تحقیق دانشجویی - 227

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

احاديثي از حضرت امام حسن (ع)

بازديد: 305

احاديثي از حضرت امام حسن (ع)

 

1ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً.

 

«بحارالأنوار، ج 78، ص 112»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: ای فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهی عفیف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشی. راضی باش بر آنچه كه خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنی و بی نیاز باشی. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیكی و احسان نما تا مسلمان محسوب شوی. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار داری دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.

 

2ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : وَ نَحْنُ رَیْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَ سَیِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّهِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ یَتَقَدَّمُ، اَوْ یُقَدِّمُ عَلَیْنا اَحَداً.

 

«كلمه الإمامُ الْحَسَن - علیه السلام -، ص 211»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - به دنباله وصیّتش در حضور جمعی از أصحاب

فرمود: و ما دو نفر ـ یعنی حضرت و برادرش امام حسین (علیهما السلام) ـ ریحانه رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) و دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم، پس خدا لعنت كند كسی را كه بر ما پیشقدم شود یا دیگری را بر ما مقدّم دارد.

 

3ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : وَ إنّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنی آدَم، كَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.

 

«بحارالأنوار، ج 44، ص 23، ح 7»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: همانا محبّت و دوستی با ما (اهل بیت رسول اللّه(صلی الله علیه وآله) سبب ریزش گناهان ـ از نامه اعمال ـ می شود، همان طوری كه وزش باد، برگ درختان را می ریزد.

 

4ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ یَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَ لا یُدْرِكُهُ أَلاْخِرُونَ.

 

«إحقاق الحقّ، ج 11، ص 183»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - پس از شهادت پدرش

امیرالمؤمنین علی - علیه السلام -، در جمع اصحاب فرمود: شخصی از میان شماها رفت كه در گذشته مانند او نیامده است، و كسی در آینده نمی تواند هم تراز او قرار گیرد.

 

5ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَإمّا مُؤجَلَّهٌ.

 

«دعوات الرّاوندی، ص 24، ح 13»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: كسی كه قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب می گردد.

 

6ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 111»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: همانا در این قرآن چراغ های هدایت به سوی نور و سعادت موجود است و این قرآن شفای دل ها و سینه ها است.

 

7ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنَ صَلّی، فَجَلَسَ فی مُصَلاّه إلی طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.

 

«تهذیب الأحكام، ج 2، ص 321، ح 166»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هر كه نماز ـ صبح ـ را به خواند و در جایگاه خود بنشیند تا خورشید طلوع كند، برایش پوششی از آتش خواهد بود.

 

8ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - :إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلی مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.

 

«من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 511، ح 1479»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را برای بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّه ای در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودی الهی از یكدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهی از روی بی توجّهی و سهل انگاری خسارت و ضرر می نمایند.

 

9ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَی الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدی ثَمان: آیَهً مُحْكَمَهً، أَخاً مُسْتَفاداً، وَعِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَرَحْمَهً مُنْتَظِرَهً، وَكَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَی الْهُدی، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدی، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ خَشْیَهً.

 

«تحف العقول، ص 235»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هركس جایگاه ـ عبادات ـ خود را در مسجد قرار دهد یكی از هشت فایده شاملش می گردد: برهان ونشانه ای ـ برای معرفت ـ، دوست و برادری سودمند، دانش واطلاعاتی جامع، رحمت و محبّت عمومی، سخن و مطلبی كه او را هدایت گر باشد، ـ توفیق إجباری ـ در ترك گناه به جهت شرم از مردم و یا به جهت ترس از عقاب.

 

10ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَهِ فی نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلایَهٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَهٌ لِما تَعَلَّمَ.

 

«إحقاق الحقّ، ج 11، ص 238»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هر كه با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و  اندیشه اش باز و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی می تواند دیگران را هدایت نماید.

 

11ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فی بُیُوتِكُمْ.

 

«إحقاق الحقّ، ج 11، ص 235»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: علم و دانش را ـ از هر طریقی ـ فرا گیرید، و چنانچه نتوانستید آنرا در حافظه خود نگه دارید، ثبت كنید و بنویسید و در منازل خود در جای مطمئن قرار دهید.

 

12ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 140»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسی كه دنیا را بشناسد آن را رها خواهد كرد.

 

13ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : هَلاكُ الْمَرْءِ فی ثَلاث: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 1، ص 577»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هلاكت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تكبّر، حرص، حسد. تكبّر سبب نابودی دین و ایمان شخص می باشد و به وسیله تكبّر شیطان ـ با آن همه عبادت ملعون گردید. حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طوری كه حضرت آدم - علیه السلام - به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتی ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.

 

14ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَیْتَ بَعَیْنِكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْكَ باطِلاً كَثیراً.

 

«بحارالأنوار، ج 10، ص 130، ح 1»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه كه را با چشم خود ببینی حقّ است; و آنچه را شنیدی یا آن كه برایت نقل كنند چه بسا باطل باشد.

 

15ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 105، ح 4»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسان تر است از معصیت و گناهی كه موجب آتش جهنّم شود.

 

16ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إذا لَقی أحَدُكُمْ ژأخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 105، ح 4»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: وقتی انسان برادر مؤمن ـ و دوست ـ خود را ملاقات نمود، باید پیشانی و سجده گاه او را ببوسد.

 

17ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنَّ اللّهَ لَمْ یَخْلُقْكُمْ عَبَثاً، وَلَیْسَ بِتارِكِكُمْ سُدًی، كَتَبَ آجالَكُمْ، وَقَسَّمَ بَیْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ، لِیَعْرِفَ كُلُّ ذی لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ، وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصیبَهُ.

 

«بحار الأنوار، ج 75، ص 110، ح 5»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: خداوند شما انسان ها را بیهوده و بدون غرض نیافریده و شما را آزاد، رها نكرده است. لحظات آخر عمر هر یك معیّن و ثبت می باشد، نیازمندی ها و روزی هركس سهمیّه بندی و تقسیم شده است تا آن كه موقعیّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد.

 

18ـ قالَ - علیه السلام - لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَیَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَهَ، وَ رَضیتَ الْعِشْرَهَ، فَآخِهِ عَلی إقالَهِ الْعَثْرَهِ، وَ الْمُواساهِ فی الْعُسْرَهِ.

 

«بحار الأنوار، ج 75، ص 105، ح 3»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - به بعضی از فرزندانش فرمود: ای پسرم! با كسی دوستی و برادری بر قرار نكن مگر آن كه او را از هر جهت بشناسی و مورد اطمینان باشد، پس هنگامی كه چنین فردی را یافتی در همه امور با او باش.

 

19ـ سُئِلَ - علیه السلام - : عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ أنْ یَری الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَما أمْسَكَهُ شَرَفاً.

 

«أعیان الشّیعه، ج 1، ص 577»

 

از حضرت پیرامون بُخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معنای آن چنین است كه انسان آنچه را به دیگری كمك و انفاق كند فكر نماید كه از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخیره كرده و نگه داشته است خیال كند برایش باقی می ماند و موجب شخصیّت و شرافت او خواهد بود.

 

20ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْناء مَجْلَبَهٌ لِلْغِناء:

 

«كلمه الإمام حسن - علیه السلام -، ص 212»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و درب منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بی نیازی می گردد.

 

21ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - :السِّیاسَهُ أنْ تَرْعی حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْحْیاءِ، وَحُقُوقَ الاْمْواتِ.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 318، ح 6»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: ـ مفهوم و معنای ـ سیاست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت كنی.

 

22ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلی رُشْدِهِمْ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 105، ح 4»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هیچ گروهی در كارهای ـ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... ـ با یكدیگر مشورت نكرده اند مگر آن كه به رشد فكری و عملی و ... رسیده اند.

 

23ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : اَلْخَیْرُ الَذّی لا ژشَرَّفیهِ: ألشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَهِ، وَالصّبْرُ عَلَی النّازِلَهِ.

 

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 105، ح 4»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: آن خوبی كه شرّ و آفتی در آن نباشد شكر در مقابل نعمت ها و صبر و شكیبائی در برابر سختی ها است.

 

24ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فی هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فی یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 111، ح 6»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: ای فرزند آدم از موقعی كه به دنیا آمده ای، در حال گذراندن عمرت هستی، پس از آنچه داری برای آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه می باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است.

 

25ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنَّ مَنْ خَوَفَّكَ حَتّی تَبْلُغَ الاْمْنَ، خَیْرٌ مِمَّنْ یُؤْمِنْكَ حَتّی تَلْتَقِی الْخَوْفَ.

 

«إحقاق الحقّ، ج 11، ص 242»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: همانا كسی تو را ـ در برابر عیب ها و كم بودها ـ هشدار دهد تا آگاه و بیدار شوی، بهتر است از آن كسی كه فقط تو را تعریف و تمجید كند تا بر عیب هایت افزوده گردد.

 

26ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ قَرُبُ نَسَبُهُ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 106، ح 4»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: بهترین دوست نزدیك به انسان، آن كسی است كه در تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خویشاوندی نزدیكی هم نداشته باشد. و بیگانه ترین افراد كسی است كه از محبّت و دلسوزی بیگانه باشد گرچه از نزدیك ترین خویشاوندان باشد.

 

27ـ وَسُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ؟ فَقالَ - علیه السلام - : شُحُّ الرَّجُلِ عَلی دینِهِ، وَإصْلاحُهُ مالَهُ، وَقِیامُهُ بِالْحُقُوقِ.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 312، ح 3»

 

از امام حسن مجتبی - علیه السلام - پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد كسی است كه در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح موال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

 

28ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : عَجِبْتُ لِمَنْ یُفَكِّرُ فی مَأكُولِهِ كَیْفَ لایُفَكِّرُ فی مَعْقُولِهِ، فَیَجْنِبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ، وَیُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 218، ح 43»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: تعجّب می كنم از كسی كه در فكر خوراك و تغذیه جسم و بدن هست ولی درباره تغذیه معنوی روحی خود نمی اندیشد، پس از غذاهای فاسد شده و خراب دوری می كند. و عقل و قلب و روح خود را كاری ندارد ـ هر چه و هر مطلب و برنامه ای به هر شكل و نوعی باشد استفاده می كند ـ.

 

29ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعامِ یُنْفِی الْفَقْرَ، وَبَعْدَهُ یُنْفِی الْهَمَّ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 46»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: شستن دست ها قبل از طعام فقر و تنگدستی را می زداید و بعد از آن ناراحتی ها و آفات را از بین می برد.

 

30ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 129»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: كسی كه عادت سؤال و حالت پرس و جو دارد مثل آن است كه نصف علم ها را فرا گرفته باشد.

 

31ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنّ الْحِلْمَ زینَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، وَالْعَجَلهَ سَفَهٌ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 198»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: صبر و شكیبائی زینت شخص، وفای به عهد علامت جوانمردی، و عجله و شتابزدگی (در كارها بدون اندیشه) دلیل بی خردی می باشد.

 

32ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 209»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: كسی كه دوستان و برادرانش را سبك شمارد و نسبت به آن ها بی اعتناء باشد، مروّت و جوانمردیش فاسد گشته است.

 

33ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنّما یُجْزی الْعِبادُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 209»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: همانا در روز قیامت بندگان به مقدار عقل و درك و شعورشان مجازات می شوند.

 

34ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنَّ الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ، وَ شِفاءُ الصُّدُورِ، فَیَجِلْ جالَ بَصَرُهُ، وَ لْیَلْجَمُ الصِّفّهَ قَلْبِهِ، فَإنَّ التَّفْكیرَ حَیاهُ الْقَلْبِ الْبَصیرِ، كَما یَمْشی الْمُسْتَنیرُ فی الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.

 

«بحارالأنوار، ج 78، ص 112»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: همانا در قرآن چراغ های روشنائی بخش; و شفا بخش دردها و گرفتاری های درونی وجود دارد، پس كسی كه (خود را) با قرآن جلی دهد چشمانش قوی و روشن می گردد; وقلب و درون خویش را صفا خواهد داد، چون كه تفكّر و اندیشه (در قرآن سبب) حیات قلبِ آگاه می باشد، همچنان كه شخص روشن دل در تاریكی ها به وسیله نور چراغ حركت می نماید و راه می رود.

 

35ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : ألْمِزاحُ یَأْكُلُ الْهَیْبَهَ، وَ قَدْ أكْثَرَ مِنَ الْهَیْبَهِ الصّامِت

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 139»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: مزاح و شوخی ـ های زیاد و بیجا ـ شخصیّت و وقار انسان را از بین می برد، و چه بسا افراد ساكت دارای شخصیّت و وقار عظیمی می باشند.

 

36ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : أللُؤْمُ أنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَهَ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 139»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: از علائم پستی شخص، شكر نكردن از ولی نعمت است.

 

37ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لی فِی اللّهِ أحَبُّ مِنْ إعْتِكافِ شَهْر.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 139»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشكل دوست و برادرم، از یك ماه اعتكاف، در مسجد ـ و عبادت مستحبّی، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است.

 

38ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : إنَّ الدُّنْیا فی حَلالِها حِسابٌ، وَ فی حَرامِها عِقابٌ، وَفِی الشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَأنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزَلَهِ المیتَهِ، خُذْمِنْها مایَكْفیكَ.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام -، ص 36»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: چیزهای دنیا اگر حلال باشد حساب و بررسی می شود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختی و ناراحتی خواهد داشت. پس باید دنیا (و موجوداتش) را همچون میته و مرداری بشناسی كه به مقدار نیاز و اضطرار از آن استفاده كنی.

 

39ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأنَّكَ تَعیشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأنّكَ تَمُوتُ غدَاً.

 

«كلمه الإمام الحسن - علیه السلام - ص 37»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: در دنیا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جوئی و ... ـ چنان برنامه ریزی كن مثل آن كه می خواهی همیشه دوام داشته باشی، و نسبت به آخرت به نوعی حركت و كار كن مثل این كه فردا

خواهی مُرد.

 

40ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی - عَلَیْهِ السَّلام - : أكْیَسُ الْكَیِّسِ التُّقی، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْكَریمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.

 

«إحقاق الحقّ، ج 11، ص 20»

 

امام حسن مجتبی - علیه السلام - فرمود: زیرك ترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزكار می باشد; أحمق و نادان ترین افراد، كسی است كه تبه كار و اهل معصیت باشد; گرامی ترین و باشخصیّت ترین افراد، آن كسی است كه به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، كمك نماید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

احاديثي از حضرت امام باقر (ع)

بازديد: 164

احاديثي از حضرت امام باقر (ع)

1-    قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلی قَلْبِكَ فَإنْ كانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیكَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك، وَ إذا كانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیكَ خَیْرٌ; وَ اللّهُ یُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 16، ص 183، ح 1»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: اگر خواستی بدانی كه در وجودت خیر و خوشبختی هست یا نه، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست داری و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندی، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست می دارد. ولی چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشی و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدی، پس خیر و خوبی در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانی با هر كسی كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور می گردد.

 

2- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ.

 

«كتاب الزّهد، ص 1، ح 9»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروی - دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و

بخشش قرار می دهد; و هركس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز  خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف می سازد.

 

3- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ ثَبَتَ عَلی وِلایَتِنا فِی  غِیْبَهِ قائِمِنا، أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهید مِنْ شُهَداءِ  بَدْر وَ حُنَیْن.

 

«إثبات الهداه، ج 3، ص 467»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: كسی كه در زمان  غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّریف) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت  عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهدای  جنگ بدر و حنین به او عطا می فرماید.

 

4- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ  الاْرْضِ ساعَهً، لَماجَتْ بِأهْلِها كَما یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.

 

«الكافی، ج 1، ص 179، ح 12»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه ای از روی زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود، زمین اهل خود را در خود می بلعد و فرو می برد همان طوری كه دریا چیزهای خود را در خود متلاطم و آشفته می سازد.

 

5- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ جَمیعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّی عَلی طالِبِ الْعِلْمِ حَتّی الْحیتانِ فی الْبَحْرِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 137، ح 31»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: به درستی كه تمام موجودات و جانوراان زمین و بلكه ماهیان دریا برای تحصیل كنندگان علوم ـ اسلامی و معارف الهی ـ تحیّت و درود می فرستند.

 

6- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَهِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.

 

«محاسن برقی، ج 1، ص 228»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من بیاورند كه به مسائل دین ـ و زندگی ـ آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم كرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود).

 

 

 

7- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ أفْتَی النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدی، لَعَنَتْهُ مَلائِكَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِكَهُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْیاهُ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 244»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس درباره مسائل دین فتوا و نظریه ای دهد كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعن و نفرین می كنند و گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده گوینده است.

 

8- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : الصَّلاهُ عَمُودُ الدّینِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ الاَْطْناب، وَ إذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ لا طَنَبٌ.

 

«وسائل الشیعه، ج 4، ص 27، ح 4424»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: نماز ستون دین است و مثالش همانند تیرك و ستون خیمه می باشد كه چنانچه محكم و استوار باشد میخ ها و طناب های اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولی اگر ستون سُست یا كج باشد میخ ها و طنابهای اطراف آن نمی تواند پا برجا باشد.

 

9- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبیَّ (صلی الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیْسَ مِنّی، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا یَرِدُ عَلَی الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 4، ص 23، ح 4413»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: نسبت به نماز بی اعتنا مباش و آن را سبك و ناچیز مشمار، همانا كه پیامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و یا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نیست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.

 

10- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : بُنِیَ الاْسْلامُ عَلی خَمْسَهِ أشْیاء: عَلَی الصَّلاهِ، وَ الزَّكاهِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلایَهِ، وَ لَمْ یُنادَ بِشَیْیء مِثْلَ ما نُودِی لِلْوِلایَهِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 1، ص 18، ح 10»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: دین مبین اسلام بر پنج پایه و اساس استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام -. سپس افزود: آن مقداری كه نسبت به ولایت سفارش شده است نسبت به هیچ كدام تأكید نگردیده است و ولایت اساس و محور تمام اعمال می باشد.

 

11- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَیْرِنا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ.

 

«أمالی شیخ طوسی، ج 1، ص 175»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هر كه خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و كسی كه غیر از ما اهل بیت ـ عصمت و طهارت ـ را وسیله گرداند ناامید و هلاك خواهد گشت.

 

12- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : الاْعْمالُ تُضاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ، فَأكْثِرُوا فیها مِنَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ وَ الدُّعاءِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 6، ص 64، ح 15»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: پاداش اعمال ـ بد یا خوب ـ در روز جمعه دو برابر دیگر روزها است، پس سعی نمائید در این روز نماز و صدقه و دعا بسیار انجام دهید.

 

13- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا اسْتِعْفافاً عَنِ النّاسِ، وَ سَعْیاً عَلی أهْلِهِ، وَ تَعَطُّفاً عَلی جارِهِ، لَقَی اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 17، ص 21، ح 5»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس دنیا را به جهت یكی از این سه حالت طلب كند: بی نیازی از مردم، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسیدگی به همسایه اش. روز قیامت در حالتی محشور می گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل می شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانی است.

 

14- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لِأحَد فیهِنَّ رُخْضهً: أداءُ الاْمانَهِ إلَی الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبِّرِ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بِرَّیْنِ كانا اَوْ فاجِرَیْنِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 21، ص 490، ح 3»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: خداوند سبحان در سه چیز رخصت قرار نداده است: امانت را سالم تحویل صاحبش دادن، خواه آن كه صاحبش آدم خوبی باشد یا فاجر. وفای به عهد نسبت به هر شخصی خوب باشد یا بد. و نیكی به والدین خوب باشند یا بد.

 

 

15- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلی مَنْ یَكْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ یَأخُذُ مِنْهُ الْقَذی.

 

«مستدرك الوسائل، ج 3، ص 385»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: همانا بهشت و حورالعین در انتظار افرادی است كه در نظافت و تمیز كردن مسجد سعی و تلاش نمایند.

 

16- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّما یَبْتَلِی الْمُؤمِنُ فِی الدُّنْیا عَلی قَدْرِ دینِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 67، ص 210، ح 12»

 

 

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: همانا مؤمن در این دنیا هر مقداری كه دین و ایمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمایش قرار می گیرد.

 

17- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لا یَكُونُ الْعَبْدُ عابِداً  لِلّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ حَتّی یَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَحینَئِذ یَقُولُ: هذا خالِصٌ لی، فَیَقْبَلُهُ بِكَرَمِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 14»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: كسی به بندگی و ستایش گر حقیقی در برابر خداوند نمی رسد مگر آن كه از تمام افراد قطع امید كند و تنها امیدش خدای یكتا باشد. در یك چنین حالتی خداوند گوید: این عمل خالصانه برای من است و آن را مورد قبول و عنایت خود قرار می دهد.

 

18- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : اُقْسِمُ بِاللهِ وَ هُوَ حَقٌّ، مافَتَحَ رَجُلٌ عَلی نَفْسِهِ بابَ الْمَسْألَهِ إلاّ فَتَحَ اللهُ عَلَیْهِ بابَ فَقْر.

 

«عدّه الداعی، ص 99»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: سوگند به خدائی كه بر حقّ است، چنانچه شخصی در موردی، تقاضای خود را به یكی از هم نوعان خود بگوید و بدون توجّه به خداوند متعال درخواست كمك نماید، خداوند دری از درهای فقر و تنگ دستی را بر او بگشاید.

 

19- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ قَضی مُسْلِماً حاجَتَهُ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ثَوابُكَ عَلَی وَلا اَرْضی لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّهِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 402، ح 6»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس حاجتی را برای مسلمانی برآورده كند و گره از مشگلش بگشاید، خداوند متعال به او خطاب كند: ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غیر از بهشت چیز دیگری لایق تو نخواهد بود.

 

20- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحی إلی شُعَیْب النَّبی - صلی الله علیه وآله وسلم - : إنّی مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَهَ ألْف، أرْبَعینَ ألْفاً مِنْ شِرارِهِمْ وَ سِتّینَ ألْفاً من خِیارِهِمْ.

 

فقال:

یارَبِّ هؤُلاءِ الاْشْرار فَما بالُ الاْخْیار؟ فَأوحی اللهُ إلَیْهِ: إنَّهُمْ داهَنُوا أهْلَ الْمَعاصی وَ لَمْ یَغْضِبُوا لِغَضَبی.

 

«بحارالأنوار، ج 12، ص 386، ح 12»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: همانا خداوند متعال، برای حضرت شعیب - علیه السلام - وحی فرستاد: من از قوم تو یكصد هزار نفر را عذاب و هلاك می نمایم كه شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت كنندگان خواهند بود.

 

حضرت شعیب - علیه السلام - سؤال نمود: اشرار كه مستحقّ عذاب هستند ولی خوبان را چرا عذاب می نمائی؟ خداوند وحی نمود: به جهت آن كه این افراد، نسبت به گناهكاران بی تفاوت بوده و با ایشان سازش می كردند.

 

21- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ.

 

«محاسن برقی، ص 393، ح 4»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس مؤمنی را طعام دهد، خداوند از میوه های بهشتی روزی او گرداند.

 

22- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلی رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ إلی الْمَوْقِفِ عَلی ناقَهِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّهِ یُباهی بِهِ الْمَلائِكَهَ.

 

«بحارالانوار، ج 7، ص 303، ح 61»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: كسی كه برادرش را (و هركس كه در مسیر راه بدون وسیله است) سوار وسیله نقلیه خود كند ـ و حتّی الإمكان او را به مقصد برساند ـ خداوند متعال او را در قیامت سوار شتری از شترهای بهشتی می گرداند ـ كه سریع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختی های محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار می كنند.

 

23- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلی أخیهِ فی بَیْتِهِ، فَلْیَقَعُدْ حَیْثُ یَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَیْتِ أعْرَفُ بِعَوْره بَیْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَیْهِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 5، ص 322»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هنگامی به منزل یكی از برادران و دوستانتان وارد شدید، هر كجا به شما گفت بنشینید، بپذیرید و همانجا بنشینید، چون كه صاحب منزل بیش از دیگران به اسرار منزل خود آشنا و آگاه است.

 

24- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : اَلْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَی الْفَتّانینَ الْمشّائینَ بِالنَّمیمَهِ.

 

«تنبیه الخواطر، ص 528»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: بهشت ـ و نعمت های حیات بخش آن ـ برای اشخاص فتنه گر و سخن چینِ آشوب طلب، حرام است.

 

25- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنّا نَأمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلاهِ إذا كانُوا بَنی خَمْسِ سِنین، فَمُرُوا صِبْیانَكُمْ إذا كانوا بَنی سَبْعِ سِنین.

 

«وسائل الشّیعه، ج 4، ص 31، ح 4434»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگی به انجام نماز دستور می دهیم، ولی شما ـ دوستان و پیروان ما ـ فرزندان خود را از سنین هفت سالگی وادار به نماز نمائید.

 

26- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ حَمَلَ جِنازَهً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللهُ لَهُ اَرْبَعینَ كَبیرَهً.

 

«وسائل الشّیعه، ج 3، ص 3، ح 153»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس جنازه ای را تشییع نماید و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را می آمرزد.

 

27- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : خَفِ اللهَ تَعالی لِقُدْرَتِهِ عَلَیْكَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.

 

«بحارالأنوار، ج 68 ص336، ح 22»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: بترس از قدرت بی منتهای خداوند متعال كه از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و از خداوند شرم و حیا كن ـ در انجام گناهان ـ به جهت آن كه از هر چیزی به تو نزدیك تر است.

 

28- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : الْحِكْمَهُ ضالَّهُ الْمُؤْمِنِ، فَحَیْثُ ماوَجَدَ أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْیَأخُذْها.

 

«تنبیه الخواطر، ص 468»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندی است برای ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس یافت شود باید آن را

دریافت نماید.

 

29- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : فِی الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.

 

«تنبیه الخواطر، ص 468»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: نمك شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمك می شناختند به چیزی غیر از نمك مداوا و درمان نمی كردند.

 

30- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَیْرِ ذَنْب.

 

«خصال صدوق، ج 1، ص 13»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: همانا مؤمنی كه با برادر مؤمنش دیدار و مصافحه نماید، گناهانشان ریخته می شود و بدون گناه از یكدیگر جدا خواهند شد.

 

 

31- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدُّنْیا مَثَلُ ذَرْوَهِ الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلی نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ حَتّی تَمُوتَ غَمّاً.

 

«وسائل الشّیعه، ج 11، ص 318»

 

 

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: تمثیل افراد حریص به مال و زیورآلات دنیا همانند كرم ابریشمی است كه هر چه اطراف خود بچرخد و بیشتر فعالیّت كند و تارهای ابریشم را به دور خود بپیچد، خارج شدنش از بین آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غیر ممكن می شود تا جائی كه چاره ای جز مرگ نداشته باشد.

 

32- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا یَشْتِمُهُ، وَ لا یُحَرِّمُهُ، وَ لا یُسییءُ بِهِ الظَّنَّ.

 

«تحف العقول، ص 221»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، باید او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئی نكند، و او را از خوبیها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد.

 

33- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِی الدّینِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی النائِبَهِ، وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَهِ.

 

«تحف العقول، ص 213»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: تمام كمالات - معنوی و مادّی انسان - در فقاهت و شناخت دقیق و صحیح مسائل دین و معارف الهی است; و صبر و شكیبائی در مقابل ناملایمات، و نیز زندگی را با تدبّر و مدیریّت برنامه ریزی كردن می باشد.

 

34- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : صِلِهُ الاْرْحامِ تُزَكّی الاْعْمالَ، وَ تُنْمِی الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوی، وَ تُیَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِیءُ فِی الاْجَلِ.

 

«تحف العقول، ص 218»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: صله رحم نمودن (پنج فایده دارد:) موجب تزكیه اعمال و عبادات می شود، سبب رشد و بركت در اموال می گردد، بلاها، آفات; و گرفتاری ها را دفع و بر طرف می نماید، حساب (قبر و قیامت) را آسان می گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخیر می اندازد.

 

35- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : فَضْلُ صَلاهِ الْجَماعَهِ عَلی صَلاهِ الرَّجُلِ فَرْداً خَمْساً وَ عِشْرینَ دَرَجَهً فِی الْجَنَّهِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 17، ص 37»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: فضیلت و برتری نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بیست و پنج درجه از مقامات بهشتی است.

 

36- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : وَ أمَّا الْمُنْجِیات: فَخَوْفُ اللهِ فِی السِّرَ وَ الْعَلانِیَهِ، وَ الْقَصْدُ فِی الْغِنی وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَهُ الْعَدْلِ فِی الرِّضا وَ السّخَطِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 11، ص 174، ح 12»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: از اسباب نجات، ترس از خدا در خفاء و آشكارا است، رعایت اقتصاد و صرفه جوئی در تمام حالات بی نیازی و نیازمندی، نیز رعایت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت های خوشی و ناراحتی.

 

37- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لا تَنالُ وِلایَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 11، ص 196»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: ولایت و شفاعت ما شامل نمی شود مگر افرادی را كه دارای عمل ـ صالح ـ و نیز پرهیز از گناه داشته باشند.

 

38- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلی نَبیِّكُمْ كُلَّ عَشیَّهِ خَمیس، فَلْیَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ یُعْرِضَ عَلی نَبیِّهِ الْعَمَلَ الْقَبیح.

 

«وسائل الشّیعه، ج 11، ص 391»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در هر شب جمعه بر پیغمبر اسلام عرضه می گردد، پس حیاء كنید از این كه عمل زشت شما را نزد پیغمبرتان ارائه دهند.

 

39- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدی فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَلایَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 1، ص 436»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: هركس راه هدایت و سعادتی را بگشاید و یا به دیگران تعلیم دهد، اجر و پاداش او همانند كسی است كه به آن كار خیر عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل كنندگان كسر شود.

 

40- قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَهِ، وَ كِتْمانُ الصَّدَقَهِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ الْمُصیبَهِ.

 

«تحف العقول، ص 215»

 

امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: چهار حالت از كنزهای نیك و پسندیده است: پوشاندن نیاز و حاجت خود را از دیگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور مخفیانه و محرمانه، دردها و مشكلات و ناراحتی ها را تحمّل كردن و هنگام مصیبت و حوادث، جزع و داد و فریاد نكردن

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

احاديثي از حضرت امام عسگری (ع)

بازديد: 96

احاديثي از حضرت امام عسگری (ع)

 

1- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالی بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَیء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَهَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ یَكُنْ بَیْنَ الْحُجَّهِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.

 

«الكافی، ج 1، ص 519، ح 11»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را می شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهی كامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمی داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقی نبود.

 

2- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : عَلامَهُ الاْیمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ، وَ صَلاهُ الإحْدی وَ خَمْسینَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، وَ تَعْفیرُ الْجَبین، وَ زِیارَهُ الاْرْبَعینَ.

 

«حدیقه الشّیعه، ج 2، ص 194»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: علامت و نشانه ایمان پنج چیز است: انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و یك ركعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (در نماز ظهر و عصر) با صدای بلند، پیشانی را ـ در حال سجده ـ روی خاك نهادن، زیارت اربعین امام حسین - علیه السلام - انجام دادن.

 

3- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : لَیْسَتِ الْعِبادَهُ كَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ كَثْرَهُ التَّفَكُّرِ فی أمْرِ اللهِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 11، ص 183، ح 12690»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلكه عبادت با تفكّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می باشد.

 

4- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: دو خصلت و حالتی كه والاتر از آن دو چیز نمی باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.

5- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261، ح 14061»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یك وظیفه كه باید همیشه نسبت به یكدیگر با چهره ای شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن.

 

6- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَیْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 8، ص 351، ح 5»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: تداوم دوستی و معاشرت با كسی كه احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از كسی كه محتمل است شرّ ـ جانی، مالی، دینی و ... ـ برایت داشته باشد.

 

7- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إیّاكَ وَ الاْذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَكَهِ.

«بحارالأنوار، ج 50، ص 296»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: مواظب باش از این كه بخواهی شایعه و سخن پراكنی نمائی و یا این كه بخواهی دنبال مقام و ریاست باشی و تشنه آن گردی، چون هر دوی آن ها انسان را هلاك خواهد نمود.

 

8- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إنَّ مُداراهَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَهِ الْمَرْءِ عَلی نَفْسِهِ و إخْوانِهِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا ـ و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در حال تقیّه ـ بهتر است از هر نوع صدقه ای كه انسان برای خود بپردازد.

 

9- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : حُسْنُ الصُّورَهِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 95، ح 27»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: نیكوئی شكل و قیافه، یك نوع زیبائی و جمال در ظاهر انسان پدیدار است و نیكو بودن عقل و درایت، یك نوع زیبائی و جمال درونی انسان می باشد.

 

10- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَهً فَقَدْ شانَهُ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: هركس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زینت بخشیده; و چنانچه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است.

 

11- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ لَمْ یَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ یَتَّقِ اللهَ.

 

«بحارالأنوار، ج 68، ص 336»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: كسی كه در مقابل مردم بی باك باشد و رعایت مسائل اخلاقی و حقوق مردم را نكند، تقوای الهی را نیز رعایت نمی كند.

 

12- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ.

 

«تحف العقول، ص 498»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: قبیح ترین و زشت ترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است كه دارای آرزوئی باشد كه سبب ذلّت و خواری او گردد.

 

13- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : خَیْرُ إخْوانِكَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَكَ إلَیْهِ.

 

«بحارالانوار، ج 71، ص 188، ح 15»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: بهترین دوست و برادر، آن فردی است كه خطاهای تو را به عهده گیرد و خود را مقصّر بداند.

 

14- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَّ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: حقّ و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزی ترك و رها نكرد مگر آن كه ذلیل و خوار گردید، همچنین هیچ شخصی حقّ را به اجراء در نیاورد مگر آن كه عزیز و سربلند شده است.

 

15- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مِنَ الْفَواقِرِ الّتی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رأی حَسَنَهً أطْفَأها وَ إنْ رَأی سَیِّئَهً أفْشاها.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 11»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: یكی از مصائب و ناراحتی های كمرشكن، همسایه ای است كه اگر به او احسان و خدمتی شود آن را پنهان و مخفی دارد و اگر ناراحتی و اذیّتی متوجّه اش گردد آن را علنی و آشكار سازد.

 

16- قالَ - علیه السلام - لِشیعَتِهِ: أوُصیكُمْ بِتَقْوَی اللهِ وَالْوَرَعِ فی دینِكُمْ وَالاْجْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدیثِ، وَأداءِ الاْمانَهِ إلی مَنِ ائْتَمَنَكِمْ مِنْ بِرٍّ أوْ فاجِر، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 2، ص 41»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - به شیعیان و دوستان خود فرمود: تقوای الهی را پیشه كنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرّب به خداوند كوشا باشید و در صحبت ها صداقت نشان دهید، هركس امانتی را نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجده های خود را در مقابل خداوند طولانی كنید و به همسایگان خوش رفتاری و نیكی نمائید.

 

17- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ تَواضَعَ فِی الدُّنْیا لاِخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنْ الصِدّیقینَ، وَمِنْ شیعَهِ علی بْنِ أبی طالِب - علیه السلام - حَقّاً.

 

«بحارالأنوار، ج 41، ص 55، ح 5»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: هركس در دنیا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنی نماید، در پیشگاه خداوند در زُمره صِدّیقین و از شیعیان امام علی - علیه السلام - خواهد بود.

 

18- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إنَّهُ یُكْتَبُ لِحُمَّی الرُّبْعِ عَلی وَرَقَه، وَ یُعَلِّقُها عَلَی الْمَحْمُومِ: «یا نارُكُونی بَرْداً»، فَإنَّهُ یَبْرَءُ بِإذْنِ اللهِ.

 

«طب الائمّه سیّد شبّر، ص 331»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: كسی كه ناراحتی تب و لرز دارد، این آیه شریفه قرآن در «سوره أنبیاء، آیه 69» را روی كاغذی بنویسید و بر گردن او آویزان نمائید تا با إذن خداوند متعال بهبود یابد.

19- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : أكْثِرُوا ذِكْرَ اللهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَهَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاهَ عَلی النَّبی (صلی الله علیه وآله وسلم)، فَإنَّ الصَّلاهَ عَلی رَسُولِ اللهِ عَشْرُ حَسَنات.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 372»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: ذكر و یاد خداوند متعال، مرگ و حالات آن، تلاوت و تدبّر قرآن; و نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول ـ و اهل بیتش (علیهم السلام) ـ را زیاد و به طور مكرّر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب می باشد.

 

20- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إنَّكُمْ فی آجالِ مَنْقُوصَه وَأیّام مَعْدُودَه، وَالْمَوْتُ یَأتی بَغْتَهً، مَنْ یَزْرَعُ شَرّاً یَحْصَدُ نِدامَهً.

 

«أعیان الشّیعه، ج 2، ص 42»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: همانا شما انسان ها در یك مدّت و مهلت كوتاهی به سر می برید كه مدّت زمان آن حساب شده و معیّن می باشد و مرگ، ناگهان و بدون اطلاع قبلی وارد می شود و شخص را می رباید، پس متوجّه باشید كه هركس هر مقدار در عبادت و بندگی و انجام كارهای نیك تلاش كند ـ فردای قیامت ـ غبطه می خورد كه چرا بیشتر انجام نداده است و كسی كه كار خلاف و گناه انجام دهد پشیمان و سرافكنده خواهد بود.

 

21- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : إنّ الْوُصُولَ إلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَكُ إلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 2، ص 42»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: همانا رسیدن به خداوند متعال و مقامات عالیه یك نوع سفری است كه حاصل نمی شود مگر با شب زنده داری ـ و تلاش در عبادت و جلب رضایت او در امور مختلف ـ.

 

22- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : الْمَقادیرُ الْغالِبَهِ لا تُدْفَعُ بِالْمُغالَبَهِ، وَ الاْرْزاقُ الْمَكْتُوبَهِ لا تُنالُ بِالشَّرَهِ، وَ لا تُدْفَعُ بِالاْمْساكِ عَنْها.

 

«أعلام الدّین، ص 313»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: مقدّراتی كه در انتظار ظهور می باشد با زرنگی و تلاش از بین نمی رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید، همچنین رزق و روزی هركس، ثبت و تعیین شده است و با زیاده روی در مصرف به جائی نخواهد رسید; و نیز با نگهداری هم نمی توان آن را دفع كرد.

23- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ، وَفَمُ الْحَكیمِ فی قَلْبِهِ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: اندیشه أحمق در دهان اوست، ولیكن دهان و سخن عاقل در درون او می باشد. (یعنی; افراد أحمق اوّل حرف می زنند و سپس در جهت سود و زیان آن فكر می كنند، بر خلاف عاقل كه بدون فكر سخن نمی گوید).

 

24- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : الْمُؤْمِنُ بَرَكَهٌ عَلَی الْمؤْمِنِ وَ حُجَّهٌ عَلَی الْكافِرِ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: وجود شخص مؤمن برای دیگر مؤمنین بركت و سبب رحمت می باشد و نسبت به كفّار و مخالفین حجّت و دلیل است.

 

25- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : لا یَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: مواظب باش كه طلب روزی ـ كه از طرف خداوند متعال تضمین شده ـ تو را از كار و اعمالِ واجب باز ندارد (یعنی; مواظب باش كه به جهت تلاش و كار بیش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشی).

 

26- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : جُرْأهُ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُو إلَی الْعُقُوقِ فی كِبَرِهِ.

 

«تحف العقول، ص 489»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: رو پیدا كردن و جرئ شدن فرزند هنگام طفولیّت در مقابل پدر، سبب می شود كه در بزرگی مورد نفرین و غضب پدر قرار گیرد.

 

27- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : أجْمِعْ بَیْنَ الصَّلاتَیْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَری ما تُحِبُّ.

 

«الكافی، ج 3، ص 287، ح 6»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم ـ در اوّل وقت ـ انجام بده، كه در نتیجه آن فقر و تنگ دستی از بین می رود و به مقصود خود خواهی رسید.

 

28- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : أوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْههِ، أعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ الْفَرائِضَ، أزْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 2، ص 42»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: پارساترین مردم آن كسی است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب و دوری نماید; عابدترین مردم آن شخصی است كه قبل از هر چیز، واجبات الهی را انجام دهد; زاهدترین انسان ها آن فردی است كه موارد حرام و خلاف را مرتكب نشود; قوی ترین اشخاص آن شخصی است كه هر گناه و خطائی را ـ در هر حالتی كه باشد ـ ترك نماید.

 

29- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : لا یَعْرِفُ النِّعْمَهَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا یَشْكُرُ النِّعْمَهَ إلاَّ الْعارِفُ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 378»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: كسی قدر نعمتی را نمی داند مگر آن كه شكرگزار باشد و كسی نمی تواند شكر نعمتی را انجام دهد مگر آن كه اهل معرفت باشد.

 

30- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَیْتَنی لا أُؤاخِذُ إلاّ بِهذا.

 

«بحارالأنوار، ج 50، ص 250، ح 4»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: بعضی از گناهانی كه آمرزیده نمی شود: خلافی است كه شخصی انجام دهد و بگوید: ای كاش فقط به همین خلاف عِقاب می شدم، یعنی; گناه در نظرش ناچیز و ضعیف باشد.

 

31- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَكُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ، یَطْری أخاهُ شاهِداً وَ یَأكُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِی حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِی

خَذَلَهُ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 373، ح 14»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: بد آدمی است آن كه دارای دو چهره و دو زبان می باشد; دوست و برادرش را در حضور، تعریف و تمجید می كند ولی در غیاب و پشت سر، بدگوئی و مذمّت می نماید كه همانند خوردن گوشت های بدن او محسوب می شود، چنین شخص دو چهره اگر دوستش در آسایش و رفاه باشد حسادت میورزد و اگر در ناراحتی و سختی باشد زخم زبان می زند.

 

32- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 9»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: یكی از نشانه های تواضع و فروتنی آن است كه به هركس برخورد نمائی سلام كنی و در هنگام ورود به مجلس هر كجا، جا بود بنشینی ـ نه آن كه به زور و زحمت برای دیگران جائی را برای خود باز كنی ـ..

 

33- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ رَضِی بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللهُ وَ مَلائِكَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّی یَقُومَ، مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی كُلِّ مَنْ تَمُّرُ بِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 78، ص 466، ح 12»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: كسی كه متكبّر نباشد و موقع ورود به مجلس هر كجا جائی بود بنشیند تا زمانی كه حركت نكرده باشد خدا و ملائكه هایش بر او درود و رحمت می فرستند; از علائم و نشانه های تواضع و فروتنی آن است كه به هر شخصی برخورد نمودی سلام كنی.

 

34- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : لا تُمارِ فَیَذْهَبُ بَهاؤُكَ، وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأُ عَلَیْكَ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 2، ص 41»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: با كسی جدال و نزاع نكن كه بهاء و ارزش خود را از دست می دهی، با كسی شوخی و مزاح ـ ناشایسته و بی مورد ـ نكن وگرنه افراد بر تو جریء و چیره خواهند شد.

 

35- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ آثَرَ طاعَهَ أبَوَی دینِهِ مُحَمَّد وَ عَلی عَلَیْهِمَاالسَّلام عَلی طاعَهِ أبَوَی نَسَبِهِ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَُؤَ ثِرَنَّكَ كَما آثَرْتَنی، وَلاَُشَرِّفَنَّكَ بِحَضْرَهِ أبَوَی دینِكَ كَما شَرَّفْتَ نَفسَكَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلی حُبِّ أبَوَیْ نَسَبِكَ.

 

«تفسیر الإمام العسكری - علیه السلام -، ص 333، ح 210»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: كسی كه مقدّم دارد طاعت و پیروی پیغمبر اسلام حضرت محمّد و امیرالمؤمنین امام علی صلوات الله علیهما را بر پیروی از پدر و مادر جسمانی خود، خداوند متعال به او خطاب می نماید: همان طوری كه دستورات مرا بر هر چیزی مقدّم داشتی، تو را در خیرات و بركات مقدّم می دارم و تو را همنشین پدر و مادر دینی یعنی حضرت رسول و امام  علی علیهماالسّلام می گردانم، همان طوری كه علاقه و محبّت ـ عملی و اعتقادی ـ خود را نسبت به آن ها بر هر چیزی مقدّم داشتی.

 

36- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : لَیْسَ مِنَ الاْدَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 374، ح 28»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: از ادب ـ و اخلاق انسانی و اسلامی ـ نیست كه در حضور شخص مصیبت دیده و غمگین، اظهار شادی و سرور كند.

 

37- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجّیَتَهُ، وَالْكَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ.

 

«أعلام الدّین، ص 314»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: هركس ورع و احتیاط در روش زندگیش، بزرگواری و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردباری برنامه اش باشد; دوستانش زیاد و تعریف كنندگانش بسیار خواهند بود.

 

38- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.

 

«احتجاج طبرسی، ج 2، ص 517، ح 340»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعایت كند و مشكلات و نیازمندی های آن ها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند دارای عظمت و موقعیّتی خاصّی خواهد بود.

 

39- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : اِتَّقُوا اللهُ وَ كُونُوا زَیْناً وَ لا تَكُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا كُلَّ مَوَّدَه، وَ اَدْفَعُوا عَنّا كُلُّ قَبیح، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْن فَنَحْنُ أهْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ كَذلِكَ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 372»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: تقوای الهی را ـ در همه امور ـ رعایت كنید، و زینت بخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعی كنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب كنید و زشتی ها را از ما دور نمائید; درباره ما آنچه از خوبی ها بگویند صحیح است و ما از هر گونه عیب و نقصی مبّرا خواهیم بود.

 

40- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَری - علیه السلام - : یَأتی عُلَماءُ شیعَتِنَاالْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلی رَأسِ كُلِّ واحِد مِنْهُمْ تاجُ بَهاء، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْكَ الاْنْوارُ فی عَرَصاتِ الْقِیامَهِ وَ دُورِها مَسیرَهَ ثَلاثِمِائَهِ ألْفِ سَنَه.

 

«تفسیر الإمام العسكری - علیه السلام -، ص 345، ح 226»

 

امام حسن عسكری - علیه السلام - فرمود: آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما كه در هدایت و رفع مشكلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش كرده اند، روز قیامت در حالتی وارد صحرای محشر می شوند كه تاج كرامت بر سر نهاده و نور وی، همه جا را روشنائی می بخشد و تمام أهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

سال پنجم هجرت و غزوه خندق

بازديد: 182

سال پنجم هجرت و غزوه خندق

غزوه خندق(يا احزاب)

 

از حوادث مهم سال پنجم هجرت كه به قول معروف در ماه شوال آن سال اتفاق افتاد جنگ خندق بود،كه با توجه به كثرت سپاه و تجهيز لشكريان قريش،و محاصره طولانى و نبودن آذوقه كافى در شهر مدينه،و دشوارى وضع اقتصادى،كارشكنى‏هاى داخلى كه از ناحيه يهود بنى قريظه و منافقين مى‏شد و به سختى مسلمانان را تهديد مى‏كرد،براى پيغمبر اسلام و پيروان آن بزرگوار يكى از سخت‏ترين جنگها و دشوارترين درگيريهايى بود كه با دشمن داشتند و مانند گذشته به كمك و يارى خداى تعالى و ايمان و فداكارى و استقامت،بر همه اين مشكلات پيروز شده و همه دشمنان را مغلوب ساختند و از اين كارزار سخت و دشوار نيز فاتح و سربلند و پيروز بيرون آمدند.

 

در پايان غزوه بدر صغرى گفته شد كه چون مشركين به دستور ابو سفيان در بدر صغرى حاضر نشدند و آن سال را مناسب براى جنگ نديدند مورد شماتت و سرزنش بزرگان قريش و مردم مكه قرار گرفته و قبايل عرب بازگشت آنها را حمل بر ترس و فرار از برابر مسلمانان كردند،و از اين رو ابو سفيان تصميم گرفت لكه اين ننگ را از دامن خود بشويد و بار ديگر شوكت و عظمت خود را به رخ مسلمانان و ساكنان شبه جزيره عربستان بكشد و به همين منظور نزديك به يك سال،يعنى از ذى قعده سال چهارم تا شوال سال پنجم در صدد تهيه سربازان جنگى و ابزار و اسلحه كافى براى چنين جنگ بزرگى بر آمده و توانستند روزى كه از مكه به سمت مدينه حركت كردندبيش از ده هزار مرد جنگى را با تمام تجهيزات بسيج كنند به شرحى كه در ذيل خواهيد خواند.

 

عامل ديگرى كه در بسيج اين لشكر زياد و ترتيب دادن اين جنگ مهم بسيار مؤثر بود،تحريكات جمعى از بزرگان يهود بنى نضير و بنى وايل مانند حيى بن اخطب و هوذة بن قيس بود كه چون به دستور پيغمبر اسلام ناچار به خروج از مدينه و جلاى وطن گرديدندـبه شرحى كه پيش از اين گذشتـدر صدد انتقام از محمد(ص)بر آمده و سفرى به مكه و نزد قريش رفتند و آنها را بر ضد مسلمانان و پيغمبر اسلام تحريك كرده و به آنها اطمينان دادند كه اگر شما به جنگ او برويد ما همه گونه كمك و مساعدت به شما خواهيم كرد،تا آنجا كه نوشته‏اند:وقتى قريش حال بنى النضير را از ايشان پرسيدند آنها در پاسخ گفتند:

 

بنى النضير در ميان خبير و يثرب چشم به راه شما هستند تا بر محمد و يارانش هجوم بريد و آنان به كمك شما بشتابند.چون از حال بنى قريظهـكه هنوز در مدينه سكونت داشتندـجويا شدند گفتند:آنها نيز منتظر هستند تا چه وقت شما به شهرشان برسيد و آن وقت پيمان خود را با محمد بشكنند و به يارى شما بشتابند.

 

قرشيان كه در اثر مبارزات طولانى با مسلمانان تا حدودى خسته به نظر مى‏رسيدند و از طرفى تدريجا عقايدشان نسبت به مراسم دينى قريش و آيين بت پرستى سست شده و به حال ترديد در آمده بودند،براى اطمينان خاطر نسبت به مرام و آيين خود از آنها كه جزء بزرگان يهود و اهل كتاب به شمار مى‏رفتند سؤال كردند:راستى!شما كه اهل كتاب هستيد و از آيين ما و محمد اطلاعات كافى داريد به ما بگوييد:آيا آيين ما بهتر است يا دين محمد؟

 

يهوديان در اينجا روى دشمنى با پيغمبر اسلام(ص)و عناد با آن بزرگوار از يك حقيقت مسلم و قطعى دست برداشته و براى خوشايند و تحريك آنها آشكارا حق كشى كرده و پاسخ دادند:مطمئن باشيد كه شما بر حق هستيد و آيين شما از دين او بهتر است. (1) قرآن كريم در مذمت آنان بسيار زيبا گويد:

 

«الم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت و الطاغوت و يقولون للذين كفروا هؤلاء اهدى من الذين آمنوا سبيلا،اولئك الذين لعنهم الله و من يلعن الله فلن تجد له نصيرا» (2)

 

[آيا نديدى آنان را كه بهره‏اى از كتاب داشتند به جبت و طاغوت مى‏گروند و به كافران گويند:راه شما به هدايت نزديكتر از راه مؤمنان است،آنهايند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند ياورى براى او نخواهى يافت.]و از برخى از تواريخ نقل شده كه يهوديان براى اطمينان قريش به مسجد الحرام آمده و در برابر بتهاى مشركين سجده كرده و خواستند با اين رفتار عملا نيز حقانيت آيين آنها را ثابت كنند.

 

قريش مكه با اين جريان از نصرت يهود مطمئن شده و با سخنان آنها به آيين باطل خود دلگرم گشته و آمادگى خود را براى جنگ با مسلمانان اعلام كردند.

 

حيى بن اخطب و ديگر بزرگان يهود وقتى قرشيان را آماده كردند به نزد قبايل ديگرى كه در حجاز سكونت داشتند مانند قبيله غطفان،بنى مره و بنى فزاره و هر كدام كه روى جهتى با پيغمبر و مسلمانان عداوت و دشمنى داشتند آمده و آنها را نيز با سخنانى نظير آنچه به قريش گفته بودند براى جنگ با مسلمانان تحريك و آماده كرده و پس از گذشتن چند روز دسته‏هاى مختلف از ميان قبايل به مكه آمده و با قريش ائتلاف كرده به سوى مدينه حركت كردند.رياست قريش با ابو سفيان بود و قبايل ديگر نيز هر كدام تحت رياست و فرماندهى يكى از بزرگان خويش حركت كردند و رياست همه سپاه را نيز به ابو سفيان واگذار كردند،و چنانكه گفته‏اند :وقتى از مكه خارج شدند متجاوز از ده هزار سپاه بودند.

رسيدن خبر به مدينه و دستور حفر خندق

 

خبر حركت لشكر قريش به رسول خدا(ص)رسيد و براى مقابله با اين لشكر جرار در فكر فرو رفتند و چاره‏اى جز آنكه در مدينه بمانند و حالت دفاعى به خود گيرند نديدند،اما باز هم براى حفظ شهر از حمله دشمن،تدبيرى لازم بود،از اين جهت پيغمبر اسلام با اصحاب خود در اين باره مشورت كرد و سلمان فارسى كه در آن وقت از قيد بردگى آزاد شده بودـبه شرحى كه در جاى خود مذكور شدـو مى‏توانست در جنگها شركت كند پيشنهادى داد كه مورد تصويب قرار گرفت و قرار شد بدان عمل كنند.

 

سلمان گفت:اى رسول خدا در شهرهاى ما اهل فارس معمول است كه چون لشكر زيادى به شهر هجوم آورند كه مردم آن شهر را تاب مقاومت با آنها نباشد اطراف خود را خندقى حفر مى‏كنند و راه حمله را بر دشمن مى‏بندند،اينك به نظر من خوب است دستور دهيد آن قسمت از شهر مدينه را كه سر راه دشمن مى‏باشد خندقى حفر كنند.رسول خدا(ص)اين نظريه را پسنديد و قرار شد قسمت زيادى از شمال و بخصوص شمال غربى مدينه را به صورت هلالى خندق بكنند،و روى هم رفته قسمتى را كه پيغمبر دستور حفر خندق در آن قسمت داد قسمت شمالى مدينه بود كه شامل ناحيه احد مى‏شد و تا نقطه‏اى به نام راتج را مى‏گرفت،چون در قسمت جنوب غربى و جنوب،محله قبا و باغستانهاى آنجا بود و در ناحيه شرقى نيز يهود بنى قريظه سكونت داشتند و لشكر دشمن ناچار بود از همان ناحيه شمال و قسمتى از شمال غربى به مدينه بتازد و از اين رو فقط همان قسمت را براى حفر خندق انتخاب كردند.

 

پيغمبر خدا دستور داد براى اين كار خطى در آن قسمت ترسيم كنند و هر ده ذراع و يا چهل ذراع و يا به گفته برخى بيست گام و سى گام را ميان ده نفر از مهاجر و انصارتقسيم كرد،براى خود نيز مانند افراد ديگر قسمتى را معين كرد تا در رديف مهاجرين آن قسمت را به دست خود حفر كنند.

فضيلتى از سلمان

 

سلمان با اينكه طبق رواياتى كه در شرح حال او گذشت عمرى طولانى داشت،مردى نيرومند و كارگر خوبى بود كه در هر روز به اندازه چند نفر كار مى‏كرد و از اين رو ميان مهاجر و انصار درباره او اختلاف افتاد و هر دسته او را از خود مى‏دانستند،مهاجرين مى‏گفتند:سلمان از ماست و انصار مى‏گفتند:از ماست؟

 

رسول خدا(ص)كه چنان ديد فرمود:

 

«السلمان منا اهل البيت»

 

[سلمان از ما خاندان است.]

سختى كار

 

پيش از اين اشاره شد كه ائتلاف احزاب و داستان جنگ خندق در وقتى اتفاق افتاد كه در مدينه خشكسالى شده بود و مردم شهر از نظر آذوقه و مواد خوراكى در فشار و مضيقه بودند و از اين رو وقتى خبر حركت آن سپاه عظيم و مجهز به مردم مدينه رسيد سخت به وحشت افتادند،منتهى آنان كه ايمان محكمترى داشتند دل به نصرت خدا بسته و اين حادثه را آزمايشى براى خود مى‏دانستند ولى آنها كه پايه ايمانشان سست و يا در دل نفاق داشتند نمى‏توانستند اضطراب و وحشت خود را پنهان كنند و همه جا سخن از سقوط شهر مدينه و اسارت زنان و كودكان به دست دشمن به ميان آورده و پس از ورود لشكريان قريش و مدت محاصره نيز به بهانه‏هاى مختلف از فرمان رسول خدا(ص)و توقف در كنار خندق سرپيچى كرده و فرار مى‏كردند،و سخنان ناهنجارى كه موجب ترس و دلسردى ديگران نيز بود به زبان آورده و نفاق باطنى و بى‏ايمانى خود را همه جا آشكار مى‏ساختند،به شرحى كه در جاى خود مذكور خواهد شد.

 

و به عبارت روشنتر به دنبال خبر حركت لشكر احزاب وحشت سرتاسر مدينه رافرا گرفت با اين تفاوت كه افراد با ايمان با علم به اينكه آزمايش سختى در پيش دارند از اين وحشت داشتند كه آيا بتوانند بخوبى از عهده آزمايش برآيند يا نه؟و افراد سست عقيده و منافق از سرنوشت خود و زن و بچه و اموال و داراييشان وحشت داشتند،اينان در كار حفر خندق نيز سستى مى‏ورزيدند و تا جايى كه مى‏توانستند شانه از زير كار خالى كرده فرار مى‏كردند و در عوض مردمان با ايمان با كمال جديت و علاقه و كوشش كار مى‏كردند.

 

اگر احيانا احتياجى ضرورى پيدا مى‏كردند كه دست از كار كشيده و سرى به خانه و زن و فرزند خود بزنند از رهبر بزرگوار خود اجازه مى‏گرفتند و با موافقت آن حضرت بسرعت به خانه آمده و باز مى‏گشتند و بر عكس منافقان و افراد سست ايمان براى فرار از كار،نا امن بودن شهر و خانه را بهانه قرار داده و يا به بهانه‏هاى مختلف ديگر بيشتر وقت خود را در خانه مى‏گذراندند و بلكه گاهى ديگران را نيز به فرار وا مى‏داشتند.

 

خداى تعالى درباره مؤمنان آيه ذيل را به پيغمبر نازل فرمود:

 

«انما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله و اذا كانوا على امر جامع لم يذهبوا حتى يستأذنوه إن الذين يستأدنك أولئك الذين يؤمنون بالله و رسوله فاذا استاذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم الله ان الله غفور رحيم» (3)

 

[جز اين نيست كه مؤمنان حقيقى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان كامل دارند و هر گاه در كارهاى عمومى كه حضورشان لازم باشد حاضر شوند تا اجازه نگيرند از نزد وى بيرون نروند كسانى كه از تو اجازه گيرند همان كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند و چون از تو براى بعضى كارهاشان اجازه خواستند به هر كدامشان كه خواستى اجازه بده و براى ايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده و مهربان است.]

 

و درباره منافقان نيز در دو آيه بعد فرموده: «...فليحذر الذين يخالفون عن امره أن تصيبهم فتنة او يصيبهم عذاب اليم» .

 

[بايد كسانى كه از امر خدا مخالفت مى‏كنند بترسند از اينكه دچار فتنه‏اى گردند يا به عذاب دردناكى دچار شوند.]

 

و نيز فرموده:

 

«و إذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا و يستأذن فريق منهم النبى يقولون ان بيوتنا عورة و ما هى بعورة ان يريدون الا فرارا» (4)

 

[آن گاه كه گروهى از ايشان گفتند اى مردم يثرب جاى ماندن شما نيست باز گرديد و گروهى از ايشان از پيغمبرشان اجازه خواسته و مى‏گفتند خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است!خانه‏هاشان بى‏حفاظ نبود و جز فرار كردن قصد ديگرى نداشتند.]

 

و بخصوص وقتى شنيدند يهود بنى قريظه نيز پيمان شكنى كرده و با احزاب و دشمنان ائتلاف كرده و مى‏خواهند از پشت بر آنها حمله كنند،اين ترس و اضطراب خيلى شديدتر شد.

 

به هر صورت مسلمانان به كار حفر خندق مشغول گشته و هر كس روى سهمى كه برايش مقرر شده بود به حفارى مشغول شد و با تمام مشكلاتى كه براى آنها داشت كار بسرعت پيش مى‏رفت.

 

چنانكه بيشتر مورخين نوشته‏اند كار حفر خندق شش روزه به پايان رسيد و علت عمده اين سرعت عمل و پيشرفت كار هم آن بود كه خود پيغمبر اسلام نيز مانند يكى از افراد معمولى كار مى‏كرد و مسلمانان كه مى‏ديدند رهبر عالى قدرشان نيز با آن همه گرفتارى و مشكلات و بلكه گرسنگى و نخوردن غذاى كافى به اندازه يك مسلمان عادى كلنگ مى‏زند و سنگ و خاك به دوش مى‏كشد به فعاليت و كار تشويق مى‏شدند و موجب سرعت عمل آنها مى‏گرديد.

 

مسلمانان براى سرگرمى و رفع خستگى خود ارجوزه‏هايى مى‏خواندند و گاهى به صورت سرود دسته جمعى همگى با هم،همصدا مى‏شدند و رسول خدا(ص)نيز گاهى‏در همه سرود و گاهى در جمله آخر و قافيه آن با آنان همصدا مى‏شد.از جمله اين رجز بود كه با صداى بلند مى‏خواندند و عبد الله بن رواحه آن را سروده بود:

 

لا هم لو لا انت ما اهتدينا

و لا تصدقنا و لا صلينا

فانزلن سكينة علينا

و ثبت الاقدام ان لاقينا

ان الاولاء قد بغوا علينا

اذا ارادوا فتنة ابينا

صدور چند معجزه از پيغمبر خدا(ص)در حفر خندق

 

پيش از اين گفته شد كه يكى از نشانه‏ها و علايم نبوت كه پيغمبر صادق را از كاذب متمايز و جدا مى‏سازد«معجزه»است،معجزه عبارت است از آن عملى كه از نظر عقلى انجام آن محال نباشد ولى افراد عادى هم از انجام آن عاجزند،و پيغمبران الهى داراى انواع معجزات بوده‏اند و از پيغمبر اسلام نيز معجزات زيادى در مكه و مدينه به ظهور پيوست كه برخى از آنها در بحثهاى گذشته مذكور شد.در جنگ خندق چند معجزه آشكار از آن حضرت ديده شد كه مورخين بخصوص براى آنها بابى جداگانه باز كرده‏اند از آن جمله«نرم شدن سنگ از بركت دعا و آب دهان پيغمبر»بود كه ابن هشام و بخارى و ديگران نوشته‏اند و از جابر نقل كنند كه گفت:

 

در قسمتى از خندق،سنگ بزرگى ظاهر شد كه كار كندن خندق را مشكل ساخت جريان را به رسول خدا(ص)گزارش دادند،حضرت ظرف آبى طلبيد و مقدارى از آب دهان خويش در آن انداخت سپس دعايى بر آن خوانده پيش رفت و آن آب را بدان سنگ پاشيد و فرمود:اكنون بكنيد!

 

جابر گويد:به خدا سوگند،آن سنگ سخت،از بركت آب دهان و دعاى پيغمبر،مانند خاك نرم شد و با بيل و كلنگ به آسانى آن را كندند.

بركتى كه در خرما پيدا شد

 

بشير بن سعد از كسانى بود كه حفر خندق مى‏كرد و شوهر خواهر عبد الله بن رواحه بود كه اشعارى از او ذكر شد.دختر همين بشير گويد:روزى مادرم مقدارى خرما در دامان من ريخت و گفت:اينها را براى پدرت بشير و داييت عبد الله ببر!به گفته مادرم خرماها را به كنار خندق آورده و براى اينكه پدر و داييم را پيدا كنم به اين طرف و آن طرف مى‏رفتم،در اين ميان رسول خدا(ص)مرا ديد و به من فرمود:دخترك نزديك بيا ببينم چه در دامن دارى؟گفتم :اى رسول خدا مقدارى خرماست كه مادرم داده تا براى چاشت پدرم بشير و داييم عبد الله بن رواحه ببرم.

 

فرمود:آن را پيش بياور.

 

من نزديك رفتم و خرماها را در دستهاى پيغمبر ريختم و چندان نبود كه دستهاى آن حضرت را پر كند،پس رسول خدا(ص)دستور داد پارچه بزرگى آوردند و آن را پهن كرد.خرماها را روى آن ريخت،آن گاه به مردى فرمود:اهل خندق را خبر كن تا همگى براى غذاى چاشت بيايند.

 

آن مرد فريادى زده مردم را به خوردن چاشت دعوت كرد ناگاه تمام كسانى كه مشغول حفر خندق بودند دست كشيده اطراف آن چادرى كه پهن شده بود نشستند و شروع به خوردن كردند.

 

دختر بشير گويد:من ايستاده بودم و با كمال تعجب ديدم كه همگى از آن خرما خوردند و رفتند و باز هم در آن پارچه خرما بود!

بركت غذاى جابر

 

داستان بركت غذاى جابر را محدثين شيعه و سنى و اهل تاريخ مختلف نقل كرده‏اند و اجمال داستان كه در مجمع البيان طبرسى و صحيح بخارى و كتابهاى ديگر آمده اين است كه جابر گويد :روزى از آن روزها كه مسلمانان به كار حفر خندق مشغول بودند به سراغ رسول خدا(ص)رفتم و آن حضرت را در مسجدى كه در آن نزديك بود مشاهده كردم كه رداى خود را زير سر گذارده و به پشت خوابيده و براى آنكه گرسنگى در او اثر نكند و خالى بودن شكم او مانع از كار حفر خندق نشودسنگى به شكم خود بسته است. (5)

 

جابر گويد:آن وضع را كه ديدم به فكر افتادم تا غذايى تهيه كرده و آن حضرت را به خانه ببرم،از اين رو به خانه رفتم و بزغاله‏اى را كه در منزل داشتم و از نظر اندام متوسط بودـنه چاق و نه لاغرـذبح كردم و از زنم پرسيدم:چه در خانه دارى؟گفت:يك صاع (6) جو،بدو گفتم:اين بزغاله را بپز و جو را نيز آرد كن و نانى بپز تا من امشب رسول خدا(ص)را به خانه بياورم.زن قبول كرد و من كنار خندق آمدم و دوباره پس از ساعتى از آن حضرت اجازه گرفته بازگشتم و ديدم بزغاله پخته شده و چند قرص نان نيز پخته است.به نزد رسول خدا(ص)رفتم و چون شام شد و مردم دست از كار كشيده و خواستند به خانه‏هاى خود بروند از آن حضرت دعوت كردم تا شام را در خانه ما صرف كند.رسول خدا(ص)پرسيد:چه در خانه دارى؟من جريان بزغاله و يك صاع جو را عرض كردم.حضرت دستور داد جار بزنند تا همه افرادى كه در حفر خندق كار مى‏كردند شام را در خانه جابر صرف كنند.

 

و در نقل ديگرى است كه خود آن حضرت فرياد برداشت:

 

«يا اهل الخندق ان جابرا صنع لكم شوربا فحي هلاكم»

 

[اى اهل خندق جابر براى شما شوربايى ساخته همگى بياييد!]

 

جابر گويد:خدا مى‏داند در آن وقت چه بر من گذشت و با خود گفتم:«انا لله و انا اليه راجعون»،زيرا مى‏ديدم آن گروه بسيار(كه طبق مشهور بيش از هفتصد نفر بودند)همگى به راه افتادند و به فكر فرو رفتم كه چگونه از آن اندك غذا مى‏خواهند بخورند و سير شوند،از اين رو بسرعت خود را به خانه رسانده به همسرم گفتم:اى زن!رسوا شدم،رسول خدا با همه مردم به خانه ما مى‏آيند!

 

زن گفت:آيا پيغمبر از تو پرسيد چه در خانه دارى؟

 

گفتم:آرى

 

همسرم گفت:پس ناراحت نباش خدا و رسول او به جريان داناتر هستند و براستى آن زن با همين يك جمله اندوه بزرگى را از دل من دور كرد،و بخوبى مرا دلدارى داد.

 

در اين وقت پيغمبر وارد شد و يكسره به سوى مطبخ آمد و سر ديگ و تنور رفت و دستور داد پارچه‏اى روى ديگ و پارچه‏اى نيز روى تنور نان انداختند و خود ايستاد و فرمان داد مسلمانان ده نفر ده نفر بيايند و براى هر دسته مقدارى نان از زير پارچه از تنور بيرون مى‏آورد و با دست خود در كاسه‏هاى بزرگى كه تهيه شد،تريد مى‏كرد.سپس به دست خود ملاقه را مى‏گرفت و سر ديگ مى‏آمد و آبگوشت روى نانها مى‏ريخت و قدرى گوشت هم روى آن مى‏گذارد و به آنها مى‏داد و در هر بار پارچه‏اى را كه روى ديگ و تنور بود دوباره روى آن مى‏انداخت و بدين ترتيب همه آن جمعيت بسيار را سير كرد و پس از همه ما نيز با خود او غذا خورديم و به همسايه‏ها نيز داديم.

 

و در نقل ديگرى است كه گويد:خانه ما هم تنگ بود و حضرت با دست خود به ديوارهاى اطراف اشاره مى‏كرد و آنها به عقب مى‏رفت و همه مردم را در خانه بدين ترتيب جاى داد.

برقى كه از سنگ جهيد

 

عمرو بن عوف گويد:سهم من،سلمان،حذيفه،نعمان و شش تن ديگر از انصار چهل ذراع شده بود و مشغول كندن آن قسمت بوديم كه ناگهان سنگ سختى بيرون آمد كه كلنگ در آن كارگر نبود و چند كلنگ را هم شكست ولى خود آن سنگ شكسته نشد،ما كه چنان ديديم به سلمان گفتيم:

 

پيش رسول خدا برو و ماجراى اين سنگ را به آن حضرت بگو تا اگر اجازه‏مى‏دهد از پشت سنگ حفر نموده و راه خندق را كج كنيم و گرنه دستور ديگرى به ما بدهد.زيرا ما بدون اجازه او نمى‏خواهيم راه را كج كنيم،سلمان خود را به آن حضرت رسانده و جريان را معروض داشت .پيغمبر از جا برخاست و در حالى كه همه آن نه نفر كنار خندق ايستاده بودند تا سلمان دستورى بياورد پيش آنها آمد و كلنگ سلمان را گرفت و وارد خندق شد و با دست خود كلنگى به آن سنگ زد و قسمتى از آن سنگ شكسته شد و برقى خيره كننده جستن كرد كه شعاع زيادى را روشن نمود،همچون چراغى كه در دل شب فضاى مدينه را روشن سازد.پيغمبر بانگ به تكبير(الله اكبر)بلند كرد و مسلمانان ديگر نيز بانگ الله اكبر برداشتند،سپس رسول خدا(ص)كلنگ دوم را زد و قسمت ديگرى از سنگ شكسته شد و مانند بار اول برق زيادى جستن كرد و دوباره پيغمبر تكبير گفت و مسلمانان نيز تكبير گفتند و براى سومين بار كلنگ زد و برق جستن نمود و همگى تكبير گفتند.

 

سنگ شكست و رسول خدا(ص)دست خود را به دست سلمان گرفت و از خندق بيرون آمد و چون سلمان ماجراى آن برقهاى زياد و خيره كننده و تكبير آن حضرت را به دنبال آنها پرسيد؟پيغمبر (ص)در حالى كه ديگران نيز مى‏شنيدند فرمود:كلنگ نخست را كه زدم و آن برق جهيد،در آن برق قصرهاى حيره و مداين را كه همچون دندانهاى نيش سگان مى‏نمود مشاهده كردم و جبرئيل به من خبر داد كه امت من آن كاخها را فتح خواهند كرد،در دومين برق كاخهاى سرخ سرزمين روم برايم آشكار شد و جبرئيل به من خبر داد كه امت من بر آنها چيره مى‏شوند و در سومين برق قصرهاى صنعا را ديدم و جبرئيل مرا خبر داد كه امتم آن قصرها را مى‏گشايند،پس بشارت باد شما را!

 

گروهى از منافقان كه اين سخن را شنيدند از روى تمسخر به هم گفتند:آيا از اين مرد تعجب نمى‏كنيد!و اين نويدهاى دروغ او را باور مى‏كنيد؟وى مدعى است كه از يثرب قصرهاى حيره و مدائن را مى‏بيند و وعده فتح آنها را به مردم مى‏دهد و شما اكنون از ترس به دور خود خندق مى‏كنيد و جرئت بيرون رفتن از آن را نداريد!

 

كار حفر خندق در شش روز به انجام رسيد و رسول خدا(ص)براى رفت و آمد از آن،هشت راه قرار داد كه فقط از آن هشت راه رفت و آمد به خارج خندق مقدور بود،و در مقابل هر راهى كه به خارج خندق متصل مى‏شد يك نفر از مهاجر و يك تن از انصار را با گروهى از سربازان اسلام گماشت تا از آن نگهبانى و محافظت كنند.سپس به داخل شهر آمده ابن ام مكتوم را در مدينه به جاى خود گمارده و زنها و بچه‏ها را در قلعه‏هاى شهر جاى داد و برج و باروى شهر را نيز محكم كرده با سه هزار نفر از مردان مسلمان براى جنگ با احزاب قريش حركت كرد و تا جلوى خندق آمد و صفوف مسلمانان را طورى قرار داد كه كوه«سلع» (7) پشت سرشان قرار داشت و كوه احد در برابرشان بود و خندق ميان آنها را با دشمن جدا مى‏كرد،و پيش از اينكه لشكر قريش به مدينه برسد تمام اين كارها سروصورت پيدا كرده و انجام شده بود. (8)

 

پى‏نوشتها:

 

1.محمد حسنين هيكل در تاريخ خود به نام حيات محمد از يكى از نويسندگان يهود به نام دكتر اسرائيل و لفنسون كه كتابى به نام تاريخ يهوديان و عربستان نگاشته نقل مى‏كند كه وى در اينجا به همكيشان خود خرده گرفته و رفتار آنها را كه بت پرستى قريش را بر توحيد ترجيح دادند ناروا مى‏شمارد و در اين باره چنين مى‏گويد:

 

«لازم بود يهودان چنين خطايى را مرتكب نشوند و بر فرض آنكه بزرگان قريش هم تقاضاى آنها را رد مى‏كردند به آنها نگويند:بت پرستى بهتر از توحيد است،زيرا بنى اسرائيل كه قرنهاى زيادى در ميان ملل بت‏پرست پرچمدار توحيد بودند و به واسطه ايمان به خداى يگانه در دوره‏هاى مختلف تاريخ فلاكتها و بدبختيهاى بزرگ را تحمل مى‏كردند وظيفه داشتند در راه خوار ساختن مشركان از جان خود نيز دريغ نكنند،از اين گذشته پناه بردن به بت پرستان براى يهوديان مناسب نبود و اين كردار ناروا با تعليمات تورات كه آنها را به دشمنى بت پرستان مى‏خواند مخالف بود.»

 

2.سوره نساء،آيه .51

 

3.سوره نور،آيه .62

 

4.سوره احزاب،آيه .13

 

5.از روايات چنين معلوم مى‏شود كه در داستان حفر خندق به خاطر نبودن آذوقه كافى رسول خدا(ص)ـو مسلمانان گاهى چند روز به گرسنگى به سر مى‏بردند،از آن جمله شيخ صدوق در عيون الاخبار به سند خود از على(ع)روايت كرده كه فرمود:ما با پيغمبر(ص)ـبه حفر خندق مشغول بوديم كه فاطمه به نزد آن حضرت آمد و تكه نانى با خود آورده و به پيغمبر داد،رسول خدا از فاطمه پرسيد:اين تكه نان از كجاست؟عرض كرد:قرص نانى براى حسن و حسين پختم و اين تكه را براى شما آوردم،پيغمبر فرمود:اين نخستين غذايى است كه پس از سه روز داخل دهان پدرت مى‏شود!

 

6.«صاع»سه كيلو است.

 

7.كوه«سلع»در قسمت غربى مدينه است و مسجد«فتح»كه از جمله مساجد هفت‏گانه مورد بازديد زايران است در كنار همان كوه قرار گرفته و خندقى را كه مسلمانان حفر كرده بودندـو گويند :هنوز هم آثارى از آن به چشم مى‏خوردـآن طرف اين كوه بوده به طورى كه خندق ميان اين كوه و كوه احد حفر شده بود.

 

8.به نقل برخى از محدثين سه روز پيش از رسيدن لشكر قريش رسول خدا(ص)از اين كارها فراغت يافت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

بازديد: 430

نقش قرآن در زندگی انسان چیست؟

قرآن چیزی جز کتاب هدایت در زندگی نیست: "هدی للمتقین". قرآن کتابی است برای انتخاب بهترین زندگی که سعادت جاودانه در پرتو آن تحقق می‌یابد. آیا قرآن در مورد چگونه زیستن است و چگونگی رفتار را با خداوند و انسان‌هایی دیگر به خوبی تبیین نموده است.

زندگی حقیقی و حیات طیبه در پرتو علم به دستورها و رهنمودهای قرآن شکل می‌گیرد: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اجابت کنید خدا و رسولش را هنگامی که شما را به چیزی می‌خواند که مایه حیات شما است" نیز فرمود: "هر کس کار شایسته انجام دهد، مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، پس او را حیات و زندگی پاکیزه بخشیم".

چون قرآن روش درست زیستن را به انسان می‌آموزد و برنامه‌ای را که در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی انسان و تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی اوست، ارائه می‌دهد، به میزانی که انسان آموزه‌ها و دستورهای قرآن را در زندگی به کار بندد، موفقیت کسب خواهد کرد اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد، دچار خسارت و ضرر خواهد شد.

زندگی قرآنی بر اساس رعایت مقررات و عدالت و احسان و صفا و صمیمیت است و مردمی که این گونه زندگی کنند، دارای اطمینان خاطر و آسایش خواهند بود و سعادت ابدی و جاودانه را در آغوش خواهند گرفت؛ البته آگاهی کامل نسبت به این موضوع نیازمند بحث و بررسی گسترده و تأمل در آیاتی از قرآن است که چگونگی رفتار مسلمان را تبیین می‌کند. جهت اطلاع بیشتر با استفاده از فهرست موضوعی تفسیر نمونه موضوع "رفتار یک مسلمان و چگونگی جامعه اسلامی" را ملاحظه فرمایید.

 

 

اعجاز تأثیری قرآن

قرآن حکیم از نظر تأثیرات خود نیز معجزه است و آن تأثیری که در قرآن هست در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد و به وسیله همین تأثیر در دنیا منتشر و آن را روشن نموده است. نخستین علاقه تأثیر با روح انسانی است، هرگاه روح ، مأثر و منقلب شود، در تصوّرات، گفتار وکردار انسانی نیز انقلاب حاصل می گردد زیرا مرکز این سه چیز دل یا روح است. حدیث حضرت رسول صلی الله علیه و سلم این حقیقت را چنین اظهار فرموده است که در بدن انسان چیزی ( پاره گوشتی ) هست که هرگاه آن درست شود تمام بدن درست خواهد شد( بخاری ) بنابر این روح مرکز اصلاح است. لاکن روح چیزی است از( امر ربّی ) و آسمانی است و زمینی نیست. لذا هر کتاب آسمان کلام ربّ می باشد و به وسیله آن، روح که از( امر ربّی) است اصلاح می شود.  ملّت و مملکتی که در آن قرآن حکیم ظاهر ونازل شد مرکز تمام مفاسد اخلاقی وعقیدتی جهان بود یعنی مفاسد اعتقادی سرزمین و ملّت عرب به جای رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت و بت پرستی بین مردم به طور عموم شایع بود. انصاف و عدالت به کلّی محو و معدوم بود و تمام جزیرة العرب به صورت ستمکده ای در آمده بود و هر قوی و مستکبر، مستضعف و ناتوان را می بلعید  به علّت عدم وسائل کسب معاش تنها سرقت وغارت وسیله معاش آنان بود از این مظالم ناشی از قساوت قلب، اولاد بی گناه ایشان هم از تلف جان مصونیّت نداشتند حتّی دختران خود را زنده به گور می کردند و بر این عمل شنیع خود افتخار می نمودند و استعمال مسکرات و غیره به قدری شایع بود که هیچ مجلس ومحفلی از شراب نوشی و می گساری خالی نبود. از اتّفاق و اتّحاد خبری نبود و با آن آشنایی نداشتند و افراد هر قوم و قبیله دائما با یکدیگر جنگ و ستیز داشتند و این خانه جنگی و مردک کشی محبب ترین شغل ایشان بود کلّیه اسباب اصلاح از تعلیم، قانون تربیت و غیره معدوم شده بود . جهالت، بی قانونی، مطلق العنانی ( لجام گسیختگی ) عمومیّت داشت، حالات واوضاعی بر مردم مستولی بود که با وسایل و اسباب انسانی در هزار سال هم اصلاح امکان پذیر نبود و تصور از بین رفتن مفاسدی که از صدها سال مردم به آن آلودگی داشتند مشکل به نظر می رسید. پس چه طور تصور اصلاح عرب ممکن بود. در صورتی که بین ایشان اسم ونشانی از اسباب اصلاح و جود نداشت. شما عصر حاضر را ملاحظه کنید با این که کلیّه اسباب اصلاح معاشرت تشکیل شده است و با قلم برای اصلاح جامعه تلاش می شود لیکن انواع مفاسد روز بروز بیشتر می شود ومسائل جدید جرایم حادث می گردد. توجّه فرمایید و این منظره را مورد ملاحظه قرار دهید و فکر کنید که اصلاح عرت و سیله قرآن با این صورت حال چه قدر مشکل بود بخصوص در زمان سیزده سال زندگی مکّی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم که این ایام از مجموع 32 ساز زمان نبوّت سخت ترین زمان بود. این زمان، زمان ممانعت اصلاح قرآنی بود که قدرت جابرانه کفّار مکّه صدای قرآنی را در تمام مدّت این سیزده سال تحت فشار خود قرار داده بودند وتمام طرق تبلیغ قرآنی مسدود بود؛ امّا پس از هجرت تا حدودی آزادی تبلیغ نصیب قرآن شد، لیکن از یازده سال زندگی مدنی در هشت سال یعنی تا فتح مکه حالتی برای قرآن پیش آمد که خود دشمنان آن بر مدینه هجوم آوردند و خواستند که تبلیغ قرآنی و صدای حق کلام الهی را به وسیله جنگ و نبرد متوقف سازند تا بدین وسیله در این محیط جنگی هشت ساله آزادی نصیب صدای حق قرآن نشود. از مدّت 32 سال که ایام و زمان نبّوت وقرآن بو فقط دو ونیم سال باری تبلیغ وتأثیر قرآن میسّر شده است. در این مدّت بسیار کوتاه قرآن به وسیله تعلیم وصدای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورده است که از نظر جهان مخفی نیست و در صفحات تاریخ درج شده است و دوست و دشمن برآن اعتراف دارد.

صورت حال اقامه حقوق الهی این بود که بت پرستی یکسره نا پدید گردید و در هر خانه، خدا پرستی وتوحید چنان نفوذ کرد که خود بت پرستان بت شکن شدند و هر وقت بر زبان آنها کلمه تو حید الله جاری بود و سرها در عبادت واحد لا شریک خم شدند، ودلها از عظمت الهی آکنده گشت، خوف و هراس غیر الله به کلّی از قلوب خارج شد. صورت حال حقوق انسانی این بود که کسانی که دشمن برادران حقیقی خود بودند، به علّت رشته اسلامی و قرآنی، بلال حبشی، صهیب رومی، سلمان فارسی را از برادران حقیقی خود محبوب تر تصوّر نمودند. خانه جنگی خاتمه یافت قوم و ملّت عرب کلاّ در رشته محبت و اخوّت منسلک گردیدند و به صورت یک دیوار فولادی در آمدند. قمار بازی، رباخواری، می گساری، سرقت، غرتگری، قتل،ظلم،وستم نه تنها از عرب برچیده شد که هر جانی قدم این ملّت عرب متأثر از قرآن واقع شد آن جای از این مفاسد اخلاقی و عقیدتی و عملی به کلّی پاک ومبرّا گشت. یکنفر اهل قلم اروپایی می نویسد: گویا بعد از قرآن عربها در صورت و شکل انسان به ملائکه تبدیل شدند. این یک حقیقت گویی تاریخی است که چنین برنا.ه اصلاحی پیاده نمودن که کلّاً معجزه باشد فقط خاصّ قرآن کریم است وحصول این مطلب از مجموعه قوّت کتب انسانی وکلیِه طاقت حکومتهای دنیا ممکن نبود. آیا به وسیله تأثیری است بر این که قرآن کلام الهی است،در این مورد ما هرچه نوشتیم، خود مسیحی های زمان حاضر که دشمنان اسلام میباشند، بر آن اعتراف کرده اند.

 

تأثیر قرآن از دیدگاه اروپا

دکتر مارلیس می نویسد: قرآن بر دنیا نقاب مؤثری انداخته است که بهتر از آن امکان ندارد. لیسیان فرانسوی می نویسد که قرآن چنین جاذبه ایمانی و با قدرتی را به وجود آورده است که اصلا جای شک و تردیدی در آن باقی نمانده است.

سرولیم میور می نویسد: قرآن با دلادل فطرت خدارا بالاترین وجود هستی را اثبات نموده وانسان را برای اطاعت او مجبور ساخته است.

مسترجی. تی .می نویسد: قرآن تعداد نا محدودی از افراد بشر را مورد اثرخود قرار داده است. ابتکار و اکتشافات دنیای جدید هم نیاز به قرآن را واضح نموده است.

مستر امانوئل دی انش می نویسد: نور قرآن در این وقت در اروپا نمایان شده است وظهور این نور از زمانی است که تاریکی بر دنیا احاطه کرده بود واز این نور علم، عقل مرده یونان زنده شد.

 

مستر ایچ الیس لیدر می نویسد: توسط قرآن حکمت و فلسفه به ظهور پیوست وچنان ترقّی کرد که بر حکومتهای بزرگ اروپا برتری یافت.

 

حدیثی از پیامبر اكرم (ص) درباره تاثیر قران بر موفقیت انسان

پیامبر اسلام فرمودند:حکایت قران ومردم حکایت زمین وباران است :درحالیکه زمین مرده وخشکیده است،ناگاه خداوند بر آنباران میفرستد وزمین تکان میخورد ،سپس بارانهای تند را فرو میریزاند وزمین تکان دیگری میخورد ورشد میکند ،آنگاهپشت سر هم نهرها را از دره ها جاری میسازد تا آنکه زمین میروید وگیاهان بالیدن میگیرند وخداوند آنچه را مایه آراستگی زمین وخوراک مردم وحیوانات است از دل آن بیرون میآورد .قرآن نیزمردمی را که آن را بپذیرند چنین میکند .کنز العمال 

 

 رموز موفقیت از زبان خداوند

 در كتاب آسمانی قرآن 12 آیه بسیـار معجزه آسا وجود دارد كه شاید كسی تا به حـال بـه آن تـوجه باشد. سخنانی به نهایت جالب و هدایت گر كه هر فردی را بـطور یقین در زندگی موفق نموده و به بالاترین درجات سوق می دهد. به نظر من اسـرار كامیابی در تمامی مراحل و جنبه های زندگی در این 12 آیه ارزشمند نهفته است.بـرای رسـیـدن بـه مـوفـقـیت كـافی است این آیات را با قلبی روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نمایید. به خداوند فرصت دهید، خواهید دید كه زندگی شما دچار تحول شگرفی خواهد شد

 

 

 

قرآن راهنمای زندگی انسان

خداوند یکتا،برای هدایت بندگانش راه‌های زیادی گشوده و مسیرهای هموار متعددی قرار داده است،تا بندگانش با تأمل در نشانه‌ها و ایات خداوندی که در همه آفریده‌هایش مانند نقطه‌ای نورانی می درخشد، راه راست و مستقیم را برگزیده و به سعادت دنیا و آخرت ره یابند.

خداوند انعکاس عظمت خود را در جهان طبیعت، به تصویر کشیده، تا انسان با تفکر در دل ایات مشهود خداوندی، نشانه حق و حقیقت را دریابند.با تأمل او در قرآن، مثال‌هایی از حشرات و حیوانات آورده است،که انسان دانا حق را می‌یابد،ولی انسان نادان ظاهر مثال را دیده و از یافتن عظمت در این نشانه‌ها، ناتوان می‌باشد.در کتاب خدا،سوره‌هایی با نامهای حیوانات وجود دارد که در این سوره‌ها،به شکلی،به زندگی این حیوانات برای رهنمود انسان‌ها، اشاره شده است.به عنوان مثال،در ایه 41سوره عنکبوت خداوند به حشره کوچکی اشاره می‌فرماید که از طریق ماده‌ای که در معده‌اش وجود دارد،با زحمت فراوان، برای بنیان خانه‌اش تارهایی را بر روی شاخه و یا برگ‌های درختان و یا در و دیوار می‌تند.این تارها به اندازه‌ای نازک است که حتی با وزش نسیمی از بین می‌رود.خداوند سستی و ناپایداری این خانه همچون ناپایداری روزگار افرادی می‌داند که پرستش خداوند را کنار گذاشته و به اطاعت غیر خدا روی آورده‌اند؛آنانی که عظمت و بی‌همتایی خداوند را نادیده گرفته و به پرستش و عبادت چیزی می‌پردازند که از ناپایداری و بی‌ریشه‌گی آن باخبرند.

همچنین،در سوره نمل به پشتکار مورچه اشاره می‌کند و تلاش او را برای انسان‌هایی مثل می‌زند که راه رسیدن به خداوند را کوتاه می‌پندارند و هنگام مواجه شدن با کوچک‌ترین مشکلی روحیه خود را می‌بازد و از ادامه راه منصرف می‌شوند،در حالی که این حشره کوچک برای رسیدن به هدف خود بارها و بارها تلاش را از سر می گیرد و دانه‌ای را که افتاده است، باز برمی‌دارد و هیچ گاه،از این تلاش که در هر ثانیه تکرار می‌شود،فروگذار نیست. خداوند، در واقع از بندگانش می‌خواهد تا مانند این حشره کوچک،با تحمل مشقّات، سعادت آخرت را از آن خود کنند.

همچنین در سوره نمل تلاش و کوشش زنبور عسل را ترسیم می‌کند که با ظرافت خاصی شیره گلها را می‌مکد و با کمک مواد داخل دستگاه گوارشش ماده‌ای را تهیه می‌کند که انسان نیز می‌توانداز حلاوت آن کام خود را شیرین کند.این حشره کار روزانه خود را چنان زیبا و ظریف انجام می‌دهد که بنده دانا با تأمل در رفتار آن و دقت در جثه کوچک این حشرات،می‌تواند به عظمت و بزرگی خداوند پی ببرد و با نظر دوختن به درون این ایات به تحول عظیمی دست یابد.

این چنین،پروردگار هستی،قدرت و عظمت خود را در اندام حتی ناچیزترین حشرات و موجودات،به رخ انسان‌های غافل می‌کشد.او این موجودات را با وجود کوچکی،پیچیده آفریده است تا هم توانایی آن داشته باشند که چرخه زندگی انسان را بگردانند و هم پیچیدگی وجودشان ذهن انسان را روشن کند و مسیر رسیدن به سعادت اخروی را که در شناخت خداوند نهفته است، صاف و هموار سازند.به راستی، پروردگاری که قادر است،از بزرگترین و پیچیده‌ترین موجود (انسان) تا ناچیزترین حشره(پشه) را بیافریند،سزاوار پرستش است.

 

اثرات یاد خدا در زندگی انسان

یاد خدا به عنوان روح و هدف عبادت

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آنرا آماده تجلیات الهی قرار می دهد. امام علی علیه السلام درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: « ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده و ما برح لله _عزت آلاوه _ فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم »(خطبه 222): خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا می گردد.

در همين خطبه حالات و مقامات و كرامتهائی كه برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می دهد توضيح داده شده است، از آن جمله می فرمايد: تنزلت علي«قد حفت بهم الملائكه و هم السكينه و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الكرامات فی مقعد اطلع الله عليهم فیه فرضی سعيهم و حمد مقامهم يتنسمون بدعائه روح التجاوز... »فرشتگان آنان را در ميان گرفته اند، آرامش برايشان فرود آمده است، درهای ملكوت بر روی آنان گشوده شده است، جايگاه الطاف بی پايان الهی برای شان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را كه بوسيله بندگی به دست آورده اند ديده و عملشان را پسنديده و مقامشان را ستوده است، آنگاه كه خداوند را می خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام و پس رفتن پرده های تاريك گناه را احساس می كنند. یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

 

یاد خدا باعث خودیابی

در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می کند، خود را واقعاً باز می یابد. بنابر این یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. یعنی محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود مقدم بر وجود او است از خودش به خودش نزدیکتر است.« و نحن اقرب الیه من حبل الورید و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم. سوره ق آیه 16 و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه» و بدانید که خدا میان انسان و دل او حایل می گردد.سوره انفال آیه. 24 نکته بسیار جالبی که از تعبیرات قرآن کریم استفاده می شود اینست که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی. " « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم » و مانند کسانی نباشید که خدارا فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد سوره حشر آیه 19. از اینجا معلوم می شود که چرا یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

         

یاد خدا سبب قوت قلب

« يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون، سوره انفال ایه 45 ». ای اهل ايمان! آنگاه كه با دشمن در ميدان جنگ روبرو می شويد، پابرجا و محكم بمانيد.« و اذكروا الله كثيرا »در همان حال خدا را زياد ياد كنيد، اول دستور ثبات است شپس می فرماید: ياد خدا را فراموش نكنيد. یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می کند. « یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه » سوره بقره، آيه 153 نماز ذکر خداست. قرآن می گوید از نماز مدد و نیرو بگیرید. اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو، آنوقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویتر می شود. چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی دهدبهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد و ذکر خدا بگوید؟ مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید. قرآن به مجاهدین می گوید: « یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون »ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان می دهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. نگفت: " پابرجا باشید، اینجا دیگر جای یاد خدا نیست "، نگفت: " بروید در خانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید "، گفت: پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید، و در این صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.

 

یاد خدا باعث بینائی و روشنایی

خداوند در سوره اعراف می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشيْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُون َاعراف، 201»« وَ إِخْوَنُهُمْ يَمُدُّونهُمْ فى الْغَىِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ،اعراف، 202»: پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد خدا و پاداش و كيفر او مى افتند ودر پرتو ياد او راه حق را مى بينند و بينا مى گردند.ولى ناپرهيزكاران برادرانشان يعنى شياطين آنان را پيوسته در گمراهى پيش مى برند و باز نمى ايستند!. در روايات كرارا به اثر عميق ذكر خدا در كنار زدن وسوسه هاى شيطان اشاره شده است. حتى افراد بسيار با ايمان و دانشمند و با شخصيت هميشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شيطانى مى كردند، و از طريق مراقبت كه در علم اخلاق بحث مشروحى دارد با آن مى جنگيدند. اصولا وسوسه هاى نفس و شيطان همانند ميكربهاى بيمارى زا است، كه در همه وجود دارند، ولى به دنبال بنيه هاى ضعيف و جسمهاى ناتوان مى گردند، تا در آنجا نفوذ كنند اما آنها كه جسمى سالم و نيرومند و قوى دارند، اين ميكربها را از خود دفع مى كنند. جمله اذا هم مبصرون به هنگام ياد خدا چشمشان بينا مى شود و حق را مى بينند اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه هاى شيطانى پرده بر ديد باطنى انسان مى افكند، آنچنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى شناسد، ولى ياد خدا به انسان بينائى و روشنائى مى بخشد، و قدرت شناخت واقعيتها به او مى دهد، شناختى كه نتيجه اش نجات از چنگال وسوسه ها است.

پرهيزكاران در پرتو ذكر خدا از چنگال وسوسه هاى شيطانى رهائى مى يابند، و اين در حالى است كه گناهكاران آلوده، كه برادران شيطانند در دام او گرفتارند، قرآن در آيه بعد در اين باره چنين مى گويد: برادرانشان - يعنى شياطين - پيوسته آنها را در گمراهى پيش مى برند، و از گمراه ساختن آنها باز نمى ايستند، بلكه بيرحمانه حملات خود را به طور مداوم بر آنها ادامه مى دهند و اخوانهم يمدونهم فى الغى ثم لا يقصرون(سوره اعراف ایه 202) اخوان كنايه از شياطين است و ضمير هم به مشركان و گنهكاران باز مى گردد، چنانكه در( آيه 27سوره اسراء) مى خوانيم ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين: تبذير كنندگان برادران شيطانند!. يمدونهم از ماده امداد به معنى كمك دادن و ادامه دادن و افزودن است يعنى پيوسته آنها را به اين راه مى كشانند و پيش مى روند. جمله لا يقصرون به معنى اين است كه شياطين در گمراه ساختن آنها از هيچ چيز كوتاهى نمى كنند. سپس حال جمعى از مشركان و گنهكاران دور از منطق را شرح مى دهد و مى گويد هنگامى كه آيات قرآن را براى آنها بخوانى آنرا تكذيب مى كنند و هنگامى كه آيه اى براى آنها نياورى و در نزول وحى تاخيرى افتد مى گويند پس اين آيات چه شد؟ چرا از پيش خود آنها را تنظيم نمى كنى؟ مگر همه اينها وحى آسمانى است؟ و اذا لم تاتهم باية قالوا لو لا اجتبيتها. اما به آنها بگو من تنها از آنچه به سويم وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز آنچه خدا نازل مى كند، چيزى نمى گويم قل انما اتبع ما يوحى الى من ربى. اين قرآن و آيات نورانيش وسيله بيدارى و بينائى از طرف پروردگار است، كه به هر انسان آماده اى ديد و روشنائى و نور مى دهد هذا بصائر من ربكم. و مايه هدايت و رحمت براى افراد با ايمان و آنها كه در برابر حق تسليمند مى باشد و رحمة لهدى وقوم يؤمنون.(سوره اعراف ایه 203)

 |+| نوشته شده در  جمعه سیزدهم آذر 1388ساعت 18:7  توسط رضا  |  آرشیو نظرات

احاديثي از حضرت امام سجاد (ع)

 

1- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْكْبَرِ:

 

مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَرِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَهِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّی یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 75، ص 141، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سه حالت و خصلت در هر یك از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شداید صحرای محشر در امان است: اوّل آن كه در كارگشائی و كمك به نیازمندان و درخواست كنندگان دریغ ننماید. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتی بیندیشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد یا هر سخنی را كه می خواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او می باشد. سوّم قبل از عیب جوئی و بازگوئی عیب دیگران، سعی كند عیب های خود را برطرف نماید.

 

2- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلی خَطیئَتِهِ.

«بحارالأنوار، ج 75، ص 140، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئی و غیبت مردم، خود را مشغول به كارهائی كردن كه برای آخرت و دنیایش مفید باشد. و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.

 

3- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض: وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 172»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس دارای چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات می كند كه از او راضی و خوشنود است: 1 ـ خصلت خودنگهداری و تقوای الهی به طوری كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتی، نسبت به مردم خدمت نماید. 2 ـ راست گوئی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی. 3 ـ حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی.

 

4 ـ خوش اخلاقی و خوش برخوردی با اهل و عیال خود.

 

4- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : یَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.

 

«مشكاه الأنوار، ص 246»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: ای فرزند آدم، تا آن زمانی كه در درون خود واعظ و نصیحت كننده ای دلسوز داشته باشی، و در تمام امور بررسی و محاسبه كارهایت را اهمیّت دهی، و در تمام حالات ـ از عذاب الهی ـ ترس و خوف داشته باشی; در خیر و سعادت خواهی بود.

 

5- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَلیل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثیر، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ.

 

«تحف العقول، ص 186»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: حقّی كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهای حرام ـ چه كم و چه زیاد ـ قرار ندهی و بلكه در چیزهای حلال هم صرفه جوئی كنی و به مقدار نیاز استفاده نمائی.

 

6- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّهِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.

«تحف العقول، ص 203»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای نیك، سرعت می نماید و شهوات را زیر پا می گذارد; و هركس از آتش قیامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه می كند و از گناهان و كاهای زشت دوری می جوید.

 

7- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّهٌ لِلْحَیاهِ وَمَذْهَبَهٌ لِلْحَیاءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.

 

«تحف العقول، ص 210»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طوری كه همیشه احساس نیاز و تنگ دستی نماید. و هرچه كمتر به مردم رو بیندازد و كمتر درخواست كمك نماید بیشتر احساس خودكفائی و بی نیازی خواهد داشت.

 

8- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.

 

 

«تحف العقول، ص201»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: سعادت و خوشبختی انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.

 

9- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : سادَهُ النّاسِ فی الدُّنْیا الأَسْخِیاء، وَ سادَهُ الناسِ فی الآخِرَهِ الاْتْقیاءِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 232»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند; ولی در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.

 

10- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 166»

 

 

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس برای رضا و خوشنودی خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند می گرداند.

 

11- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّهُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 207»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعده های الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، همچنین مورد خطاب قرار می گیرد كه از آلودگی ها پاك شدی و بهشت گوارایت باد. پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.

 

12- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 229»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه شخصی تو را بدگویی كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.

 

13- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.

 

«أعیان الشّیعه، ج 1، ص 645»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: تعجّب دارم از كسی كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام میورزد كه مبادا ضرری به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر كارهایش اهمیّت نمی دهد، و نسبت به مفاسد دنیائی، آخرتی روحی، فكری، اخلاقی و ... بی تفاوت است.

 

14- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ، وَمَنْ سَقی مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 7، ص 252، ح 8»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس مؤمن گرسنه ای را طعام دهد خداوند او را از میوه های بهشت اطعام می نماید، و هر كه تشنه ای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرآبش می گرداند، و هركس برهنه ای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی ـ كه بهترین نوع و رنگ می باشد ـ خواهد پوشاند.

 

15- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ، وَالاْراءِ الْباطِلَهِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَلایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْی هَلَكَ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 262، ح 25»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: به وسیله عقل ناقص و نظریه های باطل، و مقایسات فاسد و بی اساس نمی توان احكام و مسائل دین را به دست آورد; بنابراین تنها وسیله رسیدن به احكام واقعی دین، تسلیم محض می باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافی در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصی كه با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاك می گردد.

 

16- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : الدُّنْیا سِنَهٌ، وَالاْخِرَهُ یَقْظَهٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ.

 

«تنبیه الخواطر، ص 343»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیداری می باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیداری به سر می بریم.

 

17- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مِنْ سَعادَهِ الْمَرْءِ أنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَیَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ.

 

«وسائل الشیعه، ج 17، ص 647»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نماید و شریكان و مشتریانش افرادی صالح و نیكوكار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد كه كمك حال او باشند.

 

18- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَهٌ، فَیَنْبَغی لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.

 

«مستدرك الوسائل، ج 4، ص 238، ح 3»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر آیه ای از قرآن، خزینه ای از علوم خداوند متعال است، پس هر آیه را كه مشغول خواندن می شوی، در آن دقّت كن كه چه می یابی.

 

19- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّه لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)، وَیَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّهِ.

 

«من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 146، ح 95»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند، نمی میرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم); و نیز جایگاه خود را در بهشت رؤیت می نماید.

 

20- قال - علیه السلام - : یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فی الاْجْرِ.

 

«من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 147، ح97»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: شماهائی كه به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی كه بر می گردند، با آن ها ـ دیدار و ـ مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شریك باشید.

 

21- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.

 

«مستدرك الوسائل، ج 2، ص 413، ح 16»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: شادمانی و راضی بودن به سخت ترین مقدّرات الهی از عالی ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.

 

22- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما مِنْ جُرْعَه أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَهُ غَیْظ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْم، أَوْ جُرْعَهُ مُصیبَه رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْر.

 

«مستدرك الوسائل، ج 2، ص 424، ح 21»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: نزد خداوند متعال حالتی محبوب تر از یكی از این دو حالت نیست: حالت غضب و غیظی كه مؤمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی كه مؤمن آن را با شكیبائی و صبر بگذراند.

 

23- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.

 

«بحار الأنوار، ج 75، ص 261، ح 64»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هركس مردم را

عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به غیر

واقعیّات می كنند.

 

24- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِی الْعَقْلِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 141»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می كشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش می باشد.

 

25- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور.

 

«بحارالأنوار، ج 71، ص 38، ح 25»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد); و نیز هر بنده شكرگذاری را دوست دارد.

 

26- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباح فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بِخَیْر إنْ تَرَكْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.

 

«وسائل الشّیعه، ج 12، ص 189، ح 1»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد می شود و می گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیّتی هستید؟ جواب دهند: اگر تو ما را رها كنی خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار می گیریم.

 

27- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 92»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی اندازند و خود را خسته نمی كنند بلكه برای آخرت زحمت می كِشند.

 

28- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 185، ح 109»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می دانستند هر آینه آن را تحصیل می كردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب های خطرناك باشد.

 

29- قال - علیه السلام - : لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.

 

«الكافی، ج 1، ص 102، ح 4»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.

 

30- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : ما مِنْ شَیْیء أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْیءٌ أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.

 

«تحف العقول، ص 204»

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگی ها و هوسرانی ها و گناهان ـ نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش می باشد.

 

31- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.

 

«مشكاه الأنوار، ص 157، س 20»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چیزهای حرام و شبهه ناك ـ.

 

32- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إبْنَ آدَم إنَّكَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: ای فرزند آدم! (ای انسان! تو) خواهی مُرد و سپس محشور می شوی و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع كننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده كن.

 

33- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.

 

«تحف العقول، ص 204»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.

 

34- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإیّاكَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فی كِتابِ اللّهِ.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را می فروشد; و مواظب باش از دوستی و صحبت كردن با كسی كه قاطع صله رحم می باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.

 

35- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله تَبارَكَ وَتَعالی، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَی النّارِ.

«بحار الأنوار، ج 6، ص 159، ح 19»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: مشكل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها برای انسان، سه مرحله است: 1 ـ آن موقعی كه عزرائیل بر بالین انسان وارد می شود و می خواهد جان او را برگیرد. 2 ـ آن هنگامی كه از درون قبر زنده می شود و در صحرای محشر به پا می خیزد. 3 ـ آن زمانی كه در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسی اعمال ـ قرار می گیرد و نمی داند راهی بهشت و نعمت های جاوید می شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.

 

36- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً.

 

«بحارالأنوار، ج 52، ص 316، ح 12»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: هنگامی كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر می دارد ودل های ایشان را همانند قطعه آهن محكم می نماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.

 

 

37- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.

 

«بحارالأنوار، ج 73، ص 127، ح 128»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: بسیار عجیب است از كسانی كه برای این دنیای زودگذر و فانی كار می كنند و خون دل می خورند ولی آخرت را كه باقی و ابدی است رها و فراموش كرده اند.

 

38- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : رَأْیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.

 

«الكافی، ج 2، ص 320»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: تمام خیرات و خوبی های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می بینم (یعنی قناعت داشتن).

 

39- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.

 

«بحارالأنوار، ج 1، ص 94، ح 26»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: كسی كه بینش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود فكری و فرهنگی بسر برد ـ به سادگی در هلاكت و گمراهی و سقوط قرار خواهد گرفت.

 

40- قالَ الاْمامُ السجاد - علیه السلام - : إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.

 

«تحف العقول، ص 202»

 

امام سجاد - علیه اسلام - فرمود: همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائی است كه به حال او ـ و دیگران ـ سودی ندارد. همچنین از ریا و خودنمائی دوری جستن; و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن; و نیز دارای اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 22:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس