سایت علمی و پژوهشی آسمان - 2864

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تاریخچه حسابداری

بازديد: 479

حسابداری در گذر زمان

مقدمه

 

"حسابداری با تمدن بشر همزاد است و به اندازه آن قدمت دارد. تاریخ نخستین مدارک کشف شده حسابداری به ۳۶۰۰ سال قبل از میلاد بر می گردد و همواره همراه با سایر دانشها ودر پاسخ به نیازهای فزاینده بشری رشد و تکامل یافته وبه صورت ابزاری کارآمد درخدمت پیشرفت وتوسعه اقتصادی اجتماعی جوامع مختلف قرارگرفته و به زبان تجارت تبدیل گردیده است.

در فرایند پیشرفت و توسعه تمدن ها در سطح جهان, تحولاتی بنیادی رخ داد که سبب پیشرفت دانش حسابداری شد از جمله می توان به تحولات دوران باستان, رنسانس, انقلاب صنعتی و تشکیل بازار سرمایه و شرکت های سهامی و تحولات دیگر اشاره کرد. در این مقاله سعی گردیده با نگاهی گذرا، مراحل تحول تاریخی حسابداری در دوره های فوق الاشاره بررسی گردد.

تمدن از یک سو به رواج دادوستد واز سوی دیگر به جریان درآمد و هزینه حکومت انجامید که نیاز به ثبت وضبط اطلاعات را در پی داشت. در تمدنهای باستانی بین النهرین که بخش زیادی از ثروتهای جامعه در اختیار حکام بود, از جمله در تمدن باستانی سومر, نظام مالی جامعی برقرار بود و درآمدهای حکومتی به نوعی محاسبه می گردید.

 

مدارک و شواهد بدست آمده از تمدن باستانی مصر حکایت از آن دارد که در اجرای طرحهای ساختمانی در این تمدن نوعی کنترل حسابداری رواج داشت که بهره گیری از نیروی کار هزاران هزار نفر را در امر ایجاد بنا و حمل و نقل مصالح ساختمای در تشکیلاتی منظم میسر می کرده است، همچنین در سواحل رود نیل کشاورزان مصری بهای آب را با الیاف و غله می پرداختند و سپس تصویر مقدار غله و الیاف به عنوان رسید تسویه حساب آب بر دیوار منازل کشاورزان حک می گردید.

 

شواهد و مدارک بدست آمده از یونان باستان نیز حکایت از استقرار کنترلهای حسابداری دارد.از جمله حساب معبد پارنتون در لوحه های مرمرین حک و بخشی از آن هنوز هم باقی است.

 

در رم باستان حسابداری پیشرفته ای وجود داشته و نوعی جمع وخرج تنظیم می شده است .یک جمعدار، یک مامور دولت ویا شخصی که محافظت پول یا دارایی دیگری به او محول می شد، در مقاطعی از زمان حساب خود را گزارش می نموده است.

 

 

 

پیشینه حسابداری در ایران نیز به نخستین تمدنهای شکل گرفته در این سرزمین بر میگردد, مدارک حسابداری بدست آمده با ۲۵ قرن قدمت گواه بر پیشرفت این دانش در ایران باستان دارد.در طول تاریخ روشهای حسابداری متنوع و متعددی برای اداره امور حکومتی و انجام دادن فعالیتهای اقتصادی ابداع شد. به طور مثال در یکی از لوح های بدست آمده از کاخ تخت جمشید, رسید پرداخت دستمزد به کارگرانی که تخت جمشید را می ساختند بدست آمده که در آن نام کارگران, مدت کار آنان, تاریخ و مبلغ پرداختی به آنان ثبت گردیده است.

 

در ایران عصر هخامنشی، نظام پولی و مالی جامع و منسجمی بر پایه طلا و نقره با رابطه مبادله ثابت پایه گذاری شد .ممیزی املاک در تمدنهای ساسانی در جریان اصلاحات خسرو انوشیروان به منظور تشخیص مالیات کلیه زمینهای مزروعی کشور ممیزی و مشخصات آن از جمله مساحت، نوع زمین ونوع محصول در دفتری ثبت می گردید.

 

 در مسیر تکامل حسابداری برای نگهداری حساب درآمد و مخارج حکومتی و نگهداری حساب فعالیتهای بازرگانی, نگارش اعداد به صورت علا ئمی کوتاه از اعداد عربی استفاده گردید که به سیاق معروف شد.حسابداری سیاق که احتمالا در دوران سلجوقیان تکامل یافته, روشی است که بر اساس آن جمع و خرج هرولایت در دفتر آن ولایت ثبت و در عین حال یک دفتر اصلی در مرکز نگهداری می شده که خلاصه جمع و خرج هر ولایت به خط سیاق نوشته می شده است .این روش در دوران قاجاریه تکمیل شد,سپس نگهداری دفتری به نام "دستک" که در آن دادوستد تاجر به ترتیب وقوع ودفتری که حساب اشخاص و اجناس به طور جداگانه به خط سیاق در آن نوشته می شد مرسوم گشت.

 

 

 

در ایران نظامهای حسابداری جدید که در حال حاضر مورد استفاده است حدود ۳۵ سال پیش مورد پذیرش قرار گرفت. سیستم های حسابداری جدید توسط شرکت های خارجی که دارای دفتر یا نمایندگی بودند استفاده شد و برخی از بانکها و شرکت های ایرانی مثل شرکت نفت نیز سیستم جدید را مورد استفاده قرار دادند. زمان اولین مشارکت فعال ایرانیان در حرفه حسابداری به سال ۱۹۳۶ میلادی بر می گردد که طی آن ۱۲نفر از حسابداران با بورسیه بانک ملی جهت آموزش حسابداری خبره به انگلستان اعزام شدند.

 

بطوریکه ملا حظه شد حسابداری در گذشته دور تنها جنبه های محدودی از فعالیتهای مالی را در برداشت و با سیستم جامعی که کلیه عملیات مالی حکومت را ثبت کند و یا به نگهداری حساب معاملات تجاری بپردازد فاصله زیادی داشت.

 

 

تاثیر مسلمانان

 

مسلمانان در طول یک قرن پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) بیشتر نواحی شمال آفریقاوخاورمیانه را به تسخیر خود در آوردند و به داخل اروپا نفوذ کردند سپس نفوذ اسلام به هندوستان نیز گسترش یافت و به علت گستردگی جهان اسلام نیاز به داشتن سازمانی که بتواند بیت المال را سر و سامان دهد به شدت احساس شد به همین علت از خدمات خزانه داران به طور وسیعی استفاده گردید .

 

 

 

در سال ۷۵۶ میلادی، خلفای عباسی پایتخت خود را به شهر جدید بغداد انتقال دادند، بر اثر این رویداد بزرگترین مرکز علمی در هزاره اول میلادی در بغداد تاسیس شد. پس از تاسیس مدرسه نجوم در آن شهر، موسی خوارزمی کتاب الجبر والمقابله را نگاشت، اساس مطالعات خوارزمی را بررسی مفهوم صفر و ارزش مکانی اعداد تشکیل میداد. دریافت این مفهوم توسط دانشمندان هندی منجر به کشف سیستم عدد شماری امروزی گردید. نقش دانشمندان اسلامی در جهت رشد و اعتلای دانشهایی همانند جبر، مثلثات و ریاضیات و سایر علوم بسیار اساسی بود. از این رو تاثیر مسلمانان در پیشرفت حسابداری نیز انکارناپذیر بوده است. پرفسور هندریکسن می گوید : حسابداری به راستی مخلوقی جهانی است و محصول هم فکری باور نکردنی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان با یکدیگر است بعبارت دیگر در حقیقت حسابداری محصول تلاش چند فرهنگی است.

 

رنسانس ، تجارت و حسابداری

 

از دوران باستان تا اواخرقرون وسطی تغییری اساسی درجهت تبدیل حسابداری به یک سیستم جامع صورت نگرفت, از اوایل قرن ۱۳، جمهوریهای کوچکی خارج از سلطه پادشاهان وخوانین فئودال در ایتالیای کنونی شکل گرفت که فضای سیاسی- اقتصادی مناسبی را برای رشد تجارت فراهم آورد وبا رونق دادوستد،پول در مبادلات تجاری رواج یافت.

 

 

از اواخر قرن ۱۱ تا اواخر قرن ۱۳ میلادی مبادلات بازرگانی بین تجار اروپا و کشورهای شرقی گسترش یافت, همزمان با توسعه تجارت و انباشت ثروت، فعالیت بنگاههاو شیوه های مشارکتی انجام کار رفته رفته جای تجارت انفرادی را گرفت واین امکان فراهم آمد تا شرکتها به عنوان شخصیتی مستقل از مالکان آنها به رسمیت شناخته شوند. رابطه ای که در میان اعضای یک بنگاه پدید آمد نیز به نوبه خود تاثیری مهم در توسعه حسابداری بر جای گذاشت و به علت ایجاد رابطه مباشرت و مالکیت نیاز به حسابرسی و بحث استفاده از آن طرح شد.

 

استفاده از سیستم های دفترداری دوطرفه بتدریج ازقرون ۱۳ و ۱۴ میلادی در چندین مرکز بازرگانی در شمال ایتالیا آغازشد و با رشد بازرگانی, صنعت و بانکداری پیشرفت زیادی درتکنیک نگهداری حساب بوجودآمد. در نیمه قرن سیزدهم حسابداران ایتالیائی متوجه این نکته شدندکه دریافت پول از یک نفر بدهکار, دو ثبت را ضروری می کند. در اوایل قرن چهاردهم دو اصطلاح بدهکار و بستانکار کاملا متداول گردید. پیشرفت تازه در قرن چهاردهم ابداع شکل دو طرفه حساب بود.

 

درپی ابداعات پیاپی در فاصله سالهای ۱۳۵۰- ۱۲۵۰ میلادی در چند جمهوری کوچک ایتالیا سیستم دفترداری زاده شد و شهرهای فلورانس، ونیز و جنوا پیشرو این تحول بودند .

 

 

گسترش فن دفترداری دوطرفه به سراسر اروپا مرهون انتشار کتاب ریاضیات توسط "لوکاپاچیولی"به سال ۱۴۹۴ میلادی است. وی که یک کشیش بود نخستین کسی است که به تدوین حسابداری پرداخت.کشیش پاچیولی در دانشگاههای پروجا, ناپل, پیزا و فلورانس تدریس میکرد و با اندیشمندان بزرگ هم عصر خود ازجمله "پیرودلافرانسیسکا","لئون آلبرتی" و "لئوناردوداوینچی "دوستی نزدیک داشت. مطالب کتاب ریاضیات مزبور را پاچیولی نوشت و شکلهای آن را داوینچی ترسیم کرد. بخشی ازاین کتاب شامل چند فصل به حسابداری اختصاص داشت که نخستین توصیف مدون از سیستم حسابداری دوطرفه بود.در این کتاب، پاچیولی با استفاده از منابع و روشهای موجود به دفتر باطله، دفتر روزنامه و دفترکل همت گماشت و سپس حسابداری به عنوان رشته ای از دانش مطرح شد. ابداع سیستم ثبت دو طرفه توسط پاچیولی در واقع نقطه عطفی در تاریخ دانش حسابداری است. اندیشمندانی همانند "نیچه"(فیلسوف) ماکس وبر"(جامه شناس ) سومبارت "(مورخ ) شومپیتر" (اقتصاددان ) سیستم دفترداری دوطرفه را به لحاظ تاثیر قابل ملاحظه و تسهیل پیشرفت های بعدی و تحول جامعه بشری ستوده اند.

 

از قرن ۱۶تا اوایل قرن ۱۹ میلادی تحولی بنیادی در حسابداری بوجود نیامد، تنها تغییر اساسی تئوری جدیدی بودکه توسط "استوین" هلندی در اواخر قرن ۱۶ عنوان شد، براساس این تئوری در هر معامله در مقابل هر بدهکار باید یک بستانکار وجود داشته باشد، همچنین ضرورت تفکیک اموال موسسه از اموال شخصی صاحب سرمایه مطرح و لزوم نگهداری حسابی جداگانه برای سرمایه نیز عنوان گردید. در قرن ۱۸ به علت معاملات قمارگونه برخی از شرکتهای سهامی در انگلستان، تشکیل این شرکتها ممنوع گشت.

 

سده نوزدهم جایگاه مهمی در تاریخ حسابداری دارد زیرا در بریتانیا وآمریکا شرکتهای سهامی با رشد چشمگیری ایجاد گردیدند و سرمایه گذاریهای عامه مردم بصورت خرید اوراق بهادار این شرکتها زیاد شد, نیاز به استفاده از فعالیتهای مدیریتی رفته رفته حسابداری صنعتی را پدید آورد و نیاز به محافظت سرمایه سرمایه گذاران موجب پیدایش حسابرسان مستقل گردید. در این بین ملتهای دیگر متوجه شدند که حسابداران منشاء ارایه خدمات شایانی هستند، بنابراین رشد و توسعه حسابداری بصورت یک جنبش جهانی درآمد وحسابداری و تکنیکهای آن به ابزار پیشرفته ای جهت کمک به مدیریت باهدف دست یافتن به کارایی و سودآوری تبدیل گشت وحرفه حسابرسی در جهت تامین خاطر وام دهندگان و تامین کنندگان سرمایه نقشی اساسی یافت.

 

 

انقلاب صنعتی

 

حسابداری قبل از انقلاب صنعتی اساساً وظیفه ثبت مبادلات خارجی یک واحد اقتصادی را با سایر واحدها به عهده داشت و متون دفترداری این دوره عمدتاً فاقدثبت مبادلات داخلی است، با وقوع انقلاب صنعتی که بارزترین شاخصه آن قرار گرفتن ماشین در خدمت تولید بود که شیوه تولید را از دستی به کارخانه ای متحول کرد. با وقوع این انقلاب دومین نقطه عطف در حیات حسابداری فرا رسید و بدین ترتیب دوران رکود حسابداری نیز خاتمه یافت. استفاده از سرمایه بیشتر، ضرورتی اقتصادی شد و بانکها برای تامین چنین نیازهایی بوجود آمدند. تا سال ۱۸۰۰ میلادی بیش از ۴۰۰ بانک در کشور انگلستان بوجود آمد که ۸۰ بانک فقط در شهر لندن به فعالیت مشغول بود.

 

پیدایش و رشد کارخانه های کوچک و بزرگ به جهت ساختن کالاهای همسان به مقدار زیاد, از یک سو به زوال صنایع دستی, روستایی و خانگی در مدت کوتاهی انجامید و از سوی دیگر رقابت بین کارخانه دارن را ایجاد کرد. وجود رقابت, نیاز به آگاهی از بهای تمام شده محصول را ایجاب نمود و در پاسخ به این ضرورت نوعی دفترداری صنعتی با هزینه یابی که بعداً حسابداری صنعتی نامیده شد ابداع و اولین سیستم جامع حسابهای صنعتی بوسیله "پاین "در سال ۱۸۱۸ میلادی معرفی گردید و چون دارایی های ثابت بخش چشمگیری از بهای تمام شده کالا را تشکیل میداد مفهوم استهلاک و اهمیت آن نمایان گشت, همچنین با توجه به سرمایه عظیم و مشارکت افراد در جهت تامین آن و تشکیل شرکتهای سهامی, لزوم تفکیک مالکیت از مدیریت مطرح شد, سپس اطلاعات مالی که ابتدا با هدف ارایه به مدیران تهیه می شد بطور فزاینده ای از جانب سهامداران, سرمایه گذاران, بستانکاران و دولت درخواست گردید که این امر به نوبه خود لزوم تکامل اطلاعات مندرج در صورتهای مالی را جهت رفع نیازهای استفاده کنندگان افزایش داد.

 

حسابداری صنعتی به دلایل متعدد از جمله عدم تقاضای مدیران برای اطلاعات هزینه با وجود رشد سریع تولیدات صنعتی تا سال ۱۸۸۵ میلادی شاهد تحول چشمگیری نشد. بین سالهای ۱۹۲۰-۱۸۸۵ حسابداری صنعتی مراحل تکامل خود را از سطح ابتدائی قرون وسطی به سطحی تقریباً معادل دانش امروزین آن رساند .

 تحولات بعدی

 

پس از جنگ جهانی دوم , اجرای برنامه های بازسازی ناشی از ویرانه های جنگ در کشورهای اروپایی و ژاپن و اجرای برنامه های رشد و توسعه اقتصادی در کشورهای آسیایی, آفریقایی و آمریکای لاتین, زمینه مداخله دولت را در امور اجتماعی بالا برد و استفاده از سیاستهای مالیاتی در جهت تشویق و یا جلوگیری از انواع فعالیتهای اقتصادی برای جهت دادن به سرمایه گذاریها بیشتر شد, همچنین قوانین مربوط به شرکتها و بورسهای اوراق بهادار تحت کنترل دولت در آمد. این گونه قوانین حسابداری را در جهت رعایت الزامات قانونی انعطاف پذیر کرد و سبب ایجاد روشها و راه حلهای جدید گردید. در این خصوص مراجع دولتی بر کار حسابداری نظارت داشته و مراجع حرفه ای حسابداری نیز خود به تدوین دستورالعملهایی پرداختند تا روشهای حسابداری متناسب با رعایت الزامات قانونی را ارایه و نیازهای دولت به اطلاعات مالی را برطرف نمایند برای مثال پس از رسوائی شرکت "انرون " که شوکی عظیم برای جهان تجارت بوجود آورد , حسابداری در کانون توجه اخبار و رسانه ها قرار گرفت .دولتها و مراجع حرفه ای و مسول وضع مقررات حسابداری نه تنها درایالات متحده بلکه درسراسر اروپا ناگریز به بازنگری در سیستم های خود شدند .چون اعتماد عمومی نسبت به بازار اوراق بهادار, مدیران شرکت ها,استقلال حسابرسان و روشهای گزارشگری به شدت کاهش یافتFASB پیشنهاد کرد تا نظام مقررات گذاری به طور اساسی باز بینی گردد.

 

 

 

دولتها و حسابداری

 

 

 

در گذشته وضع مالیات و خراج توسط دولتها یکی از مهمترین عوامل پیدایش و گسترش حسابداری بود. در عصر حاضر اندیشه کنترل عمومی بر هزینه های دولت و الزام مجریان به پاسخگوئی در خصوص بودجه سبب گسترش حسابداری دولتی شد.

 

 

 

انقلاب روسیه(۱۹۱۷ م) و بحران بزرگ اقتصادی (۱۹۳۳-۱۹۲۹ م) از یکسو به پیدایش اقتصاد متمرکز دولتی و از سوی دیگر به مداخله دولت در اقتصاد منجر شد و برنامه ریزی اقتصادی در کشورها جهت فراهم آوردن اطلاعات مالی همانند تولید, مصرف, سرمایه گذاری و... سبب گسترش حسابداری ملی شد.

 

 

 

حسابداری، تحولات تکنولوژی و آینده آن :

 

 

 

تغییرات تکنولوژی در عین حال که سبب ابداع و کاربرد تکنیکهای جدیدشد, زمینه رشد دانش بشری را فراهم کرد و حسابداری نیز ازاین قاعده مثتثنی نبود. تحول در ابزار کار حسابداری با عرضه ماشینهای مکانیکی حساب وسایر ماشینهای مکانیکی و الکترومکانیکی اداری در اوایل قرن بیستم رخ داد و وسایل مزبور به سرعت در انجام عملیات روزمره حسابداری به خدمت گرفته شد.

 

 

 

تغییرات وسیع در تکنولوژی و استفاده تجاری از کامپیوترهای نسل اول در کارهای تولیدی واداری ازاوایل دهه ۱۹۵۰تحول بنیادی در ابزارکار حسابداری پدید آورد وبسیاری از عملیات تکراری حسابداری را مطابق برنامه با سرعت و دقت بسیار انجام و اطلاعات جامعی برای برنامه ریزی وکنترل فراهم آورد.

 

 

 

ابداع و رواج زبانهای ساده رایانه ای , تکامل نرم افزار و پیدایش رایانه های کوچک در دردهه اخیر که از لحاظ اندازه کوچک و از لحاظ قیمت ارزان وکار با آن نسبتا آسان است و درعین حال توانایی بالایی از لحاظ پذیزش برنامه وپردازش اطلاعات دارد, آن را به مهمترین ابزار کار حسابداری تبدیل نموده است و انتظار میرود عملیات تکراری و خسته کننده دستی در آینده نزدیک کاملا حذف شود.

 

 

 

بهرحال رایانه چیزی جز ابزار کار نیست و در صورتی می تواند در کار حسابداری مفید واقع شود که بکارگیری آن با اطلاع وآگاهی کامل ازاصول وروشهای حسابداری توام باشد. با توجه به اینکه حسابداری به زبان تجارت تبدیل شده, رایانه و توانمندیهای آن هنگامی میتواند به صورت موثر در کارهای حسابداری به خدمت گرفته شود که استفاده کنندگان از آن آگاهی کاملی از اصول، روشها و استانداردهای حسابداری داشته باشند، در غیراینصورت نه تنها فایده ای نخواهد داشت بلکه این خطر را افزایش خواهد داد که اطلاعاتی ناقص دراختیار افراد ذینفع وذی علاقه قرار گرفته و لطمات جبران ناپذیری را به آنان وارد کند.

 

 

 

نخستین تلاشهایی که جهت همگونی عملیات حسابداری صورت گرفت به سال ۱۹۰۴ میلادی که اولین کنگره بین المللی حسابداری در ایالت میسیوری برگزار شد بر میگردد.

 

 

 

گرایش فزاینده استانداردکردن اصول و روشهای حسابداری در کشورهای صنعتی از اوایل دهه ۷۰ شروع شد، تدوین استانداردهای بین المللی حسابداری از اواخر دهه مزبور در نتیجه کاربرد تکنولوژی نوین در حسابداری است. از طرف دیگر علیرغم وجود عوامل ایجاد کننده تفاوت ها در حسابداری بین المللی همانند میزان توسعه اقتصادی کشورها، وضع پیچیدگی تجارت، اثر گرایش های سیاسی وتکیه بر قوانین خاص، شواهد نشاندهنده آن است که حسابداری به سمت برقراری یک نظم نوین جهانی پیش خواهد رفت .

 

 

 

منابع:

 

 

 

۱- ملک آرانی نظام الدین و مصطفی علی مدد، اصول حسابداری، جلد اول، سازمان حسابرسی، چاپ دوم، تهران سال ۱۳۷۰.

 

 

۲- پوریانسب امین و عبدالرضا تالانه، تاریخ چهار هزار ساله حسلبداری، ماهنامه حسابداری، شماره ۱۰۹ و ۱۱۰.

 

 

 

۳- لیتلتن ای. سی.، ساختار تئوری حسابداری، ترجمه حبیب الله تیموری، سازمان حسابرسی، دیماه ۱۳۸۰.

 

 

 

۴- ریاحی بلکوئی احمد، تئوریهای حسابداری، ترجمه: علی پارسائیان، تهران، ۱۳۸۱

 

 

 

۵- مکرمی یداله، تحولات جهانی حسابداری، فصلنامه حسابرس، شماره ۲۰- تابستان ۱۳۸۲.

 

 

۶- بزرگ اصل موسی، پشت صحنه انرون و پیامدهای آن برای حرفه حسابداری، تهران، فصلنامه حسابرس، شماره ۲۰- تابستان ۱۳۸۲.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 17:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره جهاني شدن بازار

بازديد: 253

تحقیق درباره جهاني شدن بازار

سير تكاملي بشر و بويژه پيشرفتهاي فن آوري قرن حاضر در زمينه هاي مختلف از جمله ارتباطات و حمل و نقل، دنياي بزرگ ما را جهان كوچك و بهم وابسته اي تبديل كرده است. بارزترين ويژگي جهان امروز كه آن را از زمانهاي گذشته متمايز ساخته، ضرورت ارتباطات و همزيستي در سايه همياري و داشتن روابط با ساير ملل مي باشد. بر اين اساس انتخاب بين حضور در صحنة بين المللي و عدم حضور،جاي نداري  بحث ندارد چرا كه وجود يك كشور با يك سرزمين معين و جمعيتي مشخص كافي است كه به عنوان عضوي از اعضاي جامعه بين المللي شناخته شود.

يكي از جنبه هاي مهم اربتاطات بين كشورها، روابط اقتصادي ملل مي باشد. اقتصاد بيم الملل از يك سو به عنوان بخشي از روابط خارجي و بين المللي يك كشور از سوي ديگربه صورت ابزري جهت رشد و توسعة اقتصاد داخلي و كوشش در جهت ارتقاي سطح زندگي و رفاه مردم به شمار مي رود. امروزه اقتصاد بين الملل و اقتصاد داخلي آنچنان به هم گره خورده است كه در واقع مكمل و ملزوم يكديگر هستند.

امروزه پديدة جهاني شدن به صورت يك امر غالب جهاني شدن در آمده است. اين پديدة كشور هاي در حال توسعه را نيز صرف نظر از تمايل يا عدم تمايل آنها در بر گرفته است. لذا مهم و درك صحيح اين مقوله و اينكه چه تحولاتي براي مشاركت و حضور در اي فرآيند ضروري است، ما را در انتخاب خلاق و گزينش بهتر ياري مي نمايد.

ورود به بازار جهاني شدن

يكي از خصوصيات جهان كنوني نزديكي انسانها به يكديگر است. جهاني شدن يعني بي معني شدن مرزها به معني تولد شكل جديدي از تجارت و بازرگاني، در اين مرحلة نوين اقتصادي در دنيا، ديگر خريدار نيست كه به دنبال جنس خود از فروشگاهي به فروشگاه ديگر و از خياباني به خيابان ديگر مي رود، بلكه اين فروشنده است كه به دنبال خريدار شهر به شهر و كشور به كشور جست و جو مي كند. تجارت الكترونيك چنان تحولي ايجاد نموده كه فرصتها و تهديدات بالقوه عظيمي را سبب مي شود. هر كس از تحولات و فن آوريهاي جديد در امر فروش و بازار يابي بي بهره باشد از چرخة رقابتها كنار خواهد رفت و هر كه از اين نوآوريها استفاده نمايد مي تواند اميدي به بقاي خود داشته باشد. امروزه ورود به بازار ساير كشورها نيازمند تعيين يك برنامه ريزي اساسي است. هر شركت بايد برنامة خود را براي گشودن هر بازار معين نمايد.

بازار يابي بين المللي

بازار يابي بين المللي با همة تفاوتهاي ظاهري، در اصل همان بازار يابي و در تعريف بازار يابي است. به نظر كاهلر منظور از بازار يابي بين المللي يا بازار يابي چند مليتي، بازار يابي كالا و خدمات در بيش از يك كشور است و مي تواند شامل جهاني صدور كالا از كشوري به كشور ديگر باشد. بازار يابي جهاني عبارت است از فرآيند تمركز بر منابع (نيروي انساني، پول و سرمايه هاي فيزيكي) و اهداف يك سيستم در بازار جهاني. بدين ترتيب مديريت بازار يابي بين المللي عبارت است از0هماهنگي و ادغام چندين برنامة بازار بين المملي به صورت يك برنامة مؤثر بين بين المللي و تعريف بازار بين المللي فقط از آن جهت با تعريف عاو بازار يابي متفاوت اسن كه در آن كالاها و خدمات داراي مرزهاي سياسي بازار يابي مي شوند.

راهبردهاي ورود به بازار هاي جهاني

به طور كلي راهبردهاي ورود به بازار هاي جهاني را مي توان به شرح زير طبقه بندي كرد.

1-صادرات 2- اعطاي امتياز 3- مشاركت 4- توليد خارجي

صادرات: صادرات به معناي انتقال كالا يا ارسال و فرستادن كالا از جايي به جاي ديگر است. جابجايي در داخل كشور و يا از داخل به خارج هر دو مشمول اين تعريف است. در اصطلاح بازرگاني صادرات يكي از راههاي ورود به بازارهاي ساير كشورهاست. صادرات عبارت است از توليد كالا در يك كشور و مصرف آن در كشور ديگر. اين روش مرسوم بدين شكل ورود به بازارهاي جهاني و شيوه اي كم خرج تلقي مي شود و راهي است كه اغلب براحتي انجام پذير است. علاوه بر اين بدان سبب كه فروش صادراتي به حداقلي از تعهد منابع نياز داشته و كمتر برنامه ريزي خانگي را متاثر مي سازد، كم خطرترين راه رفع نياز به شمار مي رود.

اعطاي امتياز: روش ديگر براي ورود به بازار خارجي، اعطاي امتياز به سك شركت تجاري محلي براي انجام توليد يا توزيع محصولات شركت و يا هر دو مي باشد. اين شيوه معمولا قدم بعدي عمليات صادرات است. البته در صورتي كه شواهد حاكي از آ ن باشد كه بازار مورد نظر براي محصولات شركت بازار سود آوري است. اعطاي امتياز شركت را قادر مي سازد ككه ئامنة فعاليتهايش را بدون هيچ سرمايه گذاري مستقيمي در نيروي انساني يا تجهيزات گسترش دهد.

اعطاي امتياز به دو شكل امكان پذير است. روش اول، قرارداد توليد و روش دوم، قرارداد همكاري در مديريت مي باشد. در حالت اول عرضه كنندة امتياز با توليد كنندة محلي در مورد توليد يك كالا قرارداد مي بندد و در حالت دوم شركت، دانش مديريت خود را در اختيار يك سرمايه گذار خارجي قرار مي دهد ككه در اين حالت، شركت به جاي كالا، خدمات مديريت را عرضه مي دارد.

مشاركت: در اين استراتژي، سرمايه گذار خارجي و سرمايه گذار داخلي يك فعاليت توليدي يا بازرگاني را با هم انجام مي دهند. در اين حالت ممكن است سرمايه گذار خارجي بخشي از سهام يك شركت محلي را بخرد يا شركت محلي بخشي از سهام شركت خارجي را در كشور خودش خريداري نمايد و يا هر دو فعاليت جديدي را با هم شروع كنند.

توليد در كشور خارجي: آخرين راه ورود به بازارهاي جهاني، سرمايه گذاري مستقيم در توليد يا مونتاژ كالا در بازار خارجي است. تفاوت اين دو روش با روشهايي كه مثلا گفته شد اين است كه در اين روش مالكيت كل تسهيلات توليدي شركت در آن بازار متعلق به شركت                   نامبرده است.

يكي از نكات ضعف اين استراتژي، انواع خطرهايي است كه ممكن است شركت با آن رو به رو شود، عمده ترين اين خطرها عبارت است از بلوكه شدن يا كم ارزش شدن پولهاي سرمايه گذاري شده، وخيم شدن بازار و يا از مصرف خارج شدن مالكيتها و است.

تعريف تجارت الكترونيك: تجارت الكترونيكي يك انقلاب صنعتي جديد در قرن بيست و يكم تلقي مي شود و با جهاني شدن بازار سرعت رو به پيشرفت و توسعه است. در حقيقت انجام هرگونه امور تجاري و بازرگاني به صورت on line و از طريق شبكه جهاني اينترنتالكترونيكي اطلاق مي گردد. اين فناوري در سالهاي اخير در بستر internet رشد فزاينده اي داشته است. ارتباط فناوري و تجارت به سالهاي بسيار دور باز مي گردد. فناوري همواره باعث پيشرفت و گسترش تجارت بوده است. حدود 2000 سال قبل از ميلاد فينيقيان فن ساخت كشتي را به كار بردند و نخستين گروهي بودند ككه از درياي مديترانه گذشتند و به سرزمينهاي دور، دست يافتند. با اين پيشرفت براي اولين بار در تاريخ جهان، مرزهاي جغرافيايي براي انجام تجارت با اقوام ديگر آغاز گشت.

اكنون شبكه جهاني اينترنت به مثابه همان كشتي است كه نه تنها فواصل جغرافيايي بلكه اختلافات زماني را از بين برده و صفحه تاريخ را براي نمايش ديگري آماده كرده است، وقت آن است كه بر اين كشتي سوار شويم. در دوراني كه فناوري اينترنت رو به پيشرفت است و هر لحظه بر تعداد استفاده كنندگان از آن اضافه مي شود، جاي افسوس است كه كشور ايران با وجود امكانات بي شمار تكنيكي و فني، از آن بهره نگيرد. همان طور كه گفته شد تجارت الكترونيكي را مي توان انجام هر گونه امور تجاري و بازرگاني به صورت in line و از طريق شبكه جهاني اينترنت است. اين امور مي تواند شامل خريد و فروش عمده و يا خرده كالاي فيزيكي و غير فيزيكي ارائه خدمات مختلف به مشتريان و ديگر موارد تجاري باشند.

امتيازات تجارت الكترونيك:

1-هزينة راه اندازي فروشگاه الكترونيكي بسيار كمتر از فروشگاه فيزيكي است.

2- تبليغ محصولات به راحتي و به ارزاني در سطح جهاني ميسر است.

3- مشتريان منحصر به يك منطقه و يا كشور خاص نبوده و محيط فروشگاه به مرزهاي جغرافيايي محدود نخواهد بود.

4- رقابت براي جذب مشتري سبب ارتقاي كيفيت محصولات و خدمات خواهد شد.

5- مديريت فروشگاه و تعيين راهكارهاي آتي كاملا ساخت يافت مي شود.

6- ارتباط با مشتريان، توليد كنندگان و ديكر افراد مي تواند با استفده از صفحات وب و            نامه هاي الكترونيكي EBI تسهيل شود.

7- سفارشات مي تواند به صورت الكترونيكي ارسال و دريافت شوند.

8- تعداد مشتريان و خريداران به سرعت قابل افزايش است.

9- هزينه ها كاهش يافته و منابع بيشتري حاصل خواهد شد.

10-         با حذف واسطه ها ارتباط با توليد كنندگان كالاها، بهينه مي شود.

مدلهاي اصلي در تجارت الكترونيكي

حالا كه افكار شما استفاده از فناوري on line، ارائه خدمات و بها دادن هر چه بيشتر به مشتريان و بازارهاي جهاني را جولانگاه خو قرار داده است بايد به فكر مدل مناسبي از تجارتجهت اقناع خواسته ها و تفكرات خود باشيد.البته مدلهاي تجارت دائما در حال تغيير هستند شركتها انواع مدلها را طراحي و مرتبا آنها را دستخوش تغيير و تحول مي نمايند- اماعلي رغم همه اين تغييرات، مدلهاي موجود همگي از سه مدل اصلي نشات مي گيرند.

1-مصرف كننده-مصرف كننده (consumer to consumer)

2- تجارت- مصرف كننده (business to consumer)

3- تجارت-تجارت (business to business)

مدل مصرف كننده-مصرف كننده

اين مدل كار تجارت را بين مصرف كننده ها به صورتي ساده و روان تسهيل مي نمايد. منبع درآمد، پولي است كه براي ير قراري ارتباط بين خريدار و فروشنده از آنها دريافت مي گردد. نحوه اخذ پول مي تواند به صورت يك قرار مشخص و يا به صورت حق كميسيون باشد.

از معروفترين كمپاني هاي c2c، eBay است كه بزرگترين مركز تجاري on line محسوب     مي گردد.


اين شركت حتي با دريافت كمترين حق الزحمه، اين امكان را به مصرف كنندگان مي دهد كه كالاي خود را مستقيما به سايرمدل تجارت-مصرف كنندگان و در قالب حراجيهاي مختلف و متنوع عرضه نمايند. مراجعين eBay از اين سايت عظيم براي فروش و خريد اقلام بسيار مختلف و متنوع كه در 4320 طبقه بندي قرار دارند، استفاده مي كنند. اين طبقه بندي ها اقلامي نظير اتومبيل، كلكسيونها، موسيقي، چيني، شيشه، عكاسي، الكترونيك، جواهرات و مواردي ديگر را در بر مي گيرد.

 

 

 

 

مدل تجارت-مصرف كننده

مدل تجارت-مصرف كننده، شيوه جديد و سريع فروش كالا به مصرف كنندگان است. به طور سنتي شركتها و تجار خرئه پا  با به خدمت گرفتن كاتالوگ، مراجعه به درب منزل، چاپ و انتشار آگهي، دريافت سفارشات تلفني و پستي و نمايش كالا در ويترين فروشگاههاي خود اقدام به فروش محصولات خود مي نمايند. تجارت الكترونيكي ابزاري متفاوت است، شيوه اي براي فروش كالا با استفاده از فناوريهاي مبتني بر وب. يك فناوري بسيار پر قدرت كه مرزهاي تجارت سنتي را كاملا در هم شكسته و فضاهاي جديدي را در صحنه تجارت بروي همگان گشوده است. فناوري اي كه اين امكان را به مشتريان مي دهد تا از هر گوشه اي از جهان و در هر زماني از روز و شب كار خريد و فروش كالاي مورد نياز خود را انجام دهند.


متاسفانه همين قدرت شگرف فناوري و تجارت الكترونيكي باعث گرديده است تا هر كسي هم كه در فكر و خيال تجارت نيست به اين قافله بپيوندد.

 

 

مدل تجارت-تجارت

اگر واقعا 75 درصد از كل مجموعه تجارت جهاني on line مربوط به شيوه هاي تجارت-تجارت گردد. بنابراين اين نحوه داد و ستد بهترين و بيشترين فرصت را براي سرمايه گذاران جديد در تجارت الكترونيكي نويد مي دهد. شيوه داد و ستد B2B گستره اي از درآمدهاي كم تا بسيار زياد را در بر مي گيرد و سرمايه گذاران سريع تر از مسافران قطار زير زميني به اين نوع داد و ستد مبادرت و يا از آن دست مي كشند.

اما بايد اذعان نمود كه داد و ستد تجارت-تجارت ستون فقرات اقتصا نوين را تشكيل مي دهد و همانند انقلاب صنعتي پا بر جا و استوار باقي مانده و به روند رو به رشد خود ادامه خواهد داد. علي رغم شكست و افول اين شيوه داد و ستد در بعضي موارد، هنوز اول كار است و نفوذ و كشف بخش عظيمي از بازار جهاني باقيمانده است.

با توجه به زمينه بسيار گسترده و مناسب براي تخصصي نمودن داد و ستد و سرمايه گذاري، مدلهاي B2B را مي توان به دو بخش تقسيم بندي نمود. يك بخش بازار عمودي و بخش ديگر بازار افقي را در بر مي گيرد.

بازار عمودي (vertical Market): مختص صنعت مي باشد. راه حلهاي تجارت الكترونيكي در اين طبقه بندي، در بيشتر مواقع مسائلي چون نارسايي هاي موجود در يك صنعت خاص و نيز صنايعي چون فولاد، مواد شيميايي، پلاستيك و كاغذ كه پراكنده و كاكنان زيادي دارند را مورد توجه قرار مي دهند.

بازار افقي (Horizental Market): بخش گسترده اي از ديگر صنايع متنوع و مختلف را در بر مي گيرد در بازار افقي ارائه اطلاعات، كالا و خدمات مورد توجه مي باشند. اين بازارها ميعادگاهي براي حمل و نقل كالا و ارائه خدمات علمي از قبيل جمع آوري اطلاعات و تجزيه و تحليل آنها مسائل مربوط به منابع انساني و پشتيباني هاي فني در امور دفتري و بسياري موارد ديگر هستند. ساير انواع تجارت B2B يعني كانالوگ هايon line، حراجها بازار هاي محلي و تبادلات ارزي مي توانند زير مجموعه بازارهاي عمودي و يا افقي قرار گيرند.

كاتالوگ هاي on line(on line catalogs)

شايد بنيادي ترين و قابل فهم ترين حالت داد وستد B2B كاتالوگ هاي on line هستند كه كاربرد اصلي آنها انباشتن فهرستهاي مخ تلف از توليد كنندگان و دريافت تقاضاهاي براي آنها از خريدارنا است. درجه كارايي و موفقيت چنين شيوه اي از داد و ستد بستگي به اين دارد كه چه تعداد از توليد كننده ها با چه تعداد خريداري مرتبط مي گردند.

از جمله شركت هاي فعال با شيوه فوق عبارتند از: Chemdex، Sciquest، Commerc One، Aniba.

حراجيها (Auctions): حراجها فرام كننده بستر تجاري بسيار مناسبي براي خريد و فروش كالاي ويژه نظير مازاد بر مصرف سازمانها، تجهيزات دسته دوم، كالاي تكميل نگرديده و نيز كالاي فاسد شدني و نظاير آن مي باشد. از نمونه هاي بارز اين حراجها free markets مي باشد كه محل حراج اجناس برگشتي توليد كنندگان در سايت محلي مازاد بر مصرف سازمانهاي مختلف است.

Free Markets حاجهاي on line مدل B2B را براي خريداران قطعات صنعتي، مواد خام و خدمات تدارك مي بينند. از سال 1995 آنها اقدام به حراجهاي متعدي براي كالا و خدمات در بيش از هفتاد طبقه بندي نموده ناد كه از آن جمله مي توان به قطعات پلاستيكي تزريق قالب، ماشينهاي تجاري، قطعات ساخته شدة فلزي، مواد شيميايي، مدارهاي شده، ذغال سنگ و غيره اشاره نمود.

Trade Out يكي از سرمايه داران تجارت on line در زمينه حراج براي خريد و فروش مازاد بر نياز كالاها و دارايي هاي بلا استفاده مي باشد. اين شركت كه در اكتبر سال 1998 شكل گرفته است. محل تلاقي هزاران شركت براي داد و ستد اضافه كالاي مصرفي خود كه در بيش از 100 طبقه عرضه مي گردند، مي باشد. شرك Trade Out تخمين مي زند كه منابع مازاد مورد معامله به 350 دلار برسد.

مجمع تجار (Community Market Markers): مجمع تجار، متخصصين رشته هاي  مختلف را دور هم جمع كرده و يك منبع اطلاعاتي قوي on line ايجاد كرده است. هدف از اين مجمع جذب و جلب كساني است كه مي توانند به طور بالقوه خريداران اطلاعات مختلف باشند. سايت Vertical Net شايد يكي از بهترين مكانها براي مجامع مختلف تخصصي در وب باشد.

Vertical Net به صورت يك مجمع تجارتي on line با نام Water on line در سال 1995 شروع به كار نمود از آن زمان تا كنون اين شركت بسيار گسترده گرديده و مجموعا ده مجع اينترنيتي تخصصي را بوجود آورده است. اين مجامع در جهت غنا بخشيدن به دانش مراجعين، جديدترين و تازه ترين اطلاعات و ايده هاي تجاري نوين و نيز كالا را در اختيار آنها مي گذارد. اين مجامع خريد و جزو شركاي پيشگامان صنعت اينترنت نظير Microsoft، IBM، British Telecom، Internet capital Group در آمده اند. منبع اصلي در آمد Vertical Met از راه تبليغات است.

بازارهاي ديجيتالي: شايد جديدترين مدل تجارت B2B، بازارهاي ديجستالي يا exchangeها باشند. Exchangeها براي كالاهايي بازر فراهم مي كنند ككه از قسمت بالايي برخوردارند. گاز طبيعي ارتباطات راه دور و يا الكتريسيته از جمله مقوله هاي قابل فروش دراين بازار هستند. اين بازارها قيمت اجناس و كالا را در هر لحظه اي كه مشتري پر و جو كند، در اختيار وي مي گذارند. Exchang ها درآمد خود را به صورت حق اشتراك و حق كميسيون معاملات به دست مي آورند.

آزمون خريد الكترونيكي: آزمون خريد الكترونيكي روشي است با سه مرحله اين آزمون براي تمامي انواع محصولات و خدمات در صنايع مختلف كاربرد دارد. آزمون خريد الكترونيكي براي خرده فروشان، توليد كنندگان، عرضه كنندگان يا هر شركت ديگري كه در بخشي از فرآيند توزيع محصول از توليد تا مصرف مشاركت مي كنند قابل استفاده است. در اين آزمون كلمة محصول همه جا به معناي محصولات توليدي و خدماتي به كار مي رود.

سه مرحله مربوط به آزمون خريد الكترونيكي عبارتند از:

1-ويژگيهاي محصول

2- آشنائي و خرسندي مشتري از محصول

3- ويژگيهاي مشتري

ويژگيهاي محصول: مربوط به ميزان وابستگي محصول به حواس پنجگانه است.

آشنائي و خرسندي: منظور درجه اي است كه مشتري، مممحصول را شناخته و به آن اعتماد دارد، قبلا آن را تجربه كرده و از خريد مجدد‌ آن خرسند خواهد شد.

ويژگيهاي مشتري: عمده ترين عامل انگيزش مشتري و نگرش وي به خريد را مد نظر                       قرار مي دهد.

شناخت مشتري: شركتهاي on line بايد همواره در جستجو و بررسي و يافتن مشترياني باشند كه طالب خريد از سايت آنها هستند. براي شروع چنين فرآيندي بايد از ميزان نفوس و شرايط جغرافيايي كاربران اينترنت آگاهي لازم را پيدا كنند.

زماني كه از پايگاه اجتماعي و اقتصادي كساني كه مشتريان شما خواهند بود آگاه باشيد، مي توانيد شرايط تجاري خود را مطابق خواسته ها و نيازهاي آنان تنظيم كنيد. در اين راستا بايد فرا بگيريد كه چگونه اين مراجعين بالقوه به سايت شما دسترسي  پيدا مي كنند، شيوه خريد آنها قيمت و قابل بر طرف كردن چه نيازهايي به صورت on line هستند. بين چنين آگاهي و شناختي است كه مي توان استراتژيهاي گسترش بازار و طبقه بندي ها را انتخاب نموده شروع به ساختن سايتي مناسب نماييد.

كار ساختن يك سايت خوب و مشتري پسند و موفق، كاري وقت گير و خسته كننده است، لذا تلاش و كوشش زيادي را مي طلبد. براي انجام موفقيت آميز اين كار، دوازده مرحله ذيل را مطرح مي كنيم:

1-شناخت اكثريت كساني كه از وب استفاده مي كنند.

2- كسب آگاهي از گسترش و ديد كودكان به آينده وب.

3- پيگيري و آگاهي از نحوه صرف پول تو جيبي توسط جوانان در اينترنت.

4- شناخت كساني كه دست به خريدهاي سنگين مي زنند.

5- شناخت اينكه بخش اعظم درآمد وب از كدام طريق صورت مي پذيرد.

6- شناخت و آگاهي از اينكه چه كساني با چه مليتهايي و با چه نسبتي از وب استفاده                  مي كنند.

7- توجه به مسئله جنسيت مرد يا زن- در استفاده از وب و شكل دهي الگوي جديد.

8- شناخت اينكه طبقات مختلف اجتماعي مايل به صرف چه مقدار از درآمد خود به صورت online هستند.

9- آگاهي از فناوري كامپيوتر مورد استفاده مشتريان و چگونگي دسترسي آنها به وب.

10-         آگاهي از اينكه جه كشورهايي و يا چه مليتهايي دست اندر كار تجارت الكترونيكي مي باشند.

11-         شناخت از طبقات خريداراني كه به سايت شما دسترسي خواهند داشت و چگونگي جلب و جذب آنها.

12-         آگاهي از اينكه خريداران در جستجوي چه مواردي به صورت on line هستند و ارائه آنها به خريداران.

شاخص شدن سايت: پس از آنكه شركتهاي الكترونيكي اهداف خود را به وضوح ترسيم نمودند و مشتريان را شناختند، نوبت به آن مي رسو كه تصميمهاي لازم را در مورد چگونگي مطرح كردن خود در بازار جهاني اتخاذ نمايند. هر شركتي تصميم بگيرد كه انجام و رعايت چه موارد و نكاتي از آنها يك شركت الكترونيكي منحصر به فرد ساخته و از اين ويژگي خود براي جلب و جذب مشتريا استفاده كند. به اين فرآيند شاخص شدن مي گويند.

در شاخص شدن سايت اهداف عبارتند از شناساندن، كيفيت برتر كالا، وفاداري مشتري و تبليغاتي مي باشند.

برپايي و بر قراري يك سايت شاخص و مرغوب مستلزم رعايت سه نكته ذيل است:

1-شناخت مشتريان: توجه به اين نكته در بسياري از صحنه هاي تجارت مهمترين نكته محسوب مي گردد. اين درست است كه شما محصول را توليد كرده، سايت را بر پا ساخته ايد و طرحهاي بازار يابي و سيستم ارائه خدمات را پياده مي كنيد اما اين مشتريان هستند كه سايت شما را شاخص دانسته و مرغوبيت كالاي آن را تاييد مي نمايند. همچنين به ذهن بسپاريد كه بهترين مشتريان سنتي شما بهترين مشتريان on line شما نخواهند بود بنابراين شيوه هايي كه براي مرغوبيت سايت در تجارت سنتي كارساز بوده است، ممكن است در تجارت الكترونيكي چنين نباشد.

2- كار با سايت راخيلي راحت نماييد: از تنبلي و سستي مرورگران اينترنت به نفع خود استفاده كنيد و با ارائه سايتي كه ساده بوده و مرور در آن به تفكر نياز نداشته باشد و به آساني بتوان در آن چرخيد، نظر آنها را به خود معطوف نماييد. مشتري اي كه تمايل به مرور سايت ندارد، بلافاصله پس از دريافتن Item مورد نظر خود، فورا آن را خريداري نموده و سايت را ترك مي كند بنابراين بايد چنين سايتي داشته باشيد.

3- از فناوري براي كارايي سايت استفاده كنيد: از رابطهاي جديد براي بخشيدن ارزش و اعتبار بيشتر به سايت خود بهره گيريد. سايت خود را اب ابنكهاي اطلاعاتي ادغام كنيد و ارائه خدمات، مشخص كردن سايت هاي وب، كاتالوگ هاي خريد و صفحات جديد مي باشد، به طوري كه كاربر مجبور به بخاطر سپردن كلمات عبور براي جستجوي اطلاعات يا محصولات مورد نظر خود نباشد.

حفظ مشتريان: تجارت الكترونيكي موفق گرو در روابط دو جانبه اي مي باشد كه بر اساس اعتماد و منافع مشترك استوار باشد و هميشه هم همين طور بوده است. تنها فرقي كه امروز ميتوان مشاهده نمود گسترده شدن دامنه و عمق رقابت است كه به واسطه شبكه جهاني وب ايجاد گرديده و چالش بيشتري را از سوي صاحبان سايت هاي تجاري مي طلبد. مطمئنا سايت هاي متعددي كالا و صفحات يكساني را به مشتريان عرضه مي نمايند كه مي تواند مسئله رقابت را شديد نمايد. البته برقراري روابط مستحكم با مشتريو ارائه خدمات مناسب به وي نبايد بيش از حد پيچيده باشد، درست است كه فنائري پشتيباني كننده از روابط بين بازرگان و مشتري پيچيده است، اما اصول اين كار ساده مي باشد. هدف بايد ايجاد يك تجربه موفق و دلچسب در مشتري با در اختيار قرار دادن آنچه كه وي به ذنبالش است باشد يعني سادگي ارائه خدمات و انجام خواسته ها بدون تحميل زحمت و مشقت به آنها.

انتخاب سيستم پرداخت: وقتي خريداران و فروشندگان با هم به داد و ستد مي پردازند يعني اين كه هر دو در مورد كالاي مورد معامله و پرداخت قيمت آن به توافق رسيده ناد، نتيجه منطقي چنين توافقي، شيوه پرداخت قيمنت كالا در مقابل تحويل جنس توسط فروشنده را مي طلبد. در دنياي تجارت مجازي، صفحه مانيتور تصاوير كالاها را به نمايش گذاشته و كليك ماوس روي دكمة

Buy Now يعني موافقت خريدار براي خريد جنس تلقي مي گردد.

فرآيند داد و ستد on line را مي توان به بخش هاي جداگانه تقسيم نمود. پيشنهاد خريد جنس صحت و تاييد مشخصات خريدار جنس، پرداخت پول و تحويل كالا. يك سايت تجارت الكترونيكي و سيستم هاي مربوط به آن بايد منافع هر دو طرف داد و ستد يعني خريدار و فروشنده را از شيوه هاي پرداخت غير قانوني از طرف خريدارنا محافظت و خريداران راهم ار دريافت جنس تقلبي و يا اشتباه محفوظ مي دارد. رعايت اصول قانوني موجب حفاظت فروشنده از انجام داد و ستد غير مجاز و يا بحث و جدل در مورد زمان تحويل جنس و يا شرايط انجام معامله مي گردد.

پرداخت قيمت اجناس و يا خدمات به صورت الكترونيكي معرف و جايگزين تبادلات واقعي مي باشد پروتكلهاي پرداخت قيمت اجناس و يا خدمات،تيم طراز شيوه هاي تبادلات به صورت حسابهاي نوشته شده و كاغذي هستند. در حقيقت اگر چنين شيوه اي به درستي انجام پذيرد، خريد و تبادلات الكترونيكي كارسازتر از شيوه هاي سنتي كه اغلب شماره كارت اعتباري خريد را به وضوح و بدون هيچ رمز گذاري به نمايش ميگذارد، محسوب مي گردد.

طبقه بندي سيستم پرداخت: سيستم هاي پرداخت الكترونيكي بر اساس كاربردشان به طبقات مختلفي تقسيم مي گردند. سيستم هاي پرداخت مايكرو (Micropayments) اگر چه از جزئي ترين واحد پولي استفاده مي كنند ولي وجوه مختلف الكترونيكي را در زماني كه مدت زمان- مد نظر است، كارآمدتر مي سازند. كارتهاي هوشمند، چه مدت دار و چه قابل تمديد منبع اعتباري را روي خود ذخيره دارند و در هنگام خريد مي توان از آن براي پرداخت پول جنس و يا خدمات استفاده نمود. صورت حسابهاي الكترونيكي پرداخت و ارسال صورت حسابها را در اينترنت امكان پذير ساخته اند.

طبقه بندي مذكور معرف كار سيستمهاي پرداخت به حالت كلي هستند. اما به صورت خاص و ملموس تر. مشتريان پول اجناس مورد نظر خود را به يكي از طريق زير پرداخت مي نمايند. پرداخت مايكرو، كارت هوشمند، صورت حساب الكترونيكي و يا كارت اعتباري.

 

 

پرداختهاي مايكرو:

پرداخت به شيوه مايكرو از چهار مرحله تشكيل گرديده است:

1-مشتري درخواستي مبتني بر بارگذاري (load) اعتبار (واگذاري اعتبار) با استفاده از نرم افزار wallet را مي نمايد.

2-2- شبكه بانكي، موجودي مشتري را به صورت حساب بانكي يا كارت اعتباري تاييد مي كند. حسابهاي بانكي و كارتهاي اعتباري به عنوان دو منبع مالي و اقتصادي به طور متفاوت عمل مي نمايند.

3- پس از تاييديه، مبلغ كارت اعتباري فورا قابل دسترس مي گردد، اما حساب بانكي نياز به پنج روز زمان براي فعال شدن دارد.

4- بعد از آنكه مبلغ اعتباري به wallet منتقل گرديد، مشتري مي تواند بهاي جنس اجناس خريداري خود را در وب به صورت پرداختهاي مايكرويي اعمال نمايد. Wallet به طور خودكار مبالغ پرداختي را از كل مبلغ كسر مي كند. يكي ديگر از ويژگيهاي مهم پرداخت مايكرو عدم اجبار به انتقال مبلغ از يك كارت اعتباري يا حساب بانكي براي هر بار            خريد است.

بعضي از سيستمهاي پرداخت مايكرو به صورت on line مورد استفاده هستند. دو مدل از اين سيستمها پرداخت بعدي (debit) و پرداخت اعتباري (credit) مي باشند. سيستم پرداخت debit نظير compuq’s Milicent Microcommerce network نمونه بارزي از يك سيستم پرداخت نقدي محسوب مي گردد. در شروع هر ماه، خريداران مقدار پول شخصي را به حساب پرداخت مايكرو خود واريز مي نمايند وmilicent هر كدام از پرداختها را از wallet الكترونيكي آنها كسر مي كند. نقطه ضعف Milicent در اين است كه سايت هاي on line آن را قبول ندارند، چرا كه فشار به مشتريان براي واريز كزدن پول در حساب نتيجه ايدر پي ندارد و مشتريان اين كار را انجام نمي دهند. برنامه Microsoft wallet كه ما به آن شيوه پرداخت كيف الكترونيكي نهاده ايم. يك سيستم پرداخت اعتباري مي باشد كه در internet Explorer و نسخه هاي بالاتر آن قرار داده شده است.

Microsoft wallet  همه مبالغي را كه شما مي پردازيد، جمع كرده و آنها را پرداخت مينمايد و سپس ي ك صورت حساب ماهيانه براي شما ارسال مي كند. نقطه ضعف اين شيوه در پيگيري خريدها مي باشد كه شبيه به كارت اعتباري است. نقطه قوت آن در اين است كه مايكرو سافت مي تواند از قدرت و نفوذ خود براي متقاعد كردن فروشندگان به پشتيباني از اين سيستم پرداخت، استفاده نمايد. اين روش پرداخت علاقه مندان زيادي در كشور استراليا دارد.

كارتهاي هوشمند: كارت هوشمند يك  تراشه از مدارهاي مجتمع است كه در يك تكه پلاستيك قرار دارد. بعضي از تراشه هاي كارت هوشمند مي توانند تا پ00 برابر اطلاعات موجود روي كارتهاي مغناطيسي استاندارد را در خود جاي دهند. تراشه ها  ويژگي هوشمند را به كارت مي افزايند و به كارت اين امكان را مي دهد كه اطلاعات را ذخيره و پردازش نمايد. كارتهاي هوشمند به صورت يك بار مصرف (memory) و قابل تمديد قابل بارگذاري مجدد (reloadable)- عرضه مي گردند. كارتهاي يك بار مصرف منبع مشخصي دارند كه خريداران مي توانند از آن استفده كنند. كارتهاي قابل تمديد از حافظه و اطلاعات بيشتر و نيز درجه بالاتري از امنيت برخوردارند. اين كارتها حاوي نرم افزار متعددي روي يك تراشه هستند كه مي توانند كلمات عبور متعدد را مديريت نموده و قابليت آن را دارند كه اطلاعات را به صورت رمز در آورند. مجموع اين ويژگيها كربردهاي بيشتري به كارتبخشيده و در عينحال  درجه امنيت آن را بالا مي برد.

صورت حساب الكترونيكي (Electronic Billing)

صورت حساب الكترونيكي در مدلهاي مصرف كننده-تجارت و تجارت-تجارت، جواب خوبي داده است اگر در حال حاضر اقدام به صدور صورت حسابهاي كاغذي مي نمايند و يا اين كه هنوز سيستم پرداخت خود را توليد نموده ايد، بهتر است به نقشي كه صورت حساب الكترونيكي مي تواند در سازمان شما و راه حل تجارت الكترونيكي آن ايفا نمايد، فكر كنيد.

صورت حساب الكترونيكي ارائه، پرداخت و ارسال صورت حسابها را در اينترنت امكان پذير مي سازد. فرآيند ارسال صورت حساب با گرفتن داده هاي استاتيك ككه معمولا براي چاپگرها ارسال مي گردند. ميزباني اين اطلاعات در يك سرور به صورت حساب با امكان ارتباط متقابل، صورت مي گيرد. در وب، بازرگانان مي توانند رابط كاربر را براي تكتك مشتريان سفارشي نمايند. صورت حساب الكترونيكي با پردازش اطلاعات مربوط به پرداختهاي on line در هزينه ها صرفه جويي نموده و منافع مديريت پرداخت نقدي را مستقيما به سايت بازرگان بر مي گرداند. بازرگان بايد پس از ارائه صورت حساب و دريافت مبلغ آن را به حساب خود ارسال و اطلاعات حساب را به روز رساند.

تراكنش صورت حساب الكترونيكي معمولا شامل شش مرحله مي گردد:

1-پس از تاييد نام كاربر و كلمه عبور، صورت حساب مشتري ارائه مي گردد.

2- مشتري صورت حساب را مشاهده، مطالعه و پرداخت مي كند. نتيجه اين تراكنش معمولا واريز پول به حساب بازرگان از طريق حساب بانكي و كارت اعتباري مشتري صورت مي گيرد.

3- تراكنش و يا عدم تاييديه اطلاعات مربوط به تراكنش به بازرگانان برگردانده مي شود.

4- تراكنش به فايل تاييديه ارسال مي گردد.

5- رسيد الكترونيكي مشتري، كه نشان دهنده موفقيت يا عدم موفقيت تراكنش است، صادر مي گردد.

6- فايل تاييد تراكتش (ACH) مجددا فرمت شده و آماده حسابرسي بعدي مي گردد. چنين فرآيند نظر بسياري از شركتها را به خود جلب نموده است كه هر كدام از اين شركتها منبع خوبي براي كسب اطلاعات بيشتر هستند. از جمله اين شركتها مي توان، مايكرو سافت و Check free اشره نمود كه دومي متخصص در فرآيند پرداخت است و ساير فروشندگان صورت حسابهاي الكترونيكي:

Blue Gill Technologyics، @work، Navazen، Edocs مي باشند. دفاتر خدماتي و توليد كنندگان سرويسهاي پرداخت حساب پردازي از جمله Pitney Bowes، IBS.Bell & Howell فرآيند داد و ستد را با بكار گيري صورت حساب الكترونيكي ساده و آسان             نموده اند.

كارتهاي اعتباري:

با وجود آنكه پردادختهاي مايكرو كارتهاي هوشمند و صورت حساب on line، هر كدام نقش مهم و جالبي را تجارت الكترونيكي ايفا مي نمايند. سه شركت بزرگ كارت اعتباري بيش از 98 درصد از داد و ستدهاي وب را به عهده دارند. مقايسه اين رقم يعني 96 درصد با داد و ستدهاي خارج از اينترنت كه فقط حدود 20 درصد از خريدها را با استفاده از كارتهاي اعتباري به خود اختصاص داده است، بيانگر اين نكته مي باشد كه كارتهاي اعتباري از مدت زيادي در داد و ستد مشتري-تجارت on line برخوردار هستند. اكثر مؤسسات مالي سيستمهاي تاييد كارت اعتباري، برنامه هاي نرم افزاري تجارت الكترونيكي، سيستمهاي كارت اعتباري شركتهاي بزرگي چون

Carte Blanche Diners Club، American Express، Novus/Discoves، Master Card، JCB، visa را در برنامه هاي خود ادغام نموده اند.

پرداختهاي الكترونيكي: براي انجام پرداختهاي الكترونيكي در اينترنت براي خريدهايي كه در فروشگاه on line شما انجام مي گيرد، لازم است در ابتدا يك حساب در يكي از مؤسسات مالي و يك شركت پرداخت اينترنت افتتاح كنيد و همچنين نرم افزار شركت را جهت قبول كردن پرداختها نصب نماييد. شروع پرداختها با استفاده از wallet الكترونيكي يا كامل كردن فرم جديد در سايت مربوطه نماييد. پاراگرافهاي زيرين، بخشها و عناصري را كه بايد در تجارت الكترونيكي صورت پذيرد، توضيح مي دهد.

كيف الكترونيكي (Electronic wallet): نرم افزاري است كه مشتري جهت خريدهاي الكترونيكي خود بكار مي برد به كيف الكترونيكي موسوم است اين كيف يا wallet مشتري را قادر مي سازد اطلاعات مورد نظر را در كامپيوتر خود ذخيره نموده و محتاج به روز رساني مدام اطلاعات نظير نام مشتري، آدرس حمل بار و يا صورت حساب و اطلاعات مربوط به پرداخت نباشد. Walletهاي الكترونيكي انواع كارتهاي اعتبتري، پرداخت نقدي ديجيتالي، چكهاي كاغذي و ديجيتالي و سفارشات خريد را پشتيباني مي نمايند. نسخه هاي مختلف نرم افزار wallet شامل

V wallet(veri fone)، commerpoint wallet (IBM) و Microsoft wallet هستند. خيلي از سايت ها از walletها استفاده نمي كنند زيرا كاربران مجبور به download نمودن نرم افزار و پيكربندي نسبتا پيچيده اي هستند. جايگزين پر طرفدار walletهاي الكترونيكي به كارگيري يك فرم توسط بازرگانان در سايت مربوطه است. اين فرم كه توسط مشتريان پر مي شود شامل اطلاعاتي نظير آدرس تماس، شماره تماس، نحوه پرداخت و ليست اجناس انتخابي مي باشد. اكثر نرم افزارهاي تجاري پر طرفدار معمولا از طريق فثئحمشفثها اين امكان را به وجود مي آورند كه فرمها، طراحي، توليد و به راحتي توسط بازرگانان به كار گرفته شود. اگر چه نتايج حاصل از تجارت الكترونيكي بر اساس فرم و نه بر اساس wallet استوار است. اما ساير اجزا عملكرد يكساني دارند.

 برقراري سيستم تاييد كارت اعتباري mplementing credit card verification

آخرين مرحله در انجام معملات الكترونيكي برقراري سيستم تاييد كارت اعتباري است. هر كدام از فروشندگان نرم افزار تجاري دستور العملهاي مختص خود را باي پيوند خدمات تاييد كارت اعتباري به نرم افزار تجاري دارا هستند. براي مثال بياييد با هم فرآيندب را كه cyber cash جهت پياده سازي سيستم كارت اعتباري طي مي كند، مورد بررسي قرار دهيم cyber cash اخيرا نسخه جديد خدماتي به نام cash registers را منتشر نموده است. اين نسخه از ساختار جديدي از نظر پرداخت پول اجناس برخوردار بوده و عمليات مربوطه در به راحتي امكان ادغام غرفه ها را به خدمات پرداخت، فراهم نمايد. همچنين مي تواند موارد ارتقا به خدمات جديدتر، استانداردها و ساير موارد ممكن را عرضه نمايد.

پياده سازي فناوري cyber cash به سه صورت امكان پذير است. راه اول اينكه شما مي توانيد از خدمات يك Merchant Devalopment Partner براي ادغام و يا ميزباني سايت تجاري cyber cash بهره بريد. راه دوم اينكه، نرم افزار cyber cash را download نموده و با غرفه خود ادغام نماييد. راه سوم اينكه، به جاي ساختن سايت تجاري يك نرم افزار تجارت الكترونيك يا راه حل غرفه را كه پيشاپيش با خدمات cyber cash ادغام شده است،              انتخاب نماييد.

اطمينان از افت داد وستد on line: يكي از طرق داد و ستد مطمئن، به كار گيري پروتكل پرداخت Secure Electronic Transation (SET) مي باشد. اين پروتكل استاندارد كه براي اينترنت طراحي گرديده، امنيت سطح بالايي را در مقابل كلاهبرداران و متقلبين در داد و ستدهاي مبتني بر كارت اعتباري ايجاد مي نمايد. مؤسسات visa، Master card به كمك فن آوري شركاي خود نظير Veri fone پروتكل SET را براي فراهم آوردن همان درجه امنيتي كه در انجام معاملات سنتي در فروشگاهها براي همه طرفهاي ذينفع وجود دارد، طراحي نموده اند. فرآيند مجاز شناختن خريدار ئ اعتبار كارت مشتمل بر كنترلهاي امنيتي يابا استفاده از مجوزهاي ديجيتالي صادر شده براي مشتريان ژ، بازرگانان، بانكها و انواع پرداختها مي باشد. عناصر چهارگانه SET عبارتند از يك wallet پيغامهاي پروتكل SET را ايجاد مي نمايد كه اين پيغامها توسط سه عنصر ديگر مورد پذيرش قرار مي گيرند. سرور تجاري داد و ستدهاي مبتني بر كارت اعتباري و محورها را پردازش مي نمايد. برنامه gate way مجوز بازرگانان و پيغامهاي پرداخت را پردازش نموده و طرف معامله با شبكه هاي مالي خصوصي است. مؤسسه صدور مجوز، مجوزهاي ديجيتالي را كه توسط ساير عناصر در خواست مي گردند، صادر و مورد تاييد قرار مي دهد.

داد و ستدي كه امنيت آن توسط مرورگر مبتني بر SET انجام مي گيرد، شامل مراحل زير مي گردد. مشتري يك حساب بانكي از طريق مؤسسات خدماتي Master card يا Visa باز مي كند. مشتري يك فايل الكترونيكي كه به عنوان كارت اعتباري براي خريدهاي on line است، دريافت مي نمايد. سپس مشتري سفارش خود را در وب از طريق email يا بوسيله تلفن انجام مي دهد. آنگاه مرورگر جزئيات به رمز در آمده مربوط به سفارش مشتري را به بانك ارسال مي كند كه حاوي كليد عمومي بانك (bank’s public key) اطلاعات مربوط به نحوه پرداخت و مجوز مشتري است. در اين زمان بانك مجوز بازرگانان و اطلاعاتمربوط به سفارش را تاييد مي نمايد. بانك مجوز لازم را به صورت ديجيتالي امضا و براي بازرگان ارسال مي كند. در خاتمه سفارش انجام مي پذيرد.

پروتكل SET، محرمانه بودن اطلاعات، ادغام داده ها، تاييد صحت و شناسايي و درستي موارد مالي در داد و ستد را فاهم مي نمايد. پروتكل SET از الگوريتم هاي رمزگذاري كليد عمومي پيشرفته براي ايمن و محرمانه اطلاعات استفاده مي كند. ايمن از ديد اشخاصي كه در داد و ستد نقش ندارند. الگوريتم هاي رمزگذاري، موجب به رمز در آمدن و از رمز خارج شدن اطلاعات مي گردند. فرآيند رمزگذاري كليد عمومي اين امكان را به هر كس مي دهد كه با استفاده از كليد عمومي، پيغامهاي رمز قرار را به گيرنده مورد نظر ارسال نمايد. پس از دريافت پيغام با به كارگيري كليد رمز گشايي خاص قادر به خواندن پيغام خواهد بود.

همچنين پروتكل SET مي تواند اطلاعات كارت اعتباري را مستقيما از مصرف كننده به مؤسسه مالي بازرگان، بدون اجازه به وي براي دستيابي به اطلاعات حساب صحب كارت ارسال نمايد. بدين ترتيب مصرف كننده آسوده خاطر است كه هيچ كس امكان دسترسي به اطلاعات كارت اعتباري وي را پس از انتقال شماره حساب نخواهد داشت بازرگاني كه داد و ستدهاي خود را بر اين شيوه استوار نموده است نيز از لو رفتن شماره حساب مشتريان و خطراتي كه ممكن است از اين رهگذر به وجود آيد در امان است، زيرا اطلاعات كارت اعتباري به سرور سايت آنها وارد نمي گردد.

زماني كه يك پيغام از طريق پروتكل SET به رمز در آيد، يك ارزش عددي منحصر به فرد براي اين پيغام ايجاد مي گردد.

پروتكل SET از مجوزهاي ديجيتالي براي شناسايي همه طرحهاي ذينفع در يك معامله استفاده مي كند. وقتي يك مصرف كننده با استفاده از پروتكل SET اقدام به خريد مي كند. يك محور مجوز ديجيتالي از مصرف كننده براي بازرگانان ارسال مي گردد و هم زمان با آن پيغامي نيز از بازرگان براي مصرف كننده فرستاده مي شود.

مجوز ديجيتالي مصرف كننده به عنوان يك كارت اعتباري امضا شده براي بازرگان است. مجوز ديجيتالي به مثابه صحت اسم و آدرس و ساير اطلاعات مربوط به مشتري بوده و بازرگان اين اطمينان را پيدا مي كند كه كارت اعتباري از طرف يك متقلب و كلاهبردار مورد سؤ استفاده قرار نگرفته است. مجوز ديجيتالي به مشتري اين اطمينان را مي دهد كه اطلاعات مربوط به بازرگان از مجوزهاي قانوني در امر داد و ستد برخوردار بوده و اقلام خريداري شده براي وي ارسال خواهند گرديد.

 

تبادل مجوزهاي ديجيتالي در داد و ستدهاي SET مسئوليت اطلاعات مربوط به معامله را بر دوش مشتري و بازرگان مي گذارد، بنابراين اگر يك كصرف كننده، چيني را سفارش بدهد و جنس را دريافت كند، نمي تواند سفارش خود را انكار نمايد همين طور بازرگان نيز نمي تواند بعدا ادعا كند كه سفارش را دريافت ننموده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 17:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره جامعه شناسي و علم سياست

بازديد: 533

جامعه شناسي و علم سياست

جامعه شناسي مطالعه رفتار انسان در زمينه اجتماعي است. بنابراين جامعه واحد اساسي تحليل است و ازاين جهت جامعه شناسي با روانشناسي که واحد اساسي تحليل آن فرد انساني است تفاوت دارد. جامعه را مي توان گروهبندي متمايز و به هم پيوسته اي از افراد انساني تعريف کرد که در مجاورت يکديگر زندگي مي کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراواني مشخص مي شود که آن را از گروه بنديهاي انساني ديگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتي دارند متمايز مي کند.

اصطلاح جامعه شناسي را اگوست کنت که يکي از بنيادگذاران اين رشته است وضع کرد. هم کنت و هم هربرت اسپنسر يکي ديگر از نبيادگذاران جامعه شناسي، تاکيد کرده اند که جامعه واحد اصلي تحليل جامعه شناختي  است. تعيين بنيادگذاران يکي از رشته هاي تقريبا جديد دانشگاهي ممکن است کار نسبتا ساده اي به نظر برسد، اما هميشه مساله اي ذهني است و برخي از صاحبنظران ممکن است بخواهند نامهاي ديگري را از قبيل کارل مارکس ، اميل دورکيم  يا ماکس وبر ، بر آن اسامي بيفزايند يا حتي جايگزين آنها کنند. در هر صورت آنها خواه بنيادگذار جامعه شناسي بوده باشند يا نباشند، هر سه ، سهم عمده اي هم از جهت نظري و هم تجربي در پيدايش و توسعه جامعه شناسي داشته اند. مارکس دانشمندي صاحبنظر در چند رشته، از قبيل تاريخ، فلسفه سياسي و اقتصاد بود و البته فعالانه در سياست شرکت داشت. کاوشها و نظرهاي وي درباره رابطه بين سياست، اقتصاد و جامعه که او ناخواسته نام خود را به آنها داده دليلي گويا بر سهمي است که او در پيشرفت جامعه شناسي داشته است. انديشه هاي دورکيم در مورد تقسيم کار يا تخصصي شدن نقشها در جامعه نيز از اهميت بسيار برخوردار بود و مطالعات وي درباره مذهب و خودکشي نمونه هاي برجسته پژوهش جامعه شناختي، بويژه از نظر استفاده از آمار بود. وبر، هم منتقد مارکس و هم به وجودآورنده مفاهيم متعددي درباره دولت، قدرت، اقتدار، و مشروعيت و نقش انديشه ها يا نظامهاي ارزشي در تکامل و دگرگونيهاي جامعه بود. هر چند انديشه هاي مارکس و وبر در توسعه جامعه شناسي مهم بوده است، دليل بهتري وجود دارد که آنها را بنيادگذار جامعه شناسي سياسي بناميم. اما اين موضوعي است که بايد در مباحث بعدي مطرح شود.

بنا به تعريف، مي توان گفت که جامعه شناسي شامل علم سياست است. در هر حال، سياست در زمينه اي اجتماعي رخ مي دهد، اما به منزله يک رشته دانشگاهي، سياست تقريبا به طور کامل جدا از جامعه شناسي توسعه يافته است. در اروپا، مطالعه سياست از مطالعات حقوقي و بويژه و به طور منطقي از مطالعه قانوني اساسي نشات گرفت. در بريتانيا و تا اندازه اي کمتر در ايالات متحده، مطالعه سياست اساسا از مطالعه تاريخ سرچشمه گرفت. بديهي است اين هر دو تحول کاملا منطقي بودند ، اما به وضعيتي انجاميدند که در آن مطالعه سياست چندان وجه اشتراکي با جامعه شناسي نداشت. گذشته از هر اختلاف نظري در مورد ادعاي علومي مانند جامعه شناسي، روانشناسي و اقتصاد مبني بر « علم » اجتماعي بودن، اختلاف نظري درباره موضوع مورد مطالعه آنها وجود نداشته است. نه تنها علم سياست بيشتر به شبه علم بودن متهم گرديده ، بلکه همواره اختلاف نظر زيادتري درباره موضوع آن نيز وجود داشته است.

تعاريف سياست فراوانند و تعريفي وجود ندارد که به طور عام پذيرفت شده باشد. براي حل اين مشکل اغلب سعي شده است با مشخص کردن ماهيت يا مفهوم اصلي مطالعه سياسي، به گونه اي از بحث درباره تعريف سياست اجتناب شود. گفته مي شود که سياست حل تقاضدهاي انسانهاست؛ فرايندي است که جامعه از طريق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزيع، تصميمات را اتخاذ يا سياستها را تعيين مي کند؛ سياست، اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است. در عمل اين امر تنها مشکل تعريف را تغيير مي دهد، اما آن را حل نمي کند. با وجود اين، هر يک از اين مفاهيم معطوف به سوال معيني است : يعني اينکه چگونه در يک جامعه انسانها مسائل خود را با همنوعان خود و با محيطشان حل مي کنند ؟ در اين شيوه نگرش، موضوع علم سياست مطالعه خود مسائل، وسايلي که مي توان براي حل آنها به وجود آورد، عوامل، انديشه ها و ارزشهايي خواهد بود که افراد و گروهها را در تلاش براي حل اين مسائل تحت تاثير قرار مي دهند. برنارد کريک استدلال مي کند که « علم سياست يک موضوع مطالعه است و نه يک رشته مستقل... اين موضوع به وسيله يک مسأله تعريف مي شود» و آن مسأله نقش حکومت است که او آن را «فعاليت حفظ نظم» تعريف مي کند . اشاره نظم به معناي تنظيم روابط بين افراد و گروههاست و نه صرفاً به مفهوم محدود عبارت «نظم و قانون» . بنابراين اگر علم سياست مطالعه کارکرد حکومت در جامعه است.

اگر چه دانشمندان سياسي اي مانند کريک و جامعه شناساني مانند گري رانسيمن[1] (1965) وحدتي اساسي ميان علوم اجتماعي مشاهده مي کنند, از لحاظ آکادميک اين رشته ها تا اندازه زيادي به طور جداگانه توسعه يافته اند.

مطالعه سياست به طور خاص و دقيق گرايش زيادي به تمرکز بر مطالعه نهادهاي سياسي نظير دستگاههاي اجرايي و قانونگذاري , احزاب سياسي و بوروکراسيها و دستگاههاي اداري مرکزي محلي نشان داد و تنها بعدها به مطالعه حوزه هايي مانند فرآيندهاي انتخابي , قانونگذاري , سياستگذاري و فرايندهاي سازماني و اداري پرداخت. دانشمندان سياسي نيز به تدريج به حوزه هاي ديگري که اکنون براي درک سياست , اساسي در نظر گرفته مي شوند علاقه مند گرديدند.

براي مثال اگر چه اِي.اِف.بنتلي[2] نخستين کتاب درباره گروههاي فشار يا گروههاي ذينفع را در سال 1908 منتشر کرد , تا دهه 1950 دانشمندان سياسي چندان توجهي به سياست فشار[3] نشان ندادند. به هر حال , دو تحول به هم وابسته ديگر بود که موجب رشد جامعه شناسي سياسي مدرن گرديد.

نخستين تحول , پيدايش رويکرد رفتاري در علوم اجتماعي براي مطالعه پديده هاي اجتماعي بود. رفتارگرايي[4] نخستين بار و نيرومندتر از همه در ايالات متحده ظهور کرد و از آنچه به مطالعات رفتاري در روانشناسي معروف گرديده بود نشات گرفت. همانگونه که اصطلاح « رفتارگرا » نشان مي دهد، اين مطالعات بر مشاهده و تحليل رفتار فردي و گروهي متمرکز گرديده بود و اغلب در تجربيات آزمايشگاهي از حيوانات استفاده مي شد. تاکيد زيادي بر سنجش دقيق و منظم و بر تلاش براي اثبات وجود الگوهاي رفتاري وجود داشت که مي توانست اساس ايجاد فر ضيه هاي مربوط به قوانين رفتار را تشکيل دهد. دانشمندان اجتماعي ديگر نيز بويژه در جامعه شناسي و بعدها در علوم سياسي شروع به استفاده از روشهاي مشابهي کردند و بر اهميت نيروي تفکر، سنجش دقيق و به وجود آوردن تعميمهاي مبتني بر تجربه و عينيت تاکيد ورزيدند ( ر.ک.يولا، 1963 ، 1969 ).

تحول بعدي، توجه خاص دانشمندان سياسي امريکا به مطالعه سياست کشورهاي جهان سوم يا کشورهاي در حال توسعه بود، يعني آن بخشهايي از جهان در افريقا، آسيا و امريکاي لاتين که در اکثر موارد تابع حکومت استعماري، يا مانند چين تحت نفوذ گسترده غرب بودند. در مطالعات تطبيقي اوليه، گرايش بر اين بود که از الگوي سنتي تحليل نهادي پيروي کنند و به محيط اجتماعي و فرهنگي اي که اين نهادها در آن عمل مي کردند و تفاوتهايي که اين موضوع ممکن بود پديد آورد توجه نسبتا اندکي نشان مي دادند. انتقاد از رويکرد سنتي گاهي مبالغه آميز بود، اما به هيچ وجه بي اساس نبود.

اين دو تحول، بسياري از دانشمندان سياسي را به همکارانشان در علوم اجتماعي ديگر و بويژه جامعه شناسي خيلي نزديکتر کرد. به طور قابل ملاحظه اي و گرچه نه منحصراً ، انديشه هاي تالکوت پارسونز توجه تعدادي از دانشمندان سياسي را مخصوصاً به توسعه نظريه سيستمها جلب کرد. کتاب وي تحت عنوان نظام اجتماعي ( 1951 ) تاثير قابل ملاحظه اي فراتر از قلمرو و جامعه شناسي داشت. پارسونز استدلال مي کرد که همه جوامع يک نظام اجتماعي را تشکيل مي دهند که در درون آن تعدادي از خرده نظامها فعاليت مي کنند. بعلاوه، او استدلال مي کرد که نظام اجتماعي خود تنظيم شونده و خودسازگار شونده است و خود را با تغيير شرايط انطباق مي دهد. حالت طبيعي نظام اجتماعي حالت تعادل است و در پاسخ به تقاضاهاي مورد انتظار خود را با تغييرات سازگار مي کند تا دوباره حالتي از تعادل به وجود آورد. اين حالت تعادل معمولا با اجراي درست و ضروري تعدادي از کارکردها که هر يک توسط بخش متفاوتي از نظام انجام مي گيرد به دست مي آيد و حفظ مي شود. بدينسان کارکرد حفظ الگو ( يعني کنترل تنش در درون نظام ) توسط خرده نظام فرهنگي، کارکرد سازگاري، يا توزيعي توسط خرده نظام اقتصادي، کارکرد يکپارچگي ( يعني هماهنگي روابط دروني ميان اعضاي نظام ) توسط خرده نظام حقوقي و تنظيم کننده و کارکرد دستيابي به هدف ( يعني بسيج افراد و منابع براي دستيابي به هدفهاي جمعي )، به وسيله خرده نظام سياسي اجرا مي شود. نظريه نظام اجتماعي پارسونز به نظريه کارکردگرايي ساختاري نيز معروف است، چون کارکردهاي ضروري براي بقاي نظام به وسيله ساختارها يا الگوهاي رفتاري اي اجرا مي گردد که هر خرده نظام را تشکيل مي دهد.

 

 

 

پيدايش و گسترش جامعه شناسي سياسي

همه رشته ها و موضوعات، رشته هاي فرعي يا حوزه هاي تخصصي تر مطالعه و تحقيق خود را ايجاد مي کنند، اما جامعه شناسي سياسي در حالي که از اين جهت منحصر به فرد نيست، مي کوشد دو علم اجتماعي مهم را زير سيطره خود درآورد. اساساً جامعه شناسي سياسي مي کوشد پيوندهاي ميان سياست و جامعه را مطالعه کند و با تحليل رابطه بين ساختارهاي اجتماعي و ساختارهاي سياسي و بين رفتار اجتماعي و رفتار سياسي، سياست را در زمينه اجتماعي آن قرار دهد. بدينسان جامعه شناسي سياسي آن چيزي است که جيوواني سارتوري ( 1969 ، ص 19 ) آن را يک « دورگه ميان رشته اي » ناميده است. بدين گونه جامعه شناسي سياسي از هر دو رشته اي که مي کوشد آنها را زير سيطره خود درآورد بسيار سود مي جويد، اما با در نظر گرفتن تاريخ پيدايش و توسعه هر يک از آنها بجاست بگوييم که دو فردي که بيش از همه حق دارند بنيادگذار جامعه شناسي سياسي باشند ارتباط نزديکتري با جامعه شناسي داشتند تا با علم سياست. بدون ترديد آنها کارل مارکس و ماکس وبر هستند که هر دو معتقد بودند سياست به گونه اي گزيرناپذير ريشه در جامعه دارد.

مارکس به توسعه جامعه شناسي سياسي کمک بسياري کرده است و سهم وي در سه حوزه مختلف نظريه عام، نظريه خاص و روش شناسي قرار مي گيرد. مارکس به پيروي از هگل نظريه اي درباره اجتناب ناپذيري تاريخي عرضه کرد، اما بر خلاف هگل او نظريه خود را بر تضاد مادي نيروهاي اقتصادي مادي نيروهاي اقتصادي هم ستيزي قرار داد که ناشي از وسايل توليد است و به سرنگوني نهايي سرمايه داري و ايجاد يک جامعه بي طبقه مي انجامد. اساساً مارکس استدلال مي کرد که طبيعت هر جامعه به شيوه توليد مسلط در آن جامعه بستگي دارد که رابطه بين افراد و گروهها و انديشه ها و ارزشهاي مسلط در آن جامعه را تعيين مي کند. بنابراين دگرگوني بنيادي در جامعه به دنبال تغييرات عمده در شيوه توليد به وجود مي آيد. تفسير مارکس از تاريخ بر ستونهاي دوگانه نظريه اقتصادي و اجتماعي نهاده شده بود. او نظريه ارزش کار ديويد هيوم را توسعه داد و نظريه هاي ارزش اضافي و بهره کشي از نيروي کار را پديد آورد و اين نظريه ها اساس نظريه جامعه شناختي اصلي او، يعني مبارزه طبقاتي را تشکيل دادند. او همچنين يک نظريه بيگانگي به وجودآورد که استدلال مي کرد طبقه يا طبقات فرودست در جامعه سرانجام انديشه ها و ارزشهاي طبقه حاکم را رد مي کنند و انديشه ها و ارزشهاي جايگزين و در نهايت انقلابي اي پديد مي آورند که اساس مبارزه طبقاتي را تشکيل مي دهند. اما پيش از اين مرحله بايد آگاهي طبقاتي که يکي ديگر از مفاهيم مهم مارکس، يعني ادراک طبقات فرودست از موقعيت حقيقي شان در رابطه با وسايل توليد و بنابراين در جامعه است توسعه يابد.

 

جامعه شناسي سياسي ايران
دکترعلي رضا ازغندي

 

تاريخچه جامعه شناسي وعلم سياست درايران

 

مطالعه جامعه شناسي سياسي ايران به لحاظ ماخذ شناسي، از سه نوع منبع استفاده مي­کند؛ اولين نوع اين منابع مآخذ سنتي، شامل کتيبه­ها، زمين شناسي­ها، باستان شناسي­ها مي­باشد. شريعت نامه­ها( که به بررسي خلقيات و هويت ايرانيان مي­پردازند) و سياست نامه­ها( شامل تذکره نامه­ها و پندنانه­ها) ، نوع دوم منابع مطالعه جامعه شناسي هستند. نوع سوم منابع مطالعه جامعه شناسي سياسي ايران، خود به دو کونه فرعي تقسيم مي­شوند: الف) منابع اوليه و ب) منابع ثانويه. منابع اوليه خود به دو دسته منابع سنتي ( پروتکل­هاي دولتي، مصوبات مجلس، قراردادهاو...) و منابع جديد ( ميداني، مصاحبه، سفرنامه، خاطرات و...) تقسيم مي­گردد. منابع ثانويه از لحاظي به منابع ثانوي سنتي( پروتکل­ها) و منابع ثانوي جديد( رساله­هاي دکترا) ؛ و از لحاظ ديگر به منابع ثانويه­اي که به منابع اوليه استناد کند( مانند کتاب علي اصغر شميم) و رساله­هاي دکترا تقسيم مي­گردد.

 

مطالعه جامعه شناسي سياسي ايران به لحاظ قالب­هاي نظري به نگرش­هاي : تاريخي، اثبات گرايانه، فرهنگي، گفتماني، وتاويلي قابل تقسيم است.

اين موضوع به لحاظ مقاطع تاريخي مورد مطالعه به ملاک­هاي مختلفي دوره بندي مي­شود: براساس يک دوره بندي ، جامعه شناسي سياسي ايران را مي­توان به سه دوره:  قرون ميانه، عصر علم ، و عصر تضاد و اضطراب تقسيم کرد( اين دوره بندي معادل تقسيم بندي جامعه شناسي است). بشيريه در تقسيم بندي ديگري به لحاظ گفتماني، مقاطع مطالعاتي را چهار دوره تقسيم مي­کند: قرن هفده و هجده؛ جنگ اول جهاني؛ سال­هاي مابين جنگ جهاني دوم تا 1980؛ و از 1980به بعد. در دوره بندي ديگري، مطالعات جامعه شناسي سياسي و جامعه شناسي سياسي ايران به لحاظ انديشگي، به چهار دوره: ليبراليسم/ مارکسيستي؛ مردم سالاري/ رفاهي؛ فاشيسم؛ نئوليبرالي/ جهاني شدن تقسيم مي­گردد.

منظور از جامعه شناسي سياسي در درک کلاسيک که ريشه درفلسفه قديم داشت ، تلاشي فکري  بود تا پديده­ها و کنش­هاي ساختارهاي سياسي را تبيين کند. ريشه اين نوع جامعه شناسي به يونان باستان برمي­گردد که در آن فيلسوفان درپي تحقق جامعه آرماني بودند؛ اما دردرک جديد، ريشه جامعه شناسي به تحولات عصر جديد قرون هجده تا بيست مربوط مي­شود که درقالب اثبات گرايي بيان شد.

 جامعه شناسي سياسي درايران

جامعه شناسي سياسي ايران به دو دوره جامعه شناسي سياسي سنتي/ غير دانشگاهي؛ و جامعه شناسي سياسي دانشگاهي تقسيم مي­گردد. جامعه شناسي سياسي دانشگاهي ايران، خود داراي  رويکردهاي توصيفي و نظري است ( که رويکرد نظري خود به رويکرد نظري اثبات گرايي و رويکرد نظري مارکسيسني تقسيم ميشود).

 مرحله اول جامعه شناسي ايران( جامعه شناسي سنتي)

شکوفايي تحقيقات اجتماعي غير حکومتي/ غير رسمي، به سالهاي پيش ازشکل گيري مشروطه بازمي­گردد و مقارن دوران پيدايش انديشه آزادي خواهي و مشروطه طلبي است­. اين دوره از نظر نگارش، کوشش و کار فلسفه سياسي و حکومت پربار است. به خلاف اين که فلسفه و کار درجهت جامعه شناسي در معني امروزي آن نيست؛ اما توفيق کوشش­هاي متفکران اجتماعي در تسهيل مطالعات اجتماعي بعدي و توسعه دانش و بينش اجتماعي مردم و تاثير دگرگون ساز اين کوشش­ها در جريانات اجتماعي ( به خصوص نهضت تنباکو و مشروطه ) بديهي است. در مطالعه افکار نمايندگان برجسته اجتماعي و سياسي اين دوره ابتدا بايد از ساختار طبقاتي، شيوه و ابزار توليد، روابط طبقاتي، و ساختار طبقاتي آن­ها سخن گفت. همچنين دراين زمينه علاوه بر عوامل داخلي ، به تاثيرات تحولات ( اجتماعي و دگرگوني سياسي ) بين المللي اواخر قرن نوزده توجه داشت. به عقيده برخي، بيان مفاهيم و انديشه­هاي آزادي خواهي جديد ايران متاثر از جريانات قرن قبل فرانسه است که زمينه ساز انقلاب 1879 فرانسه شد. 

سالهاي اواخر قرن نوزده( بيست سال آخر سلطنت ناصرالدين شاه و ده سال سلطنت مظفرالدين شاه)، سالهاي مبارزه روشنفکران آزادي خواه، با الهام از آراي متفکران آزادي خواه است. روشنفکراني مانند زين الدين مراغه­اي ، آقا خان کرماني ، طالب اف، آخوندزاده و... چه از طريق رمان، نوشته­هاي علمي، انتشار ادبيات سياسي زيرزميني، و مشارکت مستقيم ؛ و چه با حضور علني د رصحنه، نشانه بينش اجتماعي و نظرات نسلي از متفکران اجتماعي شدند که از آثار و افکار مادي و معنوي شان ، زندگي مردم را تفسير مي­کرده و راه مشروطيت و برپايي قانون را هموار کردند. از اين روست که فرمان­هاي اول تا سوم مشروطه، قانون اساسي و متمم آن ، ونظام نامه صنفي دوره مشروطيت تجلي و نمود افکار ناظم الاسلام کرماني و قزويني است تا تلاش­هاي علما ( در اين زمينه تنها ماده دوم متمم قانون اساسي حاصل تلاش شيخ فضل الله نوري است). از لحاظ تاثير گذاري بر افکار اجتماعي ايران ، بايد نقش کساني که به فرانسه رفته و با انقلاب مشروطه فرانسه از نزديک آشنا شده بودند مانند آقا خان کرماني ، آخوند زاده و طالب اف ، از ياد نبرد. اما در اين ميان دو نفر بسيار تاثير گذار هستند: آقاخان کرماني که درتاريخ نگاري اجتماعي ايران انقلابي به راه انداخت و تاريخ نگاري رسمي درباري را به تاريخ نگاري اجتماعي مردمي تبديل کرد. ناظم الاسلام کرماني نيز، با نگارش کتاب " تاريخ بيداري ايرانيان"،  سهم بزرگي درتغيير نگرش جامعه شناسي توصيفي به جامعه شناسي نظري در ايران دارد. مطالعات و کوشش­هاي اين افراد و ديگران در امور سياسي پيش ا زمشروطه، عمدتا به اعتبار افکاراجتماعي و سياسي و بيشتر به مقتضاي ترقي خواهي و مبتني بر فلسفه سياست و حکومت است. در تحليل نهايي مي­توان گفت اين گونه علم الاجتماع به فلسفه سياسي نزديکتر است تا به جامعه شناسي  در مفهوم خاص آن. تمامي اين شخصيت­ها از مهمترين روشنفکراني هستند که با آثار انتقادي خود در دوران سلطنت ناصرالدين شاه ( با هر انگيزه ) مي­خواستند يک مبارزه فکري را ازدرون و بيرون آغاز کنند تا که ايرانيان هموطن خود را که از بي­ثباتي سياسي و عقب ماندگي اقتصادي خسته و ناخشنود بودندرهايي بخشند. 

 مرحله دوم جامعه شناسي ايران ( جامعه شناسي رسمي)

اين مرحله با تاسيس دانشگاه تهران آغاز مي­شود. دانشگاه تهران با شش دانشکده به وجود آمد که حاصل ادغام موسسات پيشين است. دانشکده حقوق وعلوم سياسي با ادغام مدرسه علوم سياسي، مدرسه حقوق و مدرسه اقتصاد ايجاد شد. دانشکده علوم تربيتي و دانشکده کشاورزي باتاسيس دانشگاه تاسيس شدند. رشته جامعه شناسي در سال 1325در دوره پهلوي دوم ايجاد شد. دراين زمان، با گسترش رشته­ها ، شاهد افزايش دانشجويان د رکل علوم اجتماعي هستيم. جامعه شناسي در ميان علوم اجتماعي گسترش يابنده متولد شد. در ديگر دانشگاه­ها به اقتضاي تاسيس دپارتمان ادبيات و علوم  انساني، جامعه شناسي به وجود آمد و شعبه­هاي داخلي ديگر يافت که مصادف  با تغيير نظام آموزشي فرانسه به امريکايي از اواسط دهه 1940 بود. از اوايل دهه 1340با رونق کمي و کيفي علوم انساني مواجه هستيم . در سال 1351 علوم اجتماعي گسترش بيشتري مي­يابد و گروه علوم اجتماعي دانشگاه تهران به دانشکده علوم اجتماعي و تعاون تبديل مي­شود. گروه­هاي اين دانشکده عبارت بودند از: جامعه شناسي، انسان شناسي، جمعيت شناسي و تعاون. در اين زمان موسسه علوم وتحقيقات اجتماعي نيز بوجودآمد و جامعه شناسي عمومي در ايران شکل دانشگاهي به خود گرفت و درديگر دانشگاه­ها ي کشور رواج يافت. اما به موازات جامعه شناسي رسمي، تحليل مسايل سياسي به صورت غير رسمي ادامه يافت . براساس تحقيقات انجام شده پيش از انقلاب  بررسي ابعاد اجتماعي مختلف در بيرون دانشگاه بيشتر از داخل آن بود . دلايل اکراه استادان دانشگاه به مسايلي مانند:

ü      رسمي بودن تحصيلات درايران و نه خصوصي بودن آن

ü      غير سياسي بودن استادان

ü      مشکلات مالي آن­ها 

مربوط است. تنها مورد بر اساس حجم و اطلاعات زياد معطوف به جامعه شناسي روستايي ، يا تکيه برمنابع خارجي د رجامعه شناسي سياسي است. علاقه به جامعه شناسي سياسي تحت تاثير خارج رفتگان و تجددگرايي به عنوان يک روش زندگي است.  نسل بعد به مسايل ايلاتي علاقه مند شدند( مهدي اماني و نادر افشار) ، احمد اشرف و محمود معتمدي  نيز به مسايل فرهنگي علاقه يافتند. مهم ترين جامعه شناسان داخل دانشگاه در پيش از انقلاب عنايت، بزرگمهر، زرياب خويي، احسان نراقي، شاپور راسخ، احمد اشرف، و در خارج از دانشگاه صادق هدايت، جلال آل احمد، صادق چوبک، علي شريعتي، حسين آريان پور، علي محمد کاردان بودند.

درجمع بندي بايد گفت مطلوبيت جامعه شناسي از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامي به دليل تنوع آن است. در ميان گرايشات جامعه شناسي ، در ايران پيش از انقلاب ( 72سال مشروطه) مظلومترين گرايش جامعه شتاسي ، جامعه شناسي سياسي است . اگر از کتاب نخبگان سياسي ايران زهرا شجيعي و چند کتاب ترجمه ديگر صرفه نظر کنيم اين گرايش در بدترين شرايط قرار داشت. در پيش از انقلاب علاوه بر جامعه شناسي مارکسيستي ما شاهد گسترش و رواج جامعه شناسي اثباتي، وجامعه شناسي تلفيقي هستيم. آن چه که مطالعات جامعه شناسي را اثباتي کرد عواملي ازقبيل موارد ذيل ­hند :

 ورود جامعه ايران به دوره زماني با شيوه توليد جديد( پيدايي بورژوازي ايراني / کمپرادور) در اين زمان سرمايه از زمين و آب به نفت تبديل شد( هر چند از لحاظ انباشت سرمايه تحولي ايجاد نشد)   و موجب پيدايش قانون و دانشگاه گرديد

از جنگ جهاني اول نفوذ کمونيسم روسي د رجامعه روشنفکري  بالا گرفت و در جنگ جهاني دوم حزب توده آنها را جذب کرد . به اين ترتيب دو موج نوگرايي غربي و مارکسيستي را در جامعه روشنفکري شاهد هستيم.

ü      ايجاد موسسات تمدني در ايران موجب گسترش مراکز علمي شد

ü      حضور نيروهاي تحصيل کرده د رديوانسالاري و برنامه ريزي آنها

ü      حمايت سياسي- اقتصادي دولت

اما پرسش مهم اين است که تحول و پويايي نظري بالا متکي به چيست؟ و در چه بخشهايي از جامعه شناسي مي­باشد؟ 

باانقلاب اسلامي همه سبک­هاي بالا فرو پاشيد. با انقلاب فرهنگي ، جامعه دانشگاهي وفرهنگي وارد مرحله جديدي شد که پيش از اين نبود. ماهيت انقلاب ( اسلامي و فرهنگي) و انقلاب فرهنگي با سه سال تعطيلي دانشگاه ، سرآغاز جديدي از مطالعه فرهنگ ايران است ( از جمله جامعه شناسي و علوم انساني ، به ويژه قدرت روحانيون در بازنگري دروس علوم انساني که بسيار مهم است) . آيه الله مصباح درآن زمان هدف اصلي انقلاب فرهنگي را بيش از هر چيز ، تحول عميق در علوم انساني دانست و ازوابسته ترين علوم انساني به غرب را جامعه شناسي و علم سياست اعلام کرد. از اين رو بر تغيير محتوايي اين دو دانش تاکيد بيشتري شد واز اين رو تا اواخر سال 1361 که تمام رشته­ها بازگشايي شد، ستاد انقلاب فرهنگي از بازگشايي دوباره رشته­هاي علوم انساني و جامعه شناسي و سياست تعلل کرد. در جامعه شناسي کل سازمان اين رشته تغيير يافت و علوم اجتماعي با شش گرايش ايجاد شد: ارتباطات اجتماعي، خدمات اجتماعي، دبيري علوم اجتماعي، تعاون و رفاه اجتماعي، پژوهش گري اجتماعي. اين گرايش­ها به منظور تربيت کادرهاي فني و تخصصي ادارات دولتي بوجود آمد. از سوي  ديگر نظريات هم تغيير کرد و گرايشات مارکسيستي و اثباتي به تعارض  تفکرات اسلامي  با تفکرات مارکسيستي –اثباتي روي آورد. در اين راستا کرسي هاي استادي هيات علمي آمريکايي و فرانسوي جاي خو درا به استادان ايراني داد. به اين ترتيب جامعه شناسي استقلال خود را ازدست داد . دلايل اين امر عبارتنداز:

ü      دولت بسيار قدرتمند که استقلال علم را کاهش داد

ü      رانت خواري دولتي که باعث کاهش استقلال علم شد

نبود اجماع فکري و سياسي و تداوم وارداتي بودن جامعه شناسي و عدم توان دانشمندان ايراني براي هماهنگ کردن قواعد عام جامعه شناسي با شرايط ايران

ارتباط دين و سياست ونقشي که در چند هويتي کردن ايران بازي مي­کند

فرهنگ ايراني غير مستقيم که فاقد استقلال لازم بوده که تداوم شرايط پيش از انقلاب  را تداعي مي­کند.

پس از جنگ ، اساتيد علوم اجتماعي دانشگاهي و بيرون آن عمدتا تحقيقات معطوف به حفظ امنيت داخلي و دستاوردهاي انقلاب را انجام  دادند. د رهشت سال جنگ  تحقيقات تحت الشعاع مسايل نظامي بود اما پس از آن با انتشار مقالات علمي دانشگاهي و غير دانشگاهي شاهد موضوعات اجتماعي  هستيم . دستگاه حکومتي به صورت فعال و متنوع  بيش ا زفعاليت همکاران دانشگاهي د رمسايل آسيب شناسي اجتماعي سرمايه گذاري و تحقيق مي­کند. در سالهاي اخير افراد زيادي با تحصيلات دانشگاهي يا غير آن بيرون از دانشگاه به بررسي مسايل جمعيتي ، تحرک اجتماعي، نخبگان، اخلاق و فرهنگ پرداخته­اند که براي نسل­هاي آتي اين رشته بسيار آموزنده خواهد بود. 

 

نيروهاي اجتماعي

برخي از نويسندگان ، جامعه شناسي سي سياسي ايران  را از دولت آغاز مي­کنند- همان گونه که دراين کتاب چنين است – در مقابل، عده­اي ديگر آن را با مطالعه طبقات اجتماعي شروع مي­کنند. با توجه به تنوع قوميت­ها و تکثر اجتماعي در جامعه ايران نمي­توان مانند دولت، درايران از طبقات اجتماعي صحبت کرد؛ اما درسنجش و ارزيابي قشربندي اجتماعي مي­توان به چند معيار وديدگاه توجه کرد: معيار اقتصادي يعني توجه به شيوه و ابزار توليد، مالکيت ابزار توليد، درآمد و روابط اجتماعي. بيشترمنابع غربي از معيار اقتصادي براي بررسي ساختار طبقاتي و قشربندي اجتماعي استفاده مي­کنند. در منابع درسي وزارت آموزش و پرورش در مقطع دبيرستان بر مالکيت آب و زمين تاکيد مي­شود. معيار بهتر وبلکه بهترين معيار دراين زمينه، معيار و ديدگاه ماکس وبر است که بر عوامل سياست، سازمان و منزلت تاکيد مي­کند.  سومين معيار و ديدگاه، ديدگاهي است که بر عوامل سياسي ، يعني ميزان تاثير گذاري نيروها بر فرايند سياست گذاري دستگاه حکومت  توجه مي­کند.

هواداران به ديدگاه ماکس وبر،. معتقد هستند که در بررسي جوامع در حال تغييري مانند ايران مي­توان ديدگاه ماکس وبر را مورد استفاده قرار داد. آن­ها با اتخاذ رويکرد جامعه شناسي تاريخي و سازماني ، بر طبقاتي بودن جامعه ايران تاکيد مي­کنند. اين عده جامعه ايران را به لحاظ سازماني و تاريخي داراي سه طبقه مي­دانند، درحالي که ديدگاه­هاي  سياسي واقتصادي براي جامعه ايران بيش از سه طبقه درنظر مي­گيرند.

 اما قشربندي اجتماعي را چگونه مي­توان پذيرفت؟ و کدام ديدگاه ازآن مناسب جامعه کنوني ايران  است؟ بدون ترديد ادعاي علوم اجتماعي و جامعه شناسي را نمي توان با تکيه بر يک علت و در چارچوب يک نظريه خاص تدوين کرد، از اين رو تاريخي تر، علمي­تر و عقلاني تر آن است که براي پاسخ گويي به مسايل اجتماعي مانند قشربندي اجتماعي عناصرو عوامل خاص را با عنايت به عناصر زمان و مکان به کمک گرفت. بنابه تعريف هاي ارايه شده که جنبه تک ساحتي دارند نقد هم برآن­ها وارد مي­شود.

از مهم ترين و عمومي­ترين ديدگاه­ها، رويکرد اقتصادي است که با تاکيد بر نظرات مارکس  مطرح شده است و تمام تحولات اجتماعي را برخاسته از عوامل اقتصادي مي­داند. مارکس و هوادارن ابزار توليد را معيار تعارضات طبقاتي و تشخيص طبقات اجتماعي مي­دانند. مارکس در بيانيه مانيفست که خلاصه مقلات او در روزنامه شهر کلن بود به اين ديدگاه اشاره مي­کند. او تاريخ جوامع امروز را  تاريخ مبارزه طبقاتي مي­داند و مي­گويد با پيدايش سرمايه داري ستم گري طبقه جديد بر ستمگري طبقات ديگر افزوده شد. مارکس تاريخ را به پنج مرحله تقسيم مي­کند اما دگرگوني درساختارهاي اجتماعي را مورد توجه قرار نمي­دهد و همه اين مراحل را طبقاتي مي­داند،تنها استثناي مارکس جوامع آسيايي است مي­داند،در حالي که ديگر انديشمندان تنها استقرار بورژوازي را در جوامع طبقاتي مي­دانند. برخلاف نظريات مارکس مارکسيست­هاي روسي ميان جوامع آسيايي و اروپايي تفاوتي قايل نيستند اما مارکسيست­هاي مستقل شيوه توليد آسيايي را مي­پذيرند. درعين حال پيدايش جوامع پنج مرحله­اي يا آسيايي را زاييده تعارضات نهفته و آشکار ميان طبقات مي­دانند. در صورت بندي فئوداليته، ارباب دربرابر رعيت و در صورت بندي سرمايه داري بورژوا در برابر کارگر قرار مي­گيرد. براين اسا س در هر جامعه و شرايط اجتماعي و اقتصادي مي­توان نيروهايي را شناسايي کرد که بر اثر نقش شان در توليد، ميزان درآمد، روابط با فرايند توليد و دستگاه حکومتي متفاوتند. مفهوم طبقه از نظرمارکس اولا گردهمايي و تجمع افرادي است که درسازمان توليد وظيفه يکساني دارند، ثانيا داراي منافع مادي مشترکي هستند و ثالثا از همبستگي طبقاتي برخوردار مي­باشند، و رابعا داراي آگاهي طبقاتي ­اند که بربنياد ستيز  وايدئولوژي طبقاتي شکل مي­گيرد. هر چند در يک سده اخير رخدادهاي بنياديني در جوامع رخ داده است ومتاثر از اين تحولات، تغييراتي در ساختار طبقاتي و قشربندي اجتماعي صورت گرفته است، اما عقايد مارکس هنوز درباب مفهوم طبقه جايگاه خاص خود را حفظ کرده است. گرچه استدلال­ها ونظرات فلسفي مارکس و هواداران اوليه و بعدي او دردفاع از خصلت زيربنايي اقتصادي درتبيين و بررسي ساختار اجتماعي جوامع مختلف، نه تازگي دارد و نه به آن­ها اختصاص، سال­هاست که دانشمندان غير مارکسيست وجامعه شناسان واقع گرا و نظريه پردازاني مانند گيدنز، دراندروف، بوريک ضمن پذيرش واقعيت تاثيرنابرابري ­هاي اجتماعي ، به بررسي مسايل اجتماعي ناشي از چگونگي تقسيم درآمدها، شيوه ابزار توليد، واقعيت معيشتي مردم و حرفه­هاي مختلف به عنوان عوامل ايجاد کننده تاريخ و پيدايش طبقات توجه مي­کنند. ذکر اين نکته نيز ضروري است که از ياد نبريم که ديدگاه اقتصادي مزبور صرفا مارکسيستي نيست، بلکه علاوه بر عامل اقتصاد به عوامل ديگر نيز نظر دارد.

دومين ديدگاه که دراين جا مورد بررسي قرار مي­گيرد، ديدگاه ليبرالي وبري است. ماکس وبر به عنوان اقتصاددان و جامعه شناس( دين، حقوق، طبقات، نخبگان و...) نظريه پردازي کرده است. وبر شخصيتي است که توجه جامعه دانشگاهي به ويژه پس از انقلاب ايران را به خود جلب کرده است. از ميان دلايل اين امر مي­توان به مطالعه تاريخ اديان به وسيله وبر و شاني که به پيامبر اسلام ابراز مي­دارد، مواضع انتقادي اواز مارکسيسم، و توان نظريه او براي تحليل ساختار بندي و قشربندي اجتماعي جوامع جهان سوم و ايران ( به دليل چند عاملي بودن نظريه او) نام برد.

موارد تفاوت ديدگاه­هاي وبر و مارکس را مي­توان درموارد ذيل خلاصه کرد:

1. مارکس  و مارکسيست­ها  طبقات را براساس مناسبات توليد و درآمد ارزيابي مي­کنند در حالي که وبر و هواداران او عمدتا درنگاه به طبقه براساس مناسبات بازار به اين مقوله توجه مي­کنند و موقعيت هر فرد را براساس شناسايي اواز انواع سازو کارهايي که موجب نابرابري­ها از نظر قدرت مي­گردد مورد توجه قرار مي­دهند.

2.  محدود کردن طبقه به مناسبات بازار از ديدگاه وبري به معناي آن است که طبقات در دوره سرمايه داري به وجود مي­آيند در حالي که  مارکسيست­هامعتقد هستند که طبقات پيش از نظام سرمايه داري وجود داشته­اند. يعني د رچارچوب مناسبات سرمايه داري و وجود دو طبقه مالک ابزارتوليد و کارگران.

3.  وبر دررد ديدگاه مارکس حاضر به پذيرش بهره کشي طبقات به ويژه در تاريخ معاصر نمي­باشد و به جاي تعارض ميان اين دو گروه از وفاق سخن مي­گويد.

4. وبر ايده­هاي مارکسيستي را براي تاريخ معاصر اروپا و امريکا از بعد طبقاتي وسياسي ( حاکميت حزب سوسياليست) رويايي بيش نمي­داند و از اين رو معتقد است ايده زوال دولت اعتبار خود را از دست داده است. او مي­گويد برپا کردن جامعه بدون طبقه مارکس براساس ايدئولوژي پرولتاريا مانند ديگر ايدئولوژي­ها تنها امري به منظور سرپوش نهادن بر منافع سياست مداران و حاکمان و صاحبان قدرت است.

5. مارکس به نقش تعيين کننده طبقه متوسط جديد درتعيين سرنوشت جوامع جديد بها نمي­دهد و پيش بيني مي­کند بورژوازي در روند تاريخي در درون طبقه کارگر حل خواهد شد در حالي که وبر چنين چيزي را محتمل نمي­داند و مي­گويد اين امر اتفاق نيفتاده و درآينده نيز پيش نخواهد آمد.

6. وبر مطالعه تاريخي- اجتماعي جوامع را مورد توجه قرار مي­دهد و عقلايي تر شدن اين جوامع و تاثير آن بر روندهاي سياسي- اجتماعي را مورد بررسي قرار مي­دهد. عقلايي شدن يعني سازمان دادن به زندگي به وسيله تقسيم و سهم سازي فعاليت­هاي گوناگون برپايه شناخت دقيق روابط ميان انسان­ها با ابزارها و محيط شان با هدف دستيابي به کارآيي و بازده بيشتر. به اعتقاد او هر اندازه جامعه سازمان يافته تر، با نظم تر و عقلايي ترشود شرايط بروز جنگ و ستيز کاهش مي­يابد و با اصلاح ديوانسالاري و شيوه­هاي اجرايي برعمر کارآمدي دولت به مثابه کارگزار ملت افزوده مي­شود.

 

خلاصه آن که از نظر وبر طبقه اجتماعي از مجموعه­اي از افراد تشکيل شده است که از نظر فرصت يابي و نفوذ اقتصادي و جنبه قدرت سياسي و حزبي و منزلت اجتماعي – شان – مشترک هستند. عضويت طبقاتي به ميزان قدرت شخص درنظام اقتصادي دلالت دارد اما يک طبقه اقتصادي الزاما نبايد از منابع اقتصادي گروه آگاهي داشته باشد بلکه همبستگي آن­ها از ويژگي­هاي ابزاري مشابه است. طبقات اقتصادي زماني به طبقات اجتماعي تبديل مي­شوند که از بيگانگي گروهي به آگاهي از موقعيت­هاي طبقاتي دست يابند. به نظر وبر گروه­هاي منزلتي نيز بر حسب قدرت ترسيم مي­شوند اين گروه­ها از آبروي اجتماعي يا حيثيت توزيع شده در نظام منزلتي سرچشمه مي­گيرند ضمن اين که اين گروه­ها از سبک و سياق زندگي و شيوه رفتاري خاص خود برخوردار هستند که آن­ها را از ديگران جدا مي­کند. اعتبار اجتماع هر شخص و گروه ، بازتابي از زندگي گروهي اوست وبراين اساس روابط گروهي و طبقاتي شکل مي­گيرد و قدرت سياسي به معناي تشکل­هايي است که داوطلبانه به طور منظم و به صورت عقلايي براي پيگيري منافع جمعي سازمان دهي مي­شوند و به ميزان قدرت و نفوذ خود ديگران را واردار به پيروي از خود مي­کنند. سازمان­ يافتگي و احساس همبستگي جمعي يا نبود آگاهي نيروها به سازمان يافتگي عامل سومي است که قشرها و طبقات اجتماعي جامعه را از هم جدا مي­کند.

 ديدگاه­هاي تلفيقي، نوع سومي از ديدگاه­ها درباره قشربندي اجتماعي ايران هستند. نويسندگان اين دسته متاثراز زمينه­هاي فن آوري نسليحاتي و ابزارهاي اطلاعاتي هستند و تحت تاثير عواملي که در سده بيستم رخ داده  مانند ايجاد امکانات هر چه بيشترو سازمان يافته، احزاب، سنديکاها، معتقد اند که بسياري از نظريات طبقاتي گذشته مانند نظريات  مارکس و وبر به چالش کشيده شده اند. افرادي مانند داراندروف کوشيده­اند با تلفيق نظريات اين دو متفکر به صورت متمايز نظريه­هاي جديدي ارايه دهند. پدران نظريات تلفيقي افرادي مانند گرهارد لنسکي، ريمون آرون، و پروفسرآنتوني گيدنزمعتقد هستند که واقعيات اجتماعي را نمي­توان به دليل چندگانگي در پيدايش و پيچيدگي در کارکردشان با نگرشي يک سويه تحليل کرد. به نظراين افراد شايد بتوان برخي از مشکلات اجتماعي را بتوان در چارچوب ديدگاه­هاي مارکسيستي( مکتب تضاد گرا)  ويا وبري ( مکتب وفاق گرا) ويا ديدگاه­هاي ديگر تحليل کرد اما مسايلي وجود دارند که در تحليل آن­ها به کارگيري ديدگاه­هاي بالا راه به جايي نمي­برد. براين اساس ديدگاه­هاي تلفيق گرا سعي مي­کنند با تلفيق هر دو دسته از مکاتب تعارض گرا و وفاق گرا، براي تفسير مسايل کنوني بهره ببرند و با تلفيق وجوه اصلي وعمده دو دسته نظريه بالا، نظريه واقع گرايانه­تري از شرايط سرمايه داري ارايه  دهند. داراندروف شارح اصلي نظريه تلفيقي طبقات اجتماعي، نظريات مارکس را به دليل ضعف مفهومي نگرش او درباب طبقه و تضاد طبقاتي براي توضيح شرايط جديد اجتماعي جوامع اروپايي مناسب نمي­داند. او معتقد است نظريه طبقاتي مارکس عامل اصلي کشمکش اجتماعي را تضادهاي اقتصادي مي­داند در حالي که به نظر او علت اصلي تضادهاي اجتماعي را بايد در شکل سياسي مساله وچگونگي سلطه و اعمال حاکميت جست و جو کرد. با اين استدلال او معتقد به وجود دو طبقه سلطه گر و سلطه پذير است. داراندروف تاکيد مي­کند که وجود تضاد در جامعه صرفا به دليل الزامات اقتصادي نيست بلکه بايد ريشه آن را در توضيح نابرابرو ناعادلانه اقتدار يافت. او با بررسي تحولات اجتماعي جوامع سرمايه داري در يک سده اخير نتيجه مي­گيرد که با نهادي شدن اختلافات و تضادهاي طبقاتي رشد و قدرت مندي طبقات جديد، جهان شمول شدن سرمايه، تحرک نيروهاي اجتماعي و دستيابي هر چه بيشتر شهروندان به حقوق سياسي و مدني، ديگر نمي­توان به تعريف تک ساحتي مارکس در مطالعه ساختار طبقات و قشربندي اجتماعي توجه کرد چرا که مالکيت ابزار توليد امکان تشخيص و تفکيک طبقات جديد را نمي­دهد بلکه توزيع متفاوت اقتدار موجب جدايي طبقات است. به نظر او به اين عامل مي­بايد ميزان درآمد، شان و حيثيت آدمي را نيز به مثابه عوامل تعيين کننده ونقش دهنده اضافه کرد. درنهايت اين که دو مساله عمده داراندروف و ديگر هواداران مکتب تلفيقي آن است که : 1) طبقه کارگر در جوامع صنعتي بر خلاف ديدگاه مارکس به گورکن طبقه سرمايه دار تبديل نشده است بلکه اين دو طبقه در عمل به توافق رسيده­اند. 2) با رشد طبقه متوسط جديد طبقه کارگر به طرز قابل توجهي به اين طبقه جذب شده است و در شرايط کنوني اصولا در کشورهاي سرمايه­داري وغيرآن طبقه کارگر قابليت اداره کشور را به عهده نگرفته است بلکه اين طبقه متوسط جديد است که بر خلاف نظريه مارکس همه اهرم­هاي قدرت را در اختيار دارد.

 طبقات اجتماعي در جمهوري اسلامي

در جمع بندي بررسي طبقات اجتماعي جمهوري اسلامي بايد گفت که هر جامعه­اي براي خود از لحاظ تاريخي، اجتماعي، سياسي، وفرهنگي ويژگي­هاي خاص خود را، با فرايندهاي خود دارد از اين رو بررسي جوامع بايد به صورت خاص و مجزا از ديگر جوامع مورد مطالعه قرار گيرد. ضمن اين که شناخت نظريات و ساختارهاي جوامع ديگر از ضرويات مي­باشد. با توجه به تجارب 26ساله جمهوري اسلامي دربررسي وضعيت جامعه شناسانه طبقات و تيپ دولت بايد بسياراحتياط کرد. به اين صورت مي­توان از مطالعه ايران به نتايج مطلوب تري رسيد. براي اين کار اولابايد تجربه کرد و  تجربه اکتسابي است، انساني که شاهد رخدادها مي­باشد، از منابع اوليه از جمله مشاهده استفاده مي­کند. همچنين مي­توان از طريق انعکاس مشاهده که به صورت خاطرات و سفرنامه­ها و يا مجلات تخصصي است بهره برد. اما درکنار استفاده از منابع دولتي مانند قراردادها و مصوبات مجلس و مذاکرات آن، از مذاکرات شفاهي براي دستيابي نسبي جهت ارزيابي واقع بينانه تري  استفاده کرد. طبقه بندي کردن اين منابع و سپس مقطع بندي هريک از طبقه بندي هاي انجام شده ادامه اين نوع مطالعه را تشکيل خواهد داد. اما توجه به اين  نکته داراي اهميت است که هر چه مطقع­هاي  ما کوتاه تر باشد براي مطالعه ما نتيجه بخش تر خواهد بود. در مراحل مزبور ، آن جا که با کمبود منابع اوليه روبرو هستيم با اکراه مي­توان از منابع دست دوم  نيز استفاده کرد. به طور کلي اين يک واقعيت انکار ناپذيراست که در جوامع صنعتي و در حال توسعه مناسبات اقتصادي و نيروهاي اجتماعي و ابزار توليد با روند تکامل خود و به ويژه در دو دهه اخير از پديده جهاني شدن متاثر شده است و در اثر اين امر عناصر سنتي تاريخ در ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي از دست رفته و ما شاهد افزايش عناصر جديد به بخش­هاي فرهنگي مختلف هستيم به خصوص که شعور و آگاهي مردم بالا رفته است و تقسيم  کار، شکل توليد، نياز فرهنگي کاملا متحول شده و جامعه بشري ازنظر سرمايه و فرهنگ د رحال ادغام شدن است. بر اساس اين دگرگوني­هاي بنيادين که درتمام ابعاد سياسي، اجتماعي، و اقتصادي جوامع بشري صورت گرفته است- به خصوص در مورد جامعه ايران معاصر و به طور موکد در جمهوري اسلامي- عنصر غالب تشخيص طبقات و نيروهاي اجتماعي را ديگر نمي­توان صرفا براساس منابع و امکانات مادي مورد بررسي قرار داد بلکه بايد مجموعه­اي از عناصر فرهنگي و اقتصادي و قدرت سياسي و منزلت وشان اجتماعي را که بهتر امکان شناخت و تفکيک قشرها و طبقات اجتماعي را به ما مي­دهد مورد مطالعه و بررسي قرار داد. يعني براي تحليل واقع بينانه تر از سنخ دولت و طبقات اجتماعي ايران مي­توان با تمسک به ديدگاه­هاي اقتصادي و جامعه شناختي و روان شناختي و تلفيق عناصر محوري ادبيات اصلاح طلبانه بلانيتزه و ليبرالي وبرو داراندروف به آن دست يافت.

با بروز انقلاب اسلامي و با تاکيد بر استقرار جمهوري اسلامي ديوانيان عالي رتبه همراه با بورژوازي کمپرداور وابسته از عرصه قدرت سياسي رانده شدند و طبقه متوسط سنتي با مديريت و رهبري هژمونيک روحاني در اتحاد با طبقه متوسط جديد جايگزين آنان گرديد. امااين اتحاد دومي نيافت و با دراختيار گرفتن  روحانيون  درعرصه­هاي رسمي قدرت و حمايت بورژوازي تجاري- دلال و بهره مندي انحصاري درآمدهاي نفتي طبقه متوسط جديد ، روشنفکران به کنترل دستگاه دولتي درآمدند و موقعيت پيشقراولي و کارکرد انتقادي و کارآمدي خودرا از دست دادند. دولت جمهوري اسلامي مانند دولت عصر مشروطه به تدريج درآمدهاي انحصاري منابع زير زميني را دردست گرفت و به بزرگترين نهاد اشتغال زايي تبديل شد و قسمت عمده کالاي مورد نياز مردم را به طور مستقيم يا از طريق نهادهاي وابسته به خود وارد کرده و د رچگونگي مصرف کالاي مردم اعمال قدرت کرد و خط دهنده مصرف اصلي مردم شد. حتي مي­توان گفت که با دارا بودن يک وزير درکابينه بخش تعاوني را دراختيار گرفت و با واگزاري رانت به گروه­ها و شخصيت­هاي خاص از بخش خصوصي آن را به خود وابسته کرد. در سال­هاي جنگ ظاهرا به دليل ايجاد وحدت ملي طبقات درخدمت دولت قرار گرفتنداما انتظار مي­رفت بعد از جنگ اين وضعيت به نفع بخش خصوصي تغيير يابد اما عدم موفقيت در خصوصي سازي دردولت رفسنجاني به تشديد وابستگي آن بخش به دولت و وابستگي دولت به منابع زير زميني منجر شد. در هر حال طبقه متوسط سنتي همان طور که در 26 سال اخير قدرت سياسي را در اختيار گرفته نظام اجتماعي، سازمان­هاي نظامي و اطلاعاتي، موسسات مطبوعاتي و تبليغاتي را کنترل کرده از برتري صنعتي- اقتصادي نسبت به بخش خصوصي برخورداراست. با سقوط بورژوازي وابسته و بي اعتباري بورژوازي صنعتي- مالي از طريق مصادره سرمايه داري و دولتي شدن بانک­ها و قبضه قدرت به وسيله بورژوازي دلال مي­توان گفت ساختار طبقاتي و قشربندي اجتماعي ايران دست کم نسبت به ديگر جوامع در چه وضعيت استثنايي قرار دارد.

درده سال اول جمهوري اسلامي به دليل بسيج سياسي طبقات، طبقات متوسط و پايين جامعه ، دولت ناچار بود دست کم سطحي از رفاه و درآمد را براي آن­ها تامين کند. اين کار از طريق گسترش شغل دردستگاه­هاي دولتي و يا پرداخت يارانه­هاي گوناگون صورت مي­گرفت و دولت آگاهانه يا نا آگاهانه به پيدايش و شکل گيري نيروهاي اجتماعي جديد کمک مي­کرد ضمن اين که بسياري از مديران ارشد و نخبگان سياسي نورسيده به تدريج موقعيت طبقه برتر را به دست آوردند. اين شکل روابط اقتصادي ميان دولت و طبقات درجنگ به خصوص با سياست تعديل برنامه­هاي اول تا سوم اقتصادي ، سياسي، و فرهنگي با هدف رفع فقر مطرح شده بود و به علل مختلف بر شکاف طبقاتي و شکاف درآمدهاي ميان طبقات مختلف افزود. نظام رانت خواري درايران يک عنصر جديدي است که از شکل بندي طبيعي طبقات د رجامعه جلوگيري مي­کند و موجب پيدايش نيروهاي اجتماعي و قشرهاي مختلفي شده است که در کمتر جامعه­اي مي­توان سراغ داشت، ضمن اين که شکل گيري طبقاتي هيچ منبع قانون اساسي ندارد. به رغم آن که در قانون اساسي به لحاظ شيوه توليد و ساخت اقتصادي و هم مشروعيت حکومت اختلافاتي وجود دارد. به اين ترتيب شايد اين عوامل به نابساماني طبقاتي کمک کرده است:

2.           حاکميت کاريزماتيک که منشا الهي دارد در واقع جنبه شخصي بودن حکومت و ارادت نيروها به شخصيت، اساس حکومت را تشکيل مي­دهد.

3.           حاکميت و اقتدار طبقاتي و حق انحصاري روحاني براي حکومت

4.           اقتدار مردمي ودموکراتيک که قدرت را ناشي از اراده­ ملي مي­داند.

با توجه به اين که روحانيت به لحاظ سياسي، قضايي و قانون گذاري و اجرايي با استفاده از سازو کارهاي قانوني کل جامعه را در اختيار دارد مي­توان بي اعتباري نوع سوم حاکميت را درعمل و نظريه پيش بيني کرد. ويژگي جالب توجه اين که از جنبه اقتصادي و سياسي که د رواقع در تعارض با ديدگاه مارکس قراردارد ايدئولوژيک بودن دستگاه حکومتي و تحت تاثير قرارداشتن اقتصاد ازسياست و عدم سازمان يافتگي و آگاهي لازم نيروها و طبقات اجتماعي است که به هيچ وجه حاضر به مقابله با دستگاه حکومتي نيستند. حتي درطبقه متوسط جديد که ظاهرا از انتخابات سال 1376 به بعد در دو قوه مقننه و مجريه فعال شده است علاقه به سازش با حکومت دارد تا نبرد سياسي و طبقاتي با آن . نکته جالب توجه آن که جهت گيري­هاي فکري طبقات درايران قابليت انطباق مانند طبقات غربي را ندارند چرا که بسياري از معيارهاي علم گرايي، اعتماد به نفس و مدارا جويي سياسي در طبقات سنتي و طبقات جديد اجتماعي به صورت جدي ملاحظه نمي­شود. پس از انتخابات رياست جمهوري سال 1376 درکنار قشرهاي سنتي نيروهاي اجتماعي تازه­اي پا به عرصه سياست گذاشتند. طبقات متوسط جديد که با قدرت يابي نيروهاي اجتماعي سنتي دچار ضعف شده بودند از اين تاريخ دردو عرصه مقننه و مجريه جايگاه ونقش مناسبي بدست آوردند. انتخابات رياست جمهوري سال 1376 و انتخابات مجلس ششم که زمينه ساز موفقيت و قدرت نيروهاي جديد بود به نحوي تلاشي بود در تقويت مباني دموکراسي و قانون مند کردن نظام سياسي و استحکام جامعه مدني. اما به دلايل مختلف مانند وجود اختلافات عديده در خود آن­ها نتوانست آن گونه که انتظار مي­رفت با وجود حضور در دو قوه موجب دگرگوني بنيادي درطبقات  شود و قدرت سياسي نتوانست به تقاضاهاي نيروهاي اجتماعي جديد بخصوص جوانان پاسخ در خور توجه دهد. عدم مشارکت مردم در انتخابات دوره دوم شواري شهرها و انتخابات مجلس هفتم حاصل اين شرايط است. با دو انتخابات اخير شاهد به قدرت رسيدن کساني هستيم که هم از لحاظ ارتباطالت خانوادگي و تمايلات سياسي به جناح­هاي نظامي و هم ارتباط نظري و فکري به طبقات سنتي نزديک تر هستند.

سرانجام بايد در جواب اين که چرا به رغم  مشروعيت يافتن آراي عمومي در تصميم گيري­ها و امکان نسبي رقابت منافع بازهم پيدايش شکل گيري حوزه عمومي فراهم نشده است ؟ بايد گفت که:

1. فردي بودن حوزه قدرت و سياست آن هم در جهت تامين نيروهاي اجتماعي خاص چنان حوزه­هاي ديگر را تنگ کرده است که امکان عمل ارتباطي آن­ها را از بين برده است و در چارچوب جامعه شناسي طبقات مبناي تشکيل حوزه عمومي استقرار حوزه اقتصاد و شکل گيري طبقات مستقل به ويژه بخش خصوصي از حوزه نفوذ سياست است و چون در ايران سلطه حکومت مانع شکل گيري حوزه اقتصاد مستقل شده نبايد درآينده نزديک منتظر شکل گيري طبيعي قشربندي اجتماعي و ايجاد جامعه­اي عمومي با حوزه مدني باشيم.

2.انقلاب اسلامي سال 1357 هم حاصل تحول درساختار طبقاتي مشروطيت بود و هم با استقرار جمهوري اسلامي با اقدامات بنيادين درزمينه حاکميت واقتصاد ساختار طبقاتي متحول تر گرديد. درعين حال واقعيت انکارناپذير که انقلاب ايران روند شکل گيري تاريخي طبقات درتاريخ ايران را متوقف کرد هم سرشت قانون اساسي و هم ماهيت تحصيل داري  وايدئولوژيکي دولت جامعه کنوني ايران را نه درشرايط ماقبل سرمايه داري و نه در وضعيت سرمايه داري صنعتي قرار مي­دهد. بلکه جامعه ايران هنوز جامعه گذار با خصوصيات خود است هم در زمينه شکل و کارکرد طبقه حاکم و هم درارتباط باماهيت ايدئولوژيک دولت و هم به خاطر نقش پوپوليستي جامعه و مردم. جامعه وساختار طبقاتي آن اکنون نه مي­توان درقالب دو طبقه­اي مارکسيستي و نه در چارچوب نظريه چند عاملي ليبرالي تبيين کرد.  

3. در ايران درگذشته و حال همواره قدرت سياسي براقتصادي غالب بوده و به جاي آن که ثروت مالکيت و امتياز طبقاتي قدرت ساز باشد و خمير مايه حوزه سياست را بپروراند، حوزه سياست و امتيازات قدرت سياسي است که ثروت، مالکيت و امتيازات اقتصادي را مي­آفريند.  غير منتظره نيست در 26 سال اخير مانند گذشته نيروهاي اجتماعي فعال به جاي اين که هم و غم خود را در شرايط تحقق جامعه مدني و نهادينه کردن فرهنگ دموکراتيک قرار دهند تلاش خود را صرف کسب قدرت سياسي کرده و به سرمايه اندوزي و بهبود وضع منافع خودي دست يافته اند.

4.جواني جمعيت و افزايش بي سابقه تحرک طبقاتي از ويژگي­هاي ديگر جامعه ايران است واين وضعيت که ناشي از اتخاذ سياست­هاي اقتصادي ضد و نقيض دولت بوده قشربندي اجتماعي جامعه را دچار تحول کرده است.

5. در مطالعه تاريخ سياسي- اجتماعي ايران تعامل خاصي ميان دين و دولت وجود دارد. اين واقعيت موجب شده است ساختار طبقاتي و قشر بندي اجتماعي شکل خاصي بگيرد ، شکلي که کاملا متفاوت از ساختار جوامع اروپايي بعد از انقلاب صنعتي است . از انقلاب صنعتي به بعد به تدريج در جوامع اروپايي قدرت ناشي  از مذهب تا حد قابل توجهي کاهش يافت و در شرايطي دين از سياست کاملا جدا شد. در حالي که درايران نه تنها طبقه متوسط سنتي – حاملان اصلي دين – در طبقه جديد ادغام نشد و قدرت روحانيون به رغم اصلاحات دم سازگرايانه پهلوي­ها تضعيف نشد بلکه بعد از انقلاب بر خلاف جوامع اروپايي قدرت را انحصارا دراختيار گرفت .

6. اگر در جوامع غربي پيشرفته مردم عامل اصلي برپايي جامعه مدني هستند و دستگاه حکومتي کارگزار ملت به شمار مي­آيد در ايران دولت تحصيل دار است که نيروهاي اجتماعي را از بالا و آمرانه سازماندهي مي­کند و به رغم تحولات سال­هاي اخير ظاهرا در راستاي تقويت جامعه دربرابر دولت بوده اما دولت هنوز نقش تعيين کننده­اي در تحولات اجتماعي دارد. شکل گيري نيروهاي اجتماعي از بالا در تدوين عدم شهروندي و هويت ملي کمک زيادي مي­کند و نقش دولت در تدوين ساختار طبقاتي وتاثير گذاري شديد آن بررفتار نيروهاي اجتماعي گوياي آن است که دولت از همان مراحل نخستين شکل گيري خود به نحوي نيز تحت تاثير کانون قدرت­هاي بيروني بوده همان گونه که عمدتا از درآمدهاي مالي و دلخواه انباشته سرمايه متاثر است.

 

جامعه مدني

همان گونه که پيش از اين بيان شد جامعه شناسي در محدوده تکوين عوامل بحران­هاي سياسي ايران امري حياتي است و در تعريف و توصيف و تبيين مشروعيت نظام و اقتدار آن، نهادهاي مشارکت قانوني به عناصري برخورد مي­کنيم که در توسعه نيافتگي سياسي و فرهنگ سياسي ناسالم معاصرايران کم وبيش باعنايت به شرايط زمان و مکان نقش داشته­اند. دراين قسمت درپي بررسي عوامل بازدارنده تحقق جامعه مدني مي­باشيم.

جامعه مدني چيست؟ و عوامل فرهنگ ناسالم سياسي و عدم تحقق جامعه مدني کدام است؟ عناصربازدارنده و مانع تحقق جامعه مدني بسيار متنوع است و ازديدگاه­هاي مختلف پاسخ داده شده است. عناصر فرهنگي يا عناصر اجتماعي، اقتصادي و تاريخي به عنوان عوامل عدم تحقق آن بيان شده است. بهترين پاسخ چند سببي بودن علت آن است. و تاريخ نگار مي­تواند از ميان اين عوامل به يکي اولويت دهد.

براساس تحقيقات غربي انجام شده و باتوجه به جوامع غربي و نه با عنايت به جوامع غير غربي مي­توان مباني اين جوامع را مشخص کرد.اکثر قريت به اتفاق دانشمندان اجتماعي به يک سري اصول تاکيد مي­کنند ازجمله به:

ü      مباني فلسفي جامعه مدني که دردروه يونان شکل گرفته است

ü      مباني حقوقي جامعه مدني که دردوره روم شکل گرفته است

ü      و سنتز اين دو، يعني جامعه مدني غرب به وجود آمده است

نتيجه اين بحث آن است که پبش از تشکيل دولت مدرن در غرب جامعه مدني وجود داشته است و از اين رو دقيق­تر آن است که گفته شود حکومت­هاي مدرن غرب منبع مشروعيت خود را در جامعه مدني يافته­اند که تجربه روم بنيادهاي حقوقي و تجربه يونان باستان بنيادهاي فلسفي-اخلاقي و تجربه سده­هاي مياني بنيادهاي ديني و تجربه سده بيستم بنيادهاي سازماني آن را تشکيل مي­ دهند در حالي که جامعه مدني درايران با اکراه و اجبارمي­توان گفت که بعداز انقلاب مشروطيت از بالا به پايين صورت تحقق يافت. به علاوه اين که جامعه مدني درايران داراي ساختار طبقاتي سنتي بازدارنده آن، برخلاف ساختار جامعه مدني طبقاتي اروپايي است. هم چنين جامعه مدني درچارچوب جامعه شناسي و تجددگرايي نوعي شيوه زندگي ونمادي از پيشرفت بشري است براين اساس جامعه مدني در مقابل دولت به حوزه­اي اطلاق مي­شود که خالي از دخالت قدرت سياسي است و مجموعه­اي از تشکلات خصوصي و نهادهاي حقوقي و مجموعه­اي از موسسات تمدني را دربرمي­گيرد. تنها با تحقق اين شاخص­ها واصول است که جامعه مدني خود را نمودار مي­کند. از زاويه­اي کلي درارتباط با تعريف جامعه مدني مي­توان مهمترين شاخص­هاي اين جامعه را آزادي، کثرت گرايي، مشخص بودن حوزه خصوصي و عمومي، تساهل و مدارا و قانون مندي تصور کرد. نظام حاکم دراين جامعه کثرت گراست و اتحاديه­ها، طبقات، احزاب، رسانه­هاي جمعي، گروه­هاي سياسي و ... به طور آشکارو برخوردار از حمايت قانون براي کسب قدرت با هم رقابت مي­کنند. هر مرکز قدرت نسبت به مراکز ديگر قدرت و قدرت مرکزي از استقلال برخوردار است و قدرت سيا سي  دردست گروه وطبقه خاصي نيست. رابطه ميان مردم و صاحبان قدرت انتخابي حاکي از وجود اجماع سياسي آنان است. در جوامع مدني از شهروندان انتظار نمي­رود که از يک حزب و رهبر تبعيت کنند وبيعت نمايند بلکه مردم آزادند که از منابع متعدد در جهت اعلام وفاداري مراجعه نمايند. تنها در مقابل به تضمين ايجاد نسبتي تن مي­دهند که مواجهه با نيروهاي بالقوه خود باشند يعني نيرويي که قدرت چراگويي نسبت به برنامه­هاي حکومت را دارد و از به چالش کشيدن حکومت نمي­ترسد. به نظر مي­رسد تنها جامعه مدني است که بدون هراس به مواجهه با اين نيروها تن داده و از اجبار رهبران با آن­ها استفاده نمي­کند. مدني بودن وضعيت خاص در يک جامعه فرد به عنوان اقدام اجتماعي اختلافات و درگيرهاي بين خود و افراد ديگر را به شيوه رسميت يافته،غير خشونت آميز واز طريق مراجع رسمي ذي صلاح حل و فصل مي­کند.   خلاصه آن که جامعه مدني ناظربرسازمان­ها، نيروها و اجتماعات متکثر است که ضمن استقلال از دولت رابطه سياسي حاکمان و مردم را تنظيم، تعديل کرده و مشروعيت مي­دهد اين تشکل­ها بحران ورود شهروندان به عرصه سياست بوده يا مي­توانندباشند. انسان شهروند مشارکت دوست که بنياد جامعه مدني را تشکيل مي­دهد، با دارا بودن فرهنگ شهروندي انسان جديدي است که تنها تابع تکليف صاحب حق و حقوق است .

جامعه مدني در ايران

با طرح پرسش­هايي مي­توان پي برد که آيا جامعه ايران مدني است؟ و فرآيندي که دراثرآن شهروندي محقق مي­شود وانسان شهروند به وجود مي­آيد، طي شده است؟ آيا در جامعه­اي که قانون اساسي آن برگفتمان سنت گرايي ايدئولوژيک تاکيد دارد و طبقه روحاني را نسبت به ديگر نيروهاي اجتماعي برترمي­شمارد و بقاي جامعه را در گروي اطاعت مطلق توده­ها از رهبر مي­داند انتظار جامعه مدني رواست؟ واقعيت آن است که جامعه ايراني در دوره اخير سرشار از جنبش­هاي اصلاح گرايانه و انقلابي بوده کهدرتمامي آن­ها تلاش شده توزيع قدرت سياسي به نفع جامعه مدني تغيير يابد. نخستين تغييرات در جامعه مدني در حوزه سياسي با اصناف و اتحاديه­هاي پيش از انقلاب مشروطه پديد آمد و سپس در سال­هاي پس از انقلاب مشروطه تا به قدرت رسيدن رضاشاه کج دار و مريض فعاليت مي­کردند در 37سال سلطنت محمد رضا شاه اصناف و اتحاديه­هاي کارگري، تشکل­هاي دانشجويي و احزاب سياسي هر چند دربرخي حرکات سياسي مشارکت داشتند و گرچه حتي يک بار به خصوص دستگاه حکومتي اقتدارگرايانه را به چالش کشيدنداما درعصر مشروطيت و جمهوري اسلامي موانع متعددي سرراه آن­ها به سوي جامعه مدني وجود داشت. محافظه کار بودن اصناف بازاري،متاثر بودن اتحاديه­هاي کارگري از افکار و انديشه­هاي چپ و وجود فرهنگ ناسالم سياسي ازجمله عوامل تاثيرگذار محدود اين تشکلات بر روند قانون مند شدن ايران است. در جمهوري اسلامي تاسيس فعاليت احزاب فقط درون حاکميت امکان پذير است. خانه کارگر که در ظاهر سعي مي­کند نقش سنديکاي کارگري را بازي کند به دولت وابسته است و جنبش دانشجويي نيز که به رغم پويش و چالش گري استثنايي که دارد همواره پس از انقلاب جذب انقلاب يا شديدا متاثر از آن بوده است. خلاصه آن که مراد از جامعه مدني همان طور که گفته شد تشکلات، گروه­ها، طبقات واصنافي هستند که به صورت مستقل از قدرت حاکم و حد وسط مردم و قدرت قرار دارد بااين تعريف جامعه مدني در جامعه معاصر ايران در مواقع کوتاهي که قدرت مرکزي کاهش يافته به صورت نيم بندي تحقق يافته است اما عمر دولت آن بسيار کوتاه بوده است. در کوتاهي حيات دولت ناقص جامعه مدني و عدم نهادينه گي آن مولفه­ها و متغيرهاي زيادي از جمله موارد پوپوليستي جامعه، ايدئولوژيک و تحصيل دار بودن دولت، ساخت اقتدارگرايي سياسي نقش داشته است اما به نظر نويسنده ازهمه عوامل بالا فرهنگ جامعه وعناصر تشکيل دهنده آن جايگاه برجسته­اي دارد. اين فرهنگ و انسان از جامعه بريده برخاسته از آن براي جامعه مدني که نياز به انسان اجتماعي دارد سازگار نيست و تا زماني که اين شرايط حاکم برجامعه باشد تحقق و نهادينگي جامعه مدني نيز سرابي بيش نيست. از جمله اين عناصر از آمريت قانون گريزي،ترس از قدرت و دولت، انقياد طلبي، تقليد و خرد ناورزي، ذهنيت توطئه گر، عدم اعتماد به نفس را درکنار عناصر بسيارديگر مطرح ساخت.

 

 

 

 



[1]Gary Runciman

[2]A.F.Bentley

[3] Pressure politics

[4]Behaviourism

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 17:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درمورد تولید ناب

بازديد: 1697

تولید ناب

مقدمه

دو انقلاب در ابتدا و انتهای قرن بیستم رخ داد. انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور ناب و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است . اکنون جهان در آستانه عصری جدید به سر می برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را یکسره دگرگون خواهدکرد.

پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولیدات صنعتی جهان را از قرون تولید دستی که شرکتهای اروپایی رواج داده بودند، به در آوردندو به عصر تولید انبوه کشاندند. و باترویج این شیوه تولید در تمام صنایع این کشور(آمریکا) رهبر جدید شیوه های تولیدی گردید و صنعت خودروسازی موتور و قلب تپنده اقتصاد این کشور شد. در همین راستا، پیتر دراکر در سال 1946 لقب <صنعت صنعتها> رابه صنعت خودروسازی اطلاق کرد.

همچنین تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاای چی اوهنو درشرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان <ماشینی که جهان را تغییر داد> منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می شناسند.(منبع شماره 4)

بنابراین بحث تولید ناب ، و سایر شیوه های تولیدی با صنعت خودروسازی گره خورده است و برای توصیف شیوه تولید ناب نیاز به بررسی سه شیوه تولیدی بالاست تابا مقایسه آنها تفاوت و امتیازاتشان معلوم گردد.

 تولید دستی

یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف پذیر استفاده می کند تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری میخواهد. یعنی یک واحد در یک زمان برخی مشخصه های تولید دستی عبارتند از:

1 - وجود نیروی کاری ماهر;

2 - وجود سازماندهی بسیار غیرمتمرکز;

3 - به کارگیری ابزارآلات ماشینی چندکاره ;

4 - حجم بسیار پایین تولید.

همچنین از ضعفهای تولید دستی این است که قیمت محصول بالا بوده و در صورت افزایش حجم تولید، قیمت پایین نمی آید. (امروزه در مورد ماهواره ها و سفینه های فضایی که برجسته ترین تولیدات دستی هستند همین مشکل وجود دارد).

از مشکلات دیگر تولیدکنندگان دستی این است که معمولا فاقد آن سرمایه مالی وانسانی کافی هستند که به دنبال نوآوریها و پیشرفتهای اساسی باشند چرا که پیشرفت واقعی در دانش فنی مستلزم تحقیق و پژوهش سازمان یافته است .

اما بااین حال محصولات دستی و سفارشی همچنان بازار خود را حفظ کرده است چرا که برخی از مشتریان نیازها و سلیقه های خاصی دارند که فقط این شیوه تولیدی پاسخگوی نیازهای آنهاست . اما در دهه 1990 برای شرکتهای تولیدکننده دستی ، تهدیددیگری از جانب شرکتهای تولیدکننده ناب ، به ویژه شرکتهای ژاپنی آغاز شده است و آن تهدید این است که تولیدگران ناب در تعقیب آن بخشی از بازار هستند که تاکنون درانحصار تولیدگران دستی بوده است . برای مثال ، شرکت هوندا با اتومبیلهای ورزشی (NS-x) با بدنه آلومینیومی خود حمله مستقیمی به بازار خودروهای ورزشی (FERRARI) کرده است .

تولید انبوه

تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان ماهر استفاده می کند، اما این محصولات توسط کارگران غیرماهر ساخته می شوند که ماشین آلات گران و تک منظوره راهدایت می کنند. این محصولات همشکل ماشینی ، در حجم بسیار بالا تولید می شوند. ازآنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است ، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از این رو تولیدکننده انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری می کند. در نتیجه اینکه محصول ، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجودروشهای کاری که برای کارکنان کسالت بار است ، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می گیرد.برخی از مشخصه های تولید انبوه عبارتند از:

نیروی کار: تقسیم کار تا هرجا که امکان دارد. در کارخانه های با تولید انبوه ، کارگرمونتاژکننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد;

سازماندهی : بااستفاده از یک ادغام عمودی کامل ، تولیدکننده انبوه سعی می کند که از مواداولیه تا سایر قطعات را خود تولید کند. ولی مشکل ادغام عمودی کامل ، دیوان سالاری وسیع است ;

ابزارها: از ابزارآلاتی که فقط در هر زمان یک وظیفه را انجام می دهد استفاده می کند که این کار صرفه جویی زیادی در زمان آماده سازی ماشین آلات به وجود می آورد.

محصول : محصولات تنوع کم دارند ولی قیمتهای آن به خاطر تنوع کم روند نزولی پیدا

می کند.

تولید ناب

زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا(1) در جزیره ناگویا در ژاپن است . نخستین پیروزی خانواده تویودا در صنعت ماشین آلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدیددولت شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید در آن سالها این شرکت بامشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک ، نیروی کار ثابت ، فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود.

در آن سالها، آی جی تویودا (EIJI TOYODA) با مهندس شرکت تاای چی اوهنو به آمریکا سفر کرده واز شرکت اتومبیل سازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسیدند که اصول تولید انبوه قابلیت پیاده سازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر ازمودا MUDA(اتلاف ) است . برهمین اساس ، آنها شیوه جدید از تولید که بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد کردند.

یک تولیدگر ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و ازقیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب می کند و از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم خودکار و هم انعطاف پذیرند. برخی از مشخصه های تولید ناب عبارتند از:

1 - استفاده از JIT;

2 - تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب ;

3 - پاسخ به نیازهای مشتریان ;

4 - کایزن ;

5 - سیستم افقی ارتباطات ;

6 - افزایش ادغام وظایف .

اما مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب ، تفاوت در اهداف نهایی این دواست . تولیدگر انبوه هدف محدودی که <به اندازه کافی خوب بودن > است را دارد وبه عبارتی دیگر: <شمار قابل قبول عیبها>، و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان اما اندیشه تولیدکننده ناب بر <کمال >است ، یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب ، به صفر رساندن موجودی ،تنوع بی پایان محصول !

 

 

کارخانه مونتاژ نهایی

در سیستم تولید انبوه مدیران معمولا دو ملاک برای تولید دارند: اول بازدهی دوم کیفیت . بازدهی عبارت است از شمار محصول تولیدشده در مقایسه با جدول زمانی پیش بینی شده تولید کیفیت عبارت است از محصولاتی که از کارخانه بیرون آمده است ،یعنی پس از آنکه بخشهای معیوب محصول اصلاح شده باشد.

به همین دلیل ، مدیران برای اینکه از جدول زمانی عقب نیفتند اجازه می دهند که مونتاژ وسیله ای با قطعه ای معیوب تا به آخر ادامه پیدا کند چرا که عیب آن باید در محوطه دوباره کاری رفع شود.

اما <اوهنو> این سیستم را پراز اتلاف "MUDA" می دید. به نظر او تولید انبوه درمحاصره اتلاف نیروی کار، مواد خام و زمان بود. استدلال او این بود که هیچ یک ازمتخصصانی که فراتر از کارگران مونتاژ قرار داشتند به راستی هیچ ارزش افزوده ای برای محصول ایجاد

 نمی کرد.

استدلال او درباره دوباره کاری این بود که وقتی در تولید انبوه برای آنکه خط متوقف نشود کار معیوب را به پیش می رانند، به تدریج عیبها روی هم انباشته می شود و حجم زیادی را تشکیل می دهد. از آنجا که محوطه مجدد کاری وجود دارد، تعمیر دوباره آن نیروی زیادی می برد و چون عیبها تا پایان خط کنترل نمی شوند، تعداد زیادی محصول باعیبهای مشابه ساخته می شود، پیش از آنکه منشا مشکل پیدا شود.

بنابراین ، برخلاف کارخانه تولید انبوه که فقط مدیر ارشد خط اجازه دارد خط رامتوقف کند، اوهنو به هر کارگر این اجازه را داد تا در صورت بروز مشکلی غیرقابل حل ،کل خط را فورا متوقف کند تا همه اعضای گروه جمع شوند و مشکل را برطرف کنند.

شایان ذکر است که ، مشکلات در تولید انبوه به عنوان وقایعی تصادفی نگریسته می شوند. به این معنا که هر عیب تعمیر می شود تا به این امید که دیگر روی ندهد. امااوهنو سیستمی برای حل مشکل ایجاد کرد به نام <چراهای پنجگانه > (THE FIVEWHY'S) که به کارگران تولید آموخته می شود که علت اصلی هر عیب را به طورسیستماتیک پیدا کنند و سپس چاره ای بیندیشند که مشکل مورد نظر دیگر روی ندهد.

زنجیره عرضه

وظیفه کارخانه مونتاژ نهایی که ، مونتاژ قطعات به صورت یک محصول کامل است ،تنها 15% از کل روند تولید را تشکیل می دهد. چالشی که شرکتهای مونتاژ نهایی پیوسته باآن روبرو بوده اند، عبارت است از هماهنگی بخشیدن به روند عرضه به طوری که سفارشات به موقع ، با کیفیت و هزینه پایین به خط مونتاژ نهایی برسد.

در سیستم تولید انبوه مسئله خرید یا ساخت ، ابتدا توسط کارکنان مرکز مهندسی طراحی می شود سپس شرکتهای مذکور طراحی ها را در اختیار عرضه کنندگان قرارمی دهند. همچنین تعداد، کیفیت و زمان ارائه را نیز مشخص می کنند، آنگاه ازعرضه کننده ها می خواهند که قیمت خود را پیشنهاد دهند(2) از بین همه شرکتهای داخلی و خارجی که در این مناقصه شرکت کرده اند، شرکتی که کمترین قیمت را داده باشدمناقصه را می برد.

کارخانه ناب ، شرکتهای مختلف عرضه کننده قطعات را در سطوحی با کارکردهای مختلف سازماندهی می کند. و به شرکتهای که در هر سطح قرار می گیرند، مسئولیتهای مختلفی واگذار می کند. مسئولیت عرضه کنندگان نخست آن است که به عنوان بخش مکمل گروه تکوین محصول ، در امر تکوین محصول جدید فعالیت کنند. همچنین کارخانه ناب عرضه کنندگان رده نخست را تشویق می کند تا با یکدیگر درباره بهترکردن مراحل طراحی مشورت کنند. چون اکثرا هر عرضه کننده در یک نوع قطعه تخصص داردو از این لحاظ با عرضه کنندگان دیگر گروه در رقابت نیست ، انتقال اطلاعات امری ساده ودر عین حال مفید برای همه است .

هر عرضه کننده رده نخست ، با عرضه کننده رده دومی کار می کند و وظیفه ساختن هرجزء به این شرکتهای رده دوم داده می شود. این شرکتهای عرضه تقریبا مستقل بوده ومونتاژگر ناب در بخشی از سرمایه این شرکتها سهیم است و به صورت بانکدار گروه عرضه کنندگانش عمل می کند، و نیاز مالی آنها را به صورت وام رفع می کند و از نیروی انسانی خود در صورت نیاز شرکتهای عرضه کننده به آنها نیروی متخصص و مدیر قرض می دهد.

بنابراین مزیت استفاده از تولید ناب برای عرضه کنندگان عبارت است از کاهش موجودیهای ، افزایش جریان نقدینگی ، بهبود کیفیت ، تسهیل بازاریابی و... که تمام مواردمذکور منجر به کاهش هزینه های شرکتهای عرضه کننده می شود.

طراحی قطعات در تولید انبوه

روند طراحی در این شرکتها مرحله به مرحله ، به صورت هرگام در یک زمان آغازمی شود. نخست ، گروه طراحی محصول در شرکت مونتاژ، طرح کلی مدل جدید رامشخص می کند و مدیریت ارشد آن را مورد بررسی قرار می دهد. سپس جزئیات محصول طراحی می شود و در مرحله بعد نقشه های مهندسی دقیق برای قطعه آماده می شود و موادی که باید از آن ساخته شود، به طور دقیق تعیین می گردد و در این مرحله سازمانهای سازنده این قطعات از طریق مناقصه مشخص می شوند. در این مرحله مونتاژگرتولید انبوه یک حد کیفی نیز تعیین می کند سپس قیمت ، شرایط تحویل و زمان قراردادمشخص می شوند.

در این شکل رابطه ، مونتاژگر تکیه بر <قیمت > دارد. بنابراین ، رمز اصلی در بردن مناقصه برای عرضه کنندگان ، دادن یک قیمت پایین برای هر قطعه است . بنابراین عرضه کنندگان در ابتدا سعی می کنند که قیمتی حتی پایین تر از بهای تمام شده بدهند تامناقصه را ببرند. بعد از آنکه مونتاژگر به آنها وابسته شد به دلایل مختلف و بنابر سنت تعدیل قیمت سالانه ، که تورم کلی را مدنظر قرار می دهد قیمتها را افزایش می دهند واینگونه است که قرارداد آنها به قرارداد پولسازی تبدیل می شود.

طراحی قطعات در تولید ناب

عرضه کنندگان در این سیستم تولیدی براساس قیمتهایی که می دهند انتخاب نمی شوند، بلکه اساس گزینش آنها سابقه همکاری و تجربه ای است که از عملکرد آنهاوجود دارد. در این سیستم ، ارتباط عرضه کنندگان به صورت هرمی شکل است که عرضه کننده اول طرف اصلی با مونتاژگر است و عرضه کنندگان فرعی به صورت سلسله مراتبی با هم ارتباط دارند. عرضه کنندگان رده اول پس از شروع روند طراحی دو تا سه سال پیش از تولید، هیاتی را که مهندسان طراح دائم نامیده می شوند، به گروه تکوین درشرکت مونتاژ معرفی می کنند. هنگامی که طراحی محصول با همکاری پیوسته مهندسان شرکتهای عرضه کننده تکمیل شد، طراحی و مهندسی دقیق تر بخشهای متفاوت به متخصصان مربوطه در شرکتهای عرضه کننده ارجاع می شود. از این رو، کل مسئولیت طراحی و ساخت قطعات یک سازه به عهده عرضه کننده رده اول است .

عرضه ناب در عمل

در تعیین قیمت و تجزیه و تحلیل هزینه ، نخست مونتاژگر ناب یک قیمت هدف (TARGET PRICE) برای محصول مشخص می کند، سپس با عرضه کننده بر سرچگونگی ساخت این محصول به نحوی که در چارچوب این قیمت سود معقولی برای هر دو فراهم آورد به توافق می رسد. به عبارت دیگر در این سیستم به جای آنکه قیمت براساس هزینه های عرضه کننده تعیین شود براساس ظرفیت بازار تعیین می شود. برای رسیدن به این قیمت نهایی مونتاژگر و عرضه کننده از تکنیک های مهندسی ارزش استفاده می کنند، هم برای کاهش هزینه های هر مرحله تولید و هم برای شناسایی هر عاملی که می تواند از هزینه هر قطعه بکاهد. سپس مونتاژگر و عرضه کننده برسر قیمت با حفظ سودمعقول عرضه کننده ، به قیمت هدف می رسند.

برای آنکه رهیافت ناب به نتیجه برسد، عرضه کننده باید بخشی اساسی از اطلاعات انحصاری خود را درباره هزینه ها و فنون تولید در اختیار مونتاژگر قرار دهد. مونتاژگر وعرضه کننده ، فرآیند تولید عرضه کننده را گام به گام مورد بررسی قرار می دهند تا راهی برای کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت بیابند.

دومین مشخصه عرضه ناب ، کاهش پیوسته قیمتها در طول عمر یک مدل است . ازآنجایی که قیمتها برمبنای چارچوبی معقول مشخص شده است مونتاژگران می دانند که برای تولید هر محصولی منحنی یادگیری وجود دارد. بدین تریتب ، می دانند که هزینه هاباید در سالهای بعد کاهش یابد. درواقع ، در شرکتهای تولید ناب اصلاحات سریعتر انجام می گیرند، یعنی منحنی های فراگیری به نسبت منحنی های فراگیری در شرکتهای تولیدانبوه دارای شیب بیشتری هستند و دلیل این امر وجود کایزن در فرایند تولید است .

از تفاوتهای مهم دیگر، شیوه ارائه سازها به مونتاژگر است . اکنون شرکتهای عرضه کننده سازها را به طور مستقیم و غالبا به طور ساعتی ، یعنی چندبار در یک روز به خط مونتاژ می رسانند. در ضمن این قطعات عرضه شده مورد بازرسی قرار نمی گیرند. پس از مصرف قطعات ، مونتاژگر جعبه های خالی قطعه را برای عرضه کننده پس می فرستد تاقطعات مورد نیاز مجددا ارسال گردد. در چنین سیستمی یکی دیگر از ویژگیهای تولیدناب مطرح می شود که یکنواختی تولید است . در این سیستم که کارکنان آن به دلیل بیمه های شغلی ، هزینه های ثابت تلقی می شوند، اهمیت یکنواختی تولید بیشتر می شود.از این رو پیشتازان تولید ناب برای هی جون کا (HEIJUNKA) یا یکنواختی تولید، تلاش بسیار می کنند که تا آنجا که ممکن است کل میزان ساخت محصول ثابت نگاه داشته شودکه این امر از طریق سیستم فروش فعال شرکتهای ناب محقق می شود.

شیوه های طراحی در تولید انبوه و ناب

تفاوت شیوه های طراحی تولیدکنندگان انبوه و ناب در چهار مورد است :

1 - رهبری : تولیدکنندگان ناب از نوعی رهبری به نام (شوسا) که تویوتا پیشگام آن بود،استفاده می کنند. شوسا رهبر گروهی است که وظیفه اش طراحی و مهندسی محصول جدید و آماده کردن آن برای تولید است . شوسا دارای قدرت بسیاری است او فرایندی راهدایت می کند که نیازمند مهارتهای بسیاری است که از عهده یک فرد خارج است .تولیدکنندگان انبوه نیز دارای رهبر گروه تکوین محصول هستند. اما در این سیستم رهبربیشتر یک هماهنگ کننده است که وظیفه اش متقاعدکردن اعضای گروه برای همکاری است . این رهبر دارای قدرت محدود است .

2 - کار گروهی : شوسا گروه کوچکی را برای اجرای پروژه تکوین محصول گرد هم می آورد. اعضای این گروه همه از بخشهای اجرایی شرکت هستند. نظیر بخشهای ارزیابی بازار، طراحی محصول ، مهندسی تولید و عملیات کارخانه . البته افراد گروه پیوند خود رابا بخشهای اجرایی مربوطه حفظ می کنند، ولی در طول عمر برنامه آنها مشخصا تحت فرمان شوسا هستند. در مقابل در بیشتر شرکتهای انبوه ، یک پروژه تکوین شامل افرادی است که برای مدت کوتاهی از بخشهای اجرایی قرض گرفته می شوند. همچنین خودپروژه در طول خط تولید که گستره آن از ابتدا تا انتهای شرکت است ، از بخشی به بخش دیگر در حرکت است در نتیجه در هر بخش افراد متفاوتی روی پروژه کار می کنند.

3 - ارتباط با یکدیگر: در تولید ناب ارتباط میان اعضا به این شکل است که اعضای گروه رسما متعهد می شوند که دقیقا کاری را انجام دهند که همه اعضای گروه بر سر آن به توافق رسیده اند. اما در تولید انبوه اعضای گروه از برخوردهای مستقیم به شدت پرهیز می کنند.آنها بر سر تصمیمات مربوط به طراحی ، قول و قرارهای مبهمی با یکدیگر می گذارند وکاری را تا وقتی انجام می دهند که دلیلی علیه آن وجود ندارد.

در ابتدای طراحی در سیستم تولید ناب تعداد افراد درگیر در بالاترین میزان خوداست . همه متخصصان حاضرند و شوسا رهبری گروه را برعهده دارد و به میزانی که پروژه پیش می رود از تعداد افراد درگیر کاسته می شود. اما در تولید انبوه ، در آغاز کار تعداد افراددخیل در پروژه کم است و در زمان عرضه محصول به بازار، تعداد مذکور به اوج خودمی رسد، چرا که این افراد اکنون باید مشکلاتی را رفع کنند که باید در آغاز رفع می شد. واین مشابه دوباره کاری در پایان خط تولید است ! که در نتیجه قیمت محصول افزایش وکیفیت نهایی کاهش می یابد.

4 - تکوین همزمان : به علت ارتباط میان طراحان بخشهای مختلف محصول ، این امکان فراهم می شود که بخشهای مختلف یک محصول به طور همزمان حرکت کند. به طور مثال در طراحی خودرو، طراح قالب و طراح بدنه با تماس و ارتباطی که با هم دارند این امکان را ایجاد می کنند که به طور همزمان برروی یک پروژه کار کنند. اما در تولید انبوه چون ارتباطات در حداقل است و اعضای گروه به هم اعتماد کمی دارند و بعضا آنها را رقیب خود می شناسند امکان تکوین همزمان محصول و ارتباط دقیق و پیش بینی از بین می رود.

پس این چنین است که روشهای تکوین محصول ناب ، همزمان از میزان نیرو و زمان لازم برای ساخت محصول می کاهد و این برخلاف آن فرضهای است که در تولید انبوه وجود دارد که : <من می توانم کار را زودتر تحویل بدهم ولی هزینه اش برای شما بیشترمی شود> یا تو هم <کیفیت پر هزینه تر است >.

 طرز کار کارخانه

اوهنو، سیستم کانبان را ایجاد کرد که در یک گام تنها قطعاتی ساخته می شوند که می باید در گام بعد فورا عرضه شوند. به این ترتیب کانتینرهای قطعات را به محل استفاده حمل می کنند، هنگامی که بار یک کانتینر تماما استفاده شد، به محل ارسال باز می گردد وبازگشت آن علامتی است برای ساختن قطعات جدید.

طبق این ایده موجودی انبار در کار نیست و اگر تولید یک قطعه بااشکال مواجه شودکل خط تولید متوقف می شود. همین امر از نقطه نظر اوهنو نقطه قوت این ایده بود، چراکه در صورت تحقق این ایده همه شبکه هایی که تدوام تولید را ضمانت می کرد، از میان می رفت .

در خط مونتاژ نهایی قطعات به طور پیوسته عرضه می شود و تقسیم کار متوازن است و وقتی کارگری با قطعه معیوب مواجه می شود آن را به دقت برچسب می زند و به محوطه کنترل کیفی می فرستد تا قطعه جانشین آن را دریافت کند. کارگران کنترل کیفی ، چراهای پنجگانه را در مورد قطعه معیوب اعمال می کنند تا رسیدن به منشا اصلی آن ، تا علت یابی شده و دیگر روی ندهد.

در سیستم تولید انبوه ، فقط مدیران ارشد می توانند خط تولید را متوقف کنند و خطغالبا به دلیل مشکلات مربوط به ماشین آلات و عدم ارائه قطعات متوقف می شود. اما درسیستم تولید ناب هر کارگری می تواند خط تولید را متوقف کند. اما در این سیستم تقریباهیچ گاه خط تولید نمی ایستد! چرا که مشکلات از پیش رفع می شود و هیچ گاه یک مشکل برای بار دوم روی نمی دهد. در واقع ، توجه پیوسته به مشکلات و ممانعت از بروز آنها،بیشتر دلایلی را که منجر به بازایستادن خط می شود از بین می برد.

در پایان خط تولید، دو شیوه تولیدی انبوه و ناب تفاوت قابل توجهی وجود دارد وآن این است که در کارخانه ناب تقریبا هیچ محوطه دوباره کاری وجود ندارد اما در کارخانه انبوه محصولات معیوب زیادی وجود دارند که نهایتا منجر به افزایش قیمت محصول نهایی و کیفیت پایین تر برای خریدار می گردد و همچنین باعث می شود که توان رقابتی کارخانه کاهش یابد.

 سازماندهی ناب در سطح کارخانه

سازماندهی کارخانه واقعا ناب دارای دو مشخصه کلیدی است :

1 - در یک کارخانه ناب مسئولیتها به عهده کارگرانی است که واقعا برای محصول در حال مونتاژ ارزش افزوده ای ایجاد می کنند و در چنین کارخانه ای سیستمی برای شناسایی عیوب وجود دارد که در آن سیستم هر مشکل به محض وقوع آنقدر تعقیب می شود تاعلت اصلی و نهایی آن کشف شود.

2 - در کارخانه ناب ، کارگران خط تولید به صورت گروهی کار می کنند و یک سیستم اطلاع رسانی ساده اما گسترده وجود دارد که به هرکس در کارخانه این امکان را می دهد تاسریعا به مشکلات پاسخ دهد و بتواند وضعیت کلی کارخانه را درک کند. قلب کارخانه ناب ، در واقع همانا گروه کار پویا است . نخست کارگران نیاز دارند گستره متنوعی ازمهارتها را بیاموزند، شغلها در گروههای کار چنان است که وظایف بتواند میان کارگران بچرخد و کارگران بتوانند جای خالی یکدیگر را پرکنند. کارگران نیاز به کسب مهارتهای اضافی همانند تعمیر ابزارآلات ساده ، کنترل کیفیت ، تمیزکاری ، سفارش مواد مورد نیازدارند. بنابراین آنها باید تشویق شوند تا فعالانه فکر کنند، به طوری که بتوانند پیش ازجدی شدن مشکلات راه حلهایی برای آنها بیندیشند.

البته کارگران تنها زمانی به تولید ناب پاسخ می دهند که نوعی تعهد دوجانبه موجودباشد، این حس که مدیریت به کارگران ماهر ارزش می نهد، و به خاطر حفظ آنها ازخودگذشتگی خواهد کرد و مسئولیت را به گروه آنها واگذار می کند و مدیریت می بایداستراتژی کنترل را حذف و به سمت استراتژی کنترل درونی و مسئولیت پذیری کارگران حرکت کند.

(منبع شماره 4)

 رفتار با مشتری

در سیستم تولید انبوه فورد، چون تنوع محصول کم بود و چون مالک خودرو از عهده بیشتر تعمیرات آن برمی آمد، وظیفه فروشنده این بود که آنقدر خودرو و قطعات یدکی دراختیار داشته باشد که بتواند متناسب با تقاضای مشتری عرضه کند. رابطه کارخانه وفروشنده رابطه ای زورمدارانه بود، به این مفهوم که کارخانه سعی می کرد برای هموارکردن تولید، خودروهایش را به فروشنده تحمیل کند و رابطه فروشنده و خریدار نیز به همان اندازه زورمندانه بود، چرا که فروشنده برای آنکه عرضه و تقاضا را با هم تطبیق دهدقیمتها را طوری تغییر می داد که بیشترین سود را کسب کند. در این سیستم فروش ، هیچ تعهد درازمدتی از سوی طرفین نبود و همه برای آنکه فرصت چانه زدن را بیشتر کنند،اطلاعات خود را مخفی می کنند و فروشنده اطلاعات درستی درباره محصول نمی دهد ومشتری نیز خواسته های حقیقی اش را مطرح نمی کند و به این ترتیب در دراز مدت همگی ضرر می بینند.

اما در سیستم فروش تویوتا، این شرکت شبکه ای از توزیع کنندگان را دارد که برخی مستقل و در برخی تویوتا مبلغ کوچکی سرمایه گذاری کرده است . این فروشندگان مبدع مجموعه جدیدی از روشها شدند که تویوتا آن را <فروش فعال >

(AGGRESSIVE SELLING) نامید. ایده اصلی فروش فعال ، ایجاد رابطه درازمدت و در حقیقت مادام العمری بود میان شرکت مونتاژگر، فروشنده و خریدار. این رابطه به این صورت ایجاد می شد که فروشنده جزئی از سیستم تولید و خریدار جزئی از روند تکوین محصول گردد.

فروشنده جزئی از سیستم تولید شد به این صورت که تویوتا به تدریج تولید را برای خریداران ناشناخته متوقف کرد و به جای آن سیستم ساخت سفارشی را قرار داد. یک سیستم کانبان دیگری که در آن فروشنده نخستین گام حرکت بود، او سفارشات مربوط به خودروهای پیش فروش شده را به کارخانه می فرستاد تا طی دو یا سه هفته به مشتریان عرضه شود. همچنین در این سیستم موجودی به اندازه دو یا سه هفته بیشتر نیست و درچنین شرایطی هزینه های نگهداری محصول تکمیل شده کاهش می یابد. در این سیستم ،فروشنده با مراجعه مستقیم به مشتری ، یک پایگاه اطلاعاتی ایجاد می کند که اطلاعات مربوط به خانواده ها و اولویتهای آنها را تشکیل می دهد و به این ترتیب شرکت انرژی خودرا صرف کسانی می کند که احتمال خرید آنها بیشتر است و این چنین است که اگرتولیدکننده ناب نتواند چیزی را بسازد که مشتری می خواهد، آنگاه همه تنوعی که تولیدناب ممکن می کند، بیهوده است .

اما در سیستم تولید انبوه نیازهای کارخانه در درجه اول اهمیت است . درواقع فروشنده و خریدار باید خود را با کارخانه سازگار کنند. رابطه بخش بازاریابی وفروشندگان نوعا زورمدارانه است ، زیرا بخش بازاریابی وظیفه خود می داند، اطمینان یابدکه میزان فروش فروشندگان آن قدر است که کارخانه بتواند میزان تولید خود را ثابت نگه دارد. فعالیت کلیدی بخش فروش آن است که با تردستی ، فروشنده و مصرف کننده راچنان برانگیزاند که همه خودروهایش فروش برود. در این سیستم مهارتهای فروشنده دراین نیست که اطلاعات را به طراحان محصول برگردانند، بلکه در مجاب کردن مشتری است . به همین دلیل بازخورد قوی برای انتقال نیازهای مشتری از طرف فروشنده به کارخانه وجود ندارد. همچنین فروشنده قصد دارد معامله را هرچه زودتر قطعی کند وبرای رسیدن به هدفش اطلاعات کمی درباره محصول به مشتری می دهد و وقتی معامله صورت گرفت ، فروشنده دیگر کاری با مشتری ندارد.

سیستم فروش ناب ، سعی در ایجاد وفاداری مادام العمر در مشتری دارد و همیشه نگران سهم بازار خود است و سعی می کند حتی یک مشتری را از دست ندهد. این سیستم ، فعال است و نه منفعل و فروشنده مراجعه مستقیم به مشتری می کند. وقتی که سرعت فروش کم است ، نیروهای فروش ساعت بیشتری کار می کنند و وقتی فروش ازیک سطحی پایین تر بیاید که کارخانه سفارش کافی برای ادامه فعالیت ندارد، کارمندان تولید به سیستم فروش منتقل می شوند. بنابراین مشتری در نظر این سیستم تولید جزءمکمل روند تولید است .

از ایراداتی که به این سیستم فروش گرفته می شود هزینه های بالای آن است اماشرکتهای ژاپنی کاملا از هزینه های سیستم خود آگاهند و استدلال آنها چنین است که اگرکارکرد فروش ناب همچون کارکرد فروش در تولید انبوه باشد، همه هزینه هایی که برای ناب شدن تولید صرف می شود، بی معنی می شود.

نتیجه گیری

تولید ناب در واقع یک فلسفه و نگرش است که درصدد حذف و از بین بردن هرفرآیند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و نهایتا فروش است که ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند. در نگرش تولید ناب ، مونتاژگر (کارخانه اصلی ) با یک دید سیستمی بامسائل برخورد می کند. به طوری که در تلاش است که یک رابطه برد-برد (WIN-WIN) باکل اجزای سیستم برقرار کند. مونتاژگر ناب ، با عرضه کنندگان (SUPPLIERS)یک رابطه نزدیک برمبنای سود معقول ایجاد می کند. میان مدیریت و کارگران نوعی تعهد وجوددارد که مدیریت به کارگران ارزش و احترام قائل است و مسئولیتها را به آنان واگذارمی کند در مقابل ، مدیریت انتظار دارد که کارگران پاسخگوی نیازهای مختلف کارخانه باشند.

مهمترین رکن یک سیستم ناب ، ارتباط با مشتریان است که که فروشندگان شرکت ناب باایجاد یک سیستم اطلاعاتی دقیق در صدد ایجاد یک رابطه بین کارخانه و مشتریان هستند به نحوی که کارخانه بتواند نیازهای مختلف مشتریان را دقیقا شناسایی کرده و باخلق یک محصول مناسب نیازهای مشتریان بخشهای مختلف بازار را پاسخ دهد.بنابراین در تولید ناب همه اجزای سیستم به شکلی مطلوب منتفع می شوند.

 

 

منابع و ماخذ:

1 - ووماک ، جیمز، دانیل جونز، دانیل روس ; رادنژاد، آزاده ; تولید ناب ; انتشارات آترپات ،اصفهان ، 1376.

2 - سلوک دار، علیرضا; مدرک جدید بر کیفیت کارخانه های ساخت : چالشی به تولید ناب ;مجله روش ، سال نهم ، شماره 58، ص 21-27.

3 - BARKER R.C, "THE DESIGN OF LEAN MANUFACTURING SYSTEMSUSINGTIME - BASED ANALYSIS", INTERNATIONAL JOURNAL OF OPERATIONS ANDPRODUCTIONMANAGEMENT, VOL. 14. NO.11.1994.PP. 80-96.(WWW.EMERLD.COM)

4 - BIAZZO S. AND PANIZZOLOR, "THE ASSESSMENT OF WORKORGANIZATION IN LEAN PRODUCTION: THE RELEVANCE OF THEWORKER'SPERSPECTIVE", INTEGRATED MANUFACTURING SYSTEMS. VOL.1 .NO.1. 2000.PP.6-15. (WWW.EMERLD.COM)

5 - BOWEN D. AND YOUNGDAHL W, "LEAN SERVICE: IN DEFENSE OF APRODUCTION - LINE APPROACH", INTERNATIONAL JOURNALOF SERVICEINDUSTRY MANAGEMENT. VOL. 9. NO.3. 1998. PP.207-225. (WWW.EMERLD.COM)

6 - EMILIANI M,"SUPPORTINGSMALL BUSINESSES IN THEIR TRANSITION TOLEAN PRODUCTION", SUPPLY CHAIN MANAGMENT: AN INTERNATIONALJOURNAL. VOL.5. NO.2.2000. PP.66-70. (WWW.EMERLD.COM)

7 - LEWIS M."LEAN PRODUCTIONAND SUSTAINABLE COMPETITIVEADVANTAGE", INTERNATIONAL JOURNAL OF OPERATION & PRODUCTIONMANAGEMENT, VOL.20. NO.8.2000. PP.959-978. (WWW.EMERLD.COM)

8 - SCARBROUGH H.AND TERRY M, "FORGET JAPAN: THE VERY BRITISHRESPONSE TO LEAN PRODUCTION", EMPLOYEE RELATION, VOL. 20 NO.3.1998. PP.224-236. (WWW.EMERLD.COM)

پانویس ها

1 - این شرکت در اواخر قرن نوزدهم توسط خانواده تویودا در ژاپن پایه گذاری گردید و درسال 1937 شرکت تویوتا موتور پایه گذاری گردید. تویودا به معنای برنجزاری پربار است اماکلمه تویوتا هیچ معنی خاصی در زبان ژاپنی ندارد.

2 - معمولا برای تعیین کیفیت ، اعلام می کنند که در هر هزار قطعه حداکثر چند قطعه معیوب مجاز است .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 17:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

پرداخت نقدي يارانه ها و پيامدهاي آن

بازديد: 269

توزیع یارانه ها

پرداخت نقدي يارانه ها و پيامدهاي آن

؛يارانه به هرگونه پرداخت دولت ها كه به طور مستقيم به افراد يك جامعه صورت مي گيرد اطلاق مي شود. اين يارانه ممكن است به مصرف كننده يا توليدكننده پرداخت شود. پرداخت يارانه داراي سوابق طولاني در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه است و تقريبا تمامي كشورهاي دنيا به گروه هاي خاص براي اهدافي خاص يارانه پرداخت مي كنند. در ادبيات اقتصادي اهداف پرداخت يارانه به طور كلي مقابله با تورم، حمايت از گروه هاي خاص، حمايت از يك توليد و عدالت اجتماعي و بهبود توزيع درآمد عنوان مي شود.سابقه پرداخت يارانه در ايران به قحطي هاي ناشي از جنگ جهاني دوم برمي گردد. با اين وجود بعد از افزايش قيمت نفت و درآمدهاي ارزي در سال ١٣٥٣ دولت در برنامه پنجم عمراني پرداخت يارانه را قانوني كرد و در بودجه هاي سنواتي هر ساله مبلغي را به عنوان يارانه در نظر گرفت. بعد از انقلاب اسلامي روند پرداخت يارانه شدت گرفت زيرايكي از اهداف انقلاب حمايت از مستضعفان بود. به صورتي كه در سال ١٣٥٧ (آخرين سال حكومت شاه) كل مبلغ يارانه ٨/٦٥ ميليارد ريال بود و اين رقم در سال جاري به ٩٠٠ هزار ميليارد ريال رسيده است.طي اين سال ها نقش يارانه به نوعي كنترل تورم و همچنين حمايت از توليد بوده و لذا از اين منظر يارانه ها هدف مند بوده است. مهم ترين بحث دولت و بعضي از اقتصاددانان دراين است كه اين يارانه ناعادلانه توزيع مي شود و در راستاي هدف عدالت اجتماعي نه تنها درست عمل نكرده بلكه ناعدالتي را تشديد كرده است. مهم ترين اقلام يارانه ها كه به مصرف كنندگان تعلق مي گيرد عبارت اند از: نان، كالاهاي اساسي و انرژي شامل بنزين، گازوئيل، نفت سفيد، برق و گاز.براساس آمار و اطلاعات موجود از سابقه پرداخت يارانه در ايران همواره بالاترين يارانه پرداختي به گندم و آرد اختصاص داشته است. به طوري كه در سال جاري براي خريد تضميني مازاد بر نياز كشاورزان و تامين كسري احتمالي از محل واردات گندم، اعتباري معادل ٣٨ هزار و ٩١٨ ميليارد و ٥ ميليون ريال پيش بيني شده كه اين رقم ١٢/٥٣ درصد كل يارانه كالاهاي اساسي سال ١٣٨٧ را به خود اختصاص مي دهد. در علم اقتصاد به كالاهايي كه با افزايش درآمد مصرف آن كم مي شود كالاهاي پست گفته مي شود. اين كالاها داراي كشش درآمدي منفي مي باشند و هرچه خانوارها ثروتمند شوند، مبلغ كمتري را از آن كالا خريد مي كنند و لذا ارزش نسبي و مطلق منافع يارانه براي فقرا بيشتر از طبقات درآمدي ديگر جامعه است. يارانه اين كالاها اغلب خود هدفمند ناميده مي شود زيرا دهك هاي پايين بيشتر از آن بهره مند مي شوند. نان در ايران جزو اين نوع از كالاها طبقه بندي مي شود. آمار و اطلاعات موجود و مشاهدات اقتصادي نشان مي دهد اين قلم از يارانه به تمامي دهك هاي درآمدي تقريبا به طور مساوي تقسيم شده است و حتي در سال هاي اخير دهك هاي بالاي جامعه از اين يارانه (به علت مصرف سرانه پايين تر) كمتر استفاده كرده اند.پرداخت يارانه به كالاهاي اساسي شامل روغن، شكر و شير، اعم از شير خانوار و مدارس مي باشد. در سال جاري مبلغ ١٧ هزار و ١٧٣ ميليارد ريال دولت به اين امر اختصاص داده است و برخلاف يارانه نان حالت گسترده ندارد و مبلغ يارانه آن نيز نسبت به نان رقم ناچيزي است.اين مقدار از سهميه بخشي از نياز خانوارها را تامين مي كند و بقيه نياز بايد از بازار آزاد تامين شود. اين كالاها -به جز شير- از سال هاي خيلي قبل با ارائه كوپن داده مي شود و به نوعي بين تمام افراد جامعه، به صورت يك نواخت توزيع مي شود.يارانه پرداختي به انرژي، حدود نيمي از كل مبلغ يارانه ها را به خود اختصاص مي دهد كه رقم ٤٥ هزار ميليارد تومان مبلغ آن برآورد مي شود اما تمام حامل هاي انرژي به طور يكسان از يارانه ها برخوردار نيستند.يارانه پرداختي به گازوئيل پرداخت به حمل و نقل عمومي است كه تمامي گروه هاي درآمدي از آن استفاده مي كنند و حتي دهك هاي پايين بيشتر از آن استفاده مي كنند مثل استفاده از اتوبوس. نفت سفيد را هم بيشتر گروه هايي استفاده مي كنند كه از گاز بي بهره اند و لذا باز هم گروه هاي خاص از آن استفاده مي كنند كه مستحق دريافت آن مي باشند.از اقلام ديگر يارانه اي برق و گاز طبيعي است كه چون محاسبه پرداخت اين اقلام به صورت تصاعدي است لذا بايد دهك هاي بالاي درآمدي كمتر از اين يارانه برخوردار شوند و اگر اين گونه نيست به راحتي قابل برنامه ريزي و انجام است. بنابراين در اقلام مهم مشمول يارانه به نوعي عدالت حاكم است.رقم مهم پرداخت يارانه كه مورد بحث و مناقشه است يارانه بنزين است كه گفته مي شود كاملا ناعادلانه توزيع مي شود و بالاترين دهك حدود ٤٠ برابر پايين ترين دهك از آن استفاده مي كنند. در اين مورد نيز ذكر اين نكته قابل توجه است كه اين نوع آمار مربوط به چندين سال قبل است كه كل خودروهاي كشور نزديك به دو ميليون بود نه امروز كه تعداد خودرو نزديك به ٨ ميليون مي رسد. به نوعي طبقه متوسط در سال هاي اخير توانسته اند صاحب خودرو شوند و از يارانه مستقيم بنزين برخوردار شوند و لذا به نوعي آمارهاي قبلي تعديل مي شود. ثانيا با اقدام سهميه بندي بنزين (كه اقدام بسيار مثبتي بود) مي توان اين عدالت را به نوعي برقرار كرد. مانند اقدام بسيار خوب دولت در راستاي حذف سهميه بنزين خودروهاي گران قيمت. با اين حال يارانه بنزين در ادبيات اقتصادي جايگاهي ندارد و نمي توان آن را مستقيما به كساني كه خودرو ندارند پرداخت كرد. بنابراين مهم ترين مشكل در عدالت متوجه بنزين است كه بايد به نوعي اين يارانه به تمامي افراد و بالاخص اقشار آسيب پذير پرداخت شود و مهم ترين هدف دولت محترم -آن چه مشخص است- همين يارانه بنزين است.

 

اما پرداخت يارانه نقدي به افراد بهترين گزينه مي تواند باشد؟

 

پرداخت يارانه مستقيم چه تبعاتي مي تواند داشته باشد:

 

١ - به طور مشخص در صورتي كه يارانه ها قطع شوند تورمي مضاعف خواهيم داشت به دلايل زير:اولا اقلامي كه با قطع يارانه مواجه مي شوند قيمتشان چندين برابر مي شوند؛ به طور مثال اكنون دولت آرد را به نانوايي ها كيلويي ٧٥ ريال تحويل مي دهد كه در صورت قطع يارانه اين رقم به حداقل ٣٥٠٠ ريال مي رسد. يعني قيمت آرد تحويلي ٤٦ برابر مي شود. ثانيا در اقتصاد، كالاها زنجيروار به يكديگر متصل هستند و جدول داده و ستانده اقتصاد نشان مي دهد كه چگونه كالاها به بخش هاي ديگر ارتباط دارند و لذا اين گراني به ساير كالاها نيز سرايت خواهد كرد. ثالثا به علت اين كه بخشي از يارانه دولت از واردات است اگر دولت بخواهد يارانه آن بخش ها را هم به صورت نقدي پرداخت كند نقدينگي كشور افزايش خواهد يافت و افزايش نقدينگي باعث تورم خواهد شد. بنابراين تورمي مضاعف به وجود خواهد آمد.

 

٢ - مديريت هزينه امر مهمي است كه هنوز در خانوارهاي ايراني -به خصوص خانوارهاي دهك هاي پايين- به خوبي اتفاق نيفتاده است و اين خانواده ها نمي توانند به درستي هزينه هاي خويش را مديريت كنند و ممكن است درآمدهاي نقدي را به سرعت خرج كنند و بعد براي نيازهاي اوليه دچار مشكلات فراواني شوند. وجود خانواده هاي متاسفانه معتاد و خانوارهايي كه رقم زيادي از درآمدهاي خانوار را هزينه مواد دخاني مي كنند نشان از عدم مديريت هزينه در خانوارهاي ايراني دارد. بر طبق گزارش بانك مركزي در سال ١٣٨٥ مصرف سرانه سيگار ايراني ٥٧٨ نخ و سيگار خارجي ٧١٧ نخ در خانوارهاي كشور بوده است.

 

٣ - جامعه ايراني به درآمدها به ديده كم مي نگرد و به هزينه ها بسيار. اكثر خانوارهاي ايراني هزينه هاي زندگي را بيشتر از درآمدشان اعلام مي كنند به صورتي كه آمارگيري درآمد و هزينه خانوار نشان مي دهد در تمامي سال ها هزينه خانوار بيشتر از درآمدشان اعلام شده است. لذا مبلغ پرداختي ناچيز و تورم بسيار زياد به نظرشان خواهد آمد و حالت رواني آن نارضايتي گسترده خواهد بود.

 

٤ - با وجود بيكاري گسترده در ايران فقدان انگيزه  كار يكي از مشكلات اقتصاد ايران است. پرداخت نقدي يارانه ها اين مشكل را تشديد خواهد كرد. كميته حضرت امام خميني(ره) نيز اين سياست را در سال هاي اخير تعقيب مي كرده است كه بيشتر براي افراد كار ايجاد كند تا پرداخت نقدي داشته باشد. ضرب المثل معروف كه مي گويد به مردم ماهي گيري ياد بدهيدنه ماهي.

 

٥ - به علت اين كه هزينه تمام شده كالاهاي صادراتي نيز بخشي وابسته به يارانه مي شود در صورت قطع يارانه، قيمت تمام شده كالاها افزايش مي يابد و صادرات غيرنفتي دچار نقصان خواهد شد. از طرفي به علت قيمت بالاي كالاهاي ايراني؛ واردات كالاهاي خارجي تشديد مي شود. و در نتيجه بعضي از كارخانه ها دچار ورشكستگي مي شوند و بيكاري افزايش مي يابد.

 

٦ - دولت به جاي اين كه مبلغ يارانه ها را متمركز كند و به كارهاي عمراني بپردازد عملا دچار كسري بودجه خواهد شد و كارهاي عمراني حداكثر با سرعت فعلي ادامه پيدا خواهد كرد. به طور مثال اگر قرار باشد يارانه بنزين به افراد جامعه پرداخت شود آن گاه سهم جاده سازي كشور حداكثر در همين سهم باقي مي ماند و ميزان تصادفات جاده اي هم كاهش پيدا نخواهد كرد.

 

منابع:

 

بانك مركزي جمهوري اسلامي ١٣٨٦ نتايج بررسي بودجه خانوار در مناطق شهري در سال ١٣٨٥

 

نجفي- بهاءالدين- ١٣٨٦ بررسي تجربيات جهاني يارانه غذا: رهيافتي براي ايران- مجله اقتصاد كشاورزي شماره ٢- ١٣٨٦

 

مجتهد؛ احمد ١٣٧٨ بررسي اثرات پرداخت يارانه نان در ايران و كاهش آن در اقتصاد- اقتصاد گندم- وزارت كشاورزي

No Comments yet...

 

ارسال شده در اقتصاد ايران, مصاحبه

Posted by: Dr. Mohaddes | می 19, 2008 بیماری هلندی (Dutch disease)از زماني كه درآمدهاي نفتي در ايران افزايش بي سابقه اي پيدا نمود در  محافل اقتصادي  از خطر بيماري هلندي براي كشورمان سخن گفته مي شود. اما بیماری هلندی چیست؟  وچه اثراتي دارد؟ بيماري هلندي يكي از مشكلات اقتصادي است كه در سالهاي 1960 در كشور هلند با كشف ذخاير گاز  و افزايش در آمد هاي ارزي اين كشور اتفاق افتاد و چون ابتدا در اين كشور بروز كرد لذا به اين نام مشهور گرديده است   و نتايج زير را در بر داشت:

 

1-     ارزش پول ملي تقويت شد.

 

2-     سطح دستمزد ها بالا رفت .

 

3-       قيمت كا لا ها افزايش يافت .

 

4-     صادرات كالا كاهش پيدا كرد.

 

5-     بخش صنايع هلند دچار ركود شد و بيكاري گسترش يافت.

 

به عبارت ديگر   افزايش در آمد ارزي كشور نه تنها موجب رونق اقتصادي در كشور نشد بلكه موجب ركود و گسترش بيكاري در كشور نيز گرديد . يا به قول علما نعمت تبديل به نغمت شد. اما چرا اين اتفاق مي افتد.

 

در صورت افزايش ناگهاني درآمدهاي ارزي دولت در صورتي كه دولت اين پول را بدون برنامه به جامعه تزريق نماييد (ممكن است در ابتدا با هدف افزايش اشتغال و افزايش دستمزدها حتي صورت گيرد). تقاضا براي محصولات و خدمات افزايش مي يابد  و در صورتي كه همزمان عرضه افزايش پيدا نكند بالطبع قيمت ها افزايش پيدا مي كند و اولين نشان آن در جامعه تورم خواهد بود. دولتها نيز معمولا مي خواهند تورم را كنترل نمايند كه سياست اقتصادي هر دولتي مهار تورم مي باشد اما مشكل از زماني آغاز مي شود كه راه مهار تورم واردات بي حد كالاها و خدمات انتخاب شود كه از پس اين سياست مشكل بعدي آغاز مي شود يعني توليد كننده گان داخل مجبورند  كالاها را با قيمت گران (به علت افزايش قيمتها) توليد كنند و با قيمت ارزان بفروشند و پس از مدتي توليد كننده گان دچار ورشكستگي خواهند شد و ناچارا يا توليد را تعطيل كنند يا اينكه در حداقل امكان به توليد ادامه بدهند و در نتيجه توليد صدمه جدي خواهد ديد و بيكاري گسترش پيدا خواهد نمود. نكته مهم اين است كه كشاورزان آسيب پذير ترين توليدكننده گاني هستند كه از اين بيماري صدمه خواهند ديد. زيرا توليدات آنها  نياز روزمره مردم است و با افزايش قيمتها دولتها سريعا نسبت به واردات محصولات كشاورزي اقدام خواهد نمود و كشاورزان اولين قربانيان بيماري هلند ي خواهند بود. اما دولتها نمي توانند كالاهاي غير قابل واردات مانند  زمين و مسكن را وارد نمايند و در نتيجه دلالان  اين بخش از اين بيماري سود خواهند برد.

 

 

انشا الله در پست  بعدي به اين خواهيم پرداخت كه چگونه مي توان از خطرات بيماري هلندي مصون ماند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 17:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 3063

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس