سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط asemankafinet1

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره قانون مجازات اسلامي ديات

بازديد: 183

تحقیق درباره قانون مجازات اسلامي ديات

تعريف

ماده ١ـ ديه مالي است که به سبب جنايت بر نفس يا عضو به مجني عليه يا به ولي يا اولياء دم او داده ميشود.

موارد ديه

ماده ٢ـ ديه در موارد زير ثابت ميشود:

الف ـ قتل يا جرح يا نقص عضو که بطور خطاء محض واقع ميشود و آن در صورتي است که جاني نه قصد جنايت نسبت به مجني عليه را داشته باشد و نه قصد فعل واقعه شده بر او را. مانند آنکه تيري را به قصد شکاري رها کند و به شخصي برخورد نمايد.

ب ـ قتل يا جرح يا نقص عضو که بطور خطاء شبيه عمد واقع ميشود و آن در صورتي است که جاني قصد فعلي را که نوعأ سبب جنايت نميشود داشته باشد و قصد جنايت را نسبت به مجني عليه نداشته باشد مانند آنکه کسي را به قصد تاديب بنحوي که نوعأ سبب جنايت نميشود بزند و اتفاقأ موجب جنايت گردد يا طبيبي مباشر تا بيماري را بطور متعارف معالجه کند و اتفاقأ سبب جنايت بر او شود.

ج ـ ديه در موارد قصاص که در محل خود ذکر شده است.

تبصره ١ـ جنايتهاي عمدي ديوانه و نا بالغ بمنزله خطاي محض است.

تبصره ٢ـ در صورتيکه در دادگاه ثابت شود جنايتهاي عمدي که به اعتقاد قصاص يا به اعتقاد مهدورالدم بودن طرف انجام شود و بعدأ معلوم گردد که مجني عليه مورد قصاص و يا مهدورالدم نبوده است بمنزله خطاء شبيه عمد است.

 

 

مقدار ديه قتل نفس

ماده ٣ـ ديه قتل مرد مسلمان يکي از امور ششگانه ذيل است که جاني در انتخاب هر يک از آنها مخير ميباشد و تلقين آنها جايز نيست.

١ـ يکصد شتر سالم و بدون عيب که خيلي لاغر نباشد.

٢ـ دويست گاو سالم و بدون عيب که خيلي لاغر نباشد.

٣ـ يکهزار گوسفند سالم و بدون عيب که خيلي لاغر نباشد.

٤ـ دويست دست لباس سالم از حله هاي يمن.

٥ـ يکهزار دينار مسکوک سالم و غير مغشوش که هر دينار يک مثقال شرعي طلا به وزن ١٨ نخود است.

٦ـ ده هزار درهم مسکوک سالم و غير مغشوش که هر درهم به وزن ٦/١٢ نخود نقره ميباشد.

تبصره ـ پرداخت قيمت هر يک از امور ششگانه در صورت تراضي طرفين کافيست و اگر تلفيق بعنوان پرداخت قيمت يکي از امور ششگانه باشد کافي است.

ماده ٤ـ ديه قتل عمد در مواردي که قصاص ممکن نباشد و يا ولي مقتول به ديه راضي شود يکي از امور ششگانه فوق خواهد بود لکن فقط در خصوص شتر لازم است که سن آنها از پنج سال گذشته و داخل در سال ششم شده باشد.

مهلت پرداخت ديه

ماده ٥ـ ديه قتل خواه عمدي خواه غير عمدي اگر چه در خصوص حرم مکه معظمه يا در يکي از چهار ماه حرام (رجب ـ ذيقعده ـ ذيحجه ـ محرم) واقع شود يکي از شش چيز گذشته است به اضافه يک ثلث (يک سوم) هر نوعي که انتخاب کرده است و ساير امکنه و ازمنه داراي اين حکم نيستند هر چند متبرک باشند.

ماده ٦ـ ديه قتل زن مسلمان خواه عمدي خواه غير عمدي نصف ديه مرد مسلمان است.

ماده ٧ـ ديه زن و مرد در جراحت ها يکسان است تا اينکه مقدار ديه به ثلث (يک سوم) ديه کامل برسد آنگاه ديه جراحت زن نصف ديه جراحت مرد خواهد بود.

ماده ٨ـ مهلت پرداخت ديه در موارد مختلف بترتيب زير است:

الف ـ ديه قتل عمد بايد در ظرف يکسال پرداخت شود و تأخير از آن بدون تراضي طرفين جايز نيست.

ب ـ ديه قتل شبيه عمد در ظرف دو سال پرداخت ميشود.

ج ـ ديه قتل خطاء محض در ظرف سه سال پرداخت ميشود.

تبصره ـ ديه قتل جنين و نيز ديه نقض عضو يا جرح بترتيب فوق پرداخت ميشود.

مسئول پرداخت ديه

ماده ٩ـ مسئول پراخت ديه در قتل عمد و شبه عمد خود قاتل است و مسئول پرداخت آن در قتل خطاء محض عاقله قاتل است که بايد راسأ بپردازد و حق مراجعه به قاتل را ندارد.

ماده ١٠ـ اگر قاتل در شبيه عمد حتي با مهلت طولاني قادر به پرداخت ديه نباشد کسان او به ترتيب الاقرب و فالاقرب بايد بپردازند و اگر آنها نباشند يا نداشته باشند از بين المال داده ميشود.

(عاقله) مسئول پراخت ديه جنايتهاي خطائي

ماده ١١ـ ديه قتل خطاء محض و همچنين ديه جراحت (موضحه) و ديه جراحت هاي عميق تر از آن بعهده عاقله ميباشد و ديه جراحت هاي کمتر از آن بعهده خود جاني است.

تبصره ـ جنايت عمد و شبه عمد نابالغ و ديوانه بمنزله خطاء محض و برعهده عاقله ميباشد.

ماده ١٢ـ عاقله عبارتست از بستگان نزديک ابويني يا ابي مانند پدرو جد پدري و برادر و پسر و عمو و پسران عمو.

ماده ١٣ـ زن جزء عاقله محسوب نميشود و عهده دار ديه خطائي نخواهد بود و همچنين نابالغ و ديوانه.

ماده ١٤ـ عاقله اگر فقير باشد عهده دار ديه نميباشد.

ماده ١٥ـ هرگاه قتل خطائي با گواهي شهود عادل ثابت شود عاقله عهده دار ديه خواهد بود ولي اگر با اقرار جاني ثابت شود خود جاني ضامن است.

ماده ١٦ـ هرگاه اصل قتل با شهادت شهود عادل ثابت شود و قاتل مدعي گردد که خطاء انجام شده و عاقله منکر خطائي بودن آن باشد در صورتيکه عاقله سوگند ياد کند قول عاقله مقدم بر قول جاني ميباشد.

ماده ١٧ـ جنايتهاي خطائي که شخص بر خودش وارد آورده بعهده خود اوست و همچنين اتلاف هاي مالي که بطور خطاء محض انجام شود بعهده شخص تلف کننده است و عاقله عهده دار هيچگونه خسارتهاي مالي در مورد اتلاف خطائي و مانند آن نيست و فقط در خصوص قتل و جرح خطائي محض عهده دار ميباشند.

ماده ١٨ـ ديه خطاء محض بر عاقله به ترتيب طبقات ارث توزيع ميشود.

ماده ١٩ـ هرگاه جاني داراي عاقله نباشد يا عاقله او نتواند ديه را در مدت سه سال بپردازد ديه از بيت المال پرداخت ميشود.

ماده ٢٠ـ ديه عمد و شبه عمد بر جاني است لکن اگر فرار کند ازمال او گرفته ميشود و اگر مال نداشته باشد از بستگان نزديک او با رعايت الاقرب فالاقرب گرفته ميشود و اگر بستگاني نداشت يا تمکن نداشتند ديه از بين المال داده ميشود.

 

موجبات ضمان

ماده ٢١ـ جنايت اعم از آنکه بمباشرت انجام شود يا به تسبيت يا به اجتماع مباشر و سبب موجب ضمان خواهد بود.

ماده ٢٢ـ مباشرت آنست که جنايت مستقيمأ توسط خود جاني واقع شده باشد.

ماده ٢٣ـ تسبيت در جنايت آنست که انسان سبب تلف شدن يا جنايت عليه ديگري را فراهم کنيد و خود مستقيمأ مرتکب جنايت نشود مانند آنکه چاهي بکند و کسي در آن بيفتد و آسيب ببيند.

ماده ٢٤ـ در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنايت مباشر ضامن است مگراينکه سبب اقوي از مباشر باشد.

ماده ٢٥ـ هرگاه طبيبي گرچه حاذق و متخصص باشد در معالجه هائي که شخصأ انجام ميدهد يا دستور آن را صادر ميکند هرچند با اذن مريض يا ولي او باشد باعث تلف جان يا نقص عضو يا خسارت مالي شود ضامن است مگر آنکه قبل از شروع به درمان از مريض يا ولي او برائت حاصل نمايد.

ماده ٢٦ـ هرگاه ختنه کننده در اثر بريدن بيش از مقدار لازم موجب جنايت يا خسارت شود ضامن است گرچه ماهر بوده باشد.

ماده ٢٧ـ هرگاه بيطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حيواني هر چند با اذن صاحب او باشد موجب خسارت شود ضامن است مگر اينکه قبل از درمان از صاحب حيوان برائت حاصل نمايد.

ماده ٢٨ـ هرگاه طبيب يا بيطار و مانند آن قبل از شروع به درمان از مريض يا ولي او يا از صاحب حيوان برائت حاصل نمايد، عهده دار خسارت پديد آمده نخواهد بود.

ماده ٢٩ـ هرگاه کسي در حال خواب بر اثر حرکت و غلطيدن موجب تلف يا نقص عضو ديگري شود جنايت او بمنزله خطاء محض بوده و عاقله او عهده دار خواهد بود.

ماده ٣٠ـ هرگاه کسي که چيزي را به همراه خود يا بوسيله نقليه و مانند آن حمل کند و بشخص ديگري برخورد نموده موجب جنايت گردد در صورت عمد يا شبه عمد ضامن ميباشد و در صورت خطاء محض، عاقله او عهده دار ميباشد.

ماده ٣١ـ هرگاه کسي به روي شخصي سلاح بکشد يا سگي را به سوي او برانگيزد يا هر کار ديگري که موجب هراس او گردد انجام دهد مانند فرياد کشيدن يا انفجار صوتي که باعث وحشت ميشود و بر اثر اين ارعاب آن شخص بميرد اگر اين عمل نوعأ کشنده باشد يا با قصد قتل انجام شود گرچه نوعأ کشنده نباشد قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص است و اگر اين عمل نه نوعأ کشنده و نه با قصد قتل انجام بگيرد قتل شبه عمد محسوب شده و ديه آن بر عهده قاتل است.

ماده ٣٢ـ هرگاه کسي ديگري را بترساند و موجب فرار او گردد و آن شخص در حال فرار خود را از جاي بلندي پرت کند و يا به درون چاهي بيفتد وبميرد در صورتيکه آن ترساندن موجب زوال اراده و اختيار و مانع تصمميم گيري او گردد ترساننده ضامن است.

ماده ٣٣ـ هرگاه کسي خود را از جاي بلندي پرت کند و بر روي شخصي بيفتد و سبب جنايت گردد در صورتي که قصد انجام جنايت را نداشته باشد و کاري را که با قصد انجام داده نوعأ سبب جنايت نباشد عهده دارديه خواهد بودو اگر خواست بجائي که کسي در آنجا نبود پرت شود و اتفاقأ بجائي افتاد که شخصي در آنجا بود عاقله او عهده دار خواهد بود ولي اگر در اثر لغزش يا علل قهري ديگر و بي اختيار به جائي پرت شود و موجب جنايت گردد نه خودش ضامن است نه عاقله اش.

ماده ٣٤ـ هرگاه کسي به ديگري صدمه وارد کند و يا کسي را پرت کند و او بميرد يا مجروح گردد در صورتيکه نه قصد جنايت داشته باشد و نه کاري را که قصد نموده است نوعأ سبب جنايت باشد عهده دار ديه آن خواهد بود.

ماده ٣٥ـ هرگاه کسي ديگري را روي شخص ثالث پرت کند و آن شخص ثالث بميرد يا مجروح گردد در صورتيکه نه قصد جنايت داشته باشد و نه کاري را که قصد کرده است نوعأ سبب جنايت باشد ضامن ديه ميباشد.

ماده ٣٦ـ هرگاه کسي در ملک خود يا مکان مباح ديگر يا راه وسيع عمومي توقف کرده باشد و ديگري به او برخورد نمايد و مصدوم گردد آن شخص متوقف عهده دارد هيچگونه خسارت نخواهد بود.

ماده ٣٧ـ هرگاه کسي در جائي متوقف باشد که توقف در آنجا جائز نيست مانند راه تنگ و ديگري اشتباهأ و بدون قصد به او برخورد کند و بميرد شخص متوقف ضامن ديه خواهد بود. و همچنين اگر موجب لغزش رهگذر و آسيب آنها شود ضامن خسارت ميباشد مگر آنکه عابر با وسعت راه عمدأ قصد برخورد داشته باشد که در اين صورت نه تنها خسارت او هدر است بلکه عهده دار خسارت شخص متوقف نيز خواهد بود.

ديه اعضاء

ماده ٧٥ـ هر جنايتي که بر عضو کسي وارد شود و شرعأ مقدار خاصي بعنوان ديه براي آن تعيين نشده باشد جاني بايد ارش بپردازد.

ماده ٧٦ـ هرگاه کسي موي سر يا صورت مردي را طوري از بين ببرد که ديگر نرويد عهده داد ديه کامل خواهد بود و اگر دوباره برويد نسبت به موي سر ضامن ارش است و نسبت به ريش ثلث ديه کامل را عهده دارد خواهد بود.

ماده ٧٧ـ هر گاه کسي موي سر زني را طوري از بين ببرد که ديگر نرويد ضامن ديه کامل زن ميباشد و اگر دوباره برويد عهده دار مهرالمثل خواهد بود و در اين فرقي ميان کوچک و بزرگ نيست.

تبصره ـ اگر مهرالمثل بيش از ديه کامل باشد فقط به مقدار ديه کامل پرداخت ميشود.

?ماده ٧٨ـ هر گاه مقدار از موهاي از بين رفته دوباره برويد و مقدار ديگر نرويد نسبت مقداري که نمي رويد با تمام سر ملاحظه ميشود و ديه به همان نسبت دريافت ميگردد.

ماده ٧٩ـ تشخيص روئيدن محدود مو و نروئيدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره ديه يا ارش پرداخت شد و بعد از آن دوباره روئيد بايد مقدار زائد بر ارش به جاني مسترد شود.

ماده ٨٠ـ ديه موهاي مجموع دو ابرو در صورتيکه هرگز نرويد پانصد دينار است و ديه هر کدام دويست و پنجاه دينار و ديه هر مقدار از يک ابرو بهمان نسبت خواهد بود و اگر دوباره روئيده شود درهمه موارد ارش است و اگر مقداري از آن دوباره روئيده شود و مقدار ديگر هرگز نرويد نسبت به آن مقدار که مجددأ روئيده شود ارش است و نسبت به آن مقدار که روئيده نميشود ديه با احتساب مقدار مساحت تعيين ميشود.

ماده ٨١ـ از بين بردن مژه و موهاي پلک چشم موجب ارش است خواه دوباره برويد خواه نرويد و خواه تمام آن باشد و خواه بعض آن.

ماده ٨٢ـ از بين بردن ساير موهاي بدن غير از آنجه بيان شد فقط موجب ارش است نه ديه.

ماده ٨٣ـ از بين بردن مو در صورتي موجب ديه يا ارش ميشود که به تنهائي باشد نه با از بين بردن عضو يا کندن پوست و مانند آن که در اين موارد فقط ديه عضو قطع شده يا مانند آن پرداخت ميگردد.

ديه چشم

ماده ٨٤ـ از بين بردن دو چشم سالم موجب ديه کامل است و ديه هر کدام از آنها نصف ديه کامل خواهد بود.

تبصره ـ تمام چشم هائي که بينائي دارند در حکم فوق يکسانند گرچه از لحاظ شعف و بيماري و شبکور و لوچ بودن با يکديگر فرق داشته باشند.

ماده ٨٥ـ چشمي که در سياهي آن لکه سفيدي باشد اگر مانع ديدن نباشد ديه آن کامل است و اگر مانع مقداري از ديدن باشد بطوريکه تشخيص ممکن باشد بهمان نسبت از ديه کاهش مييابد و اگر بطور کلي مانع ديدن باشد در آن ارش است نه ديه.

ماده ٨٦ـ ديه چشم کسي که داراي يک چشم سالم و بينا باشد و چشم ديگرش نابيناي مادرزاد بوده و يا در اثر بيماري يا علل غير جنائي از دست رفته باشد ديه کامل است و اگر چشم ديگرش را در اثر قصاص يا جنايتي از دست داده باشد ديه آن نصف ديه است.

ماده ٨٧ـ کسي که داراي يک چشم بينا و يک چشم نابينا بوده است ديه چشم نابيناي او ثلث ديه کامل است خواه چشم او خلقتأ نابينا بوده است يا در اثر جنايت نابينا شده باشد.

ماده ٨٨ـ ديه مجموع چهار پلک دو چشم ديه کامل خواهد بود و ديه پلکهاي بالا ثلث ديه کامل و ديه پلکهاي پائين نصف ديه کامل است.

ديه بيني

ماده ٨٩ـ از بين بردن تمام بيني دفعتأ يا نرمه آن که پاين قصب و استخوان بيني است موجب ديه کامل است و از بين بردن مقداري از نرمه بيني موجب همان نسبت ديه ميباشد.

ماده ٩٠ـ از بين بردن مقداري از استخوان بيني بعد از بريدن نرمه آن موجب ديه کامل و ارش ميباشد.

ماده ٩١ـ فاسد نمودن و شکستن و سوزاندن بيني در صورتيکه اصلاح نشود موجب ديه کامل است و اگر بدون عيب جبران شود موجب يکصد دينار ميباشد.

ماده ٩٢ـ فلج کردن بيني موجب دو ثلث ديه کامل است و از بين بردن بيني فلج موجب ثلث ديه کامل ميباشد.

ماده ٩٣ـ از بين بردن هر يک از سوراخهاي بيني موجب ثلث ديه کامل است و سوراخ کردن بيني بطوريکه هر دو سوراخ و پرده فاصل ميان آن پاره شود يا آنکه آن را سوراخ نمايد در صورتيکه باعث از بين رفتن آن نشود موجب ثلث ديه کامل است و اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس ديه ميباشد.

ديه گوش

ماده ٩٤ـ از بين بردن مجموع دو گوش ديه کامل دارد و از بين بردن هر کدام نصف ديه کامل و از بين بردن مقداري از آن موجب ديه همان مقدار با رعايت نسبت به تمام گوش خواهد بود.

ماده ٩٥ـ از بين بردن نرمه گوش ثلث ديه آن گوش را دارد و از بين بردن قسمتي از آن موجب ديه به همان نسبت خواهد بود.

ماده ٩٦ـ پاره کردن گوش ثلث ديه دارد.

ماده ٩٧ـ فلج کردن گوش دو ثلث ديه و بريدن گوش فلج ثلث ديه را دارد.

تبصره ١ـ گوش سالم و شنوا و گوش کر در حکم فوق يکسانند.

تبصره ٢ـ هر گاه آسيب رساندن به گوش به حس شنوائي سرايت کند و به آن آسيب رساند يا موجب سرايت به استخوان و شکستن آن شد براي هر کدام ديه جداگانه اي خواهد بود.

ديه لب

ماده ٩٨ـ از بين بردن مجموع دو لب ديه کامل دارد و از بين بردن هر کدام از لبها نصف ديه کامل و از بين بردن هر مقداري از لب موجب ديه همان مقدار با رعايت نسبت به تمام لبها خواهد بود.

ماده ٩٩ـ جنايتي که لبها را جمع کند و در اثر آن دندان ها را نپوشاند موجب مقداري است که حاکم آنرا تعيين مينمايد.

ماده ١٠٠ـ جنايتي که موجب سست شدن لب ها بشود بطوري که با خنده و مانند آن از دندانها کنار نرود موجب دو ثلث ديه کامل ميباشد.

ماده ١٠١ـ از بين بردن لب هاي فلج و بي حس ثلث ديه دارد.

ماده ١٠٢ـ شکافتن هر دولب بطوري که دندانها نمايان شوند موجب ثلث ديه کامل است و در صورت اسلاح و خوب شدن خمس ديه کامل و شکافتن يک لب بطوري که دندانها نمايان شوند موجب ثلث ديه لب و در صورت خوب شدن خمس ديه لب خواهد بود.

ديه زبان

ماده ١٠٣ـ از بين بردن تمام زبان سالم يا لال کردن انسان سالم با ضربه مغزي و مانند آن ديه کامل دارد و بريدن تمام زبان لال ثلث ديه کامل خواهد بود.

ماده ١٠٤ـ از بين بردن مقداري از زبان لال موجب ديه همان مقدار با رعايت نسبت به تمام زبان خواهد بود ولي ديه قسمتي از زبان سالم به نسبت از دست دادن قدرت اداي حروف خواهد بود.

ماده ١٠٥ـ تعيين مقدار ديه جنايتي که بزبان وارد شده و موجب از بين رفتن حروف نشود لکن باعث عيب گردد با تعيين حاکم خواهد بود.

ماده ١٠٦ـ هرگاه مقداري از زبان کسي قطع کند که باعث از بين رفتن قدرت اداي مقداري از حروف باشد و ديگري مقدار ديگر را که باعث از بين رفتن مقداري از باقي حروف گردد ديه به نسبت از بين رفتن قدرت اداي حروف ميباشد.

ماده ١٠٧ـ بريدن زبان کودک قبل از سرحد سخن گفتن موجب ديه کامل است.

ماده ١٠٨ـ بريدن زبان کودکي که به حد سخن گفتن رسيده ولي سخن نميگويد ثلث ديه دارد و اگر بعدأ معلوم شود که زبان او سالم و قدرت تکلم داشته ديه کامل محسوب و بقيه از جاني گرفته ميشود.

ماده ١٠٩ـ هر گاه جنايتي موجب لال شدن گردد و ديه کامل از جاني گرفته شود و دوباره زبان به حال اول برگردد و سالم شود ديه مسترد خواهد شد.

ديه دندان

ماده ١١٠ـ از بين بردن تمام دندانهاي بيست و هشتگانه ديه کامل دارد و بترتيب زير توزيع ميشود:

١ـ هر يک از دندانهاي جلو که عبارتند از پيشين و چهارتائي و نيش و از هر کدام دو عدد در بالا و دو عدد در پائين ميرويد و جمعا دوازده تا خواهد بود ـ پنجاه دينار و ديه مجموع آنها ششصد دينار ميشود.

٢ـ هر يک از دندانهاي عقب که در چهار سمت پاياني از بالا و پائين در هر کدام يک ضاحک و سه ضرس قرار دارد و جمعأ شانزده تا خواهد بود بيست و پنج دينار و ديه مجموع آنها چهار صد دينار ميشود.

ماده ١١١ـ دندانها اضافي به هر نام که باشد وبه هر طرز که روئيده شود ديه اي ندارد و اگر در کندن آنها نقضي حاصل شود مقدار جريمه آن با تعيين حاکم معلوم ميشود اگر هيچگونه نقصي حاصل نشود جريمه مالي نخواهد داشت ولي در صورت تعدي بعنوان تعزير بنظر حاکم به ده تا پنجاه ضربه شلاق محکوم ميشود.

ماده ١١٢ـ هر گاه دندانها از بيست و هشت تا کمتر باشد بهمان نسبت از ديه کامل کاهش مي يابد خواه خلقتأ کمتر باشد يا در اثر عارضه اي کم شده باشد.

ماده ١١٣ـ فرقي ميان دندانهائي که داراي رنگهاي گوناگون ميباشند نيست و اگر دنداني در اثر جنايت سياه شود و نيافتد ديه آن دوثلث ديه همان دندان است که سالم باشد و ديه دنداني که قبلأ سياه شده ثلث همان دندان سالم است.

ماده ١١٤ـ شکاف (اشقاق) دندان که بدون کندن و از بين بردن آن باشد با تعيين حاکم جريمه مالي او معلوم ميشود.

ماده ١١٥ـ شکستن آن مقدار از دندان که نمايان است با بقاء ريشه ديه کامل آن دندان را دارد و اگر بعد از شکستن مقدار مزبور کسي بقيه را از ريشه بکند جريمه آن با نظر حاکم تعيين ميشود خواه کسي که بقيه را از ريشه کنده همان کسي باشد که مقدار نمايان دندان را شکسته يا ديگري.

ماده ١١٦ـ کندن دندان شيري کودک که ديگر بجاي آن دندان نرويد ديه کامل آنرا دارد و اگر بجاي آن دندان برويد ديه بر دندان شيري که کنده شده يک شتر ميباشد.

ماده ١١٧ـ دنداني که کنده شود ديه کامل دارد گرچه همان را در محلش قرار دهند دوباره مانند سابق شود.

ماده ١١٨ـ هرگاه دندان ديگري بجاي دندان اصلي کنده شده قرار گيرد و مانند دندان اصلي شود کندن آن ديه کامل دارد.

ديه گردن

ماده ١١٩ـ شکستن گردن به طوري که گردن کج شود ديه کامل دارد.

ماده ١٢٠ـ جنايتي که موجب کج شدن گردن شود و همچنين جنايتي که مانع فرو بردن غذا گردد جريمه آن با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٢١ـ هرگاه جنايتي که موجب کج شده گردن و همچنين مانع فروبردن غذا شده اثر آن زائل گردد ديه ندارد فقط بايد ارش پرداخت شود گرچه بعد از بر طرف شدن اثر آن با دشواري بتواند گردن را مستقيم نگه بدارد يا غذا را فرو ببرد.

ديه فک

ماده ١٢٢ـ از بين بردن مجموع دو فک ديه کامل دارد و ديه هر کدام آنها پانصد دينار ميباشد و از بين بردن مقداري از هر يک موجب ديه مساحت همان مقدار است و ديه از بين بردن فک با مقداري از فک ديگر نصف ديه با احتساب ديه مساحت فک ديگر خواهد بود.

ماده ١٢٣ـ ديه فک مستقل از ديه دندان ميباشد و اگر فک با دندان از بين برود ديه هر يک جداگانه محسوب ميگردد.

ماده ١٢٤ـ جنايتي که موجب نقص فک شود يا باعث دشواري و نقص جويدن گردد جريمه آن با نظر حاکم تعيين ميشود.

ديه دست

ماده ١٢٥ـ از بين بردن مجموع دو دست تا مفصل و مچ ديه کامل دارد و ديه هر کدام از دست ها نصف ديه کامل است خواه مجني عليه داراي يک دست باشد و دست ديگر را خلقتأ يا در اثر سانحه اي فاقد باشد و خواه داراي دو دوست بوده باشد.

ماده ١٢٦ـ ديه قطع انگشتان هر دست تنها يا تا مچ پانصد دينار است.

ماده ١٢٧ـ جريمه بريدن کف دست که خلقتأ بدون انگشت بوده و يا در اثر سانحه اي بدون انگشت شده است با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٢٨ـ ديه قطع دست تا آرنج پانصد دينار است خواه داراي کف باشد و خواه نباشد و همچنين ديه قطع دست تا شانه پانصد دينار است خواه آرنج داشته باشد خواه نداشته باشد.

ماده ١٢٩ـ ديه دستي که داراي انگشت است اگر بيش از مفصل و مچ قطع شود يا بالاتر از آرنج قطع گردد پانصد دينار است باضافه آنچه که حاکم با در نظر گرفتن مساحت زائد تعيين ميکند.

ماده ١٣٠ـ کسيکه از مچ يا آرنج يا شانه اش دو دست داشته باشد ديه دست اصلي پانصد دينار است و جريمه دست زائد با نظر حاکم تعيين ميگردد و اگر يکنفر هر دو را قطع کند بايد ديه اصل و جريمه زائد را بپردازد خواه با هم يا جداگانه قطع کند.

تشخيص دست اصلي و زائد بنظر خبره خواهد بود.

ماده ١٣١ـ ديه ده انگشت دو دست و همچنين ديه ده انگشت دو پا ديه کامل خواهد بود، ديه هر انگشت عشر ديه کامل است.

ماده ١٣٢ـ ديه هر انگشت به عدد بندهاي آن انگشت تقسيم ميشود و بريدن هر بندي از انگشت هاي غير شست ثلث ديه انگشت سالم و در شست نصف ديه شست سالم است.

ماده ١٣٣ـ ديه انگشت زائد ثلث ديه انگشت اصلي است و ديه بندهاي زائد ثلث ديه بند اصلي است.

ماده ١٣٤ـ ديه فلج کردن هر انگشت دو ثلث ديه انگشت سالم است و ديه قطع انگشت فلج ثلث ديه انگشت سالم است.

ديه ناخن

ماده ١٣٥ـ کندن ناخن بطوريکه ديگر نرويد و يا فاسد و سياه برويد ده دينار و اگر سالم و سفيد برويد پنج دينار است.

ديه ستون فقرات

ماده ١٣٦ـ شکستن ستون فقرات ديه کامل دارد خواه اصلأ درمان نشود و يا بعد از علاج بصورت کمان و خميدگي در آيد يا آنکه بدون عصا نتواند راه برود يا توانائي جنسي او از بين برود يا مبتلا به سلس و ريزش ادرار گردد و نيز ديه جنايتي که باعث خميدگي پشت شود يا آنکه قدرت نشستن يا راه رفتن را سلب نمايد ديه کامل خواهد بود.

ماده ١٣٧ـ هر گاه بعد از شکستن يا جنايت وارد نمودن بر ستون فقرات معالجه موثر شود و اثري از جنايت نماند جاني بايد يکصد دينار بپردازد.

ماده ١٣٨ـ هرگاه شکستن پشت باعث فلج شدن هر دوپا شود. براي شکستن ديه کامل و براي فلج دو پا دو ثلث ديه کامل منظور ميگردد.

ديه نخاع

ماده ١٣٩ـ قطع تمام نخاع ديه کامل دارد و قطع بعضي از آن به نسبت مساحت خواهد بود.

ماده ١٤٠ـ هر گاه قطع نخاع موجب عيب عضو ديگر شود اگر آن عضو داراي ديه معين باشد بر ديه کامل قطع نخاع افزوده ميگردد و اگر آن عضو داراي ديه معين نباشد جريمه اي که با نظر حاکم تعيين ميشود بر ديه کامل قطع نخاع افزوده خواهد شد.

ديه بيضه

ماده ١٤١ـ قطع مجموع دو بيضه دفعتأ ديه کامل و قطع بيضه چپ دو ثلث ديه و قطع بيضه راست ثلث ديه دارد.

تبصره ـ فرقي در حکم مذکور بين جوان و پير و کودک و بزرگ و عنين و سالم و مانند آن نيست.

ماده ١٤٢ـ ديه ايجاد فتق دو بيضه چهار صد دينار است و اگر ايجاد فتق موجب زوال قدرت راه رفتن شود ديه آن هشتصد دينار خواهد بود.

ديه پا

ماده ١٤٣ـ قطع مجموع دو پا که حد آن از مفصل ساق است ـ ديه کامل دارد و ديه هر کدام از پاها نصف آن ميباشد.

ماده ١٤٤ـ ديه مجموع ده انگشت پا ديه کامل است و ديه هر کدام از انگشتها عشر ديه کامل ميباشد و ديه هر انگشت بر سه بند توزيع ميشود مگر ديه شست که بر دو بند تقسيم ميگردد.

ديه دنده

ماده ١٤٥ـ ديه هر يک از دنده هائي که در پهلوي چپ واقع شده و محيط به قلب ميباشد بيست و پنج دينار و ديه ساير دنده ها ده دينار است.

ديه استخوان زير گردن

ماده ١٤٦ـ شکستن مجموع دو استخوان ترقوه ديه کامل دارد و به شکستن هر کدام از آنها که در مان نشود با عيب درمان شود نصف ديه کامل است و اگر بخوبي درمان شود چهل دينار ميباشد.

ديه نشيمن گاه

ماده ١٤٧ـ شکستن نشيمن گاه که موجب شود مجني عليه قادر به ضبط مدفوع نباشد ديه کامل دارد و اگر قادر به ضبط مدفوع باشد و قادر به ضبط باد نباشد جريمه اي با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٤٨ـ ضربه اي که به حد فاصل بيضه ها و دبر واقع شود و موجب عدم ضبط ادرار و مدفوع گردد ديه کامل دارد و همچنين اگر ضربه به محل ديگري وارد آيد که در اثر آن ضبط ادرار و مدفوع در احتيار مجني عليه نباشد.

ماده ١٤٩ـ اگر در اثر فشاري که بوسيله پا يا چيز ديگر بر شکم مجني عليه وارد آيد و باعث خروج بول يا غائط شود بايد ثلث ديه کامل پرداخت شود.

ماده ١٥٠ـ از بين بردن بکارت دختر با انگشت که باعث شود او نتواند ادرار را ضبط کند علاوه بر ديه کامل زن، مهر المثل نيز دارد.

ديه استخوانها

ماده ١٥١ـ ديه شکستن استخوان هر عضوي که برابر آن عضو ديه معيني است خمس آن ميباشد و اگر معالجه شود و بدون عيب گردد ديه آن چهار پنجم ديه شکستن آن است، ديه کوبيدن آن ثلث ديه آن عضو و در صورت درمان بدون عيب چهار پنجم ديه کوبيدن عضو ميباشد.

ماده ١٥٢ـ در جدا کردن استخوان از عضو بطوريکه آن عضو بي فائده گردد دو ثلث ديه همان عضو است و اگر بدون عيب درمان شود، ديه آن چهار پنجم ديه اصل جدا کردن ميباشد.

ديه عقل

ماده ١٥٣ـ هر جنايتي که موجب زوال عقل گردد ديه کامل دارد و اگر موجب نقصان آن شود ارش دارد.

ماده ١٥٤ـ از بينبردن عقل يا کم کردن آن موجب قصاص نخواهد شد.

ماده ١٥٥ـ هر گاه در اثر جنايتي مانند ضربه مغزي و شکستن سر يا بريدن دست، عقل زائل شود براي هر کدام ديه جداگانه خواهد بود و تداخل نميشود.

ماده ١٥٦ـ هر گاه در اثر جنايتي عقل زائل شود و ديه کامل از جاني دريافت شود و دوباره عقل برگردد ديه مسترد ميشود و جريمه آن با نظر حاکم تعيين خواهد شد.

ماده ١٥٧ـ مرجع تشخيص زوال عقل يا نقصان آن خبره معتمد ميباشند و اگر در اثر اختلاف رأي خبرگان زوال يا نقصان عقل ثابت نشود قول جاني با سوگند مقدم بر قول مجني عليه است.

 

 

ديه حس شنوائي

ماده ١٥٨ـ از بين بردن حس شنوائي مجموع دو گوش ديه کامل و از بين بردن حس شنوائي يک گوش نصف ديه کامل دارد خواه شنوائي يکي از آن دوقوي تر از ديگر باشد يا نباشد.

ماده ١٥٩ـ هر گاه کسي فاقد حس شنوائي يکي از گوش ها باشد کر کردن گوش سالم او نصف ديه دارد.

ماده ١٦٠ـ هر گاه معلوم باشد که حس شنوائي بر نميگردد يا خبره گواهي دهد که بر نميگردد ديه مستقر ميشود و اگر خبره اميد به برگشت آن را داشته و يا سپري شدن مدت انتظاري حس شنوادئي بر نگردد ديه استقرار پيدا ميکند و اگر شنوائي قبل از دريافت ديه برگردد ارش ثابت ميشود و اگر بعد از دريافت آن برگردد ديه مسترد نميشود و اگر مجني عليه قبل از دريافت ديه بميرد ديه ثابت خواهد بود.

ماده ١٦١ـ هر گاه با بريدن هر دو گوش شنوائي از بين برود دو ديه کامل لازم است و هر گاه با بريدن يک گوش حس شنوائي بطور کلي از بين برود يک ديه کامل و نصف ديه لازم ميشود و اگر با جنايت ديگري حسن شنوائي ازبين برود هم ديه جنايت لازم است و هم ديه شنوائي.

ماده ١٦٢ـ هر گاه خبره گواهي دهد که شنوائي از بين نرفته ولي در مجراي آن نقصي رخ داده که مانع شنوائي است همان ديه شنوائي ثابت است.

ماده ١٦٣ـ هر گاه کودک که در اثر کر شدن لال بشود علاوه بر ديه شنوائي با نظر حاکم به پرداخت جريمه اي براي لال شدن محکوم ميشود.

ماده ١٦٤ـ در صورت اختلاف بين جاني و مجني عليه در صورتي که با نظر خبرگان معتمد يا آزمايش موضوع روشن نشود، مجني عليه با قسامه ديه را دريافت خواهد کرد.

 

ديه بينائي

ماده ١٦٥ـ از بين بردن بينائي هر دو چشم ديه کامل دارد و از بين بردن بينائي يک چشم نصف ديه کامل دارد.

تبصره ـ فرقي در حکم مذکور بين چشم تيزبين يا لوچ و مانند آن نميباشد.

ماده ١٦٦ـ هرگاه با کندن حدقه چشم بينائي از بين برود ديه آن پيش از ديه کندن حدقه نخواهد بود و اگر در اثر جنايت ديگر مانند شکستن سر، بينائي از بين برود هم ديه جنايت لازم است و هم ديه بينائي.

ماده ١٦٧ـ در صورت اختلاف بين جاني و مجني عليه با گواهي دومرد خبره عادل يا يک خبره مرد و دوزن خبره عادل به اينکه بينائي از بين رفته و ديگر برنميگردد يا اينکه بگويند بر ميگردد، ولي مدت آن را تعيين نکنند ديه ثابت ميشود و همجنين اگر براي برگشت آن مدتي تعيين نمايند و آن مدت سپري شود و بينائي بر نگردد ديه ثابت خواهد بود.

و هر گاه مجني عليه قبل از سپري شدن مدت تعيين شده بميرد ديه استقرار مييابد و همچنين اگر ديگري حدقه او را بکند ديه بينائي بر جاني اول ثابت خواهد بود

?و هر گاه بينائي بر گردد و شخص ديگري آن چشم را بکند، بر جاني اول فقط ارش لازم ميباشد.

ماده ١٦٨ـ هرگاه مجني عليه مدعي شود که بينائي هر دو چشم يا يک چشم او کم شده با آزمايش و سنجش با همسالان يا با مقايسه با چشم ديگري تفاوت، پرداخت ميشود.

ماده ١٦٩ـ هرگاه مجني عليه ادعا کند که بينائي او زائل شده و شهادتي از متخصصان در بين نباشد، حاکم او را با قسامه سوگند ميدهد و بنفع او حکم صادر ميکند.

تبصره ـ قسامه در اين مورد شش قسم است اعم از آنکه پنج نفر ديگر و خود مدعي قسم ياد کنند يا کمتر يا خود مدعي بتنهائي.

ديه حس بويائي

ماده ١٧٠ـ از بين بردن حس بويائي هر دو مجراي بيني ديه کامل دارد و در صورت از بين بردن بويائي يک مجري نصف ديه است و قاضي قبل از صدور حکم بايد به طرفين تکليف صلح بنمايد.

ماده ١٧١ـ در صورت اختلاف بين جاني و مجني عليه هر گاه با آزمايش يا با مراجعه به دومتخصص عادل از بين رفتن حسن بويائي يا کم شده آن ثابت نشود با قسامه (طبق تبصره ماده ١٦٨) بنفع مدعي حکم ميشود.

ماده ١٧٢ـ هرگاه حس بويائي قبل از پرداخت ديه برگردد جريمه اي که با نظر حاکم تعيين ميشود پرداخت خواهد شد و اگر بعد از آن برگردد بايد مصالحه نمايند و اگر مجني عليه قبل از سپري شدن مدت انتظار برگشت بويائي بميرد ديه ثابت ميشود.

ماده ١٧٣ـ هرگاه در اثر بريدن بيني حس بويائي از بين برود دو ديه لازم ميشود و همچنين اگر در اثر جنايت ديگر بويائي از بين رفته ديه جنايت بر ديه بويائي افزوده ميشود و اگر آن جنايت ديه معين نداشته باشد جريمه اي که با نظر حاکم تعيين ميگردد بر ديه بويائي اضافه خواهد شد.

ديه چشائي

ماده ١٧٤ـ جريمه از بين بردن حس چشائي با نظرحاکم تعيين ميشود.

ماده ١٧٥ـ هر گاه با بريدن زبان حس چشائي از بين برود بيش از ديه زبان نخواهد بود و اگر با جنايت ديگري حس چشائي از بين برود ديه با جريمه آن جنايت بر ديه حس چشائي افزوده ميگردد.

ماده ١٧٦ـ در صورتيکه حس چشائي برگردد ديه مسترد ميشود.

ماده ١٧٧ـ اگر اختلاف جاني و مجني عليه در زوال يا نقصان حس چشائي با آزمايش يا مراجعه به دو متخصص عادل بر طرف نشود با قسامه مدعي حسب مورد حکم بنفع او صادر ميشود.

ديه صوت و گويائي

ماده ١٧٨ـ از بين بردن صورت شخص بطور کامل که نتواند صدايش را آشکار کند ديه کامل دارد اگر چه بتواند با احفات و آهسته صدايش را برساند.

ماده ١٧٩ـ از بين بردن گويائي بطور کامل که نتواند اصلأ سخن بگويد ديه کامل دارد.

ماده ١٨٠ـ جريمه جنايتي که موجب نقصان صوت شود بطوريکه نتواند صدايش را صريح برساند با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٨١ـ جريمه جنايتي که باعث از بين رفتن صوت نسبت به بعضي از حروف شود بايد با رعايت مصالحه معلوم گردد.

ديه سلس و ريزش ادرار

ماده ١٨٢ـ جنايتي که موجب سلس و ريزش ادرار شود بترتيب زير ديه معين دارد:

الف ـ در صورت دوام آن در کليه ايام و تا پايان هر روز ديه کامل دارد.

ب ـ در صورت دوام آن در کليه روزها و تا نيمي از هر روز دو ثلث ديه دارد.

ج ـ در صورت دوام آن در کليه روزها و تا هنگام بر آمدن روز ثلث ديه دارد.

تبصره ـ هر گاه سلس و ريزش ادرار در بعضي از روزها بود و بعدأ خوب شود جريمه با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٨٣ـ هر جنايتي که موجب زوال يا نقض بعضي از منافع گردد مانند خواب ـ لمس يا موجب پديد آمدن بعضي از بيماريها شود و ديه آن معين نشده است جريمه آن با نظر حاکم تعيين ميشود.

ماده ١٨٤ـ جريمه اعمال ارتکابي زير با نظر حاکم تعيين ميشود:

الف ـ باعث از بين رفتن انزال شود.

ب ـ قدرت توليد مثل و بارداري را از بين ببرد.

ج ـ لذت مقاربت را از بين ببرد.

ماده ١٨٥ـ جنايتي که باعث از بين رفتن اصل مقاربت بطور کامل شود ديه کامل دارد.

ديه جراحت سر و صورت

ماده ١٨٦ـ ديه جراحت سر و صورت بترتيب زير است:

١ـ حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاري شود ـ يک شتر.

٢ـ داميه: خراشي که از پوست بگذرد و مقدار اندکي وارد گوشت شود و همراه با جريان خون باشد کم يا زياد ـ دو شتر.

٣ـ متلاحمه: جراحتي که مقدار زيادي از گوشت را فرا گيرد لکن به پوست نازک روي استخوان نرسد ـ سه شتر.

٤ـ سمحاق: جراحتي که تمام گوشت را فرا گرفته و به پوست نازک روي استخوان برسد ـ چهار شتر.

٥ـ موضجه: جراحتي که تمام گوشت را فرا گرفته و پوست نازک روي استخوان را کنار زده و استخوان را آشکار کرده ـ پنج شتر.

٦ـ هاشمه: عملي که استخوان را بشکند گرچه جراحتي را توليد نکرده باشد ـ ده شتر.

٧ـ منقله: جراحتي که درمان آن جز با جابجا کردن استخوان ميسر نباشد ـ پانزده شتر.

٨ـ مامومه: جراحتي که به کيسه مغز برسد ثلث ديه کامل دارد.

٩ـ دامغه: جراحتي که کيسه مغز را پاره کند غير از ثلث ديه کامل جريمه اي که با نظر حاکم تعيين ميشود بر او افزوده ميگردد.

ماده ١٨٧ـ هر گاه يکي از جراحتهاي فوق در غير سر و صورت واقع شود در صورتيکه آن عضو داراي ديه معين باشد بايد نسبت ديه آن را با ديه کامل سنجيد آنگاه به مقدار همان نسبت ديه جراحتهاي فوق را که در غير سر و صورت واقع ميشود تعيين گردد. و در صورتيکه آن عضو داراي ديه معين نباشد ارش آن با نظر حاکم تعيين ميشود.

ديه جراحتي که به درون انسان وارد ميشود

ماده ١٨٨ـ ديه جراحتي که به درون انسان وارد ميشود به ترتيب زير است:

الف ـ جائفه (جراحتي که با هر وسيله و ازهر راه به درون بدن انسان برسد) ثلث ديه کامل است.

ب ـ هر گاه وسيله اي از يک طرف بدن فرو رفته و از طرف ديگر بيرون آمده باشد دو ثلث ديه کامل دارد.

ديه جراحتي که در اعضاء انسان فرو ميرود

ماده ١٨٩ـ هرگاه نيزه يا مانند آن در دست يا پا فرو رود در صورتيکه مجني عليه مرد باشد ديه آن يکصد دينار و در صورتيکه زن باشد ارش آن با نظر حاکم تعيين ميشود.

ديه جنايتي که باعث تغيير رنگ پوست يا تورم ميشود

ماده ١٩٠ـ ديه ضربتي که در اثر آن رنگ متغير و يا بدن متورم گردد بقرار زير است:

الف ـ سياه شدن صورت بدون جراحت و شکستگي شش دينار.

ب ـ سبز شدن صورت سه دينار.

ج ـ سرخ شدن صورت يک دينار و نيم.

د ـ در ساير قسمتهاي بدن در صورت سياه شدن سه دينار و در صورت سبز شدن يک دينار و نيم در صورت سرخ شدن سه ربع دينار است.

تبصره ـ فرقي در حکم مذکور بين زن و مرد و کوچک و بزرگ نيست و همچنين فرقي نيست ميان تغيير رنگ تمام صورت يا قسمتي از آن و نيز فرقي نيست بين آنکه اثر جنايت مدتي بماند يا زائل گردد.

ماده ١٩١ـ جنايتي که باعث تغيير رنگ پوست سر شود ارش آن با نظر حاکم معلوم ميگردد و اگر موجب تورم و تغيير رنگ شود ارش آن بر ديه که قبلأ بيان شد افزوده ميشود.

ماده ١٩٢ـ ديه فلج کردن هر عضوي که ديه معين دارد دو ثلث ديه همان عضو است و ديه قطع کردن عضو فلج ثلث ديه همان عضو است.

ماده ١٩٣ـ هر گاه مجني عليه ولي نداشته باشد دادستان کل کشور به منزله ولي او است و موظف است حق او را بدون عفو استيفا نمايد.

ماده ١٩٤ـ ديه سقط جنين بترتيب زير است:

١ـ ديه نطفه که در رحم مستقر شده بيست دينار.

٢ـ ديه علقه که خون بسته است چهل دينار.

٣ـ ديه مضغه که بصورت گوشت در آمده است شصت دينار.

٤ـ ديه جنين در مرحله اي که بصورت استخوان در آمده و هنوز گوشت نروئيده است هشتاد دينار.

٥ـ ديه جنين که گوشت و استخوان بندي آن تمام شده و هنوز روح در آن پيدا نشده يکصد دينار.

تبصره ـ در مراحل فوق هيچ فرقي بين دختر و پسر نميباشد.

٦ـ ديه جنين که روح در آن پيدا شده است اگر پسر باشد ديه کامل و اگر دختر باشد نصف ديه کامل.

ماده ١٩٥ـ هر گاه در اثر کشتن مادر، جنين سقط شود ديه جنين در هر مرحله اي که باشد بايد بر ديه مادر افزوده شود.

ماده ١٩٦ـ هر گاه زني جنين خود را سقط کند ديه آن را در هر مرحله اي که باشد بپردازد و خود از آن ديه سهمي نميبرد.

ماده ١٩٧ـ هر گاه چند جنين در يک رحم باشند بعدد هر يک از آنها ديه جداگانه خواهد بود.

ماده ١٩٨ـ ديه اعضاء جنين و جراحات آن به نسبت ديه همان جنين است.

ماده ١٩٩ـ ديه سقط جنين در موارد عمد و شبه عمد بر عهده جاني است و در موارد خطاء محض بر عاقله اوست خواه روح پيدا کرده باشد و خواه نکرده باشد.

ماده ٢٠٠ـ سقط جنين قبل از پيدايش روح، کفاره ندارد و کفاره و همچنين ديه کامل او بعد از احراز حيات او خواهد بود.

ديه جنايتي که بر مرده واقع ميشود

ماده ٢١٠ـ ديه جنايتي که بر مرده مسلمان واقع ميشود بترتيب زير است:

الف ـ بريدن سر يکصد دينار.

ب ـ بريدن هر دو دست يا هر دو پا يکصد دينار و بريدن يک دست يا يک پا پنجاه دينار وبريدن يک انگشت از دست يا يک انگشت از پا ده دينار و قطع يا نقص ساير اعضاء و جوارح بهمين نسبت ملحوظ ميگردد.

تبصره ١ـ فرقي در حکم مزبور بين زن و مرد و کوچک و بزرگ نيست.

تبصره ٢ـ ديه مذکور در اين ماده به عنوان ميراث به ورثه نميرسد بلکه مال خود ميت محسوب شده و بدهي او از آن پرداخت ميگردد و در راههاي خير صرف ميشود.

ديه جنايت بر حيوان

ماده ٢٠٢ـ هرگاه کسي حيوان حلال گوشت ديگري را که گوشت آن معمولأ خوراکي است بدون اذن صاحب آن با ذبح شرعي بکشد بايد تفاوت بين زنده و ذبح شده آنرا بپردازد و گرنه بايد قيمت روز اتلاف پرداخت شود.

تبصره ١ـ اجزاء قابل استفاده مردار مانند پشم و مو و کرک متعلق به صاحب حيوان است و از قيمت آن کم ميشود.

تبصره ٢ـ صاحب حيوان حق ندارد حيوان ذبح شده را برگرداند و حتمأ خواهان مثل يا قيمت آن شود.

تبصره ٣ـ هر گاه حيوان ذبح شده بطور کلي بي ارزش شود بمنزله آنست که مردار شده باشد.

ماده ٢٠٣ـ قطع يا شکستن اعضاء حيوان در صورتيکه زنده بماند بموجب پرداخت تفاوت ميان سالم و معيوب ميباشد و در صورتيکه باعث تلف شدن او بشود موجب قيمت آن ميگردد.

ماده ٢٠٤ـ هر گاه حيوان حرام گوشت که با ذبح شرعي استفاده از آن جائز است، با ذبح شرعي از بين برود بايد تفاوت قيمت پرداخت شود و اگر از راه غير شرعي کشته گردد قيمت زنده آن پرداخت ميشود و اجزاء قابل استفاده آن متعلق به صاحب حيوان است و از قيمت آن کم ميشود.

ماده ٢٠٥ـ حيوان حلال گوشت که عادتأ گوشت آنها خورده نميشود مانند اسب، ذبح شرعي آنها بمنزله مردار نمودن آنها و موجب پرداخت تمام قيمت خواهد بود.

ماده ٢٠٦ـ اتلاف ا شيائي از مسلمان که قابل تملک مسلمين نميباشد مانند خوک و شراب ضمان آور نيست.

ديه سگ ها

ماده ٢٠٧ـ ديه سگ بترتيب زير است:

١ـ سگ شکاري چهل درهم خواه آموزش يافته باشد خواه نباشد.

٢ـ سگ گله بيست درهم.

٣ـ سگ نگهبان منزل يا باغ بيست درهم.

٤ـ سگ مزرعه، محصول يک هکتار غله مانند گندم.

تبصره ١ـ غير از سگ هاي مذکور هيچ سگي ملک مسلمان نخواهد شد و اتلاف آن نيز ضماني ندارد.

تبصره ٢ـ آنچه بعنوان ديه براي از بين بردن سگ ها بيان شده است نبايد از آنها تجاور نمود و چيزي را بعنوان قيمت سگ دريافت کرد.

ماده ٢٠٨ـ هرگاه سگي غصب شود و بدون اتلاف غاصب از بين برود غاصب ضامن قيمت آن خواهد بود نه ديه آن و هر گاه نقص يا عيبي بدون جنايت بر آن وارد شود غاصب عهده دار ارش آن ميباشد.

ماده ٢٠٩ـ جنايت برسگي که ديه دارد موجب ارش ميشود و بهمان نسبت از ديه پرداخت ميگردد.

ماده ٢١٠ـ در کليه موارديکه بموجب مقررات اين قانون ارش منظور گرديده و يا تعيين خسارت بنظر قاضي واگذار شده است قاضي با در نظر گرفتن ديه کامله انسان و نوع کيفيت جنايت و ميزان خسارت وارده مقدار ديه و خسارت را تعيين مينمايد

 

http://www.abfiran.org/farsi/document-139-463.php

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 11:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست(مصوب 28 خرداد 1353 و اصلاحيه 1371/8/24)

بازديد: 171

تحقیق درباره قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست(مصوب 28 خرداد 1353 و اصلاحيه 1371/8/24)
 

ماده 1- حفاظت و بهبود بهسازي محيط زيست و پيشگيري و ممانعت از هر نوع آلودگي و هراقدام مخربي كه موجب برهم خوردن تعادل و تناسب محيط زيست مي شود، همچنين كليه امورمربوط به جانوران وحشي و آبزيان آب هاي داخلي از وظايف سازمان حفاظت محيط زيست است .

سازمان حفاظت محيط زيست كه در اين قانون ، سازمان ناميده مي شود وابسته به رياست جمهوري و داراي شخصيت حقوقي و استقلال مالي است و زير نظر شوراي عالي حفاظت محيطزيست انجام وظيفه مي كند.

تبصره1 - شركت سهامي شيلات ايران و شركت سهامي شيلات جنوب به موجب قوانين ومقررات مربوط به خود عمل خواهند كرد.

ماده2 - رياست شوراي عالي حفاظت محيط زيست با رييس جمهور است و اعضاي آن عبارتند از:

وزراي كشاورزي ، كشور، صنايع ، بهداشت ، جهادسازندگي ، وزير مسكن و شهرسازي ، درمان وآموزش پزشكي ، رييس سازمان حفاظت محيط زيست و رييس سازمان برنامه و بودجه و 4 نفر ازاشخاص ذي صلاح كه به پيشنهاد رييس سازمان حفاظت محيط زيست و تصويب رييس جمهوربراي مدت 3 سال منصوب مي شوند.

تبصره : در موارد لزوم بر حسب رد به پيشنهاد رييس سازمان حفاظت محيط زيست و تصويب رييس جمهور از ساير وزراء براي حضور در جلسات شوراي عالي دعوت به عمل مي آيد. وزرايي كه بدين نحو به جلسات دعوت مي شوند در تصميم گيري شورا حق رأي دارند.
ماده 3- شوراي عالي حفاظت محيط زيست علاوه بر وظايف و اختياراتي كه در قانون شكار وصيد براي شوراي عالي شكارباني و نظارت بر صيد مقرر بوده داراي وظايف و اختيارات زير

است :

الف - تعيين مناطقي تحت عنوان پارك ملي ، آثار طبيعي ملي ، پناهگاه حيات وحش ، منطقه حفاظت شده و تصويب حدود اين مناطق با رعايت نكات زير:

1 - مفاد ماده 27 قانون شكار و صيد مصوب خرداد ماه 1346 همچنين قوانين و مقررات مربوط به سازمان جنگل ها و مراتع .

2- كسب موافقت وزير جهاد سازندگي در مورد مناطقي كه با اجازه يا توسط سازمان جنگل ها ومراتع كشور در آنها طرح جنگلداري يا مراتع داري به موقع عمل گذارده شده يا مي شود.
3 -كسب موافقت وزير معادن و فلزات در مورد مناطقي كه طرح هاي اكتشاف و بهره برداري ازمواد معدني طبق قوانين مربوط اجراء مي گردد.

صدور هرگونه پروانه اكتشاف و بهره برداري از مواد معدني براي مناطقي كه تحت عنوان پارك ملي ، آثار طبيعي ملي ، پناهگاه حيات وحش و منطقه حفاظت شده تعيين گرديده اند موكول به موافقت شوراي عالي محيط زيست مي باشد.

تبصره - تعريف مناطق و تعيين ضوابط و مقررات مربوط به مناطق مذكور در اين بند به موجب آيين نامه اجرايي اين قانون خواهد بود.

ب - تعيين انواع و مدت اعتبار و بهاي پروانه هاي موضوع ماده 8 اين قانون .
ج - موافقت با اعطاء جايزه به اشخاص طبق آيين نامه اجرايي اين قانون .
ماده4 - هر نوع ممنوعيت و محدوديت و مقرراتي كه براي مناطق مذكور در بند الف ماده 3اين قانون برقرار مي گردد نبايد با حق مالكيت يا حق انتفاع اشخاصي كه در داخل اين مناطق قانون
ٹدارا هستند، مغاير باشد.

ماده5 - رئيس سازمان محيط زيست توسط رئيس جمهور انتخاب و سمت دبير شوراي عالي حفاظت محيط زيست را نيز عهده دارد.

ماده6 - سازمان علاوه بر وظايف و اختياراتي كه در قانون شكار و صيد براي سازمان شكارباني و نظارت بر صيد مقرر بوده ، داراي وظايف و اختيارات زير است :

الف - انجام دادن تحقيقات و بررسي هاي علمي و اقتصادي در زمينه حفاظت و بهبود و بهسازي محيط زيست و جلوگيري از آلودگي و برهم خوردن تعادل محيط زيست از جمله موارد ذيل :

 1 - طرق حفظ تعادل اكولوژيك طبيعت (حفظ مناسبات محيط زيست ).

2- تغييراتي كه تأسيسات و مستحدثات مختلف در وضع فيزيكي و شيميايي و بيولوژيك خاك ، آب و هوا ايجاد مي نمايد و اين تغييرات سبب دگرگوني وضع طبيعي مي گردند مانند: تغيير وتخريب مسير رودخانه ها، تخريب جنگل ها و مراتع ، دگرگوني اكولوژي درياها، بهم خوردن زهكشي طبيعي آبها و دگرگوني و انهدام تالاب ها.
  3 - استفاده از سموم كشاورزي يا مواد مصرفي زيان آور به محيط زيست .

4- طرز جلوگيري از پخش و ايجاد صداهاي زيان آور به محيط زيست .

5 -حفظ محيط زيست از نظر ظواهر طبيعت و طرق زيباسازي آن .

ب - پيشنهاد ضوابط به منظور مراقبت و جلوگيري از آلودگي آب ، هوا، خاك ، پخش فضولات اعم از زباله و مواد زائد كارخانجات و به طور كلي عواملي كه مؤثر بر روي محيط مي باشند.

ج - هرگونه اقدام مقتضي به منظور بهبود و بهسازي محيط زيست در حدود قوانين مملكتي باحفظ حقوق اشخاص .

د - تنظيم و اجراي برنامه هاي آموزشي به منظور تنوير و هدايت افكار عمومي در زمينه حفظ وبهسازي محيط زيست .

ه - ايجاد باغ هاي وحش و موزه تاريخ طبيعي .

و - برقراري هرگونه محدوديت و ممنوعيت موقتي زماني ، مكاني ، نوعي ، طريقي و كمي شكارو صيد و اعلام آن طبق مقررات ماده 4 قانون شكار و صيد.

ز - همكاري با سازمان هاي مشابه خارجي و بين المللي به منظور حفظ محيط زيست در حدودتعهدات متقابل .

ماده 7 - هرگاه اجراي هر يك از طرح هاي عمراني و يا بهره برداري از آنها به تشخيص سازمان باقانون و مقررات مربوط به حفاظت محيط زيست مغايرت داشته باشد سازمان مورد را به وزارت خانه يا مؤسسه مربوط اعلام خواهد نمود تا با همكاري سازمان هاي ذيربط به منظور رفع مشكل در طرح مزبور تجديد نظر به عمل آيد.

در صورت وجود اختلاف نظر، طبق تصميم نخست وزير عمل خواهد شد.

ماده8 - مبادرت به هرگونه شكار و صيد و پرورش و تكثير و نگهداري و خريد و فروش جانوران وحشي و اجزاء آن و استفاده و سياحت از مناطق مذكور از بند (الف ) ماده 3 اين قانون مستلزم تحصيل پروانه يا اجازه از سازمان مي باشد و در هر يك از موارد كه ضرورت ايجاد نمايدسازمان مي تواند با تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست اجازه يا پروانه رايگان صادر نمايد.

تبصره - در مواردي كه صدور پروانه هاي موضوع اين ماده همچنين صدور پروانه صادرات وواردات جانوران وحشي و اجزاء آنها به موجب قوانين مربوطه به وزارتخانه ها يا سازمان هاي ديگري محول گرديده . مرجع صادره كننده پروانه با جلب موافقت سازمان اقدام خواهد كرد.

ماده9 - اقدام به هر عملي كه موجبات آلودگي محيط زيست را فراهم نمايد ممنوع است .
منظور از آلوده ساختن محيط زيست عبارتست از پخش يا آميختن مواد خارجي به آب يا هوا ياخاك يا زمين به ميزاني كه كيفيت فيزيكي يا شيميايي يا بيولوژيك آن را به طوري كه زيان آور به حال انسان يا ساير موجودات زنده و يا گياهان و يا آثار و ابنيه باشد تغيير دهد.
تبصره - استعمال سموم به منظور مبارزه با آفات نباتي و جانوران و حشرات موذي با رعايت قوانين و مقررات وزارت كشاورزي مشمول اين ماده نخواهد بود ولي در صورتي كه استفاده ازسموم براي مقاصد بالا مغاير با بهسازي محيط زيست باشد سازمان ضرورت تجديدنظر درمقررات مربوط و جايگزيني مواد و طرق ديگري را براي دفع آفات توصيه و جايگزيني مواد وطرق ديگري را براي دفع آفات توصيه خواهد نمود.

ماده 10 - مقررات جلوگيري از آلودگي با تخريب محيط زيست و جلوگيري از پخش و ايجادصداهاي زيان آور به محيط زيست و همچنين ضوابط تعيين معيار و ميزان آلودگي موضوع ماده 9اين قانون و محدوديت و ممنوعيت هاي مربوط به حفظ و بهبود و بهسازي به موجب آيين نامه هايي خواهد بود كه به تصويب كمسيون هاي كشاورزي و عمران روستايي و بهداري و دادگستري مجلس برسد.

ماده 11 - سازمان با توجه به مقررات و ضوابط مندرج در آيين نامه هاي مذكور در ماده 10كارخانجات و كارگاه هايي را كه موجبات آلودگي محيط زيست را فراهم مي نمايند مشخص و مراتب را كتبٹ با ذكر دلايل بر حسب مورد به صاحبان يا مسؤولان آنها اخطار مي نمايد كه ظرف مدت معيني نسبت به رفع موجبات آلودگي مبادرت يا از كار و فعاليت خودداري كنند. در صورتي كه درمهلت مقرر اقدام ننمايد به دستور سازمان از كار و فعاليت ممانعت به عمل خواهد آمد. در صورتي كه اشخاص ذي نفع نسبت به اخطار يا دستور سازمان معترض باشند مي توانند به دادگاه عمومي محل شكايت نمايند دادگاه فورٹ و خارج از نوبت به موضوع رسيدگي مي كند و در صورتي كه اعتراض را وارد تشخيص دهد راي به ابطال اخطار يا ممانعت خواهد داد. رأي دادگاه قطعي است . تبصره - رييس سازمان مي تواند در مورد منابع و عواملي كه خطرات فوري در برداشته باشدبدون اخطار قبلي دستور ممانعت از ادامه كار و فعاليت آنها را بدهند.


ماده 12 - صاحبان يا مسؤولان كارخانجات و كارگاه هاي موضوع ماده 11 مكلفند به محض ابلاغ دستور سازمان ، كار يا فعاليت ممنوع شده را متوقف و تعطيل نمايند. ادامه كار يا فعاليت مزبور منوط به اجازه سازمان يا رأي دادگاه صلاحيتدار خواهد بود. در صورت تخلف به حبس ازشصت و يك روز تا يك سال و يا پرداخت جزاي نقدي از پنج هزار ريال تا پنجاه هزار ريال يا به هر دو مجازات محكوم خواهند شد.

ماده 13 -كساني كه از مقررات و ضوابط مذكور در آيين نامه هاي موضوع ماده 10 تخلف نمايندبر حسب مورد كه در آيين نامه هاي مزبور تعيين خواهد شد به جزاي نقدي از پانصد ريال تا پنجاه هزار ريال محكوم خواهند شد.

ماده14 - در مورد جرايم مذكور در اين قانون سازمان حسب مورد شاكي و يا مدعي خصوصي شناخته مي شود.

ماده15 - مأمورين سازمان كه از طرف سازمان مأمور كشف و تعقيب جرائم فوق الذكرمي شوند در صورتي كه وظايف ضابطين دادگستري را در كلاس مخصوص زيرنظر دادستان عمومي تعليم گرفته باشند از لحاظ اجراي اين قانون و قانون شكار و صيد در رديف ضابطين دادگستري محسوب مي شوند.

تبصره - در مواردي كه سازمان هاي ديگر به موجب قوانين مربوط مأمور تعقيب جرايم مذكوردر اين قانون باشند سازمان نظر خود را به آن سازمان ها اعلام خواهد كرد.
ماده16 - كليه عرصه و اعيان املاك متعلق به دولت واقع در محدوده مناطق مذكور در بند(الف ) ماده 3 همچنين كليه تالابهاي متعلق به دولت در اختيار سازمان قرار خواهد داشت و سازمان در بهره برداري از تالاب ها (به استثناي مرداب انزلي ) و املاك مذكور قائم مقام قانوني مؤسسات ياسازمان هاي مربوط مي باشد ولي حق واگذاري عين آنها را ندارد.
تبصره (1) - در صورتي كه استفاده از منابع مذكور مستلزم قطع درخت باشد سازمان جنگل ها ومراتع كشور طبق طرح سازمان رأسا عمل خواهد نمود.

تبصره (2) - نحوه واگذاري منافع املاك مذكور در اين ماده در آيين نامه اجرايي اين قانون تعيين خواهد شد.

ماده17 - در صورتي كه عرصه و اعيان املاك واقع در محدوده مناطق مذكور در بند (الف )ماده 3 اين قانون مورد نياز باشد سازمان مي تواند طبق مقررات قانوني خريد اراضي و ابنيه وتأسيسات براي حفظ آثار تاريخي و باستاني مصوب آذر ماه 1347 خريداري و تصرف نمايد.

ماده18 - سازمان داراي گارد خواهد بود با لباس متحدالشكل و تجهيزات لازم .
ماده19 - مناطقي از كشور كه مقررات موارد 11 و 12 و13 اين قانون در آنها اجرا خواهد شداز طرف سازمان با رعايت شرايط و ضوابطي كه در آيين نامه اجرايي اين قانون مقرر مي گردد تعيين و پس از تصويب شوراي عالي اعلام مي شود.

ماده 20- سازمان مي تواند با تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست قسمتي از وظايف واختيارات خود را نسبت به اجراي موارد 11 و 12 و 13 اين قانون در محدوده شهرها و هر يك ازمناطق كشور ضمن تعيين حدود بر حسب مورد به شهرداري هاي مربوط يا هر سازمان دولتي ذي ربط محول نمايد، در اين صورت شهرداري ها و سازمان هاي مذكور مسؤول اجراي آن خواهندبود.

ماده21 - آيين نامه اجرايي اين قانون به استثناي آيين نامه هاي مذكور در ماده 10 پس از تأييدشوراي عالي حفاظت محيط زيست به تصويب هيأت وزيران مي رسد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 11:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره قانون اساسی

بازديد: 2829

تحقیق درباره قانون اساسی

ما يك قانون اساسي خودماني درست كرديم. اين دست پخت مردمي كه از ميان شما برخاسته اند نواقصي دارد. اما بايد در موقع عمل و تجربه عيني شناسايي شود و به همان طريق كه خود قانون اساسي تصويب شد، متمم آن هم پس از گذشت چند سال كه نواقص مشخص شده است با همان كيفيت تدوين و تصويب شود.
جملات فوق بخشي از بيانات دكتر بهشتي نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي است كه پس از پايان كار تصويب قانون اساسي در سال
۶۰ بيان داشته است.همين ديدگاه ها و نظرات باعث شد كه مجموعه نظام سالها  بعد در اواخر عمر امام(ره)، تصميم به بازنگري در قانون اساسي بگيرند. از آنجا كه قانون اساسي قبلي تدبيري را در اين جهت نينديشيده بود، عده اي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي عالي قضايي از امام(ره) تقاضاي بازنگري در قانون اساسي را نمودند كه ايشان هم در ۲۴ ارديبهشت ۶۸ در نامه اي به رئيس جمهور وقت، هيأتي متشكل از ۲۰ نفر از رجال مذهبي و سياسي و پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را مأمور بازنگري و اصلاح قانون اساسي نمود. هرچند كه امام(ره) در خرداد همان سال رحلت فرمودند اما روند اين اصلاح و اقدامات اين شورا كماكان ادامه يافت و پس از نظر مساعد آيت ا... خامنه اي  به عنوان رهبر انقلاب، فرمان همه پرسي براي اين اصلاحات صادر و مردم در تاريخ ۶ مرداد ۶۸ به اين اصلاحات رأي مثبت دادند. به مناسبت سالگرد اين واقعه مهم، مروري مختصر به روند شكل گيري قانون اساسي و سپس اصلاحات سال ۶۸ خواهيم داشت.

تاريخچه قانون اساسي

قانون اساسي متضمن كليه قواعد و مقررات مربوط به قدرت، انتقال و اجراي آن است. حدود آزادي فرد در برابر قدرت و حد و مرز اعمال تشكيلات حاكم در برخورد با حوزه حقوق فردي در قانون اساسي تعيين مي شود. قانون اساسي به مفهوم مادي آن در همه جوامع تكامل يافته يافت مي شود؛ اما به عنوان يك سلسله اصول و قواعد مدون زير لواي يك متن رسمي و به عنوان يك قانون برتر، دستاورد نهضتي است كه در مغرب زمين در پي انقلاب صنعتي در جهت قانون سازي جوامع به وقوع پيوست. هدف اصلي اين حركت، پايان دادن به خودسري حكام و تأمين آزادي هاي فردي بود. اين جنبش از ايالات متحده آمريكا در سال ۱۷۸۷ م آغاز گرديد و در سال ۱۷۹۱ م با انقلاب فرانسه به اوج خود رسيد.

در جهان اسلام، نخستين حركت درزمينه قانون خواهي و تكيه بر حقوق اساسي به نام تنظيمات خوانده مي شود و در عهد سلطان عبدالمجيد عثماني(۱۸۳۹-۱۸۶۱) منجر به تنظيم امور دولت بر اساس جديد گرديد. اولين قانون اساسي در مشرق زمين در سال ۱۸۷۶ م (۱۲۹۳ ق) در عهد سلطان عبدالحميد عثماني(۱۹۰۹-۱۸۷۶) به نام مشروطه  توسط مدحت پاشا و جمعي از متفكرين با هدف تلطيف حكومت مطلقه سلطنتي به وسيله مشروطه  كردن آن به مراعات قانون اساسي نوشته شد. اين قانون كه اهم اصول آن از قوانين اساسي غربي اخذ شده است، نظام سياسي را سلطنتي موروثي پارلمان محصور در آل عثمان ترسيم كرده و قواي حاكم را به دو قوه مقننه و اجراييه تقسيم مي كند. سلطان مقامي مقدس و غيرمسئول است كه نصب و عزل وزرا به دست اوست. قوه مقننه از دو مجلس انتصابي سنا(اعيان) و مجلس انتخابي شورا تشكيل مي شود. ضمناً مجله احكام عدليه شامل قانون مدني دولت عثماني نيز در سال ۱۲۹۳ ه.ق(۱۸۷۶ م)  منتشر شد.
سي سال بعد قانون اساسي ايران در
۵۱ اصل در زمان مظفرالدين شاه قاجار به تصويب مي رسد. اين قانون  مانند قانون اساسي عثماني اقتباس از قوانين غربي است. در پي پافشاري علما براي تطبيق قانون با قواعد شرع بالاخره، در تاريخ ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ه .ق متمم قانون اساسي در ۱۰۷ اصل در زمان محمدعلي شاه قاجار به تصويب مي رسد. در تاريخ آذر ۱۳۰۴ ه.ش. با تغيير اصول ۳۶ تا ۳۸ انتقال قدرت از خاندان پهلوي هموار مي شود. قانون اساسي چه در ايران و چه در عثماني، اگرچه اميد مي آفريد، اما هرگز از استبداد هيأت حاكمه و تجاوز به حقوق حقه جلوگيري نكرد.

وارد آوردن نقد جدي و همه جانبه بر روشنفكري ناسيوناليستي غرب گراي عصر مشروطه كه به عنوان متحد استراتژيك ?سلطنت? در لايه هاي تئوريك فعاليت مي كرد، موجب تزلزل آن قانون شد. در اين نقد تمامي گروه هاي مذهبي اسلامي، گروه هاي چپ و متفكران متمايل به انديشه هاي مدرنيستي سهيم بودند اما نقدي كه عموميت يافت و رابطه تنگاتنگي با مردم برقرار كرد، نقدي بود كه از منظر رابطه سنجي انسان و دين، خواهان حضور بيشتر دين در عرصه حيات اجتماعي بود و مرزي براي گستره فعاليت هاي سياسي يك فعال مذهبي قائل نبود.

فعالان جريان نوانديشان ديني مركب از روحانيون، اديبان و استادان دانشگاه گامي جلوتر نهادند و به تبيين ارزش هاي سياسي اجتماعي برگرفته از دين به عنوان بديل ارزش هاي سلطنتي پرداختند و به اندازه زيادي موفق به تغيير نگاه ها شدند. اين ارزش هاي سياسي اجتماعي جديد برگرفته از تفكر ديني هنگامي به صورت تنها رقيب قدرتمند سلطنت پهلوي ظاهر شد كه در سال ۴۸ توسط امام خميني(ره) در قالب نظريه حكومت اسلامي مبتني بر ولايت فقيه تكميل و تدوين شد و با اقدامات بعدي روشنفكران و روحانيون ايران به قدرتمند ترين ايدئولوژي آلترناتيو براي دولت رانتير نفتي اقتدارگراي سلطنت  پهلوي تبديل شد.قانون اساسي جمهوري اسلامي

اواخر سال ۱۳۵۷ قبل از پيروزي انقلاب و به هنگام اقامت امام خميني(ره) در پاريس اولين بارقه هاي تدوين قانون اساسي به ذهن امام(ره) و يارانش متبادر شد.
پيش
 نويس اوليه در همانجا تهيه شد و پس از آن در ايران توسط جمعيت ها و افراد مختلف مورد نقد و بررسي قرار گرفت. امام(ره) در ۱۵ بهمن ۵۷ در وظايف مرحوم بازرگان و دولت جديد، تشكيل مجلس مؤسسان منتخب مردم براي تصويب قانون اساسي جديد را هم عنوان كردند. پس از آغاز به كار دولت موقت با تصويب هيأت دولت شوراي عالي طرح هاي انقلاب در تاريخ هشتم فروردين ۵۸ تأسيس و در اساسنامه مصوب اين شورا يكي از وظايف آن تهيه طرح قانون اساسي بر مبناي ضوابط اسلامي و اصول آزادي دانسته شد.

شرايط سياسي خاص كشور در سال ،۵۸ آرايش موضع گيري گروه هاي سياسي را در دو جبهه مخالف و موافق سامان مي داد. برخي افراد و جريان ها، تسريع در تدوين قانون اساسي را كه لازمه برگزاري نخستين انتخابات رياست جمهوري و گذار از دولت موقت مهندس بازرگان بود، به منزله اقدامي انقلابي مي دانستند كه با جايگزيني يك دولت انقلابي، به عملكرد ضعيف دولت موقت كه يكپارچگي كشور با تهديدات جدي روبه رو ساخته بود، پايان مي داد چرا كه به اين ترتيب قبل از آن كه فعاليت گسترده احزاب و گروه ها موجب صدمه ديدن حضور مستقيم و گسترده مردم در عرصه فعاليت هاي سياسي شود و پيش از آن كه نگراني ها پيرامون بيماري قلبي رهبر انقلاب جدي تر شود، مقدمات آن فراهم مي شد تا نظام نوپاي انقلابي با حمايت مردمي و توان رهبري انقلاب به سوي هدف يعني جمهوري اسلامي راهبري شود.

در مقابل، اتئلافي از نيروهاي چپ گراي راديكال مسلح و گروه هاي تندرو حامي اقليت هاي قومي و مذهبي در برخي استان هاي مرزي مثل سيستان و بلوچستان و كردستان شكل گرفت كه از ابتداي طرح اين پيشنهاد، با آن مخالفت كرد. اظهارنظرهايي پيرامون ?نبود شرايط دموكراتيك در رقابت  انتخاباتي از مهم ترين محورهاي انتقادي مطرح شده بود.

اين فضاي تب آلود سرانجام با سخنان انتقادي برخي ملتهب تر شد و با تحريك نيروهاي حزب خلق مسلمان و جمعي ديگر از گروه هاي تندرو چپ، فضاي خشني را به مدت دو هفته در برخي از شهرها به وجود آورد.

به هر حال پس از مدتي تصميم به تشكيل مجلس خبرگان قانون اساسي گرفته شد. در آن زمان به جز چند گروه راديكال، گروه ها و احزاب اصلي منتقد يعني حزب توده، نهضت آزادي و ائتلاف گروه هاي پنج گانه  (منافقين) خلق جاما و با ارائه ليست در انتخابات شركت كردند تا جايگاه خود نزد افكار عمومي را بسنجند. اين انتخابات در ۱۲ مرداد ۵۸ برگزار شد و طي آن كانديداهاي حزب جمهوري حائز اكثريت آراء شدند. به عنوان مثال در تهران هر ده كانديداي حزب جمهوري به مجلس راه يافتند.

پس از آن مجلس خبرگان در روز ۲۸ مرداد ۵۸ با حضور ۷۲ نماينده از سراسر ايران (از جمله ۴۲ مجتهد) و با قرائت پيام امام(ره) توسط هاشمي رفسنجاني كار خود را آغاز كردند. در جريان تصويب قانون اساسي رويكرد و انديشه قانون گرايي در رهبران از جمله شهيد بهشتي به خوبي مشهود بود.

در باب قانون اساسي و تصويب آن قال و مقال زياد بود. عده اي با وجود قانون اساسي، مخالف بودند و عده اي هم با محتواي آن مشكل داشتند. شهيد بهشتي در باب ضرورت وجود قانون اساسي به مخالفان چنين مي گفت: شما درست است كه در راهپيمايي هاي ميليوني فرياد برمي آوريد: استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي ولي اين فرياد ميليوني ممكن است پس فردا، دو سال ديگر، سه سال ديگر كه فاصله زماني پيش مي آيد تعبير نشود به اين كه از كجا معلوم اينها اكثريت بودند؟ حالا كه ما متأسفانه[در]  جو دروغ و حاشا زندگي مي كنيم و اين جو را در همين ۳۰ سال اخير ايران تجربه كرده ايم. خوب يادم مي آيد در جلسه اي كه به همين منظور در مدرسه علوي تشكيل شد، عده اي از ما مصر بوديم حالا كه همه دنيا فهميده اند اين ملت جمهوري اسلامي مي خواهد ديگر رفراندوم چه معنايي دارد؟ تاريخ هم كه ثبت مي كند.

درست! ولي اگر چند روز وقت صرف كنيم براي اين فرزند برومند عزيز يك شناسنامه رسمي صادر مي كنيم.

به هر حال، قانون اساسي جمهوري اسلامي توسط مجلس بررسي نهايي و پس از سه ماه شور و تشكيل ۶۷ جلسه رسمي علني، در ۱۷۵ اصل تنظيم شد و در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ به تصويب مردم رسيد. اين قانون نخستين تجربه تلفيق حقوق اساسي جديد با قوانين فقه شيعي در قالب يك حكومت اسلامي بود. توجه به آزادي هاي مردم، روح استبدادستيزي و تمركزگريزي و استقلال، از ويژگي هاي بارز اين قانون بود. صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي توسط مجلس شوراي اسلامي در سه جلد و در ۱۸۸۷ صفحه در سال ۱۳۶۴ منتشر شد. در سال ۱۳۶۸ جلد چهارم اين مجموعه تحت عنوان راهنماي استفاده از صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي همراه با معرفي مجلس و اعضاي خبرگان در ۴۵۷ صفحه چاپ شد كه استفاده از مذاكرات ياد شده را آسان مي كند.

پس از پذيرش قطعنامه ،۵۹۸ عادي شدن نسبي شرايط و آغاز دوران بازسازي، با تكيه بر بعضي ضعف ها و نواقص كه در طي ده سال به دست آمده بود و از آنجا كه در قانون اساسي نحوه تجديد نظر مشخص نشده بود، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي عالي قضايي از حضرت امام خميني(ره)، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي، تقاضاي بازنگري در قانون اساسي كردند.

امام در تاريخ ۲۴/۲/۱۳۶۸ طي نامه اي به رئيس جمهور وقت هيأتي متشكل از بيست نفر از رجال مذهبي و سياسي و پنج نفر به انتخاب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را مأمور بازنگري و اصلاح قانون اساسي در چند محور نمودند. از جمله: شرايط رهبري، عدم تمركز در مديريت قواي مجريه و قضاييه و صدا و سيما، چگونگي بازنگري قانون اساسي در آينده، مجمع تشخيص مصلحت براي حل معضلات نظام، تعداد نمايندگان و تغيير نام مجلس شورا. در اثناي كار اين شورا، امام خميني(ره)، معمار بزرگ جمهوري اسلامي، نداي حق تعالي را لبيك گفت و جهان اسلام را به سوگ خود نشانيد. شوراي بازنگري از تاريخ ۷ ارديبهشت تا ۲۰ تيرماه ،۱۳۶۸ با تشكيل چهار كميسيون و طي ۴۱ جلسه علني ضمن اصلاحاتي در اصول و سرفصل ها و مقدمه قانون اساسي، چهل و هشت اصل مدون را به تصويب نهايي رسانيد. مشروح مذاكرات اين شورا در سه جلد در ۱۱۳۷ صفحه به همت مجلس شوراي اسلامي منتشر شده است.

يكي از موارد بحث انگيز در بازنگري قانون اساسي بحث حق انحلال مجلس براي مقام رهبري بود كه حساسيت هاي زيادي را ايجاد كرده بود. در پي ايجاد اين حساسيت ها، مقام معظم رهبري در نامه اي به آيت ا... مشكيني رياست شوراي بازنگري قانون اساسي چنين فرمودند:از آنجا كه طرح مسأله حق انحلال مجلس براي مقام رهبري از سوي جمع كثيري از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و غير آن مورد حساسيت و اعتراض قرار گرفته است، شايسته است كه موضوع ياد شده از دستور كار شوراي بازنگري حذف شود تا موجبي براي اختلاف نظر ميان برادران در اين جو صفا و صميميت به وجود نيايد.

به هر حال پس از بحث و بررسي فراوان شوراي بازنگري، مقام معظم رهبري در نامه اي مصوبات اين شورا را تصويب و تأييد و فرمان برگزاري همه پرسي اصلاحيه قانون اساسي را صادر فرمودند.

پس از حضور گسترده مردم و رأي قاطع آنان به اين اصلاح در تاريخ ۶ مرداد ،۶۸ متن تجديد نظر شده قانون اساسي برابر اصل ۱۲۳ قانون اساسي به حجةالاسلام كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي و حجة الاسلام محتشمي پور وزير كشور ابلاغ گرديد.
مقام معظم رهبري پس از اين حضور گسترده مردم در تاريخ
۸ مرداد ۶۸ در پيامي ضمن تشكر و تجليل از مردم به خاطر شركت گسترده در انتخابات رياست جمهوري و همه پرسي قانون اساسي چنين فرمودند:

جاي آن است كه همه كساني كه دانسته و ندانسته در سراسر جهان، اسير تحليل هاي غلط و غيرواقعي خود و ديگران درباره ايرانند، اكنون به خود آيند و حقايق كشور عزيز ما را در رفتار و موضع گيري هاي ملت بزرگ مان صحيح و واقع بينانه درك كنند.
اميد است وحدت صفوف شما ملت عزيز كه هميشه بركات و فضل الهي را به همراه داشته است، اين بار نيز منشأ تحولات مباركي در جامعه گشته و با كمك عموم ملت، سعادت، رفاه، ترقي، عزت و استقلال و پيشرفت آرمان
 هاي انقلاب اسلامي را به ارمغان آورد.
قانون اساسي جديد كه يكي از آخرين يادگارهاي امام عزيزمان است، ميثاق امت با انقلابي است كه بيش از ده سال آماج توطئه
 هاي همه دشمنان عنود و لجوج و نادان و بزرگ و كوچك بوده و مسير خونبار خود را با استقامت و سرفرازي پيموده و با خط برجسته و نوراني در تاريخ ثبت گردانيده است.

مهمترين اصلاحات قانون اساسي

رفراندوم قانون اساسي در سه ماده بيان شده بود كه در ماده ۱ آن چنين آمده بود:در تمامي اصول و سرفصل ها و مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، عبارت مجلس شوراي ملي به مجلس شوراي اسلامي تغيير مي يابد.
در ماده
۲ آمده بود:عنوان مبحث اول فصل نهم يعنيرياست جمهوري به رياست جمهوري و وزراء تبديل گردد و عنوان مبحث سوم همين فصل (قبل از اصل يكصد و چهل و سوم) به مبحث دوم تغيير يابد و عنوان مبحث دوم، نخست وزير و وزراء (قبل از اصل يكصد و سي و سوم) حذف گردد و عنوان فصل دوازدهم، رسانه هاي گروهي به فصل دوازدهم، صدا و سيما تغيير يابد و قبل از اصل يكصد و هفتاد و ششم عنوان فصل سيزدهم، شوراي عالي امنيت ملي و قبل از اصل يكصد و هفتاد و هفتم، عنوان فصل چهاردهم، بازنگري در قانون اساسي افزوده گردد.
در ماده
۳ هم آمده بود: اصول ۵-۵۷-۶۰-۶۴-۶۹-۷۰-۸۵-۸۷-۸۸-۸۹-۹۱-۹۹-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹-۱۱۰-۱۱۱-۱۱۲-۱۱۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۴-۱۲۶-۱۲۷-۱۲۸-۱۳۰-۱۳۱-۱۳۲-۱۳۳-۱۳۴-۱۳۵-۱۳۶-۱۳۷-۱۳۸-۱۴۰-۱۴۱-۱۴۲-۱۵۷-۱۵۸-۱۶۰-۱۶۱-۱۶۲-۱۶۴-۱۷۳-۱۷۴ و ۱۷۵ اصلاح مي شود و تغيير و تتميم مي يابد و به جاي اصول قانون اساسي مصوب ۱۳۵۸ قرار مي گيرد و اصولا ۱۷۶ و ۱۷۷ نيز به قانون اساسي اضافه مي شود و كليه اصلاحات و تغييرات و جابه جايي ها و اضافات در چهل و هشت اصل مدون تصويب مي گردد.

يكي از مهمترين اصولي كه دستخوش تغيير شد اصل پنجم قانون اساسي بود كه پيش بيني شوراي رهبري از فقهاي واجد شرايط حذف گرديد. اين مورد در اصل ۱۰۷ هم آمده بود.

يكي ديگر از تغييرات در باب اصول مربوط به ولايت فقيه استفاده از عبارت ولايت مطلقه فقيه بود و ديگر تغيير حذف شرط مرجعيت به عبارت فقهاي واجد شرايط بود. اين تغيير با نظر مثبت امام(ره) صورت گرفت و درخواست اين تغيير توسط ايشان مطرح گرديد كه با فوت ايشان اين درخواست جامه عمل به تن كرد.
از ديگر تغييرات عمده قانون اساسي حذف جايگاه نخست
 وزير و اعطاي اختيارات وي به رئيس جمهور بود.

در اصلاحيه سال ۶۸ همچنين شوراي عالي امنيت ملي در اصل ۱۷۶ تعريف شد و همچنين در اصل ۱۷۷ شرايط بازنگري در قانون اساسي پيش بيني شد. طبق اين اصل از اين به بعد براي بازنگري در قانون اساسي در موارد ضروري، مقام معظم رهبري پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طي حكمي خطاب به رئيس جمهور، موارد اصلاح تا تنظيم قانون اساسي را به شوراي بازنگري قانون اساسي پيشنهاد مي نمايد.
مصوبات اين شورا پس از تأييد مقام رهبري بايد از طريق مراجعه به آراء عمومي به تصويب اكثريت مطلق شركت
 كنندگان در همه پرسي برسد.

در ضمن قانون اساسي چنين مقرر مي دارد كه محتواي اصول مربوط به اسلامي بودن نظام و ابتناي كليه قوانين و مقررات بر اساس موازين اسلامي و پايه هاي ايماني و اهداف جمهوري اسلامي ايران و جمهوري بودن حكومت و ولايت امر و امامت و نيز اداره امور كشور با اتكاء به آراء عمومي و دين و مذهب رسمي ايران تغيير ناپذير است.

 

قانون اساسي و امكان تغييري دوباره

وقتي قانوني به رفراندوم گذاشته شد و به تصويب اكثريت مردم رسيد، بايد براي همه مرجع و سند ملي باشد و طرح تغيير و اصلاح دوباره آن صرفاً در بلندمدت و پس از سالها كار كارشناسي صورت گيرد. علي رغم تمام اين بحث ها به اذعان تمامي حقوقدانان، قانون اساسي فعلي ما، يكي از جامع ترين و كامل ترين قوانين اساسي دنياست و تغيير آن به سادگي ممكن و ميسور نيست؛ لذا تا زماني كه تغيير نيافته تضعيف آن به صلاح كشور نيست.

از سوي ديگر اصولي در اين قانون وجود دارد كه پس از گذشت ۲۷ سال از عمر انقلاب هنوز معطل مانده و اجرا نشده اند و اجراي اين اصول بسياري از معضلات فعلي ما را حل خواهد نمود.

خاتمي اخيراً در سخناني با توجه به زمزمه هايي كه براي تغيير قانون اساسي مطرح مي شود گفت:?قانون اساسي بازيچه نيست كه هر روز درباره آن بحثهايي مطرح شود و پايه آن سست شود.? وي با تأكيد بر اجراي قانون اساسي در كشور گفت:?كساني كه ايراداتي مطرح مي كنند و دم از تغيير قانون اساسي و تغيير نظام مي زنند، مي پندارند كه نظام جوراب است كه اگر نپسنديم بايد آن را دور بيندازيم. كدام نظام در دنيا حاضر است بنياد خود را در معرض سستي قرار دهد؟ اگر مشكلي هست، در قانون اساسي نيست؛ اشكال در عدم اجرا و يا اجراي نادرست قانون اساسي است. ممكن است قانون اساسي اشكالاتي داشته باشد كه بايد در جاي خود اين اشكالات رفع شود. اگر قانون اساسي اجرا نمي شود و يا درست اجرا نمي شود حرف درستي است و براي حفظ نظام، حفظ دموكراسي، حفظ اسلام و حفظ نظامي كه متكي بر خونهاي پاكان و نيكان جامعه است، بايد قانون اساسي اجرا شود. اگر قانون اساسي اجرا نشد، ملت و نخبگان و ديگران حق دارند فرياد بزنند. اين حرف انحرافي است كه گفته شود قانون اساسي عوض شود. قانون اساسي يك امر ساده تشكيلاتي نيست كه دم به دم عوض شود. بايد قانون اساسي درست اجرا شود و در اجراي آن سوء استفاده نيز نشود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 11:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره فساد اداري – مبارزه با فساد اداري – راهبردها وراهكارها

بازديد: 133

                                                                         

تحقیق درباره فساد اداري مبارزه با فساد اداري راهبردها وراهكارها

عنوان‌‏به‌‏كه‌امروزه‌‏دارد‏عديده‌اي‌‏و‏گوناگون‌‏اشكال‌‏اداري‌ ، ‏فساد‏‌‏
بررسي‌‏و‏بحث‌‏مورد‏توسعه‌‏درحال‌‏و‏يافته‌‏توسعه‌‏كشورهاي‌‏در‏بزرگ‌‏مشكلي‌‏
و‏گذشته‌‏كشورها‏مرزهاي‌‏از‏زمان‌ ، ‏گذر‏پديده‌با‏اين‌‏.است‌‏گرفته‌‏قرار‏
.
مي‌شود‏پيچيده‌‏روزافزوني‌‏به‌طور‏و‏است‌‏يافته‌‏ماهيتي‌فراملي‌‏و‏شكل‌‏
وجوددارد؟‏آن‌‏با‏مبارزه‌‏نيز‏و‏شناخت‌‏براي‌‏وكاري‌‏ساز‏و‏آياروش‌‏
مي‌دارد‏بيان‌‏فساداداري‌‏مختلف‌‏جوانب‏بررسي‌‏ضمن‌‏مي‌خوانيد‏كه‌‏مقاله‌اي‌‏
از‏طبيعتا‏و‏داشته‌‏همكاري‌بين‌المللي‌‏به‌‏نياز‏جريان‌‏اين‌‏تضعيف‌‏كه‌‏
منتخبي‌‏نوشته‌‏اين‌‏آنكه‌‏پاياني‌ ، ‏نكته‌‏است‌‏خارج‌‏دولت‌‏چند‏يا‏يك‌‏عهده‌‏
و‏جرم‌‏از‏پيشگيري‌‏خصوص‌‏در‏متحد‏ملل‌‏سازمان‌‏كنگره‌‏نهمين‌‏گزارش‌‏از‏است‌‏
.
شده‌است‌‏ترجمه‌‏بشارت‌‏حجت‌الله‌‏آقاي‌‏توسط‏كه‌‏مجرمين‌‏اصلاح‌‏

مقالات‌‏سرويس‌‏


در‏چه‌‏و‏علمي‌‏محافل‌‏در‏چه‌‏اداري‌‏فساد‏تعريف‌‏.كليات‌‏و‏تاريخچه‌‏.
به‌نظر‏اكنون‌ ، چنين‌‏هم‌‏.است‌‏بوده‌‏بحث‌‏مورد‏سالها‏بين‌المللي‌‏مجامع‌‏
معني‌‏بدين‌‏اين‌‏و‏آن‌‏ريشه‌‏به‌‏تا‏مي‌انديشند‏آن‌‏شيوع‌‏به‌‏بيشتر‏كه‌‏مي‌رسد‏
در‏يا‏و‏كرد‏معني‌‏كلمه‌‏جامع‌‏مفهوم‌‏در‏را‏پديده‌‏اين‌‏بايد‏آيا‏كه‌‏است‌‏
اما‏است‌‏متعدد‏مورد‏دو‏هر‏بر‏دال‌‏دلايل‌‏البته‌ ،آن‌؟‏محدود‏مفهوم‌‏
قابل‌‏توصيف‌‏نفع‌‏به‌‏را‏ترازو‏كفه‌‏سريع‌ ، ‏اقدام‌‏ضرورت‌‏و‏واقعي‌‏نيازهاي‌‏
بين‌المللي‌‏و‏ملي‌‏طرح‌هاي‌‏درخصوص‌‏عيني‌‏تدابير‏كشف‌‏به‌‏منجر‏كه‌‏فهمي‌‏
.
مي‌آورد‏پايين‌‏گردد‏


آن‌‏بهتركردن‌‏و‏گرديد‏ارائه‌‏سال‌ 1931در‏كه‌‏تعاريفي‌‏نخستين‌‏از‏يكي‌‏
الفاظ‏قالب‏در‏ژسنتوريا‏.ژ‏كه‌‏است‌‏تعريفي‌‏مي‌نمايد‏دشوار‏بس‌‏كاري‌‏
قدرت‌‏از‏غيرقانوني‌‏استفاده‌‏معني‌‏به‌‏اداري‌‏فساد‏:كرد‏عنوان‌‏ذيل‌‏
.
است‌‏شخصي‌‏نفع‌‏براي‌‏دولتي‌‏وزراي‌‏نوزدهمين‌كنفرانس‌‏در‏ايتاليا‏دادگستري‌‏وزير‏گزارش‌‏براساس‌‏مالت‌‏كشور‏از‏والتا‏درايالت‌‏اروپا‏شوراي‌‏توسط‏كه‌‏) اروپا‏دادگستري‌‏
GME
اداري‌‏فساد‏منظوره‌‏چند‏گروه‌‏ (گرديد‏برگزار‏ژوئن‌ 1994‏و 15‏در 14‏
خصوص‌‏در‏زير‏اصلاح‌پذير‏و‏موقت‌‏تعريف‌‏ (فرانسه‌‏كلمات‌‏نخست‌‏حروف‌‏با‏)
چند‏گروه‌‏) GME كه‌‏چنان‌‏آن‌‏اداري‌‏فساد‏:نمود‏ارائه‌‏را‏اداري‌‏فساد‏
هرگونه‌‏يا‏رشوه‌خواري‌‏از‏است‌‏عبارت‌‏مي‌كند‏استدلال‌‏ (اداري‌‏فساد‏منظوره‌‏
كه‌‏خصوصي‌‏بخش‌‏يا‏دولتي‌‏بخش‌‏در‏مسئول‌‏افراد‏با‏برخورد‏در‏ديگر‏رفتار‏
عامل‌ ، ‏و‏شده‌‏خصوصي‌‏و‏دولتي‌‏مشاغل‌‏در‏افراد‏اين‌‏وظائف‌‏نقض‌‏موجب‏
برقرار‏ارتباط‏ناشايست‌‏امتيازات‌‏كسب‏قصد‏به‌‏كه‌‏غيرمستقيم‌‏يا‏مستقيم‌‏
تعريف‌‏همين‌‏نيز‏هشتم‌‏كنگره‌‏شماره‌ 7قطعنامه‌‏كه‌‏مي‌رسد‏نظر‏به‌‏.مي‌كند‏
.
باشد‏داده‌‏ارائه‌‏را‏اداري‌‏فساد‏از‏
قدرت‌‏انحصاري‌كردن‌‏نتيجه‌‏اداري‌‏فساد‏كه‌‏گفت‌‏مي‌توان‌‏زمينه‌ ، ‏اين‌‏در‏
به‌‏نسبت‌‏داشتن‌مسئوليت‌‏بدون‌‏تصميم‌گيري‌‏به‌‏نمودن‌‏اقدام‌‏با‏توام‌‏
اخذ‏ميزان‌‏به‌‏بسته‌‏كارمندان‌‏كه‌‏است‌‏معني‌‏بدان‌‏اين‌‏است‌‏آن‌‏انجام‌‏
به‌‏انديشي‌‏جزم‌‏با‏يا‏و‏عمل‌ ، ‏يك‌‏يا‏خدمت‌‏يك‌‏ارائه‌‏درقبال‌‏امتيازات‌‏
اينكه‌‏و‏مي‌گردد‏طرفين‌‏عايد‏چيز‏چه‌‏كه‌‏مورد‏اين‌‏در‏گرفتن‌‏تصميم‌‏هنگام‌‏
.
اداري‌مي‌زنند‏فساد‏به‌‏دست‌‏بود‏خواهند‏كارشان‌‏مسئول‌‏آنها‏حد‏تاچه‌‏
مباحثات‌‏اصلي‌‏ازمشكلات‌‏يكي‌‏به‌‏تبديل‌‏مسئوليت‌ ، ‏امر‏ترتيب ، ‏بدين‌‏
.
مي‌گردد‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏نهايي‌‏هدف‌‏و‏بين‌المللي‌‏
از‏رتبه‌‏عالي‌‏كارمندان‌‏و‏وزيران‌‏دولت‌ ، ‏روساي‌‏اداري‌‏فساد‏بين‌‏تمايز‏
افراد‏و‏گمرك‌‏جز ، ماموران‌‏كارمندان‌‏اهميت‌تر‏كم‌‏اداري‌‏فساد‏و‏سو‏يك‌‏
و‏جرم‌‏اهميت‌‏برحسب‏ملي‌‏قوانين‌‏سودمنداست‌‏بسيار‏سوي‌ديگر‏از‏پليس‌‏
تخلفات‌‏ساير‏درمورد‏امر‏اين‌‏همچنانكه‌‏بسيارمتفاوتند‏ديگر‏معيارهاي‌‏
خطرمواجه‌‏با‏نيز‏را‏نهادها‏مدت‌‏دراز‏در‏اداري‌‏فساد‏.مصداق‌مي‌يابد‏
دشواري‌‏كار‏اداري‌كلان‌‏فساد‏و‏خرد‏اداري‌‏فساد‏بين‌‏دقيق‌‏تمايز‏مي‌سازد‏
كه‌‏وقتي‌‏برعكس‌ ، ‏كرد‏بي‌اهميت‌تلقي‌‏را‏اول‌‏نوع‌‏نبايد‏ضمن‌‏در‏و‏است‌‏
كه‌‏چرا‏مي‌رساند‏آسيب‏نيز‏اجتماع‌‏به‌بافت‌‏يابد‏شيوع‌‏خيلي‌‏اداري‌‏فساد‏
اين‌‏وجود‏با‏.هستند‏آن‌‏قرباني‌‏بخش‌ها‏وآسيبپذيرترين‌‏فقيرترين‌‏غالبا‏
بركشور‏حاكم‌‏دولت‌‏توسط‏بايد‏اساسا‏كه‌‏است‌‏مشكلي‌‏خود‏فساداداري‌‏
مي‌كند‏بيداد‏اداري‌كلان‌‏فساد‏كه‌‏شرايطي‌‏در‏هم‌‏آن‌‏كه‌‏شود‏حل‌‏آسيبديده‌‏
جامعه‌‏كه‌‏مي‌گردد‏اينجاتوصيه‌‏در‏.نيست‌‏مشكل‌‏حل‌‏به‌‏چنداني‌‏اميد‏
نخست‌‏سطوح‌ ، ‏كليه‌‏در‏كلان‌‏اداري‌‏آثارفساد‏و‏عواقب‏جهت‌‏به‌‏بين‌الملل‌‏
.
بپردازد‏بدان‌‏


موردي‌‏ويا‏ريشه‌اي‌‏مي‌توانند‏دو‏هر‏كلان‌‏اداري‌‏فساد‏و‏خرد‏اداري‌‏فساد‏
اقتصادي‌ ، ‏زيانهاي‌‏انگيزه‌هاموجب‏تضييع‌‏با‏ريشه‌اي‌‏اداري‌‏فساد‏.باشند‏
قدرت‌‏و‏ثروت‌‏مجدد‏توزيع‌‏با‏و‏سياسي‌‏زيانهاي‌‏موجب‏نهادها‏تضعيف‌‏با‏
فساد‏كه‌‏مادامي‌‏.مي‌گردد‏اجتماعي‌‏زيانهاي‌‏توانگران‌موجب‏و‏اغنيا‏بين‌‏
راخدشه‌دار‏سرمايه‌گذاري‌‏انگيزه‌هاي‌‏و‏قانون‌‏حاكميت‌‏حق‌مالكيت‌ ، ‏اداري‌‏
صورت‌‏آن‌‏در‏شدكه‌‏خواهد‏مسدود‏سياسي‌‏و‏اقتصادي‌‏توسعه‌‏راه‌‏نمايد ، ‏
كه‌‏است‌‏تخلفي‌‏اداري‌‏فساد‏.داد‏خواهد‏دست‌‏از‏را‏خود‏معناي‌‏دموكراسي‌‏
فراهم‌‏كه‌‏مثل‌‏اين‌‏براساس‌‏.مي‌گيرد‏قدرت‌نشات‌‏از‏سوءاستفاده‌‏از‏معمولا‏
زيادي‌‏زمينه‌هاي‌‏زياد ،قدرت‌‏مي‌گردد ، ‏جرم‌‏ارتكاب‏منجربه‌‏موقعيت‌‏آمدن‌‏
اين‌‏تاييدكننده‌‏خود‏آن‌‏كه‌‏مي‌آورد ، ‏فراهم‌‏سودآور‏تخلفات‌‏براي‌ارتكاب‏
مربوط‏تخلفات‌‏علل‌‏خصوص‌‏اگردر‏.مي‌آورد‏اداري‌‏فساد‏كه‌قدرت‌ ، ‏است‌‏تئوري‌‏
كه‌‏مي‌گردد‏آشكار‏حقيقت‌‏اين‌‏گيرد‏انجام‌‏قدرت‌تحقيقي‌‏از‏سوءاستفاده‌‏به‌‏
امااكثر‏مي‌شود ،ناشي‌‏انسان‌‏ضعف‌‏يا‏و‏آز‏و‏حرص‌‏از‏اين‌تخلفات‌‏هرچند‏
كه‌‏دارد‏سياسي‌فرد‏و‏اقتصادي‌‏اجتماعي‌ ، ‏موقعيت‌‏در‏ريشه‌‏آنها‏مواقع‌‏
بايد‏كه‌‏هستند‏اين‌موقعيت‌ها‏.مي‌سازد‏آسان‌‏را‏تخلفات‌‏اين‌‏ارتكاب‏
.
داد‏تغييرشان‌‏


در‏.باشد‏محلي‌‏يا‏و‏فراملي‌‏مي‌تواند‏كلمه‌ ، ‏وسيع‌‏درمفهوم‌‏اداري‌‏فساد‏
و‏آسان‌تر‏بين‌المللي‌‏معاملات‌‏در‏پول‌‏هنگفت‌‏مبالغ‌‏آوردن‌‏به‌دست‌‏مجموع‌ ، ‏
به‌طور‏مهم‌‏كلاهبرداري‌‏يك‌‏كه‌‏وقتي‌‏حتي‌‏.محلي‌‏معاملات‌‏در‏تا‏است‌‏مطمئن‌تر‏
يك‌‏خارج‌‏به‌‏حاصله‌‏سرمايه‌هاي‌‏انتقال‌‏مي‌گيرد ، ‏انجام‌‏كشور‏يك‌‏در‏كامل‌‏
.
مي‌آيد‏حساب‏به‌‏بين‌المللي‌‏عنصر‏
با‏اين‌پديده‌‏جانبه‌‏دو‏روابط‏جهت‌‏به‌‏اداري‌‏فساد‏از‏ناشي‌‏خطرات‌‏
كه‌‏جهاني‌‏در‏.بزرگترمي‌شوند‏و‏جدي‌تر‏يافته‌‏سازمان‌‏فراملي‌‏جرائم‌‏
پديده‌ها‏بين‌‏معلولي‌‏و‏روابطعلت‌‏و‏است‌‏دگرگوني‌‏حال‌‏در‏همواره‌‏
و‏بررسي‌‏سزاوار‏روابط‏اينگونه‌‏مدت‌‏بلند‏عواقب‏مي‌گردد ، ‏بيشتر‏همواره‌‏
گروههاي‌‏زرنگي‌‏و‏مهارت‌‏به‌‏توجه‌‏با‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏.است‌‏تحقيق‌‏
برخوردار‏ويژه‌اي‌‏اهميت‌‏از‏حاضر‏حال‌‏در‏فراملي‌‏يافته‌‏سازمان‌‏جنايي‌‏
جرائم‌‏عليه‌‏استراتژي‌مبارزه‌‏هرگونه‌‏عمده‌‏هدف‌‏كه‌‏است‌‏بديهي‌‏است‌‏
سازمان‌‏جرائم‌‏روابط‏قطع‌‏و‏فساداداري‌‏از‏جلوگيري‌‏بايد‏يافته‌‏سازمان‌‏
شده‌‏اعطا‏رشوه‌هاي‌‏.باشد‏كيفري‌‏ودادگاههاي‌‏سياسي‌‏مقامات‌‏با‏يافته‌‏
خصوصي‌‏شركت‌هاي‌‏كارمندان‌‏و‏بانفوذ‏سياستمداران‌‏مستخدمين‌دولت‌ ، ‏به‌‏
از‏حمايت‌‏جلب‏براي‌‏يافته‌‏سازمان‌‏جرائم‌‏عاملين‌‏كه‌‏است‌‏خاصي‌‏وسيله‌‏
بدان‌‏بين‌المللي‌شان‌‏فعاليت‌هاي‌‏اضمحلال‌‏از‏وجلوگيري‌‏گمنامي‌‏و‏خويش‌‏
عوايد‏غيرقانوني‌‏منبع‌‏كتمان‌‏يعني‌‏پول‌ ، ‏تطهير‏اگرتعريف‌‏مي‌شوند‏متوسل‌‏
و‏اداري‌‏فساد‏ديگر‏رابطه‌‏دهيم‌ ، ‏قرار‏بررسي‌‏مورد‏را‏جرم‌‏از‏ناشي‌‏
شامل‌‏است‌‏ممكن‌‏پول‌‏تطهير‏مي‌گردد‏روشن‌‏كاملا‏يافته‌‏سازمان‌‏جرائم‌‏
حساب‏به‌‏پول‌‏كننده‌‏دريافت‌‏فرد‏اداري‌‏فساد‏عنوان‌‏به‌‏كه‌‏شود‏اعمالي‌‏
سعي‌‏غالبا‏مجرم‌‏كارمندان‌‏دولت‌ ، ‏خزانه‌‏از‏كلان‌‏دزديهاي‌‏در‏.آيد‏
كه‌‏جديدي‌‏سياسي‌‏شگرد‏از‏و‏بماند‏پنهان‌‏غيرقانوني‌شان‌‏منافع‌‏مي‌كنند‏
.
بمانند‏امان‌‏در‏گردد‏آنها‏كشف‌‏در‏آسيبپذيري‌شان‌‏موجب‏

معضل‌‏دامنه‌‏ -الف‌‏.اداري‌‏فساد‏توصيف‌‏
آن‌زمينه‌‏در‏كلان‌ ، ‏فراملي‌‏و‏اداري‌‏فساد‏كه‌‏شرايطي‌‏مطالعه‌‏و‏بررسي‌‏
از‏ذيل‌‏معيار‏سه‌‏.نيست‌‏لطف‌‏از‏خالي‌‏مي‌يابد‏شدن‌‏انجام‌‏براي‌‏بهتري‌‏
:
برخوردارند‏ويژه‌اي‌‏اهميت‌‏


و‏فرق‌مي‌كند‏ديگر‏كشور‏به‌‏كشوري‌‏از‏مبالغ‌‏كه‌‏هرچند‏:مبلغ‌‏ -‎‎‏‏10‏
:
است‌‏آسان‌‏محاسبه‌‏ندارد ، ‏معني‌‏دقيق‌‏ارقام‌‏
كه‌‏كارمندعاليرتبه‌‏يك‌‏براي‌‏است‌‏ممكن‌‏آمريكا‏دلار‏از 000/100‏درصد‏‏‏5‏-
.
باشد‏جالب‏نمي‌رسد‏جدول‌‏صدر‏به‌‏مقام‌‏حيث‌‏از‏
(
كل‌‏مديران‌‏)دائمي‌‏مديران‌‏حد‏در‏آمريكا‏دلار‏ميليون‌‏از 1‏درصد‏‏‏5‏-
.
مي‌باشد‏


و‏يك‌وزير‏به‌‏كه‌‏است‌‏مبلغي‌‏آمريكا‏دلار‏ميليون‌‏از 10‏درصد‏‏‏5‏-
.
مي‌گيرد‏تعلق‌‏وي‌‏اصلي‌‏همكاران‌‏
جلب‏خود‏به‌‏دولت‌را‏رئيس‌‏جدي‌‏توجه‌‏آمريكا‏دلار‏ميليون‌‏از 100‏درصد‏‏‏5‏-
پايين‌‏مضحكي‌‏به‌طرز‏پول‌‏كشورهاسود‏بسياري‌‏در‏اين‌ ،وجود‏با‏.مي‌نمايد‏
.
است‌‏


فساد‏ميان‌آيد‏به‌‏عظيمي‌‏پروژه‌‏پاي‌‏هرگاه‌‏كه‌‏بديهي‌است‌‏بنابراين‌ ، ‏
توسعه‌‏حال‌‏در‏كشورهاي‌‏از‏بسياري‌‏در‏آمد ، ‏خواهد‏آن‌‏به‌دنبال‌‏نيز‏اداري‌‏
با‏بزرگ‌‏پروژه‌‏يك‌‏يااجراي‌‏تجهيزات‌‏كلان‌‏فروش‌‏كه‌‏مي‌شود‏ديده‌‏به‌ندرت‌‏
.
نباشد‏همراه‌‏كلان‌‏اداري‌‏فساد‏
حال‌توسعه‌‏در‏كشورهاي‌‏مقامات‌‏حتي‌‏و‏سياستمداران‌‏:فوريت‌‏ -‏‏20‏
همين‌‏و‏باشد‏كوتاه‌‏است‌‏ممكن‌‏آنان‌‏اختيارات‌‏و‏سمت‌‏مدت‌‏كه‌‏مي‌دانند‏
جالبترين‌‏نتيجه‌ ، ‏در‏.مي‌كند‏وادار‏رشوه‌‏اخذ‏به‌‏را‏آنها‏طبيعتا‏عامل‌‏
در‏كلان‌‏قسط‏صورت‌‏به‌‏يا‏و‏كامل‌‏خريد ، ‏قيمت‌‏كه‌‏هستند‏آنهايي‌‏پروژه‌ها‏
شده‌‏توافق‌‏حق‌العمل‌‏اعظم‌‏قسمت‌‏كه‌‏به‌طوري‌‏مي‌شود‏پرداخت‌‏كوتاه‌‏مدت‌‏
.
شود‏وي‌‏عايد‏كند‏ترك‌‏را‏خود‏پست‌‏برنده‌‏سود‏آنكه‌‏از‏بايدقبل‌‏
قسمتي‌از‏مي‌شود ، ‏پذيرفته‌‏نيز‏غالبا‏كه‌‏كنوانسيوني‌‏مبناي‌‏بر‏
قرارداد‏هنگام‌عقد‏به‌‏كه‌‏مي‌شود‏كساني‌‏عايد‏قسط ، ‏به‌‏مربوط‏حق‌العمل‌‏
به‌‏كه‌‏مي‌شود‏كساني‌‏بدهي‌نصيب‏بقيه‌‏آنكه‌‏حال‌‏كرده‌اند‏اشغال‌‏را‏پست‌‏آن‌‏
.
پست‌باشند‏صاحب‏بدهي‌‏پرداخت‌‏هنگام‌‏


چرا‏جامي‌پردازد‏يك‌‏را‏بدهي‌‏مبلغ‌‏كل‌‏شتابزده‌‏كننده‌‏تدارك‌‏يك‌‏تنها‏
.
بود‏خواهند‏به‌همكاري‌‏حاضر‏كمتر‏پست‌‏آن‌‏بعدي‌‏منصبان‌‏صاحب‏كه‌‏
به‌نظر‏يا‏و‏باشد‏پيشرفته‌تر‏قرارداد‏تهيه‌‏دانش‌‏هرچه‌‏:تخطئه‌‏ -‏‏30‏
كه‌‏چرا‏داشت‌‏خواهد‏بالقوه‌‏منتفعين‌‏براي‌‏بيشتري‌‏جذبه‌‏آيد ، ‏چنين‌‏
مي‌تواند‏هركسي‌‏.مي‌شود‏كمتر‏زياد‏مبالغ‌‏پرداخت‌‏جهت‌‏به‌‏سرزنش‌‏احتمال‌‏
كند‏پيدا‏را‏معين‌‏روز‏يك‌‏در‏شده‌‏خريداري‌‏سيمان‌‏يا‏و‏شكر‏واقعي‌‏قيمت‌‏
ميليون‌‏به‌ 21‏خاص‌‏مدل‌‏با‏جنگي‌‏هواپيماي‌‏يك‌‏قيمت‌‏پيش‌گويي‌‏آنكه‌‏حال‌‏
.
است‌‏دشوار‏بس‌‏كاري‌‏دلار‏ميليون‌‏يا 5/22‏دلار‏
جنبه‌‏راكه‌‏فعاليت‌هايي‌‏يا‏زمينه‌ها‏مي‌توان‌‏ذيل‌ ، ‏معيارهاي‌‏براساس‌‏
جذبه‌‏باشد ، ‏عالي‌تر‏قرارداد‏نوع‌‏هرچه‌‏.نمود‏تعيين‌‏دارند‏بيشتري‌‏
نوع‌شناسي‌‏از‏مثال‌گونه‌اي‌‏عنوان‌‏به‌‏.دارد‏فاسد‏كارمندان‌‏براي‌‏بيشتري‌‏
:
است‌‏شده‌‏اعلام‌‏زير‏شرح‌‏به‌‏
از‏وسايل‌ارتباط‏جمله‌‏از‏)نظامي‌‏تجهيزات‌‏و‏كشتيها‏هواپيماها ، ‏ (الف‌‏
بلكه‌‏هستند‏پول‌كلان‌‏مبالغ‌‏تنها‏نه‌‏.دارند‏عمده‌‏اهميت‌‏ (دور‏راه‌‏
زير‏كه‌‏مي‌شود‏سبب‏اختفاء‏به‌‏ساده‌لوحانه‌‏گاه‌‏نياز‏و‏بالا‏تكنولوژي‌‏
مهلت‌هاي‌‏.گردد‏دشوار‏بسيار‏خريد‏تصميم‌‏ارزش‌‏و‏اعتبار‏بردن‌‏سوال‌‏
تسهيل‌‏جهت‌‏شده‌‏واريز‏اقساط‏ميزان‌‏اما‏باشد ،طولاني‌‏است‌‏ممكن‌‏تحويل‌‏
ترتيب ، ‏بدين‌‏است‌‏مهم‌‏بسيار‏ (رشوه‌‏) حق‌العمل‌‏اعظم‌‏قسمت‌‏فوري‌‏دريافت‌‏
صورت‌‏اقساط‏منظم‌‏بازپرداخت‌‏آن‌‏دنبال‌‏به‌‏كه‌‏درصدي‌‏پرداخت‌ 10‏پيش‌‏يك‌‏
كه‌‏صورتي‌‏در‏اما‏باشد ، ‏كننده‌‏تدارك‌‏شرط‏حداقل‌‏است‌‏ممكن‌‏گرفت‌ ، ‏خواهد‏
استطاعت‌‏است‌‏ممكن‌‏متعهدله‌‏كند ،موافقت‌‏پرداخت‌‏پيش‌‏درصد‏با 20‏دولت‌‏
راه‌حل‌‏اين‌‏.باشد‏داشته‌‏درصدرا‏كامل‌ 10‏حق‌العمل‌‏از‏درصد‏فوري‌ 7‏كسب‏
بهاي‌‏محسوسي‌‏به‌طور‏اما‏است‌‏مناسب‏متعهدله‌‏و‏كننده‌‏تدارك‌‏دوي‌‏هر‏براي‌‏
.
داد‏خواهد‏افزايش‌‏را‏كامل‌‏واقعي‌‏
نيز‏صنعتي‌‏-كشاورزي‌‏و‏صنعتي‌‏عظيم‌‏پروژه‌هاي‌‏سرمايه‌اي‌‏كالاهاي‌‏ (ب‏
اما‏هستند‏كم‌‏عموما‏نظر‏مورد‏مبالغ‌‏.مي‌آيد‏به‌شمار‏مهمي‌‏بسيار‏عنصر‏
با‏تجهيزات‌‏تدارك‌‏براي‌‏پرداختها‏پيش‌‏مي‌گردد‏موجب‏تكنولوژيك‌‏شگرد‏يك‌‏
.
گردد‏تامين‌‏بيشتري‌‏سهولت‌‏


جاده‌ها ، ‏سدها ، پلها ، ‏مثل‌‏ساختمان‌ ، ‏و‏راه‌‏مهندسي‌‏بزرگ‌‏قراردادهاي‌‏ (ج‌‏
استفاده‌‏و‏مي‌آورند‏بار‏به‌‏گزافي‌‏هزينه‌هاي‌‏بيمارستان‌ها ، ‏و‏فرودگاهها‏
شايد‏.مي‌گردد‏الزامي‌‏نقشه‌برداران‌‏و‏ (نظارت‌‏و‏طرح‌ريزي‌‏براي‌‏)مشاوران‌‏
قبل‌‏ماهها‏پرداخت‌‏توجيه‌‏اما‏باشد‏لازم‌‏منابع‌‏بسيج‌‏جهت‌‏هنگفتي‌‏مبالغ‌‏
هيچ‌‏.است‌‏دشوار‏بسيار‏مادي‌ ، ‏و‏انساني‌‏منابع‌‏عملي‌‏به‌كارگيري‌‏از‏
وي‌‏نظر‏تحت‌‏شده‌‏اجرا‏پل‌‏يا‏سد‏فروريزي‌‏شاهد‏نيست‌‏حاضر‏پيمانكاري‌‏
ديدن‌‏از‏مي‌كنند‏سفر‏توسعه‌‏حال‌‏در‏كشورهاي‌‏به‌‏كه‌‏كساني‌‏اكثر‏باشد ، ‏
كه‌‏چرا‏نمي‌كنند‏تعجبي‌‏شده‌اند‏مرغان‌‏آشيانه‌‏كه‌‏احداثي‌‏حال‌‏در‏جاده‌هاي‌‏
بازستاندن‌‏در‏سعي‌‏نيز‏او‏كه‌‏پيمكانكار ، ‏كار‏بر‏كه‌‏سازماني‌‏يا‏نهاد‏
.
است‌‏ننموده‌‏نظارت‌‏دارد ، ‏هزينه‌ها‏
عظيمي‌كالا‏مقادير‏خريد‏براي‌‏هنگفتي‌‏مبالغ‌‏است‌‏ممكن‌‏همچنين‌‏ (د‏
اين‌‏بررسي‌‏است‌‏طبيعي‌‏.گردد‏هزينه‌‏ (... و‏سيمان‌‏كود ، ‏نفت‌ ، ‏مانند‏)
خواهد‏ساده‌‏وگرفتن‌‏دادن‌‏رشوه‌‏ترتيب‏اين‌‏به‌‏و‏است‌‏مشكلي‌‏كار‏هزينه‌ها‏
.
بود‏


مي‌كنند ، ‏راايفا‏مشاور‏نقش‌‏كه‌‏سازمان‌هايي‌‏و‏شركت‌ها‏از‏بهره‌گيري‌‏ (ه‌‏
حدود‏مبلغي‌‏پرداختن‌‏سازمان‌هابا‏اين‌‏.مي‌شود‏رشوه‌‏دريافت‌‏موجب‏خود‏
با‏كه‌‏موسسه‌اي‌‏يا‏وزارتخانه‌‏يا‏فرد‏به‌‏خود‏مشاوره‌‏حق‌‏درصد‏تا 30‏‏‏20‏
شخصي‌‏اگر‏كنند‏تثبيت‌‏خودرا‏وضعيت‌‏مي‌توانند‏مي‌بندند‏قرارداد‏آنها‏
اين‌‏مي‌توان‌‏دهد ، ‏ارائه‌‏بهتري‌‏پيشنهاد‏شده‌‏تعيين‌‏پيش‌‏از‏مشاور‏از‏غير‏
شده‌‏دريافت‌‏حق‌العمل‌‏.كرد‏رد‏هميشه‌‏فريبنده‌اي‌‏دلايل‌‏به‌‏را‏پيشنهاد‏
آن‌‏احتمالا‏او‏اما‏باشد ، ‏كم‌‏نسبتا‏است‌‏ممكن‌‏مربوطه‌‏كارمندان‌‏توسط‏
.
كرد‏نخواهد‏تقسيم‌‏خود‏روساي‌‏با‏را‏

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به‌‏اداري‌‏فساد‏كه‌كنترل‌‏است‌‏آمده‌‏حاصل‌‏آگاهي‌‏اين‌‏كشورها‏بسياري‌‏در‏
اقتصادي‌‏و‏اجتماعي‌‏توسعه‌‏تداوم‌‏و‏نهادهاي‌دموكراتيك‌‏بقاي‌‏مسئله‌‏
است‌‏مربوط‏



تخمين‌‏فوق‌ ،دسته‌بندي‌هاي‌‏در‏نظامي‌‏بخش‌‏مناسبتر‏موقعيت‌‏به‌‏توجه‌‏با‏
-
سالهاي‌ 1992‏طي‌‏در‏ترتيب ، ‏بدين‌‏.است‌‏كارآساني‌‏شده‌‏هزينه‌‏مبالغ‌‏
باارزش‌‏اجناسي‌‏سالانه‌‏اسلحه‌‏صادركنندگان‌‏بزرگترين‌‏از‏ده‌نفر‏‏‏1988 ،‏
راهي‌‏سوم‌آن‌‏دو‏كه‌‏فروخته‌اند‏آمريكا‏دلار‏ميليارد‏معادل‌ 30‏متوسطي‌‏
حداقل‌ 15‏اينكه‌‏به‌فرض‌‏نتيجه‌ ، ‏در‏.است‌‏شده‌‏توسعه‌‏حال‌‏در‏كشور‏ده‌‏
به‌‏كشورها‏اين‌‏وفرماندهان‌نظامي‌‏سياسي‌‏مسئولان‌‏به‌‏مبلغ‌‏اين‌‏از‏درصد‏
ايالات‌‏دلار‏ميليارد‏كه‌ 5/4‏مي‌بينيم‌‏شده‌باشد ، ‏پرداخت‌‏رشوه‌‏عنوان‌‏
.
است‌‏شده‌‏واريز‏افراد‏اين‌‏بانكي‌‏حسابهاي‌‏به‌‏سال‌‏در‏متحده‌‏
مورد‏مناطق‌جهان‌ ،و‏كشورها‏از‏بسياري‌‏در‏گسترده‌‏نظامي‌‏ملزومات‌‏خريد‏
آيا‏كه‌‏بود‏مطرح‌‏اين‌سوال‌‏مجامع‌ ، ‏برخي‌‏در‏گرفت‌‏قرار‏بررسي‌‏و‏بحث‌‏
به‌‏گيرندگان‌‏تصميم‌‏دست‌يابي‌‏تسهيل‌‏به‌خاطر‏تنها‏ملزومات‌‏اين‌‏خريد‏
حد‏چه‌‏تا‏مي‌دهد‏نشان‌‏كه‌‏است‌‏چيزي‌‏همان‌‏اين‌‏است‌؟‏نبوده‌‏حق‌العمل‌‏
محروم‌‏محتاجند‏بدان‌‏همه‌‏آن‌‏كه‌‏مالي‌‏منابع‌‏از‏توسعه‌‏حال‌‏در‏كشورهاي‌‏
مبني‌‏خود‏قصد‏آفريقايي‌‏كشور‏يك‌‏سال‌ 1994‏در‏مثال‌ ، ‏عنوان‌‏به‌‏.هستند‏
را‏آمريكا‏دلار‏ميليون‌‏معادل‌ 150ارزشي‌‏با‏رادار‏تجهيزات‌‏خريد‏بر‏
را‏كشور‏آن‌‏سالانه‌‏صادراتي‌‏درآمد‏از‏ %معادل‌ 40‏رقم‌‏اين‌‏كه‌‏داشت‌‏اعلام‌‏
و‏بررسي‌‏يك‌‏نتيجه‌‏تصميم‌‏اين‌‏كه‌‏نمي‌رفت‌‏هم‌‏آن‌‏احتمال‌‏و‏مي‌داد ، ‏تشكيل‌‏
.
باشد‏بوده‌‏اولويت‌ها‏گرفتن‌‏درنظر‏با‏و‏واقع‌گرايانه‌‏تحليل‌‏
كارخطرناكي‌‏اداري‌‏فساد‏به‌‏خريد ، ‏غلط‏تصميم‌‏هر‏دادن‌‏نسبت‌‏مسلما‏
.
است‌‏


صورت‌‏كمال‌حسن‌نيت‌‏در‏است‌‏ممكن‌‏تصميم‌گيري‌‏هنگام‌‏به‌‏ساده‌‏اشتباهات‌‏
است‌‏ممكن‌‏مناطق‌‏برخي‌‏به‌مساعدت‌‏وميل‌‏ملي‌‏پرستيژ‏چون‌‏عواملي‌‏و‏بگيرد‏
واقع‌بين‌‏محقق‌‏يك‌‏ديده‌‏به‌‏كه‌‏آورد‏رافراهم‌‏پروژه‌هايي‌‏آغاز‏موجبات‌‏
از‏واضح‌تر‏امروزه‌‏كه‌‏آنجا‏از‏اين‌ ، ‏وجود‏با‏.توجيه‌نباشد‏قابل‌‏
نادرست‌ ، خواه‌‏تصميمات‌‏مي‌شود‏صحبت‌‏اداري‌‏فساد‏خصوص‌‏در‏پنج‌سال‌پيش‌‏
اين‌‏از‏اغلب‏باشد ، ‏نداشته‌‏نقش‌‏يا‏و‏داشته‌‏نقش‌‏آن‌‏در‏اداري‌‏فساد‏
.
مي‌گيرد‏قرار‏موردبررسي‌‏ديدگاه‌‏



از‏توسعه‌‏درحال‌‏كشورهاي‌‏از‏كمتر‏مجموع‌، ‏در‏يافته‌ ، ‏توسعه‌‏كشورهاي‌‏
نهادهاي‌‏كه‌‏است‌‏بدان‌جهت‌‏احتمالا‏اين‌‏و‏برده‌اند‏رنج‌‏اداري‌‏فساد‏
دولتهاي‌‏اخيرا ، ‏.هستند‏آزاد‏مطبوعاتشان‌‏و‏است‌‏قوي‌تر‏آنها‏دمكراتيك‌‏
آورده‌‏بار‏به‌‏اداري‌‏فساد‏كه‌‏رسواييهايي‌‏خصوص‌‏در‏يافته‌‏توسعه‌‏كشور‏دو‏
يك‌‏در‏.كرد‏خالي‌‏شانه‌‏كار‏اين‌‏از‏ديگر‏كشور‏يك‌‏ولي‌‏كردند‏تحقيق‌‏بود‏
جمع‌‏شدن‌‏ثروتمند‏ماجراي‌‏كه‌‏جديدالانتشار‏كتاب‏يك‌‏نيز ، ‏ديگر‏كشور‏
عمومي‌‏داراييهاي‌‏از‏استفاده‌‏با‏را‏جمهور‏رئيس‌‏نزديك‌‏دوستان‌‏از‏كثيري‌‏
اقدام‌‏هيچ‌‏كرد‏آشكار‏مخفي‌‏كميسيون‌هاي‌‏و‏دروغين‌‏كارخانه‌هاي‌‏در‏موجود‏
در‏پليس‌‏كشور ،يك‌‏در‏سال‌ 1994 ، ‏در‏.نداشت‌‏پي‌‏در‏برانگيزي‌‏صدا‏و‏سر‏
كشور‏در‏و‏داشت‌‏دست‌‏غيرقانوني‌‏خريدهاي‌‏پاره‌اي‌‏رسوايي‌‏آوردن‌‏بار‏به‌‏
عنوان‌وزارت‌‏به‌‏كشور‏تلويزيون‌‏سراسري‌‏شبكه‌‏در‏دفاع‌‏وزارت‌‏هم‌‏ديگري‌‏
از‏ناشي‌‏عيني‌‏اضمحلال‌‏اين‌‏كه‌‏نكته‌‏اين‌‏ذكر‏گرديد‏معرفي‌‏رشوه‌خواري‌‏
به‌‏مردم‌‏و‏رسانه‌ها‏امروزه‌‏اينكه‌‏و‏بوده‌‏عموم‌‏زندگي‌‏در‏ارزشها‏انحطاط‏
هم‌‏اينكه‌‏نتيجه‌‏هرحال‌ ، ‏به‌‏است‌‏دشوار‏شده‌اند‏حساس‌تر‏اداري‌‏فساد‏معضل‌‏
مبارزه‌‏به‌‏همت‌‏كمر‏كشورها‏كه‌‏است‌‏گرديده‌‏موجب‏زيادي‌‏انگيزه‌هاي‌‏اكنون‌‏
.
ببندند‏اداري‌‏فساد‏با‏


از‏بعضي‌‏.اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏و‏پيشگيري‌‏راستاي‌‏در‏تدابيري‌‏ -ب‏
گونه‌‏تخلف‌‏اعمال‌‏اثرات‌‏به‌‏را‏بين‌الملل‌‏جامعه‌‏توجه‌‏اخير‏حوادث‌‏
نيز‏را‏مردم‌‏نظر‏رشوه‌خواري‌ ، ‏مختلف‌‏رويدادهاي‌‏جلبنمود‏دولت‌‏كارمندان‌‏
اهميت‌‏نشانگر‏خود‏اين‌‏و‏است‌‏داشته‌‏معطوف‌‏رسانه‌ها‏ديگر‏و‏مطبوعات‌‏به‌‏
.
است‌‏آن‌‏حل‌‏براي‌‏تدابيري‌‏اتخاذ‏ضرورت‌‏و‏معضل‌‏
كه‌‏كرد‏فراموش‌‏نبايد‏.است‌‏شده‌‏اتخاذ‏اداري‌‏فساد‏عليه‌‏بسياري‌‏تدابير‏
فراملي‌ ، ‏سطح‌‏در‏بويژه‌‏فساداداري‌ ، ‏پيچيدگي‌‏و‏ماهيت‌‏به‌‏توجه‌‏با‏
با‏مبارزه‌‏و‏پيشگيري‌‏براي‌‏را‏اداري‌‏قضايي‌و‏تدابير‏كه‌‏است‌‏شايسته‌‏
هر‏در‏شده‌‏اتخاذ‏تدابير‏انسجام‌‏و‏تكامل‌‏ميزان‌‏.درآميخت‌‏هم‌‏با‏آن‌‏
كنند‏مرتفع‌‏بايد‏كه‌‏خاصي‌‏مشكلات‌‏و‏كشور‏آن‌‏اداري‌‏ساختارهاي‌‏به‌‏كشور‏
اكثر‏و‏توسعه‌‏حال‌‏در‏كشورهاي‌‏بعضي‌‏درخصوص‌‏ترتيب ،بدين‌‏دارد‏بستگي‌‏
روند‏در‏اعطايي‌‏كمك‌‏در‏بايستي‌‏گذر ،حال‌‏در‏اقتصاد‏داراي‌‏كشورهاي‌‏
است‌‏لازم‌‏اداري‌‏فساد‏از‏جلوگيري‌‏براي‌‏.نمود‏احتياط‏خصوصي‌سازي‌‏
روند‏عامل‌‏اين‌‏كه‌‏چرا‏آيد ، ‏عمل‌‏به‌‏ضروري‌‏تدابير‏بين‌‏مقايسه‌اي‌‏
قوانين‌‏انباشتگي‌‏و‏كثرت‌‏خطر‏و‏افكند‏خواهد‏مخاطره‌‏به‌‏را‏خصوصي‌سازي‌‏
تدابير‏اين‌‏از‏برخي‌‏.كند‏خفه‌‏را‏اقتصادي‌‏پويايي‌‏است‌‏ممكن‌‏نيز‏
مبارزه‌‏و‏پيشگيري‌‏براي‌‏مستقل‌‏نهادهاي‌‏ -جزا 2‏حقوق‌‏ -از1‏عبارتند‏
-
كنگ‌ 3‏هنگ‌‏در‏اداري‌‏فساد‏از‏پيشگيري‌‏ماننداداره‌‏اداري‌‏فساد‏با‏
حقوق‌‏به‌‏مربوط‏تدابير‏و‏مالي‌‏قوانين‌‏محاسبات‌ ، ‏كنترل‌‏پيرامون‌‏قوانين‌‏
و‏دارد‏اخلاقي‌‏ماهيت‌‏بيشتر‏كه‌‏اختياري‌‏قوانين‌‏ - تجاري‌ 4‏يا‏اداري‌‏
از‏نمي‌توان‌‏و‏مي‌كنند‏رعايت‌‏را‏آنها‏اختياري‌‏طور‏به‌‏ياشركت‌ها‏افراد‏
.
كرد‏استفاده‌‏اهرم‌مجازات‌‏

به‌‏فساداداري‌‏كنترل‌‏كه‌‏است‌‏آمده‌‏حاصل‌‏آگاهي‌‏اين‌‏كشورها‏بسياري‌‏در‏
مربوط‏اقتصادي‌‏و‏توسعه‌اجتماعي‌‏تداوم‌‏و‏دمكراتيك‌‏نهادهاي‌‏بقاي‌‏مسئله‌‏
.
است‌‏

و‏مقاومت‌مي‌كند‏سنتي‌‏تدابير‏برابر‏در‏نيز‏اداري‌‏فساد‏ديگر‏سوي‌‏از‏
توسط‏مكررا‏كه‌‏اخيري‌‏موارد‏.مي‌يابد‏دست‌‏بيشتر‏پيچيدگي‌‏و‏مهارت‌‏به‌‏
نگران‌‏تحول‌‏گواه‌‏گرفته‌اند‏قرار‏بررسي‌‏و‏بحث‌‏مورد‏بين‌المللي‌‏رسانه‌هاي‌‏
اداري‌ ، ‏جرائم‌‏ - اداري‌‏فساد‏شيوه‌هاي‌‏بين‌‏وجوه‌تمايز‏.است‌‏كننده‌اي‌‏
و‏درداخل‌‏يافته‌‏سازمان‌‏جنايي‌‏گروه‌هاي‌‏فعاليتهاي‌‏يا‏اقتصادي‌‏جرائم‌‏
شدن‌‏محو‏حال‌‏در‏است‌ ، ‏داشته‌‏وجود‏كنون‌‏تا‏كه‌‏ - ملي‌‏مرزهاي‌‏از‏خارج‌‏
است‌‏ممكن‌‏مي‌شود‏فعال‌‏اداري‌‏فساد‏شكل‌‏به‌‏كشور‏يك‌‏در‏كه‌‏فعاليتي‌‏.است‌‏
و‏بگيرد‏به‌خود‏پيچيده‌اي‌‏بسيار‏و‏وسيع‌‏كلاهبرداري‌‏خصائص‌‏ديگر‏كشور‏در‏
شناخته‌‏اقتصادي‌‏جرائم‌‏ساير‏از‏تركيبي‌‏عنوان‌‏به‌‏ديگر‏كشورهاي‌‏در‏يا‏
بين‌‏ساده‌اي‌‏ارتباط‏را‏آن‌‏بتوان‌‏كه‌‏است‌‏آن‌‏از‏بغرنج‌تر‏مشكل‌ ، ‏اما‏شود‏
همواره‌‏كه‌‏را‏خطري‌‏بايد‏.كرد‏محسوب‏جرم‌‏اشكال‌‏ساير‏و‏اداري‌‏فساد‏
دشوار‏را‏اداري‌‏فساد‏پديده‌‏كنترل‌‏و‏پيگيري‌‏پيشگيري‌ ، ‏و‏گشته‌‏جدي‌تر‏
وضع‌‏يك‌‏اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏بدين‌ترتيب ، ‏.گرفت‌‏نظر‏در‏پيش‌‏از‏مي‌سازد‏
كه‌‏كشورهايي‌‏به‌‏كمك‌‏و‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏و‏مي‌گيرد‏به‌خود‏اضطراري‌‏
.
مي‌يابد‏بيشتري‌‏اهميت‌‏هستند‏اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏آماده‌‏
به‌ويژه‌‏اداري‌ ، ‏فساد‏كنترل‌‏و‏پيشگيري‌‏شد ، ‏گفته‌‏اين‌‏از‏پيش‌‏كه‌‏همانطور‏
تدابيري‌‏تركيب‏با‏مگر‏نيست‌‏موثر‏آن‌ ، ‏فراملي‌‏ابعاد‏و‏جديد‏اشكال‌‏در‏
درحال‌‏كشورهاي‌‏بايد‏.مي‌گردد‏اقتباس‌‏جزاء‏حقوق‌‏از‏آنها‏از‏برخي‌‏كه‌‏
به‌‏اقدام‌‏جدي‌‏به‌طور‏كه‌‏نمود‏تشويق‌‏را‏يافته‌‏توسعه‌‏كشورهاي‌‏و‏توسعه‌‏
.
بنمايند‏اداري‌‏فساد‏كردن‌‏محسوب‏جرم‌‏جهت‌‏تدابيري‌‏اتخاذ‏
شايسته‌‏اصلاح‌‏تصويبو‏جمله‌‏ديگراز‏تدابير‏با‏كه‌‏صورتي‌‏در‏جزا‏قانون‌‏
برخوردار‏بيشتري‌‏تاثيربخشي‌‏از‏گردد‏همراه‌‏اداري‌‏و‏مدني‌‏قوانين‌‏
روش‌‏ايجاد‏آئين‌نامه‌اي‌‏درتدابير‏تجديدنظر‏يا‏تصويب‏.شد‏خواهد‏
تا‏مي‌دهد‏را‏امكان‌‏اين‌‏كشورها‏به‌‏كردو‏خواهد‏تسهيل‌‏را‏مشتركي‌‏
رو ، ‏اين‌‏از‏.كنند‏مقابله‌‏اداري‌‏فساد‏باپديده‌‏مناسبتري‌‏به‌طرز‏
به‌‏توجه‌‏عطف‌‏ضمن‌‏كه‌‏گردند‏تاسيس‌‏مستقلي‌‏است‌موسسات‌‏شايسته‌‏
مبارزه‌‏بر‏هنگ‌كنگ‌‏در‏ (ICAC)سي‌‏.اي‌‏.سي‌‏.آي‌‏نظير‏موسساتي‌‏موفقيتهاي‌‏
.
ورزند‏تاكيد‏اداري‌‏فساد‏با‏


فساد‏براي‌ريشه‌كني‌‏تلاشها‏تحكيم‌‏و‏تقويت‌‏معاصر ، ‏مشكلات‌‏اكثر‏همچون‌‏
تدابير‏انعطاف‌‏ويژگي‌‏دو‏.دارد‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏به‌‏نياز‏نيز‏اداري‌‏
كه‌‏ديگر‏كشورهاي‌‏در‏مشابه‌‏تدابير‏با‏آنها‏سازگاري‌‏و‏اداري‌‏فساد‏ضد‏
را‏سطوح‌‏تمام‌‏در‏فرامرزي‌‏همكاري‌‏هستند‏برخوردار‏افزوني‌‏روز‏اهميت‌‏از‏
به‌‏ملي‌‏تدابير‏كه‌‏است‌‏حائزاهميت‌‏نكته‌‏اين‌‏بنابراين‌ ،.مي‌نمايند‏تسهيل‌‏
و‏دهد‏ارتقا‏را‏بين‌المللي‌‏سطح‌‏در‏جامع‌‏اقدام‌‏كه‌‏گردد‏اتخاذ‏شيوه‌اي‌‏
.
دهد‏افزايش‌‏را‏جانبه‌‏چند‏و‏دو‏سطوح‌‏در‏همكاري‌‏امكانات‌‏
جز‏قانون‌بايستي‌‏حاكميت‌‏اصل‌‏به‌‏نسبت‌‏احترام‌‏و‏مسئوليت‌‏ارتقاء‏
دولتي‌‏امور‏اداره‌شايسته‌‏راستاي‌‏در‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏عمده‌‏اهداف‌‏
تشكيل‌‏را‏اداري‌‏فساد‏عليه‌‏مبارزه‌‏تدابير‏اساسي‌‏هدف‌‏نهايت‌‏در‏و‏باشد‏
سالم‌‏اقتصاد‏و‏جامعه‌‏داشتن‌‏براي‌‏اساسي‌‏شرط‏كه‌‏قانون‌‏حاكميت‌‏اصل‌‏.دهد‏
و‏قانونگذاران‌ ، ‏اداره‌شوندگان‌ ، ‏و‏كنندگان‌‏اداره‌‏نظر‏در‏بايد‏است‌ ، ‏
استقلال‌‏قانون‌‏حاكميت‌‏اصل‌‏از‏منظور‏.باشد‏ارزشمند‏قانون‌‏مطيع‌‏افراد‏
اساسي‌‏شرط‏مستقل‌‏و‏مطمئن‌‏بين‌، ‏واقع‌‏قضائيه‌‏قوه‌‏يك‌‏است‌‏قضائيه‌‏قوه‌‏
.
است‌‏دولتي‌‏امور‏شايسته‌‏اداره‌‏و‏دمكراسي‌‏به‌‏حكومتي‌‏سيستم‌‏تبديل‌‏براي‌‏
قوه‌‏اخلال‌گر‏گروه‌‏يك‌‏اداري‌‏فساد‏كشور ، ‏يك‌‏در‏كه‌‏مي‌شود‏ديده‌‏گاه‌‏
و‏سيستم‌‏كمبودهاي‌‏از‏كار‏اين‌‏در‏و‏مي‌دهد‏قرار‏تهاجم‌‏مورد‏را‏قضائيه‌‏
آرمانهاي‌‏و‏اصول‌‏و‏دادگستري‌‏گمراهي‌‏جهت‌‏در‏قضاوت‌‏انگيزه‌هاي‌‏نادرستي‌‏
.
مي‌كند‏استفاده‌‏اساسي‌‏


به‌‏ومتكي‌‏همگاني‌‏اقدام‌‏يك‌‏طريق‌‏از‏مي‌توانند‏بين‌المللي‌‏سازمانهاي‌‏
ارتقا‏و‏اداري‌‏فساد‏عليه‌‏مبارزه‌‏در‏اساسي‌‏نقشي‌‏اختياراتشان‌ ، ‏قلمرو‏
دوباره‌‏از‏اجتناب‏براي‌‏.نمايند‏ايفا‏راستا‏اين‌‏در‏بين‌المللي‌‏همكاري‌‏
به‌‏بين‌المللي‌‏و‏منطقه‌اي‌‏فعاليتهاي‌‏هماهنگي‌‏و‏همكاري‌‏رسانيدن‌‏كاري‌ ، ‏
.
است‌‏حائزاهميت‌‏حد‏بالاترين‌‏


بين‌المللي‌‏و‏بين‌الدولي‌‏سازمانهاي‌‏ساير‏همكاري‌‏با‏متحد‏ملل‌‏سازمان‌‏ -
ارتقا‏راستاي‌‏در‏مي‌تواند‏خصوصي‌‏بخش‌‏همكاري‌‏با‏و‏ذيربط‏غيردولتي‌‏
.
نمايد‏تلاش‌‏همگاني‌‏اقدامات‌‏گسترش‌‏و‏آگاهيها‏
دولتي‌و‏سازمانهاي‌‏ساير‏همكاري‌‏با‏متحد‏ملل‌‏سازمان‌‏عمل‌ ، ‏در‏
از‏نمونه‌هايي‌‏اشاعه‌‏و‏تهيه‌‏به‌‏اقدام‌‏مي‌تواند‏مالي‌‏موسسات‌‏و‏غيردولتي‌‏
تول‌‏كه‌‏تركيبي‌‏يعني‌‏سياسي‌ ، ‏تحليل‌‏و‏تجزيه‌‏شبكه‌هاي‌‏و‏رويه‌ها‏بهترين‌‏
است‌ ، ‏شده‌‏ناميده‌‏ (كامپيوتري‌‏ويروس‌كش‌‏برنامه‌‏نوعي‌‏) tool kits كيتس‌‏
را‏بين‌المللي‌‏رويكرد‏يك‌‏مختلف‌‏جنبه‌هاي‌‏كه‌‏كيت‌ها‏اين‌تول‌‏.نمايد‏
كمكهاي‌‏كارگاهها ،برگزاري‌‏چون‌‏گوناگوني‌‏ابعاد‏مي‌توانند‏مي‌دهند‏پوشش‌‏
موفقيتهايي‌‏و‏خوب‏نتايج‌‏كه‌‏رويه‌هايي‌‏خصوص‌‏در‏موردي‌‏مطالعات‌‏اعطايي‌ ، ‏
سياسي‌ ، ‏برنامه‌هاي‌‏اجراي‌‏داشته‌اند ، ‏پي‌‏در‏اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏در‏
.
شود‏شامل‌‏را‏كنترل‌‏و‏ارزيابي‌‏

اداري‌‏بافساد‏مبارزه‌‏بين‌المللي‌‏تلاشهاي‌‏در‏مالي‌‏موسسات‌‏كه‌‏وظائفي‌‏ -
اين‌‏.نمايند‏ايفا‏بسيارمهمي‌‏نقش‌‏آنها‏كه‌‏مي‌شود‏موجب‏دارند‏برعهده‌‏
كنند‏محافظت‌‏توسعه‌‏براي‌‏يافته‌‏منابع‌اختصاص‌‏از‏دارند‏وظيفه‌‏موسسات‌‏
همان‌‏اين‌‏و‏ببرند‏به‌كار‏توليدي‌‏سرمايه‌گذاري‌‏در‏را‏منابع‌‏اين‌‏و‏
به‌صورت‌‏منابع‌‏كه‌‏مي‌كند‏شرايطي‌‏ايجاد‏به‌‏وادار‏را‏كشورها‏كه‌‏چيزي‌است‌‏
توسعه‌ ، ‏حال‌‏در‏كشورهاي‌‏از‏بسياري‌‏در‏.گيرند‏قرار‏استفاده‌‏مورد‏بهينه‌‏
به‌‏ندارند‏را‏اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏توان‌‏موسسات‌‏كه‌‏مي‌شود‏مشاهده‌‏گاه‌‏
بنابراين‌ ، ‏.گيرد‏انجام‌‏سيستماتيك‌‏به‌طور‏اداري‌‏فساد‏كه‌‏هنگامي‌‏ويژه‌‏
فساد‏با‏مبارزه‌‏راستاي‌‏در‏اطلاعاتي‌‏هستند‏مايل‌‏كه‌‏را‏بايدكشورهايي‌‏
.
ستود‏را‏تلاشهايشان‌‏و‏نموده‌‏حمايت‌‏دهند‏انجام‌‏سيستماتيك‌‏اداري‌‏
كمك‌‏ازطريق‌‏نمي‌توانند‏كشورها‏.است‌‏روشن‌‏بين‌المللي‌‏كمك‌‏حدود‏ -
اين‌‏در‏.اقدام‌ورزند‏بدين‌كار‏خود‏بايد‏بلكه‌‏شوند ، ‏اصلاح‌‏ديگران‌‏
فعاليت‌‏هر‏بر‏اصلي‌كه‌‏عنوان‌‏به‌‏سياسي‌‏تعهد‏احوال‌ ، ‏و‏اوضاع‌‏
.
مي‌شود‏مطرح‌‏دارد‏ارجحيت‌‏بين‌المللي‌‏

 

شده‌‏نهادي‌‏مكانيسم‌هاي‌‏تقويت‌‏طريق‌‏از‏اول‌‏درجه‌‏در‏بايد‏نهايت‌‏در‏و‏ -
ياري‌‏.نمود‏مشاركت‌‏اداري‌‏فساد‏با‏مبارزه‌‏در‏هستند‏اداري‌‏فساد‏ضد‏كه‌‏
اوضاع‌‏بهبود‏جهت‌‏در‏كمك‌‏اشكال‌‏ديگر‏و‏ساختاري‌‏اصلاح‌‏برنامه‌هاي‌‏در‏
يك‌‏طريق‌‏از‏غيرمستقيم‌‏به‌طور‏را‏اداري‌‏فساد‏مبارزه‌‏مي‌تواند‏اقتصادي‌‏
كننده‌‏حمايت‌‏نهادهاي‌‏ارتقا‏هرحال‌ ، ‏به‌‏.دهد‏اشاعه‌‏بهتر‏سياسي‌‏چارچوب‏
شكل‌‏بدين‌‏تا‏است‌‏مهم‌‏بسيار‏دولتي‌‏دستگاه‌‏شفافيت‌‏و‏دموكراسي‌‏از‏
.
شوند‏سود‏كم‌‏و‏پرخطر‏و‏اداري‌‏فساد‏پرسود‏و‏خطر‏كم‌‏فعاليتهاي‌‏

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 10:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره فرار مغزها از ايران

بازديد: 975

تحقیق درباره فرار مغزها از ايران

فرار مغزها از ايران سابقه‌اي بيش از 40 سال دارد و به دوران پيش از انقلاب بازمي‌گردد. اما اکنون ميزان فرار مغزها از ايران به جايي رسيده است که ايران را جزو سه کشور داراي بالاترين ميزان فرار مغزها در جهان درآورده است. از هر 125 دانش آموز المپيادي ايران، 90 نفر در دانشگاه هاي آمريکا تحصيل مي‌‌کنند. از هر 96 دانشجوي اعزامي به خارج، تنها 30 نفر به ايران باز مي‌گردند.

حدود 2 ميليون و 500 هزار ايراني در خارج از کشور زندگي مي‌کنند که 60 درصد آنها مقيم آمريکا هستند. همچنين 2000 نفر از استادان دانشگاه در آمريکا ايراني هستند و 5 هزار ايراني در آمريکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمارها با سوادترين اقليتها در جامعه آمريکا ايرانيانند.

علل فرار مغزها ازايران

هيچکدام از دولتها با وجود تمام شعارهايي که دادند، موفق نشدند سياستي را در اين زمينه پيشنهاد بکنند و يا کار اثر بخشي انجام دهند. اوضاع سياسي اجتماعي و فرهنگي ايران، وضعيت کار تحقيقي، فقر دانشگاهها و عدم ارتباطشان با دنياي علمي و مسائل اقتصادي از علل عمده فرار مغزها از ايران مي‌‌باشد.

مشاهدات ميداني و کارهاي تحقيقي، دلايل اصلي فرار مغزها در ايران نشان ميد هند. جامعه شناسان، پديده فرار مغزها را در چهار دسته مي‌‌گنجانند. اين چهار مقوله را بايد از همديگر جدا کرد.

فرار نخبگان علمي از ايران.

خروج فارغ‌التحصيلان نظام آموزش عالي.

خروج نيروي کار عادي.

خروج سرمايه داران.

دلايل فرار مغزها از ايران

اوضاع عمومي ايران، بخصوص اوضاع سياسي اجتماعي و فرهنگي ايران که زندگي را دشوار مي‌کنند براي نخبگان و اوضاع و وضعيت کار تحقيقي در ايران و نبودن امکانات و فقر دانشگاههاي ايران و عدم ارتباط با دنياي علمي در سطح بين‌المللي و بالاخره بر مي‌‌گردد به مسائل اقتصادي و درآمد.

پديده فرار مغزها با مهاجرت نخبگان تفاوت دارد. مهاجرت زماني است که رابطه بين مهاجر و کشور مبدا قطع نشود. يکي از آن موتورهاي اصلي پيشرفت کشورهايي مثل چين، هند، کره جنوبي و برخي ديگر از کشورها، مهاجرينشان در کشورهاي ديگر هستند که توانستند با حفظ ارتباط با کشور مادر مشارکت فعالي بکنند در توسعه صنعتي و علمي اين کشورها. آنچه در ايران مي‌گذرد، فرار مغزهاست، نه مهاجرت.

در ايران ماهيت فراري داشتن اين خروج از کشور باعث مي‌‌شود که اين ارتباط با کشور مادر وجود نداشته باشد، در نتيجه مشارکتي که اين نيرو در توسعه مي‌‌تواند داشته باشد در آينده ايران، اينهم بوجود نيايد.

اگر قرار است جلوي اين موج گرفته شود، بايد چيزهاي خيلي اساسي تغيير پيدا کند که بر مي‌گردد به خود سمتگيريهاي نظام. براي همين هم هيچ حکومتي در داخل اين سيستم نخواهد توانست تغييراتي بوجود بياورد براي اين که منجر شود به نفع خود سيستم، براي مثال نبودن آزاديهاي فرهنگي، نبودن دموکراسي، فشاري که بر روي نخبگان علمي و فرهنگي در سطح سياسي – فرهنگي وجود دارد. محدوديتهايي که براي زنان وجود دارد، مسائل امنيتي که در دانشگاهها براي کار تحقيقي و ابراز عقيده و يا برخورد عقايد وجود دارد. محدوديتهايي که در روابط بين‌المللي ما وجود دارد.

 

«

 

 

فرار مغزها يا شكار مغزها

  پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور به قصد اقامت دائم در كشورهاي توسعه يافته اگرچه داراي پس زمينه اي تاريخي است كه از دوران پيش از انقلاب اسلامي نيز شواهد و مصاديقي از آن وجود دارد و ليكن اين پديده پس از انقلاب اسلامي و وقوع جنگ ايران و عراق شدت وحدت بيشتري يافته است. به بيان ديگر ماهيت، زمينه هاي ايجاد انديشه خروج و ساختار و گستردگي آن در پس از انقلاب از ابعاد مختلفي با سابقه بروز اين پديده در پيش از انقلاب بسيار متفاوت است.


2) بررسي حاضر كه پس از بيست و دو سال از انقلاب ايران، براي نخستين بار در دستور كار پژوهش قرار گرفته است، خود گوياي مهجور بودن اين پديده و مغفول ماندن آن از سوي مسئولان سطوح سياستگذار و تصميم گير در كشور مي باشد. از همين رو در اجراي تحقيق حاضر موانع و محدوديتهاي بسياري وجود دارد كه برخي از اين محدوديتها عبارتند از:

·  فقر اسناد نظري، تجربي و روشي موضوع در مراكز اسناد و اطلاعات كشور: به طوري كه در كتابخانه ي دانشگاهها و مراكز اطلاعات بزرگ كشور از قبيل مركز اسناد و مدارك علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي كشور، مؤسسه عالي پژوهش و برنامه ريزي براي توسعه و مركز اسناد و مدارك اقتصادي و اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، پژوهشگاه علوم انساني و كتابخانه دانشكده علوم اجتماعي دانشگاههاي تهران و علامه طباطبائي و تربيت مدرس كمتر سند معتبر ايراني و خارجي در خصوص موضوع مورد بررسي در تحقيق حاضر وجود دارد.

* فقر اطلاعات موردنياز پيرامون وضعيت كمي و كيفي ايرانيان متخصص مهاجر در خارج از كشور: عدم توجه  و غفلت از اين پديده در طول بيش از دو دهه در كشور منجر شده است كه اطلاعات متقن و معتبر قابل استناد پيرامون متخصصان ايراني مقيم در كشورهاي توسعه يافته جهان از حيث تعداد، رشته وميزان تحصيلات، پراكنش جغرافيايي آنان، نوع شغل، ميزان درآمد و... بسيار متشتت ، متناقض و غيرقابل استناد باشد و نهاد يا دستگاه اجرايي و پژوهشي مشخصي به جمع آوري و پردازش آن اهتمام نورزد.


* عدم كارايي دستگاهها و سازمانهاي متولي بررسي پديده خروج متخصصان از كشور: از بين وزارتخانه هايي همچون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، وزارت امور خارجه (دفتر جذب متخصصان خارج از كشور)، شوراي جذب نخبگان در نهاد رياست جمهوري، مؤسسات پژوهشي كشور در بخش علوم انساني، اجتماعي و اقتصادي و... كمتر دستگاهي توانسته است درجمع آوري، شناسايي، تجزيه و تحليل، مستندسازي و ايجاد پايگاه اطلاع رساني كارآمد در اين مهم توفيق لازم و كافي و وافي بدست آورد. مكاتبات، مراجعات و پيگيريهاي مكرر به اين دستگاهها و عدم دستيابي به حداقل اطلاعات متقن نظري و تجربي خواه از بعد ملي خواه از منظر بين المللي، در طول اجراي تحقيق حاضر شاهد اين مدعا مي باشد. 

·  ضعف رويكرد پژوهشي در پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور: عليرغم فعاليت كم و بيش در بسياري از مؤسسات پژوهشي بخش دولتي در رشته هاي علوم اجتماعي و اقتصادي، متاسفانه در هيچ يك از اين مؤسسات و در طول سالهاي طولاني  بيست سال گذشته اثري از توجه و تمركز پيرامون پديده مورد بررسي در تحقيق حاضر به چشم نخورده است و اين امر بر فقر بيش از پيش ميزان شناخت در خصوص اين پديده افزوده است.

 
3) عليرغم مغفول بودن موضوع بررسي حاضر، بي هيچ ترديد مي بايست اذعان داشت، فقر منابع نظري، تجربي، انديشه اي  و سياستي پيرامون اين پديده از حيث كنترل و نظارت و هدايت آن مبتني بر منافع ملي در كشور، انجام بررسي حاضر را بيش از پيش و به صورتي مضاعف اجتناب ناپذير و ضروري مي سازد. بي ترديد اين پژوهش باچنين محدوديتهايي عليرغم همه كاستي ها و نارسايي هاي ذاتي و محيطي پيرامون آن مي تواند دستمايه بنياديني براي انجام تحقيقات ثانوي، راهبردي و كاربردي ديگر باشد كه حاصل جلب توجه و اهتمام جدي مسئولان نهادهاي سياستگذار، تصميم گير ، اجرايي و علمي - پژوهشي به يافته هاي تحقيق حاضر خواهد بود.

 
4) هدف كلي تحقيق حاضر شناسايي علل اصلي خروج نيروهاي متخصص از كشور از حيث عوامل جمعيتي، اجتماعي، فرهنگي، معيشتي و شغلي و دستيابي به راهكارهاي عملي و عيني نيل به وضع مطلوب است. اهداف تفصيلي طرح عبارت اند از:
ـ شناسايي مختصات جمعيتي، شغلي و تحصيلي متخصصان ايراني مهاجر به عنوان گروههاي هدف.

ـ شناسايي نيازها، الزامات و ملزومات حفظ و بكارگيري نيروي انساني متخصص در كشور

ـ شناسايي اثرات مهاجرت نيروهاي متخصص از كشور در سطح زندگي، موقعيت شغلي و منزلت اجتماعي آنان.

ـ شناسايي راهكارهاي بهره گيري از متخصصان ايراني مهاجر، حفظ سرمايه هاي انساني و كاهش جريان مهاجرت بين المللي نيروهاي متخصص كشور. 
  
5) در اين پژوهش دو روش اسنادي و پيمايشي (پرسشنامه و مصاحبه) به كار رفته است. 

روش اول: به منظور بررسي نظري و ادبيات مربوط به فرار مغزها در سطوح درون و برون مرزي مورد استفاده قرار گرفته است. 

روش دوم: پيمايشي است كه در آن از دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. تكنيك پرسشنامه براي كسب اطلاعات لازم از جامعه متخصصان ايراني مقيم خارج از كشور و تكنيك مصاحبه براي متخصصان در شرف خروج از كشور بكار رفته است.

6) در اين تحقيق دو جامعه مورد بررسي قرار گرفته اند:
الف) ايرانيان متخصص مقيم در خارج از كشور. از گروه اول، متخصصاني كه در چهار كشور انگلستان، استراليا، ايالات متحده و كانادا مقيم هستند در زمره جامعه مورد بررسي قرار دارند.

ب ـ متخصصان ايراني كه قصد خارج شدن از كشور را دارند: تعداد در نظر گرفته شده براي اين جامعه 50 تا 100 نفر مي باشد. جغرافياي دستيابي به اين گروه عمدتا در محدوده سفارتخانه يا كنسولگري كشورهاي استراليا و كانادا ميباشد.
 7) پرسشنامه هاي مربوط به دو جامعه متخصصان مقيم خارج و متخصصاني كه قصد عزيمت دارند بر مبناي چارچوب نظري طراحي شده است. در هر دو آنها علل كشش و رانش مورد بررسي قرار مي گيرند همچنين ويژگي هاي پاسخگويان براي شناخت جامعه و دستيابي به خصوصيات مهاجران نير درج شده است.

8) افزون بر دو پرسشنامه مربوط به جوامع مورد بررسي،فهرست پرسش ديگري نيز طراحي شده است كه مربوط به صاحب نظراني است كه در زمينه مسائل نيروي انساني، مهاجرت و فرار مغزها از كشو ردر چند سال اخير شناخته شده هستند. طراحي اين فهرست با اهدا ف همچون تكميل جنبه هاي نظري، بررسي شناخت عوامل فراز مغزها در ايران نزد كارشناسان واقعي، شناخت راهكارهاي اجرايي مورد نظر آنان صورت گرفته است.
 
9) مقايسه نتايج بررسي پاسخهاي هريك از دو جامعه متخصصين مقيم در خارج از كشور و آنهايي كه قصد مهاجرت را دارند ، خطوط راهنمايي را بدست مي دهد كه براي سياستگذاري نيز موثر مي باشد:

* به لحاظ سني، جامعه متخصصان عازم به خارج از كشور جوانتر مي باشد. در جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور 40 درصد افراد در فاصله سني 40-31 سال قرار دارند . اما در ميان متخصصان عازم به خارج اين نسبت 35 درصد است . علاوه بر اين جمعيت 30سال به بالا در ايرانيان مقيم خارج 80 درصد است اما در ميان عازمين 72 درصد مي باشد. 

* سطح تحصيلي متخصصان مقيم خارج از كشور بسيار بيشتر از آنهايي است كه قصد عزيمت دارند. 50 درصد گروه اول مدرك دكتري دارند . حال آنكه در گروه دوم صرفا 5 درصد مدرك دكتري اخذ كرده اند. نسبت سطح كارشناسي ارشد ميان آنها تقريبا برابر است.

* از نظر رشته تحصيلي در بين دو گروه تقريبا هماهنگي وجود دارد. بدين معني كه بيشتر افراد دو گروه متخصصين در رشته هاي فني و مهندسي و پس از آن در رشته هاي علوم انساني، اجتماعي و مديريت و نهايتا پزشكي و علوم پايه تحصيل كرده اند. 
* زمان اخذ مدرك تحصيلي بيشتر متخصصان مقيم خارج مورد بررسي پس از سال 1999
مي باشد. اين امر بر بهنگام بودن سطح علمي آنها و تواني كه مي تواند از اين طريق در خدمت كشور قرار گيرد ، دلالت دارد.

 عليرغم اينكه جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور متوسط سني بالاتر دارند اما سطح تحصيلات آنها بالاتر است كه بيانگر  وجود امكانات براي ادامه تحصيلات عاليه مي باشد. 

* اكثر اعضاء گروه هاي مورد بررسي (مقيم و عازم به خارج) ساكن تهران بوده اند. از ميان متخصصان مقيم 67 درصد تهراني و بقيه شهرستاني هستند. حال آنكه درميان عازمين 58 درصد تهراني و بقيه شهرستاني مي باشد.

* به لحاظ فعاليت شغلي، ساختار مشاغل متخصصان مقيم پيش و پس از ترك كشور تقريبا مشابه هم مي باشند. پيش از ترك كشور اشتغال در امور مهندسي و فني، تدريس در دانشگاه و تحصيل دانشجويي سه فعاليت  اصلي بوده (57 درصد) و پس از ترك كشور نيز سه رده شغلي مذكور با 71.5 درصد ساختار اصلي اشتغال مي باشد.
در ميان متخصصاني كه قصد ترك كشور را دارند  كارمند (شامل كارشناس) بخشهاي دولتي و خصوصي (با 32 درصد) بيشترين سهم را دارد، و پس از آن مهندسان (با 26 درصد) و در مراتب بعدي پزشكان 9 درصد، كارمند عاليرتبه 8 درصد، مشاور و  شغل آزاد 4 درصد قرار دارند. طبيعي است كه افرادي كه داراي پست مديريتي باشند از اظهار اين امر خودداري مي نمايند. 

* از نظر وضعيت تاهل ، اكثر متخصصان مقيم خارج (71 درصد) پيش از ترك كشور مجرد بوده و در خارج از كشور تشكيل خانواده داده اند. اما 53 درصد  افرادي كه قصد عزيمت دارند متاهل مي باشند كه 69 درصد آنها داراي فرزند (يك تا سه فرزند) مي باشند. وجود عامل خانواده در علل رانشي و كششي موثر بوده است. دستيابي به زندگي بهتر براي خانواده و ادامه تحصيلات فرزندان جلوه بارز اين مطلب مي باشد. 


* علل اصلي رانشي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح زير مي باشد:

متخصصان مقيم خارج از كشور              متخصصان با قصد عزيمت
1ـ عدم اطمينان به آينده خود و خانواده    1ـ عدم تعادل درآمد و هزينه
2ـ افزايش فاصله طبقاتي                      2ـ نبود آزادي فردي اجتماعي و مسائل طبقاتي
3ـ محدوديت آزادي                               3ـ نبود امكانات ادامه تحصيل و عدم استفاده از متخصصان

4ـ فرهنگ كاري نا كارآمد                       4ـ فرصت شغلي محدود و تبعيض در استخدام
5ـ كمبود امكانات تحقيقاتي و پايين بودن  5ـ بي عدالتي، بي قانوني و پارتي بازي 
استاندارهاي پژوهشي

·  علل اصلي كششي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت شرح زير مي باشد:


متخصصان مقيم خارج از كشور
               متخصصان با قصد عزيمت
1ـ فرصت ادامه تحصيل                                                  1ـ رفاه اقتصادي

2ـ رفاه اجتماعي                                 2ـ وجود امكانات براي ادامه تحصيل
3ـ تعادل هزينه و درآمد                          3ـ وجود فرصتهاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام

4ـ وجود فرصتهاي شغلي و توجه به

مهارت و شايستگي                                            4ـ آزادي سياسي و اجتماعي


5ـ سيستم آموزشي كارآمد                   5ـ مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان 
 * اكثر متخصصان  مقيم خارج از وضع خود (از نظر كاري و موقعيت خانوادگي) اظهار رضايت كرده اند لذا سرمايه گذاري در اين راهكار كه آنها را به كشور بازگردند چندان كارآ نخواهد بود. تعلقات خانوادگي و دوستانه از مواردي است كه نيمي از متخصصان مقيم بدان استناد كرده اند و زمينه مناسب براي ايجاد ارتباط و ايفاي نقش آنان در توسعه كشور است. 

* متخصصان مقيم خارج با توجه به ارتقاي سطح علمي و فني خود منبع خوبي براي توسعه كشور مي باشند متاسفانه نتيجه حاصل از اين بررسي حاكي از محدود بودن استفاده از چنين امكاناتي است. ساماندهي روابط ميان آنها و مراكز دانشگاهي ، تحقيقاتي ، توليدي و… درداخل كشور بسيار ضروري مي باشد. بنظر مي آيد اين ارتباط هرچه بيشتر غير دولتي باشد موثر تر خواهد بود.

 

 

 

فرار مغزها

پس از حادثه کوي دانشگاه ، کانادا در سال 1999 ظرفيت پذيرش مهاجر در کشور خود را 180 هزار نفر اعلام کرد . اين در حالي بود که از ايران 220 هزار نفر براي مهاجرت به آنجا متقاضي شده بودند.

همچنين بر اساس خبر منتشره در هفته نامه سازمان مديريت و برنامه ريزي 90 نفر از 125 دانش آموزي که در سه سال گذشته در المپياد هاي جهاني رتبه کسب کرده اند ، هم اکنون در دانشگاه هاي آمريکا تحصيل مي کنند.

طبق آمار صندوق بين المللي پول سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيلکرده براي خروج از ايران اقدام مي کنند و ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 کشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام اول را از آن خود کرده است.

در همين رابطه علي طايفي جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعي گفت: تحقيقي در سال 80 انجام داديم و نتايج آن را در هيات دولت هم مطرح کرديم ولي متاسفانه پديده فرار مغزها جزو پديدههاي مورد غفلت قرار گرفته است.

وي مي گويد امروز سرمايه انساني در کشور ما از ابزارهاي مهم توسعه است و توسعه معطوف به حفظ سرمايه انساني است. سرمايه انساني، نيروي متخصص و ماهر هم ابزار هستند و هم هدف توسعه.

وي افزود: در مورد فرار مغزها پژوهشي روي متخصصاني که عازم خارج بودند، انجام داديم  و از نتايج به دست آمده به وجود سه عامل اصلي در اين زمينه پي برديم.

 پارامتر اجتماعي که در آن فاکتورهاي امنيت اجتماعي و تخصصي مطرح است که خود اين موضوع در چند مقوله قابل بحث است . امنيت شغلي، امنيت جاني، تامين اجتماعي.

طايفي مي گويد: خيلي از افراد متخصص هم ازنظر امنيت فکري و جاني امکان طرح مسائل و ايده ها در محيط کار، دانشگاه و نهادها را ندارند.

در بحث امنيت جاني مي توان به حادثه کوي دانشگاه در روزهاي اخير و تيرماه 78 اشاره کرد. اين برخوردها يعني زائل کردن حوزه علم و طبيعي است در بسترهايي که صاحبان انديشه نتوانند آرامش خاطر پيدا کنند بي ترديد فرار را بر قرار ترجيح مي دهند.

وي مي گويد : در بحث تامين اجتماعي نه تنها بحث معيشت و حفظ آبروي يک متخصص مطرح است بلکه از بعد آينده نگري نيز نگراني هايي نسبت به منزلت اجتماعي و موقعيت شغلي فرد و خانواده او وجود دارد.

علي طايفي در خصوص دومين عاملي که باعث فرار مغزها مي شود بحث علمي و آموزش را مورد اشاره قرار داده و در مورد سومين دليل، عوامل اقتصادي را مطرح کرده و آن را در خروج متخصصان موثر مي داند. او مي گويد در حوزه علمي فقدان نهادهاي پژوهشي لازم براي بهره گيري از خدمات افراد متخصص به چشم مي خورد. در دنياي خارج بيش از 5/3 درصد توليد ناخالص ملي صرف تحقيقات مي شود و اين فرصت مناسبي است که هم از نظر علايق و هم از نظر ذهني فرد به کار بپردازد و هم به نيازهاي معيشتي خود پاسخ دهد. ولي در کشور ما اعتبارات پژوهشي 3 دهم درصد از توليد ناخالص ملي است. در چنين فضايي طبيعي است که فرصت و منزلت شغلي نخبگان ، دانشجويان پژوهشگران و اصحاب علم آسيب پذير باشد.

علاوه بر اين فرهنگ علمي ما بسيار نامطلوب است. سيطره رابطه در مدارس، تقليدگرايي، علم ناباوري، نوگريزي، پنهانکاري،پوشيده گويي، عدم شايسته سالاري، عدم تمايز نهادهاي اجتماعي با علم و مسائلي از اين دست منجر به قضايي مي شود که اگر يک متخصص که داراي دستمزد قابل قبولي هم باشد، در فضاي عاطفي، رواني در روابط کار موجود در سازمان هاي علمي، پژوهشي اجرايي – کارشناسي توانايي ماندگاري را نخواهد داشت.

اين پژوهشگر مسائل اجتماعي سپس در خصوص حوزه اقتصادي مي گويد: با توجه به مسائل و مشکلات موجود در اين زمينه ما شاهد بحران جدي بيکاري در بين متخصصان هستيم.

شواهد حاکي است در سال 85  از هر 4 متخصص يک نفر بيکار و سه نفر ديگر با مشکلات منزلت شغلي، شغل مرتب و معيشت آبرومند روبه روست. لذا وجود فرصت هاي شغلي در کشورهاي توسعه يافته از دلائل ديگر گريز از کشور است.

طايفي درمورد فاصله بين درآمد و هزينه افراد مي گويد: يک فرد متخصص به طور عادي در کشور توسعه يافته به طور متوسط در ماه 7 هزار دلار درآمد کسب مي کند ولي در کشور ما فرد متخصص 300 دلار درآمد دارد.

طايفي به نکته ديگري که در حوزه اقتصادي مطرح است به مساله اشتغال بر اساس شايسته سالاري اشاره کرده و مي گويد: متاسفانه در طول 2 دهه بعد از انقلاب حتي در دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي شايسته سالاري با وجودي که سرلوحهه شعارهاي ايشان بود هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است.

ما در کشور در يک مدار بسته اي از مديران سياسي، اجرايي، اداري، علمي و پژوهشي قرار گرفته ايم و افرادي مي توانند به اين دايره مجوز ورود پيدا کنند که شرط منسوب بودن به دولت و همگرايي با ايده و انديشه دولت را داشته باشند. متخصصاني که خارج از اين مدار قرار بگيرند، محروم و بي بهره هستند.

طايفي مي گويد: يکي از دلائلي که منجر به اين فرآيند  مي شود اکتفاي دولت به نخبگاني است که بنده آن را «شبه نخبگان» معرفي مي کنيم. کساني هستند که به دليل وابستگي به نظام سياسي کشور در دو دهه گذشته توانستند با استفاده از رانت هاي تحصيلي در ايران و خارج از کشور ادامه تحصيل داده و مدارک بالاي دانشگاهي دريافت و امروز در مناصب سياسي و اجتماعي گمارده شوند. اکتفاي نظام سياسي و حکومت براي پيشبرد توسعه ملي به اين شبه نخبگان و عدم باور و ميدان براي ساير نخبگان کشور منجر به ادامه اين مدار بسته مديريتي در کشور و در نهايت مدار بسته توسعه نيافتگي و خروج متخصصان از کشور خواهد شد . بر اساس سرشماري سال 2000 در آمريکا وجود ايرانيان متخصص در دنيا که 3 الي 4 ميليون نفر هستند نشان ميدهد ايرانيان مهاجر در آمريکا جزو بهترين کارآفرينان مهاجر محسوب مي شوند. درآمد ايرانيان مهاجر در آمريکا بيشتر از درآمد متوسط آمريکايي هاي بومي است. نسبت تحصيلات ايرانيان مهاجر به بوميان و مردم آمريکا بالاتر است. ايرانيان مهاجر در کليدي ترين مشاغل علمي، سياسي نظامي، تکنولوژي، اقتصادي و تجاري فعاليت دارند.

ايرانيان مهاجر بيشترين انطباق پذيري با فرهنگ ميزبان را داشته در حالي که هويت ملي، زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند.

ايرانيان مهاجر بيشترين انطباق پذيري با فرهنگ ميزبان را داشته در حاليکه هويت ملي، زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند.

از مجموع صدهزار ايراني در آلمان در سالهاي گذشته 2000 جلد کتاب منتشر شده در حاليکه از بين 2 ميليون ترک مهاجر تنها 100 جلد کتاب منتشر شده است. اين نشان از پتانسيل هاي ارزنده اي است که يک سرمايه ملي است.

طايفي در پاسخ به اين سوال که آيا پژوهشي در اين زمينه که حوادث تيرماه سال 78 تاثيري در خروج مغزها داشته، مي گويد با توجه به اينکه نظام سياسي، اداري کشور خروج متخصصين را به عنوان يک مساله جدي تلقي نمي کند، لذا تحقيقات درستي در اين زمينه وجود ندارد. ولي آنچه مسلم است بعد از حادثه کوي دانشگاه فقط کانادا در سال 1999 ظرفيت پذيرش مهاجرت دنيا را 180 هزار نفر اعلام کرد که تنها از ايران 220 هزار متقاضي رفتن وجود داشت البته هنوز معلوم نيست چه تعداد ي به آنجا مهاجرت کرده باشند.

طايفي در خصوص اينکه بروز بحران ها در جامعه تا چه ميزان بر فرار مغزها موثر است مي گويد: متاسفانه در جامعه ما نه تنها متخصصين از قدر و منزلت لازم برخوردار نيستند بلکه در طول اين چند سال شاهد اوج گيري نا امني نسبت به آنها هستيم.

بي ترديد خروج متخصصان که مي توانند پشتوانه فکري، اجرايي و کارآمدي و بقاي نظام سياسي کشور باشند در ميان مدت منجر به ايجاد بحران سياسي و اجتماعي فراگير خواهد شد و درآن روز مجال انديشيدن براي حل اين مسائل از نظام گرفته خواهد شد.

 سرمايه هاي بسياري را به هدر داده ايم

عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز در اين رابطه به ايلنا گفت: مهاجرت نخبگان و تحصيلکرده ها که در واقع سرمايه هاي اصلي کشور هستند براي ملت ايران مايه شرمساري است و وضعيت کشور را هر چه بيشتر بحراني مي کند.

حسين لقمانيان نماينده همدان، با اشاره به اين کحه اين آمار طبيعي است، گفت: در دنياي امروز سرمايه کشورها فقط معادن و نفت نيست بکله محققين، پژوهشگران و وضعيت دانشگاه ها و استادان به عنوان سرمايه اصلي يک کشور تلقي مي شود و متاسفانه ما در اين زمينه با زيان بزرگي مواجه هستيم.

وي افزود: در سالهاي گذشته ميليونها دلار خسارت براي خروج نخبگان و افراد تحصيلکرده از کشور داشته ايم و اين در حالي است که بودجه ما از سهم نفت مشخص است.

لقمانيان با اشاره به اينکه نبود امنيت و شرايط مناسب سياسي – اجتماعي از مهمترين عوامل خروج افراد المپيادها و نخبگان از کشور است، افزود: نبودن امکانات، شرايط لازم براي تحقيق، پژوهش و زمينه هاي مناسب براي رشد اين افراد موجب ترک کشور است.

عضو کميسيون آموزش و  تحقيقات مجلس با اشاره به اينکه کشوري که افراد تحصيلکرده و نخبه خود را از دست بدهد از دايره توسعه و پيشرفت خارج ميشود، تصريح کرد : براي رفع اين مشکل بايد امنيت را در کشور برقرار کرد و امنيت جز با پاسخ به مطالبات مردم به دست نمي آيد.

وي در پايان افزود: کشوري که امنيت داشته باشد مي تواند اولين گام ها را به سوي پيشرفت بردارد و اميدوار باشد افراد نخبه با انگيزه خدمت در کشورشان بمانند.

 

 

با فرار مغزها چه بايد کرد؟

 

فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد. طبق اين آمار سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيلكرده براي خروج از ايران اقدام مي كنند.

ايران؛ 'مقام اول از نظر فرار مغزها'

 

از ايران اقدام مي كنند و طبق آمار صندوق بين المللي پول، ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد.

هفته نامه برنامه كه از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي ايران منتشر مي شود به نقل از دكتر شهرام يزداني استاد دانشگاه شهيد بهشتي تهران نوشته است: 90 نفر از 125 نفر دانش آموزي كه در سه سال گذشته در المپيادهاي جهاني رتبه كسب كرده اند هم اكنون در دانشگاههاي آمريكا تحصيل مي كنند.


به گفته آقاي يزداني كه در جمع كاركنان سازمان مديريت و برنامه ريزي سخن مي گفت، بيش 150 هزار نفر از جراحان و مهندسان ايراني در آمريكا زندگي مي كنند.
وي با اشاره به وضعيت كنوني ايرانيان مقيم آمريكا اضافه مي كند: در حال حاضر 84 درصد از ايرانيان مقيم آمريكا كاملا به زبان انگليسي مسلط هستند. 46 درصد مدركي بالاتر از دكترا دارند، 43 درصد پستهاي مديريتي دارند، 48 درصد دو شغله هستند كه در آمريكا يك افتخار به حساب مي آيد و 92 درصد خانه مسكوني شخصي دارند.
آقاي يزداني در باره جايگاه ايرانيان در مقايسه با ساير خارجيان مقيم آمريكا مي گويد: رتبه اول درآمد و رتبه دوم تحصيلات با مدرك بالاتر از ليسانس در اختيار ايرانيان است.
علل مهاجرت

آقاي يزداني با بررسي علل مهاجرت نخبگان ايراني مي گويد: "در مهاجرت چند عامل نقش دارد. نيازهاي پايه اي نظير مسكن، غذا، پوشاك و تحصيل اولويت اول براي مهاجرت است. اما در مراحل بعد نياز به امنيت، تعلق، دوست داشته شدن و بروز تواناييها اهميت بيشتري مي يابد."

آقاي يزداني مي گويد اگر اين نيازها در هر فردي تامين نشود آن فرد مستعد مهاجرت خواهد بود و نهايتا اگر بتواند مهاجرت خواهد كرد.

وي با اشاره به وضعيت كنوني بيكاري در كشور مي گويد: بر اساس آمار رسمي نرخ بيكاري پزشكان 13 درصد است در حالي كه آمار غيررسمي از بيكاري 20 درصدي پزشكان حكايت دارد.

او تاكيد مي كند كه حقوق كم، مسكن نامناسب، نبود امكان ادامه تحصيل و هزاران مشكل ديگر براي پزشكان و ساير نخبگان كشور وجود دارد كه همگي از علل مهاجرت است.

به گفته وي، فضاي مناسب و سيستم حمايتي فعال موجود در غرب عامل ديگر ترغيب كننده براي نخبگان است.

يزداني با نگران كننده خواندن مهاجرت 150 هزار نفري در سال مي گويد: با اين روند مي توان نتيجه گرفت كه به مرور نسبت افراد باهوش در ايران كاهش يافته و در نتيجه از سطح هوشي كشور كاسته مي شود.

راه حل

وي سپس به بيان راه حل هايي مي پردازد كه با آن مي توان جلوي مهاجرت نخبگان را گرفت.

او مي گويد: اولين راه حل جلوگيري از خروج نخبگان و تحصيلكردگان است كه در برخي كشورها اجرا شده و روش شكست خورده اي است.

آقاي يزداني گفت: "دومين راه«راه جبران» است كه اگر فردي قصد خروج از كشور و مهاجرت را دارد بايد هزينه تحصيل و يارانه هايي كه در طول زندگي دريافت كرده را بپردازد كه اين شيوه نيز شكست خورده است زيرا ثابت شده است كه با پول، نمي توان علم و دانش را جبران كرد."

به گفته وي، سومين راه حل «راه بازگشتي» است. بدان معنا كه شرايط مادي را به گونه اي فراهم كنيم تا افرادي كه رفته اند برگردند. اين راه حل در كره جنوبي به كار گرفته شده و تاكنون موفق بوده است. البته بايد توجه داشت كه اين افراد هم تا زماني در كشور باقي مي مانند كه شرايط مادي و حمايتي داخلي مشابه يا بهتر از خارج باشد.
او افزود: راه حل ديگري كه به تازگي به كار گرفته شده است اين است كه محل زندگي افراد نخبه از نظر مكاني اهميت ندارد بلكه بايد از تخصص، مهارت و سرمايه آنها استفاده كرد كه مي تواند در ايران به كار گرفته شود. وجود انجمنهاي دانشجويي، گروههاي تحصيلكرده داخل و خارج، برپايي سمينارها در دستيابي به اين هدف بسيار موثر خواهد بود.

جذب پيشگيرانه راه حل كارآمد ديگري است كه هدف آن درگير كردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج كردن آنها از وضعيتي است كه آنها خود را قربانيان توسعه نيافتگي تلقي نكنند بلكه توسعه نيافتگي را مشكل خود فرض كنند و در سخت ترين شرايط بمانند و كار كنند.

سيستم حمايتي

آقاي يزداني در ادامه با اشاره به سياستهاي حمايتي در ايران گفته است: "از سال 1355 اولين مدرسه تيزهوشان تحت نام سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان زير نظر نخست وزيري وقت به وجود آمد و پس از انقلاب به كار خود ادامه داد به نحوي كه در حال حاضر به يك شبكه بزرگ تبديل شده است. اما متاسفانه اين سيستم حمايتي پس از دوران دبيرستان ادامه نمي يابد به همين جهت 80 درصد آموزش ديدگان اين مراكز پس از دانشگاه به خارج از كشور مهاجرت مي كنند."

معضل مهاجرت نخبگان از جمله بحثهاي داغي است كه ذهن برنامه ريزان و صاحبنظران ايراني را به خود مشغول كرده است.

به نظر مي رسد بررسي و اجراي شيوه هايي براي جلوگيري از مهاجرت اين گروه، بيش از گذشته اهميت يافته است. در همين زمينه، دولت ايران برنامه جامعي تدارك ديده كه اجراي آن ارديبهشت ماه سال جاري آغاز شده است. قرار است اين طرح به صورت آزمايشي به مدت چهار سال در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي تهران اجرا شود.
به گفته آقاي يزداني در اين طرح سه مرحله پيشبيني شده است: «يافتن تعداد مطلوبي از نخبگان»، «هدايت آنها به مديريت و رهبري بخش سلامت» و «همسو كردن آنان جهت توسعه پايدار كشور از طريق شبكه هاي حمايتي و هدايتي».
آقاي يزداني مي گويد: قرار است اين پتانسيلها پس از شناسايي تحت تعليمات مختلف قرار گيرند. اين افراد با كمك گرفتن از سيستمهاي حمايتي و محيطهاي مناسب به رشد جسمي و شخصيتي خواهند رسيد كه در توسعه كشور نقش ايفا خواهند كرد.
براي افراد باهوش منتخب يك برنامه اصلي آموزشي تهيه شده است كه شامل دروس پايه، ضروري و مورد نياز براي رسيدن به درجه دكتراي پزشكي است. در كنار اين دروس اصلي، آموزشهايي براي ارتقاء سطح مديريتي و تواناييهاي افراد در ساير رشته ها مثل مديريت، سياستگذاري سلامت، اقتصاد، آموزش پزشكي، حقوق سلامت و پژوهش در نظر گرفته شده است.

به گفته آقاي يزداني دروس فرعي بر اساس علاقه افراد تعيين مي شود. اين دروس عبارتند از: اصول مديريت در نظام سلامت، رهبري بين بخشي، استراتژي گروهي، مديريت عمومي، مديريت استراتژيك، مديريت عملياتي، مديريت مالي، سياستهاي سلامت، اولويتگذاري و حاكميت پژوهش و عمليات سلامت.

آقاي يزداني با ابراز تاسف مي گويد: "در حال حاضر و در جامعه كنوني افراد باهوش پس از پايان تحصيلات هيچ دخالت آكادميك در بخشهاي مديريتي ندارند و فقط به افراد اجرايي و عملگراي خبره تبديل مي شوند، در حالي كه مي توانند در نقش رهبري به صورت قويتري فعاليت كنند و كارايي بيشتر و مضاعفي داشته باشند

 

آثار و پيامدهاى حاصل از فرار مغزها

 

مهاجرت بدون بازگشت

معضل فرار مغزها Brian Dram چندى است كه به يكى از بحث هايى تبديل شده كه درباره آن سخن فراوان مى رود. تقريباً همه صاحب نظران از پديده فرار مغزها ابراز نگرانى كرده اند و اثرات آن را زيانبار و تاسف آور خوانده اند و از سياستگزاران و قانونگذاران دعوت كرده اند تا به اتخاذ سياست ها و اجراى برنامه هاى مختلف به جلوگيرى از ادامه اين روند بپردازند.

• پيشينه تاريخى فرار مغزها

با مراجعه به تاريخ مى توان دريافت كه مسئله جابه جايى و فرار مغزها و نخبگان از يك جامعه به جامعه ديگر كم وبيش در همه ادوار تاريخ وجود داشته است شايد ابتدايى ترين شكل فرار مغزها را بتوان به اين صورت تصور كرد كه در هر عصر و در هر سرزمين وقتى قومى يا حكومتى به اوج اقتدار و پيشرفت و آبادانى مى رسيد هنرمندان، نخبگان و متخصصان ساير جوامع را به خود جذب مى كرد و اين مويد يك نكته روان شناختى است كه انسان فطرتاً راحت طلب است و هر كجا گذران زندگى او با آرامش و آسايش بيشترى ميسر گردد آنجا را به عنوان محل زندگى خود انتخاب خواهد كرد در طول تاريخ همواره انسان ها و ارباب فضل، دانش و معرفت، صنايع و هنر هر جا را مناسب تر و امن تر براى زندگى خود مى ديدند به عنوان محل شغل و در نتيجه سكونت خود انتخاب مى كردند با اين تفاوت كه اين نوع نقل و انتقالات و جابه جايى با پديده فرار مغزها به اصطلاح امروزى آن كاملاً تفاوت ماهوى داشت، به گونه اى  كه آن را به عنوان مهاجرت قلمداد مى كردند در حالى كه پديده فرار مغزها امروزه در همه جوامع به عنوان نه يك معضل و مشكل بلكه بحران اجتماعى و فرهنگى مطرح است چرا كه مهاجرت نخبگان در گذشته تابع عرضه و تقاضا و محدود به احتياجات و نيازهاى جامعه مقصد بوده و از اين رو همواره شكل منطقى و طبيعى به خود مى گرفت و هرگز به عنوان يك معضل اجتماعى مطرح نبود اما به تدريج و با پيشرفت حيرت آور فناورى، برخى كشورها از سوى ديگر و در نتيجه پيشرفت فناورى در رشته هاى گوناگون علوم و فراهم بودن وسايل و ابزارهاى تحقيقى و پژوهشى و نيز آماده بودن شرايط زندگى و دستمزد مناسب در اين كشور ها موجب شد كه از افراد متخصص و ماهر فرهيخته و كارآزموده از سراسر جهان به اين كشور سرازير شوند و نوعى معضل اجتماعى و عدم تعادل ساختارى از لحاظ نيروهاى انسانى در كشورها را پديد آورند. پديده فرار مغزها در عصر حاضر برخلاف گذشته كه مهاجرت نيروهاى نخبه و متخصص امرى طبيعى و منطقى مى نمود و تابع عرضه و تقاضا بود امروز در بيشتر موارد نه كشورهاى مقصد و مهاجرپذير نياز به اين همه مهاجر دارند و نه كشورهاى مبدأ از وجود همه اين نيروها بى نيازند بلكه براساس يكى از آمارهاى منتشر شده با اين كه كشورهايى مثل هند و پاكستان از نظر پزشك در مضيقه به سر مى برند پزشكان آنها كه در انگلستان هستند ۴۴ الى ۴۵ درصد جامعه پزشكى اين كشور را تشكيل مى دهند.

طيف مهاجران

هرچند عنوان مهاجرت نخبگان شامل همه متخصصان علمى و ادارى مى شود ولى غالباً مهاجران كسانى هستند كه عمدتاً خواهان پيشرفت هاى اجتماعى و اقتصادى و غالباً در سه طبقه پزشكان، مهندسان و دانشمندان هستند به عنوان نمونه در يك گزارش تعداد پزشكان و مهندسان خارجى در آمريكا در سال۶۴-۱۹۶۳ به ترتيب ۲۹درصد مجموع فارغ التحصيلان پزشكى در دانشگاه هاى آمريكا و نيز ۸۵درصد مهاجران به اين كشور را تشكيل مى دادند.

وضعيت كشورهاى اروپايى به مراتب نسبت به كشورهاى آفريقايى و آسيايى بهتر است زيرا آمريكا هرچند قطب جاذبى براى جذب نخبگان ساير كشورها است و كشورهاى اروپايى بخشى از نخبگان خود را به آمريكا مى فرستند ولى كمبود نخبگان خود را از كشورهاى آسيايى و آفريقايى جذب مى نمايند، از اين رو بدترين وضعيت را كشورهاى آسيايى و آفريقايى دارند كه با هزينه هاى گزاف ملى اقدام به پرورش متخصصان و نخبگان مى كنند ولى آنها را به كشورهاى ديگر تحويل مى دهند. البته پيشرفت و توسعه هر كشورى مرهون پيشرفت و توسعه فناورى و نيز نيروى انسانى ماهر، نخبه و كارآزموده است و رشد فناورى نيز مرهون علوم عملى و نظرى محض است و رشد علمى نيز به نوبه خود وابسته به منابع علمى و يافته ها و تلاش هاى علمى است كه در اختيار محققان و پژوهشگران قرار دارد مهاجرت نخبگان باعث كندى رشد و توسعه فناورى و يا به عكس به صورت غيرقابل پيش بينى توسعه يابد كه دو عامل مى تواند مانع رشد فناورى شود يكى علل ساختارى و ديگرى مهاجرت متخصصان. البته كيفيت منابع و شرايط فيزيكى تجهيزات موجود از جمله عوامل توسعه نيافتگى است. پديده فرار مغزها به گونه ديگرى قابل دسترسى است. در كشورهاى جهان سوم عمدتاً به كارهاى فكرى و تحقيقى عميق در زمينه هاى علوم اجتماعى و انسانى اهميت داده نمى شود در نتيجه در بلندمدت بازار كار از نيروهايى كه به واقع جامعه نيازمند آنان است تهى مى شود. از سوى ديگر بيشترين تبليغات و سرمايه گذارى ها در مقطع دانشگاه ها و آموزش عالى برعلوم غيرانسانى متمركز است. در اين رشته ها نيز به دليل نداشتن دانش فنى بالا و به روز نبودن موفقيت چندانى كسب نمى شود در حالى كه بيشترين نيروهاى ماهر مورد نياز در بخش نظام ديوان سالارى و ادارى جامعه و در بخش علوم انسانى و اجتماعى است يعنى همان رشته هايى كه معمولاً اقبالى به سرمايه گذارى از سوى دولت و تبليغات عمومى در  آنها صورت نمى گيرد و موسوم است دانشجويانى كه در ساير رشته ها امتياز لازم را به دست نمى آورند به اين رشته ها وارد مى شوند در نتيجه اين فرايند، ورود موج عظيمى از نيروهاى غيركارآمد به بدنه اجرايى كشور است. دو عامل عمده اى كه مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد:

الف _ عوامل خارجى: كه مى توان به توسعه فناورى، مهيا بودن ابزار تحقيق و پژوهش در

كشورها، عدم تعادل نيروى انسانى و... اشاره كرد.

ب- عوامل داخلى: اين عامل به عنوان پديده اصلى فرار مغزها است كه خود شامل چند دسته همچون موارد زير است:

۱- مسائل و مشكلات فرهنگى و آموزشى

۲ - فقدان توسعه سياسى

۳ - فساد ادارى و سوءمديريت

۴- فقدان توسعه اقتصادى

•پيامدهاى فرار مغزها

يكى از عوامل فرار مغزها در كشور، توجه به مسائل مادى در مقايسه با ساير مسائل است كه انسان ها و افراد را فراموش كنيم و تصور مى كنيم هركس ماشين و ابزارآلات فناورى در اختيار داشت خوشبخت است، در حالى كه به عكس، هرچه پيشرفته تر باشد بايد نقش عوامل انسانى در آن مهم تر، برجسته تر و بيشتر باشد، مثلاً نقش انسان در ژاپن ۸۰درصد است ولى نقش انسان در كشور ما كمرنگ است به طورى كه بيشترين دغدغه كشور ما خارج نكردن ارز از كشور است. در حالى كه ما هيچ توجهى به فرار مغزها نداريم به نظر مى رسد همين تغيير نگرش نسبت به افراد انسانى و توسعه انسانى در فرايند توسعه، عامل مهمى در كاهش پديده فرار مغزها است.

با يك نگاه اجمالى به آمار و ارقام مربوط به پديده فرار مغزها، پيامدهاى بسيار ناگوار آن غيرقابل تصور مى نمايد از يكسو كشورهاى صنعتى و به اصطلاح مقصد قرار دارند كه عامل مهم در جذب نخبگان كشورها به شمار مى روند و منبع مهمى براى جذب نخبگان، از سوى ديگر كشورهاى مبدأ و جهان سوم قرار دارند كه همه سرمايه و هستى خود را تقديم بيگانگان مى كنند با نگاهى به آمار و ارقام اين معضل بيشتر آشكار مى شود در حال حاضر بيش از ۱۵۰ هزار نفر مهندس و پزشك ايرانى در آمريكا زندگى مى كنند و تمام ورودى هاى با رتبه دو رقمى كنكور سراسرى دانشگاه هاى كشور، هرسال از بهترين دانشگاه هاى جهان دعوتنامه دريافت مى كنند و قريب نود نفر از ۱۳۵ دانش آموزى كه در چند سال اخير در المپيادهاى علمى صاحب مقام شده اند در يكى از بهترين دانشگاه هاى آمريكا به تحصيل مشغول هستند. براساس سرشمارى ۱۹۹۰ آمريكا قريب ۲۲۰ هزار نفر خود را ايرانى تبار معرفى كرده اند كه ۷۷درصد آنان داراى تحصيلات دانشگاهى هستند. براساس آمار ارائه شده تنها ۱۸۲۶ ايرانى عضو هيات علمى تمام وقت و رسمى در دانشگاه هاى آمريكا و كانادا به تدريس مشغول هستند كه به احتساب استادان نيمه وقت به حدود ۵ هزار نفر مى رسند در حالى كه در سال ۷۳ تعداد استادان و دانشياران شاغل در ايران ۱۵۰۰ نفر بوده كه در سال ۱۳۷۵ به ۲۲۰ نفر رسيده و تعداد استادياران نيز ۶ هزار نفر بوده است. زيان كشور ما از صادرات مغز، بالغ بر ۳۸ ميليارد دلار برآورد شده در حالى كه درآمد ساليانه كشور از محل صادرات نفت قريب ۱۲ ميليارد دلار اعلام شده است.براساس اظهارنظر مسئولان رسمى كشور آمار مهاجران كشور بسيار شگفت انگيز است در يك اظهارنظر رسمى آمده: هرچند آمار مهاجران ايرانى از ۲ تا ۷ ميليون نفر ذكر مى شود اما براساس آمار رسمى حاصل آمده از تجربه كارى مى توان گفت: قريب ۳ ميليون نفر از ايرانيان به صورت مهاجر در ۲۰ كشور مهم جهان پراكنده اند كه به ترتيب در آمريكا، كانادا، انگليس، آلمان، فرانسه، سوئد، استراليا، اتريش، ايتاليا، يونان، بلژيك، نروژ و ... سكونت دارند. همچنين در خصوص وضعيت اقتصادى مهاجران خارجى، به ويژه ايرانيان مقيم آمريكا آمده است آخرين آمارى كه اداره آمار آمريكا در سرشمارى ۱۰ سال پيش ارائه داده نشان مى دهد كه ۴۶ درصد مهاجران خارجى ايرانى داراى مدرك ليسانس و بالاتر هستند و ۳۲ درصد در رده هاى بالاى علمى و حرفه اى و ۲۲ درصد صاحبان شركت هاى بزرگ تجارى، كارخانه هاى صنعتى، بيمارستان و ورزشگاه هستند و ميانگين درآمد مهاجران ايرانى ۵۵ هزار دلار و ميانگين درآمد شهروندان آمريكا ۳۵ هزار دلار است هرچند خسارت ناشى از فرار مغزها در كشور رقم بالغى است ولى آن صرفاً اختصاص به ايران ندارد و پديده اى عام و فراگير است ولى مى بايستى اهتمام جدى در رفع آن مبذول داشت. راه حل اساسى و موثر براى جلوگيرى از فرار مغزها ايجاد شرايط مناسب كار، تحقيق و پژوهش، دستمزد كافى، از بين بردن بى عدالتى و تبعيض است كه خود موجب جلب نخبگان است. از سوى ديگر راه هاى جلوگيرى از فرار مغزها، برنامه ريزى بلندمدت و حساب شده براى استفاده از نيروهاى انسانى است و اين امر بايد مبتنى بر اين اصل باشد كه تربيت متخصصان بايد براساس نيازها و متناسب با ظرفيت هاى داخلى، به قدر نياز باشد تا كمك اساسى به تحكيم زيربناى اقتصادى كشور باشد.
•شيوه هاى جذب نخبگان

۱- در داخل كشور كه در كنار آموزش هاى فنى و زيربنايى و به روز نخبگان قرار دارند، اين است كه صندوقى به اين منظور در نظر گرفته شود تا فارغ التحصيلان دانشگاهى به محض فراغت از تحصيل و تا زمانى كه موفق به پيدا كردن شغل و كار مناسب نشده اند از اين صندوق وام هاى اشتغال، حق بيمه بيكارى و مانند آن دريافت دارند.
۲ - نظارت بر فارغ التحصيلانى كه به خارج عزيمت مى كنند و ارتباط عاطفى با آنان از ديگر راهكارهاى جذب نخبگان است.

۳ - دولت مى بايست براساس رشته هاى مورد نياز جامعه به تربيت نيروى انسانى بپردازد و پس از كسب آموزش لازم نسبت به اشتغال آنها تعهد نمايد.

۴ - تاسيس مراكز كاريابى براى نخبگان و فارغ التحصيلان دانشگاهى

۵- ارتباط مراكز صنعتى با دانشگاه ها و عدم ارتباط بين آنها موجب عدم تناسب آموزش هاى نظرى با فعاليت هاى عملى مى شود.

۶ - وجود ثبات، آرامش سياسى، وحدت نيروهاى خودى، احزاب سياسى و مسئولان زمينه ساز ثبات و آرامش روحى افراد خواهد بود.

۷ - احترام و توجه بيشتر به علم، دانش، خلاقيت و توجه به نخبگان جامعه
۸ - تاسيس شركت هايى براى محققان و تامين نيازهاى علمى، تحقيقاتى، مادى و معنوى آنان

۹ - تجديدنظر جدى در وضع تحقيقاتى دانشگاه ها

۱۰ - مهمترين عامل مى تواند مفاسد ادارى، حاكميت روابط شخصى، فاميلى، گروهى، حزبى و جناحى باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

•نتيجه

شايد برخى از دولت ها بتوانند برخى از معضلات اجتماعى، سياسى و يا اقتصادى خود را حل نمايند و رضايت برخى از اقشار جامعه را جلب نمايند اما نخبگان يك جامعه به سادگى تسليم ظواهر نمى شوند. نخبه، سياه و سفيد نمى شناسد و اگر دنياى بهترى براى زندگى سراغ داشته باشد به سختى مى تواند از وسوسه مهاجرت درامان بماند ايرانيان از ديرباز طيف عظيمى از مهاجران را تشكيل مى دهند ريشه يابى آن ارتباط مستقيمى به افزايش يا كاهش مشكلات داخلى داشته و دارد و امكان دستيابى به يك شغل آبرومندانه حق هر تحصيلكرده است اما وقتى به هر دليل امكان پذير نيست ايرادى برمهاجرت نخبگان نمى توان گرفت اما فاجعه بزرگ آن است كه به همراه فرار مغزها، دل ها هم از وطن فرارى شود البته ايرانيان مردمانى با اصل و نسب با فرهنگ اند و زرق و برق كشورهاى غربى هم نتوانسته دل هايشان را فرارى دهد اما بهتر است به شخصيت و هويت يك نخبه توهين نشود.

پس بهتر است راه حل فرار مغزها را سياسى نكنيم تا به عاملى جهت ترغيب بيشتر آنان در مهاجرت تبديل نشود و سئوال اين است كه آيا ايران موفق به جذب مغزهاى هجرت كرده خود خواهد شد؟

 

 

منابع :

 

http://fa.wikipedia.org

http://www.sharghnewspaper.com/831006/html/scienc.htm

http://sociology.mihanblog.com/?More=83

http://www.iranmania.com/News/Farsi/ArticleView/Default.asp?NewsCode=18848&NewsKind=CurrentAffairs

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/030612_h-ag-braindrain.shtml

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 10:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 47

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس