دوره دبیرستان - 23

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره کره زمین

بازديد: 40651

 

زمین

مقدمه

زمین ، سومین سیاره نزدیک بهخورشید وبزرگترینسیاره در میانسیارات درونی است. ساختار درونی زمینمثل سایر سیارات درونی ازیک هسته داخلی و یکهسته خارجیبه همراه لایه‌های مذاب و نیمهمذاب و سنگی جامد تشکیل یافته است. هستهداخلی فلزی و جامد بوده و توسط هسته خارجی که فلزی و مذاب است، احاطه شده است.

زمین شرایط بسیار منحصر بفردی دارد. هیچکدام از سیارات دیگرآب مایع وجو پراکسیژن نداشته و حیات در آنها وجود ندارد. تکامل تدریجی زمین که 4.5 میلیارد سال طول کشیدهاست، همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیتهای انسان ادامه خواهد داشت. همچنینچگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است.

زمین در آغاز شکل گیری

  • در اوایل پیدایشمنظومهشمسی ، ذرات ریز غبار موجود در قرص خورشید که عمدتا از گاز و غبار تشکیل شدهبود، پس از برخورد به هم چسبیده و اجسام بزرگ و بزرگتری را بوجود آوردند. بدینترتیب چهار سیاره درونی از این ذرات شکل گرفتند.
  • 4.5 میلیارد پیش ، زمین دارای سطحی داغ ، قرمز و نیمه مذاب بود. پس از گذشتمیلیونها سال ، سطح زمین شروع به سرد شدن نمود و پوسته جامدی ، به دور زمین بوجودآمد. گازهای داغ و مواد مذاب از لایه‌های زیرین و از طریقدهانه‌هایآتشفشانی بیرون زده و جو ضخیم زمین را بوجود آوردند. در همین مدتشهاب سنگهایزیادی به سطح زمین خوردند وهزارانگودال شهاب سنگیرا در سطح زمین بوجود آورد. و مقدار زیادی غبار به جو زمین اضافه کردند.
  • پس از یک میلیارد سال ، زمین به اندازه کافی سرد شده بود تا بخار آب موجود درجو متراکم شده و قطرات آب را بوجود آورد. این قطرات آب میلیونها سال به شکلباران شدید بهسطح زمین افتاده ، باعث پاک شدن جو زمین و بوجود آمدناقیانوس شدند. کرهزمین به تدریج به شکل کنونی درآمده است.

 

فاصله متوسط از خورشید

 

60.149 کیلومتر

قطر استوا

 

12756 کیلومتر

مدتحرکتوضعی

 

93.23 ساعت

مدتحرکتانتقالی

 

26.365 روز

سرعت حرکت انتقالی

 

79.29 کیلومتر در ثانیه

دمای سطحی

 

55 تا 70 درجه سانتیگراد

جرم (زمین = 1)

 

00.1

چگالی متوسط (آب = 1)

 

52.5

جاذبه (زمین = 1)

 

1

تعداد قمر

 

1

نحوه پیدایش و تکامل زمین

زمین در بدو پیدایش بصورت کره‌ای از مواد بسیارداغ و نیمه مذاب بوده که به تدریج عناصر سنگین‌تر ته‌نشین شده و هسته فلزی را بهوجود آوردند ، و در عین حال عناصر سبکتر به سطوح فوقانی آمده و جبه و پوسته راتشکیل دادند. پس از گذشت میلیاردها سال زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت،جو زمین شکل گرفت، و اقیانوسها بوجود آمدند. تکامل زمین هنوز ادامه دارد. پوسته زمین توسطفورانهای آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شده و دائما بر اثرزمینلرزه‌ها وحرکتهایقاره‌ای در حال تغییر و تحول است. تناسب گازهای مختلف در جو زمین نیز بر اثردخالتهای انسان به آرامی در حال تغییر است.


مشخصات زمین

  • زمین سیاره‌ای است منحصر بفرد ، دارای آب مایع و جوی که قسمت اعظم آن ازنیتروژن واکسیژن تشکیل شده که تداومحیاترا ممکن می‌سازند. در منظومه شمسی ،زمین پنجمین سیاره از لحاظ بزرگی و سومین سیاره نزدیک به خورشید است. چگالی زمین ازتمامی سیارات بیشتر است.
  • زمین در منظومه شمسی دو نوع حرکت ،وضعی وانتقالی دارد. در حرکت وضعی زمین در یک شبانه روز به دور خودش می‌چرخد و در حرکت انتقالی دریک سال مداری بیضی شکل حول خورشید را طی می‌کند (مدار زمین).

 

زمین در آغاز شکل گیری
با سرد شدن زمین ، شرایط لازم برای
پیدایش حیاتدر آن فراهم شدند

 

کره مغناطیسی

  • با چرخش زمین به دور خودش ، چرخه‌هایی در هسته خارجی آن که از آهن مذاب تشکیلشده بوجود آمده ،جریانهایالکتریکی تولید می‌کنند. این جریانها باعث ایجاد یکمیدان مغناطیسیدر فضای اطراف زمین شده وپوششی محافظ در اطراف آن ایجاد می‌کنند(کمربندتشعشعی زمین). این میدان کهکره مغناطیسینامیده می‌شود، زمین را دربرابر جریانهای سریع ذرات باردار بادهای خورشیدی محافظت می‌کند.
  • بعضی از این ذرات در دو نقطه میدان مغناطیسی به نامکمربندهای «وان آلن» به دام می‌افتد. کره مغناطیسی بیشتربادهای خورشیدیرا از زمین دور می‌کند، اماجریانهای ذرات باد خورشیدی آنقدر قوی هستند که قسمت جلویی کره مغناطیسی را مسطحنموده و باعث کشیدگی عقب آن می‌شوند.

آینده زمین

از آنجا که حیات در زمین) وابسته به خورشید است، آینده کرهزمین نیز به آینده خورشید وابسته خواهد بود. حدود 5 میلیارد سال دیگرذخایرانرژی خورشید تمام شده و خورشید به یکغول سرختبدیل می‌شود و افزایش حجم می‌دهد. گرمای شدید حاصل از افزایش حجم باعث آب شدن یخ مناطق قطبی و بالا آمدن آب اقیانوسمی‌شود. سپسجو زمین شروع به تبخیر می‌کند و گیاهان خشک آتش می‌گیرند. در چنین شرایطی امکان حیات درزمین کلا از بین می‌رود.

انتظار نجومی

  • شاید انسان در آینده بتواند قبل از وقوع فاجعه‌های فوق زمین را به جایی دورتراز خورشید منتقل کند.
  • شاید امکانات آینده ، انسانهای آن زمان به سیاره قابل سکونت دیگری کوچکنند.
  • شاید بشر بتواند مانع از وقوع فاجعه‌های فوق درخورشید وزمین شود.
  • باید پنج میلیارد سال انتظار کشید.

ساختار و ترکیبات زمین

داشتن دانشی از ترکیب و حالت درونی زمین پیش‌ نیاز درکژئوشیمی است. بدیهی است که حل این مسئله از راه مشاهده مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. حتیپیشرفته‌ترینتکنیک‌های حفارینمی‌تواند از چند کیلومتردر داخل پوسته زمین فراتر رود. زیراعمیق‌ترین چاهیکه تاکنون حفر شده است عمقیدر حدود 15 کیلومتر داشته، و عمق معادن از این حد هم کمتر می‌باشد. بعضی مواد توسطفعالیت آذرین به سطح آورده می‌شوند. ولی به علت عدم اطلاع ما از عمق تشکیل وتغییرات بعدی که تحمل کرده‌اند، شواهد مناسبی برای نتیجه گیری درباره ترکیب زمین وساختار آن نمی‌باشند.

شواهدی برایساختار درونی زمین

برای کسب آگاهی ازساختار درونی زمین باید از رهیافتی غیر مستقیم بهره جوییم. شواهد غیر مستقیم از 3منبع ،آتشفشانها ،شهاب سنگ‌هاوامواجلرزه‌ای منشا می‌گیرند.

آتشفشانها

هنگامی که انسان برای اولین بار بهفورانهایآتشفشانی نزدیک شد و سرد شدن گدازه‌های مذاب را به شکل سنگهای جامد دید، گمانمی‌کرد که منشا تعداد زیادی از سنگهای محل زندگی او باید از همین مواد ناشی شدهباشد. مدت زمانی طولانی این تفکر ادامه داشت که ممکن است محصولات آتشفشانینشانه‌هایی از ترکیب داخلی زمین را بیان کنند. عاملی که باعث کم اهمیت شدن چنینفرضیه‌هایی شد، این است که در مناطق مختلف دنیا آتشفشانهای مختلفگدازه‌هاییبا ترکیبات مختلف تولید می‌کنند.

  • مثال

سنگ‌های حاصل از دو نوع گدازه را در نظر می‌گیریم. یکی از اینسنگها عمدتا ازکانی‌های سیلیکات آلومینیوموآهن تشکیل شده و رنگ آن خیلیروشن است. و نمونه دیگر تیره رنگ است و ترکیب اصلی آن ازکانی‌های سیلیکات آهنومنیزیم می‌باشد.

شهاب سنگها

شواهد طیف نگاریچیزی درباره ترکیب درونیسیالات بیان نمی‌کند. بنابر این به ناچار باید به مقایسه ترکیب زمین با شواهد گرد آمده از شهاب سنگهابپردازیم. شهاب سنگها یاشخانه‌هابخشی ازمنظومهشمسی می‌باشند. گاهی قطعاتی از فضای خارجی زمین ، واردمیدانجاذبه زمین می‌شوند و به صورت شهاب سنگها یافت می‌شوند. بیشتر این شهاب سنگهابه علت اصطکاک حاصل از عبور ازاتمسفرزمین می‌سوزند. قطعات باقیمانده به علت درشتی قطعات به سطح زمین سقوط می‌کنند. تخمین زده شده که نرخ فرو ریزش شخانه‌ای سالانه بین 30000 تا 150000 تنمی‌باشد.

در حال حاضر عموما معتقدند که شهاب سنگها از تلاشی سیاره‌ای فرضیکه احتمالا بین سیاره‌هایمریخومشتریجای داشته حاصل شده‌اند، که این منطقهاکنون توسط کمربند آستروئیدی اشغال شده است. شهاب سنگها شبیه ماده‌ای هستند که داخلزمین را ساخته و از شهاب سنگهای فلزی که معمولا ازآلیاژهای مختلف آهن ونیکل تشکیل شده‌اند،مجزا می‌شوند و چگالی آنها از انواع سنگی مشابه زیادتر است. اگر داخل زمین از آهن ونیکل تشکیل شده باشد، این دو ماده به علت سنگینی باید بطرف مرکز زمین کشیده شوند. بنابراین فرض می‌کنیم که زمین دارای هسته‌ای از آلیاژ آهن و نیکل می‌باشد که بوسیلهگوشته‌ایمتشکل ازسنگپریدوتیت با چگالی کم پوشانده می‌شود. ساختمان مذکور برای زمین در حین سادگی بامحاسباتجرم کل زمین مطابقت دارد.

امواج لرزه‌ای

زمین لرزه

زمین لرزه‌ها وقتی که دو قسمت از لایه سطحی زمین یا پوسته درکنار هم می‌لغزند حاصل می‌شود. هر زمین لرزه انواع مختلفی ازامواجرا تولید می‌کند که از این میان دونوع که از درون پیکر زمین عبور می‌کند برای منظور فعلی ما دارای بیشترین اهمیت است. تاثیر این امواج ممکن است از حداقل لرزش تا بروز یک فاجعه تغییر کند که به شدت حرکتو همچنین بزرگی زمین لرزه بستگی دارد. اگر یکزلزله با شدتمحسوس رخ دهد، امواج حاصله بصورت شعاعی به طرف خارج از مرکز انتشار می‌یابند، کهمی‌توانند به درون انتقال یابند. این امواج در حین عبور ، رفتاری شبیه به امواج آبدراستخر از خودنشان می‌دهند. این امواج همانطوری که بطرف داخل لایه‌های درونی زمین حرکت می‌کنند،قادرهستند انعکاس یابند یا دچار شکست شوند.

انواع امواج لرزه‌ای

  • موج P :
  • این موج ، موج اولیه نامیده می‌شود و اولین موجی است کهبوسیلهلرزهنگار ثبت می‌شود و مانندامواجصوتی بوجود می‌آید. این امواج می‌تواند هم از میانجامداتو هم از میانمایعاتعبور کند. همچنین سرعت موج p درقسمتی که مواد چگالتر است زیادتر می‌شود، و با سرعت نسبتا زیادتری از میان جامداتعبور می‌کنند. محاسبه سرعت امواج p ، می‌تواند اطلاعاتی دربارهچگالی و حالتموادی که امواج از آن عبور می‌کند، بدست می‌دهد.
  • موج s :
  • این امواج که امواج ثانویه نامیده می‌شوند، فقط از جامداتعبور می‌کنند و باعثارتعاشات عمودیذرات می‌گردند.

امواج لرزه‌ای و برخورد آنها با لایه‌های زمین

از آنجاییکه امواج s فقط ازمیان جامدات عبور می‌کنند، هنگام عبور از داخل زمین و برخورد با لایه‌ای مایع ،بلافاصله متوقف می‌شوند. دانشمندان ژئوفیک از رویسرعت عبور امواجبوجود وناپیوستگیاصلی (ناپیوستگی حاصل از بین رفتن امواج در لایه‌هایی از زمین) رده اول درلایه‌های زمین پی برده‌اند.

از بین رفتن امواج s در قاعدهجبهنشان می‌دهد که مواد سازندههستهزمین فاقد صلبیت بوده و رفتاری مانند مایع دارند. ناپیوستگی‌های رده دومی (کهبوسیله تغییر ناگهانی در نرخ افزایش یا کاهش سرعت امواج مشخص می‌شوند) نیز درپوسته ، جبه و هسته تشخیص داده شده است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 8:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(12)

تحقیق کامل در مورد زلزله

بازديد: 509

 

به نام خدا

مقدمه

زلزله يكي از مخاطرات طبيعي مي باشد كه امروزه به طور چشمگيري موردتوجه جوامع وملل قرار گرفته است . و در زمره ي آنها كشورهايي كه در مناطق نزديكتري به كانونهاي زمين لرزه اي قرار دارند در خطر بيشتري هستند ، از جمله كشور عزيزمان ايران .

تاريخچه زلزله اي ايران به خوبي نشان مي دهد كه هيچ نقطه اي از ايران را نمي توان در مقابل زلزله مصون فرض كرد وقوع زلزله هايي مانند رودبار ،منجيل ،زرند، وبم ما را به واكنش بيشتري وا مي دارد كه به طور جدي وعلمي بايد در مقابل اين معضل عظيم به مبارزه برخيزيم حال اينكه : 1- وضع زلزله در ايران چگونه است ؟2- چه اقداماتي بايد در مقابل آن انجام دهيم ؟ موضوعاتي است كه در اين تحقيق معطوف نظر ماست . و ما بعنوان افرادي از اين جامعه مي كوشيم تا در حد توان هم بر معلومات خود بيفزاييم وهم دوستان خود را با زلزله بيشتر آشنا كنيم واز روشهاي پيشگيري صدمات زلزله  بيشتر اطلاعات كسب نماييم .

به اميد آنكه در پايان اين تحقيق موفق بوده ووظيفه اجتماعي خود را در اين مورد  به خوبي انجام داده باشيم .

دوران زلزله خيزي در ايران ( پنج دوره  ) :

به طور كلي دوره هاي مختلف زلزله خيزي در ايران را به 5 دوره مختلف تقسيم مي كنند كه شامل : 1- دوره فرمانروايي  خلفا (622تا 1258م) :

اين دوره را مي توان به گونه اي دقيق تر دوره اوليه اسلامي ناميد كه از نخستين سال عصر اسلامي تا چپاول بغداد توسط مغولان در سال 1258 را دربر ميگيرد . ويژگي بر جسته  اين دوره دراز كه به آن يك پارچگي مي بخشد اين واقعيت است كه ايران وعراق بخشي از يك امپراطوري يگانه بوده اند ، گو اينكه دراواخر اين دوره يگانگي، پنداري بيش نبود . ازآنجا كه عراق مركز اين امپراطوري بود ،نزديك به همه اطلاعات ما درباره زمين لرزه از منابع عربي و عمدتاً از رويداد  نگاريهاي تاريخي به دست آمده است . آن چه از آثار فارسي بومي باقيمانده بسيار اندك است وسهم چنداني در داده ها ي ما ندارد . تقريباص همه لرزه هاي ثبت شده ايران درمنطقه اي رويداده كه شاهراه اصلي خراسان از آن مي گذشته است ،مهمترين وپر رفت و آمد ترين شاهراه بود ،راه كاروان رويي كه فراورده ها را از چين وهند مي آورد ، از دالان طبيعي ميان كوه پايه هاي البرز وكناره كوير مركزي مي گذشت آنگاه به سوي جنوب باختري مي گشت تا از زاگرس بگذرد وبه دره دجله و فرات سرازير شود .

فعاليت لرزه اي در اين دوران محدود به رويدادهايي است كه به خراسان وري وگرگان آسيب رساندند.

2- دوره مغولان وتركمانان (1258 تا 1598 م ) :

اين دوره از يك سوبا چپاول بغداد توسط مغولان  و از سوي ديگر با انتقال پايتخت صفويان از قزوين به اصفهان ، كه سر آغاز روزگار تازه اي شد ، تعريف مي شود.

دليل اين بخش بندي تفاوت آشكار آن با دوره پيش از خود ،يعني دوره فرمانروايي خلفا است .

بنيادي ترين دگرگوني آن بود كه جوابي گسترده اي ميان جهان عرب ،كه در مصر ممالك وسوريه متمركز بود ، و ولايتهاي خاوري پيشين امپراطوري اسلامي پديد آمد .

امور ايران به طور جداگانه به عنوان تابعي از اوضاع داخلي و زير تأخير عواملي بيروني مهمي از سوي خاور سر چشمه گرفت وپيش مي رفت ،باز تاب اين وضعيت در اين واقعيت به چشم مي خورد كه آثار فارسي به عنوان منابع عمده اطلاعات جايگزين آثار عربي مي شود . اين تغيير بسيار مهم است زيرا شيوه اي كه منابع فارسي به پديده هاي طبيعي مي پردازند شيوه اصلي منتظمي است يكي از ويژگيهاي نمايان اين دوره سرودن اشعاري درباره زمين لرزه است ،كه بر افزون بيان احساسات گوناگون بر انگيخته از فاجعه ،غالباً داراي اطلاعات سودمند مانندتاريخ دقيق رويداد ،يا كارهاي بازسازي پس از رويداد مي باشد .

3- سده هاي هفدهم وهجدهم ميلادي :

دوره اي كه انتقال پايتخت به اصفهان توسط شاه عباس سر آغاز آن بود شاهد ثبات وشكوفايي افزون تر ي در قلمرو صفويان بود ، كه در نتيجه فرمانروايي شاه عباس پديد آمده بود و درجه تمركز قدرت حكومت از آن چه كه در طي سده ها وجود داشت بيشتر شده بود . در 1722 ميلادي اين آرامش نسبي به يكباره دراثر يورش افغان ها به ايران آشفت و  سده اي كه به دنبال آن آمد و دوران نادر شاه رانيز در برداشت ،فرو پاشي ثبات سياسي از جمعيت تهي شدن مناطق روستايي وبدتر شدن زندگي اقتصادي منطقه راشاهد بود. پايتخت نادر شاه مشهد بود و پس از مرگ او در 1747سال ميلادي ايران به مناطق نفوذ جداگانه اي تقسيم شد .جانشينان اوافشاريان ، وبر آمدن افغانستان مستقل ،بيشترين تأثير را در خاور وشمال خاور كشور داشت در حالي كه پيش از گذشت يك دهه از هرج ومرج نظم تا اندازه ي زيادي در جنوب وباختر ايران به وسيله كريمخان زند كه مركز فرمانروايي اش شيراز بود ،مستقرشد،

پس از مرگ او در سال 1779 ميلادي نبردي دراز و دامنه دار براي تصاحب قدرت ميان جانشينان او و قاجار درگرفت .

قاجار ها كه پايگاهشان در استانهاي خزر بود سرانجام پيروز شدند و در سال 1794 ميلادي حكومت رابدست گرفتندو تهران پايتخت جديد شد . در چنين زمينه سياسي بود كه اوج شكوفايي وسپس تنزل تدريجي موقعيت ايران در عرصه بازرگاني بين المللي وبين قاره اي جريان داشت ؛ جاده هاي زميني كه از كشور مي گذشت به آهستگي جاي خود را به راههاي اقيانوسي كه بوسيله هلندي ها وانگليسي ها در اوايل سده هفدهم گسترده شد مي داد .

در دانسته هاي ما درباره ي تاريخ زمين لرزه اي ايران در دوره پيش از 1600 ميلادي سهم مسافران آن روزگار اندك بوده است . اشاره هاي گذرا به مناطق زمين لرزه خيز وگزارشهاي ارزشمند گه گاهي لرزه اي ويژه را مي توان از ميان توصيف امور و اوضاع واحوال منطقه اي يافت كه، به رغم اين دوره رخ داده است والبته نسبت به دوران قبلي زلزله هاي كمتري رخ داده است كه خيلي چشمگير نبوده به جز چند زلزله كه در گيلان و نواحي خزر و به خصوص شيراز قديم .

4- دوران قاجاريه (1794 تا 1925 ) :

با آغاز سده نوزده بهبود مستقيم وآشكاري در حجم وكيفيت داده هاي لرزه اي پديد مي آيد وهر چه فاصله بازمان حاضر كمتر مي شود اين داده ها نيز كامل تر مي شود . اين امر عمدتاً به دليل در دسترس قرار گرفتن منابع اطلاعاتي افزون تري است كه عبارتند از گزارشهاي مطبوعات فارسي ومكالمات ديپلماتيك انگليسي ها كه در زير تا حد امكان به هر يك از آنها خواهيم  پرداخت با اين همه ،انواع اسنادي كه پيش از اين باز شناخته شدند همچنان اطلاعات سودمند بسياري فراهم مي آورند .

زمين لرزه هاي ثبت شده در دوره هاي مختلف را مي توان الگوهاي نماياني تشخيص داد .بين سال هاي  1916 تا 1923 ميلادي هيجده زمين لرزه از 24 زمين لرزه اي كه در ايران گزارش شده ، درخاور دامغان يعني در خراسان ويا در ايران خاوري روي داده است .

اما در سال هاي  1900 تا 1915 ميلادي تنها 5 زمين لرزه از 24 رويداد ي كه ذكر شده در اين ناحيه روي داده است و گرايش ناهمگن لرزه ها بيشتر به سوي بخشهاي شمال باختري وشمال مركزي كشور متوجه بوده است .

5- دوره اخير ( از 1925 م تا امروزه ) :

پس از سال 1925 ميلادي دستيابي به اطلاعات مستند ،باگذشت زمان بهبود بيشتري مي يابد و ارزش خود را براي اصلاح محل رو مركز زمين لرزه هايي كه به كمك دستگاه تعيين شده است ،به ويژه تاحدود 1950 ميلادي ،همچنان نگاه مي دارد ، هنوز شمار زيادي از لرزه هاي شناخته شده نه درمطبوعات ثبت مي شود ونه در مكالمات ديپلماتيك اما اين گفته به طور كلي تنها درباره رويدادهاي كوچك درست است .

از سوي ديگر بسياري از زمين لرزه هاي مبهم نيز به گونه اي موفقيت آميز باز شناخته شده است . تا حدود سال 1940 ميلادي به گونه اي تقريباً  منظم از پرونده هاي اسناد استفاده كرده اند همچنين براي جستجوي اطلاعات درباره برخي رويدادهاي كاوش در روزنامه ها ، به ويژه ايران واطلاعات كه نخستين شماره آن در يازده ژانويه 1926 در آمد، شده است .

كه اين دسته از كتابهاي ملي موجود است .در مواردي همسان به مطبوعاتي محلي نيز تا زمان حاضر مراجعه شده است . اكنون داده هاي مستند براي تقريباً هر جاي كشور وحتي در مورد لرزه هايي بسيار كم اهميت در دسترس است وديگر به دنبال كردن بررسي ها يمان در اين منابع ادبي نيازي نيست . فهرست هاي  لرزه اي منطقه اي وجهاني متعددي منتشر شده است . و از سال 1930 ميلادي تا كنون بيش از 20 فهرست كه اطلاعات بسيار سودمندي را درباره زلزله به ما      مي دهد در آمده  است .

اندك شماري از اين فهرست ها تازه ودقيق هستند ومنابع خود را ذكر كرده اند وبرخي نيز كهنه شده واطلاعات دست دومي را دراختيار دارند و همچنين              بي دقتي هاي بسياري را در بر دارند .برخي بيش از  حد ساده شده وگمراه كننده هستند وخطاهاي بزرگي را در بر دارند و برخي لرزه ها رابارها در تاريخ ذكر       كرده اند كه گاهي تفكيك واصلاح آنها دشوار است .

تنها در طول چندسال اخير است كه تهيه فهرست زمين لرزه هاي تاريخي و دوره اخير به گونه اي شيوه دار وقابل اطمينان تري انجام مي گردد كه مانيز در اين باره در همين حد بسنده مي كنيم .

پيش بيني زلزله

امروزه  زلزله شناسان در خيلي از كشورهاي دنيا بدنبال روش هاي مطمئني هستند كه آنان راقادر به پيش بيني موقعيت ،زمان و قدرت زمين لرزه بنمايد . درصورتي  كه  برق ومنابع گاز راقطع نمائيم  كوره هاي كوچك را خاموش وفرآيندهاي مختلف شيميايي ،منفجره با آتشگير را به موقع متوقف نموده ومردم را از ساختمان هاتخليه كنيم .همچنين در صورت معلوم بودن  و پرويدهاي برگشت زلزله ها،طراحان قادر خواهند بود تصميم گيري كنند كه براي ضرر زلزله ساختمانها و ساير سازه ها واقعاً به چه چيزي نياز است ،و بدين وسيله به طور قابل ملاحظه اي هزينه اقدامات ضرر زلزله را كم كرده واز مقاوم نمودن بعضي سازه ها محكم خودداري كنند . با اين حال ساده انديشي خواهد بود فكر كنيم كه محقق اينكه مسئله پيش بيني به طور موفقيت آميز انجام گرفت، زلزله نموده گروه اصلي سازه ها از بين خواهد رفت در حقيقت ،تخليه گروه كثير مردم و فوايدايمني كردن اماكن مخصوصا در شهر ها وشهرك ها ،به طور وضوح در جاي خودكاملا مسئله است . علاوه بر اين نگاه داشتن مردم در زير چادر براي مدت دراز مدت در جاهاي با آب و هواي گرم قابل قبول مي باشد و در حالت از بين رفتن كامل شهر همجوار كه درصورت طرح نشدن ساختمان ها براي تحمل با زلزله حتمي است ، به اشكال مي توان به آن به عنوان راه حل نگاه كرد ، تجربه نشان مي دهد كه تلفات ناشي از آتش سوزي ها وخسارت سنگيني به ساختمان ها وخطوط تداركات ،درمناطقي كه سازه هايشان فاقد  ايمني لازم مي باشد به مراتب سنگين تر از هزينه مقاوم نمودن در مقابل زلزله مي باشد . بهترين مثال ها عبارت از زمين لرزه هايي است كه در دوم فوريه سال 1960 در مراكش ، در 26 ژوئن 1963 در يوگسالوي و در آوريل مه سال 1976 در اتحاد شوروي رخ دادند و در آنجا  در موقع بنا ، از صدمه احتمالي وارده از زلزله ها چشم پوشي گرديده و در نتيجه خسارت وارده به سازمان هاي غير مقاوم در برابر زلزله كلي بود .

اصولا به وسيله رصد واندازه گيري انباشت كرنشي كه درشت ها قبل از شكست ناگهاني و از اين رو قبل از زلزله به وجود مي آيد ،مي توان زمان ومكان وقوع زلزله و شدت آن را پيش بيني كرد . در خيلي از مواقع ملاحظه  شده است كه اين روند به همراه تغييراتي در ميدان هاي مغناطيسي ،نقاط مرجع ،وسايز عوامل مي باشد كه در صورت اندازه گيري قبلي ،مي تواند نشانگر تجاوز كرنش سگ از حالت بحراني در آن محل  باشد .

مدتي قبل از زلزله ( آن طوري كه به وسيله زلزله شناس هاي شوروي در اواخر  سال هاي 1950 كشف شد .) سرعت هاي نسبي كه با آن ها امواج S,P به ايستگاههاي زلزله نگاري مي رسند . ابتدا كم شده و بعداً افزايش مي يابند .

مطالعات در زمينه اين پديد ه نشان داده اند كه تغييرات سرعت بوسيله افزايش تنش و بدنبال آن ترك خوردگي ريز و درشت ، به وقوع مي پيوندند. در فاصله زماني ما بين لحظه اي كه اختلاف  در سرعت امواج s,p شروع افزايش مي كند ولحظه اي كه در آن زلزله اتفاق مي افتد در حدود 0% مدت زماني است كه طي آن تغيرات سرع مشاهده مي شود .I.ersesov, savarensky از اتحاد شوروي در طي گزارشش به كنفرانس يونسكو در سال 1976 اشاره نمودند كه مسئله پيش بيني زلزله مي تواند به طور موفقت آميزي به چندين روش حل شود .يكي از مطمئن ترين روش ها عبارت از شيب تغييرات فشار حفره اي در چاهها واندازه گيري تغيير شكل هاي پوسته به وسيله تغيير طول لنچ هاو شيب لنچ ها ، با استفاده از روش هاي شكل شناسي زمين و زمين پيما يشي مي باشد .

اين روش بوسيله رصدها  انجام شده در ژاپن در سال1944 ،كه در آن موقع چند ساعت قبل از زلزله Niigata دستگاههاي حساس تغيير طول نسبي عمودي ،كرنش هاي كشش غير عادي در حدود 10-5 در فاصله به طول 10 KM ثبت كردند به نحوي اثبات مي شود . روش ديگر مطالعه بيشتر شدن زلزله اي  كوچك است كه مدتي قبل از زلزله اي بزرگ اغلب ممكن است تغييرات قابل ملاحظه اي بكنند . ممكن است سرعت هاي امواج ‍P وS مصنوعي ناشي از انفجار صوتي كه اين امواج در سر راه خود ايستگاههاي لرزه نگاري از كانون زلزله بگذرند ،در آن فاصله زماني به طور مشابهي تغيير بكنند . در طيف ارتعاش نيز ممكن است تغييراتي رخ بدهد .

روش كاملاً مطمئن عبارت از مطالعه تغييرات در ميدان هاي الكتريكي ومغناطيسي در مناطق زلزله مي باشد.

در ژاپن ،نقشه برداري مغناطيسي زمين از سال 1912 م. اجرا مي شود . در طي زلزله 21 دسامبر 1946 Nankaido تغييرات مشخصي در ميدان مغناطيسي زمين مشاهده شد . مطالعه پشت در آمدهخ ها ي زمين شناسي  ، راه امير بخشي در پيش بيني زلزله مي باشد . اين روش كه توسط متخصصاني از تاشكند پيدا شده است ، بر اين حقيقت استوار است كه آناليز  وپوتيك گازهاي بي اثر و ساير مواد شيمايي داخل چاهها قبل از زمين لرزه هاي بزرگ، تغيير قابل ملاحظه اي            مي نمايند . اعتبار اين روش در طي زلزله 1966 تاشكند به اثبات مي رسد .امروزه براي تحقق كاربرد آن سعي بيشتري انجام مي شود. بر طبق نتايج تحليل آماري انجام شده توسط S.Fedotov ،اتفاقات زلزله اي حادث در يك ناحيه در چرخه زلزله  خيزي زماني معين قرار مي گيرند . با به كار گيري اين روش زلزله شناس  هاي روسي قادر شده اند براي منطقه Kurid-kamchutka براي 30 سال آينده پيش بيني زلزله اي پيدا كنند خوب عمل نمودن اين پيش بيني هم اكنون بوسيله چهار زلزله بزرگ با بزرگي بيش از 5/7 ريشتر به اثبات رسيده است .اخيراً تعداد زيادي زلزله داخل وخارج اتحاد شوري اتفاق افتاده است كه پيش بيني هاي مختلف را تأييد مي كنند . با وجود اين ، علي رغم نتايج اطمينان كني از اين نوع ، متدهاي فوق الذكر هنوز تا آن جا كه به اعتبار ،اطمينان ، و كاربردشان مربوط مي شود ، نياز به دلايل بيشتري دارند ،بدين دليل ،هنوز نمي توانيم از راه حلي كم وبيش آماده براي مسئله پيش بيني زلزله صحبت كنيم ، با اين حال ،حتي امروزه مي توانيم كاملاً با اطمينان ادعا كنيم كه تحقيقات گسترده اي كه در اين زمينه خيلي از ممالك روي زمين انجام مي گيرد به زودي تكميل خواهندشد .

منشأ علل زمين لرزه ها :

I.. Mushketiv يكي از بيناينگذاران زلزله شناسي در روسيه ، در سال 1888 نوشت :     ( زلزله هميشه بلائي براي نوع بشر بوده و ياد آور وحشت زيادي مي باشد ، و به اين ملت است كه بشر هميشه مستعد پذيرفتن آن هابه عنوان تنبيه آسماني براي گناهانش بوده است ، يا آن را به  نوعي افسونگري شيطان ، ياهوس هيولالي زير  زميني نسبت داده است ، با وجود اين درساليان قديم ، مردمان روشنفكر سعي كردند طبيعت زلزله ها را با مربوط كردن آن ها به ساير پديده ها محيط اطراف توضيح دهند . اگر چه راهي كه آن ها  ارائه مي دادند به دور از واقعيت بود ، ولي درك اين واقعيت كه دستگاه حاكم بهشت وجهنم در اين مورد مسئوليتي ندارد ( عليرغم اعتقاد عمومي كه تا قرن نوزدهم پا بر جا بود ) كار بزرگ برجسته اي بود جالب توجه است كه يكي از اولين كساني كه زلزله رامرتبط به پروسه هاي  داخل زمين دانست، دانشمند بزرگ روسي (1765-1711) M.Comonsov بود وي در كتاب هايش به نام هاي ( سقمي در مورد پيدايش فلزات دراثر تكان هاي زمين )  (1757)و« در باره لايه هاي زمين » (1763) Lomonosov مفاهيمي راارائه نمود كه تا بدين روز صحت دارند .علاوه بر اينها ، او رابطه بين زمين لرزه ها و كوهزايي رامحرز  ساخت ، فرايندي كه نتيجه فعاليت هاي بي پايان اعماق داخل زمين است .كاملاً مناسب ،درك طبيعت زلزله ها هميشه به طور تنگاتنگي به مطالعات ساختمان داخل زمين مربوط شده است . تاچندي بيش ،عملاً وسائل آزمايشي براي مطالعه پروسه هاي آن ،كسب اطلاعات تجربي مهمي گرديده است كه اين اطلاعات زلزله شناس ها را قادر مي سازد بعضي مفاهيم اصلي مربوط به ساختمان زمين را فرموله نمايند . با اين همه ،حتي امروز، اعتبار دانش وعلم در محدوده  فرضيات كم وبيش اثبات شده قرار دارد .

بالاتر از همه اين امر را مي  توان بدين حقيقت نسبت داد كه هر چند شيوه هاي حفاري امروز پيشرفته بوده وزمان كمي مي برند ، با اين حال به كارشناسان امكان برداشتي نمونه هايي از عمقي بيشتر از 15 كيلومتر از داخل جسم زمين را نمي دهند . باتوجه به اينكه فاصله مابين سطح تا مركز كره زمين در حدود 6370 كيلومتر مي باشد ،روشن مي شود كه تقريبا جسم زمين ناشناخته مانده است . مسئله را مي توان به طور كم وبيش رضايت بخشي به وسايل توسل به ساير روش ها ،و بالاتر ا زهمه روش ها ي ژنوفيريكي ( زمين فيز يكي ) بررسي كرد .ولي متأسفانه مادامي كه تفسير نتايج موجود اغلب متناقض مي باشند ،هيچكدام از آن ها نمي توانند به سوالات مطروحه جواب قطعي بدهند . يكي از معتبرترين روش هاي ژنوفيزيكي ، نقشه برداري لرزه اي است ، اين روش اساساً عبارت از اندازه گيري سرعت هايي است كه امواج ارتجاعي با آن سرعت ها در لايه هاي مختلف زمين منتشر مي شوند . خيلي بديح  است كه سرعت انتشار امواج ارتجاعي به نوع موج وچگالي وسختي محيط هايي كه در آن ها امواج منتشر مي شوند . بستگي دارد .بنا براين مي توان با ايجاد وامواج ارتجاعي در داخل زمين    ( مثلاً) به وسيله انفجار )( و اندازه گيري زمان انتشار امواج بيشتر و ( باز تابش ) بوسيله لرزه نگارهايي كه در فواصل مختلفي از منبع تحريك ها در داخل زمين تعبير شده اند ،ضخامت لايه هاي را كه امواج از آن ها عبور كرده اند ، ارزيابي كرد (امواج باز تابش در فصل مشترك لايه هايي كه چگالي هاي متفاوتي دارند ،پديد مي آيند .) علاوه بر نقشه برداري لرزه اي ،ژنوفيزيك روش هاي ديگري را نيز كه مشتمل بر سنجي ومغناطيس سنجي مي شوند، در دسترس دارد كه به طور مشابه در اكتشاف داخل زمين مفيد بوده و اغلب به همراه نقشه برداري لر زه اي ، براي تكميل وكنترل يكديگر بكار گرفته مي شوند . در ساير روش هاي ژئوفيزيك فوقا الذكر است كه محققين قادر شده اند ثابت كنند كه زمين يك جسم چند لايه مي باشد در حقيقت ، آن ها دريافته اند كه زمين از يك رشته پوسته هائي كه از نظر كاني شناسي ،چگالي ،خواص ارتجاعي ، حرارت ، وفشار با يكديگر متفاوت هستند ،تشكيل مي شود .

بررسي سطح زمين نشان داده است كه زمين در حال حركت مي باشد ، به طوريكه بعضي قسمت هاي پوسته فرورفته وبعضي بالا مي آيند .همچنين كشف شده است كه پوسته حركت افقي مي نمايند. تمام اين روند ها معمولاً به نام Diastriphism ( تحولات زمين ) يا حركاتي تكئونيكي خوانده  مي شوند ( از لغت يوناني تكتويس به معني سازنده ) تا سال C0Eliede Beaumont . 1852 مطرح مي كرد كه زمين سرد شده و در نتيجه منقبض مي شود . با اين همه ،فريضه انقباض با پايان قرن نوزدهم به اين دليل قادر به توضيح نبوده خيلي از پديده ها ( بخصوص ، چرا به جاي اينكه حركات تكنونيك در سر تا سر كره زمين رخ بدهند ،بطور موضعي ومحلي اتفاق مي افتند )، تا اندازه زيادي فراموش گرديد. M.Usow ,V Obruchev از كشوراتحاد جماهير شوروي و W.Bacher از ايالات متحده آمريكا چيزي را كه هم اكنون تحت عنوان فرضيه ضرباني ناميده مي شوند. مطرح كردند كه بر طبق آن زمين دايماً به نوبت منبسط ومنقبض مي شود . بر طبق نظريه ضرباني ،انقباض موجب حركت پوسته اي مخصوصاً در نواحي چين خوردگي شده ، درصورتي كه انبساط موجب شكستگي پوسته اي مي شود .در سال 1922 ( چند سال قبل از آنكه فريضه انقباض بوجود آيد ) مطرح شد كه در داخل زمين جريان هاي همرفتي ( كتوكسيوني ) رخ مي دهند . برطبق اين نظريه ،حركات تكتونيك بواسطه جرم ها تحت تفريق گرانشي ( ثقلي) مواد با دانسته هاي مختلف كه خود دراثر اختلاف در درجه حرارت بوجود مي آيد ، توليد مي شود . به عبارت ساده مطرح گرديد . كه همرفتي در گوشه حرارت رابه كار مكانيكي جابجايي قاره ها وكوهزائي تبديل مي كند، مدت ها قبل ملاحظه شود كه سواحل شرقي آمريكاي شمالي وجنوبي وسواحل غربي اروپا وآفريقا از نظر  شكل به طور فوق العاده اي شبيه هم بوده ومانند دو  قطعه نر وماده با همديگر جفت وجور مي شوند . بنا براين ، مطرح گرديد كه درحدود 200 ميليون سال قبل آن ها يك خوشه ابر قاره وسعي به نام Pangea را تشكيل مي دادند كه توسط تنها يك اقيانوس نام درياي Tithys احاطه مي شده و اينكه بعداً ( درحدود 135 ميليون سال قبل ) Pangea به چند قسمت تقسيم گرديده وخوشه قاره هاي شمالي به نام Lavrasia و خوشه قاره هاي جنوبي به نام Gindwanaland راتشكيل دادند .Gonduanaland,Laurasia  حركت كرده از همديگر فاصله گرفتند وفاصله بين آن دو اقيانوس پر شد . وجالب توجه است كه جابجايي قاره اي بطور آهسته ، حتي امروز نيز ادامه دارد .هر گسلي را نمي توان در روي سطح زمين رد يابي كرد . عده اي از گسل ها براي مدت زمان خيلي درازي ممكن است غير فعال باقي بمانند . همچنين ،ممكن است گسل هايي وجود داشته باشد كه در اعماق داخل پوسته وگوشه بالائي قرار گرفته وهرگز تا سطح زمين بالانيايند و در نتيجه هنوز براي دانشمندان ناشناخته باشند . عليرغم كاربرد مشهور تئوري امروزي تكتونيك صفحه اي ،هنوز براي اثبات علل ها جابجائي صفحات كارهاي زيادي بايد انجام شود . در اين رابطه ،منصفانه خواهد بود كه بپذيريم گروهي از دانشمندان در احتمال وجود صفحه وجابجايي قاره اي قابل ملاحظه شك كرده و از تئوري ديگري دفاع    مي نمايند كه در آن موقعيت قاره ها ثابت فرض مي شود . در طرف مقابل ، آن ها  نيز قبول دارند كه پيوستگي پوسته زمين به وسيله آنچه كه كمربندهاي ناو زميني  ( ژنوسينگينال ) ناميده مي شوند بانواحي فرو زميني نشان ، گودالها وگسلها كه در  يا در امتداد آن ها سنگ ها به تدريج تغيير شكل مي دهند ،به هم مي خورد .

وجود شبكه جهاني كمربندهايي اخيراً به وسيله مشاهده از خارج كره زمين ،تأييد شده است .

احتمال  خطرزلزله :

در صورتيكه سازه اي يا فنداسيون آن  مي تواند شرايط از پيش تعيين شده معيني بدون از دست دادن بيش از اندازه ظرفيب بار بري ، پايداري ،خواص حياتي ديگر وظيفه خود را انجام دهد گفته مي شودكه سازه يا فنداسيون آن به حد كافي قابل اطمينان مي باشد . كميت هايي كه توانايي مقاومت سازه در برابر بارها ، تأثيرات جوي ، يا حمله به وسيله محيط هاي خورنده رامشخص             مي سازند، خيلي شبيه خود اين فاكتورها ، آماري نمي باشند ،اگر چه  درتحليل مهندسي ممكن است به عنوان آماري تلقي شوند . چون اين كميت ها تابع فاكتورهاي تصادفي زيادي مي باشند ،بنا براين تخمين كمي آنها هميشه متضمن عنصر احتمالي معيني باشد كه مقايسي از انحراف هاي احتمالي از مقادير پذيرفته شده طرح را مي دهد . بار ، باد، و ساير بارهاي زنده ، مثالهايي از بارهايي هستند كه ممكن است بعنوان كميتهاي تصادفي يا تابعهاي تصادفي از زمان ومختصات فضايي در نظر گرفته شود.

 

 

 

 

K/P

توضيح خسارت

P

05/4

خسارت جزئي ( ترك هاي نازك در گچ بري ها )

1

15/4

خسارت قابل ملاحظه‌( ترك هاي ديواري و در گچ بري ها )

2

0/5

شكست ( ترك هاي بزرگ در ديوارها و ريزش جزئي )

3

5/6

فرو ريختگي كامل ( خرد شدن ديوارها وسقف هاي طبقات )

4

 

 مختصري در باره طبيع ومشخصات زلزله ها :

مطاله زلزله هاو ساختمان داخلي زمين ،زلزله شناسي ( لرزه شناسي ) خوانده مي شود . واژه لرزه شناسي كه از لغت يوناني (Seimsmos) به معني زلزله گرفته شده است. براي اولين مرتبه در حدود سال 1889 توسط ROBENT.MALLET دانشمند و مهندس ايرلندي به كار برده شده و در روسيه به وسيله A.OLOVE (1889-1840 ) وB.Ghlitsyn وساير دانشمندان بر جسته كمك بزرگي به اين علم شد .قسمتي از زمين شناسي كه به مطالعه پديده هاي زلزله در رابطه باساختمان سازي مقاوم در برابر زلزله مي پردازد ،تحت عنوان زلزله شناسي  سازه اي ناميده مي شود علاوه بر اينها ،زلزله شناسي ساختماني به موقعيت نواحي از نظر زلزله و پيش بيني مشخصه حركت زمين مربوط مي شود .

آشنايي با چند مورد از زلزله اي رخ داده در ايران :

از زلزله  رودبار : زلزله 31 خرداد 69 در استان گيلان و زنجان در ساعت 30 دقيقه بامداد به وقت ايران وساعت 21 به وقت گرينويچ در رود بار وتوابع آن درشمال غرب زنجان وتوابع آن به مروده ي شعاي 100 كيلومتري خسارتهاي مالي و جانبي به دنبال داشت ، اين زلزله 37000 نفر كشته و 100 هزار واحد ساختماني تخريب شده و 400000 بي خانمان بر جا گذاشت . اين منطقه ازتوان لرزه جنوبي بالايي برخوردار است ومطابق نقشه ي خطر زمين لرزه ي ايران در معرض تخريب متوسط VII قرار دارد و در 1000 سال اخير 16 زلزله با بزرگي بيش از 5 اتفاق افتاده و به طور كلي تا 9 روز پس از وقوع زلزله 17 پس لرزه با بزرگي بيش از 4 و 35 مورد تا 4 ماه پس از آن با بزرگي بيش از 4 ثبت و گزارش شده است.

تأثيرات ناحيه اي : اين زمين لرزه در تهران موجب وحشت شده و 5 كرماين تخمين زده شد . در خانمان موجب ريزش تعدادي از ساختمانها و وارد آمدن خسارتهاي مالي شد و در سراب موجب ريزش كوره ي آجري و چندين ديوار گرديد .قزوين  وتوابع آن به شدت لرزيدن وموجب شكسته شدن برخي شيشه هاي منازل وتخريب بعضي از واحدهاي مسكوني شد وچند مجروح به جاي گذاشت .ولي در توابع وروستاهاي  كوئين محور قزوين رشت وروستاهاي رودبار است شدت بيشتري داشت در اولين ساعتها ي پس از زمين لر زه تلفات و روستاي اخير الموت 50   كشته ومجروح  ودر كوهين وحومه ي قاقازان 160 كشت گزارش شده در استان زنجان ،روستاي آب برو ده شير كه زمين لرزه درآنها شدت بيشتري داشته كاملا تخريب وكشته مجروح بسياري به جاي گذاشته است . روستاي طالقان دچار   خسارت مالي فراواني شده واحشام زيادي به هلاكت رسيدند وتعداد زيادي از منازل مسكوني در ايران گرديده در استان گيلان ، شهرهاي رشت ،رودبار ،لاهيجان ،منجيل بيشترين خسارتها را ديدند به بسياري از منازل مسكوني ،تجاري ،دولتي ، راه ها و پل ها آسيب شديد وارد شد منبع بزرگ تأمين آب شرب رشت انزلي وتعداد ي ساختمان و آپارتمان 7-8 طبقه ويران شد وكشته و مجروح بسياري بر جاي گذاشت .

سازه هاي مسير منطقه :

كارخانه سيمان 2000 تني خزر در اين مورد ها آسيب نديدند و فقط خرابي در كف سازي آسياب سيمان حدود 5 سانتي متر وترك خوردگي كف سازي دراين محدوده است كه ناشي از نشت پرشدگي زير كف سازي است .

سد سفيد رود  : اين سه  از نوع تنبي پايه دار است وداراي 23 پايه ودو قسمت جانبي در محل اتصال به دامنه اي جانبي مي باشد و براي حداكثر شتاب زلزله ي 25% طرح وبراي 4/0 نيز كنترل شده است واين زلزله با شتاب ماكزيمم  75/0 آسيب هايي بر آن وارد گرديده است .

نبردگاه 360 گاواتي :حرارتي لوشان : اين نيروگاه كه داراي 2 واحد 120 گاواتي بخاري ديگ واحد 120 گاواتي گازي است دچار خرابي هاي سازه اي ،مكانيكي والكتريكي شده است .

2- فتح آباد قير فارص 0 ( زلزله 14 بهمن 1363 )

در ساعت 22 دقيقه بامداد روز 14 بهمن ماه 63 ( ساعت 20 و 52 دقيقه گرينويچ روز 2 فوريه 1985 ) زلزله اي با بزرگي 6/5 ريشتر در شهر ك  جديد الاحداث فتح آباد 0 8 كيلومتري جنوب شرقي بخش قير فيروز آباد فارس ) رخ داد كه باعث مرگ 5 نفر مجروح شدن حدود 80 نفر گرديد . در اثر اين زلزله تعداد زيادي از ساختمان هاي اين شهرك خسارت ديد وتعدادي به كلي تخريب شد .زلزله پس از يك پيش لرزه قوي به فاصله 30 ثانيه رخ داد كه موجب شد مردم هراسان به خارج ساختمان ها فرار  كنند .شعاع منطقه اي كه خسارت ديده شد ، محدود واز 3 كيلومتر تجاوز نمي كند كه شهرك فتح آباد و درونه آن قرار دارد .

شصت زلزله در شهرك فتح آباد حدودVII در شهر قرقين  VI,V و در شهرهاي فيروز آباد و جهرم در حدود IV تخمين زده مي شود . اين زلزله وپيش لرزه وتعدادي از پس لرزه ها ي آن به وسيله ي دستگاه شتاب نگار MA كه در قير قرار داشت ثبت گرديد. در آن ها پيشينه ي شتاب افقي g 25 وپيشينه شتاب قائم g 2 مي باشد . پيشينه شتاب افقي زلزله در شهرك فتح آباد كه فاقد دستگاه شتاب نگار بوده است از روي قرائن موجود و واژگوني پاره اي از ديوارهاي طره اي بيش از g 25 تخمين زده مي شود و شتاب شرقي غربي بيش از شتاب شمال جنوب بوده است .

اغلب خانه هايي كه در شهرك فتح آباد ساخته شده اند با بلوك بتني است كه در بين آن ها تعداد زيادي به صورت ديوار مسطح ساخته شده يا بلوك بتني        مي باشد . اين ساختمان ها در اثر زلزله پايداري كرده اند ولي ساختمانهاي ساخته شده با ديوار غير مسطح از بلوك  بتني خصوصاً در مواردي كه نوع ملات آنان ضعيف بوده است وبعضي از آن ها كاملاً خراب وسقف آنان يك پارچه پايين آمده است .

بزرگي زلزله

به طور كلي اين زلزله از نوع زلزله هايي با بزرگي كم ومتوسط بوده است . اين زلزله ها نبايد معمولاً خسارت هايي خيلي زيادي به دنبال داشته باشد مگر آن كه عمق آنان خيلي كم باشد بزرگي اين زلزله را ژئوفيزيك 6/5 گزارش كرده است .

كانون زلزله :

عمق اين زلزله در گزارش هاي بين الملي به عنوان نرمال (يعني حدود 33 كيلومتر ) ذكر شده است ليكن با توجه به وسعت كم ناحيه آسيب ديده مي توان گفت كه زلزله بايدسطحي وعمق آن كمتر از ده كيلومتر باشد و تأخير زماني ثبت موج p عمق كمتر از ده كيلومتر را تأييد مي كند .

در زلزله هاي وارده زلزله دوم به علت شتاب ودر دو جهت و ازنظر زمان بيشتر مداومت موجب خسارت هاي زيادتري شده است . البته تقليل مقاومت ساختمان ها نيز مطرح است ، آن چه قابل توجه است موضوع زمان مداومت ضربه هاي اصلي است ويا در واقع تعداد سيكل هايي كه احتمالا ساختمان ها را درمحيط خميري قرار مي دهد ؛ تعداد زيادتر اين سيكل ها با زمان مداومت بيشتر موجب افزايش مي شود.

زلزله ي 11 اوت 1988 دره گرگ

از تاريخ 10 خرداد 64 تامرداد 67 ، 11 زلزله به وسيله ي مراكز بين المللي محدوده ي 50×50 كيلومتر مرجّع اعلام شده است وهمچنين تعداد زيادي زلزله ي كوچكتر از 5/4 ريشتر به وقوع پيوسته است . در ساعت 30/7 بعد از ظهر 20 مرداد 67 ( ساعت 16 روز 111 اوت 88 ) به فاصله ي كمتر از 5 دقيقه دو زلزله ي شديد منطقه را لرزاند و به روستاهاي دره گرگ وسياه كلاه آسيب كلي وارد كرده وهمچنين به 45 روستاي ديگر خسارت زياد وارد گشت . خوشبختانه به دليل اين كه زمان وقوع زلزله در تابستان بوده است مردم در خارج از ساختمان هابوده اند وتلفات به 3 نفر  محدود شده است .

مشخصات زلزله :

نوع ساختمان ها دره ي گرگ فاقدمقاومت لازم در برابر زلزله بود به جز تعداد محدودي از ساختمان ها كه با مصالح بهتري ساخته شده بودند از جمله ساختمان مخابرات با ديوار آجري وملات نسبتاً خوب وسقف تير آهن وطاق آجري كه فقط تركهايي درگوشه ي باز شوها و ترك هاي مورب در ديوارهاي آجري خورده بودند .همچنين ساختمان دبستان روستا نيز فقط ترك هاي مورب در ديوارهاي آجري آن ايجاد شده بود . ساختمان فلزي كارخانه ي شيريني پزي با قابهاي فلزي سوله در اسكلت سالم مانده وفقط ترك هايي در ديوار هاي طول ساختمان در زير پنجره ها بوجود آمده بود. سوابق زلزله خيزي اين منطقه قابل توجه است به طوري كه درسده بيستم 5 زلزله با  بزرگي بيش از 5 ريشتر در ناحيه به وقوع پيوسته است.

فهرستي از موسساتي كه در ايران در زمينه ي زلزله  فعاليت دارند.

1-    موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران :موسسه ي ژئوفيزيك دانشگاه تهران در خيابان كارگر شمالي و  در زميني به مساحت 30 هكتار ايجاد گرديد .

در ابتدا اين موسسه شامل دو گروه فيزيك فضا و فيزيك زمين بوده كه به سال 1353 دوره ي فوق ليسانس ژئوفيزيك وهواشناسي هم در آن داير شد .

زلزله شناسي يكي از بهترين  بخش هاي اين موسسه است كه مسئوليت تشخيص قدرت ومحل هر زلزله اي كه در ايران به وقوع مي پيوندد را دارد. بدين منظور پايگاههايي در تهران مشهد تبريز باختران شيراز وكرمان ( احداث شده اند كه در حال حاضر نيز مشغول به فعاليت هستند علاوه بر آن ساختمان 6 پايگاه جديد واقع در گنبد متر كاشان مسجد سليمان ،بندر عباس ،دامغان و بجنورد  به پايان رسيده ومسايل آن ،خريداري شده كه با استخدام كادر مورد نياز به زودي راه اندازي خواهند شد علاوه بر پايگاه هاي فوق سيستم پيشرفته اي به نام «اري » جزء اين بخش مي باشد كه شامل هفت پايگاه است كه هر يك در رأس يك شش ضلعي منتظم قرار گرفته اند كه طول هر ضلع آن 30 كيلومتر مي باشد .همچنين پايگاه آن در مركز اين شش ضلعي قرار گرفته است اين پايگاه به صورت شبانه روزي امواج زلزله دريافتي از زمين رابه صورت كارمندي به تهران ارسال مي دارند محل اين پايگها در بيابانهاي اطراف قم و ساوه مي باشد . دو پايگاه مشترك با دانشگاه كرمان در كرمان ومجتمع آموزش عالي بيرجند  زير نظر اين موسسه اداره مي شوند.

در اين شرايط فقط زلزله اي بيشتر از چهار ريشتر قابل گزارش هستند كه ده سال آينده تعدا د اين پايگاهها به چهار برابر مي رسد . خدمات اين موسسه عبارتند از

1-    خبر رساني زلزله هاوانفجحار هسته اي كشورهاي ديگر به مسئولين

2-   تهيه گزارش زلزله خيزي مناطق مورددرخواست با توجه به زلزله هاي گذشته

3-  حضور د رمناطق زلزله زده و تهيه گزارش وثبت پس از زلزله

4-   تحقيق در پوسته ي فلات ايران باعمق بيشتر از 30  كيلومتر

5-    تهيه گزارش ،هانه زلزله جنوبي و ارسال آن پي گيري ايستگاههاي داخلي ومراكز خارجي و دريافت متقابل گزارشهاي مراكز زلزله شناسي جهان

2-   شبكه لرزه نگاري قم ساوه كرج باهفت ايستگاه لرزه سنجي سه مؤلفان واقع در جنوب غربي تهران در سال 1976 تأسيس شده است اين شبكه به شكل دايره اي است كه يك ايستگاه آن شماره ي 1 و 6 ايستگاه وبقيه به روي محيط دايره اي  به شعاع تقريبي 30 كيلومتري قرار گرفته است پايگاه ثبت داده ها لرزه اي در تهران واقع است و وقايع لرزه اي مي تواند بر روي ميكروفيلم و كاغذ هاي مخصوص ثبت شوند وهمچنين داده هاي فوق مي تواند به صورت رقمي بر روي نوارهاي مغناطيسي ضبط شوند.

شبكه لرزه نگاري ايران :

در تعيين محل يك  ايستگاه مي بايست چندين شرط را مطابق بانوع ايستگاه رعايت نمود و البته اين شرايط با توجه به نيازهاي اساسي تحقيقات وتوسعه ي لرزه سنجي افزايش مي يابند .

1-    دور بودن از اغتشاشات محلي از قبيل ترافيك ماشين آلات سنگيني اثر باد بر ساختمانها و درختان و

2-    قابليت دسترسي به پايگاه از نظر پرسنل تداركات و تعديدي انرژي

3-  نصب ايستگاه بر روي سنگ كف ،ترجيحاً كريستالين و نزديك سطح زمين .

4-    نصب ايستگاهها در مكانها مناسب ونواحي بسيار دشوار .

انتخاب محل ايستگاه باتوجه به هدف واختيارات آن صورت مي گيرد و جدول زير حداقل فواصل توصيه شده بين پايگاهي لرزه نگاري و چشمه هاي  واغتشاي را نشان مي دهيد .

چشمه اي نوفه واغتشاي

حداقل فاصله وكيلومتر

اقيانوس ها

200

درياچه هاي درون خشكي

100

آبشارهاي بزرگ       

15

ماشين آلات سنگين

15

خطوط راه آهن

10

 

 

ماشين آلات صنعتي نه چندان بزرگ

5

بزرگ راه ها

2

جاده ها ي بزرگ

1

ساختمان هاي كوتاه و درختان

1/0

 لذا قبل از هر گونه اقدامي مي بايست ناحيه اي كه قرار است ايستگاه در آنجاست گردد وتا شعاع 100 كيلومتري به خوبي شناخته شود . در اين مورد از نقشه هاي زمين شناسي ،جغرافيايي وغيره مي توان بهره گرفت . پس از تعيين يك نقطه به عنوان پايگاه را بايد مورد توجه قرار داد :

1-زمين ساختگاه بايد سخت باشد و از نصب ايستگاه بر روي زمين هاست و با تلاقي پرهيز شود .

2-هيچ گونه اتصال نيروي ولتاژ بالايي از ناحيه موردنظر عبور ننمايد .

3-   ارسال  داده هاي اطلاعاتي به راحتي امكان پذير باشد .

چگونه مي توان بوسيله سزوموگراف يا زلزله نگار شدت زمين لرزه را اندازه گرفت ؟

علت بوجود آمدن زلزله معمولاً جابجايي پوسته زمين است كه بر روي سطح زمين ايجاد مي شود اين شكست سطح زمين واصطحكاك سدها نيروي زيادي را آزاد مي كند كه بيشترين قسمت آن به لرزش سنگ ها وصخره ها تبديل مي شود . اين لرزش ممكن است صدها مايل منتقل شود به طور يكه شدت يك زمين لرزه در توليد مثال در  اندازه گيري مي شود.

هر زمين لرزه از چند نوع موج تشكيل شده است كه هر كدام با سرعت متفاوت با موج ديگر بر روي سطح پوسته زمين حركت مي كنند. اولين موج ، موجهاي طولي است ،دوم موجهاي عرضي وسوم موج هاي بلند كه بر روي سطح زمين حركت مي كند .موجهاي بلند آهسته حركت مي كند اما شدت آن بيشتر است و بيشترين مقدار خرابي درزمين لرزه ها بدليل وجود همين موج است . دانشمندان اسامي به نام سزموگرفا و يا لرزه  نگارها را در نقاط مختلف جهان قرار داده اند تا هر لرزشي درپوست زمين هر روز اندازه گيري شود ، زيرا كه پوسته زمين هيچ گاه آرام نيست .

با بدست آوردن يك يا چندنقشه ثبت شده در لرزه نگاري به زمين شناسان كمك    مي كند تا منطقه اي را كه زمين لرزه در آن اتفاق افتاده بشناسد . سزموگراف از يك وزنه كه بوسيله سيمي محكمي كشيده شده است ،تشكيل يشده است .اين وزنه ثابت است و تنها درصورتي كه حركت مي كند كه در اطراف آن را شعاع معيني زمين لرزه صورت مي گيرد .اين دستگاه روي زمين ثابت قرار داده مي شود . اما د رهنگام زمين لرزه سوزن متصل به وزنه شروع به حركت مي كند و زمين لرزه به شكل امواج بر روي ورقه اي ثبت مي شود. با اين نقشه هاي ثبت شده مي توان مدت ورود امواج ،شدت وقدرت آن ها و حتي نوع امواج رسيده رامعين كرد .

فعاليت هاي جاري  قدرت تشكيل لرزه اي :

2-   براي تعيين وقت  ترگسل ها و نفت گسيرها بايدتراكم نقاط كنترل لرزه اي مناطق در برگيرنده مخازن افزايش داده  شود .

2- براي تشخيص  بسترهاي كم ضخامت و ساختمانهاي كوچك بايد قدرت تفكيك لرزه اي افزايش داده شود.

3-  براي يادگيري بيشتر در مورد طبيعت سنگها بايداندازه گيري لرزه اي اضافي به انجام برسد .

در روش مرسوم لرزه نگاري زمان باز  تاب اندازه گيري مي شود . علي رغم اين موضوع ،روش لرزه نگاري با نقشه برداري ساختماني ونيز مطالعه دامنه نوسانات بازتاب وتنها با استفاده از زمان باز تاب در پي جويي منابع نفتي نقش موثري داشته است.

با افزايش دقت اندازه گيري سرعت ، در تعيين سرعت ميان لايه اي براي يك لايه اعتماد بيشتري كسب شده ، ولي  اين سرعت ميان لايه اي را به علت داشتن به سنگ شناسي ،ميزان تحليل، پيمان شدگي ،اشباع كننده ها ، درجه شكستگي و وجود فشار زياد ،نمي توان بطور منفرد در قالب زمين شناسي تغيير نمود.

آسيب ديدگان زلزله چه كساني هستند ؟

آسيب ديدگان انسان هايي هستند كه در جريان زلزله دچار سه دسته گرفتاري عمد ه مي شوند .

دسته اول : درهم ريختگان سلامت رواني

دسته دوم : از دست دادن سلامت جسماني

دسته سوم :فرو ريختن بنيادهاي اساسي محيطي

تحقيقات نشان مي دهد كه در برابر فاجعه كه از جمله زلزله معمولا آنهايي كه توان مقاومت كمتري در مقابل حادثه را دارند ،فقرا  هستند يعني اين كشورهاي جهان سوم هستند كه بيشترين لطمه را مي بينند .

مقولات بنيادي باز سازي پس از فاجعه :

مجموعه فعاليت هايي كه به فاجعه ها مربوط مي شوند به دو مقطع قبل وبعد تقسيم مي شوند كه داراي ماهيت هاي متفاوتي مي باشند . مقطع قبل در واقع عبارتست از برنامه ريزي براي فاجعه وهدفش هم عمدتاً پيش گيري وتقليلي خسارات و يا آمادگي جامعه در مقابل وقايع ناگهاني است .

بعد از وقوع فاجعه ها ،خصوصاً فاجعه هاي طبيعي مانند زلزله سه مقطع يا گروه فعاليت قابل شناسايي است . فعاليت هايي كه د را ين سه مقطع انجام مي شوند با يكديگر بسيار متفاوت هستند اول مقطع اضطراري (Emergenagphase) است در اين مقطع اساس فعاليت ها عبارتند از نجات جان مصدومين ، رساندن مجروحين به بيمارستان ها ، بيرون كشيدن ودفن اجساد كشت شدگان واحياناً تدارك غذا و 0000 اين مقطع چيزي در حدود يك هفته است وپس از آن عملاً چه بخواهيم و چه نخواهيم مقطع تازه اي آغاز مي گردد كه اصطلاحاً درست بلافاصله پس ازمقطع اضطراري آغاز  مي شود و در حقيقت به دوراني گفته مي شود كه زندگي موقت ولي نه هنوز نرمال آغاز مي گردد ومعمولا تا چند ماهي ادامه دارد . اگر به زلزله اخير خودمان توجه كنيم ، در منطقه ي بم و زرند كرمان ودوران انتقالي حدود 5 الي 6 ماه به طول انجاميد . اين مقطع در واقع زماني است كه دراصطلاح فعاليت هاي امدادي اوليه سپري شده ولي هنوز زندگي عادي نشده است .

از لحاظ مسكن مردم در دو سه روز اول مردم به دنبال اين مي گردند كه به هر ترتيب ،درون اطاق ترك خورده و يا شكسته و يا با استفاده از مصالح واجزاي باقيمانده از ساختمان فرو ريخته مثل درو پنجره و غيره ، و يا معمولاً به وسيله اي چادر وامثالهم براي خودشان سرپناهي تهيه كنند .پس از آن به بتدريج در دوران انتقالي واحدهاي انتقالي واحدهاي نيمه دائمي ساخته مي شوند واين كاري است كه اكنون در بم و زرند انجام داده اند .بعد از اين مقطع سوم يعني باز سازي شروع مي شود كه در حقيقت زماني است كه از آن به بعد زندگي به طور جدي به حالت نرمال خود بر مي گردد ،حالا روي كلمه اي نرمال خيلي بحث نمي كنيم . كه آيا دقيقاً مقصود وضعيت قبل از فاجعه ياوضعيت عادي تازهاي است .مجموعه ي اهداف ما عمدتاً مربوط به اين قسمت است وهمان طور كه عنايت داريد كه يكي از مهمترين مقولاتي كه در باز سازي منظر است مسئله پيشگيري و تقليل صدمه در مقابل فاجعه اي بعدي است . يعني در برار فاجعه ضرورتاً بايدفكر كرد كه چگونه مي توان آسيب را تقليل داد وبنا براين به نحوي با مقطع بر نامه ريزيهاي مربوط به تقليل اما در مورد موضوع مشاركت مردم من فكر مي كنم اصلاً اين اصلاح غلط است .

مشاركت مردم را در فارسي برابر اصطلاحات (Community Participation) يا

(public Participation) انتخاب كرده اند  ولي فكر مي كنم آن ها هم غلط استفاده مي كنند اين اصطلاح درستي نيست .ما مي بينيم كه يك جامعه ي مصيبت زده اگر به حال خودش باشد بنا به وجود عوامل ذاتي خودش به لحاظ غرايزي كه انسان ها دارند خود به خود شروع مي كنند كه هر چه سريعتر به حال عادي برگردند.

همان طور كه در زلزله هاي مختلف مي بينيم زلزله زدگان تمام همت خود را         مي گذارند براي بيرون كشيدن ودفن اجساد وغيره . در جاهاي ديگر نمونه هاي حادتري هم بوده است كه براي مثال جاده بريده شده و تا يك هفته كسي به كمك آنان نرسيده است . و در اين يك هفته مردم سرشان را نگذاشته اند زمين وبميرند ،اين عكس العمل رفتار عادي مردم نيست . بلكه مصيبت زدگان بلافاصله شروع به فعاليت مي كنند . من مخصوصاً در زلزله اي اخير باز اين موضوع را دقيقاً پرس وجوكردم وشنيدم كه افراد محلي بلافاصله شروع كرده بود ند به فعاليت وبعد از نجات نزديكترين افراد خانواده شان به سراغ همسايه ها و فاميلهاي ديگر رفته اند ، غذا را خودشان جيره بندي مي كنند ،مجروحان را خودشان رسيدگي مي كنند، همه كارها را خودشان انجام مي دهند ،اين امر خود  رفتار طبيعي مردم است ومشاركت آن ها در امور نيست . هر جا كه مسئله مشاركت مردم يا اساساً در بحث هاي تئوري مفصلي كه وجود دارد ،گرفتاري بر سر مشاركت مردم نيست ،گرفتار ي در حقيقت بر مشاركت امداد گران ،مهندسين ، طراحان و برنامه ريزان است و غالباً اين كارشناسان  هستند كه مانند يك فرد غريبه و نا آشنا به يك جامعه ،چه مصيبت زده وچه جامعه اي كه طرح توسعه براي آن دارند نمي دانند كه چه كار بايد بكنند، مردم  ما سهم خود را به خوبي در زلزله هاي اخير نشان دادند كه چه بسيار افراد مستمندي بودند كه از لباس عيد خود واز غذاهاي حقيرانه خودنيز گذشتند و ديگر هموطنان خود را بر خود ترجيح دادند، بنا براين بايد ازمشكلات و مسائل مشاركت امداد گران ،مشاركت دولت ، مشاركت ستاد هاي معين وامثالهم سخن گفت . اين نقد كوچكي بود كه در اين زمينه گروه تحقيقاتي ما داشت .

مقوله ديگري كه درباز سازي وجود دارد نيروها وسازمان هاي امداد گر وچگونگي برخورد با اين سازمان هاي بين المللي است كه ما درايران زياد سابقه آن را نداريم زيرا اين سازمان ها زياد به ايران نيامده اند .مثلاً در خيلي از كشورهاي جهان سوم بعد از وقوع فاجعه آن محل تبديل به ميدان مبارزه مي شود. بنگاه هاي امداد بين المللي كه يكي دو تا هم نيستند براي امداد واسكان مي آيند و لي متأسفانه مشكلات عديده اي را نيز بوجود مي آورند، ما در داخل ايران به شكل ديگري با اين قضيه روبرو هستيم كه يك سري نهادهاي دولتي و يا مردمي از شهرها واستان هاي ديگر با نيت خير بسيج مي شوند و هركسي كه بلند شده براي كمك كردن آمده و براي خانه سازي پول خرج مي كند مگر مي شودبه كارش ايراد گرفت ؟

مثلا در زمان جنگ كه جمعي از ثرومتندان براي باز سازي روستاها آمده اند ديگر نمي توانيم بگوييم چرا با اين طرح و نقشه مي سازيد؟ چون به محض گفتن آن ممكن است همه چيز تمام شود و آن فرد نيز بگويد : اگر نمي خواهي خداحافظ واين افراد كه ذخيره آخرت براي خود جمع مي كنند اگر بدانند كه با زلزله ي بعدي به سر كساني كه در آن پناهگاه و به اصطلاح خانه زندگي مي كنند چه مي آيد حال به نظر  شما ثواب اين كار بيشتر است يا خرابي اين كار ؟

به طور كل در كشور ما هنوز نهاد و ارگان خاصي براي فاجعه هاي پس از زلزله دركار نيست ماهم چيزي نمي گوييم !در هر صورت ما به اين اميد هستيم كه ايران اسلامي ماهم در مراكز ملي ومردم وهم در مراكز بين المللي آن قدر نفوذ پيدا كند تاروزي اگر خرابي اي هم يك زلزله داشت به راحتي وبه بهترين شكل بر طرف شود ومردم به زندگي عادي خود باز گردند .

شيوه هاي آموزش همگاني براي مقابله با خطرات زلزله :

از ميان حوادث وپديده هاي طبيعي ، زلزله و آتشفشان بيشتر ازساير پديده ها افراد  وزندگي آن ها را تحت تأثير قرار داده وموجب وارد  شدن خسارت هاي جاني ومالي مي گردد. .حوادث ديگر از جمله سيل وطوفان اولاً درمقايسه نسبي داراي قدرت تخريبي كمتر نسبت به زلزله و آتشفشان هستند .

ثانياً تا اندازه اي قابل پيش بيني هستند كه تقريبا از اوايل پيدايش كره زمين با حداقل از زمان شروع اشتقاق قاره ها وكم و بيش در نقاط مختلف دنيا به وقوع پيوسته است و بشر از همان بدو خلقت و شروع زندگي  در كره خاكي با اين پديده آشنا شده است . انسان هاي اوليه و مردم زمان هاي بسيار قديم هيچ گونه اطلاعات علمي در مورد نحوه ايجاد زلزله وآتشفشان نداشتند  به همين جهت براي توجيح علت ووقوع آنها به افسانه سازي وخرافات متوسل مي شدند و به عنوان مثال در چين باستان عقيده داشتند كه كره زمين بر سر يك قورباغه عظيم الجثه قرار گرفته و  وقوع هر زلزله ناشي ازحركات قورباغه است . با پيشرفت زمينه ي  علمي در ميان مردم دنيا و بانزديكي كتاب هاي آسماني تعليم قرآن كه حاوي اطلاعات بسيار مهم و روشنگرد در مورد اين پديده هاي طبيعي مي باشد به تدريج اطلاعات واقعي وعلمي بشر جمع آوري شده جمع آوري شده و با پيدايش و تكامل عمل زمين شناسي علاوه بر روشن شدن علل وقوع اين پديده ها مكانيزم تشكيل وايجاد هر يك از آن ها نيز مفصلا تشريح گرديد واكنون تلاش عمده ي دانشمندان كه درمورد زلزله و آتشفشان تحقيق مي كنند ، بيشتر متوجه كشف جزئيات بيشتر وابداع  بهترين ومطمئن ترين شيوه ها براي پيش گيري وكاهش خطرات وزيان هاي ناشي از اين پديده ها مي باشد و در اين مورد هم تا كنون نتايج وموقعيت هاي بسيار درخشاني حاصل شده است . به طور كلي براي كاهش خطرات و زيان هاي ناشي از پديده زلزله ،چهار روش وجود دارد كه الزاماً جهت كسب نتيجه بهتر، مي بايستي هر چهار روش به طور هم زمان ويكسان به كار گرفته شوند .

اين روش ها عبار تند از :

1-    روش پيش بيني زلزله

2-   روش تحكيم ساختمان ها ي قديمي موجود وايجاد ساختمان هاي مقاوم وضدزلزله جديد .

3-  روش آمادگي دولت براي انجام اقدامات لازم در زمان هاي قبل، به هنگام و بعد از زلزله

4-   روش آموزش همگاني مردم .

نقش آموزش دركاهش صدمات اجتماعي از زلزله :

در دنياي امروز اطلاع رساني و آموزش بهنگام بيش از هر چيز ديگر ي مورد توجه قرار دارد .در تمام زمينه هاي اقتصادي- اجتماعي - و سياسي نقش اطلاع رساني و آموزش درست و بهنگام تعيين كننده است .

شايد بتوان گفت يكي از تفاوتهاي چشم گير بين كشورهاي پيشرفته صنعتي  با كشورهاي توسعه نيافته يا در حال توسعه نحوه و ميزان اطلاع رساني و آموزش بهنگام است تا آنجا كه اطلاع رساني  و آموزش بهنگام در دنياي امروز بيش از ابزارهاي جنگي كارايي دارد .

به عنوان مثال هنگامي كه وارد فرودگاهها ومرزهاي كشورهاي پيشرفته مي شويد آنچه بيش از هر چيز توجه شما را به خود جلب مي كند تيم هاي اطلاع رساني كامپيوتري و نحوه بكار گيري آنها است .

وقتي پيشرفت تكنولوژي امروز به ما اين اجازه را مي دهد كه با نشستن در برابر يك صفحه تلويزيوني محتواي داخل فروشگاهها يا چمدان مسافري را كنترل كنيم ،هنگامي كه تلويزيونهاي مخفي در فروشگاهها وبانكها هر حركت وعكس العمل كوچك يك مشتري را كنترل مي كنند. يابافشار دادن يك دكمه كامپيوتري مي توان اطلاعات بسيار دقيق وجزئي مثلا از ساختار اقتصادي واجتماعي و فرهنگي و دو فلان كشور صنعتي در اختيار داشت  - چرا ما نبايداز حداقل امكانات اطلاع رساني و آموزش به هنگام محروم باشيم و دوباره كه حادثه اي رخ مي دهد وفريادمان بلند مي شود كه غافل گير شده ايم ،واطلاع نداريم كه به چه نحوي  بايد عمل كنيم . يا در  دنياي پيشرفته امروز ما حق به كار بردن كلمه ي غافلگير شدن راداريم ؟ ما كه صاحب كشوري آسيب پذير هستيم و درطول تاريخ شناخته شده ي خود همواره با سوانحي مانند زمين لرزه سيل ،طوفان و غيره مواجه بوديم . آيا باز هم حق داريم كه بگوييم غافلگير شده ايم ؟ البته هشت سال جنگ تحميلي باعث شد تا ما نتوانيم  دررفع  نيازهاي اساسي واطلاعاتي خود آن طوري كه بايد و شايدعمل كنيم . اماحالابه طور اساسي و در ريشه اي  بايد به مسئله ي اطلاع رساني و آموزش به هنگام به طور جدي بينديشيم و راههاي مناسب آنرا بيابيم .زيرا از اين پس ديگر هيچ عذر وبهانه اي براي پذيرفتن نمي باشد . زمين لرزه ي اخير گيلان و زنجان ومسائل ومشكلاتي كه از عدم اطلاع رساني و آموزش به هنگام وقوع زلزله بوجود مي آيد ،يك بار ديگر متوجه اهميت اطلاع رساني و آموزش درست و  به هنگام است .  زمين لرزه ها همانند ساير سوانح طبيعي علاو ه بر وارد ساختن خسارات مالي وفيزيكي كه دراغلب اوقات بلافاصله پس ازوقوع حادثه قابل رويت ولمس است ،يك سلسله پيامدهاي اجتماعي وفرهنگي رابه دنبال دارد كه غالباً اين نوع مسائل معمولا  غير متخصصان خود را به مرور زمان نشان مي دهد. اما متاسفانه گذشت زمان به نوعي خود باعث مي شود و هر گونه اقدام در پيشگيري يا رفع اين مشكل دير شده يا به طور موثر در زمينه ي نتوان با اين  مشكلات برخورد نمود . لذا ضرورت شناخت اين نوع مسائل به وسيله ي كارشناسان وارائه راه حل ها ي مناسب براي آنها مي تواند به عنوان يك  ابزار مناسب در دست مسئولان اجرايي براي  برخورد موثر با چنين سوانحي به كار گرفته شود در همين راستا گروه  علوم اجتماعي موسسه ي مطالعات وتحقيقات فرهنگي از همان روزهاي نخست پس از وقوع زلزله در مناطق آسيب ديده  حضور فعال داشته و نظارات كارشناسانه خود را درزمينه هاي باز تاب عملكردامدادهاي اوليه ، اسكان وموقت واسكان دائم بازسازي در مناطق روستايي و شهرت استانهاي مذكور را در اختيار مسئولان ذيربط قرار داده است .

اطلاعاتي مختصر در مورد واژگان زلزله اي :

1-    بزرگاي زمين لرزه : نمايانگر مقدار انرژي است كه دراثر آن لرزه رها شده است .

2-   پس لرزه : لرزه هاي ثانويه هستند كه به دنبال زمين  لرزه هاي اوليه وبه طور معمول از شدت كمتري نسبت به زمين لر زه ي اوليه برخوردارند .

3-  مركزيت  « رومركز»  : نقطه اي بر سطح زمين است كه به طور دائم در بالاي كانون زمين لرزه قرار دارد و نقطه اي از منشا است كه نخستين جنبش در آن روي مي دهد.

4-   ژرفاي كانوني : فاصله اي قائم ميان كانون يك زمين لرزه يا پس لرزه بر سطح زمين است .

5-   شدت زلزله :زمين لرزه  با نمادي عددي تعريف مي شود كه اثرات يك زمين لرزه  در يك نقطه ي مشخص بر انسان ، ساخته هاي انسان ،وخود زمين را نمايان مي كند:

6-   مركالي  : مقياسي براي نشان دادن شدت زمين لرزه است كه در جات آن با اعداد رومي  از I تا XII نشان داده مي شود.

7-   كانون زلز له : زمين لرزه در كانون زمين است كه خاستگاه زمين لرزه رامشخص مي كند .

8-  منطقه ي كلان لرزه اي :يك زمين لرزه در منطقه اي داراي شدت بسياري است كه معمولا در درون خم هم لرز مربوط به شدت قرار مي گيرد.

9-   هم لرزه ها : خطوطي هستند كه مرز ميان هر دو نقطه را كه در درجه شدت به دنبال هم قرار دارند مشخص مي كند .

10-تسونامي : امواج بزرگ آب است كه دراثر زمين لرزه ها به علت دگر ريختگي يا كج شدگي ناگهاني در پوسته زمين در آب ،لغزه هاي بزرگ زير آبي و يازمين لغزش از خشكي به درون آب هاي ژرف ،پديد مي آيد .

 

 

 

 

 

منابع و ماخذ

1-نام كتاب : تاريخ زمين لرزه هاي ايران                    ترجمه : ابوالحسن زاده

نوشته : ن . ن امير

2- نام كتاب : زمين شناسي براي جغرافيا             نويسنده : دكتر خديجه اسديان

3- نام كتاب : باز هم بيشتر به من بگو چرا ؟        نوشته ي آركوي لئوكرم

4-نام كتاب : طرح سازه هاي مقاوم در برابر زلزله  مترجم : احد نبيي مولف:پولياكن

5-نام كتاب : آموزش همگاني براي مقابله با خطرات زلزله  مولف : بخش آموزش همگاني

6- نام كتاب : لرزه نگاري آسان                      ترجمه ي : محمد مختاري 

7-بررسي خواص ديناميكي زلزله هاي ايران         نويسنده : مهندس زهرا نوري

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت: 7:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره چدن چكش خوار

بازديد: 421

 

چدن چكش خوار :

چكيده :

چدن چكش خوار يك آلياژ آهن ـ كربن به عمل آمده تحت گرماست كه در شرايط ريخته گري به حالت انجماد درمي آيد. با يك ساختار بدون گرافيت. يعني ميزان كل كربن به شكل محكم شده (سيماني شده) وجود دارد. (Fe3C)

دو گروه از چدن هاي چكش خوار مشخص شده است. (چدن چكش خوار ميان سفيد و ميان سياه) كه بوسيله تركيب شيميايي، چرخه دما و زمان جريان گداختگي ، فضاي گداختگي و
ويژگي ها و ريزساختار حاصل از آن تشخيص داده مي شود.

چدن چكش خوار يك آلياژ ـ آهن ـ كربن به عمل آمده تحت گرما است. كه در شرايط ريخته گري به حالت انجماد درمي آيد. دو گروه از چدن هاي چكش خوار مشخص شده است. (چدن چكش خوار ميان سفيد و ميان سياه) كه بوسيله تركيب شيميايي، چرخه دما و زمان جريان گداختگي ، فضاي گداختگي و ويژگي ها و ريزساختار حاصل از آن تشخيص داده مي شود.

چدن چكش خوار ميان سفيد :

ريزساختار چدن چكش خوار ميان سفيد بستگي به اندازه بخش دارد. بخش هاي كوچك شامل پرليت و كربن بازپخت در زمينه فريتي هستند. در بخش هاي بزرگ سه منطقه وجود دارد:

ـ منطقه سطح كه شامل فريت (آهن) خالص است.

ـ منطقه مياني كه داراي كربن بازپخت و فريت (آهن) و پرليت است.

ـ منطقه هسته شامل پرليت، كربن بازپخت و دخول فريتي.

ريزساخت نبايد شامل گرافيت ورقه باشد.

چدن چكش خوار پرليتي و ميان سياه :

ريزساختار چدن چكش خوار ميان سياه يك قالب و زمينه ضرورتاً از فريت (آهن) دارد.

ريزساختار چدن چكش خوار پرليتي داراي كي قالب برطبق درجه مشخص شده از پرليت يا محصولات تغيير شكل محصولات سخت شده است.

گرافيت به شكل برآمدگي هاي كربن بازپخت وجود دارد. ريزساختار نبايد شامل گرافيت ورقه باشد.

سيستم تعيين (انتخاب) چدن چكش خوار :

تعيين براساس ISO 5922 (1981) چدن چكش خوار شامل يك حرف نشانگر نوع آهن و دو عدد نشانگر قدرت كششي و دو عدد نشانگر امتداد حداقل است.

الف) حروف كه نشانگر نوع چدن چكش خوار هستند مي توانند باشند:

W ـ براي چدن چكش خوار ميان سفيد

B ـ براي چدن چكش خوار ميان سياه

P ـ براي چدن چكش خوار پرليتي

پس از اين حرف يك فاصله بكار مي رود.

ب) اولين دو عدد نشانگر قدرت كششي حداقل است. برحسب نيوتن در هر ميلي مترمربع، از يك قطعه آزمايشي به قطر 12 ميلي متر تقسيم بر 10 ـ براي مثال: اگر حداقل قدرت كششي N/mm2 350 باشد عدد تعيين 35 خواهد بود.

ج) دو عدد بعدي نشانگر امتداد حداقل است. (L0 = 3d) بعنوان درصدي از قطعه آزمايشي به قطر 12 ميلي متر. يك عدد صفر بايد اولين عدد باشد وقتي كه مقدار كمتر از 10% باشد براي مثال اگر حداقل امتداد 4% باشد عدد تعيين 4 است و اگر حداقل امتداد 12% باشد عدد تعيين 12 است.

براي مثال عدد تعيين چدن چكش خوار ميان سفيدي كه داراي حداقل قدرت كششي N/mm2 400 و حداقل امتداد 5% هنگاميكه بر روي يك قطعه آزمايشي به قطر 12 ميلي متر اندازه گيري مي شود. W40_05 خواهد بود.

تركيب شيميايي چدن چكش خوار :

تركيب شيميايي چدن چكش خوار عموماً مطابق با محدوده داده شده در جدول 1 است. مقادير كوچك كُرُم (03/0% تا 01/0%) ـ بور (0020/0%) ـ مس (0/1% < ) ـ نيكل (8/0% تا 5/0%) و موليبدن (5/0% تا 35/0%) نيز گاهي وجود دارند.

جدول (1) : تركيب شيميايي چدن چكش خوار

%  تركيب

عنصر

90/2 ـ 16/2

كربن

90/1 ـ 90/0

سيليسيوم

25/1 ـ 15/0

منگنز

20/0 ـ 02/0

سولفور

15/0 ـ 02/0

فسفر

 

خصوصيات مكانيكي آهن چكش خوار :

آهن چكش خوار، مانند آهن نرم (واكتيل) مقدار قابل ملاحظه اي نرمي و سفتي را به دليل تركيب آن از گرافيت گره دار و قالب فلزي كم كربن دارد.

به هر حال به علت روشي كه در آن گرافيت شكل مي گيرد در آهن چكش خوار، گره ها به درستي كروي نمي شوند آنگونه كه در آهن نرم (واكتيل) هستند ولي به شكل نامنظم و بي قاعده
جمع مي شوند.

آهن چكش خوار و آهن نرم (واكتيل) براي بعضي از كاربردهايي كه در آن نرمي و سفتي مهم هستند بكار مي روند. در بسياري از موارد انتخاب بين آهن نرم و چكش خوار براساس اقتصاد يا دسترسي به آن است بجاي اينكه براساس ويژگي ها و خصوصيات باشد.

در كاربردهاي خاصي به هر حال آهن چكش خوار يك مزيت مشخص دارد. آن ترجيح داده مي شود براي ريخته گري بخش كوچك :

ـ براي قسمتهايي كه بايد سوراخ شده، تازه درست مي شوند و يا با سرما شكل داده مي شوند.

ـ براي قسمتهايي كه نياز به حداكثر قابليت تراش را دارند.

ـ براي قسمتهايي كه بايد اثر مقاومت خوبي را در دماهاي پايين حفظ كنند.

ـ براي قسمتهايي كه مقاومت را مي پوشانند (فقط آهن چكش خوار)

آهن نرم (واكتيل) مزيت واضحي دارد جائيكه انقباض تبديل به حالت انجماد براي پرهيز از قطرات گرم به مقدار كم مورد نياز است و يا جائيكه آن بخش بيش از حد ضخيم است و اجازه نمي دهد. تبديل به انجماد همانند آهن سفيد انجام شود (تبديل به انجماد مانند آهن سفيد در تمام يك بخش براي توليد آهن چكش خوار ضروري است.)

ريخته گري هاي آهن چكش خوار در ضخامت هاي بخشي در محدوده از حدود 5/1 تا 100 ميلي متر و وزن هاي كمتر از 03/0 تا 180 كيلوگرم يا بيشتر توليد مي شود.

ويژگي هاي مكانيكي قطعات آزمايشي چدن چكش خوار بايد مطابق با ارقام داده شده زير باشد:

جدول (2): خصوصيات مكانيكي چدن چكش خوار ميان سفيد

سختي

HB

امتداد

(L0=3d) min

2/0% فشار نمونه N/mm2

قدرت كششي

N/mm2

قطرقطعه آزمايشي

به ميلي متر

معيار تعيين

230

200

220

220

3 ـ 5

8 ـ 15

4 ـ 8

4 ـ 10

ـــ

210 ـ 170

230 ـ 200

280 ـ 230

360 ـ 340

380 ـ 320

420 ـ 360

480 ـ 400

15 ـ 9

15 ـ 9

15 ـ 9

15 ـ 9

W 35- 04

W 38- 12

W 40- 05

W 45- 07

 

 

جدول (3): خصوصيات مكانيكي چدن چكش خوار پرليت و ميان سياه

سختي

HB

امتداد

(L0=3d) min

2/0% فشار نمونه N/mm2

قدرت كششي

N/mm2

قطرقطعه آزمايشي

به ميلي متر

معيار تعيين

max 150

6

ـــ

300

15 ـ 12

B 30 - 06

 

عمليات ذوب :

ذوب مي تواند با سرد كردن منقطع ذوب يا با فرآيند دوپلكس انجام شود. سرد كردن ذوب در كوره هاي القا (يا اندوكسيون) كانال مانند يا فاقد هسته، كوره هاي قوس الكتريكي ، يا كوره هاي طاقي انجام مي شود. در دوپلكس، آهن در يك كوره قوس الكتريكي يا طاقي ذوب مي شود و فلز ذوب شدني به كوره القاء (يا اندوكسيون) كانال مانند براي نگهداري و ريخته گري انتقال
داده مي شود.

مواد شارژ (بازگشت ريخته گري، تراشيدن فولاد، آلياژهاي آهن و به جز در ذوب طاقي، كربن) به دقت انتخاب مي شوند و عمل ذوب به خوبي كنترل مي شود براي توليد فلز كه داراي تركيب و ويژگي هاي مطلوب باشد.

اصطلاحات كوچكي در تركيب و دماي ريخته گري در مرحله دوم ذوب دوپلكس انجام مي شود ولي بيشتر اين روند كنترل در كوره ذوب اوليه صورت مي پذيرد. قالب ها در شن سبز، شن داراي سيليكات CO2 ، يا شن داراي صمغ (قالب هاي پوششي) توليد مي شوند.

دامنه وسايل و تجهيزات از ماشين آلات كاملاً اتوماتيك و مكانيزه تا روش هاي قالب گيري دستي يا مورد نياز در كف زميني، بسته به اندازه و تعداد، ريخته گري مورد توليد متغير است. بطور كلي تكنولوژي قالب گيري در ريخته گري آهن چكش خوار شبيه به تكنولوژي مورد استفاده براي توليد آهن خاكستري است.

عمليات گرما در كوره هاي مداوم كنترل شده با توليد بالا يا كوره هاي نوع منقطع كه مجدداً بستگي به نيازمندي هاي توليد دارند انجام مي شود.

پس از تبديل به انجماد و سرد شدن فلز به حالت آهن سفيد درمي آيد و دريچه ها (گسيت ها) و sprues خط تغذيه مي تواند به راحتي از ريخته گري با ضربه برداشته شود.

با اين عمل كه sprues (مهميز زدن) نام دارد عموماً به صورت دستي با چكش انجام مي شود زيرا تنوع و گوناگوني قطعه توليد شده در ريخته گري موجب مي شود كه مهميز كردن (spuring) اتوماتيكي و مكانيزاسيون خيلي مشكل بشود. پس از مهميز كردن (spuring) قطعه هاي ريخته گري تحت عمليات گرما قرار مي گيرند در حاليكه دريچه ها و بالا برنده ها به قسمت ذوب براي عمليات مجدد برمي گردند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت: 20:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه شهریار

بازديد: 541

محمدحسین شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ - ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی دارد. از شعرهای معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدربابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد. روز وفات این شاعر در ایران روز ملی شعر نام‌گذاری شده‌است.[۱]

زندگی

شهریار در جوانی

شهریار به سال ۱۲۸۵ درتبریز متولد شد.دوران طفولیت خود را در روستای مادری قیش قورشاق و روستای پدری خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. و به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. بعدها دانشگاه تبریز وی را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدرباباً در شوروی به ۹۰ درصد زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده‌است.

در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی هستند.

شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷، شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی و مسئولین آن، از جمله روح الله خمینی و سید علی خامنه‌ای و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی (انتشار پس از مرگ شهریار)سرود.

شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.

 

 

عشق و شعر

گفته می‌شود، شهریار سال آخر رشته پزشکی بود که عاشق دختری شد.[نیازمند منبع] پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این که فقط یک سال به پایان دوره ۷ ساله رشته پزشکی مانده بود ترک تحصیل کرد. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و همراه شوهرش به عیادت محمد در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار در بیمارستان شعری را که دو بیت آن در زیر آمده‌است، در بستر می‌سراید. این شعر بعد‌ها با صدای غلامحسین بنان به صورت آواز خوانده شد.

  • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
  • بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا...
  • نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
  • دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود به صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های زیادی را می‌سراید. وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی، جز آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه حیدربابایه سلام، سروده شده به سال ۱۳۳۳، از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود.

شعرها و کتاب‌ها

  • حیدر بابایه سلام، شعر ترکی
  • کلیات محمد حسین شهریار، مجموعه اشعار به زبان فارسی

منابع

1.      http://server30.irna.com/01/news/view/line-10/8506266611104607.htm

  • زاهدی، لطف‌الله، «بیوگرافی استاد شهریار»، ۱۳۳۷، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۵۱ تا ۶۸.
  • زهری، علی، «به جای مقدمه»، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۳۷ تا ۴۰.
  • مرتضوی، منوچهر، «مقدمه»، تیر ۱۳۴۷، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۲۳ تا ۳۲.


بـيو گـرافـي استاد شهـريار  

به قـلم جـناب آقاي زاهـدي دوست استاد

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگي شهـريار در خلال اشعـارش خوانده مي شود و هـر نوع تـفسير و تعـبـيـري کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگي او نزديک است و حقـيـقـتاً حيف است که آن خاطرات از پـرده رؤيا و افسانه خارج شود. 

گو اينکه اگـر شأن نزول و عـلت پـيـدايش هـر يک از اشعـار شهـريار نوشـته شود در نظر خيلي از مردم ارزش هـر قـطعـه شايد ده برابر بالا برود، ولي با وجود اين دلالت شعـر را نـبايد محـدود کرد.

شهـريار يک عشق اولي آتـشين دارد که خود آن را عشق مجاز ناميده. در اين کوره است که شهـريار گـداخـته و تصـويه مي شود. غالـب غـزلهـاي سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آيـنـد است، يادگـار اين دوره است. اين عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـيـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسي معـشوقه هـم هـست، با يک قوس صعـودي اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفاني و الهـي تـبديل مي شود. ولي به قـول خودش مـدتي اين عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـيـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولي براي او تجـلي کرده و شهـريار هـم با زبان اولي با او صحـبت کرده است. 

بعـد از عـشق اولي، شهـريار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشين به تمام مظاهـر طبـيعـت عـشق مي ورزيده و مي توان گـفت که در اين مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبريزي و صلاح الدين و حسام الدين را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق مي بازد. بـيـشتر هـمين دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـيزهًَ احساسات او واقع مي شوند. از دوستان شهـريار مي تـوان مرحوم شهـيار، مرحوم استاد صبا، استاد نـيما، فـيروزکوهـي، تـفـضـلي، سايه و نگـارنده و چـند نـفر ديگـر را اسم بـرد. 

شرح عـشق طولاني و آتـشين شهـريار در غـزلهـاي ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغاي غـروب و بوي پـيراهـن مشـروح است و زمان سخـتي آن عـشق در قـصيده پـرتـو پـايـنده بـيان شده است و غـزلهـاي يار قـديم، خـمار شـباب، ناله ناکامي، شاهـد پـنداري، شکـرين پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نوميـدي و غـروب نـيـشابور حالات شاعـر را در جـريان مخـتـلف آن عـشق حکـايت مي کـند و غـزلهـا يا اشعـار ديگـري شهـريار در ديوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـيل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـيره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزيز نـشاط مي دهـد.

عـشقهـاي عارفانه شهـريار را مي توان در خلال غـزلهـاي انتـظار، جمع و تـفريق، وحشي شکـار، يوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و ناي شـبان و اشگ مريم، دو مرغ بـهـشتي و غـزلهـاي ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خيلي آثـار ديگـر مشاهـده کرد.  براي آن که سينماي عـشقي شهـريار را تـماشا کـنيد، کافي است که فـيلمهاي عـشقي او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات ديوان بـيابـيد و جلوي نور دقـيق چـشم و روشـني دل بگـذاريـد هـرچـه ملاحـضه کرديد هـمان است که شهـريار مي خواسته است. زبان شعـر شهـريار خـيلي ساده است. 

محـروميت و ناکامي هاي شهـريار در غـزلهـاي گوهـر فروش، ناکامي ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوي شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان شهـريار بـيان شده است و محـتاج به بـيان من نـيست.

خيلي از خاطرات تـلخ و شيروين شهـريار از کودکي تا امروز در هـذيان دل، حيدر بابا، موميايي و افسانهً شب به نـظر مي رسد و با مطالعـه آنهـاخاطرات مزبور مشاهـده مي شود. 

شهـريار روشن بـين است و از اول زندگي به وسيله رویأ هـدايت مي شده است. دو خواب او که در بچـگي و اوايل جـواني ديده، معـروف است و ديگـران هـم نوشته اند.

اولي خوابي است که در سيزده سالگي موقعـي که با قـافله از تـبريز به سوي تهـران حرکت کرده بود، در اولين منزل بـين راه - قـريه باسمنج - ديده است؛ و شرح آن اين است که شهـريار در خواب مي بـيـند که بر روي قـلل کوهـها طبل بزرگي را مي کوبـند و صداي آن طبل در اطراف و جـوانب مي پـيچـد و به قدري صداي آن رعـد آساست که خودش نـيز وحشت مي کـند. اين خواب شهـريار را مي توان به شهـرتي که پـيدا کرده و بعـدها هـم بـيشتر خواهـد شد تعـبـير کرد. 

خواب دوم را شهـريار در 19 سالگـي مي بـيـند، و آن زماني است که عـشق اولي شهـريار دوران آخري خود را طي مي کـند و شرح خواب مجملا آن است که شهـريار مـشاهـده مي کـند در استـخر بهـجت آباد ( قـريه يي واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالي تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقعهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را مي بـيـند که به زير آب مي رود، و شهـريار هـم بدنبال او به زير آب رفـته، هـر چـه جسـتجو مي کـند، اثـري از معـشوقه نمي يابد؛ و در قعـر استخر سنگي به دست شهـريار مي افـتد که چـون روي آب مي آيد ملاحضه مي کـند که آن سنگ، گوهـر درخشاني است که دنـيا را چـون آفتاب روشن مي کند و مي شنود که از اطراف مي گويند گوهـر شب چـراغ را يافته است. اين خواب شهـريار هـم بـدين گـونه تعـبـير شد که معـشوقـه در مـدت نـزديکي از کف شهـريار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـريار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه اي براي شهـريار دست مي دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوي را در نـتـيجه آن تحـول مي يابد.  

شعـر خواندن شهـريار طرز مخصوصي دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـيه و ژست و آهـنگ صدا هـمراه موضوعـات تـغـيـير مي کـند و در مـواقـع حسـاس شعـري بغـض گـلوي او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک مي شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـي کـند. 

شهـريار در موقعـي که شعـر مي گـويد به قـدري در تـخـيل و انديشه آن حالت فرو مي رود که از موقعـيت و جا و حال خود بي خـبر مي شود.  شرح زير نمونهً يکي از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است:  

هـنـگـامي که شهـريار با هـيچ کـس معـاشرت نمي کرد و در را به روي آشنا و بـيگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـيلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزي سر زده بر او وارد شدم، ديـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روي سر گـذارده و با حـالـتي آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلي عـليه السلام مـتوسل مي شود. او را تـکاني دادم و پـرسيدم اين چـه حال است که داري؟ شهـريار نفـسي عـميـق کشيده، با اضهـار قـدرداني گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـي نجات دادي. گـفـتم مگـر ديوانه شده اي؟ انسان که در توي اطاق خشک و بي آب و غـرق و خفـه نمي شود. شهـريار کاغـذي را از جـلوي خود برداشتـه به دست من داد.  ديدم اشعـاري سروده است که جـزو افسانهً شب به نام سـنفوني دريا ملاحضه مي کـنـيد. 

شهـريار بجـز الهـام شعـر نمي گويد. اغـلب اتـفاق مي افـتد که مـدتـهـا مي گـذرد، و هـر چـه سعـي مي کـند حتي يک بـيت شعـر هـم نمي تـواند بگـويد.  ولي اتـفاق افـتاده که در يک شب که موهـبت الهـي به او روي آورده، اثـر زيـبا و مفصلي ساخته است. هـمين شاهـکار تخـت جـمشيد، کـه يکي از بزرگـترين آثار شهـريار است و با اينکه در حدود چـهـارصد بـيت شعـر است در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.

شهـريار داراي تـوکـلي غـيرقـابل وصف است، و اين حالت را من در او از بدو آشـنايي ديـده ام.  در آن موقع که بعـلت بحـرانهـاي عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصيلي او بعـلت نارضايتي، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه مي شد که شهـريار خـيلي سخت در مضيقه قرار مي گـرفت. به من مي گـفت که امروز بايد خرج ما برسد و راهي را قـبلا تعـيـيـن مي کرد. در آن راه که مي رفـتـيم، به انـتهـاي آن نرسيده وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً يک يا دو ارباب رجوع مي رسيد.  با آنکه سالهـا است از آن ايام مي گـذرد، هـنوز من در حيرت آن پـيش آمدها هـستم. قابل توجه آن بود که ارباب رجوع براي کارهاي مخـتـلف به شهـريار مـراجـعـه مي کردند که گـاهـي به هـنر و حـرفـهً او هـيچ ارتـباطي نـداشت - شخـصي مراجـعـه مي کرد و براي سنگ قـبر پـدرش شعـري مي خواست يا ديگـري مراجـعـه مي کرد و براي امـر طـبي و عـيادت مـريض از شهـريار استـمداد مي جـست، از اينـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص براي گـرفـتن دعـا بود. 

خـدا شـناسي و معـرفـت شهـريار به خـدا و ديـن در غـزلهـاي جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـديـت، بال هـمت و عـشق، درکـوي حـيرت، قـصيده تـوحـيد ،راز و نـياز و شب و عـلي مـندرج است. 

عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـريار در غـزل عيد خون و قصايد مهـمان شهـريور، آذربايـجان، شـيون شهـريور و بالاخره مثـنوي تخـت جـمشـيد به زبان شعـر بـيان کرده است.  الـبـته با مطالعه اين آثـار به مـيزان وطن پـرستي و ايمان عـميـقـي که شهـريار به آب و خاک ايران و آرزوي تـرقـي و تـعـالي آن دارد پـي بـرده مي شود. 

تـلخ ترين خاطره اي که از شهـريار دارم، مرگ مادرش است که در روز 31 تـيرماه 1331 اتـفاق افـتاد - هـمان روز در اداره به اين جانب مراجعـه کرد و با تاثـر فوق العـاده خـبر شوم را اطلاع داد - به اتـفاق به بـيمارستان هـزار تخـتخوابي مراجـعـه کرده و نعـش مادرش را تحـويل گـرفـته به قـم برده و به خاک سپـرديم.  حـالـتي که از آن مـرگ به شهـريار دست داده در منظومه اي واي مادرم نشان داده مي شود. تا آنجا که مي گويد:

مي آمديم و کـله من گيج و منگ بود

انگـار جـيوه در دل من آب مي کـنند

پـيـچـيده صحـنه هاي زمين و زمان به هـم

خاموش و خوفـناک هـمه مي گـريختـند

مي گـشت آسمان که بـکوبد به مغـز من

دنيا به پـيش چـشم گـنهـکار من سياه

يک ناله ضعـيف هـم از پـي دوان دوان

مي آمد و به گـوش من آهـسته  مي خليـد: 

تـنـهـا شـدي پـسـر! 

شيرين ترين خاطره براي شهـريار اين روزها دست مي دهـد و آن وقـتي است که با دخـتر سه ساله اش شهـرزاد مشغـول و سرگـرم ا ست. 

شهـريار در مقابل بچـه کوچک مخـصوصاً که زيـبا و خوش بـيان باشد، بي اندازه حساس است؛ خوشبختانه شهـرزادش اين روزها همان حالت را دارد که براي شهـريا 51 ساله نعـمت غـير مترقبه اي است، موقعي که شهـرزاد با لهـجـه آذربايجاني شعـر و تصـنيف فارسي مي خواند، شهـريار نمي تواند کـثـرت خوشحالي و شادي خود را مخفي بدارد.

شهـريار نامش سيد محـمـد حسين بهـجـت تـبـريـزي است. در اويل شاعـري (بهـجـت) تخـلص مي کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـيت زير شاهـد از ديوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ( شهـريار ) تعـيـيـن کرد:

که چرخ سکه دولت به نام شهـرياران زد

روم به شهـر خود  و شهـريار خود باشم

و شاعـر ما بهـجت را به شهـريار تـبـديل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد - تاريخ تـولـدش 1285 خورشيدي و نام پـدرش حاجي ميرآقا خشگـنابي است که از سادات خشگـناب (قـريه نزديک قره چـمن) و از وکـلاي مبرز دادگـستـري تـبـريز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با ايمان و کريم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد. 

شهـريار تحـصـيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تـبـريز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصيل کرده است و در چـند مريض خانه هـم مدارج اکسترني و انترني را گـذرانده است ولي د رسال آخر به عـلل عـشقي و ناراحـتي خيال و پـيش آمدهاي ديگر از ادامه تحـصيل محروم شده است و با وجود مجاهـدتهـايي که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـيب و تکـميل اين يک سال تحصيل شد، معـهـذا شهـريار رغـبتي نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتي بـشود؛ چـنـد سالي در اداره ثـبت اسناد نيشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزي تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت مي کند.

شهـرت شهـريار تـقـريـباً بي سابقه است، تمام کشورهاي فارسي زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه يک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را مي سـتايـند. منظومه (حـيـدر بابا) نـه تـنـهـا تا کوره ده هاي آذربايجان، بلکه به ترکـيه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـيه و جـمهـوري آذربايجان چـنـدين بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نيست ترک زباني منظومه حـيـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. 

شهـريار در تـبـريز با يکي از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره اين وصلت دخـتري سه ساله به نام شهـرزاد و دخـتري پـنج ماهـه بـه نام مريم است. 

شهـريار غـير از اين شرح حال ظاهـري که نوشته شد؛ شرح حال مرموز و اسرار آميزي هـم دارد که نويسنده بـيوگـرافي را در امر مشکـلي قـرار مي دهـد.  نگـارنـده در اين مورد ناچار بطور خلاصه و سربـسته نکـاتي از آن احوال را شرح دهـم تا اگـر صلاح و مقـدور شد بعـدها مفـصل بـيان شود:

شهـريار در سالهـاي 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح که توسط مرحوم دکـتر ثـقـفي تـشکـيل مي شد شرکت مي کـرد. شرح آن مجالس سابـقـاً در جرايد و مجلات چاپ شده است؛ شهـريار در آن مجالس کـشفـيات زيادي کرده است و آن کـشـفـيات او را به سير و سلوکاتي مي کـشاند. در سال 1310 به خراسان مي رود و تا سال 1314 در آن صفحات بوده و دنـباله اين افـکار را داشتـه است و در سال 1314 که به تهـران مراجـعـت مي کـند، تا سال 1319 اين افـکار و اعمال را به شدت بـيـشـتـري تعـقـيت مـي کـند؛ تا اينکه در سال 1319 داخل جرگـه فـقـر و درويشي مي شود و سير و سلوک اين مرحـله را به سرعـت طي مي کـند و در اين طريق به قـدري پـيش مي رود که بـر حـسب دسـتور پـير مرشد قـرار مي شود که خـرقـه بگـيرد و جانشين پـير بـشود. تکـليف اين عـمل شهـريار را مـدتي در فـکـر و انديشه عـميـق قـرار مي دهـد و چـنـدين ماه در حال تـرديد و حـيرت سير مي کـند تا اينکه مـتوجه مي شود که پـيـر شدن و احـتمالاً زير و بال جـمع کـثـيري را به گـردن گـرفـتن براي شهـريار که مـنظورش معـرفـت الهـي است و کـشف حقايق است عـملي دشوار و خارج از درخواست و دلخواه اوست.  اينجاست که شهـريار با توسل به ذات احـديت و راز و نيازهاي شبانه و به کشفياتي عـلوي و معـنوي مي رسد و به طوري که خودش مي گـويد پـيش آمدي الهـي او را با روح يکي از اولياء مرتـبط مي کـند و آن مقام مقـدس کليهً مشکلاتي را که شهـريار در راه حقـيقـت و عـرفان داشته حل مي کند و موارد مبهـم و مجـهـول براي او کشف مي شود.  

باري شهـريار پس از درک اين فـيض عـظيم بکـلي تـغـيـير حالت مي دهـد. ديگـر از آن موقع به بعـد پـي بـردن به افـکار و حالات شهـريار براي خويشان و دوستان و آشـنايانش حـتي من مـشکـل شده بود؛ حرفهـايي مي زد که درک آنهـا به طور عـادي مـقـدور نـبود - اعـمال و رفـتار شهـريار هـم به مـوازات گـفـتارش غـير قـابل درک و عـجـيب شده بود. 

شهـريار در سالهاي اخير اقامت در تهـران خـيلي مـيل داشت که به شـيراز بـرود و در جـوار آرامگـاه استاد حافظ باشد و اين خواست خود را در اشعـار (اي شيراز و در بارگـاه سعـدي) منعـکس کرده است ولي بعـدهـا از اين فکر منصرف شد و چون در از اقامت در تهـران هـم خسته شده بود، مردد بود کجا برود؛ تا اينکه يک روز به من گـفت که: " مـمکن است سفري از خالق به خلق داشته باشم " و اين هـم از حرفهـايي بود که از او شـنـيـدم و عـقـلم قـد نـمي داد - تا اين که يک روز بي خـبر از هـمه کـس، حـتي از خانواده اش از تهـران حرکت کرد وخبر او را از تـبريز گـرفـتم. 

بالاخره سيد محـمد حسين شهـريار در 27 شهـريـور 1367 خورشيـدي در بـيـمارستان مهـر تهـران بدرود حيات گـفت و بـنا به وصيـتـش در زادگـاه خود در مقـبرةالشعـرا سرخاب تـبـريـز با شرکت قاطبه مـلت و احـترام کم نظير به خاک سپـرده شد. چه نيک فرمود:   

براي ما شعـرا نـيـست مـردني در کـار               کـه شعـرا را ابـديـت نوشـته اند شعـار

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 31 خرداد 1393 ساعت: 8:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

زندگی نامه مهدی اخوان ثالث

بازديد: 371

مهدی اخوان ثالث

نخستين مجموعه‌شعرِ مهدي اخوان‌ثالث بعد از كودتاي 28 مرداد ماه سال 1332 ، مجموعه شعر زمستان است . بگذشته از اشعاري که پيش‌ از روزهاي كودتا سروده شده‌اند، فضاي حاكم بر اين مجموعه، آميخته‌اي است از حس‌ تنهايي و حسرتِ روزگاران شيرين بر باد. زمستان فريادكننده‌ي زخم‌هاي تازه است. رنج مهدي اخوان ثالث در اين مجموعه اما، نه برخاسته از تقدير نوع انسان، كه برخاسته از سرگذشت انساني است كه راه به خطايي معصومانه برگزيده و چون چشم گشوده، جز ره‌زناني كه به تاخت دور مي شوند، هيچ نديده است: ”هر كه آمد بار خود را بست و رفت،\ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب”. زمستان روايت تقدير انسان عصري ويژه در سرزميني ويژه است؛ روايتِ تقديرِ انساني كه گذشته‌ي به‌يغما‌رفته‌ي خود را هنوز پرمعنا مي­يابد. ‍ ويأس‌ مهدي اخوان‌ثالث در زمستان با حيرت آميخته است؛ يأس‌ مردي كه سوزِ زخم‌هايش‌ فرصت انديشيدن به چرايي‌ها را از او گرفته است: ”هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود،\من نخواهم برد اين از ياد :\كآتشي بوديم كه بر ما آب پاشيدند”. انطباق جان و جهانِ انسانِ مجموعه شعر زمستان هنوز به فرجام نرسيده است. زمستان چشم جست‌وجو نبسته است: ”در ميكده‌ام؛ دگر كسي اينجا نيست\واندر جامم دگر نمي صهبا نيست\مجروحم و مستم و عسس‌ مي­بردم\مردي، مددي، اهل دلي، آيا نيست”؟ پاسخ انسانِ زمستان اما، ناشنيده روشن است: مددي نيست. نه مددي، نه دستي، نه كلامي: ”سلامت را نميخواهند پاسخ گفت\سرها در گريبان است.\... و گر دست محبت سوي كس‌ يازي؛\به اكراه آورد دست از بغل بيرون؛\كه سرما سخت سوزان است”.ترديدها اما هنوز به جاي خويش‌ باقي است؛ در ديار ديگري شايد برسر خسته‌گان سقف ديگري باشد : « بيا اي خسته خاطر دوست / اي مانند من دلکنده و غمگين !/ من اينجا بس دلم تنگ است ./ بيا ره توشه برداريم ، / قدم در راه بي فرجام بگذاريم » زير هيچ سقفي اما ، صدايي ديگر نيست ؛ ثالث پيام كرك ها را لبيك مي گويد:”بده... بدبد. چه اميدي؟ چه ايماني؟ كرك جان خوب مي خواني”. مجموعه شعر زمستان ترديدي است كه به يقين مي‌گرايد، زخمي است كه كهنه مي‌شود، حيرتي است كه عادت مي‌شود؛ زمزمه‌اي كه در غار تنهايي‌ي انسان مكرر مي‌شود: ”چه اميدي؟ چه ايماني”؟

دومين مجموعه شعر مهدي اخوان ثالث در سال‌هاي بعد از كودتاي 28 مرداد ماه سال 1332، آخر شاهنامه است. ثالث كه در مجموعه شعرِ زمستان با كرك‌ها هم آواز شده بود، در آخر شاهنامه به جهانِ پرتناقضِ خويش‌ باز مي‌گردد؛ به جهاني كه آدمي در آن از وحشتِ ستروني‌ي زمانه، نخ‌بخيه‌هاي رستگاري را در روزگاران كهن‌ مي‌جويد:”سالها زين پيشتر من نيز\خواستم كين پوستين را نو كنم بنياد.\با هزاران آستين چركين ديگر بركشيدم از جگر فرياد:\اين مباد! آن باد!\ناگهان توفان بيرحمي سيه برخاست”. شاعر آخر شاهنامه هنوز دست به سوي ياري خيالي دراز مي كند، هرچند نيك مي داند كه در زمانه‌اش‌ شيفته‌جاني نيست: “شب خامش‌ است و خفته در انبان تنگ وي\شهر پليدِ كودنِ دون، شهر روسپي،\ناشسته دست و رو.\برف غبار بر همه نقش‌ و نگار او”. وشهرِ مهدي اخوان ثالث چونان دهشتناك است كه او راهي ندارد، جز اين‌كه اندك‌اندك از زمانه‌ي خود برگذرد و در تلخ‌فرجامي‌ي انسان عصرِ خود، تلخ‌فرجامي‌ي نوعِ انسان را دريابد. هنگام كه زخم‌ها از مانده‌گي سياه مي‌شوند، ثالث سياهي‌ي روزگارش‌ را با سرنوشت ازلي‌ي انسان پيوند مي‌زند. خوف حضور دقيانوس‌ مانده‌گار است: ”چشم ميماليم و ميگوييم: آنك، طرفه قصر زرنگارِ صبح شيرينكاره\ليك بي مرگ است دقيانوس‌.\ واي، واي، افسوس”. آخر شاهنامه به زخم فاجعه نااميدانه‌تر مي‌نگرد، به سرنوشت مجروحان زمانه رنگي ازلي مي زند و همه‌ي اندوه زمانه را در دل مرداني كه درماني نمي جويند، انبوه مي‌كند:”قاصدك \ابرهاي همه عالم شب و روز\در دلم ميگريند”.از اين اوستا، سومين مجموعه شعرِ مهدي اخوان‌ثالث بعد از كودتاي 28 مرداد ماه سال 1332 ، آخر شاهنامه‌اي است كه قد كشيده است. نگاهي از دور تا فاجعه پُررنگ‌تر به‌چشم بيايد. اينك اگرچه ابري چون آوار بر نطع شطرنجِ رؤيايي فرودآمده است، اينك اگر چه ديري است نعش‌ شهيدان بر دست و دل مانده است، اينك اگر چه هنوز بايد پرسيد: ”نفرين و خشم كدامين سگ صرعي مست\اين ظلمت غرق خون و لجن را\چونين پر از هول و تشويش‌ كرده است”؟ اما چه پاسخ اين سئوال، چه چرايي‌ي گسترده‌گي‌ي آن ابر و چه عمق اندوه برخاسته از حضور نعش‌ شهيدان را بايد در سرنوشت نوعِ انسان جست؛ چه اين‌ها همه نمودهايي است از آن تقديرِ ازلي كه بر لوحي محفوظ نوشته شده است؛ خطي بر كتيبه‌اي:”و رفتيم و خزان رفتيم، تا جايي كه تخته سنگ آنجا بود\يكي از ما كه زنجيرش‌ رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند: كسي راز مرا داند\كه از اينرو به آنرويم بگرداند.” و چون كتيبه به جهد و شوق بگردد، نوشته است همان‌: ”كسي راز مرا داند،\كه از اينرو به آنرويم بگرداند”.در از‌اين اوستا، مهدي اخوان‌ثالث از زمانه‌ي خويش‌ فاصله مي‌گيرد تا آن‌را آيينه‌ي بي‌فرجامي‌هاي نوعِ انسان بينگارد. اگر زمستان از سرماي ناجوانمردانه مي‌نالد، از‌اين اوستا تعبير سرما است. اگر زمستان مرثيه‌اي بر مرگ ياران است، از اين اوستا نوحه‌اي در سوكِ پيشاني‌ي سياه انسان است. اگر زمستان اندوه برخاسته از پيروزي‌ تن به ‌قدرت سپرده‌گان است، از‌اين اوستا افسوس‌ بي‌مرگي‌ي دقيانوس‌ است؛ پژواك صداي همه‌ي ره‌جويان در همه‌ي روزها؛ صدايي در غارِ بي‌رستگاري: ”غم دل با تو گويم، غار!\بگو آيا مرا ديگر اميد رستگاري نيست؟\صدا نالنده پاسخ داد:\ آري نيست”.سرانجام آن‌روز فرا رسيد. 28 مرداد ماه سال 1332 تنها روز سقوط حكومت محمدمصدق و پيروزي‌ي ياران شعبان جعفري نبود. تنها روز به بار‌نشستن”خيانت‌ها” يا خطاهاي حزب توده، تنها حاصل محافظه‌كاري يا ناتواني‌ي”حكومت ملي” در شناخت تضادهاي جهاني، تنها روز بازگشت محمدرضا‌شاه به تخت سلطنت، تنها روز سخن‌راني‌ي فلسفي در فوايد وجود شاهان نبود. 28 مرداد ماه روز پايان يك باور بود. روز تجسم بدعهدي‌ي مردم، روز در نور آمدن تزلزل رهبران، روز از سكه افتادن اطمينان به خويش‌ و به ديگري بود. آخرين فريادهاي كساني كه فاصله‌ي هستي و نيستي‌شان آبي بود كه خون‌ها را از سنگ فرش‌ها مي شست، ديگر آبستن هيچ رؤيايي نبود. گويي آن‌ها تنها به خاك مي افتادند تا كسب مخفيانه‌ي قاري‌هاي مسلول را رونق ببخشند.هيچ كس‌ نمي داند در آن روز نخست چه كسي تنهايي و ترس‌ را احساس‌ كرد؛ نخست چه كسي يار ديروزي را به انگشت به گزمه‌ها نشان داد يا زير مشت گرفت؛ اما چهره‌ي رنجور مصدق در آستانه‌ي دادگاه، دستي كه كاشاني به مهرباني به پشت زاهدي زد، هجوم شركت‌هاي نفتي‌ي انگليسي- آمريكايي به ايران، كشف محل اختفاي فاطمي، لو‌رفتن سازمان افسري‌ي حزب توده، درج تنفرنامه‌هاي رنگارنگ در روزنامه‌ها و حتا تصوير چهره‌هاي پر‌خشم آنان كه تا دم مرگ بر اعتقاد خود پاي‌فشردند، تجلي‌ي خود را در ناباوري و حيرت همه‌گاني يافت؛ ناباوري و حيرت مردمي كه ناگهان خود را هيچ يافتند و تكيه‌گاه‌هاي خود را فروريخته. 28 مردادماه سال 1332 روز آغاز يك سقوط بود؛ روز ترس‌ و آه؛ روز كوچك شدنِ آدمي.اوج شعر مهدي اخوان ثالث در چنين روزگاري نطفه بست؛ شعر او تبلور فرياد كساني بود كه با كوچكي پيوند نمي‌توانستند و بزرگي‌ي دوباره‌ي كوچك‌شده‌گان را نيز باور نداشتند؛ تبلور فرياد كساني كه عقربه‌هاي آرزوهايشان با چنين جهاني هم‌خواني نشان نمي‌داد. شعر مهدي اخوان ثالث اندوه همه‌ي جان‌ها و هرزه‌گي‌ي خاك جهان را پشتوانه داشت. او به هيچ چراغي دل نبست؛ نه چراغي و نه سواري. پهنه‌ي برآمده از خيال او دورتر از آن بود كه دست يافتني بنمايد. مهدي اخوان ثالث از پرنده سوخته‌گي‌ي بال‌ها را باور داشت و از انسان بي‌سرانجامي را. چنين بود كه روزگار پس‌ از كودتا را هيچ كس‌ چون او نسرود.بعد از كودتاي 28 مردادماه سال 1332 واژه‌ي شب، به مثابه نماد اختناق، در شعر بسياري نشست. نيما يوشيج به حضور شب چون كوچه‌گردي بي‌طرف شهادت داد؛ بي‌آن‌كه آن را ميرا يا مانا بينگارد: ”هست شب يك شبِِ دم كرده و خاك\رنگ رخ باخته است”. نادر نادرپور به زردي‌ي دل‌فريب نور دل بست؛ هر چند كه به ناتواني‌ي خويش‌ در ستيز با حريف اعتراف كرد: ”اندام من اندام شمعي واژگون است\كز جنگ با شب پاي تا سر غرق خون است\... \هر چندكه مي داند كه اين نور\از مرگ با او دورتر نيست\اما در اين غم نيز مي سوزد كه افسوس‌\از آن آتش‌ ديرين كه در او شعله مي زد\ ديگر خبر نيست\ديگر اثر نيست”.اسماعيل شاهرودي در هنگامه‌ي حضور يأس‌ها و شكست‌ها چشم آرزو فرو نبست: ”تنها من مانده ام\و چله نشيني يأسها و شكستها\...خرابه اين تنهايي را امّا\به جاي خواهم گذارد\...و خواهم پيمود\تنگه وحشتزايي را\كه در فاصله اكنون\و دنياي فرداست”. محمد زهري از مرگ اميدها خبر داد؛ از مرگ مردي كه تاوان دل‌بستگي‌هاي بي‌سرانجام‌اش‌ را پرداخته بود: ‍“آن مرد خوش‌ باور كه با هر گريه، مي گرييد و با هر خنده، مي­خنديد\...\ نوميدواري دشنه در قلبش‌ فروبرده است\اينك به زير ساية غم، مرده است”. احمد شاملو كه تسليم يك‌سره به يأس‌ را خوش‌ نمي داشت، گاه خسته مي سرود كه: ”دست بردار، ز تو در عجبم\به در بسته چه مي كوبي سر”. گاه پنجره رو به دريا مي گشود كه: ”چله نشسته قُرق به ساحل اگر چند\با دل بيمار من عجب اميدي است”. گاه سلاح براي روز موعود دورِ سر مي‌چرخاند كه:”دخترانِ شرم\ شبنم\ افتادگي\رمه \... بين شما كدام\صيقل مي دهيد\سلاح آبايي را\براي\روز\انتقام”؟ گاه روز سبز را بشارت مي داد كه: ”روزي ما دوباره كبوترهايمان را پيدا خواهيم كرد\و مهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت”. مهدي اخوان‌ثالث امّا، نه روز ديگري را انتظار مي‌كشيد و نه چون يك شاهد بي‌طرف به شب مي‌نگريست. او فتوا مي داد كه خاك جهان را جز سياهي رنگ ديگري بر پيشاني نيست؛ هر چند كه گاه عاصي از ستمِ كمرشكن، اسكندري طلب مي‌كرد و گاه خسته‌خاطر‌‌دوست را به سفري بي‌فرجام فرا مي‌خواند.سال هاي 1320 تا 1332 ، سال‌هاي گريز رضاخان، پايان جنگ جهاني‌ي دوم، ورود و خروج بيگانه‌گان، فراررويي‌ي احزاب سياسي و نبرد مستمر براي كسب قدرت بود. اما بيش‌ از همه‌ي اين‌ها، سال‌هاي تولد رؤياهاي مردمي بود كه پس‌ از خوابي شانزده ساله چشم مي‌ماليدند و در جست‌و‌جوي غبار سم‌ضربه‌هاي مركب سوار رهايي به هر سو نظر مي‌كردند. بقاياي گروه پنجاه‌و‌سه نفر خاك زندان را از شانه هاي خود تكانده و حزب توده را بنيان گذاشته بودند. محمد مصدق خشم مردم از جور تاريخي‌ي بيگانه‌گان را نمادين مي‌كرد. افسران خراسان شتاب براي پيروزي را تجسم مي‌بخشيدند. جنبش‌هاي كارگري رؤياي جهاني خالي از طبقات را در سر مي‌پروردند. و هيچ‌كس‌ جز به رؤياها نمي‌انديشيد.در آن سال­ها باور به تولد روزي ديگر، ايمان به توان خويش‌ و حس‌ به‌بازي‌گرفته شدن در صحنه‌ي سياسي، همه‌ي ذهنيت مردمي را مي‌ساخت كه به تغيير تقدير خويش‌ چشم اميد داشتند. آن سال‌ها، روزگار شوق و خيال معصومانه بود و جهان شعر فارسي هرگز نتوانست از خضوع در مقابل وسعت اين شوق و خيال شانه خالي كند.در آن سال­ها هوشنگ ابتهاج با نگاه به هم‌سايه‌ي شمالي كه تبلور همه‌ي نيك‌بختي‌هاي سترگ شمرده مي شد، چنين سرود: ”در نهفت پردة شب دختر خورشيد\نرم مي بافد\دامن رقاصة صبح طلايي را”. سياوش‌ كسرايي جان شاعر فردا را تصوير كرد؛ شاعري كه اندوه را خاطره‌اي دور مي‌انگارد. يقين او به تولد سراينده‌اي كه بر شعرهايش‌ عطر گل نارنج مي‌نشيند، بي خدشه بود: ”پس‌ از من شاعري آيد\كه مي خندند اشعارش‌\كه مي بويند آواهاي خودرويش‌\ چون عطر سايه دار و ديرمان يك گل نارنج”. احمد شاملو به خشم ستم‌ديدگان سلام ‌كرد؛ به خون جوشان آنان كه عدالت را بشارت مي دادند: ”اكنون اين منم و شما...\و خون اصفهان\خون آبادان\و قلب من مي زندتنبور\ و نفس‌ گرم و شور مردان بندر معشور\در احساس‌ خشمگينم\مي­كشد شيپور”.مهدي اخوان‌ثالث نيز محوِ روزگارش‌ بود. او در سال 1328 اميد پيروزي‌ي رنج‌بران را پاي كوبيد: ”عاقبت حال جهان طور دگر خواهد شد\زبر و زير يقين زير و زبر خواهد شد\... گويد اميد سر از بادة پيروزي گرم\رنجبر مظهر آمال بشر خواهد شد”. در آن سال‌ها، مهدي اخوان‌ثالث طراح طرحي ديگر بود؛ مايل به برافكندن بنيان جهان: ”برخيزم و طرح ديگر اندازم \بنياد سپهر را براندازم\...هر جا كه روم، سرود آزادي\چون قافيه مكرر اندازم”. جان پراندوه و دير‌باور او اما بسيار پيش‌ از ديگران به استقبال روزهاي بد رفت. در پشت همه‌ي فريادها و شعارها مردمي ايستاده بودند كه رخوت‌شان ديرپا بود و آرزوهايشان به لقمه ناني خريدني: ”ملت گاهي بخواب، گاهي بيدار\و آبروي خود نهاده در گرو نان\...\گاه گرفتار جلوه هاي دروغين\گاه بكف، پتك و داس‌، سركش‌ و غصبان”. ترديد در دل مهدي اخوان ثالث جوانه زده بود؛ ترديد به معبر آرزوها:”ديگر بگو كدام خدا را كنم سجود؟\يا شيوة كدام پيمبر برم بكار”. مهر زردشت و مزدك و ماني و بودا بايد همان روزها به دل او نشسته باشد.بخش‌ عمده‌ي شعر فارسي در سال‌هاي 1320تا 1357هجري‌ي شمسي را مي‌توان واقعيتِ مستحيل در ترفندهاي شاعرانه خواند؛ تصويركننده‌ي مراحل گوناگون يك نبرد در مقابل قدرت حاكم. ‍در اين دوران همه‌ي تشبيه‌ها، استعاره‌ها، نمادها، تغييرات دستوري، همه‌ي هنجارشكني‌ها و قاعده‌افزايي‌ها (2) در خدمت شعر بيان به‌كار گرفته شد؛ بيان چه‌گونه‌گي، چرايي و چه‌بايدي‌ي جهاني كه حضور قدرتمندان را خوش‌ نمي‌داشت. شعر بيان در تقابل با قدرت و بر مبناي باور به ارزشي همه‌گاني سروده مي‌شد. در اين نوع شعر، حسرت، ستايش‌ و يا مرثيه تنها موقعيت اردوي خير در مقابل قدرت را استعاري مي‌كرد؛ موقعيت آرزو در مقابل نظم سياسي را.فضاي حاكم بر شعر فارسي در فاصله‌ي سال‌هاي 1320 تا 1357 را در قامتِ چهار واژه يا عبارت مي توان بازخواند: بشارت، يأس‌، سرگرداني و ستايش‌ قهرمانان. سقوط رضاخان و اطمينان به توان انسان براي برپايي‌ي جهاني ديگر در فاصله‌ي سال‌ها 1320تا 1332 شعر بشارت را ساخته است؛ كودتاي 28مرداد ماه سال 1332 و باور به مرگ هميشه ي حماسه سازان در فاصله ي سال هاي 1332 تا 1341 شعر يأس را آفريده است ؛ ظهور دوباره ي مبارزان در صحنه و باور به کورسويي ديگر ، در فاصله ي سال هاي 1341 تا 1349 شعر سرگرداني را ساخته است ؛ نبرد سياهکل و شگفتي از توان ايثار انسان در فاصله ي سال هاي 1349 تا 1357 شعر حماسي را آفريده است . د مي به صداي مهدي اخوان ثالث در همه ي اين سال ها گوش فرا دهيم ؛ به صداي يأس و خسته گي .                

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 31 خرداد 1393 ساعت: 7:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 71

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس