سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط asemankafinet2

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

بیماری زوال عقل

بازديد: 185

بیماری زوال عقل

مقدمه

توجه به بهداشت رواني سالمندان يكي از اولويتهاي سازمان جهاني بهداشت و كشورهاي عضو در منطقه مديترانه شرقي است. دمانس و آلزايمر نيز در بيشتر برنامه هاي بهداشت رواني كشوهاي عضو مورد برنامه ريزي و بحث قرار گرفته است و ضرورت دارد كه در برنامه كشوري بهداشت در ايران نيز گنجانده شود.

توجه به دمانس و آلزايمر در يك برنامه كشوري (ملي) بهداشت رواني توجه به ابعاد فراوان و مختلفي را مي طلبد. پيشگيري اوليه از آن درمان سريع و به موقع و كم عارضه آن، توانبخشي سالمندان ناتوان و معلول، بهبود بخشيدن به زندگي مبتلايان، ارتقاء سطح زندگي آنان و خانوادها و حمايت از حقوق اجتماعي آنان و خانواده ها و مراقبين آنها، بدون شك آموزش عمومي خانواده ها و جامعه و تدارك مركز مشاوره، و مددكاري سالمندان در اولويت اول برنامه خواهد بود. تا آن زمان كه توجهي به اين موضوع از كشور صورت گيرد، اين كتاب راهنمايي ساده، كوچك، كاربردي و مفيدي است كه به همه خانواده هاي داراي فرد سالمند، برنامه ريزان، پزشكان، پرستاران و روانشناسان توصيه مي گردد.


دمانس

بيماري زوال پيري

اطلاعاتي براي خانواده ها

زوال عقل (دمانس) چيست؟

زوال عقل يا دمانس نام گروهي از بيماري هاست، كه روي كاركردهاي طبيعي مغز اثر مي گذارند و معمولاً موجب اختلال در حافظه، توانايي تفكر و استدلال مي گردد. افراد مبتلا به اين بيماري گاهي موقعيت زماني و مكاني خود را تشخيص نمي دهند. به نحوي كه اينگونه بيماران ممكن است ندانند، كه چه ساعتي از روز است، يا اين كه در كجا هستند.

دمانس مي تواند شخصيت و خلق و خوي فرد را تغيير دهد و موجب شود، كه رفتارهاي عجيب و غريبي از بيمار سرزند. اين بيماري اغلب در دوره سالمندي پيش مي آيد. اما گاهي هم فرد هنوز به سن پيري نرسيده، به اين بيماري مبتلا مي گردد. حدود 5 درصد اشخاصي كه سن آنان از 65 سال بيشتر است و 20 درصد اشخاصي كه سن آنان از 85 سال بيشتر است به درجات مختلف از اين بيماري رنج مي برند. در بيشتر انواع اين بيماري شرايط بيمار پس از چند سال رو به وخامت مي گذارد و ديگر نمي توان وضع بيمار را به حال اول برگردانيد. بهر حال از آنجا كه اين بيماري به ميزان محدودي قابل درمان مي باشد لازم است با مشاهده اولين علائم بيماري با يك پزشك متخصص مشورت گردد.

بيماري «آلزايمر» شايع ترين نوع دمانس است. در اين بيماري تعداد زيادي از سلول هاي مغز مي ميرند. اين امر منجر به تغييراتي در ساختار طبيعي و pathways مغز مي شود. اين تغييرات را در معاينه پس از مرگ افراد مبتلا مي توان زير ميكروسكوپ مشاهده كرد.

اين بيماري داراي شروع تدريجي مي باشد و معمولاً در طي چند سال به تدريج پيشرفت مي كند. علت بيماري «آلزايمر» هنوز ناشناخته است. تنها در موارد معدودي بطور ارثي ظاهر مي شود. معمولا اگر در زمان آغاز بيماري، سن بيمار هنوز به 60 سال نرسيده باشد، احتمال ارثي بودن بيماري بيشتر است. تحقيقات زيادي بر روي علت اين بيماري و اينكه آيا فلز آلومينيوم يا عامل عفوني موجب بروز بيماري «آلزايمر» مي شود انجام گرفته ولي هنوز نتايج دقيقي براي تعيين علت اين بيماري بدست نيامده است.

يك نوع شايع ديگر مانس «مولتي انفاركت» (انفاركتوس متعدد) ناميده مي شود. زيرا بر اثر يك سلسله سكته هاي مغزي خفيف (كه آنفاركت نيز ناميده مي شود) به وجود مي‌آيد. هر سكته خفيف موجب از بين رفتن يك بخش كوچكي از مغز مي گردد. اين امر يا بعلت بسته شدن رگ خوني و قطع جريان خون به آن ناحيه است و يا بدليل پارگي يك رگ خوني كوچك مي باشد كه به نواحي اطراف خود در مغز آسيب مي رساند.

اين بيماري در اشخاصي كه سابقه سكته مغزي، بيماري قلبي و بيماري قند (ديابت) دارند. بيشتر مشاهده مي شود. دوره اين بيماري در طي سالهاي مختلف ابتلا تغيير مي كند. ممكن است در پي دوره هاي وخامت بيماري، بهبودهاي نسبي نيز حاصل شود. اشخاص از اين لحاظ با هم بسيار متفاوت هستند به طوري كه امكان دارد اين بيمار ي در افرادي با دوره هاي طولاني و بدون هيچ تغيير قابل توجهي وجود داشته باشد. در عين حال ممكن است هر دو نوع دمانس با هم در يك شخص بروز كنند.

شايد توجه به اين مطلب حائز اهميت باشد كه دمانس بر اثر استفاده بيش يا كمتر از حد از مغز يا صرفاً بدليل كهولت رخ نمي دهد. بلكه افراد در هر شغل و سابقه اي و زمينه اي ممكن است به آن مبتلا شوند. مدركي وجود ندارد، كه ارتباط اين بيماري را با فشارها و تنش هايي نظير عوض كردن خانه يا داغديدگي نشان دهد. با اين وجود گاهي مشاهده مي شود كه نشانه هاي بيماري بعد از يك واقعه پرفشار و تنش زاي زندگي ظاهر مي گردد. زيرا چنين افرادي ممكن است بر اثر اين گونه تغييرات در زندگي روزانه دچار گيجي و پريشاني شوند.

بايد دانست كه بسياري از سالخوردگان از فراموشي شكايت دارند. اين امر در افراد مسن بسيار رايج است و معمولاً نشانه «دمانس» نيست. بيشتر سالخوردگان قواي ذهني خود را حفظ مي كنند و همچنان مي توانند چيزهاي تازه را فرا بگيرند.


نشانه هاي بيماري چيست؟

سير اين بيماري در بين اشخاص فوق العاده متفاوت است. عده اي ممكن است آن چنان دچار زوال عقل پيري شوند كه پس از چند ماه زندگي آنها خاتمه پيدا كند. در حالي كه دوره بيماري براي گروهي ديگر از مبتلايان بصورتي است كه بيشتر از 5 تا 10 سال طول مي كشد تا وخامت بيماري به حداكثر برسد در هر حال نشانه هاي اصلي «دمانس» عبارتست از: از دست دادن حافظه و اشكال در يادگيري مطالب تازه.

معمولاً در ابتدا حافظه نزديك و مربوط به موضوعات روزمره و جاري است كه آسيب مي بيند و مبتلايان اغلب مي توانند وقايع مربوط به گذشته هاي دور را به روشني به خاطر آورند. هر چند كه نوع و شدت نشانه هاي بسيار متفاوت مي باشند ولي سه مرحله قابل تشخيص بعنوان خفيف، متوسط و شديد را مي توان بازشناسي كرد.

در مراحل اوليه دمانس خفيف، پي بردن به اين كه شخص دچار دمانس شده، اغلب دشوار است. از اين رو ممكن است نشانه هاي بيماري به پيري يا تنبلي يا سختگيري شخص نسبت داده شود. امكان دارد بيمار علاقه به سرگرمي هاي خود را از دست بدهد و چنين به نظر برسد كه انگيزه و محركي ندارد. فهميدن موضوعات پيچيده و تصميم گيري براي اين بيماران دشوار مي شود. چنين مي نمايد كه سازگاري آنها كمتر شده و ميل ندارند كه چيزهاي تازه را امتحان كنند. نشانه هاي اوليه مشكلات حافظه در اين افراد وقتي آشكارتر مي شود، كه چيزهايي را گم مي كنند، تاريخ ها و وقايع روزمره را فراموش مي كنند و مطالب را تكرار مي نمايند. در اين مرحله اطرافيان ممكن است مشاهده نمايند كه بيمار خود محورتر و زودرنج و كج خلق شده و يا ديگران را به خاطر چيزهاي كه خودش نمي تواند پيدا كند مورد ملامت قرار مي دهد و يا وقتي متوجه مي شود در انجام كاري كه قبلاً از عهده آن بر مي آمده شكست خورده خيلي متاثر مي شود. در اين مرحله فرد بيمار ممكن است احساس كند كه كاركردهاي ذهني وي دچار نقص و اشكالي شده و بدين جهت ممكن است دچار حالت پريشاني و افسردگي شود. به تدريج دوستان و بستگان متوجه اين تغييرات مي شوند اما معمولاً علت آنرا نمي توانند دريابند.

در دمانس متوسط، نشانه ها خيلي روشن تر مي شود. بيماران درباره وقايع و كارهاي روزمره زندگي و نام افراد خيلي فراموشكار مي شوند و در مورد زمان، و موقعيت و محل كارها دچار گيجي و سردگمي مي گردند. افراد مبتلا ممكن است شب و روز را باهم اشتباه بگيرند و حتي با لباس خواب در تمام ساعات روز در خارج از منزل پرسه بزنند. اين بيماران خيلي زود گم مي شوند، بويژه اگر در محيط هاي جديدي قرار گيرند. بعلاوه اين افراد ممكن است درباره بهداشت شخصي و يا غذا خوردن نيز غفلت كنند و انجام كارهاي عادي خانگي كه قبلاً عادت به انجام آنها داشتند بر ايشان دشوار گردد. اين بيماران ممكن است تغيير خلق داده و پرخاشگر و عصباني شوند يا خيلي زود بر آشفته گردند  و از جا در بروند. حتي امكان دارد چيزهايي را ببينند يا بشنوند كه براي اطرافيان وجود نداشته و واقعيت نداشته باشند. همين طور ممكن است سر در آوردن از صحبت‌هاي آنان براي اطرافيان مشكل شود و نيز فهميدن گفته هاي اطرافيان براي آنان دشوار مي گردد. در چنين حالتي بايد به دقت از اين افراد مراقبت بعمل آيد چون ممكن است بعلت فراموشكاري غذا را روي اجاق رها كنند، اطو را از پريز برق بيرون نياورند، شير گاز را باز بگذارند و يادشان برود كه كبريت بزنند و شعله گاز را روشن كنند و باين ترتيب خود و ديگران را به مخاطره جدي بياندازد. حتي كارهاي ساده اي مثل لباس پوشيدن ممكن است برايشان مشكل گردد و چه بسا مثلاً چند شلوار را روي هم بپوشند، يا لباسشان را پشت و رو به تن كنند و يا لباسها را اشتباهاً زير و روي هم بپوشند.

بيماراني كه در مرحله شديد بيماري «دمانس» قرار دارند به كمك هاي زيادي نيازمندند. ممكن است راهشان را در گوشه و كنار خانه گم كنند و نتوانند محل دستشوئي و توالت منزل را پيدا نمايند. بعلاوه اين بيماران نمي توانند افراد خانواده، دوستان و يا كارهاي روزمره زندگي را تشخيص دهند. آنها با وجود آن قادر نيستند امور روزمره را حتي بعد از چند دقيقه به خاطر آورند، ممكن است سعي كنند رويدادها و فعاليتهاي گذشته مثل كار و شغل خود را در خاطرشان تجديد نمايند. حتي امكان دارد بي اراده دنبال خويشاوندي كه ساليان دراز است هيچ تماس و خبري از او نبوده و احياناً رد او نيز ديگر گم شده است بگردند. احتمال دارد كه نتوانند صحبت كنند و يا صحبت هايي را كه مي شود درك نمايند. بنابراين، اين بيماران در مورد غذا خوردن، لباس پوشيدن، حمام كردن، و يا استفاده از توالت نيازمند كمك و سرپرستي ديگران مي باشند. در موارد نيز دچار بي اختياري ادرار و مدفوع مي شوند. گاهي بيقراري، پرخاشگري، يا ايجاد دردسر در شب موجب اشكال مي شود ممكن است حركات عجيب و غريبشان بقدري زياد شود، كه عاقبت در روي صندلي چرخدار محصور شوند و يا بستري گردند.

در هر حال به دليل اينكه بيماري در دوران پيري گريبانگير اشخاص مي شود، بيماران اغلب قبل از آنكه به اين مرحله برسند، به دليل بيماريهاي جسمي فوت مي شوند.

تشخيص دمانس

به دلايل چندي اين امر كه يك پزشك متخصص وضع بيمار را بررسي نموده و تشخيص قطعي را روشن نمايد حائز اهميت بسيار مي باشد. نخستين دليل اين است، كه تعدادي از بيماريهاي قابل درمان وجود دارند، كه داراي علائم و نشانه هايي نظير بيماري دمانس مي باشند. و بنابراين با درمان، ممكن است بعضي يا تمامي علائم و آثار بيماري بخوبي بهبود پيدا كرده و يا وخيم تر شدن حال بيمار جلوگيري بعمل آيد. بعنوان مثال عفونت ها، اختلال غده تيروئيد، كمبود برخي ويتامين ها و بعضي ديگر از بيماريهاي مغزي را مي توان نام برد. در موارد نادري برخي از داروها كه توسط پزشك نيز تجويز مي شوند مي توانند موجب بروز علائم و حالات مشابه بيماري دمانس گردند.

گاهي نيز افسردگي مي تواند با علائمي مثل كاهش تمركز فكر و فراموشي با بيماري دمانس تشابه پيدا كند اما درمان هاي موثري براي افسردگي وجود دارد و شخص معمولاً بعد از يك دوره درمان به وضع عادي خود بر مي گردد. همين طور نگراني و اضطراب در مورد يك واقعه ناراحت كننده مي تواند موجب كاهش تمركز فكر شده و احياناً اطرافيان نگران ابتلا فرد به بيماري دمانس بشوند. گاه شخص را نگران مي كند كه كم كم «خرفت» مي شود. با مشاهده اين نشانه ها پزشك خانوادگي با توجه به سن بيمار و نشانه هاي بيماري معمولاً توصيه خواهد كرد كه بيمار را نزد يك روانپزشك، متخصص اعصاب و يا پزشك متخصص امراض سالمندان و يا هر سه ببرند. پزشك درباره سوابق و جزئيات مربوط به بيماري و نشانه هاي جسماني و رواني آن با بيمار بطور مفصل گفتگو مي كند، يك معاينه كامل جسماني از او به عمل مي آورد و ممكن است لازم باشد آزمايش خون، عكس از مغز، سي تي اسكن و نوار مغزي نيز براي بيمار انجام شود. بعلاوه يك ارزشيابي رواني نيز توسط يك روانشناس باليني ممكن است انجام گيرد. در صورت امكان پزشك با يكي از افراد خانواده نيز مصاحبه مي نمايد. انجام اين آزمايشات و بررسيها لازم است تا پزشك متخصص به يك تشخيص دقيق برسد و بر اساس آن بتواند برنامه درمان و مراقبت مناسب براي بيمار را تجويز نمايد.

درمان

براي انواع بيماريهاي دمانس، درمان داروئي موثري تاكنون شناخته نشده است. استفاده از دارو بايد در سطح حداقل باقي بماند. زيرا دارو ممكن است حالت گيجي را در بيمار بيشتر كند، يا باعث پيدايش ساير نشانه هاي رواني گردد. گاهي قرص هاي خواب آور ضعيف مفيد است و در برخي موارد اينگونه آرام بخش ها مي تواند بي قراري يا پرخاشگري يا نگراني فوق العاده روزانه بيمار را كاهش دهد. در چنين صورتي از كمترين ميزان موثر دارو بايد استفاده شود تا عوارض جانبي آن به صورت حداقل برسد. در حال حاضر چندين دارو در دست آزمايش است تا اثرات آنها بر روي نشانه هاي دمانس، يا جلوگيري از وخيم‌تر شدن حال بيمار بررسي گردند. هر چند گزارشات رسانه ها گاهي حاكي از يك پيشرفت غير منتظره و بزرگ در دارو درماني اين بيماري مي باشد ليكن، هنوز هيچ مدرك قطعي وجود ندارد، كه يكي از اين داروها بتواند به راستي كمك كند. در حال حاضر داروهايي در مرحله آزمايش وجود دارند كه تنها در مراكز دانشگاهي و پژوهشي مي توان به آنها دست يافت.

ناراحتي هاي معمولي از قبيل عفونت اداري يا عفونت هاي ريوي و يا يبوست، اغلب حالت گيجي را در بيمار افزايش مي دهد. اما اين حالات با درمان هاي مربوطه برطرف مي‌گردند. ساير بيماريهاي جسماني نيز بايد تحت درمانهاي مربوط و متناسب قرار گيرند. پزشك ممكن است دوره هايي را براي ارزيابي و تشخيص بصورت بستري شدن بيمار در بيمارستان، يا مراجعه مرتب بصورت سرپائي به يك مركز درماني پيشنهاد بدهد تا يك معاينه و بررسي كافي انجام گيرد و بيماري را بطور دقيق تشخيص دهد. در چنين موقعيتي مشكلات جسماني يا مسائل رفتاري و رواني بيمار مورد ارزشيابي قرار خواهد گرفت.

دمانس و خانواده

به دلايل بسياري ممكن است بيمار مبتلا به دمانس را در خانه نگهداري كرد و يك خويشاوند از بيمار مراقبت كند. ممكن است اين كار از روي عشق و علاقه يا احساس وظيفه انجام شود، يا شايد صرفاً به اين دليل كه خانواده احساس كند چاره ديگري ندارد. جاي تعجب نيست كه در طي مراقبت از بيمار در خانه، عواطف و احساسات متضاد بسياري در افراد خانواده بروز كند. اين حالت بستگي به روابط قبلي اعضاي خانواده با بيمار و نسبت آنها با وي بعنوان همسر، پسر، دختر و يا يك خويشاوند ديگر دارد.

پذيرفتن اين مسئوليت براي بعضي از اشخاص آسان است. در حالي كه افراد ديگر ممكن است نسبت به آن اكراه داشته باشند مثلاً ممكن است شما نسبت به عضو بيمار خانه احساس حمايت و دلسوزي شديدي داشته باشد، اما احساسات منفي هم شايع است و به آساني ممكن است بعضي ازافراد احساس كنندكه زيرباربسيارسنگيني رفته و تنها مانده‌اند.

در ابتدا خويشاوندان اغلب از تغيير رفتار بيمار گيج و مبهوت يا بيمناك مي شوند. تا زماني كه بيماري شخص تشخيص داده نشده بستگان بيمار در بيشتر موارد دنبال يك توضيح غير پزشكي مي گردند. اين دوره ممكن است دوره بسيار سختي باشد. زيرا امكان دارد سايرين متوجه تغييرات شخص نشده باشند و چه بسا حتي براي پزشكان دشوار باشد، كه بگويند آيا واقعاً مشكلي در كار هست، يا نه. در هر حال آنچه اهميت دارد، اين است كه هر تغييري را يادداشت كنيد و اگر به نظر مي رسد كه پزشك نگراني شما را جدي نمي گيرد، پا فشاري كنيد.

بعد از اعلام تشخيص پزشك، ممكن است از اين كه حالا اشكال كار را مي دانيد خيالتان راحت شود. اما در عين حال اين موضوع مي تواند خيلي ناراحت كننده باشد و بنابراين كنار آمدن با آن را بسيار دشوار بيابيد. مراقبين بيمار از اين كه احساس مي كنند اين شخص ديگر همان آدم قبلي نيست، اينكه همنشيني و مصاحبت او را از دست مي دهند و نيز به اين دليل كه مي دانند كه حالش بدتر خواهد شد رنجيده خاطر مي شوند. از طرف ديگر احساس گناه و خشم نيز در بعضي افراد خانواده بروز مي كند. مراقبين بيمار ممكن است به خاطر رفتاري كه در گذشته با بيمار داشته اند، احساس گناه كنند و يا به خاطر اين رفتار عجيب وغريب دچار خجالت زدگي شده و با بيمارشان با خشم و تند خويي برخورد كرده اند خود را سرزنش كنند.

از ديگر حالات هيجاني ناراحت كننده اي كه افراد خانواده بيمار ممكن است با آن مواجه شوند عصبانيت و از كوره در رفتن است. اين حالت بدلايل مختلف ممكن است در شما نيز پيدا شود مثلا به دليل اينكه تحمل رفتارهاي بيمار گاهي اوقات خيلي دشوار مي شود، يا بخاطر اينكه ديگران هيچ كمكي به شما نمي كنند و اينكه احساس مي كنيد در مخمصه اي گير افتاده ايد كه چاره اي نداريد جز اينكه آنرا تحمل كنيد. بخاطر چنين دلايلي ممكن است شما نسبت به خويشاوند بيمار خود دچار حالت پرخاشگري بشويد يكي از اقدامات مثبتي كه مي تواند اين حالات را در شما كاهش دهد اين است كه با يكي ديگر از اعضا خانواده كه او نيز دچار همين حالت شده گفتگو نمايئد و يا براي مشاوره نزديك مشاور يا روانپزشك برويد.

خود را با امر مراقبت از بيمار تطبيق دهيد

مراقبت از بيمار مي تواند موجب احساس خشنودي و رضايت در فرد يا افراد مراقب بيمار گردد. عده اي به آن به چشم فرصتي براي جبران مراقبت هاي كسي كه يك عمر از آنان مراقبت بعمل آورده، نگاه مي كنند. در هر حال بيشتر مردم كم و بيش به راهنمايي عملي نياز دارند و لازمست در مورد خدماتي كه ممكن است در سازگاري با بيمار در منزل كمكشان كند، مطالبي بدانند. از اينرو نكات و توصيه هاي زير مي تواند مفيد واقع شود:

سعي كنيد كه با تغيير رفتار خويشاوند مبتلاي خود بسازيد و نسبت به وي با بردباري برخورد كنيد. در اين جا كمي شوخ طبعي مي تواند ارزشمند باشد. با توجه به ضعف حافظه بيمار سعي كنيد كارهاي روزانه را براي وي ساده و منظم كنيد و به همين روال ادامه دهيد. اما اگر موثر واقع نشد تغييرشان دهيد.

براي اشخاصي كه دچار گيجي هستند، سازگاري با يك محيط منظم و ساده آسانتر است. اين اشخاص دوست ندارند احساس كنند، كه بيش از حد گرفتار كارهاي مختلف هستند. بنابراين بيش از حد، انجام كارهاي گوناگون را به آنان پيشنهاد كنيد. اگر براي انجام كارهايي نظير لباس پوشيدن كه چند عمل متفاوت پي در پي را مي طلبد، به تشويق احتياج دارند، تشويقشان كنيد.

سعي كنيد شرايط خانه كاملا ايمن باشد. بخصوص پخت و پز، سيگار كشيدن و رانندگي مي تواند خطر آفرين باشد. حصيرهاي پا دري يا قاليچه هاي لغزان و سست ممكن است باعث زمين خوردن اين افراد شود. همچنين امكان دارد وسايل برقي يا اجاق گاز را روشن رها كنند. از درايت خود نسبت به موضوع استفاده كنيد و هر جا كه ضرورت دارد، راهنمايي بخواهيد. تا جايي كه امكان دارد، بكوشيد به كارهايي كه قبلاً همراه با بيمار از آنها لذت مي برديد، ادامه دهيد مثلاً به اتفاق هم به گردش يا سينما يا براي قدم زدن برويد. يا به موسيقي گوش بدهيد. سعي كنيد از جر و بحث با بيمار خودداري نماييد. جر و بحث و دعوا معمولاً كمكي نمي كند. فقط ممكن است هر دوي شما را ناراحت و مضطرب كند. به جاي جر و بحث، سعي كنيد با روشي دوستانه و محبت آميز حواس بيمار را از موضوع منحرف كنيد.

شكست ممكن است بيمار را به شدت پريشان و غمگين كند. بنابر اين سعي كنيد او را از موقعيت هايي كه بخصوص احتمال شكست در آن مي رود، دور نگهداريد. براي مثال نگذاريد به تنهايي به خريد برود، يا در اجتماعات بزرگ شركت كند. با تشويق مهارت هايي كه برايش باقي مانده است، كارهاي موثر و مفيد انجام داده و از انجام آن احساس موفقيت نمايد. براي اين منظور او را به انجام كارهاي ساده اي تشويق كنيد، كه به آساني از عهده انجام آنها بر مي آيد، يا براي انجام آنها به مراقبت و نظارت مختصري نياز دارد، مثل پاك كردن سبزيجات و يا همراهي با شما در خريد.

سعي كنيد دست كم استقلال محدودي برايش باقي بگذاريد. براي انجام كارها وقت فراواني به او بدهيد و به اين ترتيب از وقوع بحران جلوگيري نماييد.

گر چه محبت و ارتباط ضرورتاً به اظهارات كلامي متكي نيستند. اما گفتگو در هر حال بسيار مهم است، هر چند كه درك گفته هاي يكديگر برايتان بسيار مشكل باشد.

زمان، تاريخ و مكان را با مهرباني به ياد بيمار بياوريد. ممكن است استفاده از اشيايي كه به يادآوري كمك مي كنند، مفيد باشد. از جمله استفاده از فهرستي براي بررسي و تطبيق ساعت و تقويم خوانا و واضح، برچسب روي درها، عكس هاي آشنا،كليه اثاثيه منزل را در جاي خود حفظ نماييد، و محل اموال شخصي بيمار را كه برايش آشناست، تغيير ندهيد زيرا اثاث و وسايل آشنا محيط را به ياد بيمار مي آورد و او را از محيط خود مطمئن تر مي سازد.

انجام ورزش ملايم و توجه به رژيم غذايي و وضع سلامتي جسمي بيمار نيز حائز اهميت مي باشد.

حمايت از مراقبين

مراقبت از بيمار گاهي يك كار 24 ساعته است. به همين دليل اهميت خاصي دارد، كه براي اين كار از ديگران كمك بگيريد و وقتي نيز براي رسيدگي به خودتان، منظور نمائيد. سعي كنيد دلبستگي، دوستان و زندگي اجتماعي تان  را حفظ كنيد. با برخورداري از كمك اضافي ممكن  است بتوانيد به شغلتان هم ادامه دهيد. چه بسا مراقبت روزانه در يك بيمارستان روزانه يا مراكز روزانه مخصوص نيز ميسر باشد. سازمان بهزيستي و يا سازمانهاي خصوصي كه در زمينه خدمات بهداشتي و مراقبت از بيماران فعاليت مي‌نمايند ممكن است خدماتي نظير مراقبت در محل سكونت (منزل)، نگهداري كوتاه مدت در مراكز ويژه را ارائه دهند به نحوي كه شما بتوانيد استراحت يا تعطيلي داشته باشيد.

كمك هاي خانگي نظير تهيه غذا و نظافت و شستشو، در برخي كشورها خدمتي به نام همنشيني با پدر بزرگ يا مادر بزرگ توسط كاركنان برخي مؤسسات فراهم آورده مي‌شود. مددكاران اجتماعي در اين موارد مي توانند شما را راهنمايي كنند.

با سازمان هايي كه ممكن است بتوانند به شما كمك كنند، تماس بگيريد. براي بسياري از مراقبين، گروههاي حمايت از مراقبين بسيار مفيد واقع مي شوند. پزشكتان، انجمن بيماري آلزايمر يا انجمن مربوط به سالمندان ممكن است در اين موارد اطلاعاتي داشته باشند. امكان دارد افرادي نظير روانشناس، پرستار روان و يا كار درمانگر بتواند به منزلتان بيايد و راهنمايي تان كند، كه چه طور با رفتارهاي بغرنج و گيج كننده بيمار سازگاري به خرج دهيد و يا اين كه چطور شرايط خانه را بنحوي تنظيم كنيد، كه براي خويشاوندان زندگي در اين خانه راحت تر و امن تر باشد.

ممكن است با پيشرفت بيماري وضع بيمار طوري شود، كه لازم باشد مدتي طولاني در بيمارستان يا آسايشگاه سالمندان بستري گردد. بسياري از مراقبين در اين مورد به شدت احساس گناه مي كنند. احساس گناه نكردن، دشوار است. در نتيجه ممكن است مراقبين سعي كنند همچنان به مراقبت از بيمار ادامه دهند. هر چند كه اين مراقبت به زندگي و سلامتي آنها واقعاً لطمه بزند. شايد برخورداري از اين شهامت لازمست، تا قبول كنيد كه براي انجام چنين وظيفه دشواري توان شما محدود مي باشد و بايد بدون هر احساس گناهي مدتي بيمار خود را بستري نماييد.

بيماري آلزهايمر

تقريباً نيمي از افراد مبتلا به زوال عقل به بيماري آلزهايمر دچار مي شوند. اين بيماري مانند ديگر انواع زوال عقل به كندي شروع مي شود و در ظرف يك تا سه سال به زوال عقل همراه با بي احساسي، بي اختياري و عدم مهار اختلال حركتي و در ظرف 5 تا 10 سال منجر به انهدام بدن و مرگ مي شود. شروع بيماري غالباً مشخص نمي شود، زيرا فراموشي خاطرات جديد را نمي توان از دشواري به خاطر سپردن افراد مسن متمايز كرد. معمولاً از سن 50 سالگي اختلال در به خاطر سپردن آشكار مي شود كه بعداً منجر به تغيير شخصيت مي گردد؛ علائم عصب شناختي، مانند فقدان مهار بازتابها و اختلال گفتار ديرتر آشكار مي شوند.

علت بيماري آلزهايمر هنوز شناخته شده نيست ولي در پديدايي آن احتمال وجود ويروس كند، آمادگي ژنتيكي، سط غيرقابل تحمل آلومينيوم و نقص ايمني بدن مؤثر هستند. بروز آلزهايمر زودرس به احتمال زياد به نابهنجاري ارثي سوخت و ساز سلولي بستگي دارد؛ اين نابهنجاري منجر به تحليل ماده خاكستري كرتكس ارتباطي و زوايد دندريتي و رسوب سلولهاي عصبي مرده با سهم زياد ناقل عصبي و پروتئين مي شود. يك نوع پروتئين در رسوب سلولهاي مرده به نام آميلوئيد وجود دارد؛ اين پروتئين اختصاص به بيماران آلزهايمر و بستگان درجه اول آنها دارد.

در اختلال شديد آلزهايمر ميزان ناقل استيل كولين و آنزيم انتقال دهنده آن در مناطق ارتباطي و هيپوكامپ كاهش مي يابد. افزون بر اين آنزيم تجزيه كننده استيل كولين استراز، نورآدرنالين، سروتونين و فعال شدن مجدد نوروپپتيد سوماتوستاتين و نوروتنسين كاهش نشان مي دهد. فقدان نورونهاي كولينرژيك از هسته هاي زير قشري نظام كولينرژيك ناشي مي شود؛ علت اين فقدان شايد دليل كاهش عامل رشد عصبي، پروتئيني با وزن مولكولي 13000 است. عامل رشد عصبي در هيپوكامپ و هسته هاي پايه مغز جلويي بيشتر توليد مي شود و رشد و توليد ناقل استيل كولين را تحريك مي كند.


بيماري پاركينسون

لرزش آرام، كندي حركات، انعطاف ناپذيري و فقدان كاهش حركات ارادي، از نشانگان مهم بيماري پاركينسون و نيز اختلالهاي شناختي و افسردگي بيماران نيز بخش ديگري از علائم اين بيماري به شمار مي آيند. بيماري معمولاً از سنين 50سالگي به بعد شروع مي‌شود و علائم آن به طور پيشرونده شدت پيدا مي كند و در 5 تا 20 سال، نرخ مرگ و مير آن سه برابر افزايش مي يابد. در پاركينسون ايديوپاتيك علت هنوز شناخته شده نيست و بيشتر نشانگان پاركينسون با مصرف مزمن داروهاي انتي دوپامينرژيك ظاهر مي‌شوند. پاركينسون منجر به فقدان سلولهاي دوپامينرژيك جسم سياه و مناطق اطراف آن مي شود و جسم سياه كه بخشي از نظام پيچيده است با كنشهاي حركتي، شناختي و انگيزشي ارتباط دارد، بدين ترتيب فقدان حركت به تنهايي ظاهر نمي شود.

مناطق ارتباطي قشر پيش پيشاني مركز اصلي دريافت تارهاي دوپامينرژيك، كولينرژيك و نورآدرنرژيك است، بنابراين مي توان اختلالاتي، مانند آسيب طرفي پشتي پيشاني را پيش بيني كرد. بيماران مبتلا به پاركينسون و آسيب پيشاني در آزمون دسته بندي كارتهاي ويسكانسين و تكاليفي كه با پاسخ تناوب تأخيري همراه است با اختلال مشابهي روبرو هستند. وجود بيماري را مي توان براساس تعامل ناقلهاي مختلف توجيه كرد؛ زيرا سلولهاي نورآدرنرژيك هسته هاي سرولئوس در بيماران پاركينسون تخريب مي شوند و سروتونين كاهش مي يابد.

درمان پاركينسون با ال دوپا آنزيم پيشرو دوپامين- در ماهها و سالهاي نخست بيماري موجب بهبودي اختلال رواني حركتي، هوشمندي و خلق مي شود- اين امر نشان مي دهد كه در تركيب پيچيده شبكه كنشهاي شناختي و حركتي اشكال تعادلي وجود دارد.

افسردگي

افسردگي اصطلاحي وسيع و مبهم است. براي شخص عادي حالتي مشخص با غمگين و گرفتگي و بيحوصلگي، و براي پزشك گروه وسيعي از اختلالات عاطفي با زير شاخه هاي متعدد را تداعي مي كند.

خصوصيت اصلي و مركزي حالات افسردگي كاهش عميق ميل به فعاليت لذت بخش روزمره، مثل معاشرت، تفريح، ورزش، غذا و سكس است. اين ناتواني براي كسب لذت، حالتي نافذ و پايا دارد.

بطور كلي شدت افسردگي بستگي به تعداد علائم و درجه نفوذ آنها دارد. در خفيفترين فرم، ممكن است فقط معدودي از علائم اساسي وجود داشته باشد.

مهمترين علامت افسردگي ناتواني در كسب لذت از چيزهائي است كه قبلاً براي او لذت بخش بوده است. غذا براي شخص بي طعم، فعاليت جنسي بدون لذت، شغل خسته كننده، و معاشرتهاي پرمعني پيشين پوچ و بي معني مي گردد. غمگيني يكي از خصوصيات افسردگي است. معهذا در تمام فرمهاي آن جزئي از سمپتوماتولوژي نيست. بيمار ممكن است بجاي غمگيني، از گيجي و اضطراب و عدم تمركز فكري شكايت داشته باشد. احساس درماندگي، ميل به خود ملامتگري، كاهش اعتماد به نفس در ميان شايعترين علائم افسردگي هستند. كندي پسيكوموتور، يا برعكس آن تحريك و آشفتگي ممكن است يكي از تظاهرات افسردگي باشد. بيخوابي، به خصوص بيخوابي آخر شب، علامت مهمي است. بي‌اشتهايي و كاهش وزن نيز از علائم عمده افسردگي شمره مي شوند. تغييرات شبانه روزي خلق، به صورت شدت يافتن علائم به هنگام برخاستن از خواب، از خطوط راهنما براي تشخيص افسردگي است. شكايتهاي مبهم از سردرد، كمردرد، دلدرد، يبوست بدون علت آشكار گاهي با افسردگي همراه است. وجود افكار انتحاري تكرار شونده نيز در ميان مهمترين علائم افسردگي بوده و مستلزم توجه جدي است.

كندي رواني- حركتي در حالات افسردگي رويهمرفته علامت شايعي است. معهذا در بيماران سالمند تحريك رواني- حركتي نيز مشاهده مي شود. علائم كلاسيك تحريك رواني- حركتي گره كردن انگشتان به هم و كندن مو است. حالت كلاسيك بيمار افسرده با خميدگي قامت، فقدان حركت خود به خودي و نگاه خيره رو به پائين مشخص است.

افسردگي هر چند كه از شايعترين اختلالات رواني انسان است، معهذا شايد بيش از هر اختلال رواني ديگر ناشناخته مانده يا در تشخيص آن اشتباه مي شود. يكي از علل پنهان ماندن و عدم تشخيص افسردگي درآميختن آن با غمگيني معمولي است. در زندگي هركس موقعيتهايي پيش مي آيد كه خواه ناخواه او را غمگين مي سازد، اما اين حالت با آشفتگي واقعي رواني و تقليل بينش معنوي شخص همراه نيست. برعكس، افسردگي حالتي است كه بركيفيت خلق شخص تأثير عميق گذاشته و نحوه ادراك او را از خويش و از محيطش دگرگون مي سازد. اين تفاوت را شايد با توصيفي كه يك بيمار در ضمن رواندرماني بيان كرده است بهتر بتوان درك كرد: بين غمگيني و افسردگي فرق و بزرگي وجود دارد. وقتي من و زنم اوقات تلخي مختصري داشته باشيم من احساس غمگيني مي كنم. اين حالت را دوست ندارم، اما اين جزئي از زندگي است. كمي بعد هر دو آشتي مي كنيم. ممكن است اين پيش آمد مرا ناراحت كند، اما ديگر سبب بيخوابي من نمي گردد و بطور كلي من احساس خوشي واقعي را از دست نمي دهم. برعكس، وقتي افسرده ام موضوع كاملاً فرق مي كند. اين حالت خيلي آزارم مي دهد. يك عده تغييرات جسماني در خود مي يابم. شب خوابم نمي برد و شايد هم شب را بيدار بمانم. اگراين بار اختلافي با زنم پيدا كنم احساس مي كنم كه ادامه زندگي ما بيهوده است. اگر مشكلي در كارم پيش آيد- كه در مواقع عادي بطور مناسبي رو به راهش مي كنم- احساس مي كنم كه آدم بي فايده اي هستم و در واقع نيروي من بجاي مبارزه با مشكل، صرف درگيري با حس اعتماد به نفسم مي گردد.

بيماران، علائم افسردگي را با عبارات گوناگوني بيان مي كنند: احساس مي كنم كه يك آزردگي دروني دارم، و خيلي زود گريه ام مي گيرد، دست خودم نيست اكثر اوقات انگار كه دارم گريه مي كنم، اما واقعاً اشك نمي ريزم، خيلي ساده بگويم، ملولم آنچه كه قبلاً برايم جالب بود ديگر نيست، حوصله ام از همه چيز سر رفته است. احساس مي كنم اگر بتوانم گريه بكنم راحتتر مي شوم، مي ترسم، نمي توانم تصميم بگيرم، قادر به تمركز حواس خودم نيستم، خودم را درمانده احساس مي كنم. اينها و خيلي عبارات مشابه ديگر از جمله سرنخ هايي هستند كه براي رسيدن به تشخيص افسردگي پزشك را راهنمائي مي‌كنند.

افسردگي پنهاني

اصطلاحي است كه از سال 1950 به بعد عموميت يافت. اين نوع افسردگي ممكن است در لباس هر نوع شكايت جسمي كه نسبت به درمان هاي مناسب مقاوم بوده است، ظاهر شود. چنين شكايات جسمي معمولاً با درمان هاي ضدافسردگي مثل داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي يا الكتروشوك بهبود مي يابند.

افسردگي اتكائي

سندرمي است كه در بچه ها در نيمه دوم يك سالگي به دنبال محروميت از توجه مادر يا كسي كه نقش مادري داشته باشد ظاهر مي گردد. چنين طفلي ابتدا با خشم و اعتراض و اضطراب به غيبت مادر واكنش نشان مي دهد و پس از آن يأس و بي تفاوتي و به دنبال آن بي‌اشتهايي و تحليل قوا و بالاخره مرگ ممكن است پيش آيد.

افسردگي رجعتي يا افسردگي دوره يائسگي

خطوط افسردگي با بالاتر رفتن سن افزايش مي يابد و از چهل سالگي به بالا شايعتر است.

افسردگي رجعتي با آشفتگي و بيقراري شديد مشخص است و احتمال اقدام به خودكشي يكي از خطرات جدي اين نوع افسردگي است. سندرم آشيانه خالي اصطلاحي است كه گاهي به اين نوع افسردگي اطلاق مي شود.

واكنش سوگ

از متقدمين، فرويد سوگ را واكنش نسبت به فقدان شخصي عزيز يا فقدان چيزي كه جاي شخص را گرفته است، نظير مملكت، آزادي، يا يك شيء ايده آل و نظاير آن تعريف كرده و خصوصيات آنرا غمگيني عميق  دردناك، قطع علاقه نسبت به دنياي خارج، كاهش ظرفيت دوست داشتن، و وقفه فعاليت مي داند.

به نظر فرويد سوگ يك واكنش دردناك اما طبيعي شخص داغدار است كه هر چند الگوي زندگي طبيعي را به هم مي زند، معهذا باز هم بيمارگونه شمرده نشده و نيازي براي مداوا نيست. اگر مجال داده شود خود به خود فروكش مي كند و تداخل در آن نه تنها بي فايده بلكه مضر نيز مي تواند باشد.

فرويد در تفكيك افسردگي از سوگ مي نويسد: «در سوگ، اين دنيا است كه براي شخص تهي و بي ارزش شده است، در افسردگي خود شخص» وي به كاهش احترام به نفس در افسردگي اشاره مي كند و ميل به خودملامتگري، كه از خصوصيات واكنش سوگ نيستند. سوگوار هر چند حسرت گذشته را مي خورد اما خود را بي ارزش، پست و تهي احساس نمي كند و چنين شخصي عليرغم فقدان مي تواند به روابط عادي و كارهاي روزمره خود ادامه دهد. ممكن است شخص داغدار بنشيند و به آواز يا موسيقي دلخواه خود گوش فرا دهد لذت هم ببرد و آخر سر هم موجي از غم و اندوه، اشگ از چشمان او سرازير سازد، اما آدم افسرده اصولاً ناتوان از كسب لذت است.

پس از داغديدگي معمولاً يك مرحله عدم واكنش وجود دارد كه به دنبال آن واكنش كامل سوگ ظاهر مي گردد. در مرحله عدم واكنش كه چند ساعت يا روز به طول مي انجامد و گاهي تا دو هفته نيز ممكن است دوام پيدا كند بيمار معمولاً راحت است، انگار كه هيچ اتفاقي نيفتاده است، يا بطور كامل از درك وقوع مرگ ناتوان است. با درك اينكه فقدان واقعاً روي داده است واكنش كامل مي گردد. شدت واكنش، كه با تاسف خوردن، گريه كردن، احساس درماندگي، بي علاقگي به كار، بي توجهي به خود و بي اشتهائي همراه است، پس از دو تا چهار هفته رو به كاهش مي گذارد. در هفته ششم تا دهم خيلي كمتر شده و پس از ماه ششم خيلي جزئي باقي مانده يا از بين مي رود. ضمن چند سال پس از داغديدگي واكنش هاي گذرائي مثلاً در سالگرد فقدان ممكن است مشاهده گردد.

تشخيص واكنش سو بيمار گونه زماني گذاشته مي شود كه شش ماه يا بيشتر پس از فقدان، عليرغم آگاهي كامل شخص از وقوع آن، ميل به انكار در رفتار و گفتار او مشاهده گردد. البته عده اي از محققين معتقدند كه طول اين مدت را فرهنگي كه بيمار متعلق به آن است تعيين مي كند و ختم ماه ششم پس از فقدان هميشه آغاز سوگ بيمار گونه نيست. در هر حال چيزي كه سوگ بيمارگونه را مشخص مي سازد اين است كه فرد سوگوار مدام منتظر بازگشت شخص از دست رفته است، گاهي ناباوري مرگ چنان عميق است كه ممكن است سالها بعد نيز شخص در وقوع مرگ دچار ترديد شود و ديگران را اشتباهاً به جاي شخص از دست رفته بگيرد.


 

دمـانـس

بيماري زوال عقل پيري

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي مشكلات سني

بازديد: 205

بررسي مشكلات سني  

دوران بلوغ دوران آشفتگي فكر و در عين حال آرامش زندگي است. آدمي در اين سن به همه افراد و همه توانايي هاي آنها بدبين است ومعمولاً همه را با نظر حقارت مي نگرد حتي نسبت به علم و عالم بي توجه است. عالم شدن را امري بسيار آسان مي بيند و حتي هيچ نسبت به آنها كه از خود تعريف مي كنند و احياناً از عليت و شخصيت خود سخن مي گويد متنفر است. وضعي تقريباً نامتعادل دارد در جمع فوق العاده شاداند و در تنهايي ناراحت است و البته بسياري از موارد خود طالب انزوا مي شود و در عالم خود به فكر خود فرو مي رود. او كمتر با پدر و مادر مي تواند كنار آيد و اغلب در برابر فرمانهايشان حالت و مقاومت دارد.

 در برابر مسائل جديد و آنچه كه مطابق طبعش نباشد پرخاشگر است و در تبادل امر و نهي ها عاصي مي شود. دوست و رفيق جويي شيوه ي عادي اوست. دوستي هاي عميق توأم با دفاع از هم و همراه با گذشت و فداكاري كه اغلب متكي به احساسات است دراين دوره به اوج مي رسد.

فرد بالغ اغلب خيالبافي مي كند و در رؤيا بسرمي برد خيالات او اغلب جنسي و در طلب جنس مقابل است. گاهي اين امردر او لوح پيدا مي كند و وقتي كه زمينه را مساعد نبيند همجنس گرا مي شود و از اينجاست كه انجرافات جنسي سدر فرد پديد مي آيد و دامنه پيدا مي كند. در چنين دوره اي است كه والدين بايد به كمكش بشتابند و او را از آشوب رواني دور دارند. تهيه   سرگرمي ها، واداشتن جوان به تفريحات مشروع، دادن كارهاي دستي به آنان، سرگرم كردنشان به كارهاي هنري، ورزش هاي سبك، پياده روي ها، گلكاري، نقاشي هاي زيبايي هاي طبيعي و از اين قبيل موجب تكليف و تعادل آن مي شوند. وگر نه خيالاتش كه اوج گرفته دست به استضاء مي زند كه عواقب مطلوبي ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

خانواده و تربيت كودك- دكتر علي قائمي اميري- دارالتبليغ اسلامي- تهران-شهريورماه 55- ص448.

‹‹بخش پنجم››

 نيازهاي دوره نوجواني و جواني           

نيازهاي رواني دوره نوجواني و جواني كه درجه اهميت آنها معمولاً با توجه به محيط زندكي و موقعيت و آداب  و رسوم اجتماعي در محيط هاي مختلف متفاوت مي باشند عبارتند از نياز به مهرباني و محبت:

رابطه نزديك محبت آميز يا چند شخص مؤثر در زندگي غالباً ايجاد رضايت مي كند. خانوداده معمولاً يكي از كانون هاي گرم و محبت زا بوده است و نياز به مهرباني و محبت  شامل دوست داشتن و دوست داشت شدن مي شود كه همه سنين عمر ادامه دارد و كمبود و فقدان آن تأثيرات سوء و ضايعات دردناكي در روح افراد به وجود آورده، رابط آنها را با ديگران تحت تأثير قرار مي دهد. اگر نوجوان و يا جواني ازمحبت در كانون خانواده سيراب نشود، آنرا در خارج از خانواده جستجو مي نمايد كه زمينه اي بسياري از فريبها و انحرافات از همه جا فراهم مي شود.

محبوبيت نوجوانان وجوانان در گروه همسالان تابع توانايي  انجام دادن اموري است  كه در گروه اجتماعي آنها موجب كسب وجهه مي شود.

نياز به مذهب و فلسفه حيات، مذهب عامل آرامش  و رضايت روح است وفرد را از بسياري از تشويش ها، اضطراب ها وترس ها نجات مي دهد وبه عنوان يك تكيه گاه روحي مورد نياز            مي باشد. نوجوان يا جوان كه سر تسليم دربرابر هيچ كس فرود نمي آوردوعليه همه قدرت ها عصيان  مي كند، دردرون متوجه ضعف ها وحقارت هاي خود مي باشد، عظمت ، قدرت وبقا ودوام را درمذهب مي بيند، فلسفه زندگي وحيات خودرا درمذهب جستجو مي كند وآن معنايي براي زندگي خويش مي يابد.

نياز به احساس هويت وشناخت خود؛ نياز به احساس هويت وشناخت خود وحفظ تعادل رواني وعاطفي درمقابل عوامل فشارهاي دروني وبيروني نيز ازنيازهاي اساسي مي باشد؛ نوجوان           مي خواهد احساس كند شخصي منحصر به فرد وخاص است ومايل است اطمينان پيدا كند كه خودش رانپذيرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

مسائل جوانان ونوجوانان- دكتر محمد ياوري فرد- صحافي بهمن- تهران- 1380 -ص30.

 افسردگي            

افسردگي اختلال شايعي است كه دربين كودكان ونوجوانان مشاهده مي شود. عوامل متعددي دربروز افسردگي نقش دارند . افسردگي با مشكلات زيادي مرتبط است. كه ازآن جمله مي توان به مشكلات تحصيلي، مشكل درسازگاري با ديگران، وخودكشي اشاره كرد. بنابراين شناخت علائم ونشانه هاي اين اختلال به شما كمك خواهد كرد تا به محض مشاهده اي علائم اختلال به كمك كودكان ونوجوانان بشتابيد.

1- احساس غمگيني وناراحتي دربيشتر اوقات روز.

2- كاهش قابل ملاحظه اي علاقه مندي به فعاليت هاي لذت بخش .

3- احساس بي ارزشي يا گناه .                     4- احساس خستگي وفقدان انرژي.

5- اعتماد به نفس پايين.                                     6- احساس درماندگي وناتواني .

7- كاهش يا افزايش قابل ملاحظه اي اشتها.

8- اختلال درخواب به شكل افزايش يا كاهش خواب.

9- كندي رواني حركتي.                                      10- تحريك پذيري واز كوره دررفتن.

11- اختلال درتمركز حواس.                                 12- ناتواني درتصميم گيري.

13- حساسيت بيش ازحد، به راحتي گريه كردن.                                    

14- خودكم بيني .                                            15- افكار خودكشي.

16- احساس بدبيني ونااميدي.                     17- كاهش فعاليت هاي اجتماعي.

18- افت كاركرد تحصيلي.                                   19- احساس طرد شدگي .

20- احساس نگراني.                                          21- تغييرات رفتاري قابل ملاحظه .

22- شكايت هاي بدني.

توجه داشته باشيد، مشاهده اين علائم الزاماً  به معناي وجود اختلال افسردگي نيست. بنابراين از برچسب زدن به كودكان ونوجوانان حداً خودداري كنيد وبه منظور بررسي بيشتر مسئله  ودريافت كمك مناسب ، فرد را به يك مشاوريا روانشناس ارجاع دهيد. ازسرزنش كردن نوجواني كه مشكوك به افسردگي است ، خودداري كنيد سعي نماييد با فرد همدلي نماييد وبه او نشان دهيد كه مشكلش را درك مي كنيد وفرد را تشويق كنيد تادرفعاليت هاي جذاب شركت كند.

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

مشكلات رواني - اجتماعي.

 اضطراب             

اضطراب به حالت هيجاني نگراني ودلواپسي بعلت خطري نامعلوم اطلاق مي شود.اضطراب يك حالت يا هيجان عاطفي ناخوشايند است وبا عدم اطمينان ازوقوع يك اتفاق همراه مي باشد كودكان ونوجوانان دچار اضطراب معمولاً هراسان، نگران، وناآرام هستند وبه همين دليل              نمي توانند عملكرد عادي داشته باشند. اغلب ترس واضطراب رابه جاي يكديگر به كارمي برند. با اين حال بينشان فرق وجود دارد. ترس به احساس ناراحتي درحضور يك متحرك مشخص اطلاق مي شود. بنابراين منشأ ترس معلوم است. ترس ها بخش به هنجار زندگي محسوب مي شود، درحالي كه اضطراب به احساس هيجاني ناخوشايند، بدون دليل مشخص اطلاق مي گردد. ترس هاي مرضي يا هراس ها، ترس هاي اغراق آميز وغالباً فلج كننده از يك رويداد يا اشياي مشخص هستند. بنابراين هراس از نظر شدت، نامناسب بودن، طولاني بودن واختلال درزندگي فرداز         ترس هاي طبيعي متمايز مي شود. اضطراب شامل احساس عدم اطمينان، درماندگي و              بر انگيختگي جسمي است. كودك يا نوجواني كه مضطرب است از عصبي بودن، تنش، بي قراري و تحريك پذيري شكايت مي كند و اغلب در به خواب رفتن مشكل دارد، شخص مضطرب به آساني خسته مي شود، سردرد، تنش عضلاني و اشكال در تمركز دارد. علايم رايج                   اضطراب عبارتد از:

1- عصبي بودن، آرام و قرار نداشتن               2- تنش         3- احساس خستگي     4- سرگيجه  

5- تكرار ادرار   6- تپش قلب             7- احساس درد در قفسه سينه    8- بي حالي

9- تنگي نفس           10- تعرق                 11- لرزش                    12- نگراني و دلهره

13- بي خوابي         14- بي اشتهايي                15- در تمركز حواس        

16- گوش به زنگ بودن

اختلالات اضطرابي ممكن است طولاني بوده و با زندگي كودك تداخل نمايند. اختلالات اضطرابي در كودكان ممكن است به مشكلات متعدد منجر شود كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1- از دست دادن مدرسه            2- اختلال در روابط با ديگران                  3- اعتماد به نفس     

4- سوء مصرف مشروبات الكلي و مواد 

5- مشكل در سازگاري با شرايط تحصيلي و شغلي

6- اختلالات عصبي در بزرگسالان

اختلالات اضطرابي شايع ترين مشكلات رواني، عاطفي و رفتاري هستند كه در دورهي كودكي و نوجواني رخ مي دهند. اختلالات اضطرابي به شكل هاي مختلف نمايان مي شوند. شامل گروه وسيعي از مشكلات عاطفي هستند كه همه ي آنها در خصيصه اضطراب و تنش مشترك هستند.

 

 

___________________

 

مشكلات رواني - اجتماعي - شهرام محمد خاني- ص 13.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

بازديد: 263

 

بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

 

مقدمه

امروزه كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي،اجتماعي و فرهنگي معضل اعتياد و قاچاق مواد مخدر شكّي داشته باشد.كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مواد مخدر در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست،بحران تهديد اتمي و بحران فقر))به عنوان مسئله روز در آمده است.طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع،آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود.به گونه اي كه عميقاً احساس مي شودتنها راه حل موضوع،خارج شدن از ((برنامه روزي))و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي))و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است.
اعتياد يا به تعبير آن وابستگي به مواد مخدر و سوء مصرف آن در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است.سيل خروشان اعتياد بي رحمانه در مسير حركت خود،كودكان،نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آنها نيز مي گردد.

تحقيقي كه اينجانب جهت گذراندن 3 واحد درسي دانشگاه انجام داده ام،با توجه به ضرورت آن در اين منطقه كه اين بلاي خانمانسوز، بي رحمانه گريبانگير بيشتر جوانان شده است انجام گرفته است.اميد است كه گامي در جهت آگاهي نسل جوان و دانش آموزان باشد.


موضوع تحقيق:

((برسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه))

مسئله تحقيق:

1- بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه كدامند؟

2- كدام عامل بيشترين تأثير را در گرايش جوانان منطقه به اعتياد داشته است؟

مفاهيم تعريف شده در مسئله و موضوع تحقيق:

الف:جوانان ب: خانواده ج:اعتياد د:معتاد

تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد)
يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.

اهميت و ضرورت تحقيق: همانطوريكه مي دانيم بر اساس هرمهاي سني كشورما با جمعيتي جوان روبرو است و درصد بيشتري از جامعه ما را جوانان تشكيل مي دهند.جواني جمعيت بر تمامي مسايل در همه جنبه ها تأثير مي گذارد.از طرفي اثرات تخريبي فردي و اجتماعي اعتياد باعث شده است كه اعتياد از يك سو،بزهكاري از سوي ديگر به عنوان بيماري (فردي و اجتماعي) بررسي شده است.
در جريان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبي مي گذارد ازقبيل:

الف:مانع ادامه تحصيل جوان مي شود.ب: بر روند آموزشي تأثير منفي مي گذارد.ج: تأثير مواد مخدر منحصر به فرد نمي شود،بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد.

از طرف ديگر چون تحقيق در زمينه اعتياد هم بنيادي و هم كاربردي است.لذا با توجه به مسايل فوق از آنجايي كه جامعه انتخاب شده ((شهر مراوه تپه)) كه اين بلاي خانمان سوز گريبانگير جوانان منطقه شده است.بدين جهت هر گونه بررسي و مطالعه در جهت روشن ترشدن ابعاد مختلف اين پديده اجتماعي،هر چند اندك باشد.امري ضروري و اساسي به شمار مي رود.

اهداف تحقيق:

الف:هدف كلي

1- بررسي و آشنايي با علل خانوادگي اعتياد در جامعه

2- آشنايي با نيازها و تمايلات و خواسته هاي جوانان در جامعه

ب: اهداف جزئي:

1- شناسايي مهمترين عوامل خانوادگي مؤثر در اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

2- تعيين ميزان و تنوع و پراكندگي مواد مواد مخدر در بين جوانان

3- بررسي و شناخت رابطه عناصري چون وضعيت اقتصادي،سطح سواد،نوع رابطه والدين و ? با اعتياد
4- كمك به خانواده ها در جهت پيشگيري و جلو گيري از اين معضل بزرگ منطقه


فرضيات تحقيق:

فرضيات انتخاب شده جهت بررسي در اين پژوهش عبارتند از:

الف:احتمالاً ميان اعتياد يكي از اعضاي خانواده(الگوي معتاد) و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ب: به نظر مي رسد ميان انسجام در بين اعضاي خانواده و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ج:احتمالاً بين كم توجهي والدين به نيازهاي جوانان در زندگي و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ح:احتمالاً ميان ميزان در آمد و وضعيت اقتصادي خانواده و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
هـ :به نظر مي رسد ميان سطح سواد و آگاهي والدين و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !

متغييرهاي تحقيق:

متغيير وابسته: اعتياد جوانان در منطقه مراوه تپه

متغيير مستقل: كه اثر آنها را بررسي متغيير وابسته مورد آزمون قرار گرفته شده است.عبارتند از:
1)وجود الگوي معتاد در خانواده 2)انسجام خانواده

3) كم توجهي به نيازهاي جوانان 4)پايين بودن وضعيت اقتصادي در خانواده

5) ميزان سواد و آگاهي والدين


جامعه آماري در تحقيق:

جامعه آماري كل در اين پژوهش عبارت بودند از جوانان 17 تا 30 ساله حومه مراوه تپه از شهرستان كلاله در استان گلستان مي باشد.كه در هنگام پژوهش در محل سكونت داشته اند.

جحم نمونه در تحقيق: با توجه به ويژگيهاي آماري كه از لحاظ تعداد زياد و از لحاظ پراكندگي در سطح وسيعتري پراكنده اند.حجم نمونه محدودتر مي تواند مراحل انجام تحقيق و پژوهش و جمع آوري اطلاعات را كوتاهتر كرده و معرف آماري با درجه بالاتر مي باشد. لذا مقياس (1 به200) انتخاب شده است كه پس از انجام مراحل آماري تعداد 55 نفر انتخاب گرديده اند،كه 44 نفر مرد و 11 نفر زن بوده اند.لازم به ذكر است كه در حجم نمونه 40 نفر معتاد و 15 نفر غير معتاد نظر سنجي شده است.

روش يا روشهاي نمونه گيري:

با توجه به خصوصيات جامعه آماري كل و گسترده بودن و پراكنده بودن جمعيت آن از روش نمونه گيري خوشه اي و تصادفي استفاده شده است كه بر اساس آن ابتدا هر يك از از مناطق ((شهري ? روستايي) تقسيم و از هر منطقه نمونه هايي بصورت تصادف انتخاب شده است.(منطقه بندي و سپس نمونه گيري از مناطق)

روش و تكنيك غالب در پژوهش:

با توجه به ويژگي موضوع انتخاب شده روش ميداني انتخاب و براي جمع آوري داده ها از تكنينك پرسشنامه استفاده شده است.در ابتدا از تكنينكهاي آماري-توصيفي مبتني بر ترسيم جداول يك بعدي و نمودار هيستوگرام و در نهايت توصيف يافته ها در اين قسمت استفاده شده است..
نتايج حاصل از بخش توصيفي داده ها:

در پژوهش و در بخش توصيفي نتايج زير حاصل شده است.

1-تعداد زنان و مردان حجم نمونه به ترتيب 11 و 44 نفر كه روي هم 55 نفر بودند كه 29% زنان و 80% را مردان تشكيل مي دهد.كه بيانگر اين مطلب بود كه بيشتر مبتلايان در منطقه را مردان تشكيل مي دهند.
2-حدود 80%از جوانان مورد آزمون متأهل و 20% آنان مجرد بودند و بيانگر اين مطلب بود كه 80% از جوانان پس از ازدواج و به خاطر مشكلات ناشي از افزايش جمعيت خانواده و بالطبع ضعف بنيه مالي و اقتصادي گرفتار اين بلاي خانمانسوز شده اند.

1- 8% از پاسگويان كمتر از 20 سال و 49% يعني يعني بيشترين در صد گروه سني بين 25-21 ساله و 43 % را گروه سني 30-26 ساله تشكيل مي دهد.

2- 13% پاسخگويان بي سواد،29%تحصيلات ابتدايي و 31% تحصيلات راهنمايي و 27% مدرك ديپلم داشته اند.
3- 74% از والدين پاسخگويان بي سواد،22% تحصيلات ابتدايي،4% تحصيلات راهنمايي داشته اند،كه نشان مي دهد كه سطح سواد والدين اينگونه جوانان به علت بي سواد بودن هيچگونه آگاهي درباره آثار سوء مصرف مواد مخدر نداشته اند.

4- 64% از پاسخگويان به خاطر ترتيب تولد يكمين يا دومين فرزند،27% سومين تا چهارمين فرزند خانواده و 9% پاسخگويان پنجمين تا ششمين فرزند خانواده بوده اند.

5- 80%اعلام داشته اند كه در خانواده آنها سابقه اعتياد وجود دارد كه به گفته آنها بيشترين نأثير را در گردش آنان به اعتياد داشته است.ضمناً 20%نيز اعلام داشته اند كه در خانواده آنها سابقه اعتياد وجود ندارد.
6- 70% پاسخگويان در خانواده هاي داراي پدر معتاد،18% داراي مادر معتاد،9%داراي برادر معتاد بودند.و اين مطلب مؤيد اين مطلب است كه بيشترين الگوي اعتياد جوانان در منطقه را پدران تشكيل مي دهند.

نتايج حاصل از آزمون فرضيات:

كليه فرضيات تحقيق از طريق آزمونT.TEST براي دو گروه مستقل و در سطح معني داري5% با درجه آزادي df=n1+n2-2=53 مورد آزمون قرار گرفته اند و كليه فرضيات تحقيق تأييد شدند و نتايج ذيل حاصل شد.

الف: ارتباط بين الگوي معتاد و اعتياد جوانان

هر چه جوانان بيشتر در معرض ديد الگوهاي معتاد در خانواده قرار بگيرند،به همان ميزان از طريق الگو پذيري گرايش به سوي اعتياد بيشتر خواهد بود. لذا درصد زيادي از پاسخگويان اعتقاد داشته اند كه چون سابق اعتياد و الگوي معتاد در خانواده دارند دچار اين بلاي خانمانسوز شده اند.

ب: ارتباط بين انسجام خانواده و اعتياد جوانان

هر قدر كودكان و نوجوانان شاهد در گيريها و نزاعهاي بيش از حد والدين خود قرار گيرند و هيچگونه محبتي را بين والدين احساس نكنند،به اعتياد روي مي آورند و هر قدر والدين داراي رابطه انساني و محبت آميز داشته باشند و كودكان از لحاظ عاطفي و نوع روابط اعضاي خانواده رضايت داشته باشند به همان ميزان از گرايش به سوي اعتياد روي گردان خواهند شد.

ج: رابطه بين كم توجهي به نيازهاي جوانان واعتياد

هر قدر نيازهاي عاطفي ، جسمي و رواني جوانان از سوي والدين بر آورده شود و هماهنگ با ساير افراد جامعه بتوانند از امكانات رفاهي و مالي و غيره برخوردار باشند. از گرايش آنان به اعتياد مواد مخدر جلوگيري خواهد نمود.بنابراين در صورتي

كه والدين به نيازهاي كودكان در مراحل اوليه توجه نكنند و به آنها اهميت ندهند،در گرايش آنها به اعتياد تأثير مثبت خواهند گذاشت.

د: ارتباط بين ميزان در آمد و وضعيت اقتصادي با اعتياد

اگر خانواده هاي كودكان از وضعيت اقتصادي ضعيفي بر خوردار باشند. دچار مشكلات فراواني در جهت ادامه تحصيل و شغل و غيره مي شوند.بنابراين بعضي از جوانان در اثر اين مشكلات به اعتياد روي مي آورند. به همان اندازه اگر وضعيت اقتصادي خانواده مطلوب باشد و نيازهاي مالي جوانان از سوي والدين بر آورده شود ، روحيه گريز از اعتياد در آنها افزايش مي يابد.

پس وضعيت اقتصادي خانواده ها در روي آوردن كودكان به اعتياد مؤثر است.

و: ارتباط بين سطح سواد والدين و اعتياد جوانان

بالا رفتن سطح سواد و آگاهي والدين از مسائل و مشكلات فرزندانشان در جلو گيري از اعتياد مؤثر است.

نقش خانواده در پيشگيري از اعتياد

1-خانواده بايد جوانان و نوجوانان خود را در ارتباط با معضلات فردي و اجتماعي مصرف مواد مخدر آگاه كند.
2-اوقات فراغت نوجوانان خود را مورد بازبيني قرار داده،آنها را به مطالعه و سرگرمي هاي سالم مانند ورزش تشويق نمايند.

3-ارتباط ميان فردي خود را با فرزندان بهبود بخشيده و حتي الامكان به آنها استقلال راي داده و در تصميم گيري هاي درون خانواده آنها را مشاركت دهند.

4-تبعيض بين فرزندان را از زندگي خود دور كنند. و به عنوان حامي ،پشتوانه اي مادي و معنوي براي آنها باشند.
5-دوستان فرزندان خود را شناخته و به چگونگي مصرف پول هايشان توجه بيشتر مبذول نمايند.
6-پياده كردن شيوه هاي انضباطي سالم به منظور كنترل رفت و آمدهاي فرزندان خود در طول شبانه روز.
7-تشويق فرزندان به انجام فرايض ديني به منظور استفاده از عامل قوي ايمان در جلوگيري از مفاسد اجتماعي وبزهكاري.

8-جلوگيري از بحثها و مجادله هاي بيهوده در منزل.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي الگوي سني ازدواج در ايران

بازديد: 241

 

 

بررسي الگوي سني ازدواج در ايران

 

 

 

 

 

 


 به نام خدا

 

بررسي الگوي سني ازدواج در ايران

 

بيان مسئله:

كنترل ميزان رشد جمعيت يكي از مهمترين شاخصهاي توسعه بحساب مي آيد. جمعيت دنيا در سال 1950 دو و نيم ميليارد نفر بوده و اكنون از مرز 6 مليارد نفر گذشته است و پيش بيني مي شود در سال 2025 ميلادي به 5/8 ميليارد نفر برسد طي همين سالها در ايران روند رشد جمعيت از متوسط دنيا بالاتر بود و جمعيت 10 ميليوني 100 سال قبل اكنون به نزديك به 7 برابر رسيده است[1].

كشور جمهوري اسلامي ايران كه در دوران سالهاي اوليه انقلاب داراي رشد جمعيت بالاو در حدود7/2 (كه تا 4/3 نيز ذكر شده است)[2] و در سالهاي اخير اين ميزان رشد  تا حدود 7/1 (و مواردي تا 2/1 نيز ذكر شده) كاهش يافت اين كاهش رشد جمعيت ناشي از اجراي طرحها و برنامه هاي كنترل جمعيت در سالهاي اخير بوده است.

هرم سني جمعيت ايران در سالهاي اول بعد از انقلاب شكلي مخروطي با قاعده پهن به خود گرفت كه اين شكل نشانگر رشد جمعيت بالا است و در سالهاي بعد اين رشد بسرعت كنترل و باعث تغيير در شكل نمودار فوق گرديد بطوري كه اكنونيك ناحيه فرو رفته در قاعده مخروط را مي توان بوضوح مشاهده كرد مشابه اين  تغيير را مي توان در نمودار رشد جمعيت كشور هاي اروپايي و بخصوص در كشور آلمان پس از جنگ جهاني اول مشاهده نمود كه البته اين تغيير شكل نمودار در اروپا در بين گروه جوانان و افراد ميانسال (بويژه مردان ) و بدليل كشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالي كه تغيير شكل مزبور در كشور ما ناشي از كنترل رشد جمعيت و تنظيم خانواده مي باشد.

كشور ايران داراي جمعيت جواني مي باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه)حدود 35% جمعيت كشور را افراد زير 18 سال تشكيل مي دهند اين آمار اهميت تحقيق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر مي نمايد[3].

براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوي سازمان ثبت احوال نشان مي دهد كه 99 در صد از زنان كشور ما موفق به ازدواج مي شوند و تنها يك درصد آنان تا پايان عمر خود موفق به ازدواج نمي شوند[4].

شاخص ديگر ميانگين طول مدت ازدواج است كه اين رقم در جامعه ما بسيار بالا است.

الگوي ازدواج در ايران بر اساس باور مردم به اين گونه است كه شوهر بايد از زن بزرگتر باشد و ميزان تفاوت سنحداقل 5 سال را لازم و اين اختلاف سن را ضامن بقاي خانواده ها مي دانند.

 همچنين طبق تحقيق انجام شده از سوي سازمان ثبت احوال ميزان تفاوت سني زن و مرد در كشور طي سالهاي دهه 60 بين 8/4 تا 1/5 بوده است[5] اخيرا مجلس شوراي اسلامي نيز در يك طرح پيشنهادي سن قانوني ازدواج براي مردان 18 و براي زنان را 15 سال اعلام نمود.

آمار هاي موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربي نيز در همين حدود نشان مي دهد تا به آنجا كه فرمول زير را كه از دوران ارسطو باقي مانده است براي تعيين سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.

                                                                                    7+ (2/ سن مرد) = سن زن

نمودار شماره 1: نمايش ميانگين سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق

 

بر اساس اين طرز تفكر و طبق فرمول فوق مشخص است كه با افزايش سن ازدواج  ميزان اختلاف سن زن و مرد نيز افزايش مي يابد به گونه اي كه سن مناسب زن براي مرد 14 ساله معادل 14 سال و براي مرد 20 ساله معادل 17 سال و براي مرد 40 ساله معادل 27 سال و براي مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.

نتيجه چنين تفكري در صورتي كه ميزان رشد جمعيت همواره مثبت  باشد آن است كه هميشه تعداد زنان در معرض ازدواج به  مردان در معرض ازدواج بيشتر بوده است اين موضوع تا كنون مشكل حادي را براي ازدواج زنان بوجود نياورده ليكن اين مشكل هميشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد كمي از اين بانوان نيز ممكن گردد.

بر اساس آمار منتشره از سوي سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان كشور ما در سال 1370 داراي 2 همسر بوده اند كه تعداد بيش از 345هزار نفر از زنان را شامل مي شود[6] اگر فرض كنيم  كه فرهنگ چند همسري در جامعه همچنان حاكم باشد باز هم نمي توان انتظار داشت كه كليه دختران فرصت ازدواج را پيدا نمايد ضمن آنكه عوارض چند همسري را نيز بايد پذيرا باشند.

به ازاي هر مرد در سن ازدواج حداقل يك زن در سن ازدواج و با اختلاف سني ذكر شده وجود دارد ليكن با توجه به الگوي سني ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاكم بر كشور ما انتظار مي رود با توجه به تغييراتي كه در ميزان رشد جمعيت در كشور ما اتفاق افتاده است و منحني هرم سني در بخش قاعده آن دچار فرورفتگي شده است در سالهاي آينده تعداد پسر هاي آماده ازدواج از تعداد دختر ها بيشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهي از آنان تا پايان عمر مجرد باقي بمانند اگر چه ممكن است تعدادي از مردان به فكر خروج ازكشور براي ازدواج افتند البته امكان واردات دختر از كشور هاي ديگر را نيز مي توان در نظر گرفت! در هر حال اين مشكل را با قانون چند همسري هم نمي توان رفع نمود!!

لازم به ذكر است در صورتي كه بخشي از افراد جامعه بدليل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقي بمانند علاوه بر ايجاد زمينه هاي فساد براي آنان بخش وسيعي ازافراد متاهل جامعه را نيز به فساد سوق مي دهند حال اين سوال پيش مي آيد كه آيا افزايش تعداد افراد مجرد در جامعه را بايد يك معضل بشمار آورد و يا اينكه مانند غربيها آن را به عنوان عامل كنترل جمعيت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پيش بيني ميزان تجرد در بين زنان و مردان در سالهاي بعد مي تواند امكان تصميم گيري هاي حساب شده و بموقع براي سياستگزاران بهداشتي و بلكه فرهنگي و اقتصادي را فراهم سازد.

در يك بررسي وسيع كه بوسيله دفتر سلامت خانواده و جمعيت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مركز آمار و همكاري كارشناسان و سازمانهاي بين المللي در مهر ماه  سال 1379 انجام شد آمار  و اطلاعات بسياري در زمينه جمعيت و شاخصهاي توسعه جمع آوري گرديد در اين تحقيق علاوه بر سن تولد كليه افراد خانواده سن ازدواج در زوجين مورد سوال قرار گرفت كه زمينه  بسيار مناسبي را براي انجام تحقيق در اين زمينه فراهم ساخته است[7].

لازم به ذكر اكنون نتايج اين مطالعه تحت عنوان سيماي جمعيت و سلامت در جمهوري اسلامي ايران (مهر ماه 1379) منتشر شده است

 


عوامل موثر بر الگوي سني ازدواج:

الگوي سني ازدواج در هر جامعه اي تابع شرايط عرضه وتقاضاي حاكم بر آن جامعه مي باشد و عوامل موثر برآن عبارتند از:

 

الف - عوامل موثر بر سن ازدواج در زن و مرد

1-وضعيت تحصيلي و فرهنگي افراد جامعه

2-وضعيت اقتصادي جامعه

3-امنيت و آرامش حاكم بر جامعه

4-طبقه اجتماعي خانوار (شهري  و روستايي كارگري و كشاورزي)

5-قوانين و مقررات حاكم بر جامعه

ب - عوامل موثر بر اختلاف سن زن ومرد در هنگام ازدواج

1-سنتها و فرهنگ اختلاف سني زن و مرد در هنگام ازدواج حاكم بر هر جامعه

2-                        وضعيت تحصيلي و فرهنگي افراد جامعه

3-                        قوانين و مقررات حاكم بر جامعه

4-                        ميانگين سن ازدواج در جامعه

ج عوامل موثر بر افزايش و كاهش ميزان ازدواج

1-وضعيت اقتصادي جامعه

2-                        پايين بودن سن ازدواج

3-                        پذيرش فرهنگ تجرد در جامعه

د عوامل موثر بر ازدواج مجدد در زن ومرد

1-پذيرش فرهنگ چند همسري از سوي جامعه

2-                        ميزان طلاق در جامعه

3-                        ميزان از دست دادن همسر بدليل فوت در بين زنان و مردان

ه- عوامل موثر بر نسبت جنسي در جامعه

1-تعداد پسر و دختر مجرد هر گروه سني

2-                        تغييرات در الگوي باروري و افزايش و يا كاهش شديد رشد جمعيت

3-                        مرگ و مير و يا تلفات ناشي از جنگ در بين جنس مذكر

4-       مهاجرت ها ي بي رويه جوانان به خارج از كشور

5-       مهاجرت هاي بي رويه اتباع خارجي بي همسر به داخل كشور

6-       مهاجرت هاي شغلي در بين جنس مذكر

 


اهداف:

هدف كلي:

بررسي الگوي سني ازدواج در ايران و برآورد وضعيت آن در سالهاي آينده

 

اهداف اختصاصي:

1-تعيين الگوي سني ازدواج در كشور به تفكيك گروه هاي سني

2-تعيين وضعيت الگوي سني ازدواج در سالهاي آينده بر اساس الگوهاي سني موجود در جامعه

3-تعيين وضعيت الگوي سني ازدواج در سالهاي آينده بر اساس ايجاد تغيير در الگوي سني موجود

 

اهداف   كاربردي:

1-پيش بيني ميزان تجرد قطعي در بين جوانان در دهه هاي آينده بر اساس الگوي سني ازدواج در ايران

2-تعيين الگوي سني مناسب ازدواج  در ايران براي پيشگيري از تجرد قطعي جوانان در ده هاي آينده

 

سئوال ها:

1-الگوي سني ازدواج در كشور چگونه است

2-تركيب سني جمعيت مجرد و متاهل چگونه است

3-تركيب سني جمعيت مجرد در سالهاي آينده چگونه خواهد بود

4- در صورت تغيير در الگوي سني ازدواج تركيب سني جمعيت مجرد در سالهاي آينده چگونه خواهد بود

 

فرضيات:

1-             اختلاف سن هنگام ازدواج در زن و مرد در ايران بالا است

2-             تركيب سني جمعيت كشور بطور مشخص متفاوت از ديگر كشورها است

3-             تركيب سني جمعيت مجرد در كشور با توجه به اختلاف سن هنگام ازدواج نامناسب است و در سالهاي آينده عدم تناسب بين گروه هاي سني منجر به تجرد تعداد زيادي از جمعيت كشورخواهد گرديد

4-             در صورت تغيير در الگوي سني ازدواج مي توان از تجرد قطعي افراد در سال هاي آينده جلوگيري نمود

روش تحقيق:

       بمنظور بررسي ويژگيهاي جمعيتي و بهداشتي در جمهوري اسلامي ايران دفتر سلامت  خانواده و جمعيت با همكاري مركز آمار ايران و با مشاركت كارشناسان و سازمانهاي ملي و بين المللي طرح تحقيقاتي وسيعي را در مهرماه 1379 در سراسر كشور به اجرا در آورده است.

       در اين طرح ملي كه زير نظر كارشناسان ستادي وزارت بهداشت و مركز آمار انجام شد پرسشنامه اي 22 صفحه اي مشتمل بر كليه اطلاعات جمعيتي و بهداشتي كشور تهيه گرديد.

 در اين بررسي كه توسط تيم هاي با تجربه از سراسر كشور و با نظارت كارشناسان ستاد مركزي وزارت بهداشت و مركز آمار ايران انجام شد اطلاعات فراواني در زمينه هاي اطلاعات عمومي خانوار - اعضاي خانواده ها - وضعيت كار افراد 5 تا 14 سال - حادثه و معلوليت در خانوار -  تسهيلات و امكانات رفاهي خانوار -  اطلاعات عمومي و باروري و شيردهي زنان 10 تا 49 ساله تنظيم خانواده وضعيت كودكان زير 5 سال در مورد بيماريهاي اسهالي و عفونتهاي حاد تنفسي آموزش پيش دبستاني و شير مادر جمع آوري گرديد.

       براي بررسي الگوي سني ازدواج در ايران نياز به داده هايي در زمينه سن ازدواج زن  سن ازدواج مرد و سال ازدواج آنها مي باشد در طرح بررسي ويژگيهاي جمعيتي و بهداشتي در ايران داده هاي جمع آوري  شده كه قابل بكارگيري در اين بررسي مي باشند عبارتند از:

1-سن هر يك از اعضاي خانوار چقدر است؟

2-وضعيت تاهل هر يك از اعضاي خانوار چگونه است؟

3-سن در اولين ازدواج زن چقدر است؟

4-در اين ازدواج (اولين ازدواج) شوهر چند سال داشت؟

در اين بررسي براي هريك از افراد زن 10 49 ساله خانوار كه حداقل يك بار ازدواج كرده فرم  مخصوص تكميل شده است بگونه اي كه كليه زنان همسردار يا بي همسر (بعلت طلاق يا فوت همسر) مورد پرسشگري قرار گرفته و به سوالات فوق پاسخ داده اند.

لازم به ذكر است كه با داده هاي موجود مي توان ميزان ازدواج و الگوي ازدواج را به تفكيك هر سال مورد بررسي قرار داد براي اين منظور كافي است براي بدست آوردن سال ازدواج از فرمول زير استفاده كنيم.                        

سن زن در اولين ازدواج + سن زن  1379 = سال ازدواج

 

بدين تربيب مي توان فهميد كه هر گروه سني از زنان با كدام گروه سني از مردان ازدواج كرده اند و در طي سالهاي مختلف اين الگوي سني چه تغييري كرده است.با فرض ثابت ماندن الگوي بدست آمده در دهه آينده و درصورت اعمال اين الگو مي‎توان روند توزيع سني زنان و مردان در معرض ازدواج در سالهاي آينده را پيش گويي و مورد مطالعه قرار داد.

نمونهگيري:

       با توجه به اينكه در بررسي انجام شده حجم نمونه زيادي جمع آوري شده است و نمونه شباهت به سرشماري خواهد داشت و تعيين حجم نمونه نياز نخواهد بود.

در اين بررسي از هر استان دوهزار خانوار روستايي و دوهزار خانوار شهري مورد بررسي قرار گرفتند و حدود 114 هزار خانوار ايراني (مشتمل بر 536 هزار نفر) مورد پرسشگري قرار گرفته كه براي هر خانوار پرسشنامه هايي مشتمل بر 22 صفحه توسط نيروهاي كارآزموده تكميل گرديد.

 

ملاحظات اخلاقي:

       در اين مطالعه نكات اخلاقي لازم رعايت شده است و در صورت مشاهده امكان وقوع فرضيات فوق با ارائه راه حل مناسب به مسئولان و سياست گذاران كشور نسبت به پيشگيري از مشكل فوق اقدام خواهد شد .

 

پيش آزمايي:

از آنجا كه اين بررسي بر اساس اطلاعات بدست آمده از طرح بررسي ويژگيهاي جمعيتي و بهداشتي در جمهوري اسلامي ايران مي باشد نيازي به پيش آزمايي وجود ندارد.

 

نتيجه بررسي:

بررسي ويژگيهاي جمعيتي و بهداشتي در تاريخ مهر ماه 1379 با انجام پرسشگري از حدود 114 هزار خانوار در سراسر كشور انجام شد در اين بررسي كه توسط تيم هاي با تجربه از سراسر كشور و با نظارت كارشناسان ستاد مركزي وزارت بهداشت و مركز آمار ايران انجام شد اطلاعات فراواني در زمينه هاي مختلف جمعيتي بدست آمد.

براي ورود داده ها به رايانه نرم افزار ويژه اي بوسيله EpiInfo طراحي گرديد كه در آن كنترل هاي ويژه اي نيز در نظر گرفته شد كه اين امكان را فراهم نمود تا داده ها با دقت بيشتري ثبت شوند.

طي دوره بررسي فعاليت هاي كنترل و نظارت و ارزشيابي بصورت مستمر و دقيق توسط مجريان اعمال گرديد.

پس از تكميل و انتشار نتايج بررسي فوق داده هاي طرح در آذرماه 1382 بطور كامل جهت انجام بررسي بروي الگوي سني ازدواج در اختيار قرار گرفت.


تحليل داده ها:

 بررسي وضع موجود:

پس از دريافت داده ها نسبت به حذف مواردي كه داراي داده هاي ناقص و يا متناقض براي اين بررسي بودند از قبيل نداشتن سن هنگام ازدواج و يا سن همسر در هنگام ازدواج و يا عدم تناسب سن فرد با اطلاعات مربوط به تاهل اقدام گرديد. لازم به ذكر است موارد حذف شده حدود 0017/0 از اطلاعات جمعيتي و كمتر از 06/0 از اطلاعات مربوط به سن تاهل بوده است كه در نتايج بدست آمده بي تاثير مي باشند.

پس از اينكه داده ها پالايش شدند و امكان كار با داده ها فراهم شد نتايج حاصل به تفكيك جمعيت هاي هر استان شهر و روستا- زن ومرد- تاهل و تجرد (افراد هرگز ازدواج نكرده و حداقل يكبار ازدواج كرده) و گروه هاي سني 5 ساله در جداول ويژه ثبت شد به گونه اي كه امكان مقايسه نتايج به تفكيك هر يك از گروه هاي فوق امكان پذير باشد از طرفي داده هاي وضعيت تاهل زنان نيز به تفكيك هر استان شهر و روستا  و گروه هاي سني در جداول مربوطه ثبت گرديد در ادامه به كمك نرم افزار Excel نمودار هرم سني در جمعيت هاي مختلف و به تفكيك هر استان، شهر و روستا و وضعيت تاهل ترسيم شد.

در بررسي اوليه مشاهده مي شود كه اختلاف چشمگيري در نتايج حاصله از استانهاي مختلف و شهر و روستا غير از موارد خاص مشاهده نمي شود به گونه اي كه مي توان نتايج هر يك از جمعيت ها را به كل كشور تعميم داد.

هرم سني به تفكيك استانها: به منظور بررسي وضعيت الگوي سني ازدواج در جامعه به تفكيك هر يك از استانها و جمعيت هاي شهري و روستايي اختلاف سني زن و مرد بر اساس سالهاي ازدواج آنها محاسبه و نمودار مربوطه ترسيم شد نمودار هاي هرم سني استانهاي مختلف نشان مي دهند كه كليه استان هاي مورد مطالعه از وضعيت تقريبا مشابهي برخوردار هستند اگر چه تفاوتهاي اندكي را مي توان در نمودار ها مشاهده نمود عليرغم برابر بودن تعداد خوشه ها در هر استان جمعيت هاي بدست آمده با اندكي تفاوت همراه مي باشند.

هرم سني به تفكيك روستا و شهر: در نگاه اوليه به هرم سني جمعيت هاي شهري و روستايي مي توان بوضوح به شباهت هاي بين آنها و هرم سني هر يك از استان ها و هرم سني كل كشور پي برد اما در مقايسه بين هرمهاي  سني شهر و روستا با كمي دقت مي توان اختلاف جزئي موجود بين آنها را ملاحظه نمود و آن اينكه نسبت جمعيت مرد به زن در هر گروه سني در روستا كمتر از مقدار آن در شهر است اين موضوع نشان دهنده مهاجرت شغلي جمعيت هاي مرد روستايي به سوي شهرها مي باشد.

هرم سني به تفكيك روستا و شهر در كل كشور: براي محاسبه و ترسيم دقيق هرم سني اطلاعات بدست آمده را پس از وزن دهي با يكديگر جمع نموده و هرم سني براي كل كشور به تفكيك شهر و روستا ترسيم گرديد.

با توجه به اينكه اطلاعات بدست آمده مربوط به سال 1379 مي باشد براي برآورد وضع موجود محاسبه و اصلاح مقادير بدست آمده ضروري بنظر مي رسيد. بدين منظور با فرض اينكه الگوي سني ازدواج در طي سالهاي 79 تا 82 تغيير زيادي نداشته است ابتدا الگوي سني ازدواج را به تفكيك سن براي زن و مرد در سه سال منتهي به 79 محاسبه نموده و مقادير بدست آمده از تعداد افراد مجرد كاسته شد تا تصويري از وضعيت فعلي در سال 82 بدست آيد.

لازم به ذكر است منظور از افراد مجرد افراد هرگز ازدواج نكرده مي باشد و افراد متاهل شامل افراد حداقل يكبار ازدواج كرده مي باشد.

 

 


جدول شماره 1: جمعيت هاي برآورد شده در گروههايسني به تفكيك جنس و تاهل در كل كشور در سال 1382

متولدين سالهاي

گروه سني

زن

مرد

كل جمعيت

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

78- 82

0 - 4

2555803

0

0

2649653

0

0

5205457

73 - 77

5 - 9

3382894

1299

0

3476509

0

0

6860702

68- 72

10 - 14

3989759

246225

37001

4429024

6391

12693

8721092

63 - 67

15 - 19

3014331

675256

711548

4058950

239011

71402

8770498

58- 62

20 - 24

1175863

297019

1741330

1700294

684948

729374

6328829

53 - 57

25 - 29

430279

66119

2049577

570388

300907

1799452

5216721

48- 52

30 - 34

183327

16550

2028590

168018

49125

2002362

4447972

43 - 47

35 - 39

85582

3373

1814301

56289

12991

1857099

3829634

38- 42

40 - 44

48547

796

1654381

18354

5184

1655040

3382303

33 - 37

45 - 49

21565

398

1295315

15020

2659

1361493

2696451

28- 32

50 - 54

8851

0

1054756

6737

1457

897150

1968952

23 - 27

55 - 59

6012

0

756048

3073

2081

764208

1531422

18- 22

60 - 64

4055

0

686558

5586

1224

807125

1504548

13 - 17

65 - 69

7101

0

603146

5634

495

705985

1322361

08- 12

70 - 74

6742

0

480687

3503

240

549352

1040524

03 - 07

75 - 79

3478

0

306379

2911

83

351441

664291

1998- 02

80 - 84

892

0

107787

1260

0

114701

224640

1993 - 1997

85 - 89

1318

0

44103

1529

0

40541

87491

1988 - 1992

90 - 94

160

0

23307

1141

0

16655

41261

1983 - 1987

95 - 99

1182

0

30450

1402

0

22564

55597

جمع

جمع

14927740

1307035

15425262

17175276

1306795

13758638

63900748

 


جدول شماره 2:جمعيت هاي برآورد شده در گروههاي سني به تفكيك جنس و تاهل در روستا در سال 1382

متولدين سالهاي

گروه سني

زن

مرد

كل جمعيت

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

78- 82

0--4

1022055

0

0

1089870

0

0

2111925

73 - 77

5--9

1387290

825

0

1450590

0

0

2838706

68- 72

10--14

1504924

111274

20215

1669652

3550

5659

3315272

63 - 67

15--19

1026205

237571

300105

1324756

110531

34419

3033587

58- 62

20--24

452011

87253

624751

511277

258786

332944

2267021

53 - 57

25--29

182073

19399

685622

160074

71569

688827

1807563

48- 52

30--34

69589

4870

619795

29107

9823

627051

1360236

43 - 47

35--39

25944

1321

535541

6800

2889

539475

1111970

38- 42

40--44

11272

165

514585

3308

1238

486048

1016616

33 - 37

45--49

4305

83

431515

584

1238

385037

822762

28- 32

50--54

3111

0

355871

1953

825

268287

630049

23 - 27

55--59

1584

0

272327

677

660

237403

512652

18- 22

60--64

1895

0

271936

1132

908

300434

576306

13 - 17

65--69

1512

0

238952

991

495

292396

534346

08- 12

70--74

1285

0

193768

1126

83

235478

431740

03 - 07

75--79

1082

0

118814

334

83

152956

273270

1998- 02

80--84

574

0

38463

560

0

45767

85364

1993 - 1997

85--89

251

0

17019

517

0

17899

35686

1988 - 1992

90--94

22

0

7242

0

0

8209

15474

1983 - 1987

95--99

753

0

12622

719

0

8898

22992

جمع

جمع

5697740

462760

5259143

6254027

462678

4667188

22803537

                       

 


 

جدول شماره 3:جمعيت هاي برآورد شده در گروههاي سني به تفكيك جنس و تاهل در شهر در سال 1382

متولدين سالهاي

گروه سني

زن

مرد

كل جمعيت

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

مجرد

مزدوج 79-82

متاهل

78- 82

0--4

1533748

0

0

1559783

0

0

3093531

73 - 77

5--9

1995604

474

0

2025919

0

0

4021996

68- 72

10--14

2484835

134951

16786

2759372

2841

7034

5405820

63 - 67

15--19

1988126

437685

411444

2734193

128480

36984

5736911

58- 62

20--24

723852

209767

1116579

1189017

426162

396430

4061807

53 - 57

25--29

248205

46720

1363955

410315

229339

1110624

3409157

48- 52

30--34

113737

11680

1408794

138911

39302

1375311

3087735

43 - 47

35--39

59637

2052

1278760

49489

10102

1317624

2717664

38- 42

40--44

37275

631

1139796

15047

3946

1168993

2365688

33 - 37

45--49

17259

316

863800

14436

1421

976456

1873688

28- 32

50--54

5740

0

698884

4784

631

628863

1338903

23 - 27

55--59

4429

0

483721

2396

1421

526804

1018770

18- 22

60--64

2160

0

414622

4454

316

506690

928242

13 - 17

65--69

5589

0

364193

4644

0

413589

788016

08- 12

70--74

5457

0

286919

2377

158

313874

608784

03 - 07

75--79

2396

0

187564

2576

0

198485

391022

1998- 02

80--84

317

0

69324

701

0

68935

139277

1993 - 1997

85--89

1067

0

27083

1012

0

22643

51805

1988 - 1992

90--94

137

0

16065

1141

0

8445

25788

1983 - 1987

95--99

429

0

17828

683

0

13666

32606

جمع

جمع

9230000

844275

10166119

10921249

844117

9091450

41097210

 


 
 


نمودار شماره 2: هرم سني روستايي به تفكيك تاهل وتجرد در سال 79

 

 
 


نمودار شماره 3: هرم سني شهري به تفكيك تاهل وتجرد در سال 79

نمودار شماره 4: هرم سني به تفكيك تاهل و تجرد در كل كشور در سال 79

گروه هاي سني:

براي رسم نمودار هرم سني جمعيت هاي مربوط به نمونه ها را به تفكيك زن و مرد در گروه هاي سني 5 ساله تقسيم نموده و منحني هرم سني آن ترسيم گرديد با توجه به شكل هرم مي توان فراز و نشيب هايي را در بخشهايي از آن مشاهده نمود كه مهمترين آنها با توجه به موضوع مورد بحث  يعني پيش بيني عدم تعادل جمعيتي مربوط به گروه هاي سني ازدواج در آينده عبارتند از:

گروههاي سني 11  تا 20 سال : در گروه هاي سني 11 تا 20 ساله نسبت به گروه سني بالاتر از خود مي توان افزايش شديد جمعيت را مشاهده نمود اين افزايش مربوط به مقطع پس از انقلاب و دوران جنگ ايران و عراق است و در ارتباط مستقيم با سياستها و برنامه هاي دولت پس از انقلاب مي باشد كه با اعمال سياستهاي تشويقي در كشور موجب كاهش سن ازدواج و درنتيجه افزايش موارد ازدواج و زاد و ولد گرديد. ميزان رشد جمعيت در طي سالهاي فوق از مرز 4 در هزار نيز گذشت و موجب شد تا ميزان رشد جمعيت بشدت افزايش يابد.

گروههاي سني كمتر از 10 سال: همانگونه كه در منحني هرم سني مشاهده مي گردد يك ناحيه فرورفته در قسمت انتهاي هرم كه مربوط به گروه سني كمتر از 10 سال مي باشد را مي توان مشاهده نمود اين پديده مربوط به مقطع پس از جنگ ايران و عراق در كشور ما مي باشد كه تغيير در سياستهاي دولت براي كنترل جمعيت كشور و از طرفي توسعه سيستم شبكه هاي بهداشتي در كشور و همچنين كاهش ميزان ازدواج به دليل معضلات اقتصادي در كشور موجب گرديد تا ميزان رشد جمعيت بطور ناگهاني و چشمگيري كاهش يابد و فرو رفتگيي را در قاعده هرم ايجاد نمايد فرورفتگيي كه ممكن است بتواند منجر به عدم تعادل در كل هرم گردد!

گروه هاي سني ازدواج:

سن ازدواج در زن و مرد: همانگونه كه از نمودار اختلاف سني زنان و مردان به تفكيك سال ازدواج مشاهده مي شود با گذشت سنوات رفته رفته سن ازدواج زنان از ارقام كمتر از ده به نزديك به بيست سال رسيده است و از طرفي سن ازدواج مردان بين ارقام 22 تا 25 سال در نوسان بوده است اما دليل اين امر آن است كه گروه مورد مطالعه زنان ده تا 49 سال مي باشند طبيعي است كه در اين مطالعه زناني كه مثلا در سال 1339 ازدواج نموده اند و بالاي 10 سال عمر داشته اند بدليل اينكه اكنون بيش از 49 سال دارند بطور خودكار از مطالعه حذف شده اند بنابر اين تنها زناني كه كمتر از 10 سال داشته اند در مطالعه قرار مي گيرند به همين دليل نتايج حاصل بويژه در گروه هاي سني  بالا دقيق نمي باشند.

با در نظر گرفتن اين نكته و با توجه به نمودار شماره 5 و جداول مربوطه مي توان نتيجه گرفت افزايش روند ميانگين سن ازدواج در بين زنان از حدود سن 17 سالگي در سال 1355 به سن 1/20 سالگي در سال 1379 است اين در حالي است كه ميانگين سن ازدواج در بين مردان از حدود 7/22 در سال 1355 به 9/24 در سال 1379 رسيده است به بيان ديگر ميزان اختلاف سن زن و مرد در موقع ازدواج در طي سالهاي فوق از حدود 8/5 به 8/4 سال كاهش يافته است.نتايج فوق با آمارهاي بدست آمده از مركز آمار ايران و سرشماري منطبق مي باشد.

 


نمودار شماره 5: تغييرات ميانگين سن ازدواج در زن و مرد در طي سالهاي مورد مطالعه

 در كل كشور

 


مقايسه اختلاف سن زوجين نسبت به سن زن : بر اساس نمودار زير مي توان مشاهده نمود كه ميزان اختلاف سن زوجين با افزايش سن زن در هنگام ازدواج از حدود 9 سال  در سن 10 تا 14 سالگي به كمتر از 2 سال  در سن 25 تا 30 سالگي كاهش مي يابد و دوباره با افزايش سن بتدريج اختلاف سن زوجين فزوني مي يابد.

نمودار شماره 6: اختلاف سن به تفكيك سن زن در كل كشور(در سالهاي 75-79)

 
 


مقايسه اختلاف سن زوجين نسبت به سن مرد : بر اساس نمودار زير مي توان مشاهده نمود كه ميزان اختلاف سن زوجين با افزايش سن مرد بتدريج افزايش مي يابد. اين افزايش بصورت يك تابع خطي مي باشد و با معادله اشاره شده در مقدمه بررسي (نظريه ارسطو) تطابق نسبي دارد.

نمودار شماره 7: اختلاف سن به تفكيك سن مرد دركل كشور (در سالهاي 75-79)

(و مقايسه با معادله ارسطو)

 
 



مقايسه اختلاف سن زوجين و سال ازدواج: همانگونه كه از نمودار زير مي توان فهميد اختلاف سن زن و مرد در هر گروه سني نسبت به گروه سني ديگر در گذر زمان تغيير جزئي داشته است كه نشان دهنده كاهش جزئي در ميزان اختلاف سن زوجين در سالهاي 1345 تا 1355 و افزايش جزئي از سال 1355 به بعد مي باشد اگر چه اين تغييرات در گروه هاي سني 25 تا 29 سال بدليل كمي حجم نمونه با نوساناتي همراه است ولي در مجموع مي توان كاهش نسبي را در آن مشاهده نمود.

 


نمودار شماره 8:

 

 

       مقايسه اختلاف سن زوجين و وضعيت تحصيلي زنان: براي بررسي وضعيت تحصيلي زنان در هنگام مطالعه و اختلاف سن زوجين در ابتدا سطح سواد افراد جامعه به سه گروه تحصيلي بيسواد شامل افراد بي سواد و تحصيل نامشخص گروه تحصيلي كمتر از ديپلم شامل ابتدايي راهنمايي دبيرستان و نهضت سواد آموزي و گروه تحصيلي بالاتر از ديپلم شامل ديپلم  يا پيش دانشگاهي دانشگاهي و علوم حوزوي تقسيم گرديد.

بر اساس تقسيم بندي فوق مشاهده مي شود كه تعداد زيادي از افراد در گروه تحصيلي كمتر از ديپلم قرار مي گيرند و دو گروه ديگر كه بي سواد و بالاتر از ديپلم مي باشند جمعيت كمتري را شامل مي شوند.

همچنين مي توان مشاهده نمود در گروه تحصيلي بيسواد و كمتر از ديپلم بيشترين ميزان ازدواج در گروه سني 15 19 سال اتفاق افتاده است و در گروه تحصيلي بالاتر از ديپلم بيشترين ميزان ازدواج در گروه سني 20- 25 سال به وقوع پيوسته است به بيان ديگر با افزايش ميزان تحصيلات زنان سن ازدواج در آنها افزايش مي يابد.

لازم به ذكر است از آنجا كه امكان دريافت مدرك تحصيلي در سن بالاتر از 18 سال ممكن مي گردد بنا بر اين انتظار مي رود در گروه تحصيلي بالاتر از ديپلم ميانگين سني اين گروه كمي نسبت به دو گروه سني ديگر بيشتر باشد و اين موضوع مي تواند نتيجه گيري را در اين خصوص كمي مخدوش نمايد.

در بررسي ميزان ازدواج به تفكيك شهر و روستا و وضعيت تحصيلي زنان ملاحظه مي شود با افزايش ميزان باسوادي در شهر و روستا ميانگين سن ازدواج افزايش مي يابد و از آنجا كه سطح سواد در شهر بيش از روستا مي باشد ميانگين سن ازدواج در شهر افزايش يافته است.

نمودار شماره 9:

 


 برآورد وضعيت الگوي سني ازدواج در آينده كشور:

       از آنجا كه اصولا تعداد متولدين پسر و دختر در بدو تولد تقريبا برابر مي باشد (نسبت جنسي حدود 105 مي باشد به بيان ديگر اختلاف احتمال پسر زايي نسبت به دختر زايي حدود 5/2 درصد مي باشد) در صورتي كه افراد هر گروه سني با هم سن خود ازدواج نمايند تعادل تقريبا در جامعه برقرار مي گردد اما همانگونه كه در منحني هرم سني ملاحظه مي شود تعداد متاهلين از هر گروه سني در بين خانمها بيش از آقايان مي باشد علت اين پديده نيز بخاطر اختلاف سني مردان و زنان در هنگام ازدواج مي باشد. با توجه به رشد مثبت جمعيت در گروه سني متولدين قبل از سال 1364 طبيعي است كه تعداد خانمهاي متاهل هر گروه سني در مقايسه با مردان متاهل از همان گروه سني بيشتر باشند.

در نتيجه تعداد افراد مجرد مرد از هر گروه سني بيش از افراد مجرد زن از همان گروه سني مي باشد ليكن با توجه به الگوي سني ازدواج حاكم بر جامعه كه مردان با زنان 5 سال كمتر از خود ازدواج مي نمايند علي رغم بيشتر بودن تعداد مردان در عمل تعداد زنان بيشتري براي ازدواج وجود دارند كه در جامعه شانس ازدواج كمتري را خواهند داشت مگر آنكه به ازدواج به طريقه چند همسري تن دهند.

در گروه سني متولدين بعد از سال 1364 اوضاع بر خلاف گروه فوق اتفاق مي افتد بدين صورت كه بدليل افت شديد رشد جمعيت تغيير در شكل هرم و فرو رفتگي در قاعده هرم اتفاق افتاده است و  مي توان پيش بيني كرد كه عليرغم برابري جمعيت هاي زن و مرد در هر گروه سني، بدليل وجود اختلاف سني هنگام ازدواج كه بطور معمول 5 سال مي باشد در صورتي كه اين الگو همچنان ثابت باقي بماند تعداد زيادي از مردان گروه هاي سني ياد شده هرگز موفق به ازدواج نخواهند شد اين موضوع بدليل نبودن زنان در معرض ازدواج ازگروه 5 سال كمتر به تعداد كافي مي باشد. 

براي نشان دادن وضعيت فوق ابتدا با ترسيم نمودار هرم سني و سپس هرم سني افراد مجرد جامعه زمينه مقايسه تعداد موارد زن و مرد به تفكيك هر گروه سني فراهم گرديد كه در نمودار موارد اختلاف به صورت خط چين ترسيم شده است در ادامه براي مقايسه تعداد موارد زنان و مردان در گروه هاي متقارن يكديگر كه با 5 سال اختلاف از هم مي باشند هرم سني فوق با حركت دادن نمودار بخش زنان به سمت بالا و تقارن گروه هاي سني مرتبط با يكديگر زمينه مناسبي براي مقايسه فراهم شد سپس با مشخص نمودن ميزان اختلاف تعداد زن و مرد بوسيله خط چين مواردي كه بدليل عدم تناسب جمعيت هاي زن و مرد در جامعه هرگز موفق به ازدواج نخواهند شد مشخص گرديد.

لازم به ذكر است كه با توجه به گذشت حدود سه سال از زمان بررسي براي برآورد وضعيت موجود ابتدا نسبت به برآورد تعداد موارد ازدواج بر اساس سه سال 77 تا 79 اقدام گرديد و سپس آنها را از تعداد موارد برآورد شده افراد مجرد كاسته شد. مقادير بدست آمده با بررسي هاي اوليه اختلاف كمتر از 10 درصد را نشان مي دهند.



نمودار شماره10: مقايسه تعداد موارد ازدواج درهر گروه سني به تفكيك زن و مرد

دركل كشور(در سالهاي 77 تا 79 )

 

آغاز بحران:

با توجه به شرايط فرهنگي حاكم بر جامعه اسلامي كشور ما بطور قطع مي توان نتيجه فوق را آغاز بحران بزرگ اجتماعي بحساب آورد و انتظار داشت علاوه بر ايجاد عوارض فردي براي افراد مجرد از قبيل مشكلات روحي و اضطراب براي خود و خانواده زمينه هاي فساد اخلاقي در درجه اول خود اين افراد و در ادامه عوارض متعددي از قبيل افزايش آمار طلاق و غيره را در كل جامعه انتظار كشيد. 

 



نمودار شماره 11: هرم سني افراد مجرد دركل كشور

(با احتساب موارد ازدواج در سال 79 تا 82)

نمودار شماره 12: نمايش اختلاف تعداد پسر و دختر به تفكيك سال تولد

58-62

 

 

 

53-57

 

 

 

48-52

 

 

 

43-47

 

 

(دركل كشور در سال 79)

 
 


 

 

53-57

 

 

 

58-62

 

 

 

63-67

 

 

 

68- 72

 

 

73-77

 

 

78- 82

 

 

43-47

 

 

 

48-52

 

 


 نمودار شماره 13: مقايسه تعداد افراد مجرد به تفكيك سال تولد (دركل كشور در سال 79)

 


 نمودار شماره 14: مقايسه تعداد افراد مجرد به تفكيك سال تولد

 (در كل كشور در سال 79)

           
 

43-47

 

 
 
 
 
 

58-62

 

 
   

58-62

 

 
 
 
 
   
   
 
 


جدول شماره 4: تعداد و درصد افراد در معرض تجرد قطعي به تفكيك سال تولد

سال تولد

زن بيش از مرد با 5 سال اختلاف

در معرض تجرد

درصد از زنان همان گروه

 

درصد از مردان همان گروه

مرد بيش از زن با 5 سال اختلاف

در معرض تجرد

سال تولد

28- 32

 

 

 

 

 

28- 32

33 - 37

14828

1%

 

 

 

33 - 37

38- 42

33527

2%

 

 

 

38- 42

43 - 47

67227

4%

 

 

 

43 - 47

48- 52

127038

6%

 

 

 

48- 52

53 - 57

262261

10%

 

 

 

53 - 57

58- 62

605475

19%

 

 

 

58- 62

63 - 67

1314037

30%

 

2%

69,191

63 - 67

68- 72

 

 

 

24%

1,046,130

68- 72

73 - 77

 

 

 

26%

920,706

73 - 77

78- 82

 

 

 

 

 

78- 82

جمع

2424392

 

 

 

2036026

جمع

 

برآورد رقمي:

جدول فوق بيانگر افراد پسر و يا دختري است كه تعداد آنها بيش از تعداد جنس مخالف خود براي ازدواج با الگوي 5 سال اختلاف مي باشد. طبيعي است كه گروه سني متولدين سالهاي 78 الي 82 پسر بدليل آنكه گروه دختران 5 سال كوچكتر خود هنوز بدنيا نيامده اند درنظر گرفته نشده اند.

با توجه به موارد فوق و محاسبات بعمل آمده مشخص مي شود تعداد 2424392 نفر از دختران (متولدين سالهاي 64 و قبل از آن) كه تا  30% از كل زنان گروه سني خود را تشكيل مي دهند در صورت ادامه يافتن فرهنگ الگوي سني 5 سال اختلاف سن زوجين و در نتيجه عدم تعادل تعداد پسر و دختر براي هميشه مجرد خواهند ماند

همچنين تعداد 2036026 نفر از پسران (بطور عمده متولدين سالهاي 65 تا 74) كه تا 26% از كل مردان گروه سني خود را تشكيل مي دهند در صورت ادامه يافتن فرهنگ الگوي سني ازدواج رايج در كشور اين تعداد از پسران نيز براي هميشه مجرد خواهند ماند

واضح است كه بطور طبيعي و بدليل عدم تناسب سني امكان ازدواج اين دو گروه با يكديگر وجود ندارد

برآورد شرايط ايده آل:

شرايط ايده آل براي مشكل فوق آن است كه هيچيك از افراد جامعه مجرد نمانند براي برآورد چگونگي آن بايد با اين فرض كه كليه افراد هر گروه سني توانسته باشد با فرد مناسب خود ازدواج نمايد اقدام به محاسبه الگوي سني مناسب براي جامعه نمود بدين منظور به صورت زير عمل مي نماييم.

ابتدا از بالاترين گروه سني مردان شروع كرده و جمعيت هاي متناظر از هر گروه سني پسر را با جمعيت دختر 5 سال كوچكتر از خود را بطور فرضي با يكديگر ازدواج داده و آمار جمعيت هاي باقي مانده را بدست مي آوريم سپس جمعيت هاي باقي مانده را با گروه هم سن خود ازدواج مي دهيم و باقي مانده آن را نيز محاسبه مي كنيم اين بار نيز اين جمعيت را با گروه 5 سال كوچكتر از خود ازدواج مي دهيم و اين عمل را تا انتها ادامه داده تا كليه جمعيت هاي مورد نظر با يكديگر ازدواج نمايند در نهايت بر اساس سن ازدواج بدست آمده الگوي سني ازدواج را محاسبه نموده و ميزان اختلاف سني مناسب براي زوجين را در حالت ايده آل كه هيچ دختر و پسري بدون همسر باقي نماند را بدست مي آوريم عدد بدست آمده تعيين كننده شدت بحران و اهميت برنامه هاي مربوطه خواهد بود.

براي انجام محاسبه فوق بدليل آنكه جمعيت هاي بالاي 35 سال زنان از الگوي سني ازدواج در جامعه  پيروي نمي كند از محاسبات كنار گذاشته شد.

نحوه محاسبه ميزان ميانگين اختلاف سن در هر مقطع سني از رابطه زير بدست مي آيد

 

تعداد موارد ازدواج با 5 سال اختلاف سن * 5            ‎

   ميانگين اختلاف سن =

تعداد موارد ازدواج با 5 سال اختلاف سن + تعداد موارد ازدواج هم سن‎   

جدول شماره 5: محاسبه اختلاف سن ازدواج ايده آل براي پيشگيري از تجرد در جامعه

سال تولد

تعداددختر

تعداد پسر

ازدواج هم سن

ازدواج با5 سال

اختلاف سن

ميانگين اختلاف سن مناسب

33 - 37

21565

15020

 

 

منفي

38- 42

48547

18354

 

 

منفي

43 - 47

85582

56289

 

 

منفي

48- 52

183327

168018

 

 

منفي

53 - 57

430279

570388

430279

140110

1.23

58- 62

1175863

1700294

1035754

664540

1.95

63 - 67

3014331

4058950

2349791

1709159

2.11

68- 72

3989759

4429024

2280600

2148424

2.43

73 - 77

3382894

3476509

1234470

2242039

3.22

78- 82

2555803

2649653

313764

2335889

4.41

-

14887949

17142499

7644657

9240161

 

همانگونه كه از جدول فوق بر مي آيد ميزان اختلاف سن ايده آل براي زوجين به ازاي هر گروه سني نيز محاسبه گرديده است.

لازم به ذكر است توصيه به ازدواج هم سن مي تواند ميانگين اختلاف سن ازدواج را در جامعه به سوي اصلاح و پيشگيري از عدم توازن در هرم سني سوق دهد.

 

پيشگيري:

مهمترين راهكار موثر براي پيشگيري از اين معضل بزرگ و خزنده اجتماعي تغيير در الگوي سني ازدواج و كاهش اختلاف سن زوجين در هنگام ازدواج مي باشد اين تغيير بايد در اسرع وقت و با ابزارهاي قانوني و تبليغي مناسب انجام شود تا تاثير گذار واقع گردد بدين منظور اقدامات زير پيشنهاد مي گردد:

1-آگاهي و تشويق پسران براي ازدواج در سنين پايين (زيرا اختلاف سن ازدواج در افراد كمتر از 25 سال كم است)

2-تشويق و اعطاي تسهيلات به ازدواج درگروه هاي اجتماعي (مانند ازدواج هاي دانشجويي) كه ازدواج هاي هم سن در بين آنها رايج است

3-آگاهي و تشويق خانواده ها براي اينكه دختران جوان خود را به افراد با اختلاف سني بالا ازدواج ندهند (اين موضوع باعث شود تا پسران به ازدواج با دختران هم سن خود روي بياورند)

4-ايجاد موانع قانوني براي جلوگيري از ازدواج دختران در سنين كمتر از 18 سال (بدليل اينكه اختلاف سني در هنگام ازدواج در آنها بالا است)

5-ايجاد موانع قانوني براي جلوگيري از ازدواج با اختلاف سني زياد

6-تشويق به ازدواجهاي دانشجويي و گروه هايي كه اختلاف سني در بين آنها پايين است از طريق دادن وام ازدواج و امكانات ديگر

7-ايجاد موانع قانوني براي ورود وخروج بي رويه افراد مهاجر كه منجر به تشديد عدم تعادل سني در جامعه گردد

 

 


نتيجه گيري

آنچه كه اكنون كشور ما با عنوان بحران عدم تعادل جمعيتي با آن روبرو است شايد تا كنون هيچ كشوري با اين شدت با آن مواجه نبوده است پس از جنگ دوم جهاني آن هم با ابعاد بسيار كوچكتري مشكل فوق در كشورهاي درگير جنگ مشاهده شده و كشور چين كه بدنبال اتخاذ سياست تك فرزندي با نوع ديگري از آن روبرو مي باشد. كشورهاي غربي با توجه به بافت فرهنگي خود با آن به عنوان عامل كنترل جمعيت برخورد نموده و باعث بروز مشكلاتي در آن جوامع شدند گرايش به بي بند و باري افزايش آمار طلاق و سستي بنياد خانواده از اين موارد است كه جبران آن بسيار مشكل و به كار طولاني بروي چندين نسل را  مي طلبد و شايد هرگز قابل جبران نيز نباشد آنچه كه در كشور ما با توجه به بافت فرهنگي جامعه قبول آن بسيار مشكل و عوارض آن دوچندان خواهد بود.

تجرد با توجه فرهنگ اسلامي و ملي حاكم در كشور ما بايد به عنوان يك بحران بزرگ اجتماعي با آن برخورد شود زيرا علاوه بر ايجاد مشكلات روحي و عاطفي در بين افراد مجرد مي تواند منجر به توسعه فساد اخلاقي و اجتماعي نيز گردد كه نتيجه آن صرفا متوجه افراد مجرد نخواهد بود بلكه ديگر اقشار متاهل جامعه نيز كه به ظاهر از تجرد لطمه نديده اند با عواقب آن روبرو خواهند شد مهمترين عوارض تجرد در جامعه افزايش آمار طلاق در بين متاهلين و بي ثباتي در خانواده ها و بدنبال آن افزايش جرم وجنايت و ناامني عمومي خواهد بود.

لازم به ذكر است كه مشكل فوق يك راه حل مناسب نيز دارد راه حلي كه بدليل ماهيت فرهنگي شايد اجراي آن چندان آسان نباشد ليكن در صورت درك شرايط از سوي سياستگذاران و مسئولان برنامه ريزي و تصميم گيري براي حل آن چندان هم مشكل نخواهد بود.

نكته بسيار مهم آن است راه حل ارائه شده بايد بسرعت به اجرا گذاشته شود در غير اين صورت نتايج آن چشمگير نخواهد بود چرا كه با گذشت هر سال تعدادي از افراد در معرض تجرد قطعي قرار خواهند گرفت.

از طرفي در صورت اجراي راه حلهاي غير اصولي (از قبيل تعدد زوجات) و توجه صرف به حل مشكل فعلي يك گروه از جامعه كه دختران متولدين قبل از سال 1364 مي باشد امكان حل مشكل براي گروه ديگر كه عمدتا گروه پسران متولدين سالهاي 1365 تا 1374 مي باشد (مشكل سالهاي بعد) از بين خواهد رفت چرا كه حل مشكل آنان به حل اصولي مشكل گروه اول وابسته است.

 


 منابع:

 

 



[1] - علي اكبر رحماني – رشد جمعيت و اهميت آمار هاي حياتي - فصلنامه جمعيت سازمان ثبت احوال كشور- پاييز و زمستان 1372

[2] - دكتر محمد ميرزايي - ملاحظات جمعيتي مرتبط با توسعه در ايران - فصلنامه جمعيت سازمان ثبت احوال كشور- شماره 10 – زمستان 1373

[3] - سالنامه مركز آمار ايران 1379

[4] - يدالله فرهادي و ارژنگ اميرخسروي – عدم تعادل در عرضه و تقاضاي ا زدواج -  فصلنامه جمعيت سازمان ثبت احوال كشور- پاييز و زمستان 1372

[5] -  يدالله فرهادي و ارژنگ اميرخسروي – عدم تعادل در عرضه و تقاضاي ا زدواج -  فصلنامه جمعيت سازمان ثبت احوال كشور- پاييز و زمستان 1372

 [6]- دكتر حبيب الله زنجاني - گامي نو در پژوهشهاي جمعيتي -  فصلنامه جمعيت سازمان ثبت احوال كشور- شماره2 – پاييز 1372

[7] -  معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي - سيماي جمعيت وسلامت در جمهوري اسلامي ايران (مهر ماه 1379)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل

بازديد: 459

 

 

موضوع تحقیق:

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


انسان همواره نیازهایی دارد که سبب اصلی حرکت، تلاش در رفتارهای وی است. اگر نیازهای فرد به خوبی  شناخته شود و شرایطی جهت رفع نیازها در حد تعادل فراهم شود،از سویی موجب پیشگیری از مشکلات ،اختلالات ونابسامانیهای جسمی وروانی می شود و از سوی دیگر سبب رشد وشکوفائی استعدادهای درونی می شود.

در یک دید اجمالی نیازها به دو دسته تقسیم می شوند:

الف)نیازهای فیزیولوژیک  ب)نیازهای روانی (میرزا بیگی ،1373).

بشر گذشته از نیازهای فیزیولوژیک نظیر آب ،غذا ،هوا و غیره به نیازهای عالی تر و بالاتری نیاز داردبنابه تعریف نیاز یک حالت کمبود یا نقصان در موجود زنده است و انسان وقتی احساس نیاز میکند،یک حالت و احساس ناخوشایندی در او به وجود می آید ووقتی نیاز برطرف شد این حالت برای او یک حالت خوشایند است(سیف 1368).

یکی از نیازهای روانی انسان نیاز به احساس خود ارزشمندی یا عزت نفس است. تحقیقات نشان می دهد،نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی موثرتر می آموزد،روابط سود بخش تری برقرار می کند،بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و خودکفا باشد،دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خود داشته باشد(علیپور1373).

اهمیت عزت نفس برای کسانی که با کودکان ونوجوانان سروکاردارند امری روشن  است،روان شناسان و جامعه شناسان ،عزت نفس مثبت رابه عنوان هسته مرکزی سازگاری اجتماعی تلقی می کنند که این دیدگاه ریشه ای تاریخی و عمیق دارد یافته های تجربی جدید ارتباط بین عزت نفس مثبت رابا عملکرد موثر ومطلوب اثبات نموده اند.مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان ونوجوانان است. برخورداری از اراده وعزت نفس قوی ،قدرتمند تصمیم گیری وابتکار،خلاقیت ونوآوری ،سلامت فکر و بهداشت روانی رابطه مستقیمی با میزان وچگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد. امروزه اصلاح ودرمان بسیاری از اختلالات شخصیتی ورفتاری کودکان ونوجوانان نظیر کمرویی،لجبازی ،پرخاشگری وتنبلی و کندرویی به عنوان اولین یا مهمترین گام برای ارزیابی وپرورش احساس عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس ،مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند. برای اینکه کودکان بتوانند از حداکثر ظر فیت ذهنی وتوانمندی های بالقوه خود بهرمند شوند،می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف وانگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشند. به طور کلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته شده جامعه ای که افراد آن از احساس خود ارزشمندی برخوردار باشند در مقابل انواع مشکلات ومسائل زندگی ،فشارهای روانی ، مقاوم وپایدار خواهند بود برخورداری از احساس  خود ارزشمندی و عزت نفس به مثابه یک سرمایه وارزش حیاتی است واز جمله عوامل عمده در شکوفایی استعدادها وخلاقیت است. واقعیتهای وجود دراد که اجتناب ازآنها امکان پذیر نیست .یکی از این واقعیتها اهمیت عزت نفس است عزت نفس یکی از نیازهای اصلی انسان است که برای سازگار شدن انسان ضرورت دارد ودر رسانیدن او به موفقیت نقش ایفا می کند. هر چه این نیاز کمتر مرتفع شود امکان فاصله گرفتن از موقعیت ورشد و تعالی کاهش پیدا می کند .عزت نفس متاثر از عوامل درونی و بیرونی است منظور  از عوامل درونی عواملی است که از درون نشات می یگرد یا خود شخص آن را ایجاد می کند نقطه نظرها ،باورها،اعمال یا رفتار.عوامل بیرونی همان عواملی بیرونی همان عوامل محیطی هستند، پیامهایی که کلامی وغیر کلامی انتقال پیدا می کنند و تجربه هایی که بانی وباعث آن پدر،مادر،آموزگاران ،اشخاص مهم در زندگی ،سازمان دهندگان فرهنگ هستند.

عزت نفس چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است .عزت نفس اعتماد به توانایی خود را اندیشیدن است ،اعتماد به توانایی

بیان مساله

مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است .از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگر او افراد اخلاق ،داشتن اعتماد به نفس واحساس خود ارزشمندی بسیار بالاست .عزت نفس همیشه یک نیاز شخصی ضروری بوده که دردهه آخر قرن حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است .بررسی درباره شکست های شغلی نشان می دهد که یکی از دلایل محرز این شکستها (ترس از تصمیم گیری)است.تمام کسانی که در هر درجه و مقام قرار دارند،از سطح مدیران عالی رتبه تا کارکنان صفوف مقدم به عزت نفس بیشتر احتیاج دراند و توجه به این نکته برای درک بیکاری سطح بالا ضرورت دارد مفهوم عزت نفس نباید با مفهوم خود پنداره اشتباه شود .خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویشتن بکار می برد. یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب،علاقمندبه داستانهای علمی بداند که اینها  محتوای خود پنداره را تشکیل می دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد واز اعتقادات فرد در مورد تمام صفات وویژگیهایی  که دراو هست ناشی می شود مفهوم افسردگی  از دیدگاه آسیب شانسی یک حالت درونی است که باغمگینی ،بیحوصلگی ،دلتنگی یا دل گرفتگی ظاهر می شود وشامل یک طیف وسیعی است که در یک سر این طیف حالات طبیعی ودر سوی  دیگر آن حالتهای کاملا بیمار گونه قرار دارد. برای بیماری افسردگی تب مثال خوبی است: به دنبال  در بخشی از بدن،آماس بوجود می آید این آماس موجب تظاهراتی از تنش می گیردد که خود را به شکل تب بروز میدهد اما تب نیز به نوبه خود مکانیسم های دفاعی بدن را بر می انگیزد مانند: ازدیادی گلبولهای سفید یا پادتن ها که با ارگانیسم های عفونت را مبارزه می کنند. بنابراین بیماری حاصل از تب ،هم درد و هم واکنش در برابر آن است .افسردگی را می توان به همین گونه در نظر گرفت نشانه های حقیقی ناآشکار و نشانه های آشکار بیماری افسردگی ،همانطور که توصیف  شد می توانند هم نتیجه فشار وارده برفرد وهم ناشی از بسیج مکانیسم های دفاع روانی فردباشند که در برابر آن  فشار سازگاری بوجود می آورند.بیکاری یا از دست دادن شغل نیزخود به عنوان یک رویداد مطلوب در زندگی میتوانند  در درجه افسردگی فرد نقش داشته باشد. با توجه به مطالب فوق ،پژوهش  حاضر به طور کلی به دنبال پاسخی برای سئوالهای زیر است:

1- آیا در جامعه ما نداشتن شغل یا از دست دادن آن تاثیری در عزت نفس افراد دارد؟

2- آیا بیکاری به عنوان یک عامل نقشی در درجه افسردگی دارد؟

3-آیا دانشجویان شاغل از نظر سطح عزت نفس در سطح بالاتری از دانشجویان بیکار قرار دارند؟

4-آیا افراد شاغل از نظر میزان افسردگی در سطح پایین تری از افراد بیکار قرار دارند؟

هدف مطالعه

در دوران معاصر بیکاری یکی از مشکلات اجتماعی است که بسیاری از کشورهای جهان دست به گریبان آن می باشند .در کشور خود ما ایران نیز بیکاری پدیده ای شایع است ورفته رفته برگروه بیکاران افزوده می شود .این یک واقعیت است که بیکاری می تواند برجنبه های مختلف زندگی انسانها از جمله مسائل روانی آنها تاثیر گذارده و مشکلاتی را به بار  آورد .هدف پژوهش حاضر تعیین نقش اشتغال و بیکاری در عزت نفس و افسردگی دانشجویان می باشد در اینجا قصد ما این است که سطح عزت نفس افراد را مشخص کنیم و بگوییم که در چه سطح و میزانی قرار دارند و قصد ما این است که سطح عزت نفس انها رابا هنجارهای جامعه مقایسه کنیم . بلکه در اینجا همان طور که در عنوان پژوهش امده است  هدف مقایسه سطح عزت نفس ومیزان افسردگی در بین دو گروه دانشجویان شاغل و بیکار است تا مشخص شود در سطح عزت نفس و میزان افسردگی این دو گروه تفاوت وجود دارد و اگر وجود دارد آیا معنا دار است یا خیر.

ضرورت تحقیق

مسئله اشتغال و بیکاری در طبقه عوامل اجتماعی قرار دارد که میتوانند در حالات و بیماریهای روانی تاثیر گذار باشد .بیکاری یا از دست دادن شغل به عنوان یک رویداد مخصوصا  دربین مردان که وظیفه تامین  معاش خانواده برعهده آنهاست ودرجامعه از آنان  انتظار داشتن شغل می رود می توانند تاثیر زیادی در روحیات آنها داشته باشد. با توجه به آنچه در بالا ذکر شد نتیجه این پژوهش می تواند هم در زمینه پیشگیری و هم در زمینه اقدامات درمانی مورد استفاده قرار گیرد. اگر در سطح عزت نفس و شدت  افسردگی دو گروه دانشجویان شاغل و بیکار تفاوت معنی داری وجود داشته باشد میتوان از ایجاد اشتغال بعنوان عاملی برای پیشگیری از شدت افسردگی و کاهش عزت نفس این افراد استفاده کرد و یا درصورت افسرده بودن ونداشتن شغل,می توان از طریق فراهم کردن شغل در امور درمان وبهبود به آنها کمک نمود.

فرضیه های تحقیق

1- سطح عزت نفس در گروه دانشجویان شاغل بالاتر از گروه دانشجویان بیکار می باشد.

2- میزان افسردگی در گروه دانشجویان بیکار بالاتر از گروه دانشجویان شاغل می باشد.

تعاریف اصطلاحات تحقیق

عبارت است ازمیزان  ارزشی که فرد برای خود قائل است یک قضاوت شخصی در مورد با ارزش بودن پذیرش یا عدم پذیرش خود.(برونو,1986ترجمه فرزانه طاهری ومهشید یاسایی,1370)

سطح عزت نفس:در این پژوهش منظور از سطح عزت نفس نمره ای است که توسط پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بدست می آید.

افسردگی : اصطلاح بسیار وسیع وتاحدودی مبهم است که برای شخص  عادی حالتی با غمگینی ,گرفتگی و بی حوصلگی وبرای پزشک ,گروه وسیعی از اختلالات خلقی زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند.(پورافکاری,1373)

میزان افسردگی :در این پژوهش منظور از میزان افسردگی نمره ای  است که توسط پرسشنامه افسردگی یکب ه دست می آید.

دانشجو: به فردی اطلاق می شود که در سال تحصیلی 83-82در دانشگاه پیام نور شهرستان نیشابور مشغول به تحصیل می باشد.

فرد شاغل:منظور از فرد شاغل کسی است که کاری انجام دهد ودر قبال آن کار دست مزدی دریافت کند.(برونو1986,ترجمه طاهری ویاسایی,1370)

فرد بیکار:منظور از فرد بیکار کسی است که کاری انجام نیمدهد وبنابراین دستمزدی نیز دریافت نیمکند ویا اگر حقوق ناچیزی می گیرد در قبال کاری که بالقوه میتواند انجام دهد نیست بلکه به صورت کمکی است که به او داده می شود.(برونو,1986,ترجمه طاهری ویاسائی,1370)

سازمان بندی 3بقیه رساله:ادامه پژوهش حاضر در چهار فصل به هم پیوسته وبا این عناوین و سر فصل ها دنبال می شود در فصل دوم (پیشینه وادبیات پژوهشی)با نگاهی به مفاهیم نظری در مورد عزت نفس وافسردگی ومفاهیم وعناوین برخاسته ازآنها ضمن تعریف وشرح هر کدام به تقسیم بندی اختلالات افسردگی می پردازیم در انتهای فصل دوم مروری برپژوهش های انجام شده در زمینه عزت نفس و افسردگی خواهیم نمود. در فصل سوم (روش پژوهش )با توضیح چگونگی روش جمع آوری اطلاعات جامعه  نمونه روش نمونه گیری شرح وبیان می کردند همچنین در این  فصل روش تجزیه وتحلیل داده های پژوهش مشخص شده وابزار اندازه گیری و جمع آوری داده ها را همراه با مواد اجرا و نمره گذاری ,رشد مقیاس واعتبار روایی برای هر کدام از ابزارهاو آزمونهای مورد مطالعه را مورد بحث قرار خواهیم داد.در فصل چهارم (تجزیه و تحلیل داده ها)به تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات پرداخته و ضمن توصیف داده ها وآزمون فرضیه های پژوهش به توصیف ویژگی های عمومی گروه آزمودنیها پرداخته و آنها رابرحسب ویژگی های جمعیت شناختی از نظر عزت نفس و افسردگی طبقه بندی کرده وبالاخره در فصل پنجم (بحث و نتیجه گیری) فرضیه های تحقیق هر کدام بطور مشروح مورد بحث و نتیجه گیری قرار می گیرند در یان فصل یافته های پژوهش های آینده ضمن ارائه خلاصه ای از پژوهش ما را به انتهای این رساله می رساند.

نتیجه گیری فرضیه های پژوهش

فرضیه اول

(سطح عزت نفس د رگروه دانشجویان شاغل بالاتر از گروه دانشجویان بیکار می باشد)

این فرضیه بصورت (یک دامنه)بیان شده است وبدیهی است که نتیجه آزمون فرضیه مذکور براین اساس استوار است که (میانگین عزت نفس افراد شاغل با افراد بیکار تفاوت معنی داری وجود ندارد)مورد تایید قرار نگرفتن این فرضیه همسو و موافق با بسیاری از پژوهشهای انجام شده در این راستا نمی باشد. یافته بدست آمده از این فرضیه موید تحقیقاتی است که در زمینه بیکاری واشتغال وارتباطشان با افسردگی شده است.بطوریکه نتایج بدست آمده نشان می داد که عزت نفس در بین مدیران بیکار پایینتر نبوده وبا مدت بیکاری طولانی تر کاهش نمی یابد.

فرضیه دوم

(میزان افسردگی در گروه دانشجویان بیکار بالاتر از گروه دانشجویان شاغل می باشد)

همانطور که آزمون t نشان داد فرضیه فوق مورد تایید قرار گرفت وبراساس سطحد معنی داری آزمون مذکور با 95درصد اطمینان میتوانیم ادعا کنیم که میانگین افسردگی دانشجویان بیکار بطور معنا داری با میانگین افسردگی دانشجویان شاغل تفاوت دارد .این فرضیه بصورت(یک دامنه)بیان شده است وبدیهی است که نتیجه آزمون  فرضیه مذکور براین اساس استوار است که (میانگین افسردگی دانشجویان بیکار بالاتر از میانگین افسردگی دانشجویان شاغل می باشد) میانگین بدست آمده از نمرات افسردگی دانشجویان بیکار 78/13بطور چشمگیر وشاخصی از میانگین افسردگی دانشجویان شاغل 18/9بالاتر بود. یافته بدست آمده ازاین فرضیه موید اکثر تحقیقاتی است که در زمینه بیکاری اشتغال وارتباطشان با افسردگی شده است از جمله بررسی فیدر(1982)تحت عنوان بیکاری و همبسته های روان شناختی آن که از آزمودنیهای بیکار (هم مردان و هم زنان) نمرات افسردگی بالاتر ونمرات عزت نفس پایینتری داشتند.همچنین در بررسی ,فرس ومر(1987)نتایج نشان داد که بیکاری طولانی یا بیکاری مجدد به افسردگی کاهش یافتن امید ومشکلات مالی منجر می شود. همچنین دربررسی نصیری شیخانی (1373) نتایج نشان داد که افراد نمونه شاغل نسبت به نمونه  غیر شاغل از هسته کنترل درون بین تر تمایلات افسردگی کمتر اعتماد به نفس بیشتر وانگیزه پیشرفت قوی تری برخوردار بودند.

پیشنهاد هایی برای پِژوهش های آینده

به منظور ثبت و گسترش یافتهای این پژوهش وگشوده شدن افقهای نوین در این زمینه وزمینه های مشابه پیشنهادهای زیر به پژوهشگران ومحققان آینده توصیه می شود:پیشهاد می شود پژوهشی مقایسه ای برای بررسی سطح عزت نفس و شدت افسردگی در بین بیماران افسرده وافراد بهنجار صورت گیرد.

-پیشنهاد دیگر مقایسه افراد ورزشکار و غیرورزشکار از نظر میزان وسطح عزت نفس می باشد .

- بالاخره بعنوان آخرین پیشنهاد رابطه عزت نفس وهوش برای مقایسه بین افراد تیز هوش وافراد متوسط میتواند موضوع پژوهش جذابی را فراهم سازد.

3-محدودیتهای پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خودبه کنار آمدن با چالشهای اولیه زندگی است .هرچه عزت نفس ما محکمتر و بیشتر باشد ،برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی ودر کار و شغلمان بروز می کند،آمادگی  بیشتری داریم .افسردگی یکی از متداول ترین مشکلات روانی در جهان است و در واقع  از این جهت مقام اول را داراست .وسعت این ناراحتی تابدانجاست که آن را با سرما خوردگی مقایسه میکنند.(زلیگمان ،1975)براساس آمار ارایه شده بین 9تا26درصد زنان و5تا12درصد مردان در طول زندگی خود ممکن است عوارض ونشانه های مختلف افسردگی را از خود نشان می دهند. حداقل 12درصد از جمعیت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75درصد افراد یکه در موسسات درمان روانی بستری می شود دچار افسردگی هستند زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار هستند واین نسبت در جمعیت های بالینی نیز گزارش شده است.(براون وهریس ،1978).مطالعاتی که در سالهای  اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت3(WHO)در کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا انجام گرفته از افزایش  دامنه شیوع افسردگی در میان ملل در حال رشد حکایت دارد.(سازمان جهانی بهداشت،1973) .احتمال بهبود افسردگی در اشخاص جوانتر نسبت به افراد مسنتر بیشتر است ونیز احتمال تجربه مجدد بیماری درآنها کمتر می باشد .(رونیزوهمکاران ،1984،بلاکروکلار،1987)در اجتماع امروزی کار بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.وقتی یکدیگر را ملاقات می کنیم پس از سلام واحوال پرسی،اولین سئوالی که معمولا مطرح می شود این است: چکار می کنید؟کار نه تنها منابع مالی و سطح زندگی افراد را بهبود می بخشد،بلکه برسلامت جسمی وروانی آنها نیز اثر مثبت می گذارد.

اینجاست که گفته اقبال لاهوری مصداق پیدا می کند:

((ما زنده به آنیم که آرام نگیریم   موجیم که آسودگی ما عدم ماست ))

امروز پیدایش و گسترش سریع شهرها وافزونی شدید جمعیت آن همراه با مسایل و مشکلات خاصی است  که در طول تاریخ  سابقه ندارد. اشتغال نیروی انسانی ،مهمترین و اصلی ترین هدف برنامه ریزی در هر کشور است و بدون آن زندگی فردی و اجتماعی تامین نمیشود چرا که که بیکاری نوعی بیماری و زمینه ساز بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات می باشد.

در حال حاضر یکی از مسایل مهم در کشور ما ایران ،بیکاری است بویژه در قشر دانشجو وفارغ التحصیلان دانشگاهها که موجب مشکلات روحی وروانی عدیده ای در این افراد شده است .هدف از ارایه این پژوهش ،نقش اشتغال و بیکاری در عزت نفس میزان افسردگی دانشجویان می باشد وتلاش براین است که پژوهش حاضر حتی الامکان مورد توجه و استفاده مسئولین قرار گیرد.

 

 

بیان مساله

مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است .از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگر او افراد اخلاق ،داشتن اعتماد به نفس واحساس خود ارزشمندی بسیار بالاست .عزت نفس همیشه یک نیاز شخصی ضروری بوده که دردهه آخر قرن حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است .بررسی درباره شکست های شغلی نشان می دهد که یکی از دلایل محرز این شکستها (ترس از تصمیم گیری)است.تمام کسانی که در هر درجه و مقام قرار دارند،از سطح مدیران عالی رتبه تا کارکنان صفوف مقدم به عزت نفس بیشتر احتیاج دراند و توجه به این نکته برای درک بیکاری سطح بالا ضرورت دارد مفهوم عزت نفس نباید با مفهوم خود پنداره اشتباه شود .خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویشتن بکار می برد. یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب،علاقمندبه داستانهای علمی بداند که اینها  محتوای خود پنداره را تشکیل می دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد واز اعتقادات فرد در مورد تمام صفات وویژگیهایی  که دراو هست ناشی می شود مفهوم افسردگی  از دیدگاه آسیب شانسی یک حالت درونی است که باغمگینی ،بیحوصلگی ،دلتنگی یا دل گرفتگی ظاهر می شود وشامل یک طیف وسیعی است که در یک سر این طیف حالات طبیعی ودر سوی  دیگر آن حالتهای کاملا بیمار گونه قرار دارد. برای بیماری افسردگی تب مثال خوبی است: به دنبال  در بخشی از بدن،آماس بوجود می آید این آماس موجب تظاهراتی از تنش می گیردد که خود را به شکل تب بروز میدهد اما تب نیز به نوبه خود مکانیسم های دفاعی بدن را بر می انگیزد مانند: ازدیادی گلبولهای سفید یا پادتن ها که با ارگانیسم های عفونت را مبارزه می کنند. بنابراین بیماری حاصل از تب ،هم درد و هم واکنش در برابر آن است .افسردگی را یم توان به همین گونه در نظر گرفت نشانه های حقیقی ناآشکار و نشانه های آشکار بیماری افسردگی ،همانطور که توصیف  شد می توانند هم نتیجه فشار وارده برفرد وهم ناشی از بسیج مکانیسم های دفاع روانی فردباشند که در برابر آن  فشار سازگاری بوجود می آورند.بیکاری یا از دست دادن شغل نیزخود به عنوان یک رویداد مطلوب در زندگی میتوانند  در درجه افسردگی فرد نقش داشته باشد. با توجه به مطالب فوق ،پژوهش  حاضر به طور کلی به دنبال پاسخی برای سئوالهای زیر است:

1- آیا در جامعه ما نداشتن شغل یا از دست دادن آن تاثیری در عزت نفس افراد دارد؟

2- آیا بیکاری به عنوان یک عامل نقشی در درجه افسردگی دارد؟

3-آیا دانشجویان شاغل از نظر سطح عزت نفس در سطح بالاتری از دانشجویان بیکار قرار دارند؟

4-آیا افراد شاغل از نظر میزان افسردگی در سطح پایین تری از افراد بیکار قرار دارند؟

یکی از موضوعات مهم در بهداشت روانی عزت نفس می باشد. که منظور همان عزت نفس وخودپندار فرد می باشد.

دو مفهوم کلیدی در مورد عزت نفس وجود دارد:

1-احساس دوست داشتن وپذیرش توسط دیگران

2-صلاحیت وشایستگی در حل مسائل ومشکلات بدون وابستگی به دیگران.

Seifesteemیا عزت نفس یعنی احساس ارزش درجه تصویب ،تایید و پذیرش و ارزشمندی است که با شخص نسبت به خویشتن  دارد. میزان اعتماد به نفس در رابطه با میزان ارتباط،تصویر خود وخود ایده آل حاصل می شود.به طور کلی کسانی که عزت نفس ضعیفی دارند،به استعداد های خود خیلی اطمینان ندارند و خیلی برای خود ارزش قایل نمی شوند.

خودایده ال شامل آرزوها ،اهداف کلی ،ارزشها ومعیارهای رفتارهایی که فرد به عنوان ایده آل به آنها می نگرد وبرا ی کسب آنها تلاش می کند،می باشد. فردی که از خود تصویری نزدیک ،هماهنگ با خود ایده آل دارد،از یک سطح بالای اعتماد به نفس برخوردار است. در حالیکه شخصی که متفاوت از خود ایده آل دارد،اعتماد به نفس پایین دارد.

در کودکی نقش اصلی ایجاد عزت نفس وافزایش عزت نفس به عهده والدین می باشد چون کودک تمام وقت خود را با آنها سپری می کند در حالیکه در نوجوانی با هسمالان و همجنسان بیشتر مراوده می کند وآنها در عزت نفس نوجوانان تاثیر به مراتب بیشتراز والدین دارند. در جوانی بابرقراری رابطه با جنس مخالف،فردبه عزت نفس مورد نظر می رسد و در ضمن آن نقش مربوط به جنس را هم کسب می کند.

حدود 30سال قبل تحقیقات در مورد عزت نفس توسط martinseligmanمتحول شد.سلیگ من عقیده داشت که باید به کودکان کمک کرد تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند وباید کودکان رادر مقابل احساساتی چون ناکامی وناراحتی حمایت کرد.

اریکسون وپیاژه میگویند بی تردید یکی از نیازهای اساسی انسان ،افراد وآحاد انسانی،در تمام طبقات ودرجات علمی و اخلاقی ،نیاز به داشتن میزان معینی از عزت نفس است. هر قدر فرد میزان آسیب پذیری بیشتری داشته باشد نیازمند به اعتماد به نفس زیادی است.

کوپر اسمیت(1967) می گوید:عزت نفس عبارت از یک قضاوت شخصی در مورد باارزش بودن یا بی ارزش بودن ،قبولی یا عدم قبولی خودکه در نگرش او ظاهر می شود در حقیقت ،شخص ممکن است خود را آنطورکه مردم می بینند ببیند.

شاملو می نویسد(1363)عزت نفس عبارت از ارزیابی وارزشیابی مداوم که شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود دارد.عزت نفس نوعی قضاوت شخص ،نسبت به ارزشمندی وجودی می باشد.

به نظر کوپر(1967) منابع عزت نفس شاملو موارد زیر می باشد:

1-قدرت:وقتی شخص احساس قدرت کند می تواند روی سایرین اثر بگذارد وکارهایش را خوب انجام دهد وعزت نفس او بالا می ورد.

2- مهم بودن:وقتی شخص متوجه شود که اهمیت دارد ودرزندگی دیگران مهم است،عزت نفس اوبالا می رود.

 3-پای بند به آداب وقوانین اجتماعی و اخلاقی .

4-موفقیت.

عزت نفس در اثر نیاز به نظر مثبت به وجود می آید وشامل برخورد گرم و محبت آمیز و احترام وصمیمیت و پذیرش ومهربانی است که از طرف محیط اجتماعی واولیاء خود تامین می گردد. بنابراین محیط اجتماعی در رشد عزت نفس تاثیر بسزایی دارد و می توان آن را یکی از انگیزشهای اجتماعی محسوب نمود.بنابراین مهم است که دانشجویان با چه نگرشی رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند.کارمندان چه نوع کاری برمی گزینند واصولا هر صاحب من چه بخشی از خدمات انسانی را بر عهده بگیرد.

بنابراین  مساله ای که در این تحقیق بررسی می شود میزان عزت نفس کارمندان مجرد و متاهل بیمارستان حکیم است.

با توجه به اهمیت موضوع یعنی عزت نفس ونقشی که عزت نفس در زندگی و کار انسان دارد باید به شناسایی عواملی که موجب افزایش عزت نفس یا کاهش آن می شود پرداخت این تحقیق با مقدمه وتعاریفی که از عزت نفس ومنشاءایجاد عزت نفس در صدد است که روشن کند چرا اعتماد به نفس کاهش می یابد،چه عواملی در ایجاد اعتماد به نفس موثرند؟ کدام دسته از کارمندان از اعتماد به نفس بالایی یا پایینی برخوردارند.آیا اعتمادبه نفس مردان وزنان با هم متفاوت است؟آیا بین افراد مجردومتاهل از نظر میزان اعتماد به نفس تفاوتهایی وجود دارد یا نه تا از نتایج آن برای افزایش عزت نفس استفاده شود.

 

 

یکی از صفات شخصیتی که رفتار سازمانی یا رفتار در محیط کار را تحت تاثیر قرار می دهد عزت نفس است.در اهمیت عزت نفس همین بس که رضایت افراد از زندگی شدیدا به احساسات آنها در مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد به طوری که هرگاه احساس کنند عزت نفس در معرض خطر قرار گرفته سعی میکنند با استفاده از انواع رفتارها و راهبردها احساس ارزشمندی خودر ا حفظ کنند و از خود دفاع کنند .عزت نفس با توانایی سازگاری افراد همراه است. کسانی که عزت نفس بالایی دارند در مقایسه با کسانی که از عزت نفس پایینی برخوردارند بهتر می توانند با موقعیت های مختلف سازگار شوند به عبارت دقیقتر افراد با درجه عزت نفس بالا،در مقایسه با افراد با درجه عزت نفس پایین در موقعیت های مختلف کمتر اضطراب دارند،کمتر افسرده ،هیجانی ،پرخاشگرمی شوند .افرادی که عزت نفس ضعیفی دارند از احساس تندخویی،اختلال رفتاری واندوه رنج می برند.همچنین این افراد از بیخوابی وسندرم های روانی تنی شکوه می کنند.

عزت نفس مخصوصا در روابط متقابل اشخاص بهتر خودنمایی می کند. کسانی که نسبت به خود دید خوبی دارند،دیگران را نیزدوست دارندوضعف های خودر ا بهتر می پذیرند این افراد به دلیل احساسات مثبتی که به دیگران دارندوآنها را می پذیرند،بهترین دوستان را به دست می آورند در واقع کسی که مثبت وراحت باشد کاری می کند که دیگران نیز در ارتباط با او مثبت وراحت می شوند. طبیعتا،دارندگان این ویژگی برای مردم بسیار جذاب می شوند ودر نتیجه دیگران هم در محیط اجتماعی و هم در محیط کار دور او حلقه می زنند عزت نفس برنوع کاری که شخص جستجو میکند اثرمی گذارد باعث می شود کارهایی را بپذیرد که نیازبه خطر ورقابت زیادی دارد .عزت نفس بالا این اثر را نیز دارد که شخص به انتقادهای دیگران نیز حساسیت نشان نمی دهد،برای خودهدفهای بالایی در نظر میگیرد وبرای رسیدن به آنها تلاشهای طاقت فرسا انجام می دهد.عزت نفس تحت تاثیر عوامل موقعیتی نیز قرار می گیرد کسی که به دفعات متعدد شکست می خورد، عزت نفس خود را در حال کاهش احساس می کند اما کسی که چند موقعیت متعدد به دست می آورد،عزت نفس خود را در حال افزایش می بینند.

بیشتر صاحبنظران در ارزیابی بالینی و غیر بالینی خود از عزت نفس به عنوان یک نکته کلیدی که می تواند اغلب حوادث زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد یاد می کنند وبا افزایش آن در زمینه های دیگر فرد تغییر ایجاد می کنند.به اعتقاد روان شناسان ،جامعه ای که افراد آن از عزت نفس بالایی برخوردار باشند در برابر انواع مسائل  مشکلات زندگی ،فشارهای روانی،حوادث وبیماران روانی مقاوم و پایدار خواهند بود. واین امر شکوفایی استعدادهای نهفته ،خلاقیت و پیشرفتهای فرهنگی و اقتصادی واجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

 

3-میزان اعتماد به نفس در میان کارمندان متاهل بیشتر از کارمندان مجرد است.

4-میزان اعتمادبه نفس در میان مردان مجرد بیشتر از زنان مجرد است.

5-میزان اعتمادبه نفس در میان مردان متاهل بیشتراز زنان متاهل است.

6-میزان اعتماد به نفس با توجه به میزان تحصیلات کارمندان متفاوت است.

7-میزان اعتمادبه نفس با توجه به سن کارمندان متفاوت است.

عزت نفس : تعریف نظری:منظور از عزت نفس ارزشیابی فرد درباره خود ،قضاوت شخص در مورد ارزش خود است و ارزش واحترامی که شخص نسبت به خود قایل می شود.عزت نفس پایین از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود،عزت نفس نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود است.این صفت در انسان حالت عمومی دارد ومحدود وزودگذر نیست.(راجرز:1960)

تعریف عملیاتی:منظور از عزت نفس در این تحقیق نمره ای است که آزمودنی پس از پاسخگویی به آزمون عزت نفس کوپر اسمیت به دست می آورندو

کارمند:افرادی که در سازمان مشغول به خدمت هستند ودر این تحقیق منظور افرادی که در بیمارستان حکیم کار می کنند.

مجرد: افرادی که ازدواج نکرده اند وزندگی تشکیل نداده اند مجرد به حساب می آیند.

متاهل:افرادی که ازدواج کرده اند و دارای زن وفرزند وزندگی هستند در این تحقیق متاهل به حساب می آیند.

متغیرهای تحقیق: در این تحقیق عزت نفس متغیر مستقل و مجردومتاهل بودن کارکنان متغیر وابسته است.

طرح تحقیق:این تحقیق ازنوع  تحقیق زمینه یابی است وبا هدف بررسی میزان اعتمادبه نفس کارمندان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم اجرا می شود  واین تحقیق آزمایشی فرضیه های زیر را در نظر دارد:

1- میزان اعتماد به نفس در میان کارمندان متاهل بیشتر از کارمندان مجرد است.

2- میزان اعتمادبه نفس در میان مردان مجرد بیشتر از زنان مجرد است.

3- میزان اعتماد به نفس درمیان مردان متاهل بیشتر اززنان متاهل است.

4- میزان اعتماد به نفس با توجه به میزان تحصیلات کارمندان متفاوت است.

5- میزان اعتماد به نفس به سن کارمندان متفاوت است.

کلیه کارمندان زن ومرد بیمارستان حکیم جامعه آماری این پژوهش هستند.ونمونه ای به اندازه 98نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب که برای بررسی میزان اعتماد به نفس آنها از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت استفاده می شود ودر پایان نتایج ازآمار توصیفی برای خصوصیات دموگرافیک آزمودنیها وبرای تجزیه و تحلیل از آزمون tوf استفاده می شود.

 

 

 

 

 

1-

هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی میزان اعتماد به نفس کارمندان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم است که داده های حاصل از این پژوهش به دو صورت توصیفی واستنباطی مورد بررسی قرار گرفت. جدول وشاخصهای آماری حاصل از کل گروهها قسمت نخست فصل چهارم را تشکیل می دهنددر این پژوهش نمونه ای به اندازه 98نفر متشکل از 35نفر مجرد و63نفر متاهل به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد.اطلاعات مربوط به خصوصیات دموگرافیک در ابتدای فصل چهارم ارائه شده است . در بخش دوم فصل چهارم یافته های آماری مربوط به فرضیه ها وجود دارد که در این بخش برای آزمون فرضیه اول نمرات افراد مجرد ومتاهل توسط آزمون tبرای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.که با توجه به جدول شماره 7بین گروهها تفاوت معنی داری وجود دارد وفرض صفر رد می شود پس با توجه به فرضیه اول نتیجه گرفته می شود که در این پژوهش میزان عزت نفس در میان افراد متاهل بیشتر از افراد مجرد است .در بخش  آزمون فرضیه دوم نمرات آزمودنیهای مجرد(زن ومرد)توسط آزمونtبرای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت بین گروهها تفاوت معنی داری وجود نداردوفرض صفر تایید می شود پس با توجه به فرضیه دوم نتیجه می شودکه در این پژوهش میزان اعتماد به نفس در میان زنان مجرد ومتاهل یکسان است.در بخش آزمون فرضیه سوم نمرات آزمودنیهای متاهل براساس جنس توسط آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت پس با توجه به فرضیه سوم نتیجه گرفته می شود که در این پژوهش میزان اعتماد به نفس در میان مردان وزنان متاهل یکسان است دربخش آزمون فرضیه چهارم سن آزمودنیها توسط تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بین گروهها از نظر سنی تفاوت معنی داری دیده شد پس با توجه به فرضیه چهارم میزان عزت نفس در میان کارمندان با توجه به سن آنها متفاوت است .در بخش آزمون فرضیه پنجم نمرات آزمودنیها براساس میزان تحصیلات توسط تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بین گروهها تفاوت معنی داری وجود دارد وفرض صفر رد می شود.

همانطور که آزمون Tنشان داد فرضیه فوق مورد  تایید قرار نگرفت وبراساس سطح معنی داری آزمون مذکور با 95درصد اطمینان میتوانیم ادعا کنیم که بین میانگین عزت نفس افراد شاغل وبیکار تفاوت معنی داری وجود ندارد که در فصل دوم پژوهش حاضر به آنها اشاره شده است. از جمله بررسی هارتلی (1980)که بین مدیران متوسط وارد شد و مدیران شاغل مورد ارزیابی قرار گرفت بطوریکه نتایج بدست آمده نشان می داد که عزت نفس در بین مدیران بیکار پایینتر نبوده وبا مدت بیکاری طولانی تر کاهش نمی یابد.همچنین در بررسی جوشی و گراس (1985)تحت عنوان (تاثیر مدت بیکاری برروی عزت نفس افسردگی تنهایی وارتباط عاطفی افراد)نتایج بدست آمده نشان می دهد که عزت نفس آزمودنیهاباقی می ماند و آزمودنیها افسرده نشده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشنهادات ومحدودیتهای تحقیق وضمائیم

 

 

 

 

 

 

 

محدودیت ها وپیشنهادات

در این تحقیق با توجه به این که سروکار ما با انسانها به عنوان موضوع تحقیق بود مشکلاتی وجود داشت که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود.

1-همانطور که تاکنون مشاهده شده است انسانها در نشان دادن خصوصیات عاطفی خود خیلی محتاط عمل می کنند ودوست ندارند اسرار پنهانی خود را آشکار سازند در صورتی که انسانها در نشان دادن استعداد ها وهوش خویش این احتیاط را ندارند و پیشنهاد می شود که در تحقیقات آینده توضیحات لازم در مورد آزمون و اهداف آزمون به آنها داده شود تا اطمینان لازم را کسب کنند ودر دادن اطلاعات امتناع نکنند.

2- محدودیت دیگر پژوهش تفاوت در سطح تحصیلات آزمودنیها وتفاوت سنی آنها می باشد که پیشنهاد می شود در پژوهشهای آینده آزمودنیها از لحاظ تحصیلات وسن یکسان باشند وتفاوتی نداشته باشند.

3- ازآنجایی که در این پژوهش از وسایل ارزیابی نوشتاری استفاده شده است در پاسخگویی به آنها مستلزم داشتن سواد (حداقل پنجم ابتدایی)می باشد،آزمودنیها از میان این گروه انتخاب شد و افراد بی سواد از نمونه حذف شده اند وبنابراین تعمیم نتایج به گروه بی سواد تردید برانگیز است.

4- از آنجایی که آزمودنیهای با سطح تحصیلات بالاتراین  آزمون را بهتر درک می کردند وافراد با سطح تحصیلات پایین مشکلاتی در زمینه فهم جملات داشتند توصیه می شود پژوهشهایی با توجه به سطح تحصیلات متفاوت واشخاص بی سواد صورت گیرد.

5- محدودیت دیگر این تحقیق نامشخص بودن وضعیت اقتصادی خانواده وتاثیر آن بر عزت نفس می باشد که سعی می شود در پژوهشهای آینده وضعیت اقتصادی خانواده مورد توجه قرار گیرد.

6- دیگر این که همه متغیرهای مزاحم را که در بوجود آوردن ویا افزایش وکاهش عزت نفس موثرند را نمی توان کنترل نمود که در پژوهشهای آینده زمینه ای فراهم شود که متغیرهای مزاحم کم شوند ونتیجه تحقیق را تحت تاثیر قرار ندهند.

7-نامشخص بودن میزان تحصیلات پدر و مادر و تاثیر آن برعزت نفس از محدودیت های دیگر تحقیق می باشد که در پژوهشهای بعدی سعی می شود میزان تحصیلات پدر و مادر مد نظر قرارگیرند.

یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر, حجم نمونه افراد دانشجوی شاغل می باشد.اگر چه روش نمونه گیری تصادفی ساده بود اما به دلیل محدودیت دسترسی به افراد  دانشجوی شاغل امکان اینکه جامعه پژوهش ودر نتیجه حجم نمونه مورد نظر از این مقدار بیشتر شود یکی ازمحدودیت های پژوهش حاضر را تشکیل می دهد که ممکن است تعمیم یافته های تحقیق را اندکی محافظه کارانه نماید.محدودیت دیگر پژوهش حاضر دسترسی به منابع وتحقیقات در زمینه موضوع پژوهش در ایران محدود بود.

 

فهرست منابع                                                                             

1. افروز،غلامعلی.(1363).روان شناسی وآموزش وپرورش کودکان استثنایی. تهران :انتشارات وچاپ دانشگاه تهران

2. براهنی،محمد تقی.(1363).انگیزش وهیجان .تهران :انتشارات چهر

3. براهنی ،محمدتقی.(1368).زمینه روان شناسی.تهران:انتشارات رشد

4. بیابانگرد،اسماعیل.(1372).روشهای افزایش عزت نفس در کودکان ونوجوانان.تهران:انتشارات انجمن اولیاءومربیان

5. پناهنده ،الهه(1373).پایان نامه .(بررسی تاثیر برخود و والدین در عزت نفس فرزندان)

6. پورافکاری،نصرت الله(1373).خلاصه روان پزشکی.تهران :انتشارات آزاد

7. حیدری ،اکرم (1372).روان شناسی رشد و اختلالات رایج در کودکان.تهران:انتشارات انجمن اولیاء ومربیان

8. سیاسی،علی اکبر(1371).نظریه های شخصیت یا مکاتب روان شناسی.تهران:انتشارات دانشگاه

9.شاملو،سعید(1368).بهداشت روانی .تهران :انتشارات چهر

10. طاهری،فرزانه،یاسایی،مهشید.(1370)،فرهنگ توصیفی اصطلاحات روان شناسی.تهران:انتشارات طرح نو

11. اقدسی،محمد تقی(1370).بررسی ومقایسه عزت نفس دانش آموزان ورزشکار وغیرورزشکار.دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس

12.پورشافعی،هادی(1370).پایان نامه کارشناسی ارشد،بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی ،دانشگاه تربیت معلم

13. منطقی ،مرتضی(1372)،روان شناسی تربیتی،تهران :انتشارات جهاد دانشگاهی

14. مزلو ،آبراهام ،اچ(1369).انگیزش وشخصیت،ترجمه محمد رضوانی:انتشارات آستان قدس

15. هولتین،لوان،ترجمه :گیتی خوشدل.(1369).روان شناسی کمال.انتشارات :نشر نو

16.منصور،محمود (1371).احساس کهتری.انتشارات :دانشگاه تهران

17. علیپور،پروین(1373).روشهای تقویت عزت نفس در نوجوانان.مشهد:انتشارات آستان قدس

18. قائمی ،علی (1363).نشریه پیوند،انتشارات انجمن اولیاءومربیان

19. مجلسی،ملامحمدباقر:بحارالانوار،جلد17

20.فلسفی ،محمد تقی(1362).گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت وتربیت.انتشارات :هیئت نشر معارف اسلامی

21. مطهری ،مرتضی.(1369).انسان کامل .انتشارات صدرا

22.موسوی،سید غفور(1369).عزت نفس وسلامت روان.اصفهان :انتشارات اردکان

23. دلاور،علی(1379).روشهای آماری در روانشناسی وعلوم تربیتی:انتشارات دانشگاه پیام نور

 

24. هاشمی،جمال(1372).روان شناسی حرمت نفس.تهران:انتشارات شرکت سهامی انتشار.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 185

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس