تحقیق دانشجویی - 693

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره دولت

بازديد: 1625

تعريف دولت

سياستمداران ، جامعه شناسان و اقتصاددانان در مورد تعريف واژه دولت اتفاق نظر ندارند و نتوانسته اند تعريف واحدي را براي واژه دولت عرضه كنند و علت آن اين است كه هر يك از ايشان واژه دولت را بر طبق طرز تفكر خاص خود تعريف كرده اند و به جهات و جنبه هاي ديگر آن توجهي نداشته اند. تا آنجا كه بعضي از پژوهشگران 145 تعريف براي واژه دولت شمرده اند كه همه آنها با هم اختلاف دارند و ما بعضي از آنها را ذكر مي كنيم:

الف “هولاند” در تعريف واژه دولت مي گويد: دولت، مجموعه افرادي است كه در سرزميني معين زندگي مي كنند و از حكومت اكثريت و يا گروهي از خودشان اطاعت مي كنند.

ب ” فوش ” مي گويد: دولت مجموعه اي دايمي و مستقل ، متشكل از افرادي است كه در سرزميني مشخص زندگي مي كنند و يك حكومت منظم، آنها را رهبري مي كند با ين هدف كه تمامي افراد و نيز هر يك از آنها را از زندگي و حقوق ملي برخوردار سازد.

ج دكتر ” احمد رافت” در اين باره مي گويد: دولت جماعتي بزرگ از انسانهاست كه در سرزمين معيني به طور ثابت سكونت دارند و در مقابل حكومتي مشخص سر تسليم فرود مي آورند و آن حكومت موظف است كيان جامعه را حفظ كند و اداره را بر عهده گيرد.

اينها بعضي از تعريفهايي بود كه درباره دولت شده است و ذكر ديگر تعاريف لزومي ندارد آنچه مهم است اين است كه لفظ دولت، با همه اين تعاريفي كه برايش ذكر شده در لغت عرب به اين معاني نيامده است بلكه در معاني ديگر مانند ”غلبه” و نيز به معناي ”مال” هم آمده است.

اهميت دولت :

          بسياري از فلاسفه قديم و جديد به ضرورت وجودي دولت معتقدند و مي گويند: وجود دولت امري طبيعي است كه انسان به مقتضاي فطرت خود به آن گرايش دارد. جامعه شناسان يوناني نيز بر اين عقيده تاكيد داشته اند و دلايلي هم بر آن اقامه كرده اند كه ما به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:

          الف معلم اول (ارسطو) رئيس فلاسفه و بنيانگذار مكتب سياسي معتقد است كه وجود دولت ضروري است وي مي گويد: وجود دولت يك امر طبيعي است و انسان طبعا” موجودي اجتماعي است و آن كسي كه طبعا” و نه از روي تصادف ، خارج از دولت و نظام دولتي زيست مي كند يا انسان وحشي است و يا مافوق انسان مي باشد .

          ب افلاطون معتقد است كه زندگي شايسته فردي، جز با وجود دولت حاصل نمي شود، زيرا طبيعت انسان نيازمند به زندگي اجتماعي و سياسي است. پس وجود دولت ازبديهيات است كه مردم ناگزير از پذيرش آن هستند.

          ج- هگل معتقد است كه دولت پديده اي اجتماعي و متحرك است و مظهر برترين مرحله پيشرفت تاريخ جهان به شمار مي آيد.

 

نظريه اسلام

          اسلام با ديدي ژرف و جامع به دولت و حاكميت نگريسته و در امور اقتصادي و اجتماعي، راه حلهاي قطعي را در جهت اصلاح و پيشرفت همه جانبه جامعه اسلامي، وضع كرده است. به نظر اسلام دولت فقط نگهبان ملت است و نمي تواند هر طور كه خواست بدون هيچ اساسي، در شئون جامعه دخالت كند زيرا اسلام به دولت اختيارات عمومي تفويض كرده است تا مصالح و شئون مردم را تامين و پاسداري كند، همانطور كه به فرد نيز اهميت داد و حفظ حقوق و آزاديهاي فردي را محترم شمرده است و در همين حال فعاليتهاي دولت را بر طبق آنچه خود صلاح دانسته ، محدود كرده است و به مردم توصيه كرده است كه مراقب و ناظر بر اعمال دولت باشند، تا از انجام واجبات و وظايف خود سرباز نزند و منحرف نشود.

بنابراين اسلام با هيچ يك از نظريات ديگر مكاتب سياسي سازگاري ندارد، بلكه خود داراي انديشه و قوانين بخصوصي، در اين زمينه است كه توضيح آن در ذيل مي آيد :

 

الف ضرورت وجود دولت:

          اسلام ، وجود دولت را براي سلامت و استواري شوون جامعه لازم و ضروري ميداند، زيرا زندگي اجتماعي بدون وجود سلطه حاكم و يا دولت، موجب مي شود كه هرج و مرج در جامعه حكومت كند و كرمت انساني از بين برود و به جاي استقرار امنيت، ترس و وحشت تمام جامعه را فرا گيرد. بنابراين، تشكيل دولت امري است كه اسلام آن را ضروري مي داند و عقل نيز وجود آن را لازم مي شمارد.

          پيامبر اكرم (ص) پس از تحمل مشقتهاي زياد و رنجهاي طاقت فرسا كه از ناحيه سركشان و ستمگران قريش و ديگر عربها به ايشان وارد شد، دولت اسلامي را برپا داشت و رهبري آن را به عهده گرفت.

          تا ارزشهاي والاي انساني را در زمين حاكم سازد و حق و عدالت را در ميان مردم اجرا كند بدين ترتيب ديگر قوي به ضعيف زور نگويد وهيچ غريبي درغربت مورد اذيت قرا رنگيرد و مردم پس از سالها تحمل رنج و تهيدستي و محروميت در سايه اسلام با راحتي و آسايش و گشايش و رفاه زندگي كنند اسلام دولت را تا زماني تاييد مي كند كه اهداف و اصول اسلامي را رعايت وبه قوانين آن عمل كند اما حكومتي كه به اين اهداف توجه نكند اسلام آن را تاييد نمي كند و وجود آن را در صحنه زندگي اجتماعي موجب استمرار و تاييد ظلم وانحراف از منصبهاي عادلانه نمي داند.

          اسلام دولتي را تاييد مي كند كه آرمانهاي اصيل و ارزشهاي والاي زندگي را در محدوده نفوذ خودش حاكم گرداند واگر چنين اهدافي رادنبال نكند از نظر اسلام هيچ ارزشي ندارد.امير مومنان علي (ع) بزرگ پرچمدار عدالت اجتماعي در حالي كه خود كفشش را مرمت مي فرمود به اين عباس فرمود اي ابن عباس ! ارزش اين كفش چقدر است ؟ عرض كرد ارزشي ندارد حضرت فرمود به خدا سوگند كه اين كفش براي من ارزشمندتر است از حكومت كردن بر شما مردم مگر اين كه درايام زمامداري خود حقي را بر پادارم و باطلي را دفع كنم . آري كفش حضرت علي ع كه از ليف خرما بود براي وي باارزشتر از حكومتي بود كه در آن حقي بر پا نشود و باطلي دفع نگردد چه رسد به حكومت ستمگري كه عدالت را نابود و ستم را بر پا سازد . آن حضرت در بعضي از سخنانش راز خودداري از بيعت كردن يا ابي بكر در سقيفه را چنين بيان مي كند  خداوندا ! تو خود مي داني كه آنچه از ما سرزد براي به دست آوردن حكومت واموال پست دنيا نبود بلكه براي اين بود كه دين تو را بار ديگر در جامعه حاكم گردانيم و خير و صلاح را در سرزمينهاي تو برقرار سازيم تا بندگان مظلوم تو در آسايش به سر برند و حدود تعطيل شده تو  اجرا شود . اسلام برخلاف مكتب قايل به ضرورت دولت كه هر دولتي را اگرچه از عدالت در قانونگذاري بدور باشد تاييد مي كند مطلقا وجود هر دولتي را براي جامعه تاييد نمي كند بلكه دولتي را تاييد مي كند كه در سايه آن اهداف ارزشمند و والاي اسلام دنبال شود.

 

ب اختيارات گسترده :

          اسلام اختيارات زيادي را به دولت بخشيده است وظيفه دولت را منحصر در برقراري امنيت و جلوگيري از تجاوز خارجي ندانسته است بلكه اسلام مسئوليتهاي زيادي را از قبيل دلجويي از مسلمانان توجه به امور ايشان و توجه به تنگدستي و بدبختي مردم وناراحتيها و بحرانهاي اجتماعي متوجه دولت كرده است .

پس دولت اسلامي نسبت به همهء‌امور مسلمانان و حوادثي كه بر جامعه اسلامي وارد مي شود مسئول است . بنابراين بزرگ پرچمدار عدالت اسلامي علي (ع) علاوه بر اين كه درهمه احوال متوجه امور مسلمانان بود واز آنها اطلاع داشت خانه اي را براي رسيدگي به مظالم و دادخواستهاي مردم بنا كرده بود تا مردم تمامي شكايات و دادخواستهاي خود را در نامه اي بنويسند و در‌ آن  خانه بيندازند.

          حضرت خود به شخصه آن نامه ها را مطالعه مي فرمود و بررسي مي كرد تا حق كسي ضايع نشود و كرامت هيچ فردي زايل نگردد و به استانداران و كارگزاران خويش توصيه مي فرمود كه وقتي از روز را براي رسدگي به شكايات مردم اختصاص مي دهند تا آنها بر دادخواستهاي مردم اطلاع پيدا كنند.

در نامه اي كه آن حضرت به مالك اشتر سردار رشيد اسلام نوشته چنين آمده است

 پاره اي از وقت خود را به نيازمندان و شاكيان اختصاص بده و در آن  وقت خويش را براي رسيدگي به خواستهاي ايشان آماده ساز و در محلي عمومي بنشين ( تا ناتوانان و بيچارگان به تو دسترسي داشته باشند )‌ پس براي خشنودي خدايي كه تورا آفريده است با آنان فروتني كن و لشكريان و نگهبانان و پاسداران خود را از جلوگيري آنها باز دار تا سخنران ايشان بي لكنت زبان و بي ترس و نگراني سخن گويد و نياز خود را بخواهد زيرا من از رسول خدا (ص)‌شنيدم كه مي فرمود (‌هيچ امتي پاك و شايسته نگردد تا زماني كه در آن  امت حق ناتوان بي لكنت و ترس و نگراني از توانا گرفته شود). پس درشتي و ناهمواري و آداب سخن ندانستن رااز آنان تحمل كن تا خداوند درهاي رحمتش را به روي تو بگشايد و پاداش طاعت و فرمانبريش را به تو ازراني فرمايد.

حضرت علي (ع) اختيارات دولت را گسترش داده و دولت حاكم را مامور كرده است تا براي آگاه شدن از خواسته ها و نيازمنديهاي مردم در امور ملت دخالت مفيد و مثبت كند وبا مردم رفتار نرم و ملايم داشته باشد نگهبانان و پاسداران رااز خود دور كند تا نيازمندان بتوانند بدون ترس و لكنت زبان سخن خودرا با حاكم در ميان بگذارند بلكه حضرت از اين هم ژرف تر و فراتر انديشيده است و خليفه مسلمانان را مسئول گرسنگي هرانساني ولو در دورترين نقاط قلمرو دولت باشد مي داند.

آن ‌حضرت در ضمن گفتارش درباره زهد مي فرمايد ولي چه دورست كه هوا و خواهش نفسم بر من چيره شود و بسياري حرص و آز مرا به برگزيدن طعامهاي رنگارنگ وادارد در  حالي كه شايد در حجازويا در يمامه (‌شهري است در يمن )‌كسي باشد كه در آرزوي قرض ناني باشد و به دست نياورد ويا سيرشدن را به ياد نداشته باشد.

و چه دور است كه من با شكم پربخوابم و در اطرافم شكمهاي گرسنه و جگرهاي تشنه باشند يا چنان باشم كه گوينده اي (‌حاتم طائي ) گفت : اين درد براي تو بس است كه شب با شكم سير بخوابي و پيرامونت جگرهايي باشند كه پوست خشكي را آروز گنند و فراهم نتوانند آيا به اين بسنده كنم كه به من زمامدار و سردار مومنان بگويند در حالي كه در سختيهاي روزگار با مردم همدرد نبوده ويا در تلخكاميها پيشاپيش ايشان نباشم .

از ديدگاه امام علي (ع) وظيفه و مسئوليت دولت در جهت خاصي يا در امر خاص از امور مسلمانان منحصر نمي شود بلكه تمام جوانب زندگي را فرا مي گيرد دولت بايد قبل از هر چيز به مصالح عمومي جامعه با دورانديشي توجه كند واز اقتصاد كشور مراقبت به عمل آورد. با ربا و احتكار وانبار كردن ارزاق عمومي و بهره كشي مبارزه كند كمفروشي را از بين ببرد اعمال بازار را زير نظر بگيرد تا بتواند ظلم و اجحاف و بخشي درا موال را ريشه كن سازد خلاصه تمامي محرمات خداوند رااز جامعه بزدايد تا اقتصاد مسلمانان از نابودي و بحران وانحطاط محفوظ بماند.

 

ج اهميت فرد :

دراسلام نسبت به فرد توجه بسياري مبذول داشته است و دولت را مسئول رعايت حقوق وضامن آزادي او قرارداده است . در اسلام دولت موظف است همهء‌اسباب رفاه وامنيت فرد را فراهم آورد و كرامت او را حفظ كند ونيز شخصيت اورا رشد دهد تا عضوي شايسته و انساني صالح و سالم باشد .و نيز دولت موظف است تمامي مقدمات آراستگي و خودسازي و بالا بردن سطح فرهنگي و اقتصادي فرد را فراهم سازد زيرا فرد زير بناي جامعه است و آنگاه كه فرد شايسته و اصلاح شد جامعه نيز اصلاح خواهد شد.

در اسلام دولت نمي تواند در امور اقتصادي و ديني و سياسي فرد دخالت كند جز در مواردي كه احساس مي شود فرد رااز راه خطا باز دارد وبه راه صواب هدايت كند تا مصلحت عمومي جامعه از خطر انحراف اين فرد حفظ شود استاد ثروت بدوي مي گويد اسلام انديشه حقوقي مقدس فردي را كه مانع سختي در برابر سلطه جوييهاي حكام است قبل از ده قرن و پيش از اينكه اين انديشه توسط فلاسفه جامعه شناس در قرن 16 ميلادي مطرح شود مطرح كرده است

مجموعه حقوق فردي كه اسلام آنها را تاييد كرده است شامل حقوق زيادي است از جمله :‌ حق مالكيت، آزادي حق راي، آزادي عقيده ، آزادي مسكن ،آزادي فردي و ديگر آزاديهاي مشروع در اسلام .

اسلام نه تنها آزاديهاي فردي را همچون سدي در برابر تسلط مطلقه حاكم قرارداده است بلكه امور حكومتي را در قرآن ‌مجيد تنظيم و تسلط بي چون و چرا رااز حاكم سلب و اعمال آن ‌را محدود كرده است .

 

 

د محدود كردن فعاليتها و اختيارات دولت :‌

 اسلام فعاليتها و اختيارات دولت را محدود كرده و تحت كنترل درآورده است بنابراين دولت حق ندارد قوانيني وضع كند كه خلاف دستور اسلام باشد وبايد در كليه امور سياسي و نظامي و اقتصادي بر طبق اصول اسلامي رفتار كند و نبايد از چهارچوب آن پا را فراتر بگذارد كه در غير اين صورت ديگر دولت اسلامي نخواهد بود.

          دولت اسلامي نمي تواند با مردم رفتار خشونت آميز همراه با اختناق و فشار داشته باشد. بلكه بايد رفتارش منبعث از رحمت وعطوفت و لطف اسلامي باشد واگر به اين روش رفتار نكند نماينده دولت ايده آل اسلامي نخواهد بود.

 

ه مراقبت و كنترل دولت :

اسلام از افراد خواسته است تا با آگاهي و هوشياري كامل رفتارها و طرحها و برنامه هاي دولت را زير نظر داشته باشد تا از راه راست منحرف نشود و مردم را به طرف باطل و خلاف اسلام هدايت نكند.

اسلام روي اين نكته تاكيد بسياري دارد واز مردم مصرانه مي خواهد (‌تا در همه زمينه ها به اين امر توجه كنند پيامبر اكرم (ص) فرمود كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته يعني همگي شما سرپرستاني هستيد كه در برابر زيردستان خود مسئوليد و نيز آن ‌حضرت فرمود هركس صبح كند وبه امور مسلمانان توجه نداشته باشد مسلمان نيست . مسلمانان براساس دستور اسلام بايد مراقب دولت باشد و سياست دولت را زير نظر بگيرد واگر با قواعد و اهداف اسلامي موافق بود دولت را ياري و از آن  پيروي كنند تا عدالت در جامعه استمرار يابد و حق حاكم شود.

اما اگر دولت از راه راست منحرف شد واز اصول اسلامي كناره گرفت مسلمانان بايد با آن  به مبارزه برخيزند. و حضرت رسول ع فرمود :‌اطاعت و فرمانبرداري تا زماني بر مسلمان واجب است كه به نافرماني خداوند مامور نشود ولي اگر به معصيت خداوند مامور شد ديگر هيچ اطاعت و فرمانبرداري جايز نخواهد بود)

اهداف دولت : ميان متخصصان علوم سياسي درباره اهداف دولت اختلاف زيادي وجود دارد كه منشاء‌آن اختلاف آنها در درجه اهميت دولت است و ما اينك بعضي از نظريات را درباره اهداف دولت ذكر مي كنيم .

 

1 - نظريه آدام اسميت :

‌وي مي گويد هدف از تشكيل دولت در سه امر خلاصه مي شود :

الف كنترل جامعه و دور داشتن آن از هرج و مرج و از هجوم بر جوامع مستقل ديگر.

ب دقت در اجراي عدالت و حمايت دولت از هر فردي در جامعه تا حد توان خود در برابر بي عدالتيهايي كه منجر به نابودي آن فرد مي شود.

ج - تاسيس سازمانهاي عمومي كه مصلحت فرد به خصوص يا گروه مخصوصي را در نظر نگيرد بلكه مصالح تمام جامعه را در نظر داشته باشد.

اين اهداف را اسلام نيز تاييد مي كند زيرا با دين و مكتب حياتبخش و گسترده اسلام منافات ندارد و اين اهداف از جمله اهدافي است كه در صدر اسلام به مرحله اجرا درآمده بود.

 

2 - نظريه جان لاك :

‌جان لاك معتقد است كه هدف از وجود دولت خير و صلاح انسانيت است ولي اعتقاد دارد كه تنها وسيله اي كه اين هدف را تضمين مي كند گرد همايي افراد در قالب سازمانهاست وي مي گويد فرمانبرداري افراد از دولت حاكم تنها براي پاسداري وحفاظت از املاك و دارايي خودشان است .

          نقدي كه براين نظريه وارد است اين است كه خير انسانيت در سايه هر نوع دولت و حكومتي تحقق نمي يابد بلكه اين خير و صلاح در پناه دولتي عادل كه بر اساس حق استوار است و بين تمامي افراد ملت مساوات برقرار كرده است .

          كه انسان مي تواند به كمال فضيلت و كرامت انساني خويش دست يابد. اما گردهمايي افراد در قالب سازمانهاي عمومي نمي تواند موجب دستيابي به خير و صلاح انسانيت شود بلكه آنچه خير و صلاح انسانيت راتامين وتضمين مي كند سلامت و استحكام قوانين و نظم و عدالت سيستم حاكم و تلاش دولت براي خير و صلاح ملت است .

 

3 نظريه هولتزيزوف:‌

          نويسنده مشهور آلماني ”هولتزيزوف” معتقد است كه منظور از تشكيل دولت دستيابي به اين سه هدف است:

الف حمايت از حاكميت ملي و برتري قومي كه به دولت امكان مي دهد تا موقعيت و كيان خود را در بين ديگر دولتها حفظ كند و بدين وسيله بر تمام افراد و سازمانهاي داخل كشور نيز حاكميت و تسلط داشته باشد.

ب پاسداري از آزادي افراد و حمايت از ايشان در برابر تجاوزات.

ج تلاش براي پيشرفت اجتماعي و تمدن جامعه و تامين و گسترش فرهنگ جامعه.

          اسلام هدف اول را تاييد نمي كند زيرا نظر اسلام بر آن است كه از برتري و آقايي تمامي مسلمانان بدون در نظر گرفتن اختلافات نژادي و ملي آنها حمايت كند. نه اين كه از بررسي نژادي حمايت كند. اما حمايت از آزاديهاي فردي و اجتماعي و نيز تلاش براي پيشرفت امور اجتماعي از مهمترين اصولي است كه اسلام در تمام زمينه ها به آنها توجه داشته است.

          والاترين هدفها و برترين آرمانهاي دولت اسلامي ، همان پايه ريزي مساوات و برادري و برپايي عدالت و به عبارت ديگر نابودي پايه هاي ظلم و سرنگوني تخت ستمگران از يك سو و از سوي ديگر گسترش امنيت و آرامش و اطمينان بين مردم و جايگزين كردن زنگي انساني و شرافتمندانه، به جاي زندگي همراه با تنگدستي و تهيدستي است. قرآن كريم در سوره حج آيه 41 در مقام بعضي از اهداف حكومت اسلامي چنين مي گويد:

          ” آنان كه خدا را ياري مي كنند،‌ كساني هستند كه اگر روي زمين آنان را تمكين و اقتدار دهيم نماز به پا مي دارند و زكات به مستضعفان مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و عاقبت كارها در دست خداست”

          اسلام از مسلماناني كه در روي زمين به قدرت و تمكين رسيده اند مي خواهد كه زكات اموال خود را بپردازند، زيرا در زكات تامين معيشت زندگي فقرا و برطرف كردن نياز ضعفا و تهيدستان است و نيز امر به معروف و نهي از مكنر فرموده است، زيرا با انجام دو دستور اجتماعي، ريشه فساد و تجاوز و ظلم از جامعه كنده مي شود.

 

اركان دولت:

          آگاهان امور سياسي بر آنند كه براي تشكيل دولت، به معناي عام، وجود اركاني لازم است كه جز با وجود آنها دولت تشكيل نخواهد شد آن اركان عبارتند از:

1 جمعيت :

          تصور وجود دولت، بدون تصور گروهي از مردم معنا ندارد و در تعداد افرادي كه تشكيل دهنده دولت هستند حداقلي وجود ندارد، بلكه بايد تعداد ساكنان، متناسب با تشكيل دولت باشد. يعني بايد به تعداد افرادي برسند كه بتوانند دولتي را تشكيل دهند شكي نيست كه زيادي تعداد افراد و جمعميت يك كشور به عامل مهمي در قدرت، پرستيژ، موقعيت خارجي و شكوفايي اقتصادي آن كشور به شمار مي آيد (اورژانسكي) در اين باره مي گويد: اكنون تمامي دولتهاي بزرگ دنيا متكي بر جمعيت زياد خود هستند.

          اسلام پيش از اين ، اين ركن اساسي دولت را مطرح و مسلمانان را نيز تحريك كرده است كه بر جمعيت خود بيفزايند. امام صادق (ع) فرمود: حضرت رسول اكرم فرموده است: ازدواج كنيد، زيرا من در روز قيامت به زيادي شما بر امتهاي ديگر مباهات مي كنم. مضمون اين حديث از اميرالمومنين علي (ع) و امام باقر (ع) نيز نقل شده است.

2 سرزمين :

          ركن دوم از اركان تشكيل دهنده دولت، سرزميني است كه جمعيت در آن زندگي مي كنند و ممكن نيست بدون سرزمين، دولتي به وجود آيد. سرزمين بخشي از سطح زمين است كه شامل املاك خصوصي و دولتي و شركتها، پلها، بناها و نيز طبقات زيرزميني شامل: معادن مختلف از قبيل نفت، زغال سنگ و ديگر ثروتهاي طبيعي مي شود.

          اسلام قرن ها پيش درباره مرزبندي دولتها و حمايت از مرزها برنامه ريزي و لشكري را براي مرزباني در مرزها تعيين كرده است. ولي اين اصل در مورد كشورهاي اسلامي لازم الاجرا نيست زيرا دولتهاي اسلامي در واقع، مجموعه اي از وطن بزرگ اسلامي به صورت يك دولت تجزيه ناپذير هستند كه هيچ گونه مرزبندي و مانعي نبايد بين آنها جدايي بياندازد.

3 هيات حاكمه :

          براي تشكيل دولت، تنها وجود مردمي كه در سرزمين معيني زندگي مي كنند، كافي نيست. بلكه وجود هيات حاكمه اي نيز لازم است كه بر مردم اشراف داشته باشد و روابط بين افراد را تنظيم كند و اداره سرزمين و بهره برداري از منابع ثروت را به صورتي كه به نفع و مصلحت مردم باشد، بر عهده گيرد.

 

زيربناي دولت :

          متفكران فلاسفه، به زيربناي دولت توجه بسيار كرده اند و در اين كه چه نيرويي موجب تشكيل دولت شده است، اختلاف نظر دارند. عوامل بسياري را به عنوان تشكيل دهنده دولت ذكر كرده اند و هر گروه يكي از آن عوامل را عامل اصلي تشكيل دهنده دولت مي داند و گروهي معتقدند كه تمامي عوامل در تشكيل دولت دخالت داشته اند. عوامل تشكيل دهنده دولت عبارتند از:

1 خانواده :

          طرفداران اين نظريه مي پندارند كه وجود دولت وابسته به وجود خانواده است و خانواده زيربناي اوليه جامعه و دولت است. ” بدن ” فرانسوي نيز بر اين عقيده است. وي مي گويد: خانواده نه تنها مهمترين عنصر و ركورد در تشكيل دولت است، بلكه زيربنا و اساسي تشكيل دولت است. اقتصادي كه بر اين نظريه وارد است، اين است كه اين نظريه، خانواده را زيربناي جامه مي پندارد در حالي كه اين تفكر صحيح نيست زيرا جامعه بشري قبل از اين كه خانواده پيدا شود وجود داشته است و اين موضوع در تحقيقات تازه اي كه ميان جامعه شناسان مطرح است ثابت شده است.

2 دين :

          شكي نيست كه دين، در تشكيل جامعه هاي نخستين، تاثير به سزايي داشته و موثرترين عامل در رفتار فرد و ديگر برخوردهاي اجتماعي بوده است و نيز دين در روابط اجتماعي و در پيدايش واحدهاي جامعه و در وضع قوانين تاثير مهمي داشته است. ” فريزر” در تحقيق و تحليلي كه در اين موضوع انجام داده است چنين مي گويد: عبادت دسته جمعي ، از مهمترين عوامل در ارتباط دادن خانواده ها و نيز ارتباط دادن قبايل با يكديگر بوده است.

          گروهي از محققان برآنند كه ، اصل و زيربناي دولت مستقيما” به اصل ديني بر مي گردد. يعني حكومت از زمان سيار دوره حكومت ديني بوده است.

3 قدرت :

          برخي تاكيد دارند بر اين كه سبب پيدايش دولت، قدرت است. مورخ يوناني ” پولوتارك” مي گويد: دولت از زور و قدرت به وجود مي آيد و كهن ترين قانوني كه جهان در مقابل آن سرتسليم فرود آورده است. قانون برتري و حاكميت قوي بر ضعيف است يا ” سمز ” مي گويد: منشاء دولت قدرت و زور است و رهايي حكومت هم وابسته به زور است. اما دولت اسلامي، بر اساس ظلم و تجاوز استوار نيست، بلكه بر اساس دعوت صحيح عدل و حق و نيز بر جامعه اي سالم كه محبت و آرامش و اطمينان بر آن حكمفرما باشد استوار است.

          حكومت اسلامي بر هيچ يك از وسايل زور و تجاوز متكي نبود و اين حالت در حكومت حضرت علي  (ع) به وضوع ديده مي شود. پس از اين كه مردم از عثمان به سبب خلافهايي كه مرتكب شده بود،‌به تنگ آمده بودند و او را كشتند، موج عظيم مسلمانان براي بيعت با حضرت علي (ع) به راه افتاد تا زمام امور حكومت اسلامي را به آن بسپارند. حضرت علي (ع) به آنها فرمود: انتخاب خليفه حق شماست و هيچ كس در آن حق ندارد مگر اين كه شما او را به امارت و خلافت برگزينيد و مسلمانان با كمال ميل و رغبت با او بيعت كردند بدون اين كه هيچ نوع زور و خشونتي در كار باشد.

4 نياز طبيعي:

          اين نظريه بر اين تاكيد دارد كه تشكيل دولت نتيجه طبيعي و حتمي غريزه حب تجمع انسان است و از امور اختيار نيست. زيرا انسان طبيعتا” اجتماعي است و نمي تواند به تنهايي و بدون كمك و همياري ديگران زندگي كند كه ارسطو معتقد است كه اين گرايش به تشكيل جامعه سياسي، از طبيعت انسان سرچشمه مي گيرد و نياز ضروري انسان است آن جا كه مي گويد: ” طبيعت انسان” وي را به تشكيل جامعه سياسي وادار مي كند.

 

انواع حكومت :‌

          فلاسفه پيشين ، حكومتها را به انواع مختلفي تقسيم كرده اند و براي هر يك ويژگي هاي خاص به خودش را كه از ديگر انواع حكومتها ممتاز شود، ذكر كرده اند. افلاطون حكومتها را به سه نوع تقسيم كرده است:

1 پادشاهي.

2 آريستوكراسي (اشرافي).

3 جمهوري.

          قبل از شروع در بحث از انواع حكومتها، بهتر است از باب مقدمه عرض كنم كه حكومت در اصطلاح جديد، بر معناهاي گوناگوني اطلاق مي شود.

1 وزارت، وقتي گفته مي شودو دولت در مقابل مجلس مسوول است يعني وزرا بايد در برابر مجلس پاسخگو باشد.

2 قوه اجرائيه، كه مقصود رئيس جمهور، وزرا و معاونان آنها هستند زيرا ايشان بالاترين مقامات سياسي به شمار مي روند.

3 گاهي واژه حكومت، بر تمامي سازمانهاي حاكم بر يك كشور اطلاق مي شود كه در اين صورت شامل تمامي قوه هاي مقننه، مجريه و قضائيه مي شود.

4 گاهي مقصود از واژه حكومت، روش به كارگيري قدرت  اعمال حاكميت مي باشدو بنابراين مقصود از حكومت، سيستم حكومتي جامعه است.

          هم اكنون بعضي از سيستم هاي حكومتي را كه در جهان بر سر كار هستند را مورد توجه و بررسي قرار داده و برخي موارد اشتراك و يا تفاوتهاي آنها با اسلام را بيان مي نماييم.

 

دموكراسي :

          نظام دموكراسي از پيشگامترين نظامهاي سياسي دنيا، و از انعطاف پذيرترين و احياترين سيستمها به شمار مي آيد. بيشتر حكومتهاي پيشرفته در دنيا اين نظام سياسي را پذيرفته اند و اينك تحليل دموكراسي.

 

مفهوم دموكراسي:

          گفته اند كه دموكراسي واژه اي يوناني است و معناي آن حاكميت مردم است. بعضي ديگر گفته اند دموكراسي حكومت مردم براي مردم است. ولي اين تعبير و تعريف از حقيقت و واقعيت به دور است و هدف از آن فقط شعار دادن و تبليغات است، يرا دموكراسي به اين معنا قابل پياده شدن در جامعه نيست و لازمه اجراي آن اين است كه مردم خودشان يا اكثريت آنها بر خودشان حومت كنند و در هر دو صورت مطابق با واقع نخواهد بود. چرا كه در همه مراحل زندگي بايد حاكميت در دست اقليتي باشد.

          گروهي ديگر دموكراسي را چنين تعريف كرده اند: دموكراسي حكومت مردمي است يعني سردمداران و سستم حكومتي را مردم انتخاب مي كنند و گروه ديگري،‌دموكراسي را عبارت از نظام حكومتي مي داند كه به مردم حق آقايي و شخصيت عطا كرده است.

 

اركان دموكراسي :

          اركان و پايه هاي نظام دموكراسي عبارتند از:

1 حاكميت ملي :‌

          مقصود از حاكميت ملي كه يكي از اركان اساسي نظام دموكراسي است اين است كه سازمانها و تصميمات حكومت، مستند به راي مردم باشد و به شخص معين و يا طبقه حاكمه متكي نباشد. طبيعي است كه اين راي مردم توسط نمايندگان ايشان اعمال مي شود و نمايندگان هستند كه تاسيس سازمانها و وضع قوانين را بر عهده دارند و سيستم حكومتي را مي چرخانند.

2 برابري:

          ركن دوم از اركان نظام دموكراسي ، برابري سياسي است . يعني هر فردي از جامعه از حق شركت در وضع قوانين دولتي يا نقد آن قوانين برخوردار است. بنابراين، حق آزادي و بيان و آزادي راي و انتقاد، در تمامي شوون حكومتي را دارا مي باشد.

3 شوراي ملي :

          ركن سوم از اركان دموكراسي اصل شوراي ملي است كه بايد دو امر در آن مورد توجه قرار گيرد: اول اينك كه نظام دموكراسي بايد از سيستمي منظم و سازماندهي دقيق برخوردار باشد تا كارگزاران سياسي، بتوانند سياستها و خط مشي هاي مهمي را كه ملت به آنها علاقمند دارد بشناسد . دوم ، كارگزاران نظام وقتي به اراده سياسي ملت پي بردند بايد براي تحقق آن بكوشند.

4 حكومت اكثريت:

          بر اساس اين اصل بايد تمامي تصميمات دولت در هر امري موافق با اراده اكثريت قريب به اتفاق جامعه باشد و اگر در ميان ملت در امري اختلاف نظر پيدا شد، دولت بايد اراده و نظر اكثريت را ملاك عمل قرار دهد. در نظام دموكراسي الزام نيست همه تصميمات دولت بر تمامي افراد ملت عرضه شود، بلكه دولت بايد ان را بر اكثريت جامعه عرضه كند و نظر اكثريت را در ركن زمينه به دست آورد.

 

اشكال دموكراسي :

          نظام دموكراسي داراي اشكال گوناگوني است كه هر يك از آنها ويژگي هاي خود را دارد كه عبارتند از:

الف دموكراسي مستقيم :

          نظام دموكراسي مستقيم يا بنا بر قول بعضي ”دموكراسي خالص” نظامي است كه مردم مستقيما” در وضع قونين و تعيين حكام شركت دارند. به اين صورت كه تمامي مردم در مجامع عمومي اجتماع مي كنند و درباره مسايل كشوري به اظهار نظر مي پردازند و تصميم مي گيرند. اين شكل از دموكراسي از قديميترين اشكال دموكراسي است كه در جهان ظهور كرده است و مورد انتقادها و اشكالهاي زيادي واقع شده است. از جمله:

1 اين شكل از دموكراسي در كشورهاي بزرگ و پرجمعيت مثل بعضي كشورهاي كنوني قابل اجرا نيست. زيرا اجتماع همه مردم يا اكثريت آنان در يك مكان،‌يا به صورت گروههاي دسته جمعي براي تبادل نظر در امور عمومي جامعه معمولا” كاري محال است.

2 زيادي و كثرت مسووليتهاي دولت و وظايف حكومتي و از آن بالاتر مسايل قانونگذاري نياز به سطح بالايي از دانش و شناخت دارد كه اكثريت مردم فاقد اين ويژگي هستند.

3 اگر بنا باشد امور حكومتي در دست گروههاي مختلف مردم باشد، طبعا” حاكميت در دست مردم كوچه و بازار مي افتد، زيرا آنها هستند كه اكثريت جامعه را تشكيل مي دهند و طبيعي است كه انها هيچ اطلاعي از مسايل حكومتي و دولتي ندارند.

4 بسياري از مردم به آن درجه از آگاهي نرسيده اند كه بتوانند خود بر خود حكومت كنند.

5 تبادل نظر گروههاي مردم در امور عمومي جامعه بيشتر اوقات جدي و واقعي نيست زيرا به طور معمول افكار مردم تحت تاثير افكار دولتمردان و كارگزاران عالي رتبه قرار مي گيرد و در اي صورت راي مستقلي نخواهند داشت.

اين بود بعضي از انتقادهايي كه بر نظام دموكراسي مستقم وارد شده است و خلاصه اين كه به اجرا در آوردن ين شكل دموكراسي از محالات است.

 

ب دموكراسي غيرمستقيم:

          نظام دموكراسي شبه مستقيم، تركيبي از سيستم پارلماني و دموكراسي مستقيم است كه برپايه مجلسي از نمايندگان كه از طريق خود مردم انتخاب شده اند، استوار شده است. ويژگي هاي اين نظام عبارتند از:

1 همه پرسي:

          همه پرسي راي گيري از مردم در هر امري از امور عامه، به اين صورت كه مسائل و موضوعات بر راي دهندگان عرضه مي شود تا آنها راي خود را درباره آن موضوع ابراز دارند.

2 پيشنهاد و ابتكار مردم:

          منظور از آن سهيم بودن در قانون گذاري است. بنابراين، هر زمن كه گروهي از راي دهندگان طرح قانوني را پيشنهاد كردند پارلمان موظف است درباره آن طرح به تفكر و تحقيق بپردازد.

3 انحلال پارلمان :

          يكي زا حقوق راي دهندگان، تقاضاي انحلال مجلس نمايندگان ست. لذا اگر گروهي از آنان خواستار انحلال مجلس شدند، موضوع به راي عمومي مردم واگذار مي شود.

 

4 عزل رئيس جمهور:

          بعضي از قوانين اساسي در سيستمهاي دموكراسي اين حق را به مردم داده است كه رئيس جمهور را عزل كنند. به اين صورت كه اگر گروهي از مردم خواستار عزل رئيس جمهور شدند، اين موضوع براي عمومي ارجاع شود.

          صاحبنظران در امور سياسي، انتقادهايي بر نظام دموكراسي شبه مستقيم وارد كرده اند كه عبارتند از:

1 مشاركت اكثريت مردم با پارلمان در شوون قانونگذاري ، معيار درستي اطلاق نام دموكراسي بر آن حكومت مي شود.

2 اشتراك ملت در قانونگذاري ، از اهميت و نفوذ مجلسهاي نمايندگي مي كاهد.

3 اكثريت مردم قوانيني را كه به نفع آنهاست درك نمي كنند، زيرا درك مسائل قانوني و سياسي، نياز به تحصيل و تحقيق خاصي دارد.

4 اين نظام موجب مي شود كه بعضي از افراد نفوذ زيادي بر مردم دارند، بر مردم حكومت كنند و بر آنها تسلط يابند و بر اين اساس حكومت بر وفق مراد و بر طبق مصلحت عامه مردم نخواهد بود.

          اين سيستم حكومتي عليرغم انتقادهايي كه بر آن وارد شده است همچنان در بسياري از دولتهاي جهان، مثل ايالت متحده آمريكا و آلمان غربي و ديگر كشورها معمول است.

 

 

ج نظام پارلماني (غيرمستقيم):‌

          اين شكل از دموكراسي بر اساس بنا شده است كه ملت نمايندگاني را از طرف خود انتخاب مي كنند و در مدت محدودي، كه قانون اساسي آن را معين مي كند، از طرف ملت حاكميت را در دست دارند. بعضي حقوقدانان بر اين عقيده اند كه اين سيستم بر يك اصل حقوقي و قانوني كه از حقوق عمومي سرچشمه گرفت، استوار است. به اين صورت كه ملت، موكل و نمايندگان وكيل هستند و اراده ملت در اراده نمايندگان منعكس است و آنچه نمايندگان در جهت وضع قوانين انجام مي دهند مثل اين است كه خود مردم انجام داده اند.

 

ويژگي هاي نظام پارلماني :

          1 اولين ويژگي و امتياز اين است كه اين نوع نظام دموكراسي به علت دقت و ظرافت مسايل سياسي و پيچيدگي آن به خصوص در دولتهاي جديد، از نظامهاي ديگر متمايز است. زيرا ملت مسايل و امور سياسي آگاه نيست و لذا نمي تواند مشكلات سياسي را حل كند بنابراين ناچار ايد از بين خود افرادي را كه از افكار صحيح و آگاهي كامل در مسايل حكومتي و سياسي برخوردار هستند، انتخاب كنند تا به عنوان نماينده آنها انجام وظيفه كنند.

          2 دومين امتياز اين سيستم اين است كه در آن، هر نماينده مجلس در واقع نماينده همه مردم است و منحصرا” نماينده مردم حوزه انتخابيه خودش نيست.

          3 نظام پارلماني، ضرورت برقراري و بقاي دموكراسي است، زيرا محال است در كشورهاي پرجمعيت، از يك يك مردم در هر امري راي گيري به عمل آيد و دموكراسي مستقيم برقرار شود.

          4 اين سيستم ، نمايده ملت است و مي كوشد تا به خواسته ها و آرمانهاي ملت جامه عمل بپوشاند.

 

انتقادها:

          1 در بسياري اوقات، احساسات و خويشاوندي، بر تصميم راي دهندگان تاثير ميگذارد.

          2 هزينه هاي سنگيني كه براي انتخابات از ناحيه كانديداها و يا احزاب سياسي انجام ميشود موجب مي شود كه روح دموكراسي از بين برد و راه را براي گروه اندكي كه مسلط بر حكومت هستند باز مي كند تا اراده خود را بر راي دهندگان تحميل كند.

          3 بعضي ها معتقدند كه نمايندگان نمي توانند به اراده ملت جامه عمل بپوشانند و برتري و حاكميت ملت را حفظ كنند، زيرا اراده عمومي ممكن نيست به كسي واگذار شود يا نيابت بپذيرد.

 

دموكراسي و اسلام

          آنچه براي ما مهم است اين است كه بدانيم اسلام چه اصلي از اصول دموكراسي را تاييد كرده است تا بتوانيم بين اين دو نظام مقايسه به عمل آوريم. مواردي كه اسلام ديدگاههاي دموكراسي را تاييد نكرده است عبارتند از:

          1 نظام دموكراسي غربي مردم را اصلو منشاء حاكميت مي داند و به مردم حق داده است هر نظامي را كه بخواهند، روي كار آورند. در حالي كه اسلام اين روش را تاييد نمي كند. اسلام منشاء حاكميت را خداوند متعال مي داند و هيچ يك از افراد بشر حق ندارند به نظر خود قانوني يا نظامي را روي كار آورند زيرا تمامي قوانين و احكام بايد از جانب خداوند باشد.

          2 مقصود از كلمه ملت در دموكراسي جديد عبارت است از افراد جامعه اي كه در سرزمين واحدي زندگي مي كنند و رابطه هاي خوني، نژادي و زباني و آداب و رسوم مشترك اجتماعي، آنها را به هم پيوند داده است. اين برداشت از كلمه ملت نزديك است به طرز تفكر ملي گرايي و نژادپرستي كه اسلام آن را تاييد نمي كند، زيرا در اسلام اتحاد در مكان هم ديني و هم زباني روابط ساختگي و غيراصيل است و از درجه اعتبار برخوردار نيست.

          رابطه اصيل و ريشه اي كه افراد را به هم پيوند مي دهد هم فكري و هم مرمي است. چنان كه هر كسي عقيده اسلامي را بپذيرد از هر نژاد و رنگ و كشوري كه باش عضوي از جامه اسلامي خواهد بود، زيرا پيامبر اكرم (ص) براي همه مردم مبعوث شده است همچنان كه خداند مي فرمايد: ” اي رسول ما به خلق بگو كه من فرستاده خدا بر همه شما هستم” .

          3 در نظام دموكراسي قدرت ملت و يا مجلسي كه نماينده ملت است قدرت مطلقه است و حق دارد قانون وضع كند و تصميم به اجراي آن بگيرد و انجام آن را بر مردم لازم بدارد هر چند با مصالح عموي جامعه منافات داشته باشد مثل اعلان جنگ براي برتري و گسترش حاكميت خود و يا تسلط بر بازارهاي تجارتي و .

          اسلام هرچ يك از اين اقدامات را تاييد نكرده است بلكه قدرت ملت را در چهارچوب احكام شريعت محدود كرده است به طوري كه ملت نمي تواند از محدوده مقررات الهي گامي فراتر دهد و همچنان كه نمي تواند راههاي انحرافي را بپيمايد كه موجب نابودي آثار زندگي و سبب درنده خويي انسان شو.

          4 اما درباره مساوات و برابري در ميان اعضاي جامعه كه يكي از اركان دموكراسي است، قابل توجه است كه اسلام پيش از دموكراسي اين اصل انساني را وضع، و اعلان كرده است كه تمام مسلمانان در حقوق و وظايف با يكديگر برابرند و هيچ قومي بر ديگري برتري ندارد. مساواتي را كه اسلام قابل است شامل تمامي عوامل ترقي و تكامل بشري و تعاون و همياري انسانها مي باشد. اما مساواتي كه دموكراسي از آن دم مي زند، مساواتي است ويژه افراد جامعه كه بتوانند در وضع قوانين و در امور حكومتي دخالت و اظهارنظر كنند.

          5 اما حكومت اكثريت كه از جمله اركان دموكراسي است و به معناي اين است كه تصميمات گرفته شده از طرف حكومت بايد موافق با نظر اكثريت مردم باشد. اسلام اين تصميمات را اگر در جهت بالا بردن سطح بهداشت و آموزش و آباداني باشد تاييد مي كند، زيرا اينها از جمله اهداف اسلام است ولي اگر با سنتها و اهداف اسلام منافات داشته باشد اسلام آنها را تاييد نمي كند اگر چه اكثريت ملت به آن را موافق دهند.

          6 از اهداف دموكراسي اهداف مادي صرف است به طوري كه مقصود آن كسب سعادت امت در جهت رشد ثروت عمومي جامعه يا كسب افتخار جنگي و يا ديگر مسايل مادي است. در حالي كه اهداف اسلام بسيار عميقتر و جامعتر است. زيرا هدف اسلام ، اصلاح زندگي دنيوي و اخروي بشر است.

          اسلام بين اين دو زندگي ارتباط برقرار كرده و مسلمانان را به انجام اعمال براي هر دو زندگي تشويق كرده است. چنانچه در حديث آمده است كه براي دنيايت چنان ار كن كه گويي هميشه زنده خواهي بود و براي آخرتت چنان كار كن كه گويي فردا خواهي مرد.

          7 نظام دموكراسي به اخلاق توجهي ندارد و براي آن ارزشي قايل نيست و همين منشاء بحران و و ضعفي است كه در ساختمان دموكراسي نفوذ كرده است و مي رود كه آن را از ريشه نابود كند. اما در اسلام ترويج اخلاق در جامعه يكي از اصول اساسي آن است، آنچنان كه تمامي اهداف اسلام بر پايه اخلاق و اصلاح اشخاص متمركز شده است.

          اسلام تمامي رفتارهاي اخلاقي را كه مي تواند زيور  و زينت يك مسلمان باشد، بيان كرده است. چنانچه خداوند در قرآن فرموده است: بندگان خداي رحمان آنان هستند كه بر روي زمين به تواضع راه روند و هرگاه مردم جاهل به آنها عتاب كند با زبان خوش جواب دهند.

 

نظام آريستوكراسي :

          در نظام آريستوكراسي حكومت در دست اقليتي از افراد جامعه است بر اساس اين كه ايشان يا در نسبت خانوادگي ويا از جهت قدرت ديني، نظامي، فرهنگي از برترين طبقات ملت هستند. افلاطون و ارسطو بر اين باورند كه اين نوع حكومت از بهترين انواع حكومت است. البته به شرط اين كه گروه حاكم منصف بوده باشند و مصالح عمومي جامعه را بر مصالح فردي و خصوصي خودش مقدم بدارند.

          طرفداران نظام آريستوكراسي معتقدند كه اين نظام برترين انواع حكومت است، زيرا بر اساس اصول منطقي براي برپايي عدالت در جامعه پايه ريزي شده است به اين صورت كه قدرتهاي سياسي را براساس نبوغ فكري و برتريهاي نسبي تقسيم مي كنند. مخالفان نظام آريستوكراسي بر آنند كه اين نظام ضعفهاي زيادي دارد مثلاَ در اين نظام دشوار است كه اصول و قوانين عمومي وضع شود كه بر اساس آن اصول، اختيارات طبقه حاكمه محدود شود و مصلحت عمومي را بر مصلحت فردي خويش ترجيح دهد و از جمله انتقادهايي كه بر اين نظام وارد كرده اند اين است كه اين نظام جامعه را به چند طبقه تقسيم كرده است و اين طبيعي است كه اگ حاكميت در دست طبقه اي خاص افتاد، سعي مي كند كه از حاكميت و قدرت براي كسب مصالح طبقه خويش كه طبيعتاَ با مصالح عمومي جامعه در تضاد است استفاده كند و اين نظام نيز مانع پيشرفت و ترقي جامعه در صحنه تمدن انساني مي شد.

          نظام آريستوكراسي با اصول اسلامي مطابقتي ندارد، زيرا در اين نظام روش كشورداري و اصول آن، كه دولت طبق آن در شوون سياسي و اقتصادي رفتار كند، بيان نشده است، بلكه مقصود و نتيجه نظام آريستوكراسي حاكميت طبقه اي خاص از اشراف و صاحب نفوذان و بزرگان هر جامعه است و اين طبيعي است كه بيشتر افراد اين طبقه، هدفي جز پاسداري از موقعيت خود و حفظ منافع شخصي خويش ندارند و اين با اهداف اسلامي منافات دارد زيرا در اسلام، اهدا حكومت و روشهايي كه دولت بايد بر طبق آن رفتار كند به روشني بيان شده است چنان كه در اسلام شرط شده است كه قدرت. بايد در دست افراد شايسته، صالح و باتقوا باشد كه مصلحت عمومي جامعه را هميشه در نظر بگيرند و از سقوط در ورطه آزمنديها و هواهاي نفساني پرهيز كنند.

 

حقيقت حكومت و منابع آن در اسلام :

          در فرهنگ سياسي اسلامي براي حكومت، اصطلاح خاصي وضع نشده بلكه از واژه حكم به معناي لغوي ان استفاده شده است. اهل لغت در معناي حكم چنين گفته اند: حكم به معناي داوري و قضاوت است و حاكم كسي است كه حكم را به اجرا در مي آورد. از جمله معاني حكم، علم، فقه و قضاوت به عدل نيز مي باشد و دانشمندان اصول در تعريف ان گفته اند: حكم، فرمان شارع در رابطه با افعال مكلفين است.

 

منابع حكومتي در اسلام :

            منابع حكومتي در اسلام عبارتند از:

1 قرآن كريم:

          اولين مرجع و گواراترين سرچشمه فيض براي احكام اسلامي، قرآن كريم است. مرجعي كه خداوند درباره آن مي فرمايد: هيچگونه باطل از هيچ نظر و از هيچ طريق به سراغ قران نمي آيد.

قرآن اولين مرجع براي هر چشمه قانونگذاري است. بيش از 500 آيه قرآن تنها مربوط به احكام است. مسلمانان بايد به نصوص و احكام قرآن عمل كنند زيرا قرآن حجت و گواه خداوند بر بندگان و مخلوقاتش مي باشد.

2 سنت :

          دومين مرجع براي كليه احكام و قوانين اسلامي ، سنت است. زيرا از طريق سنت، احكام و قوانين اسلامي به دست مي آيد و ناسخ از منسوخ ممتاز مي شود. سنت در لغت به معناي سيره و روش پيامبر است و در شرع اطلاق مي شود بر آنچه از قول، فعل و يا تقرير پيامبر (ص) كه به ما رسيده است. مقصود از قول پيامبر (ص) احاديثي است كه آن حضرت در مناسبتها و موارد مختلف بيان داشته است.

          افعال و اعمال پيامبر همچون اقوالش، حجت است و بر سه نوع است:

1 افعال فطري و غريزي كه ديگر مردم در آنها با حضرت شريك اند همچون خوردن، آشاميدن، خوابيدن و

2 اعمال عبادي يعني اعمالي كه براي مقبول شدن در درگاه خداوند، نياز به قصد قرب دارد و بدون قصد قرب صحيح نخواهد بود مثل نماز و روزه و

3 معاملات پيامبر كه مقصود از معاملات، اعمالي است كه نياز به قصد قربت ندارد مثل خريدوفروش ، اجاره و

          همانطور كه خداوند در قرآن كريم مي فرمايند كه: ابته زندگي رسول خدا براي شما سرمشق نيكويي است پس افعال و اعمال پيامبر (ص) برتمامي مسلمانان حجت مي باشد.

          تقرير پيامبر همچون اقوال و افعالش، حجت است و مقصود از آن اين است كه در حضور پيامبر مسلمانان، فعلي ار انجام دهند و آن حضرت بر آنها اعتراض نكند و اين تاييد ضمني دليل بر مباح بودن آن فعل و عمل است، زيرا اگر آن عمل نامشروع و غيرمباح بود، بر آن حضرت واجب بود مسلمين را از آن آگاه كند.

3 - اجماع :

          سومين دليلي كه حكم شرعي از آن اقتباس مي شود اجماع است . واژه اجماع در لغت به معناي اتفاق و هماهنگي است. علماي اصول در تعريف اجماع گفته اند كه اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدين اين امت در يك دوره بر يك حكم شرعي.

4 - دليل عقل:

          چهارمين دليلي كه حكم شرعي از آنها استنباط مي شود دليل عقل است. زيرا حكم عقل و ديگر ادراكاتش از جمله حجتهاي شرعي است كه در استنباط احكام دخالت دارد. ”محقق قمي”  مي گويد: ” مقصود از دليل عقلي، حكم عقلي است كه از طريق آن ميتوان به حكم شرعي رسيد و از علم به حكم عقلي نيز به علم به حكم شرعي نيز مي توان رسيد.

 

طبيعت حكم و قانون در اسلام :

          تمامي احكام اسلام بر اساس حق، عدالت، در نظر گرفتن مصلحت عمومي و سيرتكاملي زندگي بشر سرمايه گذاري شده است و قوانين اسلام برگرفته از اميال سردمداران و يا طبقه خاصي نيست. در هيچ يك از احكام اسلام، قانوني وجود ندارد كه موجب شكنجه و عذاب مردم باشد، بلكه تمام آنها بامدار و نرمش و زيان نرساندن به انسان همراه است.

          دليل اين ادعا قول خداوند است كه در قرآن سوره حج مي فرمايد: ” خداوند در دين در مقام تكليف برشما مشقت و رنج ننهاده است” البته احكامي را كه اسلام براي آشوبگران و كساني كه قوانين الهي را زير پا مي گذارند و در زمين فساد مي كنند، وضع كرده و در منتهاي سختي و شدت است.

 

خلافت اسلامي :

          موضوع خلافت در اسلام از مهمترين موضوعاتي است كه مسلمانان در اين راه به سختي آزمايش شده اند، زيرا خلافت ، سرمنشاء فتنه بزرگي شد كه به وجود آمدن كشمكش ها و شعله ور شدن جدال و اختلاف و دشمني بين مسلمانان را به دنبال داشت.

          خلافت مصدر ”خلف” است. لفظ خلافت به معناي نيابت و جانشيني از ديگري وضع شده است. خليفه به معناي حاكم برتر است. خلافت در اصطلاح شرع اسلام عبارت است از رياست و گسترده عمومي در امور دنيا و دين، به عنوان جانشين پيامبر (ص) . پيامبر اكرم (ص) لفط خليفه را در معناي نيابت و جانشيني از طرف خود، به كار برده است و اين لقب جانشيني را به وصي و باب شهر علمش امام اميرالمومنين علي (ع) بخشيد.

ضرورت خلافت :

          خلافت يكي از پايه ها و اصول اسلامي و عنصري از عناصر اسلام است كه مسلمانها بر ضرورت وجود و لزوم آن اتفاق نظر دارند، زيرا شريعت اسلام، مجموعه اي از احكام و قواعدي است كه شامل حدود مجازاتها، قضاوت بر اساس احكام الهي، امر به معروف و نهي از منكر و جهاد در راه خدا و دفاع از حريم اسلام و احكام ديگري است كه فرد نمي تواند بدون وجود هيات حاكمه اي كه آنها را به اجرا در آورد در جامعه رواج دهد.

          شكوفايي حيات اسلامي وابسته به وجود حاكم شرعي است كه بتواند آغاز دين و احكام اسلام را در ميان مسلمانان، برپا سازد خلافت يكي از ضروريات حيات اسلامي است كه بي نيازي از آن ممكن نيست. زيرا به وسيله حكومت و خلافت است كه كثريهاي نظام دنيا و دين مردم اصلاح مي شود و به وسيله آن است كه نظام بزرگ و ارزشمندي كه خداوند پيدايش آن را وعده داده است برقرار مي شود.

 

ضرورت وجود رهبر

          اكر مسلمانان بر ضرورت و لزوم خلافت در جامعه اسلامي، اتفاق دارند. گروهي برآنند كه امامت به حكم عقل واجب است، زيرا عقلا همه بر اين باورند كه بايد مردم در مقابل رهبري كه آنها را از ظلم كردن نسبت به يكديگر باز مي دارد و تنازع و دشمني ميان ايشان را برطرف مي سازد، سرتسليم فرود آورند. خداوند درقرآن مي فرمايد: ” اي مومنان، فرمان خدا و رسول و صاحبان مر از خودتان (امام معصوم (ع) و ولي فقيه در زمان غيبت” را اطاعت كنيد.

          چگونه است كه در ديني كه بزرگ آن دين يعني اميرالمومنين (ع) فرموده است: اگر در يك سفر تعداد مسافران به 3 نفر رسيد بايد يك مدير براي خود انتخاب كنند در زمان غيبت امام معصوم مدير و رهبري براي جامعه اسلامي انتخاب نكنند.

 

صفات رهبر:

          شخصي كه مقام والاي رياست در حكومت اسلامي ر ابر عهده مي گيرد، بايد تمامي صفات و فضايل نيكو و الا را از قبيل علم، تقوا، آراستگي راي و عقيده ، تفكر اصيل ، آگاهي كامل از مسايل سياسي و خلاصه تمام اموري كه امت اسلام به آنها نياز دارد دارا باشند.

 

وظايف و مسووليتهاي رهبر:

          اسلام تمامي مسووليتهاي مهم و دشوار جامعه را متوجه كسي مي داند كه سرپرستي و رهبري جامعه اسلامي را برعهده گفته است. بنابراين وي را ملزم كرده است كه بر مصالح مسلمانان آگاه باشد و امور ايشان را سرپرستي كند و در مقابل تمامي شوون جامعه اسلامي متعهد باشد و هيچ يك از مصالح و جوانب آن را به فراموشي نسپارد.

          حكومت اسلامي بايد تمام امكانات خود را براي پيشرفت و تكامل جامعه اسلامي و رسيدن به سطح پيشرفته ترين جوامع به كار گيرد تا مسلمانان آنچنان كه خداوند مي فرمايد بهترين امتهها باشند. در هر حال پشتيبان آگاه به اين مباحث، بعضي از وظايف مهمي را كه در جامعه اسلامي ايد به آنها توجه شود، چنين بيان كرده اند:

1 پاسداري از دين مبين اسلام.

2 حمايت از موجوديت اسلام و دفاع از حريم آن تا مردم بتوانند به آسودگي زندگي كنند.

3 حراست از مرزها با تاركات و لشكريان بسيار تا دشمن نتواند به مرزهاي كشور اسلامي تجاوز كند.

4 مبارزه و جهاد با كفاري كه دشمن اسلام هستند و با اسلام سرستيز دارند براي اين كه به اسلام بگروند.

5 به اجرا در آوردن احكام الهي و از بين بردن دشمني ها، تا هيچ ستمگري خيال ستم د سر نپروراند و بر هيچ مظلومي ستم نرود.

6 اجراي حدود الهي بر خطاكاران، تا از محرمات الهي بپرهيزند و جانها و مالهاي مسلمانان  محفوظ بماند .

7 برگزيدن و به كار گماردن افراد امين و لايق و سپردن زمام امور شهرها، به افراد مطمئن و دلسوز تا كارها به شايستگي انجام شود و اموال و داراييها محفوظ بماند.

8 جمع آوري اموال غنيمت و خراج و صدقات آنچنان كه شارع تصريح فرموده يا اجتهاد فقها حكم مي كند بدون اين كه بر كسي ظلم و ستم نشود.

9 تعيين مقار حقوق هر فرد از بيت المال بدون هيچ زياده روي يا كوتاهي و نيز پرداخت آن در وقت معين به افراد.

10 سرپرستي و اشراف مستقيم بر كارها و امور مهم و عمومي و واگذار نكردن آنها به كارگزاران و استانداران و اعتماد كامل داشتن به آنها.

          اين امور كه ياد شد به صورت يك قانون كلي دانسته شده اما اگر كسيي به اعمال مهم و خطيري كه حضرت علي (ع) در دوران خلافتش انجام داده توجه كند خواهد ديد كه وظايف امام و رهبر از اين مقدار هم بيشتر و مهمتر است.

          آن حضرت مي فرمايد: ” هر كس خود را امام مردم مي داند بايد پيش از تزكيه نفس ديگران، خود را به اخلاق و ادب بيارايد” و در جاي ديگر مي فرمايند: ” اي مردم، به خدا سوگند، من شما را به هيچ اطاعتي ، تشويق نكردم مگر اين كه خود بر انجام آن پيشي گرفتم و از هر نافرماني باز نداشتم مگر اين كه پيش از شما از آن كناره گيري كردم ”.

          حضرت علي (ع) كارگزارانش را نصيحت و پند مي دهد و آنها را وادار مي كند تا در احياي حق و از بين بردن باطل بكوشند. آنچه امام (ع) بيشتر از همه به آنها توجه دارد، محافظت و حراست از اموال مسلمانان و مصرف كردن آنها در راه مصالح ايشان، سرپرستي كردن از ناتوانها و تهيدستان است.

          هيات حاكمه حق ندارد آنها را به خود اختصاص دهد و يا آنها را در راه مصالح و اسحكام حاكميت خود مصرف كند. امام اميرالمومنين در ايام حكومتش عدالت را به كاملترين مفاهيم و بهترين اشكالش به اجرا در آورد و در زمينه اقتصادي و مالي سياست كلي مساوات عادلانه را در پيش گرفت چنان كه هيچ چيزي از اموال مسلمانان را به خود اختصاص نداد و هيچ يك از خويشاوندان خود را بر ديگران مقدم نمي داشت.

          اميرالمومنين (ع) فرمود : ” آگاه باش كه هر مامومي را امامي است كه از او پيروي مي كند. آگاه باش كه امام شما از دنيا به دو جانه كهنه از خوراكش به دو قرص نان اكتفا كرده است، البته شما توانايي انجام چنين كاري را نداريد ولي شما با پرهيزكاري و تلاش و پاكدامني و استواري خود مرا ياري كنيد”.

امتيازهاي بين المللي رهبر:

          نظامهاي بين المللي براي رهبر شخص اول هر كشور امتيازهاي خاصي را قايل شده اند. به اين صورت كه چون مقام در راس مقامات بلندپايه كشور مي باشد و نيز مصدر قانونگذاري است پس نبايد تابع و مطيع قانون باشد چنان كه در قانون اساسي دانمارك و اسپانيا اين مطلب تصريح شده است و در قانون اساسي انگلستان آمده است كه خص پادشاه مصون و مقدس است و نبايد درباره چيزي مورد سئوال قرار گيرد. در قانون اساسي بلژيك و مصر آمده است كه در اعمال پادشاه بدي راه ندارد.

          قوانين بين المللي در زماني كه شخص اول حكومتي بخواهد به كشور ديگري مسافرت كند، امتيازات و تشريفات خاصي براي او تدارك ديده اند به اين صورت كه دولت ميزبان موظف است:

1 از وي با تشريفات رسمي استقبال كند و او را مورد تجليل و احترام قرار دهد.

2 براي حفظ جان وي ، حفاظت ويژه انجام شود.

3 هيچ تعرض و محدوديتي بر او نباشد به اين صورت كه از اطاعت قانون جنادي و كشوري و قانون مدني كشوري معاف و آزاد باشد.

4 مسكن و منزلي كه محل سكونت وي است نبايد مورد تعرض قرار گيرد.

          اسلام، اغلب اين امتيازها را تاييد نمي كند، زيرا در اسلام رئيس دولت همچون ديگر مردم است و هيچ امتيازي بر مردم ندارد. اسلام هيچ يك از مظاهر برتري طلبي و ابهت را كه قدرتهاي حاكم براي اظهار نيرو و شوكت خود، به كار مي برند تاييد نمي كند. اسلام فرمانروايان مسلمان را موظف كرده است كه تمامي مظاهر عظمت و شوكتي را كه روش پادشاهان و حكام است، ازبين ببرند زيرا موجب تحقير شدن طبقه فقير و عزت يافتن افراد با نفوذ و پادشاه مي شود. امام علي (ع) فرمود: ” خداوند بر امامان عادل واجب كرده است كه همچون مردم ضعيف زندگي كنند تا فقر و تنگدستي بر فقير فشار نياورد”.

 

وظيفه فرمانبرداري :

          هنگامي كه دولت در جهت به اجرا در آوردن اهداف اسلامي حركت كرد و به فرامين شريعت گردن نهاد و به نام خداوند و پيامبرش حكومت كرد، بر مسلمانان واجب است كه از او پيروي كنند و دولت اسلامي بر مسلمانان حق دارد كه آنها در هر حال كه هستند از او پيروي كنند. مسلمانان بايد با دولت همكاري كنند و در اين همكاري، اخلاص و خيرخواهي نسبت به حاكمان را پيشه خود سازند. از پيامبر (ص) روايت شده است كه فرمود: ” خداوند سه چيز را بر شما مي پسندد، او را عبادت كنيد و به او شركت نورزيد و همگي وحدت داشته باشيد و پراكنده نشويد و نسبت به فرمانروايانتان خيرخواهي كنيد”.

          اسلام بر وحدت و اتحاد و همبستگي و امت اسلامي تاكيد فراوان دارد و لذا بر مسلمانان واجب دانسته است كه با حكومتشان همكاري و از آن پشتيباني كنند تا عدالت در جامعه پايدار و نظام اسلامي استوار باشد. پيامير اكرم (ص) فرمود: ” هر كسي كه بخواهد ميان امت من تفرقه بيندازد، گردنش را بزنيد”.

 

حدود فرمانبرداري:

          اسلام، فرمانبرداري از اوامري كه از طرف هيات حاكمه وقت صادر مي شود، محدود كرده است و آن را به طور مطلق و در همه جا واجب نمي داند. اين اوامر، آن هنگام كه با قانون شريعت اسلامي موافق باشد، اطاعتشان واجب است و هنگامي كه با آنها مخالف باشد، اطاعتشان واجب نيست. پيامبر (ص) فرموده است: ” وجوب اطاعت در كارهاي نيكوست لذا اگر كسي شما را به معصيت خداوند امر كرد، اطاعت نكنيد”.

 

وحدت رهبري :

          اسلام بر وحدت و يكپارچكي كشورهاي اسلامي و تجزيه نشدن آنها به كشورها و حكومتهاي كوچك اصرار و پافشاري مي كند و بر آن است كه كشوري واحد و يكپارچه ، مستقل و سرافراز، قوي و نيرومند و با عظمت تشكيل دهد. از آنجا كه هدف اسلام، عزت و پيشرفت مسلمانان و وحدت كلمه و يكپارچگي كشورهاي ايشان است، لذا وجود دو رئيس يا بيشتر را دركشورهاي اسلامي قانوني و مجاز نمي داند بلكه مسلمانان بايد داراي يك حكومت و يك رئيس باشند كه در ميانشان به حق و عدالت حكم كند.

مدت حاكميت حاكم در اسلام :

          مدت حاكميت در اسلام محدود به زمان خاصي نيست لذا تا زماني كه رئيس و حاكم، وظايف و مسووليتهاي خويش را انجام مي دهد و هوشيارانه مصلحت امت را دنبال و به امور مردم رسيدگي مي كند اگر چه تا آخر عمرش باشد، در مقام حاكميت باقي خواهد ماند.

          بر اساس اين نظريه اسلام كه مدت رياست حاكم را محدود نمي داند، براي بسياري از اضطرابها و هرج و مرجها و رقابتها بر سر به دست آوردن قدرت جايي نخواهد ماند. در هر صورت، مدت رياست در دولت اسلامي به زمان خاصي محدود نيست بلكه محدود و مشروط به انجام احكام قرآن كريم و عمل به سنت پيامبر است.

 

تشكيلات حكومت اسلامي :

          مسووليتها و مقامها در دولت اسلامي وسيله اي براي فخرفروشي و كسب شرافت و عظمت و ثروت اندوزي و استثمار و پست شمردن مردم نيست. بلكه دستگاه حكومتي و تمام مقامهاي آن براي خدمت به امت و پاسداري از منافعشان  به وجود آمده است و آنها اجير شده اند تا به نفع مردم كار كنند و هيچ امتيازي بر مردم ندارند.

 

ملاك هاي كارمندي در دولت اسلامي :

          حاكم اسلامي بايد شايسته ترين ، تواناترين و بي باك ترين افراد را براي شغلها و مسووليتهاي دولتي انتخاب كند، زيرا پست و مقام و مسووليت امانت است و بايد در دست افراد متقي و درستكار باشد، افرادي كه از انگيزه هاي خيرخواهي و صفات شريفه برخوردار باشند. بنابراين شايسته نيست كه مقامهاي دولتي بدون هيچ تامل و يا از روي تبعيض به افراد واگذار شود كه در اينصورت موجب اشاعه فساد در جامعه و نيز گسسته شدن پيوند بين حكومت و مردم خواهد شد.

 معيار كارمندي و اساس آن در اسلام عبارت است از:

 1 رئيس دولت يا هياتهايي كه مسوول گزينش كارمندان هستند بايد در گزينش افراد مهارت داشته باشند و در هنگام گزينش ، فرد را مورد آزمايش قرار دهند و بر انگيزه ها و نظرياتش مطلع شوند. حضرت علي (ع) در توصيه اش به مالك اشتر مي فرمايد: ”اعمال و رفتار كارگزارانت را بررسي كن و آنها را مود آزمايش و امتحان قرار ده و آنان را بدون تامل و از روي تبعيض بر كارها و مقامها مسلط مگردان، زيرا اين چنين اعمال موجب ظلم و جور خواهد شد”.

2 مسووليتها و مقامهاي دولتي نبايد بر اساس تبعيض و واسطه شدن افراد، به كسي واگذار شود. زيرا اين عمل موجب فساد در دستگاههاي دولتي و عقب ماندگي كشور و محروميت مستضعفان مي شود. اميرالمومنان (ع) مي فرمايند: ” در گزينش فرماندهان و استخدام كارمندانت هيچ واسطه اي را جز واسطه شايستگي و امانت قبول نكن” . معناي فرمايش امام علي (ع) اين است كه كارمندي و استخدام در مقامي، به شايستگي و امانت مربوط مي شود و شايسته نيست براي استخدام در مقامي از واسطه هاي خويشاوندي و دوستي و يا تمايل شخصي استفاده شود.

3 اسلام توجه بسياري به امور كارمندي و استخدامي دارد و لذا ادر اسلام، واگذار كردن مقامي به شخصي ، با وجود فردي شايسته تر و تواناتر بر اراده امور حكومتي ، ممنوع شده است.

پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: ” هر كس مسلماني را به استخدام دولت اسلامي در آورد در حالي كه ميداند مسلمان ديگري وجود دارد نسبت به قرآن و سنت پيامبر از اولي داناتراست، به خداوند و پيامبر و تمامي مسلمانان خيانت كرده است”.

4 اسلام توجه زيادي به بالا بردن سطح سازمانهاي دولتي دارد. از اين رو اجازه نمي دهد كه پستهاي دوتي به كساني واگذار شود كه در پي اين منصبها مي روند و براي دستيابي به آن حريص هستند.

          امام علي (ع) در دوران حكومتش اين سياست نيكو را به اجرا گذاشت به طوري كه منصب دولتي را به افرادي كه براي دستيابي به پست هاي حكومتي حريص بودند، واگذار نمي كرد. هنگامي كه طلحه و زبير آشكارا از فرمان و حاكميت علي (ع) سرپيچي كردند، حضرت وزيرش عبدالله بن عباس را خواست و به وي فرمود: جريان و تمرد اين دو مرد (طلحه و زبير) را شنيده اي؟ بلي نظر تو در اين باره چيست؟ فكر مي كنم اين دو نفر شيفته استانداري هستند. لذا به زبير استانداري بصره و به طلحه استانداري كوفه را واگذار كن.

          حضرت از گفته وي برآشفت و نظر وي را مردود دانست و با اظهار داشتن اين كه استاندار شدن اين دو نفر موجب ضرر زدن به ملت است، فرمود: ” واي بر تو، در بصره و كوفه اموال و مردان بسياري است. وقتي اين دو نفر بر مردم مسلط شند، نادان را باتطميع خود دلجويي مي كنند و ضعيف را سختي و بلا مواجه مي سازند و قوي را با قدرت و زور رام مي كنند و اگر من در پي اين بودم كه افراد را بر اساس منفعيت و زيانشان براي حكومت خودم گزينش و استخدام كنم، معاويه را بر حكومت شام باقي ميگذاشتم و اگر متوجه نمي شدم كه اين دو نفر براي دستيابي به حكومت حريص هستند البته نظر من هم نسبت به آنها بهتر بود”.

5 كارمند بايد در آنچه از مردم دريافت مي دارد و نيز در آنچه در مصارف عمومي خرج مي كند امين و درستكار باشد لذا كارمندي كه داراي صفت امانت و درستكاري نباشد. شايسته نيست كه تاييد شود. امانت دو جنبه دارد: مادي و معنوي.

          جنبه مادي يعني كارمند نبايد حريص باشد، رشوه گير و به اموال دولت دست درازي كند اما در جنبه معنوي، كارمند بايد حق هر صاحب حقي را به وي بدهد وبه همه مراجعن كنندگان يكسان بنگرد، نه اين كه افراد با نفوذ و موجه را بر ديگران مقدم بدارد، زيرا اين موجب از بين رفتن عدالت و زيرپا گذاشتن كرامت انساني است.

          امام اميرالمومنين علي (ع) در توصيه اش به مالك اشتر مي فرمايد: ” از ميان كارگزاران ، افرادي را برگزين كه داراي تجربه و حيا و شرم و همچنين از خانداني شايسته باشند كه در پذيرش اسلام پيشرو بوده اند، زيرا ايشان از اخلاق نيكو و آبرو و حيثيت بيشتري برخوردارند و نيز در اموال عمومي طمع و حرص كمتري و به سرانجام كارها توجه بيشتري دارند.

6 كارمند و كارگزار دولت اسلامي، بايد كفايت و شايستگي و آگاهي كامل را براي اراده شوون و جوانب شغل و مسووليتش داشته باشد و لذا اگر كسي شايستگي انجام مسووليتي را ندارد، نبايد به عنوان كارمند دولت اسلامي به استخدام درآيد و تاييد شود. معيار و طريق پي بردن به لياقت و شايستگي در اين دوران به وسيله تحقيق و تفحص در آن شغل ميباشد.

          كارمند دولت اسلامي، علاوه بر داشتن ملاكها و معيارهاي ياد شده، بايد از اخلاق اسلامي برخوردار و در رفتار و برخوردهايش پسنديده و در رفتارش مخلص و نيكوكار باشد.

 

وظايف كارمندان :

          كارمند موظف است كه امور ذيل را به خوبي انجام دهد:

1 انجام وظيفه در چهارچوبي كه قانون معين كرده است و كارمند بايد كارهاي مهم را خودش انجام دهد و نمي تواند شخص ديگري را به جاي خود به آن كارها بگمارد.

2 اوقات اداري را محترم بشمارد و در ساعات معين شده در محل كار حاضر باشد.

3 چون كارمند‏، در وقت اداري در استخدام دولت است لذا نبايد در آن وقت، براي ديگري كار كند.

4 كارمند بايد در كارش اخلاص و امانت را در نظر داشته باشد و نبايد هيچ يك از جوانب كارش را مهمل و ناقص گذارد‏، بلكه بايد كارش را به نحو مطلوب انجام دهد.

5 كارمند بايد تمامي ارباب رجوع را به يك چشم بنگرد و نبايد گروهي يا فردي را بر ديگري مقدم بدارد.

6 از آنجا كه كارمند براي خدمت به مردم و توجه به منافع و مصالح آنها در استخدام دولت است نبايد با ديد حقارت و بي توجهي به مراجعه كنندگان نگاه كند.

7 كارمند نبايد از ديگران براي انجام عملي ، رشوه بگيرد زيرا اين كار باطل و نادرست است و درصورت رشوه گرفتن، بايد از خدمت عزل و به دست دادگاه سپرده شود.

 

رسيدگي به نيازهاي كارمندان:

          دولت بايد مخارج كارمندان را تامين كند و همه ابزارها و نيازمنديهاي ايشان را فراهم آورد. پيغمبر اكرم (ص) فرمود: ” هر كس براي دولت اسلامي مسووليتي را بپذيرد، اگر مسكن ندارد بايد مسكن در اختيارش قرار گيرد و اگر همسر ندارد‏ ، همسري به ازدواج در آورد، اگر خدمتگزار ندارد خادم برايش تعيين كنند و اگر مركب ندارد به او مركب بدهند”. اعطاي حقوق كافي به كارمندان آنها را از گرفتن رشوه باز مي دارد و سبب شايستگي هر اخلاص عمل انها مي شود. امام علي 0ع) در سفارشش به مالك اشتر مي فرمايد: ” سپس ارزاق و مخارج كارمندان را تامين كن‏، زيرا اين موجب شايستگي و عزت نفس آنها مي شود و آنها را از رشوه گرفتن از زيردستانشان باز ميدارد و نيز حجتي است بر آنها كه از فرماننت سرپيچي نكنند و در امانت خيانت نورزند.

 

بركناري و انفصال از خدمت :

          عزل و بركنار كردن كارمند تا زماني كه وظايفش را انجام مي دهد و به آنچه متعهد مي باشد عمل مي كند صحيح نيست مگر اين كه مخالف عدالت رفتار كند. مثلا عمدا بعضي از وظايفش را انجام ندهد يا رشوه بگير دو يا بعضي از كارهاي نامشروع و مخالف قانون انجام دهد كه در اين هنگام بركناري و عزلش لازم است و بايد به دادگاه معرفي شود.

اما علي ع هنگامي كه سوره دختر عمارهء‌همداني به حضرت خبر داد كه يكي از كارگزارش در حكومتش ستم كرده گره ست و فرمود: خداوندا تو خود بر من و ايشان گواهي هستي من ايشان را به ستمگري و سرباز زدن از فرمان تو امر نكرده ام . سپس در همان زمان آن كارگزاران عزل كرده .

 

مقامهاي دولتي

          دولت و حكومت از مقامها و منصبها و مسئوليتهاي مختلفي كه به هريك از آنها وظايف خاصي محول شده است تشكيل مي شود ما دراين بخش بعضي از منصبهاي دولتي را براساس اسلام بيان مي كنيم

وزارت

          وزارت مهمترين و خطيرترين منصب دولتي است زيرا وزير مسئول تمامي اوضاع جاري كشور و نيز مسئول سيستم نظام اقتصادي و فرهنگي و لشكري است و نيروي مسئول استقرار امنيت و آرامشي در كشور است .

          واژه وزارت در لغت ممكن است از وزري به معناي سنگيني گرفته شده باشد ووجه تسميه آن اين است كه وزير مشكلات و سنگيني حكومت را تحمل مي كند وممكن است وزارت از وزر مشتقل شده باشد كه به معني پناهگاه است زيرا مردم در مشكلات دولتي به وي پناه مي آورند.

انواع وزارت

1 وزارت تنفيذ ( اجرايي ): مسئوليت اساسي ومهم اين وزارت اجراي فرامين و اوامر خليفه وبه اجرا درآؤردن احكام صادره از سوي وي است اين وزارت هيچ حق تصرف مقتضي درامور حكومتي ندارد بلكه در حقيقت رابطه وواسطهء‌بين مردم و حكومت است .

          امام علي ع اختيارات و سمعي را به اين وزارت داده به طوري كه بستن قراردادها و پيمانها و معاهده ها رااز جمله حقوق و اختيارات آن شمرده است .

          دليل بر آن فرمايش آن حضرت در توصيه اش به مالك اشتر است كه مي فرمايد  : كسي را به دبيري خود بگمار كه قرارداد سودمند را ضعيف و سست نبندد واز گشودن گرهء قراردادي كه به زيان تو بسته شده  ناتوان باشد وارزش و مقام و مرتبهء‌خود را در كارها بداند).

2 وزارت تفويض (‌واگذاري ):‌اين وزارت دارايي اختيارات مطلقه است به طوري كه هركس را بخواهد استخدام مي كند و هركس را به بخواهد از كار معزول مي دارد. خليفه تمامي امور مردم را به وزير تفويض سپرده است و تفاوتهاي دو وزارت به شرح زير مي باشد.

1 وزير تفويض حق دارد خود به طور مستقيم حكم صادر كند وبه احتكام و مظالم رسيدگي كند ولي وزير تنفيذ چنين حقي ندارد.

2 وزير تفويض مي تواند بر اساس نظر خود استانداران را بر شهرها بگمارد ولي وزير تنفيذ نمي تواند.

3 وزير تفويض مي تواند مستقلا بسيج اعزام لشگر و تدبير چنگي ووضع سياستهاي جنگي را به عهده بگيرد ولي وزير تنفيذ چنين حقي ندارد.

          آنچه ذكر شد تقسيم بندي ماوردي در دوران عباسيان بوده است اما ما د ردوران حكومت علي ع مي بينيم كه آن حضرت عبدا. عباس را وزير و مشاور خود درامور مهم دولتي قرار داده بود و نيز ابا رافع مرادمين و درست كار را وزير دارايي خود قرارداده و كليدهاي بيت المال را به وي سپرده و وي را ناظر به امور مالي تعيين كرده بود.

          همچنان كه حضرت ع شمار وزيران را به تعداد نيازي كه مصلحت عمومي جامعه اقتضاء كرد تجويز مي كند و دليل بر آن سفارش و توصيه حضرت علي ع به مالك اشتر دربارهء‌امور نويسندگان و دبيران است كه بر طبق نظر استاد توفيق الفكيلي مقصود از اين نويسندگان همان وزيران هستند حضرت مي فرمايد  وبراي هر كاري و كارهايت رئيس و سرپرستي از نويسندگان قرار ده كه بزرگي كارها  اورا مغلوب و ناتوان كند و بسياري كارها اورا پريشان سازد.

 

قضاوت

          قضاوت از بهترين و خطيرترين پستها و منصبها در دولت اسلامي است زيرا اثبات حق اجراي عدالت حفظ حقوق حمايت ضعيف رهايي مردم از ظلم و ستم و ديگر اموري كه مردم به آنها نيازمند هستند به قضاوت مربوط مي شود.

          پيامبر اكرم ص در عهد نامه اش كه حضرت علي ع آن را نقل فرموده چنين مي فرمايد:در قضاوت و داوري بين مردم بسان كسي كه به مقام داوري در نزد خداوند آشناست رفتار كن زيرا حكومت و دادرسي ترازوي عدالت خداوند است . كه در روي زمين قرارداده شده تا حق مظلوم رااز ظالم و ضعيف را از قوي بازستاند و حدود خداوند را با روش و شيوه خودش در روي زمين به اجرا درآورد).

          قضاوت دولت به معاني بسيار آمده است كه در كتاب فضاي جواهر الاحكام به دو معناي رسد از جمله :

1 محكم كردن كار وانجام شدن آن كار

2 به معناي علم تيز آمده

3 معني فراغ و اتمام كار را نيز مي دهدو..

قضا در اصطلاح شرع اسلام عبارت است از  ولايت شرعي مجتهد برحكم كردن به قواينن شرعي و اعمال آن  ‌قوانين دربارهء‌ اشخاص  معيني از مردم از طريق اثبات حقوق و استيفاي آن براي مستحق )

          تمامي تمامي فقهاء بر آنند كه قضاوت واجب كفايي است و درباره علت وجوب آن گفته اند چون نظام فرع انسان متوقف و قائم بر قضاوت و دادرسي است زيرا ظلم و ستم در سرشت انسانها نهفته است پس بايد حكمي باشد تا حق مظلوم را از ظالم بگيرد و همچنين نهي از منكر وامر به معروف متوقف ووابسته به قضاوت و حاكميت است .

          اسلام به امر قضاوت توجه بسيار دارد به طوري كه آن رااز وظايف پيامبران قرارداده است حضرت علي ع به شرح مي فرمايد ‌اي شريح تو در جاي نشسته اي كه چز پيامبر يا جانشين او يا شخص شقي و ستمگر بر آن جا نمي نشيند )‌ پيامبر اكرم ص نيز جز كسي كه داناي به امر قضاوت باشد و به حق قضاوت كند ديگران رااز پرداختن به امور قضايي برحذر داشته است .

از آن حضرت روايت شده است كه فرمود (‌قاضيان سه دسته اند دو قاضي در آتش و يك قاضي در بهشت است قاضي كه برخلاف دستور خداوند حكم كند در آتش است و قاضي كه به هوا وهوس حكم  كند او نيز در آتش است و قاضي كه به حكم خدا حكم كند در بهشت است .

قاضي كه بر خلاف دستور خداوند حكم كند در آتش است و قاضي كه به هوا و هوس حكم كند او نيز در آتش است و قاضي كه به حكم خدا حكم كند در بهشت است .

 

استقلال قوه قضائيه

          استقلال قوه قضائيه از مهمترين اصولي است كه نظام قضايي اسلام بر پايه آن استوار شده است و معناي آن اين است كه هيات قضايي مستقل و بدون وابستگي به تمامي هياتهاي حاكه ديگر كارش راانجام مي دهد.

          هيچ هيات حاكمه اي نميتواند اراده اش حاكمه اي نمي تواند اراده اش را به حكم دادگاه در هر دعوايي كه به دادگاه عرضه شده تحميل كند و نيز هيچ قدرتي حق ندارد دعوايي را كه به دادگاه عرضه شد باطل شده باطل كند و از آن دادگاه بيرون ببرد يا احكام صادرهء‌دادگاه را تعديل كند زيرا قاضيان در انجام وظيفشان جز در برابر احكام ثابت در شرعيت اسلام در برابر كسي ديگر  خضوع  نمي كنند .

 

تعيين قاضي

          تعيين وانتخاب قاضي از اختيارات ويژه امام يعني بالاترين مقام دولت اسلامي است ونيز از جمله اختيارات ويژه استانداري كه بر سرزمينهاي اسلامي منصوب شده اند اين است كه بهترين افراد پرهيزكارترين باتقواترين و استوارترين ايشان را براي قضاوت و دادرسي مردم انتخاب كنند. حضرت علي ع در عهد نامه اش به مالك اشتر مي فرمايد L‌سپس بر قضاوت و طوري بيان مردم بهترين افراد خود را برگزين كسي كه كارها بر او دشوار نباشد از عهدهء‌هر حكمي بر آيد )‌نزاع كنندگان و دو طرف دعوا راي خودرا بر وي تحميل نكنند در لغزش و استباه خود لجاجت دور زد از بازگشت به حق هرگاه آن  را شناخت روي گردان وعاجز نباشد نفس او به طعم و آز ميل نكند به اندك فكر بدون به كارگيري انديشهء‌ كافي اكتفا نكند كسي كه در شبهاست بيشتر از ديگران تامي و درنگ كند و بيشتر از همه حجت و برهان را به كار گيرد و كمتر از همه از مراجعه داد خواه اندوهگين شود و در آشكار ساختن قضايا از همه شكيباتر و به هنگام اظهار نظر از همه قاطعتر باشد كسي كه ستايش بسيار وي را به خودبيني وا ندارد و قضايا از همه شكيباتر و به هنگام اظهار نظر از همه قاطعتر باشد كسي كه ستايش بسيار وي را به خودبيني واندارد و تحريكها و نيرنگها رااز حق برگداند البته قاضيهايي كه به چنين صفات يك آراسته باشند اندكند)

 

شرايط قاضي

          فقهاي اسلام شرايطي را كه شخص قاضي بايد آنها را دارا باشد چنين بيان كرده اند :

1 بلوغ

2 - مرد

3 مسلمان

4 عدالت

5 علم به احكام شرعي

6 اجازهء‌امام وحاكم براي قضاوت به قاضي خواه به اذن خاص وياعام باشد لازم است

7 سلامت قواي بينايي ، شنوايي و گويايي

 

آداب قضاوت

          شارع مقدس اسلام آداب و قوانين ويژه اي براي قضاوت وضع كرده است آداب قضاوت دو گونه است:

 

 

الف آداب مستحب :

          اسلام با ديدي جامع و عميق به تمامي جنبه هاي قضاوت نگريسته است و بعضي اموري را كه مربوط به قضاوت مي شود بيان داشته است كه قضات بايد آنها را مراعات و بر طبق آنها عمل كنند.

          اين آداب عبارتند از:  1 - قاضي بايد هنگام عزيمت به محل ماموريت، با كسي كه به احوال علما و معتمدان آن محل آگاهي دراد مشورت كند تا بداند بر چه كسي اعتماد كند و سخن چه كسي را بپذيرد.  2 ديوان و دفاتر اسناد رسمي، همچون محضرها، سندها، پرونده هاي كمك به ايتام ، اوقاف و پرونده هاي سپرده گذاري را كه در دست حاكم سابق بوده و به وي منتقل شده است تحويل بگيرد و آنها را بررسي كند تا به طور مفصل به احوال مردم و شناسايي وظايف و حقوق آنها و نيازمندي هاي شان دسترسي پيدا كند.   3 قبل از هر كاري به وضعيت زندانيان رسيدگي كند، چون زندان عذاب دردناكي است و بايد با دقت و توجه به احوال آنها پرداخت تا كسي كه گناهي و جرمي ندارد، آزاد شود و كسي را كه جرمي مرتكب شده و حقي به گردن وي است، امر كند كه به آن جرم اعتراف كند و حق مظلوم را بپردازد.  4 به احوال اوصيا و سرپرستان كودكان و بي سرپرستان رسيدگي كند و نيز به وضعيت ماموراني كه حاكم سابق بر اوقاف عامه گذاشته توجه كند كه چگونه وقفهاي عمومي را سرپرستي مي كنند.  5 به امور امناي حاكم سابق كه آنها را بر اموال ايتام و بي سرپرستان مامور كرده بود،‌ رسيدگي كند تا هر كدام از ايشان را كه به سبب صدق، صلاحيت خود را از دست داده اند، عزل كند و شخص مطمئن و اميني را به سرپرستي آن اموال بگمارد.  6 از مجتهدين و فقها كمك بگيرد، آنها را در جلسه دادگاه دعوت كند و يا آنها مشورت كند.   7 دادگاه را محل علني و آشكار مثل صحن اداره با فضاي آزاد كه هر كس بتواند ، آساني به وي دسترسي داشته باشد تشكيل دهد.

 

 

ب مكروهات :

          اسلام بعضي اعمال را در قضاوت ناپسند و مكروه دانسته و قضات را از آنها برحذر داشته است كه عبارتند از:

1 گذاشتن نگهبان كه كسي جز به رضايت قاضي وارد نشود ، علت كرامت اين مورد فرمايش پيامبر (ص) است كه فرمود: هر كس مسووليتي را در ميان مردم به عهده بگيرد و نگهبان تعيين كند تا مانع از مراجعه مردم شود خداوند نيز حاجات و نيازمنديهاي او را برآورده نخواهد ساخت.

2 قضاوت در حال خشم و غضب مكروه است و در شرع از آن نهي شده است و نيز در هر حالتي كه مثل خشم باشد همچون حالات گرسنگي ، تشنگي ، اندهناكي، خوشحالي بسيار و چرت زدن و

3 مكروه است كه قاضي، ترشروي و عبوس باشد و نبايد با چهره گرفته با دو طرف دعوا برخورد كند، زيرا اين حلت قاضي گاهي موجب مي شود شخص مدعي نتواند دليل و بينه خود را بيان كند و نيز مكروه است قاضي بسيار خوشرو و نرمخو باشد زيرا اين حالت جلال و هيبت او را از دلها مي زدايد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

كتاب نظام حكومتي و اداري در اسلام  ترجمه عباسعلي سلطاني

نگرشي تحليلي بر مديريت اسلامي : محمد تقوي دامغاني

 

مديريت اسلامي تاليف محمد حسين ابر اهيمي 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 10:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل در مورد بانک

بازديد: 12786

تعریف بانک :

بانک هاموسساتی هستند که از محل سپرده های مردم میتوانند سرمایه های لازم را در اختیار صاحبان واحدهای صنعتی، کشاورزی و بازرگانی واشخاص قرار دهند. تکامل بانکداری به زمانی که نوشتن به وجود آمد برمی گردد و اکنونبه عنوان یکموسسهمالیکه به بانکداری و ارائه خدماتفاینانسمی پردازد همچنان رو به تکامل است.

در حال حاضر عموماً واژهبانکبه موسسه ای گفته می شود کهمجوزبانکداریداشته باشد. مجوز بانکداری توسط دستگاه هاینظارتمالیاعطا می شود و حق ارائه اغلب خدمات مهم بانکی از قبیل پذیرشسپرده هاو دادنوامرا می دهد. موسسه های مالی دیگری هموجود دارند که تعریف حقوقی بانک را ندارند و در اصطلاحموسسهاعتباری غیر بانکینامیده می شوند. بانک ها زیرمجموعه ای از صنعتخدمات مالیهستند. به طور معمول سود بانک هااز طریق کارمزد انجام خدمات مالی و نیز بهره ای که از راه سپردهای مشتریان به دستمی آید حاصل می شو د. در ایران بانک ها به عنوان یک موسسه ی اقتصادی از طریق عقودمتفاوت اسلامی با مشتریان مشارکت کرده، سود حاصل می کنند«بانکداری اسلامی».

 

انواع بانک  :

بانک های مختلفی وجود دارد که شامل موارد زیر می شود:

بانک مرکزی که معمولاً سیاست پولی یک کشور را کنترل می کند. اغلب این بانک مسئولیت کنترل تهیه پول و چاپ اسکناس را به عهده دارد. از میان آنها می توان بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را نام برد.

بانک تجاری که به طور سنتی به تامین منابع مالی تجارت می پردازد. اما در تعریف امروزی به بانک هایی گفته می شود که سرمایه شرکت ها را به جای وام به شکل سهام تامین می کنند.

تاريخچه تأسيس بانك مرکزی ايران:

تشكيل بانك بشكل جديد نخستين بار در سال 1285 هجري شمسي( 1324 ه‍ - ق ) ده سال قبل از بوجود آمدن بانك شاهي از سوي حاج محمد حسن امين دارالضرب يكي از صرافان بزرگ تهران به مظفرالدين شاه قاجار پيشنهاد شد . در اين پيشنهاد پس از اشاره به تاثير بانك درپيشرفت صنعتي كشورهاي اروپايي و ذكر اينكه رواج صنعت و احداث خطوط آهن و تلگراف بدون ايجاد بانكي بزرگ ميسر نيست و تاكيد براينكه چنين موسسه‏اي بايد با اشتراك و اتفاق دولت و ملت بوجود آيد. متاسفانه اين پيشنهاد با دخالتهاي بيگانگان و عوامل آنان جامعه عمل نپوشيد و بجاي آن بانك شاهي در ايران مستقر گرديد.

پس از استقرار مشروطيت هنگامي كه دولت از مجلس شوراي ملي اجازه استقراض خارجي خواست، احساسات ملي كه از وامهاي گذشته و رفتار بانكهاي بيگانه جريحه دار شده بود به هيجان آمد و نمايندگان مردم بمنظور قطع نفوذ سياسي و اقتصادي بانكهاي مذكور و در ترميم وضع مالي خزانه ضمن مخالفت با استقراض خارجي تاسيس بانك ملي را خواستار شدند، و جمعي از بازرگانان و صرافان متعهد مشاركت در اين بانك ر ا نمودند و در آذرماه 1285 اعلان آن كه مبين احساسات عمومي و علاقه مردم به تاسيس يك بانك اعتباري ملي در ايران بود انتشار يافت .
در روز 23 آبان 1285 ميرزا ابوالقاسم ناصرالملك وزير ماليه وقت مظفرالدين شاه در مجلس شوراي ملي حاضر شد و از اوضاع نابسامان مالي كشور خبرداد و پيشنهاد داد كه دولت براي رفع اين مشكل مبلغي از كشورهاي اروپايي وام دريافت كند كه با مخالفت شديد نمايندگان مواجه شد . نمايندگان پس از شور و پيگيري در روز 9 آذر ماه همان سال با تأسيس بانكي كه بتواند براي كشور سود داشته و با سپرده هاي مردم به نفع كشور و مردم كاركند موافقت كردند. خبر تشكيل بانك ملي با سرمايه 15 ميليون ( 30 كرور) قابل افزايش به 50 ميليون تومان با وجد و شعف عموم ملت روبرو شد.
از طرفي ديگر تغييرات ناگهاني در اوضاع سياسي و انعقاد قرارداد 1907 ميلادي بين دولتهاي روسيه و انگليس و تقسيم ايران و نيز آغاز جنگ جهاني اول و ورود نيروهاي اشغالگر به ايران تمام كوششها و تلاشهاي تشكيل بانك ملي را نقش بر آب كرد و اين آرزوي بزرگ مردم سالها به تعويق افتاد.
پس از پايان جنگ جهاني اول و خروج اشغالگران از ايران ، سرانجام قانون تاسيس بانك ملي ايران در جلسه مورخ 14 ارديبهشت 1306 به تصويب مجلس رسيد و اساسنامه بانك در 14 تير ماه 1307 مورد تصويب كميسيون ماليه مجلس قرار گرفت و در روز سه شنبه20 شهريور 1307 بانك ملي ايران در تهران رسماً كار خود را آغازكرد.

اولين مدير عامل بانك ملي دكتر كورت لنيدن بلات و معاون او فوگل به همراه 70 كارشناس از كشور آلمان به ايران آمدند.
بر حسب اساسنامه بانك ، بانك ملي ايران بصورت يك شركت سهامي داراي شخصيت حقوقي شناخته شد و تابع قوانين تجاري تلقي گرديد .
سرمايه اوليه بانك 20 ميليون ريال بود كه فقط 8 ميليون آن پرداخت شد و در سال 1314 سرمايه بانك به 300 ميليون ريال و در سال 1331 به دوميليارد ريال افزايش يافت كه تمام آن پرداخت شده است .

با توجه به اينكه در آن تاريخ متخصصين بانكي در ايران وجود نداشت بموجب قانوني اجازه استخدام اتباع سويسي يا آلماني بمنظور اداره بانك داده شد. تعداد كاركنان بانك در روز افتتاح اعم از ايراني و آلماني از 27 نفر تجاوز نمي‏كرد در حال حاضر تعداد كاركنان بانك ملي ايران بالغ بر 45 هزار نفر است .در ابتداي تاسيس بانك علاوه بر شعبه مركزي دو شعبه در بازار تهران و بندربوشهر كه مهمترين بندر بازرگاني آنروز ايران بود تاسيس گرديد .
نخستين نمايندگي بانك در خارج از كشور در سال 1327 در هامبورگ تاسيس شد .

تاسيس بانك كارگشايي: در سال 1305 بنگاهي بنام موسسه رهني دولتي ايران، از محل وجوه صندوق بازنشستگي كاركنان دولت براي رفع حوائج مردم بوجود آمد كه تا سال 1307 تحت نظر وزارت دارايي اداره ميگرديد پس از تاسيس بانك ملي به اين بانك واگذار و در سال 1318 اين موسسه بنام بانك كارگشايي مرسوم و يكي از سازمانهاي تابعه بانك ملي محسوب شد .
در تاريخ 22 اسفند ماه 1310 حق نشر اسكناس از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت و رسماً به مدت 10 سال بانك ملي ايران اعطا شد كه به خودي خود قابل تمديد بود و در فروردين ماه 1311 نخستين اسكناس بانك ملي ايران انتشار يافت .
صندوق پس انداز : در سال 1318 بموجب قانوني بمنظور تشويق و ترغيب مردم به پس انداز، صندوق پس‌انداز بانك ملي ايران تاسيس شد كه پس از استقرار نظام بانكداري اسلامي بصورت قرض الحسنه پس‌انداز، يكي از واحدهاي فعال بانك بشمار ميرود .
نخستين مجله اقتصادي كشور در سال 1313 انتشار يافت كه اولين نشريه آماري، اقتصادي و مالي در ايران بود كه به تهيه شاخص قيمتها، شاخص عمده فروشي و تحول وقايع اقتصادي مبادرت و توانست گام موثري براي تهيه زمينــــــــه مطالعــــــــات اقتصادي در كشــــــور را فراهم آورد اين نشريه به همت دكتر لوتس گيلهامر
DR. Lutz Glelhammer اولين رئيس اداره بررسيهاي اقتصادي و احصائيه(آمار) بانك منتشر شد .
بانك كشاورزي تفكيك بانك فاحتي از بانك : در قانون اجازه تأسيس بانك مقرر شده بود چنانچه دامنه معاملات شعبه فلاحتي بانك، توسعه يابد به بانك مستقلي تبديل گردد. در تاريخ 25 تير ماه 1312 شعبه فلاحتي بانك ملي ايران تفكيك و به بانك مستقلي نام بانك كشاورزي تبديل شد .
بانك مركزي : تا قبل از سال 1338 بانك ملي ايران وظايف بانك مركزي مانند حق انحصاري انتشار اسكناس و تنظيم جريان پول كشور را بعهده داشت در سال 1338 لايحه اساسنامه بانكي و پولي ايران به تصويب مجلس رسيد و از هجدهم مرداد 1339 وظايف بانك مركزي از بانك ملي منتزع و با سرمايه 6/3 ميليارد ريال فعاليت خود را آغاز نمود.

آرزوي مردم ايران و علاقه آنها براي تاسيس بانك ملي رهايي از سلطه اقتصادي و سياسي بيگانگان و جلوگيري از تسلط آنها بر منابع حياتي و ذخائر كشور بود، بانك ملي و ديگر بانكهائيكه پس از آن آغاز فعاليت نموده‏ اند ، توانستند خدمات مفيد و ارزنده‏اي مانند جمع آوري سپرده‏هاي مردم، حل مشكل نگهداري وجوه نقد و طلا و نقره، نگاهداري حساب خزانه دولت،‌اعطاي تسهيلات اعتباري جهت راه‌اندازي كارخانجات و موسسات بزرگ توليدي و زيربنائي ، احداث واحدهاي صنعتي- كشاورزي ، تسهيل در روابط تجاري داخلي و خارجي را ارائه نمايند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار حاكميت جمهوري اسلامي،‌تغيير سيستم بانكداري و حذف ربا و ايجاد بانك بر مبناي تعاليم و احكام اسلامي مورد توجه قرار گرفت كه پس از تصويب لايحه قانوني عمليات بانكي بدون ربا در سال 1362 و ابلاغ آن به بانكها، دستورالعملها و آئين نامه هاي اجرايي تهيه و از اول فروردين ماه 1363 اين قانون در بانك ملي ايران مورد اجرا گذاشته شد .
اكنون بيش از80 سال است كه از تأسيس پرافتخار بانك ملي ايران مي‏گذرد . در حال حاضر بيش از 3200 شعبه فعال در داخل و 16 شعبه فعال در خارج كشور مشغول بكارند كه باعث شده اين بانك يكي از قوي‏ترين مؤسسات مالي چه در ايران حتي در دنيا باشد.
بانك ملي ايران بمنظور اجراي هر چه صحيح تر قوانين كه با دوصفت
 بارز و مهم آن وجه تمايز سيستم بانكداري اسلامي و نظام بانكداري در جهان امروز است تعيين حذف ربا از سيستم بانكي و نظام اقتصادي كشور و استفاده از سرمايه هاي بانك و سپرده هاي مردم بمنظور رشد اقتصادي براي محرومين و ايجاد عدالت و قسط در جامعه با تلاش كاركنان متعمد و متخصص خود توانسته است گامهاي موثر و مفيدي را بردارد.

  وظایف بانک مرکزی :

بانکداری دولت :

عموما بانکهای مرکزی بانک دولت هستند . درآمدهای دولت به حسابهای دولت در بانک مرکزی واریز شده و پرداختهای دولت از طریق این حسابها انجام می گیرد . به عنوان بانکدار دولت علاوه بر دریافت و پرداختهای دولت عموما بانک مرکزی حساب بدهی های دولت را نگاهداشته و در صورت لزوم به دولت وام می دهد .

انتشار اسکناس و مسکوک :

بانک مرکزی حق انحصاری انتشار اسکناس و مسکوک را در اختیار دارد . اسکناسها و مسکوک در جریان ، بدهی بانک مرکزی به دارنده آن است .

بانک بانکها :

بانک مرکزی بانکدار بانکهای تجاری است . بانکهای تجاری نزد بانک مرکزی حساب دارند . بانک مرکزی به عنوان بانکدار بانکهای تجاری ، خدماتی را که این بانکها به مشتریان خود ارائه می دهند ، در اختیار بانکهای تجاری قرار می دهد .

 

 

 

وام دهنده نهایی :

این وظیفه بانک مرکزی نیز یکی از وظایف مهمی است که بانک مرکزی عهده دار است . هنگامی که بانکهای تجاری دچار کمبود نقدینگی می گردند یا در بحرانهای بانکی ، وظیفه بانک مرکزی کمک به بانکهای تجاری است . در برخی از کشورها بانکهای تجاری ، هنگام نیاز ، مستقیما از بانک مرکزی وام می گیرند . در انگلستان بانکهای تجاری ابتدا به بازارهای پول مراجعه کرده و در صورت عدم موفقیت ، برای دریافت وام به بانک مرکزی متوسل می شوند . بنابراین بانک مرکزی وام دهنده نهایی به بانکهای تجاری خوانده می شود .

مسئولیت اجرای سیاست پولی :

پول امروزه نقشهایی فراتر از وسیله مبادله بودن دارد . تغییر در حجم پول در جریان ، ارزش پول را تحت تاثیر قرار می دهد و تغییر در ارزش پول بر سطح تولید و توزیع درآمد ملی اثر می گذارد . هدف اصلی سیاست پولی تثبیت قیمت و اشتغال کامل است . مقامات پولی دو گروه سیاست پولی می توانند اجرا کنند :

·         سیاست انبساطی : اگر حجم قدرت خرید برای حفظ تقاضا در حدی که اشتغال کامل را ممکن سازد غیر کافی باشد ، به سیاست پولی انبساطی نیاز هست . در این حالت سیاست پولی مناسب سیاستی است که باعث بسط اعتبار و افزایش تقاضا گردد . این سیاست باعث افزایش قیمتها می شود . اما اشتغال را کامل می کند .

·         سیاست انقباضی : هرگاه تورم مشکل اصلی دولت باشد برای کاهش تقاضا ، دولت باید سیاست مالی انقباضی را اعمال کند . در این حالت بانک مرکزی مسئول کاهش حجم اعتبارات به منظور کاهش تقاضا است

سایر وظایف بانک مرکزی :

بانک مرکزی مسئولیت نگاهداری حسابهای اقتصاد با دنیای خارج را نیز به عهده دارد . روابط پولی با سایر کشورها ، کنترل ارز ، رابطه با بانکهای مرکزی کشورهای دیگر و نهادهای پولی بین المللی نیز از وظایف بانک مرکزی است .

بانک مرکزی و ارتباط آن با دولت:

یک اصل پذیرفته شده این است که نظامبانکی نیاز به یکبانکمرکزیدارد و معدود کشورهایی را می توان در جهان یافت که فاقد بانک مرکزی هستند . اگرچه برخی از وظایف بانک مرکزی قبلا به وسیله بانکهای دیگری انجام می شد ، بانکمرکزی یک نهاد جوان است . فرانسه،آلمانوانگلستاندر قرن 19 بانک مرکزی خود را تاسیس کردند ، بانک مرکزیامریکادرسال 1920 تاسیس شد .

مهمترین وظایف بانک مرکزی اجرایسیاستهایپولیدر یک کشور است . برای انجام این وظیفه بانک مرکزی باید به طور بسیارنزدیکی با دولت همکاری کرده یا در کنترل دولت باشد . علاوه بر این باید ابزارهاییبرای اثر گذاردن بر سیاست اعتباری بانکهای تجاری در اختیار داشته باشد . بنابراینهدف بانک مرکزی حداکثر کردن سود نیست و با بانکهای تجاری برای به دست آوردن مشتریرقابت نمی کند .
لزوم ارتباط نزدیک بین دولت و بانک مرکزی باعث شده که دربعضی کشورها ، بانک مرکزی بانکی که متعلق به دولت است ، باشد . بسیاری از بانکهایمرکزی بانکهای ملی شده هستند . امروزه تفاوت چندانی نمی کند که بانک مرکزی ملی شدهیا خصوصی باشد ، زیرا فعالیتهای بانک به شدت تحت کنترل دولت است .

ابزارهای سیاست بانک مرکزی :

بانکمرکزیحجم قدرت خرید را با کنترلبانکهایتجاریافزایش یا کاهش می دهد . این کنترل به چند دلیل امکان پذیر است :
بانکهای تجاری تصور می کنند که حفظ یک نسبت معقول نقدینگی عاقلانه می باشد . بنابراین مانده نقد نزد بانک مرکزی نگهداری می کنند . تا زمانی که نسبت نقدینگیحفظ میشود ، بسط یا انقباض اعتبار به وسیله بانکهای تجاری عمدتا به اندازه ذخایرنقدی که در اختیار دارند ، بستگی دارد .

ذخایر نقدی بانکهااسکناسومسکوکموجود در صندوق بانک و سپرده بانک نزدبانک مرکزی را شامل می شود . پس بنابراین اگر سپرده بانک نزد بانک مرکزی کاهش یابداین امر برای بانک مشابه این است که وجوه نقدش کاهش یابد و برای حفظ نسبت نقدینگیبانک سپرده ها را از طریق محدود نمودنواممحدود می سازد .
کنترل نهایی برحجم سپرده ها ی بانکهای تجاری در دست بانک مرکزی می باشد . بانک مرکزی ازنرختنزیل مجددوعملیات بازار بازبرای تغییر حجم سپرده هااستفاده می کند

اركان بانك:

اركان بانك مركزی جمهوری  اسلامی ايران به شرح زير می‌باشد:

1.       مجمع عمومی

2.     شورای پول و اعتبار

3.    هيات عامل

4.     هيات نظارت اندوخته اسكناس

5.     هيات نظار

حال ذيلاً به تشكيلات ساختاری و وظايف هر يك از اركان فوق الذكر می پردازيم:

1- مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران

اعضای اين مجمع متشكل است از:

  • رئيس جمهور (رياست مجمع)
  • وزير امور اقتصادی و دارايی
  • رئيس سازمان مديريت و برنامه‌ريزی کشور
  • وزير بازرگانی
  • و يک نفر از وزرا به انتخاب هيأت وزيران

تبصره 1: رئيس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران به پيشنهاد رئيس جمهور و بعداز تائيد مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران با حکم رئيس جمهور منصوبمی‌گردد.

تبصره 2: قائم مقام بانک مرکزی به پيشنهاد رئيس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامیايران و پس از تائيد مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران با حکم رئيس جمهورمنصوب می‌شود.

 

 وظايف مجمع عمومی:

  • رسيدگی و تصويب ترازنامه بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران
  • رسيدگی و اتخاد تصميم نهايی نسبت به گزارشهای هيات نظار
  • رسيدگی و اتخاذ تصميم درباره پيشنهاد تقسيم سود ويژه بانك
  • انتخاب اعضای هيات نظار به پيشنهاد وزير امور اقتصادی و دارايی
  • ساير وظايفی كه طبق مقررات اين قانون به عهده مجمع عمومی گذارده شدهاست.

2- شورای پول و اعتبار

اعضای اين شورا عبارتند از:

  • وزير امور اقتصادی و دارائی يا معاون وی
  • رئيس كل بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران
  • رئيس سازمان مديريت و برنامه‌ريزی کشور يا معاون وی
  • دو تن از وزرا به انتخاب هيأت وزيران
  • وزير بازرگانی
  • دو نفر کارشناس و متخصص پولی و بانکی به پيشنهاد رئيس کل بانک مرکزی جمهوریاسلامی ايران و تائيد رياست جمهوری
  • دادستان کل کشور يا معاون وی
  • رئيس اتاق بازرگانی و صنايع و معادن
  • رئيس اتاق تعاون
  • نمايندگان کميسيونهای "امور اقتصادی" و " برنامه و بودجه و محاسبات" مجلس شورایاسلامی (هر کدام يک نفر) به عنوان ناظر با انتخاب مجلس

رياست شورا بر عهده رئيس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران خواهد بود.

وظايف و اختيارات شورای پول واعتبار

شورای پول و اعتبار به منظور مطالعه و اتخاذ تصميم درباره سياست كلی بانك مركزیجمهوری اسلامی ايران و نظارت بر امور پولی و بانكی كشور عهده دار وظايف زيراست:

  • رسيدگی و تصويب سازمان و بودجه و مقررات استخدامی و آيين نامه های داخلی بانكمركزی جمهوری اسلامی ايران
  • رسيدگی و اظهار نظر نسبت به ترازنامه بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران جهت طرحدر مجمع عمومی
  • رسيدگی و تصويب آيين نامه های مذكور در قانون پولی و بانكی
  • اظهارنظر در مسايل بانكی، پولی و اعتباری كشور و همچنين اظهار نظر نسبت بهلوايح مربـوط به وام يا تضمين اعتبار و هر موضوع ديگری كه از طرف دولت به شوراارجاع می شود.
  • ارائه نظر مشورتی و توصيه به دولت در مسائل بانكی، پولی و اعتباری كشور كه بهنظر شورا در وضعيت اقتصادی وبويژه در سياست اعتباری كشور موثر خواهد بود.
  • اظهار نظر درباره هر موضوعی كه از طرف رئيس كل بانك مركزی جمهوری اسلامی ايراندر حدود قانون به شورای مذكور عرضه می گردد.

3- هيات عامل

هيات عامل بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران مركب است از:

  • رئيس كل
  • قائم مقام
  • دبيركل بانك
  • سه نفر معاون 

 

وظايف و اختيارات هيات عامل

الف- رئيس كل بانك مركزی جمهوری ايران بعنوان بالاترين مقام اجرايی و اداری عهدهدار كليه امور بانك به استثناء وظايفی است كه به موجب قانون پولی و بانكی و اصلاحيههای بعدی به عهده اركان بانك گذارده شده است. همچنين وی مسؤول حسن اداره امور بانكو موظف به اجرای قوانين و آيين نامه های مربوط به آن می باشد. رئيس كل بانك نمايندهبانك در كليه مراجع رسمی داخلی و خارجی با حق توكيل می باشد.رئيس کل بانک مرکزیجمهوری اسلامی ايران به پيشنهاد رئيس جمهور و بعد از تائيد مجمع عمومی بانک مرکزیجمهوری اسلامی ايران با حکم رئيس جمهور منصوب می‌گردد

ب‌-قائم مقام رئيس كل بانك به پيشنهاد وزير امور اقتصادی ودارايی، تائيد مجمع عمومی بانكها و تصويب هيات دولت تعيين می شود. اختيارات قائممقام از طرف رئيس كل بانك تعيين می شود و در صورت غيبت يا استعفا يا معذوريت يا فوتوی، قائم مقام دارای كليه اختيارات رئيس كل می باشد.

ج-دبيركل بانك به پيشنهاد رئيس كل بانك مركزی و تصـويب مجـمععمومی منصوب می گردد و سرپرستی دبيرخانه شورای پول و اعتبار را نيز به عهده دارد وهمچنين دادستان هيأت انتظامی بانک‌ها می‌باشد.

د-معاونان بانك از طرف رئيس كل بانك مركزی جمهوری اسلامیايران منصوب و وظايف آنان بوسيله نامبرده تعيين می‌شود.

4- هيات نظارت اندوخته اسكناس

  • هيات نظارت اندوخته اسكناس از افراد زير تشكيل می شود:
  • رئيس كل بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران يا معاون او
  • دو نماينده مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس
  • دادستان كل كشور يا معاون او
  • خزانه دار كل كشور
  • رئيس كل ديوان محاسبات
  • رئيس هيات نظار

وظايف هيات نظارت اندوخته اسكناس

هيات نظارت اندوخته اسكناس عهده دار نظارت بر حسن اجرای مفاد ماده پنج قانونپولی و بانكی كشور از طريق تحويل و نگهداری اسكناسهای چاپ شده و همچنين نگاهداریحساب دارايی های موضوع ماده 5 قانون فوق الذكر و صورت جواهرات ملی و تنظيم مقرراتمربوط به نمايش و نظارت بر ورود و خروج آنها از خزانه بانك و به علاوه نظارت برمعدوم كردن اسكناس هايی كه بايد از جريان خارج شود، می باشد.

5- هيات نظار

هيات نظار مركب از يك نفر رئيس و چهار نفر عضو از ميان حسابرسان خبره يا افرادمطلع در امور حسابداری و يا بانكی با داشتن حداقل ده سال سابقه كار است كه بهپيشنهاد وزير امور اقتصادی و دارايی و تصويب مجمع عمومی برای مدت 2 سال انتخاب میشوند و انتخاب مجدد آنان بلامانع است.

وظايف هيات نظار

  • هيات نظار مسئول رسيدگی به حسابها و تعهدات بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران  است كه نسبت به صحـت اين حسابها و تعهدات اظهار نظر می كند.
  • رسيدگی به ترازنامه پايان سال بانك مركزی جمهوری اسلامی ايران و تهيه گزارشبرای مجمع عمومی سالانه
  • رسيدگی به صورت ريز دارايی ها و بدهی ها و خلاصه حسابهای بانك و گواهی آنهابرای انتشار
  • رسيدگی به عمليات بانك از لحاظ انطباق آنها با موازين قانونی

 

 

 

ابزار فراموش شده سیاست پولی :

در میان ۷ محور طرح تحول اقتصادی دولت محور تحول در سیاست های پولی و ارزی و بانكی برای دستیابی به اهداف ثبات قیمت ها، اشتغال كامل، رشد اقتصادی، كارآمدی و عدالت اقتصادی بدون شك از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اما در بحث ابزارهای سیاست پولی كه متولی تدوین و اجرای آن مانند دیگر كشورها باید بانك مركزی باشد، ابزار سیاست پولی بسیار مهم و فعالی وجود دارد كه حداقل ۳۰ سال است به دست فراموشی سپرده شده است و شاید همین امر موجب كشمكش های طولانی و عمیق بر سر تعیین نرخ بهره پولی بین بانك مركزی و دولت گردیده است.

همان طور كه اقتصاددانان، اقتصاد خواندگان و حتی دانشجویانی كه اولین درس اقتصادكلان خود را با نمره عالی گذرانده اند به خوبی می دانند وقتی از ابزارهای سیاست پولی صحبت به میان می آید از ۳ نوع ابزار نام برده می شود كه به ترتیب اهمیت استفاده عبارتند از:

۱- عملیات بازار باز («Open Market Operations «OMO)

۲- تغییر نرخ بهره پایه (Prime Interest Rate)

۳- تغییر در نسبت ذخیره قانونی بانك ها نزد بانك مركزی(Legal Reserve Ratio)عملیات بازار باز به ابزار سیاست پولی اطلاق می شود كه به موجب آن انواع اوراق قرضه دولتی (نه اوراق مشاركت) به صورت فعال توسط بانك مركزی در بورس اوراق بهادار خرید و فروش می شوند.

بدین ترتیب كه هرگاه بانك مركزی نگران وضعیت تورم در اقتصاد باشد و تصمیم بگیرد سیاست پولی انقباضی اعمال نماید تا تورم كاهش یابد، مبادرت به فروش اوراق قرضه دولتی جدید نموده و از حجم نقدینگی می كاهد.

البته برای اینكه اوراق جدید خریدار داشته باشند لازم است كه قیمت آنها كاهش و یا به عبارتی دیگر نرخ بهره افزایش یابد.

از سویی دیگر هرگاه بانك مركزی نگران وضع بیكاری در اقتصاد باشد و تصمیم بگیرد سیاست پولی انبساطی اعمال نماید تا اشتغال افزایش یابد، مبادرت به خرید اوراق قرضه دولتی به مقدار لازم می نماید تا حجم نقدینگی افزایش یابد.

این امر موجب می شود كه قیمت اوراق قرضه دولتی افزایش و یا به عبارت دیگر نرخ بهره كاهش یابد و زمینه سرمایه گذاری و تولید و اشتغال بیشتر فراهم آید.

تغییر نرخ بهره پایه به عنوان ابزار دوم سیاست های پولی و مكمل ابزار عملیات بازار باز بدین نحو عمل می كند كه هنگامی كه سیستم بانكی كشور دچار كمبود عرضه تسهیلات به بخش خصوصی می شود جهت استقراض به بانك مركزی رجوع می كند و بانك مركزی با بهره ای (نرخ بهره پایه) كه برای این وجوه بر سیستم بانكی اعمال می كند نسبت به سیاست پولی انقباضی و یا انبساطی خود علامت دهی می نماید.

بدین ترتیب كه اگر هدف بانك مركزی اجرای سیاست پولی انبساطی به منظور كاهش بیكاری باشد نرخ بهره پایه را كاهش می دهد تا بانكها به نوبه خود با نرخ بهره كمتر مبادرت به اهدای تسهیلات به بخش خصوصی نمایند و اگر هدف بانك مركزی اجرای سیاست پولی انقباضی به منظور مهار تورم باشد نرخ بهره پایه را بالا می برد.

تغییر در نسبت ذخیره قانونی بانك ها نزد بانك مركزی به عنوان ابزار سوم سیاست پولی و تكمیلی دو ابزار دیگر بدین شكل عمل می كند كه در صورت مؤثر واقع نشدن ابزارهای دیگر، بانك مركزی با كاهش نسبت ذخیره قانونی بانك ها نزد خود به افزایش اعتبارات بانكی به منظور كاهش بیشتر بیكاری كمك می كند و یا در فضای تورمی با افزایش این نسبت به كاهش تسهیلات برای مهار تورم اقدام می ورزد.

حال با بررسی اجمالی استفاده از این ابزارهای سیاست پولی توسط بانك مركزی كشورمان متوجه می شویم كه اصولاً از عملیات بازار باز كه رایج ترین ابزار به شمار می رود هیچگاه استفاده نشده است. زیرا اساساً اوراق قرضه دولتی در بازار اوراق بهادار كشور ما وجود ندارند كه مورد معامله فعال قرار بگیرند تا بانك مركزی بتواند بر حسب مورد عرضه كننده و یا تقاضا كننده آنها باشد و از این طریق بر نرخ بهره پولی تأثیر بگذارد. در اینجا باید متذكر شد كه برخلاف باور رایج، اوراق مشاركت كه هرازگاهی توسط بانك مركزی و دیگر نهادهای دولتی منتشر می شد اوراق قرضه دولتی نیستند زیرا بازار فعالی مانند بورس اوراق بهادار برای آنها وجود ندارد لذا قیمت اسمی و در نتیجه نرخ بهره آنها تغییر نمی كند.

در مورد ابزار دوم اجرای سیاست پولی یعنی تغییر نرخ بهره پایه در ایران باید متذكر شد كه متأسفانه نرخ های بهره ثانویه در بازارهای رسمی به جای بازار دستوری تعیین و برای اجرا ابلاغ می گردند. به عبارت دیگر، تعیین نرخ بهره پایه كه باید توسط یك شورای پول و اعتبار مستقل انجام بگیرد توسط نهاد های دیگر تعیین می گردد و با توجه به نرخ تورم و عوامل دیگر رابطه منطقی بین نرخ های بهره پرداختی به سپرده گذاران و نرخ های بهره دریافتی از دریافت كنندگان تسهیلات وجود ندارد.

از آنجا كه تغییر در نسبت ذخیره قانونی بانك ها نزد بانك مركزی در میان ۳ ابزار سیاست پولی از بالاترین حساسیت و لذا تأثیرگذاری برخوردار است و با كوچكترین تغییر اثر قابل توجهی در افزایش یا كاهش اعتبارات به وجود خواهد آورد، بانك مركزی ها به ندرت مبادرت به استفاده از این ابزار سیاست پولی می نمایند.

متوسط نسبت ذخیره های قانونی بانك ها نزد بانك مركزی در ایران ۱۷درصد است.

از یك سو عدم وجود عملیات بازار باز به سبب نبود بازار بورس اوراق بهادار برای خرید و فروش اوراق قرضه دولتی بویژه توسط بانك مركزی و از سویی دیگر عدم وجود نرخ بهره پایه به عنوان دو ابزار فعال اجرای سیاست پولی و عدم نظارت بانك مركزی بر مؤسسات قرض الحسنه كه از نظر فنی بانك محسوب می شوند، عدم استقلال بانك مركزی و سرانجام وابستگی تأمین مالی كسری بودجه دولت به سیستم بانكی كشور به جای وابستگی به مالیات های مستقیم و غیرمستقیم، همگی موجب سردرگمی ۳۰ساله در تدوین و اجرای سیاست پولی كشور شده اند.

به نحوی كه ۳۰ سال است شاهد مباحثه های طولانی و ریشه دار پنهان و آشكار بر سر تعیین نرخ بهره پولی تعادلی بین سیاستگذاران پولی در بانك مركزی و دولت های وقت بوده ایم. بدین ترتیب تا زمانی كه ابزار اجرای سیاست های بودجه ای و پولی به نحوی كه اشاره شد سر و سامان نیابند، گره ای از كلاف سر در گم سیاست پولی باز نخواهد شد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 10:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(5)

تحقیق درباره تاریخچه سیستم های حسابداری در ایران

بازديد: 1291

تحول حسابداري دولتي ايران

تاريخچه سيستم هاي حسابداري در ايران

تاريخ پيدايش سيستم هاي حسابداري بي ارتباط با تاريخ تكوين حسابداري نيست چرا كه هركجا در مورد روش ارائه اطلاعات مالي و نحوه تهيه گزارشات صحبت شود، گوينده جهت انتقال نظريات خود ناچار از استفاده از مثال ها و ناگزير از استناد به روش هايي است كه مجموعه اين روش ها و سليقه ها در حقيقت نشان دهنده سيستم خاصي از حسابداري در صنعت يا بخش اقتصادي مورد نظر است. حتي اساتيد صاحب نظر حسابداري نيز در كتاب هاي خود (به خصوص در كتب حسابداري مديريت و شعبات آن مانند حسابداري صنعتي) سيستم هاي خاصي از حسابداري را به عنوان دانش يا فن حسابداري مطرح كرده و ناخودآگاه از روش يا سليقه خاصي به عنوان اصل و اساس ياد كرده و از آن دفاع نموده اند. حسابداري را در اصل يك سيستم اطلاعاتي مي دانند و اما قدمت حسابداري و يا بهتر بگوييم سيستم حسابداري به زماني مربوط مي شود كه انسان اوليه با شمارش آشنا شد. آثار تاريخي به دست آمده از تمدن هاي باستاني نشان مي دهد كه در حكومت هاي نخستين و حتي قبايل و اقوام اوليه نيز براي ثبت اطلاعات مربوط به مبادلات تجاري و گرفتن ماليات و طرح و پرداخت مخارج حكومتي، روش هايي ابداع شده كه اگر شباهتي با حسابداري امروز ندارد ولي نشان از قدمت و سابقه تاريخي اين رشته از دانش اجتماعي بشر دارد. با وجود اين سابقه طولاني، عمر حسابداري نوين به قرون وسطي و انقلاب صنعتي در اروپا محدود مي شود. عصري كه افزايش چشمگير توليدات صنعتي، رونق مبادلات تجاري و تولد موسسات و شركت هاي بزرگ را به ارمغان آورد. از اين تاريخ بود كه ديگر اداره كنندگان موسسات و شركت ها لزوماً صاحبان آن نبودند. سرمايه گذاران نگران اندوخته هايشان، مديران در انديشه ارزيابي عملكردهاي خود و دولت ها در فكر تامين مخارج اداره مملكت و بانك ها و موسسات اعتباري نگران وصول مطالباتشان، همه و همه نيازمند اطلاعاتي بودند كه فراهم كردن آنها با روش هاي قبلي ممكن نبود و اين عوامل باعث ابداع روش ها، پذيرفتن قراردادها و اصول و موازيني شد كه تدوين اين اصول و روش ها، حسابداري نوين را پايه گذاري كرد. بررسي تحولات سيستم هاي حسابداري در ايران خود نيازمند تحقيقي پردامنه است و آنچه در اين رساله به آن پرداخته شده، مروري بر مقالات و نوشته هايي است كه در اين زمينه انتشار يافته و در دسترس بوده است.

    تاريخچه سيستم هاي حسابداري در ايران را مي توان در ادوار زير مورد مطالعه قرار داد:
    
۱- ايران قبل از اسلام
    
۲- ايران بعد از اسلام تا دوران قاجاريه
    
۳- از دوران قاجاريه تا انقلاب مشروطيت
    
۴- از انقلاب مشروطيت تا اوايل دهه چهل
    
۵- از اوايل دهه چهل تاكنون

    ۱- سيستم هاي حسابداري در ايران قبل از اسلام

از چگونگي سيستم هاي مالي و نحوه نگهداري حساب ها در ايران قبل از اسلام آثار مكتوب قابل توجهي در دست نيست. آنچه كه مسلم است در امپراتوري هاي هخامنشي و ساساني حجم بزرگي از فعاليت هاي ديواني و حكومتي به گرفتن باج و خراج از حكام ايالات و ولايات و پرداخت موجبات سپاهيان و ديگر عوامل حكومتي اختصاص داشته كه جهت نگهداري اطلاعات آن قطعاً سيستم هاي دقيق و مناسبي وجود داشته است، ولي متاسفانه به جز نوشته هاي تاريخي معدودي از محققين مانند ويل دورانت در كتاب هايي نظير تاريخ تمدن، آثار مستند ديگري در اين مورد در دست نيست.
    
طبق اين مستندات، در اين دوران افرادي كه به چشم و گوش شاه موسوم بودند ضمن كارهايي كه انجام مي دادند مسئله نظارت بر جمع آوري خراج را نيز بر عهده داشتند. اين نظام بدون اينكه تغييرات عمده اي در آن ايجاد شود تا قبل از اسلام به همين شكل ادامه داشته است.
    
۲- سيستم هاي حسابداري در ايران پس از ظهور اسلام تا دوران قاجاريه
    
در پي پذيرفتن اسلام روابط و مناسبات اقتصادي همانند ديگر شئون اجتماعي تحت تاثير تعاليم مقدس اسلام دگرگوني بنياني يافت ولي اين دگرگوني عمدتاً در روابط فردي و ارتباطات تجاري شخصي خودنمايي كرد و در ديوانسالاري حكومت هاي ايراني كه به جز يكي دو سلسله (صفويان و افشاريان) مي توان آنها را حكومت هاي كوچك محلي ناميد نمود مشخصي از قوانين اسلامي ديده نمي شود. شايد دليل اين موضوع عدم اعتقاد حكومت هاي نخستين اسلامي مانند امويان و عباسيان به اجتهاد در بنيانگذاري روش هاي مالي و اداري بر اساس تعاليم قرآن كريم و دستورات پيامبران عظيم الشان آن بوده است. به هر تقدير اطلاعاتي كه از دوران اوليه حكومت هاي اسلامي مضبوط است نشان مي دهد برادران برمكي (يحيي و جعفر برمكي) سيستم مالي دقيقي در دربار هارون الرشيد ايجاد كرده بودند كه در قالب يك ديوان محاسبات عمليات مربوط به ثبت و ضبط عايدات مخارج حكومت وي را انجام مي داده است.
    
۳- سيستم هاي حسابداري از دوران قاجاريه تا انقلاب مشروطيت
    
در دوران قاجاريه يك تحول ابتدايي در مورد سيستم هاي مالي در ايران ايجاد شد كه نقطه اوج آن دعوت مستشاران آمريكايي نظير ژنرال شوراتسكف در امور ژاندارمري و مشخصاً مورگان شوستر در امور مالي بوده و اين شخص يك سلسله فعاليت ها در زمينه ايجاد نظام هاي مالي و مالياتي را آغاز مي كند كه به دنبال قتل گريبايدوف و اولتيماتوم دولت روس، دولت ايران به اجبار وي را از ايران اخراج كرده و به كار او پايان مي دهد. بعدها فردي آمريكايي به نام دكتر آرتور ميلسپو به ايران دعوت مي شود و او سيستم هايي در وزارت دارايي و گمركات ايجاد مي كند كه بعضي از اين سيستم ها هنوز در برخي موسسات دولتي رايج است. اعطاي امتياز استخراج نفت به ويليام ناكس دارسي و به دنبال آن تاسيس شركت نفت ايران و انگليس و همچنين اعطاي امتياز تاسيس بانك هاي استقراضي و شاهنشاهي به بيگانگان در اواخر دوران قاجاريه، زمينه را براي ورود روش هاي مالي و اداري پيشرفته به كشور فراهم ساخته ولي اين روش ها تا مدت ها در حصار همين موسسات و بنگاه هاي اقتصادي باقيمانده و راهي در ساير موسسات و دواير دولتي يا خصوصي پيدا نمي كند.
    
۴- سيستم هاي حسابداري از انقلاب مشروطيت تا اوايل دهه چهل
    
نطفه حسابداري و حسابرسي نوين با پيروزي انقلاب مشروطه و تصويب قانون اساسي آن بسته مي شود. انقلاب مزبور در بحبوحه وخامت شديد اوضاع اقتصادي، كسري بودجه و استقراض هاي خارجي فزاينده و تشديد حيف و ميل هاي ديوانيان و درباريان، افزايش خودكامگي و دخل و تصرف هاي حكام ايالات و ولايات به پيروزي مي رسد. پيدايش مفاهيم و ابزارهاي دفترداري و حسابداري نوين (عمدتاً دولتي) در ايران موارد چنين مشغله اي بوده است كه از همان ابتدا در قوانين كشور انعكاس مي يابد. نخستين قوانين مالي و اقتصادي يادگار دوره دوم مجلس شوراي ملي است. در اين دوره است كه نخستين بودجه نوين كشوري، نخستين قانون مالياتي (قانون ماليات بلدي بر وسائط نقليه مصوب ۱۳۲۸ قمري)، نخستين قانون تجاري (قانون قبول و نكول بروات تجاري مصوب ۱۳۲۸ قمري) و بالاخره نخستين قانون حسابداري و حسابداري دولتي (قانون محاسبات عمومي مصوب ۱۳۲۹ قمري) به تصويب مي رسد.
    
فكر اعزام محصل به خارج جهت فراگرفتن رشته حسابداري، اولين بار در دهه اول قرن توسط بانك ملي ايران مورد توجه قرار گرفت. ابتدا عده اي براي كارآموزي و مطالعه در رشته هاي مختلف بانكي، منجمله حسابداري به بانك هاي خارج فرستاده شدند و سپس در سال ۱۳۱۵ يك گروه ۱۲ نفري را كه از طريق كنكور انتخاب شده بودند براي تحصيل علمي و عملي در رشته تخصصي حسابداري به انگلستان اعزام كردند. به همت تعدادي از فارغ التحصيلان ياد شده سرانجام شركت ملي نفت در سال ۱۳۳۶ موافقت خود را با تاسيس يك آموزشگاه عالي حسابداري اعلام كرد. اين آموزشگاه كه از سال ۱۳۵۳ شمسي نام دانشگاه حسابداري و علوم مالي به خود گرفت داراي دوره هايي تا سطح فوق ليسانس بود. ناگفته نماند كه بعضي موسسات فرهنگي ديگر نيز از قبيل موسسه علوم بانكي، دانشكده بازرگاني، دانشكده علوم اداري دانشگاه تهران، دانشگاه ملي و... تدوين رشته هاي مختلف حسابداري را تا حدودي در برنامه خود گنجانيدند.
    
۵- سيستم هاي حسابداري از اوايل دهه چهل تاكنون
    
تغييرات ساختار اقتصادي در سال هاي ۱۳۴۲ و بعد از آن و گسترش نظام اقتصادي نويني كه نام سرمايه داري وابسته گرفت سبب شد كه حسابداري به عنوان فني كه نيازهاي اطلاعاتي موسسات و شركت هاي جديد التاسيس را برآورده مي ساخت، مطرح شود. اين نياز روزافزون بازار كار به وجود حسابداران تحصيل كرده موجب آن شد كه موسسات آموزش حسابداري رونق يابد. يكي از پيامدهاي تحولات اقتصادي، اجتماعي ياد شده ظهور گروه هاي صنعتي بزرگ مانند گروه كفش ملي، گروه صنعتي بهشهر و چند شركت خودرويي از قبيل شركت جيپ (پارس خودرو)، شركت ايران ناسيونال (ايران خودرو)، شركت سايپا، زامياد و... بود و همچنين با سرازير شدن سرمايه هاي خارجي به ايران چندين شركت و موسسه چندمليتي دارويي و صنعتي در ايران تشكيل شد كه وجود اين گروه هاي صنعتي و مجتمع هاي توليدي بزرگ كه به مناسبت حجم فعاليت هاي خود امكان اداره كردن آنها با سيستم هاي سنتي وجود نداشت، موجب شد كه سيستم هاي مديريت نوين با اقتباس از سيستم هاي مديريت خارجي در آنها رايج شود. استفاده از مشاوران خارجي در امر سيستم دهي در همه ابعاد فني و مديريت و از جمله سيستم هاي مالي و صنعتي موجب بروز تحولات جدي در سيستم هاي حسابداري اين موسسات و به تبع آن گسترش روش هاي نوين و معرفي سيستم هاي جديد در ساير موسسات شد. تشكيل شعبات شركت هاي بين المللي موجب شد كه موسسات حسابرسي صاحب نام خارجي، مبادرت به تاسيس شعبه در ايران نمايند كه از آن جمله موسسات كوپرز اند ليبراند، ويني مري، پيت مارويك و پرايس واترهاوس را مي توان نام برد. اغلب اين موسسات علاوه بر كار حسابرسي به امر طراحي سيستم هاي حسابداري مالي و صنعتي نيز مشغول شدند و به اين ترتيب نقش مهمي در گسترش سيستم هاي نوين حسابداري در ايران بر عهده گرفتند. شايد اولين سازمان و موسسه ايراني كه با هدف اشاعه مفاهيم نوين مديريت و بهبود روش هاي اداري و سيستم هاي اطلاعاتي تشكيل شد سازمان مديريت صنعتي بود كه در سال ۱۳۴۱ با تصويب هيات وزيران به عنوان يك سازمان وابسته به وزارت صنايع، كار خود را آغاز كرد. اين سازمان بعدها در سال ۱۳۴۷ به صورت يك شركت سهامي خاص تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران درآمد و تا به امروز فعاليت خود را در امر سيستم دهي و آموزش و تحقيق در همه زمينه هاي مديريت منجمله طراحي و استقرار سيستم هاي حسابداري و مالي ادامه داده است. از اواخر دهه چهل، استفاده از كامپيوتر نيز در موسسات و شركت هاي بزرگ نظير شركت ملي نفت ايران آغاز شد. ابتدا در سيستم هاي عملياتي مانند سيستم كنترل موجودي و انبارها و به تدريج در ساير سيستم ها مانند حقوق و دستمزد و حسابداري مالي و صنعتي كاربرد كامپيوتر رايج شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اغلب موسسات يادشده منحل شدند و كارشناسان و كاركنان آنها جذب ساير سازمان ها و موسسات ايراني شدند و بعضي مبادرت به تاسيس موسسات حسابرسي و خدمات مالي نمودند. ملي شدن صنايع و مصادره شدن موسسات و شركت هاي متعلق به وابستگان رژيم گذشته و لزوم كنترل هاي متمركز از سوي سازمان هايي نظير سازمان صنايع ملي بنياد مستضعفان، سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران و ساير نهادها و ارگان هايي كه متولي صنايع دولتي و تحت پوشش بودند، موجب شد كه موسسات حسابرسي وابسته به اين سازمان ها تشكيل شود. از جمله اين موسسات موسسه حسابرسي سازمان صنايع ملي و سازمان برنامه بود. اين موسسه پس از تشكيل، ضرورت ايجاد واحد خدمات مديريت براي پاسخگويي به نيازهاي مديريت شركت هاي تحت پوشش را احساس كرد و از اين رو با دعوت از متخصصين صاحب تجربه اقدام به ايجاد چنين واحدي كرد. اين موسسه كه بعدها با تشكيل سازمان حسابرسي جمهوري اسلامي ايران (مصوب پنجم دي ماه ۱۳۶۶) به آن سازمان منضم شد، در طول مدت فعاليت خود توانست نظام هاي حسابداري مالي و حسابداري صنعتي بسياري را طراحي و اجرا نمايد.

تعريف حسابداري دولتي

حسابداري دولتي، مجموعه عملياتي است كه با توجه به قوانين و مقررات مالي دولت و با رعايت اصول و فنون حسابداري، اسناد مالي را تنظيم و دفاتر روزنامه و كل و معين را ثبت نموده و گزارشها و اطلاعات مالي را استخراج و تجزيه و تحليل مينماي

حسابدار کيست ؟

در نظر مردم کوچه و بازار حسابدار کسی است که تمام طول روز با يک چرتکه حسابهای صاحبکار خود را نگه ميدارد . حتی بعضی از عوام در اين باورند که شايد شرکتها نياز ضروری نسبت به حسابداران ندارند و تنها موانع قانونی باعث می شود که يک حسابدار را استخدام کنند و هر ماه به او حقوق بدهند.

شايد قرنها پیش از این ، زمانی که در يونان باستان افرادی که به آنها نگارنده می گفتند ، حسابهای دولتی را نگهداری می کردند و در پايان هر سال در مقابل سنا آن را قرائت ميکردند اين تعريف ساده و شايد بتوان گفت جاهلانه از حسابداری کار صحيحی می نمود . اما امروزه با توجه به رشد سرطانی شرکتها و تحول شديد در شکل کار موسسات و همين طور تشکيل تراست ها و کارتل های بزرگ ، شکل حسابداری نيز بسيار متحول شده است و به دنبال آن حسابداران نيز تغييرات زيادی را در کار خود احساس کردند.

می توان حسابدار را اين گونه تعريف کرد که حسابدار شخصی است که اطلاعات مالی را در يک موسسه جمع آوری ميکند و سپس اين اطلاعات بدست آمده را مورد تجزيه و تحليل قرار می دهد . آنگاه اين داده ها را بر حسب پول سنجيده سپس آنها را بر حسب زمان وقوع ثبت می کند . اين حسابها بايد در گروه های همگن در دفتر کل ثبت شوند . در پايان از روی اين داده ها صورتهاي مالی تهيه می شوند و مورد تجزيه و تحليل حسابدارای و افراد ذی نفع قرار می گيرد.

به جرات می توان گفت که بخش پايانی فعاليت حسابداران يکی از مهم ترين قسمتهای کار يک حسابدار است .

شايد هزار سال پيش چندان مهم نبود که يک حسابدار از اقتصاد و مديريت هم سررشته داشته باشد . اما امروزه اين مطلب نه تنها مهم است بلکه يک نکته حياتی بحساب می آيد . امروزه اگر يک حسابدار اطلاعات کاملی از اقتصاد ، مديریت ،سهام و بورس و غيره نداشته باشد جايی در بازار رقابتی کار ندارد. البته اين موارد به تنهایی کافی نیست زيرا يکی از مهمترين خصوصيات يک حسابدار قدرت تجزيه وتحليل بالای اوست يک حسابدار بايد بداند که در چه زمانی به رئيس موسسه توصيه کند که سهام خود را بفروشد و يا اينکه در چه مواقعی بايد دارائی ثابت خريداری شود و از اين قبيل .
البته کار حسابداران صنعتی از اين نيز سخت تر است اين نوع از حسابداران که وظيفه اصلی آنها تعيين بهای تمام شده محصولات است اين روزها کمتر يافت میشوند و به گفته اهل فن يکی ازدلايل بهينه نبودن فعاليت کارخانجات صنعتی همين مطلب است البته امروزه آشنايی کامل از کامپيوتر و اينترنت يک اصل بحساب می آيد که اگر کسی فاقد آن باشد بقول معروف از مرحله پرت است پس يک حسابدار بايد تلاش کند تا هر روز به نقطه آرمانی بيشتر نزديک شود.

سيستمهاي حسابداري :

در مطلب قبل درباره تعريف حسابداري صحبت کرديم اکنون مي خواهيم درباره سيستم حسابداري صحبت کنيم.

همان طور که ميدانيد سيستم عبارت است از وسائل و امکاناتي که اطلاعات و داده ها را پردازش و محصولي را به عنوان خروجي از سوي ديگر خارج مي کند .

سيستم حسابداري نيز طرز کاري اين چنين دارد يعني اطلاعات مالي موجود در يک موسسه را گردآوري و اطلاعات مورد نياز را براي تصميم گيريهاي مختلف فراهم مي سازد.

در واقع اين سيستم حسابداري مجموعه اي شامل کارکنان ، انواع فرمها ، دفاتر ، روشها و وسائل و تجهيزات پردازش است که با ثبت طبقه بندي و تلخيص معاملات و عمليات مالي و کنترل داراييها ، بدهيها ، سرمايه ، درآمدها و هزينه ها بر طبق اصول ، رويه ها ، دستورالعملهاي مدون اطلاعات مورد نياز را براي تصميم گيريهاي آگاهانه استفاده کنندگان از اطلاعات مالي يک موسسه فراهم مي آورد

امروزه يک موسسه را ( هر چند کوچک ) بدون استقرار يک سيستم حسابداري کارآمد نمي توان به درستي اداره کرد.

موسساتي که در جوامع مختلف وجود دارند از لحاظ شکل و اندازه متفاوتند و معاملات و عمليات مالي و فعاليت هاي گوناگوني را در روال عادي کار خود انجام مي دهند با اين حال ضرورتهاي حسابداري در کليه موسسات يکسان است و همه موسسات به سيستمي با سه عملکرد عمده زير نياز دارند.
۱- عملکرد اطلاعاتي
اين عملکرد که مهمترين عملکرد يک سيستم حسابداري است در واقع وظيفه جمع آوري تمامي اطلاعات مربوط به فعاليت هاي مالي را بر عهده دارد . پس از جمع آوري اين اطلاعات آنها را بر حسب پول به عنوان مقياس مشترک اندازه گيري ، سنجيده ، ثبت و در گروههاي همگن طبقه بندي مي کند و در پايان گزارشهايي را تهيه مي کند که تصميم گيرندگان مختلف در باره يک موسسه بتوانند بر مبناي آن آگاهانه تصميم بگيرند.
۲- عملکرد کنترلي
اين وظيفه بر وظيفه اطلاعاتي متکي است و هر سيستم حسابداري بايد اطلاعات مناسبي را فراهم آورد که مديران موسسه را در برنامه ريزي و هدايت عمليات ، نظارت و کنترل فعاليتها و امور ياري دهد و اموال و حقوق متعلق به يک موسسه را حفظ نمايد.
۳- عملکرد خدماتي
هر موسسه اي معمولاْ افرادي را به خدمت مي گيرد و با اشخاص و موسسات مختلفي داد و ستد و سر و کار دارد . اين جريان تعهدات و مطالباتي را براي موسسه ايجاد مي کند . تنظيم روابط موسسه با ديگران ، دادن اطلاعات صحيح به آنان ، ايفاي تعهدات در سررسيد و وصول به موقع مطالبات ، عملکرد خدماتي يک سيستم حسابداري را تشکيل مي دهد.
وظايف يا عملکردهاي مشترک فوق موجب شده است که شالوده سيستمهاي حسابداري در کليه موسسات فارغ از نوع و اندازه آنها يکسان باشد.
در تعريف حسابداری:
هر واحد تجاري اعم از دولتي يا غير دولتي ، انتفاعي يا غير انتفاعي در جريان فعاليتهاي خود در طول زمان ، معاملات و عمليات مالي متعدد و متنوعي نظير خريد و فروش اموال ، کالاها و خدمات ، دريافت و پرداخت پول ، اخذ و بازپرداخت وام و تسهيلات مالي انجام مي دهد . اين معاملات و عمليات و وقايعي نظير کهنگي و فرسودگي اموال که به تدريج و با مرور زمان رخ ميدهد بر موسسه اثر مالي مي گذارد . حسابداري رشته اي از دانش است که با کاربرد آن ، اطلاعات مربوط به معاملات و عمليات مالي و رويدادهاي داراي اثر مالي بطور منظم جمع آوري ، تجزيه و تحليل ، اندازه گيري ( فرض واحد اندازه گيري بر حسب پول ) ، ثبت ( به ترتيب وقوع ) ، طبقه بندي ( در گروههاي همگن ) و تلخيص و تجميع صورتهاي مالی
ميشود و در قالب گزارشهاي مفهوم در اختيار اشخاصي قرار مي گيرد که مي خواهند درباره امور موسسه يا داد و ستدهاي خود با آن آگاهانه تصميم بگيرند
همان طور که در بالا گفتيم حسابداري رشته اي از دانش است ؛ اما آيا واقعاْ اين طور است درباره حسابداري تعاريف مختلفي وجود دارد که حسابداري را علم ، فن ، فرآيند و حتي هنر ناميده اند.
در يک نگاه کلي فن و هنر بودن حسابداري کاملاْ کنار گذاشته مي شود . اما اين مطلب باقي مي ماند که آيا حسابداري يک شاخه ازعلم و دانش است و يا يک فرآيند؟
به نظر من حسابداري بيشتر از اينکه يک علم باشد يک فرآيند است . زيرا در يک سيکل کامل اطلاعات به عنوان ورودي سيستم وارد ميشوند و صورتهاي مالي به عنوان خروجي ، خارج ميشوند . پس ناگفته پيداست که حسابداري يک سيستم است که اطلاعات ، ورودي آن و صورتهاي مالي به عنوان آخرين مرحله از عمليات حسابداري به عنوان خروجي آن در نظر گرفته ميشوند.
همين پيروي از يک سيکل منظم دليلي است براي فرآيند بودن حسابداري.
امروزه يک سيستم حسابداري خوب و منطبق با نيازهاي موسسه رمز موفقيت يک موسسه است . سيستم حسابداري که بهتر و کارا تر عمل کند ، مي تواند موسسه را به اهداف خود نزديکتر کند . زيرا اين نوع سيستم مديريت را آگاه ميکند که هر تصميم را در چه زمان و چگونه بايد عملي کرد.
دو نوع ديگر از حسابداری:
حسابداري دولتي
در دولت ـ شهرها يا جمهوري هاي کوچک در ايتالياي کنوني ، همزمان با رشد و توسعه حسابداري بازرگاني ، کوششهايي در جهت تدوين حسابي جامع براي حکومت برخي از جمهوريهاي کوچک صورت گرفت . اما تغيير اساسي در حسابداري دولتي به دنبال انقلاب کبير فرانسه در نيمه دوم قرن هجدهم و تحولات و اصلاحات سياسي ـ اجتماعي در برخي ديگر از کشورهاي اروپايي در نيمه اول قرن نوزدهم رخ داد و انديشه حاکميت مردم بر درآمدهاي دولتي را مسلط کرد.
انديشه کنترل عمومي بر هزينه هاي دولت از اواخر نيمه اول قرن نوزدهم ميلادي به بعد پديد آمد و دولتهاي برخي از کشورهاي اروپايي مکلف شدند که درآمدها و هزينه هاي سالانه خود را پيش بيني و به تصويب مجلس نمايندگان برسانند و بدين ترتيب تنظيم و تدوين بودجه دولت متداول گرديد . پيدايش و رواج سيستم بودجه ، سيستم حسابداري متناسبي را طلب مي کرد که اين جريان به پيدايش حسابداري دولتي به صورت رشته اي متمايز انجاميد.
در گذر سالها و به ويژه پس از بحران بزرگ اقتصادي غرب (۱۹۳۳ـ ۱۹۲۹) و جنگ جهاني دوم دولتها در سراسر جهان ، نقش بزرگي را در اقتصاد و امور اجتماعي کشورها به عهده گرفتند و اموري چون رفاه اجتماعي ، بهداشت ، آموزش ، اشتغال ، ايجاد تأسيسات زيربنايي و عام المنفعه ، توسعه شهرها و اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي و عمران کشور را به وظايف متعارف خود که حفظ نظم و امنيت و تأمين عدالت اقتصادي بود ، افزودند.
اين تحول همه جانبه به پيدايش انواع و اقسام موسسات و سازمانهاي انتفاعي و غير انتفاعي عمومي اعم از دولتي و غير دولتي انجاميد و بودجه از شکل فهرستي از اقلام درآمد و هزينه هاي پيش بيني شده به صورت برنامه مالي جامعي در آمد که هدفهاي اقتصادي و اجتماعي و انواع برنامه ها و فعاليتهايي را که دولت براي رسيدن به هدفها اجرا خواهد کرد شامل مي شد.
حسابداري دولتي نيز در همين راستا تکامل يافت و از شکل ساده نگهداري حساب درآمدها و هزينه ها به سيستم پيچيده کنوني تبديل شد.

حسابداري مديريت
دراواخر قرن نوزدهم مديريت علمي به عنوان رشته علمي خاص توسط فردريک تيلور مطرح گرديد . مديريت علمي بطور بسيار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقي با مسائل سازمانها به منظور يافتن مناسبترين راه براي انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقيق و کامل از آنچه مي گذرد و نتايجي که بر اثر هر گونه تغيير حاصل مي شود تأکيد دارد . اين نوع از موديريت نياز زيادي به اطلاعاتي از قبيل بهاي تمام شده محصولات و خدمات ، مقدار توليد ، هزينه اجزاء مختلف توليد ، قيمت فروش محصولات و خدمات و ظرفيت منابع مختلف نظير ظرفيت توليدي ماشين آلات و تجزيه و تحليل اين اطلاعات داشت . اين جريان ، نياز به اطلاعات و به خصوص اطلاعات مالي را فزوني بخشيد.


افزايش استفاده مديران از اطلاعات مالي موجب شد که روشهاي هزينه يابي توليدات ، خدمات و فعاليتها بهبود و توسعه يابد و اطلاعات مفصل تري از جنبه هاي مختلف مالي فعاليت ها فراهم آيد . بدين ترتيب ، حسابداري مديريت به عنوان رشته اي خاص در اوايل دهه ۵۰ميلادي قرن حاضر شکل گرفت . وظيفه حسابداري مديريت در ابتدا اين بود که اطلاعاتي را که براي مقاصد حسابداري مالي و حسابداري صنعتي در روال عادي عمليات تهيه مي شود با کاربرد روشهاي ويژه براي تصميم گيريهاي مديريت آماده کند . ابداع مدلهاي تصميم گيري مبتني بر اطلاعات ، پيدايش روشهاي برنامه ريزي رياضي عمليات و تکنيکهاي تحليلي ارزيابي و کنترل و پيدايش و توسعه دانش و تکنولوژي اطلاعات و رشد فزاينده آن در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ ميلادي موجب شد که حسابداري مديريت در جهت انطباق با شرايط زمان و نيازهاي برنامه ريزي و کنترل عمليات ، به سرعت بهبود و توسعه يابد و اموري چون تجزيه و تحليل توليد و بهاي تمام شده ، روشهاي برنامه ريزي عمليات ، تهيه بودجه عمليات ، تهيه بودجه هاي نقدي و سرمايه اي ، مديريت موجوديها و مدلهاي قيمت گذاري را شامل شود.

مختصری در باره سه نوع از حسابداری:
حسابداري صنعتي
اين حسابداري که به تدريج و پس از انقلاب صنعتي روي داد در جهت نياز به دانستن بهاي تمام شده محصولات توليدي بود . دراين نوع از حسابداري هدف اصلي سيستم دانستن ، بهاي تمام شده يک واحد از نظر تمامي عوامل هزينه مي باشد.
همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شيوه هاي توليد ، در سده هاي بعد ، روشها و شيوه هاي هزينه يابي پيشرفته اي ابداع و بکار گرفته شد که هزينه عمليات را به درستي شناسايي نمايد.

حسابداري صنعتي امروزه که ثمره اين فرآيند شتاب آميز تکاملي است اصولاْ همان هدف اندازه گيري و گزارش بهاي تمام شده محصولات ، خدمات و فعاليت ها را دنبال مي کند.

حسابداري مالي
اين نوع از حسابداري را ميتوان حسابداري گزارش نيز ناميد . زيرا هدف اصلي در اين نوع از حسابدري ، تهيه صورتهاي مالي اساسي مي باشد که مورد نياز استفاده کننده گان از اين صورتهاي مالي است.
شايد بتوان گفت که دليل اصلي پيدايش اين نوع از حسابداري ، اصل تفکيک شخصيت مي باشد . اين اصل امکان مشارکت صاحبان سرمايه اي را که به تجارت نمي پراختند ممکن ساخت و به اين شکل باعث رشد و توسعه بنگاه هاي تجاري شد. اين نوع از مشارکت باعث پيدايش سهام و بازار بورس شد . البته دليل اصلي ايجاد بازار بورس را مي توان ، افزايش شمار شرکتهاي سهامي دانست.
يکي ديگر از موضوعات اصلي که در اين دوران تأثير اساسي بر رشته حسابداري گذاشت برقراري ماليات بر درآمد بود . اين نوع از ماليات که در اغلب کشورهاي صنعتي اروپا وسيله اي براي تأمين عدالت اقتصادي است از اوايل قرن نوزدهم ايجاد و به تدريج جزيي از نظام مالياتي کشورها شد . تعيين ماليات بر درآمد مستلزم شناخت دقيق سود خالص بود و لازمه اين شناخت نگهداري حسابها و دفاتر منظم و تهيه صورتهاي مالي که ميزان سود را به درستي نشان دهد . به اين ترتيب دولت ها به صورت يکي از اصلي ترين استفاده کنندگان ازصورتهاي مالي موسسات درآمدند.
ديگر استفاده کنندگان از اين صورتهاي مالي عبارتند از : بانکها ، اعتبار دهندگان ،

بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتريان ، کارکنان ، سرمايه گذاران بالقوه ، کارگزاران بازار سرمايه ، جامعه و مديريت موسسه.

حسابداري حرفه اي و حسابرسي
در مورداين نوع از حسابداري در مطالب بعدي به طور کامل صحبت خواهيم کرد.
حسابداری از ديروز تا امروز:
شايد زماني كه لوكاپاچولي درسال 1494 ميلادي پايه هاي اصلي حسابداري را در اروپا بنا مي كرد حتي گمان نمي كرد كه روزي حسابداري تا اين حد پيشرفت كند
اگر بخواهيم حسابداري و تاريخچه آن را بررسي كنيم بايد به سالها پيش از لوكاپاچولي برگرديم . خوارزمي ، دانشمند معروف ايراني براي اولين بار درباره مفهوم صفر ، شيوه نگارش نشانه اي اعداد و شمارش دهدهي در رساله " جبر و مقابله " توضيحاتي را داد و جالب است كه بدانيد سيستم دهدهي كنوني در واقع ترجمه اين رساله است كه بوسيله لئونارد فيبوناچي در ايتاليا انجام گرفت و از آن طريق عالمگير شد.
مي توان گفت كه پيشرفت حسابداري در اواخر قرون وسطي مديون سوداگران است. زيرا به همين دليل بود كه سيستم هاي حسابداري به تدريج پيشرفت كرد و جايگزين سيستمهاي قديمي تر شد . البته نقش رشد اقتصادي را نميتوان ناديده گرفت.
لوكاپاچولي در قرن 15 ميلادي رساله اي نوشت و فصلي از اين رساله را به حسابداري اختصاص داد و براي نخستين بار سيستم حسابداري دو طرفه را توصيف و دفاتر اصلي حسابداري را تشريح كرد . جاي تذكر است كه محمد بن محمد ابوالوفاي بوزجاني در قرن دهم ميلادي يعني پنج قرن قبل از لوكاپاچولي رساله اي به نام " ضروريات علم حساب براي كاتبان و كاسبان " نوشت كه راهنماي خوبي در حساب عملي بود . اما متأسفانه پژوهشي درباره اين كتاب صورت نگرفت.
در طول دو قرن بعدي تنها يك پيشرفت عمده در حسابداري دوبل اتفاق افتاد و آن تفكيك اموال شخصي حاكم از حسابهاي دولتي و تفكيك اموال شخصي تاجر از حسابهاي تجارتخانه توسط سيمون استوين رياضيدان هلندي بود ( فرض تفكيك شخصيت ) . در نتيجه حساب سرمايه در سيستم حسابداري دوبل ايجاد شد.
با توجه به پيشرفتهاي انجام شده از نظر اقتصادي و اجتماعي عناصر اصلي سيستم حسابداري دوبل همچنان بدون تغيير باقي مانده است . دليل بقاي اين سيستم در اين فاصله طولاني ، سادگي اصول ، انعطاف پذيري و قابليت آن در ثبت ، انتقال و گزارش اطلاعات متنوع در قالب صورتهاي قابل اعتماد و مفهوم است.
البته پيشرفتهايي از نظر روشها و شيوهاي حسابداري صورت گرفته است و شاخه هايي در حسابداري پديد آمده است . اما تمام آنها مبتني بر سيستم حسابداري دوبل يا دو طرفه است.
مهمترين اين شاخه ها عبارتند از : حسابداري صنعتي ، حسابداري مالي ، حسابرسي ، حسابداري دولتي و حسابداري مديريت .

  تاريخچهحسابداريوحسابرسي

ازآنجائيکهجوامعبشریهموارهدرحالپيشرفتودستيابیبهناشناختهها ميباشندوباتوجهبهاينکهنقشفعاليتهایمالیدرهرتوسعهایغيرقابلانکاراست. نيازبهتوسعهحسابداریروزبهروزافزايشمیيابد . در قرونوسطیمرسومبودهاستکه فرمانروايانمالياتهاراجمعآوریمینمودندوآنرادرجهترفعنيازهایمالیمربوطبهتوسعهکاراملاکبهمصرفمیرساندند. ازوظايفحسابداراندراينزمانيکیتهيهصورتیازاموالافرادجهتخزانهداریفرمانروا بهمنظوراخذمالياتوديگرتهيهگزارشسفرافرادیکهبهکارتجارتبينکشورهااشتغالداشتهاندبودهاست. اينگزارشدرپايانهرسفروبهمنظورتعيينسود وزيانمربوطبهآنتهيهمیگرديد . در قرون۱۳و۱۴بهدليلرشدعملياتتجاریتحولاتیدرسيستمنگهداریحساببوجودآمد .انتشارکتابرياضيات (لوکاپاچولیـ۱۴۹۴م ) کهچندفصلیازآناختصاصبهحسابداریداشتموجب گسترشفندفترداری۲طرفه درسراسراروپا گرديد .  ویيککشيشايتاليائیودرواقعيکرياضيدانبودکهدراينکتابمهارتتجزيهو تحليلگریخودرادرجهتتوصيفسيستمحسابداری۲طرفهبکاربرد . کتابپاچولیباوجوداينکهاشارهایبهدورهمالیونگهداریحسابهایمربوطبهدارائيهایثابتنداردونيزتمايزیبين اموالشخصیصاحبموسسهوسازمانتجاریوینگذاشتهاست . بهدليلسادگیوداشتنارزشهایعلمیدرطیقرون۱۵و۱۶بهاغلبزبانهاترجمهومورداستفادهقرار گرفت . باتولدانقلابصنعتیدرانگلستاننيازروبهتزايدبهحسابداریتوسعهيافت .درآمريکاهمپسازبهبوقوعپيوستنانقلابصنعتیسرمايههایشخصیزيادیدرکمپانيهاواردگرديدوموجبتوسعههرچهبيشترآنهاشدودرنتيجهبوجودآمدنغولهایصنعتیقرن۲۰سيستمهایحسابداریازاهميتبيشتریبرخوردار گرديدند .

بااشارهایکهشد درمیيابيمکهحسابداریهمزمانباپيشرفتوضعيتاقتصادیتوسعهوتکاملپيدانمود .اطلاعاتحسابداريازصدهاهزارسالقبلبراياستفادهكنندگانآنموجودبودهاست . باوجودآنكهحسابداريدوطرفهرادرقرنپانزدهملوكاپاچوليدرايتاليابصورتموثردرآوردهاست

امااساسآنبه 3000 سالقبلازآنبرميگردد . ازاينروساختاررسميبرايپردازشعملياتبرايشخصيتهايواحدهاياقتصاديوبازرگانيتقريباًمربوطبه 700 سالگذشتهاست .

حسابداريدوطرفهموقعيپابهعرصهوجودگذاشتكهبايدشرايطخاصآنزمانراموردبررسيقرار  دادوآنشرايطدرحالحاضروجودندارد . ليتيلتونبيانميكندكهدفترداريدوطرفهبراثرضرورياتخاصياسوابقآنبهدورهفلز (چيزيكهدرآنزمانبيشترمورداستفادهقرارميگرفت ) وزبان (وسيلهايبرايبيانوتوضيحفلز) برميگردد .

براينوعاولمالكيتخصوصي،سرمايهواعتبارليستشدهاستوبراينوعدومكتابت،پولورياضيليستشدهاست . ليتيلتونادعاداردكهاينضرورياتخاصاگرچهدرشكلوفرمقابلتشخيصيارائهشدهلكندرتمدنباستاناينضرورياتبرايپيدايشحسابداريدوطرفهوجودنداشتهاست . تمدنباستانمربوطبهدورانمصريها،بابليها (ازجملهسومريها ) ،يونانيهاوروميهاميباشد . اگرچهحسابداريدوطرفهدرايتاليابهوجودآمدلكنگسترشوتوسعهآندرجهانغرببودهاست .

درجريانفروپاشيتمدنهايباستاني،چرخاختراعشدوارابهابداعگرديدهمچنيناستفادهازاسيرانجنگيبعنوانبردهوبرايکاراجباريدرکشاورزيودرکارهايساختمانيمعمولشد . اينعواملامکانلشکرکشيهايبزرگوفتحسرزمينهايدوردسترافراهمکردوبرتمايلبهگسترشقلمروفرمانروايانافزودودرنهايتبهايجادامپراطوريهايبزرگانجاميدکهامپراطوريهايروموايرانازآنجملهاند . وسعتقلمرويکامپراطوريازيکسوحجمومقدارمبادلاترازيادترومتنوعترکردوازسويديگرجمعآوريونقلوانتقالمقاديربزرگيازباجوخراجهارادرمسافرتهايدورضروريساختاستفادهازسکههايطلاونقرهدرمعاملات،پيامداينتحولاتاست . تعيينرابطهمبادلهثابتبينانواعسکههايرايجدريکامپراطوريمبادلاتراتسهيلکردوحسابداريراپيشرفتوگسترشداد .

دوراننظامفئوداليواربابرعيتي

زوالامپراطويهايباستاني،پيدايشاشکالگوناگونيازنظامفئوداليرادرپيداشتکههريکدارايويژگيهايخاصخودبود،خصيصهمشترکايننظامها،سهمبرياستازمحصولاتکشاورزيبيناربابورعيت،اقتصادبستهدرقلمروهرخانوجلوگيريازمبادلاتتجاريجزدرمحدودههرخانفئودالبود . بدينترتيبضرورتيبرايتحولحسابدارياوليهوتبديلآنبهيکنظامجامعپيدانشدوپيشرفتهترينحسابداريرايجدراينقرونمتمادي،نگهدارينوعيحسابجمعوخرجويادخلوخرجاست . اينسيستمبراينرابطهونيازمتکيبودکهمباشروياپيشکارياماموريکهوصولوايصالاجناسياوجوهيرابهعهدهداشتدوفهرستتفصيليازدريافتهاوپرداختهاينقدي  وجنسيتهيهميکردکهجمعآندومساويبود . ايننوعحسابداريتاقرونوسطيدواميافت .

دورانرنسانسوسرمايهداريتجاري

ازدورانباستانتااواخرقرونوسطيتغييراساسيدرجهتتبديلحسابداريبهيکسيستمجامعصورتنگرفتوتنهاپيشرفتدرخورذکر،گسترشدامنهنگهداريحساببرايعملياتگوناگونحکومتهاواشخاصبود .

بهدنبالجنگهايصليبيکهارتباطوبرخورددوتمدنشرقوغربدربعدوسيعيدرپيداشتدربرخيازنقاطساحلياروپابوبژهدرسواحلايتاليايکنونيدولتشهرهاياشهرجمهوريهايکوچکيپاگرفتکهازسلطهپادشاهانوخوانينفئودالراتاحدوديازسيطرهيککليسايرومبدوربود . اقتصاداينشهرهايکوچکبرتجارت،پيشهوري،صنعتگريوصرافياستواربودودرآنهاهيچمانعيبرايتجارتآزادوحتيتجارتباسرزمينهايدوردستوجودنداشت . خصيصهمهماقتصاديديگراينشهرها،استفادهازسرمايهبصورتمولدآنبود . بدينمعنيکهسرمايهبجايآنکهدرساختمانقصرهاوتهيهوسايللوکسوغالبابيمصرف،راکدشودبصورتسرمايهتجارييعنيابزارووسايلکار،کشتيوديگروسايلحملونقلوکالاهايبازرگانيدرآمدودرچرخهتوليدومبادلاتتجاريجريانپيداکرداينشهرها،علاوهبرفراهمآوردنامکانرشدورونقتجارت،بسترلازمبرايانديشهعلمي،احياءوشکوفاييعلوم،هنرهاوتکنولوژيراآمادهکردندکهدرنهايتبهرونسانسيارستاخيزعلميوهنريغربانجاميدپيشرفتصنايعدستيوکارگاهها،رونقدادوستد،رواجپولدرمعاملاتتجاري،گسترشصرافيومعاملاتاستقراضي،معاملاتنسيهواستفادهازعواملمتعدددرکسبوکاربهبزرگترشدناندازهموسساتوعملياتتجاريانجاميد،مستلزمايجادسيستمحسابداريکاملتريبودوگمانميرودکهقاعده (( جمعوخرج ))  درموردحسابصندوقنخستينگامدرراهپيدايشسيستمتازهبودهباشد،بدينمعنيکهصندوقداربهازايوجهيکهدريافتميکرد،بدهکارودرمقابلوجهيکهپرداختميکردبستانکارميشد .قاعده (( جمعوخرج )) يادريافتوپرداختدرموردحسابمشترياننيزبکارگرفتهشد . امادرگذرزمان،حسابدارانايتالياييمتوجهشدندکهدريافتپولازمشتريدوجنبهيادوطرفداردجنبهدريافتپولکهبايددرحسابصندوقثبتشودوجنبهپرداختکهبايددرحسابمشتريياپرداختکنندهثبتگردد . بدينترتيبدواصطلاح(( dare ))ودادنو(( avere))گرفتن درحسابداريايتالياييمتداولشدوبهفاصلهکوتاهي،نگهداريحسابکالاهممعمولگرديدگسترشسريعحسابداريدوطرفهدرجهان،مرهونانتشارکتابرياضياتلوکاپاچولي( Luca  pacioli )بهسال 1494 است . پاچوليکهاوراپدرحسابداريمينامند،کهدردانشگاههايشهرجمهوريهايپروجا،پيزاوفلورانسرياضياتتدريسميکردومطالبکتابرياضياتمذکورراپاچولينوشتوشکلهايآنراداوينچيترسيمکرد . بخشآخرکتابرياضياتپاچوليشاملچندفصلراجعبهحسابداريبودکهنخستينتوصيفمدونازسيستمحسابداريدوطرفهاستدراينبخشازکتابپاچوليبااستفادهازمنابعوروشهايموجود،سهدفتراصلحسابداريرابهترتيبزيرتشريحميکند .

-    دفترباطلهWaste  book ،کهدرايراندفترکپييامسودههمناميدهميشودودرآنخلاصهمعاملاتتاجربهترتيبتاريخوقوعثبتميشود .

-         دفترروزنامهJournal ،کهدرآنمطالبدفترباطلهتلخيصوبرحسببدهکاروبستانکارثبتميشد .

-         دفترکلLedger ،حاويحسابهايواقعيکهثبتهايدفترروزنامهبهآننقلميشد .

پيدايششهرهايبزرگدرکشورهايديگراروپايي،رونقوتسلطسرمايهداريبهعنوانوجهمسلطاقتصاديدرفاصلهقرنهاي 15 تا 18 ازيکسوبهانباشتسرمايهوايجاددولتهايحاميومتکيبرسوداگرانازسويديگربهايجادمستعمراتوتاراجثروتهاوسرمايههاي

کشورهايمستعمرهانجاميداينجريانموجباترشدورونقبيشترتجارتوبزرگترشدنموسساتتجاريرافراهمآورد . درفاصلهرنسانستاپايانقرنهجدهمتحوليبنياديدرحسابداريرخندادوتنهاحرکتدرخورذکر،تئوريجديديبودکهتوسطسيموناستوين( Simon  Stevin )هلنديدراواخرقرنشانزدهمعنوانشد . براساساينتئوري،درهرمعاملهدرمقابلهربدهکاربايديکبستانکاروجودداشتهباشد . استوينهمچنينضرورتتفکيکاموالموسسهراازاموالشخصيصاحبسرمايهمطرحولزومنگهداريحسابيجداگانهبرايسرمايهرانيزعنوانکرد . بدينترتيبسيستمدفترداريدوطرفهکهگوته(Gothe)بزرگآلمانيآنرايکياززيباترينابداعاتبشريميداند،مجموعهمنسجميرافراهمآوردکهبااستفادهازآنکليهمعاملاتوعملياتماليثبتوسودهرفعاليتتجاريتعيينميشدواموالشخصيتاجرازاموالتجارتخانهياموسسهتجاريتفکيک

  ميگشت . باتوجهبهمطالببالاميتوانگفتکهحسابداريدوطرفهيکيازلوازمودرحينحاليکيازعواملموثريبودکهموجباترشدوتوسعهتجارتوتجارتخانهوبنگاههايتجاريرافراهمآورد .

دورانانقلابصنعتي

سيستمثبتدوطرفهکهبهاعتبارابداعآندرايتاليا،سيستمحسابداريايتاليايينيزناميدهميشودبهسرعتدرسراسراروپارواجيافتدرطولقرنهجدهمتقريباکليهموسساتماليوتجاريبزرگاينشيوهحسابداريرابکارميبرند . امااروپايقرنهجدهمآبستنتحوليبسيارشگرفبودانقلابصنعتيدرنيمهدوماينقرنآغازشدوتاپاياننيمهاولقرننوزدهمتداوميافتوتحولاتوتغييراتاقتصاديواجتماعيوسيعيرادرپيداشتاينتحولاتبنياديبرتماميعرصههايزندگيفرديواجتماعيمردماروپااثرگذاشت . ومناسباتاقتصادي،اجتماعيوسياسيجوامعاروپاييرادگرگونکرد . تاازطريقاينقارهبهسراسرجهانراهيافتوآثارمفيدوزيانباربسياريبجاگذاشت .

 

 

 

حسابداريحرفهايوحسابرسي

افزايشموارداستفادهوشماراستفادهکنندگانازصورتهايماليواحدهاياقتصاديبدنبالودرجريانايجادوافزايششرکتهايسهاميوتوسعهبازارسرمايه،هدفازحسابداريراازرفعنيازهايمعدوديصاحبسرمايهبهپاسخگوييبهنيازهايگروههايمتعددذينفع وذيعلاقهوذيحقارتقادادوبهکارحسابدارينقشياجتماعيبخشيد . نقشاجتماعيحسابداريراحسابدارانشاغلدرموسساتبهتنهايينميتوانستندايفاکنندزيراوجودرابطهاستخداميمستقيمآنانراناگزيربهپذيرشنظراتمديرانواحدهاياقتصاديدرتهيهصورتهايماليميکردوازطرفياشتغالآناندرموسسات،نوعيجانبداري طبيعيدرپيداشت . حالآنکهصورتهايماليميبايدنيازهايگروههايمختلفاستفادهکنندهازاطلاعاتماليراباعلايقومنافعمتعددوگاهمتضادبرطرفميکردحسابدارانحرفهايبتدريجحيطهخدماتخودراگسترشدادهووظيفهطرحواستقرارسيستمهايحسابداريوخدماتمشورتيماليرانيزبعهدهگرفتهاندودرحالحاضراينکاربخشبزرگيازکارحسابدارانحرفهايراتشکيلميدهد . اماتغييرشگرفيکهاينکدرجرياناستتحولحسابرسيازحسابرسيماليبهحسابرسيجامعاستکهدرآنعلاوهبررسيدگيوگزارشنسبتبهصورتهايماليواحد  موردرسيدگي،عملياتومعاملاتآنازلحاظرعايتسياستهايمقررشدهتوسطمراجعتصميمگيرنده ( مانندمجمععمومي )  ورعايتقوانينومقرراتحاکمبراياجرايبرنامههاوعملياتونتايجحاصلازآنسنجيدهوارزيابيوگزارشميشود .

نظامهايپارلماني،بودجهوحسابداريدولتي

بطوريکهبيانشدازگذشتهدورنيازحکومتهابهاطلاعاتماليبويژهحسابخراجهاومالياتهايکيازموثرترينعواملپيدايشوگسترشحسابداريبودکهبهنظامهايحسابداريگستردهدردورانامپراطوريهاانجاميدامادرآندورانوهمچنينتاپايانقرونوسطيتغييراساسيدرهدفحسابداريدولتي،کهپسدادنحسابجمعوخرجپيشکارانومامورانوصولمالياتوخراجوحکامبودپديدنيامد . حتيدرقرونوسطيافولهمکرد . درطولدهههايبعدبويژهبعدازجنگدومجهاني،دولتهانقشبيشتريرادراقتصادواموراجتماعيکشوربهعهدهگرفتندودرعينحالانديشهنظراتگستردهپارلمانومردمدرکاردولتنيزقوتگرفتوروشهايتدوينبودجهتکامليافتوبودجهازشکلفهرستيازاقلامدرآمدومخارجبصورتبرنامهماليدرآمدکهشاملهدفهاياقتصادي،اجتماعيوانواعبرنامههايميشدکهدولتبرايرسيدنبهآنهااجراخواهدکرد . درپيتحولاتعميقاقتصاديوسياسيقرنهجدهم،انديشهبرقراريعدالتاقتصاديدرجوامعنصجگرفتويکيازراههاينيلبهآناخذمالياتهايمستقيمبويژهمالياتبردرآمدبجايمالياتهايغيرمستقيمبود . لازمهاجرايدرستقوانينمالياتياستفادهوسيعازخدماتحسابداريبود . ازاينروقوانينمالياتياغلبکشورهامزايايبسياريبرايتنظيمدرستحسابهاوجرايمسنگينيبرايعدمتنظيمحسابوهمچنيننادرستيدرتنظيمحسابپيشبينيکردهاستکهموجباترشدوتوسعهحسابداريرافراهمآوردهاست

حسابرسيدرشركتتجاري:

ازديدگاهديگربررسيوارزيابيفعاليتيكواحدتجاريدرچارچوبضوابطيمعين،توسطتعدديازكاركنانواحدمزبور،حسابرسيداخليناميدهميشود. حسابرسيداخليسكعملارزيابيمستقلاستوهدفآنهمانگونهكهخاطرنشانگرديد،كمكبهادارهكنندگاهواحدتجاريوايجادارتباطاصوليبينتصميمگيرندگانوسطوحمختلفاجراءكنندهتصميماتاتخاذشده،ازطريقارزيابي  ميزانمؤثربودندستورالعملها،كاراييروشهاوكنترلهاوانعكاسنتايجدرقالبگزارشيمدونميباشد[2]. حسابرسيداخليبهمنظوركمكبههياتمديرهدرايفايبهترمسئوليتخودازطريقادرائهتجزيهوتحليلها،ارزيابيها،نتايجوپيشنهادهايحاصلازرسيدگيهابهآنها،سههدفعمدهذيلراتعقيبمينمايد.

1- حصولاطمينانازاينكهكنترلهايلازمازطريقنظامهاودستورالعملهايماليوغيرمالياستقراريافتهوبهنحومطلوبنيزاعمالميشوند.

2- حصولاطمينانازثبتصحيحوبهموقعفعاليتهايواحدتجاريدردفاترومداركحسابداري.

3- حصولاطمينانازاينكهاسناد،مداركودفاترحسابداريميتوانندمبناي تهيهوارائهگزارشهايماليقابلاعتمادقرارگيرند.

درتشكيلاتسازمانيشركتها،حسابرسيداخلي،بهعنوانواحديكهمستقيماًزيرنظرمديريتمشغولبهكارميباشند. وظيفهمشاورتوياريدهندهمديرانهرفرماندهيواتخاذتصميماتشركتراعهدهداربودهومديدريتازطريقبازويحسابرسيداخلميتواندكنترلهايخودراتوسعهبخشدودرهرزمانكاراييشركتراموردسنجشقراردادهوقابليتانعطافخوددربرخوردبامسائلومشكلاتيكهشركتمسلماًمواجهباآنخواهدبودراافزايشدهد. لكنحسابرسيداخليهمانگونهكهبداناشارهشد،واحديدرداخلسيستمبوداهوازنظرقانونوياحتيصاحبانسهاممعتبرنميباشد.

هدف :

حسابداري يك سيستم است كه در آن فرآيند جمعآوري، طبقهبندي ، ثبت، خلاصه كردن اطلاعات و تهيه گزارشهاي مالي و صورتهاي حسابداري در شكلها و مدلهاي خاص انجام ميگيرد. تا افراد ذينفع درون سازماني مثل مديران سازمان و يا برونسازماني مثل بانكها، مجمع عمومي سازمان مورد نظر و يا مقامات مالياتي بتوانند از اين اطلاعات استفاده كنند. به همين دليل فردي كه تحصيلات دانشگاهي ندارد، بيشتر دفتردار است تا حسابدار. چرا كه گزارشهاي اين دسته از افراد مطابق استاندارد نيست و پردازش كافي نميشود و بيشتر تراز حسابها ميباشد. براي مثال يك حسابدار تجربي نميتواند براحتي بين دارايي كوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و يا نميداند كه چگونه بايد معاملات ارزي را در دفاتر ثبت كرد.

حسابداري به عنوان يك نظام پردازش اطلاعات، دادههاي خام مالي را دريافت نموده، آنها را به نظم در ميآورد.

محصول نهايي نظام حسابداري گزارشها و صورتهاي مالي است كه مبناي تصميمگيري اشخاص ذينفع (مديران ، سرمايهگذاران ، دولت و ...) قرار ميگيرد.

 

ماهيت :

يك حسابدار متخصص، در آينده ميتواند مدير مالي يك سازمان يا شركت گردد يعني ميتواند به مديريت يك شركت ايده بدهد كه منابع موجودش را در چه راههايي سرمايهگذاري نمايد تا استفاده بهينه كند و يا اگر شركت به منابع مالي جديد نياز داشت يك مدير مالي بر اساس دانش آكادميك خود ميتواند بگويد كه از چه طريقي بايد تامين مالي كرد. و مجموع اين فعاليتها خارج از توانايي يك حسابدار تجربي است.

«حسابداري يك سيستم اطلاعاتي است كه با فراهمكردن اطلاعات لازم كمك ميكند تا سرمايهگذارها، اعتبار دهندگان، مديران و دولت نسبت به مسائل اقتصادي بهتر بتوانند، تصميمبگيرند. براي مثال اگر شخصي بخواهد در يك شركتي سرمايهگذاري كند، تمايل دارد كه وضعيت مالي آن شركت و يا نتايج عمليات آن شركت را در طي سالهاي قبل بداند. موضوعاتي كه به صورت گزارشهاي مالي توسط حسابداران تهيه ميشود.

«حسابداري به منظور جوابگويي به نيازهاي انسان به وجود آمده است. به همين دليل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعاليتهاي اقتصادي و افزايش پيچيدگي آن ،هدفها و روشهاي حسابداري براي جوابگويي به نيازهاي اطلاعاتي، توسعه يافته است. چرا كه اشخاص، شركتها و دولت براي تصميمگيري در مورد توزيع مناسب منابع مالي نياز به اطلاعاتي قابل اتكا دارند كه اين اطلاعات را به ياري حسابداري ميتوان به دست آورد. از سوي ديگر انجام سرمايهگذاري يكي از مواد ضروري و اساسي در فرآيند رشد و توسعه اقتصادي كشور است و سرمايهگذاران نيز از بعد عرضه سرمايه، تا حد امكان سعي دارند منابع مالي خودرا به سويي سوق دهند كه كمترين ريسك و بيشترين بازده را داشته باشد. يعني به دنبال برآورد ريسك سرمايهگذاريها خواهند بود. اين در حالي است كه يكي از مباني اساسي براي محاسبه ريسك بازار شركتها ، استفاده از اطلاعات توليد شده توسط سيستم حسابداي است.

رشته حسابداري از جمله رشتههايي است كه از داوطلبان هر سه گروه آزمايشي رياضي و فني ، علوم تجربي و علوم انساني دانشجو ميپذيرد.

    تحولات اخير حسابداري ايران
        
متن زير خلاصهاي از سخنراني جناب آقاي دكتر علي ثقفي در اولين همايش سراسري دانشجويان حسابداري در دانشكده تربيت دبير دكتر شريعتي است كه با عنوان تحولات اخير حسابداري ايران، ارائه شده است
    
محيط تجاري به شدت در حال تغيير است و موفقيت در دنياي تجاري بهعنوان چالش اصلي مديران قلمداد ميشود. افقهاي جديدي در عرصههاي تجارت پديدار شده و گرايشهاي جديدي در مديريت واحدهاي تجاري روي نشان داده است:
·     پديد آمدن بازارهاي مشترك جهاني، توسعه فعاليت شركتها در همه كشورها و مطرح شدن مخاطرات نرخ ارز و برگشت سرمايه؛
·     پديد آمدن جامعه اطلاعاتي، گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات و مشاركت بينالمللي در ايجاد و استفاده از اطلاعات؛
·     توسعه بازارهاي مالي و سرمايه و تمركز بازار اوراق بهادار بر سرمايهگذاري در سهام شاخص.
    
تحولات فناوري اطلاعات موجب افزايش قابليت بهرهبرداري از كامپيوتر و تسهيلات ارتباطي شده و اطلاعات بهعنوان يكي از منابع با ارزش سازمانها شناسايي شده است. موسساتي كه اطلاعات مناسب و مربوط در اختيار دارند و آنها را در اداره سازمانهاي خود بهكار ميبرند، از شانس موفقيت بيشتري برخوردارند.
    
از طرف ديگر، گشودهشدن درهاي تجارت، آزادي سرمايه و ورود كشورهاي جديد به بازار محصولات صنعتي، افزايش رقابت در عرصه بازرگاني را موجب شده است. ارزان شدن اطلاعات و افزايش رقابت دو ويژگي مهم محيط تجاري كنوني جهان است.
    
تحولات محيط كسب و كار، محيط حسابداري را نيز دگرگون ساخته است. مهمترين تحولات اخير حسابداري در ايران در دو عرصة آموزش و حرفه، بدين قرار است.
    
تحولات در آموزش حسابداري در ايران
    
آموزش حسابداري در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي تحولات چشمگيري داشته است. در اين دوره آموزش حسابداري از نظر كيفي و كمي تغيير كرد گرچه شكل آموزش و فناوري آموزشي بدون تغيير باقي ماند. اين تغييرات دربرگيرنده برنامه درسي، دورههاي آموزشي، كتابهاي درسي و مجلات حسابداري است.
    
بعد از انقلاب اسلامي، بر اساس رهنمودهاي ستاد انقلاب فرهنگي، برنامههاي آموزشي دانشگاهي بازنگري شد. بر همين اساس و بههمت اساتيد صاحبنام رشته حسابداري و بهاتكاي تجارب گذشته و تحولات رشته حسابداي در اروپا و امريكا، برنامه درسي جامعي براي دورههاي كارشناسي، كارشناسي ارشد، و دكتري تدوين شد. در برنامه درسي جديد تاكيد بيشتري بر موضوعات زير نسبت به گذشته، ديده ميشد:
·     تئوري حسابداري،
·     حسابداري مديريت،
·     حسابداري دولتي،
·     رياضيات پايه،
·     سيستمهاي اطلاعات حسابداري.
    
دورههاي آموزشي
    
بعد از انقلاب اسلامي تحولات اساسي زير در دورههاي آموزشي پديد آمد و عرصه رشته حسابداري را با گسترش چشمگيري روبرو ساخت:
·     راهاندازي دوره كارشناسي حسابداري در اكثر دانشگاههاي دولتي،
·     راهاندازي دوره كارشناسي ارشد در دانشگاههاي:
    3
تهران،
    3
علامه طباطبايي،
    3
شهيد بهشتي،
    3
تربيت مدرس،
    3
شهيد چمران اهواز،
    3
الزهرا،
    3
علوم و فنون،
    3
دانشكده وزارت امور اقتصادي و دارايي.
    
پيشبيني ميشود دوره كارشناسي ارشد بهزودي در دانشگاههاي زير نيز راهاندازي شود:
    3
اصفهان،
    3
بينالمللي امام خميني(قزوين)
    3
فردوسي(مشهد)
·     شكلگيري دانشگاه آزاد در سطح گسترده در تمام رشتهها،
·     گسترش دانشگاه پيام نور،
·     شكلگيري دانشگاههاي غيرانتفاعي،
·     شكلگيري دانشكدههاي تربيت دبير و فني حرفهاي،
·     راهاندازي دوره دكتري و نيز دانشوري حسابداري در:
    3
دانشگاه تهران،
    3
دانشگاه تربيت مدرس،
    3
دانشگاه علامه طباطبايي.
·     برگزاري سمينارهاي سراسري حسابداري.
    
كتابهاي درسي
    
قبل از انقلاب كتابهاي درسي حسابداري با محدوديت جدي روبرو بود. دانشكده حسابداري شركت نفت و موسسه عالي حسابداري تقريباً تنها مراجع تاليف كتابهاي حسابداري بهشمار ميرفتند و تعداد كتابهاي دانشگاهي حسابداري انگشتشمار بود. پس از انقلاب مراكز مهم انتشاراتي بهشرح زير تاسيس شد:
·     انتشارات سازمان حسابرسي،
·     سازمان مطالعه و تدوين كتابهاي درسي،
·     انتشارات دانشگاههاي تهران، علامه طباطبائي، الزهرا(س)، آزاد و پيام نور.
    
مجلات حسابداري
    
نشريات دورهاي حسابداري قبل از انقلاب محدود به مجله حسابدار بود كه آن هم پيوسته منتشر نميشد. بعد از انقلاب نشريات زير با تيراژ درخور توجه منتشر ميشود:
·     بررسيهاي حسابداري (دانشگاه تهران(
·     حسابدار (انجمن حسابداران خبره ايران(
·     حسابرس (سازمان حسابرسي(
·     ماليات (دانشكده وزارت امور اقتصادي و دارايي(
·     حسابداري برق (وزارت نيرو(
    
نيازهاي جديد
    
تحولات دهة اخير در محيط كسب و كار و پيشرفتهاي شگرف در فناوري اطلاعات، ضرورت بهبود دورههاي آموزشي را افزايش داده است. ضرورت يادشده الزام ميكند مطالب زير در دوره كارشناسي پوشش داده شود:
·     نقش حسابداري و حرفه حسابداري در جامعه،
·     تجزيه و تحليل اطلاعات حسابداري،
·     چگونگي استفاده اطلاعات حسابداري در تصميمگيري،
·     تحليل ريسك و كنترل آن،
·     استانداردهاي حسابداري و حسابرسي و چگونگي اجراي آنها،
·     استفاده فناوري در تجارت و تصميمگيري،
·     ماليات.
    
از طرف ديگر دانش و مهارت مورد نياز حسابداران در پاسخ به الزامات محيط كسب و كار، ايجاب ميكند دروس زير در دوره كارشناسي گنجانده شود:
·     گزارش نويسي،
·     كار گروهي،
·     تجزيه و تحليل ريسك،
·     مشتري مداري،
·     بنگاهداري،
·     زبان،
·     صفحه گسترده،
·     برنامه نرمافزاري ورد (Word)،
·     ويندوز،
·     وب سايت،
·     نرمافزار ديتا بيس (Data Base)،
·     سيستمهاي اطلاعاتي،
·     تجارت الكترونيك،
·     قانون ماليات،
·     حسابداري براي واحدهاي غيرانتفاعي،
·     تجزيه و تحليل صورتهاي مالي،
·     سيستمهاي اطلاعات حسابداري،
·     مديريت مالي پيشرفته،
·     حسابداري بينالملل.
    
تحولات در حرفه حسابداري در ايران
    
حرفه حسابداري نيز در دوره اخير با تحولات بيسابقهاي روبرو بوده است. در دوران اخير چند مركز مهم حرفهاي تشكيل گرديد و هر يك بهتبع اساسنامه خود اقداماتي را پيگرفت كه حرفه حسابداري را شكل رسمي بخشيد و نقش حرفه را در جامعه ارتقا داد. اين مراكز و اقدامات مهم آنها بهشرح زير است:
    
تشكيل سازمان حسابرسي
·     مركز تحقيقات تخصصي حسابداري و حسابرسي،
·     ترجمه استانداردهاي حسابداري و حسابرسي،
·     ترجمه كتابهاي درسي،
·     ترجمه كتابهاي ارزشمند غيردرسي،
·     تدوين مباني نظري گزارشگري مالي،
·     تدوين آيينرفتار حرفهاي،
·     تدوين استانداردهاي حسابداري،
·     تدوين استانداردهاي حسابرسي،
·     انتشار مجله حسابرس.
    
تشكيل انجمن حسابداران خبره ايران
·     انتشار مجله حسابدار،
·     برگزاري سمينارها،
·     مجمعي براي همفكري حسابداران شاغل در حرفه.
    
تشكيل جامعه حسابداران رسمي ايران
·     تدوين و تصويب قانون،
·     تدوين و تصويب آييننامههاي قانون،
·     تعيين صلاحيت حسابداران رسمي،
·     عضوگيري، انتخابات و تشكيل جامعه،
·     تشكيل كارگروههاي تخصصي (استاندارد، فني، كنترل كيفيت، آموزش، آيين رفتار حرفهاي)
·     كنترل كيفيت بر كار حسابداران رسمي،
·     تشكيل هيئت عالي نظارت،
·     برگزاري آزمون.
    
تحولات در آموزش حسابداري خارج از كشور
    
همزمان با تحولاتي كه در آموزش حسابداري در ايران رخ داد، آموزش حسابداري در خارج از ايران نيز با تحولات زيادي همراه بوده است. اهم اين تحولات به شرح زير است:
    
برنامهريزي آموزشي
    
بهخاطر رقابتي شدن محيط، برنامهريزي آموزشي شكل غيرمتمركز به خود گرفته است و هر دانشگاه و دانشكده فعاليتهاي آموزشي خود را خود برنامهريزي ميكند و توانايي هر دانشگاه يا دانشكده در پاسخگويي به نيازهاي بازار ضامن موفقيت آن است. در سالهاي اخير دروس زير در برنامه درسي اكثر دانشكدههاي حسابداري گنجانده شده است:
·     آشنايي با نرمافزارهاي مختلف،
·     حل تمرينات با كامپيوتر،
·     تأكيد بر تئوري حسابداري.
    
دورههاي آموزشي
    
دورههاي آموزشي حسابداري در خارج جهتگيري خود را تغيير داده و در زمينههاي زير گرايشهاي جديدي از خود نشان داده است:
·     گرايش دانشجويان به دريافت درجه تخصصي حرفهاي،
·     كاهش دانشجويان رشته حسابداري در تمامي سطوح،
·     گرايش دانشجويان به دريافت درجه كارشناسي ارشد در رشتههاي غيرحسابداري:
    3
امور مالي،
    3
مديريت بازرگاني،
    3
اقتصاد،
    3
فناوري اطلاعات.
·     برگزاري دورههاي خاص براي مديران اجرايي،
·     تشكيل دانشكده حسابداري (School of Accountancy) در بسياري از دانشگاهها،
·     دوره آموزشي پيوسته تا كارشناسي ارشد،
·     بورسيه كردن تقريباً تمام دانشجويان در سطح دكتري حسابداري.
    
كتابهاي درسي
    
انتشار كتابهاي درسي در خارج در انحصار مراكز خاصي نيست و بنگاههاي انتشاراتي كه بهصورت واحدهاي تجاري به كسب و كار مشغول هستند، بر اساس نياز جامعه به انتشار كتابهاي درسي مبادرت ميكنند. گرايش جامعه حسابداري به مطالب جديد موجب نشر كتابهاي جديد شده است.
    
مجلات حسابداري
    
انتشار مجلات حسابداري از ديرباز مطرح بوده است و مراكز مهم حسابداري براي بسط نظريههاي صاحبنظران به انتشار نشريات دورهاي حسابداري مبادرت كردهاند. تاريخ اين نشريات نشان ميدهد كه نقش آنها در رقم زدن تحولات رشته حسابداري اساسي بوده است:
·     Accounting Review،
·     Accounting Horizon،
·     Journal Of Accountancy،
·     Accounting Literature Review،
·     Accounting Education،
·     CPA Journal،
·     Management Accounting،
·     Journal of Accounting Research.
    
تحولات در حرفه حسابداري خارج از كشور
    
توسعه چشمگير بازار پول و سرمايه در كشورهاي پيشرفته، آزادي كسب و كار از يكطرف و اهميت مقررات تنظيم بازار از طرف ديگر، توسعه سريع فناوري اطلاعات و فراهم آمدن امكان دسترسي سريع و آسان به اطلاعات مالي و اقتصادي بنگاههاي اقتصادي، افزايش اهميت توليد اطلاعات حسابداري و اتكاي تصميمگيرندگان به اظهارنظر حسابداران، حرفه حسابداري را در خارج بشدت متحول ساخته است. مهمترين مشخصههاي تحولات اخير به شرح زير است:
·     قوت گرفتن جوامع حرفهاي بينالمللي،
·     پذيرش استانداردهاي بينالمللي توسط بسياري از كشورها،
·     حاكميت نسبتاً كامل مراجع حرفهاي بر استانداردگذاري،
·     تغييرات در تعداد قابل توجهي از استانداردهاي حسابداري،
·     توجه كامل به اثرات اقتصادي استانداردهاي حسابداري:
    4 Lease
    4 R & D
    4 ITC
·     سياسي شدن فرايند تدوين استانداردها:
    3
تسعير ارز،
    3
قيمتهاي انتقالي،
    3
ارزشگذاري اوراق بهادارـ سهام
    3
جهتگيري آينده
    
بحرانهاي اخير اقتصادي در امريكا و اروپا كه اخيراً به كشوهاي ديگر نظير ژاپن نيز سرايت كرده است و از آن با نام رسوائيهاي كسب و كار نام برده ميشود، موجب بروز ترديدهاي جدي در نقش حسابداري در سلامت اقتصادي جامعه شده و مراجع حرفهاي را با فشارهاي جدي براي پاسخگويي به انتقادات مطرح شده روبرو ساخته است. پيشبيني ميشود حرفه حسابداري مقررات سختگيرانهتري را بپذيرد و رفتار حرفهاي مورد تجديدنظر قرار گيرد. برماست كه تحولات جهاني را بهمنظور تبيين و تعديل راهبردهاي حرفه زيرنظر داشته باشيم.

ايجاد تحول در نظامخزانهداري كشور با استفاده از فناوري اطلاعات وارتباطات

مركز پژوهشهاي مجلسشوراي اسلامي خواستار ايجاد تحول در سيستم حسابداري دستگاههاي دولتي و خزانهداري و استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات در اين خصوص كشور شد.

در گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، تشكيل واحدي تحت عنوان "اداره آمار" در خزانهداري كشور، استفاده از روشهاي نوين آماري و فناورياطلاعات و ارتباطات ، ايجاد ارتباط ميان واحدهاي پردازش اطلاعات و آمار خزانهداري باشبكههاي رايانهاي ديوان محاسبات، سازمان مديريت و برنامهريزي و خزانههاي معين استانها، از جمله پيشنهادها براي ايجاد تحول در نظام خزانه داري كشور اعلام شده است.

بهگزارش روز شنبه دفتر اطلاع رساني مركز پژوهشها، تغيير روش خزانهداري نقدي به روش تعهدي يا حداقل نيمهتعهدي از طريق مهيا كردن ساز و كارهاي اجرايي و اصلاح قوانين مالي به ويژه قانون محاسبات عمومي ضرورت دارد زيرا در روش حسابداري نقدي بعضا مغايريتهايي بين حسابهاي خزانه و صورتحسابهاي ارسالي دستگاهها به ويژه در پايان سال مالي مشاهده ميشود كه اين امر هماهنگي حسابها را دشوار ميسازد.

بر اساس اين گزارش، بودجههاي سالانه كشور بايد به روش عملياتي و از طريق برآورد صحيح درآمد موسسات، وزارتخانهها و شركتهاي دولتي تهيه شود، چرا كه عدم مشاركت دستگاهها به ويژه شركتهاي دولتي در واريز درآمدهاي مصوب بودجه و تعلل در اين امر، خزانهداري را براي تامين دخل و خرج كشور با مشكل مواجه ميكند.

مركز پژوهشهاي مجلس در اين گزارش، آموزش مديران و كاركنان واحدهاي مالي دستگاههاي دولتي و سيستم خزانهداري كشور و استخدام نيروهاي متخصص در اين بخش را ضروري دانست و برلزوم استفاده از شيوههاي نوين بانكي در جهت نقل و انتقال وجوه از خزانه به دستگاهها و بالعكس تاكيد كرد.

تشكيل واحدي تحت عنوان "اداره آمار" در خزانهداري كشور، استفاده از روشهاي نوين آماري و فنآوري اطلاعات و ارتباطات، ايجاد ارتباط ميان واحدهاي پردازش اطلاعات و آمار خزانهداري با شبكههاي كامپيوتري ديوان محاسبات، سازمان مديريت و برنامهريزي و خزانههاي معين استانها، از جمله ديگر پيشنهادهاي مركز پژوهشها براي ايجاد تحول در نظام خزانه داري كشور بشمار ميرود.

اين گزارش همچنين، اصلاح قانون محاسبات عمومي و تهيه و تنظيم استاندارد حسابداري دولتي توسط مراجع ذي ربط و نظاممند كردن روش تهيه و تنظيم صورتحساب عملكرد و بودجه كل كشور مطابق با اصول و استانداردهاي مربوط را از ديگر پيشنهادهاي مركز پژوهشها براي ايجاد تحول در نظام خزانهداري كشور برشمرد.

مركز پژوهشهاي مجلس همچنين نحوه عملكرد سيستم بانكي در زمينه حواله اعتبارات و درآمدها را از ديگر مشكلات نظام خزانهداري كشور معرفي كرد.

اين گزارش افزوده است: در اين سيستم، ارسال حوالهها از مركز به دستگاهها و واحدهاي استاني و همچنين ارسال درآمدها از استان و ذيحسابها به حسابداري خزانه به كندي صورت ميگيرد كه رفع اين مشكل از سوي سيستم بانكي علاوه بر بهبود مديريت نقدينگي و وجوه خزانه، ميزان استفاده از تنخواه گردان را نيز كاهش خواهد داد.

جالب اينكه، در گزارش مركز پژوهشها سير تحولات خزانه در ايران از زمان هخامنشيان تا انقلاب مشروطيت و از آن تاريخ تا زمان حاضر مورد مداقه و بررسي قرار گرفته است.

مركز پژوهشهاي مجلسشوراي اسلامي اين گزارش را تحت عنوان "سابقه و كاركردهاي خزانهداري در نظام بودجهاي ايران" راهكارهاي اصلاح نظام خزانهداري كشور منتشر كرده است .

 

 حسابداريپيشرفتهتركيبوگزارشماليبخشهاياقتصادي/ حسيناعتمادي

 

 

http://masomi62.persianblog.com/

http://www.irna.ir/fa/news/view/menu-279/8509186832170513.htm

http://www.mohassel.com/hesab.htm

http://mgts.blogfa.com/84092.aspx

 

http://www.magiran.com/view.asp?ID=78843

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 تیر 1393 ساعت: 9:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاثیر رسانه ها بر تکنولوژی آموزشی

بازديد: 3769

مقدمه

هر جا سخن از ترجمه و تبدیل علوم محض و یافته های علوم نظری به علوم کاربردی و تجویزی به میان آید، در حقیقت از تکنولوژی بحث شده است. تکنولوژی گرچه جدید است ولی کاربرد این مفهوم شاید همزاد تاریخ بشری باشد. بشر از ابتدایی ترین مراحل زندگی خود هر گاه به پدیده ای راه می یافت، یا رابطه بین دو یا چند عامل را شناسایی می کرد، برای حل مشکلات مختلف زندگی خود از این دانش استفاده می کرد.

به تبدیل دانش از مرحله پدیده ها، یا تبدیل کشف روابط موجود میان پدیده ها، به دستورالعملها یا دانش کاربردی، تکنولوژی گفته می شود.

 

 چكيده

امروزه نتایج حاصل از بررسی موضوعات مشخص علوم نظری به صورت «مفاهیم، قوانین و نظریه های گوناکون »استخراج، جمع آوری و طبقه بندی می شود. هدف از این کار، دستیابی به یک شناخت دقیق و جامع از موضوعات است. این شناخت به صورت خام و به خودی خود، اغلب برای حل مسائل روزمره بشری قابل استفاده نیست و لازم است موارد کاربردی آن نیز مورد تحقیق قرار گیرد تا پس از حصول نتایج مثبت، عملا در خدمت بشر قرار گیرد.

در بررسي حاضر سعي بر اين است كه در رابطه با تكنولوژي آموزشي و ربط آن به رسانه ها بحث شده . معلم مسئول است که با اتخاذ تدابیر آموزشی و مدیریت نقش خود را ایفا می کند. در ادامه برای بهبود وضعیت تولید و ارائه خدمات، در مراکز آموزشی وابسته به مراکز صنعتی و تولیدی و خدماتی نيز بررسیهایی انجام شد.


تعریف تکنولوژی

تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت عملی است که در آن از نتایج دانش و یافته های علمی استفاده می شود. به عبارت دیگر، تکنولوژی به معنی دانش کاربردی در مقابل علم محض است.

این کلمه در اصل از دو کلمه «تکنیک» و «لوژی »تشکیل شده است. «تکنیک» به معنای انجام دادن ماهرانه کار، و «لوژی »_معادل پسوند «شناسی»_ به معنای «علم و دانش »است. بنابراین، تکنولوژی را می توان روش شناسی یا دانش و علم به روشهای ماهرانه انجام دادن امور دانست؛ این معنای دوم چیزی است که واژه تکنولوژی بیشتر برای بیان آن به کار رفته است[1].

تعریف آموزش از دیدگاههای مختلف

کلمه آموزش Instruction و اضافه شدن آن به تکنولوژی به توضیح بیشتری نیاز دارد. آموزش چیست؟ آیا توضیحات شفاهی فرد به فرد یا افراد یا گروهی از شاگردان را می توان آموزش نامید؟ آیا این امر که معلم، کتاب یا جزوه ای را در اختیار شاگرد قرار دهد می توان آموزش نامید؟[2]

آموزش از دیدگاههای مختلف تعریف گوناگونی دارد. دوبوآ آموزش را «مرتب و منظم کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در وضعیتهای مشخص »تعریف کرده است. این تعریف اگر چه بسیار کلی است، ولی نکات متعددی را مانند محیط، نتایج و وضعیت خاص در خود جای داده است. در این تعریف بررسی خصوصیات فراگیر مانند دانشهای قبلی وی یا انگیزه او به یادگیری، منظور نشده است.

برونر معتقد است در آموزش باید به چهار سوال مهم پاسخ داده شود.

1. پیش فرضها و پیش دانسته های فراگیر کدامند؟

2. برای یادگیری بیشتر، ساختار و ترکیب موضوع یادگیری باید به چه صورت باشد؟

3. ترتیب و توالی مواد یادگیری برای تسهیل در یادگیری چگونه است؟

4. کاربرد تشویق، تنبیه و بازخورد برای دستیابی به اهداف آموزشی به چه نحو است؟

طرح این گونه سوالات بعد از برونر نیز ادامه یافت و تکامل کمیت و کیفیت سوالات باعث دستیابی به تعریفی جامع و همه جانبه از آموزش شد. برای مثال گلیمر 1976 سوال زیر را در زمینه آموزشی مطرح کرد:

1. تجزیه و تحلیل موضوع تدریس را معلم یا طراح آموزشی چگونه باید انجام دهد؟ بعبارت دیگر، تعیین توانائی های لازم برای یادگیری یک موضوع پیچیده درسی چگونه صورت می گیرد؟

2. در تجزیه و تحلیل توانائی های فراگیر به چه عوامل دیگری باید توجه داشت؟ یعنی به کدامیک از توانائی های فراگیر باید بیشتر دقت شود.

3. بمنظور افزایش میزان یادگیری باید چه شرایط محیطی هنگام ارائه آموزش فراهم باشد؟

4. بهترین راه برای اندازه گیری یادگیری فراگیر کدام است؟

آندرسون عوامل موثر در آموزش را بدو دسته تقسیم کرده است[3].

1. عوامل آموزشی               2. عامل تفاوت فردی

عوامل آموزشی شامل نحوه ارائه و نمایش محتوای آموزشی و مدت زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از طرف معلم است.

عامل تفاوت یا تفاوتهای فردی شامل توانائی های عمومی فراگیر برای یادگیری است که میزان درک و فهم شاگرد را از دستورالعمل ها و توضیحات معلم تعیین می کند و همچنین زمان یادگیری که برای فراگیران مختلف است -  وبالاخره عامل زمانی را مشخص می کند که هر فراگیر عملا صرف یادگیری می کند.

آندرسون همچنین کیفیت آموزش را منوط به رعایت نکاتی می داند که عبارت است از:

1.مطلع ساختن فراگیر از آنچه در حال آموختن آن است؛

2. ایجاد رابطه حسی بین فراگیر و مواد آموزش؛

3. ارائه آموزش بنحوی که در هر مرحله آموزش زمینه ساز مراحل بعدی باشد.

4. هماهنگ کردن آموزش با خصوصیات و احتیاجات ویژه فراگیران.

لازم است ذکر شود هر یک از فهرستها، زاویه جدیدی از آموزش را مطرح می کند. برای مثال، در فهرست مذکور مسئله زمان اختصاص یافته به یادگیری برای هر موضوع از طرف معلم زمان لازم برای یادگیری شاگرد و زمان عملی صرف شده برای یادگیری هر فراگیر مشخص شده است.

آلن گانیه آموزش را روند حل مسئله می داند که هدف از آن تسهیل یادگیری فراگیر است. وی معلم را مسئول آموزش می داند که با اتخاذ تدابیر آموزشی و مدیریت نقش خود را ایفا می کند. تدابیر آموزش، تصمیمات و اعمالی است که معلم بمنظور تسهیل یادگیری شاگرد از مواد آموزشی اتخاذ می کند یا انجام می دهد.[4]

 اهم تدابیر آموزشی عبارت است از:

1. وضوح:

گانیه ارائه وضوح و روش آموزش در هر یک از مقولات تحت عنوان وضوح را مدنظر دارد.

-         توضیح روشن اهداف آموزشی؛

-         استفاده از انواع وسائل آموزشی؛

-         ارائه دستورالعمل های روشن؛

-         ارائه توضیحات روشن؛

-         ارائه استدلال و تجزیه و تحلیل موارد؛

-         در نظر گرفتن دامنه توجه شاگرد در طرح درس؛

-         پیش بینی موفقیت زیاد برای شاگرد؛

-         انتخاب محتوای متناسب با علاقه های شاگرد؛

-         برقرار کردن استانداردهای مناسب برای عملکرد فراگیران.

2. بازخورد:

- ارائه سوالات زیاد؛

- تشویق به مناسبت پاسخ های صحیح؛

- ارائه سوالات جدید بعد از دریافت پاسخ صحیح؛

- تلفیق پاسخهای صحیح با توضیحات و مباحث درسی؛

- ارائه بازخورد در مورد توضیحات و اظهار نظرهای شاگردان.

 3. مرور پیش دانسته های فراگیران: مرور پیش دانسته ها در موقع مناسب.

 4. برنامه ریزی: برنامه ریزی محتوای مناسب با مهارتهای فراگیران.

 5. ارزیابی: ارزیابی دقیق تکالیف.

گانیه تدابیر مدیریتی را در تصمیمات و اعمالی می داند که معلم برای ارتباط بین شاگرد و مواد آموزشی و حفظ این ارتباط در یک مدت معین اتخاذ می کند یا انجام می دهد. این تدابیر عبارت است از:[5]

1. ارائه و بکارگیری انواع جوائز و تشویق؛

2. تشخیص و معرفی رفتار مناسب هنگام آموزش؛

3. برقراری تماس چشمی با فراگیران؛

4. بیان گرایشها؛

5. جلوگیری از رفتارهای ناهنجار هنگام آموزش؛

6. اعمال نظارت بر روند آموزش( تمیز دادن بین رفتارهای مطلوب اجتماعی و رفتار مطلوب در محیط آموزشی)

تعریف تکنولوژی آموزشی

بعد از مشخص شدن تعریف واژه های تکنولوژی و آموزش به تعریف اصطلاح «تکنولوژی آموزشی» می پردازیم.

مجموعه روشها و دستوالعملهایی که با استفاده از یافته های علمی برای حل مسائل آموزشی اهم از طرح، اجرا و ارزشیابی در برنامه های آموزشی به کار رفته است[6].

تاریخچه تکنولوژی آموزشی

در دائره المعارف تعلیم و تربیت ضمیمه منتشره سال 1989،  تکنولوژی آموزش یک رشته از دانش و حرفه معرفی می شود که دارای سه جنبه یا سه بعد است:[7]

جنبه اول، جنبه یا بعدی که بر رسانه های جدید(معمولا وسائل سمعی و بصری جدید) و استفاده آن در امر آموزش و یادگیری تاکید دارند، از این جنبه تکنولوژی آموزش به تمام وسائل، ابزار و رسانه هایی گفته می شود که امر آموزش و یادگیری را تسهیل می کند و می توان آن را بعد سخت افزاری نیز نامید.

جنبه دوم، فراگردها یا روشهای طراحی نرم افزار یا مواد آموزشی است که به یادگیری بهتر منجر می شود؛ مانند آموزش برنامه ریزی شده که در آن از اصولی چون تعیین هدفها، انتخاب روشها، تهیه منابع، آزمایش، ارزشیابی و اجرا بحث می شود. از این جنبه تعریف تکنولوژی آموزشی تعریف شده است.

جنبه سوم، بر ویژگی حل مسئله تاکید دارد؛ به عبارت دیگر در صورت بروز مشکل در یک نظام آموزشی، اعم از کوچک یا بزرگ و همچنین در صورت نیاز به آموزش در یک محیط خاص، تکنولوژی آموزشی به تبیین مشکل می پردازد یا با توجه به عوامل متعددی که می تواند در حل مشکل دخیل باشد، برای رفع آن نیاز یا حل آن مشکل اقدام می کند.

از این جنبه، تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با یک دید سیستمی، به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی پرداخته و پس از یافتن مشکلات و علل آنها برای رفع موانع و حل معضلات، راه حل ارائه می دهد. بعلاوه دیدگاه سوم، جنبه اول و دوم را نیز در بر دارد؛ زیرا بکارگیری بجا و به موقع روشها و وسائل در مجموع و با هماهنگی می تواند حل مشکلات آموزشی را به دنبال داشته باشد[8].

«تاریخچه تکنولوژی آموزشی از جنبه اول»

استفاده از وسائل سمعی و بصری در آموزش به سالهای 1900 باز می گردد. در اوائل قرن حاضر، دست اندر کاران آموزش به اهمیت بکارگیری وسائل سمعی و بصری پی بردند و در ابتدا فقط وسائل بصری بکار گرفته شد.

اولین وسائل بصری بکار گرفته شده در مدارس آمریکا، اسلایدهایی پیرامون موضوعات مختلف بود و به دنبال آن، در حدود سال 1910 اولین فهرست فیلم های آموزشی برای استفاده منظم در مدارس منتشر شد.

از سالهای 1920 به بعد، کتابهایی در زمینه آموزش بصری نوشته شد که به طور کلی منظور اصلی در این کتابها این بود که درجه واقع نمایی وسائل، نقش اصلی را در آموزش بازی می کند؛ به عبارت دیگر، هر قدر نمایش موضوعات به صورت عینی تر و ملموس تر انجام شود، میزان یادگیری بیشتر خواهد شد.

با شروع جنگ جهانی دوم کانون فعالیتها در زمینه وسائل سمعی و بصری از محافل تعلیم و تربیت به ارتش آمریکا منتقل شد و در دوران جنگ، بسیاری از وسائل مانند پروژکتور و اورهد برای اولین بار ساخته شد. و در کنار وسائل دیگری مانند پروژکتورهای اسلاید، لابراتوارهای زبان و شبیه سازیهای آموزش خلبانی در آموزش نظامیان به کار گرفته شد[9].

در این دوران که تا اواسط دهه 1940 به طول انجامید. از نظر سرمایه گذاری در تولید فیلمهای آموزشی و وسائل سمعی و بصری، رشد بی سابقه ای صورت گرفت. تا حدی که بسیاری از کازشناسان نقش آن را در نتایج جنگ دوم جهانی قابل توجه شمرده اند[10].

«تعریف رسانه و وسائل آموزشی»

رسانه، ترجمه انگلیسی Medium است. این واژه در لغت به معنی واسطه، وسیله یا ماده وسط یا رابط دو چیز، حد فاصل و سرانجام وسیله نقل و انتقال آمده است. ترجمه رسانه نیز با معنای اصلی لغوی آن بسیار هماهنگ و متناسب به نظر می رسد.

رسانه در معنای عام آن وسیله نقل و انتقال اخبار، پیامها و اطلاعات است که از مصادیق آن می توان روزنامه ها و رادیو و تلویزیون را نام برد.

رسانه ها در واقع وسائل و پلهای ارتباط بین مرکز پیام و پیام گیرنده اند. کاربرد این واژه در زمینه تعلیم و تربیت نیز با حفظ همین معنا و محتوا بوده است و رسانه آموزشی به وسائل و ابزارهایی گفته می شود که انتقال پیام آموزشی را از فرستنده به گیرنده انجام می دهند.

گاهی به غلط اصطلاحی به کار برده می شود که آن را رسانه معنی می کنند و آن وسائل آموزشی و یا وسائل کمک آموزشی است که موازی و برابر رسانه گرفته شده است که اشتباه است. این وسائل همانطور که از اسمشان معلوم است در آموزش به کار گرفته می شوند تا به درک و فهم شاگرد از محتوای آموزشی کمک کنند و در واقع یادگیری او را تسهیل کنند. برای مثال، معلم در کلاس از تخته و گچ استفاده می کند. در این صورت، معلم رسانه است؛ زیرا پیام آموزش از طریق او به شاگردان انتقال می یابد. تخته و گچ وسیله آموزشی یا وسیله کمک آموزشی است. زیرا به انتقال پیام کمک می کند. در صورتی که این وسائل وجود نداشته باشد، باز هم آموزش امکان دارد ولی کار معلم کمی سخت تر می شود.

بنابراین وسائل کمک آموزشی به وسائل و ابزاری گفته می شود که هنگام آموزش به کار برده می شود و امر یاددهی و یادگیری را تسهیل می کند، ولی پیام آموزشی را به طور کامل منتقل نمی کند.

تحقیق درباره رسانه ها

تعریف رسانه های آموزشی و وسائل آموزشی یا کمک آموزشی و تشخیص تفاوت آنها برای بیان نتیجه تحقیقات تربیتی رسانه های آموزشی ضروری است. تحقیقات تربیتی در زمینه رسانه ها بلافاصله بعد از اختراع و ساخته شدن وسائل و ابزار جدید و به کارگیری آنها در محیطهای آموزشی شکل گرفت. محور اصلی این تحقیقات، مقایسه رسانه های آموزشی جدید با روشهای سنتی بود[11].

منظور از روشهای سنتی معلم، گچ و تخته است. به عبارت دیگر، مقایسه کارآیی آموزش یک موضوع واحد از طریق سنتی و با استفاده از رسانه جدید، محور اصلی تحقیقات درباره رسانه ها را تشکیل می داد.

برای مثال وقتی پروژکتور 16 میلیمتری در محیطهای آموزشی معرفی شد، تحقیقات رسانه ها به مقایسه عملکرد این رسانه در ایفای نقش آموزش با معلم پرداخت و بسیار جای تعجب بود که اغلب این تحقیقات به این نتیجه گیری منجر شد که رسانه جدید در امر آموزش و پرورش موثرتر است.اما این نتیجه چندان پایدار نبود و تحقیقات(که بدون اغراق تعدادشان به هزارها می رسید) نتایج متناقضی به دست می داد.

به طور کلی این نتایج را می توان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول حاکی از برتری رسانه های جدید بر روشهای سنتی بود، دسته دوم بیانگر عدم وجود تفاوت معنی دار بین رسانه های جدید و روشهای سنتی بود، و دسته سوم حاکی از برتری روشهای سنتی بر رسانه های جدید بود.

حصول چنین نتایج متناقضی در وهله اول محققان را به فکر واداشت تا در نظارت بر عوامل موثر در تحقیقات دقت بیشتری کنند و شاید اغلب محققان نتایج متناقض به دست آمده را ناشی از خطاهای آماری و کنترلی در انجام تحقیقات می دانستند؛ و به همین دلیل انجام اینگونه تحقیقات مقایسه ای تا مدتی دیگر ادامه یافت.

از مهمترین خصوصیات تحقیق درباره رسانه ها، تاثیر دیدگاه رفتارگرایی بر این تحقیق بود. این تحقیقات بر دو مسئله تاکید داشته و دارد:

1) فراگیر در امر یادگیری نقش منفعل دارد و این تغییر در عوامل محیطی است که موجب یادگیری می شود.

2) رسانه می تواند همه چیز را کنترل کند و دقیقا فراگیران را با گذراندن تمرینها و مسیرهای از قبل پیش بینی شده به اهداف برساند.

همانطور که گفته شد تحقیقات به نتیجه روشنی نرسید؛ به دلایل زیر که برخی از آنها آمده است:

1. ساختار محتوا

 معمولا در تحقیقاتی که تنها رسانه متغیر بود و تدریس معلم با رسانه مقایسه می شد، موضوع آموزش یک موضوع واحد بود؛ ولی به علت دقت و برنامه ریزی بیشتر که در تهیه مثلا محتوای یک فیلم 16 میلیمتری انجام می شد، محتوای این فیلم در مقایسه با آنچه معلم در کلاس ارائه می کرد، از ساختار منسجم تر و سازمان یافته تری برخوردار بود و نتیجتا متمایل به رسانه جدید می شد.

2. مراحل آموزش

 معمولا برای اجرای مراحل آموزش از طریق رسانه ها مانند ارائه عوامل جالب توجه، ارائه اهداف آموزشی، ارائه محتوای آموزش، ارائه راهنمای یادگیری، ارائه تمرین، ارائه بازخورد و ارائه امکان تمرین برای فراگیر، مسیری منطقی پیش بینی می شد؛ در حالی که در تدریس معلم، در صورتی که این عوامل پیش بینی هم می شد، احتمالا برخی از مراحل در اجرا از قلم می افتاد یا تحت تاثیر وضعیت خاص کلاس، معلم از اجرای بعضی از آنها سرباز می زد و باز بیانگر برتری رسانه آموزش بر سنت ها (آموزش سنتی) بود.

3. راهنمای فراگیر

 یکی از ویژگیهای محتوای برنامه هایی که از طریق رسانه ها در این تحقیقات به شاگردان ارائه می شد، گنجاندن راهنمایی هایی برای فراگیران بود که معمولا در کلاسهای معمولی کمتر به آنها پرداخته می شود. به علت عدم آشنایی معلم با موضوع تحقیق و همچنین احتمال فراموشی، بعضی از نکات ریز و ظریف اعمال نمی شد و به برتری بر روشهای سنتی منجر می شد.

4. تکرار مواجهه با مواد آموزشی

 این عامل نیز به علت سهولت انجام آن، وقتی وسیله انتقال مواد آموزشی یکی از رسانه های جدید باشد، باعث برتری رسانه ها بر روشهای سنتی می شود. در صورتی که اگر معلم نیز در کلاس درس خود این نکته ها را رعایت کند، دقیقا به همان نتیجه مطلوب دست
خواهد یافت.

انگیزه: تحقیقات ثابت کرده است که رسانه های جدید، در صورتی که برای اولین بار به شاگردان ارائه شود تنها به علت بدیع، نو و ناآشنا بودن شاگرد با آن، علاقه او را جلب می کند، ولی این جلب توجه در صورت عادت به یک رسانه معمولا 6 تا 8 هفته از بین رفته، شاگرد نسبت به رسانه جدیدرفتار خاصی از خود نشان می دهد[12].

تکنولوژی آموزشی از جنبه دوم

رشد و تکوین الگوهای آموزشی و تعامل بین نگرش سیستمی و اصول و نظریه های علوم ارتباطات، باعث افزوده شدن بعد جدیدی به تکنولوژی آموزشی شد که در ابتدای این بحث آن را مجموعه فراگرد ها و روشهای طراحی نرم افزار، یا مواد آموزشی که به یادگیری بهتر منجر می شود نامیدیم.

همانطور که از مقایسه دو تعریف جنبه اول و دوم مشخص است، اضافه شدن مفاهیم جدید به تکنولوژی آموزشی، حیطه کاربرد آن را به مراتب گسترده تر از قبل نمود و آن را از محدود بر تنگ شناسایی انواع و نحوه کاربرد وسائل و رسانه های آموزشی خارج کرد و محور کلیه فعالیتهای انجام شده در مرکز آموزش قرار داد.

در اواخر سال 1960 مراکز سمعی و بصری تحت تاثیر تحولات محتوایی انجام شده به بخشهای تکنولوژی آموزشی تغییر نام یافت و مدعی صاحبنظر بودن و نقش داشتن در تمامی فرایند آموزش و تدریس بود. مسلما از این دیدگاه، تکنولوژی آموزشی و تکنولوژیست آموزشی، دیگر مانند گلدان پر از گل یا یک تابلوی نقاشی زیبا نیست که وجودش در کلاسهای درس باعث زیبایی ظاهری شود و نبودش هم چیزی از کیفیت آموزشی نکاهد؛ بلکه تکنولوژی آموزشی از جنبه دوم، عنصر لاینفک و شاید محور اصلی هر آموزشی است[13].

تکنولوژی آموزشی از جنبه سوم (حل مسئله)

برای بهبود وضعیت تولید و ارائه خدمات، در مراکز آموزشی وابسته به مراکز صنعتی و تولیدی و خدماتی بررسیهایی انجام شد و در بعضی از موارد تشخیص متخصصان این بود که باید در زمینه های خاص، دوره های آموزشی کوتاه مدت و میان مدت برای گروههای خاصی از کارکنان ارائه شود و پس از ارزشیابی از دوره های آموزشی موجود و تشخیص مسائل و مشکلات این دوره ها و رفع آنها، دوره ها تجدید شود.

 همچنین بسیاری از مراکز برای بالا بردن سطح کارائی واحدهای خود اقدام به ارزشیابی عملکرد واحدها می کردند و بدیهی است که در تمام موارد مناسبترین افراد برای انجام ارزشیابی، طراحی، ارائه دوره های آموزشی، تشخیص نواقص و معایب فراگرد کارها و سایر موارد، افرادی هستند که آنها را تکنولوژیست می نامند.  فرد تکنولوژیست با ذخیره ای از دانشها و مهارتها و تجارب خاص در زمینه تمامی مسائل آموزشی از تشخیص نیاز تا ارزشیابی به محیط های مختلف پا می گذارد و مشکلات و مسائل این محیطها را از دیدگاه تکنولوژی آموزشی بررسی می کند و برای رفع آن راه حلهایی ارائه می نماید و پس از تصویب افراد تصمیم گیر، خود آنرا به اجرا می گذارد و پس از اجرا نتایج حاصله را ارزشیابی می کند. در پایان گزارشی مشتمل بر تمام جزئیات کارهای انجام شده تهیه می کند و در اختیار افراد مسئول قرار می دهد.

تحقیقات عکس العملهای شناختی در مواجهه با رسانه ها

به آن دسته از فعالیتها و فراگردهای ذهنی گفته می شود که پس از مواجهه با مواد آموزشی ارائه شده از طریق رسانه در ذهن فراگیر ایجاد یا برانگیخته می شود. برای مثال توجه شاگرد به محتوای یک کتاب، یک فیلم یا یک سخنرانی از جمله فراگردهای ذهنی است که پس از شروع مطالعه کتاب، یا دیدن فیلم یا گوش دادن به یک سخنرانی در ذهن شاگرد انجام می گیرد یا نمی گیرد. اگر موضوع کتاب، فیلم یا سخنرانی برای شاگرد جالب، تازه و مفید باشد، شاگرد به آن توجه می کند و در صورتی که موضوع تکراری، سنگین و بی فایده باشد، شاگرد به آن بی توجه خواهد بود[14].

1. گرایش شاگرد نسبت به رسانه

گرایش را شاید بتوان تمایل یا انتخاب یک روش از میان روشها یا اشیایی که دارای قدرت جذب مساوی هستند تعریف کرد.

برای مثال، اگر شاگردی بتواند محتوای خاصی را از طریق چندین رسانه بیاموزد و استفاده از رسانه ها برای او از نظر صرف وقا و مخارج کاملا یکسان باشد، گرایش شاگرد را به رسانه ای که برمی گزیند مثبت، و نسبت به آنهایی را که انتخاب نمی کند منفی می نامیم.

اگر شاگرد برای مطالعه یک موضوع ریاضی به مطالعه یک کتاب بپردازد، در حالیکه این امکان برای او وجود داشته باشد که همین موضوع را از طریق رسانه های دیگر فرا گیرد، در این صورت می گویی که گرایش او به کتاب مثبت بوده است.

2. براداشت شاگرد از میزان سهولت یا صعوبت یادگیری از یک رسانه

هر قدر شاگرد برای یادگیری، رسانه ای را دشوار و مستلزم صرف وقت و دقت و انرژی بیشتری بداند یا تلقی کند، به همان میزان یادگیری شاگرد از طریق آن رسانه بیشتر می شود؛ و بالعکس، هر قدر فراگیر رسانه ای را سهل انگارد، میزان یادگیری اش نیز به همان گونه کاهش می یابد.

برای مثال، اگر شاگردی یادگیری از طریق کامپیوتر را مستلزم دقت زیاد و رفتار سنجیده و همراه با تفکر تلقی کند، در مواجهه با کامپیوتر به طور طبیعی چنین رفتاری از خود نشان می دهد و همین نوع عملکرد سبب یادگیری بیشتر وی خواهد شد.

در مقابل اگر شاگردی یادگیری مثلا از طریق تلویزیون را کاری ساده و همراه با تفریح و استراحت تلقی کند، هنگام دریافت آموزش از طریق تلویزیون، احتمالا پای خود را دراز می کند، یادداشت برنمی دارد، حرف میزند یا چیزی می خورد و در نتیجه یادگیری کمتری خواهد داشت.

3. انتخاب روش و رسانه توسط فراگیر

روشها و رسانه های منظم آن دسته از روشها و رسانه هایی است که در آنها مدرس یا طراح آموزشی، حرکت و فعالیت فراگیر را برای یادگیری از پیش تعیین کرده است و فراگیر در مسیرها و مراحل از پیش طراحی شده قرار می گیرد تا به اهداف مشخص و معینی دست یابد.

برای نمونه، می توان آموزش ریاضی از طریق آموزش برنامه ریزی شده در کامپیوتر را از جمله روشهای منظم رسانه ای دانست[15].

اصول انتخاب رسانه

1. از آنجا که رسانه به دلیل رسانه بودنشان یعنی انتقال محتوای آموزش از فرستنده به گیرنده با هم تفاوتی ندارند، باید ساده ترین و ارزانترین آنها را برای هر آموزش انتخاب کرد.این یک اصل کلی است و مانند هر اصل کلی دیگر دارای ملاحظات، استثنائات و تبصره هایی است.

2. گاهی خصوصیات محتوا نوع خاصی از رسانه را می طلبد که در نمودار صفحه بعد خصوصیات محتوا نشان داده شده است.

3. گاهی خصوصیات ویژه فراگیران نوع خاصی از رسانه را طلب می کند. مانند وقتی که آموزش به نابینایان یا ناشنوایان باشد یا به طور کلی آموزش به کودکان استثنائی که نوع رسانه را تعیین می کند.

4. در انتخاب رسانه به گرایش شاگردان به رسانه مورد نظر، برداشت آنان از نظر میزان یادگیری از طریق آن رسانه و انتخاب رسانه توسط شاگرد توجه شود و همینطور طراح و تکنولوژیست آموزش نباید روی نوجوان و جدید بودن رسانه بیش از حد حساب کند. چون رسانه جدید 6 تا 8 هفته عادی می شود.

5. گاهی مسائل اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و غیره نوع خاصی از رسانه را طلب می کند. برای مثال، اگر برای دستیابی به اهداف آموزش برنامه پنجساله اول توسعه، نیروی انسانی کافی برای ارائه آموزشهای حضوری در اختیار نباشد، این واقعیت از طریق روش آموزش از راه دور یا رسانه ای مانند تلویزیون و جزوات خودآموز را پیش روی طراحان آموزش قرار می دهند. گاهی نیز عدم امکان مالی برای پوشش آموزشی برای افرادی که می خواهند آموزش ببینند، رادیو پیشنهاد می شود.

به طور کلی شناسایی انواع رسانه ها و ظرفیتها و محدودیتهای هر یک از آنها لازمه بکار گیری صحیح آنها در انواع آموزشهاست و تکنولوژیست آموزشی  باید با توجه به حقایق، نیازها و اهداف ارائه شده بهترین و باصرفه ترین و کاراترین رسانه را انتخاب و پیشنهاد کند.


الگوی انتخاب رسانه آموزشی

1. مربی،

2.شبیه سازی،

3.معلم (به منظور بررسی عملکرد شاگرد وارائه بازخورد لازم)

 

رسانه آموزشی

آیا انجام کاری توسط فراگیر لازم است؟ بلی        

 

 


بلی

 

1. نوار صدا(همراه با نوشتاری برای رجوع در صورت لزوم)

2. سخنرانی( » » » » »«)

 

1.آموزش لازم نیست.

 

 


بلی

 

آیا مطالب دیداری لازم است؟ خیر  آیا مطالب شنیداری لازم است؟   خیر

      

       
   

بلی

 
 

1. نوار ویدئو
2. فیلم

3. ماکت یا مدلها

 
 

 



خیر

 

آیا نمایش حرکت لازم است؟

 

       
 

1. جزوات و مواد نوشتاری تکثیر شده
2. جزوات برنامه ریزی شده(در صورتی که مهارتها پیچیده باشند)

 
   

خیر

 
 

 



بلی

 

 

1. اسلایدها همراه با نوار صدا(در صورتیکه دفعات ارائه آموزش زیاد باشد یا تصاویر غیر متحرک لازم باشد) دفتر تمرین هم میتواند بکار رود.
2. سخنرانی همراه با مکالمه و مراوده با شاگرد(در صورتی که دفعات ارائه آموزش کم باشد شاگرد باید تجزیه و تحلیل شود)

3. جزوه همراه با نوار صدا(در صورتیکه توضیحات لفظی یا تصاویر لازم باشد یا سرعت آموزش در اختیار شاگرد باشد)

 

آیا صدا لازم است؟

 

 
 

 

 

 


حداکثر بهره وری از فناوری

بهره گیری از فناوری به نحو مطلوب و اثربخش در سطح مدارس کار آسانی نیست. وجود فناوری در مدرسه هنگامی نمود پیدا می کند که معلم و دانش آموز نقش و کار و اهمیت آنرا فرایند یاددهی_یادگیری بشناسند و آن را با روشهای یاددهی و یادگیری تلفیق کنند. فناوری آموزشی صرف استفاده از سخت افزار فناوری چون رایانه، ویدئو یا تلویزیون در کلاس درس نیست؛ بلکه شناخت نقش سخت افزار، همراه باشناخت هدف و روش آموزش، شناخت یادگیرنده و راهبردهای یادگیری و اشراف به هدفها و شیوه های کارآمد یاددهی و نیز شناخت چگونگی بهره گیری از سخت افزار در کمک به تحقق هدفهای آموزشی است. وجود فناوری در مدارس به خودی خود هیچ ضمانتی برای یادگیری بهتر نیست. استفاده از فناوری، به ویژه رایانه در مدرسه و کلاس هنگامی به گسترش و درونی کردن یادگیری می انجامد که معلمان و دانش آموزان بدانند چرا و چگونه باید از آن بهره گیرند. آنان باید به توانایی و کارایی رایانه در کمک به یادگیری و کمک به تحقق هدفهای مهم واقف شوند. چگونگی بهره گیری از آن را یاد بگیرند و برای به حداکثر رساندن بهره وری آن برنامه ریزی کنند. برای برنامه ریزی درست باید ابتدا دانست که یادگیری چگونه اتفاق می افتد و نقش فناوری در آن رخداد چیست؟ چگونه می توان با استفاده از آن دانش و اطلاعات دستوالعملها یا راهنماهایی مفید و کارا برای بهره وری بهینه از فناوری در مدارس تهیه کرد و در اختیار معلمان و دانش آموزان قرار داد[16].

پژوهش ها در این زمینه نشان داده است که شناخت و توجه معلمان و برنامه ریزی آموزشی بر بعضی اصول یادگیری چارچوب های فکری بسیار خوبی را شکل می دهد که چگونگی استفاده از فناوری را به گونه ای مشخص می کند که نتیجه آن مفید و مثبت و کمک به پیشرفت یادگیری باشد.

چنانچه حداقل به چند اصل یادگیری که در این جا ذکر می شود پیوسته توجه داشته باشیم، می توانیم بهره وری فناوری را به حداکثر برسانیم:

1) یادگیری هنگامی رخ می دهد که هدف مشخصی را دنبال کند. یادگیری واقعی بدون زمینه فکری و یا در زمینه هایی از دنیای واقعی را برای دانش آموزان فراهم می کند و او را برای حل مسئله پیچیده ترغیب و کمک می کند. یادگیری استفاده درست از رایانه او را به شناخت پدیده های بسیار در زمینه های متفاوت و کشف بسیاری از ناشناخته ها رهنمون می شود.

2) یادگیرنده هنگامی به یادگیری واقعی دست می یابد که خود به منزله یک عامل فعال عمل کند، یعنی در شناخت و تعیین نوع هدف و موضوع یادگیری، در انتخاب راهبرد یادگیری، در بهره گیری از محتوایی که در اختیار دارد و در برنامه ریزی برای کشف ناشناخته ها و گسترش دانش و بینش فکری خویش سهیم و عضوی فعال باشد.

رایانه به خوبی می تواند چنین زمینه ای را فراهم کند، به شرط آنکه موارد کارایی آن شناخته و امکانات بهره گیری فعال از آن تدارک دیده شود و اگر چنین شود از آن فناوری استفاده بهینه شده است.

3) یادگیری امری اجتماعی است و در محیطی اجتماعی بهتر حاصل می شود. نتایج اثربخش یادگیریهای مشارکتی به صورتهای مختلف کاملا شناخته شده است. اما باید دید چگونه می توان از فناوری رایانه و نظایر آن برای حمایت یادگیریهای جمعی و مشارکتی سود برد. برقراری اینترنت و امکانات استفاده از نرم افزارهای الکترونیکی و تبادل اندیشه ها از آن طریق بهره وری فناوری رایانه را افزایش می دهد.

4) یادگیری انعکاس پذیر است به این معنا که یادگیرنده ها در شرایطی که بتوانند درباره کار و تلاش و یادگیریهای خود بازخورد مناسب بگیرند، بهتر عمل می کنند؛ خواه بازخورد از جانب معلمشان، اولیاء و یا هم کلاسانشان باشد. این شناخت معلمان را بر آن می دارد که امکانات گرفتن چنان بازخوردهایی را از طریق رسانه به گونه ای فراهم کنند که به بهترین وجه بتوان از آن ابزار برای کشف نقطه ضعفهای یادگیری با اطلاع از نتایج کار دیگران و گرفتن بازخورد از دیگران درباره کار خود و برنامه ریزی برای اصلاح استفاده کرد.

استفاده از پست الکترونیکی و برقراری ارتباط میان یادگیرنده ها (با هم) و ارتباط با معلم و اظهار نظر درباره کوشش های انجام شده از یک جهت به یادگیری بیشتر می انجامد و از جهت دیگر بهره وری فناوری را افزایش می بخشد[17].

 

رسانه های دیداری ثابت

رسانه های دیداری ثابت به چهار دسته تقسیم می شوند؛

1. تصاویر ثابت غیر انعکاسی،                               2. تصاویر انعکاسی،

3. مواد ترسیمی و گرافیکی،                                 4. تابلوهای نمایش.

1) تصاویر ثابت غیر انعکاسی شامل: عکس و پوستر است. دانش آموزان با استفاده از تصاویر، تجاربی به دست می آورند که در نبود تصاویر، به هیچ وجه نمی توانند به آنها دست یابند. تصاویر ثابت به وفور در کتابها(کتابهای درسی، مجلات، روزنامه ها، کاتالوگها و تقویم ها) وجود دارند.

رایانه به صورت شگفت آوری دسترسی به تصاویر را آسان کرده است. با استفاده از دستگاه پویشگر می توان تصاویر کوچک را به درون رایانه وارد کرد و در دسترس فرد فرد دانش آموزان قرار داد. در صورت وجود فراتاب ویدئویی(ویدئو پروژکتور) که به رایانه متصل باشد، می توان تصاویر را بر روی پرده به نمایش آورد. امروزه هزاران دیسک محتوی میلیون ها تصویر و عکس برشی وجود دارند که تصاویر حاضر و آماده را با هزینه کم در اختیار همگان قرار می دهند. در صورت نیاز، می توان از این تصاویر آماده نسخه بردای و استفاده کرد.

2) تصاویر انعکاسی شامل: اسلاید، فیلم استریپ و ورقه های شفاف است. از اسلاید و فیلم استریپ امروزه کمتر استفاده می شود. اما ورقه شفاف، ورقه ای روشن از جنس پلاستیک یا نایلون است که معلم می تواند به جای تخته سیاه در کلاس از آن استفاده کند. استفاده از این وسیله آموزشی سبب می شود که معلم برخورد دیداری خود را حتی هنگام استفاده از این وسیله با دانش آموزاش (بینندگان) حفظ کند و جزئیات از قلم افتاده را به آن بیفزاید. این امر به سهولت اداره کلاس کمک می کند.

کار با فراتاب بسیار ساده است. این وسیله تقریبا هیچ مشکلی از نظر مراقبت نیز ندارد و تنها گاهی باید لامپ آنرا عوض کرد. حمل و نقل دستگاه اورهد نیز بسیار آسان است.

3) مواد ترسیمی و گرافیکی: رسانه هایی هستند که حقایق و ایده هایی را به طور روشن، فشرده و مختصر و از طریق خطوط، کلمات، اعداد و تصاویر بیان می کنند.

مواد ترسیمی و گرافیکی شامل: نمودار، طرح خطی، چارت، کاریکاتور، پوستر، نقشه و کره است.

4) تابلوهای نمایشی شامل: تخته گچی، تابلوهای پارچه ای، تابلوهای مغناطیسی،تابلوهای الکتریکی، تابلوهای اعلانات و تابلوهای جیب دار است.

انواع نمایشگراهای اطلاع رسانی

انواع نمایشگرهایی که می سازیم کدامند؟ چه نوع نمایشگر را برای کسب اطلاع به کار می بریم؟ چه چیزهایی هستند که دو جور میتوان آنها را دید؟

یکی به صورتی که خودشان هستند و دیگری به عنوان باز نمون سایر چیزها. عام ترین مورد هنگامی است که مشاهده کننده هم باز نمون را می بیند و هم چیزی را که باز نمون شده. این نوع نمایشگر ها بسیار متنوع اند و تنوع چیزهایی را که باز نمون آنها است نیز به همین اندازه بسیار.

برای نشان دادن گستره تنوع نمایشگرها تنها کافی است که برخی از انواع آنرا نام ببریم. پیشنهاد می کنم این فهرست را با طرح سوالی در ذهن بخوانیم. ضمن خواندن این فهرست سوال کنید چه تعداد از انواعی را که نام می بریم توسط روانشناسان یا پژوهشگران علوم تربیتی بررسی و مطالعه شده اند. نظریه یادگیری که روزگاری محبوب القلوب روانشناسان بود؛ «همبستگی» بین رویدادهای نامتجانسی چون نور و یک تکه کاغذ را که آزمایش کننده بنا به میل و دلخواه خود وضع می کرد، سر الگو می گرفت. آیا همبستگی هم باز نمون به معنایی است که از نمایشگرهای اطلاعاتی مراد می کنیم و در سطور بعد نام خواهیم برد.

از جمله چیزهایی که درباره خود اطلاع می دهند، می توانیم از این موارد نام ببریم: نمونه، علامت، نماد و مهر و نشان، نظر قربانی، نشان خانوادگی، نمایه، نشانگذار، نقشه، نگار(نمودار هندسی)، جدول نمودار و علائم هیروگلیف، ردپا، نشان پیروزی، تندیس و توصیف، تصویر.  انواع نمونه های اصلی

در روزگار رونق بازار از نظریه یادگیری همبستگی گرای، رسم بر این بود که یادگیری نوع خاصی از همبستگی را عنوان کنند و سپس آن را به سایر موارد تعمیم دهند. نمایشگرهای اطلاع رسانه را نمی توان به وسیله تعمیم درباره موارد شناخته شده، فهمید. چه تفاوتی بین انواع نمایشگرهاست که موجب اختلاف نحوه اطلاع رسانی یک سنگواره از یک تندیس می شود، از این نکته اصلی غافل مانده ایم که سنگواره ها مصنوع بشر نیستند؛ بلکه بیشتر آثار بازمانده ای هستند از موجوداتی که روزگاری می زیسته اند و نه آثار ساخته شده آدمی، تعمیم، سازوکاری کافی برای تبیین نیست. چه وجوه اختلاف هم نظیر وجوه تشابه فراوانند. در عوض مبتدی باید یاد بگیرد که ابعاد مرتبط با نمایشگر کدامند. آیا نسبتی از لحاظ رنگها وجود دارد؟ آیا اندازه ها مطلق اند؟ او باید یاد بگیرد که کدام یک از ابعاد مختلف اهمیت دارند[18].

سنگواره ها، آثار برجامانده زمانند و نه پیشتاز زمان.توانمندی آموزشی، انواع رسانه ها، چگونگی اطلاع رسانی آموزش دهی و اثر بخشی به رسانه ها موضوع اصلی نحوه استفاده از رسانه برای بهبود یادگیری کودک است. همه ما پذیرفته ایم که کودک دست کم بعضی از چیزها را به ازای تجربه چیزهای واقعی و بازیهای دیداری، بهتر یاد می گیرد تا بوسیله زبان؛ وانگهی این اعتقاد هم به طور کلی هست که با اعمال وابستگیهای تقویت کننده یعنی با تجربه مستقیم همراه با تقویت میزان یادگیری را می توان بسیار بالا برد.

 همچنین یادگیری بوسیله الگو گیری یعنی تقلید کردن یک عملکرد موفق روی می دهد. مطلب چاپی، تصویر، فیلم، تلویزیون، ضبط صوت، کامپیوتر و همه رسانه هایی را که حکم واسطه نمادها را در محیط ما دارند، باید به اینها افزود. اما بدون آشنایی با ساختار این رسانه ها یعنی با توان اطلاع رسانی آنها، ذکر نتایج کلی حاصل از کاربردشان، یا ذکر این مطلب که مناسبترین کاربرد این رسانه های گوناگون برای مقاصد آموزشی کدامست، کاری بسیار دشوار و بس محال است. برای این منظور آموزش قواعدی سرانگشتی دارد؛ نظیر این قاعده که «هرچه قدر مقدار رسانه ها یا تعداد کانالها بیشتر باشد بهتر است». یا «از واقعی به انتزاعی برسید». در این مقطع یکی از مبرم ترین نیازها این است که تحلیلی نظری از توانمندی انواع رسانه ها برای مقاصد فکری و پژوهشی به عمل آوریم. به گفته اولسون و برونر «رسانه ها از حیث دانشی که منتقل می کنند همگرا هستند، اما از لحاظ مهارتهایی که به وجود می آورند و رشد می کنند و اگر «. لذا رسانه های آموزشی را نباید تنها به صرف قدرت انتقال، فلان نوع محتوا انتخاب کرد؛ بلکه انتخاب آنها باید بر این پایه هم باشد که بتواند مهارتهای مربوط به عمل آوردن و پردازش اطلاعات را که بخش بسیار مهمی از هوش آدمی را می سازد، رشد و پرورش دهند.

جان کرول محقق ارشد تحقیقات روانشناسی و سرپرست گروه تحقیق، یادگیری و شناخت انسان در بخش سنجش آموزش دانشگاه پرینستون، خدمات شایسته ای به رشته های زبان و پیدائی زبان کرده است. کرول به بررسی نقش رسانه چاپ در آموزش و به طور کلی در فرهنگ می پردازد. اگر چه این رسانه محدودیتها و سوء کاربردهای خاص خود را دارد، اما کرول نشان می دهد که نقش به عنوان رسانه ای اساسی در فرایند آموزش، احتمالا به طور جدی به خطر نخواهد افتاد. این رسانه نقش بزرگی در تکوین افکار مجرد و تبادل آنها دارد که لازمه علم و فلسفه اند و لذا نقش مهمی در هر جامعه دمکراتیک ایفا می کنند. چاپ منبع مهمی برای تجربه جانشین است و می تواند تجربه مستقیم را به همان صورتی که در دیگر رسانه ها منعکس می شود، هدایت و تفسیر کند. وانگهی چاپ در دسترس همه هست؛ اعم از تولید کننده و دریافت کننده آید که یکی از مسئولیتهایش در تلویزیون آموزشی انتاریو، مدیریت تولید و پخش برنامه است، بررسی انتقادی انواع تاثیرهایی که تلویزیون دارد و یا انتظار می رود در آینده داشته باشد، می پردازد و همچنین از مقابله کردن این تاثیرها با جایگاه بالنسبه فرعی تلویزیون که فعلا در مدارس عمومی آمریکا برای این رسانه قائل هستند، گفتگو می کند.

با این حال بسیاری از توانمندیهای اصلی تلویزیون آموزشی نظیر اثربخشی آن در آموزش، گستردگی در توزیع و امکاناتی که از لحاظ انفرادی کردن و مقرون به صرفه بودن دارد، تنها در صورتی میسر است که روند فعلی را به سوی ایجاد نظمی دوباره برای کارکردها و مسئولیتهایی که بنا به سنت در انحصار مدرسه و معلم و دیگر سازمانهای اجتماعی کننده فرد بوده اند، هدایت کنیم.اولگ تیکو میروف، استاد روانشناسی دانشگاه مسکو، تفکر انسان را با تفکر کامپیوتر مقایسه می کند و نتیجه می گیرد که اگر چه ممکن است هر دو به هدفهای مشابهی برسند، اما وسایل رسیدن آنها به هدف متفاوت است[19].

 تفکر انسان همانقدر مشکل آفرین است که مشکل گشا. لذا این برداشت که کامپیوتر موید هوش است یا جانشین آن، یعنی همان تصور رایج در نهضت هوش مصنوعی پایه و اساسی ندارد.

اما تیکو میروف بر این عقیده است که کامپیوتر ابزاری است که فرایندهای روانشناختی انسان را دگرگون می کند. آدمی موجب دگرگونی اشیاء خارج از خود می شود؛ اما همین تغییرها بعدا فرایندهای روانشناختی درون او را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا نقش انسان در یک نظام متشکل از آدم و ماشین عبارت است از تبدیل مسئله ای غیر صوری، واقعی و بافتی، به مسئله ای صوری، و کار کامپیوتر عبارت است از حل مسئله ای صوری، با استفاده از برنامه های اکتشافی فردی(یا با آزمایش و خطا) محول به آن.بنابراین نقش انسان و نقش کامپیوتر مکمل یکدیگرند. تیلو میروف مقاله خود را با ذکر این مطلب به پایان میرساند که بررسی روانشناختی و تربیتی کلی یک چنین نظامی بسیار ضروری است.

 

 

حرکت های بیانگر: ابزار برقراری ارتباطات دیداری هستند و شامل:

1.  حرکت های سازگار کننده: با کمک معلم؛ مثل لمس کردن، کشیدن.

2.   حرکت های تنظیم کننده: ارتباط گفت و شنود مثل اشاره با دست.

3.   حرکت های تصویرگر: ایجاد تصویر یا توضیح بیشتر.

4.   حرکت های بیانگر ضمنی: ناخواسته و ناخودآگاه؛ مانند صبوری، جدیت اراده، نظم و ترتیب، اعتماد بنفس.

ایجاد موقعیت: گردش علمی، ایفاء نقش، بازدیدها، آزمایشها، مصاحبه، دعوت از اشخاص.

کارافزارهای ملموس: نرم افزارها و سخت افزارها.

دیداری ها:دیداریها، دیداری های مستقل و دیداری های نا مستقل،نمایش دهنده ها.

دیداری های مستقل: کتاب، مجله، تصویر، روزنامه، چارت.

چارت: نمودارها یا یک کلیت به صورت جتمع خلاصه در آمده باشد مثل چارت اصول قانون اساسی.

دیداریهای نا مستقل: رسانه هایی هستند که به کمک یک سخت افزار تهیه یا قابل استفاده می شوند. این رسانه ها از جمله ابزارهایی هستند که علاوه بر پیام رسانیهای آموزشی اطلاعات دیداری یادگیرندگان را تقویت می کنند؛ مانند:

عکسها /فتو، اسلایدها، فیلم استریپ ها، فیلم های متحرک، فیلمهای ویدئویی، میکرو فیلم ها، ترانماها.

اسلایدها: با دوربینهای عکاسی روی فیلم های مخصوصی گرفته می شوند و با پروژکتور به نمایش گذاشته می شوند.

فیلم استریپ ها: مجموعه ای از اسلایدهای پشت سر هم هستند که پیامهای آموزشی را در صحنه های پیاپی نمایش می دهند.

فیلمهای متحرک: با دوربینهای فیلمبرداری در انواع 8 میلیمتری و 16 میلیمتری ساخته می شوند و با پروژکتور فیلم قابل استفاده می گردند.

فیلمهای ویدئویی:با دوربین فیلمبرداری مخصوص تهیه و با دستگاه پخش ویدئو روی صفحه نمایش داده می شوند.

میکرو فیلمها:رسانه هاس سبکی هستند که اطلاعات زیادی را روی یک صفحه کوچک حفظ و نگهداری می کنند و با دستگاه مخصوص(مانیتور) میتوان به درشت نمایی آنها پرداخت تا قابل استفاده شوند.

ترانماها (تلق شفاف، ورق شفاف): موضوع یا مطلبی را روی ورقهای شفاف می نویسند یا چاپ می کنند و با پروژکتور اورهد در کلاس نمایش می دهند.

نمایش دهنده ها:شامل تخته سیاه ها، تخته های موکتی، پارچه ای، تخته های مغناطیسی، تخته های الکتریکی، تابلوهای اعلانات، تابلوهای جیب دار.

تخته های موکتی و پارچه ای:از پارچه یا موکت درست شده در انواع اندازه های مختلف و در رنگها دلخواه.

تخته های مغناطیسی: تخته های آهنی که می توان انواع چیزها را با مغناطیس روی آنها نصب کرد و استفاده نمود.

تخته های الکتریکی:با مقداری سیم، میخ و چند باتری تهیه شده و با روشن و خاموش شدن پیامهای آموزشی را نی توان ارسال داشت.

تابلوهای اعلانات: با ورقهای چوب پنبه ای اگوستیک یا پارچه درست میکنند.

تابلوهای جیب دار: فیبر یا تخته یا مقوای ضخیم نوارهای تلقی(گاه شفاف) یا پارچه ای.

سه بعدی ها: اشیاء حقیقی، مدلها، ماکت ها، منظره های سه بعدی (خیالی)، میزهای شنی، سنگواره ها.

کامپیوتر چگونه می تواند به افراد در یادگیری کمک کند؟

مبحث حاضر را با بررسی فرایندهای واقعی که مردم بدان طریق یاد می گیرند، در چهار مرحله هم ارائه می دهیم[20].

-   نیاز به یادگیری (انگیزش، اشتیاق، علاقه و غیره).

-   انجام دادن (having ago) آزمایش، تجربه، عمل، یادگیری از طریق اشتباهات.

-   بازخورد (اطلاع از صحت یا سقم عمل انجام یافته، خوب بودن آن و غیره).

-   جذب (درک و استنباط تجربه یادگیری و درک بازخورد، برآورد و برانداز کردن، احساس مالکیت نسبت به آنچه یاد گرفته است).

در اکثر جنبه ها، موفقیت استفاده از کامپیوتر در تعلیم و تربیت و آموزش در این است که منابع یادگیری مبتنی بر کامپیوتر با این روشهای واقعی یادگیری تناسب دقیق داشته و بر اساس آنها طراحی شده باشد.

اینترنت در خدمت معلمان و کارشناسان آموزش و پرورش

به طور کلی اینترنت ما در شبکه های کامپیوتری است. به اتصال شبکه های کامپیوتری موجود در دنیا از طریق خطوط تلفن، اینترنت گویند. اتصال به اینترنت از طریق شبکه های دانشگاهی یا با استفاده از شرکت های سرویس دهنده انجام می گیرد. اتصال به شبکه جهانی اینترنت سبب می شود که کاربر به کلیه اطلاعات علمی و آموزشی موجود در اینترنت که حجم آن هر دقیقه رو به افزایش است، دسترسی داشته باشد و دسترسی به این اطلاعات و منابع ذیقیمت در هر زمانی و مکانی که کامپیوتر به اینترنت متصل باشد، امکان پذیر است. این منابع و اطلاعات نوشتاری، صوتی، تصویری، ویدئویی و مجموعه های چند رسانه ای را در بر می گیرد.

جالب تر اینکه استفاده دانشجویان و دانش آموزان از اینترنت یک روش فعال آموزشی به حساب می آید. زیرا آنان با استفاده از اطلاعات شبکه اینترنت به یادگیرندگان مادام العمر تبدیل می شوند. این ویژگی سبب شده است که اینترنت روز به روز بیشتر مورد توجه مدارس و دانشگاهها قرار گیرد و هر روز تعداد بیشتری از مدارس به گنجینه دانش بشری متصل شوند.

دسترسی به هر اطلاعی در اینترنت مانند مطالب آموزشی و علمی در زمینه های گوناگون مطالب فرهنگی، اجتماعی، تجاری، سیاسی، خدماتی، و ... امکان پذیر است.

امکان دسترسی به اطلاعات غیر اخلاقی و فرهنگی که مسئله ای بسیار مهم است و اکثر مدارس و دانشگاهها متوجه این مشکل شده اند و می توانند با استفاده از روشهای گوناگون دسترسی به این گونه اطلاعات را محدود کنند[21].

به طور کلی چهار نوع خدمات در اینترنت متداول است:

-         نوع اول خدمات به طریق محیط های چند رسانه ای است که اطلاعات به صورت تصاویر (مانند عکس، نمودار، جدول و...) صدا، تصاویر ویدئویی و نوشتاری ارائه می شود.

-         نوع دوم پست الکترونیک است که امکان ارسال و دریافت پیام یا اطلاعات را به هر کس و در هر نقطه ای از جهان که روی اینترنت باشد میسر می سازد. این روش فوق العاده سریع و مفید برای برقراری اطلاعات و ارتباط بین دانشجویان و دانش آموزان در نقاط گوناگون کشور و جهان است.

-         سومین نوع خدمات اینترنت نوع خبری یا وجود گروههای خبری است. بیش از دوازده هزار گروه خبری در زمینه موضوعات گوناگون وجود دارد که کاربر می تواند به آنها بپیوندد. این موضوعات انواع مسائل جزئی و کلی را شامل می شود و کاربر می تواند با توجه به موضوع مورد علاقه خود، به گروه مورد نظر ملحق شود.

-         چهارمین نوع خدمات در اینترنت، پیوستن به فهرستهای گوناگون الکترونیک پستی بر اساس موضوعات مورد علاقه کاربران است.

اگر این فناوری با اصول اخلاقی و انسانی توام گردد، انسان فردا انسانی خواهد بود که عملش ره گشای اوست.


منابع و مواخذ

1- مبانی نظری تکنولوژی آموزشی، دكتر هاشم فردانش

2- تکنولوژی آموزشی، شعباني، حسن و هاشم فردانش ، سمينار دفتر همكاري حوزه و دانشگاه جزوه شماره 21، علوم تربيتي، 1368

3- مقدمات تکنولوژی آموزشی، انتشارات دانشگاه پيام نور، 1369

4- ماهنامه تکنولوژی آموزشی رشد، ماهنامه آموزشي، تحليل، اطلاع رساني، دوره بيستم، بهمن ماه 1383

5- رسانه ها و نمادها، صورتهای بیان،  ارتباط و آموزش، زير نظر ديويد اولسون، ترجمه محبوبه مهاجر

6- در سایه تکنولوژی آموزشی، علي رئوف

7- مباحث تخصصی در تکنولوژی آموزشی، محمد احديان، داوود محمدي

 

 



[1]. مقدمات تکنولوژی آموزشي، ص 24

[2]. همان ، ص 36

[3]. مباحث تخصصی در تکنولوژی آموزشی، ص 54

[4]. همان ، ص 57-62

[5]. همان ‌، ص 80

[6]. همان ، ص 60

[7]. ماهنامه تکنولوژی آموزشی رشد، ص 15

[8]. مقدمات تکنولوژی آموزشی، ص 24

[9]. همان، ص 29

[10]. همان ، ص 31

[11]. رسانه ها و نمادها، ص 124

[12]. تکنولوژی آموزشی، ص 12

[13]. رسانه ها و نمادها، ص 112

[14]. همان ، ص 113-115

[15]. ماهنامه تکنولوژی آموزشی رشد، ص 20

[16] . مقدمات تکنولوژی آموزشی، ص 23

[17]. در سایه تکنولوژی آموزشی، ص 41

[18]. رسانه ها و نمادها،ص 150

[19]. همان ، ص 157

[20]. مباحث تخصصی در تکنولوژی آموزشی، ص 36-45

[21]. مقدمات تکنولوژی آموزشی، ص 24

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 05 تیر 1393 ساعت: 19:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع ارزش های افزوده در ارزشیابی شرکت ها

بازديد: 531

 

عنوان :

تجزیه و تحلیل ارزش افزوده ، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار جهت ارزیابی عملکرد شرکتها

 

استاد راهنما:

تهيه و تنظيم:

 

مفهوم ارزش

    مدیریت مبتنی بر ارزش به ذهن هر کسی که در سازمان است این موضوع را القاء می نماید که بیاموزد تصمیمات خود را مبتنی بر درک خویش از چگونگی کمک این تصمیمات به ارزش شرکت ، الویت بندی نماید.

     این بدین معنی است که همه فرآیندها و نظامهای اساسی به سمت ایجاد ارزش بایستی جهت گیری شوند.

ارزش آفرینی                         Value Creation

      در چهارچوب فرآیند و زنجیره ارزش در ادبیات مالی و اقتصادی و بازرگانی مورد توجه قرار گرفته است که پایه واساس آن ، مفهوم ارزش است.

ارزش

   عبارت است از بار معنایی خاص که انسان به برخی اعمال ، حالتها و پدیده ها نسبت می دهد.

ارزش افزوده   Value Added       

   به مفهوم ما به ازاي ارزشي است كه بر اثر برخي اعمال و پديده ها ايجاد مي شود كه درچهارچوب ارزشهاي اقتصاد تببين و طبقه بندي مي گردد.

    نشاندهندۀ تفاوت ارزش معاملاتی (ارزش فروش) و ارزش کالا و خدمات خریداری شده (واسطه ای) است.

 

روشهای محاسبۀ ارزش افزوده

1-محاسبه ارزش افزوده بر اساس ارزش معاملات و يا به عبارتي ارزش كالا و خدمات (روش تفریق)

کارکردهای ارزش افزوده

اهداف و كاربرد ارزش افزوده

روشهای ارزیابی و سنجش عملکرد

معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد

معیارهای مالی

معیار مالی داخلی   (سود عملیاتی)

معیار مالی خارجی   (قیمت سهام)

معیارهای غیر مالی

معیار غیرمالی داخلی   (زمان تحویل کالا)

معیار غیر مالی خارجی  (رضایت مندی مشتریان)

Balanced Scorecardمعیار سنجش جامع عملکرد   

   شرکتها معیارهای مالی و غیر مالی را تحت گزارشی به نام معیار سنجش جامع عملکرد( Balanced Scorecard) بیان

   می کنند.این گزارشات شامل موارد زیر است:

معیارهای سودآوری: سود عملیاتی و رشد درآمدی

معیارهای رضایتمندی مشتریان : سهم بازار ، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع

معیارهای کارایی ، کیفیت و زمان : انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده

معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید

روشهای ارزیابی و سنجش عملکرد

الف-روشهای سنتی:

بازده سرمایه گذاری(ROI)

سود باقیمانده(RI)

بازده فروش(ROS)

عایدی هر سهم(EPS)

نسبت قیمت بازار سهم به سود هر سهم(P/E)

الف-روشهای سنتی:

الف-روشهای سنتی:

2-سود باقیمانده(RI)= سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری

(سرمایه گذاری X نرخ بازده مورد انتظار) سود عملیاتی = سود باقیمانده

الف-روشهای سنتی:

3-بازده فروش(ROS)=

الف-روشهای سنتی:

4-عایدی هر سهم(EPS)=

الف-روشهای سنتی:

5-نسبت قیمت بازار سهم به سود هر سهم =(P/E)

روشهای ارزیابی و سنجش عملکرد

ب-روشهای جدید

ارزش افزوده اقتصادی(EVA)

ارزش افزوده بازار(MVA)

1-ارزش افزوده اقتصادی(EVA)

تعریف :

   ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به عنوان معیار مالی سنجش عملکرد ، مبتنی بر ارزش افزوده است.

   ارزش افزوده اقتصادی شاخصی مبتنی بر VBM است که به کنترل کل ارزش ایجاد شده در یک تجارت می پردازد.

1-ارزش افزوده اقتصادی(EVA)

 

 تاریخچه :

   روش ارزش افزوده اقتصادی اولین بار توسط استرن-استوارت جهت ارائه خدمات مشاوره ای به شرکتهایی که می خواهند یک سطح جبران خدمت مناسبی را برای مدیرانشان را تعیین کنند ، ایجاد و ارائه شد.

    طرفداران مفهوم EVA ادعا می کنند که این شاخص برترین معیار عملکرد محسوب می شود(آندریاس ویتبنبرگ،2003)

    زیرا به عنوان یک معیار ارزیابی ، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریف ناشی از بکارگیری اصول حسابداری را بر طرف می سازد.

روش محاسبهEVA :  

سود عملیاتی پس از کسر مالیات منهای میانگین وزنی هزینه

سرمایه (WACC) ضربدر کل داراییها منهای بدهیهای جاری

روش محاسبۀ EVA :

EVA=(ROIC – WACC) x IC

بازده سرمایه سرمایه گذاری شده ROIC=

(از تقسیم سود عملیاتی پس از کسر مالیات برسرمایه سرمایه گذاری شده (IC) حاصل می شود)

مبلغ سرمایه سرمایه گذاری شده IC=

IC = خالص اموال ماشین آلات ، تجهیزات + سایر داراییها + داراییهای نامشهود + (داراییهای جاری بدهی های جاری به غیر از تسهیلات مالی) = بدهی های بلند مدت + تسهیلات مالی دریافتی + سایر بدهی های بهره دار + سرمایه قانونی + اندوخته ها + سود انباشته + ذخیره بازخرید خدمت کارکنان

کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی:

الف-کاربردهای داخلی :

    ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ( چو 1997 ). معیار بهره وری جامع (دراکر) . ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ( روجرسون ) . ابزار تطابق هزینه ها با درآمد (لفکوتیس 1999)

ب- کاربردهای خارجی :

   ابزار برای سرمایه گذاری ( تولی 1998 و لفکوتیس 1999 ). معیار پیش بینی قیمت سهام (تیتل بام 1997 ). ابزار سنجش خلق ارزش( استرن استوارت 2001 ). چارچوبی برای مدیریت مالی (مورس 2001 ) . تکنیک ارزشیابی و تعیین ارزش شرکت ( سلیمانی 1381 ) معیار بودجه بندی سرمایه ای . رابطه  EVA و MVA

2- ارزش افزوده بازار (MVA)

   تعریف :

    مقیاسی برای عملکرد خارجی است.چگونگی ارزیابی عملکرد شرکت از طرف بازار بر حسب ارزش بازار بدهی و ارزش بازار سهام با سرمایه سرمایه گذاری شده در شرکت مقایسه می گردد.

 

2- ارزش افزوده بازار (MVA)

تاریخچه:

  ارزش بازار یک شرکت برابر است با مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سرمایه و ارزش بازار دیون آن . به لحاظ تئوریک ، این مقدار چیزی است که می توان در هر لحظه معین از بازار بدست آورد.MVA اختلاف بین کل ارزش بازار واحد تجاری و سرمایه اقتصادی آن است. (مانوهار و همکاران 1999 ، ریلی و برون 2003 )

تحقیقات انجام شده در تائید EVA به عنوان محرکه MVA 

     استوارت 1991 : نتیجه این بود که در شرکتهای با EVA مثبت، همبستگی بسیار بالایی بین مقدار این دو معیار ، میانگین آنها و نیز تغییرات آن وجود دارد.در حالی که در شرکتهای با EVA منفی ، همبستگی این دو معیار چندان جالب نبود.

فینگان 1991 :آنالیز بحث شده را توسعه داد تا سایر شاخص ها را نیز لحاظ کند.دریافت که EVA برتر از سایر معیارهاست.

لیمان 1999 : شرکتهای پذیرنده EVA در مقایسه با رقبای صنعتی شان ( در سطح متوسط ) ، طی چهار سال بازدهی مازادی بالغ بر 8/28% کسب نموده اند.

یمورا و همکاران (1996) : از اطلاعات نمونه ای مشتمل بر 100 بانک از بزرگترین بانکهای USA طی دوره ای 10 ساله از سال 1986 لغایت 1995 استفاده کردند تا MVA را محاسبه نموده و همبستگی آن را با EVA و نیز چهار تا از معیارهای متداول حسابداری نظیر مبلغ سود خالص ، EPS ، ROE و ROA آزمون نمایند. نتیجه این شد که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارها بیشترین همبستگی را با ارزش افزوده بازار دارد.

جنیزکا زیما 2004 : رابطه بین EVA و MVA را به همراه تأثیر اقتصادی بازار بر روی 1000 شرکت استرن استوارت  طی سالهای 1988 تا 1997 آزمود و تلاش کرد تا عوامل اقتصادی را از عوامل مدیریتی مؤثر بر ارزش بازار واحد تجاری تفکیک کند. نتیجه تجزیه و تحلیل نشان دادکه 43% واریانس بازار توسط مدل توضیح داده می شود که در نتیجه ترکیبی از تصمیمات مدیریت (EVA) و سطح اقتصاد (GDP) می باشد.کازیما به این نتیجه رسید که معیار GDP تنها 4/1% واریانس MVA را توضیح می دهد . بنابر این اختلاف این دو رقم که برابر با 6/41% است ، نشانگر ارزش افزوده اقتصادی ناشی از تصمیمات مدیریت است.

روش محاسبه :MVA

  سنجش آزمون معناداری ارتباط EVA و MVA

 با سایر متغیرهای مالی

نتایج تحقیقات در بازار

نتایج تحقیقات در بازار

این نظریه که در بورس اوراق بهادار تهران ، ارزش افزوده اقتصادی اتصال قوی و منطقی  با ارزشهای بازار دارد تأیید می گردد.

این نظریه که در بورس اوراق بهادار تهران ، بازده حقوق صاحبان سرمایه همبستگی قابل توجهی با ارزشهای بازار دارد تأیید می شود.

این نظریه که در بورس اوراق بهادار تهران ، بازده سرمایه گذاری همبستگی قابل توجهی با ارزشهای بازار دارد تأیید می شود.

این نظریه که در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی معناداری میان ارزش افزوده بازار با رشد سود هر سهم وجود دارد ، تأیید نشد.

نتایج تحقیقات در بازار

اتصال منطقی و قوی میان ارزش افزوده اقتصادی و بازده حقوق صاحبان سرمایه نشان می دهد که می توان از ارزش افزوده اقتصادی ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مدرن ) به جای بازده حقوق صاحبان سرمایه ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری سنتی ) جهت ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده نمود.

اتصال منطقی و قوی میان ارزش افزوده اقتصادی و بازده سرمایه گذاری نشان می دهد که می توان از ارزش افزوده اقتصادی ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مدرن ) به جای بازده سرمایه گذاری ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری سنتی ) جهت ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده نمود.

 

 

نتایج تحقیقات در بازار

همبستگی معنادار میان ارزش افزوده اقتصادی و رشد سود هر سهم  نشان می دهد که می توان از ارزش افزوده اقتصادی ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مدرن ) به جای رشد سود هر سهم ( بعنوان یک معیار ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری سنتی ) جهت ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده نمود.

نتایج تحقیقات در بازار

در مجموع می توان این نظریه را پذیرفت که بین ارزش افزوده بازار با ارزش افزوده اقتصادی و معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی نظیر ROE ، ROI و رشد EPS  درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.

این نظریه پذیرفته می شود که درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نیز معیار ارزش افزوده اقتصادی بیش از سایر معیارهای مورد بررسی ، متصل به ارزشهای بازار است .

در نهایت ، نتیجه گیری می شود که ادعای شرکت مشاوره ای استرن استوارت و نیز طرفداران مفاهیم ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار در مورد بازار بورس اوراق بهادار تهران نیز صدق می کند.

 

 

 

 

نتایج تحقیقات در صنعت

با توجه به نتایج آزمون فرضیه ها ، وجود رابطه بین EVA شرکتهای پذیرفته شده صنعت سیمان در بورس اوراق بهادار تهران با متغیرهای EPS ، P  و ROI تأیید می گردد و در خصوص متغیرهای P/E ، DPS ، ROS و RI رد می گردد.

با توجه به نتایج ضریب تعیین تعدیل شده ، شواهدی به دست آمده که 90% تغییرات EVA توسط EPS ، P  و ROI تبیین می شود.

وجود رابطه بین MVA شرکتهای پذیرفته شده صنعت سیمان در بورس اوراق بهادار تهران با متغیرهای ROI ،ROS و RI تأیید می گردد و در خصوص متغیرهای P/E ، EPS ،DPS ، P و EVA تأیید نمی شود.

تنها وجود رابطه بین دو متغیر EVA و MVA با ROI به صورت مشترک تأیید شده است .

با تشکر

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 05 تیر 1393 ساعت: 18:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس