علل فرار مغزها ازايران

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره فرار مغزها از ايران

بازديد: 975

تحقیق درباره فرار مغزها از ايران

فرار مغزها از ايران سابقه‌اي بيش از 40 سال دارد و به دوران پيش از انقلاب بازمي‌گردد. اما اکنون ميزان فرار مغزها از ايران به جايي رسيده است که ايران را جزو سه کشور داراي بالاترين ميزان فرار مغزها در جهان درآورده است. از هر 125 دانش آموز المپيادي ايران، 90 نفر در دانشگاه هاي آمريکا تحصيل مي‌‌کنند. از هر 96 دانشجوي اعزامي به خارج، تنها 30 نفر به ايران باز مي‌گردند.

حدود 2 ميليون و 500 هزار ايراني در خارج از کشور زندگي مي‌کنند که 60 درصد آنها مقيم آمريکا هستند. همچنين 2000 نفر از استادان دانشگاه در آمريکا ايراني هستند و 5 هزار ايراني در آمريکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمارها با سوادترين اقليتها در جامعه آمريکا ايرانيانند.

علل فرار مغزها ازايران

هيچکدام از دولتها با وجود تمام شعارهايي که دادند، موفق نشدند سياستي را در اين زمينه پيشنهاد بکنند و يا کار اثر بخشي انجام دهند. اوضاع سياسي اجتماعي و فرهنگي ايران، وضعيت کار تحقيقي، فقر دانشگاهها و عدم ارتباطشان با دنياي علمي و مسائل اقتصادي از علل عمده فرار مغزها از ايران مي‌‌باشد.

مشاهدات ميداني و کارهاي تحقيقي، دلايل اصلي فرار مغزها در ايران نشان ميد هند. جامعه شناسان، پديده فرار مغزها را در چهار دسته مي‌‌گنجانند. اين چهار مقوله را بايد از همديگر جدا کرد.

فرار نخبگان علمي از ايران.

خروج فارغ‌التحصيلان نظام آموزش عالي.

خروج نيروي کار عادي.

خروج سرمايه داران.

دلايل فرار مغزها از ايران

اوضاع عمومي ايران، بخصوص اوضاع سياسي اجتماعي و فرهنگي ايران که زندگي را دشوار مي‌کنند براي نخبگان و اوضاع و وضعيت کار تحقيقي در ايران و نبودن امکانات و فقر دانشگاههاي ايران و عدم ارتباط با دنياي علمي در سطح بين‌المللي و بالاخره بر مي‌‌گردد به مسائل اقتصادي و درآمد.

پديده فرار مغزها با مهاجرت نخبگان تفاوت دارد. مهاجرت زماني است که رابطه بين مهاجر و کشور مبدا قطع نشود. يکي از آن موتورهاي اصلي پيشرفت کشورهايي مثل چين، هند، کره جنوبي و برخي ديگر از کشورها، مهاجرينشان در کشورهاي ديگر هستند که توانستند با حفظ ارتباط با کشور مادر مشارکت فعالي بکنند در توسعه صنعتي و علمي اين کشورها. آنچه در ايران مي‌گذرد، فرار مغزهاست، نه مهاجرت.

در ايران ماهيت فراري داشتن اين خروج از کشور باعث مي‌‌شود که اين ارتباط با کشور مادر وجود نداشته باشد، در نتيجه مشارکتي که اين نيرو در توسعه مي‌‌تواند داشته باشد در آينده ايران، اينهم بوجود نيايد.

اگر قرار است جلوي اين موج گرفته شود، بايد چيزهاي خيلي اساسي تغيير پيدا کند که بر مي‌گردد به خود سمتگيريهاي نظام. براي همين هم هيچ حکومتي در داخل اين سيستم نخواهد توانست تغييراتي بوجود بياورد براي اين که منجر شود به نفع خود سيستم، براي مثال نبودن آزاديهاي فرهنگي، نبودن دموکراسي، فشاري که بر روي نخبگان علمي و فرهنگي در سطح سياسي – فرهنگي وجود دارد. محدوديتهايي که براي زنان وجود دارد، مسائل امنيتي که در دانشگاهها براي کار تحقيقي و ابراز عقيده و يا برخورد عقايد وجود دارد. محدوديتهايي که در روابط بين‌المللي ما وجود دارد.

 

«

 

 

فرار مغزها يا شكار مغزها

  پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور به قصد اقامت دائم در كشورهاي توسعه يافته اگرچه داراي پس زمينه اي تاريخي است كه از دوران پيش از انقلاب اسلامي نيز شواهد و مصاديقي از آن وجود دارد و ليكن اين پديده پس از انقلاب اسلامي و وقوع جنگ ايران و عراق شدت وحدت بيشتري يافته است. به بيان ديگر ماهيت، زمينه هاي ايجاد انديشه خروج و ساختار و گستردگي آن در پس از انقلاب از ابعاد مختلفي با سابقه بروز اين پديده در پيش از انقلاب بسيار متفاوت است.


2) بررسي حاضر كه پس از بيست و دو سال از انقلاب ايران، براي نخستين بار در دستور كار پژوهش قرار گرفته است، خود گوياي مهجور بودن اين پديده و مغفول ماندن آن از سوي مسئولان سطوح سياستگذار و تصميم گير در كشور مي باشد. از همين رو در اجراي تحقيق حاضر موانع و محدوديتهاي بسياري وجود دارد كه برخي از اين محدوديتها عبارتند از:

·  فقر اسناد نظري، تجربي و روشي موضوع در مراكز اسناد و اطلاعات كشور: به طوري كه در كتابخانه ي دانشگاهها و مراكز اطلاعات بزرگ كشور از قبيل مركز اسناد و مدارك علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي كشور، مؤسسه عالي پژوهش و برنامه ريزي براي توسعه و مركز اسناد و مدارك اقتصادي و اجتماعي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، پژوهشگاه علوم انساني و كتابخانه دانشكده علوم اجتماعي دانشگاههاي تهران و علامه طباطبائي و تربيت مدرس كمتر سند معتبر ايراني و خارجي در خصوص موضوع مورد بررسي در تحقيق حاضر وجود دارد.

* فقر اطلاعات موردنياز پيرامون وضعيت كمي و كيفي ايرانيان متخصص مهاجر در خارج از كشور: عدم توجه  و غفلت از اين پديده در طول بيش از دو دهه در كشور منجر شده است كه اطلاعات متقن و معتبر قابل استناد پيرامون متخصصان ايراني مقيم در كشورهاي توسعه يافته جهان از حيث تعداد، رشته وميزان تحصيلات، پراكنش جغرافيايي آنان، نوع شغل، ميزان درآمد و... بسيار متشتت ، متناقض و غيرقابل استناد باشد و نهاد يا دستگاه اجرايي و پژوهشي مشخصي به جمع آوري و پردازش آن اهتمام نورزد.


* عدم كارايي دستگاهها و سازمانهاي متولي بررسي پديده خروج متخصصان از كشور: از بين وزارتخانه هايي همچون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، وزارت امور خارجه (دفتر جذب متخصصان خارج از كشور)، شوراي جذب نخبگان در نهاد رياست جمهوري، مؤسسات پژوهشي كشور در بخش علوم انساني، اجتماعي و اقتصادي و... كمتر دستگاهي توانسته است درجمع آوري، شناسايي، تجزيه و تحليل، مستندسازي و ايجاد پايگاه اطلاع رساني كارآمد در اين مهم توفيق لازم و كافي و وافي بدست آورد. مكاتبات، مراجعات و پيگيريهاي مكرر به اين دستگاهها و عدم دستيابي به حداقل اطلاعات متقن نظري و تجربي خواه از بعد ملي خواه از منظر بين المللي، در طول اجراي تحقيق حاضر شاهد اين مدعا مي باشد. 

·  ضعف رويكرد پژوهشي در پديده خروج نيروهاي متخصص از كشور: عليرغم فعاليت كم و بيش در بسياري از مؤسسات پژوهشي بخش دولتي در رشته هاي علوم اجتماعي و اقتصادي، متاسفانه در هيچ يك از اين مؤسسات و در طول سالهاي طولاني  بيست سال گذشته اثري از توجه و تمركز پيرامون پديده مورد بررسي در تحقيق حاضر به چشم نخورده است و اين امر بر فقر بيش از پيش ميزان شناخت در خصوص اين پديده افزوده است.

 
3) عليرغم مغفول بودن موضوع بررسي حاضر، بي هيچ ترديد مي بايست اذعان داشت، فقر منابع نظري، تجربي، انديشه اي  و سياستي پيرامون اين پديده از حيث كنترل و نظارت و هدايت آن مبتني بر منافع ملي در كشور، انجام بررسي حاضر را بيش از پيش و به صورتي مضاعف اجتناب ناپذير و ضروري مي سازد. بي ترديد اين پژوهش باچنين محدوديتهايي عليرغم همه كاستي ها و نارسايي هاي ذاتي و محيطي پيرامون آن مي تواند دستمايه بنياديني براي انجام تحقيقات ثانوي، راهبردي و كاربردي ديگر باشد كه حاصل جلب توجه و اهتمام جدي مسئولان نهادهاي سياستگذار، تصميم گير ، اجرايي و علمي - پژوهشي به يافته هاي تحقيق حاضر خواهد بود.

 
4) هدف كلي تحقيق حاضر شناسايي علل اصلي خروج نيروهاي متخصص از كشور از حيث عوامل جمعيتي، اجتماعي، فرهنگي، معيشتي و شغلي و دستيابي به راهكارهاي عملي و عيني نيل به وضع مطلوب است. اهداف تفصيلي طرح عبارت اند از:
ـ شناسايي مختصات جمعيتي، شغلي و تحصيلي متخصصان ايراني مهاجر به عنوان گروههاي هدف.

ـ شناسايي نيازها، الزامات و ملزومات حفظ و بكارگيري نيروي انساني متخصص در كشور

ـ شناسايي اثرات مهاجرت نيروهاي متخصص از كشور در سطح زندگي، موقعيت شغلي و منزلت اجتماعي آنان.

ـ شناسايي راهكارهاي بهره گيري از متخصصان ايراني مهاجر، حفظ سرمايه هاي انساني و كاهش جريان مهاجرت بين المللي نيروهاي متخصص كشور. 
  
5) در اين پژوهش دو روش اسنادي و پيمايشي (پرسشنامه و مصاحبه) به كار رفته است. 

روش اول: به منظور بررسي نظري و ادبيات مربوط به فرار مغزها در سطوح درون و برون مرزي مورد استفاده قرار گرفته است. 

روش دوم: پيمايشي است كه در آن از دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. تكنيك پرسشنامه براي كسب اطلاعات لازم از جامعه متخصصان ايراني مقيم خارج از كشور و تكنيك مصاحبه براي متخصصان در شرف خروج از كشور بكار رفته است.

6) در اين تحقيق دو جامعه مورد بررسي قرار گرفته اند:
الف) ايرانيان متخصص مقيم در خارج از كشور. از گروه اول، متخصصاني كه در چهار كشور انگلستان، استراليا، ايالات متحده و كانادا مقيم هستند در زمره جامعه مورد بررسي قرار دارند.

ب ـ متخصصان ايراني كه قصد خارج شدن از كشور را دارند: تعداد در نظر گرفته شده براي اين جامعه 50 تا 100 نفر مي باشد. جغرافياي دستيابي به اين گروه عمدتا در محدوده سفارتخانه يا كنسولگري كشورهاي استراليا و كانادا ميباشد.
 7) پرسشنامه هاي مربوط به دو جامعه متخصصان مقيم خارج و متخصصاني كه قصد عزيمت دارند بر مبناي چارچوب نظري طراحي شده است. در هر دو آنها علل كشش و رانش مورد بررسي قرار مي گيرند همچنين ويژگي هاي پاسخگويان براي شناخت جامعه و دستيابي به خصوصيات مهاجران نير درج شده است.

8) افزون بر دو پرسشنامه مربوط به جوامع مورد بررسي،فهرست پرسش ديگري نيز طراحي شده است كه مربوط به صاحب نظراني است كه در زمينه مسائل نيروي انساني، مهاجرت و فرار مغزها از كشو ردر چند سال اخير شناخته شده هستند. طراحي اين فهرست با اهدا ف همچون تكميل جنبه هاي نظري، بررسي شناخت عوامل فراز مغزها در ايران نزد كارشناسان واقعي، شناخت راهكارهاي اجرايي مورد نظر آنان صورت گرفته است.
 
9) مقايسه نتايج بررسي پاسخهاي هريك از دو جامعه متخصصين مقيم در خارج از كشور و آنهايي كه قصد مهاجرت را دارند ، خطوط راهنمايي را بدست مي دهد كه براي سياستگذاري نيز موثر مي باشد:

* به لحاظ سني، جامعه متخصصان عازم به خارج از كشور جوانتر مي باشد. در جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور 40 درصد افراد در فاصله سني 40-31 سال قرار دارند . اما در ميان متخصصان عازم به خارج اين نسبت 35 درصد است . علاوه بر اين جمعيت 30سال به بالا در ايرانيان مقيم خارج 80 درصد است اما در ميان عازمين 72 درصد مي باشد. 

* سطح تحصيلي متخصصان مقيم خارج از كشور بسيار بيشتر از آنهايي است كه قصد عزيمت دارند. 50 درصد گروه اول مدرك دكتري دارند . حال آنكه در گروه دوم صرفا 5 درصد مدرك دكتري اخذ كرده اند. نسبت سطح كارشناسي ارشد ميان آنها تقريبا برابر است.

* از نظر رشته تحصيلي در بين دو گروه تقريبا هماهنگي وجود دارد. بدين معني كه بيشتر افراد دو گروه متخصصين در رشته هاي فني و مهندسي و پس از آن در رشته هاي علوم انساني، اجتماعي و مديريت و نهايتا پزشكي و علوم پايه تحصيل كرده اند. 
* زمان اخذ مدرك تحصيلي بيشتر متخصصان مقيم خارج مورد بررسي پس از سال 1999
مي باشد. اين امر بر بهنگام بودن سطح علمي آنها و تواني كه مي تواند از اين طريق در خدمت كشور قرار گيرد ، دلالت دارد.

 عليرغم اينكه جامعه متخصصان مقيم خارج از كشور متوسط سني بالاتر دارند اما سطح تحصيلات آنها بالاتر است كه بيانگر  وجود امكانات براي ادامه تحصيلات عاليه مي باشد. 

* اكثر اعضاء گروه هاي مورد بررسي (مقيم و عازم به خارج) ساكن تهران بوده اند. از ميان متخصصان مقيم 67 درصد تهراني و بقيه شهرستاني هستند. حال آنكه درميان عازمين 58 درصد تهراني و بقيه شهرستاني مي باشد.

* به لحاظ فعاليت شغلي، ساختار مشاغل متخصصان مقيم پيش و پس از ترك كشور تقريبا مشابه هم مي باشند. پيش از ترك كشور اشتغال در امور مهندسي و فني، تدريس در دانشگاه و تحصيل دانشجويي سه فعاليت  اصلي بوده (57 درصد) و پس از ترك كشور نيز سه رده شغلي مذكور با 71.5 درصد ساختار اصلي اشتغال مي باشد.
در ميان متخصصاني كه قصد ترك كشور را دارند  كارمند (شامل كارشناس) بخشهاي دولتي و خصوصي (با 32 درصد) بيشترين سهم را دارد، و پس از آن مهندسان (با 26 درصد) و در مراتب بعدي پزشكان 9 درصد، كارمند عاليرتبه 8 درصد، مشاور و  شغل آزاد 4 درصد قرار دارند. طبيعي است كه افرادي كه داراي پست مديريتي باشند از اظهار اين امر خودداري مي نمايند. 

* از نظر وضعيت تاهل ، اكثر متخصصان مقيم خارج (71 درصد) پيش از ترك كشور مجرد بوده و در خارج از كشور تشكيل خانواده داده اند. اما 53 درصد  افرادي كه قصد عزيمت دارند متاهل مي باشند كه 69 درصد آنها داراي فرزند (يك تا سه فرزند) مي باشند. وجود عامل خانواده در علل رانشي و كششي موثر بوده است. دستيابي به زندگي بهتر براي خانواده و ادامه تحصيلات فرزندان جلوه بارز اين مطلب مي باشد. 


* علل اصلي رانشي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح زير مي باشد:

متخصصان مقيم خارج از كشور              متخصصان با قصد عزيمت
1ـ عدم اطمينان به آينده خود و خانواده    1ـ عدم تعادل درآمد و هزينه
2ـ افزايش فاصله طبقاتي                      2ـ نبود آزادي فردي اجتماعي و مسائل طبقاتي
3ـ محدوديت آزادي                               3ـ نبود امكانات ادامه تحصيل و عدم استفاده از متخصصان

4ـ فرهنگ كاري نا كارآمد                       4ـ فرصت شغلي محدود و تبعيض در استخدام
5ـ كمبود امكانات تحقيقاتي و پايين بودن  5ـ بي عدالتي، بي قانوني و پارتي بازي 
استاندارهاي پژوهشي

·  علل اصلي كششي نزد دو گروه مورد بررسي به ترتيب اهميت شرح زير مي باشد:


متخصصان مقيم خارج از كشور
               متخصصان با قصد عزيمت
1ـ فرصت ادامه تحصيل                                                  1ـ رفاه اقتصادي

2ـ رفاه اجتماعي                                 2ـ وجود امكانات براي ادامه تحصيل
3ـ تعادل هزينه و درآمد                          3ـ وجود فرصتهاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام

4ـ وجود فرصتهاي شغلي و توجه به

مهارت و شايستگي                                            4ـ آزادي سياسي و اجتماعي


5ـ سيستم آموزشي كارآمد                   5ـ مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان 
 * اكثر متخصصان  مقيم خارج از وضع خود (از نظر كاري و موقعيت خانوادگي) اظهار رضايت كرده اند لذا سرمايه گذاري در اين راهكار كه آنها را به كشور بازگردند چندان كارآ نخواهد بود. تعلقات خانوادگي و دوستانه از مواردي است كه نيمي از متخصصان مقيم بدان استناد كرده اند و زمينه مناسب براي ايجاد ارتباط و ايفاي نقش آنان در توسعه كشور است. 

* متخصصان مقيم خارج با توجه به ارتقاي سطح علمي و فني خود منبع خوبي براي توسعه كشور مي باشند متاسفانه نتيجه حاصل از اين بررسي حاكي از محدود بودن استفاده از چنين امكاناتي است. ساماندهي روابط ميان آنها و مراكز دانشگاهي ، تحقيقاتي ، توليدي و… درداخل كشور بسيار ضروري مي باشد. بنظر مي آيد اين ارتباط هرچه بيشتر غير دولتي باشد موثر تر خواهد بود.

 

 

 

فرار مغزها

پس از حادثه کوي دانشگاه ، کانادا در سال 1999 ظرفيت پذيرش مهاجر در کشور خود را 180 هزار نفر اعلام کرد . اين در حالي بود که از ايران 220 هزار نفر براي مهاجرت به آنجا متقاضي شده بودند.

همچنين بر اساس خبر منتشره در هفته نامه سازمان مديريت و برنامه ريزي 90 نفر از 125 دانش آموزي که در سه سال گذشته در المپياد هاي جهاني رتبه کسب کرده اند ، هم اکنون در دانشگاه هاي آمريکا تحصيل مي کنند.

طبق آمار صندوق بين المللي پول سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيلکرده براي خروج از ايران اقدام مي کنند و ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 کشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام اول را از آن خود کرده است.

در همين رابطه علي طايفي جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعي گفت: تحقيقي در سال 80 انجام داديم و نتايج آن را در هيات دولت هم مطرح کرديم ولي متاسفانه پديده فرار مغزها جزو پديدههاي مورد غفلت قرار گرفته است.

وي مي گويد امروز سرمايه انساني در کشور ما از ابزارهاي مهم توسعه است و توسعه معطوف به حفظ سرمايه انساني است. سرمايه انساني، نيروي متخصص و ماهر هم ابزار هستند و هم هدف توسعه.

وي افزود: در مورد فرار مغزها پژوهشي روي متخصصاني که عازم خارج بودند، انجام داديم  و از نتايج به دست آمده به وجود سه عامل اصلي در اين زمينه پي برديم.

 پارامتر اجتماعي که در آن فاکتورهاي امنيت اجتماعي و تخصصي مطرح است که خود اين موضوع در چند مقوله قابل بحث است . امنيت شغلي، امنيت جاني، تامين اجتماعي.

طايفي مي گويد: خيلي از افراد متخصص هم ازنظر امنيت فکري و جاني امکان طرح مسائل و ايده ها در محيط کار، دانشگاه و نهادها را ندارند.

در بحث امنيت جاني مي توان به حادثه کوي دانشگاه در روزهاي اخير و تيرماه 78 اشاره کرد. اين برخوردها يعني زائل کردن حوزه علم و طبيعي است در بسترهايي که صاحبان انديشه نتوانند آرامش خاطر پيدا کنند بي ترديد فرار را بر قرار ترجيح مي دهند.

وي مي گويد : در بحث تامين اجتماعي نه تنها بحث معيشت و حفظ آبروي يک متخصص مطرح است بلکه از بعد آينده نگري نيز نگراني هايي نسبت به منزلت اجتماعي و موقعيت شغلي فرد و خانواده او وجود دارد.

علي طايفي در خصوص دومين عاملي که باعث فرار مغزها مي شود بحث علمي و آموزش را مورد اشاره قرار داده و در مورد سومين دليل، عوامل اقتصادي را مطرح کرده و آن را در خروج متخصصان موثر مي داند. او مي گويد در حوزه علمي فقدان نهادهاي پژوهشي لازم براي بهره گيري از خدمات افراد متخصص به چشم مي خورد. در دنياي خارج بيش از 5/3 درصد توليد ناخالص ملي صرف تحقيقات مي شود و اين فرصت مناسبي است که هم از نظر علايق و هم از نظر ذهني فرد به کار بپردازد و هم به نيازهاي معيشتي خود پاسخ دهد. ولي در کشور ما اعتبارات پژوهشي 3 دهم درصد از توليد ناخالص ملي است. در چنين فضايي طبيعي است که فرصت و منزلت شغلي نخبگان ، دانشجويان پژوهشگران و اصحاب علم آسيب پذير باشد.

علاوه بر اين فرهنگ علمي ما بسيار نامطلوب است. سيطره رابطه در مدارس، تقليدگرايي، علم ناباوري، نوگريزي، پنهانکاري،پوشيده گويي، عدم شايسته سالاري، عدم تمايز نهادهاي اجتماعي با علم و مسائلي از اين دست منجر به قضايي مي شود که اگر يک متخصص که داراي دستمزد قابل قبولي هم باشد، در فضاي عاطفي، رواني در روابط کار موجود در سازمان هاي علمي، پژوهشي اجرايي – کارشناسي توانايي ماندگاري را نخواهد داشت.

اين پژوهشگر مسائل اجتماعي سپس در خصوص حوزه اقتصادي مي گويد: با توجه به مسائل و مشکلات موجود در اين زمينه ما شاهد بحران جدي بيکاري در بين متخصصان هستيم.

شواهد حاکي است در سال 85  از هر 4 متخصص يک نفر بيکار و سه نفر ديگر با مشکلات منزلت شغلي، شغل مرتب و معيشت آبرومند روبه روست. لذا وجود فرصت هاي شغلي در کشورهاي توسعه يافته از دلائل ديگر گريز از کشور است.

طايفي درمورد فاصله بين درآمد و هزينه افراد مي گويد: يک فرد متخصص به طور عادي در کشور توسعه يافته به طور متوسط در ماه 7 هزار دلار درآمد کسب مي کند ولي در کشور ما فرد متخصص 300 دلار درآمد دارد.

طايفي به نکته ديگري که در حوزه اقتصادي مطرح است به مساله اشتغال بر اساس شايسته سالاري اشاره کرده و مي گويد: متاسفانه در طول 2 دهه بعد از انقلاب حتي در دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي شايسته سالاري با وجودي که سرلوحهه شعارهاي ايشان بود هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است.

ما در کشور در يک مدار بسته اي از مديران سياسي، اجرايي، اداري، علمي و پژوهشي قرار گرفته ايم و افرادي مي توانند به اين دايره مجوز ورود پيدا کنند که شرط منسوب بودن به دولت و همگرايي با ايده و انديشه دولت را داشته باشند. متخصصاني که خارج از اين مدار قرار بگيرند، محروم و بي بهره هستند.

طايفي مي گويد: يکي از دلائلي که منجر به اين فرآيند  مي شود اکتفاي دولت به نخبگاني است که بنده آن را «شبه نخبگان» معرفي مي کنيم. کساني هستند که به دليل وابستگي به نظام سياسي کشور در دو دهه گذشته توانستند با استفاده از رانت هاي تحصيلي در ايران و خارج از کشور ادامه تحصيل داده و مدارک بالاي دانشگاهي دريافت و امروز در مناصب سياسي و اجتماعي گمارده شوند. اکتفاي نظام سياسي و حکومت براي پيشبرد توسعه ملي به اين شبه نخبگان و عدم باور و ميدان براي ساير نخبگان کشور منجر به ادامه اين مدار بسته مديريتي در کشور و در نهايت مدار بسته توسعه نيافتگي و خروج متخصصان از کشور خواهد شد . بر اساس سرشماري سال 2000 در آمريکا وجود ايرانيان متخصص در دنيا که 3 الي 4 ميليون نفر هستند نشان ميدهد ايرانيان مهاجر در آمريکا جزو بهترين کارآفرينان مهاجر محسوب مي شوند. درآمد ايرانيان مهاجر در آمريکا بيشتر از درآمد متوسط آمريکايي هاي بومي است. نسبت تحصيلات ايرانيان مهاجر به بوميان و مردم آمريکا بالاتر است. ايرانيان مهاجر در کليدي ترين مشاغل علمي، سياسي نظامي، تکنولوژي، اقتصادي و تجاري فعاليت دارند.

ايرانيان مهاجر بيشترين انطباق پذيري با فرهنگ ميزبان را داشته در حالي که هويت ملي، زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند.

ايرانيان مهاجر بيشترين انطباق پذيري با فرهنگ ميزبان را داشته در حاليکه هويت ملي، زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند.

از مجموع صدهزار ايراني در آلمان در سالهاي گذشته 2000 جلد کتاب منتشر شده در حاليکه از بين 2 ميليون ترک مهاجر تنها 100 جلد کتاب منتشر شده است. اين نشان از پتانسيل هاي ارزنده اي است که يک سرمايه ملي است.

طايفي در پاسخ به اين سوال که آيا پژوهشي در اين زمينه که حوادث تيرماه سال 78 تاثيري در خروج مغزها داشته، مي گويد با توجه به اينکه نظام سياسي، اداري کشور خروج متخصصين را به عنوان يک مساله جدي تلقي نمي کند، لذا تحقيقات درستي در اين زمينه وجود ندارد. ولي آنچه مسلم است بعد از حادثه کوي دانشگاه فقط کانادا در سال 1999 ظرفيت پذيرش مهاجرت دنيا را 180 هزار نفر اعلام کرد که تنها از ايران 220 هزار متقاضي رفتن وجود داشت البته هنوز معلوم نيست چه تعداد ي به آنجا مهاجرت کرده باشند.

طايفي در خصوص اينکه بروز بحران ها در جامعه تا چه ميزان بر فرار مغزها موثر است مي گويد: متاسفانه در جامعه ما نه تنها متخصصين از قدر و منزلت لازم برخوردار نيستند بلکه در طول اين چند سال شاهد اوج گيري نا امني نسبت به آنها هستيم.

بي ترديد خروج متخصصان که مي توانند پشتوانه فکري، اجرايي و کارآمدي و بقاي نظام سياسي کشور باشند در ميان مدت منجر به ايجاد بحران سياسي و اجتماعي فراگير خواهد شد و درآن روز مجال انديشيدن براي حل اين مسائل از نظام گرفته خواهد شد.

 سرمايه هاي بسياري را به هدر داده ايم

عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز در اين رابطه به ايلنا گفت: مهاجرت نخبگان و تحصيلکرده ها که در واقع سرمايه هاي اصلي کشور هستند براي ملت ايران مايه شرمساري است و وضعيت کشور را هر چه بيشتر بحراني مي کند.

حسين لقمانيان نماينده همدان، با اشاره به اين کحه اين آمار طبيعي است، گفت: در دنياي امروز سرمايه کشورها فقط معادن و نفت نيست بکله محققين، پژوهشگران و وضعيت دانشگاه ها و استادان به عنوان سرمايه اصلي يک کشور تلقي مي شود و متاسفانه ما در اين زمينه با زيان بزرگي مواجه هستيم.

وي افزود: در سالهاي گذشته ميليونها دلار خسارت براي خروج نخبگان و افراد تحصيلکرده از کشور داشته ايم و اين در حالي است که بودجه ما از سهم نفت مشخص است.

لقمانيان با اشاره به اينکه نبود امنيت و شرايط مناسب سياسي – اجتماعي از مهمترين عوامل خروج افراد المپيادها و نخبگان از کشور است، افزود: نبودن امکانات، شرايط لازم براي تحقيق، پژوهش و زمينه هاي مناسب براي رشد اين افراد موجب ترک کشور است.

عضو کميسيون آموزش و  تحقيقات مجلس با اشاره به اينکه کشوري که افراد تحصيلکرده و نخبه خود را از دست بدهد از دايره توسعه و پيشرفت خارج ميشود، تصريح کرد : براي رفع اين مشکل بايد امنيت را در کشور برقرار کرد و امنيت جز با پاسخ به مطالبات مردم به دست نمي آيد.

وي در پايان افزود: کشوري که امنيت داشته باشد مي تواند اولين گام ها را به سوي پيشرفت بردارد و اميدوار باشد افراد نخبه با انگيزه خدمت در کشورشان بمانند.

 

 

با فرار مغزها چه بايد کرد؟

 

فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد. طبق اين آمار سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيلكرده براي خروج از ايران اقدام مي كنند.

ايران؛ 'مقام اول از نظر فرار مغزها'

 

از ايران اقدام مي كنند و طبق آمار صندوق بين المللي پول، ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد.

هفته نامه برنامه كه از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي ايران منتشر مي شود به نقل از دكتر شهرام يزداني استاد دانشگاه شهيد بهشتي تهران نوشته است: 90 نفر از 125 نفر دانش آموزي كه در سه سال گذشته در المپيادهاي جهاني رتبه كسب كرده اند هم اكنون در دانشگاههاي آمريكا تحصيل مي كنند.


به گفته آقاي يزداني كه در جمع كاركنان سازمان مديريت و برنامه ريزي سخن مي گفت، بيش 150 هزار نفر از جراحان و مهندسان ايراني در آمريكا زندگي مي كنند.
وي با اشاره به وضعيت كنوني ايرانيان مقيم آمريكا اضافه مي كند: در حال حاضر 84 درصد از ايرانيان مقيم آمريكا كاملا به زبان انگليسي مسلط هستند. 46 درصد مدركي بالاتر از دكترا دارند، 43 درصد پستهاي مديريتي دارند، 48 درصد دو شغله هستند كه در آمريكا يك افتخار به حساب مي آيد و 92 درصد خانه مسكوني شخصي دارند.
آقاي يزداني در باره جايگاه ايرانيان در مقايسه با ساير خارجيان مقيم آمريكا مي گويد: رتبه اول درآمد و رتبه دوم تحصيلات با مدرك بالاتر از ليسانس در اختيار ايرانيان است.
علل مهاجرت

آقاي يزداني با بررسي علل مهاجرت نخبگان ايراني مي گويد: "در مهاجرت چند عامل نقش دارد. نيازهاي پايه اي نظير مسكن، غذا، پوشاك و تحصيل اولويت اول براي مهاجرت است. اما در مراحل بعد نياز به امنيت، تعلق، دوست داشته شدن و بروز تواناييها اهميت بيشتري مي يابد."

آقاي يزداني مي گويد اگر اين نيازها در هر فردي تامين نشود آن فرد مستعد مهاجرت خواهد بود و نهايتا اگر بتواند مهاجرت خواهد كرد.

وي با اشاره به وضعيت كنوني بيكاري در كشور مي گويد: بر اساس آمار رسمي نرخ بيكاري پزشكان 13 درصد است در حالي كه آمار غيررسمي از بيكاري 20 درصدي پزشكان حكايت دارد.

او تاكيد مي كند كه حقوق كم، مسكن نامناسب، نبود امكان ادامه تحصيل و هزاران مشكل ديگر براي پزشكان و ساير نخبگان كشور وجود دارد كه همگي از علل مهاجرت است.

به گفته وي، فضاي مناسب و سيستم حمايتي فعال موجود در غرب عامل ديگر ترغيب كننده براي نخبگان است.

يزداني با نگران كننده خواندن مهاجرت 150 هزار نفري در سال مي گويد: با اين روند مي توان نتيجه گرفت كه به مرور نسبت افراد باهوش در ايران كاهش يافته و در نتيجه از سطح هوشي كشور كاسته مي شود.

راه حل

وي سپس به بيان راه حل هايي مي پردازد كه با آن مي توان جلوي مهاجرت نخبگان را گرفت.

او مي گويد: اولين راه حل جلوگيري از خروج نخبگان و تحصيلكردگان است كه در برخي كشورها اجرا شده و روش شكست خورده اي است.

آقاي يزداني گفت: "دومين راه«راه جبران» است كه اگر فردي قصد خروج از كشور و مهاجرت را دارد بايد هزينه تحصيل و يارانه هايي كه در طول زندگي دريافت كرده را بپردازد كه اين شيوه نيز شكست خورده است زيرا ثابت شده است كه با پول، نمي توان علم و دانش را جبران كرد."

به گفته وي، سومين راه حل «راه بازگشتي» است. بدان معنا كه شرايط مادي را به گونه اي فراهم كنيم تا افرادي كه رفته اند برگردند. اين راه حل در كره جنوبي به كار گرفته شده و تاكنون موفق بوده است. البته بايد توجه داشت كه اين افراد هم تا زماني در كشور باقي مي مانند كه شرايط مادي و حمايتي داخلي مشابه يا بهتر از خارج باشد.
او افزود: راه حل ديگري كه به تازگي به كار گرفته شده است اين است كه محل زندگي افراد نخبه از نظر مكاني اهميت ندارد بلكه بايد از تخصص، مهارت و سرمايه آنها استفاده كرد كه مي تواند در ايران به كار گرفته شود. وجود انجمنهاي دانشجويي، گروههاي تحصيلكرده داخل و خارج، برپايي سمينارها در دستيابي به اين هدف بسيار موثر خواهد بود.

جذب پيشگيرانه راه حل كارآمد ديگري است كه هدف آن درگير كردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج كردن آنها از وضعيتي است كه آنها خود را قربانيان توسعه نيافتگي تلقي نكنند بلكه توسعه نيافتگي را مشكل خود فرض كنند و در سخت ترين شرايط بمانند و كار كنند.

سيستم حمايتي

آقاي يزداني در ادامه با اشاره به سياستهاي حمايتي در ايران گفته است: "از سال 1355 اولين مدرسه تيزهوشان تحت نام سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان زير نظر نخست وزيري وقت به وجود آمد و پس از انقلاب به كار خود ادامه داد به نحوي كه در حال حاضر به يك شبكه بزرگ تبديل شده است. اما متاسفانه اين سيستم حمايتي پس از دوران دبيرستان ادامه نمي يابد به همين جهت 80 درصد آموزش ديدگان اين مراكز پس از دانشگاه به خارج از كشور مهاجرت مي كنند."

معضل مهاجرت نخبگان از جمله بحثهاي داغي است كه ذهن برنامه ريزان و صاحبنظران ايراني را به خود مشغول كرده است.

به نظر مي رسد بررسي و اجراي شيوه هايي براي جلوگيري از مهاجرت اين گروه، بيش از گذشته اهميت يافته است. در همين زمينه، دولت ايران برنامه جامعي تدارك ديده كه اجراي آن ارديبهشت ماه سال جاري آغاز شده است. قرار است اين طرح به صورت آزمايشي به مدت چهار سال در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي تهران اجرا شود.
به گفته آقاي يزداني در اين طرح سه مرحله پيشبيني شده است: «يافتن تعداد مطلوبي از نخبگان»، «هدايت آنها به مديريت و رهبري بخش سلامت» و «همسو كردن آنان جهت توسعه پايدار كشور از طريق شبكه هاي حمايتي و هدايتي».
آقاي يزداني مي گويد: قرار است اين پتانسيلها پس از شناسايي تحت تعليمات مختلف قرار گيرند. اين افراد با كمك گرفتن از سيستمهاي حمايتي و محيطهاي مناسب به رشد جسمي و شخصيتي خواهند رسيد كه در توسعه كشور نقش ايفا خواهند كرد.
براي افراد باهوش منتخب يك برنامه اصلي آموزشي تهيه شده است كه شامل دروس پايه، ضروري و مورد نياز براي رسيدن به درجه دكتراي پزشكي است. در كنار اين دروس اصلي، آموزشهايي براي ارتقاء سطح مديريتي و تواناييهاي افراد در ساير رشته ها مثل مديريت، سياستگذاري سلامت، اقتصاد، آموزش پزشكي، حقوق سلامت و پژوهش در نظر گرفته شده است.

به گفته آقاي يزداني دروس فرعي بر اساس علاقه افراد تعيين مي شود. اين دروس عبارتند از: اصول مديريت در نظام سلامت، رهبري بين بخشي، استراتژي گروهي، مديريت عمومي، مديريت استراتژيك، مديريت عملياتي، مديريت مالي، سياستهاي سلامت، اولويتگذاري و حاكميت پژوهش و عمليات سلامت.

آقاي يزداني با ابراز تاسف مي گويد: "در حال حاضر و در جامعه كنوني افراد باهوش پس از پايان تحصيلات هيچ دخالت آكادميك در بخشهاي مديريتي ندارند و فقط به افراد اجرايي و عملگراي خبره تبديل مي شوند، در حالي كه مي توانند در نقش رهبري به صورت قويتري فعاليت كنند و كارايي بيشتر و مضاعفي داشته باشند

 

آثار و پيامدهاى حاصل از فرار مغزها

 

مهاجرت بدون بازگشت

معضل فرار مغزها Brian Dram چندى است كه به يكى از بحث هايى تبديل شده كه درباره آن سخن فراوان مى رود. تقريباً همه صاحب نظران از پديده فرار مغزها ابراز نگرانى كرده اند و اثرات آن را زيانبار و تاسف آور خوانده اند و از سياستگزاران و قانونگذاران دعوت كرده اند تا به اتخاذ سياست ها و اجراى برنامه هاى مختلف به جلوگيرى از ادامه اين روند بپردازند.

• پيشينه تاريخى فرار مغزها

با مراجعه به تاريخ مى توان دريافت كه مسئله جابه جايى و فرار مغزها و نخبگان از يك جامعه به جامعه ديگر كم وبيش در همه ادوار تاريخ وجود داشته است شايد ابتدايى ترين شكل فرار مغزها را بتوان به اين صورت تصور كرد كه در هر عصر و در هر سرزمين وقتى قومى يا حكومتى به اوج اقتدار و پيشرفت و آبادانى مى رسيد هنرمندان، نخبگان و متخصصان ساير جوامع را به خود جذب مى كرد و اين مويد يك نكته روان شناختى است كه انسان فطرتاً راحت طلب است و هر كجا گذران زندگى او با آرامش و آسايش بيشترى ميسر گردد آنجا را به عنوان محل زندگى خود انتخاب خواهد كرد در طول تاريخ همواره انسان ها و ارباب فضل، دانش و معرفت، صنايع و هنر هر جا را مناسب تر و امن تر براى زندگى خود مى ديدند به عنوان محل شغل و در نتيجه سكونت خود انتخاب مى كردند با اين تفاوت كه اين نوع نقل و انتقالات و جابه جايى با پديده فرار مغزها به اصطلاح امروزى آن كاملاً تفاوت ماهوى داشت، به گونه اى  كه آن را به عنوان مهاجرت قلمداد مى كردند در حالى كه پديده فرار مغزها امروزه در همه جوامع به عنوان نه يك معضل و مشكل بلكه بحران اجتماعى و فرهنگى مطرح است چرا كه مهاجرت نخبگان در گذشته تابع عرضه و تقاضا و محدود به احتياجات و نيازهاى جامعه مقصد بوده و از اين رو همواره شكل منطقى و طبيعى به خود مى گرفت و هرگز به عنوان يك معضل اجتماعى مطرح نبود اما به تدريج و با پيشرفت حيرت آور فناورى، برخى كشورها از سوى ديگر و در نتيجه پيشرفت فناورى در رشته هاى گوناگون علوم و فراهم بودن وسايل و ابزارهاى تحقيقى و پژوهشى و نيز آماده بودن شرايط زندگى و دستمزد مناسب در اين كشور ها موجب شد كه از افراد متخصص و ماهر فرهيخته و كارآزموده از سراسر جهان به اين كشور سرازير شوند و نوعى معضل اجتماعى و عدم تعادل ساختارى از لحاظ نيروهاى انسانى در كشورها را پديد آورند. پديده فرار مغزها در عصر حاضر برخلاف گذشته كه مهاجرت نيروهاى نخبه و متخصص امرى طبيعى و منطقى مى نمود و تابع عرضه و تقاضا بود امروز در بيشتر موارد نه كشورهاى مقصد و مهاجرپذير نياز به اين همه مهاجر دارند و نه كشورهاى مبدأ از وجود همه اين نيروها بى نيازند بلكه براساس يكى از آمارهاى منتشر شده با اين كه كشورهايى مثل هند و پاكستان از نظر پزشك در مضيقه به سر مى برند پزشكان آنها كه در انگلستان هستند ۴۴ الى ۴۵ درصد جامعه پزشكى اين كشور را تشكيل مى دهند.

طيف مهاجران

هرچند عنوان مهاجرت نخبگان شامل همه متخصصان علمى و ادارى مى شود ولى غالباً مهاجران كسانى هستند كه عمدتاً خواهان پيشرفت هاى اجتماعى و اقتصادى و غالباً در سه طبقه پزشكان، مهندسان و دانشمندان هستند به عنوان نمونه در يك گزارش تعداد پزشكان و مهندسان خارجى در آمريكا در سال۶۴-۱۹۶۳ به ترتيب ۲۹درصد مجموع فارغ التحصيلان پزشكى در دانشگاه هاى آمريكا و نيز ۸۵درصد مهاجران به اين كشور را تشكيل مى دادند.

وضعيت كشورهاى اروپايى به مراتب نسبت به كشورهاى آفريقايى و آسيايى بهتر است زيرا آمريكا هرچند قطب جاذبى براى جذب نخبگان ساير كشورها است و كشورهاى اروپايى بخشى از نخبگان خود را به آمريكا مى فرستند ولى كمبود نخبگان خود را از كشورهاى آسيايى و آفريقايى جذب مى نمايند، از اين رو بدترين وضعيت را كشورهاى آسيايى و آفريقايى دارند كه با هزينه هاى گزاف ملى اقدام به پرورش متخصصان و نخبگان مى كنند ولى آنها را به كشورهاى ديگر تحويل مى دهند. البته پيشرفت و توسعه هر كشورى مرهون پيشرفت و توسعه فناورى و نيز نيروى انسانى ماهر، نخبه و كارآزموده است و رشد فناورى نيز مرهون علوم عملى و نظرى محض است و رشد علمى نيز به نوبه خود وابسته به منابع علمى و يافته ها و تلاش هاى علمى است كه در اختيار محققان و پژوهشگران قرار دارد مهاجرت نخبگان باعث كندى رشد و توسعه فناورى و يا به عكس به صورت غيرقابل پيش بينى توسعه يابد كه دو عامل مى تواند مانع رشد فناورى شود يكى علل ساختارى و ديگرى مهاجرت متخصصان. البته كيفيت منابع و شرايط فيزيكى تجهيزات موجود از جمله عوامل توسعه نيافتگى است. پديده فرار مغزها به گونه ديگرى قابل دسترسى است. در كشورهاى جهان سوم عمدتاً به كارهاى فكرى و تحقيقى عميق در زمينه هاى علوم اجتماعى و انسانى اهميت داده نمى شود در نتيجه در بلندمدت بازار كار از نيروهايى كه به واقع جامعه نيازمند آنان است تهى مى شود. از سوى ديگر بيشترين تبليغات و سرمايه گذارى ها در مقطع دانشگاه ها و آموزش عالى برعلوم غيرانسانى متمركز است. در اين رشته ها نيز به دليل نداشتن دانش فنى بالا و به روز نبودن موفقيت چندانى كسب نمى شود در حالى كه بيشترين نيروهاى ماهر مورد نياز در بخش نظام ديوان سالارى و ادارى جامعه و در بخش علوم انسانى و اجتماعى است يعنى همان رشته هايى كه معمولاً اقبالى به سرمايه گذارى از سوى دولت و تبليغات عمومى در  آنها صورت نمى گيرد و موسوم است دانشجويانى كه در ساير رشته ها امتياز لازم را به دست نمى آورند به اين رشته ها وارد مى شوند در نتيجه اين فرايند، ورود موج عظيمى از نيروهاى غيركارآمد به بدنه اجرايى كشور است. دو عامل عمده اى كه مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد:

الف _ عوامل خارجى: كه مى توان به توسعه فناورى، مهيا بودن ابزار تحقيق و پژوهش در

كشورها، عدم تعادل نيروى انسانى و... اشاره كرد.

ب- عوامل داخلى: اين عامل به عنوان پديده اصلى فرار مغزها است كه خود شامل چند دسته همچون موارد زير است:

۱- مسائل و مشكلات فرهنگى و آموزشى

۲ - فقدان توسعه سياسى

۳ - فساد ادارى و سوءمديريت

۴- فقدان توسعه اقتصادى

•پيامدهاى فرار مغزها

يكى از عوامل فرار مغزها در كشور، توجه به مسائل مادى در مقايسه با ساير مسائل است كه انسان ها و افراد را فراموش كنيم و تصور مى كنيم هركس ماشين و ابزارآلات فناورى در اختيار داشت خوشبخت است، در حالى كه به عكس، هرچه پيشرفته تر باشد بايد نقش عوامل انسانى در آن مهم تر، برجسته تر و بيشتر باشد، مثلاً نقش انسان در ژاپن ۸۰درصد است ولى نقش انسان در كشور ما كمرنگ است به طورى كه بيشترين دغدغه كشور ما خارج نكردن ارز از كشور است. در حالى كه ما هيچ توجهى به فرار مغزها نداريم به نظر مى رسد همين تغيير نگرش نسبت به افراد انسانى و توسعه انسانى در فرايند توسعه، عامل مهمى در كاهش پديده فرار مغزها است.

با يك نگاه اجمالى به آمار و ارقام مربوط به پديده فرار مغزها، پيامدهاى بسيار ناگوار آن غيرقابل تصور مى نمايد از يكسو كشورهاى صنعتى و به اصطلاح مقصد قرار دارند كه عامل مهم در جذب نخبگان كشورها به شمار مى روند و منبع مهمى براى جذب نخبگان، از سوى ديگر كشورهاى مبدأ و جهان سوم قرار دارند كه همه سرمايه و هستى خود را تقديم بيگانگان مى كنند با نگاهى به آمار و ارقام اين معضل بيشتر آشكار مى شود در حال حاضر بيش از ۱۵۰ هزار نفر مهندس و پزشك ايرانى در آمريكا زندگى مى كنند و تمام ورودى هاى با رتبه دو رقمى كنكور سراسرى دانشگاه هاى كشور، هرسال از بهترين دانشگاه هاى جهان دعوتنامه دريافت مى كنند و قريب نود نفر از ۱۳۵ دانش آموزى كه در چند سال اخير در المپيادهاى علمى صاحب مقام شده اند در يكى از بهترين دانشگاه هاى آمريكا به تحصيل مشغول هستند. براساس سرشمارى ۱۹۹۰ آمريكا قريب ۲۲۰ هزار نفر خود را ايرانى تبار معرفى كرده اند كه ۷۷درصد آنان داراى تحصيلات دانشگاهى هستند. براساس آمار ارائه شده تنها ۱۸۲۶ ايرانى عضو هيات علمى تمام وقت و رسمى در دانشگاه هاى آمريكا و كانادا به تدريس مشغول هستند كه به احتساب استادان نيمه وقت به حدود ۵ هزار نفر مى رسند در حالى كه در سال ۷۳ تعداد استادان و دانشياران شاغل در ايران ۱۵۰۰ نفر بوده كه در سال ۱۳۷۵ به ۲۲۰ نفر رسيده و تعداد استادياران نيز ۶ هزار نفر بوده است. زيان كشور ما از صادرات مغز، بالغ بر ۳۸ ميليارد دلار برآورد شده در حالى كه درآمد ساليانه كشور از محل صادرات نفت قريب ۱۲ ميليارد دلار اعلام شده است.براساس اظهارنظر مسئولان رسمى كشور آمار مهاجران كشور بسيار شگفت انگيز است در يك اظهارنظر رسمى آمده: هرچند آمار مهاجران ايرانى از ۲ تا ۷ ميليون نفر ذكر مى شود اما براساس آمار رسمى حاصل آمده از تجربه كارى مى توان گفت: قريب ۳ ميليون نفر از ايرانيان به صورت مهاجر در ۲۰ كشور مهم جهان پراكنده اند كه به ترتيب در آمريكا، كانادا، انگليس، آلمان، فرانسه، سوئد، استراليا، اتريش، ايتاليا، يونان، بلژيك، نروژ و ... سكونت دارند. همچنين در خصوص وضعيت اقتصادى مهاجران خارجى، به ويژه ايرانيان مقيم آمريكا آمده است آخرين آمارى كه اداره آمار آمريكا در سرشمارى ۱۰ سال پيش ارائه داده نشان مى دهد كه ۴۶ درصد مهاجران خارجى ايرانى داراى مدرك ليسانس و بالاتر هستند و ۳۲ درصد در رده هاى بالاى علمى و حرفه اى و ۲۲ درصد صاحبان شركت هاى بزرگ تجارى، كارخانه هاى صنعتى، بيمارستان و ورزشگاه هستند و ميانگين درآمد مهاجران ايرانى ۵۵ هزار دلار و ميانگين درآمد شهروندان آمريكا ۳۵ هزار دلار است هرچند خسارت ناشى از فرار مغزها در كشور رقم بالغى است ولى آن صرفاً اختصاص به ايران ندارد و پديده اى عام و فراگير است ولى مى بايستى اهتمام جدى در رفع آن مبذول داشت. راه حل اساسى و موثر براى جلوگيرى از فرار مغزها ايجاد شرايط مناسب كار، تحقيق و پژوهش، دستمزد كافى، از بين بردن بى عدالتى و تبعيض است كه خود موجب جلب نخبگان است. از سوى ديگر راه هاى جلوگيرى از فرار مغزها، برنامه ريزى بلندمدت و حساب شده براى استفاده از نيروهاى انسانى است و اين امر بايد مبتنى بر اين اصل باشد كه تربيت متخصصان بايد براساس نيازها و متناسب با ظرفيت هاى داخلى، به قدر نياز باشد تا كمك اساسى به تحكيم زيربناى اقتصادى كشور باشد.
•شيوه هاى جذب نخبگان

۱- در داخل كشور كه در كنار آموزش هاى فنى و زيربنايى و به روز نخبگان قرار دارند، اين است كه صندوقى به اين منظور در نظر گرفته شود تا فارغ التحصيلان دانشگاهى به محض فراغت از تحصيل و تا زمانى كه موفق به پيدا كردن شغل و كار مناسب نشده اند از اين صندوق وام هاى اشتغال، حق بيمه بيكارى و مانند آن دريافت دارند.
۲ - نظارت بر فارغ التحصيلانى كه به خارج عزيمت مى كنند و ارتباط عاطفى با آنان از ديگر راهكارهاى جذب نخبگان است.

۳ - دولت مى بايست براساس رشته هاى مورد نياز جامعه به تربيت نيروى انسانى بپردازد و پس از كسب آموزش لازم نسبت به اشتغال آنها تعهد نمايد.

۴ - تاسيس مراكز كاريابى براى نخبگان و فارغ التحصيلان دانشگاهى

۵- ارتباط مراكز صنعتى با دانشگاه ها و عدم ارتباط بين آنها موجب عدم تناسب آموزش هاى نظرى با فعاليت هاى عملى مى شود.

۶ - وجود ثبات، آرامش سياسى، وحدت نيروهاى خودى، احزاب سياسى و مسئولان زمينه ساز ثبات و آرامش روحى افراد خواهد بود.

۷ - احترام و توجه بيشتر به علم، دانش، خلاقيت و توجه به نخبگان جامعه
۸ - تاسيس شركت هايى براى محققان و تامين نيازهاى علمى، تحقيقاتى، مادى و معنوى آنان

۹ - تجديدنظر جدى در وضع تحقيقاتى دانشگاه ها

۱۰ - مهمترين عامل مى تواند مفاسد ادارى، حاكميت روابط شخصى، فاميلى، گروهى، حزبى و جناحى باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

•نتيجه

شايد برخى از دولت ها بتوانند برخى از معضلات اجتماعى، سياسى و يا اقتصادى خود را حل نمايند و رضايت برخى از اقشار جامعه را جلب نمايند اما نخبگان يك جامعه به سادگى تسليم ظواهر نمى شوند. نخبه، سياه و سفيد نمى شناسد و اگر دنياى بهترى براى زندگى سراغ داشته باشد به سختى مى تواند از وسوسه مهاجرت درامان بماند ايرانيان از ديرباز طيف عظيمى از مهاجران را تشكيل مى دهند ريشه يابى آن ارتباط مستقيمى به افزايش يا كاهش مشكلات داخلى داشته و دارد و امكان دستيابى به يك شغل آبرومندانه حق هر تحصيلكرده است اما وقتى به هر دليل امكان پذير نيست ايرادى برمهاجرت نخبگان نمى توان گرفت اما فاجعه بزرگ آن است كه به همراه فرار مغزها، دل ها هم از وطن فرارى شود البته ايرانيان مردمانى با اصل و نسب با فرهنگ اند و زرق و برق كشورهاى غربى هم نتوانسته دل هايشان را فرارى دهد اما بهتر است به شخصيت و هويت يك نخبه توهين نشود.

پس بهتر است راه حل فرار مغزها را سياسى نكنيم تا به عاملى جهت ترغيب بيشتر آنان در مهاجرت تبديل نشود و سئوال اين است كه آيا ايران موفق به جذب مغزهاى هجرت كرده خود خواهد شد؟

 

 

منابع :

 

http://fa.wikipedia.org

http://www.sharghnewspaper.com/831006/html/scienc.htm

http://sociology.mihanblog.com/?More=83

http://www.iranmania.com/News/Farsi/ArticleView/Default.asp?NewsCode=18848&NewsKind=CurrentAffairs

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/030612_h-ag-braindrain.shtml

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 اسفند 1393 ساعت: 10:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس