تحقیق دانشجویی - 23

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره پرستش

بازديد: 0

ریشه و تعریف واژه پرستش

عبادت از ریشه «عَبَدَ» و به معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ریشه عبد دو مصدر عبودیت و عبادت مشتق شده‌است. این دو واژه در عبری و عربی کاربرد داشته و معنی همسان دارد.

ابوعلی سینا گفته‌است::: العباده هی غایه الخضوع و التذلّل (عبادت نهایت خصوع و فروتنی است). مرتضی مطهری در تعریف عبادت می‌گوید: پرستش آن حالتی است که در آن انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

پرستش در ادیان ابراهیمی

عبادت و پرستش در سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام به عنوان یک اصل جدایی ناپذیر برشمرده می‌شود که در هر سه دین به عنوان یکی از اولویت‌ها بر آن تأکید شده‌است. این تأکید به حدی است که در آرمان و هدف بعثت موسی(ع) آمده که او مأمور شده بنی‌اسرائیل را برای عبادت خداوند از مصر بیرون ببرد. قرآن نیز اولین دعوت پیامبر را دعوت به توحید، عبادت خدا و دوری از شرک ذکر می‌کند. ادا کردن عبادت در زندگی انسان با آغاز خلقت بوده به طوری که اولین عبادت به صورت قربانی در تورات و قرآن در مورد دو پسر آدم(ع) (قابیل و هابیل) ذکر شده‌است. عبادت در طول زمان، صورت‌های مختلفی به خود گرفته‌است. عبادت به معنی اخص آن عبارت است از عبادات شریعت که در شریعت یهود، عمدتاً به قربانی، عشریه، روزه، اعیاد و نماز و در شریعت اسلامی عمدتاً به نماز، روزه، زکات و حج اطلاق می‌شود.

پرستش در یهودیت

عبادت از منظر کتب عهد قدیم، اطاعت کامل و محض خداوند می‌باشد چنانچه در «اول تواریخ» آمده:

حال ای پسر من سلیمان، بکوش تا خدای اجداد خود را بشناسی و با تمام دل و جان او را بپرستی و خدمت کنی. خداوند تمام دل‌ها را می‌بیند و هر فکری را می‌داند. اگر در جستجوی خداباشی، او را خواهی یافت، ولی اگر از او برگردی، تو را تا ابد طرد خواهد کرد.

در مزامیر نیز آمده‌است که: خداوند را با تمام دل خود، در مجلس راستان و میان قوم او ستایش خواهم کرد. اطاعت در عهد قدیم شامل اطاعتی می‌شود که از روی میل و رغبت است. و عبادت مختص خداوند بوده و برای غیر خدا سزاوار نمی‌باشد و تنها اوست که شایسته عبادت است. در یهودیت حتی جنگ هم در راستای عهد خداوند عبادت است. در یهودیت آمده‌است: خداوند، جان پناه من است، او صخره من است و مرا نجات می‌بخشد. خدایم صخره محکمی است که به آن پناه می‌برم. او همچون سپر از من محافظت می‌کند. به من پناه می‌دهد و با قدرتش مرا می‌رهاند. او را به کمک خواهم طلبید و از جنگ دشمنان رهائی خواهم یافت. ای خداوند بزرگ تو شایسته پرستش هستی. (مزامیر ۱۸:۲-۳)

پرستش در مسیحیت

خداوند، در یهودیت خدائی است مهربان و بخشنده که پناهگاه و محل انس و امنیت است برای مردم زمانه، و همه چیز با او معنا پیدا می‌کند امّا در عهد جدید خداوند معنای عمیقتر و باشکوه‌تر دارد. از دیدگاه مسیح خداوند را باید با تمام قلب و جان دوست بدارید و این اولین و مهم‌ترین دستور خدا است. ایمان و عبادت در مسیحیت به دو معنای دوست داشتن خداوند با تمام قلب و جان و محبت و خدمت به مردم به کار رفته‌است. امّا در مسیحیت از آنجائی که باور عهد جدید بر آن است که عیسی پسر خداوند است، عبادت هم شامل خداوند آسمانی می‌شود و هم خداوندی که جسم شد؛ یعنی مسیح. پس پرستش و عبادت خداوند، بدون اطاعت و پرستش مسیح غیر ممکن است. مسیح چهره دیدنی خدای نادیده‌است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. در واقع هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمده‌است....... (کولسیان ۱:۱۵-۱۹)

پرستش در اسلام

روشهای صحیح و کاربردی عربی نشان می‌دهند که عبادت، نوعی از خضوع در نهایت درجه آن و ناشی از دریافت قلبی نسبت به عظمت و سلطه معبود است. برای عبادت دو چیز لازم است: اول: پایبندی به آنچه خداوند به صورت امر و نهی و حلال و حرام تشریع نموده و توسط پیامبران ابلاغ گردیده‌است. این امر به عنصر اطاعت و خضوع در برابر خدا عینیت می‌بخشد. کسی که از پذیرش فرمان خدا سرپیچی کند و از پیروی راه و پایبندی به شریعت او استکبار ورزد، بنده و پرستش کننده خدانیست؛ هر چند او را خالق و روزی دهنده خود بداند و بدین امر اعتراف کند، چنانچه مشرکان عرب هم چنین ادعایی داشتند.

دوم: پایبندی او، از دل سرشار از محبت خدا برخیزد؛ زیرا در هستی، چیزی دوست داشتنی‌تر از خدا وجود ندارد. برای اینکه او صاحب فضل و احسان است و انسان را که چیزی نبود به وجود آورد و آفرید. اساس محبت خداوند متعال، آگاهی از فضل، نعمت، نیکی، رحمت، احساس جمال و کمال اوست. اگر کسی احسان را دوست دارد، صاحب احسان اوست و اگر زیبائی را دوست دارد، مصدر زیبائی اوست و اگر کسی طالب کمال است، کمال حقیقی اوست و اگر کسی خود را دوست دارد، بداند که آفریننده و پدید آورنده‌اش خداوند می‌باشد. کسی که خدا را بشناسد، او را دوست دارد و به اندازه درجه شناخت خویش، نسبت به او محبت پیدا می‌کند. به همین دلیل محبت محمد نسبت به خداوند، از همه بیشتر بود؛ زیرا معرفت بالاتری نسبت به خدا داشت.

- علم ( science)

 

محصول مواجه خاصي از آدمي با جهان ( طبيعت و انسان) و دين محصول مواجهه انسان با امر قدسي (the Holy, the Sacred, ) به حساب مي آيند. از اين رو، هم علم و هم دين را مي توان در دو حوزه به بررسي نشست : ساحت حضوري ( تجربه ، experience و ساحت حصولي ( تعبير، interpretation . اين دو حوزه البته مربوط به دو حوزه از آدمي هستند كه در يك حوزه، معرفت و شناخت آدمي قرار دارد و در حوزه ديگر، ساحت وجودي انسان رخ مي نمايد. ارتباط انسان با خود و ديگري ابتدا در حوزه وجودي آدمي صورت مي گيرد و پس از وقوع اين تجربه است كه انسان، آن را به حوزه معرفتي وارد مي كند و از آن تجربه، مفهوم سازي مي نمايد. علم و دين نيز از اين قانون مستثنا نيستند و انسان ابتدا از ارتباطش با جهان (مبدأ علم) و امر قدسي (مبدأ دين) تجربيات و اثراتي اخذ مي كند و ساحت حضوري و وجودي اش را غني و سرشار مي سازد و آنگاه با تحويل داده هاي اين ساحت حضوري ، به ساحت حصولي، زمينه پيدايش مفاهيم و تعابير آن تجربيات و تاثيرات را فراهم مي كند. از رابطه انسان با جهان (از منظر علم) تجربه علمي حادث مي شود و از رابطه انسان با امر قدسي ، تجربه ديني و تنها پس از اين رابطه است كه در مقام حصول، معرفت علمي و معرفت ديني با مفهوم سازي آن تجربيات، حاصل مي شوند.

 

آنچه البته از تعارض علم و دين مراد است بيشتر به تعارضاتي كه در مقام حصول حادث مي گردند، توجه دارد و آنجا كه از تعارض روش علم و دين، زبان آنها، موضوعاتشان و پرسش هاي آنها سوال مي شود، تعارضات در ساحت حصولي ( تعبير) مد نظر هستند و پرسش هايي چون : تفاوت ها و تشابهات زبان علم و زبان دين چيستند؟ معرفت علمي از چه رويكردهايي سود مي جويد و اين رويكردها چه نسبتي با روش هاي معرفت ديني پيدا مي كنند؟ پرسش هاي معرفت ديني و معرفت علمي هر يك چه ماهيت و مبنايي دارند؟ معيارهاي سنجش گزاره هاي ديني و علمي چه هستند و ارتباط آنها با هم چگونه است؟ گوشه اي از ارتباط علم و دين را در مقام حصول نشان مي دهند. (1) اما اين، همه ماجرا نيست و جست وجوي ارتباط علم و دين در مقام حضور نيز مي تواند مكمل نگاه، از منظر حصول باشد و علاوه بر آن، چه بسا هر سختي در مورد نسبت به معرفت علمي و معرفت ديني مي رود اگر پيشاپيش توجهي در خور در ماهيت تجربه ديني و تجربه علمي را به همراه نداشته باشد، سخن و كلام عميقي محسوب نمي شود. هدف ما در اين مقاله آن است كه رويكردي متفاوت به تجربيات ديني و علمي داشته باشيم و با مشخص كردن دو تجربه اصيل و عميق ديني و علمي ( يعني تحير عابدانه و تعجب عالمانه)، نسبت علم و دين را از اين دريچه به بررسي بنشينيم. به زعم ما نكاتي در مقايسه اين دو تجربه وجود دارند كه پيش از اين به طور تخصصي نظر كسي را جلب نكرده است و مقاله ما اگر نقطه عطفي داشته باشد در همين تذكار تمايز و البته تشابه ميان گونه اي تجربه ديني (حيرت) با نوع تجربه علمي (تعجب) به حساب مي آيد.

 

2 - تجربه علمي آدمي از جهان (انسان و طبيعت) را مي توان با نمودهاي متفاوتي مشخص كرد: منظم ديدن جهان، بر انگيختن حس زيبايي شناختي (2)، تعجب و شگفتي و حتي ترس، برانگيخته شدن حس شفقت ورزي انسان ( در علوم انساني ) و حس دسترس ناپذيري عالم و آدم، از جمله تجليات تجربه علمي در حوزه احساسي و وجودي انسان به شمار مي روند.

 

انسان با توجه به آدم و عالم (موضوعات علم) نظمي را ميان اجزاي آنها درك مي كند و مي تواند ميان اين مولفه ها چنان تناسب و هماهنگي دريابد كه حس زيبايي شناختي او تحريك شود. حتي دسترس ناپذير بودن و تو در تو ديدن جهان مي تواند گونه اي ترس و واهمه را براي وي به همراه داشته باشد، اما شايد حسي كه بتواند همه اين مظاهر را در برگيرد، تعجب و شگفتي باشد كه از مواجهه انسان با عالم و آدم (طبيعت و انسان) به او دست مي هد. تعجب و شگفتي، حالاتي از وجود انسان هستند كه پس از مواجهه وي با امر يا اموري بس پيچيده حادثه مي شوند، حالاتي كه وجود انسان از درك آنها عاجز است. (3) از اين رو، دور از واقع نيست اگر تجربه دانشمندي را كه با طبيعت، آسمان ، گياه، انسان و يا هر يك از اجراي آنها مواجه مي شود، تجربه اي شگفتي زا و تعجب آور نام نهيم (هر چند كه بايد براي هر يك از اين تجربيات شگفتي زا و حيرت آور عمق و وسع متفاوتي قائل شد كه از دانشمندي به دانشمند ديگر متفاوت است و حتي براي يك دانشمند در زمان هاي متفاوت گوناگون است). عالمي كه نگاهي عميق به انسان و طبيعت مي كند با ديدن اين همه پديده ها و نشانه ها كه هم علت آنها و هم فرايندشان براي وي مجهول اند، بسي دچار تعجب و بهت مي شود؛ بهت و تعجبي كه وجود انسان در رابطه با پديده هايي فوق تصور از خود نشان مي دهد.

 

 

به نقل ار سي پي اچ

خیرخواهی نباید حق شهروندی را نادیده بگیرد

محمد صادق جنان صفت

 

رعایت حق شهروندان و خیرخواهی برای آن ها دو مقوله جداگانه‌اند. عدم تفکیک دقیق این دو مقوله از سوی نهاد دولت و سایر نهادهای قدرت به صورت عمدی یا بر پایه سهو و اشتباه، عموماً به زیان شهروندان است. حق شهروندی، چیزهایی است که در عرف جامعه یا قانون به عنوان منافع مدنی برای شهروندان لحاظ شده است.

 

زندگی، آزادی، تندرستی  آسایش تن و همچنین تملک اشیای خارجی مثل پول، زمین، مسکن، اثاثیه و لوازم منزل از جمله چیزهایی است که ذیل مقوله حق شهروندی می‌گنجند. نهاد دولت و حاکمان سیاسی وظیفه دارند با اجرای عادلانه عرف و قانون‌های برابر، از منافع مدنی شهروندان حراست کنند.

خیرخواهی برای شهروندان و ملزم کردن آن ها به خیرخواهی و اقدام خیر  برای دیگران اما جزو وظایف و اختیارات نهاد دولت قرار نمی‌گیرد و یک مقوله شخصی و فردی است. شهروندان مطابق با عرف و قانون می‌توانند حق شهروندی خویش را از نهاد دولت مطالبه کرده و در صورت امتناع دولت یا ناتوانی در رعایت این حق، انتقاد و اعتراض کنند.

شهروندان اما نمی‌توانند از دولت و سایر نهادهای موثر بر سرنوشت شهروندان، مطالبه خیرخواهی کرده و آن‌ها را مجبور کنند اقدام‌های خیرخواهانه فراتر از عرف و قانون انجام دهند یا از فرد و گروه‌های اجتماعی مطالبه خیرخواهی کنند. به این ترتیب، دولت می‌تواند به شهروندان و به زیرمجموعه خود فرمان دهد حق شهروندی دیگران را مراعات کنند، اما برای این که آن‌ها اقدام‌های خیرخواهانه انجام دهند، جز ترغیب و تشویق هیچ ابزار دیگری نباید به کار گرفته شود.

فرض کنیم رییس دولت یا حکومت در یک جامعه به این باور برسد که اجرای یک تصمیم یا یک فکر به نفع و خیر شهروندان یا گروهی از آن‌ها است، در این وضعیت چه باید کرد؟ معلوم است که حاکم سیاسی حق ندارد آن تصمیم یا اندیشه را بدون این که به عرف یا قانون تبدیل کند به مرحله اجرا گذارد. حاکم سیاسی در صورتی که بر اندیشه خود اصرار داشته باشد باید آن اندیشه خیرخواهانه را به صورت برنامه و طرح به مجلس قانون‌گذاری تقدیم کند تا دست‌کم، صورت قانون داشته باشد.

تجربه، اندیشه و عمل جامعه‌های انسانی نشان می‌دهد خیرخواهی حاکمان سیاسی و نهاد دولت در خالص‌ترین شکل و ماهیت و خوش‌بینانه‌ترین نگاه به ویژه اگر خارج از عرف، قاعده و قانون باشد نه ضرورت دارد، نه فایده‌ای ملموس برای شهروندان خواهد داشت. چون خیر هر فرد یا گروه اجتماعی ممکن است به لحاظ تشخیص و در واقعیت با خیر یک فرد یا گروه اجتماعی دیگر در تعارض باشد.

واقعیت این است که نهاد دولت در ایران به دلایل گوناگون به ویژه به این دلیل که سرچشمه‌های قدرت و ثروت در اختیارش است، خیرخواهی صوری و بدون اندیشه و تفکر منسجم را به جای رعیات حق شهروندان گذاشته و تصمیم‌ها و اقدام‌های عجیب اتخاذ و اجرا کرده و می‌کنند.

به طور مثال می‌توان به برخی تصمیم‌های دولت فعلی اشاره کرد. دولت آقای احمدی‌نژاد در یکی از تصمیم‌های خویش، سازمان‌های تحت مدیریت و مالکیت خویش را ناگزیر کرد در محیط کار به جای این که به کارمندان قند بدهند تا آن‌ها با آن چای بنوشند از خرما و توت خشک استفاده شود. علت این تصمیم، خیرخواهی برای کارمندان بود و استدلال می‌شد خوردن قند برای بدن مضر و خوردن خرما  و توت مفید است. این تصمیم خیرخواهانه، اما در صورت اجرای کامل، به زیان گروهی از کسانی بود که خوردن چای با خرما برایشان لذتی نداشت. این اقدام خیرخواهانه به این دلیل که در عرف و در قانون جایی نداشت و ندارد، متضمن فایده ملموسی نبوده و حق شهروندی را رعایت نکرده است. به این ترتیب که اگر گروهی از کارمندان بخواهند برای خوردن چای از منابع مالی خویش قند خریداری کنند، حق آن‌ها توسط نهاد دولت نادیده گرفته شده است، چون بقیه کارمندان ناگزیر به این اقدام نیستند و از منابع عمومی استفاده می‌کنند.

تجربه 3 سال اخیر نشان می‌دهد، دولت فعلی در این مسیر، گام‌های بلندتر و شتابان  برداشته و با انگیزه‌های تعریف ناشده، تلاش می‌کند اقدام‌های خیرخواهانه را با جلوه بیشتری انجام داده و بعضا جایگزین حق شهروندی کند.

مثال بارز و آشکار این اندیشه و عمل متعاقب آن را می‌توان درباره روش برخورد با پس‌انداز و دسترنج شهروندان ایرانی دید. اندیشه، روش و اقدام دولت برای کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات، اقدام یا شروع به مطالعه درباره ادغام بانک‌های دولتی و تبدیل بانک‌های تجاری به بانک‌های قرض‌الحسنه، بخشیدن بدهی گروهی از شهروندان به بانک‌های دولتی، پرداخت منابع بانکی با نرخ سود ترجیحی به متقاضیان تاسیس بنگاه‌های زودبازده، ایجاد و گسترش «صندوق مهررضا» با منابع دولتی برای پرداخت وام ازدواج و اقدام‌های خیرخواهانه‌ای از این دست که یک بسته سیاست‌گذاری به ‌هم پیوسته را تشکیل می‌دهند، با رعایت حقوق شهروندان تناسبی ندارد و عمدتاً ذیل مقوله خیرخواهی جای می‌گیرند.

نتیجه و دستاورد این اندیشه و روش، اما در واقعیت رشد شتابان نرخ تورم و کاهش سطح قدرت خرید شهروندان بوده است. به این ترتیب، اقدام‌های خیرخواهانه نهاد دولت نه تنها دستاورد مثبت و فایده‌‌مندی بر جای نگذاشته است، بلکه حق برخورداری آن‌ها از بهره‌مندی پس‌اندازشان را به بوته فراموشی سپرده است. بر پایه کدام خرد و منطق می‌توان دسترنج یک شهروند ساکن منطقه محروم دهلران را که برای در امان ماندن پس‌انداز خویش از شر تورم، آن را به بانک دولتی گذاشته است به یک دامدار یا ماهیگیر تهرانی یا بندرعباسی بخشید؟ این رفتارهای غم‌انگیز متاسفانه تبدیل به روش شده و دیگر استثنایی در کار نیست و ادامه آن می‌تواند به مبهم شدن معنای خیرخواهی در گستره وسیع منجر شود. دشواری کار این است که شهروندان برای حق از دست داده خویش و قربانی شدن آن زیر پای خیرخواهی‌های تعریف نشده و با انگیزه‌های مبهم کاری از دستشان برنمی‌آید.

 

 

روانشناسی احساس

مقدمه

تمام اطلاعاتی که ما از جهان پیرامون خود داریم از طریق حواس ما بدست می‌آید. حواس ، ما را از خطرات احتمالی آگاه می‌سازد و اطلاعات لازم را برای تفسیر رویدادها و پیش بینی آینده در اختیار می‌گذارد. همچنین از راه حواس است که لذت و درد را احساس می‌کنیم، رنگها را تشخیص می‌دهیم. همه این اطلاعات به ما کمک می‌کنند تا فرآیندهای پیچیده‌تری چون ادراک و شناخت را داشته باشیم. در واقع بدون حواس این فرآیندها نیز اتفاق نخواهد افتاد و ما نخواهیم توانست تواناییهای دیگر ذهنی خود را بکار بگیریم.

 

با توجه به علاقه‌ای که روانشناسان به بررسی اینگونه فرآیندهای پیچیده و درک آنها دارند در مرحله اول لازم به نظر می‌رسد که از گامهای اولیه آغازین این فرآیندها اطلاعات کامل داشته باشند. از اینجاست که به بررسی چگونگی احساسات انسان می‌پردازند. روانشناسان احساس تلاش می‌کنند از راه پروژهش کاربردی در زمینه فرآیندهای حسی سعی دارند توانایی تمییز و تفسیر محرکهای حسی را در آدمیان تعیین ‌کنند تا این توناییها بر الزامات تکالیف گوناگون منطبق شود.

موضوعات مورد بحث در روان شناسی احساس

بینایی

دستگاه بینایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ چگونه این اجزاء فعالیت می‌کنند و فعالیت آنها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ انطباق با تاریکی چگونه اتفاق می‌افتد؟ پدیده زنگ بینی به چه صورت است و چگونه رنگها را تشخیص می‌دهیم؟ نظریه‌های مختلف در رنگ بینی کدامها هستند؟

 

ابعاد روانشانسی رنگ ، مساله کوررنگی ، ردهای تصویری طرح بینی و تفکیک دیداری ، پردازش عصبی طرحها ، بازشناسی طرحها و ... از جمله مباحثی هستند که در بخش مربوط به بینایی توجه روانشناسان احساس را خود جلب کرده‌اند. همچنین روانشناسان احساس در پی آنند تا ارتباط این حس را با فرآیندهای دیگر ذهنی مثل تفکر ، حافظه و ... مورد بررسی قرار دهند. در این راستا مبحث حافظه تصویری و تفکر مطرح می‌شود.

شنوایی

دستگاه شنوایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ به چه محرکاتی پاسخ می‌دهند و این محرکات چه ویژگیهایی باید داشته باشند تا احساس شوند؟ نظریه‌های مربوط به شنوایی ، تاثیرات روان شناختی صداها ، مساله سر و صدا و ... از جمله مواردی هستند که مورد توجه و بحث و بررسی روان شناسان احساس هستند. در این راستا روانشناسان سعی می‌کنند بین ویژگیهای شنوایی و ادراک ذهنی ارتباط پیدا کنند.

بویایی

بویایی از نظر تکاملی یکی از ابتدایی‌ترین و مهمترین حسهاست. هر چند که ظاهرا اهمیت آن کمتر از بینایی و شنوایی به نظر می‌رسد، اما اندام حس بویایی جایگاه برجسته‌ای را در مغز اشغال می‌کند. جایگاهی شایسته ، حسی که باید بر رفتار فرمان براند. از آنجائیکه بویایی از هر حس دیگر به شیوه مستقیم با مغز ارتباط دارد، از لحاظ کارکردهای روان شناختی نیز بسیار مورد توجه بوده است. شناسایی اجزاء دستگاه بویایی ، مناطق مغزی درگیر در حس بویایی و کارکردهای روان شناختی بویایی مثل تأثیر آن در یادگیری ، حافظه و ادراک از موارد مورد بحث در حیطه روان شناسی احساس است.

 

به عنوان مثال ، دانشمندان دریافته‌اند که حشرات و بعضی از جانوران راههای بالاتر از حس بویایی برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. این جانوران نوعی ماده شیمیایی به نام فرومونها از خود ترشح می‌کنند و در هوا پخش می‌شود و همنوعان جانور را بسوی او جذب می‌کند. شواهد، حاکی از آنست که بقایای تحولی نوعی فرومون ممکن است بر رفتار آدمیان نیز اثر بگذارد. یکی از این تاثیرات در رفتار جنسی میمونها و انسان دیده شده است. تأثیرات فرمونها هر چند به اندازه تاثیر آنها در جانوران رده‌های پایینتر نباشد، چرا که عوامل فردی و اجتماعی دیگر در این امر نقش دارند، اما هر چند خفیف هنوز در آدمیان در کار است. سازندگان انواع ادکلنهای زنانه و مردانه از این یافته روانشناسی احساس کمک می‌گیرند.

 

تداعی یک سو با شرایط و موقعیتهای خاص و همچنین به یاد آوردن خودبخود یک بو و احساس آن از مطالب دیگر مورد بررسی در روانشناسی احساس بویایی است. حتما به یاد دارید که گاهی یک بوی خاص انواعی از خاطرات را برای شما زنده می‌کند، اینکه چه ارتباطی بین این خاطرات و بو وجود دارد در حوزه روانشناسی احساس قابل بررسی است. علاوه بر این بخاطر آوردن احساس آن در ذهن به عنوان یک مساله جالب مورد توجه است. آیا این بو همان تأثیرات عصبی یک بوی واقعی را بر می‌انگیزد یا نه؟ چه عواملی در به یادآوری آن سهیم هستند؟ در قلمرو احساس مطرح هستند.

چشایی

بررسی اجزا درگیر حس چشایی ، ارتباط آنها با ادراک چشایی ، تأثیرات روانی از بین رفتن چشایی و تفاوتهای فردی در ادراک چشایی از جمله مباحث مورد علاقه روانشناسی احساس است. تفاوتهای فرهنگی در ترجیحات مربوط به مزه‌ها نیز اغلب مورد بحث و جالب توجه روانشناسان بوده است. برخی از فرهنگها گرایشات بیشتری نسبت به یک مزه نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد ترجیحات چشایی به مسائل فرهنگی ، جغرافیایی ، آب و هوا و ... ارتباط دارد.

حسهای پوستی

فشار ، درد ، گرما و سرما حسهای اصلی پوستی هستند. احساسات دیگر پوستی مثل خارش ، غلغلک ، درد تند و تیز ، درد آرام آمیزه‌های مختلفی از همان چهار حس اصلی هستند. بررسی ماهیت روان شناختی این احساسات اغلب مورد توجه روانشناسان است. آگاهی از شیوه عمل این حواس روانشناسان در بررسی پدیده‌های پیچیده‌تری مصل درک یک حس پوستی در شرایطی که محرک واقعی وجود ندارد یاری کرده است.

حس جنبش و تعادل

در واژگان روزمره واژه‌ای وجود ندارد که بیانگر دستگاه حسی بخصوصی باشد که ما را از موقعیت و جنبش اعضای بدن خویش آگاه کند. به زبان این حس را حس جنبش می‌خوانند، یعنی حس مربوط به ماهیچه ، زردپی‌ها و مفصلها.

اگر حس جنبش نبود کار حفظ موقعیت بدن و راه رفتن ، بالا رفتن و کنترل حرکات ارادی از قبیل دراز کردن دست و یا چنگ زدن دستکاری بسیاری دشوار می‌شد. معمولا چندان توجهی به این حس نداریم تا اینکه تصادفا پایمان به خواب می‌رود و متوجه می‌شویم که راه رفتن بدون اطلاع از تماس پا به کف تا چه حد سخت است. حس تعادل نیز به عنوان همکار حس جنبش با موقعیت کل بدن در ارتباط است و جهت گیری بدن در فضا از تنظیم می‌کند.

ارتباط روانشناسی احساس با سایر حوزه‌ها

روانشناسی احساس با سایر حوزه‌های روانشناسی ارتباط عمیق دارد، بطوری که یافته‌های آن اغلب مورد استفاده در زمینه روانشناسی بالینی ، روانشناسی صنعتی و سازمانی بوده است. ارتباط آن با حوزه روانشناسی فیزیولوژیک و روان شناسی ادراک بسیار عمیق‌تر از سایر حوزه‌های روان شناسی است. در حوزه روانشناسی تفاوتهای فردی نیز از یافته‌های روانشناسی احساس استفاده فراوان می‌شود. در دیگر شاخه‌های علمی روانشناسی احساس با علوم زیستی ، فیزیولوژی و علوم پزشکی ارتباط نزدیک دارد.

خلاقیت

مقدمه

آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم می‌شوند:

        نیازهای فیزیولوژیکی

        نیاز به امنیت

        نیازهای اجتماعی

        نیاز به احترام

        نیاز به خودیابی

که بترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست.

برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای بوجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد می‌شود همانگونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمده‌اند.

 

 

اصول اولیه خلاقیت

به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباق‌پذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار می‌آیند و می‌تواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نموده‌اند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را می‌توان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازه‌ای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گره‌ای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جمله‌ای کوتاه می‌توان اینگونه بیان کرد «خیلی‌ها ایده‌های خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی می‌کنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط می‌دانند موضوع هوش است.

 

 

وجوه هوش

یک مبنای طبقه‌بندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام می‌گیرد. این نوع طبقه‌بندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی می‌باشد که عبارتند از عوامل

        شناخت

        حافظه

        تفکر همگرا

        تفکر واگرا و

        ارزشیابی

شناخت، کشف و یا کشف دوباره و بازشناسی است. حافظه عبارت از حفظ آن چیزی است که درک شده است. در تفکر واگرا ما در جهات متفاوت تفکر می‌کنیم، گاهی به تفحص می‌پردازیم و گاهی در جستجوی تنوع هستیم در حالی که در تفکر همگرا اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتج می‌گردد. واضح است که یکی از توانشهای تفکر واگرا گوناگونی پاسخهایی است که تولید می‌شود. این نوع تولید تماماً زاده اطلاعات ارایه شده نیست. در اینجاست که مبحث انعطاف‌پذیری در تفکر پیش می‌آید که از مباحث اصلی خلاقیت به شمار می‌آید.

با این حال در بررسی افراد خلاق این نتیجه به دست آمده است که اگر چه داشتن حد معینی از هوش لازم است ولی شرط کافی نیست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبوده‌اند در حالی که افراد با هوش متوسط می‌توانند افراد خلاق برجسته‌ای باشند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد.

 

 

خصوصیات افراد بسیار خلاق

از مطالعه افراد بسیار خلاق موارد زیر نتیجه شده است. البته این خصوصیات شخصیتی آنهاست نه اینکه با اینگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقیت برسد:

        تمایل به تعریف و تمجید از خود دارند

        اشخاص خلاق مخصوصاً خواهان قبول پیچیدگی و حتی بی‌نظمی در دریافتهای خود هستند بدون آنکه نگران آشفتگی ناشی از این امر باشند. این بدان معنی نیست که آنان فی نفسه بی‌نظمی را دوست دارند بلکه پرمایگی موجود در بی‌نظمی را به کم مایگی نظم ترجیح می‌دهند. تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند.

        کارهای آنها با اظهار نظر اینکه از موضوع پرت هستند مشخص می‌شود. شوخ‌طبعی و بذله‌گویی از صفات بارز این افراد است. باید به این افراد کمک کرد که بدون اینکه کینه‌توز و پرخاشگر باشند جسارت خود را حفظ کنند.

 

 

عوامل باز دارنده خلاقیت

        تلاشهای قبل از بلوغ برای حذف خیالبافی

        محدودیتهای بازدارنده قوه تدبیر و کنجکاوی کودکان

        تکیه بیش از حد به نقش جنسیت؛ تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه) و وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است. از همین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به سایر همجنسان همسال خود بیشتر دارای صفات زنانه به نظر می‌رسد.

        تاکید زیاد بر پیشگیری (نحوه پاسخگویی کودکان به مسایلی که مستلزم چاره‌اندیشی فرد هنگام قرار گرفتن در وضعیتی بن‌بست است نشان می‌دهد که تأکید بر پیشگیری قوه تصور بسیاری از کودکان را از رشد باز داشته است).

        القای ترس و کمرویی

        تاکید بر مهارتهای کلامی

خطری که استعداد خلاق فرد را تهدید می‌کند، قضاوت یا ارزیابی تجربه فرد نیست بلکه پیشداوری است که به تبع آن تجارب بسیاری در حوزه دریافت را نمی‌یابند. خطری که آموزشهای معمول چه در خانه و چه در مراکز آموزشی در بردارند این است که نظرات نو و احتمال وقوع اعمال جدید خیلی زود و بیش از اندازه مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 

 

عوامل تشدیدکننده خلاقیت و نوآوری

حس درونی تفکر، انسان را قادر می‌سازد شرایطی را که وجود خارجی ندارند، ‌در درون ذهن شبیه‌سازی نماید و‌ به وی این امکان را می‌دهد تا در امکانات یکسان با سایرین برای خود فرصتهای بهتری بیافریند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد. مجموعه عواملی که باعث تشدید و ترغیب فرد به نوآوری می‌گردند به عوامل تشدیدکننده تعبیر می‌گردند که خود به دو بخش کلی انگیزه‌ها و ابزارها تقسیم می‌شوند که در اینجا توضیح داده می‌شوند.

 

 

 

انگیزه‌ها

انگیزه‌های ترغیب کننده به نوآوری، می‌توانند به خصوصیات و زندگی خصوصی افراد مربوط باشد و یا اینکه به اجتماع محل سکونت فرد بستگی داشته باشد که ما در اینجا دلایل بروز هر یک را بررسی می‌کنیم.

 

 

انگیزه‌های بیرونی

به همه انگیزه‌هایی که از جامعه به فرد القاء می‌گردند گفته می‌شود که خود بر اثر موارد زیر ناشی می‌گردند:

        بحران‌های جامعه:

می‌دانیم سرچشمه خلاقیت نیاز است. اغلب مواقع اگر نیازی در زندگی بشر مشاهده نشود، الزامی به خلاقیت وجود نخواهد داشت. نیازهای بشر معمولاً به طور یکنواخت بروز می‌یابند مگر در شرایطی استثنایی مانند بحران‌های مختلف از جمله بحرانهای طبیعی چون سیل و زلزله و آتشفشان و طوفان و همچنین بلایایی که خود انسان مسب آنهاست که بارزترین آنها جنگ است. نوع و دلیل بروز یک بحران در اینجا مد نظر نیست و آنچه حائز اهمیت است هجوم سیل عظیمی از نیازها پس از وقوع بحران است که می‌تواند در جامعه سبب یک انقلاب فکری در نزد افراد گوناگون گردیده و به شکل نوآوری و خلاقیت بروز نماید.

        سطح توقعات جامعه:

جامعه‌ای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل می‌شود بطوریکه حتی تبهکاران نیز در این جامعه هر روز به فکر خلق روشی نو در روند کاری خود می‌باشند.

 

 

انگیزه‌های درونی

انگیزه‌هایی که از درون شخص، منشاء می‌گیرند را انگیزه‌های درونی می‌نامند که شامل موارد زیر می‌باشند:

        اسعتداد ذاتی فرد:

این امر حتی بدون وجود هر گونه محرک خارجی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد و با داشتن هوشی متوسط و آموختن راه‌های افزایش تفکر خلاق، کاملاً قابل دسترسی برای همه نیازهای زندگی می‌باشد.

        نیازهای درونی:

گاهی اوقات افراد در خود نیرویی احساس می‌کنند که همواره آنان را وا می‌دارد که در جهت کمک به دیگران و ارتقای سطح زندگی در جامعه، دست به نوآوری بزنند. این افراد از هر جنس و سن و شغلی می‌توانند باشند. به عنوان مثال خانمی در آمریکا که از آگهی های تجاری تلویزیون ناراضی بود آنها را مطابق با ذوق خود مجدداً می‌نوشت.

        بحران‌های شخصی‌:

بحران‌های شخصی نیز مانند بحران‌های جامعه، می‌توانند محرک بسیار قوی در امر نوآوری برای شخص باشند.

 

 

 

ابزار ها

برخی فاکتورهای تعیین‌کننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که می‌توان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. این ابزارها عبارتند از:

        اراده

        اعتماد به نفس

        کمیت

        شبیه سازی

        استمداد از دیگران

        مجاورت / تشابه / تباین

        تغییر دادن

        فعالیتهای جنبی و . . .

شش دانشمند جهان

ايزاك نيوتن

ايزاك نيوتن در سال 1642 در انگلستان بدنيا آمد.پدرش دو ماه قبل از متولدشدنش درگذشته بود. زماني كه ايزاك 3 ساله بود مادرش دوباره ازدواج كرد،واو نزد مادربزرگش باقي ماند. او علاقه اي به مزرعه خانوادگي نداشت،به همين جهت او براي تحصيل به دانشگاه كمبريج فرستاده شد.

 

ايزاك تنها چند ماه بعد ازمرگ گاليله متولد شد،يكي از بزرگترين دانشمندان تمام قرن ها. گاليله ثابت كرده بود كه اين سياره ها هستند كه به دور خورشيد مي چرخند و نه بدور زمين،آمطور كه عموم مردم مي انديشيدند. ايزاك نيوتن به دستاوردها و اكتشافات گاليله و ديگران بسيار علاقمند بود. ايزاك فكر مي كرد كه عالم هستي مثل ماشيني عمل مي كند كه قوانين كم و ساده اي بر آن حاكم است.

 

بنيامين فرانكلين

بنيامين فرانكلين يك ديپلمات، سياستمدار، صاحب چاپخانه و دانشمند بود. او عدسيهاي دوكانوني، فرخوراك پزفرانكلين، اختراع کرد

آزمايشاتي در رابطه با الكتريسيته انجام داد. فرانكلين در 1706 در بوستون، ماساچوست متولد شد. او هوش و استعدادش را در خواندن و نوشتن به زودي نشان داد. در سن ده سالگي مدرسه را ترك كرد تا حرفة پدرش ساختن شمع را ياد بگيرد. بنيامين جوان از اين كار متنفر بود و در سال بعد در مغازه چاپ برادرش جيمز شروع به شاگردي كرد. بعد از 5 سال مغازه برادرش را ترك كرد و به نيويورك رفت. در نيويورك كاري پيدا نكرد. بنابراين به فيلادلفيا رفت. فيلادلفيا در آن زمان شهر بزرگتري بود. فرانكلين به عنوان يك چاپگر بسيار موفق بود. ثروت به او فرصت داد تا روي اختراعات و علاقهمنديهايش كار كند. فرانكلين فهميد كه اجاقهاي معمولي ناكارا هستند. او اجاق فرانكلين را براي استفاده بهتر از حرارت طراحي كرد. اجاق او هواي سرد را گرفته گرم ميكردو سپس هواي گرم شده را به چرخش در ميآورد.

زندگينامه آلبرت انيشتين

اين سخن بسيار گفته شده است كه براي پي بردن به ساختمان پركاهي با عمق و دقت ؛بايد جهان را به درستي شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنين عمق و دقتي به ساختمان پركاهي پي برد. در هيچ يك از امور جهان نكته تاريكي نخواهديافت ، من براي شرح حال و زندگي انيشتن را نه براي رياضدانان ونه براي فيزيكدانان ،نه براي اهل فلسفه نه براي طرفداران استقلال يهود بلكه براي آن كساني كه مي خواهند چيزي از جهان پرتناقض قرن بيستم درك كنند . و اينك شرح حال زندگي او از كودكي تا پابان عمر :

 

آلبرت انيشين در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم كه شهر متوسطي از ناحيه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگي او اهميتي نداشته است . زيرا يك سال بعد از تولّد او خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديد.

 

پدر آلبرت ، هرمان انيشتين كارخانه ي كوچكي براي توليد محصولات الكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود از آن بهره برداري مي كرد. گر چه در كار معاملات بصيرت كامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقايد سياسي نيز مانند بسياري از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسي ها مخالفت داشت امّا امپراتوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدراعظم آن « بيسمارك » و ژنرال «مولتكه » و امپراتور پير يعني «ويلهم اول» را گرامي مي داشت.

ابوعلي سينا

در دنياي امروز كمتر ملتي است كه به مفاخر گذشته خود توجه نكند زيرا يكي از علايم حيات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفي. علمي.فرهنگي .ادبي .سياسي.اجتماعي و ملي انهاست كه اين گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سير زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل براي اينده گان خود به ميراث گذ اشته اند كه بايد انرا گرامي و عزيز داشت و انرا بارور ساخت.

 

شيخ الرئيس نواسه علي سينا، ‌معروف به ابن سينا . به قولي در ماه صفر سال 370 هجري قمري(مطا بق 980 ميلادي ) از پدر بلخي ايي بنام عبدالله ( از سبب وزير ماليه بودن در زمان سلطنت نوح بن منصور به بخارا مركز ماورالنهرو خراسان انزمان انتقال نموده بود) و مادر بخارايي بنام ستاره در قريه خورميثن(قريه اي ميان بلخ و بخارا)طفلي چشم به جهان گشودکه نام او را حسین گذاشتند

افلاطون ( Plato )

افلاطون در سال 427 قبل از در خانواده اي اشرافي به دنيا آمد. در 18 سالگي با سقراط آشنا شد و مدت 10 سال را به شاگردي سقراط به سر برد. بعد از اعدام سقراط يك سلسله سفر را آغاز كرد كه در طي اين سفرها از نقاط مختلفي از جهان نظير مصر و سيسيل و فلسطين ديدن كرد كه در اين سفرها با انديشه هاي متفاوتي آشنا شد كه تاثير آنها در افكار افلاطون هويدا است.هنگامي كه افلاطون به آتن بازگشت 40 سال داشت. در اين زمان بود كه مدرسه معروفش را به نام آكادمي تاسيس كرد. اين مدرسه را مي توان اولين دانشگاه محسوب كرد كه در آن دروسي نظير فلسفه رياضيات و نجوم تدريس مي شد.

 

براي مطالعه افلاطون يقينا بهترين منبع همان آثار اوست كه در قالبي ادبي نوشته شده اند. با مطالعه اين آثار به راحتي مي توان به قريحه ادبي افلاطون پي برد. مهمترين و در عين حال كاملترين اثر افلاطون كتاب جمهوريت است. كه او در اين كتاب در باره مسايل فلسفي مختلفي سخن رانده است از اخلاق گرفته تا ساسيت و هنرو تربيت و مابعد الطبيعه سخن رانده است.

 

با مطالعه نوشته هاي افلاطون مي توان به سير افكار او پي برد. كتب وي را مي توانيم بر اساس دوره اي از زندگي كه افلاطون اقدام به نگارش آن كرده است به سه دسته تقسيم بندي نماييم.

 

دسته اول كتب و رسالاتي هستند كه در دوران جواني او نگاشته شده اند. نوشته هاي اين دوران اكثرا ديالوگهايي بدون نتيجه گيري هستند. سمت و سوي نوشته هاي اين دوران مربوط به فعاليت هاي تربيتي است.

 

آثار دوره ميانسالي بر خلاف دوره جواني حاوي ديالوگهايي با نتيجه گيري است. درآثار اين دوره است كه مسايل اساسي فلسفه فلاطون نظير ايده و مثل مطرح مي گردد . اثر برجسته افلاطون در اين دوره جمهوريت است.

 

و بالاخره آثار دوران كهولت افلاطون كه مي توان آنها را آثار دوران پختگي و اصلاح آثار قبلي دانست .براي مثال از آثار اين دوره مي توان به قانون و نواميس اشاره كرد.

زندگينامه دانشمندان - سقراط

سقراط را بيشتر از طريق ارسطو به خصوص شاگردش افلاطون مىشناسيم. زيرا او در طول زندگىاش چيزى ننوشت وبيشتر اطلاعات ما از او از شاگردانش بدست آمده است. كه همين امر و مرگ دلخراشش باعث شده است كه دركتب زيادى وى با مسيح مقايسه گردد.

 

او نخستين فيلسوف مهمى بود كه در آتن بدنيا آمد كه بيشتر عمر خود را صرف گفتگو ومباحثه در كوچه و بازارهاى آتن مىكرد. او جوانانى را ازاقشار مختلف و باعقايد گوناگون دور خود جمع مىكردو به گفتگو با آنها مىپرداخت . كه بعدها بسيارى از اين جوانان نماينده هاى فكرى فلسفه هاى گوناگون در يونان باستان شدند. كه همين امر باعث شد كه مكاتب زيادى سقراط را از خود بدانند. او به غير از مباحثه وتفكر كار ديگرى نمىكرد و شغل خاصى نداشت و نسبت به فردايش بىاعتنا شده بود. در خانه هم دل خوشى نداشت و به فكر همسر و فرزند نبود وهمواره به خاطر اين خصوصياتش با زنش مشكل داشت. البته مىتوان گفت كه در نهايت زنش به اوعلاقه داشت زيرا بعد از اعدام سقراط نمىتوانست به خود تسلى خاطر بدهد.

 

شايد بتوان گفت بارزترين موضوعى كه هنگام مطالعه سقراط به آن برمىخوريم هنر گفت و شنود سقراط باشد. او خود در اين باره مىگويد: من نيز مانند مادرم هنر مامايى دارم. مامايى من مامايى حقيقت و دانش است او دايما تاكيد مىكرد كه خود چيزى نمىداند بلكه مانند مامايان عمل مىكند يعنى با گفتگويى هدفمند نقاط ضعف و قوت افكار عقايد افراد را به آنها نشان مىدهد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك مىكند

 

 

دهه فجر

دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

۱۲ بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

در اینروز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد. خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.[۱]

وقایع ۲۲ بهمن

در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.[۹] در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.[۱۰]

 

اربعين در فرهنگ عاشورا

در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته ميشود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. از سنتهاي مردمي گرامي داشت چهلم مردگان است، که به ياد عزيز فوت شده خويش، خيرات و صدقات ميدهند و مجلس ياد بود  بر پا ميکنند، در روز بيستم صفر نيز، شيعيان، مراسم سوگواري عظيمی را در کشورها و شــــهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني بر پا ميکنند. عاشقان و پيروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعين به ذکر پرداخته و  باران اشکبار  چشم خويش را با مظلوميت حسين و يارانش پيوند مي زنند. اين راه، راه تداوم عشق است و بي گمان هيچگاه بي رهرو نخواهد بود.

 

 نخستين اربعين

در نخستين اربعين شهادت امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند. بنا به برخي نقلها، در همان اربعين، کاروان اسراي اهل بيت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدينه، از کربلا گذشتند و با جابر ديدار کردند. البته برخي از مورخان نيز آن را نفي کرده و نپذيرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمي در «منتهي الامال» دلايلي ذکر ميکند که ديدار اهل بيت از کربلا در اربعين اول نبوده است. به هر حال، تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده است.

 

 اربعين و عرفان

 اربعين از رازهاي هستي، خصوصيت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نيست. البته چه بسا، با توجه به ويژگى ‏هاى انسان، «چهل بار» تكرار يك رفتار پسنديده موجب ملكه  معنوى و تعميق آن رفتار و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى ‏شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از اين نمونه هاست.

آمده است که چون حضرت موسي (ع) را قابل استماع کلام بي واسطه خداوند ميکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: « و اذا واعدنا موسي اربعين ليله »

پيامبر حکيم (ص) فرمود:

« من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»: هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»

صاحب مرصاد العباد، عارف نامي نجم الدين شيرازي نيز گفته است: "و عدد اربعين را خاصيتي است در استکمال چيزها که اعداد ديگر را نيست." چنانکه در حديث صحيح آمده است:

ان خلق احدکم بجمع في بطن امه اربعين يوما ثم يکون علقه مثل ذلک.

و خواجه عليه السلام ظهور چشمه هاي حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعين صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمير طينت آدم عليه السلام به اربعين صباحا کرد و از اين نوع بسيار است."

 

تقویت روح و جسم

ورزش‌ نياز روح و جسم

مقدمه

          از مهمترين و اساسي‌ترين نيازها و خواسته‌هاي انسان، نياز به تحرّک، فعاليت، تفريح و سرگرمي است. تداوم زندگي انسان به حرکت، نيرو و تلاش و کوشش بستگي دارد. بنابر اصل فيزيولوژيک و پاتولوژيک(آسيب‌شناختي،Pathological) «عضوي که کار نکند، محکوم به فناست.» موجود زنده اگر در حد توانايي، ظرفيت و تحمل طبيعي خود فعاليت داشته باشد، طبعاً سالم‌تر و شاداب‌تر از زماني خواهد بود که کمتر از اقتضاي حال طبيعي و نياز فطري‌اش فعاليت و حرکت کند.  

 

عضلات بدن اگر دچار کم‌تحرکي يا سکون شود، روز به روز ضعيف و لاغر مي‌گردد و رفته رفته تحرک وسلامت خود را از دست مي‌دهد. بدين دليل است که مهندس ازلي شوق تحرک، گردش، فعاليت و ورزش را در وجود انسان‌ها به وديعه نهاده، تا در اثر اين خواسته و کشش، ترک تنبلي و کم‌تحرکي کنيم. پس انسان در مقابل تأمين اين نياز مهم خويش مسؤل و پاسخ‌گو است و بايد آن را با فعاليّت و تلاش و کوشش ارضا کند؛ بهترين دشمن سکون و کم‌تحرکي، ورزش است.

 

امروزه، علل و عوامل بسياري دست به دست هم داده و به طور محسوسي از قدرت، تحرک و فعاليت انسان‌ها کاسته، که خود منشأ پيدايش بسياري از بيماري‌هاي جسمي و رواني شده است. ابن‌خلدون مي‌گويد: «ورزش در تعب ونشاط روح دخيل است، که اين تعب و نشاط در شهر نشينان کمتر است؛ به دليل اين که در پيش شهر نشينان، ورزش وجود ندارد؛ علتش اين است که آنان غالباً درحالت سکون و آرامش‌اند و از ثمرات ورزش به هيچ‌وجه بهره‌مند نمي‌شوند، و هيچ نشانه‌اي از آن در ميان ايشان يافت نمي‌شود؛ بدين دليل، بيماري‌هاي بسياري در شهرها و بلاد بروز مي‌کند و نسبت به بروز امراض، مردمِ شهرها به اين فن [پزشکي] نيازمند مي‌شوند.» [1]

 

دين فطري و انسان‌ساز اسلام که به اميال، غرايز وفطرت انسان آگاهي کامل دارد، به اين نياز و خواستة انسان توجه ويژه‌اي کرده، و با توصيه‌ها و برنامه‌هاي خود پيروانش را به تحرّک و فعاليت فراخوانده و کسالت، کم‌تحرکي و بي‌نشاطي را دشمن کار و کوشش و مُضرّ به دين و دنياي انسان معرفي مي‌کند. امام صادق(عليه السلام)‌ در اين باره مي‌فرمايد:

 

«عَدوُّ العَمَلِ الکَسَلُ [2]»؛ «دشمن کار و کوشش، کسالت و تنبلي است.»

 

«الکَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ و الدُّنيا [3]»؛ «کسالت و تنبلي، به دين و دنياي شخص ضرر مي‌زند.» 

 

کساني که نمي‌خواهند ورزش را به صورت حرفه‌اي دنبال کنند و يا فرصت چنين کاري را ندارند، به ورزش به عنوان يک تفريح سالم نيازمندند. زندگي بانشاط و رو به تعالي، بدون تفريح سالم ميسر نيست؛ تفريحات، مخصوصاً براي آنان که کارهاي فکري مي‌کنند و يا به تحصيل مشغول هستند، لازم‌تر است. از اقسام تفريحات سالم، ترک کردن کار يکنواخت است، حتي همان کشاورزي که هميشه در هواي آزاد و آرام زندگي مي‌کند، از اين زندگي يکنواخت خسته مي‌شود و لازم است بخشي از وقت خود را به تفريح اختصاص دهد.

 

از اين رو، مقام معظم رهبري(دام ظله) نيز با توجه به اهميت و نقش فوق‌العادة ورزش در دستيابي به زندگي بانشاط و سعادتمند، تأکيدات و سفارشات فراواني نسبت به اين امر دارند. ايشان در يکي از ديدارهايشان با جوانان، آنها را به تحصيل، تهذيب و ورزش فرا خواندند. اين که رهبر بزرگوارمان ورزش را در کنار تحصيل و تهذيب قرار داده‌اند حاکي از آن است که ورزش در رسيدن به موفقيت تحصيلي و تربيتي نقش فراواني دارد.

 

نياز به ورزش

 

نياز انسان به ورزش، از نياز به بدن سالم و تندرست و روح شاداب و با نشاط سرچشمه مي‌گيرد. ورزش از بهترين‌، پرفايده‌ترين و مطمئن‌ترين اسباب و وسايل تأمين کنندة اين نيازها مي‌باشد. ورزش براي رشد و بالندگي، ايجاد توانايي و نيرو، گسترش مهارت در زندگي، تقويت روحية کار و تحصيل، تأمين نيازهاي غريزي، بهداشت رواني و پرورش روح، ايجاد هماهنگي بين قواي جسماني و رواني، دست‌يابي به استقامت بدني، شهامت و آمادگي بهتر براي رويارويي با شدايد و سختي‌هاي زندگي و ... لازمه‌ يک زندگي مطلوب و توأم با شادي و تندرستي است.

 

به‌طور کلي ورزش در ارضاي نيازهاي زير اثرات مطلوبي دارد:

 

        نياز به بدن سالم و نيرومند؛

 

        نياز به تحرّک و تخليه انرژي به گونه‌اي مفيد؛

 

        نياز به سلامتي رواني و تعادل هيجاني و عاطفي؛

 

        نياز به حل مشکلات شخصي و خانوادگي؛

 

        نياز به آموختن اصول و قواعد زندگي اجتماعي و جذب ارزش‌هاي فرهنگي؛

 

        نياز به جلب احترام و پذيرش و توفيق؛

 

        نياز به درک ارزش وجود خويشتن؛

 

        نياز به شکوفايي استعدادهاي وجودي و ظاهري.

 

هدف اسلام از ورزش نيز تأمين کردن سلامتي و تندرستي، تقويت قواي جسماني و توان رزمي و کسب نشاط و شادابي، براي تلاش و کوشش، رشد و چابکي، پيشرفت و کاميابي و داشتن زندگي هدفمند و سعادتمندانه در اين دنيا؛ و در سايه آن پرداختن به پرورش و پاکي روح، بندگي خداوند و خدمت به خلق خدا، و در نتيجه رسيدن به آرامش واقعي و کمال مطلق مي‌باشد. لذا اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) در مناجات‌هايش اين‌گونه مي‌فرمود: «اِلهي قَوِّ عَلَي خِدمَتِکَ جَوارِحي» [4]؛ «خدايا! اعضا و جوارحم را در راه خدمت و بندگي خودت، قوي و نيرومند گردان.»

 

ورزش موجبات تندرستي جسم و شادابي روان را فراهم مي‌سازد، و جسم و روان سالم و باطراوت وسيله‌اي مناسب براي پرواز دادن روح به ملکوت اعليٰ مي‌باشد. امام علي(عليه‌السلام) همچنين در تفسير آيه «و ابْتَغِ فِيما ءَاتاکَ اللهُ الدَّار‌َ الْآخِرَةَ و لا تَنْسَ نَصِيْبَکَ مِنَ الدُّنْيا» [5]، مي‌فرمايد: «تندرستي و توانايي و آسوده‌خاطري و جواني و نشاطت را فراموش مکن، و با استفاده از آنها آخرت را بطلب.» [6]

 

ورزش عامل ورزيدگي جسم و جان

 

انسان موجودي دوبعدي و دوساحتي است، و روح و جسم شالکه اصلي آدمي را تشکيل مي‌دهند. چنانکه اين جسم و بدن به غذا، تقويت و ورزش نيازمند است، روح و روان نيز به ورزش و پرورش نيازمند مي‌باشد. اسلام عنايت خاصي به نيرومندي و تندرستي جسم و از آن بيشتر به پرورش و ورزيدگي روح دارد. لذا در دعاهايمان سلامتي و تقويت هر دو بعد را از خدا مي‌خواهيم؛ «اَللّهُمَّ أَعْطِنِي ... الصِّحَّةَ في الْجِسْمِ وَ القُوَّةَ فِي البَدَنِ و السَّلامَةَ فِي الدِّينِ» [7]؛ «خدايا! صحّت و سلامت در جسم و قوّت در بدن و سلامت در دين به من عطا فرما.»

 

جسم و روان آدمي با هم در ارتباط مستقيم و تنگاتنگ بوده و در همديگر تأثير مي‌گذارند. اين امر به بديهيات عصر کنوني تبديل شده و در بينش انسان‌ساز الهي هم به آن تأکيد شده است، که حالت‌ها و چگونگي هر يک در سلامت و نشاط يا ضعف و بيماري ديگري اثر مستقيم دارد. يکي از مربيان تعليم و تربيت مي‌گويد: «ميان جسم و روان، اتصال و پيوستگي و فعل و انفعال مشترک و متقابل وجود دارد؛ به اين معني که جسم در روان، و روان در جسم تأثير مي‌کند. ما نمي‌توانيم ميان جسم و روان جدايي ببينيم؛ چون نمي‌توانيم از يک جنبش جسماني بحث کنيم که از حد و مرز روان خارج باشد.» [8]

 

امروزه ثابت شده است که در تحول و گسترش تعداد زيادي از بيماري‌هاي جسمي، به ويژه بيماري‌هاي قلبي، سرطان، روماتيسم، التهاب کيسه صفرا، ميگرن، آسم و اختلال‌هاي معده و روده مثل زخم معده و ورم روده، عوامل رواني نقش مهمي دارند. [9] همچنين بررسي‌هاي متخصصان تربيت بدني نشان داده است که بسياري از ناراحتي‌ها، ريشه رواني از قبيل ترس، خشم، يأس و نااميدي و ... دارند. فشار و انقباض عضلاني که در اثر ناراحتي‌هاي رواني و عاطفي پيش‌ مي‌آيد، از عوامل مهم اختلالات و کسالت‌هايي است که به پاره‌اي از آنها در فوق اشاره شد. [10]

 

از طرف ديگر، وجود بيماري‌ها و اختلالات جسمي و به هم ريختن تعادل حياتي فرد و فشارهاي ناشي از آنها، در اکثر مواقع باعث به هم ريختن تعادل رواني فرد و از دست رفتن نشاط و شادابي او شده و در مواقعي عامل مهمي در بروز بسياري از اختلالات رواني همچون افسردگي‌ها، اضطراب‌ها و بيماري‌هاي روان‌تني [11] مي‌گردد. «فشارهاي ناشي از اشتغال ممتد ذهني و جسمي (به خصوص ذهني) نه تنها ممکن است همراه با از دست دادن نشاط و تعادل حياتي فرد باشد؛ بلکه در مواقعي عامل مهمي در بروز بسياري از اختلالات رواني همچون نوروزها و افسردگي‌ها و نارسايي‌هاي جسمي از نوع بيماري‌هاي روان‌تني (سايکوسوماتيک) مي‌گردد.» [12]

 

پس ورزش تنها براي سلامتي و تقويت اندام‌ها و عضلات بدن نبوده، و پرورش و ورزيدگي روح و روان انسان را نيز در پي دارد. از اين رو، فرهنگ‌هاي فارسي، براي ورزش معناي وسيع و عامي را درنظر گرفته‌‌اند. به عنوان نمونه فرهنگ معين مي‌نويسد: «ورزش، اجراي مرتب تمرين‌هاي بدني به منظور تکميل قواي جسمي و روحي است.» [13]

 

امام خميني(ره) مي‌فرمايد: «ورزشکارها هميشه اين طور بودند که يک روح سالمي داشتند، از باب اين که توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذّات نداشتند، توجه به يک فعاليت جسمي داشتند که «عقل سليم در بدن سالم است.» و شما اگر دقت کنيد در حال جامعه‌ها و طبقات جامعه مي‌بينيد که آنهايي که در عيش و عشرت مي‌گذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست؛ بدن‌ها افسرده، روح‌ها پژمرده و کسالت سرتاپاي آنها را فرا گرفته است. اگر دو ساعت عشرت مي‌کنند، بيست و دو ساعت در ناراحتي آن هستند. اشخاصي هستند که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمي مي‌کنند و ورزش روحي، آنها در تمام مدت، اشخاصي هستند که پژمردگي در آنها نيست، افسردگي در آنها نيست. و اين يک نعمتي است از خداي تبارک و تعالي که خداوند نصيب همه بکند، ان شاءالله.» [14]

 

در فرهنگ اصيل اسلامي، ورزشکاران و به ويژه پهلوانان همواره توأم با خصلت‌هاي جوانمردي، صداقت و درستي، انسان‌دوستي، ياري دادن به ديگران و دستگيري از ضعفا و سرکشي در مقابل نهادهاي قدرت و ظلم بوده‌اند. که اين صفت‌ها جز با پرورش و ورزيدگي روح حاصل نمي‌شود.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 20:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

بازديد: 83
دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

مقدمه

آیین کلی دورکیم تاکیدش بر این است که بررسی جامعه باید موضوعش را جدا از موضوعهای دیگر در نظر گیرد و پدیده های اجتماعی را به عنوان موضوع خاص خود برگزیند .

دور کیم با طرد تفسیرهای زیست شناختی و روان شناختی ، توجه اش را به عوامل اجتماعی ساختاری تعیین کننده مسائل اجتماعی انسان معطوف ساخته بود .

دورکیم تبیین های غیر جامعه شناختی رفتار اجتماعی را مورد انتقاد صریح قرار داده بود . وی معتقد بود پدیده های اجتماعی ، « واقعیت های اجتماعی » هستند و همین واقعیت های اجتماعی نیز موضوع جامعه شناسی را تشکیل می دهند . بنظر او ، این واقعیت ها ویژگی ها و عوامل اجتماعی تعیین کننده ای دارند که با مفاهیم زیست شناختی و روان شناختی قابل تبیین نیستند .

واقعیت های اجتماعی نسبت به هر فرد زنده جنبه ای خارجی دارند . این واقعیت ها با گذشت زمان پایدار می مانند ، حال آنکه افراد خاص می میرند و جایشان را به دیگران می دهند . وانگهی ، واقعیت های اجتماعی نه تنها بیرون از فرد قرار دارند ، بلکه « از چنان قدرت وادارنده ای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل می گردند » . هر گاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند ، الزام ها چه بصورت قانون و چه به شکل رسوم وارد عمل می شوند .

این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل می شوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت می دهند . پس ، یک واقعیت اجتماعی ر ا می توان این چنین تعریف کرد : « هر شیوه عمل ثابت یا نا ثابتی که بتواند بر فرد یک نوع الزام خارجی را تحمیل کند » .

( کوزر 9- 1968 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

یکی از رهیافت کارکردی دور کیم ، بحث او درباره بزهکاری است . او در بحث از انحرافات و بزهکاری ، از روش متعارف کاملا دوری می گزیند . بر خلاف بیشتر جرم شناسان که جرم را یک پدیده آسیب شناختی تلقی می کردند و به دنبال علت های روانشناختی آن در ذهن بزهکار بودند ، دورکیم رخداد جرم را یک پدیده بهنجار می دانست وحتی برای پیامدهای آن ، کارکردهای مثبت اجتماعی نیز قایل شده بود .

جرم برای آن بهنجار است که هیچ جامعه ای نیست که بتواند سازگاری تام با دستورهای اجتماعی را بر همه اعضایش تحمیل کند واگر هم بتواند چنین کاری را انجام دهد ، چنان سرکوبگر می شود که برای همکاری های اجتماعی افرادش هیچگونه آزادی باقی نمی گذارد .

برای آنکه جامعه انعطاف پذیر بماند و درهایش به روی دگرگونی و تطبیق های تازه باز باشد ، انحراف از هنجارهای جامعه ضرورت دارد . « هر جا جرم وجود داشته باشد ، احساسات جمعی به آن اندازه انعطاف پذیری دارند که صورت تازه ای به خود گیرند و جرم گهگاه به تعیین صورتی که این احساسات در آینده به خود خواهند گرفت ، کمک می کند . یک جرم اگر بارها در جامع رخ دهد ، در واقع نشان دهنده صورت اخلاقی آینده است واز پیش تعیین می کند که اخلاق در آینده چه صورتی را به خود خواهد گرفت . » ( کوزر 9- 1968 )

دورکیم در کارکردهای غیر مستقیم جرم چنین استدلال می کرد که یک عمل بزهکارانه از طریق برانگیختن احساسات جمعی علیه دست درازی به هنجارهای جامعه ، منهیات اجتماعی را مشخص می سازد . از این رو ، جرم به گونه ای پیش بینی نشده ، توافق هنجار بخش در مورد مصلحت عامه را تقویت می کند . « جرم وجدان های درستکار را گرد هم می آورد و به آنها تمرکز می بخشد . »

( کورز 9-1968 )

دورکیم چه در بررسی پدیده های ، مذهبی یا اعمال بزهکارانه و چه در روشن ساختن تاثیر اجتماعی تقسیم کار یا دگر گونی های ساختار اقتدار خانواده ، همیشه خود را به سان یک تحلیل گر توانای کارکردی نشان می دهد . او به پیدا کردن رد خاستگاه های تاریخی پدیده های مورد بررسی اکتفاء نمی کند ، بلکه گذشته از جستجوی علت های موثر پدیده ها ، به بررسی پیامدهای پدیده ها برای ساختارهایی که این پدیده ها به صورت های گوناگون در آنها جاگرفته اند ، نیز توجه دارند .

بنابراین ، خطوط اصلی دیدگاه دورکیم را در خصوص انحرافات می توان بدین صورت بیان کرد  :

الف ) چون بزهکاری یک پدیده عادی است ، بنابراین از علل استثنائی و اتفاقی ناشی نمی شود .

ب ) برای شناخت علت بزهکاری باید ساختمان و فرهنگ اجتماع را  مورد مطالعه قرار داد .

ج ) چون بزهکاری نتیجه جریانات بزرگ دسته جمعی اجتماعی است ، روابطش با مجموعه ساختمان اجتماعیش یک خصوصیت مداوم را بیان می دارد .

د ) بزهکاری نباید توسط خودش تجربه و تحقیق شود ، بلکه از نقطه نظر فرهنگی که از جهت زمانی و مکانی معین و مشخص شده است باید مورد مطالعه قرار گیرد .

هـ ) جرم یک عامل سلامت عموم و یک پدیده تکمیل کننده هر اجتماع سالم است .

( مظلومان 1351 )

تبهکاری نه تنها اجتناب ناپذیر است که می تواند « کارکردی » هم باشد .

دورکیم استدلال می کند که تبهکاری فقط هنگامی بدون کارکرد می شود که میزان آن به طور غیر عادی افزایش یابد . وی می گوید : تمام تغییرات اجتماعی با نوعی انحراف آغاز می شوند . برای اینکه در یک جامعه تغییر رخ دهد ، انحراف دیروز باید امری عادی برای امروز نشود ، برای اینکه جامعه ای بتواند به جای رکود ، پیشرفت داشته باشد ، مقدار معین تغییر و دگرگونی برای سلامت آن ضرورت دارد .

برای اینکه تغییر رخ دهد ، احساسات جمعی نسبت به تغییر ، نباید خیلی شدید و خصمانه باشد ، بلکه باید متعادل باشد . چنانچه احساسات بسیار شدید شد ، « اصالت » همه چیز فرو می پاشد و این فروپاشی هم اصالت تبهکار و هم اصالت نابغه را تهدید می کند .

به بیان دورکیم  برای اینکه پیشرفت حاصل شود ، اصالت فرد باید بتواند مکنونات خود را بروز دهد . برای اینکه فرد آرمان گرا که رویای او فراتر از عصر خویش است ، بتواند بروز کند ، لازم است اصالت تبهکار ، که رویایش پایین تر از زمان اوست نیز امکان بروز داشته باشد . زیرا رخداد یکی از آنها بدون دیگری میسر نیست .

( صفوی ، رشد علوم اجتماعی 7 و 6 ص 27-22 )

دورکیم معتقد است که نقش مجازات این نیست که تبهکاری در جامعه را از بین بردارد ، بلکه مجازات به خاطر آن است که فشار احساسات جمعی را در حد لازم خود نگه دارد .

به گفته دورکیم ، مجازات ، جراحاتی را که به احساسات جمعی وارد می آید درمان می کند  . بدون مجازات ، احساسات جمعی قدرت خود را برای کنترل رفتار از دست می دهد و میزان تبهکاری به درجه ای می رسد که بدون « کارکرد » می شود . به نظر دورکیم ، یک جامعه سالم هم به تبهکاری و هم به مجازات نیاز دارد . این دو اجتناب ناپذیر و « کارکردی » هستند . ( صفوی ، رشد علوم اجتماعی )

بنابراین ، میخواهم دیدگاه دور کیم را درباره انحرافات و کارکرد آن در جامعه با وضع کنونی جامعه ما مورد بررسی قرار دهم . هر پدیده ای که در جامعه وجود دارد دارای کارکرد مثبت یا منفی است . زندان نیز به عنوان واقعیت اجتماعی کارکرد مثبت اش تادیب و ترمیم رفتارهای ناهمنوا با هنجارهاست ، ولی کارکردهای منفی زیادی دارد که در نظام اجتماعی اختلال ایجاد می کند . بر همین اساس کارکردهای منفی مجازات زندان در دو سطح مورد تحلیل جامعه شناختی قرار می گیرد : یکی سطح خرد و فرد زندانی است ، و دیگر سطح میانی و به عبارتی خانواده زندانی است .

کارکرد منفی مجازات زندان بر فرد زندانی این است که بیماری اجتماعی  را تشدید می کند ، به طوری که ، فرد زندانی در محیطی قرار می گیرد که تجارب بیشتری در زمینه انحرافات کسب می کند و با الگوهای خرده فرهنگ منحرفان همنوا می شود. به همین خاطر است که بازگشت مجدد زندانیان را پس از آزادی شاهد هستیم . (طبق آمار سازمان زندانهای ایران 30 الی 40 درصد زندانیان آزاد شده مجددا به زندان بر می گردند1382)

مجازات زندان موجب زائل شدن نیروی زندانی و هم چنین بر اثر طولانی شدن حبس او احتمال از دست دادن شغل را در پی دارد.

در سطح میانی مجازات زندان ، بر خانواده زندانی ( همسر و فرزندان) مشکلاتی از قبیل اجتماعی شدن فرزندان با تک والد خود، امکان تکرار جرم توسط اعضای دیگر خانواده مثل فرزندان، فشارهای هنجاری از طرف همسایگان و آشنایان برخانواده زندانی ، احتمال طلاق و از هم گسیختگی خانواده و ... را بوجود می آورد . اگر از چشم انداز سیستمی به قضیه نگاه کنیم ، می بینیم که مجازات زندان، نه تنها کارکردی نیست بلکه وجدان جمعی را نیز جریحه دار می کند . و در دراز مدت منجر به مشکلات اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی خواهد شد. و جامعه کنترل رفتاری را از دست خواهد داد. به عنوان مثال : بیکاری، طلاق از هم گسیختگی خانواده ها و .... نشانه ای از آن است.

دور کیم معتقد است نقش مجازات این نیست که تبهکاری را در جامعه از بین بردارد، بلکه به خاطر آن است که فشار احساسات جمعی را در حد لازم نگه دارد. بنابراین مجازات طولانی مدت، جرائم دانستن خیلی از تخلفات کوچک که می تواند جرم نباشد، نگهداری (محبوس کردن) این همه انسانها در داخل زندانها، چقدر می تواند تاثیر گزار باشد؟

آیا منجر به اصلاح آنان می گردد ؟ آیا شیوه به اصلاحی با مجازات می تواند با یکدیگر جمع شوند؟ پرواضح است فرزندان آنان (زندانیان) در غیاب والدین احساس خود مختاری و آزدادی بیشتری نموده واوقات فراغت خود را در بیرون از خانه با گروه های همسالان و بزهکاران سپری می کنند ، و یا اینکه از طرف گروه دوستان همنوا با ارزشهای جامعه طرد می شوند و نوعی برچسب انحراف به آنان زده می شود. و در نتیجه منجر به انزوای اجتماعی در مدرسه ، افت تحصیلی ، اخراج از مدرسه و غیره خواهد شد.

به قول فوکو«به جای آنکه زندان برای اجرای قوانین و آموزش احترام به قوانین در نظر گرفته شود تمامی عملکرد آن بروجه سوء استفاده از تشدید آنچه «لمرت» انحراف ثانویه می نامد می گردد.»

در نتیجه آنچه از استدلال دور کیم در خصوص کارکرد تبهکاری بر می آید ، این است که اگر میزان تبهکاری به طور غیر عادی افزایش یابد، بدون کارکرد خواهد بود . و جامعه کنترل رفتاری را از دست خواهد داد. آیا با وجود 152223 نفر زندانی ( طبق آمار سازمان زندانهای ایران 1387) که بیش از 80 در صد شان متاهل و دارای خانواده و فرزند هستند ، این میزان غیر عادی تلقی نمی شود؟ آیا کنترل رفتاری می تواند در چنین جامعه ای وجود داشته باشد؟

باورم این است، که دیدگاه دور کیم می تواند، درباره انحرافات در جامعه ما کار کرد داشته باشد. البته اگر خطوط اصلی دیدگاه وی در جامعه تعریف و ترسیم شود . و در برخورد با مجرمین از حالت عادی خارج نشود (هر چیز جزئی و یا تخلفی مجرمانه تلقی نگردد و برایش مجازات زندان قائل نشوند) . و نگرش ها نسبت به مجازات حبس تغییر یابد ، تا جامعه در مسیر پیشرفت قرار گیرد.

والسلام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برداشت از :

1- زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی نوشته کوزر ترجمه محسن ثلاثی انتشارات علمی چاپ سیزدهم

2- مجموعه مقالات آسیب های اجتماعی ایران چاپ یکم 1383- موسسه انتشارات آگاه

3- اینترنتَ

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 20:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خواص داروهای گیاهی در درمان امراض

بازديد: 11
خواص داروهای گیاهی در درمان امراض

 

خواص داروهای گیاهی در درمان امراض

 


بسمه تعالی

فهرست

 

بخش 1

خواص داروهای گیاهی دردرمان امراض………………….3

درمان بیماری های مربوط به جریان خون………………………………3

درمان بیماریهای کبد……………………………….........................3

درمان بیماری های تناسلی……………………………….................. 4

انجیر………………………………...........................................4

پونه………………………………............................................4

درمان بیماری های مثانه وکلیه………………………………..............4

درمان بیماریهای مغزی………………………………......................5

بابونه………………………………...........................................6

بیدخشت………………………………........................................6

زردچوبه……………………………….......................................6

زعفران……………………………….........................................7

زیتون………………………………...........................................7

 

بخش2

خواص سبزیجات………………………………............................. .7

اسفناج………………………………...........................................7

بادنجان………………………………..........................................7

پیاز………………………………..............................................8

تره………………………………...............................................8

جعفری………………………………..........................................8

جو………………………………...............................................9

سیب زمینی……………………………….....................................9

شلغم……………………………….............................................9

سیر……………………………….............................................10

شنبلیله………………………………........................................ .10

عدس………………………………...........................................10

فلفل وفلفل فرنگی........................................................................11

فلفل سیاه……………………………….......................................11

کلم………………………………..............................................11

کاهو………………………………............................................12

کدو سبز……………………………….......................................12

گوجه فرنگی………………………………..................................12

گندم………………………………............................................13

میوه های زهرآلود………………………………............................13

 

بخش3

خواص میوه ها………………………………................................14

انجیر ………………………………..........................................14

انبه………………………………..............................................14

بادام شیرین……………………………….................................   14

بادام تلخ………………………………........................................15

بادام زمینی………………………………....................................15

خرما………………………………...........................................15

زیتون………………………………..........................................16

سیب………………………………............................................16

فندق………………………………............................................16

لیموترش……………………………….......................................17

خواص میوه ها در بیماریهای مغزی……………………………….......17

بیماریهای چشم………………………………................................18

بیماری قند……………………………….....................................19

 

بخش 4

خواص شیر………………………………...................................20

کلسیم………………………………..........................................20

خواص ماست………………………………................................21

اصول درمان طبیعی………………………………........................22

بیماری چیست؟………………………………..............................24

ورزش,خواب گشاده روئی……………………………….................24

روزه و سایر وسایل درمانی………………………………...............26

 

 

 

بخش یک

خواص داروهای گیاهی در درمان امراض

 

"درمان بیماریها مربوط به جریان خون"

جریان خون نقش مهمی دربدن انسان دارد به این دلیل که خون اکسیژن و غذا را به تمام قسمت های بدن می رساند و همچنین سموم را از داخل بدن انسان دفع می کند واز بدن در مقابل بیماری حفاظت می کند.

سبزیجات و گیاهان درتنظیم جریان خون نقش مهمی را ایفا می کند گیاهانی مانند کلروفیل,سبزیجات,آهن مورد نیازخون را فراهم می سازد و فشارخون را تنظیم می کند.

از جمله گیاهان وسبزیجات دارویی که در جریان خون نقش مهمی را ایفا می کند باقلی،پیازکوهی،خیار،لوبیا سبز،نخود سبز،کاهو و برگ زیتون می توان نام برد.

"درمان بیماری های کبد"

کبد را میتوان انبار و کارخانه ی بدن معرفی کرد زیرا گلیکوژن و صفرا تولید می کند به همین دلیل باید از کبد به خوبی محافظت کرد و بهداشت آن را رعایت کرد بنابراین باید ازخوردن بعضی از خوراکی ها و نوشابه های الکلی که دشمن کبدات شدیدا باید خودداری کرد زیرا این دستهاز داروها به اسناج و عروق صدمه می زند بیماریهایی چون مالاریا و یرقان صدمه ی فوق العاده ای به کبد می زنند.

ولی خوشبختانه با داروهای گیاهی می توان طحالی که در اثر مالاریا متورم شده به حال عادی بر گرداند و باهمین داروها می توان این بیماری و یبوست ناشی از بیماری های کبد را درمان کرد.

از جمله این دروهای گیاهی میتوان زردآلو،برگ نارنج،اسفناج ،کنگر،کرفس،تمشک جنگلی،چای سبز،گل ختمی،نعناع صحرایی،درخت چنار و نعناع معمولی را می توان نام برد.

درمان بیماری های تناسلی

"انجیر"

انجیر نیروبخش است افراد ضعیف انجیر بخورند تا قوی شوند.

در یونان انجیر میوه ی مقدسی است و صدور انجیر به خارج ممنوع است وهر کس این کاررا بکند مجازات خواهد شد.

رومیان برای نیرو بخشی به کشتی گیران به آنها انجیر می دادند و همچنین به افرادی که به مدت طولانی مریض بودند انجیر می دادند که خوب شوند.

انجیر یک مسهل ملایم است در آلمان این مسهل را درست می کنند و به اطفال می دهند.

انجیر دارای شیره ی سفید رنگی است که در درمان زگیل مورد استفاده قرار می گیرد. برگ انجیر هم برای زخم ها مفید است.

"پونه"

پونه دردهای معده را تسکین می کند و برای بیماری های مغزی و رحمی توصیه می شود.

"درمان بیماری های مثانه وکلیه"

کلیه یکی از چهار عامل برای دفع مواد زائد ازبدن و همچنین کلیه مواد سمی را نیز از بدن دفع می کند.

خوشبختانه گیاهان و داروها و میوه هایی هستند که سلامت کلیه را تضمین می کند ولی داروهای شیمیایی برای کلیه ها ضرر دارند که باید از خوردن آنها اجتناب کرد.

برخی از سبزیجات و میوه هایی که برای سلامتی کلیه ها به کار می روند عبارتند از:

1- ریحان،که ضد نفخ و فرق و خنک کننده است و از نظرطلبی برای بیماری های مثانه و کلیه به کار می رود. 2- کنگر 3- بامیه ، که شفا دهنده زخم است و به صورت جوشانده باعث جلوگیری از سنگ مثانه می شود.4- جعفری که مقوی و خلط آور است. جوشانده ی جعفری برای سنگ کلیه و غشاء مجرای ادراری موثر است. 5- برگ هلو که ضد زخم است و برگهای آن برای دفع کرم معده موثر است.6- گل تلگرافی که مقوی برای درمان دیابت و امراض پوست مفید است.

 

"درمان بیماری های مغزی"

داروها به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی مغز تاثیر میگذارد.

داروهایی مثل برننجاسف به طور غیر مستقیم و از طریق ستون فقرات بر روی مغز تاثیر دارد.

قدرت معجزه گرایی بعضی از داروهای گیاهی بهتر از داروهای شیمیایی است.

برای مثال بیماری صرع را نمی توان به طور قطع با داروهای شیمیایی درمان کرد ولی با داروهای گیاهی می توان آن را معالجه کرد.از جمله گیاهانی که می توان در درمان بیماریهای مغزی استفاده کرد.

1-          گردو که قابض و پاک کننده است و جوشانده برگ گردو در خون اثر خاصی دارد.

2-          تره کوهی که تصفیه کننده ی خون است وبرای آسم مفید است.

3-          کشمش که مقوی اعصاب است و برای بیماری صرع نیز زیاد استفاده می شود این دارو برای ورم خوب است به همین دلیل برای تورم مغز مفید است.

4- برنجاسف  مغز را تقویت می کند و برای راه رفتن در خواب مفید است. این گیاه برای صرع هم مفید است.

 

 

 

"بابونه"

بابونه دونوع است که هر دونوع آن خاصیت ضد عفونی کننده دارد قسمت مهم بابونه در وسط آن است. که رنگش زرد است جوشانده ی آن را در درمان تشنجات مغزی موثر است.

بابونه دارویی است مقوی تب بر ضد کرم و دم کرده ی آن برای سوء هاضمه ای ها مفید است.

برای بیماری هایی مثل رماتیسم و سردرد مورد استفاده قرار می گیرد. جوشانده ی گل بابونه به صورت محلول برای ورم های چشم مفید است.

همچنین از بابونه برای دفع پشه و مگس دراتاق استفاده می شود. از پماد بابونه که از گل خشک بابونه و روغن زیتون و کافور درست می شود.برای مواضعی که درد می کنند استفاده می شود.

"بید خشت"

بید خشت ملین و برای امراض سینه مفید است و همچنین برای امراض سنگ مثانه هم استفاده می شود چون مدر است.

"زردچوبه"

زرد چوبه بادشکن و محرک جهاز هاضم است. در هند زردچوبه را در مراسم های مذهبی مورد استفاده قرار می دهند ضماد زردچوبه برای بیماری های پوستی مفید است.

پاشیدن گرد زردچوبه برای بند آوردن خون مفید است.

"برای شکستن درد دندان مالیدن گرد زردچوبه بر لثه است."1

[1]

[2]

" زعفران"

زعفران برای سرفه و دندان درد درد عضلات و بیماریهای مثانه مفید است.زیاد خوردن زعفران برای اعصاب مضر است.

"زیتون"

زیتون ضد مسمومیت و دارای طبیعت گرم است. برای بیماری سنگ کلیه و یبوست مفید است.

مالیدن روغن زیتون بر سر باعث جلوگیری از سفید شدن موی سر می شود.

بخش دو

"خواص سبزیجات"

"اسفناج"

اسفناج دارای ویتامین های آ،ب،  و ویتامین ث ،د،   و کلسیم و فسفر وپروتئین و چربی و قند آهن و آهن و ید و بسیاری ازاملاح دیگر است.1

اسفناج سرد است و به صورت پخته می تواند سرفه های خشک را درمان کند.

برای بیماری آسم هم توصیه می شود. آب اسفناج برای خارش مفید است.

اسفناج انرژی بدن را زیاد می کند. و به علاوه ضد سرطان است. برای تشنگی هم مفید است.

خوردن عصاره ی اسفناج برای نیش زدگی زنبور درمان است.

" بادنجان"

بادنجان طبیعت گرم دارد و مقوی و ملین است.زیاده روی در خوردن بادنجان باعث درد پهلو می گردد. بادنجان دارای ویتامین آ، ث،وآهن است.

 

"پیاز"

پیاز دارای ویتامین آ.ب وث است و درحین اینکه غذا است دوا هم هست.

پیاز دافع سنگ کلیه و برای میگرن و ادرار مفید است. پیاز پخته نیز برای یبوست توصیه می شود.

پیاز باعث زودتر هضم شدن غذا و تصفیه ی خون و دفع سموم می شود. اگرچند قطره سرکه را درپیاز رنده شده بریزند و در بینی بچکانند از خون دماغ جلوگیری می کندو همچنین  پیازرنده شده را مقدار مساوی سیب مخلوط کنند برای دفع اسهال مناسب است پیاز جوشانده نیز برای درمان بی خوابی مفید است. پیاز همچنین دافع خوبی برای سرما خوردگی است.

" پیاز به واسطه فسفری که دارد انجام کار فکری را آسان می کند و به واسطه گوگردی که دارد برای خون ضدعفونی کننده خوبی است گوگرد پیاز وقتی وارد خون  می شود و در ریه ها وارد می گردد. و با بیماریهای مجاری تنفسی مثل آسم و برزشیت و گریپ و غیره مبارزه می کند.1

"تره"

تره مقداری آهن و ویتامین های آ،ب 1وث دارد. تره معالج بیماریهای دستگاه تنفسی مخصوصا سیاه سرفه و گرفتگی صدا است.تره برای درد مفاصل مفید بوده و از آب تره برای درمان کهیر استفاده می شود.اگر کسی به خون دماغ مبتلا شد. چند قطره آب تره با سرکه برایش معالج است.

" جعفری"

برگ جعفری دارای پروتئین،چربی و آهن و کلسیم است. جعفری گرم است و بادشکن معده است.

جوشانده ی 15 الی 60 گرم جعفری در آب اشتها آور و برای معالجه بیماری هایی از قبیل تنگی نفس،سستی عمومی بدن اثرشفابخش دارد. جعفری ضد اسهال و حل کننده و ضد عفونی کننده است.

در آن ماده ای است که برای سرطان جلوگیری کننده ی خوبی است. در خوردن عصاره ی جعفری باید تعدیل کرد چون محرک اعصاب است.

"جو"

جو دارای ویتامین های آ،ث و برای اشخاص ضعیف بسیار مفید است جو طبیعت سرد دارد واز گندم زودتر هضم می شود.

"سیب زمینی"

سیب زمینی مقداری مواد هیدروکربن،فسفر،کلسیم وآهن دارد. برای مبتلایان به بیماری قند مضرنیست. سیب زمینی را اگر روی سوختگیها بمالند برای تسکین سوختگیها مفید است. سیب زمینی برای تقویت نیروی بدنی مفید است و نفخ آور است. همچنین دارای طبیعت سرد و خشک است. برای اشخاصی که به باد مفاصل مبتلا نیز مضر است. سیب زمینی آب پز اگر زیاد بماند مسمومیت آور است. ضماد سیب زمینی برای رفع درد و ورم خوب است و سیب زمینی سرخ کرده برای بیماری معده مضر است. سیب زمینی برای بیماری های قلبی مفید است.

"شلغم"

شلغم پروتئین،کلسیم و آهن دارد و همچنین ویتامین آ،ث نیز دارد. شلغم را برای تقویت بینایی و دفع سنگ مثانه و سرما خوردگی مفید است. شلغم گرم و سرد و مصلح آن نمک یا شیرینی است.سرفه را رفع می کندو تن را فربه.شلغم برای تقویت کبد و اعصاب مفید است. خیلی دیر فاسد می شود و دارای آنتی بیوتیک طبیعی است. قند شلغم نیزبرای بیماری های قند مضر نیست ولی شلغم برای افرادی که بیماری گواتر دارنداصلا توصیه نمی شود.

"سیر"

سیر دارای ویتامین ث است و طبیعت گرم دارد. صفرا بر،ضد عفونی کننده و برای معالجه ی اسهال ساده و بیماری های تنفسی مفید است و فشار خون را نیز پایین می آورد. سیر برای جلوگیری از سرطان و فلج مفید است. یکی از پزشکان ایرانی هر روز صبح چند پر سیر می خورد تااز کلیه امراض درامان باشد.

سیربرای سر درد، سر گیجه و ضعف حافظه مفیداست. سیر نیرو بخش است. سیر برای معالجه امراضی مثل مالاریا ،بی خوابی، سرما خوردگی،تنگی نفس،سیاه سرفه و عفونت روده ها مفید است.

سیر باعث تمیزنگه داشتن کلیه ها شده و ترشحات معده را زیاد می کند. سیر همچنین رطوبت معده را نابود می سازد. و عضلات قلب را نیز     می کند و جریان خون را درشرائین تنظیم می کند.

"شنبلیله"

شنبلیله برای رفع لاغری و رفع بی اشتهایی مفید است و اگر با عسل پخته شود برای آسم معالج است. تخم شنبلیله برای تقویت جسم و بیماری های قند و سل مفید است. هندیها در غذای خود تخم شنبلیله را می کوبند و می ریزند.

"عدس"

عدس برای آنهایی که زیاد کار می کند و ضعیف. البته هستند    مفید است ولی ضرر هم دارد زیرا خون راغلیظ می کند و دیر هضم است و دچار پریشانی درخواب می شود. عدس تن را فربه می کند ولی برای اعصاب خوب نیست. عدس دارای آهن،کلسیم و فسفرو ویتامین ب است. برای تسکین سرفه و درد سینه مفید است. چنانچه عدس را با پماد به صورت ضماد بر روی ورم های چرکی بگذارند ورم را می خواباند.

 

"فلفل و فلفل فرنگی"

دارای پروتئین ،مواد چربی ،کلسیم و آهن و ویتامین های مختلف است.طبیعت گرمدارد وبرای اشتها و تقویت اعصاب وهضم غذا مفید است. از فلفل برای رفع سرفه های متوالی سیاه سرفه میگرن و براسیر استفاده می شود. ولی نباید در خوردن آن افراط کرد زیرا باعث استفراغ و سقط جنین می شود. در استعمال خارج برای تسکین دردهای عصبی فلجهای موضعی درد کمر نقرس و رماتیسم ممکن است از ضماد فلفل استفاده کنند. که از فلفل سبز و روغن پیه و آرد نخود به دست می آید.

"فلفل سیاه"

فلفل سیاه طبیعت گرم دارد و ضد نفخ است و زیاده روی در خوردن آن ضرر دارد. فلفل سیاه برای فلج مفید است.

اگر فلفل سیاه را روی دندان پوسیده و کرم خورده بمالند ازپیشرفت آن جلوگیری می کند. فلفل سیاه برای مبتلایان به بیماری سل هم مفید است.

"در هند از فلفل سیاه کوبیده و نمک و استخوان سوخته و کوبیده گوسفند کوبیده گرد دندان بسیار مفید می سازند که هم دندان را تمیزمی کند و هم آن را از پوسیدگی حفظ می کند و هم لثه را تقویت می کند. متاسفانه کسی در ایران از این گرد دندان مفید و ارزان خبر ندارد. وهم با استفاده از خمیر دندان های گران وحتی زیان آور استفاده می کنند."1

"کلم"

کلم کثیر الغذا و تصفیه کننده ی خون است و برای کرم معده مفید است. کلم به دلیل داشتن ویتامین A برای درمان اولیه زخم معده و روده مفید است. ولی بهتر است که کلم خام را با کرفس خام بخورند که نتیجه ی مطلوبتری به دست می آید.

 

"کاهو"

کاهو دارای طبیعت سرد و حاوی پروتئین،کلسیم و ... است. کاهو برای دفع یبوست و درمان یرقان و افزایش حجم ادرار و تسکین سوزش مجرای ادرار و تصفیه ی خون و رفع عطش و سردرد مفید است. مبتلایان به سل و تنگی نفس مفید است. مصلح کاهو نعناع است. کاهو ملین و خواب آور است وبرای درد مفاصل مفید است. کاهو خون را صاف می کند.کاهو برای نیروی بدنی مفید است و دارای ویتامین آ و ب و ید است.چنانچه کاهو با عصاره ی هویج مخلوط شود بر خاصیت آن افزوده می گردد. کاهو مسکن اعصاب است ورنگ مو را براق و رنگ روی را گلگون می کند. اگر کاهو را بعد از غذا بخورند به زودتر هضم شدن آن کمک می کند. کاهو برای نیامدن ادرار و برای اشخاص عصبانی و پریشان مفید است. کاهو همچنین باعث آرامش درخواب و باعث درمان بیماری بی خوابی است.

"کدو سبز"

کدو سبز برای دفع حالت استفراغ مفید است و برای مبتلایان به کیسه ی صفرا توصیه می شود.

"گوجه فرنگی"

گوجه فرنگی  دارای قند،چربی،کلسیم ، آهن و ویتامین و پروتئین است. ویتامین آ در گوجه فرنگی فراوان است و برای تقویت بینایی و رشد استخوان ها لازم است.

گوجه فرنگی برای سرطان مضر است. گوجه فرنگی خام دیر هضم است و برای کسانی که آلرژی دارند مضر است. گوجه فرنگی برای کبد هم مفید است و هم مضر. یعنی خود گوجه فرنگی مفید ولی ماده ی قرمز آن زیان آور است خوردن زیاد گوجه فرنگی باعث سنگ مثانه می شود ولی با تهیه ی سالاد آن با روغن زیتون از این بیماری جلوگیری کرد.

 

"گندم"

آرد گندم با سبوس دارای مقداری ویتامین د می باشد. ولی آرد گندم بدون سبوس که نان سفید از آن تهیه می شود و فاقد ویتامین است چنانچه نانی که از آرد گندم خالص سبوس تهیه می شود. با شیر تازه خالص خورده شود. یک غذای کامل خواهد بود. نان گندم سبوس دار دارای مقدار زیادی ویتامین د است.1

" میوه های زهرآلود"

از مصرف میوه های خشکی که با سولفور دود زده شده اند باید خودداری کرد. چون این میوه ها ظاهری تمیز و باطنی آلوده به سم دارند.

" دو علت اصلی اینکه چرا به میوه ها دود سولفور می دهند این است که :1- دود سولفور رنگ میوه را تغییر داده و ظاهر آن  را زیباتر و جذاب تر می سازد بطوریکه مشتری بیشتر رغبت می کند آن را بخرد.

2-  نسبت آب در میوه های زهرآلود با سولفور بیشتر است لذا فروشنده آن می تواند استفاده بیشتری از آن ببرد.

یکی از فوائدی که برای میوه های سولفوریزه ذکر کرده اند این است که این نوع میوه ها دیرتر خراب می شوند. علتش هم آن است که حشرات ناقل میکروب به علت آلوده بودن آن     آن را نمی خورند ولی انسان فریفته ی ظاهر آن شده و با این عمل به کبد و کلیه های خود صدمه فراوان می رساند."2

از عوارض میوه های آلوده شده مسمومیت بدن است و عوارض آن خستگی مفرط، سردرد،کمر درد،استفراغ و احساس سرما است. گذشته از این سولفور ویتامین های میوه را کاملا از بین می برند.[3]

 

 

بخش سه

" خواص میوه ها"

"انجیر"

انجیر خاصیت گرم دارد و برای سرفه و بیماری های کبد مفید ولی برای چشم و معده مضر است.

انجیر سرشار از ویتامین ب است. انجیر خشک با آب جوشانده شده برای تورم حنجره و برنشیت های کهنه مفید است. همچنین ترکیب آن با شیر می توان در تحریک گلو و تورم لثه ها دندان به دو صورت مضمضه و غرغره نتایج موثری دست یافت. مربا یا کمپوت انجیر برای افرادی که سوء هاضمه و یبوست دارند مفید است انجیر ملین و تقویت کننده ی قوه و بنیه است. انجیر مغذی تر از نان است. و مقدار سدیم ،آهن و سولفور آن بیشتر از شیر و گندم است.

" چون انجیر بسیار مغذی و مقدر است لذا برای افرادی که کارهای مغزی می کنند و افرادی که کارهای عملی و بدنی انجام می دهند مفید است بی جهت نیست که گفته اند " انجیر بخور زنجیر بشکن"1

"انبه"

انبه نارس معرض و خنک کننده است و شدت آن در تابستان مفید است وانبه ی رسیده ملین و مقوی است همچنین انبه ی نارس برای خونریزی لثه و مغز هسته اش ضد عفونی کننده است.

" بادام شیرین"

یک ضرب المثل می گوید: هرکس می تواند بدون هیچ غذایی هر مسافتی را طی کند مشروط بر اینکه جیب هایش پر از بادام باشد.[4]

بادام برای تقویت حافظه و بینایی مفید است بادام برای سرفه های خشک سودمند است. بادام دارای خاصیت ضد کرم بوده و مصلح آن شکر است. بادام دارای ویتامین آ،ب و قند و چربی و روغن مایع می باشد.

" بادام تلخ"

بادام تلخ دارای سم مهلکی است که برای درمان بعضی از بیماریها مورد استفاده قرار می گیرد. مثل فرو نشاندن ورم و یرقان و سنگ مثانه و کلیه را می شکند. ولی چون بادام تلخ حاوی سم است  مصرف زیاد آن باعث سرگیجه می شود. و تشنج ایجاد می کند.

"بادام زمینی"

" پروتئین ومواد ازته و روغن آن فوق العاده زیاد است. بادام زمینی مقدار زیاد ویتامین ب و پروتئین دارد."1

" خرما"

کثیر الغذا است و کلیه و کمر را تقویت می کند.خرما تن را فربه و خون را زیاد می کند ولی برای دندانها مضر است. خرما ویتامین ب،ث، قند ،املاح مغذی وبه مقدار کمتر دارای کلسیم،آهن می باشد. به علت داشتن منیزیم خرما ضد سرطان است. شیره ی خرما برای مبتلایان به بیماری قند و اسهال نیز بسیار مفید است. چنانچه با ماست مخلوط گردید فایده اش بیشتر می شود.شربت خرما که از خرما و آب درست می شود. برای بیماری رماتیسم خوب است و همچنین اگر خرما را با عسل مخلوط گردد و برای خون دماغ مفید است.

مقداری خرما را در آب نیمه گرم و گرفتن شیره ی آن با شیر برای افرادی که ضعیف البته هستند مفید است.

[5]

 

"زیتون"

گرم و خشک است دارای ویتامین آ و د است و یکی از مفید ترین روغن ها است که برای کبد مفید است. زیتون حرارت بدن را زیاد می کند و لثه را تقویت می کند و خون را صاف می کند. برای جلوگیری از ریزش مو مصرف زیتون توصیه می شود. آب زیتون برای استحکام لثه ها مفید است.

" سیب"

سیب ریه و مغز را تقویت می کند. اشتها آور و رنگ صورت را روشن می کند. سیب مولد خون است. خوردن سیب پس از غذا برای تقویت لثه ها مفید است.

سیب دارای ویتامین ب است به همین جهت برای بیماری اعصاب مفید است. سیب معده را ضد عفونی می کند. و آب آن تب بر است. سیب دارای آهن است که برای خون و فسفر آن برای قلب نافع است. سیب دهان را ضد عفونی می کند. سیب غده های بزاق دهان و ترشحات عصیر معده را تقویت می کند. و برای افرادیکه یک جا نشسته و حرکت نمی کنند مفید است.  مصرف سیب برای اخاصی که مبتلا به درد مفاصل، تبخال وچاقی ،امراض ریوی وکبدی شده اند تجویز می کنند اگر سیب بدون پوست را قبل ازخواب بخورند برای یبوست های مزمن خوب است در کشور روسیه کسانی که هرروز سیب بخورند از سلامتی بیشتری برخوردارند وعمرشان طولانی تر است.

"فندق"

تازه اش زود هضم وخشکش دیر هضم است روده را تقویت می کند و دافع سرفه است روغن آن بهترین دوا برای سرفه است.

 

"لیمو ترش"

لیمو ترش دارای ویتامین ث زیادی است به هضم غذا کمک می کند. اثر مخصوصی بر جوان نگه داشتن شرائین دارد. لیمو ترش برای رفع تشنگی و جلوگیری از تهوع نیز مفید می باشد.

لیمو دارای آهن ، کلسیم، فسفر و ضد اسید می باشد. آب لیمو وبا و اسهال را می کشد و ضد کم خونی و غلظت خون است. آب لیمو سر درد و کمر درد راتسکین می دهد و کلا ضد درد است.

عصاره لیمو ضد وحشت و دلتنگی است.آب لیمو ادرار را زیاد می کند و ضد خون دماغ است.

" برای کسانیکه اشتها ندارند دارویی بهتر از لیمو وجود ندارد. عصاره ی لیمو ترش عمل هاضمه را تحریک می نماید. آب لیمو از طاس شدن سر جلوگیری می کند وموها ی سر را تقویت می کند. بر این مقصود مالیدن آب لیمو بر روی سر مفید است. لیمو ترش برای درمان تمام امراض قلبی مفید است زیرا عدم ترتیب حرکات قلب نتیجه ی بدن هضم و سموم کبد است. برای اینکار لازم است که آب لیمو جرعه جرعه با نفس عمیق نوشید. آب لیمو نور چشم را زیاد می کند مخصوصا اگر شب یک قطره در چشم بچکاند البته سوزش دارد. احتیاط البته "1

 

" خواص میوه ها در درمان بیماری ها"

" بیماری های مغزی"

" میوه های تازه و کهنه هر دو برای افرادی که مبتلا به بیماری های مغزی هستند مفید است مخصوصا بادام خشک تاثیر مهمی در برطرف کردن ضعف مغزی دارد. بادام علاوه بر تقویت مغز و اعصاب را هم تقویت می کند و ام[6]راض صفرایی را

برطرف می کند. خوردن بادام به طور مداوم برای مدت دو ماه تاثیر خاصی در تقویت اعصاب دارد به شرطیکه روز اول فقط یک مغز بادام خورده شود واز روز دوم بتدریج روزی یک مغز بادام بر آن افزوده گردد تا اینکه پس از دو ماه به روزی شصت بادام برسد ولی باید توجه داشت که مغز بادام مزبور را نباید با پوست خورد بلکه باید پوستش را کنده و آنرا در هاون سائیده و با کره مخلوط نموده مصرف نمود.

بسیاری از سردردها را می توان بار نخستین ده الی دوازده قطره روغن بادام شیرین در بینی معالجه نمود گردو از خوراک های مغزی دیگر است که مغز واعصاب را تقویت می کند خوردن مغز گردو با انجیر و یا کشمش و یا مویز بر خاصیت آن می افزاید بادام، انجیر، انگور،خرما،سیب و پرتقال به مقدار زیاد مواد فسفری دارند و برای افرادی که کارهای فکری می کنند بسیار نافع است."

" بیماری های چشم "

خوراکی هایی که می خوریم حاوی پروتئین، آب ، چربی و کربوهیدراتهایی است که اینها نقش اساسی در بدن ما دارند مثلا پروتئین ها سوخت و ساز بدن را بر عهده دارند و آب مسموم بدن را از طریق ادرار و عرق دفع می کند. چشم نیز که سلطان بدن است باید از مواد فوق نیرو بگیرد تا بتواند کارهای خود را به خوبی انجام دهد چون سلامتی جسم بستگی زیادی به سلامتی چشم دارد. برای اینکه چشم و جسم سالم بماند باید به مقدار زیاد میوه خورد زیرا میوه ها دارای انواع ویتامین ها و مواد مغذی می باشند.

" ویتامین آ" از شیره غشاء مخاطی قرنیه، شبکیه چشم محافظت می کند. این ویتامین قوه ی باصره را تقویت می کند.

ویتامین"ب" برای رشد و سلامتی شرائین،عضلات واعصاب اطراف چشم لازم است ویتامین "ث" ضد خونریزی لثه و مواد گلبول های قرمز خون است.

ویتامین "د" به جذب کلسیم کمک می کند. ویتامین "ای" برای خوب کار کردن جهاز تناسلی مرد و زن لازم است زیرا اندازه ی سلامتی آنها در سلامتی چشم تاثیر می گذارد."1

" بیماری قند"

پزشکان معتقدند نارسایی کبد یکی از علل اصلی پیدایش این بیماری است. علاوه بر کبد بیماری های پانکریاس،بیماری قلبی و مغزی و مثانه نیز دخالت دارند. پانکریاس هورمونی ترشح  می کند که معروف به انسولین است کمبود انسولین در انسان تولید بیماری قند می کند. تعدادی از پزشکان برای افزایش انسولین در بدن انسولین حیوانی را تجویز می کند ولی این انسولین کارساز نیست چون علت اصلی بیماری قند کبداست بنابراین برای بهبود کبد بیشتر باید کوشید. پس بهترین راه مبارزه با بیماری تقویت کبد و پانکریاس و تقویت اعصاب و برطرف کردن سوء هاضمه است. برای دستیابی به این مهم باید میوه های مناسبی خورد و رژیم گرفت.

" قبل از گرفتن رژیم باید مدت یک هفته روزه گرفت تا سموم و مواد زائد از ق       دفع گردد و   هاضمه به اندازه ی کافی استراحت نماید.پس باید درهنگام ناهار نان سبوس دار با مقدار سبزی خورد و عصرها و صبح اول وقت میوه هایی از قبیل عصاره ی انگور،انار،مرکبات وانبه میل نمود. علاوه بر گرفتن رژیم بیمار باید از تشویش و نگرانی اجتناب کرد و صبحها وعصرها در هوای آزاد گردش نماید و با آب نیمه گرم هفته ای دو با استحمام نماید. و بدن خود را ماساژ بدهد."1

 

[7]

 

 

 

بخش چهار

" خواص شیر"

شیر خوراک طبیعی بشر نیست چون در بعضی از قبایل پس از اینکه در بچگی به او شیر دهند دیگر به او شیر نمی دهند بعضی از قبایل هم شیررا به عنوان خوراک های اصلی به شمار می آورند.

در مناطقی مثل چین و ژاپن که گوشت و شیر هم زیاد مصرف نمی کنند دهقانان نیرومند و قدرتمند هستند.

حال ببینیم شیر دارای چه خواصی هست:

1- پروتئین که برای رشد و ساختار بدن لازم است و همچنین برای اطفال و افراد سالخورده شیر غذای مفیدی به حساب می آید. 5/3 در صد شیر مواد پروتئین است.

2- مواد چربی که گرمای بدن را تولید می کند . 5/3 در صد شیر حاوی چربی است ولی چربی شیر را سالخوردگان نباید زیاد مصرف کنند چون برای آنها ضرر دارد پس باید آنها شیر کم چرب مصرف کنند.

3- کربوهیدرات ها که انرژی بدن را تامین می کنند وقتی باکتری وارد این ماده شود شیر ترش می شود.

4- املاح معدنی شیر حاوی کلسیم (که برای استخوان ها مفید است) آهن (که برای خون مفید است)و ... می باشد.

5- انواع ویتامین ها مثل ویتامین آ، ب،ث و د

" کلسیم "

یک پنجم بدن از کلسیم تشکیل شده است. و بیشتر کلسیم در استخوان ها و مقدار کمی از آن در خون است. اگر چه کلسیم موجود در خون کم است ولی مقدار کم آن اهمیت بسزایی دارد چون اگر کلسیم نباشد خون منعقد نمی شود. و اینقدر خون از بدن خارج می شود که منجر به مرگ شخص می شود. ولی به طور طبیعی خون در بدن حاوی کلسیم کافی است که اگر در خون نباشد آن را از استخوان ها می گیرد. کلسیم برای کارکرد عضلات هم مفید است و بدون آنها عضلات دچار تشنج شدید می شوند. این نیاز در زنان شیر ده بیشتر به چشم می آید. افرادی که دندانهایشان فاسد می شود به دلیل کمبود کلسیم است و افراد سالخورده ای که به رماتیسم دچار هستند نیز به دلیل کمبود کلسیم است. علاوه بر شیر و گندم آرد گندم خالص با سبوس هم دارای مقدار زیادی کلسیم است. هندوهایی که در پنجاب زندگی می کنند به دلیل مصرف نان سبوس دار دارای استخوان بندی های درشت و دندانهای قرص و محکمند واز لحاظ کمبود کلسیم بدن آنها هیچ مشکلی ندارد.در نتیجه در می یابیم که نانی که از آرد سفید درست می شود از لحاظ مقدار کلسیم و هضم آن برای بدن مضر است.

"خواص ماست"

در بین ماست هایی که تولید می شود ماستی که از گاو میش درست می شود از همه چربتر است و ماستی که از شیر الاغ درست می شود سریع هضم می شود و برای کودکان بسیارمفید است. ما باید همراه غذایمان چند قاشق ماست بخوریم چون ماست باکتریهایی را در معده تولید می کند که به زود هضم شدن غذا کمک می کند. و نفخ را از بین می برد. دوغ نیز معده را ضد عفونی می کند.

فرانسوی ها زیاد ماست می خورند و این عادت را از همسایگان مسلمانان اسپانیایی خود فرا گرفته اند. فرانسیس اول امپراطور فرانسه که به بیماری سختی دچار شده بود به وسیله ی ماستی که از شیر بز درست شده بود درمان پیدا کرد که این یکی از دلایل رواج ماست در بین فرانسوی ها بود.

ماست یبوست های مزمن و اسهال را برطرف می کند. خوردن دو روزی یک لیوان دوغ نیز پس از هر غذا باعث تخلیه امهاء و جلوگیری از عفونت معده می شود. ماست برای معالجه ی سل  نیز هم مفید است.

خوردن ماست موجب طول عمر زیاد می شود. ماست انسان را از ابتلا به جهاز هاضمه اسهال و ورم روده ی بزرگی و بعضی از امراض پوستی مثل کهیر درامان نگه می داردو به دلیل داشتن فسفر مقوی حافظه است و به دلیل داشتن کلسیم باعث آرامش اعصاب می شود. و به دلیل داشتن ویتامین "د" استخوان ها را محکم می کند.

" اصول درمان طبیعی"

علم درمان طبیعی ابتدا در آلمان پیدایش یافت و سپس در آمریکا و سایر کشورها مورد استفاده قرار گرفت. درمان طبیعی نه تنها مردم را از چنگال بیماری نجات می دهد بلکه از هزینه های زیان آور نیز جلوگیری می کند. درمان طبیعی که از قدرت طبیعت به ما رسیده است نیروی شفا بخشی است که می تواند ما را از چنگال بیماری نجات دهد. غرائض طبیعی وقتی که ما مریض می شویم به ما می گویند کمتر غذا بخور به اندازه ی کافی استراحت کن. از خشم و اندوه و دغدغه بپرهیزید.

اشتباه  اصلی علم طب این است که توجه آنها بیشتر به طرف معلول بیماری است تا اینکه به علت آن یعنی بیشتر عوامل بیرونی را در نظر می گیرند تا عوامل درونی.

علت اینکه مردم نمی توانند باور کنند که دارو اثرات بدنی دارد این است که اثرات این نوع داروها گاه ده یا بیست سال پس از مصرف ظاهر می شود. مثلا اگر کسی کبدش مریض شد و با دارو معالجه نگردید. ده یا بیست سال دیگر سینه پهلو می کند.           می گوید. به علت قوی این عقیده غلط است که میکروب بیماری را به وجود می آورد ولی در واقع این بیماری است که میکروب را به وجود می آورد. به همین جهت است که با این همه پیشرفتی که در علم طب به دست آمده ولی روز به روز بر تعداد بیماریهای   افزوده می شود. در واقع بیماری میکروب رابه وجود می آورد و میکروب نه تنها برای بدن مضرنیست بلکه عامل خوبی برای نابودی بیماری هاست. هر چه بیماری آلوده تر باشد میکروب ها را از بین ببریم نه تنها سلولهای بدن تضعیف تر می کنیم بلکه باعث تقویت بیماری و توانا تر شدن آن می شویم.

دکتر تیلون یکی درمان طبیعی مریض را وا می دارد که با روزه گرفتن و خوردن غذاهای مناسب و به مقدار کم بر بیماری غلبه کند.

 

درمان طبیعی به سه اصل استوارند که عبارتند از:

1- اصل اول : بیماری می خواهد از هر نوعی باشد. ناشی از یک علت است و آن هم جمع شدن کثافات در بدن که ناشی از پر خوری زیاد و خوردن غذاهای نامناسب،نگرانی،خستگی وعدم استدلال در زندگی است و تنها راه درمان آن هم روزه گرفتن،ورزش است.

اصل دوم : اعضای بدن همیشه به نفع آدمی کار می کنند اگر فرد نکات بهداشتی و رعایت تغذیه درست را انجام ندهد آن ها از وظایف خود کوتاهی نمی کنند. بنابراین بیشتر سرما خوردگی ها و تب ها و بیماری های دیگر برای از بین بردن این سموم است وداروهای شیمیایی تنها سموم را از جایی به جای دیگر می برند و همچنین به سموم وارد شده به بدن نیز اضافه می شوند.

اصل سوم:

در خود بدن نیروی شفا دهنده ی است که اگر ما به طور صحیح از این نیرو استفاده کنیم آن خودش بیماری را درمان می کند. پس با این وضع شفا نه درداروست ونه در تیغ جراحی. بلکه تنها کسی که می تواند ما را درمان کند. خود ماهستیم به شرطی که از این قانون به درستی تبعیت کنیم.

"بیماری چیست"

بدن انسان به استراحت ،غذا،هوا و آب نیاز دارد و آنها را باید در حد احتیاج روزمره اش به کار گیرد و مصرف کند. اگرمثلا در طول روز استراحت کافی نداشته باشیم بیمار می شویم و همین طور اگر غذای ما به اندازه ی کافی نباشد چه کمترچه بیشتر این روی اعضای بدن تاثیر می گذارد.

مثلا اگر ما در خوردن غذا افراط کنیم یا غذا راخوب نجویده بخوریم این مواد اضافی نمی توانند در اثر عرق و ادرار و مدفوع دفع شوند چون اعضای بدن نمی توانند آنها را دفع کنند اینها به صورت مواد زائد در کثافتهایی در بدن باقی می مانند و موجب بیماری می شوند.

حال اگر می خواهیم از شر بیماری راحت شویم باید غذای کمتری بخوریم تا بدن بتواند احتیاجات خود را دفع کند و مابقی را از بدن دفع کند.

ما می توانیم تعریق دفع کردن مواد زائد ازبدن را از طریق آب و استفاده از حمام بخار تسریع کنیم ودفع این مواد موجب ریشه کن شدن بیماری می شود. اگر ما به کسالتهای جزئی خود توجهی نکنیم این بیماری ها در نتیجه ی جمع شدن روی هم مواد زائد باعث بروز بیماری های خطرناک تر می شود و شاید نیاز به عمل جراحی باشد که می توانیم از این کار با درمان طبیعی در موقع بروز بیماری های جزئی جلوگیری کنیم.

 

"ورزش ،خواب،گشاده روئی"

ورزش بهترین راه برای جلوگیری از بیماری ها و همچنین تقویت بدن است. ما انواع و اقسام ورزش ها را داریم که بر سه نوع است.

1- ورزش ،ورزشهایی مثل فوتبال،ورزش باستانی که زیر نظرات فن باید انجام گیرد چون انجام دادن آنها به صورت یک اصولی برای بدن نه تنها فایده ندارد بلکه ضرر نیزدارد.

2- ورزش دو،پیاده روی و شنا که می توان آنها را خود انجام داد. در ضمن ورزش های سخت که به مدت طولانی انجام شود ولی یک دفعه ترک شود اعضای بدن شل می شوند. بنابراین می توان به ورزش هایی مثل دو که هر موقعی می توان انجام داد روی آورد که بدن انسان همیشه قوی باقی بماند.

اکثر امراض از یک معده ی ناسالم و روده ی ناتوان ناشی می شود که به اندازه هضم شدن غذا و تخلیه ی صحیح آن بستگی دارد.

سلامتی جسم ارتباط مستقیمی با سلامتی ستون فقراتمان دارد ازاین رو می توان ستون فقرات را با ورزش کردن تقویت شود.

انسان همچنان که به آب و غذا نیاز دارد به هوای پاک نیز نیاز دارد. سپس می تواند با استشمام هوای پاک هوای سالم وارد ریه ی خود بکند. پس افرادی که در شهر شلوغ و پر جمعیت زندگی می کند و اگر بتوانند به روستا و شهرهای کوچک بیایند و در هوای پاک زندگی کند عمرشان دو برابر خواهد شد.

هر کس روزانه 6 الی 8 ساعت خواب نیاز دارد و خواب زیاد نیز برای افراد خوب نیست و همچنین خوب خوابیدن نیز در تختخواب نرم و راحت بستگی ندارد. زیرا با تختخواب مسطح و همچنین بالش مسطح می توان خواب خوبی داشت.

تندرستی جسمانی بستگی زیادی به تندرستی روانی دارد زیرا اگر انسان قوی هم باشد ولی روانی ضعیف داشته باشد نمی تواند به اندازه ی کافی از سلامت جسمانی خود بهره برد.

بنابراین انسان همیشه می تواند با خنده و روحیه ی شاد خود نه تنها خود بلکه دیگران را نیز تحت تاثیر قرار دهد. انسان افسرده و ناامید نمی تواند بر محیط خود مسلط شود و دیگران را نیز شاد کند. بنابراین برای دیگران نیز هیچ فایده و ارزشی نیز نخواهد داشت.

هر انسانی محتاط نیز ممکن است اشتباه کند و به بیماری دچار شود. ولی باید با پیروی کردن از اصول به حالت طبیعی خود بازگشت.

 

 

 

" روزه و سایر وسائلدرمانی"

اگر در هنگام کسالت روزه بگیریم آن بیماری رفع خواهد شد. مثلا اگر تب کردیم باید روزه بگیریم مادام بر اینکه ادامه داشته باشد.پس می بینیم که ما کمک درمان طبیعی خیلی زود از شر بیماری خلاص می یابیم. البته بایدبه درمان طبیعی نیز تعیین داشته باشیم چنانچه به درمان تعیین داشته باشیم این درمان هیچ اثری نخواهد کرد.اگر به سرما خوردگی و سرفه دچار هستید می توانید از بنحوی استفاده کنید به طوری که سر خود را روی کتری آبگرمکه همراه با چایسبز و روغن او کالیپتوس است بگیریم و با پتو خود را بپوشانیم. انواع سردرد ها را می توانیم با روزه و      درمان کرد.همچنین برای تب و دردهای جسمی استفاده از حمام بخار مفید خواهد بود.

بیماری سل را نیز می توان با روزه گرفتن وخوردن فقط شیر و دوغ پس از بیماری درمان درمان کرد.یعنی ما می توانیم برای مدت دو هفته فقط شیر و دوغ بنوشیم و بعد از دو یا سه هفته غذای زود هضم بخوریم تا بیماری ریشه کن شود. سرطان را نیز می توان با خوردن انگور و آب انگور به مدت 6 هفته درمان کرد زیرا انگور به پاک سازی سلولهای سرطانی کمک میکند.

" غذا"

آنچه که بدن را پرورش می دهد غذا است از این رو غذا زندگی است. غذا دو نوع است،نباتی و حیوانی غذای حیوانی مثل تخم مرغ ولی اگر دارای نطفه نباشد نباتی است. پروتئین برای سلامتی مفید است. پروتئین در شیر و گوشت گرانبها تر از پروتئین در نباتات است. پروتئین درون تخم مرغ از سهل الهضم ترین پروتئین هاست پس از گندم ،برنج و سایر حبوتات اهمیت فراوان دارند. مخصوصا گندم جویدن تاثیر زیادی در هضم شدن غذا دارد. مواد نشاسته ای را باید به صورت خشک جوید.پس از حبوبات،سبزیجات و میوه جات اهمیت دارند.

 

 

 

 

 

 

 


 

 



[1]- خواص میوه ها و خوراکی ها،انتشارات خشایار،چاپ اول سال 136.صفحه115

 

  1-همان ماخذ ص 160

1-همان ماخذ ص183

2- همان ماخذ ص 192

1-همان ماخذ ص207

 

1-همان ماخذ ص211

 

1-همان ماخذ ص 219

1-همان ماخذ ص 237

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

گزارش کارآموزي انگل شناسي و قارچ شناسي

بازديد: 13
گزارش کارآموزي انگل شناسي و قارچ شناسي

بسم الله الرحمن الرحيم

 

گزارش کارآموزي انگل شناسي و قارچ شناسي

 

محل کارآموزي :

آزمايشگاه انگل شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شبستر

 

 

تهيه محلولهاي انگل شناسي

1- محلول نمک اشباع

Nacl 400 گرم را در يک ليتر آب مقطر حل مي کنيم تا اينکه آب اشباع شده و در ته ظرف يک لايه رسوب از نمک تشکيل شود.

 

2- محلول شکر اشباع (شيتر)

الف. شکر 1500 گرم

ب. آب 960 سي سي

ج. فرمل تجاري 20 سي سي يا کريستال فنل 5/19 گرم

 

3- روش تهيه رنگ کارمين

الف. به آرامي 45 سي سي اسيد سيتيک گلدسيال را به 55 سي سي آب مقطر اضافه مي کنيم.

ب. پنج گرم پودر کارمين به آن اضافه کرده و محلول را 15 دقيقه مي جوشانيم.

ج. مخلوط را صاف کرده و از کاغذ صافي عبور مي دهيم اين رنگ را مي توان براي هميشه نگهداري کرد.

4- تهيه لاکتوفنل

20 سي سي گليسيرين و 10 سي سي اسيد لاکتيک و 10 سي سي کريستال فنل ذوب شده و 10 سي سي آب مقطر را به خوبي با هم مخلوط مي کنيم.

 

روش مطالعه نماتودها :

به طور کلي رنگ کردن نماتودها با موفقيت صورت نمي گيرد. زيرا پوست آنها مانع جذب رنگ مي شود. براي مطالعه نماتودها، معمولاً آنها را در گليسيرين و لاکتوفنل شفاف مي کنند. مهمترين ساختمان نماتودها که براي مطالعه و تشخيص آنها ضروري است عبارتند از : پوست و آرايشهاي مختلف آن، لوله گوارش، اندام تناسلي و اسپيکول ها و خارهاي انتهاي قدامي و خلفي.

براي مونته کردن نماتودها اگر چه مي توان از رزين استفاده کرد ولي توصيه نمي شود، زيرا به دليل آب گيري قبلي نتيجه مطلوب بدست نخواهد آمد. از گليسيرين ژلاتين نيز مي توان براي مونته کردن نيمه دائمي نماتودهاي کوچک استفاده کرد.

 

الف. روش مونته کردن با گليسيرين ژلاتين

وسايل و مواد مورد نياز :

1-    الکل 70% محتوي 5% گليسيرين

2-   ژلاتين دانه اي

3-  گليسيرين خالص

4-   کريستال فنل ذوب شده

 

روش تهيه گليسيرين ژلاتين

الف- با گرم کردن ملايم 10 گرم ژلاتين را در 60 سي سي آب مقطر حل کنيد.

ب- 70 سي سي گليسيرين و 5% سي سي کريستالهاي ذوب شده فنل را به محلول ژلاتين اضافه کرده و خوب بهم بزنيد.

ج- گليسيرين ژلاتين مايع را درون ظرفهاي شيشه اي با جدار ضخيم و دردار (به حجم 30-15 سي سي) بريزيد و در يخچال نگهداري کنيد.

 

روش مونته کردن

1-     نماتودها را با محلول الکل 70% حاوي 5% گليسيرين در ظرفهاي کوچکي به عمق چند ميلي متر بگذاريد.

2-    در ظرف را کمي ببنديد تا به مرور زمان الکل و آب موجود در ظرف طي چند روز يا بيشتر تبخير شود. تبخير الکل موجب قرارگرفتن تدريجي نماتودها در غلظتهاي بيشتر گليسيرين خواهد شد. سرانجام نماتودها توسط لايه نازکي از گليسيرين خالص پوشيده خواهد شد. اگر تبخير خيلي سريع انجام شود ممکن است نمونه چروکيده شود هر چه نماتودها ضخيم تر باشد زمان بيشتري براي تبخير لازم است.

3-   نماتود شفاف شده را در ظرف ديگري حاوي لايه نازکي از گليسيرين خالص قرار دهيد تا نماتود کاملاً زير سطح اين لايه قرار گيرد. در عرض چند ساعت به عمق ظرف رسوب خواهد کرد، در اين زمان آماده مونته کردن در گليسيرين ژلاتين است.

4-   ظرف حاوي گليسيرين ژلاتين را در بشر حاوي آب گرم قرار دهيد بطوريکه پس از قرار گرفتن اين ظرف در ته بشر، آب تا نيمه ظرف حاوي گليسيرين ژلاتين بالا آمده باشد بشر را آنقدر گرم کنيد تا گليسيرين ژلاتين به حال مايع درآيد.

5-   يک قطره گليسيرين ژلاتين در مرکز لام ميکروسکوپي بگذاريد و يک يا چند نماتود موجود در گليسيرين خالص را در وسط آن قرار دهيد به اندازه کافي گليسيرين ژلاتين اضافه کنيد تا پس از گذاردن لامل گرد روي آن، گليسيرين ژلاتين تا کناره هاي لامل جريان پيدا کند. ممکن است نماتودهاي کوچک به کناره هاي لامل رانده شود. براي اجتناب از اين کار، اجازه دهيد گليسيرين ژلاتين کمي سفت شده، سپس لامل را اضافه کنيد.

6-    نمونه را يک شب در حالت افقي به حال خود رها کنيد. سپس با لبه تيغ و با احتياط گليسيرين ژلاتين اضافي را بتراشيد. اطراف لامل را با لاک يا انتلن بپوشانيد.

 

روش ثابت کردن ترماتودها

پس از به حال استراحت درآوردن ترماتودها، به طوريکه پهن شده باشند روي آنها ثابت کننده داغ (60 الي 63 درجه سانتي گراد) اضافه مي کنيم براي پهن کردن ترماتودها بايد آنها را روي لام قرار داده و بر حسب ضخامت روي آنها لامل و يا لام ديگري را           مي گذاريم و درون پليت قرار داده و سپس به آرامي ثابت کننده داغ را طوري اضافه     مي کنيم که نمونه خراب نشود. محلول الکل، فرمالين، اسيدلاکتيک ثابت کننده خوبي براي ترماتدهاست. بايد 24 ساعت پس از ماندن در ثابت کننده اوليه، نمونه را به ثابت کننده اخير و يا الکل گليسيرين منتقل نمود و براي مدت طولاني نگهداري کرد. براي ثابت کردن ترماتودها استفاده از فرمالين توصيه نمي شود. براي مطالعه ترماتودها بايد آنها را با رنگ هاي استوکارمين و يا هماتوکسيلن رنگ کرد، روي لام مونته نمود و زير ميکروسکوپ آزمايش کرد.

 

روش رنگ آميزي ترماتدها

براي اخذ بهترين نتيجه در رنگ آميزي ترماتودها بهتر است نمونه ها را به مدت زيادي (يک شب يا بيشتر) در محلول رقيق شده کارمين يا هماتوکسيلن قرار دهيم و سپس آنها را بي رنگ کنيم.

براي رنگ آميزي کارمين را قطره قطره به الکل 70% اضافه مي کنيم تا محلول به رنگ صورتي تيره يا نسبتاً تيره درآيد. نمونه ها را با الکل 70% به درون رنگ منتقل کنيد.

 

روش رنگ گيري :

1-    پس از رنگ آميزي نمونه ها را در الکل 70% مي شوييم.

2-   رنگ اضافي نمونه را با قرار دادن در محلول رقيق اسيد الکل قرار مي دهيم، رنگ نمونه تا آنجا بايد گرفته شود تا تگومنت ترماتود شفاف ولي اندامهاي داخلي به خوبي رنگ را حفظ کنند. ممکن است براي گرفتن رنگ اضافي از چند دقيقه تا چند ساعت لازم باشد. ولي بايد نمونه را مرتباً در زير ميکروسکوپ تشريح و يا ميکروسکوپ نوري بررسي کرد تا زياد رنگ آن زايل نشود. اگر ميزان بي رنگ شدن بيش از حد مطلوب است مجدداً آنرا به داخل رنگ قرار داده و رنگ        مي کنيم.

3-  نمونه ها را چندين بار در الکل 70% مي شوييم.

4-   براي خنثي کردن اسيد، نمونه را 15 دقيقه يا بيشتر در مخلوطي از الکل 70% حاوي 2-1 قطره محلول آبي کربنات سديم و يا کربنات ليتيوم قرار مي دهيم. اگر نمونه را مدت زيادي در محلول خنثي کننده قرار بدهيم نمونه به رنگ آبي درمي آيد. اگر اسيد خنثي نشود رنگ نمونه بر اثر اسيد موجود در آن پس از مونته کردن کاملاً از بين خواهد رفت.

5-   پس از خنثي کردن مجدداً نمونه را در الکل 70% مي شوييم.

6-   آب نمونه را با قرار دادن در الکل 80% و 90% و 96% قرار مي دهيم، بايد نمونه در هر رقت الکل به مدت 4 الي 5 ساعت باقي بماند.

7-  نمونه را به مدت 5 الي 6 ساعت در مخلوط 1 به 1 الکل 96 و زايلون قرار مي دهيم. شفاف شدن نمونه شروع خواهد شد.

8-  براي روشن شدن کامل نمونه آن را در بار مجموعاً به مدت 5 ساعت در زايلون خالص قرار مي دهيم.

9-   نمونه را با استفاده از محلولها (مونته کننده از انتلن و يا بمب دو کانادا) مونته       مي کنيم.

برخي از ترماتودها حين مرحله آبگيري و يا شفاف شدن تمايل به پيچ خوردن دارند، در اين صورت بايد در مراحل فوق بسته به ضخامت ترماتود روي آن لامل يا لام ميکروسکوپي قرار داده محلولها را به آرامي عوض کنيد تا کرمهاي پهن شيده خراب نشوند.

روش مطالعه و مونته کردن سستودها نيز مثل روش مطالعه و مونته کردن ترماتودها مي باشد.

روش مونته کردن بندپايان

ابتدا براي اينکه لايه کوتيکولي آنها از بين برود آنها را در محلولهاي غليظ KOH حرارت مي دهيم تا کاملاً شفاف شوند و سپس آنها را براي آبگيري از رقتهاي الکلي عبور مي دهيم و در آخر نيز آنها را در زايلون براي شفاف شدن قرار مي دهيم و براي مونته کردن از چسب انتلن استفاده مي کنيم.  

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 17:22 منتشر شده است
نظرات(0)

مقاله تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي

بازديد: 27
مقاله تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي

باسمه تعالی

تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي

چكيده :

يكي از ويژگيهاي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است ،‌اينست كه باعث مي‌شود ارتباط انسان با انسان ، همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقاء يابد . فناوري اطلاعات و ارتباطات به دليل قدرت تحول‌پذيري و توانايي برقراري ارتباط پويا كه مي‌تواند با دانش‌آموزان داشته باشد ، از نقش مهمي در انتقال دانش برخوردار است . درباره تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعليم و تربيت دو ديدگاه وجود دارد . رويكرد اول كه به رويكرد اصلاح‌گرا نام گرفته ، براين باور است كه اثر فناوريهاي جديد ( اطلاعات و ارتباطات ) بر آموزش و پرورش تدريجي بوده و اين پديده باعث مي‌شود كه آموزش به شيوه سنتي ، تنها به گونه‌اي كارآمدترانجام شود . بعبارت ديگر ICT باعث تسريع اصلاحات در آموزش و پرورش مي‌شود . در كنار اين رويكرد ، رويكرد تحول‌گرا مطرح است كه معتقد به تحول‌زايي ICT در آموزش و پرورش مي‌باشد و بر اين باور است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات ، ابزارها و حتي خط‌مشي‌ها و اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و متحول مي‌كند . اين مقاله تلاش دارد با بيان نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم و تربيت ، به بررسي تاثير اين پديده بر روي برنامه درسي بپردازد . برنامه درسي را مي‌توان دستور كار آموزش دانست بكارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي فوايد فراواني به همراه دارد . از جمله اينكه امكان بهره‌گيري از يك برنامه درسي تلفيقي را براي معلم و دانش‌آموزان فراهم مي‌آورد . اين نوع برنامه درسي ، بيش از آنكه بخواهد دانش معيني را به دانش‌آموزان القاء كند ، زمينه‌اي را فراهم مي‌كند كه از طريق آن امكان شكوفايي قابليتهاي فردي دانش‌آموزان و گسترش تجربه‌هاي فردي و مستقل آنها افزايش مي‌يابد . در اين رابطه به تاثيرات ديگري مي‌توان اشاره كرد كه در مقاله به آنها پرداخته شده است .

كليد واژه‌ها : ICT ، برنامه درسي ، ICT در تعليم و تربيت ، ICT در برنامه درسي .

 

تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي

 

مقدمه

عصر حاضر كه عصر تغيير از جامعه صنعتي به جامعه فراصنعتي يا جامعه اطلاعاتي لقب گرفته است ، طبيعي است كه اطلاعات ، دانش و آگاهي بعنوان اساسي‌ترين دارائيها براي انسانها و جوامع بشري بحساب آيد . رشد و گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات(ICT) در جامعه امروز به حدي سرعت گرفته است كه ميزان توجه به آنرا بعنوان مهمترين شاخص توسعه‌يافتگي براي كشورهاي در حال توسعه در نظر گرفته‌اند ، و معتقدند كه عصر حاضر ، دنياي متفاوتي خواهد بود كه راهبري آنرا فناوري اطلاعات برعهده خواهد داشت . ويژگي مهمي كه پديده فناوري اطلاعات از آن برخوردار است اينست كه باعث مي‌شود ارتباط انسان با انسان و همچنين انسان با محيط تسهيل يافته و ارتقا يابد . فناوري اطلاعات به دليل تحول‌پذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد آموزشي ، فرهنگي ، اقتصادي، امنيت ملي ،‌جهاني شدن و تعديل مشكلات اطلاع‌رساني سنتي دارد ، يكي از پويا‌ترين و بحث‌انگيزترين رشته‌هاي علم و فناوري محسوب مي‌شود . البته اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه فناوري اطلاعات(IT) به دليل ويژگيهاي خاصي كه از آنها برخوردار است ، همواره مورد سوءاستفاده‌هايي نيز قرار گرفته است كه اين سوءاستفاده‌ها ، سؤتعبيرهايي را در زمينه بكارگيري از اين پديده موجب شده است . با اين وجود بايد به اين مسئله اعتراف كرد كه فناوري اطلاعاتي داراي قابليتهاي فراواني به منظور انتقال دانش ، تسهيل ارتباطات و تعاملات و سرعت بخشيدن به روند رو به رشد توسعه دانش و اطلاعات مي‌باشد كه البته همه اينها در صورت بهره‌گيري صحيح از اين پديده امكان‌پذير است .

 

ماهيت فناوري اطلاعات و ارتباطات

فناوري اطلاعات ، واسطه‌اي است كه امكان بيان طيف گسترده‌اي از اطلاعات ، انديشه‌ها ، مفاهيم ، و پيام‌ها را فراهم مي‌كند . اين پديده به دليل برخورداري از ويژگيهاي متفاوت ، داراي تعاريف گوناگوني است.

فناوري اطلاعات به مجموعه‌اي از ابزار و روشها اطلاق مي‌شود كه به نحوي اطلاعات را در اشكال مختلف جمع‌آوري ، ذخيره ، بازيابي ، پردازش و توزيع مي‌كند . فناوري اطلاعات در جهت گسترش توانمنديهاي انديشه انسان تكوين يافته است1 . اصطلاح فناوري اطلاعات را مي‌توان از دو ديدگاه مورد مشاهده قرار داد . از ديدگاه اول ، اصطلاح فناوري اطلاعات براي توصيف فنوني بكار مي‌رود كه ما را در ضبط ، ذخيره‌سازي، پردازش ، بازاريابي ، انتقال و دريافت اطلاعات ياري مي‌كند . از ديدگاه دوم، فناوري اطلاعات به مجموعه‌اي از ابزارها و روش‌ها گفته مي‌شود كه امكان توليد ، پردازش و عرضه‌ي اطلاعات را براي كاربر انساني فراهم مي‏آورد.

همچنين فناوري را مي‌توان بعنوان يك فعاليت هدفمند بشري دانست كه براي طراحي و ساخت محصولات مختلف از آن بهره گرفته شده و نوع خاصي از دانش اطلاعاتي كه فناوري براي حل مسأله علمي به صورتي علمي به كار مي‌برد ، فناوري اطلاعات گفته مي‌شود . فناوري اطلاعات به دليل تحول‌پذيري و قدرت تاثير فراواني كه در رشد اقتصادي ، اجتماعي ، امنيت ملي ، جهاني شدن2 و تعديل مشكلات اطلاع‌رساني سنتي دارد ، يكي از پوياترين و بحث‌انگيزترين رشته‌هاي علم و فناوري محسوب مي‌شود . اهميت اين پديده در حدي است كه آنرا « همانند محور و مركز مجموعه‌اي از فعاليت‌هاي هدايت شده دانستهاند كه كنترل مديريت ، بهره‌وري ، توليد ، آموزش و ارتقاي يك سيستم را با يك مركزيت از به عهده دارد.»3 تعريف كرده‌اند در جاي ديگر و با افقي بالاتر در تعريف فناوري اطلاعات آورده شده است كه : فناوري اطلاعات بيشتر يك استراتژي ،‌انديشه ، فكر و ابزار در حوزه انسانها است كه با نوآوري همراه مي‌باشد .1

در كنار تعاريفي كه اين پديده را با نگاهي مثبت نگريسته‌اند بايد توجه شود كه آن از محدوديتهائي نيز برخوردار است . قرار گرفتن ويژگيهائي همچون شمول مفاهيم عمومي ، پيچيدگي ، سرعت ، رشد ، مقياس‌هاي تعيين‌پذيري و در عين حال انعطاف‌پذيري و نشان دهنده برخي محدوديتهاي فناوري اطلاعات هستند كه در بهره‌گيري از آن نمي‌توان اين محدويتها را از نظر دور داشت .

 

فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم و تربيت

فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) را مي‌توان به باراني تشبيه كرد كه اگر در جاي مناسب ببارد مي‌توان باعث رويش و زنده شدن طبيعت شود ولي در صورتي كه در جاي نامناسب ببارد مي‌تواند سبب جاري شدن سيل يا منشاء شكل‌گيري باتلاق شود . ورود اين پديده به حوزه تعليم و تربيت نيز خالي از اين دو نقش نيست . بنابراين لازم است به اين نكته توجه شود كه پيش از فراهم كردن امكان آميختگي اين دو مقوله بايد زمينه‌سازي فرهنگي ـ علمي مناسب براي آن صورت گيرد . اگر اساس تعليم وتربيت انتقال دانش و آگاهي است و دانش نيز چيزي جز اطلاعات شناخته شده نمي‌باشد ، پس لازم است براي انتقال اطلاعات به مهارتهاي مناسب براي اين منظور توجه كرد . فناوري اطلاعات و ارتباطات در طي زماني كوتاه ، توانسته است به يكي از اجزاي اساسي تشكيل‌دهندة جوامع مدرن تبديل شود بگونه‌اي كه در بسياري از كشورها به موازات خواندن ، نوشتن و حساب كردن ، درك فناوري اطلاعات و ارتباطات و تسلط بر مهارتها و مفاهيم پايه فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخشي از هسته مركزي آموزش و پرورش اين جوامع مورد توجه قرار گرفته است . ( به نقل از دانيل معاون مدير كل در امور آموزش و پرورش يونسكو ). در حوزه تعليم و تربيت، فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات مجموعه وسايل و تركيبات به كارگيري كامپيوتر و برقراري ارتباط است كه به اشكال مختلف معلمان، دانشآموزان، فرايند يادگيري و گستره بالايي از فعاليتهاي آموزشي را مورد حمايت قرار ميدهند.1

رويكردها :

به طور كلي درباره تاثير ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعليم وتربيت دو ديدگاه وجود دارد. در اين‏باره مي‌توان به گستره‌اي از آراء اشاره كرد كه همه آنها به اين نكته قائلند كه : اثر فناوري‌هاي جديد بر آموزش و پرورش ، تدريجي است و اين اثر سبب مي‌شود كه آموزش به شيوه سنتي به گونه‌اي كارآمدتر انجام شود . بر اين اساس ICT باعث تسريع اطلاعات در آموزش و پرورش مي‌شود. ( رويكرد اصلاح‌گرا ) در كنار اين رويكرد ، رويكرد ديگري وجود دارد كه معتقد به تحول‏زايي ICT در آموزش و پرورش بوده و بر اين باور است كه فناوريهاي جديد، ابزارها و حتي اهداف تعليم و تربيت را به صورت اساسي تغيير داده و آنها را متحول مي‌كند ( رويكرد تحول گرا )2. از جمله كساني كه ديدگاه اصلاح‌گرانه ICT را پذيرفته‌اند ، مي‌توان به ماسون 3 اشاره كرد . او تاريخ شكل‌گيري فناوري جديد را تاريخ يك انقلاب ناكام مي‌داند و ايده تحول بنيادي آموزش و پرورش بر اثر فناوري‌هاي جديد را رد مي‌كند . به عبارت ديگر او معتقد است كه فناوريهاي جديد فرايند تعليم وتربيت را تسريع مي‌كند و نه متحول . در مقابل راست4 در ديدگاه تحول‌گرانه خود ، معتقد است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزشي سنتي فائق آمده است . در اين رابطه بيگم و گرين5 نيز معتقدند كه ورود فناوري جديد به مدارس و محيطهاي آموزشي ، صرفاً منجر به كارآمد كردن روش انتقال دانش نشده ، بلكه موجب خلق زمينه‌هاي جديد اجتماعي ( و اطلاعاتي ) براي يادگيري شده است. همچنين رزنيك به سه ديدگاه درباره اينترنت (بعنوان جزئي از فناوري اطلاعات و ارتباطات) اشاره ميكند1: به زعم او عدهاي اينترنت را به عنوان يك راه و روش جديدي براي آموزش ميدانند. (در اينجا با تأكيد بر رويكرد تحول گرايي ICI در آموزش و پرورش، اعتقاد بر اينست كه اينترنت، فرايند آموزش را متحول كرده و اهداف آموزشي و متناسب با آن روشهاي آموزش را تغيير ميدهد.)

عدهاي ديگر اينترنت را بعنوان يك پايگاه اطلاعاتي وسيع ميدانند كه براي دانشآموزان فرصت كشف كردن را فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر دو رويكرد تحول‏گرانه و اصلاح‏گرانه ICI در آموزش و پرورش، اينترنت را ابزاري ميداند كه بوسيله آن دانشآموزان امكان خودآموزي و خودمحوري2را به دست ميآورد و در نتيجه آن امكان كشف پديدههاي علمي،براي آنها فراهم ميشود.

عدهاي نيز آنرا بعنوان يك رسانه جديد ميبينند كه فرصت جديد را براي دانشآموزان به منظور بحث و گفتگو، مشاركت و همكاري بر روي ساختها و موضوعات علمي فراهم ميآورد. (اين ديدگاه با تأكيد بر رويكرد اصلاح گرانه ICI در آموزش و پرورش، معتقد بر اينست كه اينترنت، سبب ميشود كه آموزش به همان شيوه سنتي ولي با ابزاري جديد كه فرصتهاي مناسبتري را براي دانشآموزان فراهم ميكند، انجام پذيرد.) (Resnick,1996)

بنابر آنچه گفته شد، توجه به اين نكته حائز اهميت است كه در جهان امروز و با وضعيتي كه بر اثر حركت بسوي دهكده جهاني3 بوجود آمده است ، ديگر رويه‌هاي سنتي انتقال دانش از طريق متن ،‌ ورقه ، تمرين و مانند آنها نمي‌تواند توجه جواناني را كه در جهان اشباع شده از رسانه‌ها بسر مي‌برند را به خود معطوف كند . به نظر ضروري مي‌رسد كه عناصر اصلي نظامهاي آموزشي بويژه معلمان در معرض تحولات آموزشي متناسب با پيشرفتهاي جهان امروز قرار گيرند و آگاهي بيشتري از قابليت فناوري‌هاي جديد بيابند و به موازات آن راهبردهايي طرح شود كه به ورود فناوري‌هاي جديد به كلاسها و محيطهاي آموزشي، منجر به آموزش و يادگيري بهتر شود . و در عمل باعث شود كه نقش معلم به عنوان منبع قدرت كه اطلاعات در انحصار اوست از بين برود . و نقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهيل‌كننده فرايند كسب اطلاعات تغيير يابد .1

به موازات تغييراتي كه در عناصر نظام آموزشي در نتيجه ورود فناوري اطلاعات به وجود مي‌آيد ، تغييرات در سطح مدارس نيز قابل توجه است. در اين رابطه به هشت تغيير اساسي مي‌توان اشاره كرد :

1. تغيير در بصيرت2 افراد درون مدرسه : بصيرت به آرزوها و آرمانهاي افراد درون مدرسه و درون نظام آموزشي به عنوان يك كل اشاره دارد .3 با ورود فناوريهاي جديد به مدرسه ، رسالت‌ها شفاف‌تر مي‌شود و مبناي روشن‌تري را براي تصميم‌گيري فراهم مي‌كنند . بيان واضح و روشن رسالتها به اعضاي جامعه يادگيري اين امكان را مي‌دهد تا آرمانهاي مدرسه را براي آينده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسب‌تري تجسم نمايند .

2. تغيير در فلسفه يادگيري و پداگوژي : نحوه تعامل معلمان و دانش‌آموزان و نحوه ادارة مدرسه براي يادگيري، بخشي از فلسفه يادگيري و پداگوژي مدرسه است . با ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به محيط مدرسه ، اين فلسفه دچار تغيير شده و محيطي كه در آن معلم به عنوان فراهم‌كننده اصلي محتواي آموزش شناخته مي‌شود ( فلسفه معلم محور ) به محيطي تبديل مي‌شود كه در آن معلم نقش تسهيل‌كننده فرايند كسب اطلاعات توسط دانش‌آموزان را بر عهده دارد ( فلسفه دانش‌آموز محور ).

3. تغيير در تدوين طرحها و خط‌مشي‌ها : ورود فناوري اطلاعات به محيط مدرسه و تغييري كه در نتيجه آن در فلسفه آموزش و يادگيري در مدرسه بوجود مي‌آيد اين زمينه را فراهم مي‌كند كه خط‌مشي‌هاي آموزش نيز دچار تغيير شوند . با شكل‌گيري اين تغيير رويه‌هاي دستيابي به اهداف كلي و جزئي نيز تغيير مي‌كنند .

4. تغيير در تسهيلات و منابع اطلاعات1 : علاوه بر تغييرات ساختاري كه جهت آنها بسوي طراحي ارگونوميك ( امنيت و مهندسي محيط كار ) مي‌باشد ورود فناوري‌هاي جديد به مدرسه اين امكان را فراهم مي‌آورد كه دانش‌آموزان و معلمان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحي وسيع آگاهي يابند. همچنين ابزارهاي جانبي مانند ميكروسكوپ‌هاي ديجيتالي ، نرم‌افزارهاي مختلف تحقيقاتي و غيره اين امكان را فراهم مي‌كند كه دانش‌آموزان ارتباط نزديكتري با محتواي آموزشي برقرار نمايند .

5. تغيير در توانائي‌هاي حرفه‌اي كاركنان مدرسه ، بويژه معلمان : به موازات توسعه فناوري‌هاي اطلاعات در مدرسه ، اين احساس نياز در كاركنان شكل مي‌گيرد كه توانائيهاي خود را بالا برده و به مهارتهاي اساسي در سطحي وسيع دست يابند .

6. تغيير در ميزان مشاركت جامعه : همانطور كه مشخص است فناوري اطلاعات اين امكان را فراهم مي‌كند كه تعامل ميان مدرسه با جامعه ( والدين ، بنگاههاي علمي ، صنعت ، مؤسسات خصوصي ، سازمانهاي اجتماعي ، مذهبي و حرفه‌اي و همچنين ساير موسات آموزشي ) به طور چشم‌گيري افزايش يابد .

7. تغيير در شيوه ارزيابي : ارزيابي هم شامل ارزيابي از دانش‌آموزان و هم ارزشيابي كلي نظام آموزشي بعنوان دو جنبه‌اي كه كاملاً در هم تنيده هستند ، مي‌باشد . ارزشيابي كلي نظام آموزشي از طريق بررسي حجم تعاملات ميان نظام آموزشي با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت ، دانشگاه و سنجيده مي‌شود . فناوري اطلاعات اين امكان را هم فراهم مي‌كند كه ارزيابي دانش‌آموزان بجاي شيوه قلم و كاغذ ، روش تركيبي و تحولي باشد بگونه‌اي كه متناسب با ويژگيهاي هر دانش‌آموز تهيه گردد.

اگرچه كه تعاريف متعددي در رابطه با برنامه درسي1 وجود دارد اما در تعريفي ابتدايي و ساده مي‌توان آنرا عبارت از موضوعات و مواد درسي دانست كه بايد توسط معلم به دانش‌آموزان تدريس شود . در اين رابطه الكساندر و سيلور2 برنامه درسي را نقشه‌اي دانسته‌آند كه در آن فرصت‌هاي مناسب يادگيري براي رسيدن به هدفهاي كلي و جزئي مربوط به آن براي جمعيت معين فراهم مي‌شود3 . دكتر شريعتمداري معتقد است كه كليه تجربيات ،‌ مطالعات ، بحث‌ها ، فعاليتهاي گروهي و فردي و ساير اعمالي كه شاگرد تحت سرپرستي و راهنمايي مدرسه انجام مي‌دهد ، برنامه درسي نام دارد .4 برنامه درسي را مي‌توان دستور كار آموزش دانست ، آن طرح كلي و كلان فعاليت آموزشي است كه محتواي دوره ،‌ انتظارات يا خواسته‌هاي فراگيران ،‌روش تدريس محتوا ، روشهاي تسهيل فرايند يادگيري ، نحوه ارزشيابي ميزان يادگيري و حتي چهارچوب زماني فعاليتهاي آموزش را مشخص مي‌كند5 . بطور كلي برنامه درسي مشخص مي‌كند كه چه مطالبي بايد آموزش داده شود و اين مهم ، چگونه و با چه روشي بايد انجام گيرد .

بررسي روند تحولات برنامه درسي حكايت از اين دارد كه توجه به برنامه درسي به عنوان يك حوزه تخصصي و بعنوان محصول فرايند برنامه‌ريزي درسي ، عملاً در اوايل قرن بيستم و با انتشار كتاب برنامه درسي توسط فرانكلين بوبيت6 آغاز شد . در طول اين زمان تاكنون محتواي برنامه درسي در اثر تحولات گوناگون ، تغييرات بسياري را پذيرفته و همواره ، در خدمت نظامها و حكومتها براي دستيابي به اهداف و آرمانهايشان بوده است . تدوين برنامه‌ درسي از فرايندي پيروي مي‌كند كه اين فرايند شامل نه مرحله است :

مرحله اول ـ تعيين نيازهاي آموزشي : براي آنكه محتواي برنامه درسي بتواند از سوي فراگيران پذيرفته شود ،‌مي‌بايست يك تجزيه و تحليل مناسب از نيازها صورت گيرد . براي اين منظور مي‌توان به بررسي تفاوت و يا ناهمخواني ميان عملكرد مطلوب و عملرد واقعي فراگيران پرداخت تا در نتيجه آن نيازها جهت تكميل يا اصلاح برنامه درسي مشخص گردد .

مرحله دوم ـ تعيين اهداف آموزشي : پس از آنكه نيازهاي آموزشي مشخص شدند ، مورد تشريح قرار مي‌گيرند تا از طريق آن اهداف آموزش مشخص شوند . اهداف آموزشي تعيين‌كننده جهت فعاليتهاي آموزشي هستند تا از اين طريق بتوانند نيازهاي آموزشي را مرتفع سازند .

مرحله سوم ـ سازماندهي محتواي آموزشي : هريك از اهداف آموزشي داراي اطلاعات خاصي هستند كه برنامه‌ريز آموزشي مي‌تواند آنها را در فعاليت آموزشي منظور كندتا فراگيران بتوانند براي تحقق اهداف آموزشي ، براساس آنها عمل كنند . سازماندهي محتواي آموزشي اين امكان را فراهم مي‌آورد كه تك‌تك جزئيات درس مورد برنامه‌ريزي قرار گيرد .

مرحله چهارم ـ‌انتخاب فنون و روشهاي آموزشي : از طريق تعيين فنون و روشهاي مناسب آموزش ، زمينه‌هاي لازم براي يادگيري اثربخش محتواي آموزشي براي فراگيران فراهم مي‌شود . انتخاب فنون و روشهاي مناسب آموزش به معلم كمك مي‌كند تا بتواند يك رهيافت يا راهبرد مؤثر را براي اجراي آموزش مورد استفاده قرار دهد .

مرحله پنجم ـ شناسايي منابع آموزشي مورد نياز : در اين مرحله ، معلم بايد مشخص كند كه چه منابع و امكاناتي براي ارائه آموزش موردنياز است . بعلاوه او ، بايد هم نوع تسهيلات ، تجهيزات و مواد موردنياز را تعيين كند و هم بايد نوع پشتيباني موردنياز اداري و نيروي انساني را مشخص سازد .

مرحله ششم ـ تهيه طرح درس : بعبارت ديگر ، تنظيم يك طرح مناسب كه در آن اهداف آموزشي ، محتواي آموزش ، روشهاي آموزش و منابع آموزشي در كنار هم تنظيم شده‌اند . اين طرح بعنوان يك سند مكتوب است كه چگونگي برنامه‌ريزي براي هدايت روند آموزش را به معلم نشان مي‌دهد .

مرحله هفتم : تهيه مواد كمك آموزشي : مواد كمك آموزشي ، عبارت از هر آنچيزي است كه به معلم كمك مي‌كند تا درتدريس محتواي آموزشي به فراگير در يادگيري مطالب ، به نحو مؤثرتري عمل نمايد .

مرحله هشتم ـ تهيه آزمونها و روشهايي براي سنجش ميزان يادگيري فراگير : ارزيابي فراگيري محتواي آموزشي توسط فراگيران اين امكان را به معلم مي‌دهد كه بتواند اصلاحاتي در نحوه تدريس و روش كار خود بوجود آورد تا در نتيجه آن فرايند ياددهي ـ يادگيري به شيوه بهتري انجام گيرد .

مرحله نهم ـ آزمايش‌ و بازنگري آموزش : در اين مرحله ارزشيابي مناسبي از مواد آموزش و سنجش كيفي ميزان دقت فني آنها صورت مي‌گيرد و امكان بازنگري مجدد و انجام اصلاحات موردنياز را براي معلم فراهم مي‌سازد .

برنامهريز آموزشي براي ادغام فنآوري اطلاعات و ارتباطات در برنامهريزي درسي به سه نوع فعاليت ميپردازد :1

1 فعاليتهاي توسعهاي :

- با همكاران درون مدرسه درباره راهبردها و منابعي كه ICI را با فضاي كلاس درس هماهنگ ميكند، مشورت مينمايد.

- از منابع و اطلاعات الكترونيكي به منظور برنامهريزي جهت استفاده از ICI در كلاس درس كمك ميگيرد و در رابطه با آن به پژوهش ميپردازد.

- براي بهبود عملكرد معلمان در زمينه استفاده از استانداردهاي بكارگيري ICI در كلاس درس، بازخوردهائي را ايجاد ميكند.

- به منظور يكپارچه سازي (هماهنگ كردن) ICI با فعاليتهاي درون كلاس براي رسيدن به خورجيهاي علمي، برنامهريزي ميكند.

- از رويكردهاي متنوعي (همچون حرفهاي كردن همكاران) براي دسترسي به منابع ICI در سطح كلاس درس استفاده ميكند.

- اثربخشي استفاده از ICI در واحدهاي كار كلاسي را مورد ارزشيابي قرار ميدهد.

- با نگرشي مثبت، اجازه ميدهد كه دانشآموزان، اطلاعات مربوط به نيازهايشان را جستجو كنند. (از طريق منابع ICI) و از ICI به صورتهاي مختلف در واحدهاي كار كلاسي استفاده ميكند.

2 فعاليتهاي نوآورانه :

- گفتگوهاي تخصصي را با همكارانش فراهم ميكند تا از طريق راهاندازي اينگونه بحثهاي مؤثر، گروه منسجمي را در مدرسه بوجود آورد.

- در كارگاه‎‎هاي آموزشي مربوط به كاربردهاي ICI در برنامه درسي شركت فعال دارد.

- نيازها را شناسايي كرده و براساس آنها منابع شبكه اينترنت را تعيين ميكند و ميزان برخورداري آنها از واحدهاي كاركلاسي مناسب را ارزيابي ميكند.

-راهبردهاي مشاركت جويانه و متنوعي را براي ايجاد هماهنگي در بهرهگيري از ICI بكار ميبندد.

- دانشآموزان را به فعاليتهاي چالش انگيز شناختي در زمينه بكارگيري مداوم ICI مشغول ميكند.

3 فعاليتهاي رهبري :

- كارگاههاي آموزشي مربوط به ICI كه در آنها موضوعاتي چون نيازهاي يادگيري، برنامهريزي درسي و مديريت كلاس درس هم رديف شدهاند را رهبري ميكند.

- معلمان را در زمينه فعاليتهاي تخصصي، هدايت ميكند.

- بعنوان يك دوست منتقد كه اقدام پژوهي را لازمه استفاده از ICI در مدرسه ميداند، عمل ميكند.

- ادراكات سطح بالائي از ICT را پرورش ميدهد تا از اين طريق، تفكر توسعه يافته و منظم به همراه ادبياتي انتقادي مورد حمايت قرار گيرد.

ويژگيهاي برنامه درسي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است :

پيش از آنكه به بررسي ويژگيهاي يك برنامه درسي كه با فناوري اطلاعات و ارتباطات آميخته شده است ، پرداخته شود ، لازم به اشاره است كه تحقق چنين برنامه‌اي بدون برنامه‌ريزي مناسب جهت توسعه مهارتها و بالندگي معلمان امكان‌پذير نيست . به عبارت ديگر ، پيش شرط بهره‌گيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسي اينست كه ابتدا معلمان از فنون بهره‌گيري از چنين پديده‌اي آگاهي يابند . در صورتي كه اين بسترسازي انجام نگيرد يا بطور ناقص انجام شود ، نمي‌توان اميد داشت كه ورود فناوريهاي جديد بتواند موجب تحول در برنامه درسي و بطور كل فرايند آموزش شود . بلكه ممكن است صدماتي همچون ايجاد فاصله هر چه بيشتر ميان معلمان و دانش‌آموزان را سبب شود .

 

فهرست منابع :

۱. ابراهیمی ، علی . برنامهریزی درسی ( راهبردهای نوین ) . تهران : فكر نو ،۱۳۷۷

۲. انجمن اولیاء و مربیان . خانواده و پیامدهای فناوری اطلاعات . تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ، ۱۳۸۲

۳. زرگر ، محمود . اصول و مفاهیم فناوری اطلاعات . تهران : بهینه ، ۱۳۸۰

۴. سركار آرانی ، محمدرضا . فرهنگ آموزش در ژاپن . تهران : روزنگار ، ۱۳۸۱ .

۵. عطاران ، محمود . جهانی شدن ، فناوری اطلاعات و تعلیم و تربیت . تهران : آفتاب مهر ، ۱۳۸۱

۶. قورچیان ، نادرقلی . فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش . تهران : فراشناختی اندیشه . ۱۳۸۲

۷. ونتلینگ ، تیم . برنامهریزی برای آموزش اثربخش . ترجمه مجمد چندری . تهران : دانشگاه تربیت مدرس ، ۱۳۷۵

۸ – Aggarwal.j.C, Principles, Methods and Technigues of Teaching, Second Revised Edition, ۲۰۰۱.

۹ – Garrison.D.R & Anderson.T, E-Learning in the ۲۱st Century, First Published , ۲۰۰۳.

۱۰- Without Name ; Globalization and pedagogy ;[ on-line] http://www.handong.edu/english/introduction/globalization.asp.

۱۱ – http://safety . ngfl. gov.uk/schools/glossary.php۳? mode = kw & GL = ۴۳

۱۲ – without name; ICT and curriculum Integration,

http://www.hornislass.eq.edu.au/home/mtann۴/docs/icts – for – learning/continua-examples.doc

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 17:19 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس