سایت علمی و پژوهشی آسمان - 2925

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره بهره‌برداري پستهاي فشار قوي

بازديد: 459

بهره‌برداري پستهاي فشار قوي 1 و 2

وظايف و حدود اختيارات بهره‌برداري پست:

مقدمه

اپراتور تنها نيروي انساني است كه با انجام عمليات و بهره برداري از دستگاههاي تحت كنترل خود با توجه به مقررات ايمني و حفاظت خويش و ممانعت از بروز صدمات. به دستگاهها نوعي خدمات مورد نياز را عرضه مي‌كند همانطوري كه مي‌دانيد جهت عرضه كردن اين خدمت دستگاههايي كه با ميليونها ريال ثروت مملكت تهيه شده در اختيار اپراتور قرار مي‌گيرد. سپس بر هر اپراتوري فرض است كه آشنايي به تمام دستگاههاي مورد عمل خويش داشته و چگونگي عمل و كار دستگاهها را فرا گيرد. اين آشنايي يك ضروريات مسلم حرفه اپراتور بوده و مي‌بايست قادر به انجام عمليات سريع بر روي دستگاهها باشد، در سيستم برق مواقعي كه بيشتر مورد نظر است و اپراتور و مي‌تواند معلومات و كفايت خود را در آن به ظهور برساند، مواقع اضطراري و شرايط غير عادي سيستم مي‌باشد، كه اپراتور بايستي با ورزيدگي و خونسردي كامل هر چه زودتر بدون فوت وقت شرايط را به حالت عادي، برگردانده و ديگر آن كه دستورالعملهاي صادر را هر چند وقت يك‌بار مطالعه كرده تا بتواند مفاد آن را در موقع اضطراري كه فرصت براي مطالعه مجدد نيست سريعاً بكار برد.


ثبت وقايع و حوادث و شرايط بهره‌برداري

1ـ ثبت و يادداشت تمام امور اوضاع بايد دقيق و صحيح و فوري انجام گيرد و در فرم هاي مربوط وارد گردد يادداشتها بايد تاريخ داشته و ساعت وقوع يا انجام امور ثبت گردد و در مواردي كه وقت حادثه و يا اتفاق مشخص نيست وقتي را كه اولين بار جلب توجه كرده يادداشت شود.

2ـ ثبت زمان بر اساس 24 ساعت بوده و از نصف شب ساعت 00: 00 شروع و به نصف شب و روز بعد ساعت 24.00 ختم مي‌گردد.

مثلاً پنجاه و دو دقيقه بعد از نصف شب چنين است 00.52 ثبت عمليات سيستم، از جمله مواردي كه بايد ثبت شوند عبارت است:

الف ) تمام دستورات و عملكرد گروه‌ها كه وارد يا خارج مي‌شوند. با مشخصات گروه مربوطه.

ب ) تمام دستورات و پيام‌هاي كه توسط مركز كنترل دسپاچينگ اعلام مي‌گردد با ذكر مشخصات

پ ) باز و بستن كليدهاي و سكسيونرها با ذكر دليل يا علت آن.

ت ) دريافت  يا صدور تضمين هاي حفاظتي يا حفاظت فوري و يا كارتهاي خطر.

ث ) هر گونه موفقيت با كار در نزديكي يا روي دستگاههاي برقدار همراه با نوع كار قبلاً بايستي طبق برنامه و با موافقت و هماهنگي مركز كنترل ديسپاچينگ باشد.

ج ) در خواستهاي انجام نشده.

چ ) هر گونه اختلال يا قطعي در سرويس برق يا كم كردن اجباري برق با دلائل مربوط

ح ) گزارشهاي وضع هوا در نقاط مختلف منطقه

 خ) هر گونه عيب و نقص مشاهده شده، يا گزارش شده در دستگاهها و وسائل

د ) هر گونه وسيله‌اي كه جهت تعمير يا بعلل ديگر از مدار خارج مي‌شود و همچنين وقتي كه دوباره آماده و در مدار قرار مي‌گيرد.

ذ ) اشتباهات عملياتي

ر ) تعويض نوبتكاران مطابق با قوانين مربوط

ز ) بازرسي دوره‌اي ايستگاه

هـ ) وقايعي كه طبق مقررات ديگر بايد ثبت گردد.

شرايط تعويض شيفت:

1ـ هنگام تعويض اپراتوري كه مي‌خواهد شيفت را ترك كند بايد:

الف ) گزارشي با شرح كافي براي آشنا نمودن اپراتوري كه سر خدمت مي‌آيد با تمام اوضاع ايستگاه و تضمين‌هاي حفاظتي و حفاظت فوري كارتهاي اخطار و احتياط و موارد لازمي كه بايد در حين تعويض به اطلاع اپراتور جديد برسد تهيه نمايد و زمان تعويض شيفت را بايد گزارش و امضاء نمايد. كه خلاصه اين گزارش در دفتر ثبت روزانه ايستگاه بايد وارد گردد.

ب ) اپراتور شيفت بايد شخصاً توجه اپراتور جديد را به هر نوع موضوع مهم و حياتي جلب نموده و توضيح كافي داده و اگر لازم باشد براي درك بيشتر محلهاي مورد نظر را به او نشان دهد.

ج ) امور ثبت شده را در پايان با ذكر تاريخ و ساعت امضاء نمايد.

هنگام تعويض شيفت اپراتوري كه سر خدمت مي‌آيد بايد:

الف ) گزارش خلاصه اوضاع را كه توسط اپراتور قبلي تهيه و امضاء شده مطالعه و امضاء شده مطالعه نمايد.

ب ) هر جا از ايستگاه را كه به نظر خودش يا اپراتور قبلي لازم باشد بازرسي نمايد.

3) تشريفات تعويض شيفت موقعي كامل است كه اپراتور جديد گزارش اوضاع و احوال ثبت شده و ساير توضيحات ديگر را براي به عهده گرفتن شيفت كافي دانست و قبول نمايد، در اين صورت بايد گزارش را امضاء نمود و زمان تحويل گرفتن را در گزارش ثبت نمايد.

4) تا قبل از امضاء خلاصه گزارش و تحويل گرفتن كار ـ اپراتور جديد بايد هيچگونه عمل قطع و وصل انجام ندهد و هيچگونه اطلاع و پيام تلفني با خارج، مبادله ننمايد، مگر اين كه با دستور و راهنمايي اپراتوري كه در سر نوبت هست. (اپراتور وقت)

5 ) اپراتور نبايد بدون اطلاع و اجازه مقام مسئول جابجايي در شيفت انجام دهد.

6) در صورتيكه يكي از اپراتورهاي قبلي تشخيص دهد كه نوبت‌كار جديد براي انجام امور ايستگاه به طور ايمن و بهره‌ وضع مناسب ندارد بايد از تحويل شيفت خود امتناع كرده و فوراً مراتب را به مسئول ايستگاه يا مقام مسئول اطلاع داده و كسب تكليف نمايد.

7) كمك از اپراتوري كه سر خدمت نيست:

اگر اشكالاتي پيش آيد و اپراتور نوبتهاي ديگر در ايستگاه باشد در صورت تقاضاي اپراتور سر خدمت بايد به او كمك نمايد.

 

 

 

 

 

 

دستورالعملها:

مقدمه:

با رشد دائمي مصرف و به موازات آن با افزايش قدرت توليد و گسترش شبكه‌ انتقال ضوابط و سياستهاي بهره‌برداري نيز تا حدي تغيير مي‌كند با لطبع دستورالعملهاي ثابت بهره‌برداري كه خط مشي بهره برداري سياستهاي اجرايي و همچنين چارچوب في‌ما بين كادر مستقر در مركز كنترل قسمت برنامه‌ريزي و مطالعات سيستم ديسپاچينگ ملي ـ مراكز ديسپاچينگ مناطق و پرسنل بهره‌برداري پستها و نيروگاهها را تعيين مي‌كند كه هر گونه تغيير يا اصلاح دستورالعملهاي موجود با صدور دستورالعملهاي جديد كتبا از طريق مديريت ديسپاچينگ و مخابرات شركت توانير يا سازمان برق ايران به يگانهاي زيربط ابلاغ خواهد شد.

مسئولين پستها و نيروگاهها موظفند اين دستورالعملها را در اختيار پرسنل بهره برداري قرار داد و اصلاحات و تغييرات بعدي را نيز به همه كاركنان زيربط ابلاغ نمايد. پرسنل بهره‌برداري موظفند از مفاد كليه دستورالعملها با اطلاع بوده و در صورت برخورد با هر گونه ابهام در تفسير آنها مي‌توان مراتب را از طرف واحد مربوط به سازمان برق ايران اطلاع داد و احياناً توضيحات تكميلي را دريافت دارند.

تعيين حوزه عملياتي ـ وظايف و تقسيم مسئوليتها در كار بهره برداري شبكه:

هدف از تدوين دستورالعملها، تعيين حوزه عملياتي، حدود مسئوليتها و وظايف ديسپاچينگ ملي و مناطق ايستگاهها و نحوه ارتباط بين آنها مي‌باشد.

1ـ حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي . مناطق:

ـ كليه نيروگاه و پستها مربوط، پستها و خطوط 230 و 400 كيلو ولت تحت كنترل مستقيم ديسپاچينگ ملي باشد.

ـ كنترل عمليات كليه پستها و خطوط پايين تر از 230 كيلو ولت هر منطقه تحت نظارت ديسپاچينگ آن منطقه مي‌باشد.

حدود وظايف و مسئوليتها:

وظايف و مسئوليتهاي بهره برداري از شبكه پيوست به شرح زير بين قسمت مطالعات سيستم و برنامه ريزي و مراكز كنترل ديسپاچينگ ملي و مناطق و ايستگاهها تقسيم مي‌شود.

1 ـ 2 ) مسئوليتها و وظايف قسمت مطالعات سيستم و برنامه‌ريزي عهده‌دار وظايف ذيل مي باشند.

قسمت مطالعات سيستم و برنامه‌ريزي عهده‌دار وظايف ذيل مي‌باشند.

الف ) پيشي بيني بار مصرفي و برنامه ريزي اقتصاد توليد نيروگاهها

ب ) مطالعه و بررسي امكانات، محدوديتهاي شبكه و تدوين دستورالعملهاي ثابت و موقت بهره برداري

پ ) برنامه ريزي اقتصادي تعميرات و خروجي‌هاي حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي.

ت ) نظارت در برنامه ريزي قطعيها و خروجيها در حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي

ث ) تهيه و تكثير دياگرامهاي عملياتي ايستگاههاي تحت پوشش ديسپاچينگ مناطق.

ج ) تهيه و جمع‌آوري و تنظيم اطلاعات و آمار بهره‌برداري

چ )نظارت و كنترل بر تهيه اطلاعات و تنظيم فرمهاي آماري ديسپاچينگ

2 ـ 2) مسئوليتها و وظايف مركز كنترل ديسپاچينگ ملي:

مركز كنترل ديسپاچينگ ملي رهبري عمليات را در سيستم بهره پيوسته عهده‌دار مي‌باشد. مسئول شيفت مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مستقيماً و يا از طريق مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق در كليه مواقع بخصوص به هنگام بروز حوادث دستوراتي در حدود اختيارات به مسئولين ايستگاهها صادر مي‌نمايد و مسئوليت نهايي عمليات در موارد ذيل بعهده مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌باشد.

الف ) كنترل فركانس شبكه بهم پيوسته

ب ) كنترل ولتاژ شبكه تحت پوشش ديسپاچينگ ملي

پ ) تصويب نهايي كليه خروجيها در حوزه تحت كنترل ديسپاچينگ ملي

ت ) كنترل بار كليه خطوط خروجيها موجود در حوزه عملياتي ديسپاچينگ ملي

ث ) بهره‌برداري اقتصادي از منابع توليد

ج ) ارزيابي و تصميم گيري در مورد در خواست خروجيهاي بدون برنامه در همان شيفت در حوزه عمليات ديسپاچينگ ملي.

چ ) نظارت و ايجاد هماهنگي بين مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق

3 ـ 2) مسئوليتها و وظايف مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق

ديسپاچينگ هر منطقه ضمن آگاهي از عمليات خود ملزم به اجراي وظايف از طرف ديسپاچينگ ملي مي‌باشد.

الف ) كنترل ولتاژ  شبكه تحت پوشش ديسپاچينگ مناطق

ب ) تصويب نهايي كليه خروجيها در حوزه تحت كنترل باطلاع ديسپاچينگ ملي

پ ) تهيه گزارش حوادث، قطعيها و خروجيها در حوزه عملياتي شامل واحدهاي توليدي و ايستگاههاي تحت كنترل

ج ) تهيه و جمع آوري كليه اطلاعات و آمار فني منطقه و تكميل و ارسال فرمهاي مورد نياز ديسپاچينگ ملي.

د ) برنامه ريزي قطعيها و خروجيها در حوزه عملياتي ديسپاچينگ مناطق

تبصره 1 ـ كنترل فركانس شبكه‌هاي مجزا تحت نظارت ديسپاچينگ ملي به عهده ديسپاچينگ مناطق مي‌باشد.

2 ـ در صورت جدا شدن قسمتي از شبكه با نظارت ديسپاچينگ ملي به عهده ديسپاچينگ مناطق مي‌باشد.

3 ـ مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌تواند در كليه شرايط بهره‌برداري نرمال يا اضطراري كليه يا قسمتي از اختيارات خود را در رابطه با كنترل ايستگاههاي تحت پوشش به مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق تعويض نمايد.

4 ـ 2) مسئوليتها و وظايف ايستگاهها در رابطه با مراكز كنترل:

مسئولين ايستگاهها علاوه بر اجراي دستورالعملهاي داخلي و تعميراتي ملزم به اجراي موارد ذيل مي‌باشد.

الف ) تشخيص و تصميم گيري در مورد مساع بودن شرايط بهره برداري از خطوط  واحدها، ترانسفورماتور و ساير تجهيزات ايستگاه خود با ر نظر گرفتن تنظيمات محدوديتها و عيوب

ب ) اجراي دستورات صادره از طرف مركز كنترل با توجه به بند فوق.

پ ) تنظيم با راكتيو و راكتيو مورد در خواست مركز كنترل بر روي واحدها با حداكثر راندمان ممكن.

ت ) مطلع ساختن برنامه برنامه ريز خروجيها از وضعيت و محدوديتهاي خطوط، واحدها و ساير تجهيزات قبل از تنظيم برنامه خروجي و مسئول شيفت مركز كنترل قبل از اجراي برنامه.

ث ) گزارش كليه حوادث و شرايط غير عادي به مركز كنترل

ج ) گزارش كليه مانورهاي داخلي موثر در بهره‌برداري از شبكه به مركز كنترل قبل از انجام آن

چ ) گزارش نحوه انجام مانورهاي در خواست شده از طرف مركز كنترل قبل از انجام آن

ج ) تهيه اطلاعات فني و تكميلي فرمهاي آماري ديسپاچينگ

3 ـ نحوه ارتباط با مركز كنترل ديسپاچينگ و اجراي صحيح دستورالعملها، نحوه تماس بين مركز كنترل ديسپاچينگ ملي، مراكز كنترل و ديسپاچينگ مناطق و ايستگاه به شرح زير است.

الف ) مركز كنترل ديسپاچينگ ملي مي‌تواند در كليه موارد مستقيماً و يا از طرف مراكز كنترل ديسپاچينگ  مناطق با پستها و نيروگاهها تماس گرفته و دستورات خود را ابلاغ نمايد.

ب ) مراكز كنترل ديسپاچينگ مناطق مي‌توانند با كليه پستها و نيروگاههاي منطقه مربوط تماس و در حدود اختيارات دستورات خود يا پيام ديسپاچينگ ملي را ابلاغ نمايند.

پ ) كليه نيروگاهها بايد جهت كسب تكليف، اعلام وضعيت و يا دريافت برنامه‌هاي خروجي و تعميراتي خود مستقيماً و در صورت عدم ارتباط از طريق ديسپاچينگ مناطق باد ديسپاچينگ ملي تماس برقرار نمايند.

ت ) پستهاي تحت پوشش ديسپاچينگ ملي بايد جهت اعلام وضعيت، كسب تكليف و يا دريافت برنامه‌هاي خروجي و تعميراتي خود از طريق ديسپاچينگ مناطق ديسپاچينگ ملي تماس بگيرند.

لازم به ذكر است كه دستورات صادره از طرف ديسپاچينگ ملي مقدم بر دستورات واصله از طرف ديسپاچينگ هاي مناطق مي‌باشد.

(ثبت آمار و ارقام ايستگاه)

ثبت آمار و ارقام پستها فشار قوي قسمت مهمي از محاسبات را در بهره‌برداري از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو را تشكيل مي‌دهند.

و به همين منظور جهت بهره‌برداري صحيح و اصولي و نمونه‌گيري از وضعيت پستهاي فشار قوي در حال بهره برداري در مدت تمام 24 ساعت، ثبت ارقام و آمار به طور مدون در هر ساعت از مقدار با راكتيو و راكتور، ولتاژ و جريان ترانسفورماتورهاي قدرت، و ترانسهاي كمكي و همچنين خطوط تغذيه كننده پست و فيدرهاي خروجي به عنوان قسمتي از دستور كار روزانه اپراتور پست مي‌باشد.

به جهت اينكه از موقعيت كار پست در شرايط نرمال علاوه بر بالا بردن طول عمر در دستگاهها و تجهيزات نصب شده، و دادن اطلاعات لازم براي برنامه ريزي واحدهاي تعميراتي، اپراتور ميتوان با كنترل مداوم ولتاژ و فركانس نرمال و همچنين دماي سيم پيچهاي ترانسفورماتورها و دماي روغن خنك كننده و نيز نظارت و كنترل بر ساير قسمتهاي پست، بهترين راندمان و اقتصادي‌ترين شرايط كار را براي ايستگاه تحت كنترل خود را فراهم آورده و ايمن ترين وضعيت برق رساني را بدون وقفه‌اي در قطع برق مشتركين در ايستگاه را داشته باشد.

به همين لحاظ براي ايجاد كنترل مطمئن فرمهاي آماري كه برگ آن براي 24 ساعت به صورت يك جدول منظم جهت ثبت گزارش بهره برداري تنظيم گرديده و توسط واحد بهره برداري در اختيار اپراتور قرار داد مي‌شود. كه هر ساعت ارقام و آمار و اطلاعات مشروحه زير را با قرائت صحيح سيستمهاي ميترينگ ثبت گردد.

الف ) گزارش وضعيت خطوط تغذيه كننده ايستگاه (خطوط ورودي)

1 ـ ولتاژ هر سه فاز خط  R – S- T ثبت گردد.

2 ـ آمپر هر سه فاز R – S- T ثبت گردد.

3ـ با راكتيو خط MW

4ـ بار راكتيو خط Mvar.

به تعداد خطوط تغذيه كننده ستون مربوط به قسمت ارقام براي هر ايستگاه در نظر گرفته شده است.

ب ) گزارش وضعيت ترانسفورماتورها (ترانسهاي قدرت و ترانسهاي كمكي و زمين)

1ـ ولتاژ خروجي ترانسفورماتورهاي قدرت (طرف فشار ضعيف)

2 ـ جريان خروجي ترانسفورماتورهاي قدرت (طرف فشار ضعيف)

3ـ با راكتيو ترانس‌ها MW

4ـ بار راكتيو ترانسها Mvar.

5ـ وضعيت تاپ چنجر

6ـ شماره كنتوروتپ

7ـ دماي روغن

8ـ دماي سيم پيچها

9 ـ دماي ترانس زمين

10 ـ دماي ترانس

 ج ) ثبت گزارش وضعيت ترانسهاي كمكي

1ـ ولتاژ خروجي ترانس

2ـ جريان هر سه فاز قسمت فشار ضعيف

3ـ با راكتيو

4ـ بار راكتيو

5ـ وضعيت تپ چنجر

6ـ شماره كنتور تپ چنجر

7ـ دماي روغن

8ـ دماي سيم پيچ

د ) ثبت گزارش وضعيت فيدرهاي خروجي پست:

1ـ ولتاژ خط

2ـ جريان هر سه فاز خط

3ـ باراكتيو

4ـ بار راكتيو

به تعداد فيدرهاي خروجي پست مشخصات هر خط در رديف جدول تنظيم گرديد.

و ) ثبت وضعيت سيستم جريان DC (جريان مستقيم)

1 ـ ولتاژ باطري شارژر 127 ولت

2ـ ولتاژ تغذيه كمكي DC = 48 ولت

هـ ) هواي فشرده فشار كم kg / cm2

هواي فشرده فشار زياد kg / cm2

ي ) ديزل اضطراري:

1ـ ولتاژ خروجي ژنراتور اضطراري

2 ـ جريان

3 ـ فركانس

4 ـ فشار روغن ديزل

محاسبات انرژي‌ـ ثبت ارقام نيرو (اكتيو و راكتيو)

مقدمه:

اندازه‌گيري مقدار انرژي الكتريكي مصرفي و يا خريداري شده از سيستمهاي ديگر قسمت مهمي از محاسبات را در بهره‌برداري از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو تشكيل مي‌دهد.

انرژي تحويلي به مشتركين بايستي مرتباً اندازه‌گيري شده و بهاي آن در يا گردد، همچنين مقدار تبادل آن بر روي خطوط انتقال نيرو جهت اطمينان از اجراي كامل، موافقت نامه‌هايي كه قبلاً تهيه مي‌گردد لازم است.

انرژي اندازه‌گيري شده توسط وات ساعت مترها معمولاً بين دو فاصله زماني مشخص و تعيين مي‌شود. طرز كار بدين صورت است كه تفاضل ارقام خوانده شده از كنتور  در حال حاضر و مقدار قبلي به طور مثال (24 ساعت قبل) را بدست آورده و در ضريب مخصوص دستگاه اندازه‌گيري ضريب مينائيم در پستهاي فشار قوي قرائت و ثبت ارقام نيرو كنتور راكتيو و راكتيو بر روي نقاط فرزي بين دو، سيستم نصب مي‌شوند. كه در هر 24 ساعت يكبار و معمولاً در پايان ساعت 24 در جدول مربوط ثبت مي‌نمايند. كه كنتورهاي براي كليه ترانسهاي قدرت و خطوط خروجي نصب گرديده به طور مثال ارقام يك كنتور:

ارقام كنتور

اكتيو kw

راكتيو kvar

شماره قبلي

155

73

شماره فعلي

190

78

تفاوت

35

5

با ضريب 75600

2646000

378000

 


نحوه كد گذاري تجهيزات در پستها:

علائم و شماره گذاري در دياگرام‌هاي شبكه برق:

اسامي ايستگاهها: اسامي ايستگاهها كه در طرحها و فرمها و دياگرامها عملياتي بكار برده مي‌شوند.

شامل اصطلاح، نوع و يا مخفف نام هايي است كه توسط واحد مركزي وزارت نيرو مطابق با استاندارد تعيين و تصويب شده است.

مركز ديسپاچينگ ملي در نقشه‌هايي كه از شبكه برق ارائه مي‌دهد مقررات تصويب شده‌اي را بكار مي‌برد كه در واقع مقررات استاندارد شده وزارت نيرو مي‌باشند. مقررات فوق‌ شامل علائمي است كه براي مشخص كردن واحدهاي توليدي ـ ترانسفورماتورها ـ كليدها ـ و ساير تجهيزات ايستگاهها استفاده مي‌شود. همچنين طبق قرار دادهاي فوق علائم مشخصه جهت شناسائي ولتاژ خط شماره خطوط سطح مقطع آنها و رسم خط بكار مي‌رود در زير عمده مقررات و قراردادهاي نقشه خواني جهت نقشه‌هاي شبكه برق كشور ملاحظه مي‌شود:

GORGAN.TRANSFORMER.STATION(GORGAN.T. S)

مشخصات ايستگاهها:

هر ايستگاهي توسط يك علامت مخصوص به خود مشخص مي‌شود و اين علامت معمولاً اولين حرف نام ايستگاه مي‌باشد. مثلاً حرف A مشخص ايستگاه اراك.

علامت شناسايي ايستگاه هميشه جلوي تمام تجهيزات و ايستگاههايي كه در نقشه عملياتي نشان داده شده نوشته مي‌شود و بدين ترتيب علامت مشخصه تجهيزات و دستگاههاي دو ايستگاه مجاور هيچگونه تشابهي نخواهد داشت.

براي مثال شماره كليدهاي دو طرف خط AL833 (خط 23 اراك لابن) در اراك A 8332 و در لابون L8332 مي‌باشد.

شناسايي خطوط و كابلهاي و اتصالات خطوط:

براي شناسايي خطوط  هر خط علامت شناسايي ايستگاههاي مربوط به آن را ذكر كرده و بدنبال آن سه رقم نوشته شود. رقم اول نشان دهنده ولتاژ دو رقم بعدي شماره خط را مشخص مي‌سازد

مثلاً همدان سنندج NJ813 علامت شناسايي ايستگاه همدان (N) و ايستگاه سنندج (J) عدد 8 نشاندهنده ولتاژ 230 كيلو ولت و عدد 13 شماره خط مي‌باشد.

خطوط انشعابي نيز توسط علامت شناسايي ايستگاههايي كه از آن، منشعب مي‌شود مشخص خواهد شد ارقام زير نشاندهنده نوع ولتاژ ايستگاهها و تجهيزات و خطوط بوده كه در كد گذاري به عنوان اولين رقم بكار مي‌رود.

شماره                        نوع ولتاژ بر حسب كيلو ولت

0                               6/0 و پايين تر و نقاط صفر

1                               6/0 تا 3/6 كيلو ولت

2                                3/3 تا 3/6 كيلو ولت

3                               3/6 تا 15 كيلو ولت

4                               15 تا 20 كيلو ولت

5                              20 تا 33 كيلو ولت

6                               33 تا 66 كيلو ولت

7                               66 تا 132 كيلو ولت

8                                132 تا 230 كيلو ولت

علائم شناسايي ايستگاهها

حرف زير به عنوان علائم شناسايي (كد) قطعات و دستگاههاي مختلف انتخاب و در شماره گذاري بكار رفته‌اند.

كندانسور ـ كمپاناتور             condenser . compensator

فيدر ـ خط تغذيه                F. Feeder

ژنراتور                             G. Genrator

جمپرها ـ كليد و اتصالات    J . Junction and switching

خط                              L . Line

سيم خنثي  ـ سيم صفر         N. Neutral

رگلاتور ـ راكتور ـ مقاومت      R . Regulator . Reactor . Resistor

شنت ـ باي پاس                   S . Shant . By pass

ترانسفورماتور ـ تپ چنجر       T . Transpormer - Tapchanger

كابل                                 Ca.Cable

خازن كوپلاتور                   CC. Cupling capacitor

ترانس ولتاژ                       P . T. Potantial trans pormer

ترانس ولتاژ زمين               C. V. T. Capacitor. Volt. Trans

ترانس زمين                 G T. Grounding. Trans

برقگير                        L . A. Littaing . Arrester

ترانس مصرف داخلي       S . S- Station serrice .Trans

شينه ها:

شينه‌ها توسط يك عدد دو رقمي مشخص مي‌شوند كه اولين رقم نشان دهنده، شينه و دومين رقم نشان دهنده تعداد شينه‌ها است مثلاً 81شماره اولين شينه 230 كيلو ولت.

هر گاه در ايستگاهي بيش از يك قطعه شينه وجود داشته باشد براي تشخيص هر قطعه از ديگران به آنها شماره‌هاي متوالي مي‌دهيم مثلاً: 81 و 82 و 83 و 91 و 92 و 93.

معمولاً شينه‌هاي اصلي با عدد فرد و شينه‌هاي فرعي با عدد زوج شماره گذاري مي‌شود.

 

كليدها (دژنكتورها ـ سكسيونرها)

كليه كليدها شامل انواع دژنكتور‌هاي گاري ـ روغني ـ هوايي ـ انواع  سكسيونرها ـ فيوزها و ساير وسايل قطع و وصل توسط يك عدد چهار رقمي  (در حالت خاص براي كليدهاي غير قابل كنترل از دور باريك عدد 5 رقمي شماره‌گذاري مي‌شوند.)

اولين رقم نشان دهنده ولتاژ كليد ارقام دوم و سوم مشخص كننده نوع و شماره دستگاهي است كه دژنكتور به آن اتصال دارد. مطابق جدول زير

شماره                      دستگاه (وسائل)

00 تا 39                    خطوط (40 خط در هر ايستگاه)

40 تا 59                    ترانسفورماتورها ـ راكتورها ـ خازنها (20 ترانس در هر ايستگاه)

60 تا79                     ژنراتور (20 ژنراتور در هر نيروگاه)

80 تا 99                    متفرقه در جاهايي‌كه دژنكتور يا كليد به طور مشخص به دستگاهي اتصال نداشته مثل كليد‌هاي كوپلاژ و غيره.

رقم چهارم مطابق جدول زير نشان دهنده نوع و عمل كليدهاي مي‌باشد.

شماره                        محل يا عمل كليد

1                               سكسيونرها انتخاب كننده اولين شينه

2                         كليد قدرت (دژنكتور)

3                         سكسيونر خط

4                        سكسيونر انتخاب كننده دومين شينه

5                        سكسيونر باي پاس

6                         سكسيونر ترانس و يا فيوز

7                         سكسيونر قطع ژنراتور

8                         كليد متفرقه

9                         سكسيونر زمين

10                      سكسيونر جدا كننده دومين شينه (باس شكن)

و يا اطراف شينه دژنكتورهايي كه باي پاس دارند.

و سكسيونرهاي طرفين دژنكتور كوپلاژ با ارقام 1 و 4 مشخص مي‌شود براي مشخص كردن سكسيونرهاي زمين روي شينه پس از شماره ولتاژ عدد 8 بعد شماره ترتيبي شينه و سپس عدد 9 را قرار مي‌دهيم مثلاً شماره سكسيونر روي شينه

83 :

به طور مثال:                          8839

 

 

 

ترانسفورماتورهاي قدرت:

ترانسفورماتورهاي قدرت را با حرف مشخص شده و به دنبال آن با توجه به تعداد ترانسهاي ايستگاه يكي از ارقام 1 تا 19 به طور متوالي قرار مي‌گيرد اگر ايستگاهي فقط يك ترانس داشته باشد آنرا T نمايش مي‌دهند

ترانسفورماتورهاي مصرف داخلي T1 , T2 , T3

ترانسفورماتورهاي مصرف داخلي SS مشخص شده و بدنبال آن مانند ترانسهاي قدرت با توجه به تعداد آنها از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

ترانسفورماتورهاي ولتاژ P.T

ترانسفورماتورهاي ولتاژ با حرف CVT . VT , PT

مشخص2 شده و بدنبال شماره شينه، خط و يا دستگاهي كه ترانس ولتاژ به آن متصل است قرار مي‌گيرند.

831 P.T               , 81P.T        , T, P. T

اگر به دستگاهي يا شينه‌اي بيش از يك ترانس ولتاژ وصل شده باشد به ترتيب شماره‌هاي 1 و 2 و 3 بعد از ترانس ولتاژ قرار مي‌گيرد.

                       T1P.T1    , T1PT2

ترانسفورماتورهاي جريان:

ترانسفورماتورهاي جريان با حرف CT  مشخص شده و بدنبال شماره شينه يا خط و يا دستگاهي كه به آن متصل شده قرار مي‌گيرد.

841 C. T , 81 C.T , T1C.T1

اگر به دستگاهي بيش از يك ترانس جريان وصل شده باشد به ترتيب شماره 1 و 2 و 3 بعد از ترانس جريان قرار مي‌گيرد:

T1CT1 , T1CT2  , T1 CT3

ترانسفورماتورهاي زمين:

ترانسفورماتورهاي زمين با حرف GT يا ET مشخص شده و به دنبال آن به ترتيب 1 و 2 و 3 قرار مي‌گيرد.

GT1 , GT2 , GT3

در صورتي كه پستي فقط يك ترانس زميني داشته باشد باGT1 مشخص مي‌شود.

راكتورها

با حرف R مشخص شده و بدنبال آن يكي از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

مثل                   R1  , R2   , R3

براي راكتورهاي خط حرف R پس از شماره خط قرار مي‌گيرد

خازنها:

خازنها يك حرف SC مشخص شده و بدنبال آن يكي از ارقام 1 تا 19 قرار مي‌گيرد.

مثل:            SC1 , SC2 , SC3

خطوط ولتاژ كم:

خطوط منشعب از ترانسفورماتورهاي ولتاژ و مصرف داخلي با حرف F مشخص شده و بعد از نام دستگاهي كه خط از آن منشعب شده قرار مي‌گيرد.

مثل:                           PT1F

برق‌گيرها: با حرف (L. A) مشخص شده و بعد از شماره دستگاه خطي كه بدان تعلق دارد قرار مي‌گيرد.         T1LA , K835 LA

 و چنانچه بيش از يك برقگير براي دستگاهي نصيب شده باشد توالي اعداد رعايت مي‌شود. اختصارات در صنعت برق MCM , AWG اندازه‌ها ديما در استاندارد آمريكا هستند (American wire guage)awg(mille cicular mil)MCM براي مقاطع بيش از mm268/126

يك CM سطح مقطع دايره‌اي است به قطر 001/0 اينچ

خروجي‌ها:

عبارت خروجيها به جدا كردن يك چند واحد، ترانس، خط انتقال و يا هر دستگاهي اصلي و كمكي موثر در بهره‌برداري از شبكه به منظور تعميرات تغيير، تنظيم و يا توسعه اتلاق مي‌گردد.

خروجيهاي اضطراري:

چنانچه مسئول ايستگاهي تشخيص دهد كه بايد دستگاهي بنا به دلايلي فوراً از شبكه جدا گردد، مي تواند با مسئوليت مستقيم خود و پس از اطلاع به مهندس شيفت مركز كنترل اقدام به خروج دستگاه مورد نظر بنمايد، وي موظف است در اولين فرصت پس از انجام عمليات دلائل اضطراري در خروج را به مقامات مسئول گزارش نمايد.

ب : خروجيها روزانه:

اين برنامه شامل خروجيهايي است كه قابل اجراء در روز در خواست مي‌باشند. اينگونه خروجيها را مسئول ايستگاه مي‌تواند پس از بررسي‌هاي لازم مستقيماً از مهندس شيفت مركز كنترل در خواست نمايد.

در صورت توافق مهندس شيفت مركز كنترل، واحد در خواست كننده مي‌تواند نسبت به انجام خروجي در همان شيفت اقدام نمايد. در صورت عدم توافق مهندس شيفت با انجام برنامه مسئول ايستگاه بايستي برنامه را طبق بند (ج) همين دستورالعمل‌ از برنامه ريز خروجيهاي مطالعات سيستم در خواست نمايد.

ج : خروجيهاي طبق برنامه (خروجيهاي طبق برنامه‌)

1ـ مسئول ايستگاهها بايستي اينگونه خروجيها را از بررسي  تجربه و تحليل لازم حتي ‌المكان 4 روز اداري قبل از اجراي برنامه از برنامه ريز خروجيهاي ديسپاچينگ در خواست نمايد.

لازم به تذكر در مورد پستها در خواست خروجيها بايستي از طريق مدير منطقه انجام شود.

2 ـ مسئول ايستگاه موظف است كليه اطلاعات موثر در برنامه ريزي با در خواست برنامه‌ به برنامه ريز خروجيها پس از در يافت درخواست خروجي بررسيهاي  لازم در ارتباط با شبكه را به عمل آورده و در صورت امكان انجام برنامه و تصويب لازم در ارتباط با شبكه را بعمل آورد و در صورت امكان انجام برنامه و تصويب آن بايد نتيجه را حداقل يك روز اداري قبل از اجراي برنامه به اطلاع مسئول، ايستگاه در خواست كننده و مهندس شيفت مركز كنترل برساند.

3ـ در صورتي كه از طرف برنامه ريز خروجيها يا مهندس شيفت مركز كنترل برنامه در زمان مقرر مخالف شود مسئول ايستگاه بايد نسبت به در خواست مجدد برنامه براي يك زمان مشخص ديگر اقدام نمايد و يا تعيين زمان اجراي برنامه خروجي را در اختيار برنامه ريز خروجيها قرار دهد.

موافقت نهايي برنامه با مهندس شيفت مركز كنترل مي‌باشد و در صورت مخالفت با اجراي برنامه بايد دلائل مخالفت خود را به قسمت كنترل سيستم ديسپاچينگ گزارش نمايد.

لازم به تذكر است اگر به دلائلي پس از ارائه برنامه مركز كنترل تغييراتي در شرايط پيش‌بيني شده بهره برداري ايجاد گردد. مسئوليت بررسي و اجراي برنامه خروجي با مهندس شيفت مركز كنترل خواهد بود.

د ) در خواست برنامه ويژه:

شامل برنامه‌هايي جهت بهره برداري از يك پست نيروگاه ـ خط انتقال جديد و يا هر گونه تغيير عمده در شبكه و يا آزمايشات كلي روي مولدهاي بزرگ مي‌باشد.

نظر به اين كه اين برنامه به مطالعات وسيعي دارد بايد حداقل 15 روز اداري قبل از اجراي برنامه توسط مسئولين ذيربط كتباً از مديريت ديسپاچينگ و مخابرات در خواست گردد و در مورد پستها اين در خواست بايستي از طريق مدير منطقه انجام شود.

مديريت ديسپاچينگ نيز مي بايست نتيجه تصميم خود را حداقل 5 روز قبل از اجراي برنامه به اطلاع مدير منطقه درخواست كننده برساند.

تذكرات مهم:

1ـ در برنامه‌هاي تعميراتي دراز مدت مسئول ايستگاه مي‌بايست برنامه ريز خروجيها را در جريان پيشرفت كارهاي انجام شده بگذارد.

2 ـ در صورت تماس برنامه ريز خروجيها و يا مهندس شيفت مركز كنترل با ايستگاهها مرتبط با برنامه خروجي مسئولين اين ايستگاه‌ها موظف به همكاري و ارائه هر گونه اطلاعات موثر و اعلام محدوديتهاي موجود در ايستگاه خود مي‌باشند.


ترانسفورماتور  (مبدل)

جهت افزايش و كاهش فشار الكتريكي از وسيله‌اي به نام ترانسفورماتور استفاده مي‌شود، به عبارت ديگر فشار الكتريكي كه بوسيله مواد توليد مي‌شود. جهت انتقال به وسيله ترانسفورماتور افزايش يافته و سپس در محل مصرف كاهش مي‌يابد.

اما توجيه اين كه اين افزايش و كاهش چرا صورت مي‌گيرد، به شرح زير است.

مقطع سيمهاي كه مي‌بايستي انرژي الكتريكي را از مولد‌ها به محل مصرف برساند  تابع شدت جريان است يعني مقطع براي جريان‌هاي زياد. مقاطع زياد لازم است.

خود شدت جريان تابع اندازه فشار الكتريكي مي‌باشد بنابراين اگر بخواهند مثلاً توان 10 مگاوات را با فشار الكتريكي 400 ولت انتقال دهنده شدت جريان در توان سه فازي با بار اهمي 450 و 14 آمپر مي‌شود، ملاحظه مي‌گردد. بهاي سيمها و تاسيساتي كه براي انتقال اين جريان در فاصله زياد لازم است. بي‌اندازه زياد مي‌شود و انجام آن عملي نيست ولي هرگز فشار الكتريكي را مثلا به 60000 ولت افزايش دهيم شدت جريان 96 آمپر شده كه با مقطع كمتري مي‌توان انتقال داد ولي اگر بخواهيم به فواصل خيلي دور انرژي انتقال يابد مي‌بايست از ولتاژ بالاتري استفاده نمود كه اكنون جهت آشنائي بيشتر به ولتاژ‌هايي كه در ايران به صورت استاندارد در آمد اشاره مي‌شود

220/380 ولت                33 كيلو ولت

6/6 كيلو ولت                  63 كيلو ولت

11 كيلو ولت                   132 كيلو ولت

20 كيلو ولت                   230 كيلو ولت

                                   400 كيلو ولت

اضافه مي‌شود كه ولتاژ‌هاي 63 كيلو ولت و به بالا در شعاع عمل شركت توانير مي‌باشد.

بهره‌ برداري از ترانسفورماتورهاي با تنظيم كننده ولتاژ زير بار (تپ چنجر)

اگر ترانسفورماتورها داراي دستگاهي بنام تپ چنجر بوده كه كار آنها عملاً در مدار گذاشتن و خارج كردن تعدادي از حلقه‌هاي سيم پيچي ترانسفورماتور منظور تغيير دادن در نسبت ولتاژ مي‌باشد. و عموماً اين دستگاه در قسمت دوم  (ولتاژ بالا) قرار مي‌گيرد.

on load – Tapchanger: ترانسفورماتورهايي كه تپ آنها در زير بار قابل تغيير مي‌باشند.

2 ـ off load – Tapchanger : ترانسفورماتورهايي كه تپ آنها فقط زمانيكه در مدار نمي‌باشند مي‌توان تغيير داد.

(متذكر مي‌شود چنجر يكي از وسائلي است كه به طور مداوم بهره برداري، واقع شده پس بايستي بخوبي طرز كار و اصل آن را فرا گرفت) آن دانسته از ترانسفورماتورهايي كه مي‌بايست خارج از سرويس و بدون بار تغيير تپ حاصل كنند اين تغيير در محل يعني روي ترانسفورماتور صورت مي‌گيرد.

به اين ترتيب كه با توجه به تعداد تپها و اينكه هر تپ چه مقدار تغيير ولت بوجود مي آورد و نياز به چه مقدار تغيير ولت باشد. تپ آنها را در جهت احتياج سيستم مي آورد و نياز به چه مقدار تغيير ولت باشد. تپ آنها را در جهت احتياج سيستم تغيير ميدهيم مكانيزم عمل تپ به طور كلي به اين صورت است كه اهرمي قادر است در گردش خود (جهت گردش عقربه ساعت) تعداد حلقه‌ها را كم و در خلاف جهت زياد نمايد.

چون اين حلقه‌ها در قسمت ولتاژ بالا يا ثانويه قرار داد ولتاژ ترانسفورماتور با زياد كردن حلقه‌ها كم مي‌شود و با كم كردن حلقه‌ها زياد مي‌گردد و اما ترانسفورماتورهايي كه در حال استفاده يا در ريز تغيير تپ مي‌دهند.

فرمان تغيير تپ از دو محل داده مي‌شود يكي دستي روي ترانسفورماتور و ديگري بوسيله يك الكتروموتور و زياد روي ترانسفورماتور است.

شناخت اجزاء ترانسفورماتور جهت كنترل و بهره برداري:

اجزايي كه در ترانسفورماتورها بايستي جهت كنترل و بهره برداري شناخته و بررسي گردد به شرح زير مي‌باشد:

طبق شكل ضميمه در بوشينگهاي ولتاژ قوي و ضعيف ترانسفورماتور جريان قرار گرفته و همچنين برق گير و رله‌هاي حفاظتي كه توضيح در مورد شناخت آن تجهيزات ذكر خواهد شد.

 

 

 

سطح روغن:

نوسان سطح روغن بوسيله گيج مربوط (گيج به معناي وسيله سنجش مي‌باشد) و يا اعلام خبر (آلارم) مشخص مي گردد. كه نبايستي سطح آن از حد تغييرات مجاز كم يا بيشتر شود.

فشار روغن:

نوسان فشار روغن بوسيله گيج و آلارم مشخص مي‌شود كه چنانچه تغييرات آن در حد مجاز نبود مي‌بايست در حد نرمال و مجاز قرار گيرد، ضمناً در مورد ازدياد آن ابتدا به صورت وسائل خبري مشخص و اگر به حد مضرر و خطرناك برسد رله مربوط (بوخ هلتس) فرمان قطع خواهد داد.

حرارت سنج:

حرارت در سيم پيچي كه ناشي از عبور جريان زيادتر از حد نرمال از ترانسفورماتور و يا حرارت ناشي از اشكال در سيم پيچي كه آن هم باز بوسيله گيجي نشان داده شده و در صورت ظاهر شدن آلارم و اخطار بوسيله زنگ اپراتور مي‌بايست در صورت امكان حرارت را به حد مجاز تقليل داده و در غير اين صورت ترانسفورماتور را از مدار خارج نمايد.

مواردي كه اپراتور مي‌بايست به ترتيب مورد بررسي قرار داده كه علت ازدياد حرارت را پيدا نموده تا رفع اشكال نمايد بيان مي‌كنيم.

1ـ با كم كردن مصرف از ترانسفورماتور آمپر آن را به حد نرمال مي‌رسانيم.

2ـ انجام نگرفتن صحيح تبادل حرارت به وسيله روغن كه عامل خنك كننده سيم پيچ مي‌باشد كه ممكن است معلول علتهاي زير باشد.

الف ) از كار افتادن فن‌ها

ب ) از كار افتادن پمپهاي روغن

ج ) پايين بودن سطح روغن

د ) كثيف بودن رادياتورها و بالا بودن درجه حرارت محيط و غيره

سيستم خنك كاري ترانسفورماتوها:

حرارت بوجود آمده در ترانسفورماتورها كه عمل اصلي بستگي به مقدار شدت جرياني كه از ترانسفورماتور گذشته دارد كه به طريق مختلفي تا حد قابل تحملي  براي ترانسفورماتورها كاهش مي‌يابد، عموماً سيستم خنك كن ترانسفورماتورها روغن است چون روغن عامل خوبي است براي تبادل حرارت با محيط خارج و براي اينكه سطح تماس روغن با محيط خارج هر چه بيشتر بكنند آن را داخل لوله‌هايي به نام رادياتور عبور مي‌دهند در تعداد از ترانسفورماتورها بكنند آن را داخل لوله‌هايي به نام رادياتور عبور مي‌دهد در تعدادي از ترانسفورماتورها كه احتياج به تبادل سريعتر مي‌باشد ضمن عبور دادن روغن از رادياتور آن را در مقابل فن (باد زن) قرار داده و يا از پمپي جهت بگردش در آوردن سريع روغن و بالاخره خنك كردن روغن بوسيله آب استفاده مي‌شود.

ترانسفورماتورهاي اندازه‌گيري

ترانسفورماتورهاي كاهنده‌اي هستند با قدرت خيلي كم كه جريان و ولتاژ را به مقدار قابل سنجشي با دستگاههاي اندازه‌گيري جريان كم و ولتاژ ضعيف تبديل مي‌كنند عمل ديگر آنها مجزا مدار سنجش و يا وسائل حفاظت از شبكه فشار قوي مي‌باشد مثلاً در يك شبكه فشار قوي اگر چه جريان كم باشد ولي نمي‌توان جهت سنجش جريان، كم باشد ولي نمي‌توان جهت سنجش جريان آمپر متر را مستقيماً در مدار جريان قرار داد بلكه بايد بوسيله ترانسفورماتور جريان متناسب، مدار فشار قوي را از مدار سنجش به كلي جدا كرد. زيرا استقامت الكتريكي عايق دستگاههاي اندازه‌گيري خيلي خوب فقط 2000ولت لحظه‌اي مي‌باشد.

ترانسفورماتورهاي اندازه گيري دو نوع است:

ترانسفورماتور جريان (CT)

براي اندازه‌گيري جريان مورد استفاده قرار گرفته و طرز اتصال آن به صورت سري می‌باشد و به انواع مختلف ساخته مي‌شود.

ترانسفورماتور ولتاژ (PT)

براي اندازه‌گيري فشار الكتريكي در شبكه استفاده شد و به صورت موازي يا شنت وصل مي‌شود.

 

ترانسفورماتور زمين (GT , ET)

ترانسفورماتوري است كه در سيستمهاي الكتريكي حلقه‌هايي كه اتصال آنها به شكل مثلث مي‌باشند مورد استفاده قرار مي‌گيرد. و منظور آن ايجاد يك اتصال زمين در، سيستم فوق و مورد استفاده قرار دادن رله جرياني مي‌باشد كه شبكه را در مقابل اتصالات زميني محافظت نمايد.

كوپلينگ كاپاسيتسور يا خازن مضاعف (C .C)

اين دستگاه ترانسفورماتوري است به منظور اندازه‌گيري ولتاژ تغذيه بعضي از رله‌ها و سيستم مخابرات P . L. C و هيچ گاه نمي‌توان از آن به منظور ترانسفورماتور قدرت استفاده نمود. و تفاوت آن با ترانسفورماتور پتانسيل از نظر ساختماني در يك سري خازني است كه در ترانسفورماتور بكار رفته كه مي‌تواند ولتاژ‌هاي زياد را جهت اندازه‌گيري تبديل و كاهش دهد.

فرمان قطع و وصل ديژنكتورها:

مدار وصل يا Closing با فرمان اتوماتيك يا دستي كه داده مي‌شود مدار مزبور شده با تغذيه‌ اين مدار جريان DC بو بين كلوزينگ تحريك و باعث وصل ديژنكتور مي گردد.

مدار قطع Triping مشابه مدار وصل است با اين تفاوت كه به اين بار به مدار Triping فرمان داد مي شود و چنانچه عمل قطع يا وصل انجام نگيرد به ترتيب به نكات زير توجه مي‌شود.

1ـ قبلاً شرايط لازم فراهم باشد مثلاً دسته‌اي از ديژكتورها چنانچه فشار روغن يا هوايي آنها از حد معيني كمتر باشد فرمان دادن به آن مجاز نيست از جمله ديژنكتورهاي 230 كيلو ولتي كه اگر فشار هواي آن را 400 پوند به اينچ مربع كمتر باشد فرمان وصل يا قطع نمي‌پذيرد.

2ـ باز ديد مدارdc

3ـ حصول اطمينان از صحت كار كليد فرمان

4ـ بار ديد فيوز

5 ـ بازديد بوبين (با اهم متر)

چنانچه بر طرف نشد عيب در سيستم مكانيكي ديژنكتور وجود دارد.

سكسيونر Isolator – Disconnect

اين كليد ساختمان بسيار ساده‌اي دارد كه تشكيل شده از يك مكانيزم مكانيكي كه دو سر كنتاكتهاي را به هم ارتباط يا قطع مي‌كند. (البته نوعي هم هست كه بوسيله فرمان الكتريكي قطع و وصل مي‌شود) هدف از به كار بردن اين كليدها بي برق كردن قسمت به خصوص از پست به منظور تعميرات يا انجام عمليات نگهداري مي‌باشد

مثلا: در موقعي كه احتياج به انجام تعميراتي كه روي كليدهاي اصلي باشد با باز كردن سكسيونرهاي دو طرف آن مي‌توان قسمتي را كه دژنكتور در آن، قرار دارد بي‌برق نمود و كليه عمليات مربوط را انجام داد.

سكسيونر زمين:

معمولا در مواقع تعميرات به منظور رفع بارهاي موجود از قبل و جلوگيري از القاء خطوط حامل جريان مجاور اين موضوع بالاخره بي‌خطر كردن عمليات تعمير اين دستگاهها را به زمين از طريق سكسيونر زميني اتصال مي‌دهند و قبل از اين اتصال يعني بستن سكسيونر زمين رعايت مورد ضروري مي‌باشد.

1ـ مدار منبع انرژي جدا نشده باشد كه بستن سكسيونر باعث بروز حادثه براي اپراتور صدمه به دستگاه و همچنين قطع برق نشود.

2ـ سكسيونر مورد عمل كاملاً شناخته شده باشند و براي عمل از دستكش لاستيكي استفاده گردد.

3ـ از نظر ايمني اپراتور عمل كننده مكانيزم هوايي و اتصالات آن قبل از عمل دقيقاً مورد بازرسي قرار گيرد.

4 ـ پس از عمل بسته شدن هر سه فاز بازرسي شوند كه به طور كامل بسته شده و عمل بي‌انرژي شدن خط صورت گرفته و براي باز كردن سكسيونرها اتصال زمين موارد 2 و 3 كه ذكر شد مي‌بايست مورد توجه قرار گرفته و پس از بازرسي كه سه فاز كاملاً به حالت باز قرار گرفته باشد لازم است اپراتور به دفعات مكرر سكسيونرهاي زمين را براي بي‌برق نمودن خطوط و ايستگاه‌ها عمل نمود و ضمانت نمايد.

مي‌بايست دقت شود كه اين كليدها در وضعيت مناسب و آماده قرار داشته باشند. بسته شدن سكسيونر زميني در حاليكه خط برقدار است باعث مي‌شود كه اپراتور شديداً صدمه وارد شده و خسارتي به دستگاه وارد و سبب قطع برق گردد و براي ممانعت از اين اتفاقات سيستم انترلاك مكانيكي به كار رفته كه مانع از بسته شدن سكسيونر در حالتي كه سكسيونر خط بسته باشد مي‌گردد فقط هنگامي كه سكسيونر خط باز باشد امكان بستن سكسيونر اتصال زمين مي‌باشد. در صورتي كه مكانيزم انترلاك مانع بروز حوادثي مي‌گردد ولي اين وسيله كافي نبوده و اپراتور مي‌بايست بازرسي لازم را از شرايط موجود به عمل آورد و مطمئن شود كه خط از طريق منابع ديگر برق‌دار نمي‌باشد. در صورتي كه مراحل عملياتي به طور دقيق مطرح شده باشد و براي انجام آن از دستورالعمل كتبي استفاده شود و روي دسته كنترل كليدهاي موجود شماره گذاري مناسب و انجام و قفل شده باشد امكان انجام عملياتي كه منجر به اتصال خط برق‌دار باشد خيلي بعيد است.

بهره برداري و نگهداري از باطري خانه پست:

جريان الكتريكي باطري يا به انگليسي Direct . Current كه به عبارت، اختصاري D.C ناميده مي شود منبع انرژي براي دستگاههاي كنترل رله‌ها و روشنايي اضطراري در پستها مي‌باشند و براي مثال اگر تمام نيروي برق يك پست قطع شود، باطري تنها منبع انرژي موجود براي كنترل و عمليات لازم بر روي دستگاهها مي‌باشد كه اپراتور بدين وسيله مي‌تواند وضعيت پست را به حالت عادي بازگرداند و بهمين جهت يكي از وظايف اصلي اپراتور يادگيري تئوري و نحوه كار و نگهداري از اين باطري ها مي‌باشد.

به طور كلي باطري از نظر ساختماني دو نوع است:

1ـ باطري خشك قوه

2ـ باطري انباره يا آكومولاتور مانند باطري اتومبيل

باطري خشك: به لحاظ اين كه غير قابل شارژ بوده و داراي فشار الكتريكي كم مي‌باشد در پست‌ها مورد استفاده ندارد ولي باطري انباره عبارت است از يك ظرفي كه در اثر فعل و انفعالات شيميايي انرژي كه به آن داده مي‌شود در خود ذخيره نموده و سپس اين انرژي را به مداري كه به آن متصل مي‌گردد به صورت انرژي الكتريكي پس مي‌دهد.

اين باطريها خود نيز دو نوع است:

نوع اول : باطري اسيدي يا سربي

نوع دوم: قليايي  (نيكل ـ كاديوم و نيكل آهن) كه در پستها فقط از نوع اسيدي يا سربي استفاده مي شود.

ساختمان باطري اسيدي يا سربي:

ساختمان آن عبارت است از تعدادي خانه يا سلولهاي كه به يكديگر متصل شده است اگر يك سلول از آن را مورد بررسي قرار دهيم، تشكيل يافته از الكترود كه در درون محلول شيميايي اسيد سولفوريك رقيق قرار گرفته (يك صفحه با مجموعه‌اي از صفحات تشكيل يك الكترود را مي‌دهد.)

قطعات اصلي باطري عبارتند از:

صفحات قطبين، جدا كنندگان، محلول شيميايي و محفظه كه جنس اين قطعات به ترتيب زير مي‌باشد.

قطبين از سرب و جدا كننده‌ها كه به منظور مجزا نمودن صفحات قطبين از نظر الكتريكي و مكانيكي مي‌باشند معمولا از جنس چوب، لاستيك منفذ دار، پلاستيك و شيشه ساخته مي‌شود. و يا ممكن است تركيبي از اين مواد باشند.

محلول شيميايي نيز همان طور كه اشاره شد اسيد سولفوريك رقيق مي‌باشد محفظه كه صفحات و محلول شيميايي در داخل آن نگهداري مي‌شوند و عموماً آنها را از شيشه با مشتقات قير و يا لاستيك سخت مي‌سازد.

شارژ باطري:

هنگامي كه باطري آكومولاتوري تخليه مي‌گردد. جريان در مدار خارجي از مثبت به منفي و در محلول از منفي به مثبت مي‌باشد و اين عبور جريان محلول را تجزيه كرد و صورت هيدروژن و سولفات در مي‌آورد و سرب اسفنجي منفي با سولفات تركيب شده و به صورت سولفات سرب در آمده و اكسيژن موجود در اكسيد سرب با هيدروژن آزاد شده تركيب و به صورت آبدر مي‌آيد.

توجيه اينكه چگونه باطري خالي شده و از نظر فعل و انفعالات و اتفاقاتي كه در داخل آن صورت مي‌گيرد و سپس به چه صورت شارژ مي‌گردد در فرمول بالا مشخص است.

اگر به ترتيب به قسمت چپ فرمول توجه كنيد و ابتدا pbo2(پر  اكسيد سرب) يعني الكترود مثبت كه رنگ قهوه‌اي تيره‌دارد با so4h2 اسيد سولفوريك رقيق و pb (سرب) يعني الكترود منفي با يكديگر بتدريج تركيب مي‌شوند كه عمل تركيب در اصل همان عمل در شارژ باطري مي‌باشد.

اين كه به طرف دوم يعني سمت راست فرمول توجه كنيم كه از تركيبات طرف اول بدست آمده يعني do4pb (سولفات سرب) و H2O آب با شارژ كردن باطري در حقيقت آب و سولفات سرب را تركيب كرد تا رابطه سمت چپ بوجود آيد و اين تبادل رابطه همواره ادامه دارد به عبارت ديگر زماني كه از باطري انرژي الكتريكي مي‌گيريم. قسمت اول سمت چپ فرمول بتدريج به قسمت دوم تبديل مي‌شود. و زماني كه باطري را شارژ مي‌كنم بالعكس مانند فرمول زير:

سيستم باطري شارژر:

همان طوري كه باطريها در پست دائماً در سرويس بود و احتياج به شارژ دارند براي اين منظور از دستگاهي به نام يكسو كننده كه به انگليسي آن را Rectifier مي‌نامند و دستگاه ديگر به نام دينامو استفاده مي‌گردد كه به طور مداوم آن را شارژ نموده و در شرايطي كه فقط مقدار كمي از نيروي باطري مورد مصرف قرار گيرد، جريان كمي براي شارژ باطري برقرار است.

هنگامي كه لازم است باطري بار بيشتري را تغذيه نمايد جريان شارژ به مقدار لازم بالا مي‌رود.

مواظبت و بازرسي از باطريها:

مقدار اسيد باطري ثابت بوده و در صورتي كه بيرون نريزند هيچ وقت احتياج به اضافه نمودن ندارد ولي آب باطري تبخير شده و يا به صورت گاز متصاعد مي‌شود كه لازم است هر چند مدت يكبار آب قطر بدان اضافه شود بايستي دقت شودكه سطح آب باطري همواره 2/1تا 8/13 اينچ بالاتر از صفحات باطري قرار گرفته باشد، ضمناً باطري در حالت شارژ باقي  نماند چون به مرور قشري از سولفات سرب به صورت كريستال روي صفحات مثبت و منفي را مي‌پوشاند كه در موقع شارژ بد شواري از بين مي‌رود، همواره باطريها را تميز و خشك نگهداري نماييد، انتهاي سيم و محل اتصال باطريها را با وازلين يا گريس چرب نمائيد تا مانع از فعل و انفعالات شيميايي در اين نقاط گردد. اگر تركيبات شيميايي به صورت نمك اطراف باطري بوجود آيد آن را با آب تميز بشويد. مانع از سيگار كشيدن و روشن نمودن هر گونه شعله دار اطاق باطري خانه شويد ضمناً لازم است در بهاي باطريها كاملاً بسته باشد.

نحوه بهره‌برداري از دستگاههاي موجود در پست

اكنون كه تجهيزات و سيستمهاي موجود در پست را شناختيم بايستي همواره نحوه بهره برداري و زمان استفاده از آنان را نيز ياد بگيريم

براي اينكه بتوانيم در نوشتن و توضيح كار بهره‌برداري ترتيبي قايل شويم ابتدا پستي را كه آماده تحويل و بهره برداري مي‌باشد در نظر مي‌گيريم.

1ـ كليه وسائل را با مشخصات داده شده تطبيق مي‌نماييم:

2ـ كار دستگاههاي حفاظتي و تنظيم كننده را با مشخصات داده شده آزمايش مي‌كنيم

3ـ انطباق اين دستگاهها با شرايط شبكه در نظر مي‌گيريم.

4ـ دريافت ضمانتنامه از مونتاژ كننده و همچنين تعمير كننده و ضمن حصول اطمينان از اينكه هيچگونه لوازم و ابزار كاري مربوط به ايشان روي سيستم نباشد. پس از انجام و رعايت نكات فوق جهت بهره‌برداري و تغذيه پست از يك منبع انرژي اعمال زير به ترتيب صورت مي‌گيرد.

عمل برقدار پست:

الف ) قبلاً گفتيم كه عمل  قطع و وصل بوسيله ديژنكتورها انجام مي‌گيرد.

براي اين كه ديژكتوري وصل گردد ابتدا لازم است از حالت عايق بودن با شبكه بيرون آيد همان بستن سكسيونرها مي‌باشد چون اگر سكسيونرها مي‌باشد چون اگر سكسيونرها باز باشند ديژنكتورها عملاً در مدار نيستند (گاهي بعضي از ديژكنتورها را، طوري مي‌سازند كه اگر سكسيونر شان باز باشد فرمان وصل نمي‌گيرد)

ب ) با توجه به شناخت و چگونگي با سبار اصلي و كمكي و آگاهي از كار آنها سكسيونر اصلي را بسته و ديژكتور مربوط به آن را جريان مي دهيم اكنون با سبار يا شينه اصلي تحت تانسيون (فشار الكتريكي) قرار گرفته در اين حال به ديژكنتورهاي ديگري كه روي اين شينه هستند توجه كنيم چنانچه با بستن اين دژنكتور فقط نيرويي از يك سيستم به مصرف كننده انتقال يابد و ارتباط دو سيستم و مولد بوجود نيايد، پس از بستن سكسيونرهاي آنها اقدام به وصل دژنكتور با رعايت فاصله زماني لازم به نسبت به يكديگر مي‌نماييم.

چنانچه وصل ديژنكتور مانند حالت قبل نبود به مفهوم ديگر ارتباط مولدي را هم بوجود آورد لازم است در لحظه وصل حتماً شرايطي وجود داشته باشد كه آن شرايط عمل پاران در سيستم مي‌نامند.

تبادل انرژي در سيستمهاي توليد و انتقال نيرو

انتقال قدرت

سيستمهاي توليد و انتقال نيرو به منظور تامين نيروي برق مورد نياز مشتركين طراحي و تاسيس مي‌گردند، معمولاً به علت شرايط خاص جغرافيايي نيروگاهها در فواصل مختلف از مصرف كننده قرار دارد و نيروي حاصله از آنها توسط خطوط با ولتاژ بالا انتقال مي‌يابد (ولتاژ بالا در خطوط انتقال از آن جهت مورد استفاده است كه بتوان مقدار جريان و در نتيجه سطح مقطع هاديها را جهت انتقال به حداقل رسانيد).

قدرت الكتريكي از توليد به مصرف توسط خطوط انتقال و توزيع تا مين مي‌گردد و عملاً بين سيستم انتقال و توزيع به جز در مورد ولتاژ و ظرفيت خطوط تفاوتي محسوس نيست. خطوط انتقال معمولاً داراي ظرفيت‌هاي زيادي جهت انتقال انرژي با ولتاژهاي از 63 تا 750 كيلو ولت در فواصل طولاني مي‌باشند، ولي خطوط توزيع نيرو با ولتاژ بين 20 كيلو ولت تا 400 ولت داراي ظرفيت كمتر در فواصل كوتاهتر مي‌باشد. بهر حال منظور اصلي انتقال و توزيع نيرو به صورت اقتصادي و اطمينان بخش از محلي به محل ديگر مي‌باشد در اين قسمت به بررسي عوامل موثر در مورد انتقال انرژي الكتريكي مي‌پردازيم

توليد انرژي الكتريكي شكل (35 A) نمونه ساده‌اي از يك نيروگاه توليد الكتريسته مي‌باشد.

 

 

 

 

 

 

يك سيستم توليد نيرو با يك واحد توليدي و گرداننده و بار مصرفي

همان طور كه در شكل آمده است، گرداننده اوليه ژنراتور را به حركت در آورده و ولتاژ الكتريكي توليد مي‌شود و در صورتي كه بار مصرفي به صورت چراغ روشنايي و يا موتور يا ساير ادوات الكتريكي به آن متصل شوند انرژي الكتريكي جريان يافته و به مصرف كننده مي‌رسد و در صورتي كه ژنراتور با ولتاژ و فركانس ثابت در حال گردش باشد و هيچ گونه تغيير در گرداننده، اوليه و تحريك ژنراتور ندهيم، هر گونه ازدياد بار باعث افت ولتاژ و فركانس مي‌گردد، اين عمل درست شبيه اتومبيل در حال حركتي است كه ناگهان به سر بالايي مي‌رسد. در هر صورت قدرت الكتريكي حاصل از ژنراتور بر حسب (وات ـ كيلو وات ـ يا مگاوات) مستقيماً تابع مقدار بار متصل به آن است كه در مورد جريان مستقيم و متناوب هر دو صادق است، هنگامي كه دو يا چند ژنراتور به يكديگر متصل شوند تقسيم بار بين آنها به عوامل مختلفي بستگي دارد كه در اين ذيلاً توضيح لازم داده خواهد شد.

تقسيم بار بين ژنراتورها

در سيستم جريان مستقيم با كنترل ميدان ماشين مي‌توان بار مصرفي را از روي يك واحد برداشته و به ديگري افزوده البته به شرطي كه گرداننده اوليه نيز بتواند اين تغييرات را بپذيرد. شكل زير چگونگي تغيير بار ژنراتورهاي جريان مستقيم را نشان مي‌دهد (شكل 36 A)

 

 

 

 

 

 

 

چگونگي تقسيم بار بين ژنراتورها جريان مستقيم

حالت 1) بار ثابت (W) بين دو ژنراتور به طور مساوي تقسيم شده و ولتاژ هر دو نيز مساوي است.

حالت 2) ولتاژ ژنراتور اول را به (EA2) افزايش ولتاژ دومي را به (EB2) كاهش مي‌دهد در نتيجه  باربر روي ژنراتور اول و آن بر روي ژنراتور دوم مي‌ماند

در جريان متناوب اين مطلب متفاوت و كامل‌تر و مقدار قدرت در روي آلترناتورها مي‌تواند با تغيير ورودي گرداننده اوليه عوض شود. ميدان تحريك در آلترناتورهاي جريان متناوب باعث تغيير قدرت راكتيو گرديده و با تغيير آن شيب قدرت واحد تغيير مي‌كند ولي قدرت خروجي ثابت مي‌ماند.

شكل زير نمايش برداري يك آلترناتورد در شرايط مختلف تحريك قطب‌ها با صرفنظر كردن از افت امپدانس است.

 

 

 

شكل (A37) ضريب قدرت مساوي 1 مي‌باشد. ولتاژ انتهايي ET1 . جريان I1 هم فاز بوده و مقدار قدرت برابر است با:

وات                       = قدرت خروجي

به طور قدرت خروجي آلترناتور را فقط بوسيله گرداننده اوليه مي‌توان تغيير داد. ازدياد و يا كاهش تحريك واحد صرفاً (قدرت ظاهري را تغيير داده و در مقدار اكتيوبي اثر است. و در جريان مستقيم كه قدرت ظاهري وجود ندارد تغيير جريان تحريك باعث تقسيم بار بر روي ژنراتور مي‌ شود.)

لازم به تذكر است كه در دياگرام شكل 37 از افت امپدانس جهت كاهش جهت مشخص كردن هر چه بهتر زاويه بين ولتاژ و جريان و مقادير حقيقي و مجازي صرفنظر شده است.

 

 

 

شكل (37 B) ضريب قدرت پس فاز (فوق تحريك) با اضافه كردن جريان تحريك واحد ولتاژ پايانه ET2 نسبت به حالت با ضريب 1 افزايش مي‌يابد و جريان I2نيز به حالت پس فاز اضافه مي‌شود تصوير بردار I2 بر وي ولتاژ ET2 برابر است با I2a كه حاصلضرب اين جريان ر ولتاژ ماشين قدرت حقيقي توليد است و برابر مقدارت قدرت حقيقي در حالت ضريب قدرت 1 است.

همچنين حاصل ضرب جريان I2 و ولتاژ ET2 قدرت ظاهري ماشين است كه از حالت با ضريب قدرت يك همواره بيشتر است مقدار حقيقي از حاصل ضرب ولتاژ ET2 و جريان خروجي I2و از زاويه بين آنها بوجود مي‌آيد.

 

 

 

 

 

 

 

(شكل 38a) زاويه روتور نسبت به استاتور عقب است، قدرت الكتريكي وارد و قدرت مكانيكي خارج مي‌گردد (ماشين به صورت موتور است) (شكل 38b) زاويه روتور نسبت به استاتور صفر است، هيچگونه قدرت ورودي و خروجي مبادله نمي‌شود.

(شكل  38c) زاويه روتور نسبت به استاتور جلو است، قدرت مكانيكي وارد و قدرت الكتريكي خارج مي گردد. «ماشين به صورت ژنراتور است».

ازدياد قدرت مكانيكي ورودي به گرداننده اوليه ژنراتور باعث جلو افتادگي بيشتر زاويه و روتور شده و قدرت الكتريكي بيشتري را باعث مي‌شود.

همچنين ازدياد بار  مكانيكي بر روي شنت موتور باعث ازدياد عقب افتادگي زاويه روتور شده و قدرت الكتريكي ورودي بيشتري را باعث مي‌شود.

بهره برداري از ژنراتور موازي جريان متناوب

هنگامي كه ماشين هاي جريان متناوب به صورت موازي كار مي‌كنند براي اضافه يا كم كردن قدرت يكي از آنها بايد قدرت مكانيكي ورودي ماشين را زياد يا كم نمود و در نتيجه بار بر روي يك ماشين به خصوص تغيير مي‌نمايد.

ساده ترين حالت تقسيم مساوي بار بين دو آلترناتور است كه در حالت ثابت مشغول بكار مي‌باشند حال اگر بخواهيم با را طوري تقسيم كنيم كه ماشين A مقدار 4/3 از بار و ماشين و B مقدار 4/1 آنرا بپذيرد بايد ورودي مكانيكي به ماشين A را افزايش دهيم كه در نتيجه ماشين سريع شده و زاويه روتور طوري جلو مي‌افتد كه بتواند مقدار بار جديد را قبول نمايد همينطور ماشين B كه به منظور كاهش بار آن مقدار ورودي مكانيكي به آن را كم كرده‌ايم و در نتيجه ماشين آهسته شده و زاويه روتور طوري عقب مي‌افتد كه بار جديد تطبيق نمايد.

چون هر دو ماشين به يكديگر متصل مي‌باشند. جريان عادي كار خود را با همان سرعت و فركانس قبلي ادامه مي‌دهند و افزايش و كاهش سرعت به صورت آني بوده و به منظور تقسيم بار صورت مي‌پذيرد.

عملاً تقسيم بار بين ماشينها تابع مشخصات دستگاه گاورنر گرداننده اوليه است شكل (40 A) چگونگي تقسيم بار را بين ماشين‌ها نشان مي‌دهد.

 

 

 

 

شكل صفحه 40

 

شكل (40A) دياگرام چگونگي تقسيم بار بين ماشينهاي جريان متناوب.

1ـ با بار ثابت «W» و گاورنر هر دو ماشين تنظيم شده، براي سرعت هاي Fa و Fb دربي بار و جدا از هم به هنگام اتصال دو ماشين و تامين بار (W) دستگاه تنظيم كننده گاورنر (Speed - Draop) باعث مي‌شود كه فركانس در وضع ثابت Fo بماند و در اين حالت هر دو منحني در يك نقطه تلاقي كرده و بار به طور مساوي تقسيم مي‌شود.

2 ـ حساسيت گارونر ماشين را طوري را طوري تغيير مي‌دهد كه سرعت بي بار به وضعيت  تغيير كند و ماشين 4/3 بار W در فركانس Fo تامين مي‌نمايد همانطور با تغيير حساسيت گاورنر ماشين B فركانس حالت بي باري به تغيير داده شده و در نتيجه در فركانس Fo بقيه بار (W) يعني بار را مي‌پذيرد.

عمليات موازي كردن دو سيستم جداگانه:

هنگامي كه دو سيستم مجزا توليد نيروي با يك ديگر متصل مي‌نماييم خطوط رابطه همانند خطوطي عمل مي‌كنند كه ژنراتورها و بارهاي مصرفي را به يكديگر متصل مي‌نمودند كه قبلاً در اين مورد توضيح داده شد. براي ساده تر شدن موضوع، فرض مي‌كنيم كه كليه ماشين‌هاي موجود در سيستم به صورت يك واحد عمل كرده و بار جداگانه‌اي را تغذيه مي‌نمايد.

به هنگام انتقال نيرو بين سيستمها، انرژي از سيستمي كه داراي زاويه قدرت بيشتر نسبت به سيستم ديگر است راه مي‌يابد و اين مطلب درست همانند حالتي است كه دو ماشين به طور موازي كار مي‌كنند و قبلاً در اين مورد بحث شد.

هنگامي كه لازم باشد كه مقدار انرژي از سيستم A به سيستم B جريان يابد بايستي كه قدرتهاي مكانيكي گرداننده‌هاي اوليه سيستم A را افزايش و سيستم B را كاهش دهيم و در نتيجه قدرت از سيستم A به سيستم B برقرار مي‌شود كه در نتيجه آن زاويه قدرت در سيستم A افزايش و در سيستم B كاهش مي‌يابد اين عمل در شكل زير نشان داده شده‌اند

 

شكل ص 41

 

الف : انرژي ورودي به ماشين‌هاي سيستم A برابر است با بار سيستم A به اضافه 100 مگاوات.

انرژي ورودي به ماشينهاي سيستم B برابر است با بار سيستم A منهاي 100 مگاوات

 

شكل صفحه 41

 

ب ) انرژي ورودي به واحدهاي سيستم A برابر است با بار سيستم A به اضافه 200 مگاوات

حادثه زماني پيش مي‌آيد كه يكي از واحدها و يا مقداري بار مصرفي به طور خودكار از مدار خارج شده و باعث ايجاد نوسان در سيستم شوند. در اين حالت انرژي در سيستم‌ها به طور متناوب ذخيره و يا از دست داده مي‌شوند و تا برقراري حالت پايدار ادامه مي‌يابد و در ناحيه كه انرژي از دست داده شده سرعت ماشينها به تدريج كم شده و بالعكس در ناحيه اي كه انرژي دريافت كرده سرعت ماشين‌ها به تدريج افزايش مي‌يابد.

اين عمل خود نيز باعث تغييرات بار خطوط رابط بين سيستمها شده و تا برقراري وضع ثابت همچنان ادامه مي‌يابد.

معمولاً نوسانات قدرت در شبكه با گذشت زمان كاهش يافته و از بين مي‌رود چه در غير اين صورت دامنه نوسانات با گذشته زمان افزايش يافته و در بيشتر موارد به قطع كل شبكه‌ها منجر مي‌شود.

و در بعضي مواقع ممكن است «ثابت زماني» سيستم و دستگاههاي كنترل طوري باشند كه باعث3 ازدياد نوسانات شبكه شده و از زاويه بين خطوط انتقال افزايش يابد در نتيجه رله‌هاي فرمان قطع به خطوط انتقال صادر كرده و سيستمها از يكديگر جدا مي‌شوند.

مطالعات مربوطه به حالت پايداري گذرا كه توسط دستگاههاي كامپيوتري انجام مي‌پذيرد چگونگي وضعيت سيستم را در حالت پايداري گرا مشخص نموده و حد تنظيم رله ها را منظور محافظت تعيين مي‌نماييد.

مطالب فوق خلاصه‌اي بود از حالت ناپايداري در سيستم كه بعداً به طور كامل‌تر در فصل پايداري سيستم توضيح داده خواهد شد.

پارالل كردن واحدها با سيستم:

زماني كه واحدهاي توليد با سيستم پارالل مي‌شوند و يا اين كه بخواهيم سيستمهاي مجاز به يكديگر متصل نماييم جهت جلوگيري از برقراري جريان‌هاي نامناسب و همچنين خسارات وارد به دستگاهها در لحظه بستن كليد رابطه و اتصال دو سيستم به يكديگر بايد به دقت موارد مهمي را همواره مورد نظر داشته و به كار برد.

به طور مشابه اتصال يك واحد توليدي و يا يك سيستم موردنظر نيز داراي همان مسايل است. به هنگام اتصال دو سيستم به يكديگر، ميزان ايزسي بيشتر بوده و بايد دقت بيشتر به عمل آيد و قبل از بستن كليد از همه جهات اطمينان حاصل گردد.

عملاً به هنگام انجام عمل سنكرونيزاسيون (پارالل) بايد 4 عامل مهم را در نظر داشت:

1ـ جهت گردش فازها بايد يكي باشد.

2ـ سرعت الكتريكي ماشين با سيستم پارالل شونده بايد سرعت سيستم مورد نظر مساوي باشد

3ـ ماشين و سيستم يا دو سيستم با يكديگر هم فاز بوده و يا فازهاي مشابه داراي، اختلاف كمي باشند.

4ـ ولتاژ ماشين و سيستم و يا دو سيستم با يكديگر در محل اتصال انجام عمل پارالل تقريباً با يكديگر مساوي باشند.

معمولاً ترتيب و گردش فازها براي اپراتورها مسئله به وجود نمي‌آورد. زيرا اين گونه عامل قبلاً توسط يگان‌هاي ديگر مورد آزمايش قرار مي‌گيرند و در نتيجه مي‌توان با اطمينان از اين موضوع ساير موارد را در نظر گرفت. تغيير گردش فازها معمولاً ممكن است كه بعد از انجام تغييرات بر روي شينه‌ها و يا خطوط بوجود آيد و همانطور كه گفته شد دستگاههاي مخصوص مورد آزمايش قرار، گرفته و از صحت ترتيب فازها اطمينان حاصل مي‌گردد.

 

شكل ص 43

 

 

 

شكل فوق: مدار ساده سنكرونيزاسون ترانسفورماتور ولتاژ ابتدا ولتاژ ماشين و سيستم را كاهش مي‌دهد.

ولت‌مترهاي V2 , V1 به ترتيب ولتاژ ماشين و سيستم را مشخص مي‌نمايد. و لامپهاي بالا در حالتي كه دو سيستم هم فاز شدن خاموش و به هنگام غير هم فاز شدن به نسبت اختلاف سرعت دو سيستم روشن مي‌شوند. عقربه دستگاه سنكرونسكوپ با سرعتي تابع اختلاف سرعت دو سيستم به حركت درآمده و جهت آن نيز بستگي به اين دارد كه سرعت ورودي و خروجي كدام بيشتر باشد.

زماني كه بخواهيم يك واحد توليدي را به سيستم متصل نماييم. اينرسي ماشين از سيستم فوق‌العاده كمتر مي‌باشد بعلاوه ولتاژ و فركانس ماشين نيز ممكن است كه با سيستم مساوي نباشد.

در اين حالت اپراتورها بايد شرايط را براي سنكرونيزاسيون آمده نمايد. و وسايل مورد نياز در اين مورد عبارت است. سنكروسكوپ و لتمتر و چراغهاي مخصوص سنكرون تا بتواند واحد را با سيستمها پاراس نموده و آن را وارد به مدار نمايند.

سنكروسكوپ دستگاهي است كه ميداني متناسب با اختلاف سرعت بين دو منبع ايجاد مي‌نمايد. يك صفحه مندرج نيز ميزان اختلاف زاويه را مشخص مي‌سازد.

چنانچه ماشيني با سيستم هم فاز شد شرايط برقرار گرديد و عمل پاراس انجام مي‌پذيرد. صفحه مدرج دستگاه سنكروسكوپ در اين حالت اختلاف زاويه را صفر نشان مي‌دهد.

چراغهاي سنكرونيزاسيون معمولاً بين ترانسفورماتورهاي ولتاژ سنج ورودي و خروجي متصل شده و اختلاف ولتاژ را نشان مي‌دهد.

اين چراغها را مي‌توان طوري متصل نمود كه اگر چنانچه خاموش شدن و يا نورشان زياد شد نشان دهنده حالت هم فاز بودند دو سيستم باشند.

اگر چنين چه ماشين با سرعت كمتري از سرعت سنكرون در حال گردش باشد و در اين حالت كليد اتصال بسته شود. و دستگاه سنكروسكوپ نيز نشان دهد كه دو سيستم هم فاز مي‌باشد، با اين حال از طرف سيستم يك جريان انرژي به سمت ماشين برقرار شده و سرعت آن را بالا مي‌برد.

اگر چنانچه اختلاف سرعت سيستم و ماشين زياد باشد وارد شدن خسارات به دستگاهها زياد است زيرا ممكن است جريان زيادي در سيم بندي ماشين به طور ناگهاني روان شده و در نتيجه گشتاور موتور در جهت ايجاد شتاب كافي افزايش دهد، هر دو سيستم از نظر سرعت و اختلاف فاز به يكديگر نزديكتر باشند شرايط سنكرون بهتر شده و خسارت به حداقل ممكن مي‌رسد.

چنانچه كه سرعت ماشين به عللي از سرعت مجاز و نرمال بيشتر باشد و كليد در حالتي كه سنكروسكوپ نشان دهنده حالت هم فاز است بسته شود، در اين حالت يك جريان انرژي از ماشين به سيستم برقرار مي‌شود و در نتيجه سرعت ماشين كاهش مي‌يابد در اين حالت نيز مقدار انرژي متناسب با تعداد اختلاف سرعت است.

اگر چنانچه ماشيني با سرعت نرمال در حال حركت گردش باشد ولي عقربه سنكروسكوپ نشان دهنده اختلاف فاز بين دو منبع باشد و در اين حالت كليد را ببنديم جريان بسيار زيادي جهت افزايش و كاهش ماشين برقرار شده و دو سيستم هم فاز مي‌گردند.

با توجه به مطالب فوق ملاحظه مي‌شود كه عمل سنكرونيزاسيون موقعي انجام مي‌گيرد كه در سيستم از نظر فاز و سرعت با هم مشابه بوده و در نتيجه انرژي بين دو سيستم به هنگام اتصال برقرار نشده و يا مقدار آن بسيار كم و جزيي باشد.

در شكل زير چگونگي برقراري جريان بين دو سيستم به هنگام پارالل و در صورت سنكرون نبودن نشان داده شده است.

 

 

 

شكل ص 45

 

دياگرام بهره‌برداري وضعيت ولتاژ‌هاي ماشين و سيستم:

(a)               هم فاز ولتاژهاي دو سيستم با يكديگر مساوي و هم فاز بوده شرايط سنكرون نيز برقرار مي‌باشد.

(b)       ولتاژ ماشين عقب افتادگي دارد در اين حالت جريان از طرف سيستم به ماشين برقرار شده و با تغيير شتاب آن ولتاژ ماشين را با سيستم هم فاز مي‌كنند.

(c)        ولتاژ جلو افتادگي دارد جريان از طرف ماشين به سيستم برقرار شده و باعث آهستگي آن جهت هم فاز شدن با سيستم مي‌گردد.

بايد در نظر داشت كه اگر چنانچه به هنگام بستن ديژنكتور و انجام عمل سنكرونيزاسيون ولتاژهاي دو طرف مساوي نباشند يك جريان راكتو از طرف ولتاژ‌هاي دو طرف نيز بايد مساوي باشند ولي اهميت ولتاژ به اندازه فركانس و اختلاف فاز نبوده و مي‌توان مقداري اختلاف ولتاژ را در عمل پارالل مجاز دانست.

به هنگام اتصال دو سيستم جدا از يكديگر مسائل مهم‌تر مي‌شوند  زيرا به علت زياد بودن ايزسي در هر دو طرف نسبت به حال اتصال يك ماشين با سيستم آثار ناشي است آنها مشهود تر است.

چنانچه فركانس و وضعيت فازها كاملاً با يكديگر مساوي نباشند ممكن است كه جريان زيادي برقرار شده باعث ايجاد خسارت گردد. اختلاف جزيي فازها با يكديگر ممكن است كه باعث عملكرد رله ها شده و احياناً به دستگاهها آسيب برسانند.

جريان برقرار شده از سيستم پيش فاز به سمت پس فاز روان شده و باعث سرعت سيستم پس فاز كند شدن سيستم پيش فاز مي‌گردد. به علت زياد اينرسي، جريان برقرار شده از حالت اتصال يك واحد با سيستم خيلي بيشتر است.

به هر حال در هر دو حالت بايد نهايت دقت را به عمل آورد تا حتي‌المكان فركانس و وضعيت فازها يكي بود و بهنگام اتصال دو سيستم ضرر و زيان به سيستم‌ها وارد، نيايد.

يكي ديگر از مسايلي كه در عمل سنكرونيزاسيون پديد مي‌آيد. دور بودن محلل پارالل از منابع توليدي است. براي تنظيم سرعت بايد اپراتور توسط تلفن با مراكز توليد نيرو جهت زياد و كم كردن مقدار توليدي تماس حاصل نمايند و يا اين كه اين گونه اعمال توسط دستگاههاي كنترل از راه دور انجام پذيرد.

واضح است كه در اين حالت چون فركانس هر دو سيستم به 50 هرتز خيلي نزديك است در نتيجه زمان تطبيق فازها با يكديگر از حالت اتصال يك واحد به سيستم بيشتر است.

معمولاً عمل پاراس در ايستگاههايي انجام ميگيرد كه داراي دستگاه سنكروسكوپ اتوماتيك در بعضي ايستگاهها موجود است ولي معمولاً سيستمهاي بزرگ را به طور اتوماتيك با يكديگر متصل نمي‌نمايند، اگر چه در اين مورد بعضي موارد خاص روشهايي جهت سنكرون اتوماتيك وجود دارد. به هنگام اتصال سيستمهاي بزرگ بايد قطع و وصل كننده خود كار در روي دستگاههاي سنكروچك را از مدار خارج نمود. با كمي اختلاف سرعت بين دو سيستم ممكن است كه تاخير زماني رله سنكروچك اجازه وصل در محدوده زاويه فاز رله سنكروچك را صادر كند (معمولا  درجه) در صورتي كه اين زاويه عملاً مناسب برا عمل سنكرونيزاسيون نيست.

يكي ديگر از مواردي كه اپراتورها به آن برخورد مي‌نمايند، عمل اتصال كليد روي خطوط طولاني است كه از انتها توسط مسير نسبتاً زياد به يكديگر متصل و تشكيل يك حلقه را مي‌دهند. شكل زير مثالي در اين مورد است.

 

شكل صفحه 47

 

 

در شكل (47 A) دياگرام يك حلقه طولاني ـ زاويه قدرت بين دو سر كليد تابع مقدار توليد و مصرف در نقاط B , A مي‌باشد. حداقل و زاويه صفر زماني بوجود مي‌آيد كه ژنراتورهاي B , A هر يك بار مصرفي خود را تامين نمايند.

به هنگام اتصال كليد در شكل (47 A) چنانچه زاويه قدرت از حد از حد مجاز بيشتر باشد بلافاصله بعد از بسته شدن كليد اين مقدار زاويه به صفر مي‌سد و در نتيجه تغيير ناگهاني زاويخ قدرت ماشينها ممكن است باعث ايجاد خساراتي گردد.

زاويه بين دو سر كليد را مي‌توان توليد واحدهاي نزديك به محل اتصال كم نمود در اين حالت مي‌توان توليد طرف پيش فاز را كاهش و يا در طرف پس فاز را افزايش داد تا زاويه به حد مجاز رسيده و در نتيجه عمل اتصال براحتي  و بدون ايجاد خسارات احتمالي انجام گيرد.

بايد در نظر داشت كه انجام اين عمل بار خطوط رابط را تغيير دهد بلافاصله بعد از بسته شدن كليد مي‌توان مقدار توليدي‌‌ها را به وضع سابق باز گرداند.

روش ديگر انجام عمل اتصال در اين موارد باز كردن قسمتهاي مختلف حلقه از يكديگر و اتصال مجدد آنها به يكديگر است تا بتوان دو سر انتهاي حلقه را در محلي كه مقدار زاويه به حداقل مي‌رسد بهم متصل كرد.

به طور كلي براي اتصال دو سيستم به يكديگر و يا يك واحد به سيستم بايد مقدار جريان برقرار شده بين دو منبع بعد از بستن كليد به صفر يا حداقل ممكن برسد بعد از اين كه كليد با موفقيت بسته شد انرژي از سوي سيستم و يا ژنراتور با زاويه قدرت پيش فاز و توسط گرداننده‌هاي اوليه آن سمت منبع ديگر برقرار مي‌گردد اخيراً با پيشرفت صنعت و توجه به مسايل اقتصادي سيستمهاي بهم پيوسته به تدريج بزرگتر مي‌شوند و در نتيجه انجام عمل پاراس اهميت زيادي پيدا كرده است. با توجه به اين مسايل سنكرونيزاسيون دقيق و صحيح به طوري كه هيچگونه اشكالي در سيستم بوجود نيايد در سيستم‌ها بسيار لازم و از اهميت خاصي برخوردار است.

عملكرد رله‌هاي حفاظتي:

محافظت از سيستم‌هاي توليد و انتقال نيرو يك مبحث كاملاً اختصاصي است و در شركتهاي وزارت نيرو تنظيم و محاسبات مربوط به نصب دستگاههاي، حفاظتي مورد نياز توسط قسمت مربوط (آلياژ و كنترل مدار) انجام مي‌گيرد كه بحث رله و حفاظت موكول مي‌نماييم. به طور كلي دستگاههاي محافظت بر ميناي برقراري جريان، ناتعادلي جريان، ولتاژ برابر قدري ورودي و خروجي از شينه‌ها و ترانسفورماتورها جريان در هر دو ـ انتهاي سيم بندي واحدها، درجه حرارت و يا كميتهاي تنظيم مي‌شوند.

چنانچه سيستم از حالت عادي خارج شود رله‌ها وضعيت جديد را تشخيص داده و با بستن اتصالات در مداري كه توسط ولتاژ DC تغذيه مي‌گردد فرمان لازم جهت عملكرد ديژنكتورها و كليدها را صادر كرده و در نتيجه خطوط، ترانسفورماتور و يا ساير دستگاهها را از مدار خارج مي‌نمايد.

كميتهاي عمومي مورد استفاده حفاظت عبارتند از:

1ـ جريان اضافي

2ـ ناتعادلي جريان

3ـ ازدياد و يا كاهش بيش از حد ولتاژ

4 ـ كاهش امپدانس

5ـ ديفرانسيل (تفاوت)

6ـ تعادل فازها

7ـ فركانس (بيشتر يا كمتر از حد نرمال)

8ـ درجه حرارت

9 ـ مقايسه

با توجه به حالات فوق‌الذكر رله‌هاي مخصوص طرح و ساخته شده‌اند كه در موارد بسياري مجموعه‌اي از رله‌هاي حفاظتي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

جهت كاربرد سيستم‌ها، رله‌ها معمولاً ‌طوري طراحي مي‌شوند كه با جريان و ولتاژ كم در حدود 1 الي 10 آمپر در سيم پيچهاي و 115 ولت در سيم‌پيچهاي ولتاژ تحريك شده و فرمان قطع  صادر نمايند.

به منظور استفاده از قدرت سيستم جهت تغذيه اين گونه رله‌ها و بدليل زياد بودن ولتاژ و جريان در سيستم از ترانسفورماتورهاي ولتاژ و جريان استفاده نموده و با كاهش اين مقادير آنها را قابل استفاده براي مدار تغذيه رله‌ها مي‌نمايند.

 

 

رله Relay

در مدار الكتريكي عيبهاي فراواني بوجود مي‌آيد، نقصي كه در يك وسيله الكتريكي اعم از مولد يا ترانسفورماتور بالاخره خطوط مخلوط انتقال پديد مي‌آيد مي‌بايست فوراً معلوم و از سيستم جدا گردد.

دو علت مشخص و اصلي براي اين عمل وجود دارد.

الف ) اگر اتصالي يا عيب سريع از بين نرود ممكن است باعث شود بدون آن كه احتياجي باشد برق مشتركين براي مدتي قطع گردد.

ب ) با قطع و خارج كردن سريع قسمت معيوب از مدار ميزان خسارت وارده به دستگاه محدود مي‌شود و بالاخره هدف وسعي در سيستم صنعت برق برقراري يك جريان دايمي و بدون وقفه براي مشتركين و در ضمن هدف مزبور حفاظت و نگهداري خود سيستم مي‌باشد تا دستگاهها در عمر تعيين شده خود قابل استفاده و بهره‌برداري باشند براي اين مقصود حفاظت كلي و خود كار سيستم بعهده دستگاهي به نام رله واگذار رشد و رله‌ها بر حسب نوع كارشان به صورتهاي مختلف ساخته مي‌شوند كه انواع آنها بسيار زياد بوده و ضمناً تحليل رله‌ها از نظر علمي جزء برنامه و كار پستها نمي‌باشد بدين منظور با تعدادي از آنها كه عموماً در پستها وجود دارند به طور مختصر آشنا مي‌شويم.

 

 

رله اضافي جريان (عملكرد رله‌ها)

با نام انگليسي اوركانت (Over . Current) زماني كه در مداري اتصالي رخ مي‌دهد جريان جاري در آن افزايش مي‌يابد و در بيشتر حالات اتصالي به مراتب بيشتر و بلكه چندين برابر جريان معمولي مورد مصرف خواهد بود. اين رله پس از زمان متناسب با عكس افزايش جريان فرمان قطع به مدار اتصالي شده مي‌دهد، البته هر چه شدت جريان بيشتر از حد مجاز تعيين شده باشد. سرعت قطع اين رله هم بيشتر خواهد بود به طوري كه گاهي به ضرورت بعضي از خطوط را با رله اوركارنت با آلمان Instantaneua (به معني آني ) مورد استفاده قرار مي‌دهند.

كار اين رله اين است كه پس از احساس جريان زياد فرمان قطع آني مي‌دهد، به عبارت ديگر از دريافت اتصالي تا قطع جريان زماني فوت نمي‌شود در حاليكه برخي از رله‌هاي اوركارنت فاقد اين آلمان مي‌باشند و پس از احساس جريان زماني بعد قطع مي‌كند كه آن را Time Relay مي‌نامند. متذكر مي‌شود كه واحد سنجش زمان ثانيه مي‌باشد.

رله ديستانس «رله مسافت»«عملكرد رله»:

با نام انگليسي ديستانس «Distance Relay» كه رله مقاومت سنج هم گفته مي‌شوند نوعي رله حفاظتي بوده كه زمان قطع آن تابع امپدانس طول خط مي‌باشد. بدين مفهوم كه در نقاط مختلف يك سيستم بهم پيوسته يا حلقوي مانند شبكه توانير تعدادي رله ديستانس نصب شده حال در يك نقطه غير مشخص از اين شبكه يك اتصال كوتاه بوجود مي‌آيد با بروز اين اتصالي تمام رله‌هاي ديستانس‌ اين كه جريان اتصال كوتاه از آنها عبور مي‌كند تحريك مي‌شوند. ولي فقط نزديكترين رله به محل اتصالي موفق به قطع سيم اتصالي شده از شبكه مي‌شود زيرا قطعه سيم بين اين دو نقطه كوچكترين امپدانس را شامل است و به اين جهت زمان قطع اين رله نيز از همه كوتاهتر مي‌باشد.

از مزاياي اين رله‌ها «رله ديستانس» اين است كه صرفنظر از نزديكترين رله به محل اتصالي كه وظيفه قطع را بعهده دارد ساير رله هاي ديستانس موجود در شبكه به ترتيب فاصله حالت رله رزرو را دارند كه اگر هر گاه نقصي در يك رله بوجود آمد و اتصال كوتاهي را كه در شعاع عملش بود احساس نكرد و بالاخره قطع نكرد رله بعدي عمل قطع را انجام مي‌دهد و اين رله تجهيزات فراواني دارد كه مفصلتر از رله‌هاي ديگر مي‌باشد و آن را مي‌توان جهت حفاظت هر نوع شبكه و با هر فشار الكتريكي بكار برد، اضافه مي‌شود بر  حسب نوع و ضرورت شبكه از انواع اين رله كه عبارتند از رله امپدانس Impedance كه به فرانس امپدانس مس‌گويند.

و داير كشنال Directional مي‌باشند استفاده مي‌گردد.

رله وصل مجدد « رله ريكلوزينگ»

به عبارت انگليسي Reclosing Relay اگر به عللي رله محافظ خطي فرمان قطع داد، اپراتور مربوط ابتدا آن را ريست كرده (ريست كردن يعني به حالت اول در آوردن) و اگر ريست شد به ديژنكتور آن خط فرمان وصل مي‌دهد در اينجا اين سئوال پيش مي‌آيد، رله‌اي كه قطع كرد حتماً تحت تاثير يك اتصالي و حادثه فرمان قطع داده پس چگونه بدون اين كه از آن خط رفع عيب به عمل آيد مجدداً فرمان وصل داده شده و رله مربوط هم بعد از جريان دادن خط ديگر قطع نكرده؟

جواب اين كه گاهي حوادث زود گذرو آني هستند بعبارت ديگر با از اين بين رفتن حادثه عوارض و آثار آنها هم از بين مي‌روند مانند طوفانهاي شديد (كه باعث به حركت در آوردن شن و ماسه در طول خط مي‌شوند.)رعد و برق آني، عبور وجهش اتفاقي پرنده‌هاي بزرگ و غير و ملاحظه مي‌گردد. خط مورد بحث به علت حادثه اي كه در يك لحظه پيش آمده و به طور كلي از بين رفته مي‌بايست مدتي بي‌برق بماند تا اپراتور مربوط آن خط را مجدداً وصل كنيد.

به خاطر عدم وجود وقفه در برقراري جريان برق از رله ريكلوزينگ استفاده مي‌شود كه اگر قطع نمود اغين رله يك مرتبه فرمان وصل مجدد مي‌دهد ولي اگر ادامه پيدا كرد ديگر وصل نمي‌كند زيرا اتصالي و اشكال از بين نرفته و مي‌بايست رفع گردد.

رله ديفرانسيل : Differantial . Relay

اين رله بر اساس مقايسه جريان‌‌ها كار مي‌كند و بدينوسيله جريان در ابتدا و انتهاي وسيله‌اي كه بايد حفاظت شود سنجيده شده و با هم مقايسه مي‌شود. اين تفاوت جريان در دو طرف محدود محافظت شده اغلب در اثر اتصال كوتاه يا اتصال زمين و غيره بوجود مي‌آيد. مثلاً براي حفاظت يك ترانسفورماتور مقايسه جريان‌هاي قبل و بعد از ترانسفورماتور توسط ترانسفورماتورهاي جريان انجام مي‌شود. و اين ترانسفورماتورهاي جريان بايد داراي جريان ثانويه همديگر را خنثي كرده و راه بدون جريان باشد اگر اين برابري در دو طرف محدوده حفاظت شده در اثر اتصالي داخلي از بين برود تفاوت جريانهاي ترانسفورماتور جريان از مد او رله عبور كرده و باعث تحريك آن مي‌شود كه مستقيم يا غير مستقيم سبب قطع كليد شبكه حفاظت شده مي‌گردد، اين رله فقط محدوده داخل خود را محافظت مي‌كند به اين جهت از آن بيشتر براي حفاظت ترانسفورماتور، ژنراتورها و موتورهاي فشار قوي و با سبار استفاده مي‌شود.

رله بوخ هلتس Buchholz . Relay

اين رله جهت حفاظت دستگاهي كه توسط روغن خنك مي‌شود و با از روغن بعنوان عايق در آن استفاده شده است و داراي ظرف انبساط مي‌باشد مورد استفاده قرار مي‌گيرد بدين ترتيب كه با بوجود آمدن گاز يا هوا در داخل منبع روغن دستگاه و با پايين رفتن سطح روغن از حد مجاز  و يا در اثر جريان پيدا كردن شديد روغن به كار مي‌افتد و سبب به صدا در آوردن زنگ آلارم مي‌شود و يا اينكه مستقيماً دستگاه خسارات ديده را از برق قطع مي‌كند، رله بوخ هلتس به قدري دقيق است كه به محض اتفاق افتادن كوچكترين خطايي عمل مي‌كند و مانع آن مي‌شود كه دستگاه خسارت زياد ببيند اگر از اين رله براي حفاظت ترانسفورماتور روغني استفاده شود خطاهاي كه سبب بكار انداختن رله بوخ هلتس مي‌شود عبارتند از:

1ـ جرقه بين قسمتهاي  زير فشار و هسته ترانسفورماتور

2 ـ اتصال زمين (فاز با بدنه)

3ـ اتصال حلقه و كلاف

4 ـ قطع شدن در يك فاز

5 ـ سوختن آهن

6 ـ چكه كردن روغن از ظرف روغن يا از لوله‌هاي ارتباطي (همينطور رادياتور)

رله زمين Grounding Relay

كليه مولدها و ترانسفورماتور شبكه را عموماً به طريق ستاره اتصال مي‌دهند (y) و نقطه وسط را به زمين وصل مي‌كنند و اتصال نقطه وسط را به انگليسي Neutral نوترال و به فرانسه نول مي‌نامند. در شرايط عادي جريان از فازها عبور نموده و در سيم خنثي صفر مي‌باشد ولي اگر اتصالي صورت گيرد كه باعث عدم تعادل بين فازها شود، جريان اضافي از طريق اين سيم  به زمين هدايت مي‌شود و در همين مي‌شود و در همين مسير رله‌اي كه جهت حفاظت سيستم در مقابل اتصال زمين در نظر گرفته شده از جرياني كه از نقطه صفر مي گذرد تحريك و فرمان قطع مي‌دهد.

اتصال زمين:

در تاسيسات و شبكه برق دو نوع زمين كردن وجود دارد.

1ـ زمين حفاظتي

2ـ زمين الكتريكي

زمين حفاظتي: كه آن را Earth مي‌نامند عبارت است از اتصال قسمتهاي دستگاه و تاسيسات الكتريكي كه از مدار الكتريكي كه از مطلقاً عايق بوده به زمين اتصال داده مي‌شود. به جهت حفاظت ابتدا افرادي كه با آن تجهيزات كار مي‌كنند دوم حفاظت خود آن وسيله دستگاه در مقابل رعد و برق و غيره.

هر گاه به علت اتصال بدنه در اثر شكستگي مقره‌ها و يا از بين رفتن عايق بندي جريان از طريق اتصال با زمين به زمين تخليه مي‌گردد و اما توجيه اين كه اين جريان در بدنه پايه چگونه به زمين تخليه مي‌گردد كه خطر تماس با آن از بين مي‌رود اين است كه زمين هادي بسيار خوبي است براي عبور جريان و ميدانيم كه جريان برق از مقاومتي به خوبي مي گذرد كه مقدار مقاومت آن كم باشد در حالي كه بدن انسان در مقايسه با سيم ارت مقاومت زيادي دارد.

پس ملاحظه مي‌گردد. با توجه به اين كه جريان برق به نسبت مقاومتها تقسيم يا جاري مي‌گردد پس آن قدر جرياني كه از بدن شخص مي‌گذرد زياد نيست كه خطرناك باشد و تمام جريان از محل سيم به زمين خواهد گذشت.

زمين الكتريكي: عبات است از زمين كردن قسمتي از دستگاههاي الكتريكي و تاسيسات برقي كه جزء مدار الكتريكي است مثل نقطه صفر اتصال ستاره ترانسفورماتورها و ژنراتورها و غيره كه آن را انوترال يا نول مي‌نامند كه اين نحوه زمين كردن به طور كلي تجهيزات الكتريكي را از نظر اتصالات داخلي كه گاهي باعث بوجود آمدن جريانهاي زياد و مضر در داخل آن مي‌باشد.

حفاظت مينمايد به اين ترتيب اگر در اثر اتفاقي بين فازهاي ژنراتوري ترانسفورماتوري با زمين عدم تعادل پيش بيايد آن جريان اضافي از نقطه نول گذشته و مدار رله مربوط را تحريك و جريان قطع خواهد گرديد.

كنترل شبكه:

كنترل فركانس:

فركانس نرمال در شبكه هاي برق رساني ايران . هرتز (HZ) مي‌باشد. حوادثي مانند از دست رفتن قسمتي از توليد و يا قطع مقدار قابل ملاحظه‌اي از بار مصرف كننده، مي‌تواند فركانس بيش از حد نرمال گردد.

همچنين قطع يك يا چند خط شبكه ممكن است شبكه را به دو يا چند ناحيه تقسيم نمايد كه در نتيجه هر ناحيه از شبكه تغييرات فركانس بخصوصي خواهد داشت.

فركانس نرمال:

تغييرات فركانس تا هرتز (7/49 تا 3/50) از نظر بهره‌برداري قابل قبول بوده و  تنها مركز كنترل ديسپاچينگ ملي  بايد جهت تصحيح فركانس اتخاذ تصميم و اقدام نمايد.

فركانس پايين تراز 7/49 هرتز:

در صورت كاهش فركانس به پايين تراز 7/49 هرتز كليه ايستگاهها بايد از طريق مركز كنترل ديسپاچينك منطقه جهت اعلام فركانس پايين و كسب تكليف با مركز كنترل ديسپاچينك تماس بگيرند . در صورت نبودن انبساط با مركز كنترل كليه نيروگاه فوراً با توجه به فركانس بايستي اقدام به افزايش توليد نموده و فركانس را تا 7/49 هرتز افزايش دهند.

با كاهش فركانس به 5/49 هرتز هيچيك از ايستگاهها بدون كسب تكليف از مركز كنترل مجاز به قطع دستي باز مي‌باشند. در صورت كاهش فركانس به 5/49 الي 2/49 هرتز پستهاي و فيروزي پس از يك دقيقه اصفهان يك پس از 2 دقيقه و اهواز پس از 3 دقيقه با توجه به فركانس بايد اقدام به قطع دستي فيدرهاي مصرف كننده بار كمتر نموده و فركانس را تا 5/49 هرتز افزايش دهند.

در صورت تداوم شرايط فوق (فركانس كمتر از 5/49 هرتز) و به مدت بيش از 5 دقيقه ساير ايستگاهها بايستي با توجه به فركانس اقدام به قطع دستي بار مصرف كننده بنمايند.

فركانس پايين تر از 2/49 هرتز:

در صورت كاهش فركانس به پايين تر از 2/49 هرتز بايد پستهاي بعثت فيروزي، اصفهان يك و اهواز يك بلافاصله و ساير ايستگاهها پس از يك دقيقه با توجه به فركانس اقدام به قطع دستي بار به طور تدريجي بنمايد.

تذكر: در كليه موارد قطع دستي بار ترجيحاً «فيدرهاي فاقد رله فركانسي قطع شوند».

چنانچه فركانس سيستم به وضع نرمال خود (50 هرتز)بازگشت و در صورت نبودن ارتباط با مركز كنترل سيستم پستهاي بعثت، فيروزي اصفهان يك و اهواز يك پس از سه دقيقه و ساير ايستگاههاي فاقد ارتباط پس از 5 دقيقه بايد با توجه به فركانس تدريجاً اقدام به بر طرف كردن خاموشي‌ها بنمايند.

(فيدرهاي كه رله فركانسي كم روي آنها نصب شده در مرحله اول وصل شوند.)

فركانس بالاتر از 3/0 هرتز

در صورتي كه فركانس سيستم به بالاتر 3/50 هرتز رسيد كليه ايستگاهها جهت اعلام فركانس بالا و كسب تكليف بايد مركز كنترل تماس بگيرند در صورت نبودن ارتباط كليه نيروگاهها جهت تصحيح فركانسي بايد توليد خود را با توجه به محدوديت واحدها و فركانس شبكه كاهش دهنده.

تذكر مهم:

هر گونه تغييراتي كه باعث ايجاد محدوديت بر روي سيستمهاي كنترل كننده فركانس واحد گردد بايستي با اطلاع و تصويب مركز كنترل ديسپاچينك ملي صورت پذيرد.

كنترل ولتاژ:

از آنجايي كه تغييرات بيش از حد ولتاژ موجب صدماتي بر روي دستگاهها و تجهيزات سيستم و مصرف كنندگان مي‌شود. حدود ولتاژ از نظر بهره‌برداري به سه قسمت تقسيم گرديده است.

ولتاژ عادي :

افزايش تا 2 درصد و كاهش تا 2 درصد.

ولتاژ بحراني:

افزايش تا 5 درصد و كاهش تا 10 درصد

ولتاژ غير قابل تحمل:

افزايش بيش از 5 درصد و كاهش بيش از 10 درصد

ذيلاً به شرح اقدامات لازم جهت اصلاح ولتاژ در هر يك از موارد فوق مي‌پردازيم.

الف ) ولتاژ عادي:

از نظر بهره‌برداري تغييرات ولتاژ تا  قابل قبول بوده و مسئوليت تصحيح آن فقط بعهده مركز كنترل ديسپاچينك ملي مي‌باشد.

ب ) ولتاژ بحراني:

چنانچه ولتاژ به حد بحراني رسيد كليه ايستگاهها موظفند جهت اعلام حالت بحراني و كسب تكليف با مركز كنترل تماس بگيرند. در صورت نبودن ارتباط با مركز كنترل ايستگاه‌ها موظفند با استفاده از منابع راكتيوي كه در اختيار دارند. (راكتور، خازنهازكپاناتورها، مولدها و يا تغييرات تپ ترانسفورماتورها) جهت تنظيم ولتاژ اقدامات لازم به عمل آورند.

 

 

ج ) ولتاژ غير قابل تحمل:

در صورتي كه وضعيت ولتاژ در حد غير قابل تحمل باشد اپراتورهاي ايستگاهها موظفند جهت اعلام وضعيت ولتاژ و كسب تكليف با مركز كنترل تماس بگيرند. در صورت نبودن ارتباط مي‌توانند جهت تصحيح ولتاژ كليه اقدامات ذكر شده در مورد ولتاژ هنوز پايين تر از حد بحراني بود اپراتور پست مي‌تواند با توجه به ولتاژ و فركانس اقدام به قطع تدريجي بار فيدرهاي مصرفي نمايد (ترجيحاً فيدرهايي كه رله فركانس كم روي آنها نصب نشده باشد.)

وصل فيدرهاي قطع شده پس از عادي شدن ولتاژ:

چنانچه ولتاژ ايستگاه به حد نرمال خود رسيد اپراتور ايستگاه مي‌تواند پس از تماس با مركز كنترل اقدام به وصل فيدرهاي قطع شده و بر طرف كردن خاموشي‌‌ها نمايد.

در صورت نبودن ارتباط مشروط به نرمال بودن ولتاژ و فركانس، اپراتور ايستگاه مي‌تواند پس از 5 دقيقه اقدام به وصل تدريجي فيدرهاي قطع شده، نمايد. (ترجيحاً فيدرهايي كه رله فركانس كم بر روي آنها نصب شده است.)

تذكر مهم:

1 ـ نبودن ارتباط به حالتي گفته مي‌شود كه يك ايستگاه به هيچ عنوان چه مستقيماً چه از طريق ديگر ايستگاههاي مجاور نتواند با مركز كنترل ديسپاچينك منطقه خود تماس برقرار نمايد.

2 ـ ايستگاههاي فاقد ارتباط موظفند پس از انجام عمليات در اولين فرصت از برقراري ارتباط با مركز كنترل مراتب را گزارش و جهت اقدامات بعدي كسب تكليف نمايند.

روش عمليات در مواقع بروز حادثه:

مركز كنترل ديسپاچينك ملي عهده‌دار حفظ پايداري شبكه و تداوم برق‌رساني به كليه مشتركين مي‌باشد. حوادثي كه در شبكه باعث از دست رفتن قسمت عمده‌اي از توليد و مصرف مي‌شوند، مي‌توانند شبكه ر از حالت عادي خارج نموده و در حادترين شرايطي قطع كلي برق در شبكه برق شبكه، سراسري را بوجود آورند. تحت چنين شرايطي مركز كنترل با توجه به سياستهاي بهره برداري بايد هر چه سريعتر و با توجه به كليه امكانات موجود شبكه، نيروگاهها و پستهاي بي‌برق شده را برق‌دار نمايد و اقدام به برطرف نمودن خاموشي‌‌‌‌ ‌هاي مشتركين نمايد.

به دنبال بروز اين گونه حوادث مهندس شيفت و كادر مستقر در مركز كنترل پس از كسب گزارش وضعيت كليه پستها و نيروگاههاي حادثه ديده و انجام بررسي‌هاي اوليه با توجه به امكانات موجود اقدامات لازم جهت برگردانيدن شبكه به حالت نرمال را انجام مي‌دهند.

اقدام به موقع  سريع مركز كنترل در بسياري موارد مي‌تواند مانع در گسترش حادثه و از هم پاشيدگي شبكه سراسري گردد. از آنجايي كه مركز كنترل به صورت يك مركز فرماندهي عمل نموده و فاقد امكانات عملياتي مي‌باشد، لذا اجراي سريع از بلاقيد و شرط دستورات مركز كنترل تحت كليه شرايط بهره‌برداري و به خصوص در زمان بروز حوادث از طرف كليه نيروگاهها و پستها امري لازم و ضروري است.

(بديهي است رعايت موارد ايمني در عمليات بعهده ايستگاهها و نيروگاهها مي‌باشد.)

بدنبال بروز حوادث ارسال اطلاعات مفيد و موثر از وضعيت ايستگاههاي حادثه ديده به مركز كنترل در ارزيابي وضعيت شبكه و برگرداندن هر چه سريع‌ آن به حالت نرمال حائز اهميت مي‌باشد.

مسئولين ايستگاههاي كه دچار حادثه شده اند موظفند سريعاً با مركز كنترل تماس گرفته و كليد اتفاقات و محدوديتهاي را به صورت مختصر و مفيد گزارش دهند.

تذكر:

چنانچه مسئولين ايستگاهي به هيچ عنوان چه مستقيم و چه از طريق ايستگاههاي ديگر نتوانستند با مركز كنترل ارتباط برقرار نمايد از دستورالعمل كنترل شبكه ايستگاهها در شرايط اضطراري پيروي نمايد.

حوادث3 در شبكه:

در اين بخش حوادث در شبكه‌ و روشهاي برگرداندن شبكه به وضعيت عادي به شرح زير تشريح مي‌گردد.

 

 

الف ) قطع خودكار بار مصرفي :

با قطع خودكار بار مصرفي مسئول ايستگاه موظف مي‌باشد با مركز كنترل تماس گرفته و كسب تكليف نمايد.

در صورت عدم امكان ارتباط با مركز كنترل مسئولين ايستگاهها مي‌تواند در محدوده فركانس و ولتاژ نرمال شبكه تدريجاً اقدام به وصل مجدد بارهاي قطع شده نمايند.

ب ) قطع خود كار توليد:

 با قطع و يا كاهش توليد به طور خودكار مسئول نيروگاه بايد بلافاصله با توجه به دستورالعملهاي داخلي اقدامات اوليه جهت برگرداندن واحد به حالت نرمال را به عمل آورده و جهت كسب تكليف با مركز كنترل ديسپاچينك ملي تماس حاصل نمايد.

ـ در صورت عدم امكان ارتباط با مركز كنترل مسئول نيروگاه مي‌تواند با توجه به فركانس و ولتاژ شبكه تدريجاً اقدام به افزايش توليد تا ميزان قبلي نمايد.

ج ) مجزا شدن سيستم:

چنانچه سيستم به دلايلي  به دو يا چند قسمت تقسيم شود فركانس و ولتاژ قسمتهاي جدا شده متغير مي‌يابد مهندس شيفت مركز كنترل به محض اصلاح اقدامات لازم در جهت تثبيت ولتاژ و فركانس «50 هرتز»و اتصال قسمتهاي جدا شده به سيستم را انجام مي‌دهد. بايد در نظر داشت كه در موقع جدا شدن سيستم و احياناً قطع قسمتي از بار مشتركين اتصال مجدد سيستم در اولويت قرار داشته و در اين صورت زمان قطع بار مشتركين نيز كمتر خواهد بود.

د ) قطع كلي سيستم:

عبارت قطع كلي سيستم به حادثه‌اي اتلاق مي‌شود كه در آن بيشتر از نيمي از بار سيستم قطع گردد.

تحت چنين شرايطي مهندس شيفت مركز كنترل پس از دريافت اطلاعات از كليه ايستگاههاي حادثه ديده، حادثه‌ را مورد بررسي قرار داده بعد از تجزيه و تحليل حادثه و اتخاذ روش كلي براي برگرداندن شبكه به حالت عادي اقدامات لازم را به عمل مي‌آورد.

در چنين شرايطي ايستگاههاي كه كاملاً بي‌برق شده‌اند پس برق شده‌اند پس از حصول اطمينان از نبودن تانسيون اقدام به باز كردن كليه بريكرها نموده و جهت اعلام وضعيت و كسب تكليف فقط يكبار با مركز كنترل تماس حاصل نمايد.

كنترل شبكه به وسيله ايستگاهها در شرايط اضطراري

هدف از تدوين اين دستورالعمل تعيين روش عمليات پستها و نيروگاهها جهت حفظ و نگهداري شبكه به هم پيوسته در صورت عدم وجود مركز كنترل و يا قطع ارتباط كامل با اين مركز مي‌باشد.

وظايف و روش عمليات پست‌ها و نيروگاهها در اين حالت به شرح زير است:

 

1ـ شرايط نرمال بهره برداري:

تحت شرايط نرمال بهره‌برداري و در صورت نبودن مركز كنترل و يا قطع كامل ارتباط كليه پستها و نيروگاهها مسئوليت كنترل ولتاژ و فركانس شبكه را مطابق دستورالعمل مربوطه عهده‌دار مي‌باشد.

2ـ در زمان بروز حوادث:

الف ) نيروگاهها:

اگر در حوادث يك يا چند واحد توليدي قطع و از مدار خارج شد مسئول نيروگاه موظف است با استفاده از امكانات موجود اقدام به راه‌اندازي واحدها نموده و آنها را با شبكه پارالل نمايد در صورت بي‌برق بودن پست نيروگاه مسئول نيروگاه بايستي پست را برق‌دار نمود و پس از حصول اطمينان از پارالل شدن با شبكه با توجه به دستورالعملهاي ثابت توليد از دست رفته را تامين نمايد.

ب ) پستها:

به منظور ايجاد هماهنگي در مانور پستها در زمان بروز حوادث و تحت شرايط اضطراري «نبودن مركز كنترل و يا قطع كامل ارتباطات» بايستي بعد از وقع حادثه برچسب اولويت‌هاي تعيين شده توسط مركز كنترل ديسپاچينك پستها در مدار قرار گيرند.

در صورتي كه پستي كاملاً بي‌برق گرديد مسئول پست موظف است از عمليات را به ترتيب زير شروع نمايد

1ـ كليد دژنكتور‌هاي خطوط و ترانسفورماتورها را دستي قطع نمايد.

2ـ پس از دريافت تانسيون از هر طريق پست را برق‌دار نمايد.

3ـ با استفاده از امكانات منابع راكتيو و با توجه به دستورالعمل «كنترل ولتاژ، ولتاژ پست را تنظيم نمايد».

4ـ ابتدا خط يا خطوطي كه تغذيه كننده ايستگاههاي مجاور است تحت تانسيون قرار دهد.

5ـ در اين مرحله در صورت بالا بردن ولتاژ در حد نرمال مسئول پست مجاز است تا حداكثر 50 درصد بار مصرفي پست را به طور تدريجي و با توجه به ولتاژ و فركانس برقدار نمايد.

6 ـ در مرحله نهايي با توجه به ولتاژ فركانس مسئول پست مي‌تواند تدريجاً كليه بارهاي قطع شده را برقدار نمايند.

 ـ در صورتي كه در اثر بروز حادثه خط يا خطوطي از مدار خارج شدند پست‌هاي ذيربط به ترتيب ذيل عمل نمايد:

الف ) چنانچه ديژنكتور خطي باز شد و خط از پست مجاور تحت تانسيون قرار داشت مسئول ايستگاه موظف است اقدام به وصل مجدد ديژنكتور نمايد.

ب ) چنانچه خط يا خطوطي از مدار خارج شدند مسئولين ايستگاههاي ذيربط موظفند ابتدا خطوطي را كه در مانورهاي عملياتي اولويت در وصل دارند و سپس ساير خطوط را تحت تانسيون قرار داده و ايستگاه مقابل پس از دريافت تانسيون اقدام به وصل ديژنكتور خط يا خطوط بنمايد.

تذكرات مهم:

1 ـ در موقع عمليات در كليه شرايط نبودن ارتباط، فرمان وصل ديژنكتورها فقط يك بار مجاز بوده و بايد به كمك سنكرون چك لازم صورت پذيرد.

2ـ اگر در يك پست عملكرد حفاظتهاي اصلي را راكتور يا ترانسفورماتورهايي كه مستقيماً به خط متصل مي‌باشد باعث خروج خودكار گردد مسئول پست، قبل از بر طرف نمودن عيب يا ايزوله كردن دستگاه معيوب مجاز به در مدار آوردن خط نمي‌باشد.

3ـ چنانچه خطي با دريافت سيگنال Direct – Trip از مدار خارج شود مسئول پست قبل از حصول اطمينان از برطرف شدن عيب در پست مقابل مجاز به در مدار آوردن آن خط نمي‌باشد.

جريان راكتيو :

در جريان متناوب چنانچه ولتاژ و جريان با يكديگر هم فاز باشند حاصل ضرب آنان بر حسب ولت آمپر بيان مي‌شوند.

در جريان تك فاز قدرت حقيقي «اكتيو» از حاصل ضرب ولتاژ و جريان و cos زاويه بين آنها بدست مي‌آيد كه به عبارت رياضي

طبق شكل الف                    (ضريب قدرت = ) E . 1 = قدرت

و در شبكه سه فاز                    قدرت

 

 

شكل صفحه 65

 

همچنين قدرت راكتيو برابر است با حاصل ضرب ولتاژ و جريان و Sin زاويه بين آنها كه برچسب ولت آمپر راكتيو و يا Var بيان مي شود.

طبق شكل 1 ـ ب در جريان تك فاز                           

و در جريان سه فاز                                                

 

 

شكل صفحه 66

 

افت شبكه در اثر وجود وار

جريان راكتيو در جريان متناوب همواره باعث ازدياد جريان در شبكه شده و ميزان افت را افزايش مي‌دهد كه ذيلاً به تشريح آن مي‌پردازيم.

كليه خطوط انتقال و توزيع نيرو داراي مقاومت، اندوكتانس و كاپاسيتانس مي‌باشد. جريان در مقاومت با ولتاژ هم فاز بوده و باعث افت حرارتي و ولتاژ مي‌شود كه فرمول آن عبارت است از

(جريان خط) I * (افت ولتاژ) E= (وات) افت قدرت

و طبق قانون اهم                            E=I.R

در نتيجه                وات         RI1 = I.R.I = افت قدرت

از فرمول مزبور مي‌توان چنان نتيجه گرفت كه چنانچه جريان مداري را به ميزان دو برابر افزايش دهيم مقدار افت چهار برابر مي‌شود در مداري كه داراي ضريب قدرت  مي‌باشد جريان دو برابر حالتي است كه ضريب قدرت  باشد. در بارهاي سنگين افت خطوط به دليل وجود جريان راكتيو فوق‌العاده زياد است.

همچنين در مداري داراي جريان افت قدرت در مقاومت خطوط به مراتب بيشتر از حالت با ضريب قدرت واحد مي‌باشد. در سيستم‌هاي انتقال نيروي جريان مستقيم ولتاژ در محل انتهايي خط همراه كمتر از ولتاژ در ابتداي خط «محل توليد» مي‌باشد كه مقدار آن بستگي به مقاومت خط و جريان آن دارد و از تفاضل ولتاژ منبع و افت ولتاژ در خط بدست مي‌آيد عبارت ديگر :

ER= ES –I . R2

ES = ولتاژ منبع

ER = ولتاژ دريافتي

I= جريان خط

R2= مقاومت خط مي‌باشد.

ولي در جريان متناوب مطلب كاملاً متفاوت بوده و كلي‌تر است

اندوكتاس خط در طول آن و كاپستيانس بين خطوط و زمين وجود دارد.

كه مجموعه اينها همگي همراه با مقاومت در طول خط نمايان مي‌شود در نتيجه در يك خط طويل حتي با ضريب قدرت واحد مقداري جريان راكتيو جهت جريان جريان شارژ خط كه در اثر خاصيت خازني پيش فاز به وجود مي‌آيد لازم است، اگر چه به هنگام برقراري جريان در خط از نقطه دريافت همواره با راكتاني اندوكتيو نيز سر كار خواهيم داشت.

در زمان كم باري و سبك بودن مصرف جريان خازني خط از جريان اصلي بيشتر بوده و خط نسبت به نقطه منبع با ضريب قدرت پيش فاز عمل مي‌نمايد.

افت ولتاژ از حاصل ضرب جريان در راكتانس خازني و جريان در راكتانس  اندوكتيو و جريان در مقاومت بدست مي‌آيد و چون رابطه مذكور به صورت برداري مي‌باشد. در نتيجه ولتاژ انتهاي خط (نقطه دريافت) ممكن است كه از ولتاژ منبع بيشتر شود.

حال اگر در اثر ازدياد مصرف جريان را افزايش دهيم، افت ولتاژ در راكتانس سلفي خط به  تدريج افزايش يافته ولي افت خازني ثابت مي‌ماند.

در مقدار معيني از جريان، از سلفي و خازني برابر گشته و در نتيجه ولتاژ ابتدا و انتهاي خط برابر مي‌گردد و ازدياد جريان از اين نقطه خاصيت سلفي خط را افزايش داده و در نتيجه ولتاژ انتهايي كمتر از ولتاژ منبع مي‌شود در اين شرايط افت خط از حالتي كه فقط مقاومت در نظر گرفته مي‌شد به مراتب بيشتر از خطوط به طور كلي به علت داشتن اندوكتانس و كاپاستيانس معمولاً داراي جريان راكتيو مي‌باشند.

كه در بارهاي سبك به صورت پيش فاز و در بارهاي سنگين به صورت پس فاز مي‌باشد.

ضريب قدرت در انتهايي خط توسط ضريب قدرت بار تعيين و مشخص مي‌شود «ترانسفورماتورهاي ايستگاه كه به دليل داشتن خاصيت سلفي احتياج به نيروي راكتيو پس فاز دارند نيز به حساب مي‌آيند» و چنانچه اين ضريب قدت كمتر از واحد «مقاومت خالص» باشد تعدادي نيروي راكتيو اضافي جهت تصحيح ضريب قدرت لازم است كه در بارهاي سنگين و داراي ضريب قدرت كم مقدار نيروي راكتيو مورد نياز ممكن است كه برابر نيروي راكتيو و حتي بيشتر باشد ضريب قدرت و تصحيح آن در شبكه‌هاي توليد و انتقال نيروي بسيار با اهميت بوده و نشان دهنده بهره‌برداري صحيح از سيستم مي‌باشد.

چگونگي جبران نيروي راكتيو:

متدهاي مختلف جهت تامين نيروي راكتيو متداول است، كندانسورهاي، سنگين و يا واحدهاي موجود در شبكه مي‌توان نيرو راكتيو پيش فاز «كاپاسيتيو» و يا پس فاز «اندوكتيو» سيستم را تامين كنند.

خازن‌هاي استانيك به صورت موازي مي‌توانند جهت خنثي كردن خاصيت سلفي موتورها و ساير بارهاي سلفي و تامين نيروي راكتيو پيش فاز تصحيح ضريب قدرت در كنارها آنها نصب كردند.

همچنين مي‌توان اين خازنها را در روي شينه ايستگاهها جهت جبران نيرو راكتيو سفلي ترانسفورماتورها و خطوط به طور موازي بكار برد.

معمولاً در سيستمهاي توزيع نيرو خازنها را در محل‌هاي هر چه نزديكتر به مصرف كننده قرار مي‌دهند و به دليل تغييرات با عملكرد آنها به صورت خودكار مي‌باشد. در نتيجه فقط در مواقع لزوم و كاهش پيش از حد ضريب قدرت پس فاز از آنها استفاده مي‌شود.

ژنراتورهاي به عنوان منبع توليد وار:

احتمالاً بزرگترين منبع توليد وار و تنظيم ولتاژ در سيستمهاي توليد و انتقال نيرو خود واحدهاي موجود در شبكه مي‌باشد.

بيشتر ماشينها براي ضريب قدرت كمتر از 1 طراحي و ساخته شده‌اند. مقدار ضريب قدرت معمولاً حدود 80% است و اين بدان معني است كه اگر مثلا ظرفيت توليدي واحدي 100 مگاوات باشد قدرت ظاهري آن 125مگاوات آمپر است در نتيجه اين واحد مي‌تواند حدود 75 مگاوات آمپر راكتيو توليد نمايد. «البته به شرطي كه ولتاژ ژنراتور از حد مجاز تجاوز ننمايد».

زماني كه يك ژنراتور بار مصرفي را تامين مي‌نمايد، چنانچه براي تامين نيروي راكتيو پيش فاز از آن استفاده نماييد زيرا تحريك زاويه قدرت افزايش يافته و در صورت افزايش پيش از حد ممكن است كه ماشين از حالت تعادل خارج شود. اين مقدار از بار تابع وقت عملكرد در رگولاتور ولتاژ ماشين مي‌باشد. ژنراتورهاي مدرن با سيستم كنترل ولتاژ الكتريكي و غيره به راحتي نيروي راكتيو پيش فاز را به ميزان بيشتري نسبت به حالت كنترل به صورت رئوستا و يا موارد مشابه تامين نماييد.

قبل از خاتمه اين بحث بهتر است كه مقدار وار قابل استفاده در رابطه با ضريب قدرت ماشيني در 100 % ظرفيت قدرت ظاهري «مگاولت آمپر» ذيلاً نمايش دهيم:

درصد (%)            مگاوار                 % مگاوات                 % ضريب قدرت

                             0                          100                            100

                             30                            95                            95

                            43                            90                            90

                            53                            85                            85

                            60                            80                            80

                            66                            75                            75

                            70                            70                            70

                            76                            65                            65

جريان  راكتيو و اثر ناتعادلي ولتاژ:

عامل ديگر بر روي جريان  راكتيو در سيستم توليد و انتقال نيرو عبارت است از نسبت سيم پيچي ترانسفورماتورها در سيستم به هم پيوسته انتخاب صحيح تپ چنجر ترانسفورماتورها مي‌توانند در كاهش مقدار جريان ناخواسته در سيستم موثر باشد.

به عنوان مثال فرض كنيم در دو ايستگاه توسط يك خط انتقال نيرو با ولتاژ بالا و به يكديگر متصل‌اند و ثانويه ترانسفورماتورهاي آنها نيز به يكديگر متصل است.

اگر ترانسفورماتور در يك ايستگاه براي ولتاژ بيشتر ثانويه نسبت به ايستگاه ديگر تنظيم شده باشد. (نسبت تبديل كمتر) جريان  راكتيو از ايستگاه با ولتاژ بيشتر به سمت ايستگاه با ولتاژ كمتر برقرار شده و باعث ايجاد افت كافي امپدانس در خط متصل به ايستگاه با ولتاژ كمتر شده و در نتيجه ولتاژ ايستگاه و خط در محل برابر مي‌گردند اين مطلب در شكل مقابل نشان داده شده است.

 

 

 

 

شكل ص 70

 

 

 

دياگرام نمايش جريان راكتيو در يك فضا به علت نابرابري ولتاژ در روي شينه ايستگاههاي متصل به صورت موازي جريان  راكتيو از ايستگاه A (ايستگاه با ولتاژ بالاتر ) به سمت ايستگاه B (ايستگاه با ولتاژ كمتر) به ميزان محدود شده توسط راكتانس خط جريان مي‌بايد و افت IXL ميزان تفاوت اين دو ولتاژ است مجذور اين دو جريان در راكتانس خط نشان دهنده ميزان قدرت  راكتيو از تفاوت دو ولتاژ است.

در سيستم سه فاز قدرت  راكتيو برابر 3 I2XL مي‌باشد.

نكته قابل توجه اين است كه شكل وار در مقايسه با وات يك مشكل محلي است در صورتي كه مسئله قدرت بيشتر يك مسئله مربوط به سيستم است و به علت عوامل بسيار زيادي از قبيل تپ ترانسفورماتورها، خازن‌هاي نصب شده  راكتورها، كنترل كننده ولتاژ واحدها و نيروي  راكتيوخطوط انتقال، تغييرات وار در يك منطقه مي‌تواند باعث كاهش يا ازدياد ولتاژ در آن منطقه شده ولي بر روي ساير قسمتهاي سيستم اثر چنداني نمي‌گذارد  كنترل اقتصادي ولتاژ وار به صورت اتوماتيك« البته در صورتي كه امكان داشته باشد» به علت عوامل گوناگون گران بوده و اين عمل معمولاً به صورت دستي انجام مي‌گيرد.

كنترل سيستم

كنترل سيستم يكي از بزرگترين مسئوليتهاي ديسپاچيرهاي سيستم مي‌باشد ولتاژ شبكه، فركانس، بار خطوط و جريان آنها و ميزان بار دستگاهها بايد همواره در مقدار معيني كه بستگي به ظرفيت آنها دارد محدود شوند تا بتوان نيروي الكتريسيته مطمئن و ارزان با ولتاژ و فركانس صحيح به مصرف كننده عرضه نمود.

ولتاژ جريان و بار دستگاهها همواره در نقاط مختلف سيستم متفاوت است و كنترل آنها معمولاً به صورت محلي انجام مي‌گيرد.

مثلاً ولتاژ ژنراتور توسط جريان تحريك ميدان آن تعيين مي شود و همانطور كه قبلاً گفته شد چنانچه ولتاژ ژنراتورها هماهنگ نباشند جريان راكتيو بين آنها برقرار مي‌شود.

به طور مشابه بار ژنراتورها در مورد واحدهاي بخاري توسط دريچه بخار و در مورد واحدهاي آبي توسط دريچه آب كنترل مي‌شود و بار هر ماشين به طور جداگانه توسط گرداننده اوليه خود تعيين مي‌گردد.

بار خطوط انتقال نيرو بستگي به بار ژنراتورها، بارهاي مصرفي، خطوط موازي ديگر و همچنين امپدانس آنها دارد. كنترل دقيق ميزان ولتاژ در هر ناحيه و تعيين بار واحدها به طوري كه بتواند بدون تجاوز از ظرفيت خطوط و دستگاههاي بار مشتركين را تامين كنند، براي ديسپاچرها كاملاً ضروري است.

معمولاً اطلاعات كافي و دقيق بر روي تنظيم كننده ولتاژ واحدها و تپ چنجر ترانسفورماتورها و دستگاههاي گاورنر جهت تنظيم توليد و ولتاژ نوشته شده است و در اين قسمت از شرح جزئيات آن صرف نظر مي‌نماييم.

عوامل موثر بر روي كنترل سيستم

مهمترين عواملي كه در سيستم‌هاي توليد نيرو موثر واقع شده و باعث ايجاد تغييرات زياد در آن مي‌شوند عبارتند از فركانس سيستم و بار خطوط در شبكه‌ها به هم پيوسته.

عامل مهم ديگر كه تعيين كننده ميزان بار خطوط شبكه می‌باشد و در مورد آن در قسمت تبادل انرژي نيز قبلاً صحبت شده زاويه بين نقاط مختلف شبكه است كه البته تا كنون دستگاههاي اندازه‌گيري جهت تشخيص آن ساخته نشده و مقدار آن با محاسبه بدست مي‌آيد.

چنانچه مي‌دانيم كليه سيستمهاي نيرو با جريان متناوب كار مي‌كنند و فركانس در كليه نقاط سيستم «مركز به هنگام تغييرات آني با ژنراتورها كه منجر به تغيير زاويه مي‌گردد » ثابت است. همچنين فركانس سيستم از مشخصات اوليه كنترل شبكه مي‌باشد كه قابل اندازه‌گيري است و چون كليه ژنراتورها از نوع سنكرون می‌باشد لذا توسط يك فركانس شبكه بالا و پايين مي‌رود سرعت ژنراتورها نيز به همان نسبت تغيير مي‌كند و اين به آن معني است كه اگر فركانس از 50 هرتز، به 1/50 هرتز افزايش يابد كليه ماشين‌هاي خود را با آن تطبيق داده و با فركانس جديد (1/50 ) كار مي‌كنند البته ميزان تغيير سرعت از روي تعداد قطب‌هاي ماشين و طبق فرمول زير به دست مي‌آيد.

دو رد دقيقه =

فركانس بر حسب =

تعداد قطبها= 

مثلاً در فركانس  50 هرتز دور يك ماشين دو قطبي برابر خواهد بود با :

 دور دقيقه

در فركانس 1/50 هرتر دور ماشين برابر خواهد بود با:

 دور در دقيقه

مثال فوق نمونه‌اي از يك واحد بخاري است سرعت واحدهاي آبي به مراتب از واحدهاي بخاري كمتر است.

مثلاً در يك ماشين با فركانس HZ 50 و تعداد 18 ميزان دور برابر خواهد بود با

 دور در دقيقه

حال اگر در ماشين ذكر شده در مثالهاي فوق با يكديگر متصل و مشغول كار باشند مكانيكي آنها متفاوت ولي سرعت الكتريكي آنها همان فركانس 50 هرتز خواهد بود.

موارد مهمي كه در كنترل سيستمهاي بهم پيوسته موثر مي‌باشند عبارتند از:

1 ـ هر سيستم بايد داراي مقداري كافي توليد جهت تامين مصرف بار ناحيه خود با فركانس مطلوب به همراه مقداري رزرو و كنترل آن كنترل آن باشند.

2ـ هر سيستم بايد طوري مورد بهره‌برداري و كنترل قرار گيرد تغييرات توليد در سيستمهاي مجاور تاثير  زيادي بر روي آن نگذارند.

3 ـ هر سيستم بايد مقدار توليدي خود را طوري تنظيم نمايد كه با تغيير مصرف همواره مقدار تبادل انرژي آن با سيستم مجاور طبق برنامه ريزي قبلي باشد.

آشنايي با نحوه كار سيستم‌هاي مخابراتي

سيستم مخابراتي پي . ال. سيمي خواهيم بدانيم به چه صورت ارتباط مخابراتي از طريق سمهاي فشار قوي برق ارسال مي‌گردد پي . ال. سي داراي يك كانال ارتباطي است كه مي‌تواند ارتباط خود را از نقطه‌اي به نقطه ديگر توسط سيگنال بفرستد ما بايد تغييراتي انجام دهيم كه سيستم را از نونيزهاي مزاحم جدا نماييم امپدانس خازن در مقابل فركانسهاي بالا كم و در مقابل فركانسهاي پايين خيلي زياد است

اين سيستم شامل سه بخش مداري و يك بخش به نام (ARRESTER) جرقه گير مي‌باشد.

1ـ بخش 1ـ ترانس تطبيق كه كارش اين دست امپدانس ورودي و خروجي را تطبيق دهد.

2 ـ درين كويل (Drin . Coil)كه بعد از ترانس تطبيق نشت نونيزهاي فشار قوي را از زمين مي‌كند به طوري كه آثاري 50 هرتز نداريم.

3ـ فيلتر كه مسير عبور فركانس را تصحيح مي‌كند.

4 ـ Arrester كه در فوق ذكر شده؟

Line. Matchirg. Unit (L . M. U)

 

 

شكل ص 74

 

 

لاين تراپ: جهت جلوگيري از تداخل فركانسهاي از پستي به پست بعدي بايد لاين تراپ نصب شود. كه عمدتاً يك كويل است امپدانس آن در مقابل فركانس هاي پايين كم در مقابل فركانس‌هاي بالا زياد است.

 

 

 

شكل ص 75

 

 

 

فركانسي كه گوشي انسان مي‌تواند تشخيص دهد بين 16 تا 20 كيلو هرتز (KHZ) مي‌باشد هميشه گيرنده و فرستنده براي هم پاي لوت مي‌فرستد.

ما حدوداً مي‌توانيم چهار نوع سيگنال را روي خطوط نمائيم و معمولا روي كوپل مي‌نمايند.

1ـ كوپلينگ فاز و زمين

2ـ كوپلينگ دو فاز بايد سيستم دو فاز حتماً لاين تراپ روي فاز وسط و يك فاز كنار جهت كوپلاز دو فاز استفاده شود.

3ـ كوپلينگ سه فاز

1-  سيستم فاز با زمين در نصب P.L.C داراي افت سيگنال بيشتري است.

2-  سيستم فاز به فاز نسبت به فاز به زمين داراي افت كمتري است.

3-  سيستم سه فاز افت كمتري از دو فاز دارد.

4-  سيستم بين دو مدار از همه بهتر است از نظر ارتباط PLC چنانچه يك مدار قطع شود از مدار ديگر ميتواند ارتباط PLC داشته باشد.

انواع لاين تراپها:

1)لاين تراپنيم ميلي هانري

2)لاين تراپ 1 ميلي هانري لاين تراپ 1ميلي هانري داراي كيفيت بهتري است.

امپدانس لاين تراپ حداقل 42/1 برابر امپدانس خط باشد.

از يك كانال PLC هم ميتوان براي مكالمه و هم براي حفاظت استفاده نمود. قدرت فرستنده (TX) زياد است ولي قدرت گيرنده (RX) كم است.

تله موج(تله خط)LINE TRAPS 

-از خطوط انتقال نيرو

بمنظور انتقال سيگنالهاي مختلف نظير سيگنال نظير سيگنال اندازه گيري و كنترل از راه دور مكالمات تلفن تله تايپ و سيگنالهاي حفاظت جهت ارسال و دريافت از پستهاي مجاور استفاده ميشود جهت جلويگري از تداخل اين سيگنالها كه داراي فركانس بالا مي باشد و بمنظور جلوگيري از تداخل سيگنالها از موج گير يا تله موج استفاده ميشود فركانس اين سيگنالها بين 30 تا 500 كيلو هرتز مي باشند.

-         براي هر فيدر خروجي معمولا يك باند مسدود كننده در نظر مي گيرند (حداكثرKHZ 100)    

-ساختمان الكتريكي تله موج

L: اندوكتانس سيم پيچ اصلي: (ثابت)

(02-01-03-032-02-01)

پهناي باند مختلف با تغيير RS و C قابل دسترسي است. به اين مجموعه واحد تنظيم ميگويند.

محل استقرار موج گير در پستهاي فشار قوي

محل نصب موج گيرها در پستهاي فشار در انتهاي خطوط و بعد از ترانسفور ماتور ولتاژ مي باشد موج گيرها فقط در دو انتهاي خطوطي كه سيستم P.L.C بين دو پست منتهي به خط وجود داشته باشد نصب ميشود.

 

 

 

عوامل قابليت اطمينان سيستم قدرت:

مقدمه:

يكي از مهمترين مسئوليتهاي بهره‌برداري سيستم قدرت فراهم آوردن امكان عملكرد قابل سيستم قدرت است. در طراحي و ساخت تجهيزات سيستم قدرت و خطوط انتقال و توزيع زيادي ره اين تجهيزات سيستم قدرت و خطوط انتقال و توزيع زيادي به اين عوامل معطوف مي‌شود.

تجهيزات توليد و پست با دقت طراحي مي‌شوند تا سالها با اطمينان كار كنند و در طراحي نكاتي در نظر گرفته شده است تا اضافه ولتاژهاي گذاري ناشي از رعد و برق و امواج حاصل از قطع و وصل را تحمل نمايد. تجهيزات را چنان طرح كرده‌اند كه فشارهاي مكانيكي و الكتريكي را كه ممكن است در اثر جريانهاي شديد اتصال كوتاه ناشي شوند تحمل كنند.

طراح سيستم، قدرت كافي براي خطوط تجهيزات پست تامين مي‌كند تا به طور معمول از كار افتادن تجهيزات نظير خط، مجموعه ترانس، مقره‌هاي كليد، يا مشكلات مشابه، منجر به قطع برق مصرف كننده نگردد.

معيار معمول در طراحي آن است كه امكانات و ظرفيت لازم براي تحمل يك حادثه قابل پيش‌بيني نظر قطع يك خط، ترانس، يا واقعه معقول ديگر را تامين نمايد. معمولاً به دليل هزينه فزاينده و احتمال كم وقوع و حادثه در يك زمان در طراحي سيستم امكانات لازم براي تحمل دو حادثه يا بيشتر را در نظر نمي‌گيرند.

پس از آن كه سيستم قدرت طراحي و ساخته شده، مسئوليت بهره‌بردار سيستم قدرت است كه از آن چنان بهره‌برداري كند كه از محدوديتها طرح تجاوز نشود و نيز مراقب شرايطي باشد كه در صورت وقوع بر قابليت اطمينان تاثير مي‌گذارند و آماده باشد تا از وقوع شرايط باشد كه در صورت وقوع بر قابليت اطمينان تاثير مي‌گذارند و آماده باشد تا از وقوع شرايط مخاطره آميز جلوگيري كند به دنبال وقوع حادثه‌اي كه منجر به قطع برق مي‌شود و يا تجهيزات آماده كار نباشد بهره‌برداري سيستم بايد تا حد امكان سيستم را به حالت عادي برگرداند. به نحوي كه قابليت اطمينان  آن در بالاترين سطح ممكن نگاه داشته شود.

عوامل موثر بر قابليت اطمينان سيستم قدرت:

ـ برخي از عوامل موثر بر‌قابليت اطمينان سيستم قدرت عبارتند از:

1ـ ظرفيت ذخيره

2ـ ظرفيت كافي انتقال و پست

3ـ توانايي هماهنگ كردن بار و توليد.

4ـ قطع فوري خطوط يا تجهيزات اتصالي شده و به كار‌گيري دوباره امكانات

5ـ توانايي در راه اندازي دوباره  تجهيزات توليد.

6 ـ توانايي بكارگيري تجهيزاتي نظر كليدهاي قدرت بدن وابستگي به انرژي سيستم قدرت

7 ـ توانايي فراهم آوردن تركيباتي گوناگون خطوط يا تجهيزات پست براي باز گرداندن سريع تجهيزات سالم به كار .

8ـ همبستگي كافي و قابل اطمينان با ديگر سيستمهاي مجاور

9ـ نمايش قابل شرايط سيستم و ارتباط مطمئن با پستهاي مهم انتقال و توليد.

فهرست فوق به هيچ عنوان كامل نيست، ليكن انواعي را شامل مي‌گردد كه براي حصول اطمينان از بهره‌برداري سيستم قدرت مي‌بايست مرور شوند. برخي از اقلام فهرست شده در ضمن طراحي تعيين مي‌گردد. و تحت كنترل بهره‌برداري سيستم نيست. بحث ذيل سعي بر آن دارد. تا عواملي را عنوان كند كه با اعمال كنترل روي آنها، بهره‌بردار سيستم بتواند براي دستيابي به حداكثر قابليت اطمينان با امكانات موجود اقدام كند.

ذخيره گردان:

ظرفيت توليد موجود در سيستم مازاد بر بار سيستم را، ذخيره گردان گويند.

احتمالاً ذخيره گردان كافي، عامل اصلي تامين در بهره‌برداري از سيستم قدرت است.

خط مشي تعيين مقدار ذخيره گردان مطلوب يك سيستم، وابسته به عوامل مربوط به ميزان مخاطره سيستم و اقتصاد مي‌باشد. پس از تعيين خط مشي ذخيره گردان وظيفه بهره بردار سيستم قدرت است كه سعي كند همه روزه اين معيار را رعايت كند سيستم در اثر ذخيره ناكافي به مخاطره نيفتد.

به دليل هزينه توليد بار ذخيره زايد بهره بردار سيستم بايد توجه كند كه ذخيره زايد حمل نشود. ميزان ذخيره گردان را مي‌توان به شكل درصدي از حداكثر بار روزانه يا بر اساس ميزان خطر مربوط به قطع ظرفيت توليد واقعي سيستم بيان كرد

تعيين ذخيره گردان بشكل درصدي از حداكثر با روزانه آنچنان مطلوب نيست چرا كه ممكن است خطرات واقعي موجود در سيستم را در نظر نگيرد

از اين گذشته بويژه در مورد واحدهاي حرارتي، معمولاً واحدهاي توليدي از زمان صدور فرمان راه‌اندازي تا زمان آمادگي به چند ساعت وقت نياز دارند. از زمان صدور فرمان راه اندازي تا زمان آمادگي به چند ساعت وقت نياز دارند. در نتيجه، تخمين بار لازم است و اين تخمين ممكن است تا حدودي شامل خطا باشد. اگر بار را كم تخمين زده باشيم درصد ذخيره گردان در زمان حداكثر بار ممكن است از آنچه معيار را يجا مي‌كند كمتر باشد. گاهي اوقات در توافقهاي مربوط به ارتباط سيستمهاي مجاور براي ذخيره گردان ناكافي جرايمي منظور مي‌شود.

روش واقع بينانه تر تعيين معيار ذخيره گردان، احتمالا آن است كه آن را بر مبناي خطر و همراه با در نظر گرفتن خطاي پيش بيني بار و محدوديتها قانوني استوار كنيم. عناصر خطر عبارتند از مقدار بار پر بارترين واحد يا مقدار تواني كه مي‌تواند در صورت وجود خطوط رابط از سيستمهاي مجاور مقداري هم براي خطا در پيش بيني بار محدوديتهاي قانوني در نظر مي‌گيريم. معمولاً هر يك از اين عوامل بين 2 تا 3 درصد هستند. در پاره‌اي موارد عوامل ديگري افزوده مي‌شود. اين مقدار دلخواه به حساب آورنده آلايشهاي غير طبيعي سيستم و ديگر شرايطي است كه احتمالاً منجر به خطر بيش از معمول مي‌گردد.

نمونه‌اي از محاسبات ذخيره‌گردان لازم بر مبناي بيان شده در شكل 1 ـ9 براي سيستم ب آمده است ديگر عوامل وابسته به ذخيره گردان كه مي‌‌بايست تحت رسيدگي پيوسته بهره بردار مقدار افت فركانس وابسته به درصد توليد موجود از دست رفته با احتساب سيستمهاي مجاور است مطلوب است.

كه در كمترين زمان ممكن فركانس را به مقدار عادي بازگردانيم و در صورت وجود خطوط رابط، در حداقل زمان خطوط رابط را به برنامه عادي خود برگردانيم تا باعث ناپايداري يا اضافه بار نشود. تجمع انرژي ناخواسته از حد تجاوز نكند و تاثير خرابي بر سيستم‌هاي مجاور به حداقل برسد.

ژنراتورها از نظر سرعت پاسخ در برداشت بار محدوديتهاي دارند در واحدهاي آبي ميزان برداشت بار معمولاً بوسيله ميزان شتابگري آب در دريچه‌هاي كنترل آب محدود مي‌گردد و در واحدهاي حرارتي پس از آنكه انرژي اوليه ذخيره شده در ديكهاي بخار به مصرف رسيده ميزان برداشت بار توسط ميزان توليد بخاري كه بتواند برداشت بار را حفظ كند، محدود مي‌شود.

شكل 1 ـ 9 (الف)   سيستمي با پيك بار 4000 MW كه در آن پر بارترين واحد 350 مگاواتي است، و در آن خطايي معادل 2% براي پيش بيني 3% براي تنظيم وجود  داشته و هيچ شرايط غير عادي براي آن فرض نمي‌شود.

350 ،          MW 350           پربارترين واحد

  (4000 * 2%)MW 80 =          خطاي پيش بيني

 (4000 *3 %) MW 120 =       خطاي تنظيم

                                 0 =       فاكتور تضميني

                    MW  550             ذخيره چرخشي لازم

شكل 1 ـ 9 (ب) فرض كنيد قبل (الف) بزرگترين واحد همانند (A) باشد، فاكتور تضميني اختياري MW 100 براي به حساب آوردن شرايط عادي در نظر گرفته شود.

MW    500 =                 توان ورودي شكل

MW      80  =                خطاي پيش بيني

MW     120 =                خطاي تنظيم   

MW    100  =                فاكتور تنظيمي

MW    800                   ذخيره چرخشي

اين امكان وجود دارد كه درصد ظرفيت بي باري را كه مي‌توان به وسيله واحدهاي ژنراتور در زمان‌هاي گوناگون مثل  5 و 10 و 30 ثانيه، 1 دقيقه و 5 دقيقه و غيره برداشت تعيين نمود. با اين تعيين ذخيره گردان، مي‌توان به ميزان معقولي پيش بيني كرد كه سيستم به حالتي كه منجر به افت فركانس مي‌‌شود چگونه پاسخ مي‌دهد.

در شبكه هاي به هم پيوسته عظيم، حتي قطعه يك ژنراتور كه پر بار هم افت فركانس قابل ملاحظه اي ايجاد نمي‌كند در چنين مواردي، زاويه توان سيستمي كه توليد را از دست داده عقب مي‌افتد و بلافاصله توان از ديگر سيستمهاي به هم پيوسته به سيستمي كه كمبود سيستم دارد جاري مي‌گردد.

از آنجا كه افت فركانس وجود ندارد و يا بسيار كوچك است تنها نشانه شرايط غير عادي، انحراف توان انتقالي از خطوط رابط از مقادير برنامه ريزي شده آنها است براي باز گرداندن برنامه خطوط رابط به شرايط عادي، لازم است سيگنالهاي كنترل فركانس بار خط رابط و يا دستورات تلفني، به نيروگاههاي داراي ظرفيت ذخيره داده شود. در چنين مواردي، پاسخ ذخيره گردان قدري كنترل از زماني است كه كاهش فركانس چشمگير باشد.

داشتن ذخيره توزيع شده در چند واحد سيستم عامل مهمي در برقراري ذخيره گردان مناسب است.

چنانچه بخش اعظم و يا تمامي ذخيره بر عهده يك واحد بزرگ باشد پاسخ كلي به ميزان بار برداري آن واحد محدود مي‌شود. هنگامي كه ذخيره بين چند واحد تقسيم شود، هر يك سهم خود را در بازگردان شرايط سيستم به حال بر عهده مي‌گيرند و امكان ناپايداري، قطع خط رابط، يا اضافه بار خطوط بار خط و تجهيزات كاهش مي‌يابد. در مجموع مي‌توان گفت كه ذخيره گردان كامل، از عوامل اصلي در برقراري اين است سيستم قدرت است.

مقدار ذخيره گردان مورد لزوم بر اساس ارزيابي كلي تعيين مي‌شود و يك تصميم در تعيين خط مشي مديريت است. پس از تعيين خط مشي، مسئوليت بهره‌برداري سيستم آن است كه اطمينان حاصل كند كه اين خط مشي اجرا شده است و تخصيص ذخيره بين واحدهاي موجود چنان است كه به هنگام قطع توليد يا خطوط رابط به پاسخ مناسب دست خواهند يافت.

قابليت انتقال و پست:

قابليت تحمل توان خطوط انتقال و تجهيزات پست از عوامل طراحي مي‌باشد و تحت شرايط كنترل بهره‌برداران سيستم نيست مع‌ذالك پس نصب و استفاده از خطوط و تجهيزات بهره‌بردار سيستم در موقعيتي قرار دارد كه نگذارد در بهره برداري عادي از حدود تواناييهاي تجاوز شود و با نظارت مكرر شرايط بار و ولتاژ در نقاط مختلف سيستم، بهره‌بردار قادر است از شرايط آمادگي باشد و براي جلوگيري از وقوع شرايط اضافه بار، توليد را تنظيم كرده يا شكل سيستم را تغيير دهند.

بهره‌برداران سيستم بايد با مقادير نامي عادي و اضافه بار تجهيزات تحت اختيار خود آشنا باشد.

از برخي تجهيزات به ويژه ترانس‌ها مي‌تواند بدون تخريب براي مدتي محدود در باري بزرگتر از مقدار نامي آن بهره‌برداري كرد. مقادير نامي تجهيزات توليد بوسيله سازنده تعيين مي‌شود و با آزمايشات بهره‌برداري پس از نصب تعيين مي‌شود.

تاثيرات دما بر تجهيزات

افزايش دما عامل محدود كننده بارگيري از تمام تجهيزات الكتريكي است.

حداكثر دماي بهره‌برداري از تجهيزات توليد و پست توسط سازندگان و اطلاعات تهيه شده توسط مهندسان سيستم و موسسات بهره برداري تعيين مي‌شود. چنانچه دماي هواي محيط كم باشد امكان بارگيري از تجهيزات، بيشتر از هنگامي است كه دما بالا باشد با تجهيزات حرارتي مولد، يا از مدار خارج كردن گرم كن‌هاي تغذيه آب و به قيمت كم كردن كارآيي مي‌توان به طور موقت ظرفيت قابل توجهي بدست آورد و در شرايط اضطراري، ظرفيت اضافي حاصل از اين روش، مي‌تواند از اضافه بار تجهيزات ديگر قطع بار اضطراري جلوگيري كند، افزايش فشار ديگ بخار واحدهاي حرارتي تا حدودي مي‌تواند براي افزايش موقت ظرفيت به كار رود.

مسائل ضريب قدرت

ضريب قدرت تجهيزات توليد، عامل ديگري است كه بايد تحت نظارت مستمر بهره‌بردار سيستم باشد.

چنان چه واحدي راكتيو خروجي نسبتاً بزرگي داشته باشد حتي اگر بار مگاوات آن كمتر از مقدار نامي باشد، ممكن است از كل مقدار نامي خود خارج شود. هنگام تامين توان راكتيو پيش فاز امكان گرم شدن لايه‌هاي انتهاي آرميچر ژنراتوري زيادي مي‌شود معمولاً براي نظارت از وسايل حساس به حرارت نظير عناصر حرارتي مقاومتي «RTD» يا ترموكويل استفاده مي‌شود.

مقادير نامي خط انتقال:

نوع و اندازه هادي و طول خط و مشخصات دكل در مقادير نامي خط انتقال را، تعيين مي‌كند. دو طرف كوتاه از آنجا كه اختلاف فاز الكتريكي خط بارگيري سنگين آن اندازه نيست كه مشكل پايداري ايجاد كند فقط نوع و اندازه هادي اهميت دارد. در چنين خطوطي مقادير  گرمايي هادي عامل محدود كننده است معمولا در خطوطي كه توانايي گرمايي، قابليت را محدود مي‌كند مقادير نامي تابستاني و زمستاني را مي‌دهند. مقادير تابستاني قدري كمتر از مقادير زمستاني است، زيرا كه دماي محيط در تابستان بالاتر است.

در خطوط طولاني محدوديتهاي پايداري به جاي توانايي حرارتي هادي، تعيين كننده مقادير نامي است در چنين خطوطي، پيش از آن كه جريان هادي به حد نهايي خود برسد، به مرز ناپايداري مي‌رسد. بهره برداري سيستم كه به تواناييهاي خط و پست آشنا باشد، مي‌توان در شرايط عادي يا خرابي اعمال لازم را انجام دهد تا اطمينان حاصل كند كه از حدود توانايي نگذاشته‌ايم، يا چنان لازم باشد تركيب كليد‌‌ها را چنان بهبود بخشد يا مقداري از بار را قطع كند تا به حداكثر قابليت اطمينان كاري دست يابد.

هماهنگي توليد بار :

هنگامي كه از سيستم قدرتي در فركانس عادي بهره‌برداري شود، در حالي كه خطوط رابطه يا سيستمهاي ديگر بارهاي برنامه ريزي شده‌اي را حمل كنند توليد بار هماهنگند. هر گونه افزايش يا كاهش بار بايد با تغيير متناظري دنبال شود تا با شرايط بار جديد هماهنگ باشد.

بهره برداري سيستم به ابزارهاي نمايش دهنده گوناگوني مجهز است از جمله فركانس سيستم، توان از را در اندازه‌گيري شده خطوط رابطه و خطاي كنترل منطقه به نحوي كه بهره بردار به شكل پيوسته آگاه از اين عوامل باشد. هماهنگي بار و توليد، مسئوليت اصلي بهره‌برداري سيستم است وسايلي نظير كنترل فركانس بار و تجهيزات بخش بار خودكار، براي ياري در هماهنگ كردن توليد و بار موجود مي‌باشد. پس از اين مرحله است كه بارگيري اقتصادي از ژنراتورها مطرح مي‌شود. براي حصول اطمينان از اين كه همواره توانايي توليد كافي براي پاسخگويي به بار پيش بيني شده وجود دارد و با در نظر گرفتن احتمال قطع يك مولد نيروي، همان طور كه پيش از اين عنوان شده، ظرفيت ذخيره گردان در نظر گرفته مي‌شود مع‌ذالك چنانچه خرابي‌هاي عمده‌اي نظير قطع كليد خطوط قطع رابط با سيستمهاي مجاور يا كل پست نيروگاه بر اثر خرابي شينها اتفاق بيفتد امكان دارد توليد باقي مانده براي تامين بار سيستم كفايت نكند. هنگامي كه توليد كافي نباشد، فركانس سيستم نزول مي‌كند.

جلوگيري از ادامه نزول فركانس از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است.

بويژه در نيروگاههاي حرارتي، وسايل كمكي نظير پمپهاي تغذيه به ديگ بخار پنكه‌هاي تهويه و غيره براي كار صحيح بايد در صورت و ولتاژ عادي يا در حدود آن عمل كند. افت فركانس بيش از چند هرتز (5 يا 6)مي‌تواند باعث قطع تجهيزات كمكي نيروگاه شود كه به قطع كامل نيروگاه منتهي خواهد شد و اين امر، خود از توليد موجود مي‌كاهد و امكان سقوط كل سيستم را افزايش مي‌دهد.

با ادامه نزول فركانس، هماهنگي بار با توليد موجود الزامي است اين كار را مي‌توان به شكل دستي با قطع سريع بار مصرف كنندگان به مقدار كافي انجام داد تا فركانس از كاهش باز بمانند و آن گاه شروع به باز گرداندن فركانس به مقدار عادي نمود.

از آنجا كه معمولاً بهره‌بردار سيستم وقت كمي دارد تا موقعيت را ارزيابي كرده و عمل اصلاحي مناسبي انجام دهد قطع دستي بار از حد مطلوب بسيار دور است. در نتيجه، در عمل معمول است كه رله‌هاي زير فركانس نصب شود تا بار را به طور خودكار به مقداري قطع كند كه بار باقيمانده با توليد موجود هماهنگ باشد در تهيه برنامه‌هاي قطع بار معمولاً آن است كه بار را متناسب با نزول فركانس قسمت به قسمت قطع كنند.

مثلاً چنانچه اتفاق قابل پيش بيني منجر به قطع 30% از توليد شود، ممكن است تصميم بگيريم كه 35 درصد از بار را مرحله به مرحله كاهش دهيم، به نحوي كه 5 درصد بار از 49 هزار هرتز قطع شود و اگر نزول فركانس ادامه يافت، مقاديري بيشتري قطع شود. تا جاي كه كل 35 % در فركانس از پيش گزيده‌اي مثلاً 48 هرتز قطع شود. برنامه‌هاي قطع بار سيستمها مقاومت هستند ليكن همگي چنان برنامه ريزي شده‌اند كه حداكثر بار بيش از آن قطع شود كه فركانس تا حدي نزول كرده باشد كه وسايل كمكي نيروگاه قطع شوند و قطع كل سيستم اتفاق بيفتد.

عامل ديگري كه مي‌تواند احتمال قطع كلي سيستم بر اثر نزول فركانس را به حداقل برساند آن است كه چنانچه سيستم صادر كننده انرژي است، در فركانس از پيش گزيده خطوط رابط را باز كنيم چنانچه سيستم وارد كننده توان باشد باز كردن خطوط رابط را باز كردن خطوط رابط در زمان اشكال بايد به عنوان آخرين تلاش در نظر گرفته شود و فقط بايد در صورت عملي شود كه همراه با خروج توان از سيستم فركانس پيوسته نزول كند.

تفاوتهاي سراسري فرامين بهره‌برداري صادر شده از سيستمهاي گوناگون معمولاً اين روند را مي‌پوشاند. و در راهنمايي شماره 9 كميته ارتباط ما بين سيستمهاي قدرت آمريكاي شمالي نيز اين مقررات عنوان شده است. ارتباط متقابل، به پايداري و محدود كردن كاهش فركانس كمك مي‌كند از روش، پيچيده‌تري كه توسط آن ميزان كاهش فركانس براي تعيين مقدار قطع بار به كار مي‌رود مي‌توان استفاده كرد. رله هاي ساخته شده است كه به ميزان كاهش فركانس حساسيت دارند. اين رله‌ها قادرند اطلاعات فركانس را به كامپيوتر كنترل مركزي بفرستند كه مي‌توانند تغييرات فركانس را تحليل نموده و در صورت نياز پالسهاي كنترل براي قطع بار صادر كند. با بهبود فركانس، بار را به مقداري كه با توليد موجود هماهنگ باشد. متصل مي‌كنيم. درباره‌اي موارد اين كار به شكل خود كار با رله و در ديگر موارد با دست انجام مي‌شود در حال مطلوب‌تر است كه با قسمتي از سيستم براي مدت كوتاهي قطع كنيم تا اين كه اجازه دهيم فركانس آن قدر نزول كند كه سيستم دچار قطع كامل شود.

هنگامي كه بخش بزرگي از بار كم مي‌شود يا رله‌ها خطوط رابطي را كه توان را صادر مي‌كنند قطع كنند نيز هماهنگي توليد با بار ضروري است. در چنين حالتي بار كمتر از توليد است و فركانس بالا مي‌رود. ميزان افزايش فركانس را بايد محدود نمود زيرا كه منجر به افزايش ولتاژ شده و چنانچه محدود نشود مي‌تواند به تجهيزات مصرف كنندگان آسيب برساند. افزايش فركانس كمتر از كاهش آن براي سيستم مخاطره در بر دارد.

با افزايش فركانس، گشتاور زيادتري كه از محركه اوليه گرفته مي‌شود تمايل به محدود كردن افزايش فركانس دارد. با وجود اين، افزايش كلي فركانس را بايد به سطح از پيش تعيين شده‌اي محدود كرد چنانچه عمل كنترل خودكار و گاورنر كفايت نكند. معمولاً اين كار با قطع دستي توليد انجام مي‌شود.

اصل مهمي كه بايد خاطر سپرد آن است كه در بهره‌برداري از سيستم قدرت همواره توليد و بار بايد هماهنگ باشد. هر نوع ناهماهنگي منجر به تغيير فركانس از حالت عادي يا انحراف خطوط رابط از مقادير برنامه ريزي مي‌شود. توليد ناكافي به افت فركانس و اضافه توليد به افزايش فركانس منتهي مي‌شود.

جلوگيري از افت جدي فركانس تا آن حد كه از قطع تجهيزات كمكي نيروگاه جلوگيري شود، اهميت دارد. زيرا كه به ناهماهنگي بيشتر توليد و بار منجر مي‌شود و مي‌تواند به قطع كل سيستم بينجامد، عملكرد كنوني به سوي استفاده هر چه سريعتر از رله هاي زير فركانس براي قطع بار در دورهاي افت جدي فركانس تمايل دارد. پس از بازگشت فركانس به حال عادي، مي‌توان بار را به شكل خودكار يا دستي متصل كرد.

به طور معمول در بهره برداري سراسري، خطوط رابط در حفظ فركانس ياري مي‌‌كنند، با وجود اين، چنانچه همزمان با نزول فركانس، توان نيز صادر مي‌شود.

باز كردن خطوط رابط مي‌تواند شرايط را بهبود بخشد ليكن اين كار بايد به عنوان آخرين علاج شمرده شود، زيرا منطقه مجاوري را كه اكنون كمبود دارد دچار كمبود بيشتري مي‌كند.

در بهره برداري با افزايش فركانس معلول از قطع شدن بار، قطع توليد ممكن است براي تجديد هماهنگي بين توليد و بار الزامي شود.

حفظ هماهنگي بين توليد و بار وظيفه اوليه و مستمر بهره‌برداري سيستم است.

قطع خطوط و يا تجهيزات اتصالي شده و ايجاد امكانات:

يك روش در حفظ امنيت سيستم، قطع خطوط يا تجهيزاتي است كه دچار اشكال شده اند. از آنجا كه به واكنش سريع نياز داريم. معمولاً به جاي بهره‌برداري دستي به وسايل خود كار اتكا مي‌كنيم.

طرح تنظيم سيستمهاي رله حفاظتي به وسيله مهندسان سيستم و مامورين بهره‌برداري انجام مي‌شود و معمولاً موضوعي نيست كه تحت كنترل بهره‌بردار سيستم باشد. مع‌ذالك بهره‌برداران سيستم بايد از وسايل حفاظتي نقاط مهم سيستم و كار آيي مورد انتظار از آنها آگاه باشند.

دانستن نوع وسايل حفاظتي مورد استفاده و بخشي از خطوط و تجهيزات كه حفاظت مي‌شود در تعيين ماهيت و ميزان اشكال پس از عمل رله اهميت دارد. چنين اطلاعاتي بايد به بهره‌بردار سر نخي بدهد كه چگونه مي‌تواند در حداقل زمان سيستم را به حال عادي يا نزديكترين وضع به حالت عادي برگرداند.

بسياري از انواع اشكالات، نظير جرقه مقره هاي خطوط انتقال زودگذر هستند بنابراين معمولاً طراحي سيستم حفاظتي امكان دوباره بسته شدن خود كار را به دنبال چنين وقايعي مي‌دهد.

در مقابل، عملكرد رله ديفرانسيل مجموعه ترانس رله افزايش ولتاژ زمين ژنراتور معمولاً نشان دهنده اشكالات جدي‌تري است. به عنوان راهنمايي براي بهره‌برداران سيستم، به طور معمول روندهايي در دسترس است كه راهنمايي مراحلي است كه بايد پس از عمل انواع گوناگون رله‌ها يا پس از آزمايشهاي اتصال مجدد ناموفق، طي شوند بهره‌برداران سيستم بايد به طور كامل با اين گونه سياستهاي سيستمي آشنا باشند تا با حداقل تاخير سيستم را تا آنجا كه ممكن است به حدود عادي برگردانند. در صورتي كه اتصال مجدد كار ناموفق باشد يا پس از عمل كردن رله‌اي كه نشان دهنده خرابي تجهيزات است بايد تجهيزات را قطع كرده و براي تعمير آماده كرد. براي بازگرداندن بار قطع شده يا تجهيزات توليد به كار، بايد خطوط ديگر تركيبات ديگري از شينها را بكار وا داشت به نحوي كه بارهاي عادي تامين شوند و حد رله‌هاي توليد عادي شود.

دوباره راه‌اندازي تجهيزات توليد:

پس از آنكه به دليل خرابي خط يا پست، واحد ژنراتوري قطع شد يا از دسترس سيستم خارج گشت بايد به سرعت آن را برگردانيم تا چنانچه آسيبي به ماشين نرسيده باشد، حدود توليد به عادي برگردد.

به طور معمول، بازگرداندن مجدد يك مولد به كار مشكل ويژه‌اي را در برندارد، به استثناي رونده‌هاي معمول كه بايد در بكارگيري دنبال شوند. با وجود اين چنانچه هيچ قدرتي در پست نيروگاه از سيستم يا از راه‌انداز و يا مولدهاي محلي دردسترس نباشد، ممكن است بازگشت به كار واحد با تاخير زيادي به انجام رسد.

 

عوامل طراحي موثر قابليت اطمينان:

در طراحي پستهاي نيروگاه تلاش زيادي مي‌شود كه تا حد امكان آنها را قابل اطمينان كرده و حداكثر دسترسي به تجهيزات را براي كار تضمين كنند. برخي از وسايل معمول براي زياد كردن قابليت اطمينان عبارتند از: تحريك كننده‌هاي يدكي مجموعه ترانسهاي راه اندازي وسايل كنترل عمل كننده با باطري  يا باري با قابليت چند بار كار با انرژي ذخيره شده.

مع‌ذالك در صورت قطع كلي سيستم يا منطقه، بدون قدرت الكتريكي كافي براي تغذيه وسايل كمكي امكان راه اندازي وسايل كمكي امكان راه اندازي ممكن است موجود نباشد.

در برخي از نيروگاههاي حرارتي واحدهاي «خانگي» كوچي وجود دارد كه در افت فركانسهاي جدي از سيستم جدا شده و با ولتاژ و فركانس عادي، تجهيزات كمكي پست، از جمله پمپهاي تغذيه، پنكه‌هاي بادي، پمپهاي روغن كاري و ديگر وسايل ضروري براي كار نيروگاه را تغذيه مي‌كند. به طور معمول چنين نيروگاههايي قادرند پس از جدايي كامل يا قطع كلي سيستم با حداقل مشكلات، راه‌اندازي اضطراري يا توربين گازي ساخته شده است كه قابليت تامين توان راه‌اندازي را داشته باشد چنين واحدهايي قادرند با داشتن فقط با داشتن فقط يك باطري يا منبع هواي فشرده كه به صورت بخشي از تاسيسات است، به سرعت راه اندازي شوند

ويژگيهاي نيروگاههاي آبي معمولاً كمتر از نيروگاههاي حرارتي پيچيدگي دارند و چنانچه منابع روغن ياتاقانهاي و توان كنترل فراهم باشد، قادرند در زمينهاي بسيار كوتاه راه‌اندازي و به كار مشغول شوند.

ويژگيهاي نيروگاههاي هر سيستم حاصل مسائل طراحي هستند كه در حيطه كار بهره‌بردار سيستم قرار ندارند. با وجود اين بهره‌بردار بايد علاوه بر آگاهي از قابليتهاي راه‌اندازي پس از يك خاموشي كامل، قابليتهاي بهره برداري عادي نيروگاه كه مسئول آن است را نيز بداند

برخي عوامل كه آگاهي از آنها براي بهره‌بردار سيستم الزامي است عبارتند از:

1 ـ در دسترس بودن توان راه اندازي و اينكه منبع آن واحد خانگي، ديزل توربين گازي يا منبعي ديگر است.

2ـ منابعي در سيستم كه مي‌توانند براي راه اندازي نيروگاههاي ديگر مورد استفاده باشند.

3ـ روندهاي قطع و وصل كليدهاي براي رساندن توان راه اندازي به نيروگاههايي كه براي راه‌اندازي به توان از خارج يا از سيستم نياز دارند.

معمولا قسمت اعظم اطلاعات فوق به شكل كتابچه‌اي اطلاعات اضطراري در دسترسند، كه بهره‌برداران سيستم بايد به طور كامل درك كنند تا در صورت وقوع خاموشي مهم د سيستم بتواند با حداكثر سرعت ممكن امكانات را بكار باز گرداننده بهره‌برداري عادي از سر بگيرند.

مباحث پيشين به هيچ عنوان بحث كلي درباره راه اندازي تجهيزات، توليد يا روندهاي اضطراري نيست. اين مسائل را براي هر تاسيسات و سيستمي متفاوت و اطلاعات مفصل را بايد از بخشهاي مهندسي و بهره برداري هر سيستم بدست آورد. با وجود اين موضوع اين بحث يكي از ضروريات در ممكن ساختن تهيه حداكثر كار آيي در تمام شرايط است.

بهره‌برداري از تجهيزات هنگام نبودن منابع عادي انرژي:

در حالات اضطراري سيستم قدرت، ممكن است نياز به بهره برداري از تجهيزاتي نظير كليدهاي قدرت و كليدهاي هوايي موتوري داشته باشيم ممكن است در اين هنگام منابع عادي انرژي براي بهره‌برداري از چنين مسايلي در دسترس نباشد.

كليدهاي قدرت، گاه از نوع روغني باشند، خواه هوايي يا گازي به مكانيزم مجهزند كه به شكل مطلوب آنها را باز و بسته نمايد. براي اين منظور از سلونوئيد، وسايل باري يا وسايلي كه از انرژي ذخيره شده‌ درفنر بهره مي‌برند. استفاده مي‌شود. براي آن كه اين وسايل ر از قدرت سيستم مستقل كنيم، معمولاً باطريهاي با ظرفيت كافي براي تهيه انرژي لازم براي چند بار باز و بسته كردن كليدها در پست نصب مي‌شود.

اين امكان وجود دارد كه به دلايل خرابي كابل باطريها يا علل ديگر، منابع باطري پست قطع شود، و اين احتمال است كه در دوره خرابي باتريها، بهره برداري از كليدهاي قدرت بسيار ضروري باشد، معمولاً وسايل اضطراري براي بهره‌برداري براي اينگونه تجهيزات در دسترس مكانيزم فنري كليدها مي‌توان براي فشردن فنر كه براي بستن كليد ضروري مي‌باشد از دسته‌اي استفاده كنند.

در كليدهاي بادي هنگامي كه هواي فشرده در دسترس نباشد مي توان بطري نيتروژني را به طور موقتي به سيستم هوايي متصل كرد تا كليد را فعال كند. معمولاً به شكل دستي مستقيماً‌ يا با كوك كردن يك عامل فنري مي‌توان كليده‌هاي هوايي موتور را به كار انداخت

مسائل مهم آن است كه حتي در صورت قطع منابع معمولي انرژي براي بهره برداري از وسايل سيستم قدرت، مي‌توان روشهايي را ابداع كرد كه امكان بهره‌برداري در شرايط اضطراري را بدهد.

بهره‌برداران سيستمي كه از روندهاي اضطراري ممكن آگاهي داشته باشند مي‌توانند بازگشت به كار را با تاخير زماني كمتري انجام دهند تا كه بخواهند منتظر انجام تعميرات بر روي تجهيزات آسيب ديده يا بازگشت سيستم به شرايط عادي شوند.

تركيبات قابل گزينش:

تركيب عادي خطوط انتقال و توزيع و ارتباط به شينهاي پست، تقسيم بار مناسب را تامين مي‌كند و در حين حال ريسك حاصل از  وقع اشكال در شين يا مجموعه ترانس را به حداقل مي‌رساند و عملكرد صحيح رله‌ها را تضمين مي‌كند.

در شرايط اضطراري، بهره‌برداران سيستم موظفند تركيبات ديگري از خطوط و تجهيزات پست را به كار گيرند.

تا با حداقل تاخير به كار بازگردند روندهاي معمول عبارت است: موازي كردن خطوط روي يك شين كمكي يا استفاده از كليدهاي موازي در شينها تا جايگزين كليدي كه آسيب ديده يا از كار افتاده است شوند در برخي از موارد در صورت خرابي مستمر يك خط، مي‌توان خط را بخش كرد يا رابطه‌اي به سازه‌هاي انتهايي متصل كرد تا قبل از انجام تعميرات و بازگشت سيستم به حالت عادي، لااقل بخشي از آن به خدمت گرفته شود.

اين امكان وجود ندارد كه تمام گزينه‌ها را در اين بحث مختصر بگنجانيم، ليكن بهره‌برداران سيستم قادرند مسائل احتمالي را بررسي كنند و روندهاي براي مقابل با اين مسائل تدوين كنند در بيشتر سيستم‌هاي قدرت معمول آن است كه براي احتمال گوناگون روندهاي قطع و وصل استانداردي آماده كنند. مع‌ذالك اين امكان وجود ندارد كه تمام احتمالات ممكن را پيش بيني كرد و بنابراين شناخت نزديك يك سيستم، بهره‌برداري آن ياري مي‌كند تا هنگامي كه نياز باشد و به روند از پيش آماده‌اي دسترسي نداشته باشد، تركيب اضطراريي ابداع كند.

 

 

 

ارتباط با سيستم‌هاي ديگر:

به هنگام خرابي، ارتباط با سيستم‌هاي ديگر كمك چشمگيري به سيستم قدرت است در صورت قطع بخش عظيمي از توليد، انرژي از سيستم‌هاي اطراف به سيستمي كه كمبود توليد دارد روان مي شود.

توانايي ذخيره مشترك، يكي از انگيزه‌هاي مهم ارتباط سيستم‌هاي قدرت است در اغلب موارد در حالت از دست دادن توليد در حد متعادل از آنجا كه درصد كاهش كل ظرفيت در سيستم مرتبط كمتر از سيستمي است كه جدا از ديگران كاري كند، ارتباط سيستمها مقدار افت فركانس را كاهش مي‌دهد.

آشفتگيهاي جديد مي‌تواند منجر به اضافه بار خط را رابط و برخي از موارد ناپايداري آن شوند. كه به قطع برق رابط منتهي مي‌شود. اين عمل ممكن است به عملكردن زنجيري رله‌ها و وسيعت تر مناطق نسبت به حالتي كه سيستم‌ها به طور جداگانه كار مي‌كردند، بي‌انجامد برخي از روشهاي كه قبلاً بيان شود مي‌تواند امكان چنين خاموشي دست جمعي را به حداقل رسانند.

حفظ ذخيره گردان كافي با قابليت پاسخ سريع، تاسيسات رله هماهنگي بار(زير فركانس) و تنظيم مناسب رله هاي خط رابط به طور معمول از توسعه آشفتگي‌ها و خاموشي همگاني منطقه جلوگيري مي‌كند.

بهره‌برداران سيستم در موقعيتي قرار دارند كه بر توان خطوط رابط و شرايط ديگر سيستم خود نظارت كند و با مراقبت و عملكرد مناسب در شرايط اضطراري تاخير خرابي‌‌ها را به حداقل رسانده يا از آن جلوگيري كنند.

چنانچه وجود شرايط خرابي با كاهش همراه شود، اگر قدرت به خارج مي‌رود مطلوب آن خواهد بود كه با باز كردن خطوط رابط حداقل بخشي از منطقه را نجات دهيم.

همانطور كه پيش از اين متذكر شديم، اين روندها در راهنمايي شماره «9» به خوبي تشريح شده‌ است. با حفظ بخشي از منطقه به جاي تلاش كامل منطقه مي‌توان بسيار سريعتر، به بهره‌برداران عادي بازگشت دانستن قابليتهاي سيستم، مقادير نامي خط رابط ذخيره گردان موجود و ديگر جنبه‌هاي بهره‌برداري از آن جهت اهميت دارد كه به بهره‌برداران امكان عمل مناسب در شرايط اضطراري را مي‌دهد.

نشان دادن شرايط سيستم و ارتباطات:

بهره‌برداران سيستم به دليل طبيعت كار خود بايد به وسايل ارتباطي يا علامت رساني كه آنها از شرايط سيستم آگاه مي‌كنند، اعتماد كنند. بسياري از محل‌هاي كليدي نيروگاههاي بزرگ، نقاط ارتباط و پستهاي قطع و وصل مهم كيلو‌مترها از بهره‌بردار سيستم فاصله دارند. اطلاعات كليدي از راه دور به مراكز پخش بار فرستاده مي‌شوند.

تا اطلاعات مربوط به كار سيستم را در دسترس بهره‌بردار سيستم قرار دهد براي كنترل خود كار و سرپرستي تجهيزات و براي تماس تلفني بين بهره‌برداران پستهاي گوناگون و بين مراكز كنترل سيستمهاي مرتبط از كانالها و مدارات تلفني استفاده مي‌شود.

قابليت اطمينان كانالهاي اندازه‌گيري از راه دور، كنترل و صوت از نظر قابليت اطمينان سيستم اهميت بسياري دارد. از وسايل گوناگوني براي تهيه امكانات ارتباطي استفاده مي‌شود. گاهي كانالهايي از شركتهاي تلفن با حامل مشترك اجاره مي‌شود، مدارك حامل ـ خط قدرت روي مدارات انتقال قدرت تعبيه مي‌شود و شركتهاي برق سيستمهاي ما يكروويو شخصي نصب مي‌كنند.

براي تضمين قابليت اطمينان ارتباط، معمولاً آن است كه براي مركز مهم توليد، قطع و وصل نقاط ارتباط بيش از يك مسير ارتباطي فراهم شود معمولاً ‌چنين كانالهاي قابل گزينشي را از طريق مسيرهاي گوناگون هدايت مي‌كنند تا احتمال خرابي همزمان به حداقل رسد.

منبع تغذيه پايان‌نامه و پستهاي تكرار كننده تاسيسات مايكروويوو حامل خط قدرت از قدرت سيستم مستقل است يا اين كه براي كار در موارد قطع سيستم قدرت منبع توان كمكي در دسترس است.

با انجام مراقبت كافي در طرح تاسيسات امكانات ارتباطي و نشان دهنده، بهره‌بردار سيستم اطمينان كافي دارد كه در تمام لحظات امكان برقراري تماس با نقاط كليدي موجود است و وي مي‌تواند براي دستيابي به حد اعلاي قابليت اطمينان سيستم به اقدامات لازم دست زند.

كنترل عبور توان به وسيله ترانسفورماتورهاي انتقال فاز دهند:

هر گاه عبور توان بين سيستمهاي قدرت يا در يك سيستم، دو يا چند مسير موازي وجود داشته باشد، بار متناسب با معكوس امپدانس مسير تقسيم مي‌شود.

مثلاً، اگر دو مدار ماشينهاي پست الف و ب را به هم مربوط كند و امپدانس يك مدار 20 اهم و امپدانس ديگري 10 اهم باشد، جريان مدار 10 اهمي دو برابر جريان مدار 20 اهمي خواهد بود.

در پاره‌اي موارد، خط انتقالي با قابليت حمل  توان بزرگتر ممكن است طولاني‌تر بوده و امپدانس بيشتري از خط كوتاه با ظرفيت بار كم داشته باشد. اگر چنين، خطوطي به شكل موازي متصل شوند. ممكن است پيش از آن كه  به ظرفيت خط بزرگتر برسيم، خط داراي توانايي كمتر، زياد از حد بار شود.

اگر ولتاژ خط داري امپدانس زياد به وسيله نصب ترانسفورماتور تنظيم ولتاژ افزوده يا كاسته شود. تقسيم بار بين خطوط تغيير نمي‌كند، اما عبور توان راكتيو بيشتر مي‌شود كه تلفات مربوط را به دنبال خواهد داشت.

به درستي مي‌دانيم كه عبور توان از يك خط متناسب با جابجايي فاز زاويه‌اي بين طرفين  فرستاده و گيرنده خط است. اين مي‌تواند اشاراتي باشد كه ببينيم چگونه مي‌توان توان بين خطوط موازي را كنترل كرد. تنظيم كننده‌هاي القايي يا پله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اي ولتاژ، شامل يك سيستم پيچ تحريك، يك سيم پيچ سري هستند تنظيم كننده‌اي ولتاژ القايي، سيم پيچ سري را نسبت به سيم پيچ تحريك موازي، جابجا مي‌كنند.

ولتاژ القا شده در سيم پيچ سري از امكان زاويه‌اي روتور نسبت به استاتور تاثير مي‌پذيرد به خاطر مشكلات مكانيكي تنظيم كننده‌هاي القايي از نظر حداكثر اندازه، محدود بوده و معمولاً در خطوط توزيع بكار مي‌روند. بحث زير به تنظيم كننده‌هاي پله‌اي محدود شده است. سيم پيچ تحريك در يك فاز قرار گرفته و سيم پيچ سريع جز هادي خط همان فاز است.

شكل 8 ـ2 شكل ساده شده ترانسفورماتورها پله‌اي تك فاز تنظيم كننده ولتاژ اگر كنترلهاي خودكار به طور مرتب اعمال شوند. كنتاكت متحرك براي بالا بردن ولتاژ به سمت سري كه با R مشخص شده و براي پايين آوردن ولتاژ به طرف سر L حركت مي‌كند. دو سري كه O مشخص شده تنظيم كننده عملي انجام نمي‌دهد. سر متحرك بدون قطع كردن مدار و بدون اين كه بين سرها را اتصال كوتاه كند. جابجا مي‌شود.


 

7

FREQUENCY

LOW

6

FREQUENCY

 

5

4

 CIRCULATE

CURRENT

DIF . PROT

TRIP

3

2

END

FAULT

PROTECTION

TRIP

1

       C.B

BACK – UP

PROTECTION

      IRIP

14

110 V

BATTERY

CHARGER

FAIL

13

38 C V A.C

SUPPLY FAIL

12

CIRCULATE

CURRENT

DIF . PROT

FAUL TY

11

110 V D. C

SUPPLY FATL

 

10

BUS BAR

V . T . S

SUPPLY FAIL

9

FAULT

RECORDER

OPERATED

8    

       C.B

BACK – UP

PROTECTION

INIIATED

21

110 V

BATTERY

CHARGER

FAULT

20

DIESEL

RUNNING

19

110 V D. S

ALARM

SUPPLY FAI

18

110 V D. C

COMMON

INDICATION

DUPPLU FAIL

 

17

STGNAL

RECORDED

OPERATE

16

FAULT

RECORDER END – OF

15    

       C.B

BACK – UP

PROTECTION

FAULTY

28

110 V

BATTERY

HIGH OR LOW

VOL TS

 

27

DIESEL

FAUL TY

26

200 V . A . C

OR 110 D. S

ALARM

 

 

 

25

110 V D. C

SYNGHRONIZE

SUPPLY FAIL

 

24

SIGNAL

RECORDED

END OF

CHART

23

FAULT

RECORDER

D . C SUPPLY

           FAIL

22     

       C.B

BACK – UP

PROTECTION

BLOCKED

 


شرح آلارمهاي مشترك 230 كيلو ولت:

1ـ قطع دژنكتور به وسيله رله‌هاي حفاظتي پشتيبان

2ـ قطع دژنكتور به وسيله اشكالات انتهاي خط

3ـ حفاظت جريان گردشي «داخلي» وسيله ديفرانسيل قطع گرديده

4ـ آلارم بالا بودن فركانس

5ـ آلارم پايين بودن فركانس

6ـ رله‌هاي پشتيبان حفاظتي تحريك شده‌اند

7ـ عملكرد اشكال به وسيله ثباتهاي ثبت گرديده

8ـ اشكال در مدار تغذيه ترانس ولتاژ باس بار

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC

10ـ اشكال در مدار حفاظت رله ديفرانسيل

11ـ اشكال در منبع تغذيه 380 ولت AC

12ـ اشكال در مدار 110 ولت سيستم باطري شارژ.

13ـ مدار محافظت پشتيبان بريكر اشكال دارد.

14ـ كاغذ «نوار» سيستم ثبات به انتها رسيده است.

15ـ سيگنال اتفاقات سبك گرديده.

16ـ اشكال در منبع تغذيه سيستم نشان دهنده تابلو كنترل مشترك «DC 110 V»

17ـ اشكال در منبع تغذيه مدار 110 ولت آلارمها

18ـ ديزل اضطراري در حالت كار است.

19ـ اشكال اتصال زمين در سيستم 110 ولت باطريها.

20ـ بلوكه شدن «مسدود شدن» حفاظت پشتيبان بريكر اصلي.

21ـ اشكال در سيستم منبع تغذيه «DC»ثبات خطاها.

22ـ كاغذ «نوار» صفات سيگنالها تمام شده.

23ـ اشكال در مدار 110 ولت «DC» تغذيه سيستم سنكرونا نيرينگ

24ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC يا 220 ولت AC سيستم لامپهاي آلارمها.

25ـ ديزل اضطراري اشكال دارد.

26ـ اشكال در سيستم 110 ولت باطري «بالا و يا پايين بودن ولتاژ 110 ولت».


230 KV TRANSFORMER ALARMS

1

PROTECTION

TRIP

2

DIFERANTIAL

PROTECTION

TRIP

3

MAIN TRANSFOR

BUGHHOLZ

ALARM

4

MAIN TRANSFOR

WIND TEMP

ALARM

5

MAIN TRANSFOR

OIL TEMP

ALARM

6

MAIN TRANSFOR

OIL LEVEL

LOW

7

MAIN TRANSFOR

COOLING

FAILUER

8

MAIN TRANSFOR

TAPCHANGER

CONTROL

SUPPLY FAIL DER

9

10

11

 

 

12

 

13

110 V D. C

ISOLATORS

SUPPLY FAIL

 

14

110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

15

16

110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

علائم : آلارم و تريپ قسمت اوليه 230 كيلو ولت ترانس در ايستگاه <7 63/230 : «آلارم با تريپ همراه است»

آلارم و تريپ  براي ترانسهاي اصلي و كمكي بوسيله اين دو آلارم آشكار مي‌شود.

+ R 1

MAIN TRANSFOR

TEMPERATURE

TRIP

+ R 1

MAIN TRANSFOR

PRUSSURE

TRIP

 


شرح آلارمهاي ترانس 230 كيلو ولت 63/230 كيلوولت «اوليه ترانسفورماتور»

1ـ تريپ بوسيله حفاظت اصلي سمت 230 ترانس

2ـ تريپ وسيله رله حفاظتي يا ديفرانسيل ترانس اصلي.

3ـ آلارم مربوط به عملكرد رله حفاظتي بوخ هلتس ظاهر شده.

4ـ آلارم بالا بودن دماي سيم پيچهاي ترانس اصلي.

5ـ آلارم بالا بودن دماي روغن ترانس اصلي

6ـ آلارم پايين بودن سطح روغن ترانسفورماتور اصلي.

7ـ آلارم اشكال در سيستم خنك كاري ترانس اصلي.

8ـ آلارم اشكال در منبع تغذيه سيستم كنترل تپ جنجر  ترانس اصلي.

9ـ اشكال در منبع تغذيه مدارات سكسيونرها.

10ـ اشكال در منبع تغذيه DC 110 ولت سيستم حفاظت.

11ـ اشكال در منبع تغذيه DC 110 ولت سيستم اينترلاك‌ها

12ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن فشار روغن ترانس.

13ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن دماي روغن ترانس


 

1

MAIN

PROTECTION

TRIP

2

MAIN

PROTECTION

INITIATET

3

MAIN

PROTECTION

FAULTY

4

P L C

EQUIPMENT

FAULTY

5

BAC. UP

PROTECTION

TRIP

6

P L C

DIRECT

INTERTRIP

7

V. T

SUPPLY FAILURE

 

5

110 V. DC

PROTECTION

TRIP

9

110 V. DC

ISOLATOR

SUPPLY FAILURE

10

11

110 V. DC

INDICATION

SUPPLY FAILURE

12.

110 V. DC

INTERLOCKTNG

SUPPLY FAILURE

13

C . B. POLE

OUT. OF STEP

PROTECTION

14

C.B

AIR PRESSURE

LOW

15

110 V. DC

INDICATION

SUPPLY FAILURE

16

110 V. DC

CONTROL

SUPPLY FAILURE

17

C.B

AUTOMATIC

TRIP

18

C.B

AIR COMPRESOR

FAULTY

19

C.B

CONTROL

BLOCKED

20

TRIP

CIRCUIT

FALL

 

علائم: آلارم و تربيت خط 230 كيلو ولت

(آلارم با تربيت همراه است)


آلارم‌هاي مربوطه خطوط تغذيه 230 ولت:

1 ـ تريپ 230 كيلوولت بوسيله حفاظت اصلي

2ـ حفاظت اصلي خط تحريك شده « آلارم ».

3ـ آلارم اشكال در مدار حفاظت اصلي

4ـ آلارم اشكال در تجهيزات سيستم.

5ـ تريپ خط به وسيله حفاظت پشتيبان.

6ـ تريپ مستقيم خط به وسيله مدار

7ـ آلارم اشكال در مدار تغذيه ترانسفورماتور ولتاژ.

8ـ آلارم اشكال در مدار در مدار 110 ولت DC حفاظت خط 230.

9ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت DC سكسيونرها.

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC نشاندهنده‌ها.

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم اينترلاك.

12ـ آلارم حفاظت ناتعادلي پلهاي ديژنكتور 230 كيلو ولت.

13ـ آلارم پايين بودن فشار هوايي بريكر اصلي.

14ـ آلارم افت فشار گاز SF6 مجدداً‌ «گاز تزريق شود».

15ـ آلارم مربوط به تريپ اتومات بريكر اصلي

16ـ اشكال در سيستم كمپرسور هواي بريكر اصلي

17ـ آلارم مربوط به مدار كنترل بريكر كوله شده.

18ـ اشكال در مدار تريپ بريكر.

19ـ اشكال در مدار كنترل 110 ولت DC


63KV COMMON ALARMS

1

BAS . BAR

PROTECTION

TRIP

2

BAS . BAR

PROTECTION

BLOCKEED

3

BAS . BAR

PROTECTION

FAILURE

4

BAS . BAR

PROTECTION

DIFFERENT

CARRENT

5

BAS . BAR

PROTECTION

220 V. AC

SUPPLY FAILURE

6

BAS . BAR

PROTECTION

V . T / S

7

110 V . DC

ALARM

SUPPLY FAILURE

8

220 V . AC

 OR 110 V . DC

ALARM

SUPPLY FAILURE

9

10

110 V . DC

SYNCHRONTS

SUPPLY FAILURE

11

110 V . DC

COMMON

INTERLOCK

SUPPLY FAILURE

12

110 V . DC

COMMON

INDICATION

SUPPLY FAILURE

 

 

علائم: آلارمها تربيت با بسيار 63 كيلو ولت (آلارمهاي مشترك)

(آلارم با تربيت همراه است.)

 

 
آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت «63/230 كيلو ولت».

1ـ  حفاظت باس بار 63 كيلو ولت تريپ داد.

2ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت بلوكه شده.

3ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت اشكال دارد.

4ـ حفاظت باس بار 63 كيلو ولت عملكرد در رله ديفرانسيل

5ـ اشكال در منبع تغذيه 220 ولت AC حفاظت باس بار.

6ـ اشكال  در منبع تغذيه ترانسفورماتورهاي ولتاژ باس بار

7ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم آلارمها

8ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC و 120 AC سيستم آلارمها

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم سنكروناينرينگ

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC مدار مشترك اينترلاكها

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم مشترك نشان دهنده‌ها

آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت ترانس


63 KV TRANSFORMER ALARMS

1

PROTECTION

TRIP

2

 

3

 

4

BY PASS

ISOLATOR

REPEATER

DISCREPANCY

5

C. B

PROTECTION

LOW

 

6

C. B

AIR COMPRESSOR

FAULTY

7

C.B

REFILL

SF 6 GAS

8

C . B

CONTROL

BLOCKED

9

TRIP

CIRCUIT

FAILURE

10

V. T

SUPPLY FAILURE

11

AUX. TRANSF

BOCHHOLZ

ALARM

 

 

 

12

AUX. TRANSF

OIL. TEMP

ALARM

13

110 V D. C

ISOLATORS

SUPPLY FAIL

 

14

 

15

110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAILURE

16

110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

علائم : آلارم و تريپ ثانويه (63  كيلو ولت) ترانس در ايستگاه KV 63/230 : «آلارم با تريپ همراه مي‌باشيد»

آلارم و تريپ  براي ترانسهاي اصلي و كمكي بوسيله اين دو آلارم آشكار مي‌شود.

+ R 1

AUX TRANSF

TRIP

+ R 1

AUX TRANSF

PRUSSURE TEMP

TRIP

 

آلارمهاي مشترك 63 كيلو ولت «63/230 كيلو ولت».

1ـ حفاظت 63 ترانس تريپ داده

2ـ ناتعادلي در پلهاي سكسيونر باي پاس قمست 63 ترانس « آلارم»

3ـ آلارم پايين بودن فشار هواي بريكر 63

4ـ اشكال در مدار هوايي كمپرسور بريكر 63 ترانس

5ـ پايين بودن فشار گاز SF6 بريكر «مجدداً گاز تزريق شود»

6ـ مدار كنترل بريكر 63 ترانس بلوكه شده

7ـ اشكال در مدار تريپ بريكر

8ـ اشكال در منبع تغذيه ترانس ولتاژ سمت 63 ترانس

9ـ آلارم مربوط به عملكرد رله بوخ هلتس ترانس كمكي ظاهر است

10ـ آلارم بالا بودن دماي روغن ترانس كمكي ظاهر گرديده

11ـ اشكال در منبع تغذيه مدار كنترل 110 ولت DC

12ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC نشان دهنده ها

13ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC سيستم اينتر لاكها

14ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن فشار روغن ترانس اصلي

15ـ تريپ ترانس در اثر بالا بودن دماي روغن ترانس اصلي


230 KV TRANSFORMER ALARMS

1

MATN

PROTECTION

TRIP

2

BACK - UP

PROTECTION

TRIP

3

C. B

AUTOMATIC

TRIP

4

MAIN PROTECTION

INITIATED

5

MAIN TRANSFOR

OIL TEMP

ALARM

6

C.B AIR

COMPRESSOR

FAULTY

7

C.B

REFILL

SFG - GAS

8

C.B

CONTRO

BLOCKED

9

TRIP

CIRCUIT

FAIL

10

V . T

SUPPLY FAIL

11

BY PASS

ISOLATOR

REPEATER

DISCREPANCY

 

12

 

13

110 V D. C

CONTROL

SUPPLY FAIL

 

14

110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

15

110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAIL

 

16

110 V D. C

INERLOCKING

SUPPLY FAIL

 

 

آلارم خط تغذيه 63 كيلو ولت

تريپ دارد


آلارمهاي مربوط به فيدرهاي  63 كيلو ولت

1 ـ تريپ خط بوسيله حفاظت اصلي ديستانس

2ـ تريپ خط بوسيله حفاظت پشتيبان

3ـ تريپ خط بوسيله حفاظت سيستم اتوماتيك

4ـ حفاظت اصلي تحريك شده است

5ـ پايين بودن فشار هواي بريكر

6ـاشكال در سيستم كمپرسور هواي  بريكر

7ـ پايين بودن فشار گاز SF6 «مجدداً تزريق شود»

8ـ مدار كنترل بريكر 63 كيلو ولت خط بلوكه شده است

9ـ اشكال در مدار تريپ خط

10ـ اشكال در مدار تغذيه ترانسفورماتورهاي ولتاژ خط

11ـ نا تعادلي در سكسيونر باي پاس خط 63

12ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت DC (كنترل)

13ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت حفاظت خط

14ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت نشان دهنده‌ها

15ـ اشكال در مدار تغذيه 110 ولت سيستم اينترلاك


 

3

SYNCHRONIZE

A . C SUPPLY

FAIL

2

1

O/C AND E / F

PROTECTION

TRIP

6

C. B .

PREFILL

SF – 6 GAS

5

C. B . AIR

COMPRESSOR

FAULTY

4

C. B . AIR

PRESSURE

LOW

9

C.B

CONTROL

BLOCKED

8

110 V D. C

PROTECTION

SUPPLY FAIL

 

7

TRIP

CIRCUIT

FAIL

 

آلارم بريكرهاي ساكشن و ياس كوپلر و باس بار 63 كيلو ولت (تريپ دارد)

12

110 V D. C

INTERLOCK

SUPPLY FAIL

 

11

110 V D. C

INDICATION

SUPPLY FAIL

 

10

110 V D. C

CONTRLED

SUPPLY FAIL

 

 


آلارمهاي مربوط به باس كوپلر و باس ساكشن 63 كيلو وات

1ـ تريپ باس بار با عملكرد اضافهجريان و اتصال زمين

2ـ اشكال مدار تغذيه سنكروناينرينگ (AC)

3ـ افت فشار هواري بريكرهاي باس بار

4ـ اشكال در سيستم كمپرسور هوا

5ـ پايين بودن فشار گاز SF6 «مجدداً گاز تزريق شود»

6ـ اشكال در مدار تريپ

7ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC  سيستم حفاظت

8ـ مدار كنترل بريكر باس باربلو كه شده

9ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC  مدار كنترل

10ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت سيستم نشان دهنده‌ها

11ـ اشكال در منبع تغذيه 110 ولت DC  سيستم اينترلاك

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 8:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در باره نور مرئی و فلورسانس

بازديد: 667

 تحقیق در باره   نور مرئی و فلورسانس

   جذب و بازتابش متعاقب نور توسط نمونه های ارگانیک و غیر ارگانیک اساسا ناشی از پدیده های فیزیکی همچون فلورسانس و فسفرسانس است. گسیل نور طی فرایند فلورسانس به جهت تاخیر نسبتا کوتاه مدت بین جذب و گسیل فوتون که معمولا کمتر از یک میکروثانیه است، تقریبا همزمان با جذب نور تحریک صورت می گیرد.

شرح

   

جذب و بازتابشمتعاقب نور توسط نمونه های ارگانیک و غیر ارگانیک اساسا ناشی از پدیده های فیزیکیهمچون فلورسانس و فسفرسانس است. گسیل نور طی فرایند فلورسانس به جهت تاخیر نسبتاکوتاه مدت بین جذب و گسیل فوتون که معمولا کمتر از یک میکروثانیه است، تقریباهمزمان با جذب نور تحریک صورت می گیرد.

دانشمند انگلیسی سر جورج جی. استاکسبرای نخستین بار در سال 1852 با مشاهده گسیل نور قرمز از فلوریت بر اثر تحریک توسطنور ماوراء بنفش این واژه را تعریف کرد. استاکس چنین بیان کرد که گسیل فلورسانسهمواره در طول موج بلندتری نسبت به نور برانگیختگی اتفاق می افتد. تحقیقات وبررسیهای اولیه در قرن نوزدهم نشان دادند که بسیاری از نمونه ها( شامل کانیها،کریستالها، رزینها، روغن، کلروفیل، ویتامینها و ترکیبات غیر آلی) زمانی نورفلورسانس از خود گسیل می کنند که در معرض تابش نور ماوراء بنفش قرار بگیرد. هرچند،از دهه 1930 به بعد بود که کاربرد فلوروکرومها در تحقییقات بیولوژیکی به منظور نشاندار کردن بافتها، باکتری و سایر پاتوژنها رواج یافت. برخی از انواع این نشانهابسیار خاص بوده و همزمان با پیشرفت میکروسکوپ فلورسانس گسترش یافتند.

تکنیکمیکروسکوپ فلورسانس از مهمترین ابزارهای کاربردی در علوم بیولوژیکی و بیوپزشکی ونیز علوم مواد به شمار می آید چراکه این میکروسکوپها مزایایی را دارند که در سایرشیوه های کنتراست با استفاده از میکروسکوپهای سنتی نوری دیده نمی شود. کاربرد یکآرایه از فلورسانسها امکان شناسایی سلولها و بافتهای سلولی فوق العاده کوچک را باویژگیهای بسیار خاص در میان ترکیبات غیر فلورسانسی میسر می سازد. در واقع،میکروسکوپ فلورسانس قابلیت آشکارسازی تک مولکولها را دارد. البته با استفاده ازبرچسب فلورسانس چندگانه ، ردیابهای مختلف قادر اند به طور همزمان چندین مولکول هدفرا شناسایی کنند. هرچندمیکروسکوپ فلورسانس نمی تواند تفکیک پذیری فضایی را در کمتراز حد پراش نمونه ها فراهم کند ، با این وجود آشکارسازی مولکولهای فلورسانس درپایینتر از چنین حدی به سهولت امکان پذیر است.

پدیده خود فلورسانس در بسیاری ازنمونه های متنوع، زمانی که در معرض تابش قرار می گیرند ،دیده می شود. پدیده ای کهبه طور گسترده در زمینه های مختلفی همچون گیاه شناسی، سنگ شناسی و صنایع مربوط بهنیمه رساناهابه کاربرده می شود. در مقابل، مطالعه بافتهای حیوانی و پاتوژنها غالبابا نور های فوق العاده کم و روشن و نیز خود فلورسانس نامعین بسیار دشوار است.هرچنددر مطالعات اخیر از فلورو کرومها ( که به آن فلوروفور نیز گفته می شود) نیز استفادهمی شود که توسط طول موجهای خاصی از نور تابشی تحریک شده و نور های با شدت معین ساتعمی کنند. فلوروکرومها که به طیفهای مرئی و مادون مرئی متصل می شود ، غالبا بازدهکوانتومی بالایی دارند( نسبت جذب فوتون به گسیل) . کاربرد میکروسکوپ فلورسانس همگامبا پیشرفتهای بیولوژیکی ،به دلیل ایجاد فلوروفورهای ترکیبی جدید با شدتهایبرانگیختگی و گسیل مشخص که به حالت طبیعی بوجود می آیند، رشد گسترده ای پیدا کردهاست.



اصول برانگیختگی و گسیل

از عملکردهای اصلی یک میکروسکوپ فلورسانس،روشن سازی نمونه ها با باند طول موجی خاص و مطلوب ودر مرحله بعد جداسازی فلورسانسگسیلیده بسیار ضعیف از نور تحریک است. در یک میکروسکوپ با ساختار مناسب ، تنها نورگسیلی است که می بایست به چشم و یا آشکارساز برسد. در ضمن معمولا تاریکی پس زمینهحدود آشکار سازی را کنترل می کند، و نور تحریک عموما چند صد هزار تا یک میلیون باراز نور فلورسانس گسیلیده روشنتر است.
در شکل 1 نمای نیم رخی از یک سیستم اپیفلورسانس مدرن در میکروسکوپ فلورسانس عبوری و انعکاسی نشان داده شده است. در یکانتهای سیستم روشنایی عمودی در قسمت مرکزی دستگاه ،منبع نوری و در انتهای دیگربرجکمکعبی فیلتر قرار گرفته است. این دستگاه از یک میکروسکوپ نوری انعکاسی پایه تشکیلشده که در ان طول موج نور بازتابی طولانی تر از نور تحریک است. ایجاد سیستمهایروشنایی فلورسانس درمیکروسکوپ فلورسانس نور بازتابی به نام Johan S. Ploemثبت شدهاست. در سیستم روشنایی عمودی فلورسانس ، نور با طول موج خاص ( ویا باند طول موجیمشخص) غالبا در طیف ماوراء بنفش و یا ناحیه آبی یا سبز طیف مرئی ، با عبور نور چندطیفی از لامپ و یا سایر منابع از یک فیلتر تحریک با طول موج انتخابی ایجاد می گردد. طول موجهایی که از فیلتر تحریک عبور می کنند ، از سطح یک آینه دو رنگ نما (کهدیکروییک نیز نامیده می شود) و یا شکافنده پرتو منعکس می شونند. چنانچه نمونه هافلوئورسان باشند و از خو نور ساتع کنند، این نور توسط عدسی جمع شده و با بازتابش ازسطح آینه دو رنگ نما به سطح فیلتر مانع( گسیل) برخورد کرده و فیلتر می شود. اینفیلتر در واقع مانع از عبور طول موجهای تحریک ناخواسته می گردد. لازم به ذکر است کهفلورسانس تنها شیوه در میکروسکوپ نوری است که طی آن نمونه ها، پس از تحریک ، از خودنور ساتع می کنند. نور ساتع شده مجددا در تمامی جهات بدون توجه به جهت منبع نورتحریک تابیده می شود.

میکروسکوپ اپی-فلورسانس از جمله پر قدرتترین تکنیکهایمیکرسکوپی نوین به شمار می آید. دراین میکروسکوپ سیستم روشنایی عمودی انعکاسی بینتیوبهای دید و محفظه رو دماغی (nosepiece)عدسی شیئی قرار گرفته است. نور تحریکابتدا از عدسی شیئی میکروسکوپ گذشته ( که در اینجا به عنوان یک کندانسور(عدسی محدب) عمل می کند) و به نمونه می تابد، در نهایت نور فلورسانس گسیل شده با استفاده ازهمان عدسی دریافت می شود. این نوع سیستم روشنایی دارای مزایای بسیاری است از جملهآنکه عدسی شیئی میکروسکوپ در ابتدا به عنوان یک کندانسور(عدسی محدب) و در مرحله بعدبه عنوان یک جمع کننده نور ایجاد کننده تصویر عمل می کند. از سوی دیگر، به عنوان یکسیستم واحد، عدسی شیئی/کندانسور همواره انطباق کاملی دارند. قسمت اعظم نور تحریکیکه به نمونه می رسد بدون رخداد هیچ گونه بر همکنشی از نمونه ها گذشته و از عدسی دورمی شود ، و سپس ناحیه روشن شده توسط عدسی چشمی دیده می شود( دراغلب موارد) . درنهایت، این روش امکان ترکیب و یا تناوب سازی بین مشاهده نور فلورانس انعکاسی ونیزدریافت تصاویر دیجیتالی را میسر می سازد.


همانطور که در شکل 1نشان داده شده است، سیستم روشنایی عمودی نور انعکاسی از یک محفظه لامپ arc-discharge در قسمت عقب ( که معمولا جیوه ای و یا زنونی است) تشکیل شده است. نورتحریک باگسیلش در راستای سیستم روشنایی عمود بر محور نوری میکروسکوپ از لنزهای جمعکننده و یک دریچه دیافراگم با قابلیت تنظیم و در نهایت یک دیافراگم زمینه (به شکل 1رجوع کنید) عبور می کند. این نور سپس به فیلتر تحریک رسیده و در آنجا باند طول موجیمطلوب انتخاب و از عبور طول موجهای ناخواسته جلوگیری میشود. طول موجهای انتخاب شده،پس از عبور از فیلتر تحریک، به آینه شکافنده اشعه دورنگ نما رسیده که به عنوان یکصافی تداخل ،طول موجهای کوتاه را بازتاب و طول موجهای بلند را عبور می دهد. اینآینه شکافنده اشعه دو رنگ نما نسبت به نور تحریک ورودی با زاویه 45 درجه قرار گرفتهو نور را بازاویه 90 درجه مستقیما به سمت عدسی شیئی و درنهایت نمونه منعکس می سازد. گسیل نور فلورسانس که توسط نمونه در معرض نور قرار گرفته ایجاد می شود ،بوسیله عدسیشیئی جمع شده و در نهایت توسط عدسی چشمی تصویر ایجاد شده دیده می شود. از آنجا کهنور گسیل شده در مقایسه با نور تحریک طول موج بلندتری دارد ،این نور قادر است تا ازآینه دورنگ نما و تیوبهای مشاهده و یا آشکارساز الکترونیکی عبور نماید.

اکثرنور تحریک متفرق شده که به آینه دو رنگ نما می رسد، به عقب به سمت منبع نوربازتابیده می شود، هرچند که مقدار ناچیزی ازآن غالبا عبورو توسط پوشش داخلی آینهجذب می گردد. پیش از انکه نور فلورسانس عبوری به عدسی شیئی و یا آشکار ساز برسد،ابتدا می بایست از فیلتر مانع عبور نماید. این فیلتر از عبور نور تحریک باقی ماندهجلوگیری کرده و نورهای گسیلی با طول موج بلندتر را عبور می دهد. در اغلب سسیستمهاینور انعکاسی، همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است،فیلتر تحریک ،آینه دورنگ نما ونیز فیلتر مانع روی هم یک بلوک نوری را تشکیل می دهد( که غالبا مکعبی شکل است)میکروسکوپهای نوری نوین قادربه جا سازی 4 تا 6 مکعب فلورسانس (معمولا بر روی یکرولور گردان و از طریق یک مکانیسم لغزنده؛ شکل 1) اند و این ویژگی امکان جایگذاریسریع فیلترهای تحریک و مانع و نیز آینه های دورنگ نما را فراهم می سازد.

طراحیسیستم روشنایی عمودی می بایست به گونه ای باشد که امکان تنظیم میکروسکوپ برایروشنایی کهلر را میسر ساخته ویک دریچه روشنایی رادر میدان دید ایجاد نماید. از سویدیگر، لنزهای چگالنده اصلاح شده در سیستم نوری می بایست به گونه ای باشد که مشخصکند تصویر دریچه دیافراگم با روزنه عقب عدسی شیئی فوکوس توام است. در منابعنورمربوط به میکروسکوپهای نوین ، تصویر دریچه زمینه از پیش تنظیم شده با نمونهفوکوس شده ونیز سطح دیافراگم عدسی چشمی ثابت توام است.

محفظه لامپ منبع نورمعمولا ازیک فیلتر مانع نور مادون قرمز تشکیل شده است. محفظه لامپ می بایست به گونهای باشد که طول موجهای ماوراءبنفش را که بسیار مضر هستند از خود ساتع نکند و مجهزبه سوییچی باشد که اگر محفظه طی عملیات به طوراشتباه باز شد ، لامپ به طور اتوماتیکخاموش شود. استحکام این محفظه ها می بایست در حدی باشد که مقاومت کافی را در برابرانفجارهای احتمالی ( لامپ arc-discharge) داشته باشد. در محفظه های لامپ جدید ،سوکت لامپ مجهز به دکمه های قابل تنظیمی است که امکان تمرکز تصویر لامپ قوسی را درروزنه عقبی عدسی شیئی ( در سیستم روشنایی کوهلر، این صفحات توام هستند) فراهم میسازد. در نقاطی از مسیر نور، معمولا نزدیک به محفظه لامپ و در قسمت جلویی فیلترتحریک ، برای ممانعت کامل از عبور نور تحریک زمانی که نمونه توسط آشکارساز دیده نمیشود و تصویری از ان نیز به دست نمی آید ،وجود یک شاتر می تواند مفید وکمک کنندهباشد. علاوه براین برای انکه کاربر بتواند شدت نور تحریک را کاهش دهد ، می بایستتدارکاتی برای فیلترهای چگالی خنثی ( بر روی یک چرخ،رولور و یا لغزنده) در نظرگرفته شود.

جابجایی استوک

انرژی ارتعاشی زمانی تلف می شود که الکترنها ازحالت برانگیخته به حالت عادی باز می گردد. در نتیجه اتلاف انرژی ، طیف گسیلی یکفلوروفور برانگیخته معمولا در مقایسه با طیف جذب یا تحریک به طول موجهای بلندترتغییر می یابد (توجه داشته باشید که طول موج به طور معکوس به انرژی تابشی تغییر مییابد) که این پدیده قانون استوک یا جابجایی استوک نامیده می شود. با افزایش مقدارجابجایی استوک ، با استفاده از ترکیبات فیلتر فلورسانس ، جداسازی نور تحریک از نورگسیلی تسهیل می گردد.

پیک شدت نور گسیلی (یا جذب ) فلوروفور معمولا کمتر از طولموج و بزرگی پیک تحریک است و منحنی طیفی نور گسیلی غالبا تصویر اینه ای(یا نزدیک بهآن) است ازمنحنی تحریک، با این تفاوت که طول موجهای آن بلندتراست. همانطور که درشکل 3 برای Alexa Fluor 555 آمده است، این سیستم یک ردیاب مفید است که نور را درناحیه زرد-سبز جذب نموده و نورهای گسیلی به رنگ زرد-نارنجی را ایجاد می کند. برایافزایش شدت نور فلورسانس به حداکثر میزان، یک فلوفور( که معمولا رنگ نامیده میشود)معمولا در طول موجهایی نزدیک به پیک منحنی تحریک برانگیخته و وسیعترین محدودهممکن از طول موجهای گسیلی را که شامل پیک گسیل می گردد ،ایجاد می کند. انتخاب طولموجهای تحریک و گسیلی معمولا براساس فیلترهای تداخل صورت می گیرد(شکل 2).گذشتهازاین، واکنش طیفی یک سیستم نوری میکروسکوپی معمولا به فاکتورهایی همچون بازدهیانتقالی شیشه ای( به دلیل وجود پوششهای ضد انعکاس) ، تعداد لنزها و اجزای آینه ای ونیز سرعت عکس العمل سیستم اشکارساز بستگی دارد.

جداسازی و آشکارسازی موثر طولموجهای تحریک و گسیلی در میکروسکوپهای فلورسانس با انتخاب مناسب فیلترهایی که برایعبور و یا ممانعت از عبورباندهای طول موجی خاص در طیف ماوراء بنفش،مرئی،و زیر قرمزنزدیک مورد استفاده قرار می گیرد، انجام می شود. منابع نور عمودی فلورسانس با هدفکنترل نور تحریک با جوف گذاری فیلترهای با قابلیت تعویض آسان ( متعادل کننده هایچگالی خنثی و نیز تحریک تداخل ) در مسیر نور به سمت نمونه و مجددا در مسیر بیننمونه و تیوبهای مشاهده و یا سیستمهای آشکارساز دوربینی طراحی شده است. شایدمهمترین فاکتور در نورهای گسیلی فلورسانس با شدت نسبتا پایین ان است که منبع نوریکه برای تحریک مورد استفاده قرار می گیرد،از روشنایی کافی برخوردار باشد تا بدینترتیب شدت نور گسیلی به حد ماکزیمم رسیده و فلوروکرومها از خواص جذبی و بازده ایکوانتومی گسیلی کافی برخوردار باشد.

راندمان جذب یک فوتون توسط یک فلوروفور خاصبه مقطع عرضی مولکولی بستگی دارد و میزان احتمال جذب آن ضریب جذب نامیده می شود. هرقدرکه ضریبهای جذب بیشتر باشد، احتمال جذب یک فوتون (کوانتوم)در ناحیه طول موجیمشخص بیشتر خواهد بود. بازدهی کوانتومی در واقع نسبت تعداد کوانتومهای گسیل شده رابه کوانتومهای جذب شده ( معمولا بین 0.1 تا 1.0) نشان می دهد. بازدهی کوانتومی کمتراز 1 ناشی از اتلاف انرژی در مسیرهای غیر تابشی نظیر واکنشهای فوتوشیمیایی و یاحرارتی است. ضریب جذب و بازدهی کوانتومی که در واقع نشان دهنده شدت روشنایی منبعنور استو نیز دوام فلورسانس همگی از فاکتورهای مهمی هستند که بر شدت و استفاده ازگسیل نور فلورسانس تاثیر می گذارد.

محوسازی، فرونشانی و سفید سازیتصویر

شرایط طیفی گسترده ای بر گسیل فلورسانس بازتابش تاثیر می گذارد واز شدت آنمی کاهد. محوسازی واژه ایست که برای کاهش شدت گسیل فلورسانس مورد استفاده قرار میگیرد. سفیدسازی تصویر در واقع تجزیه غیر قابل تغییر مولکولهای فلورسانت در حالتبرانگیختگی آنهم به جهت برهمکنش با اکسیژن مولکولی پیش از گسیل می باشد. بازیافتفلورسانس پس از سفیدکاری تصویر (FRAP) ،از مکانیسمهای بسیار مفید برای بررسی تفرق وحرکت ماکرومولکولهای بیولوژیکی به شمار می اید. در این شیوه ،ناحیه مشخصی از نمونهدر معرض نور لیزری قرارمی گیرد. تکنیک کنترل اتلاف فلورسانس در سفید سازیتصویر(FLIP)برای تعیین میزان کاهش نور فلورسانس در یک ناحیه مشخص نزدیک به ناحیهسفید سازی شده به کاربرده می شود. مشابه با FRAP، تکنیک دوم نیز برای تعیین میزانتحرک و پویایی مولکولی در سلولهای زنده مورد استفاده قرار می گیرد.


در شکل 4 مثال مشخصی از سفید سازی تصویر اورده شده (محوسازی) است ،با ارائه تصاویردیجیتالی که در زمانهای مختلف از سلولهای فیبروبلاست اپیدرمیس آهوی Indian Muntjac تهیه شده است. هسته ها توسط bis-benzimidazole (Hoechst 33258؛ فلورسانس آبی رنگ  میتوکندریها و آکتین کیتواسکلتون توسط یک MitoTracker Red CMXRos فلورسانس قرمز) وفالوئیدین توسط Alexa Fluor 488 فلورسانس سبز به ترتیب بی رنگ می شوند. در اینروش،وقفه های زمانی دو دقیقه ای با استفاده از یک فیلتر فلورسانس با پهناهای باندمتفاوت به گونه ای در نظر گرفته شده اند که سه فلوروفور به طور همزمان تحریک وسیگنالهای گسیلی را ثبت شونند. توجه داشته باشید که سه فلوروفور در شکل (a)4، شدتنسبتا بالایی دارند، اما شدت فلوروفور Hoechstآبی ظرف مدت دو دقیقه به شدت کاهشیافته به گونه ای که ظرف 6 تا 8 دقیقه به طور کامل از بین می رود. میتوکندری واکتینها در برابر سفیدسازی تصویر بسیار مقاوم اند،اما شدت آن به میزان زیادیدرتوالیهای دوره ای کاهش می یابد(10 دقیقه ای). فرونشانی حالت برانگیختگی منجربه کاهش شدت نور فلورسانس طی مکانیسمهای مختلفی همچون اتلاف انرژی غیر رادیواکتیومی گردد و غالبا بر اثر فاکتورهای اکسیداسیون مختلف و در حضور نمکها ،فلزات سنگین ویا ترکیبات هالوژنی رخ می دهد. در برخی موارد ، این فرونشانی ناشی از انتقال انرژیبه سایر مولکولهایی( که پذیرنده نامیده می شود) است که از نظر موقعیتی به فلوروفوربرانگیخته( دهنده) نزدیک هستند . این پدیده به عنوان انتقال انرژی رزونانس فلورسانس (FRET)نامیده می شود که عنوان مبنای تکنیکهای مختلفی به شمار می آید که به مطالعهبرهمکنشهای مولکولی با تفکیک پذیری افقی بسیار پایین می پردازد.

 

 

منابع نورفلورسانس

یکی از پیامدهای منفی سطوح گسیل پایین ،تعداد بسیار کم فوتونهایی استکه به چشم و یا آشکارساز دوربین می رسد. در اغلب موارد ، بازدهی تمرکزمیکروسکوپهاینوری کمتر از 30 درصد و تمرکز بسیاری از فلوروفورها در مسیر نوری در حد میکرومولارو نانومولار است. به منظور ایجاد شدت نور تحریک کافی با گسیلش قابل شناسایی،منابعنور کوچک و در عین حال قوی مانند لامپهای پرانرژی arc-discharge مورد نیاز است. متداولترین نوع این لامپهاعبارت اند از:لامپهای جیوه ای با ولتاژبین 50 تا 200 واتو لامپهای زنونی بین 75 تا 150 وات ( شکل 5). این منابع نور معمولا توسط یک منبعجریان مستقیم بیرونی تغذیه می شود که قدرت کافی را برای روشن سازی در حینیونیزاسیون بخار و نیز تداوم بدون کمترین میزان لرزش را دارا هستند.


منبعتغذیه بیرونی لامپ arc-discharge میکروسکوپ معمولامجهز به تایمری است که تعدادساعات کار کرده را نشان می دهد. بازدهی این لامپها ،در صورتی که بیش از طول عمرارزیابی شده (200 تا 300 ساعت) مورد استفاده قرار گیرند، کاهش یافته و حتی احتمالترکیدن آنها نیز می رود. شدت لامپهای جیوه ای در رینج طیفی بین ماوراء بنفش تامادون قرمزناچیز است و بیشترین میزان شدت ان مربوط به طیف نزدیک به ماوراء بنفش استبه گونه ای که حداکثر پیکهای شدت در حدودهای 313،334،365، 406، 435، 546 و 578نانومتردیده می شود. در طول موجهای دیگرمربوط به ناحیه نور مرئی، میزان شدت نورثابت اما چندان روشن نیست( اما در موارد بسیاری کاربرد دارد). در بازدهی روشنایی،تنها توان لامپ به عنوان یک فاکتور تعیین کننده به شمار نمی آید، بلکه روشناییمتوسط به عنوان یکی از اصلیترین پارامترها در کنار پارامترهای دیگری همچون روشناییمنبع و نیز سرعت زاویه ای گسیل محسوب می گردد.

 

طی دو سال گذشته، استفاده ازمنابع نور لیزری خصوصا لیزرهای آرگون-یون و آرگون-کریپتون(یون) در میکروسکوپی نوریکاربرد چشمگیر و گسترده ای پیدا کرده است. از جمله ویژگیهای این لیزرها می توان بهمنابع نور کوچک، میزان واگرایی کم، تقریبا تک کرومیوم و نیز روشنایی متوسط بالا رانام برد. کاربرد این منابع نوری خصوصا اهمیت بسیاری در میکروسکوپی همکانون پویشیپیدا کرده و به عنوان یک ابزار قدرتمند در پرداخت تصاویر فلورسانس با وضوح بالامطرح شده و این امربا رد نور غیر فوکوس که ازصفحه کانونی نمونه دور می شود ،انجاممی گیرد. میکروسکوپهای همکانون این کار را با پویش نقطه ای ویا خطی همزمان باتصویربرداری و از طریق یک دریچه مزدوج انجام می دهد. بخشهای نوری نمونه ها را میتوان در یک کامپیوتر میزبان ذخیره وبه این ترتیب تصویر نهایی را از نو ایجاد و درنهایت بر روی مانیتور نشان داد.
اصطلاحات فنی متداولی که دررابطه بافیلترهای میکروسکوپ فلورسانس به کاربرده می شود به دلیل دارابودن کدهها و حروفابتدایی متفاوتی که در مورد هر اصطلاح توسط تولید کنندگان مختلف به کاربرده می شود،بسیار گیج کننده هستند. اساسا فیلترها به سه دسته تقسیم می شونند: تحریک( غالبا بهعنوان تحریک کننده ها مطرح می شونند)، مانع(گسیل) و فیلترهای شکافنده اشعه دو رنگنما( آینه های دو رنگ نما). فیلترهای فلورسانس پیشتر از گاز رنگ شده ویا ژلاتینی کهبین دو صفحه شیشه ای قرار می گرفت، ساخته می شد. اما در حال حاضر تمایل سازندگانبیشتر به سمت تولید فیلترهای با تفکیک بالا به همراه اپتیکهای تداخلی فیلترهایتحریک بیشتر شده است که این فیلترها موجب عبور و یا انعکاس نور با طول موجهای خاصمیشوند،البته زمانی که در مسیر نور با زاویه 45 درجه قرار گیرد (مراجعه به شکل 1 و 2). فیلترهای مانع از شیشه رنگی و یا روکشهای تداخل (یا ترکیبی از هردو ) ساخته شدهاست.

اختصاراتی که توسط تولیدکنندگان برای شناسایی خواص فیلترهای تحریک بهکاربرده می شود عبارت اند از: UG (شیشه ماوراء بنفش) و BG (شیشه آبی). فیلترهای Shortpass غالبا به صورت KP ( K مخفف کلمه kurz،به معنای "کوتاه" در زمان آلمانیاست) و یا به سهولت به صورت SP مشخص می شود. برخی تولیدکنندگان، فیلترهای تداخل رابا علامت اختصاری IF نشان می دهند. البته استفاده فیلترهای تداخل تحریک باند کوتاه،خصوصا چنانچه جابجایی استوک کم باشد ،بسیار مفید و کارامد خواهند بود.

سرنامهایا اختصاراتی که در فیلترهای مانع مورد استفاده قرار می گیرد عبارت اند از: LP یا L در فیلترهای با باند بلند ، Y یا GG درشیشه های زرد یا gelb(آلمان) ، Rیا RG درشیشه قرمز،OG یا O در شیشه نارنجی، K (نوعی واژه المانی مخفف کلمه kante )درفیلترلبه ای و BA در مورد فیلترهای مانع به کار برده می شود.

اصطلاحات فنیمتداولی که دررابطه با فیلترهای میکروسکوپ فلورسانس به کاربرده می شود به دلیلدارابودن کدهها و حروف ابتدایی متفاوتی که در مورد هر اصطلاح توسط تولید کنندگانمختلف به کاربرده می شود ،بسیار گیج کننده هستند. اساسا فیلترها به سه دسته تقسیممی شونند: تحریک( غالبا به عنوان تحریک کننده ها مطرح می شونند)، مانع(گسیل) وفیلترهای شکافنده اشعه دو رنگ نما( آینه های دو رنگ نما). فیلترهای فلورسانس پیشتراز گاز رنگ شده ویا ژلاتینی که بین دو صفحه شیشه ای قرار می گرفت، ساخته می شد. امادر حال حاضر تمایل سازندگان بیشتر به سمت تولید فیلترهای با تفکیک بالا به همراهاپتیکهای تداخلی فیلترهای تحریک بیشتر شده است که این فیلترها موجب عبور و یاانعکاس نور با طول موجهای خاصمی شوند،البته زمانی که در مسیر نور با زاویه 45 درجهقرار گیرد (مراجعه به شکل 1 و 2). فیلترهای مانع از شیشه رنگی و یا روکشهای تداخل (یا ترکیبی از هردو ) ساخته شده است.

اختصاراتی که توسط تولیدکنندگان برایشناسایی خواص فیلترهای تحریک به کاربرده می شود عبارت اند از: UG (شیشه ماوراءبنفش) و BG (شیشه آبی). فیلترهای Shortpass غالبا به صورت KP ( K مخفف کلمه kurz،بهمعنای "کوتاه" در زمان آلمانی است) و یا به سهولت به صورت SP مشخص می شود. برخیتولیدکنندگان، فیلترهای تداخل را با علامت اختصاری IF نشان می دهند. البته استفادهفیلترهای تداخل تحریک باند کوتاه ،خصوصا چنانچه جابجایی استوک کم باشد ،بسیار مفیدو کارامد خواهند بود.

سرنامها یا اختصاراتی که در فیلترهای مانع مورد استفادهقرار می گیرد عبارت اند از: LP یا L در فیلترهای با باند بلند ، Y یا GG درشیشه هایزرد یا gelb(آلمان) ، Rیا RG در شیشه قرمز،OG یا O در شیشه نارنجی، K (نوعی واژهالمانی مخفف کلمه kante )در فیلترلبه ای و BA در مورد فیلترهای مانع .


فیلترهای شکافنده اشعه دورنگ نما نیز با مخففهای مختلفی نشان داده می شوندنظیر CBSبرای یک شکافنده اشعه دورنگ نما ، DM برای آینه دورنگ نما، TK برای "teiler kante"، واژه آلمانی که به معنای صافی چاکدا ر است، FT برای "farb teiler" (واژهآلمانی که به معنای شکافنده رنگ است)و RKP برای باند کوتاه انعکاس. تمامی این واژهها می بایست قابل تغییر باشد ، در حال حاضر شکافنده های اشعه دورنگ نمای جدید باپوششهای تداخل بر روی شیشه نوری ساخته می شود( در مقابل رنگهای متالیک یا ارگانیک). البته فیلمهای کوچک تداخل برای ایجاد بازتاب پذیری بالا در طول موجهای کوتاه ونیزانتقال با سرعت بالا در طول موجهای بلندتر طراحی شده اند. شکافنده های طول موجدورنگ( نما) با وضعیت قرار گیری در حالت زاویه 45 درجه در مسیر نور تحریک ، مانعهاینوری را مسیر نور فلورسانس بازتاب شده ایجاد می کند که عملکرد اصلی آنها تغییر جهتطول موجهای (کوتاه تر) تحریک انتخاب شده به سمت عدسی شیئی و در نهایت نمونه است. ازدیگر ویژگیهای این فیلترها می توان عبورنور فلورسانس با طول موج بلندتر و بازتابنورهای تحریک تفرق یافته به عقب و به سمت محفظه لامپ را نام برد .

درنمودار شکل 6 ،منحنیهای انتقال در یک فیلتر فلورسانس خاص در سیستمهای میکروسکوپی جدید نشان دادهشده است. طیف امواج فیلترتحریک (منحنی قرمز) سطح انتقال بالایی را (تقریبا 75 درصد) در حدود بین 450 تا 490 نانومتر با طول موج مرکزی(CWL) 470 نانومترایجاد می کند. اینه دورنگ (منحنی زرد) طول موجهای ناحیه طیف تحریک را منعکس می سازد ،حال انکه طولموجهای بلندتر و کوتاهتر با راندمان نسبتا بالاتری منعکس می گردد. توجه داشته باشیدکه انتقال صفر درصدی درمنحنی اینه دورنگ نما مطابق با انعکاس 100 درصدی است. شیبقابل توجه در منحنی انتقال بین حدود 450 تا 500 ، که نشانگریک پیک انعکاسی است،برای انعکاس طول موج باندهایی که از فیلتر تحریک با زاویه 90 درجه عبور وبه نمونهمی رسد،به کاربرده می شود. قسمت انتهایی این سیستمها فیلتر مانع یا گسیلی ( منحنیسفید) است که موجب انتقال طول موجها در ناحیه نور مرئی سبز درحدود بین 520 تا 560نانومتر می گردد.
محدوده های بین باندهای طول موجی انتقالی و انعکاس به گونه ایاست که شیب ان برای جداسازی تقریبا کامل طول موجهای بازتابی و انتقالی کافی است. الگوی تابیدگی بالا و پایین اسپایکها که در طیف امواج اینه دورنگ(نما) دیده می شوداز مهمترین تاثیرات این فرایند به شمار می آید. عملکرد این ترکیب فیلتری چشمگیر ونوعی دمونستراسیون اشکارآن ازجمله پیشرفتهای است که در تکنولوژی فیلتر تداخل بااستفاده از فیلمهای نازک صورت گرفته است.
فهرست واژه ها و اصطلاحات فیلتر کهتوسط نیکون به کاربرده شد، ازمجموعه واژگانی مشتق شده که کاربرد آن به اوایل دهه 1990 بازمی گردد. دران زمان، تمامی ترکیبات فیلتری متممی نیکون با کمک تکنیک اسپاتربا پوششهایی از جنس سخت ایجاد شدند ، اما دربسیاری از فیلترهای در دسترس متداول ازشیوه های پوششی نرمتراستفاده می شود. از جمله ویژگیهای پوششهای نرم آن است که نسبتبه کاهشهای دمایی و رطوبتی حساستر اند ولذا می بایست با در مقایسه با فیلترهای باپوشش سخت با دقت بیشتری از آنها استفاده کرد.اگاهی از فهرست واژه ها و لغات کدفیلتر نیکون مکانیسمی را برای تعیین سریع اینکه آیا مجموعه به قدر کافی برای یکفلورورخاص کاربرد دارد یا خیر،کمک می کند.
نخستین حرف در کد نامگذاری حرفی -عددی اختصاصی در فیلترها ناحیه طیفی تحریک طول موجی( برای مثال UV, V, B و G که بهترتیب اختصارات ساده ای برای طول موج ماوراء بنفش، بنفش، آبی و سبز می باشد)را نشانمی دهد. از سوی دیگر، رقمی که پس از کد تحریک قرار می گیرد ،به پهنای نوار گذرفیلترتحریک بستگی دارد: 1 برای تحریک باند کوتاه، 2 برای تحریک باند عرض و متوسط و 3برای تحریک باند بسیار عریض. در نهایت، یک یا دو حرفی که پس از رقم مربوط به اندازهنوار گذر تحریک قرار می گیرد ،ویژگیهای فیلترمانع را مشخص می سازد. کد A نشان دهندهیک فیلتر مانع با نوار گذر استاندارد با کمترین طول موج است، حال آنکه کدB طول موجبالاتری را برای یک فیلتر گسیل با نوار گذر طولانی تر نشان می دهد. فیلترهای گسیلنوار گذر با حرف E (به معنای "افزایش یافته") مشخص می شونند . فیلترهای E/C ،واحدهای تداخل با پوشش نرم است که برای بهبود کارایی در ردیابهایی همچون DAPI, FITC, TRITC و Texas Red.طراحی شده اند.

میکروسکوپ نوری از آنجا که ازنورهای مرئی برای شناسایی اجسام کوچک استفاده می کند ، از جمله متداولترین وپرکاربردترین ابزارهای تحقیقاتی در مطالعات بیولوژیکی به شمار می آید. هرچند هنوزهم بسیاری از دانش آموزان و معلمان از مزایای میکروسکوپهای نوری به طور کامل اگاهنیستند. از آنجا که بسته به کیفیت و نیز چند کاربری بودن میکروسکوپ ،قیمت اینمیکروسکوپها نیزافزایش می یابد، لذا کاربران برنامه های آکادمیک نمی توانند از آنهااستفاده کنند. انواع گرانقیمت این میکروسکوپهای نوری تصاویر جالبی را در اختیاردانش اموزان قرار داده و تجارب آنها را نیز افزایش می دهد.
بزرگترین چالشهایی کهیک تازه کاردرحین مشاهده اجسام ریز توسط میکروسکوپها با بزرگنمایی مناسب برخورد میکند عبارت اند از:

 

دستیابی به کنتراست مطلوب

یافتن صفحه کانونی

دستیابیبه تفکیک پذیری ایده ال

تشخیص نمونه زمانی که توسط میکروسکوپ مورد مطالعه قرارمی گیرد.

 


از این میکروسکوپها برای مشاهده اجسام بسیار ریز همچون باکتریهابا بزرگنمایی 100x استفاده می شود. البته این اجسام توسط میکروسکوپهای زمینه روشنقابل مشاهده نیستند. در ادامه به شرح انواع اپتیکهایی که برای دستیابی به کنتراستمطلوب مورد استفاده قرار می گیرد،همین طورارائه روشهایی برای یافتن و نیز فوکوس برروی نمونه وارائه روشهایی برای استفاده ازابزارهای اندازه گیری توسط میکروسکوپ نوریپرداخته می شود

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 7:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(1)

بررسي شبكه‌هاي فشار ضعيف و 20 كيلوولت و راههاي پيشگيري از حوادث آنها

بازديد: 439

حوادث ناشي از اينكه شبكه‌ها از دو نظر قابل بحث مي‌باشد

1ـ خسارت سنگين كه به تأسيسات بر اثر حوادث وارد مي‌شود

2ـ خسارات نيروي انساني مثل فوت، نقص عضو، معلوليت و سوختگي فصل مشترك بين اين دو دسته خسارات خطاي اپراتور مي‌باشد.اگر بخواهيم انسانها را در برابر برق دسته‌بندي كنيم به دو دسته برخورد مي‌كنيم: الف) عامه مردم كه نسبت به برق آگاهي ندارند. ب) پرسنل شركت برق و برقكاران صنايع كه جانشان در گرو آگاهي و اطلاعات فني و تمركز حواسشان است. چون سال به سال شبكه ها گسترده‌تر مي‌شود به همين نسبت خطرات آن نيز بيشتر مي‌شود چون مردم بايد مصداق كلمه برق خادم خوب و قاتل بي‌رحم را بشناسند و آموزش، سنگ بناي تكنولوژي و صنعت پيشرفته دنياي امروز است البته در مرحله اول تشكيل كلاسهاي آموزشي و دانش شغلي كه مطابق استانداردهاي بين‌المللي باشد بايد اجرا شود و در مرحله بعد نوبت به اجراي قاطعانه قوانين و انظباتات مي‌رسد كه نبايد از هيچ خطايي هرچند كوچك چشم‌پوشي كرد. در تحليل اتفاقات ناشي از برق بيشترين حوادث كه در سالهاي اخير به طرز تأسف‌باري زياد شده است مربوط به سيستم 20كيلوولت مي‌باشد كه بيشتر اين حوادث در ساعات غير اداري و روزهاي تعطيل بوقوع پيوسته كه اين موضوع را ثابت مي‌كندكه اصول وقوانين و اجراي دستورالعمل‌ها در اين اوقات رعايت نمي‌شود . پياده كردن سيستم‌هاي لاتين نيز ضايعات پرسنلي را بمراتب كمتر مي كند چرا كه اپراتور مجبور است براي حفظ جان خود هم كه شده از مرغوبترين نوع وسايل ايمني فردي و گروهي تست‌شده بنحو احسن استفاده كند و خود را در بهترين شرايط روحي و بدني قرار دهد . نكته ديگر در اين زمينه اجراي شبكه‌هاي زميني و كابل‌هاي خودنگهدار و شبكه الي‌آرم به طريق اضافه‌كردن كراس آرم كمكي در زيراكس آرم اصلي در كوچه‌هاي هم‌عرض مي‌باشد كه فرد برقكار براحتي مي‌تواند روي آن مستقر شود و طناب كمربند ايمني خود را بر كراس آرم بالايي ببندد و به آساني مشغول به كار شود و نيز نصب پايه‌هاي ترانسفورماتور بصورت دروازه‌اي و رفع خطركردن از كراس آرم و سكوي كت اوت 20 كيلوولت از روي فضاي پشت‌بامهاي مجاور ترانسفورماتورها مي‌باشد و داخل ديگر مربوط به عبور خطوط 20 كيلووات از پيچ و خم كوچه هاي هم عرض است كه مي‌توان بجاي كراس آرم دِدِاند و مقره بشقابي از مقره‌هاي آويزي بدون كراس آرم با آرايش عمودي كه به تير بسته مي‌شوند استفاده نموده جهت دستيابي به يك شبكه خوب بايد در طراحي و انتخاب تجهيزات و سپس اجراي طرح ها از متدهاي كاملاً فني و اقتصادي بهره گيري كرد و با يك برنامه‌ريزي دقيق و مشخص و همراه با سرويس و نگهداري صحيح از حوادث و اتفاقاتي كه منجر به خاموشي ناخواسته مي‌گردد حتي‌الامكان جلوگيري شود. لذا جهت كاهش ميزان خاموشي هاي قابل پيشگيري كه خسارات جاني و مالي زيادي را در بر دارد موارد زير توصيه مي‌شود:

1ـ مطالعه وطراحي صحيح وبهينه روي شبكه توزيع

2ـ استفاده از تجهيزات مناسب واستاندارد شده بر اساس وضعيت هر منطقه

3ـ نوسازي بر روي شبكه ها بر اساس روشهاي استاندارد شده از قبيل استفاده از جدول نصب وايستايي شبكه و پايه

4ـ بهينه نمودن روش تهيه نقشه هاي مسير ها ونقاط مانوري توسط كامپيوتر و تشكيل بانكهاي اطلاعاتي و آموزش دادن پرسنل مربوطه .

5ـ جمع آوري ومطالعه مداوم روي سيستمهاي حفاظتي موجود روي شبكه‌ها و پستهاي توزيع برق

6ـ بكارگيري امكانات وابزار آلات مناسب بمنظور ايمني پرسنل وتجهيزات

7ـ استفاده از فيوز و المنتهاي مناسب واستاندارد شده با در نظر گرفتن كردينه شبكه و انشعابات مربوطه

8ـ برنامه ريزي در جهت سرويس و آزمايش ساليانه روي تجهيزات و رله هاي عمل كننده

9ـ مطالعه وبكار گيري روشهاي علمي جهت جلوگيري از فرسودگي تجهيزات شبكه

10ـ ارائه آموزشهاي فني و ايمني تخصصي به پرسنل مربوطه و تامين جاني و مالي آنها

11ـ پاسخگو بودن مسئولين زيربط در كليه موارد

12ـ بكارگيري دستورالعملهاي لازم و اجباري ايمني و فني و تخصصي

13ـ استفاده از مجوز انجام كار مناسب قبل از شروع بكار گروههاي تعميراتي و نوسازي

14ـ وجود واحد كنترل‌كننده كار مطابق مجوز انجام كار

ميزان امپدانس بدن در ولتاژهاي فشار ضعيف

خطرهايي كه در اثر برق گرفتگي پيش‌مي‌آيد به عواملي چون مقدار جريان، مدت عبور جريان امپدانس بدن، سطح تماس، ولتاژ و فركانس بستگي دارد.

برق‌گرفتگي عمدتاً در دو مورد ممكن است پيش‌آيد. 1ـ تماس شخص با سيم برق‌دار 2ـ تماس با جسم رسانايي كه برق‌دار شده‌باشد كه به دو صورت بوجود مي‌آيد يكي در مدار باز ولتاژ 220 ولت كه معمولاً در محل كار و خانه وجود دارد و ديگر يك شيء فلزي كه خوب زمين نشده باشد و در معرض ميدان مغناطيسي ناشي از خطوط هوايي انتقال نيرو قرار گيرد.

امپدانس بدن:طي بررسيهاي بعمل‌آمده وقتي مسير جريان، موازي محور تقارن بدن باشد خطرناك‌ترين حالت مي‌باشد كه بصورت ورود از كف دست و خروج از كف پا مي باشد و شدت جريان، مدت دوام فركانس آن بر ميزان اين آسيبها تأثير مي گذارد. مقاومت كلي بدن تشكيل‌شده از مقاومت پوست و مقاومت داخلي بدن كه عوامل بسياري از جمله ميزان رطوبت سلامت پوست، وضع جسماني و مساحت سطح تماس در مقدار مقاومت كلي بدن تأثير قابل ملاحظه‌اي دارد. مقاومت متوسط بدن در رطوبت كاهش مي يابد و نيز در افراد عضلاني مقاومت نسبت به افراد چاق و افراد با پوست سالم كمتر است. در مدار فشار ضعيف و فركانس معمولي مقاومت اصلي بدن همان مقاومت سطح تماس بدن و سيم برق است . حال آنكه در مدار فشار قوي چون ولتاژ فوراً باعث شكافتن پوست مي‌شود تنها مقاومت داخلي بدن جريان را محدود مي‌كند . با افزايش فركانس پوست بصورت شنت خازني درآمده و بيشتر جريان از سطح بدن عبور مي‌كند و خطر مرگ ناشي از آسيب اعضا‌ء داخلي بدن كاهش مي‌يابد‌،‌ بنابراين در ولتاژ DC مقاومت بدن بيشتر از ولتاژ AC   است .

آستانه هاي جريان :

چون عامل تعيين كننده شدت برقگرفتگي ميزان جريان است نه ولتاژ به همين خاطر به چهار آستانه جريان اشاره مي‌شود كه شامل :

1-   دريافت : اين حد جرياني است كه در آن انسان احساس سوزش خواهد كرد كه براي زفان بين 27/0 تا 88/0 ميلي آمپر و براي مردان بين 4/0 تا 39/1 ميلي آمپر است .

2-   رهايي : در اين حد جرياني احساس سوزش به احساس ناراحتي همراه با گرفتگي عضلات تبديل مي‌شود تا جايي كه فرد قادر به رها كردن سيم برقداري كه در دست گرفته نيست و اين بيشترين جريان بي خطر است كه فرد مي‌تواند تحمل كند كه در مردان 9 ميلي آمپر و براي زنان 6 ميلي آمپر مي‌باشد .

3-   آستانه فلج تنفسي : در اين جريا ن شخص كنترل ماهيچه هاي اصلي بدن را از دست مي‌دهد و اگر جريان از عضلات تنفسي عبور كند آنها را از كار انداخته و باعث قطع تنفس مي‌گردد و شدت آن 30 ميلي آمپر است

4-    آستانه تشنج قلبي: اگر جريان افزايش يابد قلب از كار افتاده و دچار تپش غير قابل كنترل مي‌شود و اگر جريان در حال گذر از حالت انقباض به حالت استراحط از قلب عبور كند تشنج قلبي رخ مي‌دهد كه مقدار آن

                           كهt همان زمان عبور جريان از بدن مي‌باشد

حدود ولتاژ بي‌خبر: سوانح برق گرفتگي مختص برق فشارقوي نبوده و در ولتاژ 50 تا 65 ولت با فركانس معمولي نيز مي‌تواند مرگبار باشد. اگر مدت‌تماس افزايش‌يابد گرماي حاصل از جريان برق تاولهايي را در سطح پوست ايجاد مي‌كند كه باعث كم‌شدن مقاومت پوست‌شده و امكان تشنج قلبي را بالا مي‌برد. ولتاژ بي‌خطر در فركانس 60 هرتز براي 5/99% مردان بزرگسال 2/10 ولت است و مقاومت بدن در حالت مربوط براي مردان 130 اهم و براي زنان 1700 اهم و براي كودكان 2266 اهم است و كمترين ولتاژ ثبت‌شده 20 ولت و مقدار متوسط آن 8/27 ولت است و مقدار مقاومت بدن بطور متوسط 3560 اهم است بطور كلي چهار عامل بر روي شدت برق‌گرفتگي مؤثرند كه عبارتنداز: 1ـ ولتاژ 2ـ جريان 3ـ مدت عبور جريان از بدن 4ـ مقاومت بدن.

چگونگي ايجاد اتصال زمين مطمئن و نقش آن در حفظ جان موجودات زنده و تأسيسات الكتريكي

انواع زمين‌كردن:1ـ زمين‌كردن حفاظتي 2ـ زمين‌كردن الكتريكي

زمين‌كردن الكتريكي: در ابتداي پيدايش برق آلترناتورها و ترانس‌ها بصورت نوترال مجزا يا زمين نشده‌بودند ولي با افزايش ولتاژ آنها جريان‌ها در حالت اتصال يك فاز به زمين متناوباً خودبخود قطع و وصل مي‌شد و در محل اتصالي جرقه‌اي ايجاد مي‌نمود كه باعث قطع مدار توسط رله‌هاي حفاظتي مي‌گردد از مزاياي اين كار اينست كه همه بدنه‌هاي فلزي دستگاههاي برقي را مي‌توان به زمين متصل نمود تا هيچگاه پتانسيلي به بدنه فلزي دستگاه و زمين برقرار نشود و از معايب اين سيستم اينست كه شخصي كه روي زمين قرار دارد در صورت تماس با يكي از فازها دچار برق‌گرفتگي مي‌شود كه براي جلوگيري از آين كار سيم‌هاي گرم را عايق‌بندي مي‌نمايند.

زمين‌كردن حفاظتي:كلاً اتصال بدنه فلزي دستگاههاي برقي كه در حالت عادي جريان برقي حمل نمي‌كنند به زمين را زمين‌كردن حفاظتي گويند. در اين قسمت بدنه تجهيزات الكتريكي مثل ترانس‌ها كليدهاي قدرت و دستگاههاي ديگر زمين مي‌گردند تا در اين حالت در اثر خواب‌شدن عايتهاي تجهيزات و ولتاژ ناشي از صاعقه بدنه تجهيزات فوق اگر برقدار گردد براي افرادي كه با اين دستگاهها بطور مستقيم يا غيرمستقيم سروكار دارند حادثه‌اي اتفاق نيفتد.

حفاظت بايد از طريق ايجاد مسيري با امپدانس كم براي جريان انجام‌شود و تنها در حالي كه امپدانس كل مدار در صورت اتصال بوجود مي‌آيد از حد متعارف كمتر باشد وسايل حفاظتي مدار را قطع و رفع خطر كند.

زمين: زمين از موادي تشكيل‌يافته است كه غالباً هادي الكتريسيته مي‌باشد و مقاومت زمين به نوع خاك، تركيبات شيميايي و رطوبت دارد.

اثر رطوبت روي مقاومت زمين: رطوبت اثر بسيار زيادي روي مقاومت اتصال زمين دارد اگر نسبت رطوبت خاك بيش از 20درصد باشد مقاومت مخصوص تغيير زيادي نمي‌كند ولي در رطوبت كمتر از 20درصد مقاومت مخصوص با كاهش رطوبت به شدت زياد مي‌شود. كلاً رطوبت خاك در فصول خشك 10 درصد و در فصول مرطوب به 35 درصد مي‌رسد. در زمينهاي سنگ‌لاخي چون لايه‌هاي سنگ رطوبت را در خود نگهداري مي‌كنند اگر عمق ميله اتصال زمين حدود 3 متر يا بيشتر باشد مقاومت اتصال زمين خوبي خواهيم‌داشت.

اثر درجه حرارت روي مقاومت مخصوص زمين:

حرارت عامل بسيار مهمي در مقاومت مخصوص زمين مي‌باشد به طوري كه كاهش درجه حرارت مقاومت مخصوص را افزايش داده و در نتيجه مقاومت اتصال زمين نيز افزايش مي‌يابد. به همين دليل ميله اتصال زمين به عمق بيشتري برده مي‌شود تا در فصول مختلف تغييري در مقاومت زمين بوجود نيايد.

اندازه‌گيري مقاومت اتصال زمين:

معمولاً مقدار مقاومت زمين بصورت تقريبي مي‌‌باشد كه طبق شرايط متداول مقاومت يك ميله اتصال زمين نبايد از 25 اهم تجاوز كند كه اين اندازه‌گيري مستقيماً توسط وسايل اندازه‌گيري صورت مي‌گيرد كه متداولترين آنها عبارتنداز: 1ـ ميگر 2ـ دستگاه تعيين مقاومت با استفاده از مواد جريان متناوب

روشهاي كاهش مقاومت اتصال زمين:

1ـ استفاده از ميله‌هاي بلند جهت رسيدن به اعماق زمين يكي از مقرون به‌صرفه‌ترين روشها مي‌باشد كه به طول 5/4 تا 6 متر مي‌باشد و بصورت يك تكه يا چندتكه مي‌باشد كه ميله‌هاي چندتكه در طول‌هاي 5/1 و 4/2 و 3 متري مي‌باشد2ـ اتصال چندميله‌اي يا ميله مضاعف از روشهاي ديگر كاهش مقاومت مي‌باشد كه اگر دو يا چند ميله نسبت به يكديگر فاصله مناسب داشته‌باشند مسيرهاي موازي براي عبور جريان بوجود آمده و ميله‌ها مثل مدار موازي عمل‌كرده و مقاومت طبق قانون مقاومت موازي كاهش مي‌يابد.3ـ استفاده از مواد شيميايي مقاومت مخصوص خاك اطراف ميله را كم مي‌كند، مخلوط نمك و زغال يك نمونه از اين مواد مي‌باشد.4ـ استفاده از سيم‌هاي مسي يا نوارهاي هادي در كانالهاي شعاعي يا دو كانال دايره‌اي جهت زمينهاي سنگي سخت مي‌باشد.

مصالح مورد نياز اتصال زمين:

1ـ ميله‌هاي اتصال زمين 2ـ صفحات فلزي (مسي ـ آهني) 3ـ نوارهاي فلزي يا سيمهاي هادي

ميله‌هاي اتصال زميني (مسي)

اين ميله‌ها در برابر فساد تدريجي مقاوم بوده و براي ايجاد اتصال الكتريكي مناسب مي‌باشد قسمت خارجي ميله‌ها مسي بوده و قسمت داخلي آنها از جنس فولادي بوده تا استحكام ميكانيكي آن بالا برود از اين نوع ميله‌ها در ايستگاههاي فشارقوي خطوط انتقال نيرو، خطوط ارتباطات ساختمانهاي بلند و آنتن‌هاي نيروگاهها و غيره استفاده مي‌شود و قسمت هاي مختلف آن شامل: 1ـ نوك مخروطي 2ـ اتصال مس به مس براي جلوگيري از فشار تدريجي 3ـ قسمت مركزي فولادي 4ـ قسمت خارجي مسي 5ـ نوك تيز و محكم

كاربردهاي انتقال زمين در جلوگيري از زيانهاي صاعقه

چون موج ولتاژ صاعقه ضربه‌اي است اين افزايش ولتاژ در زمان صاعقه باعث ايجاد جرقه در نقاط مختلف شبكه مي‌‌شود بنابراين بايد طول اتصال زمين حتي‌المقدور كم باشد و در حدود 10 متر باشد. در ايستگاهها و دستگاههاي با ولتاژ بالا بعلت وجود بندهاي بزرگ چريان خطر اتصال كوتاه بسيار زياد است كه تعداد كم ميله اتصال زمين در پست خطر ولتاژ پله‌اي را افزايش مي‌دهد كه براي جلوگيري از اين حالت از روشي استفاده مي‌شود كه استفاده از ميله‌هاي اتصال زمين كه بصورت اتصال موازي بوده و تمامي تجهيزات و پايه‌هاي استراكچر با سيم ارت به هم متصل و نهايتاًبه 3 تا 5 ميله ختم مي‌شوند كه به اين روش غربالي مي‌گويند

اتصال زمين در خطوط انتقال و توزيع

چون مقاومت زمين در امتداد مسير شبكه اغلب زياد است يكياز مهم‌ترين روش كاهش مقاومت استفاده‌از ميله‌هاي اتصال زمين بلند است كه بصورت موازي دو يا چهارتايي بطول 12 تا 48 متر به دو يا چهارپايه دكل نصب مي شود تجربه نيز نشان داده است كه اتصال زمين عميق بسيار مؤثر است و عملكرد ترانسها و تابلوهاي توزيع بهتر مي‌باشد و اتصال زمين با مقاومت كم، قابل اعتماد براي برگردانيدن به حالت عادي بوده و عملكرد صحيح برقگيرها و رله‌هاي اتصال زمين و فيوزها و غيره نقش اساسي را ايفا مي‌نمايد.

حفاظت صنعتي و عوامل فيزيكي زيان‌آور شغلي (سر و صدا): يكي از مخاطرات ناشي از صنعتي شدن و توسعه صنايع، سروصدا و آثار ناشي از آن بر بشر مي‌باشد طبق تحقيقات بعمل‌آمده علل اساسي بخشي از بيماريهاي عصبي و رواني و كري در نتيجه مجاورت با سروصدا و مدت مجاورت با سروصدا مي‌باشد و كرمي در بين كارگران صنايع بيشتر از ساير بيماريهاي حرفه‌اي شايع است البته وجود عوارض شنوايي و حساسيت فرديدر مقابل نوع صدايي كه فرد روزانه ميشنود مهم اس.

چگونگي شنيدن صدا:

بدليل فشار صوتي كه حاصل از توان صوتي تشعشع‌شده از منبع صوت است ارتعاشات از طريق محيط مادي به گوش رسيده و قابل درك مي‌شود كه اگر اين فشار از حد معيني تجاوز نمايد سيستم شنوايي مختل مي‌گردد و هوا در مقابل حركت ارتعاشي فشرده‌شد و اين فشردگي از ملكولي به مولكول بعدي انتقال مي‌يابد، اين انبساط و انقباض بايد حداقل 20مرتبه در ثانيه جهت درك متوسط گوش انجام بگيرد و ضعيف‌ترين صوت براي گوش انسان 20 ميكروپاسكال با فركانس فوق مي‌باشد

پارامترهاي صوت:

1ـ توان صوت: انرژي تشعشع  يافته‌ از منبع انرژي در واحد زمان مي‌باشد كه بر حسب وات است.

2ـ شدت صوت: ميزان توان صوتي عبوري از يك سطح مي‌باشد كه بر حسب وات بر سانتيمتر مربع است W=I*S و چون امواج از منبع بصورت كروي منتشر مي‌شوند فرمول آن                  مي‌باشد.

3ـ تغييرات فشار صوت: ماكزيمم تغييرات فشار صوت از يك مبنا به بعد را تراز فشار صوت يا Sound level گويند كه در يك كارخانه با اندازه گيري فشار صوت مي‌توانيم به ميزان ضايعات وارده از نظر شنوايي بر روي كارگران ي ببريم . طبق تجربيات بدست‌آمده هر صوتي در هر فركانسي داراي يك حد آستانه دردناكي و يك حد آستانه شنوايي مخصوص به خود است بطوريكه براي يك صوت با فركانس 1000 هرتز حداقل شدت قابل احساس راي گوش سالم يك انسان 16-10 وات بر سانتيمتر مربع مي‌باشد و حداقل نيروي وارد بر واحد پرده سطح گوش بايد 00002/0 نيوتن بر متر مي‌باشد تا قابل درك باشد براي شرايط نرمال اتمسفر فشار صوت و شدت توسط رابطه زير مرتبط مي‌شوند 2(p52/1)=I. طبق استاندارد T.L.V بيان مي‌شود كه 90 دسي‌بل براي 8 ساعت‌كار و 6 روز در هفته هيچگونه اثر فيزيولوژيكي بر روي كسي كه در اين شرايط كار مي‌كند ندارد و اين شخص با dose100% مشغول بكار است ولي در شرايط 95 دسي‌بل فرد با دويست درصد دُوز doseكار مي‌كند و اين 100% بالاي استاندارد است. با اندازه گيري صدا مي‌توان فركانس آزاردهنده را توسط ميكروفون و مدار الكترونيكي تشخيص داده و جدا كرد و كافيست كه براي تك تك فركانسها نقطه آستانه شنيدن را مشخص‌كرده و بردار آن را رسم كنيم كه به ان منحني و ژل مي‌گويند ص 87.

Text Box: 85
db
اگر شخصي اديومتري شود و منحني شنوايي وي مطابق جدول 6-الف باشد نوعي كري عصبي بوده و غير قابل ترميم است كه كري شغلي از اين نوع است ولي اگر مطابق شكل 6 ـ ب باشد نوعي كري انتقالي بوده و اشكال در گوش خارجي يا مياني است.

 
 

 

 

 

Text Box: Hz4000

 

 
 

 

 

افت شنوايي از صفر تا 25 دسي‌بل ناديده گرفته مي‌شود و از 25 تا 45 دسي‌بل سنگين و از 65 تا 85 خيلي سنگين و از 85 دسي‌بل به بالا كري مطلق است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 7:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق و مقاله درباره نیمه رسانا

بازديد: 585

1   بیان ساده شده نظریه نیمرسانا

       نیمرسانا ماده ای است که مقاومت ویژه آن خیلی کمتر از مقاومت ویژه عایق و در عین حال خیلی بیشتر از مقاومت ویژه رساناست، و مقاومت ویژه اش با افزایش دما کاستی می پذیرد. مثلا، مقاومت ویژه مس 8-10اهم - متر کوا رتز1012  اهم - متر، و مقاومت ویژه مواد نیمرسانای، یعنی سیلیسیم 5/ . اهم- متر و از آن ژرمانیم 2300 اهم -متر در دمای c27 است. برای درک عملکرد نیمرسانا ها و ابزار نیمرسانا، قدری آشنایی با مفاهیم اساسی ساختار اتمی ماده ضروری است.

2   دیودهای نیمرسانا

ساختمان

       دیود نیمرسانا وسیله ای است که در مقابل عبور جریان، در یک جهت مقاومت زیاد و در جهت دیگر مقاومت کمی برو ز می دهد. دیود را به طور گستردهای و برای اهداف گوناگون در مدارهای الکترونیکی به کار می گیرند و اساساً شامل یک پیوند p-n است که از بلور سیلیسیوم و یا ژرمانیم تشکیل می شود. (شکل ب) نماد دیود نیمرسانا در شکل الف نموده شده است.

 

 

جهتی که دیود در مقابل عبور جریان مخالفت کمی بروز می دهد با سر پیکان نشان داده شده است.

        دیود نیمر سانا نسبت به دیود گرما یونی از مزایای زیادی برخوردار است، این دیود به منبع گرم کن نیاز ندارد، بسیار کوچک تر و سبک تر است ، و قابلیت اطمینان بسیار بیشتری دارد.

       ژرمانیم یا سیلیسیمی  که در ساخت دیود نیمرسانا به کار می رود باید ابتدا تا رسیدن به غلظت نا خالصی کمتر از یک جزء در 10 10 جزء پالوده شود. سپس اتمهای ناخالصی مطلوب، بخشنده ها یا پذیرنده ها، به مقادیر مورد لزوم اضافه شده و ماده به شکل یک تک بلور ساخته می شود.

       برای ساختن پولک ژرمانیم نوع n مقداری ژرمانیم ذاتی را با کمی ناخالصی در یک بوته ودر خلأ ذوب می کنند، ویک بلور هسته را تا عمق چند میلیمتری در مذاب فرو می برند. دمای ژرمانیم  مذاب درست بالای نقطه ذوب بلور هسته  قرار دارد، و چند میلیمتری از هسته غوطه ور در مذاب نیز ذوب            می شود. این هسته با سرعت ثابتی چرخانده می شود و همزمان به آرامی از مذاب بیرون کشیده می شود، بدین سان یک بلور نوع n  تشکیل شده است. با کنترل دقیق این فرایند می توان به غلظت نا خالصی مورد نیاز دست یافت.

          قرصی از ایندیم در یک پولک ژرمانیم قرار می دهند و به آن دمای با لاتر از نقطه ذوب ایندیم ولی پایین تراز نقطه ذوب ژرمانیم حرارت داده می شود. اينديم ذوب مي شود و ژرمانيم را حل مي كند تا اينكه محلول اشباح شده از ژرمانيم در اينديم به دست آيد. سپس پولك به آرامي سرد مي شود و در خلال سرد شدن يك ناحيه ژرمانيم نوع p در پولك توليد شده و آلياژي از ژرمانيم و اينديم (عمدتاً اينديم) در پولك ته نشين مي شود. پيوند p-n آلياژ سيليسيم را نيز مي توان با همين روش و با بكارگيري آلومينيوم به عنوان پذيرنده، تشكيل داد.

          ژرمانيم نوع p تا دماي خيلي نزديك به نقطه ذوب ژرمانيم گرم مي شود، و پيرامون آن را عنصر بخشنده آنتيموان كه گازي شكل است فرا مي گيرد. اتم هاي آنتيموان در ژرمانيم پخش مي شود تا يك ناحيه نوع  nرا توليد كند. اگر از يك بلور نوع n استفاده شود، گاليوم گازي شكل به عنوان عنصر پذيرنده براي تهيه ناحيه نوع p در بلور بكار مي رود. وقتي قرار است وسيله اي سيليسيمي ساخته شود، از بور به عنوان عنصر پذيرنده و از فسفر به عنوان عنصر بخشنده استفاده مي شود.

          ديود پيوندي شامل بلوري است كه هم داراي ناحيه نوع p و هم ناحيه نوع n است. ديود هاي پيوندي يا از ژرمانيم ساخته مي شود و يا از سيليسيم، اولي داراي مزيت مقاومت مستقيم كمتر و دومي از مزيت داشتن ولتاژ شكست بيشتر و جريان اشباع معكوس كمتر برخوردار است. اتصال به پيوند با سيمهايي كه به هر يك از اين دو ناحيه وصل شده، برقرار مي شود. معمولاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت كل وسيله را در محفظه اي بسته قرار مي دهند.

 

 

ديودهاي اتصال- نقطه اي

      اصولاً ديود اتصال- نقطه اي از يك قرص ژرمانيم نوع n كه نوك يا سبيلهايش، از سيم تنگستني است و بر رويه آن فشرده مي شود، تشكيل يافته است. اتصال به سبيل از طريق دو سيم مسي انجام         مي شود در خلال ساخت ديود اتصال- نقطه اي، يك تپ جريان از ديود عبور مي كند و باعث مي شود كه در مساحتي از قرص و درست در مجاورت نوك سبيل يك ناحيه نوع p تشكيل شود. در اين حالت پيوند n-p كه ظرفيت در قرص ايجاد شده است.

انواع ديودها و كاربرد آن ها

پارامترهاي مهم ديودهاي نيمرسانا عبارتند از :

1- مقاومت هاي a.c. مستقيم و معكوس.

2- جريان مستقيم حداكثر.

3- ظرفيت پيوند.

4- فعاليت در ناحيه  شكست.

انواع اصلي ديود كه در مدارهاي الكترونيكي جديد بكار مي روند، عبارتند از :

1- ديودهاي سيگنالي.

2- ديودهاي توان.

3- ديودهاي زنر.

4- ديودهاي با طرفيت متغير (وركتور).

1. ديودهاي سيگنالي

        اصطلاح ديود سيگنالي تمامي ديودهايي را در بر مي گيرد كه در مدارهايي كه مقادير اسمي زياد جريان يا ولتاژ نياز نيست بكار مي روند. شرايط معمولي عبارتند از نسبت بزرگ مقاومت معكوس به مقاومت مستقيم و حداقل ظرفيت پيوند. برخي ديودهاي موجود در بازار از انواعي هستند كه كاربردهاي آن دارند، ديودهاي ديگري از اين نوع يافت مي شوند كه كاربردهاي مداري خاص، مثلاً، آشكار ساز، امواج راديويي، يا كليدالكترونيكي در مدارهاي منطقي بسيار مناسبند. حداكثر ولتاژ معكوس، يا ولتاژ معكوس قله، كه معمولاً از ديود انتظار ارائه آن مي رود معمولاً خيلي بالا نيست، حداكثر جريان مستقيم هم بالا نيست. بيشتر انواع ديود سيگنالي داراي ولتاژ معكوس قله اي در گستره v30 تا v 150 و حداكثر جريان مستقيم در حدود بين 40 وmA250 است. ولي اخيراً مي توان به مقادير بالاتري دست يافت.

2. ديودهاي توان

         ديودهاي توان را غالباً براي تبديل جريان متفاوب به جريان مستقيم، مانند يك سوسازها، بكار             مي برند. پارامترهاي مهم ديود توان عبارتد از ولتاژ معكوس قله، حداكثر جريان مستقيم و نسبت مقاومت. ولتاژ معكوس قله احتمالاً دست در گستره  V50 تا V1000 است با حداكثر جريان مستقيم كه شايد A30 است. مقاومت مستقيم بايد تا حد امكان پايين باشد تا از افت چشمگيري در ولتاژ دو سر ديود وقتي كه جريان مستقيم زيادي جريان دارد جلوگيري مي كند؛ معمولاً اين مقاومت خيلي بيشتر از يك يا دو اهم نيست.

3. ديودهاي زنر

        جريان معكوس بزرگي كه در هنكام در گذشتن ولتاژ دو سر ديود از ولتاژ شكست ديود، جاري مي شود لزوماً نبايد باعث آسيب رساندن به وسيله شود.

        ديود زنر چنان ساخته شده است كه به آن امكان مي دهد در بدون خراب شدن، در ناحيه شكست كار كند، به شرط آن كه جريان از طريق مقاومت خارجي به يك مقدار مجاز محدود شود. جريان زياد در ولتاژ شكست يا دو عامل، به نام اثر زنر و اثر بهمني، فراهم مي آيد در ولتاژهايي تا حدود V5 ميدان الكتريكي نزديك به پيوند چندان شديد است كه مي تواند الكترونها را از پيوند كوالانسي كه اتم ها را كنار هم نگاه مي دارد بيرون بكشد. زوجهاي حفره- الكترونهاي اضافي توليد مي شوند و اين زوج ها براي افزودن جريان معكوس در دسترسند. اين اثر ر ا اثر زنر مي نامند.

         اثر بهمني وقتي پيش مي آيد كه ولتاژ پيش ولت مخالف بيش از V5 يا در همين حدود باشد. سرعت حركت حاملين بار از ميان شبكه بلور چندان افزايش مي يابد كه اين بارها به اندازه كافي داراي انرژي جنبشي شوند كه اتم ها  را در اثر برخورد يونيده كنند. اتمي را يونيده گويند كه يكي از الكترونهاي خود را ازدست داده باشد. بدين سان حاملين بار اضافي توليد شده از ميان شبكه بلور عبور مي كنند و ممكن است با ساير اتم ها نيز برخورد كرده و حتي از طريق يونش حاملين بيشتري ايجاد كنند. در اين روش تعداد حاملين بار، و در نتيجه جريان معكوس، به سرعت افزايش مي يابد.

         ديودهاي زنر با ولتاژهاي مرجع استاندارد شده متعددي قابل دسترسند. مثلاً، مي توان بهديود زنري با يك ولتاژ (شكست) مرجع V2/8 دست يافته. نام ديگر اين وسيله ديود مرجع ولتاژ است. رايج ترين كاربرد ديود زنر در مدارهاي پايدارنده ولتاژ است اين نوع ديود را به عنوان مرجع ولتاژ نيز بكار مي برند.

3   ترانزيستور

انواع ترانزيستور

        ترانزيستور وسيله اي نيمرساناست كه مي تواند سيگنال الكتريكي را تقويت كند، به عنوان كليد الكترونيكي عمل كند، و عملكردهاي متعدد ديگري داشته باشد. اساساً ترانزيستور شامل يك بلور ژرمانيم يا سيليسيم و حاوي سه ناحيه مجزا است. اين سه ناحيه ممكن است دو ناحيه نوع p باشد كه يك ناحيه نوع n از آنها را جدا كرده است يا دو ناحيه نوع n  كه با يك ناحيه نوع p از هم جدا شده اند. نوع اول، ترانزيستور p-n-p و نوع دوم ترانزيستور نوع  n-p-n است، كاربرد اين هر دو نوع ترانزيستور متداول است، و گاهي هم هردو در يك مدار واحد مورد استفاده قرار مي گيرند، ولي بحث ما در اين         فصل درباره ترانزيستور نوع p-n-p است. اما براي عملكرد مربوط به ترانزيستور n-p-n لازم است حفره را به جاي الكترون، الكترون را به حاي حفره، منفي را به جاي مثبت و مثبت را به جاي منفي بخوانيم.

         ميانه سه ناحيه ترانزيستور بيس (پايه) و دو ناحيه بيروني اميتر (گسيلنده) و كلكتور گردآور ناميده مي شود. در اغلب ترانزيستورها ناحيه كلكتور از نظر فيزيكي بزرگتر از ناحيه اميتر ساخته مي شود، چون انتظار مي رود ناحيه توان بيشتري را تلف كند. نماد ترانزيستور p-n-p در شكل(الف) و نماد ترانزيستور در شكل (ب) نموده شده است. توجه كنيد كه سر پيكان سيم اميتر در دو شكل با جهتهاي  مختلفي نشان داده شده است، كه در ترانزيستور n-p-n به خارج نشانه رفته اند. بزودي مشخص خواهد شد كه سر پيكان جهت حركت حفره ها را در داخل اميتر نشان مي دهند.

اميتر

 

 

بيس

 

       ترانزيستورها نسبت به لامپ هاي گرمايوني مزاياي زيادي دارند؛ شايد مهم ترين امتياز اين است كه ترانزيستورها نسبت به لامپ گرمايوني، پيش از شروع به كار نياز به منبع تواني براي گرم شدن ندارد.  همين نكته باعث مي شود كه وسيله هاي ترانزيستوري بعد از وصل شدن كليد خيلي سريع تر از وسيله لامپي شروع به كار مي كند. مصرف توان نيز در اين حالت بسيار كمتر است و اين موضوع مخصوصاً براي تجهيزات بزرگ مانند كامپيوتر از اهميت زيادي برخوردار است. مزاياي ديگر ترانزيستور، اندازه كوچك تر آنها، ولتاژ كاركرد بسيار پايين و پايداري بهترشان است.

           
         
 
 
 
 

 

 

 

 

طرز كار  ترانزيستور

         ترانزيستور p-n-p شامل دوپيوند p-n است و معمولاً طوري كا ر مي كند كه يك پيوند، پيوند اميتر- بيس با پيش ولت موافق، و ديگري، پيوند كلكتور - بيس، با پيش ولت مخالف است. اين نكته را همراه با جهت جريانهاي گوناگوني از ترانزيستور مي گذرند. قرارداد متداولي كه بنا بر آن جهت جريان مخالف جهت حركت الكترونهاست به كار گرفته شده است.

        توجه كنيد كه، در ابندا، ولتاژ اميتر- بيس، Eeb،صفر است بنابراين اين جريان حامل بار اكثريتي كه از پيوند اميتر- بيس مي گذرد برابر است با جريان حامل باراقليتي جاري جهت مخالف و جريان خالص پيوند صفر است. پيوند كلكتور- بيس به وسيله ولتاژ پيش ولت Eebبه پيش ولت معكوس تبديل مي شود و از اين رو يك جريان حامل بار اقليتي از سيم كلكتور مي گذرد. اين جريان، جريان اشباع معكوس است كه در فصل پيش مورد بحث قرار گرفت ولي اكنون جريان نشتي كلكتور ناميده شده  با نماد ICBO نموده مي شود.

        اگر ولتاژ پيش ولت اميتر - بيس در جهت مثبت به اندازه چند دهم ولت افزايش يابد، پيوند اميتر- بيس با پيش ولت موافق بوده و يك جريان حامل بار اكثريتي جاري مي شود. اين جريان شامل  حركت انقالي حفره ها از اميتر به بيس و گذر الكترونها از بيس به اميتر است. فقط جريان حفره ها براي كار ترانزيستور مفيد است، كه اين نكته بزودي روشن خواهد شد، و بنابراين از طريق آلايش بيس، كه خيلي دقيق تر  از آلايشي است كه در اميتر انجام مي گيرد، اين جريان را از جريان الكترون خيلي بيشتر        مي كنند. نسبت جريان حفره به كل جريان اميتر را نسبت تزريق اميتر يا كارايي اميتر مي نامند، و با نماد    نشان مي دهند.  معمولاً،     تقرباً برابر 995/0 است و به اين معناست كه فقط 5/0% جريان اميتر شامل عبور الكترون از بيس به اميتر است.

        حفره ها فوراً ازپيوند اميتر- بيس مي گذرند، و گفته مي شود كه به درون بيس گسيليده يا تزريق شده اند، و به حاملين بار اقليتي تبديل شده و پخش شدن در عرض بيس به سوي پيوند بيس- كلكتور را آغاز مي كنند. از آنجا كه بيس بسيار باريك بوده و نيز رقيق آلاييده شده  است، اكثر حفره هاي گسيليده به پيوند كلكتور- بيس مي رسند و بار الكترون آزاد بر سر راه خود باز تركيب نمي شوند.  حفره هاي گسيليده با رسيدن به پيوند، جريان حامل بار اقليتي را افزايش داده و از پيوند عبور كرده  و ماية افزايش جريان كلكتور مي شود. نسبت تعداد حفرههاي وارده به كلكتور به تعداد حفره هاي گسيليده عامل انتقال بيس، با نماد β، ناميده مي شود. معمولاً: 995/0=β.

1- جريان كلكتور كمتر از جريان اميتر  است زيرا: (الف) بخشي از جريان اميتر شامل الكترونهايي است كه در جريان كلكتور شركت ندارند و (ب) تمام حفره هاي تزريق شده به بيس موفق نمي شوندبه كلكتور برسند. عامل (الف) با نسبت تزريق اميتر و عامل (ب)  با ضريب انتقال بيس نموده مي شود؛ بدين سان نسبت جريان كلكتور به جران اميتر برابر است با γβ با نشاندن مقادير معمولي ذكر شده براي γ و β روشن مي شود كه معمولاً، جريان كلكتور تقريباً 99/0 برابر جريان اميتر است.

2- جريان بيس كوچك بوده و سه مؤلفه دارد: (الف) يك جريان الكترون ورودي به بيس براي نشاندن حفره هاي پخش به جاي الكترونهاي از دست رفته از طريق تركيب مجدد، (ب) جريان الكترون حامل بار اكثريتي  جاري شده از بيس به اميتر، و (ج) جريان نشتي كلكتور، ICBO. دو مؤلفه اول جريانهايي هستند كه به خارج از بيس جاري شده و روي هم رفته از ICBO كه به داخل بيس جاري مي شود بزرگتر است، از اينرو كل جريان بيس، به خارج از بيس جاري مي شود. كل جريان جاري شده به درون ترانزيستور بايد برابر كل جريان خارج شده از آن باشد و از اينرو جريان اميتر، IE ، برابر است با مجموع جريانهاي كلكتور و بيس، به ترتيب Ic و Ib .

3- اگر جريان اميتر به هر وسيله اي تغيير كند، تعداد حفره هاي ورودي به كلكتور، و در نتيجه جريان كلكتور و نيز به همان ترتيب تغيير مي كند. مقدار ولتاژ كلكتور- بيس، Vcb تأثير نسبتاً ناچيزي بر جريان كلكتور دارد، كه به زودي به اين،  نكته خواهيم رسيد. بنابراين، كنترل جريان خروجي (كلكتور) را            مي توان از طريق جريان ورودي به اميتر انجام داد و اين جريان نيز به نوبه خود، مي تواند با تغيير ولتاژ پيش ولت اعمال شده به پيوند اميتر- بيس كنترل شود. افزايش ولتاژ پيش ولت (كه در جهت مستقيم است) ارتفاع سد پتانسيل را كاهش داده و جاري شدن جريان اميتر بيشتر را ممكن مي كند؛ برعكس، كاهش ولتاژ پيش ولت جريان اميتر را كاهش مي دهد.

4- نسبت جريان خروجي ترانزيستور به جريان ورودي آن در غياب يك سيگنال a.c. بهره جريان D.C. ترانزيستور ناميده مي شود. در بحث پيشين جريان خروجي جريان كلكتور،  Ic ، و جريان ورودي جريان اميتر، Ie، بوده است.

         علامت منفي نشانه اين است كه جريانهاي ورودي و خروجي در جهت هاي مخالف جاري             مي شوند. بنابر قرارداد، جرياني كه به ترانزيستور وارد مي شود مثبت و جرياني كه از آن خارج مي شود منفي است. از آنجا كه كار ترانزيستور به حركت حفره ها و الكترونها، هر دو، بستگي دارد در واقع بايد اين وسيله را «ترانزيستور دو قطبي» ناميد.

5- ترانزيستور را مي توان به يكي از سه روشي در يك مدار وصل كردكه در هر حالت يك الكترود در ورودي و خروجي مشترك است. از اين رو چنين اتصالي به نام الكترود مشترك توصيف مي شود؛ مثلاً، در اتصال بيس- مشترك، بيس هم در ورودي و هم در خروجي مشترك است، سيگنال ورودي بين اميتر و بيس تغذيه مي شود، و سيگنال خروجي بين كلكتور و بيس ظاهر مي شود. در تمام اتصالات، پيوند بيس- اميتر همواره  با پيش ولت موافق و پيوند كلكتور - بيس پيوسته با پيش ولت مخالف است.

اتصال بيس- مشترك

        آرايشي اساسي اتصال (يا پيكر بندي) بيس- مشترك ترانزيستور داراي منبع تغذيه متناوب نيروي محركه الكتريكي با (e.m.f.) برابر Es ولت مقدار مؤثر (r.m.s) و مقاومت داخلي Rs اهم است كه به دو سر ورودي آن وصل شده است. منبع تغذيه متناوب با ولتاژ اميتر- بيس، Eeb به طور متوالي اتصال دارد و پيش ولت موافق اعمال شده به پيوند اميتر- بيس را تغييرمي دهد.

        در خلال نيم چرخه هاي مثبت e.m.f. منبع تغذيه، پيش ولت موافق اعمال شده به پيوند افزايش مي يابد، سد پتانسيل كاهش يافته و جريان افزايشي اميتر در ترانزيستور جاري مي شود. بر عكس، در خلال نيم چرخه هاي منفي جريان اميتر كاهش مي يابد و به اين ترتيب مايه تغيير جريان كلكتور بر طبق شكل موج منبع متناوب مي شود. باتري پيش ولت كلكتور- بيس، Ecb، مقاومت داخلي ناچيزي دارد و بنابراين ولتاژ كلكتور- بيس با تغيير جريان كلكتور ثابت مي ماند. تا آنجا كه به جريانهاي متناوب مربوط است، مدار كلكتور- را مدار اتصال كوتاه مي گويند.

      در يك مدار تقويت كننده بيس - مشترك يك پارامتر مهم بهره جريان مدر اتصال كوتاه ترانزيستور با نماد hfb است. بهره جريان مدار اتصال كوتاه به صورت نسبت تغيير جريان كلكتور به تغيير جريان اميتر توليد كننده ان تعريف مي شود.

      بهره جريان مدار اتصال كوتاه به اين جهت تصريح مي شود كه تحليل نشان مي دهد كه بهره جريان تابعي است از مقدار مقاومتي كه در مدار كلكتور قرار مي گيرد. اما، براي مدار بيس- مشترك، اختلاف بين بهره جريان مدار اتصال كوتاه و بهره جريان براي هر مقاومت بار كلكتور ويژه به ازاي تمام مقادير مقاومت به كار رفته در مدارهاي عملي بسيار كوچك بوده و در اين كتاب از آن چشم مي پوشيم.

       پيونداميتر - بيس به وسيله باتري Ebe با پيش ولت موافق بوده و پيوند كلكتور - بيس از طريق پتانسيلي برابر (Ebe - Ece) با پيش ولت مخالف است. اما، چون ولتاژ باتري پيش ولت كلكتور - اميتر Ece بسيار بزرگتر از ولتاژ پيش ولت اميتر-  بيس Ebe است، ولتاژ پيش ولت مخالف را مي توان صرفاً برابر Ece ولت گرفت.

        وقتي كه ترانزيستوري با اين روش وصل شده باشد، جريان ورودي همان جريان بيس است و ديگر مانند پيش جريان اميتر نخواهد بود. در خلال نيم چرخه هاي منفي ولتاژ سيگنال ورودي Es ، پيش ولت موافق پيوند اميتر-  بيس افزايش مي يابد، و بدينسان جريان اميتر، Ie، به اندازه Icδ افزايش پيدا مي كند. جريان كلكتور نيز به اندازه= hfbΔieIcδ فزوني مي گيرد.

 مشخصه هاي ايستايي ترانزيستور

       نمودارهاي جريان- ولتاژ زيادي براي مطالعه طرز كار ترانزيستور در مدار در دسترسند. منحنيهاي حاصل كه منحني هاي مشخه ايستايي نام دارند، اطلاعاتي را درباره مقدار جريان جاري به داخل  يا به خارج از الكترود به ازاي هر جريان مشخص جاري به داخل يا به خارج از الكترود ديگر و يا ولتاژ مشخصي بين دو الكترود بدست مي دهند. براي هر مدار مي توان 4 مجموعه منحني مشخصه رسم كرد: (الف) مشخصه ورودي (ب) مشخصه انتقال، (ج) مشخصه خروجي، و (د) مشخصه متقابل. ولي، در اين كتاب مشخصه مدار كلكتور - مشترك مورد بحث قرار نمي گيرد.

مشخصه استايي بيس- مشترك

      روش تعيين مشخصه هاي ايستايي ترانزيستور اينست كه ترانزيستور را به يك مدار مناسب ببنديم و سپس جريان ها و يا ولتاژهاي مناسب را در چند مرحله جداگانه تغيير دهيم، و مقادير متناظر ساير جريانها را در هر مرحله يادداشت كنيم.

      جريانهاي كلكتور و بيس جاري به خارج از ترانزيستوراند و در اين صورت بنا به تعريف منفي نشان داده مي شوند؛ جريان اميتر جاري به داخل ترانزيستور نشان داده شده و بايد مثبت گرفته شود. اگر قرار باشد مشخصه هاي ترانزيستور n-p-n را اندازه گيري كنيم، بايد قطبيت دو باطري وارونه شود.

 

 

مشخصه خروجي بيس - مشترك

      مشخصه خروجي نحوه تغيير جريان كلكتور را نسبت به تغيير ولتاژ كلكتور- بيس باثابت نگاه داشتن جريان اميتر نشان مي دهد. جريان اميتر در يك مقدار كم مناسب نگاه داشته مي شود و ولتاژ كلكتور بيس در چندين مرحله مجزا از صفر افزايش مي يابد و در هر مرحله جرياني كه از كلكتور مي گذرد يادداشت مي شود. آنگاه ولتاژ كلكتور- بيس را به صفر برمي گردانند و جريان اميتر را تا مقدار مناسب ديگري افزايش مي دهند و همين روش كار را تكرار مي كنند. در اين روش مي توان به يك خانواده كامل منحني هاي مربوط به جريان كلكتور برحسب ولتاژ كلكتور-  بيس دست يافت. مشخصه هاي خروجي ترانزيستور n-p-n شكل مشابهي دارند ولي در انها هم Ic و هم Vce  مثبت است.

      عكس شيب مخصه خروجي           ، مقاومت خروجي ترانزيستور را بدست مي دهد، در صورتي كه دو سر ورودي، در نقطه اي كه اندازه گيري انجام مي شود، به جريان متناوب مدار باز شده باشد. مقاومت خروجي مدار باز از خاصيت هاي ترانزيستور است: وقتي سيگنالي به دو سر خروجي اعمال       مي شود مقاومت خروجي به مقاومت منبع سيگنال وابسته است. چون منحني ها در قسمت عمده طولشان خطي هستند، مقاومت خروجي نسبتاً ثابت است، و چون منحني ها تقريباً موازي محور ولتاژ كلكتور، بيس هستند مقاومت خروجي خيلي زياد، و از مرتبه kΩ 100 يا بيشتر است.

        مي توان ملاحظه كرد كه وقتي ولتاژ كلكتور- 20 به صفر كاهش داده شده است، هنوز مقداري از جريان كلكتور جاري است. دليل اين امر آن است كه سد پتانسيل دو سر پيوند كلكتور- بيس بايد قبل از اينكه جريان كلكتور متوقف شود، تا صفر كاهش پيدا كند (چرا كه سد پتانسيل) به عبور حاملين بار اقلييتي كمك مي كند). يكي ديگر از جنبه هاي مهم منحني مشخصه، جريان كلكتور است كه به ازاي تمام مقادير منحني ولتاژ كلكتور - بيس وقتي جريان اميتر صفر باشد، جريان پيدا مي كند. اين جريان‌، جريان حامل بار اقليتي است كه پيوند كلكتور- بيس عبور مي كند ( شبيه به جريان اشباع معكوس در يك ديود پيوندي ) و جريان نشستي كلكتور با نماد ICBOنام دارد.

           بهره جريان اتصال كوتاه hfb ترانزيستور را مي توان از مشخصه خروجي براورد كرد زيرا تعيين تغيير جريان كلكتور حاصل از تغيير جريان اميتر، براي يك مقدار ثابت ولتاژ كلكتور - بيس، كار ساده اي است بدين سان، وقتي كه جريان اميتر از 5mA تا  7mA تغيير مي كند، جريان كلكتور از 4/9mA تا 6/8mA تغيير مي يابد و از اينرو hfb برابر2/9/1 يا 95/0 مي شود. از ‌آنجا كه بهره جريان كمتر از واحد است و مقاومت ظاهري ورودي و خروجي خيلي باهم فرق دارند، اتصال بيس- مشترك براي مدارهاي بسامد شنيداري به ندرت بكار مي رود.

مشخصه ايستايي اميتر- مشترك

       براي تعيين مشخصه ايستايي ترانزيستوري كه به شكل اميتر- مشترك بسته شده است، ترانزيستور بايد با اميتر- مشترك در مدار بسته شود؛ تنها تغييراتي كه در مدار لازم است صورت گيرد حذف ميلي آمپرسنج از مدار اميتر و قراردادن يك ميكروآمپرسنج در مدار بيس است.

الف- مشخصه ورودي اميتر- مشترك

 مشخصه ورودي چگونگي تغييرات جريان بيس نسبت به تغييرات ولتاژ بيس - اميتر را، در  حالي كه ولتاژ كلكتور اميتر ثابت است، نشان مي دهد. روش تعيين مشخصه ورودي اين است كه ولتاژ كلكتور- ايمتر را در يك مقدار مناسب ثبت نگاه دارند و ولتاژ بيس- اميتر را در مرحله اي جداگانه افزايش دهند و در هر مرحله جريان بيس را يادداشت كنند. هيمن روش مجدداً براي مقدار ثابت اما متفاوتي از ولتاژ كلكتور- اميتر Vce تكرار مي شود، چون تغيير اين ولتاژ بر منحني مشخصه ورودي اثر مي گذارد.

ب- مشخصه انتقالي جريان اميتر - مشترك

مشخصه انتقالي چگونگي تغييرات جريان كلكتور نسبت به تغييرات جريان بيس را، در حالي كه ولتاژ كلكتور- اميتر  ثابت نگاه داشته شده است، نشان مي دهد. براي اين اندازه گيري ولتاژ كلكتور- اميتر ثابت نگاه داشته شده و جريان بيس در چندين مرحله مجزا افزايش داده مي شود و در هر مرحله جريان كلكتور را يادداشت مي كنند. سرانجام نموداري از تغيير جريان كلكتور بر حسب جريان بيس رسم            مي شود. از آنجاكه مشخصه انتقالي از مقدار ولتاژ كلكتور - اميتور مستقل نيست، شيوه كار براي تعدادي از ولتاژهاي مختلف كلكتور- اميتر تكرار مي شود تا خانواده اي از منحني ها به دست آيد.

ج- منحني مشخصه خروجي اميتر- مشترك

منحني مشخصه خروجي، تغييراتي را كه در جريان كلكتور كه بر اثر تغيير ولتاژ كلكتور- اميتر، به ازاي مقدار ثابت جريان بيس، اتفاق مي افتد، نشان مي دهد. جريان بيس روي مقدار مناسبي ميزان مي شود و ولتاژ كلكتور- اميتر در چند مرحله مجزا از صفر افزليش داده مي شود و انگاه جريان كلكتور را در هر مرحله يادداشت مي كنند. سپس ولتاژ كلكتور-  اميتر را به صفر بر مي گردانند و جريان بيس به يك مقدار مناسب ديگر افزايش داده مي شود، و آنگاه همين كار مجدداً تكرار مي شود در اين روش        مي توان به خانواده اي از منحني ها دست يافت. براي منحني مشخصه متناظر  n-p-n بايد قطبيتهاي ICو Ibو Vce به مثبت برگردانده شوند.

       وقتی منحنی مشخصه نباشد، شیب آن مطابق با نقطه اندازه گیری تغییر می کند و بنابراین همیشه باید نقطه اندازه گیری ذکر شود. معمولاً جز مواردی که تصریح می شود، شیب خطی ترین بخش منحنی مشخصه اندازه گیری می شود. برای دستیابی به بالاترین میزان دقت نموهای داده شده به هر سوی نقطه انتخابی باید تا حد امکان کوچک گرفته شود هر چند در این فصل برای واضح تر کردن نمودارها این موضوع رعایت نشده  است.

       می توان منحنی های مشخصه خروجی را نیز برای تعیین بهره جریان اتصال کوتاه،  hfe، ترانزیستور بکار گرفت، زیرا برای مقدار ولتاژ کلکتور-  امیتر Vce مشخصی، تغییر جریان در کلکتور، Icδ را بر اثر تغییر جریان بیس، Ibδ می توان با تصویر کردن از روی منحنیهای مناسب به دست آورد. بنابراین به ازای Vce=-47 تغییری در جریان بیس از Aμ40-تا Aμ60- ، یک تغییر جریان کلکتور از 12 تا mA9/2 در پی دارد.

         جریان نشتی کلکتور، ICBO، یک ترانزیستور بیس- مشترک نسبت به دما بسیار حساس است و تقریباً به ازای هر 12درجه سانیگراد افزایش دما در ترانزیستورهای سیلیسیمی و به ازای هر 8 درجه سانتیگراد افزایش دما در ترانزیستورهای ژرمانیم، دو برابر می شود. و اما، جریان نشتی ترانزیستور سیلیسیم در دمایی مشخص بسیار کمتر از جریان نشتی یک ترانزیستور ژرمانیم معادل آن در همان دماست.

        معمولاً، ICBO در C20 برای ترانزیستور ژرمانیم می تواند حدود Aμ10باشو ولی برای تراتزیستور سیلیسیم فقط حدود An50 است.

د- منحنی های مشخصه متقابل امیتر- مشترک

منحنیهای مشخصه متقابل ترانزیستوری که به صورت امیتر - مشترک بسته شده است، تغییرات جریان کلکتور را که در اثر تغییرات ولتاژ بیس- امیتر، با ثابت نگاه داشتن ولتاژ کلکتور- امیتر پیش می آید  نشان می دهد. شیب منحنی مشخصه متقابل رسانندگی مقابل ترانزیستور است.

ساخت ترانزیستور

       از سال 1948 که ترانزیستور اختراع شد، رو شهای گوناگونی برای ساخت آن تکامل پیدا کرده است و توصیف اکثر آنها خارج از حوصله این کتاب است. از رایج ترین انواع مورد استفاده ترانزیستور دو نوع ترانزیستور پیوند آلیاژی و ترانزیستور تخت سیلیسیم است که فقط ساخت این دو نوع را معرفی خواهیمکرد.

       ساخت ترانزیستور پیوند آلیاژی ژرمانیم این روش تعمیم روشی است که بیشتر برای دیود پیوند آلیاژی توصیف کردیم. ساخت ترانزیستور تخت سیلیسیم است.

4   لامپ های گرمایونی

       لامپ گرمایونی شامل دو یا چند الکترود است که درون حبابی شیشه ای که بخش اعظم هوای داخل آن خارج شده است، قرار دارند. این لامپ در انواع متعدد و متفاوتی یافت می شود که کاربرد همه آنها متداول است اما در این فصل تنها  به انواع ساده تر آن مانند دو قطبی (دیودس)، سه قطبی (تریود)، چهار قطبی (تترود) و پنج قطبی (پنتد) می پردازیم.

        در تمام انواع این لامپها یکی از الکترودها کاتود و دیگری آنود است و اصول اساسی کار به این ترتیب است که وقتی کاتود تا دمای مناسبی گرم می شود تعداد زیادی الکترون گسیل می کند. بخشی از این الکترونها را آنود گردآوری می کند و جریان آنود را تشکیل می دهد. الکترونهای گسیلیده، در خلال گذارشان از کاتود به آنود، می توانند از میان یک، دو، یا سه شبکه بسته به نوع لامپ عبور کنند و پتانسیل اعمال شده به این شبکه ها می تواند جریان الکترونها و در نتیجه جریان آنود را کنترل کند.

گسیل گرمایونی

         در دمای معمولی الکترونهای فلز می توانند به طور تصادفی  در ساختار اتمی فلز در هر سو حرکت کنند، و برخی از الکترونهای نزدیک به سطح فلز در هوای پیرامون پراکنده می شوند. فلزات معمولی در دمای اتاق تعداد زیادی از الکترونهای خود را از دست نمی دهند و برای جلوگیری از ترک دائمی الکترونها از سطح فلز باید نیرویی وجود داشته باشد. به محض اینکه الکترونی فلز را ترک می کند، فلزیک بار منفی (بار الکترونی) از دست می دهد و این عمل معادل است با افزایش یک بار مثبت آن. این بار مثبت نیرویی به الکترون گسیلیده وارد می آورد که الکترون را به سوی فلز برمی گرداند، و برای اینکه الکترون بتواند بگریزد باید دارای مقدار کافی انرژی جنبشی باشد که بر این نیرو غالب آید. الکترونهای بسیار کمی هستند که در دمای معمولی این انرژی کافی را داشته باشند و تعداد الکترونهایی که می توانند از سطح فلز بگریزند بسیار اندک است. به منظور افزایش چشمگیر تعداد الکترونهایی که از فلز می گریزند باید به این الکترونها انرژی اضافی داده شود، و بهترین راه انجام این کار گرم کردن فلز است با افزایش دمای فلز، الکترونهای  بیشتری انرژی کافی به دست می آورند که آنها را قادر می سازد به نیروی برگرداننده غلبه کنند و بتوانند از فلز بگریزند.

        در اغلب فلزات اگر مشخصات فلز تغییر نکند، گسیل الکترون کافی باید در دمای بالایی صورت گیرد. در عمل امکان انتخاب مواد کاتودی محدود است به تنگستن، تنگستن توریم دار و اندوده نیکلی با آمیزه اکسید باریم و اکسید استرونتیوم که ممکن است مقداری هم اکسید کلسیم به آن افزوده شود. همین که الکترونی از کاتود می گریزد دستخوش نیرویی کند کننده که از جانب الکترونهای منفی باری که قبلاً گریخته اند وارد می آید، واقع می شود. الکترون با این نیرو کند می شود و ممکن  است به کاتود برگردانده شود. همچنین این امکان وجود دارد که سرعت این الکترون گسیلیده بر اثر برخورد با مولکولی گازی کند شود ولی برای به حداقل رساندن  این اثر کاتود را در یک حباب شیشه ای تخلیه شده قرار می دهند.

       بدین سان الکترونها همواره از سطح کاتود گرم گسیلیده می شوند و سپس در معرض نیروهایی واقع می شوند که می خواهند آنها را به کاتود برگردانند. اغلب الکترونهای گسیلیده  قبل از برگشتن به کاتود تنها به فاصله کوتاهی  از آن دور می شوند؛ این فاصله با سرعت گسیل الکترون متناسب است. بنابراین  پیرامون کاتود را ابری از الکترونها فرا گرفته است، که برخی از آنها از کاتود  دور می شوند و برخی به سوی آن  می آیند. تنها الکترونهایی که برای غلبه بر نیروهای بازدارنده انرژی کافی دارند         می توانند از مجاورت کاتود بگریزند. ابر الکترونی اطراف کاتود بار فضایی نامیده می شود. واضح است که بار فضایی منفی است.

         اگر الکترود دیگر، یعنی آنود، به فضای تخلیه شده وارد شود و نسبت به کاتود پتانسیل مثبت پیدا کند، آنگاه نیرویی ربایشی به الکترونهای گسیلیده وارد می آورد. بنابراین الکترونهای گسیل شده در معرض نیرویی ترمزی ناشی از میدانهای الکتریکی  پدید آمده از کاتود مثبت بار و بار فضایی مثبت بار ، و نیرویی ربایشی ناشی از میدان الکتریکی پدید آمده  از آنود، قرار دارند. در نزدیکی آنود میدان الکتریکی شتاب دهنده از میدان الکتریکی کند کننده بزرگ تر است، درحالی که در نزدیکی کاتود میدان الکتریکی کند کننده غالب است. در نقطه ای میان کاتود و آنود این دو میدان الکتریکی مساويند  و خنثی می شوند و الکترونی که به این نقطه می رسد نه شتابدار است و نه کند شده. الکترونهای گسیلیده ای که برای رسیدن به این نقطه انرژی کافی دارند، تحت تأثیر میدا آنود قرار می گیرند و به سرعت به سوی آنود شتاب می گیرند و درآنجا در جریان سهیم می شوند.

          افزایش پتانسیل مثبت آنود نقطه میدان الکتریکی صفر را به کاتود نزدیک تر می کنند و رسیدن الکترونهای کم انرژی تر را به آنود، ممکن می سازند. بنابراین با افزایش ولتاژ آنود، جریان آنود نیز افزایش می یابد. اگر افزایش ولتاژ آنود به میزانی برسد که موضع میدان الکتریکی صفر در کاتود قرار گیرد، تمامی الکترونهای گسیلیده به آنود می رسند و بار فضایی وجود نخواهد داشت. بنابراین جریان آنود در حداکثر مقدار خود خواهد بود، زیرا الکترونهای گسیلیده دیگری  وجود ندارد که آنود آنها را گردآوری کند. افزایش بیشتر ولتاژ آنود، افزایشی متناظر را در جریان آنود درپی نخواهد داشت؛ تنها راه برای  افزایش جریان آنود افزایش دمای کاتود و در نتیجه افزایش تعداد الکترونهای گسیلیده است.

مواد کاتود

       سه نوع ماده  مختلف برای کاتود لامپهای گرمایونی به کار می برند، انتخاب هر یک از این مواد برای لامپی خاص، به ارائه گستره پتانسیل های آنو بستگی دارد که از لامپ انتظار می رود. در مورد لامپهایی که برای ارائه فقط توانهای کوچک تا اتلاف حدود W300 در آنود طراحی شده اند، و نیز برای اعمال ولتاژهایی تا حدود  V2000 به آنودهای آنها، از کاتودهای اکسیداندود بهره می گیرند. کاتود اکسیداندود شامل آمیز ای  از اکسید باریم و اکسید استرونتیوم است که رویه بدنی نیکلی را اندود می کنند (گاهی هم از موادی مانند تنگستن و مولیبدن روی بدنه کاتود استفاده می شود). وقتی کاتودی از این نوع تا دمای حدود 1000 - 800 گرم شود گسیل کافی الکترون صورت می گیرد.

      لامپهای توان متوسط، که حداکثرتوان اتلافی آنها در آنود W1000 است، در آنود خود به اعمال ولتاژی تا V5000 نیاز دارند که استفاده از چنین  ولتاژهای بالایی از بمباران کاتود از سوی اتم های یونیده حاصل می شود. شدت این بمباران با مقدار ولتاژ آنود  متناسب است و ناشی از فروپاشی سریع کاتود اکسید اندود  است. در لامپهای توان متوسط از کاتودهای تنگستن توریوم اندود استفاده  می شود. کارایی گسیلش این نوع کاتود کمتر از کارایی گسیلش کاتود اندود است، ولی گسیل الکترون کافی در دمای تقریباً 2000 صورت می گیرد.

           لامپهایی که برای ارائه توانهای خیلی زیاد، با اتلاف تا حدود kW100 یا بیشتر، طراحی شده اند باید ولتاژی تا V 000,20 به آنود آنها اعمال شود و شدت بمباران یونی حاصل برکاتود باعث می شود که استفاده ازکاتودهایی سود می برند که از تنگستن خالص ساخته شده باشد. تنگستن خالص گسیلنده ای با کارایی بسیار کم از تنگستن توریم اندود است و باید در دمایی حدود 3000 کار کند.

گرم کردن کاتود

       کاتود لامپ گرمایونی از طریق عبور جریان الکتریکی گرم می شود. در لامپ گرم شونده مستقیم جریان گرم کن مستقیماً از کاتود، یا رشته (فیلامان)، می گذرد، اما در لامپ گرم شونده نامستقیم جریان گرم کن از سیمی مقاومت می گذرد که درون یک کاتود استوانه ای توخالی سوار شده است. کاتود گرم شونده مستقیم را می توان از تنگستن، تنگستن توریم اندود یا تنگستن اکسید استرونتیوم اندود ساخت، در حالی که کاتودهای گرم شونده نامستقیم را همیشه از نیکل (یا ماده بدنه مناسب دیگری) که با آمیزه ای از اکسید باریوم و اکسید استرونتیوم اندود شده است، می سازند.

مشخصه ایستایی

          مشخصه ایستایی لامپ دوقطبی نمودار جریان آنود بر حسب ولتاژ آنود است و می توان آنرا به کمک آرایش مشخص کرد. سنجه های  A1 و Vبه ترتیب مقادیر جریان  آنود و ولتاژ آن را می خوانند و سنجه A مقادیر جریان گرم کن  را قرائت  می کند. روش اندازه گیری به طور خلاصه چنین است: جریان گرم کن روی مقدایر مناسب نگاه داشته می شود و سپس در چندین مرحله  ولتاژ آنود را افزایش می دهند. در هر مرحله جریان  عبوری از آنود را یادداشت می کنند و سپس این مقادیر جریان را بر حسب ولتاژ آنود رسم می کنند. همان طور که دیده می شود ابتدا جریان آنود با افزایش ولتاژ آنود به سرعت افزایش می یابد تا اینکه به ولتاژی می رسد که در آن جریان با سرعت کمتری شروع  به افزایش می کند. به این ولتاژ ولتاژ زانویا ولتاژ اشباع می گویند. و در این ولتاژ جریان  را جریان اشباع می نامند.

         برفراز نقطه اشباع، تغییرات زیاد ولتاژ آنود تنها تغییرات کمی در جریان آنود در پی دارد زیرا آنود قبلاً تقریباً تمامی الکترونهای گسیلیده را گردآوری کرده است. هرچند در شکل  نموده نشده است، اما یک جریان آنود بسیار کوچک، چند میکروآمپر ، به ازای  ولتاژ صفر و ولتاژهای کم منفی آنود عبور می کند؛ این جریان نشان می دهد که تعداد کمی الکترون با انرژی کافی و بدون کمک میدان شتاب دهنده آنود گسیلیده می شوند و به آن می رسند. اکنون اگر جریان آنود تغییر یابد و همان نحوه اندازه گیری تکرار شود، مشخصه مشابهی به دست می آید ، که تنها فرق آن این است که نقطه اشباع به ازای مقدار ولتاژ دیگری از آنود اتافاق می افتد.

         وقت جریان آنود کمتر از مقدار اشباع باشد آن را محدوده بار فضایی گویند زیرا با افزایش ولتاژ آنود و بنابراین کاهش بار فضایی، همیشه می تواند افزایش یابد. درآن سوی نقطه اشباع جریان را محدوده دما می گویند زیرا تنها می تواند با افزایش دمای کاتود افزایش یابد.

لامپ سه قطبی

         لامپ سه قطبی الکترود سومی شبکه کنترل، هم دارد که بین کاتود و آنود نزدیک به نقطه با حداقل میدان الکترکی جا داده شده است. شبکه کنترل، از یک توری طریف تشکیل می شود، و معمولاً از طریق بستن یک باتری  بین شبکه و کاتود آن را نسبت به کاتود در یک پتانسیل  منفی نگاه می دارند. پتانسیل شبکه، میدان الکتریکی آنود را کاهش می دهد و این امر موجب کاهش تعداد الکترونهایی           می شود که می توانند به آنود برسند.

         اگر شبکه نسبت به کاتود منفی تر شود، میدان الکتریکی آنود بیشتر کاهش می یابد و حتی الکترونهای معدودتری انرژی کافی بدست می آورند تا به آنود برسند. برعکس، اگر شبکه کمتر منفی شود، میدان الکتریکی آنود افزایش می یابد و الکترونهای بیشتری می توانند به آنود برسند. پتانسیل شبکه می تواند تعداد الکترونهایی که به آنود می رسند و بنابراین جریان آنود را به همان طریقی  که پتانسیل آنود کنترل عمل می کرد، کنترل کند. چون شبکه خیل نزدیک تر به کاتود قرار گرفته تا آنود کنترل اعمال شده بر هر ولت تغییر پتانسیل از سوی شبکه بسیار بیشتر از کنترل اعمال شده از جانب آنود است. افزایش مداوم پتانسیل منفی روی شبکه کنترل جریان آنود سه قطبی را به طور فزاینده ای کاهش             می دهد تا اینکه نقطه ای خواهد شبکه کنترل جریان آنود سه قطبی را به طور لفزاینده ای کاهش              می دهد تا اینکه نقطه ای خواهد رسید که جریان آنود از جاری شدن باز می ایستد. ولتاژ شبکه- کاتود که دقیقاً باعث قطع جریان آنود می شود، ولتاژ قطع لامپ نامیده می شود.

          در اغلب مدارها، به شبکه لامپ سه قطبی اجازه داده نمی شود نسبت به کاتود مثبت شود زیرا این عمل باعث جاری شدن جریان شبکه می شود، که همین بر عملکرد مدار اثر زیان بخشی خواهد گذاشت. برای پیشگیری از این امر، معمولاً چند ولتی بیشتر از مقدار حداکثر سیگنالهایی که باید به شبکه اعمال شوند، به شبکه پیش ولت منفی داده می شود. پیش ولت شبکه در فل بعد مورد بحث قرار خواهد گرفت.

          ساختمان لامپ سه قطبی معمولی گرم شونده نامستقیم است. کل مجموعه درون حباب شیشه ای  تخلیه شده ای جا داده شده است و اتصالها به سنجاقهایی در یک پایه عایق پیوند داده می شوند. ساختار سه قطبی گرم شونده مستقیم فقط در استفاده از کاتود نوع نموده شده. گاهی اتصال شبکه یا آنود را          می توان به جای پایه لامپ، به یک سنجاق در نوک حباب وصل کرد و می توان آنود را با پره های سرد کننده مجهز کرد.

پارامترها و مشخصه های ایستایی سه قطبی

          مشخصه های ایستایی لامپ سه قطبی  را می توان با روشی  تجربی، مشابه ترانزیستورها، تعیین کرد. منحنی های حاصل را می توان برای طراحی مدارها یا دادن اطلاعات درباره لامپ به کار برد. معمولاً دو خانواده مشخصه ایستایی کشیده می شود:

الف) منحنی های مشخصه آنود  که نحوه تغییر جریان آنود بر اثر تغییر ولتاژ آنود به ازای مقادیر ثابت ولتاژ شبکه را نشان می دهند.

ب) منحنی های مشخصه متقابل که چگونگی تغیرات جریان آنود نسبت به تغییر ولتاژ شبکه به ازای مقادیر ثابت ولتاژ آنود را نشان می دهند.

        سومین مجموعه منحنی های مشخصه یعنی منحنی های مشخصه تبدیل ولتاژ را نیز می توان رسم کرد، اما از آنجا که کاربرد عملی آنها نادرست است توضیح بیشتری درباره آنها نمی آوریم. لامپ سه قطبی سه پارامتر مفید a.c. دارد و مقادیر آنها را می توان از مشخصه های آنود یا مشخصه های متقابل تعیین کرد. این پارامترها عبارتند از:

الف. ra ، مقاومت a.c. ی آنود

ب. gm ، رسانندگی متقابل

ج. μ ضریب تقویت

لامپ پرتوکاتودی

          لامپ پرتو کاتودی (c.r.t.) وسیله ای گرمایونی است  که می تواند مقادیر لحظه ای  سیگنالهای الکتریکی را نمایان سازد. باریکه ای از الکترونهای سریع متوجه پرده ای می شود که از ماده ای فلوئورسان  اندوده شده و بنابراین نقطه نورانی دیدنیی را نشان می دهد. از طریق منحرف کردن باریکه الکترونی، این نقطه مرئی می تواند در حدود پرده حرکت کند و یک شکل موج الکتریکی ترسیم کند.  لامپ پرتوکادی در مهندسی الکترونیک و مخابرات کاربرد فراوانی دارد؛ بدیهی ترین نمونه کاربرد آن در گیرنده تلویزیونی در منزل است و مثال دیگر مهم آن در این کتاب نوسان نمای (اسیلوسکوب) پرتو کاتودی (c.r.o)، یک اسباب اندازه گیری الکتریکی است.

5   لامپ پرتو کاتودی

         اساساً لامپ پرتو کاتودی از یک منبع باریکه الکترون بسیار سریع، یک وسیله کانونی کننده باریکه الکترونی و وسیله انحراف این باریکه در محدوده رویه پرده فلئورسان، تشکیل می شود. از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی می توان برای کانونی کردن و انحراف این باریکه بهره گرفت و هر یک مزیتها و معایبی دارند که به انتخاب مناسب آنها برای لامپهای طراحی شده در کاربردهای گوناگون منجر می شوند.

کانونی کردن الکتریکی و انحراف الکتریکی

        ساختمان اساسی یک لامپ پرتوکاتودی که برای کانونی کردن و انحراف باریکه الکترونی از میدانهای الکتریکی سود می برد. این لامپ مشکل از یک حباب شیشه ای تخلیه شده است که در داخل آن یک  تفنگ الکترونی، دو زوج الکترودهای منحرف کننده و یک پرده که جدار داخلی آن با ماده ای فلوئورسان اندوده شده است، قرار دارند. اجزای تفنگ الکترونی عبارتند از ماتود گرم شونده نامستقیم یک مدولاتور یا شبکه استوانه ای که پیرامون کاتود را  فرا یم گیرد و سه (گاهی هم دو) آنود. شبکه در پتانسیلی منفی نگاه داشته می شود و هر آنود، نسبت به کاتود در حالت پتانسیل مثبت قرار دارد. الکترونهای گسیلیده از کاتود در معرض یک نیروی رانشی قرار دارند  که از جانب شبکه منفی وارد          می آید و یک نیروی ربایشی اعمال شده از سوی آنود، قرار دارند.

       پتانسیل های مثبت اعمال شده به آنودها از پتانسیل های منفی اعمال شده بر شبکه بسیار بیشترند (معمولاً V1000+ در مقابل V20- ولی چون شبکه نسبت به آنودها به کاتود خیلی نزدیک تر است، برای کنترل تعداد الکترونهایی که از یک حفره کوچک در شبکه عبور می کنند، تأثیر آن بسیار زیاد است. این الکترونها باریکه الکترونی  را تشکیل می دهند. الکترونهایی که شبکه را ترک می کنند از طریق پتانسیل های مثبت آنود شتاب می گیرند و به سرعت زیادی می رسند و در راستای لامپ حرکت می کنند تا اینکه به پرده برخورد کنند. وقتی که الکترونها به پرده پرخورد می کنند ماده فلوئورسانی که پرده را اندوده است به طور قابل رؤیت  تابان  می شود می شود و آنگاه می توان نقطه ای نورانی را بر رویه پرده دید. روشنایی این نقطه نورانی به تعداد الکترونهایی که به پرده می رسند و سرعت آنها بستگی دارد و این عوامل تحت کنترل پتانسیل شبکه هستند. بنابراین اگر پتانسیل شبکه از طریق تقسیم کننده  پتانسیلی متصل به دو سر یک منبع ولتاژ مناسب تأمین شود می توان یک کنترل  درخشندگی فراهم آورد.

         از آنجا كه هر يك از الكترونهاي گسيليده يك بار منفي حمل مي كند، يك اثر رانشي دوجانبه روي يكديگر دارند، كه باعث مي شود باريكه همچنان كه مسير خود را مي پيمايد و اگرا شود. چنين باريكه اي يك سطح كم نور و تاربر رويه پرده ايجاد مي كند. اگر قرار باشد شكل موجهاي الكتريكي مشاهده شوند، بايد يك نقطه نوراني كوچك و به شدت كانوني شده  روي پرده ديده شود  و بنابراين وسيله اي براي كانوني كردن باريكه  الكتروني ضرورت پيدا مي كند. ميدان الكتريكي كه بين شبكه و نخستين آنود برقرار مي شوند نيروهايي بر الكترونها وارد مي آورد كه آنها را در نقطه اي درست در جلو آنود متمركز مي كند. اين باريكه در آنجا واگرا مي شود و به وسيله ميدانهاي الكتريكي كه در ناحيه اي بين اين سه آنود بر قرار است، به يك كانون دوم در انتهاي لامت آورده مي شود. مي توان نقطه كانوني را چنان تشكيل داد كه با وضعيت پرده انطباق يابد، اين عمل از طريق تنظيم مناسب پتانسيل اعمال شده بر آنود مياني به وسيله كنترل كانون انجام مي شود.

        گاهي اختلاف پتانسيلهاي لازم بين كاتود و آنودها از طريق نگاه داشتن كاتود در يك پتانسيل منفي بالا و نكاه داشتن پتانسيل آنودها در صفر يا يك پتانسيل مثبت كوچك، به دست مي آيد.

        بين سيستم كانوني كننده و پرده دو زوج صفحه منحرف كننده باريكه قرار گرفته است. صفحات x به طور قائم سوار شده اند و يك ميدان الكتريكي افقي تهيه مي كنند تا باريكه الكتروني را در صفحه افقي منحرف كنند. صفحات نصب شده افقي  انحراف را در صفحه قائم تأمين مي كنند.

        وقتي ولتاژي به دو سر صفحه هاي x اعمال مي شود، باريكه در صفحه افقي به سوي صفحه اي كه در پتانسيل مثبت نگاه داشته شده است، منحرف مي شود. مسافتي كه باريكه مي پيمايد با مقدار ولتاژ صفحه متناسب است. حساسيت انحراف ولتاژي است كه بايد به دو سر اين صفحات اعمال شود تا 1 سانتيمتر انحراف  را باري نقطه مرئي روي پرده ايجاد كند. به همين ترتيب، اگر ولتاژي به دو سر صفحات Y داده شود اين نقطه به طور قائم به طور قائم منحرف مي شود. اگر ولتاژها به طور همزمان به صفحات X و Y اعمال شوند. بنابراين، در راستاي  برآيند آنها منحرف مي شود. ازاين رو، اگر دامنه اين دو ولتاژ  و حساسيت انحراف صفحات Xو Y و مساوي باشند، آن نقطه با زاويه ْ45 منحرف مي شود.    حساسيت انحراف با پتانسيل شتاب دهنده بر سومين آنود نسبت عكس دارد، ولي از آنجا كه روشنايي نقطه مرئي به سرعت برخورد الكترونها با پرده بستگي دارد، ولتاژ آنود نمي تواند در تلاش براي افزايش حساسيت انحراف كاهش زيادي پيدا كند. برخي لامپهاي پرتو كاتودي با افزودن يك آنود ديگر  بين صفحات انحراف دهنده و پرده براي تأمين شتاب پس از انحراف بر اين مشكل فائق مي آيند. آنود اضافي شامل يك اندوده گرافيتي بر جداره داخلي لامپ است در پتانسيلي مشابه پتانسل آنود سوم نگاه داشته مي شود.

          برخورد الكترونهاي سريع بر پرده باعث مي شود كه پرده با نور مرئي تابان شود، و رنگ نمايه به ماده فلوئورسان بكار رفته براي پوشش پرده بستگي دارد. معمولاً سبز را بهترين رنگ براي لامپ در نوسان نما مي دانند و براي دستيابي به آن از ارتو سيليكات روي استفاده مي شود. الكترونهاي فرودي براي آنكه سبب شوند پرده الكترونهاي ثانويه گسيل كند، به اندازه كافي انرژي جنبشي دارد. (ر.ك.ص 95). اين الكترونها بايد گردآوردي شوند.

         كاتود برگردند، در غير اينصورت، تعداد الكترونهاي حاضر روي پرده دائماً افزايش مي يابند و در نتيجه باعث مي شوند پرده بار منفي پيدا كند. معمولاً الكترونهاي ثانويه از طريق يك اندوده گرافيتي روي جدا داخلي گردنه لامپ كه به طور غير مستقيم به كاتود وصل شده است، گردآوري مي شوند.

         لامپ پرتو كاتودي نسبت به تمركز الكتريكي و انحراف الكتريكي حساس است و مي تواند بسامدهاي بالاكار كند  اما حداكثر زاويه انحراف بزرگ نيست. به علت وجود اين عوامل اين نوع لامپ در نوسان نماهاي پرتو كاتودي به كار مي رود كه در آن حساسيت و حداكثر بسامد بالا نسبت به زاويه انحراف ممكن از اهميت بيشتري برخوردارند. بنابراين، پرده لامپ نوسان نما هميشه نسبتاً كوچك، معمولاً 5//17 سانتيمتر، است. برعكس، در گيرنده تلويزيوني اندازه پرده هميشه بزرگتر، معمولاً 22 اينچ، 26اينچ، و چنين اندازه هايي زاويه انحراف بزرگ ضرورت پيدا مي كند. بنابراين لامپهاي مورد استفاده درگيرنده هاي تلويزيوني از انحراف الكتريكي باريكه الكتروني بهره نمي گيرند.

كانوني كننده مغناطيسي و انحراف مغناطيسي

        جزئيات ساختماني اساسي لامپ پرتو كاتودي كه هم از كانوني كننده مغناطيسي و هم از انحراف مغناطيسي باريكه الكتروني استفاده مي كند در شكل زير نموده شده است. الكترونها از كاتود گرم گسيل مي شوند و از ميان سوراخ شبكه استوانه اي عبور مي كنند تا با پتانسيل هاي مثبت آنودها با سرعت زيادي شتاب پيدا كنند.

 

 

 

 

 

         ميدان الكتريكي برقرار شده بين شبكه و آنود اول، باريكه الكتروني  را كه در نقطه اي در نزديكي آنود كانوني مي كند، كه بعد از اين؛ واگرا شدن باريكه اغاز مي شود. آهنرباهاي دائمي كه در پيرامون جدار خارجي  لامپ نسبت شده اند، يك ميدان مغناطيسي ايجاد مي كنند كه باريكه الكتروني واگرا از ميان آن عبور مي كند.

         نيروهاي مغناطيسي بر باريكه وارد مي آيند و برآن اثر مي گذارند و آن را بر پرده متمركز               مي كنند. تنظيم ريز نقطه كانوني از طريق حركت دادن موضوع  فيزيكي آهن ربا ها و در نتيجه تغيير ميدان مغناطيسي برقرار شده و در داخل لامپ امكان پذير است. وقتي كه آهن رباها به همديگر نزديكتر شوند ميدان مغناطيسي كه توليد مي كنند افزايش مي يابد و سپس باريكه در نقطه اي نزديك تر به آهن رباها متمركز مي شود. به همين ترتيب افزايش فضاي بين آهن رباها نقطه بين كانوني باريكه را نسبت به موضوع آهن رباها به نقطه اي دورتري منتقل مي كند. آنگاه باريكه الكتروني از ميان ميدان مغناطيسي برقرار شده  به وسيله دو زوج پيچك منحرف كننده كه روي يك قالب عايق پيچيده شده و در گردنه لامپ نصب شده اند، عبور مي كند.

لامپهاي تلويزيون رنگي

        رايجترين نوع لامپ تلويزيون رنگي لامپ با محافظ سايه دار نام دارد. اين لامپ سه تفنگ الكتروني جداگانه دارد، كه هر كدام يك باريكه الكتروني را متوجه پرده مي كند. پرده با سه نوع ماده مختلف فلوئورسان اندوده شده است، كه در هنگام بخورد با الكترونهاي سريع، يكي از آنها با نور آبي، يكي با نور قرمز، و سومي با نور سبز مي درخشند. پرده به تعداد زيادي سطوح كوچك تقسيم شده است كه هر سطح شامل يك ماده فلوئورسان است.

         باريكه الكتروني ناشي از يك تفنگ خاص بايد فقط قادر باشد به عناصر يك رنگ از پرده برخورد كند. براي دستيابي به اين هدف، يك ورقه پولادي مشبك، به نام حفاظ سايه دار، بين تنفنگهاي الكتروني و پرده ها نصب مي شود، و محل آن را با دقت تعيين مي كنند. وقتي باريكه هاي الكتروني پرده را خردكاوي  مي كنند نور سه رنگ مختلف گسيليده مي شود و چشم رنگي را كه متناظر با تركيب آنهاست مي بينند.

مبناهاي زماني

         شكل موجهاي ولتاژ متناوب توابعي از زمان هستند و براي نمايش درست چنين شكل موجي روي لامپ پرتو كاتودي نوسان نما، نقطه مرئي بايد با سرعت ثابتي بر رويه پرده حركت كند. وقتي كه نقطه به سمت راست پرده مي رسد، بايد سرعت به چپ برگردانده شود، تا دوباره پيمودن يك مسير ديگر را در عرض پرده آغاز كند. براي برآوردن اين نياز، بايد ولتاژي را كه نسبت به زمان به طور خطي يا يك مقدار حداكثر بالا مي رود و سپس به سرعت به صفر سقوط مي كند به دو سر صفحات X اعمال شود.  چنين شكل موج ولتاژي را دندانه اره اي مي نامند. به وسيله يك مدار مبناي زماني توليد مي شود.          مطلوب اين است كه برگشتي سريع باريكه الكتروني اثر مرئيي بر پرده ايجاد نكند؛ اين كار از طريق اعمال تپهاي حذف كننده به شبكه لامپ در خلال دوره برگشتي، انجام مي شود. اين تب هاي منفي لامپ را به بعد از نقطه قطع پيش ولت مي كند و بنابراين هيچ الكتروني از كاتود گسيل نمي شود.

        اگر ولتاژ متناوبي به دو سر صفحات Y اعمال شود، باعث مي شود كه باريكه الكتروني به طور همزمان در صفحه قائم منحرف شود و اگر زمان تناوب مبناي زماني و ولتاژهاي سيگنال مساوي باشند، يا يكي مضرب كوچك صحيحي از ديگري باشد، نقطه مرئي شكل موج صحيحي را روي پرده رسم  مي كند.

         موضوع نقطه مرئي روي پرده به وسيله برآيند نيروي منحرف كننده وارد بر تاريكه الكتروني تعيين مي شود. بنابراين، در لحظه زماني 1 هر دو ولتاژ صفر اند و نقطه منحرف نمي شود. در لحظه  2 ولتاژ در حداكثر مقدار مثبت خود است  و ولتاژ مبناي زماني به طور خطي افزايش يافته و در يك چهارم مقدار نهايي خود واقع است؛ موضوع لحظه اي نقطه از طريق تصوير كردن هر دو شكل موج، كه با خط چين نشان داده شده است، و مشخص كردن نقطه تقاطع آنها، به دست مي آيد. به روش مشابهي، موضوع نقطه را در لحظه هاي 3، 4 و 5 مي توان تعيين كرد. در لحظه 5، ولتاژ مبناي زماني به مقدار حداكثر خود         مي رسد و آنگاه به طور ناگهاني به صفر بر مي گردد تا صعود بعدي را شروع كند. از آنجا كه پس فروزش ماده فلوئورسان كوتاه است، در هر لحظه عملاً فقط سطح كوچكي  از پرده مي درخشد ولي، بعلت باقي ماندن اثر دي در چشم انسان، يك اثر مداوم به نظر مي رسد.

         موضوع شكل موج نمايش يافته روي پرده مي تواند از طريق برهم نهادن يك ولتاژ پيش ولت a.c. بر سيگنال و/ يا ولتاژ مبناي زماني هم در صفحه افقي و هم در صفحه قائم تنظيم شود. ولتاژهاي پيش ولت را مي توان به وسيله مقاومت هاي متغير به ترتيب به نام فرمانهاي انتقال XوY تنظيم كرد.

6   تقويت كننده هاي سيگنال كم دامنه

        لامپهاي گرمايوني ( غير از ديودها) و ترانزيستورها مي توانند سيگنال هاي جريان متناوب را تقويت كنند زيرا جريان خروجي آنها مي تواند با يك سيگنال اعمال شده و بر سر وروديشان كنترل شود. تغييري در سيگنال ورودي تغييري در جريان خروجي را در پي دارد،  و اگر به ولتاژ يا توانايي خروجي نياز باشد بايد جريان خروجي از يك بار مقاومتي در مدار خروجي عبور كند.

         مقاومت ظاهري لامپ گرمايوني خيلي بالا بوده و وسيله اي است كه با ولتاژ كار مي كند، يعني تقويت كننده اي لامپي است كه فقط مي تواند بهره ولتاژ را تأمين كند. بهره ولتاژ به صورت نسبت تغيير ولتاژ خروجي به تغيير ولتاژ ورودي موجد آن، تعريف مي شود. از سوي ديگر، مقاومت ظاهري ورودي ترانزيستور نسبتاً كم است و براي اينكه كار كند به يك جريان ورودي نيازمند است؛ بنابراين، يك تقويت كننده ترانزيستوري، مي تواند بهره ولتاژ، جريان يا توان ارائه دهد.

انتخاب نقطه كار

       مشخصه متقابل ديناميكي لامپ با يك بار آنود مقاومتي نشان مي دهد كه چگونه جريان خروجي آن بر اثر تغيير ولتاژ ورودي به ازاي مقادير ويژه مقاومت بار و ولتاژ تغذيه، تغيير جريان گردآور ترانزيستوربر اثر تغيير جريان پايه به ازاي مقادير ويژه مقاومت بار گردآور و ولتاژ تغذيه گردآور تغيير مي كند.

        مي توان از يك مشخصه ديناميكي به طور نموداري، براي تعيين موج جريان خروجي براي يك شكل موج سيگنال ورودي ويژه استفاده كرد. به طور ايده آل اين دو موج بايد يكسان باشند، ولي اين موضوع نيازمند آن است كه مشخصه ديناميكي مطلقاً خطي باشد. در عمل، هميشه مقداري ناخطي بودن وجود دارد و براي كمترين واپيچش سيگنال، بايد دقت كرد كه كار به خطي ترين بخش منحني محدود شود. براي اين كار، بايد يك نقطه كار مناسب،  يا نقطه آرامش، انتخاب شود و دامنه علامت ورودي بايد محدود باشد. نقطه كار انتخاب شده از طريق بكارگيري  يك پيش ولت  يا پيش جريان يكنواخت تثبيت مي شود. براي دستيابي به سيگنال حداكثر، نقطه كار معمولاً در مركز بخش خطي منحني مشخصه ديناميكي قرار داده مي شود. آنگاه سيگنال متناوب مركزي واقع بر اين نقطه كارنوسانات مساوي جريان خروجي در بالا  و پايين مقدار آرامش توليد مي كند. اگر به حداكثر نوسانات ولتاژ و يا جريان خروجي بدون واپيچش نيازي نباشد، نقطه كار را مي توان چنان انتخاب كرد كه يك جريان گردآور ضعيف d.c. را به دست دهد تا مصرف تغذيه توان را (به ويژه اگر از باتري استفاده مي شود) به حداقل برساند يا به منظور رسيدن به مقدار ويژه جريان گردآور، كه در آن بهره  جريان hfe ترانزيستور حداكثر باشد.

         جريان خروجي را مي توان به راحتي جريان مستقيم دانست كه با يك جريان متناوب بر هم نهاده شده است. جريان مستقيم با جرياني برابر است كه وقتي سيگنال ورودي صفر باشد، جاري مي شود يعني جريان آرامش  و مقدار نوك به نوك جريان متناوب -IminImax است. واضح است كه جريان خروجي هميشه در خلال يك چرخه موج سيگنال  ورودي جاري است.  وسيله فعال را وسيله اي گويند كه در شرايط رده A كار كند. مقدار نوك شكل موج سيگنال بايد هميشه كمتر از پيش ولت يا پيش جريان باشد، در غير اينصورت موج خروجي واپيچيده خواهد بود.

 

عملكرد  رده B و رده C

        عملكرد رده A در يك تقويت كننده واپيچش سيگنال پاييني را ارائه مي دهد. حداكثر كارايي نظري  كه مي توان d.c. آن را از منبع تغذيه توان مي گيرد، به توان خروجي سيگنال a.c. تبديل                 مي شود كه فقط 50% است، كارايي هاي عملي خصوصاً در حالت تقويت كننده هاي گرمايوني از اين مقدار كمترند. براي كسب كارايي  بيشتر از اين تقويت كننده مي تواند در شرايط رده B يا رده C كار كند.

          نقطه كار با عمل رده B كه به ترانزيستور مربوط مي شود، در وضعيت قطع قرار مي گيرد. جريان خروجي تنها در نيم چرخه هاي متناوب  شكل موج سيگنال جاري مي شود. واضح است كه شكل موج جريان خروجي به ميزان زيادي واپيچيده است؛ بنابراين پيش ولت رده B فقط مي تواند در مدارهايي بكار رود كه قادرند نيم چرخه هاي حذف شده موج سيگنال را ذخيره كنند. چنين مدارهايي تقويت كننده هاي پوش - پول و تقويت كننده هاي بسامد راديويي - كوك نام دارند. بازده نظري عمل رده B حداكثر 5/78/0 است.

         با پيش ولت رده B حتي به بازده بيشتري مي توان دست يافت. با پيش ولت رده C نقطه كار درست بعد از نقطه قطع قرار دارد. جريان خروجي به صورت يك رشته  تپهاي باريك با دوامي كمتر از نصف زمان تناوب شكل موج سيگنال ورودي، جاري مي شود. پيش ولت رده C در تقويت كننده هاي توان بسامد راديويي و در بعضي مدارهاي نوسان ساز بكار مي رود نه پيش ولت B و نه رده C                 نمي توانند در پيوند با تقويت كننده بسامد شنيداري با مقاومت بار مورد استفاده قرار گيرند، زيرا در اين صورت اعوجاج (واپيچش) زيادي حاصل خواهد شد.

        پيش ولت لامپ براي اطمينان از عمل لامپ  در قسمت خطي منحني مشخصه ديناميكي لامپ لازم است كه يك پيش ولت منفي به شبكه لامپ اعمال شود، اين عمل براي اطمينان حاصل كردن از اين نكته هم هست كه شبكه رد خلال نيم چرخه هاي مثبت سيگنال ورودي  مثبت نخواهد شد شرط دوم ضرورت جلوگيري از عبور جريان شبكه است زيرا اين جريان اعوجاج بيشتري در سيگنال به وجود خواهد آورد.

         روش رايج تأمين يك پيش ولت شبكه اتصال يك باتري به مدار شبكه- كاتود است. در اينجا Vgbنيروي محركه الكتريكي پيش ولت باتري و Rg مقاومتي است كه يك مسير جريان مستقيم براي پيش ولت براي اعمال به شبكه را فراهم مي آورد. مقاومت  Rg بزرگ، در حدود 5/0 الي يك مگا اهم اختيار مي شود، بطوريكه مسير سيگنال را  موازي نكند. هيچ جريان مستقيمي در Rg جاري نمي شود و انرژي  بر مقدار پيش ولت شبكه ندارد. روش رايج ديگر براي دستيابي به پيش ولت شبكه اتصال يك مقاومت در مدار كاتود است.

        جريان كاتود Ik لامپ در مقاومت كاتود Rk جاري مي شود و يك ولتاژ، Ik Rkولت، پديد مي آيد كه قطبيت آن مطابق شكل است. با فرض صفر بودن جريان شبكه، لامپ نسبت به كاتود از طريق ولتاژي  كه در دور سر  Rk به وجود مي آيد، منفي است. مقدار Rk را چنان انتخاب مي كنند كه ولتاژ مطلوب پيش ولت شبكه را بدهد.

 7    مولدهاي شكل موج

شكل موجها

         مولد موج مداري الكترونيكي است كه براي توليد يك نيروي محركه الكتريكي متناوب با بسامد و شكل موج معلوم طراحي شده باشد. انواع مختلف شكل موج ها را مي توان به وسيله اين مدارها توليد كرد، كه برخي از آنها كاربرد  گسترده اي دارند و كاربرد ساير انواع ان محدودترند . متداول ترين نوع كاربرد آنها در عمل عبارتند از شكل موج هاي سينوسي، مستطيلي، و دندانه اره اي. شكل موج هاي سينوسي به وسيله مولد هاي موج به نام نوسان گر پديد مي آيند در صورتي كه شكل موج هاي مستطيلي و دندانه اره اي را مي توان به وسيله ارتعاشگرهاي ناپايدار يا با ارتعاشگرهاي سد كننده توليد كرد.

          نوسانگرها چنان طراحي شده اند كه موجي را كه دامنه و بسامد آن نسبت به زمان به طور محسوسي ثابت باشد توليد كنند؛ برخي از مدارها براي توليد سيگنال خروجي  با دامنه  و يا بسامد ثابت ساخته شده اند، در صورتي كه ساير مدارها داراي دامنه خروجي و يا بسامدي هستند كه پيوسته تغيير مي كنند.

       شكل موجهاي سينوسي براي مقاصد  بسيار گوناگوني در مدارهاي الكتريكي - مخابراتي  بكار            مي روند. بسياري از روشهاي اندازه گيري بر اساس استفاده از سيگنال سينوسي با منحني هاي مشخصه معلوم، استوارند. مثلاً، بهره يك تقويت كننده را مي توان با استفاده از آرايش نمايش يافته اندازه گيري كرد. دامنه و بسامد خروجي نوسانگر در مقادير مناسب تنظيم مي شوند و ولتاژ، Vout ظاهر شده در دو سر مقاومت بار اندازه گيري مي شود.

 نوسانگرهاي L-C

       نوسانگر سينوسي (لامپي يا ترانزيستوري) را مي توان يك تقويت كننده دانست كه سيگنال ورودي خود را تأمين مي كند، اين سيگنال ورودي از سيگنال خروجي گرفته مي شود. (شكل زير) دليل ممكن بودن اين كار آن است كه تراز سيگنال مورد نياز در دو سر ورودي يك تقويت كننده به طور چشمگيري از تراز سيگنال خروجي تقويت شده كمتر است. ترانزيستور يا لامپ به صورت مبدل انرژي الكتريكي عمل مي كند، درحالي كه توان d.c. را از منبع تغذيه آنود مي گيرد و بخشي از آن را  به صورت توان a.c. در سيگنال خروجي تبديل مي كند. در مدارهاي لامپي  كه مي خواهيم توصيف كنيم، هم مي توان از سه قطبي ها و هم از پنج قطبي ها استفاده كرد ولي فقط مدارهاي سه قطبي  نموده خواهند شد.

 

 

 

        نوسانگرها بعنوان منبع نيروي محركه الكتريكي متناوب در تجهيزات  ارتباطات خطي،  راديويي، و الكترونيكي كاربردهاي فراواني دارند و معمولاً فراواني دارند و معمولاً لازم است كه از نظر بسامد بسيار پايدار باشند. با نوسانگرهاي ساده اي كه توصيف مي شوند نمي توان به پايداري بسامدي از مرتبه بالاتر دست يافت، و نوسانگرهاي ساده اي كه توصيف مي شوند نمي توان به پايه بسامدي از مرتبه بالاتر دست يافت، و نوسانگرهاي بسيار پايدار ديگري را در عمل بكار مي برند. از ساير مشخصات مهم آنها خلوص شكل موج خروجي، و ثبات تراز خروجي بر اساس تغييرات بسامد و يا در ولتاژ تغذيه توان است.

مدار نوساني

        اگر خازني، C فورادي، از يك منبع تغذيه d.c. پر شود، در دو سر آن اختلاف پتانسيلي p ولتي برقرار مي شود و در دي الكتريك آن مقداري انرژي الكتريكي  2CV ژول، ذخيره مي شود. اين خازن باردار را چنان در نظر بگيريد كه مطابق شكل زير، به دو سر يك القاگر بسته شده است.  مدار كاملي به وجود مي آيد و بدين سان خازن از طريق القاگر تخليه و يك جريان ناجاري مي شود.

 

 

 

وقتي كه ميدان مغناطيسي كاملاً فروافت كرد، جريان به صفر سقوط كرده و خازن مجدداً تا ولتاژي كه تا اندازه گيري كمتر از قبل است، مثلاً (Vδ- V)، كه در آن Vδ يك تغيير ولتاژ جزئي است، كاملاً پر مي شود. تقريباً تمامي انرژي مغناطيسي به شكل انرژي الكتريكي ذخيره شده  در دي الكتريك  خازن تبديل شده است، و دوباره مقداري اترژي به شكل r2i در مقاومت مدار تلف شده است. اكنون خازن مجدداً شروع به خالي شدن از طريق القا گر مي كند.

 

         ولي اين بار جريان جاري شده در جهت عكس حالت قبل است. مجدداً ميدان مغناطيسي در اطراف القاگر ايجاد مي شود كه با افزايش شدت جريان خالي شدن، افزايش مي يابد. وقتي خازن كاملاً خالي شد، جريان شروع به افت مي كند و ميدان مغناطيسي در حال فرو افت يك نيروي محركه الكتريكي در سيم پيچ هاي القاگر، القا مي كند كه سعي مي كند عبور جريان را در جهت جديد آن حفظ كند. خازن با قطبيت اوليه خود به وسيله اين جريان پر مي شود و وقتي كه كاملاً پر شد (تا ولتاژي كمتر از قبل) يك چرخه جريان نوسازي كامل شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 7:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره روشهاي كاهش مصرف انرژي الكتريكي الكتروموتورها

بازديد: 275

روشهاي كاهش مصرف انرژي

الكتريكي الكتروموتورها

 

مقدمه

موتورها مصرف‎‎كننده‎‎هاي عمده برق در اغلب كارخانه‎‎ها هستند. وظيفه يك موتورالكتريكي تبديل انرژي الكتريسيته به انرژي مكانيكي است. در يك موتور سه‎‎فاز AC جريان از سيم‎‎پيچ‎‎هاي موتور عبور كرده و باعث ايجاد ميدان مغناطيسي دواري ميشود كه اين ميدان مغناطيسي محور موتور را مي‎‎چرخاند. موتورها به‎‎‎گونه‎‎اي طراحي شده‎‎اند كه اين وظيفه را به‎‎‎خوبي انجام دهند. مهم‎‎ترين و ابتدايي‎‎ترين گزينه صرفه‎‎جويي در موتورها مربوط‎‎به انتخاب آنها و استفاده از آنها مي‎‎باشد.

 

1- هرزگردي موتورها

بيشترين صرفه‎‎جويي مستقيم برق را مي‎‎توان با خاموش كردن موتورهاي بي‎‎بار و درنتيجه حذف تلفات بي‎‎باري به‎‎‎دست آورد. روش ساده آن درعمل نظارت دايم يا كنترل اتوماتيك است. اغلب به مصرف برق در بي‎‎باري اهميت چنداني داده نمي‎‎شود درحالي‎‎كه غالباً جريان در بي‎‎باري حدود جريان در بار كامل است.

مثالي از اين نوع تلفات را مي‎‎توان در واحدهاي بافندگي يافت، جايي‎‎كه ماشين‎‎هاي دوزندگي معمولاً براي دوره‎‎هاي كوتاهي كار مي‎‎كنند. اگرچه موتورهاي اين ماشين‎‎ها نسبتاً كوچك هستند (1.3 اسب بخار) ولي چون تعداد آنها زياد است (معمولاً تعداد آنها در يك كارخانه به صدها عدد مي‎‎رسد) اندازه اين تلفات قابل‎‎ملاحظه است. اگر فرض كنيم 200 موتور 1.3 اسب‎‎بخار در 90درصد زمان هرزگرد بوده و باري معادل 80درصد بار كامل بكشند، هزينه كار بيهوده موتورها با درنظر گرفتن 120ريال بهاي واحد انرژي الكتريكي ، به‎‎‎شكل زير محاسبه ميشود:

هزينه بي‎‎باري = 200موتور×3/1 اسب‎‎بخار × 80% بار × 6000ساعت در سال × 90% بي‎‎باري ×120ريال= 25ميليون ريال

 

با اتصال يك سوئيچ به پدال چرخ‎‎ها مي‎‎توان آنها را به‎‎‎طور اتوماتيك خاموش كرد.

 

 

 

2- كاهش بازده در كم‎‎باري

وقتي از موتوري استفاده شود كه مشخصات نامي بالاتر از مقدار مورد نياز را داشته باشد، موتور در باركامل كار نمي‎‎كند و در اين‎‎حالت بازده موتور كاهش مي‎‎يابد.

استفاده از موتورهاي بزرگتر از اندازه موردنياز معمولاً به دلايل زير است :

- ممكن است پرسنل مقدار بار واقعي را ندانند و بنابه احتياط موتوري بزرگتر از اندازه موردنياز انتخاب شود

- طراح يا سازنده براي اطمينان از اينكه موتور توان كافي را داشته باشد، موتوري بسيار بزرگتر از اندازه واقعي موردنياز پيشنهاد ‎‎كند و بار حداكثر درعمل به‎‎‎ندرت اتفاق ‎‎افتد. به‎‎‎علاوه اغلب موتورها مي‎‎توانند براي دوره‎‎هاي كوتاه در باري بيشتر از بار كامل نامي كار كنند. (درصورت تعدد اين وسايل اهميت مسئله بيشتر ميشود)

- وقتي موتور با مشخصات نامي موردنظر در دسترس نيست يك موتور بزرگتر نصب ميشود و حتي وقتي موتوري با اندازه نامي موردنظر پيدا ميشود جايگزين نشده و موتور بزرگ همچنان به كار خود ادامه مي‎‎دهد.

- به‎‎‎خاطر افزايش غيرمنتظره در بار كه ممكن است هيچگاه هم رخ ندهد يك موتور بزرگتر انتخاب ميشود.

- نيازهاي فرآيند توليدي كاهش يافته است

در برخي بارها گشتاور راه‎‎انداز بسيار بيشتر از گشتاور دورنامي است و باعث ميشود موتور بزرگتر به‎‎‎كار گرفته شوند.

بايد مطمئن شد هيچ كدام از اين موارد موجب استفاده از موتورهايي بزرگتر از اندازه و درنتيجه كاهش بازده نشده باشند.

 

 

جايگزيني موتورهاي كم‎‎بار با موتورهاي كوچكتر باعث ميشود كه موتور كوچكتر با بار كامل داراي بازده بيشتري باشد. اين جايگزيني معمولاً براي موتورهاي بزرگتر وقتي در 3/1 تا نصف ظرفيت‎‎شان (بسته به اندازه‎‎شان) كار مي‎‎كنند اقتصادي است.

براي تشخيص موتورهاي بزرگتر از ظرفيت مورد نياز به اندازهگيري‎‎ الكتريكي احتياج است. وات‎‎متر مناسب‎‎ترين وسيله‎‎است.

روش ديگر، اندازهگيري سرعت واقعي و مقايسه آن با سرعت نامي است. بار جزئي به‎‎‎عنوان درصدي از بار كامل نامي را مي‎‎توان از تقسيم شيب(سرعت) عمليات بر شيب بار كامل به‎‎‎دست آورد. رابطه بين بار و شيب تقريباً خطي است. معمولاً در اين موارد مي‎‎توان براي جلوگيري از سرمايه‎‎گذاري جديد اينگونه موتورها را با ديگر موتورهاي موجود در كارخانه جايگزين نمود كه تنها هزينه آن اتصالات و صفحه‎‎هاي تنظيم‎‎كننده هستند. اگر اين تغييرات را بتوان همزمان با تعميرات برنامه‎‎ريزي‎‎شده در كارخانه انجام داد بازهم هزينه‎‎ها كاهش مي‎‎يابد.

                                          

3- موتورهاي پربازده

بازگشت سرمايه قيمت اضافي پرداختي جهت خريد موتورهاي پربازده، معمولاً كمتراز دو سال كاركرد موتور به‎‎‎ازاي 4000 ساعت كاركرد سالانه و در 75درصد بار ميباشد. (بازگشت سرمايه نسبت به موتورهاي قديمي و غير استاندارد به كمتر از شش ماه نيز مي‎‎رسد) درمواردي كه بار موتور سبك يا ساعت كاركرد آن كم است يا بارهاي تناوبي استثنائاتي وجود دارد. بيشترين صرفه‎‎جويي در رنج موتورهاي 1 تا 20 اسب‎‎بخار به‎‎‎دست مي‎‎آيد. در توان بيشتر از 20 اسب‎‎بخار افزايش بازده كاهش مي‎‎يابد و موتورهاي موجود بيش از 200 اسب‎‎بخار تقريباً داراي بازده كافي هستند.

سازندگان معمولاً موتورهاي با طراحي استاندارد و قيمت تمام‎‎شده كم‎‎تر را عرضه مي‎‎كنند. به‎‎‎خاطر رقابت شديد اين نوع موتورها بازده كمي دارند. آنها ضريب قدرت پايين‎‎تري دارند، قابل تعمير نبوده و نمي‎‎توان به‎‎‎راحتي سيم‎‎پيچ آنها را مجدداً پيچيد.

در موتورهاي پربازده با استفاده از ورقه‎‎هاي استيل نازكتر در استاتور و روتور، استفاده از استيل با خواص الكترومغناطيسي بهتر، استفاده از فن‎‎هاي كوچكتر با بازده بيشتر و بهبود طراحي شكاف روتور بازده افزايش يافته است. تمام اين روش‎‎ها باعث افزايش مصرف مواد اوليه و درنتيجه افزايش هزينه‎‎ مواد يا هزينه‎‎هاي ساخت ميشود و بنابراين قيمت تمام شده موتور زياد ميشود. بااين وجود 30-20 درصد اضافه هزينه اوليه با كاهش هزينه‎‎هاي عملياتي جبران ميشود. از ديگر مزاياي موتورهاي پربازده اثر كم بر عملكرد موتور به‎‎‎هنگام نوسانات ولتاژ و بار جزئي است. 

محاسبه بازگشت هزينه اين موتورها به‎‎‎خاطر متغيرهاي درگير پيچيده است. براي تعيين هزينه عملياتي موتور بايد توان مصرفي توسط موتور در ساعات كار آن و قيمت انرژي الكتريكي ضرب شود. هريك از اين فاكتورها  متغيرهاي مخصوص به‎‎‎خود را دارند كه شامل تغيير در برنامه زمانبندي توليد، تغيير در بار موتور و جريمه‎‎هاي ديماند مي‎‎باشند. پرداختن به برخي از اين عوامل مشكل است.

حتي وقتي ميزان صرفه‎‎جويي محاسبه ميشود از آنجاكه بازده واقعي يك موتور معمولاً ناشناخته است ممكن است اين محاسبات دچار خطا شوند. چون همه سازنده‎‎ها از تكنيك‎‎‎‎هاي يكساني براي اندازهگيري بازده موتورها استفاده نمي‎‎كنند ، بنابراين مشخصات نامي درج‎‎شده بروي پلاك را نمي‎‎‎توان با هم مقايسه كرد. بهعنوان نمونه در آمريكا منظور بيشتر سازنده‎‎ها‎‎ از بازده نامي رنجي از بازده‎‎ها است كه بازده موتور در آن قرار مي‎‎گيرد. از تكنيك‎‎هاي آماري مختلفي براي تعيين حداقل بازده يك موتور با هر بازده نامي استفاده ميشود. به‎‎‎عنوان مثال يك موتور با بازده نامي 90.2 % داراي حداقل بازده نامي 88.5 % است.

عده زيادي موتورهاي پربازده را بدون اينكه درصدد توجيه برگشت هزينه آن باشند ، استفاده ميكنند ، مگر درمورد موتورهاي بزرگتر. معمولاً مدت بازگشت هزينه تقريباً يك سال است.

بازده موتورها از مشخصات نامي آنها متفاوت است(به‎‎‎دست نمي‎‎آيد). مثلاً يك موتور       100-hp.1800-rpm سرپوشيده با فن خنك‎‎ساز از يك سازنده داراي يك حداقل بازده تضمين‎‎شده معادل 90.2درصد در بار كامل در مدل استاندارد و 94.3درصد در مدل بازده بالا است. موتور هم‎‎اندازه آن از يك سازنده ديگر داراي همان بازده 90.2درصد در مدل استاندارد و حداقل بازده 91درصد در مدل بازده بالا است. براي تعيين بازده واقعي يك موتور خاص بايد از تجهيزات تست پيچيده‎‎اي استفاده كرد.

به‎‎‎خاطر اين اختلاف‎‎ها، به‎‎‎هنگام ارزيابي ميزان صرفه‎‎جويي، استفاده از حداقل بازده تضمين‎‎شده قابل اطمينان‎‎تر است چون همه موتورها بايد برابر يا بزرگتر از اين اندازه باشند.

 

4- درايوهاي تنظيم سرعت

وقتي تجهيزات بتوانند در سرعت كاهش‎‎يافته كار كنند چند گزينه قابل انتخاب است.

مثال‎‎هاي ذيل نمونه‎‎هايي براي همه صنايع هستند

 

1-4- موتورهاي AC فركانس متغير (با تنظيم فركانس)

وقتي پمپ‎‎هاي گريز از مركز، فن‎‎ها و دمنده‎‎ها در سرعت ثابت كار مي‎‎كنند و خروجي با استفاده از والوها و مسدود‎‎كننده‎‎ها كنترل ميشود موتور صرفنظر از مقدار خروجي در نزديكي بار كامل كار مي‎‎كند كه باعث ميشود انرژي زيادي توسط اين مسدودكننده‎‎ها و والوها تلف شود. اگر اين تجهيزات بتوانند همواره در سرعت مورد نياز كار كنند مقدار زيادي انرژي صرفه‎‎جويي ميشود. درايوهاي تنظيم سرعت باعث ميشوند تجهيزات باتوجه به نياز سيستم در حالت بهينه عمل كنند.

كنترلرهاي AC تنظيم فركانس (فركانس متغيير) وسايل پيچيده‎‎اي بوده و گرانقيمت هستند. بااين‎‎حال مي‎‎توانند به‎‎‎راحتي به موتورهاي القايي AC استاندارد اضافه شوند. با هزينه تجهيزات كمتر و هزينه‎‎هاي الكتريكي بيشتر (با كاهش هزينه تجهيزات و افزايش هزينه‎‎هاي الكتريكي) كاربرد اين وسايل در اغلب موارد اقتصادي ميشود. بسياري از انواع پمپ‎‎ها، فن‎‎ها، ميكسچرها، نقاله‎‎ها، خشك‎‎كننده‎‎ها، خردكننده‎‎ها (سنگ‎‎شكن‎‎ها) آسياب‎‎ها، صافي‎‎ها و برخي انواع كمپرسورها، دمنده‎‎ها و همزن‎‎ها در سرعت‎‎هاي مختلف با وسايل تنظيم سرعت كار مي‎‎كنند.

تجهيزات مجهز به تنظيم سرعت كمتراز نصف تجهيزات مجهز به مسدودكننده انرژي مصرف مي‎‎كنند.

در عمل بايد براي محاسبه دقيق صرفه‎‎جويي حاصل براساس كيلووات بازده موتور هم درنظر گرفته شود. بازده موتور تا زير50درصد ظرفيت نامي افت مي‎‎كند.

 

 

 

2-4-درايوهاي DC حالت جامد (نيمه‎‎هادي)

مي‎‎توان با تنظيم سرعت با استفاده از درايوهاي DC صرفه‎‎جويي‎‎هاي مشابهي را انجام داد. هزينه اوليه نسبت‎‎به درايوهاي AC تنظيم فركانس بيشتر است به‎‎‎خصوص وقتي مستقيماً بتوان از كنترلرهاي الكتريكي در موتور ACاستفاده كرد. تعمير و نگهداري كموتاتور و زغال نيز هزينه زيادي در درايوهاي DC دربردارد. همچنين سيستم‎‎هاي DC نسبت‎‎به هواي خورنده و كثيف (مملو ازذرات) كه در يك محيط صنعتي معمول است حساس‎‎ترند.

بنابراين درايوهاي AC معمولاً ترجيح داده ميشوند مگر در مواردي كه شرايط عملياتي برخي از مشخصه‎‎هاي سيستم‎‎هاي DC از قبيل تنظيم سرعت خيلي دقيق، معكوس كردن سريع جهت، يا گشتاور ثابت در رنج سرعت نامي مورد نياز باشد.از اين درايوها در ماشين‎‎هاي حديده ((drawing machins، پوشش‎‎دهنده‎‎ها (لعاب‎‎دهنده‎‎ها coaters) ماشين‎‎هاي تورق (laminators)، دستگاه‎‎هاي سيم‎‎پيچي (winders) و ساير تجهيزات استفاده ميشود.

ساير تكنيك‎‎هاي تغيير سرعت موتور عبارت است از درايوهاي لغزش (slip) الكترومكانيكي، درايوهاي سيال. و موتورهاي القايي (موتورهاي با روتور سيم‎‎پيچي‎‎شده). اين درايوها با تغيير درجه لغزش بين درايو و عنصر درحال حركت سرعت را كنترل مي‎‎كنند. چون قسمتي از انرژي مكانيكي كه تبديل به بار نمي‎‎شود به حرارت تبديل ميگردد اين درايوها داراي بازده كمي بوده و معمولاً به‎‎‎خاطر مشخصه‎‎هاي خود در كاربردهاي خاصي به‎‎‎كار برده مي‎‎شوند. مثلاً ممكن است از درايوهاي سيال در سنگ‎‎شكن‎‎ها (خردكننده‎‎ها) استفاده شوند چون داراي ظرفيت توان بالا، انتقال گشتاور آسان، توانايي مقاومت دربرابر بارهاي شوك، قابليت مقاومت در سيكل‎‎هاي سكون (ازكارافتادگي)، ماهيت ايمني آن و قابليت تحمل هواي ساينده را دارند.

چون درايوهاي AC وDC  سرعت چرخنده اصلي را تغيير مي‎‎دهند براي صرفه‎‎جويي در انرژي ترجيح داده مي‎‎شوند.

 

3-4-درايوهاي مكانيكي

درايوهاي تنظيم سرعت مكانيكي ساده‎‎ترين و ارزانترين وسايل تغيير سرعت هستند. اين نوع چرخ‎‎هاي قابل تنظيم مي‎‎توانند در امتداد محور باز و بسته شوند و درنتيجه ميزان تماس چرخ را با تسمه تنظيم كنند.

مزيت عمده درايوهاي مكانيكي سادگي آنها ، سهولت تعمير و نگهداري و هزينه پايين آنها است. يك سرويس تعمير و نگهداري درحد متوسط و كنترل سرعت با دقت كم (معمولاً 5درصد) از خصوصيات اين درايوها است.

درايوهاي تسمه‎‎اي براي گشتاورهاي كم تا متوسط (100اسب‎‎بخار) در دسترس هستند. بازده درايوهاي تسمه‎‎اي 95 درصد است و نسبت كاهش سرعت تا 10به 1 مي‎‎رسد.

از درايوهاي زنجيري فلزي در گشتاور زياد استفاده ميشود. اين درايوها مشابه درايوهاي تسمه‎‎اي هستند فقط به‎‎‎جاي تسمه‎‎هاي لاستيكي از تسمه‎‎هاي فلزي استفاده شده است.

 

4-4-كاهش يك سرعته

 وقتي فقط با يك كاهش سرعت به نتيجه رضايت‎‎بخش برسيم گزينه ارزانتري را مي‎‎توانيم انتخاب كنيم. اگرچه سرعت‎‎هاي متغيير اين مزيت را دارند كه در وضعيت‎‎هاي مختلف مي‎‎توان سرعت بهينه را به‎‎‎كار برد، در مواقعي كه رنج تغيير سرعت محدود است و زماني كه موتور بايد در سرعت پايين‎‎تري كار كند نسبت ‎‎به زمان كل كار موتور كم است احتمالاً يك كاهنده تك‎‎سرعته ازنظر هزينه و اثربخشي به‎‎‎صرفه‎‎تر است.

درايوهاي تسمه‎‎اي: در اين درايوها يك (يك‎‎بار) كاهش سرعت با كمترين هزينه همراه است چون به‎‎‎راحتي مي‎‎توان چرخ‎‎ها را عوض كرد. ازآنجاكه با نصب دوباره چرخ‎‎هاي قديمي براحتي مي‎‎توان تغييرات را بازگرداند از اين روش وقتي استفاده ميشود كه كاهش خروجي براي يك دوره معين موردنياز است. مثلاً وقتي سطح توليد براي يك زمان نامشخص كاهش يافته ولي ممكن است در آينده نياز باشد كه به ظرفيت اوليه برگرديم.

كاهش دور توسط چرخ‎‎دنده: حالت‎‎هاي مشابه‎‎اي را توسط تغيير چرخ‎‎دنده مي‎‎توان به‎‎‎كار برد.

تعويض موتور: درمواردي كه يك بار كاهش سرعت موردنياز است يك موتور با سرعت كم‎‎تر را نيز مي‎‎توان جايگزين‎‎نمود.

 

 

 

 

5-4-موتورهاي دوسرعته

موتور دوسرعته يك راه‎‎حل اقتصادي ميانه درمقايسه با استفاده از درايوهاي چندسرعته و سرعت ثابت است.

همانطوركه در مثال‎‎هاي قبلي بيان شد چون توان مصرفي با مكعب (توان سوم) سرعت متناسب است، صرفه‎‎جويي در انرژي اهميت زيادي دارد. درعمل يك افزايش جزئي به‎‎‎خاطر تلفات اصطكاك رخ مي‎‎دهد. از اين روش و استفاده از روش‎‎هاي كنترلي ديگر مي‎‎توان خروجي را در يك رنج محدود كنترل كرد.

دوسرعت را مي‎‎توان از يك سيم‎‎پيچ به‎‎‎دست آورد ولي سرعت پاييني بايد نصف سرعت بالايي باشد. مثلاً سرعت‎‎هاي موتور به اين شكل است 900/1800 ، 600/1200 ، 1800/3600

وقتي به نسبت‎‎هاي ديگري از سرعت نياز است استفاده از يك استاتور دو سيم‎‎پيچه ضروري است. از موتورهاي قفسي چندسرعته (multispeed squirrel cage motors) نيز كه داراي سه يا چهار سرعت همزمان هستند مي‎‎توان استفاده نمود. 

قيمت موتورهاي دوسرعته تقريباً دو برابر موتورهاي تك‎‎سرعته است. اگر يك موتور بتواند در دوره‎‎هاي زماني محسوسي با سرعت كم‎‎تر كار كند صرفه‎‎جويي حاصله سرمايه‎‎گذاري اضافي را توجيه مي‎‎كند. در موتورهاي چندسرعته استارترهاي گرانقيمتي موردنياز است چون اندازه محافظ‎‎هاي اضافه‎‎بار در سرعت‎‎هاي مختلف متفاوت است.

 

 

 

 

5-كاهش بار

مسلماً كاهش بار موتور يكي از بهترين روش‎‎هاي كاهش هزينه‎‎هاي الكتريكي است. تعمير و نگهداري مناسب تجهيزات نيز مي‎‎تواند با ازبين بردن تلفات ناشي از اصطكاك در تجهيزات ناميزان (غير هم‎‎محور)، ياتاقان‎‎هاي سخت‎‎شده و نقاله‎‎ها، بار موتور را كاهش دهد. روغن‎‎كاري مناسب قسمت‎‎هاي متحرك مانند ياتاقان‎‎ها و زنجيرها تلفات ناشي از اصطكاك را به حداقل مي‎‎رساند. جايگزيني ياتاقان‎‎هاي غلطكي و بلبرينگ‎‎ها با ياتاقان‎‎هاي تخت به‎‎‎خصوص در شافت‎‎هاي انتقال نيز روش مؤثري است.

 

6- گشتاور راه‎‎اندازي زياد

در بارهايي كه گشتاور استارت بزرگي نياز دارند بايد از يك موتورB -NEMA (رايج‎‎ترين موتور مورد استفاده در صنعت) يا موتورA  -NEMA استفاده كرد. درجايي‎‎كه بارهاي با اينرسي زياد وجود دارد مي‎‎توان از موتورهاي كوچكتري كه به‎‎‎گونه‎‎اي طراحي شده‎‎اند كه قابليت گشتاور زياد را دارند استفاده كرد. يك موتور NEMA-B مي‎‎تواند ازعهده بار زياد استارت برآيد ولي وقتي بار به سرعت نهايي رسيد موتور در كمتراز ظرفيت نامي كار مي‎‎كند. ولي انتخاب يك موتور كوجكتر از از نوع  C-NEMA يا NEMA-D ضمن اينكه همان گشتاور راه‎‎انداز را توليد كرده ، در شرايط معمول عملياتي نيز نزديك بار كامل نامي كار مي‎‎كند.

 

 

 

 

 

7- موتورهايي كه مجدداً پيچيده مي‎‎شوند (موتورهاي سوخته‎‎اي كه سيم‎‎پيچي آنها عوض ميشود)

بازده موتورهايي كه براي بار دوم پيچيده مي‎‎شوند كاهش مي‎‎يابد كه البته مقدار اين كاهش بستگي به كارگاهي دارد كه موتور در آن پيچيده شده‎‎است، چون كارگاه‎‎هاي سيم‎‎پيچي لزوماً از بهترين روشي كه عملكرد اوليه موتور را حفظ كند استفاده نمي‎‎كنند. در برخي موارد به‎‎‎دليل بازده كم به‎‎‎خصوص در موتورهاي كوچك پيچيدن دوباره موتور توجيه‎‎پذير نيست.

درحالت ايده‎‎آل بايد بازده موتور قبل و بعد از پيچيدن آن با هم مقايسه شود. يك روش تقريباً ساده براي ارزيابي كيفيت موتور پيچيده‎‎شده مقايسه جريان بي‎‎باري موتور است، اين مقدار در موتورهايي كه به‎‎‎خوبي پيچيده نشده باشند افزايش مي‎‎يابد، بررسي روشي كه دركارگاه سيم‎‎پيچي استفاده ميشود، نيز مي‎‎تواند كيفيت كار را مشخص كند. در زير برخي نكاتي كه بايد موردتوجه قرارگيرد آمده است :

-     وقتي موتوري را براي پيچيدن مجدد باز مي‎‎كنند، عايق بين ورقه‎‎ها خراب شده و باعث افزايش تلفات جريان گردابي مي‎‎گردد مگر اينكه بازكردن (سوزاندن) عايق در كوره‎‎اي با دماي قابل تنظيم انجام شده و ورقه‎‎هاي عايق غيرآلي جايگزين گردد. 

-     گداختن و سوزاندن سيم‎‎پيچ كهنه (خراب‎‎شده) در دماي كنترل نشده يا استفاده از يك مشعل دستي براي نرم‎‎كردن و خردكردن لاك بين سيم‎‎ها به‎‎‎منظور بازكردن آسان‎‎تر سيم‎‎پيچ به اين معني است كه كار در اين كارگاه به‎‎‎خوبي انجام نمي‎‎شود و بايد به كارگاه ديگري براي پيچيدن موتور مراجعه كرد.

-         اگر در نتيجه بازكردن و سوزاندن نامناسب تلفات هسته افزايش يابد، موتور در دماي بيشتري كار مي‎‎كند و زودتر از موعد خراب ميشود.

-     اگر تعداد دورهاي سيم‎‎پيچ در استاتور كاهش يابد تلفات هسته استاتور افزايش مي‎‎يابد اين تلفات درنتيجه جريان نشتي (هارمونيك) القا شده توسط جريان بار به‎‎‎وجود مي‎‎آيد و اندازه آن برابر با توان دوم جريان بار است.

-         در پيچيدن موتور اگر از سيم‎‎هاي با قطر كوچكتر استفاده شود، مقاومت و درنتيجه تلفات افزايش مي‎‎يابد.

روش‎‎هاي پيچيدن موتور در كارگاه‎‎هاي مختلف تعميراتي متفاوت است بنابراين قبل‎‎از تصميم به پيچيدن دوباره موتور بايد كارگاه‎‎ها كاملاً بررسي و بهترين كارگاه انتخاب شود.

شركت Wanlass يك روش پيچيدن موتور ارائه كرده كه مدعي است بازده را تا ده درصد افزايش مي‎‎دهد اين روش برمبناي جايگزيني سيم‎‎پيچ موجود با دو سيم‎‎پيچ است كه بهگونه‎‎اي طراحي شده‎‎اند كه سرعت موتور را متناسب‎‎با بار تغيير دهد. درمورد ادعاي بهبود بازده بحث‎‎هاي زيادي صورت گرفته و درحالي‎‎كه از عرضه موتورهاي Wanlass بيش‎‎از يك دهه مي‎‎گذرد استفاده كننده‎‎هاي عمده معتقدند اين نوع طراحي بهبودي را كه مي‎‎توان ازطريق تكنيك‎‎هاي متعارف طراحي موتور و سيم‎‎پيچ به‎‎‎دست آورد در صنعت موتور ارائه نكرده است.

 

8- ژنراتور موتورها

يكسوكننده‎‎هاي نيمه‎‎هادي يك منبع مناسب جريان مستقيم DC براي موتورهاي DC يا ديگر استفاده‎‎هاي از جريان DC هستند، ژنراتور موتورهايي كه معمولاً براي جريان مستقيم به‎‎‎كار مي‎‎روند قطعاً نسبت‎‎به يكسوكننده‎‎هاي نيمه‎‎هادي بازده كمتري دارند بازده موتور ژنراتور در بار كامل حدود 70 درصد است در حاليكه بازده يكسوكننده‎‎هاي نيمه‎‎هادي تقريباً 96 دصد در بار كامل است. وقتي ژنراتور موتوري در كمتراز بار نامي كار كند بازده آن به‎‎‎طور قابل‎‎ملاحظه‎‎اي كاهش مي‎‎يابد چون بازده آن برابر با حاصل‎‎ضرب بازده ژنراتور و موتور است.

 

9- تسمه‎‎ها (Belts)

بازده درايوهاي V-belt تأثير زيادي در بازده موتور دارد. عوامل تأثيرگذار در بازده V-belt عبارتنداز:

1- Overbelting: تسمه‎‎هاي با مشخصات نامي بالاتر باعث افزايش كارايي ميشوند

2- تنش (فشار): فشار نامناسب باعث كاهش بازده تا 10 درصد ميشود. بهترين فشار براي يك V-belt كمترين فشاري است كه در آن تسمه در بار كامل نلغزد.

3- اصطكاك: تلفات اصطكاك اضافي درنتيجه ناميزان بودن(غيرهم‎‎محوري)، فرسودگي چرخ‎‎ها تهويه نامطلوب يا ماليده شدن تسمه‎‎ها به چيزي به‎‎‎وجود مي‎‎آيند.

4-  قطر چرخ: هرچه قطر چرخ بزرگتر باشد بازده افزايش مييابد.

جايگزيني V-beltهاي شياردار با V-beltهاي متعارف صرفه‎‎جويي زيادي دربردارد. يك V-belt درمعرض تنش فشاري بزرگي متناسب با قطر چرخ قراردارد. ازآنجاكه در V-beltهاي شياردار در قسمت تحت‎‎فشار از ماده كمتري استفاده شده تغيير شكل لاستيك و تنش‎‎هاي فشاري به حداقل مي‎‎رسد بنابراين بازده عملياتي در V-beltهاي شياردار بيشتر ميشود.

اگر هزينه عملياتي سالانه يك موتور 60 اسب‎‎بخار (براي 6000ساعت) 18000 دلار باشد حتي يك درصد بهبود در بازده موتور باعث 180 دلار صرفه‎‎جويي در سال ميشود. هزينه اضافي براي 6 تسمه با اندازه 128 تقريباً 7 دلار است.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 7:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 3063

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس