تحقیق دانشجویی - 266

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقيق كيفي

بازديد: 187

تحقيق كيفي

داراي چه خصوصياتي هست يا نيست

 

ايده ديرينه در مورد تحقيق كه در ميان تصورات علمي به ايده هايي جمعي و معروف رسيده است اطلاعات را به دو گروه سخت و آسان تقسيم كرده است . Dickens از اقاي Gradgring فقط اطلاعات مشكل را درخواست مي كرد آقا به من فقط حقايق را ارائه كنيد و نه چيز ديگر- در حالي كه جامعه شناسان علوم اجتماعي با افراد و آنچه كه ميگويند و انجام مي دهند روبرو هستند مجموع اطلاعاتي ضعيف كه مبهم ، نامعتبر ، عقايدو تصوراتي ذهني و غير واقعي هستند . اين نظريه به سرعت در حال تغيير است و يكي از بخش هايي كه كه اين تغيير در آن آشكار است در تحقيق بازاريابي است .

تحقيق كيفي يك شيوه خاص نيست بلكه يك رشته كامل از تكنيك ها مي باشد .اين تكنيك ها شامل

·   تكنيك هايي كه هدف آنها اين است كه مفهوم انتخاب مصرف كننده و الگوهاي مصرف را كشف كند تا اطلاعاتي را در مورد عقايد و ديدگاهها ي افراد در اين زمينه ها ا جمع آوري كند و اطلاعاتي در مورد  كلمه ها و عباراتي كه مصرف كنندگان  در ارتباط با فعاليت هاي مصرف بكار مي برند تهيه كند .

·   مصاحبه هاي فردي و جمعي كه در آن سوالها و مباحثي بين پرسشگر ها و افراد وجود دارد تا فرضيه ها و وسايلي را گسترش دهند كه براي آزمايش آنهاا در مراحل بعدي تحقيق استفاده شود .

بطور سنتي تحقيق كيفي به عنوان اساسي براي تهيه پرسشنامه بكار برده شده است . آن يك متدولوژي ( روش شناسائي و بررسي ) قابل تغيير و مناسب است : ويژگي و طبيعت مسئله، شيوه ها را ديكته مي كند و تازگي و نوآوري زيادي را مجاز مي كند .

 

متد هايي براي كاربرد   

دو شيوه اصلي و عمده بكار برده مي شود.

گروههاي مورد توجه 

( همچنين مباحث گروهي يا مصاحبه هاي گروهي هم ناميده مي شود ) . در اينجا يك مدير گروه كوچكي از افراد ( بالاي 10 نفر )  را تشويق مي كند تا بطور آزاد پيرامون موضوع تحقيق صحبت كنند . اين معمولا بدون ساختاري مشخص است يعني جدا از فهرست سؤالهايي است كه مدير از آنها براي سؤال از پاسخگرها استفاده مي كند وقتي مطالب جديدي مطرح مي شود مدير گروه را تشويق مي كند تا ايده هاي خود را بيشتر توضيح و توسعه دهند. اين مباحث  بصورت صوتي يا ويدئوئي ضبط مي شوند و بعدا تحليل مي شوند . تعدادي بحث هاي گروهي كه شامل بحث هايي در مورد

·        نمونه برداري يا امتحان توليدات جديد

·        نقش گذاري

·        موضوعات مهم و حياتي

·        تجهيزات ويژه

مي شود ممكن است در اطاق هاي خاصي اجرا شود كه با آينه هاي دو طرفه مجهز شده است به منظور اينكه مشتري ها يا ديگر محققان بتوانند بدون شركت در مباحث آنچه در آنجا مي گذرد را ملاحظه كنند وممكن است در طي وقفه هاي بين مباحث پيشنهاداتي را ارائه دهند كه چطور گروه رهبري شود .

 

مصاحبه هاي عمقي

در اينجا يك فرد با يك انجام دهنده مصاحبه كه در اين زمينه آموزش ديده مصاحبه مي كند .مجددا پاسخ ها آزاد هستند و فهرستي از موضوعات براي راهنمايي بكار برده مي شود . پرسشگر روشي را كه در آن سوال ها پرسيده شود و مسيري كه مصاحبه انجام شود را مشخص مي كند .

اهداف اصلي تحقيق كيفي در اين مورد بصورت زير است

·        شناخت گروههاي اصلي يا هدف كه تحقيق مربوط  به آنها مي باشد

·        تشخيص زبان ،عبارات و مفهوماتي كه افراد بكار مي برند

·        كشف ايده هايي كه در ذهن افراد وجود دارد

·        فهميدن ابعاد و اهميت نگرش هاي افراد در مورد يك موضوع

·   به فرمول يا قاعده در آوردن تئوري هاي تجربي ،الگوها ، احساسات ،حدسيات يا فرضيه ها در مورد آنچه كه بحث مي شود كه بتواند بعدا آزمايش شود

مشكلات اصلي در رابطه با اين شيوه مسئله ارتباط است . ارتباطات تحميل شده (بلوكه شده )بين پرسسشگر و افراد ممكن است از دادن پاسخ ها جلوگيري كرده يا آنها را تحريف كند . پاسخگر ها ممكن است كه دروغ بگويند يا احساس شان و نوع رفتارشان واقعي نباشد يا به سادگي ممكن است خودشان را نمونه بدانند . تفسير معني پنهان و فرونشانده پاسخ ها اغلب يك مشكل است .  با بكارگيري تكنيك هاي مختلف مي توان حداقل اندكي  بر اين مشكلات غلبه كرد مانند تكنيك هاي زير

·   پرسيدن سوال هايي كه ساده ،مستقيم و داراي جنبه شخصي باشد شما چه چيزي انجام مي دهيد ؟ يا نظر شما در مورد اين محصول چيست ؟

·   حساسيت پرسشگربه شخصيت پاسخگر مناسب بودن سوال با شخص ( سوالي كه با كار ،شخصيت ،جنيست و معلومات فرد مناسب باشد )

·        تكنيك هاي خاصي كه به شما كمك كند تا معني آنچه كه افراد مي گويند را بفهميد

 

تكنيك هاي خاص تحقيق كيفي  

اهداف تحقيق كيفي اين است كه معني رفتار ها را بفهميد ( با رشد بصيرت و اطلاعات ) و عكس العمل هارا ارزيابي كنيد .تحقيق كيفي نمونه اي اكتشاف است كه با موضوعات ، شكل، كاربرد محصول ، همخواني نام و محصول و احتمال مشكلات غير منتظره و استفاده از محصول در ارتباط است .

با بكارگيري شيوه هايي كه مربوط به تجزيه و تحليل رواني است  ممكن است كه در مصاحبه هاي گروهي و فردي تصور و انگيزه (دليل) كشف شود . شيوه هاي متفاوتي وجود دارد. همچنين روش هاي آزمايشي ،براي نمونه، تعدادي تكنيك هاي كمك به كشف وابستگي هاي ناخود آگاه يا غير مستقيم توليد و طرز استفاده وجود دارد اگر چه كه اين در تخصص يك كارشناس است و محقق در آغاز بايد با احتياط به اين مسائل نزديك شود

 

مجموعه تكنيك هاي شبكه اي يا آزمايش هاي مقايسه اي     

 از پاسخگر ها بخواهيد تا شباهت ها و تفاوت هاي بين كالاها ، محصولات ، انشعابات و غيره را توضيح دهد .

 

فنون فرافكن(تصويري ) و تداعي

به پاسگر ها كمك كنيد تا احساسات شان را بصورت غيرمستقيم با شركت در بازي هاي مختلف ، وارد كردن احساسات در نمايش و تصوير بيان كنند.

 

شخصيت بخشي

از افراد پاسخگر بخواهيد تا كالاها را به شكل انسان تصور كنند وبراي آنها ويژگي هاي و خصوصياتي را به تصوير بكشند ( براي مثال اگر سيب يك انسان باشد چه لباسي مناسب است كه بپوشد ؟چه شغلي دارد ؟چه ماشيني سوار مي شود ؟ ) اين باعث مي شود كه محققان بتوانند از مجموعه واكنش ها و پاسخ هاي افراد يك تصوير يا شخصيت بسازند

 

اتمام داستان

بكار گيري چهارچوب داستان كه جزئيات كليدي از آن حذف شده است تا عقايدي در مورد احساسات و درك مصرف كننده از موضوع تحقيق بدست آيد . زمينه هاي كليدي مانند موقعيت هاي استفاده از كالا يا موقعيت هاي رفتاري مربوط به آن مي تواند بكار برده شود تا بينش وعقايدي در مورد رفتار مصرفي مصرف كننده شكل گيرد

 

آزمون هاي تداعي

از افراد بخواهيد تا به محركي كه مربوط به كالا يا موضوع تحقيق است و باعث توجه آنها مي شود يا نمي شود عكس العمل نشان دهند (براي مثال بسته بندي بكار برده شده ، رايحه ، رنگ ،نام و غيره ) .آزمون ها ممكن است همچنين شامل واكنش آزادانه به يك واژه ،تصوير يا شيئي محرك باشد

 

تكنيك هاي نردباني

كه در آن مسير سؤال ها از يك مشخصه عيني كالا ( مثلا راحتي تهيه غذا ) به سمت يك ارزش مطلوب پاياني (احوال شخصي ) حركت مي كنند كه خيلي معروف هستند  

 

 

  موضوع پنهان ( تداعي تخيلي ) يا تحليل نمادين ( مقايسه آيتم هاي خيالي يا معكوس )

همچنين تكنيك هاي مشهوري هستند . از افراد ممكن است خواسته شود كه بگويند كدام كالاها وابسته  به يكديگر و كدام كالاها ضد يكديگر هستند.

 

نقش گذاري

يك تكنيك مفيد است كه شامل نمايش افراد است براي مثال وقتي كه در يك مغازه تقاضاي كمك مي كنيد چه چيزي اتفاق مي افتد يا چطور كالاها استفاده مي شوند .

 

فنون فرافكني

هدف آن اين است كه به مصرف كنندگان اجازه دهد تا عقايد يا نمود رفتار شان را بيان كنند كه ممكن است مهم باشد يا ان عقايد و رفتاررا در شكل اصطلاحات غير مستقيم براي مثال آنچه كه يك شخص ثالث ممكن است انجام دهد ، آنچه كه اكثرا يا ديگر افراد فكر ميكنند يا اينكه يك شخص خاص چطور عكس العمل نشان خواهد داد يا رفتار خواهد كرد قرار دهند.اينها مي تواند موقعيت هايي باشد كه در آن از پاسخگر ها تقاضا مي شود تا رفتار ،افكار ،احساسات شركت كنندگان بطور نمونه مصرف كنندگان ، فروشنندگان و مشتري ها را  عرضه كنند

 

تكنيك هاي ساخت

كه در آن داستان يا متن را پاسخگرها ارائه مي كنند ( توليد مي كنند ) اين ممكن است شامل كاريكاتورهايي از حباب ها ي سخن باشد كه پر شده اند يا بيان سوم شخص باشد ( اين شخص كه در عكس مي بينيد به چه چيزي فكر مي كند ؟ چه چيزي آنها انجام مي دهند ؟) بيان تصويري يا ايجاد رنگ ها ي مختلط يا تصاوير با بكارگيري شكل هاي آماده كه در مجلات است

 

تكنيك هاي گويا

بر اين نكته توجه دارد كه آنچه كه افراد به كالاها نسبت مي دهند(خوب يا بد) چطورايجاد مي شود و شامل نمايش ، نقاشي ، و نقش گذاري مي باشد .  

 

 

فرآينديا جريان تحقيق كيفي  

سه مرحله اصلي در پيشروي اين مصاحبه هاي كيفي با مباحث گروهي وجود دارد . نخست اينكه مدير با افراد ارتباط برقرار كرده و به توافق برسد و قوانيني را مشخص كند براي مثال هر زماني يك نفر صحبت كند . سپس با بكارگيري تكنيك ها و محرك هاي گوناگون گفتگو را آغاز يا برانگيزد و با كمترين دخالت بحث را در يك مسير درست راهنمايي كندكه معمولا به كمك يك برنامه كه قبل از مصاحبه با دقت تنظيم شده است اين كار را انجام ميدهد . در آخرمديرپا به ميان مي گذارد و با جمع آوري نتايج و جداكردن موافقان از مخالفان ميزان توافق در بحث ها را تعيين مي كند . هدف مدير اين است كه به گروه اجازه دهد تا ايده ها و نظراتي در ذهن آنها ايجاد شده و آنها را بيان كنند  و تا جايي كه ممكن است تحت انگيزه خودشان پيش روند اين كارها حداقل تاثير را دارد .

 

ويژگي هاي متد كيفي

مهارت زياد پاسخگر ها مورد نياز است   و اين  باعث مي شود كه اين تكنيك ها براي كاربرد همراه با مهارت باشد .نمايندگان شركت كننده هميشه يك موضوع است و نكته ديگر اين است كه يافته ها بايد با دقت زياد و حساسيت تفسير شود . سرانجام اينكه نبودن سنجش اندازه گيري به اين معني است كه يافته ها بايد هميشه حدسي باشد آنها فرضيه هستند نه حقايقي مستدلل و در تست هاي تجربي و عملي لازم مي شوند

 

اهداف

بطور سنتي تحقيق كيفي يك نقش محدود در تحقيقات علمي در بازارو دادو ستد كالا دارد . براي مثال آن ممكن است بكار برده شود تا ايده ها و مفهوماتي را براي فرضيه هاي تحقيق ، سنجش نگرش ، مقياس ها، يا سوالاتي در مورد كاربرد كالا يا رفتار افراد در زمينه مصرف جمع آوري كند يا اينكه در مورد هدف يك كالابه مصرف كنندگان شناختي ارائه دهد وآن همچنين ممكن است بكار برده شود تا عكس العمل هاي مصرف كننده به تغييرات را در اختلاط بازاريابي آزمايش كند.

نقش اين تحقيق بطور نمونه اكتشاف مي باشد و بمقدار كم مربوط به شكل گيري يك عقيده يا فرضيه است .اغلب هدف اين تحقيق براي كاربرد محدود است و ذهني ( غير واقعي ) و بر مبناي حدس و كمان است .

مزيت هاي اصلي آن عبارت است از :

·        عمق و پرمايگي اطلاعات جمع شده

·        يك متدولوژي تغيير پذير و، غير دستورالعملي است كه مي تواند با مسائل متنوع زيادي تطبيق پذير باشد .

 

اهميت رشد تحقيق كيفي

شيوه هاي كيفي داراي اهميت خيلي زيادي هستند اين تا حدودي به علت كاربردهاي متعددي است كه اين شيوه ها دارند ،شامل

·        نياز به مطالعات اساسي ( براي ايجاد ايده توليد )

·        ايده هاي جديد توليد يا شناسايي تصور كلي

·        مطالعات تثبيت موقعيت توليد

·        تحقيق در مورد تبليغات و ارتباطات

·        مطالعات زمينه اي (براي مثال منطق و قاعده مصرف كننده درباره منبع )

·        پيشرفت واژگاني و پرسشنامه اي مصرف كننده

·        تعيين نگرش ها و رفتارها

ديگر دلايل شامل تغييراتي در ماهيت بازارها و تغييرات پي آيند آن در واحدهاي اقتصادي بازاراست . اين روزها معمولا براي بازاري ها مارك خيلي مهم تر از كالا است ودر بازارهايي كه به اشباع رسيده انددرنتيجه آن رقابت بين مارك ها شدت يافته است .

شبيه سازي يا خصوصيات مارك مهم تر از تفاوت هاي ساده در ويژگي هاي واقعي محصول است به علت اينكه انتخاب ها بطور زيادي باعتبار ارزش افزوده اي است كه معناي نمادين يك كالا به بهترين وجه به آن مي بخشد . در اينجا پول به تنهايي يك مبناي كافي براي تفاوت نيست براي بازاري ها اكنون سبك زندگي مهم تر از درآمد است چون كه مصرف كنندگان با تفاوت زياد درآمد قابل عرضه انتخابات خيلي خوبي انجام مي دهند و تفاوت ها بر اساس مفهومي كه يك كالا براي شيوه زندگي شان دارد مي باشد. در عين حال اكنون براي فروشندگان سبك زندگي مهم تر از قديمي بودن يك كالا است به دلايل مشابه : در دوران مصرف گرايي انتخاب ها اغلب تحت تاثير پيگيري سبك و مد  به عنوان يك شيوه بيان هويت شخصي مي باشد . اين نوع تحقيق بطور زيادي بكار برده مي شود تا در مورد شغل هاي كليدي تصميم گيري كند .پس يك تحقيق خوب كيفي

·        پارامتر ها يا عواملي را براي جمع آوري اطلاعات در مورد جمعيت تعريف مي كند

·        ايده هاي مورد نظر مصرف كنندگان را كشف مي كند

·        گروههاي فرعي  وابسته به جمعيت را شناسايي مي كند

اين شيوه اطلاعات پيچيده و زيادي ارائه مي كند كه در مورد معني رفتار ، جزئيات رفتار هرروزه ،نگرش ها ،ارزشها ،انگيزه ها و غيره است .

آن به رفتار ، كارها ،انتخاب ها و عقايدي كه جهان تجارت را در بر گرفته مانند كالاهايي با مارك هاي متفاوت ، خرده فروش ها و فعاليت هاي آنها ، تبليغات و غيره  توجه دارد . آن همچنين متد هاي زيادي را بكار مي برد كه در زمينه اي مشابه اغلب با يكديگر بكار برده مي شود كه از شيوه هاي آموزشي مختلف براي مثال روانشناسي ( تكنيك هاي تصويري ) جامعه شناسي ( آزمون هاي نگرش ) و علم اقتصاد (آزمون رابطه جايگزيني ) گرفته مي شود .

اين مزيت ها قابل توجه است .اثر متقابل (كنش متقابل) در محيط باز افراد را تشويق مي كند تا افكارشان را كه منجر به اطلاعات مفصل تر و دقيق تري مي شود توسعه داده و پالايش نمايند ،( گلوله برف ،بسرعت زياد شدن ) همچنين ارزشمند است وقتي كه گروههاي مصاحبه كننده ادامه مي دهند . يك ايده ، يك پاسخ و واكنش از سوي ديگران ايجاد مي كنددر نتيجه اين  عقيده تغيير يافته و گسترش مي يابد .

اين گروه همچنين محرك هاو دلايل بيشتري را پيشنهاد مي كند، همچنين اطمينان و امنيت بيشتري براي افراد در يك گروه وجود دارد ،سرعت بوجود مي آيد و اوضاع فشار كمتري را برفرد وارد مي كند

اشكالات آن چنين است

·        ويژگي پاسخگرهاي شركت كننده ممكن است متفاوت باشد

·        مخارج اين شيوه

·        احتمال پيشداوري و انحراف

بيشتر تكنيك ها  شبيه بازي ها و مسابقات هستند و وقتي كه در كروهها بكار برده مي شود براي افراد خوشايند و جالب توجه است . اين شيوه راحت و صريح قدرتمند ترين جاذبه تحقيق كيفي است آن ايده ها و افكار افراد را در دسترس ما قرار داده و آشكار مي كند .

 

برتري و قدرت اطلاعات

در گذشته داده هاي كيفي ارزش چنداني نداشته است به علت اينكه به جمع آوري تعداد و ارقام ، تناسب و شباهت و درصد ها توجهي نمي شده است .

تحقيق كيقي به اين توجهي ندارد كه چه تعداد افرا صبحانه مي خورند يا چه تعداد صبحانه پخته يا غلات ،فرني يا چيزهاي ديگرمي خورند اما به آن به عنوان يك وعده غذايي براي افراد توجه دارد : وقتي صبحانه مي خورند چه احساسي دارند يا اعتقاد آنها در مورد آنچه كه براي خودشان انجام مي دهند يا با انجام بخش هاي x,y,z به ديگران خدمت مي كند چيست .

اين نتايج هدف و تاثير استراتژي هاي بازاريابي را بهبود مي بخشد .چون كه داده هاي اين تحقيق به زبان خود پاسخگر ها در يك جو آزاد و بطور اختياري جمع آوري شده است تفسير آن هم بايد بدون محدوديت باشد . همچون يك شرايط طبيعي واكنش ها مي تواند از چندين نقطه نظر توجه شود: بطور سطحي ،از روي دقت يا در روش هاي زمينه اي .

بدون شباهت به اطلاعات پرسشنامه ميزان درگيري (مشاركت در مباحث) معمولا بالا است ،يكنواختي ، گفتن بله و خستگي احتمالا خيلي كمتراست . در عين حال تحقيق كيفي خلاصه است و اطلاعاتي را جمع و گزارش مي دهد . در نتيجه اشتباهات ارتباطات كاهش يافته است . محقق همچنين بطور مستقيم بر حضور پاسخگرها و گوينده ها نظارت دارد و مي تواند براي حا لت هاي ويژه ، تقلب و فشار اجتماعي در تفسير آنچه كه گفته شده و كسي كه آن را گفته اجازه دهد.

اين تحقيق به خاطر آوردن  معني ها و بينش ها است نه شكل ها و نقش ها .

 

بكار گيري اطلاعات

اطلاعات اوليه بايستي دوباره مرتب و تفسير شود .اين فرآيند شامل مراحل زير است

·        آماده كردن يادداشت هاي تحقيق از رونوشت هاي مصاحبه ها

·        طبقه بندي و طرح ريزي

·        تركيب يا جدا كردن اطلاعات

·        ايجاد يك طرح كلي ( خلاصه بندي مطالب ) ( نتيجه دوباره از اطلاعات )

بعد از گوش كردن يا تماشا كردن نوارها يادداشت ها تهيه مي شود . اين يادداشت ها بايستي موضوعات كليدي ،كلمات ،مفهومات يا اصول اساسي را در شيوه اي كه افراد به سوالهاي تحقيق پاسخ داده اند مشخص كنند . وقتي كه براي مثال تحقيق را در بازار آبجو انجام مي دهيم مي فهميم كساني كه ابجو مي نوشند درباره ظاهر محصول به عنوان يك وسيله ارزيابي كيفيت خيلي بيشتر از ما و كارشناسان در صنايع آبجوسازي( كه انتظار مي رود بيشتر بدانند و صحبت كنند ) صحبت مي كنند . اين سوالات جديدي را در مورد تحقيق بوجود مي اورد .

اين فرآيند گسترش تكنيك هاي فهميدن و كشف اطلاعات ممكن است به شيوه زير مكانيزه شود :

1.      يك طرح كلي همراه با توضيح را مرتب كنيد

·        موضوعات اصلي كه از اطلاعات گرفته شده بيرون مي ايد

·        ايده هاي تحليلي كه در طي كار در آن زمينه ايجاد شده است

   2 . فهرست يادداشت ها ، اطلاعات مصاحبه ها و سند هاي محيط مطابق نكته هاي طرح و خلاصه كلي . قدرت نسبي عقايد تحليلي مي تواند درجه بندي شود و از تكرار جلوگيري شود .

حتي در يك شيوه فني تر مي توانيم از تكنولوژي كامپيوتر استفاده كنيم :

1 . اطلاعات موضوعات تحليلي كه فهرست بندي شده اند خوانده شود

2 . اين فهرست مرتب شود با :

·        اطلاعات مربوط به يكديگر در يك جا قرار بگيرند

·        با يك موضوع كلي كه مربوط به همه اطلاعات باشد تنظيم شود

 

اين تكنيك بريدن و چسباندن در برگيرنده اطلاعاتي مي باشد كه از جايگاه اصلي و اوليه خودشان بيرون ارده شده و دوباره مرتب شده اند . اين مي تواند با بكارگيري نرم افزار پردازش كلمه انجام شود اما برنامه هاي كامپيوتري اختصاصي اين كار را بطور مؤثرتري انجام مي دهد .

توليداتي كه در پايان خوب مي شوند ممكن است شامل

·        قرضيه هاي تحيق ( از نظركساني كه آبجو مصرف مي كنند ظاهر آبجو يك شاخص (نشانگر) مهم مزه آن ميباشد )

·   يك الگو از اين فرآيند (مهارت مصرف كنندگان ابجو در درك مقادير توليد به عنوان اعضائ شركت هاي توليد ابجو بالا مي رود. اينها فقط براي مردان آزاد است بنابراين بيشترين آبجو را مردان مي نوشند

·        تشخيص كلمات ،عبارات ،مفهوم ها و موضوعات كليدي      

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تبادل مغز ها ، پديده تازه

بازديد: 227

تبادل مغز ها ، پديده تازه :

جريان حركت افراد با استعداد ، به شكل سنتي آن ، همواره از كشورهاي در حال توسعه به سوي كشورهاي پيشرفته بوده است ، ولي اكنون مهاجرت نخبگان به شكل پيچيده اي در آمده است و همه جهتها را ممكن است در بر گيرد . اين جريانها حاكي است كه پديده « فرار مغزها » در حال تبديل شدن به پديده « مبادله مغزها » است . پژوهشهاي تجربي بريتانيا نشان داده است كه بين سالهاي 1994 و 1997 حدود 11 هزار پژوهشگر خارجي در نظام آموزش عالي بريتانيا استخدام شده اند كه بيشتر آنان ( 45 درصد ) از اتحاديه اروپا بوده اند ( سلطاني ، 1380 : 10 ) . پيش از دو اتحاد آلمان ، آلمان غربي تكنسينهاي آلمان شرقي را براي بكار انداختن مؤسسات صنعتي اش ، به آساني مي پذيرفت ( فريد ، 1374 : 308 ) . يكي از عوامل فرار مغزها به تعبيري ، مسئله اتلاف مغزها است و اتلاف مغزها يعني اينكه متخصصان و افراد تحصيل كرده ، نتوانند در زمينه تخصصي كه دارند ، مشغول كار شوند . در اين صورت مجبور مي شوند براي يافتن شغل مورد نظر به سرزمين ديگري مهاجرت كنند ، همچنين انگيزه هاي يك دانشمند براي كوچيدن از كشورش ممكن است از آرمانهاي شخصي و علايق علمي او مايه بگيرد . به هر حال اين آرمانها و علايق مي تواند باعث جابجايي بين المللي ميلونها نفر متخصص و دانشمند شود . بريا درك گستر دگي فرار مغزها از كشوري به كشور ديگر به آمار افراد تحصيل كرده و متخصص متوجه مي شود ، به اين صورت كه با تقسيم تعداد مهاجراني كه تحصيلات عالي و تخصص دارند ، بر تعداد افراد  متخصص و تحصيل كرده در كشور مادر ، ميزان فرار مغزها بدست مي آيد . بررسيهاي كارينگتون و دتراگياج ، در مورد فرار مغزها از كشورهاي در حال توسعه به ايالات متحده و ديگر كشورهاي عضو « سازمان همكاري و توسعه اقتصادي » ، نشان مي دهد كه فرار مغزها از ايران به سوي ايالات متحده ، در آسيا بالاترين سطح است . پس از ايران بيشتر مغزهايي كه از آسيا به ايالات متحده مي كوچند ، از كره فيليپين و تايوان هستند ، اما فرار مغزها از ديگر كشورهاي خاور ميانه ، در سطح پايين و اندك است . طي سالهاي 1960 تا 1972 بيش از  300 هزار مهندس ، جراح و تكنسين و كارگر ماهر از كشورهاي در حال توسعه در سه كشور آمريكا ، كانادا و انگلستان اقامت يافتند  ( مجله اقتصادي ، 1368 : 44 ) .

در سر شماري سال 1990 ايالات متحده مشخص شد كه از مجموع 7 ميليون نفر مهاجر ساكن ايالات متحده ، حدود 5/1 ميليون نفر تحصيلات عالي دارند و اين مهاجران از كشورهاي آسيايي و حوزه اقيانوس آرام به آسيا رفته بودند . از مجموع 128 هزار نفر مهاجر آفريقايي مقيم آمريكا در آن سالها نيز حدود 95 هزار نفر داراي تحصيلات عالي بودند . در دهه 1990 كانا از مهاجرت نيروهاي كانادايي به ايالات متحده صدمات بسيار زيادي ديد . اين مهاجران در مقايسه با كل جمعيت ، داراي تحصيلات بهتر و داراي در آمد بيشتري بودند . . در آن سالها ، در حالي كه حركت نيروهاي بسيار ماهر از كانادا به سوي ايالات متحده افزايش يافته بود . از ديگر نقاط جهان نيز نيروهاي ماهر به سوي ايالات متحده مي رفتند ، بويژه در بخش صنايع پيشرفته كانا ، مهاجراني اشتغال يافتند كه تعدادشان بيش از تعداد مهاجراني بود كه از كانادا به ايالات متحده رفته بودند . شمار فارغ التحصيلان داراي مدرك فوق ليسانس و دكتري كه از ديگر كشورها به كانادا مي آيند برابر با تعداد فارغ التحصيلان در همه مقاطع دانشگاهي است كه از كانادا به ايالات متحده مي روند ، چنان كه در سال 2001 بيش از 225 هزار نفر متخصص از كشورهاي جهان به كانادا رفتند ( طايفي ، الف ، 1381 : 3 ) . بررسيهاي « دي وورتز و لاريا نشان مي دهد كه شمار مديران ، پزشكان ، دانشمندان و پرستاراني كه در سال 94-1993 از كانادا به ايالات متحده مهاجرت كرده اند برابر با 40 درصد كل فارغ التحصيلان اين رشته ها در آن سال بوده است . اين كشور در سالهاي 1967 تا 1987 از ورود مهاجراني كه تحصيلات عالي داشتند حدود 43 ميليارد دلار سود برد ، اما هزينه هاي جايگزين براي فرار مغزها به ايالات متحده در دوره 96-1989 حدود 6/12 ميليارد دلار بر آورد شده است .

از كشور هند كه در زمينه نرم افزار و علوم رايانه اي متخصصان بسيار دارد . در دهه 1960 بيش از 25 هزار دانش آموخته در زمينه فن آوريهاي پيشرفته به ايالات متحده آمريكا مهاجرت كرده اند كه اكنون شركتهاي مهم و در آمدهايي چشمگير دارند . همچنين بسياري از متخصصان هندي در ديگر كشورها ، از جمله بحرين ، كويت ، عمان ، قطر و عمارات متحده عربي مشغول به كار هستند ( مركز تحقيقات و بررسيهاي اقتصادي ، 1378: 12).

در ميان كشورهاي آفريقايي نيز مصر ، غنا و آفريقاي جنوبي به ترتيب بيشترين سهم را از مهاجران آفريقايي با ايالات متحده دارند مهاجراني كه بيش از 60 درصد آنان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند ( همان منبع ) . در اين ميان 26 درصد مهاجران غنايي ، تخصص و تحصيلات عالي دارند . دولت آفريقاي جنوبي كه با مسئله خروج نيروي انساني اش از كشور مواجه است ، سخت زير فشار افكار عمومي قرار گرفته است تا مهاجران خارجي را اخراج كند از اين رو گويا بر آن است كه فقط به كساني اجازه ورود دهد كه مورد نياز كشور هستند و در واقع آفريقاي جنوبي از مشكل فرار مغزها و كمبود نيروي متخصص ، مانند پزشكان . مهندسان و كارشناسان فن آوري اطلاعات زيانهاي بسياري مي بيند لذا با سياستهاي جديد در صدد است با شكار استعدادها ، متخصصان را تشويق به ورود به اين كشور كند ( حفاجي ، 1380 : 29 ) چنين است كه در نشست وزيران دارايي كشورهاي آفريقايي در لوزاكا گفته شد كه قاره آفريقا سالانه 20 هزار متخصص خود را از دست مي دهد و در برابر دولتهاي اين كشورها ناگزير مي بايست از متخصصان غير آفريقايي براي طراحي و اجراي برنامه هاي توسعه استفاده كنند .

تلاش دولت براي باز گرداندن مغزها :

هر چند وقوع انقلاب منجر به مهاجرت شمار زيادي از مغزهاي ايراني شد ، اما به موازات كوچيدن انها تعدادي از نخبگان تحصيل كرده نيز كه خود از ايران رفته بودند ، به كشور باز گشتند . در سالهاي جنگ ، شماري از پزشكان ، با تسهيلاتي كه در اختيارشان قرار گرفت ، به ايران آمدند بيشترين موفقيت در جذب اين عده را بخش درماني بنياد شهيد بدست آورد كه توانست پزشكان و متخصصان برجستهاي را به ايران باز گرداند . با پايان جنگ نيز برخي از رفتگان باز گشتند . اما بسياري از ايرانيان متخصص مقيم خارج كه گامهايي براي بازگشت به كشور برداشته بودند ، با واكنش سرد و بي اعتنايي سيستم بوروكراتيك روبرو شدند و خيال بازگشت را از سر بيرو ن كردند . ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 137 136 ) . از آغاز دهه 70 ، دولت جمهوري اسلامي ايران ، دست به تلاشهايي بريا باز گرداندن مغز ها به كشور زد ، اما در جذب استادان و متخصصان ثابت ناكام ماند از اين رو استادان ايراني كه در ايالات متحده امريكا تدريس مي كردند . به طور موقت و براي تدريس دوره اي استخدام شدند تا در دوره هاي يك ماهه تا شش ماهه به ايران بيايند و در دانشگاههاي كشور تدريس كنند . از اين رو در سال 1372 گزارش شد كه از زمان احراي سياست دولت براي جذب متخصصان مقيم خارج ، حدود 2 هزار و 600 متخصص ايراني به ميهن باز گشتند .

 غير از مهاجران ايراني كه در سراسر جهان پراكنده اند اكنون حدود 165 هزار متخصص ايراني با مدرك دانشگاهي براي مؤسسات علمي و نيز صنايع ايالات متحده كار مي كنند كه مدارك دانشگاهي 57 درصد آنان ليسانس يا بالاتر از ليسانس است . در واقع ايرانيان پس از هند و تايوان در رتبه سوم هستند . در سال 1990 نزديك به نيمي از مهاجران ايراني شاغل در ايالات متحده در مشاغل مديريتي و تخصصي فعاليت داشته اند . . اما بعضي از مهاجران تحصيل كرده ايراني نيز ناگزير به كارهايي رو آوردند كه هيچ سنخيتي به تخصص يا رشته آنها نداشت براي نمونه يكي از دندانپزشكان ايراني يك سال پس از مهاجرت به آمريكا ناگزير شد در كارخانه سبزي پاك كني بعنوان مسئول اداري استخدام شود يكي ديگر از متخصصان با تجربه و مشهور كودكان نيز كه به انگلستان مهاجرت كرده بود پس از سالها بيكاري سر انجام بعنوان پزشك كشيك فرودگاه گتزويك مشغول به كار شد ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 137 ) . در اين ميان بسياري از ايرانيان مقيم خارج كه مدارك دانشگاهي دارند ، به تجارت رو آوردند يا حتي نا چار شده اند به تاكسيراني بپردازند ( اعواني ، 1380 : 60 ) . اما بيشتر متخصصان ايراني مقيم ايالات متحده آمريكگا بهترين مشاغل را به دست آورده اند و با بنيانگذاري انجمنهاي تخصصي گوناگون ، به مطالعات خود ادامه مي دهند . در كاليفرنياي جنوبي كه بزرگترين مركز ايرانيان شمرده مي شود بيسش از 10 انجمن تخصصي ايرانيان وجود دارد . هسته هاي اصلي جامعه ايراني نيز در برخي از محله هاي لس آنجلس و نيويورك قرار دارد كه از بهترين امكانات شهر نشيني و رفاهي برخوردارند . ( منشي توسي ، 1380: 130). از سوي ديگر ، بررسيها نشان مي دهد كه در آمد سرانه 6/16 درصد از ايرانيان مقيم آمريكا بيش از 75 هزار دلار است ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 141 ) .

در حالي كه در دانشگاههاي كشور ما حدود 1500 مدرس با درجه استادي مشغول به كار هستند . فقط در دانشگاههاي آمريكاي شمالي ( ايالات متحده و كانادا ) ، حدود هزارو 828 ايراني با داشتن كرسي پرفسوري ، تدريس مي كنند ( طايفي ، الف ، 1381 : 3 ) . ديگر اينكه ، ايرانيان ساكن ايالات متحده 6 برابر ميانگين آمريكاييان مدرك دكتري دارند . ( ماهنامه پيام امروز ، مهر 1374 : 141 ) . در ميان افراد 25 ساله و بيشتر مقيم آمريكا تقريبا 6/4 درصد داراي مدرك دكتري هستند كه اين رقم در مقايسه با ديگر اقليتهاي نژادي آسيايي . باز هم پس از هند و تايوان در رتبه سوم است . همچنين نزديك به هشت هزار پزشك ايراني در ايالات متحده طبابت مي كنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاريخچه روانشناسي از ديروز تا امروز

بازديد: 121

تاريخچه روانشناسي از ديروز تا امروز

 

مسمر : درمانگر جادوگر

بسياري از متخصصان معتقد به جسماني بودن عوامل ، خودشان در نهايت در زمره شبه دانشمندان بودند و بعضي ديگر از دانشمندان كاذب به شمار مي آمدند . مع هذا حتي اين گروه دوم هم بخشي از مطالعات ما هستند چون نظريات آن ها در مورد بعضي از پديده هاي رواني ، با اين كه بعدها خلاف آن اثبات شد باعث شدند تا ديگران به جستجو و اكتشاف توضيحاتي براي آن پديده ها برآيند .

و چنين وضعيتي در مورد دكتر فرانتس آنتون مسمر (1815 1734) مصداق پيدا كرد.  در سال هاي بعد از 1770 هنگامي كه آلماني هاي فطري گرا و بريتانيايي هاي تداعي گرا هنوز براي درك روانشناسي به تفكر پايبند بودند ، مسمر كه يك پزشك بود ، طبق اين نظريه كه نابساماني هاي فكر و جسم بيماران در صورتي كه ميدان نيروي جاذبه آن ها مجدداً‌همسو بشود قابل درمان است در مورد بيمارانش از مغناطيس استفاده ميكرد .

اين نظريه به وضوح بي ربط مي نمود ولي مداواي مبتني بر آن چنان موفيت چشم گيري داشت كه براي مدتي مسمر باعث خشم ويني ها و سپس دانشمندان پاريسي قبل از انقلاب فرانسه شد و حالا در اين شرايط ما به گفتگو درباره او مي پردازيم . سال 1778 است و ما در ميدان و اندوم در تالاري به سبك باروك كه نور كمرنگي بر آن حكمفرماست و مزين به آينه هاي بزرگ است قرار داريم . ده دوازده نفر خانم و آقاي خوش لباس در اطراف ظرف بزرگي از چوب بلوط ايستاده اند و هركدام يك سر ميله هاي متعدد فلزي را كه از ظرف پر از براده ها و تراشه هاي آهن ربا و مواد شيميايي بيرون آمده است گرفته است . از اتاق مجاور صداي ضعيف موسيقي كه توسط يك هارمونيكاي شيشه اي نواخته مي شود به گوش مي رسد . پس از مدتي صدا از بين مي رود . در قدري بيشتر باز مي شود و شخصي كه  رداي ارغواني بلند و عجيبي بر تن دارد و يك ميله آهني را مثل عصاي شاهانه در دست گرفته است واردمي شود و اين دكتر مسمر است كه معجزه ها مي كند .

وقتي مسمر با چهره اي كه بر آن آرواره هايش چهار گوش ، دهانش به صورت خطي طولاني و ابرواني آويخته ، با حالتي جدي و سهمگين ، با دقت تمام به مردي خيره مي شود و دستور مي دهد ( بخواب ) بيماران كه مبهوت مانده اند غرق در هيجان مي شوند .چشمان مرد بسته مي شود و سرش به روي سينه اش مي افتد . بيماران ديگر به نفس نفس مي افتند . حالا دكتر مسمر با دقت به يك زن نگاه مي كند و آن ميله آهني را آهسته به سوي او مي گيرد ،او بر خود مي لرزد و فريادي بر مي آورد كه گويي احساس او از سرتاسر جسمش بيرون مي خزد . همان گونه كه مسمر به حركتش در ميان حاضران ادامه مي دهد، واكنش هاي بيماران قوي تر و قوي تر مي شود .

در نهايت بعضي از آنها جيغ مي كشند ، بازوانشان را به اطراف حركت مي دهند و غش مي كنند . دستياران او آنها را به اتاق فريادها مي برند كه در مجاورت آن تالار قرار دارد و درآنجا به آنها رسيدگي مي شود و آرام مي گيرند تا حالشان جا مي آيد .پس از اتمام جلسه بسياري از حاضران كه تحت تاثير همه اين مراسم چه ( بخارات ) و چه حالات بي حسي عضلاني قرار گرفته اند اين عوارض در آنها برطرف مي شود و يا حتي درمان مي شوند . جاي تعجب نيست كه با اينكه دستمزد مسمر بسيار زياد است ، همواره به وسيله افرادي كه در طلب درمان هاي او هستند احاطه مي شده است .

با اينكه امروزه اين نحوه كار كاملاً حقه بازي به حساب مي آيد و خود او هم خيلي شيفته اين طرز كارش بود ، بسياري از دانش پژوهان در اين باور هستند كه او حقيقتاً به آنچه انجام مي داد و نظريه اي كه نتايج حاصله مبتني بر آن بود اعتقاد داشت . مسمر كه در سوابيا به دنيا آمده بود ، در ميان خانواده متوسط آلماني رشد كرده بود پدرش يك جنگل بان و مادرش دختر يك كليد ساز بود ولي او دوران آموزشي با واريابي و اتريشي را طي كرد . در ابتدا ميل داشت كشيش بشود ، بعد وكيل دعاوي و در نهايت پزشك شد . او در سن 32 سالگي گواهينامه پزشكي خودش را در وين به دست آورد .خوشبختانه استادان او نمي دانستند كه بسياري از رساله هاي او در موضوع نفوذ سيارات برگرفته از كارهاي يكي از همدرسان اسحاق نيوتن بوده است . به رغم عنوان ذكر شده ، رساله او در مورد نجوم نبود بلكه اظهار مي كرد كه بين (‌نيروي جاذبه جهاني ) نيوتن و شرايط بدن و ذهن انسان ارتباطي برقرار است . در آن بخش از رساله كه اثر خود مسمر بود ، او اين نظريه را كه در پايه اظهار نظرگذرايي از نيوتن تنظيم شده بود به اين گونه عنوان كرد كه جسم انسان متاثر از يك مايع نامرئي است كه در برابر جاذبه سيارات جوابگواست . مسمر عقيده داشت كه سلامتي يا بيماري منوط بر اين است (‌جاذبه حيواني ) بدن يا جاذبه سيارات هماهنگي يا مغايرت داشته باشد.

او دو سال پس از دريافت گواهينامه اش با يك بيوه ثروتمند ويني كه بسيار بزرگتر از خودش بود ازدواج كرد و بدين ترتيب به جامعه ويني ها راه يافت . او كه ديگر لازم نمي دانست تمام وقت را كار كند ، بيشتر توجه اش را به پيشرفت هاي علمي و فرهنگي معطوف نمود .

هنگامي كه بنجامين فرانكلين هارمونيكاي شيشه اي را اختراع كرد ، مسمر كه يك موسيقي دان شايسته غير حرفه اي بود ، يكي از آنها را خريد و در نواختن آن مهارت بسياري يافت .او و همسرش كه از علاقه مندان متعصب موسيقي بودند با لئوپولد موتسارت و خانواده اش مراسم گشايش اولين اپراي ولفگانگ دوازده ساله را كه باستيان و باستين نام داشت در باغ خانه مسمر برگزار كردند .

مسمر در حالي كه از اين شادكامي ها لذت مي برد به فردي پيشگام در طب و روانشناسي تبديل شد . در سال 1773 زن سي و هفت ساله اي به او مراجعه كرد كه از عوارضي رنج مي برد كه ساير پزشكان موفق به درمانش نشده بودند . مسمر هم نتوانست به او كمكي كند تا به ياد گفتگويي افتاد كه با يك كشيش يسوعي به نام ماكزيميليان هيل انجام داده بود و او پيشنهاد كرده بود كه شايد خاصيت مغناطيسي بتواند بر جسم اثر بگذارد . مسمر تعدادي آهنربا خريد و يك دفعه بعد از آن زن به ديدارش آمد با احتياط تمام با آنها يكي بعد از ديگري قسمت هاي مختلف بدن او را لمس كرد . زن شروع به لرزيدن كرد و كمي بعد دچار صرع شد مسمر چنين نتيجه گرفت كه او همان ( لحظه بحران ) است و هنگامي كه زن آرام گرفت ، اعلام كرد كه بسياري از عوارضش التيام يافته است . يك سري درمان هاي بعدي او را به كلي مداوا كرد . ( امروزه مي توان بيماي او را حالت عصبي هيستريك ناميد و درمان او نتيجه پيشنهاد آن مداوا بوده است )‌.

حالا ديگر مسمر بين خاصيت مغناطيسي و نظريه جاذبه حيواني خودش ارتباطي پيدا كرد. او به اين نتيجه رسيد كه جسم انسان نه به وسيله يك مايع جاذبه اي بلكه به وسيله يك خاصيت مغناطيسي احاطه شده است و اينكه ميدان نيروي آن ممكن است به غلط تنظيم گردد و موجب بيماري شود و تنظيم مجدد آن از طريق مداوا سلامت را اعاده مي كند . او آنچه را قبلاً ( جاذبه حيواني ) ناميده بود ( مغناطيس حيواني ) ناميد .او توضيح مي داد كه زمان بحران بيمار مقارن است . با درهم شكستن مانع سر راه جريان يافتن مايع مغناطيسي جسم كه در نهايت به برقراري (‌هماهنگي ) منجر مي شود . مسمر مداواي ساير بيماران را آغاز كرد و به آنها گوشزد مي كرد كه منتظر بعضي بازتابها از جمله لحظه بحران باشند . همه آنها با فروتني تمام همان گونه كه پيش بيني مي شد مي پذيرفتند و در نتيجه چيزي نگذشت كه روزنامه هاي

ويني مملو از داستانهاي درمان هاي مسمر شد .يك بار ماكزيميليان هيل در حضور جمعي اظهار داشت كه پيشنهاد اوليه از آن او بوده است نه مسمر و متعاقب آن دعواي پرجنجالي آغاز شد .مسمر با شهامت تمام اظهار داشت كه او در آن سالهاي اوليه اين نظريه را در رساله اش آورده است (‌كه قلب حقيقت بود ). بدين ترتيب در دعوا برنده شد و نام خود را به عنو ان كاشف اين پديده به ثبت رسانيد.

مسمر كه بر موج شهرت سوار بود ، سخنراني هاي پرشنونده و پرنمايشي را در شهرهاي مختلف برگزار كرد ولي دروين حالت زرق و برق او در نمايش نحوه درمانش پزشك هاي با نفوذ ديگر را ناراحت كرد . در سال 1777 به خاطر ادعاهاي مسمر در مورد يكي از بيمارانش به نام ماريا ترزافون پاراديس كه پيانيست نابينايي بود و موتسات پيانو كنسرتوي شماره كا 456 خودش را در بمل براي او ساخته بود ، جنجالي برپا شد. آن زن وقتي هجده ساله بود به مسمر مراجعه كرد . او از سن سه سالگي كور شده بود . مسمر ادعا كرد كه اين زن بر اثر مداواي او توانسته است بخشي از قدرت بينايي اش را به دست آورد .ولي بينايي او فقط در حضور مسمر اعاده مي شد و نه در مجاورت شخص ديگر .امكان داشته كه كوري او به دليل ابتلاع به نوعي بيماري روان تني بوده و او توانسته بود بر دختر نفوذ داشته باشد .ولي در سال 1778 والدين دختر مداواي او را متوقف كردند و پزشكان ويني مسمر را شارلاتان لقب دادند و او نيز بلافاصله همه چيزاز جمله همسر فرتوتش را رها كرد و عازم  پاريس شد .

مسمر در آن شهر پرآشوب  و هوس باز ، با استعدادي كه در اعتلاي خود داشت به سرعت شهرت بسيار و در زمان خود بدنامي بسيار كسب كرد .او در ابتداي امر بيماران را يك به يك مداوا مي كرد ولي همين كه كار طبابتش بالا گرفت سودمندتر تشخيص داد كه آنها را گروهي  درمان كند و بدين ترتيب وسيله اي اختراع كرد كه عبارت بود از يك سطل يا يك ظرف از چوب بلوط كه جريان مغناطيسي را از طريق ميله هاي آهني عبور مي داد . چون او قادر بود به وسيله لمس كردن ، گرفتن حالتهاي خاصي به خود ، و يا نگاه هاي عميق و يا طولاني بر بيمارانش اثر بگذارد ، به اين فكر افتاد كه وجود مغناطيسم و يا براده هاي آهني ديگر ضرورتي ندارد و بدن خود و او مي بايستي به طرزي غيرعادي حالتي مغناطيسي داشته باشد و بتواند مستقيماً جريان نامرئي مغناطيس را منتقل كند .

چيزي نگذشت كه ( مسمر يسم ) كه به اين درمان اطلاق مي شد به صورت آخرين فرياد مطرح گرديد . مردم در تالار مسمر ازدحام مي كردند .دستياراني زير نظرش تحصيل مي كردند و در مدت يك دهه شاگردان او حداقل دويست رساله و كتاب درباره نحوه هاي درمان او به رشته تحرير درآوردند .ولي دانشكده پزشكي دانشگاه پاريس و ساير موسسات پزشكي اصيل او را متقلب مي دانستند و به همين گونه از آن نام مي بردند . اگر او خودش معتقد بود كه نادرست عمل مي كند قطعاً نمي توانست آنگونه پاسخ گو باشد . او از طريق ارتباط هايي كه با طبقه اشراف داشت ، شاه را وادار كرد تا كميته خاصي را متشكل از پزشكان سرشناس و دانشگاهيان از جمله لاووازيه شيميدان و بنجامين فرانكلين سفير آمريكا تشكيل دهد تا در باره ادعاهاي او تحقيق شود .

اين كميته مطالعات دقيقي انجام داد از جمله نوعي آزمايش كه در روانشناسي جديد رواج دارد . آنها به گروه آزمايش اطلاع دادند كه از پشت يك در بسته در معرض خاصيت مغناطيسي قرار مي گيرند . ولي هيچ گونه شرايط مغناطيسي ايجاد نكردند . آن افراد فريب خورده ، دقيقاً همان گونه عكس العمل نشان دادند كه گويي در معرض خاصيت مغناطيسي قرار گرفته اند .آن كميته پس از بذل توجه به همه شواهد نظريه درستي را اعلام كرد كه جريان مغناطيسي مسمر وجود خارجي ندارد و همچنين به غلط اظهار داشتند كه آثار مداواي مغناطيسي چيزي نيست مگر يك تصور . بدين ترتيب محبوبيت نظريه ( مسمريسم ) كاهش يافت و بحث آن در ميان گروه هاي منازعه گر گسترده شد . در نهايت مسمر صحنه آبروريزي را ترك كرد و سي سال باقي مانده از عمرش را در سوييس در انزوا گذراند .

به مدت نيم قرن مسمريسم حالت شبه جادوگري يافت و پديده اي شد  كه كاملاً مورد سوء استفاده قرار گرفت و به وسيله شيادان بنامي مثل كنت الساندرودي كاليوسترو

 ( كه نام دروغين شيادين به نام جوزپه بالسامو بود ) و نمايشگران صحنه و بسياري افراد ناوارد ماجراجو و پزشكان غير اصيل در فرانسه ، انگلستان و آمريكا اعمال مي شد . بيشتر مسمريست ها در نهايت استفاده از مغناطيسم را كنار نهادند خود مسمر هم همين روش را پيش گرفت و ادعا مي كردند كه مي توانند انتقال خاصيت مغناطيسي را از طريق اجراي خاص مراسم مذهبي ، سحر و افسون ، نفوذ چشمان و ساير روشها ميسر سازند . ولي اين ها در حقيقت ايجاد خلسه و داد و فرياد مي كردند و برخي از علائم آسودگي پديدار مي شد .

در سالهاي دهه 1840 در انگلستان پزشكي به نام جان اليتسون با استفاده از خاصيت براي درمان روان رنجوري و  جراحي به نام دبليو اس وارد با استفاده از مسمريست براي بي حس كردن و بريدن يك  بيمار ، مجدداً براي آن كسب اعتبار نمودند . جيمز بريد كه يك پزشك اسكاتلندي بود ، پس از انجام دادن تعدادي آزمايش با روش مسمريست اظهار داشت كه اثر عمده آن نه به جهت نيروي مغناطيسي منتشر شده از طرف شخص مسمريست است . بلكه به استعداد خود بيمار متكي است . در حقيقت او اين پديده را به عنوان يك جريان روان شناختي معرفي كرد . بريد آن را نورو هيپنولوژي ناميد ( كه از لغت  neuron   يوناني به معناي عصب و hypnos  به معناي خواب حاصل شده است )‌ و اين واژه در مدت كوتاهي با لفظ هيپنوسيس ( hypnosis )  مورد استفاده عام قرار گرفت و از آن زمان تا كنون بدين مفهوم شناخته مي شود.

در اواسط قرن ، يك پزشك روستايي فرانسوي به نام اوگوست ليبو زرق و برق باقي مانده از تشريفات جادويي و پر رمز و راز هيپنوتيزم را كنار گذاشت . او بيمار را وادار مي كرد تا مستقيم به چشمانش خيره شود و خودش به كرات تلقين مي كرد كه بيمار دارد به خواب مي رود . هنگامي كه بيمار از خود بي خود مي شد ، دكتر به او مي گفت كه عوارض او ناپديد خواهد شد و در بسياري از موارد اين اتفاق رخ مي داد . در اواسط دهه 1860 ليبو كه شهرت بسيار در ماوراي شهرش نانسي به دست آورده بود كتابي در مورد روش خود و نتايج آن به رشته تحرير درآورد . از آن زمان به بعد هيپنوتيزم با اين كه هنوز مورد ترديد قرار داشت موضوع بحث هاي پرحرارتي شد و رسماً در كار طبابت وارد گرديد . مشهورترين شخصي كه در سالهاي پاياني قرن نوزدهم از اين روش بهره مي جست ، ژان مارتين شاركو مدير بيمارستاني به نام سال پترير در پاريس بود . او كه به نام ناپلئون روان رنجوري مشهور شده بود عقيده داشت كه پديده خواب آوري مصنوعي ارتباط بسياري با عوارض هيستري دارد و در حقيقت يك فرد مبتلا به هيستري را مي توان هيپنوتيزم كرد . او در برابر گروه هايي از دانشجويان بيماران هيستريك را هيپنوتيزم مي كرد تا عوارض هيستري را به نمايش بگذارد ولي معتقد نبود كه هيپنوتيزم كاربرد درماني دارد و آن را به عنوان مداوا به كار نمي برد . شاركو به غلط عقيده داشت كه خلسه فقط زماني به وجود مي آمد كه بيمار از دو مرحله قبلي رخوت و جمود كه هركدام عوارض خاصي دارند و در كاركرد دستگاه عصبي تغييرات اساسي به وجود مي آورند ، عبور كرده باشد. نظريات او بعدها به وسيله شاگردان ليبو رد شد چون آنها ثابت كردند كه حالت خلسه را مي توان مستقيماً ايجاد كرد و افراد غير هيستريك را هم مي توان هيپنوتيزم كرد . مع هذا بايد از وجهه و مهارت شاركو ممنوع بود كه در سال 1882 فرهنگستان علوم فرانسه را متقاعد كرد تا هيپنوتيزم را به عنوان يك پديده عصب شناسي كه هيچ ارتباطي را خاصيت مغناطيسي نداشت بپذيرند. بسياري از شاگردان با استعداد شاركو، از جمله آلفردبينه، پي ير ژانه و زيگموند فرويد به جاي ارائه توصيف عصب شناختي حالت هيپنوتيزم به جنبه هاي روان شناختي آن پرداختند و كاربرد هيپنوتيزم را به روش خودشان پيشنهاد كردند. ولي تنها در سال هاي اخير است كه روانشناسي انگيزه مورد توجه كافي قرار گرفته است، يعني آمادگي عده اي و عدم آمادگي گروهي ديگر در اطاعت از پيشنهادات فرد هيپنوتيزم كننده تا به حالت متغيري از آگاهي وارد شود و تلقينات پيش از هيپنوتيزم است را بپذيرد كه در ميان آن رهايي از عوارض قرار دارد. اگر دكتر مسمر همه اينها را مي دانست ، قطعاً شديدا به خشم مي آمد كه نظريه او كاملاً رد شده است ولي از اينكه ادعاهايش مبني بر امكان مداوا مورد قبول واقع شده است بسيار خرسند مي شد.


روانشناسان شخصيت پرداز

اسرار دل ديگران

طبيعت و مبداً شخصيت از ديرباز مورد توجه روانشناسان بوده است . براي روانشناسان پرسش مهم در مورد طبيعت انسان اين است : چه عواملي سبب مي شود كه خصوصيات و ويژگي ها و رفتار اشخاص با يكديگر متفاوت باشد ؟ براي اشخاص عادي و غير متخصص نيز اين سوال به شكلي مطرح است . براي مردم اين سوال مهم مطرح است كه چگونه مي توان به بهترين شكل در باره شخصيت و منش اشخاص داوري كرد . از كجا مي توان فهميد كه از ديگران چه انتظاراتي بايد داشته باشيم ؟ به روشني آنچه مردم مي گويند منبع اطلاعاتي لزوماً موثق نيست . انسان ها در ميان مجموعه موجودات زنده تنها گونه اي هستند كه مي توانند دروغ بگويند و اغلب هم اين كار را مي كنند . به ظاهر و ابرازهاي اشخاص هم نمي توان اطمينان كرد . انسان ها مي توانند در قالب ريا ظاهر شوند و بسياري هم در اين كار تخصص دارند حتي كردارشان اغلب واقعيت ها را آشكار نمي كند . مردم مي توانند در مقام فريب كاري برآيند تا آن كه در لحظه اي سرنوشت ساز مشتشان باز شود و خويش حقيقي خود را بروز دهند . با اين حال ديگران به هر نوع و شكل كه باشند كسي كه مي خواهيم با او ازدواج كنيم، كسي كه مي تواند يك خريدار بالقوه خانه ما باشد رهبر يك كشور دشمن چيزي ارزشمند تر از اين نيست كه بتوان درباره اشان قضاوت درست بكنيم و رفتارشان را پيش بيني بكنيم . به اين دلايل مطالعه شخصيت در تمام طول تاريخ موضوع مورد علاقه فيلسوفان و مردم عادي بوده است و در شش دهه گذشته يكي از زمينه هاي مهم روانشناسي را به خود اختصاص داده است .

علاقه مندان اوليه شخصيت متكي به علم كاذب ستاره شناسي بودند . از ده قرن پيش از ميلاد به بعد ستاره شناسان به استناد حركت و طرز قرار گرفتن كواكب در باره بروز جنگ ها و مصائب طبيعي نظر مي دادند و تا قرن پنجم قبل از ميلاد ستاره شناسان يوناني از اين اطلاعات براي تفسير درباره شخصيت اشخصاص استفاده مي كردند و درباره آينده اشخاص نظر مي دادند . اين كه قرار گرفتن كواكب به هنگام تولد اشخاص روي شخصيت آنها اثر مي گذارد و تقديرشان را رقم مي زند . هنوز هم در روزگار ما طرفداراني دارد هرچند درحيطه علوم رفتاري جز خرافاتي بي پايه و بي اساس ارزيابي نمي شود .

قيافه شناسي كه قبلاً هم به آن اشاره كرديم نظام ديگري براي شناخت شخصيت پنهان بود . بر خلاف ستاره شناسي اين عقيده كه حالات چهره سر نخهايي درباره درون انسان به دست مي دهد از اعتبار زيست شناختي برخوردار است . حالت ظاهري ما و اينكه چگونه به نظر مي رسيم مسلماً مسائلي را درباره ما و احساسمان نسبت به خودمان افشا مي كند ، اما اشكال اينجا است كه قيافه شناسان و از جمله آنها بقراط و فيثاغورث وديگران از ديرباز به اين جنبه از رابطه ميان حالت ذهني و حالت چهره توجه نداشته اند .  به جاي آن معتقد بودند كه مي توانند با توجه به حالت چهره اشخاص منش و شخصيت آنها را افشاكند . حتي ارسطوي كبير مي گفت كساني كه پيشاني بلند دارند تنبل و بي حال هستند كساني كه پيشاني اشان كوتاه است دمدمي مزاج و متلون هستند. كساني كه پيشاني پهن دارند آدم هاي جالبي دارند و سرانجام كساني كه پيشاني برآمده دارند زود از كوره در مي روند و عصباني مي شوند .

چهره شناسي هم مانند ستاره شناسي دوام آورده است. عالمان رمي به آن اعتقاد داشتند.سيسرو معتقد بود: ( چهره تصوير روح است ) و ژوليوس سزار مي گفت: من از آدم هاي چاق و خوش آب و رنگ نمي ترسم . ترس من از كساني است كه لاغر و رنگ پريده هستند. چهره واقعي عيسي مسيح بر كسي در روزگار ما مشخص نيست. نخستين چهره هاي او دو يا سه قرن بعد از مرگش در رم كشيده شده است. اما از قرن دوم بعداز ميلاد تا به امروز چهره هاي او را ظريف و فرهيخته نقاشي كرده اند. سنت چهره شناسي همچنان به حيات خود ادامه مي دهد و اغلب ما با ديدن اشخاص ناآشنا بي درنگ با توجه به حالت چهره آنها را درباره شخصيتشان نظر مي دهيم .

روش ديگر براي برآورد شخصيت با توجه به حالات ظاهر جمجمه شناسي بوده است كه در قرن نوزدهم طرفداران پروپاقرص داشت . با آنكه جمجمه شناسي در قرن بيستم اعتبارش را از دست داده هنوز بسياري از مردم معتقدند كساني كه پيشاني برجسته و بلند فكورتر و حساس تر و كساني كه پيشاني كوتاه و صاف دارند احمق و بي احساس هستند .

بيشترين تلاش قدما براي ارتباط دادن شخصيت به ويژگي هاي جسماني نظريه مشربي گالن بود. گالن معتقد بود كه زيادتي بلغم در شخص او را بلغمي مزاج مي كند زيادتي صفراي زرد سبب تندخويي و فراواني صفراي زياد موجب ماليخوليا و افسردگي است. خون زياد هم سببي است تا شخص خوش بين و اميدوار گردد . اصول عقايد گالن تا قرن هجده همچنان معتبر بود . بعد از او ديگران درصدد برآمدند با اقدامات شبه علمي با اصلاح شرايط شيميايي بدن سلامت ذهني و جسماني اشخاص را افزايش دهند .

سه قرن پيش كريستين توماسيوس ، فيلسوف و قاضي آلماني و بنيان گذار دانشگاه هال، روشي به ظاهر علمي ارئه داد . توماسيوس بر آن شد كه با امتياز دادن به جنبههاي مختلف خصوصيات منشي انسان در باره شخصيت او اظهار نظر كند . روش او با اينكه خام بود روي روش ارزيابي شخصيت به شيوه امروز تاثير فراوان گذاشت .

در تمامي اعصار بحث درباره شخصيت بر محور يكي از مباحث روانشناسي كه درباره آن بحث و گفتگوي فراواني صورت گرفته دور زده است. اين سوال هميشه مطرح بوده كه آيا طبيعت انسان از درون يا بيرون مشخص مي شود به عبارت ديگر آيا ذاتي يا اكتسابي است؟ آيا ذهن و ر فتار ما ناشي از نيروهاي دروني و ذاتي هستند؟ يا نه تحت تاثير شرايط محيطي شكل مي گيرند؟ اين بحث از زماني شروع شد كه افلاتون و پيروانش گفتند كه محتوي ذهن قبل از تولد انسان در او است و تنها كافي است كه دوباره به ياد آورده شوند. از سوي ديگر پروتاگوراس و ذيمقراطيس ، معتقد بودند كه دانش انسان ناشي از ادراك است . در قرون17 و 18 منازعه بيش از هر زماني رايج بود . دكارت و ساير عقل گرايان معتقد بودند كه انگاره هاي ذهن  دروني و ذاتي هستند.  اما جان لاك و ساير تجربه گرايان مدعي بودند كه ذهن تازه تولد يافته لوح نانوشته اي است كه تجربه روي آن اثر مي گذارد .

وقتي روانشناسي به يك علم تبديل شد ، معتقدان به توارث گالتون ، گودارد ، ترمن و ديگران براي درستي نظريه خود اطلاعاتي بر اساس پژوهش هاي به عمل آمده ارائه دادند . از سوي ديگر رفتارگرايان پاولوف ، واتسون ، اسكينر و ديگران نيز براي اثبات درستي ادعاهاي خود ارقام و آماري ارائه دادند . اين بحث همچنان ادامه دارد. امروزه نيز طبع گرايان به عوامل دروني و شرايط گرايان به عوامل بيروني تاثير گذار بر شخصيت و رفتار تاكيد مي ورزند .

اين دو ديدگاه متفاوت در باره تربيت فرزندان روشهاي آموزشي و تربيتي، روان درماني، سياست عمومي و دولتي در قبال گروه هاي اقليت، درمان جنايتكاران، خلافكاران، موقعيت و مقام زنان و همجنس بازان ، سياست هاي مهاجرتي و بسياري ديگر از مباحث اجتماعي نتيجه گيري هايي مغاير يكديگر ارائه داده اند به همين شكل اين مبحث در دهه هاي اخير روي روانشناسي ، شخصيت تاثير فراوان گذاشته است . نياز به اين است كه در اين زمينه پاسخي علمي ارائه شود. در ادامه بحث به نظريات و آراء متفاوت پژوهشگران در اين  زمينه پرداخته ايم تا بدانيم در اين ميان جوابي علمي براي مقوله شخصيت صورت خارجي پيدا كرده يا نكرده است .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثير آموزش مهارتهاي زندگي بر سلامت روان

بازديد: 93

تاثير آموزش مهارتهاي زندگي بر سلامت روان

 

تعريف سلامت روان

يك فرد زماني داراي سلامت روان است كه با شناخت و حفظ ويژگيهاي شخصيتي، خود را با محيط تطبيق دهد. شناخت خود مجموعه ادراكات، ارزشها، افكار و عواطف را تشكيل مي دهد كه سبب و آگاهي فرد از موجوديت خود مي شود. بدين معني او مي فهمد كيست و چيست. در تامين سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتيكي عوامل محيطي نيز تاثير فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت كامل ويژگيهاي مربوط به سلامت روان در يك فرد بسيار مشكل است ولي زماني افراد از نظر رواني سالم مي باشند كه داراي خصوصيات شاخصي گردند

 

 

. اعتماد به نفس دارند. از خصوصيات مثبت و برجسته خود استفاده مي كنند در عين اينكه به محدوديتها و نواقص خود آشنايي دارند توانائيهاي خود را مي شناسند و حداكثر استفاده از آن را مي كنند اين افراد واقعيت وجودي خود را انكار نمي نمايند بجاي عذرتراشي و دليل تراشي شكستها را براحتي پذيرفته و نگراني به خود راه نمي دهند.

2. احتياجات اوليه را براحتي برطرف مي نمايند. برآوردن نيازهاي اوليه زندگي بخصوص نيازهاي جسماني باعث تلاش دائمي در اين افراد مي گردد. و با شناخت واقعيتها واقع بينانه تر با مشكلات زندگي مقابله مي نمايند.

3. به ديگران به ديده خوب مي نگرند. ضمن دوست داشتن ديگران به آنها اعتماد مي كنند و در حفظ روابط با ديگران كوشا هستند محبت خويش را مستقيماً ابراز مي نمايند و براي آن شواهدي مناسب ابراز مي دارند.

4. مسئوليت پذيرند ضمن پذيرش مسئوليت مناسب با سن خود مسئوليت كارهايي كه خود انجام مي دهند را مي پذيرند از كسب تجربه لذت برده و هميشه براي بهترين نتيجه در تلاش خواهند بود.

 

جوان و سلامت روان

 

سرنوشت خود را با افكارتان تعيين كنيد."       كارلايل

" ما همان گونه زندگي مي كنيم كه مي انديشيم."      ماردن 


بي شك جوانان به همان اندازه كه مايلند از سلامت بدن برخوردار باشند به منظور روشن تر شدن موضوع ضروري است كه قدري در معنا و مفهوم اين پديده تامل كنيم روان شناسان مكتب كمال برخي از شاخص هاي سلامت روان را به قرارزير معرفي مي كنند :

1. ميان محركها و پاسخ هاي فرد ،تناسب و تعادل منطقي وجود دارد .
2. آرمان ها و هدفها ي فرد ،در محدوده امكانات او فرار دارد به اين مفهوم كه در انتخاب اهداف زندگي به واقعيت توجه كافي مي شود

3. فردي كه داري سلامت روان است آگاهي و شناخت نسبتا ًمطلوبي ازانگيزه هاي خويش دارد و ارتباطي منطقي ميان انگيزه و رفتار خويش برقرار مي كند .
4. فردي كه رواني سالم و به هنجار دارد معمولا ً رواني يكسان و همانگي دارد براي مثال در حوزه احساسات و انفعالات " ثبات عاطفي " دارد و به سادگي دستخوش هيجانات زودگذز و ناپايدار نمي شود.

5. ميان انتظارات شخصي فرد از خويش و توانايي هاي ذاتي اوتناسب منطقي و معقولي وجود دارد به اين مفهوم كه هيچ گونه تضادي در اين مورد مشاهده نمي شود و او قادر است با درك هويت خويش تضادهاي درونيش را برطرف كند.
6. فرد با روبه روشدن با شكست ها و واقعيت هاي دردناك زندگي توانايي ويژه اي دارد او ناكامي هاي خود را با شجاعت مي پذيرد و از آنها به منزله سكوي پرتاب به دنياي كاميابي ها و موفقيت هايش استفاده مي كند.

ما و سلامت رواني جوانان به راستي اطرافيان جوان چه نقشي در تامين سلامت رواني او مي توانند ايفا كنند؟برخي از راه كارها در اين مورد عبارتند از :

1. ياري رساندن به جوانان تا از توانايي هايشان آگاه شوند و انتظاراتشان را از خويشتن بر ميناي توانايي هايشان تنظيم نماينداين امر مقدمه اي براي دستيابي آنها به سازگاري شخصي است.

2. به منظور حفظ " حرمت نفس "جوانان ما نيز خواسته هاي خود را از آنان متناسب با امكاناتشان در نظر گيريم تا در رشد اعتماد به نفس انان وقفه نيفتد.
3. به لحاظ تاثير رواني شكستها و ناماكي ها بر اعتماد جوانان ضروريست كه پس از هر ضربه و ناكامي به ترميم روحي آنان بپردازيم و توان لازم را براي مقابله با مشكلات احتمالي آينده در آنها ايجاد نماييم
 

4. بايد به جوانان تفهيم نماييم كه "حادثه" و " تفسير حادثه" دو موضوغ متفاوت از يكديگرنديك حادثه براي دو نفر واكنش هاي متفاوتي را به دنبال دارد و اين امر در حقيقت به تفسير فرد از حادثه مرتبط مي شود .افراد حوادث را بر اساس تجربيات ،پيشين زمينه ذهني و نوع رويكردشان تفسير مي كنند.

5. مساعدت به جوانان به منظور تنظيم برنامه اي متنوع در زندگي از ضرورتهاي ارتباط با آنان در تأمين سلامت رواني است زيرا روح آدمي نياز به تنوع مطلوب و دلپذير دارد ،به گونه اي كه كهر و فعاليت و درس و مطالعه ،عبادت و معنويت ،ديدار دوستان و بستگان ،ورزش و برنامه هاي مفرح ،هر يك در جاي خود در زندگي نسل جوان مطرح شوند.
6. ايجاد فرصت هاي مطلوبي براي همدلي با جوانان ،گام مؤثري در تأمين سلامت رواني آنان است .زيرا گفت گوي صميمي و سازنده دريچه اي براي فشارهاي روحي است اطرافيان نسل جوان بيشترين تأثير را در تأمين سلامت روحي آنان دارند.
7. عادي تلقي كردن مشاوره ،نسل جوان را بر مي انگيزد تا به منظور تأمين و حفظ سلامت رواني خويش با مشاوراني آگاه و متعهد ،گفت وگوكند و راه حلي مطمئن براي مشكل خويش بيابد .اين امر از راه معرفي مراكز مشاوره،تأكيد بر اهميت مشاوره در سلامتي رواني و تأييد جنبه هاي مثبت و سازنده مشاوره ،امكان پذير خواهد بود.

 

 

سلامت روان و ضرورت توجه به آن

سلامت روان مفهومي است که چگونگي تفکر ، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعيت هاي زندگي نشان مي د هد و به درک ما از خود و زندگي مان بستگي دارد.
همچنين بسته به ميزان برخورداري از سلامت روان عملکرد ما در کنترل استرس ، برقراري ارتباط با ديگران ، ارزيابي ها و انتخابمان متفاوت است.
در حقيقت سلامت روان چيزي بيش از عدم وجود بيماري روحي است. بدين معني که صرفا به لحاظ نداشتن بيماري روحي نمي توان سلامت روان را در يک فرد صددر صد تاييد کرد.

حتي با اينکه بسيار ي ازما از بيماري خاص روحي قابل تشخيص رنج نمي بريم اما واضح است که برخي از ما به لحاظ روحي سالم تر از ديگران هستيم.
مطالعه ويژگي هايي که سلامت روان را مي سازند تحت عنوان " روانشناسي مثبت" نام گرفته است.

آنچه مسلم است حفظ سلامت روان نيز مانند سلامت جسم حائز اهميت است. شايد اقداماتي در اين زمينه صورت گيرد اما خدمات بهداشت روان عمدتا به گروه کوچکي ازافراد که مشکلات جدي و آشکار دارند اختصاص مي يابد و به همه کساني که از مشکلات طولاني رواني طولاني مدت رنج مي برند يا افرادي که معمولا افسردگي و اضطراب را تجربه مي کنند ، کمک نمي کند.

ممکن است تشخيص و ريشه يابي مشکلات مربوط به سلامت روان دشوار باشد اما متخصصان بهداشت روان با آگاهي از علائم ، اين مشکلات را تشخيص مي دهند.
مسلما عدم درمان هر يک از مشکلات مربوط به سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي بر شدت آن مي افزايد و به اين ترتيب درمان دشوار تر شده و احتمال پيدايش مشکلات عميق تر وجود خواهد داشت.

تحقيقات نشان داده است که اکثر بيماري هاي روحي از اوائل زندگي (نيمي از همه موارد تا 14 سالگي) آغاز مي شوند.

شروع بسياري از موارد با علائم خفيف که براحتي قابل رفع هستند مانند اضطراب کم يا خجالت دائمي است اما در صورت عدم درمان مي توانند بسرعت به افسردگي شديد ، ترس هاي ناتوان کننده يا اضطراب باليني تبديل شوند.

اينکه موارد زيادي از اين بيماري ها در زمان جواني افراد (سه چهارم تا 24 سالگي) آغاز مي شود ابهام آميز است و بر تلاش بيشتر براي تشخيص و درمان در مراحل اوليه تاکيد دارد.
بنابراين اگر عضوي از خانواده شما، يا يكي از همكاران و دوستانتان اغلب احساس عصبي بودن و اضطراب مي‌كند بايد نگران او باشيد و در برخي موارد به او پيشنهاد كنيد براي بررسي بيشتر به مراكز درماني مراجعه كند.در اينجا به برخي ويژگي هاي سلامت روان اشاره مي شود:

- توانايي لذت بردن از زندگي : توانايي لذت بردن از زندگي براي داشتن سلامت روان ضروري است. جيمز تيلور مي نويسد "راز زندگي لذت بردن از گذشت زمان است".
تمرين مديتيشن و آرامش ذهن يکي از راههاي پرورش توانايي لذت بردن از زندگي است. البته ما بايد براي آينده برنامه داشته باشيم و نيز بايد از گذشته درس هايي را بياموزيم اما بسياري از اوقات اغلب ما زمان حال را در نگراني آينده و يا حسرت گذشته از دست مي دهيم.

- سازگاري : توانايي خارج شدن از پريشان حالي تحت عنوان سازگاري گفته شده است. مدتهاي مديدي است که مشخص شده برخي افراد استرس را بهتر از ديگران کنترل مي کنند. علت آنکه عده اي با وجود شرائط نامطلوب خانوادگي افراد موفقي مي شوند و عده اي ديگر در اين شرائط زندگي ناموفق ديگري را تکرار مي کنند اين است که گروه اول با استرس هاي موجود کنار مي آِيند و درست تصميم گيري مي کنند.
- تعادل : بنظر مي رسد حفظ تعادل در زندگي منجر به ارتقاء سلامت روان مي شود. براي مثال همه ما بايد زماني را که صرف امور اجتماعي مي کنيم با مدت زماني را که به خود مي پردازيم هماهنگ کنيم.

کساني که همه وقتشان را درتنهايي مي گذرانند ممکن است برچسب "گوشه گير" به آنها زده شود و شايد بسياري از مهارت هاي اجتماعي را از دست بدهند.
انزوا گرائي مفرط حتي مي تواند منجر به جدايي از واقعيت شود. کساني هم که از نياز به کمي انزوا طلبي غافل مي شوند بهمين ترتيب ممکن است دچار چنين جدايي شوند. تعادل بين اين دو مهم است.

ديگر حوزه هايي که بنظر مي رسد تعادل حائز اهميت باشد شامل هماهنگي بين کار و تفريح ، تعادل بين خواب و بيداري ، هارموني بين استراحت و ورزش ، و حتي تعادل بين زمان سپري شده در خانه و محيط بيرون است.

- انعطاف پذيري : با افرادي که شديدا بر ايده هاي خود پافشاري مي کنند آشنايي داريم. هيچ بحثي قادر به تغيير نظر آنها نيست.

چنين افرادي اغلب با انتظارات سختي که دارند ، خود را در معرض استرس بيشتر قرار مي دهند. تمرين منعطف تر نمودن توقعات مي تواند به بهبود سلامت روان کمک کند.
افرادي که از سلامت روان برخوردارند طيفي از احساسات را تجربه نموده و اين احساسات را بروز مي دهند. برخي افراد احساسات خاصي را سرکوب مي کنند و آنها را غير قابل قبول تلقي مي کنند.

اين عدم انعطاف احساسي ممکن است آنها را در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان نمايد.

خود شکوفايي :از مواهبي که در اختيارمان نهاده شده چه ساخته ايم؟ رخي از افراد توانايي هايشان را شکوفا مي کنند و عده اي هم آنچه را در اختيار دارند بر باد مي دهند. ما بايد ابتدا داشته ها و مواهبي را که به ما ارزاني شده بشناسيم و اين روند تشخيصي بخشي از راهي است که به سوي خود شکوفايي بايد طي کنيم.
کساني که از سلامت روان برخوردارند ، در اين راه قدم برداشته اند.
آنچه از نظر تان گذشت مختصري بود از مفاهيمي که در شناسايي سلامت روان حائز اهميت هستند. توانايي برقراري روابط سالم با ديگران ، اعتماد به نفس ، نحوه رويارويي با مرگ عزيزان نيز ازجمله مفاهيم حائز اهميت در بحث سلامت روان هستند.

 

 

بهداشت روان

بهداشت (سلامت) روان چيست؟

سلامت روان به نحوة تفکر، احساس و عمل شما مربوط مي شود .

بطور کلي مردمي که از سلامت روان خوبي برخوردار هستند:

·           داراي نگرش مثبت هستند ... آنها آماده بر خورد با مشکلات زندگي هستند.

·           در مورد خود و ديگران احساس خوبي دارند.

·           در محيط کار و فعاليتشان و در روابط شان مسئو ليت پذير هستند.

    وقتي از سلامت روان خوبي برخوردار باشيد، انتظار بهترين چيزها را در زندگي داريد ... وآماده برخورد با هر حادثه‌اي  هستيد.

چرا بايد در مورد سلامت روان بدانيم؟

چون با آموختن ويژگي هاي سلامت رواني، بهتر مي توانيد به آن دست پيدا کنيد.سلامت رواني در بسياري از موارد مانند سلامت جسماني است.

بطور مثال :

- بسياري از مردم گهگاه احساس افسردگي مي کنند همانطور که بسياري از مردم دچار سرماخوردگي مي شوند .

- شما نمي توانيد از همه نا راحتي هاي روحي جلوگيري کنيد، همانطور که از بروز همه بيماريها نيز نمي توانيد جلوگيري کنيد.

 رسيدن به سلامت رواني خوب به هيچ وجه تصادفي نيست . اين امر با صرف زمان و زحمت محقق مي شود!

 اعتماد به نفس کليد سلامت روان است.

اينکه شما چه نظري نسبت به خودتان داريد، شديداً به نحوة تفکر، احساس و عمل شما مربوط مي شود .

  •   وقتي اعتماد به نفس بالا باشد احتمالاً :
  •   رضايت خاطر از زندگي داريد.
  •   روابط سالم و قوي برقرار مي کنيد.
  •   هدفهاي زندگي را مشخص مي کنيد و به آنها مي رسيد.
  •   براي حل مشکلات به خود اتکا مي کنيد.
  •   وقتي اعتماد به  نفس پايين باشد  احتمالاً :
  •   احساس مي کنيد زندگي خارج از کنترل شماست .
  •   استرسها برايتان طاقت فرساست.
  •   در انتظار شکست هستيد و نهايتاً شکست مي خوريد.
  •   از مشکلات زندگي فرار مي کنيد.

شما مي توانيد «اعتماد به نفس» خود را بسازيد!

راه صد ساله در يک شب نمي توان پيمود، ولي شما با پشتکار مي توانيد به نتيجه برسيد.

- تمايل به پيشرفت داشته باشيد.

- با خودتان صادق باشيد.

اعتماد به نفس سالم هميشه با يک تصوير صحيح از خود شروع مي شود.

هر کسي نقاط ضعف و قوتي دارد. براي پيدا کردن اين نقاط قدري وقت بگذاريد و سپس کار کردن با آنها را بياموزيد.

- اهداف خود را معين کنيد.

 خود را با ديگران مقايسه نکنيد،  به جاي آن استانداردهاي خود را براي موفقيت تنظيم کرده و براي رسيدن به آنها کوشش کنيد.

- نهايت تلاش خود را انجام دهيد.

 استرس يکي  از واقعيتهاي زندگي است ولي برخورد مناسب با آن به شما کمک مي کند سالم بمانيد.

ميزاني از استرس طبيعي است، اما استرس بيش از حد مي تواند زيانبار باشد در صورتيکه استرس بهر دليلي طولاني شود مي تواند موجب فرسايش بدن شود که نتايج آن عبارتند از

  •   زيانهاي جسمي از قبيل : مشکلات قلبي، سردردها.
  •   زيانهاي رواني از قبيل افسردگي و اضطراب .

چگونگي کنار آمدن با استرس را بياموزيد.

  • موقعيت هاي پر استرس را محدود کنيد.
  • وقت خود را تنظيم کنيد.
  • با ديگران صحبت کنيد.
  • تکنيکهاي آرامسازي (Relaxation) را بياموزيد.

تنفس هاي عميق، تمرکز، آرامش ماهيچه ها تنها برخي از راههاي خلاصي از استرس هستند.

عقل سالم در بدن سالم است.

هر دوي اينها دريک سيستم پيچيده با هم کار مي کنند. براي حفظ اين تعادل وارد عمل شويد.

- از استعمال الکل و مواد مخدر خودداري کنيد.

- سيگار را ترک يا کم کنيد.

- بطور منظم ورزش کنيد.

- از مواد غذايي مناسب استفاده کنيد.

- به اندازه کافي استراحت کنيد.

- وزن خود را کنترل کنيد.

وقتي که مشکلات بروز مي کنند:

در اين حالت حتي افرادي که از سلامت روان خوبي برخوردارند، ممکن است احساس ناراحتي کنند.

همه گاهي احساس خستگي و کسالت مي کنند، ولي نياز به رنج کشيدن نيست.

در صورت بروز علائم زير نياز به کمک داريد :

  • علائم شديد يا طولاني مدت
  • روي روابط، شغل، مطالعه و يا سلامت جسمي شما تأثير بگذارند.

درمان وجود دارد:

بسته به نوع مشکل شما مي توانيد از يکي از کمکهاي زير بهره بگيريد :

  • مشاوره از افراد حرفه اي در اين زمينه بصورت گروهي، خانوادگي يا فردي
  • گروههاي خودياري که در گروهها که مشکلات مشابه داشته اند فرد را مورد حمايت قرار مي دهند.
  • داروها... که ممکن است براي کاهش برخي علائم تجويز شوند.

بنابراين هيچ گاه اجازه ندهيد بين شما و سلامت روحي تان يک مشکل قابل درمان، فاصله بيندازد.

پس :

کسب سلامت روان به زحمتش مي ارزد!

  •     بسازيد :اعتماد به نفس را.
  •      بياموزيد :چگونگي مقابله موثر با استرس را.
  •     مراقبت کنيد :از سلامت روحي و جسمي خود.
  •     کمک بخواهيد :اگر هرگونه مشکل جدي يا طولاني مدتي داريد.

از يک عمر سلامتي و خوشحالي لذت ببريد.

 

تاثير آموزش مهارتهاي زندگي بر سلامت روان

موفقيت از ديدگاه روانشناسي

در نظر گرفتن ذوق و استعداد:

دستگاه آفرينش همه را يك جور نيافريده است بلكه براي اينكه چرخهاي اجتماع بچرخد افراد را با ذو ق و استعدادهاي متفاوتي آفريده است پاره اي از شكستهاي جوانان معلول انحراف از اين اصل مهم است. آنها اين اصل مهم را فراموش كرده اند كه 1در هر سري شوري است، خوشبخت كسي است كه ذوقش را در يابد .2

 

حال براي مثال خاطره يك نقاش را بيان ميكنم. او در دبيرستان شاگرد تنبلي بود نه درس ميخواند ونه به همكلاسانش اجازه درس خواندن ميداد. روزي روانشناس مدرسه با او شروع به صحبت كرد واورا نصيحت كرد و از عواقب كارش ترسانيد.  گفت كه مشكلات زندگي فراوان است و سايه پدر او هميشه بالا ي سرش نيست. وقتي دبيرداشت با او حرف ميزد ناگهان  ديد كه دانش آموز در حالي كه به سخنان او گوش ميدهد با قطعه زغالي كه از روي زمين  برداشته بود عكس پرنده اي را كشيد كه روي شاخه هاي پر برگ نشسته است. دبير هوشمند فهميد كه اين دانش آموز براي نقاشي آفريده شده  و تصميم گرفت با پدرش ماجرا را در ميان بگذارد . گذشت زمان حرف دبير را اثبات كرد. چيزي نگذشت كه وي نقاش هنر مند و چيره دستي شد .

 

افرادي كه ذوق واستعداد خويش را نميشناسند دو نوع ضرر به جامعه ميزنند . كاري كه شايسته آن هستند انجام نميدهند و ديگر آنكه كاري كه عهده گرفته اند به خوبي انجام نميدهند واز عهده آن بر نمي ايند .

 

دانشمندان زيادي و همچنين مخترعان زيادي بودند كه ازهمان كودكي استعداد خود را فهميدند وبا تلاش به موفقيت دست يافتند به عنوان مثال تولستوي در دوران بچگي علاقه زيادي به مطالعه پيدا كرد و كتابهاي فلسفي را زياد ميخواند وسعي ميكرد مسائل مهم زندگي را مطرح كند وتا پايان عمر اين مسائل در قلمرو فكر اوبود .خلاصه اينكه وقتي انسان خود و استعداد درون يعني شايستگي اش را شناخت و كار را مطابق با آن انجام داد چون استعداد آن را دارد در هدف خود كامياب ميگردد. چه بسا استعداد هاي نهفته اي است كه در شرايط خاص بروز ميكند وروان شناسي زبردستي لازم است كه اين استعداد ها را شناسايي وبه بروز و ظهور آن كمك كند .

 

 

نقش تلاش وكوشش در موفقيت:

يكي ديگر از علل به موفقيت نرسيدن برخي از جوانان اين است كه روح فعاليت در آنها كشته شده است و دليل اين سخن، هجوم جوانان به سوي ادارات و اشغال ميزهاي مؤسسات دولتي است ونشانگر آن عدم عشق به كارهاي سنگين است. با تحقيق درزندگي مردان موفق نشان ميدهد كه همگي اين مردان مردكاروتلاش بوده اند3 به عنوان مثال الكساندر هاميلتن نابغه عصر خود ميگويد :مردم به من ميگويند تو نابغه هستي من از نبوغ خودم خبر ندارم فقط ميدانم شخص زحمتكشي هستم.4

 

در زندگي نامه بيشتر دانشمندان ميخوانيم كه ايشان در زندگي خواب و استراحت كافي نداشته اند حتي خوراك كاملي نميخوردند و شب وروز در آزمايشگاه و محل كار خود به سر ميبردند و علت آن : 

كشف استعداد.

تلاش در راه اين استعداد. 

 

شايد ميتوان گفت اين افراد از نظر حافظه نابغه نبودند و حتي مغز آنها بايك فرد عادي يكي بوده است ولي در سايه سعي و تلاش به آنجا رسيده اند كه مردم تا ابد مديون زحمات بي دريغ ايشان هستند .

 

در مقابل گفته هاي بالا در مجله موفقيت شماره 69ص23يك شاعر خارجي در باره گذاشتن چيزي از خود ميگويد :يك نقاشي احمقانه بكش يك شعر لي لي  لولو بگو يك آواز لالالي لي بخوان  توي آشپز خانه ديرام دارام برقص چيز جديدي به جا بگذار كه قبلا در دنيا نبو ده است .

 

وقتي اين شعر را با آميزه هاي ديني خود ميسنجيم به روشني به يك پوچ گرايي ميرسيم و به غني بودن دين خود و مذهب خود پي ميبريم كه براي هر ساعت و براي هر روز ما انسانها برنامه ريزي كرده است و هرگز كاري لغو و بيهوده را جزء برنامه كاري قرار نداده است و در سايه برنامه ريزي صحيح وبا تلاش و كوشش است كه انسان ميتواند به درجات عالي برسد. در اين جا لازم ميبينم كه مثال جالبي را كه براي خودم نيز مؤثر بوده است بياورم :

پدري كه به پسرش درس تلاش و كوشش ميداد به او گفت :پسرم به اين مورچه نحيف نگاه كن من ساعتها او را زير نظر داشتم اين موجود خستگي ناپذير بارها و بارها با اين توشه بزرگ از اين ديوار بزرگ بالا رفت و پايين افتاد اما از تلاش باز نايستاد . پسر جلو رفت و با انگشتش مورچه را له كرد و پيروزمندانه گفت :فايده اين همه تلاش و كوشش چيست ؟پدر با تأسف نگريست و گفت :بيهودگي اين نيست كه ممكن است لحظه اي ديگر با سر انگشتي له شوي بيهودگي آن است كه براي لحظه اي ديگر چه اتفاقي خواهد افتاد و دست از تلاش برداري .5

 

 

ايمان داشتن به هدف خود:

در پرتو ايمان به هدف، انساني كه كاميابي و رسيدن به هدف را در سر ميپروراند سختيها و مشكلات را آسان مي شمارد. گاهي روي عشق داشتن به هدف جان و مال خويش را مي بازد و با چهر ه گشاده به استقبال مرگ ميرود و در راه هدف جان مي سپارد اين همان عشق و علاقه است كه انسان را به سوي كرات آسماني ميكشاند، مرگ انتظارش را ميكشد براي اينكه طلسم آسمانها را بشكند .

 

ولي وقتي ايمان به هدف نباشد براي تقويت اراده سربازان امريكايي لازم است هر ماه دسته اي از هنر پيشه ها و رقاصان با مخارج زياد به راه بيفتد و به زندگي تيره آنها با رقص و مجالس دانسينگ رونق و روشني ببخشند ولي در مقابل سربازان ويتنامي براي هدف مشخص ميجنگيدند و هدف آنها آزا د زيستن است .

 

ايمان به هدف آثار فراواني دارد از آن جمله جانبازي و فداكاري در راه هدف است و در قرآن نيز تصريحات زيادي نسبت به اين موضوع شده است .

  

متمر كز ساختن فكر:

تمركز فكر يكي از راههاي كاميابي است .متمركز ساختن فكر در يك نقطه باعث ميشود كه فشار فكر به يك نقطه توجه پيدا كند و هر گونه مانع سرسخت از جلوي پاي انسان برداشته ميشود .نقش تمركز فكر در كار مانند نقش اهرم در فيزيك است. كار اهرم آن است كه نيروها را در يك نقطه متمركز كند وبا يك فشار متناسب جسم سنگين را جابه جا كند . دو دلي و جابه جا كردن نهال و اصول فكر موجب پريشاني ميشود. همه كاره بودن علاوه بر ضررهاي فردي، لطمه اجتماعي شديدي دارد ،چه بسا اقتصاد و فرهنگ يك كشور را فلج ميسازد، هرج و مرج و بيماري بوجود ميآورد كه اصلاح آن به سختي صورت ميگيرد .

 

(رمز پيروزي مردان بزرگ )از نيوتن پرسيدند چطور موفق به اكتشافات زياد شدي وي گفت: با تأمل مستمر در آنها .او در باره يك موضوع آنقدر فكر و تأمل ميكرد تا مانند روز روشن ميشد.

 

از دير باز بشر در اين انديشه بوده است تا با ترفندهاي خاصي مانع از تشتت و پراكندگي فكر خود شود وضمن بكارگيري فنون و روشهايي خاص ،گونه اي تمرينها و ورزشهاي فكري ساده و پيچيده رادر اين زمينه ابداع كرده است كه يكي از رايجترين آنها يوگا ميباشد. يوگا مارا بر آن ميدارد تا به سلامتي جسم وجان خود بيانديشيم و از قدرت تمركز حواس و نيروي اراده و دقت برخوردار شويم و در موارد عاليتر به جذبه هاي معنوي دست يابيم. راه ديگري كه براي تمركز فكر در اين كتاب پيشنهاد شده است تلقين به نفس است زيرا اين روش ميتواند افكار سياه و منفي را از ذهن بيرون كند وذهن را فقط متمركز در امور مثبت سازد.6

 

وحالا يك مثال ملموس درباره تلقين به نفس:  لئوناردو داوينچي در دوازده سالگي با خود اين گونه پيمان بست و تلقين نمود :روزي من يكي از بزرگترين هنرمندان تاريخ جهان خواهم شد و با پادشاهان زندگي خواهم كرد و همنشين شاهزادگان خواهم بود.7

 

درباره تمركز فكر و راههاي رسيدن به آن كتابهاي فراواني و جود دارد و اسلام نيز به آن توصيه فرموده مانند اينكه ميگويد در نماز چيزهايي كه مانند عكس باعث بي تمركز بودن شماست حذف كنيد .

 

 

نظم و انضباط داشتن:

نظم و انضباط نه تنهايكي از رازهاي موفقيت مردان بزرگ است بلكه كاخ بلند آفرينش روي آن استوار ميباشد .اگر منظومه شمسي برقرار است و سيارات دور آن ميچرخند و كوچكترين خللي در آن رخ نميدهد براي اين است كه آفرينش آن را نظم و محاسبه تشكيل داده است. نخستين توصيه حضرت علي عليه السلام بعد از پرهيز از نافرماني خدا اين بود : 

اوصيكم بتقوي الله و نظم امركم 

شما را به پرهيز از نافرماني خدا و نظم و انضباط در زندگي تو صيه مينمايم.

 

يكي از نشانه هاي نظم اين است كه اوقات شبانه روز را بر اساس نياز منديهاي خود تقسيم كنيم واز بي نظمي كه بر باد دهنده هرگونه استعداداست بپرهيزيم .

 شروع كردن كار ازجاهاي كوچك:

مقصود از شروع كردن كار از جاي كوچك در جازدن درهمان نقطه نيست و اينكه ما باهمت كم وكوچك وارد كارشويم  بلكه مقصود اين است كه با نقشه بزرگ و همت عالي وارد شويم ولي همه نقشه را يك جا عملي نكنيم بلكه كم كم و خرده خرده به آن جامه عمل بپوشانيم .حال سؤال اين است كه چرا بايد با نقشه بزرگ وارد كار شويم براي اين كه كسانيكه فكر بزرگ دارند نميتوانند همت خودرا در دايره كوچكي محصور كنند. حتي از نظر رواني نيز اين چنين است يعني تا انسان خود را براي هدف بزرگ آماده نسازد گاهي به نيمي از هدف هم نميرسند چه رسد به همه آن. لذا بايد تلاش كنيم كه در دل خود همتهاي عالي را به وجود آوريم .

 

همت بلند دار كه مردان روزگار       از همت بلند به جايي رسيده اند

 

حال چرا بايد از جاي كوچك آغاز كرد ؟ براي اينكه از همان ابتداي كار سود و زيان آن معلوم نيست و به طول زمان نياز دارد كه موانع موجود را از سر راه برداشت چه بسا ممكن است راهي راكه انتخاب كرده ايم بيراهه باشد و اشتباهات فراواني در نقشه برداري داشته باشيم  در اين صورت اگر كار را به صورت بزرگ آغاز كنيم بازگشت از بيراهه به راه بسيار مشكل خواهد بود .مثال براي اين مطلب همانا پيامبر گرامي اسلام است كه از ابتدا از برنامه هاي كوچك شروع كرد و آن فقط يك شهادتين بود كه از مردم مي خواست. بعد از آن كم كم و در آخر كار تمام زندگي مردم را براي آنها برنامه ريزي كرد و حتي براي كوچكترين كارها ي آنها برنامه داشت .

 شورومشورت داشتن:

از اصطكاك دو سيم مثبت ومنفي برق مي جهد، تقابل و برخورد دو انديشه نيز فروغ مي بخشد. اين گاهي پيش پاي انسان را روشن ميسازد و احيانا افق وسيعي را منور ميسازد. البته معناي مشورت اين نيست كه خود وافكار خودرا در اختيار ديگران قرار دهيم زيرا نتيجه آن همان تقليد وپيروي كور كورانه است كه يك نوع خودكشي است بلكه مقصود اين است كه اول درباره مشكل فكر وتدبر كند وبعد راهنمايي  ديگران را جويا شود وبا تلفيقي ازاين دو مشكلش را حل كند. مانند پيامبر گرامي اسلام كه در جنگ خندق با اصحاب خود مشورت فرمودند و هنگامي كه دشمن مانند مورو ملخ به قصد تسخير مدينه به جنگ با آنها آمده بودند با پيشنهاد سلمان فارسي خندقي در اطراف شهر ايجادكردند و بااين كار در جنگ پيروز شدند .مشاوره يكي از تعاليم عالي اسلام است خداي بزرگ به پيامبر خود دستور ميدهد كه اي محمد (صلي الله عليه واله):

شاورهم في الامر

در امور اجتماعي و سياسي با ياران و دوستان خو د مشاوره بنما (ال عمران آيه 159)

عبرت گرفتن از تاريخ:

يكي از خوشبختيهاي ما در اين زمان اين است كه اولين نفراتي نيستيم كه براين كره خاكي قدم ميگذاريم بلكه پيش از ما ميلياردها انسان زندگي ميكرده اند كه تاريخ شاهد اعمال زشت و زيباي آنها بوده است و نتيجه اين اعمال را به وديعه در اختيار ما گذاسته است تا ما از آنها عبرت بگيريم.

 

پاپها و كشيشان در قرون وسطي با به وجود آوردن (شركت اعضاي علم) در ميان دسته خاص ،ديگران را از خواندن كتاب منع ميكردند تا از جهالت مردم بيشتر استفاده كنند و بهتر بتوانند بر آنها حكومت كنند. در سوره روم آيه 9 خداوند به مردم دستور ميدهد كه زندگي اقوام گذشته را بخوانند و از زندگي آنها عبرت بگيرند حضرت علي عليه السلام نيز درا ين باره ميفرمايند:   فرزندم اگر چه من با ملل گذشته همزمان نبوده ام اما تاريخ آنهارا با دقت خوانده ام وبه پستيها و بلنديهاي روز گار و قوانين ملل واقف شده ام من آنچنان تاريخ آنها را خوانده و بر آنها مسلطم تو گويي باآنها زندگي كرده ام ودر حوادث زندگي باآنها همقدم بوده ام .خلاصه اينكه انسان با مطالعه كتب عبرت آموز ميتواند زندگي حال و آينده اش را بسازد .

 استفاده كردن از فرصت:

فرصتهاي زيادي براي افراد پيش مي آيد اما بعضي از افراد چون عادت دارند كار امروز را به فردا بيندازند اين كليدهاي طلايي راكه راز كاميابي و موفقيت آنهاست ازدست ميدهند در صورتيكه نه تنها كار امروز را نبايد به فردا انداخت بلكه كار فردا را هم نيز بايد امروز انجام داد .از ابومسلم خراساني پرسيدند راز كاميابي شما چه بوده است گفت: هر گز كار امروز را به فردا نيفكندم.

 

چه بسا نيرويي كه براي تاخير انداختن كار مصرف ميشود براي انجام خود آن كار كافي باشد.8

 

عده اي كارشان اين است كه برگذشته افسوس بخورند وبا خود بگويند اگر آن باغ را خريده بودم سود كلاني نصيبم ميشد يااگر ادامه تحصيل داده بودم و به دانشگاه رفته بودم اكنون يك شخصيت به نام بودم وبااين كار تمام وقت خودرا در افسوس خوردن وبر قبر ديروز گريه كردن تلف ميكنند. در حالي كه اگر امروز تكاني بخورند و تصميمي جدي بر استفاده از وقتهايشان بگيرند به موفقيت خواهند رسيد. گروهي ديگر بر عكس گروه بالا هستند يعني هميشه مضطرب هستند كه مبادا رفوزه شوم يا مبادا در اين كار موفق نشوم واين افكار واضطراب آنها را از مطالعه وكار باز ميدارد وفرصت رااز دست مي دهند.

 

دراين باره چه زيبا سروده است سراينده تازي زبان :

 

ما فات مضي وما سياتيك فاين     قم فاغتنم الفرصه  بين العدمين 

 

يعني آنچه را از دست دادي گذشته است و آينده هنوز نرسيده است هم اكنون برخيز واين لحظه را كه از هر دو طرف بر نيستي ميرسد غنيمت بشمار وكار را انجام ده .

نگاهي ديگر به ازدست ندادن فرصتها:  براي اينكه قدر فرصتها ي خود را بداني به آنهايي فكر كن كه هيچ گاه فرصت آخرين نگاه وخداحافظي رانيافتند به آنهايي فكر كن كه در حال خروج از خانه گفتند روز خوبي داشته باشي و هرگز روزشان شب نشد.9

 

بهترين فرصت براي كار كردن درس خواندن وثروت اندوختن دوره جواني است وهر چه ازاين دور ه بگذرد قدرتهاي مادي و معنوي او رو به كاهش ميرود.

 

حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: انسان هنگامي پي به با ارزش بودن جواني و تندرستي ميبرد كه آنها را از دست داده باشد .

 

از سفارشات پيامبر اكرم صلي الله عليه واله به يكي از شاگردانش به نام ابوذر اين است كه پيش از آنكه زمان پيري تو فرارسد ارزش جواني را بدان .

 

كساني كه پي به با ارزش بودن وقت و عمر خود برده اند اوقات خود را بيهوده تلف نميكنند به عنوان مثال گروهي از دانشمندان برخي از آثار و نوشته هاي خود را در مواقعي نوشته اند كه اغلب مردم آنرا به اتلاف ميگذرانند مانند دكتر  ماري كوري كه يكي از آثار خود را در ضمن رفتن از خانه بيماري به خانه بيمار ديگر نوشته است يا مثلا دكتر بورني زبان فرانسوي و ايتاليايي ر ادر طي رفتن به اداره و بازگشت از آن ياد گرفت يا فقيه علم وادب مرحوم مدرس خياباني يكي از آثار گرانبها ي خود راكه  در پيرامون مترادفات زبان فارسي ميباشد موقع صرف صبحانه نوشته است .

 

البته اعصاب خسته احتياج به تفريح و سرگرمي دارند  و هرگز نبايد آنرا به حساب اتلاف وقت نهاد زيرا اين قبيل تفريحات انسان را از افسردگي نجات ميبخشد ولي با اين همه ديدن هر نوع فيلم و خواند ن همه نوع كتاب صحيح نيست چون همه آنها آموزنده نيستند وضررها ي سهمگيني به انسان وارد ميكنند.

 

قاطعيت در تصميم:

انسان مانند حيوان دارا ي اراده است ولي تفاوت آن در اين است كه حيوان لگام اراده اش به دست غريزه حيواني اش ميباشد ولي لگام اراده انسان به دست عقل و فرد ميباشد. مقصود اين است كه انسان بعد از اينكه سود و زيان كارش را سنجيد و عقل و خرد آن را تاييد كرد بايد با قاطعيت تصميم جدي براي رسيدن به آن هدف گرفت و بايد بدانيم هر چه كار مشكلتر باشد اراده ما بايد راسختر باشد و رمز موفقيت، داشتن اراده تواناست كه مشكلات را از ميان بردارد .

 

ترديد ودودلي يكي از آفات اراده و تصميم است و ضربه محكمي بر هوش و نبوغ محسوب ميشود. مرد مصمم مانند يك سرباز آماده به خدمت است كه هر گاه به او فرمان آماده باش دهند به پيشباز  حوادث ميرود واز مشكلات هراس به خود راه نميدهد .

 

اميرمومنين به فرزند خود دستور تصميم ميدهد : در جنگ جمل كه ميان علي عليه السلام وپيمان شكنان در گرفت امير مومنان پرچم حمله را به دست فرزند خود محمد حنفيه داد وبراي تقويت اراده فرزندش جمله هايي گفت. او چنين فرمود: اگر كوههاي اطراف بصره از جاي خود كنده شوند تو هرگز از جاي خود تكان نخور وپابه فرار و عقب نشيني مگذار دندانهاي خود را روي هم بگذار و فشارده تا نيروي اراده وتصميم از داخل وجود تو سخت بجوشد كاسه سر را در راه خدا عاريت ده با ديدگان تيزبين سربازيت حركات دشمن را در تمام ميدان در نظر بگير و چشم خودرا از هرگونه ناگواريها بپوش وبا قدرت اراده و قاطعيت تصميم همه را ناديده بگير. بدان پيروزي نهايي از ناحيه خداست وما موظفيم از طريقي كه نشان داده شده وارد شويم (نهج البلاغه خطبه 10)

 

مردان بزرگ وپايه گذاران علوم كساني بودند كه "نميشود" و "نميتوانم "را از قاموس زندگي حذف كردند وبه همه چيز از طريق عقل و كلمات "ميشود" و"ميتوانم" استفاده ميكنند .مرداني كه منفي باف وضعيف الاراده هستند هيچگاه نميتوانند از موقعيتهاي خود استفاده كنند بلكه هميشه مزاحم ديگران هستند امروزه بسياري ازبيماريها و مشكلات از طريق تقويت اراده معالجه ميشوند.

 احساس ثروتمند بودن10:

بزرگي ميگويد نيازي به داشتتن دارايي هاي مادي نيست تا ثروتمند باشيم فقط كافي است احساس بي نيازي و قناعت را در خود تقويت كنيم. چه بسا نعمتهايي كه به ما انسانها بخشيده شده ولي ما آنها را ناديده گرفته ايم .ميتوان به خاطر نداشتن خانه اتومبيل و املاك و...هر روز شكايت كرد ويا بايك ديد مثبت به تمام مسائل نگاه كرد. نمونه اي از اين ديدگاهها :

 

من ثروتمندترين انسان روي زمين هستم .از آنجايي كه اگر به مدت طولاني در يك خانه بمانم خسته ميشوم پس سعي ميكنم خانه نخرم تا خودم را محدود نسازم. من سالي يك بار خانه ام را عوض ميكنم بنابراين ميتوانم تجربيات زيادي در مورد همسايه ها ،ويژگيهاي يك خانه خوب و محله خوب كسب كنم .من از يك نفر ميخواهم كه يك سال خانه اش را به من بدهد تا ببينم مناسب است يا نه و اگر نامناسب بود خانه را به او پس ميدهم وخانه يك نفر ديگر را امانت ميگيرم .

 

سعادت يا عدم سعادت ما نتيجه تفكر ماست .ذهن انسان ونظام باورهاي او تعيين كننده كيفيت زندگي او هستند و ذهن ما بسته به شيوه اي كه براي تربيت آن اتخاذ ميكنيم ما را ثروتمند يا فقير نگه ميدارد. فقر نتيجه تفكر فقيرانه است اگر ثروت ميخواهيد نوع تفكر خود را بايد عوض كنيد .پول به خودي خود نه خوب است ونه بد پول فقط پول است وهر كس ممكن است بتواند بدون آن هم كاملا شاد باشد. ما اين را ميگوييم كه وضعيت هر فرد ساخته و پرداخته خود اوست و اگر اوواقعا تصميم به تغيير بگيرد به اين هدف دست پيدا كند. 11

 


پي نوشت ها:

 

1.  سبحاني، جعفر، رمز پيروزي مردان بزرگ ،انتشارات نسل جوان، ص 10

2.  همان ص10

3.  همان ص20

4.  همان ص21

5.  مجله موفقيت- شماره 74-آبان 83-ص7

6.  دكتر مورفي- ژوزف- تقويت وتمركز فكر- ناشر هوشيار- رزم آزما- ص99و100

7.  متيوس- اندرو- راز شاد زيستن- نشر نيريز- ص 34

8.  سبحاني- جعفر- رمز پيروز ي مردان بزرگ انتشارات نسل جوان- ص102

9.  مجله موفقيت- شماره 68-ارديبهشت 83-ص31

10.  مجله موفقيت- شماره 73-مهر 83-ص46

11.  متيوس- اندرو- راز شاد زيستن- نشر نيريز- ص 35و37

 

منابع:

1- پزشکي به زبان ساده

2- بهداشت روان به زبان ساده   فروست

http://www.niksalehi.com/public/archives/002002.php

http://www.m-narjes.org/peyke%20salamat/ravan/ravan21.htm

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

پرسشنامه آزمون دینداری

بازديد: 257

پرسشنامه آزمون دینداری

اسم رمز:                                                              سن:                                                                  رشته تحصیلی:   

 

این آزمون، دینداری شما را که ممکن است، در باور دینی تان، مجلی باشد می سنجد. لطفا هر یک از آیتم های زیر را خوانده و انطباق آن با شخصیت خود را مشخص کنید. برای هر آیتم بهترین را علامت بنزنید. اگر در پاسخ گویی به هر آیتم تردید دارید، اولین عددی که به ذهنتان رسید آن را علامت بزنید.

 

 

اصلا                 تاحدودی                کاملا

     0       1       2       3      4       5      6

 

1- هدف عینی من از اعمال دینی رسیدن به رستگاری است.

                     

2- دلیل مذهبی بودن من ساختن دنیای بهتر برای زندگی است.

                     

 

3- هدف اصلی من از دینداری بدست آوردن موهبت الهی است.

                     

4- یکی از انگیزه های دینداری من رهایی از رنج است.

                     

 

5- یکی از منافع دینداری من این است که خداوند مرا در مشکلاتم یاری خواهد داد.

                     

6- منفعتی که در دینداری دنبال آن هستم، احساسا قدرت و اطمینان شخصی است.

                     

 

7- یک دلیل عمده دینداری من انجام تکلیف الهی برای زندگی ام می باشد.

                     

8- یکی از اهداف دینداری من خارج شدن از انزوا و عضویت در اجتماع مؤمنین است.

                     

 

9- یکی از منافع دینداری که دنبال آن هستم، کسب توانایی برای عمل به حق است.

                     

10- مذهبی بودن در جهت رسیدن به آنچه واقعا می خواهم مرا کمک نمی کند.

                     

 

11- یکی از اهداف دینداری من کسب بینش عمیقتر نسبت به حقیقت دینی است.

                     

12- در مدهبی بودن دنبال آرامشی هستم که زمانی ممکن است مورد نیاز باشد.

                     

 

13- با مدهبی بودن به دنبال کسب راهنمایی در تصمیم گیری های سخت هستم.

                     

14- مهمترین پاداش من از دینداری، غلبه بر رنج، محنت و عاقبت به خیر شدن است.

                     

 

15- قصد اولیه من از دیدنداری این است که شخص بهتری بشوم.

                     

16- منظور اصلی من از عمل دینی همسویی با اراده الهی است.

                     

 

17- یکی از منافعی که در دینداری جستجو می کنم (یافتن) احساس مثبت نسبت به خودم است.

                     

 

18- دلیل اساسی من از دینداری مصون ماندن از عذاب اُخروی است.

                     

19- یکی از اهداف دینداری من جلوگیری از انگیزه های نا خواسته و کنترل تصورات شخصی در زندگی ام می باشد.

                     

 

20-  اعتقادات دینی ام نیروبخش نیست.

                     

21- اعتقادات به دنبال آرامش خاطر هستم.

                     

 

22- یک انگیزه ام از دینداری خلوت با خداست.

                     

23- هدف من از دینداری این است که چه چیزی زندگی واقعا ارزشمند و چه چیزی ارزشمند نیست.

                     

 

24- به خاطر این دینداری که ترس کمتری از مرگ داشته باشیم.

                     

25- منفعت اساسی که از دینداری دنبال می کنم، بدست آوردن دوستی دائمی با خداست.

                     

 

26- یکی از منافع دینداری که دنبال آن هستم، آزادی در زندگی بر اساس دستورات الهی است.

                     

 

27- یکی از انگیزه های اصلی من از دینداری بخشش گناهان من است.

                     

28- یک دلیل عینی دینداری من، پر کردن خلأ  زندگی است.

                     

 

29- یکی از دلایل عینی دینداری من کسب فلسفه خوش بینانه و گرفتن ا نرژی  در زندگی است.

                     

30- با دیندار بودن دنبال افزایش احترام به خود نیستم.

                     

 

31- یکی از چیزهایی به دنبال آن هستم، معنا و غایت زندگی است.

                     

32- یکی از اهداف دینداری من وحدت روحی در ارتباط با دیگران است.

                     

 

33- در دینداری من دنبال دانستن اینکه چه چیزی در زندگی مهم است، هستم.

                     

34- یکی از اهداف دینداری من جمع نمودن تمامی ارزشهای معنوی در زندگی روزانه ام می باشد.

                     

 

35- یکی از منافع دینداری که دنبالش می باشم، کمتر شدن ترس بعد از زندگی است.

                     

36- با دینداری می خواهم احساس ناامیدی را کمتر کنم.

                     

 

37- هدف اصلی من از دینداری شناخت خدا است.

                     

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس