تحقیق دانشجویی - 268

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

آلزايمر

بازديد: 239

آلزايمر

بيماري آلزايمر

آلزايمر با از دست رفتن حافظه هاي كوتاه مدتمشخصميشود .در آغاز بيماري حافظه هاي طولاني مدت باقيميماند،اما وقتي بيماري پيشرفت مي كند حتي قديميترين حافظه ها از دست ميروند. سرانجام بيمار ديگر قادر به شناختن نزديكان خود هم نخواهد بود.با ادامه پيشرفتبيماري ،اغلب سخن گفتن مختل ميشود، رفته رفته خواندن،نوشتن و انجام دادن حركتهايپيچيده با دشواري صورت  مي گيرد.قربانيان آلزايمر در مراحل بسيار پيشرفته بيماريقدرت انجام دادن ساده ترين كارها را از قبيل،خوردن غذا ،لباس پوشيدن و مراقبت ازخود را نيز از دست ميدهند.بيشتر بيماران در مدت 5تا 15 سال پس از شروع بيماري،جان مي سپارند.

در اين بيماري نورونهاي سازنده استيل كولين دچار فقدان انتخابي شدهاند.اينگونه نورونهاي استيل كولين ساز در قاعده مغز جاي دارندو به همه منطقه هايقشر جديد و تشكيلات هيپوكمپال آكسونهائي را مي فرستند.اين منطقه هاي مغز مسئولادراكهاي حسي ،حركتي،سخن گفتن و نيز آموختن و حافظه هستند.

15 تا 20درصد افراد مبتلا به آلزايمر اين بيماري را به ارث بردهاند.پژوهشها حكايت از آن دارند كه صورت ژنتيكي اين بيماري از الگوي اتوزومي بارزپيروي مي كند و هر فرزندي 50% احتمال به ارث بردن بيماري را از والد خود دارد.

عواملهاي محيطي نيز ممكن است در بيماري نقش داشته باشند .درنورونهاي درحال تحليل اين بيماران ،تراكم آلومينيوم به صورت غير عادي بالاست.از اينگذشته ، ويروسها نيز ممكن است دست اندر كار باشند.

استفاده از داروهايي كه مقدار استيل كولين را افزايش مي دهند حافظهبيماران را موقتا بهبود مي بخشد.اما اين داروها تنها در صورتي سودمند خواهند بود كهتعداد كافي نورونهاي استيل كولين ساز سالم مانده باشند.

داروي دونپزيل ممکن است براي افرادي که به اختلال خفيف شناختي مبتلا هستند اميد تازه اي باشد. اين اختلال که مي تواند در نهايت به بيماري آلزايمر تبديل شود تا 18 ماه خطر ابتلا به آلزايمر را در آنان به تعويق مي اندازد.

اين ادعا به وسيله دکتر رونالد پيترسون ، رئيس مرکز بيماري آلزايمر در روچستر مطرح شده است که نتيجه 3 سال تحقيق مداوم او در اين زمينه بوده است.
نتايج اين تحقيق 18جولاي در نهمين کنگره بين المللي بيماري آلزايمر در فيلادلفياي امريکا ارائه شد. حالت فراموشي خفيف ، مرحله اي گذرا ميان فراموشي طبيعي ناشي از سن و فراموشي شديد ناشي از بيماري آلزايمر است ؛ البته متاسفانه بايد گفت بيماري آلزايمر درمان ندارد، بلکه درمان آن روي تخفيف علايم و نشانه ها و کند شدن پيشرفت بيماري متمرکز است.

اگر بتوان در مدت طولاني پيشرفت بيماري را به تاخير انداخت ، مي توان به طور قطع ادعا کرد که فرد بر اثر آلزايمر از ميان نخواهد رفت و بيماري در او کنترل شده است.
تاکنون علم پزشکي نتوانسته تاخير چندان زيادي در پيشرفت اين بيماري ايجاد کند و به اين دليل گروههاي مختلف تحقيقاتي مي کوشند راههاي درماني پيدا کنند که قبل از ابتلاي فرد به آلزايمر، زماني که او به طور خفيف مبتلا به فراموشي شده است ، روند بيماري را به تاخير بيندازند.

در اين مصاحبه دکتر پيترسون به پرسش هايي درباره تحقيق اخير خود و فراموشي گذرا يا اختلال خفيف شناختي و رابطه آن با بيماري آلزايمر پاسخ مي دهد:


تحقيقات اخير شما چه نتايجي را نشان مي دهد؟داروي مورد نظر به کاهش خطر پيشرفت اختلال خفيف شناختي به سمت بيماري آلزايمر کمک مي کند.اين اولين نتيجه اي است که به طور موفقيت آميز تا حدي توانسته جلوي ابتلا به آلزايمر را بگيرد. ما در اين تحقيق روي 700 نفر به مدت 3سال کار کرديم ، اما بايد ذکر کرد دونپزيل تنها در 18ماه ابتدايي توانست بيماري را به تاخير بيندازد.

چرا اين تحقيق اهميت خاصي دارد؟متاسفانه تعداد افرادي که مبتلا به آلزايمر مي شوند رو به افزايش است. متاسفانه در حال حاضر افراد زيادي هستند که بسرعت به سن از کارافتادگي مي رسند.

ضمن اين که باتوجه به مراقبت هاي خوب بهداشتي و پزشکي ، جمعيت سالمند در جهان رو به افزايش است. هرچه سن بالاتر رود احتمال ابتلا به آلزايمر بيشتر مي شود.

آلزايمر و بيماري اختلال خفيف شناختي چقدر شايع است؟

حدود 18تا 20درصد افراد بالاي 65سال ، از اختلال خفيف شناختي رنج مي برند که متاسفانه يک سوم آنان به فراموشي مبتلا هستند و در اينجاست که فرد به آلزايمر مبتلا و قسمتهاي مختلف مغز او دچار مشکل شده است.حدود 5تا 10درصد جمعيت 65سال به بالاي امريکا به آلزايمر مبتلا هستند.

آيا هميشه اختلال خفيف شناختي يا فراموشي به آلزايمر ختم مي شود؟

توجه داشته باشيد که با افزايش سن ، درجاتي از فراموشي ايجاد مي شود که طبيعي است مثلا فرد نشاني منزل دوستش را فراموش مي کند، تولد مادرش يا فرزندش را از ياد مي برد يا به مغازه مي رود و به ياد نمي آورد که چه خريدهايي بايد انجام دهد؛ بنابراين درجاتي از کم شدن حافظه به سن مربوط است و مشکل خاصي را مطرح نمي کند.مغز ما عملکرد شناختي نيز دارد، مثلا توانايي هايي مثل صحبت کردن ، تفکر در مواقع حياتي و اضطراري ، خواندن ، نوشتن و... زماني که فرد به طور خفيف در اين توانايي ها دچار مشکل شود، احتمال اختلال خفيف شناختي مطرح است که البته پيش زمينه و زنگ خطري براي آلزايمر محسوب مي شود و بايد آن را جدي گرفت ؛ البته اين اتفاق صد در صد رخ مي دهد يا خير به مطالعه و بررسي بيشتر بستگي دارد، ولي حدود 10تا 15درصد مبتلايان به اين اختلال به آلزايمر مبتلا مي شوند.

آيا اين اختلالات جزوي از فرآيند طبيعي پيري به حساب مي آيد؟

فراموشي تا حدي جزو فرآيند طبيعي پيري محسوب مي شود؛ مثلا يک سالمند فراموش مي کندکه سوئيچ خودرويش را کجا گذاشته است.اين طبيعي است ، زيرا توجه فرد و دقت او به مسائل کمتر شده است ، بخصوص اگر فرد، مشغله فکري زيادي داشته باشد. در اين موقع حتي نام طرف مقابل را نيز فراموش مي کند.اگر يک فرد سالمند فعاليت هاي عادي و روزانه خود را فراموش کند بايد کمي نسبت به قضيه نگران شود و مساله را پيگيري کند. معمولا اطرافيان متوجه مي شوند که فرد سالمند در بيشتر مواقع حتي کارهاي عادي روزمره را فراموش مي کند و اگر اين مساله رو به وخامت بگذارد، يعني فرد دچار اختلال شناختي شود بايد حتما مساله را پيگيري کند.

اختلال خفيف شناختي و آلزايمر چقدر با هم تفاوت دارند؟
بيماري آلزايمر شايع ترين علت دمانس (زوال عقل) است که باعث از ميان رفتن توانايي ذهني و اجتماعي فرد مي شود به شکلي که ديگر نمي تواند اعمال روزمره و عادي خود را انجام دهد.

در فرد مبتلا به آلزايمر، زوال عقل رخ مي دهد زيرا بافت طبيعي مغز تخريب مي شود و حافظه و توانايي ذهني فرد رو به زوال مي گذارد. در آلزايمر تفکر و حافظه فرد بشدت دچار مشکل مي شود.

فرد نمي تواند روي يک موضوع تمرکز کند، نمي تواند به طور مطلوب از مهارت هاي کلامي و زباني خود بهره ببرد و بارها گم مي شود. مختصات فضايي و مکاني محل سکونت خود يا ديگر مکانها را نمي شناسد به حدي که کاملا درمانده مي شود. او به ياد نمي آورد که آيا کرايه تاکسي خود را داده است يا نه و ممکن است دوباره اين کار را انجام دهد. نمي تواند يک فيلم را تا آخر نگاه کند چون اصلا روي اجزاي آن تمرکز ندارد.

آيا درمان زودهنگام موثرتر است؟

اين همان مساله اي است که همه اميدواريم به آن برسيم ؛ البته براي آلزايمر درمان هاي دارويي و غيردارويي وجود دارد که روند بيماري را کند مي کند، اما هنوز درمان قطعي براي اين مساله وجود ندارد، زيرا هنوز مکانيسم اصلي بروز بيماري در مغز شناخته نشده است.

درمان هاي موجود تا حدي مي توانند روند بيماري را کندتر کنند. در حال حاضر تمرکز دانشمندان بر پيشگيري از ابتلا به بيماري متمرکز است و حتي سعي دارند براي آن واکسني نيز تهيه کنند.به هر حال مراجعه بموقع به پزشک متخصص مغز و اعصاب بسيار ضروري است تا مسير بيماري کندتر شود. در اين موقع پزشک از شما و فردي که بايد همراه شما باشد (فرد نزديک به شما) سوالهاي متعددي خواهد پرسيد تا دقيقا مشخص شود چه تغييراتي در حافظه ، رفتار و شخصيت شما اتفاق افتاده است.سابقه بيماري هاي مختلف يا مصرف داروهاي مختلف بايد بررسي شود. اگر فرد قبلا دچار حمله مغزي يا قلبي ، افسردگي ، ضربه مغزي يا بيماري مغز و اعصاب بوده است بايد گفته شود، زيرا اين مشکلات نيز ممکن است باعث اختلال شناختي يا آلزايمر شوند. مسلما دانستن هر يک از اين مسائل تا حدي در پيشگيري از بروز مشکلات بيشتر موثر است.

با توجه به مسائل مربوط تا چه حد بايد نگران بود؟

توجه داشته باشيد مشکلاتي مثل فراموش کردن بردن ناهار به محل کار يا گذاشتن کليد منزل در جايي غير از محل هميشگي کاملا شايع و طبيعي است بخصوص اگر شما سالمند هم باشيد؛ اما اگر تعداد دفعات فراموشي بسيار زياد يا خيلي جدي شده (مثلا فراموش کرده ايد که امروز به جشن تولد يا عروسي دعوت داشته ايد) مشکل جدي است.معمولا اطرافيان زودتر از خود فرد متوجه مي شوند که مشکل او جدي تر شده و دفعات فراموشي افزايش پيدا کرده است. فرد مبتلا به آلزايمر در صحبت کردن و استفاده از کلام مشکل دارد. نمي تواند در مواقع حياتي و بحراني خوب فکر کند و خواندن و نوشتن او مشکل پيدا کرده است.

وقتي فرد به اختلال خفيف شناختي در زندگي اجتماعي دچار مشکل نمي شود، اما در آلزايمر، زندگي اجتماعي فرد کاملا فلج مي شود.

طبيعتا هر چه در طول سالهاي زندگي فعاليت مغز و ذهن بيشتر باشد احتمال بروز آلزايمر کمتر است.افرادي که از ذهن خود استفاده نمي کنند زودتر به اين مشکل مبتلا مي شوند، بنابراين بايد فعاليت هاي فکري و ذهني در برنامه روزانه افراد قرار بگيرند تا ذهن فرد هر چه بيشتر پويا و ديرتر دچار زوال و تخريب شود.

تاثيرداروهاي استاتين در كاهش خطرات آلزايمر


براساس آخرين نظرات متخصصان درمان بيماري آلزايمر در مركز تحقيقات بيماري آلزايمر، مستقر در واحد بهداشت مركز درماني دانشگاه پيتسبورگ، استاتين درماني از روش هاي مختلفي امكان كاهش خطر اين بيماري را براي افراد مبتلا فراهم مي سازد.
اين بررسي ها در مقاله جديدي در
American Journal  of Medicine با عنوان استاتين درماني: آزمون هاي باليني، خطوط كلي و مسيرهاي نوين (1) به چاپ رسيده است.

بنابر مطالب اين مقاله، استاتين ها علاوه بر خاصيت كاهش سطوح كلسترول، احتمالا در سركوب توليد يك پروتئين آميلوئيد نيز تاثيرگذار هستند كه تصور مي رود در فرآيند بروز بيماري آلزايمر نقش آفرين است. همچنين استاتين ها عمل گردش خون را بهبود بخشيده و التهاب را در بدن كاهش مي دهند. لازم به توضيح نيست كه همه اين خواص در كاهش خطر بيماري آلزايمر مثبت و اثرگذار هستند.

استاتين ها، دسته اي از داروهاي كاهش دهنده كلسترول هستند كه در تاريخ صنعت داروسازي جهان به مقام پرفروش ترين قرص هاي تجويز شده دست يافته اند. فروش جهاني اين محصولات در سال 2004 ميلادي تا 26 ميليارد دلار برآورد شده است.
بيماري آلزايمر، علت اصلي عدم تعادل رفتار و فراموشي در سنين كهولت بوده و تنها در ايالات متحده، دامنگير بيش از 5/4 ميليون نفر است.

شروع بيماري آلزايمر معمولا پس از سن 65سالگي رخ مي دهد اما آغاز زودتر آن نيز ناشايع نيست. با افزايش سن ميزان بروز اين بيماري به سرعت افزايش مي يابد.(تقريبا هر 5سال دوبرابر مي شود). اين امر با توجه به افزايش اميد به زندگي افراد از نظر تعداد كل مبتلايان حائز اهميت است.

امكان بالقوه به كارگيري استاتين ها در درمان بيماري آلزايمر در مقالات و مراجع مختلفي ارزيابي و سنجيده شده است. در اين ميان توجه محققان بر مكانيزم هاي احتمالي عمل استاتين در ممانعت از كاهش پيشرفت اين بيماري بوده است.

منبع: موسسه اطلاع رساني توسعه فناوري زيستي

 

خوردن سيب و جلوگيري از ابتلا به آلزايمر [ January 29, 2006 ]

جام جم آنلاين: محققان آمريكايي گفتند خوردن آب سيب يا يك دانه سيب در روز، باعث محافظت از سلول هاي مغز و جلوگيري از پيري و ابتلا به بيماري آلزايمر مي شود.به نوشته عرب آنلاين، محققان دانشگاه ماساچوستس افزودند: سيب مانع از اكسيده شدن مغز مي شود و توصيه مي شود هر نفر حداقل روزي يك سيب بخورد.دكتر توماس چي، مدير مركز اعصاب اين دانشگاه گفت: تحقيق نشان داده خوردن سيب يا آب سيب به عنوان ماده غذايي مقوي، از اكسيده شدن مغز جلوگيري مي كند.

محققان با بررسي موش هاي آزمايشگاهي دريافتند سيب تاثير يكساني بر انسان و حيوانات دارد و مانع پيري زودرس مي شود.

وي افزود: موش هايي كه سيب خورده بودند ، باهوش تر از بقيه موش ها بودند.

 

شش روش براي ايجاد مغز هوشيار

مغز، سلطان بدن است و براي داشتن يک سلطان لايق، مراقبت هاي ويژه اي لازم است. بعضي اوقات حس مي کنيم که حافظه ما خوب کار نمي کند و يا در حفظ و يادگيري مطالب دچار مشکلاتي شده ايم. در همين راستا دانشمندان تحقيقات فراواني روي کارايي مغز انسان در شرايط گوناگون انجام داده اند و همواره به دنبال به دست آوردن روش هاي مفيدي بوده اند تا بازدهي مغز را بالا ببرند. اما با اين همه تلاش و کوشش، هنوز مسائل و ابهامات بسياري درباره ي فعاليت مغزي افراد مختلف وجود دارد. تحقيقات نشان مي دهد که انسان ها داراي کارايي هاي مغزي گوناگوني هستند و اين کارايي ها دلايلي مانند وراثت، تغذيه ، تربيت مغز و .... دارد. نتيجه چندين سال تلاش و کوشش دانشمندان، راه هايي است که ما مي توانيم براي داشتن يک مغز آماده و مفيد به کارگيريم.

داروهاي هوشمندهمه انسان ها وقتي به سن چهل سالگي مي رسند، تغييراتي را در توانايي هاي رواني خود به خوبي درک مي کنند. اين آغاز فرآيند تدريجي است که بسته به شدت ميزان آن، حتي مي تواند به جنون ختم شود. در اينجا اين سؤال مطرح مي شود که آيا مي توان به وسيله دارو، اين حالت خاص را بهبود دهيم يا به طور کلي از بين ببريم يا حتي در مرحله اي پيشرفته تر از بروز آن جلوگيري کنيم؟کودکاني که در صبحانه خود از نوشيدني هاي شيرين و گرم استفاده مي کنند ، در انجام تست هاي حافظه و توجه ، همسطح افراد هفتاد ساله عمل مي کنند.

در حال حاضر در بازار داروهايي وجود دارد که به نوعي اين کار را انجام مي دهند، به اين داروها داروهاي «افزايش هوشياري» مي گويند و محققان روي داروهاي جديدي در همين زمينه هم کار مي کنند. يکي از معروف ترين اين داروها MODAFINIL است که به خوبي حالت نارکولپسي را برطرف مي کند. نارکولپسي در انسان باعث خواب ناگهاني مي شود و فعلاً MODAFINIL بهترين گزينه براي درمان آن است. اين دارو مي تواند شخص را متناوباً 90ساعت بيدار نگه دارد و برخلاف آمفتامين ها و حتي قهوه، عوارض بسيار کمي دارد. تحقيقات نشان مي دهند فقط تعداد کمي از کساني که MODAFINIL مصرف مي کنند از نارکولپسي رنج مي برند و اکثر آنها کساني هستند که نمي خواهند بخوابند. اين وضعيت در مورد داروهاي زياد ديگري هم صادق است، يعني مردم به خاطر مشکل يا بيماري خاصي آنها را مصرف نمي کنند، بلکه از آنها استفاده مي کنند تا از اثرات آنها در زندگي روزانه بهره مند شوند. نمونه ديگر اين داروها RITALIN است؛ دارويي که مردم در بسياري موارد صرفاً براي افزايش قوه تمرکز خودشان از آن استفاده مي کنند، اما اين استفاده بي رويه هم مي تواند براي انسان خطرساز باشد. دکتر دانيلي پيوملي، يکي از محققان دانشگاه کاليفرنيا در اين مورد مي گويد: « ما بايد مراقب چيزهايي که مي خواهيم، باشيم .» او که روي افزايش قدرت و نحوه عملکرد حافظه انسان کار مي کند، در عين حال بر استفاده ازاين داروها در موارد خاص تأکيد مي کند و مي گويد:«بالاخره بايد به ياد آوردن چيزهايي را که نمي خواهيم، پايان دهيم .»استفاده از داروها براي بهبود عملکرد مغز انسان، آينده روشني دارد و دانشمندان اميدوارند روزي بتوانند عملکرد مغزي انسان هاي سالخورده را مانند جوانان، بدون اشتباه کنند.

تغذيه مناسب

مغز انسان ، يکي از حريص ترين ارگان هاي بدن محسوب مي شود که احتياجات رژيمي ويژه اي دارد. به همين خاطر «هر چيزي که شما مي خوريد بر نحوه فکر کردنتان تأثير مي گذارد». چندان هم عجيب نيست. از اين رو محققان تحقيقات گسترده اي در زمينه تغذيه انجام داده اند.يکي از جالب ترين تحقيقات در زمينه خوردن صبحانه است. با هر بار صبحانه خوردن، ميزان زيادي گلوکز که غذاي اصلي مغز است ، به بدن وارد مي شود و طي مطالعات بسيار زياد انجام شده، مشخص شده است افرادي که صبحانه نمي خورند ، کارايي کمتري در مدرسه يا محل کار دارند.يکي از جالب ترين تحقيقات در زمينه خوردن صبحانه که در سال 2003 انجام شد، اثبات کرد کودکاني که در صبحانه خود از نوشيدني هاي شيرين و گرم استفاده مي کنند، در انجام تست هاي حافظه و توجه ، همسطح افراد هفتاد ساله عمل مي کنند. در تحقيق ديگري که توسط «باربارا استووارت» از دانشگاه آستر انگليس انجام شد، بر نقش بسيار مؤثر لوبيا تأکيد شده است. اين ماده سرشار از پروتئين به همراه نان در برنامه غذايي روزانه کودکان باعث مي شود آنها سخت ترين تست هاي مرتبط با آگاهي فکري را به راحتي انجام دهند.بعد از صبحانه نوبت به غذاهاي اصلي مي رسد. دانشمندان بر استفاده فراوان از تخم مرغ و سالاد در رژيم غذايي تأکيد مي کنند. در تخم مرغ ميزان فراواني کولين وجود دارد که از اين ماده در بدن براي توليد انتقال دهنده هاي عصبي استيل کولين استفاده مي شود. محققان در دانشگاه بوستون با کاهش ميزان استيل کولين در مغز متوجه شدند که کمبود اين ماده باعث مي شود شخص حافظه خود را در زمينه به ياد آوردن الفباء و حروف کلمات از دست بدهد. کمبود اين ماده در مغز همچنين مي تواند باعث آلزايمر شود و تحقيقات نشان مي دهد افزايش اين ماده در مغز مي تواند روند فراموشي مربوط به پيري را کند کند.هنگام خواب ، مغز با تردستي راه حل هاي خلاقانه اي پيدا مي کند، پس اگر شما هم در حل مسئله اي مشکل داريد و منتظر يک لحظه اوره کائي (يافتم معروف ارشميدس ) هستيد، بهتر است همين حالا به خواب ناز فرو رويد.  از ديگر غذاهاي توصيه شده سالادها هستند. اين غذاها داراي مقدار بسيار زيادي آنتي اکسيدان هستند که در آنها ميزان فراوان بتاکاروتن، ويتامين E و C وجود دارد. محققان اعلام کرده اند افزايش آنتي اکسيدان در مغز باعث افزايش قدرت يادگيري حتي در سن بالا مي شود، به گونه اي که آنها در دانشگاه کاليفرنيا موفق شدند به يک سگ پير چيزهاي جديدي آموزش دهند. دانشمندان حتي تأثير دسرها بر فعاليت مغز را هم مورد بررسي قرار داده اند. آنها بهترين دسر پس از صرف ناهار را ماست مي دانند چون به راحتي استرس هاي بعدازظهر را برطرف مي کند و دليل آن اين است که ماست داراي تيروزين هاي آمينواسيد است. از اين ماده در مغز براي ساخت انتقال دهنده هاي عصبي و نورآدرنالين استفاده مي شود که اين دو ماده تأثير زيادي در برطرف شدن استرس دارند.محققان توصيه مي کنند در عصر هم مقدار کمي غذا خورده شود تا گلوکز مورد نياز مغز آماده شود، البته تاکيد آنها بر يک وعده بسيار سبک و مقوي است.شصت درصد ساختار مغز چربي است ، به همين خاطر اين قسمت از بدن بايد هميشه چرب نگه داشته شود. بهترين گزينه براي اين منظور اسيد چرب امگا3 است که به ميزان بسيار زياد در دي اچ اي (DOCOSAHEXAENOIC) يافت مي شود. اين ماده در يکي از لذيذترين غذاهاي دنيا به ميزان بسيار زياد وجود دارد يعني در ماهي . به همين دليل ماهي بهترين غذاي مغز است و مصرف هميشگي آن تأثير مثبت بسيار زيادي در کارايي مغز دارد.در پايان روز هم دانشمندان توصيه مي کنند ميوه هاي تازه مانند توت فرنگي و تمشک مصرف شود. ميوه ها به خصوص توت فرنگي و تمشک در تقويت حافظه کوتاه مدت تأثير زيادي دارند.

موسيقي

در حدود يک دهه پيش، فرانسيس روشر که يک روان شناس در دانشگاه ويسکانسين ايالات متحده است، طي يک تحقيق علمي اعلام کرد گوش دادن به سمفوني هاي موتزارت ، استدلالات رياضي انسان را پيشرفت مي دهد. اين يافته او در آن سال بازتاب هاي بسيار گسترده اي داشت. آنها حتي توانستند اثبات کنند، تأثير سمفوني هاي موتزارت با ديگر موسيقي ها تفاوت دارد.اين کشف، تأثير موسيقي بر فعاليت هاي مغز را دقيقاً اثبات کرد و از آن روز به بعد موسيقي درماني و استفاده از موسيقي در خيلي از درمان ها رواج يافت ، اما براي استفاده از موتزارت براي تمدد اعصاب بايد به برخي نکات توجه کرد.موتزارت روي هر شخصي تأثير گذار نيست. با اين حال همين که شخص هنگام گوش دادن به موسيقي احساس مي کند موسيقي بر عملکرد مغز وي تأثير مي گذارد ، باعث مي شود يک احساس آرامش به شنونده دست دهد .البته اين حالت را با کارهاي ديگر هم مي توان به دست آورد، اما موسيقي گزينه مناسب تري به نظر مي رسد. هرچند گوش دادن به داستان هم مي تواند تأثيري برابر گوش دادن به موسيقي داشته باشد.موسيقي مي تواند حتي تأثير بيشتري بر مغز انسان داشته باشد و اين بار کليد کار، درس هاي موسيقي است .محققان با مقايسه کودکان شش ساله که آموزش هاي موسيقايي مي بينند با ديگر کودکان، متوجه شدند ضريب هوشي اين کودکان دو تا سه امتياز بيشتر از کودکان ديگر است. در تحقيقي مشابه، روشر کشف کرد کودکاني که پيش از مدرسه آموزش موسيقي ببينند نسبت به کساني که پيش از مدرسه دوره هاي کامپيوتر را پشت سر گذاشته اند، داراي استدلالات عددي و رياضي بهتري هستند. شايد موسيقي باعث افزايش مهارت هاي رواني در کودکان مي شود. حرکت همزمان انگشتان دو دست و توجه به متن موسيقي و نت و هارموني، وقتي که به صورت هماهنگ در کنار يکديگر قرار مي گيرند، مسلماً باعث تقويت فعاليت هاي قسمتي از مغز مي شوند، اما اين فعاليت ها هنوز کشف نشده اند. نکته مبهم ديگر تأثير موسيقي بر ضريب هوشي افراد بزرگسال است. فعلاً دانشمندان پاسخ قطعي در اين زمينه ندارند ،اما يادگيري موسيقي را به بزرگسالان توصيه مي کنند.

استفاده با صرفه از مغز

تا چندي پيش ضريب هوشي يک شخص - مقياسي براي توانايي هاي حل مشکلات هوشي يک شخص - پديده اي ثابت براي انسان فرض مي شد که ميزان آن مستقيماً از راه وراثت تعيين مي شد، اما اخيراً دانشمندان نظريه اي مطرح کرده اند که در آن ميزان ضريب هوشي هر شخص به عملکردي پايه اي در مغز انسان با نام «حافظه فعال» بستگي دارد؛ بدين صورت که هرچه حافظه جاري انسان بيشتر شود، ميزان ضريب هوشي او هم افزايش مي يابد.حافظه جاري، سيستم ذخيره کوتاه مدت مغز انسان است . در اين بخش مسائل هوشي انسان حل مي شوند، مثلاً اگر شما بخواهيد 7+6-73 را حل کنيد، اين قسمت از مغز شما - حافظه جاري - قسمت وسطي فعاليت ذهني شما که براي حل مسئله لازم است را در خود نگه مي دارد. ميزان اطلاعاتي که حافظه جاري مي تواند در خود ذخيره کند، به آگاهي عمومي شخص بستگي دارد.به تازگي يک تيم تحقيقاتي در انستيتو کارولينا استکهلم به رهبري ترکل کلينگبرگ به نشانه هايي دست يافته است مبني بر اين که سيستم عصبي که در حافظه جاري قرار دارد، ممکن است با تمرين بزرگ شود. آنها با استفاده از نوعي اسکن مغناطيسي پيشرفته، فعاليت هاي مغزي چند شخص بالغ را پيش و پس از يک برنامه تمريني حافظه جاري اندازه گيري کردند . اين برنامه کارهايي از قبيل حفظ کردن موقعيت يک سري نقطه در يک صفحه شطرنجي بود. پس از پنج هفته تمرين، آنها متوجه شدند فعاليت هاي مغزي افراد مورد نظر در قسمتي از مغز که با اين نوع فعاليت ها درگير است، افزايش يافته است.اما نکته شگفت انگيز در اين آزمايش اين بود که هنگامي که گروه، اين آزمايش ها را روي کودکان اعمال مي کرد، متوجه شد اين بار به جاي سيستم عصبي موجود در حافظه جاري، قسمتي از مغز که مربوط به آگاهي عمومي کودکان است، رشد يافته و ضريب هوشي کودکان هشت درصد افزايش يافته است .با اين که دانش مربوط به حافظه جاري، روزهاي اوليه خود را سپري مي کند، کلينبرگ اميدوار است تمرين هاي حافظه فعال، کليد بازکردن قفل قدرت باشد. او در اين مورد مي گويد : «عوامل وراثتي و دوران جنيني نقش بسيار زيادي در ميزان توانايي فعاليت هاي مغزي دارند، اما فراتر از آن، چند درصد - که هنوز ميزان آن مشخص نيست وجود دارد که مي توان با تمرين آنها را افزايش داد.»

استراتژي

فرض کنيد در يک تالار سخنراني هستيد و در آن تالار ، ششصد نفر حضور دارند. اگر تمام اين افراد نام خود را به شما بگويند و يک ساعت بعد از شما بخواهند که آنها را تکرار کنيد، ممکن است دچار سرگيجه شويد. اين بدان خاطر نيست که شما نمي توانيد اين کار را انجام دهيد، بلکه مشکل اينجاست که شما تکنيک ها و روش هاي مربوط به انجام آن را نمي دانيد. اما افرادي هستند که مي توانند اين کار را به صورت عادي انجام دهند. آنها مي توانند هزاران عدد ، اشعار بسيار قديمي و غير مستعمل، و صدها هزار کلمه بدون استفاده را حفظ کنند. در يکي از مسابقات جهاني در اين زمينه ، «النور مگ واير» و تيم همکارش از دانشگاه لندن، هشت نفر از بهترين هاي مسابقات را زير نظر گرفتند. آنها حين آزمايش هاي متفاوت، به مدرکي که ثابت کند اين افراد از ضريب هوشي بالايي برخوردار هستند دست نيافتند، اما متوجه شدند اين افراد هنگام حفظ کردن از سه منطقه مغزشان براي انجام کار استفاده مي کنند و اين در حالي است که آنها در تست هاي حفظ کردني از اين مناطق ويژه مغزي استفاده نمي کنند. دليل اين امر را مي توان استراتژي خاص آنها براي حفظ کردن دانست. مثلاً آنها براي حفظ کردن نحوه و ترتيب چيدن يک دسته برگه ، به هر کدام از آنها يک شخصيت مي دهند و براي حفظ کردن ترتيب قرارگيري، يک داستان بر اساس نحوه قرار گيري برگه ها پردازش مي کنند و طبيعتاً حفظ کردن يک داستان بسيار راحت تر از حفظ کردن تعداد بسيار زيادي عدد مشابه است .بازيگران سينما و تئاتر هم تقريباً از روش مشابهي استفاده مي کنند. آنها چيزهايي را که بيان مي کنند با احساسات همراه مي کنند و انسان ذاتاً وقايعي را که با احساسات زيادي همراه است، جزء به جز حفظ مي کند. هنرپيشگان حرفه اي از روش ديگري استفاده مي کنند. آنها هنگام اداي کلمات، حرکات مربوط به آن را هم انجام مي دهند و اين عمل آنقدر مؤثر است که آنها حتي چند ماه پس از نمايش مي توانند متني را که حفظ کرده اند، به راحتي ادا کنند.

«هلگا نويس» يک روان شناس از دانشگاه المهرست در ايلينويز به همراه «توني نويس» که يک بازيگر است، کشف کردند که از اين روش مي توان براي افزايش يادگيري دانش آموزان استفاده کرد. دانش آموزاني که کلماتشان را با آموزش هاي ديگري همراه کنند، بعداً 38درصد بيشتر مي توانند کلمات را بازسازي کنند. نويس ها معتقدند داشتن دو روش ذهني براي حفظ کردن مي تواند قابليت حفظ کردن افراد را به صورت باور نکردني افزايش دهد. «بري گوردون» از دانشگاه جان هاپکينز اعتقاد دارد، استراتژي، در زندگي روزانه هم اهميت زيادي دارد. کارهاي ساده اي مانند قرار دادن کليدها در يک جاي مشخص و نوشتن چيزها براي از ياد نبردن آنها مي تواند ميزان اطلاعاتي را که پيش خود نگه مي داريد، زيادتر کند. اگربه خاطر آوردن اسامي، مشکل شماست، سعي کنيد آنها را به صورت ذهني تداعي کنيد.

استراحت

کمبود خواب، اثرات بدي براي مغز شما در پي خواهد داشت. برنامه ريزي، حل مسائل، يادگيري، تمرکز و حافظه جاري شما همه از کمبود خواب متحمل عوارض سوء مي شوند. در عين حال حتي در ضريب هوشي هم خلل وارد مي شود. دکتر «شون درومند» از دانشگاه کاليفرنيا در اين مورد مي گويد: اگر شما 21 ساعت پشت سرهم بيدار بمانيد ، توانايي هايتان به اندازه کسي است که تا حدي که قانون (ايالات متحده آمريکا) اجازه مي دهد، مست است، البته لازم نيست دقيقاً 21 ساعت بيدار بمانيد تا اين حالت را تجربه کنيد، فقط کافي است دو يا سه شب دير بخوابيد و زود بيدار شويد تا همين حالت به شما دست دهد.خوشبختانه اين رابطه دو سويه است. اگر شما به کسي که از خواب محروم شده، اجازه بدهيد يک يا دو ساعت بيشتر چشم روي هم بگذارد، اين شخص مي تواند در کارهايي که نياز به تمرکز بيشتر دارد، مانند امتحان دادن، موفق تر عمل کند. دکتر درومند در اين مورد مي گويد: «توجه ( تمرکز) اساسي ترين پايه هرم ذهن است، اگر شما آن را تقويت کنيد، ديگر نيازي نيست به چيز ديگري توجه نشان دهيد.»اينها تنها فوايد يک خوب عميق شبانه نيست. وقتي که شما خواب هستيد، مغز شما حافظه هاي جديدي را تمرين کرده و حتي بعضي از مسائل را حل مي کند. فرض کنيد شما مي خواهيد يک بازي جديد رايانه اي را ياد بگيريد. در اين صورت بهتر است به جاي اين که چند ساعت پاي کامپيوتر بنشينيد، دو ساعت بازي کنيد و سپس بخوابيد. هنگامي که شما خواب هستيد مغز شما همان مدارهايي که براي يادگيري بازي استفاده کرده است را دوباره فعال مي کند. دوباره صداي آنها را مي شنود و سپس حافظه هاي جديد را در حافظه بلند مدت ذخيره مي کند و هنگامي که بيدار شويد، يک بازيگر بهتر شده ايد. چنين روشي در ديگر کارها مانند يادگيري پيانو، رانندگي خودرو و ... هم مي تواند کارگر باشد.در اين مورد همچنين شواهدي در دست است که نشان مي دهد خواب باعث بهبود روش حل مسائل مي شود. داستان ديميتري مندليف که پس از خواب روزانه يکباره به طرح جديد تناوبي رسيد، نمونه بارز اين مسئله است. چون او شديدا درگير حل مسئله بوده ، هنگام خواب مغز او همانطور که در بالا ذکر شد، به فعاليت هايش در اين زمينه ادامه داده و به حل مسئله رسيده است .به نظر مي رسد هنگام خواب ، مغز با تردستي راه حل هاي خلاقانه اي پيدا مي کند، پس اگر شما هم در حل مسئله اي مشکل داريد و منتظر يک لحظه اوره کائي («يافتم» معروف ارشميدس ) هستيد، بهتر است همين حالا به خواب ناز فرو رويد.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 21:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آشنايي با روش دلفي و كاربرد آن در تصميم گيري

بازديد: 133

آشنايي با روش دلفي و كاربرد آن در تصميم گيري

آينده نگري و پيش بيني تحولات از نيازهاي اساسي برنامه ريزان و مديران است. روش دلفي كه يكي از دستاوردهاي جنگ سرد است در ابتدا براي برآورده ساختن اين نياز پديد آمد. اما رفته رفته با توجه به سازوكار انجام اين روش كه مبتني بر انجام نظرسنجي از متخصصان است، براي حل مسائل پيچيده و تصميم گيري در امور بغرنج به كار آمد. در برداشت هاي جديد اين روش را فرآيندي ارتباطي دانسته اند كه اجازه مي دهد گروه براي حل يك مساله پيچيده، بدون كنش متقابل رودررو با مواجهه تك تك اعضاي گروه، به توافق برسد. هم اكنون روش دلفي ابعاد كاربردي بسياري يافته و در رشته هاي متعددي مانند بازرگاني، صنايع، سياست، و همچنين برنامه ريزي شهري و منطقه اي مورد استفاده است. اين روش در ايران چندان شناخته شده نيست. حال آنكه با توجه به پيچيده شدن امور طي سالهاي اخير تمامي افرادي كه كارشان تصميم گيري و برنامه ريزي است از روش دلفي بي نياز نيستند. افرادي مانند مديران سازمان هاي ملي، منطقه اي و محلي، شهرداران و اعضا شوراهاي اسلامي شهر.

اين مقاله قصد دارد تا به شكلي مقدماتي، مفاهيم و مباني اساسي اين روش را به خواننده معرفي كند.

مقدمه

زمان نگارش اين نوشتار آغازين روزهاي سده بيست و يكم و همچنين هزاره سوم ميلادي است. همانند سپيده دم آغاز تمدن و تفكر، انسان هاي بسياري در عرصه هايي مانند سياست، برنامه ريزي، مديريت و آموزش مشتاقند بدانند چه تحولات مهمي در سده و حتي هزاره جديد اتفاق خواهد افتاد. اين اشتياق آدمي را در معناي عام Futurism و در معناي علمي آينده نگري Prospective مي نامند. در دايره المعارف علوم اجتماعي در توضيح اين مفهوم آمده است: «از مفهوم Prospicere به معناي مقابل خود را نگريستن اخذ شده است و به معناي نگاه به آينده اي نزديك به منظور پيش بيني حوادث آن است. آينده نگري نه تنها در قلمرو دانش بلكه در حيطه هنر نيز مطرح مي شود. به زغم پي ير ماسه آينده نگري به معناي جستجوي طريقه اي نو در دانش است كه در آن آينده را به عنوان نتيجه اي از اعمال كم و بيش آزاد و واكنش هاي كم و بيش قابل پيش بيني در نظر مي گيرند» (ساروخاني. 1370. 581)

پيش بيني آينده و آينده نگري همواره دغدغه بشر و منشاء بيم و اميد براي او بوده است. در گذشته وظيفه خبرآوري از آينده بر عهده جادوگران، پيشگويان، ستاره شناسان و فيلسوفان بود. بخش عمده اي از تعاليم پيامبران را نيز، تبشير و تنذير نسبت به آينده تشكيل مي داد. با گسترش تدريجي سپهر دانش، آينده نگري هم بخشي از دل مشغولي هاي انديشمندان گرديد و روش هايي براي آن ساخته و پرداخته شد. اين روش ها را مي توان به ترتيب زير برشمرد:

1- روش تخيلي- فلسفي

2- روش تاريخي- فلسفي

3- روش فرافكني روند Extrapolation

4- روش شبيه سازي Simulation

5- روش بازنگري Monitoring

6- روش صحنه سازي Scenario Cerativity

7- روش واكنش شناسي Cross Impact Analysis

8- روش سروش يا دلفي Delphi

9- روش هنجاري Normative يا آينده نگري

در ميان اين روش ها، با توجه با اهميت كاربردي، روش دلفي جايگاه خاص خود را دارد. اين روش در عرصه هايي مانند سياستگذاري و برنامه ريزي كلان و همچنين دستيابي به اجماع براي شناخت و حل مسائل پيچيده ابزار دست سياستگذاران و مديران در كشورهاي توسعه يافته است. در اين مقاله تلاش مي شود تا اين روش معرفي گردد.

پيشينه

قديمي ترين ريشه هاي روش دلفي به معبد آيولون در شهر دلفي در يونان باز مي گردد. شهر دلفي در دامنه جنوبي كوه بارناسوس و بر فراز يكي از دهانه هاي بزرگ خليج كورنت قرار دارد. از نظر منظر جغرافيايي، سيماي شهر دلفي و پيرامون آن به گونه اي بود كه يونانيان قديم را به اين اعتقاد واداشت كه در آن جا خدايان زندگي مي كنند. ويل دورانت (1372، 124) در كتاب تاريخ تمدن مجلد مربوط به يونان باستان مي نويسد: «بالاتر از اين صخره ها، قله هاي دوگانه كوه بارناسوس قرار دارد. يونانيان براي رسيدن به اين قله ها صدها كيلومتر از روي صخره هاي دشوار بالا مي رفتند. مه انبوه و دريايي كه اشعه خورشيد بر آن مي تابد. به آن نقطه منظره اي زيبا و خوف انگيز مي داد. از اين رو يونانيان باور داشتند كه آنجا خدايي وحشتناك سكونت مي كند. اينان زلزله هاي متعددي را كه در آن نقطه رخ داده و باعث ترس مهاجماني چون ايرانيان و مردمان فوكيس و گل شده بود، دفاع خدايان از مقر خويش تلقي مي كردند.

مومناني از ديرباز به آنجا مي رفتند تا از بادهايي كه ميان دره ها مي وزد، يا گازهايي كه از نهاد زمين برمي خيزد، آواز و اراده خدايان را بشنوند. سنگ بزرگي كه كنار مخرج گازهاي زمين قرار داشت به نظر يونانيان مركز يونان و ناف عالم بود. نزديك اين سنگ بود كه يونانيان در آغاز براي گالايا، الاهه زمين، و بعدها براي آپولون معابدي ساختند».

حوادث جهاني كه يونانيان در آن زندگي مي كردند به اراده شياطين، ارواح و خدايان بستگي داشت. پس لازم بود تا براي آگاهي از اراده خدايان، شياطين و ارواح به سراغ غيبگويان، ستاره شماران، خوابگزاران، وخش ها و غيره رفت و درباره زندگي با آنان مشورت كرد. اهميت ستاره شماران و غيبگويان تا اندازه اي بود كه گاهي به خدمت خاندان ها، ارتش ها و دولت ها در مي آمدند. در بسياري از معابد يونان، وخشهاي بسيار وجود داشتند. معززترين و مشهورترين آنها در روزگار قديم وخش معبد زئوس در دودونا، و در دوره بعد، وخش معبد آپولون در دلفي بود... يونانيان زنان را براي پذيرش وحي و الهام آماده تر مي دانستند. از اين رو، در معبد آپولونه سه پيرزن خدمت مي كردند. در اين معبد از شكافي كه در كف معبد قرار داشت گازي مرموز بيرون مي آمد. مردم مي گفتند كه اين گاز از لاشه اژدهايي به نام پوتون، كه به دست آپولون كشته شده است برمي خيزد. زن غيبگو كه براي پذيرفتن وحي آمادگي داشت پشت ميز بلند سه پايي مي نشست و گاز مقدس را كه بسيار بدبو بود استنشاق مي كرد و برگهاي تخديرآوري مي جويد و به حال بيخودي مي افتاد. سپس بريده بريده سخناني به زبان مي آورد كه به وسيله كاهنان براي حاضران ترجمه مي شود (همان، 218). در تاريخ يونان آمده كه اشخاص مشهوري مانند هراكلس و آريستودموس شاه مسينا با وخش معبد دلفي به مشورت پرداخته اند.

اما پيشينه روش دلفي به عنوان ابزاري علمي براي پيش بيني آينده به دهه 1950 ميلادي برمي گردد و يكي از دستاوردهاي جنگ سرد (Cold War) است. آغاز كاربرد اين روش به پژوهشي درباره مسائل پيچيده دفاعي برمي گردد كه نورمن دالكي و اولاف هلمر (Norman Dalkey & Olat Helmer) در شركت رند (RAND) كه به عنوان خزانه فكر (Think tank) عمل مي كرد، انجام دادند. روش دلفي از نيمه دهه 1960 به عنوان يك روش علمي مهم در جوامع علمي شناخته شده است.

تعاريف و برداشت ها

در منابع مختلف تعاريف و برداشت هاي متعددي از روش دلفي شده است. برخي از اين تعاريف عبارتند از:

1- «روشي براي توسعه و بهبود اجماع گروهي است».

(Anderson and others, 1975, 121)

2- «در اين روش ما به دنبال توافق گروهي هستيم. زيرا اين اعتقاد وجود دارد كه چند كارشناس مي توانند از يك نفر در امر پيش بيني صاحب نظرتر باشند» (سيد جوادين، 1375، 103).

3- فرآيندي ارتباطي است كه اجازه مي دهد تا گروه براي حل مسأله اي پيچيده بدون كنش متقابل رودررو با مراجعه تك تك اعضاي گروه، به توافق برسد». (Ghourchian, 1994, 95)

4- «روش دلفي براي حل مسائل و تصميم گيري به كار مي رود» (Sahkian, 1997)

5- «روش پيش بيني رويدادهاي آتي است بر پايه نظر سنجي داوري هاي افراد متخصص درباره هر موضوع». (Javy and Julial, 1991)

عناصر مشترك اين تعاريف گرد اين موضوع است كه دلفي:

1- روش (Method) يا فني  (Technique) علمي است.

2- براي پيش بيني آينده

3- بر پايه اجماع نظرات متخصصاني كه با يكديگر تماس رودررو نداشته اند.

از اين رو مشخص مي گردد كه در روش دلفي، همه افراد اين شانس را ندارند تا در جريان تحقيق به عنوان پاسخگو وارد شوند و نيازي به نمونه گيري نيست. اين موضوع از وجوه تمايز اين روش يا روش هاي مرسوم مانند پيمايش (Survey) است. در اين روش بر حسب موضوع كه مي تواند سياست، آموزش يا محيط زيست باشد. بايد به سراغ متخصصان رفت. افرادي كه دانش و آگاهي كافي درباره موضوع دارند و نظرات آنان به عنوان صاحب نظر و متخصص مورد پذيرش ديگران است.

اهداف و كاربردها

هدف اصلي روش دلفي را مي توان پيش بيني آينده دانست كه بر پايه همگرايي انديشه هاي متخصصان حاصل شده است. در اين روش حدسيات فردي در مورد تكامل آينده بايد تصحيح شود. پيدايش هنجار گروهي تخصصي نتيجه مورد نظر است. اهداف مهم ديگر اين روش عبارتند از حل مسائل پيچيده و كمك به تصميم گيري در مورد مسائل بغرنج. اين روش با اين هدف طراحي شده كه براي حل مسائل پيچيده و مهمي به كار رود كه پرداختن به آن از توانايي هاي يك نفر فراتر مي رود. اين روش در امور برنامه ريزي، مديريت و مسائل اجرايي كاربرد دارد و رشته هاي متعدد دانش مانند بازرگاني، سياست، صنايع، پزشكي، برنامه ريزي آموزشي، برنامه ريزي شهري و ناحيه اي مي توانند از آن استفاده نمايند.

«اگرچه فن دلفي در كاربردهاي آغازين خود عمدتاً ابزار پيش بيني بود. در حال حاضر بيشتر به عنوان فرايندي (Process) براي بهبود ارتباطات و ايجاد توافق در حل هر مسأله پيچيده به كار مي رود» 1994. (Ghourchian, 97)  روش دلفي، روشي كاربردي است و بسيار مورد استفاده رشته هايي مانند بازرگاني و آموزش است. نگاهي به عناوين كتابهاي مربوط به روش دلفي مانند:

Gazing into Oracle: The Delphi Method and its Application to Social Policy and Health (1995).

حكايت از اهميت كاربردي اين روش مي كند.

اجراي روش

روش دلفي به دنبال دريافت نظرات متخصصان است. از اين رو بيش از آغاز كار بايد برحسب موضوع، متخصصان شناسايي گردند. به اين افراد، اعضاي هيأت منصفه دلفي نيز گفته مي شود.

به طور كل، اجراي روش دلفي به شرح زير است:

الف) شركت كنندگان انتخاب مي شوند و از آنان خواسته مي شود در پاسخ به مجموعه اي از پرسش هاي يك پرسشنامه بسته به موضوع، افكار، پيشنهادها، توصيه ها يا پيش بيني هاي بي نام و نشان خود را عرضه دارند.

ب) هر شركت كننده بازخورد دوره اول مانند ميانه (Median) پاسخ هاي همه شركت كنندگان را دريافت مي كند و دور دوم پاسخگويي براي مشخص ساختن شدت سازگاري يا ناسازگاري با ميانگين پاسخ هاي گروه آغاز مي گردد.

پ) بار ديگر بازخورد به شركت كنندگان برحسب ميانه پاسخ گروه و همچنين براي مشخص ساختن اينكه چرا برخي شركت كنندگان با ميانه پاسخ ها موافق نيستند، داده مي شود.

ت) پس از بروز دلايل افكار اقليت، شركت كنندگان دوباره پاسخ مي گويند.

ث) مراحل (ب) و (ت) مي تواند تكرار شود، هرچند همگرايي (Convergence) افكار معمولاً بعد از يك دور از انجام اين دو مرحله خيلي افزايش نمي يابد.

از تحقيقاتي كه با استفاده از روش دلفي انجام شده اند مي توان به پژوهش اهل (Uhl) در سال 1971 درباره اهداف سازماني و تحقيقات هلمر و گوردون (Helmer & Gordon) درباره پيش بيني رويدادهاي پنجاه سال آينده اشاره كرد. در اينجا به طور خلاصه مراحل انجام اين تحقيق بيان مي شود.

در سال 1963 گوردون و هلمر در دور اول تحقيق خود از متخصصان خواستند تا بر اساس پرسشنامه كتبي كه برايشان ارسال شده بود، رويدادهاي پنجاه سال آينده را پيش بيني كنند. بر اساس پاسخ هاي دريافتي، فهرستي مشتمل بر 49 مسأله و رويداد تهيه شد. در دور دوم اين فهرست بار ديگر براي متخصصان ارسال شد و آنان از نظرات ديگران آگاه شدند. در اين دور از شركت كنندگان خواسته شد تا بنويسند هر يك از رويدادها و مسائل با چه احتمالي به وقوع خواهد پيوست. پس از دريافت پاسخ ها مشخص شد كه شركت كنندگان در مورد چند مسأله (10 مورد از 49 مسأله) اتفاق نظر دارند. در دور سوم، نتايج دور دوم يعني توافق نظر درباره 10 رويداد بار ديگر براي شركت كنندگان ارسال شد. از 39 رويداد باقي مانده كه اختلاف نظر درباره آنها وجود داشت محققان خود 17 رويداد مهم را انتخاب كردند و براي شركت كنندگان فرستادند. از متخصصان خواسته شد كه توضيح دهند چرا نظر آنان با نظرات اكثريت در مورد اين 17 رويداد فرق دارد. اين اقدام سبب شد تا شركت كنندگان در مورد اين 17 رويداد تعمق بيشتري كنند و آنها را به صورت جديدي بازگو نمايند. از اين طريق آنان نظراتشان را با نظرات ميانه (Median) تطبيق دادند. در پايان دور سوم تفاوت نظرها بسيار كاهش يافت و از نظر آماري پراكندگي چارك ها (Quaritle) محدودتر شد.

در دور چهارم نتايج دور سوم براي شركت كنندگان ارسال شد و تلاش شد تا مانند گذشته اتفاق نظر بيشتري به دست آيد. همچنين از شركت كنندگان پرسيده شد كه آيا آنان تك تك اين رويدادها را قابل تحقق و مفيد مي دانند؟ نتايج اين كار در تصاوير و متون مختلف بازگو شد (رفيع پور، 1364، 110)

در نهايت شش مسأله مورد توافق عبارت بودند از: رشد جمعيت، نوآوري هاي علمي، اتوماسيون، برنامه هاي فضايي، پيش بيني هاي مربوط به امكان جنگ و ماهيت سيستم هاي سلاح هاي جنگي در آينده. يك وجه مهم در مراحل يا دورهاي روش دلفي، قضاوت درباره نتايج، تخمين ها و نظرات متضاد درباره دور قبل است. هريك از متخصصان شركت كننده در اين نظرخواهي كتبي، مكرر اين امكان را دارد تا نظرات شخصي خود را نظرات و عقايد ديگران مقايسه و در آنها تجديدنظر كند. در هنگام اجراي روش دلفي «افراد لزوماً يكديگر را نمي شناسند و برخورد روياروي با هم ندارند» (الواني، 1376، 130). ايجاد ارتباط ميان افراد توسط شخص واسطه (Intermediary) انجام مي شود. او وظيفه دارد تا در هر دور اطلاعات را خلاصه كند و به هر يك از شركت كننده ها بدهد و پاسخ ها را دريافت دارد.

«اين نكته هم قابل ذكر است كه بسياري از مطالعاتي كه با فن دلفي انجام شده اند، از پرسشنامه استفاده كرده اند. مطالعات كمي هم هستند كه اين فن را براي كاربرد رايانه اي تطبيق داده اند و اين امكان را براي شركت كنندگان فراهم ساخته اند تا از طريق پايانه هاي جداگانه پاسخ گويند.» (Ghourchian, 1994,96)

دربرخي مطالعات مربوط به پيش بيني آينده مثلاً در زمينه محيط زيست، نياز به استفاده از نظرات متخصصان در كشورهاي مختلف است. در اين مطالعات، كار ابعاد بسيار گسترده تر مي يابد و نيازمند هزينه، زمان و سازمان كار پيچيده است. از اين رو امكان استفاده از روش دلفي با توجه به هزينه ها و امكانات تا اندازه زيادي در اختيار سازمان ها و مراكزي است كه از نظر مالي وضعيت مناسبي دارند، مانند ارتش و سازمان هاي بزرگ صنعتي و بازرگاني.

امتيازها

براي روش دلفي امتيازهاي متعددي برشمرده اند، برخي از آنها عبارتند از:

1- در اين روش، فشار گروهي به حداقل ممكن كاهش مي يابد و افراد بدون آن كه تفكر گروهي بر نظرات و افكار آنان سايه افكند، مي توانند آزادانه نظرات و افكار و تأملات (Rellection) خود را بيان كنند.

2- با حذف كنش متقابل رودررو. اين روش مانع از مشكلاتي مانند نفوذ افراد مسلط بر تصميمات گروهي مي گردد.

3- در اين روش افراد فرصت مي يابند با ديدي بيطرفانه به قضاوت و داوري بپردازند.

4- براي حل مسائل پيچيده. روش دلفي كمك مي كند تا به اجماع گروهي به جاي نظرات تك تك افراد دست يابيم.

5- ناشناخته ماندن شركت كنندگان سبب تشويق تأملات و صداقت در بيان ايده ها و گزينه هاي نوين مي گردد.

6- پيش بيني دلفي. يك روش تحليلي نظام پذير با عقايد و قضاوت هاي ارزشي و تحليل آنهاست. دلفي، يك تحليل پايان يافته باز است كه ممكن است نتايج به دست آمده مورد قبول واقع شود و يا مورد پذيرش قرار نگيرد.... دلفي داراي امتيازاتي است كه تحليل كمي سنتي فاقد آن است.

- از قضاوت سالم بهره مند است.

- افق هاي تازه اي را در تصميم گيري منطقي نشان مي دهد.

- به صورت زرادخانه برنامه ريزان است و وسيله اي مهم در آينده نگري مي باشد (شكوهي، 1364، 72).

7- مانع از دست دادن زمان و انرژي براي تصميمات نامربوط يا مغرضانه كه در بحث هاي گروهي معمول است، مي گردد.

8- در اين روش از آمار استفاده مي شود و در اتفاق آراي آن نسبت به مسائل مختلف جبر و زور تاثير ندارد.

9- براي پاسخ گويان امكان ارزيابي مجدد نظريات و فرصت كافي براي بررسي آنها وجود دارد.

كاستي ها

مهمترين نواقص روش دلفي را مي توان به شرح زير برشمرد.

1- روش دلفي پايه نظري ضعيفي دارد و دانش كمي درباره متغيرهايي دارد كه بر فرايند آن مؤثرند.

فقدان چارچوب نظري را عمده ترين ضعف اين روش دانسته اند. همين موضوع سبب شده تا برخي دلفي را فن (Technique) بدانند.

2- «فن دلفي تنها يك مرحله آغازين است و صرفاً مي كوشد تا به اجماع دست يابد. و اين اجماع ضرورتاً دقيق ترين نظر نيست» (Anderson and others. 1975,122)

3- اين روش كار زيادي مي برد، كارهايي مانند ترسيم جدول، نگهداري اطلاعات و پست

4- انجام اين روش هزينه زيادي در بردارد.

5- دقت پيش بيني روش دلفي براي كوتاه مدت و ميان مدت كم است.

6- روش دلفي از نظر روان شناسي نيز داراي نقيصه مهمي است كه آن را عملاً بي اعتبار مي سازد، زيرا در اين روش در اصل كوشش مي شود كه با نزديك كردن مصنوعي عقايد متخصصان به يكديگر از نظر آماري توزيع اطراف ميانه محدود شود (رفيع پور، 1364، 113). اما نخواستن نام و پرسشنامه هاي بي نام، تأثير هنجارهاي اجتماعي و فشار به سوي همرنگي و هم شكلي (Conformity) را خنثي نخواهد كرد.

نتيجه

روش دلفي با وجود كاستي هايي كه براي آن برشمرده اند در مباحث مربوط به سياستگذاري، برنامه ريزي و مديريت جايگاه ويژه اي دارد. در حال حاضر در كشور ما برنامه هاي كلان مانند برنامه ايران 1400 يا برنامه پنج ساله توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي تهيه و به اجرا گذاشته مي شود. تدوين اين برنامه ها عموماً شكل ديوان سالارانه (Bureaucratic)  دارد و در مباحثي مانند شناسايي مسائل و اولويت بندي آنها كمتر از نظرات متخصصان خارج از دستگاه هاي دولتي استفاده مي شود. به نظر نمي رسد بهره گيري از نظرات كارشناسان هم چندان منظم و علمي باشد. در اينجاست كه روش دلفي به كار مي آيد و مي تواند به عنوان ابزاري كارآمد و سودمند به خدمت درآيد.

براي برنامه ريزي منطقي و واقع گرايانه (Realistic) روش دلفي مورد نياز است. در سطوح مختلف برنامه ريزي و مديريت اعم از كلان منطقه اي و محلي مي توان به تناسب از روش دلفي استفاده كرد.

اين روش تاكنون در ايران گمنام مانده و اميد است با طرح مباحث جديد از سوي انديشمندان و توجه مديران و برنامه ريزان به ابعاد كاربردي آن، جايگاه شايسته خويش را باز يابد.

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 21:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

سوالات خود کارآمدی

بازديد: 243

سوالات خود کارآمدی

لطفاً جملات زیر را به دقت خواهنده و یکی از پنج گزینه را که میزان موافقت شما با عبارت مورد نظر  را بیان می کند در پاسخنامه مشخص نمائید.

1) وقتی طرحی می ریزم، مطمئن هستم می توانم آن را انجام دهم.

2) یکی از مشکلات من این است که وقتی می بایست کار را انجام دهم، نمی توانم از عهده آن برآیم.

3)اگر نتوانم کاری را بار اول انجام دهم ، به تلاشم برای انجام آن ادامه می دهم.

4) وقتی که اهداف مهم برای خود تعیین می کنم ح، بندرت به آنها دست می یابم

5) قبل از تمام کردن کارهایم ، آن را رها  می کنم.

6) از روبرو شدن با  مشکلات اجتناب می کنم.

7) در صورتیکه کاری خیلی پیچیده بنظر برسد حتی زحمت امتحانش را بخود نمی دهم.

8)هنگامی که کاری را که باید  انجام دهم نامناسب است ، آنقدر پایداری می کنم تا آن را تمام کنم.

9) وقتی تصمیم به انجام کاری گرفتم ، بطور جدی و دقیق رئوی انجام همان کار تمرکز می کنم.

10) هنگامی که سعی می کنم چیز جدیدی بیاموزم ، اگر در ابتدا موفق نشوم بزودی آن را رها می کنم.

11)وقتی مشکلات غیر مترقبه ای برایم رخ می دهد بخوبی از پس آن بر نمی آیم.

12) از یادگیری مطالب جدید هنگامی که بنظرم مشکل بیایند اجتناب می کنم.

13) شکست باعث تلاش بیشتر من می شود.

14) به توانایی خود برای کارها اعتماد ندارم.

15) به خودم متکی هستم.

16) به سادگی تسلیم می شوم.

17) توانایی برخورد با اغلب مشکلاتی را که در زندگی برایم پیش می آید، ندارم.

 

پاسخنامه آزمون خودکار آمدی

الف) کاملاً موافقم               ب) موافقم            ج) نظری ندارم (حد وسط)               د) مخالفم    

ه) کاملاً مخالفم

ردیف

الف

ب

ج

د

ه

ردیف

الف

ب

ج

د

ه

1

 

 

 

 

 

10

 

 

 

 

 

2

 

 

 

 

 

11

 

 

 

 

 

3

 

 

 

 

 

12

 

 

 

 

 

4

 

 

 

 

 

13

 

 

 

 

 

5

 

 

 

 

 

14

 

 

 

 

 

6

 

 

 

 

 

15

 

 

 

 

 

7

 

 

 

 

 

16

 

 

 

 

 

8

 

 

 

 

 

17

 

 

 

 

 

9

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جمع نمرات کارآمدی ..................


 دستورالعمل: هر عبارت داخل جدول احتمالاً بیانگر وضعیت سلامت عمومی شما است. لطفاً هر سوال را به دقت بخوانید و از میان گزینه های موجود پاسخی را که بیشتر از همه با وضعیت سلامت عمومی شما مطابقت دارد، لطفاً توجه داشته باشید که عدد 1 برابر با کمی ، 2 برابر با زیاد و 3 برابر با خیلی زیاد است.

 

وضعیت سلامت عمومی شما از یک ماه گذشته تا امروز

خیر

کمی

زیاد

خیلی زیاد

1- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که خوب و سالم هستید؟

0

1

2

3

2- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که به داروهای تقویتی نیاز دارید؟

0

1

2

3

3- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس ضعف و سستی کرده اید؟

0

1

2

3

4- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که بیمار هستید؟

0

1

2

3

5- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز سردرد داشته اید؟

0

1

2

3

6- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که سرتان را محکم با چیزیمثل دستمال بسته اند، یا این که فشاری به سرتان وارد می شود؟

0

1

2

3

7- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که بعضی اوقات بدن تان داغ یا سرد می شود؟

0

1

2

3

8- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز اتفاق افتاده که بر اثر نگرانی دچار بیخوابی شده باشید؟

0

1

2

3

9- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز شبها وسط خواب بیدار می شوید؟

0

1

2

3

10- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید  که دائماً تحت فشار هستید؟

0

1

2

3

11- آیا  از یک ماه گذشته تابه امروز عصبانی و بد خلق شده اید؟

0

1

2

2

12- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز بدون هیچ دلیل قانع کننده ای هراسان یا وحشت زده شده اید؟

0

1

2

3

13- آیا از یک ماه گذشته تابه امروز متوجه شده اید  که انجام هر کاری از توانایی شما خارج است؟

0

1

2

3

14- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که درتمامی مدت عصبی هستید و دلشوره دارید؟

0

1

2

3

15- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز توانسته اید خودتان را سرگرم و مشغول نمائید؟

0

1

2

3

16- آیا از  یک ماه گذشته تا به امروز اتفاق افتاده که وقت بیشتری را صرف انجام کارها نمایید؟

0

1

2

3

17- آیا از یک ماه گذشته تا  به امروز بطور کلی احساسکرده اید که کارها را به خوبی انجام می دهید؟

0

1

2

3

18-آیا از یک ماه گذشته تا به امروز از نحوه انجام کارهایتان احساس رضایت می کنید؟

0

1

2

3

19- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که نقش مفیدی در انجام کارها به عهده دارید؟

0

1

2

3

20- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز توانایی تصمیم گیری درباره مسائل را داشته اید؟

0

1

2

3

21- آیا از یک ماه گذشته تابه امروز قادر بوده اید از فعالیت های روزمره زندگی لذت ببرید؟

0

1

2

3

22- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز فکر کرده اید که شخص بی ارزشی هستید؟

0

1

2

3

23- آیا از  یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که زندگی کاملاً نا امید کننده است؟

0

1

2

3

24- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز احساس کرده اید که زندگی ارزش زنده بودن ندارد؟

0

1

2

3

25- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز به این مسئله فکر کرده اید که ممکن است دست به خودکشی بزنید؟

0

1

2

3

26- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز به این مسئله فکر کرده اید که ممکن است دست به خودکشی بزنید؟

0

1

2

3

27- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز به این مسئله فکر کرده اید که چون اعصاب تان خراب است نمی توانید کاری انجام دهید؟

0

1

2

3

28- آیا از یک ماه گذشته تا به امروز این فکر به ذهن تان رسیده است که بخواهید به زندگی تان خاتمه دهید؟

0

1

2

3

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 21:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آلفرد آدلر ( 1937 ـ 1870)

بازديد: 145

 


آلفرد آدلر ( 1937 ـ 1870)

آدلر معمولا به عنوان نخستين پيشگام گروه روانشناسي اجتماعي در روانكاوي تلقي مي شود، زيرا در 1911 از فرويد جدا شد. او نظريه اي را تدوين كرد كه " علايق اجتماعي " در آن نقش عمده اي را ايفا مي كنند ، و او تنها روانشناسي است كه يك گروه چهارنفري تشكيل داد كه به نام او ناميده مي شود.

زندگي آدلر

آدلر در يك خانواده ثروتمند كه در حومه وين ، اتريش ، زندگي مي كردند به دنيا آمد. كودكي او با بيماري ، حسادت برادر بزرگتر ، و طرد شدن از سوي مادر مشخص شده بود. او خود را شخصي زشت و كوچك اندام تلقي مي كرد. آدلر نسبت به پدرش بيش از مادرش احساس نزديكي مي كرد، و شايد مانند يونگ ، بعدها به اين دليل با مفهوم عقده اديپ مخالفت كردكه در تجارب دوره كودكي اش انعكاس نداشت. آدلر در كودكي با جديت تمام كار مي كرد تا نزد همسالانش محبوبيت به د ست آورد، و به تدريج كه بزرگتر شد، به احساس عزت نفس و پذيرش از سوي ديگران دست يافت كه در ميان افراد خانواده اش سراغ نداشت.

آدلر در ابتدا دانش آموز ضعيفي بود، به اندازه اي ضعيف كه معلمي به پدرش گفت كه اين پسر براي هيچ شغلي جز شاگرد كفاشي مناسب نيست. اما آدلر با پشتكار و فداكاري خود را از پايين ترين سطح كلاس بالا كشيد. هم از نظر اجتماعي و هم از نظر تحصيلي سخت تلاش كرد تا بر عقب ماندگيها و حقارتهايش غلبه كند، و بدين ترتيب براي نظريه آينده اش داير بر اينكه شخص بايد نقاط ضعفش را جبران كند نمونه اي شد.

توصيف احساسهاي حقارت ، كه بعدها بخش اصلي نظام او را تشكيل داد، بازتاب مستقيم تجارب اوليه خود اوست، ديني كه آدلر آزادانه به آن اعتراف كرد.

آدلر در چهار سالگي ، هنگامي كه از دست و پنجه نرم كردن با ذات الريه اي كه او را تا دم مرگ برده بود بهبودي حاصل كرد، تصميم گرفت پزشك شود. درجه دكتري پزشكي خود را در 1895 از دانشگاه وين دريافت كرد.

پس از گرفتن تخصص چشم پزشكي و سپس اشتغال در طب عمومي ، به روانپزشكي روي آورد. در 1902 شركت در جلسات بحث گروهي هفتگي فرويد را به عنوان يكي از چهار عضو مجاز آغاز كرد. گرچه از نزديك با فرويد كار مي كرد، رابطه شخصي با يكديگر نداشتند.

يكبار فرويد گفته بود كه آدلر حوصله اش را سر مي برد.

آدلر در چند سال بعد نظريه اي درباره شخصيت تدوين كرد كه از بسياري جهات با نظريه فرويد تفاوت داشت و تاكيد فرويد بر عوامل جنسي را آشكارا مورد انتقاد قرار داد. در 1910 فرويد رياست انجمن روانكاوي وين را به نام او كرده بود تا اختلافات فزاينده بين آندو از ميان برداشته شود، اما در 1911 ، انشعاب اجتناب ناپذير كامل شد. اين انشعاب تلخ بود. بعدها آدلر فرويد را كلاهبردار توصيف كرد و روانكاوي او را " كثيف " خواند (روزن [1] ، 1975 ، ص ، 210) فرويد از آدلر به عنوان " نابهنجار" و " ديوانه شهرت " ياد مي كرد ( گي ، 1988 ، ص . 223).

آدلر در جنگ جهاني اول به عنوان پزشك در ارتش اتريش خدمت كرد و پس از آن كلينيكهاي راهنمايي كودكان را در مدارس وين سازماندهي كرد. در سالهاي دهه 1920 نظام روانشناسي اجتماعي وي كه خود آن را روانشناسي فردي مي ناميد پيروان زيادي پيدا كرد.

در 1926 آدلر نخستين بازديد از چندين بازديد خود از آمريكا را انجام داد و هشت سال بعد به  استادي روانشناسي باليني در دانشكده پزشكي لانگ آيلند ( نيويورك ) منصوب شد. وي در حالي كه براي

ايراد سخنراني پرحرارت در سفر بود، در آبردين[2]، اسكاتلند در گذشت.

فرويد در پاسخ به نامه دوستي كه مرگ آدلر به شدت متاثرش كرده بود نوشت ، " من معناي دلسوزي شما براي آدلر را نمي فهمم. براي يك پسر يهودي كه از حومه وين خارج مي شود مرگ در آبردين به خود ي خود يك موقعيت بي سابقه و دليلي است بر اينكه تا چه اندازه پيش رفته است . دنيا در برابر مخالفتش با روانكاوي پاداش خوبي به او داد " (اسكارف[3] ، 1971 ، ص. 47).

 

روانشناسي فردي

آدلر عقيده داشت كه رفتار آدمي نه به وسيله نيروهاي زيست شناختي بلكه به وسيله نيروهاي اجتماعي تعيين مي شود . به نظر وي علاقه اجتماعي ، كه مي توان آن را به عنوان استعداد ذاتي براي همكاري با ديگران جهت رسيدن به هدفهاي شخصي و اجتماعي تعريف كرد، از طريق تجارب يادگيري در دوره كودكي رشد مي كند.

آدلر بر خلاف فرويد، نقش اميال جنسي را در شكل گيري شخصيت به حداقل كاهش داد و در اين مورد، به جاي ناهشياري ، نقش هشياري را به عنوان تعيين كننده رفتار مورد تاكيد قرار داد. در حالي كه فرويد بر اين امر تاكيد مي كرد كه رفتار انسان به وسيله تجارب گذشته شكل مي گيرد، آدلر معتقد بود كه انديشيدن درباره آينده تاثير قوي تري بر ما دارد.

تلاش براي هدفهاي آينده يا پيش بيني رويدادهاي آينده مي تواند رفتار زمان حال ما را تحت تاثير قرار دهد. براي مثال ، كسي كه با ترس از نفرين جاودانه پس از مرگ زندگي مي كند، رفتارش با كسي كه چنين انتظاري ندارد متفاوت خواهد بود.

فرويد شخصيت را به سه بخش جداگانه ( نهاد ، من ، و من برتر) تقسيم كرد، اما آدلر اثبات و يگانگي شخصيت را مورد تاكيد قرار مي داد. او به يك نيروي پوياي كشاننده معتقد بود كه منابع مختلف شخصيت را در جهت يك هدف مهم هدايت مي كند.

اين هدف نهايي كه همه ما براي رسيدن به آن تلاش مي كنيم ، برتري يا كمال است كه شامل رشد كاملتر پيشرفت ، به واقعيت رسانيدن و تحقق خود است. آدلر عقيده داشت كه اين تلاش براي برتري ، براي پيشرفت خود ، مادرزادي است و در همه جنبه هاي شخصيت آشكارا به چشم مي خورد .

روانشناسي فردي و شيوه هاي آزمون

آدلر نسبت به آزمون هاي متداول در روانشناسي كه تشخيص درباره شخصيت هسته اصلي آن ها را مي سازد، مردد بود و غالبا اخطار مي داد.

او به شاگردانش توصيه مي كرد كه از اين روش كوتاه و مختصر " احتراز كنند و در عوض به تقويت و توسعه قدرت درك مستقيم [4] خويش بكوشند. و بهترين راه براي ممارست در اين توانايي همانا گفتگوي رواند زماني است كه بدون هيچ شرط و قيدي انجام مي پذيرد : وضعيت هاي ساختگي كه در يك آزمون برپاست فقط منتج به نتائجي مي شود كه مي توانند تعبيرات بسيار داشته باشند. علاوه بر آن ارزشيابي اين آزمون ها بدون كمك دقيق محاسبات رياضي انجام پذير نيست و اين همان موردي است كه متخصصان فن به آن مباهات مي ورزند: نتايجي كه از اين طريق سنجش رواني [5] حاصل مي شود. فقط داراي ارزش بسيار كمي از لحاظ روانشناسي عمقي است.

آزمون يعني به امتحان در آوردن يك گروه گواه [6]. اين آزمون قبلا در گروه گواه كوچكي صورت مي پذيرفت ، براي آنكه آمادگي هاي خاص و مهارت هاي شخصي را اندازه گيري كند. مراكز و تاسيسات اقتصادي و صنعتي از ده ها سال پيش ، از اينگونه روش هاي آزمون استفاده مي نمودند تا اينكه حتي كار به آنجا كشيد كه آنها با تايلور آمريكائي در ايجاد هم آهنگي نسبي براي حرفه هاي مختلف و رشته هاي تخصصي برنامه ريز نموده و به وسيله آزمون به انتخاب افرادي پرداختند كه از لحاظ فعاليتهاي فني مستعد تر بوده و باصطلاح " بهترين فرد باشند براي بكار گماردن در بهترين محل كار." از آنجا كه در اقتصاد آن زمان انسان به عنوان يك كليت تنها ، كمتر مورد نظر قرار مي گرفت ـ و امروز هم متاسفانه وضع بهمان منوال است ـ فرد كارگر بيشتر به عنوان ابزار كار ديده مي شد و گناهي به نظر نمي آمد كه روي اين ابزار كار روش هاي آزمون به آزمايش در آيد.

بكار پرندگان روش هاي به اصطلاح روان فني [7]در صدد بر آمدند كه از امكان هر موقعيتي براي توسعه كار خود استفاده نمايند و روش هاي آزمون را به كار گيرند: چنين گمان ميرفت كه اين گونه ارزشيابي هاي آمار و شكل پردازي هاي روش آزمون ، ضمانتي بر يك داوري " عيني" درباره ارزش و توانائي انسانها باشد.

روان پزشكي نيز مانند روانشناسي اقتصادي [8]بسيار زود دست به كار توسعه روش هاي آزمون زد با اين هدف كه بتواند نيروهاي رواني و معنوي انسانهاي بهنجار و نابهنجار را از يكديگر تميز بخشد.

روان پزشكي تا حدي همان نظريه اتميسم [9] را كه زندگي اقتصادي در جهت منافع خود اختيار كرده بود، مد نظر داشت . روان پزشكان نيز با آزمون هاي خود همان زير بناي فكري را داشتند كه در آن انسان به صورت محموله اي متشكل از كنش هاي متعدد مثل هوش ، حافظه ، احساس ، عاطفه و مانند اينها نگريسته شده كه بايد به وسيله يك روش مطمئن و قابل اندازه گيري ، شمارش و توزين شود.

اين امر تنها محدود به فعاليت روانشناسي فردي نيست كه شيوه هاي آزمون روان پزشكي را بطور جامع رد كند . بايد در نظر داشت كه بعضي از شيوه هاي آزمون كه حافظه و هوش را مورد آزمايش قرار مي دهد، البته بدون ثمر نيست : استفاده از آزمون هاي معتبر و با قاعده به راحتي راه را در جهت يك مقايسه علمي مي گشايد تا بتوان موضوع را با دقت هرچه بيشتر تفسير كرده و از شخص مورد آزمايش ـ تخميناً ـ گماني به دست آورد.

اشكالي كه در اين نوع موارد براي آزمون گرا ـ مخصوصا آنها كه تجربه كمتر دارندـ حين آزمون پيش مي آيد ، آنست كه آنها مجبورند يك كنش را از مجموع كنش هاي رواني بيرون بكشند : در صورتيكه قدرت هوش از نظر زندگي رواني موردي نيست كه بتواند براحتي و ظرافت از ديگر فعاليتهاي ذهني جدا شود.

حتي يكفرد بي تجربه در اين امور هم مطلع است كه هوش ، همراه با احساس و نيروي عاطفه وابسته به تاثير متقابل در يكديگر مي باشند. انتقادي كه روانشناسي فردي تقربيا از تمام آزمون مي كند ، بر اساس اين حقيقت قرار دارد كه آزمون ها ـ تقريبا همگي ـ قادر به ارائه يافته هاي پويا[10] نيستند : آنها بهيچوجه نمي توانند توضيح بدهند كه در نتيجه كدام يك از تلاش هاي دروني يا مهارها ، ماهيت بعضي از واكنش ها به صورتي است كه مي بينيم و طور ديگري نيست .

آيا تغيير پذير يا تغيير ناپذيري مسئله اصلي است ؟ و در عين حال چه اقدامي مي شود براي توسعه يا بهبود آن نمود. اما نكته اينجاست كه در عمل غالبا وضع بدين نتيجه مي رسد كه نتايج بدست آمده در آزمون همچون " برچسبي " به موضوع زده مي شود مثال كودكاني كه در مدرسه فاقد پيشرفت در امور درسي هستند و به احتمال قوي علت اصلي آن كاستي در امر تربيت يا وضع خانوادگي است از اين نوع است.

حال با انجام چند آزمون روي اين كودك ، آنها را به عنوان " بي هوش " يا " بي استعداد " معرفي مي كنند كه طبعا در سرگذشت بعدي آنان نيز متضمن عواقب بد خواهد گشت .

از سوئي ديگر ، مورد آزمون قراردادن يكي از فعاليتهاي رواني جدا از ديگر فعاليتها خود مسئوليتهاي خطير در بر دارد. مسئله اين مسئوليت هنوز وقتي سنگين تر مي شود اگر بخواهند به كمك روش هاي آزمون كل يك شخصيت ـ سالم يا بيمار ، نوع ناهنجارها و ميزان و غيره ـ آن را بسنجش در آورند.

در رابطه با اين مسئله نيز " آزمون هائي " در سالهاي اخير متداول شده كه روانشناسي فردي نسبت به آنها ترديد از خود نشان مي دهد.

در روش آزمون " رور شاخ " كه در تجربه زياد مورد استفاده قرار مي گيرد ، يك سلسله لكه هاي رنگي كه بر حسب تصادف به شكلي در آمده اند ،  و تفسير آنها به وسيله شخص مورد آزمون موضوع اصلي است . بدين ترتيب كه گفته هاي در مانجو درباره شكل لكه و آنچه از آن به نظرش مي رسد دقيقا يادداشت شده و بعد جزء جزء آن به تفصيل مورد ارزشيابي قرار مي گيرد .

توضيح درباره نظر اين آزمون بدين شرح است كه پيدائي علائم بيماري همچنين خصوصيات معين شخصيت موضوع در يافته هاي كاملا خاص اين آزمون ، آشكار مي گردد و معمولا آزمون رور شاخ را براي سنجش هوش ، ساختمان عاطفي ،محفوظات درون و تركيبات شخصيت به كار مي برند.

فرض بر اينست كه سلامت و بيماري انسان بر حالات رفتارش موثر واقع شده و خصوصيت نوع [11] او مي تواند خود را در هر عملي كه از موضوع سر ميزند، آشكار سازد ـ چرا كه در يك يافته آزمون اين حالت اتفاق نيفتد ؟

اما در اينمورد نيز اعمال دقت فراوان لازم است . روش فني آزمون و نيز ارزشيابي و نتيجه آن كه اساسي اسطوره وار دارد.غالبا بر خصوصيت يكباره و غير قابل تكرار شخصيت موضوع ، دقت لازم مبذول نمي دارد.

طبيعي است كه اين نوع روش هاي آزمون بدين خاطر مورد قبول واقع شده و طرفدار زياد دارد كه آدم خوش خيالي كه نامش " متخصص فن " است ، دل به اين خوش دارد كه هميشه نوار اندازه گيري خود را همراه داشته و مي تواند همه انسان ها را " دقيقا" بسنجد . اما شيوه هاي آزمون همواره اين خطر را با خود مي آورند كه از يك روياروئي انسان ميان آزمونگر و مورد آزمون جلوگيري شود : مورد آزمون در آن اصلا نيازي به روياروئي با انسان ندارد. چون او مورد اندازه گيري و شمارش قرار گرفته و قواعد آزمون به راحتي جريان پذيرفته است و وسيله يا عامل گرايشهايي در سنجش كه نامش " درك " و " احساس " است به زوال كشيده شده جاي خود را به دستگاه [12]داده است.

روانشناسي فردي نسبت بتمام شيوه هاي آزمون با نظر انتقاد آميز مي نگرد. مطابق توصيه و شيوه آدلر در تشخيص مسائل روانشناسي ، روانشناسي فردي  از حركات ظاهر بيمار يا درمانجو ـ مثل حالات چهره، رفتار ، صحبت ، نحوه راه رفتن ، صدا ، نگاه ـ استفاده مي جويد، ولي هيچگاه يك وضعيت آزمايشي تصنع آميز به وجود نمي آورد كه مجبور به نتيجه گيري ساختگي از آن بشود.

تشخيص نهائي اين نوع آزمون ، بطور قطع هميشه از داستان زندگي موضوع بيرون كشيده مي شود كه اين قصه براي يك محقق اهل فن ، آشكار كننده شيوه زندگي و نوع اقدام ( قدم برداشتن ) [13]فرد است :

در ادامه اين مطلب بايد گفته شود كه خود رفتار بيمار در امر رواندرماني وسيله كمكي بسيار با ارزش براي تشخيص است كه به يك مشاهده كننده خوب و ارزشياب نكات با ارزشي از زندگي و افكار بيمار گزارش مي دهد.

در عصري كه شيوه هاي آزمون تقريبا در همه جا متداول است ، روانشناسي فردي همه دقت خود را بر يادگيري ساده ترين وسيله براي شناخت روان آدمي متمركز مي كند و توصيه مي نمايد كه روش هاي مصنوعي بايد به نفع ايجاد يك رابطه مستقيم و گفتگوي دو نفره ( مصاحبه ) انساني توام با درك و احساس كمك ، كنار گذاشته شود.

احساسهاي كهتري ( حقارت )

آدلر در اين مورد كه تمايلات جنسي پايه اصلي انگيزش است ، با فرويد موافق نبود. او در مقابل عقيده داشت كه يك احساس كلي حقارت [14]نيروي تعيين كننده رفتار است ، چنانكه در زندگي خودش صادق بود.

آدلر در ابتدا اين احساس حقارت را به قسمتهاي معيوب بدن ربط مي داد. كودكي كه داراي يك نقص عضوي ارثي است ، با تاكيد بيش از اندازه بر كاركرد ناقص آن ، سعي مي كند نقص را جبران نمايد. كودكي كه دچار لكنت زبان است ، ممكن است از طريق گفتار درماني سخنور بزرگي شود، همچنين كودكي كه بدن ضعيف دارد ممكن است با تمرين زياد به صورت ورزشكار يا رقصنده اي در آيد.

آدلر بعدها اين مفهوم را گسترش داد و آن را به هر نوع نقص بدني ، ذهني ، يا اجتماعي حقيقي يا خيالي تعميم داد. او همچنين عقيده داشت درماندگي و كوچكي اندام و وابستگي كودك به محيط يك احساس كلي حقارت را در او به وجود مي آورد كه همه افراد آن را تجربه مي كنند.

كودكي كه هشيارانه از اين حقارت آگاه است و نياز دارد بر آن غلبه كند، بر اثر تلاش براي برتري كه ارثي است به حركت در مي آيد. آدلر معتقد بود كه اين فرآيند تلاش و كوشش در سرتاسر زندگي استمرار مي يابد و شخص را به سوي پيشرفت سوق مي دهد.

احساسهاي حقارت هم به سود فرد و هم به سود جامعه عمل مي كنند، زيرا به پيشرفت و ترقي مداوم منتهي مي شوند. اما اگر در كودكي احساسهاي حقارت با نازپروردگي بيش از اندازه يا طرد شدگي از سوي والدين برخورد كنند ممكن است به بروز رفتارهاي جبراني نابهنجار بيانجامند.

شكست در جبران احساسهاي حقارت به رشد عقده حقارت [15] منجر مي شود، كه در نتيجه شخص را در برخورد با مسايل زندگي ناتوان مي سازد .

انفعالات انفصالي

الف . خشم

خشم انفعالي است كه مظهر و تجلي جاوداني قدرت طلبي و برتري جويي به شمار مي آيد. اين احساس بروشني نشان مي دهد كه هدفش از بين بردن سريع و با قدرت موانعي است كه بر سر راه فرد عصباني قرار دارد. در تحقيقات پيشين آموختيم كه يك فرد خشمگين كسي است كه با جديت نيرو و توان خود را به كار مي گيرد تا بر ديگران برتري پيدا كند.

تلاش فرد براي بازشناسايي ، گاه به شكل قدرت طلبي جاوداني در مي آيد. وقتي اين اتفاق مي افتد ، با افرادي روبه رو مي شويم كه به كمترين محركها ـ كه حس قدرتمندي آنها را تحريك مي كند ـ با خشم زياد پاسخ مي دهند.

آنها معتقدند شايد در نتيجه تجربيات قبلي كه خيلي راحت مي توانند ، به ميل و دلخواه خود عمل كنند و به واسطه اين روش بر مخالفان خود غالب شوند . اين روش پايه و اساس عقلي صحيحي ندارد، با وجود اين در بيشتر موارد به آن متوسل مي شوند. بيشتر افراد براحتي به خاطر مي آورند كه چگونه با خشم خودشان موقعيتشان را حفظ كنند.

ب. افسردگي

وقتي فردي نتواند براي شكست يا محروميتي كه متحمل شده است خود را دلداري بدهد، انفعال افسردگي اتفاق مي افتد . افسردگي همراه با ديگر انفعالات ، احساس نارضايتي يا ضعف را جبران مي كند و هدف آن دستيابي به موقعيت بهتر است. در اين خصوص ، ارزش آن همانند غليان خشم است. تفاوت اينجاست كه افسردگي در نتيجه يك محرك ديگر رخ مي دهد، به وسيله يك نگرش متفاوت به وجود مي آيد و از روش متفاوتي بهره مي گيرد.

 

 

ج . سوء استفاده از احساس

در گذشته هيچ كس ارزش و معناي واقعي انفعالات و احساسات را نمي دانست تا اينكه محققان پي بردند كه انفعالات و احساسات ، ابزاري گرانمايه براي غلبه بر احساس حقارت و بالا بردن شخصيت و شناسايي خويشتن هستند.

استعداد بروز احساس ، كاربرد وسيعي در زندگي رواني دارد . وقتي كودك بياموزد كه با خشم ، افسردگي ، گريستن و احساس اينكه به او كم توجهي شده است ، مي تواند بر محيط اطرافش حاكم شود ، بارها از اين روش براي برتري يافتن ، استفاده خواهد كرد. در اين روش به آساني الگوي رفتاري پيدا مي كند كه به او اجازه مي دهد تا با پاسخهاي احساسي ابتدايي نسبت به  كوچكترين و كم اهميت ترين محركها ، عكس العمل نشان دهد. هركجا كه نياز باشد ، احساساتش را بروز دهد.

د. بيزاري

احساس بيزاري ، نوعي از احساسات انفصالي است ، گرچه اين احساس بخوبي ساير انفعالات شناخته شده نيست. از لحاظ فيزيكي ، زماني بيزاري اتفاق مي افتد كه ديواره معده با روش خاصي تحريك مي شود. به هر حال ، گرايشها و تلاشهايي وجود دارند كه فرد با آن مي خواهد موضوع را از حيطه زندگي رواني خود " بيرون بريزد " . اينجاست كه جنبه انفصالي يك انفعال آشكار مي شود.

حوادث آتي عقيده ما را تاييد و بر آن تاكيد مي كند. بيزاري حالتي از تنفر است. اداهايي كه فرد همراه با اين حالت از خود نشان مي دهد، دلالت بر خوار شمردن محيط و حل يك مشكل و تلاش براي دوري جستن از آن دارد.

خيلي راحت مي توان از اين انفعال سوء استفاده كرد و به كمك آن براي دور كردن خودمان از يك موقعيت ناخوشايند بهانه بياوريم .

هـ ترس و اضطراب

اضطراب يكي از بارزترين پديده هاي زندگي بشر مي باشد. اين انفعال بسيار پيچيده است؛ چرا كه نه تنها يك احساس انفصالي نيست ، بلكه مانند افسردگي ، مي تواندبه طور يكجانبه بر همنوعان انسان تاثير بگذارد . يك كودك به واسطه ترسي كه دارد ، از موقعيت پيش آمده مي گريزد و براي محافظت خود به سوي شخص ديگري مي شتابد.

مكانيسم ترس، برتري را به طور مستقيم نشان نمي دهد ـ در حقيقت به نظر مي رسد كه نوعي شكست را نشان مي دهد. شخص مضطرب سعي مي كند تا آنجا كه مي تواند خود را كوچك كند، اما همينجاست كه جنبه عاطفي اين انفعال ـ كه در عين حال قدرت طلبي را با خود به همراه دارد ـ آشكار مي شود.

افراد مضطرب براي محافظت از خود به موقعيت ديگري گريز مي زنند و سعي مي كنند با اين روش خود را تقويت كنند تا اينكه بتوانند با خطراتي كه سر راهشان قرار مي گيرد، روبه رو شوند و به پيروزي نايل آيند.

 

 

 

2. انفعالات عاطفي

الف . شادي

شادي ، انفعالي است كه فاصله ميان دو انسان را با پلي به هم پيوند مي زند. در شادماني ، انزوا و گوشه گيري معنا ندارد حالات شادماني در پي دوست يابي ، و در انسانهايي كه مي خواهند با هم بازي كنند، بروز مي كند. اين نگرش ، يك نگرش عاطفي است. به بيان ديگر ، با اين انفعال دست خود را به سوي همنوعانمان دراز مي كنيم . همانند اينكه محبت از طرف فردي به فرد ديگر ابراز مي شود.

تمام عناصر پيوند دهنده در اين انفعال وجود دارد. به طور قطع ، دوباره با انسانهايي سروكار داريم كه تلاش مي كنند تا بر احساس نارضايتي و تنهايي غلبه نمايند، به طوري كه ممكن است در امتداد خطي كه از پايين به بالا كشيده ايم ، به معيار برتري دست يابند.

ب . همدردي

حس همدردي بيان احساس تعاون محض است . هروقت كه ببينيم فردي همدردي مي كند ، به طور كلي مي توانيم اطمينان داشته باشيم كه احساس تعاون او به طور كامل رشد كرده است ؛ چرا كه اين احساس به او اجازه مي دهد تا قضاوت كنيم كه يك فرد چقدر مي تواند خود را همانند همنوعش سازد شايد مساله معمولتر از اين احساس ، سوء استفاده قراردادي است كه از آن مي شود.

 

 

ج . تواضع

تواضع انفعالي است كه در يك زمان يا به طور همزمان ، هم انفصالي و هم عاطفي است. بعلاوه اين انفعال بخشي از ساختار و بناي احساس تعاون ماست  از زندگي رواني ما جدا نيست. وجود جامعه بشري بدون حضور اين احساس ممكن نيست . هرجا به نظر برسد كه ارزش شخصيت انسان در حال سقوط است يا نمي تواند آگاهانه خود را مورد ارزيابي قرار دهد، اين اتفاق رخ مي دهد.

 

سبك زندگي

به نظر آدلر ، تلاش انسان براي رسيدن به برتري جهان شمول است ، اما هر فردي براي رسيدن به اين هدف از رفتارهاي گوناگوني استفاده مي كند. ما تلاش براي برتري جويي را به صورتهاي مختلف جلوه گر مي سازيم ، و هريك از ما شيوه يگانه يا مشخص از پاسخ را در خود پرورش مي دهيم ، كه آدلر آن را سبك زندگي [16]مي ناميد.

اين سبك زندگي شامل رفتارهايي است كه به وسيله آنهاحقارت واقعي يا خيالي خود را جبران مي كنيم . در مورد مثال قبلي ما ازكودكي كه بدني ضعيف دارد ، سبك زندگي شامل تمامي فعاليتهايي مانند تمرين و پرداختن به ورزشهاست كه به افزايش نيرومندي و بنيه بدني او منتهي مي شود.

اين سبك زندگي كه در چهار يا پنج سالگي شكل مي گيرد، تثبيت مي شود و به آساني تغيير نمي كند، و چهارچوبي را فراهم مي آورد كه تمامي تجارب بعديد در قالب آن انجام مي گيرند.

ملاحظه مي شود كه آدلر نيز همانند فرويد اهميت سالهاي اوليه زندگي را در تشكيل شخصيت مورد تاكيد قرار داده است. تفاوت او با فرويد در اين عقيده است كه فرد سبكي زندگي خودش را هشيارانه مي آفريند.

 

قدرت خلاق خود

مفهوم آدلر از قدرت خلاق خود [17] اوج نظريه او تلقي مي شود . او گفت ما استعداد آن را داريم كه شخصيت مان را مطابق سبك زندگي يگانه خود تعيين كنيم . اين قدرت خلاق نشانگر اصل فعال هستي انسان است كه ممكن است با  مفهوم روح پيوند داشته باشد.تواناييها و تجارب معيني از طريق وراثت و محيط به ما منتقل مي شوند، اما آنچه كه پايه هاي نگرش ما نسبت به زندگي را فراهم مي سازد همانا روشي است كه فعالانه به كار مي بنديم و تجاربمان را تفسير  مي كنيم.

اين بدين معناست كه ما هشيارانه در ساختن شخصيت و سرنوشت مان دست اندركاريم . آدلر نوشت ما مي توانيم سرنوشت خود را تعيين كنيم نه اينكه منتظر بمانيم تا تجارب گذشته آن را تعيين كند.

ترتيب تولد

آدلر در بررسي دوران كودكي بيمارانش ، به رابطه بين شخصيت و ترتيب تولد علاقمند شد . او يافت كه فرزند اول ، مياني و آخر ، به دليل موقعيت شان در خانواده ، تجارب اجتماعي ، متفاوتي دارند كه به شخصيتهاي متفاوت منجر مي شود.

مسن ترين فرزند پيش از آنكه فرزند دوم جاي او را بگيرد توجه زيادي دريافت مي دارد. بنابراين ، فرزند اول ممكن است احساس ناامني و خصومت كند ، سلطه گر و محافظه كار باشد ، و به حفظ نظم و قدرت علامه مند شود. آدلر اظهار مي داشت كه مجرمان ، روان رنجوران ، و منحرفان اغلب فرزندان اول خانواده هستند . ( زيگموند فرزند اول خانواده بود ).

آدلر فرزند دوم را جاه طلب ، عصيانگر ، و حسود يافت كه به طور مداوم مي كوشد تا از فرزند اول سبقت گيرد. (آدلر ، كه فرزند دوم بود ، همه عمر چنين رابطه رقابت آلودي با برادر بزرگترش زيگموند داشت ) آدلر معتقد بود فرزند دوم از فرزند اول و جوانترين فرزند سازگاري بهتري دارد.

عقيده داشت كه جوانترين فرزند خانواده لوس و نازپرورده مي شود و به احتمال زياد در كودكي و بزرگسالي مشكلات رفتاري خواهد داشت.

اظهار نظر

بيشتر كساني كه از تصوير ارائه شده از ماهيت انسان توسط فرويد به گونه اي كه نيروهاي جنسي و تجارب كودكي بر آن غلبه دارند ناخشنود و متنفر بودند نظريه هاي آدلر را به گرمي پذيرفتند. بديهي است اين طرز تلقي كه ما هشيارانه و صرف نظر از محدوديتهاي وراثتي يا رويدادهاي كودكي رشد خود را هدايت مي كنيم ، ناخوشايند تر است. آدلر يك تصوير خشنود كننده و خوش بينانه از ماهيت انسان را ارائه داد.

نظام آدلر عاري از انتقاد نيست . بسياري از روانشناسان مدعي اند كه نظريه هاي او ساختگي و بر مشاهدات مبتني بر عقل سليم از زندگي روزمره متكي است. بعضي ديگر مشاهدات سوگيرانه و عاري از بينش تلقي مي كنند. فرويد مي گفت كه نظام آدلر بيش از اندازه ساده است.

يادگيري و روانكاوي به علت پيچيدگي اش دو سال طول مي كشد اما انديشه هاي آدلر را مي توان " به دليل آنكه او حرف زيادي براي گفتن ندارد در دو هفته ياد گرفت " (استربا [18]، 1982 ، ص . 156).

از سوي د يگر آدلر مي گفت آن دقيقا درباره كارهاي خود فرويد صدق مي كند، زيرا براي آدلر تدوين روانشناسي ساده اش 40 سال طول كشيد !

انتقادهايي كه روانشناسان آزمايشي به فرويد و يونگ وارد كرده اند به آدلر هم وارد است. مشاهدات آدلر درباره بيمارانش قابل تكرار يا بررسي نيستند، به علاوه اين مشاهدات به شيوه كنترل شده و نظامدار صورت نگرفته اند. او براي وارسي دقت و صحت گزارشهاي بيمارانش كوششي به عمل نياورد، و ما نند فرويد و يونگ روشهايي را كه به وسيله آنها داده ها را تحليل مي كرد و به نتيجه گيري هايش مي رسيد توضيح نداده است.

بيشتر مفاهيم آدلر در برابر اعتباريابي آزمايشي نافرجام مانده اند، هرچند عقايد وي درباره ترتيب تولد به گونه چشمگيري موضوع تحقيق قرار گرفته است. براي مثال ، مطالعات نشان داده اند كه هوش و نياز به پيشرفت در فرزندان اول بالا تر است و با تولد فرزند دوم معمولا اضطراب را تجربه مي كنند.

پژوهشهاي بعدي نشان مي دهند كه خاطره هاي اوليه كودكي نشانه هايي از سبك زندگي بزرگسالي ما را جلوه گر مي سازند ( ديويدو[19] و بران[20] ، 1990).

نفوذ آدلر در روانكاوي پس از فرويد چشمگير بوده است. آثار روانشناسان من (ايگون ) كه به هشياري بيش از فرايندهاي ناهشياري تاكيد دارند ، از رهنمودهاي آدلر پيروي مي كنند. تاكيد وي بر نيروهاي اجتماعي در شخصيت در كارهاي كارن هورناي[21]و تاكيد او بر وحدت شخصيت در نظريه گوردون آلپورت [22] انعكاس يافته است.

توجه او بر قدرت خلاق فرد در شكل دادن سبك زندگي اش بر افكار مزلو نفوذ داشت. و تاكيد آدلر بر متغيرهاي اجتماعي كارهاي جوليان راتر[23] نظريه پرداز جديد نو رفتار گراي يادگيري اجتماعي را تحت تاثير قرار داد.

آدلر بسيار جلوتر از زمان خود بود، زيرا تاكيد او بر متغيرهاي شناختي و اجتماعي با روندهاي روانشناسي امروز سازگارتر از روانشناسي زمان خود اوست.

 

 

منابع:

1- روانشناسي شخصيت- تأليف دكتر يوسف كريمي

2- روانشناسي فردي- تأليف آلفرد آدلر-ترجمه دكتر حسن زماني شرفشاهي- نگارش: ميهن بهرامي

3- طبيعت انسان- تأليف آلفرد آدلر- مترجم: طاهره جواهر ساز

4- تاريخ روانشناسي نوين- تأليف دوان پي. شولتز سيدني آلن شولتز- ترجمه: علي اكبر سيف

 

 



[1]Roazen

[2]Anerdeen

[3]Scarf

[4]Intuition

[5]Seelenmessung

[6]Stichprobe

[7]Psychotechnik

[8]Wirtschaftspsychologie

[9]Atomism

[10]Dynamichen Befunde

[11]Wesensart

[12]Apparat

[13]Gangart

[14]inferiority

[15]inferiority complex

[16]style of life

[17]self

[18]sterba

[19]Davidow

[20]Bruhn

[21]karen horney

[22]Gordon Alport

[23]Julian Rotter

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 21:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره استرس2

بازديد: 91

تحقیق درباره استرس2

شرح بيماري

افسردگي‌ عبارت‌ است‌ از احساس‌ غم‌، دلسردي‌، يانااميدي‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ 2 هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ علاوه‌علايم‌ همراه‌.

علايم‌ شايع‌

از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بي‌حوصلگي‌ و دل‌زدگي‌؛ناتواني‌ از لذت‌ بردن‌
احساس‌ نااميدي‌؛ بي‌حالي‌ و خستگي‌
بي‌خوابي‌؛خواب‌زياد يا ناراحت‌
گوشه‌گيري‌اجتماعي‌؛ احساس‌ بي‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نياز نبودن‌
بي‌اشتهايي‌ ياپرخوري‌؛ يبوست‌
از دست‌ دادن‌ ميل‌ جنسي‌
مشكل‌ داشتن‌ درتصميم‌گيري‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکز
يکباره‌ به‌ گريه‌ افتادن‌ بدون‌توضيح‌ مشخص‌
احساس‌ گناه‌ شديد به‌ خاطر وقايع‌ بي‌اهميت‌ يا خيالي‌
تحريک‌پذيري‌؛ بي‌قراري‌؛ افکار خودکشي‌
دردهاي‌ مختلف‌، مثل‌سردرد، درد قفسه‌ سينه‌ بدون‌ شواهدي‌ از بيماري‌ جسمي‌

علل

براي‌ بيماري‌ افسردگي‌ واقعي‌ هيچ‌ علت‌ يگانه‌ و روشني‌نمي‌توان‌ متصور بود. بعضي‌ از عوامل‌ زيست‌شناختي‌ مثل‌ بيماري‌هاي‌ جسمي‌،اختلالات‌ هورموني‌، يا بعضي‌ داروها مي‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
عوامل‌اجتماعي‌ و رواني‌ نيز مي‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
اختلالات‌ ارثي‌ نيزمي‌توانند مؤثر باشند.
بروز اين‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقايع‌ناراحت‌کننده‌ زندگي‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.

عوامل تشديد کننده بيماري

عصبانيت‌ يا احساس‌ ديگري‌ که‌ فروخورده‌ شده‌ باشد.
داشتن‌ شخصيتي‌ وسواسي‌، منظم‌ و جدي‌، تکامل‌گرا، ياشديداً وابسته‌
سابقه‌ خانوادگي‌ افسردگي‌
وابستگي‌ به‌ الکل‌
شکست‌ در کار، ازدواج‌، يا روابط‌ با ديگران‌
مرگ‌ يا فقدان‌ يکي‌از عزيزان‌
از دست‌ دادن‌ يک‌ چيز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمايه‌)
تغيير شغل‌ يا نقل‌ مکان‌ به‌ يک‌ جاي‌ جديد
انجام‌ بعضي‌ ازاعمال‌ جراحي‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌سرطان‌
وجود يک‌ بيماري‌ يامعلوليت‌ عمده‌
گذر از يک‌ مرحله‌ از زندگي‌ به‌ مرحله‌اي‌ ديگر، مثلاًيائسگي‌ يا بازنشستگي‌
استفاده‌ از بعضي‌ از داروها مثل‌رزرپين‌،داروهاي‌ مسدودکننده‌بتا آدرنرژيک‌، يابنزوديازپين‌ها
محروميت‌ از داروها ومواد محرک‌ مثل‌کوکائين‌،آمفتامين‌ها، ياکافئين‌
بعضي‌ از بيماري‌ها مثل‌ديابت‌،سرطان‌ لوزالمعده‌، واختلالات‌ هورموني‌


پيشگيري‌

·         تغييرات‌ عمده‌ زندگي‌ را پيش‌بيني‌ و آمادگي‌ لازم‌ براي‌ مواجهه‌ شدن‌ باآنها را کسب‌ کنيد.

·         حتي‌الامکان‌ از عوامل‌ خطر پرهيز کنيد.

 

 

 

 

عواقب‌ مورد انتظار

در بسياري‌ از موارد، بيماري‌ خود به‌ خودخوب‌ مي‌شود، اما با کمک‌ گرفتن‌ از پزشک‌ مي‌توان‌ مدت‌ افسردگي‌ را کم‌ کرد وروش‌هاي‌ مقابله‌ با افسردگي‌ را فرا گرفت‌. عود افسردگي‌ شايع‌ است‌. درصد بهبودي‌بالا است‌، حتي‌ اگر فرد به‌ هنگام‌ افسردگي‌، نسبت‌ به‌ بهبودي‌ خود ديد منفي‌داشته‌ باشد.

عوارض‌ احتمالي‌

خودکشي‌. علايم‌ هشداردهنده‌ آن‌ عبارتنداز: ـ گوشه‌گيري‌ از خانواده‌ و دوستان‌ ـ عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود ـ به‌ زبان‌آوردن‌ اين‌ که‌ فرد مي‌خواهد «همه‌ چيز را تمام‌ کند» يا اينکه‌ «زيادي‌ است‌ ومزاحم‌ ديگران‌.» ـ شواهدي‌ از داشتن‌ نقشه‌ براي‌ خودکشي‌ (مثلاً نوشتن‌وصيت‌نامه‌ يا توجه‌ به‌ يک‌ سلاح‌ قتاله‌) ـ خوشحالي‌ ناگهاني‌ پس‌ از احساس‌نوميدي‌ طولاني‌ مدت‌ ـ عدم‌ بهبود افسردگي‌

درمان‌

اصول‌ کلي‌
در صورتي‌ که‌ علايم‌ خفيف‌ تامتوسط‌ باشند، روش‌هاي‌ به‌ عهده‌ گرفتن‌ مراقبت‌ از خود را در پيش‌ گيريد:

با دوستان‌ و خانواده‌ صحبت‌ کنيد.
به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنيد.
يک‌ رژيم‌ غذايي‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌ داشته‌ باشيد.
الکل‌ مصرف‌نکنيد؛
کارهاي‌ عادي‌ زندگي‌ خود را ادامه‌ دهيد.
فيلم‌هاي‌خنده‌دار و شاد ببينيد.
در صورت‌ امکان‌ به‌ تعطيلات‌ برويد.
احساسات‌ خود را در يک‌ دفتر خاطرات‌ روزانه‌ بنويسيد.
سعي‌ کنيدمشکلات‌ در روابط‌ با ديگران‌ را حل‌ کنيد (البته‌ بهتر است‌ که‌ در اين‌ زمان‌تصميمات‌ عمده‌ نگيريد)
تا حدي‌ که‌ مي‌توانيد فعاليت در زمان ابتلا بهاين بيماري خود را حفظ‌ کنيد.
مسؤوليت‌هاي‌ خود را تا زمان‌ بهبودي‌ به‌فرد ديگري‌ واگذار کنيد.
به‌ گروه‌هاي‌ حمايتي‌ در مورد افسردگي‌ بپيونديد.

داروها
داروهاي‌ ضدافسردگي‌ براي‌ بعضي‌ از افراد که‌افسردگي‌ طولاني‌مدت‌ يا نسبتاً شديد دارند.
ليتيم‌ براي‌ مواردي‌ که‌دوره‌هايي‌ از سرخوشي‌ غيرطبيعي‌ و افسردگي‌ متناوباً رخ‌ مي‌دهند.

فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري

محدوديتي‌ براي‌ آن‌ وجودندارد. فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري ها و علايق‌ روزانه‌ را حفظ‌ کنيد حتي‌اگر حوصله‌ آنها را نداريد.

رژيم‌ غذايي‌

يک‌رژيم‌عادي‌ و متعادل‌ داشته‌ باشيد حتي‌اگر اشتها به‌ غذا نداريد

 

 

منبع :

 

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 21:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس