تحقیق دانشجویی - 408

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره نهاد های کشور فرانسه

بازديد: 285

 

نهاد های کشور فرانسه

 

نهاد های کشور فرانسه

شورای قانون اساسی

نهاد ریاست جمهوری

نخست وزیر و دولت

پارلمان

دادگستری

سرود و شعار ملی

دفاع ملی


قانون اساسی مصوبه ٤ اکتبر ١٩٥٨ عملکرد نهاد های جمهوری پنجم را تعیین می کند. این قانون مکرراً مورد تجدید نظر قرار گرفته است: انتخابات ریاست جمهوری با آراء عمومی ( در سال ١٩٦٢) مستقیم، درآمدی بر سر فصلی جدید در خصوص مسئـــولیت جزائی اعــــضای دولت (١٩٩٣)، برقراری جلسه واحد پارلمانی، گسترش حوزه انتخابات (١٩٩٥)، وضع مقررات موقت مربوط به اساسنامه نوول کالدونی Nouvelle Calédonie (١٩٩٨)، تاسیس اتحادیه اقتصادی و مالی، برابری دسترسی مردان و زنان به مناصب انتخاباتی، تشخیص قضایی دادگاه کیفری بین المللی ( ١٩٩٩) ، کاهش اختیارات رئیس جمهور (٢٠٠٠)

شورای قانون اساسی

شورایی متشکل از ٩ عضو که عهده دار هماهنگی انتخابات و مطابقت آن با قانون اساسی تشکل یافته و نیز قوانینی که به آن محول می شود، می باشد.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید : www.conseil-constitutionnel.fr

نهاد ریاست جمهوری

رئیس دولت هر ٥ سال یک بار با آرای عمومی انتخاب می شود (پس از رفراندم ٢٤ سپتامبر ۲٠٠٠، دوره ریاست جمهوری ٥ ساله شد).

ژاک شیراک، پنجمین رئیس دوره پنجم جمهوری، روز ٧

مه ١٩٩٥ و مجدداً در تاریخ ٥ مه ٢٠٠٢ به مقام ریاست جمهوری نائل شد.

رئیس جمهور نخست وزیر را تعیین می کند و اعضای دولت به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب می شوند. ( ماده ٨ قانون اساسی)

او رئیس هیئت وزرا می باشد ، قوانین را رسماً اعلام می نماید و نیز ریاست نیرو های مسلح را بر عهده دارد. او می تواند مجمع ملی را منحل کند و در مواقع بسیار بحرانی قدرتی ویژه اعمال نماید.( ماده١٦)

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه شود : www.elysee.fr

نخست وزیر و دولت

دولت زیر نظر نخست وزیر سیاست کشور را تعیین و اداره می نماید. او مسئولیت مجلس را بر عهده دارد. ( ماده ٢٠)

نخست وزیر مدیریت عملکرد دولت و ضمانت اجرائی قوانین را بر عهده دارد (ماده ٢١). دمینیک دو ویلپان Dominique de VILLEPIN، روز 31 مه 2005 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید: www.premier-ministre.gouv.fr

پارلمان

پارلمان از دو مجلس تشکلیل شده است:

  سنا، که اعضای آن از سال ٢٠٠٣ با آرای عمومی غیر مستقیم و به مدت ٦ سال انتخاب شده اند (قبلاً این مدت ٩ سال بوده است) و نمایندگی ثلث اعضای آن هر سه سال یک بار قابل تمدید می باشد. آخرین انتخابات در سپتامبر ٢٠٠٤ برگزار شد.

  مجلس شورای ملی، که نمایندگان آن با آرای عمومی مستقیم و به مدت ٥ سال انتخاب شده اند. آخرین انتخابات در ژوئن ٢٠٠٢ برگزار شد.

این دو مجلس علاوه برنظارت بر دولت، عهده دار وضع قوانین هستند. در این مورد و در صورت عدم توافق، مجلس شورای ملی رای قاطع صادر می نماید.

سنا

سنا متشکل از ٣٣١ سناتور، طبق انتخابات سپتامبر ٢٠٠٤ به شرح زیر تقسیم بندی شده است:

  گروه اتحاد نهضت های مردمی : ١٥٦ نفر

  گروه سوسیالیست : ٩٧ نفر

  گروه اتحاد میانه رو :٣٣ نفر

  گروه کمونیست، جمهوری خواه و شهروند : ٢٣ نفر

  گروه تجمع دموکراتیک و سوسیال اروپائی : ١٥ نفر

  اعضای ثبت نشده : ٧ نفر

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید: www.senat.fr

مجلس شورای ملی

مجلس شورای ملی متشکل از ٥٧٧ نماینده، طی انتخابات ٩ و ١٦ ژوئن به گروه های زیر تقسیم شده اند:

  گروه اتحاد نهضت های مردمی : ٣٥١ نفر( + ١٠ عضو همسو)

  گروه سوسیالیست : ١٤١ نفر (+٨ عضو همسو)

  گروه اتحاد دموکراسی فرانسه : ٢٧ نفر (+ ٤ عضو همسو)

  گروه نمایندگان کمونیست و جمهوری خواه : ٢٢ نفر

  نمایندگان بی طرف : ١١ نفر

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید : www.assemblee-nationale.fr

دادگستری

دیوان قضایی فرانسه که مدافع آزادی های فردی است ( ماده ٦٦ قانون اساسی) بنا بر یک تمایز اساسی، به وسیله دادگاه های قضائی که عهده دار رفع دعوای حقوقی بین اشخاص می باشند و دادگاه های اداری مسئول رفع دعوای حقوقی بین شهروندان و اولیای امور ساماندهی می شود.

حوزه قضائئ به دو دسته تقسیم می شود:

  دادگاه های قضائی مدنی : دادگاه حقوقی عام ( دادگاه شهرستان) یا حقوقی خاص ( دادگاه, دادگاه تجاری، دادگاه امور تامین اجتماعی و هیئت داوری که به دعواهای حقوق بگیران و کارفرمایان رسیدگی می نماید).

  دادگاه های جزائی که به سه مقوله تخلف رسیدگی می نماید :

تخلفاتی که توسط دادگاه پلیسی تشخیص داده شده اند

جرائمی که توسط دادگاه جنحه مورد قضاوت قرار گرفته اند

جرائمی که توسط دادگاه جنائی تشخیص داده شده اند

و سرانجام دادگاه کودکان، دادگاهی خاص که به امور مدنی و کیفری می پردازد.

دیوان عالی کشور عهده دار بررسی درخواست فرجام علیه حکم دادگاه استیناف است.

دیوان عدالت اداری در راس دادگاه های اداری قرار دارد که در پایان تقاضای فرجام، قانونی بودن اسناد اداری را مورد قضاوت قرار می دهد. دولت نیز جهت رای بر روی لایحه های قانونی و برخی طرح های لایحه به این دیوان مراجعه می کند.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید : www.justice.gouv.fr www.conseil-etat.fr

سرود و شعار ملی

سرود جنگ ارتش رن سرود مارسیز نامیده شد که به سال ١٧٩٢ در استرازبورگ سروده شد و سرود ملی روز ١٤ ژوئیه مقرر گردید.

شعار جمهوری فرانسه عبارت است از: « آزادی، برابری، برادری»

پرچم فرانسه

در سال ١٧٨٩, لافایت رنگ سفید، نماد پادشاهی را به پرچم آبی و قرمز گارد ملی پاریس افزود. پرچم سه رنگ نماد رسمی جمهوری فرانسه است.

 

دفاع ملی

در سال ٢٠٠٤ بودجه دفاعی کشور بالغ بر٤٠. ٣٢ میلیارد یورو برابر با ٢٫٠١ ٪ درآمد خالص ملی و ١١٫٤٢ ٪ در آمد دولت بود.

بنا به عزم رئیس جمهوری و دولت برای تجهیز فرانسه به نیروی دفاعی فراخور نیاز کشور، قانون برنامه ریزی نظامی سال ٢٠٠٣-٢٠٠٨ به تعیین امکانات و نفرات می پردازد. این قانون در جهت انطباق ابزار دفاعی خود با امکانات فعلی تلاش می کند. کوشش هایی که در این راستا انجام شده است، عبارتند از: § تقویت ابزار مبارزه با تروریسم § اعتبار قدرت بازدارنگی هسته ای فرانسه § استلزام فرانسه در جلو گیری و رفع بحران ها (١٥٠٠٠ الی ٢٠٠٠٠ نظامی مستقر جهت عملیات) § همکاری نظامی با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی NATO و اتحادیه اروپا

طبق آمار سال ٢٠٠٤، قوای کل ارتش فرانسه متشکل از ٤٣٦٧٠٨ نظامی و غیر نظامی می باشد که به شرح زیر توزیع شده است:

  ١٦٢٣٥٠ نفر در نیروی زمینی

  ٦٩٢٧٦ نفر در نیروی هوائی

  ٥٤٦٥٦ نفر در نیروی دریائی

  ١٠٣٨٠٦ نفر در ژاندارمری

  ٤٦٦٢٠ نفر در بخش های مشترک ( بهداشتی، امور اجتماعی...)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 9:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نقش آثار تخيلي در آماده سازي جوانان

بازديد: 207

 

نقش آثار تخيلي در آماده سازي جوانان براي جامعه اطلاعاتي[1]

گاينر آير (Gayner Eyre) [2]
مركز مطالعات اطلاعات دانشگاه چارلز استوارت واگا واگا، نيوساث ويلز، استراليا

ارائه شده : درشصت و هفتمين شورا و مجمع عمومي
كنفرانس سالانه فدراسيون بين المللي انجمن ها و موسسات كتابداري. 25-16 اوت 2001
ترجمه: حسن صياميان- عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي استان مازندران
افسانه شهرابي  و عبدالمجيد عباسي راد - كارشناسان علوم كتابداري و اطلاع رساني

  چكيده
هدف اين مقاله، بررسي جايگاه مطالعه در كسب  توانايي  اطلاعاتي در ميان نسل جوان  است؛ و توجه به اينكه تا چه اندازه مي توان اين مهارت را بوسيله آثار تخيلي چه از طريق كتاب و چه از طريق وسايل الكترونيكي افزايش داد. گرچه توجهي به ماهيت اصلي مهارتهاي سوادآموزي شده است اما  آثار اندكي در خصوص بررسي نقش آثار تخيلي  در ارتقاء افراد با سواد اطلاعاتي وجود  دارد.  مدت مديدي است كه آثار تخيلي نقش مهمي در كسب  مهارتهاي مطالعه  ايفا نموده است. ولي در اين ميان به نقش كمكي اين نوع آثار در رشد قوه تخيل ، درك داستان و لذت بهره مندي از داستان توجهي نشده است. مطالعه  به نوبه خود در رشد جسماني، عقلاني، زباني ، احساسي و عاطفي ، شخصيتي ، اجتماعي ، اخلاقي و روحي افراد نقش به سزايي دارد. آثار تخيلي به  رشد ذهني و عاطفي افراد كمك مي كنند و در واقع  افراد بشر از طريق داستان چيزهاي بسيار  زيادي مي آموزند.   در عصر غناي  اطلاعات ، نهادهاي آموزشي  و برنامه هاي تكويني ديجيتالي كه مهارت هاي اينترنتي و رايانه اي را در بر دارند، بر ضرورت سواد اطلاعاتي تاكيد مي ورزند.شكي نيست كه در  عصر اطلاعاتي به منظورت توانمند ساختن  افراد در حفظ و نگه داري اطلاعات به چنين استراتژيهايي نياز داريم ، اما توان اطلاعاتي افراد از طريق پيشرفت توانايي اطلاعاتي در زمينه هاي مورد نياز به واقعيت مي رسد. توانايي اطلاعاتي، مستلزم يك سري مهارتهايي است كه علاوه بر دانش  مهارتهاي فني و منابع اطلاعاتي ، سواد عمومي را نيز  شامل مي شوند. رشد روزافزون آثار مكتوب در باره سواد اطلاعاتي،  بيشتر روي دو مورد اوليه تأكيد دارند. ولي اين دو ، فقط بخشي از مسأله مي باشند تصور كنيد كه اگر نوجوان يا بزرگسالي قادر به مطالعه  نباشد چه اتفاقي خواهد افتاد، دنيايي از اطلاعات شايد از لحاظ فيزيكي و يا رسمي در دسترس باشد ، هنگامي اين اطلاعات ارزش خواهد داشت كه توانايي خواندن و مطالعه وجود داشته باشد.
آثار تخيلي امروزه  نه تنها در قالب چاپي بلكه در قالب هاي الكترونيك و صفحات وب نيز ارائه مي شوند.  آثار تخيلي به صورت الكترونيكي و استفاده از امكانات الكترونيكي موجود نقش  مهمي در كسب توانايي اطلاعاتي ايفاء مي كنند. به عنوان مثال معلوم شده است كه در استراليا با داشتن چنين امكاناتي خيلي از پسرها را به مطالعه  تشويق كرده است.
 عليرغم ازتباط مشخص بين استفاده از آثار تخيلي و توسعه مهارتهاي سوادآموزي و اهميت چنين مهارتهايي در تربيت افراد با سواد اطلاعاتي فاصله قابل توجهي ميان آثار مكتوب راجع به شناسايي اين آثار و درك نقش اين آثار تخيلي وجود دارد. مطالعه اي در انگلستان و استراليا طراحي شده است كه مي خواهد ضمن نگاهي به رئوس مطالب ، اين موارد را با مقررات مدرسه و كتابخانه هاي عمومي در هم بياميزد. تفاوت بين آماده سازي  كتابخانه هاي مدارس انگليس و استراليا توان بالقوه اي را براي تحقيقات بعدي ايجاد كرد.
  هدف اين مقاله، بررسي  جايگاه مطالعه در كسب  توانايي هايي اطلاعــــاتي در ميان نسل جوان و توجه به اينكه تا چه اندازه مي توان اين مهارت را بوسيله آثار تخيلي چه از طريق كتاب و چه از طريق وسايل الكترونيكي افزايش داد.
 گفته مي شود كه ما اكنون در عصر اطلاعاتي زندگي مي كنيم.  عصر جديد اكثرا از طريق رشد  فنآوري و بويژهً فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي شناخته شده است. همگرايي  فنآوري هاي ارتباطات از راه دور ، فناوري هاي كامپيوتري و پخش برنامه و رايانه در مقايسه با اثر تغييرات گذشته در جامعه مانند انقلاب صنعتي با ظهور صنعت چاپ، تأثير چشمگيرتري بر جامعه از خود بجاي گذارده است. نتيجه انقلاب  اخير  جهاني شدن بي سابقه اي است كه عليرغم همه مسائل قانوني و اجتماعي منجر به برقراري ارتباط آني بين مردم سرتاسر جهان شد. اين تأثير آنقدر زياد است كه امروزه جامعه شناسان و مردم شناسان در پي يافتن تعاريف جديد براي جامعه ، هستند زيرا تعاريف جغرافيايي پيشين ديگر پاسخگوي نياز امروز نيست. نتيجه نهايي، باز هم، همانند آثار تحولات پيشين، افزايش نابرابري ها و بي عدالتي ها در جامعه ، ميان ملت ها و حتي ميان افراد مختلف است.
 براي كار مؤثر در جامعه اطلاعاتي، به ميزان بالايي از سواد و  يك سري مهارتها نياز است كه بتوان از ديگران پيشي گرفت. در يك بررسي (4)
OECD در سواد آموزي بزرگسالان(OECD 2000) گزارش شد كه در قرن بيستم ، يك نفر از جهار نفر در هر مطالعه ،  مهارتهاي ضروري سواد براي اداره زندگي در دنياي امروزي را دارا نبوده اند؛ شايد اين پيش فرض موجه اي باشد كه اين “مطالعه” در مناطق فقير نشين و يا در كشورهاي جهان سوم انجام شده است، اما اينطور نيست. نمونه هاي مورد مطالعه،  از كشورهاي امريكا، كانادا، چهار كشور اسكانديناوي ، آلمان ، انگلستان ، ايرلند ، استراليا و نيوزلند  بوده اند. در تأييد اين آمارها،  هارت من، دراجر و برنشتاين (اقتباس شده در سال 1991 در فيشر 1999 ، ص 56) گزارش كردند كه حداقل بيست درصد از بزرگسالان ايالت متحده آمريكا از نظر كارآيي بي سواد هستند. يعني چيزي بين 40 الي 45 ميليون نفر از مردم ايالات متحده امريكا توانايي درك مطالب نوشتاري كه نيازمند اساسي ترين مهارت هاي مطالعه  0خواندن)مي باشد را ندارند. (فيشر، 1999، ص. 57)
 فقدان مهارتهاي سواد براساس معيار، سبب بروز مشكلاتي در زندگي، كار و  ادامه حيات  مي گردد. اسميت ( اسميت،2000 ، ص 378) معتقد است كه امروزه فاصله اي ميان مهارتهاي كارگران و سواد مورد نياز در محل كار وجود دارد. سايرين تأكيد دارند كه اين خلاء در دو دهه اخير بيشتر شده است. به عنوان مثال ميكولكي (ميكولكي، 2000، ص 380) پيش بيني مي كند. براي اينكه بتوان به تحقيق و جست وجو در سطوح پيشرفته اطلاعات موجود در آميزه اي از تصاوير سه بعدي و چاپي دست زد، به توسعه  سواد آموزي چند جانبه نياز است. كارگران  آينده، به كسب مستمر مهارت هاي رو به رشد سواد جهت برقراري ارتباط مستمر در جوامع مختلف كاري نياز دارند. در بين متون موجود ، نمونه هايي از اين نيازها را مي توان پيدا كرد. هول ( هول، 2000 ) به يك  مطالعه موردي  اشاره مي كند كه كارگران يكي از كارخانجات الكترونيكي به خاطر ناتواني و درك دستورالعمل هاي مكتوب ، مرتكب اشتباه فاحش  و خطرناكي شدند كه مبلغ گزافي ضرر روي دست آنها  گذاشت.
انسان نه تنها در محل كار ، بلكه تقريباً در تمام مراحل زندگي خود نيازمند و خواستار چنين مهارتهايي است.  مراقبتهاي بهداشتي يكي ار اين نمونه ها است. فيشر (فيشر،2000) عقيده دارد كه فشار زيادي كه روي حرفه هاي پزشكي اعمال مي شود به اين منظور است كه  مدت اقامت مددجو در بيمارستان كمتر شود و  مددجويان زودتر  ترخيص شوند. براي اين كه مددجويان بتوانند تصميمات آگاهانه تري  بگيرند، بايد مهارت هاي لازم جهت فهم اطلاعات ضروري را دارا باشند.
 دسترسي به سواد اطلاعاتي:
 اگر شخصي بخواهد در عصر اطلاعات جايگاه خود را حفظ كند، بنابراين نياز به اين دارد كه  با سواد اطلاعاتي باشد. مثالهايي كه تا كنون بحث شده به اهميت اين مسأله اذعان دارند؛ ولي منظور از دسترسي و دستيابي به سواد اطلاعاتي واقعاً چيست؟ بر سر تعريف اين عبارت بارها و بارها به صورت اغراق آميزي بحث شده است ولي بالاخره همگان توافق كردند كه سواد اطلاعاتي، تركيبي است از مهارتهاي اطلاعاتي گذشته با توانايي بهره برداري از فنآوري جديد. در حقيقت، يك رشد آشكار ، از مهارتهاي كتابخانه اي و از راه  مهارتهاي اطلاعاتي به سواد اطلاعاتي، وجود دارد. ما به بعضي از اين نتايج بعداً در اين مقاله اشاره خواهيم كرد.
 
آنچه در زير مي آيد رايج ترين  و مختصرترين تعريف ذكر شده مي باشد كه عبارت است از:
توانايي در دسترسي ، ارزيابي و بكارگيري اطلاعات از منابع مختلف(دويل ، 1994 نقل شده دربراون ، 1999 ص ، 58).
 براون اشاره مي كند كه سواد اطلاعاتي در واقع  شامل مهارتها و توانايي هاي متنوعي را در بر مي گيرد كه شامل: مهارتهاي تفكر انتقادي ، حل مسأله ، مهارت هاي شخصي ، اجتماعي،  ارتباطي و هم چنين سواد رايانه اي  و كتابخانه اي است. (براون، 1999 ، ص 58)
در عصر غناي  اطلاعات ، نهادهاي آموزشي  و برنامه هاي تكويني ديجيتالي كه مهارت هاي اينترنتي و رايانه اي را در بر دارند، بر ضرورت سواد اطلاعاتي تاكيد مي ورزند. شكي نيست كه در اين عصر اطلاعاتي به منظور توانمند كردن افراد در حفظ و نگه داري اطلاعات به چنين استراتژيهايي نياز داريم؛ اما تحقق قدرت اطلاعاتي افراد از طريق پيشرفت توانايي اطلاعاتي از زمينه هاي مورد نياز به واقعيت مي رسد. رشد توانايي اطلاعاتي افراد ، مستلزم يك سري مهارتهايي است كه علاوه بر مهارتهاي فن آوري و دانش بكارگيري منابع اطلاعاتي،  سواد عمومي را نيز  شامل مي شود.
 ضرورت مهارت هاي مطالعه  در دستيابي  به سواد اطلاعاتي:
گفتگوهاي فراواني در سواد اطلاعاتي به تأكيد بر نيازهاي فنآوري  تمايل دارند. اين مقاله، در رابطه با اينكه مهارت هاي فني و رايانه اي، مهم يا مرتبط هستند بحثي ندارد، بازيابي منابع، اشاعه و قابليت  دسترسي به اطلاعات،  هرگز همانند زمان كنوني  آسانتر و سريعتر نبوده است. در حقيقت، در تهيه اين مقاله، بيشتر مديون و مرهون توانايي  بكارگيري و دسترسيي به ساختار الكترونيكي از طريق ابزارهاي فني هستيم. مهارت هاي فني جهت ادامه زندگي هميت فراواني دارند. اما اين  فقط  بخشي ا ز مساله  است. تصور كنيد اگر كسي نتواند آنچه را كه بر روي صفحه  نمايش كامپيوتر مي آيد را درك نمايد چه اتفاقي مي افتد؟ دنيايي از اطلاعات شايد از نظر فيزيكي و رسمي قابل دسترسي باشد اما اگر دستيابي به آن به دليل عدم توانايي فرد در خواندن ميسر نباشد، هيچ ارزشي نخواهند داشت. (رش، 1996 ص 14) بنابراين بايد پذيرفت كه با وجود آن كه موفقيت در كسب  سواد اطلاعاتي به كاربرد اطلاعات و مهارتهاي فني  بستگي دارد، ولي  مهارت هاي خواندن هم داراي نقش وافري است. (رويس 1999 ص 145).
  بيائيد فرض كنيم كه همه 12 تا 16 ساله ها، فنآوريهاي جديد را در  مشاقانه پذيرفته اند. البته هميشه، چنين امكاني وجود ندارد. يكي از دانشجويان من كه در دوره دكتري در بخش آموزش پيش دانشگاهي) (
FurtherEducationتدريس مي كند. او واقعه بسيار غم انگيزي را از ماجراي دانش آموزي 16 ساله گزارش مي كند كه پس از چندين ماه حضور در كلاس هاي آموزش رايانه دست به خودكشي زد. تحمل او ديگر تمام شده بود و تنها دليلش ، عدم توانايي مهارتهاي مطالعه  بود. اين دانش آموز كه ديگر قادر نبود عقب ماندگي خود را بيش از اين پنهان نمايد و يك راه بيشتر برايش باقي نمانده بود؛ اقدامي كرد كه به نظرش ، تنها راه نجات و رهايي از اين مشكل ، خودكشي است. البته شكر خدا اين مورد، موردي بسيار نادر است. اما به هر حال،  داشتن مهارت هاي مطالعه  ، اساس و پايه اي براي سواد آموزي تابعي (كاربردي) است.
زماني، اگر كسي مي توانست صرفا نام خويش را بنويسد و امضاء كند ، باسواد تلقي مي شد. گرچه ،  امروزه سواد پا را از قلمرو مفاهيم مذهبي و علمي  فراتر نهاده (
Brievik & Gee,1989,p.22) و ما همگي به كمك  نهضت هاي مختلف در سراسر جهان براي كمك به توده مردم در كسب  سواد اطلاعات و آگاهي داريم ، اما  بايد بدانيم كه اكثر ما شغل هايمان را مديون چنين نهضت هايي هستيم! بعدها  مفهوم سواد آموزي به معني مهارت هاي مطالعه، نوشتن و درك مفاهيم تغيير يافت. در دهه 1950، يونسكو  مفهوم آن را به ”توانايي  به كارگيري مواد چاپي به منظور انجام فعاليت هاي روزمره زندگي ” توسعه داد.( هريس و هوجين، 1992، ص. 142) اما سواد، يك  مفهوم پويا و در تكامل  تدريجي و متغير است ، يعني هر چه نيازها در جامعه  تدريجا” بيشتر مي شوند،  لزوم توانايي كاربرد سواد در جامعه  توسعه مي يابد و بالطبع مفهوم سواد متناسب با اين موقعيت تغيير خواهد كرد.
 گاجل در مطالعه اي كه براي رسيدن به دركي عميق تر از سواد فنآوري، طراحي كرد،  متوجه  وجود مبحثي دو قطبي شد كه در  يك  قطب آن مهارتهاي فني و در قطب ديگر مهارتهاي سواد وجود داشت.(گاجل،‌، ص. 4)  شش موضوع بنياني  از بحث سواد شكل گرفته است كه عبارتند از: قدرت تشخيص، هويت فرهنگي، داشتن اطلاعات(ميزان آگاهي)، زبان، ارتباطات، كاربرد مطالعه  و نوشتن.(همان، ص. 3)  گاجل مي افزايد: بدون شك و ترديد، عمومي ترين  ويژگي باسوادي كه مضمون اصلي محسوب مي شود، خواندن و نوشتن است. .(همان، ص.4)  
كنيفـــــــل(1999،ص. 36) بحث مي كند كه بيشتر دوستداران و هواخواهان فناوري جديد، نظريه پردازان مطالعه را به باد استهزاء مي گيرند، اما   اين ايده  بايد قلب  يا محور فعاليت  هر كتابخانه اي باشد. در حقيقت،  نياز به بهره گيري موثر از فنآوري ها، خوانندهء فعال بودن را بيش از همه ضروري مي سازد.
 رويس اهميت مطالعه را به شرح زير خلاصه مي نمايد:
سواد اطلاعاتي  به خواندن متكي است و براي خواننده فعال شدن  بايد از اهرم دو گانه عادت به مطالعه در سال هاي اوليه زندگي و ممارست كافي مدد جست. مثلا شما اگر نتوانيدبا  يك  انگشتي   يا دو انگشتي تايپ كنيد موقعيت خود را در دنياي امروز از دست نخواهيد داد و به عبارتي ميتوانيد به زندگي عادي خود ادامه دهيد، شما مي توانيد حتي  بدون استثناء با بكارگيري  ميان برهاي صفحه كليد  و نيز بدون درك از قدرت همه جانبه نرم افزار خود هم به حيات خويش ادامه دهيد؛ اما زندگي بدون مهارتهاي پيشرفته مطالعه  تقريبا سخت و متحمل هزينه بالايي است. در عصر اطلاعات ، مطالعه  و مهارتهاي مطالعه  نه تنها فرصت حفظ موقعيت را به كاربران نهايي مي دهد بلكه راه خوبي براي ترقي و كاميابي آنها فراهم مي كند.(رويس، 1999)
اهميت آثار تخيلي در رشد كودكان
مدتهاي مديدي است كه اهميت نقش آثار تخيلي، علاوه بر كمك به رشد تخيل در كسب مهارتهاي مطالعه، درك قصه و لذت استفاده از داستان، بر همگان آشكار شده است. اسپنيك در يكي از آثار اصلي  خود  تحت عنوان: ”كودكان به عنوان خوانندگان
Childrenas readers” هشت حيطه رشد كه مطالعه آنها نقش بسزايي دارد تعريف مي كند: رشد جسماني، عقلاني ، زباني، عاطفي يا  احساسي، اجتماعي ، شخصيتي،  اخلاقي و روحي (اسپينك، 1989،ص. 42-29) آثار تخيلي به رشد عاطفي و  ذهني افراد كمك مي كند. در حقيقت،  يادگيري  بشر  با  داستان آغاز مي شود.
بيش از يك صد سال قبل  چارلز ديكنز در كتابرمان خود ” روزگار سخت” با ارائه تصيويري از  انقلاب  مربوط به فنآوري زمان خويش،‌نسبت به خطرات سركوب قوه تخيل و تمركز بر واقعيات گوشزد كرد. شايد پيام او بيشتر در جامعه امروز مصداق داشته  باشد، جامعه اي كه در آن جاذبه يا  فريفتگي   جديدترين ابزار و نرم افزار مي تواند ضرورت ديگر تحولات را تيره و تار جلوه دهد.
 نشانه هاي اميدوار كننده اي وجود دارند كه  از شناخت توانايي  و ضرورت آثار تخيلي حكايت دارند. كيبي (كيبي، 2000، ص. 381)  در يكي از مباحث خود اعلام مي كند كه  در حقيقت،‌سواد و سواد آموزي در قرن بيستم رشد  چشميگيري نسبت به زمان هاي ديگر داشته و در ايالات متحده امريكا ، افراد 18 ساله   اين زمان خوانندگان بيشتري نسبت به ادوار گذشته هستند. به  عقيده رويس (ص. 145)  كه در كتابهاي اخير خود مژده افزايش تعداد كتابفروشي و صنعت نشر را آورده است. او در ادعاي خود به بررسي هاي اخير كه حاكي از افزايش تعداد كتابفرشي هاي جديد، افزايش فروش كتاب و افزايش مطالعه   عليرغم تاكيد جامعه بر روي فناوري ، چاپخانه ها ترقي كرده اند و ميزان فروش  مردم به طور كلي و عليرغم تاكيد بر فن آوري است، تاكيد مي كند.
 آيا آثار "هاري پوتر"  مويد اين نظر است؟ آيا اين مدرك دال بر اين است كه آثار تخيلي هنوز در حال ترقي و ضروري هستند؟ يك نوجوان 17 ساله علت علاقه خود را به نوشته هاي " هري پوتر" اينگونه ابراز مي نمايد:
  متوجه شدم كه مطالعه  كتابهاي "هري پوتر" بسيار لذت بخش هستند. فكر مي كنم براي لذت بردن از اين كتابها بايد هنوز كمي  تخيل و حس خيالپردازي و علاوه بر آن كمي حس كنجكاوي داشت. كتابهاي  هاري پوتر به بخشي  از وجود انسان كه معتقد به معجزه است راه پيدا ميكند و تخيل وي  را آزادانه  در ميان صفحات سحر و جادو رها مي كند.  (
Cawkwell, 2001, p. 669)
ويليام كاك ول، دانش آموز نيوزلندي، كلاس دوازدهم، پسري  نوجوان است و به  گروهي تعلق دارد كه به شكلي سنتي ، شهرتي در مطالعه داستان هاي تخيلي ندارند. آگر شما كتابدار با تجربه اي براي گروه سني خاصي از كودكان هستيد،
مطالعه و مزاياي  بر خوردار شدن كودكان با آثار تخيلي ، يك باور  در اعماق وجودتان خواهد بود. بيش از سه دهه تحقيقات، پروژها  و يك سلسله يافته هاي معلمان مذهبي شواهدي بر چنين مزايايي است. با اين حال، آگاهي هاي جديدي نيز از نظر پژوهشي در اين حوزه وجود داشته است. مطالعات زيادي وجود دارد كه تاكيد مي كند عاداتي كه در سال هاي پيش از دبستان، رشد مي كند تاثير زيادي بر سواد آموزي در سنين بالاتر دارد.(جردن و ديگران، 2000).  نتيجه  پژوهش ”آغاز كتاب خواني”  بيرمينگام در انگلستان نشان مي دهد كه پيشرفت تحصيلي كودكاني كه مطالعه مي كنند بيش از كودكاني است كه مطالعه نمي كنند. (گوهوري، 1997). اين مطالعه  همچنين نشان مي دهد كه دادن كتاب به كودكان خردسال ، عملكرد آنها را، از سن هفت سالگي به بعد ، در دبستان بهبود مي بخشد.  تحقيق ابتكاري مشابهي با عنوان: ” كودكان به سوي كتاب ها“ نيز اهميت ورود زود هنگام مطالعه در روند پيشرفت سال هاي آتي كودكان را نشان مي دهد. (هاردمن و جونز، 1999)
 دولت انگلستان با توجه به شواهد موجود در مقدمه برنامه ” ساعت سواد آموزي“ سال 1999 نياز به خواندن را كاملا درك كرد. (دي اف اي اي ، 1998) پس از اين اتفاق ، ابتكارات ديگري مانند” عزم ملي كتابخواني  يا به عبارتي بسيج ملي كتاب خواني“ به منظور ترويج كتابخواني ، برنامه ريزي كرد.
 
اين عزم از ماه مي 2001 ، كانون اين فعاليت بر تقويت مطالعه كودكان و بزرگسالان خواهد بود. مشخص است كه  فراهم آوردن محيطي مناسب در خانه، رشد مهارتهاي سواد آموزي را تقويت مي كند.  به نظر مي رسد كه اين  امر. سبب پيدايش بي شمار زيادي  طرح هاي سوادآموزي خانواده  در تمام جهان شده است. نتيجه  تحقيق  هانون و نات براون در دانشگاه شفيلد  موجب پديدار شدن يك الگويي واقعي گرديد كه اولين قدم براي برنامه اشتراك كتاب را در برداشت. (هانون، 1996) اين الگو از يك سلسله ابتكارات نظير طرح
PRINTS،  در نيوفوند لند كانادا ناشي شده است. اين پروژه از اين مساله حمايت مي كند كه والدين بايد روزانه يك فعاليت سواد آموزي همراه كودكان خود را برنامه ريزي كنند. (فاگان، 2000)
  رشد عادت مطالعه در  سال هاي اوليه زندگي، همچنين سبب بروز عشق به مطالعه در بسياري از كودكان مي گردد. تحقيق انجام شده توسط كراشن (1993)   نشان مي دهد كه كتابخواني " داوطلبــــــانه"  يا مطالعه آزاد اختياري ، به كسب مهارتهاي سواد آموزي،  درك سريع تر مطلب و نوشتن بهتر منجر مي شود؛ درست بر عكس، آنهايي كه مطالعه اختياري نمي كنند در درك مطلب، خواندن،  و ساير مهارت ها ضعيف تر هستند. رويس اظهار مي دارد   كه وظيفه آموزشگاه ها ، پرورش  خوانندگان خوب است. وثژگي هاي يك  خواننده خوب ، از طريق وانايي در انتخاب كتب مناسب و چگونگي نحوه مطالعه آن، مشخص  مي گردد. او اظهار مي دارد كه خواند به منظور تفريح، كليد رشد سواد است. ( رويس، ص. 151) سال هاست كه  مشخص شد،  آثار تخيلي با كيفيت خوب نقش بسيار مهمي را در تشويق كتابخواني تفريحي دارد.
جكي مارش تحقيق ديگري را در دانشگاه شيفيلد ارائه مي دهد. (مارش، 2000) در اين تحقيق،  تاثير فرهنگ عامه  را در در ايجاد انگيزه جوانان مورد بررسي قرار داد. چندين منبع متعدد،  شامل شخصيتهاي  تلويزيوني را در يك غار(
Batcave) جاي داد. بر طبق گزارش تحقيق ،   جوانان دسته دسته وارد غار مي شدند و اين پروژه مخصوصا در تشويق پسر بچه ها و تعدادي از بچه ها كه توسط معلم به عنوان بي انگيزه ترين دانش آموز در فعاليتهاي سوادآموزي معرفي شده بودند، موثر واقع شد.
 يادداشتهاي آمورشي نيز به دسترسي به سواد هيجاني(
Emotional Literacy) را تائيد مي نمايد.جري(2001) معتقد است كه شناخت سواد با تكيه بر احساس و هيجان در كمك به تقويت  اعتماد به نفس  جوانان و در نتيجه موفقيت اجتماعي و آموزشي آنها ضروري است. و اين موضوع بي ارتباط با آماده كردن افراد براي جامعه اطلاعاتي نيست. جري علاوه بر اين معتقد است كه اگر مي خواهيد به زندگي خود ادامه دهيد  و بر آن مسلط باشيد،  بايد توانايي برقراري ارتباط با ديگران را گسترش دهيد و احساسات خود را مهار كنيد و مانند رهبران  و مديران دنياي امروز، بيش از حد كافي ، چنين مهارت هايي را به نمايش بگذاريد.
 لو و كينزر با پيش بيني ماهيت سواد آموزي در هزاره جديد تاكيد دارند كه در آينده راهبردهاي  يادگيري هاي اجتماعي   نسبت به سواد آموزي حساس خواهند بود. كودكان براي يادگيري از يكديگر نياز به برقراري ارتباط  دارند و درك شناخت از ديگران، مفهوم جديدي در جوامع جهاني مي يابد.براي نيل به اين هدف، اين نويسندگان از نظريه ” تجارب يادگيري جمعي“ طرفداري مي كنند. دلايل ارائه شده به شرح ذيل است:
فنــــــاوري جديد  اطلاعات و ارتباطات به ما اجازه خواهد داد  تا از   كلاس هاي آموزشـي خود فراتـر رفته ، حلقــه هــــاي جديد ارتباطي  بوجود  آورده و جهان رابه روش قدرتمند و جديــد بنگريم(2000،ص. 1)
 مهارت هـــــاي ارتباطي نوشتاري نيز  در محل كار ما از اهميت اساسي برخوردار  هستند. در هر  معتقد است كه  زمينه اجتماعي فعاليت سواد آموزي به وسطه فن آوري هاي جديد تعيين مي شود و اينكه ، محل هاي كار امروزي شامل سايت هاي كاري پراكنده اي هستند كه با پيوند هاي الكترونيكي به هم مرتبط شده اند. آموزش عالي  بيش از گذشته  از طريق آموزش از راه دور انجام مي شود.  اين مساله  به  معناي اعتماد و تكيه  بسيار زياد به ارتباط نوشتاري است. (درهر،‌2000، ص. 382 )
 دو باره به هشت حوزه ايكه توسط اسپنيك  معرفي شده بود بر مي گرديم كه با تشويق به مطالعه  آثار تخيلي امكان تقويت آنها وجود دارد: مطالعه  به نوبه خود در رشد جسماني، عقلاني، زباني ، احساسي و عاطفي ، شخصيتي ، اجتماعي ، اخلاقي و روحي افراد نقش به سزايي دارد. آثار تخيلي به  رشد ذهني و عاطفي افراد كمك مي كنند و در واقع  افراد بشر از طريق داستان چيزهاي بسيار  زيادي مي آموزند.    مادي( فيزيكي)، عقلاني  ، زباني، عاطفي يا  احساسي، اجتماعي ، شخصيتي،  اخلاقي و روحي (1985، ص. 42-29) به نظر مي رسد اينها تا اندازه اي نيازهاي فوق را در بر بگيرند.
  امروزه آثار تخيلي فقط شامل آثار نوشتاري نيستند،  صفحات وب بسيار خوب متعددي  به اين منظور اختصاص يافته اند. آثار تخيلي به صورت الكترونيكي  و كاربردي امكانات الكترونيكي در دسترسي به آثار نقد ، سهم مهمي در دسترسيبه توانايي اطلاعاتي ايفاء مي كنند. به عنوان مثال معلوم شده است كه در استراليا چنين امكاناتي خيلي از پسرها را به مطالعه  تشويق كرده است. پيشرفت تدريجي و مهارت مطالعه  را مي توان به كمك استفاده از وب تقويت كرد. به عنوان مثال اخيرا مدرسه اي در كلاك ويل ايالت تنسي به خاطر كاربرد فناوري در افزايش مهارت هاي كتابخواني جايزه اي دريافت كرد( مرحله تكميلي، 2001 ، ص. 24). در واقع روي صفحه كامپيوتر هزاران داستان را مي توان دريافت كرد و بيشتر صفحات وب كه به منظور جستجوي شخصيت ها و نويسنده هاي مورد علاقه بچه ها  است در اختيارشان قرار مي گيرد كه آثار نويسنده معروف  " هري پوتر" را نيز شامل مي شود. انوس (2001، ص. 24) خاط نشان مي كند كه وب  منبع خوبي از داستان هاست كه دسترسي به آنه در جاي ديگر امكان پذير نيست. بدون ترديد، وب  منبعي از داستان هاي كلاسيك، افسانه ها و عناوين جـــــــــن و پــــــــري  قديمي را كه ديگر تجديد چاپ نمي شوند را مي توان در آن پيدا كرد.

نقش كتابخانه هاي مدارس
براي آنهايي كه در كتابخانه هاي مدارس كار مي كنند يا با مدارس همكاري دارند زياد عجيب نيست كه بگوئيم بيشتر مطالعات پيش بيني نموده اند كه در مدرسه ماهيت سواد آموزي به همگرايي مواد آموزشي در سواد آموزي ،  با اطلاعات شبكه جهاني و فناوري ارتباطي بستگي خواهد داشت( لو و كينزر، 2000)  كاربرهاي اطلاعاتي توانمند و ماهر به وجود سه مهارت در خويش مي بالند: مطالعه  ، كنترل و اداره  اطلاعات  و مهارت فناوري متكي هستند. در اين مورد كه كتابخانه مدارس نقش مهمي در پرورش و تشويق اين مهارتها ايفاء مي كند بحثي نيست.(رافرتي(1999) از اينكه  سياست مدارس تماما  در جهت ” يادگيري براي عصر اطلاعات “ باشد جانبداري و حمايت مي كند. در حاليكه لانك فورد (1999) به شدت روي نقش اصلي كتابخانه مدارس در اين فرايند تاكيد دارد. اما تحقيق خودم  در چند سال قبل نشان داد(آير، 1999)، بيانگر اين امر بود كه با تحولات پيش آمده، در برنامه ريزي هاي تامين مالي و بودجه هاي وابسته به آن،  بودجه كتابخانه هاي  مدارس  فارغ از گرآوري آثار تخيلي، صرفا به تهيه موادي كه از برنامه آموزشي پشتيباني مي كند ، تمايل خواهند يافت.
 اما  آموزش خواندن به قصد مطالعه مي بايست نقش كليدي تري  ايفاء نمود. بهترين وسيله و زمينه ساز و توانايي مطالعه بزرگسالان، آموزش است. شواهد زيادي موجود است كه تمرين هاي مكرر و مستمر مربوط به سواد آموزي به از نظر  مهارتهاي مطالعه و مهارت هاي تفسيري، در سنين اوليه زندگي، حكايت دارند.(شي هان، هولت، اسميت، 2000) اما اين ادعا به معناي تلاش مستمر در سطح متوسطه  تحصيلي است. مطالعات نشان مي دهد كه تلاش هاي اخير براي افزايش سواد در سطح بزرگسالان حتي در بهترين شكل آن بسيار كند است  بر اين اساس، شانس كمي براي براي دستيابي به سطحي مناسب از طريق آوزش بزرگسالان ، وجود دارد. رويس  در اين زمينه بحثي دارد مبني بر اينكه بسياري از افراد خوانندگاني خوبي از آب در نمي آيند؛ زيرا در اين زمينه تمرين هاي لازم را انجام  نمي دهند  و براي اين كار و به منظور آمادگي جهت يك جامعه اطلاعاتي ، نياز به تشويق دارند. برنامه هاي آموزشي رسمي در بسياري از كشورها ، از مطالعه  تفريحي و تفنني در  سر كلاس ها جلوگيري مي كنند ، در صورتي كه اين كار، كتابخانه مدرسه را به محلي طبيعي براي پرورش  عادت مطالعه كه از سال هاي اوليه در مدارس آغاز ميشود، تبديل مي كند.
 نتيجه و نياز به تحقيق
عليرغم ارتباط آشكار  ميان كاربرد آثار تخيلي در رشد مهارتهاي سواد آموزي و اهميت چنين مهارتهايي در خلق افراد باسواد اطلاعاتي؛ يك خلاء بزرگ در قبول ودرك نقشي كه از اين آثار ايفا مي كنند. وجود دارد. با وجود آنكه   مهارت هاي اساسي سواد آموزي مشخص شده است اما مطالعات اندكي در خصوص نقش آثار تخيلي در رشد افراد با سواد اطلاعاتي وجود دارد.انجام تحقيق در  انگلستان و استراليا، به منظور بررسي مسائل مطرح شده و پيوند بين اين مسائل با  پيش بيني هاي لازم در كتابخانه هاي مدارس و كتابخانه هاي عمومي  توصيه مي شود . تفاوت بين  آماده سازي و تجهيز كتابخانه هاي مدارس در انگلستان و استراليا ، زمينه هاي بررسي بيشتري را فراهم مي سازد.
  پانويس توضيحي:
 سازمان توسعه و همكاري اقتصادي بعنوان مخزن و منبع فكر ، آژانس مونيتورينگ،‌باشگاه مردان و ثروتمند،‌دانشگاه غير آكادميك ،‌سازمان تمام عناصر را دارد، اما هيچيك از اينها ويژگيها، ماهيت
OECD  را تصرف نمي كند. 30 عضو در سراسر دنيا دارد،‌مهمتر از آن،‌براي دولتها محيطي را تدارك مي بيند كه در آن بحث كنند،‌رشد و توسعه ببخشند و خط مشي هاي اجتماعي و اقتصادي را اجراء كنند.

 


يادداشتها:

[1]اين مقاله ترجمه‌اي است از:

* Eyre, Gayner. The role of works of imagination in preparing young people for the Information Society. 67th IFLA Council and General
Conference. August 16-25, 2001

 

[2] Centre for Information Studies, Charles Sturt University Wagga Wagga, NSW, Australia


 

□References
‘An evolving Process’ (2001) Reading Today, 4 (10) p.10
 
Bracey (2000). Literacy in the Information Age. Phi Delta Kappa, 82 (1) p.91
 
Breivik, P. and Gee, E. (1989) Information Literacy: Revolution in the library. New York: American Council on Education and Macmillan
Bruce, C. and Candy P. (2000) Information Literacy around the world: Advances in programs andresearch. Wagga Wagga: Centre for information Studies.
 
Cawkwell, W. (2001) Imagination and a sense of fantasy. Journal of Adolescent and Adult Literacy, 7 April p.669
 
Dee (1998) The national literacy strategy: framework for teaching. London: Department for Education and Employment.
 
Dee (2001) National Reading Campaign http://www.yearofreading.org.uk/campaign/welcome/html
 
Dreher, M.J. (2000) What will be the demands on literacy in the next millennium? Reading Research Quarterly, 35 (3) pp382-3
 
Enos, L. (2000) Kids and literature. Link-Up, 17 (2) pp23-27
 
Fagan (2000) Family literacy: five steps to success. Literacy Today, 24
http://www.literacytrust.org.uk/pubs/fagan/html
 
Eyre, G. (1998) The effect of the Local Management of Schools clauses of the Education Reform Act (1988) on School Library Services in England and Wales. PhD thesis, University of Sheffield.
 
Fisher, E (1999) Low literacy levels in adults: implications for patients’ education. Journal of Continuing Education in Nursing, 30 (2) pp 56-62
 
Gagel, W. (1997) Literacy and technology: Reflections and insights for technological literacy.Journal of Industrial Teacher Education, 34 (3)
http://www.curriculum.edu.au/tech/articles/literacy_and_technology.htm
 
Gerry, C (2000) What is emotional literacy? Literacy Today, 24 http://www.literacytrust.org.uk/pubs/gerry/html
 
Hardman, M. & Jones, L. (1999) Sharing books with babies: Evaluation of an
early-literacy intervention. Educational Review, 51 (3) pp 221-229
 
Hartman, Draeger and Bernstein (1991) Patient literacy training: New challenge for patient education. Patient Education and Counseling, 17 pp142-152
 
Henri, J. and Bonano, K. (1999) The Information Literate School Community: Best practice. Wagga Wagga: Centre for information Studies.
 
Henry, J. (2000) Cradle lessons boost scores. Times Educational Supplement June 23 p.12
 
Hull, G (1999) Literacy and labelling. Journal of Adolescent and Adult Literacy, 42 (7) pp. 540-4.8
Jordan, G.E., Snow, C.E. and Porche, M.B. (2000) Project EASE: The effort of a family literacy project on kindergarten students” literacy skills. Reading Research Quarterly, 35 (4) pp.524-539
 
Kibby, M.W. (2000) What will be the demands on literacy in the next millennium? Reading Research Quarterly, 35 (3) pp378-9
 
Kniffel, L. (1999) Read and learn, two words that still it all. American Libraries, 30 (11) p.36
 
Langford, L. (1999) Information Literacy? Seeking clarification In The Information Literate School Community: Best practice, edited by J. Henri and K. Bonano. Wagga Wagga: Centre for information Studies. pp.43-54
 
Leu, D. and Kinzer, C.K. (2000) The convergence of literacy instruction with networked technologies for information and communication. Reading Research Quarterly, 35 (1) pp.108-132
 
Marsh, J. (2000) Popular culture in the classroom. Literacy Today, 24
http://www.literacytrust.org.uk/pubs/marsh/html
 
Mikulecky, L. (2000) What will be the demands on literacy in the next millennium? Reading Research Quarterly, 35 (3) pp380-1
 
‘OECD: Skills lag for many adults in rich nations. Reading Today, 18 (1) p.1, p.7
 
Rafferty, C.D. (1999) Literacy in the information age. Educational Leadership, 57 (2) pp.22-25
 
Royce, J. (1999) Reading as a basis for using information technology efficiently. In The Information Literate School Community: Best practice, edited by J. Henri and K. Bonano. Wagga Wagga: Centre for information Studies. pp.145-156
 
Sheehan-Holt, J.K. and Smith, C.M. (2000) Does basic skills education affect adult’s literacy proficiencies and reading? Reading Research Quarterly, 35 (2) pp.226-244
 
Smith, C. (2000) What will be the demands on literacy in the next millennium? Reading Research Quarterly, 35 (3) pp378-9
 
Spink, J. (1989). Children as readers: A study. London: Clive Bingley.
 Wresch, W. (1996) Disconnected: Haves and have-nots in the information age. Rutgers University Press: New Brunswick, NJ.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 9:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره مقايسه ي بهداشت رواني دانشجويان سيگاري و غير سيگاري

بازديد: 531

 

مقايسه ي بهداشت رواني دانشجويان سيگاري و غير سيگاري دانشگاه مشهد

 

 

فصل اول

 

فصل اول: کلیات

1-1 . مقدمه:

    در هر جامعه­اي نيروي فعال و جوان بعنوان يكي از ذخاير و سرمايه­هاي آن جامعه محسوب و مطرح مي­باشد و در عمل نيز چرخه­ی فعاليت­هاي مختلف پيكره اجتماع بطور مستقيم و غيرمستقيم متكي به نيروهاي فوق است كه متاسفانه قشر وسيعي از جوانان و نوجوانان ما اكنون گرفتار سيگار شده­اند كه آنان را در كام خويش فرو مي­برد و توان حركت و فكر را از آنان مي­گيرد و هستي را از آن­ها ساقط ميكند .

۱- بالاترين رقم سنی معتادان در ايران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشكيل می­دهند.

۲- افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيدا كرده­اند، اغلب اولين تجربه­شان را بهصورت تفريحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع كرده­اند.

۳- تشخيص رفتارهای آشكار دورهنوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سيگار دشوار است.

۴- نوجوانانی كه از بودندر خانواده­یشان احساس رضايت داشته­اند و روابط صميمی بين اعضای خانواده وجود داشته­است، كمتر به دنبال سيگار، الكل و انواع مخدرها بوده­اند.


يكی از مشكلاتعمده­ای كه نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرايش به مصرف سیگار است. از آن جا كه مصرف اين گونه مواد (انواع سيگارها، قرص­ها، مخدرها و...) در بينجوانان و نوجوانان رو به افزايش است، وظيفه والدين، مربيان و ساير نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سيگار به مراتب سنگين­تر از قبل می­شود. با توجه به اين موضوع، والدين و مربيان بايد سعی كنند با استفاده ازروش­ها و آموزش­های لازم، بچه­ها را از همان دوران كودكی و پيش نوجوانی با آثار زيان بار مصرف سيگار و اثرات و پيامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلعسازند.

به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سيگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتي و فعاليت رسانه‌ها در مورد اين بلاي خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده مي‌کنيم که افراد بسياري در جامعه همچنان به کشيدن سيگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هيچ توجهي به اين هشدارها و علايم خطر ندارند و افراد ديگر را به اين ورطه و منجلاب مي‌کشند.

آيا مي‌دانند که چرا سيگار مي‌کشند و چه چيزي از کشيدن سيگار نصيب آن­ها مي‌شود يا چه خسارات جبران‌ناپذيري به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بيگناه آن­ها وارد مي‌شود و جداي از اين چه ضربه‌اي به افراد جامعه­ به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد مي‌شود؟!

بايد بدانيم که اگر راهکارهاي پيشگيرانه و موثر در شيوع مصرف سيگار و سيگار در ميان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره بايد نگران عواقب به مراتب بدتري از اين بلاي خانمانسوز در ميان نسل فرداي جامعه باشيم!

افرادي كه نگرش­ها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرش­هاي منفي دارند. اين نگرش­هاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.

از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم­ترين نهاد آموزشي و تربيتي است، مي­تواند از راه­هاي زير زمينه ساز مصرف سيگار در نوجوانان باشد:

بي توجهي به مصرف سيگار و  فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط   آموزشی، استرس­هاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت اساتید و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقيقات نشان می­دهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكرده اند، اغلب اولين تجربه­شان را به صورت تفريحی و با کشیدن سيگار و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شده­اند. گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار می­كنند، اظهار می­دارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زده­اند.

1-2 . بیان مسأله:

    پديده گرايش به سيگار بعنوان يكي از مهمترين آسيب‌هاي اجتماعي خاصه در ميان نسل جوان توجه بسياري از متخصصان و مسئولين، سياسي فرهنگي، تربيتي و آموزشي بسياري از كشورها را به خود معطوف ساخته است.

    در كشور ايران  به دليل وجود بافت جوان جمعيتي اين موضوع پيچيدگي خاص خود را يافته است. لذا شناسايي و تبيين درست آن براي يافتن ‌راه‌حلهاي مناسب ضروري به نظر مي‌رسد.اما از آنجايي اين گروه نقش‌هاي متعدد و تعيين‌كننده‌اي در جامعه بعهده دارند، آسيب آنان حتي در ميزان پايين لطمه‌هاي جبران ناپذيري فردي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و غيره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامه‌هاي پيشگيرانه در مورد آنان از الويت بسيار برخوردار است.

بررسي مصرف سيگار در زمان حاضر از اهميت ويژه­اي برخوردار است. از يك طرف جمعيت جامعه­ي ايران جوان است و از طرف ديگر جوانان اصلي­ترين قربانيان مصرف سيگار هستند چرا كه جوانان به خاطر خصوصيات جواني، آسيب پذيري بيشتري دارند چون پويا و جستجو گرند.

امروزه كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مصرف سيگار و سيگار را در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست، بحران تهديد اتمي و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع، آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود. به گونه­اي كه عميقاً احساس مي­شود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزي)) و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي)) و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است. كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي، اجتماعي و فرهنگي معضل سيگار که در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است آگاهی نداشته باشد. سيل خروشان مصرف سيگار بيرحمانه در مسير حركت خود، كودكان، نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آن­ها نيز مي­گردد.

مشكل مصرف سيگار به عنوان يك پديده مهلك كه نتايجش مي­تواند اثرات بسيار سويي در
زمينه­هاي سياسي، اقتصادي وفرهنگي جامعه داشته باشد در هر جامعه­اي مطرح است ومعمولاً گروهي كه در برابر اين پديده خطرناك بيش از سايرگروه­ها آسيب­پذير است همانا (گروه جوان) يك جامعه مي­باشند به طوركلي وقتي صحبت از گروه جوانان مي­شود مقصود افرادي بين پانزده تا بيست سال است كه گروهي وسيعي از جمعيّت جهان يعني حدود % 5/8 ازجمعيت كشورهاي پيشرفته و %9/10 ازجمعيت كشورهاي در حال توسعه را تشكيل مي­دهند .

آنچه مسلم است دلايل مصرف سيگار  بسيار پيچيده است و از فرهنگي به فرهنگ ديگر و كشوري به كشور ديگرتفاوت مي­كند. تحقيقات متعددي در داخل كشور و از آن جمله در سطح دانشگاه­ها صورت گرفته است كه به نحوي  به علل گرايش به مصرف سيگار و غيره پرداخته­اند و در اين زمينه به نتايجي نيز دست يافته­اند امّا همچنان كه ذكر شد گرايش و مصرف سيگار بسته به فرهنگ،مذهب، قوميت، منطقه­ي جغرافيايي، شرايط آب و هوايي، سطح اقتصادي، فرهنگي و علمي نه تنها با خارج از كشور بلكه حتي در داخل كشور ما نيز تفاوت مي­كند. به همين خاطر و با توجه به اهميت موضوع يعني مصرف سيگار در بين دانشجويان دانشگاه، از آنجايي كه پژوهشي در اين خصوص در سطح دانشگاه فردوسي صورت نگرفته بود بر آن شديم تا با انجام اين پژوهش به بررسي مصرف سيگار و مقايسه­ي بهداشت رواني در بين دانشجويان سيگاري و غير سيگاري بپردازيم.

1-3.  اهميت و ضرورت تحقيق:

دانشجويان قشري هستند كه سكانداران آينده­ي هدايت كشور محسوب مي­شوند و اگر اين قشر عظيم خود داراي زمينه و بستر مناسب براي رشد و تعالي نباشند چه بسا پس از اينكه وارد جامعه و نيروي كار كشور كه شدند با توجه به پيشينه­ي نامناسب خود بسياري ديگر از اقشار و گروه­­هاي مختلف جامعه را نيز تحت تأثير خود قرار داده و از اين طريق لطمات جبران ناپذيري به پيكره­ي اجتماع بزنند. براي مثال دانشجويي كه اكنون خود سيگار مصرف مي­كند و در آينده نيز قرار باشد معلم شود و به تربيت و تعليم فرزندان ما بپردازد، چگونه مي­تواند مانع از اين شود كه الگوي دانش­آموزان خود واقع نشود و از اين طريق آن­ها را تحت تأثير خود قرار ندهد. از اينگونه مثال­ها زياد مي­توان بيان نمود اما آنچه كه مهم است اين است كه مسئولان آموزشي و فرهنگي كشور و بخصوص دانشگاه­ها اقدام به آموزش و فرهنگ سازي در اين زمينه در سطح كشور و دانشگاه­ها نمايند.

آنچه كه تقريبا همگاني است و در بين جوانان بيشترجامعه­ها ديده مي­شود مصرف سيگار به منظور برطرف كردن اضطراب وافسردگي نهفته است. در صورتي كه جوانان به علت نا آگاهي به جاي استفاده ازمكانيسم­هاي دفاعي موجود در از بين بردن ناراحتي­هايشان به دنبال يك راه­حل فوري و معجزه­آسا مي­كردند كه اضطراب يا افسردگي خود را برطرف كنند كه معمولا در اين گونه موارد به وسيله دوستان همسن و سالشان سيگار به آن­ها معرفي مي­گردد به عقيده­ي يكي از متخصصان عادت به مصرف سيگار مانند ساير عادت­ها، عادت نمي­شود مگر با انجام و تامين نيازهاي فرد البته بايد ذكر كرد كه فقط يك شخصيت فكري مضطرب و يا افسرده نيست كه به مصرف سيگارروي مي­آورد بلكه گروه­هاي ديگر جوانان نيز ممكن است دچار اين دام شوند. جوانان به علت اينكه مانند بزرگسالان آمادگي پذيرش و مقابله با مشكلات زندگي را ندارند و برخي از مشكلات عادي براي آنان به صورت شديد و جدّي جلوه و تظاهر مي­كند بنابراين دربرابرمشكلات وخطرات احتمالي آسيب پذيرند به ويژه دوران بلوغ كه جوانان دچار مشكلات و بحران­هايي مي­گردند. وظيفه­ي بزرگترها ايجاب مي­كند كه به طورمنطقي و صحيح با جوانان و مشكلاتشان روبه­رو گردند. متاسفانه والدين يا مربيان آگاهي و اطلاعات اندكي در مورد تحولات روحي دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جاي برخورد منطقي و درست با مشكل جوانان او را هدف انتقادها وملامت­هاي خود قرار مي­دهند. لذا نمي­توانند آنچنان كه بايد و شايد جوان را در برابر مشكلات زندگي و يا ناراحتي­هايش كه ناشي ازدوران بلوغ و احيانا كمبود محبت و عدم درك ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراري شده و به دنبال يك ماده معجزه­گر باشند كه سيگار را مي­يابند زيرا جوان مي­بيند كه دوستانش نه تنها او را ملامت نمي­كنند بلكه وي را بيشتر و بهتر نيز درك مي­كنند لذا هرگونه راه­حلي را كه آنان براي رفع مشكل پيشنهاد كنند بدون هيچ­گونه تامل و تعلقي ميپذيرد...........و همه چيز از همين جا شروع مي­شود..........ابتدا سيگار..............سپس سيگار همراه حشيش ...........وبلاخره هروئين.

پيشينه مصرف دخانيات به طور تخميني به حدود ده هزار سال پيش مي­رسد.  در چين و يونان باستان، بر اساس نوشته هاي تاريخ نويسان و آثار حكاكي شده، از تنباكو و توتون به عنوان گياهي داروئي ياد شده است.

پژوهش­هاي انجام شده نشان مي­دهد كه اكثر معتادان، سيگار مصرف مي­كنند و نيز اعتياد را از سيگار شروع كرده­اند.  بر اساس معيارهاي تشخيصي سازمان بهداشت جهاني، سيگار در رديف مواد اعتيادآور محسوب مي­شود.  سيگار، در ورودي اعتياد، و چراغ سبزي براي ساير اعتيادها است.  مصرف سيگار، نخستين قدم به سوي اعتياد است. سيگار، زمينه­ساز اعتياد به سيگار بوده و مادر اعتياد به سيگار محسوب مي­شود.

بنابراين، آشنايي با عوامل زمينه­ساز مستعد كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:

1- شناسايي افراد در معرض خطر مصرف سيگار و اقدام­هاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛

2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاوره­اي لازم براي معتادان به سيگار.

در بررسي تاريخ، بشري را نمي توان يافت كه با مسائل مربوط به سيگار دست به گريبان نبوده و شايد بتوان گفت سيگار همزاد با بشر در اين جهان يافت شده و تا زماني كه انسان در اين عرصه وجود دارد آن نيز پا بر جاست. مسائل مربوط به سيگار تازگي نداشته و اثرات آن نيز همواره در سرنوشت ملت­ها و اقوام قابل جستجو است. در كتب تاريخي ايران و حتي در كتاب قانون ابن سينا از اثرات اين مواد نامبرده شده است. اما بيشتر گزارشات در مورد سيگارمربوط به زمان صفويه و سپس قاجاريه تا عصر كنوني است همراه با فراز و نشيب­هاي اين دوران كه اشاعه مصرف مواد افيوني مورد توجه بوده است. قوانين يكصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نيز يافت ميشود.

در زمان ما مسئله سيگار شكل مخاطره آميز و كاملا پيچيده اي به خود گرفته و در عين حال گسترش جهاني يافته است.

استعمال دخانيات همچنين عامل موثري در ابتدا به انواع بيماري­هاست زيرا براساس آمار در مراكز بيمارستاني كشور 90 درصد سرطان ريه 75 درصد بيماري­هاي ريوي 40 درصد كل سرطان ­ا و 50 درصد بيماري­هاي قلبي بخاطر استعمال دخانيات به وجود مي­آيد.

 مصرف سيگار به عنوان يك آسيب ومعضل اجتماعي بهداشتي اقتصادي و فرهنگي با پيچيدگي­هاي خاص خود حاكميت ملي امنيت و استقلال كشور ما را تحت تاثير قرار داده است با توجه به مسائل جنبي آن ميتوان ادعا نمود كه ارزش­هاي انساني و اسلامي و نيز هويت ملي ما در معرض خطر و آسيب اين آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف  كنندگان سيگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. اين موضوع كه قشر جوان جامعه بيشتر در معرض آسيب و آماج سيگار مي باشند وظيفه همگان را در موضع تقابل با اين مشكل خطيرتر مي­سازد. براستي وظيفه ما افراد اين جامعه درقبال اين ديو بدسيرت چيست؟ خانواده­هاي ما و والدين ما چه وظيفه و مسئوليتي را بر عهده دارند ؟ دستگاه­هاي تعليم و تربيت ما چطور ؟ و يا اينكه عزم ملي و جزم تك تك افراد اين جامعه در هر لباس و در هر مكان و هر زمان را مي طلبد، براستي كدام يك چاره كار است ؟

هم‌اکنون مصرف سالانه سيگار در کشور ما بيش از 50 ميليارد نخ است که حدود 27 ميليارد نخ آن توسط شرکت‌هاي داخلي توليد و بقيه از مبادي رسمي وارد کشور مي‌شود! حال، چقدر از مبادي قاچاق وارد مي‌شود معلوم نيست! هر سيگاري در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سيگار دود مي‌کند و اين در حالي است که در سال 3 تا 4 هزار ميليارد تومان براي خريد و هزينه‌هاي درماني ناشي از سيگار مصرف مي‌شود که با اين هزينه گزاف هزاران شغل ايجاد مي‌شود؟!

تحقيقات نشان مي‌دهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت مي‌کنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفه‌اي شروع مي‌کنند و اکثر آن­ها را جوانان و نوجوانان تشکيل مي‌دهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچه‌اي براي ورود به اعتياد و ناهنجاري‌هاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است. تلفات انساني ناشي از مصرف دخانيات هم در كشور ما در مرز خطرناكي قرار دارد زيرا به طور ميانگين هر 8 دقيقه يك ايراني به واسطه بيماري­هاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست مي­دهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادي كه سيگار كشيدن را از سنين نوجواني آغاز كرده باشند حتي اگر اين عادت خود را ترك كنند بيشتر از كساني كه در سنين بالاتر به سيگار روي آوردند ولي آن را ترك كرده­اند دچار صدمات ژنتيكي مي­شوند.

تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني مي‌توان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماري‌ها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق مي‌گيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آن­ها معتقدند اين کار نوعي عقب‌افتادگي و بي‌تفکري است.

طبق آخرين آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاري‌ها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم مي‌شوند و به ازاي صرفه‌جويي در هزينه آن مي‌توان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد! برخي آمارها شمار سيگاريهاي كشور را 10 ميليون نفر اعلام مي كنند يعني از هر 7 ايراني يك نفر به مصرف دخانيات (سيگار قليان پيپ ) معتاد است. هم اكنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در كل 10 ميليون نفر از جمعيت كشور روزانه 13 4 نخ سيگار مي­كشند كه اگر روزانه به طور متوسط 5000 ريال صرف استعمال دخانيات نمايند رقمي معادل 50 ميليارد ريال در روز در كشور دود مي­شود كه همين رقم هم از سوي دولت براي هزينه­هاي درماني بيماران ناشي از مصرف سيگار بودجه درماني صرف مي­شود.

شايد در باب علت­يابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.

به هر حال، پيگيري مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذيربط در ممنوعيت تبليغ و تشويق مستقيم و غير مستقيم افراد و تحريک آن­ها نسبت به فروش و مصرف سيگار در اماکن عمومي و محيط اداري و آموزشي و  فروش و مصرف آن توسط افراد زير 18 سال - که قانون ممنوعيت آن هنوز حالت اجرايي جدي به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهاي بهداشتي در اماکن فرهنگي- آموزشي و اماكن عمومي بخصوص روي پاکت‌هاي سيگار،تا حد زيادي در پيشگيري و اعتياد به مواد دخاني موثر است.

همچنين، عزم جدي و جهاني در برابر تبليغات سوء شرکت‌هاي توليدي (اکثرا آمريکايي با سود ساليانه بيش از 300 ميليارد دلار)، افزايش قيمت سيگار و همچنين ماليات (که در اين صورت درآمد دولت نيز افزايش مي‌يابد)، برنامه‌ريزي و اقدامات پيشگيرانه از سوي کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتي انکارناپذير در خصوص گرايش افراد زير 20 سال، چرا که اعتياد به سيگار در اين سنين زمينه‌ساز بيشتري براي اعتياد به مواد مخدر است، ارائه آموزش‌هاي لازم در زمينه مضرات و زيان‌هاي ناشي از استعمال دخانيات از طرف سازمان‌هايي نظير مراکز دانشگاهي و آموزش و پرورش که درصد بالايي از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتي و غيردولتي ترک سيگار، خدمات بيشتر مشاوره‌اي ترک دخانيات و ... از راهکارهاي بسيار موثر در اين امر مهم است.

 همانطوركه مي دانيم بر اساس هرم­هاي سني كشور ما با جمعيتي جوان روبرو است و درصد بيشتري از جامعه ما را جوانان تشكيل مي­دهند. جواني جمعيت بر تمامي مسايل در همه جنبه­ها تأثير مي­گذارد. اثرات تخريبي فردي و اجتماعي مصرف سيگار باعث شده است كه مصرف سيگار به عنوان بيماري (فردي و اجتماعي) مورد بررسي قرار گيرد.

در جريان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبي مي گذارد ازقبيل:

الف:با پيش زمينه­ي اعتياد مي­تواند مانع ادامه تحصيل جوان شود.ب: بر روند آموزشي تأثير منفي بگذارد.ج: تأثير سيگار منحصر به فرد نمي شود،بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد.

از طرف ديگر چون تحقيق در زمينه سيگار هم بنيادي و هم كاربردي است. لذا با توجه به مسايل فوق از آنجايي كه جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) كه مشاهده می­شود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدين جهت هر گونه بررسي و مطالعه در جهت روشن­تر شدن ابعاد مختلف اين پديده اجتماعي، هر چند اندك باشد.امري ضروري و اساسي به شمار مي­رود.

1-4 . هدف پژوهش

 1-5 . فرضیه­ها یا سئوالات:

سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنی­ داری کاهش می­دهد.

1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:

1-6 -1. تعاریف نظری:

1-6 -1-1. تعاريف اعتياد

□  اعتياد يعني خوگرفتن و وابسته شدن جسمي‌، رواني و عصبي فرد به سيگار كه ترك يا فرار از آن ناممكن و يا بسيار مشكل است.

□  دکتر پرويز پيران، اعتياد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسيله يا ابزار اعتياد مي­داند که معمولاً داراي مابه ازاي خارجي و شخصي است و عادت کردن وابسته شدن به نياز جسمي و فکري يا هر دو مبدل شده به نحوي که فرد براي به دست آوردن وسيله­ي اعتياد، به هر کاري تن مي­دهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بيايد، مشکلات جسمي و رواني رفتاري هر کدام به تنهايي يا به هم پديد مي­آيد(آقا بخشي، 1378).

□  اعتياد يعني مصرف نابجا و مكرر سيگار كه موجب وابستگي به آنها مي‌شود. اين وابستگي بدني و رواني است، ترك مصرف مواد افيوني مشكلات و محروميت هاي بدني و رواني را در پي خواهد داشت ( از مقاله دكتر سيد حسين فخر ).

□ اعتياد عبارتست از وابستگي به عوامل يا موادي‌ كه تكرار مصرف آنها با كم و كيف مشخص و درمان معين از ديدگاه معتاد ضروري مي‌نمايد. ( از مقاله دكتر احمد حسني ).

□ اعتياد يك بيماري رواني، اجتماعي، اقتصادي است كه بر اثر فعل و انفعال تدريجي بين بدن انسان و مواد شيميائي تحت تأثير يك سلسله شرايط و اوضاع و احوال خاص رواني، اقتصادي، اجتماعي و سنتي به وجود مي‌آيد. ( از تحقيق خانم دكتر ربابه شيخ‌الاسلام )

□  از نظر فارماكولوژي اعتياد عبارت است از حالت مقاومت اكتسابي كه در نتيجه استعمال متمادي دارو در بدن حاصل مي‌شود به قسمي كه استعمال مكرر دارو موجب كاسته شدن اثرات تدريجي مي‌گردد و پس از مدتي شخص مي‌تواند مقادير سمي دارو را در بدن بدون ناراحتي تحمل كند و در صورتي كه دارو به بدن نرسد اختلالات جسمي و رواني موسوم به سندروم محروميت بروز مي‌كند. در سال 1950 سازمان جهاني بهداشت تعريف زير را براي اعتياد ارائه دادند:

□ اعتياد داروئي حالتي است كه در اثر مصرف دوره‌اي يا مداوم يك ماده شيميائي ( طبيعي يا مصنوعي ) كه براي انسان يا جامعه مضر باشد ايجاد مي‌گردد و ويژگي‌هاي آن به قرار زير است: 1- اشتياق يا نياز اجباري به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاري اجباري براي پيدا كردن آن به هر وسيله. 2- تمايل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پيدا شدن وابستگي‌هاي جسمي و رواني براثر استفاده از آن ماده.

سازمان جهاني بهداشت براي استفاده مداوم يا دوره‌اي مواد شيميائي كه براي فرد و جامعه مضر نبوده و نيز حالت ايجاد شده توسط آن خصوصيات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئي را در نظر گرفت. ولي به مرور زمان مشخص گرديد كه تعاريف خصوصاً براي عادت داروئي نارسا هستند و به همين دليل در سال 1957 ميلادي تعاريف توسط كميته كارشناسان سازمان جهاني بهداشت مجدداً به اين صورت تصحيح گرديد كه وابستگي رواني به يك دارو “بدون پديده محروميت” را عادت و وابستگي رواني و جسمي “همراه با پديده محروميت” را اعتياد ناميده‌اند. اما تعاريف فوق نيز با شروع مصرف داروهائي از قبيل ال . اس . دي و آمفتامين‌ها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامين‌ براي گروهي موجب افزايش فعاليت‌هاي روزانه مي‌گشت و براي گروهي حمله جنون ايجاد مي‌كرد به همين جهت در سال 1964 كميته مزبور اصطلاح وابستگي داروئي را Drug Dependence براي هر دو حالت فوق انتخاب كرد و چنين استدلال نمود كه يك بيمار ممكن است نسبت به داروي خاص وابستگي رواني پيدا كند، در حالي كه بيمار ديگر نسبت به همين دارو، علاوه بر وابستگي رواني از لحاظ جسماني نيز وابسته شود. كميته مزبور وابستگي داروئي را حالتي ناشي از استعمال مكرر يك دارو به طور دوره‌اي يا مداوم مي‌داند، كه خصوصيات آن بسته به ماده مورد استفاده متغير است و به هيم دليل ذكر شده است كه نام شيميائي مورد بحث در جلو عبارت “وابستگي داروئي” قيد گردد. به هر حال با توجه به اينكه در كشور ما واژه اعتياد از همه جهت قابل درك عموم مي‌باشد در اين سايت از كلمه اعتياد بيشتر استفاده شده است. با توجه به تعاريف فوق در رابطه با اعتياد مشخصاً در چند مقوله با يكديگر شريكند و آن اينكه:

1- وابستگي شديد وجود دارد.

2- وابستگي جسمي و رواني است.

3- قطع اين وابستگي مشكلاتي را به همراه دارد.

وابستگي به مواد(Substance dependence)

 امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي نام برده مي شود، هر چند كه ميان مردم اين بيماري به “اعتياد” و خود بيمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرين جمع بنديهاي علمي كه در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگي” يك نشانگان باليني است كه در پي مصرف مواد علائمي در حالات رفتاري، شناختي و فيزيولوژيكي فرد مصرف كننده ظاهر مي گردد ميزان وابستگي كمي است و به درجات مختلفي مي تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگي با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجيده مي شود. بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلات متعدد ناشي از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نيست و به طور اجباري و وسواس گونه به مصرف آن ادامه مي دهد.

تفاوت عادت و اعتياد

« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته مي‌شوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .

« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بي‌سابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيم‌بندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شده‌اند:

 اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديده‌هاي جديد و بي‌سابقه‌ايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعه‌كشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .

دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً‌ از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .

سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـه‌ها و ريـه‌ها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .

چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيم‌هاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .

در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود مي‌آيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاً‌تحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد سيگار بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحمل‌تر است .

« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني سيگار منجر به ايـجاد سخت‌تريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به سيگار » ميـباشد .

تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نمي­گردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـي‌ها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد »‌ از طرفي اكثراً با « عادت »‌قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نمي­تواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سال­هاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از همه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كامل­تر و جامع‌تر و مطمئن‌تر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.

1-6 -1-2. پیشگیری چيست؟

 لغت «پيشگيري» يعني جلوگيري از وقوع يك اتفاق، از نظر بهداشتي، پيشگيري عبارت است از مداخله اي مثبت و انديشمندانه براي مقابله با شرايط مضر قبل از اينكه منجر به اختلال يا ناتواني شود.

هدف از پيشگيري اوليه پيشگيري از شروع اختلال است كه منجر به كاهش ميزان بروز (Incidence) ودرنتيجه،كاهش ميزان شيوع (Prevalence) مي‌گردد.

روش‌هاي پيشگيري اوليه عبارتند از:

1- از بين بردن علل

2- كاهش عوامل مخاطره آميز

3- افزايش مقاومت فرد

4- جلوگيري از سرايت بيماري

 بر طبق نظر مركز پيشگيري از سوء مصرف مواد (CSAP) يكي از سه مركز تحت نظرمديريت سرويس‌هاي بهداشت رواني و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشي از خدمات بهداشت عمومي آمريكا، دپارتمان خدمات انساني و بهداشتي، پيشگيري بعنوان مجموعه كوشش­هاي ما براي تامين زندگي سالم و سازنده براي همه افراد گفته مي‌شود.

پيشگيري سبك‌هاي زندگي سازنده را ارتقاء و بهبود مي‌بخشد كه اين سبك­ها مخالف سوء مصرف مواد است و ايجاد محيط‌هاي اجتماعي را تشويق مي‌كند كه سبك‌هاي زندگي عاري از مواد را تسهيل مي‌كند. پيشگيري باعث جلوگيري از مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد مي‌شود.

پيشگيري موفق از تنباكو، الكل، و ديگر مواد به اين معني است كه نوجوانان، زنان حامله و ديگر جمعيت‌هاي در معرض خطر، الكل، تنباكو و ديگر مواد را مصرف نكنند. پيشگيري خطر مصرف مواد را كاهش مي‌دهد و محيط ايمن را بوجود مي‌آورد. پيشگيري موفق منجر به كاهش در مرگ و ميرهاي مربوط به ترافيك، خشونت. HIV/AIDS و ديگر بيماري­هاي مقاربتي جنسي(STDs)، تجاوز، حاملگي نوجوان، سوء رفتار با كودك، سرطان و بيماري قلبي، صدمات و تروما و ديگر مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد مي‌شود. پيشگيري فرآيند پويايي است كه بايد مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پيدا كند.

 

1-6 -1-3. بهداشت رواني:

بهداشترواني به مفهوم عام خود يعني سلامت فكر و تعادل رواني و دارا بودن خصوصيات مثبترواني و نيز راه‌هاي دستيابي به سلامت فكر و روح كه تكامل فردي و اجتماعي انسان‌هابا پرداختن به آن روشن مي‌شود.

 

1-6 -2. تعاریف عملیاتی:

در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمره­ای است که فرد از پرسشنامه­ی علل سیگار کشیدن بدست می­آید.

 

 

 


 

 

 

فصل دوم

 

 

 

2-1. موضع گیری­های نظری و يافته­هاي پژوهشي در خصوص اعتیاد به سیگار و سيگار

2-1-1. ديدگاه­هاي مربوط به سوء مصرف مواد

1.                 ديدگاه زيست شناختي و پزشکي

ديدگاه پزشکي اولين ديدگاهي است که به اعتياد به چشم يک اختلال نگريسته است(ديويسون و نيل[1]، 2001). تحقيقات مختلفي در زمينه­­ي پايه­هاي زيست شناختي اعتياد انجام مي­گيرد. در سال 1974، آنکفالين يک پناپپتيد درونزا با اثرات شبيه به ترياک شناسايي شد. اين کشف به شناسايي سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفين­ها و آنکفالين­ها منجر شد. اندروفين­ها در انتقال عصبي وقفه دادن درد، درگير هستند. اين مواد وقتي کسي از نظر جسمي آسيب مي­بيند آزاد شده و تا حدودي مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اوليه­ي ترکيبات ترياک و شبه ترياک از طريق گيرنده­هاي مواد افيوني اعمال مي­شود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).

فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افيوني ممکن است کاهش فعاليت با منشأ ژنتيکي در سيستم افيوني داشته باشد، اين کاهش فعاليت ممکن است نتيجه­ي کمتر بودن تعداد يا حساسيت کمتر گيرنده­هاي افيوني، آزاد شدن کمتر مواد افيوني درونزا يا غلظت بالاي آنتاگونيست­ها فرضي مواد افيوني درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). يکي از پايه­هاي نورولوژيکي مهم که واسطه­ي اثرات­ تقويت کنندگي سوء مصرف مواد است سيستم ميان مغزي دوپامين[2] است که هسته­هاي سلول آن در ناحيه­ي تگمنتال بطني است. و مغز قدامي، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب مي­دهد(گيلدر و همکاران، 1996). اين راه­هاي دوپاميني بخشي از سيستم پاداش فيزيولوژيکي را تشکيل مي­دهد که خاصيت بالا بردن فراواني رفتارهاي فعال کننده آن را دارد. اين ديدگاه تبين­هاي بسيار جالبي در مورد وابستگي ، تحمل و درد دارو فراهم ساخته­اند و همينطور تا حدودي زمينه­هاي ژنتيک سوء مصرف مواد را آشکار ساخته­اند.

2.                 ديدگاه اجتماعي

نظريه­هاي جامعه شناسي اعتياد را يک مسئله اجتماعي تلقي کرده و سعي مي­کنند آن­ها را از اين ديد بررسي کرده و تحقيق کنند. بر اساس پژوهش­هاي انجام يافته معلوم شده است که وابستگي به مواد افيوني محدود به طبقات پايين اجتماعي- اقتصادي نيست، هر چند ميزان بروز وابستگي در اين گروه از طبقات اجتماعي- اقتصادي بالاتر است. انواعي از عوامل اجتماعي وابسته به فقر بشري احتمالاًدر وابستگي به مواد افيوني دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کننده­هاي هروئين در شهرها کودکان تک والد يا والدين از هم جدا شده هستند و از خانواده­هايي برآمده­اند که در آن­ها حداقل يک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعي بالاست که به نوعي نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروه­هاي همتا، جوان براي مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابليت تحت فشار اجتماعي قرار گيرد. بعضي از پژوهش­ها، شواهدي نشان داده­اند مبني بر اين که مصرف دارو توسط افرادي را مي­توان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهاي او پيش­بيني کرد(گيلدر و همکاران، 1996).

بين سوء مصرف دارو و شاخص­هاي محروميت اجتماعي نظير بيکاري و بي­خانماني رابطه وجود دارد(گيلدر و همکاران، 1996). از عوامل ديگري که در ديدگاه­هاي اجتماعي مطرح است قابليت وصول دارو توسط افراد مي­باشد. استفاده از داروهاي نسخه شده که به راحتي از اکثر داروخانه­ها قابل وصول است. بعضي از داروها مثل نيکوتين که به راحتي قابل وصول است. سيگار هم که در اکثر کشورها از طريق قاچاق قابل وصول است ديدگاه­هاي جامعه شناختي اطلاعات بسيار زيادي در زمينه­ي سوء مصرف مواد فراهم ساخته­اند.

3.                 ديدگاه روان­تحليلي

در مقالات روان­تحليلي، رفتار معتاد به سيگاربر حسب تثبيت ليبيدويي، با پيشرفت به سطوح  پيش تناسلي، دهاني يا حتي سطح ابتدايي­تر رشد رواني- جنسي توصيف شده است. اکثر نظريه­پردازان روان­تحليلي بيش از همه روي حالت دهاني تاکيد کرده­اند. نياز به توضيح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفي و مکانيسم­هاي انطباقي باعث شده تا روان­تحليلگران معاصر بيشتر بر روي ضابطه­مندي روان­شناسي ايگو تاکيد کنند. غالباً تصور مي­شود آسيب ديدگي شديد ايگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکي از آشفتگي­هاي عميق مربوط به رشد مي­باشد. در نظريه­هاي معاصر مسائل مربوط به رابطه بين ايگو و عواطف به عنوان يک ناحيه کليدي موضوع اعتياد مطرح شده است.

4.                 ديدگاه­هاي يادگيري و شناختي- رفتاري

نظريه پردازان افراطي ديدگاه يادگيري سعي کرده­اند که با الگوي محرک- پاسخ مسئله پيچيده اعتياد را تبيين کنند ولي با توجه به ناکارآمدي اين الگو، در درمان و پيشگيري از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوي محرک- ارگانيسم- پاسخ روي آورده­اند و اين الگو را در تبيين و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش يافته­اند(بندورا[3] ،1997؛ گزوپ، 1994).

در رويکرد يادگيري مشاهده­اي بر عوامل زمينه­ساز شناختي، رفتاري و عاطفي تواماً توجه مي­شود و در اين ميان بر موضوعات کليدي چون خويشتن­داري [4] ، خوداثربخشي[5] و تغييرمحيط و رفتار تأکيد مي­شود. پژوهشگران زيادي با استفاده از اين رويکرد، طرح­هاي درماني متنوعي را براي درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساخته­اند.

رويکرد شناختي- رفتاري نيز تقريباً مثل طرفداران نظريه­ي يادگيري مشاهده­اي بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هيجانات، رفتار و شيوه­هاي مقابله­اي معتادان تأکيد دارد (گزوپ، 1994). از اين ديد افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودي کمبود مهار­ت­هاي شناختي و رفتاري دارند که آسيب پذيري آنان را شدت مي­بخشد. غالباً به نظر مي­رسد که آن­ها توان مقابله با چالش­هاي روزمره­ي زندگي را ندارند، احساسات ايشان بي­ثبات است و از افسردگي، اضطراب، مشکلات زندگي، بد­ خلقي و مواردي از اين قبيل شکايت مي­کنند (گيلدر و همکاران، 1996). ديدگاه­هاي شناختي- رفتاري از جمله آموزش مهارت­هاي مقابله­اي و سبک حل­مسئله کارآمدي خود را در پيشگيري از بروز و نيز پيشگيري از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان داده­اند (گزوپ، 1994).

عوامل مخاطره آميز

عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.

عوامل مخاطره آميز فردي

□ دوره نوجواني و جوانی

□ استعداد ارثي

□ صفات شخصيتي:

● صفات ضد اجتماعي

● پرخاشگري

● اعتماد به نفس پايين

□ اختلالهاي رواني:

● افسردگي اساسي

● فوبي

□ شرایط عاطفی

□ نگرش مثبت به مواد

□ موقعيتهاي مخاطره آميز:

● ترك تحصيل

● بي سرپرستي

□ تاثير مثبت مواد بر فرد

در اينجا به شرح هر يك از عوامل فوق مي پردازيم:

دوره نوجواني و جوانی

طي دورة كودكي، فرد بشدت تحت تأثير خانواده است اما بتدريج وبا افزايش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازي‌‌ها و همكلاس‌‌ها افزايش مي‌يابد و از اهميت خانواده كاسته مي‌شود. اين شرايط با افزايش سن فرد سير فزاينده مي‌يابد و طي دورة نوجواني به اوج خود مي‌رسد. دورة نوجواني به خودي خود يكي از حادترين ادوار زندگي است؛ چرا که مخاطره­آميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجواني دوره انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است. در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج مي­رسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزش­هاي خانواده را زير سوال مي­برد و سعي در ايجاد و تحليل ارزش­هاي جديد خود دارد. مجموعه­ی اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي و نياز به تحرك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مي­نمايد.

 در اين دوره فشار دوستان و همسالان ممكن است افكار و نوع تربيت خانوادگي او را تحت‌الشعاع قرار دهد . بسياري از نوجوانان متعلق به خانواده‌‌هاي عاري از سيگار ممكن است اولين تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگيرند (لياقت،1374) . علاوه براين شرايط ، طي دورة جواني براي فرد نياز‌هاي جديدي بوجود مي‌آيد. بعنوان مثال نياز به كسب هويت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرايط لازم براي نيل به هويت فرد را فراهم آورند اين نياز بصورت مناسب برآورده مي‌شود، درغير اينصورت فرد براي نيل به هويت و ابراز وجود راه‌هاي انحرافي را برمي‌گزيند، ازجمله اين راه‌هاي انحرافي عضويت در گروه‌‌هاي كجرو است، نوجواني كه خوا‌هان تثبيت هويت خود بعنوان عضوي از گروه است با رغبت تام درهمه­ی فعاليت‌‌هاي گروه شركت مي‌كند تا وفاداري خود را به گروه ثابت نمايد. براساس همين شرايط درحدود 73 % از مددجوياني كه بدليل اعتياد به كانون اصلاح و تربيت اهواز فرستاده شد‌ه‌اند مصرف سيگار را از مدرسه و در سنين بين 14 - 12 سالگي آغاز كرد‌ه‌اند ( مركز جرم­شناسي اداره­ی كل زندان‌هاي استان خوزستان : 15 ).

چنانكه ذكر شد فرآيند هويت‌يابي جوان با مشكلاتي همراه است كه به شرط آگاهي والدين و جوانان از اين مشكلات، طي كردن اين دوره تسهيل مي‌شود. امّا در برخي خانواده‌‌ها آنقدر مشكل و درگيري وجود دارد كه افراد درگير فرآيند هويت‌يابي، به ناگزير از راه‌‌هاي انحرافي به اين مهم نايل مي‌آيند. بدليل اين مشكلات، جوان در خانه امكان ابراز وجود نمي‌يابد، درعين حال ابراز وجود براي او يك نياز است. اين موقعيت دركنار يك محيط جرم خيز كه درآن استعمال سيگار نشانه‌اي براي بلوغ و به اصطلاح ‹‹ كسي شدن ›› است، باعث مي‌شود فرد بسوي كساني سوق داده شود كه امكانات ابراز وجود را در اختيار او قرار دهند. وقتي والدين با جوان برخوردي كودكانه دارند، سبب مي‌شوند تا وي با انجام رفتار‌هاي مربوط به بزرگسالان، نشان دهد كه ديگر كودك نيست. دراين شرايط ممكن است فرد به سيگار، مصرف الكل يا سيگار روي آورد (كرباس، 1377).

ژنتيك

شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تاثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن مي باشد كه تعيين كننده تاثير ماده بر فرد است. برخي از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالهاي شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالهاي يادگيري.

صفات شخصيتي

عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيش بيني كننده احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير مي كنند كه با ارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، محیط   آموزشی و مذهب پيوندي ندارد و يا از عهده انطباق، كنترل يا ابراز احساسهاي دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمي آيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت در برابر پيشنهادهاي خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. از آنجا كه اولين مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع مي شود هر قدر فرد قدرت تصميم گيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر مي تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.

اختلال­هاي رواني

در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالهاي ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايع ترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي- جبري، اختلال پانيك، مانيا، اسكيزوفرني.

نگرش مثبت به مواد

افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.

موقعيتهاي مخاطره آميز فردي

بعضي از نوجوانان و جوانان در موقعيتها يا شرايطي قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار مي دهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجواني، ترك تحصيل، بي سرپرستي يا بي خانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده مي كند.

تاثير مواد بر فرد

اين متغير وقتي وارد عمل مي شود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تاثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي ماده مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تاثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تاثير مواد و مواد ديگري كه هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نيز تاثيرهاي متفاوتي بر وضعيت فيزيولوژيك و رواني فرد دارند، مثلاً: هروئين و كوكائين سرخوشي شديد، الكل آرامش و نيكوتين مختصري هشياري و آرامش ايجاد مي كند.

عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي

□ عوامل مربوط به خانواده:

● غفلت از فرزندان

● وجود الگوي نامناسب در خانواده

● خانواده آشفته

● شرایط عاطفی

□ عوامل مربوط به دوستان:

● دوستان مصرف كننده مواد

□ عوامل مربوط به محیط آموزشی:

● فقدان محدوديت

● فقدان حمايت

□ عوامل مربوط به محل سكونت:

● شيوع خشونت و اعمال خلاف

عوامل مربوط به خانواده

خانواده اولين مكان رشد شخصيت، باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اينكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژي است، منبعي براي تنش، شكل و اختلال نيز مي­باشد. نا آگاهي والدين، ارتباط ضعيف والدين و كودك، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاريها مانند سوء مصرف مواد را افزايش مي­دهد. همچنين والديني كه مصرف كننده مواد هستند باعث مي­شوند فرزندان با الگوبرداري از رفتار آنان مصرف مواد را يك رفتار بهنجار تلقي و رفتار مشابهي پيشه كنند. تحقيقات نشان می­دهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكرده­اند، اغلب اولين تجربه­ی­شان را به صورت تفريحی و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شده­اند. از آن جايی كه مصرف سيگار هميشه رو به افزايش است، نوجواننيز ابتدا با مقداری كم شروع می كند و چون با گذشت زمان، مقدار كم اوليه نياز جسمیاو را تامين نمی كند، مجبور می شود يا مقدار مصرف را افزايش دهد و يا فاصله زمانیمصرف را كوتاه تر كند كه در نهايت منجر به وابستگی شديد او به مواد و اعتياد او می­شود. در نظر داشته باشيد، رهايی از تجربيات منفی مكرر بسيار دشوار و طاقت فرسا است.گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار می­كنند، اظهار می­دارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زده­اند.  به طور كلی، عوامل متعددی موجب اعتيادجوانان می­شوند كه مهمترين آن­ها عبارتند از:

عوامل خانوادگي :

1- زمينه هاي خانوادگي :متأسفانه اغلب افرادي كه در خانواده هاي معتاد متولد مي­شوندوپرورش مي­يابند تكرار مصرف اعضاي خانواده برايشان عادي مي­شود  وترس ازتجربه مصرف آن از آنا ن دور مي­شود چون بين پدر وفرزند از لحاظ ژنتيك رابطه­ي مستقيم وجود ندارد بلكه عمل مصرف پدر براي فرزندان عادي مي­شود ولي اگر مادري در دوران بارداري معتاد باشد فرزندش معتاد متولد مي­شودكه قابل درمان است.

 الگوهای نامناسبرفتاری اطرافيان منجر به تقليد كوركورانه نوجوانان از آنان می شود. سيگار كشيدن،نوشيدن الكل، اعتياد به سيگار و ساير كجروی های اخلاقی در خانواده موجب بدآموزیو زمينه سازی برای شروع انحرافات و آسيب­های اجتماعی در بچه­ها (اعم از كودك ونوجوان) می­شود. در چنين خانواده­هايی نوجوانان به جای اين كه به فكر انجام فعاليت­های مثبت و سازنده باشند، مدام درصدد يافتن راه­هايی برای مقابله با آثار اين بحران­ها هستند و در بدترين شرايط نيز خود درگير آن می­شوند.

2- فقرمادي خانواده: باكمال تأسف ديده شده كه بيشترين معتادان هرجامعه را افراد فقير تشكيل مي­دهند مثلأ افرادي كه در محله­هاي شلوغ وپرجمعيت وشهرهاي صنعتي و تجاري زندگي ميكنند بيشترين درصد معتادان شهر نيويورك هستند. البته نمي­توان گفت بين فقر واعتياد رابطه مستقيمي وجود دارد چون درجامعه­ها خيلي از افراد هستند كه فقيرند ولي معتاد نيستند .

علت­هايي كه افراد را به اين راه مي­كشاند يكي از محروميت­هاي ناشي از فقر است .

عامل ديگر اين است كه توزيع كنندگان سعي مي­كنند كه عوامل توزيع را از اين گونه افراد انتخاب كنند چون به علت فقر تخصص و حرفه­اي ندارند و در نتيجه بازاركارشان بي رونق است عوامل توليد سعي مي­كنند كه اوّل آن­ها را معتاد كنند و بعد از آنان براي فروش سيگار استفاده نمايند چون كاري است بدون زحمت و با درآمد نسبتأ خوب و در عين حال به تخصص هم نيازي ندارد چون خوشبختانه بين ميزان آگاهي و شناخت يا حدود تحصيلات و اعتياد مردم رابطه معكوس هست.

 زيرا به دليل فقر و نداری امكان دسترسیبه بسياری از امكانات آموزشی را از دست می­دهند و هيچ تخصص و حرفه­ای پيشه نمی­كنندو در نتيجه در بازار كار سهم عمده­ای ندارند. همين امر موجب كشيده شدن گروهی ازجوانان به سمت و سوی فروش سيگار و امكان استفاده از آن قرار می­گيرند.

۳- عدم آگاهی و كم سوادی: افرادی كه از سواد و تحصيلات كمتری برخوردارند، آسيب پذيرتراز افرادی هستند كه نسبت به مضرات و تاثيرات سوء سيگار آگاهی دارند. هر چند نمی­توان ميزان تحصيلات افراد را عاملی برای مصرف اين گونه مواد دانست، اما تحقيقاتبسياری نشان می­دهند كه هر چه سواد و ميزان تحصيلات قشر جوان بالاتر باشد، كمتر بهاعتياد و استفاده از مواد روی می­آورند. بر اساس آمار ۶۶ درصد افراد معتاد، سوادیدر سطح ابتدايی و كمی نيز در سطح متوسطه داشته­ان.

۴- اختلافات خانوادگی:آمارها نشان می­دهند، نوجوانانی كه والدين شان دچار مشكلات و مسائل اخلاقی - رفتاریهستند، بيشتر در معرض خطر اعتياد و مصرف سيگار هستند. مشكلات رفتاری خانوادگیمنجر به عدم امنيت و فشار روانی بر جوانان و نوجوانان می شود و آنان را از محيط امنخانواده دور می­سازد. همين امر موجب ارتباط بيشتر او با دوستان و گاه افراد مسئلهداری می­شود كه زمينه ساز بسياری از مسائل اجتماعی بعدی می­شوند.

۵- خصوصيات وويژگی­های جوانان و نوجوانان: در خيلی از موارد مشاهده می­شود، نوجوانان و جوانانی كه مضطرب، پريشان، افسرده و منزوی هستند، مرتب دچار شكست­های گوناگون تحصيلی- اجتماعی می­شوند و عزت نفس، خويشتن داری و اعتماد به نفس­شان را از دست می­دهند وبه سيگار، الكل، سيگار و... به عنوان مفری برای رهايی از اين مشكلات روی می­آورند.

۶-  فشار دوستان و هم سالان: گروهی از نوجوانان به دليل سازگاری بادوستان و همسالان­شان و يك رنگ شدن با آن­ها چنان موجوديت فردی - خانوادگی خود رافراموش می­كنند كه در برابر هر تقاضايی سر تسليم فرود می­آورند. هر چه روابط بين والدين و فرزندان نوجوان­شان كاهش يابد، ارزش همسالان و روابط گروهی برای آنانبيشتر می­شود.

7- شرايط عاطفي: يك موضوع  ديگر كه با مشكلات خانوادگي مربوط است، عدم صميميت و فقدان رابطة عاطفي بين والدين و فرزندان مي‌باشد. زماني كه نياز‌هاي عاطفي جوان در محيط خانواده برآورده نشود، او سعي مي‌كند اين نياز را با اتكا بر دوستان حل كند و به اصطلاح (( نگاه به بيرون)) دارد. ازآنجا كه فقدان تجربه و هيجان پذيري ازجمله مؤلفه‌‌هاي دورة جواني است، دراين جمع‌‌هاي دوستانه اموري مانند استعمال سيگار، سيگار و موضوعات جنسي بعنوان نوعي سرگرمي تلقي مي‌شود. بديهي است كه همة افراد با هدف غرق شدن دراين امور وارد محافل دوستانه نمي‌شوند، ولي گروه از مكانيزم‌‌هايي براي يكدست كردن افراد استفاده مي‌كند كه همه­ی افراد را ناگزير به مشاركت دراين فعاليت‌‌ها يا ترك گروه مي‌نمايد. اصرار در استعمال مواد، سبك مصرف مشاركتي ( كه درآن اعضاي گروه بصورت دوره مي‌نشينند و به نوبت مواد استعمال مي‌كنند)، تمسخركردن افرادي‌كه ازمشاركت امتناع مي‌كنند يا مخاطب قرار دادن آنان با القابي مانند ‹‹ جوجه، بچه‌ننه، آدم حسابي و . . . ››  ازجمله­ی اين مكانيزم‌‌ها است. همچنين شرايط مزبور سبب كاهش اثر تلاش‌‌هايي مي‌شود كه در جهت بازپروري معتادين صورت مي‌پذيرد. مثلاً دريك مطالعه معلوم شده است 34 % معتادين سابق بدليل وجود دوستان معتاد و تحت تأثير اصرار‌هاي آنان مجدداً به اعتياد روي آورد‌ه‌اند (فرجاد، 1374). البته همين شرايط را  با توجه به محيط و برگشت فرد به موقعيتي كه نسبت به نشانه‌هاي آن شرطي شده و به همين دليل به مصرف مجدد مواد گرايش مي‌يابد، نيز مي‌توان تبيين نمود.

دربرخي تحقيقات علاوه بر تشويق و فشار همسالان ، وجود گسستگي در خانواده، فقدان رابطه باسايراعضاي خانواده و نااميدي نسبت به‌آينده ازجمله عوامل مؤثر در پيوستن فرد به گروه همسالان‌كجرو تلقي مي‌شود (عدالتي 49 : 1377). در تحقيقي ديگر (نريماني 122 : 1377) آمده است كه 52 % معتادان نمونه­ی مورد بررسي گفته‌اند كه حداقل يك دوست معتاد داشته‌اند و از جمله عوامل مهم بازگشت مجدد به اعتياد، دوستان معتاد هستند.

نقش خانواده در آگاه سازی جوانان و نوجوانان

برای پيشگيریاز عادات و رفتارهای منفی و غيرسالم جوانان و نوجوانان، هيچ گاه نبايد صبر كرد تاآنان با چنين مشكلاتی درگير شوند و آن گاه درصدد يافتن راه حل و شيوه مقابله با آنبرآيند. از طرف ديگر، با ناديده گرفتن و يا انكار واقعيات موجود، نه تنها نمی­توانمشكلی را حل كرد، بلكه فرصت يافتن راه حل هم از دست می­رود. بهای پيشگيری موثر ازاعتياد جوانان، همانا هوشياری هميشگی والدين و اعضای موثر خانواده است.

جوانی نمايانگر رشد، بلوغ و تشكيل عادات پايدار فردی است. جوانی دوره ای است كه با گذر ازانواع هيجان ها، آشوب ها و آشفتگی های روحی - روانی گوناگون به سوی رشد اجتماعی سالم در حال تحول است. نتايج تحقيقات بی­شماری نشان می­دهند، نوجوانان و جوانانی كهارتباط صميمانه و نزديكی با اعضای خانواده شان دارند و از بودن در جمع آنها احساسرضايت و شادی می­كنند، كمتر به دنبال رفتارهای ناسالم می روند

ستيزه والدين:

ضمن ارتباط وتماس بامعتادان جوان، با عده­اي برخورديم كه از روابط نامطلوب والدينشان با يكديگر و با آنان اين راه را انتخاب كرده بودند چون وقتي محيط خانواده كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد انسان سعي مي­كند بيشتراوقات خود را در خارج ازخانواده بگذراند.

واين كار ارتباط او را با ديگران مانند كساني كه شكارچيان ماهري هستند و به دنبال شكار مي­گردند زياد مي­كند وآنان پس از شناخت مشكل شخص در جهت انساني دلسوز ظاهر مي­شوند و او را به استفاده از سيگار دعوت مي­كنند و پس از چند بار مصرف معتادش مي­كنند. 

رفاه اقتصادي خانواده :

تعداد چشم گيري ازمشتريان سيگار را افراد ثروتمند و پردرآمد جامعه تشكيل مي­دهند چون در خانوادهايي كه رفاه و درآمد اقتصادي زياد است و روابط انساني بر اثركثرت كار و يا سرگرمي ضعيف­تر مي­گردد.

ضعف روابط انساني به نوبه خود عامل مساعدي براي كشش به سيگار است. بهترين دليل اين مدعا افزايش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتي غرب است كه با رشد صنعت روابط انساني ضعيف­تر مي­گردد امروزه والدين و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند.

چون بايكديگرتماس و ارتباط كمتري دارند و يا افرادي كه درآمد بيش از حد دارند موقعيت و زمينه­ی مساعدتري براي شركت دركلوپ­هاي شبانه و يا تفريحات متنوع در داخل و يا خارج  از كشور را دارند و بديهي است كه اين قبيل امكانات هم براي مصرف وهم براي فروش سيگار جاي مساعدي است .

در جامعه هاي امروزي افرادي كه بيشترين درآمد را دارند چون برخي از هنرمندان هنرهاي مبتذل وآناني كه زندگي خوبي دارند اغلب ارقام چشم گيري ازمعتادان راتشكيل مي­دهند. 

در دسترس بودن موادمخدر :

يكي از مهمترين عوامل اعتياد دردسترس بودن موادمخدر است چون چيزي كه به آساني در اختيار مردم قرارگيردگرايش به آن آسانتر صورت مي پذيرد درايران به تجربه ثابت شده است كه اجازه مصرف ترياك حتي طي شرايطي خاص براي عده مخصوصي كه به اعتياد جوانان كمك كرده است وچه بهتر كه وزارت بهداشت ودرمان وسازمان بهزيستي نيز به اين مشكل اجتماعي بيشتر توجه كند چون حتي گرفتن اجازه مصرف براي عده اي وسيله درآمد شده است كه هم به نابودي افراد جامعه كمك مي كندوهم رشد اجتماعي واقتصادي جامعه را كه با وجود نيروي انساني كارسازنيست(نيازدارد)متوقف مي نمايد در آمريكا ثابت شده است كه در زمان قانوني بودن مصرف سيگارحشيش ،درصد معتادان بسيار بالا بوده است ويادركشور نپال كه مصرف حشيش وهروئين آزاد است .

بالا ترين رقم جذب توريست جوان را از جامعه هاي صنعتي غرب دارد وحتي ازدختراني كه به نپال مي آيند ومدت توقفشان طولاني مي شود ممكن است براي خريد  سيگار تن به خودفروشي بدهند.

نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي:

اختلاف طبقاتي در هر جامعه به بي­ايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي مي­شود و همين بي­ايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تاثير به سزايي دارد. يكي از دلايل عمده اي كه جامعه ي آمريكا بالاترين رقم معتادان را دارد وجود طبقات اجتماعي مختلف در آن جامعه است طبقاتي بودن آن جامعه تضاد اجتماعي را زياد مي­كند و شايد سيگار راه درمان مناسبي در اين زمينه براي مردم باشند. هر سال دولت آمريكا ميليون ها دلار پول صرف بيماري اجتماعي اعتياد مي­كند و با توجه به نظر رهبران آمريكا به اين مشكل اجتماعي ساليانه درصد معتادان درحال افزايش است و به همين علت تا شكاف و فاصله طبقاتي كم نشود اعتياد در آن جامعه كاهش نخواهد يافت.

بيكاري :

به عنوان يك پديده اجتماعي زمينه مساعدي براي انحراف بويژه اعتياد است افراد بيكار چون بيشترين اوقات خود را در قهوه خانه­ها يا ترياها مي­گذرانند واين گونه اماكن بهترين ومناسب­ترين جابراي فروش و مصرف سيگاراست.

درنتيجه براي گرايش وكشش به طرف اعتياد عامل مساعدي به شمار مي­آيند كه دراصل ازبيكاري مردم ناشي مي­شود زيرا يكي از مواردي كه در هنگام تحقيق نظرمرا جلب ميكرد وجود اين قبيل اماكن عمومي براي مصرف سيگار بود . 

عقايد معتادان درباره اعتياد واعتقادات ديني:

93درصد اظهار داشتند كه اعتياد چه از نظر جسماني وچه از نظر اجتماعي برايشان مضر است .جوانان بيشتر درباره عواقب اجتماعي اعتيادشان نگراني داشتند ولي افراد مسن تر در باره عواقب جسماني 78درصد اظهار نمودند كه مذهب بطوركلي بااعتياد

مخالف است ولي 21درصد اظهار نمودند كه نظر مذهبي وضع اعتياد كاملأروشن نيست يك درصد اظهار نمودند كه مذهب هيچ گونه قانوني عليه اعتياد ندارد.

96 درصد اظهار داشتند كه به عقايد مذهبي پاي بند مي باشند ولي 38 درصد وظايف مذهبيشان را انجام مي دادند(فرجاد و همکاران،74).

عوامل مربوط به دوستان

تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مي­دهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد كننده قوي براي ابتلاي نوجوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد، براي گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعي مي­كنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. گروه «همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار موثر هستند. بعضي از دوستي­ها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل مي­گيرد. نوجوانان به تعلق به يك گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروه­هايي كه مواد مصرف مي­كنند، بسيار آسان است. هر چند پيوند فرد با خانواده، محیط آموزشی و اجتماعات سالم كمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروه­ها بيشتر مي­شود.

مطالعات متعددي در زمينة سبب شناسي پديدة اعتياد بعمل آمده و محققان عوامل مختلفي را در ارتباط با شيوع اعتياد معرفي نمود‌ه‌اند. يكي از يافته‌‌هاي ثابت تحقيقات نقش عمدة دوستان و همسالان دركشيده شدن به اعتياد است . درپي به‌ اين تحقيقات اشاره مي‌شود .

دوستان و معاشران و بطوركلي همسالان در سال‌هاي جواني نقش مهمي در كشيده شدن فرد به اعتياد دارند ( اورنگ، 1367، كي‌نيا، 1367 نقل از تقوي، 1377 ) در تحقيق فرجاد و همكاران ( 1374 ) 63 % از نمونه شروع اعتياد را درنتيجة توصية دوستان اعلام‌ كرد‌ه‌اند . اين ميزان به نسبتي مشابه در تحقيقات ديگر نيز يافت شد‌ه‌ است . 60 % نمونة معتادان مورد بررسي عدالتي ( 1377 ) توسط دوستان با سيگار آشنا شد‌ه‌اند. 61 % نمونة مورد بررسي زرگر (1378) دوستان يا همكاران را اولين پيشنهاد دهندة مصرف سيگار عنوان كرد‌ه‌اند. همچنين فرخاك ( 1378) دريافت 4/61 % معتادان يك نمونه­ی كشوري تحت تأثير دوستان به ‌مصرف مواد روي ‌آورد‌ه‌اند. چنانكه‌گفته‌ شد اين‌يافته جزء مواردمكرر بوده و در تحقيقات خارج ازكشور نيز به آن اشاره شد‌ه‌است. دينز و مارتين (1992 نقل از سراج خرمي 1375) دريافتند همه­ی آزمودني‌‌هايي‌كه در ماه قبل‌از تحقيق سيگار مصرف كرده بودند ، بصورت غيرقابل تغيير دوستاني معتاد داشته‌اند. مطالعات هيوگز (1995 نقل ازعدالتي، 1377) نشان مي‌دهد نقش همسالان در گرايش نوجوانان به مواد حائز اهميت بسيار است .

 روش‌‌هاي مقابله با فشار همسالان

روش‌‌هاي مختلفي براي كاهش فشار ناشي از شرايط گروهي دوستان و همسالان وجود دارد كه همگي برآموزش تأكيد دارند . ازآن جمله واكسيناسيون ذهني ، آموزش قاطعيت و آموزش مهارت‌هاي زندگي است كه درپي به تفكيك بررسي مي‌شوند .

واكسيناسيون ذهني

از زمان كشف عوامل ميكروبي ايجاد بيماري‌هاي واگير توسط پاستور، ايجاد مصونيت در برابر عوامل بيماري‌زا  ازطريق واكسينه كردن افراد يكي از طرق مهم پيشگيري از بيمار‌ي‌هاي عفوني بشمار رفته است (مهريار و جزايري 19 : 1377). هرچند درمورد مشكلات اجتماعي نظير اعتياد  امكان واكسيناسيون به معني دقيق آن وجود ندارد، اما فرض برآن است كه با هشدار دادن به افراد نوعي آمادگي براي مقابله با شرايط سوق دهنده به سوي مصرف مواد درآن‌ها بوجودمي­آيد. ازنظر تاريخي آغاز كاربرد اين روش به دوران جنگ كره برمي‌گردد كه تعداد زيادي از خلبانان آمريكايي به اسارت نيرو‌هاي چيني درآمدند. تجربة ناشي ازاين شرايط باعث شد مطالبي درمورد نحوة مقابله با انديشه‌‌هاي كمونيستي به نيرو‌هاي درمعرض خطر اسارت ارائه دهند، با اين هدف كه درصورت اسارت افراد امكان مقابله با انديشه‌‌هاي كمونيستي و مقاومت دربرابر آن‌ها داشته باشند. نحوه­ی كار بدينگونه بود كه حملاتي خفيف به مباني فكري افراد مي‌شد تا به استدلال دربرابر اين حملات بپردازند (ارونسون 92 : 1991). درارتباط با اعتياد نيز امكان استفاده از اين روش براي گروه‌‌هاي در معرض خطر وجود دارد. با تشخيص دقيق روش‌هاي اعمال فشار گروهي مي‌توان فرد را براي مقابله با اين شرايط آماده كرد، درست همانطوركه گويي او را براي مقابله با يك ميكروب آماده مي‌كنيم.

آموزش قاطعيت

دراين روش فرض برآن است كه نوجوانان بدليل فقدان اعتماد به‌نفس و احساس ضعف در برابر ديگران نمي‌توانند به تقاضا‌هاي نامعقول آنان جواب منفي بدهند. راه حل پيشنهادي عبارتست از تمرين در شرايط خطرساز ( كه قبلاً با توجه به شرايط سني و موقعيت اجتماعي فرد مشخص شد‌ه‌است)، و مشابه‌سازي اين شرايط مخاطر‌ه‌آميز بگونه‌اي كه فرد وقتي در شرايط واقعي قرار گيرد با توجه به تمرين‌‌هاي انجام شده توان ايستادگي دربرابر تقاضا‌هاي نامعقول ازجمله دعوت به استعمال سيگار را داشته باشند. اين شرايط نه‌تنها درمورد پيشگيري از اعتياد بلكه پيشگيري از عود مجدد اعتياد در افراد بازپروري شده نيز مؤثر است. با توجه به سن، سواد و شرايط اجتماعي فرد امكان استفاده از تمرين فردي، مشاهدة فيلم مناسب با نياز فرد ويا تركيبي از دو روش وجود دارد. فرض برآن است كه مكانيزم‌هاي تنبيه و تقويت جانشين ( بندورا 1985 نقل از سيف 216 : 1381 ) در اين زمينه فعال مي‌شوند و فرد را از عواقب اعمال خود آگاه مي‌كنند.

آموزش مهارت‌هاي زندگي و اطلاع رساني

دراين روش فرض براين است كه فرد بدليل فقدان تجربه و مهارت ممكن است در مسير‌هاي انحرافي گرفتار آيد و ازسوي كساني راهنمايي شود كه فاقد صلاحيت لازم هستند. به همين دليل با آموزش مهارت‌هاي پايه و نيز اطلاع رساني درمورد مخاطرات موجود امكان پرهيز از شرايط منجر به سوءمصرف وجود دارد. اجزاء اين روش شامل موارد زير هستند :

1-                            آموزش روش‌‌هاي تصميم‌گيري و قبول مسئوليت

2-                             آموزش روش‌‌هاي غلبه بر اضطراب و نگراني

3-                             اطلاع رساني دربارة ميزان سوءمصرف مواد بين جوانان و كل جمعيت

4-                             آگاهي و اطلاع رساني دربارة عوارض سوءمصرف مواد

لازم به توضيح است كه اين برنامه بصورت وسيع تحت عنوان همياران جوان توسط ادارة كل زندان‌هاي استان خوزستان در سال 1377 انجام شد و با دعوت از دانش‌آموزان دبيرستان‌هاي اهواز درمجتمع فرهنگي ورزشي سپيد اين ادارةكل ضمن پر كردن قسمتي از اوقات فراغت اين گروه از جوانان آموزش‌هاي لازم در زمينة اعتياد و سيگار به آنان ارائه شد (زرگر 19 : 1378) .

عوامل مربوط به محیط آموزشی

از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم ترين نهاد آموزشي و تربيتي است، مي تواند از راههاي زير زمينه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:

بي توجهي به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط   آموزشی، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان.

عوامل مربوط به محل سكونت

عوامل متعددي در محيط مسكوني مي­تواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزش­هاي مذهبي و اخلاقي، شيوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگي و ضعف همبستگي بين افراد از جمله اين عوامل هستند.

معمولاً انتخاب دوست و معاشر با توجه به محل سكونت فرد صورت مي‌پذيرد. بنابراين نوع دوستان را مي‌توان نمودي از شرايط محيطي و خانوادگي فرد تلقي كرد. بايد توجه داشت كه درمورد پديده‌‌هاي اجتماعي نظير اعتياد يك عامل به تنهايي نقش‌چنداني ندارد و مقاديرطرح شدة فوق درمورد علل‌گرايش به سيگار را مي‌توان بگونه‌اي ديگر نيز توجيه‌كردكه درجاي خود مورد بررسي قرار مي‌گيرد. يكي از مسائلي را كه قبل ‌از بررسي نقش دوستان درگرايش به‌مواد بايد مورد توجه قرار داد، سن شروع مصرف سيگار بعنوان پيش‌آيند مصرف سيگار است.

بررسي‌‌هاي متعددي دراين مورد صورت‌گرفته‌است. 93 % نمونه­ی مورد بررسي‌زرگر(40 : 1378ب) شامل معتادين خود معرف، مصرف سيگار را ازسنين زير 25 سال شروع كرد‌ه‌اند كه محدودة پايين آن زير 10 سالگي است. در مطالعة فرخاك (38 : 1378) معلوم شد اكثر معتادين درگروه سني بين 20 تا 30 سالگي هستند وميانگين سن شروع مصرف سيگار آن‌ها 8/18 سال مي‌باشد . بعلاوه دريك مطالعه معلوم شده هرچه سن شروع مصرف سيگار پايين‌تر باشد سن شروع مصرف مواد نيز پايين‌تر بوده و پيش‌آگهي بدتر است (زرگر 79  : 1378ب)، در همين مطالعه سن آغاز مصرف سيگار 2/17 و ميانگين سن مصرف مواد 2/21 گزارش شد‌ه‌­است. در تحقيقي پيرامون كودكان خياباني شهرستان اهواز (برات‌وند 45 : 1378) معلوم شد 90 % نمونة مورد بررسي سيگاري بود‌ه‌اند، ضمن اينكه ميانگين سن نمونه 5/12 سال بود‌ه‌است. همچنين در بخش ديگري از همين مطالعه معلوم شد 35% اعضاي نمونه قبل‌از 10 سالگي شروع به مصرف سيگار نمود‌ه‌اند. يك نكتة هشدار دهنده­ی اين مطالعه، آغاز مصرف مواد توسط برخي از كودكان و بدون مصرف قبلي سيگار توسط آنان است. از آنجا كه ديدگاه سنتي درمورد سير گرايش به مصرف مواد سيگار را بعنوان پيش‌آيند مصرف مواد تلقي مي‌كند، با توجه به اين يافته به‌نظر مي‌رسد ديدگاه مزبور نياز به نقد و تجديد نظر دارد. باتوجه به موارد مطرح شده بنظر مي‌رسد گروه سني نوجوان و جوان جزءگروه‌‌هاي در معرض خطر اعتياد باشند. اين امر با توجه به جواني جمعيت كشور موضوعي مهم است بر اساس  برخي آمار‌ها بيش‌از 50 % جمعيت كشور زير 25 سال مي‌باشد (قنبر 80 : 1374) .

عوامل مخاطره آميز اجتماعي

□ فقدان قوانين و مقررات جدي ضد سيگار

□ بازار مواد

□ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي

□ كمبود فعاليتهاي جايگزين

□ كمبود امكانات حمايتي، مشاوره اي و درماني

□ توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي

مشخصات فردي و عوامل محيطي بخشي از علل اعتياد هستند و بخش ديگر را بازارهاي بين المللي مواد و عوامل اجتماعي- اقتصادي حاكم بر جامعه تشكيل مي دهند. اين عوامل عبارتند از:

قوانين

فقدان قوانين جدي منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزاني آن مي شود.

بازار مواد

ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معكوس دارد. هر چه قيمت مواد كاهش يابد، تعداد افرادي كه بتوانند آن را تهيه كنند افزايش مي يابد. همچنين سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف كنندگان آن مي افزايد.

مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي

در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نمي شود، بلكه جزيي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخيص و وسيله احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.

كمبود امكانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي

كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل كنجكاوي، تنوع طلبي، هيجان، ماجراجويي، مورد تاييد و پذيرش قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاي غير سالم مي شود.

عدم دسترسي به سيستمهاي خدماتي، حمايتي، مشاوره اي و درماني

در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش مي آيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مي دهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شعلي، بهداشتي، اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بي پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها مي كند.

توسعه صنعتي جامعه، مهاجرت، كمبود فرصتهاي شغلي و محروميت اقتصادي- اجتماعي

توسعه صنعتي، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مي دهد. مهاجرت باعث مي شود تا فرد، براي اولين بار، با موانع جديدي برخورد نمايد. جدايي از خانواده، ارزشهاي سنتي و ساختار حمايتي قبلي به تنهايي، به انزوا و نااميدي فرد مي انجامد. كم سوادي، فقدان مهارتهاي شغلي، عدم دسترسي به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدوديت در تامين نيازهاي حياتي و اساسي زندگي و تلاش براي بقا، فرد را به مشاغل كاذب يا خريد و فروش مواد مي كشاند و يا براي انطباق با زندگي سخت روزمره و شيوه جديد زندگي به استفاده از شيوه هاي مصنوعي مانند مصرف مواد سوق مي دهد( رحيمي موقر، آفرين؛ و همكاران، 1376).

2-1-1. سیگار

2-1-1-1. مقدمه

وابستگي به نيكوتين شايعترين، روزمره ترين، پرهزينه‌ترين و در ضمن درمان پذيرترين نوع وابستگي به مواد است. از جمله دلايل ناديده گرفتن مسئله‌ي وابستگي به نيكوتين در دستگاه‌هاي تشخيصي و برنامه‌هاي درماني آن است كه سيستم‌هاي بيمه‌ي درماني هزينه ترك استعمال دخانيات را تقبل نمي‌كنند، اما پي بردن به هزينه‌هاي سرسام آور درمان بيماري‌هايي كه در اثر وابستگي به نيكوتين بوجود مي‌آيند و نيز اينكه افرادي كه نيكوتين مصرف مي‌كنند، معمولا داراي اختلالات ديگر روانپزشكي مي‌باشند، توجه به درمان وابستگي به نيكوتين را افزايش داده است.

2-1-1-2. تعریف

وابستگي به نيكوتين و علائم ترك آن دو اختلال مربوط به مصرف نيكوتين هستند كه درDSM IV تعريف شده‌اند. علائم اصلي اختلال وابستگي به مواد در DSM IV اينگونه ذكر شده است: ادامه مصرف مواد در حاليكه مشكلات ناشي از آن قطعي باشد. از آنجا كه 50% سيگاري‌ها بعلت بيماري‌هاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست مي‌دهند، تعريف كلي فوق از وابستگي به مواد، شامل حال نيكوتين نيز مي‌گردد. علائم اصلي ترك به مواد در DSM IV اينگونه تعريف شده است: "رفتار ناسازگارانه كه در هنگام قطع مصرف مواد يا كاهش مصرف بروز مي‌كند". از آنجا كه علائم ترك سيگار در بيش از نيمي از سيگاري‌ها مشخص و قابل مشاهده مي‌باشد، تعريف فوق درباره وابستگي به مواد در مورد سيگار نيز صدق مي‌كند. در DSM IV از سوء مصرف نيكوتين صحبت نمي‌شود، زيرا سوء مصرف، قبل از هر چيز مشكلات عمده روان- اجتماعي مي‌آفريند كه در مصرف سيگار مشاهده نمي‌شود. البته در ICD 10 مصرف پر خطر سيگار طرح شده، يك طبقه‌بندي كه شبيه سوء مصرف است و باعث مشكلات فيزيكي مي‌گردد. مسموميت ناشي از نيكوتين بسيار نادر است و در ICD 10 مطرح شده، اما در DSM IV نه.

2-1-1-3. اپيدميولوژي

آمار دقيق از وابستگان به سيگار در ايران موجود نيست، شايد آماري از آمريكا در اين زمينه گويا باشد. 25% آمريكايي­ها سيگار مي‌كشند، 25% قبلا سيگاري بوده‌اند، 50% هرگز سيگار نكشيده‌اند. پس از هر دو نفر، يكي در معرض وابستگي قرار دارد. رايج‌ترين سن براي شروع سيگار 16سال است و تعداد كمي نيز با 20 سالگي شروع مي‌كنند. علائم وابستگي به نيكوتين سريعاً بروز مي‌كنند.

75% سيگاري‌ها حداقل يكبار تلاش كرده‌اند كه ترك كنند. حدود 40% هر سال تلاش مي‌كنند. 30% حتي براي 2 روز هم كه شده نيكوتين را ترك مي‌كنند و10-5% براي هميشه موفق به ترك سيگار مي‌شوند. در گذشته 90% ترك‌هاي موفق بدون درمان دارويي صورت مي‌گرفت، اما در حال حاضر يك سوم سيگاري‌ها با استفاده از دارو موفق به ترك مي‌شوند.

20% جمعيت عمومي به نيكوتين وابسته مي‌گردند و 85% آنها به مصرف روزانه نيكوتين عادت دارند. علايم ترك نيكوتين در 50% از استعمال كنندگان كه تلاش به ترك دارند، بروز مي‌كند. مصرف سيگار در كشور ما عمدتا در ميان مردان شيوع دارد، درحاليكه در كشورهاي غربي در زنان و مردان شيوع يكسان دارد

اصل سيگار كشيدن به اندازه بيس بال يا ميكی ماوس، آمريكايی شناخه شده­است. بنابر گزارش مركز ملی پيشگيری از بيماری­های مزمن وارتقا سلامتی آمريكا با كمی كمتر از 50 ميليون نفر معتاد به نيكوتين، سيگاركشيدن همچنان عامل اصلی مرگ در آمريكا به شمار می­رود كه سالانه جان نزديك به000/440انسان را می گيرد.

تحقيقات نشان مي‌دهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت مي‌کنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفه‌اي شروع مي‌کنند و اکثر آن­ها را جوانان و نوجوانان تشکيل مي‌دهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچه‌اي براي ورود به اعتياد و ناهنجاري‌هاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است.

تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني مي‌توان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماري‌ها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق مي‌گيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آنها معتقدند اين کار نوعي عقب‌افتادگي و بي‌تفکري است.

طبق آخرين آمارها که البته به دیده­ی شک باید بدان نگریست در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاري‌ها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم مي‌شوند و به ازاي صرفه‌جويي در هزينه آن مي‌توان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد!

2-1-1-4. سبب شناسي

سطح نيكوتين صبح‌ها به بالاترين ميزان خود مي‌رسد، در عصر سير نزولي پيدا مي‌كند و در شب تقريبا به صفر مي‌رسد. بنابراين سيگاري كه صبح‌ها مصرف مي‌شود داراي بيشترين اثر است. نيكوتين باعث كاهش خشم و تثبيت خلق وافزايش توجه مي‌گردد و احساس گرسنگي و ميل به غذا را كاهش مي‌دهد.

مصرف نيكوتين، همچون مصرف غالب مواد به لحاظ اجتماعي تشويق مي‌گردد. دسترسي بدان آسان است و هيچ دولتي آنرا منع نكرده است. بسياري از جوانان گمان دارند كه مصرف نيكوتين در ايام بلوغ به آنها كمك مي‌كند تا بر اوضاع مسلط شوند. وابستگي فيزيكي با شروع علايم ناگوار ترك، شروع مي‌شود. آنها همرنگ شدن با جماعت هم سن و سال را دنبال مي‌كنند و معمولا سطح تحصيلات پايين، خوي عصيانگر، علائم افسردگي و عزت نفس پايين دارند. هم عامل گروه هم سالان و هم عوامل خانوادگي در گرايش به مصرف نيكوتين موثر مي‌باشند. فقدان قوه توجه، رفتارهاي نابهنجار اجتماعي و اختلال مصرف الكل يا سيگار به تداوم مصرف سيگار كمك مي‌كنند.

از متداولترين طرق وابستگي به نيكوتين كشيدن سيگار است كه طي چند قرن اخير به انواع آن به مرور افزوده شده و هم اكنون نيز در حال گسترش است.

توتون كه لفظ آن از لغت تُتُن تركي مأخوذ گرديده در اصل نام گياهي از انواع نيكوتيانا است. عمل كشيدن سيگار در ابتدا توسط سرخپوستان انجام گرفته و بعد گسترش يافته است. استعمال دخانيات در ايران از زمان شاه عباس كبير رواج يافته است سيگار كشيدن يك مفهوم يادگيري اجتماعي است كه به صورت يادگيري آموخته شده و تابع پيچيده­اي از متغييرهاي پيش آيند و پس آيند مي­باشد.

منابع متعدد تقويتي مي­توانند عادت سيگار كشيدن را تقويت كنند و اينها در اكثر موارد در سال­هاي نخستين دوره بلوغ ايجاد مي­شود. اين مراحل كه بي شك در افراد مختلف متفاوتند و حتي در مورد يك شخص در زمان­هاي مختلف متفاوتند. شامل مواردي از اين قبيل است؛ تحريك حاصل از درون دادن و بيرون دادن دود، تأثير تحريك نيكوتين، كاهش اضطراب به ويژه در موقعيت­هاي اجتماعي، توجه اجتماعي افزايش يافته، بالابردن تصور از خويش زماني كه سيگار را با دهانش مرتبط مي­سازد. حتي كساني كه خيلي سيگار مي­كشند.

وقتي از سيگار كشيدن دست مي­كشند هر چند ممكن است ميل به سيگار در آن­ها باقي بماند، هيچ نوع علامتي از خماري خاص فيزيولوژيكي را تجربه نمي­كنند؛ بهترين توصيف از سيگار كشيدن آن است كه بگوئيم آن يك عادت است كه تحت كنترل نظام پيچيده­اي از تحريكات فيزيولوژيك­، اجتماعي و ديگر تحريكات محيطي است.

   مصرف دخانيات مثل سيگار، پيپ، چپق و قليان نه فقط اعتياد رواني، بلكه اعتياد جسماني نيز ايجاد مي كند. 

وابستگي رواني : مصرف دخانيات باعث ايجاد احساس آرامش شده و اين احساس به شكل بخشي از زندگي آن­ها در مي­آيد.

وابستگي جسماني (فيزيكي): به علت مصرف دخانيات، بدن براي عملكرد طبيعي خود و براي جلوگيري از پيدايش نشانه­هاي قطع نيكوتين، نياز به مصرف ميزان مشخصي از دخانيات دارد.

   هر چند دخانيات در ميان مواد اعتياد آوري مثل هروئين، ترياك، حشيش و مشروبات الكلي، منع اجتماعي كمتري دارد، و براحتي در اختبار مردم قرار مي گيرد، اما بررسي­ها نشان مي­دهد كه سيگار يكي از بارزترين علل مرگ و مير ناشي از سرطان، بيماري­هاي عفوني، و سكته در جهان است.

در سيـگار حـدود 4000 مـاده شـيمـيايي خطرناك همچون آمونياك، سرب و آرسنيك موجود مي­باشد اما مـاده­اي كـه سبب مي­گردد افراد بدنبال سيگار گرايش يابنـد نـيـكوتـيـن اسـت. نيـكوتـيـن از بـرگهـاي گياه تنباكو بدست مي­آيـد. نيكوتين يك آلكولوئيد (شبه قليا) بسـيـار سـمي و روغـن مانند مي­باشد. نيكوتين تاثير مضاعف تحريك و سركوب­گر در بـدن دارد. يـك نـخ سـيگار حاوي 8 الي 20 ميـلي گـرم نيكوتين است كه تنها 1 ميلي­گـرم آن هنـگـام كـشــيدن سيـگــار جذب بدن مي­گردد. شايان ذكر است كـه تـنـهـا 2 الي 5 ميلي گرم نيكوتين سبب تهوع و استفراغ و تنها 60 ميلي­گرم از اين ماده مرگ آور مي­باشد. راه­هاي ورود نيكوتين به بدن 3 طريق ميباشد:

·     جذب از طريق پوست

·    جذب از طريق ريه ها

·    جذب از طريق غشاء مخاطي بيني و دهان

بيـشتـرين جـذب نيـكوتين از طريق استنشاق و آلوئول­هاي (كيسـه­هاي ريـز هـوايـي كه تبادل گازها در آن­ها صورت مي­گيرد) ريه مي­بـاشد. نيـكوتين پس از ورود به جريان خون مستقيماً و سريعاً به مغز مي­رسد و سپس در تمام بدن منتشر مي­گردد. تـنها 10 الي 15 ثانيه زمان كافي است كه پس از اولين پك شما به سيگار نيكوتين به مغز شما برســد. مهمترين اثر نيكوتين نيز بر روي مغز اعمال مي­گردد اثراتي كه باعث:

1- احساس لذت و خوشايندی از كشيدن سيگار

2- احساس تحريك پذيري پس از ترك سيگار

مي­گردد. نيمه عمر نيكوتين در بدن 1 ساعت مي­بـاشد بـدين مــفهوم كه پس از سپري شدن 6 ساعت از كشيدن سيگار تنها در حدود 0.031 ميلی­گرم از 1 ميلي­گرم نيكوتين جذب شده در بدن باقي خواهد ماند. بدن از طرق زير از شر نيكوتين خلاص مي­گردد:

1- 80 درصد نيكوتين توسط آنزيم­هاي كبد تجزيه مي­گردد.

2- نيكوتين در شش­ها متابوليزه شده و به كوتينين و اكسيد نيكوتين تبديل مي­گردد.

3- كوتينين و ديگر مواد متابوليزه و باقي مانده نيكوتين نيزتوسط كـلـيه­هـا فيلتر شده و از طريق ادرار دفع مي­گردند.

·    نيمه عمر كوتينين 24 ساعت مي­باشد بنابراين با آزمايش ادرار حتي تا 2 روز بعد قادر مي­بـاشيد تشخيص دهيد فرد اخيرا سيگار كشيده يا خير.

·    برخي افراد كبدشان آنزيم كمتري به مـنـظور تــجزيه نيكوتين ترشح كرده بنابراين اينگونه افراد در روز به تعداد سيگار كمتري براي تداوم اثرات سيگار نيازمندند. 

·    افرادي كه بطور مداوم سيگار مي­كشـنـد بـدنشـان نـسبت به نـيكوتين مقاومت حاصل كرده و براي دستيابي به اثرات سيگار به تعداد سيگار بيشتري نياز دارند.

اثرات نيكوتين بر بدن:

نيكوتين عملكرد بدن و مغز شما را دگرگون مي­كـند. نتيجه نـهايـي متناقض ميباشد: نيكوتين هم نيرو بخش و  محرك و هم سركوبگر و آرامش دهنـده اسـت. نـيكوتين اثرات زير را در بدن ايجاد ميكند:

1- نـيـكوتـين سبـب تـرشـح فـوري آدرنالين مي­گردد. با اثر آدرنالين هنگامي كـه شـمـا وحشتزده هستيد و يا حالت تهاجمي پيدا مي­كنيد آشنا هستيد: ضربان قــلبتان سريعتر شده، افزايش فشار خون، تنفس سريع و كم عمق، افزايش گلوكز خون، كـاهـش دماي پـوسـت، تحريك سيستم عصبي مركزي. خـود نيـكوتـيـن نـيز به نوبه خـود مـانـع تـرشـح هورمون انسولين مي­گردد (انسولين قند خون را كاهش مي­دهد) بـنابراين نيكوتين سبب می­شـود گلوكز بيش از معمول در خون وجود داشته باشد كه بـاعث مـي­گــردد شـخـص احساس گرسنگي كمتري كند.

2- نيكوتين متابوليسم پايه را افزايش مي­دهد يعني فرد كالري بيشتر از معمول خواهد سوزاند. بنابراين به مرور زمان وزنشان كاهش خواهد يافت.

3- نيكوتين سبب افزايش ترشح استيل كولين مي­گردد. افزايش استيل كوليــن باعــث افزايش فعاليت­هاي نورون­هاي مغزي، بهبود سرعت عمل واكنش شما به محركات، افزايش توانايي تمركز كردن مي­شود.

4- افزايش ترشح دپامين: اين همان عاملي است كه به فرد در پـي اسـتـعـمـال سـيگار حس خوشي و نشاط ميدهد.

5- سبب آزاد سازي گلوتامات كه سبب افزايش يادگيري و حافظه مي­گردد.

6- افـزايش تـرشـح آنـدروفـيـن. آندروفين يك مسكن درد طبيعي بدن است و خـاصـيـتـي همچون مرفين دارد.

اما در دراز مدت نيكوتين اثرات مخرب زير را بدنبال دارد:

1.فشار خون بالا.

2.حس بويايي تضعيف مي شود.

3.گردش خون در لثه ها كند مي شود.

4.خطرات تشكيل لخته خون در مغز و قلب بشدت زياد مي شود.

5.انسداد عروق خوني و در پي آن سكته  قلبي و مغزي.

6.كاهش ويتامين C.

7.كاهش كارايي سيستم ايمني بدن.

8.سرطان دهان، گلو، حنجره و ريه.

9.برونشيت و آمفيزم.

10.                    زخم معده.

11.                    30 درصد از موارد سرطانهاي كليه را ناشي از اثرهاي سيگار مي دانند .

12.                    كاهش وزن.

13.                    كاهش حواس بويايي و چشايي.

14.                    چين و چروك پوست .

15.                    ناتواني جنسي و ناباروري در مردان.

سيگار، عامل مهم سرطان ريه بوده و از عوامل مهم در بروز شمار زيادي از سرطان هاست. از هر هزار نفر كه به علت سرطان ريه فوت مي­كنند بيش از نهصد نفر آن­ها، سيگار مي­كشند.  مصرف هر سيگار بيش از 5 دقيقه از عمر انسان مي­كاهد.

   نيكوتين سبب آزاد شدن كتكول­آمين­ها( Catecholamine )   از جمله اپي نفرين و نوراپي نفرين مي­شود.  افزايش كتكول­آمين­ها موجب افزايش ضربان قلب و فشار قلب و انقباض عروق محيطي، و در نتيجه افزايش مصرف اكسيژن قلب مي­شود.

   نيكوتين سبب افزايش ميزان چربي­هاي خون، گلوكز و بتا اندورفين شده و از سوي ديگر باعث ايجاد منواكسيد كربن، كه يك گاز سمي است مي­شود و در نتيجه انتقال اكسيژن را دچار اشكال مي­كند.

اما اگر به فکر ترک سیگار هستید باید بدانید که، 20 دقیقه بعد از استعمالآخرین سیگار فشار خون و ضربان نبض شما نرمال می­شود. و دمای دست­ها وپاهای شما تا حدنرمال افزایش پیدا می­کند.

8 ساعت بعد از آخرین سیگارتان، احتمال حمله قلبی کاهشو 48 ساعت بعد از آن توانایی بویایی و چشایی شما افزایش می­یابد.

72ساعت بعد از استعمال آخرین سیگار، تنفس برای شما راحت­تر خواهدبود.

2 هفته تا 3 ماه بعد از سیگار آخر، ظرفیت ششهای شما افزایش می­یابند، گردشخون شما بهتر و پیاده روی برایتان راحتتر می­شود و عملکرد ریه­ها تا 30 درصد افزایشمی­یابد.

یک تا 9 ماه بعد از استعمال آخرین سیگار، سرفه و کوتاهی تنفس کمتر شده و میزان انرژی بدنتان افزایش می­یابد. در این زمان ریه­های شما در برابر عفونتمقاومت بیشتری نشان می­دهند.

5 سال بعد از آخرین سیگار، خطر سرطان ششها کاهشیافته و 10 سال بعد از مصرف سیگار آخر، خطر بروز سرطان ششها و سرطان­های دیگر ازبین می­رود.

در پژوهشي كه به مدت 9 سال روي بيش از 2000 نفر سيگاري، انجام گرفت، مشاهده شد كه ميزان سكته مغزي در اشخاص سيگاري، چندين برابر افراد غير سيگاري است.

   بر اساس مطالبي كه نوشته شد، توتون و تنباكو به جز ضرر و زيان هيچگونه سود و ثمري ندارد.

به قول شاعر :

نه شكوفه­اي نه برگي نه ثمر نه سايه دارم        همه حيرتم كه دهقان، به چه كار كاشت ما را

                                                                                ( ذوقي اردستاني )

 

   اعتياد، از جمله اعتياد به سيگار، نوعي خودكشي و مرگ تدريجي است.  هر پك سيگار، پس از هشت ثانيه جذب خون مي­شود. هر نخ سيگار حدود ده پك است.  شخصي كه روزانه يك پاكت سيگار مصرف مي­كند، دويست بار مورد تقويت، در راستاي ادامه مصرف سيگار، قرار مي­گيرد.

شايد در باب علت يابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.

2-1-1-5 . درمان و ترک سیگار

 تصميم جدي براي ترك

اولين فكري كه ممكن است به ذهن شـما خـطـور نمايد اين است: چرا بايد تركش كنم؟ براي شروع بايد سلامتي خود را مد نظر داشته باشيد. ترك آن، بـلافاصله باعث كاهـش احتمال ابتلا به انواع سرطان مي­گردد. اين نيز واقعيتي محسوب مي­شود كه سيـگاري­هـاي سابق نسبت به كسانيكه كماكان سيگار مي­كشند از سلامتي بيشتري برخـوردانـد. بـه علاوه ديگر دود سيگار اطرافيان شما را آزرده خاطر نخواهد كرد.

سپس نوبت به برطرف شدن مسائلي ديگر مي­رسد. نـفس شما ديگر بوي بد نخواهد داد، حس ذائقه شما بازگشته و همه چيز خوشمزه­تر خواهد شد. و به اين فكر كنيد كه با ترك سيگار تا چه اندازه در پول خود صرفه جويي مي­كنيد. اگر روزي يك پاكت مي­كشيد، در سال حدود 200 هزار تومان دود مي­كنيد در حـالي كه مي­توانـيد اين پول را به مصارف بهتري برسانيد.

مسئله مهمي كه بايد بخاطر داشته باشيد اين است كه تنها زماني مي­توانـيد سيگار را ترك كنيد كه آمادگي آن را داشته باشيد. بخاطر ديگران يا دلايلي كه زياد بـرايتان اهميت ندارد، اقدام به ترك آن نكنيد. فقط براي خودتان اين كـار را انـجام دهيـد. ايـن تنها روشي است كه قطعا" شما را موفق خواهد كرد.

طبق اصول راهنماي ترك سيگار كه توسط APA در سال 1996 منتشر شده است، افراد سيگاري خواهان ترك بايد در سه مورد بررسي شوند:

1- وضعيت استعمال سيگار: شامل سيگارهاي كنوني و آن­ها كه زماني ترك كرده و دوباره شروع كرده‌اند، نوع مصرف نيكوتين و فراواني مصرف نيكوتين.

2- انگيزه ترك: انگيزه ترك را مي‌توان در سه مرحله طبقه‌بندي كرد:

الف- پيش از مرحله آماده‌سازي فكري Precontemplation- (هنوز برنامه ترك تهيه نشده).

ب- تعمق و تامل درباره مصرف Contemplation-(در اين مرحله نيز برنامه خاصي براي ترك تدارك ديده نشده است). ج- آماده‌سازي براي ترك Preparations-(تهيه برنامه براي ترك استعمال در آينده نزديك). انگيزه عمومي براي ترك سيگارمربوط به نگراني درباره زيان‌هاي جسمي آن، تاثيرات سوء استعمال سيگار بر ديگران و فشارهاي اطرافيان است.

3- موانع عمومي ترك سيگار: كه شامل علايم ترك سيگار، ترس از ناكامي در ترك و در مواردي نيز ترس از اضافه وزن مي‌باشد.

در بين افرادي كه آماده ترك سيگار هستند، بهتر است تاريخ ترك مشخص شود. غالب درمانگران و سيگاري‌ها، ترك يكباره سيگار را ترجيح مي‌دهند، اكثر سيگاري‌ها براي ترك، دائما امروز و فردا مي‌كنند و اگر همتصميم جدي براي ترك سيگار بگيرند برنامه زماني براي خود مشخص مي‌كنند و به تدريج ازتعداد سيگارها كم مي‌كنند تا بالاخره به طور كامل آن را كنار بگذارند. اما معمولااين افراد بعد از مدت كمي به خانه اول خود بر مي­گردند.

به تازگي‌ محققان بهاين نتيجه رسيده‌اند كه ترك يكباره سيگار بسيار موثرتر از ترك تدريجي آن است.پژوهشگران انگليسي با تحقيق بر روي 2هزار نفر از افراد سيگاري و سيگاري سابق، متوجه شدند كساني كه يك باره اقدام به ترك كرده­اند، حداقل به مدت 6ماه، 6/2 برابرموفق‌تر از آنهايي هستند كه ترك تدريجي را انتخاب مي‌كنند.

روبرت وست، سرپرستاين تحقيق، موفقيت افرادي كه يكباره ترك مي‌كنند را به يك تئوري نسبت مي‌دهد. دراين تئوري، فردي كه تحت فشار عصبي قرار دارد با كوچك‌ترين درگيري فكري اقدام بهانجام كارهاي بزرگ مي‌كند.

در بين سيگاري­ها نيز ممكن است اين درگيري ذهني بهواسطه بيماري فرد به خاطر سيگار و يا طرد شدن از جامعه و دوستان به خاطر سيگاريبودن، باعث تصميم فرد به ترك ناگهاني و طولاني مدت ‌شود. و چنانچه شخص بخواهد بايد به خواست ترك تدريجي وي نيز احترام گذارد. درمانگر مي‌تواند با توصيه‌هاي مختصر درباره نياز به مصرف دارو و يا گروه درماني، موضوعات مربوط به اضافه وزن، شرايط پر خطر و غير قابل دسترس كردن سيگار و نكات ديگر را براي فرد خواهان ترك سيگار توضيح دهد. از آنجا كه عود سيگار سريعاً اتفاق مي‌افتد، پيگيري منظم، مثلا از طريق تلفن، ملاقات در محل كار و يا حتي ملاقات در منزل توصيه مي‌شود.

بعد از اين که تصميم به ترك سيگار گرفتيد، لازم است تاريخي را براي شروع در نظر بگيريد. قصور در اين كار خيلي راحت ميتواند باعث ترغيب شما در به تاخير انداختن تـرك سيگار تا مدتي نامعلوم گردد. همچنين بايد ببينيد كه آيا مي­خواهيد به يكباره آن را كنـار بگذاريد و يا به تدريج. البته معمولا بهتر است كه به يكباره اين كار را انجام دهيد.

با وجود تماماين تلاش­ها سيگار كشيدن جزو عاداتی است كه ترك آن از مشكل­ترين كارها به حساب می­آيد. سه روز نخست، كليد اين اقدام به شمار می­رود. ديويد داتون، پژوهشگر رفتاردانشگاه مركز پزشكی نبراسكا می­گويد: "فاجعه بازگشت در سه روز اول به اوج خود می­رسد." در زير پنج راه پيشنهادی كارشناسان در زمينه گذراندن اين مرحله اساسی و ترك كردن سودمند آمده است.

سيگار را كاملا كنار بگذاريد :

 با كشيدن سيگارهای كم جِرم كه فقط باعث پك­های شديدتر و طولانی­تر می­شوند كارتان را آسان نكنيد. . اگر به كشيدن حتي يكي دو نخ سيگار ادامه دهيد، بازهم ممكن است مانند گذشته در دام بيفتيد. ازتنباكوی بدون دود نيز استفاده ننماييد. و تمام سيگارها و زير سيگاری­ها را از خانه­­ی­تان ببريد چرا که نگهداري سيگار در منزل احتمال مراجعه به آن را افزايش مي­دهد. پس هـر چـيـزی که مـربــوط بـه دخانيات است را مانند زيرسيگاري، فندك و سيگار را دور انـداخـتـه و از آنـــچــه كـه با استـعـمـال دخانيات مربوط است خود را رهايي دهيد.

عهد ببنديد:

  اگر چه اين عمل جنبه قـانوني ندارد، اما با بستن يك قرارداد مي­توانيد به كارتان رسميت ببخشيد. اين پيمان را با يكي از دوستان يا يكي از اعضاي خـانـواده خـود بسته و به هر كسيكه مي­شناسيد اعلام كنيد كه قصد ترك سيگار را داريد تا غرورتان شمـا را در راهـي كه مي­رويد ثابت قدم نگاه دارد. بعلاوه مي­توانيد اقدام بنصب تابلوي "لطفا سيگار نكشيد" در خانه، محل كار يا اتومبيل خود نماييد تا ديگران را از تعهد خود آگاه نگاه داريد.

طلب ياري نماييد:

 چرا از ديگران براي رنگ كردن خانه و يا اثباب كشي درخواست كمك مي­كنيم؟چون وقتي بار مسؤليتي را با دوستان تقسيم مي­نماييم راحت­تر مي­توانيم از عهده­اش برآييم. وقتي همزمان با دوستتان سعي در ترك سيگار مي­كنيد، مي­توانيد انگيزه يكديگر را تجديد نموده و در لحظات سخت با هم صحبت كنيد. نقل و انتقال تجربيات به همديگر اثرات بسيار سودمندي دربر خواهد داشت.كمك بگيريد، از دوستان و خانواده بخواهيد كه تشويقتان كنند (و اطمينان حاصل كنيد كه در اطرافتان سيگار نكشند). با پزشكتان مشورت كنيد. حتی می­توانید از طب سوزني و هيپنوتيزم استفاده کنید. اين روش­ها روي جسم و ذهن عمل نموده و باعث مقاوت بدن در برابر نيكوتين مي­گردند. البته ميزان اثر بخشي از شخصي به شخصي ديگر متفاوت است.

مشغول بمانيد :

 سيگار كشيدن يك عادت است. كاري كه شمـا بـراي آرام كـردن اعـصاب يا مشغول نگاه داشتن خود به صورت ناخودآگاه انجام مي­دهيد. لازم اسـت عـادت ديـگـري را جـايگزين كشيدن سيگار نماييد. براي مثال مي­تـوانـيـد آدامـس بـجـويـد، آب نـبـات بخوريد و يا از سبزيجات استفاده كنيد. گذشته از اين، سعي كنيد ميل و كشش خود را به كشيدن سيگار با انجام برخي اعمال بيضرر و وقت­گير جايگزين كرده و از بـيـن بـبريد. هرگاه هوس كشيدن كرديد، يك ليوان پر آب بخوريد تا ميلتان فروكش كند. هدف اين است كه كمي فاصله انداخته تا رغبت شما براي مصرف سيگار مرتفع شود. توجه خود را ازسيگار معطوف مسايل ديگر نماييد. با خواندن كتاب، حمام گرم يا ورزش از فشار آنبكاهيد. اما از الكل استفاده نكنيد و از عادات بد ديگر بپرهيزيد. ترك سيگار آغاز جديدي براي شما بشمار آمده و بايد عادت­هاي خود را مطابق با آن تغيير دهيـد. اگـر به همراه چاي صبحانه عادت به كشيدن سيگار داشتيد، بجاي آن آب پرتقال يا شير موز بخوريد. اگر در بين وقت استراحت كلاس دانشگاه، با دوست خود مبادرت به كشيدن سيگار مي­نـمـوديـد، مـن بـعـد از اين با افراد غيـر سـيگاري و در محيط­هايي كه سيگار كشيدن در آنجا ممنوع است، وقت استراحت خود را بگذرانيد. و از امكاني كه سيگار كشيدن در آن­ها رواج دارد دروي كنيد، عادت­هايي جديد و سالمتر براي خود درنظر بگيريد.

از درمانصحيح استفاده كنيد :

 استفاده از برچسب، آدامس يا اسپری نيكوتين آزار دهندهنيست. دنيــاي پزشـكـي از ايـن موضـوع كامـلا آگـاه است كه ترك سيگار مشكل­تر از آن­چيزي است كه گفته مي­شود. بنابراين محصولات زيادي براي از بين بـردن اين عـادت بـد توليد شده است. در وحله­ی اول آدامس نيكوتيني ساختـه شد كه نه تـنـها بـاعث مشـغـول نگاه داشتن دهان شما ميگردد، بلكه مقدار اندكي نيكوتين براي ارضاي بدن وارد سيستم فرد مينمايد.

بطور مشابه، برچسبهاي نيكوتيني وجود دارند كه باعـث مقاومت بدن در برابر نـيـكـوتـين هنـگـام نـكشيدن سيگارمي­شونـد. و در انـتـها داروهايي مانند "زايبن" باعث از بين رفتن ميل و رغبت شما به كشيدن سيگار مي­گردند. در هرحال پيش از بكاربردن هر كدام از اين محصولات با پزشك خود مشورت كنيد.

مقاوم باشيد:

همان گونـه كـه قـبـلا نيز گفته شد، ترك سيگار بسيار دشوار است. قطعا دچار وسوسه­ی كشيدن سيگار خواهيد شد و موانع بسـياري در سـر راهتان قرار خواهد گرفت ولي بايد پايداري نموده و هيچگاه دلسرد نگرديد. اين يك مسابقه دوي سرعت نـبـوده بـلـكـه دوي استقامت است؛ بايد جنگنده باشيد. هر روز برايتان آسانتر خواهد شد.

به خودتان پاداش دهيد:

ترك سيگار گامي بلند در زندگي محسوب شـده و بايد بهميـن مناسبت همانند اتفاقات مهم ديگر جشني برپا كرد. با پولـي كـه قـرار بــود صرف خريداري سيگار و يا توتون گردد، اكنون مي­تـوانـيـد بـا آن چـيـزي بـخـريـد كـه بـرايتان لذت بخش باشد ولی نه چیز دیگری که باز خود باعث برگشت یا اعتیاد شود، مانند يك تلويزيون پلاسماي زيبا. به اين وسيله يك مزيت محسوس ترك سيگار را دريافته و براي ادامه كـار مصمم­تر خواهيد شد.

از سيگار متنفر شويد:

براي اينگه ديگر هيـچـگاه سـراغ سيگار نرويد، ديواري از تنفر و انزجار نسبت به آن پيش خود ترسيم كنيد تا همواره مـانع رغـبت شـما بـه مصرف سيگار گردد. يك روش مناسب اين است كه هميشه شيشه كوچكي كه داخلش چـند تـه سـيگـار وجود دارد به همراه خود داشته باشيد و هرگاه هوس سيگار كشيدن به سرتان زد، در شيـشه را باز كرده و داخلش را بوكنيد، بوي تعفن و زننده آن قـطـعـا شـما را از كاري كه مي­خواهـيـد انـجـام دهيد منصرف خواهد كرد.

مچ بند ببنديد:

اين يك روش روانشـنـاسـانـه اسـت. هميشه مچ بند به دستتان بيندازيد. هرگاه ميل به سيگار پيدا كرديد، آنرا محكم بپيچانيد تا كمي احساس درد به شما دست بدهد. بعد از زماني كوتاه مغز شما احساس درد را جايگزين هوس كشيدن سيگار نموده و ميل شما از بين خواهد رفت.

ورزش كنيد:                                                                                                    تمرينات ورزشي قطعا به شما كمك خواهد نمود چراكه فعاليت زياد باعث مـشغـول نـگاه داشتن ريه­ها و از بين بردن ميل به سيگار مي­گردد. از لـحـاظ جـسـماني هم احساس بهتري خواهيد يافت. اين احساس به عنوان يادآوري كننده خوبي براي مـزايـاي سيگاري نبودن به شما خدمت خواهد كرد.

برنامه غذايي منظمي داشته باشيد:

سعي كنيد از وعده­هاي غذايي مناسبي استفاده نموده و در ساعات منظمي اقدام به خوردن غذا نمايـيـد. بـا داشتن رژيم غذايي مناسب آسانتر ميتوانيد سيگار را ترك نموده و درعين حال از سلامتي بيشتري برخوردار خواهيد گشت. مزيت ديگر برنامه غذايي منظم جلوگيري از پرخوري و در نـتـيـجه اضـافـه وزن اسـت، مشكلي كه در اغلب كسانيكه قبلا سيگاري بوده­اند ديده مي­شود.

مراحل را آهسته طي كنيد:

واژه "هميشه" كلمه­اي وحشت آور است چراكه اشاره به آن دارد كه مابـقي عـمـر خـود را بايد به همين منوال و بدون هيچ انحرافي طي نماييد. كاري كه بايد انـجـام دهـيـد ايـن است كه روز به روز پيش رويد؛ با اهداف دراز مدت خود را هراسـان نـكنـيـد. امـروز سخت تلاش مي­كنيد كه سيگار نكشيد. فردا نيز دوباره به همين ترتيب.

 رهايي از مصرف سيگار:

وقتي كار تمام شد و به نتيجه رسيد، هيچ دليلي مثبتي براي آغاز مجدد وجـود نـدارد و آن چه كه هست دلايل منفي مي­باشد. بعلاوه هـيچـكس جـز خـودتان نمي­تواند شما را مجبور به ترك نمايد. مطمئن باشيد صحيح­ترين مبارزه را در زندگي خود انجام مي­دهـيد. در نهايت اگر مي­خواهيد عادت ديگري را جايگزين كشيدن سيگار نماييد دقت كنيد كه كار بدتر از بد نشود!

خانواده درماني:

در خانواده درماني مي‌توان عمدتا با آموزش والدين اقدامات پيشگيرانه در ابتلا به مصرف نيكوتين را اجرا نمود. پرهيز از شرايطي كه در فرزندان افسردگي، عزت نفس پايين، آشفتگي ذهن و غيره ايجاد شود، از جمله اقدامات اوليه محسوب مي‌شود. انتقال مهارت‌هاي بيان خويش در جمع خانواده، تقويت حس همبستگي و همياري و كلاً تقويت بيان خويش در جمع خانوادگي از راه‌هاي موثر در پيشگيري از مصرف نيكوتين بشمار مي‌رود. فضاي سرد عاطفي، انزوا، بي‌تفاوتي اعضاي خانواده كه معمولا در خانواده‌هاي از هم گسيخته مشاهده مي‌شود، عواملي هستند كه گرايش به مصرف سيگار را افزايش مي‌دهند.

از آنجا كه سن شروع به سيگار بطور كلي در سنين بلوغ ذكر مي‌شود، مسئوليت والدين در برخورد با تعارضات اين دوران حائز اهميت فراوان است. بسياري از جوانان كه در محيط خانه فضاي تفاهم براي رفتار خويش نمي‌يابند با پيوستن به گروه‌هاي همسال بيرون از خانه و با پيدا كردن يك نقطه مشترك، يعني كشيدن سيگار، محيط جايگزين براي خود مي‌آفرينند و باز از آنجا كه در جامعه ما مصرف سيگار عمدتا توسط پسران و مردان صورت مي‌گيرد، نقش رابطه پدر- فرزندي حائز اهميت مي‌گردد. پدراني كه حضور روانشناختي ملموسي در خانه دارند و از روابط صميمي با فرزندان خود برخوردارند، بهتر مي‌توانند بر گرايش فرزندان خود به سمت استعمال سيگار تاثيرات بازدارنده داشته باشند.

از سوي ديگر بايد خاطرنشان كرد كه الگوي حاكم بر نگرش والدين كه سيگار را نقطه شروع براي مصرف مواد ديگر ارزيابي مي‌كنند، مورد تاكيد نمي‌باشد و چه بسا افراد سيگاري كه هيچ عادت نابهنجار ديگري ندارند و از سوي ديگر، افراد با اختلالات وابستگي- شخصيتي و ارتباطي ديگر كه سيگار مصرف نمي‌كنند.

نيكوتين درماني:

درمان جايگزين با نيكوتين (NRT) در حال حاضر يكي از موثرترينروش­هاي ترك سيگار در نوجوانان محسوب مي‌شود. به گزارش پايگاه اينترنتيBBC، درحالحاضر روش نيكوتين درماني براي ترك سيگار در زنان باردار و بيماران مبتلا به اختلالقلبي، كبدي و كليوي استفاده مي­شود. متخصصان با توجه به اهميت ترك سيگار در افرادياد شده تاكيد دارند كه هرچه زودتر از سريع ترين روش ممكن، از استعمال سيگارجلوگيري به عمل آيد و درضمن نيكوتين درماني فعلا جزء موثرترين تكنيك­هاست. در حالحاضر سعي مي‌شود تا از روشNRT براي تشويق نوجوانان به ترك سيگار بدون تحمل عوارضشديد آن استفاده شود؛ زيرا تنها عوارض ثبت شده روش مزبور اندكي سردرد و در برخيموارد گيجي است.آمار نشان مي دهد در اروپا، از هر 10 دختر و 14 پسر 11 تا 15 ساله،يك نفر سيگار مي‌كشد.

ترك سيگار با تصوردرماني:

بر اساس نتايج تحقيقات دانشمندان دانشكده پرستاريآكرون در اوهايو، تصور درماني هدايت شده، موجب ترك سيگار در افراد سيگاري مي­شود.

يافته‌هاي جديد تحقيقاتي نشان مي‌دهد كه‌برخي افراد سيگاريچنانچه‌درعالم خيال سيگار را ترك كنند، اين مساله به آنان در ترك واقعي آن كمكمي‌كند. در تحقيقي بر روي ۷۱فرد سيگارينشان داد آناني كه تحت شيوه "تجسم درماني" قرار گرفتند، دو سال پس ازاين عمل، دو برابر افرادي كه تنها با آنان مشاوره شده بود، موفق به ترك سيگار شدند. شيوه درمانيتجسم هدايت شده اين افراد، شامل تمرين‌هايي از قبيل: شل كردن عضلات و تمرين‌هايتنفسي به منظور آرامش و تمركز ذهن بود. افراد مورد مطالعه پس ازاين مرحله آموختندكه خود را در حالتي سالم و تندرست در حال انجام فعاليت‌هايي خاص از قبيل ورزش، غذاخوردن مناسب و پرهيز از استعمال سيگار تجسم كنند. اين شيوه براي برخي ازاين افرادموثر بود بطوريكه دو سال بعد ۲۶درصد آنان سيگار را ترك كرده بودند. درحالي كهدرگروه سيگاري‌هاي مورد مطالعه ديگر كه تنها از مشاوره سود برده‌بودند، ۱۲درصدموفق به ترك سيگار شدند.


3-1-1. اعتیاد:

تعريف اختلالات مربوط به اعتياديا مبتني بر كميت، فراواني و يا شدت رفتارهاي مواد جويانه از طرف بيمار مي‏باشد ويا اينكه اصطلاح ”مصرف غير قانوني مواد“ مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرارمي‏گيرد.

امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي به مواد(substance dependence) نام برده مي‏شود، هر چند كه در ميان مردم اين بيماري ”اعتياد“ و خودبيمار به عنوان معتاد شناخته شده است.

بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلاتمتعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يك الگوي رفتاريناسازگارانه و بيمار گونه است كه بروز علائم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي بهاختلالهاي باليني در فرد مصرف كننده منجر مي‏شود. اين اختلالها عبارتند از.

1-ايجاد تحمل: بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قبلي رواني و جسمانيناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتري از آن را مصرف كند.

2-بروز علائم ترك: عدممصرف مواد علائم جسماني و رواني ترك مانند بيقراري، اضطراب، بيخوابي، درد عضلات،اسهال و استفراغ ظاهر مي‏شود.

3-تمايل بعدي: هوس، در بيشتر بيماران پس از قطعمصرف مواد وجود دارد ولي بيمار قادر به كنترل هوس و ترك مصرف اين كارنمي‏باشد.

4-بيمار براي تهيه مواد، هزينه، وقت و سرمايه‏هاي ديگران و خانوادهرا مصرف مي‏كند.
5-درپي استمرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار،مشاركت وي در فعاليت­هاي خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي كاسته مي‏شود.

6-عليرغم آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفادهاز آن نمي‏باشد. در تعريف علمي براي اينكه فردي را بيمار وابسته به مواد بدانيملازم است حداقل 12 ماه الگوي مستمر مصرف مواد را داشته باشد.

سوء مصرف مواد(substance abuse)

در مقابل بيماران ”وابسته“ كساني هستند كه اقدامبه مصرف مي‏كنند ولي با مشخصاتي كه در بالا براي بيماران وابسته به مواد ذكر شدمطابقت ندارند. در اين گروه شدت مصرف به حدي نمي‏باشد كه وابسته تلقي شوند. اينگروه از بيماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف مي‏كنند. الگوي مصرف اين دسته برخلاف گروه بالا مقاومت ناپذير نبوده و جنبه اجباري ندارد. اما بهرحال نتايج مصرف ومخرب مواد را در پي دارد. از اين موارد مي‏توان غيبت از مدرسه، محل كار، درگيري باهمكاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعي و خانوادگي، بي توجهي به فرزندان وخانواده و... را نام برد. الگوي مصرف به هر گونه‏اي كه باشد مي‏تواند با مخاطراتفيزيكي مانند مصرف مواد هنگام رانندگي و خطرهاي فراوان به دنبال آن همراه گردد. به‌خاطر داشته باشيم يك‌بار مصرف ممكن است موجب سوءمصرف يا مصرف تفريحي شود و مصرفتفريحي موجب مصرف دائم و اعتياد شده و خطر بعدي اعتياد مصرف تزريقي و ايدزاست.

تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد)
يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.

اعتياد يک وابستگي يا تعلق غير طبيعي به برخي از سيگار يا داروها مي باشد. معمولاً نوجوانان در اين قلمرو سني در معرض خطر اعتياد هستند .

 بعضي از نوجوانان در محيط دوستان ممکن است سيگار بکشند و اين موجب عادت به سيگار کشيدن در آن­ها مي­شود و پس از آن در صورتي که موقعيت­هاي ديگري در جمع دوستان وجود داشته باشد از مواد ديگري هم استفاده مي­کنند. معمولاً والدين تصور مي­کنند که اعتياد، فرزندانشان را تهديد نمي­کند و فقط براي ديگران پيش مي­آيد، در صورتي که اعتياد يک معضل اجتماعي است و والدين بايد به محيط دوستان فرزندان خود توجه داشته باشند.

اعتياد يكي از پديده­هاي بيمارگونه در جوامع به شمار مي­آيد و نيز مانند ساير بيماري­هاي مزمن يك نوع بيماري محسوب مي­شود.

همانطوري كه عوامل زيادي سبب بيماري سرطان و رشد آن در بدن مي­شوند، براي اعتياد نيز عوامل مسبب وجود دارند كه اگر به موقع تشخيص داده نشده و يا درمان نشوند سبب هلاكت خواهند شد. اين علت­ها مي­توانند به خاطر مشكلات روحي رواني دوران كودكي، عوامل ژنتيكي، سابقه اعتياد در خانواده و افراد فاميل نزديك، مشكلات اقتصادي، بحران­هاي زندگي، مناسبت و بر قراري روابط با افراد معتاد و هزاران دليل ديگر باشند.

اعتياد به ترياك و مشتقات آن به عنوان يك مشكل فزاينده بر زندگي اقتصادي، شخصي و سلامت رواني و اجتماعي افراد جامعه تاثير مي­گذارند.

خواص مشتقات ترياك (هروئين ، ترياك ،شيره و..)بسيار شبيه به هم مي­باشند. اعتياد به مواد مورفيني سبب تخريب احساسات افراد نسبت به خود و كاهش اعتماد به نفس واقعي در آن­ها مي­شود. نهايتا اعتياد به سيگار سبب تخريب محيط خانوادگي، ترك شغل، بروز افسردگي، عصبانيت، و خشونت خواهد شد و چهارچوب قواي رواني فرد را به مخاطره مياندازد. افراد معتاد معمولا مايل به تنهايي هستند و معمولا در جمعي شركت ميكنند كه مانند آن­ها درآن جمع نيز حضور داشته باشند. بد قولي، انجام ندادن به موقع وظايف محوله­،دير خوابيدن و دير بيدار شدن­، ترك شغل­، دوري از دوستان و خويشاوندان سالم از مشخصات افراد معتاد است.

 انواع مواد و شيو ه­هاي مصرف

مواد افيوني كدامند؟

ترياك، شيره و سوخته ترياك، كدئين، هروئين و مرفين انواعي از مواد افيوني هستند كه از گياه خشخاش به دست مي‌آيند. در ايران مواد افيوني شايع‌ترين مواد غير قانوني مورد مصرف مي‌باشند.

آثار مصرف مواد افيوني

ابتدا احساس لذت و سرخوشي و سپس كج خلقي و افسردگي

احساس گرما وگل انداختن صورت

تنگ شدن مردمك چشمها

گيجي و رخوت

تهوع و استفراغ

ضعيف شدن تنفس

اغما و مرگ در اثرمصرف مقادير زياد مواد

عوارض مصرف طولاني مواد افيوني

اعتياد (مواد افيوني به شدت اعتياد آورند و معمولاً پس از چند بار مصرف وابستگي ايجاد مي‌كنند)

يبوست

تيره شدن پوست

كاهش ميل و توانايي جنسي در مردان

نامرتب شدن قاعدگي در زنان

بي‌توجهي به وضعيت بهداشتي و سلامتي

كاهش وزن

چرت زدن دايمي

افسردگي

عفونتهاي خطرناك مثل ايدز، عفونت كبدي و كزاز در اثر تزريق

علايم ترك مواد افيوني

    وقتي فردي به مواد افيوني معتاد شد، قطع ناگهاني مصرف آن­ها باعث بروز علايم ناخوشايندي مي‌شود كه 6 تا 8 ساعت پس از آخرين بار مصرف ظاهر شده و تا 10 روز باقي مي‌ماند. اوج شدت اين علايم روزهاي دوم و سوم پس از قطع است. اين علايم عبارتند از:

درد استخواني و عضلاني

دل پيچه و اسهال

آبريزش از چشم و بيني

عطسه، سكسكه و خميازه

سيخ شدن موهاي بدن و احساس سرما و لرز

بي قراري

بي خوابي

عصبانيت و پرخاشگري

اين علايم پس از چند روز رفع مي‌شوند، اما اشتياق به مصرف مواد تا چند ماه باقي مي‌ماند و همين اشتياق ممكن است سبب مصرف مجدد شود.

توتون:

     توتون كه از گياه نيكوتيناتا باكوم به دست مي‌آيد قرن­هاست كه از سوي انسان­ها مصرف مي‌شود. اين ماده را مي‌توان دود كرد، جويد يا استنشاق نمود. اولين گزارش درباره اعتياد زايي توتون، در مجله­ي جهان جديد به چاپ رسيد. در آن مجله اعلام شده بود كه سربازان اسپانيائي ميل زيادي به سيگار كشيدن دارند و نمي‌توانند مصرف توتون را متوقف كنند.

وقتي در سال 1828 توانستند نيكوتين را از برگ‌هاي توتون جدا سازند، دانشمندان مطالعه روي تأثيرات اين ماده روي مغز و بدن را آغاز كردند. اين پژوهش‌ها در واقع نشان‌ دادند كه توتون هزاران ماده شيميايي دارد. اما جزء اصلي آن كه روي مغز اثر مي‌گذارد و موجب اعتياد مي‌شود، نيكوتين است. تحقيقات اخير نشان داده‌اند كه اعتياد ناشي از نيكوتين فوق‌العاده قوي است و قدرت اعتيادآوري آن به اندازه ساير مواد مانند هروئين و كوكائين است. برخي از آثار نيكوتين عبارتند از تغيير در نظم تنفس و فشار خون، گرفتگي عروق و افزايش هشياري،‌ بسياري از تأثيرات نيكوتين بواسطه تأثيرات آن روي سيستم عصبي مركزي و پيراموني ايجاد مي شود.

عوارض مصرف طولاني مدت سيگار بر سلامت فرد، خانواده و جامعه

مصرف طولاني مدت مواد موجب اختلال در بهداشت و سلامت جسمي رواني فرد مي‌شود كه با بروز بسياري از بيماري‌هاي مزمن وخطرناك همراه است. به علاوه از آنجا كه اعتياد بيشتر به هنگام ايجاد و ساخت خانواده و در ارزشمندترين سال‌هاي زندگي،‌ از نظر ميزان كارآيي، بيشترين تأثير را بر زندگي خانوادگي و شغلي فرد مي‌گذارد.

ترياك :

  ترياك از گياه خشخاش به دست مي‌آيد. منشأ هروئين،‌كدئين و مرفين نيز از همين ماده است.

رنگ و شكل: ترياك معمولاً به رنگ قهوه‌اي سير و داراي قوامي خميري است كه   بويي شبيه به آمونياك يا ادرار مانده داده و هنگام سوختن بوي خاصي شبيه چسب دوقلو مي‌دهد. بسته‌بندي آن به صورت لول، حبه قند و يا كيك مي‌باشد.

  سوختة ترياك: پس از مصرف تدخيني (كشيدن) ترياك ماده‌اي به رنگ قهوه‌اي سوخته و براق به دست مي‌آيد كه "سوخته" نام دارد. گاهي آن را در آب حل كرده و به صورت شربت بنفش رنگي مصرف مي‌كنند.

 شيرة ترياك: سوختة ترياك را در آب حل مي‌كنند و مي‌جوشانند سپس آن را از صافي عبور مي‌دهند. آنچه باقي مي‌ماند "تفاله" نام دارد. محلول حاصل را مجدداً حرارت مي‌دهند. با اين كار مادة خميري و سفت و غليظي به رنگ قهوه‌اي روشن به دست مي‌آيد كه "شيره" نام دارد.

روش‌هاي مصرف:

1ـ تدخين (دود كردن): ابزارهاي مورد استفاده براي تدخين عبارتند از: منقل، وافور، چپق،‌نگاري (وسيله‌اي شبيه چپق كه براي مصرف شيره بكار مي‌رود)، قليان، ذغال‌هاي نيمه سوخته، سيخ، ميله و سنجاق بازد شده‌اي كه سر آن سياه شده باشد. در روش سيخ و سنگ، سر سيخ را داغ كرده با سنجاق، ترياك را بر روي آن مي‌گذارند و با لوله‌اي دود حاصل را وارد ريه‌ها مي‌كنند.

2ـ خوردن: اين روش را بيشتر، افرادي كه بيماري جسمي دارند يا مدت طولاني از روش تدخين استفاده كرده‌اند، به كار مي‌برند. ترياك را معمولاً بعد از غذا مي‌خورند. در اين روش مصرف، وسيله و اثر دال بر مصرف وجود ندارد.

3ـ تزريق: در اين روش، ترياك را در داخل آب حل كرده و در يك قاشق مي‌ريزند و آن را كمي حرارت مي‌دهند. سپس آن را روي تكة پنبه يا اسفنج مي‌ريزند و با سرنگ مي‌كشند و داخل وريد تزريق مي‌كنند. معمولاً معتادان بي بضاعت از اين روش استفاده مي‌كنند. وجود سرنگ‌هاي كهنه وچندبار مصرف شده، قاشق سياه شده، تكه‌هاي پنبه يا اسفنج، علامت مصرف تزريقي ماده است.

هروئين:

يكي از مشتقات نيمه مصنوعي مرفين است. هروئين پودر بسيار نرم و سفيد رنگي است كه اشكال بسيار ناخالص آن قهوه‌اي رنگ مي‌باشد. هروئين را درتكه‌هاي پلاستيك به شكل مخروطي بسته‌بندي مي‌كنند و سر آن را با آتش مي‌بندند. در اين حالت آب در آن نفوذ نمي‌كند و در مواقع خطر مي‌توانند آن را ببلعند و پس از دفع از آن استفاده كنند. وزن بسته‌هاي هروئين 5 سانتي‌ گرمي، ربعي (4/1 گرم)، 5/2 و 5 گرمي است. هروئين موجود در بازار معمولاً ا5 تا 10 درصد هروئين دارد و بقيه آن شير خشك، پودر بيكربنات و پودر گلوكز است.

روش هاي مصرف:

1ـ تدخين: در اين روش، هروئين را روي زرورق سيگار مي‌ريزند و از زير با دستمال كاغذي لوله شده و يا تكه‌هاي مقواي باريك كه با كبريت آتش زده شده باشد، كمي حرارت مي‌دهند و دود حاصل را از راه دهان بالا مي‌كشند. گاهي هروئين را با باربيتورات تركيب نموده و تدخين مي‌‌كنند كه به نام "شكار اژده" معروف است. وجود تكه‌هاي دستمال كاغذي لوله‌ شده نيمه سوخته يا تكه‌هاي باريك مقوا و يا زرورقي كه روية آلومينيومي آن سياه شده باشد علامت مصرف تدخيني هروئين است.

 2ـ استنشاق (دماغي): در اين روش كه معمولاً توسط معتادان غير حرفه‌اي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، هروئين را روي كاغذ صافي مي‌ريزند و با استفاده از اسكناس لوله‌ شده آن را از طريق بيني بالا مي‌كشند.

 3ـ تزريق: در اين روش، هروئين را با آب ليمو، جوهر ليمو، يا قرص ويتامين C  در قاشق حل كرده و كمي حرارت مي‌دهند. سپس محتويات قاشق را از فيلتر سيگار يا پنبه مي­گذرانند و به درون سرنگ كشيده و به وريدهاي دست و پا يا ساير نقاط بدن تزريق مي­كنند.

آثار مصرف:

آثار جانبي: كاهش ضربان قلب، كاهش تنفس، كم كردن حركات دوده و مهار رفلكس سرفه، احساس گرما. به دنبال اولين مصرف معمولاً تهوع، استفراغ و خارش پيش مي­آيد. يكي از ويژگي­هاي مصرف كنندگان، مردمك­هاي بسيار ريز (مردمك ته سنجاقي ) است.

آثار رواني: گيجي و احساس سرخوشي كه به دنبال آن افسردگي بارز مي­شود. به دنبال مصرف مرتب تحمل پيش مي­آيد يعني هر بار ميزان ماده بيشتري براي رسيدن به علائم دلخواه نياز مي­شود.

علائم ترك :

مردمك هاي گشاد، سيخ شدن موهاي بدن، آبريزش از بيني و اشكريزش، عطسه،‌ خميازهاي طولاني،  تعريق، تهوع،‌ استفراغ، ‌اسهال، درد در عضلات، مفاصل و استخوانها، بي­قراري، اضطراب، بي­خوابي، تحريك پذيري.

چگونه كمك كنيم ؟

به منظور درمان بايد ارزيابي صحيحي از ميزان، تناوب، چگونگي استفاده هروئين را در اختيارداشت. مشاهده علائم مصرف هروئين چه به صورت علائم جسمي، يا علائم ترك و يا سنجش ماده در ادرار مي­تواند دليلي بر مصرف اين ماده باشد. در مراحل ابتداي مصرف می­توان درمان را به روي ترك متمركز كرد و از برنامه­هاي سم­زدائي سود برد. البته در شرایط خاص و بسته به نظر متخصص می­شود از درمان­های جایگزین نیز استفاده کرد. بايد به مصرف كننده اطمينان داد كه حداكثر علائم ترك در روز دوم و سوم بوده و معمولاً در عرض 14-10 روز عمده علائم رفع مي­شود. استراحت كردن، حمام داغ، خوردن مايعات و غذاي كافي به تحمل علائم ترك كمك مي­كند طول عمر بيمار ادامه خواهد يافت. کمک­های روان­درمانی ومشاوره پس از ترک به تداوم ترک کمک می­کند.

كدئين:

ماده سفيد رنگي است كه به صورت قرص‌هاي خالص يا به صورت تركيب با   استامينوفن، آسپيرين يا شربت‌هاي ضد سرفه مورداستفاده معتادان قرار   مي‌گيرد.

 مصرف مكرر و بدون دليل و يا با بهانه‌هاي بي مورد قرص‌هاي آسپيرين كدئينه يا   استامينوفن كدئينه نشانه‌اي از اعتياد به مواد مي‌باشد.

مرفين:

پودري سفيد يا كرم (و گاهي به رنگ قرمز آجري) تلخ مزه و بي‌بو است. اين ماده در حال خالص نرم يا ورقه‌اي به رنگ سفيد تا زرد كم‌رنگ مي‌باشد.   مرفين به صورت آمپول هاي 10 و 20 گرمي مورد مصرف پزشگي قرار مي گيرد.به صورت زير جلدي، داخل عضلاني و داخل وريدي مصرف مي‌شود.

 حشيش:

شايع ترين ماده غيرقانوني در سراسر جهان از گياهي به نام شاهدانه هندي كه شبيه گزنه است به دست مي­آيد. بخش­هاي مختلف اين گياه حاوي مواد فعال بوده و بسته به محلي كه مورد استفاده قرار مي­گرد قدرت­های مختلفي دارند. صمغ چسبنده­اي كه از گياه شاهدانه بدست مي­آيد را به صورت قالبي در مي­آورند از برگ­هاي خشك شده نيز ماري‌جوانا حاصل مي­شود كه ضعيف­تر است. روغن حشيش قويترين فرم اين ماده است.

ماده‌اي به رنگ سبز خاكستري و گاهي قهوه‌اي مايل به سبز با قوامي سفت است. از سرشاخه‌هاي گياه شاهدانه يا كانابيس كه بوته‌اي شبيه به گزنه است به دست مي‌آيد. چرس، گانجا، بنگ و روغن حشيش ساير موادي هستند كه از شاهدانه به دست مي‌آيند.

نام هاي رايج :

ماري جوآنا، گراس، علف، بنگ، جرس،  Joint، ‌سيگاري، حشيش.

به نظر مي­رسد كه براي نخستين بار، هندي­ها، بيش از دو هزار سال پيش از اين گياه استفاده كردند و متوجه خواص آن شدند. جالينوس و ارسطو از اين گياه يعني كانابيس يا شاهدانه، به عنوان دارو اسم برده­اند و مصرف غير داروئي آن را، مستي­آور و مضر دانسته­اند. در ادبيات ايران زمين به گياه و شاهدانه و بنگ اشاره شده است.  از جمله مولوي كه در نكوهش اين ماده سروده است :

تا دمي از هوشياري وارهند                                    ننگ بنگ و خمر بر خود مي­نهند

    يا در نوشته­هاي مربوط به زندگي حسن صباح به توصيف مشتقات اين گياه بر مي­خوريم.  در آمريكا، پس از سال 1910، كارگران مهاجر مكزيكي، اين ماده را به عنوان مسكر و نشاط آور، مورد استفاده قرار دادند. استفاده از حشيش، از سال 1960 به بعد، گسترش زيادي پيدا كرد و متأسفانه در حال حاضر هم مصرف آن، زياد است.  اين ماده در كشورهاي مختلف از جمله اروپا و آمريكا در ميان جوانان، به صورت سيگار، بسيار استفاده مي­شود.       در كشور مصر برگ­هاي شاهدانه را خرد مي­كردند و با آب مي­خوردند تا نشئه شوند.  به همين دليل هنگام لشكر كشي ناپلئون به مصر، تعداد زيادي از سربازان فرانسوي، معتاد به حشيش شدند.  موقعي كه اين سربازان به فرانسه برگشتند، مصرف حشيش را از مشرق زمين به مغرب زمين بردند.       متأسفانه هم اينك، استفاده از حشيش، در اقشار گوناگون، بويژه اقشار كم درآمد، گسترش يافته است.

روش‌ مصرف:

1ـ تدخين: معمولاً حشيش را گرم مي‌كنند تا بصورت پودر درآيد و سپس آن را با توتون سيگار مخلوط مي‌كنند و درون كاغذ سيگار مي‌ريزند و مي‌كشند.

2ـ خوردن: حشيش را با شيريني يا نوشابه مخلوط مي‌كنند و آن را مي‌خورند، مي‌جوند يا مي‌نوشند.

اثرات مضر و مخرب كانابيس و مشتقات آن، از زمان كشيدن تا 4 ساعت، و از زمان خوردن تا 12 ساعت و حتي بيشتر مي­تواند ادامه داشته باشد. مشتقات كانابيس، از جمله حشيش، بيشتر وابستگي به اعتياد رواني ايجاد مي­كند و كمتر سبب وابستگي جسمي مي­شود.

عوارض جسماني به دنبال مصرف حشيش عبارتند از: افزايش فشارخون، گيجي، افزايش اشتها، قرمز شدن چشم­ها، تند شدن ضربان قلب، اختلال حافظه، گيجي، بي­توجهي، تغييردر درک و رنگ و صدا.  علائم  رواني شديد مثل شنيدن صداهاي غيرواقعي، صحبت­هاي نامربوط و رفتارهاي غيرعادي، اضطراب و افسردگي در عرض چند دقيقه شروع مي­شود و بسته به ميزان مصرف چند ساعت طول مي­كشد. چنانچه خورده شود علائم ديرتر شروع مي­شود اما مدت طولانيتری مي­ماند. حشيش اثر خواب‌آوري خفيفي نيز دارد. اما  اين اثر به شدت به وضعيت خلقي و توقع مصرف كننده مربوط مي­شود. يك مصرف كننده تازه كار بعد از يك بار مصرف Joint  و يك مصرف كننده سابقه­دار تا روزانه 20 بار مصرف joint به علائم  دلخواه مي­رسند. اين علائم عبارتند از سرخوشي، احساس اعتماد به نفس، احساس عمومي خوب بودن. البته چنانچه فرد به هنگام مصرف افسرده و يا مضطرب باشد علائم ناخوشانيد تشديد مي­شود. در مقادير بالا خطر بروز حملات اضطرابي هول و بدبيني و توهم نيز وجود دارد. با توجه به كاهشي كه در ميزان مهار در فرد ايجاد ميشود خطر آسيب رساندن به خود بالا مي­رود. افرادي كه از اين ماده استفاده مي‌كنند به دليل عدم تعادل ناشي از آن نبايد رانندگي كنند.

چگونه كمك كنيم :

مصرف حشيش امكان بروز يا تشديد حالات جنون را زياد مي‌كند و چنانچه چنين حالتي بروز كرد حتماً بايد بيمار را به بخش روانپزشكي ارجاع داد. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم تحريك‌پذيري، كسالت و اختلال الگوي خواب پس از خروج دارو از بدن مرتفع خواهد شد. نيازی به تجويز دارو مگر به توصيه پزشك وجود ندارد.

ساير اطلاعات :

-  بدليل آنكه حشيش در چربي حل مي­شود تا 4 هفته پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.

از جمله عوارض طولاني مدت مصرف حشيش وضعيتي است كه فرد دچار بي­انگيزگي، عدم تمايل براي شروع هركاري، بي­احساسي، بي­انرژي بودن و چاق شدن مي­گردد.

ماري جوانا:

ماده‌اي شبيه توتون، سبز رنگ و زبر است كه به روش تدخيني مصرف مي­شود.

مواد استنشاقي

عمدة اين مواد عبارتند از: چسب،‌ بنزين، مايع سوخت، فندك، تينرهاي نقاشي، اتر، مايع خشك‌شويي.

روش مصرف

 براي استعمال برخي از اين مواد ابتدا يك دستمال يا تكه‌اي پارچه را به آن آغشته نموده سپس آن را در مقابل دهان يا بيني گرفته استنشاق مي‌نمايند. برخي ديگر از اين مواد مستقيماً از ظرف مربوطه استنشاق مي‌شوند.

كوكائين:

ماده­ي بلوري سفيد رنگي است كه از برگ‌هاي گياه كوكا به دست مي‌آيد. كوكائين چيست ؟ كوكائين يكي از اعتيادآورترين و خطرناكترين مواد مورد سوءمصرف است. اين ماده از برگ گياه كوكا كه عمدتاً در آمريكاي مركزي و جنوبي مي­رويد به دست مي­آيد. وابستگي رواني به كوكائين ممكن است حتي پس از يك بار مصرف به وجود آيد. كوكائين وابستگي جسمي هم ايجاد مي­كند. درصد خلوص كوكائين از 90 20 % فرق ميكند. كراك (crack) نوعي از كوكائين است كه ناخالصي­هاي آن جدا گشته و به شكل بلور سفيد رنگ و به شدت اعتيادآور است. امكان بروز رفتارهاي خشن به دنبال مصرف آن بسيار بالاست.

نامهاي رايج :

-                        كوكائين :   coke /snow برف /

-                        كراك/ راك

راه­هاي مصرف:

شايعترين روش مصرف كوكائين استنشاقي است. امكان تزريق زيرجلدي و داخل وريدي هم وجود دارد. به دليل كمترشدن اثر آن به دنبال مصرف خوراكي، معمولاً از اين روش استفاده نمي­شود. كراك نيز به روش تدخيني مورد مصرف واقع مي­شود.

آثار مصرف :

آثار مصرف كوكائين بلافاصله ظاهر و 30 تا 60 دقيقه بعد رفع مي­شود. به همين علت افراد وابسته به كوكائين ممكن است هر نيم تا يك ساعت يك بار براي مصرف مجدد از جمع يا محل كار خارج شوند.

عوارض جسماني: افزايش فشارخون و ضربان قلب، گشاد شدن مردمك، كاهش اشتها، اختلال درخواب. به دنبال مصرف طولاني كاهش وزن، اختلالات گوارشي، خستگي، نارسايي قلبي و كاهش نيروي جنسي بروز خواهد كرد. چنانچه بيمار به طريق استنشاقي مصرف كند در دراز مدت امكان خونريزي مكرر از بيني و  سوراخ شدن تيغه هاي بيني وجود دارد.

عوارض رواني: سرخوشي، افزايش انرژي، احساس خوب بودن عمومي، توهمات لامسه به صورت احساس خزيدن حشرات زير پوست، كاهش تمركز و افزايش نيروي جنسي.

به دليل آثار سريع تدخين و رسيدن سريع كوكائين به مغز به دنبال مصرف كراك علائم بلافاصله  ظاهرشده، اما درعرض 12 دقيقه تحليل مي­رود.

چگونه كمك كنيم ؟

علائم ترك كوكائين معمولا يك روز تا يك هفته طول ميكشد. مصرف كنندگان كوكائين وابستگي رواني شديد پيدا مي­كنند كه همراه با حس ولع شديد براي مصرف مجدد است. به دنبال ترك افسردگي، خواب آلودگي، تحريك پذيري و گرسنگي بروز خواهد كرد. قطع كردن تدريجي هيچ فايده­اي ندارد و قطع كردن سريع به مراتب بهتر است. چنانچه مصرف كوكائين جدي نباشد مي­شود بدون نياز به دارو و جايگزين­هاي مربوطه ترك را انجام داد. بايد به مقدار زيادي مايعات (به غير از الكل) و سه وعده غذاي روزانه در رژيم غدايي گنجانده شود. ورزش­هاي آرام بخش كمك كننده­اند. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم افسردگي، كسالت و خستگي از عوارض طبيعي قطع كوكائين است و پس از  يك هفته قطع خواهد شد. به هرحال براي بيماراني كه علائم افسردگي شديد به دنبال قطع كوكائين پيدا مي­كنند شروع داروهاي ضد افسردگي مفيد خواهد بود. چنانچه جنون ناشي از مصرف كوكائين بروز كند بیمار بايد به سرويس روانپزشكي ارجاع شود.

 ساير اطلاعات :

كوكائين 8 تا 6 ساعت پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.

روش‌هاي مصرف: استنشاقي و تدخيني

مواد توهم‌زا:

موادي هستند كه تغييراتي در خلق و ادراک­ها به خصوص بينايي ايجاد مي­كنند.البته كليه حواس پنجگانه را تحت تاثير قرار مي­دهند. شناخته شده­ترين و قويترين توهم زاها عبارتند از

ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) :

ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) يك ماده توهم زاي قوي است. اصطلاح «توهم زا» به دارويي اطلاق مي­شود كه مي­تواند ادراك فرد را از واقعيت تغيير داده و حواس وي را به شكلي كاملاً مشخص، از مسير طبيعي منحرف كند؛ كه از قارچي انگلي كه روي گياه چاودار زندگي مي­كند تهيه مي­شود.البته به طور مصنوعي نيز قابل توليد است. ال.اس.دي در اشكال مختلف مثل قرص هاي بسيار كوچك (نقره­اي ـ خاكستري)، كپسول، پودر ومايع  بدون رنگ وبو وجوددارد. يكي ديگر از اشكال رايج ال.اس.دي كاغذهاي مربع شكل آغشته به ال.اس.دي  محلول درالكل است(به شكل تمبر)، كه در ابعاد كوچك (7-6 ميلي متر) وبا تصاوير جالب (شخصيت هاي كارتوني، كبوتر و...) ارائه مي­شود.

نامهاي رايج :

اسيد (acid )، تريپ (trip) ،             LSDاصطلاح «توهم زا» به دارويي اطلاق مي شود كه مي تواند ادراك فرد را از واقعيت تغيير داده و حواس وي را به شكلي كاملاً مشخص، از مسير طبيعي منحرف كند. 
01/08/1385

اثر توهم زايLSD براي اولين بار در سال ۱۹۴۳ توسط دكتر آلبرت هوفمن شيميدان پژوهشگر در يك شركت دارويي در سوئيس كشف شد.  بررسي­هاي اوليه براي جست و جوي كاربردهاي بالقوه دارو، بر افزايش آگاهي ما نسبت به انواع خاصي از بيماري­هاي ذهني متمركز بود. در سال­هاي،۱۹۵۰ متفكريني چون آلدوس هاكسلي توانايي اين دارو را در القاي حالتي از «خودآگاهي كيهاني» آزمودند   LSD موضوع پژوهش­هاي متعددي در سال­هاي ۱۹۵۰ و اوايل ۱۹۶۰ بوده است. در اين پژوهش­ها نقش درماني تجربه ناشي از توهم زايي دارو در درمان الكليسم مزمن و بيماري ذهني و كمك به بيماران رو به مرگ در پذيرش آنچه در پيش رو دارند، مورد بررسي قرار گرفته استLSD، همچنين مورد توجهCIA قرار گرفته است و اين سازمان كاربرد اين دارو را در جنگ رواني آزمايش كرده است.

 كاربردLSD به صورت تفنني و براي سرگرمي در سال­هاي ۱۹۶۰ فزوني گرفت يعني زماني كه توانايي دارو در انبساط ذهني از راه الگوسازي­هاي تاثيرگذار به وسيله دانشمندي از هاروارد به نام تيموتي لوي و رمان نويس معروف كن كيي مورد تاكيد قرار گرفت. مصرفLSD در سال­هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به اوج خود رسيد و اين امر رابطه تنگاتنگي با رواج هيپي­گري در آن دوره داشت. ميزان مصرفLSD در سال­هاي ۱۹۸۰ كاهش يافت و دوباره در سال­هاي ۱۹۹۰ شروع به افزايش كرد.

 بعدها نگراني هاي موجود درباره اثرات احتمالي مصرف طولاني مدت LSD به وضع قوانين تازه­اي براي محدودكردن استعمال آن منجر شد.

 LSD از كجا مي­آيد ؟

LSD  اكثراً در آزمايشگاه­هاي غيرمجاز ساخته مي­شود و توليد آن تنها در مقادير بسيار اندك براي اهداف تحقيقاتي، مجاز است.

راه­هاي مصرف:

 معمولاً به صورت خوراكي مصرف مي­شود. قرص يا پودر راروي حبه­اي قند مي­گذارندوپس از اضافه كردن چند قطره آب و حل شدن مي­خورند. كاغذهاي آغشته به LSD (در فرم تمبر)   را هم در دهان يا نقاطي از بدن كه با چاقو برش مي­دهند، قرار مي­دهند.

آثار مصرف :

آثار مصرف معمولاً پس از نيم تا يك ساعت شروع شده در عرض 6-2 ساعت به حداكثر مي­رسدودرعرض 12 ساعت آهسته كم مي­شود. آثار بسته به شرايط خلقي مصرف كننده وشرايطي كه در آن ماده مصرف مي­شود متفاوت خواهد بود.

آثار جسماني: افزايش ضربان قلب و فشار خون ودرجه حرارت بدن،گشادشدن مردمك­ها و لرزش دست­ها

آثار رواني:تغييرات رفتاري به صورت اضطراب، هول،ترس از ديوانگي، افسردگي، سوءظن،اختلال در قضاوت، رفتارهاي خودآزارانه حتي خودكشي، اختلال ادراك (عمدتا درزمينه بينايي)، درهم آميزي حس­ها (ديدن صداهاو شنيدن رنگ­ها ) و اختلال تعادل.

 آثار رواني غيرقابل پيش بيني است. ازحالت سرخوشي (سفرخوب Good trip)  تا اضطراب و حملات هول (سفر بد (Bad trip  متفاوت است. به دنبال مصرف طولاني مدت امكان تجربه علائم ادراكي ناشي از مصرف حتي بدون مصرف ال.اس.دي (Flash back) وجوددارد. همچنين خطر بروزجنون و كاهش تمركز نيزوجوددارد. دو عامل بر چگونگي احساس افراد در زمان مصرفLSD موثرند. يكي زمينه ذهني ايشان يعني انتظارات، تجربه و خلق آن­ها در زمان مصرف دارو است و ديگري محيط و يا مكاني است كه در آن قرار دارند. اگر مصرف دارو تنها در زماني انجام شود كه فرد در وضعيت مثبتي از نظر ذهني و رواني و در محيطي آرام با دوستان و ياران دلسوز و وفادارش به سر مي­برد، احتمال تجربه يك «سفر بد» كاهش مي­يابد

چگونه كمك كنيم؟

مواد توهم­زا وابستگي جسمي ايجاد نمي­كندو بايد بلافاصله قطع شوند. بسياري از مصرف كنندگان عوارض رواني راتجربه خواهند كرد،كه نياز به مراقبت­هاي روانپزشكي خواهند داشت. درخصوص (Flash back) بايدبه مصرف كننده اطمينان داد كه به دنبال قطع مصرف اين عارضه از بين خواهد رفت. در زماني كه علايم بد رواني بروز مي­كندو مصرف كننده بسيارترسيده است بايد در محيطي با حداقل تحريكات صوتي وبينايي قرار بگيردو براي چندين ساعت تحت حمايت ومراقبت دائم باشد. در صورت بروز جنون مراقبت­هاي جدي روانپزشكي ضروري است . درمان­هاي رفتاري به كاهش مصرف كمك خواهند كرد.

ساير اطلاعات:

              ¨    مصرف حشيش، كوكائين و داروهاي سرماخوردگي آثار وعوارض رواني را تشديد مي­كند.

              ¨    24 ساعت پس از مصرف درادرار قابل تشخيص است.

              ¨    علائم ناشي از مصرف LSD بصورت flash back معمولا تا 5 سال رفع مي­شود. اما گاه به طور دائم باقي مي­ماند.

              ¨    در محيط تاريك علائم تشديد مي­شود.

              ¨     عوارض ناشي از مصرف بر روي نوار مغزي قابل پيگيري است.

 

فن سيكليدين (P.C.P):

فن سيكليدين (P.C.P)  ماده‌اي صناعي است و به نامهاي كريستال، گرد فرشته و صلح نيز خوانده مي‌شود. تدريجاً نسبت به آثار P.C.P تحمل به وجود مي‌آيد اما وابستگي فيزيكي به طور كلي ايجاد نمي شود. وابستگي رواني شايع است.

آثار مصرف فن سيكليدين

اين آثار 5 دقيقه پس از مصرف ظاهر شده و در مدت 30 دقيقه به حداكثر مي‌رسد. آثار مصرف اين ماده عبارتند از:

·    تغييرات رفتاري يا رواني (سرخوشي و احساس خوشايند غوطه‌وري و سرعت، بي‌قراري، حالت تهاجم، اختلالات

·     قضاوت)

·    سفتي عضلاني

·    كاهش واكنش به تحريكات دردناك

·    ديس آرتري

·    آتاكسي

·    نيستاگموس

·    افزايش فشار خون و يا تاكي كاردي

بلند شنيدن صداها

به صورت پودر كريستالي به رنگ‌هاي مختلف و يا مايع ديده مي‌شود.

روش­هاي مصرف: تزريقي، خوراكي، استنشاقي و تدخيني (به وسيلة سيگار دست پيچ يا پيپ)

داروهايي كه مصرف پزشكي دارند:

برخي از داروهايي كه براي درمان بيماري‌ها تجويز مي‌گردند در صورت مصرف نابجا مي‌توانند اعتيادآور باشند. عمده‌ترين اين داروها عبارتند از:

داروهاي مسكن ـ خواب‌آور مانند بنزوديازپين‌ها (ديازپام، كلرديازپوكسايد، اكسازپام و.) و باربيتوراتها (فنوباريتال، سكوباريتال، آموباريتال، پنتوباريتال و.)قرص‌هاي ضد درد مانند استامينافن كدئين،‌ آسپيرين كدئين و شربت‌هاي ضد سرفه و خلط آور حاوي كدئين.

 اكثر داروهايي كه خطر اعتياد وسوءمصرف را به دنبال دارند تنها به وسيله نسخه پزشك ارائه مي­شوند تا از اين معضل جلوگيری شود. اما داروهايي وجود دارند همچون داروهاي ضد درد، ضدسرفه، مسهل و غيره  كه بدون نياز به نسخه پزشك به مراجعان داروخانه­ها داده مي­شود و اين داروها نيز امكان سوء مصرف دارند. از آن جمله به موارد زير مي توان اشاره نمود:

داروهاي ضددرد و تب بر: داروهايي هستند كه باعث كم شدن درد، كاهش التهاب درمفاصل و كاهش تب مي­شوند. از مهمترين آن­ها ميتوان به استامينوفن و آسپيرين اشاره كرد. عوارض جانبي آن­ها عبارتست از مشكلات معده، سوزش سردل، خونريزي دستگاه گوارش، واكنش­هاي آلرژيك، كاهش قند خون، مشكلات كبدي و كليوي.

كافئين : يكي از شايعترين مواد محرك است كه در بسياري از داروها، شكلات­ها و نوشابه­ها به كار برده مي­شود. عوارض جانبي آن عبارتست از اضطراب، بيخوابي، تحريك پذيري و سردرد.

آنتي هيستامين­ها: در بسياري از داروها و آرام بخش­ها آنتي هيستامين وجود دارد كه موجب خواب آلودگي و رخوت شده و رانندگي و كار با ماشين آلات پس از مصرف آن­ها خطرناك است.

داروهاي ضدسرفه: بسياري از اين داروها حاوي كدئين و ساير مواد با اثرات شبيه به مواد افيوني هستند. امكان گيجي و خواب آلودگي به دنبال مصرف آن­ها وجود دارد.

داروهاي سرماخوردگي: اين داروها معمولا مخلوطي از داروهاي آنتي هيستامين، ضد احتقان (مانند سودوافدرين) هستند كه گاه به عنوان ماده محرك مورد سوءمصرف قرار مي­گيرند. عوارض جانبي آن­ها عبارتست از اضطراب، تپش قلب، بيخوابي، سردرد، افزايش فشارخون و افزايش قند خون.

داروهاي مسهل: بسياري از مردم تصور مي­كنند كه اگر به اصطلاح شکمشان هر روز کار نکند نياز به مسهل دارند، حال انكه مصرف طولاني مدت مسهل برروي فعاليت طبيعي روده اثر سوء دارد. بعضي اوقات مسهل­ها به جهت كاهش وزن مورد سوء مصرف واقع مي­شوند. اين داروها چنانچه طولاني مدت مصرف شوند عوارض خطرناكي بر تعادل آب و املاح بدن فرد بر جای مي­گذارند.

آنتي اسيد­ها: چنانچه بدون نظارت پزشك و در طولاني مدت مصرف شوند عوارض جسماني زيادي به بار خواهند آورد.

داروهاي گياهي: بسياري براين باورند كه داروهاي گياهي سالمتر بوده و نسبت به داروهاي شيميايي و تجويز شده توسط پزشك كم خطرتر هستند ولي چنانچه بي­اندازه و بي­مورد به كار روند خطر بروز شيدايي (حالت خلقی شادی و يا تحريک پذيری شديد و غيرقابل کنترل) و توهم (حس کردن بدون وجود محرک واقعی) را به دنبال خواهند داشت.

چگونه كمك كنيم؟

 بايد اين آگاهي را به افراد داد كه داروهاي غير تجويزي لزوماً غير سمي و بي خطر نيستند. هر گونه مصرف داروها نياز به نظارت پزشك دارد. چنانچه افراد قبلاً تحت درمان­هاي ديگر دارويي باشند نيز مصرف داروهاي غير تجويزي ممكن است با آثار مداخله كننده موجب بروز عوارض ناخواسته اي شود.

ساير اطلاعات:

       مصرف داروهاي غير تجويزي  در زن حامله ممكن است موجب بروز عوارض و خطراتي براي جنين شود، مشاوره با پزشك از بروز عوارض بعدي جلوگيري خواهد كرد.

آمفتامين‌ها:

آمفتامين­ها چه موادی هستند؟

آمفتامين­ها  گروهي‌ از داروها هستند كه از نظر ساختماني با ناقل‌هاي عصبي نوراپي نفرين، اپي نفرين،و دوپامين مربوطند و به نام داروهاي مقلد سمپاتيك يا محرك سيستم عصبي مركزي نيز معروفند. اين تركيبات شامل متيل فنيديت، دكستروآمفتامين، و مت آمفتامين هستند.

آمفتامين اغلب براي بهبود كارآيي، كاهش خواب و ايجاد سرخوشي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. معمولاً ورزشكاران، دانشجويان و رانندگان مسافتهاي طولاني، از اين مواد استفاده مي­كنند. مصارف طبي آمفتامين‌ها شامل پرتحركي كودكان، ناركولپسي، چاقي و برخي موارد افسردگي مقاوم به درمان است.

آمفتامين­ها گروهي از مواد محرك مغزي هستند كه معمولاً به شكل پودر سفيد رنگ وگاهی سفيد متمايل به قهوه­اي روشن (يا سفيد چرك) مشاهده مي­گردند. برخي انواع آمفتامين­ها داراي مصارف طبي هستند وتحت نظارت كامل پزشك در مواردي چون افسردگي­ها، اختلالات پرتحركي ـ كم توجهي كودكان و حمله­هاي خواب مورد استفاده قرار مي­گيرند. آمفتامين­ها اغلب براي بهبود كارآيي وايجاد حالت سرخوشي توسط دانش آموزان،دانشجويان ورانندگان مورد سوءمصرف قرارمي­گيرند.

قرص‌هاي دي فنوكسيلات

قرص هاي بيپريدين‌ (آرتان)

نامهاي رايج :

آيس(ICE)  / اسپيد(SPEED )  / ميستي بوشي(Mitsibushi) و تركيبي از آمفتامين­هاي جايگزين بنام MDMA تحت نامEcstasy

راه­هاي مصرف:

معمولاً به صورت خوراكي وگاهی همراه مشروبات استفاده مي­شود. انفيه كردن، تزريق يا تدخين باسيگارنيز ازساير راه­هاي مصرفي است.شكل تزريقي آن نسبت به ساير انواع آن اعتياد بيشتري ايجاد مي­كند.

آثار مصرف :

همه آمفتامين­ها به سرعت از راه دهان جذب شده درعرض يكساعت علايم آن­ها شروع مي­شود. آثار مصرف آمفتامين­ها 2-1 روز طول مي­كشد.

عوارض جسماني:افزايش ضربان قلب و فشارخون،خشكي دهان، تعريق، افزايش انرژي، كاهش اشتها، تهوع واستفراغ، بي خوابي.

عوارض رواني:احساس سرخوشي، احساس قدرت،افزايش توانايي تمركز،نوسانات خلقي، برآشفتگي، تحريك پذيري.

مصرف مداوم آمفتامين­ها منجر به ايجاد تحمل و وابستگي مي­شود. به نحوي كه با قطع ناگهاني آن­ها علائمي همچون تحريك پذيري،گرسنگي شديد، اختلال خواب وافسردگي حاد بروزخواهد كرد. درمصارف طولاني مدت،‌امكان بروزحالات جنون  شبيه به اسكيزوفرني وجوددارد.

 علائم مسموميت :

خونريزي مغزي دراثر افزايش شديد فشارخون،شوك ناشي از افت شديد فشارخون،افزايش شديد درجه حرارت بدن، بي نظمي درضربان قلب، اختلال هوشياري، تشنج، اغماء ومرگ.

چگونه كمك كنيم ؟

آمفتامين­ها به شدت وابستگي ايجاد مي­كنند.بيماراني كه علايم جنون (مثل اسكيزوفرني)را نشان مي­دهند بايد بلافاصله به روانپزشك معرفي شوند. بيماراني كه علايم افسردگي حاد را نشان مي­دهند به خاطر امكان خودكشي بايد به شدت تحت نظارت باشند.بايد به مصرف كنندگان اطمينان خاطر دادكه علائم ترك آمفتامين مشتمل بر خستگي،اضطراب، اختلال خواب و افسردگي حداكثر تاروز چهارم پس از ترك زياد بوده ودر عرض يك هفتهفروكش خواهد كرد. معمولاً داروي خاصي براي ترك لازم نمي­شود. در هنگام ترك بايد بيماران را تشويق كرد تا آب كافي بنوشند،روزانه سه وعده غذا مصرف كنند، ورزش­هاي آرامش بخش انجام دهند ودرهواي آزاد راه بروند.

ساير اطلاعات

              ¨    معمولاً الكل در همراهي با آمفتامين به دليل خواص خواب آلودگي­اش استفاده مي­شود .

              ¨    آمفتامين­ها در ادرارتا 4-2روز پس از مصرف قابل تشخيص است.

 

 

اكستاسي:

 

 

 

متيل نيديوكسي مت آمفتامين كه معمولاً به اختصار MDMA  يا اكتساسي خوانده مي‌شود (يك داروي غير قانوني است) كه هم ويژگي محرك زاها را دارد و هم توهم‌زاها. از مشتقات آمفتامين است درابتدا در آلمان به عنوان ضد اشتها وسپس  تنظيم كننده خلق و خوي معرفي گرديد وليتا كنون هيچ گونه كاربردي براي آنبه عنوان دارو مورد پذيرش مجامع علمي قرار نگرفته است. در ساخت اکستازی موادی همچون استون، نیترواتان، کلورفورم و یا حتی فورمامید به عنوان مواد پایه به کار می روند. موادی که همگی در صنعت شیمیایی و دارو سازی  کاربرد داشته و می­توان به طور کاملا قانونی آن­ها را تهیه و بعضی از این مواد را بدون هیچ منعی استفاده کرد. اکستاسي اغلب به شكل قرص  كپسول پودر و گاهي تزريقيمورد استفاده قرار ميگيرد. پزشكان معتقدند كه يكي از علل اشتياق به مصرف اين قرصتاثير آن بر حافظه حسي است. واقعيت اين است كه با تقويت حافظه يك حس ارتباط برقرار مي­شود و بدون وجود عوامل بيروني تحريك مي­گردد. از قرار معلوم مصرف آن توسط جوانانموجب تخليه انرژي فراوان ميشود و مصرف كنندگان مدعي بدست آوردن احساسات مثبت ازقبيل احساس داشتن انرژي فراوان همدلي و همدردي با ديگران كاهش اضطراب ودر عوض كسبآرامش و عالي به نظر رسيدن همه چيز هايي كه در اطراف مي گذرد هستند. نياز به خوردن وخوابيدن نيز كاهش پيدا مي­كند. اثر آن 20 دقيقه تا يك ساعت پس از مصرف آغاز م­شودو4 تا 6 ساعت طول مي­كشد.

تاثير عمده اکستاسي افزايش آزادسازيسروتونين از پايانه عصبي پيش سيناپسي و ممانعت از بازجذب آن - تخليه سروتونين مغز -مهار آنزيم مونو آمين اكسيداز و در نتيجه ممانعت از كاتابوليسم سروتونين و درنهايتكاهش غير مستقيم اثردوپامين  است

اکستاسي در اولين بار مصرف عوارضماندگار و دراز مدت بر جاي مي­گذارد. ابتدا حالت سرخوشي  موقت به مصرف كننده دستمي­دهد و شخص راغب مي­شود براي حفظ اين حالت مقدار مصرف را افزايش دهد.

مسموميت ناشي از اکستاسي به صورت كوتاهمدت و بلند مدت و عمدتاً در ارتباط با اختلالات رواني ظاهر مي­شود. حقيقت اين است كهاثرات سمي اين دارو بسيار پيچيده است .

علايم مشخص مسموميت عبارتند از:

1.گشاد شدنمردمك چشم

2.آشفتگي

3.بيقراري

4.تهييج

5.توهم

6.بي اختياري

7.تپش قلب

8.                        پرفشاري خون

9.افسردگي

10.                    مرگ در اثر نارساريي قلبي يا گرمازدگي شديد و ناراحتي­هاي تنفسي .

اکستاسي سبب از بين رفتن سلول­هاي توليدكننده سروتونين كه در تنظيم خواب و قعاليت جنسي وحساسيت به درد  نقش مستقيمي ايفامي­كنند در مغز مي­شود. گاهي آسيب سلول­هاي توليد كننده دوپامين نيز ديده شدهاست.

 اين قرص به نام قرص شادي‌آور نيز نام برده مي­شود وجوانان در كلوپ­ها و باشگاه­ها از آن استفاده مي­كنند. با اينكه MDMA توهمات آشكاري ايجاد نمي‌كند بسياري از افراد، دچار تحريف زماني و ادراكي مي­شوند. افرادي كه به صورت تنفني از آن مصرف مي­كنند نيز همانند مصرف كنندگان دايمي در معرض آسيب­هاي پايدار مغزي قرار دارند وگفته مي­شود عوارض آن در زنان بيشتر است. اين ماده در انسان و حيوان، بيش فعالي شبيه به آمفتامين را ايجاد مي‌كنند و مانند ساير محرك‌ها به نظر مي‌رسد:

1.                 وابستگي زيادي را ايجاد مي‌كنند.

2.                 اين ماده ضربان قلب را افزايش مي‌دهد.

3.                 فشار خون را بالا مي‌برد.

4.                 تنظيم حرارت بدن را دچار اختلال مي‌كند.

5.                 حرارت بدن را افزايش مي‌دهد.

6.                 باعث نارسايي قلبي و كليوي درباره افراد مي‌شود.

MDMA يك داروي صناعي است. نوعاً به شكل كپسول يا قرص است. معمولاً از راه دهان مصرف مي­شود. بعضاً گزارش شده به شيوه‌هاي ديگري چون تزريقي و استنشاق نيز مصرف مي‌شود.

اثرات حاد MDMA بسته به ميزان مصرف بين سه تا شش ساعت معمولاً طول مي‌كشد MDMA به خوبي از راه معده‌اي ـ روده‌اي جذب مي‌شود و پس از يك ساعت از زمان مصرف به بالاترين سطح خود مي‌رسد.

نحوه اثر در مغز

 

آمين­هاي مغز به ويژه نوراپي نفرين و سرتونين نوروترانسيمترهاي مسيرهايي هستند كه كارشان بروز خلق است. با توجه به فرضيه آميني، كاهش عملكرد اين آمين­ها باعث افسردگي خواهد شد و افزايش فعاليت آن­ها باعث بالا رفتن خلق مي­شود.

 MDMA  از طرقي كه ذكر خواهد شد باعث افزايش خلق و احساس نشاط مي­شود.

فرضيه تأثير MDMA (اكستاسي) بر مغز:

1- افزايش آزادسازي سروتونين در سيناپس­هاي مغزي

2- بلوك باز جذب سروتونين

3- افت ميزان سروتونين مغز

4- اثرات غيرمستقيم بر ميزان دوپامين مغز

آيا اكستاسي اعتياد آور است؟

اكستاسي وابستگي جسماني به همراه ندارد، اگر چه آثار بسيار سوئي بر روي بدن دارد. ولي مصرف اين ماده، مصرف كننده را به تدريج يا به سرعت به سمت يك نوع اجبار در مصرف مي­كشاند و از لحاظ رواني وابسته مي سازد.

تأثيرات آني مصرف اكستاسي

در مورد تأثير آني اكستاسي دو نوع گزارش از سوي مصرف كنندگان اعلام شده است.

برخي از مصرف كنندگان اكستاسي گزارش مي­دهند:

1- مصرف اكستاسي باعث آرامش آن­ها شده و احساسات منفي را در آن­ها كنترل مي­كند.

2- احساس نشاط و لذت را در آن­ها افزايش مي­دهد و به آن­ها انرژي مي­بخشد.

3- احساس اعتماد به نفس و سرخوشي را در آن­ها افزايش مي­دهد.

دسته­اي ديگر از مصرف كنندگان اكستاسي گزارش مي­دهند:

1- پس از مصرف دچار سردرد، خشكي دهان، انقباض چشم، پرحرفي، تاري ديد و حالت تهوع شديد شده­اند.

2- پس از مصرف دچار خشكي آب بدن و سيروز كبدي شده­اند.

3- به اتاق­هاي اورژانس كشيده شده و با مرگ دست و پنجه نرم كرده­اند.

 عوارض ناشي از مصرف اكستاسي

به طور كلي مصرف اكستاسي چه در افرادي كه در آغاز  مصرف، گزارش مثبت داده­اند و چه در افرادي كه گزارش منفي داده­اند، اثرات سوء جبران ناپذيري را به دنبال دارد. برخي از اين عوارض شامل موارد  ذيل مي­باشد.

1- يكي از قسمت­هايي كه به طور خاص تحت تأثير اكستاسي ياMDMAقرار مي­گيرد لوب  (لُب) فرونتال سربرال كورتكس است، يعني بخشي در قسمت پيشين مغز كه براي تفكر به كار گرفته مي­شود. بنابراين مصرف اكستاسي، بر تفكر تأثير سوء دارد.

2- قسمت ديگري كه به شدت مورد حمله و آسيب اكستاسي قرار مي­گيرد هيپوكامپوس است. يعني قسمت عميقي در مغز كه به "حافظه" كمك مي­كند.

3- مصرف اكستاسي موجب پراكنده شدن سروتونين م­ شود. سروتونين يكي از ناقلان شيميايي مهم مغز بوده و باعث تعديل و تنظيم خلق، فعاليت­هاي جنسي، خواب و حساسيت نسبت به درد مي­شود، بنابراين پراكنده شدن آن اختلالاتي را در موارد فوق به وجود مي­آورد.

4- مصرف اكستاسي باعث از بين رفتن نرون يا نرون­هايي مي­شود كه سروتونين را توليد مي­كنند و در نتيجه، مصرف آن كاهش شديد سروتونين مغز را سبب مي­شود.

5- اكستاسي به طور غيرمستقيم باعث كاهش مقدار زيادي دوپامين مي­شود. دوپامين يكي از ناقلان شيميايي مهم مغز است و كاهش آن آمادگي ابتلا به پاركينسون را زياد مي­كند.

6- اكستاسي مغز را آلوده به سموم شيميايي مي­كند.

7- اكستاسي، مرگ­هاي نابهنگام را به همراه دارد. طبق گزارش دانشگاه كرنر، در سال 1998، مرگ و ميرهاي بسياري در اثر مصرف اكستاسي اتفاق افتاده است.

8- مصرف اكستاسي ناهماهنگي حركتي و لرزش شديد در اعضا بدن و در نهايت چشم را ايجاد مي­نمايد.

9- مصرف اكستاسي پريشاني، افسردگي، اضطراب فراگير، گمگشتگي، رفتارهاي پرخاشگرانه سوء ظن، در طي دوران مصرف و يا حتي هفته­ها پس از مصرف را باعث مي­شود.

10- مصرف اكتساسي موجب گرفتگي عضلات، تهوع، تاري ديد، حركات سريع چشم و تغييرات شديد حرارتي در بدن مي شود.

11- مصرف اكستاسي، باعث افزايش ضربان قلب و فشار خون مي شود. بخصوص در افرادي كه مشكلات قلبي وعروقي دارند.

12- مصرف اكستاسي باعث ظهور جوش هايي مثل آكنه در برخي افراد مي گردد. لازم به ذكر است افرادي كه چنين علامتي را از خود نشان مي دهند آمادگي شديدي براي ابتلاء به مشكلات كبدي دارند.

 درمان

براي درمان اعتياد به اين ماده، به روان درماني و كار سخت گروهي نياز است. هيچ پادزهري (آنتي دوزي) براي مسموميت با اكستاسي وجود ندارد. در صورت بروز علائمي مثل تب شديد، تشنج و تغييرات ضربان قبل (تاكي آريتمي)، درمان علامتي است. از تركيبات ضد افسردگي و آنتي سايكوتيك براي درمان عوارض در روزهاي پس از مصرف استفاده مي شود.

اثرات MDMA

1ـ مشكلات حافظه

2ـ آسيب مغزي

3ـ‌ افسردگي

4ـ‌ گمگشتگي

5ـ مشكلات خواب

6ـ اضطراب

7ـ رفتارهاي پرخاشگرانه؛ پژوهش­هايي نشان مي­دهند كه مصرف قرص شادي‌آور درميان دانش‌اموزان دبيرستاني هر ساله رو به افزايش است. مطالعات همه‌گير شناسي نشان مي‌دهد كه مصرف اين قرص از موقعيت‌هايي چون ميهماني‌ها و كلوپ ها به دبيرستان‌ها و دانشگاه­ها و ديگر محيط­هاي اجتماعي كشيده شده است.

 بنظر مي‌رسد كه دانشجويان اين قرص را به خاطر اثرات نشاط‌آور آن مصرف مي‌كنند تا بتوانند از خستگي ناشي از كار روزانه رهايي پيدا كنند. به نظر مي‌رسد كه توصيه دوستان، فراواني اين قرص را در جمعيت دانشجويي بيشتر كرده است. از جهتي ممكن است انگي كه بواسطه مواد افيوني مثل ترياك يا هروئين به افراد زده مي‌شود با مصرف اين قرص برداشته شود.

  الكل:

الكل يكي از شايعترين مواد مورد سوء مصرف در در دنياست. وابستگي (اعتياد) به الكل اغلب باعنوان الكليسم ناميده مي­شود. الكل موجود در مشروبات الكلي اتانول نام دارد واز تخمير ميوه، سبزي و دانه­هاي گياهي به دست مي­آيد. مشروبات الكلي ميزان متفاوتي از الكل رادارند. (برای مثال آبجو 5% ، شراب 10-15% و ويسکی و عرق حدود 40% الکل دارد.). مشروبات الکلی به صورت بی رنگ يا به رنگ­های متفاوتی توليد می­شوند. بعضي از افراد نيز الكل طبي راكه مايعي بي­رنگ است ومصارف پزشكي دارد را با  نوشابه­هاي مختلف مخلوط مي­كنند. نوع ديگري از الكل كه از چوب بدست مي­آيد متانول است كه الكل صنعتي ناميده مي­شود. باتوجه به سهولت دسترسي به اين ماده وارزان بودن به كرات مورد سوءمصرف واقع مي­شود كه ممکن است به كوري،‌اغماء وحتي مرگ منجرگردد.

آثار مصرف :

عوارض جسماني: كاهش فشارخون، احساس گرما، تلو تلو خوردن هنگام راه رفتن.

عوارض رواني: رفتار نامناسب، پرحرفي ياكم حرفي، حرف زدن نامربوط،‌معاشرتي شدن يا گوشه­گيري وپرخاشگري، اختلال تعادل وناتواني انجام حركات ظريف، اشكال در به خاطر سپاري وقايع واختلال در توجه وحافظه.

عوارض مصرف طولاني الكل

·    توهمات شنوايي،

·    اختلال خواب

·    بيماري‌‌هاي معده (مثل زخم معده)، مري، كبد، لوزالمعده

·    سوء تغذيه

·    افزايش فشار خون و خطر سكته‌هاي قلبي و مغزي

·    ضعف عضلاني

·    ناتواني جنسي و تأخير در انزال

·    افزايش خطر سرطانهاي سر و گردن و دستگاه گوارش

·    ابتلا به فراموشي پايدار

براي جلوگيري از ايجاد فراموشي ناشي از مصرف طولاني الكل،‌هر فرد الكلي بايد روزانه 100 ميلي‌گرم ويتامين (ويتامين B1) دريافت كند.

علائم ترك:

چنانچه فردي پس از مصرف طولاني وزياد الكل ناگهان آنرا قطع كند يا مقدار آنرا ناگهاني كاهش دهد، به طور متوسط پس از 8-6 ساعت علائم زير بروز خواهد كرد:

·    تعريق

·    افزايش ضربان قلب

·    لرزش شديد دستها

·    بي‌خوابي

·    تهوع و استفراغ

·    توهمات شنوايي و بينايي (شنيدن صداها يا ديدن چيزهايي كه وجود ندارد)

·    هيجانات شديد

·    اضطراب

·    تشنج

بيماراني كه دچار علايم ترك الكل مي‌شوند بايد سريعاً تحت نظر پزشك قرار گرفته و مداوا شوند در غير اين صورت خطر مرگ بيمار را تهديد مي‌كند.

چگونه كمك كنيم؟

بمنظور پيشگيري از ايجاد فراموشي ناشي از مصرف طولاني مدت الكل، هرفرد الكلي بايد روزانه 100ميلي گرم ويتامين 1B (تيامين) مصرف كند وبايد به مصرف كننده توصيه كرد كه ميزان مصرف روزانه يا هفتگي خودرا ثبت كند.حداقل دوروز در هفته استفاده نكند، از مشروبات الكلي با درصد الكل كمتر استفاده كند يا به صورت رقيق شده مصرف كند. چنانچه فرد دچار مسموميت شديد با الكل شده باشد به منظور حمايت تنفسي وتوجه به آب واملاح وحرارت بدن نظارت پزشکی ضروري است.چنانچه قصد ترك الكل را داشته باشند، نظارت روانپزشك براي شروع داروهاي مسكن وجلوگيري ازبروز هذيان ضروري است.

ساير اطلاعات:

72 ساعت تا يك هفته پس از قطع مصرف ناگهاني امكان بروز تشنج و حالت­هاي هذياني شديدي كه ممکن است منجر به مرگ شود، وجوددارد كه نظارت تخصصي را در اين دوران الزامی مي­كند.

استروئيدها

استروئيدها آنابوليك مواد شيميائي هستند كه با تستسترون ياهورمون جنسي مردانه مشابه و از سوي تعداد زيادي نوجوان براي افزايش حجم عضلات مورد استفاده قرار مي‌گيرند. با اينكه استروئيدهاي آنابوليك در ساختن عضلات كاملاً موثر واقع مي‌شوند اما مي‌توانند به بسياري از اندام‌هاي بدن آسيب وارد كنند. از جمله:

 كبد، كليده‌ها و قلب. آنها همچنين مصرف كنندگان را به وابستگي مي‌كشانند به ويژه وقتي در دوزهاي بالا مصرف مي‌شوند كه اين مسأله در بسياري از بدنسازان ورزشكاران متداول است.

مواد استنشاقي :

شامل انواع حلال­ها، چسب­ها، رنگ­هاي اسپري، تينر، مواد پاك كننده، لاك غلط گيري، بنزين و...مي‌باشند.

 به دليل سهولت دسترسي، مصرف اين مواد توسط نوجوانان نادر نيست. استنشاق اين مواد از  طريق بطري، قوطي، كيسه‌هاي پلاستيك، پارچه آغشته به مواد يا اسپري صورت مي‌گيرد. اين مواد مضعف سيستم عصبي مركزي هستند. نسبت به آثار اين مواد تحمل ايجاد مي­شوند. اما علايم ترك آن­ها خفيف است.

آثار مصرف مواد استنشاقي:

مواد استنشاقي به سرعت از ريه‌ها جذب شده و به مغز مي‌رسند. اثرات آن­ها چند دقيقه پس از مصرف ظاهر شده و بسته به نوع و مقدار ماده مصرفي 30 دقيقه تا چند ساعت باقي مي‌ماند. آثار مصرف اين مواد عبارتند از:

·    تغييرات رفتاري يا رواني (سرخوشي و احساس خوشايند غوطه‌وري، خطاهاي حسي و توهم شنوايي و بينايي، اختلال قضاوت، رفتارهاي پرخاشگرانه و تكانه‌اي)

·    تهوع و استفراغ

·    بثورات پوستي اطراف دهان و بيني، بوي غير معمول تنفس، بقاياي ماده مصرفي روي صورت و لباسها و تحريك گلو وبيني.

·    اختلال تكلم، ضعف رفلكسها و آتاكسي

·    استوپور و اغما و مرگ (در اثر مصرف مقادير زياد)

عوارض مصرف طولاني مواد استنشاقي

·    آسيبهاي برگشت ناپذير كبدي و كليوي

·    آسيب عضلاني پايدار

·    التهاب و خونريزي گوارشي

·    عوارض مغزي (كاهش ضريب هوشي، صرع لوب تمپورال، آتروفي مغزي)

·    عوارض قلبي و ريوي (درد سينه و اسپاسم برونش)

·    آسيب جنيني در زنان باردار

آشنايي با ابزار مصرف مواد

هدف از آشنايي با ابزار مصرف مواد،‌ افزايش توانايي در شناسايي مبتلايان احتمالي به اعتياد در محيط زندگي و منطقة تحت پوشش شماست. همچنين آموزش اين موارد به والدين، براي هشياري بيشتر آنان و تشخيص زود هنگام مصرف مواد توسط فرزندانشان اهميت دارد. روش­هاي مصرف مواد كاملاً تابع فرد و شرايط محيطي است. اين روش­ها متعدد هستند و معمولاً از وسايل بسيار ساده و در دسترس كه به طور طبيعي در همه جا وجود دارد استفاده مي‌شوند.

ابزارهايي كه وجود آن­ها حاكي از مصرف مواد مي‌باشند كه عبارتند از:

وافور، قليان، چپق، پيپ، ابر كوچك؛ سيخ، ميله، سنجاق باز شده و سوزن­هايي كه سر آن سياه شده باشد؛ قوطي كنسرو يا شيشة مربا كه در آن سوراخ باشد و يا قوطي روغن يك ليتري كه بالاي آن تنگ شده باشد؛  سرنگ‌هاي مستعمل، قطره چكان؛ زرورق پاكت سيگار كه باز و پهن شده باشد،‌ اسكناسهاي لوله شده؛ لوله‌هائي بطور حدود 20 سانتيمتر از جنس‌هاي مختلف به ويژه كاغذ، مقوا، چوب، ني، لوله‌هاي حصيري و لولة خودكار؛ قاشق غذاخوري و چايخوري سياه شده؛  تكه‌هاي پلاستيك و كاغذ در اندازه‌هاي حدود 1515 سانتي‌متر؛ تكه‌هاي دستال كاغذي‌، پنبه، اسفنج، ‌فيلتر سيگار كه گوشه‌هاي آن سوخته باشد؛ وجود آب ليمو، جوهر ليمو، ليموترش در اطاق يا محل­هاي غير معمول؛ پوكه‌هاي آمپول و ...

    سيگار تنها به فرد مصرف‌كنده آسيب نمي‌رساند بلكه به هركس كه با آن در تماس باشد آسيب مي‌رساند؛ و زماني كه تعداد معتادان فراتر از حد قابل جبران باشد، جامعه صدمه مي‌بيند.

اعتياد خسارات و هزينه‌هاي بسياري را به جامعه تحميل مي‌كند. بنابراين، عوارض ناشي از اعتياد شامل عوارض فردي، خانوادگي، شغلي، اجتماعي و اقتصادي مي‌باشد.

1) عوارض اعتياد بر سلامت جسمي و رواني فرد

آسيب‌هاي عضلاني

اختلالات كبدي و كليوي

عفونت‌هاي خطرناك (ايدز، هپاتين، كزاز)

بيماريهاي مزمن تنفسي

اختلالات قلبي ـ عروقي

سكته‌هاي قلبي و مغزي

آتروفي مغزي

ناتواني جنسي و عقيمي

اختلالت خواب

افسردگي

اختلالات رواني شديد و پايدار

2) عوارض خانوادگي

خشونت در خانواده شامل كودك‌آزاري و همسر آزاري

عفلت از فرزندان

مشكلات تحصيلي،‌ اختلالات رواني و خودكشي فرزندان

نابساماني و آشفتگي خانواده

محدوديت در روابط سالم خارج از خانواده

افت سطح اقتصادي و اجتماعي خانواده

بي كفايتي در سرپرستي خانواده

طلاق

3) عوارض شغلي

افت اعتبار فردي و موقعيت شغلي

سوانح و حوادث حين كار

غيبت از كار

كاهش كارايي

اخراج و بيكاري

4) عوارض اقتصادي

خسارات ناشي از كاهش نيروي مولد و افزايش نيروي مصرف كنندة جامعه

هزينه‌هاي تحمل شده به نيروهاي انتظامي و جمع‌آوري امكانات لازم براي مبارزه با جرايم مستقيم و غير مستقيم ناشي از سيگار

صرف وقت دادگاه‌ها و نيروهاي قضايي

هزينة نگهداري مجرمين سيگار و معتادان در زندان‌ها

هزينة مراكز بازپروري و درمانگا‌ه‌هاي ترك اعتياد

هزينه‌ و خسارات ناشي از مراقبت‌هاي بهداشتي ثانيه شامل بيمارستان‌ها و درمانگاه‌ها

5) عوارض اجتماعي

ضعف پاي‌بند به اصول اخلاقي و مذهبي

انواع جرايم مثل سرقت، فحشا، خشونت، تجاوز و قتل

افزايش مشاغل كاذب و بيكاري

بي خانماني و فقر

عوامل خطر ساز و محافظت كننده در سوء مصرف و وابستگي به مواد

        تبيين سوء مصرف و وابستگي به مواد از ديدگاه عوامل خطر‌ساز و محافظت‌كننده از اين جهت سودمند است كه افقي نو در برنامه‌هاي پيشگيري اوليه باز‌مي‌گشايد و هزينه‌هاي سرسام‌آور درمان اختلالات مربوط به سوء مصرف و وابستگي را به ميزان زيادي كاهش مي‌دهد.

عوامل خطرساز ويژگي­ها يا اتفاقاتي هستند كه اگر در شخصي وجود داشته باشند،‌ كمتر احتمال دارد كه او به اختلال يا بيماري معيني مبتلا شود. عامل خطرساز محافظت‌كننده در دو قطب يك پيوستار قرار دارند.

 داشتن عوامل خطرساز به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا مي‌شود، بلكه احتمال خطر در اين فرد افزايش مي‌يابد. همينطور وجود عوامل محافظت‌كننده به اين معني نيست كه حتماً فرد به يك اختلال مبتلا نمي‌شود بلكه احتمال مصونيت در مقابل بيماري براي فرد افزايش مي‌يابد. عوامل خطرساز و محافظت‌كننده­ی بيشماري براي سوء مصرف و وابستگي به مواد وجود دارد قبل از برشمردن اين عوامل، ويژگي­هاي آن­ها در زير آمده است:

1ـ افزايشي عمل مي‌كنند. به اين معني كه عوامل مي‌توانند با همديگر جمع شدن آن­ها احتمال خطر يا مصونيت افزايش مي‌يابد. مثلاً وجود افسردگي و اضطراب و دسترس‌پذيري به مواد در يك شخص احتمال خطر سوء مصرف را در او افزايش مي‌دهد.

2ـ از نظر كميت و كيفيت متفاوتند. به اين معني كه هريك از عوامل خطر‌ساز و محافظت‌كننده به لحاظ كيفيت و كميت با همديگر فرق دارند مثلاً كيفيت و چگونگي اضطراب از افسردگي متفاوت است.

3ـ اهميت آن­ها در اشخاص يا گروه­ها متفاوت است. در اشخاص يا گروه­هاي نژادي ممكن است اين عوامل به شكل متفاوتي عمل‌ كنند. مثلاً در گروهي دسترس‌پذيري به مواد اهميت بيشتر داشته باشد. در حالي كه در گروه ديگري نداشتن نگرش­هاي مذهبي به عنوان عامل خطرساز عمده عمل مي‌كند.

4ـ تأثير‌شان در زمان­هاي مختلف در چرخه­ی زندگي متفاوت است. اين عوامل بسته به اينكه فرد در چه سني به سر مي‌برد و چه دوراني را پشت سر مي‌گذارد به لحاظ تأثير و خطرزايي يا محافظت‌كنندگي متفاوت هستند.

5ـ اهميت آن­ها در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو و پيامدهاي مرتبط با آن متفاوت است. هريك از عوامل خطرساز و محافظت كننده مي‌توانند در ظاهر ساختن مراحل مصرف دارو  متفاوت عمل كنند و پيامدهاي متفاوتي داشته باشند. مثلاً افسردگي به عنوان يك عامل خطرسازي مي­تواند شروع مصرف مواد را در فرد به نحو خاصي ايجاد كند و پيامدهاي متفاوتي براي فرد باعث شود.

6ـ اين عوامل مي‌توانند در معرض تغيير قرار گيرند. به اين معني كه با مداخلات پيشگيرانه مي‌توان افسردگي یا اضطراب را در افراد يا جمعيتي خاص كاهش داد و از اين طريق احتمال خطر را كاهش داد. همينطور در افراد مي‌توان عوامل محافظت كننده مثل نگرش­هاي مذهبي،‌ مهارت­هاي مقابله‌اي را افزايش داد و احتمال مصونيت را بيشتر كرد. در زير به عوامل خطرساز و محافظت كننده در سوء‌مصرف و وابستگي به مواد اشاره مي‌شود.

علائم اعتياد

1-همنشيني با افراد مشکوک

2-کم شدن اشتها

3-تغيير در ساعات خواب

4-تغيير در حالت خلق و خوي

5-تغيير در رنگ چهره ها

6-کاهش وزن

7-بي توجهي نسبت به بهداشت

8-چرت زدن

9-پرحرفي

10-تمايل به گوشه گيري

 اعتياد داراي چهار مرحله مي باشد :

1-مرحله ورود به قلمرو اعتياد يا دوره يادگيري :

ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : همنشيني با افراد معتاد. اعتياد ممکن است با سيگار شروع شود و دوستان، سيگار را به صورت رايگان در اختيار فرد قرار مي دهند و او به دليل بي تجربگي ممکن است يکي يا دو بار استفاده بکند.

 2-در اين مرحله اگر يک يا چند بار از مواد استفاده کرده باشد : خودش جهت تهيه مواد اقدام مي کند و تغييراتي در رفتار وي ديده مي شود، خصوصاً رفتار با خانواده. گاهي دچار شکست تحصيلي مي شود و انگيزه براي انجام تکاليف درسي را از دست مي دهد و تنها به نياز جسمي به مواد پاسخ مي دهد. در اين مرحله چنانچه فرد امکان تهيه مواد را داشته باشد به سوي معتاد شدن کشيده مي شود.

 3-در مرحله سوم به مصرف روزانه عادت مي کند و مصرف مي کند: در رفتارهاي وي تغييرات بسياري ديده مي شود، با افراد معتاد رفت و آمد مي کند، کارها و عادات روزمره قبلي اش را ترک مي کند، ترک تحصيل مي کند و خلق و خويش کاملاً تغيير مي کند و به تدريج علائم در او نمايان مي گردد.

4-در مرحله چهارم فرد به يک معتاد کامل تبديل مي شود که در اين مرحله علائم اعتياد از قبيل خلق و خوي متغير در او ديده مي شود: انگيزه ها و اهداف زندگي را کنار مي گذارد و دست به يکسري ناسازگاريها مي زند.

تفاوت مرحله سوم و چهارم در اين است که در مرحله سوم هنوز عادت نکرده و با در دسترس بودن مواد به تدريج به صورت روزمره مصرف مي شود و هر روز تعداد دفعات را بيشتر مي کند ولي در مرحله چهارم رفتارش مثل رفتار شخص معتاد است.

مهمترين مرحله اعتياد، مرحله يادگيري است که در زمينه درمان اهميت زياد دارد.

در مرحله دوم و سوم رشد نوجوانان، اعتياد بروز مي کند. مرحله اي که نوجوان مقداري استقلال بدست آورده است.

در مرحله سوم نوجوان وارد اجتماع مي شود و چون اينجا استقلال بيشتري بدست آورده مي تواند امکانات بيشتري داشته باشد تا جداگانه دست به اقدامات مستقلي بزند و با دوستان ارتباط برقرار کند.

اعتياد به سيگار داراي دو جنبه جسمي و رواني مي باشد.منظور ازاعتياد جسميآن است که علايمي چون : درد عضلاني ، پرشعضلات ، آب ريزش بيني  ، عطسه ، اسهال و استفراغ، اختلال خواب و... بعد از قطع مصرف سيگار در بيمار بروز مي کند که اين علائمبا گذشت زمان( 7-21 روز ، بسته به نوع ماده مخدر مصرفي) برطرف مي­شود. در پايان ايندوره است که بيمار سم زدايي شده و ترک بدني انجام داده است.

اعتياد روانيهمان تمايل بيمار به استفاده از سيگار مي­باشد که در دوره سم زدايي و تا مدت طولاني بعد از ترک، شايد سال­ها طول بکشد. بيمار وسوسه استفاده از سيگار را دارد، زيرا متأسفانه تجربه رفع موقت مشکلاتينظير فشارهاي رواني ، افسردگي ، اضطراب  ، مشکلات جنسي و ... را با استفاده از سيگار داشته است.

امَا سيگار، سیگار و الكل موادي هستند كه خود منجر به تغييرات اساسي در تفكر، رفتار و عواطف افراد مي­شوند، که از آن جمله می­توان موارد زیر را بر شمرد:

پرخاشگري : تحقيقات مربوط به پرخاشگري نشان داده­اند كه مصرف سيگار تنها به دليل تركيبات سمي خود شاخص خطر در خانواده نيستند، بلكه به اين علت خطرناك هستند كه عوامل خطر ساز ديگر را تشديد مي­كنند­. در حالي كه احتمال خشونت و بدرفتاري با كودكان به خودي خود نيز بالا است، مصرف سيگار مي­تواند با تقليل قدرت كنترل، كاهش بازداري­هاي فردي و اجتماعي و اختلال در قضاوت اين خطر را به چند برابر افزايش دهد.

تخريب حافظه و توجه: اغلب حافظه و توجه معتادان به شدت مختل مي­شود و بي توجهي آنان نسبت به كودكان افزايش مي­يابد. در اين خانواده­ها، هم نيازهاي جسمي و هم نيازهاي عاطفي و شناختي كودكان به شدت مورد غفلت قرار مي­گيرد. تحقيقات مختلف نشان داده­اند كه كودكان والدين معتاد، نسبت به كودكان ديگر تأخير شناختي قابل ملاحظه­اي نشان مي­دهند.

 روابط جنسي: روابط جنسي معتادان نيز دچار اختلال و دگرگوني مي­گردد. كاهش عملكرد جنسي و از دست رفتن موقتي بازداري­هاي متعارف اجتماعي در لحظه مصرف مواد و الكل، احتمال تجاوز به عنف را افزايش مي­دهد. اين در حالي است كه معتادان تمايل دارند اعمال خلاف عنف خود را به اين دليل كه تحت تأثير سيگار يا الكل بوده­اند، تبرئه نمايند.

خلق: سيگار خلق افراد را تغيير مي­دهد و منجر به افزايش افسردگي، اضطراب و پارانويا مي­گردد. اين مشكلات خلقي تمام اعضا خانواده را در بر مي­گيرد. در خانواده­اي كه يك عضو، معتاد به سيگار است، افراد ديگر در معرض بيشترين خطر ابتلاء به اختلالات رواني قرار دارند.

 بنابراين فردي که اعتياد را ترک  کرده استدر برخورد با هر يک از اين مشکلات ممکن است که مجدداً به سيگار روي آورد.

چه افرادي مستعد اعتياد به سيگار هستند؟

مطالعات مشخص نموده اکثر افرادي که به مصرف سيگار وابستگي جسمي و رواني پيدامي­کنند از نظر ژنتيکي مستعد اعتياد به سيگار هستند و غالباً در نزديکان­شاناعتياد به سيگار شايع است. البته اين مطلب دليل آن نيست که هر شخصي که در بيننزديکانش اعتياد به سيگار وجود ندارد ، از نظر ژنتيکي مستعد ابتلا به بيمارياعتياد نيست ؛ زيرا اولاً ممکن است نزديکان شخص از نظر ژنتيک مستعد اين مشکل باشندولي تاکنون اين استعداد به ظهور نرسيده و استفاده سيگار را تجربه نکرده باشند ؛ثانياً اعتياد به سيگار فقط در زمينه ژنتيکي نيست و تيپ شخصيتي افراد نيز نقشتعيين کننده دارد.

افرادي که شخصيت هاي خودشيفته ، پرخاشگر و ضد اجتماعي دارند ، مستعد اعتياد بهسيگار هستند ؛ زيرا مصرف سيگار نيازهاي رواني ايشان را کاملاً برطرف ميکند. از سوي ديگر افرادي با شخصيت هاي افسرده و اصطلاحاً افراد با شخصيت هاي زودرنج و احساساتي نيز کاملاً مستعد اعتياد به سيگار هستند. زيرا در اين افراد نيزمصرف سيگار نيازهاي دروني و رواني را برطرف مي کند.

به طور خلاصه مي توان گفت هر شخصي مي تواند مستعد اعتياد به سيگار باشد. فرد با استفاده از سيگار در مرتبه اول احساس سرخوشي مي کند به گونه اي که احساسمي کند نيازهاي رواني يا ژنتيکي او را برطرف نموده است . بدين ترتيب از نظر روانيمعتاد به سيگار مي شود و به مرور با استفاده هاي مکرر از مواد به آنها وابستهمي شود . در اين مرحله اين شخص ، بيماري است که به سيگار معتاد شده است.

عوامل موثر بر اعتياد

خانواده: اولين جايي که کودک در آن قرار مي­گيرد خانواده است. خانواده­هاي از هم گسيخته و نابسامان، خانواده­هايي که يکي از والدين معتاد هستند ممکن است تأثير بسياري بر اعتياد داشته باشد، محل زندگي و محله در يک قسمتي از شهر باشد که افراد معتاد زياد هستند، مدرسه، رفت و آمد با دوستان و همسالان معتاد، خلق و خوي شخص و در دسترس بودن مواد نيز از عوامل مهم هستند. بعضي از نوجوانان حساس هستند و ممکن است خيلي زود دچار نااميدي بشود و براي فرار از يأس دست به اين عمل بزنند .

خانواده نقش بسيار مهمي در اين امر دارد، توجه به جوانان و نوجوانان، مسائل مربوط به تحصيل، روابط سرد عاطفي والدين با نوجوانان، دوستان، بيکاري، تعادضات فرهنگي بين والدين و نوجوانان، ويژگي­هاي شخصيتي خصوصاً افرادي که توانايي کافي براي فکر کردن و آگاهي نسبت به مسائل ندارند، مي­تواند اثرات زيادي بر اعتياد داشته باشد زيرا افراد جهت فراموشي سختي­ها ، آلام و نگراني­ها به اعتياد روي مي­آورند.

هدف خانواده به عنوان يك جامعه كوچك  تربيت و انطباق اجتماعي فرزندان است و اين عمل در خانواده­هايي با افراد معتاد، دچار ضعف مي­باشد. يافته­هاي پژوهشی نشان مي­دهد كه خانواده يك واحد اجتماعي كوچك ولي حساس است. والدين اولين كساني هستند كه شخصيت فرزندان را شكل مي­دهند. محيط خوب باعث رشد افكار فرزندان مي­شود و محيط بد نيز مي­تواند عميق­ترين تباهي­ها را در فرزندان شكل دهد. در چنين حالتي در صورتي كه والدين دچار آلودگي (به خصوص سيگار)‌ باشند، فرزندان آن­ها نيز از هر لحاظ آسيب پذير مي­شوند. خانواده داراي فرد معتاد محصولي همانند كسالت و بيماريهاي روحي– رواني براي فرزندان به بار مي­آورد؛ روان رنجوري و پريشانحالي فرزندان در اين خانواده­ها بيشتر است؛ هم چنانكه آن­ها نسبتاً اضطراب و نااميدي بيشتري را احساس مي­كنند. اين افراد براي ابتلا به بزهكاري مستعدتر هستند و آينده مناسبي براي خود نمي­بينند. بنابراين نسبت به آينده نا اميد هستند و يأس و سرخوردگي در آن­ها نمايان است. پس بايد نسبت به اين خانواده­ها مسوولانه­تر برخورد شود و تدابير مخصوصي اتخاذ گردد.

عوامل ژنتيکي که ناشناخته است و ممکن است موروثي باشد. خانواده­هايي که يکي از والدين دچار اعتياد هستند ممکن است فرزندانشان هم معتاد شوند، يا اگر يکي از والدين معتاد باشند ممکن است روي سيستم ژنتيکي فرزند اثر بگذارد و در نوجواني گرايش خاصي به سيگار پيدا کنند که اين عوامل کاملاً شناخته شده نيستند.

 طبقه اجتماعي – فرهنگي

يعني شخص از چه سطح اجتماعي و فرهنگي است و در چه قسمت از شهر يا روستا يا منطقه از کشور قرار دارد؟ معمولاً در مناطقي که دچار فقر فرهنگي هستند به دليل نداشتن امکانات تفريحي و سرگرمي اوقات فراغت نوجوانان بيهوده تلف مي­شود و ممکن است اعتياد را به عنوان يک سرگرمي انتخاب بکنند.

 البته در طبقات مرفه نيز سرگرمي­ها زياد است و ممکن است اين را نيز به عنوان سرگرمي در نظر بگيرند .

 عوامل گرايش به سيگار

1- روابط عاطفي

 2- اعتياد دوستان و همسالان

 3- فقر و اعتقادات مذهبي   

  4- تعارضات فرهنگي بين خانواده­ها و نوجوانان. دوگانگي ارزشي عامل ديگر است زيرا شخص دچار تعارض است و اگر با ارزش­هاي والدين و جامعه نيز در تعارض باشد اين سردرگمي باعث روي آوردن به اعتياد خواهدشد.                

5- ظرفيت فکري پايين و نداشتن آگاهي براي حل مشکلات زندگي.

 6- عوامل رواني: برخي از افراد مستعد استفاده از سيگار هستند. افرادي که دچار اختلالات رواني هستند، دچار کم توجهي هستند، اختلال سلوکي مثل دزدي، فرار از خانه يا دروغگويي، بي رحمي و رفتارهاي خشونت آميز، اختلالات جنسي و پيشقدمي در منازعات، رفتارهاي فردي و عوامل رواني هستند که تأثير بسزايي در اعتياد دارند.

معمولاً افراد درونگرا تمايل به استفاده از سيگار دارند. يکي از عواملي که باعث معتاد شدن مي شود بزهکاري است. افراد بزهکار تمايل بيشتري به اعتياد دارند زيرا همسالانشان معمولاً معتاد هستند.

نوجواناني که نتوانسته اند از خود عمومي خانواده فاصله گرفته و خود اختصاصي را به دست بياورند قصد دارند با سيگار به بزرگترها بفهمانند که مي­توانند کارهايي را انجام بدهند و براي خودشان شخصيت کاذب مي­سازند. براي نمايش بزرگ شدن خود و ورود به دنياي بزرگسالان از سيگار يا مواد الکلي استفاده مي­کنند و کمبودهاي رفتاري و شخصيتي خود را با مواد پر مي­کنند.

7-عوامل خانوادگي (نااميدي در روابط خانوادگي، مشکل با خانواده به دليل عدم توفيق در انجام تکاليف درسي ، کمبود محبت)

 8-عوامل اقتصادي

 9- طبقه اجتماعي – برخي از نظام­هاي ارزشي نامطلوب بزرگسالان در محيط نوجوانان مي­تواند تأثير نامطلوبي بر فرد داشته باشد.

 کمبود مهارت­هاي اجتماعي و کم تجربگي از عوامل ديگر اعتياد است. فرد قادر به تطبيق خود با محيط اجتماعي نيست و اين امر موجب شکست در کارها مي­شود.

 معمولاً مطالعات نشان مي­دهد که سيگار منشاً اعتياد است و به تدريج مي­تواند به سيگار قويتري تبديل گردد.

 بايستي توجه داشته باشيم که نوجوان با چه افرادي رابطه دارد و مراقب باشيم تا با افراد مشکوک در ارتباط نباشد.

 به طور کلي افراد براي فراموشي مشکلات زندگي به اعتياد روي مي­آورند. رسانه­هاي گروهي و والدين، اطلاعات کمي در اين زمينه به جوانان مي­دهند و مي­خواهند که جوانان اجتناب بکنند و هنوز اين فرهنگ در کشور جا نيافتاده که اطلاعات لازم را در زمينه اعتياد به جوانان ارائه داده و اثرات سوء آن را به آن­ها گوشزد کنيم.

 

استراتژي‌هاي پيشگيري از اعتياد 

پيشگيري يعني جلوگيري از وقوع يك اتفاق.

از نظر بهداشتي پيشگيري عبارتست از مداخله‌اي مثبت وانديشمندانه براي مقابله با شرايط مضر. پيشگيري درسه سطح قابل انجام ميباشد:

پيشگيري اوليه:انجام مداخله‌اي قبل از اينكه اختلال يا ناتواني ايجاد شود.

پيشگيري ثانويه:پس از وقوع بيماري انجام اقداماتي به منظور شناسايي ودرمان هرچه سريعتر

پيشگيري ثالثيه يا توانبخشي:هدف كاستن ناتواني­ها وعوارض ناشي از بيماريست.

نقش پيشگيري اوليه به عنوان اقدامي موثر در آموزش بهداشت ودرزمينة اعتياد بسيار شناخته شده است. در كنار ساير عوامل مؤثر در پيشگيري اوليه از اعتياد نقش والدين و فعاليت­هاي متمركز بر نوجوانان (به عنوان قشردرگير در اعتياد) قابل بررسي مي­باشد.

فعاليتهاي پيشگيري متمركز بر آگاه­سازي و آموزش والدين

كودكان بيش از همه از والدين خود تأثير مي­پذيرند.آگاه­سازي والدين يكي از مهمترين بخش‌هاي مؤثر در هر برنامه­ی پيشگيري از اعتياد است.

1-                       آموزش اطلاعات لازم درمورد سيگار: والدين بايد از سيگار شايع،نحوة مصرف و صفات شخصيتي فرزندشان اطلاع كافي داشته باشند.چگونگي پاسخدهي به سؤالات نوجوان يكي از نكات بسيار مهم است.

2-                       افزايش مهارت لازم براي ايجاد پيوندهاي خانوادگي قوي از طريق برقراري ارتباط صميمانه با كودكان، بالا بردن اعتماد به نفس در آن­ها، اجتناب از تحقير ودادن مسئوليت مناسب با توانايي به آنان و ايجاد سيستم­هاي ارزشي قوي مي­تواند به امر پيشگيری كمك كند.

3-                       وضع مقررات واضح درخانواده: نوجوان در بحران بلوغ براي سازماندهي به تحوّلي كه در او درحال وقوع است نياز به مرزها و محدوديت­هايي دارد. اعمال اين قوانين به شكل‌دهي بهتر او مي­انجامد.

4-                       آموزش الگوي خوب بودن: والدين بايد از تاثير رفتارها و پيامهايي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به فرزندانشان مي‌دهند، آگاه باشند. مصرف دارو يا احياناً سيگار و سيگار توسط والدين به بهانه­ی آرامش،جشن و ساير دلايل بر نگرش و رفتار نوجوان تاثير بسزايي خواهد داشت. نوجوان مقاومت در مقابل خواسته‌هاي ناشايست ديگران را از والدينش ياد مي­گيرد.

5-                        تشويق فعاليت­هاي سالم و خلاق: كودكان و نوجوانان از تفريح در كنار و همراه با والدين خود لذت بيشتري مي­برند و اين همراهي موجب استحكام ارتباط مطلوب والدين و فرزندان مي­شود.

فعاليت­هاي پيشگيري متمركز برآگاه­سازي وآموزش نوجوانان

1ـ آموزش مقاومت در برابر گروه همسن: بيش از 60% موارد اعتياد با تعارف دوستان شروع مي­شود.گروه همسن در دوران نوجواني نقش عمده‌اي را در بسياري از رفتارهاي وي ايفا مي­كند. چرا كه اين گروه جاي پدر يا مادر را مي­گيرد و قواعد و رسومي را به نوجوان ديكته مي­كند و ديگر اينكه در مقابل پدر و مادر از نوجوان حمايت مي­كند.تأثير اين گروه به حدي است كه گاهي رفتار، نحوة تكلم و حتي شيوه­ی لباس پوشيدن افراد را نيز تحت تاثير قرار مي­دهد. فشار گروه همسن در شروع اعتياد بسيار شناخته شده­است.

2-ازجمله روش­هاي پيشگيري از اعتياد در نوجوانان دادن اطلاعات در مورد مضرات سيگار است. البته نبايد هدف انتقال دانش جديد و وسوسه كننده باشد بلكه بيشتر بايد موجب بروز تغييرات رفتارهايي كه سلامت رواني نوجوان را تأمين مي نمايد، گردد. 

3-ايجاد نگرشي منفي نسبت به مصرف مواد با دادن اولويت به ارزش­هاي اجتماعي، ارزش دادن به سلامت فردي،ارتقاء حس مسئوليت فردي وذكر نكاتي چون "هر مصرفي ممكن است موجب اعتياد شود"، "هيچ نوع مصرف سيگار عادي نيست"، توجه به ظاهر نوجوان و امكان عدم پذيرش از سوي ديگران و قابل اعتماد نبودن فرد معتاد، امكان پذير است.

4-آموزش مهارت­هاي اجتماعي وانطباق با استرس: به واسط­ی پاداش يا جزايي كه به دنبال هر كاري كسب مي­شود، تكرار يك رفتار تقويت يا تضعيف مي­شود. بر اين اساس چنانچه نوجوان بتواند در حين استرس از مهارت­هاي انطباقي مثبت براي حل مشكلات استفاده كند كمتر احتمال دارد كه مصرف مواد را به عنوان يك راه انطباقي انتخاب نمايد.

5-آموزش از طريق همسالان: الگوسازي يا مدل‌برداري يكي از راه­هاي تغيير يا آموزش رفتار است. در گروه سني نوجوان چنانچه از افراد همسن و به نحوي با  ويژگي‌هاي جذب كننده استفاده شود امكان پذيرش را بالاتر مي­برد. اين ويژگي‌هاي جذاب در جوامع مختلف متفاوت است و براي انتخاب الگو به منظور اطلاع‌رساني در هر جامعه‌اي بايد بررسي وتفحص صورت گيرد. آموزش همسالان وانتقال اطلاعات واقعي در مورد سيگار الگوي مناسبي براي تغيير رفتار و آموزش مهارت­هاي اجتماعي است.

براي برنامه ريزي راه­هاي موثر در پيشگيري از اعتياد، ابتدا بايد علل و عوامل موثر در شروع مصرف و اعتياد به مواد را در نوجوانان و جوانان شناخت.

 عوامل ژنتيكي، شخصيتي، پسيكوپاتولوژيك،فارماكولوژيك، خانوادگي، محيطي و اجتماعي همگي دراتيولوژي سوء مصرف و اعتياد موثر هستند و عوامل متعدد درمقابل بايكديگر به سوء مصرف و سپس اعتياد منجر مي‌گردند.

براي انتخاب و به كارگيري مناسب استراتژي‌ها، دانستن نيازها و مشكلات و پتانسيل‌ها و توانائي‌هاي اجتماعي ضروري است. اجراي هربرنامه­ی پيشگيري به شناخت دقيق منطقه، ‌بررسي كامل وضعيت بهداشتي و روان شناختي و بررسي‌هاي همه گيرشناسي بستگي دارد تا به اين وسيله عوامل موثر بر مصرف مواد آشكار شود. به عنوان مثال، بايد شايع ترين نوع مادة مصرف و گروه سني افراد در معرض خطر، موقعيت‌ها و محل‌هاي مصرف، باورهاي نادرست وعوامل مخاطره آميز، امكانات و منابع موجود را شناخت و براساس آن مدل فعاليت‌هاي پيشگيري را تعيين نمود. تحقيقات نشان داده­اند كه نمي‌توان يك روش واحد را به عنوان بهترين روش براي همه افراد و گروه‌ها انتخاب نمود. بهره­گيري از استراتژي‌هاي مختلف براي تاثير برشيوع اعتياد ضروري است زيرا عوامل متفاوتي در ايجاد اعتياد موثرند.

 مهمترين استراتژهاي پيشگيري از اعتياد كه درجهان از آن­ها استفاده مي‌شود عبارتند از :

1- آگاه سازي افراد در مورد خطرات و مضرات مواد

2- افزايش مهارت‌هاي زندگي مانند مهارت تصميم گيري، حل مسئله، ارتباطات اجتماعي

3- تقويت فعاليت‌هاي جايگزين به جاي مواد براي ارضاي نيازهاي رواني اجتماعي نوجوانان وجوانان

4- مشاوره و مداخلة حين بحران، دربحران‌هاي مختلف در طول زندگي

5- ارتقاء فرهنگي و مذهبي

6- تقويت قوانين و مقررات مبارزه با مواد

7- درمان معتادان براي جلوگيري از سرايت اعتياد

از جمله راهكارهایموثری كه والدين می­توانند به منظور پيشگيری از اعتياد جوانان و نوجوانان به مصرفسيگار به كار بندند، عبارتند از:

۱ _ معيارهای «خوب بودن» و «بد بودن» رابه فرزندان شان ياد بدهند. ارزش­های پسنديده اخلاقی، رفتارهای مناسب اجتماعی،انتظارات جامعه از يك نوجوان مسئول، اهميت رشد و بالندگی نوجوان برای پيشرفتاجتماعی كه در آن زندگی می كند و... را به آن­ها بياموزند.

۲ _ در برابر اجرایمقررات و قوانين حاكم بر خانه، محیط آموزشی و اجتماع جدی، مسئول و هوشيار باشند. رعايت آئين نامه­های انضباطی و ضوابط و قوانين مدونی كه در محیط­های آموزشی اجرا می­شوند، می­تواندمانعی بر بسياری از كج روی­های اجتماعی شوند. اهميت به نظم و انضباط، داشتنرفتارهای موجه، شيوه تفكر سالم و... از نكات ارزشمندی است كه می­توان به نوجوانان وجوانان ياد داد. آن­ها بايد بدانند كه هر گونه دسترسی به سيگار چه جرايمی به دنبال دارد و چه مجازات­هايی را بايد متحمل شوند.

۳ _ سعی كنند الگوی رفتاریخوبی برای فرزندان نوجوان خود باشند. آن­ها همواره نظاره­گر اعمال و رفتارهای شما هستند.والدينی كه خود، سيگار می­كشند و يا در مصرف داروهای مسكن و خواب­آور افراط می­كنندو يا نگرش و ديدگاه شفاف و مشخصی در برابر مصرف سيگار به فرزندان­شان ارائه نمی­كنند، راه را برای انحراف و تصميم­گيری­های نامناسب جوانان هموار می­سازند. والدین باید بهاختلاف بين حرف و عمل خود آگاه باشند. نوجوانان به اين تناقضات بسيار حساس هستند و به راحتی ارزش­ها و عقايدشان را زير پا خواهند گذاشت.

۴ _ عزت نفس، خويشتن­داریو اعتماد به نفس فرزندان را تقويت كنيد. فرصت­ها و موقعيت­هايی برای فرزندان نوجوان پيش آوريد تا آن­ها بتواند پيروزمندانه به اهدافشان برسند.آن­ها را به دليل توانايی­هاو استعدادهاي­شان تشويق و حمايت كنيد. اين كار به آن­ها كمك می­كند تا احساس خوبی نسبت به خودشان پيدا كنند. برداشت­های جوان نسبت به توانايی ها و استعدادهاي­شان مهمترين تاثير رابر عزت نفس آن­ها می­گذارد. هنگامی كه والدين درمی يابند تجربه های دشوار زندگی،اعتماد به نفس و خويشتن داری نوجوانان را تحت تاثير قرار داده است، بايد به آن­ها كمك كنند تا با انتخاب راه و مسير درست زندگی، خودشان را از انحطاط، تسليم و بی ارزشینجات دهند.

۵ _ ارتباط موثر و صميمانه ای با نوجوان (و يا جوان) برقرار كنيد.گوش دادن به صحبت های او، حمايت از رفتارهای مثبت، پسنديده و سالم، توجه كردن بهاحساسات و عواطف او و پذيرش بی قيد و شرط جوانان و نوجوانان به آن­ها كمك می­كند تابا ايجاد رابطه­ای نزديك و صميمانه با والدين خود درصدد مقابله با بحران­های زندگیبرآيند. ديدگاه­ها و اعتقادتان را با صبوری و انعطاف پذيری به جوانان بياموزيد.اجازه دهيد تا با بحث و گفت وگو احساس مسئوليت، ارزشمندی و خودكارآمدی در آن­ها رشديابد. در دوران نوجوانی، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجويی، كنجكاوی و خطر كردنمی­زنند، در اين جا وظيفه والدين و مربيان است كه سعی كنند با گزينش روش­های معقولو سنجيده راه رسيدن به استقلال فردی و رشد اجتماعی را برای آن­ها روشن سازند.

۶فرصت­هايی برای آن­ها ايجاد كنيد تا مسئولانه درباره كارهای روزانه خود تصميم گيریكنند. به آن­ها ياد بدهيد كه چگونه با افراد ديگر اجتماع ارتباط برقرار كنند. برای مثال،زمانی كه تنها در جمعی حضور دارند، چه بايد بگويند، چه كاری بايد بكنند و... در نظرداشته باشيد اگر آن­ها افراد شلخته و بی بندوباری نباشند، در مقابل تعارف دوستان­شان برایسيگار كشيدن و... مطيع نخواهند شد. هر اندازه كه تاثير دوستان و هم­سالان جوانان بر آن­ها زياد شود، نقش والدين و راهنمايان­شان برای هدايت آن­ها كم رنگ­تر خواهد شد. هر اندازهوالدين، جوانان را به حال خود واگذارند، آن­ها را در برابر محيط و اجتماع آسيب پذيرترساخته­اند و بعدها برای اين تسليم بايد بهای سنگين­تری بپردازند. والدين بايد بادرك تاثير هم سالان بر فرزندشان آنان را برای مقابله با فشارها و تحريكات موجودآماده كنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتاری مستقلانه و صحيح را در آنان بايد تشويقو تمجيد كنند. بايد به جوانان ياد داد كه «نه گفتن» آن­ها دليل بر احترام آن­ها به خودشان است. از آن­ها بخواهيد كه به هنگام احساس خطر، قدرت ترك محل را داشته باشند.

۷ _ نسبتبه احساس افسردگی، بی حوصلگی و انزواطلبی فرزند نوجوان­تان حساس و هوشيار باشيد. نوجوانانی كه دچار افكار پريشان و مايوس كننده می­شوند، قابل تامل و بررسی هستند، زيراكه آن­ها اساساً پيامدهای رفتاری خودشان را نمی­دانند. افسردگی برای اين گروه از نوجوانانممكن است زمينه­ساز بسياری از آسيب­های اجتماعی مثل روی آوردن به سيگار، سيگار، اعتياد، فحشا، بزهكاری و... شود. والدين بايد رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شانرا كه احتمال می دهند به دلايلی منجر به افسردگی در آنان شود، مد نظر داشته باشند.

۸ _ واقعيت­های اجتماع را به فرزند نوجوان (و يا جوان تان) گوشزد كنيد. گروهیاز والدين تصور می­كنند با مطرح نكردن مشكلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن برحقايق تلخ زندگی، روش مناسبی برای حمايت از فرزندشان انتخاب می­كنند. در حالی كهآنان نياز دارند تا اطلاعات صحيحی درباره مسائل جامعه­ای كه در آن زندگی می­كنند،بدانند و در اين زمينه و بهترين راهكار آن است كه پدر و مادر سعی كنند با يافتنمنابع و مدارك علمی و موثق، اطلاعات و دانسته­های خانواده­ی­شان را ارتقا دهند وراهنمای معتمدی برای فرزندان­شان باشند. هدايت سالم والدين و مربيان دلسوز بسيارارزشمندتر از دوستی­های بحران زا و دشوار است.

راههاي پيشگيري از اعتياد عبارتند از :

1- خانواده

 2- مدرسه: اولياي مدرسه که رفتارها و موارد مشکوک را در نوجوان کنترل مي­کنند 

 3-عوامل اجتماعي: اجتماع و دولت بايد امکاناتي را فراهم کنند که سيگار به راحتي در دسترس نوجوانان قرار نگيرد و عواقب ناخوشايند آن را براي مردم توضيح بدهند.

معمولاً اعتياد در پسران بيشتر است و اين به موقعيت اجتماعي آن­ها مربوط است، زيرا پسران در اجتماع رفت و آمد بيشتري دارند اگر هم دچار مشکل شوند راحت­تر مي­توانند به مواد دست پيدا کنند. پسران آسيب پذيرتر از دختران هستند و معمولاً دختران راحت­تر مي­توانند اعتياد را ترک کنند.

  مشکلات جلوگيري از اعتياد

1- تشخيص اعتياد : بعضي مواقع پنهان کاري مي­کنند، در جمع دوستان بوده­اند و ادعاي درس خواندن مي­کنند. ولي ممکن است که کارهاي ديگري را انجام بدهند.

 2- انکار اعتياد : وقتي جوانان انکار بکنند و رفتارهاي حق به جانب به خودشان مي­گيرند. براي تشخيص افرادي که پنهان کاري مي­کنند بايد مصاحبه تخصصي و بررسي روابط اجتماعي و مشکلات خانوادگي صورت داد. وقتي مشکلات پديد آيند و حل نشوند دچار سردرگمي مي­شود و فرد به اعتياد گرايش پيدا مي­کند.

  مراحل درمان

بيماري اعتياد به سيگار، تقريباً يک بيماري مهلک است که به درمان طولانينياز دارد و درمان آن با سم زدايي شروع شده و با ادامه درمان و ايجاد محيطي امن وعاري از فشارهاي رواني ، قدم­هاي بعدي درمان برداشته مي­شود. اين اعتقاد که اعتياددرمان ندارد کاملاً بي اساس و دور از ذهن است. ممکن است درمانِ اعتياد طولاني مدت وسخت باشد؛ اما اميد به درمان و بهبودي ، بسيار بالاست.

از زماني که انسان با ماده مخدر آشنا شد و مصرف آن باعث بروز پديده اعتيادگرديد، درمان­هاي گوناگوني نيز براي برطرف کردن آن به کار گرفته شد که خوشبختانه هرروز نيز اين روش­هاي درمان پيشرفته­تر و کامل­تر مي­شود. از درمان و ترک کردن دراردوهاي معتادان گمنام و درمان با داروي متادون گرفته تا جديدترين شيوه درماني که  U.R.O.D (سم زدايي فوق سريع ) است.

1-مرحله اول با ترک کامل مواد شروع مي­شود زيرا شخص معتاد کنترلي بر رفتارش ندارد و ديگران بايد مواد را از دسترس وي دور بکنند.

 2-فرد مشکل خود را بپذيرد و در اين زمينه به درمانگر کمک مي شود تا بتواند با متقاعد کردن فرد او را به ترک اعتياد سوق دهد.

 3-تغيير سبک زندگي فرد معتاد : برداشتن مشکلات از سر راه او و در مسيري قرار نگيرد که دوباره او را به سمت اعتياد سوق دهد.

 4-از نظر شناختي روي اختلالات خاص کار کنيم. سعي بکنيم اختلالات شخصيت او را ( در صورت وجود ) برطرف کنيم، روابطش را با خانواده اش محکم کنيم و در زمينه تشکيل هويت به او کمک کنيم تا هويت مشخصي براي خود بدست بياورد. بهتر است که درمان دو يا سه چهار جلسه در هفته باشد و چندين ماه طول بکشد.

در اين زمينه بايد از خانواده ها کمک بگيريم زيرا ممکن است يکي از والدين معتاد باشند و اين امر زمينه ساز براي اعتياد مجدد او بشود.

اگر اعتقادات مذهبي افراد را تقويت کنيم خيلي موثر مي شود. مثلاً اعتياد به الکل چون در اسلام حرام است اين امر کمک بسياري به افراد کرده تا به اين مسئله روي نياورند.

بيماران ، ترک جسمي را شروع مي­کنند و همانطور که قبلاً اشاره شد مرحله دومدرمان و يا به عبارتي مرحله تکميلي آن آغاز مي­شود که درمانِ قسمت رواني آن است.

بيماري اعتياد علاوه بر اين که از نظر جسمي، فرد را ناتوان و وابسته مي­کند، يکنوع وابستگي رواني نيز در او ايجاد مي­کند که حتي در مواقعي که از نظر جسمي هيچگونه مشکلي ندارد و نياز جسماني ندارد هوس و ميل به مصرف سيگار در او مي­توانددليلي بر شروع مجدد مصرف شود و اينجاست که نياز بيمار به درمان­هاي رواني کاملاًاحساس مي­شود.

بنابراين بايد نگرش و باورهاي بيمار به سيگار عوض شده و از نظر رواني، تنفر و انزجار جايگزين عشق و علاقه بهسيگار گردد.

در حال حاضر درمان انتخابي و مطمئن روان درماني فردي، گروه درماني ، کلاس­هايآموزشي، جانشين سازي، فعاليت­هاي مناسب و تکنيک­هاي آرام سازي جسمي – رواني است.بيماري اعتياد علاوه بر اين که از نظر جسمي، فرد را ناتوان و وابسته مي­کند، يکنوع وابستگي رواني نيز در او ايجاد مي­کند که حتي در مواقعي که از نظر جسمي هيچگونه مشکلي ندارد و نياز جسماني ندارد هوس و ميل به مصرف سيگار در او مي­توانددليلي بر شروع مجدد مصرف شود و اينجاست که نياز بيمار به درمان­هاي رواني کاملاًاحساس مي­شود.

بنابراين بايد نگرش و باورهاي بيمار به سيگار عوض شده و از نظررواني، تنفر و انزجار جايگزين عشق و علاقه بهسيگار گردد.

در حال حاضر درمان انتخابي و مطمئن روان درماني فردي، گروه درماني، کلاس­هايآموزشي، جانشين سازي، فعاليت­هاي مناسب و تکنيک­هاي آرام سازي جسمي – رواني است.

ايجاد انگيزه در خانواده و همراهان بيمار و اين که خانواده  چه نقش مهمي در درمان بيمار معتاد دارد، يکي ازاهداف مهم درمان اعتياد است. پس از سم زدايي جسمي، بيماران احتياج به حمايت­هاي بسيار مناسب و همه جانبهخانواده دارند که اين حمايت شامل حمايت رواني و برخورد صحيح و مناسب با بيمار است. اغلب خانواده­ها و مردم، بيمار معتاد را يک مجرم مي­دانند و متأسفانه در مسير تلاشدر جهت بهبود بيمار خيلي سريع مأيوس مي­شوند و به اصطلاح، بيمار را غير قابل اصلاحمي­دانند که اين نااميد شدن يکي از بزرگترين علل شکست در سير درمان است. درحقيقتاعتياد فقط يک بيماري عصبي – رواني مي­باشد که احتياج به درماني طولاني مدت شاملحمايت­هاي رواني بسيار دقيق از بيماران معتاد دارد که بعد از مرحله سم زدايي،خانواده بايد اغلب رفتار و برخوردهاي لازم با بيمار را با توصيه­هاي متخصصين روانپزشک و روان شناس انجام دهند. زيرا کوچکترين حرکت اشتباه در مسير درمان مي­تواند باعث شکست و بازگشت مجدد بيماري شود.

هم اکنون اعتياد به سيگار يا ساير مواد روان گردان صرفاً به عنوان يک بيماريمزمن عصبي-رواني شناخته مي­شود که با يک درمان سم زدايي، مرحله درمان شروع مي­شودو با روان درماني براي مدت حداقل شش ماه؛ شامل شرکت در کلاس­هاي گروه درماني ومشاوره فردي، و حمايت بسيار دقيق و کامل خانواده و اطرافيان، ادامه مي­يابد.بايد توجه داشت زماني بيمار ترک کامل رواني را انجام مي­دهد که بعد از سير درمان­،به طور کامل از سيگار ، به معناي واقعي متنفر شده باشد، اگر بدين صورت مراحلدرمان ادامه يابد به طوري که کليه فعاليت­هاي درماني بيمار تحت نظارت گروه پزشکي ومتخصص و در مراکز ترک اعتياد معتبر و مجّرب صورت پذيرد، بدون شک اعتياد درمان مي­شود و خطر ابتلا و برگشت مجدد بيمار به اعتياد به حداقل مي­رسد. جهت درمان بيمار مهمترين مرحله­، تحقيق خانواده و بيمار در جهت يافتن بهترين وموفق­ترين مراکز درماني مي­باشد که مسلماً براي اين منظور بايد به مراکز مختلفمراجعه شود و با سيستم درماني­، آشنايي حاصل، و اطمينان کامل ايجاد شود به طوري کهبا تماس مستقيم بابيماران درمان شده، نظارت بر فعاليت­هاي درماني مرکز ترک اعتيادو ميزان حمايت از بيماران مي­توان تا حدود زيادي نسبت به ميزان موفقيت، اعتماد حاصل نمود.

در درمان اعتياد بايد توجه داشتکه آن را فقط يک بيماري مزمن دانست و بيمار بايد با حمايت هاي کامل خانواده ، مرکزترک اعتياد و اطرافيان و با اميد به روزي که اين بيماري در جهان ريشه کن شود و باکمترين فشارهاي رواني درمان شود.

معتاد:

معتاد به کسي مي­گويند که در نتيجه­ي استعمال متمادي دارو دربدن وي حالت مقاومت اکتسابي ايجاد شده به شيوه­اي که استعمال مکرر آن موجب کاسته شدن تدريجي اثرات آن مي­گردد. از اين رو پس از مدتي شخص مقادير بيشتري از دارو را مي­تواند بدون بروز ناراحتي تحمل کند و در صورتي که دارو به بدن وي برسد اختلالات رواني و فيزيکي موسوم به سندرم محروميت (عوارض و تظاهرات جسماني و رواني در موقع نرسيدن به سيگار به بدن) در او ايجاد مي­شود(ستوده، 1380).

غير معتاد(سالم):

فرد غير معتاد کسي است که داراي شخصيت سالم مي­باشد. يعني بيماري­هاي رواني و ناهنجاري­هاي اجتماعي بطور بارز و يا فراواني زياد در او ديده نشود. فرد غير معتاد که داراي روان سالم مي­باشد مستقل از ديگران، متکي به خود مي­باشد او واقع سنج و جوينده است به همين دليل در زندگي داراي هدف مي­باشد.

بنابر تعريف آلپورت که معتقد است شخصيت آدمي مقاصد سنجيده­­ي آگاه يعني اميدها و آرزوهاي اوست اين هدف­ها انگيزه­ي شخصيت سالم قرار مي­گيرد او مي­گويد داشتن هدف­هاي دراز مدت کانون وجود آدمي را تشکيل مي­دهد و بشر از حيوان، سالمند از کودک، و بسياري از موارد شخصيتي سالم را از شخصيت بيمار متمايز مي­سازد. ماهيت ارادي شخصيت سالم يعني تلاش براي آينده، به کل شخصيت آدمي يگانگي و يکپارچگي مي­بخشد(مشفقي،گلوي،1385).

بهداشت روانی چیست؟

بهداشت رواني چيزي بيش از فقدان بيماري رواني است. اغلب افراد جامعه از سلامت روان خود غافل بوده و نسبت به آن بي اعتناء مي­باشند. ويژگي­ها و معيارهاي بهداشت روان را مي­توان اينگونه برشمرد:

1- كيفيت انديشيدن توام با آرامش با رويكردي خنثي و يا مثبت است. در مقابل انديشه پر تنش، آزار دهنده و منفي.

2- افكار بدون هيچ مقاومتي مي­آيند و مي­روند، بدون آنكه تنش قابل توجهي ايجاد كنند. در مقابل تفكر وسواسي و تكرار شونده.

3- فرد در زمان حال زندگي مي­كند و تمام حواسش معطوف كاري است كه در حال انجامش است. در مقابل فردي كه  غالب اوقات  در خشم از  گذشته و ترس از آينده بسر مي­برد.

4-احساس آرامش، امنيت، شفقت، شوخ طبعي، قدر شناسي، رضايت و كنجكاوي. در مقابل احساس تنش، خشم، نا امني و نفرت.

5- زندگي كنترل پذير مي­نمايد. در مقابل احساسي كه زندگي از كنترل شما خارج است.

6- مشكلات قابل حل بنظر مي­رسند و فرد خوشبينانه به مشكلات خود مي­نگرد. در مقابل مشكلات حل ناپذير بنظر رسيده و فرد بدبينانه به مشكلات خود نگاه مي­كند.

7- عزت نفس و اعتماد بنفس بالا. در مقابل اعتماد بنفس پايين و احساس اضطراب و نااميدي.

8- فرد احساس خوبي نسبت به خود دارد. فرد نقاط ضعف و قوت خود را بخوبي مي­شناسد.

9- فرد اجازه نمي­دهد احساساتي مانند ترس، خشم، عشق، حسادت، گناه و اضطراب تمام وجودش را  در برگيرند.

10-توان برقراري روابط اجتماعي و بين فردي رضايت بخش و پايدار.

11-توانايي خنديدن به خود و با ديگران.

12- فرد با وجود اختلاف عقايد، تفاوت­ها و كاستي­ها براي خود و ديگران احترام قائل است.

13-توانايي پذيرش مشكلات و ناكامي­هاي زندگي.

14- استقلال در تصميم گيري. عدم هراس از مشكلات و  توانايي در حل بهنگام آن­ها.

15-توانايي سازگاري با محيط پيرامون و تغييرات.

16- داشتن روحيه شاد و با نشاط.

17-توانايي تامين نيازهاي شخصي.

18-توانايي لذت بردن از زندگي.

19- توانايي برقراري تعادل و توازن: ميان كار و تفريح، خواب و بيداري، استراحت و فعاليت بدني، تنهايي و معاشرت با ديگران، داخل خانه ماندن و از منزل خارج شدن.

20- انعطاف پذيري: افرادي كه  داراي عقايد خشك بوده و در هيچ شرايطي حاضر به تغيير عقايد خود نيستند (حتي با استدلال­هاي روشن و متقاعد كننده) در واقع خود را معرض استرس زيادي قرار مي­دهند. انعطاف پذيري در انتظارات و احساسات  نيز ضرروي است. افرادي كه برخي احساسات و هيجانات خود را سركوب كرده و از ابراز آن­ها نگراني دارند خود را در معرض بيماري­هاي رواني قرار مي­دهند. فرد مي­بايست توانايي تغيير كردن، رشد كردن و تجربه كردن طيف وسيعي از احساسات را همگام با تغيير شرايط زندگي دارا باشد.

21- (قابليت ارتجاعي) تاب آوري: در فيزيك به توانايي بازگشت به شكل اوليه پس از خم شدن، كشيده شدن و يا فشرده شدن مي­باشد. اما در روانشناسي به مفهوم بازگشت به وضعيت  عادي و طبيعي پس از مواجهه با ناملايمات روزگار، تغييرات و استرس­ها با حداقل درد و رنج است. يعني همان تاب آوردن زير فشار رواني و حفظ ثبات احساسي و سلامت رواني. توانايي كنار آمدن با ناملايمات و سازگاري با تغييرات. بيرون آمدن از شرايط سخت. ميزان مقاومت و تحمل شما.

22-توانايي دوست داشتن و عشق ورزيدن و همچنين  دوست داشته شدن.

23-خلاق و بهره ور بودن.

24- توانايي بهره­گيري از قوه تخيل. خيالپردازي نيز براي سلامتي روان ضروري است. اما تا حدي كه فرد قادر باشد ميان تخيل و واقعيت تفاوت قائل شود و آن دو  را از هم تميز دهد.

25-فرد احساسات خود را مي­شناسد.

چند نكته براي حفظ سلامت رواني

1- مهارت­هاي حل مسائل و اختلافات را فرا گيريد.

2-اعتماد بنفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد.

3-هرگز خود را قرباني قلمداد نكنيد.

4- روش­هاي مديريت زمان را بياموزيد.

5- اجازه ندهيد احساسات شما در درونتان انباشته گردند. احساسات خود را با ديگران در ميان گذاريد.

6-از بحث­ها و نزاع­هاي غير ضروري اجتناب ورزيد.

7-عواملي كه در شما ايجاد استرس مي­كنند را شناسايي كرده و مواجهه با آن­ها را به حداقل برسانيد.

8-تكنيك­هاي تمدد اعصاب و آرامش يافتن را فرا گيريد.

9-به اطرافيان خود بي توجه نبوده و در صورت لزوم ياري دهنده­ي آنان باشيد و در حد توانايي خود بكوشيد مشكلاتشان را رفع كنيد.

10- از زندگي خود لذت ببريد. كاري را انجام دهيد كه به آن علاقمند هستيد. جايي برويد كه دوست داريد آنجا باشيد. براي خودتان زندگي كنيد و نه براي ديگران.

11- تنها با افراد شاد و هم عقيده با خود معاشرت كنيد. جدا از افرادي كه اعتماد بنفس شما را كاهش ميدهند دوري كنيد. (افرادي كه ناعادلانه از شما انتقاد كرده و يا تحقيرتان ميكنند)

12-از كمال گرايي بپرهيزيد.هيچ كس كامل نيست.

13- براي خود اهداف معقول، واقع گرايانه و در حد توانايي تان تعيين كنيد.

14- چيزهايي كه قادر نميباشيد در خود و ديگران تغيير دهيد را بپذيريد. ديگران را همانگونه كه هستند بپذيريد.

15-خشم خود را كنترل كنيد.

16-اشتباهات خود و ديگران را مورد بخشش قرار دهيد.

17-به قدر توانايي خود كار كنيد.

18- در زمان حال زندگي كنيد. از گذشته درس بگيريد و براي آينده برنامه ريزي كنيد.

19- رژيم غذايي متعادل لازمه بهداشت روان است. از مصرف الكل وكافئين بپرهيزيد. سيگار نكشيد و فعاليت بدني را ترك نكنيد. خواب كافي داشته باشيد.

20- تاب آوري، انعطاف پذيري و ايجاد توازن را فراموش نكنيد.

21- مسئوليت زندگي خود را بپذيريد. از ديگران انتظار نداشته باشيد تمام نيازهاي شما را تامين كنند. خودتان اين كار را مي بايست انجام دهيد.

اضطراب:

کري گوپر[6] و گامينگز[7] روند اضطراب را اينگونه توضيح مي­دهند:

1-    مردم غالباً کوشش مي­کنند که افکار، هيجانات و روابطشان را با دنيا در حالت ثبات نگه دارند

2-    عوامل نامطبوع و هيجان انگيز هر کس داراي ميداني از ثبات است که در آن ميدان شخص احساس آرامش مي­نمايد. از طرف ديگر موقعي که نيروهايي يکي از اين عوامل را از حوزه­ي ميدان ثبات خارج نمايد انسان براي باز گردانيدن احساس آرامش خود بايد فعاليت يا مقاومت نمايد. به عبارت ديگر هر نوع نيرويي که ثبات رواني يا جسماني را از ميدان خويش به خارج سوق دهد و در فرد ايجاد فشار نمايد اضطراب ناميده مي­شود. يا مي­توان گفت اضطراب وقتي روي مي­دهد که تهديدي نسبت به فرد وجود داشته باشد. يک تهديد بر حسب اينکه چه مفهومي براي فرد دارد، مي­تواند ايجاد فشار نمايد(کوپر،1370).

 

اضطراب هستي:

اضطراب، دلشوره، تشويش، نگراني، دلهره، دلواپسي، بي­قراري، دل آشوب، نابساماني؛ حالاتي هستند که هر انسان خواه و ناخواه تلخي آن­ها را چشيده است. مي­توان با اطمينان گفت که امکان ندارد انساني در اين کره­ي زمين زيسته باشد و مزه­ي دل شوره و اضطراب را نچشيده باشد(معاني، 1370).

نگراني و اضطراب از جمله حالات رواني هستند که در عصر پرشتاب کنوني بي­آنکه خود متوجه باشيم بر غالب اعمال و رفتار ما سايه افکنده­اند و چه بسا بارها پس از انجام کاري خود از نحوه­ي واکنش­ها و برداشت­هاي خويش منفعل مي­شويم و خويشتن را به باد انتقاد مي­گيريم(لوگال، 1371- 1372).

نظريه پردازان هستي­نگر معتقدند که هراس و اختلال­هاي اضطرابي تعميم يافته ناشي از اضطراب هستي يعني ترس همگاني درباره­ي محدوديت­ها و مسئوليت­هاي زندگي فرد است. آن­ها مي­گويند که ما اضطراب هستي را تجربه مي­کنيم چون مي­دانيم که زندگي محدود است و از مرگي که انتظار ما را مي­کشد مي­هراسيم(دادستان، 1376).

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم

 

 

 

 

 

 

روش انجام پژوهش:

 

پیشینه­ی پژوهش:

در باره­ی معضل اعتیاد به سیگار و سيگار تا کنون تحقیقات زیادی صورت گرفته است ؛ چه در زمینه­ی علت یابی و چه در زمینه­ی پیشگیری از آن که به مواردی از آن­ها در ادامه اشاره می­شود.

 

پژوهشهای انجام شده در ایران:

اثرات سيگار بر حافظه كوتاه مدت :

در پژوهشي كه توسط آقازاده به منظور بررسي مقايسه­اي بين ميانگين­هاي بهره حافظه (MQ ) افراد سيگاري و غير سيگاري بر روي 100 دانشجو كه 50 نفر سيگاري و 50 نفر غير سيگاري بودند انجام گرفت با استفاده از آزمون حافظه وكسلر ميزان بهره­ي حافظه­ي هر دو گروه ارزيابي شد و بعد از تجزيه و تحليل آماري فرض صفر رد و فرضيه تحقيقي مورد تأييد قرار گرفت. بدين معني كه  ميانگين بهره­ي حافظه­ي كوتاه مدت در افراد غيرسيگاري بيشتر از افراد سيگاري است. اين پژوهش نشان­گر اين مسله است كه حافظه افراد سيگاري به مرور زمان مختل مي­گردد. (آقازاده، 1378).

پژوهش شایسته(1375) در مورد مقایسه­ی شخصیت معتادان به سيگار و جوانان عادی صورت گرفته است، در اين تحقيق تعداد هرگروه 83 نفر بود و از لحظ سن و تحصيلات هر دو گروه همتا بودند، به روش تصادفي افراد انتخاب شدند، به اين نتيجه رسيدندکه ميزان روان رنجوري و افسردگي در جوانان معتاد بيشتر از سالم بود و به علاوه خصوصيات خود بيمار پنداري و هيستري با اطمينان 99% در گروه معتادان تأييد شد، همچنين خستگي رواني معتادان هم بيشتر بود، ابزار تحقيق در اين پژوهش تست  MMPI  و پرشسنامه­ي محقق ساخته بود.

پژوهش ديگري به منظور بررسي و مقايسه­ي طيف اعتياد به سيگار در 6008 معتاد زن و مرد، توسط زاغي و همکارانش(1373) صورت گرفت، به اين نتيجه رسيدند که شايع­ترين گروه سني معتادان به مردها در فاصله­ي سني 31-35 و در زن­ها در 26-30 ساله بودند و حداقل سن شروع اعتياد در جنس مؤنث 10 سال و در مذکر 12 سال بود. حداکثر سن مؤنث 95 سال و مذکر 75 سال بود، در مجموع اعتياد به هروئين در زنان 3 برابر مردان محاسبه شد.

پژوهش ديگري توسط آزاد(1375) در زمينه­ي تشخيص مسموميت با ترياک و هروئين صورت گرفت که منجر به شناخت مطمئن­تري در شناسايي معتادين شد. در اين روش هم خطا کمتر است و هم ساده­تر است. که در آن مورفين و مشتقات آن را باT.L.C تشخيص مي­دهند و حدود 2 ساعت طول مي­کشد.

در پژوهش ديگري توسط تحصيلي و همکارانش(1372) در زمينه­ي شخصيت معتادان به سيگار در ايران صورت گرفت. اين تحقيق در مرکز بازپروري شورآباد تهران صورت گرفت و با استفاده از تست 16 عاملي کتل آزمون شدند. نتيجه چنين شد که الگوي شخصيتي ويژه­اي در معتادان نيستو به طور آشکار دچار عدم تعادل رواني نيستند. و در معتادان مورد بررسي خستگي عصبي، نا آرامي و کمبود، اغماض در برابر ناکامي، علاقه به هنر و رغبت­هاي زيبا شناختي قابل توجه است معتادان داراي تخيل حساس بوده و در عامل Iانحراف قابل توجهي با هنجارها ايراني و خارجي داشتند که نشان دهنده­ي زمختي و رشد نايافتگي شخصيت است.

بررسي­هاي آماري حاکي از آن است که خسارت­هاي اقتصادي ناشي از سوء مصرف سيگار در ايران حداقل 1500ميليارد تومان در سال است. غيبت در کار ، ناپايداري اشتغال و مشکلات خانوادگي از مواردي است که مي­توان به عوارض اجتماعي اعتياد مرتبط دانست. در تحقيق صورت گرفته از سوي سازمان زندان­هاي کشور با عنوان رابطه ­سيگار با ساير جرايم نتايج بدست آمده ارتباط معني داري بين اعتياد و قتل­هاي غير عمد، جرايم مالي و قاچاق سيگار مشاهده شده است(شوراي آموزش زندان­هاي کشور).

افراد سوء مصرف کننده­ي مواد براي مقابله با هيجانات منفي، مشکلات جاري و مقابله با موقعيت­هاي خطرزا نسبت به مصرف مواد، مهارت­هاي مناسب و مؤثري ندارند(سموعي و همکاران، 1379).

 

 

پژوهشهای انجام شده در خارج:

تحقيقي كه درآمريكا در سال(1998 ) درموردارتباط استعمال دخانيات بانقش ذهني افراد سيگاري صورت گرفته نشان داده كه مصرف سيگار در مردان و زنان باعث كاهش درك ذهني مي­شود(ادل استين –سيلور 1998 ).

اگرچه زنان کمتر از مردان سیگار می­کشند اما براساس گزارش مرکز تحقیقات ملی ایتالیا، ترک سیگار در آن­ها مشکل تر بوده و احتمال روی آوردن مجدد به سیگار درآن­ها بیشتر است.

این دانشمندان با 4سال تحقیق روی 450 زن و مرد 25 تا 65 ساله دریافتند، اگرچه 67 درصد مردان و 52 درصداز زنان سیگار می­کشند، اما میزان ترک سیگار در زنان کمتر است و زنان بعداز ترکسیگار بسیار اذیت می­شوند و تمایل بیشتری دارند تا مجددا به سیگارروی آورند.

دکتر ولپ سرپرست این تحقیق می­گوید: 30 درصد از مردان سیگار کشیدن را ترک می­کنند در حالیکه 17 درصد از زنان سیگاری آن را ترک می­کنند. زنان معمولا بعد از غذابا دوستانشان سیگار می­کشند و هنگامی که سیگار را شروع می­کنند بسیار لذت می­برند.در این صورت ترک آن برایشان مشکل است.

تنها 10 درصد از مردانی که سیگار کشیدن راترک می­کنند، به سیگار کشیدن مجدد تمایل دارند درحالی که تمایل به سیگار کشیدن مجدددر زنان بعد از ترک آن، 30 درصد است.

دشواري ترك سيگار پس از فارغ التحصيلي

تحقيق جدیدی  نشان داد 90درصد دانشجويان دانشگاه­هاي امريكا كه در ايام تحصيل سيگار مصرف مي­كردند، پس ازفارغ التحصيلي نتوانسته­اند آن را ترك كنند.

به نوشته پايگاه اينترنتي البوابه،اغلب فارغ التحصيلان برخلاف آنچه اغلب دانشجويان مي­گويند، معتقدند ترك سيگار پس ازفارغ التحصيلي از دانشگاه بسيار سخت است.

دانشجويان در دوره تحصيل برخي عاداتناپسند مثل استعمال دخانيات را براي رهايي از شرايط سخت آن دوران، از هم دوره هايخود كسب مي كنند.

براساس اين تحقيق، 14 درصد از دانشجوياني كه گهگاهي و تفننيسيگار مي­كشيدند، در حال حاضر روزانه سيگار مي­كشند. 11 درصد از شركت كنندگان دراين تحقيق نيز گفتند پس از رفتن به دانشگاه سيگاري شدند.و مردان در مقايسه بازنان، در دوره دانشجويي بیشترگرفتار اين عادت مي­شوند.

پژوهشی توسط ملانی مکاین در سال 1996 در مورد رویکرد روان درمانی در مورد اعتیاد صورت گرفت. در مورد اثرات روان درمانی و درمان اعتیاد به نتایج مثبتی دست یافتند، در اين روش درماني به افراد توسط خودشان کمک مي­شود و اين به صورت يک برنامه­ي 12 مرحله­اي قابل اجراست. يافته­هاي اين پژوهش نشان مي­دهد که معتادان نسبت به شخصيت خودشيفته، اسکيزوئيد، و اعتيادهاي جنسي، مستعدتر و از سابقه­ي تربيتي بالاتري برخوردارند و اين در حالي است که هنوز هم علل اعتياد در زندگي آن­ها جستجو مي­شود و اغلب هم در فرايند درمان اشکالات پنهاني وجود دارد.

پژوهش ديگري در سال 1993 توسط اريک اسکليمدت در مورد روش درماني بازگشت معقولانه بر روي معتادان صورت گرفته. اساس اين روش بر درمان عقلاني- عاطفي اليس مي­باشد، در اين روش به بيمار کمک مي­شود تا خودش به صورت فعالانه اعتياد را ترک کند وي به اين نتيجه مي­رسد که اين روش درماني، مدت زمان بيشتري طول مي­کشد ولي در عوض به علت نقش فعال خود شخص پايدارتر خواهد بود. نتايج تحقيقات وي بر اساس مقايسه­ي يک گروه که بر اين اساس درمان شده بودند انجام گرفت (اعلمي، تاتاري،1380).

نوليس[8] اين سئوال را مطرح کرد که چرا دانش­آموزان و دانشجويان به سوي سيگار کشيده مي­شوند و دريافت که يکي از دلايل اين مسئله، اشتياق براي يافتن معني در زندگي است.  تحقيق در مورد 405 دانشجو در منطقه­ي سن­ديه­گو که توسط جود[9] و همکارانش براي کميسيون ملي سوءاستفاده از ماري­جوانا و سيگار انجام شده نشان داد که استفاده کنندگان از ماري­جوانا و سيگار بيش از ديگران از فقدان معني در زندگي رنج مي­برند.

در تحقيقات ديگري که توسط ميرين[10] و دستيارانش صورت گرفت، نشان داد که مصرف زياد سيگار با دستيابي به يک تجربه با معني و از بين رفتن فعاليت­هاي هدفگرا رابطه­ي مستقيم دارد.

بتي­لئو­پد­لفورد[11] مقاله­اي را به تأثير سوابق قومي، جسمي و تصوير از پدر در ارتباط با استفاده از سيگار هدف در زندگي اختصاص داده است اطلاعاتي که وي از مطالعه­ي 416 دانشجو جمع آوري کرده است بين شيوع استفاده از سيگار در ميان دانشجوياني که تصويري ضعيف از پدر دارند و آن­هايي که تصوير قوي از پدر دارند تفاوت معني داري را مشخص نمي­کنند، اما بدون هيچ ترديدي رابطه­ي مهم و معني­داري بين استفاده از سيگار و هدف در زندگي مشاهده مي­شود. شاخص استفاده از سيگار دانشجوياني که هدف­هاي متعالي در زندگي نداشتند (90/8) بطور قابل توجهي با شاخص کساني که هدف­هاي متعالي داشتند، تفاوت داشت(مشفقي، گلوي ،‌ 1385).

مونيک پليته که به تحقيقات وسيعي در خصوص شخصيت معتاد پرداخته است عنوان مي­کند رفتار معتادانه معمولاً ارتباط مستقيمي با حالت افسردگي و اندوه فرد دارد. از آنجا که شخصيت معتاد ظاهراً از توانايي تحليل ناچيزي برخوردار است تأثير اين افسردگي و کسالت بر او بيشتر مي­شود. اغلب اوقات فرد معتاد براي تقويت و تشديد قوه­ي تخيل و احساس حالات تازه به مخدري پناه مي­برد که فکر مي­کند مؤثرتر است. اما نتيجه­اي که مي­گيرد خلاف آن چيزي است که اميد داشته است. يعني به نوعي حالت انفعالي تدريجي همنوايي دروغي و ناشي از بي­تفاوتي با جامعه و سرانجام به افسردگي شديد دچار مي­شود.  معتادان داراي خصوصيات شخصيتي هستند که با در نظر گرفتن اين خصوصيات به دو دسته تقسيم مي­شوند. معتادان پسيکوتيک و نوروتيک.

گروه اول اکثر معتادات را تشکيل مي­دهند و در نزد آنان مي­توان برخي خصوصيات نامتعادل رواني مثل بي­ثباتي خاق و خوي، تغيير، برانگيختگي و خودآزار پسندي را مشاهده کرد و در گروه دوم اعتياد جنبه­ي اجبار دارد و بروز اضطراب فوراً سبب برانگيخته شدن و فرار شخص بسوي ماده­ي مخدر نمي­شود بلکه فرد تا حدودي اين اضطراب را تحمل کرده و با تمايل با رفتار اعتياد خود مبارزه مي­کند(سجاديه،1365).

ژيلبرت و له باردي در سال 1967 تحقيقي درباره­ي شخصيت معتادان انجام داده­اند که عبارت بود از مقايسه­ي 45 نفر معتاد و غير معتاد. آن­ها دريافتند که خصوصيات برجسته­ي معتادان عبارت است از خصيصه­هاي سايکوپاتيک، افسردگي، تنش، ناامني،احساس بي کفايتي و اشکال در برقراري و تشکيل روابط گرم و طولاني(آقا بخشي، 1378).

براساس تحقيقات انجام شده توسط (واندرز) عدم رشد عاطفي، پايين بودن آستانه­ي تحمل در برابر مشکلات، آسيب شديد در قئرت منطق، قضاوت، ارزيابي واقعيت­ها و نتيجتاً عدم توانايي در انتخاب شيوه­هاي عقلي و عملي به منظور رفع مشکلات از جمله عواملي هستند که درايجاد زمينه­هاي ابتلا به اعتياد مؤثرند.

با توجه به آثار زيانبار فردي و اجتماعي سوء مصرف مواد، پژوهشگران آن­را به عنوان نوعي اختلال در نظرگرفته­اند.(گيلدرو همکاران،1376).

پژوهش­هاي مختلف نشان داده است که افراد معتاد از استعمال مواد افيوني به عنوان يک روش مقابله در مقابل چالش­هاي روزمره­ي زندگي و فشارهاي ناشي از آن استفاده مي­کنند(کوپر و راسل 1988).

اسکافر و براون[12] (1991) با بررسي که بر روي افراد مصرف کننده­ي مواد انجام دادند به اين نتيجه رسيدند که انتظارات افراد از پيامدهاي مواد نقش بسزايي در تداوم سوء مصرف آن­ها دارد. انتظاراتي از قبيل رها کردن از افکار و رفتارهاي رنج­آور، آرامش، کاهش تنش، تسهيل روابط اجتماعي- جنسي، ارتقاء‌کيفيت ادراکي-  شناختي تداوم زمان لذت و خوش بودن در بين افراد مشاهده شده است. طبق تحقيقات موجود کمبود مهارت­هاي مقابله­اي انطباقي و انتظارات مثبت درباره­ي مواد، بطور مستقل و اشتراکي مصرف مواد را به عنوان يک شيوه­ي مقابله تشويق مي­کنند(کوپر، راسل و جرج ، 1988).

مطالعات تجربي متعدد مدارک فزاينده­اي ارائه مي­کنند، دال بر اين که افراد، آگاهند يا ناآگاهند براي مقابله با حالات دروني منفي به مصرف مواد مي­پردازند.(مورگن استرن و همکاران، 1997).

مصرف مواد يک مکانيسم مقابله­اي کلي است که در موقعيت­هايي که روش مقابله­اي مناسبي وجود ندارد يا مورد استفاده قرار نمي­گيرد بکار گرفته مي­شود(ولمن،1991).

بر اساس تحقيقات موجود مي­توان نتيجه گرفت که افراد معتاد نسبت به افراد عادي، هيجانات منفي، بي­حوصلگي، خستگي، تنهايي، شرم، اضطراب، نگراني، جر و بحث، فشار رواني، فشار شغلي، مشکلات خانوادگي و عزت نفس پايين بيشتري را گزارش مي­کنند(ال گيو بالي و همکاران، 1992).

هدفهای پژوهش:

اغلب جوانان با گذر از دوران بلوغ و نوجوانی دچار تغييرات جسمی - روانیگوناگونی می­شوند كه تاثيرات زيادی بر رفتارها و عكس العمل های هيجانی آنها نسبت بهاطرافيان می گذارد. احساس نارضايتی، عصبانيت، بی حوصلگی، مخالفت، مبارزه جويی، عدمهمكاری، بی اعتنايی و عيب جويی از جمله بدخلقی­هايی است كه زندگی نوجوانان را دشوارتر از پيش می كند. در


مواردی اين ويژگی های رفتاری - اخلاقی ِ نوجوانان بهگونه ای است كه آنان را شديداً مستعد آلوده شدن به انواع كجروی ها و آسيب هایاجتماعی می كند. اين نوجوانان ارزش ها و معيارهای اخلاقی والدين شان را كمتر می­پذيرند و بيشتر درصدد يافتن استقلال و اثبات خويشتن اند.

اعتياد به سیگار و مواد يكي از معضلات بهداشتي، رواني و اجتماعي جهان امروز است. اعتياد به داروهاي مجاز و غيرمجاز در چند دهة گذشتة بسيار فراگير شده است و حاكي از بروز يك مشكل جدي درسلامت جسمي، رواني واجتماعي است.

مبارزه با اعتياد درجهان بر سه روش كلي مبارزه باعرضه، درمان معتادان وفعاليت‌هاي پيشگيري در جهت كاهش تقاضا استوار مي‌باشد. اگرچه مبارزه باعرضة‌ موادبسيار ضروري است و بدون آنها مشكل مواد بسيار بدتر از امروز مي‌بود، ليكن اين تلاش مشكل سوء مصرف واعتياد را از بين نبرده است.

در يك بازار بزرگ باتقاضاي زياد نمي‌توان حتي به ميزان كم مواد راكمياب نمود يا قيمت آن را اضافه كرد. درچنين بازاري توزيع كنندگان و دلالان به قدري افزايش مي‌يابند تا قيمت‌ها نسبتاً پائين باقي بمانند. در آمريكا از سال 1986 تا 1989 هزينه اي كه صرف اجراي قوانين شد دو برابر گرديده اما در همان زمان قيمت كوكائين دربازار از 100 دلار به ازاي هركدام به 75 دلار تقليل پيدا كرد. مطالعات مختلف نشان داده اند كه تا وقتي تقاضا براي مواد زياد است عرضه را نمي‌توان خيلي پائين آورد.

از طرف ديگر رويكرد درماني نيز با مشكلات بسياري مواجه است. بسياري از افرادي كه براي درمان مراجعه مي‌كنند دچار عوارض جسمي، رواني واجتماعي جدي شده اند كه برطرف كردن آن هزينه و وقت و انرژي زيادي صرف مي‌كنند و ميزان موفقيت نيز نامعلوم است. به دليل پيچيدگي مشكلات اعتياد، ساختار درماني پيچيده اي مورد نياز است تا همة ابعاد زندگي و الگوي رفتار مختلف معتادان رادربرگيرد، ساختارهائي مانند درمانگاههاي ويژه معتادان، مراكز سم زدائي و بازپروري، كارگاه‌هاي حرفه اي و جوامع درماني.

رويكرد پيشگيري در جهان عمر كوتاه تري دارد واز سي سال پيش به تلاش و مبارزه عليه اعتياد اضافه شده است. بررسي‌ها نشان مي‌دهند كه رويكرد پيشگيري نيز مي‌بايست در كنار مبارزه با عرضه و رويكرد درماني مورد توجه قرار گيرد. از سال 1980 ميزان شيوع اعتياد دركشورهائي كه فعاليت‌هاي پيشگيري از اعتياد را از طريق كاهش تقاضا با جديت پيگيري مي‌نمايند،‌كاهش قابل


ملاحظه­اي يافته است. به عنوان مثال، تعداد مصرف كنندگان سيگار در امريكا در سال 1990، نسبت به سال 1985 به نصف تقليل يافته است، ‌كه اين تغيير مديون فعاليت‌هاي پيشگيري از اعتياد بوده است.

بر اساس تحقيقات صورت گرفته بين دانشجويان تهراني و شهرستاني دانشگاه‌‏هاي تهران، 16درصد دانشجويان سيگاري هستند. بر پايه آمار بدست آمده 25 درصد از جمعيت پسران و15درصد از جمعيت دختران سيگار مصرف مي‌‏كنند. که تعداد دانشجويان سيگاري رشته‌‏هاي پزشكي و غير پزشكي تفاوتي ندارد و درتمام رشته‌‏هاي علوم، مهندسي‌‏ها و حقوق تفاوت معني‌‏داري بين سيگاريان وجود نداشت.نكته ديگر اينكه تفاوتي بين دانشجويان ساكن تهران و شهرستاني‌‏ها،نيز براي استعمال دخانيات ديده نشده و تقريبا عدد دانشجويان سيگاری تهراني وشهرستاني يكسان بود. شايع‌‏ترين علل سيگار كشيدن دانشجويان،تفنن و سرگرمي، همنشيني با دوستان سيگاري و والدين سيگاري عنوان شده است. استعمال دخانيات بين دانشجويان دختر از سالاول به سال آخر 3 برابر افزايش مي‌‏يابد.

جامعه­ی آماری و حجم نمونه:

جامعه­ی آماری پژوهش حاضر، کلیه­ی دانشجویان خوابگاه­های دانشگاه فردوسی(محوطه­ی پردیس) در سال 1385 می­باشد، که نمونه­ای به حجم 60 نفر به صورت تصادفی از دو گروه مورد پژوهش انتخاب شدند که پژوهش بر روی آن­ها اجرا گردید.

هر گروه دارای 30 نفر می­باشد که یک گروه دانشجویان سیگاری و یک گروه دانشجویان غیر سیگاری می­باشد.

برای آنکه بتوان خصوصیات یک گروه مبین نمونه را به گروه بزرگتر جامعه تعمیم داد، باید به روش تصادفی تعدادی از افراد جامعه را انتخاب نمود و آن­ها را مورد آزمایش قرار داد. زیرا زمانی می­توان از روی خصوصیات بدست آمده از نمونه، صفات جامعه­ی بزرگتر را استنباط نمود که گروه نمونه با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی انتخاب شوند. لذا نمونه­ی این پژوهش به روش تصادفی انتخاب شده تا تمامی افراد جامعه از شانس مساوی جهت انتخاب شدن برخوردار باشند.

روش تحقيق: تحقيق زمينه­يابي يا به عبارتي پيمايشي(علي/مقايسه­اي) مي­باشد.

روش جمع­آوری اطلاعات:

شیوه­ی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به 3 طریق انجام شده است.

1.                 ONLINE:  در این روش پژوهشگران با مراجعه به شبکه­ی جهانی وب و جستجو در باره­ی موضوع مورد پژوهش به مطالعه و بررسی پژوهشهای انجام گرفته و ارائه شده در شبکه­ی جهانی وب و نیز مقالات و ... مرتبط با موضوع مورد پژوهش پرداخته­اند.

2.                 روش کتابخانه­ای: که در این روش پژوهشگران با مراجعه به کتابخانه­های مختلف و از طریق بررسی کتب و پایان­نامه­ها و مجلات گوناگون اطلاعاتی در خصوص پژوهش خود بدست آوردند.


3.                 روش میدانی: که در این روش از طریق اجرای پرسشنامه بر روی افراد دو گروه نمونه در خوابگاه­های دانشگاه فردوسی(محوطه­ی پردیس)، قسمت عمده­ی اطلاعات در زمینه­ی موضوع مورد پژوهش بدست آمد.

ابزار تحقیق:

پرسشنامه­ی علل سیگار کشیدن و همچنين پرسشنامه­ي بهداشت رواني Dass  مي­باشد

 

 

 

 

تجزیه و تحلیل داده­ها:

در این پژوهش پس از جمع­آوری داده­ها از طریق پرسشنامه، برای رد یا تأیید فرض­های آماری با استفاده از آزمون T استودنت داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

1.                 شبکه­ی جهانی وب

2.                 برات‌وند، محمود،(1378). كودكان خياباني، مطرودين اجتماع، شوراي تحقيقات زندان‌هاي خوزستان

3.                 تقوي، نعمت ا. . .،( 1377).  بررسي عوامل جامعه شناختي اعتياد، سمينار اعتياد در تبريز

4.                 زرگر، يداله،(1378). بررسي وضعيت معتادين خودمعرف اهواز، ستاد مبارزه با سيگار رياست جمهوري

5.                 زرگر، يداله،(1378). طرح همياران جوان، ستاد مبارزه با سيگار

6.                 سراج، ناصر،(1375). بررسي الگوي رفتاري معتادين، پايان نامة دكتري

7.                 عدالتي، غلامحسين،(1377). نقش همسالان در گرايش به اعتياد، سمينار اعتياد جوانان – تبريز

8.                 فرجاد، محمدحسين و همكاران،(1374). اعتياد، راهنماي كاربردي، انتشارات  بدر

9.                 فرخاك، داريوش،(1378). خلاصة طرح ارزيابي ميزان سوءمصرف مواد  UNDCP وبهزيستي، ناگفته‌‌ها، شمارة 1، آبانماه   

10.             قنبر ، افسانه،(1374). رشد نامتناسب جمعيت، فصلنامة پژوهش ، شمارة 13                   

11.             كرباسي ، منيژه، (1377). خانواده و اعتياد، سمينار اعتياد جوانان - تبريز                        

12.             لياقت ، غلامعلي، (1374). سيگار و خانواده، بهداشت جهاني شمارة 3                   

13.             مجموعه مقالات علمي و كاربردي، (1378). ادارة كل زندان‌هاي خوزستان               


14.             مهريار ، امير هوشنگ و جزايري ، مجتبي، (1377). اعتياد ، پيشگيري و درمان، روان پويا               

15.             سيف، علي‌اكبر، (1381). نظريه‌هاي ياد گيري، انتشارات ارس باران                  

16.             فرجاد، محمدحسين، فرجاد، هُما، وجدي، زهره،(74).  شناخت علل وعوارض ودرمان اعتياد، انتشارات : وجد.

17.             جزوه راهنماي پيشگيري و درمان اعتياد،گروه مؤلفين ،1376،سازمان بهزيستي كشور معاونت امور فرهنگي وپيشگيري.

18.             مورسل، البرت، ميرز،(؟).  حافظه، ترجمه هوشيار رزم ازما

19.             مجله اطلاعات علمي شماره 47

20.             لوريا، السكاندر رومايويچ، (1372). ذهن يك يادسپار–  ترجمه دكتر حبيب الله قاسم زاده

21.             آقازاده، حسين،(1378). (بررسي حافظه كوتاه مدت در افراد سيگاري و غير سيگاري)پايانامه كارشناسي

22.             عباسپور تميجاني، زهرا، (1 آبان 1385). سوء مصرف مواد توهمزا، روزنامه شرق

23.             اعلمي،مهدي. تاتاري، داوود. (1380)، بررسي منبع کنترل در افراد معتاد به سيگار و غير معتاد، پايان نامه کارشناسي،  دانشکده­ي علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي

24.             مشفقي، ليلا. گلوي، منصوره. (1385)، بررسي و مقايسه­ي اضطراب هستي (معناي زندگي) در مردان معتاد و غير معتاد، پايان نامه کارشناسي، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي

25.             ستوده، هدايت ا... . (1380)، آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافات، ناشر آواي نور ، تهران.

26.             معاني، ايرج. (1370)، اضطراب، ناشر چابخش، تهران.

27.             لوگال، آندره. (1371- 1372)، نگراني و اضطراب، ناشر آستان قدس رضوي مؤسسه­ي فرهنگي راه بين.

28.             کوپر، کري. (1370)، زندگاني با اضطراب، ناشر ياد آوران

29.             دادستان، پريرخ. (1376)، روانشناسي مرضي( از کودکي تا بزرگسالي)، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني (سمت).

30.             آقا بخشي، حبيب. (1378)، اعتياد و آسيب شناسي خانواده(رويکرد مددکاري)، ناشر دانشگاه علوم بهزيستي.

31.             سجاديه، محمد علي، و همکاران. (1365)، شناخت و پيشگيري و درمان اعتياد، ناشر تشر تايماز تهران.

32.             شوراي آموزش زندان­هاي کشور. (؟؟ 13)، مجموعه­ي مقالات و همايش جوان و اعتياد.

33.             گيلدر، ام.، گات، د.، مايو، آ.، و کوون، او. (1376). درسنامه­ي روانپزشکي آکسفورد (نصرت ا... پورافکاري، مترجم)، تبريز: معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشکي تبريز.

34.                    سموعي، راحله.،ابراهيمي، امرا... .، موسوي، غفور.، حسن زاده، اکبر.، و رفيعي، سعيد(1379). الگوي مقابله با استرس در معتادين خود معرف: مرکز اعتياد اصفهان. فصلنامه­ي انديشه و رفتار. 22،23،63،69.

35.                    کاپلان، اچ.، و گرب، ج. (1375). خلاصه­ي روانپزشکي: علوم رفتاري، و روانپزشکي باليني. (نصرت ا... پورافکاري، مترجم). تهران:شهراب

 

منابع انگليسي

1.                        Dejong W.Rosati,M.&Zweig K. (1998)  Emvironmental Management .http://www.edc.org /be

2.                        Aastin, B (1997). A College case study A. supplement, to understanding Evalauation: The way to   brttery prevention program.

3.                        http:/www.eds.org/hect/

4.                        Carothers, R.L   etal.  (1997).Be   Vocal, be visionary.   A publication of the    Higher   Education   Center,   VS.  Department   of   Education.

5.                        Rvain, B. E., Dejong w. (1998). Marking the link Facully and prevention. Apubliction.

6.                        Dejong w.   (1997). Setting and improving policies for reducing A publication.

7.                        Jahannessen, K., etal. (1999). A Campus case study in implementing social norms and A publication.

8.                        Finn, P. (1997). Preventing Alcohol Retalted problems on campus substance.free.  A publication

9.                        Dejong, W. &wechsheler, H. (1997). Methods for Assessing student use alcohol and other deugs.  A publication

10.                    Ryon, B. (1998) .Alcohol and other drug prevention challenges at community college.   A  publication

11.                    Muraskin, L.D. (1993). Understanding valuation the way to better prenention program.  A publication.

12.                    Aronson, Eliot, (1991). Age of propaganda, Pergamon   

13.                    www.salamat.ir

14.                    http://www.salamatiran.com/salamatiran/index2.asp?t=1&d=7

15.                    http://asp.irteb.com/news/completenews.aspx?id=6163

16.                    http://www.jamejamonline.ir/shownews2.asp?n=117812&t=hlt

17.                    http://www.iranhealers.com/modules.php?name=News&file=article&sid=968&mode=&order=0&thold=0

18.                    http://asp.irteb.com/news/completenews.aspx?id=6134

19.                    Cooper, L.M R., Russell, M., George, H.W. (1988). Coping expentancies and alcohol abuse: A Test of social learning formulation. Journal of abnormal psychology, 97,218-230.

20.                    Morgenstern, J., Labovie, E., Mccrady, S.B., Kahler, W.C., and freg, M.R. (1997). Affiliation with alcoholics anonymous after treatment: A study of its therapeutic effects and mechanism of action. Journal of consulting and clinical psychology, 65,768-777.

21.                    Velman, R. (1991). Alcohol and drug problems. In W-Dryden and R.Rentoul. (Eds).Adult clinical problems: A cognitive- behavioural approach (138-170). London: Routledge.

22.                    El-Guebaly, N., Staley, D., and Koensgen, S. (`1992). Adult children of alcohols in treatment programs for anxiety doserders and substance abuse. Canadian Journal of psychology, 37,544-548.

23.                    Bandura, A. (1997). Self- efficacy: the exercise of self-control. NewYork: W.H.Freeman and Company.

24.                    Dwison, C.G., and Neale, M.J. (2001). Abnormal psychology. NewYork; Jhon Wiley & sons. Ind.



[1]Davison & Neal

[2] Mindbrain dopmine system

[3] Bandura

[4] Self-Control

[5] Self-Efficacy

[6]Cooper Carylynm

[7]Cuummings

[8]Nowlis

[9]Judd

[10]Mirin

[11] Betty Lou Pedelford

[12] Schafer & Brown

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 9:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(2)

تحقیق درباره كلاهبرداري به وسيله چك

بازديد: 137

 

 

كلاهبرداري به وسيله چك

مقدمه
يكي از شايع ترين اعمال حقوقي بين مردم استفاده از چك به عنوان وسيله پرداخت است. در عمل پس از مواجه دشن با مشكل عدم پرداخت وجه آن دارنده چك بلا محل مبادرت به طرح شكايت عليه صادر كننده مي كند البته در اكثر قريب به اتفاق موارد دادسرا به استناد وجود قابل استماع دانسته و با استناد به اين قانون به عنوان قانون خاص به ادعاي وي در زمينه اينكه چك به دنبال يك سلسله اعمال متقلبانه صادر گرديده كه منجر به ا ز دست دادن مال وي شده است وقعي نمي گذراد. اما از مداقه در قوانين جاري مي توان به اين نتيجه رسيد كه برخلاف رويه معمول نبايد در تمام موارد عمل صادر كننده چك بلامحل را تنها با قانون صدور چك منطبق دانست بلكه تحت شرايطي خاص و اوضاع و احوالي كه چك تحت آن شرايط صادر شده است دادسرا مي تواند به ادعاي شاكي مبني بر «كلاهبرداري» توجه نموده و از اين جهت به شكايت وي رسيدگي كند . اين معضلي است كه در مقاله حاضر سعي شده است به آن پرداخته شود.

الف-طرح مسأله

مسلم است بين جرم «صدور چك بلا محل» با جرم« كلاهبرداري» تفاوتهاي اصولي و فاحشي وجود دارد كه در اينجا به مهمترين آنها اشاره ميگردد.

1- شرايط تحقق جرم كلاهبرداري در مقايسه با جرم صدور چك بلا محل از يك طرف مطابق( قانون اصلاح موادي از قانون صدور چك مصوب تير ماه 1355 )، چنانچه صادركننده چك آن را به نحوي صادر كند كه از طرف بانك قابل پرداخت نباشد، عمل وي مستوجب مجازات است. زيرا زماني كه صادر كننده مبادرت به صدور چك مي نمايد، بايد معادل مبلغ آن در بانك محال عليه، محل به صورت نقد يا اعتبار قابل استفاده داشته باشد و نبايد تمام يا قسمتي از وجهي را كه به اعتبار آن چك صادر كرده ، به صورتي از بانك خارج نمايد ، يا دستور عدم پرداخت وجه چك را بدهد و نيز ، نبايد چك را به صورتي تنظيم نمايد كه بانك به عللي از قبيل عدم مطابقت امضاء يا قلم خوردگي در متن چك يا اختلاف درمندرجات چك وامثال آن از پرداخت وجه چك خودداري كند . از طرف ديگر برابر (( قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري ))، هر كس از راه حيله و تقلب مردم را بوجود شركتها يا تجارتخانه ها يا كارخانه ها يا مؤسسات موهوم ، يا به داشتن اموال و اختيارات واهي فريب دهد ، يا به امور غير واقع اميد وار كند ، يا از حوادث و پيش آمدهاي غير واقع بترساند و يا اسم و يا عنوان مجعول اختيار كند و به يكي از وسايل مذكور يا وسايل تقلبي ديگر وجوه و يا أموال يا اسناد يا حوالجات يا قبوض يا مفاصا حساب و أمثال آنها را تحصيل كرده و از اين راه مال ديگري را ببرد ، كلاهبردار محسوب و علاوه بر رد اصل مال به صاحبش ، به حبس از يك تا هفت سال و پرداخت جزاي نقدي معادل مالي كه اخذ كرده است ، محكوم مي شود .

هر چند مطابق قانون ، صدور چك بدون داشتن مبلغ مندرج در آن ، يا خارج كردن وجهي كه به اعتبار آن چك صادر شده است از بانك ، يا صدور دستور عدم پرداخت وجه آن به بانك ، يا تنظيم چك به صورتي كه از نظر بانك قابل پرداخت نباشد و خصوصا صدور چك با علم به بسته بودن حساب بانكي ، در بدو امر اين تصور را به ذهن متبادر مي سازد كه اين موارد، با مواردي كه در ماده1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري احصاء شده است تفاوتي نداشته و صدور چك بلامحل نيز داراي همان اوصاف جرم كلاهبرداري است كه بنا به عللي نسبت به آن قانون خاصي تدوين شده است ولي در عين حال بايد دانست كه با وجود تشابهات زيادي كه از اين جهات بين جرم صدور چك بلامحل با جرم كلاهبرداري كه نقشه هر دو بردن مال غير است وجود دارد، يك تفاوت عمده بين آن دو مشاهده ميشود وآن اينكه در جرم صدور چك بلامحل، صادر كننده بدون مانورهاي متقلبانه تنها إقدام به صدور چكي مي نمايد كه فاقد محل است؛اما در جرم كلاهبرداري أسباب و عوامل خارجي كه مبتني بر حيله و تقلب و اغواي ديگري ميگردد از أركان ضروري تحقق جرم مي باشد كه بدون انجام اين تمهيدات و مقدمات امكان وقوع اين جرم متصور نيست و در نتيجه ممكن است كه مالباخته در قبال از دست دادن مال خود در اثر مانور متقلبانه اي كه از ناحيه مرتكب صورت گرفته ، چك بلامحل دريافت كرده و يا اينكه اصولا چكي نگرفته باشد . حال در اين وضعيت آيا مي توانيم گفت كه به لحاظ وجود قانون صدور چك به عنوان قانون خاص در برابر قانون راجع به كلاهبرداري ، شاكي را بايد مجبور به تبعيت از قانون ناظر بر چك نمود ؟ در اين خصوص بايد گفت : هر چند كه قانون صدور چك بعنوان يك قانون خاص مطرح است ولي عقيده به اجراي مطلق آن لزوم انطباق عمل هر صادر كننده چك بلا محل با اين قانون ، توالي فاسدي به همراه دارد كه لازم است در آن تأمل وتعمق بيشتري صورت گيرد؛ از جمله اينكه به طور مثال، اگر شخصي با استفاده از تمام وسايل و إمكانات موجود و منعكس در ماده1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري ، مال فرد يا افرادي را ببرد و در إزاي آن(چك بلامحل) صادر كند و به آنها تحويل بدهد، بنا به تعبيري كه عمل صادر كننده بايد با قانون صدور چك منطبق باشد، در اين صورت مشمول قانون راجع به كلاهبرداري نخواهد شد؛ ولي اگر در قبال همين عمل(سفته اي) به مالباخته تسليم نمايد، عملش مشمول قانون راجع به كلاهبرداري خواهد بود. بديهي است كه چنين تعبير وتفسيري مغاير با مقصود و نظر قانونگذار است؛ چرا كه هرگاه شخصي خود را داراي اختيارات خاص و اعتبار قابل توجهي معرفي كند كه بدون توسل به عناوين مذكور، خروج مال از يد مالباخته ميسر نمي گرديده و در مقابل اخذ آن مبادرت به صدور چك بلامحل نمايد، عمل وي از مصاديق(كلاهبرداري) محسوب ميگردد. زيرا، آنچه كه مورد نظر قانونگذار است همانا تمهيد مقدمات مندرج در ماده1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري و رسيدن به نتيجه نهايي مورد نظر مجرم است؛ اعم از اينكه در مقابل مقدمه چيني هاي انجام شده كه منتهي به از دست دادن مالباخته شده مرتكب(چك) صادر كرده، يا(سفته) يا(نوشته عادي) داده ويا اينكه أصلا(سندي) به وي تسليم نكرده باشد. بدين ترتيب، ملاحظه ميگردد كه هرگاه شرايط لازم براي ارتكاب جرم كلاهبرداري محقق گردد، حتي اگر سندي هم نداشته باشد، مورد مي تواند از مصاديق كلاهبرداري محسوب گردد. حال چگونه مي توان در مورد مشابه كه شاكي، چك بلامحلي را نيز در اختيار دارد، از شكايت وي به عنوان كلاهبرداري ممانعت به عمل آورد و به استناد وجود قانون صدور چك او را صرفا به اين طريق رهنمون شد؟

2-وضعيت چكهاي بلا محل حقوقي(فاقد جنبه جزايي)

در قانون صدور چك مصوب سال1355، مواردي پيش بيني شده بود كه اگر چك تحت آن شرايط صادر مي شد، قابليت تعقيب جزايي را از دست مي داد، بخصوص در مورد وعده دار بودن چك كه به عنوان حربه اي مؤثر توسط صادر كنندگان حرفه اي عليه دارندگان اينگونه چكها مورد سوء استفاده قرار مي گرفت. بديهي است در صورتي كه شاكي مجبور به تبعيت از قانون صدور چك با وجود استحقاق وي در تعقيب قضيه به عنوان كلاهبرداري مي گرديد، چنانچه چك از نوع تضميني، وعده دار، سفيد امضاء و غيره بود ويا به هر علتي فاقد جنبه كيفري محسوب مي شد به لحاظ غير جزايي بودن چك مذكور، شاكي حربه تعقيب جزايي را به كلي از دست مي داد. حال آنكه اين مشكل در مورد امكان استناد به قانون تشديد كلاهبرداري و طرح دعوي بر اساس آن وجود ندا شت. اكنون نيز، اگر چه با اصلاح قانون صدور چك كه در سال 1372 صورت گرفت، ماده12 اين قانون حذف گرديده؛ اما در عين حال اگر وضع كساني كه قبل از تصويب قانون اصلاحي سال 1372 چكهاي بلا محل در دست دارند با قانون صدور چك مصوب 1355 تطبيق داده شود، اين مشكل همچنان در مورد آنها باقي خواهد ماند.
3- قابل گذشت بودن جرم صدور چك بلا محل

جرم صدور چك بلا محل از جرائم قابل گذشت است؛ در حالي كه جرم كلاهبرداري غير قابل گذشت مي باشد. به اين ترتيب ممكن است متهم تحت شرايطي خاص، شاكي را اغوا كرده و يا به نوعي او را تحت فشار قرار دهد و خلاصه به هر وسيله اي كه شده موفق به اخذ رضايت شاكي براي استخلاص خود گردد كه در اين صورت بر خلاف قانونگذار در مورد لزوم مجازات اشخاص كلاهبردار به عنوان جرم عمومي، علي رغم ارتكاب جرم كلاهبرداري با قرار دادن خود در زير چتر قانون مربوط به صدور چك، عملا از مجازات مصون خواهد ماند.

4- تفاوت مجازات چك بلا محل با كلاهبرداري

ميزان مجازات در جرم چك بلا محل به مراتب كمتر از مجازات معينه در جرم كلاهبرداري است. به طوري كه مجازات صدور چك بلا محل از شش ماه تا دو سال حبس و پرداخت جريمه به ميزان يك چهارم وجه چك يا كسر موجودي مي باشد؛ در صورتي كه مجازات كلاهبرداري از يك تا هفت سال حبس و پرداخت جزاي نقدي معادل مالي كه اخذ شده، مي باشد . ذكر مثالي در اين خصوص موضوع را روشن تر مي گرداند: در فرضي كه شخصي به دنبال ارتكاب اعمال متقلبانه؛ يك ميليون ريال مال ديگري را برده و در إزاء آن چك بلا محلي به وي تسليم نموده باشد، در صورت تطبيق عمل وي با قانون صدور چك و به فرض محكوميت وي به جرم صدور چك بلا محل ، حداكثر به دو سال حبس و پرداخت دويست و پنجاه هزار ريال جريمه محكوم خواهد شد و در صورت تقديم دادخواست ضرر و زيان از جانب شاكي، صادر كننده به پرداخت مبلغ يك ميليون ريال در حق وي نيز محكوميت پيدا خواهد كرد. ولي در صورتي كه مساله قانون تشديد مجازات كلاهبرداري انطباق داده شود،متهم به حداكثر 7 سال حبس و پرداخت يك ميليون ريال به عنوان جزاي نقدي، و يك ميليون ريال به عنوان جبران ضرر و زيان مدعي خصوصي محكوم خواهد شد. البته تقاضاي اجراي ماده139 قانون تعزيرات (بازداشت تا يوم الادا) از دادگاه كيفري، هم در مورد چك بلا محل و هم در مورد جرم كلاهبرداري امكان پذير است. لذا، با مقايسه عواقبي كه مرتكبين اين دو جرم بايد متحمل گردند (بخصوص در مورد مبالغ هنگفت)، به خوبي آشكار مي گردد كه محروم نمودن شاكي از توسل به شكايت مبني بر كلاهبرداري در صورت استحقاق نام برده براي استفاده از آن تا چه اندازه به حقوق مسلم وي در راه رسيدن به مال از دست رفته اش، لطمه وارد خواهد آورد.

ب- اظهار نظر شوراي نگهبان در مورد چك بلا محل

در مقابل طرح اين سئوال كه از طرف دادسراي عمومي تهران با اين مضمون صورت گرفت: ((صدور چك بلا محل برابر مقررات قانون چك جرم و قابل تعقيب كيفري است و حتي به موجب قوانين سابق صادر كننده به عنوان كلاهبردار تحت تعقيب قرار مي گرفته است. اكنون با توجه به اينكه عده اي با توسل به اين وسيله ديگران را مغرور و از آنان كلاهبرداري مي نمايند و يا حداقل با عدم پرداخت دين خود در راس موعد، موجبات تضرر دائن را فراهم مي آورند و چنانچه مورد تعقيب جزايي قرار نگيرند امكان وصول طلب متعسر و در بعضي موارد محال مي نمايد بناء علي هذا تعقيب كيفري صادر كننده چك بلا محل از نقطه نظر شرعي مانعي دارد يا خير؟ و چنانچه پاسخ منفي است، در صورتي كه احراز گردد چك صادره بي تاريخ يا وعده دار ويا تضميني و مشروط بوده در اينگونه موارد نيز مي توان صادر كننده را تعقيب جزايي نمود يا خير؟ و نيز، در صورت شمول مرور زمان وضع به چه صورت خواهد بود؟))
شوراي نگهبان در تاريخ 9/12/1361 چنين إظهار نظر نموده است؛ ((…اصدار چك بلا محل كه عرفا كلاهبرداري و فريب طرف شمرده مي شود، به وسيله حاكم شرع قابل كيفر وتعزير است.))
نظر شوراي نگهبان به صورت مذكور، به دليل اينكه اصدار چك بلا محل را در تمام موارد و به طور مطلق كلاهبرداري تلقي كرده و محلي براي اجراي قانون صدور چك باقي نگذاشته بود، اشكال موجود را مرتفع نكرد و در عمل تمايل دادسرا به اجراي قانون صدور چك بلا محل بيشنر شد . قبول اين رويه به نحو علي الإطلاق نيز، بنا به دلايلي كه ذكر شد ، خالي از اشكال نيست.

ج- وضع شركاء و معاونين جرم

چنانچه مساله صدور چك بلا محل از ديد قانون صدور چك مورد توجه قرار گيرد، در صورت فرار مجرم اصلي، شركاء و معاونين وي نيز مصون از تعقيب خواهند بود. زيرا در جرم صدور چك بلا محل ، وجود شريك يا معاون متصور نيست، در حالي كه عموما ودر اغلب موارد، كلاهبرداري با مساعدت مؤثر افراد ديگري كه به نحوي با مرتكب همكاري داشته اند، صورت مي گيرد. به طوري كه، بدون ياري آنها قادر به اجراي نقشه مجرمانه خود نمي باشد. ولي در خاتمه كار با صدور چك بلا محل، تنها يك نفر در جلوي صحنه باقي مانده و بقيه مصون از تعرض مي مانند. در نتيجه، خود وي نيز يا متواري شده ويا تنها به تحمل مجازات صدور چك بلا محل تن در مي- دهد. اين حقيقت تأسف انگيز، تنها از اين طرز تفكر ناشي مي شود كه تا قانون صدور چك وجود دارد، فقط بايد اين قانون را در مورد صادر كننده چك بلا محل به إجراء درآورد، و هر زمان كه قانون مذكور منسوخ گردد، قانون راجع به كلاهبرداري در خصوص اينگونه افراد امكان قدرت نمايي پيدا خواهد كرد و به تبع آن شركاء و معاونين مجرم تحت تعقيب قرار خواهند گرفت و حال آنكه اين طرز تلقي از قوانين ناظر بر مساله مورد بحث، با منطق حقوقي و مقصود قانونگذار و مصلحت جامعه انطباق ندارد و تنها نتيجه آن باز گذاشتن راه براي ورود افرادي است كه تك تك و به نوبت وارد صحنه شده و با دستياري يكديگر خود را داراي سابقه تجاري و محل كسب پر رونق معرفي كرده و با إلقاء اينكه محل تجاري و سرمايه موجود در آن متعلق به خود آنها مي- باشد؛ وجوه نقد و يا كالاي افراد را از دست آنها خارج كرده و به نوبت و چه بسا در محله هاي ديگر و يا حتي در شهرهاي ديگر به عمليات بردن مال افراد ادامه داده و در موقع حساب و كتاب و گرفتاري، مدعي شوند كه محلهاي تجاري كه آنها در آنجا به كسب و كار و دريافت وجوه و پرداخت چكهاي بلا محل اشتغال داشته اند، متعلق به ديگري است و سمت آنها در آن مكانها چيزي جز مدير داخلي، حسابدار و اين قبيل مشاغل نبوده است!

د- فعل واحد داراي عناوين متعدده جرم

مطابق ماده46 قانون مجازات اسلامي مصوب 1370 : ((در جرائم قابل تعزير، هرگاه فعل واحد داراي عناوين متعدده جرم باشد، مجازات جرمي داده مي شود كه مجازات آن اشد است.)) با توجه به ماده مذكور مي توان بر اين عقيده بود كه در مواردي كه چك بلا محل به دنبال يك سلسله اعمال متقلبانه و به منظور بردن مال غير صادر شده كه بالمآل عمل صادر كننده چك را از مصاديق قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري قرار مي دهد، عمل صادر كننده حكم فعل واحدي را دارد كه داراي عناوين متعدده جرم بوده و مطابق مدلول ماده فوق مي بايست مجازات كلاهبرداري كه مجازات بيشتري را پيش بيني نموده است براي آن در نظر گرفته شود.

نتيجه
از مطالب فوق نتايج زير حاصل مي گردد:

1- با در نظر گرفتن قانون صدور چك و قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري ، در واقع نه مي توان گفت كه صدور چك بلا محل مطلقا و هميشه كلاهبرداري است و نه بايد بر اين عقيده بود كه به لحاظ وجود قانون صدور چك (به عنوان قانون خاص) در تمام موارد موضوع با اين قانون قابل تطبيق است. بلكه در واقع، بسته به عوامل و شرايطي كه منتهى به صدور چك بلا محل گرديده است؛ چنانچه اعمال ارتكابي با تعريف و توصيفي كه قانون از كلاهبرداري نموده است انطباق داشته باشد، بايد موضوع را مشمول عنوان كلاهبرداري دانست و در غير اين صورت، مساله با قانون صدور چك منطبق خواهد بود.

2- در موردي كه پس از يك سلسله اعمال متقلبانه ، متهم مالي را از شاكي برده و در إزاي آن چك بلامحلي را به وي داده است بايد بر اين عقيده بود كه چك در جهت كلاهبرداري صادر شده در دست شاكي، در حكم مستند صحت ادعاي اوست كه در اين صورت نام برده را از ارائه هر گونه دليلي اثبات از دست دادن مالش بي نياز گرداند و از اين جهت تفاوتي بين او و كسي كه در شرايط مساوي سفته يا نوشته ديگري را در دست دارد ، وجود ندارد.

3- هر چند كه در قانون صدور چك سوء نيت متهم مفروض است و مجرد صدور چكي كه فاقد محل است . بدون نياز به اثبات قصد مجرمانه و به دليل ملاحظاتي كه قانون گذار مد نظر داشته - قابل تعقيب مي باشد ، ولي ضمنا بايد گفت كه اين قانون تنها در شرايطي قابل اعمال است كه ، شخص بدون توسط به حيله و تقلب مشمول عنوان ((كلاهبرداري )) مبادرت به صورت چك بلا محل مي نمايد . اما در صورتي كه عمل ارتكابي وي با توجه قصد مجرمانه و اقدامات انجام شده ، علاوه بر داشتن عنوان ((چك بلا محل )) داراي عنوان مجرمانه ((كلاهبرداري )) نيز باشد ، نظر به داشتن وصف ((فعل واحد داراي عناوين متعدد)) و تعيين مجازات شديد تر براي جرم اخير ، با صرف نظر كردن از قانون صدور چك ، قانون تشديد مجازات مرتكبين كلاهبرداري در مورد وي قابل اعمال خواهد بود .

4-در نهايت امر و بنا به حكم قانون ، چنانچه دارنده چك بلامحل با ذكر دلايل مدعي كلاهبردار صادر كننده چك گردد ، مرجع رسيدگي كننده ناگزير از استماع ورسيدگي به دلايل شاكي مي باشد و نبايد به استناد وجود قانون صدور چك – به عنوان قانون خاص – از تعقيب موضوع كلاهبرداري خودداري نمايد . بديهي است كه اگر شكايت شاكي به دليل فقد عناصر و ويژگيهاي لازم قابليت رسيدگي به عنوان كلاهبرداري را نداشت ، تعقيب موضوع از طريق قانون صدور چك ادامه پيدا خواهد كرد . النهايه در صورت پي گيري قضيه از طرف مشتكي عنه ، شاكي بايد در مقابل ادعاي كلاهبرداري نسبت به وي ، به اين دليل كه از عهده اثبات شكايت خود بر نيامده است ، پاسخگوي اتهام وارده به او و تحمل مسائلي كه قانونگذار تحت عنون افتراء براي حفظ حقوق افراد پيش بيني كرده است ، باشد . اين تنها تاواني است كه ممكن است شاكي در مقابل وارد كردن انهام به ديگري بپردازد ، آن هم با جمع بودن شرايطي كه ، از جهت قانوني بتوان وي را مفتري محسوب نمود.


منابع:

پاورقي :
1.مصوب يازده آبان 1372.

2- مصوب پانزده آذر 1367.

3- مادة 12 قانون صدور چك مصوب 1355.

4- براي مطالعة بيشتر در اين زمينه رجوع كنيد به : " نقدي بر قانون اصلاحي چك مصوب آبا 1372" به قلم همين نگارنده ، مجلة دانشكدة حقوق و علوم سياسي ، دانشگاه تهران ، شماره 33،1373،صص 43-60.
5- اين نكته لازم به ذكر است كه دادگاه مي‌تواند مجازات را از 6 ماه هم كمتر تعيين كند .
6- بايد اضافه كرد كه بسته به مورد ،‌پرداخت جريمه‌هاي مختصر ديگري نيز پيش بيني شده است كه حائز اهميت چنداني نيستند . ر.ك. ماده 12 قانون اصلاح موادي از قانون صدور چك .
7- نكتة قابل توجه اين است كه در تعيين مجازات كلاهبرداري ، دادگاه نمي‌تواند حبس را از يكسال كمتر تعيين كند .

8- ديوان عالي كشور در خصوص اجرا يا عدم اجراي مادة 139 قانون تعزيرات در مورد چك بلامحل ضمن اظهارنظر مبني بر اجراي مادة مذكور در مورد چك بلامحل چون به صورت مبهمي قضيه را پاسخ گفته است موجب حدوث اختلاف نظر بين محاكم جزايي ، در بر داشت از رأي مذكور شده است . (رأي وحدت روية شماره 577 مورخ 21/7/1371).

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 8:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره کاهش فقر در ایران

بازديد: 307

 

كاهش فقر در ايران: چالش‌ها و افق‌ها

سعيد قاسميان*

 

برقراري عدالت اجتماعي مستلزم تحقق امنيت اقتصادي، اجتماعي و سياسي، افزايش اميد به آينده در مردم و تأمين معاش و حفظ هويت آحاد جامعه است. به اين منظور مطالعة وضعيت فقر و تدوين برنامه‌هايي به منظور كنترل كاهش آن از اهميت بسيار برخوردار است.

در نظام‌هاي اقتصادي مختلف، الگوهايي براي مبارزه با فقر و كاهش آن پيش بيني شده است. الگوي سوسياليستي، الگوي توسعة انساني، الگوي كلاسيك و الگوي نئوكلاسيك، همه با سخن‌هاي متفاوتي به پديدة فقر و راه‌حل كنترل و كاهش آن پرداخته‌اند. در ايران تحت تأثير اين الگوها، برنامه‌هاي متفاوتي به منظور كاهش فقر و نابرابري مطرح شده و به اجرا گذارده شده است اما هيچ يك تاكنون موفقيت قابل‌توجهي نداشته‌اند. مقالة حاضر ضمن بررسي اين تجارب و نقاط قوت و ضعف آن‌ها ملاحظاتي را در طراحي و اجراي برنامه‌هاي كاهش فقر مطرح مي‌كند.

 

كليدواژه‌ها: الگوي توسعه، ايران، برنامه چهارم توسعه، توسعه هزاره، فقر

تاريخ دريافت مقاله: 13/2/84                                 

   تاريخ پذيرش مقاله: 21/6/84

مقدمه

حضرت علي(ع) به پسرش محمد حنفيّه سفارش كرد: اي فرزند، من از فقر بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر، كه همانا فقر، دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان مي‌كند و عامل دشمني است.                                       (نهج‌البلاغه، 1381: 705 ـ حكمت 319)

تأمين نيازهاي اصلي جمعيت كشور گامي مهم در جهت برقرار عدالت اجتماعي به شمار مي‌رود. اين نيازها به سه بخش عمده تقسيم مي‌گردند:

الف) برقراري امنيت از لحاظ داخلي و خارجي در ابعاد اقتصادي، اجتماعي و سياسي؛

ب) ايجاد آرامش خاطر در بين مردم و اميد به آينده در آن‌ها؛

ج) تأمين معاش مادي كافي و پرورش و حفظ هويت فرهنگي مناسب كلية آحاد جامعه.

به منظور دستيابي كشور به تأمين نيازهاي اصلي فوق انجام دو دسته از اقدامات ضروري مي‌نمايد:

الف) از وقوع صدمات و خسارات عمده با مديريت صحيح اقتصادي، اجتماعي و سياسي پيشگيري‌هاي لازم صورت گيرد؛

ب) اثرات ناشي از صدمات و خسارات احتمالي آتي كاهش داده شود.

ضروري است مبارزه با فقر و محروميت از سوي سياست‌گذاران و طراحان استراتژي‌هاي توسعة كشور به عنوان يكي از محورهاي اصلي و خاص برنامه‌ها مورد توجه قرار گيرد تا بدين ترتيب از رنج افراد محروم جامعه جلوگيري شود.

بررسي فقر از مسائل پيچيده و چند وجهي است و شناخت و درك اين پديده در مطالعات كلان و خرد از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد.

اين مقاله با وقوف به اين‌كه سياست‌ها و برنامه‌هاي كاهش فقر در ايران با چالش‌هاي جدي نظري و عملي مواجهند، سؤالات اساسي زير را مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهد:

ـ كاهش فقر با اتخاذ كدام الگوي توسعه با توجه به شرايط و مقتضيات كشور از كيفيت بالاتر وهزينة كمتر برخوردار است؟

ـ چشم‌انداز چالش‌هاي فقر در ايران از ديدگاه اهداف توسعه هزاره چگونه است؟

ـ برآورد حجم فقر و محروميت كشور براساس مطالعات مختلف چگونه است؟ نرخ فقر در استان‌هاي مختلف كشور چه تفاوت‌هايي دارد؟

ـ كاهش فقر در قوانين مختلف كشور به‌ويژه قانون برنامة چهارم توسعه چه جايگاهي دارد؟

ـ بررسي‌هاي انجام شده به منظور اتخاذ استراتژي‌هاي كاهش فقر با چه چالش‌هاي عمده‌اي روبرو بوده‌اند؟

ـ براي طراحي و اجراي برنامه‌هاي آينده چه پيشنهادهايي مي‌توان ارئه كرد؟

1) مباني نظري: كاهش فقر در الگوهاي توسعه

توسعه، تحول نهادها و متناسب‌سازي آن‌هاست. بنابراين توسعه كاري علمي ـ تخصصي است و برنامه‌ريزي توسعه كاري ويژه است. برخي معتقدند كه مشكل توسعة ايران، مشكل تفكر و انديشه است. در ارتباط با توسعه، مكاتب و الگوهاي مختلفي وجود دارد. يكي فرآيند توسعه را مبتني بر تأمين نيازهاي اساسي مردم مي‌داند (الگوهاي نيازهاي اساسي) و مطابق آن بر اين باور است كه براي توسعه، بايد فرد متوسط جامعه را محور قرار داد و منابع جامعه را به طرف تأمين نيازهاي او هدايت كرد، ديگري «جامعه» را هدف توسعه معرفي مي‌كند و آن ديگري «انسان» را.

درك صحيح انديشه‌هاي مربوط به هر يك از مكاتب و الگوها و شناخت رهيافت‌هاي توسعه براي ارائة طرح‌ها و ايده‌ها بسيار مهم است كه اغلب يا انجام نشده يا به صورت پراكنده و در مورد بخشي از الگوها صورت گرفته است. موسسات تحقيقاتي و دانشگاه‌ها مطالعات منسجم بر روي هر يك از مكاتب و كارهاي علمي گسترده و پرورش پژوهشگران را انجام نداده‌اند. شايد مشكل اساسي توسعه ايران را بتوان فقدان مكتب فكري توسعه‌اي بومي و نهادينه شدن آن دانست. فراهم آوردن مجال موقعيت با آرامش خاطر، مكتبي فكري به‌وجود مي‌آورد كه در چارچوب آن تحقيقات صورت بگيرد، فرضيه‌ها آزموده شوند، دانش‌پژوهاني پرورش يابند، انديشه‌هاي كلان به انديشه‌هاي خرد و سياست‌هاي اجرايي تبديل شوند و فقر نهايتاً كاهش يابد. (عظيمي، 121:1378).

1-1) الگوي كلاسيك

ـ توسعه را در قالب رشد اقتصادي معني مي‌كنند. بنابراين به دنبال محرك‌هاي رشد اقتصادي در الگو هستند.

ـ عامل اصلي در رشد اقتصادي را سرمايه‌گذاري مي‌دانند.

ـ براي سرمايه‌گذاري بسيج پس‌اندازها ضرورت دارد. پس‌انداز از طريق طبقات سرمايه‌داران (سود) تأمين مي‌شود. بنابراين بايد سياست‌هاي دولت به سمتي برود كه سود سرمايه‌دار به سمت كاهش نرود.

ـ معتقدند كه دولت كم‌ترين دخالت را بايد در اقتصاد داشته باشد براي آن‌كه سرمايه‌گذاران سرخورده نشوند و دست نامرئي كار خود را انجام مي‌دهد. دولت در مواردي دخالت مي‌كند كه بخش خصوصي با مكانيزم بازار انگيزه‌اي براي سرمايه‌گذاري در آن‌ها فراهم نمي‌كند، (آدام اسميت، ريكاردو، مالتوس، مارشال، هارود و دومار)

ـ بنابراين اين الگو فقر را يك پديدة عارضي و موقتي تلقي مي‌كند كه با نشت فوائد و منافع رشد به پايين از بين خواهد رفت.

2-1) الگوي مبتني برسوسياليسم (ماركسيستي ونئوماركسيستي)

ـ عمدتاً نقش بازار را منكر مي‌شود؛ بنابراين بر برنامه‌ريزي متمركز تكيه دارد و دستوري است.

ـ در استراتژي توسعه به توسعة صنايع سنگين تاكيد مي‌كنند و بيشترين منابع را به اين امر اختصاص مي‌دهند.

ـ بسيج منابع براي توسعه صنايع سنگين از طريق مازاد بخش كشاورزي تامين مي‌شود (ماكس، انگلس، لنين).

ـ نقش بازار را محدود مي‌دانند و فقط در بعضي زمينه‌ها اجازة فعاليت به بخش خصوصي مي‌دهند.

ـ در نظريه‌هاي وابستگي، توسعه‌نيافتگي كشورها ريشه در وابسته بودن آن‌ها به نظام امپرياليسم خارجي دارد. (پل بارون، سوئيزي، فرانك و سميرامين)

ـ در نظريه‌هاي ساختارگرايي درآمد سرانه پايين را تنها ويژگي توسعه نيافتگي نمي‌دانند بلكه عوامل ساختاري شامل توليد، نهادهاي اقتصادي و... را نيز موثر مي‌دانند. (فورتادو، هيرشمن، رائول پربيش)

ـ در اين نظريه بخش سنتي دركنار بخش مدرن است، بخش مدرن به سرماية خارجي نياز دارد.

ـ فقرزدايي نيازمند تغييرات ساختاري و به هم خوردن مناسبات قدرت به نفع فقرا و طبقات فرودست است.

3-1) الگوي سازمان‌هاي جهاني (بانك جهاني و سازمان ملل)

ـ سازمان ملل در دهة 1960 و 1970 دستيابي به توسعه را به ترتيب، رسيدن به معادل 5و6 درصد رشد اقتصادي مي‌دانست.

ـ عدم تحقق توسعه در كشورهاي در حال توسعه منجر به ارائة الگوي نيازهاي اساسي از سوي بانك جهاني در دهة بعد از 1970 گرديد.

ـ بر اساس الگوي نيازهاي اساسي تامين غذا، پوشاك، بهداشت و مسكن مطرح شد كه تمام كشورها حداقل‌هايي را فراهم مي‌كنند.

ـ كاهش فقر نيازمند عزم جهاني (محلي، ملي، بين‌المللي) است كه توسعه هزاره نمودي از اين تلاش مي‌باشد.

4-1) الگوي توسعة انساني

ـ محور اين الگو اين است كه توسعه در خدمت انسان است.

ـ توسعه را به عنوان بهبود كيفيت زندگي تمام مردم تعريف مي‌كنند.

ـ تامين معاش اقتصادي با دستيابي به رشد اقتصاي را مورد تاكيد قرار مي‌دهند.

ـ بر عزت و اتكاء به نفس در كل جامعه تأكيد مي‌شود (جامعه در مقابل كشورهاي ديگر احساس خوداتكائي كند) و آن‌چه موجب استثمار فرد از سوي ديگران و حقارت خود فرد مي‌شود از بين مي‌رود.

ـ دامنة آزادي انتخاب فرد افرايش مي‌يابد.

ـ كاهش فقر درآمدي و افزايش دسته‌جمعي و بهره‌مندي از خدمات اساسي از اولويت‌هاي برنامه‌هاي فقرزدايي محسوب مي‌شوند.

5-1) الگوي نئوكلاسيكي

ـ به جز سرماية فيزيكي، به عامل سرمايه انساني در رشد اقتصادي توجه دارند.

ـ سرماية انساني را در آموزش و سلامت انسان‌ها جستجو مي‌كنند.

ـ به عنصر تحقيق و توسعه در رشد و توسعة اقتصادي بها مي‌دهند و سعي مي‌كنند در الگوهاي رشد مدنظر قرار دهند.

ـ راه‌حل‌هاي نئوكلاسيك‌ها براي كشورهاي در حال توسعه آزادسازي و خصوصي‌سازي است.

ـ نقش دولت را بيشتر در تامين شرايط مناسب براي سرمايه‌گذاري از نظر حقوقي جستجو مي‌كنند.

ـ اين الگوها، برنامه‌هاي دولت محور را به تنهايي براي كاهش فقر ناكامي و ناكارآمد مي‌دانند و از اين‌رو به گسترش نقش بخش خصوصي و جامعة مدني در سياست‌هاي توسعه‌اي و اجتماعي و برنامه‌هاي كاهش فقر تاكيد مي‌كنند.

الگوهاي توسعه هرگز نمي‌توانند به عنوان سامانه‌هاي از پيش طراحي شده براي كشورها، آن‌ها را در مسير توسعه قرار دهند. به بيان ديگر هر كشوري بنا به شرايط داخلي خود و ملاحظات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي بايد الگوي بومي مناسبي را براي خود طراحي نمايد. با توجه به اين‌كه الگوهاي توسعه مسير تاريخي و تكاملي خود را بر پاية دانش و تجربة انسان در برخورداري از يك اقتصاد و جامعه سالم و پيشرفته طي كرده‌اند و با در نظر گرفتن اين واقعيت كه صاحب‌نظران توسعه اكنون در رهيافت‌هاي خودمحور توسعه را تعالي و بهره‌مندي هر چه بيشتر انسان از توسعه مي‌دانند به نظر مي‌رسد كه الگوي توسعة انساني پس از انطباق با شرايط و مقتضيات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايران در بين انديشمندان، صاحب‌منصبان سياسي و اجتماعي از مقبوليت بيشتري برخوردار باشد چرا كه باورها و ارزش‌هاي فرهنگي و ديني ايرانيان نيز با ساخت‌واره‌هاي اين الگو انطباق بيشتري دارد.

اكنون ايجاد زيرساخت‌هاي توسعه اجتماعي و انساني از اولويت‌هاي مهم دولت در دستيابي به اهداف خود مي‌باشد. حل مسائل و مشكلات بخش‌هاي اجتماعي و اصلاح اين بخش‌ها با استفاده از روش‌هاي علمي گام مهمي براي رسيدن به توسعة انساني پايدار محسوب مي‌شود كه زمينه مناسبي را براي كاهش فقر فراهم مي‌آورد. در دهة اخير كيفيت زندگي انسان‌ها در سراسر جهان مورد توجه محافل و نهادهاي بين‌المللي قرار گرفته و ميثاق‌هاي بين‌المللي زيادي در اين رابطه پديد آمده كه يكي از مهم‌ترين آن‌ها اجماع كشورهاي عضو سازمان ملل متحد در تحقق اهداف توسعة هزاره Millennum Development Goalsاست كه عنوان بحث بعدي مقاله اخير است.

2) كاهش فقر از ديدگاه اهداف توسعه هزاره (MDG: Millennum Development Goals)

توسعه هزاره از سوي رهبران 198 كشور در اجلاس سران سازمان ملل امضاء شد تا بدين وسيله تعهد و خواست ملت‌هايشان و نيز جامعه بين‌المللي را نسبت به دستيابي به اهداف توسعه هزاره تا سال 1394 (2015 ميلادي) قوياً مورد تاكيد قرار دهند. جمهوري اسلامي ايران «اعلامية هزاره» را امضاء كرده است. اهداف توسعه هزاره در مورد يك سلسله از اهداف زمان‌بندي شده و قابل اندازه‌گيري شامل مبارزه با فقر و گرسنگي، بيماري‌ها، بي‌سوادي، تخريب محيط‌زيست و نابرابري جنسيتي ونيز ايجاد يك مشاركت جهاني براي توسعه مي‌باشند. خلاصه‌اي از وضعيت اهداف توسعة هزاره شامل آرمان‌ها، اهداف و وضعيت نظارت و ارزيابي ايران در جداول شماره 1 و 2 آمده است. (سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور،1384)

 

جدول1: وضعيت اهداف توسعة هزاره در يك نگاه

آرمان‌ها/ اهداف

"آيا آرمان‌ها و اهداف تحقق خواهند يافت

وضعيت حمايت ملي

قوي

مناسب

ضعيف اما روبه بهبود

قوي

مناسب

ضعيف اما روبه بهبود

ريشه‌كني فقر و گرسنگي:

به نصف رسانيدن جمعيت زير خط فقر و دچار گرسنگي تا سال 1393

þ

 

 

 

þ

 

دستيابي همگاني به آموزش ابتدايي:

حصول اطمينان از دسترسي همة دختران و پسران به يك دورة كامل آموزش ابتدايي تا سال 1394

 

þ

 

 

þ

 

بهبود برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان:

از بين بردن نابرابري‌هاي جنسيتي در آموزش ابتدايي و متوسطه تا سال 1384 و در همة سطوح آموزش تا سال 1394

 

þ

 

 

 

þ

كاهش مرگ و مير كودكان:

كاهش 3/2 مرگ‌ومير كودكان زير پنج‌ساله بين سال‌هاي 1369تا 1394

þ

 

 

 

þ

 

بهبود مادران در چهارچوب بهداشت باروري:

كاهش 4/3 نرخ مرگ‌ومير مادران بين سال‌هاي 1369تا1394

þ

 

 

 

þ

 

مبارزه با اچ آي وي/ ايدز:

نصف كردن افراد آلوده به اين بيماري تا سال 1394 و معكوس كردن روند گسترش آن

 

 

þ

 

 

þ

دستيابي به محيط زيست پايدار:

يكپارچه كردن سياست‌هاي زيست محيطي در برنامه‌ها وسياست‌هاي توسعه كشور و معكوس كردن روند تخريب محيط زيست

 

þ

 

 

þ

 

مأخذ: سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور، 1384: 14

جدول 2: ظرفيت نظارت وارزيابي آرمان‌هاي اهداف توسعة هزاره

آرمان

ظرفيت موجود براي

جمع‌آوري داده‌ها

كيفيت جستجوي اطلاعات

قوي

مناسب

ضعيف

قوي

مناسب

ضعيف

ريشه‌كني فقر و گرسنگي

 

þ

 

 

þ

 

دستيابي‌همگاني به آموزش‌ابتدايي

 

þ

 

 

þ

 

بهبود برابري جنسيتي

 

þ

 

 

þ

 

كاهش‌مرگ‌ومير كودكان

 

þ

 

 

þ

 

بهبود سلامت مادران در چهارچوب بهداشت‌باروري

 

þ

 

 

þ

 

مبارزه با اچ‌آي.وي/ايدز وسايربيماري‌ها

 

þ

 

 

þ

 

دستيابي به محيط‌زيست پايدار

 

 

þ

 

 

þ

 

رديابي آماري

كابرد داده‌ها در سياست‌گذاري

نظارت وارزيابي

قوي

مناسب

ضعيف

قوي

مناسب

ضعيف

قوي

مناسب

ضعيف

 

þ

 

 

 

þ

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

þ

 

 

 

þ

 

 

þ

 

þ

 

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

 

 

 

þ

 

 

þ

 

 

þ

مأخذ: سازمان مديريت وبرنامه‌ريزي كشور،1384: 14

 

در اين گزارش درصد خانوارهاي زير خط فقر كه با درآمد كمتر از يك دلار بر حسب برابري قدرت خريد (PPP: Purchase Power Parity) در روز زندگي مي‌كنند از 24/2 درصد در سال 1374 به 62/0 درصد در سال 1381 كاهش زيادي يافته است*؛ اما هنگامي اين شاخص براساس درآمد دو دلار در روز برآورد مي‌شود، كه برآورد واقع‌بينانه‌تري براي تعيين حداقل درآمد مورد نياز براي رهايي از فقر شديد در كشورهاي با درآمد متوسط وجود داشته باشد. در سال 1381 بيش از 6 درصد از جمعيت كشور دچار فقر شديد بوده‌اند. همچنين براساس اطلاعات اين گزارش خط فقر غذايي به عنوان جانشيني براي خط فقر ملي، از75/12 درصد در سال 1374 به 99/8 درصد در سال 1381 كاهش يافته است.

گزارش تهيه شده براي هر يك از 8 آرمان اهداف توسعه هزاره در چهار بخش:

الف) دستاوردهاي حاصله؛ ب) سياست‌ها و برنامه‌هاي توانمندساز؛

ج) چالش‌هاي عمده و همكاري‌هاي توسعه؛ و د) فرآيند رديابي، نظارت وارزيابي؛ مورد بررسي قرار گرفته است.

3) برآورد حجم فقر و تفاوت آن در استان‌هاي كشور

اولين مطالعات جامع مسئلة فقر در كشور از سوي زنده‌ياد دكتر حسين عظيمي بر اساس آمارهاي مصرف خانوارهاي شهري و روستايي ايران، طي سال‌هاي 54-1353 در موسسة برنامه‌ريزي ايران انجام و نتايج اوليه آن در گزارش ويژه‌اي به زبان انگليسي منتشر شد.(Azimi, 1977) در اين مطالعه ضمن بررسي تفصيلي ابعاد مختلف فقر و ارتباط آن با مسائل توسعه اقتصادي و الگوي توزيع درآمد، مشخص گرديد كه حجم فقر در ايران آن زمان، همان‌گونه كه از تحليل نظري مباحث توسعه اقتصادي نيز بر مي‌آيد بسيار گسترده است. خلاصة نتايج اين گزارش در زمينة حجم فقر در كشور به شرح زير است.

 

جدول 3: حجم جمعيت آسيب‌پذير درسال 1351: كمبود تغذيه‌اي در سطوح مختلف

(به ميليون نفر)

مناطق

موارد بسيار شديد كمبود تغذيه

موارد شديد كمبود تغذيه

موارد متوسط كمبود تغذيه

كل موارد

شهري

215/0

016/4

177/4

408/8

روستايي

553/0

314/2

280/3

147/6

كل

768/0

330/6

457/7

55/14

 

جمعيت كل كشور در سال 1351 معادل 8/30 ميليون نفر (9/17 ميليون نفر شهري و 9/12 ميليون نفر روستايي) برآورد گرديده است، بر مبناي برآوردهاي فوق حدود 47 درصد از جمعيت شهري و 48 درصد از جمعيت روستايي كشور در آن زمان دچار فقر بوده‌اند.

بررسي ديگر انجام شده در زمينه برآورد حجم فقر و محروميت كشور در سال 1367 بر اساس شاخص‌هاي تغذيه‌اي مسكن بيان‌گر اين است كه به ترتيب 7/3 ميليون خانوار و يا 2/15 ميليون نفر و 4/16 ميليون نفر از جمعيت كشور دچار فقر و محروميت مي‌باشند.

حجم فقر ومحروميت جامعه در سال 1367 حدوداً از نظر كميت مطلق معادل موارد كمبود تغذيه در سال 1351 برآورد گرديده است. اگر اين دو مفهوم قابل مقايسه باشند، بايد با توجه به افزايش شديد جمعيت طي اين دوره تاكيد كرد كه حجم نسبي فقر و محروميت در سال 1367 نسبت به سال 1351 شديداً كاهش يافته است. به عبارت ديگر در سال 1351 حدود 5/47 درصد از كل جمعيت كشور دچار فقر و محروميت بوده و اين رقم درسال 1367 به حدود 28 درصد كاهش يافته است. در هر حال، مسئلة عمده اين است كه جامعة ما در سال 1367 در شرايط جنگ تحميلي، تورم و ركود اقتصادي با حدود 15 ميليون نفر فقير و محروم در سطوح پايين زندگي مواجه بوده است و از آن‌جا كه حتي يك فرد فقير معادل يك دنيا فقير و محروميت است، نمي‌توان براي لحظه‌اي آسوده از كنار اين مشكل گذشت. (عظيمي، 220:1371)

در مجموعه مطالعات انجام شده از سوي دكتر پژويان در طرح «سيستم حمايتي از قشرهاي آسيب‌پذير» با استفاده از آمار و اطلاعات بودجة خانوار خط فقر و درصد خانوارهاي زير خط فقر تعيين شده است. در جدول شماره 4 اين محاسبات طي دورة 73-1362 آمده است. (پژويان، 55:1375)

 

جدول 4: خط فقر و درصد زير خط فقر در فاصله سال‌هاي 1362-1373      

عنوان

1362

1363

1369

1371

1372

1373

خط فقر شهري

136302

146819

155051

280815

358759

481995

درصد زير خط فقر

2/30

35

4/36

8/14

2/11

7/13

سرانة سالانه (ريال)

روند فقر در اقتصاد ايران و ارتباط نزديك آن با روند رشد اقتصادي و توزيع درآمد در بررسي مشخصات خانوارهاي فقير امكان اين رابطه را در قالب سهم بالاي خانوارهاي با سرپرست شاغل و قادر به فعاليت اقتصادي در ميان خانوارهاي فقير تاييد مي‌كند.

مطالعة ديگري در بررسي كمي رابطة بين فقر، توزيع درآمد و رشد اقتصادي به محاسبة كشش فقر نسبت به رشد و كشش فقر نسبت به توزيع درآمد مي‌پردازد و نشان مي‌دهد كه رشد اقتصادي در قالب مناسبات فعلي اقتصاد ايران توانايي كاهش فقر را دارد. بررسي درصد جمعيت زير خط فقر شهري و روستايي در جدول شماره 5 طي دورة 76-1369 آمده است. (سوري، 355:1377)

 

جدول 5: جمعيت شهري و روستايي زير خط فقر در دوره 76-1369

عنوان

1369

1370

1371

1372

1373

1374

1375

1376

1377

درصد جمعيت شهري زير خط فقر

5/14

7/15

2/15

4/14

14

8/14

3/15

2/14

5/14

درصدجمعيت روستايي زير خط فقر

5/18

3/18

18

4/16

6/15

9/16

2/16

9/15

6/16

اندازه‌گيري فقر در روستا نشان‌‌دهنده آن است كه روندي كاهنده تا سال 1373 و روند فزاينده در سال 74 و مجددا روندي كاهنده تا سال 1377 را شاهد بوده‌ايم.

شاخص نسبت خانوارهاي فقير شهري در سال 1373 به حداقل مي‌رسد و سپس در سال‌هاي 1374 تا 1377 افزايش مي‌يابد.

بررسي ديگر انجام شده مبين اين نكته است كه نسبت جمعيت زير خط فقر در مناطق شهري در سال 1374 در سناريوي نازل با سبد غذايي بسيار ارزان برابر با 5/36 درصد و با سبد غذايي تامين‌كننده، همان ميزان كالري (2500 كالري) ولي با كيفيتي كمي بالاتر برابر با 6/59 درصد برآورده گرديده است. (اخوي، 1375)

همچنين با استفاده از روش‌هاي روانتري و ارشانسكي خط فقر مطلق براي سال‌هاي 62 تا 69 محاسبه شده است و نتيجه گرفته شده كه 50 درصد از جمعيت شهري به كمبود مصرف كالري و 60 درصد به كمبود مصرف كالري و پروتئين دچارند. يافته‌هاي اين پژوهش نشان مي‌دهد كه 55 درصد از انرژي متابوليستي و 60 درصد از پروتئين مورد نياز شهرنشينان از نان تأمين مي‌شود. (حسن‌زاده، 1373)

ديني در مقالة تحقيقي «بررسي وضعيت فقر غذايي در ايران» با بررسي الگوي غذايي و تغييرات آن در سال‌هاي مختلف سبد غذايي را طي سال‌هاي 73-71 نامطلوب و افزايش روند سهم نان را در اين سبد ناشي از وخيم‌تر شدن وضع اقتصادي خانوار ارزيابي مي‌كند. محقق بر مبناي معيار تغذية نرمال و با در نظر گرفتن سهم يارانه‌هاي خوراكي نشان مي‌دهد كه 55 درصد از جامعه شهري و 65 درصد از جامعه روستايي در سال 1373 زير خط فقر قرار داشتند. (ديني، 1375)

گروه پژوهش آمارهاي اقتصادي با استفاده ازمعكوس ضريب انگل دهك اول درآمدي نشان داده كه 5/10 درصد ازخانوارهاي شهري در سال 1379 زير خط فقر مطلق بودند. بر پاية تحقيقات اين گروه با معيار نياز به حداقل كالري در روز (2176 كالري) 3/12 درصد از خانوارها، بر مبناي 2300 كالري در روز 1/14 درصد از خانوارها، بر مبناي 50 درصد ميانة مخارج 7/15 درصد از خانوارها، بر مبناي 66 درصد ميانة مخارج 7/26 درصد از خانوارها، بر مبناي 50 درصد ميانگين مخارج 7/28 درصد از خانوارها، بر مبناي 66 درصد ميانة مخارج 9/43 درصد از خانوارهاي و بر مبناي معكوس ضريب انگل كل 3/28 درصد از خانوارهاي شهري درسال 1379 زير خط فقر بودند.

جديدترين يافته‌هاي پژوهشي كه از سوي پژوهشكدة آمار ارائه شده است برآورد درصد خانوارهاي زير خط فقر بر اساس نياز به 2300 كالري را به شرح جدول شماره 6 ارائه نموده است. (مركز آمار ايران، 13:1383)

 

جدول 6: برآورد درصد خانوارهاي زير خط فقر بر اساس نياز به 2300 كالري طي سال‌هاي 82-1380 (درصد)

سال

عنوان

1380

1381

1382

شهري

11

11

12

روستايي

5/11

10

10

 

ماحصل پژوهش‌هاي انجام شده مبين روند كاهنده حجم فقر بوده است هر چند گستردگي و پايداري فقر در ايران با وجود پيشرفت‌هاي علمي و تكنولوژيكي و اجراي برنامه‌هاي توسعه و توجه دولت همچنان پابرجا مي‌باشد.

سازمان‌هاي دولتي و غيردولتي متعددي در جامعة ما و به‌ويژه در سال‌هاي پس از انقلاب در جهت حمايت از محرومان و فقرا ايجاد شده كه به ارائة كمك‌هاي مستمر و موردي به اين قشر وسيع از جمعيت كشور اشتغال دارند. آمار و اطلاعات كمّي لازم در زمينة جمعيت و خانوار تحت پوشش تمامي اين سازمان‌ها و نهادها به‌ويژه نهادهاي غيررسمي در اختيار نيست. اما شواهد حاكي از گستردگي حجم عمليات نهادهاي غيررسمي (عمدتاً از طريق انواع امور خيريه مذهبي از جمله وقف، مراسم خاص، وجوهات شرعي و...) دارد. از آن‌جايي كه اطلاعات و آمار مربوط به خانوارها و جمعيت تحت پوشش كميتة امداد امام خميني(ره) و سازمان بهزيستي كشور در اختيار نگارنده است كه با فرض معادل بودن جمعيت و خانوار تحت پوشش ساير سازمان‌ها و نهادهاي كمك‌رساني معادل جمعيت تحت پوشش دستگاه‌ها فوق باشد. بر اين اساس محاسبات لازم صورت گرفته و برآورد مي‌گردد كه با توجه به 5/1 ميليون خانوار تحت پوشش كميته امداد امام‌خميني(ره) و 250 هزار خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي كشور مجموعاً به جمعيتي برابر 5750 هزار نفر مي‌رسد كه اين افراد عمدتاً از محروم‌ترين اقشار جامعه هستند بنابراين برآورد كل تعداد خانوارها به 5/3 ميليون خانوار با جمعيتي معادل 5/11 ميليون نفر معادل 8/16 درصد از جمعيت كشور در سال 1384 مي‌گردد.

اين سازمان‌ها و نهادها به دليل مشكلات مالي قادر به ارائة خدمات در سطح وسيع نيستند و از طرف ديگر بسياري از محرومان و فقرا به دلايل مختلف رواني، فرهنگي و اجتماعي از مراجعه به اين سازمان‌ها و نهادها خودداري مي‌كنند. لذا حجم جمعيت و خانوار تحت پوشش اين سازمان‌ها و نهادها مبين حداقل‌هاي مربوط به جمعيت فقير و محروم جامعه است.

همان‌طور كه ملاحظه گرديد پژوهش‌هاي مختلف فوق در تعيين خط فقر و درصد خانوارهاي زير خط فقر براي سال‌هاي مختلف و با استفاده از روش‌هاي مختلف صورت گرفته است. بديهي است تنوع ديدگاه‌ها، روش‌ها، داده‌ها، مباني محاسباتي و... در تعيين خط فقر از يك سو به يافته‌هاي متعدد و گاهي كاملاً متفاوت انجاميده و از سوي ديگر امكان بررسي‌هاي مقايسه‌اي و ارزيابي‌هاي عملياتي را محدود كرده است.

به هر حال با عنايت به اهميت ذاتي مطالعات علمي در حوزه‌هاي اجتماعي ـ اقتصادي به لحاظ تنوع و تكثر ديدگاه‌ها و روش‌ها به نظر مي‌رسد تعريف يك روش معين مبتني بر ديدگاهي فراگير كه در سطوح منطقه‌اي و جهاني كاربرد گسترده‌تر داشته باشد به لحاظ ايجاد امكان استفاده موثر از تجارب بين‌المللي و ا‌رزيابي‌هاي تطبيقي و افتراقي استراتژي‌هاي كاهش فقر در سطوح محلي، ملي، منطقه‌اي و جهاني ضروري است.

بررسي‌هاي انجام شده  نشان مي‌دهد كه در استان‌هاي كشور و مناطق شهري و روستايي هر استان در سال 1377 تفاوت چشمگيري در ميزان مصرف و نرخ فقر به چشم مي‌خورد. معمولاً فقر در هفت منطقه از نواحي مركزي ايران كه به لحاظ صنعتي توسعه‌يافته‌تر هستند و شهرهاي بزرگ‌تري دارند (تهران، اصفهان و قم) بسيار كمتر است. استان‌هاي ساحلي درياي خزر، 3 استان شمال غرب ايران و سه استان در حاشيه خليج‌فارس ميزان متوسطي از نرخ فقر را نشان مي‌دهند. استان‌هاي غربي، كه مناطق عشايرنشين سلسله كوه‌هاي زاگرس را دربرمي‌گيرد و استان‌هاي بياباني شرق ايران بيشترين ميزان فقر را نشان مي‌دهد. ميزان نرخ فقر به تفكيك استان و منطقه در سال 1377 در جدول شماره 7 آمده است. (بانك جهاني، 1377: 49)

 

جدول 7: نرخ فقر به تفكيك استان و منطقه، 1379

شهري

روستايي

استان

درصد جمعيت فقير از كل جمعيت شهري

شهري، تعداد فقرا (هزار نفر)

درصد از كل كشور

درصد جمعيت فقير از كل جمعيت روستايي

روستايي تعداد فقرا (هزار نفر)

درصد از كل كشور

مناطق مركزي

10

1853

33

19

996

13

استان مركزي

11

82

1

21

107

1

فارس

9

212

4

20

323

4

اصفهان

12

374

7

30

274

4

يزد

21

121

2

24

44

1

تهران

9

911

16

11

203

3

قم

14

126

2

6

4

0

قزوين

11

27

0

21

41

1

حاشيه خزر

15

452

8

28

917

12

گيلان

13

143

3

24

275

4

مازندران

12

154

3

17

226

3

گلستان

26

155

3

52

416

6

شمال شرقي

14

397

7

28

621

8

آذربايجان‌شرقي

12

250

4

29

382

5

زنجان

26

55

1

55

141

2

اردبيل

16

92

2

17

99

1

ادامه جدول 7

غرب

23

1375

24

36

1830

24

آذربايجان‌غربي

27

376

7

32

382

5

كرمانشاه

17

198

4

31

220

3

كردستان

22

170

3

49

319

4

همدان

32

272

5

41

354

5

چهارمحال

13

47

1

46

128

2

لرستان

22

198

4

34

229

3

ايلام

36

92

2

33

69

1

كهكيلويه

9

22

0

28

127

2

خليج‌فارس

13

459

8

31

748

10

خوزستان

13

325

6

28

413

6

بوشهر

19

82

1

42

137

2

هرمزگان

12

52

1

30

197

3

شرق

18

1049

19

46

2092

28

كرمان

18

186

3

43

400

5

خراسان

16

583

10

44

1089

15

سيستان

33

259

5

58

565

8

سمنان

6

20

0

25

38

1

كل مناطق

14

5640

100

32

7499

100

مأخذ: صالحي اصفهاني و سوري

 

در مقالة تحقيقي انجام شده با استفاده از روش «مدل مخارج خطي استون- گري» خط فقر در سال 1375 در استان سيستان و بلوچستان معادل 3923 ريال در روز محاسبه شده است. با استفاده از آمار درآمد وهزينه خانوار و شاخص قيمت‌ها، 1/72 درصد از جمعيت اين استان در سال 1379 فقير ارزيابي شده‌اند. (كشاورز، 1379)

4) كاهش فقر در قوانين و مصوبات مختلف كشور و بررسي‌هاي مرتبط با اين قوانين

در اصل 43 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به ريشه كن كردن فقر تاكيد شده است. در بخشي از اين اصل آمده است:

براي تأمين استقلال اقتصادي جامعه و ريشه كن كردن فقر و محروميت و برآوردن نيازهاي انسان در جريان رشد، با حفظ آزادگي او، اقتصاد جمهوري اسلامي بر اساس ضوابط زير استوار مي‌شود:

الف) تأمين نيازهاي اساسي: مسكن، خوراك، پوشاك، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امكانات لازم براي تشكيل خانواده براي همه.

ب) تأمين شرايط و امكانات كار براي همه به منظور رسيدن به اشتغال كامل و قرار دادن وسايل كار در اختيار همة كساني كه قادر به كارند ولي وسايل كار ندارند، درشكل تعاوني از راه وام بدون بهره يا هر راه مشروع ديگر كه نه به تمركز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌هاي خاص منتهي شود و نه دولت را به صورت يك كارفرماي بزرگ مطلق در آورد...

همچنين در قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمين اجتماعي دربند «ك» ماده 1 به كاهش نابرابري و فقر به عنوان يك راه از راه‌هاي تحقق عدالت اجتماعي تاكيد شده است.

اولين گزارش در دورة برنامة دوم توسعه با عنوان «فقرزدايي در كشور جمهوري اسلامي ايران» به انضمام متن لايحة پيشنهادي كه در تيرماه 1375 از سوي سازمان برنامه و بودجه تهيه و ارائه گرديد. لايحه پيشنهادي به تصويب دولت وقت نرسيد. (سازمان برنامه و بودجه، 1375)

دومين گزارش با عنوان «برنامة مبارزه با فقر وافزايش درآمد خانواده‌هاي كم‌درآمد ـ به انضام متن مصوبه ـ در مهر ماه سال 1379 در دورة برنامة سوم توسعه از سوي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور تهيه و در اولين همايش «فقر درايران» كه در بهمن ماه 1379 دردانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي برگزار گرديد ارائه و مورد نقد و بررسي قرار گرفت و متن مصوبه پيشنهادي به تصويب هيأت دولت نرسيد. (سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور، 1379)

سومين گزارش در دورة برنامة چهارم توسعه با عنوان «سندكاهش فقر و هدفمند كردن يارانه‌ها» (هيأت دولت، 1384) به استناد ماده 95 قانون برنامة چهارم توسعه (قانون برنامة چهارم توسعه: 13) از سوي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور و وزارت رفاه تأمين اجتماعي در مرداد ماه سال 1384 تهيه و به تصويب هيأت وزيران رسيده و ابلاغ گرديد. اين سند شامل 14 ماده، اهداف كيفي، اهداف كمي، سياست‌هاي اجرايي، شاخص‌ها، منابع مالي مورد نياز و دستگاه‌هاي اجرايي متولي مي‌باشد.

5) جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

استراتژي‌هاي كاهش فقر در ايران با چالش‌هاي عمده‌اي مواجه‌اند. يكي از اين چالش‌ها كاهش ناهماهنگي و ناسازگاي عرصه‌هاي نظري است؛ به اين معني كه استراتژي‌ها برخواسته از دو دسته مطالعات‌اند:

الف) مطالعات نظري؛ ب) مطالعات اجرايي.

مطالعات نظري انجام شده عمدتاً از سوي دانشگاهيان وموسسات پژوهشي ارائه شده است. اين مطالعات عمدتاً فاقد استراتژي‌هاي اجرايي و يا در حد كلي راهكارهايي را ارايه داده‌اند. مطالعات اجرايي انجام شده در پي ارائه راه‌حل‌هاي كوتاه‌مدت با جهت‌گيري‌هاي خاص، بدون ارائه راهكارهاي تأمين منابع مالي و درصدد رفع عارضة ظاهري فقر بدون پديده‌شناسي به عنوان آثار توسعه‌نيافتگي بوده‌اند.

به نظر مي‌رسد با ايجاد شوراي تلفيقي علمي ـ تخصصي و دعوت از صاحب نظران برجسته، متخصصان داخلي و خارجي برپايه‌هاي قوي علمي و پژوهشي اين مطالعات براي تعبيين وضع موجود و چشم‌انداز آينده صورت گيرد. البته لازم به يادآوري است كه بسياري از كشورها در تهية سند ملي كاهش فقر از كارشناسان موسسات بين‌المللي نيز كمك مي‌گيرند. اين اقدام نه تنها به ايجاد تعامل قوي بين انديشمندان داخلي و خارجي و انتقال تجارب مفيد و دانش فراگير جهاني و روز آمد مي‌انجامد، بلكه در مقايسه و ارزيابي دقيق يافته‌هاي داخلي با كشورها و مناطق مختلف و ايجاد محيط علمي ـ تخصصي در مطالعات علمي و فني كاهش فقر بسيار موثر خواهد بود.

به منظور تحقق چشم‌انداز جمهوري اسلامي ايران درافق 1404 هجري شمسي مبني بر اين‌كه «ايران كشوري است توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي فناوري در سطح منطقه، با هويت اسلامي و انقلابي، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بين‌الملل»، يكي از ويژگي‌هاي جامعه ايراني در افق چشم‌انداز «برخورداري از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصت‌هاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده به دور از فقر، فساد و تبعيض و بهره‌مند از محيط زيست مطلوب» مي‌باشد و همچنين اجراي بندهاي 12*و 13** سياست‌هاي كلي برنامة چهارم در زمينة كاهش فقر و نابرابري به نظر مي‌رسد رعايت ملاحظات زير در طراحي و اجراي برنامه‌هاي كاهش فقر موثر و مفيد باشد:

الف) پيش‌بيني مكانيزم‌هاي لازم در ساختار نظام برنامه‌ريزي توسعه كشور براي كاهش و پيشگيري از فقر؛

ب) انجام مطالعات علمي به منظور بررسي علل، آثار و يافتن روش‌هاي كاهش فقر بر مبناي تجارب داخلي و بين‌المللي؛

ج) توجه خاص به حاشية شهرها، مناطق توسعه‌نيافته و گروه‌هاي خاص اجتماعي برمبناي طرح‌هاي ويژه كاهش فقر براي هر يك از آنان؛

د) ايجاد نظام پايش و ارزيابي كاهش فقر و اعلام نتايج به طور منظم در هر سال؛

هـ) اتخاذ تدابيرمناسب به منظور تقويت و گسترش مشاركت فقرا در كلية برنامه‌هاي كاهش فقر؛

و) طراحي و ايجاد فرصت‌هاي برابر و توانمندسازي فقرا و افراد در معرض فقر و ايجاد امنيت اجتماعي آنان به عنوان راهكارهاي اصلي مورد توجه و تأكيد قرار گيرد؛

ز) اجراي برنامه‌هاي جديد كاهش فقر به صورت آزمايشي در تعدادي از استان‌هاي كشور صورت گيرد و سپس در صورت موفقيت تعميم داده شود؛

ح) معيار هاي كارايي، اثر بخشي و پاسخگويي و شفافيت و آينده‌نگري در تدوين برنامه‌هاي كاهش فقر مورد نظر قرار گيرد؛

ط) بانك اطلاعاتي متخصصان حوزة مطالعات فقر و نابرابري فراهم گرديده و به طور مستمر وگسترده از آنان در بررسي‌ها و اقدامات برنامه‌هاي كاهش فقر استفاده مناسب به‌عمل آيد؛

ي) در دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي «مركز مطالعات فقر و نابرابري» با حمايت وزارت رفاه و تأمين اجتماعي و سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور جهت ساماندهي مطالعات حوزة فقر و نابرابري ايجاد گردد.


 

1. اخوي، احمد. (1375)، آيا فقيران افزايش يافته‌اند؟ تحليل و بررسي اقتصادي فقر، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش بازرگاني.

2. بانك جهاني، فقر در ايران. (1382)، روند ساختار (77-1365)، مترجمان صابر شيباني و منيرالسادات سيد كردستانچي، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور، معاونت امور اجتماعي، دفتر امور تأمين اجتماعي، تهران .

3. حسن‌زاده، علي. (73- 72)، اثرات تعديل اقتصادي بر فقر، پايان‌نامه مقطع كارشناسي ارشد دانشكده اقتصاد علامه طباطبائي، استاد راهنما جمشيد پژويان. پايان‌نامه 247.

4. ديني تركمان، علي. (1375)، بررسي وضعيت فقر غذايي در ايران، تحليل و بررسي اقتصادي فقر.

5. رئيس‌دانا، فريبرز. شادي‌طلب، ژاله. پيران، پرويز. (1379)، فقر در ايران، ويراستار رفيعي حسن، مدني قهفرخي سعيد، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران.

6. سازمان برنامه و بودجه، معاونت امور اجتماعي. (1375)، گزارش طرح فقرزدايي در كشور جمهوري اسلامي ايران، تهران.

7. سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور. (1379)، برنامه مبارزه با فقر و افزايش درآمد خانوارهاي كم‌درآمد، به انضمام مصوبه، تهران.

8. سوري، داوود. (1378)، فقر، نابرابري و رشد اقتصادي ايران، تهران.

9. شيباني اصل، صابر. (1383)، نقدي بر گزارش آرمان‌ها و اهداف توسعه هزاره جمهوري اسلامي ايران، تهران.

10. عظيمي، حسين. (1378)، ايران امروز در آينه مباحث توسعه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

11. عظيمي، حسين. (1371)، مدارهاي توسعه نيافتگي در اقتصاد ايران، تهران، نشرني.

12. قاسميان، سعيد. جباري، جبيب. بزرگزاده، ابراهيم. دهستاني، حسين. خليلي، اكرم. (1382)، برنامه‌ها و سياست‌هاي كاهش فقر در ايران، تهران، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور.

13. كشاروز حداد، غلامرضا. (1379)، گستره عمق فقر در سيستان و بلوچستان، مجموعه مقالات همايش شناخت استعدادهاي بازگاني ـ اقتصادي سازمان برنامه و بودجه، 21و 22 ارديبهشت.

14. مركز آمار ايران. (1383)، محاسبه فقر درايران طي سال‌هاي 82- 1380، مركز آمار ايران. تهران، پژوهشكده آمار.

15. نهج‌البلاغه حضرت علي(ع). (1381)، ترجمه محمد دشتي، قم، انتشارات مومنين.

16. هيأت دولت. (1384)، سند كاهش فقر و هدفمند كردن يارانه‌ها، تهران.


 


* دانشجوي دكتراي مديريت توسعه، مؤسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامه‌ريزي كشور

S-Gasemiyan@mporg.ir

* بررسي انجام شده از سوي دكتر شيباني (1383) خط فقر را با استفاده از مدل انگل براي سال 1379 ده برابر خط فقر برآورد شده به ميزان 72/9 درصد برآورد كرده است (شيباني، 4:1384) با توجه به ارائه نتايج مطالعات انجام شده در بخش دوم اين گزارش، انتخاب مدل مناسب با استفاده از اطلاعات و داده‌ها براي ارائه نتايج محاسبات مجدد بسيار ضروري مي‌نمايد. (Purchase Power Parity)

* بند12- تلاش درجهت تحقق عدالت اجتماعي و ايجاد فرصت‌هاي برابر و ارتقاء سطح شاخص‌هايي از قبيل آموزش، سلامت، تأمين غذا، افزايش درآمد سرانه و مبارزه با فساد.

** بند13- ايجاد نظام جامع تأمين‌اجتماعي براي حمايت ازحقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمايت از نهاد‌هاي عمومي و موسسات و خيريه‌هاي مردمي با رعايت ملاحظات ديني و انقلابي.

http://www.uswr.ac.ir/SWQ/refah18/p4.htm

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت: 8:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس