تحقیق و پروژه رایگان - 1452

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ترانه هاى خيام

بازديد: 408

 

تحقیق رایگان از سایت علمی و پژوهشی اسمان

ترانه هاى خيام؛

اثری از صادق هدايت

شايد كمتر كتابي در دنيا مانند مجموعه ترانه‌هاي خيام تحسين شده، مردود و منفور بوده، تحريف شده، بهتان خورده، محكوم گرديده، حلاجي شده، شهرت عمومي و دنيا گير پيدا كرده و بالاخره ناشناس مانده.
اگر همه كتاب‌هايي كه راجع به خيام و رباعياتش نوشته شده جمع‌آوري شود تشكيل كتابخانه بزرگي را خواهد داد. ولي كتاب رباعياتي كه به اسم خيام معروف است و در دسترس همه مي‌باشد مجموعه‌اي است كه عموما از هشتاد الي هزار و دويست رباعي كم و بيش در بر دارد؛ اما همه آن‌ها تقريبا جنگ مغلوطي از افكار مختلف را تشكيل مي‌دهند. حالا اگر يكي از اين نسخه‌هاي رباعيات را از روي تفريح ورق بزنيم و بخوانيم در آن به افكار متضاد، به مصمون‌هاي گوناگون و به موضوع‌هاي قديم و جديد بر مي‌خوريم؛ بطوري كه اگر يك نفر صد سال عمر كرده باشد و روزي دو مرتبه كيش و مسلك و عقيده خود را عوض كرده باشد قادر به گفتن چنين افكاري نخواهد بود. مضمون اين رباعيات روي فلسفه و عقايد مختلف است از قبيل: الهي، طبيعي، دهري، صوفي، خوشبيني، بدبيني، تناسخي، افيوني، بنگي، شهوت‌پرستي، مادي، مرتاضي، لامذهبي، رندي و قلاشي، خدائي، وافوري . . . آيا ممكن است يك نفر اين‌همه مراحل و حالات مختلف را پيموده باشد و بالاخره فيلسوف و رياضي‌دان و منجم هم باشد؟ پس تكليف ما در مقابل اين آش در هم جوش چيست؟ اگر به شرح حال خيام در كتب قدما هم رجوع بكنيم بهمين اختلاف نظر بر مي‌خوريم.
اين اختلافي است كه هميشه در اطراف افكار بزرگ روي مي‌دهد. ولي اشتباه مهم از آنجا ناشي شده كه چنان كه بايد خيام شناخته نشده و افسانه‌هايي كه راجع به او شايع كرده‌اند اين اشكال را در انتخاب رباعيات او توليد كرده است.
در اينجا ما نمي‌خواهيم به شرح زندگي خيام بپردازيم و يا حدسيات و گفته‌هاي ديگران را راجع به او تكرار بكنيم. چون صفحات اين كتاب خيلي محدود است. اساس كتاب ما روي يك مشت رباعي فلسفي قرار گرفته است كه به اسم خيام، همان منجم و رياضي‌دان بزرگ مشهور است و يا به خطا به او نسبت مي‌دهند. اما چيزي‌ كه انكار ناپذير است، اين رباعيات فلسفي در حدود قرن پنج و شش هجري به زبان فارسي گفته شده.
تا كنون قديمي ترين مجموعه اصيل از رباعياتي كه به خيام منسوب است، نسخه «بودلن» اكسفرد مي‌باشد كه در سنه
۸۶۵ در شيراز كتابت شده. يعني سه قرن بعد از خيام و داراي ۱۵۸ رباعي است، ولي همان ايراد سابق كم و بيش به اين نسخه وارد است. زيرا رباعيات بيگانه نيز درين مجموعه ديده مي شود.
فيتز جرالد كه نه تنها مترجم رباعيات خيام بوده، بلكه از روح فيلسوف بزرگ نيز ملهم بوده است، در مجموعه خود بعضي رباعياتي آورده كه نسبت آن ها به خيام جايز نيست، قضاوت فيتز جرالد مهمتر از اغلب شرح حالاتي است كه راجع به خيام در كتب قديم ديده مي‌شود؛ چون با ذوق و شامه خودش بهتر رباعيات اصلي خيام را تشخيص داده تا نيكلا مترجم فرانسوي رباعيات خيام كه او را به نظر يك شاعر صوفي ديده و معتقد است كه خيام عشق و الوهيت را به لباس شراب و ساقي نشان مي‌دهد، چنان كه از همان ترجمه مغلوط او شخص با ذوق ديگري مانند رنان خيام حقيقي را شناخته است.
قديمي ترين كتابي كه از خيام اسمي به ميان آورده و نويسنده آن هم عصر خيام بوده و خودش را شاگرد و يكي از دوستان ارادتمند خيام معرفي مي كند و با احترام هر چه تمام تر اسم او را مي برد، نظامي عروضي مولف «چهار مقاله» است. ولي او خيام را در رديف منجمين ذكر مي كند و اسمي از رباعيات او نمي آورد. كتاب ديگري كه مولف آن ادعا دارد در ايام طفوليت (
۵۰۷) در مجلس درس خيام مشرف شده «تاريخ بيهقي» و «تتمه صوان الحكمه» نگارش ابوالحسن بيهقي مي باشد كه تقريبا در سنه ۵۶۲ تاليف شده. او نيز از خيام چيز مهمي بدست نمي دهد، فقط عنوان او را مي‌گويد كه: «دستور، فيلسوف و حجه الحق» ناميده مي شده! پدران او همه نيشابوري بوده‌اند، در علوم و حكمت تالي ابوعلي بوده ولي شخصا آدمي خشك، و بد خلق و كم حوصله بوده. چند كتاب از آثار او ذكر مي كند و فقط معلوم مي شود كه خيام علاوه بر رياضيات و نجوم در طب و لغت و فقه و تاريخ نيز دست داشته و معروف بوده است. ولي در آن جا هم اسمي از اشعار خيام نمي آيد گويا ترانه هاي خيام در زمان حياتش به واسطه تعصب مردم مخفي بوده و تدوين نشده و تنها بين يك دسته از دوستان همرنگ و صميمي او شهرت داشته و يا در حاشيه جنگ ها و كتب اشخاص با ذوق به طور قلم انداز چند رباعي از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گرديده كه داغ لامذهبي و گمراهي رويش گذاشته اند و بعدها با اضافات مقلدين و دشمنان او جمع آوري شده. انعكاس رباعيات او را در كتاب «مرصادالعباد» خواهيم ديد.
اولين كتابي كه در آن از خيام شاعر گفتگو مي شود كتاب «خريده القصر» تاليف عماد الدين كاتب اصفهاني به زبان عربي است كه در
۵۷۲ يعني قريب ۵۰ سال بعد از مرگ خيام نوشته شده و مولف آن خيام را در زمره شعراي خراسان نام برده و ترجمه حال او را آورده است.
كتاب ديگري كه خيام شاعر را تحت مطالعه آورده «مرصاد العباد» تاليف نجم‌الدين رازي مي باشد كه در سنه
۶۲۰ - ۶۲۱ تاليف شده. اين كتاب وثيقه بزرگي است زيرا نويسنده ي آن صوفي متعصبي بوده و از اين لحاظ به عقايد خيام به نظر بطلان نگريسته و نسبت فلسفي و دهري و طبيعي به او مي‌دهد و مي‌گويد:
۱۸) « . . . كه ثمره نظر ايمان ست و ثمره قدم عرفان. فلسفي و دهري و طبايعي از اين دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته اند. يكي از فضلا كه به نزد نابينايان به فضل و حكمت و كياست معروف و مشهور است و آن عمر خيام است، از غايت حيرت و ضلالت اين بيت را مي‌گويد، رباعي:
در دايره اي كامدن و رفتن ماست،
آن را نه بدايت، نه نهايت پيداست؛
كس مي نزند دمي در ين عالم راست،
كين آمدن از كجا و رفتن به كجاست!
رباعي:
دارنده چه تركيب طبايع آراست.
باز از چه سبب فكندش اندر كم و كاست؟
گر زشت آمد اين صور، عيب كراست؟
ور نيك آمد، خرابي از بهر چه خواست؟»
۲۲۷) « . . . اما آنچه حكمت در ميرانيدن بعد از حيات و در زنده كردن بعد از ممات چه بود، تا جواب به آن سرگشته غافل و گم گشته عاطل مي‌گويد:
دارنده چو تركيب طبايع آراست . . . »
قضاوت اين شخص ارزش مخصوصي در شناسانيدن فكر و فلسفه خيام دارد. مولف صوفي مشرب از نيش زبان و فحش نسبت به خيام خود داري نكرده است. البته بواسطه نزديك بودن زمان، از هر جهت مولف مزبور آشناتر به زندگي و افكار و آثار خيام بوده، و عقيده خود را درباره او ابراز مي كند. آيا اين خود دليل كافي نيست كه خيام نه تنها صوفي و مذهبي نبوده، بلكه برعكس يكي از دشمنان ترسناك اين فرقه به شمار مي‌آمده؟
اسناد ديگر در بعضي از كتب قدما مانند، نزهه‌الارواح، تاريخ الحكمإ، آثار البلاد، فردوس التواريخ و غيره دربارخ خيام وجود دارد كه اغلب اشتباه آلود و ساختگي است، و از روي تعصب و يا افسانه هاي مجعول نوشته شده و رابطه خيلي دور با خيام حقيقي دارد. ما در اينجا مجال انتقاد آن ها را نداريم.
تنها سند مهمي كه از رباعيات اصلي خيام در دست مي باشد، عبارتست از رباعيات سيزده گانه «مونس الاحرار» كه در سنه
۷۴۱ هجري نوشته شده، و در خاتمه كتاب رباعيات روزن استنساخ و در برلين چاپ شده (رجوع شود به نمرات: ۸، ۱۰، ۲۷، ۲۹، ۴۱، ۴۵، ۵۹، ۶۲، ۶۴، ۶۷، ۹۳، ۱۱۵، ۱۲۷.) رباعيات مزبور علاوه بر قدمت تاريخي، با روح و فلسفه و طرز نگارش خيام درست جور مي آيند و انتقاد مولف «مرصاد العباد» به آن ها نيز وارد است. پس در اصالت اين سيزده رباعي و دو رباعي «مرصاد العباد» كه يكي از آن ها در هر دو تكرار شده (نمره ۱۰) شكي باقي نمي ماند و ضمنا معلوم مي شود كه گوينده آن ها يك فلسفه مستقل و طرز فكر و اسلوب معين داشته، و نشان مي دهد كه ما با فيلسوفي مادي و طبيعي سر و كار داريم. ازين رو با كمال اطمينان مي توانيم اين رباعيات چهارده گانه را از خود شاعر بدانيم و آن ها را كليد و محك شناسايي رباعيات ديگر خيام قرار بدهيم.
از اين قرار چهارده رباعي مذكور سند اساسي اين كتاب خواهد بود، و در اين صورت هر رباعي كه يك كلمه و يا كنايه مشكوك و صوفي مشرب داشت نسبت آن به خيام جايز نيست. ولي مشكل ديگري كه بايد حل بشود اين ست كه مي گويند خيام به اقتضاي سن، چندين بار افكار و عقايدش عوض شده، در ابتدا لاابالي و شراب خوار و كافر و مرتد بوده و آخر عمر سعادت رفيق او شده راهي به سوي خدا پيدا كرده و شبي روي مهتابي مشغول باده گساري بوده؛ ناگاه باد تندي وزيدن مي گيرد و كوزه شراب روي زمين مي افتد و مي شكند. آن وقت خيام برآشفته به خدا مي گويد:
ابريق مي مرا شكستي ربي،
بر من در عيش را به بستي ربي؛
من مي خورم و تو مي كني بد مستي،
خاكم بدهن مگر تو مستي ربي؟
خدا او را غضب مي كند، فورا صورت خيام سياه مي شود و خيام دوباره مي گويد:
ناكرده گناه در جهان كيست؟ بگو،
آن‌كس كه گنه نكرده چون زيست؟ بگو؛
من بد كنم و تو بد مكافات دهي!
پس فرق ميان من و تو چيست؟ بگو.
خدا هم او را مي بخشد و رويش درخشيدن مي گيرد، و قلبش روشن مي شود. بعد مي گويد: «خدايا مرا بسوي خودت بخوان!» آن وقت مرغ روح از بدنش پرواز مي كند!
اين حكايت معجز آساي مضحك بدتر از فحش هاي نجم‌الدين رازي به مقام خيام توهين مي كند، و افسانه بچگانه اي است كه از روي ناشي گري بهم بافته اند. آيا مي توانيم بگوييم گوينده آن چهارده رباعي محكم فلسفي كه با هزار زخم زبان و نيش خندهاي تمسخر آميزش دنيا و مافي هايش را دست انداخته، در آخر عمر اشك مي ريزد و از همان خدايي كه محكوم كرده به زبان لغات آخوندي استغاثه مي طلبد؟ شايد يك نفر از پيروان و دوستان شاعر براي نگهداري اين گنج گران بها، اين حكايت را ساخته تا اگر كسي به رباعيات تند او بربخورد به نظر عفو و بخشايش به گوينده ي آن نگاه كند و برايش آمرزش بخواهد!
افسانه ديگري شهرت دارد كه بعد از مرگ خيام مادرش دايم براي او از درگاه خدا طلب آمرزش مي كرده و عجز و لابه مي نموده، روح خيام در خواب به او ظاهر مي شود و اين رباعي را مي گويد:
اي سوخته سوخته سوختني،
اي آتش دوزخ از تو افروختني؛
تا كي گويي كه بر عمر رحمت كن؟
حق را تو كجا به رحمت آموختني؟
بايد اقرار كرد كه طبع خيام در آن دنيا خيلي پس رفته كه اين رباعي آخوندي مزخرف را بگويد. از اين قبيل افسانه ها درباره خيام زياد است كه قابل ذكر نيست، و اگر همه ي آن ها جمع آوري بشود كتاب مضحكي خواهد شد. فقط چيزي كه مهم است به اين نكته بر مي خوريم كه تاثير فكر عالي خيام در يك محيط پست و متعصب خرافات پرست چه بوده، و ما را در شناسايي او بهتر راهنمايي مي‌كند. زيرا قضاوت عوام و متصوفين و شعراي درجه سوم و چهارم كه به او حمله كرده‌اند از زمان خيلي قديم شروع شده، و همين علت مخلوط شدن رباعيات او را با افكار متضاد بدست مي دهد كساني كه منافع خود را از افكار خيام در خطر مي ديده اند تا چه اندازه در خراب كردن فكر او كوشيده اند.
ولي ما از روي رباعيات خود خيام نشان خواهيم داد كه فكر و مسلك او تقريبا هميشه يك جور بوده و از جواني تا پيري شاعر پيرو يك فلسفه معين و مشخص بوده و در افكار او كمترين تزلزل رخ نداده. و كمترين فكر ندامت و پشيماني يا توبه از خاطرش نگذشته است.
در جواني شاعر با تعجب از خودش مي پرسد كه چهره پرداز ازل براي چه او را درست كرده. طرز سوال آن قدر طبيعي كه فكر عميقي را برساند مخصوص خيام است:
هر چند كه رنگ و روي زيباست مرا،
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا؛
معلوم نشد كه در طربخانه ي خاك،
نقاش ازل بهر چه آراست مرا!
از ابتداي جواني زندگي را تلخ و ناگوار مي ديده و داروي دردهاي خود را در شراب تلخ مي جسته:
امروز كه نوبت جواني من است،
مي نوشم از آن كه كامراني من است؛
عيبم مكنيد، گرچه تلخ است خوش است،
تلخ است، چرا كه زندگاني من است!
در اين رباعي افسوس رفتن جواني را مي خورد:
افسوس كه نامه جواني طي شد!
وان تازه بهار زندگاني دي شد!
حالي كه ورا نام جواني گفتند،
معلوم نشد او كه كي آمد كي شد!
شاعر با دست لرزان و موي سفيد قصد باده مي كند. اگر او معتقد به زندگي بهتري در دنياي ديگر بود، البته اظهار ندامت مي كرد تا بقيه ي عيش و نوش‌هاي خود را به جهان ديگر محول بكند. اين رباعي كاملا تاسف يك فيلسوف مادي را نشان مي دهد كه در آخرين دقايق زندگي سايه ي مرگ را در كنار خود مي بيند و مي خواهد به خودش تسليت بدهد ولي نه با افسانه هاي مذهبي، و تسليت خود را در جام شراب جستجو مي كند:
من دامن زهد و توبه طي خواهم كرد،
با موي سپيد، قصد مي خواهم كرد،
پيمانة عمر من به هفتاد رسيد،
اين دم نكنم نشاط كي خواهم كرد؟
اگر درست دقت بكنيم خواهيم ديد كه طرز فكر، ساختمان و زبان و فلسفه گوينده اين چهار رباعي كه در مراحل مختلف زندگي گفته شده يكي است، پس مي‌توانيم به طور صريح بگوييم كه خيام از سن شباب تا موقع مرگ مادي، بدبين و ريبي بوده (و يا فقط در رباعياتش اين طور مي نموده) و يك لحن تراژيك دارد كه به غير از گوينده همان رباعيات چهارده گانه ي سابق كس ديگري نمي ‌تواند گفته باشد، و قيافه ي ادبي و فلسفي او به طور كلي تغيير نكرده است. فقط در آخر عمر با يك جبر ياس آلودي حوادث تغيير ناپذير دهر را تلقي نموده و بدبيني كه ظاهرا خوش بيني به نظر مي آيد اتخاذ مي كند.
بطور خلاصه، اين ترانه هاي چهار مصراعي كم حجم و پر معني اگر ده تاي از آن ها هم براي ما باقي مي ماند، باز هم مي توانستيم بفهميم كه گوينده اين رباعيات در مقابل مسايل مهم فلسفي چه رويه اي را در پيش گرفته و مي توانستيم طرز فكر او را به دست بياوريم. لهذا از روي ميزان فوق، ما مي توانيم رباعياتي كه منسوب به خيام است از ميان هرج و مرج رباعيات ديگران بيرون بياوريم. ولي آيا اين كار آسان است؟
مستشرق روسي ژوكوفسكي، مطابق صورتي كه تهيه كرده در ميان رباعياتي كه به خيام منسوب است
۸۲ رباعي « گردنده » پيدا كرده، يعني رباعياتي كه به شعراي ديگر نيز نسبت داده شده؛ بعدها اين عدد به صد رسيده. ولي به اين صورت هم نمي شود اعتماد كرد، زيرا مستشرق مذكور صورت خود را بر طبق قول (اغلب اشتباه) تذكره نويسان مرتب كرده كه نه تنها نسبت رباعيات ديگران را از خيام سلب كرده‌اند بلكه اغلب رباعيات خيام را هم به ديگران نسبت داده اند. از طرف ديگر، سلاست طبع، شيوايي كلام، فكر روشن سرشار و فلسفه ي موشكاف كه از خيام سراغ داريم به ما اجازه مي دهد كه يقين كنيم بيش از آنچه از رباعيات حقيقي او كه در دست است، خيام شعر سروده كه از بين برده اند و آن هايي كه مانده به مرور ايام تغييرات كلي و اختلافات بي شمار پيدا كرده و روي گردانيده.
علاوه بر بي مبالاتي و اشتباهات استنساخ كنندگان و تغيير دادن كلمات خيام كه هر كسي به ميل خودش در آن ها تصرف و دستكاري كرده، تغييرات عمدي كه به دست اشخاص مذهبي و صوفي شده نيز در بعضي از رباعيات مشاهده مي شود مثلا:
شادي بطلب كه حاصل عمر دمي است.
تقريباً در همه نسخ نوشته «شادي مطلب» در صورتي كه ساختمان شعر و موضوعش خلاف آن را نشان مي دهد. يك دليل ديگر به افكار ضد صوفي و ضد مذهبي خيام نيز همين است كه رباعيات او مغشوش و آلوده به رباعيات ديگران شده. علاوه برين هر آخوندي كه شراب خورده و يك رباعي درين زمينه گفته از ترس تكفير آن را به خيام نسبت داده. لهذا رباعياتي كه اغلب دم از شرابخواري و معشوقه بازي مي زند بدون يك جنبه فلسفي و يا نكته زننده و يا ناشي از افكار نپخته و افيوني است و سخناني كه داراي معاني مجازي سست و درشت است مي شود با كمال اطمينان دور بريزيم. مثلا آيا جاي تعجب نيست كه در مجموعه معمولي رباعيات خيام به اين رباعي بربخوريم:
اي آنكه گزيده اي تو دين زرتشت،
اسلام فكنده اي تمام از پس و پشت؛
تا كي نوشي باده و بيني رخ خوب؟
جايي بنشين عمر كه خواهندت كشت.
اين رباعي تهديد آميز آيا در زمان زندگاني خيام گفته شده و به او سو قصد كرده اند؟ جاي ترديد است، چون ساختمان رباعي جديدتر از زمان خيام به نظر مي آيد. ولي در هر صورت قضاوت گوينده را درباره ي خيام و درجه ي اختلاط ترانه هاي او را با رباعيات ديگران نشان مي دهد.
به هرحال، تا وقتي كه يك نسخه خطي كه از حيث زمان و سنديت تقريبا مثل رباعيات سيزده گانه كتاب «مونس الاحرار» باشد بدست نيامده، يك حكم قطعي درباره ي ترانه هاي اصلي خيام دشوار است، به علاوه شعرايي پيدا شده اند كه رباعيات خود را موافق مزاج و مشرب خيام ساخته اند و سعي كرده اند كه از او تقليد بكنند ولي سلامت كلام آن ها هر قدر هم كامل باشد اگر مضمون يك رباعي را مخالف سليقه و عقيده خيام ببينيم با كمال جرات مي توانيم نسبت آن را از خيام سلب بكنيم. زيرا ترانه هاي خيام با وضوح و سلامت كامل و بيان ساده گفته شده؛ در استهزإ و گوشه كنايه خيلي شديد و بي پرواست. ازين مطلب مي شود نتيجه گرفت كه هر فكر ضعيف كه در يك قالب متكلف و غير منتظم ديده شود از خيام نخواهد بود، مشرب مخصوص خيام، مسلك فلسفي، عقايد و طرز بيان آزاد و شيرين و روشن او اين ها صفاتي است كه مي تواند معيار مسئله ي فوق بشود.
ما عجالتا اين ترانه ها را به اسم همان خيام منجم و رياضي‌دان ذكر مي كنيم، چون مدعي ديگري پيدا نكرده. تا ببينيم اين اشعار مربوط به همان خيام منجم و عالم است و يا خيام ديگري گفته. براي اين‌كار بايد ديد طرز فكر و فلسفه ي او چه بوده است.

سایت  علمی و پژوهشی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 18:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگی نامه خاقاني شروانی

بازديد: 395

 

تحقیق رایگان از سایت علمی اسمان

زندگی نامه خاقاني شروانی

(افضل الدين بديل بن علي )‌

حسان العجم خاقاني شرواني نخست حقايقي تخلص مي كرد. پدرش درودگر و مادرش كنيزكي رومي بود كه اسلام آورد . عمش كافي الدين عمر بن عثمان مردي طبيب و فيلسوف بود و خاقاني از وي و پسرش و حيدالدين عثمان علوم ادبي و حكمي را فرا گرفت و چندي هم در خدمت ابوالعلاء گنجوي شاعر تلمذ كرد و دختر وي را بزني خواست و بياري استاد بخدمت خاقان اكبر فخرالدين منوچهر شروانشاه در آمد و لقب خاقاني گرفت و بعد از آن پادشاه در خدمت پسرش خاقان كبير اخستان بود. دوبار سفر حج كرد و يكبار در حدود سال 569 هجري (= 1173ميلادي) بحبس افتاد. در 571 هجري (= 175
ميلادي )‌فرزندش بدرود حيات گفت و بعد از آن مصائب ديگر بر اوروي نمود چندانكه ميل بعزلت كرد و در اواخر عمردر تبريز بسر برد و در همان شعر بسال 595 هجري (=1198 ميلادي )‌در گذشت و در مقبره الشعراي محله سرخاب مدفون شد. وي غير از ديوان بزرگي از قصائد و مقطعات و غزلها و ترانها ، يك مصنوي بنام تحفه العراقين دارد كه در باز گشت از سفر اول حج ببحرهزج مسدس اخرب مقبوض محذوف يا (مقصور ) ساخت.

خاقاني بي ترديد از جمله بزرگترين شاعران قصيده گوي و ازاركان مسلم شعر فارسي و از گويند گانيست كه سبك وي مدتها مورد تقليد شاعران بوده است . قوت انديشه و مهارت او در تركيب الفاظ و خلق معاني و ابتكار مضامين جديد و پيش گرفتن راههاي خاص در توصيف و تشبيه و التزام رديفهاي مشكل مشهورست . تركيبات او كه غالباً با خيالات بديع همراه و باستعارات و كنايات عجيب آميخته است، معاني خاصي را كه تا عهد را سابقه نداشته در بر دارد. وي بر اثر احاطه بغالت علوم و اطلاعات و اسمار مختلف عهد خود و قدرت خارق العاده يي كه در استفاده از آن اطلاعات در تعاريض كلام داشته ، توانسته است. مضامين علمي بي سابقه در شعر ايجاد كند. اين شاعر استاد كه مانند اكثر استادان عهد خود بروش سنائي درزهد و وعظ نظر داشته ، بسيار كوشيده است كه ازين حيث با او برابري كند ودر غالب قصائد حكمي و غزلهاي خود متوجه سخنان آن استاد باشد.

درباره او تحقيقات ومطالعات متعدددر فارسي و زبانهاي ديگر صورت گرفته است .

 


رخسار صبح

رخسار صبح پرده بعمدا برافكند

راز دل زمانه بصحرا برافكند

مستان صبح چهره مطرا بمي كنند

كاين پير طيلسان مطرا برافكند

جنبيد شيب مقرعه صبحدم كنون

ترسم كه نقره خنگ ببالا برافگند

در ده ركاب مي كه شعاعش عنان زنان

بر خنگ صبح بر قع رعنا برافگند

گردون يهود يا نه بكتف كبود خويش

آن زرد پاره بين كه چه پيدا برافگند

چون بركشد قواره ديباز جيب صبح

سحرا كه برقواره ديبا ابرافگند

هر صبحدم كه برچند آن مهرها فلك

بررقعه كعبتين همه يكتا برافگند

درياكشان كوه جگر ، باده يي بكف               

كز تف بكوه لرزه دريا برافگند

عاشق بر غم سبحه زاهد كند صبوح

بس جرعه هم بزاهد قرا برافگند

ازجام دجله دجله كشد ،پس بروي خاك

از جرعه سبحه سبحه هويدا برافگند

آب حيات نوشد پس خاك مردگان

بر روي هفت دخمه خضرا برافگند

از بس كه جرعه بر تن افسرده زمين

آن آتشين دواج سرپا برافگند

گردد زمين زجرعه چنان مست كزدرون

هر گنج زر كه داشت بعمدا برافگند

اول كسي كه خاك شود جرعه را منم

چون دست صبح قرعه صهبا برافگند

ساقي بياد دار كه چون جام مي دهي

بحري دهي كه كوه غم از جابرافگند

يك گوش ماهي از همه كس بيش ده مرا

تا بحر سينه جيفه سودا برافگند

جام و مي چوصبح و شفق ده كه عكس آن

گلگونه صبح را شفق آسا برافگند

هر هفت كرده پردگي رز بخرگه آر

تا هفت پرده خرد ما برافگند

امروز كم خورانده فردا چه داني آنك

ايام قفل بر در فردا بر افگند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 18:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه جلال آل احمد و آثار او

بازديد: 307

 

زندگی نامه  جلال آل احمد و آثار او

سال و محل تولّد:  2 آذر 1302 تهران

سال و محل وفات: 18 شهريور 1348 - اسالم گيلان

جلال آل احمد دوم ، آذرماه سال 1302 در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود ، او هرگز نتواست در يك جا حتي در بستر آرامش بخش باورهاي ديني ، آرام گيرد و شايد تحت تاثير همين زندگي پرتكاپو و سرشار از مسا له بود كه آل احمد به شيوه و سبك جديدي از نويسندگي دست يافت و تا مدت ‏ها نويسندگان جوان نسل بعد از خود را ، شيفته زبان و انديشه خويش كرد .

به گزارش بخش ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا ، جلال در سال 1322 در نجف درس طلبگي خواند و پس از بازگشت به ايران در سال 1323 به احزاب سياسي پيوست و چندي با حزب توده همكاري كرد ، اما در اين محيط نيز چيزي را كه مي‏خواست به‏دست نياورد .

وي ، از سال 1326 به شغل معلمي روي آورد . آل احمد نخستين داستان خود را در سال 1324 با عنوان "زيارت" در مجله سخن منتشر كرد .مجموعه ديد و بازديد او نيز در همين سال منتشر شد .

مجموعه " از رنجي كه مي‏بريم " ، بيشتر تحت تاثير شعارهاي حزبي درباره فشاري كه حكومت بركارگران و افراد سياسي اعمال مي‏كرد ، در سال 1326 منتشر شد . در دو مجموعه داستان " سه‏تار " و "زن زيادي" تعصب و ناداني مردم كوچه و بازار را با لحني انتقادي تصويركرده‏است .

مشهورترين اثر داستاني آل‏احمد ، داستان بلند " مدير مدرسه " است كه به سال 1337 منتشر شد . مدير مدرسه سرگذشت مديري بي‏پناه است كه بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 ، فضاي اداري فاسد سرانجام او را به نااميدي مي‏كشاند .

نثر پرشتاب و بريده بريده جلال كه به نثر تلگرافي شهرت يافته ، در همين اثر به كمالي شايسته رسيد و نسل جوان آن روز و دهه بعد را به شدت تحت تاثير قرارداد . رمان " نون و القلم (1340) " كوشش ديگري است براي بازگويي اوضاع اجتماعي ، داستان "نفرين زمين "(1346) درواقع ادامه مدير مدرسه است و در آن معلم روستا به گزارش تحولات روستاها در روزگار اصلاحات ارضي مي‏پردازد . اين كتاب يكي از نخستين رمان‏هايي است كه در آن ، نويسنده به مسائل روستا و ادبيات روستا مي‏پردازد .

مجموعه پنج داستان كه پس از مرگ او به سال 1350 منتشر شد ، در برگيرنده داستان‏هايي است كه نويسنده از دوران كودكي خود به ياد آورده‏است . او همچنين از همان آغاز به نوشتن مقالات اجتماعي و انتقادي پرداخت و نگارش مقالات (تك نگاري) مونوگرافي و سفرنامه نويسي روي آورد .

از جلال ، در زمينه مقاله نويسي انتقادي ، مجموعه‏هاي "هفت مقاله " ، " سه مقاله ديگر " ، " كارنامه سه ساله " ، " ارزيابي شتابزده " ، " در خدمت و خيانت روشنفكران" و "غرب زدگي" به رشته تحرير درآمده است كه به ويژه در دو كتاب اخير ، نويسنده به مهم‏ترين مسائل جامعه ايران يعني دو موضوع "غرب "و "روشنفكران " پرداخته و با ديدي ناقدانه و سنت‏گرا با توجه به موازين جامعه‏شناسي ، آراي معروف به غرب‏زدگي خود را پرشتاب و كوبنده مطرح كرده‏است .

استحكام نثر جلال در مقاله‏هاي انتقادي و سبك مقطع او ، شيوه كار وي در داستان‏نويسي را به شدت متاثر ساخته و داستان‏هاي كوتاه و بلند وي را هم به ساختار و محتواي مقاله نزديك كرده‏است .

در قلمرو سفرنامه ، تك‏نگاري و مشاهدات ، اورازان ، تات نشين‏هاي بلوك زهرا و جزيره خارك در تيم خليج فارس ، يادگارهايي است كه از قلم آل‏احمد برجاي مانده‏است .

وقتي به سال 1345 سفرنامه حج او به نام " خسي در ميقات " انتشار يافت ، توجه بسياري از

حج‏كنندگان و اهل قلم را به خود معطوف كرد . به طوري كه مي‏توان گفت اين اثر با تقليدهاي فرواني كه به دنبال داشت ، توانست سبك نويني در سفرنامه نويسي حج پديد آورد .

آل احمد ، ترجمه‏هايي از آثار نويسندگان بزرگ چون داستايوفسكي ، ژان پل سارتر ، آندره ژيد و اوژن يونسكو نيز دارد كه در مجموع نسبت به ديگر زمينه‏هاي نويسندگي براي او به عنوان يك مترجم ، شان چنداني به بار نياورده است ، چنان‏كه تلاش ‏هاي او در كار مطبوعات نيز شهرتي براي او به بار نياورد .
زندگي آل احمد ، در شهريور 1348 در حالي كه 45 سال بيشتر نداشت به پايان رسيد
.

آثار: 1- از رنجي كه مي بريم 2-اورازان 3-پنج داستان 4-تات نشين هاي بلوك زهرا 5-جزيره خارك در يتيم خليج فارس 5- چهل طوطي 6- خسي در ميقات 7- در خدمت و خيانت روشنفكران 8- دست هاي آلوده 9- ديد و بازديد 10- زن زيادي 11- سرگذشت كندوها 12- سفر آمريكا 13- سفر به ولايت عزرائيل 14- سفر روس 15- سه تار 16- غرب زدگي 17- مدير مدرسه 18- مكالمات 19- نفرين زمين 20- نون وا لقلم 21- يك چاه و دو چاله


بويين زهرا و آوج آذربايجان

شهرستان بوئين زهرا در جنوب استان آذربايجاني قزوين، در دشت قزوين و در دامنه هاي شمالي رشته كوهي كه در بعضي از نقاط مرز بين استان هاي قزوين، همدان و مركزي مي باشد بنا شده و از نظر ارتباطي در مسير جاده تهران ـ همدان و جاده ساوه قرار دارد. اين راهها نواحي جنوبي و شرقي آذربايجان (نواحي مجاور ترك نشين استانهاي تهران ، مركزي و همدان) را به نوحي شمالي آذربايجان (استانهاي قزوين و زنجان) متصل مي كند .

مركز شهرستان بوئين زهرا، شهر بوئين در 135 كيلومتري تهران و 55 كيلومتري شهر قزوين واقع شده است. اين شهرستان داراي 5 بخش مركزي (بوئين)، آوج، شال، اسفروردين و دانسفهان مي باشد. مركز بخش آوج شهر آوج است كه در فاصله 123 كيلومتري جنوب غربي بوئين زهرا واقع شده است. آب و هواي غالب اين بخش هم مثل ساير نقاط آذربايجان كوهستاني است . ارتفاعات خرقان غربي در غرب و كوههاي آق داغ در شرق اين بخش از جمله مهمترين كوهستانهاي آن را تشكيل مي دهد. خره رود ( طويلترين و پر آب ترين رود شهرستان)، ساوه چاي، آوه رود از رودهاي مهم بوين زهرا ميباشند.

با وجود مراتع سرسبز در دامنه كوهستانها اساس فعاليتها و اشتغالات مردم اين بخش را مانند ديگر نقاط آذربايجان، كشاورزي، دامداري و باغدراي (توليد انگور) تشكيل مي دهد. ، در زمينه صنايع دستي نيز مانند تمام نواحي ترك نشين ايران و آذربايجان قا لي بافي (بويژه فرش هاي افشار و تكاب) و منجق دوزي رواج دارد. موردي مهم از ديد تاريخي ، زلزله خيز بودن اين ناحيه باز هم مانند اكثر نقاط ديگر آذربايجان است. زلزله اخير كه در استان هاي آذربايجاني قزوين٫ زنجان و همدان در اول تيرماه گذشته رخ داد ، براساس آمار رسمي بيش از دويست نفر كشته به جا گذاشت و خسارات و ضايعات فراواني در مناطق روستايي به بار آورده تعدادي از روستاها را صددرصد تخريب نمود.

زبان هاي رايج در شهرستان بويين زهرا، تركي و جزاير زباني تاتي مي باشند. با اين همه اكثريت مطلق مردم شهرستان ترك مي باشند: " "سازمان شهرداريهاي استان قزوين" "...زبان رايج در شهرستان بويين زهرا، تركي وتاتي مي باشد. اكثريت مردم ترك زبان مي باشند. ..."

توضيحاتي در باره چند كلمه تركي بكار رفته در نوشته فوق:

آغ [آق، آغجا، آقجا، آغجه، آقجه] : سفيد٫ كم شمار٫ كم تراكم. آق داغ به معني كوه سفيد (كم تراكم) است. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و...: آغ بولاغ, آق قويو (يعني چاه سفيد), آقجه دام (يعني ساختمان سفيد), آغجا قيه (يعني صخره سپيد) ، آقجاكند (ده سفيد)، آغ كهريز، آق مير, آق بابا....
داغ [داق، تاق، تاغ] : كوه. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : آقداغ=آق داغ , جرن داغ (كوه آهوي زرد), قوشا داغ(جفت كوه) , تكين داغ (كوه شاهزاده), قازان داغ (كوه قازان=پيروز)، سوري داغ (كوه گله)....
چاي: رودخانه. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : ساوه چاي
٫ چاي بلاغ (رود چشمه), ميانچاي

قارا[قرا، خره ، قره:] سياه، متراكم، قوي و انبوه. . مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : قارارود, خره رود ، قره بلاغ, قره داش, قارا تپه, قره تپه,كوه قره قلعه, قره آغاج, قره باير, قشلاق قارا، قلعه قرا داش, قره قلعه، قره چنگول، قره كوسه لر، قره باغ،قره قرقان، قره تيره،قره ياتاق، كوه قره ميل.....

آوه، [اويا، اووا، يووا] : در كلمه آوه رود و نيز نامهاي بسيار مختوم به آباد. اوبا و يا اووا در تركي قديم به معني محل زندگي، جلگه، مرغزار، دشت باز و غيره بوده است. اين كلمه در زبانهاي تركي به شكل“iy. ey. oy. uy. Iay. yuy. ev. oba وجود دارد. بسياري از نامهاي جغرافي آذربايجان و خراسان و ايران كه متاسفانه از طرف فرهنگستان زبان فارسي به خطا به شكل ختم شده به "آباد" ثبت شده اند،در واقع به اوبا-اوواي تركي(uwa، oba/uba،-wa, -oa, va, -uo ) ختم ميشده اند. كلمه يووا در تركي (به معني لانه ) نيز با اوبا همريشه ميباشد.
قالي: ضخيم و كلفت. كلمه قالين تركي (+ن: پسوند تاكيد) از اين كلمه ريشه ميگيرد.
منجق:[ مينجيق، بنجق، بونجوق، مونجوق] دانه هاي سنگهاي قيمتي، چنين دانه هايي (و نيز ناخن شير و ...) كه بر پرچمها (توغها) ويا طبق باورهاي تركي براي جلوگيري از چشم زدن به دم اسب بسته ميشد. پرچمهايي كه داراي چنين سنگهاي قيمتي ويا دانه هايي بوده اند. همچنين نام پدر آتيللا از

تركهاي هون .(كلمات پرچم و طوغ نيز تركي ميباشند)

ساوه: [ساو-سابو ، ساوا] به معني زدن،كوبيدن و دفع كردن است.(ريشه كلمات تركي امروزين ساواش، سووماق، سوووشماق...سوورماق).سابير ويا ساوار همچنين نام اقوامي از تركان باستانخزر ، كومان، اوقور و بولغار و...و نام شخص نيز بوده است. همچنين ساو- چاو با بسط معني از دفع و پخش كردن به معني شان، شهرت، صدا و پيغام ...نيز ميباشد. كه به اين معني اخير در نامهاي سبلان=ساو آلان و تركيب سوز سوو باقي مانده است.

آوج : به تركي نام نوعي پرنده

خرقان:[قره قان] (معادلQôroxan قرخان مغولي) به معني رود كوچك ويا باريكه آب كوهستاني. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : قره قرقان، و خرقان. در ريشه شناسي خرقان نام تركهاي قاراخاني نيز پيشنهاد شده اند. (هنوز در استان قزوين و مناطق ترك نشين جوار آن در استان تهران به نام چيگيل ويا چگين برخورد ميشود كه طائفه اي ازتركهاي قاراخانيان هستند كه در اين نواحي از آذربايجان ساكن شده بودند)

زبان تاتي

زبان تاتي كه از گروه شمالي زبان‌هاي غربي ايراني مي‌باشد يكي از كهن‌ترين زبان‌هاي اين مرز و بوم است كه بسياري از ويژگي هاي زبان‌هاي باستاني ايراني را حفظ كرده و به عقيده برخي از زبان شناسان و محققين بازمانده زبان مادي مي‌باشد. در اين مورد دياكونف دانشمند روسي در كتاب تاريخ ماد خود مي‌گويد:

"هنوز هم تات‌ها و تالش‌ها و گيلك‌ها و مازندراني‌ها به لهجه‌هايي سخن مي‌گويند كه خود بقايايي از زبان هند و اروپايي مي‌باشد كه در آغاز لسان ماد شرقي بوده است، امتياز  ويژه اين لهجه‌ها كهنگي و مهجوري تركيب اصوات است كه در بسياري از موارد با زبان پارسي تفاوت داشته و با مادي و پارتي و اوستايي شباهت دارد. بدين سبب اگر تات‌ها و تالش‌ها را مادهايي بشماريم كه به عنف، پارسي شده‌اند كاملاً راه خطا پيموده‌ايم."

جا دارد در اينجا به نظر دكتر يار‌شاطر نيز اشاره گردد او مي‌نويسد:

" اينجانب در طي چند سال گذشته در ضمن جستجويي كه براي يافتن زبان‌هاي ايراني در سرزمين قديم ماد در پيش گرفته بودم، موفق شدم، به عده‌اي از اين زبان‌ها دسترسي پيدا كنم و آنها را ضبط نمايم، اين زبان‌ها در سرزميني كه ميان رود ارس در شمال و سمنان و سنگسر در شرق و حدود ساوه و همدان در جنوب و مغرب گسترده است، پراكنده‌اند و با يكديگر رابطه قوي دارند و اكثر آنها را مي‌توان از يك گروه به شمار آورد. از آنجا كه سرزمين اين زبان‌ها در ماد قديم قرار دارد و قواعد صوتي و دستوري آنها نيز منافي با آنچه كه از زبان مادها مي‌دانيم نيست به جا خواهد بود. اگر اين زبان‌ها را به عوض "تاتي" كه نارساست و ظاهراً ترك زبانان مصطلح كرده‌اند "مادي" بخوانيم، خاصه آن كه در تاريخ ايران دليلي در دست نيست كه "تات زبان‌هاي" اين نواحي از محل ديگري به اين سرزمين كوچ كرده باشند و ترديد نيست كه لهجه‌هاي ايراني اين نواحي به جز فارسي و كردي بازمانده لهجه‌هاي مادهاست، كه تاكنون در نواحي دور افتاده و در پناه كوهستان‌ها و يا در ميان گروه‌هايي كه نيرو و استقلال فطري بيشتري داشته‌اند دوام يافته است."

دو نكته ديگر نيز وجود دارد كه نزديكي تاتي با مادي را اثبات مي‌كند. يكي نزديكي جغرافيايي تات‌هاي استان قزوين با پايتخت مادها يعني هگمتانه و اين كه اين مناطق در اصل جزء سرزمين ماد سفلي بوده و نكته ديگر كه مهمتر است اين است كه هردوت پدر تاريخ، وقتي به ايران مي‌آيد چهار واژه وچنداسم خاص از زبان مادي ثبت مي‌كند كه آن چهار واژه هم‌اكنون در بين تات‌هاي استان قزوين به خصوص در تاكستان كاربرد دارد كه عبارتند از:

اسپيكا، اسپ، كوتك (كوته)، زان كه هم‌اكنون در تاكستان به صورت اسپه به معني سگ اسب به معني اسب كوتيكا به معني توله سگ بزون يا بزونستن به معني دانا يا دانستن به كار برده مي‌شوند.

برخي از محققين از جمله يار شاطر، تاتي تاكستاني را مادر زبان تاتي مناطق دشت قزوين مي‌داند و مي‌گويد تاكستاني داراي لهجه‌هاي متعددي مي باشد كه از آن جمله مي‌توان به اشتهاردي، رامندي، چالي يا شالي و غير اينها ميان قزوين و زنجان و تهران اشاره كرد كه تاكستاني از جهتي با سمناني و از جهتي با تالشي شبيه است.

و.ب.هنينگ زبان‌شناس معروف در مقاله بسيار ارزشمند خود تحت عنوان زبان كهن آذربايجان ضمن مقايسه تاكستاني با تالشي و سمناني وابستگي‌هاي اين زبان‌ها را بررسي و بازگو كرده و مي‌گويد: "مي‌توان گويش تاكستاني را به صورت واسطة العقدي در نظر گرفت كه گروه‌هاي شمالي و شرق و جنوبي زبان‌هاي ايراني را به هم پيوند مي‌دهد. اين كه گويش مذكور از لحاظ فوق در موضعي مناسب و طبيعي قرار گرفته از آنجا معلوم مي‌شود كه بين اين گويش و زبان‌هاي گيلكي طبري كه در مجاورت آن در جانب شمال و شمال شرقي قرار گرفته‌اند، بعضي ويژگي‌هاي مشترك به چشم مي‌خورد.

لازم به ذكر است كه به غير از استان قزوين زبان تاتي در استان‌هاي اردبيل، آذربايجان شرقي، مركزي، تهران، سمنان و گيلان نيز گويشوراني دارد . همچنين در جمهوري آذربايجان و داغستان روسيه نيز تات زبان‌هاي بسياري زندگي مي‌كنند كه توضيح مفصل آن در مقاله از تاكستان تا داغستان كه توسط نگارندگان اين سطور نگاشته شده آمده است.

بررسي بيشتر در مورد زبان تاتي را به زبان‌شناسان زبده داخلي و خارجي مي‌سپاريم و در اين قسمت به مطابقت برخي از واژه‌هاي پهلوي و اوستايي با تاتي تاكستان و بلوك رامند مي‌پردازيم.

واژگان تات و تاتي

واژه‌هاي تات و تاتي داستان درازي دارند و ديدگاه‌هاي گوناگون و گاه متضادي براي آن بيان شده است. شرق شناسان درباره ريشه‌ها و معاني آن بسيار سخن گفته اند ولي آنچه مسلم است تاتي يك زبان است و اگر چه امروزه از گستردگي آن كاسته شده است اما ساليان درازي در بسياري از مناطق ايران پهناور فرمانروايي داشته و هنوز هم به حيات خود در پهنه تاريخ اين سرزمين ادامه مي دهد.

 ايران سرزميني است كه از ديدگاه نمادهاي تمدن و فرهنگ كم نظير و حتي بي نظير است. يكي از اين نمادهاي فرهنگي و شايد مهمترين آنها زبان و ادبيات كهن آن است كه همواره بر تارك ادبيات جهان درخشيده است.

 از ويژگيهاي مهم فرهنگي ايران پهناور، گوناگوني قومي و به تبع آن گوناگوني نمادهاي فرهنگي از جمله زبان اين اقوام است. رايج بودن گويش‌هاي گوناگون و زيبا هم چون كردي، لري، گيلكي، مازندراني، تاتي، و بسياري گويش‌هاي ديگر نشان از قدمت وتنوع بافت فرهنگي ايران دارد.

يكي از زبان‌هاي باستاني و كهن ايران كه پيشينه اي بلند در تاريخ ايران و اقوام ايراني دارد زباني است كه امروزه تاتي خوانده مي شود.

در نوشتارهايي، كوشش خواهد شد تا با ارائه اطلاعاتي درباره تاتي، تصوير روشني از چگونگي اين زبان در طول تاريخ و دلايل فراز و فرود آن و نيز شرايط و جايگاه كنوني آن فراروي علاقمندان به فرهنگ و زبان سرزمين ايران به ويژه تات زبانان قرار دهد.

به دليل گسترده بودن موضوعاتي كه درباره يك زبان و ادبيات مي توان به آنها پرداخت از يك سو و اهميت نگرش جامع تر و ژرف تر به هر بخش از بررسي‌هاي مربوط به زبان تاتي، لازم است گفتارهاي تخصصي و ويژه‌اي درباره‌ي اين زبان ارايه گردد.

·   پروفسور ماركوارت آلماني واژه تات را مركب از دو واژه مي داند،تات به معني زيردست و چيك كه ادات تصغير در زبان تركي است بنابراين مفهوم كلي آن را زيردست كوچك بيان كرده و اضافه مي نمايد كه تركان پس از غلبه بر بوميان ايراني (در مناطق تحت سيطره خود) آن را به مردم زيردست خود اطلاق مي كردند.

·  در نوشته‌هاي بسياري از پيشينيان  همه جا تات، تاجيك، تاچيك و تازيك به معني غير ترك و ايراني به كار رفته است. چنان كه در ديوان لغات الترك كاشغري (466 ه ق) واژه ي تات معادل (الفارسيه) گرفته شده و تت به معناي ايراني و پارسي آمده است.

·  در كتاب طبقات ناصري (657 ه ق) واژه تات به معني تازيك و تاجيك و براي فارسي زبانان به كار رفته است.

·     در لغت نامهعلامه دهخدا آمده است:

·  اگر از هر فرد روستايي يا ايلات آذربايجان بپرسيد  تات يعني چه ؟ بي درنگ جواب مي دهد: تات يعني تخته قاپو و آبادي نشين، پس به طور كلي مي توان به اين نتيجه رسيد كه تات كلمه يي بوده به جاي تاجيك كه لااقل از ده قرن پيش از طرف تركان (بي سواد و مال دار و بيابان گرد) زردپوست مناطق اورال به ايرانيان (دانشمند و كشاورز و شهرنشين) اطلاق شده است و زبان تاتي نيز به لهجه‌هاي مختلف زبان ايراني گفته مي شده كه تات‌ها بر آن سخن مي گويند

·   در دايرة المعارف فارسي كه زير نظر مرحوم دكتر غلامحسين مصاحب گردآوري شده،آمده است: تات لفظي است تركي و به معني عناصر خارجي سرزمين تركان به كار رفته است، اين لفظ در كتيبه‌هاي  اورخون  نيز آمده و موارد استعمال آن تاريخي پيچيده دارد و در اين سير تاريخي تغييراتي در آن راه يافته مثلا به ملل تحت استيلاي تركان و بالاخص در دوره استيلاي تركان بر ايرانيان، به ايرانيان اطلاق شده است.

·  مرحوم محيط طباطبايي در كتاب  تاجيكان در مسير تاريخ، در زمينه ي تفاوت دو واژه ي تات و تاجيك مي نويسد:

تفاوت مفهوم اين دو واژه در موارد استعمال آن‌ها مي باشد كه تات غالبا در تعريف يا شناسايي ايرانياني به كار رفته است كه زبان تركي نمي دانستند در صورتي كه تاجيك به ايرانياني گفته مي شد كه به زبان فارسي سخن مي گفته اند.  به عبارت ديگر تات مترادف با بدل نام ايراني است كه ملت متمدن قديمي را در اين منطقه تشكيل مي داده اند ولي هرگز قومي و ملتي در تاريخ سه هزار سال گذشته در گذرگاه زمان و مكان به نام تاجيك وجود نداشته است كه بيرون از قلمرو و وجود ايران، كيان مستقلي داشته باشد. بلكه تاجيك صفتي براي ايراني فارسي زبان بوده و بر غير ايراني اطلاق نمي شده است.

·  واژه تات در اوستا در قالب پساوند آمده است به عنوان مثال مي توان به كلمات مركب خرداد و امرداد اشاره كرد كه در اوستا به صورت هئورتات و امرتات بيان شده است و يا واژه‌هاي ديگري همچون ارش تات به معني راستي، دروتات به معني درستي، اوپرتات به معني برتري، رسس تات به معني عدل و داد و... كه به گفته برخي صاحب نظران  واژه تات تغيير يافته ي واژه داد است و به معني عدالت و دادگري.

·   مولانا جلال الدين در بيتي از ملمعات خود سروده است:

گر تات ساك و گر روم ساك و گر تورك           زبان بي زباني را بياموز

در اين بيت با توجه به برجستگي اقوام روم و ترك و ايراني  در آن زمان، مولانا خواسته است كه با بيان هر سه قوم، مخاطبان پيام خود را (كه در مصرع دوم آمده است) عام مشمول نمايد كه به روشني مي توان كاربرد واژه تات را به معناي عام ايراني استنباط كرد.

·  در قفقاز آن بخش از ايرانياني را كه هنوز به  فارسي تكلم مي كنند تات مي گويند.

يحيي ذكاء دركتاب جستاري درباره زبان مردم آذربايجان مي نويسد:

«‌‌‌... و اما درباره تات‌ ها و زبان تاتي بايد گفت كه در پيرامون همدان و قزوين و كرانه‌هاي سفيدرود و مازندران شرقي و تالش و آذربايجان و نيز بيرون از ايران در افغانستان و قفقاز.تيره‌هايي از مردم هستند كه خود را تات مي نامند و زبانشان نيز تاتي خوانده مي شود».

·  علي عبدلي در كتاب ادبيات تات و تالش آورده است:

«‌‌‌تات نامي است كه به بخش گسترده يي از جامعه ايران بزرگ اطلاق شده است. تات‌ها نه يك قوم و نه يك طايفه و ايل اند بلكه جماعات مختلفي از ايراني زبانان هستند كه اطلس پراكندگي  آن‌ها از داغستان و شيروان و آذربايجان و قزوين و زنجان تا سمنان و خراسان را در بر مي گيرد. زباني كه جماعات موسوم به تات به آن سخن مي گويند آن چنان متنوع و متفاوت است كه با وجود ايراني يودن و وجوه مشترك فراواني كه دارند به عنوان لهجه‌هاي مرتبط به هم در زير عنوان يك زبان واحد قرار نمي گيرند به عنوان مثال لهجه‌هايي كه تات‌هاي بخش جرگلان بجنورد و برخي روستاهاي خط مرزي تركمنستان به آن سخن مي گويند با لهجه‌هاي تات‌هاي تاكستان. بلوك زهرا و رامند از يك طرف و تاتي مرند و خلخال از طرف ديگر و همه اينها با تاتي قفقاز همان قدر متفاوتند.»

·  ملك الشعراي بهار در سبك شناسي (جلد سوم) مي نويسد:

«‌‌ايرانيان از قديم به مردم اجنبي تاجيك و تازيك مي گفته اند چنان كه يونانيان، بربران و اعراب عجمي را عجم گويند. اين لفظ در زبان دري تازه (تازي) تلفظ شده و رفته رفته خاص اعراب گرديد ولي در توران و ماوراء النهر، لهجه قديم باقي ماند و به اجانب تاچيك مي گفتند و بعد از اختلاط تركان آلتايي با فارسي زبانان آن سامان لفظ تاجيك به همان معني داخل زبان تركي شد و فارسي زبان را تاچيك خواندند و اين كلمه بر فارسيان اطلاق گرديد و ترك و تاجيك گفته شد.»

·   مردم كرانه ي جنوبي رودارس، مردمي را كه از پل خدآفرين  به آن سو (دشت مغان و آستارا) نشيمن دارند يا آن كه به زبان تركي سخن مي گويند كرد و از پل به اين سو (جلفا و ماكو) را تات مي نامند.

·  قشقايي‌هايي كه به تركي سخن مي گويند مردم فارس زبان را تات اطلاق مي كنند.

· دسته اي ديگر از پژوهشگران تات و تاجيك و تازيك را هم ريشه دانسته و آن را به واژه طايي نسبت مي دهند چرا كه ايرانيان از ديرباز قبيله ي طي را كه از مردم يمن بودند، پيش و بيش از ديگر اعراب مي شناختند و با آنان رفت و آمد و داد و ستد داشتند و آنها را تاژ و تازيك مي ناميدند چنان كه يونانيان و روميان همه ايرانيان را پارس يا فرس (كه نام تيره اي از آنان بود) مي خواندند.

·  در كتاب تات نشين ‌هاي بلوك زهرا تاليف زنده ياد جلال آل احمد آمده است:

افسانه يي در افواه مردم سگزآباد (از توابع بويين زهراي قزوين) است بدين مضمون كه در زمان‌هاي خيلي قديم پادشاهي خونخوار كه به ويرانگري و مردم كشي شهرت داشته و نامش تات بوده است به حوالي بلوك زهرا و خمسه مي رسد كه علامت روي كلاه خود او و اطرافيانش دو شاخ بوده است.

 ا هالي و بوميان حقه اي سوار مي كنند و هر كدام كلاهي از آن نوع و شكل براي خود مي سازند و با هدايا و قرباني‌ها به پيشباز مي روند و به اين صورت از خرابي و كشتار نجات  مي يابند و كم كم آن پادشاه افسانه اي در منطقه سكني گزيده و مستقر مي شود و زبان مردم نيز به نام همان پادشاه نام تات مي گيرد.

·  در افسانه‌ها و مثل‌هاي مردم ترك زبان تبريز، تات به معني مرد دانا، با سواد و صاحب كتاب   (در زماني كه داشتن سواد و اهل كتاب بودن نادر بوده است) به كار رفته است:


بو  سوز هيچ تاتن كيتا بنده يوخدور

اين سخن در كتاب هيچ تاتي نيز وجود ندارد.

·  تركمن‌هاي ماوراي خزر تات را درباره تاجيك‌هاي ايراني الاصل به كار مي برند.

·  برخي ديگر از دانشمندان نيز تات را يك واژه ايراني دانسته اما مي گويند كه تات و تاجيك و تازيك از يك ريشه بوده و هر سه به معني بيگانه و مردم غير ايراني (انيران) است و ايرانيان اصيل بيگانگان را تاجيك و تازيك مي گفته اند.

·  دكتر يار شاطر نيز در تاييد هم ساني زبان تاتي و مادي مي گويد:

در نواحي شمال غربي ايران زبان رايج اكثر ايرانيان تركي است ولي در گوشه و كنار اين نواحي هنوز گروه‌هايي هستند كه به زبان كهن تر اين سامان سخن مي گويند. غالب اين زبان‌ها با وجود اهميتي كه دارند هنوز انتشار نيافته اند. اينجانب طي چند سال گذشته در ضمن جست و جويي كه براي يافتن بازمانده‌هاي زبان ايراني در سرزمين قديم ماد در پيش گرفته بودم موفق شدم به عده اي از اين زبان‌ها دسترسي پيدا كنم و آن‌ها را ضبط نمايم.

 اين زبان‌ها در سرزميني كه ميان رود ارس در شمال و سمنان و سنگسر در شرق و حدود ساوه و همدان در جنوب و مغرب گسترده است، پراكنده اند و با يكديگر رابطه اي قومي دارند و اكثر آنها را مي توان از يك گروه به شمار آورد از آجا كه سرزمين اين زبان‌ها در ماد قديم قرار دارد و قواعد صوتي و دستوري آنها نيز منافي با آن چه در زبان مادها مي دانيم نيست ، به جا خواهد بود اكثر اين زبان‌ها را به عوض تاتي كه نارساست و ظاهرا ترك زبانان مصطلح كرده اند مادي بخوانيم.

·  در برخي نوشته‌ها آمده است:

تات در زبان تركي مصغر شده كلمه تانغوت است كه به معني خارجي و بيگانه مي باشد. اين واژه پس از حضور تركان در سرزمين‌هاي شرق ايران به ايرانيان تحت تسلط تركان گفته شد و به تدريج با تداوم حضور تركان و گسترش مناطق تحت سيطره آنان، اين واژه نيز معناي وسيع تر گرفت و معادل ايرانيان (به معناي عام) به كار رفت.


تطبيق برخي از واژه‌هاي تاتي با اوستايي و پهلوي

اوستايي، پهلوي                    تاتي                          فارسي

هه اُوَ                          آوْ(مذكر)آوه(مونث)           او، ضمير سوم شخص مفرد براي زن و مرد

ازَم                                       اَز                             من

ايزم                                      ايزِم                             هيزم

اسپيد                                    ايسپي                       سفيد

آسياو                                    آسيا                         آسياب

بان                                        بُن                             بام

پاكي‌يَ                                   پاك                            پاك و تميز

پوتك                                    پوك                             پوك،پوكيده

تُوم                                       تُوم                             تخم

دمب                                     دمب                            دم            

درو                                       درو                            دروغ

دول                                      دول                     ظرف آب چرمي يا پلاستيكي

ديتار                                     دُيار                              آشكار و پيدا

اوزوان                                   زبون                           زبان

سمب                                     سم                             سم

سوچ                                      سوج                           سوز

غژب                                     غضب                          غصب

كرك                                    كركِه                            مرغ خانگي ماكيان

گف                                      گپ                              گپ

گوز                                      اوز                              گردو

مخ                                        مِخ                               ميخ

مزگ                                      مغز                             مغز

مزگِت                                    مَچِد                              مسجد


وفرِ                                        وارهِ(مونث)                     برف

واز                                          بِوَزَستَن                        پريدن

سرگين                                  گيو                              سرگين،مدفوع

وينيك                                    وينّيه                           بيني،دماغ

وهانك                                  وُنهِ                              بهانه

وَركِ                                      وَرِه                              بره

وهرك                                    وَرْگ                           گرگ

وس                                       وس                            بس

يو                                          يُوْ                               جو

دا                                          آديَن                           دادن

تاشيتن                                    بتاشتن                         تراشيدن

درش                                     درشت                          درشت

پرس                                     آپرسَسْتَن                     پرسيدن

هدا                                         هَم‌اوگا                        همانجا

خشان من                                 خُش اوميَن                   خوش آمدن

زُن                                          بِزون-بِزونَستن             دانستن

وين                                       ويندن                          ديدن

هونَر                                       هونَر                           هنر

آدان                                      آدييَن                          دادن

نس                                         (رس) برسَسْتَن               رسيدن

ويد                                        وير                             ياد

برِز                                         بِلند                             بُلند

ائوج                                      واج                             گوينده

وات                                       وا                                باد

آوا                                         آو                               آن

دَرِزاهي                                   دَرْزِنِ                           سوزن

سَت                                       سَت                             صد 100

هشتات                                   هشتات                        80

وَلگ                                       وَلگ                           برگ

وهار                                     واهار                              بهار

اوستايي،پهلوي                        تاتي                            فارسي

وارون                                    وارون                            باران

گيل                                      گيل                             گِل

ميچِك                                   ميجيك                         مژه

اسپان                                     اسپه                            سگ

گيروا                                    گردن                           گردن

وديه                                      ويه                             عروس

چخرا                                     چاره                           چرخ نخ ريسي

مَخَش                                     مَگَز                             مگس

 


 

 

منابع

www.qazvin.net

www.persian-language.org

www.takestan20.com

www.palangah.persianblog.com


 

 

موضوع تحقيق :

تات نشينهاي بلوك زهرا

 

 

 

 

دبير مربوطه :

استادآقاجان زاده

 

 

 

 

گردآورنده :

مسعود سبحاني

 

 
 
 
كلاس 101

 

 
 
 
پائيز 84


 

 

 

موضوع تحقيق :

جلال آل احمد و آثار او

 

 

 

 

 

 

دبير مربوطه :

جناب آقاي عمادي فر

 

 

 

 

گردآورنده :

فرهاد و فرزاد حسيني

 

 
 
 
 
بهار 85
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 17:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

طرح کسب و کار راه اندازی یک کارگاه خیاطی

بازديد: 14471

 

مقدمه

به نام آنكه جان را فطرت آموخت .

امروزه هنر خياطي و شاخه هاي آن يكي از هنرهاي بسيار گسترده و فراگير است كه كمتر بانوي ايراني وجود دارد كه از اين هنر بي بهره باشد با عنايت به اين مطلب در اين مجموعه سعي شده است تا به صورت تشريحي و مكتوب درباره يك شركت توليدي كه در اين راستا فعاليت مي كند بحث نمود .

هنر خياطي صرفا دوخت و دوز نيست بلكه در درجه اول استعداد ـ ابتكار ـ خلاقيت ـ و ارائه طرحهاي جديد و مطابق خواست و سليقه افراد مختلف جامعه ، مطرح است .

در پايان اميداوريم با مطالعه اين پروژه و تحليل و نقد آن ما را در جهت بهبود نقايص اين كار ياري نمائيد .

                                                                                 با تشكر

 

 

 

كروكي كارگاه

 

           
 

اتاق هيئت مديره

 
   

 

 

 

 

اتو

 
 
 
 
 

 

 

 

 

 

چرخ

 

چرخ

 

چرخ

 

چرخ

 

                                                                                                كارگاه

 

 

               
   
 
   
 
 

 

 

منشي

 
   

سردوز

 
   

سردوز

 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Text Box: درب ورودي

سرويس

 

                                                                                            

 

 

توصيف محل كار و كلك مورد نظر

يك محل كار براي يك كار توليدي بايد داراي شرايط خاصي باشد كه بتوان در آن به راحتي ابزار كار را جايگزين كرد و مساحت آن آنقدر باشد كه بتوان كارهاي توليد شده ار در آن نگهداري نمود . از ديگر خصوصيات محل كار اشاره مي كنيم به برق آن كه بايد داراي توان ولتي بالا باشد كه در هنگام كار دچار اختلالات نشود . ملك مورد نظر بايد پايان كارتجاري داشته در غير اينصورت نمي توان از آن به عنوان ميحط كار براي انجام كار استفاده كرد در ضمن محيط كار بايد داراي سروسهاي ويژه از جمله كمكهاي اوليه « كپسول آتش نشاني و سرويسهاي بهداشتي باشد كه در صورت لزوم يا اتفاق ناگوار بتوان كمكهاي اوليه انجام داد و همچنين بايد در محيط بازار باشد ، جهت دسترسي به فروشگاهها و مراكز فروش كالا توليد شده . ضمنا ميحط كار امكان خطر زياد مخصوصا از طرف قسمت اتوكاري دارد كه بايد با احتياط عمل كرد . سيستم هاي برق كشي داخل كارگاه بايد با استانداردها مطابقت داشته باشد و از هرگونه اتفاق اتصالات جلوگيري شود . كليدهاي ايمني براي اتو واجب بوده و جهت اخطر اطمينان بيشتر از طريق شركتهاي بيمه محيط كار خود را بيمه آتش سوزي يا حريق نمائيد .

 

نياز بازار و مشتري

با توجه به چهار فصل سال و نوع نياز بازار به پوشاك از جمله مانتو و لباسهاي گرم مثل باراني و غيره نياز بازار متغير مي باشد همچنين در فصل بهار مدلهاي مختلف مانتو در بازار عرضه مي گردد . بنابراين ديگر نيازهاي بازار در فصل باهار و پيراهنهاي مردانه ، تريكوجات بوده كه در نوع بازاريابي و نوع فروش با هم فرق مي كند . در فصل زمستانه كارها ضخيم تر و بافتي و پارچه هاي پشمي مي باشد كه در هر كدام نوع بازار فورش آن متغير است و براي بازاريابي هر كدام از توليدات خود فصل خود بصورت خاص مي توان اقدام نمود . و كليه كارها را قبل از زمان فصل خود بايد مهيا كرد و در اسرع وقت در اختيار بازار قرار داد .

 

محيط بازار براي توليد و مكان بازار

براي يك كار توليدي كه داراي چهار فصل توليد مي باشد جا و مكان خاص مدنظر نيست مهم بايد محيطي انتخاب شود كه توليداتي كه ما داريم در آن مكان قابل توليد باشد . دسترسي به بازار براي يك توليدي مهم بازاريابي آن است كه بايد از بارازيابهاي مجرب و متخصص استفاده نمود زماني كه افراد مجرب در اخيتار داشته باشيم ديگر براي فروش كالا و خريد مواد اوليه مشكل نخواهيم داشت براي بازرايابي بهتر كار بايد از بهترين مواد اوليه استفاده نمود . وقتي مواد اوليه درجه يك باشد خود بازاري براي خريد كار به شما مراجعه مي كند و چنانچه مواد خوب استفاده نشود منفي ترين عكس العمل را در بر خواهد داشت و امكان ورشكستگي شركت توليدي شما درصد بالاتري صورت مي گيرد

 

اخذ جواز كسب

بعد از انتخاب ميحط كار و خريد ابزار آلات توليد بايد پيگير جواز قانوني باشيم و براي اينكار بايد ملك مورد نظر داراي پروانه پايان كار تجاري باشد و با هماهنگي صاحب ملك و تهيه كردن كپي هايي از پايان كار تجاري و قولنامه ملك مورد نظر به اتحاديه توليد كنندگان پوشاك مراجعه نمائيم كه در آنجا با گرفتن نامه هاي متعدد به ادارات شهرداري ، دارايي ، آتش نشاني ، اماكن بيمه مراجعه مي كنيم كه كليه نامه هاي فوق بايد مورد تائيد ادارات مربوطه قرار بگيرد و هزينه هايي در بر دارد كه بايد از سرمايه واحد توليدي خود هزينه كنيم و هزينه هاي فوق مربوط به اداره دارايي ، شهرداري و بيمه مي باشد كه مبلغ آن با حداقل زمان سه سال سابقه صورت مي گيرد و هزينه هاي مربوطه به اندازه در متراژ ملك و يا كار توليد مورد نظر مي باشد و براي يك كار توليدي براي اخذ جواز حدودا معادل پنج ميليون ريال تا حدود سال 80 هزينه در بر دارد و چنانچه از گرفتن جواز كسب خودداري نمائيد با برخورد سازمانهاي مربوطه روبرو و منجر به پلمپ واحد توليدي خود مي شويد ضمنا جهت اخذ جواز كسب حتما رشته توليدي خود را مد نظر قرار دهيد و جواز را به نام توليد همان پوشاك يا البسه يا مانتو شلوار و يا كت و شلوار و يا هرچيزي كه قصد توليد آن را داريد بگيريد . در غير اينصورت با مشكل تحصيلات بانگي مواجه مي شويد .

 

مجوز تاسيس شركت باري كارگاه بزرگ با حداقل 10 چرخ راسته دوز ، و هزينه هاي وابسته

مراحل تاسيس شركت با تاسيس توليدي متفاوت است در تاسيس شركت بايد ابتدا سه نفر انتخاب شوند جهت هيئت مديره دو نفر بازرس اصل و البدل كه با توافق اين پنج نفر يك نفر نماينده به عنوان مدير عامل شركت با انتخاب اسم شركت با اداره ثبت مراجعه و تاييديه نام را مي گيرند بعد از تاييد نام و پر كردن اساسنامه شركت و امضاء نمود آن اظهارنامه با امضاء رئيس هيئت مديره و نائب رئيس و مديرعامل و بازرسان مي باشد كه در بالا ذكر شد بعد از امضاء نمودن دفتر ثبت و گرفتن شماره ثبت به سازمان صنايع و معادن مراجعه نموده و مجوز تاسيس شركت دريافت مي نمائيم كه بعد از آن مجوز اقدامات لازم براي كار توليد صورت مي گيرد كه كليه كارهاي حسابداري در شركت با توليدي متغير است و اين اختلاف در اين مسئله است كه كليه اموال منقول و غير منقول بايد در دفترهاي پلمپ شده ذكر شود و دارايي و مالياتي را كه براي شركت در نظر گرفته مي شود از روي دفترهاي فوق مي باشد و در دفترهاي مورد نظر فاقد هر گونه قلم خوردگي و لاك مي باشد تا با مشكل اداره مواجه نشود و هزينه هاي مربوط به تاسيس يك شركت بستگي به نياز كار توليد دارد از چه نوع دستگاهي استفاده نماييد كه به عنوان مثال اگر شما خواسته باشيد يك شركت توليدي احداث كنيد براي توليد مانتو شلوار حداقل ده چرخ راسته دوز و دو چرخ سردوز و يك چرخ دكمه و جادكمه نياز مي باشد و ميز اتو و اتوهاي دستي و يا پرسي را كه ميانگين مبلغ كل آن هفتاد ميليون ريال هزينه برآور مي شود .


چارت تشكيلاتي

 

                             
   

مدير عامل شركت

 
 
   

رئيس هيئت مديره

 
 
   
 
   
 
     
 
 

چرخ كار

 
 

چرخ كار

 
 

چرخ كار

 
 
   
 
   

چرخ كار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

براي حداقل 2 عدد چره و هزينه هاي وابسته

براي راه اندازي يك توليدي كوچك بعد از اخذ جواز و هزينه هاي مربوطه جهت خريد ابزارآلات جهت كار توليدي نياز به دو دستگاه چرخ راسته دوز و يك عدد چرخ سردوز و يك چرخ جادكمه و يك تخته ميز برش و در تخته ميز اتو با روكشهاي نخي نياز داريم كه حدود مبلغ آن حدود بيست ميليون ريال مي باشد .

مصرف پارچه و خرج كار

چنانچه به عنوان مثال كار توليد شده شما مانتو و شلوار باشد با پارچه هاي عرض 150 و مدل كار معمولي ساده حدود سه متر مصرف پارچه يا ( 80/2 ) لازم مي باشد كه اجرت و خرج كار آن به هزينه اضافه مي شود و خرج كار بستگي به مدل كار و نوع خريد دكمه قابل متغيير مي باشد به عنوان مثال : پارچه داكرون هر متر 12000 ريال * مصرف 80/2 + 6000 اجرت دوخت + 4000 خرج كار = 43600 ريال يك مانتو شلوار ساده با خرج كار معمول از دوخت با اين مبلغ توليد مي شود .

 

مديريت و نظارت بر توليد و هزينه هاي چرخ كاران و نيروي كاري براي يك شركت

با تهيه شماره ثبت شركت نياز به افراد روزمزد مجرب داريم كه اين نيرو توسط مديرعامل شركت تعيين و استخدام مي شود و وظيفه مديرعامل در انتخاب نيرو با تست كردن و تاييد كردن آنان و نمونه گيري از كالر ضامن معتبر از كارگران اخذ نموده و با تاييد هيئن مديره فرد مورد نظر را معرفي نموده و با امضاء گرفتن قرارداد مشغول به كار شود و بعد از شروع كار مديرعامل موظف است كارگر مورد نظر را به اداره بيمه معرفي نمايد كه اين مراحل شامل كليه كاركنان مي باشد و جهت هزينه هاي كارگران كاركردها و مزاياي مربوطه مدير عامل با تاييد هيئت مديره كليه حقوقات و هزينه هاي جاني كارگر و بردست چرخ كاران را از حساب شركت پرداخت مي نمايد كه اين پرسنل مشتمل بر رئيس هيئت مديره ، منشي شركت ، چرخ كاران ، و بردست چرخ كاران مي باشد و همچني بازراياب كه وظيفه اصلي شركت توليدي به عهده اوست . ضمنا مديرعامل موظف است كيفيت كارهاي توليد شده را بررسي نموده در صورت استاندارد نبودن دوخت پيگير مسئله شود و كارگر مورد نظر را عزل كند و جايگزين آن با مراحل بالا نيروي جديد به كار گمارد .

محل تاسيس شركت يا واحد توليدي در بازار روز ، رهن ، و مبلغ آن و اجاره خريد .

جهت تامين محيط شركت چون يك شركت توليدي به مكان بزرگتري نياز دارد كه شامل انبار ، كارگاه و قسمت اداري مي باشد . به همين دليل در محيط مسكوني اگر خواسته باشيم محيطي براي كار ايجاد كنين با هزينه گزافي روبرو خواهيم شد به همين دليل بهتر آن است كه خارج از محيط مسكوني شركت تاسيس شود و براي اقدام اين كار شركتهايي موجود مي باشد كه سالنها و زمينهاي مورد نظر را به شما واگذار مي كند و هزينه هاي آن نسبت به ميحط هاي مسكوني مناسب تر مي باشد و چنانچه خواسته باشيد ملك خاصي را براي تاسيس شركت مجريد با معرفينامه و معادن شما را معرفي به بانك نموده و با كمك تسهيلات بانكي و سرمايه شركت مي توانيد ملك مورد نظر را براي شركت خريداري نمائيد .

سرمايه گذاري براي تاسيس يك كارگاه كوچك

سرمايه گذاري براي تاسيس يك كارگاه كوچك بايد از طرف شخصي كه جواز كسب را اخذ نموده گذاشته شود . كه مبلغ آن تعيين شده است برابر با خريد ابزارآلات شما كه عبارت است از خريد دو دستگاه راسته و سردوز و جا دكمه كه قبلا مبلغ آن قيد شده مي باشد و بعد از آن سرمايه گذاري براي توليد جهت مواد اوليه كه آن بستگي به سرمايه گذاران و تسهيلات بانگي كه در اختيار شما قرار مي گيرد مي باشد كه مبلغ آن به تيراژ توليد شما و مدل كار متغير است كه ميانگين كل هزينه جهت خريد مواد اوليه تا حدود پنجاه ميليون ريال مي باشد .

 

نحوه تامين سرمايه

براي تعيين سرمايه بايد مبلغي را كه خود در اختيار داريد كه مثلا مبلغ يك ميليون تومان مي باشد با داشتن معرفي نامه سازمان مورد نظري كه جواز اخذ نموده به بانگ مراجعه كرده و ميزان سرمايه اي كه درخواست مي كنيد مثلا سه ميليون تومان باشد و يك ميليون از سرمايه خودتان و دو ميليون تومان سرمايه بانگي به شما تعلق مي گيردبه عنوان تسهيلات بانكي به صورت شركت در اخيتار شما قرار مي گيرد .

نوع تبليغات و گسترش آن

تبليغت بايد ابتدا كيفيت كار را نشان دهد چون زماني كه مشتري كار را مي خرد كيفيت كار مدنظر است و زماني كه كار براي او بازدهي خوبي داشته باشد دقت او بر آرم كار بيشتر مي شود و براي هميشه آرم شركت شما را در نظر دارد و زمان ديگر خريدهاي خود دنبال آرم شركت شما در بين كارهاي موجود در فروشگاه مي باشد و اين بهترين راه تبليغ مي باشد و ضمن اين كه شركت بايد براي معرفي كالاهاي خود تبليغات خاص مردمي را انجا دهد كه مي تواند شامل رسانه هاي تصويري صوتي و مجله هاي محلي و سراسري باشد . كه هر نوع به گونه اي كالاي توليد شده شما را به سمع و نظر خريداران مي رساند كه پشتوانه كل تبليغات شركت تغييري و كيفيت كالاي توليد شده مي باشد .

 

پذيرش كارآموز و نوع ضمانت نامه و مدرك قابل قبول براي پذيرش آنان .

براي يك شركت توليدي كه با بازدهي بالا مي باشد پذيرش كارآموز مقدور نمي باشد چون زماني كه شركت مي خواهد صرف آموزش آنان نمايد از توليد خود عقب مي افتد و تنها مي تواند آنان را به عنوان بردست در كنار چرخ كارهاي خود داشته باشد كه آن شامل شرايط خاصي مي باشد كه بايد شكرت آنان را دفع نمايد به عنوان مثال يك كارآموز در درجه اول داراي ضامن معتبر باشد يا سپردن اوراق بهادار به شركت ( مانند چك يا سفته ) كه براي جلوگيري از سهل انگاري و خسارت ناشي از بي تجربگي آنان شود و شركت بتواند خسارت خود را از آنان دريافت نمايد .

نتيجه گيري

يك شركت توليدي بايد شرايط خاصي را وضع نمايد و كيفيت و فروش كه به عبارتي توليد و بازاريافي مي باشد را به حداكثر خود برساند از هرگونه ضرر و زيان جلوگيري كرده باشد و سرمايه شركت افزايش پيدا كند و اين چيزي نيست جز يك مديريت خوب ، قاطع ، و حساب شده .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 17:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره روش نلدرميد

بازديد: 373

 

تحقیق رایگان سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق درباره روش نلدرميد

در سال 1965 نلدروميد كارايي روش هكس، اسپندلي، هيمسورف را با تعيين
سيمپلكس هاي بدون قاعده افزايش داده اند.

روش آنها يكي از روشهاي كارآمد معمولي و در دسترس بود كه اگر تعداد متغيرها فراتر از 5 يا 6 نبود به خوبي كار مي كرد. مسئله مينيمم سازي f(x) را در نظر بگيريد. فرض كنيد x1 يك تخمين اوليه از x* باشد. و فرض كنيد رئوس اوليه سيمپلكس  به طوري كه :  كه  بردارهايي كه متناظر و اسكالرهاي  براساس فاصله ممكن كميتهاي  انتخاب مي شوند و يا مي توان

           (A-1)                 

كه در آن  بردارهايي كه متناظر و  است در سيمپلكس كنوني فرض كنيد:      

 يك راس با بيشترين مقدار تابع باشد.

 يك راس با دومين مقدار بعد از بيشترين مقدار تابع باشد.

 يك راس با كمترين مقدار تابع باشد.

 مركز ثقل تمام رئوس به جز راس  باشد. يعني:

همچنين فرض كنيد  و ...

سپس روش پيشنهادي نلدرميد را براي min سازي f(x) به صورت زير توصيه مي كنيم:

1) راس هاي سيمپلكس اوليه را همانطور كه در بالا شرح داده شد انتخاب كنيد و مقدار f(x) را براي هر كدام از آن راس ها مشخص كنيد.

2) بازتاب: بازتاب xh را با استفاده از عامل بازتاب  تعيين كنيد يعني  را طوري پيدا كنيد كه

 يا

 

 

 

 

3) اگر  پس  را با  جايگزين كنيد و سپس به مرحله 2 بازگرديد.

4) انبساط: اگر  ، سيمپلكس را با استفاده از عامل بسط  بسط دهيد يعني  را به صورت زير پيدا كنيد. (شكل 3-3)

يا

الف) اگر  باشد  را با  جايگزين كنيد و به مرحله 2 بازگرديد.

ب) اگر  را با  جايگزين كنيد و سپس به مرحله 2 بازگرديد.

 

 

 

5) انقباض: اگر  باشد. سيمپلكس را با استفاده از عامل انقباض  منقبض كنيد. دو حالت در نظر بگيريد:

الف) اگر  (شكل 3. 4) پيدا كنيد  را چنان كه :

 

 

 

 

ب) اگر  (شكل 3. 5) پيدا كنيد  را چنان كه :

اگر (5 الف) يا (5 ب) به كار برده شود دوباره دو حالت را بررسي مي كنيم:

ج) اگر و  باشد  را با  جايگزين كنيد و به مرحله (2) بازگرديد.

د) اگر  يا  اندازه سيمپلكس را با نصف كردن فاصله از  كاهش دهيد و به مرحله (2) بازگرديد.

نلدر و ميد،  را به ترتيب براي عامل هاي انقباض وانبساط وبازتاب پيشنهاد مي كنند.

يك معيار همگرايي مناسب براي پايان محاسبه وقتي است كه انحراف استاندارد از  كمتر از مقدار مقرر  در نظر گرفته شده باشد يعني هنگامي كه:

كه در آن

باكس و ديويس و سوان معيار مطمئن تري پيشنهاد مي كنند: بدين ترتيب كه S را بعد از هر تعيين مقدار تابع k ، تعيين كنيم كه k مقرر شده است. هنگامي كه دو مقدار متوالي از s كمتر از  شد و مقدارهاي متناظر از  با كمتر از مقدار مقرر شده تفاوت داشت توقف مي كنيم.


 


2) اكسترمم كلي از يك جستجوي اكسترمم نسبي با شروع هاي احتمالي

بهينه كننده هاي موضعي مي توانند جستجوي كلي را تكميل كنند وقتي كه مكررا از نقاط مختلف شروع شوند. آسان ترين روش شروع، جستجوي با قاعده از نقاط است يا
مي توان نقاط را تصادفي انتخاب كرد. در مورد اول، ما احتياج داريم بدانيم كه براي محاسبه ي اندازه ي شبكه چه تعداد شروع انجام مي شود. در مورد بعدي از اطلاعات ما درباره ي جستجوهاي گذشته استفاده نمي شود. ممكن است اكسترمم هاي نسبي يكساني در چندين دفعه پيدا كنيم كه اين يك تلاش پرهزينه و غير ضروري است. در كاري كه پيش رو داريم تعداد شروع ها از قبل نامعلوم است زيرا اين باعث مي شود تعداد زيادي بررسي هاي تحميلي بر الگوريتم وارد شود و هزينه ي هر جستجوي موضعي نامعلوم است. يك روش شبكه اي نمي تواند در اينجا كاربردي باشد. همچنين فضايي از جستجوهاي موضعي قبل با ايجاد چگالي احتمال ويژه از شروع يك جستجو حفظ مي شود.

2-1) شروع احتمالي:

اين روش مي تواند به عنوان نسخه ي هموار از تكنيك هاي نموداري در نظر گرفته شود، كه نمودارها مي توانند در نقاط نمونه ي انتخاب شده متمركز شوند.

احتمال  به صورت زير نوشته ميشود.

(1)                                                                    

كه N تعداد نقاط نمونه ي قبلي است و  تابع چگالي احتمال چند بعدي نرمال است.

(2)                       

كه n بعد است (تعداد متغيرها) و  ماتريس كوواريانس است.

(3)                                                                                 

واريانس  به وسيله رابطه زير برآورد مي شود.

(4)                                                                           

كه  يك پارامتر مثبت است كه طول گوسي را كنترل مي كند و  و  كران ها درj  امين جهت هستند. به منظور حفظ آساني و كم هزينه بودن روش تا حد امكان واريانس ها ثابت نگه داشته شده اند. اين استراتژي به علت بزرگي تعداد بررسي ها
هزينه اي خواهد داشت.

چگالي احتمال  است اما چون يك دامنه كراندار  بررسي مي شود پس يك احتمال  معرفي مي شود.

(5)                                                         

كه  مي باشد. چگالي احتمال يك نقطه نمونه گيري جديد ، چگالي احتمال يك نمونه قبلي نيست. براي برآورد آن فرض هاي زير را مي پذيريم. فقط بزرگترين نقطه  از  از نمونه ي داده شده در تكرار بعدي احتمال صفر دارد. بنابراين احتمال  به صورت زير محاسبه مي شود:

(6)                                                                        

كه  است.

شكل (1) ،  را در يك دامنه ي دو بعدي تصوير مي كند.

ماكزيمم در ابتدا دقيقا به دست نمي آيد. اولا به خاطر مقدار عددي آن و ثانيا همان طور كه در بخش 301 خواهيم ديد آن براي جستجو زيان آور است در عوض نقاط  به طور تصادفي انتخاب شده و نقطه ي ماكزيمم  براي شروع جستجوي بعدي انتخاب شده است. توجه كنيد كه به منظور ماكزيمم سازي  محاسبه M از(5)وH از(6)لازم نيست چرا كه ماكزيمم  مي نيمم P است بنابراين فقط P محاسبه مي شود.

سه پارامتر بر چگالي احتمال P و در نتيجه بر نقاط شروع تاثير مي گذارند:

1) نقاطي كه براي محاسبه ي احتمال  نگهداري مي شوندP

2) تعداد نقاط تصادفي استفاده شده براي ماكزيمم سازي

3) پارامتر طول گوسي  

آنها در نتايج عددي (بخش 3-1) بحث شده اند. فرآيند شروع احتمالي براي هر بهينه كننده ي موضعي مي تواند كاربردي باشد. در اين مورد الگوريتم نلدرميد بهبود يافته پيشنهاد ميشود.

 

 

 

 

 

 

2-2) جستجوي نلدرميد بهبود يافته :

الگوريتم GBNM از الگوريتم نلدرميد به علت مجموعه اي از انتخاب هاي شروع متفاوت است(ديگر تفاوتها در رابطه با قيدها هستند).

هدف از شروع ها دو چيز است:

اولا: شروع هاي احتمالي روي چگالي P (رابطه 1) پايه گذاري شده است. هدف از تكرار جستجوهاي اكسترمم هاي نسبي رسيدن به يك مقدار كلي ثابت است،  كه به آن رسيده ايم.

اين شكل كلي روش است. در انجام شروع احتمالي رايج اندازه ي سيمپلكس جديد، a (تعريف شده در رابطه ي A-1) ، يك متغير تصادفي يكنواخت به دست آمده بين 2% و 10% از كوچكترين بعد دامنه است.

 ثانيا : شروع‌ها همگرايي الگوريتم را بررسي كرده و بهبود مي‌دهند.   شكل‌هاي دو شروع

   كه همگرا هستند با شروع يك سيمپلكس جديد به بهترين رأس جاري مرتبط هستند. امتحان كوچك و بزرگ بودن شروع‌ها يك سيمپلكس كوچك و بزرگ با اندازه‌هاي به ترتيب as وa ، خواهدبود.

همگرايي براي جستجوهاي اكسترمم نسبي نلدرـ ميد از ميان سه معيار زير تعيين مي‌شود. امتحان كوچك، مسطح يا تباهيده بودن سيمپلكس.

سيمپلكس كوچك است اگر :

(7)                       

 

كه i  امين مولفه از K امين يال،  و  كران‌هاي i امين راستا و  تعيين كننده مجاز است.

سيمپلكس مسطح است اگر:

كه fH و fL بزرگترين و كوچكترين توابع هدف در سيمپلكس و مقدار مجاز است.

سيمپلكس تباهيده است اگر : در زير فضايي از دامنه‌ي جستجو ادغام شده باشد. اين رايج‌ترين حالت معمول در روش جستجوي نلدرـ ميد است زيرا روش نمي‌تواند از زيرفضا رها شود، به طور دقيق تر يك سيمپلكس در اينجا تباهيده ناميده مي‌شود اگر آن به اندازه‌اي كوچك باشد كه در تماس با يك متغير كراندار نباشد و يكي از دو شرط زير را برآورده سازد.

(9)                 يا                

كه ek ، kامين يال است. e ماتريس يال و ||0|| نرم اقليدسي را نمايش مي‌دهد و  و  ثابت‌هاي مثبت كوچك مي‌باشند. ارتباط سه شروع‌ها و سه آزمون همگرايي در الگوريتم GBNM در شكل (2) نمايش داده شده است.

حافظه‌اي همگرايي قبلي تعيين شده را نگه‌داري مي‌كند. كه اين از محاسبه غيرضروري روي نقاط قبلي جلوگيري مي‌كند. (سومين امتحان، T3 در فلورچارت شكل2) هنگامي‌كه سيمپلكس مسطح است يك شروع احتمالي انجام شده است. (T4).

سيمپلكسي كه تباهيده شده است موجب يك امتحان بزرگ تكرار مي‌شود (T8). هنگامي كه بهينگي از همگرايي روي نقاط نامطمئن است، چنين همگرايي روي متغيري كراندار كه سيمپلكس تباهيده دارد رخ مي‌دهد. (T6) امتحان كوچكي كه كنترل بهينگي را متوقف مي‌كند انجام مي‌شود.

اگر سيمپلكس كوچك به نقاط همگرايي يكسان برگردد آن نقطه بعنوان بهينه موضعي در نظر گرفته مي‌شود.

اين بايد يادآوري شود كه شرايط كان تاكر از برنامه‌ريزي رياضي قابل اجرا براي قالب‌هاي ديفرانسيل ناپذير كنوني نيست. تولرانس‌ها براي سيمپلكس‌هاي كوچك و تباهيده يعني و ] ، [ به ترتيب ممكن است به سختي به دست آيند. پس يك سيمپلكس كه كوچك است ممكن است قبلاً  تباهيده باشد، اگر يك تباهيدگي دردو نقطه ي متوالي يكسان

يافت شود نقطه بعنوان يك بهينه ي ممكن گرفته مي شودويك شروع احتمالي ناميده ميشود.متشابها اگر يك تباهيدگي بعد از يك امتحان كوچك رخ دهد اين نقطه نيز بعنوان يك بهينه ي ممكن در نظر گرفته ميشودويك  امتحان بزرگ بايد انجام شود.

 

 

 

 

 

 

3) نتايج عددي

در اين قسمت روش GBNM را با يك الگوريتم ريشه‌گيري (EA) براي يك مسئله مقايسه مي‌كنيم. الگوريتم ريشه‌گيري يك ساختار تدريجي ، رمزگذاري واقعي و تقاطع پيوسته و جهش گوسي با واريانس  دارد. براي بيان جزئيات پارامترهاي EA انتخاب شده هر بررسي آن‌هايي هستند كه در بين صد سه تايي مستقل از ميان همه‌ي تركيبات با اندازه هاي جمعيت (20 يا 50) و احتمال هاي جهش( 15/0 يا /20 و احتمال‌هاي تقاطع( 4 /0 يا 5/0) بهتر عمل مي‌كنند.

3- 1انتخاب پارامترهاي GBNM

3-1-1پارامتر طول گوسي، a:

 در اين كار a مجموعه‌اي با 01/0 كه به معني يك تقسيم استاندارد از روش گوسي كه حدود 20/0 دامنه را پوشانده است مي‌باشد.

3-1-2 نقاط نگهداري شده براي محاسبه احتمالي

سه استراتژي در رابطه با احتمال يافت نشدن حداقل يكي از مي‌نيمم‌هاي موضعي، Pnfm مقايسه شده بودند.

Xiها بكاررفته در رابطه (1) و (2) :

(i) نقاط شروع

(ii) نقاط شروع و نقاط همگرايي موضعي

(iii) همه نقاط نمونه‌اي در طول جستجو مي باشند.

از آزمونهاي مقدماتي نتيجه شده است كه استراتژي (iii) براي تحليل، حافظه و زمان مي‌خواهد، كه نسبت به استراتژي‌هاي (i) و (ii) در سطح پايين تر قرار دارد.

بنابراين دلايل، استراتژي (iii) براي بررسي‌هاي بيشتر در نظر گرفته نمي‌شود.

استراتژي‌هاي (i) و (ii) با Nr متغير از 1 تا 1000 روي سه تابع زير بررسي مي شوند.

F1(x1,x2)=2+0.01(x2-x12)2+(1-x1)2+2(2-x2)2+sin(0.5x1)sin(0.7x2x1)

x1,x2Î[0,5]

f2(x1,x2)=(4-2.1x12+x12)x12+x1 x2+(-4+4x22)x22

x1,x2Î[-3,3]

f3(x1,x2)=(x2-x12+x1-6)2+10(1-)cos(x1)+10

x1Î[-5,10]   ,     x2Î[0,15]

 

f1چهار مينيمم و f2شش و f3 سه مي‌نيمم دارد( شكل 3 را ببينيد) . f2 به عنوان تابع شش كوهانه، f3 به عنوان تابع "برانينز آركوس" شناخته شده است. براي استراتژي‌هاي اول و دوم نتايج پس از 500 تحليل و بر اساس 100 اجراي مستقل در جدول (1) و (2) به ترتيب نمايش داده شده‌اند. استراتژي دوم بطور مستقل از Nrبهتر عمل مي‌كند . اين نشان مي‌دهد كه نقاط شروع و همگرايي موضعي به اندازه كافي در توپولوژي اساس تكرار جمع‌بندي مي‌شوند اين قالب براي به روز كردن P انتخاب شده است.

3-1-3 تعداد نقاط تصادفي Nr

اگر Nr=1 باشد شروع‌ها تصادفي است. اگر Nr بزرگ باشد نقاط شروع بر اساس نقاط شروع و همگرايي جستجوهاي قبل توزيع مي‌شوند كه يك الگوي هندسي كامل را به وجود مي‌آورد.

اگر Nr يك عدد كوچك بزرگتر از يك باشد شروع‌ها تصادفي اريب هستند. بايد يك سازگاري بين استراتژي‌هاي شبكه‌اي و تصادفي ديده شود. مقدار بهينه ي Nr وابسته به تابع آزمايش است اگر اساس تكرار، توزيع با قاعده باشد شروع‌ها با يك الگوي با قاعده (يعني Nr بزرگ) بهينه هستند و برعكس.

از نتايج آزمايش‌ها در سه تابع چندوجهي ارائه شده در جدول (2) استراتژي بهينه، Nr بزرگ براي f1 و f3 است در حاليكه براي f2 ،Nr=2 مي باشد.

Nr=10 بعنوان يك سازگاري براي تابع بهينه ي كلي انتخاب شده است.

3-2- تابع مي‌نيمم سازي گريوانك

تابع آزمايش مي‌نيمم سازي گريوانك را به صورت زير در نظر بگيريد

 

(11)                     

xiÎ[-1000,1000]

 

كه بعد n=12 و مي‌نيمم كلي برابر 1.0- در Xi=0.0 و n وi=1 .اين تابع چندين مي‌نيمم موضعي دارد شكل (4) آن را در حالت يك بعدي (n=1) و xÎ[-20-20] نشان مي‌دهد جدول (3) GBNM و بهترين نقطه در الگوريتم ريشه‌گيري جمعيت (EA) در 200، 1000، 5000 و 10000 تابع رافراخواني مي‌كند.

جدول (3) صد اجراي مستقل با نقاط شروع GBNM كه به طور تصادفي انتخاب شده‌اند را معدل گيري مي‌كند. معيار زير با فرض اينكه EA به مي‌نيمم كلي همگرا شده است بكار مي‌رود.

(12)                                              

كه x بهترين نقطه يافت شده و x مي‌نيمم كلي است. نتيجه‌ي كلي اين است كه روش GBNM به طور متوسط مقادير تابع هدف بهتر با احتمال يافتن بيشتر مي‌نيمم كلي از آنچه EA انجام مي‌دهد را مي‌يابد. فايده‌ي روش GBNM ذاتاً در تعداد كم بررسي‌ها و رشد پايين مقادير عددي است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4- نتيجه‌گيري

يك روش بهينه سازي كلي و موضعي بر اساس شروع احتمالي نشان داده شد. جستجوهاي موضعي به وسيله الگوريتم نلدرميد بهبود يافته تعيين مي‌شوند كه متغيرهاي مساله مي توانند كراندار يا با قيدهاي نامساوي داده شده باشند.اين روش جستجوي نلدرميد كراندار يا كلي (GBNM) ناميده مي‌شود كه نياز به حساسيت و ساختار مورد استفاده‌ي كامپيوتر ندارد و بهينه هاي موضعي كه شامل بهينه ي كلي است را با افزايش احتمال كه با افزايش دفعات محاسبه انجام پذير است را تعيين مي‌كند.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 02 مهر 1393 ساعت: 20:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس