كه مي‌گويد زن زينت خود را جز براي محارمش آشكار نكند.

در سوره احزاب اينطور ذكر شده كه زنان سروروي خود را بپوشانند اين زيبايي زن است و زن بايد اين زيبايي را در اختيار هركسي قراردهد. و اين زيبايي متعلق به كساني است كه زن آنها را مناسب مي‌بيند مانند همسر و براي مردان كوچه و خيابان آنها را مي‌پوشاند. اين جز تكاليف زن و مرد مسلمان است.

نكته بسيار ظريفي كه اينجا مطرح مي‌شود اين است كه آيا مي‌توان اين الزام اخلاقي ديني را تبديل به الزام فقهي و يا حقوقي كرد و حتي براي كساني كه اعتقادي به اين امر ندارند آن را به عنوان يك قانون قابل مجازات درآورد؟

من در اين زمينه ترديد دارم و معتقدم پوشش را بايد به شكل آزادانه و اختياري و تنها با پشتوانه ايمان براي زنان مسلمان قراردهيم. اگر مي‌خواهيم جامعه ديني داشته باشيم نمي‌توانيم حداكثر ضوابط ديني را به قانون تبديل كنيم.

در سوره احزاب نكته‌اي وجود دارد كه مي‌شود از آن استفاده كرد. وقتي خداوند به پيغمبرش مي‌فرمايد: اي پيامبر به زنان و دخترانت و همه بانوان مومن بگو كه سرپوش‌هاي خود را به خود نزديك كنند تا آزار نبينند. (آيه 59 سوره احزاب) به زبان ديگر روسري بپوشند.

تحليل اين توصيه مهم است. در واقع مي‌گويد اين نوع پوشش براي شناساندن زن مسلمان است. در آنا زمان بين زنان پاك و ناپاك تفاوتي از حيث ظاهر نبوده بعضي‌ها با اين افراد وارد گفت‌و گو شده و روابط پنهاني برقرار مي‌كردند.

آيه شريفه مي‌گويد شما خود را ملبس به نشاني كنيد كه مورد ايذاء قرار نگيريد. البته تفسير سنتي‌اش اين است كه بين زنان آزاده و برده تفاوت بوده و مردان وقتي مي‌ديدند زنان برده هستند خود را مجاز مي‌ديدند كه آزارشان دهند. از آيه شريفه توصيه مي‌كند كه شما روسري‌ سرتان كنيد تا بدانند شما زنان آزاده هستيد.

البته من اين را به قرآن نسبت نمي‌دهم چرا كه زنان برده هم با فرهنگ آن روز برخوردار از حقوق انساني بوده و كسي حق نداشته متعرض شود. منتهي در اينجا مي‌خواهد بگويد مانند زنان خياباني كه الان به عنوان يك معضل درجامعه ما مطرح شده به گونه‌اي خود را نياراييد كه با زنان ويژه اشتباه گرفته شويد. از اين آيه و با چنين روايتي مي‌توان بوي حق را استشمام كرد. به بيان ديگر پوشش يك امتيازات و اين امتياز را زن بايد آزادانه اختيار كند.

حد پوشش در اسلام سالم سازي جامعه است و من به آن كاملاً معتقدم. يعني معتقدم ضوابط اسلامي در زمينه پوشش بانوان بسيار مترقي و قابل دفاع است مشروط بر آنكه آن را با عرضيات عصر نزول مخلوط نكنيم. آن عرضيات براي دوران خودش كاملاً قابل احترام بوده ولي امروزه اين عرضيات مي‌تواند تغيير كند.

نتيجه گيري:

همانطور كه ديديم در تفاسير گوناگوني كه به آنها اشاره شد وهمچنين در ميان آراء مراجع تقليد در پوشاندن بدن غير از صورت و دست‌ها از مچ به پايين با اتفاق نظر وجود دارد. آنچه كه در ميان آنها متفاوت است موضوع پوشاندن پاها از مچ به پايين و همچنين حد استفاده از زيورآلات است، يعني بخشي از آنچه كه در قرآن به عنوان «زينت ظاهري» براي پوشاندن، استثناء شده است.

در غالب كتب تفسير و در روايات امامان شيعه به طور صريح عنوان شده كه مقصود از زينت ظاهري همان چهره و دست‌ها از مچ به پايين و پاها از مچ به پايين و همينطور جامه و لباس، سورمه، وسمه و انگشتر و خضاب و النگو و گلگونه است. و اين‌ها شامل وسايل زينت بانوان در آن عصر مي‌باشد.

يعني قرآن و بعد از آن تفسير ائمه با علم به مقتضيات زمان و همينطور فطرت و نياز انسان‌ها به زيبايي در تعيين حد پوشش استفاده زنان را از وسايل زينت (كه عنوان شد) منع نكرده‌اند.

اما به نظر مي‌رسد مراجع تقليدي كه دستكم آراء آنها در اينجا ذكر شد حدود حجاب را صرفاً چهره و دست‌ها از مچ به پايين تلقي مي‌كنند و هرآنچه كه زينت عرفي محسوب مي‌شود جايز نمي‌شمرند.

همينطور ديدگاه ديگري نيز وجود داشت كه حد زينت را تا آنجا مجاز مي‌شمرد كه بانوان با زنان ويژه و خياباني اشتباه گرفته نشوند و البته پوششي كه در قرآن آورده شده را يك الزام اخلاقي تلقي مي‌كند و نه فقهي و حقوقي.

با وجود همه اين آراء ما در اينجا آنچه كه قرآن و تفاسير عمده و امامان شيعه بيان كرده‌اند را به عنوان تعريف قراردادي حجاب در نظر مي‌گيريم. و البته در مسير يافتن ميزان تفاوت تعريف قراردادي و تعريف تحليلي واژه «باحجاب» ميزان تفاوت تعاريف بيان شده در «قرآن وديدگاه مفسران و امامان شيعه» باديدگاه و آراء بيان شده از سوي مراجع تقليد بسيار قابل توجه مي‌نمايد. و ميزان سخت‌گيري آنان سوال برانگيز خواهد بود.

همانطور كه عنوان شد در نهايت اين تعريف به عنوان تعريف قراردادي در اين پايان‌نامه منظور خواهد شد:

«براي زن پوشانيدن چهره و دست‌ها تا مچ‌ واجب نيست حتي آشكار بودن آرايش‌هاي عادي و معمولي كه در اين قسمت‌ها وجود دارد نظير سورمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالي نيست و پاك كردن آنها يك عمل فوق‌العاده به شمار مي‌رود نيز مانعي ندارد».


 

 

 

 

 

 

 

فصل پنجم

روش تحقيق


روش تحقیق:

بخشی از روشي كه براي انجام اين تحقيق در نظر گرفته شده است «روش پيمايشي» است. و از نظر زماني، مقطعي بوده و در سال 1385 (بهار و تابستان) انجام گرفته است.

واحد تحليل در اين روش «فرد» است و به طور كلي هنگامي كه هدف تحقيق سنجش عقايد، نگرش‌ها و ديدگاه‌هاي افراد باشد از اين شيوه استفاده خواهيم كرد.

تكنيك مسلط در اين روش «پرسشنامه» است. كه عبارت است از «مجموعه‌اي از پرسش‌هاي هدفدار كه با بهره‌گيري از مقياس‌هاي گوناگون نظر و ديدگاه و بينش فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار مي‌دهد.»

جامعه آماري:

جامعه آماري در اين تحقيق شامل دانشجويان دختر دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي بوده است كه تعداد آنها 2110 نفر مي‌باشد.

حجم نمونه:

روش نمونه‌گيري:

روش نمونه‌گيري در اين تحقيق روش نمونه‌گيري «خوشه‌اي متناسب» بوده است. بنابراين تعداد افراد حاضر در حجم نمونه با توجه به نسبت جمعيتي دانشجويان درهر يك از رشته‌هاي گوناگون دانشكده ادبيات انتخاب شده است.

روش جمع‌آوري اطلاعات:

با استفاده از پرسشنامه و با گنجاندن 27 متغير و با استفاده از طيف ليكرت داده‌ها جمع‌آوري شدند.


شاخص سازي:

مفهوم

شاخص

معرف

شماره‌پرسشنامه

تعريف تحليلي واژه باحجاب به صورت نظري

ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف اسمي

تعريف 1

تعريف 2

تعريف 3

تعريف 4

تعريف 5

تعريف 6

V12.1

V12.2

V12.3

V12.4

V12.5

V12.6

تعريف تحليلي واژه باحجاب به صورت عملي

ميزان نزديكي افراد به تعريف اسمي در عمل

-به نظر من چادر ملاك نيست و پوشيدگي كامل به جز چهره و دست‌ها تا مچ لازم است.

-به نظر من فرد باحجاب كسي است كه داراي حجب و حيا باشد و صرفاً پوشيدگي همه بدن‌او ملاك نيست.

-اگر كسي داراي پوشش كامل باشد اما آرايش مشخصي هم داشته باشد باحجاب است.

-پوشيدن «بلوزوشلوار» با «بلوزودامن» به گونه‌اي كه جلف و زننده نباشد بدون پوشش موها‌كافي‌است.

-به طور كلي آرايش از پوشش جداست و چهره آرايش شده خللي به باحجابي فرد وارد نمي‌سازد.

-به نظر من هركسي حق دارد آن طور كه دوست دارد و زيباتر ديده مي‌شود آرايش و پوشش داشته باشد.

V11.2

 

 

V11.4

 

 

V11.5

 

V11.6

 

V11.8

 

V11.10

 

Reliability :

جهت سنجش روايي هر يك از گونه‌ها در دو طيف ليكرت كه در پرسشنامه گنجانده شده است از روش  كرونباخ استفاده شده كه پس از حذف گويه‌هاي نامناسب شاخص سازي با استفاده از دستور Compu tانجام گرفت.    


Reliability

****** Method 1 (space saver) will be used for this analysis ******

_

 

  R E L I A B I L I T Y   A N A L Y S I S   -   S C A L E   (A L P H A)

 

                             Mean        Std Dev       Cases

 

  1.     V11.4             2.7819         1.4067       188.0

  2.     V11.5             2.8989         1.1816       188.0

  3.     V11.6             3.9309         1.1518       188.0

  4.     V11.8             3.3936         1.3342       188.0

  5.     V11.10            3.5213         1.4421       188.0

  6.     V11.2             4.1277          .7908       188.0

 

                                                   N of

Statistics for       Mean   Variance    Std Dev  Variables

      SCALE       20.6543    27.2969     5.2246          6

 

 

Item-total Statistics

 

               Scale          Scale      Corrected

               Mean         Variance       Item-            Alpha

              if Item        if Item       Total           if Item

              Deleted        Deleted    Correlation        Deleted

 

V11.4         17.8723        18.8820        .5264           .7728

V11.5         17.7553        18.8703        .6849           .7339

V11.6         16.7234        19.9552        .5845           .7576

V11.8         17.2606        18.4290        .6187           .7476

V11.10        17.1330        16.3405        .7613           .7063

V11.2         16.5266        25.8977        .0962           .8368

 

Reliability Coefficients

 

N of Cases =    188.0                    N of Items =  6

 

Alpha =    .7961

 

****** Method 1 (space saver) will be used for this analysis ******

_

 

  R E L I A B I L I T Y   A N A L Y S I S   -   S C A L E   (A L P H A)

 

                             Mean        Std Dev       Cases

 

  1.     V12.1             2.5968         1.0973       186.0

  2.     V12.2             2.1667         1.0548       186.0

  3.     V12.4             2.3602         1.1074       186.0

  4.     V12.5             2.7796         1.1670       186.0

  5.     V12.6             2.1398         1.3077       186.0

 

                                                   N of

Statistics for       Mean   Variance    Std Dev  Variables

      SCALE       12.0430    17.4144     4.1731          5

 

 

Item-total Statistics

 

               Scale          Scale      Corrected

               Mean         Variance       Item-            Alpha

              if Item        if Item       Total           if Item

              Deleted        Deleted    Correlation        Deleted

 

V12.1          9.4462        12.3457        .5012           .7490

V12.2          9.8763        11.5144        .6688           .6962

V12.4          9.6828        11.6772        .5960           .7180

V12.5          9.2634        11.1464        .6296           .7050

V12.6          9.9032        12.1744        .3868           .7961

 

Reliability Coefficients

 

N of Cases =    186.0                    N of Items =  5

 

Alpha =    .7752


 

 

 

 

 

 

 

فصل ششم

تحليل يك متغيري


 

        §          سن   

Statistics

 

سن

N

Valid

187

Missing

3

 

سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

18

6

3.2

3.2

3.2

19

17

8.9

9.1

12.3

20

27

14.2

14.4

26.7

21

42

22.1

22.5

49.2

22

56

29.5

29.9

79.1

23

23

12.1

12.3

91.4

24

3

1.6

1.6

93.0

25

8

4.2

4.3

97.3

26

3

1.6

1.6

98.9

31

2

1.1

1.1

100.0

Total

187

98.4

100.0

 

Missing

99

1

.5

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

3

1.6

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

 

                                    Descriptive Statistics

 

 

N

Minimum

Maximum

Mean

Std. Deviation

سن

187

18

31

21.53

1.904

Valid N (listwise)

187

 

 

 

 

 

 

براساس جدول توزيع سني پاسخگويان كمترين سن 18 سال و بيشترين سن 31 سال است. همينطور 2/3 درصد 18 سال ، 1/9 درصد 19 سال، 4/14 درصد 20 سال، 5/22 درصد 21 سال، 9/29 درصد 22 سال، 3/12 درصد 23 سال، 6/1 درصد 24 سال، 3/4 درصد 25 ساله، 6/1 درصد 26 سال و 1/1 درصد 31 سال سن دارند.


 

        §          مقطع تحصيلي

Statistics

 

 

 

مقطعتحصيلي

رشتهتحصيلي

N

Valid

187

186

Missing

3

4

 

مقطعتحصيلي

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کارشناسي

177

93.2

94.7

94.7

ک.ارشد

10

5.3

5.3

100.0

Total

187

98.4

100.0

 

Missing

9

1

.5

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

3

1.6

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

2/93 درصد پاسخگويان در مقطع كارشناسي و 3/5 درصد در مقطع كارشناسي ارشد بودند.

        §          رشته تحصيلي

رشتهتحصيلي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

علوماجتماعي

35

18.4

18.8

18.8

تاريخ

22

11.6

11.8

30.6

جغرافي

20

10.5

10.8

41.4

عربي

21

11.1

11.3

52.7

فرانسه

19

10.0

10.2

62.9

انگليسي

33

17.4

17.7

80.6

روسي

5

2.6

2.7

83.3

فارسي

31

16.3

16.7

100.0

Total

186

97.9

100.0

 

Missing

9

2

1.1

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

4

2.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

رشته‌هاي تحصيلي پاسخگويان به ترتيب زير بوده است:

8/18 درصد علوم اجتماعي، 8/11 درصد تاريخ، 8/10 درصد جغرافيا، 3/11 درصد عربي، 2/10 درصد فرانسه، 7/17 درصد انگليسي، 7/2 درصد روسي، 7/16 درصد فارسي.

        §          سال ورود به دانشگاه

Statistics

 

سالورودبهدانشگاه

 

N

Valid

176

Missing

14

 

سالورودبهدانشگاه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

80

8

4.2

4.5

4.5

81

61

32.1

34.7

39.2

82

43

22.6

24.4

63.6

83

36

18.9

20.5

84.1

84

28

14.7

15.9

100.0

Total

176

92.6

100.0

 

Missing

99

12

6.3

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

14

7.4

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

توزيع پاسخگويان براساس سال ورود به دانشگاه به صورت زير مي‌باشد:

5/4 درصد ورودي 80 ، 7/34 درصد ورودي 81 ، 4/24 درصد ورودي 82 ، 5/20 درصد ورودي 83 ، 9/15 درصد ورودي 84 مي‌باشند.


 

        §          شغل پدر

Statistics

 

 

 

شغلپدر

وضعيتتاهل

شغلهمسر

ميزاندرامد

N

Valid

183

188

23

32

Missing

7

2

167

158

 

شغلپدر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کارمند

41

21.6

22.4

22.4

ازاد

73

38.4

39.9

62.3

معلم

25

13.2

13.7

76.0

فنيمهندسي

8

4.2

4.4

80.3

پزشکي

6

3.2

3.3

83.6

کشاورزدامدار

10

5.3

5.5

89.1

بازنشسته

18

9.5

9.8

98.9

ساير

2

1.1

1.1

100.0

Total

183

96.3

100.0

 

Missing

9

5

2.6

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

7

3.7

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

از ميان مشاغل پدر پاسخگويان 4/22 كارمند، 9/39 درصد آزاد، 7/13 درصد معلم و فرهنگي، 4/4 درصد فني مهندسي، 3/3 درصد پزشكي، 5/5 درصد كشاورز، 8/9 درصد بازنشسته بوده، 1/1 درصد نيز ساير مشاغل اشتغال داشته‌اند.

        §          وضعيت تأهل

وضعيتتاهل

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

مجرد

161

84.7

85.6

85.6

متاهل

27

14.2

14.4

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

6/85 درصد پاسخگويان مجرد و 4/14 درصد متأهل بوده‌اند.

 

        §          شغل همسر

شغلهمسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کارمند

5

2.6

21.7

21.7

ازاد

1

.5

4.3

26.1

فنيمهندسي

3

1.6

13.0

39.1

پزشکي

11

5.8

47.8

87.0

دانشجو

1

.5

4.3

91.3

ساير

2

1.1

8.7

100.0

Total

23

12.1

100.0

 

Missing

9

4

2.1

 

 

System

163

85.8

 

 

Total

167

87.9

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

در ميان متأهلين 7/21 درصد از همسران پاسخگويان كارمند، 3/4 درصد شغل آزاد، 13 درصد مهندس، 8/47 درصد پزشك، 3/4 درصد دانشجو بوده‌اند و 7/8 درصد نيز شامل ساير مشاغل بوده است.


 

        §          ميزان درآمد

Statistics

 

ميزاندرامد

 

N

Valid

32

Missing

158

Median

400000.00

 

ميزاندرامد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

200000

2

1.1

6.3

6.3

250000

2

1.1

6.3

12.5

300000

8

4.2

25.0

37.5

350000

1

.5

3.1

40.6

400000

9

4.7

28.1

68.8

500000

7

3.7

21.9

90.6

600000

1

.5

3.1

93.8

700000

1

.5

3.1

96.9

1000000

1

.5

3.1

100.0

Total

32

16.8

100.0

 

Missing

999

156

82.1

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

158

83.2

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

158 پاسخگو به اين سوال پاسخ نداده‌اند و از ميان 32 پاسخگو 3/6 درصد 200 هزار، 3/6 درصد 250 هزار، 25 درصد 300 هزار ، 1/3 درصد 350 هزار، 1/28 درصد 400 هزار، 9/21 درصد 500 هزار، 1/3 درصد 600 هزار و 1/3 درصد 700 هزار و 1/3 درصد نيز 1 ميليون تومان درآمد داشته‌اند.


 

        §          آيا خود را با حجاب مي‌دانيد؟

 

اياخودراباحجابميدانيد؟

 

N

Valid

188

Missing

2

Median

3.00

 

اياخودراباحجابميدانيد؟

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

خيليکم

1

.5

.5

.5

کم

5

2.6

2.7

3.2

متوسط

98

51.6

52.1

55.3

زياد

57

30.0

30.3

85.6

بسيارزياد

27

14.2

14.4

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

در پاسخ به اين پرسش 4/14 درصد پاسخگويان ميزان باحجابي خود را بسيار زياد، 3/30 درصد زياد، 1/52 درصد متوسط، 7.2 درصد كم و 5/0 درصد بسيار كم ارزيابي كرده‌اند.

        §          فرد باحجاب كسي است كه صرفاً داراي چادر باشد.

فردباحجابکسياستکهصرفادارايچادرباشد.

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملاموافق

8

4.2

4.3

4.3

موافق

4

2.1

2.1

6.4

بينظر

8

4.2

4.3

10.6

مخالف

77

40.5

41.0

51.6

کاملامخالف

91

47.9

48.4

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

3/4 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 1/2 درصد موافق، 3/4 درصد بي‌نظر، 41 درصد مخالف و 4/48 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.


 

        §          چادر ملاك نيست و پوشیدگی کامل به جز چهره و دستها تا مچ لازم است.

چادرملاکنيستوپوشيدگيکاملبهجزچهرهودستهاتامچلازماست.

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملامخالف

1

.5

.5

.5

مخالف

6

3.2

3.2

3.7

بينظر

24

12.6

12.8

16.5

موافق

94

49.5

50.0

66.5

کاملاموافق

63

33.2

33.5

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

5/33 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 50 درصد موافق، 8/12 درصد بي‌نظر، 2/3 درصد مخالف و 5/0 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.

        §          اگر برجستگي‌های بدن فرد معلوم نباشد هرچند کمی از موی سر او مشخص باشد او را با حجاب می دانم.

اگربرجستگيهايبدنفردمعلومنباشدهرچندکميازمويسراومشخصباشداوراباحجابميدانم

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملامخالف

6

3.2

3.2

3.2

مخالف

51

26.8

27.1

30.3

بينظر

29

15.3

15.4

45.7

موافق

76

40.0

40.4

86.2

کاملاموافق

26

13.7

13.8

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

8/13 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 4/40 درصد موافق، 4/15 درصد بي‌نظر، 1/27 درص مخالف و 2/3 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.


 

        §          با حجاب كسي است كه داراي حجب و حیا باشد و صرفاً پوشیدگی همه بدن او ملاک نیست.

بهنظرمنباحجابکسياستکهدارايحجبوحياباشدوصرفاپوشيدگيهمهبدناوملاکنيست

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملاموافق

53

27.9

28.2

28.2

موافق

33

17.4

17.6

45.7

بينظر

22

11.6

11.7

57.4

مخالف

62

32.6

33.0

90.4

کاملامخالف

18

9.5

9.6

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

2/28 درصد با اين عبارت كاملاً موافق، 6/17 درصد موافق، 7/11 درصد بي‌نظر ، 3/3 درصد مخالف و 6/9 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.

        §          اگر كسي داراي پوشش كامل (به جز چهره و دستها تا مچ) باشد اما آرایش مشخصی هم داشته باشد باحجاب است.

اگرکسيدارايپوششکامل (بهجزچهرهودستهاتامچ) باشداماارايشمشخصيهمداشتهباشدباحجاباست

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملامخالف

11

5.8

5.9

5.9

مخالف

67

35.3

35.6

41.5

بينظر

24

12.6

12.8

54.3

موافق

64

33.7

34.0

88.3

کاملاموافق

22

11.6

11.7

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

7/1 درصد پاسخگويان كاملاً موافق، 34 درصد موافق، 8/12 درصد بي‌نظر، 6/35 درصد مخالف و 9/5 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.


 

        §          پوشيدن بلوز و شلوار یا بلوز و دامن به گونه ای که جلف و زننده نباشد بدون پوشش موها کافی است.

پوشيدنبلوزوشلواريابلوزودامنبهگونهايکهجلفوزنندهنباشدبدونپوششموهاکافياست

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملاموافق

13

6.8

6.9

6.9

موافق

14

7.4

7.4

14.4

بينظر

11

5.8

5.9

20.2

مخالف

85

44.7

45.2

65.4

کاملامخالف

65

34.2

34.6

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

9/6 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 4/7 درصد موافق، 9/5 درصد بي‌نظر، 2/45 درصد مخالف، 6/34 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.

        §          مراجع تقليد در تعیین حد حجاب بانوان افراط میکنند.

مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملامخالف

20

10.5

10.7

10.7

مخالف

52

27.4

27.8

38.5

بينظر

44

23.2

23.5

62.0

موافق

34

17.9

18.2

80.2

کاملاموافق

37

19.5

19.8

100.0

Total

187

98.4

100.0

 

Missing

9

1

.5

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

3

1.6

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

8/19 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 2/18 درصد موافق، 5/23 درصد بي‌نظر، 8/27 درصد مخالف، 7/10 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.


 

        §          آرايش از پوشش جداست .

بهطورکليارايشازپوششجداستوچهرهارايششدهخلليبهباحجابيفردواردنميسازد

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملاموافق

25

13.2

13.3

13.3

موافق

27

14.2

14.4

27.7

بينظر

27

14.2

14.4

42.0

مخالف

67

35.3

35.6

77.7

کاملامخالف

42

22.1

22.3

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

3/13 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 4/14 درصد موافق، 4/14 درصد بي‌نظر، 6/35 درصد مخالف، 3/22 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.

        §          اگر آرايش به گونه‌اي باشد که جلب توجه نکند از نظر من به حجاب فرد لطمه نمیزند.

اگرارايشفردبهگونهايباشدکهجلبتوجهنکندازنظرمنبهحجابفردلطمهنميزند

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملامخالف

9

4.7

4.8

4.8

مخالف

29

15.3

15.4

20.2

بينظر

26

13.7

13.8

34.0

موافق

62

32.6

33.0

67.0

کاملاموافق

62

32.6

33.0

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

33 درصد كاملاً موافق، 33 درصد موافق، 8/13 درصد بي‌نظر، 4/15 درصد مخالف و 8/4 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.


 

        §          هر كسي حق دارد آنطور که دوست دارد و زیباتر دیده میشود آرایش و پوشش داشته باشد.

بهنظرمنهرکسيحقداردانطورکهدوستداردوزيباترديدهميشودارايشوپوششداشتهباشد

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

کاملاموافق

26

13.7

13.8

13.8

موافق

26

13.7

13.8

27.7

بينظر

27

14.2

14.4

42.0

مخالف

42

22.1

22.3

64.4

کاملامخالف

67

35.3

35.6

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

8/13 درصد پاسخگويان با اين عبارت كاملاً موافق، 8/13 درصد موافق، 4/14 درصد بي‌نظر، 3/22 درصد مخالف، 6/35 درصد كاملاً مخالف بوده‌اند.

 

 

تعريف1

تعريف2

تعريف3

تعريف4

تعريف5

تعريف6

تعريف7

N

Valid

188

187

188

188

188

187

188

 

Missing

2

3

2

2

2

3

2

Median

3.00

2.00

4.00

2.00

3.00

2.00

3.00

 

        §          تعريف 1

ميزان موافقت پاسخگويان با اين تعريف 8/21 درصد بسيار زياد، 6/17 درصد زياد، 3/46 متوسط، 5/8 درصد كم و 9/5 درصد بسيار كم بوده است.

تعريف1

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

بسيارزياد

41

21.6

21.8

21.8

زياد

33

17.4

17.6

39.4

متوسط

87

45.8

46.3

85.6

کم

16

8.4

8.5

94.1

خيليکم

11

5.8

5.9

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

        §          تعريف 2

توزيع ميزان موافقت پاسخگويان با اين تعريف 7/33 درصد بسيار زياد، 8/27 درصد زياد ، 31 درصد متوسط، 7/3 درصد كم و 7/3 درصد بسياركم بوده است.

تعريف2

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

بسيارزياد

63

33.2

33.7

33.7

زياد

52

27.4

27.8

61.5

متوسط

58

30.5

31.0

92.5

کم

7

3.7

3.7

96.3

خيليکم

7

3.7

3.7

100.0

Total

187

98.4

100.0

 

Missing

9

1

.5

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

3

1.6

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

 

 

 

        §          تعريف 3

توزيع ميزان موافقت پاسخگويان با اين تعريف 5/16 درصد بسيار زياد، 9/48 درصد زياد، 1/26 درصد متوسط، 8 درصد كم و 5/0 درصد بسيار كم بوده است.

تعريف3

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

خيليکم

1

.5

.5

.5

کم

15

7.9

8.0

8.5

متوسط

49

25.8

26.1

34.6

زياد

92

48.4

48.9

83.5

بسيارزياد

31

16.3

16.5

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 


 

        §          تعريف 4

توزيع ميزان موافقت پاسخگويان با اين تعريف 9/22 درصد بسيار زياد، 4/40 درصد زياد، 7/19 درصد متوسط، 2/12 درصد كم و 8/4 درصد بسيار كم بوده است.

تعريف4

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

بسيارزياد

43

22.6

22.9

22.9

زياد

76

40.0

40.4

63.3

متوسط

37

19.5

19.7

83.0

کم

23

12.1

12.2

95.2

خيليکم

9

4.7

4.8

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

 

 

 

        §          تعريف 5

ميزان موافقت پاسخگويان با اين عبارت 8/13 درصد بسيار زياد، 3/29 درصد زياد، 9/31 درصد متوسط، 9/14 درصد كم و 1/10 درصد خيلي كم بوده است.

تعريف5

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

بسيارزياد

26

13.7

13.8

13.8

زياد

55

28.9

29.3

43.1

متوسط

60

31.6

31.9

75.0

کم

28

14.7

14.9

89.9

خيليکم

19

10.0

10.1

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 


 

        §          تعريف 6

ميزان موافقت پاسخگويان با اين عبارت 9/44 درصد بسيار زياد، 9/20 درصد زياد ، 1/17 درصد متوسط، 8 درصد كم، 1/9 درصد خيلي كم بوده است.

تعريف6

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

بسيارزياد

84

44.2

44.9

44.9

زياد

39

20.5

20.9

65.8

متوسط

32

16.8

17.1

82.9

کم

15

7.9

8.0

90.9

خيليکم

17

8.9

9.1

100.0

Total

187

98.4

100.0

 

Missing

9

1

.5

 

 

System

2

1.1

 

 

Total

3

1.6

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

        §          تعريف 7

ميزان موافقت پاسخگويان با اين عبارت 4/6 درصد بسيار زياد، 1/26 درصد زياد، 4/31 درصد متوسط، 5/24 درصد كم و 7/11 درصد خيلي كم بوده است.

تعريف7

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

خيليکم

22

11.6

11.7

11.7

کم

46

24.2

24.5

36.2

متوسط

59

31.1

31.4

67.6

زياد

49

25.8

26.1

93.6

بسيارزياد

12

6.3

6.4

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 


 

        §          ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف اسمي (قراردادي)  

 

مجموع v12.1-v12.6

 

N

Valid

186

Missing

4

 

مجموع v12.1-v12.6

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

10.00

9

4.7

4.8

4.8

11.00

15

7.9

8.1

12.9

12.00

26

13.7

14.0

26.9

13.00

9

4.7

4.8

31.7

14.00

11

5.8

5.9

37.6

15.00

29

15.3

15.6

53.2

16.00

19

10.0

10.2

63.4

17.00

2

1.1

1.1

64.5

18.00

12

6.3

6.5

71.0

19.00

12

6.3

6.5

77.4

20.00

21

11.1

11.3

88.7

21.00

15

7.9

8.1

96.8

22.00

2

1.1

1.1

97.8

23.00

2

1.1

1.1

98.9

26.00

2

1.1

1.1

100.0

Total

186

97.9

100.0

 

Missing

System

4

2.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

Descriptive Statistics

 

 

N

Minimum

Maximum

Mean

Std. Deviation

مجموع v12.1-v12.6

186

10.00

26.00

15.7634

3.67430

Valid N (listwise)

186

 

 

 

 

 

 

اين ميزان در ميان 8/4 درصد افراد بسيار كم، 6/58 درصد كم، 4/25 درصد متوسط، 3/10 درصد زياد و 1/1 درصد بسيار زياد بوده است.


 

        §          ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل

 

V14

 

N

Valid

188

Missing

2

 

V14

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Frequency

Percent

Valid Percent

Cumulative Percent

Valid

9.00

8

4.2

4.3

4.3

12.00

2

1.1

1.1

5.3

13.00

13

6.8

6.9

12.2

14.00

11

5.8

5.9

18.1

15.00

13

6.8

6.9

25.0

16.00

1

.5

.5

25.5

17.00

3

1.6

1.6

27.1

18.00

5

2.6

2.7

29.8

19.00

12

6.3

6.4

36.2

20.00

12

6.3

6.4

42.6

21.00

8

4.2

4.3

46.8

22.00

15

7.9

8.0

54.8

23.00

17

8.9

9.0

63.8

24.00

21

11.1

11.2

75.0

25.00

3

1.6

1.6

76.6

26.00

20

10.5

10.6

87.2

27.00

19

10.0

10.1

97.3

28.00

3

1.6

1.6

98.9

29.00

1

.5

.5

99.5

30.00

1

.5

.5

100.0

Total

188

98.9

100.0

 

Missing

System

2

1.1

 

 

Total

190

100.0

 

 

 

 

                                    Descriptive Statistics

 

 

N

Minimum

Maximum

Mean

Std. Deviation

V14

188

9.00

30.00

20.6543

5.22465

Valid N (listwise)

188

 

 

 

 

 

 

اين ميزان در ميان 3/4 درصد بسيار كم، 4/14 درصد كم، 1/17 درصد متوسط، 7/44 درصد زياد، 3/23 درصد بسيار زياد بوده است.

        §          ميانگين “ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي” برحسب رشته‌هاي تحصيلي گوناگون به شرح زير مي‌باشد.  

Case Processing Summary

 

 

 

 

Cases

Included

Excluded

Total

N

Percent

N

Percent

N

Percent

مجموع v12.1-v12.6  * رشتهتحصيلي

184

96.8%

6

3.2%

190

100.0%

 

 

مجموع v12.1-v12.6

رشتهتحصيلي

Mean

N

Std. Deviation

علوماجتماعي

16.1176

34

2.72769

تاريخ

12.6364

22

1.70561

جغرافي

17.1000

20

2.12504

عربي

17.7000

20

4.43788

فرانسه

17.7368

19

3.34734

انگليسي

14.0303

33

4.72020

روسي

16.6000

5

3.84708

فارسي

15.9032

31

2.85604

Total

15.7500

184

3.69056

 

همانطور كه مشاهده مي‌شود دانشجويان رشته‌هاي فرانسه، عربي و جغرافيا به ترتيب بيشترين ميزان نزديكي به تعريف اسمي را داشته‌اند.

 

        §          ميانگين “ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي در عمل“ برحسب رشته‌هاي تحصيلي گوناگون به صورت زير است.  

Case Processing Summary

 

 

 

 

Cases

Included

Excluded

Total

N

Percent

N

Percent

N

Percent

V14  * رشتهتحصيلي

186

97.9%

4

2.1%

190

100.0%

 


 

V14

رشتهتحصيلي

Mean

N

Std. Deviation

علوماجتماعي

22.0857

35

4.61692

تاريخ

22.4091

22

3.11156

جغرافي

18.3500

20

5.13271

عربي

20.2381

21

5.07843

فرانسه

14.2632

19

2.53513

انگليسي

20.5152

33

6.56754

روسي

20.2000

5

6.22093

فارسي

23.6129

31

2.57782

Total

20.6398

186

5.24681

 

همانطور كه مشاهده مي‌شود دانشجويان زبان فارسي، تاريخ و علوم اجتماعي به ترتيب بيشترين ميزان نزديكي به تعريف قراردادي را در عمل دارند.


 

 

 

 

 

 

 

فصل هفتم

تحليل دو متغيري


1. احتمالاً بين «نمره حجاب افراد» و «ميزان نزديكي افراد در عمل به تعريف قراردادي» رابطه همبستگي وجود دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

بهحجابتانچهنمرهايميدهيد؟

V14

بهحجابتانچهنمرهايميدهيد؟

Pearson Correlation

1

-.159

Sig. (2-tailed)

.

.128

N

93

93

V14

Pearson Correlation

-.159

1

Sig. (2-tailed)

.128

.

N

93

188

 

از آنجا كه در آزمون اين فرضيه 12/0 = sig  و بيشتر از 05/0 است فرضيه رد مي‌شود.

 

2. احتمالاً بين «ارزيابي افراد از حجاب خود» و «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» رابطه همبستگي وجود دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

V14

اياخودراباحجابميدانيد؟

V14

Pearson Correlation

1

.057

Sig. (2-tailed)

.

.437

N

188

188

اياخودراباحجابميدانيد؟

Pearson Correlation

.057

1

Sig. (2-tailed)

.437

.

N

188

188

 

در آزمون اين فرضيه 43/0 = sig و بيشتر از 05/0 مي‌باشد بنابراين فرضيه رد مي‌شود.


3. احتمالاً بين «ارزيابي افراد از حجاب خود» و «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» رابطه وجود دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

اياخودراباحجابميدانيد؟

مجموع v12.1-v12.6

اياخودراباحجابميدانيد؟

Pearson Correlation

1

-.263(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

188

186

مجموع v12.1-v12.6

Pearson Correlation

-.263(**)

1

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

186

186

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

پس از آزمون اين فرضيه از آنجا كه 00/0 = sig  و كوچكتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه تأييد مي‌شود. و با توجه به رقم به دست آمده براي ضريب پيرسون مشاهده مي‌شود كه رابطه قوي و معكوس بين دو متغير برقرار است.

 

4. احتمالاً بين «نمره حجاب افراد» و «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» رابطه وجود دارد.   

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

مجموع v12.1-v12.6

بهحجابتانچهنمرهايميدهيد؟

مجموع v12.1-v12.6

Pearson Correlation

1

-.095

Sig. (2-tailed)

.

.368

N

186

91

بهحجابتانچهنمرهايميدهيد؟

Pearson Correlation

-.095

1

Sig. (2-tailed)

.368

.

N

91

93

 

از آنجا كه در آزمون اين فرضيه 36/0= sig  بوده و بيشتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه رد مي‌شود.


5. احتمالاً «سن» افراد بر «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» تأثير دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

سن

مجموع v12.1-v12.6

سن

Pearson Correlation

1

.041

Sig. (2-tailed)

.

.584

N

187

185

مجموع v12.1-v12.6

Pearson Correlation

.041

1

Sig. (2-tailed)

.584

.

N

185

186

 

در آزمون فرضيه چون 58/0 = sig  و بيشتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه رد مي‌شود.

 

6. احتمالاً «سن» افراد بر «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» تأثير دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

سن

V14

سن

Pearson Correlation

1

-.064

Sig. (2-tailed)

.

.387

N

187

187

V14

Pearson Correlation

-.064

1

Sig. (2-tailed)

.387

.

N

187

188

 

چون در آزمون فرضيه 38/0 =sig و بيشتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه رد مي‌شود.


7. احتمالاً «سن» افراد و «ارزيابي آنان از حجاب خود» رابطه دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

سن

اياخودراباحجابميدانيد؟

سن

Pearson Correlation

1

-.145(*)

Sig. (2-tailed)

.

.048

N

187

187

اياخودراباحجابميدانيد؟

Pearson Correlation

-.145(*)

1

Sig. (2-tailed)

.048

.

N

187

188

*  Correlation is significant at the 0.05 level (2-tailed).

 

چون در آزمون فرضيه 04/0 =sig و كمتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه تأييد مي‌شود و با توجه به رقم مربوط به ضريب پيرسون بين دو متغير رابطه ضعيف و معكوسي وجود دارد.

8. احتمالاً «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» در ميان رشته‌هاي تحصيلي مختلف تفاوت معنادار دارد.   

 

مجموع v12.1-v12.6

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

507.316

7

72.474

6.425

.000

Within Groups

1985.184

176

11.279

 

 

Total

2492.500

183

 

 

 

 

در آزمون فرضيه چون 00/0= sig و از 05/0 كوچكتر است فرضيه تأييد مي‌شود.

9. احتمالاً «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» در ميان رشته‌هاي تحصيلي مختلف تفاوت معنادار دارد.  

 

V14

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

1298.364

7

185.481

8.701

.000

Within Groups

3794.502

178

21.317

 

 

Total

5092.866

185

 

 

 

 

چون در آزمون فرضيه 00/0 =sig  و از 05/0 كوچكتر است فرضيه تأييد مي‌شود.

10. احتمالاً «ارزيابي افراد از حجاب خود» در ميان رشته‌هاي تحصيلي مختلف تفاوت معنادار دارد.  

Kruskal-Wallis Test

Ranks

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رشتهتحصيلي

N

Mean Rank

اياخودراباحجابميدانيد؟

علوماجتماعي

35

78.23

تاريخ

22

158.09

جغرافي

20

89.93

عربي

21

60.26

فرانسه

19

92.61

انگليسي

33

90.27

روسي

5

59.90

فارسي

31

99.13

Total

186

 

 

Test Statistics(a,b)

 

 

اياخودراباحجابميدانيد؟

Chi-Square

54.538

df

7

Asymp. Sig.

.000

a  Kruskal Wallis Test

b  Grouping Variable: رشتهتحصيلي

 

چون در آزمون فرضيه 00/0 =sig و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.


11. احتمالاً ميان «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» و ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي رابطه وجود دارد.  

Correlations

 

 

 

 

 

 

 

مجموع v12.1-v12.6

V14

مجموع v12.1-v12.6

Pearson Correlation

1

-.528(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

186

186

V14

Pearson Correlation

-.528(**)

1

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

186

188

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

از آنجا كه در آزمون فرضيه 00/0= sig بوده و كمتر از 05/0 مي‌باشد فرضيه تأييد مي‌شود. همينطور با توجه به رقم مربوط به ضريب پيرسون رابطه اين دو متغير قوي و معكوس مي‌باشد.

 

12. احتمالاً «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» در ميان «مشاغل گوناگون پدران پاسخگويان» تفاوت معنادار دارد.  

 

مجموع v12.1-v12.6

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

734.042

7

104.863

11.001

.000

Within Groups

1649.018

173

9.532

 

 

Total

2383.061

180

 

 

 

 

چون در آزمون فرضيه 00/0 =sig و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.


13. احتمالاً «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» در ميان «مشاغل گوناگون پدران پاسخگويان» تفاوت معنادار دارد.  

 

V14

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

1329.536

7

189.934

8.986

.000

Within Groups

3698.792

175

21.136

 

 

Total

5028.328

182

 

 

 

 

چون در آزمون فرضيه 00/0 =sig و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.

 

14. احتمالاً «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» در ميان ورودي‌هاي مختلف متفاوت است.  

 

مجموع v12.1-v12.6

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

564.775

4

141.194

14.036

.000

Within Groups

1700.029

169

10.059

 

 

Total

2264.805

173

 

 

 

 

چون در آزمون فرضيه 00/0= sig و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.

 

15. احتمالاً «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» در ميان ورودي‌هاي مختلف متفاوت است.  

 

V14

 

Sum of Squares

df

Mean Square

F

Sig.

Between Groups

1532.292

4

383.073

19.672

.000

Within Groups

3329.867

171

19.473

 

 

Total

4862.159

175

 

 

 

 

چون در آزمون فرضيه 00/0= sig  و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.

16. احتمالاً ميان «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف شماره 7» و «نظر افراد در رابطه با مراجع تقليد» ارتباط معناداري وجود دارد.  

Case Processing Summary

 

 

 

 

Cases

Valid

Missing

Total

N

Percent

N

Percent

N

Percent

تعريف7 * مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

187

98.4%

3

1.6%

190

100.0%

 

 

Symmetric Measures

 

 

Value

Asymp. Std. Error(a)

Approx. T(b)

Approx. Sig.

Ordinal by Ordinal

Kendall's tau-b

.221

.059

3.745

.000

N of Valid Cases

187

 

 

 

           

a  Not assuming the null hypothesis.

b  Using the asymptotic standard error assuming the null hypothesis.

 

چون در آزمون فرضيه 00/0= sig و كمتر از 05/0 است فرضيه تأييد مي‌شود.


تعريف7 * مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند Crosstabulation

 

 

 

مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

Total

 

 

کاملامخالف

مخالف

بينظر

موافق

کاملاموافق

 

تعريف7

خيليکم

Count

5

3

2

8

3

21

 

 

Expected Count

2.2

5.8

4.9

3.8

4.2

21.0

 

 

% within تعريف7

23.8%

14.3%

9.5%

38.1%

14.3%

100.0%

 

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

25.0%

5.8%

4.5%

23.5%

8.1%

11.2%

 

 

% of Total

2.7%

1.6%

1.1%

4.3%

1.6%

11.2%

 

کم

Count

11

21

7

5

2

46

 

 

Expected Count

4.9

12.8

10.8

8.4

9.1

46.0

 

 

% within تعريف7

23.9%

45.7%

15.2%

10.9%

4.3%

100.0%

 

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

55.0%

40.4%

15.9%

14.7%

5.4%

24.6%

 

 

% of Total

5.9%

11.2%

3.7%

2.7%

1.1%

24.6%

 

متوسط

Count

2

11

22

6

18

59

 

 

Expected Count

6.3

16.4

13.9

10.7

11.7

59.0

 

 

% within تعريف7

3.4%

18.6%

37.3%

10.2%

30.5%

100.0%

 

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

10.0%

21.2%

50.0%

17.6%

48.6%

31.6%

 

 

% of Total

1.1%

5.9%

11.8%

3.2%

9.6%

31.6%

 

زياد

Count

2

17

11

9

10

49

 

 

Expected Count

5.2

13.6

11.5

8.9

9.7

49.0

 

 

% within تعريف7

4.1%

34.7%

22.4%

18.4%

20.4%

100.0%

 

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

10.0%

32.7%

25.0%

26.5%

27.0%

26.2%

 

 

% of Total

1.1%

9.1%

5.9%

4.8%

5.3%

26.2%

 

بسيارزياد

Count

0

0

2

6

4

12

 

 

Expected Count

1.3

3.3

2.8

2.2

2.4

12.0

 

 

% within تعريف7

.0%

.0%

16.7%

50.0%

33.3%

100.0%

 

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

.0%

.0%

4.5%

17.6%

10.8%

6.4%

 

 

% of Total

.0%

.0%

1.1%

3.2%

2.1%

6.4%

Total

Count

20

52

44

34

37

187

 

Expected Count

20.0

52.0

44.0

34.0

37.0

187.0

 

% within تعريف7

10.7%

27.8%

23.5%

18.2%

19.8%

100.0%

 

% within مراجعتقليددرتعيينحدحجاببانوانافراطميکنند

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

100.0%

 

% of Total

10.7%

27.8%

23.5%

18.2%

19.8%

100.0%


نتيجه‌گيري:

براساس تحليل‌هاي آماري انجام شده معلوم شد كه ميزان نزديكي تعريف 4/63 درصد پاسخگويان به تعريف اسمي واژه باحجاب، بسيار كم يا كم بوده است و تنها 4/11 درصد افراد تعريفي نزديك يا بسيار نزديك به تعريف اسمي واژه‌ باحجاب داشتند.

در عين حال نكته قابل توجه در اين است كه ميزان نزديكي 68 درصد افراد به تعريف اسمي در عمل بسيار زياد يا زياد بوده است. و اين امر در ميان 7/18 درصد از افراد كم يا بسيار كم نشان داده است.

همينطور در بررسي‌هاي صورت گرفته‌ضمن اينكه معلوم شد ميان «ارزيابي افراد از حجاب خود» و «ميزان نزديكي افراد به تعريف اسمي در عمل» رابطه‌اي وجود ندارد اما رابطه قوي و معكوسي ميان اين دو متغير به صورت نظري ديده شد. به اين معنا كه هرچه ارزيابي افراد از حجاب خود بيشتر بوده است، ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي كمتر بوده است و به عكس.

در ادامه بررسي‌ها مشخص شد كه «سن» افراد بر «ارزيابي افراد از حجاب خود» تأثيري ضعيف و معكوس داشت.

همينطور ديده شد كه هر يك از متغيرهاي: «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» و «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» و «ارزيابي افراد از حجاب خود» در ميان رشته‌هاي تحصيلي مختلف تفاوت معناداري داشتند.

در اين تحقيق معلوم شد كه رابطه‌اي قوي و معكوس ميان «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» و «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف قراردادي» وجود دارد. بدين معنا كه هرچه تعريف افراد به تعريف قراردادي نزديكتر مي‌شود ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل كاهش مي‌يابد و به عكس.

براساس بررسي‌هاي صورت گرفته در اين تحقيق هريك از متغيرهاي «ميزان نزديكي تعريف افراد به تعريف اسمي» ، «ميزان نزديكي افراد به تعريف قراردادي در عمل» در ميان «مشاغل گوناگون پدران افراد پاسخگو از تفاوت معناداري برخوردار بود.

همچنين اين دو متغير در ميان ورودي‌هاي مختلف هم داراي تفاوت معناداري بودند.

 

فرضیاتی که از آزمون رد عبود کرده اند:

1

احتمالاً بین «ارزیابی افراد از حجاب خود» و «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» رابطه وجود دارد.

2

احتمالاً «سن» افراد و «ارزیابی آنان از حجاب خود رابطه وجود دارد.

3

احتمالاً «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» در میان رشته های تحصیلی مختلف تفاوت معنادار دارد.

4

احتمالاً «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» در میان رشته های تحصیلی مختلف تفاوت معنادار دارد.

5

احتمالاً «ارزیابی افراد از حجاب خود» در میان رشته های تحصیلی مختلف تفاوت معنادار دارد.

6

احتمالاً میان «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» و «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» رابطه وجود دارد.

7

احتمالاً «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» در میان «مشاغل گوناگون پدران پاسخگویان» تفاوت معنادار دارد.

8

احتمالاً «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» در میان «مشاغل گوناگون پدران پاسخگویان» تفاوت معنادار دارد.

9

احتمالاً «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» در میان ورودی های مختلف متفاوت است.

10

احتمالاً «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» در میان ورودی های مختلف متفاوت است.

11

احتمالاً میان «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف شماره 7» و «نظر افراد در رابطه با مراجع تقلید» ارتباط معناداری وجود دارد.

 

فرضیاتی که از آزمون رد عبود نکرده اند:

1

احتمالاً بین «نمره حجاب افراد» و «میزان نزدیکی افراد در عمل به تعریف قراردادی» رابطه همبستگی وجود دارد.

2

احتمالاً بین «ارزیابی افراد از حجاب خود» و «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» رابطه همبستگی وجود دارد.

3

احتمالاً بین «نمره حجاب افراد» و «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» رابطه وجود دارد.

4

احتمالاً «سن» افراد بر «میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف قراردادی» تأثیر دارد.

5

احتمالاً «سن» افراد بر «میزان نزدیکی افراد به تعریف قراردادی در عمل» تأثیر دارد.

 


فهرست منابع:

-       رفیع پور ، کندوکاوها و پنداشته ها

-       سعیدی ، مسعود ، (1384) ، «بخش نگرش سکولار در گروه سنی 20 تا 50 سال مردم مشهد در سال 84 و بررسی عوامل موثر بر این نگرش» ، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی.

-       علامه طباطبایی ، سید محمد حسین، جلد 15 تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی.

-       علامه طباطبایی ، سید محمد حسین، جلد 16 تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی.

-       عظیمی هاشمی، مژگان، (پاییز 83) ، «رضایت از زندگی و دینداری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی 7 و 5 و4 مشهد» ، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی.

-       مدرسی، سید محمد تقی، تفسیر هدایت جلد 8 ، پرویز اتابکی، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.

-       مدرسی ، سید محمد تقی، تفسیر هدایت جلد 10 ، عبدالمحمد آیتی، احمد آرام، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.

-       مکارم شیرازی ، ناصر، (بهار 76) ، جلد چهاردهم تفسیر نمونه، چاپ سیزدهم ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران.

-       مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه جلد 15 ، دارالکتب الاسلامیه، تهران .

-       مطهری، مرتضی ، مسئله حجاب.

-       میر جعفر العلوی الحسینی الموسوی، میر محمد کریم، 1361 ، تفسیر قرآن کریم ، قرآن برای همه جلد دوم، حاج عبدالمجید صادق نوبری، کتابخانه نوبر.

-       لهسایی زاده /جهانگیری/ شریفی، عبدالعلی/جهانگیر/علی ، بهار 83 ، «بررسی عوامل اجتماعی – اقتصادی موثر بر پایبندی به ارزش های دینی- مطالعه موردی دانش آموزان دوره متوسطه شیراز» ، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی دوره اول/ شماره 1.

-       همیلتون ، ملکم ، 1381 ، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ دوم.

-       واخ یوآخیم 1380 ، جامعه شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان ، تهران، سمت ، چاپ اول.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 اسفند 1393 ساعت: 0:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره حجاب

بازديد: 297

فهرست مطالب :

 

مقدمه........................................................................................

تاريخچه ي حجاب...........................................................................

فلسفه پوشش در اسلام.....................................................................

واژه ي حجاب..............................................................................

سيماي حقيقي مساله ي حجاب.............................................................

حجاب از نظر قرآن.........................................................................

آيات هشدارگر در حفظ سنگر حجاب و عفت..............................................

ايرادها و اشكالات..........................................................................

آثار و فوائد حجاب.........................................................................

راه هاي مبارزه با بدحجابي و بي حجابي.................................................

جلباب.......................................................................................

منابع و مآخذ...............................................................................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :

حجاب وپوشش براي بانوان ـ بويژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحريم عفاف وحراست آن درزن از اصيل ترين سنگرزنان واز مهمترين وسودمند ترين قانون الزامي آفرينش براي آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپيروزي ورستگاري زنان وجامعه است،که اگراين سنگر آسيب ببيند ويافرو ريزد ،عوامل سعادت ،پاکزيستي وشرافت آنها فرو مي ريزد.  لزوم پوشيدگي زن دربرابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است،درخود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است ،پوشيدن زن ازمرد بيگانه يکي ازمظاهر لزوم حريم ميان مردان وزنان اجنبي است ،همانطورکه عدم جوازخلوت ميان اجنبي واجنبيه يکي از مظاهر آن است.

با کمال تأسف ديناي غرب ودنباله روهاي آنان اين مسئله بسيار مهم اسلامي واخلاقي را ناديده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخي برضد آن ،گام بر مي دارند وآنرا عامل تخدير ورکود وواپس گرايي دانسته،تا آنجا که دردانشگاههاي خود ،دختران داراي پوشش را اخراج مي کنند، با اينکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصيت زن وجامعه ،سنگر حفظ زيبايي وشکوه زن ،سنگرحفظ صحيح ارتباطها ورشته هاي اجتماعي ،سنگر حفظ اخلاق فردي واجتماعي ،سنگر ودژ خلل ناپذير،براي حفظ مرزها وشيرازه هاي روابط مختلف  بوده وکيان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهي ،حفظ مي کند.

براستي درچه دنياي جاهليتي قرار گرفته ايم که دنياي غرب والگو تراشان غربزده ،حتي در کشورهاي اسلامي شکستن چنين سنگر و دژي را علامت ترقي ،رشد وتمدن مي دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حريم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرايي.

دزدان عفت وغارتگران استعمار،براي فريب اذهان ،و وسيله قرار دادن زنان به عنوان يک کالا ،مي خواهند زنان را که نيمي از جامعه انساني هستند از همين راه ،از درون تهي کنند،وبا اين کار به تهاجم فرهنگي خود ادامه دهند،آنها چنين القاء مي کنند که:

حجاب ؛سدي بر سرراه تکامل آنهاست.

تاريخچه ي حجاب :

در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‏تر بوده است . اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و به‏وسيله اسلام در عرب پيدا شده است.ويل دورانت در صفحه 30جلد 12 " تاريخ تمدن "      ( ترجمه فارسی ) راجع‏ به قوم يهود و قانون تلمودمی‏نويسد                                        :
"      
اگر زنی به نقض قانون يهود می‏پرداخت چنانكه مثلا بی آنكه چيزی بر سر داشت به ميان مردم می‏رفت و يا در شارع عام نخ می‏رشت يا با هر سنخی‏ از مردان درد دل می‏كرد يا صدايش آنقدر بلند بود كه چون در خانه‏اش تكلم‏می‏نمود همسايگانش می‏توانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق‏ داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد .                                "     عليهذا حجابی كه در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانكه‏ بعدا شرح خواهيم داد بسی سخت‏تر و مشكلتر بوده است                                                     .
      در جلد اول " تاريخ تمدن " صفحه 552راجع به ايرانيان قديم می‏گويد   :
     " در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند ، با كمال آزادی و با روی گشاده در ميان مردم آمد و شد می‏كردند."                            
    آنگاه چنين می‏گويد
                                                                        :
"    
پس از داريوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون برای كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادی‏ خود را حفظ كردند ولی در مورد زنان ديگر ، گوشه‏نشينی زمان حيض كه‏ برايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگی اجتماعيشان‏ را فرا گرفت ، و اين امر خود مبنای پرده‏پوشی در ميان مسلمانان به شمار طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان‏ روپوش دارد از خانه بيرون بيايند ، و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد كه  آشكارا با مردان آميزش كنند . زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردی را ولو  پدر با برادرشان باشد ببينند . در نقشهائی كه از ايران باستان بر جای‏  مانده هيچ صورت زن ديده نمی‏شود و نامی از ايشان به نظر نمی‏رسد "      چنانكه ملاحظه می‏فرمائيد حجاب سخت و شديدی در ايران باستان حكمفرما بوده ، حتی پدران و برادران  نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‏شده‏اند                               .         به عقيده ويل دورانت مقررات شديدی كه طبق رسوم و آئين كهن مجوسی‏ درباره زن حائض اجرا می‏شده كه در اتاقی  محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می‏جسته‏اند و از  معاشرت با او  پرهيز داشته‏اند سبب اصلی پيدا شدن  حجاب در ايران باستان  بوده است .

در ميان يهوديان نيز چنين  مقرراتی درباره زن حائض اجرا می‏شده است            .
      اما اينكه می‏گويد : " و اين امر خود مبنای پرده پوشی در ميان مسلمانان به شمار می‏رود"منظورش چيست ؟                    
آيا مقصود اينست كه علت رواج حجاب در ميان مسلمانان نيز مقررات‏ خشنی است كه درباره زن حائض اجرا می‏شود ؟ ! همه می‏دانيم كه در اسلام  چنين مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد . زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظير نماز و روزه معاف است ، و همخوابگی با او نيز  در مدت عادت زنانگی جايز نيست ، ولی زن حائض از نظر معاشرت با  ديگران هيچگونه ممنوعيتی ندارد كه عملا مجبور به  گوشه‏نشينی شود و اگر مقصود اينست كه حجاب رايج ميان مسلمانان عادتی است كه از ايرانيان پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد ، باز هم سخن  نادرستی است . زيرا قبل از اينكه ايرانيان مسلمان شوند آيات مربوط به‏ حجاب نازل شده است
                                                        .
      از سخنان ديگر ويل دورانت هر دو مطلب فهميده می‏شود يعنی هم مدعی است‏ كه حجاب به وسيله ايرانيان پس از مسلمان شدنشان در ميان مسلمانان رواج  يافت و هم مدعی است كه ترك همخوابگی با زن حائض ، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشه‏گيری آنان مؤثر بوده است .

فلسفه پوشش در اسلام :

فلسفه‏هائی كه قبلا برای پوشش ذكر كرديم غالبا توجيهاتی بود كه مخالفين‏ پوشش تراشيده‏اند و خواسته‏اند آن را حتی در صورت اسلاميش امری غير منطقی  و نامعقول معرفی كنند . روشن است كه اگر انسان مسأله‏ای را از اول خرافه‏  فرض كند ، توجيهی هم كه برای آن ذكر می‏كند متناسب با خرافه خواهد بود  اگر بحث كنندگان ، مسأله را با بيطرفی مورد كاوش قرار می‏دادند در می‏يافتند كه فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هيچيك از سخنان پوچ و بی‏اساس‏آنها نيست ، ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستيم كه نظر عقلی آن را موجه می‏سازد و از نظر تحليل می‏توان آنرا مبنای حجاب در اسلام دانست   .

واژه حجاب :

پيش از اينكه استنباط خود را در اين باره ذكر كنيم لازم است يك نكته  را يادآوری كنيم :

آن نكته اينست كه معنای لغوی  حجاب كه در عصر ما اين كلمه برای پوشش زن معروف شده است  چيست ؟ كلمه‏ حجاب هم به معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بيشتر استعمالش به معنی  پرده است . اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‏دهد كه  پرده وسيله پوشش است ، و شايد بتوان گفت كه  به حسب اصل لغت هر پوششی‏ حجاب نيست ، آن پوشش حجاب ناميده می‏شودكه از طريق پشت پرده واقع‏
شدن صورت گيرد . در قرآن كريم در داستان سليمان ، غروب خورشيد را اينطور توصيف می‏كند : " « حتی توارت بالحجاب »"  يعنی " تا  آن وقتی كه خورشيد در پشت پرده مخفی شد  پرده حاجز ميان قلب و شكم را حجاب " می‏نامند                                               ( [1] ) .
     در دستوری كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر نوشته است  می‏فرمايد :

« فلا تطولن احتجابك  عن رعيتك » (  [2] ) . يعنی در ميان مردم‏  باش ، كمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان كن ، حاجب و دربان‏ تورا از مردم جدا نكند ، بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعيفان و بيچارگان بتوانند نيازمنديها و شكايت خود را به گوش تو  برسانند و تو نيز از جريان مورد نظر بی‏اطلاع نمانی  .

ابن خلدون در مقدمه خويش فصلی دارد تحت عنوان " فصل فی الحجاب كيف‏  يقع فی الدول و انه يعظم عند الهرم " در اين فصل بيان می‏كند كه حكومتها  در  بدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصله‏ای قرار نمی‏دهند ولی تدريجا  حائل و پرده ميان حاكم و مردم ضخيمتر می‏شود تا باعخره عواقب ناگواری به وجود می‏آورد .ابن خلدون كلمه حجاب را به معنی پرده و حائل - نه پوشش - به كار برده‏ است                      .
     استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است . در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقهاء كلمه " ستر " كه به معنی پوشش است به‏ كار رفته است . فقهاء چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه‏ متعرض اين مطلب شده‏اند كلمه " ستر " را به كار برده‏اند نه كلمه حجاب‏ را  بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمی‏شد و ما هميشه همان كلمه " پوشش " را به كار می‏برديم . زيرا چنانكه گفتيم معنی شايع لغت حجاب پرده است ،  و اگر در مورد پوشش به كار برده می‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن    
است و همين امر موجب شده كه عده زيادی گمان كنند كه اسلام خواسته است‏ زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود ،  وظيفه پوشش كه اسلام برای زنان مقرر كرده است بدين معنی نيست كه از خانه بيرون نروند . زندانی كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست . در برخی‏ از كشورهای قديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزهائی وجود داشته است ولی‏ در اسلام وجود ندارد ، پوشش زن در اسلام اينست كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را  بپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمائی نپردازد . آيات مربوطه همين معنی را ذكر می‏كند و فتوای فقهاء هم مؤيد همين مطلب است و ما حدود اين پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذكر خواهيم كرد . در آيات مربوطه لغت‏ حجاب به كار نرفته   است . آياتی كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب ، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذكر كرده است بدون‏ آنكه كلمه حجاب را به كار برده باشد . آيه‏ای كه در آن ، كلمه حجاب به‏ كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام و می‏دانيم كه در قرآن كريم درباره زنان پيغمبر دستورهای خاصی وارد شده  است . اولين آيه خطاب به زنان پيغمبر با اين جمله آغاز می‏شود  : ‹‹ يا نساء النبی لستن كأحد من النساء »  يعنی شما با ساير زنان فرق داريد.
اسلام عنايت خاصی داشته است كه زنان پيغمبر چه در زمان حيات آن حضرت و  چه بعد از وفات ايشان ، در خانه‏های خود بمانند ، و در اين جهت بيشتر منظورهای اجتماعی و سياسی در كار بوده است . قرآن كريم صريحا به زنان‏ پيغمبر می‏گويد: ‹‹  و قرن فی بيوتكن » يعنی در خانه‏های خود بمانيد .

اسلام‏ می‏خواسته است " امهات المؤمنين " كه خواه ناخواه احترام زيادی درميان مسلمانان داشتند ازاحترام خود سوء استفاده نكنند ، و احيانا ابزارعناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سياسی و اجتماعی واقع نشوند . و چنانكه می‏دانيم يكی از " امهات المؤمنين "       ( عايشه ) كه از اين دستور تخلف‏ كرد ، ماجراهای سياسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او هميشه اظهار تأسف می‏كرد و می‏گفت دوست داشتم فرزندان زيادی از پيغمبر می‏داشتم و می‏مردند اما به چنين ماجرائی دست نمی‏زدم سر اينكه زنان پيغمبر ممنوع شدند از اينكه بعد از آن حضرت با شخص‏ ديگری ازدواج كنند به نظر من همين است . يعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می‏كرد و ماجراها می‏آفريد  بنابراين اگر درباره  زنان پيغمبر دستور اكيدتر و شديدتری وجود داشته باشد  بدين جهت است  به هر حال آيه‏ای كه در آن آيه كلمه " حجاب " به كار رفته آيه 54 از سوره احزاب است كه می‏فرمايد : « و اذا سالتموهن متاعا  فاسالوهن من‏ وراء حجاب » . يعنی اگر از آنها متاع و كالای مورد نيازی مطالبه‏  می‏كنيد از پشت پرده از  آنها بخواهيد . در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامی هر جا نام " آيه حجاب " آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آيه حجاب‏ چنان بود و بعد از نزول آيه حجاب چنين شد ، مقصود اين آيه است كه مربوط  به زنان پيغمبر است ( [3] ) ، نه آيات سوره نور كه می‏فرمايد  : ‹‹ قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم »- الی آخر - « قل للمؤمنات يغضضن من‏ ابصارهن ›› يا آيه سوره احزاب كه می‏فرمايد:  ‹‹ يدنين عليهن من جلابيبهن » - الی آخر.           اما اينكه چطور شد در عصر اخير به جای اصطلاح رائج فقهاء يعنی ستر و پوشش ، كلمه حجاب و پرده و پردگی شايع شده است  شايد از ناحيه اشتباه كردن حجاب اسلامی به حجابهائی كه در ساير ملل مرسوم‏بوده است باشد .

سيمای حقيقی مسأله حجاب :

حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخير حجاب
 
سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات‏ را به استثناء زنا ببرد يا نه ؟                                          اسلام كه به روح مسائل می‏نگرد جواب می‏دهد : خير ، مردان فقط در محيط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين‏  می‏توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند ، اما در محيط اجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است . و زنان نيز از اينكه مردان  در خارج از كانون خانوادگی كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل‏ ممنوع می‏باشند  درست است كه صورت ظاهر مسأله اينست كه زن چه بكند ؟ پوشيده بيرون‏ بيايد يا عريان ؟ يعنی آنكس كه مسأله به نام او عنوان می‏شود زن است ، و احيانا مسأله با لحن دلسوزانه‏ای طرح می‏شود كه آيا بهتر است زن آزاد باشد  يا محكوم و اسير و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چيز ديگر است‏  و آن اينكه آيا مرد بايد در بهره‏كشی جنسی از زن ،  جز از جهت زنا ، آزادی‏ مطلق داشته باشد يا نه ؟  يعنی آنكه در اين مسأله ذی نفع است مرد است  نه‏ زن ، و لااقل مرد از زن در اين مسأله ذی نفع‏تر است . به قول ويل دورانت " دامنهای كوتاه برای همه جهانيان بجز خياطان نعمتی است"  پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی و همسران مشروع ، يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام‏ طرفدار فرضيه اول است. از نظر اسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع‏ ، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك می‏كند ، و از جنبه‏ خانوادگی سبب تحكيم روابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بين‏ زوجين می‏گردد ، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار و فعاليت اجتماع می‏گردد ، و از  نظر وضع زن در برابر مرد ، سبب می‏گردد كه‏ ارزش زن در برابر مرد بالا رود فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چيز است . بعضی از آنها جنبه روانی‏  دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضی‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او                .
       حجاب در اسلام از يك مسأله كلی‏تر و اساسی‏تری ريشه می‏گيرد و آن اينست‏ كه اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر به‏ محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهای جنسی به هم می‏آميز دل ، اسلام می‏خواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند.                                                      اكنون به شرح چهار قسمت فوق می‏پردازيم :

1-  آرامش روانی :

نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هيجانها و  التهابهای جنسی را فزون می‏بخشد و تقاضای سكس را به صورت يك عطش روحی‏ و يك خواست اشباع نشدنی در می‏آورد . غريزه جنسی ، غريزه‏ای نيرومند ،  عميق و " دريا صفت " است ، هر چه بيشتر اطاعت شود سركش‏تر می‏گردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر می‏شود . برای  درك اين مطلب به دو چيز بايد توجه داشت                            :       1  - تاريخ  :همانطوری كه از آزمندان ثروت ياد می‏كند كه با حرص و آزی‏  حيرت‏آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هرچه بيشتر جمع‏ می‏كرده‏اند حريصتر می‏شده‏اند ، همچنين از آزمندانی در زمينه مسائل جنسی ياد می‏كند . اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رو يان در يك‏ حدی متوقف نشده‏اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت‏استفاده داشته‏اند چنين بوده‏اند.                                                     
كريستن سن نويسنده كتاب " ايران در زمان ساسانيان " در فصل نهم‏ كتاب خويش می‏نويسد :
"     
در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی كه خسرو ( پرويز  ( در حرم داشت می‏بينيم . اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نمی‏شد  دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‏دادند ، به حرم‏ خود می‏آورد . هر زمان كه ميل تجديد حرم می‏كرد ، نامه‏ای چند به فرمانروايان اطراف می‏فرستاد و در آن وصف زن كامل عيار را درج می‏كرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب می‏ديدند ، به خدمت می‏بردند از اينگونه جريانها در تاريخ قديم بسيار می‏توان يافت . در جديدترين‏ جريانها به شكل حرمسرا نيست ، به شكل ديگر است ، با اين تفاوت كه درجديد لزومی ندارد كسی به اندازه خسرو پرويز و هارون الرشيد امكانات‏ داشته باشد . در جديد به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه يك صد هزارم‏  پرويز و هارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس‏ زن بهره‏كشی كند .

2 - هيچ فكر كرده‏ايد كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از    
ادبيات جهان عشق و غزل است . در اين بخش از ادبيات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستايش می‏كند ، به پيشگاه او نياز می‏برد ، او را بزرگ و  خود را كوچك جلوه می‏دهد ، خود را نياز می‏برد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می‏دهد ، خود را نيازمند كوچكترين عنايت او می‏داند ، مدعی می‏شود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نيم نظر می‏تواند بخرد ، پس‏  چرا در اين معامله تقصير می‏كند " از فراق او دردمندانه می‏نالد .اين چيست ؟ چرا بشر در مورد ساير نيازهای خود چنين نمی‏كند ؟ آيا اكنون ديده‏ايد كه يك آدم پول پرست برای پول ، و يك آدم جاه‏پرست برای‏  جاه و مقام غزلسرائی كرده است ؟ ! آيا تاكنون كسی برای نان غزلسرائی‏ كرده است ؟ چرا هر كسی از شعر و غزل ديگری خوشش می‏آيد ؟ چرا همه از  ديوان حافظ اينقدر لذت می‏برند ؟ آيا جز اين است كه همه كس آنرا با زبان يك غريزه عميق كه سراپای وجودش را گرفته است منطبق می‏بيند ؟ چه‏  قدر اشتباه می‏كنند كسانی كه می‏گويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل‏ اقتصاد است                                               .        بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات‏ نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب‏ و نان و موسيقی ندارد  .  البته نمي توان ادعا كرد كه تمام عشقها جنسی است و من هم هرگز نمی‏گويم كه  حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفته‏اند . اين مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود ولی قدر مسلم اينست كه بسياری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است كه‏  مرد برای زن داشته است . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا  به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‏آيد و يا به صورت عشق و غزل  به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است  و روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزه‏ای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند می‏دهد وارد شده است اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين‏  زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ،   تكليف معين كرده است . يك وظيفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است                    :
    
‹‹ قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات‏ يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن  ››

خلاصه اين دستور اينست كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند ، نبايد  چشم چرانی كنند ، نبايد نگاههای مملو از شهوت به يكديگر بدوزند ، نبايد  به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند . يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اينست كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و  در اجتماع به جلوه‏گری و دلربائی نپردازند . به هيچ وجه و هيچ صورت و با  هيچ شكل و رنگ و بهانه‏ای كاری نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند .روح بشر فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم‏ تحريك پذيری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می‏گيرد همانطور كه بشر اعم از مرد و زن - در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب‏  ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد ، در ناحيه جنسی‏  نيز چنين است . هيچ مردی از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنی از متوجه كردن‏  مردان و تصاحب قلب آنان و بلا خره هيچ دلی از هوس سير نمی‏شود  و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و هميشه مقرون  است به نوعی احساس محروميت . دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بيماريهای روانی   می‏گردد  چرا در دنيای غرب اينهمه بيماری روانی زياد شده است ؟ علتش آزادی‏ اخلاقی و جنسی و تحريكات فراوان سكسی است كه به وسيله جرائد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غير رسمی و حتی خيابانها و كوچه‏ها انجام می‏شود                 .
     اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين‏ است كه ميل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب‏ قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . ميل زن به خودآرائی از اين نوع حس‏شكارچيگری  او ناشی می‏شود . در هيچ جای دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای‏  بدن نما و آرايشهای تحريك كننده به كار برند . اين زن است كه به حكم  طبيعت خاص خود می‏خواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان‏ است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گرديده است  اما درباره طغيان پذيری غريزه جنسی و اينكه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غريزه جنسی با آزاد گذاشتن كامل و خصوصا با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد و همچنين درباره انحراف " چشم  چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحث خواهيم  كرد .

2-استحكام پيوند خانوادگی :

شك نيست كه هر چيزی كه موجب تحكيم پيوند  خانوادگی و سبب صميميت رابطه زوجين گردد ، برای كانون خانواده مفيد  است و در ايجاد آن بايد حداكثر كوشش مبذول شود . و بالعكس هر چيزی كه‏ باعث سستی روابط زوجين و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی‏  زيانمند است و بايد با آنمبارزه كرد .اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محيط خانوادگی و در كادرازدواج مشروع ، پيوند زن و شوهری را محكم می‏سازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر می‏شود                                    .     
      فلسفه پوشش و منع كاميابی جنسی از غير همسر مشروع ، از نظر اجتماع‏ خانوادگی اينست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود ، در حالی كه در سيستم آزادی كاميابی همسر قانونی از لحاظ روانی يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار می‏رود و در نتيجه كانون  خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پايه‏گذاری می‏شود علت اينكه جوانان امروز از ازدواج گريزانند و هر وقت به آنان پيشنهاد می‏شود ، جواب می‏دهند كه حالا زود است ، ما هنوز بچه‏ايم ، و يا به عناوين‏ ديگر از زير بار آن شانه خالی می‏كنند همين است . و حال آنكه در قديم يكی‏ از شيرين‏ترين آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پيش از آنكه به بركت‏  دنيای اروپا كالای زن اينهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را كم از تخت پادشاهی " نمی‏دانستند .ازدواج در قديم پس از يك دوران انتظار و آرزومندی انجام می‏گرفت و به‏ همين دليل زوجين يكديگر را عامل نيكبختی و سعادت خود می‏دانستند ، ولی امروز كامجوئيهای جنسی در  غير كادر ازدواج به‏ حد اعلی فراهم است و دليلی برای آن اشتياقها وجود ندارد  معاشرتهای آزاد و بی‏بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت يك‏ وظيفه و تكليف و محدوديت در آورده است كه بايد آن را با  توصيه‏های‏ اخلاقی و يا احيانا - چنانكه برخی از جرائد پيشنهاد می‏كنند - با اعمال زور بر جوانان تحميل كرد.  تفاوت آن جامعه كه روابط جنسی را محدود می‏كند به محيط خانوادگی و كادر ازدواج قانونی ،  با اجتماعی  كه روابط آزاد در آن اجازه داده می‏شود اينست‏ كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت ، و در اجتماع دوم آغاز محروميت و محدوديت است . در سيستم روابط آزاد جنسی ، پيمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‏دهد و آنها را ملزم می‏سازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامی به محروميت و انتظار آنان پايان می‏بخشد . سيستم روابط آزاد اولا موجب می‏شود كه پسران تا جائی كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی كه نيروهای جوانی و شور  و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‏نهد ، اقدام به ازدواج كنند و در اين‏ موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احيانا برای خدمتكاری و كلفتی بخواهند ، و ثانيا پيوند ازدواجهای موجود را سست می‏كند و سبب می‏گردد به جای اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك‏ از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند امثال راسل و تقليد از صاحبان مكتب " اخلاق نوين جنسی " با داشتن همسرقانونی ، عشق خود را در جای ديگر جستجو می‏كند و با مرد مورد عشق و علاقه‏  خود هم بستر می‏شود ، چه اطمينانی هست كه به خاطر همسر قانونی كه چندان‏ مورد علاقه‏اش نيست وسائل ضد آبستنی به كار برد و از مرد مورد عشق و علاقه‏  خود آبستن نشود و فرزند را به ريش همسر قانونی نبندد . قطعا چنين زنی‏ مايل است كه فرزندی كه به دنيا می‏آورد از مرد مورد علاقه‏اش باشد نه از مردی كه فقط به حكم قانون همسر او است و الزاما به حكم قانون نبايد از غير او آبستن بشود . همچنان مرد نيز طبعا علاقه‏مند است كه از زن مورد عشق‏ و علاقه‏اش فرزند داشته باشد نه از زنی كه با زور قانون به او پيوند كرده‏اند . دنيای اروپا عملا نشان داده است كه با وجود وسائل ضد آبستنی  ،  آمار فرزندان غير مشروع وحشت‏آور است .

3- استواری اجتماع:  كشانيدن تمتعات جنسی از محيط خانه به اجتماع ، نيروی كار و فعاليت  اجتماع را ضعيف می‏كند . برعكس آنچه كه مخالفين حجاب خرده‏گيری كرده‏اند و گفته‏اند:  " حجاب موجب فلج كردن نيروی نيمی از افراد اجتماع است" بی حجابی و ترويج روابط آزاد جنسی موجب فلج كردن نيروی اجتماع است . آنچه موجب فلج كردن نيروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی كردن زن و محروم ساختن او از فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنين  چيزی وجود ندارد . اسلام نه می‏گويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه می‏گويد حق تحصيل علم و دانش ندارد - بلكه علم و دانش را فريضه مشترك زن و مرد دانسته است -  و نه فعاليت اقتصادی خاصی را برای زن تحريم می‏كند . اسلام‏  هرگز نمی‏خواهد زن بيكار و بيعار بنشيند و وجودی عاطل و باطل بار آيد , پوشانيدن بدن به استثناء وجه و كفين مانع هيچگونه فعاليت فرهنگی يا اجتماعی يا اقتصادی نيست . آنچه موجب فلج كردن نيروی اجتماع است آلوده‏ كردن محيط كار به لذتجوئيهای شهوانی است. اما  آيا اگر پسر و دختری در محيط جداگانه‏ای تحصيل كنند و فرضا در يك محيط درس می‏خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشی نداشته باشند  بهتر درس می‏خوانند و فكر می‏كنند و به سخن استاد گوش می‏كنند يا وقتی كه  كنار هر پسری يك دختر آرايش كرده با دامن كوتاه تا يك وجب بالای زانو  نشسته باشد ؟ آيا اگر مردی در خيابان و بازار و اداره و كارخانه و غيره با قيافه‏های محرك و مهيج زنان آرايش كرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم‏ كار و فعاليت می‏شود يا در محيطی كه با چنين مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور نداريد از كسانی كه در اين محيط كار می‏كنند بپرسيد . هر مؤسسه يا شركت يا اداره‏ای كه سخت مايل است كارها به خوبی جريان يابد ، از اين‏ نوع آميزشها جلوگيری می‏كند  . اگر باور نداريد تحقيق كنيد  . حقيقت اينست كه اين وضع بی حجابی رسوا كه در ميان ما است و از اروپا و آمريكا هم داريم جلو می‏افتيم از مختصات جامعه‏های پليد سرمايه‏داری غربی‏ است و يكی از نتائج سوء پول پرستی‏ها و شهوترانيهای سرمايه‏داران غرب است ، بلكه يكی از طرق و وسائلی است كه آنها برای تخدير و بی حس كردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف كننده اجباری كالاهای خودشان به كار می‏برند                     .
"
     اطلاعات " 47 / 9 / 5 گزارشی از اداره كل نظارت بر مواد خوردنی ، آشاميدنی ، آرايشی نقل كرده است.  درباره لوازم آرايش چنين می‏نويسد                                                        :  "    ها در ظرف يك سال 210 هزار كيلو مواد و لوازم آرايش از قبيل‏ ماتيك ، سرخاب ، كرم ، پودر ، سايه چشم برای مصرف خانمها وارد شده‏ است . از اين مقدار 181 هزار كيلوگرم آن انواع كرم بوده است . در اين‏  مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجين پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عدد صابون لاغری ، 2280 آمپول آرايشی اجازه ورود داده شده است . البته بايد  3100 عدد سايه  چشم و 2400 خط چشم را نيز به آن اضافه كرد. آری بايد زن ايرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضيات  زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی كه در دنيای سرمايه‏داری تهيه می‏شود  خود را در معرض نمايش بگذارد تا بتواند چنين مصرف كننده لايقی برای‏  كارخانه‏های اروپائی باشد . اگر زن ايرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و يا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بيارايد ، نه مصرف كننده‏ لايقی برای سرمايه‏داران غربی خواهد بود و نه وظيفه و مأموريت ديگرش را  كه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان وايجاد ركود در فعاليت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد . در جامعه‏های غير سرمايه‏داری با همه احساسات ضد مذهبی كه در آنجا وجود دارد كمتر شنيده می‏شود كه چنين رسوائيها به نام‏  آزادی زن وجود داشته باشد.

4- ارزش و احترام زن:

قبلا گفتيم كه مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظر مغز و فكر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است . زن در اين دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طريق عاطفی و قلبی هميشه تفوق‏  خود را بر مرد ثابت كرده است . حريم نگه‏داشتن زن ميان خود و مرد يكی از وسائل مرموزی بوده است كه زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده كرده است , اسلام زن را تشويق كرده است كه از اين وسيله استفاده كند . اسلام مخصوصا  تأكيد كرده است كه زن هر اندازه متين‏تر و با وقارتر و عفيفتر حركت كند  و خود را در معرض نمايش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می‏شود  در تفسير آيات سوره احزاب ديده شده است كه قرآن كريم پس از آنكه‏ توصيه می‏كند زنان خود را بپوشانند می‏فرمايد : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلا  يؤذين »" . يعنی اين كار برای اينكه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختيار مردان قرار نمی‏دهند بهتر است ، و در نتيجه دور باش و  حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر می‏گردد .

 

 

 

حجاب؛زنان را در زندان زندگي حبس کرده وآنها را ا ز تعالي  و رشد باز مي  دارد.

حجاب ؛از توسعه علمي،فکري ،فرهنگي ،هنري زنان مي کاهدو...

درحاليکه حجاب اسلامي ،آنگونه پيامدهاي شوم راندارد،بلکه وسيله وسنگر محکمي برا ي استواری زندگي بانوان بوده وپشتوانه نيرومندي  براي آنها درراستاي توسعه علمي ،فکري ،فرهنگي و هنري است.

اي  خواهرانم  حجاب  تيغ  شما ست                   تيغ خود را از کف نيندازيد

ونيز شرف زن به يمن عصمت اوست                 اين شرف را از تن نرنجانيد

و اين را بدانيد که:

هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر                در ميوه آن طمع کند راهگذر

بخش اول : حجاب از نظر قران

اشاره: اصل وجوب حجاب  براي زنان ازضروريات دين اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروري اسلام  است وکسي که ازروي عمدوآگاهي منکر ضروريات اسلام شود،درحکم کفراست ،مگر اينکه معلوم باشد که منکر خدا ويارسول خدا نيست.

ضروري و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پيامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأي علماي اسلام ثابت است.

درقرآن براي وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآيه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولي درمورد حفظ عفت وپاسداري از حريم آن ،درقرآن بيش از ده آيه وجود دارد.

تجزيه وتحليل آيه 30سوره نور

درآيه 30سوره نور (به عنوان نخستين آيه اي که صراحت بر وجوب حجاب دارد)    مي خوانيم:

«وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علی جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن ...»

اي پيامبر به زنان با ايمان بگو چشمهاي خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند ،ودامان خويش را حفظ کنند ،وزينت خود را ـ جزآن مقدار که نمايان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسريهاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن وسينه با آن پوشيده شود.)وزينت خود را آشکا رنسازند مگر براي شوهرانشان وساير افراد محرمشان...

شرح کوتاه

دراين آيه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حريم عفت تصريح شده است:

1 . زنان بايد ديدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.

2. زنان بايد دامن خود را از هرگونه عوامل بي عفتي ،حفظ کنند.

3. زنان بايد زينت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهري آشکاراست ،آشکار نکنند.

4. زنان بايد روسريهاي خود را بر سينه بيفکنند.

5 . زنان بايد زينت خود را جز براي افراد محرم خود،آشکار نکنند.

ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پيامبر در تفسير جمله

« وليضربن بخمرهن علی جيوبهن»

مي فرمايد: يعني زن بايد مو وسينه ودور گردن وزيرگلوي خود را بپوشاند.

منظور از زينت چيست؟

با بررسي گفتار اهل لغت چنين فهميده مي شود که زينت به معني زيبايي در مقابل زشتي است وشامل هر نوع زينت وآراستگي ،از طبيعي وعارضي ،از لباس وبدن وزيور آلات خواهدشد،وزينت در زن ،آن زيبايي هاي آشکاراست.

بنابراين واژه زينت وسيع است.زينت ،هم شامل زينت هاي طبيعي مثل صورت ،بازوان ،سينه ،گردن و....وهم شامل زينت هاي اکتسابي مثل آويختن زيور آلات است.

بخش دوم :آيات هشدار گردر حفظ سنگر حجاب وعفت

1.  نهي از کوبيدن پا بر زمين

درذيل آيه 31سوره نور،پس از آنکه خداوند به پيامبرفرمان مي دهد که به زنان با ايمان بگو حجاب خود را رعايت کنند ،مي فرمايد «ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن »

بايد زنان ،هنگام راه رفتن ،پاهاي خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود .

2 .   نهي ازسخن گفتن زن با نازوکرشمه

درذيل آيه 32  سوره احزاب ،خداوند خطاب به همسران پيامبر ميفرمايد:«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولا معروفا »با صداي نرم ،به گونه هوس انگيز ،سخن نگوييد،که بيمار دلان در شما طمع کنند ،بلکه به خوبي سخن گوييد .

3.  اخطار شديد به آسيب رسانان به حريم عفت

درآيه  60 سوره احزاب (بدنبال فرمان حفظ حجاب درآيه 59همين سوره) با هشدار واخطارشديد به بيمار دلان وغارتگران حريم عفت ،خطاب به پيامبرمي فرمايد:

(لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغرينک بهم)

اگر منافقين وآنها که دردلهايشان بيماري است وآنها که اخباردروغ وشايعات بي اساس درمدينه پخش مي کنند،دست از کارخود برندارند،تو را برضد آنها مي شورانيم .

بخش سوم :ايرادها واشکالات

1.حجاب ومنطق

اولين ايراد اين است که حجاب دليل معقولي ندراد ومنطقي نيست . مي گويند: منشاء حجاب يا غارتگري ونا امني بوده که امروز وجود ندارد،يا فکر رهبانيت وترک لذت بوده است که فکر باطل ونادرستي است .

پاسخ اين ايراد اين است که حجاب ،از جنبه هاي مختلف رواني ،خانوادگي ،اجتماعي ،حتي از جنبه بالا رفتن ارزش زن ،منطق معقول دارد.

مرد بطور قطع از نظرجسماني بر زن تفوق دارد،از نظرمغز وفکر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است ،زن دراين دو جبهه دربرابر مرد قدرت مقاومت ندارد ولي زن ازطريق عاطفي وقلبي هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است .حريم نگه داشتن زن ميان خود ومرد يکي از وسايل مرموزي بوده است که زن براي حفظ مقام وموقع خود دربرابر مرد از آن استفاده کرده است.

اسلام زن را تشويق کرده است که ازاين وسيله استفاده کند وهر اندازه ،متين تر وبا وقارتر حرکت کند،بر احترامش افزوده مي شود.

درقرآن کريم نيز توصيه مي کند،زنان خود را بپوشانند،بعدمي فرمايد:

«ذلک ادني ان يعر فن فلا يؤذ ين »

يعني اين کار براي اينکه به عفاف شناخته شوندومعلوم شود وخود را دراختيار مردان قرار نمي دهند،بهتر است.

درنتيجه حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مي گردد.

2.حجاب واصل آزادي

مي گويند: حجاب موجب سلب حق آزادي مي شود که يک حق طبيعي بشري است ونوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي رود .

هر انساني شريف وآزاد است ،مرد باشد يا زن ،سفيد باشد يا سياه ،تابع هر کشور يا مذهبي که باشد.

پاسخ اين ايراد آن است که فرق است بين زنداني کردن درخانه وبين موظف دانستن زن به اينکه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده  باشد.

در کشورهاي متمدن جهان براي مردان نيز محدوديت هايي وجود دارد.اگر مردي برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شد ويا با پيژامه بيرون آيد،پليس ممانعت کرده به عنوان اينکه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است ،اورا جلب ميکند.

هنگامي که مصالح اخلاقي واجتماعي ،افراد اجتماع او را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصي را رعايت کند مثلا با لباس کامل بيرون آيند ،چنين چيزي نه بردگي نام دارد ونه زندان ،نه ضد آزادي وحيثيت انساني است ونه ظلم وضد حکم عقل.

برعکس ،پوشيده بودن زن ،درهمان حدودي که اسلام تعيين کرده،موجب کرامت واحترام بيشتر اوست؛زيرا اورا از تعرض افراد جلف وفاقد اخلاق مصون مي دارد.آري اگر کسي بگويد زن را بايد درخانه حبس کرد،اين با آزادي طبيعي وحيثيت انساني وحقوق خدا دادي زن منافات دارد.چنين چيزي درحجاب هاي غير اسلام بوده است ،ولي در اسلام نبوده ونيست.

 

 

بخش چهارم :آثار وفوائد حجاب

1.حجاب ونقش آن درسلامت اجتماع وآرامش رواني

رعايت حجاب درسلامت وپاکي اجتماع مؤثر است ،به علت تاثير زياد آن در استحکام خانواده به عنوان پايه واساس اجتماع ونيز تاثير آن در ساخته شدن فرزندان با تربيت صحيح وپاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني .

معلوم است وقتي کانون خانواده گرم وپر جاذبه باشد،اين گرمي واستحکام دربالا بردن روحيه عمومي مردم وجامعه تاثير بسزايي خواهد داشت ،وقتي کودکان چنين خانواده اي با تربيت صحيح وتعادل روحيه وافکار پرورش يافتند،درجامعه منشأ سازندگي ، ترقي وتعالي مي شوند.

اکثر دختران وپسراني که درسنين پايين به دام مفاسدمختلف مي افتند،کساني هستند که از تربيت حقيقي وصحيح محروم بوده اند اين ظلم را هيچ کس جز والدين به آنها نکرده اند.

از طرفي با رعايت حجاب ،ريشه بسياري از تفاخرها،تکاثرها ،اسرافها ،تحريک هاي بي موقع در اجتماع کنده خواهد شد وبذر فساد خشکيده خواهد شد.

چرا که ديگر زنان عمر خودرا به جاي مصرف دراينگونه ضد ارزشها درجهت هدف نهايي زندگي انساني وسعادت راستين صرف مي کنند ولذا ديگر ،گناه به فساد کشاندن ساير افراد جامعه واتلاف عمر آنان وايجاد زمينه براي انواع فساد در اجتماع صورت نمی گيرد.

گسترش بوتيک هاي کذايي ،تهيه وتوزيع لباسهاي مبتذل غربي با تصويرها، تکثير وتوزيع نوارهاي مبتذل ونوارهاي موسيقي و...ازمواردي هستند که جوانان بي گناه وکم تجربه را به سوي منجلاب فساد وتباهي سوق مي دهند.  براي اينکه جوانان از اين آفات در امان باشند،بايد درخانواده بطور صحيحي تربيت شوند،اما اگر مادر اسير انواع هوسها وتمايلات حيواني باشد،نمي تواند براي فرزندانش الگوي کاملي باشد.

2.حجاب ونقش آن درمسئوليت هاي اجتماعي

هر انساني در برابر اجتماع خود وظايف ومسئوليتهايي دارد وزنان نيز هر چند با گرم نگه داشتن کانون خانواده وتربيت صحيح فرزندان ،بزرگترين خدمت ها را به جامعه مي کنند،اماانتظار از آنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه بيش ازاين مي رود.اسلام عزيز خواسته است که آنان درجامعه نيز نقش داشته باشند.

حضور زنان درستادهاي پشتيباني ،درماني وغذايي،همدوش با رزمندگان اسلام ودر ديگر جاها در دوران پيامبر وحضور گسترده آنها درتاريخ انقلاب اسلامي ايران چه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران وچه دردوام آن به خصوص دوران جنگ وساير مسايل زندگي خود نشانگر اين انتظار است .

امام خميني قدس سره ،درمورد نقش زنان درانقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده اند که،از آن جمله خطاب به آنان چنين مي فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده »؛ونيز مي فرمايند : «همانطور که مردها وارد ميدان بودند،بانوان محترم هم وارد بودند،بلکه زحمات اينها بيشترازمردها بود.»

3.خروج از لشکريان دشمن وايمني از عذاب الهي وکسب ثواب اخروي

شيطان از روابط زن ومرد براي به گناه انداختن ،استفاده مي کند لذا بد حجابي وبي حجابي ونيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نا محرم ،شخص را در معرض خشم خدا قرار مي دهد .

چرا که وجود شخص ،هم آلوده به گناه مي شود وهم آلوده کننده ديگران واين چيزي نيست که خداوند براي بندگان دوست داشته باشد.

بزرگان دين وهمه انبياء وائمه حاضر بودندسخت ترين آزارها وشکنجه ها را تحمل کنند،ولي هرگزلحظه اي دچار خشم خداوند نشوند.

گيريم که ما محبوب هزاران وميليونها نفر ازبندگان خدا بشويم،چه فايده اگر محبوب خدا نباشيم واو راضي نباشد.

پيروزي هاي ظاهري نبايد ما را گول بزندوعقل وشعور را از ما بگيرد وما را دچار عذاب دردناک الهي کند که:

« ان ربک لشديد العقاب »

خانمي که درحجاب مخالفت امر خدا را ميکند،پس از مرگ چه مي کند؟روزي که همه چيز وهمه کس اورا تنها مي گذراند ورها ميکنند،چرا بايد عشق ورضايتش را فداي خود خواهي هاي ديگران کند؟ او نبايد خود رااسير هوسها ودامهاي شيطاني کند.

از طرف ديگر خداوند،همان طور که براي نافرماني وگناه عذاب وعقاب قرارداده ،همانطورهم براي کساني که به فرمانهاي اوعمل مي کنندپاداش وثواب اخروي قرار داده است.

4 - پوشش اسلامي  وحفظ نسل از خطر سقوط

شکي نيست که يکي از آثار بي حجابي ،بي بندوباري وروابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنانکه دردنياي غرب ،به خوبي ديده ميشود،وآثارنکبت بار روابط نا مشروع برکسي پوشيده نيست،يکي از آثار ،آلوده شدن نسل ،وبه دنبال آن سقط جنين وتولد فرزندان نا مشروع وغير قانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت وپوشش اسلامي  ،اين آثارروز بروز بيشتر ميشود وآمار نشان مي دهد که اين موضوع در کشورهايي که پوشش اسلامي رعايت نمي شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي شود.

طبق گزارشي که اخيراً از طرف اداره «تحقيقات اجتماعي امريکا» انتشار يافته ،تعداد نوزادان غير قانوني نسبت به ده سال قبل 47درصد افزايش يافته است .

بدون ترديد: يکي ازبزرگترين مشکلات اجتماعي ،وجود فرزندان بي سرپرست است که اصل خلقتشان بر اساس انحراف پايه گذاري شده است وبر اثر وجود زمينه نا مساعد معنوي درآنها ،خطرات آنها از نظر رواني بسيار قابل توجه وجدي است ،چنين فرزنداني مسلما طبيعي نيستند وچون پايه وجوديشان بر اساس قانون شکني پي ريزي شده ،تا حدود زيادي به گناه وقانون شکني متمايل هستندزيرا ميوه گناه هستند.

روشن است که حجاب اسلامي ،نقش اساسي درحفظ نسل وتأمين پاکي خلقت نسلهاي آينده دارد،چرا که زن مربي جامعه است وانسانها از دامن او پيدا مي شوند،اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهاي آينده را پايه ريزي کرده است.

5 - مبارزه با نفس

ميل به خود نمايي وجلوه گري به مصالحي در سرشت زن ،نهفته است که بايد درمسير درست وهدفي والا بکار گرفته شود.

چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است . اما اگر اين گرايش ،مرزي نداشته باشد وهمه جا نمود داشته باشد،فساد آفرين است.

زيبايي براي زن دروجود او سرمايه است،اما بايد بجا مصرف شود وزکات جمال زن ،حفظ او وعفاف است.

جواز کشف حجاب در مقابل محارم از جمله شوهر ،اين غريزه را جهت مي دهد که خود آرائي زن مختص به شوهرباشد ومنع آن در برابر نا محرم ،اين غريزه را کنترل مي کند.

وقتي زن در جهت کنترل اين خواهش ،اقدام کرد آمادگي غلبه بر سايرخواهشها را بدست آورده ودرجهت رشد وتعالي خود حرکت مي کند وانساني مهذب مي شود که مي تواند جامعه خود را نيز بسازد.

بدون هيچ ترديدي ،اندام زن اگر آراسته گردد،هوس بازان را به هيجان مي آورد ونسبت به زن تعرض مي کنند.

در سايه رعايت عفاف ،زن با شهامت هر چه تمامتربه وظيفه خود در اجتماع مشغول شده وخطري نيز متوجه او نمي شود.

از طرف ديگر انسان هم درمبارزه با نفس اغواگر پيروزي را کسب مي کند.

بخش پنجم:راههاي مبارزه با بد حجابي وبي حجابي

استعمارگران فرهنگ ستيز،درجوامع اسلامي براي زدودن ارزشهاي اسلامي تلاشي شگرف بکار گرفته اند تا در بينش افراد،دگرانديشي ايجاد کنند.

آنان به زنان القا مي کنند که ،شخصيت وارزش زن درعرضه وجودوزيبايي هاي به نمايش گذاشته اوست.

از طرفي بعضي از زنان ودختران که دچار کمبودهاي شخصيتي هستند ،خود آرايي را نوعي ايجاد شخصيت پنداري تلقي کرده وبا جلب نظرها عقده حقارت خود را جبران مي کنند.

در حاليکه عصمت وعفت زن حق خداست ،زن نمي تواند بگويد حجاب مربوط به خودم است ومي خواهم از آن صرف نظرکنم .علامه سيد شرف الدين عاملي مي فرمايد: آنچه را که دشمن انجام داده بايد ويران کرد وآنچه را انجام ميدهد بايد سدکرد وآبي را که بر جوي روان است بايد باز گرداند.

بنابراين از طرق زيربايد با پديده بدحجابي و بي حجابي مبارزه کرد:

 

 

1.تقويت ايمان واعتقاد

درزن بايد باور استوار ،ايمان عميق ايجاد شود ،زني که دل به حق داده وانديشه به خدا سپرده وفرجام زندگي دنيوي اش را پذيرفته چطور حاضر مي شود خود آرايي وخود نمايي کند وخود را در معرض ديدهاي آلوده قرار دهد وزمينه هاي تلذذ ديگران ومآلاً فساد آفريني را بوجود آورد؟!

اين جمله بلند حضرت علي عليه السلام که فرموده «المرء بايمانه والمومن بعمله » ،نشانگر آن است که باورها وايمانهاي راسخ ،عالي ترين نقش را در کيفيت زندگاني انساني ،ايفا مي کنند.

2.احياء فرهنگ اصيل اسلامي

احياء ارزشهاي اصيل اسلامي وفرا خواني زن مسلمان به تعقل ودريافتن ارزشها وآفريدن روح تعبد وتعهد نسبت به اينها نقش مهمي در اين زمينه خواهد داشت وزن مومن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مي نگرد ،باور داشته باشد وبداند که عظمت وشخصيت او درگرو روح بلند ،انديشه والا ،قلب پاک ،وجان پيراسته از آلودگي است که او را به روشي انساني ومنشي اسلامي فرا خواهد خواند وبداند تن آرايه بسته وظاهر فريبنده هرگز نمايشگر شخصيت او نيست.

اين کلام بيدار گر حضرت مسيح را توجه کنيم ،که فرمود:

«بحق اقول لکم : ماذا يغني عن الجسد اذا کان ظاهر ه صحيحاًوباطنه فاسدا وما تغني عنکم اجسادکم اذا اعجبتکم وقد فسدت قلوبکم ،وما يغني عنکم ان تنقوا جلودکم وقلوبکم دنسة»

«به حق براي شما مي گويم : تن چه سودي دهد ،در صورتيکه ظاهرش درست باشد ودرونش تباه ،بدنهاي شما،چه سودتان دهد که خوشتان دارد ودلهايتان تباه باشد وسودي نبريد که پوست خود را پاک نگاه داريدودل هاي شما چرکين باشدوآلوده باشد.»

3.شناساندن الگوهای والا

امروز يکي از تأسفهاي جدي اين است که زن مسلمان آن چنان که بايد وشايد با چهره هاي بلند تاريخ اسلام آشنا نيست،زندگاني حضرت زهرا(س) وفرزند برومندش ،پيام آور عاشورا حضرت زينب(س) بايد براي زن مؤمنه نشان داده شودتا بنگرد با حفظ هويت وشخصيت ووقار مي تواند درجامعه حضور پيدا کند وايفاي نقش کند.

کلامي ازامام صادق عليه السلام تأمل بر انگيز وقابل توجه است:

«الهموهن حب علي عليه السلام وذروهن بلها »

«به زنان دوستي آل علي عليه السلام را الهام کنيد وبه همين مسائل اندک رهايشان کنيد.»

زن اگر حب علي را فراگرفت واو را راهبر شناخت وخاندان او را به عنوان الگو پذيرفت وبر راهي رفت که اهل بيت عليه السلام رفته اند وآنان را سر مشق قرار داد،رويين تن مي شود وحضورش درجامعه دلهره آفرين نخواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جلباب :

جلباب چيست و نزديك كردن آن يعنی چه ؟ ديگر اينكه آنچه به عنوان‏ علت و فايده اين دستور ذكر شده كه : " شناخته شوند و مورد آزار واقع‏  نشوند " چه معنی دارد ؟                     اما مطلب اول : در اينكه جلباب چه نوع لباسی را می‏گويند ، كلمات‏ مفسرين و لغويين مختلف است و به دست آوردن معنای صحيح كلمه دشوار می‏باشد                                 .     در المنجد می‏نويسد:                                                                                    "    لجلباب : القميص او الثوب الواسع " ( يعنی جلباب پيراهن يا لباس گشاد است. )                 در مفردات راغب كه كتاب دقيق و معتبری است و مخصوص شرح لغتهای‏ قرآن نگاشته شده است می‏گويد: "  الجلابيب : القمص و الخمر "  ) يعنی پيراهن و روسری                  (      قاموس می‏گويد                                                                                   :  
"    
و الجلباب كسرداب و سنمار  "القميص و ثوب واسع للمرأه دون‏ الملحفة او ما تغطی به ثيابها من فوق كالملحفة ، او هو الخمار . يعنی‏ جلباب عبارت است از پيراهن و يك جامه گشاد و بزرگ كوچكتراز ملحفه  و يا خود ملحفه ( چادر مانند ) كه زن به وسيله آن تمام جامه‏های خويش را می‏پوشد ، يا چارقد  "  در لسان العرب می‏نويسد : الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المرأه رأسها و صدرها . يعنی جلباب جامه‏ای است از چارقد بزرگتر و از عبا كوچكتر . زن‏ به وسيله آن سر و سينه خود را می‏پوشاند
                           " .
   عبارت " كشاف " نيز قريب به همين است و در تفسير مجمع البيان‏ آنجا كه لغت را معنی می‏كند می‏گويد : جلباب وسيله پوشانيدن موی سر بوده است                                       .     همچنين در روايات ديگر در كافی (   ( [4]در تفسير همان آيه وارد شده است كه حضرت صادق عليه السلام می‏فرمايد :" «  الخمار و الجلباب اذا كانت‏  المرأه مسنة » " يعنی وقتی زن سالخورده‏ای باشد جايز است چارقد و روسری‏ را زمين بگذارد                                    .    بنابراين مقصود از نزديك ساختن جلباب ، پوشيدن با آن می‏باشد ، يعنی‏  وقتی می‏خواهند از خانه بيرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند البته معنی لغوی نزديك ساختن چيزی،  پوشانيدن با آن نيست بلكه از مورد ، چنين استفاده می‏شود . وقتی كه به زن بگويند جامه‏ات را به خود نزديك‏  كن مقصود اينست كه آن را رها نكن ، آنرا جمع و جور كن ، آنرا بی اثر و بی خاصيت رها نكن و خود را با آن بپوشان استفاده زنان از روپوشهای بزرگ كه بر سر می‏افكنده‏اند دو جور بوده است‏ : يك نوع صرفا جنبه تشريفاتی و اسمی داشته است همچنانكه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می‏بينيم كه چادر داشتن آنها صرفا جنبه تشريفاتی‏ دارد . با چادر هيچ جای بدن خود را نمی‏پوشانند ، آنرا رها می‏كنند . وضع‏ چادر سركردنشان نشان می‏دهد كه اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه‏ نيستند و از اينكه مورد بهره‏برداری چشمها قرار بگيرند ابا و امتناعی‏  ندارند . نوع ديگر برعكس بوده و هست : زن چنان با مراقبت جامه‏های خود را به خود می‏گيرد و آنرا رها نمی‏كند كه نشان می‏دهد اهل عفاف و حفاظ است . خودبخود دورباشی ايجاد  می‏كند و ناپاكدلان را مأيوس می‏سازد . بعدا خواهيم گفت كه تعليلی كه در ذيل جمله آمده است مؤيد همين معنی است و اما مطلب دوم يعنی بحث در علتی كه برای اين دستور ذكر شده است                                                 :
    مفسرين گفته‏اند : گروهی از منافقين ، اوائل شب كه هوا تازه تاريك‏ می‏شد ، در كوچه‏ها و معابر مزاحم كنيزان می‏شدند . البته برای كنيزان‏ چنانكه قبلا گفتيم پوشانيدن سر واجب نبوده است . گاهی از اوقات اين‏ جوانان مزاحم و فاسد ، متعرض زنان آزاد نيز می‏شدند و بعد مدعی می‏شدند كه‏ ما نفهميديم آزاد زن است و پنداشتيم كنيز است . لذا به زنان آزاد دستور داده شد كه بدون جلباب يعنی در حقيقت بدون لباس كامل از خانه خارج‏ نشوند تا كاملا از كنيزان تشخيص داده شوند و مورد مزاحمت و اذيت قرار گيرند بيان مذكور خالی از ايراد نيست ، زيرا چنين می‏فهماند كه مزاحمت نسبت‏ به كنيزان مانعی ندارد و منافقين آن را به عنوان عذری مقبول برای خود ذكر می‏كرده‏اند ، در حالی كه چنين نيست . اگر چه پوشانيدن موی سر بر كنيزان‏ واجب نبوده است ، شايد رمز آن هم اين بوده كه وضع كنيز معمولا جالب و  تحريك آميز نيست و مورد رغبت كسی واقع نمی‏شود و به علاوه كارشان خدمت‏ بوده چنانكه قبلا اشاره كرديم ، ولی در هر حال اين مزاحمتها حتی در مورد  كنيزان نيز گناه محسوب می‏شده است و منافقين نمی‏توانسته‏اند كنيز بودن را عذر خود قلمداد كنند احتمال ديگری كه در معنای اين جمله داده شده اين است كه وقتی زن شيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعايت‏ كند ، افراد فاسد و مزاحم ، جرأت نمی‏كنند متعرض آنها شوند بنا به احتمال اول معنی جمله : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين  »" اينست كه بدينوسيله شناخته می‏شوند كه آزادند نه كنيز ، پس مورد آزار و تعقيب جوانان قرار نمی‏گيرند . ولی بنا به احتمال دوم معنی جمله اينست‏ كه بدينوسيله شناخته می‏شوند كه زنان نجيب و عفيف می‏باشند . و بيمار دلان‏ از اينكه به آنها طمع ببندند چشم می‏پوشند زيرا معلوم می‏شود اينجا حريم‏ عفاف است ، چشم طمع كور ، و دست خيانت كوتاه است در اين آيه حدود پوشش بيان نشده است . از اين آيه نمی‏توان فهميد كه‏ آيا پوشيدن چهره لازم است يا نه ؟ آيه‏ای كه متعرض حدود پوشش است آيه‏ 31 سوره نور است كه قبلا درباره آن بحث شد  .مطلبی كه از اين آيه استفاده می‏شود و يك حقيقت جاودانی است اينست‏ كه زن مسلمان بايد آنچنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و  وقار و سنگينی و پاكی از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود ، و در اينوقت است كه بيمار دلان كه دنبال شكار می‏گردند از آنها مأيوس می‏گردند  و فكر بهره‏كشی از آنها در مخيله‏شان خطور نمی‏كند . می‏بينيم كه جوانان‏ ولگرد هميشه متعرض زنان جلف و سبك و لخت و عريان می‏گردند . وقتی كه به آنها اعتراض می‏شود كه چرا مزاحم می‏شوی ؟ می‏گويند  اگر دلش اين چيزها را نخواهد با اين وضع بيرون نمی‏آيد  اين دستور كه در اين آيه آمده است مانند دستوری است كه در بيست وپنج آيه قبل از اين آيه خطاب به زنان رسول خدا وارد شده است : " « فلا تخضعن بالقول فيطمع الذی فی قلبه مرض »" يعنی در سخن گفتن رقت زنانه‏ و شهوت‏آلود كه موجب تحريك طمع بيمار دلان می‏گردد به كار نبريد . در اين دستور ، وقار و عفاف در كيفيت سخن گفتن را بيان می‏كند و در آيه مورد  حث ، دستور وقار در رفت و آمد  و حركات و سكنات انسان گاهی زباندار است . گاهی وضع‏  لباس ، راه رفتن ، سخن گفتن زن معنی‏دار است و به زبان بی‏زبانی می‏گويد دلت را به من بده ، در آرزوی من باش ، مرا تعقيب كن . گاهی برعكس با بی‏زبانی می‏گويد دست تعرض از اين حريم كوتاه است  به هر حال آنچه از اين آيه استفاده می‏شود اينست نه كيفيت خاصی برای پوشش . از نظر كيفيت پوشش فقط آيه 31 سوره نور است كه مطلب را بيان‏ می‏فرمايد و با توجه بدينكه اين آيه بعد از آيه سوره نور نازل شده است‏  می‏توان فهميد كه منظور از " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" اينست كه‏  دستور قبلی سوره نور را كاملا رعايت نمايند تا از شر آزار مزاحمان راحت‏ گردند در آيه قبل از اين آيه می‏فرمايد : " « و الذين يؤذون المؤمنين و  المؤمنات بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبينا » " يعنی آنانكه بدون جهت مردان و زنان با ايمان را آزار می‏رسانند بهتان‏ و گناه بزرگی مرتكب می‏گردند . اين آيه رسما به كسانی پرخاش می‏كند كه‏ مردان و زنان مسلمان را آزار می‏رسانند . بلافاصله به زنان دستور می‏دهد كه‏ در رفتار خود وقار و سنگينی را كاملا رعايت كنند تا از آزار افراد مزاحم‏ مصونيت پيدا كنند . توجه بدين آيه ، بهتر به فهم مقصود آيه مورد بحث كمك می‏كند .مفسران غالبا هدف جمله " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" را پوشانيدن‏ چهره دانسته‏اند ، يعنی اين جمله را كنايه از پوشيدن چهره دانسته‏اند  مفسران قبول دارند كه مفهوم اصلی " يدنين " پوشانيدن نيست اما چون‏

غالبا پنداشته‏اند كه اين دستور برای باز شناخته شدن زنان آزاد از كنيزان‏ بوده است ، اينچنين تعبير كرده‏اند ولی ما قبلا گفتيم كه اين تفسير صحيح‏  نيست . به هيچ وجه قابل قبول نيست كه قرآن كريم فقط زنان آزاد را مورد عنايت قرار دهد و از آزار كنيزان مسلمان چشم بپوشد . آنچه عجيب به نظر می‏رسد اينست كه مفسرانی كه در اينجا چنين گفته‏اند غالبا همانها هستند كه‏ در تفسير سوره نور با كمال صراحت گفته‏اند كه پوشانيدن چهره و دو دست‏ لازم نيست و آنرا امر حرجی دانسته‏اند ، از قبيل زمخشری وفخررازی . چطور
شده است كه اين مفسران متوجه تناقض در سخن خود نشده‏اند و ادعای‏  منسوخيت آيه نور را هم نكرده‏اند . حقيقت اينست كه اين مفسران تناقضی ميان مفهوم آيه نور و آيه احزاب‏ قائل نبوده‏اند . آيه نور را يك دستور كلی و هميشگی می‏دانسته‏اند خواه مزاحمتی در كار باشد يا نباشد ولی آيه سوره‏  احزاب را مخصوص موردی می‏دانسته‏اند كه زن آزاد يا مطلق زن مورد مزاحمت‏ افراد ولگرد قرار می‏گرفته است  . نكته‏ای از آيه مورد بحث استفاده می‏شود ، و آن اينست كه افرادی كه در كوچه‏ها و خيابانها مزاحم زنان می‏گردند ، از نظر قانون اسلام مستحق مجازات‏ سخت و شديدی می‏باشند . تنها مثلا آنها را به كلانتری جلب كردن و تراشيدن‏
سر آنها كافی نيست . بسيار سختتر بايد مجازات شوند . قرآن می‏فرمايد                           :  "     « لئن لم ينته المنافقون و الذين فی قلوبهم مرض و المرجفون فی‏ المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا »" يعنی اگر اينها  دست از عمل زشت خود بر ندارند ترا فرمان می‏دهيم كه به آنها حمله بری كه‏ ديگر جز اندكی در پناه تو نخواهند بود . حداقل آنچه از اين آيه مفهوم‏ می‏شود تبعيد آنها از جامعه پاك اسلامی است . جامعه ، هر اندازه برای‏ عفاف و پاكی احترام بيشتری قائل باشد برای خائنان مجازات شديدتری قائل‏ می‏شود ، و عكس آن ، برعكس .

 

 

 

« والسلام علي من تبع الهدي »

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع و مآخذ:

 

 

1-     محمد محمدي اشتهاري ، حجاب بيانگر شخصيت .

2-     احمد رزاقي ، عوامل فساد و بد حجابي و شيوه هاي مقابله با آن .

3-     شجاعي ، محمد در و صدف .

4-     مرتضي مطهري ، مسئله حجاب .

5-     محسن قرائتي ، پوشش زن در اسلام .

6-     جوادي آملي ، زن در آئينه جلال و جمال .

7-     فتيحه فتاحي زاده ، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت .



[1] -  سوره ص ، آيه . 32

[2] - نهج البلاغه ، نامه . 53

[3] - رجوع شود به صحيح مسلم جلد 4 صفحات 151 - . 148

[4] -كافی جلد 5 ، صفحه . 522

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 20:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس