تحقیق دانشجویی - 763

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره نحوه عملكرد آنتی‌اكسیدان‌ها

بازديد: 601

نحوه عملكرد آنتی‌اكسیدان‌ها

          آنتی اکسیدان ها شامل مواد مغذی (ویتامین ها و املاح معدنی) و آنزیم ها ( پروتئین های موجود در بدن که در واکنش های شیمیایی نقش کمکی دارند) هستند. بنظر می رسد این مواد در جلوگیری از ایجاد بیماری هایی مانند سرطان ، بیماری قلبی ، سکته مغزی ، آلزایمر ، آرتریت روماتوئید و کاتاراکت نقش دارند.

همانطور که از نامشان پیداست ، آنتی اکسیدان ها موادی هستند که قادرند با اثرات مضر اما طبیعی فرآیند فیزیولوژیک اکسیداسیون در بافت ها مقابله کنند.

آنتی اکسیدان ها شامل مواد مغذی (ویتامین ها و املاح معدنی) و آنزیم ها ( پروتئین های موجود در بدن که در واکنش های شیمیایی نقش کمکی دارند) هستند. بنظر می رسد این مواد در جلوگیری از ایجاد بیماری هایی مانند سرطان ، بیماری قلبی ، سکته مغزی ، آلزایمر ، آرتریت روماتوئید و کاتاراکت نقش دارند.

استرس اکسیداتیو زمانی روی می دهد که تولید ملکول های مضر بنام رادیکال های آزاد بیش از ظرفیت حفاظت بخشی دفاع های آنتی اکسیدانی باشد. رادیکال های آزاد اتم های فعال یا قطعات ملکولی شیمیایی هستند که بر حسب الکترون هایی که دارند بار دار هستند. این رادیکال ها مانند آنیون سوپر اکسید ، رادیکال هیدروکسید ، و فلزاتی همچون آهن و مس هستند. رادیکال های آزاد حاوی اکسیژن که تحت عنوان گونه های واکنشگر اکسیژنی نامیده می شوند (ROS) مهم ترین رادیکال های آزاد بیولوژیک هستند. ROS شامل رادیکال های سوپر اکسید و رادیکال هیدروکسیل ، باضافه مشتقات اکسیژن با الکترون های نابرابر مانند پراکسید هیدروژن ، اکسیژن تنها ، و اسید هیپوکلروس هستند. بدلیل آنکه رادیکال های آزاد یک یا تعداد بیشتری الکترون نابرابر دارند بشدت نا پایدار هستند. این رادیکال ها در بدن دنبال می گردند تا الکترون بگیرند یا از دست بدهند. و در نتیجه به سلول ها ، پروتئین ها ، و DNA صدمه میزنند.

همین روند اکسیداتیو نیز باعث می شود روغن فاسد شود ، سیبی که پوست آن گرفته شده تغییر رنگ دهد و آهن زنگ بزند.

امکان ندارد ما بتوانیم از صدمه رادیکال های آزاد در امان بمانیم. این رادیکال ها از منابع داخل (اندوجنوس) و خارج بدن (اگزوجنوس) ایجاد می شوند.

اکسیدان ها ی حاصل از فرآیند های داخل بدن در نتیجه تنفس هوازی نرمال و متابولیسم ، و التهاب تشکیل می شوند. رادیکال های آزاد اگزوجنوس نیز از فاکتورهای محیطی مانند آلودگی ، نور خورشید ، ورزش شدید ، اشعه ایکس ، سیگار و الکل ناشی می شوند. سیستم های آنتی اکسیدانی ما کامل نیستند بنابراین با افزایش سن بخش های سلولی آسیب دیده بواسطه اکسیداسیون در بدن جمع می شوند.

فرآیند آنتی اکسیدانی

آنتی اکسیدان ها با خنثی سازی رادیکال های آزاد فرآیند اکسیداسیون را متوقف می کنند. برای انجام این کار خودآنتی اکسیدان ها اکسیده می شوند.

به همین دلیل دائما به وجود منابع آنتی اکسیدانی در بدن نیاز است. نحوه عملکرد آنها به دو روش طبقه بندی می شود :

شکستن زنجیره: زمانی که یک رادیکال آزاد الکترونی را جذب کرده یااز دست می دهد ، رادیکال دوم تشکیل می شود. سپس این ملکول همین کار را با ملکول سوم انجام می دهد.

این روند ادامه می یابد تا زمانی که ترمیناسیون روی دهد که طی آن یا رادیکال بوسیله یک آنتی اکسیدان شکننده زنجیره مانند بتا کاروتن و ویتامین های C و E تثبیت می شود ، یا براحتی به یک محصول بی ضرر تبدیل می شود.

راه بازدارنده: آنزیم های آنتی اکسیدان مانند سوپراکسید دسموتاز ، کاتالاز و گلوتاسیون پراکسیداز با کاهش میزان تشکیل زنجیره از اکسیداسیون جلوگیری می کند. چنین آنتی اکسیدان هایی با یافتن رادیکال های آغاز گر می توانند یک زنجیره اکسیداسیون را برای همیشه متوقف سازند. همچنین می توانند با تثبیت رادیکال های فلزی مانند مس و آهن از اکسیداسیون جلوگیری کنند.

تاثیر هر آنتی اکسیدانی در بدن بستگی به این دارد که درگیر چه رادیکال آزادی می شود ، چگونه و کجا تولید می شود ، و هدف آسیب کجاست. بنابراین در حالیکه یک آنتی اکسیدان در یک سیستم ویژه می تواند در برابر رادیکال های آزاد اثر حفاظت بخش داشته باشند ، ممکن است در سیستم های دیگر هیچ تاثیری نداشته باشند. یا در شرائط خاص یک آنتی اکسیدان حتی ممکن است بعنوان یک پرو- اکسیدان که انواع اکسیژن سمی را ایجاد می کند ، عمل نماید.

انواع آنتی اکسیدان ها

بنظر می رسد آنتی اکسیدان ها ی بدست آمده از منابع غذایی اهمیت به سزایی در کنترل صدمه وارده از سوی رادیکال های آزاد دارند.

هر ماده غذایی بر حسب ساختار و عملکرد آنتی اکسیدانی اش منحصر به فرد است.

ویتامین E ، ویتامین C ، بتاکاروتن ، سلنیم ، املا ح معدنی همچون منگنز و روی همگی جزء آنتی اکسیدان ها ی شناخته شده هستند. همچنین برخی آنزیم ها مانند سوپراکسید دسموتاز ، کاتالاز و گلوتاسیون پراکسیداز نیز بعنوان خط دفاعی اولیه بدن در برابر رادیکال های آزاد عمل می کنند.

میزان مناسب دریافت آنتی اکسیدان ها

انجمن قلب آمریکا مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی را به افراد توصیه نمی کند ، تا اطلاعات بیشتری در این زمینه بدست آید. در عوض پیشنهاد می کند همه سعی کنند روزانه تنوعی از غذاها را از همه گروههای غذایی اصلی مصرف کنند. بعلاوه ویتامین C ، ویتامین E ، سلنیم و کاروتنوئید ها یی مانند بتا کاروتن را باید از مواد غذایی و نه از مکمل ها دریافت کرد. پس از بررسی اطلاعات موجود در زمینه اثرات سودمند یامضر آنتی اکسیدان ها محققان به این نتیجه رسیدند که مدرک کافی برای تایید مصرف زیاد این مواد مغذی برای مقابله با بیماری ها ی حاد ندارند. در واقع آنها هشدار داد ه اند که دز های بشدت بالای آنتی اکسیدان ها ممکن است به بدن صدمه برسانند و مشکلاتی از جمله اسهال ، خونریزی و احتمال واکنشهای سمی راایجاد کند.

آنتی اکسیدان ها در چه موادی یافت می شوند؟

بهترین منبع دریافت آنتی اکسیدان ها مواد غذایی هستند. مطالعات نشان مید هند برای حفظ سلامت در وضع ایده آل باید حداقل روزانه پنج وعده میوه وسبزی بعنوان بخشی از یک رژیم غذایی متعادل مصرف کرد.

در صورتی که می خواهید مکمل های آنتی اکسیدانی را دریافت کنید حتما با پزشک مشورت کنید.

ویتامین E در روغن های گیاهی ،گردو ، بادام زمینی ، بادام ، زیتون ،آوکادو ،جوانه گندم ، جگر و سبزیجات دارای برگ سبز موجود است.

منابع مناسب ویتامین C ذشامل مرکبات مانند پرتقال وگریپ فروت ، بروکلی ، سبزیجات دارای برگ سبز،گوجه فرنگی ، فلفل ، سیب زمینی ، طالبی ، و توت فرنگی هستند.

از مواد غذایی حاوی بتا کاروتن می توان به طالبی ،انبه ، پاپایه ،کدو تنبل ، فلف ، اسفناج ،کلم ، و زردآلو اشاره کرد.

سلنیم را می توانید در غذاهای دریایی ، مرغ ، برنج قهوه ای ، و نان غلات سبوس دار بیابید.

فیتوکمیکال ها نیز در تنوعی از مواد غذایی موجودند.

برخی از آنها که اخیرا به لحاظ خاصیت آنتی اکسیدانی شان و توانایی کاهش احتمال بیماری مورد توجه قرار گرفته اند عبارتند از: کاروتنوئید ها در گوجه فرنگی ، هویج ، هندوانه ، کلم ، و اسفناج ، الیل سولفیدها در پیاز ، سیر وموسیر ، فلاونوئیدها در انگور ، زغال اخته ، توت فرنگی ، گیلاس ، گریپ فروت ، تمشک ، و توت سیاه ، و برخی ترکیبات دیگر که در منابع مختلف غذایی یافت می شوند.

البته علاوه بر خوردن مقادیر کافی میوه و سبزی ، ورزش مرتب و پرهیز از دخانیات نیز برای اتخاذ شیوه زندگی سالم ضرورت دارد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره متالوگرافي و كاربرد آن

بازديد: 385

متالوگرافي و كاربرد آن

متالوگرافي، شاخه اي از علم متالوژي است كه شامل آماده سازي و مطالعه سطحئ يك نمونه فلزي مي‌باشد. در اين بررسي و مطالعه، كه با استفاده از ابزاري بنام ميكروسكوپ صورت مي‌گيرد، اطلاعاتي راجع به ساختار دروني قطعات فلزي بدست مي‌آيد.

بطور كلي، مطالعات ساختاري فلزات و آلياژها، در زير ميكروسكوپ در دو مقياس به شرح زير انجام مي‌گردد:

1) بررسي و مطالعه ماكروسكوپي

Macroscopic Examination

2) بررسي و مطالعه ميكروسكوپي

Microscopic Examination

 

مطالعات ماكروسكوپي ساختار فلزات و آلياژها

در اين نوع برسي، ساختار فلزات د رزير ميكروسكوپ و با بزرگنمايي كم (تا حدود 10 برابر) مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. اين امر موجب مي‌شود تا بر روي سطح وسيعي از نمونه مورد آزمايش يك مطالعه اجمالي انجام مي‌شود و اغلب نيز اطلاعات اوليه اي راجع به كيفيت قطعه، يعني يكپارچگي فلز و ساختار آن، انجماد و كيفيت عمليات نهايي(ريخته گري، كار مكانيكي، جوشكاري و...)بدست آيد.

بدليل پايين بودن بزرگنمايي، بررسيهاي ماكروسكوپي در تحقيقات فلزات، بيشتر در مراحل ابتدايي و اوليه بكار گرفته مي‌شوند و مطالعات دقيق تر و نهايي، ديگر در اين مقياس قابل بررسي نمي باشند.

مطالعه ساختارهاي ماكروسكوپي، مي‌تواند هم‌بطور مستقيم بر روي سطح فلز(به عنوان مثال بر روي سطح قطعات ريخته گري يا قطعات آهنگري شده) صورت مي‌گيرد و هم‌بر روي مقاطع شكست و نيز بعد از انجام عمليات سطحي ويژه بر روي سطح قطعه انجام مي‌شود. در زير بطور خلاصه، به موارد كاربرد متالوگرافي در بررسي هاي ماكروسكوپي ساختار فلزات و آلياژها اشاره مي‌گردد:

 بررسي مقاطع شكست قطعات به منظور تعيين علل شكست و نيز نوع شكست از نقطه نظر اينكه، اين شكست از نوع تردBrittle Fracture بوده و يا از اينكه و يا از نوع نرم Ductile Fracture مي‌باشد.

لازم به ذكر است مقطع شكست ترد، به صورت صيقلي ديده مي‌شود، در حاليكه مقطع شكست نرم، بدليل وجود ناهمواري(پستي و بلندي) تيره ديده مي‌شود. شكست نرم با تغيير فرم پلاستيك همراه است.

 تعيين حفره هاي انقباضي، حفره هاي گازي، شكافها و محفظه هاي تشكيل شده در فلز ريخته شده(شمش‌ها يا قطعات ريختگي) كه در اثر شرايط نامناسب ذوب و ريخته گري و انجماد حاصل مي‌شوند.

 تركهاي تشكيل شده در فلز نورد يا آهنگري شده، ذر حين انجام كار مكانيكي ياعمليات حرارتي .

 محفظه‌ها و مكهاي گازي كه ضمن جوشكاري در محل جوش بوجود مي‌ايند.

 

مطالعات ميكروسكوپي ساختار فلزات و آلياژها

مطالعه ساختار دروني موارد در زير ميكروسكوپ را، تحت بزرگنمايي هاي بالا، مطالعه ميكروسكوپي و ساختار مشاهده شده در چنين حالتي، ساختار ميكروسكوپي مي‌نامند.

بر حسب بزرگنمايي مورد نياز مي‌توان فازهاي يك ساختار، تعداد، شكل و توزيع آنها را با استفاده از ميكروسكوپ هاي نوري و الكتريكي مورد بررسي و مزالعه قرار داد.

لازم به ذكر مي‌باشد كه نمونه‌ها در اين نوع بررسي ها، بايستي بعد از انجام عمليات سطحي، مورد مطالعه قرار گيرند.

برخي از كاربردهاي متالوگرافي در بررسي ميكروسكوپي ساختار مواد فلزي به شرح زير مي‌باشد:

 تعيين و تشخيص فازهاي تعادلي و غير تعادلي

 تعيين روش توليد و عمليات انجام شده بر روي قطعه

 متالوگرافي كمي(تعيين اندازه دانه‌ها و آخالها، بويژه تعيين اندازه دانه هاي فاز زمينه و يا تعداد آخالهاي موجود در يك آلياژ)

براي تعيين اندازه دانه، ساختار ميكروسكوپي در يك بزرگنمايي(x100) با مقياس هاي استاندارد مقايسه مي‌شود. در اين اندازه گيري، تعداد دانه‌ها در واحد سطح مقطع ميكروسكوپي، شمارش شده و در نهايت قطر متوسط استاندارد يك دانه يا تعداد دانه‌ها در mm31 فلز محاسبه مي‌شود.

محاسبات مربوط به فاكتورهاي ذكر شده جهت تعيين اندازه دانه، در جدول زير نشان داده شده است.(جدول 3)

لازم به ذكر است كه در مقياس هاي استاندارد، به هر اندازه دانه يك شماره نسبت داده مي‌شود كه در حقيقت نشان دهنده مشخصات دانه بندي يك ساختار مي‌باشد.

Table3: Parameters of Steel Struture with Various Grain Numbers

 

Grain number

Average area of grain mm2

Average numbers of  grains per mm2 of microseetion

Average numbers of

grains per mm2

Average caicutated diameter of grain

Average standard

Diameter mm

-3

1.024

1

1

1

0.875

-2

0.512

2

2.7

0.691

0.65

-1

0.256

4

8

0.5

0.444

0

0.128

8

21

0.352

0.313

1

0.064

16

64

.025

0.222

2

0.032

32

179

0.177

0.167

3

0.016

64

512

0.125

0.111

4

0.008

128

1446

0.088

0.0788

5

0.004

256

4006

0

0.0533

6

0.002

512

11417

0.011

0.0391

7

0.001

1024

32768

0.031

0.0267

8

0.0005

2048

92160

0.022

0.0196

9

0.00025

4096

262122

0.015

0.0133

10

0.000125

8192

737280

0.012

0.0099

11

0.0000462

16384

2097152

0.0079

00.69

12

0.000032

32768

5930808

0.0056

0.0049

13

0.000016

65536

16777216

0.0039

0.0032

14

0.000008

131072

47448061

0.0027

0.0023

 


وسايل و تجهيزات مورد استفاده در متالوگرافي

ميكروسكوپ نوري، ميكروسكوپ الكتروني

مشاهده ساختار ميكروسكوپي مواد اغلب با دو وسيلهخ ميكروسكوپ نوري و ميكروسكوپ الكتروني صورت مي‌گيرد. حوزه بزرگنمايي اين دو ميكروسكوپ نوري بزرگنمايي در حد بين 20تا 2000مرتبه دارد و براي مطالعه مواردي نظير ساختاري ميكروسكوپي(دانه هاي جسم) مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

در حاليكه در تحقيقات عالي كه نياز به بزرگنمايي هاي بسيار بالا مي‌باشد از ميكروسكوپ الكتروني استفاده مي‌شود. ميكروسكوپ الكتروني امروزه از مدرنترين دستگاه هاي تحقيقاتي است كه بزرگنمايي آن حدود 30000 مرتبه است و البته هر روزه ميكروسكوپ هاي قويتر و گرانتر ساخته شده و در اختيار مراكز تحقيقاتي جهان قرار مي‌گيرد.

ميكروسكوپ نوري

ميكروسكوپ نوري دستگاه آشنايي است كه با طرحهاي گوناگون به بازار عرضه شده است. اين ميكروسكوپ‌ها بر حسب يكي از دو حالت عبور نور از داخل نمونه و يا بازتاب (انعكاس) آن از سطح نمونه به دو دسته عبوري(شفاف) و انعكاسي طبقه بندي مي‌شوند.

در متالوگرافي و شناخت ساختار ميكروسكوپي مواد و فلزات چون بيشتر مواد كدر هستند لذا نور از آنها عبور نمي كند، در نتيجه در متالوگرافي بيشتر از ميكروسكوپ انعكاسي استفاده مي‌شود. شمايي از اين دستگاه در شكل(25) مشاهده مي‌شود.

شكل-25

اولين مرحله آماده كردن نمونه براي مشاهده زير ميكروسكوپ، ساييدن و پرداخت كردن آن تا مرحله آينه اي است، در اين وضعيت تمام قسمتهاي سطح نمونه، نور را به داخل عدسي منعكس مي‌كنند، در نتيجه هيچگونه ساختار ميكروسكوپي مشاهده نمي شود.

با عمل اچ كردن(حك كردن) مرز بين دانه‌ها مرئي مي‌شوند. معمولاً براي انجام اين كار، سطح پرداخت شده را در معرض تأثير نوعي ماده شيميايي قرار مي‌دهند. تأثير ماده شيميايي روي نمونه، با خوردن مرز بين دانه‌ها شروع مي‌شود. مرز بين دانه‌ها در اثر خورده شدن بصورت شيارهاي ظاهر مي‌شود. نورهاي منعكس شده از شيارهايي ظاهر مي‌شود. نورهاي منعكس شده از شيارها تغيير مسير داده و به عدسي چشمي نمي رسد، در نتيجه مرز يبن دانه به صورت خطوط تيره ظاهر مي‌شوند.

ادامه عمل اچ كردن با خورده شدن سطح دانه‌ها همراه است. سرعت خورده شدن سطح دانه به جهت استقرار صفحات بلورين آن بستگي دارد. سرعت واكنش شيميايي در همه جهات يكسان نيست، لذا سطح برخي از دانه‌ها سريعتر از سطح دانه هاي لذا سطح برخي از دانه‌ها سريعتر از دانه‌ها از سطح دانه هاي ديگر خورده مي‌شوند. آن دانه هايي كه طوري جهت گيري شده اند كه نور منعكس شده از انها به داخل ميكروسكوپ بر نمي گردد، تيره ديده مي‌شود.

 

ميكروسكوپ الكتروني

ميكروسكوپ الكتروني(SEM) امروزه اغلب در مراكز تحقيقاتي معتبر جهان مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

زمينه هاي تحقيق بيشنر عبارتند از: زمين شناسي، متالوژي،تكنولوژي نيمه هاديها، كنترل كيفي بررسي ساختاري فلزات، شكست نگاري، خوردگي و اكسيداسيون، متالورژي پودري، لاستيكها و پلاستيكها، انجماد، شكل دادن فلزات و ... .

بزرگنمايي ميكروسكوپ الكتروني بسيار بالاست و تا 300000 برابر مي‌رسد و قدرت تفكيك آن نيز بسيار عالي است و قادر است تا حدود A10 (انگستروم) را تشخيص دهد. امروزه همراه با ميكروسكوپ الكتروني، دستگاه آناليز اشعه X نيز وجو دارد كه مي‌تواند آناليز كمي تركيب را نيز در يك حجم كوچك ارائه دهد.

اصول كلي دستگاه ميكروسكوپ الكتروني بدين صورت است كه يك دسته پرتو الكتروني توسط ايجاد ولتاژ بسيار بالا( حدودKV50) از يك فيلمان حرارت ديده شتاب داده مي‌شوند اين الكترونها ا زميان عدسي هاي مغناطيسي عبود كرده و بصورت متمركز شده بر روي سطح نمونه (آلياژ) تأبيده مي‌شود و موجب مي‌شود كه الكترونهايي از سطح نمونه خارج گردند، اين الكترونها توسط يك كلكتور جمع آوري شده و توسط آمپلي فاير تقويت شده و بر روي صفحه تلويزيوني رؤيت مي‌گردد و اطلاعات دقيقي از سطح نمونه بدست مي‌دهد كه مي‌توان آنرا مورد تجزيه و تحليل قرار داد.

دستگاه پوليش(صيقل كاري)

پس از اينكه از آلياژ نمونه تهيه شد بايستي آنرا تراشكاري كرده و سپس سطح آنرا توسط سمباده هاي درشت و بعد با سمباده هاي بسيار نرم(به ترتيب) سمباده كاري و صيقل نمود.

صيقل كاري نهايي توسط دستگاه پوليش انجام مي‌گيرد. دستگاه مزبور بسيار ساده است و بطور كلي از طريق مكانيكي يك ديسك صفحه اي كه روي آن را پارچه پرزدار يا مخمل يا پوست خز و يا پارچه هاي ظريف چسبانده شده است،با سرعت مناسب به حركت‌ در مي‌آيد و حول محور اصلي مي‌چرخد .

در حين صيقل كاري نهايي از ساينده هايي نظير اكسيد آلومينيوم(كوراندم) كه به صورت پودرهاي بسيار ريز متعلق در آب مي‌باشند براي مواد آهني و مسي استفاده مي‌شود وبراي صيقل كاري آلياژهاي آلومينيوم و منيزيم غالباً از اكسيد منيزيم معلق در آب استفاده مي‌شود.

اين ذرات ساينده بر روي پارچه مخمل دستگاه پوليش ريخته مي‌شوند و نمونه را روي آنها نگه مي‌دارند تا سطح آن كاملاً صيقلي و آينه اي گردد.

 

عمليات آماده سازي و تهيه يك مقطع متالوگرافي

تحقيق بر روي ساختار فلزات بوسيله، يك ميكروسكوپ، تنها وقتي امكان پذير است كه پرتوهاي نوري تابيده شده به سطح فلز، با شدت نسبتاً زيادي از اين سطح منعكس گردد. به همين دليل، سطح نمونه بايستي تحت عمليات سطحي خاص، آماده گردد. نمونه اي كه سطح آن جهت بررسي ميكروسكوپي آماده شده است، «مقطع» ناميده مي‌شود. براي تهيه يك مقطع بايستي نمونه اي از فلز مورد مطالعه، بريده شده و سطحي صاف و صيقلي تهيه گردد.

مراحل آماده سازي يك مقطع جهت بررسي و مطالعه ميكروسكوپي به ترتيب زير مي‌باشد:

 

نمونه برداري  Specimen Selection

انتخاب نمونه هاي متالوگرافي كه بايستي زير ميكروسكوپ آزمايش شوند، از اهميت زيادي برخوردار است. نمونه بايستي نماينده تمامي يك قطعه باشد، به هنگام بررسي يك عيب از طريق متالوگرافي بايستي نمونه از محل آن عيب تهيه شود تا اطلاعات كاملي كاملي بدست آيد. همچنين در بعضي موارد، بخصوص در مورد قطعات نورد شده، بدليل ناهمسو بودن خواص در جهت نورد و در جهت عمود بر آن، لازمست تا نمونه برداري در هر دوجهت صورت گيرد. قطعات و نمونه هاي كوچك، پس از انجام عمليات سطحي مناسب بر روي آنها، مستقيماً جهت مطالعه، زير ميكروسكوپ قرار مي‌گيرند. در صورتيكه اندازه و وزن يك قطعه زياد باشد و يا اينكه قطعه داراي شكل پيچيده اي بود و فاقد يك قسمت مسطح باشد، در اينصورت، لازمست كه نمونه اي كوچك از قطعه بريده شده و تحت عمليات سطحي قرار گيرد.

نمونه برداري ممكنست به روشهاي مختلفي انجام شود كه معمولترين آنها عبارتند از:

الف) نمونه برداري از طريق بريدن

ب) نمونه برداري از طريق شكستن

در موارد نرم، نمونه برداري را مي‌توان از طريق بريدن بوسيله اره و يا ساير ابزار برنده انجام داد. در موادي كه داراي استفاده از ديسكهاي كربوراندوم، الماس و غيره انجام مي‌شود. نكته قابل توجه آنست كه بايد در حين برش از گرم شدن حد قطعه اجتناب گردد، زيرا اين امر مي‌تواند به تغيير ساختار فلز منتهي گردد.

يكي ديگر از روشهاي بريدن، برش توسط جرقه الكتريكي (EDA) مي‌باشد كه براي نمونه  برداري از قطعات سخت بكار مي‌رود.

در صورتيكه فلز ترد و شكننده باشد و نمونه اي با شكل و اندازه معيني مورد نياز نباشد، مي‌توان با استفاده از چكش، تكه كوچكي از قطعه را، از طريق شكستن قطعه، تهيه كرده، سپس با انجام عمليات بعدي آنرا براي بررسي با متالوگرافي آماده نمود.

همانگونه كه اشاره شد، از عوامل مهمي كه نتايج مطالعه به آنها بستگي دارد، انتخاب محل نمونه برداري و سطح مورد مطالعه مي‌باشد. اين انتخاب در حقيقت به موضوع مورد مطالعه و شكل يك قطعه بستگي دارد و به همين دليل، در اينجا تنها مي‌توان توصيه هاي عمومي را مطرح نمود.

در فلزات و آلياژهاي ريختگي، مطالعه ريزساختارها بايستي در مقاطع(ضخامتهاي) مختلف انجام شود، زيرا با تغيير مقاطع، سرعت سرد شدن نيز در هر مقطع تغيير پيدا مي‌كند و در نتيجه ساختارهاي متفاوتي حاپل مي‌گردد.

 

قالبگيري(سوار كردن) نمونه‌ها Mounting

نمونه هاي را كه داراي ابعاد بسيار كوچكي هستند و يا اينكه، شكل نامناسبي دارند، نمي توان به آساني در دست گرفته و عمليات آماده سازي را بر روي آنها انجام داد. به همين منظور، اين نمونه‌ها را با مواد پلاستيكي مصنوعي قالبگيري مي‌كنند. مواد پلاستيكي مصنوعي قالبگيري مي‌كنند. مواد قالبگيري از نقطه نظر انجماد، در دو نوع گرما سخت و سرما سخت، وجود دارند.

سمباده زني(سمباده كاري) نمونه‌ها Grinding

سمباده زني (سمباده كاري) يكي از مراحل مهم در آماده سازي نمونه‌ها مي‌باشد. زيرا ناهمواريهاي ناشي از مرحله نمونه برداري، بايستي در اين مرحله بر طرف گردد. لازم به ذكر است سوختگي ناشي از بريدن به سختي از بين مي‌رود. در حين عمل ناشي از بريدن سمباده كاري، خراشهايي بوجود مي‌آيد كه بايستي در مراحل بعدي و با استفاده از مواد ساينده ريزتر كاهش داده شوند. نكته قابل توجه آنست كه در انتهاي مرحله سمباده كاري، تنها خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده كاري، تنها خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده كاري(سمباده كاري با ريزترين مواد ساينده) بايستي بر روي سطح وجود داشته باشد و خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده هاي داراي مواد درشت تر، در صورتي كه در طي مراحل سمباده كاري قبلي ازبين نرفته باشند، ديگر با عمليات بعدي(صيقلي‌كردن) از بين نخواهند رفت.

بطور كلي سطحي كه قرار است آماده شود، بوسيله ساينده هاي درجه بندي شده بر حسب اندازه ذرات مواد ساينده، به ترتيب از ذرات درشت به ذرات ريز، تحت سايش قرار مي‌گيرد. معمولاً عمل سايش از موادي با اندازه 180-60 مش آغاز شده و سپس تا 600 مش و حتي بيشتر ادامه پيدا مي‌كند. عموماً سمباده هاي مورد استفاده از نظر اندازه ذرات مواد ساينمده به ترتيب زير مي‌باشد:

مش 600                  400                  320                  240                  120

انتخاب اولين مواد ساينده به ميزان زبري سطح و عمق خراش و ناهمواري هاي ناشي از مرحله نمونه برداري بستگي دارد.

براي سطوحي كه با اره نواري بريده مي‌شوند اولين سمباده معمولاً بين 120-60 مش انتخاب مي‌شود. سطوحي كه عمل برش آنها به همراه سايش انجام مي‌گيرد هموارتر بوده و خراش كمتري دارند. در اين سطوح عمل سمباده كاري با سمباده هاي 240-120 مش آغاز مي‌شود. اگر سطوحي با استفاده از اره سيمي(Wire Saw) و يا اره الماسي با سرعت كم، بريده شده باشند، در چنين حالتي اولين سمباده اي كه مي‌تواند براي نرحله سمباده كاري ناشي از حرارت و نيز افزايش عمر و دوام كاغذ سمباده بايستي عمليات سمباده كاري به روش‌تر(مرطوب) انجام گيرد. رطوبت از گير افتادن ذرات فلز در ميان ذرات مواد ساينده و در نتيجه كاهش راندمان سايش جلوگيري كرده، عمل بريدن را توسعه مي‌بخشد. همچنين در سمباده كاري مرطوب، نمونه خنك مي‌شود و بدين ترتيب حرارت حاصل از اصطكاك كه ممكن است باعث تغيير ساختار ميكروسكوپي حقيقي شود، كاهش پيدا مي‌كند.

آب معمولي ترين خنك كننده و روان ساز، براي تمام مواد، به استثناي موادي كه با آب واكنش مي‌دهند، مي‌باشد.

جهت سمباده زدن، نسبت به نمونه نبايستي در طول عمليات سمباده كاري ثابت نگه داشته شود. براي دستيابي به بهترين نتايج، اين جهت بايستي در بين مراحل كار 45تا90 درجه تغيير نمايد.

در موارديكه ازسمبادده كاري دستي استفاده مي‌شود آزمايش كننده، بايستي سطح را بدقت بازرسي كند تا مطمئن گردد خراشهاي مربوط به مرحله قبلي، كاملاً از بين رفته باشند.

پرداخت كاري(صيقل كاري) نمونه‌ها Polishing

پس از انجام عمليات سمباده كاري تا 600مش، نمونه، براي ايجاد يك سطح تخت و تا حد قابل قبولي عاري از خراش و با قابليت انعكاس بالا، صيقلي مي‌گردد.

هر چند در كارهاي جاري و معمول همواره لازم نيست كه سطح كاملاً بدون خراش باشد، با وجود اين، تمام خراشهاي موجود بايستي بسيار ريز و در عين حال خوب پخش شده باشند تا ساختار واقعي را بتوان مشاهده نمود.

عمليات پرداخت كاري دو نوع مي‌باشد، يكي تحت عنوان صيقل كاري درشت و ديگري نيز به صيقل كاري نهايي موسوم است.

صيقل كاري درشت

اين نوع صيقل كاري توسط مواد ساينده خميري الماس در اندازه هاي 10-4 ميكرون به بهترين وجهي صورت مي‌گيرد، براي صيقلي كردن درشت بايستي پارچه ابريشم مصنوعي نظير نايلون، به عنوان پوشش براي صفحه صيقلي كننده دوار بكار برود.

در خلال صيقل كاري درشت، نمونه را در جهت عقربه هاي ساعت خول چرخ صيقل كاري حركت مي‌دهند تا از تمام سطح آن، بطور مساوي بار برداشته شود وصيقل كاري در يك جهت مشخص نشود. به غير از الماس، مواد ساينده ديگري نيز ممكن است بكار رود، ولي به منظور دستيابي به يك سرعت براده برداري مساوي، اندازه دانه اي بسيار بزرگتري لازم است و به علاوه درجه صيقل كاري نيز نامرغوب تر است.

صيقل كاري نهايي

صيقلي كردن يا صيقل كردن نهايي با وسايل مكانيكي، مشابه همان روشي انجام مي‌گيرد كه براي صيقل كاري درشت بكار مي‌رود. اكسيد آلومينيوم، معروفترين ماده ساينده براي صيقل كاري نهايي مواد آهني و مسي است. اكسيد منيزيم غالباً براي صيقل كاري آلياژهاي آلومينيوم و منيزيم بكار مي‌رود. مواد ساينده صيقلي كننده از قبيل خمير الماس و اكسيد كروم، معمولاً كمتر بكار مي‌روند.

حك كردن(ظاهر سازي ساختمان- اچ كردن)Etching

نمونه هاي فلزي صيقلي شده، معمولاً هيچگونه مشخصات ساختاري را نشان نمي دهند. هدف از اچ كردن سطح فلز، مرئي ساختن ساختار بلورين فلز و تشخيص سازنده هاي مختلف مي‌باشد. براي اچ كردن، نمونه تميز و صيقلي شده را در محلول اچ كننده(معرف) مناسب(مطابق جدول 4) فرو مي‌برند.

محلول هاي اچ كننده، از حل كردن اسيدهاي آلي و غير آلي، قليايي‌ها يا ساير مواد كمپلكس، در حلال هايي ا زقبيل آب، گليسيرين، يا گليكول تشكيل مي‌شوند. اين مواد اثري بسيار قوي دارند و بايستي با احتياط بكار برده شوند. چون هر محلول براي هدف خاصي ساخته شده، لذا هنگام ظاهر كردن ساختاري كه مورد نظر است، در انتخاب محلول بايستي نهايت دقت را بكار برد. مثلاً پيكرال يك اچ كننده عمومي نيست بلكه براي تشخيص فريت و كربور آهن بكار مي‌رود. با اين معرف، كربور آهن بيشتر ديده مي‌شود در صورتيكه نيتال جهت مصرف فوق مناسب نبوده بلكه اصولاً به عنوان يك ظاهر كننده عمومي در فولاد و جهت ظاهر شدن مرز دانه هاي فريت بكار مي‌رود.

جدول 4- معرفهاي اچ كننده(ظاهر كننده) انتخابي براي آزمايش ميكروسكوپي فلزات.

فلزها

اچ كننده(ظاهر كننده)

تركيب

ملاحظات

آهن و فولاد

شماره1، نيتال

1%تا5% اسيد نيتريك 95%تا99% متيل الكل

فولادهاي كربني- پرليت را تيره مي‌كند، مرزهاي دانه اي را ظاهر مي‌كند مصرف عمومي براي فولادهاي تندبر زمان:5تا60ثانيه

 

شماره2، پيكرال

4 گرم اسيد پيكريك 100ميلي گرم متيل الكل

كربن و فولادهاي كم آلياژ عمل آورده شده

 

 

الكل

حرارتي يا عمل آورده نشده زمان:5تا120ثانيه

 

شماره3 كلريد آهن(كلروفريك) و اسيد هيدروكلريك

5گرم50ميلي گرم اسيد هيدروكلريك 100ميلي ليتر آب

ساختمان فولادهاي ضدرنگ و نيكل دار استيني را ظاهر مي‌كند

 

شماره4، عمل آوردن حرارتي

گرم كردن

*

 

 

نمونه روي بشقاب گرم رو به بالا،400 تا 700 درجه فارنهايت

پرليت تفيير رنگ مي‌دهد و سمنتيت كمتر تغيير مي‌كند بويژه براي چدن بسيار مفيد است. زمان:10تا60دقيقه

مس و آلياژهاي آن

شماره5، هيدروكسيد آمونيوم- پيروكسيد هيدروژن

5قسمت NH وOH (وزن مخصوص 88/0) 5 قسمت آب، 5-2 قسمت(3%)

ظاهر كننده عمومي براي مس و آلياژهاي آن زمان:1دقيقه

 

شماره 6، اسيدكروميك

محلول رقيق اشباع شده()

مس، برنج، برنز و نقره نيكلي

 

شماره 7 كلروفريك

5گرم كلرور فريك، 96ميلي ليتر الكل اتيليك، 2 ميلي ليتر اسيد كلريدريك

مس، آلومينيوم، منيزيم، نيكل و آلياژهاي روي زمان: 1ثانيه تا چند دقيقه

آلومينيوم و آلياژهاي آن

شماره8 اسيد فلئوريدريك

5/0ميلي ليتر كلرو فريك5/99 ميلي آب

ظاهر كننده عمومي با جاروب كردن بكار ببريد زمان:15 ثانيه

 

شماره 9 هيدروكسيد سديم

15 گرم سود 90ميلي ليتر آب

ظاهر كننده عمومي، مي‌تواند براي هر دو ظاهر ساختن درشت وريز بكار رود زمان:5 ثانيه

منيزيم و آلياژهاي آن

شماره10 گليكول

75ميلي ليتر گليكول اتيلن، 24 ميلي ليتر آب، 1ميلي ليتر اسيد نيتريك غليظ

تقريباً براي همه آلياژهاي منيزيم زمان: 3 تا 60ثانيه

نيكل و آلياژهاي آن

شماره 11،

50ميلي ليتر اسيد نيتريك غليظ، 50 ميلي ليتر اسيد گلاسيال غليظ

نيكل،مونل و ساير آلياژهاي نيكل و مس زمان:5تا20ثانيه

 

شماره12

50 ميلي ليتر اسيد نيتريك

 

 

تيزاب سلطاني

اسيد نيتريك غليظ، 25 ميلي ليتر اسيد كلريد ريك غليظ 20 ميلي ليتر

اينكول

 

 

آب

 

آلياژهاي قلع وسرب و روي

مراجعه شود به كتابهاي مربوط

 

 

 

معمولاً براي اچ كردن نمونه، آن را با انبري نگه داشته و از طرف سطح سيقلي شده درون ظرف كوچكي كه قسمتي از ان محلول مورد نظر پر شده، غوطه ور مي‌كنند. از طرفي مي‌‌توان بوسيله پارچه كتاني كه از محلول اچ اشباع شده است، نمونه را اچ كرد. پيشرفت اچ شدن را مي‌توان با چشم ديد ولي بايستي زمان نيز كافي باشد.

زمان اچ كردن مناسب را بايستي بطور تجربي يافت و ممكنست از چند ثانيه تا يك دقيقه با بيشتر متغير باشد.

هرگاه نمونه اي به اندازه كافي اچ نشده باشد، بعد از تخستين غوطه وري، اين فرآيند ممكن است تكرار شود. هر گاه نمونه زياد اچ شده باشد، بايستي آنرا صيقلي نموده مجدداً اچ نمود. بلافاصله بعد از اچ كردن نمونه را بايستي با آب گرم شست تا عمل اچ شدن متوقف شود، سپس در الكل فرو برده و سرانجام در معرض وزش هواي گرم، خشك كرد. بنابراين به منظور جلوگيري از لكه آب، خشك كردن سريع، مهم است.

يكي از هدفهاي اچ كردن شيميايي، بر طرف ساختن فلز تغيير شكل يافته اي است كه ممكن است در خلال صيقلي كردن، توسعه يافته باشد.

بطور كلي اجزا ساختاري، در اثر اچ شدن ترجيحي ظاهر مي‌گردند، بدين معنا كه بعضي از سطوح، مانند مرز دانه ها، خيلي بيشتر از سطوح ديگر داراي تنش بوده و در نتيجه در معرض خورده شدن بيشترتوسط ماده اچ كننده قرار مي‌گيرند.

سرعت، اچ شدن نيز براي صفحات كريستالوگرافي مختلف، فرق مي‌كند و درجات متغيري از نور منعكس شده با سايه حاصل از دانه‌هاي مختلف، ايجاد مي‌كند.

 

متالوگرافي چدنها

چدن يكي از مهمترين مواد صنعتي ميباشد. اجزا ماشين آلات، سيلندرها، چرخ دنده‌ها، رينگ پيستونها و بسياري از قطعات ديگر، از چدن ساخته مي‌شوند. خواصي كه باعث شده است نا چدن، چنين فلز باارزشي در صنعت باشد عبارتند از:

قابليت ريخته گري بسيار خوب، خواص مكانيكي نسبتاً خوب، قابليت ماشين كاري عالي و نداشتن حساسيت به كيفيت پرداخت سطحي.

براساس نمودار تعادلي آهن-كربن، به آلياژ آهن و كربن دانست كه كربن موجود در آن بيش از قابليت آستنيت در درجه حرارت اوتكتيك است. در چدن علاوه بر كربن، سيليسيم، نيز به عنوان عنصر سوم و به اندازه(3-5/0) درصد موجود ميباشد. ساختار ميكروسكوپي چدن به دو عامل اصلي، يعني تركيب شيميايي(كربن و سيليسيم) و سرعت سرد شدن آن بستگي دارد.

در صورتيكه تركيب شيميايي چدن در محدوده معيني قرار داشته باشد و مذاب با سرعت آهسته اي سرد گردد، كربن در جريان انجماد به شكل آزاد(گرافيت) رسوب مي‌كند. چنين چدنهايي را كه مقطع شكست آنها، تيره و خاكستري ديده مي‌شود، چدن خاكستري مي‌نامند.

اما اگر تركيب شيميايي چدن از نظر ميزان كربن و سيليسيم، كمتر از مقدار اين عنصر د رچدن خاكستري باشد و يا اينكه صرعت سدن شدن مئذاب چدن به اندازه كافي سريع باشد، آنگاه قسمت اعظم كربن آن به صورت تركيب(سمانتيت) رسوب مي‌كند. اين چدنها كه مقطع شكست آنها، سفيد و روشن ديده مي‌شود، چدن سفيد ناميده مي‌شوند.

بنابراين در ارتباط با ساختار ميكروسكوپي چدنها، دو احتمال افراطي وجود دارد كه عبارتند از:

تمام كربن به صورت در آمده و در نتيجه محصول نهايي مخلوطي از سمانتيت و پرليت است.

تمام كردن به شكل آزاد(گرافيت) بوده و محصول نهايي مخلوطي از گرافيت و فريت است.

در عمل هيچكدام از اين دو حالت افراطي وجود نداشته، بلكه نوعي چدن به حد افراطي اول نزديكتر است و نوعي ديگر به حد دوم نزديكتر است.

در نمودار تعادلي آهن- كربن، دو حالت فوق نشان داده شده است. خطوط نشان داده شده به صورت منقطع(خط چين) بيانگر حالت تعادلي پايدارمي باشد كه در آن كربن بصورت آزاد وجود دارد و خطوطي كه به صورت پيوسته نشان داده شده است، به حالت تعادلي ناپايدار مربوط است كه در اين حالت كربن به شكل وجود دارد، به عبارت ديگر مي‌توان گفت كه نمودار تعادلي ناپايدار، به سيستم(-) تعلق دارد.

نمودار آهن- كربن

ساختار ميكروسكوپي چدنهاي سفيد

ساختار ميكروسكوپي اين جدنها بايستي بر اساس نمودار تعادلي ناپايدار (سيستم-) مورد مطالعه قرار گيرد.

همانگونه كه در اين نمودار نشان داده شده،اجزا اصلي در ساختمان چدن، پرليت و سمانتيت مي‌باشند كه به اشكال مختلفي در ساختار مشاهده مي‌شوند. همچنين د راين نمودار ديده يم شود كه در درجه حرارت1147 درجه سلسيوس، به ازاي 3/4 درصد كربن، تحولي در چدن صورت يم گيرد كه موسوم به تحول اتكتيك يم باشد. در جريان اين تحول مذاب به مخلوط مكانيكي، متشكل از آستنيت و سمانتيت تبديل مي‌شود كه اصطلاحاً به آن لدبورت گفته مي‌شود. يعني:

كربن (مذاب چدن)L

چدنهايي كه درصد كربن آنها كمتر از 3/4% است(سمت چپ چدن اتكتيكي)، چدن هاي هيپواتكتيك ناميده مي‌شوند.

به چدنهايي كه داراي كربني بيشتر از 3/4% هستند(به سمت راست چون اتكتيكي)، چدن‌هاي هيپراتكتيك گفته مي‌شود.

ساختار ميكروسكوپي چدنهاي خاكستري

همانگونه كه قبلاً بدان اشاره شد، در صورتيكه كربن به شكل آزاد(گرافيت) در چدن وجود داشته باشد، آنرا چدن خاكستري مي‌نامند. در اينجا لازم به ذكر مي‌باشد كه "چدن خاكستري"(Cray cast Iron) يك اصطلاح عمومي براي چدن هايي است كه در آنها، كربن بصورت گرافيك(بدون توجه به شكل آنها) وجود دارد.

انواع چدن هاي خاكستري

بر حسب شكل گرافيت موجود در چدن، سه نوع چدن خاكستري، متداول مي‌باشند كه عبارتند از:

1) چدن خاكستري با گرافيت لايه اي (Lamellar Graphite)

2) چدن خاكستري با گرافيت برفكي(چكش خوار)(Flaky Graphite)

3) چدن خاكستري با گرافيت كروي(نشكن)(Sphrodised Graphite)

 

ساختار ميكروسكوپي چدن خاكستري با گرافيت لايه اي

در اين چدن گرافيت آزاد به شكل ورقه اي وجود دارد كه نمونه سه بعدي آن در شكل زير نشان داده شده است.(شكل28)

اين نوع چدنها از نظر زمينه ميكروسكوپي به سه گروه، تقسيم مي‌شوند كه عبارتند از :

الف) زمينه فريتي

ب)زمينه پرليتي

ج) زمينه فريتي- پرليتي

در اينجا لازم به توضيح است كه اصولاً بر اساس نمودار تعادلي پايدار(سيستم) چدن خاكستري بايستي داراي اجزا اصلي گرافيت و فريت باشد، اما از آنجاييكه در شرايط معمولي توليد چدن ها، شرايط پايدار و ناپايدار هر دو اتفاق مي‌افتند، لذا ساختارهاي ميكروسكوپي چدن هاي خاكستري، كاملاً از نمودار تعادلي پايدار() پيروي نمي كند به همين دليل چدن خاكستري با زمينه صد در صد فريتي و يا صد در صد پرليتي در شرايط عادي قابل حصول نيستند و تنها به كمك عمليات حرارتي(جهت دستيابي به زمينه فريتي) و عناصر آلياژي(براي رسيدن به زمينه پرليتي) مي‌توان به چنين ساختارهايي دست يافت.

ساختار ميكروسكوپي چدن خاكستري با گرافيت برفكي

(چون ماليبل-چكش خوار)‌

براي بدست آوردن چدن چكش خوار، چدن سفيد را كه سخت مي‌باشد تحت عمليات بازپخت قرار مي‌دهند. در نتيجه اين عمليات، چدني حاصل مي‌شود كه از هر دو چدن سفيد و خاكستري، چكش خوارتر و انعطاف پذيرتر است. چدن چكش خوار از چدن خاكستري نرم تر بوده و نسبتاً به آساني نراشكاري مي‌شود بدين دليل، چدن چكش خوار را مي‌توان ابزار كشاورزي، خيش ها، تراكتورها، كلوخ شكن ها، قطعات اتومبيل، ظروف فلزي، ابزار كوچك و لوازم لوله كشي(اتصالات) را نام برد.

با اينكه چدن چكش خوار در مقايسه با چدن خاكستري هزينه زيادتري دارد، ولس مصرف بسيار وسيعي پيدا نموده است. چدن چكش خوار از قطعات چدن سفيد، بوسيله عمل بازپخت در درجه حرارتهاي بالا و به مدت زمان طولاني ساخته مي‌شود. قطعات تصلي چدن سفيد از يك چدن كم كربن و كم سيليسيم(چدني، كه بدون تشكيل كربن گرافيتي در قالب، منجمد و سرد خواهد شد) ساخته مي‌شوند. در طي عمليات باز پخت، كربن آزاد(گرافيت)طبق واكنش زير انجام مي‌شود:

(گرافيت به شكل برفكي)

چدنهاي چكش خوار، از نظر ساختار ميكروسكوپي زمينه، سه نوع مي‌باشند يعني چدن با زمينه فريتي، فريتي-پرليتي و پرليتي.

ساختار ميكروسكوپي چدن خاكستري با گرافيت كروي(چدن نشكن)

با اينكه توليد قطعات چدني، يك روش بسيار قديمي محسوب مي‌شود، ولي با اين وجود اخيراً كوشش زيادي جهت توليد چدنهاي مقاوم كه قابليت خمش داشته باشند، به عمل آمده است كه البته در اين راه به موفقيت هاي چشمگيري نيز نايل آمده‌اند. يكي از اين چدنهاي جديد چدن نشكن، مي‌باشد كه قابليت كشش و انعطاف پذيري زيادي دارد، به اين چدنها، چدنهاي كروي نيز گفته مي‌شود، زيرا در ساختار ميكروسكوپي آن، گرافيت به شكل كروي وجود دارد.

چدنهاي با گرافيت كروي مزاياي عملي چدن را با مزاياي مهندسي فولاد، تلفيق مي‌كنند. اين مزايا شامل نقطه ذوب پايين، سياليت خوب، قابليت ريخته گري خوب، قابليت تراشكاري عالي، مقاومت يه سايش خوب، استحكام زياد، سختي، قابليت انعطاف، قابليت كاركرد خوب، قابليت جوشكاري و سختي پذيري خوب مي‌باشند.

اين چدنها نيز مانند دو نوع قبلي، ا زنظر نوع زمينه، به سه صورت وجود دارند:

1) چدن گرافيت كروي با زمينه فريتي

2) چدن گرافيت كروي با زمينه پرليتي

3) چدن گرافيت كروي با زمينه فريتي- پرليتي

 

بررسي ساختار ميكروسكوپي برنجها

برنج ها، آلياژهاي مس و روي هستند. برنجها يكي از مهمترين آلياژهاي مهندسي غير آهني مي‌باشند.

مس مي‌تواند در درجه حرارت حدود 900 درجه سلسيوس تا حدود 5/32% روي را در خود حل نمايند(محلول جامد) و اين مقدار با كاهش درجه حرارت زياد شده و در 454درجه سلسيوس به 39% مي‌رسد. ولي پس از آن با تغيير در دياگرام مقداري از محيط ميزان درصد حلاليت روي در مس تا درجه حرارت محيط كاهش مي‌يابد.

در شرايطي كه مقدار روي كمتر از 36% باشد برنج بصورت محلول جامد تك فاز روي در مس خواهد بود كه به آن برنج آلفا گويند. برنج آلفا بسيار شكل پذير است و با اضافه شدن روي در مس تا حد 36%، شكل پذيري آن افزايش مي‌يابد، در نتيجه خواص كاربرد اين آلياژها بسيار خوبست.

برنج هاي آلفايي محتوي 5 تا 20درصد روي به سبب رنگ مسشان به برنجهاي قرمز مشهورند. در صورتيكه برنج هاي با 20تا30درصد روي را برنج هاي آلفاي زردمي مي‌نامند.

اگر درصد روي در آلياژ بيش از 36% گردد فاز تردد بتا() حاصل شود. محلول جامد بتا نسبتاً سخت است و انعطاف پذيري كمتري نسبت به برنج آلفا دارد. وقتي مقدار روي از 50% تجاوز كند محلول جامد گاما () تشكيل مي‌شود كه بسيار سخت و شكننده است و هيچ گونه ارزش صنعتي ندارد.

ساختمان كريستالي فاز آلفا F.C.C است و ساختمان كريستالي فاز بتا B.C.C است. فاز در درجه حرارت هاي حدود 454 درجه سلسيوس به فاز  تبديل مي‌شود كه فازيست منظم(Ordered) يعني اتم هاي روي بط.ر منظم در ساختمان اتمي اتمهاي مس قرار مي‌گيرد.

برنج هاي  داراي 36تا45درصد روي هستند. يكي از آلياژهاي معروف دو فازي برنج آلياژ فلز مونتژي مي‌باشد كه 40 درصد روي دارد و براي كار گرم بسيار مناسب است. و برنجي كه داراي 39% روي و 3% سرب است قابليت ماشين كاري عالي دارد و به برنج خوش تراش معروف است.

برحسب شكل دادن برنج‌ها به دو دسته تقسيم بندي مي‌شوند:

برنج هاي مناسب براي كار سرد

اين برنج‌ها معمولاً داراي ساختمان ميكروسكوپي فاز آلفا()هستند. برنج هاي الفا داراي قابليت انعطاف پذيري خيلي خوبي هستند. بخصوص برنج داراي 30% روي داراي ماكزيمم انعطاف است و به برنج زرد يا برنج قشنگ معروف است و براحتي از طريق سنبه و ماتريس و خم كاري و كشش شكل داده مي‌شود.

برنج هاي مناسب براي كار گرم

اين برنج‌ها دو فازي هستند يعني داراي فاز () مي‌باشند كه حدود 36تا45درصد روي دارند، اينگونه برنج‌ها فقط با كار گرم شكل مي‌پگيرند.

با توجه به دياگرام مس-روي معلوم مي‌شود كه آلياژ مثلاً حاوي 40% روي در 750درجه سلسيوس كاملاً داراي فاز  خواهد بود كه نسبت به دو فازي نرمتر است. بنابراين بهترين درجه حرارت براي كار كردن روي آلياژهاي دو فازه در جه حرارت 650-750 درجه سلسيوس مي‌باشد.

متالوگرافي آلومينيوم و آلياژهاي آن

فلز آلومينيوم بدليل خواص جادويي خود، جاي وسيع و مهمي در صنعت باز نموده است. از جمله اين خواص مي‌توان موارد زير را نام برد:

وزن مخصوص كم، قابليت انعكاس زياد(نور و حرارت)، مقاومت زياد در برابر خوردگي، نسبت استحكام به وزن زياد، هدايت الكتريكي زياد، هدايت حرارتي زياد، قابليت انتشار حرارتي كم، جرقه نزدن و غير مغناطيسي بودن، شكل پذيري با روشهاي مختلف، استحكام بالا در درجات حرارتي من، قيمت زياد ضايعات و قراضه، سمي نبودن و اتصال آسان.

آلياژهاي آلومينيوم به دو گروه كار پذير و ريختگي تقسيم مي‌شوند، كه گروه اول از طريق كار مكانيكي، به شكل مورد نظر در مي‌آيند و گروه دوم از طريق ريخته گري شكل مي‌گيرند. هر دو گروه ممكنست داراي قابليت عمليات حرارتي بوده و يا اينكه فاقد اين قابليت باشند.

تمام مراحلي كه در آماده سازي يك نمونه متالوگرافي، در قسمن هاي گذشته به انها اشاره شد در آلومينيوم و آلياژهاي آن نيز صادق مي‌باشد. محلول هايي كه براي اچ كردن اين مواد بكاربرده مي‌شوند، در جدول زير مندرج هستند.(جدول 5)


جدول5- محلول هاي حك شيميايي براي مطالعه درشت ساختاري

محلول

غلظت

مواد معرف خاص

هيدروكسيد سديم در 160 درجه فارنهايت يا 71درجه سلسيوس

10گرم90 ميلي ليتر آب

براي تميز كردن سطحي جهت مطالعه كيفيت و صافي سطحي، ترك و عيوب كلي

محلول Regia-HF

ml75(غليظ)HCl

ml25

ml5HF

براي مطالعه ساختمان دانه بندي آلياژهاي ريخته گري و كارپذير3003، 5052،60601

مخلوط اسيدي

ml33(غليظ)HCl

ml33

ml1آب

محلول حك موارد مصرف عمومي براي مطالعه دانه بندي

محلول حك Tucher

ml45(غليظ) HCl

ml15

ml15 HF

ml25 آب

براي مطالعه ساختمان ريختگي و ساختمان هاي پتكاري(فورج شده)

محلول حك Flich

ml15(غليظ) HCl

ml10(48%) HF

ml90آب

براي مطالعه ساختمان دانه بندي آلياژهاي2014و2024

اسيد هيدروفلوريك

ml10(48%) HF

ml90آب

براي مطالعه ساختمان آلياژهاي ريخته گري و پتكاري شده بر سيليسيم

 


جدول شماره6-محلول هاي حك شده شميايي براي مطالعه و تفكيك ريز ساختارها

محلول

غلظت

مورد مصرف خاص

طريقه حك كردن

اسيد هيدروفلوئوريك

ml5/0(غلظت) HF

ml5/99 آب

حك شيميايي

ريز ساختاري

براي مصارف عمومي

مالش با پنبه نرم به مدت 15 ثانيه

هيدرو كسيد سديم

gr1

ml99آب

حك شيميايي

ريز ساختاري

براي مصارف عمومي

مالش نمونه با محلول مدت10ثانيه

اسيد سولفوريك

Ml20

Ml90آب

براي تفكيك Al-Cu-Fe-Mn

ازAl-Fe-Mn

ياAl-Cu-Fe

غوطه ور كردن بمدت30ثانيه در 160(درجه فارنهايت) 71درجه سلسيوس و سرد كردن سريع در آب سرد

هيدرو كسيد سديم

gr10

ml90 آب

حك شيميايي ريز ساختاري براي مصارف عمومي

غوطه ور كردننمونه بمدت 5ثانيه در71درجه سلسيوس و سپس شسنشو با آب سرد

محلولKeller

Ml1غلظت HF

Ml5/1غليظ HCl

Ml5/2

Ml 95آب

مشاهده و مقايسه ريز ساختاري آلياژهاي نوعغ دورالومين عمليات حرارتي شده،مثلاً2017و2024

غوطه ور كردن بمدت60-10ثانيه، شسنشو با آب گرم و خشك كردن بات هواي گرم، محصول حاصل از حك شيميايي نبايد از روي سطح برداشته شود.

محلول تصحيح شده

Ml1غليظ HF

Ml5/1غليظHCl

Ml10غليظ

Ml5/87آب

براي تفكيك آلياژ 7075 از w -67075T

غوطه ور كردن بمدت 60-10ثانيه، شستشو با آب گرم و خشك كردن هما گرم، محصول حك نبايد از سطح نمونه برداشته شود.

Bossert محلول

محلول A

gr1

gr1

Ml94 آب

محلولB

gr5/0

gr5/0

ml99آب

براي تشخيص ساختمان آلياژهاي نوع دورالومين 2017و2024 كار سرد و آنيل شده

محلول راذ بايد بسته به مقدار لازم با ml4 افزودن به محلول Bml96محلول درست A كرد. عمل حك كردن با غوطه ور نمونه در محلول در درجه حرارت محيط بقدري ادامه مي‌يابد تا سطح با يك پوشش سياه رنگ پوشيده شود. معمولاً عمل به مدت 3-5 دقيقه انجام مي‌گيرد.

رسوب حاصله را به  وسيله مي‌توان برداشت.

 

ريز ساختار آلياژ ريختگي آلومينيوم(Si-Al)

اجزا ساختماني در اغلب آلياژهاي آلومينيوم ريختگي در لابلاي شاحه هاي رشد يافته و در امتداد مرز دانه‌ها قرار مي‌گيرند. دليل اين امر آنست كه اغلب آلياژهاي آلومينيوم از نوع هيپوئوتكتيك بوده و در نتيجه اجزا ساختماني تمايل دارند در آخرين لحظات در خلال انجماد منجمد مي‌شود، متمركز گردند. ريز ساختار ريختگي‌ها بيشتر به تركيب شيميايي سرعت انجماد و عميات حرارتي بستگي دارد. آلياژهاي Si-Al به علت قابليت سيلان خوب، به عنوان آلياژهاي اصلي ريختگي بكار مي‌روند.

به ازاي 6/11 درصد Si در درجه حرارت 577 سلسيوس تحول اتكتيك به صورت زيد انجام مي‌شود:

  ( 577درجه سلسيوس،Si6/11%)(مذاب)L

در ساختمان‌ها يوتكتيكي اين سيستم، Si به صورت تيغه هاي تيز كريستالي وجود دارد كه در زمين (محلول Si درAl) پخش شده است. در شرايط سرد كردن آهسته(تعادلي) تيغه‌هاي Si داراي شكل نامناسبي هستن و به همين دليل خواص مكانيكي آلياژ را تضعيف مي‌كنند. به منظور بهبود خواص كششي(استحكام كششي، انعطاف پذيري) بايستي به طريقي اين تيغه‌ها با اشكال نامناسب، ريز و اصلاح گردند. اگر آلياژهاي اتكتيكيSi –Al از حالت مذاب به سرعت سرد شوند و يا حاوي مقداري سديم يا پتاسيم فلزي و يا نمكي از اين عناصر باشند، درآن صورت درجه حرارت اتكتيك اين آلياژها كاهش يافته و تركيب اتكتيك به طرف درصدهاي بالاتري از سليسيم منتقل مي‌گردد. اين اثرات تحت عنوان اصلاح اتكتيكي، ناميده مي‌شود.

ذرات سيليسم اوليه(نواحي درشت و تيره) را مي‌توان در آلياژ بدون سديم مشاهده نمود، كه نشان دهنده انتقال اتكتيك در اثر اين تغيير است.


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع فولاد

بازديد: 4173

فولادها

1- فولاد مهم‌ترین ماده ساختمانی و مهندسی عصر ما می‌باشد که تقریبا در هشتاد درصد محصولات فلزی به کار می‌رود. فولاد، به دلیلی داشتن استحکام، شکل‌پذیری آسان، هزینه کم و دیگر خواص مفید در سال‌های اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است.

کاربرد فولاد متفاوت است. برخی از آنها نسبتا نرم و شکل‌پذیرر هستند و به راحتی می‌توان آنها را به اشکال مختلفی درآورد، مثل فولادهایی که در سپر و بدنه خودروها به کار می‌رود. برخی دیگر قابلیت سخت شدن را دارند. به طوری که می‌توان آنها را در ساخت ابزارهایی چون تیعه‌های برش و تراش به کار برد. می‌توان گروه دیگری از فولادها را ساخت علاوه بر استحکام، چقرمگی خوبی هم داشته باشد. کاربرد آنها در ساخت اکسل های خودروها و محور پروانه کشتی های اقیانوس پیما می‌باشد.

مثال ساده کاربرد فولادهای سخت استفاده آن در ساختن تیغ‌های ریش تراش است. با توجه به این مثال ها، به نظر می‌رسد که کلمه فولاد یک اصطلاح کلی است که زیر مجموعه‌های زیادی دارد که در واقع اگر بر اساس ترکیبات متفاوت محصولات و به صورت تجاری فولاد را مورد بررسی  قرار دهیم، درمی‌یابیم که هزاران نوع فولاد وجود دارد. توانایی ما، در تولید فولادهای متفاوت با مصارف متنوع اعم از فولادهای نرم و فولادهای سخت بستگی به عملیات حرارتی مناسب دارد که در حین شکل‌گیری و یا پس از آن بر روی فولاد و دیگر آلیاژهای  آهنی بپردازیم بهتر است به طور خلاصه با فولاد و ساختارهای داخلی آن آشنا شویم.

2- فولاد چیست؟

همه فولادها ترکیب‌های ساده یا پیچیده‌ای از آلیاژهای آهن و کربن هستند. همه فولادهای کربنی ساده، دارای درصدهای خاصی از منگنز و سیکلون به علاوه مقادیر بسیار کمی از فسفر و سولفور می باشند. برای مثال ترکیب اسمی فولاد 1054 استاندارد AISI یا SAE ممکن است شامل : 45٪ کربن، 75٪ فسفر، 50٪ سولفور، و 22٪ گوگرد باشد. فولادهای آلیاژی دسته دیگری از فولادها هستند که در ترکیب شیمیایی خودشان عناصر دیگری هم دارند. بیشترین عناصری که در ترکیب فولادهای آلیاژی به کار رفته‌اند، عبارتند از: نیکل، کرم، مولیبدن، وانادیوم، تنگستن.

وقتی که درصد منگز از یک درصد باشد این عنصر هم جزء عناصر آلیاژی به حساب می‌آید. برای رسیدن به خواص مطلوب فولاد در کاربردهای مهندسی، یک یا چند عنصر از عناصر فوق را به فولاد اضافه می‌کنند. عنصر کربن اصلی‌ترین عنصر در تمام فولادها است به طوری که میزان کربن موجود در فولادهای کربنی ساده تاثیر زیادی بر خواص فولاد و انتخاب عملیات حرارتی مناسب فولاد دارد. این عملیات به منظور به دست آوردن خواص مطلوب بر روی فولاد انجام می‌شود.

به دلیل اهمیت میزان کربن در فولادها، یکی از تقسیم‌‌بندی‌های فولادهای کربنی ساده بر اساس مقدار کربن آنها می‌باشد. وقتی که فقط مقدار کمی کربن در فولاد موجود باشد، آن فولاد را کم کربن یا فولاد نرم‌ می‌نامند. اگر مقدار کربن کمتر از 30٪ درصد وزنی فولاد باشد، آن را فولاد کم کربن گویند. اگر میزان کربن فولاد تقریبا 30٪ درصد الی 60٪ درصد وزنی باشد در گروه فولادهای متوسط کربن قرار می‌گیرد و فولادهایی که بیشتر از 60٪ درصد وزنی کربن داشته باشند، فولاد پر کربن نامیده می‌شوند. اگر مقدار کربن فولاد بیشتر از 77٪ درصد وزنی باشد فولادهای ابزار می‌نامند. میزان کربن فولاد به ندرت بین 3/1 الی 2 درصد قرار می‌گیرد.

بیشترین حد کربن در فولاد، تقریبا 2 درصد می‌باشد و زمانی که مقدار کربن آن بیش از این باشد، آن را آلیاژ چدن می‌نامند. مقدار کربن در چدن‌ها معمولا بین 3/2 الی 4 درصد می‌باشد. چدن‌ها گروه مهمی از آلیاژهای ریخته‌گری هستند.

 

3- خلاصه مطالب فوق به صورت زیر است:

فولاد، آلیاژی از آهن و کربن است که مقدار آن معمولا 5٪ الی 1 درصد می‌باشد. ممکن است گاهی مقدار کربن آن از 1 تا 2 درصد باشد. تعادل ترکیبات شیمیایی آلیاژهای آهن – کربن که به عنوان فولادهای کربنی ساده شناخته شده است، علاوه بر آهن شامل درصدهای خیلی کمی از منگنز و سیلیکون و حدود 4٪ درصد فسفر و سولفور می باشد. 1/0 درصد یا مقدار نامشخصی از عناصری مثل نیکل، کروم، مولیبدن در فولادهای کربنی ساده شامل مقادیر کمی از عناصر بالا باشد، وجود این عناصر بر عملیات حرارتی فولاد تاثیر خواهد گذاشت و اگر مقدار آنها از مقدار تعیین شده بیشتر باشد، آن را فولاد آلیاژی نرم گویند.

 

4- فولادهای آلیاژی و کربنی

سیستم کدگذاری

مطالعات و تحقیقات وسیعی در زمینه تهیه فهرستی از ترکیبات فولاد انجام شده است. این مطالعات به منظور رفع نیازهای مهندسی و متالورژیکی تولید کنندگان محصولات فولادی انجام شده است. ترکب فولادهای آلیاژی و کربنی استاندارد در جدول‌های 2 تا 10 نشان داده شده است.

5- سیستم AISI – SAE

ترکیبات فولاد در «موسسه آهن و فولاد آمریکا» AISI و انجمن مهندسین اتومبیل SAE تهیه شده است.  آنها برای کدگذاری فولادهای آلیاژی و کربنی و همچنین تعیین محدوده ترکیبات شیمیایی از عددهای چهار رقمی استفاده کردند. فقط دو نوع از فولادهای آلیاژی پنج رقمی می باشند.

بعضی از فولادها با پیشوند E در جدول نشان داده شده و بیانگر این است که فولاد طی مراحل ویژه‌ای در کوره الکتریکی ساخته می شود. در کدگذاری فولادهای الیاژی و کربنی پسوند H نشان دهنده این است که فولاد با قابلیت سختی‌پذیری معینی ساخته می‌شود. حرف B در بین رقم‌های دوم و سوم فولادهای آلیاژی یا کربنی، مقدار بور فولاد از (0005/0 تا 003/0) را نشان می دهد و همین طور حرف L در بین رقم‌های دوم و سوم مقدار سرب فولاد را از (15٪ تا 35٪) نشان می‌دهد که این مقدار سرب قابلیت ماشین کاری فولاد را افزایش می‌دهد.

فهرست مختصری از فولادهای آلیاژی و کربنی AISI یا SAEدر جدول 1 نشان داده شده است. دو رقم اول هر سری، مقدار تقریبی عناصر موجود در فولاد به غیر از کربن را نشان می‌دهد. در کد گذاری چهار رقمی، دو رقم آخر و در کدگذاری پنج رقمی سه رقم آخر مقدار تقریبی کربن را در محدوده مجاز نشان می‌دهد. به عنوان مثال در فولاد 1035 محدوده کربن را از 98٪ تا 10/1 نشان می‌دهد. در جدول 1 دو رقم آخر با حروف XX مشخص شده است. در فصل‌های بعدی محدوده کربن و تغیرات میزان منگنز، گوگرد و عناصر دیگر این فولادها مورد بررسی قرار می‌گیرد . جزئیاتی از ترکیبات شیمیایی سری فولادها در جدول‌های بعدی نشان داده شده است.


جدول 1 درصد عناصر فولادهای آلیاژی و کربنی استاندارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

6- سیستم شماره کدگذاری واحد

کدگذاری فولادهای استاندارد آلیاژی و کربنی بر اساس AISI یا SAE طراحی شد. اما در حال حاضر، انجمن آمریکائی آزمایش و مواد (ASTM E527) و انجمن مهندسین اتومبیل (SAE J 1086) کدگذاری این فولادها را به روش سیستم شماره گذاری واحد انجام می‌دهند. شماره فولادهای سیستم UNS و سیستم AISI – SAE در جدول‌های 2 تا 10 نشان داده شده است. شماره فولاد UNS را یک پیشوند حرفی و یک عدد پنج رقمی تشکیل می‌دهد. که حرف G نشان دهنده انواع استاندارد فولادهای آلیاژی یا  کربنی است. در حالی که پیشوند H انواع استاندارد فولادهایی را که قابلیت سختی‌پذیری معینی دارند، نشان می‌دهد. چهار رقم اول از کد گذاری UNS مشابه کد گذاری سیستم AISI – SAE می باشد، در حالی که رقم آخر (غیر از صفر) ترکیبات اضافی از قبیل سرب و بور را نشان می‌دهد. بعضی اوقات، عدد 6 برای کدگذاری فولادهایی به کار می‌رود که طی مراحل ویژه‌ای در کوره الکتریکی ساخته می شود.

اصطلاح فولاد کربنی بدین معنا نیست که دیگر عناصر آلیاژی در این فولاد وجود ندارد. بلکه مقدار عناصر آلیاژی در فولادهای کربنی از محدودیتی خاصی برخوردار است. فولاد کربنی فولادی است که برای رسیدن به الیاژ مطلوب، مقداری عناصر آلیاژی از جمله آلومنیوم (به غیر از اکسیژن زدایی یا کنترل اندازه دانه)، کروم، کبالت، کلومبیوم، (نیوبیوم)، مولیبدن، نیکل، تیتانیم، تنگستن، وانادیوم، زیرکونیوم و دیگر عناصر به آن اضافه شود.

این محدودیتها عبارتند از: (الف) حداقل مقدار مس بیشتر از 40٪ نباشد یا ب) حداقل مقدار منگنز از 65/1، سیلکون از 60٪، مس 60٪ کمتر نباشد. برای افزایش قابلیت سختی پذیری به فولادهای کربنی بور اضافه می‌شود. (به جدول 2 مراجعه شود). در فولادهای کربنی مقدار کمی عناصر آلیاژی از قبیل نیکل، کروم و مولیبدن وجود دارد. وجود این عناصر غیر قابل انکار است زیرا که از مواد خام گرفته می‌شوند و در ذوب فولاد از آنها استفاده می شود. مقدار کم این عناصر برای تولیدکنندگان تاثیر بسزایی ندارد. به دلیل خواص متفاوت در ترکیبات فولادهای کربنی این فولادها به طور جداگانه در پنج جدول نشان داده شده‌اند.

جدول 2

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7- انواع فولادهای سولفور نشده استاندارد

ترکیبات 41 نوع فولاد سولفور نشده استاندارد با حداکثر 0/1 منگنز در جدول 3 نشان داده شده است. به منظور افزایش قابلیت ماشین‌کاری، بسیاری از این فولاد از 15٪ تا 35٪  سرب اضافی دارند. حرف L بین رقم‌های دوم و سوم نشان دهنده این است که فولاد سرب دارد.

به عنوان مثال فولاد سر بدار 1054 را به این صورت 10L54نشان می‌دهند. این فولاد بور داد  (مثل 10 B35) ترکیبات 11 نوع دیگر از فولادهای کربنی استاندارد در جدول 4 نشان داده شده است.

جدول 4

 

 

 

 

 

فولادهای کربنی سولفور شده استاندارد

ترکیبات فولادهای کربنی سولفور شده در جدول 5 نشان داده شده است. به منظور افزایش قابلیت ماشین‌کاری، میزان گوگرد این فولاد تا 33٪ افزایش یافته است. و برای این که قابلیت ماشینکاری این فولادها بیشتر شود به آنها سرب اضافه می‌شود.

 

جدول 5

 

 

 

 

 

9- فولادهای کربنی سولفور و  فسفر شده استاندارد

در «جدول 6» چهار نوع فولاد کربنی نشان داده شده است که میزان فسفر و گوگرد آنها بیشتر از حد معمول  است. فقط فولاد 12L14 سولفوره وفسفره شده و سرب‌دار می‌باشد. تمام شرایط این فولادها (سولفور، فسفره، و سرب‌دار) قابلیت ماشین کاری آنها را افزایش می‌دهد. فولادهای این گروه با اضافه کردن 15 تا 35٪ سرب تولید می‌کند.  


جدول 6

 

 

 

10- فولادهای آلیاژی

فولادهای آلیاژی فولادی است که میزان عناصر آلیاژی از حدود زیر بیشتر باشد، شامل الف) 65/1 منگنز، ب) 60/0 سیلیسیم، ج) 60/0مس. برای رسیدن به آلیاژی خاص مقدار معینی از عناصر زیر را داشته باشد.

الف) آلومنیوم، ب) کرم، ج) کبالت، د) کولومبیم(نبوبیم)، ه) مولیبدن، و) نیکل) تیتانیم، ح) تنگستن، ط) وانادیوم، ی) زیرکونیوم. در واقع مقدار آلیاژ در فولادهای استاندارد سیستم AISI – SAE و فولادهای آلیاژی از 0/4 فراتر نمی‌رود. در ضمن این مقدار از مقدار موجود در فولادهای کربن بیشتر است.

 

11- ترکیبات فولادهای آلیاژی استاندارد

در جدول 7 ترکیبات 58 نوع فولاد آلیاژی وجود دارد. به دلیل تشابه زیاد در بین این فولادها می‌توان تعداد آنها را کاهش داد. در هر صورت، برای ساختن محصولات مختلف با خواص که متفاوت لازم است که این قابلیت ساخت و جنبه اقتصادی آنها نیز باید در نظر گرفته شود.

مقادیر ترکیبات فولادهای جدول 7 یکسان نیست. هر کدام از این فولادهای مقادیر مشخصی دارند که بیشتر آنها در مراکز خدمات فولاد وجود دارند. 58 نوع فولاد در جدول 7 مشخص شده‌اند که به منظور افزایش در قابلیت ماشین‌کاری این فولاد، ترکیبات سربی به آن اضافه می‌شود.


 جدول7

 

 

 

 

 

 

 


 

12- ترکیبات فولادهای بوردار استاندارد

فولادهای آلیاژی که از 0005/0 تا 003/0 بور دارند در جدول 8 نشان داده شده ‌اند. به دلیل وجود بور در این فولادها، قابلیت سختی پذیری آنها افزایش می‌یابد.

 

13- سختی پذیری

همان طوری که قبلا اشاره کردیم با اضافه شدن بور، قابلیت سختی‌پذیری فولاد افزایش می‌یابد. قابلیت سختی‌پذیری فولاد بدین معنا نیست که باید فولاد بر اساس معیار سختی راکول یا برینل سخت شود. به عنوان مثال فولادی که تا HRS40 قابلیت سختی‌پذیری بالایی دارد. ممکن است فولاد با سختی‌پذیری بیشتری داشته باشد. قابیلت سختی‌پذیری فولاد عبارت است از ظرفیت سختی فولاد بیشتر از حداکثر سختی مورد نظر بستگی دارد.

 

14- نقش کربن

برای رسیدن به حداکثر سختی میزان، کربن موجود در فولاد خیلی مهم است که تاثیر آن در شکل 1 نشان داده شده است. برای دستیابی به این سختی، حدود 60/0 درصد کربن لازم است، اگر چه اطلاعات شکل 1 به صورت تئوری می‌باشد اما بدین صورت است که قسمت‌های نازک صیقلی از دمای آستنیته تا دمای اطاق سرد شده‌اند سپس ساختار 100 درصد مارتنزیتی شکل گرفته است. بنابراین شرایط موجود در شکل 1 در عمل به ندرت به وجود می‌آید. «شکل 2 »سختی بر حسب میزان کربن را بهتر نشان می‌دهد.

برای دسترسی به حداکثر سختی مهمترین عامل جرم فلز که تند سرمایی شده است. وقتی که قسمت‌های نازک سریع حرارت داده می‌شوند، سرعت سرد شدن بحرانی فولاد افزایش می‌یابد. سرعت سرد شدن بحرانی سرعتی است که  از تشکیل محصولات غیر مارتنزیتی جلوگیری شود.

نمونه‌ای از تاثیر اندازه قطعه بر سختی سطحی فولاد در شکل 3 نشان داده شده است/. برای رسیدن به سختی کامل حدود HRS63 قطر قطعات کوچک in5/0(mm13) می باشد. در حالی که قطر قطعه کاهش می‌یابد. چرا که سرعت سرد شدن بحرانی این فولاد افزایش نداشته باشد. بنابراین قابلیت سختی‌پذیری فولاد شکل 3 کم می‌باشد. فولادهای ساده کربنی قابلیت سختی‌پذیری پایین و زمان‌های سرد شدن کوتاه است. قابلیت سختی‌پذیری تمام فولادها به طور مستقیم به سرعت‌های سرد شدن بحرانی بستگی دارند. با افزایش زمان سرد شدن بحرانی، قابلیت سختی‌پذیری فولاد هم زیاد می‌شود. که در این مورد میزان کربن را در نظر نمی‌گیرند.


جدول 9

 


 

15- نقش عناصر آلیاژی

دلیل عمده استفاده از عناصر آلیاژی در فولادهای آلیاژی استاندارد شده این است که قابلیت سختی‌پذیری این فولادها را افزایش می‌دهد. این عناصر عبارتند از: الف) منگنز، ب) سیلیکون، ج) کروم، د) نیکل، ه) مولیبدن، و) وانادیوم. و چون عنصر بورکم استفاده می‌شود آن را به عنوان یک آلیاژ معرفی نمی‌کنند.

فولادهای آلیاژی یا کربنی که عنصر بور دارند، به فولادهای بورونه شده معروف هستند. به طور کلی عناصر کبالت، تنگستن، زیرکونیوم و تیتانیوم را در فولادهای ابزاری ویژه به کار می‌برند.

تاثیر عناصر منگنز، سیلیکون، کروم، نیکل، مولیبدن، وانادیوم بر روی قابلیت سختی‌پذیری فولادهای یکسان نیست. (تاثیر عناصر آلیاژی وقتی که جداگانه یا با همدیگر در فولاد به کار می‌روند متفاوت است.) در این زمینه تحقیقات وسیعی انجام شده است که هر چه تعداد این عناصر بیشتر باشد، قابلیت سختی پذیری فولاد افزایش می‌یابد. که نتیجه این تحقیقات در جدول 7 مشخص شده است. این روش نه تنها  باعث نگهداری آلیاژهای کمیاب می شود بلکه کمترین هزینه قابلیت سختی‌پذیری فولاد افزایش می‌یابد.

بنابراین قابلیت سختی‌پذیری فولادهای جدول های 7 و 8 بیشتر از فولادهای کربنی جدولهای 3 تا 6 می‌باشد. باید به این نکته اشاره شود که قابلیت سختی‌پذیری در بین فولادهای آلیاژی متفاوت است، به همین دلیل تعداد فولادها زیاد است. واضح است که مهمترین عامل در تشخیص انواع  فولادها، قابلیت سختی‌پذیری فولاد، مراحل ویژه‌ای وجود دارد.

جدول 10 شکل 1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

16- روشهای ارزشیابی سختی‌پذیری فولاد

در زمینه قابلیت سختی‌پذیری فولاد آزمایشاتی انجام شده است که هر کدام از آنها اهمیت بسزایی دارند. بیشتر این آزمایشات یا کاربرد زیادی نداشته‌اند یا این که در موارد خاص از آنها استفاده شده است.

آزمایش تندسرمایی انتهایی

روشی است که به بالاترین درجه تکرار ثابت شده است و به منظور ارزشیابی قابلیت سختی‌پذیری فولادهای کربنی استاندارد و تعدادی از فولادهای کربن به کار می‌رود. این آزمایش نسبتا ساده و در عین حال اطلاعات مفیدی را ارائه می‌دهد.

 

میله‌های قابل کاربرد در آزمایش تندسرمایی انتهایی

معمولا میله‌هایی که در آزمایش تندسرمایی انتهایی به کار می‌برند. In1  (mm4/25) و in4 (mm102) طول دارند. یک حلقه نگه‌دارنده به قطر  (mm5/25) نمونه را از یک طرف نگه می‌دارد. ( به شکل 4 مراجعه کنید.)

 

در این آزمایش جریان آب به وسیله یک شیر کنترل می شود، کار این شیر کنترل حجم و سرعت مقدار آب خروجی است. آب با ته نمونه برخورد کرده و فرو می‌ریزد. بدین ترتیب سرعت سرد شدن نقاط مختلف قطعه از قسمت پایین آن به طرف بالا کمتر میشود. به طوری که قسمت بالای قطعه به وسیله هوای ساکن سرد می شود. بنابراین سختی موازی با طول میله تغییرات زیادی خواهد داشت.


شکل 2 و 3 و 4

 

 

 

 

 

 


باید از این تندسرمایی شد، سطح آزمایش در امتداد طول میله عمق in15٪ (mm 381/0) سنگ زده می‌شود. سپس در امتداد طول فاصله هر in سختی ( بر حسب راکول سیلیکون) اندازه‌گیری می‌شود. برای راحتی چنین گیره و همچنین دقت کار، بهتر است که نمونه را با گیره نگه دارند. چنین گیره یا نگهدارنده‌هایی جز متعلقات دستگاه اندازه‌گیری سختی می‌بااشد. مرحله بعدی کار، خواندن و ثبت سختی‌های اندازه‌گیری شده بر روی کاغذ است ( همان طور که در شکل 5 نشان داده شده است اگر این آزمایش را برای چند فولاد مختلف انجام دهند نتایج را با هم مقایسه کنند در آن صورت می‌‌توان قابلیت سختی پذیری هر فولاد را  تخمین زد. فولادهایی که قابلیت سختی‌پذیری بالاتری دارند در فاصله مشخص از انتهای میله، سختی بیشتری از خود نشان می‌دهند. بنابراین منحنی‌هایی که شیب کمتری دارند، قابلیت سختی‌پذیری بالاتری دارند. چون در آزمایش سختی‌پذیری انتهایی اندازه‌گیری سختی حداکثر تا in2 (mm51) قابل اندازه‌گیری  است. بنابراین در منحنی‌های سختی‌پذیری انتهایی، سختی فقط تا این فاصله اندازه‌گیری می‌شود، از طرفی تاثیر آب در تندسرمایی حداکثر تا این فاصله است. و از این فاصله به بعد عملا قطعه در هوا تند سرمایی می شود. منحنی هایی که به صورت خط راست می باشند، نشان دهنده قابلیت سختی‌پذیری  بسیار بالای فولاد هستند، به طوری که این فولاد در هوا کاملا تند سرمایی می شود. نمونه این فولادها، فولادهای ابزار هستند که در بخش بعدی این کتاب به آنها می پردازیم. 

 

17-تغییرات در قابلیت سختی‌پذیری فولاد

از آنجا که ویژگی قابلیت سختی‌پذیری  نقش اساسی در انتخاب فولاد دارد. به دلیل تنوع این خصومت در فولادهای مختلف تعداد فولادهای آلیاژی و کربنی زیاد است. به طور کلی قابلیت سختی‌پذیری  در فولادهای کربنی استاندارد خیلی کم است. اگر چه تغییرات زیادی به مقدار سختی‌پذیری  در میان انواع فولاد زیاد است. این تغییرات بستگی زیادی به مقدار منگنز فولاد دارد گاهی اوقات میزان عناصر آلیاژی فولاد، مقداری سختی‌پذیری  را تغییر می‌دهد. در شکل 6 منحنی سختی‌پذیری  فولاد کربنی پرمنگز 1541 نشان داده شده است. این منحنی حداکثر قابلیت سختی‌پذیری  فولاد کربنی را نشان می دهد. در مقایسه با منحنی« شکل 6» منحنی‌های سختی‌پذیری  چهار نوع فولاد آلیاژی با 50٪ کربن در شکل 7نشان داده است. اطلاعات داده شده به این نکته اشاره می‌کند که حداکثر سختی فولاد با توجه به میزان کربن به دست‌ می‌آید در حالی که تفاوت در میزان عناصر آلیاژی بر روی قابلیت سختی‌پذیری  فولاد تاثیر می‌گذراند.

 

18- فولادهای H

به دلیل تغییراتی که در ترکیب شیمیایی فولاد انجام می شود، نباید انتظار داشت که دقت منحنی سختی‌پذیری  این فولاد، مانند شکل 6 و 7 باشد. قابلیت سختی‌پذیری  در شرایط مختلف متفاوت است، نمونه این تغییرات برای فولاد 4150H در شکل 8 نشان داده شده است. این فولاد در دمای 0F1600 (c0870) یکنواخت سازی شده سپس قبل از تندسرمایی انتهایی در دمای 0f 1550 (C0845) آستنیت سازی شده است.

شکل 5و 6 و 7  

 

 

 

 

 


منحنی های بالائی و1پایینی، محدوده سختی‌پذیری  این فولاد را نشان می‌دهند. این منحنی‌ها نشان دهنده تغییرات سختی در اثر تغییرات میزان کربن کربن هستند و همچنین تغییرات سختی در اثر تغییرات  عناصر آلیاژی را نیز نشان می‌دهند. اطلاعات لازم درباره سختی‌پذیری  این فولاد در منحنی  مشخص شدهاست.

انجمن‌های SAE ,AISI   در تهیه منحنی‌های سختی‌پذیری  فولادهای الیاژی و کربنی (به ویژه فولادهای آلیاژی) نقش عمده‌ای داشتند. فولادهایی که با قابلیت سختی‌پذیری  تضمین شده فروخته می‌شوند، به فولادهای H معروف هستند. کدگذاری این فولادها مانند دیگر فولادهای استاندارد می باشد با این تفاوت که پسوند H نشان دهنده فولادیست که محدوده سختی‌پذیری  آن را می‌توان مشخص کرد.

 

19محدوده ترکیبات شیمیایی

اگر چه بیشتر فولادهای آلیاژی را می‌توان به صورت فولادهای H خریدار کرد، اما این طور نیست که تمام فولادهای «جدول 3 تا 8» دارای نوع H هستند. فقط فولادهای کربنی و آلیاژی «جدول‌های 2، 9 و 10» H می‌باشند. تولید کنندگان فولاد برای تشکیل فولادهای H ترکیب شییمیایی فولادهای  عادی را تغییر می‌دهند. این تغییر محدوده ترکیبات شیمیایی را تنظیم می‌کند و این کار باعث می‌شود که عمل ذوب کاری بر روی محصولات اصلاح شود و از طرفی بر منحنی های قابلیت سختی‌پذیر تاثیر بگذارد.  در هر صورت این تغییرات چندان زیاد نیست که بر خصویات کلی تاثیر بگذارد.

«شکل 8» نمونه‌ای از منحنی سختی‌پذیری را نشان می‌دهد. در این بخش حدود قابلیت سختی‌پذیری فولادهای کربنی و آلیاژی در اثر عملیات حرارتی خاص مشخص شده است.

شکل   8

 

 

 

 

 

 

 


آلیاژهای کارپذیر منیزیم

1-5 مقدمه‌ای درباره خواص آلیاژهای منیزیم

منیزیم با خلوص بیش از٪ 99/8از نظر تجاری به آسانی قابل حصول است ولی این فلز در حالت غیر الیاژی به ندرت کاربرد مهندسی دارد. این فلز دارای شبکه بلوری شش وجهی است (شکل 5-1) و با توجه به انواع عناصری که با آن محلول جامد می سازند دارای خواص آلیاژی قابل توجهی است. در این ارتباط، آلومینیوم، روی، لیتیم، نقره، زرکونیم و توریم عناصری هستند که در آلیاژهای تجاری منیزیم وجود دارند. سیستم های دوتایی آلیاژی منیزیم با فلزات مهم تجاری به دو گروه تقسیم می‌شوند. اضافات عناصر آلیاژی به ترتیب کاهش حلالیت اتمی به همراه درصد وزنی آنها در لیست زیر آورده شده است.

سیستمهای پریتکتیک: Mn (٪ 4/3)، Zr (٪8/3)

سیستم‌های یوتکتیک : Li(٪7/5) . Al(٪7/12)، Ag(٪5/15)، Y(٪5/15)، Zn(٪4/8)، Nd( حدود ٪3)، Ce(٪85/0)

اولین عناصر آلیاژی آلومینیوم، روی، منگنز بودند و قطعات ریختگی Zn- AlMg به طور گسترده‌ای در خلال جنگ جهانی اول در آلمان استفاده شدند. این آلیاژها در محیطهای خیس و مرطوب دارای مشکل خوردگی بودند تا این که در سال 1925 مشخص شد که با افزودن مقادیر کمی منگنز (٪2/0) مقاومت خوردگی آلیاژ افزایش می‌یابد. بعدها مشخص شد که علت این افزایش مقاومت خوردگی در اثر حذف آهن و برخی ناخلاصی‌های دیگر و تبدیل آنها به صورت ترکیبات بین فلزی بی‌ضرر بوده است. آلیاژهای ریختگی بر پایه Zn- AlMg هم‌اکنون نیز به عنوان پایه آلیاژهای ریختگی جهت کاربرد در دمای محیط محسوب می‌شوند. اولین آلیاژ کارپذیر مورد استفاده  آلیاژ  ٪15 – Mg برای تولید ورق، قطعات اکسترود شده و فورج شده بود، ولی امروزه این آلیاژ کاربرد ندارد.

در فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی، آلیاژها‌ی ریختگی منیزیم با مشکلاتی روبرو بودند زیرا اینها تمایل به داشتن اندازه دانه‌های بزرگ و متغیر داشتند که اغلب باعث بوجود آمدن خواص مکانیکی ضعیف و تخلخلهای ریز می‌شد که این خود باعث جهت‌دار شدن پیش اندازة خواص در قطعات کارپذیر می‌گردید. مخصوصاً تنش سیلان این آلیاژ‌ها در مقایسه با استحکام کششی مقادیر بسیار پائین‌تری را نشان می‌داد. در سال 1937، Sauerwald از شرکت IG Farbenindustrie در آلمان کشف کرد که زرکونیم تأثیر بسیار شدید ریز‌کنندگی دانه بر روی منیزیم دارد، ولی ده سال دیگر طول کشید تا روش قابل اعتمادی برای آلیاژ کردن این فلز با منیزیم بدست آید. عقیده کلی بر این بود که زرکونیم نمی‌تواند بصورت آلیاژ‌های تجاری موجود استفاده شود زیرا این عنصر بعلت تشکیل ترکیبات ناپایدار به همراه آلومینیوم و منگنز از محلول خارج می‌شود. این امر باعث تعریف و بکارگیری یک گروه کاملاً جدید آلیاژ‌های ریختگی و کارپذیر حاوی زرکونیم شد که دارای خواص مکانیکی بسیار بهتر در دمای محیط و دماهای بالا بود. امروزه این نوع آلیاژها کاربر گسترده‌ای در صنایع هوا فضا پیدا کرده است.

آلیاژ‌های ریختگی منیزیم مخصوصاً در اروپا در مقایسه با محصولات کارپذیر آن موارد مصرف بیشتری یافته است بطوری که در سالهای اخیر ٪90-85 آلیاژهای تولید شده منیزیم بصورت ریختگی بوده است. قطعات آهنگری شده و اکسترود شده بیشترین کاربردهای آلیاژهای کارپذیر منیزیم را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، در ایالات متحده امریکا که کارخانجات نورد با ظرفیت بالاتر وجود داشته و بازار بیشتری برای ورقهای ضخیم حکاکی نوری و در صنایع هوا فضا وجود دارد، کاربردهای متعددی برای ورقهای ضخیم منیزیم بوجود آمده است.

بسیاری از آلیژهای منیزیم قابل عملیات حرارتی هستند اگر چه در مقایسه با بعضی آلیاژهای آلومینیم تاثیر این عملیات حرارتی بسیار کمتر است فرایند های رسوب گذاری در این آلیاژها اغلب پیچیده بوده و به صورت کامل شناخته نشده اند. یک مشخصه فرایند پیر شدن در بسیاری از آلیاژهای منیزیم این است که همگی دارای مرحله تشکیل رسوب شش وجهی منظم با ساختاری بلوری     هستند که با شبکه منیزیم همبسته است. این ساختار مشابه فاز کاملا شناخته شده  است که ممکن است در آلیاژهای پیر شده Al- Cu تشکیل شود و عموما در آلیاژهای حاوی اتمهای با اختلاف اندازه اتمی زیاد دیده می شود . این فاز باعث سختی آلیاژهای منیزیم می‌شود که در آنها تا حداکثر سختی در دامنه وسیعی از دما وجود دارد. طول محور a سلول CO19 دو برابر محور A زمینه منیزیم است در حالی که طول محورهای C  هر دو یکی است. رسوبها به صورت ورقه یا عدسیهایی به موازات امتداد <1000> mg که در صفحات  قرار دارد تشکیل می شوند. در این ارتباط لازم است توجه که صفحات متوالی  در یک ساختمان مرکب Mg 3X همگی از اتمهای منیزیم تشکیل شده‌اند  بنابراین انتظار می رود فصل مشترک با انرژی پایین در امتداد این صفحات تشکیل شود زیرا در این ساختمان لازم است تنها دومین اتصالات نزدیک  تغییر کنند. این مشخصه ساختمانی است که موجب پایداری نسبی فازی در محدوده وسیعی از دما شده و ممکن است مهمترین فاکتور برای افزایش مقاومت خزشی در آلیاژهای منیزیمی دارای این خاصیت هستند محسوب شوند.

 

 

 

 

 

 

 

آلیاژهای کارپذیر منیزیم

ساختمان بلوری شش وجهی منیزیم باعث ایجاد محدودیتی بر میزان شکل‌پذیری این فلز، مخصوصا در دماهای پایین می گردد. در دمای محیط تغییر شکل از طریق لغزش بر روی صفحات قاعده در امتداد متراکم  و دوقولوئی شدن در صفحات قطری (هرمی) انجام می گردد. ( شکل 5-1) وقتی که تنش اعمال شده به موازات صفحات قاعده باشد، این نوع دوقولویی شدن فقط در اثر نیروهای فشاری امکان‌پذیر است، در حالی که در تنشهای عمود بر صفحات قاعده، دوقلویی شدن فقط در کشش انجام می‌گیرد. در دماهای بالاتر از حدود 0c250 صفحات لغزشی قطری (هرمی) دیگری نیز فعالی می‌شوند که در نتیجه آن تغییر شکل خیلی آسانتر شده و دوقلویی شدن اهمیت  کمتری می‌یابد. بنابراین تولید محصولات کارپذیر آلیاژهای منیزیم معمولا به صورت کار گرم انجام می‌گیرد.

محصولات کارپذیر این آلیاژ ها از طریق اکستروژن، نورد و آهنگری پرسی در محدوده دمایی 0c50-300 تولید می شوند و در ارتباط با خواص مختلف در جهات متفاوت در محصولات نهائی چند نکته کلی را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:

1-     از آنجایی که مدول الاستیک در جهات مختلف شبکه شش وجهی منیزیم تغییرات زیادی نشان نمی دهد، جهات ترجیحی تاثیر نسبتا کمی بر روی مدول محصولات کار شده می‌گذارد.

2-     اکستروژن این آلیاژها در دماهای نسبتا پایین باعث می شود که صفحات قاعده و نیز امتدادهای  به موازات تقریبی امتداد اکستروژن متمایل شوند. نورد کردن باعث جهت دادن صفحات به موازات سطح ورق و امتدادهای   به موازات امتداد نورد می‌شود.

3-     چون تنشهای فشاری بهموازات صفحات قاعده به آسانی باعث دوقلویی شدن می‌گردند، بنابراین آلیاژهای کارپذیر منیزیم تنش سیلان طولی پائین‌تری در فشار نشان می‌دهند تا در کشش. نسبت این دو تنش بین 5/0 تا 7/0 قرار دارد، و از آنجائی که طراحی ساختارهای سبک وزن به خواص کمانش که خود شدیدا بستگی به استحکام فشاری دارد ارتباط دارد، این نسبت مشخصه بسیار مهم آلیاژهای کار شده منیزیم محسوب می‌شود. مقدار این نسبت در آلیاژهای مختلف متغیر بوده و با کاهش اندازه دانه افزایش می‌یابد. زیرا نقش مرز دانه‌ها در کل استحکام به متناسبا بیشتر می شود.

4-     مقاوم شدن محصولات کار شده در اثر کار سردی که در آن کشش و فشار متناوب ایجاد می‌شود می‌تواند باعث دوقلویی شدن شدید از طریق فشار نماید که کاهش قابل توجهی در خواص کششی ایجاد می‌کند.

آلیاژهای کار شده منیزیم را نیز مانند آلیاژهای ریختگی آن می‌توان به دو گروه بدون زیرکونیم کونیم و حاوی زیرکونیم تقسیم کرد.

آلیاژهای ورق و صفحه

آلیاژهای اولیه به صورت ورق آلیاژهای AZ 31 (Mg – 3 Al – 1Zn – 0/3 Mn)   که هنوز هم در دمای محیط و یا دماهای کمی بالا موارد مصرف گسترده‌ای دارند، و آلیاژ MIA (Mg – 1/5Al) که امروزه مصرف کمی دارد بودند. آلیاژ AZ31 از طریق کرنش سختی استحکام می‌یابد و قابلیت جوشکاری نیز دارد، اگر چه برای به حداقل رسانیدن ترک خوردگی تنشی باید قطعات جوش شده را تنش‌زدایی کردو استحکام دما محیط بالاتر را می‌توان در آلیاژ انگلیسیZK31 (Mg – 3Zn – 0/7Zr)  یافت، ولی جوش‌پذیری آن محدود است. دو آلیاژ کم استحکام‌تر ZK21 (Mg – 2Zn – 1Mn) و ZE1 (Mg – 1/2Zn – 0/2RE)  جوش‌پذیرند و هیچگونه تنش‌زدائی نیز نیاز ندارند. آلیاژ ZE10  در بین آلیاژها منیزیم ورقی بالاترین سختی را دارا است.

سیستم Mg – Li به عنوان ورق صفحه بسیار سبک وزن توجه زیادی را به خود جلب نموده است. لیتیم با وزن مخصوص 53/0 سبکترین فلز محسوب می‌شود و نمودار فازی Mg – Li ( شکل 2-5) نشان می‌دهد که این عنصر حلالیت حالت جامد بسیار زیاد در منیزیم دارد. علاوه بر آن، برای تشکیل فازی جدید  که دارای ساختمان bbc است فقط ٪11 لیتیم نیاز ااست و بنابراین شکل‌پذیری حالتسرد بسیار زیادی از آن انتظار می‌رود. بلاخره این که شیب مرز فازی  نشان می‌دهد که برخی از ترکیبات این آلیاژ ممکن است مستعد پیر سختی باشند. تحقیقات اولیه نشان داد که حضور مقادیر کم سدیم در آلیاژهای دو جزئی باعث شکنندگی مرز  دانه‌ای می‌شود، که با استفاده  از لیتیم پر خلوص این مشکل رفع می گردد. مشکل دوم این بود که آلیاژهای دو جزئی در دماهای کمی بالا

 (0C 70-50) ناپایدار هستند و بیش از حد پیر می شوند که این منجر به خزش شدید تحت بارهای نسبتا کم می‌گردد. با افزودن عناصر دیگر پایداری بالاتری نیز حاصل می‌شود، که امروزه ترکیب (Mg – 140Li – 1Al) LA 141 که جوش‌پذیر است برای ساخت صفحات زرهی و قطعات و اجزا هوا فضائی استفاده  می‌شود. این آلیاژها دارای دانسیته نسبی 35/1 و مدول ویژه یا سفتی (E/d)ای است که پس از برلیم در مقام دوم قرار دارد . با افزودن ٪5/0 سیلیسم به این آلیاژ افزایش دیگری در پایداری دما بالای این آلیاژ حاصل می شود.

آلیاژهای کارپذیر حاوی توریم نیز برای موارد مصرف دما بالا ساخته شده‌اند. اولین آلیاژ از این گروه آلیاژ HK31 (Mg – 3Th – 0/6 Zr) است که برای حصول حداکثر مقاومت خزشی باید عملیات حرارتی کامل T6 بر روی آن انجام گیرد.  در یک آلیاژ دیگر HK21 (Mg – 2Th – 0/6 Mn) کار سرد قبل از پیر کردن (حالت T8) باعث افزایش استحکام در دماهای تا 0C35 می‌شود. آلیاژ انگلیسی ZTY (Mg  0/75 Th– 0/5Th – 0/6 Zr) دارای خواس خزشی قابل مقایسه‌ با آلیاژهای HM 21 , HK31  است، ولی دارای این مزیت است که به هیچ گونه عملیات حرارتی نیاز ندارد. هر سه این آلیاژها جوش‌پذیر هستند.

در مورد آلیاژهای ورقی، تغییر شکل سرد محدودی می‌توان اعمال نمود و حداقل شعاع خمش آنها در حالت آنیل از 5 تا T 10 و در حالت نورد سخت شده از 10 تا T 20 متغیر است، که T ضخامت ورق را نشان می‌دهد. بنابراین برای حتی یک عمل ساده تغییر شکل ترجیح داده می شود از تغییر شکل گرم در محدوده دمای 0C 350-230 استفاده  شود. این در شرایط می‌توان ورق را از طریق پرس کردن، کشش عمق، چرخکاری و سایر روشهایی که در آنها از تجهیزات و ماشین‌آلات نسبتا کم قدرت استفاده  می شود تغییر شکل  داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آلیاژهای اکستروژنی

انواع مختلف آلیاژهای اکستروژنی بر پایه Mg – Al – Zn  حاوی 1 تا 8 درصد آلومینیوم مورد استفاده  قرار می گیرند که از بین آنها با استحکام ترین آلیاژ AZ81 (Mg-8 Al-1 Zn -0/7Mn است که اگر بعد از تولید عملیات حرارتی شود تا حدی پیر سخت می‌گردد. آلیاژ AZ 61 در انگلستان به عنوان یک آلیاژ سبک با موارد استفاده  عموم شناخته شده است. یک ترکیب خاص از این نوع آلیاژها که به عنوان آلیاژ قوطی سازی ساخته شده است در راکتورهای اتمی Magnox انگلستان که با گاز خنک می شود مورد استفاده  قرار گیرد. این آلیاژ دارای ترکیب Mg -0/5 Al – 0/005Be است و قوطی‌های المانهای سوخت راکتور را به همراه فین‌های خنک کننده از این جنس از طریق اکستروژن ضربه ای ( شکل 22-5) و یا از طریق ماشینکاری قطعات اکسترود نشده فین‌دار تولید می‌شود. شکل مارپیچی قطعه از طریق پیچش گرم قطعه اکسترود شده حاصل می‌شود. آلیاژ منیزیم برای این منظور به این دلیل انتخاب شده است که این فلز دارای سطح مقطع جذب نسبتا کمی برای نوترونهای حرارتی بوده (59٪ بارنز) در برابر خزش و خوردگی توسط محیط سرد کننده دی‌اکسید کربن در دمای عمل (0C 420-180) مقاوم بوده و بر خلاف آلومنیوم، با سوخت اورانیوم ترکیب نمی شود. افزودن آلومنیوم به این آلیاژها باعث مقاوم شدن محلول جامد می‌گردد در حالی که مقادیر بسیار کم برلیم مقاومت اکسیداسیون را افزایش می دهد.

آلیاژ ZK61 (Mg – 6Zn – 0/7 Zr) که معمولا پس از اکسترود شدن پیر می شود در بین کلمه آلیاژهای منیزیم بالاترین استحکام تسلیم دما محیط را نشان می‌دهد. این آلیاژ دارای این مزیت است که استحکام کششی و فشاری آن بر هم منطبق است. آلیاژهای ZK21 و ZM21 (Mg – 2Zn – 1Mn) با مقدار روی کمتر در مواردی که سرعت اکستروژنی بالاتری ( مثلا 40 متر در دقیقه) لازم  است استفاده  گسترده ای دارند. بالاترین استحکام آلیاژهای کار شده منیزیم برای ترکیب ZM61 (Mg – 6Zn – 10 Mn) به صورت میله‌های اکسترود شده عملیات حرارتی شده گزارش گردیده است. ای آلیاژ پیر سختی بالائی را نشان می‌دهد. عملیات حرارتی انحلال در 0C420 سریع سرد کردن و سپس پیر کردن دوبله در زیر و بالاتر از منحنی مناطق GP ( 24 ساعت در 0C90 و 16 ساعت در 0C180) منجر به خواص کششی زیر می‌گردد. تنش سیلان MPa 340، استحکام کششی MPa 385 به همراه درصد تغییر طول معادل ٪8 خواص مشابه‌ای نیز در آلیاژ جدید بر پایه سیستم Mg , Zn. Cu دیده می‌شود که دارای این مزیت نیز هست که در مقایسه با آلیاژ ZM61 دارای سرعت اکستروژن بالاتری است. این آلیاژ ZCM 110(Mg- 6/5 ZN- 1/25 Cu – 0/75 Mn) است که به آن عملیات حرارتی T6 و عملیات حرارتی انحلال به مدت  8 ساعت در 0C435 کوئنچ کردن در آب گرم، پیر کردن به مدت 24 ساعت در 0C200 داده می‌شود. این آلیاژها از نظر نسبت استحکام به وزن قابل مقایسه با برخی از پر استحکام‌ترین آلیاژهای کار شده آلومنیوم هستند.

در دماهای بالا، الیاژهای توریم دار (Mg -3Th – 1Mn) HM 31 , Hk 31 برای ساخت قطععاتی که تا 0C350 مقاومت خزشی دارند استفاده  می شود، که آلیاژ دوم در دماهای 0C425 نیز به مدت کوتاه پایدار است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 آلیاژهای آهنگری

قعطات آهنگری شده آلیاژهای منیزیم بخش نسبتا کوچکی از محصولات منیزیمی را تشکیل می‌دهند و عموما در جایی استفاده  می‌شوند که نیاز به قطعات سبک دارای شکل پیچیده با استحکامی بالاتر از استحکام قطعات ریختگی باشد. بنابراین سعی می‌شود برای قطعات آهنگری شده از آلیاژهای پراستحکام AZ 8  یا ZK 60 برای کابردهای دما محیط، و از آلیاژهای HM 21, Hk 31 برای کاربردهای دما بالا استفاده  شود. برای آهنگیری این آلیاژها از دستگاه پرسی بیشتر از چکشی استفاده  می‌شود . معمولا قبل از آهنگری قطعات آنها را اکستروژن اولیه می‌کنند تا ساختار را ریز نمایند.  


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

زندگی نامه فرانك لويدرايت

بازديد: 285

«رايت» و بسط معماري در آمريكا

بي ترديد «فرانك لويدرايت» از ميان تمام معماران معاصري كه كارشان از قرن نوزدهم آغاز شد دور انديش تر بود.

وي نابغه اي بود كه چشمه ي فياض قريحه اش هرگز به خشكي نگرائيد و استعدادش به وصف نمي آيد. كار وي از اعصار مختلف به خصوص از معماري ديرين خاور دور متاثر بود. اما نه به شيوه ي ديگر معماران قرن نوزدهم كه تقليد را بهانه ي عدم ابتكار كرده بودند بلكه مانند «ماتيس» نقاش فرانسوي كه از هنر زنگي الهام گرفت و اين الهام با درك و تاثري عميق همراه بود. با اين همه كار »رايت» بيشتر از كار هر معمار آمريكائي ديگر روحيه ي سرزمين خود را داشت. فهميدن كارهاي «رايت» محتاج مطالعه اي دقيق و عميق است و درك شخصيت قوي وي كه در هر نكته اي از كارهايش تجلي داشت به آساني ممكن نيست.

اثرات قرن نوزدهم هنوز در «رايت» باقي بود اما وي به تنهايي به آن كه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وي او را ياري كرده باشند تصوري نو در معماري آفريد.


تاثير معماران آمريكايي بر «رايت»:

به سال 1887 هنگامي كه «رايت» در شيكاگو آغاز كار كرد اين شهر سر چشمه ي معماري جديد بود. وي در كارگاه دو نفر از بهترين معماران و مهندسان آن زمان «لوئي سالون» و «دنكمارادلر» كه اولي را «استاد محبوب » و دومي را «كهن سرور بزرگ» مي ناميد، در زماني كه اين دو در كمال قدرت خلاقه ي خود ساختمان (اديتوريوم) را مي ساختند شاگردي كرد.

بدين ترتيب مكتب معماري شيكاگو در شكفته ترين ايام خود بر جواني وي تاثير گذاشت؛ با اين همه «رايت» مستقيماً دنبال كارهاي اين مكتب را نگرفت. استفاده از امكانات ساختماني جديد و مصالح تازه به عرصه ي معماري «رايت» خانه سازي، سال ها بعد وارد شد.

از اين رو شايد بتوان گفت وي محافظه كار بود و بيشتر دنباله ي راهي را گرفت كه «ريجارسن» رفته بود تا »سالون» تازه در دهه ي سوم قرن بيستم وقتي كه استفاده از بتن مسلح در اروپا رواج كامل يافته بود وي چنان كه خود گفته است براي نخستين بار اين ماده را (به اندازه اي كه به حساب آيد) در يكي از خانه هائي كه ساخت بكار برد. دليل اين مطلب عدم كفايت «رايت» نبود؛ بلكه تمايل و اراده شخصي او بود.

آن دسته از معماران اروپائي كه رهبري نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معناي كارهاي «رايت» را دريافتند و آن را پذيرفتند. به سال 1908 «كونوفرانكه» استادي آلماني كه جزء برنامه ي مبادلات فرهنگي دو كشور آلمان و آمريكا در دانشگاه هاروارد زيبايي شناسي تدريس مي كرد «رايت» را ملاقات كرد . نتيجه ي اين ديدار كتابي قطور درباره ي «رايت» به زبان آلماني شد كه به سال 1910 در آلمان منتشر گشت.

 

frank lioyd wright فرلنک لوید رایت

 

كتاب كوچكتر ديگري از همين نويسنده به سال 1911 به دنبال كتاب نخستين در آلمان طبع شد كه تعداد فراواني از آن به فروش رسيد. اين دو كتاب مقدمه ي آشنايي اروپائيان با كار «رايت» شد. بي مناسبت نيست ياد آور شويم كتاب نخستين به دليل جامع بودن خود تاكنون بي نظير مانده است.

دليل اين كه «رايت» به تنهايي از همه معماران هم دوره ي خود پيشتر بود چيست؟ و چرا ساختمان هاي وي حتي آنها كه در دم واپسين ساخت بر معماري تأثير فوق العاده دارند؟ پاسخ به اين دو سوال چندان مشكل نيست. در ستيز با كهنه پرستي، مشكلات «رايت» در مقايسه با مشكلات معماران اروپائي كمتر بود. وي در ناحيه ي غرب مركزي آمريكا زاده شد و در سايه ي حمايت شهري چون شيكاگو بود كه مركز رفيع ترين كارهاي آن زمان بود.


خانواده لويد رايت (1889)

فرانک ايستاده در کنار در ورودي (متولد 1867)- پايين سمت راست پدر - در ميان درگاه مادر بزرگ - در وسط عکس مادر فرانک لويد رايت .

 بي ترديد فرانک لويد رايت از ميان تمام معماراني که کارشان را قرن نوزدهم آغاز شد دور انديش تر بود وي نابغه اي بود که چشمه فياض قريحه اش هرگز به خشکي نگراييد واستعدادش به وصف نمي آيد کار وي از اعصار مختلف به خصوص از معماري ديرين خاور دور متاثر بود اما نه به شيوه ديگر معماران قرن نوزدهم که تقليد را بهانه عدم ابتکار کرده بودند بلکه مانند ماتيس نقاش فرانسوي که از هنر  و زندگي ايراني الهام گرفت و اين الهام با درک و تاثير عميق بود .

با اينهمه کار رايت بيشتر از کار هر معمار امريکايي ديگر روحيه  سرزمين خود را داشت .فهميدن کارهاي رايت محتاج مطالعه دقيق وعميق است ودرک شخصيت قوي وي که در هر نکته اي از کارهايش تجلي داشت به آساني ممکن نيست اثارت قرن نوزدهم هنوز در رايت باقي بود اما وي به تنهايي بي آنکه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وي اورا ياري کنند تصوري نو در معماري آفريد.

به سال 1887 هنگامي که راست در شيکاگو آغاز به کار کرد اين شهر سرچشمه معماري جديد بود وي در کارگاه دونفر از معماران و مهندسان آن زمان "لوئي ساليوان "و " دنکلمار ادلر" که اولي را استاد محبوب و دومي را کهن سرور بزرگ مي ناميد در زماني که اين دو در کمال قدرت خلاقه ساختمان (اديتوريم ) را مي ساختند شاگردي مي کرد .

 

                                     فرانک لوید رایت

 

به اين تريسب مکتب شيکاگو در شکفته ترين ايام خود بر جوان وي تاثير گذاشت با اين همه رايت مستقيما دنبال کارهاي اين مکتب را نگرفت استفاده از امکاات ساختماني جديد و مصالح تازه به عرصه معماري رايت خانه يازي سالها بعد وارد شد .

از اين رو مي توان گفت که وي محافظه کار بود و و بيشتر ئنباله روي راهي بود که ريچاردسن رفتهبود تا ساليوان تازه در دهمه سوم قرن بيستم که بتن مسلح به طور کامل در اروپا رواج يافته بود وي چنانچه که خودگفته است براي نخستين بار اين ماده را در يکي از خانه هايي کهساخت به کار برد دليل اين مطلب عدم کفايت رايت نبود بلکه تمايل و اراده شخصي وي بود .

 

اولگنا لويد رايت (همسر فرانک لويد رايت)

آن دسته از معماران اروپايي که رهبري نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معناي کارهاي رايت را يافتند به سال 1908 " کونو فرانکه "  استادي آلماني که جز برنامه مبادلات فرهنگي دو کشور آلمان و آمريکا در دانشگاه هاروارد زيبايي شناسي تدريس ميکرد رايت را ملاقات کرد و نتيجه اين ديدار کتاب قطوري در باره رايت به زبان آلماني شد . که به سال 1910 در آلمان منتشر شد کتاب کوچکتر ديگري از همين نويسنده به سال  چاپ شد که 1 تعداد فراواني از اين  کتاب به فروش رسيد و اين دو کتاب مقدمه آشنايي اروپائيان با کار رايت شد بي مناسبت نيسا که ياد آور شويم که کتاب نخستين به دليل جامع بودن خود تاکنون بي نظير مانده است .

دليل انکه رايت بيشتر از معماران هم دوره خود  بود چيست ؟ چرا ساختمانهاي وي حتي آنهايي که در دم واپسين ساخت بر معماري تاثير فوق العاده دارند پاسخ اين دو سوال چندان مشکل نيست  در ستيز با کهنه پرستي مشکل رايت در مقايسه با مشکلات دگر معمارن اروپايي کمتر بود  وي در ناحيه غرب مرکزي آمريکا زاده شد و وي در سايه حمايت شهري چون شيکاگو که مرکز رفيع ترين کارهاي آن زمان بود.

از آعاز توجه رايت معطوف مسئله اي شد که سراسر عمر مورد توجه وي بود ساختن خانه بعنوان ماوايي براي زندگي .


سنت عمومي امريکاييان در اين مورد متالهايي که " سالون " بوجود آورده بود و روح هنرمندانه اي ريچاردسن به خانه سازي داده بود در اختيار رايت قرار گرفت اما راز کار وي در اين است که در سنت خانه سازي امريکاييان عواملي را که براي اساس معماري آينده اهميت داشت باز شناخت و نسبت به اين عوامل اساسي بي تفاوت نماند بلکه به قدرت نبوغ خويش بر انها عوامل تازه تر افزود و انچه را که به وي رسيده بود وي پيشتر برد .   

هر چهل سال يکبار يا چيزي در اين حدود معماران مدرن خود را با مفاهيم وسبک هاي زيست محيطي در گير ميکنند رايت تلاش فراواني در اين زمينه کرد تا جايي که دريک سخنراني پنجاه و دو تعريف از معماري ارگانيک ارائه نمود آن را با تعابيري نظير پلان آزاد فضاي ازاد آزادي از قيد و بندها و در لحظات احساسي خود عشق ازاد معرفي ميکرد معماري ارگانيک خردگرا در قرن نوزدهم در ميان مهندسان ومعماران آرت نو مبلغان و طرفداراني داشت در قرن بيستم توسط معماراني نظير هوگو- هرينگ آلماني در لبه مدرنيسم جاي گرفت ولي هرگز تنوانست در سنت مدرن نفوذ کند به طوري که حتي انسان گراياني چون آلوار آلتو  سيستم ابراز گرايانه خود را تنها به عنوان عنصر کوچکي در زيبايي کلي کارهايشان حفظ نمود .

قوس ها فرم ها و موج هاي طبيعي به زير سيگاري ها دستگيرههاي در و در بعضي از مواقع  فرم هاي اکوستيکي که از لحاظ منطقي و اقتصادي قابل توجيه باشند محدود بود به طور کلي ذهنيت غالب يک ذهنيت جبرگرايانه بود .  

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‎ –‎‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏‎

بازديد: 831

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی در عالم (being- hn- the- world)  او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .

 

« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis  ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .

« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .

 

« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .

این عبارات به ما چه می گویند ؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری  را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .

" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .

برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن خداوند در خانه رخ می دهد ؛ یعنی ، تقدیر آدمی صمیمانه با مکان پیوند دارد . سرانجام  آشکارگی " زمین" با "استقرار" معبد مراقبت می شود .. بدین سان ، معبد روی بستر زمین "تکیه می زند" ، به سوی  آسمان "قیام می کند" و با انجام این عمل "چهره ی چیزها" را به آنها می بخشد . هایدگر در عین حال تاکید می کند که معبد صرفا به آنچه در آنجا هست "اضافه" نشده ، بلکه این بناست که از آغاز امکان ظهور چیزها را آنگونه که هستند فراهم می آورد. تاویل هایدگر از معماری به مثابه "استقرار حقیقت در اثر" ، جدید و در عین حال گیج کننده است. امروزه ، ما بنا به عادت به هنر از جنبه ی بیانگیری و بازنمایی می اندیشیم و "انسان" یا "جامعه" را سرچشمه ی  آن میدانیم . اما هایدگر تاکید می کند که « این عامل انجام کار نیست که باید شناخته شود، بلکه واقعیت وجودی ساده ی آن است که توسط اثر گشوده می شود».

این واقعیت ، هنگامی که عالم گشوده می شود تا به چیزها "چهره"هایشان را ببخشد ، آشکار می شود .بدین قرار ،"عالم" و "چیز" مفاهیمی به هم وابسته اند و برای درک هرچه بهتر "نظریه ی " هایدگر ما ناگزیریم به این مطلب توجه داشته باشیم ...

هیدگر، در "سرچشمه ی اثر هنری" هیچ تبیین واقعی ای ارائه نمی دهد و حتی تاکید می کند که « اینجا ، تنها ماهیت عالم قابل نشان دادن است ». اما او ، در هستی و زمان ، عالم را از دیدگاه موجود شناختی (ontically) به عنوان کلیت چیزها ، و از منظر بوده شناختی (ontologically) ، به مثابه هستی آنها توصیف می کند . به ویژه ، عالم به معنای جایی است که بشر در آن می زید . او در نوشته های بعدی خود ، علاوه بر این ، تفسیری از اینجا ، به مثابه "چارگانگی" (fourfold) زمین و آسمان ، میرایان و خدایان ، ارایه می دهد . مجددا ما احساس سردرگمی می کنیم ، چرا که عادت کرده ایم به عالم بر حسب ساختارهای فیزیکی ، اجتماعی و فرهنگی بیندیشیم . ظاهرا ، هایدگر قصد دارد این حقیقت را ، که عالم زندگی روزمره ی ما واقعا از "چیزهای " غیر انتزاعی شکل گرفته است و نه از انتزاعات علمی ، یادآوری کند . از این رو ، می گوید : « زمین سرچشمه ی نعمت ، رشد ، باروری ، سرشار از آب و سنگ ، منشا گیاه و حیوان است ... آسمان مسیر حرکت خورشید ، مسیر ماه و اهله ی آن ، جایگاه درخشش ستارگان ، فصل های سال ، فلق و شفق روز ، سیاهی و ظلمت شب ، اعتدال و نامساعدی هوا ، گردشگاه ابرها و ژرفای لاجوردی اثیر است .

« ایزدان پیام آوران اشارتگر ربانیت اند . به واسطه قدرت قدسی اش ، خداوند آنگونه که هست ظاهر می شود ، که او را در مقایسه با سایر موجوداتی که هستند برتری می بخشد .

« میرایان آدمیانند . آنان میرا خوانده می شوند چرا که می توانند بمیرند . مردن یعنی توانایی مرگ به مثابه مرگ».

« هر یک از این چهار تایی همانی است که هست ، چرا که آن سه دیگر را "منعکس" می سازد ». آنها همگی در این "بازی انعکاسی آینه ای" که عالم را برقرار می کند ، به یکدیگر متعلق اند . این بازی انعکاسی چه بسا به عنوان "مابین" گشودگی (open between) فهمیده شود ، یعنی در آنجا چیزها آن گونه که هستند ظاهر می شوند . هایدگر ، در خطابه ای در باب "یوهان پیترهبل" ، درباره قرار گرفتن انسان "مابین زمین و آسمان، بقا و فنا ، شادی و غم ، اثر و واژه " سخن می گوید و از آن به عنوان "مابین چندگانگی" (multivarious between ) عالم نام می برد . بدین طریق روشن می شود که عالم هایدگری، همانگونه که در بحث از معبد یونانی گفته شد ، تمامیتی غیر انتزاعی است . به جای آنکه وجود به عنوان عالم مبهمی از مثل درک شود ، به عنوان چیزی که اینجا و حالا داده شده است فهمیده می شود .

عالم به عنوان تمامیت چیزها ، مجموعه صرف عینیات نیست . زمانی که هایدگر چیز را به مثابه تجلی  چارگانگی درک می کند ، او معنای اصلی "چیز" را به مثابه "گرد اورنده"( gathering) زنده می کند . به این اعتبار می گوید :« چیزها میرایان را با عالم ملاقات می دهند . »هایدگر در عین حال مثالی برای روشن کردن ماهیت چیز ارائه می دهد . یک کوزه سفالی یک چیز است ، همانگونه که یک پل یک چیز است و هریک چارگانگی را به طریق خودش گرد می آورد . هر دو مثال به موضوع بحث ما مربوط اند . کوزه قسمتی از "کالایی" است که محیط بشر را پدید می اورد ، همانگونه که پل ساختمانی است که خصوصیات گسترده تری از محیط را آشکار می سازد . لذا هایدگرمی گوید :« پل زمین را همچون سرزمین ، در اطراف رودخانه گرد می اورد ... پل تنها دو ساحل از پیش بوده را به هم متصل نمیکند . و دو کناره ی رود فقط زمانی چون دو کناره نمایان می شوند که پل از روی رودخانه بگذرد». بنابراین ، پل مکانی را به حضور می اورد ، در همان زمانی که عناصرش به عناون آنچه هستند ظاهر می شوند . واژه "زمین" و "سرزمین" در اینجا صرفا مفاهیم زمین شناختی نیستند ، بلکه بر این امر دلالت دارند که "چیزها" در خلال ویژگی گرد هم آورندگی پل آشکار می شوند . زندگی بشر روی زمین "استقرار می یابد"(Take place) و پل این حقیقت را آشکار می سازد .

آنچه هایدگر قصد روشن کردن آن را در مثالش دارد "چیز بودگی" چیزهاست ، یعنی عالمی که آنها را گرد هم می اورند . او در هستی و زمان ، شیوه به کار رفته را "پدیدار شناسی"  نامیده است .بعدها او واژه Andenken(اندیشیدن) را ارائه داد تا نشان دهنده ی آن نوع از "اندیشیدن اصیلی" باشد که لازمه ی آشکار کردن چیز به مثابه گرد آورنده است .

 

در این نوع اندیشه ، زبان ، به عنوان سرچشمه فهم ، نقش اصلی ایفا می کند .

هنگامی که هایدگر "سرچشمه ی اثر هنری " را نوشت هنوز به مفهوم چارگانگی دست نیافته بود ، اما در توصیف معبد یونانی همه ی عناصر حضور دارند: خداوند ، انسان ، زمین و ( تلویحا ) آسمان . معبد به منزله یک چیز ، با همه آنها نسبتی برقرار میکند و آنها را آنگونه که هستند ظاهر میسازد ، در همان حالی که انها در "یگانگی ساده ای " به وحدت میرسند . معبد ساخته ی بشر است و از روی تامل برای آشکارگی عالم خلق شده است . پدیده های طبیعی نیز چارگانگی را گرد هم می اورند و در پی تاویلی برای آشکار ساختن چیز بودگی آنان اند . این آشکارگی در شعر و همچنین در زبان ، که "خود در مفهوم نمادینش شعراست" ، رخ میدهد .«زبان ، با نامیدن موجودات برای اولین بار ، آنها را ، نخست بار ، هم به واژه می اورد و هم به ظهور میرساند ».

آخرین عبارت نقل قول نشان میدهد که به منظور دست یافتن به نظریه ی هایدگر در باره ی هنر ناگزیریم تلقی او از مفهوم زبان را نیز دریابیم . از آنجایی که او هنر را به مثابه بازنمایی نمی پندارد ، نمی تواند این تاویل از زبان  را به عنوان ارتباط دهنده ای بر پایه ی عادات و رسوم بپذیرد . زمانی که چیزها نخستین بارنامیده می شوند ، آنها آنم گونه که هستند تشخص می یابند . پیش از این ، آنها صرفا پدیده هایی گذرا هستند ، ولی نامیدن آنها  "حفظ میکند" و عالم گشوده می شود . زبان از این رو "هنر اصیل" است و « آنچه را انسان تاریخی طرح میکند آشکار میسازد .این زمین است و برای انسان تاریخی زمین او ، سرزمین خود آشکاری است که در آن او با دیگران  و با هر آنچه هست ، حتی با آنچه هنوز برای او در خفاست ، آرامش میگیرد . اما ، این عالم انسان است که بر تقوای رابطه ی او با آشکارگی هستی حکم فرماست ». این عبارت اهمیت دارد ، چون به ما می گوید زمین و عالم انسان تاریخی همان هایی هستند که هستند ، زیرا آنها در کل به این زمین و عالم مرتبط اند .

زبان عالم را با ذکر واژه ی عالم نگهداری میکند ؛ بنابراین ، هایدگر زبان را به مثابه "سراچه ی هستی" معنی میکند .بشر در زبان "می باشد"( dwells )؛  یعنی ، هنگامی که او زبان را می شنود و بدان پاسخ میدهد ، عالمی که او هست گشوده می شود و وجود اصیل موجودیت می یابد . هایدگر این امر را "باشیدنی شاعرانه" می نامد . بنابراین می گوید :« اما در کجا ما انسانها داده هایی در مورد ماهیت باشیدن و شعر به دست می آوریم؟... ما ان را در زبان (به دست می آوریم .)البته، صرفا و تنها زمانیکه ما ماهیت زبان را محترم  شمریم».  ماهیت زبان شاعرانه است و ، زمانی که ما زبان را شاعرانه به کار بریم ، "سراچه هستی" گشوده می شود .

هایدگر می گوید ، شعر در خیال ( image )  سخن می گوید و « ماهیت خیال آن است که چیزها را دیدنی کند . در مقابل ، تقلید و محاکات صرفا انواعی از خیال اصیل هستند ... که  نامرئی ها را مرئی می کنند ...» معنای این امر را هایدگر در تحلیلی از شعر گئورگ تراکل ، "غروب زمستانی" ، به زیبایی نشان داده است . اما سرچشمه خیال شاعرانه در کجاست ؟ هایدگر صراحتا پاسخ می دهد :«خاطره سر چشمه شعر است ».

 

واژه آلمانی برای خاطره Gedachtnis است "یعنی آنچه اندیشیده شده است." اینجا ما باید "اندیشه" را به معنای Andenken درک کنیم ؛ یعنی به عنوان آشکارگی "چیز بودگی چیزها" یا "هستی موجودات"....

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس