تحقیق و پروژه رایگان - 1456

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تاثير فناوري اطلاعات بر برنامه درسی

بازديد: 509

 

 

تحقیق رایگان

ارائه شده توسط فروشگاه علمی اسمان

تاثير فناوري اطلاعات بر برنامه درسی
خلاصه
يكي از ويژگيهاي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است ،‌اينست كه باعث مي‌شود ارتباط انسان با انسان ، همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقاء يابد . فناوري اطلاعات و ارتباطات به دليل قدرت تحول‌پذيري و توانايي برقراري ارتباط پويا كه مي‌تواند با دانش‌آموزان داشته باشد ، از نقش مهمي در انتقال دانش برخوردار است . درباره تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعليم و تربيت دو ديدگاه وجود دارد . رويكرد اول كه به رويكرد اصلاح‌گرا نام گرفته ، براين باور است كه اثر فناوريهاي جديد ( اطلاعات و ارتباطات ) بر آموزش و پرورش تدريجي بوده و اين پديده باعث مي‌شود كه آموزش به شيوه سنتي ، تنها به گونه‌اي كارآمدترانجام شود . بعبارت ديگر
ICT باعث تسريع اصلاحات در آموزش و پرورش مي‌شود . در كنار اين رويكرد ، رويكرد تحول‌گرا مطرح است كه معتقد به تحول‌زايي ICT در آموزش و پرورش مي‌باشد و بر اين باور است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات ، ابزارها و حتي خط‌مشي‌ها و اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و متحول مي‌كند . اين مقاله تلاش دارد با بيان نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم و تربيت ، به بررسي تاثير اين پديده بر روي برنامه درسي بپردازد . برنامه درسي را مي‌توان دستور كار آموزش دانست بكارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي فوايد فراواني به همراه دارد . از جمله اينكه امكان بهره‌گيري از يك برنامه درسي تلفيقي را براي معلم و دانش‌آموزان فراهم مي‌آورد . اين نوع برنامه درسي ، بيش از آنكه بخواهد دانش معيني را به دانش‌آموزان القاء كند ، زمينه‌اي را فراهم مي‌كند كه از طريق آن امكان شكوفايي قابليتهاي فردي دانش‌آموزان و گسترش تجربه‌هاي فردي و مستقل آنها افزايش مي‌يابد . در اين رابطه به تاثيرات ديگري مي‌توان اشاره كرد كه در مقاله به آنها پرداخته شده است .
كليد واژه‌ها :

ICT ، برنامه درسي ، ICT در تعليم و تربيت ، ICT در برنامه درسي .


مقدمه بر فناوری اطلاعات
عصر حاضر كه عصر تغيير از جامعه صنعتي به جامعه فراصنعتي يا جامعه اطلاعاتي لقب گرفته است ، طبيعي است كه اطلاعات ، دانش و آگاهي بعنوان اساسي‌ترين دارائيها براي انسانها و جوامع بشري بحساب آيد . رشد و گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات(
ICT) در جامعه امروز به حدي سرعت گرفته است كه ميزان توجه به آنرا بعنوان مهمترين شاخص توسعه‌يافتگي براي كشورهاي در حال توسعه در نظر گرفته‌اند ، و معتقدند كه عصر حاضر ، دنياي متفاوتي خواهد بود كه راهبري آنرا فناوري اطلاعات برعهده خواهد داشت . ويژگي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات از آن برخوردار است اينست كه باعث مي‌شود ارتباط انسان با انسان و همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقا يابد . فناوري اطلاعات به دليل تحول‌پذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد آموزشي ، فرهنگي ، اقتصادي، امنيت ملي ،‌جهاني شدن و تعديل مشكلات اطلاع‌رساني سنتي دارد ، يكي از پويا‌ترين و بحث‌انگيزترين رشته‌هاي علم و فناوري محسوب مي‌شود . البته اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه فناوري اطلاعات(IT) به دليل ويژگيهاي خاصي كه از آنها برخوردار است ، همواره مورد سوءاستفاده‌هايي نيز قرار گرفته است كه اين سوءاستفاده‌ها ، سؤتعبيرهايي را در زمينه بكارگيري از اين پديده موجب شده است . با اين وجود بايد به اين مسئله اعتراف كرد كه فناوري اطلاعاتي داراي قابليتهاي فراواني به منظور انتقال دانش ، تسهيل ارتباطات و تعاملات و سرعت بخشيدن به روند رو به رشد توسعه دانش و اطلاعات مي‌باشد كه البته همه اينها در صورت بهره‌گيري صحيح از اين پديده امكان‌پذير است .

  فناوري اطلاعات و ارتباطات چیست
فناوري اطلاعات ، واسطه‌اي است كه امكان بيان طيف گسترده‌اي از اطلاعات ، انديشه‌ها ، مفاهيم ، و پيام‌ها را فراهم مي‌كند . اين پديده به دليل برخورداري از ويژگيهاي متفاوت ، داراي تعاريف گوناگوني است.
فناوري اطلاعات به مجموعه‌اي از ابزار و روشها اطلاق مي‌شود كه به نحوي اطلاعات را در اشكال مختلف جمع‌آوري ، ذخيره ، بازيابي ، پردازش و توزيع مي‌كند . فناوري اطلاعات در جهت گسترش توانمنديهاي انديشه انسان تكوين يافته است1 . اصطلاح فناوري اطلاعات را مي‌توان از دو ديدگاه مورد مشاهده قرار داد . از ديدگاه اول ، اصطلاح فناوري اطلاعات براي توصيف فنوني بكار مي‌رود كه ما را در ضبط ، ذخيره‌سازي، پردازش ، بازاريابي ، انتقال و دريافت اطلاعات ياري مي‌كند . از ديدگاه دوم، فناوري اطلاعات به مجموعه‌اي از ابزارها و روش‌ها گفته مي‌شود كه امكان توليد ، پردازش و عرضه‌ي اطلاعات را براي كاربر انساني فراهم مي‏آورد.
همچنين فناوري را مي‌توان بعنوان يك فعاليت هدفمند بشري دانست كه براي طراحي و ساخت محصولات مختلف از آن بهره گرفته شده و نوع خاصي از دانش اطلاعاتي كه فناوري براي حل مسأله علمي به صورتي علمي به كار مي‌برد ، فناوري اطلاعات گفته مي‌شود . فناوري اطلاعات به دليل تحول‌پذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد اقتصادي ، اجتماعي ، امنيت ملي ، جهاني شدن2 و تعديل مشكلات اطلاع‌رساني سنتي دارد ، يكي از پوياترين و بحث‌انگيزترين رشته‌هاي علم و فناوري محسوب مي‌شود . اهميت اين پديده در حدي است كه آنرا « همانند محور و مركز مجموعه‌اي از فعاليت‌هاي هدايت شده دانسته
اند كه كنترل مديريت ، بهره‌وري ، توليد ، آموزش و ارتقاي يك سيستم را با يك مركزيت از به عهده دارد.»3 تعريف كرده‌اند در جاي ديگر و با افقي بالاتر در تعريف فناوري اطلاعات آورده شده است كه : فناوري اطلاعات بيشتر يك استراتژي ،‌انديشه ، فكر و ابزار در حوزه انسانها است كه با نوآوري همراه مي‌باشد .1
در كنار تعاريفي كه اين پديده را با نگاهي مثبت نگريسته‌اند بايد توجه شود كه آن از محدوديتهائي نيز برخوردار است . قرار گرفتن ويژگيهائي همچون شمول مفاهيم عمومي ، پيچيدگي ، سرعت ، رشد ، مقياس‌هاي تعيين‌پذيري و در عين حال انعطاف‌پذيري و
نشان دهنده برخي محدوديتهاي فناوري اطلاعات هستند كه در بهره‌گيري از آن نمي‌توان اين محدويتها را از نظر دور داشت .

فناوري اطلاعات و استفاده از ان در حوزه تعليم و تربيت
فناوري اطلاعات و ارتباطات (
ICT) را مي‌توان به باراني تشبيه كرد كه اگر در جاي مناسب ببارد مي‌توان باعث رويش و زنده شدن طبيعت شود ولي در صورتي كه در جاي نامناسب ببارد مي‌تواند سبب جاري شدن سيل يا منشاء شكل‌گيري باتلاق شود . ورود اين پديده به حوزه تعليم و تربيت نيز خالي از اين دو نقش نيست . بنابراين لازم است به اين نكته توجه شود كه پيش از فراهم كردن امكان آميختگي اين دو مقوله بايد زمينه‌سازي فرهنگي ـ علمي مناسب براي آن صورت گيرد . اگر اساس تعليم وتربيت انتقال دانش و آگاهي است و دانش نيز چيزي جز اطلاعات شناخته شده نمي‌باشد ، پس لازم است براي انتقال اطلاعات به مهارتهاي مناسب براي اين منظور توجه كرد . فناوري اطلاعات و ارتباطات در طي زماني كوتاه ، توانسته است به يكي از اجزاي اساسي تشكيل‌دهندة جوامع مدرن تبديل شود بگونه‌اي كه در بسياري از كشورها به موازات خواندن ، نوشتن و حساب كردن ، درك فناوري اطلاعات و ارتباطات و تسلط بر مهارتها و مفاهيم پايه فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخشي از هسته مركزي آموزش و پرورش اين جوامع مورد توجه قرار گرفته است . ( به نقل از دانيل معاون مدير كل در امور آموزش و پرورش يونسكو ). در حوزه تعليم و تربيت، فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات مجموعه وسايل و تركيبات به كارگيري كامپيوتر و برقراري ارتباط است كه به اشكال مختلف معلمان، دانشآموزان، فرايند يادگيري و گستره بالايي از فعاليتهاي آموزشي را مورد حمايت قرار ميدهند.1
رويكردها استفاده از فناوری اطلاعات :
به طور كلي درباره تاثير ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم وتربيت دو ديدگاه وجود دارد. در اين‏باره مي‌توان به گستره‌اي از آراء اشاره كرد كه همه آنها به اين نكته قائلند كه : اثر فناوري‌هاي جديد بر آموزش و پرورش ، تدريجي است و اين اثر سبب مي‌شود كه آموزش به شيوه سنتي به گونه‌اي كارآمدتر انجام شود . بر اين اساس
ICT باعث تسريع اطلاعات در آموزش و پرورش مي‌شود. ( رويكرد اصلاح‌گرا ) در كنار اين رويكرد ، رويكرد ديگري وجود دارد كه معتقد به تحول‏زايي ICT در آموزش و پرورش بوده و بر اين باور است كه فناوريهاي جديد، ابزارها و حتي اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و آنها را متحول مي‌كند ( رويكرد تحول گرا )2. از جمله كساني كه ديدگاه اصلاح‌گرانه ICT را پذيرفته‌اند ، مي‌توان به ماسون 3 اشاره كرد . او تاريخ شكل‌گيري فناوري جديد را تاريخ يك انقلاب ناكام مي‌داند و ايده تحول بنيادي آموزش و پرورش بر اثر فناوري‌هاي جديد را رد مي‌كند . به عبارت ديگر او معتقد است كه فناوريهاي جديد فرايند تعليم وتربيت را تسريع مي‌كند و نه متحول . در مقابل راست4 در ديدگاه تحول‌گرانه خود ، معتقد است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزشي سنتي فائق آمده است . در اين رابطه بيگم و گرين5 نيز معتقدند كه ورود فناوري جديد به مدارس و محيطهاي آموزشي ، صرفاً منجر به كارآمد كردن روش انتقال دانش نشده ، بلكه موجب خلق زمينه‌هاي جديد اجتماعي ( و اطلاعاتي ) براي يادگيري شده است. همچنين رزنيك به سه ديدگاه درباره اينترنت (بعنوان جزئي از فناوري اطلاعات و ارتباطات) اشاره ميكند1: به زعم او عدهاي اينترنت را به عنوان يك راه و روش جديدي براي آموزش ميدانند. (در اينجا با تأكيد بر رويكرد تحول گرايي ICI در آموزش و پرورش، اعتقاد بر اينست كه اينترنت، فرايند آموزش را متحول كرده و اهداف آموزشي و متناسب با آن روشهاي آموزش را تغيير ميدهد.)
عده
اي ديگر اينترنت را بعنوان يك پايگاه اطلاعاتي وسيع ميدانند كه براي دانشآموزان فرصت كشف كردن را فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر دو رويكرد تحول‏گرانه و اصلاح‏گرانه ICI در آموزش و پرورش، اينترنت را ابزاري ميداند كه بوسيله آن دانشآموزان امكان خودآموزي و خودمحوري2را به دست ميآورد و در نتيجه آن امكان كشف پديدههاي علمي،براي آنها فراهم ميشود.
عده
اي نيز آنرا بعنوان يك رسانه جديد ميبينند كه فرصت جديد را براي دانشآموزان به منظور بحث و گفتگو، مشاركت و همكاري بر روي ساختها و موضوعات علمي فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر رويكرد اصلاح گرانه ICI در آموزش و پرورش، معتقد بر اينست كه اينترنت، سبب ميشود كه آموزش به همان شيوه سنتي ولي با ابزاري جديد كه فرصتهاي مناسبتري را براي دانشآموزان فراهم ميكند، انجام پذيرد.) (Resnick,1996)
بنابر آنچه گفته شد، توجه به اين نكته حائز اهميت است كه در جهان امروز و با وضعيتي كه بر اثر حركت بسوي دهكده جهاني3 بوجود آمده است ، ديگر رويه‌هاي سنتي انتقال دانش از طريق متن ،‌ ورقه ، تمرين و مانند آنها نمي‌تواند توجه جواناني را كه در جهان اشباع شده از رسانه‌ها بسر مي‌برند را به خود معطوف كند . به نظر ضروري مي‌رسد كه عناصر اصلي نظامهاي آموزشي بويژه معلمان در معرض تحولات آموزشي متناسب با پيشرفتهاي جهان امروز قرار گيرند و آگاهي بيشتري از قابليت فناوري‌هاي جديد بيابند و به موازات آن راهبردهايي طرح شود كه به ورود فناوري‌هاي جديد به كلاسها و محيطهاي آموزشي، منجر به آموزش و يادگيري بهتر شود . و در عمل باعث شود كه نقش معلم به عنوان منبع قدرت كه اطلاعات در انحصار اوست از بين برود . و نقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهيل‌كننده فرايند كسب اطلاعات تغيير يابد .1
به موازات تغييراتي كه در عناصر نظام آموزشي در نتيجه ورود فناوري اطلاعات به وجود مي‌آيد ، تغييرات در سطح مدارس نيز قابل توجه است. در اين رابطه به هشت تغيير اساسي مي‌توان اشاره كرد :

تاثیر فناوری اطلاعات بر تغییرات اموزشی
1. تغيير در بصيرت2 افراد درون مدرسه :

بصيرت به آرزوها و آرمانهاي افراد درون مدرسه و درون نظام آموزشي به عنوان يك كل اشاره دارد .3 با ورود فناوريهاي جديد به مدرسه ، رسالت‌ها شفاف‌تر مي‌شود و مبناي روشن‌تري را براي تصميم‌گيري فراهم مي‌كنند . بيان واضح و روشن رسالتها به اعضاي جامعه يادگيري اين امكان را مي‌دهد تا آرمانهاي مدرسه را براي آينده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسب‌تري تجسم نمايند .
2. تغيير در فلسفه يادگيري و پداگوژي :

نحوه تعامل معلمان و دانش‌آموزان و نحوه ادارة مدرسه براي يادگيري، بخشي از فلسفه يادگيري و پداگوژي مدرسه است . با ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به محيط مدرسه ، اين فلسفه دچار تغيير شده و محيطي كه در آن معلم به عنوان فراهم‌كننده اصلي محتواي آموزش شناخته مي‌شود ( فلسفه معلم محور ) به محيطي تبديل مي‌شود كه در آن معلم نقش تسهيل‌كننده فرايند كسب اطلاعات توسط دانش‌آموزان را بر عهده دارد ( فلسفه دانش‌آموز محور ).
3. تغيير در تدوين طرحها و خط‌مشي‌ها

: ورود فناوري اطلاعات به محيط مدرسه و تغييري كه در نتيجه آن در فلسفه آموزش و يادگيري در مدرسه بوجود مي‌آيد اين زمينه را فراهم مي‌كند كه خط‌مشي‌هاي آموزش نيز دچار تغيير شوند . با شكل‌گيري اين تغيير رويه‌هاي دستيابي به اهداف كلي و جزئي نيز تغيير مي‌كنند .
4. تغيير در تسهيلات و منابع اطلاعات1

: علاوه بر تغييرات ساختاري كه جهت آنها بسوي طراحي ارگونوميك ( امنيت و مهندسي محيط كار ) مي‌باشد ورود فناوري‌هاي جديد به مدرسه اين امكان را فراهم مي‌آورد كه دانش‌آموزان و معلمان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحي وسيع آگاهي يابند. همچنين ابزارهاي جانبي مانند ميكروسكوپ‌هاي ديجيتالي ، نرم‌افزارهاي مختلف تحقيقاتي و غيره اين امكان را فراهم مي‌كند كه دانش‌آموزان ارتباط نزديكتري با محتواي آموزشي برقرار نمايند .
5. تغيير در توانائي‌هاي حرفه‌اي كاركنان مدرسه ، بويژه معلمان

: به موازات توسعه فناوري‌هاي اطلاعات در مدرسه ، اين احساس نياز در كاركنان شكل مي‌گيرد كه توانائيهاي خود را بالا برده و به مهارتهاي اساسي در سطحي وسيع دست يابند .
6. تغيير در ميزان مشاركت جامعه

: همانطور كه مشخص است فناوري اطلاعات اين امكان را فراهم مي‌كند كه تعامل ميان مدرسه با جامعه ( والدين ، بنگاههاي علمي ، صنعت ، مؤسسات خصوصي ، سازمانهاي اجتماعي ، مذهبي و حرفه‌اي و همچنين ساير موسات آموزشي ) به طور چشم‌گيري افزايش يابد .
7. تغيير در شيوه ارزيابي

: ارزيابي هم شامل ارزيابي از دانش‌آموزان و هم ارزشيابي كلي نظام آموزشي بعنوان دو جنبه‌اي كه كاملاً در هم تنيده هستند ، مي‌باشد . ارزشيابي كلي نظام آموزشي از طريق بررسي حجم تعاملات ميان نظام آموزشي با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت ، دانشگاه و سنجيده مي‌شود . فناوري اطلاعات اين امكان را هم فراهم مي‌كند كه ارزيابي دانش‌آموزان بجاي شيوه قلم و كاغذ ، روش تركيبي و تحولي باشد بگونه‌اي كه متناسب با ويژگيهاي هر دانش‌آموز تهيه گردد.

تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر برنامه درسي

اگرچه كه تعاريف متعددي در رابطه با برنامه درسي1 وجود دارد اما در تعريفي ابتدايي و ساده مي‌توان آنرا عبارت از موضوعات و مواد درسي دانست كه بايد توسط معلم به دانش‌آموزان تدريس شود . در اين رابطه الكساندر و سيلور2 برنامه درسي را نقشه‌اي دانسته‌آند كه در آن فرصت‌هاي مناسب يادگيري براي رسيدن به هدفهاي كلي و جزئي مربوط به آن براي جمعيت معين فراهم مي‌شود3 . دكتر شريعتمداري معتقد است كه كليه تجربيات ،‌ مطالعات ، بحث‌ها ، فعاليتهاي گروهي و فردي و ساير اعمالي كه شاگرد تحت سرپرستي و راهنمايي مدرسه انجام مي‌دهد ، برنامه درسي نام دارد .4 برنامه درسي را مي‌توان دستور كار آموزش دانست ، آن طرح كلي و كلان فعاليت آموزشي است كه محتواي دوره ،‌ انتظارات يا خواسته‌هاي فراگيران ،‌روش تدريس محتوا ، روشهاي تسهيل فرايند يادگيري ، نحوه ارزشيابي ميزان يادگيري و حتي چهارچوب زماني فعاليتهاي آموزش را مشخص مي‌كند5 . بطور كلي برنامه درسي مشخص مي‌كند كه چه مطالبي بايد آموزش داده شود و اين مهم ، چگونه و با چه روشي بايد انجام گيرد .
بررسي روند تحولات برنامه درسي حكايت از اين دارد كه توجه به برنامه درسي به عنوان يك حوزه تخصصي و بعنوان محصول فرايند برنامه‌ريزي درسي ، عملاً در اوايل قرن بيستم و با انتشار كتاب برنامه درسي توسط فرانكلين بوبيت6 آ
غاز شد . در طول اين زمان تاكنون محتواي برنامه درسي در اثر تحولات گوناگون ، تغييرات بسياري را پذيرفته و همواره ، در خدمت نظامها و حكومتها براي دستيابي به اهداف و آرمانهايشان بوده است . تدوين برنامه‌ درسي از فرايندي پيروي مي‌كند كه اين فرايند شامل نه مرحله است :
مرحله اول ـ تعيين نيازهاي آموزشي : براي آنكه محتواي برنامه درسي بتواند از سوي فراگيران پذيرفته شود ،‌مي‌بايست يك تجزيه و تحليل مناسب از نيازها صورت گيرد . براي اين منظور مي‌توان به بررسي تفاوت و يا ناهمخواني ميان عملكرد مطلوب و عملرد واقعي فراگيران پرداخت تا در نتيجه آن نيازها جهت تكميل يا اصلاح برنامه درسي مشخص گردد .
مرحله دوم ـ تعيين اهداف آموزشي : پس از آنكه نيازهاي آموزشي مشخص شدند ، مورد تشريح قرار مي‌گيرند تا از طريق آن اهداف آموزش مشخص شوند . اهداف آموزشي تعيين‌كننده جهت فعاليتهاي آموزشي هستند تا از اين طريق بتوانند نيازهاي آموزشي را مرتفع سازند .
مرحله سوم ـ سازماندهي محتواي آموزشي : هريك از اهداف آموزشي داراي اطلاعات خاصي هستند كه برنامه‌ريز آموزشي مي‌تواند آنها را در فعاليت آموزشي منظور كندتا فراگيران بتوانند براي تحقق اهداف آموزشي ، براساس آنها عمل كنند . سازماندهي محتواي آموزشي اين امكان را فراهم مي‌آورد كه تك‌تك جزئيات درس مورد برنامه‌ريزي قرار گيرد .
مرحله چهارم ـ‌انتخاب فنون و روشهاي آموزشي : از طريق تعيين فنون و روشهاي مناسب آموزش ، زمينه‌هاي لازم براي يادگيري اثربخش محتواي آموزشي براي فراگيران فراهم مي‌شود . انتخاب فنون و روشهاي مناسب آموزش به معلم كمك مي‌كند تا بتواند يك رهيافت يا راهبرد مؤثر را براي اجراي آموزش مورد استفاده قرار دهد .
مرحله پنجم ـ شناسايي منابع آموزشي مورد نياز : در اين مرحله ، معلم بايد مشخص كند كه چه منابع و امكاناتي براي ارائه آموزش موردنياز است . بعلاوه او ، بايد هم نوع تسهيلات ، تجهيزات و مواد موردنياز را تعيين كند و هم بايد نوع پشتيباني موردنياز اداري و نيروي انساني را مشخص سازد .
مرحله ششم ـ تهيه طرح درس : بعبارت ديگر ، تنظيم يك طرح مناسب كه در آن اهداف آموزشي ، محتواي آموزش ، روشهاي آموزش و منابع آموزشي در كنار هم تنظيم شده‌اند . اين طرح بعنوان يك سند مكتوب است كه چگونگي برنامه‌ريزي براي هدايت روند آموزش را به معلم نشان مي‌دهد .
مرحله هفتم : تهيه مواد كمك آموزشي : مواد كمك آموزشي ، عبارت از هر آنچيزي است كه به معلم كمك مي‌كند تا درتدريس محتواي آموزشي به فراگير در يادگيري مطالب ، به نحو مؤثرتري عمل نمايد .
مرحله هشتم ـ تهيه آزمونها و روشهايي براي سنجش ميزان يادگيري فراگير : ارزيابي فراگيري محتواي آموزشي توسط فراگيران اين امكان را به معلم مي‌دهد كه بتواند اصلاحاتي در نحوه تدريس و روش كار خود بوجود آورد تا در نتيجه آن فرايند ياددهي ـ يادگيري به شيوه بهتري انجام گيرد .
مرحله نهم ـ آزمايش‌ و بازنگري آموزش : در اين مرحله ارزشيابي مناسبي از مواد آموزش و سنجش كيفي ميزان دقت فني آنها صورت مي‌گيرد و امكان بازنگري مجدد و انجام اصلاحات موردنياز را براي معلم فراهم مي‌سازد .
برنامه
ريز آموزشي براي ادغام فنآوري اطلاعات و ارتباطات در برنامهريزي درسي به سه نوع فعاليت ميپردازد :1
1
فعاليتهاي توسعهاي :
- با همكاران درون مدرسه درباره راهبردها و منابعي كه
ICI را با فضاي كلاس درس هماهنگ ميكند، مشورت مينمايد.
- از منابع و اطلاعات الكترونيكي به منظور برنامه
ريزي جهت استفاده از ICI در كلاس درس كمك ميگيرد و در رابطه با آن به پژوهش ميپردازد.
- براي بهبود عملكرد معلمان در زمينه استفاده از استانداردهاي بكارگيري
ICI در كلاس درس، بازخوردهائي را ايجاد ميكند.
- به منظور يكپارچه سازي (هماهنگ كردن)
ICI با فعاليتهاي درون كلاس براي رسيدن به خورجيهاي علمي، برنامهريزي ميكند.
- از رويكردهاي متنوعي (همچون حرفه
اي كردن همكاران) براي دسترسي به منابع ICI در سطح كلاس درس استفاده ميكند.
- اثربخشي استفاده از
ICI در واحدهاي كار كلاسي را مورد ارزشيابي قرار ميدهد.
- با نگرشي مثبت، اجازه مي
دهد كه دانشآموزان، اطلاعات مربوط به نيازهايشان را جستجو كنند. (از طريق منابع ICI) و از ICI به صورتهاي مختلف در واحدهاي كار كلاسي استفاده ميكند.
2
فعاليتهاي نوآورانه :
- گفتگوهاي تخصصي را با همكارانش فراهم مي
كند تا از طريق راهاندازي اينگونه بحثهاي مؤثر، گروه منسجمي را در مدرسه بوجود آورد.
- در كارگاه
‎‎هاي آموزشي مربوط به كاربردهاي ICI در برنامه درسي شركت فعال دارد.
- نيازها را شناسايي كرده و براساس آنها منابع شبكه اينترنت را تعيين مي
كند و ميزان برخورداري آنها از واحدهاي كاركلاسي مناسب را ارزيابي ميكند.
-راهبردهاي مشاركت جويانه و متنوعي را براي ايجاد هماهنگي در بهره
گيري از ICI بكار ميبندد.
- دانش
آموزان را به فعاليتهاي چالش انگيز شناختي در زمينه بكارگيري مداوم ICI مشغول ميكند.
3
فعاليتهاي رهبري :
- كارگاههاي آموزشي مربوط به
ICI كه در آنها موضوعاتي چون نيازهاي يادگيري، برنامهريزي درسي و مديريت كلاس درس هم رديف شدهاند را رهبري ميكند.
- معلمان را در زمينه فعاليتهاي تخصصي، هدايت مي
كند.
- بعنوان يك دوست منتقد كه اقدام پژوهي را لازمه استفاده از
ICI در مدرسه ميداند، عمل ميكند.
- ادراكات سطح بالائي از
ICT را پرورش ميدهد تا از اين طريق، تفكر توسعه يافته و منظم به همراه ادبياتي انتقادي مورد حمايت قرار گيرد.
ويژگيهاي برنامه درسي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است :
پيش از آنكه به بررسي ويژگيهاي يك برنامه درسي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است ، پرداخته شود ، لازم به اشاره است كه تحقق چنين برنامه‌اي بدون برنامه‌ريزي مناسب جهت توسعه مهارتها و بالندگي معلمان امكان‌پذير نيست . به عبارت ديگر ، پيش شرط بهره‌گيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي اينست كه ابتدا معلمان از فنون بهره‌گيري از چنين پديده‌اي آگاهي يابند . در صورتي كه اين بسترسازي انجام نگيرد يا بطور ناقص انجام شود ، نمي‌توان اميد داشت كه ورود فناوريهاي جديد بتواند موجب تحول در برنامه درسي و بطور كل فرايند آموزش شود . بلكه ممكن است صدماتي همچون ايجاد فاصله هر چه بيشتر ميان معلمان و دانش‌آموزان را سبب شود . در ادامه به ويژگيهاي يك برنامه درسي كه بخوبي در آن از فناوري اطلاعات و ارتباطات استفاده شده است ، اشاره مي‌شود :
1. امكان بهره‌گيري از يك برنامه درسي تلفيقي را فراهم مي‌آورد : منظور از برنامه درسي تلفيقي برنامه‌اي است كه به نحوي فرصت لازم براي يادگيري تلفيقي يا مطالعه تلفيقي توسط آن فراهم مي‌شود . در برنامه درسي تلفيقي ديوارهاي بلند و مستحكم ميان موضوعات و مواد درسي در رشته‌هاي مختلف كوتاه‌تر و منعطف‌تر مي‌گردد . اين نوع برنامه بيش از آنكه بخواهد دانش معيني را به دانش‌آموزان القا كند ، به دنبال فراهم كردن زمينه‌هاي لازم براي شكوفايي قابليت‌هاي فردي دانش‌آموزان و گسترش تجربه‌هاي فردي و مستقل آنها مي‌باشد .1
2. ميزان اهميت و اعتبار محتواي برنامه درسي را افزايش مي‌دهد : گسترش روزافزون دانش در عصري كه تحت عنوان « انفجار دانش » ناميده شده است و قابليت فناوريهاي جديد اطلاعات و ارتباطات در انتقال دانش سبب شده است كه در هر لحظه نظريه‌هاي علمي جديدتري مطرح شود كه نسبت به دانش قبلي از اعتبار بيشتري برخوردارند . بنابراين بهره‌گيري از علوم و دانش‌ روز كه بواسطه فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات صورت مي‌پذيرد ، باعث مي‌شود كه محتواي برنامه درسي به گونه‌اي تنظيم شود كه از درجه اعتبار و اهميت بيشتري برخوردار باشد .
3. افزايش ميزان علاقمندي فراگيران را به همراه دارد :‌ برنامه درسي كه براساس نيازهاي واقعي فراگيران تعيين شده است به گونه‌اي وافر ،‌علاقه آنها را جهت يادگيري بيشتر افزايش مي‌دهد . فناوريهاي جديد ، اين ويژگي را دارند كه به دليل متنوع بودن و برخورداري از حجم بالاي اطلاعات ،‌ بتوانند نيازهاي گوناگون فراگيران را تحت پوشش قرار داده و باعث افزايش علاقمندي آنان به محتواي برنامه درسي گردند .
4. ارائه دانش با ساختاري مناسب : بهره‌گيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در تنظيم برنامه درسي ،‌ اين امكان را فراهم مي‌كند كه بتوان اطلاعات ، مفاهيم و اصول محتواي مورد يادگيري را به گونه‌اي در اختيار فراگيران قرار داد كه آنها اطلاعات علمي موضوع موردنظر خود را در حد مناسب در اختيار داشته باشند . به عبارت ديگر فناوريهاي جديد باعث مي‌شوند كه محتواي غني از دانش مورد يادگيري در برنامه درسي ، در اختيار فراگيران قرار گيرد .
5. ميزان سودمندي برنامه درسي را افزايش مي‌دهد : ميزان كارايي و كاربرد برنامه درسي در حقيقت ،‌سودمندي آن برنامه را مشخص مي‌كند . برنامه درسي كه بتواند دانش و مهارتهاي به‏روز و اساسي فراگيران را جهت كسب مشاغل آينده فراهم كند ، يا آنان را در مهارت‌آموزي ياري كند، قطعاً از سودمندي بيشتري برخوردار است .
6. افزايش ميزان يادگيري فراگيران را به همراه دارد : برنامه درسي كه متناسب با رشد ذهني ، جسمي ، رواني يا عاطفي فراگيران تنظيم شده باشد و در آن به تفاوتهاي فردي فراگيران توجه شده باشد ، مي‌تواند موجب افزايش يادگيري فردي فراگيران شود . فناوريهاي جديد اين امكان را فراهم مي‌آورد كه بتوان بوسيله آنها ، محتواي برنامه درسي را متناسب با ويژگيهاي فردي فراگيران تنظيم كرد . و از اين طريق باعث افزايش ميزان يادگيري آنها شد .
7. فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات ،‌ انعطاف‌پذيري برنامه درسي را موجب مي‌شود : محتواي برنامه درسي بايد به گونه‌اي باشد كه فراگيران بتوانند براساس مهارتهاي مورد علاقه خود، به تسهيل و كسب دانش بپردازند . محتواي برنامه درسي كه در آن انواعي از امكانات به گونه‌اي استفاده شود كه باعث افزايش انگيزه و توانايي فراگيران شود ، بسيار مهم است . فناوريهاي جديد باعث مي‌شوند كه برنامه درسي از قدرت انعطاف‌پذيري مناسب برخوردار بوده و بتواند انگيزه و توجه تمام فراگيران را جهت يادگيري محتواي مورد آموزش جلب نمايد .
فنآوري تدريس بعنوان بخشي از برنامه
درسي :
فنآوري تدريس مكانيزم فرايندهاي آموزشي در موقعيت
هاي كلاس درس، سطوح تدريس، تئوريهاي تدريس، عملكردهاي اصلي تدريس و تعيين روابط بين تئوريها و عملكردهاي تدريس را شامل ميشود.1
فناوري تدريس بعنوان يك مفهوم در چهار مؤلفه بخوبي طبقه
بندي شده است. اين مؤلفهها عبارت از : نيروي انساني[منابع انساني]، روشها، مواد و رسانهها ميباشد. روش (متد)، دلالت بر استفاده از توصيههاي مفيدي همچون يادگيري برنامهريزي شده، تدريس گروهي، تدريس با موضوعات تخصصي، سيستم آموزش فردي (مبتني بر فرد) و ... دارد. مواد، شامل مواد آموزشي، كتابهاي درسي برنامهريزي شده، كتابهاي راهنما، مواد آموزشي متني كه محتواي منابع و مواد آموزشي را در معرض دسترسي يادگيرنده قرار ميدهد، ميشود. رسانهها نيز شامل رسانههاي شنيداري يا ديداري يا هر دوي آنها است، همچون راديو، كاستها، فيلمها، برنامههاي آموزشي تلويزيوني، كه همه بعنوان مكملهاي تدريس براي افزايش اثربخشي و ارتقاء بيشتر يادگيري محسوب ميشوند.
لازم به توجه است، هر جقدر روش
ها، مواد يا رسانهها وجود داشته باشند، آنها نيازمند نيروي انساني[منابع انساني] مناسب براي بكارگيري آنها در محيط يادگيري تدريس هستند. بنابراين چهار مؤلفه مورد نظر، تشكيل حلقههاي متوالي و كاملي را از وروديها يا وسايل تسهيل كننده (تدريس) در فناوري تدريس ميدهند.
فناوري تدريس، بعنوان بخشي از فناوري برنامه
درسي، ميتواند نقش مهمي در اثر بخشي آموزش ايفا كند. تحولات صورت گرفته در چند دهه اخير بويژه توسعه فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات سبب شده است كه فناوري نوين تدريس از رويكردي متفاوت و توسعه يافته نسبت به فناوري سنتي تدريس برخوردار شود كه در ادامه به مقايسه آنها ميپردازيم.(J.C.Aggarwal,P.31-33)
فنآوري نوين تدريس فنآوري سنتي تدريس
1
اساس آن بر روي اصول و اكتشافات علمي جديد است.
2
تأكيد بر توسعه قدرت تفكر انتقادي يادگيرنده دارد.
3
از تيم تدريس استفاده ميكند.
4
دلالت بر فعاليتهاي گروهي دارد.
5
از فنون آموزش متناسب با هر يك از يادگيرندگان استفاده ميكند.
6
اهداف تدريس به وضوح تعيين ميشود.
7
مواد تدريس به طور كامل فراهم شدهاند.
8
زمان مورد نياز براي مربي جهت بكارگيري مواد آموزشي بسيار مناسب با قابليتهاي دانش‏آموزان تعيين ميشود.
9
نقش معلم در تدريس بعنوان عامل اصلي ارائه درس نيست، اما براي مديريت محيط آموزشي، شناخت دانشآموزان به استفاده مستقيم از منابع در دسترس، نقش اصلي دارد.
10
مواد آموزشي بكارگرفته شده در كلاس درس شامل رسانههاي جديد و فنون اندازه‏گيري نوين است كه آنها بخوبي هماهنگ شدهاند.
11
اهداف آموزشي در معرض بازنگري و مرور مداوم هستند.
12
هدف از ارزشيابي دانشآموز كمك به دانشآموز از طريق فراهم كردن بازخوردهايي بر عملكرد، تشخيص نقاط قوت و ضعف و فراهم كردن اطلاعات براي تصميمگيريها است.
13
تدريس به صورت دانشآموز محور است.
14
محيط كلاس، آزاد وخودانگيز است. 1 پايه آن بر روي تكنيكهاي (فنهاي) قديمي تدريس است.
2
تأكيد آن بر حفظيات است.
3
تدريس توسط شخص معلم(يك فرد) انجام ميشود.
4
گوش كردن به سخنراني معلمان در كلاس مرسوم است.
5
از يك فن عام براي تدريس به همه يادگيرندگان استفاده ميشود.
6
اهداف تدريس معمولاً مبهم هستند.
7
تداركات كمي از پيش صورت گرفته است.
8
زمان براي انجام فعاليتها، براي همه دانشآموزان مشابه است.
9
معلم، مسئول اصلي همه مسائل در موضوعات است همچنين ميبايست آزمونها را فراهم كرده و اجرا كند بر تكاليف خانه نظارت داشته باشد.
10
عموم هدايتها(خطوط راهنما) از سوي مدير ارائه ميشود.
11
به طور كلي مرور بسيار كمي(بر روي اهداف درس) انجام ميگيرد.
12
در حالي كه آزمونها(تستها) براي منظورهاي تشخيصي فرض شدهاند، به طور كلي آنها فقط براي برقراري درجات آموزشي بكار گرفته ميشوند.
13
تدريس، معلم محور است.
14
محيط كلاس انعكاس دهنده نگرش مقتدرانه معلم است.
نتيجه‌گيري :
همانطور كه در تعاريف برنامه درسي اشاره شد ، برنامه درسي نقشه‌اي است كه در آن فرصت‌هاي مناسب يادگيري براي رسيدن به هدفهاي كلي و جزئي مشخص ، براي گروهي از فراگيران فراهم مي‌شود . همچنين اشاره شد كه برنامه درسي طرح كلان و كلي فعاليت آموزشي است كه محتواي دوره ، انتظارات يا خواسته‌هاي فراگيران ( متناسب با نيازها ) ، روش تدريس محتوا ،‌ روشهاي تسهيل فرايند يادگيري ، نحوه ارزشيابي ميزان يادگيري و حتي چهارچوب زماني فعاليت‌هاي آموزشي را مشخص مي‌كند . براي آنكه برنامه درسي از قابليت اثربخشي لازم برخوردار باشد ، عوامل مختلفي مي‌بايست در كنار هم قرار گيرند ، پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات اين توانايي را دارد كه نه بعنوان يك ابزار بلكه بعنوان يك زمينه‌ساز تحول و نوآوري در كار آموزش مطرح شود . در جهاني كه بسوي دهكده جهاني حركت مي‌كند ، ديگر رويه‌هاي سنتي انتقال دانش همچون متن ،‌ ورقه ، تمرين و مانند آنها نمي‌توانند توجه جواناني را كه در جهان اشباع شده از رسانه
ها به سر ميبرند را به خود معطوف كنند. با اين وصف، به نظر ضروري ميرسد كه تعليم و تربيت و عناصر آن همچون برنامه درسي نيز متناسب با تحولات پيراموني دچار تحول شده و تغيير يابند . بهره‌گيري از پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي داراي فوايد فراواني است .فناوري اطلاعات ، امكان بهره‌گيري از يك برنامه درسي تلفيقي را در آموزش فراگيران فراهم مي‌نمايد . همچنين اين پديده مي‌تواند دانش ساختارمندتري را در اختيار فراگيران قرار دهد . افزايش ميزان اهميت و اعتبار محتواي برنامه درسي از ديگر فوايد بهره‌گيري از فناوري‌هاي جديد در تنظيم برنامه درسي است . انعطاف‌بخشي به محتواي برنامه درسي ، افزايش ميزان علاقمندي فراگيران و افزايش سودمندي برنامه درسي از ديگر فوايدي هستند كه استفاده از فناوريهاي جديد ، رسيدن به آنها را ممكن مي‌سازد ، اما لازم به توجه است كه اين پديده محدوديتها و معايبي را نيز ميتواند به همراه داشته باشد . از جلمه اينكه بكارگيري فنارويهاي اطلاعات در آموزش مي‌تواند باعث ايجاد فاصله ميان معلم و دانش‌آموز گردد و براي آنكه نظام تعليم وتربيت دچار چنين معايبي نگردد نيازمند بسترسازي علمي و فرهنگي مناسب جهت بهرهگيري هر چه بيشتر و بهتر فناوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش ميباشد.
بنابراين ضروري است به موازات اينكه محتواي برنامه درسي در جهت بهره‌گيري بيشتر از فناوري اطلاعات و ارتباطات دچار تغيير مي‌شود، فرايند بسترسازي علمي و فرهنگي آن نيز به اجرا گذاشته شود .
فهرست منابع :
1. ابراهيمي ، علي . برنامه‌ريزي درسي ( راهبردهاي نوين ) . تهران : فكر نو ،‌1377
2. انجمن اولياء و مربيان . خانواده و پيامدهاي فناوري اطلاعات . تهران : انتشارات انجمن اولياء و مربيان ، 1382
3. زرگر ، محمود . اصول و مفاهيم فناوري اطلاعات . تهران : بهينه ، 1380
4. سركار آراني ، محمدرضا . فرهنگ آموزش در ژاپن . تهران : روزنگار ،‌ 1381 .
5. عطاران ، محمود . جهاني شدن ، فناوري اطلاعات و تعليم و تربيت . تهران : آفتاب مهر ، 1381
6. قورچيان ، نادرقلي . فناوري اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش . تهران : فراشناختي انديشه . 1382
7. ونتلينگ ،‌ تيم . برنامه‌ريزي براي آموزش اثربخش . ترجمه مجمد چندري . تهران : دانشگاه تربيت مدرس ، 1375
8
Aggarwal.j.C, Principles, Methods and Technigues of Teaching, Second Revised Edition, 2001.
9
Garrison.D.R & Anderson.T, E-Learning in the 21st Century, FirstPublished , 2003.
10-
Without Name ; Globalization and pedagogy ;[ on-line] http://www.handong.edu/english/introduction/globalization.asp.
11
http://safety . ngfl. gov.uk/schools/glossary.php3? mode = kw & GL = 43
12
without name; ICT and curriculum Integration,
http://www.hornislass.eq.edu.au/home/mtann4/docs/icts – forlearning/continua-

تحقیق رایگان ارائه شده توسط فروشگاه علمی اسمان

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت: 10:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

خلاقیت در سازمان

بازديد: 225

 

 

 

 

تحقیق رایگان

سایت فروشگاه علمی اسمان

روش های خلاقیت و نوآوری در سازمان های آموزشی

مقدمه :

 زندگي پيچيده ي امروزي، هر لحظه در حال نو شدن است و خلاقيت و نوآوري، ضرورت استمرار زندگي فعال است. انسـان براي خـلق نـشاط و پويايي در زندگي، نيازمند نوآوري و ابتكار است، تا انگيزه ي تنوع طلبي خود را ارضا كند و زمينه ي شكوفائي استعدادها و توانايي هاي خويش را فراهم سازد. جامعه ي انساني براي زنده ماندن و گريز از مركز و ايستايي به تحول و نوآوري نياز دارد.

امروزه شعارر «نابودي در انتظار شما است مگر اينكه خلاق و نوآور باشيد.» در پيش روي مديران همه سازمان ها قرار دارد، اما مسؤوليت سازمان هاي آموزشي، به خصوص آموزش و پرورش كه وظيفه تعليم و تربيـت فرزنـدان و آينده سازان جامعه را بر عهده دارند صيغه اي ديگر به خود مي گيرد. از اين رو، سازمان هاي آموزشي از يك سو وظيفه ي فراهم آوردن زمينه ي رشد و پرورش خلاقيت و نوآوري و همچنين استفاده صحيح و جهت دار از استعدادها و توانايي هاي افراد را به عنوان امري مهم به عهده دارند كه اين خود زمينه ساز توسعه فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي ... در جامعه است و از سوي ديگر براي پويايي خود نيازمند پرورش و بهره مندي از خلاقيت و نوآوري در سطوح سازماني خود هستند.

خلاقیت چیست :

تعاریف خلاقیت

            صاحبنظران، تعريفهاي متعددي از خلاقيت و نوآوري به عمل آورده اند. در اينجا برخي از تعاريف مهم را بررسي مي كنيم.

خلاقیت از نظر استيفن رابينز

            استيفن رابينز (1991): خلاقيت را به معناي توانايي تركيب انديشه ها و نظرات در يك روش منحصر به فرد با ايجاد پيوستگي بين آنان بيان مي كند.

            او نوآوري را به معناي فرآيند اخذ انديشه ي خـلاق و تبـديل آن به محصول، خدمات و روش هاي جديد عمليات مي داند.

خلاقیت از نظر رضائیان

            رضائيان (1374): «خلاقيت به كار گيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است. نوآوري به كارگيري انديشه هاي جديد ناشي از خلاقيت است كه مي تواند به صورت يك محصول جديد، خدمت جديد يا راه حل جديد انجام كارها باشد.»

خلاقیت از نظر لوتالز

            لوتانز (1992): خلاقيت را به وجود آوردن تلفيقي از انديشه ها و رشهيافت هاي افراد و يا گروه ها در يك روش جديد، تعريف كرده است.

خلاقیت از نظر البرشت

            البرشت (1987): خلاقيت و نوآوري و وجه تمايز آنان را به اين صورت مطرح كرده است كه خلاقيت يك فعاليت ذهني و عقلاني براي به وجود آوردن انديشه ي جديد و بديع است. نوآوري تبديل خلاقيت انديشه ي نو به عمل و يا نتيجه (سود) است.

خلاقیت از نظر گلیفورد

جامع ترین تعریف خلاقیت

            شايد به جرأت بتوان گفت كه جامع ترين تعريف خلاقيت توسط گيلفورد، دانشمند آمريكايي، عرضه شده است. او خلاقيت را با تفكر واگرا (دست يافتن به رهيافت هاي جديد براي مسايل) در مقابل تفكر همگرا (دست يافتن به پاسخ) مترادف دانسته است.

متن تحقیق :

            افرادي كه تفكر واگرا دارند در فكر و عمل خود با ديگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور مي شوند و روش هاي خلاق و جديد را به كار مي برند. برعكس، كساني كه از اين خصوصيات برخوردار نيستند. تفكر همگرا دارند و در فكر و عمل خود از عرف و عادت پيروي مي كنند. پس، تفكر واگرا يعني دور شدن از يك نقطه ي مشترك كه همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفكر همگرا يعني نزديك شدن به آن نقطه.

توصیف خلاقیت

            خلاقيت، فعاليتي فكري و در عين حال مبتني بر اطلاعات است. اگر تفكر را عامل يا جريان اصلي خلاقيت بدانيم، اطلاعات نيز ماده اوليه يا اساسي آن محسوب مي شود. نكته حايز اهميت آن است كه انديشه هاي حاصل از خلاقيت (پردازش متفكرانه اطلاعات) بايد به گونه اي پرورش يابند كه در ارتباط با شرايط دنياي واقعي به نوآوري در سازمان بينـجامد. مـسؤوليت اين امر مهم بر عهده ي مديران است، تا در اين راستا اطلاعات لازم و شرايط مناسب براي تفكر را در سازمان يا واحد سازماني خود به وجود آورند، انديشه هاي نو را جذب و بررسي كنند و پرورش دهند تا از طريق نوآوري در سازمان، خدمات مفيدي انجام دهند.

            همه بر اين واقعيت آگاهيم كه تا قرن اخير، بسياري بر اين باور بودند كه ابداع و خلاقيت خصوصيت ذاتي است و برخي افراد با اين توانايي متولد مي شوند. چنين پنداشته مي شد كه استعداد و توان هنرمندان بزرگ، خاص خود آنان است.

            امروزه ثابت شده است که اين استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عموميت دارد و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون معين و ايجاد طرز تفکرهای جديد و ايجاد محيطی مناسب پرورش داد.

خلاقیت از نظر رابرت اپستین

            رابرت اپستين می گويد: «من پس از بيست سال تحقيق، بررسی و مطالعه روی اين مسأله به اين نتيجـه رسـيده ام که همـه ی انسـانها از قـوه خلاقيت برخوردار هستند و استثنايی وجود ندارد.» پس می توان موهبت خلاقيت را به کار نگرفتن، پزمرده و يا با مبادرت به فعاليتهايی که بيشترين امکان را برای پرورش خلاقيت به وجود می آورد، آن را توسعه داد.

استعداد خلاق در سازمان

چگونگی رشد استعداد خلاق در سازمان

            برای رشد استعداد خلاق، سازمان بايد شرايط و جو لازم را فراهم سازد. هر چند، خود فرد نيز در رشد اين استعداد نقش اساسی دارد. بنابراين، هر نوع آموزش خلاقيت در سازمان های آموزشی بايد بر نکات زير تأکيد داشته باشد:

1-                در اغلب آموزشهای سنتی، فراگيران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از طرف معلم يا مدير قرار گرفته و مطابق برنامه از پيش تعيين شده حتی در جزئيات به پيش می روند. در آموزش خلاقانه، فراگيرنده خود نقش فعال ايجاد کرده و مربی (رهبر) به جز در کليات و جهت اصلی آموزش، نقش تعيين کننده ای ندارد.

2-                برنامه های آموزشی و محتوای مطالب حتی الامکان بايد موجب رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگيرندگان شود.

3-                شناخت علايق و انگيزه ی عاطفی و غير عاطفی هر يک از فراگيرندگان برای پيشبرد امر آموزش اساسی و ضروری است.

4-                در هر مرحله ی آموزش و پرورش فراگيرندگان، مباحث و فنون مطرح شده بايد کاربردهای ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد.

5-                اميد به آينده و ايمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصيب فراگير خواهد شد، بايد در دوره های آموزش خلاقيت مورد تأکيد قرار گيرد تا انگيزه بيشتری برای فراگيرنده به وجود آيد.

6-                تجسم وضع آينده مـسأله و مـقايسه آن با وضـعيت فعـلی کمک مفيدی در يافتن راه حل های بديع خواهد کرد.

محیط رشد استعداد خلاق

اصولاً، استعدادهای خلاق در محيط های مطلوب شکوفا و متبلور می شوند. بنابراين، يکی از الزامات و روش های مهم متبلور کردن خلاقيت، به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدين گونه که مسـئولان سـازمان بايد به طـور مـستمر آمـادگی شنيدن انديشه های بديع و نو را داشته باشند و مشوق و ترغيب کننده ی کاوش برای يافتن روش های جديد در انجام کار و نيز حوزه های نو باشند. در سازمان های آموزشی علاوه بر اين که چنين فضايی برای معلمان و مديران بايد مهيا باشد، معلمان نيز بايد زمينه ی لازم را جهت ايجاد فضای مطلوب برای دانش آمـوزان فراهـم آورند. مـعلمی که در چنين فضايی فعاليت می کند می تواند محيطی بسازد که دانش آموزان با استفاده از فرصتهای موجود و آزادی عمل به کشف، اختراع و ساختن چيزهای مختلف بپردازند. محيط آموزشی بايد به جسم و روان فراگيران توجه داشته باشد، تراوشهای فکری آنان را پرورش دهد  و توانائی های بالقوه آنان را به فعل تبديل کند.

محیط خلاق از نظر ارنست دیل

ارنست ديل (1986) بر اين باور است که به وجود آوردن محيط خلاق و نوآور شايد مهم ترين عامل در تضمين بقای سازمان برای ارائه انديشه های جديد و بکر است. محيط مناسب برای بروز خلاقـيت نه فقـط افراد را بـرای ابراز تفـکر جـديد و خـلاق ترغـيب و برانـگيخته می کند، بلکه سبب می شود که سازمان آسان تر بتواند افرادی را که دارای اين ويژگی ارزشمند هستند بری تقويت کادر تخصصی خود انتخاب کند. بديهی است که انتخاب و استخدام معلمان و مديران مناسب نيز مسأله ای در خور توجه و تمهيدی اساسی برای خلاق کردن محيط آموزش و پرورش است.

يکی ديگر از شيوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقيت و نوآوری، مشورت است. اساساً يکی از نشانه های رشد اجتماعی، شورا و مشورت است و بدون ترديد افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بيشتری برخوردارند و آنان که اهل مشورت نيستند از اين امتياز بی بهره اند.

خلاقیت از نظر اسلام

اسلام انسان را به شورا ترغيب کرده و پيامبر اسلام (ص) از مشورت به عنوان يک اصل تربيتی استفاده کرده است و در سيره ی آن حضرت نمونه های زيبايی وجود دارد که در جنگها و ساير مسائل اجتماعی با ياران خود به مشورت می پرداختند. تأکيد و عمل آن حضرت به اين اصل تربيتی بيشتر به خاطر جنبه ی آموزشی و تأثير آن در رشد افراد بوده است. در واقع هر قدر که مديران در سازمانـهای آمـوزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، باز هم مشورت با ديگران افقهای تازه ای برای آنان می گشايد. حضرت علی (ع) می فرمايند:

«بهترين راه حل ها و صحيح ترين شيوه ها بااستفاده از انديشه های افراد مختلف به دست می آيد.»

خلاقیت و مشورت از نظر پاتريشيا، مک لگان و کريستوفل

            پاتريشيا، مک لگان و کريستوفل، برخی از ويژگی های نظام استبداد گرايانه و مشارکتی را به شرح جدول زير مشـخص کـرده اند،  که برای ارزيابی وضعيت سازمان ها و جهت دهی اقدام هايی که لازم است يک سازمان مشارکت جو انجام دهيم می تواند مفيد واقع شود.

 

استبداد گرايی

مشارکت

1- مديران فکر می کنند، کارکنان انجام می دهند.

 

 

2- مقامات بالا اعمال مديريت می کنند.

 

 

 

3- انسان های فرادست اهميت بيشتری دارند. بسياری از نظام ها در خدمت آنان و نيازهای اطلاعاتی شان هستند.

 

4- دانش يک دارايی مهم برای قدرت شخصی و دستيابی به آن است. آموختن از مراتب بالا به پايين صورت ميگيرد.

5- رهبران رسمی افرادی برتر هستند.

1- انسانها با نقش های گوناگون درباره ی يک چيز از زوايای متفاوت فکر می کنند.

 

2- انسانها در همه جا از عهده ی خود برمی آيند و اين با وجود رهبرانی رسمی است که از نظارت مبتنی بر اقتدار به عنوان آخرين راه چاره استفاده می کنند.

 

3- حقوق، اعتبار و حرمت همه ی افراد محترم و محفوظ است.

 

4- فراگيری و سهيم شدن در دانش کليد ارزشهاست انسانها در تمامی جهات به يکديگر آموزش می دهند.

 

5- رهبران رسمی جزو کارگزاران هستند.

جدول ويژگی های نظام استبدادگرانه و مشارکتی

موانع خلاقيت و نوآوری چیست

            خلاقيت و نوآوری و ارائه فکر و نظر جزء خصوصيات فطری همه افراد است که در شرايط و محيط مطلوب با شيوه های مناسب قابل شکوفا شدن و توسعه يافتن است. اما مهم اين است که اين خصيصه و يا حتی نياز به آن در بسياری موارد از طرف بعضی مديران مورد بی توجهی قرار می گيرد. بنابراين، رفتار و عملکرد مدير هم می تواند مانع خلاقيت و هم ايجاد و تقويت کننده آن باشد.

            موانع خلاقيت و نوآوری را می توان در سه دسته به شرح زير مد نظر قرار داد.

انواع موانع خلاقیت

                        1) موانع فردی               2) موانع اجتماعی                       3) موانع سازمانی

1) موانع فردی خلاقيت چیست:

            مهمترين موانع فردی خلاقيت، داشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شکست، تمايل به همگونی و عدم تمرکز ذهنی است.

            دکتر الکس اس. اسبورن به بعضی از موانع فردی در راه خلاقيت اشاره می کند و می گويد: تأکيد بر عادت های پيشين، دلسر شدن، کم رويی و عدم تحسين و تشويق به موقع، گل لطيف خلاقيت را می خشکاند.

به طور کلی، موانع فردی خلاقيت را به شرح زير می توان بيان کرد.

·        عدم اعتماد به نفس

·        محافظه کاری

·        متعهد نبودن

·        تمايل به همرنگی و همسويی

·        عدم توانايی در تحمل ابهام و تضاد

·        عدم پيچيدگی ذهنی لازم برای بررسی مسائل

·        وابستگی و جمود فکری

·        ويژه گری شديد و عدم دانش کافی در مورد علوم مربوط

·        عدم استفاده از طرفين مغز

·        عدم تمرکز ذهنی

·        مقاوم نبودن

·        کمرويی

·        عدم انعطاف پذيری

مديران بايد بدانند که آزاد ساختن توان خلاقيت و به کار گيری فکرهای نو در گرو پيروزی بر موانع مذکور است؛ هر چند پيروزی برآنان مشکل است و احتياج به زمان دارد.

2) موانع اجتماعی خلاقيت چیست:

            موانع اجتماعی آن دسته از موانعی است که به طور مستقيم متأثر از محيط اجتماعی است و فرد خود به تنهايی نمی تواند به رفع آنان اقدام کند. اين موانع بيشتر در محيط های خانوادگی و آموزشی تجلی پيدا می کنند.

            الف- خانواده: دوران کودکی نقش بسيار مهمی در شکفتن و بارور شدن استعدادهای مختلف کودکان ايفا می کند. بعضی عقايد تربيتی غلط و عدم آگاهی لازم، شرايط نامساعد، بی توجهی به پرسش های کودکان و به عقايد اصيل غير عادی آنان، ارزش قايل نشدن به عقايد کوکان، انتقاد و سرزنش کردن نابجا از کارهای آنان و قضاوت نادرست در درون خانواده، بعضی از مواردی است که مانع رشد و شکوفا شدن خلاقيت کودکان می گردد.

ب- محيط آموزشی: از آنجايی که نظام های آموزشی نقش اساسی در شکوفايی استعدادهای بالقوه فراگيران دارند و ناکار آمد بودن اين نظام ها خود بزرگ ترين مانع بروز خلاقيت و نوآوری است، برای جلوگيری از خاموشی خلاقيت، بزرگان تعليم و تربيت اصولی را پيشنهاد کرده اند که رعايت آنان در محيط های آموزشی به طور مرتب، مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقيت رشد و توسعه پيدا کند. برای جلوگيری از خاموشی خلاقيت، رعايت اصول زير توضيه می شود.

- برای پرسش های کودکان بايد اهميت قايل شـد و آنان را راهنمايی کرد تا خودشان جواب پرسش ها را بيابند.

- عقايد اصيل غير عادی بايد مورد احترام قرار گيرد و ارزش آنان برای کودکان روشن گردد.

- بايد به کودکان نشان داد که عقايدشان دارای ارزش است و عقايدی را که پذيرش آنان در کلاس ممکن باشد پذيرفتنی هستند.

- گاهی اوقات بدون اين که تهديدی از جهت نمره، ارزشيابی و يا انتقاد در کار باشد، بايد کودکان را آزاد گذاشت تا کارهائی را که خودشان می خواهند انجام دهند.

- هرگز نبايد قضاوتی در مورد رفتار کودکان بدون اين که علل و نتايج آن تشريح گردد، به عمل آورد. همچنين جورج اف. نلر می گويد:

- قبل از هر چيز می توانيم دانش آموزان را به داشتن انديشه های بکر تشويق کنيم؛ انديشه هايی که کم و بيش برای خود آنان بکر است.

- بسياری از جوانان، به طور طبيعی مستعد پذيرش انديشه های تازه هستند. نوجوانان، هوسها و مُدها را با اشتياق و با آغوش باز می پذيرند. نظام آموزشی بايد تلاش کند تا ميل افراد را به ابداع تقويت کند و نگرش های محافظه کارانه و قراردادی را در آنان اعتدال بخشد.

- اگر بخواهيم خلاقيت را پرورش دهيم، بايد بيان خودجوش را مخصوصاً در کودکان کوچک تر، تشويق کنيم. همچنين بايد دانش آموزان را تشويق کنيم تا در ابراز نظرهای خود راحت و روان باشند. در شرايط مساوی، هر چه نظرات بيشتری ارائه دهند، مسائل بيشتری را می توانند حل کنند. اگر در ابراز عقايدشان راحت و روان باشند، با ذهن بارورتری با مطالعات و يافته های خود مواجه می شوند و می توانند آموخته ای خود را به گونه ای وسيع تر به کار گيرند.

- يکی از رسالت های مهم نظام آموزشی برانگيختن کنجکاوی دانش آموز در مطالعات خود و ارتباط آن با دنيای اطراف وی است.

            بنابراين، علمای تعليم و تربيت بر اين نکته صحه گذاشته اند که آموزش مبتنی بر خلاقيت، پربارتر از آموزش به وسيله اعمال قدرت است؛ شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفيت خود انگيزش درونی برای کار کردن پيدا می کند، ديگر نيازی به پاداش و تنبيه ندارد. پس سودمندتر آن است که نظام های آموزشی موقعيتی فراهم آورند تا با رعايت اصول، خود مانع خلاقيت نشوند.

3) موانع سازمانی خلاقيت چیست

            موانع سازمانی خلاقيت و نوآوری در ابعاد مديريت، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی و آموزش قابل بررسی و تأمل است زيرا چنانچه اين ابعاد با اهداف و رسالتی که سازمان های آموزشی دارند هماهنگ نباشند، سازمان، خود مانعی در راه خلاقيت و نوآوری خواهد بود. موانع سازمانی خلاقيت در مقوله های زير قرار می گيرند:

الف) مديريت: در اين زمينه می توان به موارد زير اشاره کرد:

·        شيوه های رهبری

·        به کارگيری روش های تشويق و تنبيه نادرست

·        نگرش منفی نسبت به توان زيردستان

·        عدم تحمل انتقاد

·        عدم تحمل شکست

·        ضرر و زيان محسوب نمودن هزينه های ناشی از خلاقيت و نوآوری

ب) ساخنار سازمانی: در اين حوزه، موارد زير می توانند به عنوان مانع خلاقيت مطرح شوند:

·        ارتباطات محدود سازمانی

·        پيروی از طبقه بندی مشاغل و شرح شغل ثابتچ

·        ارزيابی نادرست عملکرد

·        ساختار مکانيکی و انعطاف ناپذير

ج) فرهنگ سازمانی: به عنوان بستر و زمينه اصلی سازمان، نقش بسيار مهمی در بروز خلاقيت و نوآوری بر عهده دارد. برخی موانع که در اين زمينه می توانند مطرح شوند عبارت است از:

·        عدم احساس مسئوليت اجتماعی

·        تلاش در جهت حفظ وضع موجود

·        عدم وجود فضای حمايت از نوآوری و نوآوران

·        تأکيد بر اهداف سازمانی بدون توجه به کارکنان

د) آموزش: نيروی انسانی مقوله ای مهم و تعيين کننده در اثر بخشی و کارآيی سازمان ها است. در اين زمينه می توان به موارد زير که به عنوان مانع خلاقيت و نوآوری عمل می کنند اشاره کرد:

·        ضعيف بودن آموزش های پايه ای

·        عدم آموزش های مستمر در زمينه مسائل کاری و يا در صورت وجود، خلاق نبودن آن

 

 

 

ويژگی های افراد خلاق چیست

            سازمان به خودی خود خلاق نخواهد شد مگر اينکه افراد خلاق با خصوصيات و ويژگی های خاص پيکره آن سازمان را تشکيل دهند. آنانند که با تشکيل گروه های مختلف، مجموعه ای را به وجود خواهند آورد که توسط رهبر و مديری خلاق، خوب حمايت شوند و مديران با شناخت افراد خلاق و به کارگيری آنان در پست های مختلف و مناسب می توانند زمينه های لازم جهت خلاقيت و نوآوری را در سازمان برای هميشه فراهم آورند. در اين راستا به برخی ويژگی های افراد خلاق که توسط صاحبنظران بيان شده است اشاره می شود:

            تورنس، ويژگی های بسياری را برای افراد خلاق قايل است که از جمله آنها می توان به موارد زير اشاره کرد:

            آزردگی از کارهای تکراری، توان فکر کردن و پرداختن به چند موضوع در يک زمان، ايجاد شرايط نشاط و علاقه به موضوع در خويش، فرانگری در انجام تکاليف، تلاش در انجام کارها با روش غير معمول، درک سريع و صحيح از روابط بين پديده ها، مستقل بودن و نگرانی نداشتن از اينکه نسبت به ديگران متفاوت به نظر آيند، خيالی بودن، انعطاف پذيری، کنجکاوی، مخاطره پذيری.

            استادين (1974) مطالعات انجام شده درباره ويژگی های افراد آفريننده را مورد بررسی قرار داده و به اين نتيجه رسيده است که افراد آفريننده دارای ويژگی های زير هستند:

1)     انگيزه پيشرفت سطح بالا

2)     کنجکاوی فراوان

3)     علاقه مندی زياد به نظم و ترتيب در کارها

4)     قدرت ابراز وجود و خودکفايی

5)     شخصيت غير متعارف، غير رسمی و کامروا

6)     پشتکار و انضباط در کارها

7)     استقلال

8)     طرز فکر اعتقادی

9)     انگيزه های زياد و دانش وسيع

10) اشتياق و احساس سرشاری

11) زيبا پسندی و علاقه مندی به آثار هنری

12) قدرت تأثير گذاری بر ديگران

13) علاقه ی کم به روابط اجتماعی و حساسيت زياد نسبت به مسائل اجتماعی

در مجموع، بنابر تحقيقات و بررسی زيادی که توسط صاحب نظران مختلف انجام گرفته می توان ويژگی های زير را در خلاقيت مؤثر دانست.

·        نداشتن تعصب نسبت به تغيير

·        علاقه به يادگيری، کنجکاو بودن

·        علاقه به آزمايش و تجربه دايمی

·        گرايش به مقوله ها و کارهای پيچيده

·        توسعه دامنه دانش و آگاهی خود

·        داشتن بينش ژرف تر نسبت به محدوده زندگی

·        شوخ طبعی

·        قدرت و آمادگی پذيرش افکار نامتعارف و تحمل ابهام

·        تبحر بيشتر در استفاده از قوای فکری خود

·        جهت دار بودن انگيزه ها و شوق ها

·        واقع بينی نسبی

·        ميل به ريسک کردن

·        اعتماد به نفس بالا

·        پشتکار و تلاش مستمر

·        وقار و خود انگيختگی

·        توجه به زمان و وقت شناسی

·        داشتن ظرفيت بالا در تحمل ناملايمات

·        دارای استقلال و آزادی عمل و فکر نسبی

·        شجاعت در پذيرش عيوب خود، توانايی تشخيص آنان و قدرت در ترک عادت های ناپسند

·        قدرت تجسم آينده و برنامه ريزی حتی بلند پروازانه

·        توجه توأم به رؤيا و عمل

·        اعتقاد به راستی و درستی به عنوان ابزار کار

·        داشتن قدرت نسبتاً بالا در کنترل نفس خويش

·        تمايل به پيشرفت دايمی

·        رک گويی و صراحت بيان

·        خوشبينی و اميدوار بودن به آينده

·        خودخواه نبودن و داشتن ثبات عاطفی

·        داشتن قدرت جمع بندی مسائل و قضايا و نتيجه گيری از آنان

·        داشتن روحيه کار پذيری و توليد کنندگی در کار (کار آفرينی) و عدم تمايل صرف به استفاده از حاصل کار ديگران

·        حساسيت و اهميت قايل شدن نسبت به سرنوشت ديگران

·        نسبت به زندگی خود و ديگران احساس مسئوليت کردن و اعتقاد به اين که در زندگی رسالتی به عهده ی او گذاشته شده است.

·        در فکر و عمل از اصالت و نوآوری بيشتری برخوردار بودن

·        پيروی کمتر از آن دسته معيارها، رسوم و ارزش های اجتماعی که به نظر قابل قبول نيستند، اتکای بيشتر به قضاوت شخصی خود.

·        بيان عقيده خود در جلسات و در عين حال عدم پافشاری در تحميل عقايد خود

·        حساس بودن نسبت به مسائل اجتماعی و سياسی جامعه

·        صرف بخش عمده ای از وقت و انرژی خود جهت توجه دقيق به پيرامون خود

شناخت، دقت و تأمل در اين ويژگی ها برای مديران سازمان های آموزشی علاوه بر اين که زمينه ی بارور شدن و تقويت هر چه بيشتر توانائی ها را در آنان فراهم می کند، موجب آگاهی و شناخت بهتر و توجه بيشتر به افراد درون سازمان خواهد بود.

 

نقش مديران در پرورش خلاقيت چیست

            سازمان خلاق نيازمند به مدير خلاقی است که در ايجاد و حفظ فرهنگ خلاق در درون سازمان و ترغيب، ترويج و به وجود آوردن انگيزه برای رفتار خلاق در افراد و گروه های درون سازمان کوشا باشد. در اين راستا، مديران سازمان های آموزشی بايد هم از تجربه مفيد در ايجاد چنين فرهنگی برخوردار بوده هم مورد تأيـيد کـارکنان سازمان خود باشند. زيرا، چنين تأييدی علاقه مندی و اشتياق افراد را افزايش می دهد.

            لازارسفلد (1963) می گويد: مدير بايد تمهيدات و تدابيری برای رشد، نوآوری و تغيير به کار بندد. در دنيای متحول و متغير، اشخاص و سازمانها بايد بتوانند با تغيير و دگرگونی سازگاری پيدا کنند و اين از وظايف عمده مدير در سازمان می باشد.

            در واقع ترويج و ترغيب ويژگی های پيـش گـفته، به عملکرد مدير بستگی دارد و مديران می توانند تسهيل کننده بروز اين ويژگی ها باشند. سؤال عمده اين است که چگونه می توان اين ويژگی ها را ترويج داد و کارکنان را به تفکر واداشت به طوری که خود کارکنان در اين راستا به يادگيری خلاقيت و نوآوری بپردازند.

            وارن بنـس (1984) پس از بررسـی های مسـتمر در مـورد الـگوهای رفتاری رهبران سازمان های خلاق به اين عقيده رسـيده است که وجـود چـهار نـوع مـديريت و توانايی در رهبر می تواند در اين رابطه سودمند باشد.

1)     مديريت توجه (دقت): به توانايی شکل دادن بينش جمعی و شامل نمودن تمام کارکنان در اين بينش دلالت دارد.

2)     مديريت معنی: توانايی بيان اين بينش را به طور محسوس، معنادار و با تأثير احساسی مد نظر قرار می دهد.

3)     مديريت اعتماد: توانايی به دست آوردن و نگه داشتن اعتماد کارکنان را شامل می شود.

4)     مديريت خويشتن: بر آگاهی از توانايی ها و خصوصيات ويژه خود و استفاده بهينه از آنان با حفظ روحيه موفقيت و دوری از شک و ترديد نسبت به خود دلالت دارد.

کارکنانی که از اين نوع رهبری برخوردار هستند برای دستيابی به اهداف سازمانی تمايل بيشتری به ايفای نقش مؤثر و فعال داشته تلاش بيشتری برای ارائه انديشه های خلاق نشان می دهند.

خلاقيت به دلاليل زير برای مديران آموزشی ارزشمند است:

-      با خلاقيت بيشتر مدير و همکاران او کميت و کيفيت تصميمات و فعاليتها افزايش می يابد.

-      مديران خلاق به احتمال بيشتری می توانند خود و مدرسه تحت مديريت خود را در مواجهه با مشکلات و بهره گيری از فرصتها سازگار نمايند.

-      مديـر و مـعلمان از لـحاظ فـردی احساس چالش و رضايت بيشتری در ارتباط با کار خود می کنند.

-      دانش آموزان از آموزش بهتری برخوردار می شوند.

 ارائه شده توسط سایت فروشگاه علمی اسمان به صورت رایگان

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت: 9:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

آموزش و پرورش بزرگسالان در هندوستان

بازديد: 789

 

سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق رایگان


تاریخچه آموزش  و پرورش بزرگسالان در هندوستان

****

*******

 

 

 

تا اواخر جنگ جهاني اول، پيشرفت ناچيزي در حوزه آموزش بزرگسالانهند رخ داده و تنها به مدارس شبانه كلان شهرهاي كشور محدود گرديده بود. در هميناثنا برخي از شاهزادگان روشن فكر هندي متعلق به ايالات Baroda، Travancore و Mysore به افزايش حمايت هاي مالي خود از مدارس شبانه مبادرت نمودند. آن ها همچنين به احداث كتابخانه هاي روستايي طي قرن 19 و حمايت از اين مراكزپرداختند. از سوي ديگر رهبران ملي كه به هدايت و رهبري جنبش آزادي بخش مي پرداختند،به موضوع آموزش همگاني به عنوان بخش مهمي از اصل استقلال كشور توجه نمودند.اين درحالي است كه طي سال 1937 با به قدرت رسيدن مجلسين  سنا و نمايندگان رسيدگي بر امورآموزش بزرگسالان به دولت مركزي تفويض گرديد. در همين اثنا سري مبارزات با بي سواديو سوادآموزي همگاني در سطح ايالات مختلف كشور به راه افتاد. اما با اين حال مجلسينسنا و نمايندگان از قدرت افتاده و مبارزات با بي سوادي متوقف گرديد. اين در حاليبود كه طي سال 1939 براي بار ديگر كميته اي با عنوان (CABE) جهت رفع معضل بي سوادي و تدارك امكانات لازم آموزش بزرگسالان در مقياس وسيع و بهعنوان مقدمه اي براي آموزش رايگان و اجباري تشكيل يافت. ريشه كني بي سوادي از جملهاصلي ترين اهداف دولت هند از زمان استقلال كشور طي سال 1947 تاكنون بوده است. درطول نخستين طرح 5 ساله، پروژه آموزش اجتماعي كه مسأله سوادآموزي را نيز شامل گرديدطي سال 1952 به عنوان بخشي از طرح توسعه ملي معرفي گرديد. اجراي پروژه مذكور باتدارك جديد تشكيلاتي و سازماني مشتمل بر نهادهاي سازمان دهنده آموزش اجتماعي مردانو زنان در سطح پايه و نهاد آموزش اجتماعي اصلي در روند اجراي طرح صورت گرفت. حمايتجامع آموزشي با احداث مراكز آموزش رؤساي آموزش اجتماعي با عنوان (SEOTCS) به وقوع پيوست. در همين اثنا كتابخانه هاي روستايي، كالجهاي janata، باشگاه هاي ويژه جوانان و مدارس گروهي (قومي) آغاز به فعاليت نمود. مدارس گروهي (قومي) كه مطابق الگوي پيشرفته دانماركي تحتعنوان Vidyapeeths فعاليت مي نمودند به ارائه و اجراي طرح هايآموزش بزرگسالان به جوانان و افراد بزرگسالان روستايي مناطق Karnataka و Vihars در ايالت بيهار پرداختند. دولت هند نيز به تشكيل شوراي آموزش عالي روستايي در جهت ارتقاء سطح سواد افرادروستايي از طريق اجراي پروژه احداث مؤسسات روستايي مبادرت نمود. اجراي اين طرح هاخود به توسعه روستايي من جمله توسعه برنامه هاي سوادآموزي در روستا هاي كشور منجرگرديد. طي سال 1956 كميته دائمي CABE در حوزه آموزش اجتماعيتشكيل يافت. در همين اثنا مركز ملي آموزش پايه در جهت تدارك امكانات آموزش پيشرفتهو تقبل پژوهش هاي مربوط به آموزش جوانان آغاز به فعاليت نمود. علاوه بر اين تلاشهاي مختلفي در جهت نشر سوادآموزي توسط ايالات مختلف كشور صورت پذيرفت كه از اينميان مي توان به منطقه Gran Shihshan واقع در ايالت Maharashtra اشاره نمود كه طي سال 1959 يكي از ايالات موفق كشور درجهت نيل به اهداف آموزش بزرگسالان به شمار مي آمد. هدف اصلي مسوولين منطقه فوقاجراي سياست سوادآموزي روستا به روستاي ايالت ظرف مدت زمان كمتر از 6 ماه به واسطهبهره گيري از خدمات افتخاري معلمين ابتدايي و متوسطه بود. گفتني است كه عملكرد اينمنطقه از انعكاس موفقي برخوردار بوده اما با عدم اتمام طرح به علت بحران هاي مالينيز مواجه بوده است. علي رغم تمامي تلاش هاي به عمل آمده در حوزه آموزش بزرگسالاناين حوزه آموزشي از پيشرفت رضايت بخش و مطلوبي برخوردار نبوده است. چرا كه طرح هايتوسعه ملي كاهش يافته و به تدريج از ميان رفته اند. تنها در صورتي آموزش بزرگسالانبه صورت خودكار جهاني مي گردد كه آموزش ابتدايي به صورت جهاني و اجباري مطرح گردد. با بررسي نرخ جمعيت باسواد كشور هند درمي يابيم كه اين كشور طي سال 1951 از رشد 37/19 درصدي و طي سال 1961 از رشد 02/24 برخوردار بوده است اين در حالي است كهبعدها طي سال 1966 كميسيون Kothari بر اهميت گسترش سواد وبرنامه هاي سوادآموزي تأكيد نمود كه از جمله اصلي ترين اصول آن مي توان به مواردذيل اشاره نمود:

گسترش آموزش عمومي 5 ساله براي كودكان رده هاي سني 11-6 سال

·   تدارك دوره هاي آموزش نيمه وقت براي آندسته از كودكان رده هايسني 14-11 سال كه يا از تحصيل بازمانده و يا مردود علمي شناخته شده اند

تدارك آموزش پاره وقت و حرفه اي براي افراد بالغ رده هاي سني 30-15 سال

بهره گيري از رسانه هاي گروهي به عنوان ابزاري قدرتمند در جهتآماده سازي افراد به برخورداري از نعمت سواد

احداث كتابخانه ها در سراسر كشور

تأكيد بر لزوم پي گيري برنامه هاي آموزشي

نقش بارز و مهم دانشگاه ها و سازمان هاي داوطلب در سطوح ايالتيو منطقه اي

با توسل به معيارهاي فوق، نرخ سوادآموزي در كشور طي سال 1971 بر 60 درصد و طي سال 1976 بر 80 درصد بالغ گرديد. بعدها كميته آموزش هند به اين موضوعپي برد كه اگر چنانچه سواد ارزشمند تلقي گردد مي بايستي به صورت عملي به مورد اجرادرآيد. با اين هدف طي سال 68-1967 پروژه بين سازماني آموزش حرفه اي سوادآموزي بهكشاورزان با هدف تعميم ارائه برنامه هاي آموزش به افراد بزرگسال به مورد اجرادرآمد. گفتني است كه پروژه مذكور 144 منطقه كشور شامل 8640 كلاس درس را تحت پوششقرار داده و به سازماندهي آموزش 6/2 ميليون كشاورز تا سال 1978 منتهي گرديد.

نهاد هاي مركزي آموزش در هندوستان


در ميان كشورهاي جهان اين كشور هندوستان است كه با بزرگترينمشكلات آموزشي روبروست. تقريباً يك سوم افراد بي سواد جهان در كشور هندوستان قرارگرفته اند. با توجه به سرشماري به عمل آمده طي سال 1991 بالغ بر 200 ميليون بزرگسالبي سواد در كشور هندوستان وجود دارد. عدم توجه به آموزش در زمان استعمار كشور بهكاهش برنامه هاي آموزشي به ويژه برنامه هاي ويژه افراد ساكن مناطق محروم كشور منتهيگرديد. بر اين اساس نهاد آموزش ملي با عنوان NLM به طورمأموريتي و در چ ارچوب زم اني مشخص و تحت نظارت سازمان ملل در كشور راه ان دازيگرديد. هدف اصلي NLM ارائه برنامه هاي آموزشي به 100 ميليوننفر از افراد بي سواد رده هاي سني 30-15 سال تا سال 1991 بود

******.

طرح آموزش پيوسته بزرگسالان در هندوستان

طرح آموزش پيوسته بزرگسالان تا زمان دستيابي كامل به هدف باسواديكليه افراد رده هاي سني 35-15 و جلوگيري از افت تحصيلي دانش آموختگان و ارتقاءمهارت هاي آموزشي آنان ادامه خواهد داشت. گفتني است كه اين طرح با همكاري NGOs (سازمان هاي خصوصي)، سازمان هاي جوانان، معلمان و دانش آموزانداوطلب صورت مي گيرد. دو دسته از فعاليت ها در كانون برنامه هاي آموزش بزرگسالانقرار گرفته اند. از يك سو در حالي كه به نياز دانش آموختگان جديد آموزش عالي وپيوسته از طريق تدارك امكانات آموزشي مستقل، ايجاد برابري در سيستم باز آموزشي،آموزش هاي آشنايي با مشاغل و برنامه هاي توسعه مهارت هاي آموزشي افراد اهميت دادهمي شود، از سوي ديگر برنامه هاي آموزش عمومي نيز با انرژي و نيروي حركتي تازه ايتغذيه مي گردند. پرداختن به مورد دوّم جهت جذب افراد بي سواد، ضروري است. منظور ازافراد بي سواد آندسته از افرادي است كه به دليل ترك تحصيل از عمليات آموزشيبازمانده و يا به هر دليلي از برنامه هاي آموزشي مدارس محروم مانده و لاية جديدي رابه اقشار بي سواد جامعه افزوده اند.

طرح عملياتي مبارزه با بي سوادي در هنوستان

  طي دهة اخير طرح مبارزه با بي سوادي بالغ بر 90 درصد از روستاها ومناطق كشور هندوستان را تحت پوشش قرار داده است. حوزه هاي ايالتي مركز اجرايي اينبرنامه ها محسوب مي شوند با مشاركت مردم صورت مي گيرد. طي 5 سال اخير، اين عملياتبه طور چشمگيري در من اطق دورافت اده و ايالاتي كه از لحاظ آموزشي عقب افتاده ومحروم مي باشند به مورد اجرا در آمده است. ايالاتي نظير بيهار، مدهيا يرادش، آث اريرادش و راجستان در اي ن دسته ق رار مي گيرند. روح همكاري و تعاون داوطلبان دراجراي اين طرح عملياتي، قابل تحسين بوده است. در مناطق ديگر كشور همانند دامكا[5]و بانسوانا[6] در راجستان كه از زنان باسطح پائين آموزش برخوردار بوده و دسترسي به آن مناطق آسان نمي باشد چندين عملياتبسيج اجتماعي به اجرا درآمده و خيل عظيمي از مردم كشور در آن حضور يافته اند.

نظارت و ارزيابي بر طرح عملياتي  در هندوستان

با گسترش برنامه هاي آموزشي نياز به نظارت و ارزيابي به طور كاملاحساس گرديد. لازم به ذكر است كه اين قبيل نظارت ها به صورت ملاق ات از مناطقعملياتي و تدارك گزارشاتي در خصوص ميزان كارايي و عملكرد آنان صورت مي گيرد. جهت ساده و مؤثرتر نمودن هر چه بيشتر نظارت ها، جلسات نظارتي ماهيانه اي در سطح ايالاتتشكيل مي يابد. بحث هايي كه در اين جلسات صورت مي گيرند، تنها بر جمع آوري اطلاعاتمتمركز نگرديده، بلكه جنبه هاي كيف ي آموزشي هم انند مشكلات آتي پيش روي طرح هايعملياتي نيز مورد بحث و گفتگو قرار مي گيرند. ارزي ابي م تقارن و سطحي برنامه هايآموزشي در سرتاسر ايالات به اجرا درآمده و ميزان موفقيت عمليات انجام ي افته را مورد ارزي ابي ق رار مي دهند. ارزي ابي م تقارن زمان ي صورت مي پذيرد كه حداقل 50درصد از كودكان ثبت ن امي به گذراندن م راحل ابتداي ي آموزشي نائل آيند. ارزيابينهايي نيز زماني صورت مي گيرد ك ه 60 درصد از دانش آموزان به تكميل مرحلة سوّمآموزش ابتداي ي نائل آمده و يا در حال تكميل آن ب اشند.

*****

*****************

نتايج يافته هاي ارزيابي هاي ملّي در هندوستان

در خصوص نرخ سواد ملّي مي توان از طريق سرشماري هايي كه 10 سال يكبار در سطح كشور صورت مي گيرد به اطلاعات كافي دست يافت. آخرين سرشماري به سال 1991صورت گرفته است. از آنجايي كه ايجاد اصلاحات در نرخ رشد سوادآموزي منحصرا به تلاشهاي آموزشي مربوط نشده و معرفه هاي ديگري همچون مؤثر و كارآمد بودن برنامه هايآموزشي نيز در آن دخيل مي باشند از اين روي مي بايد به ميزان ارتقاء سطح سوادآموزيبا ديدي كلّي تر نگريسته شود.

نرخ ارتقاء سوادآموزي در كشور هندوستان از سال 1951 به بعديكنواخت بوده است. اين در حالي است كه اين نرخ پس از س ال 1991 با جهش عظيمي همراهبوده است. ميانگين نرخ رشد دورة 10 ساله تنها 31/10 درصد ب وده و اي ن در حاليست كه بين سال ه اي 97-91 (يك دورة 6 ساله) افزايش 10 درصدي در اين ميزان به ثبت رسيدهاست. براساس پيش بيني هاي به عمل آمده، كشور هندوستان با تلاش بيشتر سعي در افزايشاين ميزان تا نرخ 70 درصد تا اواخر قرن حاضر دارد

آمار جمعيتي افراد بي سواد كشور هندوستان (برحسبميليون)

سال

تعداد جمعيت بي سواد(بالاتر از 7 سال)

جمعيت بالاتر از 7سال

جمعيت كل

1961

24940

35685

43893

1971

28303

44565

54816

1981

30531

54104

66529

1997

32888*

77491

95304

2001

25842**

83882

103163

 

نرخ رشد سواد در مناطق شهري و روستايي برمبنايدرصد 

 نرخ رشد سواد در ميان زنان و مردان برمبناايدرصد   

 

 

از سال 1991 ب ه بعد ت غييراتي در اين روند صورت گرفته است. كاهشنرخ افراد بي سواد كشور طي سال هاي 97-1991 كاملاً محسوس بوده كه اين خود نشانگرموفقيت تلاش هاي صورت گرفته در زمينة ارتقاء سطح سواد و آموزش بنيادي كشور مي باشد. مطابق نمودار فوق تفاوت هاي موجود در مناطق شهري و روستايي، سدّي عظيم در مقابلارتقاء سطح سواد افراد بوده است. مطابق اين نمودار شكاف ميان شهر و روستا بتدريج روبه كاهش گذارده است. در اين دوره در مقايسه با دهه هاي پيشين نرخ رشد سواد در مناطقروستايي بيشتر نيز بوده است. اين روند احتمالاً از دو عامل تأثير پذيرفته است. اوّلاينكه پيشرفت عظيمي در آموزش ابتدايي صورت گرفته و دوّم اينكه طي دهة 1990 همكاري ومشاركت مردم در طرح عملياتي مبارزه با بي سوادي به طور ناباورانه اي افزايش يافتهاست. اين عامل خود بوضوح بيانگر كاهش تفاوت هاي آموزشي در مناطق شهري و روستاييكشور مي باشد. با توجه به نمودار مذكور افزايش نرخ زنان باسواد در فاصلة سال هاي 1991 و 1997 نيز مشهود مي باشد. نرخ مذكور در فاصلة زماني مشخص براي زنان با 11درصد و براي مردان با 9 درصد رشد مواجه بوده است. اين در حالي است كه طي دهة قبلنيز زنان از رشد بيشتري نسبت به مردان برخوردار بوده اند. (6/9 درصد در مقابل 8/7درصد) از اين روي رشد سريع نرخ سوادآموزي زنان نه تنها پابرجا مانده بلكه طي دهةاخير به مقدار آن نيز افزوده گرديده است. دليل اين مورد تأكيد NLM بر مشاركت هر چه بيشتر زنان و ثبت نام از دختران در مدارسابتدايي بوده است. از جمله مهم ترين اهداف آموزش بزرگسالان مي توان به موارد ذيلاشاره نمود:

بسيج اجتماعي برجسته ترين ويژگي طرح عمليات آموزشي اين بوده استكه از آموزش تحت عنوان جزء لاينفك زندگي ياد نموده و به هدايت مردم جامعه به سويآموزش و يادگيري مبادرت نموده است. گفتني است كه جهت عملي سازي اين طرح از كليهابزارهاي ممكن من جمله برپايي مراسم فرهنگي و به اجراگذاشتن بازي هاي محلّي، خيمهشب بازي و سرودهاي دسته جمعي و غيره استفاده گرديد.

سياستهاي آموزشي هندوستان

ازجمله مهمترين سياستهاي آموزش بزرگسالان در كشورهند مي توان به موارد ذيل اشارهنمود:

1. افزايش نرخ ثبت نام مدارس

برنامة آموزش بزرگسالان به گونه اي طراحي گرديده است كه به ارتقاءنرخ ثبت نام كودكان در مدارس منجر گردد. يافته هاي مطالعاتي در كشور هندوستان نشانمي دهند كه كودكان خانواده هاي باسواد بيشتر از كودكان خانواده هاي بي سواد درمدارس ابتدايي ثبت نام نموده اند. به عبارت ديگر در خانواده هاي باسواد از هر 3كودك 2 نفر در مدارس ابتدايي ثبت نام مي نمايند. در خصوص دختران اين تفاوت محسوس تراست. نرخ ثبت نام خانواده هاي محروم از آموزش بزرگسالان نيز بر 58 درصد و خانوادههاي سهيم در اين آموزش بر 72 درصد بالغ مي گردد.

2. افزايش ميزان آگاهي مردم جامعه از اهميّت آموزش

طبق تحقيقات به عمل آمده در كشور هندوستان به اثبات رسيده است كهخانواده ها از اهميت آموزش براي خود و فرزندانشان آگاهي كامل دارند. بزرگتريندستاورد آموزش بزرگسالان تأثيرگذاري آن بر حوزه آموزش دختران است. اعتماد به نفسيكه دختران ازطريق انجام تكاليف مدرسه و ايفاي ديگر نقش ها كسب مي كنند حاصل آگاهيوالدين باسواد از اين موضوع است كه دختران بايد آموزش ديده و وارد محيط اجتماعيشوند. از اين روي جهت برقراري شرايط برابر آموزشي براي دختران و پسران بايد بهمقولة آموزش كمي اهميت بيشتري داد.

3. ايجاد برابري جنسي در حوزه آموزش

مشاركت زن ان در حوزه آم وزش از جمله ديگر نقاط قوّت طرح آموزشبزرگسالان محسوب مي گردد. چرا كه بالغ بر 62 درصد از شركت كنندگان طرح مذكور اززنان متشكل مي گردد. طرح آموزش بزرگسالان به آندسته از زناني كه از آموزش محروممانده اند، فرصت ارتقاء موقعيّت اجتماعي از طريق ارتقاء سطح آموزش، معلومات ويادگيري مهارت ها را فراهم آورد. طرح مبارزه با بي سوادي و طرح عملياتي آموزشبزرگسالان هر دو بر از ميان برداشتن اختلافات جنسي و اعطاي قدرت به زنان تمركزداشته اند.

4. ارتقاء جايگاه زن در خانواده

اجراي طرح آموزش بزرگسالان همچنين به ايفاي نقش مهمي در زمينةارتقاء مقام و منزلت زن در خانواده ها منتهي گرديده است. با وجودي كه زنان از اجازةدخالت در تصميم گيري هاي خانواده برخوردار نبودند اما با اجراي طرح مذكور ايناعتماد به زنان داده شد تا از سهمي هر چند ناچيز در امورات داخلي و خارجي خانوادهها برخوردار گردند.

5. ارتقاء سلامتي و بهداشت خانواده و جامعه

اجراي طرح آموزش بزرگسالان همچنين تأثير مسلّمي بر سلامتي وبهداشت خانواده به همراه داشته است. چرا كه با ارتقاء سواد علمي ي ك جامعه نرخ زادو ول د و م رگ و مي ر آن جامعه نيز كاهش مي يابد. اجراي طرح آموزش بزرگسالان همچنينبه گسترش علوم بهداشتي و تغذيه اي منتهي گرديده است. اين امر مادران را قادر ميسازد تا به مراقبت ه اي لازم بهداشت ي از اعضاي خانواده به ويژه كودكان مبادرتنمايند.

اطلاع رساني عمومي، اراده هاي سياسي و صلاحيت ملّي در هندوستان

طي دهة اخير شاهد آن بوديم كه جامعة متمدن در بسيج عقايد عمومي وتشويق برنامه هاي آموزش همگاني دست توانايي داشته است. بسيج همگاني آموزش كه حاصلطرح عملياتي مبارزه با بي سوادي است خود شاهدي بر اين مدّعاست. علاوه بر اين اجراياين طرح عملياتي به آمادگي هر چه بيشتر افراد داوطلب در جهت ارتقاء سطح آموزش منجرگرديده است. علاوه بر اين با بررسي اين طرح عمليات مذكور همچنين مشخص گرديد كهميزان درخواست برنامه هاي آموزش بنيادي در كشور به طور فوق العاده اي بالا مي باشد. مأموريت گسترده اي كه در پيش روي دولت هندوستان قرار دارد، اجراي سياست برقراريتعادل و هماهنگي ميان نرخ درخواست آموزشي بنيادين مناطق حاشيه اي و مناطق محرومكشور مي باشد. سياست مذكور بايد از طريق تلاش هاي نه چندان گسترده اما مؤثر صورتگيرد. دهة 90 شاهد فعاليت هاي موفقي در اين زمينه بوده است. بعلاوه در چندين پروژهآموزش همگاني EFA من جمله لاك جامبيش و مبارزه با بي سوادي،سازمان هاي دولتي و غيردولتي از پتانسيل مشاركتي و همكاري بالايي برخوردار بودهاند. در كل مي توان گفت كه طي چند سال اخير شاهد مشاركت گسترده جامعة مدني درفعاليت هاي آموزش همگاني  EFA بوده ايم. گفتني است كه اين امربه طور غيرمستقيم به ارتقاء سطح آگاهي مردم و توجه سياسي به جانب آموزش همگاني EFA منتهي گرديده است. با توجه به سه دسته از فعاليت هاي عمدهاي كه توسط دولت اتخاذ گرديده اند، آرايش مثبت سياسي داخل كشور مشهود مي گردد. دستةاوّل معيارهاي قانون گذاري بودند كه طي سال هاي اخير به عرصة ظهور درآمدند. از جملهاين قوانين مي توان به لزوم تشكيل شوراهايي اشاره نمود كه دولت را ملزم مي نمود تابه تدارك برنامه هاي آموزشي رايگان براي كليه كودكان رده هاي سني 14-5 سال مبادرتنمايد. اين روند هم اكنون در كشور هندوستان به صورت قاعدة كلّي درآمده و در حالاجراست. در برخي ايالات كشور نيز معيارهاي قانون گذاري جديدي ارائه گرديده است. بهعنوان مثال ايالت تاميل نادو به طراحي طرح آموزش مبادرت نمود، كه براساس آن كليهكودكان ملزم به حضور در كلاس هاي ابتدايي بودند. معيار قانون گذار ديگري نيز باعنوان تمركززدايي از آموزش ابتدايي در چندين ايالت كشور به مورد اجرا گذارده شد.

دستة دوّم اين فعاليت ها كه همانند دستة اوّل جهت گيري مثبتي بهرهبري هاي سياسي بخشيد، اختصاص منابع آموزشي بيشتر به حوزه آموزش پايه بود. چرا كهمنابع در دسترس آموزش بنيادي هرگز كافي نبوده است. از اين روي تلاش هاي صورت گرفتهدر جهت اختصاص منابع بيشتر به آموزش همگاني  EFA نسبت به بخشهاي ديگر آموزشي، نكتة مهمي است كه بايد بدان توجه داشت. طي سال هاي اخير همچنانتلاش در جهت اختصاص منابع هر چه بيشتر به آموزش همگاني آغاز گرديده كه جهت هر چهمؤثرتر واقع شدن آن، اين روند بايد ادامه يابد. همانگونه كه در بخش هاي قبلي نيزبدان اشاره گرديد، حصول پيشرفتي دائمي در آموزش همگاني تنها از طريق ابتكارات پروژهاي صورت نمي گيرد. بلكه مي بايستي با روند اصلاحات مديريتي همراه شده تا بتواند ازتغييرات حاصله (پيشرفت هاي حاصله) در طول عمليات كوتاه مدت پشتيباني به عمل آورد. روند فوق بعد ديگر اين طرح عملياتي است كه جهت ايجاد اصلاحات در ساختار فعلي و روندمديريتي به آمادگي بالاي نهادهاي سياسي نيازمند است. در اينجا نيز مي شود تأثيراتمثبت اين روند را در دولت هاي ايالتي مشاهده نمود. چرا كه تلاش هاي زيادي در سطحايالات در زمينة تمركززدايي و مقتدرسازي پرسنل مدرسه اي جهت اجراي مديريتي مؤثر وكارآمد صورت گرفته است. با اين حال جهت عملي سازي تلاش ها در زمينة اصلاحات و ايجادتغييرات در مديريت گستردة ايالات، اين امر كافي به نظر نمي رسد. با وجود كليهمشكلات و كنش هايي كه پيش روي اين سيستم قرار دارد، ابتكارات جديد پروژه هاي آموزشهمگاني EFA اثبات مي نمايد كه كشور هندوستان در جهت پيشبرداهداف آموزش همگاني EFA در هر دو زمينة سياست اجرايي مداوم ودر دسترس قرار دادن منابع بشري مورد نياز از آمادگي لازم برخوردار مي باشد.

ارزيابي آموزشي

توسعة فراهم سازي آموزش بنيادي در كشور هندوستان جرياني تدريجيبوده است كه حتي پيش از دهة 90 نيز به مورد اجرا درآمده است. اين در حالي است كه طيسال هاي اخير گام بزرگي در جهت نيل به آموزش ابتدايي در سرتاسر كشور برداشته شدهاست. به گونه اي كه كليه كودكان مي توانند در نزديكترين مكان ممكن به آموزش ابتداييدست يابند. گفتني است سياست مذكور با خلق امكانات جديد و همياري اهالي بخش هايمختلف كشور صورت پذيرفته است. در كنار ارتقاء دسترسي كودكان به امكانات مدرسه اينرخ ثبت نام و حضور كودكان در مدارس نيز رو به افزايش گذارده است. از جمله نكاتقابل توجه در اين خصوص كاهش ناهمگوني هاي دو جنس زن و مرد در نرخ ثبت نام بوده است. چرا كه اكراهي كه از قديم نسبت به آموزش دختران نشان داده مي شد، هم اكنون مغلوبگرديده است. اين امر مي تواند حاصل طرح عملياتي مبارزه با بي سوادي در زمينة ارتقاءمقام و منزلت زنان بوده باشد. در هر حال اين پروژه در ابتداي راه بوده و راه طولانيو دراز مدتي پيش روي دارد. مشكل ديگري كه به نظر مي رسد به طور كامل مهار نگرديدهمشاركت محدود برخي گروه هاي حاشيه اي در برنامه هاي آموزشي مي باشد. اين بدان مفهومنيست كه هيچ تلاشي در اين زمينه صورت نگرفته است. اما با اين حال در جهت مقابله بااين مشكل بايد بررسي هايي دقيق به عمل آمده و پروژه هاي قديمي تجديد و اصلاح گردند. بدون شك بهبود كيفيت آموزشي بخش عظيمي از فعاليت هاي آموزش همگاني EFA را به خود اختصاص داده است. سرمايه گذاري هاي كلاني در زمينهتجديد زيربناهاي آموزشي و تخصيص منابع به مدارس ابتدايي صورت گرفته است. اگر چهبانكداران خارجي در زمره تأمين كنندگان اين طرح بوده اند اما نبايد فراموش كرد كهعمده ترين سرمايه گذاري ها از جانب منابع داخلي صورت گرفته است. علاوه بر افزايشسرمايه گذاري ها، گام هاي بزرگي در جهت بهبود كيفيت آموزش و يادگيري برداشته شدهاست. طي دهة اخير تلاش عمده اي در جهت آموزش معلمان ضمن خدمت صورت گرفته است. اينطرح در كنار پروژة “حداقل سطح يادگيري” به ارتقاء ميزان آگاهي مردم نسبت به بهبودكيفيت آموزش و يادگيري منجر گرديده است. همچنين مراكز محلّي جديدي همانند CRC,BRC,DIET تأسيس گرديدند كه عمده هدف آنها حمايت از معلمين وارائه خدمات مشاوره به آنان بوده است. گفتني است كه در اين خصوص نيز نمي توان ميزاندقيق تأثيرگذاري اين مراكز در بهبود روند آموزش و يادگيري و ميزان دسترسي به آموزشابتدايي را مشخص نمود. كليه اين تلاش ها بايد به مدت طولاني ادامه يابد، تا تأثيردقيق آن مشخص گردد. تملك اجتماعي براي مدت زمان طولاني در حوزه آموزش همگاني مطرحبوده است. اگر چه اين شعار مكرّرا در اسناد و سياست هاي كشور لحاظ گرديده است، اماتلاش هاي محدودي در اين زمينه صورت گرفته و تعداد محدودي از اين شعارها به عرصهظهور درآمده اند. تلاش ها و موفقيت هاي حاصله در سرتاسر كشور يكسان نبوده است. چراكه در اين صورت ابتكارات تكنيكي و اجرايي صورت پذيرفته طي چند سال اخير مي بايد بهمشاركت و واكنش مثبت جامعه منجر مي گرديد. نوساماني سيستم مديريتي فاز ديگر طرحعملياتي مبارزه با بي سوادي محسوب مي گردد كه طي چند سال اخير توجه عموم را مجذوبخود ساخته است. چندين معيار در اين زمينه اتخاذ گرديده اند كه انتظار مي رود تأثيريماندگار بر كارآيي نظام آموزشي داشته باشند. تقريباً در كليه ايالات كشور ساختمانمجزايي ويژه ارائه برنامه هاي آموزش بنيادي اختصاص يافته است. اميد مي رود كه اينامر به اقتدار و تكميل فعاليت هاي آموزش بنيادي منجر گردد. توسعة ديگري كه در اينزمينه صورت گرفت، به عرصه ظهور درآمدن اعضاي ثانويه در اجراي برنامه هاي دولت هايايالتي بود كه به ساده و مؤثر نمودن روند سرمايه گذاري ها و مديريت ابتكارات آموزشهمگاني منتهي گرديد. در حال حاضر كليه اين امور در مفاد برنامه هاي آموزش همگاني EFA گنجاده شده و به عنوان ابزاري بسيار مفيد و مؤثر در بهبودكارايي مديريت ها دخيل مي باشد. فلذا مي بايد در جهت تداوم اين پروژه ها تلاش هايعمده اي صورت گرفته و سرمايه گذاري هاي بيشتري به آن اختصاص مي يابد. سومين و شايدمهم ترين توسعه اي كه در اين زمينه صورت پذيرفته، روند تمركززدايي آموزش است كه درتعاقب اصلاحات قبلي به عرصة ظهور درآمد. دولت هاي ايالتي با اتخاذ معيارهاي جديداصلاحاتي، ساختار مديريتي جديدي را تقديم آموزش همگاني نمودند. انتظار مي رود كهاين امر با رهبري اعضاء دولت هاي ايالتي كه بيش از هر بخش ديگري در تغيير مفادآموزشي و شرايط محلّي توانا مي باشند تغييرات عمده اي را در مقام مديريتي اعمالنمايد. از همان ابتدا كه بحث بسيج منابع مطرح گرديد، روز به روز به اهميت و حياتيبودن آن افزوده گرديد. اجراي سياست آزادي اقتصادي و تعديل و تطبيق ساختارها اهميتآن را به ميزان دو برابر افزايش داده است. طي دهه اخير گام هاي مثبت در اين زمينهبرداشته شده است. در اين دوره مي توان شاهد افزايش نرخ بودجه اختصاص يافته به آموزشبنيادي بود. كه اين خود مي تواند معرف در دسترس بودن سرمايه ها جهت ارتقاء سطحآموزش بنيادي باشد.

 

 

جهت گيريهاي آموزشي كشور هندوستان طي قرن بيستم

قانون اساسي هندوستان كه به سال 1950 اقتباس گرديد، ايالات كشوررا بر آن داشت تا ظرف مدت زمان 10 سال به فراهم سازي امكان برخورداري كودكان ردههاي سني 14-5 سال از امكانات آموزشي پايه مبادرت نمايند. گفتني است كه اين عملياتگسترده سريعاً پي گيري شده و ظرف مدت 50 سال اخير فرسنگها راه جهت نيل به اين منظورپيموده شده است. اين عمليات در شرايطي آغاز گرديد كه از 5 نفر شهروند هندي 4 نفر ازنعمت سواد بي بهره بوده و از هر 10 كودك تنها 2 نفر در كلاس هاي درس حضور مييافتند. با اتخاذ و اجراي عمليات مذكور در كشور هندوستان در جهت نيل به هدف آموزشهمگاني مدارس بيشتري در سرتاسر كشور تأسيس گرديد. سيستم عملياتي مذكور از لحاظ وسعتو سطح پوشش از گسترش چشمگيري برخوردار بوده است. به نحوي كه در حال حاضر از هر 5كودك گروه سني 14-6 چهار نفر در مدارس عادي حضور داشته و از هر سه نفر، دو نفر ازنعمت سواد برخوردار مي باشند. با وجودي كه پيشرفت حاصله ناچيز نبوده اما جهت نيل بههدف آموزش همگاني ناچيز شمرده مي شود. در تعقيب هدف تدارك آموزش همگاني، سياست ملّيآموزش و ساير فعاليت هاي اصلاحاتي از اهميت بالايي برخوردار گرديدند. انتشار بيانيهجهاني آموزش همگاني پس از سال 1990، جلوه ويژه اي به جريانات كنوني داخل كشوربخشيد. به نحوي كه طي دهة اخير قرن بيستم شاهد پيشرفت عمده اي در زمينة آموزشبنيادي در كشور هندوستان بوده ايم. اما با اين حال سفر طولاني و دور و درازي در پيشاست. مهم ترين وظيفه حال حاضر دولت، از دست ندادن جنبشي است كه طي دهة اخير خلقگرديده است. استراتژي ها بايد بگونه اي طراحي شوند كه طي قرن آتي دسترسي كامل بهاهداف  EFA حاصل گردد.  سياست ها و برنامه هاي آتي كشور نيزبايد با توجه به اين ديدگاه جهت گيري گردد. از جمله مهم ترين جبهه گيري هاي  EFA طي قرن بيست و يكم مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1- تدارك آموزش ابتدايي براي كليه كودكان - ادامة مأموريتناتمام

2- درنظر گرفتن ضابطه ها جهت برقراري تعادل

 

ارتقاء كيفيت آموزشي

دهة 1990 كه از همان ابتدا با طرح “بهره برداري از تخته سياه[7]” جهت تشكيل مدارس ابتدايي با حداقل زيربنا و امكانات آموزشيهمراه شد، شاهد ابتكارات جديدي در زمينة بهبود كيفيت آموزشي بوده است. با اين حالاين رشته از عمليات مرحلة آغازين خود را طي نموده و در جهت نيل به اهداف تعيين شدهمي بايد ادامه يابند. تجارب بدست آمده نشان مي دهند كه ارتقاء كيفيت آموزشي نه تنهابر نرخ ثبت نام و ماندگاري كودكان در مدارس تأثير داشته است، بلكه به افزايش قدرتفن آوري و ميزان مسئوليت پذيري شهروندان هندي منجر گرديده است. از جمله مهم ترينضوابط روند ارتقاء كيفيت آموزشي كشور طي دهه 90 مي توان به موارد ذيل اشارهنمود:

بهبود كيفي محتويات دروس آموزشي

مستعدسازي معلمان در حال خدمت و ي ا آمادة به خدمت

تدارك امكانات زيربنايي و مناسب آموزشي

تأكيد بر مقتدرسازي مديريت نهادي

تأسيس نهاد ارزيابي آموزشي

علي رغم اعمال سياست مذكور عملكرد كيفي مدارس كشور رضايت بخشنبوده است. از اين روي تلاش هايي در جهت اقتدار هر چه بيشتر مديريت داخلي مدارس واصلاح روند كيفي آموزش و يادگيري صورت پذيرفته است. علاوه بر اين تلاش هايي در جهتسمت و سو دادن به روند توسعه از طريق اجراي طرح هاي نهادي و نظارتي و اعمال سياستهاي مديريتي ساده و مؤثّر به مورد اجرا گذارده شده است. جهت نيل به اين هدف، در حالحاضر طرحي به اجرا درآمده كه از طريق آن از معلمان و سرمعلّمان منطقه اي حمايت ميگردد.

 

سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق رایگان

 

 

 

منبع :

http://www.iranculture.org/research/edupol/countries.php?c=india&s=4-6

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 شهریور 1393 ساعت: 17:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

آموزش و پرورش بزرگسالان در سوئد

بازديد: 511

 

 

سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق رایگان

آموزش و پرورش  بزرگسالان در سوئد

 

 

تاريخچهآموزش و پرورش  بزرگسالان در سوئد

 

 

 

دبيرستانهاي مردمي و انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان در زمره  قديمي‌ترين مراكزسازمان يافته ارائه كننده دوره‌هاي آموزش  بزرگسالان دركشور سوئد محسوب مي‌گردند. با اعمال تغييرات ساختاري درحوزه آموزش سوئد طي قرن 19، روند توسعه آمورش بزگسالانتسهيل يافت. افتتاح نخستين مراكز آموزش متوسطه مردمي ويژه آموزش بزرگسالان در سال 1868 خود مبين اين مطلب است. گفتني است كه ساير مراكز آموزش متوسطه مردمي كشور سوئددر آغاز قرن20 پديدار شدند. انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان در كشور سوئد به واسطه توسعهجنش‌هاي مردمي تشكيل گرديد.ازجمله توسعه جنش‌هاي مردمي نظير جنبش‌هاي مذهبي وجنبش‌هاي سياسي مي‌توان به نياز اعضاي جنبش به برخورداري از اطلاعات و بالابردن سطحآگاهي افراد از نيروي بالقوه خود اشاره نمود. گفتني است كه جامعه علمي اين نيازهارا تامين نموده، جنبش‌هاي مردمي نظارت بر حوزه آموزش را به دست گرفته و نخستينگروه‌هاي آموزش بزرگسالان كشور طي سال 1902 شكل گرفت. علي‌رغم ارائه دوره‌هاي معمولآموزش بزرگسالان در مدارس ايالتي، طرح توسعه مدارس ويژه آموزش بزرگسالان كشور سوئدطي دهه‌هاي 60 -1950به اجرا در آمد. مدارس شبانه ابالتي ويژه بزرگسالان نيز درآوريل سال 1938 تاُسيس گرديد. طي دهه 1950نيز افراد بزرگسال كشور سوئد از امكانحضور در دوره‌هاي آموزش تكميلي برخوردار گرديدند.

لازم به ذكر است كه مدارس شبانه ابالتي ويژه بزرگسالان ، ابتدا توسط انجمن‌هايآموزش بزرگسالان اداره مي‌گرديد، تا اينكه درسال 1963 مدارس مذكور از امتيازاتايالتي برخوردار گرديد.

در اين اثنا و با گذر از دوره گذار، توسعه كليه مدارس شبانه ابالتي ويژهبزرگسالان تحت نظارت شهرداري‌هاي كشور در آمد.علاوه بر اين دوره‌هاي آموزش فني وحرفه‌اي بزرگسالان به صورت دوره‌هاي آموزشي پاره وقت و توسط مدارس فني و حرفه‌ايارائه گرديد.  در سال 1967 اقداماتي در خصوص اعمال اصلاحات تدريجي در حوزه آموزشبزرگسالان سوئدي به عمل آمد كه از آن جمله مي‌توان به پذيرش دانش‌جويان در دوره‌هاي آموزش ايالتي، ملي و شهري (منطقه‌اي) اشاره نمود. در نتيجه اعمال چنين اصلاحاتي،مدارس شبانه متوسطه و تكميلي ايالتي  ازفعاليت بازمانده و از سال 1968 تحت نظارتشهرداري‌هاي كشور فعاليت مي‌نمايند. در سال 1997 گذراندن دوره هاي آموزش پايه برايافراد بزرگسال كشور الزامي گرديده و  با آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداريهاي كشورادغام گرديد. لازم به ذكر است كه دوره‌هاي آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداريهايكشور بخشي از سيستم آموزش ايالتي كشور سوئد محسوب مي‌گردد. ازسال 1986 مسئوليتبرگزاري و نظارت بر دوره‌هاي آموزش زبان سوئدي ويژه مهاجرين به شهرداريها ي مناطقمختلف كشور تفويض گرديده است.

چارچوب‌هاي قانوني آموزش و پرورش بزرگسالان در سوئد


طبق قانون مصوب 1975ويژه آموزش بزرگسالان كليه شهروندان شاغل سوئدي از حق مرخصيبدون حقوق، جهت حضور در دوره‌هاي آموزشي

برخوردارمي‌باشند. لازم به ذكر است كهمحدوديت قانون مذكور مشروط بر اين است كه افراد شاغل بزرگسال سوئدي به همكاري با يككارفرما  طي12-6 ماه گذشته مبادرت نموده باشند.كليه افراد شاغل سوئدي هم چنين بدوناحتساب موقيت شغلي از حق حضور دردوره‌هاي آموزشي كه توسط اتحاديه‌هاي تجاري ترتيبداده شده است، بر خوردارمي‌باشند.

علاوه بر اين نه كارفرما و نه اتحاديه‌هاي تجاري از حق اولويت بندي برخوردارنبوده و به عبارت ديگر هيچ گونه محدوديتي بر حضور شاغلين در دوره‌هاي آموزشيبزرگسالان وجود ندارد. دوره‌هاي آموزش بزرگسالان در سطح ايالتي و منطقه‌اي كشورسوئد رايگان است. علاوه بر اين كمك هزينه‌هاي بلاعوض تحصيلي و وام‌هاي آموزشي نيزبه داوطلبين اعطا مي‌گردد. گفتني است كه از اول جولاي 2001 كليه دانشجويان دوره‌هايآموزش بزرگسالان دركليه مقاطع آموزشي تحت پوشش چنين كمك هزينه‌ها و وام‌هاي آموزشيقرارگرفته اند. سيستم كمك هزينه تحصيلي دوره آموزش بزرگسالان به صورت كمك هزينه‌هايبلاعوض 5/34درصد و 82درصدي به دانشحويان ارائه مي‌گردد. كمك هزينه‌هاي بلاعوضتحصيلي (UBS) نوع ديگري از كمك هزينه‌هاي تحصيلي است كه به اشخاص غير شاغل بينرده‌هاي سني 55-25 سال اعطا  مي‌گردد.

موسسات آموزش بزرگسالان در سوئد


نظام آموزش بزرگسالان كشور سوئد از دوره‌هاي آموزش بزرگسالان تحت نظارتشهرداريها (komvux)، آموزش تكميلي متوسطه، آموزش استثنايي ويژه بزرگسالان (sarvux) و آموزش زبان سوئدي به مهاجرين و افراد غير بومي (sfi) متشكل مي‌گردد.لازم به ذكراست كه مسئوليت برگزاري، نظارت و تامين بودجه كليه دوره‌هاي آموزش ويژه افرادبزرگسال بر عهده شهرداريهاي مناطق مختلف كشور مي‌باشد. دوره‌هاي آموزش تكميلي شغليبزرگسالان نيز در اشكال مختلف آموزش شغلي پيشرفته (ky) و آموزش بازار كار به افرادبزرگسال سوئدي ارائه مي‌گردد. دوره‌هاي آموزش پيشرفته شغلي بزرگسالان دركشور سوئدتوسط دانشگاه‌هاو دانشكده‌هاي ايالتي، شهرداريها، شوراهاي استاني و سازمان‌دهندگانآموزش فردي برگزار مي‌گردد. در سال 1997 طرح آموزش اوليه بزرگسالان با عنوان (kunskaplyfter) در جهت اجراي بهينه طرح مذكور اتخاذ گرديده و طي دوره آموزشي 5ساله تا سال 2002 توسط آژانس ملي آموزش به اجراء در آمد. طي طرح مذكور تعداد 47000مركز آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداريها و تعداد 7000 مركز آموزش آزاد بزرگسالانآغاز به فعاليت نمود.

گفتني است كه مسئوليت اجراي طرح مذكور تا سال 2006 به شهرداريها و مراكز آزادآموزش بزرگسالان تفويض گرديده است . از جمله ديگر دوره‌هاي آموزش بزرگسالان دركشورسوئد مي‌توان به آموزش آزاد سالمندان (folkbidning) تحت نظارت انحمن‌هاي آموزشيبزرگسالان و دبيرستانهاي مردمي (follchogiscdor) اشاره نمود.لازم به ذكر است كهبودجه آموزش آزاد بزرگسالان توسط شوراهاي ايالتي و شهرداريهاي مناطق مختلف كشورتامين مي‌گردد. دوره‌هاي آموزش تكميلي شغلي بزرگسالان نيز در اشكال مختلف آموزششغلي پيشرفته (ky) و آموزش بازار كار به افراد بزرگ‌سال سوئدي ارائه مي‌گردد. دوره‌هاي آموزش پيشرفته شغلي بزرگ‌سالان در كشور سوئد توسط دانشگاهها و دانشكده‌هايايالتي، شهرداريها، شوراهاي استان و سازمان‌دهندگان آموزش فردي برگزار مي‌گردد. درسال 1997 طرح  آموزش اوليه بزرگ‌سالان با عنوان (kunskaplyfter) طي دوره آموزش 5ساله تا سال 2002 به اجرا در‌آمد.  آژانس ملي آموزش، مسؤوليت  اجراي طرح مذكور رابرعهده دارد. طي طرح مذكور تعداد 47000 مركز  آموزش بزرگ‌سالان تحت نظارتشهرداري‌ها و تعداد 7000 مركز  آموزش آزاد بزرگ سالان آغاز به فعاليت نمود. گفتنياست كه مسؤوليت اجراي طرح مذكور تا سال 2006 به شهرداري‌ها و مراكز آزاد آموزشبزرگ‌سالان تفويض گرديده است. لازم به ذكر است كه آموزش عمومي بزرگسالان (kumvux)،آموزش بزرگسالان فاقد توانايي يادگيري (sarvux) وآموزش ويژه مهاجرين (sfi) تحتنظارت شهرداريها ارائه مي‌گردد. از جمله مهمترين نهادها و مراكز ارائه كنندهآموزشهاي بزرگسالان مي‌توان به آژانس ملي آموزش (cfl) با دو واحد عملياتي در مناطق harnosand و norrkoping و اداره مركزي در hossleholm ، تعداد 7 انجمن آموزشي ويژهبزرگسالان و تعداد147 دبيرستان مردمي برخوردار از امتيازات ايالتي اشاره نمود. دوره‌هاي آموزش بازاركار در كليه شهرداريهاي مناطق مختلف كشور برگزارمي‌گردد. انجمنهاي آموزش بزرگسالان و دبيرستانهاي مردمي از پايه قوي در اتحاديه هاي تجاريبرخوردار بوده و با اجتماعات مذهبي، احزاب سياسي و برخي جنبش‌هاي مردمي همكاريمي‌نمايند. گفتني است كه دوره‌هاي آموزش بزرگسالان توسط شهرداري‌ها و دبيرستان‌هايمردمي تامين اعتبارمي‌گردد.

سياست ‌هاي آموزش بزرگسالان

 دوره‌هاي آموزش بزرگسالان در سوئد تحت نظارت شهرداريها (komnvn) برگزارمي‌گردد،آموزش مقدماتي بزرگسالان  (kamskapslypt)آموزش ويژه بزرگسالان فاقدتوانايي يادگيري (sanran)، آموزش سوئدي ويژه مهاجرين (sfi) و آموزش تكميلي شغلي بزرگسالان را شاملمي‌گردد. آموزش بزرگسالان در سوئد توسط دبيرستانهاي مردمي (folkhogskolor)؛انجمن‌هاي آموزشي بزرگسالان (studieforbund) و برخي از مدارس تكميلي (kompletferande  utbildning) برگزار مي‌گردد. علاوه براين دوره‌هاي آموزش كار ويژهافراد فاقد شغل و نيازمندآموزش مجدد نيز ارائه مي‌گردد. هدف از برگزاري دوره‌هايآموزش بزرگسالان فراهم نمودن فرصتهاي ويژه براي بزرگسالان بر پايه آرزوهاي فردي ودرجهت تكميل آموزش و تقويت وضعيت فردي،حيات اجتماعي و كاري آنان مي‌باشد.مطابقبيانيه دولت در خصوص آموزش بزرگسالان و توسعه برنامه‌هاي آموزشي بزرگسالان در سال 2001، استراتژيهاي وبژه‌اي در جهت شكل دهي آموزش سالمندان همگام با آموزش عاليطراحي گرديده است. طبق چنين استراتژيهايي، آموزش پايه، نهايتاً به كليه افرادبزرگسال ارائه مي‌گردد.چنين آموزش‌هايي از آموزش بزرگسالان تجت نظارت شهرداريها،آموزش بزرگسالان ويژه افراد فاقد توانايي يادگيري و آموزش سوئدي ويژه مهاجرين كهتوسط آژانس ملي آموزش و انجمنهاي آموزش بزرگسالان برگزارمي‌گردد، متشكل گرديده است.

ساختار آموزش بزرگسالان

علاوه بر فرصت‌هاي آموزشي كه توسط مدارس ويژه جوانان فراهم آمده است، طي دهههاي60 و50  افزايش مدارس ويژه بزرگسالان نيز مشهود بوده است. مدارس مقدماتي وتكميلي متوسطه شبانه دولتي ويژه بزرگسالان طي سال 1938 تأسيس يافت. درمدارس شبانهفشرده كه طي  دهه50  به تدريج گسترش يافت، بزرگسالان از قدرت انتخاب بيشتري درجهتادامه تحصيلات خود در مقاطع مقدماتي و تكميلي متوسطه برخوردار گرديدند. در ابتداءمدارس شبانه توسط  برخي از سازمانهاي آموزشي راه اندازي شده و اين درحالي است كه طي  سال1963 برنده بورس دولتي شدند. سپس آنها دوره توسعه سريع را طي نموده و تحت كنترلدولتهاي محلي در آمدند . آموزش بزرگسالان توسط مدارس فني نيز به صورت دوره هاي نيمهوقت برگزار گرديده و دوره هاي فني تمام وقت  نيز به دوره هاي نيمه وقت فني شبانهتغيير وضعيت داد. دولت‌هاي محلي مكلف به ارائه 535 ساعت آموزش پايه زبان سوئدي بهمهاجرين مي‌باشند. هدف از ارائه آموزش زبان سوئدي ايجاد دانش پايه ومهارت در زبانسوئدي  براي  مهاجرين بزرگسال و شناخت جامعه سوئد بود. در سال 1967 مجلس ملي سوئدتصميم به اعمال تحولاتي اصولي در ساختار آموزش بزرگسالان گرفت. از اين روي آموزشبزرگسالان به2صورت آموزش دولتي بزرگسالان درسطح ملي و آموزش بزرگسالان درسطح محلي،سازمان دهي گرديد. در نتيجه اين تحولات،  مدارس متوسطه شبانه و مدارس مكمل منحلگرديد. در اول جولاي 1968ساختار آموزش بزرگسالان توسط دولت‌هاي محلي تغيير يافت. سال بعد در سال 1977 آئين نامه دايره آموزش پايه  بزرگ‌سالان ابلاغ گرديد. از اولجولاي 1996 دولت‌هاي محلي، عهده‌دار مسئووليت فراهم سازي دوره‌هاي آموزش زبان سوئديويژه مهاجران گرديدند.

تعداد دانش آموزان طي سالهاي تحصيلي 1994تا سال 1998 ( درصد زنان در سال 1998-1997)

آموزش زبان ويژه مهاجرين

تحصيلات تكميلي

مقطع آموزش  متوسطه

تعداد دانش آموزان  مقطع آموزش پايه

سال تحصيلي

61017

6563

140868

48460

1995-1994

51486

5798

157599

47643

1996-1995

41134

1974

177732

47422

1997-1996

35746

8381

260612

47705

1997-1998

طبق آخرين آمار بدست آمده طي سال 1998، هزينه كلي آموزش بزرگسالان كه توسطدولتهاي محلي تأمين اعتبار مي‌گردد به 5 هزارميليون كرون سوئدي و براي آموزش زبانمهاجران نيز بر610 ميليون كرون سوئدي بالغ مي‌گردد.

شرايط پذيرش

 كليه شهروندان سوئدي رده‌هاي سني20 سال و بالاتر به شرط عدم برخورداري ازتخصص‌هاي آموزشي پايه در مدارس پايه كشور از حق حضور در دوره‌هاي آموزش عموميوآموزش تكميلي بزرگسالان كه توسط شهرداريهاي مناطق مختلف كشور برگزارمي‌گردد،برخوردارمي‌باشند.

از جمله مهم ترين شاخص‌هاي پذيرش داوطلبين دوره‌هاي آموزش بزرگسالان مي‌توان بهموارد ذيل اشاره نمود:

                 ·          عدم برخورداري متقاضيان از تحصيلات كافي

                 ·          عدم برخورداري متقاضيان ازشغل مناسب

                 ·          نيل به اهداف آموزش همگاني

هدف اصلي سيستم آموزش بزرگسالان كشورسوئد فراهم نمودن فرصتهاي آموزشي براي افراددر جهت تكميل تحصيلات مطابق با نيازهاي فردي آنان مي‌باشد.از جمله ديگر اهدافدوره‌هاي آموزشي فوق مي‌توان به تقويت وضعيت بازار كار و حيات فرهنگي و سياسيشهروندان بزرگسال سوئدي اشاره نمود.

از جمله مهم ترين مشخصه‌هاي آموزش بزرگسالان مي‌توان به همسويي فعاليت‌هاي سيستمآموزش بزرگسالان با ارزشهاي اساسي مردمي، توجه بر ارزشهاي فردي بزرگسالان ، اتخاذگامهايي درجهت افزايش برابري جنسي و جلوگيري از اعمال سياستهاي نژاد پرستانه درحوزه آموزش و دريافت شهريه‌هاي يكسان از افراد مختلف  اشاره نمود. از جمله مهم تريناهداف دولت سوئد در حمايت از دوره‌هاي آموزش بزرگسالان مي‌توان به موارد ذيل اشارهنمود:

               . بر طرف نمودن شكافهاي تحصيلي و برقراري برابريبيشتر و عدالت اجتماعي در حوزه آموزش

                 ·          افزايش سطح درك فرهنگي، اجتماعي و سياسي سطوح مختلفافراد جامعه به ويژه بزرگسالان

       ·    تغيير روند زندگي كاري، دستيابي به فرصتهاي شغلي مناسب و ارضايتمايلات فردي بزرگسالان از طريق فراهم نمودن فرصتهاي آموزشي براي آنان 

ارزيابي تحصيلي در سوئد


        درسيستم ارزيابي تحصيلي آموزش عالي بزرگسالان كه تحت نظارت شهرداري‌هايمناطق مختلف صورت مي‌گيرد (  TG) تحت عنوان نمره قبول ( G) قبول با تبصره و ( VG) و ( MVA) قبول با تبصره خاص ارزيابي مي‌گردد. در سيستم ارزيابي تحصيلي آموزش پايه وتحصيلات تكميلي بزرگسالان نيز TG)) قبول و (G) قبول با تبصره مي‌باشد.

آموزش زبان سوئدي به مهاجرين ( SFI)

دوره‌هاي آموزش سوئدي ويژه مهاجرين ( sfi) به تأمين دانش و تخصص اساسي زبانسوئدي مهاجرين و برخورداري دانش درخصوص جامعه سوئدي مبادرت مي‌نمايد.كليهشهرداري‌هاي مناطق مختلف كشور مي‌بايستي تا حداكثر ظرف سه ماه از ارائه آموزش زبانسوئدي به افراد رده‌هاي سني 16 سال و بالاتر اطمينان حاصل نمايند. آموزش‌هاي فوق بهصورت رايگان ارائه گرديده و از ارزشهاي اساسي دوره‌هاي آموزش ملي مدارس غير اجباريپيروي مي‌نمايد. آموزش‌هاي مذكورمي‌بايستي با نيازهاي دانشجويان و شرايط وتجاربآموزشي آنان مطابقت داشته باشد. شهرداري‌هاي مناطق مختلف كشورملزم به همكاري باآژانس محلي استخدام مي‌باشند تا مطمئن گردند كه دوره‌هاي آموزشي مي‌تواند تا حدامكان به كسب تجارب كاري و استخدامي سودمند و فراهم آوردن فرصت مناسب جهت حضور دركلاسهاي مكالمه سوئدي منجر گردد.گفتني است كه دوره‌هاي آموزش سوئدي ويژه مهاجرين (SFI) همچنين به دانش آموزان مهاجر رده‌هاي سني پايين همزمان با تحصيلات عموميارائه مي‌گردد.

آژانس ملي آموزش (CFL)در سوئد

زمانيكه آژانس ملي آموزش CFL در اول ژانويه 2002 تشكيل يافت، آژانس آموزش از راهدور كه مسئوليت رسيدگي بر امور آموزش بزرگسالان را بر عهده داشت با (CFL) ادغامگرديد.آژانس مذكور از دو واحد عملياتي در harnosand و norrkoping با اداره مركزي در hossleholm برخوردار مي‌باشد.

آموزشهاي همگاني بزرگسالان در سوئد

آموزش جوانان ( folkbiding) ،انجمن‌هاي آموزشي جوانان ( studieforbund)ودبيرستانهاي مردمي (folkhogskolor) ، خود به تعيين اهداف فعاليت‌هاي خود مبادرتمي‌نمايند. آموزش همگاني بزرگسالان به بالا بردن دموكراسي ، برابري جنسي و درك وتوسعه بين المللي فرهنگ سوئدي منجر مي‌گردد.. هدف ارائه دوره‌هاي آموزش بزرگسالانافزايش فرصت شهروندان سوئدي در جهت تاثير گذاري بر شرايط زندگي شخصي خود مي‌باشد.

انجمنهاي آموزش  بزرگسالان عامل كمك كننده در ايجاد فرهنگ مردمي و مطالعات مبتنيبر توسعه ايده‌ها در سازمان‌ها و انجمنهاي مردمي محسوب مي‌گردند. انجمن‌هاي مذكوردرصدد ارائه آموزشهاي اساسي به افراد، به ويژه افرادي با تحصيلات محدود مي‌باشند. در انجمنهاي آموزش بزرگسالان و دبيرستان‌هاي مردمي دوره‌هاي آموزش كوتاه مدت، بلندمدت و فعاليت‌هاي فرهنگي برگزارمي‌گردد. انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان و مراكز آموزشمتوسطه مردمي به برقراري همكاريهاي نزديك با انجمن‌هاي مردمي و ديگر سازمانهامبادرت مي‌نمايند.فرهنگ مذاكره دموكراتيك در آموزش همگاني بزرگسالان تقويت شده و بهعنوان اصلي جهت فعاليت دروني دواير ومراكزآموزش بزرگسالان در آمده است. آموزشهمگاني بزرگسالان اغلب توسط شوراهاي استاني و شهرداريها تأمين اعتبارمي‌گردد. انجمنهاي آموزش بزرگسالان و مراكز آموزش متوسطه مردمي كه تحت نظارت شوراي ملي آموزشبزرگسالان سوئدي فعاليت مي‌نمايند، توسط شوراهاي استاني حمايت مي‌گردند. مسئوليتاصلي انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان و مراكز آموزش متوسطه مردمي اجراي سياستهاي طراحيشده توسط شهرداريها در چهارچوب آموزش اوليه بزرگسالان مي‌باشد. هدف اصلي دولت ازتشكيل چنين انجمن‌هايي اعطاي امكانات به مردم جهت تاثيرگذاري بر زندگي شخصي خود وسهيم شدن و مشاركت در توسعه جامعه مي‌باشد. به علاوه كمك‌هاي بلاعوض ايالتي بهتقويت وتوسعه دموكراسي، گسترش علاقه فرهنگي در جامعه و توسعه مشاركت همگاني در حياتفرهنگي منجر مي‌گردد. در اين راستا فعاليت‌هايي كه در جهت بر طرف نمودن شكافهايآموزشي و بالا بردن سطح آموزش در جامعه اجرامي‌گردد، از اولويت اجرايي برخوردارمي‌باشند. مهاجرين، افراد فاقد توانايي‌هاي يادگيري و افراد فاقد شغل از اولويتحضوردر دوره‌هاي آموزش بزرگسالان برخوردارمي‌باشند. علي رغم محدوديت‌هايي كهدرارتباط باكمك‌هاي اهدايي دولت اعمال گرديده ، شوراي ملي آموزش بزرگسالان سوئدمسئوليت تخصيص كمك‌هاي بلاعوض دولتي و اداره، سازمان دهي  و ارزيابي فعاليت‌ها رابر عهده دارد. شوراي ملي آموزش بزرگسالان شامل فدراسيون انجمنهاي آموزش ملي سوئد،مراكز آموزش متوسطه مردمي و فدراسيون شوراهاي استاني كشورسوئد مي‌باشد. همه سالهشوراهاي ملي آموزش بزرگسالان سوئدي  به ارائه گزارش‌اتي در خصوص بودجه 2 سالانه وارزيابي فعاليت‌هاي سالانه به دولت مبادرت مي‌نمايند. شوراي ملي آموزش بزرگسالانسوئدي مسئوليت ارزيابي فعاليت آموزش بزرگسالان از لحاظ بررسي وجوه ايالتي را عهدهدار مي‌باشد.

انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان در سوئد


 درحال حاضر تعداد 7 انجمن آموزش بزرگسالان با عنوان (stadieforband) دركشورسوئد فعاليت داشته و ازمحل وجوه تخصصي ايالتي تأمين اعتبارمي‌گردند.كليه انجمن‌هايآموزش بزرگسالان از پروفايل ويژه خود برخوردار بوده و به انعكاس علايق جنبش‌هايمردمي بزرگسالان و ديگر سازمان‌هاي مربوطه مبادرت مي‌نمايند. به طور كلي ميتوان گفتكه تعداد 7 انجمن مذكور با بيش از 270 سازمان عضو همكاري داشته، توافقات همكاري بابيش از 60 سازمان متفرقه منعقد نموده و به طور محلي با انجمن‌هاي گوناگون همكاريمي‌نمايند.هر يك از مراكز آموزش بزرگسالان از تعدادي واحدهاي محلي (بخش‌هاي محلي) وادارات محلي بالغ بر900واحد متشكل گرديده است. شرط اساسي اعطاي كمك‌هاي بلاعوضآموزشي به انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان، تشكيل دواير آموزشي به طور منظم مي‌باشد. كليه دواير آموزشي مي‌بايستي ازگروه مديريتي منسجمي كه توسط انجمن‌هاي محلي آموزشبزرگسالان انتخاب مي‌گردند، برخوردار باشند.  طبق آخرين آمار بدست آمده طي سال2000، تعداد انجمن‌هاي آموزش بزرگسالان در سوئد بر334 هزار نفرو تعداد شركت كنندگان بين 5-1 ميليون نفر برآورد گرديده است. گفتني است كه از اين تعداد، حدود 57% شركتكنندگان زن بودند و اين درحاليست كه تا قبل از سال2000 اين تعداد بر 211000 زن باحدود 16825000 تعداد شركت كننده بالغ مي‌گرديد.

آموزش بازار كار در سوئد


آموزش بازار كار شكلي از آموزش بزرگسالان است كه در آن اولويت به زمينه‌هايسياست بازار كار و مبارزه با بيكاري معطوف مي‌گردد. به عبارت ديگر آموزشهاي فوقشكلي از باز آموزي افرادي است كه به روز نمودن دانش و مهارتهاي پايه خود جهت ادامهكار درحوزه هاي تخصصي نياز داشته و يا نيازمند آموزش مشاغل جديد مي‌باشند. تصميماتپيرامون آموزش بازار كار توسط آژانس ملي استخدام سوئد اتخاذ مي‌گردد. در طول دورهآموزش بازاركار، شركت كنندگان از حمايت‌هايي به صورت كمك‌هاي بلاعوض آموزشيبرخوردارمي‌گردند. هدف اصلي دوره‌هاي آموزش بازاركار تسهيل در فرآيند يافتن شغلمناسب براي افراد بزرگسال مي‌باشد. اين در حالي‌است كه آموزشهاي فوق همچنين بهعنوان وسيله‌اي جهت برخورداري از آموزشهاي بيشتر و تحت پوشش قرار دادن دامنه وسيعياز زمينه‌هاي شغلي و برآورده نمودن نيازهاي بازار كار، به افراد بزرگسال ارائهمي‌گردد.

آموزش پايه بزرگسالان در سوئد


 اجراي طرح جامع آموزش پايه بزرگسالان (Kunskapstyflet) دركشور سوئد از سال 1997آغاز گرديده و تا سال 2002 به طول انجاميد. آموزش پايه بزرگسالان نوع خاصي از آموزشنبوده بلكه بخشي از آموزش بزرگسالان مي‌باشد. هدف برگزاري چنين دوره‌هاي آموزشي،تحت پوشش قرار دادن افراد فاقد شغل و كاركناني است كه از صلاحيت آموزش عالي 3سالهبرخوردار نمي باشند. همچنين دوره‌هاي مذكور بر نيازهاي كاركنان با آموزش محدود وفراهم نمودن فرصتهاي آموزشي افراد جهت ارتقاء صلاحيت بازار كارمتمركزمي‌باشد. دولتسوئد سالانه 4/3 ميليون sekجهت احداث100 هزارمركز آموزشي تحت نظارت شهرداريهاسرمايه گذاري مي‌نمايد. گفتني است كه مسئوليت نظارت و رسيدگي برعملكرد مراكز آموزشبزرگسالان ازسوي دولت به شوراي ملي آموزش بزرگسالان سوئدي تفويض گرديده است.

طي سالهاي اخير به واسطه بهبود وضعيت بازاركار و روند نزولي متقاضيان ، تعدادمراكز ارائه كننده آموزشهاي پايه بزرگسالان كاهش يافته است. شهرداريها از درجهبالايي از آزادي درتصميم گيري در خصوص آموزش بزرگسالان برخوردارمي‌باشند. تغييرنيازهاي بازاركار و تعيين اولويت‌هاي خاص در جهت توزيع وجوه دولتي ميان مراكز آموزشبزرگسالان توسط كميسيون آموزش بزرگسالان سوئد صورت  مي‌گيرد. در آوريل سال2000،كميسيون مذكور به ارائه گزارش نهايي خود در خصوص نوساماني آموزش بزرگسالان درسوئدمبادرت نمود كه پس از اعمال ارزيابي‌هاي همه جانبه، لايحه آموزش و توسعه سياستهايآتي آموزش بزرگسالان در فوريه سال 2001 تقديم مجلس ملي سوئد گرديد. در همان اثناءدولت سوئد به ارائه كمكهاي بلاعوض تحصيلي به افراد فاقد شغل رده‌هاي سني 55-25 سالجهت برخورداري ازحضوردر دوره‌هاي آموزش بزرگسالان و برخورداري از حقوق و مزايايبيكاري مبادرت نمود.

آموزش شغلي پيشرفته در سوئد


از اول ژانويه سال 2002 آموزش شغلي پيشرفته افراد بزرگسال (KY) به عنوان شكلمنظمي از آموزش عالي دركشور سوئد سازماندهي گرديد. اين در حالي‌است كه طرح (KY) قبلا به عنوان يك طرح راهنما از پاييز سال 1996 به اجرا در آمده بود. هدف (KY) برآورده نمودن نيازهاي بازاركاركارگران ماهر برخوردار از صلاحيت كافي در توليدكالاها و خدمات تكنولوژي مدرن ميباشد. گفتني است كه آموزشهاي فوق دركارگاه‌هايصنعتي و درقالب270 برنامه آموزشي كه عمده صنايع را تحت پوشش قرارمي‌دهد، بهدانشجويان ارائه مي‌گردد. از پاييز سال1999 درجهت اجراي برنامه فوق تعدد120 هزارمركز، با هدف تمركز بر زمينه‌هاي شغلي افراد بزرگسال در سراسركشور سوئد احداثگرديده است.لازم به ذكر است كه دوره آموزشي فوق معمولاً ظرف مدت 2سال معادل باآموزشهاي تمام وقت 80 هفته‌اي به افراد بزرگسال ارائه گرديده و ديپلم آموزش پيشرفتهشغلي به آنان اعطا مي‌گردد.

 

اعتبار بخشي به آموزش بزرگسالان در سوئد

 از آنجاييكه اعتبار بخشي به دانشي كه افراد بزرگسال دركار و زندگي اجتماعي خودكسب نموده‌اند زمينه مهم توسعه آموزش بزرگسالان محسوب مي‌گردد ، بر اين اساس دولتسوئد به اعتباربخشي آموزش بزرگسالان از طريق ارزيابي ساختاري شامل ارزيابي و بررسيصلاحيت آموزشي افراد در داخل و خارج سيستم آموزشي رسمي مبادرت نموده است .اجرايقوانين اعتبار بخشي همچنين به تأييد صلاحيت شغلي و كاري افراد منجرمي‌گردد.

مطابق قوانين اعتبار بخشي، از مهاجرين و ساير اشخاصي كه از تحصيلات و تجارتآموزشي در خارج از كشور و از دانش شغلي و تجارب كاري برخوردارمي‌باشند به بهتريننحو بهره برداري مي‌گردد. در نوامبر سال1999دولت سوئد به تشكيل كميسيوني در جهتقانوني نمودن دوره‌هاي آموزش مهارت‌ها و صلاحيت‌هاي تخصصي ويژه بزرگسالان مبادرتنمود. نماينده كميسيون با اخذ التزام تعهد از شهرداريها مسئوليت قانوني حمايت ونظارت بر آموزش بزرگسالان را به سطوح محلي و شهرداريهاي مناطق مختلف كشور تفويضنموده و به تشكيل انجمن ملي تاييد نمرات و مدارك تحصيلي آموزشي بزرگسالان مبادرتنمود.

آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداري‌ها ( KOMVUN)در سوئد

آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداري‌ها KOMVUN) )، آموزش مقدماتي و آموزش تكميليبزرگسالان را در برمي‌گيرد.كليه شهرداري‌هاي مناطق مختلف كشور مسئوليت نظارت برچهار چوب آموزش اوليه بزرگسالان را برعهده دارند. آموزش بزرگسالان تحت نظارتشهرداري‌ها رايگان بوده و امكاناتي نظيركتابهاي درسي و ابزار آموزشي و لوازمالتحرير را در اختيار افراد بزرگسال قرارمي‌دهد. دوره‌هاي آموزش اوليه بزرگسالان ازسال 1997 به علاقه مندان ارائه مي‌گردد. عمده  برنامه‌هاي آموزش اوليه درشهرداري‌هاي مناطق كم‌جمعيت و شهرداريهاي مناطق  با نرخ بيكاري بالا ارائه مي‌گردد. طبق آخرين آمار بدست آمده درسال تحصيلي2001-2000 بالغ بر 317206دانشجو دردوره‌هايآموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداري‌ها حضور يافته اند.گفتني است كه اكثريتدانشجويان( بالغ بر 271618نفر) در دوره‌هاي آموزشي بالاتر و حدود 37318 نفردرآموزش‌هاي پايه بزرگسالان ثبت نام نمودند. اين درحاليست كه تنها تعداد8270 نفر درتحصيلات تكميلي ثبت نام نمودند. از جمله عمومي‌ترين دوره‌هاي آموزشي ميتوان به دروسكامپيوتر ( دو دوره با 138076 شركت كننده) رياضيات ( دو دوره با 82028 شركت كننده) زبان سوئدي(60125 شركت كننده) و زبان انگليسي (69493 شركت كننده) اشاره نمود.. گفتني است كه تقريباً دانشجويان را زنان و حدود آنان را دانشجويان غير بوميتشكيل مي‌دهند. به عبارت ديگركشور سوئد در زمره كشورهايي است كه از بالاترين ميزاندانشجويان غير بومي بزرگسال حدود (6 /68 درصد)برخوردارمي‌باشد.

طبق آخرين آمار بدست آمده درسال 2001-2000 تعداد اساتيد آموزش بزرگسالان (اعضايپرسنل تمام وقت) بر7000 نفر يعني معادل 5/4 استاد براي هر 100 دانشجو بالغ مي‌گردد.

تا قبل از سال تحصيلي 2001-2000 تعداد 1647 دانشجو كه تقريباً اكثريت آنان درسطوح بالاي آموزشي قرارداشتند تحت تعليم دوره‌هاي آموزش سوئدي ويژه مهاجرين قرارگرفتند.

اين در حالي‌است كه طي سال تحصيلي 2001-2000 بالغ بر 37322 دانشجو متشكل ازپناهندگان (33درصد) ، متقاضيان مجوز اقامت (5/1 درصد) و بالغ بر 6 /65 درصد مهاجربا ميانگين حضور 60 درصدي زنان در دوره‌هاي آموزش سوئدي حضور يافتند.

طبق آخرين آمار بدست آمده در سال2001-2000 ، در آموزش بزرگسالان فاقد توانايييادگيري تعداد 4335 دانشجو در سطوح آموزشي پايه ، تعداد 1516نفر در مدارس فني وحرفه‌اي و 783 دانشجو نيز در سطوح بالاترآموزشي به تحصيل مبادرت مي‌نمايند.تعداداساتيداعضاي پرسنل تمام وقت 230 نفر، ميانيگين تعداد دانشجويان در گروه دونفر وساعات آموزشي به طور متوسط بر 4/2 ساعت در هفته بالغ مي‌گرديد. گفتني است كه بالغبر50 درصد از دانشجويان به دانشجويان زن با ميانگين سني 35 سال تعلق دارد.

برنامه ريزي آموزشي آموزش بزرگسالان در سوئد

در اغلب شهرداري‌هاي كشورسوئد آموزش بزرگسالان (Komvux)درفواصل خاص زماني بهعلاوه ترم‌هاي معمول آموزشي ارائه مي‌گردد.گفتني است كه چگونگي تقسيم فعاليت روزانهتوسط مدارس و به صورت محلي تعيين مي‌گردد. دراغلب شهرداري‌هاي كشورسوئد آموزشبزرگسالان (Komvux) درفواصل زماني غيرازترم‌هاي معمول (ماههاي تابستان) نيز ارائهمي‌گردد.گفتني است كه چگونگي تقسيم فعاليت روزانه توسط هريك ازمدارس و به صورتكاملاً انحصاري تعيين مي‌گردد.درمراكز آموزش عالي بزرگسالان، ساعات آموزشي مندرجدرجداول زماني برحسب ترم‌هاي آموزشي متفاوت مي‌باشد. شيوه سازماندهي و برنامه ريزيمقطع آموزش عالي بصورت محلي وتوسط دانشگاه‌ها و دانشكده‌هاي كشور صورت مي‌گيرد.

 

با تشکر

سایت فروشگاه علمی اسمان

تحقیق رایگان

منبع :

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 شهریور 1393 ساعت: 17:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

اهمیت در روان درمانی

بازديد: 381

 

تحقیق رایگان فروشگاه علمی اسمان

اهمیت در روان درمانی

 

پيامبر گرامياسلام صلي عليه واله در باره حق بدن بر انسان مي فرمايد:

اِنَّ لِرَبِّکَعَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَحَقّاً؛

پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات(نيز) بر تو حقي دارد.

 

آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است کهپيامبربزرگوار اسلام، تا بدان پايه برايجسم و بدن ارزش و اهميت قابل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار (آن هم بلافاصلهبعد از آن) و در کنار حق خانواده (و حتي قبل از آن) ذکر مي فرمايد. زماني انسان ميتواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم ونيرومند برخوردار باشد.

ورزش، کمک شاياني به ايجاد و تقويت سلامتي جسماني ورواني مي کند، و افرادي که با روش صحيح ورزش مي کنند و يا داراي کارهاي با تحرک ميباشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادي که کارهاي بدون تحرک دارند بيشتر است.

شهيد دکتر سيدرضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مي نويسد:

عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتياج به خون دارند،20دفعهبيشتر قند و اکسيژن مصرف مي نمايند،50 بار زيادتر گازکربنيک دفع مي نمايند، و باتوجه به همين ارقام، اهميت کار قلب هنگام ورزش روشن مي گردد... .
در واکنشقلب در برابر کار عضلاني، مشاهده مي شود ضربان هاي دبي، حجم خون، فشار خون و حتيترکيبات فيزيکو شيميايي خون را دگرگون مي سازد. ضربانقلب هنگام کاربدني، يعني زماني که عضلات را به فعاليت مي داريم، 2- 3 و حتي 4 برابر، و امکاندارد به 200 ضربه در دقيقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبي قلب 6- 7 و حتي 8 برابرو گاه زيادتر شود و دبي قلب از 4 ليتر در دقيقه ممکن است به 30 تا 35 ليتر در دقيقهبرسد، در صورتي که دبي قلب شخص سالم و ورزيده در حال معمولي 25 ليتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگراني که کار بدني سنگيني دارند، بدون شک افزايش مييابد، اما اين افزايش به عقيده بسياري،فيزيولوژيکو کاملاً طبيعي است. در اثرفعاليت بدن، حجم قلب افزايش مي يابد، زيرا جداربطنها به ويژه بطن چپ ضخيم مي شوند؛ يعنيهمان طور که عضلات بازو در اثر ورزش يا ابتلا به برخي بيماري ها قوي مي شود، عضلاتقلب هم در اثر کار، قوي مي گردد و در نتيجه قدرت انقباض قلب زياد مي شود... ."

وي در بخش ديگري از کتابش، در بارهفوايد ورزشچنين مي نگارد:

  • قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتي ورزش کردن بهتر مي شود... .
  • گنجايش ريه ها بيشتر مي گردد و در نتيجه،اکسيژن بهتري و بيش تري به بدن مي رسد... ورزش صحيح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم وثبات حرکات تنفس مي گردد و تنفس عميق تر، ولي شمارش آن کم تر مي شود.
  • هر چه شخص ورزيده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مي يابد؛ يعني در حقيقت دراثر مدتي ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذايي خود استفاده مي کند.
  • رشد و نمو بهتر انجام مي گيرد، زيرا اکسيژن بهتر و بيشتر به تمام نسوج مي رسد ودر نتيجه، فعاليت غدد داخلي افزوده شده و بنابر عقيده اي در عضلاني که فعاليت ميکنند، موادي ايجاد مي شوند که به رشد و نمو کمک مي نمايد.
  • قوّه جذب و دفع بهتر مي شود.
  • بدن عادت مي کند در برابر مختصر فعاليت، ناگهان نفس تنگي پيش نيايد و ضربان قلبزياد نشود و ديرتر خسته گردد و عرق نمايد.
  • هماهنگي بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت اعصاب، ايجاد شده و کارهاي فکري، آسانتر مي شود."

در کتابزن و ورزشنيز در باره فوايد ورزش چنين آمدهاست:

"بدن انسان بر خلافماشين يا هروسيله ديگر که بر اثر کار و فعاليت مستهلک مي گردد، با کار جان گرفته و توانايي بيشتري کسب مي نمايد. در زمان هاي گذشته، حرکت و تمرين هاي بدني، بخشي از کار روزانهفرد به شمار مي رفت، اما امروزه بر اثر پيش رفت تکنولوژي و ماشين، بايد بيش تر ازگذشته در جستجوي حرکت بود، و هر فرد بايستي آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .

تنفس و يا نفس کشيدن وسيله اي است که با آن، اکسيژن به همه بدن مي رسد و موادزايد و اکسيده به بيرون ريخته مي شود. در خلال تمرين، ميزان نفس کشيدن افزايش مييابد. شخصي که بدنش تربيت شده با تمرين هاي ورزشي است، آهسته تر و عميق تر از افرادديگر نفس مي کشد، فشارهاي وارد بر سيستم تنفسي خويش را با تلاش کم تر و کارايي بيشتر پاسخ گوست.

تاثير ورزش بر کارکردهاي شناختي

 تحقيقات نشان مي دهد که ورزش بر عملکردهاي شناختي و هوش تاثيرمثبت دارد .البته پاره اي از محققان نيز بر اين باورند که چنين رابطه اي وجود ندارد .بدون شک رشد حرکتي کودک در رشد ذهني وي مهم وموثر است و ميزان يادگيري کودک با سطحفعاليت هاي حرکتي و جسمي وي مربوط است . آن طور که پژوهش هاي اخير نشان داده اند ،انجام ورزش و اجراي حرکات جسمي باعث افزايش در بهره هوشي حاصل از اجراي برخي ازآزمون هاي هوشي مي شود ، علت عملکرد بهتر ذهني و شناختي ناشي از ورزش رابا افزايشاکسيژن موجود در هواي استشناقي به دنبال خستگي ناشي از کار ذهني مربوط مي دارند. بهبودي کارکردهاي شناختي و ذهني ناشي از ورزش ، هم در بزرگسالان و سالمندان و همجوانان و نوجوانان ديده شده است. تحقيقات نشان داده که پس از اجراي تمرينات وبرنامه هاي ورزشي حتي در عملکرد شناختي بيماران رواني سال خورده نيز بهبودي ديده ميشود.و اين به دليل اين است که درگيري غير قابل اجتناب کل مغز در فعاليت هاي بدني،يک عامل مهم احتمالي در بازگرداندن و توقف فرآيندهاي انحطاط سلولي جسمي پيري استکه در نتيجه آن در توانش هاي ذهني سال خوردگان تغييرات مثبتي حاصل مي شود . دربارهتاثير ورزش بر بهبود عملکرد تحصيلي بايستي گفت که در نوجوانان وجوانان هم بستگيمعنادار مثبتي بين آمادگي جسماني وموفقيت تحصيلي وجود دارد.چنين رابطه مثبت معناداررا در دانشجويان دختر نيز مشاهده کرده اند. بنابراين صرف نظر از متغيير جنسيت انجامورزش بر عملکرد تحصيلي آثار مثبت دارد. همچنين گزارشات انجام شده در خصوص کودکانحاکي از آن است که انجام تمرينات ورزشي بر عملکرد تحصيلي آنان تاثير مثبت دارد. بهطور کلي فعاليت هاي جسماني وتمرينات ورزشي و کارکردهاي مختلف ذهني و شناختي اثرمثبت دارد وآنها راباور مي کنند .

 تاثير ورزش بر رفتار

پژوهش هاي متعدد نشان مي دهند که بازي هاي ورزشي باعث افزايشخلاقيت ، استقلال ، رهاسازي تنش و نيز برقراري بيش تر روابط صميمانه بين افراد ميشود .هم چنين فعاليت هاي ورشي محبوبيت و سازگاري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد .تاثير ورزش بر رفتار شغلي نيز مورد بررسي قرار گرفته است ، انجام فعاليت هايجسماني با کاهش قابل ملاحظه اي در غيبت شغلي همراه است . اين قبيل فعاليت ها که باسلامت جسماني و کاهش عوارض قلبي به عنوان عوامل عمده غيبت مطرح مي شوند ،مرتبط است .همچنين ورزش با اصلاح برون داده هاي شغلي و کاهش خطاهاي ناشي از کارها نيز همراهاست.

ورزش ، خلق و شخصيت

  براساس يافته هاي پژوهشي ،بين شخصيت ،خلق و ورزش رابطه اي وجوددارد . از يک سوء ورزش باعث ايجاد تغييرات مثبت و معناداري در متغيرهاي شخصيتيهيجاني مي شود و از سوي ديگر ويژگيهاي شخصيتي در انجام ورزش و هم چنين انتخاب انواعخاص فعاليت ها و برنامه هاي ورزشي موثر است .به نظر مي رسد که تاثير ورزش بر شخصيت،به متغير هاي متعددي از جمله نوع ورزش و مدت انجام آن تمرينات بستگي داشته باشد ،چرا که تغييرات شخصيتي بيش تر ناشي از تمرينات طولاني و مداومند به اين دليل که اينقبيل تمرينات در بيوشيمي بدن تغييرات معناداري ايجادمي کنند و در نتيجه متغييرهايشخصيتي با تغييرات بيوشيمي بدن همراه مي شود. يکي از ابعاد عمده شخصيتي در رابطه باتاثيرات ورزش "خودپنداره" است . خودپنداره تصور و برداشت فرد از جنبه هاي گوناگونموجوديت خويش نظير :جنبه هاي بدني و جسمي ،اجتماعي ،هوشي ،شناختي وغيره مي باشد.بهنظر مي رسد که خودآگاهي بيشتر فرد از خويش بالا رفتن خود پنداره و عزت نفس وي همراهاست .در اين زمينه تحقيقات نشان مي دهد که در اثر تمرينات جسماني خاص مثل :دوميداني، خودپنداره زنان افسرده به صورت پايدار بهبود يافته است. همچنين تمرينات با وزنهبهبودي قابل ملاحظه اي در قدرت واندزه عضلات به وجود مي آورد و ميزان بازدهي آنانرا افزايش مي دهد و اين خود در ايجاد خودباوري بسيار موثر است .سازوکار تاثير ورزشبر عزت نفس احتمالاً ناشي از احساس مهارت و کفايت بيشتر است فعاليت هاي جسماني نوعياحساس مهارت و کفايت به فرد مي دهد که به افزايش در احساس کنترل بر زندگي خودوسلامتي منجر مي گردد. اين احساس کنترل وکفايت به نوبه خود موجب افزايش عزت نفس ميشود .

 به طور کلي تحقيقات نشان مي دهد که افراد پس از انجام فعاليت هايجسماني و تمرينات ورزشي نوعي تجربه مثبت يا حس بهبود و پيشرفت کيفيت زندگي را درخود مشاهده مي کنند. اين موارد تنها به ورزشکاران اختصاص ندارد بلکه در مورد افراديکه به صورت تفريحي و غير مستمر ورزش مي کنند نيز صادق است .معمولاً پس از اجرايتمرينات متوالي ،در بعضي افراد نوعي «عزت به نفس متورم» به وجود مي آيد . لذا آنانتوانايي خويش را بسيار بالا تخمين مي زنند .اين امر به ويژه در ورزشکاران قبل ازانجام مسابقات ورزشي و پس از تمرينات مداوم ديده مي شود. شايد يکي از علل اساسيبسياري از اظهارات ورزشکاران ومربيان ورزش مبني بر اين بر قهرماني قبل از انجاممسابقات و عدم موفقيت هاي بعدي آنان همين عزت نفس متورم ناشي از تمرينات ورزشيمتداوم باشد. ورزش باعث افزايش خلاقيت و استقلال فرد مي شود . از آنجا که خلاقيت واستقلال فردي از جمله متغيرهاي موثر بر شخصيت و خلق مي باشد،لذا فعاليت هاي جسمانياز اين طريق بر شخصيت افراد تاثير مي گذارد .يک متغيير شخصيتي ديگري که دراثرتمرينات ورزشي وبدني تغييراتي در آن ديده مي شود « کانون کنترلي» است کانون کنترليعبارت است از انتساب علل وعوامل پديد آورنده حوادث و وقايع با خود و پابه محيطبيروني و پيراموني است .افرادي که علل رخداد وقايع و پديده هارا به خود نسبت ندادهو خود را در اين عامل دخالت نمي دهند داراي «کانون کنترلي بيروني » هستند . تحقيقاتحاکي از آن است که افراد با کانون کنترل داخلي در بخورد ومواجه شدن با اتفاقاتوفشارهاي رواني معمولاً سازگاري بهتري دارند و بيشتر مي توانند ناگواري ها و مشکلاترا تحمل کنند . اثر ورزش کانون کنترل خارجي کودکان را به کانون کنترل داخلي به معناداري تغيير داده است . در زمينه ويژگي هاي خلقي شخصيتي ورزشکاران موفق ، تحقيقاتبيانگر آن است که اين افراد نسبت به ساير ورزشکاران حالات خلقي باثبات تر و مناسبتري دارند. هم چنين اين افراد تصفيه وپالايش حرکات حسي وتغيير و تفسيرهاي محيطيمناسب تر و بيش تري دارند. در ضمن ورزشکاران موفق آستانه تحريک درد بالاتر و سرعتواکنش بيشتري دارند.

 

 

 


تمرين ها به دستگاه هاضمه به دو طريق کمک مي کنند:

  • به علت پي آمد نياز بدن به غذا، اشتها را افزايش مي دهند.
  • حرکت اندام هاي هاضمه تسريع مي شود و حرکات دودي شکل معده که موجب هضم غذا ميگردد سريع تر و راحت تر صورت مي گيرد.
  • تمرين هاي ورزشي، عمل تخليه را بهبود و ازيبوست پيش گيري مي کند. حرکات دودي شکل افزايش مي يابد و در نتيجه ، روند ترشحاتبدن کار آمدتر تنظيم مي شوند. به طور کلي افرادي که فعاليت هاي جسماني بيش تريدارند، کم تر از افراد کم حرکت ، به بيماري سنگ کليه و اختلالات مشابه به آن مبتلامي شوند.
  • بسياري از مواد زايد، از طريق غدد عرق در پوست بدن بيرون ريخته مي شود. اينفرايند با تمرين هاي شديد ورزشي تسريع مي شود؛ علاوه بر اين، عرق کردن باعث تميزشدن پوست مي گردد.
  • ارزش ديگر تمرين هاي ورزشي، در افزايش توليد سلول هاي قرمز خون در بافت هايلنفاوياستخوان است. شمارشهموگلوبين خون بر اثر فعاليت بالا مي رود. تمرين ها از بالا رفت فشار خون جلوگيري مي کند."
  • به طور کلي نقش ورزش در سلامتي انسان آن قدر زياد است که امروزه بسياري ازبيماري ها را با ورزش مداوا مي کنند، که به اين شيوه مداوا "ورزش درماني" گفته مي شود.
  • امروزه ورزش در سطحبين المللي، بعدسياسينيز به خود گرفته است. گاه اتفاق ميافتد کشوري که بيش تر مردم حتي نام آن را نشنيده اند، يک باره در جهان مطرح شده وبه واسطه پيروزي هاي ورزشي، نامش در صفحه اول روزنامه هاي جهان و صدر اخبار قرار ميگيرد. شرکت و يا عدم شرکت تيم هاي ورزشي يک کشور در يک کشور ديگر نيز، گاه جنبهسياسي داشته و به معناي دوستي، دوشمني، اعتراض و ... تلقي مي شود.
  • در انسان غريزه قدرت طلبي، برتري جويي و مبارزه وجود دارد. ورزش ومسابقات ورزشي اگر در محيط و جوّ سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح رافراهم مي سازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، کنترل نشده و به مسير صحيح هدايتنشوند، براي جامعه بشري مشکل ساز و مساله آفرين خواهند بود.
  • ورزش، توان انسان را براي انجام کارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا مي برد، حتيعباداتي از قبيلنماز ،روزه،حجوجهادنيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر، بيشتر و راحت تر جامه عمل به خود مي پوشند.
  • انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد. اين غريزه و يا تمايل شديدرا مي توان از طريق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمينه نيل به ارزش هاي اجتماعيديگري نيز، چون کار گروهي، وفاداري،روحيه ورزشکاريمي توان توفيق يافت. محيطصميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شکل گيري دوستيهاست.
  • ورزش به انسان تحرک مي بخشد و حرکت و تحرک به ويژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يک ورزش کار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرک رااز آن سلب نمايند، ضعيف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعيفمي گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر مي گردد، نداشتنتحرک نيز موجب مرگ زود رس مي شود.

 

 

 

 

 

اهميتورزش براي جوانان و دانش آموز از ديدگاه فيزيولوژي

لزوم و اهميت ورزش و تمرينات ورزشي براي هر دو جنس در سنين مختلف مورد تأييد محققين است .

به طور کلي ورزش و تحرک بر رشد عمومي بدن تأثير مي گذارد اين امر با پژوهش انجام شده روي موش هايي که در محدوديت حرکتي بودند و موشهايي که آزادي حرکت داشتند به اثبات رسيده است .

رشد و تکامل دستگاه عصبي و دستگاههاي حرکتي ( عضلات و استخوانها ) با يکديگر در ارتباطند و هر چه ارتباط دستگاه عصبي با دستگاههاي حرکتي بيشتر و گسترده تر شود حرکات پيچيده ، شکل گرفته و هدفمند مي شوند در مورد نقش ورزش در پيشرفت رشد ، سلامتي و آمادگي جسماني کودکان و نوجوانان تحقيقات متعددي انجام شده است .

در اين تحقيقات تأثير ورزش را بر روي رشد و آمادگي جسماني همچنين نشاط دختران دانش آموز فنلاندي نشان دادند . دختراني که ورزش مي کنند داراي بدني انعطاف پذير و فعال هستند .  بايد توجه داشت که اهميت ورزش منحصر به سنين کودکي و نوجواني نيست . در سنين بالا ورزش براي جلوگيري از پوکي استخوان ، اضافه وزن و ناراحتي هاي قلبي و عروقي ، همچنين براي پر کردن اوقات بيکاري و جلوگيري از افسردگي و روان پريشي توصيه مي شود .

رشد در دوران کودکي تحت تأثير فاکتورهاي متعددي است از آن جمله هورمون رشد و فاکتورهاي رشد ، در عين حال هورمونهاي ديگر و نوع تغذيه نيز بر رشد تأثير دارند .

رشد قدي با رشد استخوانهاي دراز همراه است . رشد قد در دختران در سنين ۱۶ تا ۱۷ سالگي و در پسرها تقريباً در ۱۸ سالگي پايان مي يابد ولي از اين سن به بعد رشد قدي بصورت ناچيزي انجام مي شود که مربوط به دراز شدن طول ستون مهره ها است . در صورت عدم فعاليت بدني رشد استخوانها کاهش مي يابد .

حرکت که با جابجايي استخوانها انجام مي گيرد حاصل انقباض عضلات تحت فرمان هاي عصبي به صورت حرکات ارادي يا به دنبال تحريکات حسي به صورت رفلکسي است . ممانعت از حرکت يک اندام يا نرسيدن پيام عصبي به عضله به دنبال قطع عصب حرکتي مانع حرکت اندام حرکتي مي شود و پيامد آن آتروفي عضلاني و در نهايت عدم رشد استخوان مربوط به آن عضله است . استخوان در اين شرايط دکلسيفيه مي شود و حالت تراکمي خود را از دست مي دهد . نيروي کششي و تانسيوني که عضلات روي استخوانها وارد مي سازند موجب رشد طبيعي استخوانها و مانع از تغيير شکل آنها مي گردد . ضمناً وزن عضلات بر تراکم استخوانها اثر مي گذارند . در زنها استخوانها سبک ترند و در سنين بالا توده استخواني متناسب با کوچک شدن و تحليل عضله کاهش مي يابد و به همين جهت استئوپروز در زنها در مقايسه با مردها به مراتب بيشتر است . معهذا چنانچه استخوان تحت نيروهاي شديد عضلاني قرار گيرند رشد آنها کند و محدود مي شود . ضمناً عضله اي که مدتي منقبض مي ماند روي رگهاي خوني آن فشار وارد مي شود و احتمال قطع جريان خون در آن وجود دارد که زيان آور است . تحقيقات نشان داده است که فشار زياد بر مفاصل و استخوانها در دوران قبل ازبلوغ موجب آسيب ساختاري مي گردد .

هنگام فعاليت سلول هاي عضلاني ، دستگاه متابوليکي نيازمند انرژي است و اين انرژي را از اکسيداسيون گلوکز و اسيدهاي چرب تأمين مي کند . محصول اين اکسيداسيون دي اکسيد کربن است . گرفتن اکسيژن و دفع CO2 وظيفه شش ها است که تنفس بيروني  را بعهده دارند ولي تنفس بيروني با تنفس دروني که در سطح سلولي انجام مي گيرد بستگي نزديک دارد . بهمين جهت بي توجه به ميزان متابوليسم عضلاني فشار O2 و PH خون لازمست در حدي ثابت بماند . هنگام ورزش مقدار متابوليسم افزايش مي يابد و اين امر با افزايش هم تعداد تنفس و ضربان قلب در دقيقه  و هم افزايش حجم هواي جاري و حجم ضربه اي صورت مي گيرد .

 

با توجه به اينکه دانش آموزان روزانه چند ساعت در کلاس هاي درس روي نيمکت مي نشينند حتي اگر نوع نشستن مناسب باشد و نيمکت نيز مطابق استاندارد باشد در آنها احساس خستگي فيزيکي بوجود مي آيد و چنانه نوع نشستن مناسب نباشد و يا نيمکت مطابق استاندارد نباشد در دراز مدت موجب اختلالات ساختاري مي شود که Scoliosis و شکل C در مهره ها از آن جمله است . دانش آموزان پسر غالباً اين شکل را با بازي کردن ( عمدتاً فوتبال ) در کوچه و خيابان و يا ورزشگاهها حل مي کنند ولي براي دختران دانش آموز به دليل اعتقادات و فرهنگ جامعه امکانات کمتري وجود دارد بنابراين لازمست در مدارس ساعتهايي براي تمرين هاي بدني و ورزش دختران منظور شود .

 

نقش ورزش در کاهش اضطراب و ايجاد نشاط

 

   امروزه نقش ورزش آنقدر مورد توجه قرار گرفته که آنرادر تکنيکهاي رفتار درماني توصيه مي کنند.

نقش شنا در اضطراب زدايي وتخلييه نگراني هاي نا شناخته مورد توجه قرار گرفته  است. با انجام آزمايشات روان شناسي ثابت گرديده است که سطح اضطراب در افراد٬قبل وبعد از شنا به ويژه به صورت شيرجه در آب فرو رفتن تفاوتهاي معنا داري رانشان مي دهد. مشاوران از ورزش بوکس ومشت زني به عنوان روش کم هزينه اي براي تخلييه هيجانات زايد به ويژه درکودکان ونوجوانان بزهکار استفاده درماني مي نمايند.

نقش ورزش کوهنوردي ودو استقامت در تمرکز بخشي وتقويت اراده امروز توجه روان درمانگران را به خود جلب نموده است. از نکات عمدهاي که موجب گرديده است٬توجه به ورزش در فرايند درماني مشاوران وروان شناسان به صورت ويژه اي موردتوجه قرار گيرد مي توان به موارد ذيل اشاره نمود.

۱-توجه به اين اصل که عقل سالم در بدن سالم است درواقع بيانگر اين نکته مهم است که فعاليت هاي ورزشي نقش اصلاح گري بالايي در رفع مشکلات روحي٬رواني دارند.

۲-بکارگيري ورزش درماني هزينه هاي زيادي را دربردارند.

۳-تاثير عميق رکود فعاليتهاي جسمي در بروز ناراحتي هايي مانند نا اميدي وافسردگي هاي حاد حاکي ازاين است که چنانچه با توصيه هاي ورزشي اين افراد وادار به تحرک شوند به سرعت نشاط و اميدواري درانان افزايش مييابد.

اصولاتجويزهرنوع داروي شيميايي به ويژه درمورد بيماران روحي٬رواني با عوارض منفي جانبي همراه است که ضمن درمان يک مشکل امکان بروز مشکل ديگري را درسيستم بدن بيماران افزايش مي دهد.

در حالي که تجويز ورزش به عنوان يک عامل درماني هيچگونه عارضه منفي ومخرب در بيمار ايجادنکرده٬وبه عکس موجب تقويت قواي فکري وجسمي براي مقابله با مشکل مي گردد.

ورزش و روان درماني

بسيار سخن و حديث از تأثير و اهميت تربيت بدني و ورزش بر ابعاد مختلف رشدي چون جسم و روان شنيده ايم يا خوانده ايم. البته بيشترين كوشش در ارائه چگونگي افزايش يا تقويت قواي جسماني بوسيله تربيت بدني ورزشي صرف گرديده و كمتر به مشخص نمودن ويژگيهاي سلامت روان پرداخته شده است لذا بر آن شده ايم كه حتي مختصر به تعريفي كلي از سلامت روان به شناخت اصول ويژگيهاي آن پرداخته و بخش تربيت بدني و ورزش را در اين بعد مهم انساني مشخص نمائيم.

يك فرد زماني داراي سلامت روان است كه با شناخت و حفظ ويژگيهاي شخصيتي، خود را با محيط تطبيق دهد. شناخت خود مجموعه ادراكات، ارزشها، افكار و عواطف را تشكيل مي دهد كه سبب و آگاهي فرد از موجوديت خود مي شود. بدين معني او مي فهمد كيست و چيست. در تامين سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتيكي عوامل محيطي نيز تاثير فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت كامل ويژگيهاي مربوط به سلامت روان در يك فرد بسيار مشكل است ولي زماني افراد از نظر رواني سالم مي باشند كه داراي خصوصيات شاخصي گردند:

1.    اعتماد به نفس دارند. از خصوصيات مثبت و برجسته خود استفاده مي كنند در عين اينكه به محدوديتها و نواقص خود آشنايي دارند توانائيهاي خود را مي شناسند و حداكثر استفاده از آن را مي كنند اين افراد واقعيت وجودي خود را انكار نمي نمايند بجاي عذرتراشي و دليل تراشي شكستها را براحتي پذيرفته و نگراني به خود راه نمي دهند.

2. احتياجات اوليه را براحتي برطرف مي نمايند. برآوردن نيازهاي اوليه زندگي بخصوص نيازهاي جسماني باعث تلاش دائمي در اين افراد مي گردد. و با شناخت واقعيتها واقع بينانه تر با مشكلات زندگي مقابله مي نمايند.

3. به ديگران به ديده خوب مي نگرند. ضمن دوست داشتن ديگران به آنها اعتماد مي كنند و در حفظ روابط با ديگران كوشا هستند محبت خويش را مستقيماً ابراز مي نمايند و براي آن شواهدي مناسب ابراز مي دارند.

4. مسئوليت پذيرند ضمن پذيرش مسئوليت مناسب با سن خود مسئوليت كارهايي كه خود انجام مي دهند را مي پذيرند از كسب تجربه لذت برده و هميشه براي بهترين نتيجه در تلاش خواهند بود.

مجموعه اين ويژگيهاي شاخص تشكيل دهنده سلامت روان در يك فرد مي باشد. بدون شك رفتار بشر تابع تماميت وجود اوست بدين معني روان تابع جسم و جسم تابع روان است. امروزه تحقيقات نشان مي دهد كه ناراحتي هاي جسماني اختلالات رواني را بهمراه داشته و برعكس. ولي نكته برجسته در تقويت قواي جسماني حفظ روان سالم مي باشد.

كتر آرترويدر روانشناس معروف آمريكايي در تحقيق بسيار جامع خود اظهار مي نمايد عدم تعادل رواني بسياري بيماران نتيجه عدم فعاليت حركتي و ورزشي در دوران كودكي است. جونز در قسمتي از تحقيق خود دريافت پسراني كه از نظر قواي جسماني ضعيف مي باشند علاوه بر ضعف جسماني داراي مشكلات رواني مانند احساس حقارت عدم توانائي تطبيق خود با ديگران مي باشند. راويك و مك كي دريافتند دانش آموزاني كه در مهارتهاي حركتي ضعيف مي باشند اغلب خجول و گوشه گير هستند و برعكس دانش آموزاني كه از نظر مهارتهاي حركتي قوي مي باشند داراي ويژگيهاي برجسته بسيار نماياني از نظر رفتار چون فروتني، تدبير، توجه و حس همكاري هستند.

شندل با استفاده از آزمون رواني خصوصيات رواني دانش آموزان ورزشكار و غير ورزشكار را مورد بررسي قرار داد و به اين نتيجه رسيد دانش آموزان ورزشكار داراي صفات ممتاز رفتاري چون رهبري، تحركهاي اجتماعي حس ارزشهاي فردي و اجتماعي، عدم شك و ترديد در خود عدم بهانه جوئي و نتيجتاً رشد اجتماعي بيشتر مي باشد

مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاري در هر طبقه و صنفي و در هر گروه و جمعي بسيار مشهود است عوامل مختلفي را مي توان در بوجود آوردن يا پايه ريزي عدم سلامت روان ذكر نمود: فشارهاي اجتماعي، فقر مادي، اختلافات خانوادگي، تصادفات، بيماريها، مرگ و ميرهاي پيش بيني نشده و بسياري از عوامل خانوادگي و اجتماعي همراه با عوامل وراثتي، افراد را دچار عدم تعادل روان مي سازد. بنابراين براي پيش گيري از بيماري رواني و حفظ سلامت روان توصيه هاي مختصري در نظر گرفته مي شود:

1. سعي كنيد به انجام فعاليتهاي ورزشي بپردازيد زيرا ورزش تنشهاي رواني را از بين مي برد و اخمها را به لبخند تبديل مي نمايد.

2. در رابطه با نگراني خود با ديگران صحبت كنيد و اگر مشكل شما جدي است از مراجعه به پزشك روان درمان مضايقه نكنيد.

3. موقعيت خود را بشناسيد و بجاي جنگيدن با آن خود را با ان سازگار سازيد. با تغذيه مناسب ورزش مناسب، استراحت كامل مواظب سلامت جسم خود

باشيد.

4. با ديگران معاشرت و دوستي نمائيد.

5. براي انجام هر كاري زمان خاص و منظمي را در نظر بگيريد.

6. در نهايت ياد بگيريد كه هميشه خونسرد و فرد راحتي باشيد.
7. در نهايت اگر داراي توانائي لازم براي تحمل درد و رنج باشيد و در موقع لزوم با شهامت و بردباري برخورد نموديد به زندگي و رفاه ديگران علاقمند بوديد و در اين زمينه فعاليت داشتيد شما از: سلامت روان برخورداريد.

استرس و روشهاي درمان آن با ورزش

در دنياي امروز دانستن راه و روش زندگي و پيشرفت عملاً بدون استرس امكان پذير نيست و در بين جوامع بشر بصورت قانون درآمده است. نظام پيچيده كنوني ما چنان است كه دستگاه عصبي ما در طي روز دائماً از سوي تكان هاي استرس زاي كوچك و بزرگ بسيار زيادي بمباران مي شود و دستگاههاي عصبي- عضلاني ما دائم در حالت تنش بسر مي برند. درنتيجه استرس يكي از عمومي ترين مشكلاتي است كه افراد با آن روبرو هستند و از آنجائي كه امروزه مسئله سالم زيستن و رابطه آن با فعاليتهاي بدني اهميتي اساسي يافته است، تمرين و ورزش يكي از ساده ترين ابزاري است كه استرس را كنترل ميکند

 

تاثير ورزش بر کارکردهاي شناختي

 تحقيقات نشان مي دهد که ورزش بر عملکردهاي شناختي و هوش تاثيرمثبت دارد .البته پاره اي از محققان نيز بر اين باورند که چنين رابطه اي وجود ندارد .بدون شک رشد حرکتي کودک در رشد ذهني وي مهم وموثر است و ميزان يادگيري کودک با سطحفعاليت هاي حرکتي و جسمي وي مربوط است . آن طور که پژوهش هاي اخير نشان داده اند ،انجام ورزش و اجراي حرکات جسمي باعث افزايش در بهره هوشي حاصل از اجراي برخي ازآزمون هاي هوشي مي شود ، علت عملکرد بهتر ذهني و شناختي ناشي از ورزش رابا افزايشاکسيژن موجود در هواي استشناقي به دنبال خستگي ناشي از کار ذهني مربوط مي دارند. بهبودي کارکردهاي شناختي و ذهني ناشي از ورزش ، هم در بزرگسالان و سالمندان و همجوانان و نوجوانان ديده شده است. تحقيقات نشان داده که پس از اجراي تمرينات وبرنامه هاي ورزشي حتي در عملکرد شناختي بيماران رواني سال خورده نيز بهبودي ديده ميشود.و اين به دليل اين است که درگيري غير قابل اجتناب کل مغز در فعاليت هاي بدني،يک عامل مهم احتمالي در بازگرداندن و توقف فرآيندهاي انحطاط سلولي جسمي پيري استکه در نتيجه آن در توانش هاي ذهني سال خوردگان تغييرات مثبتي حاصل مي شود . دربارهتاثير ورزش بر بهبود عملکرد تحصيلي بايستي گفت که در نوجوانان وجوانان هم بستگيمعنادار مثبتي بين آمادگي جسماني وموفقيت تحصيلي وجود دارد.چنين رابطه مثبت معناداررا در دانشجويان دختر نيز مشاهده کرده اند. بنابراين صرف نظر از متغيير جنسيت انجامورزش بر عملکرد تحصيلي آثار مثبت دارد. همچنين گزارشات انجام شده در خصوص کودکانحاکي از آن است که انجام تمرينات ورزشي بر عملکرد تحصيلي آنان تاثير مثبت دارد. بهطور کلي فعاليت هاي جسماني وتمرينات ورزشي و کارکردهاي مختلف ذهني و شناختي اثرمثبت دارد وآنها راباور مي کنند .

 تاثير ورزش بر رفتار

پژوهش هاي متعدد نشان مي دهند که بازي هاي ورزشي باعث افزايشخلاقيت ، استقلال ، رهاسازي تنش و نيز برقراري بيش تر روابط صميمانه بين افراد ميشود .هم چنين فعاليت هاي ورشي محبوبيت و سازگاري اجتماعي افراد را افزايش مي دهد .تاثير ورزش بر رفتار شغلي نيز مورد بررسي قرار گرفته است ، انجام فعاليت هايجسماني با کاهش قابل ملاحظه اي در غيبت شغلي همراه است . اين قبيل فعاليت ها که باسلامت جسماني و کاهش عوارض قلبي به عنوان عوامل عمده غيبت مطرح مي شوند ،مرتبط است .همچنين ورزش با اصلاح برون داده هاي شغلي و کاهش خطاهاي ناشي از کارها نيز همراهاست.

ورزش ، خلق و شخصيت

  براساس يافته هاي پژوهشي ،بين شخصيت ،خلق و ورزش رابطه اي وجوددارد . از يک سوء ورزش باعث ايجاد تغييرات مثبت و معناداري در متغيرهاي شخصيتيهيجاني مي شود و از سوي ديگر ويژگيهاي شخصيتي در انجام ورزش و هم چنين انتخاب انواعخاص فعاليت ها و برنامه هاي ورزشي موثر است .به نظر مي رسد که تاثير ورزش بر شخصيت،به متغير هاي متعددي از جمله نوع ورزش و مدت انجام آن تمرينات بستگي داشته باشد ،چرا که تغييرات شخصيتي بيش تر ناشي از تمرينات طولاني و مداومند به اين دليل که اينقبيل تمرينات در بيوشيمي بدن تغييرات معناداري ايجادمي کنند و در نتيجه متغييرهايشخصيتي با تغييرات بيوشيمي بدن همراه مي شود. يکي از ابعاد عمده شخصيتي در رابطه باتاثيرات ورزش "خودپنداره" است . خودپنداره تصور و برداشت فرد از جنبه هاي گوناگونموجوديت خويش نظير :جنبه هاي بدني و جسمي ،اجتماعي ،هوشي ،شناختي وغيره مي باشد.بهنظر مي رسد که خودآگاهي بيشتر فرد از خويش بالا رفتن خود پنداره و عزت نفس وي همراهاست .در اين زمينه تحقيقات نشان مي دهد که در اثر تمرينات جسماني خاص مثل :دوميداني، خودپنداره زنان افسرده به صورت پايدار بهبود يافته است. همچنين تمرينات با وزنهبهبودي قابل ملاحظه اي در قدرت واندزه عضلات به وجود مي آورد و ميزان بازدهي آنانرا افزايش مي دهد و اين خود در ايجاد خودباوري بسيار موثر است .سازوکار تاثير ورزشبر عزت نفس احتمالاً ناشي از احساس مهارت و کفايت بيشتر است فعاليت هاي جسماني نوعياحساس مهارت و کفايت به فرد مي دهد که به افزايش در احساس کنترل بر زندگي خودوسلامتي منجر مي گردد. اين احساس کنترل وکفايت به نوبه خود موجب افزايش عزت نفس ميشود .

 به طور کلي تحقيقات نشان مي دهد که افراد پس از انجام فعاليت هايجسماني و تمرينات ورزشي نوعي تجربه مثبت يا حس بهبود و پيشرفت کيفيت زندگي را درخود مشاهده مي کنند. اين موارد تنها به ورزشکاران اختصاص ندارد بلکه در مورد افراديکه به صورت تفريحي و غير مستمر ورزش مي کنند نيز صادق است .معمولاً پس از اجرايتمرينات متوالي ،در بعضي افراد نوعي «عزت به نفس متورم» به وجود مي آيد . لذا آنانتوانايي خويش را بسيار بالا تخمين مي زنند .اين امر به ويژه در ورزشکاران قبل ازانجام مسابقات ورزشي و پس از تمرينات مداوم ديده مي شود. شايد يکي از علل اساسيبسياري از اظهارات ورزشکاران ومربيان ورزش مبني بر اين بر قهرماني قبل از انجاممسابقات و عدم موفقيت هاي بعدي آنان همين عزت نفس متورم ناشي از تمرينات ورزشيمتداوم باشد. ورزش باعث افزايش خلاقيت و استقلال فرد مي شود . از آنجا که خلاقيت واستقلال فردي از جمله متغيرهاي موثر بر شخصيت و خلق مي باشد،لذا فعاليت هاي جسمانياز اين طريق بر شخصيت افراد تاثير مي گذارد .يک متغيير شخصيتي ديگري که دراثرتمرينات ورزشي وبدني تغييراتي در آن ديده مي شود « کانون کنترلي» است کانون کنترليعبارت است از انتساب علل وعوامل پديد آورنده حوادث و وقايع با خود و پابه محيطبيروني و پيراموني است .افرادي که علل رخداد وقايع و پديده هارا به خود نسبت ندادهو خود را در اين عامل دخالت نمي دهند داراي «کانون کنترلي بيروني » هستند . تحقيقاتحاکي از آن است که افراد با کانون کنترل داخلي در بخورد ومواجه شدن با اتفاقاتوفشارهاي رواني معمولاً سازگاري بهتري دارند و بيشتر مي توانند ناگواري ها و مشکلاترا تحمل کنند . اثر ورزش کانون کنترل خارجي کودکان را به کانون کنترل داخلي به معناداري تغيير داده است . در زمينه ويژگي هاي خلقي شخصيتي ورزشکاران موفق ، تحقيقاتبيانگر آن است که اين افراد نسبت به ساير ورزشکاران حالات خلقي باثبات تر و مناسبتري دارند. هم چنين اين افراد تصفيه وپالايش حرکات حسي وتغيير و تفسيرهاي محيطيمناسب تر و بيش تري دارند. در ضمن ورزشکاران موفق آستانه تحريک درد بالاتر و سرعتواکنش بيشتري دارند.

 تحقیق رایگان از سایت فروشگاه علمی اسمان
 

منابع :

ورزش در اسلام ، حسين صبوري
ورزش از ديدگاه اسلام
 

http://www.enghelabsc.com/islamsport.aspx

 

http://daneshnameh.roshd.ir

http://nazemfar.blogfa.com/post-14.aspx

http://www.irib.ir/health/html/sportforgirl.htm

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت: 18:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس