سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
به نام خداوند بخشنده مهربان عرفان جاودان قيام حضرت اباعبدالله الحسين (ع) آنچنان قيام جامع و کثيرالابعادی است که انسان واهمه از آن دارد که مبادا در تشريح اين واقعه عظيم حق آن ادا نگردد و پيش از آنکه پرده از حجاب های آن روز بردارد خود باعث محجوريت آن گردد.بی شک تمام کسانی که در طول تاريخ دست به قيام و انقلاب زده اند از شخصيت های برجشته تاريخ بوده و هميشه در جامعه و مردم زمانه خود تاثير بسزايی داشته اند. اما تفاوت قيام اباعبدالله الحسين (ع) با ساير قيام ها در اين است که هدف امام آنچنان هدف بزرگ و والايی است که در طول ساليان دراز هنوز پويايی خود را از دست نداده است . آنچه در تعريف انقلاب آمده اين است که " انقلاب عبارت است از طغيان و عصيانی که مردمی عليه نظم حاکم موجود برای ايجاد وضع و نظمی مطلوب انجام می دهند ؛ يعنی انقلاب از مقوله عصيان و طغيان است عليه وضع حاکم برای وضعی ديگر پس ريشه انقلاب دو چيز است يکی نارضايتی و خشم از وضع موجود و ديگری آرمان يک وضع مطلوب ."1 ( مطهری /1387/59 ) از اين تعريف می توان اينگونه برداشت کرد که در يک قيام و انقلاب دليل نارضايتی مردم يا گروهی مورد توجه بوده و آنچه که سعی در تحقق آن دارند چه ميزان ارزش اعتبار دارد.با توجه به ماهيت مختلف انقلاب ها و قيام که می تواند اقتصادی ، سياسی ، فرهنگی و يا اعتقادی باشد، بايد قيام اباعبدالله (ع) را يک قيام اعتقادی برشمرد که با توجه به اهميـت فوق العاده آن تاثير گذاری در مقوله های اقتصاد و سياست و فرهنگ را نمی توان ناديده گرفت ؛ چرا که امام حسين (ع) برای برانگيختن عقول مردم و مبارزه با جهل و رکود دست به چنين قيام بزرگی زدند موضوعی که تسامح و بی اعتنايی به آن می تواند يک جامعه را به سوی متلاشی شدن سوق دهد.
کاربر نویسنده: noori65
ولايت امام حسين (ع) پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع) وظيفه صيانت و حفاظت از دين مبين اسلام و تبيين احکام اسلام و حقايق قرآن و ايستادگی در برابر تهديدهای کفار بر عهده حضرت اباعبدالله (ع) قرار گرفت . در آن زمان هنوز معاويه ابن ابو سفيان بر مسند حکومت بود حکومتی که به دست خاندان بنی اميه در سقوط و سراشيبی پيش می رفت . معاويه با پختگی کامل ، تجربه طولانی و زيرکی بی مانندش می دانست که استمرار موفقيت تلاش های جريان نفاق که موجب پيدايش حکومت جاهلی اموی در پوشش اسلام شد چنين اقتضا می کرد که پس از او نيز حکمرانی زيرک بر سر کار آيد که به ايمان و حکمت و بردباری تظاهر کند و مرتکب حماقت هايی که موجب رسوايی روش پنهان شدن لباس دين می شود نگردد و نيرنگ تا بدانجا استمرار يابد که از دين جز نامی و از قرآن جز ظاهری و از شريعت جز آنچه با آيين اموی سازگار است باقی نماند... اين است رشد مورد نظر معاويه.2 ( علی الشاوی /1387/277) با اين حال معاويه در لحظات پايانی عمر خويش به يزيد اينگونه سفارش می کند که با اهل حجاز و عراق و شام چگونه برخورد نمايد و يزيد را از سه تن بر حذر می دارد : " من تنها از سه تن قريشی بر تو بيمناکم ،حسين بن علی ، عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن زبير ... اما حسين بن علی مردی است سبک و من اميدوارم که خداوند با آنچه پدرش را کشت و برادرش را شکست داد تو را نيز از گزند او کفايت کند او پيوندی نزديک و حقی بزرگ دارد و خويشاوند پيامبر است گمان ندارم که عراقيان او را رها کنند تا به قيامش وادارند اگر به او دست يافتی از او درگذر زيرا اگر من باشم از او در می گذرم.3 (علی الشاوی/1387/288) بی شک معاويه می دانست که ايستادگی در برابر حسين (ع) به صورت آشکار و در ميدان جنگ چهره واقعی امويان را نمايان و باعث نابودی و هلاکتشان خواهد شد . پس از مرگ معاويه ، فرزندش يزيد به حکومت رسيد . با توجه به اين که يزيد در يک فضای مسيحی و دور از اسلام بزرگ شده بود خلق و خوی اسلامی نداشت و به طور آشکارا مشغول به شهوترانی و ارتکاب گناه بود .او نخستين کسی بود که آشکارا شراب می نوشيد و مجالس لهو و لعب را به راه می انداخت . بی شک شخصيت والای ابا عبدالله (ع) هرگز نمی توانست شاهد اعمالی چنين در جامعه اسلامی باشد چرا که وجود چنين شخصی را در مسند حکومت اسلامی مصادف با پايان عمر اسلام می دانست چنان که در جايی فرموده اند : " و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامه بداع مثل يزيد" 4 ( کلمات الحسين / 1416 ه ق / 284 ) وقتی حاکم ملتی مثل يزيد شد بايد فاتحه اسلام را خواند و اسلام را وداع کرد . قيام اباعبدالله الحسين (ع) امام مخالفت خود را در بيعت با يزيد اعلام کرد و به جهت جلوگيری از وقوع در گيری نظامی در مدينه و پيشی گرفتن از حوادث احتمالی همراه با اهل خويش از مدينه خارج شد و به مکه رو نهاد . در شهر مکه از ايشان استقبال گرم و با شکوهی به عمل آمد و مردم فوج فوج به ديدار آن حضرت آمدند ، با اين حال دست نشانده های يزيد در مکه نيز به سراغ امام می آمدند تا به هر قيمتی از امام بيعت بگيرند و در غير اين صورت ايشان را به شهادت رسانند . امام نيز با فرستادن سفيران و نامه به بلادهای مختلف مردم را از مکتب و روش خويش آگاه می ساخت . از آنجايی که نامه های فراوانی از سوی مردم کوفه به امام رسيد امام مسلم بن عقيل را به کوفه فرستاد تا از اوضاع شهر مطلع گردد . مسلم بن عقيل نيز پس از ورود به شهر کوفه و استقبال مردم از او نامه ای به امام فرستاد مبنی بر اين که کوفه منتظر اوست و امام نيز عزم خود را جزم کرد تا به سوی کوفه رهسپار شود .اما از آنچه در پايان کار بر مسلم گذشت و به شهادت رسيدن او همه چيز به شکل ديگری رقم خورد. ديگر مکه جای امنی برای امام نبود و از آنجا که امام هرگز نمی خواست خانه امن الهی مورد بی حرمتی واقع شود حج خود را به مفرده مبدل ساخت و قصد خروج از مکه را کرد و هدف قيام خود را اين گونه بيان داشت که من از روی سر مستی ، گردنکشی ، تبهکاری و ستمگری قيام نکردم بلکه به پا خواستم تا کار امت جد خويش را اصلاح کنم و می خواهم که امر به معروف و نهی از منکر کنم و روش جدم و پدرم علی بن ابيطالب در پيش گيرم.5 ( بحارالانوار / ج44/ص230) جهل و نادانی مردم در اثر تبليغات سوء اموی ها باعث شده بود تا چهره ولايت در جامعه کمرنگ باشد و مردم به امام و ولی خود اين ظن را داشته باشند که وی نيز برای گرفتن پست و مقام و خلافت قيام و مبارزه می کند اما شخصيت عظيمی همچون حسين بن علی (ع) که نمونه جامع انسان کامل عصر خويش بود راه قيام را راهی برای بيداری مردم و شناخت حقيقی خداوند و برقراری نظام توحيدی مي دانست . شناخت شخصيت امام برای درک صحيح قيام عاشورا بايد رهبر قيام را به خوبی شناخت و ابعاد شخصيت او را کنکاش نموده تا اسرار قيام و هدف آن مشخص گردد . بی شک نهضت سيدالشهدا (ع) قضيه ای شخصی نيست بلکه همانند ساير اوليای بزرگ خدا جريانی تاريخی است که سنت الهی محسوب می شود از اين رو يقينا پيام دارد ، زيرا سنت های الهی بر همگان و در همه عصر ها و نسل ها جاری است و محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص نيست . 6 ( جوادی آملی /1387/83) اين سنت الهی و اين جريان دارای پيام و شعار خاصی است ، سنت بودن آن ايجاب می کند که بشارت و انذاری در آن نهفته باشد و شعاع اين پيام وابسته به کسی است که انشا کننده اين پيام است . محدوديت و يا وسيع بودن اين پيام بستگی به مصدر پيام دارد که آيا حيطه هستی را در بر می گيرد و يا محدوده خاصی در هستی را ؟ آيا پيام امام تنها برای پيروان مکتبی و يا مذهبی خاص است و يا از آنجا که او ولی و امام زمان تمام موجودات عالم عصر خويش است ، تمام آنها را در بر می گيرد ؟ اگر حسين بن علی (ع) تنها امام شيعيان باشد منطقه پيام ايشان نيز تنها مناطق مسلمان نشين و آن هم اصحاب شيعه می باشند ، اما اگر اور ا خليفه الهی بدانيم و بعنوان انسان کامل بشناسيم منطقه نفوذ پيام ايشان نيز محدود نخواهد بود و بی شک تا آنجا که خط انسانيت امتداد دارد ، پيام حسينی نيز ادامه دارد چه در گستره زمان و چه در گستره مکان و هر انسانی به اين پيام نيازمند است چرا که انسان بدون ولی و سرپرست راه گمراهی را طی می کند . ترک اين مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی حافظ در جامعه ای که تمام حدود الهی ناديده گرفته می شود چيزی به جز گمراهی و ستم به وجود نمی آيد از اين روست که امام می فرمايد : " ان لم يکن لکم دين و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنياکم ."7 (کلمات الحسين /1416ه ق /504 ) اين سخن هاکی از آن است که آنچه امام برای آن قيام می کند به جنبه انسانی بشر برمی گردد چرا که تا مسئله انسانيت حل نشود و آزادگی برای او وجود نداشت باشد ، دين و مذهب هيچ کمکی به سعادت انسان نخواهد کرد تنها انسان آزاده است که خود را به تکاليف دينی ملتزم می سازد و در جامعه آزاد است که شعائر دينی معلم جوامع بشری می گردد . برای شناخت شخصيت حضرت اباعبدالله (ع) نيايش عرفه يکی از بهترين ابزارها برای تحليل شخصيت ايشان است . در تحليل اين گفتگو ی ميان خالق و مخلوق بايد اين نکته را مد نظر داشت که کسی که در حال گفتگو و نيايش است خليفه الهی و انسان کامل ، سالک را ه حق و حقيقت و عاشق راستين و مشتاق به لقا الله است ، کسی است که تمام جهان را يکباره به يکسو نهاده و رو به خدا ی خويش کرده و با تمام محبت و دلدادگی او را مخاطب قرار داده است و آنکه در حال ستايش شدن است خدايی است که اقرب اليه من حبل الوريد است .8 ( قرآن کريم/ ق / 16 ) مرگ در انديشه امام خدايی که از زبان امام توصيف می شود خدايی است که در اتصال خالق و مخلوق و ارتباط چهارگانه انسان با خويشتن ، با خدا ، با جهان هستی و با همنوع خود9 ( علامه جعفری / 1385/25 ) برای بشريت بيان می گردد . در اين نيايش عاليترين درجه حکمت و معرفت و عرفان اسلامی بيان می شود که جز ائمه معصومين کسی را يارای گفتن آن نيست . اين انسان وارسته به تماشای خدايی نشسته است که بسوی او اشتياق دارد . اللهم انی ارغب اليک ...10 (مفاتيح الجنان / دعای عرفه ) يعنی من با اشتياق به سوی تو می آيم و مشتاق به ديدار توام . بی شک کسی که اينچنين به خداوند علاقه دارد هراسی از مرگ ندارد. مرگ در انديشه اين خليفه الهی چنان زيبا ترسيم شده است که می فرمايند : " خط الموت علی ولد ءادم مخط القلاده علی جيد الفتاه و ما أولهنی الی اسلافی اشتياق يعقوب الی يوسف " 11(آيه الله طهرانی /1429 ه ق / 37 ) مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردنبندی بر گردن دختران جوان کشيده و بسته شده است و چه بسيار در آرزو و اشتياق ملاقات و ديدار رفتگان از خاندان خود هستم ، همانند اشتياقی که يعقوب به ديدار يوسف داشت . اين شکل توجه به مرگ نشان از آن دارد که دنيا را در خويش کشته اند و هراس از مرگ را در خود ميرانده اند و بر ايشان مرگ تنها به منزله پيوستن به خداوند است نه دست کشيدن از دنيا و آرزويی جز رسيدن به پروردگار را ندارد الهی هب لی کمال الانقطاع اليک12 (مفاتيح الجنان / مناجات شعبانيه) و آنچه برای دنيای خويش می خواهد توشه ای است برای آماده شدن به ديدار با خداوند اللهم غنای فی نفسی و اليقين فی قلبی و الاخلاص فی عملی و النور فی بصری و ...13 ( مفاتيح الجنان / دعای عرفه ) تا به مقامی نائل شود که اللهم اجعلنی اخشاک کأنی اراک و اسعدنی بتقواک ... 14 ( مفاتيح الجنان / دعای عرفه ) ان نيايش سراسر عاقلانه تنها با زبان عشق بيان می شود. تنها عقلی بيانگر ان نيايش است که در راه اطاعت از حق است و رو به کمال می رود چنانچه از وجود مبارک امام حسين (ع) نقل شده است که : " لا يکمل العقل الا باتباع الحق " 15( بحارالانوار / ج 75 / ص 127 ) يعنی عقل پويا و عقل عملی ، عقلی است که انسان را به سوی کمال هدايت می کند ، عقلی است که با وحی در ارتباط است چنين عقلی مطمئن و قدرتمند است آنگونه که در آيه شريفه الا بذکرالله تطمئن القلوب 16(قرآن کريم / رعد/ 28 ) بيان می گردد ، قلب مطمئن در گرو عقل مطمئن است . اينجاست که دو پای سالک عقل و عشق می شود ، عقليست که تجلی آن در انسان کامل است و قلب مطمئنی است که هراس مرگ به خود راه نمی دهد . " بی شک همگان از مرگ می هراسند و اين ترس طبيعی است ليکن رهبرای الهی به ما آموخته اند که آنچه ما آنرا مرگ می پنداريم ، مرگ جسم صورت است از هجرت الی الله که حيات جاويد است نبايد هراسان بود ، بلکه بايد از زندگی مردار گونه پرهيز کرد " 17(جوادی آملی /1387/142 ) آن کسی که با حرکت در پيشاپيش کاروان ، خطرها را به جان مي خرد و به پيشواز زندان ، شکنجه ، مهاجرت و شهادت می رود آنگاه امت را به دنباله روی از خويش فرا می خواند سخنش نفوذ و اثر بر پيروان خواهد داشت ، ولی رهبران سياقی که خود حرکت نمی کنند و خويشتن را به خطر نمی اندازند بلکه از عقب قافله ديگران را به حرکت و قيام سوق می دهند رهنمودهای آنها نفوذی نخواهد داشت . 18( جوادی آملی / 1387/145) امام حسين (ع) نه تنها پيشاپيش کاروان خود حرکت می کردند بلکه زنان و فرزندان خود را نيز همرا خود به کربلا بردند تا عظمت و اهميت قيام خود را به گوش جهانيان برسانند چرا که خداوند برای انجام کار بسيار مهمی چنين می فرمايد : " يا ايها الذين آمنوا کونوا قوامين بالقسط شهداء الله و لو علی انفسکم اوالوالدين و الاقربين ..." 19( قرآن کريم / نساء/ 135)پيوسته به عدالت قيام کنيد و برای خدا گواهی دهيد هرچند زيان خودتان يا به زيان پدر و مادر و خويشاوندانتان باشد ... محبت و رابطه امام با خداوند آنچه اشتياق و شور قيام در برابر ظلم را در انسان زنده می کند ، شناخت خداوند و علاقه و محبت به اوست . ميزان سرسپردگی امام را بايد در ميزان علاقه و اشتياق آن امام به پروردگارش جستجو کرد . شيخ محی الدين ابن عربی درباره صفت محبت اينگونه بيان می کند که : " صفت محبت در هر يک از اشخاص با ميزان عقل او اندازه گيری می شود ، زيرا عقل انسان قيد و اندازه وجودی او را تشکيل می دهد و خداوند تبارک و تعالی جز با عقلا سخن نگفته است ... بدون هيچ گونه ترديد می توان ادعا کرد چيزی در عالم هستی به وقوع نمی پيوندد مگر اينکه علم سابق حق تبارک و تعالی آن را اقتضا کرده است . در مورد انسان نيز می توانيم بگوييم هيچ فعلی از انسانها صادر نمی شود مگر اينکه آن فعل مقتضای عقل او شناخته می شود نتيجه اين سخن است که بگوييم حکم محبت خداوند در مورد موجودات اين جهان از قلمرو علم او بيرون نيست چنانکه حکم محبت و عشق انسان نيز در اين جهان از حوزه آگاهی و عقل او نمی تواند بيرون باشد ."20 (ابراهيمی دينانی / 1383/ 459-458 ) در واقع طبق آيه شريفه يحبهم و يحبونه 21( قرآن کريم / مائده/54) مسئله محبت خداوند نسبت به خلق و محبت خلق نسبت به خداوند تبارک و تعالی مطرح می شود پس می توان گفت ظهور محبت در خليفه الهی و انسان کامل بارز و محق است آنچه امام حسين (ع) و اهل بيت او را به سرزمين کربلا و قربانگاه می کشاند جذبه حق و محبت و دلدادگی است . اگر مصير حضور امام را از نيايش عرفه تا قتلگاه ببينيم متوجه می شويم که اين حرکت از روز اشتياق و اختيار بوده و تلاش برای رسيدن به لقاء لله در تمام وجود امام موج می زند . آنجا که امام خدا را صدا می زند و با او نجوا می کند که : " يا صاحبی فی وحدتی ، يا عدتی فی شدتی و ... "22 ( مفاتيح الجنان / دعای عرفه ) نشان از آن دارد که امام در خداوند مستغرق است آنگاه که او در قتلگاه جسمش در ميان شمشير دشمنان پاره پاره می گردد مصداق کوهی می شود که حق در آن تجلی کرده است"... فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ ..." 23( قرآن کريم / اعراف/ 143 ) از اين روست بنده ای که تاکنون با خداوند نجوا می کرد اينک خداوند است که با بنده و عبد خود سخن می گويد :"يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضيه مرضيه وادخلی فی عبادی فادخلی جنتی "24 ( قرآن کريم / فجر /30-27) آنچه از سياق اين آيات بر می آيد اين است که نفس مطمئنه ، نفسی است که با علاقمندی و ياد پروردگارش سکونت يافته بدانچه او راضی است رضايت می دهد و از صراط مستقيم منحرف نمی گردد ، نه به افراط نه به تفريط و اگر نفوس مطمئنه را به وصف راضيه و مرضيه توصيف کرده برای آن است که اطمينان و سکونت يافتن دل به پرودگار مستلزم آن است که از او راضی باشد و هر قضا و قدری که او برايش پيش بياورد کمترين چون و چرايی نکند . حال چه آن قضا و قدر تکوينی باشد و چه حکمی باشد که او تشريع کرده باشد چون راضی و مرضی به سوی پروردگارت بر می گردی پس در زمره بندگانم در آی و در بهشتم راضی شو و اين فرمان دلالت دارد بر اينکه صاحب نفس مطمئنه در زمره بندگان خداست و حائز مقام عبوديت است و امضا عبوديت وی وادخلی جنتی است که منزلگاه او را معين می کند . 25 ( علامه طباطبائی / 1376/ 667-669 ) شايد بتوان مدعی اين نکته شد که در آيات پايانی سوره مبارکه فجر خداوند در حال بيان کردن موضوع لطيفی است و بخاطر اين لطافت ربانی صفت های آمده در اين آيات به صورت مونث بيان شده است چرا که از لطايف خداوندی رسيدن به مقام بندگی است و حسين (ع) آيه لطيف الهی است. اين نفس مطمئنه حسين (ع) است که دنيا را به يکباره ترک گفته است خوشا روزا که اين قفس بشکند و اين بازداشته را بازخوانند و اين راه و رسم خاکيان از راه مقربان بردارند و شيطان پوشيده در صورت آدميت بيرون شود و جوهر پادشاهی چهره جمال نمايد و دشمن از دوست جدا گردد . (خواجه عبداله انصاری/ 1387 / 612 ) اين نفس مطمئنه حسين (ع) است که مخزن الهی است و در راه خدا گشوده شده است تا عالميان از اسرار ناب الهی سيراب شوند و محرم درگاه خداوندی باشند . اين حسين (ع) است که قلب و جانش سکون يافته به آرامش الهی است و از سطرهای نيايش پرشکوه عرفه تا قتلگاه را با مرکب عشق طی کرده است . راهی که تمام فيلسوفان و عارفان و عالميان را به حيرت وامی دارد عرفان نابی که نه به سختی اصطلاحات و لغات عرفانی را دارد و نه سختی منطق فلسفه را . عرفانی است که منازل آن عبور از زن و فرزند و مال و مقام است نه زهد و ورع و حال .عرفانی است که معلم بزرگ توحيد است و سالک اين راه خود حسين بن علی (ع) است . عرفانی است که تربيـت يافتگان آن فرای جنسيت ها ، انسانهايی هستند که معلم بشريتند . شاگردانی چون زينب کبری (س) که شاهدان اين عرفان ناب الهی هستند و آنرا اينگونه توصيف می کنند :" ما رايت الا جميلا " و شاگردانی که بندگان مخلص ( به فتح لام )خداوند هستند و در قرآن اينگونه يآد می شوند : " سبحان الله عما يصفون الا عبادلله المخلصين " ( قرآن کريم / صافات / 160-159 ) يعنی تنها مخلصين هستند که به خدای خويش معرفت پيدا کرده و ديگران را نيز به شناخت حق ياری می دهند . پيام عرفانی عاشورا آنچه معلم اين عرفان ، حضرت اباعبدالله(ع) ، در مسير انقلابی خود بيان می کند اين است که تمام انسانها در زندگی راه رسيدن به بندگی خداوند را طی می کنند . همانگونه که جد بزرگوار ايشان پيامبر اعظم (ص) در معراج خويش از سوی پروردگار خود اينگونه مورد خطاب قرار می گيرد : " سبحان الذی اسرا بعبده ليلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ... " ( قرآن کريم / اسرا / 1 ) يعنی پيامبر (ص) در نزديکترين زمان خود نسبت به پروردگار با صفت عبد ياد می شود . حسين (ع) نيز که پيرو راه جد بزرگوار خويش است در ادامه مسير بندگی است . پس می توان نتيجه گرفت آنچه از اين عرفان ناب اسلامی در قالب دستور آموزنده "کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا " ( قيام عاشورا /1387/92 )به ما رسيده است بايد سرمشق تربيت يافتگان مکتب حسينی باشد .بايد اين دستور درک و در جامعه نهادينه شود . امروز که جامعه با خطر ورود عرفانهای کاذب روبه رو است بايد انديشه های ناب اسلامی را به دور از آفت بدعت عرضه کرد تا راه تبيين حق از باطل آشکار گردد . در سايه چنين انديشه های نابی است که دين اسلام ضمانت پايداری و قوام را دارد . بی شک تبعيت از ولايت و عمل به اوامر الهی انسان را به سوی سعادت رهسپار کرده و باعث آبادانی هر دو سرای انسان می گردد . اوامری که در قالب امر به معروف و نهی از منکر بيان شده و به آن شفارش شده است آنچنان که خاوند می فرمايد : " المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر ..." (قرآن کريم /توبه/ 71 ) در سايه عمل به اين دستورات است که خون سيدالشهداء (ع) زنده می شود و در فضای جامعه آسايش ، آرامش و دانايی به بار می آورد چراکه امام حسين (ع) در رابطه با اين واجب الهی اينگونه می فرمايند که : " اگر فريضه امر به معروف و نهی از منکر ادا شود و بر پاگردد همه فرائض استوار و پابرجا می گردد خواه سخت باشد خواه آسان ." ( تحف العقول / 237 ) .................................................................................................................................................................................................................................. منابع : 1. ابراهيمی دينانی ، غلامحسين ( 1383 ) دفتر عقل و آيت عشق ج3 ، تهران ، طرح نو . 2. ابومحمد الحسن بن علی بن حسين بن شعبه الحرانی(1416 ه ق ) ، تحف العقول عن آل رسول ، قم ، اسلامی. 3. انصاری ، خواجه عبداله (1387) تفسير ادبی و عرفانی قرآن مجيد ج2 ، حبيب اله آموزگاری ، ، اقبال . 4. پژوهشکده تحقيقات اسلامی(1387) قيام عاشورا (امام خمينی ره) ، عاشورا شناسی ، قم، زمزم هدايت . 5. جعفری، محمد تقی (1385) ، نيايش امام حسين (ع) در صحرای عرفات ، مشهد، به نشر . 6. جوادی آملی ، عبدالله (1387 ) شکوفايی عقل در پرتو نهضت حسينی ، قم ، اسرا. 7. حسينی طهرانی ، سيد محمد (1429 ه ق ) لمعات الحسين ، مشهد ، علامه طباطبايي. 8. ديوان حافظ (1375)به تصحيح غنی و قزوينی ، تهران ،پوريا . 9. الشاوی ، علی (1387) امام حسين (ع) در مدينه منوره ، عبدالحسين بينش ، زمزم هدايت . 10. الشاوی ، علی (1387) امام حسين (ع) در مکه مکرمه ، عبدالحسين بينش ، زمزم هدايت . 11. طباطبائی،سيدمحمد حسين(1376) الميزان ج20، تهران ، امير کبير. 12. قرآن کريم . 13. مجلسی ، محمد باقر(1307 ) بحارالانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمه الاطهار ، تهران ، آخوندی . 14. مرکز تحقيقات باقر العلوم (ع) (1416 ه ق ) موسوعه الکلمات امام حسين (ع) ، منظم الاعلام الاسلامی ،دانش. 15. مطهری ، مرتضی( 1387 ) آينده انقلاب اسلامی ايران ، قم ، صدرا . 16. شيخ عباس قمی، مفاتيح الجنان.
اهداف شما چیست؟برای زندگی ومکتب و جامعه خود چه اهدافی دارید؟
موضوع :اهداف شما چیست؟برای زندگی ومکتب و جامعه خود چه اهدافی دارید؟
مقدمه : همه انسانها در زندگی دارای اهداف خاصی هستند اهدافی بلند و کوتاه مدت که در طی برآورده کردن آنها همیشه در تکاپوبوده ووبرای رسیدن به آن نهایت کمال، در این زمینه برنامه ریزی می نمایند. اگر برنامه ریزی ومطالعه وجود نداشته باشد. اهداف به نتیجه سودمند ونتیجه بخش خود نمی رسد انسان نیاز به تحول وپیشرفت وتکامل دارد و برای دست یافتن به تکامل نیاز به برنامه ریزی است. وبرای این کار باید اول موضوع برنامه اش مشخص ودر طی آن برنامه ریزی کند.ودر انتخاب این برنامه با نهایت فکر وتفکر برنامه مورد نظرش را انتخاب ودر این راه با دیدی باز به اهداف خود می اندیشد.تا دراین مسیر به کجا می خواهد برسد. آری انسان در روی این کره خاکی دارای هدف است.انسانی که هدفمند نباشدسر درگم است وگاهی ممکن است به تباهی کشیده شود.واین فرد زندگی پوچی خواهدداشت. انسان اگر مطابق برنامه وبرنامه ریزی به پیش رود واگر هم در این مسیر دچار مشکلاتی هم می شود. اما نباید از شکست ها ومشکلات بهراسد بلکه باید تجربه کسب کند وامید داشته باشد که با توکل به خدا موفق وپیروز خواهد شد. به نظر من مهمترین هدف انسان تکامل است ورسیدن به کمال ورسیدن به خدادر سایه مسیر درست است. اهداف ما از این مقاله : 1- اهداف شما چیست؟ 2-برای زندگی ومکتب و جامعه خود چه اهدافی دارید؟
فرضیه ها:
1-از دیدگاه من اهداف در زندگی ما اثر دارد. 2-از دیدگاه من اهداف در جامعه ومکتب اثر دارد ضرورت تحقیق: انتخاب هدف، يكي از ضرورتهاي زندگي است كه اگر آگاهانه انجام نشود، ناآگاهانه صورت خواهد گرفت. يكي از ضرورتهاي انتخاب هدف، اين است كه تمركز ذهني را به همراه خواهد داشت. داشتن ذهني متمركز، يكي از شرطهاي لازم براي موفقيت است. يك ذهن متمركز قدرت تفكر و خلاقيت دارد و پر از انرژي است، بنابراين ميتواند در مسايل كنكاش كند و اعماق آنها را ببيند. نقطه روبروي ذهن متمركز، يك ذهن آشفته است. با يك ذهن آشفته نميتوانيم كاري از پيش ببريم و تمام انرژيمان صرف كارهاي بيهوده ميشود. دلايل عدم موفقيت با يك ذهن آشفته به قرار زير است: 1) يك ذهن آشفته، لبريز از ايدههاي گوناگون است كه ممكن است با يكديگر متضاد باشند. بنابراين پرداختن به يك ايده، ديگري را خنثي ميكند و هر دستآورد، دستآورد ديگري را از بين ميبرد. 2) دريك ذهن آشفته، يك خط فكري به صورت ممتد جريان ندارد. يك فكر ميآيد و بعد توسط فكري ديگر قطع ميشود و پس از مدتي كه شخص از مسير اصلي فكري خود، منحرف شد، به ياد ميآورد و مجدداً ذهنش را روي موضوع متمركز ميكند. براي رسيدن به گنج، لازم است كه زمين را تا رسيدن به آن حفر كنيم. كسي كه ذهني آشفته دارد همانند جويندهاي است كه پس از كندن چند وجب از خاك، نقطه ديگري نظرش را جلب كرده و جهت كندن آنجا، از كارش دست ميكشد. 3) در يك ذهن آشفته، ارزشها مرتب عوض ميشوند؛ زيرا حاصل تجربه و فراست نبودهاند. شخص با يك ايده روبرو شده و آن را به عنوان ارزش ميپذيرد. سپس با ايده ديگري روبرو ميشود و آن را به عنوان ارزش جديد ميپذيرد. 4) در يك ذهن آشفته، شخص نميتواند از كارهايش دفاع كند؛ زيرا آنها را با معيار و دليل محكم و روشن، انتخاب نكرده است. 5) كسي كه يك ذهن آشفته دارد، ثبات شخصيت ندارد؛ بنابر اين محيط بر او تأثير ميگذارد. با از دست دادن يك چيز كوچك ناراحت و اندوهگين ميشود و با به دست آوردن يك چيز كوچك غرق شادي ميشود. هيجاني است و احساساتش كاذب ميباشد. 6) از يك ذهن آشفته، عمل نميبينيم بلكه يكسري ايده است كه معمولاً تا عمليشدن فاصله زيادي دارند و امكان رسيدن به آنها نيست. 7) كسي كه ذهني آشفته دارد، قدرت اراده ندارد. داشتن اراده، نيازمند ثبات است. تا زماني به عهد خود پايبند ميمانيم كه اصل آن را پذيرفته باشيم و آن اصل، برايمان مهم و با ارزش باشد. وقتي كه شخص، قدرت ثبات را از دست داد، ديگر نميتواند برسر عهد خود باقي بماند. 8) كسي كه داراي ذهني آشفته است، توان تصميمگيري ندارد و دائماً از محيط و ديگران تأثيرپذير است و در برابر آنچه به او عرضه ميشود از جمله تبليغات، مغلوبه است. 9) يك ذهن مشوش، نميتواند انرژيهايش را حفظ كند بنابراين زود خسته ميشود و با رسيدن به اولين نتايج و محصولات دست از كار ميكشد و يا اينكه نميتواند خطاهاي كار خود را پيدا كند، بنابراين دائماً اين خطاها را تكرار ميكند. 10) كسي كه داراي ذهني آشفته است، در برابر مسايل، قدرت انتخاب و انعطاف را از دست ميدهد. حال كه با ضرورت هدف آشنا شديم بیان مساله : - تعریف هدف هدف در لغت، به معنای (نشانه) و (غرض) است، اما در اصطلاح، چیزی است که شخص قبل از عمل، آن را در نظر می گیرد و نیروی خویش و وسایل لازم را برای وصول به آن به کار می برد و غرضش دست یابی و رسیدن به آن است. « هدف زندگی» بیانگر این نکته است که « انسان به کدامین سو باید حرکت کند تا کجا پیش رود در نهایت چه بشود ، چه سرنوشتی فراروی او هست و سعادت او در چیست ؟» در پاسخ به این پرسش دو دیدگاه کلان وجود دارد : فلسفه پوچی و فلسفه هدفداری
یک. پوچ گرایی: پوچ گرایی براساس مبانی الحادی خود هیچ غایت برین ، آرمان و ایده آل برجسته ای برای بشریت قایل نیست و در رابطه با اینکه « انسان چه باید باشد و چه آرمانی برای خود برگزیند و به کدامین سو باید حرکت کند » حرفی برای گفتن ندارد. این پنداره زیستن را برای انسان ، به مسئله ای بغرنج تبدیل می کند که یا به ناچار باید ان را تحمل کرد و یا اگر می شود به گونه ای از آن رهایی جست. دو. فلسفه هدف داری : مکاتب هدف گرا ،گونه های مختلفی را تشکیل می دهند و هریک بر اساس مبانی هستی شناختی ، انسان شناختی و معرف شناختی خود ، به گونه هایی متفاوت از هدف و ایده آل زندگی بشر سخن گفته اند. عمد ترین مکاتب بشری در این باره عبارت است . نقش شناخت و انتخاب هدف در کسب موفقیت شناخت و انتخاب هدف، یکی از اساسی ترین موضوعات زندگی انسان است. اگر انسان هیچ شناختی از هدف خود در زندگی نداشته باشد، آن را پوچ و بی معنا خواهد یافت. همه فعالیت های آگاهانه و ناآگاهانه انسان زمانی مفهوم خواهد داشت که هدف نهایی اش در زندگی روشن باشد. با اندکی دقت می توان فهمید هدفی که در زندگی خود در نظر می گیریم همه آن را تحت تأثیر قرار می دهد; به تعبیری دیگر، به زندگی جهت و معنا می بخشد. اگر انسان ها در زندگی خود روش های متفاوتی دارند به این دلیل است که هدف های مختلفی را دنبال می کنند. به هر قدر این هدف ها با ارزش تر و والاتر باشد، به درجه مهم بودن ان زندگی انسان از ارزش و کیفیت عالی تری بهره مند خواهد شد. بنابراین، سعادت و یا شقاوت انسان در گرو (شناخت هدف) و انتخاب آن است. چه بسا افرادی هستند که سال ها در این دنیا زندگی می کنند و به علت سرگرم شدن به کارهای روزمره و به خصوص غرق شدن در ظواهر زندگی و لذت ها، آرامش دروغین، هرگز به اساسی ترین مسئله زندگی یعنی (شناخت و انتخاب هدف) نمی اندیشند; این عده به تعبیر قرآن کسانی هستند که به حیات دنیا راضی شده و به آن آرام گرفته اند. -1 در مقابل، وارستگانی هستند که با بعد متعالی حیات آشنا شده اند. اینان توانسته اند در سایه تحصیل به کاملیت است که، دریچه ای از عالم بالا به روی خود بگشایند و با عظمت های معنویِ زندگی آشنا می شوند.پس به جرأت می توان گفت که اساس موفقیت انسان در مسیر پر پیچ و خم زندگی، شناخت و انتخاب هدف می باشد و کسانی که در این راه مسیر صحیح را انتخاب کرده و هدف خویش را هم چو مشعلی فروزان در انتهای مسیر نظاره گرند، همواره موفق و پیروز هستند.
ویژگیهای هدف:
هدفی را که انتخاب میکند باید دارای ویژگی های زیر را دارا باشد تا آن هدف به صورت صحیح انتخاب شده باشد. 1-هدف باید مشخص باشد(Specific) 2-قابل سنجش باشد(M easurable) 3-دست یافتنی باشد(A chievable) 4-واقعی باشد(R ealistic) 5- دارای زمان باشد(T imely) ویزگی های یک هدف گذاری خوب:
-هدف بايد روشن، واضح و مشخص باشد.
-هدف بايد واقع بينانه باشد.
-هدف بايد مكتوب، مدون و روي كاغذآورده شود.
-هدف بايد در قالب يك جمله مثبت بيان شود.
-هدف بايد تهييج كننده باشد.
-هدف بايد كمي و قابل اندازه گيري باشد.
-هدف بايد مقيد به زمان باشد.
-هدف بايد قابليت اجرا و دست يافتني باشد.
-هدف بايد در راستاي ماموريت ها و ارزشها تدوين شوند.
-هدف بايد براي تمام اعضاء قابل فهم و قابل قبول باشد.
-هدف بايد براي همه ذينفعان سودمند باشند.
-هدف بايدمورد تائيد باشد.
-هدف بايد انعطاف پذير باشند.
-هدف بايد متناسب با منابع و امكانات تدوين گردد .
محاسن و مزاياي هدف گذاري :
-هدف گذاري؛امكان اندازه گيري پيشرفت و بهبود را فراهم مي نمايد.
-هدف گذاري؛انگيزه و روحيه تلاش را بهبود مي بخشد.
-هدف گذاري؛ باعث ايجاد هماهنگي و وحدت مي گردد.
-هدف گذاري؛ شرط لازم برنامه ريزي است ، برنامه بدون هدف بي معني است .
-هدف گذاري ؛باعث تمركز بر فعاليت ها مي شود.
-هدف گذاري؛ امكان تدوين شاخصها و معيارها و ارزيابي عملكرد را فراهم مي نمايد .
-هدف گذاري؛ امكان مقايسه نتايج و پيامدها را فراهم مي كند.
-هدف گذاري؛ انحراف در عملكرد ها و برنامه ها را مشخص مي كند.
-هدف گذاري؛ ميزان كارايي و اثر بخشي سازمان را معين مي كند.
-هدف گذاري؛ فعاليتهاي زايد را شناسايي و مشخص مي كند.
-هدف گذاري ؛احتمال موفقيت را بيشتر مي كند.
-هدف گذاري؛ باعث افزايش اعتماد به نفس مي شود.
-هدف گذاري؛ باعث رشد و تعالي مي گردد. چرا بعضی افراد در زندگی هدف ندارند؟ کسی که در زندگی خود هدفی نداشته باشد، زندگی اش پوچ و بی معنا است. افراد بی هدف معتقدند جهان و انسان براساس طرح و نقشه قبلی به وجود نیامده تا هدف و مقصدی از پیش تعیین شده داشته باشد و برای رسیدن به آن هدف خلق شده باشد. همه چیز در جهان به صورت کور و تصادفی و بدون هدف به وجود آمده است. معتقدان به این اعتقاد، زندگی را فاقد معنا می دانند و به همین دلیل هیچ هدفی نیز ندارند. در دیدگاه معتقدان به خدا، نه تنها انسان بلکه آفرینش همه چیز برای رسیدن به هدف مشخصی است و لذا هرچیز در ارتباط با نظام هستی، معنادار و هدف مند است. کاری که انسان باید انجام دهد این است که با کمک گرفتن از فرستادگان ویژه خدا، آن هدف را کشف کند و برای رسیدن به آن بکوشد. این هدف نهایی، رسیدن به سعادت جاودانی در جوار رحمت الهی است.
اهداف معلم: ما به عنوان یک معلم که در نهاد اموزش وپرورش خدمت می کنیم در حیطه این اهداف در جامعه ومکتب مسیر راهمان را هموار می کنیم. کمال انسان درنظام تعلیم وتربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است .این هدف غایی بهاهداف زیرتقسیم میشودکه در هرمقطعی هم به صورت جداگانه امده است اهداف کلی عبارتند از: الف - اهداف اعتقادی : 1- ایجاد زمینه لازم برای خودشناسی و خداشناسی و تقویت روحیه حقیقت جویی. 2- تقویت ایمان و اعتقاد به مبانی اسلام و بسط بینش الهی براساس قرآن کریم وسنتپیامبر(ص)وائمه معصومین (ع) بامراعات اصول 12 و13 قانوناساسیدرمورد پیروانمذاهباسلامی واقلیتهای دینی. 3-پرورش روحیه پذیرش حاکمیت مطلق خداوند برجهان وانسان واعمال این حاکمیتدرجامعه براساس اصل ولایت فقیه . ب ـ اهداف اخلاقی : 1- تزکیه وتهذیب نفس ورشد فضایل ومکارم اخلاقی براساس ایمان به خدا وتقوای اسلامی . 2- پرورش روحیه تعبد الهی والتزام عملی به احکام وآداب اسلامی . 3- پرورش روحیه اعتماد به نفس و استقلال شخصیت . 4- تقویت احساس کرامت اخلاقی وبرانگیختن عزت نفس . 5- پرورش متعادل عواطف انسانی وهمزیستی مسالمت آمیز. 6- پرورش روحیه نظم وانضباط . 7- پرورش روحیه مبارزه بابیکارگی ،بطالت و مشاغل کاذب . پ - اهداف علمیآموزشی : 1- تقویت روحیه تحقیق ، تعقل وتفکر،بررسی وتعمق، نقد وابتکار . 2- پرورش روحیه تعلیم وتعلّم وتربیت مستمر . 3- شناخت ،پرورش وهدایت استعدادهای افراد درجهت اعتلای فردوجامعه . 4- شناخت اسرار جهان آفرینش وقوانین طبیعت به عنوان آیات الهی به منظور پیشبرد دانشومعرفت وتجارب بشری . 5- ترویج زبان وخط فارسی به عنوان زبان وخط رسمی مشترک مردم ایران وآموزش زبانعربی به منظور آشنایی با قرآن ومعارف اسلامی. 6- توسعه علوم وفنون ومهارتهای مورد نیاز فردوجامعه . 7- پرورش روحیه کتابخوانی ومطالعه . 8- پرورش روحیه مشارکت وهمکاری درفعالیتهای گروهی . ت - اهداف فرهنگی هنری : 1- شناخت ، پرورش وهدایت ذوق واستعدادهای مختلف هنری وزیبایی شناسی . 2- شناخت زیباییهای جهان آفرینش به عنوان مظاهر جمال الهی . 3- شناخت هنر اسلامی وهنرهای ملی وجهانی مناسب . 4- پرورش روحیه حفظ میراث فرهنگی هنری وتاریخی. 5- شناخت ادب فارسی به عنوان جلوهگاه ذوقهنر ومظهر وحدت ملی واجتماعی کشور. 6- شناخت فرهنگ وآداب وسنن مطلوب جامعه اسلامی ایران . 7-تقویت روحیه احتراز از رسوم منحط وخرافی . 8- شناخت تاریخ وفرهنگ وتمدن اسلام ، ایران و جهان باتأکیدبرفرهنگ معاصر. ث - اهداف اجتماعی : 1- پرورش روحیه پاسداری ازقداست و روابط خانواده برپایه حقوق و اخلاق اسلامی . 2- پرورش روحیه تحقق بخشیدن به قسط اسلامی وپاسداری ازآن . 3- پرورش روحیه برادری وتعاون اسلامی وهمبستگی ملی وفرهنگی وتقویتآن . 4- پرورش روحیهامربه معروف ونهی ازمنکر به عنوان وظیفهای همگانی . 5- پرورش روحیه احترام به قانون والتزام به رعایت آن . 6- پرورش روحیه نظم در روابط فردی واجتماعی . 7- پرورش روحیه مسئولیت پذیری ومشارکت درفعالیتهای دینی ، فرهنگی واجتماعی . 8- تقویت روحیه تولی وتبری. 9- تقویت روحیه گذشت ،فداکاری وایثار در روابط اجتماعی . 10- پرورش سعه صدرو تحمل آرای دیگران دربرخورد اندیشه ها. 11- پرورش روحیه احترام به شخصیت افراد ومراعات حقوق مادی ومعنوی آنان . 12- پرورش روحیه مقاومت دربرابر تبلیغات سوء. ج - اهداف زیستی : 1- تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی بافراهم ساختن شرایط مناسب . 2- تقویت روحیه رعایت بهداشت عمومی وحفظ محیط زیست . 3- پرورش روحیه توجه به تربیت بدنی به عنوان زمینهای برای رشدمعنوی انسان . چ - اهداف سیاسی: 1- ارتقای بینش سیاسی براساس اصل ولایت فقیه درزمینههای مختلف جهت مشارکتآگاهانه در سرنوشت سیاسی کشور. 2- پرورش روحیه اتحاد اسلامی بین مسلمانان وحمایت ازحق طلبان، عدالتخواهان،مظلومان و مستضعفان جهان وتقویت روحیه مبارزه با مستکبران،استثمارگران وستمکاران براساس ارزشهای اسلامی . 3- پرورش روحیه پاسداری از استقلال همه جانبه کشور ونفی هرگونه ستمگری و ستم کشیو سلطهگری و سلطهپذیری . 4- پرورش روحیه سلحشوری به منظور حفظ کیان اسلاموتقویت بنیه دفاعی کشور. 5- تقویت بینش سیاسی نسبت به مسائل ایران و جهان ،بخصوص ممالک اسلامی ومللمحروم. 6- شناخت ترفندهای استعمار واستکبار جهانی و ضرورت مبارزه باآن . ح - اهداف اقتصادی : 1- توجه به اهمیت رشد اقتصادی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به رشد توسعه اجتماعی . 2- شناخت ارزش و قداست کار ومعاش حلال . 3- مهارت بخشی و ایجاد آمادگی وعلاقه جهت اشتغال مولّد دربخشهایکشاورزی ، صنعتو خدمات . 4- ایجادروحیه ساده زیستی ،قناعت وپرهیز ازهرگونه اسراف ومصرف زدگی و تجمل گرایی. 5- پرورش روحیه انفاق ودستگیری از محرومان . 6- تقویت روحیه عمل به احکام اقتصادی اسلام . 7- شناخت حِرَف ومشاغل مولّد جهت افزایشدرآمد ملی ،رفع بیکاری و وابستگی اقتصادی. 8- تقویت روحیه مبارزه با بهرهکشی اقتصادی ومشاغل خلاف مصالحجامعه اسلامی . 9- شناخت منابع اقتصادی کشور وشیوههای صحیح استفاده ازآنهاوپرورش روحیه حراستاز اموالعمومی وثروت ملی . اگر چه اهداف معلمان به اندازه ای زیاد است به قدر ثانیه های وقت و زمان. اما به طور عمده میتوان از جمله اهداف عمده معلمان تر بیت سالم فرزندان جامعه، اکتشاف و خلاقیت ترقی جامعه میباشد. ولی عموما معلمان کوشش مینمایند هر چه زود تر و خوبتر اولاد جامعه به فیض و کمال علم و دانش آراسته می شوند.چرا که فرزندان جامعه چشم امید جامعه میباشند. ولی جهت عملی کردن اهداف خویش معلمان به یک سلسله مشکلات رو برو میشوند، و به کمک تمام دستگاه ها نیازمندند. تا در این مسیر به اهدافشان برسند.
نتیجه گیری: 1-باور و اعتقاد راسخ داشته باشيم كه در هر شرايط و موقعيتي كه باشيم مي توانيم تغييراتي در خود و محيط كارمان به وجود آوريم و كيفيت زندگي خود را بهبود بخشيم. 2- توکل به خدا وتلاش لازمه ی کار است.تا انرژی ما رها شود. 3-برنامه ریزی داشته باشیم.هدفهاي خود را تعيين كنيم.هدفها بايد مانند چشمه هاي زلال آب درخشنده و روشن باشند. 4-براي پيشرفت و موفقيت دراهداف قدم هاي كوچك ولي در راستاي هدفهاي مهم و اساسي خود برداريم.گام هاي كوچك آسان تر و سريعتر برداشته مي شوند. 5-تمام سعي و تلاش خود را درجهت تداوم اهداف مان وفعاليتها و بهبود دائمي و كيفيت زندگي خود به كار بنديم.از شکستها، تجربه وبه سوی هدف پیش برویم.ونهراسیم. سخنان زیبا در باره ی هدف: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: « خدا رحمت کرده است کسی را که می داند از کجاست، در کجاست وبه سوی کجا روان است .» اقبال لاهوري : ” هستم اگر مي روم، اگر نروم نيستم .“ خردمند براي رسيدن به هدف، ممكن است حتي دشمن خود را بر شانههايش سوار كند.((پنچا تنترا)) هريك از ما انسانها براي زندگي خود به دليل و هدفي نياز داريم.((آنتوني رابينز)) براي رسيدن به هدف، اراده، توان و صبر نياز است.((حسين بهزاد)) هدف هاي بزرگ، انگيزه هاي بزرگ ايجاد مي كنند.((انتونی رابینز))
منابع: 1-مجلات رشد 2-اهمیت هدف گذاری (مقاله)در سایت تبیان 3-فلسفه و هدف زندگي، زين العابدين قرباني. 4-برگرفته ازکتاب هدف زندگي، شهيد مرتضي مطهري 5-بر گرفته از کتاب فلسفه و هدف زندگي، محمد تقي جعفري.
تربیت اسلامی اصولاً از خصوصیات منحصر به فردی برخوردار است که ذیلاً به اهم جوانب آن پرداخته میشود:
۱ـ تربیت اسلامی در صدد بارآوردن انسان صالح است. البته هدف مکاتب تربیتی دیگر، غالباً در آماده سازی فرد به اساس اصل خدمت به وطن و آنچه اخلاق ملی خوانده میشود، خلاصه میگردد و در بستر ارزشهای انسان شمول رشد و نمو نمیکند. لذا تمام اصول تربیتی از قبیل وفاء، درستکاری، صلح، عدم تجاوز بر حقوق دیگران، عدم تقلب در تولید کالا و امثال آن در مکتبهای بیگانه، نسبی بوده و در همه حال بستگی به مصالح ملی و میزان خدمت به وطن دارد. پس انسان شایسته از نقطه نظر غربی، همان است که اخلاقیاتش از منافع ملی و قومی او سرچشمه گیرد و تنها به ارزشهایی متعهد باشد که به مصلحت وطنش میانجامد و بس!
اما اسلام عزیز از چنین دوگانگی در اهداف تربیتی، بیزار بوده و اخلاق بر حساب مصلحت را نمیپذیرد. اخلاق در اسلام عبارت از یک سلسله ارزش ایمانی است که انسان مسلمان در هر وقت و زمانی باید به آن ملتزم باشد و از پیامد آن هم بیم نکند.
ازینرو مسلمان در هرجا و هر زمانی راستگو و درستکار بوده و از خیانت با مسلمان و یا غیرمسلمان اجتناب میورزد. و اگر به این دست از ارزشهای اخلاقی و تربیتی پابند نبود، دانی که او از اسلام دور و یا روش تربیتی او ناتمام بوده است. و البته برنامه تربیتی سالم و پخته اسلامی، همان برنامهای است که افرادی را بارآورد که علیرغم تفاوت در رنگ و بو و یا در چهارچوب مصالح قومی، بازهم در حوزه اخلاق و تعهد به اصول تربیتی باهم یکسان و همنوا باشند.
۲ـ تربیت اسلامی عمدتاً یک تربیت الهی است. جنبه ایمانی و ربانی بودن در تربیت اسلامی از مهمترین ویژگیهای آن به شمار میرود. بدیهی است که تربیت اسلامی قبل از همه در صدد ساختن انسان مؤمن و بادیانت میباشد. و البته ایمان در قاموس اسلام تنها حرفی بر زبان و یا آوازی در هوا نیست، بلکه ایمان حقیقتی است که دامنه شعاع آن وقتی به عقل میرسد، آن را قانع میسازد و چون به عاطفه سرایت میکند، آن را میشوراند و هرگاه به اراده میپیوندد، آن را برمیانگیزد و به حرکت درمیآورد و بالاخره ایمان پدیدهای است که در قلب جا میگیرد و عمل آن را تصدیق میکند. خداوند میفرماید:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. ( الحجرات/ ١۵) مؤمنان راستین کسانیاند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و در ایمان خویش متزلزل نیستند و با مال و جان در راه خدا به جهاد و مبارزه ییپردازند.
همچنان ایمان از دیدگاه اسلام، تنها شناخت ذهنی مجرد از نوع شناخت علمای کلام و فلاسفه و یا محض ذایقه روحی همانند جذبات صوفیانه و یا مجرد سلوک تعبدی خالص از قبیل سلوک زاهدان نمیباشد. بلکه ایمان اسلامی از مجموع این امتیازات برخوردار بوده که افراط و تفریط در آن راه ندارد و علاوهبر آن ایمان یگانه نیرویی است که به اعمار زمین بر اساس حق و عدالت میپردازد و زندگی را پر از خیر ساخته و بشر را به سوی رشد و تکامل در تمامی عرصهها و زمینهها سوق میدهد.
نباید فراموش کرد که محور تربیت ربانی، همانا قلب زنده و بیداری است که متوجه خداوند بوده و به ملاقات و بازپرس او در روز رستاخیز باور قاطع داشته و به رحمتش امیدوار و از عذابش بیمناک میباشد. در حدیث آمده است: “آگاه باشید که در بدن، پاره گوشتی است که اگر صلاح یافت، همه بدن صلاح مییابد و اگر فاسد شد، بدن را نیز فاسد میگرداند. و آن قلب است”. قلب زنده همواره مورد توجه خداوند و جایگاه تجلیات و روشناییهای او بوده و سلامت آن هم تنها وسیلهای است که بنده آن را به پیشگاه خداوند در روز قیامت بخاطر نجات خویش تقدیم میکند. خداوند میفرماید:
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (۸۸) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.( الشعراء/٨٨ – ٨٩) در آن روز به کسی مال و فرزندش سودی نمیبخشد، مگر کیی که در پیشگاه خداوند همراه با قلب سالم حاضر گردد.
هرگاه انسان دارای قلبی نباشد که با ایمان اعمار شده و با نور یقین روشن است، پس او انسانی است مرده که گرچه ظاهراً با زندگان محشور است، اما آب حیات را نچشیده و لذت زندگانی را لمس نخواهد کرد.خداوند میفرماید:
أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا. (الأنعام/ ١٢٢) آیا آن کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و برایش نوری بخشیدیم که با پرتو آن در میان مردم راه میرود، همانند کسی است که در تاریکیها به سر میبرد و راه بیرون رفتن از آن را ندارد؟!
با توجه به این حقایق است که تربیت اسلامی قبل از همه در صدد زندهسازی و تقویه دلهای مردم بوده تا آن را از خراب و فساد جلوگیری کند و به راه سلامت و اطمینان استوار گرداند.
خداوند میفرماید:أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ. (الحدید/١۶) دلهای مؤمنان باید هنگام یاد خدا و آنچه از حق نازل فرموده، خاشع باشد. نه مانند اهل کتاب که چون مهلت طولانیتر شد، دلهایشان نیز سختتر گردید. آری، با این شیوه تربیتی سازنده است که قلب مؤمن نرم و لطیف شده و در برابر رنجها و ناملایمتها نیروی مقاومت و شکیبایی یافته و حتی از هر درد و مصیبتی که در راه خدا به وی برسد، احساس لذت میکند و دایم لبریز از رضا و خوشنودی میباشد. البته قلب انسان درست همانند بدنش به سه چیز نیاز دارد: یکی به پاسداری و حفاظت تا سالم بماند. دوم به غــذا تا زنده بماند. سوم به علاج و مداوا تا درمان شود. پس نخستین چیزی که قلب را از آن باید نگه داشت، حب دنیا است. زیرا حب دنیا منشأ هر گناه و اساس هر درد و مصیبت است. و البته یقین به آخرت و یادآوری پاداش الهی و بازپرس او در آن روز و همچنان درک و لمس این حقیقت که آنچه در نزد خدا است با ارزش و آنچه در نزد ما است بیاهمیت است، بهترین وسیله پاسداری و نگهداری دل از گزند این بیماری میباشد. خداوند میفرماید:
مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ. (النحل/ ٩۶) آنچه در نزد شما است، فانی و آنچه در نزد خدا است، همیشه ماندنی است.
همچنان فرموده است: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآَبِ. قُلْ أَؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ.( آلعمران/ ١۴ – ١۵) محبت امور مادی از قبیل زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است. اینها سرمایه زندیی پست هستند و البته فرجام نیک در نزد خدا است. بگو آیا شما را از آنچه بهتر از این همه باشد، آگاه کنم؟ آن اینکه برای پرهیزگاران در نزد پروردگارشان باغ هایی است که دارای نهرها بوده و در آنجا جاودان خواهند ماند. و همچنان ایشان را همسران پاکیزه توأم با خوشنودی الهی است و خداوند به همه بندگان خویش بینا است.
البته شهوات انسان صرف در گرایشات مادی از قبیل غریزه جنسی، شهوت شکم و حب مال و جاه خلاصه نمیگردد. بلکه فراتر از اینها شهوات خطرناکتر دیگری وجود دارد که اصولاً شهوات قلبی و هوای نفسانی خوانده میشود و در واقع بدترین پدیدهای است که بازهم مورد پرستش و کرنش طبقهای از انسان ها قرار میگیرد! چنانچه خداوند فرموده است:
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. (سوره القصص/۵۰) چه کسی گمراهتر از شخصی است که بجای پیروی از رهنمود الهی از هوای نفسانی خود پیروی میکند؟ یقیناً که خداوند گروه ستمکار را راهنمایی نخواهد کرد.
یکی از مرضهای کشندهای که قلب آدمی را میرسد و بالاخره آن را فلج میسازد، همانا شهوت جاه طلبی و حب ریاست و عشق شهرت در میان مردم و امثال اینها است. متأسفانه بسیاری از مردم این چنین مهلکات معنوی را که دامنگیر افراد و جامعهها است، از نظر دور انداخته و کلیه توجه و اهتمام خود را صرف مهلکات ظاهری از قبیل دزدی، زنا، شراب نوشی و امثال آن میکنند. در حالی که مهلکات معنوی از حیث زیان و خطر به مراتب بالاتر از مهلکات ظاهری بوده و تأثیر منفی آن در هردو قلمرو فرد و جامعه بیشتر میباشد. و البته یگانه درمان بیماری قلب، همانا ادامه رابطه با خداوند و ذکر دایمی او در ضمن شکر نعمت ها و عبادت شایسته او تعالی میباشد و تنها از همین رهگذر است که دل بیمار شفا یافته و در راه مستقیم استوار میگردد. خداوند میفرماید:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ.( الذاریات/۵۶) من انسان و جن را صرفاً بخاطر عبادت آفریدهام.
روی هم رفته، جنبه ایمانی و ربانی در تربیت اسلامی از مهمترین ویژگیهای آن به حساب میآید و برنامه تربیتی اسلام روی همین محور در چرخش است، بگونهای که نسل خداجویی را بارمیآورد که در هر کار به خداوند توجه داشته و جز خوشنودی او هدف و مرام دیگری به دل ندارند. از اینرو هر حرکت و جنبش اسلامی در صورتی که تربیت افراد با تربیت ایمانی و ربانی در صدر برنامه کار و فعالیتش قرار نگیرد، ناکام و نافرجام است. به این معنا که هرنوع فعالیت و تلاش دیگر آن بینتیجه بوده و تأثیر ثمربخشی در جهت رسیدن به هدف از خود بجا نخواهد گذاشت.
البته از جمله اصول اساسی که تربیت اسلامی در زمینه تربیت معنوی انسان از طریق انجام عبادت و پرستش سالم مقرر داشته است، قرار ذیل میباشد.
التزام به سنت و روش پیامبر صلی الله علیه وسلم و خودداری از هرنوع بدعت.
اهتمام به فرایض دینی.چنانچه در حدیث قدسی بنا به روایت بخاری آمده است: ادای فرایض، کوتاهترین راه رسیدن بنده به من میباشد.
رغبت در ادای نماز با جماعت.
میل به انجام عبادات نفلی.
رغبت در ذکر و یاد همیشگی خداوند.
نباید فراموش کرد که بهترین نوع ذکر، همانا تلاوت قرآن بوده و ضمناً تسبیح و تمجید و تهلیل و تکبیر و دعاء و استغفار و درود گفتن بر حضرت محمد صلی الله علیه وسلم از طریقههای دیگر ذکر به شمار میرود. همچنان توبه نصوح و استغفار راستین از مهمترین وسایل معالجه دلهای بیمار میباشد. به این معنا که باید انسان شعور به گناه داشته و در عین حال از کیفر الهی در هراس باشد و آنگه از صدق بندگی به خداوند تضرع نموده و به گناهش عاجزانه اعتراف و سپس از بابت کردههایش پوزش بخواهد. چنانچه خداوند با حکایت از نحوه توبه آدم و حواء میفرماید:
قالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ.( الأعراف/۲۳) پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم. اینک اگر تو ما را مشمول بخشایش و رحمت خود نسازی، یقیناً که زیانکار خواهیم بود.
پس انسان مسلمان و دعوتگر وقتی مسئولیت ایجاد دگرگونی در صحنه زندگی را بدوش میگیرد و میخواهد که بر وفق منهج متکامل تربیت اسلامی در این راه به پیش رود، نخست باید از خودش آغاز کند. زیرا خودسازی یگانه وسیله بهتر و مؤثر در راستای جامعه سازی و ایجاد تحول مثبت در زندگی میباشد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن