تحقیق دانشجویی - 264

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

خانواده ونقش آن درابرازمحبت

بازديد: 163

خانواده ونقش آن درابرازمحبت

پيشگفتار

 

مهر و محبت يكي از برترين و باارزش ترين گوهرهاي وجودي انسان بوده و مهروزي اساس شكل گيري و انسجام جوامع انساني را تشكيل مي دهد. در سايه ي مهر و محبت انسان ها روابط سالم با يك ديگر برقرار كرده و امكان پيشرفت جامعه ي خود را فراهم مي آورند. بدون شك وجود مهر و محبت در يك جامعه اطمينان و اعتماد افراد به يك ديگر را افزايش داده و با كاهش تنشها و مشكلات ناشي از آن، تمام توان انسان صرف نيكوكاري و پرداختن به همنوعان خواهد شد.

وجود مهر و محبت و مهرورزي در يك خانواده از مهمترين ويژگي هاي يك خانواده ي موفق و سالم مي باشد. برقراري روابط محبت آميز بين والدين و همچنين بين والدين و فرزندان و بين فرزندان با يكديگر  مي تواند اطمياني براي پيشرفت كودكان باشد. چرا كه كودكان در سايه ي مهر و محبت مي توانند جداي از استرس ها وتنشها و نگراني ها به فعاليت پرداخته و استعداد هاي خود را شكوفه كنند. با توجه به اهم مهروزي و نقش خانواده در ابراز مهر و محبت ، اين تحقيق به بررسي اين موضوع پرداخته است.

 

 

 

 

1- اهداف

 

بدون شك خانواده، مهمترين و بينيادي ترين نقش را در شكل گيري افكار، عقايد، نگرش ها، رفتار، شخصيت و نحوه ي زندگي و عملكرد هر فرد دارد. اولين و مهمترين آموزشهايي كه به هر يك از افراد بشر در طول تاريخ داده شده است در درون خانواده شكل گرفته. پدر و مادر به عنوان اولين آموزگاران بشريت، منش ها و اخلاق را به كودك آموخته اند و شخصيت او را تا حد زيادي شكل داده اند. افرادي كه در كودكي از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمايت خانواده توانسته اند به يك جهانبيني دقيق و صحيح دست يابند و مراحل پيشرفت را طي كرده، باعث ترقي جامعه ي خويش شوند.

مهر و محبت خانواده و تاثير آن بر پيشرفت فردي و اجتماعي و همچنين تاثير خانواده در گسترش مهرورزي و تمايل افراد براي ابراز محبت، موضوعي است كه در اين پژوهش مورد نظر بوده است.

بدون شك ابراز مهر و محبت به شيوه هاي مختلف صورت مي گيرد و فقط يك موضوع عاطفي و رواني نبوده و به تمام جنبه ها و زواياي زندگي يك فرد مربوط مي شود. بنابراين ابراز محبت مي تواند به شكل هاي مختلفي بروز نمايد كه مشخص ترين آن تاثير رواني و عاطفي است، اما درصد بسيار زيادي از ابراز محبت مي تواند به صورت جنبه هاي مادي باشد. بايد توجه داشت كه ابراز محبت بايد در تمام جنبه هاي آن مورد توجه قرار بگيرد، چه مادي و چه معنوي. اين تحقيق علاوه بر جنبه هاي مادي و معنوي ابراز محبت كه معمولاً به صورت آگاهانه در خانواده ها بروز مي كند مواردي را كه به صورت غير آشكار مي تواند بر ابراز محبت در خانواده تاثير داشته باشد مورد بررسي قرار مي دهد. به عنوان مثال نقش ساختار خانواده در ميزان ابراز محبت و يا تاثير خانواده هاي مشكل دار در ميزان ابراز محبت و بالعكس (يعني تاثير محبت و مهرورزي بر روي ساختار خانواده و بهبود روابط) مورد بررسي قرار گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2- پيشينه ي تحقيق

 

ارتباط بين ساختار خانواده و پيامدهاي اخلاقي و رفتاري وهمچنن نحوي تاثير اين ساختارها بر نوع زندگي آينده ي افراد جوان زياد مورد سوال قرار نگرفته است (McLanahan & Sandefur, 1994; Wu, Cherlin, & Bumpass, 1997). براي بررسي ميزان تاثير عوامل مختلف روحي رواني و يا مادي خانواده بر روي فرزندان ميتوان از مقايسه ي ساختارها ي مختلف خانواده گي و تاثير اين ساختار ها استفاده نمود. بررسي ها نشان داده كه خانواده هاي تك والدي يعني خانواده هايي كه يكي از والدين (پدر يا مادر) با انها زندگي نمي كنند مي تواند ارتباط زيادي با رفتار هاي مشكل دار جوانان داشته داشته باشد (Dornbusch et al., 1985; Steinberg, 1987). (البته بايد توجه داشت كه در زندگي بسيار پيچيده ي انسان عوامل و شرايط بسيار متنوعي دخالت دارند كه مي توانند اين نتايج را دگرگون كنند اما در يك جامعه ي آماري مي توان تا حدود زيادي احتمال تاثير هر موضوع را بررسي كرد.) همچنين اين نوع ساختار تك والدي خانوادگي ارتباطي تگاتنگ با مشكلاتي مانند استفاده جوانان از مواد مخدر، الكل و تنباكو (Covey & Tam 1990; Stern, Northman, & Van Slyck, 1984)، خود باوري پايين (Parish, 1991)، ترك مدرسه (Astone & McLanahan, 1991)، سن پايين در هنگام ترك خانه (Goldscheider& Goldscheider, 1993) و فعاليت جنسي زود هنگام (Tornton & Camburn, 1987; Wu. 1996) داشته است. 

به اين علت كه والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي تئوريك كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3- روش تحقيق

با توجه به گسترده بودن اطلاعات و تحقيقات انجام شده در جنبه هاي مختلف خانواده و اهميتي كه اين موضوع در دنياي امروزي دارد، مي توان از مقالات علمي جديد براي بهبود روابط خانواده و ارتقاء سطح كيفيت روابط خانواده گي استفاده كرد. وجود اطلاعات و مقالات بي شمار در زمينه ي خانواده باعث مي شود، تفكيك يك موضوع خواص و بررسي دقيق آن احتياج به جمع آوري تعداد بسيار زيادي از اين گونه مقالات علمي داشته باشد. از اين رو در اين تحقيق از تعداد 28 منبع علمي جهت تكميل اطلاعات استفاده شده است. اين تحقيق به روش كتابخانه اي انجام شده است و از مجلات علمي مختلف استفاده شده است. اين مقالات بيشتر از كتابخانه هاي دانشگاه تهران و تربيت مدرس و همچنين از سازمان ملي جوانان تهيه شده  و بعد از مطالعه دقيق آنها موضوعاتي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم با مهرورزي ارتباط داشته است انتخاب شده. موضوعات دسته بندي شده و بعد از تكميل آنها و بيان ديدگاه ها نتيجه گيري در مورد موضوع بيان شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

3- ارتباط بين ساختار خانواده بر ابراز محبت و پيامدهاي رفتاري جوانان و نوجوانان

 

والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي مختلفي كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري. در ادامه به بررسي هر يك از اين مكانيسم ها پرداخته شده است. بايد توجه داشت كه ساختارهاي مختلف اجتماعي و فرهنگي هر جامعه مي تواند تاثيرات بسيار زيادي بر نوع اثر ساختار خانواده بر افراد داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

3-1 وضعيت اقتصادي:

 

          يكي از عوامل مهم تعيين كننده ي اثر ساختار خانواده بر پيامدهاي رفتاري و اجتماعي جوانان، وضعيت اقتصادي خانواده مي باشد زيرا ساختار خانواده و وضعيت اقتصادي همبسته هستند و درآمد هاي پايين پيامدهاي منفي براي بچه ها دارد (Dancan & Brooks-Gunn, 1997). اگرچه دور بودن پدر از خانواده، انتظار مي رود كه پرداخت هاي منظمي براي حمايت آنها را موجب شود ولي تقريباً دو سوم مادران تنها هيچ كمكي براي فرزندان دريافت نمي كنند (Sorensen, 1997). خانواده هايي كه سرپرست آنها زن است بيش از پنج بار فقيرتر از خانواده هاي مزدوج مي باشند (Baugher & lamison-White, 1996) و درآمد متوسط آنها حدود يك سوم درآمد اين زوجين مي باشد.

          بچه هايي كه فقر دائمي را تجربه نموده اند با نقص هاي نموي مواجه هستند (Korenman, Miller, & Sjaastad, 1995). يك دليل اين مي تواند باشد كه خانواده هاي كم درآمد قادر به تامين غذا، مسكن و ساير كالاهاي لازم كه براي نمو سالم اجتماعي و شناختي بچه ها مي شود، نيستند (Hill et al., 2001). همچنين درآمد خانواده نوع محله اي را كه خانواده ها مي توانند زندگي كنند تحت تاثير قرار مي دهد و بچه ها در جوامع پر درآمد، تاثير مثبت دوستان را دريافت مي كنند كه در تحريك رفتار اجتماعي آنها بسيار موثر است (McLanahan & Sandefur, 1994). بعلاوه فقر و فشار اقتصادي مي تواند منجر به والدي غير موثر شود كه پيامد هاي معكوس براي نمو و تنظيم بچه ها و ابراز محبت به آنها دارد (Dodge, Petit, & Bates, 1994).

3-2 اجتماعي سازي:

 

          خانه براي كودك زمينه اي ايجاد مي كند كه در آنجا آموختن و اجتماعي سازي صورت گيرد و جداي از ساير متغيير ها، كيفيت و محيط خانه و بويژه ميزان مهرورزي در خانواده نتايج مهمي براي بچه ها دارد. يك محيط خانه ي مناسب مرتبط با فرصتهايي براي يادگيري و آموختن بوده و با گرمي و حمايت احساسي و مهرورزي باعث رشد سالم و نمو بچه ها خواهد شد (Bradley & Rock, 1998).

 وقتي كه دو والد در خانه باشند، مسئوليت كنترل بچه ها را تقسيم نموده و تشويق ها و روش هاي مورد نياز را ايجاد مي كنند. زماني كه والدين جدا زندگي مي كنند والد ساكن اغلب تهيه كننده ي اوليه ي منابع اقتصادي مي شود و بنابراين وادار به اعمال محدوديت زماني براي كنترل و اجتماعي سازي بچه ها مي شود. والد غير ساكن كمتر به فعاليت هاي بچه ها نزديك بوده و بنابراين كنش منظم كمتري در فعاليت هاي روزانه دارد و مي توان گفت كه صرف زمان كمتر براي توجه ابراز محبت به فرزندان مي تواند ميزان اجتماعي سازي را به ميزان قابل توجهي كاهش دهد.

 

 

 

 

 

 

3-3 استرس

 

          تئوري استرس بيان مي كند كه تغييرات در سازمان خانواده و شرايط باعث ايجاد استرس در زندگي بچه ها مي شود. به اين دليل كه تغييرات ممكن است منجر به ايجاد دگرگوني هايي در پويايي خانواده، سازماندهي و نقش هايي شود كه باعث تغييرات رفتاري براي بچه ها و افراد بالغ مي شود (Hill et al., 2001). حوادث معين خانواده به علت برخورد و مشاجره ي مشاهده شده بين والدين، تغييرات در تركيب خانه و يا تغييرات در موقعيت مسكوني به طور مستقيم استرس را افزايش مي دهد. بچه ها ممكن است در پاسخ به مشكلات خانه، از محيط خانواده زده شده و اجتماعي سازي، مهر و محبت و تربيت كمتري از سوي والدين دريافت نمايند و يا اينكه تحت تاثيرات منفي دوستان قرار گيرند.

بعضي از محققان بيان كرده اند كه فشار تغيير خانواده فزاينده مي باشد زيرا هر تعيير نيازمند سازش مجدد مي باشد و بنابراين تعداد گذرهاي خانواده، پيامدهاي منفي بيشتري بر بچه ها دارد (Amato, 1993).

 

 

 

 

 

3-4 رفاه روانشناختي مادري:

 

          سلامت رواني مادر مكانيسم ديگري است كه ممكن است مسئول اثرات ساختار خانواده بر رفتار بچه ها و نمرات تست شناختي بچه ها باشد. مادران تنها نرخ هاي بالاتري از افسردگي و سطوح پايين تري از عملكرد روانشناختي را نسبت به ساير مادران نشان مي دهند (McLanahan & Adams, 1987). اين امر ممكن است به علت فشار ناشي از تجزيه ي خانواده و يا فشار هر روزه ي سازش و برخورد با مشكلات خانواده و منابع مالي يا اجتماعي محدود شده و يا كمبود محبت باشد. سلامت رواني ضعيف مادران به طور معكوس رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار مي دهد (Downey & Coyne, 1990). اين ممكن است به علت رفاه روانشناختي كم باشد و يا به علت ديد منفي مادران افسرده درباره ي فرزندان كه ممكن است درك او را از مشكلات رفتاري افزايش دهد (Friedlander, Weiss, & Traylor, 1986).

 

 

 

 

 

 

 

4- مقايسه ي ميزان مهرورزي در بين خانواده هاي داراي فرزند خوانده، دو والدي تني، مادر تنها، پدر خوانده و مادر خوانده

 

        در اين بخش ميزان مهرورزي و ابراز محبت و كيفيت روابط خانواده و رفاه در بين ساختار متفاوت خانوادگي با تاكيد بر خانواده هاي داراي فرزند خوانده مورد بررسي قرار مي گيرد. محققان اين تحقيقات را به چندين روش بررسي نموده اند. غالباً اين بررسي ها با مقايسه ي محدوده ي وسيعي از پيامدها براي فرزندان و والدين آنها در خانواده هاي دو والدي در مقابل خانواده هاي تك والدي و ناتني بوده است.ساختار خانوادگي داراي فرزند خوانده يك فرم خانوادگي مي باشد كه به طور فزاينده اي در دنيا در حال معمول شدن مي باشد.

          تعدادي از مطالعات نشان مي دهد كه فرزند خواندگي با افزايش احتمال مشكلات رفتاري، نواقص و معايب رواني و ساير پيامد هاي منفي مرتبط مي باشد (Haugaard, 1998) اما بسياري از مطالعات ديگر هيچ گونه تفاوت مهمي بين كمبود ها ي بچه هاي واقعي و فرزند خوانده پيدا نكرده اند (Borders, Black, & Pasley, 1998).

          اكثر تحقيقات از خانواده هاي دو والدي به جاي ساير انواع معمول خانواده به عنوان پايه ي مقايسه براي خانواده هاي داراي فرزند خوانده استفاده مي كنند. در اين قسمت تفاوت هاي ساختار خانواده در ميزان مهرورزي، آسايش رواني و كيفيت روابط فرزند خوانده و والدين در يك نقطه ي زماني با مقايسه ي آنها با اعضاي چهار نوع خانواده ديگر مورد بررسي قرار مي گيرد. اين چهار نوع خانواده شامل الف) خانواده هاي واقعي دو والدي، ب) خانواده هاي تك مادر كه بعد از طلاق فرزند واقعي بزرگ مي كنند، ج) خانواده ي پدر خوانده و د) خانواده ي مادر خوانده. براي توضيح اين ساختار هاي متفاوت خانواده چند ديد گاه تئوريك وجود دارد هر يك از اين ديدگاه هابه طور متفاوتي بر روي موضوعاتي مانند بدنام سازي اجتماعي اين خانواده ها، روابط زيست شناختي و فرايند هاي خانواده بحث مي كنند. هر ديد گاه با جزئيات در زير بحث شده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-1 بد نام سازي به عنوان يك فاكتور كليدي:

 

          فرزند خوانده هاي و والدين آنها اغلب با تبعيض و بد نام سازي مواجه هستند. با توجه به منابع مختلف (Brodzinsky, 1987)روابط فرزند خواندگي اغلب بدنام مي شوند. به علت انتظارات اجتماعي، والدين فرزند خوانده ممكن است از نظر نقش هاي والدي مورد سوال قرار گيرند. بعلاوه فرزند خوانده ها تبعيض قانوني و اجتماعي و رفتار هاي تبعيض آميز ديگران را گزارش مي كنند. در مواردي مشكلات درماني گزارش شده است چرا كه فقدان اطلاعات گذشته ي درماني خويشاوندان واقعي مي تواند در درمان و يا پيشگيري از برخي بيماري ها موثر باشد.

          خانواده هاي داراي فرزند خوانده نسبت به ساير ساختار هاي خانواده بد نام تر مي باشند چرا كه بقيه ي ساختار هاي خانوادگي حداقل  شامل يك والد واقعي مي باشند و بنابراين در اكثر موارد داراي رفاه پايين تر، كيفيت روابط ضعيف تر و ميزان مهر و محبت كمتري دريافت مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

4-2 اجتماعي سازي توسط دو والد به صورت بهينه:

 

          با توجه به تئوري هاي اجتماعي سازي كه حضور دو والد را براي اجتماعي سازي بهينه ي بچه ها حياتي مي داند، اعضاي خانواده هاي تك والدي بيشتر در خطر مي باشند. بسياري از محققان بيان نموده اند كه اختلافات در ميزان منابع اقتصادي بين خانه هاي تك والدي با خانواده هاي دو والدي ممكن است مسئول پيامد هاي نامناسب براي بچه هاي خانواده هاي تك والدي باشد. تك والدي طولاني مدت اغلب با عوامل استرس حاد مثل دسترسي كم به حمايت هاي ابزاري و احساسي رخ مي دهد(Thompson & Ensminger, 1989).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-3 تحقيق طلاق و والدين ناتني: تقدم روابط تني:

 

          مطالعات زيادي نشان داده است كه بچه هاي طلاق و ازدواج مجدد، مشكلات رفتاري و عاطفي منفي در مقايسه با بچه هاي خانواده هاي سالم نشان مي دهند. براي مثال بچه هاي طلاق، تك والدي و خانواده هاي با ازدواج مجدد بيشتر مضنون به دروني سازي و برون سازي مشكلات، خود باوري پايين ، رفتار بزهكارانه هستند. چندين ديدگاه كه مسئول تنظيم منفي بچه ها با والدين و ازدواج مجدد است مورد بررسي قرار گرفته است (Amato, 1993). اين ديدگاه هاي شامل غياب يكي از والدين تني ، دوره ي سازش مشكل براي والدين سرپرست، برخورد و ناسازگاري بين والدين، سختي اقتصادي  و تغييرات زندگي پر استرس. شواهدي وجود دارد كه نقش هاي منفي والدين ناتني در اشكال جديد خانواده شكل مي گيرد و رابطه ي والد-فرزند در خانواده هاي بدون دو والد تني با فاصله ي بيشتر يا ناسازگاري توصيف مي شود.

 

 

 

 

 

 

 

4-4 تاثير فرايند هاي خانواده:

 

        بررسي در مورد فاكتور هاي فرايند خانواده بين انواع مختلف خانواده نسبتا نادر است. اما برخي از برسي ها نشان داده است كه سازش فرزندان بزرگتر به دنبال طلاق والدين از سازش بچه ها در ساير اشكال خانواده بعد از ساز ش مادر مي باشد. كيفيت رابطه ي مادر- فرزند و ساير شاخص هاي اجتماعي كه ارزش آزمايش ساختار و فرايند را به طور همزمان نشان مي دهد، فرق نمي كند. محققان پي برده اند كه پيامد هاي سلامت رواني به خوبي توسط گزارش هاي نوجوانان از وجود مهر و محبت و گرمي در خانواده پيش بيني مي گردد (Benson et al. 1994). بعلاوه بدون در نظر گرفتن ساختار خانواده و وضعيت طلاق، بچه ها در خانواده هاي پر مشاجره مشكلات تطابقي بيشتري را نسبت به ساير بچه ها تجربه مي كنند. رفاه نوجوانان در چهار ساختار خانواده مطالعه شده است و نشان داده شده كه تفاوت در رفاه بچه ها به عنوان عملي از ساختار خانواده نسبتا ناچيز بوده بويژه وقتي با تفاوت هاي عمل متغيير هاي فرايند خانواده مقايسه گرديد. يافته ها اين نظر را كه ساختار خانواده به طور معكوس رفاه اعضاي خانواده را تحت تاثير قرار نمي دهد، حمايت مي كند. بر اساس اين ديدگاه خانواده هاي فرزندخوانده در روش هاي سيستماتيك از ساير انواع خانواده با توجه به رفاه و كيفيت روابط اجتماعي فرقي نمي كند.

 

 

 

4-5 اهمت ساختار خانواده در پيش بيني رفاه رواني، مهرورزي و كيفيت روابط اعضاي خانواده:

 

          هدف ما بررسي اهميت ساختار خانواده در پيش بيني رفاه رواني، مهرورزي و كيفيت روابط اعضاي خانواده در پنج شكل مختلف خانواده مي باشد. چهار ديدگاه تئوريك باعث فرضيه هايي درباره اينكه آيا اين خانواده ها از يكديگر متفاوتند و اگر هستند چگونه شده است. يك ديدگاه اين است كه بدنامي فاكتور كليدي است كه منجر به پيامد هاي توصعه اي ضعيف مي شود.

          خانواده هاي فرزند خوانده رفاه كمتر و كيفيت روابط ضعيف تري نسبت به خانواده هاي واقعي نشان مي دهند. مادر خوانده ها بيان مي كنند كه بچه هاي آنها بيشترين مشكلات برون سازي را دارند. و مادران در خانواده هاي دو والدي واقعي كمترين مشكل را در اين زمينه دارند. مادر خوانده ها عدم توافق با فرزندان را نسبت به ساير مادر ها گزارش مي كنند.

          دومين ديدگاه اين است كه اجتماعي سازي توسط دو والد بهينه است. اگر اين مسئله درست باشد، بايد انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي بدتر از ساير چهار نوع ديگر باشند. مشخص شده كه مادران تنها رفاه كمتري نسبت به مادران متاهل داشتند. آنها در روش هاي سازگار از ساير خانواده ها متفاوت نبودند و بچه ها در خانواده هاي مادر تنها هيچ تفاوتي در رفاه يا ساير روابط در مقايسه با ساير خانواده ها گزارش نداده اند.

          سومين ديدگاه بر تقدم روابط تني با دو والد تاكيد دارد. بر اساس اين ديدگاه مي توان انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي ، والد ناتني و فرزند خوانده در مقايسه با خانواده هايي كه دو والد متاهل كه با فرزندان تني خود زندگي مي كنند، ناقص هستند. يافته هاي تحقيقي حمايت محدودي براي اين ديدگاه ايجاد مي كند. بعلاوه پدر ها در خانواده هاي دو والدي گزارش نموده اند كه زمان بيشتري با بچه هاي خود مي گذرانند و پيوستگي خانوادگي بيشتري نسبت به پدران در ساير خانواده ها دارند.

          ديدگاه چهارم اهميت فرايند هاي خانواده در همه ساختار هاي خانواده را بيان مي كند و بيان مي كند كه ساختار خانواده در پيش بيني رفاه و كيفيت روابط و ميزان مهرورزي و كيفيت روابط نسبتاً غير مهم است. در واقع پدر ها از ساختار هاي متفاوت خانواده در گزارش هاي خود در مورد رفاه خود ، رفاه بچه ها ، پايه ي تحصيلي بچه ها، روابط خانوادگي، دوستي بچه ها، ميزان محبت به بچه ها و برعكس، تفاوتي را بيان نمي كنند. همچنين تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مادر و گزارش هاي مادر از رفاه بچه ها بعد از كنترل متغيير هاي فرايند خانواده مهم نمي باشد.

          به طور خلاصه بيشترين حمايت براي ديدگاهي است كه پيشنهاد مي كند فرايند هايي كه در همه ي انواع خانواده رخ مي دهند مهمتر از ساختار هاي خانواده در پيش بيني رفاه، مهر و محبت و پيامد هاي روابط مي باشند. اين موضوع بويژه براي گزارش هاي پدران و فرزندان صحيح مي باشد.

          الگوي يافته ها بر اساس گزارشات مادران بسيار پيچيده بود ولي بعد از كنترل براي عدم توافق بين همسران و بين مادران و بچه ها تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مهم نبود. علاوه بر تهيه ي اطلاعات درباره ي زندگي بچه ها ، مطالعات انجام شده اطلاعات مهمي با بيان رفاه والدين و روابط آنها ايجاد مي نمايد. وارد نمودن رفاه والدين تصوير كامل تري از چگونگي انواع مختلف خانواده مي دهد. بعلاوه مطالعه ي اوليه ي خانواده هاي فرزند خوانده بر پايه ي جمعيت هاي كلينيكي و گروه هاي تيپيك كنترل و يا كنترل هاي ضعيف، اندازه هاي كوچك نمونه، و تعداد محدود معيارهاي پيامد با قابليت اعتماد قابل سوال و اعتبار، مطالعات نتايج روش شناختي اين كار اوليه را نشان مي دهد. محدوديت هايي نيز مثل عدم وجود اطلاعات در مورد شرايط پيش بيني كننده ي فرزند خواندگي. بخاطر اينكه بچه ها ي با نياز هاي ويژه ممكن است مشكلات نموي و رفتاري به خانواده هاي خود بياورند و درنتيجه اين بچه ها ممكن است پيامد هاي بدني به دنبال فرزند خواندگي داشته باشند، بنابراين يك جهت كليدي براي  تحقيقات آينده بررسي ارتباط هاي بين فرايند هاي خانواده ، كيفيت روابط ، رفاه درون و ميان ساختارهاي خانواده خواهد بود. يافته هاي تحقيقاتي پيشنهاد مي كند كه فرزند خواندگي ، طلاق و ازدواج مجدد لزوماً با مشكلات تنظيمي كه در منابع كلينيكي گزارش شده مرتبط نمي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5- مهرورزی در سيره امام موسی کاظم(ع)

 

امام كاظم (ع)عليه السلام مي فرمايد :
مهرورزي و دوستي با مردم ، نصف عقل است
از آنجا كه امام كاظم (ع) در يكي از سخت ترين دورانهاي مبارزه و دشوارترين اوقات تقيه و پنهانكاري مي زيسته است، ثبت ماجراها و داستانهاي ايشان و گذر از حصار ممنوعيتهاي رژيم حاكم و رسيدن به نسلهاي بعدي در حد خود يك معجزه به حساب مي آيد. بر ماست كه بر اين داستانهائي كه به دست ما رسيده استدلال كنيم اگر چه مي دانيم آنچه به دست ما رسيده قطره اي از معجزات و داستانهاي شگفت انگيز آن حضرت مي باشد.


عبادت و زهد امام
يكي از برجسته ترين نشانه هاي رهبران مكتبي، زهد و پارسايي و عبادت در درگاه خداست. روزگاري كه امام كاظم (ع) در آن مي زيست به " قرن طلايي" معروف بود. در آن هنگام كاخهاي فرمانروايان عباسي آكنده از ثروتهاي هنگفت و شاهد برپايي جشنهاي پرخرج و هزينه بود. برخي از اين صحنه ها را مي توان در كتاب داستانهاي هزار و يك شب خواند. در چنين روزگاري ابراهيم بن عبدالحميد مي گويد:
" به خانه امام كاظم (ع) رفتم. او به نماز ايستاده بود. در خانه اش چيزي نبود مگر منسوجي از برگهاي درخت خرما ( يا جامه اي بسيار خشن) و شمشيري آويخته و يك قرآن .
آن حضرت از شدت فروتني و تواضع در برابر خداوند و عبادت به درگاه او پياده به زيارت خانه خدا مي رفت و اگر مسافت 400 كيلومتري ميان مكه و مدينه و طبيعت صحراي عربستان را در نظر بگيريم آنگاه به نهايت تحمل و بردباري امام كاظم (ع) در برخورد با دشواريها در راه خداوند، پي خواهيم برد.
علي بن جعفر گويد: با برادرم موسي بن جعفر و اهل و عيالش 4 بار پياده به حج رفتيم. يك بار آن حضرت در مدت 26 روز و بار ديگر 25 روز و سومين بار 24 روز و مرتبه چهارم 21 روز مسافت ميان مدينه و مكه را پياده طي كرد.
درباره علاقه وافر آن حضرت به نماز كه نور چشم مؤمنان و ساعت ديدار دو دوست با يكديگر است، حديث زير چنين مي گويد:
" روايت شده است كه امام موسي بن جعفر (ع) نافله هاي شب را به جاي مي آورد و آنها را به نماز صبح متصل مي كرد و آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيبات مي پرداخت و سپس به سجده مي افتاد و تا نزديك زوال سر از سجده و ستايش خداوند بر نمي داشت. بسيار دعا مي كرد و پيوسته مي فرمود:
" اللهم اني اسألك الراحة عند الموت، و العفو عند الحساب". يكي ديگر از دعاهاي ايشان اين بود كه مي گفت:" عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك".
از ترس خدا بسيار مي گريست تا آنجا كه محاسنش از اشك خيس مي شد. بيشتر از ديگر مردمان صله رحم به جاي مي آورد و فقراي مدينه را مورد تفقد قرار مي داد.
درباره نحوه قرائت قرآن آن بزرگوار، حفص روايت كرده است كه : كسي را بر خويش بيمناك تر از موسي بن جعفر(ع) و اميدوارتر از او به مردم نديدم ، به حزن قرآن مي خواند و چنان تلاوت مي كرد كه گويي انساني را مخاطب قرار داده است.


بخشش و كرم امام
با توكل بر خدا و يقين به او، پاداش نيكوكاران در پيشگاه الهي فزوني مي گيرد. اعتماد به اينكه خداوند روزي ده و نيرومند است، به مومن غنائي مي بخشد كه از فقر و تنگدستي نمي هراسد. امامان ما نمونه هائي والا در بخشش و كرم هستند. امام موسي بن جعفر (ع) با وجود سختي شرايط و اوضاعي كه در آن مي زيسته ، در جود و كرم شهره آفاق بوده است.
در اين باره از محمد بن عبدالله بكري روايت شده است كه گفت: در طلب وامي به مدينه در آمدم . اما( به مقصود خود نرسيدم) خسته شدم و با خود گفتم: اي كاش نزد ابوالحسن (ع) بروم و حال خود را براي او بازگو كنم. از اين رو به مزرعه آن حضرت رفتم و خدمت او رسيدم. آن حضرت به همراه غلامش به سوي من آمد همراه غلام ظرفي بود كه در آن مقداري گوشت غذا نيم پخته بود و جز آن چيز ديگري نداشتند ، امام مشغول خوردن شد و من نيز خوردم. سپس از حاجتم پرسيد و من ماجراي خود را براي او بازگفتم. پس آن حضرت به درون رفت و اندكي نگذشت كه به سوي من برون آمد و به غلامش گفت: برو. سپس دست خود را به طرف من دراز كرد و كيسه اي كه در آن 300 دينار بود، به من داد. آنگاه برخاست و رفت ، من نيز بر مركب خويش سوار شده بازگشتم.

 


شجاعت و استقامت
امام كاظم (ع)با همان قدرت و اراده بزرگي كه پيامبران (ع) از آن برخوردار بودند، رسالت انبيا را بر دوش گرفت. او با تمام مظاهر طغيان استكبار و فساد ، تنها با اتكا بر پروردگار جهانيان به رويارويي برخاست.
هنگامي كه فضل بن ربيع نزد آن حضرت آمد عرض كرد:
اي ابو ابراهيم! خداوند تو را رحمت كند براي مجازات آماده شو، آن حضرت به وي فرمود: آيا "مالك دنيا و آخرت پشتيبان من نيست؟ امروز نمي توانيد به من آسيبي برسانيد، ان شاءالله."
همچنين هنگامي كه بر هارون الرشيد، اين فرمانرواي سركش و مغرور كه روزي با ابرها سخن مي گفت و به وسعت امپراتوري خويش مي نازيد و مي گفت: چه شرق و چه غرب، هر كجا كه بباري خراج تو را براي من مي آورند! وارد مي شود. هارون از آن حضرت مي پرسد: اين دنيا چيست؟ امام موسي بن جعفر (ع) به او پاسخ مي دهد: اين سراي فاسقان است و اين آيه را تلاوت فرمودند:
" سأصرف عن آياتي الذين يتكبرون في الارض بغير الحق و إن يروا كل آية لا يومنوا بها و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا و إن يروا سبيل الغي يتخذوه سبيلا ... ( اعراف/146)
" به زودي آن كسان را كه در روي زمين به ناحق تكبر كردند از آيات خويش بگردانم و اگر ايشان هر آيه اي را ببينند بدان ايمان نياورند و اگر راه راست ببينند آن را راه " خود" نگيرند و اگر راه گمراهي را ببينند، آن را راه " خود" مي گيرند..."
هارون پرسيد: دنيا خانه كيست؟ امام فرمود:
دنيا براي شيعيان ما يك فترة ( برهه) و براي ديگران فتنه است.
هارون پرسيد: چرا صاحب اين سرا( خدا) آن را پس نمي گيرد؟
امام (ع) فرمود: خداوند اين دنيا را آباد به بشر تحويل داد بنابراين آنرا جز به حالت آباد پس نمي گيرد.
هارون پرسيد: شيعيان تو كجايند؟ حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:
" الم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكين حتي تاتيهم البينة"( بينه/1)
" آن كساني كه كافر شدند از اهل كتاب و مشركان باز نايستند تا وقتي كه حجت پيدا برايشان بيايد."
هارون پرسيد: آيا ما كافريم؟ امام (ع) پاسخ داد: نه ... ولي چنان هستيد كه خداوند فرموده است:
" الذين بدلوا نعمت الله كفراً و أحلوا قومهم دار البوار"( ابراهيم /28)
" كساني كه نعمت خدا را به كفر مبدل كردند و قوم خود را به سراي تباهي فرود آوردند."
هارون با شنيدن اين پاسخ خشمگين شد و بر او سخت گرفت.
آن حضرت از زندان، جايي كه دژخيمان جنايتكار ِ هيأت حاكمه ، آن را احاطه كرده بودند، نامه اي به هارون نوشت و در آن فرمود:
" روزي از بلا و سختي بر من سپري نمي شود جز آنكه روزي از راحتي و رضا از تو سپري مي گردد تا آنكه تمام روزهاي ما دو نفر به روزي مي رسد كه پايان ناپذير است و اهل باطل در آن روز زيانمند شوند. "

 

 


مرارت و شهادت امام عليه السلام
رنجها و غمهاي امام موسي بن جعفر عليهما السلام بعد از فاجعه كربلا، دردناكتر و شديدتر از ساير ائمه عليهما السلام بود. هارون الرشيد همواره در كمين ايشان بود، اما نمي توانست به آن حضرت آسيبي برساند. شايد او از ترس اينكه مبادا سپاهيانش در صف ياران آن حضرت در آيند، از فرستادن آنان براي دستگيري و شهيد كردن امام خودداري مي ورزيد . از اين رو بود هارون خود شخصاً به مدينه رفت تا امام كاظم عليه السلام را دستگير كند. نيروهاي مخصوص هارون به اضافه سپاهي از شعرا و علماي درباري و مشاوران، او را در اين سفر همراهي مي كردند و ميليونها درهم و دينار از اموالي كه از مردم به چپاول برده بود را با خود حمل مي كرد و به عنوان حق السكوت به اطرافيان خود دراين سفر بذل و بخشش مي نمود. و در اين ميان به رؤساي قبايل و بزرگان و چهره هاي سرشناس مخالف توجه و رسيدگي بيشتري نشان مي داد.
هارون الرشيد اين گونه عازم مدينه شد تا بزرگ ترين مخالف حكومت غاصبانه خويش را دستگير كند.
چگونگي برخورد هارون در مدينه
اول: هارون چند روزي نشست. مردم به ديدنش مي آمدند و او هم به آنها حاتم بخشي مي كرد تا آنجا كه شكم هاي برخي از مخالفان را كه مخالفت آنان با حكومت جنبه شخصي و براي رسيدن به منافع خاصي بود، سير كرد.
دوم: عده اي را مأموريت داد تا در شهرها بگردند و بر ضد مخالفان حكومت تبليغات به راه اندازند. او همچنين شاعران و مزدوران درباري را تشويق كرد كه در ستايش او شعر بسرايند و بر حركت محاربه با هارون فتوا دهند.
سوم: هارون قدرت خود را پيش ديدگان مردم مدينه به نمايش گذارد تا كسي انديشه مبارزه با او را در سر نپروراند.
چهارم: هنگامي كه همه شرايط براي هارون آماده شد، شخصاً به اجراي بند پاياني طرح توطئه گرانه خويش پرداخت. او به مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله رفت ؛ شايد حضوراو مصادف با فرا رسيدن وقت نماز بوده كه مردم و طبعاً امام موسي بن جعفر(ع) براي اداي نماز در مسجد حضور داشته اند.
هارون به سوي قبر پيامبر (ص) جلو آمد و گفت: السلام عليك يا رسول الله ! اي پسر عمو.
هارون در واقع مي خواست با اين كار ، شرعي بودن جانشيني خود را اثبات كند و آن را علتي درست براي زنداني كردن امام كاظم (ع)جلوه دهد.
اما امام اين فرصت را از او گرفت ، صفها را شكافت و به طرف قبر پيامبر(ص) آمد و به آن قبر شريف روي كرد و در ميان حيرت و خاموشي مردم بانگ برآورد:
السلام عليك يا رسول الله! السلام عليك يا جداه!
امام كاظم (ع)با اين بيان مي خواست بگويد: اي حاكم ستمگر اگر رسول خدا پسر عموي توست و تو مي خواهي بنابراين پيوند نسبي، شرعي بودن حكومت خود را اثبات كني بايد بداني كه من بدو نزديكترم و آن حضرت جد من است. بنابراين من از تو به جانشيني و خلافت آن بزرگوار شايسته ترم!
هارون مقصود امام را دريافت و در حالي كه مي كوشيد تصميم خود را براي دستگيري امام كاظم (ع)توجيه كند، گفت:
اي رسول خدا من از تو درباره كاري كه قصد انجام آن را دارم پوزش مي خواهم . من قصد دارم موسي بن جعفر را به زندان بيفكنم. چون او مي خواهد ميان امت تو اختلاف و تفرقه ايجاد كند و خون آنها را بريزد.
چون روز بعد فرارسيد، هارون ، فضل بن ربيع را مأمور دستگيري امام كاظم (ع)كرد. فضل بر آن حضرت كه در جايگاه رسول خدا (ص) به نماز ايستاده بود، درآمد و دستور داد او را دستگير كنند و زنداني نمايند.
سپس دو محمل ترتيب داد كه اطراف آنها پوشيده بود. ايشان را در يكي از آنها جاي داد و آن دو محمل را روي استر بسته بر هر يك عده اي را گماشت. يكي را به طرف بصره و ديگري را به سوي كوفه روانه كرد تا بدينوسيله مردم ندانند امام را به كجا مي برند. امام كاظم (ع) در هودجي بود كه به سمت بصره مي رفت. هارون به فرستاده خود دستورداد كه آن حضرت را به عيسي بن جعفر منصور كه والي وي در بصره بود، تسليم كند. عيسي يك سال آن حضرت را نزد خود زنداني كرد ؛ سپس نامه اي به هارون نوشت كه موسي بن جعفر را از من بگير و به هركه مي خواهي بسپار و گرنه من او را آزاد خواهم كرد.
من بسيار كوشيدم تا دليلي و بهانه اي براي دستگيري او پيدا كنم، اما نتوانستم ، حتي من گوش دادم تا ببينيم كه آيا او در دعاهاي خود بر من يا تو نفرين مي فرستد، اما ديدم كه او فقط براي خودش دعا مي كند و از خداوند رحمت و مغفرت مي طلبد!
هارون پس از دريافت اين نامه، كسي را براي تحويل گرفتن امام موسي الكاظم (ع) روانه بصره كرد و او را روزگاري دراز در بغداد، نزد فضل بن ربيع، زنداني كرد. هارون خواست به دست فضل ، آن امام (ع) را به شهادت برساند، اما فضل از اجراي خواسته هارون خودداري ورزيد، در نتيجه هارون دستور داد كه آن حضرت را به فضل بن يحيي تسليم كند و از فضل خواست تا كار امام را يكسره سازد، اما فضل هم زيربار اين فرمان نرفت. از طرفي به هارون كه در آن هنگام در "رقه" بود، خبر رسيد كه امام موسي كاظم (ع)در خانه فضل به خوشي و آسودگي روزگار مي گذراند. از اين رو هارون" مسرور" خادم را با نامه هائي روانه بغداد كرد و به وي دستور داد كه يكسره به خانه فضل بن يحيي در آيد و درباره وضع آن حضرت تحقيق كند و چنانچه وضع را همانگونه ديد كه به وي خبر داده اند ، نامه اي را به عباس بن محمد بسپارد و به او امر كند تا آنرا به اجرا گذارد و نامه ديگري به سندي بن شاهك بدهد و به او بگويد كه فرمان عباس بن محمد را به جاي آورد.
اين ماجرا را از اينجا به بعد از يكي از روايات تاريخي پي مي گيريم:
اين خبر به گوش يحيي بن خالد( پدر فضل) رسيد. او بي درنگ سوار بر مركب خويش شد و نزد هارون آمد و از دري جز آن در كه معمولاً مردم از آن وارد قصر مي شدند، پيش هارون رفت و بدون آنكه هارون متوجه شود از پشت سر او داخل شد و گفت: اميرالمؤمنين به سخنان من گوش فرا ده. هاورن هراسان به وي گوش سپرد. يحيي گفت: فضل جوان است، اما من نقشه تو را عملي مي كنم.
چهره هارون از شنيدن اين سخن از هم شكفت و به مردم روي كرد و گفت: فضل مرا در كاري نافرماني كرد و من او را لعنت فرستادم ، اينك او توبه كرده وبه فرمان من در آمده است پس شما هم او را دوست بداريد.
حاضران گفتند: ما هر كس را كه تو دوست بداري دوست مي داريم و هر كس را كه دشمن بخواني ما نيزاو را دشمن مي خوانيم!! و اينك فضل را دوست داريم.
يحيي بن خالد از نزد هارون بيرون آمد و شخصاً با نامه اي به بغداد رفت. مردم از ورود ناگهاني يحيي شگفت زده شدند. شايعاتي درباره ورود ناگهاني يحيي گفته مي شد، اما يحيي چنين وانمود كرد كه براي سروسامان دادن به وضع شهر و رسيدگي به عملكرد كارگزاران به بغداد آمده و چند روزي نيز به اين امور پرداخت. آنگاه سندي بن شاهك را خواست و دستور قتل آن حضرت را به او ابلاغ كرد. سندي فرمان او را به جاي آورد.
امام موسي كاظم (ع)هنگام فرا رسيدن وفات خويش از سندي بن شاهك خواست . غلام او را كه در خانه عباس بن محمد بود، بر بالين وي حاضر كند. سندي گويد: از آن حضرت خواستم به من اجازه دهد كه از مال خود او را كفن كنم، اما او نپذيرفت و در پاسخ من فرمود: ما خانداني هستيم كه مهريه زنانمان و مخارج نخستين سفر حجمان و كفن مردگانمان همه از مال پاك خود ماست و كفن من نيز نزد من حاضر است.
چون امام دعوت حق را لبيك گفت فقها و چهره هاي سرشناس بغداد را كه هيثم بن عدّي و ديگران نيز در ميان آنها بودند، بر جنازه آن حضرت حاضر كردند تا گواهي دهند كه هيچ اثري از شكنجه بر آن حضرت نيست و وي به مرگ طبيعي جان سپرده است . آنان نيز به دروغ به اين امر گواهي دادند. آنگاه پيكر بي جان امام را بر كنار جسر (پل) بغداد گذارده، ندا دادند: اين موسي بن جعفر است كه ( به مرگ طبيعي) جان سپرده است . بدو بنگريد. مردم دسته دسته جلو مي آمدند و در سيماي آن حضرت به دقت مي نگريستند.
امام در زندان
روايات تاريخي نقل مي كنند كه امام كاظم (ع)از زندان با شيعيان و هواخواهانش ارتباط برقرار مي كرد و به آنها دستوراتي مي داد و مسايل سياسي و فقهي آنان را پاسخ مي گفت:
به راستي امام كاظم (ع)(ع) چگونه با شيعيان خويش رابطه برقرار مي كرد؟ شايد اين ارتباط از راههاي غيبي صورت مي گرفت، اما احاديث بسياري اين نكته را روشن مي كنند كه بيشتر كساني كه امام (ع) نزد آنان زنداني مي شد از معتقدان به امامت وي بودند . اگر چه حكومت مي كوشيد زندانبان هاي آن حضرت را از ميان خشن ترين افراد و طرفداران خود برگزيند ، اما آنها( زندانبانان) از نحوه عبادت امام كاظم(ع) ، دانش سرشار و مكارم اخلاقي آن حضرت اطلاع داشتند و كرامات بسياري را از آن حضرت مشاهده كرده بودند. و حكومت شكست مي خورد پس سكي از راه هاي ارتباط امام با شيعيان از طريق برخي از همين زندانبانان بود .
در كتاب بحار الانوار آمده است كه عامري گفت: هارون الرشيد كنيزي خوش سيما به زندان امام موسي كاظم (ع)فرستاد تا آن حضرت را آزار دهد. امام در اين باره فرمود: به هارون بگو:
" بل انتم بهديتكم تفرحون "( نمل/36)
" بلكه شما به هديه خود شادماني كنيد"
مرا به اين كنيز و امثال او نيازي نيست . هارون از اين پاسخ خشمگين شد و به فرستاده خويش گفت: به نزد او برگرد و بگو: ما تو را نيز به دلخواه تو نگرفتيم و زنداني نكرديم و آن كنيز را پيش او بگذار و خود بازگرد.
فرستاده ، فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت . با بازگشت فرستاده، هارون از مجلس خويش برخاست و پيشكارش را به زندان امام موسي كاظم (ع) روانه كرد تا از حال آن زن تفحص كند. پيشكار آن زن را ديد كه به سجده افتاده و سر از سجده بر نمي دارد و مي گويد: قدوس سبحانك سبحانك.
هارون از شنيدن اين خبر شگفت زده شد و گفت: به خدا موسي بن جعفر آن كنيز را جادو كرده است. او را نزد من بياوريد . كنيز را كه مي لرزيد و ديده به آسمان دوخته بود در پيشگاه هارون حاضر كردند. هارون از او پرسيد؟
اين چه حالي است كه داري؟ كنيز پاسخ گفت: اين حال، حال موسي بن جعفر (ع) است. من نزد او ايستاده بودم و او شب و روز نماز مي گذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبيح و تقديس خداوند گشود. من از او پرسيدم؟ سرورم! آيا شما را نيازي نيست تا آن را رفع كنم؟ او پرسيد: مرا چه نياز به تو باشد؟ گفتم: مرا براي رفع حوايج شما بدين جا فرستاده اند. گفت: اينان چه هدفي دارند؟ كنيز گفت: پس نگريستم ناگهان بوستاني ديدم كه اول و آخر آن در نگاه من پيدا نبود، دراين بوستان جايگاههايي مفروش به پر و پرنيان بود و خدمتكاران زن و مردي كه خوش سيماتر از آنها و جامه اي زيباتر از جامه آنها نديده بودم، بر اين جايگاهها نشسته بودند، آنها جامه اي از حرير سبز پوشيده بودند و تاج ها و درّ و ياقوت داشتند و در دستهايشان آبريزها و حوله ها و هر گونه طعام بود. من به سجده افتادم تا آنكه اين خادم مرا بلند كرد و در آن لحظه پي بردم كه كجا هستم.
هارون گفت: اي خبيث شايد به هنگامي كه در سجده بودي، خواب تو را در گرفته و اين امور را در خواب ديده باشي؟
كنيز پاسخ داد: به خدا سوگند نه ، پيش از آنكه به سجده روم اين مناظر را ديدم و به همين خاطر به سجده افتادم.
هارون به پيشكارش گفت: اين زن خبيث را نزد خود نگه دار تا مبادا كسي اين سخن را از او بشنود . زن به نماز ايستاد و چون در اين باره از او پرسيدند ، گفت: عبد صالح( امام موسي كاظم(ع)) را چنين ديدم
آن زن تا زمان مرگ به همين حال بود. اين ماجرا چند روز پيش از شهادت امام كاظم (ع)رخ داد.

 منبع: http://monasebatha.persianblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6- موانع مهرورزی

 

از جمله مهمترین موانع مهرورزی در عصر کنونی غلبه حس دنیا دوستی و شهو درآدمیان است.

 

 

علماء اخلاق معتقدند آدمی زمانی که دچار قساوت قلب شد بر اثر مرور زمان  قلب خود را که جایگاه اصلی مهرورزی است به پایگاه خشم و نفرت  تبدیل میکند. قلب انسانها بر اثر انباشته شدن نفرت و خشم به موجودی مسخ شده تبدیل می شود که هرکاری از او ممکن است سربزند.

جهان معاصر مانیز متأسفانه بر اثر رواج فرهنگ ماشینیسم و ماشین مداری فاصله شایان توجهی با اصول و معیارهای معرفتی و محبتی قرنهای سراسر افتخار خود گرفته است.

انسان معاصر می کوشد تا به جای دل خوش کردن به خود اوقات خود را با ساخته های دست خود بگذراند . ساخته هایی که هرکدام مبین سختی و خشونت است  ماشین آلاتی که جز سردی هدیه دیگری به محیط مهربانی آدمیان نیاورده اند.

اکنون زمان رسیدن به خود فرا رسیده است.

زمان رهایی از بند هوی و هوس و به قول حافظ شیراز زمان زمان پرده بر فکندن از غبار تن:

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده بر فکنم

 

 

 

7-نتيجه گيري

 

والدين بر فرزندان خود به روشهاي گوناگون اثر مي گذارند، مكانيسم هاي مختلفي كه ممكن است اثرات ساختار خانواده بر پيامد هاي رفتاري فرزندان را نشان دهد، بيشمار است. با اين وجود چهار مكانيسم اوليه كه در منابع مختلف درباره ي آنها بحث شده است عبارتند از: وضعيت اقتصادي، اجتماعي سازي والدين، استرس كودكي و رفاه روانشناختي مادري

يكي از عوامل مهم تعيين كننده ي اثر ساختار خانواده بر پيامدهاي رفتاري و اجتماعي جوانان، وضعيت اقتصادي خانواده مي باشد زيرا ساختار خانواده و وضعيت اقتصادي همبسته هستند و درآمد هاي پايين پيامدهاي منفي براي بچه ها دارد

خانه براي كودك زمينه اي ايجاد مي كند كه در آنجا آموختن و اجتماعي سازي صورت گيرد و جداي از ساير متغيير ها، كيفيت و محيط خانه و بويژه ميزان مهرورزي در خانواده نتايج مهمي براي بچه ها دارد. يك محيط خانه ي مناسب مرتبط با فرصتهايي براي يادگيري و آموختن بوده و با گرمي و حمايت احساسي و مهرورزي باعث رشد سالم و نمو بچه ها خواهد شد

تئوري استرس بيان مي كند كه تغييرات در سازمان خانواده و شرايط باعث ايجاد استرس در زندگي بچه ها مي شود. به اين دليل كه تغييرات ممكن است منجر به ايجاد دگرگوني هايي در پويايي خانواده، سازماندهي و نقش هايي شود كه باعث تغييرات رفتاري براي بچه ها و افراد بالغ مي شود

سلامت رواني مادر مكانيسم ديگري است كه ممكن است مسئول اثرات ساختار خانواده بر رفتار بچه ها و نمرات تست شناختي بچه ها باشد. مادران تنها نرخ هاي بالاتري از افسردگي و سطوح پايين تري از عملكرد روانشناختي را نسبت به ساير مادران نشان مي دهند. سلامت رواني ضعيف مادران به طور معكوس رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار مي دهد.

خانواده هاي فرزند خوانده رفاه كمتر و كيفيت روابط ضعيف تري نسبت به خانواده هاي واقعي نشان مي دهند. مادر خوانده ها بيان مي كنند كه بچه هاي آنها بيشترين مشكلات برون سازي را دارند. و مادران در خانواده هاي دو والدي واقعي كمترين مشكل را در اين زمينه دارند. مادر خوانده ها عدم توافق با فرزندان را نسبت به ساير مادر ها گزارش مي كنند.

          دومين ديدگاه اين است كه اجتماعي سازي توسط دو والد بهينه است. اگر اين مسئله درست باشد، بايد انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي بدتر از ساير چهار نوع ديگر باشند. مشخص شده كه مادران تنها رفاه كمتري نسبت به مادران متاهل داشتند. آنها در روش هاي سازگار از ساير خانواده ها متفاوت نبودند و بچه ها در خانواده هاي مادر تنها هيچ تفاوتي در رفاه يا ساير روابط در مقايسه با ساير خانواده ها گزارش نداده اند.

          سومين ديدگاه بر تقدم روابط تني با دو والد تاكيد دارد. بر اساس اين ديدگاه مي توان انتظار داشت كه خانواده هاي تك والدي ، والد ناتني و فرزند خوانده در مقايسه با خانواده هايي كه دو والد متاهل كه با فرزندان تني خود زندگي مي كنند، ناقص هستند. يافته هاي تحقيقي حمايت محدودي براي اين ديدگاه ايجاد مي كند. بعلاوه پدر ها در خانواده هاي دو والدي گزارش نموده اند كه زمان بيشتري با بچه هاي خود مي گذرانند و پيوستگي خانوادگي بيشتري نسبت به پدران در ساير خانواده ها دارند.

          ديدگاه چهارم اهميت فرايند هاي خانواده در همه ساختار هاي خانواده را بيان مي كند و بيان مي كند كه ساختار خانواده در پيش بيني رفاه و كيفيت روابط و ميزان مهرورزي و كيفيت روابط نسبتاً غير مهم است. در واقع پدر ها از ساختار هاي متفاوت خانواده در گزارش هاي خود در مورد رفاه خود ، رفاه بچه ها ، پايه ي تحصيلي بچه ها، روابط خانوادگي، دوستي بچه ها، ميزان محبت به بچه ها و برعكس، تفاوتي را بيان نمي كنند. همچنين تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مادر و گزارش هاي مادر از رفاه بچه ها بعد از كنترل متغيير هاي فرايند خانواده مهم نمي باشد.

          به طور خلاصه بيشترين حمايت براي ديدگاهي است كه پيشنهاد مي كند فرايند هايي كه در همه ي انواع خانواده رخ مي دهند مهمتر از ساختار هاي خانواده در پيش بيني رفاه، مهر و محبت و پيامد هاي روابط مي باشند. اين موضوع بويژه براي گزارش هاي پدران و فرزندان صحيح مي باشد.

          الگوي يافته ها بر اساس گزارشات مادران بسيار پيچيده بود ولي بعد از كنترل براي عدم توافق بين همسران و بين مادران و بچه ها تفاوت هاي ساختار خانواده در رفاه مهم نبود. علاوه بر تهيه ي اطلاعات درباره ي زندگي بچه ها ، مطالعات انجام شده اطلاعات مهمي با بيان رفاه والدين و روابط آنها ايجاد مي نمايد. وارد نمودن رفاه والدين تصوير كامل تري از چگونگي انواع مختلف خانواده مي دهد. بعلاوه مطالعه ي اوليه ي خانواده هاي فرزند خوانده بر پايه ي جمعيت هاي كلينيكي و گروه هاي تيپيك كنترل و يا كنترل هاي ضعيف، اندازه هاي كوچك نمونه، و تعداد محدود معيارهاي پيامد با قابليت اعتماد قابل سوال و اعتبار، مطالعات نتايج روش شناختي اين كار اوليه را نشان مي دهد. محدوديت هايي نيز مثل عدم وجود اطلاعات در مورد شرايط پيش بيني كننده ي فرزند خواندگي. بخاطر اينكه بچه ها ي با نياز هاي ويژه ممكن است مشكلات نموي و رفتاري به خانواده هاي خود بياورند و درنتيجه اين بچه ها ممكن است پيامد هاي بدني به دنبال فرزند خواندگي داشته باشند، بنابراين يك جهت كليدي براي  تحقيقات آينده بررسي ارتباط هاي بين فرايند هاي خانواده ، كيفيت روابط ، رفاه درون و ميان ساختارهاي خانواده خواهد بود. يافته هاي تحقيقاتي پيشنهاد مي كند كه فرزند خواندگي ، طلاق و ازدواج مجدد لزوماً با مشكلات تنظيمي كه در منابع كلينيكي گزارش شده مرتبط نمي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

 

 

Amato, P. R. (1993). Children’s adjustment to divorce: Theories, hypotheses, and empirical support. Journal of Marriage and the Family, 55, 23-38.

Astone, N. M., & McLanahan, S. (1991). Family structure, parental practices and high school completion. American Sociological Review, 6, 309-320.

Baugher, E., & lamison-White, L. (1996). Poverty in the United States: 1995 (U.S. Bureau of the Census, Current Population Reports, Series P-60-194). Washington, DC: U.S. Government Printing Office.

Benson, P. L., Sharma, A. R., & Roehlkepartain, E. C. (1994). Growing up adopted: A portrait of adolescents and their families. Minneapolis, MN: Search Institute.

Borders, L. D., Black, L. K., & Pasley, B. K. (1998). Are adopted children and their parents at greater risk for negative outcomes? Family Relations. 47, 237-241.

Bradley, R. H., & Rock, S. L. (1998). Home environment and school performance: A ten-year follow-up and examination of three models of environmental action. Child Development, 59, 852-867.

Brodzinsky, D., M. (1987). Adjustment to adoption: A psychosocial perspective. Clinical Psychology Review, 7, 25-47.

Covey, L. S., & Tam, D. (1990). Depressive mood, the single-parent home, and adolescent cigarette smoking. American Jurnal of Public Health, 80, 1330-1333.

Dancan, G. J., & Brooks-Gunn, J. (Eds.). (1997). Consequences of growing up poor. New York: Russell Sage Foundation.

Dodge, K., Petit, G., & Bates, J. (1994). Socializationmediators of the relation between socioeconomic status and child conduct problems. Child Development, 65, 649-665.

Dornbusch, S. M., Carlsmith, J. M., Bushwall, S. J., Ritter, P. L., Leiderman, H., Hastorf, A. H., & Gross, R. T. (1985). Single parents, extended households, and the control of adolescents. Child Development, 45, 326-341.

Downey, G., & Coyne, J. C. (1990). Children of depressed parents: An integrative review. Psychological Bulletin, 108, 50-76.

Friedlander, S., Weiss, D. S., & Traylor, J. (1986). Assessing the influence of maternal depression on the validity of the Child Behavior Checklist. Journal of Abnormal Psychology, 14, 123-133.

Goldscheider, F. K., & Goldscheider, C. (1993). Leaving home before marriage: Ethnicity, familism, and generational relationships. Madison: University of Wisconsin Press.

Haugaard,J. J. (1998). Is adoption a risk factor for the development of adjustment problems? Clinical Psychology Review, 18, 47-69.

Hill, M. S., Yeung, W., & Duncan, G. J. (2001). Parental family structure childhood behaviors. Jurnal of Economics, 14.

Korenman, S., Miller, J. E., & Sjaastad, J. E. (1995). Long-term poroverty and child development in the United States: Results from the NLSY. Children and Youth Services Review, 17, 127-155.

McLanahan, S., & Adams, J. (1987). Parenthood and psychological well-being. Annual Review of Immunology, 5, 237-57.

McLanahan, S., & Sandefur, G. (1994). Growing up with a single parent: What hurts, what helps. Cambridge, MA: Harvard University Press.

Parish, T. S. (1991). Ratings of self and parents by youth: Are they affected by family status, gender, and birth order? Adolescence, 26, 105-112.

Sorensen, E. (1997). A national profile of nonresident fathers and their ability to pay child support. Journal of Marriage and family, 59, 785-797.

Steinberg, L. (1987). Single parents, stepparents, and the susceptibility of adolescents to antisocial Peer Pressure. Child Development, 58, 269-275.

Stern, M., Northman, J. E., & Van Slyck, M. R. (1984). Father absence and adolescent problem behaviors: Alcohol consumption, drug use, and sexual activity. Adolescence, 19, 301-312.

Thompson, M. S., & Ensminger, M. E. (1989). Psychological well-being among mothers with school age children: Evolving family structures. Social Forces, 67, 715-730.

Tornton, A., & Camburn, D. (1987). The influence of the family on premarital sexual attitudes and behavior. Demography, 24, 323-340.

Wu, L. L. (1996). Effects of family instability, income, and income instability on the risk of a premarital birth. American Sociological Review. 61, 386-404.

Wu, L. L., Cherlin, A. J., & Bumpass, L. L. (1997). Family structure, early sexual behavior, and premarital births (Discussion paper no. 1125-97). University of Wisconsin at Madison, Institute for research on poverty.

 

 

 

             

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاريخچة‌خانواده درماني

بازديد: 175

-تاريخچة‌خانواده درماني :

خانواده درماني بعد از جنگ جهاني دوم يعني اواخر دهة‌ 1940 و اوائل دهة‌ 1950 توسعه يافت . خانواده درماني تحت تأثير خانواده هاي اسكيزوفرنيك و مشكلات رفتاري و بزهكاري كودكان به سرعت پيشرفت نمود. فرويد و بسياري از روان پزشكان بيمار را از خانواده جدا مي كردند تا از اثرات زيان آوراحتمالي در خانواده جلوگيري شود .

فرويد با مطالعة‌ گذشتة‌ كودك مبتني بر اين عقيده كه مشكلات نوروتيكي بيماران به رفتارهاي متقابل و تعاملات ناسالم دوران كودكي آنها با پدرو مادرشان بر مي گردد ، به مداواي بيمار مي پرداخت .ناتان آكرمن از بنيانگذاران خانواده درماني است و كتاب او تحت عنوان ‹‹ پويائي هاي رواني زندگي خانوادگي ، 1958 ›› درهاي جديدي به روي خانواده درماني بازكرد . او از روانكاوي

به خانواده درماني رسيد . در سال 1937 متوجه گرديد كه مصاحبه فردي با كودك و اعضاي خانواده به نتيجة‌ مطلوب كه تغيير رفتار كودك است نمي رسد ، لذا كلية‌ افراد خانواده را با هم مورد مصاحبه قرارداد.

بنابراين كارهاي آكرومن و ساير همكارانش در رابطه با كودكان بزهكار و خانواده هاي اسكيزوفرنيك شروع واقعي نهضت خانواده درماني بوده است .آكرومن معتقد بود با كسب مهارت در كار با تمامي گروه خانواده به بعد جديدي در درمان بيماري هاي رواني و مشكلات خانوادگي ميرسيم .

در پايان دهة‌ 1950 خانواده درماني با اين نگرش كه با درمان هاي ديگر متفاوت است ، شناخته شد . در اين درمان ، پذيرفته شد كه هدف ، تغيير ساختار خانواده است نه تغيير رفتارهاي فردي و اعضاي خانواده ، به عبارت ديگر خانواده درماني يك روش درماني نيست بلكه نوعي درمان با ويژگي ها  هدف هاي خاص مي باشد .

تعريف روان درماني خانواده :

روان درماني خانواده ارائه خدمت به منظور بالا بردن احساس وحدت ، انس و آرامش و رحمت و مودّت در خانواده است . مشاوران خانواده پس از كسب تجربه روي تعداد زيادي از خانواده ها به اين نتيجه رسيدند كه خانواده درماني يك روش نيست ، بلكه يك بينش خاص در مورد مشكلات انساني است . مشاور خانواده مشكلات هر فرد را در رابطه با خانواده اش مورد مطالعه قرارمي دهد .

مشاوران خانواده معتقدند كه مشكلات فرد ناشي از روابط او با ديگران است و منظوراز ديگران در نظر اول خانوادة‌وي مي باشند .بنابراين درمان فردي هم نوعي مداخلة‌ درماني در خانواده است . اين توجيه غلط است كه ما در خانواده درماني به اين دليل كه چون فرد بيمار است به درمان او بپردازيم و براي درمان او اقدام كنيم . درمانگر به جاي آنكه براي تغيير دادن فرد بكوشد ، هدفش دگرگون كردن رفتارهاي حاكم بر روابط اعضاي خانواده است .

 

 

-         تفاوت هاي خانواده درماني :

ديدگاه فردي با ديدگاه خانواده درماني كاملاً‌ متفاوت است كه ما به پاره اي از اين تفاوتها اشاره مي كنيم :

1-     ديدگاه درمان فردي به گذشتة‌ فرد اهميت مي دهد و در اين ديدگاه اعتقاد بر اين است كه گذشتة‌ فرد وضعيّت فعلي او را به وجود آورده است . در حاليكه خانواده درماني وضعيت فعلي را مورد توجه قرار ميدهد و براي تغيير آن اقدام مي كند . مشاور خانواده وضعيت گذشته را زماني مورد بررسي قرار مي دهد كه در تغيير وضع حاضر كمك كند .

2-       درمانگر معتقد به درمان فردي ، فرد را بعنوان مشكل را بيمار مي پذيرد و كوشش ميكند مشكل او را درمان كند ، د رحاليكه مشاور خانواده از كاربرد كلمة‌‹‹ بيمار›› پرهيز مي كند و منظور او از مراجع ، فردي است كه علائم اختلال دارد كه در رابطه با خانواده مورد بررسي قرار ميگيرد .

3-     ديدگاه فردي در پي تشخيص ناراحتي فرد و تعيين نوع بيماري يا مشكل است و هدفش كمك به مراجع براي رفع مشكل يا درمان بيماري است ، در صورتيكه خانواده درمانگر پس از كسب اطلاعات مختصري ، كار درمان را در رابطه با تغيير جوّ حاكم بر خانواده شروع مي كند . مشاور خانواده خود را جدا از وضع بيمار نميد اند . او خودش و بيمار و كلية‌اعضاي خانواده و شبكة‌ خويشاوندي را در بروز مشكل و درمان آن دخيل و سهيم مي داند .

4-     مشاور خانواده سعي مي كند از آشكار نمودن عواطف مخرّب و خصومت افراد خانواده با يكديگر پرهيز كند و بعلاوه مسائل خانواده  ها را يكسان نمي بيند . لذا ممكن است درمانگر كارخود را با تمام اعضاي خانواده شروع كند و بعد به اقتضاي هر مورد با يك عضو و يا زن و شوهر و يا هر تركيب ديگر مصاحبه كند .

خانواده و مراحل تكامل آن :

خانواده كوچك ترين واحد يك جامعه است كه از نظر اثرات فردي و اجتماعي داراي اهميت زيادي است و به همين علّت چون مشكلات خانواده دررابطه با كل اعضاي خانواده مي باشد ، خانواده درماني از اهميت ويژه اي برخوردار است .

تعريف مشكل :

هرگاه بين رفتار فرد و شرايط اجتماعي ناهماهنگي به وجود آيد و ارزش و فرهنگ حاكم بر جامعه مانع انجام برنامه هاي فردي گردد و يا تعادل فرد را به هم بزند اصطلاحاً فرد مواجه با مشكل مي شود . بنابراين مشكل يا فردي است يا اجتماعي ؛

مشكلاتي در جامعه مطرح مي شود كه دامنگير اكثريت افراد جامعه است نظير مشكلات اقتصادي ، ناامني و آلودگي هواي شهر ها و مشابه آن .

آنچه در رابطه با فرد مطرح مي شود و موضوع مشاوره و روان درماني به ميان مي آيد مشكلات فردي منبعث از جامعه است . مشكلات اعضاي خانواده در رابطه با كل خانواده قابل طرح و بررسي است و درمان ، قبل از آنكه به صورت فردي انجام شودبايددررابطه باكل خانواده مورد مطالعه و اقدام قرارگيرد .

درمان حل مشكل :

پس از شناخت مشكل مرحلة‌ بعدي برنامه ريزي براي حل آن است .

در خانواده درماني مشكل در نظام خانواده مورد بررسي قرار مي گيرد و در اين فرآيند تكيه بريك روش نيست . با توجه به نوع مشكل و شرايط و مقتضيات ، درمانگر مي تواند روش مناسب را انتخاب و با استفاده از فنون مختلف در حل مشكل اقدام كند .

خانواده بعنوان كانون شكل گيري هويّت :

از زماني كه كودك متولد مي شود ، آنچه اثر مي پذيرد از محيط اطراف وي مي باشد ، بنابراين شخصيت بجه در خانواده به تدريج شكل مي گيرد .

شخصيت يا متأثر از وراثت است و يا محيط كه خانواده از نظر وراثت مستقيم و از نظر محيط به طور غيرمستقيم روي بچه تأثير مي گذارد .

هويت كه مجموعه اي از خصوصيات يك فرد است جنبه هاي مختلف دارد :

هويت شناسنامه اي ، هويت ديني ، هويت ملي ،

هويت شناسنامه اي شامل نام و نامن خانوادگي نام پدر و ساير مشخصات مي باشد كه تمام آن منتسب به خانواده است .

هويت ديني ؛ اعتقادات ديني فرد مي باشد كه در خانواده از زماني كه اذان د رگوش كودك مي خوانند تا به رشد مي رسد در اعماق ذهن وي چنان تأثير مي گذارد كه كمتر كسي دين آبااجدادي خود را در صورتيكه خانواده معتقد باشد تغيير بدهد و اگر مواردي هم باشد علت اصلي آن عدم اعتقاد يا ضعف اعتقاد خانواده است .

هويت ملي هم شامل آداب و رسوم و زبان و در مجموع ، مليت است كه بيشترين اثر آن از خانواده است .

بنابراين در مجموع مي توان نتيجه گرفت كه خانواده به عنوان كانون شكل گيري هويت محسوب مي شود و پدر و مادر براي استحكام و تثبيت هويت بايد علاوه بر تربيت غيرمستقيم كه كودك به طور غيرارادي تحت تأثير واقع مي شود به طور عمومي نيز از طريق آموزش هاي برنامه ريزي شده است اقدام نمايند .

حضور اعضا در خانواده درماني :

حضور كلية‌ اعضاي خانواده در روان درماني ضروري است ، ولي ممكن است يك يا چند عضو از اعضاي خانواده در جلسات درمان حاضر نشوند . در اين موارد درمانگر بايد ضرورت حضور كلية‌ اعضاي خانواده را در روان درماني متذكر گردد.

كارپل و اشتراوس توصيه مي كنند كه لا اقل تلفني به اعضاي خانواده گفته شود كه هدف از حضور آنها در جلسات روان درماني جمع آوري اطلاعات بيشتر راجع به خانواده است .

اظهار اين مطلب بدين خاطر است كه ممكن است پدر يا كسي كه در جلسات حاضر نميشود ، اين احساس برايش پيش مي آيد كه ممكن است به علّت قصور در رابطه با ناراحتي خانواده مورد ملامت قرارگيرد و يا درمانگر حالت خشم و ناراحتي پيداكند و در مقابل وي حالت دفاعي به خود گيرد.

عدم حضور يكي از والدين يا هردو :

از آنجا كه مشكل فرزند مي تواند در رابطه با پدر و مادر يا روابط زناشوئي باشد ، حضور هر دو در جلسة‌ مشاوره ضروري است . چنانكه يكي يا هردو از آمدن به جلسه امتناع ورزند درمانگر بايد تلفني به آنها بگويد كه حضور آنان براي رفع مشكل فرزندشان ضروري است .

در ديگر حالت ، يكي از والدين براي رفع مشكل فرزند خود خود كمك خواسته و در جلسه حاضر ميشود و ديگري از آمدن پرهيز مي كند . در اين حالت ممكن است مشكلات زناشوئي جدّي باشد . درمانگر از پدر و مادري كه كمك خواسته جداً‌ مي خواهد كه همسرش را به حضور در جلسه تشويق كند . مشكلات مطرح شده ممكن است مربوط به يكي از دو والد باشد يا ممكن است مربوط به يكي از فرزندان باشد . در هردو حالت درمانگر بايد راههايي را كه در رابطة‌ با والدين با فرزندان است و حضور آنان مفيد مي باشد را بررسي كند .

تعارض زوجين :

تعارض در زندگي زناشوئي به طور طبيعي وجود دارد . يك زن و شوهر به خصوص در فرهنگ ما زماني كه با هم ازدواج مي كنند با اين فكر كه تا پايان عمر باهم زندگي مي كنند ، پيوند زناشوئي مي بندند . هنوز اين جمله كه دختران با لباس عروسي به خانة‌ بخت مي روند و با كفن از آن خارج مي شوند در گوش ها طنين انداز است . وقتي ماه عسل پايان مي پذيرد و شورو هيجان ماههاي اوليه زناشوئي طي مي شود ، مسائل خانوادگي از قبيل برنامه ريزي براي فرزنددار شدن ، خريد خانه ، خريد ماشين ، و افزايش درآمد و چگونگي هزينه و نحوة‌ ديد و بازديد هاي خويشاوندان دو طرف و تهية‌ غذا و انجام كارهاي خانه و مطرح مي گردد .

دراين برنامه ها سعي برآن است كه تعارض به وجود نيايد ولي با گذشت زمان نارضايتي و رنجش و عدم هماهنگي به وجود مي آيد و گاه آنقدر اين تعارضات شديد است كه منجر به جدايي عاطفي و يا طلاق مي شود و در اكثر مواقع نيز با وجود تعارض و تنش زندگي ادامه مي يابد و در مواقعي نيز به تدريج هماهنگي ايجاد مي شود و زندگي حالت ايده آلي به خود مي گيرد .

درمان فردي در زوج درماني :

زوج درماني معمولاً‌ با حضور زن و شوهر انجام مي گيرد . ولي مواردي است كه بعضي از متخصصان درمان ها ي فردي را در زوج درماني بكار مي برند از آن جمله :

1-     ناكامي هاي دوران كودكي ممكن است در زندگي زناشويي بارز و توقع ارضاشدن آن از سوي همسر مطرح باشد . پسري كه در كودكي از مادر محبت نديده ، ممكن است از همسرش محبت مادري بخواهد . در اين مسأله كه زوج درماني بايد به صورت مطالعة‌ انفرادي انجام گيرد ، هدف كلي آن است كه به هريك از زن و شوهر كمك شود تا طرف مقابل را نه به عنوان يك والد نمادين بلكه به همان گونه كه واقعاً‌ هست بنگرد .

2-     درمان منطقي عاطفي اليس نيز براي حل تعارض هاي خانوادگي به صورت انفرادي به كار مي رود . يعني درمانگر با اين فرض كه مشكلي در درون يكي يا هردو زوج وجود دارد كه موجب آشفتگي ميان آنها شده به درمان فردي مبادرت ميكند .

براي مثال زن ممكن است به طور منطقي اين باور را داشته باشد كه شوهرش بايد هميشه او را تمجيد كند و محبت او نبايد به هيچ وجه كم شود . با اين ديدي كه زن نسبت به شوهرش دارد اگر در يك ميهماني شوهرش از او فاصله بگيرد و با مردان يا زنان ديگر صحبت كند واكنش نشان خواهد داد .

كانون خانواده و انحرافات :

خانواده مهم ترين نهاد اجتماعي در جوامع انساني بوده و از نظر تكوين شخصيت و پرورش آن در فرزندان و همچنين از نظر سازگاري بعدي فرد با جامعه داراي آثار وسيعي مي باشد . بسياري از جامعه شناسان و نيز روان كاوان عقيده دارند كه ريشة‌ بسياري از انحرافات شخصيت را بايد در پرورش نخستين خانوادگي جستجو كرد ؛ چرا كه اگر منشاء‌ بسياري از كج رفتاريها و انواع گوناگون بيماريهاي رواني بررسي گردد ، نقش پرورشي خانواده در كيفيت رشد شخصيت آشكار مي گردد . به طور كلي خانواده را از نظر امكان دخالت آن در بروز انحرافات و بيماريهاي رواني از چند ديدگاه مورد بررسي قرار دهيم :

1-ميزان سازگاري و كيفيت روابط عاطفي زن و شوهر و ديگر كساني كه هستة‌ اصلي خانواه را تشكيل مي دهند و نيز نقش آموزشي خانواده و اهميت آن در رشد شخصيت

2- روابط عاطفي فرزند و خانواده

3-   مسائل رواني جسماني ناشي از حيات خانواده

اثرات و عوارض طلاق :

با اينكه طلاق به حكم ضرورت براي پرهيز از مخاطراتي پذيرفته شده است ، با وجود اين ، چون از عوامل گسيختگي و ازهم پاشيدگي كانون خانواده است ، به ناچار عواقب اجتماعي آن را بايد انتظار داشت . طلاق از نظر جرم شناسي در وقوع جرم و جنايت و بزه بي تأثير نيست و از عوامل جرم زا به حساب مي آيد .

ميزان طلاق را در يك جامعه مي توان به مثابة‌ معيار تزلزل اجتماعي و عدم ثبات آن تلقي كرد از نظر جرم شناسي ، نتايج وخيم طلاق را بايد به اين شرح بررسي نمود :

1-   اثر طلاق بر مردان و زناني كه فاقد فرزند هستند .

2-   اثر طلاق بر فرزندان

3-   زيان اجتماعي طلاق

اثرات طلاق در مردان بدين شكل است كه آنان را افرادي غير متعهد بارمي آورد . آمار جنايي نشان مي دهد كه تعداد اين گونه افراد غيرمتعهد در زندانيان قابل ملاحظه است . اثر طلاق در زنان ، به خصوص آناني كه پناهگاهي ندارند و فاقد استقلال اقتصادي هستند ، سخت خطرناك است .زنان از همسر جداشده (مطلّقه ) ، خيلي دير به خانة‌ بختِ دوم پاي ميگذارند و چه بسا كه اين اميد هرگز جامة‌ عمل نپوشد و احتمالاً‌ را را براي انحراف و سقوط آنان به پرتگاههاي مختلف بگشايد .

اثر طلاق در فرزندان متعلّق به كانونِ‌از هم پاشيده بسيار شديد است و عقده هاي غيرقابل تحمل و توأم با نفرت در آنان بوجود مي آورد كه شديدتر از وضع يتيمي است . مسائلي كه دربارة زنِ پدر وجود دارد ، در مورد كودكاني كه داراي مادر مطلّقه هستند ، ولي بر اثر لجبازي و يكدندگي پدر مجبورند زن پدر را تحمل كنند نيز صادق است .

اين دسته هم ، زندگي توأم با نكبت ، ترس ، شقاوت ، و سيه روزي را مي گذرانند .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

توصيف كلي حافظه

بازديد: 183

توصيف كليحافظه

در فرهنگ ما، از حافظه به صورت كاملاً آزاد ياد مي شود. هر روز و در هر جايي كه هستيم عبارات «فراموش نكن وقتي كه برگشتي...» و يا «حافظه ات خوب كار مي كند» و يا مشابه آنها را زياد مي شنويم. در اين اصطلاحات عمومي، حافظه مي تواند به معني تجربيات زندگي كه انفرادي و ويژه هستند باشد و يا به تأثيري كه داروهاي شيميايي بر روي رشته هاي عصبي و نهايتاً بر مغز كه آن تجربيات را گزارش مي دهد، مي گذارد، حافظه گفته مي شود.

در واقع مفهوم حافظه مي تواند از جهاني به صورت استعاره باشد. اين استعاره دلالت مي كند بر اين كه مجموعه اي ثابت و معين از اطلاعات، در يك مكاني كه كاملاً قابل دسترسي باشد، ذخيره شده اند. به نظر ما مغز به روشي كه كامپيوتر كار مي كند، فعاليت دارد اما حقيقت چيز ديگري است. در واقع، انواع مختلف حافظه در قسمت هاي مختلف مغز ذخيره مي شوند. بدين علت كه مغز بشر عضوي پيچيده و فرهيخته است، پس حافظه ي بشر هم به آن اندازه رويدادي پيچيده مي باشد. براي اين كه مطالب براي تان ملموس تر باشد، بهتر است كه ابتدا اجزاي تشكيل دهنده ي حافظه را از هم تفكيك نماييم.

ما اغلب حافظه را امري بديهي مي دانيم و از آن به عنوان فرايند رواني ياد مي كنيم كه دور از كنترل ماست. اما وقتي اجزاي تشكيل دهنئده ي حافظه تان را از هم سوا كرديد، بخش هاي ويژه اي را خواهيد يافت كه با فعاليت و جديت مي توانيد در آن تغييراتي ايجاد كنيد.

فرايند حافظه

ابتدا بايد بدانيد كه براي به ياد آوردن اطلاعات فرايندي وجود دارد. به عبارت ديگر، شما اطلاعات را به مغزتان مي دهيد، اين داده ها براي مدتي آنجا مي مانند و شما بعداً آنها را دوباره مي خواهيد. اين سه مرحله در فرايند حافظه مجزا هستند و به نام هاي رمزگذاري (دادن اطلاعات)، ذخيره سازي (نگهداري اطلاعات در آنجا) و فراخواني (خواستن دوباره ي اطلاعات) شناخته مي شوند. اما قبل از اين كه به جزئيات اين سه مرحله بپردازيم بهتر است مثالي در اين مورد بياوريم.

رمزگذاري

دادن اطلاعات اولين مرحله از اين فرايند سه مرحله اي مي باشد. وقتي شما به ترانه گوش مي دهيد، مغز شما داده هاي خام شنيداري (شعر و موسيقي) را گرفته و آنها را به كُد (مجموعه اي ازشبكه هاي عصبي) تبديل مي كند تا اطلاعات را براي استفاده هاي بعدي ذخيره كند. اگر شما ترانه اي را دوست داشته باشيد، به آن توجه بيشتري خواهيد كرد. اين امر باعث مي شود كه اطلاعات به بهترين نحو ممكن در مغزتان جاسازي شود. به زودي همراه با ترانه، شما هم آوازتان را سر مي دهيد. اين مرور ذهني (تكرار مداوم هر چيز تا زماني كه ذخيره شود) به مرحله ي اول فرايند حافظه يعني دادن اطلاعات كمك زيادي مي كند.

دادن اطلاعات و رمزگذاري هاي همان مرحله ي ورود اطلاعات به مغز براي نگهداري در حافظه مي باشد. اگر چيزي به عنوان اطلاعات به مغزتان داده نشود، هرگز هم هيچ چيزي به خاطرتان نخواهد آمد. اين مرحله از حافظه، مرحله اي است كه شما مي توانيد بيشترين تأثير را در آن ايجاد كنيد. دادن اطلاعات با روش مناسب باعث حافظه ي خوب هم مي شود. اگر اين مرحله به خوبي انجام نگيرد، شما هم نمي توانيد انتظار داشته باشيد كه در مواقع لزوم اين اطلاعات را از مغزتان بخواهيد. آگاهي از روش دادن اطلاعات به مغز، در نهايت باعث بهبود و تقويت حافظه مي شود. اكثر مطالب اين كتاب در واقع نشان دادن ترفندهايي براي بهبود در دادن اطلاعات به مغز است.

ذخيره سازي

بيشتر افرادي كه نگران مشكلات حافظه شان هستند، در واقع نگران توانايي خود در امر ذخيره سازي اطلاعات مي باشند. به عبارت ديگر، به نظرشان مي رسد كه اطلاعات داده شده به مغزشان گم مي شود و يا آنها توانايي شان را براي نگهداشتن اطلاعات از دست مي دهند. مسئله اينجاست كه برخلاف نظر آنها، با هيچ روش مشخصي هم نمي توان بر اين مرحله تأثير گذاشت. حتي كساني كه آلزايمر دارند، توانايي ذخيره سازي اطلاعات را به طور كامل از دست نمي دهند. علت آن، اين حقيقت است كه روش ذخيره سازي مغزمان بسيار پيچيده است.

خاطرات در يك محل مشخصي از مغز ذخيره نمي شوند. در واقع، خاطرات، سراسر مغزمان را به صورت صفوفي از شبكه هاي عصبي پوشانده است. هر خاطره به سيستم هاي مختلفي در مغز متصل شده است. به عنوان مثال، وقتي شما آوازي را سر مي دهيد همزمان ظروف را هم مي شوييد. اين بدان معني است كه حافظه ي خواندن شما از طريقي به سيستم شستن ظروف متصل مي شود، يعني هر وقت كه اقدام به شستن ظرفها مي كنيد، همان ترانه هم به ذهن تان خطور مي كند. به همان ترتيب وقتي به دستان پرچين و چروك تان نگاه مي كنيد ممكن است به ياد همان ترانه هم بيفتد. اين اتصالات ذهني در واقع يكي از دلايل مهم بودن فرايند دادن اطلاعات مي باشد هر اندازه كه مرحله ي دادن اطلاعات با انرژي بيشتري انجام پذيرد، شبكه عصبي شما قدرتمندتر و پيچيده تر خواهد بود.

حافظه ي كارگر

فكر كردن در مورد توانايي تان در نگهداري اطلاعات به عنوان يك مرحله ي دو قسمتي بسيار سودمند است. اولين مخزن ذخيره سازي كه اطلاعات به آن جا سرازير مي شوند، حافظه ي كارگر است. (حافظه ي كارگر با عنوان حافظه ي كوتاه مدت هم شناخته مي شود.) اين حافظه تمام اطلاعاتي را در بر مي گيرد كه شما در هر زمان دلخواهي به آنها احتياج پيدا مي كنيد.

همان طوري كه قبلاً اشاره شد، توانايي مغز شما در نگهداري اطلاعات تحت هيچ شرايطي تغيير نمي كند. در نتيجه مطمئن باشيد كه حتي اگر براي به ياد آوردن مطلبي خيلي به مغزتان فشار آورديد، مغزتان متلاشي نمي شود. هيچ نيازي نيست كه وسايل نگهداري مغزتان را تعمير كنيد. به نفع شماست كه روي مراحل رمزگذاري و بازخواني تمركز كنيد.

انواع حافظه

دو نوع حافظه وجود دارد. چيزي كه شما مي دانيد كه آن را مي دانيد و چيزي كه شما مي دانيد ولي نمي دانيد كه آن را مي دانيد و آن ها را به ترتيب خودآگاه و ناخودآگاه مي نامند.

حافظه ي خودآگاه، هر نوع اطلاعاتي را شامل مي شود كه شما مي توانيد در هر زماني به آساني و از روي ميل به آن دست يابيد. اين اطلاعات مي تواند شامل روز تولد يك دوست، شماره تلفن، مسير پاساژ مورد علاقه تان و... باشد. اين حافظه مجموع تمام موارد مربوط به علم عقلاني شما مي باشد.

حافظه ي ناخودآگاه هوشيارانه قابل دسترس نمي باشد. اين حافظه شامل يادگيري هاي محرّكي، عادت و شرطي شدن مي باشد. حافظه ي ناخودآگاه، مهارت هايي كه از طريق تكرار به دست مي آيند مانند رانندگي و دوچرخه سواري را هم شامل مي شود. اين حافظه با حواس چندگانه و سيستم هاي متعدد درگير است. نام هاي ديگر حافظه ي ناخودآگاه، حافظه ي تلويحي، بي اختيار، و يا حافظه ي ناهوشيار است.

هدف اصلي تمايز اين دو نوع حافظه اين است كه شما بتوانيد به آساني بخش هايي از زندگي تان را كه مي توانيد، تغييراتي در آن ها ايجاد كنيد را تشخيص دهيد. بعيد است كه شما بتوانيد تأثير زيادي روي حافظه ي ناخودآگاه تان داشته باشيد. اما در عوض مي توانيد در حافظه ي خودآگاه تان تغييرات اساسي ايجاد كنيد. در زير مجموعه ي حافظه ي خودآگاه دو عنوان وجود دارد كه به توضيح آن ها مي پردازيم. حافظه ي لفظي و بصري.

نقاش هستيد يا خواننده؟

احتمالاً شما به صورت تقريبي از تفاوت هاي لفظي و بصري آگاهي داشته باشيد و احتمالاً از نقاط ضعف و قوّت خودتان هم تا حدودي اطلاع داشته باشيد. با اين وجود، شايد نتوانيد به بهترين نحو ممكن از توانايي هايتان استفاده كنيد. بهتر است درباره ي حافظه ي لفظي و بصري مطالبي را عرضه كنيم.

حافظه ي لفظي

حافظه ي لفظي، توانايي به خاطر آوردن اطلاعاتي است كه به كلمات مربوط مي شوند. اگر شما جزو كساني هستيد كه با شنيدن ترانه دوست داشتني، قاشق چوبي به دست گرفته و آواز سر مي دهيد احتمال دارد كه حافظه ي لفظي و يا كلامي شما قوي باشد. افرادي كه حافظه ي كلامي قوي دارند به مطالعه هم علاقه دارند. شعرها را به سرعت حفظ مي كنند و دستورات نوشتاري را به نقشه ترجيح مي دهند. اگر فكر مي كنيد بيشتر از نقاش بودن به خوانندگي نزديك تر هستيد، احتمالاً حافظه ي كلامي تان قوي تر است.

حافظه ي بصري

حافظه ي بصري توانايي ذخيره سازي اطلاعات به صورت ديداري است. اگر شما فردي با حافظه ي بصري قوي باشيد، تصور آواز خواندن همراه با راديو هنگامي كه در آشپزخانه كار مي كنيد، اصلاً برايتان جالب نيست. شايد گوش دادن به آواز در شما حس نقاشي روي ديوار را به وجود آورد. اگر از تماشاي آثار هنري بزرگ لذت مي بريد، علامات تابلوهاي جاده اي را زودتر از نوشته هايشان مي بينيد و در يك فيلم سينمايي بيشتر به صحنه ي نمايش توجه مي كنيد تا ديالوگ شخصيت ها، به احتمال زياد حافظه ي ديداري شما قوي تر است. اين گونه افراد نقاشان خوبي هستند نه خوانندگان خوب.

البته اين ها تمايلات شخصي مي باشند. حافظه ي بصري و لفظي اصلاً انحصاري نيستند، ممكن است شما هم از آثار هنري لذت ببريد و هم به خوبي از عهده ي شعر حفظ كردن برآييد. مهم اين است كه شما اين آگاهي را پيدا كنيد تا موقعيت خودتان را تشخيص دهيد. بعضي از افراد در مرز بين حافظه لفظي و بصري قرار دارند. با محاسبه ي اين كه در كدام طيف قرار داريد، مي توانيد نيروي تان را در جهت بهبود اوضاع مورد استفاده قرار دهيد. علت اين امر كاملاً ساده است. اكثر اطلاعات مي توانند هم به طريقه ي بصري و هم لفظي ذخيره شوند.

انتقال اطلاعات لفظي و بصري

همه ي افراد هر روز اطلاعات لفظي را به اطلاعات بصري و بالعكس منتقل مي كنند، بدون اين كه خودشان متوجه شوند. در واقع مثل هر اتفاقي كه مرتبط با حافظه باشد، انتقال اطلاعات به صورت يك فرايند طبيعي انجام مي گيرد. در نتيجه، متوجه اين انتقال نمي شويم با اين وجود اگر مي خواهيد كه حافظه تان را تقويت كنيد، بهتر است با اين انتقال اطلاعات آشنا شده و هوشيارانه از اين مورد كمال استفاده را بكنيد.

براي اين كه كاملاً با اين فرايند آشنا شويد مثالي مي آوريم. در نظر بگيريد كه شما نياز مبرمي به كلاه پشمي داريد. زمستان فرا رسيده است و هر وقت كه شما بيرون مي رويد گوش هايتان يخ زده و به درد مي آيند. تصميم مي گيرد كه به يك مركز خريد محلي برويد ولي شما تازه وارد هستيد و از محل آن اطلاعي نداريد. در نتيجه سراغ كامپيوترتان رفته و اطلاعات مورد نيازتان را دريافت مي كنيد. اين خدمات به دو صورت عرضه مي شوند: دستورات نوشتاري و نقشه ها. اگر شما جزو افرادي هستيد كه حافظه ي لفظي قوي دارند، دستورات نوشتاري را انتخاب خواهيد كرد و اگر جزو افراد بصري باشيد، احتمالاً استفاده از نقشه را ترجيح مي دهيد.

در اينجا احتمال دارد كه شما نتوانيد از قسمت خدمات رساني كامپيوتر اطلاعات مربوط به اين مركز خريد را به دست آوريد و بايستي با اين فروشگاه تماس تلفني گرفته و از محل آن سئوال كنيد. شما با كارمند آنجا صحبت كرده و وي به شما آدرس فروشگاه را مي دهد و شما آن را يادداشت مي كنيد. اگر به طريقه ي بصري مطالب را ياد مي گيرد در آن صورت دوباره با مشكل مواجه مي شويد. براي حل اين مشكل چه راه حلي سراغ داريد؟ حتماً به سراغ نقشه ي خياباني دم دست تان رفته و مسير رسيدن به فروشگاه را روي نقشه پيدا مي كنيد. اين نمونه، در واقع ماهيت انتقال اطلاعات به هر دو طريق يعني لفظي و بصري را نشان مي دهد. تكنيك هاي انتقال اطلاعات به هر دو طريق، ابزار مناسبي است كه با كمك آن مي توانيد روش هايي را پيدا كنيد تا حافظه تان تقويت شود. اگر شما مطالب را بيشتر به صورت بصري ياد مي گيريد، اطلاعات را به صورت داده هاي بصري به مغزتان انتقال مي دهيد. در اين روش، شما اطلاعات را در بخش هايي از مغزتان كه بسيار قوي هم هستند نگهداري مي كنيد و به دنبال آن به ياد آوردن اين اطلاعات براي شما بسيار آسان تر خواهد بود.

هيچ محدوديتي در مورد روش هاي انتقال اطلاعات بين اين دو نوع حافظه وجود ندارد. فقط بايستي كمي خلاق باشيد. اگر شما به سختي مي توانيد نام حيوان خانگي بهترين دوست تان را به خاطر بسپاريد (اطلاعات لفظي). اگر همواره فراموش مي كنيد كه كفش تان را كجا گذاشته ايد و حافظه ي كلامي شما قوي باشد مي توانيد وقتي آنها را در مي آوريد به خودتان بگوييد «كفش هايم را كنار ماشين لباس شو يي گذاشتم». و يا اگر حافظه ي ديداري شما قوي تر است، تصويري ذهني از كفش تان درست در كنار ماشين بسازيد.

[تمرين كنيد: حافظه ي بصري و لفظي]

هر بار كه خواستيد چيزي را به خاطر بياوريد، سعي كنيد از توانايي حافظه تان استفاده كنيد. اگر حافظه ي بصري شما بهتر است، از اطلاعات بصري استفاده كنيد و اگر حافظه ي لفظي شما بهتر است، از اطلاعات كلامي بهره ببريد. به ياد داشته باشيد كه بايستي از خلاقيت تان استفاده كنيد.

همان طور كه قبلاً گفته شد، مي توان حافظه را از جهاني استعاره دانست. صحبت كردن در مورد حافظه، در واقع صحبت كردن در مورد نحوه ي كار كردن مغز است. حافظه در نهايت مدلي قابل تصوّر از يك شيوه ي عملي است.

در اينجا بايد خاطرنشان كنيم كه مكانيسم يكساني از عملكرد مغز وجود ندارد كه حافظه را تشكيل دهد. در عوض، حافظه صف آرايي پيچيده اي از پديده هاي عصبي و رواني است كه در سرتاسر مغز اتفاق مي افتد.

دانشمندان به كمك روش هاي متفاوتي، تحقيقاتشان را روي حافظه انجام مي دهند. تصور فرايندهاي مربوط به حافظه و تفاوت هاي آن ها از حيث لفظي و بصري بودن، امري مشكل و دور از ذهن به نظر مي رسد. روش هايي هستند كه اطلاعات را طبقه بندي مي كنند و ما از اين روش ها براي فهم بهتر استفاده مي كنيم.

مفاهيم اين فصل به شما كمك مي كند تا بهتر و كاربردي تر از حافظه تان استفاده كنيد و روشي پيدا كنيد كه با آن بتوانيد حافظه تان را با كمك بقيه ي مطالب كتاب تقويت كنيد. دو هدف اصلي ما اين است كه مطالب اين كتاب از لحاظ علمي صحت داشته باشند و اين كه اين كتاب بتواند مورد استفاده ي همه قرار گيرد. در آخر اين كه، تلاش كرده ايم تا مطالب اين كتاب ساده ولي فراگير باشد.

در فصل هاي بعدي، ما اين اهداف را همچنان دنبال كرده و به شما راه هاي كاربردي تقويت حافظه را نشان مي دهيم. اما ابتدا در فصل 2 به اهداف حافظه تان مي پردازيم.

چگونه اضطراب روي حافظه تان تأثير مي گذارد؟

وقتي نگران و دلواپس مي شويد، مغز و بدن تان روش «مبارزه يا فرار» را در پيش مي گيرند. اين روش مجموعه اي از عكس العمل هاي فيزيولوژيكي و روان شناسي است كه آبا و اجدادمان در هنگام رويارويي با حوادث طبيعت آن را پيش مي گرفتند. مردي غارنشين را تصور كنيد كه با جانوري پشمالو روبرو مي شود. اين موجود مهيب دهانش را به طور وحشتناكي باز مي كند و تمام دندان هايش نمايان مي شوند. لاي دندان هايش باقيمانده ي آخرين غذايش ديده مي شود. اين فرد كه نزديك است غذاي بعدي هيولا باشد، دايي بزرگ بزرگ بزرگ شماست. اين آدم بايد خو د را آماده كنيد كه يا ديوانه وار بدود يا مبارزه در پيش بگيرد. آن هم چه جور مبارزه اي؟!

خوشبختانه، بدن و مغز مرد غارنشين، برنامه ريزي شده تا آن كار را انجام دهد. به محض اين كه به دهان گشاد جانور ترسناك نگاه مي كند، فشار خونش بالا مي رود، اكسيژن زيادي به مغز و سراسر بدنش فرستاده مي شود و اين باعث مي شود كه بتواند تندتر بدود، سريع تر حركت كند و واضح تر ببيند. براي اين كه ذهن فرد مورد نظر بر روي ضرورت فوري زنده ماندن متمركز شود، بيشتر عملكرد عصبي است كه به تمام قسمت هاي مغز نفوذ مي كند. اين امر باعث مي شود كه مغز بتواند اقتدار كافي در بقاي شخص را به دست آورد.

خوشبختانه يا بدبختانه تكامل فيزيولوژيكي ما همگام با تغييرات سريع جامعه پيش نمي رود. احتمال اين كه بيشتر ما با موجودي ترسناك و گرسنه كه قصد خوردن ما را دارد، روبرو شويم خيلي كم است. اما بدن فيزيكي و مغز ما برنامه ريزي شده تا در اين موقعيت هاي استرس زا هم عكس العمل نشان دهد. اين موضوع حتي در زماني كه شما در مورد عدم توانايي تان در به خاطر آوردن نگران هستيد و يا موارد مشابه هم صحت دارد.

وقتي شما اين تفكر را داريد كه «من حتماً به آلزايمر مبتلا مي شويم» و يا «اگر آن را همين حالا به خاطر نياورم، نتيجه اش وحشتناك خواهد شد» در واقع خودتان را مضطرب مي كنيد و عكس العمل هاي سيستم خودكار عصبي تان را از بين مي بريد كه همان عبارت معروف «مبارزه و يا فرار» است. اين آشفتگي و نگراني مانع جدي به ياد آوردن مي باشد. پادزهر اضطراب، داشتن آرامش است.

آشفتگي مانع جدي حافظه است. پادزهر اضطراب آرامش است.

پس بياييد مفهوم آرامش را هر چند مختصر دريابيم و در اين راستا تمرين هايي به شما مي دهيم تا از طريق آن ها بتوانيد به آرامش برسيد.

آرامش داشتن به چه معني است؟

اضطراب نمي تواند در فردي كه آرامش دارد، ديده شود. اين دو حالت روحي در مقابل هم قرار گرفته اند و همچنان كه مي دانيد اضطراب حافظه را مختل مي كند. غرض از گفتن اينها اين است كه همواره روزنه ي اميدي هم وجود دارد. اگر شما بتوانيد به آرامش روحي و جسمي برسيد، مي توانيد اضطراب تان را كاهش داده و در نتيجه حافظه تان بهبود يابد. مشكل اينجاست كه هيچ كدام از ما به طور واقعي اين آرامش يا همان ريلكس بودن را تجربه نكرده ايم. حال اگر اين تجربه را هم داشته باشيم، چگونه مي توانيم با وجود مشغله ي كاري زياد، مراقبت از بچه ها، صرف مدت زماني طولاني براي رسيدگي به همسرمان، به اين آرامش برسيم. خوب برايتان چند راهكار داريم.

ريلكس بودن مثل اضطراب داشتن يك حالت فيزيولوژيكي است. اين آرامش به دنبال كاهش ضربان قلب، كاهش سرعت تنفس و كاهش مصرف اكسيژن به وجود مي آيد. اصولاً اين حالت متضاد اضطراب است وقتي بدن شما براي مبارزه يا فرار اكسيژن كمتري مصرف كند، اين بدان معني است كه اكسيژن بيشتري براي استفاده در قسمت هاي ديگر مغزتان مثل بخش حافظه در دسترس مي باشد.

وقتي شما به طور كامل ريلكس شديد، ذهن و جسمتان دچار سكون شده و شما احساس امنيت و آسودگي مي كنيد. در يك جامعه ي پر سر و صدا، به صختي مي توانيم به اين حالت يعني ريلكس بودن برسيم و در نتيجه براي رسيدن آن نياز به آموزش داريم.

پس از اين كه با عجله از فروشگاه آن طرف خيابان كه غذاي حاضري تهيه كرديد، رد شده و به خانه برگشتيد و جلوي تلويزيون لم داده و فنجان قهوه را سر مي كشيد، حالت ريلكس بودن به طور كامل در شما به وجود نمي آيد. اين امر شايد استرس شما را هم زياد كند. اگر مشغله ي كاري زيادي داريد، يادگيري رسيدن به آرامش براي تان امري ضروري است.

اكثر كتاب هاي مهم در مورد اضطراب، پيشنهاد مي دهند تا يك برنامه ي آرامشي در فهرست روزانه تان داشته باشيد. اين برنامه بايد روزانه يك ساعت و يا نيم ساعت در نظر گرفته شود تا در آن زمان تكنيك هاي ريلكس شدن مثل ريلكس تدريجي عضلات، تنفس بطني، تفكر و يا تجسم تمرين شود. اگر شما از عهده ي اين برنامه برآييد واقعاً عالي مي شود. هيچ شكي نيست كه تمرين براي ريلكس شدن، براي تقويت و بهبود حافظه تان در هر مرحله اي كه هستيد بسيار سودمند است. اين نوع دستورات براي تقويت حافظه تان از طريق ريلكس بودن، تنها كافي نيست. براي همين به شما تكنيك هايي ياد مي دهيم كه مي توانيد به سرعت درست در لحظه اي كه چيزي را فراموش كرديد، از آن استفاده كنيد. پس از آن، اين توانايي را خواهيد داشت تا به حدي آرامش ذهني و جسمي داشته باشيد كه عملكرد حافظه تان در حد بالا بتواند انرژي لازم براي پيدا كردن اطلاعات مورد نظرتان را دريافت نمايد.

داشتن آرامش براي به ياد آوردن

شما در اداره روي صندلي لم داده و مي دانيد كه فراموش كرده ايد چه كاري را بايد سر ساعت 10:30 امروز بايد انجام دهيد. مطمئن هستيد كه اين جزو برنامه ي كاري امروزتان است ولي يادداشت نكرده ايد و حالا فراموش كرده ايد از دست خودتان عصباني هستيد و مي گوييد: «خيلي خوبه! چرا هميشه اين كار را تكرار مي كنم؟» به مانيتور كامپيوتر چنان نگاهي مي كنيد كه اگر اين نگاه اثر داشت، حتماً كامپيوتر منفجر مي شد. دندان هايتان را به هم فشرده و شانه هايتان را جمع مي كنيد و به خودتان چندين بار متوالي مي گوييد «واقعاً كه احمقانه است، وقتي نمي توانم به ياد بياورم، ماندنم در اينجا چه فايده اي دارد؟»

حال بهترين كاري كه مي توانيد انجام دهيد اين است كه چند لحظه اي تأمل كنيد و از يكي از تمرين هاي زير استفاده كنيد. اين تمرينات مي تواند در تقويت حافظه ي شما بسيار مؤثر باشد.

تنفس بطني

اغلب مردم حتي نمي دانند كه تنفس عميق و كامل به چه معني است. تنفس خوب، يك هنر گمشده در جوامع مدرن خصوصاً در فرهنگ هاي غربي است. در اكثر فرهنگ هاي شرقي تكنيك هاي توسعه يافته ي تنفس هم در مراسم عبادتي و هم در عادات و رويه ي زندگي شان به چشم مي خورد. چون تنفس به وسيله ي سيستم عصبي به صورت كاملاً مستقل كنترل مي شود، پس اين تنفس غير ارادي است، به نحوي كه ما از اهميت تنفس غافل مي شويم. اما مسئله اي كه اينجا مطرح است اين كه اگر ما نفس نكشيم، مي ميريم. اين واقعيتي است كه همگي از آن مطلع هستيم. علاوه بر آن، تنفس صحيح منافع زيادي هم از لحاظ فيزيكي و هم از لحاظ رواني به دنبال دارد. شايد شما شنيده باشيد كه امروزه در اغلب برنامه هاي سلامت كامل، بخش تنفس هم جايگاهي دارد.

در مورد شما هم بايد خاطرنشان كنيم، تنفس عميق، اضطراب را كاهش داده و احساس آرامش را بيشتر مي كند و در نتيجه توانايي شما در به ياد آوردن را افزايش مي دهد. همچنين باعث مي شود كه اكسيژن بيشتري در خون شما جريان داشته باشد كه به نفع شماست. يعني اين افزايش اكسيژن در تمام بخش هاي مغز باعث افزايش قدرت حافظه مي شود. پس بياييد تنفس كردن در حد عالي را تمرين كنيم. تمرين زير به شما ياد مي دهد كه چگونه نفس عميق بكشيم.

تمرين كنيد: تنفس بطني

اولين كاري كه لازم است انجام دهيد، اين است كه كاملاً خود را در شرايط راحت قرار دهيد. اين شرايط به محلي كه شما در آن قرار گرفته ايد بستگي دارد. اگر در اداره هستيد بهتر است در اتاق تان (اگر اتاق خصوصي داريد) را ببنديد. به صندلي تان تكيه داده و پاهاي تان را روي ميز بگذاريد. دكمه ي شلوارتان را باز كنيد. (فراموش نكنيد كه بعد از اتمام تمرين دكمه تان را ببنديد.) اگر در خانه هستيد، بهتر است روي رختخواب تان دراز بكشيد. مكاني كه در آن تمرين مي كنيد نبايد داراي شرايط بخصوص و پيچيده باشد. اگر نمي توانيد مكان مناسبي براي تمرين در نظر بگيريد، درست در همان جايي كه حالا هستيد مي توانيد چشمانتان را ببنديد و اين تمرين را انجام دهيد.

وقتي كاملاً در شرايط راحتي قرار گرفتيد يكي از دستانتان را روي شكم و دست ديگرتان را روي سينه تان قرار دهيد. چشمانتان را ببنديد تا بهتر بتوانيد روي تنفس تان تمركز داشته باشيد. دم و بازدم تان را كاملاً حس كنيد توجه كنيد كه كدام قسمت از بدن تان موقع استنشاق، منبسط مي شود. سينه تان و يا شكم تان؟ به طور طبيعي بايد سينه تان بالا بيايد. (اين تمرين را انجام مي دهيد تا اين حركات طبيعي را تغيير دهيد) سعي كنيد تا اين عمل در پايين شش هايتان صورت پذيرد. متوجه خواهيد شد كه اين حالت وقتي اتفاق مي افتد كه شكم تان را از هوا پر كرده و در نتيجه سينه تان همچنان صاف باقي بماند. وقتي كه شما توانستيد اين عمل را كاملاً تجربه كنيد، چرخه ي زير را 5 بار متوالي تكرار كنيد. تا 5 شماره عمل دم را انجام دهيد و تا شماره ي 5 بازدم را انجام دهيد. شايد شما تأثير اين تمرين را روي آرامشي كه براي حافظه تان مفيد است، متوجه نشويد. ولي عجله نكنيد. مطمئن شويد مي توانيد دم و بازدم تان را تا 5 شماره (كه آهسته آهسته شمرده مي شود) نگه داشته و احساس ناراحتي نكنيد.

5    4    3    2    عمل دم

5    4    3    2    عمل بازدم

سعي كنيد موقع دم، شكم تان را گرد كنيد اما كاملاً سفت نشود. همان كار را در عمل بازدم انجام دهيد. بدين صورت كه هرچه قدر مي توانيد هواي شش هايتان را بيشتر بيرون دهيد بدون اين كه مجبور شويد پس از آن تند تند نفس بكشيد. زمان را مد نظر قرار دهيد. اگر به اين نتيجه رسيديد كه 5 شماره براي شما تأثير ندارد مي توانيد تا 10 شماره پيش برويد.

اين تمرين يك تا دو دقيقه به طول مي انجامد. اگر تمرين فوق را به طور كامل انجام داديد حال خودتان را محك بزنيد، آيا احساس آرامش مي كنيد.

كشش و احساس آرامش

(فرمي از رفع گرفتگي تدريجي عضله)

شايد شما چيزي در مورد رفع گرفتگي تدريجي عضله يا PMR شنيده باشيد. PMR يك روش اصولي براي كشش و آراميدگي همه ي عضلات اصلي در بدن است. اين روش را ادموند جكسوبسن حدود پنجاه سال پيش بيان كرد دكتر جكسوبسن متوجه شد كه با كشش و آراميدگي عمدي عضلات، اشخاص مي توانند تنفس عضلاني را آزاد كنند. (در حالي كه خودشان هم از وجود اين تنش بي خبر بودند.) حال 50 سال است كه فوايد بسيار زياد اين تكنيك در سلامتي افراد ثابت شده است.

انجام كامل اين تمرين حدود 5/1 ساعت طول مي كشد. واضح است با مشغله ي زياد كاري كه داريد، نمي توانيد آن را به طور كامل انجام دهيد. به همين خاطر است به صورت درامتيك و كوتاه روشي براي كشمكش و رفع گرفتگي عضلات اصلي بدن، يادتان مي دهيم تا با آن بتوانيد حافظه تان را هم ارتقا ببخشيد.

تمرين كنيد: كشش و رفع گرفتگي

براي اين منظور بايد در حالت كاملاً راحت قرار بگيريد، درست مثل تمرين تنفس بطني تمام اعضاي بدن و ماهيچه تان را شل نگه داريد. اگر انجام اين كار براي تان ممكن نباشد (مثلاً كفش به پاي تان باشد) يا وقت كافي براي انجامش نداشته باشيد، زياد مهم نيست.

شما مي توانيد اين تمرين را روي عضلاتي انجام دهيد كه براي تان ميسر باشد. با اين وجود بهتر است بدانيد كه اگر روي عضلات بيشتري اين تمرين را انجام دهيد، تأثير آن بيشتر مي شود. اگر اين تمرين را روي عضلات دست (مشت) انجام دهيد، يعني دست تان را باز و بسته كنيد، احتمال اين كه شما تغيير زيادي احساس كنيد كم است ولي اگر همان كار را با عضلات شكم و يا عضلات بزرگ پاهاي تان انجام دهيد، تأثير بيشتري مي بينيد.

هر كدام از تمرين هاي جداگانه ي زير را حدود 10 تا 15 ثانيه انجام دهيد.

به ازاي هر 15 ثانيه تمرين 15 ثانيه هم ريلكس باشيد. وقتي در حالت ريلكس هستيد روي تنش آزاد شده از عضلات تان تمركز كنيد.

پا و ساق پا

كشش: پاهاي تان را از قسمت زانو به سمت جلو بكشيد و نوك انگشت تان را به سمت خودتان بالا بياوريد. انگشت تان را به سمت پايين كاملاً خم كنيد. به صورتي كه با جمع كردن آنها پاهاي تان مثل مشت شوند.

ريلكس: پاها و ساق هاي تان را به حالت شل و ريلكس درآوريد.

ران و كفل

كشش: دوباره پاهاي تان را از قسمت زانو به جلو بكشيد. اين بار پاهاي تان را در حالت ريلكس قرار داده و ساق هايتان را هر چقدر كه ممكن است به سمت پايين فشار دهيد، تا در اين حالت بيشترين تأثير بر روي ران وارد شود. هم زمان، كفل هايتان را به هم فشار دهيد. اگر روي صندلي نشسته ايد. وقتي آنها را به هم نزديك مي كنيد، احساس مي كنيد كه كمي از صندلي بلند مي شويد.

ريلكس: پاها و ساق هايتان را به حالت طبيعي و ريلكس  برگردانيد و كفل هايتان را هم به طور معمولي نگه داريد، به طوري كه روي صندلي به صورت يكنواخت و آرام قرار بگيريد.

پشت و كمر

كشش: پشت، شانه ها و گردن تان را كاملاً به حالت قوز درآوريد به طوري كه همه ي عضلات ستون فقرات را به طور كامل احساس كنيد.

ريلكس: بدن تان را از حالت قبلي درآوريد. مي توانيد به طور ناگهاني، قوزتان را به صورت برعكس درآوريد و در اين صورت احساس ريلكس بودن بيشتري خواهيد كرد.

شكم

كشش: به نحوي عمل كنيد كه انگار مي خواهيد نيمه خيز شويد يعني عضلات شكم تان را جمع كنيد.

ريلكس: از حالت فوق بيرون بياييد. ممكن است حتي بخواهيد شكم تان را كمي هم بيرون بدهيد تا تأثيرش بيشتر شود.

(توجه داشته باشيد كه اين تمرين بسيار مؤثري است كه در هر جايي هم مي توان انجامش داد. اگر به طور صحيح آن را انجام دهيد، زياد مشخص نمي شود يعني مي توانيد در سوپرماركت و حتي جلسات كاري هم انجام دهيد. با توجه به اين حقيقت كه عضلات بطني، جزو بزرگ ترين عضلات بدن محسوب مي شود پس اين تمرين براي تان بسيار سودمند است).

شانه ها

كشش: شانه هايتان را به حدي بالا بياوريد كه هم سطح گوش هايتان شوند.

ريلكس: از حالت فوق بيرون بياييد و اجازه دهيد تا دستانتان آزادانه به پهلوي تان آويزان شوند.

دست ها

كشش: دستانتان را موازي با شانه هايتان به سمت جلو باز كنيد. آنها را مشت كرده و ماهيچه ي پشتي و جلويي دستانتان را سفت كنيد.

ريلكس: دوباره اجازه دهيد تا دستانتان آزادانه به پهلوي تان آويزان شوند.

فك، گردن و صورت

كشش: دندان هايتان را به هم بفشاريد، اخم كنيد و به ابروهايتان چين بدهيد.

ريلكس: قيافه تان را به حالت عادي برگردانيد. بگذاريد فك تان كمي آويزان شود. پيشاني تان را هم كاملاً صاف نگه داريد.

افت ناگهاني

آيا تا كنون اتفاق افتاده كه از سر كار خسته و كوفته برگشته و خودتان را روي صندلي يا كاناپه انداخته و درست مثل عروسك پارچه اي آنجا خوابيده باشيد. چه احساس خوبي به آدم دست مي دهد؟ كاملاً آرام بخش است. حتي با فكر كردن به آن خوابتان مي گيرد. اين روش تكنيك افت ناگهاني ناميده مي شود كه يكي از كارآمدترين روش هاي آرام بخشي است.

تمرين كنيد: افت ناگهاني

اين تمرين، بسيار ساده است. روي صندلي تا تخت خواب بنشينيد. مي توانيد با توجه به موقعيت تان هرجا كه مناسب به نظرتان مي رسد، بنشينيد. تمام كشش ها و تنش ها را از خود دور كنيد. فكر كنيد كه يك عروسك پارچه اي و نرم هستيد. با فكري آسوده خودتان را روي صندلي يا تخت بيندازيد. بگذاريد شانه هايتان كاملاً شل شوند. دستانتان كاملاً آويزان باشند، سرتان به سمت سينه تان پايين بيفتد و دهان تان كمي باز بماند. اگر لازم مي بينيد، پاهاي تان را به هم بچسبانيد. براي اين كه تمام عضلات تان شل باشند، هر كاري كه لازم مي دانيد انجام دهيد.

مسئله مهم اين است كه به طور همزمان نبايد هم شل باشيد و هم سعي كنيد تا چيزي را به خاطر بياوريد. مغزتان هم مثل بدن تان بايد بدون تنش باشد. به خاطر داشته باشيد كه يك عروسك پارچه اي همان طور كه نمي تواند حركت كند، نمي تواند فكر هم بكند. اگر تشويش خاطر داريد، بهتر است قبل از اين تمرين چند نفس عميق بكشيد.

وقتي خودتان را براي يكي دو دقيقه، عروسك پارچه اي جا زديد، دوباره به شكل خودتان كه يك بشر هستيد، درآييد. روي صندلي نشسته و دوباره كاري را كه انجام مي داديد از سر بگيريد.

تجسم سازي

تجسم سازي يك تمرين ذهني است. همه ي تكنيك هاي ديگر اين بخش همراه با تمرين فيزيكي و جسماني هستند. به همين دليل است كه اكثر افراد، با اين روش آسان تر به احساس آرامش مي رسند. تجسم سازي، زماني كه درست استفاده شود، يكي از ابزارهاي قوي براي رسيدن به آرامش است.

تجسم سازي مثل تنفس عميق و PMR يك تمرين كاملاً پيچيده است. اگر شما بخواهيد، مي توانيد اين تمرين را به عادت روزانه ي منظم تبديل كنيد. به بيان ديگر، با اين روش مي توانيد خودتان را هيپنوتيزم كنيد. براي انجام اين تمرين وقت و انرژي زيادي لازم است و مثل ديگر تمرينات اين بخش، ثابت شده كه اين تجسم سازي فوايد فيزيكي و رواني خارق العاده اي به دنبال دارد.

بيشتر تمرينات تجسم سازي برنامه سازي برنامه هايي را پيش بيني مي كند كه با آن فرد، حالت نيمه بيدار پيدا كند و تقريباً مثل هيپنوتيزم عمل مي كند و شما را به يك سفر ذهني راهي مي سازد كه پيشاپيش براي تان آماده شده است. نوارهايي در بازار وجود دارد كه با گوش دادن به آن، مجسم مي كنيد كه در جنگلي بس زيبا گردش مي كنيد. يا در ساحل شني به غرش اقيانوس گوش فرا مي دهيد. يا روي پلي قدم مي زنيد و صداي رودخانه گوش هايتان را نوازش مي كند. اينها تمرينات خوب ولي وقت گير هستند. ما از شما مي خواهيم كه زمينه اي را فراهم كنيد كه خودتان آن را تجسم كرده ايد.

تمرين كنيد: تجسم سازي

روياپردازي يك امر طبيعي براي انسان محسوب مي شود. اما ما از شما مي خواهيم كه اين روياپردازي را به نحوي انجام دهيد كه باعث آرامش شود.

كاملاً راحت و آسوده باشيد. چشمانتان را ببنديد و اجازه دهيد تا مغزتان از دغدغه هاي روزمره خالي شود و چند نفس عميق بكشيد. وقتي مغزتان خواست فعاليتش را از سر بگيرد، تمام خواسته ها و تمايلات تان را از سر راهش قرار دهيد و كاملاً احساس آرامش و امنيت كنيد. ممكن است يك مسافرت فراموش نشدني و يا خاطرات دوست داشتني كودكي تان را به ذهن بياوريد و يا اين كه از يك نقاشي كه عاشقش هستيد و يا بخشي از رمان كه مورد علاقه تان هست، كمك بگيريد. اگر خلاق باشيد مي توانيد يك منظره عالي را به تصوير بكشيد. اين تصورات را كاملاً عيني كنيد. تمام جزئيات صحنه و حتي صداها را هم تجسم كنيد. مي توانيد بوي گل ها در حاشيه ي جاده ي شني را هم استشمام كنيد. آيا مي توانيد رنگ زيباي ماهي هاي گرمسيري را در آكواريومي كه هميشه جزو آرزوهايتان بوده، ببينيد؟

حال خودتان را هم در صحنه ببينيد. خودتان را ببينيد كه صدها سال پيش در جاده ي شني خلوتي در يك روستاي كوچك قدم مي زنيد.

آن طرف گروهي را مي بينيد كه مورد علاقه تان هستند. هوا تاريك است و بوي نان تازه و رايحه گوشت كباب شده و آبجو به مشام مي رسد. وارد خانه مي شويد و آنچه كه بعد از آن اتفاق مي افتد به خود شما بستگي دارد. اين تجسم سازي شماست كه در نهايت به آرامش ختم مي شود.

وقتي احساس آرامش كرديد، پس زمان آن فرا مي رسد كه خود را از اين دنياي ساختگي خارج سازيد. به آرامي به محيط اطراف تان نگاهي بيندازيد. ممكن است بخواهيد كه چند دقيقه اي همچنان آرام بنشينيد و قبل از اين كه به دنياي واقعي برگرديد، نگاه اجمالي به دنياي ساختگي تان بيندازيد.

[توصيه: پس از اين كه تمرين بالا را به نحو احسن انجام داديد، مي توانيد به آرامي به هوشياري تان برگرديد. اگر به سرعت پس از اتمام تمرين از مغزتان كار بكشيد، تمام تلاش تان بي فايده خواهد بود. اطلاعات مغزتان را دوباره مي توانيد جستجو كنيد. ولي به آهستگي اين كار را انجام دهيد. تمام اطلاعات آنجا هستند. آرامش خود را حفظ كنيد و مطمئن باشيد كه آنها را پيدا خواهيد كرد].

انواع دقت

تفاوت بين دقت فعال و منفعل را متوجه شديد. اما فرايند دقت كردن در واقع بسيار پيچيده تر از اين دو تقسيم بندي است. در سال 1988 استانكوف، شش نوع مختلف دقت كردن را بيان كرد. اين شش نوع را به اختصار توضيح مي دهيم.

- تمركز: توانايي نگهداري انرژي ذهني در مورد موضوع مشخص به مدت زياد را تمركز مي گويند. هنگامي كه مي خواهيد كتابي را كه كمي از سطح فهم شما بالاتر است بخوانيد، براي درك آن بايستي فكرتان را مشغول آن كنيد كه به آن تمركز مي گويند.

-  بيداري: توانايي آشكار كردن نشانه هايي كه به ندرت اتفاق مي افتند، در زمان طولاني را بيداري مي گويند. تماشاي افتادن ستاره ها مثال مناسبي براي بيداري است.

- جستجو: توانايي شما در جمع آوري اطلاعات مشخص از بين ساير اطلاعات مشابه را جستجو مي نامند. پيدا كردن يك اسم از بين تمامي اسامي موجود در دفتر اطلاعات تلفن يك نمونه از جستجو مي باشد. همچنان پيدا كردن كلمه ي رمز از جدول هم نمونه اي از اين مورد است.

- توجه منتخب: توانايي راهنمايي انرژي ذهني شما در جهت يك فعاليت، هنگامي كه اطلاعات ديگري هم زمان به ذهن شما مي رسد. مطالعه ي كتاب هنگامي كه با همسرتان تلفني صحبت مي كنيد نمونه اي از اين نوع توجه و دقت كردن مي باشد.

- توجه تناوبي: توانايي توجه به دو محرك متفاوت يكي پس از ديگري را توجه متناوبي مي گويند. مثل كتاب خواندن و تماشاي بخش اخبار تلويزيون.

- توجه دوگانه: توانايي انجام دو كار متفاوت به صورت همزمان. مثلاً گوش دادن به موسيقي همزمان با شستن ظرف ها.

اما منظور از شش قسمتي كردن دقت چيست؟ دو دليل براي اين كار وجود دارد. اول اين كه نوع دقت خودتان را پيدا كرده و از آن براي تقويت حافظه تان استفاده نماييد. دوم اين كه سه نوع آخر (منتخب، تناوبي و دوگانه) انرژي تشخيص زيادي مي خواهند.

[توصيه: كار كردن با كتاب هاي جداول يكي از روش هاي تقويت مهارت هاي دقت كردن مي باشد. پيدا كردن كلمه ي رمز، جورچين ها و جدول كلمات براي اين كار بسيار مناسب هستند. پس براي تقويت مهارت دقت تان و در نتيجه حافظه تان بايستي اندكي روي پازل ها كار كرده و وقت صرف كنيد].

انرژي و فعاليت شناختي

شايد تا اينجا متوجه شده باشيد كه خواسته ي ما اين است كه شما براي دقت و توجه بيشتر همه ي تلاش تان را بكنيد. درست است. دقت كردن تلاش مي خواهد و تنها در سايه ي اين تلاش است كه حافظه تان اصلاح مي شود. اينجا يك جمله كليدي وجود دارد و آن اين كه «تلاش خوب در سايه ي محدوديت هاست».

هر كدام از ما انرژي شناختي محدودي داريم. (البته در افراد مختلف متفاوت است.) از اين منابع محدود بايد به درستي استفاده شود چون استفاده ي بيش از حد عواقب بدي به دنبال دارد. به شما ياد مي دهيم كه چگونه صدها اسم از گروهي را از بر كنيد مثل برنامه هاي تلويزيوني. اما ارزش و فايده ي اين كار در چيست؟ چه سودي به شما مي رسد؟

مهم اين است كه بدانيد نمي توانيد همه چيز را به خاطر بسپاريد و نيازي هم به اين كار نداريد. اگر شما تمام عمرتان را روي اين صرف كنيد كه هميشه از روي اشتياق و فعالانه متوجه امور باشيد و تلاش كنيد كه جزئيات همه اتفاقات روزمره را حفظ كنيد، خيلي زود خسته مي شويد و ممكن است به اين خاطر ديوانه هم بشويد. مغز ما هنگامي دچار لغزش و قصور مي شود كه نحوه ي ذخيره سازي انرژي تشخيص در مورد اطلاعاتي كه واقعاً مهم هستند، اشتباه و بي اراده باشد.

شما مي دانيد كه كدام قسمت از حافظه تان دچار مشكل است (در فصل 2 متوجه آن شديد). و همچنين مي دانيد كه مي خواهيد بهتر به حافظه بسپاريد. اين كتاب به ياد مي دهد تا در مورد آن قسمت ها تمريناتي انجام دهيد.

وقتي از لحاظ روحي خسته باشيد انرژي تشخيص شما تهي مي شود. اگر شما خيلي هم تلاش كنيد در واقع توانايي شما در به ياد آوردن فروكش مي كند. انواع مختلف دقت كردن به مقدار زيادي از اين نوع انرژي نياز دارد. (به ويژه منتخب، تناوبي و دوگانه). شايد متوجه شده باشيد هنگامي كه همزمان هم كتاب مطالعه مي كنيد و هم به اخبار گوش مي دهيد، هيچ كدام از آن ها را به طور كامل به خاطر نمي سپاريد. تا يك اندازه علتش اين است كه شما از منابع محدود قوه ي درك تان خيلي كم استفاده مي كنيد. هر كدام از اين فعاليت ها، نياز به دقت زيادي دارند. اگر شما توجه و دقت تان را نصف كنيد به احتمال زياد باز هم به طور كامل آن ها را به ياد نخواهيد داشت.

يكي از دلايل مشكلات حافظه ي جامعه ي ما اين است كه اطلاعات زيادي به دست مان مي رسد. و همه ي آن ها را نمي توانيم به خاطر بسپاريم. اگر اين كار عملي مي شد، عالي بود. به محدوديت هايتان احترام بگذاريد. اگر دقت كنيد متوجه خواهيد شد كه اگر خودتان را مجبور نكنيد كه همه چيز را به خاطر بسپاريد، چيزهاي بيشتري را به خاطر خواهيد آورد.

WETT

Wett مخفف حروف اول كلماتي است كه به روشي دلالت مي كنند كه از انرژي شناختي محافظت مي كند اين كلمات عبارتند از:

يادداشت كنيد. (Write it down)

آشفتگي ها را حذف كنيد. (Eliminate distractions)

استراحت كنيد. (Take break)

زمان بندي كنيد. (Timing)

يادداشت كنيد

يكي از بهترين راهبردها كه شما مي توانيد در محافظت از منابع انرژي شناختي تان استفاده كنيد، اين است كه خلاصه نويسي كنيد و يا از سالنما استفاده كنيد. در نظر داشته باشيد كه اين عمل باعث بهتر شدن حافظه تان نمي شود. اين يادداشت ها بايد در جاي مناسب و امني نوشته شوند، چرا كه با گم شدن آن ها اوضاع بدتر مي شود. اين يادداشت ها بايد در دسترس هم باشند. اگر شما بايد اول وقت به جايي تلفن بزنيد، بهتر است اين يادداشت را كنار مسواك تان گذاشته باشيد. اگر ضروري است كه هنگام برگشت به خانه، جلوي اداره ي پست توقف كنيد. يادداشت هايتان را در داشبرد ماشين تان بگذاريد. با نگه داشتن اين يادداشت ها ديگر نيازي نيست كه جزئيات كاركرد روزانه تان را به خاطر بسپاريد.

آشفتگي ها را حذف كنيد

مسئله اي كه شما را آزرده خاطر مي سازد اين است كه هنگامي كه همسرتان تلفني با كسي صحبت مي كند و شما كتابي را مطالعه مي كنيد، نمي توانيد روي مطالب كتاب تمركز كنيد. يعني شما مجبوريد به جاي اين كه تمركز داشته باشيد، از دقت كردن منتخب استفاده كنيد. همچنان كه قبلاً  ذكر شد، اين نوع از دقت كردن اساساً بيش از تمركز كردن انرژي شناختي تان را مصرف مي كند.

راه حل مشكل اين است كه تمام آشفتگي هاي محيطي را از ميان ببريد (توجه داشته باشيد كه اين بدان معني نيست كه همسرتان را سرزنش كنيد شما مي توانيد به اتاق ديگري برويد كه صداي مكالمه ي وي به گوش تان نرسد).

وقتي كه لازم است چيزي را به ياد آوريد كه خيلي هم مهم است، قبل از هر كاري تمام آشفتگي هاي محيط را كه ممكن است حواس شما را پرت كند از بين ببريد. گاهي اوقات اين عمل مدت زمان خيلي كوتاهي طول مي كشد. اين عمل در واقع فرصتي را فراهم مي آورد ك دقت كردن شما از يك نوع پيچيده مثل توجه منتخب به نوع ساده تر مثل تمركز، تغيير يابد كه برايتان بسيار مفيد خواهد بود.

جالب اينجاست كه وقتي اين قسمت را مي نوشتم، متوجه شدم كه به سختي مي توانم تمركز كنم. چند دقيقه اي طول كشيد تا بالاخره فهميدم صداي موسيقي كه به گوشم مي رسيد مرا دچار آشفتگي مي كرد. نمي توانستم تمام دقتم را روي نوشته هايم جمع كنيم، چرا كه بيشتر انرژي ادراكي من در گوش دادن به موسيقي مصرف مي شد.

استراحت كنيد

وقتي سر كار هستيد و لازم است كه ليست خريد بعد از ظهر را به خاطر بياوريد، بهترين كار اين است كه قبل از اين كه به ليست نگاهي بيندازيد، كمي وقفه ايجاد كنيد.

بيشتر مواقع چنان خودمان را مشغول مي سازيم كه حتي متوجه نمي شويم كه از انرژي شناختي مان استفاده مي كنيم. (خواب تنها فعاليتي است كه به اين انرژي نيازي ندارد ولي هيچ اميدي نيست كه هنگام خواب چيزي را هم به ياد بياوريم).

وقتي در به ياد آوردن چيزي دچار مشكل شديد، قبل از هر كاري مطمئن شويد كه به خوبي استراحت كرده ايد و هيچ چيزي در ذهن تان پرسه نمي زند. زماني كه خسته هستيد، به جاي اين كه تمام تلاش تان را براي تمركز داشتن بكنيد، بهتر است استراحت كوتاه مدتي داشته باشيد.

[توصيه: وقتي استراحت مي كنيد، بهتر است از تمرينات آرامش بخش فصل 3 هم استفاده بكنيد. اين عمل دو منفعت بزرگ براي تان به دنبال دارد. هم باعث كاهش مصرف انرژي شناختي مي شود و هم باعث تقويت حافظه از طريق كاهش اضطراب و استرس مي شود استراحت و تمرينات آرامش بخش دو جفت بسيار قدرتمند و برنده هستند.]

زمان بندي كنيد

مواقعي وجود دارد كه شما مي دانيد كه دچار آشفتگي خواهيد شد و قادر به تمركز نخواهيد بود. سعي نكنيد كه در آن مواقع چيزهايي را به خاطر بياوريد. به عنوان مثال اگر شما بخواهيد ديالوگ بخش سوم هملت را از بر كنيد، زماني كه بچه ها از مدرسه برگردند، به احتمال زياد، مناسب نخواهد بود. پس منتظر بمانيد تا زماني كه مكان ساكت و آرامي بيابيد و سپس كارتان را شروع كنيد.

در برخي موارد، اين توانايي را نداريد تا براي به خاطر آوردن چيزي شرايط را انتخاب كنيد. با اين وجود، متوجه خواهيد شد كه واقعاً در بعضي شرايط، كنترل شما روي اين مورد بيشتر از آن است كه فكرش را مي كرديد.

دادن اطلاعات

در فصل 4 در مورد دقت داشتن و اهميت آن در قوي تر كردن حافظه مطالبي خوانديد. درست است كه دقت داشتن بسيار حائز اهميت است اما اين مسئله هم درست است كه مرحله ي دادن اطلاعات به دقت كردن زيادي نياز دارد. دادن اطلاعات انرژي شناختي زيادي مي خواهد تا بتواند با مهارت شبكه هاي عصبي كه شامل خاطرات هستند را ساخته و به هم متصل كند. به عنوان مثال شما براي به خاطر سپردن يك شماره تلفن مي توانيد از شرّ تمام آشفتگي هاي محيطي خلاص شده و آنگاه به شماره تلفن نوشته شده روي كاغذ خيره شويد. شايد شما بدين ترتيب آن شماره تلفن را از بر كنيد. با اين وجود روش هاي بهتر ديگري وجود دارند كه مي توانيد با استفاده از آن ها، شماره تلفن را خيلي بهتر و عميق تر حفظ كنيد. اولين روش پيشنهادي، مرور ذهني مي باشد.

مرور ذهني

مرور ذهني عمل تكرار يك چيز براي چندين بار متوالي است تا زماني كه در مغزتان حك شود. اين عمل يكي از طبيعي ترين و كارآمدترين روش هاست كه مي تواند فرايند دادن اطلاعات را تقويت كند. اگر شما بخواهيد كه شماره تلفني را از بر كنيد، ممكن است با صداي بلند چندين بار متوالي آن را براي خودتان بازگو كنيد تا زماني كه اطمينان پيدا كنيد كه در مغزتان فرو رفته است. به عمل سما مرور ذهني مي گويند.

همين حالا به مواردي فكر كنيد كه هرگز آن را فراموش نمي كنيد. مثلاً اسم همسرتان. چند دفعه آن را تكرار كرده ايد؟ چند بار با صداي بلند و چند بار در ذهن تان از او اسم برده ايد؟ چندين ميليون بار؟ چندين بيليون بار؟ هر بار كه آن اسم را بازگو مي كنيد، استحكام شبكه هاي عصبي مربوط به آن اسم را افزايش مي دهيد و بدين ترتيب آن اسم هرگز از خاطرتان محو نمي شود. و اين اهميت مروز ذهني را مشخص مي سازد.

اما به ياد داشته باشيد كه مرور ذهني نمي تواند مستقل از مسئله ي دقت كردن تأثيري داشته باشد. اگر شما با بي ميلي براي چندين بار متوالي شماره تلفني را بازگو كنيد، به احتمال زياد نمي توانيد آن شماره را به مدت طولاني به خاطر بسپاريد. اگر از طرف ديگر، با در نظر گرفتن محيط اطراف تان، يكي از انواع دقت داشتن را انتخاب كنيد و از مهارت هاي Wett كه در فصل 4 ياد گرفتيد، بهره برده و سپس از مرور ذهني هم استفاده كنيد، شانس تان در از بر كردن اطلاعات به صورت تصاعدي افزايش مي يابد.

[توصيه: تكنيك ديگري كه شايد شما بخواهيد آن را امتحان كنيد، تمرين كردن به صورت چرخشي است. به جاي اين كه نشسته و نيم ساعت وقت صرف كنيد تا يك شماره تلفن را از بر كنيد، آن را با فواصل دو تا پنج دقيقه اي انجام دهيد. اين روش بسيار موثرتر است و لازم نيست تا با بي حوصلگي زمان زيادي را براي دادن اطلاعات صرف كنيد.

عمل تكميلي

اين گونه شروع مي كنيم كه براي خريد از سوپرماركت محله تان از خانه خارج مي شويد. درست دم در همسرتان صدا مي زند كه «عزيزم، مي توني مقداري پنير خامه اي و چند تا گوجه فرنگي خورشتي هم بگيري؟ من واقعاً گوجه فرنگي خورشتي دِل مونت رو دوست دارم. اگر از آنها داشتند، حتماً بگير.» ليست خريد در ذهن تان آماده است و شما هم به دقت از اتمام راهبردهاي اين كتاب استفاده مي كنيد تا مطمئن شويد كه چيزي را فراموش نخواهيد كرد. حال در لحظه ي آخر، مجبوريد كه دو مورد جديد را هم به اين ليست اضافه كنيد. چگونه اين كار را انجام مي دهيد؟

استفاده از روش تكميلي، روش كارآمد ديگري است كه با استفاده از آن مي توانيد فرايند دادن اطلاعات را به خوبي انجام دهيد تكميل، عمل توسعه ي فوري اطلاعات در همان زمينه اي است كه شما مي خواهيد آن ها را به خاطر بسپاريد.

وقتي مي خواهيد چيزي را به خاطر بسپاريد، زماني كه بخش هاي مختلف مغزتان را مورد استفاده قرار مي دهيد، به همان اندازه ردّ پاي عصبي بيشتري باقي مي ماند كه بعدها مي توانيد هر وقت كه خواستيد از آن ها استفاده كرده و كاركرد حافظه تان را بهبود بخشيد.

شواهد زيادي وجود دارد دال بر اين كه وقتي ما براي اين كه چيزي را به حافظه بسپاريم از چندين ساختار قوه ي ادراك مان استفاده كنيم، آن چيزها بسيار عميق در حافظه مان فرو مي روند. روش هاي مختلف و متعددي وجود دارند كه مي توانيد با آن ها خيلي ماهرانه اطلاعات را در حافظه ذخيره كنيد. اين روش ها خيلي جالب هستند. چند روش همراه با مثال را مي بينيم.

از حواس پنج گانه تان استفاده كنيد.

شايد روش بي واسطه اي كه مي توانيد براي دادن اطلاعات به مغز به صورت ماهرانه، از آن استفاده كنيد، به كار بردن حواس تان در مورد اطلاعات باشد. وقتي سعي مي كنيم تا چيز را به خاطر بسپاريم، اكثراً از توانايي لفظي مان در مورد آن چيز استفاده مي كنيم. به عنوان مثال مي توانيد روش مرور ذهني را به كار برده و «پنير خامه اي و گوجه فرنگي خورشتي دل مونت» را چندين بار متوالي تكرار نماييد. شايد براي تان بسيار مفيد هم باشد. اما به خاطر داشته باشيد كه كلمات فقط جنبه ي توصيفي دارند و تنها در مورد چيزهاي عيني و واقعي به كار مي روند. خيلي خوب است كه تنها به كلمات بسنده نكنيم و روي اين اطلاعات كار كنيم.

حال كمي در مورد پنير خامه اي فكر كنيد. پنير خامه اي ماده اي سفيد و چرب است كه مي توانيد به آساني روي نان بماليد. حال در مورد غلظت آن فكركنيد. مزه ي آن را در نظر بگيريد. در واقع تصوير پنير خامه اي را در ذهن تان مجسم مي كنيد. به عبارت ديگر، با چشم ذهن تان آن را مي بينيد. وقتي پنير خامه اي را لاي دو انگشت تان مي ماليد، چه احساسي مي كنيد؟ حال اين كار را با گوجه فرنگي انجام دهيد. اگر گوجه فرهنگي را كمي فشار دهيد چه مي شود؟ تصور كنيد كه گوجه فرنگي هايي كه همسرتان با آنها شام درست كرده چگونه هستند؟ مي توانيد تصورات خود را تا جايي كه امكان دارد در ذهن تان مرور كنيد.

داستان بسازيد

مشكلي كه در روش قبل وجود داشت اين بود كه شما در مورد هر نوع اطلاعاتي نمي توانيد از حواس تان استفاده كنيد. چون بعضي از اطلاعات به حواس مرتبط نيستند. در مثال قبلي از شما خواسته شده بود كه چند تا گوجه فرنگي دل مونت خورشتي بخريد. اين گوجه فرنگي مخصوص و از نوع جديدي هستند. براي به خاطر سپردن دل مونت از چه حواسي مي توانيد استفاده كنيد؟ معلوم است! هيچكدام!

به همين خاطر، در بعضي موارد بايستي از روش هاي ديگري استفاده كرد. يكي از اين روش ها كه كارآمد و بسيار بامزه است، داستان سازي است. يعني ساختن يك داستان در مورد همه ي اطلاعاتي كه مي خواهيد آن ها را همزمان به خاطر بسپاريد. شايد كمي مسخره به نظر برسد اما اگر خلاقيت به خرج دهيد، خواهيد ديد كه كاري آسان و پرجذبه است. اين روش سرگرم كننده در به خاطر سپردن اطلاعات بسيار مفيد است. سه مورد وجود دارد كه هنگام ساختن داستان بايستي آن ها را در نظر بگيريد.

1- از تمام مواردي كه بايد آن ها را به خاطر بسپاريد، در داستان تان استفاده كنيد: در مثال قبلي دو مورد بود كه بايد آن ها را به خاطر مي سپرديد. اين موضوع در عين سادگي، پيچيده به نظر مي رسد. اما اين طور هم نيست. فقط بايد اين دو مورد در داستان مطرح شوند.

2- از شوخ طبعي تان استفاده كنيد: با استفاده از شوخي و كمي غلو مي توانيد داستان را جذاب تر كنيد و در نتيجه ماندگاري اين داستان و اطلاعات مورد نظر در ذهن بيشتر مي شود. اين روش كاركرد حافظه تان را بهبود مي بخشد.

3- همزمان از چند روش براي دادن اطلاعات استفاده كنيد: همه ي اين روش ها به تنهايي مي توانند مورد استفاده قرار گيرند اما شما مي توانيد همزمان از چند روش هم بهره ببريد. شما در داستان تان مي توانيد هم از مرور ذهني و هم از حواس تشخيصي تان استفاده كنيد. اگر هر دوي آن ها را با هم به كار ببريد، مطمئناً به حافظه تان كمك بيشتري كرده ايد.

براي ملموس تر شدن موضوع مثالي مي آوريم.

راز خورشت گوجه فرنگي دل مونت: پنير خامه اي

دل مونت مردي ريزاندام با قدي كمتر از 3 فوت بود. گونه هاي وي سرخ رنگ بود و استخوان بندي كوتاه و كلفتي داشت. از سر تا نوك پا با مو پوشيده شده بود. دل مونت در محله به خاطر درست كردن خورشت گوجه فرنگي شهرت داشت. هيچ كس رمز آن را نمي دانست. ولي همه مي دانستند كه اگر شخصي فقط يك بار خورشت گوجه فرنگي او را امتحان كند، ديگر به خورشت گوجه فرنگي ديگري لب نمي زند.

چندين سال قبل، دل مونت راز اين خورشت گوجه فرنگي را كشف كرده بود. يك روز وي تصميم مي گيرد كه يك قاشق پنير خامه اي به اين خورشت اضافه كند. او نمي دانست كه اين مقدار كم پنير خاامه اي چه تغيير بزرگي در خورشت او ايجاد مي كند. دل مونت يك قاشق غذاخوري از ماده ي سفيد و خامه دار را برداشت و توي قابلمه اي كه پر از خورشت گوجه فرنگي بود، ريخت. پنير سفيد رنگ در خورشت قرمز رنگ به آرامي حل شد. پس از اين كه خورشت را مزمزه كرد، متوجه شد كه پنير خامه اي كار خودش را كرده است.

همچنان كه ديديد، داستان تان از واقعيت به دور است. در حقيقت به همان اندازه كه اين داستان غريب و ناشناس باشد، به همان اندازه به آساني مي توانيد اطلاعات موجود در آن را به خاطر بسپاريد. كاري كه بايد انجام دهيد اين است كه آن را جالب بپنداريد، خلاقيت داشته باشيد و از به حافظه سپردن تان لذت ببريد.

مجسم كنيد

آخرين روش پيشنهادي ما به شما همين روش است. در فصل 3 با تجسم سازي آشنا شديد. اما به خاطر هدفي كه اين كتاب، آن را دنبال مي كند، مجبوريم تا تمرينات تجسم سازي را به نسبت كاربردش، به صورت پراكنده بيان كنيم. ممكن است بخواهيد براي به دست آوردن اطلاعاتي در اين مورد، دوباره فصل 3 را مرور كنيد.

در سال هاي اخير از تجسم سازي به نوبه ي خودش به عنوان يك ورزش فكري ياد مي شود. كاملاً ثابت شده است كه تجسم سازي تأثير زيادي روي سلامتي روحي و جسمي شما و همچنين توانايي يادگيري شما دارد. به عبارت ديگر، مجسم كردن، در تقويت و بهبود حافظه نقش انكارناپذيري دارد.

هم اكنون كتاب هاي زيادي در مورد مجسم سازي در بازار وجود دارد و اگر ازا ين روش خوش تان آمد مي توانيد يكي از آن ها را تهيه كنيد. يكي از كتاب هاي خوب، تجسم سازي براي ايجاد تغيير اثر پاتريك فانينگ كه توسط انتشارات نيوهاربنيگر به چاپ رسيده است مي باشد.

براي فهم بيشتر شما به اختصار در مورد اين روش توضيحاتي مي دهيم. با تجسم سازي مي توانيد شبكه هاي عصبي را كه از حافظه تان نگهداري مي كنند. افزايش دهيد. در حقيقت، متوجه خواهيد شدكه تخيل وسيله ي بسيار پرقدرتي است و مغز اين توانايي را دارد كه اين تخيلات را به صورتي بازسازي كند كه كاملاً واقعي به نظر برسند.

وقتي شما چيزي را در ذهن تان مجسم مي كنيد. تنها تصوير آن چيز را به چشم ذهن تان نمي فرستيد بلكه تمام احساس تان را هم درگير مي كنيد شما آن چيز را مي بينيد، لمس مي كنيد، احساس مي كنيد، استشمام مي كنيد. اين فعاليت هاي تجسم سازي تمام شبكه هاي عصبي كه در جريان تجسم سازي موجودند را توليد مي كنند.

احتمال دارد كه شما بدانيد كه چگونه چيزي را در ذهن تان تجسم كنيد ولي شايد مهارت كافي در اين زمينه را نداشته باشيد. به عنوان مثال هر وقت كه شما قيافه ي فرزندتان را در ذهن تداعي مي كنيد، زماني كه توانستيد واقعاً قيافه ي او را ببينيد، آن قيافه را مجسم كرديد.

در اين راستا، راهبردهاي مفيدي وجود دارد كه مي توانيد از آن ها استفاده كنيد. در ابتدا لازم است كه چند دقيقه اي با چشمان بسته بنشينيد و هوشيارانه سعي كنيد تا شيء مورد نظرتان را تجسم كنيد. براي اينكار، بايستي از تمام آشفتگي هاي محيطي دوري گزيده و زمان مناسبي را براي اين كار در نظر بگيريد تا بتوانيد چيزهايي را به خاطر بياوريد. بيشتر افراد بعد از خواندن اين مطلب فكر مي كنند كه هيچ زمان مناسبي در اختيار ندارند. اما براي تان پاسخ مناسبي داريم. اول اين كه، اين عمل ممكن است فقط 2 دقيقه طول بكشد، پس اگر شما آن قدر مشغله ي كاري داريد كه نمي توانيد اين دو دقيقه را پيدا كنيد، بهتر است كه قبل از هر كاري از مقدار كارهاي روزمره تان بكاهيد. دوم اين كه به وقت هايي فكر كنيد كه آن ها را به خاطر تلاش تان براي به ياد آوردن، از دست خواهيد داد. در مورد قرارهايي كه فراموش خواهيد كرد سر موقع آنجا حضور پيدا كنيد و چيزهايي كه بايد از سوپرماركت سر راه تان مي گرفتيد و بعداً مجبور خواهيد شد آنجا برگشته و خريدتان را انجام دهيد. به وقت هايي فكر كنيد كه مجبوريد دنبال دسته كليدتان بگرديد. با اين توضيحات، اين دو دقيقه باعث ذخيره ي مدت زمان نسبتاً زيادي مي شود.

حال، صندلي راحتي پيدا كرده و به آرامي آنجا بنشينيد. چشمان تان را بسته و 5 نفس عميق بكشيد.به محض اين كه احساس آرامش كرديد اطلاعاتي را كه مي خواستيد با چشم ذهن تان ببينيد را تجسم كنيد. اگر جسم باشند، تا حدي كه توانايي داريد، كامل تصور كنيد. تمام جزئيات را به تصوير بكشيد. آيا عطر و بو دارند؟ آيا مي توانيد لمس كنيد؟ چه احساسي به شما دست مي دهد؟ مزه ي آن ها را بچشيد. حواس تان را روي آن ها متمركز كنيد و به اجزاي تشكيل دهنده شان نگاه كنيد. سپس روي كلّ آن ها تمركز كنيد.

اگر بيش از يك شيء باشند، مي توانيد كل مجموعه را تجسم كنيد. به محيط اطراف آن هم نظري بيندازيد. در مورد جزئيات محيط هم كوتاهي نكنيد. خودتان را هم همراه با آن تجسم كنيد.

وقتي كه به طور كامل توانستيد تصوير چيزي را كه مي خواهيد به خطار بسپاريد، در ذهن تان جاسازي كرديد، به آرامي به دنياي واقعي برگرديد. قبل از اين كه به انجام امور روزمره تان بپردازيد، چند لحظه اي آهسته روي صندلي بنشينيد. به اين ترتيب، مطمئن باشيد كه زماني كه مي خواهيد آن چيز را به خاطر بياوريد، آن تصوير به كمك شما مي شتابد.

بازخواني

همچنان كه قبلاً گفتيم، بازخواني مرحله اي از فرايند حافظه است كه اكثر افراد را متوجه مشكل شان مي سازد. وقتي كه مي خواهيم اطلاعات را از مغزتان بيرون بكشيم، مي بينيم كه انكار آن اطلاعات وجود ندارد. در اين حالت، دچار ترس و وحشت مي شويم.

مغز انسان در مقايسه با كامپيوتر بسيار پيشرفته و پيچيده است. متاسفانه حافظه، يك سيستم ساده ي بايگاني نيست كه اطلاعات در يك مكان خاص و مشخص نگهداري مي شوند كه شما به آساني آنجا رفته و آن را بازپس بگيريد. مغز شما خيلي با عظمت و در عين حال پيچيده تر از اين سيستم است. با اين وجود، شما مي توانيد از روش هايي كه مغزتان، اطلاعات را فايل بندي مي كند، استفاده كنيد و در مواقع لزوم آن اطلاعات را فراخوانيد.

آنتي بيوتيك ها

آخرين گروه دارويي بدون برچسب آنتي بيوتيك ها هستند. كلمه ي آنتي بيوتيك همچون چتر وسيعي است كه بر سر گروه هاي مختلف دارويي كه براي درمان انواع عفونت ها به كار مي رود، كشيده شده است. يكي از مهم ترين گروه آنتي بيوتيك ها كه براي ما هم آشنا است، گروه شلاته كننده ها است كه با داروها پيوند يافته باعث رسوب در بافت هايي مثل استخوان مي شود. كليوكينول مثالي از اين گروه است كه از سد خوني مغز عبور كرده و ميل تركيبي زيادي با يون هاي روي و مس در مغز دارد. پژوهشگران بخش پزشكي دانشگاه دوك به اين يافته رسيده اند كه بين مقادير مس و روي در مغز و اختلالات حافظه مثل بيماري آلزايمر رابطه اي وجود دارد. اخيراً استفاده از كليوكنيول در تركيب با ويتامين 12B مورد تحقيق قرار گرفته است. بر اساس اين تحقيق احتمال درمان هاي پزشكي جديدي در عرصه ي بيماري هاي حافظه به وجود مي آيد.

داروهايي با تأٍيرات منفي روي حافظه

بخش پاياني اين فصل داروهايي را معرفي مي كند كه بر روي حافظه تأثير منفي دارند. اين ليست دارويي در يكي از كتاب هاي جديد به نام «تمرين حافظه» اثر ميسون و كوهن 2001 به چاپ رسيده است. به خاطر بسپاريد كه اين داروها بر حافظه به طور مستقيم يا غيرمستقيم تأثير منفي دارد. اين ليست به ترتيب الفبايي نوشته شده است و به شما كمك مي كند تا بدانيد كه آيا داروهاي مصرفي تان در كاهش كاركرد حافظه تان موثر است يا نه؟ اين نكته را هم مد نظر داشته باشيد تأثيري كه هر فرد بيماري از يك داروي مشخص مي گيرد با بيماران ديگر متفاوت است.

داروهايي كه ممكن است باعث اختلالات حافظه شوند.

داروهايي كه در دسترس شما هستند كه براي درمان بيماري خاصي مورد استفاده قرار مي گيرد. اين داروها ممكن است اثرات نامطلوبي روي حافظه تان داشته باشد. اگر فكر مي كنيد داروي مصرفي تان براي حافظه ي شما نامناسب است با پزشك تان مشورت كنيد.

در ذيل شما را با داروهايي كه حافظه تان را به خطر مي اندازد آشنا مي نماييم.

تأثيري كه هر فرد بيماري از يك داروي خاص مي گيرد با بيماران ديگر متفاوت است.

داروهاي فشار خون

- اسپيرونولاكتون (Aldactazide)                -كاريديلول (Coreg)

- متيل دوپا (Aldomet)                                     - نادولول (Corgard)

- هيدروليزين (Apresazide)                     - بندروفلامتيازيد (Corzide)

- تيمولول (Blocadren)                           - تورسميد (Demadex)

- بامتانيد (Bumex)                                - ريسيرپين (Diupres)

- كارترول (Cartrol)                                - كلرتيازيد (Diuril)

- كلويندين (Combipres)                        - تريامترين (Dyazide)

- متوكليوتيازيد (Enduron)                       - آمي لوريد (Moduretic)

- ديسرپيدين (Enduronyl)                      - لابي تالول (Normodyne)

- هيدروكلريتازيد (Esidrix)                       - ريسيرپين (Regroton)

- ريسيرپين (Hydropres)                        - ريسيرپين (Solutensin)

- كلرتاليدن (Hygroton)                          - آسباتولول (Sectral)

- پرپرانولول (Inderal)                              - آتنولول (Tenoretic)

- بتاكسولول (Kerlone)                            - آتنولول (Tenormin)

- پنبوتولول (Levatol)                             - پيندولول (Vesken)

- متوپرولول (Lopressor)                         - متولازون (Zaroxolyn)

- اينداپاميد (Lozol)                                - بيسوپرولول (Zebeta)

- تري كلورميتازيد (Metahydrin)               - بيسوپرولول (Ziac)

داروهاي اعصاب و روان

-هيدروكسي زين (Atarax. Vistaril)                   - تيوريدازين (Mellaril)

- لورازپام (Ativan)                                 - ماپروبامات (Miltown)

- باسپيرون (Buspar)                              - تيوتيكسن (Navance)

- باتوباربيتال (Butisd Sodium)                - پنتوباربيتال (Nembutal)

- پرازپام (Centrax)                                -كلورال هيدرات (Noctec)

- پروكارپرپزين (Comparine)                    - متي پريلول (Noludar)

- فلورازپام (Dalmane)                                      - فلوفنازين (Prolixin)

- گلوتتي ميد (Doriden)                          - تمازپام (Restoril)

- آمي تريپتيليين (Elavil)                         - اگزازپام (Serax)

- مپروبامات (Equanil)                                      - تري فلوپرازين (Stelazine)

- تريازولام (Halcion)                              - كلرپرومازين (Thorazine)

- هالوپريدول (Haldol)                                      - كلروزاپات (Tranxene)

- كلونازپام (Klonopin)                           - ديازپام (Valium)

- كلرديازپوكسايد (Librium)                      - آلپرازولوم (Xanax)

آنتي بيوتيك ها

-نورفلوكساسين (Chibroxin)                    - گريپ فلوكساسين (Raxar)

-سيپروفلوكساسين (Ciloxan/ Cipro)                   - آمانتادين (Symmetrel)

- گانسيس لسوير (Cytovene)                    - متانامين (Urised)

- لاوفلوكساسين (Levaquin)                     - اسپارفلو كساسين (Zagam)

- آفلوكساسين (Ocuflox/ Floxin)             - انوكساسين (Penetrex)

داروهاي آلرژي و سرماخوردگي

-هيدروكسيزين (Atarax)                         - آزاتادين (Optimine)

- ديفن هيدرامين (Benadryl)                             - سيپروهيپادين (Periactin)

- كلرفنيرامين (Chlor- Trimeton)            - ترفنادين (Seldane)

- برامفنيرامين (Dimetane)                       - كلماستين (Tavist- D)

- آستميزول (Hismanal)                         - هيدروكسيزين (Vistaril)

-تيروپروليدين (Myidil)

داروهاي مسكن

-ايبوپروفن (Advil/ Motrin)                    - پروكسيكام (Feldene)

- ناپروكسن (Aleve)                                - ايندومتاسين (Indocin)

- فلوربيپروفن (Ansaid)                                     - اتودولاك (Lodine)

- كولين ساليسيلات (Arthropan)              - مكلوفنامات سديم (Meclomen)

- آسپرين (Ascriptin)                                      - فنوپروفن كلسيم (Nalfon)

- آسپرين (Bayer)                                  - كستوپروفن (Orudis)

- فنيل باتازون (Butazolidin)                    - نابومتون (Relafen)

- سولينداك (Clinoril)                                      - پنتازوسين (Talwin)

- آكساپروزين (Daypro)                          - تولمتين سديم (Tolectin)

- سالسالات (Disalcid)                                      - كتورولاك (Toradol)

- مگنزيم ساليسيلات (Doan's pills)           - كولين (Trilisate)

- ديفلانيزال (Dolobid)                                     - ديكلوفناك سديم (Voltaren)

- برومفناك سديم (Duract)

داروهاي ضد اختلالات رواني

- كلوزاپين (Clozaril)                              - متوكلرپراميد (Reglan)

- هالوپريدول (Haldol)                                      - تري فلوپرازين (Stelazine)

- تيوريدازين (Mellaril)                           - كلرپرومازين (Thorazine)

- تيوتيكسن (Navane)                                      - پرفنازين (Triavil)

- فلوفنازين (Prolixin)

داروهاي اعصاب

- بنزتروپين (Cogentin)                           - بروموكريپتين (Parlodel)

- فني توئين سديم (Dilantin)                             - پيريميدون (Primidone)

- بروموكريپتين (Ergoset)                        - كاربيدوپا (Sinemet)

- كلونازپام (Klonopin)                           - آمانتادين (Symmetrel)

- لودوپام (Larodopa)

حقه هاي ضروري حافظه براي بازخواني مؤثر

آيا تا به حال از اتاقي بيرون آمده ايد در حالي كه فكر مي كرديد چرا به آنجا رفته بوديد؟ اكثر مواقع اگر شما به مكاني كه در آنجا تصميم به انجام كاري گرفته ايد، برگرديد، همان كار دوباره به ذهن تان مي رسد، به اين نوع حافظه، وابسته به زمينه گفته مي شود. اگر هنگام بازخواني اطلاعات دچار مشكل مي شويد به زمينه ي آن حافظه فكر كنيد، به جاي اين كه ذهن تان رابه مضمون آن معطوف كنيد. اگر منحصراً به بيرون كشيدن چيز فراموش شده از مغز فكر كنيد، نتيجه ي مطلوبي به دست نياورده و دچار سردرگمي مي شويد، به عنوان مثال اگر نام همسر رئيس تان را به خاطر نمي آوريد، درباره ي زمينه اي كه آن شخص را ملاقات كرديد، فكر كنيد. آيا در مهماني وي را ديده ايد؟ چه احساسي داشتيد، زماني كه وي را ملاقات كرديد؟ چه فصلي از سال بود؟ اينها سرنخ هايي هستند كه به شما كمك مي كنند تا اطلاعاتي كه قبلاً به حافظه سپرده ايد را به آساني به خاطر بياوريد.

به همين ترتيب برگشتن به حالت روحي كه در موقع دادن اطلاعات به مغز داشتيد، مي تواند به شما كمك كند. اگر خيلي خوشحال بوديد، زماني كه اطلاعاتي را به خاطر (حافظه) مي سپرديد، در اين صورت حافظه وقتي با شما همكاري مي كند كه به همان اندازه خوشحال باشيد. به اين نوع حافظه، وابسته به حالت روحي مي گويند.

- ايجاد رابط: حقه ي ديگري كه در فرايند بازخواني به دردمان مي خورد، برقراري رابط مي باشد. به عنوان مثال، اگر جعبه ي خالي تخم مرغ را روي صندلي ماشين تان بگذاريد، هنگام برگشت از سر كار، خريد تخم مرغ از سوپرماركت را فراموش نخواهيد كرد.

- ايجاد رابط الفبايي: اگر موردي را فراموش كرديد مي توانيد از حروف الفبا استفاده كنيد. در مورد هر حرف الفبايي، چندين كلمه اي كه با آن حرف شروع مي شود را مرور كنيد. به احتمال زياد وقتي به حرفي كه اولين حرف كلمه ي فراموش شده ي شماست برسيد، يكي از اولين كلمه ها، كلمه اي است كه شما دنبالش مي گشتيد.

- تقسيم اطلاعات: اين روش در واقع شكستن يك سري اطلاعات زياد به چند قسمت است. يك مورد آشنا از اين روش از بر كردن شماره تلفن هاست. اگر شماره تلفن 7 رقمي باشد به دو گروه عددي تقسيم مي كنيم. قسمت اول كه شامل سه عدد سمت چپ مي باشد، را خواند و چهار عدد بعدي را به دنبال آن مي خوانيم. نمونه ي لغوي و كلامي اين روش، تقسيم اقلام موجود در ليست خريد به گروه هايي همچون گوشت، لبنيات، غذاهاي منجمد و... است. با اين روش بازخواني اطلاعات آسان تر مي شود.

- روش PQ3RST: اين روش كمي پيچيده تر از روش هاي قبلي است، اما بسيار كارآمدتر است. شما مي توانيد در به خاطر آوردن داده هايي كه از طريق خواندن، تماشا و يا گوش دادن به دست آورده ايد، بسيار موفق تر باشيد. PQ3RST تركيبي از حروف اول كلمات داشتن پيش زمينه ي اطلاعاتي (P)، سئوال كردن (Q)، خواندن (R)، دوره كردن (R)، تمرين كردن (R)، و خلاصه نويسي كردن (S)، و امتحان كردن (T) مي باشد. اين روش مخصوصاً در خواندن متون و اطلاعات فني و چسباندن اجزاي تشكيل دهنده ي يك چيز از روي دستورات داده شده مثل درست كرد ن لوازم منزل مفيد مي باشد. ادعا بر اين است كه با موضوع آشنا شويد (Preview)، از خودتان در مورد مسائل حاشيه اي آن اطلاعات سئوال بپرسيد (Question)، سپس اطلاعات را بخوانيد (Read) و دوره كنيد (Review) و تمرين هم كنيد (Rehears)، تكرار كردن كليد به ياد آوردن اين نوع اطلاعات است. سپس نكات مهم مطلب را خلاصه نويسي كنيد (Summarize) و بالاخره خودتان را در مورد مجموع موارد امتحان كنيد. (Test).

- مرور ذهني مؤثر: از سيستم هاي مختلف حافظه براي دادن اطلاعات به حافظه استفاده كنيد و براي اين كار حتماً تمرين داشته باشيد. به عنوان مثال، اگر شما مي خواهيد خريد بادام زميني از فروشگاه را به خاطر داشته باشيد، كلمه ي «بادام زميني» را با صداي بلند بگوييد و سپس جستجوي آن از قفسه ي فروشگاه را تصويرسازي كنيد. بالاخره تصور كنيد كه پوست بادام زميني را با صدا جدا كرده و آن را داخل دهانتان مي گذاريد. با اين توضيحات، شما به سه طريق كلامي، ديداري و تحريك سازي حافظه تان را ايجاد كرديد. به اين طريق احتمال به ياد داشتن خريد بادام زميني از فروشگاه افزايش مي يابد.

ابزارآلات مفيد

حافظه ي كمك كننده: روش هاي زيادي وجود دارند كه مي توانند حافظه ي شما را ياري كنند تا بتواند امور روزمره و كارهاي معمولي را انجام دهد. اين روش ها در حدي هستند كه شما مي توانيد آن را اعمال كنيد درست مثل آب خوردن. مي توانيد از تقويم ديواري استفاده كنيد و تمام قول و قرارهاي مهم را در آن يادداشت كنيد. براي اين كار كه اين وسيله به يك ابزار مفيد براي حافظه تبديل شود بايد هر شب قبل از رفتن به رختخواب و صبح بلافاصله پس از بيدار شدن تقويم را بررسي كنيد. شما مي توانيد از زنگ موبايل تان هم براي قرار ملاقات هاي مهم هم استفاده كنيد.

تمام امور مهم تان را بر اساس اولويت ها رده بندي كرده و ليست آماده را همواره در دسترس داشته باشيد. هنگامي كه كارها را به اتمام رسانديد، روي ليست علامت بگذاريد. در ليست خريد هم مي توانيد اقلام مورد نياز را طبقه بندي كنيد.

شما مي توانيد از پيام گير تلفن منزل تان هم براي يادآوري استفاده كنيد. زماني كه خارج از منزل هستيد و يادتان آمد كه بايد به محض ورود به منزل كاري انجام دهيد كه فكر مي كنيد فراموش تان مي شود، با شماره ي تلفن منزل تان تماس گرفته و پيام مربوط به خودتان را بيان كنيد. به عنوان مثال بگوييد كه داروهايت را فراموش نكن.

مشخص كردن محل پارك ماشين تان: آيا شما هم بعضي مواقع فراموش مي كنيد ماشين تان را كجا پارك كرده ايد. در محل پارك، خيلي از اتومبيل ها شبيه هم هستند و اين امر باعث مي شود كه ما نتوانيم به آساني اتومبيل مان را پيدا كنيم و وقت زيادي را هم تلف مي كنيم و احساس بيچارگي و ندامت هم به سراغ مان مي آيد. براي پيشگيري از اين نوع حوادث، كاري كنيد كه ماشين شما از ديگر ماشين ها متمايز شود. براي نيل به اين هدف مي توانيد به آنتن ماشين تان نوار شب نما وصل كنيد. شما با اين نوار مي توانيد از فاصله ي دور هم ماشين تان را پيدا كنيد.

همچنين ممكن است شما بخواهيد وسيله نقليه تان را هميشه در جايي مشخص از پاركينگ پارك كنيد، به عنوان مثال در رديف آخر يا نزديك ورودي مشخص. شما با اين ابزار ساده مي توانيد از مصرف انرژي بيهوده براي يافتن چيزهاي كوچكي كه در حافظه ي كوتاه مدت تان ذخيره كرده ايد، رهايي يافته و به جاي آن از نيروهاي بيروني كمك بگيريد.

تدابير مورد نياز حافظه

تمام شرايط فيزيكي و محيطي شما مي توانند تأثير زيادي روي توانايي حافظه ي شما داشته باشند. علاوه بر آن ذهن شما هم در اين توانايي موثر است.

تمام شرايط فيزيكي و محيطي شما مي توانند تأثير زيادي روي توانايي حافظه ي شما داشته باشند.

به ذهن و جسم تان استراحت دهيد: وقتي شما در حال اضطراب و پريشاني هستيد، براي مغزتان بسيار مشكل و سخت است كه بتوانيد روي داده هاي جديد و يا بازخواني داده هاي قبلي متمركز شود. به نحوه ي تنفس تان دقت كنيد. با آرامش و از راه بيني هوا را داخل شش ها كرده و از راه دهان آن را پس دهيد. به تدريج مي توانيد نفس هايتان را عميق تر كنيد. ريلكس بودن ذهني و جسماني مي تواند انرژي مغز را براي ورود اطلاعات به حافظه و خروج آن افزايش دهد.

زندگاني سالم

جسم و مغز شما براي بازدهي بيشتر نيازمند رژيم سالم و متعادلي است. مطمئن شويد كه بدن شما روزمره از مواد مغذي و ويتامين ها و املاح معدني كافي برخوردار مي شود. اگر شما از مواد غذايي اطلاع زيادي نداريد و نمي دانيد از كدام نوع و چه قدر بايد مصرف كنيد تا نياز روزانه تان برطرف شود، مي توانيد از كتاب هاي زيادي كه در بازار به نام كتاب هاي تغذيه معروف هستند، استفاده كنيد. همچنين ورزش را در برنامه ي روزانه تان داشته باشيد. تمرين و ورزش سوخت و ساز بدن شما را افزايش داده و جذب مواد غذايي را بيشتر مي كند.

مشروبات الكلي را از برنامه تان حذف كنيد: مورد بعدي براي داشتن يك زندگي سالم اين است كه تمام مواد و مشروبات الكلي را دور بريزيد. همچنين بهتر است علاوه بر آن نمك، شكر، روغن و مواد بي ارزش ديگر را در رژيم غذايي تان به حداقل برسانيد. مقدار مصرفي آب آشاميدني در روز را افزايش دهيد. آب كافي كمك مي كند كه ميزان سديم بدن در حد متعادل باقي بماند، هوشاري ذهن افزايش يابد و هضم غذا، عملكرد كليه ها و جذب مواد غذايي و دارويي بهتر شود. توصيه مي شود روزانه 6 تا 8 ليوان آب مصرف كنيد.

به خواب تان اهميت دهيد: خواب كافي براي داشتن حافظه ي خوب، ضروري است. مانند حافظه، خواب هم يك فرآيند است و هر نوع تغيير نامطلوب و مزمن در هر بخشي از فرآيند خواب، نتايج منفي در حافظه خواهد گذاشت.

 

فرآيند خواب به پنج بخش تقسيم مي شود. (برخي از مدل ها، آن را شش قسمتي مي دانند. به اين علت كه بيدراي را هم جزئي از آن حساب مي كنند). اولين مرحله، نيمخواب بودن است. به دنبالش خواب سبك مي آيد كه مرحله ي دوم به حساب مي آيد. مرحله ي سوم و چهارم خواب سنگين هستند. مرحله ي پنجم Rem مي باشد كه همان حركت سريع چشم ها است. در اين مرحله حركت چشمان سريع مي شود و ضربان قلب و تنفس هم شتاب مي گيرند. بر اساس يك تئوري، خواب و رؤيا ديدن در اين مرحله صورت مي گيرد، يعني در ذهن يك سلسله حوادث اتفاق مي افتد. حتي با در نظر نگرفتن اعتبار اين تئوري، مشخص است كه كسر خواب توانايي تشخيص ذهن را كاهش مي دهد. اگر شما هم مشكلي در نحوه و زمان خواب تان داريد، بهتر است با يك پزشك متخصص مشورت كنيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چرا انسانها خواب مي بينند؟

بازديد: 141

چرا انسانها خواب مي بينند؟

 

 

چرا انسان ها خواب می بینند، تعابیر خواب ها چیست، چه رازهایی در آنها نهفته است و ... از مواردی هستند که در مقاله امروز در مورد آنها بحث می کنیم.

علاقه به خواب و رویا پیشینه ای به قدمت تاریخ بشریت دارد. یکی از کتاب های آسمانی مانند "قرآن" و "انجیل" سرشار از داستان های مختلف در مورد خواب و رویا می باشد که شامل اولین رویاها که تقریبا 1900 سال قبل از میلاد مسیح به وقوع پیوستند نیز می باشد. مردم یونان، روم و بابل به خواب و رویا اعتقاد محکمی داشتند به ویژه در شب های جنگ. آنها تصور می کردند که خدا از طریق رویا به آنها راه پیروزی را نشان می دهد. امروزه اعتقاد به خواب و رویا و تفسیر آن مانند گذشته عمیق نمیباشد. در آغاز قرن 20 زیگموند فروی خواب را به این صورت تعریف کرد: "راهی ملکوتی به ضمیر ناخودآگاه." او تصور خود را از رویا نشات گرفته از احساسات سرکوب شده فرد به ویژه امیال جنسی می دانست. امروزه بر این باورند که تعبیر فروید اندکی ساده انگارانه بوده. اما به راستی ما برای چه خواب می بینیم؟

خواب هایی که می بینیم معمولا نوعی واکنش نسبت به افکار، فعالیتها و احساساتی هستند که در طول روز داشتیم. آنها بازتاب افکاری هستند که برای یکی دو روز گذشته در ذهن ما خطور می کردند. رویاها ظاهرا یکی از بخش های جدا نشدنی موجودیت ما هستند. چندی پیش آزمایشی انجام شد که در طی آن به افراد بالغ داروهایی داده میشد که اجازه حرکت سریع مردمک چشم در خواب (REM) را از آنها می گرفت. زمانی که چشم چنین حرکتی دارد، فرد مورد نظر خواب می بیند. حذف توانایی خواب دیدن تضادهای اخلاقی شدیدی را در افراد تحت آزمایش ایجاد کرد. آنها به شدت مضطرب و خشن شده بودند و نمی توانستند به راحتی بر روی مطلبی تمرکز کنند. در این آزمایش همچنین ثابت شد که هر چه فردی جوانتر باشد رویا برای حفظ سلامت او نقش محوری تری را بازی می کند.

مطالعه و تحقیق دانشمندان در زمینه خواب و رویا به یکسری نتایج جهان شمول ختم شده. اول اینکه تمام افراد حتی آنهایی که این امر را انکار می کنند خواب می بینند. خواب دیدن به اندازه نفس کشیدن یک امری بدیهی است. کودکان خیلی بیشتر از بزرگترها خواب می بینند. نوزادان در حدود 70% از خواب خود را در حال دیدن رویاهای متعدد هستند. در مقایسه، بزرگسالان تنها در 25% از خواب خود رویا می بینند. در برخی موارد ثابت شده است که حیوانات نیز خواب می بینند.

تحقیقات نشان می دهد که خواب هر فردی دارای 2 مرحله مختلف می باشد. در ابتدا افراد به خواب سبک فرو می روند. از آن به بعد به طور تدریجی وارد مراحل بعدی شده تا به مرحله ای می رسیم که به عنوان IV شناخته می شود. این مرحله یک قدم پیش تر از مرحله خواب سنگین (REM) است. در این مرحله با وجود اینکه چشم ها بسته هستند اما مردمک با حرکات تندی همراه می باشد. درست مثل این است که چشم ها در حال نگاه کردن به فیلمی هستند که بر روی پرده بسته پلک ها در حال نمایش است. در طول این مرحله مغز همانطور که در بیداری فعالیت می کند از خود واکنش نشان می دهد. و در این زمان است که عمل خواب دیدن اتفاق می افتد.

تقریبا در حدود 90 دقیقه زمان لازم است تا فرد به خواب عمیق فرو رود. زمانی که مرحله REM سپری شد مجددا این فرایند تکرار می شود. در چرخه اول این مرحله چیزی در حدود 5 دقیقه است. این میزان در طول چرخه افزایش پیدا می کند و در آخرین مرحله ممکن است تا حدود 50 دقیقه نیز به طول انجامد. بنابراین در یک شب فرد به طور نرمال در طول 20 تا 90 دقیقه خواب می بیند.

خواب ها به راحتی فراموش می شوند. در حقیقت ما فقط خواب های آخری را که می بینیم به یاد می آوریم. همه ما اغلب خواب می بینیم و این امر باعث می شود تا در زمان بیداری به یک تعادل نسبی دست پیدا کنیم. خواب یک رویداد ویژه با یک معنای خاص نیست. چیزی است که هر شب برای تمام افراد پیش می آید. افراد بسیار زیادی هستند که خوابهای شما را برایتان تعبیر می کنند. اما حقیقت اینجاست که تفاوت و تضادهای بیشماری در بین تعابیر متفاوت وجود دارد. شاید یک کارشناس به شما بگوید که تعبیر خواب شما این است در حالی که کارشناس دیگر تعبیر کاملا متفاوتی از آن برای شما بیاورد. مشکل دیگر این است که روان درمانگرهای هر کشور با توجه به فرهنگ خود و نمادها و سمبلهایی که برای خود دارند به تعبیر و تفسیر خواب ها میپردازند. این امر مجددا باعث می شود که یک خواب تعابیر کاملا متفاوتی داشته باشد.

امروزه تحلیلگران قصد دارند تا به افراد آموزش دهند خودشان خواب هایشان را تعبیر کنند. هر کس از افکار، احساسات و تجربیات خود بیشتر از هر فردی آگاه است و بنابراین می تواند تحلیل درست تری از خوابش داشته باشد. به عبارت دیگر ما میتوانیم خواب هایمان را هر طوری که دلمان می خواهد تعبیر کنیم.

مجمع عمومی علوم اظهار می دارد که رویا یکی از ضروریات برای تمرین ضمیر ناخودآگاه می باشد. آنها اخطار داده اند که نباید تحلیل های غیر اصولی از خواب ها داشته باشیم. آنها پیشنهاد می کنند که رویاهایتان را خیلی جدی نگیرید و فقط سعی کنید از آنها لذت ببرید چراکه مرحله ضروری از خواب شما هستند.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جوان، موفقيت وعوامل آن

بازديد: 45

جوان، موفقيت وعوامل آن

 

بزهکاري


  بزهكارى نوجوانان و جوانان يكى از مقوله‌هاى مهم درحوزه مسائل جوانان به شمار مي‌آيد كه در سطح ملى و بين‌المللى توجه زيادى را به خودمعطوف داشته است؛ چنان که پيشگيرى از بزهكارى و اصلاح بزهكاران جوان و نوجوان، يكىاز محورهاى عمده سياست گزاريهاى ملى بسياري ازکشورها درمورد جوانان مي باشد. آمارهانشان مي‌دهند كه بيشتر مناطق جهان طى دهه گذشته با مشكل افزايش بزهكارى و جرائم درميان جوانان مواجه بوده‌اند و اين امر در كشورهاى در حال گذار شدت بيشترى داشتهاست. در سطح بين‌المللى نيز كنفرانس‌ها، كنگره‌ها، همايش‌ها و كارگاه‌هاى علمىمتعددى در خصوص اين موضوع به ويژه طى دو دهه اخير برگزار شده است و «برنامه عملجهانى براى جوانان تا سال 2000 و پس از آن» نيز موضوع بزهكارى را به عنوان يكى ازده حوزه اولويت‌دار براى رسيدگى به امور جوانان تعيين كرده است. اين امر در موردمراكز علمى و دانشگاهى نيز صادق مي‌باشد و هم اكنون در رشته‌هايى همچون : حقوق وروان شناسى، درس خاصى موسوم به بزهكارى نوجوانان يا اطفال به عنوان يكى از دروساصلى دانشگاهى گنجانيده و ارائه مي گردد ـ علاوه بر آن كه در مراكز علمى مربوط بهمطالبات جوانان نيز به اين مسئله به عنوان يك موضوع مهم تحقيقاتى نگاه مي‌كنند. ريشه اين توجه خاص به مسئله بزهكارى نوجوانان را مي‌توان در اذعان عمومى به ايننكته جستجو كرد كه رفتارهاى خلاف قانون نوجوانان، ماهيتى متفاوت با جرائم بزرگسالاندارد و به همين دليل بايد به گونه‌اى متفاوت از بزرگسالان با آنان برخورد كرد. دراين زمينه، متخصصان رشته‌هاى مختلف علوم انسانى نقش ايفا كرده‌اند، اما نقشروان‌شناسى بويژه «روان‌شناسى رشد» از برجستگى خاصى برخوردار است؛ به گونه‌اى كه مىتوان از سيطره روان شناسى بر بحث بزهكارى نوجوانان سخن گفت. در حال حاضر، بيشتركتاب‌هاى مربوط به اين حوزه با چنين نگرشى تأليف مي‌شود و حاصل جمع تخصص كارشناسانحقوق و روان شناسى به شمار مي‌آيد.

 

اعتماد به نفس

در ميان خصلت هاى انسانى و فضيلت هاى اخلاقى،برخى چنان با اهميت اند كه مى توان از آنها به «صفات سرنوشت ساز» يادكرد. خودباورىيا اعتماد به نفس، از شمار اين گونه فضايل روحى است. خودباورى، انواعى دارد كهآشنايى با آنها، براى همگانْ مفيد و بلكه لازم است، بدين قرار:
   1.
خودباورى انسانى،
2.
   خودباورى مذهبى،

   3.
خودباورىملّى،
4.
    خودباورى شخصى.
نخستين نهاد خودباورى و اعتماد بهنفس، باور به خودِ انسانى است و توجّه به ماهيتى كه فراتر از حيوان و عالى تر ازماشين است؛ انسان، موجودى است كه استعدادها، ظرفيت ها و زمينه هاى رشد بى كراندارد، خداوند متعال، او را تكريم كرده است، فرشتگان، بر آستان او سجده گزارده اند،با بهترين نظامْ آفريده شده است و مى تواند خداگونه شود و در درون خود، داراى جهانىبزرگ تر است.

اين خودباورى انسانى، در برابر خود باختگى ها و از خودبيگانگى هاى گوناگون، مطرح مى شود. هنگامى كه اين خود باورى انسانى از انسان، رختبربندد و انسان به خوهاى حيوانى روآورد، هويت حيوانى پيدا مى كند؛ و اگر از عواطفانسانى تهى شود و از كشش ها و گرايش هاى متعالى دور گردد، خصلت هاى ماشينى پيدا مىكند، رايانه متحرّك و ماشين آدمْ نما مى شود و اين، همان «خودباختگى» يا «ديگر شدن)اِليناسيون( است.

خودباورىِ دينى
دين، هويّت ملّى و فردى مارا شكل داده و از ديرباز، با همه چيز ما عجين گشته است. عشق ها، آرمان ها، غم ها،شادى ها و خلاصه، نظام زندگى ما، همه برآمده از آموزه هاى كانون ديناست.
دين، با درونْ مايه هاى غنى و زندگى سازى كه دارد و با الگوها،نمادها، شعائر، سنّت ها و ارزش هايش، آشناترين خانه زاد ماست.
ما بايدتمام تلاش هاى خويش را در بستر دين، سامان دهيم و باور داشته باشيم كه دين، بهترينبستر براى رشد و تعالى فردى و اجتماعى است.
مسلمانان در طول تاريخ، درهمين بستر، قلّه هاى بلند فرهنگ و تمدّن را فتح كردند. اكنون اگر اين باورْ سستگردد و پذيرش انديشه ها و فرهنگ هاى بيگانه از دين يا مخالف آن گسترش يابد، به ازخودبيگانگى دينى دچار خواهيم شد.
امروز، خودباورى دينى به اين معناست كهبا عمق جان دريابيم كه «الإسْلامُ يَعْلُو وَ لا يُعْلى عليه.. اسلام، از هر مكتب وهر بينشى بالاتر و والاتر است و هيچ مكتبى بر آن، برترى ندارد» و باور داشته باشيمكه اسلام، تنها دين مورد قبول خداوند است. روشن است كه چنين باورى، تنها مى تواندبا آگاهى و كسب معارف دينى و تجربه هاى معنوى به دست آيد.
خودباورىملّى
ما به عنوان يك ملّت با پيشينه درخشان فرهنگى و نقش كار ساز درتمدّن اسلامى و بشرى و داراى سهم قابل توجّه در پيشبرد دانش جهانى، پيوسته در طولتاريخ، شايستگى هاى خويش را نشان داده ايم. اكنون نيز بايد با باور كردن ظرفيت ها،استعدادها و توانايى هاى ملّى، سرنوشت خود را در جهان كنونى، رقم بزنيم و حاكميتهاى فكرى و فرهنگى بيگانه را نپذيريم. خودباورى ملّى، در برابر از خود بيگانگى ملّىو در برابر خودباختگى نسبت به فرهنگ ها و تمدّن هاى بيگانه است.
پذيرشغيرآگاهانه و غير سود بخش نمادها، ارزش ها و سنّت هاى بيگانه، بدترين شكل سقوطخودباورى ملّى است. به همين جهت، علامه محمد اقبال (طرّاح «فلسفه خودى») همگان رادعوت مى كند كه با پاى خويش راه بروند و با بال خود، پروازكنند:

همچو آيينه مشو محو جمال دِگران
از دل وديده فروشوىْ خيال دگران
در جهان،بال و پَر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بالدگران
اگر خود باختگى ملّى در جامعه اى پديدآيد، نسبت به اصالت ها، سنّت ها و ارزش هاى ملّى، بى اعتماد مى شود و پيوسته، رو بهبيگانه مى كند. داستان اين از خود بيگانگى ملّى را از زبان امام خمينى ـ كه مردمايران، خودباورى ملّى خويش را سختْ مديون او هستند ـ بشنويد:
آن وقت كهدر تركيه تبعيد بودم، مجسّمه آتاتورك را ديدم كه رو به غرب بود و دستش را بالا كردهبود، و آن جا به من گفتند كه اين، علامت اين است كه ما هر چه بايد انجام بدهيم، ازغرب خواهد بود.
و چه زيبا متفكّر شرق، اقبال لاهورى، در اين باره دادسخن درداده كه:

قيمت شمشاد خود، نشناختى
سروِديگر را بلند انداختى
مثل نِى، خود را ز خود كردى تهى
بر نواى ديگران دل مى نهى
اى گداى ريزه خوار ازخوان غير!
جنس خود مى جويى از دكّانير؟

اين نوع از خود بيگانگى را در غرب فوئرباخ،هِگِل و ماركس، و در جوامع اسلامى، سيد جمال الدين اسدآبادى، محمّد عبدُه، محمداقبال لاهورى، اميركبير، جلال آل احمد، شهيد مدرّس و حضرت امام(ره) مطرح ساختند. البته اين خود باورى ملّى، به معناى گرايش هاى ملّى گرايانه جدا شده از دين نيست. اسلام، اساس هويّت ملّى ماست و تفكّر تقابل ايران و اسلام، يك انديشه پوچ است؛وگرنه، ملّيت ايرانى، بيش از هزار سال است كه با هويت اسلامى آميخته است و اكنون،تفكيك اسلام از هويّت ملّى ما ممكن نيست. اسلام، عاملِ وحدت ملّى ما در طول تاريخبوده است. همه افتخارات ملّى ما در هزار سال گذشته، در بستر اسلام، آفريده شده اندو اكنون، تمدّن ملّى ما بخشى از تمدّن اسلامى است.
اهتمام شگفت كشورهابه حفظ و حراست بناهاى كهن و بزرگداشت شخصيت هاى تاريخى خويش ونيز مشاركت فعّالآنها در مسابقات بين المللى علمى و ورزشى و هنرى، از عنايت آنها به خودباورى ملّىمايه مى گيرد. اين باور، مادام كه به پرستش ملّيت و قوم گرايى افراطى نينجامد، نهتنها همسو با تعاليم دينى است، بلكه از راه كارهاى دين براى پيراستن مردم و حاكمانمسلمان از آلودگى هاست؛ زيرا به حتم، مردمى كه خود را باور كنند و براى خود، پيشينهو اعتبار بسيار ببينند، ديرتر و سخت تر به گناه ها و خوارى ها تن مىدهند.

خودباورى شخصى
جدا از باورهاى زندگى ساز به خودِانسانى، ملّى و دينى، هر كس در قلمرو شخصى و شخصيتى خويش ـ با تمام ويژگى هايى كهاو را از ديگران جدا مى سازد ـ ، توانايى ها، استعدادها و ظرفيت هاى خاصّى دارد كهبايد آنها را بشناسد،استخراج كند و به كار گيرد و با باورمندى به عظمت آنها، ضعفها، كمبودها و شكست هايش را جبران سازد. اين خودباورى، بايد ريشه نااميدىرا بركَنَد، ناتوانى هاى خيالى را از پندار انسان برگيرد و نشاط و شوربيافريند.
اين خودباورى، بايد بنيان سست انديشى و وابستگى بى جهت بهديگران را از بين ببرد و شخص را به استقلال در انديشه و تلاش، وادارد و رهاوردهايىاز اين دست دارد:

1.
   از اتّكاى بى جهت به اين و آن، جلوگيرى مىكند؛
   2.
يأس و نااميدى را مى زدايد؛
3.
   خودباختگى،خودناشناسى و خودكم بينى را از بين مى بَرد؛
   4.
اراده را توانمند مىسازد؛
   5.
به انسان، شجاعت اقدام هاى بزرگ مى دهد.
گفتنى استكه اين خودباورى، در طول اعتماد، توكّل وتفويض به خداوند متعال و جزئى از آن و ازجنس آن است، نه در عرض آن و روياروى آن. در بينش اسلامى، نيروها و عظمت هاى شخصى،مستقل و قائم به ذات نيستند؛ بلكه برآمده از كانون قدرت آفرين الهى اند؛ حتّىاعتماد به خداوند و توكّل و تفويض، ممكن است براى بهره ورى بهينه از اين نيروهاىشخصى و گوهرهاى نهفته در جان آدمى باشند.


آفت هاى خودباورىشخصى
آفت هاى خودباورى شخصى بدين شرح اند:
  1.
خود كمبينى،
  2.
نقص هاى جسمى،
  3.
شكست ها،
  4.
پذيرفتهنشدن،
5.
  كمداشت محبّت،
  6.
وابستگى افراطى،
7.
   تحقيرها،
  8.
فقر و تنگدستى.
اينك به ترتيب، هركدام از اينموارد را شرح مى دهيم:
خود كم بينى يا عقده حقارت، نگرش منفى نسبت بهخويش و كم انگاشتن يا ناديده گرفتن توانايى ها و ارزش هاى خوداست.
اسلام، مؤمن را عزيز و گران قدر مى پرورانَد و او را داراى شخصيتوالايى مى داند:
وَلله العِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنين
عزّت، براى خدا، رسول او ومؤمنان است.
اسلام،به هيچ مؤمنى اجازه نمى دهد كه خود را خوار سازد و شخصيت خود را ناديدهانگارد.
بسيارى از كسانى كه دچار خَلأهاى روانى، ناهنجارى هاى اخلاقى وبزهكارى مى شوند، آنهايى هستند كه خود را خوار مى پندارند.
عزّت نفس،نقش عمده اى در رفتارهاى منطقى و بهنجار و يا رفتارهاى نابهنجار و ناسازگار وبزهكارى افراد دارد. چنان كه بر اساس تحقيقات انجام شده، عزّت نفس، مى تواند موجبپيشگيرى، تعديل و يا تشديد برخى از رفتارها گردد.
در كتاب روان شناسىاجتماعى مواردى ازمطالعات و تحقيقات در اين زمينه، بيان شده است. ازجمله، مؤلّف در مورد چگونگى احساس درونى افراد، پس از ارتكاب اعمال نامطلوب، چنينمى گويد:
وانگهى، همان طور كه انتظار مى رود، افرادى كه عزّت نفس دارند،اگر به نحوى ابلهانه و بى رحمانه رفتار كنند، بيشتر از ديگران، احساس ناهماهنگى مىكنند.
در مورد ديگر، نتيجه آزمايش انجام شده از دانشجويان، در خصوصارتباط عزّت نفس با امكان ارتكاب به تقلّب، نشان مى دهد دانشجويانى كه قبلاًاطّلاعات مربوط به عزّت نفس پايين دريافت كرده بودند، خيلى بيشتر از آنهايى كهاطّلاعات مربوط به عزّت نفس بالا دريافت كرده بودند، مرتكب تقلّبشدند.
در روايت آمده است:
مَنْ هانَتْ عليه نَفْسُه فَلاتأمَنْ شَرّه.
كسى كه نفسش بر او خوار شده، از شرّش آسودهمباش.

و در روايت ديگرى آمده است:
مَنْ هانَتْ عليه نَفْسُهفَلا تَرْجَ خَيْرَه.
كسى كه نفس او برايش خوار شده، اميد خوبى از اونداشته باش.


نقص هاى جسمى
نقص عضو، بيمارى هاى مزمن، ناتوانىهاى جسمى، زشتى چهره، فلج بودن برخى از اعضا و...، از عواملى است كه برخى افراد رادچار چالش بى اعتمادى به خويش مى سازد. اين گونه افراد، بايد على رغم بعضى ضعف هابه توانايى هاى عظيم خويش باور داشته باشند و بكوشند با استفاده بهينه از ديگرتوانايى ها و بسيج ظرفيَت ها در قلمرو ويژه، ناتوانى ها را جبرانكنند.
بسيارى از نام آوران بزرگ تاريخ، دچار نقص عضو يا ناتوانى هاىخاصّ جسمانى بوده اند. در باره جاحظ، شخصيت ماندگار تاريخ، نوشتهاند:
جاحظ، در لغت عرب، كسى را گويند كه چشم هايش برآمدگى داشته باشد. چون عمرو بن بحر نيز اين چنين بوده، به همين لقب (جاحظ) اشتهار يافته است، چنان كهاو را به همين جهت، حَدَقى نيز گويند، كنايه از آن كه حدقه هاى [چشم] او بزرگ تر وبرآمده بود.
و باز در توصيف او نگاشته اند:
جاحظ، بسيار زشترو و بد صورت و زبانزد عموم مردم بود، به طورى كه پس از قرون متواليه كه ما درزمان، در هر عصر و اوان، اشخاص گوناگون در آغوش خود بپروريده باز هم زشتْ رويى اوضرب المثل است.


او با همين زشتْ رويى كم نظير، از دانشمندان نام آورجهان شد و نام خويش را در صف بزرگان تاريخ، جاودانه ساخت و كتاب هاى او هنوز مورداستفاده جهانيان است.

رودكى، شاعر بلندآوازه در تاريخ ادبيات فارسى،نابينا بود. ابو العلاى مَعَرّى، شاعر، اديب و نقّادِ عرب نيز از نعمت چشم، بهره اىنداشت. بتهووِن، موسيقيدان بزرگ جهان غرب، كَر بود. دكتر طاها حسين، نويسنده بنامِعرب، از كودكى كور بود. ابو بصير، شاگرد فرزانه امام صادق عليه السّلام نيز نابينابود.
زَمَخشَرى، مفسّر بزرگ قرآن كريم، يك پايش قطع شده بود وبا كمك
چوب، حركت مى كرد تيمور جهانگشا، لنگ بود و دو انگشت دست راستش نيزافتاده بود.
هِلِن كِلر، زن نابينا و كَر و لالى بود كه با استعداد خود،دنيا را به تحسين و اعجاب واداشت. او همه مراحل تحصيلى را با رنجى وصف ناشدنى پيمودو در بيست و چهار سالگى مدرك كارشناسى گرفت و سپس، در شمارِ نويسندگان معروف امريكادرآمد
بلال حبشى، هم غريب بود، هم سياه، و هم فقير؛ ليكن نردبان ترقّىمعنوى را با پايدارى و پايمردى، تا اوجْ پيمود و از مردان جاودانه نامِ تاريخگشت.
مكفوف، به معناى نابينا، در علم رجال، لقب: ابراهيم بن يزيد، جابر،جعفر بن احمد، حَكم بن مسكين، عبدالله بن محمّد، علاء بن يحيى، على بن حاتم، ليثمرادى، موسى بن ابى عمير، يحيى بن قاسم و بعضى از ديگر محدّثان و راويان حديثاست.
اَعْرَج، به معناى لَنگ، لقب عبدالرحمان بن داوود، حافظ، قارى واديب مشهورى است كه ادبيات عرب را در مدينه گسترش داد.
اَعوَره، بهمعناى يك چشم، لقب چند تن از بزرگان تاريخ اسلام است.
چهزيباست اين حكايت سعدى:
مَلِك زاده اى را شنيدم كه كوتاه بود و حقير، وديگر برادرانش، بلند و خوبْ روى. بارى، پدر به كراهيت و استحقار در وى نظر مى كرد. پسر، به فراست و استبصار، به جاى آورد[35] و گفت: اى پدر! كوتاهِ خردمند، بِهْ كهنادانِ بلند. نه هر چه به قامتْ مِهتر، به قيمتْ بهتر!

شكستها
زندگى، سرشار از ناكامى ها و كاميابى هاست. روزگار، با شادى و غم، وشكست و پيروزى آميخته است.
امير مؤمنان، على عليه السّلامفرمود:
الدَّهْرُ يَومان: يَومٌ لَكَ وَيَومٌعَلَيْكَ.
روزگار، دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيانتو.
خودباوران، از هر شكستى درس پيروزى مى گيرند؛ ولى برخى از مردم، بايك شكست


اجتماعى يا فردى، خويش را مى بازند، به انزوا مى گرايند واعتماد به خود را از دست مى دهند. ما بايد هر شكستى را با تلاش و اعتماد به نفس،جبران سازيم.
مرحوم ملّا حسينقلى همدانى، از علما و عرفاى برجسته قرنچهاردهم هجرى بود كه در حكمت، از شاگردان فيلسوف بزرگ، ملّا هادى سبزوارى و درعرفان و سير و سلوك، از شاگردان مرحوم سيد على شوشترى بود. او بسيار كوشيد تا درمسير سير و سلوك، به مراد و مقصود برسد؛ ولى از اين كه به هدف نرسيده، پريشان بود. او خود مى گويد: در كنار مرقد شريف امام على عليه السّلام در نجف اشرف، در گوشه اىنشسته بودم. ديدم كبوترى بر زمين نشست و پاره نانى بسيار خشكيده را به منقار گرفت. هرچه به آن نوك مى زد، خُرد نمى شد. پرواز كرد و رفت. پس از ساعتى بازگشت و به سراغآن تكّه نان رفت. باز چند بار به آن نوك زد. باز شكسته نشد. پس از چند بار رفت وآمد، سرانجام، آن تكّه نان را با منقارش خُرد كرد و خورد. همين همّت و استقامت آنكبوتر و به هدف رسيدن او، براى من درسى شد و گويى به من الهام شد كه در راه وصول بههدف، همّت بايد كرد. با اراده و همّت، دنبال سير و سلوك را گرفتم و به مقصود ومراد، رسيدم.
اسلام، با نااميدى مى ستيزد و چشم اندازهاى روشنى را پيشچشم شكست خوردگان مى اندازد. حضرت على عليه السّلام فرمود:
لا تَيْأسَمِنَ الزَّمانِ إذا مَنَعَ.
از زمانه نااميد مشو، هنگامى كه از تو دريغكند.
پذيرفته نشدن انسان، نياز به پذيرفتگى و مورد قبول ديگران واقع شدندارد. برخى از جوانان، هنگامى كه مقبوليت خانوادگى يا اجتماعى خويش را از دست مىدهند، به خود، بى اعتماد مى شوند. يكى از پژوهشگران در اين زمينه مىنويسد:
نوجوانان و جوانان، گاهى به علّت داشتن نقايص بدنى و يا به علّتمسائل و دشوارى هاى خانوادگى، شكست ها، محروميت ها و ناكامى هاى دوران گذشته زندگى،تمسخر و استهزاى دوستان و همسالان، سرزنش هاى مكرّر معلّمان و هم كلاس ها، و يا بهدليل طرد شدن ها و بىتوجّهى ها و يا داشتن مسائل روانى ديگر، اعتماد به نفس خود رااز دست داده، دچار احساسحقارت مى شوند و تصوّر مى كنند ديگران برترىهايى دارند كه آنها ندارند و در انجام امور، ناتوان تر از ديگران هستند و مسئوليتهيچ كارى را به تنهايى نمى توانند بپذيرند.
مكانيزمى (ساز و كارى) كهنوجوان به كار مى اندازد تا عليه [احساس] كهِترىِ خود مبارزه كند، همواره بر يكاصلْ متّكى است و آن، اصل جبران يا تلافى است
محقق ديگرى مىگويد:
جبران يا تلافى، به معناى زيستى كلمه، وسيله اى است كه طبيعت،براى سرپوش گذاردن بر روى نارسايى ها و كمبودهاى بدن به كار مى برد و از اين راه،تا حدّى تعادلى در وجود فرد برقرار مى سازد؛ تعادلى كه پيش از اين، وجود نداشته ويا بر هم خورده است... وقتى فردى كه از [احساس] كِهترى رنج مى برد، نمى تواند باكِهترى خود به مبارزه برخيزد و بر آن چيره شود و يا در خود، استعدادهايى را گسترشدهد كه آن كهترى را جبران كنند و تعادلى در وى به وجود آورند و زمانى كه فرد، آنقدرها دورانديش و گشاده نظر نيست و بينش فلسفى كافى ندارد كه قبول كند از ديگرانكهتر است، سعى مى كند يا كتمان كردن كهترى خود، يا با پيش دستى در حمله كردن،اطرافيان خود را نسبت به نظرى كه در باره وى دارند، فريب دهد.
كمداشتمحبّت
يكى از نيازهاى اصيل روانى، نياز به محبّت است. رشد يافتگان درخانواده هاى نابِهنجار و آشفته و كسانى كه در كانون خانواده، مدرسه و اجتماع، محبّتنديده اند، اعتماد به نفس كمترى دارند.
دينِ زندگى آموز اسلام، تلاش مىكند تا خانواده، چشمه سار محبّت باشد و ارتباط هاى درون خانوادگى، سرشار از صميميتو مهر گردد.
وابستگى افراطى
همان گونه كه ارضاى نياز بهمحبّت در حدّ مناسب، مى تواند مفيد و سازنده باشد، محبّت و حمايت افراطى والدين ازفرزند نيز تأثيرات نامطلوبى خواهد داشت كه رشد وى را با خطرهايى مواجه ساخته، موجباختلال در شخصيت و رفتارهاى وى خواهد شد. مثلاً كودكى كه دائم تحت مراقبت و محبّتمادر قرار دارد، تمام نيازهاى او بدون هيچ گونه تلاشى ارضا مى شود و در هر موردى،از قبيل: لباس پوشيدن، غدا خوردن و رفع ديگر نيازهاى خود، متّكى به مادر است؛ هر چهرا كه بخواهد، بى وقفه دراختيارش قرار مى گيرد و حتّى در مقابل هر رفتار سوئى، موردحمايت قرار مى گيرد. چنين كودكى، نوعاً از اعتماد به نفس لازم برخوردار نيست و درسنين نوجوانى و جوانى نيز توان مقابله با مشكلات زندگى و حلّ مسائل شخصىِ خود راندارد و نمى تواند انسانى مسئول و مفيد باشد. چنين فردى (در عوضِ داشتن شخصيتىمستقل)، وابسته و فرمانبُردار است.
گفتنى است: بر اساس معارف اسلامى، سهگونه اعتماد، قابل پژوهش است:
   1 .
اعتماد به خدا،
   2 .
اعتمادبه نفس،
   3 .
اعتماد به غير.
اعتماد به خداوند كه در معارفاسلامى با عناوين: الثِّقَه باللّه،[42] تفويض،[43] توكّل،[44] تعويذ،[45] و... بدان اشاره شده، يكى از ارزش هاى دينى است و پيوسته، پويايى وشكوفايىمى آورد، نااميدى ها را مى زدايد و صلابت در شخصيت و جدّيت در تصميم را درپى دارد وانسان را با كانون قدرتِ بى كران الهى پيوند مى زند.
امّا اعتماد به نفسرا مى توان دو گونه تفسير كرد:
1)
نفس مدارى؛ يعنى اين كه انسان، پيروگرايش هاى نفسانى و تمايلات شخصى گردد و خواهش هاى نفسانى را مدير زندگى خويشگرداند. بى ترديد، اين نوع اعتماد به نفس (نفس حيوانى)، زندگى سوز است و در روايتآمده است:

مَنْ وَثَقَ بِنَفْسِهِ خانَتْهُ.
كسىكه به نفس خويش اعتماد كند، نفسش به او خيانت مى كند.
2)
خودباورى،خودشناسى، احساس عجز و واماندگى نكردن و ناديده نگرفتن استعدادهاو....
بى شك، اين نوع تفسير از خودباورى، در برابر اعتماد به خداوندنيست؛ بلكه در برابر اعتماد به غير و در طول اعتماد به خداوند و از جنس آن است. ايناعتماد، ارزيابى واقع بينانه از توانايى هاى خويش است. در روايت آمدهاست:
خداى، رحمت كند كسى را كه اندازه و ارزش خويش را بشناسد و از قلمروخود، تجاوز نكند.
امّا اعتماد به غير، يعنى دل بستگى و وابستگى بهديگران، اگر به شكل سربار بودن و بدون ضرورت هاى واقعى باشد، نكوهش شده است و بااعتماد به خويش و خودباورى، و از سوى ديگر، با اعتماد به خداوند متعال، منافات داردو در معارف اسلامى، مقوله ارزشمند «الإستغناء عن الناس»، يعنى احساس بى نيازى ازمردم، مطرح شده است.
تحقيرها
تهديدها، تحقيرها و تنبيه ها درخانه و مدرسه و اجتماع، در غالب موارد، نتيجه اى جز شكسته شدن صلابت شخصيت، از بينرفتن اعتماد به نفس و تضعيف احساس ارزشمندى و مفيد بودن و عزّت نفس در كودك، نوجوانو جوان، به همراه ندارد. به همين جهت، دينِ زندگى آموز اسلام، هرگونه تحقير و اهانتبه شخصيت ديگران را ناروا مى شمُرَد.
معارف اسلامى، سرشار از سفارش هادستورهايى براى پاسداشتِ حرمت و شخصيت ديگران است. به ذكر نمونه هايى از توصيه هاىاسلام در اين زمينه، بسنده مى كنيم:

1 .
نام حقارت آميز براى فرزندانتانانتخاب نكنيد.
2 .
يكديگر را مورد تمسخر، قرار ندهيد.
3 .
بالقب هاى ناشايست، يكديگر را نخوانيد.

فقر و تنگدستى

فقر و بىنوايى با بازتاب هاى منفى اى كه دارد، مثل عدم مقبوليت اجتماعى، گاه زمينهناخودباورى مى گردد. اميرالمؤمنين عليه السّلام مى فرمايد:


اِنّالفَقْرَ مِذَلَّهٌ لِلنَّفسِ، مِدْهَشَهٌ لِلْعَقْلِ، جالِبٌلِلْهُمُوم.
به درستى كه فقر، وسيله خوارى نفس و حيرانى عقل و به خودجلب كننده اندوه هاست.


سخن پايانى
خودباورى، كيميايى است كهناتوان ترين انسان ها را، توفيق هاى بزرگ مى دهد و دشوارترين راه ها را براى آنانهموار مى كند. اين گوهر كمياب، انواعى دارد كه ما براى رسيدن به آمال و آرمان هاىخود، به همگى آنها نيازمنديم. همچنين براى «خود باورى» كه نهال ارزشمندى در بوستانزندگى است، آفات بسيارى شناسايى شده است كه مهم ترين آنها را بر شمرديم. اينك مىافزاييم كه نشانه خود باورى، آن است كه موزونِ خويش باشيم و ميزانِ خود. يعنى همارهدرپى آن نباشيم كه خود را با ساز ديگران موزون كنيم و يا خويشتن را با كسانى كهشناخت عميقى از آنان نداريم، بسنجيم. آن كه خود و مذهب و مليت خود را باور كردهاست، مساعدترين زمينه را براى شكوفايى استعدادهاى خويش فراهم آورده است، و آن كه بهچنين باور ارزشمندى نرسيده، عمر گران مايه خود را صرف موزون كردن خود با ديگران،يعنى هيچ، كرده است.

 

منبع :

 

http://www.fatehnet.net/info/fa/projects/detail.asp?pid=966936647405762

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس