تحقیق دانشجویی - 479

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ترافیک شهر مشهد

بازديد: 523

تحقیق درباره ترافیک

مقدمه :

در زندگي روزانه ،هر يك از ما به نحوي  با رفت و آمد سئ و كار داريم خواه بصورت يك عابر پياده خواه به صورت راننده و يا استفاده كننده از وسايل نقليه عمومي و خصوصي ،به هر حال حسن اين مساله ، محشور بودن با مساله و مشكلات است ولي بايد دانست كه ميان درك مشكلات وپياده كردن راه حل هاي مناسب ،براي ان ها فا صله قابل ملاحظه اي وجود دارد.

مدت مديدي است كه از هرسو مشكلي به نام ترافيك در شهرهاي بزرگ مطرح است وراه حل هاي عجيب وغريب وزيادي جهت رفع آن ارائه مي شود ولي به زودي متوجه خيالي بودن آن شده وبه راحتي كنار گذاشته مي شود .

پيشرفت هاي عظيم علمي و تفكيك هاي جديد ، پياده كردن راه حل براي  مشكلات  ترافيك نيازمند اطلاعات ودانش و بينش خاصي است . اين تحقيق در صدد آن است تا نشان دهد چه عواملي در ايجاد ترافيك خيابان كوهسنگي به عنوان يك شرياني درجه ي 2 موثر است وپس از برداشتن اين مشكلات با توجه به مطالعات كتابخانه اي انجام شده راه حلهايي در چهارچوب اين تحقيق ارائه

مي گردد.

 

طرح مسئله

1-   چگونگي ايجاد ترافيك با توجه به توسعه ي راهها در شهر ؟

2-   معيارهاي برنامه ريزي در سيستم حمل ونقل چيست ؟

3-   نمونه هاي راهكارها به كارگرفته در جهت مهار ترافيك در كشورهاي مختلف چگونه است ؟

4-   مفهوم معبر چيست؟

5-   ارائه راه حل براي مشكلات ترافيكي محدوده يمورد مطالعه چيست؟

6-   ارائه راه حل براي مشكلات ترافيكي در محدوده هاي مورد مطالعه؟

 

 

دكتر منوچهر فرج زاده

دانشگاه تربيت مدرس

هوشنگ سرور

دانشجوي دكتراي جغرافيا و برنامه ريزي شهري دانشگاه تربيت مدرس

شماره مقاله:555

 

 

مديريت و مكانيابي مراكز آموزشي با استفاده از سيستم اطلا عات جغرافيايي

( مطالعات موردي : فضاي آموزشي مقطع راهنمايي منطقه هفت طهران)

 

 

خلاصه

تخصيص فضا به كاربريهاي آموشي يكي از موضوعات مهمي است كه در برنامه ريزيهاي شهري مورد توجه مي باشد. به دليل حساسيت كاربريهاي آموزشي از نظر مسايل مختلف محيطي ، نحوه ي تخصيص كاربريها از اهميت زيادي برخوردار است. در مقاله ي حاضر با تشكيل پايگاه اطلاعاتي منطقه ي  7 آموزش وپرورش تهران از متغير هاي تاثيرگذار از جمله جمعيت ; كاربري مطلوب شهري ومكان مدارس موجود ; عامل سازگاري ومطلوبيت اين مكان ها با بهره گيري از تكنيك سيستم اطلاعات جغرافيايي ( ساج ) مورد ارزيابي قرارگرفته است. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد كه توزيع فضا هاي آموزشي از توزيع موزوني برخوردار نبوده ونيازمند سامان دهي مكان هاي فعلي واحداث 21 مكان جديد آموزشي بادر نظر گرفتن استانداردهاي لازم مي باشد.

   واژه هاي كليدي : برنامه ريزي شهري  ; فضاهاي آموزشي ; ايران : ساج

مقدمه

   كابري هاي متنوع در شهر بخصوص كابري هايي با تقاضاي بيشتر مانند كاربري هاي آموزشي به دلايل زيادي مانند عدم هماهنگي نهادهاي اجرايي شهر ، مشكلات مالي بخش آموزش وپرورش وعدم آشنايي مسوولين با موازين علمي مكان يابي در پاسخ گويي به نيازهاي جمعيت دانش آموزي با مشكلات زيادي مواجه هستند . اين مساله در مناطق شهري بزرگ به دلايل متنوعي مانند تراكم بالاي جمعيتي ، قرارگيري كاربري هاي مزاحم مراكز نظامي ، صنعتي ، بزرگراه ها وراه هاي عبوري اصلي باشدت بيشتري مطرح بوده واين مسئله موجب عدم دسترسي بهينه دانش آموزان به فضاهاي آموزشي و همجواري باكاربي هاي نامطلوب ودر نتيجه افت كيفيت تحصيلي مي شود.

به طور كلي هدف از مكان يابي فضاهاي آموزشي به حداكثر رساندن دسترسي ها يا به حداقل رساندن سفرهاي درون شهري براي جمعيت استفاده كننده از اين خدمات مي باشد، بطوري كه هيچ يك از دانش آموزان با توجه به مدارس مورد تقاضاي خود مسافت بيشتري را نداشته باشند.

رسيدن به اين هدف مستلزم توزيع فضايي مناسب اين مراكز در سطح شهر مي باشد.

  كاربري هاي خدمات شهري جهت ارائه تهسيلات بهتر براي شهروندان نيازمند يك سري اصول وقواعد علمي مكان يابي مي باشند. اين موازين ، مكان يابي بهينه كاربي ها از لحاظ شعاع دسترسي ، سازگاري همجواري هاي مختلف، سنخيت كاربري ها با يكديگر وآستانه هر كدام از آن هارا مورد تاييد قرار مي دهد. كاربري هاي آموزشي نيز به لحاظ اهميت كاركردشان ، نيازمند رعايت ضوابط ، اصول ومعيار هاي برنامه ريزي كاربري زمين در مكان يابي مراكز آموزشي مي باشند ، ليكن اعمال چنين معيارهايي براي مكان گزيني مراكز آموزشي به ويژه مراكز آموزشي شهرهاي بزرگي نظير تهران نيازمند حجم وسيعي از اطلاعات فضايي ، مكاني وتوصيفي مي باشد كه تلفيق وتجزيه وتحليل آن ها تنها با استفاده از ابزارهاي جديد در شهر سازي وبرنامه ريزي شهري همچون ساج امكان پذيري مي باشد.

  امروزه بر عموم متخصصان ومديران شهري مشخص گرديده است كه مديريت واداره امور مختلف شهرها با ابزارهاي سنتي غيرممكن مي باشد. اهميت استفاده از سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي در برنامه ريزي شهري با گسترش بسيار وسيع شهرها وافزايش سرسام آور حجم اطللاعاتي كه بايد براي مديريت شهري پردازش شوند روشن شده است . استفاده از سيستم اطلاعات جغرافيايي در مطالعات شهري ومكان يابي مراكز خدمات در شهر ، اندك زماني است كه اطلاعات در جهان وكشور ما توسط متخصصين متداول شده است ولي در عين حال دامنه فعاليت وكاربري آن خيلي سريع وفشرده در محافل علمي بكار گرفته شده است . در زمينه ي استفاده از سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي و مدل هاي مختلف آن مانند مدل تعيين مناطق حاشيه اي وشبكه در مكانيابي وتعيين موقعيت مكاني مطلوب ، تجارب مختلفي وجود دارد ، از جمله در شهر كپنهاك دانمارك براي تحليل ومكان يابي مراكز آموزشي از مدل شبكه استفاده شده است] 1 [  در اين مطالعه ابتدا محل سكونت دانش آموزان ( بلوك مسكوني ) ، محل تحصيل آنها (مدرسه مورد نظر ) وشبكه هاي دسترسي اصليوفرعي در نقشه هاي با مقياس 5000/1 مشخص گرديده است. همچنين اطلاعات در زمينه ميانگين تعداد ماشين هاي در حال عبور از تقاطع ها ، سرعت متوسط وسايط نقليه ، حجم ترافيك ، عرض پياده روها، مسير چهارراه ها يا ميادين ، تسهيلات گذرگاه ها مانند چراغ هاي راهنمايي و جمع آوري گرديده است ، سپس با استفاده از توابع تحليلي سيستم اطلاعات جغرافيايي ( ساج) به تحليل ومكان يابي اين مراكز با توجه به شبكه هاي ارتباطي ومعيارهاي انتخاب شده پرداخته شده و بهترين وكوتاهترين مسيرها از منزل تا مدارس مشخص گرديده است . با توجه به مسيرها وراههاي انتخاب شده مكان هاي بهينه براي ايجاد مدارس در سطح شهرتعيين شده است.

تاريخچه شهر مشهد

مستشرقين ، تاريخ نگاران وپژوهندگان ايراني وخارجي بسياري ، تحولات تاريخ پر فراز ونشيب  توسعه ي شهري مشهد كه مملو از رويدادهاي تامل برانگيز است را در كتب تاريخي ورسالات پژوهشي ، به ثبت رسانيده اند براي مثال در يكي از همين حوادث تلخ تاريخي در قرن هفتم هجري سناباد توسط لشكريان متجاوز مغول كاملا " ويران مي شود ولي با همت وپشتكار مردم ، در زماني نه چندان طولاني مجدد بازسازي مي گردد .

همچنين به دنبال ويراني شهر هاي آباد آن زمان مانند طوس و نيشابور بر اثر حملات وحشيانه بي وقفه مغولان ، ودر نتيجه مهاجرت  مردم اين دو شهر به نوغان وسناباد ، رشد و گسترش هرچه بيشتر شهر مشهد ، شتاب فزاينده تري مي گيرد به طوري كه در قرن هشتم هجري به گفته "حمدالله مستوفي " ، مشهد به شهري كاملا" بزرگ تبديل شده است .

از طرفي با رسميت يافتن مذهب شيعه در دوران صفويه شهر مشهد با توجه به وجود حرم مطهر امام رضا (ع) به عنوان مركز ثقل فعل وانفعالات جمعيتي ، رونق بازهم بيشتري مي يابد ودر دورانهاي بعدي افشاريه وزنديه بي وقفه بر رونق و وسعت آن افزوده مي شود .همچنين درعصر قاجاريه وپهلوي نيز ، بامرمت ونوسازي ابنيه قديمي وايجاد ساختمان هاي جديد وترميم شبكه هاي تردد ، گسترش كالبدي فضايي شهر مشهد ، البته با كيفيتي جامع تر ، تداوم مي يابد . توسعه وگسترش كيفي وكمي مشهد به خاطر وجود مركز ثقلي هم چون حرم مطهر امام رضا ( ع) كه بي وقفه سير صعودي خود را حفظ كرده، با پيروزي انقلاب اسلامي ، شتاب بيشتري مي گيرد .

الگوهاي پيشين توسعه شهري مشهد

در پي كندوكاو وپژوهش در روند تاريخي شكل گيري وانجام تدريجي بافت هاي شهري مشهد در دوران اوليه رشد آن ، ومطالعه تطبيقي آن با ديگر الگوهاي توسعه ي شهري در ممالك اسلامي ، به روشني مي توان انطباق وهم سويي اين الگوي شهري با الگوهاي شهرهاي اسلامي را ملاحظه كرد به طوري كه بافت طبيعي وار ودرهم تنيده ، كه شبكه گذرهاي پرپيچ وخم آن دريك نظام كلي شعاعي ، متمايل به مركز شهر ومجموعه ي حرم مطهر قرارگرفته ، به طرز محسوسي قابل رويت واثبات است .

بدين سان رشدوتوسعه ي شهر مشهد تادوران صفويه ، برپايه الگوي تاريخي شكل يابي آن حول محور بسته ي مركزي ادامه يافت . اولين مداخلات عصر صفوي نيز بااحداث خياباني شرقي غربي كه از جوار صحن عتيق ولبه ي حرم مطهر مي گذشت ، تغييري محسوس در گرايش رشد بافت به وجود آورد و حركت آتي رشد شهر مشهد را به آن مشروط ساخت .

تكامل حركت اوليه ، موجب تغيير تدريجي الگوي بافت ، از شعاعي ، به تركيبي از " شعاعي خطي " گرديد كه در كنار ساير عوامل موثر ، گرايش رشد شهر را به سمت غرب ، هدايت وجهت داد0

هم چنين از سال 1310 ، باازميان رفتن حصار دور شهر و ارگ دولتي ، واحداث خيابان امام خميني ( پهلوي سابق) ، سيماي شهر مشهد دچار تغيير و تحولاتي شد، وچنانكه ملاحظه مي گردد رشد شهر در سال هاي بعدي به طور عمده به سمت غرب و بر مبناي الگوي " خطي" تداوم يافت 0 پيداست كه هم اكنون ، شهر مشهد از امتزاج دو الگوي توسعه ي شهري ( مركزي شعاعي وخطي ) پيروي مي كند ، به شكلي كه الگوي مركزي شعاعي در بافت قديم وتاريخي شهر قابل تشخيص است والگوي خطي ، مبين توسه وگسترش بخشهاي جديد مي باشد . اين دوگونگي الگوي توسعه ي كالبدي وحضور همزمان هر دو ، نوعي نظام فضايي دوگانه ، را سبب شده است كه در بافت قديم، توسعه ي كالبدي شهر بر پايهي مركزيت مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) قرار گيرد ودر بافت جديد برمبناي سازمان فضايي محوري !

نقشه هاي شماره ي 1تا4 رشد شهر را در سال هاي مختلف نشان مي دهند .

نقشه شماره 3 نشان دهنده توسعه دوگانه بافت شهري مشهد مي باشد.

رشد جمعيت ووسعت شهر

مساحت وجمعيت شهر مشهد در سالهاي گذشته با نرخ بسيار بالايي رشد كرده است . جمعيت شهر طي سه دهه ي گذشته هر ده سال يكبار دو برابر شده ومساحت آن تنها در دهه ي 65-55 ، به سه برابر سال هاي قبل از آن افزايش يافته است .

عوامل ودلايل رشد سريع شهر مشهد در سال هاي اخير ، علاوه بر مركزيت پهناورترين استان كشور ووجود مجموعه ي بي بديل حرم مطهر حضرت رضا (ع ) ، از زاويه ي نگرش به اوضاع نامساعد زندگي در مناطق جنوبي ومياني استان نيز كه بسياري از مهاجرت ها را به سوي مشهد سبب مي گردد ، قابل مطالعه وتامل است .

جمعيت ومساحت شهر در سال 1370

درحال حاضر ، شهر مشهد ، پس از تهران بزرگترين شهر كشور بوده و جمعيت آن در سال 1370 برابر9/1 ميليون نفر براورد شده است (1). مساحت محدوده قانوني شهر برابر 185 (2 ) كيلومتر مربع وسطح اراضي داير آن در حدود 70 درصد محدوده فوق يعني تقريبا" 133 كيلومتر مربع مي باشد . به اين ترتيب سرانه كاربري خالص شهري در سال 1370 برابر با 70 متر مربه بوده است .

(1 ) آمار فوق از خلاصه گزارش طرح جامع مشهد برداشت شده است.

(2 ) مساحت شهر در برخي گزارش ها 196 كيلومترمربع و در برخي ديگر 214 كيلومتر مربع ذكر شده است .

 

 

عناصر شاخص شهر مشهد

بناها وفضاهاي شهري كه نماد آشنايي براي همگان بوده و تجسم عوامل شناسايي شهر محسوب مي شود عمدتا" در ، بخش هاي قديمي شهرها تمركز يافته اند ، زيرا عامل زمان از اهميت خاصي در شكل گيري اين ويژگي در يك عنصر شهري برخوردار است .

تا اوايل قرن حاضر ، عناصر شاخص شهري مشهد ، مانند كليه شهرهاي سنتي ايران عبارت بودند از:

1-   بازارها به عنوان مراكز اقتصادي شهر .

2-   گذرها، كه نقش شبكه هاي ارتباطي را داشتند.

3-   مراكز مذهبي واجتماعات شهري ، براي براوردن نياز هاي فرهنگي .

4-   ارگ شهر ، كه مركز حكومتي شهر بود .

5-   باروي شهر كه نقش دفاعي وحفاظتي داشت .

6-   وبالاخره ، دوازه ها ، يا ورودي هاي شهر.

در حقيقت ساختار اصلي شهر را نحوه ارتباط ، انسجام و هم پيوندي عوامل فوق تشكيل مي داد به بيان ديگر ، چگونگي ترتيب اين عوامل ونظام كالبدي آن ، به همراه توسعه عامل هاي عمده شهري ، الگوي توسعه آتي شهر را شكل مي دادند .

  همچنين ، نوسازي و تغييرات اساسي در بافت شهري مشهد، كه از اوايل قرن حاضر آغاز شد ، با توسعه شهر به سمت غرب وبا افزايش عناصري چون خيابان ، فلكه وبناهاي خدماتي ودولتي ( با نوع معماري خاص ) ، اين نو گستري ، دامنه وسيعتري يافت .           

در مشهد مهم ترين اين عناصر عبارتند از : مجموعه بناها و فلكه حضرت كوهسنگي بقعه خواجه ربيع بازار رضا موزه نادري پارك ملت باغ ملك آباد فرودگاه راه آهن ترمينال ميدان شهدا وفلكه تقي آباد

خصوصيات كالبدي شهر

مباني مطالعات طرح جامع در رابطه با تقسيم بندي بافته كالبدي شهر مشهد ، برپايه تفكيك گروه هاي بافتي است . منطبق با تقسيم بندي در اين بررسي ها ، بافت كنوني شهر باگروه بندي هايي تحت عناوين سنتي ، مياني ، شطرنجي ، آپارتماني و حاشيه اي از يكديگر تفكيك ومشخص شده اند . لازم به ذكر است كه بافت شطرنجي نيز به نوبه خود به سه بخش ديگر تقسيم بندي شده كه اين بخشها با عنوان بافت هاي شطرنجي با تراكم كم ، تراكم متوسط و تراكم زياد قابل مشاهده هستند.

نظام ارتباطات

با توجه به ماهيت و جاذبه مذهبي فرهنگي شهر مشهد ، هر ساله ميليون ها زائر جهت زيارت بارگاه امام رضا (ع) به مشهد عزيمت مي كنند ، كه اين امر باعث تشديد فعاليت هاي سفري در شهر وبه خصوص اطراف حرم مي گردد . از اين رو دقت ومطالعه در نظام ارتباطات وشبكه هاي عبورومرور در شهر مشهد ، از جايگاه ويژه اي برخوردار است.

حمل ونقل در شهر مشهد

مسافريني كه قصد سفر به مشهد را دارند ، از طريق خطوط هوايي ، راه آهن ودروازه هاي هشت گانه زميني به شهر وارد مي شوند . 90 درصد كل مسافران با وسايل نقليه زميني ، 3/6 درصد باقطار وتنها 6/3 درصد با هواپيما سفر مي كنند . 50 درصد از مسافران زميني مشهد با اتوبوس، 12 درصد با ميني بوس و بقيه با وسايل نقليه شخصي و وانت بارها وارد شهر مي شوند . يكي از علل اساسي پايين بودن نسبت سفرهاي انجام شده با هواپيما وقطار اين است كه بيشترمسافران از شهرهاي خراسان و فواصل نزديك به مشهد سفر مي كنند . ( 1 )

روزانه به طور متوسط 50000 وسيله نقليه ( برحسب معادل سواري  ) وارد شهر شده واز اين حجم ترافيك 50 درصد از طريق دروازه هاي قوچان ونيشابور به شهر تحميل مي شود . از كل حجم ترافيك وارد شده به شهر ، 7 درصد آن عبوري و93 درصد مقصدي است . ( 2 ) بيشتر زائران ومسافران غيرساكن ، به منظور زيارت وسياحت به مشهد سفر مي كنند ودر نتيجه جذب حوزه مركزي شهر مي شوند. در مورد مسافران موقت ، بيشترين تعداد مربوط  به كساني است كه به منظور كار واستفاده از خدمات شهري ، از شهر ها وروستاهاي استان خراسان به مشهد سفركرده وپس از انجام كار بدون توقف شبانه درشهر ، آن را ترك مي كنند.

يكي از عوامل ايجاد تعادل وتوازن در شهرهايي كه مشكلات كمتري از نظر ترافيكي دارند ، استفاده از سيستم هاي منسجم حمل ونقل عمومي ، خصوصا" شبكه هاي اتوبوس راني مدرن ، خطوط گسترده مترو وقطارهاي سبك شهري است . شهر مشهد از اين نظر دچار كمبودهاي فراواني بوده وفاقد سيستم حمل ونقل عمومي مناسب وكارا مي باشد . نسبت استفاده از وسايل نقميه عمومي ، به وسايل نقليه شخصي ، در شهر بسيار پايين است .

  سيستم حمل ونقل عمومي شهر شامل اتوبوس هاي شركت واحد وتاكسي هاي شهري مي باشد.

برطبق اطلاعات جمع آوري شده در سال 1367 ، تعداد اتوبوس هاي فعال در شهرتنها 234 دستگاه است كه باتوجه به جمعيت شهر مشهد نمي توان كارايي لازم را داشته باشند.

_______________________________________________________

 ( 1 ) آمار وارقام فوق از مطالعات حمل ونقل شهري طرح توسعه وعمران حوزه نفوز مشهد برداشت شده است.

( 2 ) آمار مربوط به آذرماه سال 1367 است.

 

 

كابري معابر وحمل ونقل

سرانه متوسط معابر در مشهد 7/21 مترمربع به ازاي جمعيت شهر مي باشد. به اين ترتيب با توجه به سرانه پيشنهادي طرح جامع مبني بر 25 مترمربع ، مشهد از نظر شبكه حمل ونقل با  كمبود جدي مواجه نيست ، ليكن باتوجه به بافت فشرده وسنتي نواحي نوساز، به نظر مي رسد مركز شهر وخصوصا" نواحي اطراف حرم مطهر از نظر سطح لازم براي معابر ونيز پاركينگ براي اتومبيل ها دچار مضيقه باشند. ( 1 )

افسانه ي كوهسنگي

كوهسنگي اين تفرجگاه، دو كوه بالنسبه كوچك است وصل به هم دور ، از كوههاي ديگر ، داراي سنگ ورنگي زرد وبراق كه افسانه اي دارد ، گويند اين دوكوه پيش از اينها بسيار بزرگ بوده اند ودر جائي ديگر كه از آنها زر استخراج مي كرده اند و ايشان را ميخسته ، مي كاسته اند . دو كوه به تنگ آمده از مقر خود به نزديك مشهد پناه به امام مي آورند و مي خواهند كه ايشان را از شر جويندگان طلا ايمن دارد. امام علي (ع) معجزه مي كند كه در استخراج طلاي اين دوكوه صرفه نماند ، صد خرج كنند و نود بپردازد واز اين رهگذر است كه پس از آن معجزه ديگر اين دو كوه از آسيب زرجويان درامان مي مانند.

 

خيابان كوهسنگي

از زيباترين بولوارها ي شهر مشهد مقدس است . اين خيابان از فلكه تقي آباد به طرف كوهسنگي بالا مي رود در هر سو داراي دو پياده رو عريض است و جويهاي آبي كه ميانه صفوف درختان تناور وسر به هم آورده ي خيابان به سوي پائين مي آيند ، زيبائي جبهه ي شرقي خيابان را به خصوص شبها خيال انگيز تر مي كنند . باغها ومنازل بسيار وسيع ومشجر و باغ بزرگ الندشت برصفاي اين خيابان افزوده اند . وسعت اراضي كوهسنگي ، يعني محدوده بين ساخت وسازها ، ميدان جمهوري ( تلويزيون ) وجاده آسيايي ، زميني مثلثي شكلي است كه قاعده  آن به سمت شرق (مناطق مسكوني ) قرار گرفته است . اين اراضي در حدود 000/970 مترمربع يا 97 هكتار  وسعت دارند كه بخشي از اين اراضي با درصد شيب بيشتر ( كوههاي سنگي  واقع در اين اراضي ) ونقاطي نيز مسطح است .

2-2-2-1- دسترسيها وارتباطات

اراضي تفريحي كوهسنگي در جنوب مشهد ، از سوي جنوب توسط بزرگراه واز سوي شمال توسط ساختمانهاي مسكوني ، آموزشي ، مسيل وغيره محصور شده است . شكل هندسي اين اراضي مشابه يك مثلث متساوي الساقين است كه قاعده آن حدود 1700 متر وهر يك از اضلاع آن حدود 1300 متر طول دارند. نحوه ي دسترسي به مجموعه ي كوهسنگي به طور عمده از طريق خيابان كوهسنگي بوده كه ازعمده ترين محورهاي مشهد محسوب مي شود . در امتداد شمال شرقي جنوب غربي ، ميدان شهدا را، در شمال به ايستگاه راه آهن ودر جنوب به ميدان تقي آباد ، كه يكي از مهمترين ميدانهاي مشهد است ، متصل ساخته واز طريق خيابان كوهسنگي تا محل تاسيسات تفريحي كوهسنگي امتداد مي يابد . بلوار كوهسنگي از زيباترين خيابانهاي ايران بوده ودر دوران 20 ساله استانداري اسدي چند خيابان ديگر در مشهد به اين سبك ساخته شده از جمله خيابان دانشگاه ، احمدآباد وبلوار ملك آباد . در اين مورد دكتر شريعتي در كتاب خود چنين مي گويد :(( .. از كوهسنگي به شهر ، بلوار بزرگ وبسيار باصفايي است با چهار پياده رو وسواره رو به عرض 18 متر ، درختان در هشت صف منظم قد برافراشته وسر به هم آورده اند ومنظره اي را ساخته اند كه غالبا" آنها كه آنرا ديده اند به (( دالان بهشت )) تعبيرش كرده اند.

 

اين محور در طول مسير خود از ساختمانهاي مهمي از جمله : راه آهن ، شهرداري ، دانشكده پزشكي و علوم دانشگاه فردوسي ، اداره ي بهداشت استان ، سينما قدس وافريقا ، مركز عمليات سپاه پاسداران ( مجموعه ورزشي پهلوي سابق كه بسيار بزرگ بوده ) ، مجتمع تجاري مسكوني عظيم زيست خاور ، بيمارستان امام رضا ، بيمارستان قائم (عج) ، بيمارستان 22 بهمن ، كارخانه زمزم ، بنياد شهيد وچندسازمان ديگر مي گذرد كه براهميت اين محور مي افزايد . اين محور در سيمت كوهسنگي بن بست است وارتباط مستقيمي با شبكه هاي اصلي ندارد. به اين ترتيب محور خيابان كوهسنگي از يكسو به ميدان راه آهن واز سوي ديگر به مجموعه ي كوهسنگي ختم مي شود .البته مي توان از طريق بلوار راديو تلويزيون كه به ميدان صدا وسيما در سمت شمال غربي زمين مي رسد ونيز از خيابان دكتر بهشتي در جنوب شرقي محوطه به مجموعه راه يافت . اراضي كوهسنگي در حاشيه جنوبي حلقه اي كه از ازتباط كمربندي شمالي و كمربني جنوبي شهر مشهد تشكيل ودر نزديك ميدان جمهوري قرار دارد ، كاربري هاي اين اراضي بصورت يك مجموعه بزرگ پيوسته عمل مي نمايد .

محور كوهسنگي عمده ترين محور شمالش جنوبي  اين منطقه محسوب مي شود واز ديدگاه سلسله مراتب شبكه شهري مشهد ، شرياني درجه 2 محسوب مي گردد . عملكرد اين محور ، ارتباطي است ودسترسي به بافت هاي مسكوني مجاور نيز از آن تامين مي شود .

كاربري حاشيه اين محور ، تركيبي از تجاري ، درماني ، اداري و مسكوني است واز اين رو توقف در اين خيابان اهميت زيادي دارد .

عرض خيابان كوهسنگي در حدود 35 متر است كه حدودا" 13 متر آن به بخش سواره و مابقي به فضاهاي پياده وسبز تخصيص داده شده است . پياده رو آن به دو بخش حاشيه بناها ( عرض حدودا" 4 متر ) وحاشيه سواره رو ( حدودا" 3 متر ) تفكيك شده است . فضاهاي سبز معبر به صورت ناقص وبدون يك پيوستگي معين در دو طرف حاشيه پياده رو شكل گرفته اند . علاوه برخيابان كوهسنگي معابر شمالي جنوبي عمده ديگري نيز نظير خيابان بهشتي ورودكي در اين منطقه وجود دارند كه جايگاه آنها در سلسله مراتب شبكه شهري، جمع كننده محسوب مي شود.

  محور عمده اين منطقه يعني محور كوهسنگي مي بايست بازسازي شده ودر يك مجموعه پيوسته با اراضي تفريحي توريستي كوهسنگي ديده شود . به ويژه طراحي ميدان تقي آباد بعنوان مدخل اين منطقه وميدان كوهسنگي بعنوان ورودي اصلي اين اراضي حائز اهميت بسيار است. علاوه بر ميدان كوهسنگي مي توان از خيابانهاي دكتر بهشتي و رودكي نيز به دليل عرض مناسب وظرفيت ذخيره شان جهت دسترسي به اراضي كوهسنگي استفاده نمود.

  عنصر مهم ديگر ، شاهراه آسيايي ( كلانتري ) است كه ازسمت جنوب وجنوب غربي زمين عبور كرده وآنرا محدود مي كند ، اين جاده در امتداد جاده ي قوچان بوده از سمت شمال غربي وارد شهر مشهد شده ودر جنوب شرقي از مشهد خارج مي شود.

 

مطالعات سايت

الف ) محركهاي حسي شاخص

       · ديداري

شلوغي خيابان بر اثر رفت وآمد وتوقف غير مجاز تاكسيها ، اتوبوسهاي شركت واحد وماشينهاي شخصي .

انباشتگي محيط از درختان وجلوگيري از ديده شدن جداره ها.

بي نظمي ساختمانهاي جداره ي ميدان وخيابان كوهسنگي .

بي نظمي وعدم تناسب علائم موجود در خيابان اعم از راهنمايي ورانندگي وتبليغاتي .

       ·شنيداري

سروصداي مزاحم ترافيك در مبدا پارك و ميدان تقي آباد خصوصا موتور سوارها .

       · بويايي

به دليل وجود ترافيك حجم آلودگي وبوي دود در نقطه ورودي افزايش مي يابد .

ب ) فضاي سبز

  براي اينكه شهرها قابليت زندگي پيداكنند ، بايد شرايط يك اكو سيسيتم طبيعي را از نظر رطوبت ، دما، نوروتركيبات هوا دارا باشند . براي اين منظور بايد يك رابطه معقول ومتناسب بين فضاهاي ساخته شده وفضاهاي طبيعي در شهر وجود داشته باشد .

  بنابراين فضاي سبز مي تواند با تهويه وتلطيف هوا ، ايجاد وحفظ رطوبت ، تعديل درجه حرارت ، كنترل نور وصدا وجذب بعضي آلاينده ها به ايجاد يك اكو سيستم طبيعي در شهر كمك كند.

  ضمن اينكه از نظر سيماي ظاهري وجنبه هاي روحي ورواني نيز بي ترديد نقش مهمي خواهند داشت  .

  درخت مي تواند نقش هاي گوناگون ومتنوعي را در خيابان هاي ما داشته باشد كه مي توان به تامين اكسيژن ، سايه وراحتي اشاره كرد . خود رنگ سبز از نظر روانشناسي ، آرامش بخش است. تركيب نور وگياه در شب ، زيبايي خاصي به خيابان هاي شهرنشين مي دهد . براين اساس، درخت  وسيله بسيار مناسبي براي تفكيك فضاهاي مخصوص پياده از فضاهاي مخصوص سواره ونظاير آن است.

  در نهايت مي توان گفت درخت ، ساده ترين وارزان ترين وسيله اي است كه از طريق آن مي توان در ارتقا كيفيت فضاهاي شهري ، به ويژه  در خيابان ها كوشيد.

باتوجه به اهميت وجود فضاي سبز در محيطهاي شهري فضاي محدوده ي كوهسنگي از موقعيت مناسبي برخوردار است.

به دليل حجم زياد درختان در مبدا ورودي ميدان جلوي ديد جداره ها گرفته شده است.

تنوع گونه هاي گياهي ودرختي در محيط در حد مناسبي وجود دارد.

ج) تسهيلات وتجهيزات زير بنائي

استفاده ي از سيستمهاي دفع آبهاي سطحي كافي به نظر مي رسد ( جوهاي آب منهولها ).

ميزان نور محيط پياده روها در شب كافي نبود ، وموجب عدم احساس امنيت مي شود.

د) علايم و مبلمان شهري

معلوم نبودن علائم تبليغاتي بخاطر درختان

كوچك ونارسا بودن علائم

عدم هماهنگي علائم وتابلوها باهم وبا معماري محيط

ه) پياده رو

قطع شدن حركت پياده توسط خيابان وبه تبع آن اتصال مستقيم پياده با پارك قطع شده است.

مناسب بودن عرض پياده رو وخيابان كوهسنگي

كف سازي پياده رو مناسب است ولي جادارد مسيري خاص براي دوچرخه واسكيت اختصاص يابد.

عرض پياده رو حاشيه ي ميدان نامناسب وكم است .

و) سواره رو

تداخل حركت سواره وپياده در مبد كوهسنگي به دليل وجود يك دسترسي سواره در يك جداره پارك

محل نامناسب براي ايستگاه اتوبوس وتاكسي ها كه باعث شلوغي وراه بندان مي شود.

آلودگي صوتي وعدم امنيت به دليل حركت زياد موتورسوارها در طول خيابان كوهسنگي.(2)

 

 

2- پايان نامه طراحي ميدان كوهسنگي

 

 

 

چگونگي به وجود آمدن ترافيك:

  درسده هاي ميانه شهرها براي پياده روي ساخته مي شوند ولذا محل زندگي وكار بهم نزديك بود.

پيدايش راه آهن باعث گرديد كه تقسيم فضاها ممكن گردد وراه براي توسعه ي شهرها فراهم گرديد.

  سيستم هاي حمل ونقل تندرو وخودروهاي شخصي توسعه ي كلان شهرها را هرچه بيشتر تسهيل كردند. سرانجام جدايي بين فعاليت هاي انساني موجب گرديد كه سفرها طولاني شد وحجم ترافيك(( رفت وآمد )) سنگين گردد. به تبع آن مشكلات وابسته به اينگونه ترافيك نظير : راه بندان ، تصادفات ، اتلاف انرژي ، آلودگي هاي محيطي و مصرف بي رويه زمين نبز گرديد.(3)

كه از اين ميان با نگاهي به مبحث تصادفات مي توان نتايج حاصل از بررسي هاي انجام شده ((  در شهر مشهد)) در اين زمينه را چنين بيان كرد :

بر اساس آمار پليس در سال 81 در تصادفات شهر مشهد تعداد 55 نفر در صحنه تصادف جان خود را از دست داده اند. بايد توجه داشت كه تعدادي از مجروحين در راه انتقال به بيمارستان ويا در داخل بيمارستان جان خود را از دست مي دهند كه در اين آمار منعكس نمي گردد. بنابراين براي تصحيح آمار كشته شدگان ترافيكي بايد عدد فوق را افزايش داد . بر اساس تحقيقات انجام شده توسط دانشگاه فردوسي مشهد شايد آمار كشته شدگان اعلام شده توسط پليس وپزشكي قانوني براي 3 سال متوالي در شهر مشهد ضريب تصحيح 5/4 براي تبديل آمار پليس به آمار واقعي پيشنهاد شده است . بنابراين با احتساب ضريب مربوطه حدود 248 نفر در اثر تصادفات در سال 81 در شهر مشهد جان خود را از دست داده اند .

 

 

 

 

16

 

 

 

 

 

 

 

 

  به طور كلي مي توان گفت كه همه روزه خسارتها ي قابل توجهي در بخش حمل ونقل به علت نابساماني وتراكم ترافيك هزينه مي شود . مطابق برآورد انجام شده در سال 81 در شهر مشهد حدود 55 ميليارد تومان به علت اتلاف وقت ، 31 ميليارد تومان اتلاف سوخت ، 2 ميليارد تومان آودگي محيط زيست ،12 ميليارد تومان تصادف در مجموع 100 ميليارد تومان از منابع ملي هزينه شده است . لذا برنامه ريزي اصولي ، برخورد كارشناسي ، سرمايه گذاري ، مساعدت سازمان ها واداره هاي مختلف براي رفع معضل ترافيك در شهر مشهد ضروري است.

   در اين قسمت برآورد خسارت هاي ناشي از اتلاف وقت افراد ، اتلاف سوخت ، آلودگي محيط زيست ، تصادفات و به طور كلي هزينه هاي محسوس ناشي از تراكم ترافيك درشهر مشهد پرداخته مي شود.

- تفاوت زمان سفر بهينه در يك مسير با زمان  سفر واقعي در همان مسير تاخير يا وقت تلف شده افراد است.

 

 

 

 

- هرروزه به علت داشتن ترافيك سنگين وحتي راه بندان هاي طولاني مقدار قابل توجهي سوخت هدر مي رود .

 

 

 

 

 

 

 

-آلودگي محيط زيست : مطالعات جامع حمل ونقل مقدار نشر آلاينده ها توسط وسايل نقليه مختلف در هرروز در سطح شهر مشهد را حدود 360830 كيلوگرم مونواكسيد كربن (co ) و 56510 كيلوگرم هيدروكربن سوخته (HC  ) و 11840 كيلوگرم اكسيدهاي نيتروژن (Ncx ) برآورد مي كند .

با تمهيداتي نظير گازسوز كردن خودروها معاينه ي فني  به موقع خودروها ، خارج كردن اتومبيل هاي فرسوده وقديمي و مي توان مقدار آلودگي را كاهش داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

از اين رو به توجه به معيارهاي برنامه ريزي سيستم حمل ونقل كه شامل موارد زير مي باشد ، پيشنهاداتي به منظور حل مشكلات ترافيكي شهر مشهد در ادامه آورده مي شود:

معيارهاي برنامه ريزي سيستم حمل ونقل :

1-ارتقاي كيفيت وامكان دسترسي آسان به وسايل نقليه عمومي در سطح شهر ظرفيت هاي موجود به منظور برآوردن سريع وآسان نيز شهروندان

2-ايجاد شرايط مطلوب در سطح شهربراي پياده روي ودوچرخه سواري

3- برنامه ريزي براي كاهش تقاضاي سفر

4- افزايش آگاهي واطلاعات عمومي براي استفاده ي بهينه از ساير وسايل حمل و نقل بجز   خودروهاي شخصي

5- برقراري مقررات ويژه براي استفاده از خودرو در مناطق پرازدحام وشلوغ

6- ارتقاي امكانات سيستم حمل ونقل وبرنامه ريزي مناسب براي ساعات كار موسسات وادارات مختلف  و عدم تداخل ساعات كار آنها. (5)

3 مجله شهرداريها شماره 41

4- مجله تازه هاي ترافيك سازمان حمل ونقل وترافيك تهران- سال پنجم شماره 21 بهار 83

5- مجله شهرداريها شماره 41

 

 

راه حلهاي پيشنهادي در مورد ترافيك مشهد :

1-  استفاده از سيستم هاي حملو نقل عمومي مدرن به طور گسترده

2-  عدم افزايش سطح شبكه در بخش هاي موج.د شهر واحداث شبكه هاي جديد در بخش هاي توسعه آينده مشهد.

3-  اصلاح مقاطع هندسي گذرگاه ها به جاي افزايش عرض مسير .

4-  ايجاد مسيرهاي كمربندي براي جلوگيري از ورود ترافيك عبوري به مركز شهر.

5-   تامين فضاي پارك درمحدوده ي مركزي شهر .

علاوه بر پيشنهادهاي كلي فوق كه مي تواند در مرحله هاي بعدي        و تكميل گردد. به نظر مي رسد پيشنهاد هاي تكميلي ديگري نظير : برقراري ارتباط مستقيم بين مجموعه ي حرم مطهرومبادي ورودي شهر فرودگاه ، ايستگاه راه آهن ، پايانه اتوبوس ها ، تدارك جهت حذف ويا كاهش ترافيك عبوريازمحدوده مركزي شهر ، مهمتر از همه تنظيم مباني واصول مديريت صحيح حمل ونقل شهري و به كار گرفتن شيوه ها و روش هاي مناسب در جهت استفاده بهينه ازشبكه معابر موجود ، نيز مي توانند مورد توجه قرارگرفته .(6)

 

نمونه هايي از راهكارهاي بكارگرفته شده درجهت مهار ترافيك دركشور هاي مختلف:

حمل ونقل درون شهري بخشي از مجموعه ي تسهيلات حمل ونقل مي باشد كه از دو بخش ، حمل ونقل عمومي وحمل ونقل شخصي تشكيل شده است . عمده ترين بخشي را كه برنامه ريزان حمل ونقل شهري مد نظر قرار مي دهند :

    · افزايش كيفي وكمي توان حمل ونقل عمومي مي باشد . بر اين اساس برنامه اي كه تدوين مي شود بايد بتوان نيازهاي جامعه را برآورده نموده وتقاضاي سفر را پاسخگو باشد.

از اين رو اقدامات متعددي در اين        در سطح جهان به مرحله ي اجرا گذاشته شده است .

       · وجه اشتراك كليه اقدامات اثر گذاري            تقاضاي سفر يا سيستم هاي حمل ونقل عمومي مي باشد.

حال به بررسي اين نمونه ها مي پردازيم :

       § سيستم هاي الكترونيكي كنترل ترافيك (ITS ) :

يكي از نوأوري هاي جديد كشورهاي پيشرفته در زمينه كنترل ترافيك سيستم هاي پيشرفته كنترل ترافيك (( ITS  )) يا سيستم سه محوري كه در اين سيستم پيشرفته ي كنترل ترافيك حركت به جابجايي كليه عناصر متحرك در خيابانها بطور همزمان سازماندهي وكنترل مي شود .

به عبارت ديگر با بهره گيري از اين نوع سيستم ها اين امكان وجود دارد كه أمد وشد عابران پياده ، دوچرخه ها ، خودروها سواري ، قطارهاي ريلي ، روزميني به طور همزمان كنترل گردد . ترافيك جاري در خيابان ها ومعابر همانند شبكه ي آبرساني است كه جايي بر حجم آن افزوده شود، درجاي ديگر از حجم آن كاسته خواهد شد . وظيفه ي سيستم هاي الكترونيكي اين است كه ترافيك را به صورت روان ومتعادل در تمام خيابانها هدايت وكنترل كند .(7)

       § هدايت سرعت در نواحي شهري :

توسعه مديريت وامنيت شهري (DUMAS ) يكي از پروژه هايي است كه در تحقيقات حمل ونقل اروپا در حال انجام است ، هدف اصلي اين پروژه بررسي عملي مديريت امنيت شهري اكنون اروپا وتهيه چهارچوبي براي طرح وارزيابي ابتكارهاي امنيتي در اين زمينه است .

مديريت سرعت يعني كنترل سرعت وسايط نقليه با استفاده ازروشهاي مختلفي مانند :

تدوين مقررات ، ايجاد تغييرات لازم در شكل مسيرها ، سختگيري واجراي قوانين وهم چنين استفاده از فن آوريهاي پيشرفته .

البته بايد توجه داشت كه معناي مديريت سرعت ، لزوما كاهش سرعت نيست ، بلكه بيشتر برنامه ريزي وطراحي مسيرها وشبكه راهها را به نحوي كه متناسب با سرعتها ي مختلف باشد بررسي گيرد.

  يكي از عناصر كليدي در برنامه ريزي مديريت سرعت ، نظام طبقه بندي وسرعت ((سلسله مراتب راهها )) است كه در آن راهها در شبكه براي سرعت هاي مورد نظر اختصاص يافته اند ، براي مثال 30 كيلومتر در ساعت در نواحي مسكوني يا 60 كيلومتر در ساعت براي راههاي شرياني شهر .

يكي از معمولترين ابزار مديريت سرعت ، به(( تعديل ترافيك))معروف است ،اين شيوه بيشتر در محله هابه منظور كاهش سرعت وجريان ترافيك به كار مي رود ودرآن ازفنون مختلفي در مديريت سرعت مانند طراحي مسير ، ايجاد تاثيرات بصري ، تدوين مقررات خاص وتابلوها وعلائم ترافيكي استفاده مي شود .(8)

7-مجله شهرداريها شماره 41

8-مجله شهرداريها . شماره22 . سال دوم . اسفند 79

آرام سازي ترافيك :

  به دنبال موفقيت مهاركردن ترافيك در هسته هاي شهري ، نهضت جديدي براي محدود كردن ترافيك در محلات مسكوني وبابالابردن كيفيت زندگي در آنها نيز بوجود آمده است . طرح (( آرام سازي ترافيك )) يكي از موفق ترين نمونه هاي برنامه ريزي پياده در اروپاي غربي محسوب مي شود كه در كشورهاي مختلف با نامها واشكال گوناگون به مرحله اجرا درآمده است.

  براي آرام كردن ترافيك درنواحي مسكوني ارزشهاي گوناگون براي محدود كردن حجم ، سرعت ، تركيب وجهت حركت ترافيكي وحتي فاصله دسترسي استفاده مي شود ، اين روشها به طور كلي به دو نوع تقسيم مي شوند : نوع اول جنبه نظارت روانشناختي وغير فعال دارد كه شامل به كارگيري علائم مختلف وتاكيد بر رعايت آنهاست .

نوع دوم از طريق كنترل فييكي يعني ايجاد موانع وانحراف در مسير حركت عملي مي شودكه تاثير بيشتري در هدايت رفتار رانندگان دارد . (9)

روش كرايه متغير براساس وضعيت ترافيك :

  جامعه ما مي تواند درسهاي گرانبهايي از تجزيه ديگر كشورها در ايجاد سيستم هاي مديريت تقاضاي سفرهاي شهري بياموزد . هدف نهايي ايجاد يك سياست كاراست كه بتواند به سفرهاي شهري سروسامان دهد . نه به منظورپاسخگويي به نيازهاي شهروندان به سفر در شهر به سياستهايي كه برپايه تغيير هزينه ي سفر در ساعات مختلف اعمال مي شوند مي توانند نقش موثري را ايفا كنند.

عمدتا تقاضا را براساس هزينه تعريف مي نمايند ، به بيان ديگر تقاضاي حمل ونقل رابطه بين احجام ترافيك و مشخصات هزينه اي سيستم هاي حمل ونقلي است . هزينه ي حمل ونقل مي تواند شامل : كرايه ، ارزش زمان صرف شده و هزينه هاي مربوط به عوامل كيفي سفر از قبيل راحتي وايمني باشد . اين هزينه ها در اصل بصورت مقاومت مطرح مي شوند . تقاضاي حمل ونقل در واقع رابطه بين فعاليت هاي اجتماعي واقتصادي وهزينه است . از اينرو سندها را براساس مقاومتشان  نسبت به هزينه ي سفر دسته بندي مي كنند . تقاضا براي سفرهاي تفريحي وخريد نتيجه تقاضا براي تفريح كردن و خريد نمودن است وبه همين شكل سفرهاي كاري ،آموزشي ، اجتماعي ، فرهنگي و درماني تعريف مي گردند .

سيست گذاران وبرنامه ريزان شهري با اتخاذ شيوه ها ي سفرهاي وابسته به هزينه را از قبيل سفرهاي تفريحي وسفرهاي به مقصد خريد از هسته مركزي شهر را به حداقل رسانيده ويا ساعات انجام آنه را جابجا نمايند.

(9). مجله شهرداريها . شماره 19 . سال دوم . آذر 79  

 

     v       معرفي روش هزينه متغير براساس زمان سفر ( به طور خلاصه )

 بر اساس حجم سفرهاي روزانه شهري ساعات شبانه روز به سه گروه تقسيم مي شوند .

گروه نخست ساعاتي است كه حجم ترافيك روزانه در حداكثر مقدار خود قرار دارد . اين ساعات ، ساعات اوج يا پيك ترافيكي گويند . گروه دوم ترافيك عادي روزانه است كه در آن حجم ترافيك حالت طبيعي خود را دارد . گروه سوم ترافيك سبك روزانه است كه در آن حجم ترافيك در حداقل خود قرار دارد . براين اساس سياستهاي مختلفي توسط برنامه ريزان ارايه مي شود . يكي از اين سياستها ،پخش حجم ترافيك بين ساعت در شبانه روز وافزايش  بازه زمان اوج مي باشد .

     v        تغيير قيمت كرايه حمل ونقل عمومي :

شناور شدن كرايه سيستم هاي حمل و نقل عمومي در مراكز شهر بدين نحو است كه در ساعات اوج كرايه ها افزايش ودر عوض در ساعات با تراكم متوسط و كم ، كاهش چشم گيري مي يابند .

قطعا جهت سفرهاي با قصد كار ، آموزش ، درمان ، فعاليتهاي اجتماعي واقتصادي اين تغيير قيمت كرايه تاثيري برتقاضاي سفر نمي گذارد ولي در خصوص سفرهاي تفريحي و بويژه سفرهاي به قصد خريد در مركز  شهر وضعيت متناوب است . به هرحال همان گونه كه بيان گرديد چنان چه كرايه سيستم هاي حمل ونقل عمومي اعم از اتوبوس ، ميني بوس ، مترو ، حتي تاكسي در ساعات اوج افزايش ودر ساعات ديگر ثابت مانده ويا كاهش يابد بخش عظيمي از سفرهاي غير ضروري در ساعات غير اوج انجام خواهد شد كه البته اين امر سبب كاهش حجم ترافيك در ساعات اوج واحيانا افزايش طول زمان اوج بويژه در هسته مركزي شهر مي شود . اين موضوع مشابه اقدامي است كه وزارت راه وترابري در خصوص نرخ بليط اتوبوس هاي خارج شهري در ايام تعطيل واوقات خارج ازآن انجام مي دهد. از اين تكنيك ها هتل ها نيز جهت جلب مسافران در روزهاي عادي سال بهره مي برند.(10 )

يكي از روش هاي رفع تنگناهاي شبكه خياباني گسترش شبكه است . اين كار را مي توان به صورت ايجاد راههاي نو به منظور افزايش ارتباطهاي بخش هاي مختلف شبكه يا افزايش پهناي راههاي ارتباطي به وسيله ي تعريض راه به انجام رسانيد چنين كارهايي معمولا نياز به بوجه اي قابل توجه دارد تا ازطريق آنه پرداخت هزينه هاي ساخت راههاي جديد وتملك حريم راه صورت گيرد ضمن آن كه مستلزم صرف وقت زيادي نيز هست مي توان به جاي ايجاد راههاي جديد يا تعريض راههاي موجود ، به مديريتمقطع عرضي راه پرداخت . بديهي است كه اگر بتوان بدون ساخت راه جديد وتخريب تاسيسات وتسهيلات شهري گشايشي در حركت وسايل نقليه به ويژه در نقش هاي مركزي شهر ايجاد كرد اين كار گزينه مناسبي در رقابت با گزينه هاي موجود براي رفع مشكل حركت وسايل نقليه به نظر مي رسد. مديريت مقطع عرضي راه به معناي ايجاد تغييرات در حريم راه در جهت عرض راه به گونه اي است كه اثرتخريبي اين تغييرات كمينه بوده يا وجود نداشته باشد . هدف مديريت مقطع عرضي راه آن است كه باتغييرات اندك د چگونگي تخصيص فضاي خيابان واجزاي تشكيل دهنده آن ( پياده رو، فضاي سبز پاركينگ ، خط ويژه اتوبوس ، سواره رو ، جداكننده ، جزيره ها ) اثر قابل توجهي برچگونگي حركت وسايل نقليه مشاهده گردد در اين چهر چوب مي توان اقدامهاي زير را به منظور افزايش ظرفيت را صورت داد :

-         حذف پاركينگ در كنار خيابان

-          ايجاد خطوط ويژه اتوبوس

-          تخصيص سهم  نامساوي از سواره رو به جهت حركت وسايل نقليه ( براي نمونه يكطرفه كردن خيابان )

-          تعريض روسازي خيابان در حريم موجود با پوشانيدن جوي آب وبدون تخريب فضاي سبز

تعريض حريم خيابان :

-         در سمتي كه تنها حياط خانه هاي مسكوني در حريم جديد واقع شوند

-          با تخريب فضاي سبز كنار خيابان تنها اگر اين فضا بي ارزش يا كم ارزش باشد .(11 )

(10) . مجله تازه هاي ترافيك. شماره 20 . زمستان 83

(11) . مطالعات جامع حمل ونقل شهر مشهد

 

-         راه (Road ) :

      يكي از عناصراصلي شبكه معابر ، راهها هستند كه محل گذر وسايل نقليه موتوري وغير موتوري وعابرين پياده بوده وداراي عملكرد هاي گوناگون مي باشند . راهها برمبناي اهميت وعملكردشان به گروهاي شرياني درجه يك ، شرياني درجه دو ومحلي تقسيم مي شوند .

-         شبكه معابر درون شهري (Urban Transportion Network ) :

     شبكه معابر مجموعهاي از راهها وتقاطعهاي يك شهر است . شبكه معابر درون شهري داراي ساختاري از پيش طراحي شده ودر بهضي مواقع خودرو است كه وظيفه هدايت وجابجايي (Movement ) ترافيك وسائل نقليه وعابرين را داشته ودر هرجا كه لازم باشد دسترسي (Access ) را فراهم مي كند .

 

-         راه دسترسي (Access Road ) :

       راههاي محلي كه از لحاظ عملكرد كمترين حد جابجائي را فراهم مي كنند وظيفه دارند بيشترين دسترسي به نقاط مسكوني ومحله هارا ايجاد كنند .

 

-         راه حلقه اي (Ring Road ) :

    راههاي حلقه اي ( كمربندي ) وظيفه انتقال  ترافيك عبوري را دارند بطوري كه بدون آنكه ترايك وارد محدوده داخلي حلقه گردد ازپيرامون آن عبور كرده وتداخل تررافيك در شبكه معابر مركزي حلقه كاسته مي شود .

راههاي حلقه اي در شركتهاي جديد ونيز در اطراف شهرهاي بزرگ كاربرد دارد.

 

-         خط عبوري ( Lane  ) :

     هرگذرگاه در عرض يك يا چند قسمت معمولا مساوي در هر جهت حركت تقسيم مي شود كه وسايل نقليه در ميان آن حركت مي كنند . اين قسمتها را خطوط عبوري مي گويند . عرض خطوط عبوري معمولا 75،2 تا 65،3 متر است .

 

-         جهت حركت (Line ) :

     هرگاه گذرگاه وسايل نقليه را در يك يا دو جهت هدايت مي كند. گذرگاههايي را كه وسايل نقليه را در يك جهت هدايت مي كنند يكطرفه و گذرگاههايي را كه وسايل نقليه را در دو جهت هدايت مي كنند ، دوطرفه مي گويند . هرجهت حركت (Line ) مي تواند از يك يا چند خط عبوري (Lane ) تشكيل شود. براي مثال يك بزرگراه شش خطه ( سه خط در هر طرف ) داراي دو جهت حركت وسه خط عبوري (Lane ) در هر جهت (Line ) است.

 

-         تقاطع (Junction ) :

     محل برخورد دوگذرگاه را گويند كه در حالت كلي به دو گروه همسطح وغير همسطح تقسيم مي شود . تقاطعهاي غير همسطح درمحل تلاقي راههاي شرياني ايجاد مي شوند كه بايد حركتي پيوسته را تامين كنند . تقاطعهاي همسطح به دو گروه چراغدار وبدون چراغ تقسيم مي شوند . معمولا تقاطعهاي بدون چراغ با تابلوهاي راهنمايي كنترل مي شوند.

عرض پيشنهادي براي سواره رو در معابر درون شهري بر مبناي عملكرد آنها

تجربيات بدست آمده در انگليس، بطور مطلق عرض خطوط عبوري را ارائه نميدهد ،اما عرض كل روسازي مورد نياز را بر مبناي عملكرد خيابان ،پيشنهاد مينمايد .جدول (13)عرض رو سازي را در معابر بر مبناي عملكرد آنها ،ارائه ميكند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-         حجم ترافيك (Traffig  Volume ) :

         مجموع وسائل نقليه يا عابرين پياده اي كه از يك نقطه يا مقطع مشخص از يك خط عبوري يا پياده رو در دوره زماني معيني گذر مي كنند را حجم گويند كه مبناي دوره هاي زماني سالانه ، ماهانه ، ساعتي  يا كسري از ساعت بيان مي شود.(12)

12. مطالعات حمل ونقل و ترافيك براي تهيه طرح هاي تفصيلي شركت پردازش وبرنامه ريزي شهرداري

 

مشكلات ترافيكي منطقه و وراه حلهاي پيشنهادي :

   در جريان برداشت وضع موجود در محدوده ي مورد مطالعه شاهد مشكلاتي به شرح زير بوده ايم :

1-نزديكي ايستگاه اتوبوس به ميدان تقي آباد با توجه به حجم زياد وسايل نقليه اي كه به خيابان كوهسنگي وارد مي شوند در قسمت ابتدايي اين خيابان شاهد كندي عبور ومرور هستيم.

در نظر گرفتن معيارهاي زير مي تواند در جهت رفع مشكل ذكر شده مفيد باشد :

 

معيارهاي تعيين مسير وايستگاه اتوبوس 

    ايستگاههاي اتوبوس بايد دركنار راههاي شرياني درجه 2 در نظر گرفته شوند واز طريق مسيرهاي پياده ودوچرخه وخطوط محلي اتوبوس وميني بوس ارتباط آنها به نقاط داخل ومركز شهر برقرار شود.

   محل ايستگاهها بايد باتوجه به نوع كاربريهاي اطراف وميزان جذب سفر آنها معين كرد.

محل ايستگاههاي اتوبوس بايد باتوجه به عوامل زير انتخاب شود :

-         تاجاي ممكن به جاذبه هاي مهم مسافر نزديكتر باشد .

-          درنزديكي محل تلاقي مسيرهاي مهم پياده باشد .

-          توقف اتوبوس ها تداخل كمتريبا جريان ترافيك ايجاد كند .

-         به ايستگاههاي ساير مسيرهاي وسايل نقليه همگاني وهمچنين پايانه ها وپاركينگ هاي عمومي نزديك باشد.

-      فاصله ايستگاهها از يكديگر در وضعيتهاي معمولي بين 300 تا 600 متر توصيه مي شود ودر نواحي مسكوني خلوت تا 1000 متر افزايش مي يابد .

-         به منظور جلوگيري از كاهش ظرفيت ورودي تقاطعها ، بهتر است ايستگاهها بعد از تقاطع قرار گيرند.

-     درتقاطعهايي كه محل تعويض وسيله نقليه است بايد پس از تقاطع در حاشيه سواره رو محلي مناسب براي توقف وسايل نقليه همگاني در نظر گرفته شود .

بهتر است در شهر هايي كه جمعيت آنها ازيك ميليون نفر بيشتر است ، خطط ويژه تردد اتوبوس ويا خيابان مخصوص اتوبوس نيز بر طبق نياز ، طراحي شود ويا تاجايي كه ممكن است كريدورهايي به عنوان مسير اتوبوس پيش بيني شود تا در مناطقي كه تقاضاي چشمگيري از حمل ونقل همگاني وجود دارد ، اين سيستم با كارايي حداكثر كار كند .

 

معيارهاي طراحي خط ويژه اتوبوس

به منظور طراحي خطوط ويژه تردد اتوبوس درطرح هاي تفصيلي ، بايد به موارد زير توجه شود :

-         حداقل تردد اتوبوس در خيابان مورد مطالعه در ساعت اوج بين 20 تا 30 دستگاه باشد .

-          حداقل حجم ترافيك در خيابان مورد نظر ، حدود 500 وسيله نقليه سواري در ساعت باشد .

-      حداقل عرض سواره روي مورد نيز براي خطوط ويژه اتوبوس در خيابانهاي دو طرفه 10 و براي خيابانهاي يك طرفه 7 متر است .

-          اثار نامطلوب بر محيط زيست نداشته باشد .

-          استانداردهاي معمول در ايمني عابرين پياده را كاهش ندهد .

-          دسترسي مناسب به كاربي هاي اطراف داشته باشد .

-          منافع گردانندگان سيستم را فراهم كند ( سيستم سود دهي داشته باشد ) . (13)

13. مطالعات حمل ونقل وترافيك براي تهيه طرح هاي تفصيلي شركت پردازش در برنامه ريزي شهري وابسته به شهرداري

 

 

2-يكي بودن ايستگاه اتوبوس وايستگاه تاكسي درابتداي خيابان كوهسنگي كه باعث ايجاد اشكال در تردد سواره وپياده مي گردد كه به منظور رفع اين مشكلمي توان قسمتي از پياده روي دوم در ابتداي خيابان را به ايستگاه تاكسي اختصاص داد . (( بدون قطع درختان ))

3- وجود دستفروش ها درجلوي سينما كه بر شلوغي پياده رو مي افزايد كه به دليل مشكلات اقتصادي اين افراد نمي توان از اين عمل جلوگيري كرد .

4-   تجمع افراد مراجعه كننده به سينما در پياده رو كه باعث ايجاد مشكل تردد عابرين مي شود.

اصولا به هنگام تاسيس يك گونه فرهنگي تفريحي مانند : سينما ، فرهنگسرا و بايد يك فضاي باز مانند فضاي سبز در نظر گرفته شود تا مراجعين زمان انتظار خود را درآن فضا سپري كنند.

به اين منظور چند بلوك مسكوني پشت سينما آفريقا به يك فضاي سبز راه حل چندان بدي به نظر نمي رسد .

5- تردد زياد عابرين پياده از سمت مجتمع زيست خاور وسينما آفريق به سمت ديگر خيابان وباالعكس كه به علت تداخل حركت سواره وپياده باعث ايجاد مشكل در عبور ومرور وسايل نقليه و ايجاد ترافيك مي شود .

 براي رفع اين مشكل احداث يك پل عابرپياده در ابتداي خيابان كوهسنگي ضروري به نظر مي رسد .

هرچند در حال حاضر يكي از مشكلات شهر هاي بزرگ استقبال نكردن مردم از پل هاي عابرپياده است وهنوز براي رفع اين مشكل راه حل مناسبي پيدانشده ، ايجاد زيرگذر كه پله هاي كمتري نسبت به پل هوايي دارد مناسب خواهد بود اما اگر در اين زير گذرها به كاربريهاي تجاري كه مي تواند زيرگذرهارا شلوغ وسود آور كند وباعث افزايش ضريب امنيت شهروندان گردد پرداخته شود. استفاده از آن هم بااستقبال روبرو نخواهد شد.

6- پارك بودن ماشين هادر دوطرف خيابانهاي كوهسنگي 4 و6 به دليل ازدياد مراجعين به زيست خاور وسينما كه باعث پرشدن پاركينگ مي گردد . درجهت حل اين معضل وباتوجه به اينكه ف1ضاي مناسبي براي احداث پاركينگ جديد در اين محدوده وجود ندارد تنها   راه حل اضافه كردن تعداد طبقات پاركينگ زيست خاور مي باشد.

عواملموثر دراحداث پاركينگ هاي طبقاتي : هر يك از پاركينك هي طبقاتي حداقل بر اساس يكي از موارد زير احداث مي شود كه عبارتنداز :

1-  تعداد محلهاي اداري وتجاري در آن منطقه

2-   تعداد اتومبيل هاي پارك شده به صورت حاشيه اي در زمانهاي مختلف بررسي وبه صورت ميانگين آمارگيري شود .

3-  دركنار مترو

4-   دركنارمحدودههاي طرح ترافيك (وسايل نقليه )

5-   فرودگاه ها

6-   نزديك ميادين بزرگ كه امكان پارك وسايل نقليه تا فاصله صد متري نيز مقدور نمي باشد.

7-  ناحيه ي مورد نظر براساس كاربريهاي جاذب سفر وهمچنين آماربرداري از مبدا ومقصد سفرهاي منطقه بدوي مي شود.

8-   نياز به پاركينگ در هر منطقه باتوجه به آمار مبدا ومقصد سفرها و پتانسيل موجود برآورد شود ( به طور خلاصه : محلي به عنوان پاركينگ طبقاتي مناسبتر مي باشد كه ترافيك ورودي به يك منطقه را پيش از اين به نقاط پر تراكم برسد جذب نمايد.)

( مزاياي پاركينگ هاي طبقاتي ) :

1-كاهش پاركينگ هاي حاشيه اي :  اين معضل خصوصا در قسمت هايي كه عرض خيابان كم است وهمچنين ازدحام جمعيت زياد مي باشد بيشتر مشهود است ( كه باعث تصادفات وسايل نقليه وافراد نيز شده است ) البته عرض اين خيابان از ابتا تا انتهاي آن تغيير محسوسي نمي كند ولي ازدحام جمعيت وتردد بيشتر در ابتداي آن نسبت به اواسط وانتها خيلي بيشتر است .

2- حذف ترافيك سرگردان : كمبود پاركينگ باعث افزايش ترافيك سرگردان در نقاط پر ترافيك اين خيابان شده كه ايجاد گره ترافيكي به علت ترافيك سرگردان را در بردارد.(14)

14. بررسي ضوابط موثردر افزايش ظرفيت پاركينگ تهيه وتنظيم : پيام داوودي، تازه هاي ترافيك .  21بهار 83  

 

7- كمبودن عرض خيابان نسبت به ترافيك محدوده

يكي ازدلايل ترافيك سنگين اين خيابان جاذبه سفربودن آن است چون در ان خيابان سفرهاي تفريحي ( به علت وجود پارك كوهسنگي ) وسفرهاي خريد ( وجود زيست خاور) سفرهاي كاري ( وجود چندين مركز اداري و ) سفرهاي آموزشي ( وجود چندين مدرسه قرائت زبان ) سفرهاي درماني ( وجود چندين بيمارستان ) انجام مي شود .

14. مجله تازه هاي ترافيك شماره 21 . بهار 83

 

8- عدم وجود پاركينگ براي مراجعين به بيمارستان مهر كه باعث شده خيابان محتشمي به پاركينگ تبديل شود كه براي رفع اين كمبود مي توان فضاهاي تجاري ومسكوني و هنرستان هوانوردي واقع در بين پاركينگ فعلي و مختص كاركنان و بيمارستان را به پاركينگ اختصاص داد.

9-تجمع شاكيان ومراجعين به دادگاه ها باعث شلوغي پياده رو وايجاد مشكل در تردد عابرين پياده مي شود . كه براي حل اين مشكل بايد در جهت انتقال عريضه نويسان ومراجعين به محوطه ي سر باز جلوي دادگاه اقدام نمود.

10-     مسدود شدن پياده روها ي جلوي بيمارستان مهر در اثر پارك اتومبيل در اين قسمت كه بايد توجه داشت پياده رو محل عبور عابران است ودر صورتي كه به  سردر شود عابران ناچار خواهند بود براي رفت وآمد از مسير سواره رو استفاده مي كنند ، اين كار ضمن ايجاد اختلال در ترافيك سواره براي عابران هم خطر هي زيادي دارد.

    براي رفع اين مشكل مي توان از يك سري مبلمان شهري به نام بولارد (( Bollard))  يا تيرك خياباني استفاده كرد كه اجازه ورود وسائط نقليه موتوري را به داخل پياده رو نمي دهد.

11-    بين خيابان ملا صدرا و كوهسنگي 15 بدليل وجود چندين مركز آموزشي ((  دبستان، راهنمايي و دبيرستان )) در ساعات خاصي از روز (( ساعات تعطيل شدن مدارس )) شاهد تجمع افراد پياده رو در پياده روها و هم چنين ايجاد ترافيك بدليل توقف سرويسها ، والدين و هستيم.

12-    در جلوي بيمارستان 17 شهريور شاهد پارك تعداد زيادي موتور در پياده رو و هم چنين وجود دستفروشهايي هستيم كه فضاي قابل توجهي را اشغال كرده وتردد عام اين پياده رو را دچار مشكل مي سازند.

كه بادر نظر گرفتن فضايي براي پارك موتورها درداخل محوطه ي پاركينگ بيمارستان 17 شهريور مي توان تاحدي مشكلات عبور ومرور در اين قسمت را كاهش داد .

13- در جلوي بيمارستان 17 شهريور همواره شاهد اختلال در ترافيك هستيم به دليل پارك ماشينهاي مراجعه كنندگان كه موجب ايست نابجاي تاكسي ها ي شخصي (( پارك د وبل )) در مقابل بيمارستان مي شود .

كه با در نظر گرفتن پاركينگ براي مراجعين مي توان اين مشكل را حل نمود .بدين صورت كه اگر  در حاشيه خيابان مقابل بيمارستان پارك نباشد اين قسمت را مي توان به ايستگاه تاكسي اختصاص داد وديگر تاكسي ها و ديگر تاكسي ها دوبله پارك نمي كنند ودر نتيجه مشكلي در تردد وسايل نقليه وجود نخواهد داشت .

14- در قسمت ورودي خيابان اميركبير به ((عنوان يك خيابان اصلي)) از سمت كوهسنگي و تقريبا همواره شاهد وجود يك گره درترافيك محدود هستيم كه موجب ايجاد اختلال در عبورومرور وسايل نقليه در خيابان كوهسنگي مي شود.

براي حل مشكل گره در چهار راهها از چراغ راهنمايي استفاده مي شود ولي به علت اينكه اين چهار راه اهميت چنداني ندارد كه گذاردن چراغ راهنما ضروري بنظر نمي رسد .

15- تجمع ماشين ها ي سواري در حاشيه خيابان كوهسنگي (( بين كوهسنگي 22و24 )) بدليل وجود         مخصوصا بين ساعت 8 تا 11 شب كه با ايجاد محدوديت زماني براي پارك كردن در اين محدوده بوسيله كارت پارك مي توان از بروز اين مشكل جلوگيري كرد.

16- خيابان ابوذر غفاري  بدليل وجود آموزشگاه تعليم رانندگي ايران زمين خيابان كوهسنگي 25 به دليل وجود آموزشگاه تعليم رانندگي اسلامي نيا       ايجاد اختلال در ترافيك هستند .

بدليل كندي حركت ماشينهاي تحت تعليم .

 

17- در قسمت انتهايي خيابان كوهسنگي به دليل وجود آخرين ايستگاه اتوبوس هاي واحد همواره شاهد شلوغي هم از جهت عابرين پياده ، سرنشينان اتوبوس وهم از جهت وسايل نقليه هستيم كه اين مشكل عموما در فصلهاي بهار و تابستان مشاهده مي شود.      

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 11:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره موانع فراروي تحقيقات و راهكارهاي آن در كشور

بازديد: 154

تحقیق درباره موانع فراروي تحقيقات و راهكارهاي آن در كشور

 

 

چكيده :

امروزه پژوهش و تحقيق و توليد علم از نيازهاي مسلم و اساسيِ هر جامعه است كه در سياست گذاريهاي كلان كشورهاي پيشرفته ، در زمرة رديفهاي نخستِ برنامه ريزي به حساب ميآيد . مسلماً حائز اهميت قرار گرفتن اين موضوع در بين برنامهريزان هر كشوري نقش و جايگاه حساسي در روند توسعه آن كشور خواهد داشت .
بي شك پيشبرد هر چه بيشتر اين موضوع در كشورهاي در حال توسعه مثل كشور ما ، نسبت به كشورهاي توسعه يافته ، از اهميت بالاتري برخوردار است زيرا مسأله توليد علمِ آن كشورها سالها است كه جايگاه مناسب خود را پيدا نموده است اما در كشور ما بايد به تبيين جايگاه آن پرداخت و در راه تعالي آن گام برداشت .
در نوشتار حاضر كه به «موانع فراروي تحقيقات و راهكارهاي آن » مي پردازد با نگاهي به پديده توسعه ، توليد علم ، تحقيقات و پژوهش و علتهاي كمرنگ بودن آنها در كشور ، همچنين با نگاهي به پيشينه تحقيقات انجام شده و معرفي مشكلات و راهكارهاي آن و نيز شناسايي مؤلفه هاي چندگانه فرهنگِ علمي ـ پژوهشيِ علم در ايران مورد بررسي قرار گرفته سپس فرضيه هايي كه بر اساس تحقيقات انجام شده به تأييد رسيده اند و طبق تحليلها برحسب آزمونهاي آماري ، همبستگي آنها با توسعه تحقيقات در ايران معني دار گزارش شده است ، ارائه مي شوند و بعد از ارائه يك مدل تحليلي درمورد روابط بين موانع فرهنگي و عدم توسعه تحقيق در ايران به ذكر و شرح راهكارهاي رفع مشكلات نامبرده (در فرضيه ها) پرداخته مي شود . در پايان به دنبال آن دو مبحث ويژه درخصوص آموزش به تفصيل مورد بحث قرار گرفته و با نتيجه گيري خاتمه مي يابد .
واژگان كليد : پژوهش ، توسعه ، تحقيقات ، موانع و مشكلات .
مقدمه :

كاوش ، جستجو ، يافتن پديدههاي نو و روشن شدن مجهولات عالم ، فرآيندي است كه امروزه ، از آن به پژوهش ياد ميشود.

از ابتداي خلقت بشر هم ، تحقيق و پژوهش ، نه به صورت گستردة امروزي ، اما در سطح ابتدايي وجود داشته است. تلاش بشر براي رفع گرسنگي و پوشاك و سرپناه ، دليلي بر اين مدعاست . بشر به تلاش خود ادامه داد و به جايي رسيد كه در ميان يافته هاي خويش دست به انتخاب زد . او در مرحلة بالاتر به فكر يافتن مواد و روشهاي راحت تر و آسان تر افتاد و در مجموع عقل و خرد خويش را در راه خدمت به خويشتن به كار گرفت .

با تأمل در مشيِ زندگانيِ بشر درمي يابيم كه ، عامل به وجود آورندة اختراعات ، ابداعات و اكتشافات بشر ، نيازها بوده اند و اين ابداعات در جهت مرتفع ساختن نيازهاي مادي و اخيراً معنوي او بوجود آمده اند . از طرفي بشر امروزي به خوبي دريافته است كه هرچه از نيروي عقل خود بيشتر استفاده كند در مسير پيشرفت و تكامل خود جلوتر و سريعتر خواهد بود . و هرچه از مسير خلاقيت و استفادة مستمر از نيروي عقل دور شود راه پيشرفت و تعالي را وارونه خواهد پي مود . پس امروزه جامعه علمي بشريت به اين نتيجة مهم رسيده است كه ، از راههاي سعادت و بهروزي اش هموار ساختن زمينه تعقل و پژوهش و متعاقب آن سازندگي و آباداني است .

امروزه عالمان و نظريه پردازان جهان بر اين باورند كه راه پيشرفت و ترقي هر قومي قبل از پيمودن ، شناخت دقيق و صحيح آن راه است ؛ تبيين خط مشي ها ، راهكارها و تعيين مسيرها .

جوامع مختلف جهان ، اين كار را بر عهدة كاردان آن يعني مراكز علمي و جوامع دانشگاهي گذارده اند . زيرا آنها هستند كه با در اختيار داشتن نيروهاي با استعداد و فعال و متفكر و همچنين امكانات لازم در اين مسير پر اهميت گام نهاده و حاصل فعاليتهاي خود را در اختيار ساير افراد بشر قرار مي دهند . پس در واقع دانشگاهها و مراكز علميِ هر كشوري بايد به سانِ «چشم ها» ي هرملتي ، طلايه دار باشند . زيرا آنها هستند كه ديد بصيرتر داشته و در تمايز راه از چاه تواناترند .

اگر نگاهي به وضعيت كشورهاي توسعه يافته و مترقي دنيا بياندازيم ، مي بينيم آنها كشورهايي هستند كه براي دانشگاهها و مراكز علمي خود اهميت واقعي قائل شده و براي رشد ، پويايي و بالندگي اين نهادها هزينه هاي كلان كردهاند . البته منظور از هزينه ، فقط خرج پول به تنهايي نيست بلكه مراد ، بها دادن به كارها و بسيج كردن همگانيِ نيروها و خريدِ نتيجة فعاليت هاي آنهاست .

ماداميكه يك كشور واردكننده علم و تكنولوژي باشد ، از هر نظر فقير خواهد بود . اگر امروز در كشور ما از خودكفايي گندم بحث مي شود ، براي قطع وابستگي واردات گندم است . و همچنان كه در توليد گندم با بسيج نيرو ها و نظام مند نمودن فعاليتها به نتيجه رسيديم ، مطمئناً با برنامه ريزي صحيح و سخت كوشي در راه توليد علم هم به موفقيت هاي بزرگي دست خواهيم يافت . پس بنابراين تاكنون به اين نكته رسيده ايم كه جاده پيشرفت و تكامل هر جامعه اي از مسير علم آن اجتماع مي گذرد . زيرا علم است كه اقتصاد را ، كشاورزي را ، صنعت و خدمات را به صورت بنيادين مي سازد و متحول ميكند و توسعه ميدهد .

در كشورهاي توسعه نيافته ، عدم توفيق در رسيدن به اين تكامل فكري ، معضلي است كه مردم اين سرزمينها را در فقر و بدبختي هاي روحي و اقتصادي فرو برده و غرق نموده است .

در پيچ و خم تاريخ پرتشتت ما ، تا سده اخير عليرغم فراز و نشيب هايي هرچند كوتاه و بلند در برهه هايي از تاريخ ، انديشه و انديشه ورزي و اوج گيريها و كف نشينيهاي پي در پيِ معرفت علمي كشور كمتر توانسته است بصورت يك نهاد در درون ساختار اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران جاي گرفته و عرض اندام كند . اكنون كه نياز مملكت به پيشرفتهاي علمي و عملي و ترقي تصاعد گونة دانش و معرفت ، بيش از هر زمان ديگري ملموس و آشكار شده است ، بجاست كه با تكيه بر تجربيات آگاهان و بزرگانِ دانش پژوه ، و مطالعه عوامل و عناصر ايجاد كننده مشكلات و معضلات اين طريق خطير ، آنها را شناخت و در پي مرتفع ساختن آنها برآمد .

در كشور ما در سالهاي اخير اقداماتي هرچند ناچيز جهت پيشبرد اين اهداف به وقوع پيوسته است . اما براي نخستين بار در كشور است كه دلسوزاني كه براي اين آب و خاك استخوان در گلو دارند با زحمات زياد ترتيبي داده اند تا شاگردان مكتب حوزه و دانشگاه گردهم آيند و مشكلاتشان را در عرصه پژوهش هم صدا ابراز دارند .

پيشينة تحقيق :

در اين خصوص در سالهاي اخير توسط تني چند از اساتيد و دانشجويان مقاطع تحصيلات تكميلي كه بعضاً عناوين پايان نامه هاي تحصيلي شان بوده است مطالعاتي در دانشگاههاي اصفهان ، علوم پزشكي ايران و شيراز و تهران و ... صورت گرفته است كه بطور خلاصه و با لحاظ نمودن موارد مشترك ميتوان از مسائلي چون موارد ذيل نام برد .
وجود ساعات زياد تدريس اساتيد ، عدم هماهنگي سازمانها با همديگر ، كمبود آزمايشگاه و كارگاهها و همچنين مجهز نبودن آنها ، شناخت ناكافي مديران از مشكلات محققان ، عدم برنامهريزي صحيح كلان مملكتي ، كمبود انگيزه ، عدم دسترسي راحت محققين به اطلاعات ، پايين بودن روحيه تحقيق گروهي بين ايرانيان ، مشكلات و روحيه نامناسب معلمان مدارس ، مشكلات حق التحقيق ، .

در مواردي هم ، موضوعات پراكنده و متنوع تري ، از جمله نكات زير مشاهده ميشود :
عدم نظارت بر عملكرد گروههاي پژوهشي و تحقيقاتي و برخورد كردن در نظارت امور پژوهشي و تحقيقي همانند ساير امور معمولي كشور .

نظام آموزشي نامناسب ، كه راه كپي برداري و استفاده از كارهاي ديگران را آسان نموده و روحيه تلاش و كوشش را از دانشجويان سلب نموده است . سيستم آموزشي بايد به گونهاي باشد تا زمينه فعاليت و پژوهش را در دانشجويان ايجاد كرده سپس دانش طلب خود به انديشيدن وادار شود .

غفلت از ارزشهاي علمي باعث تقدم ساير مسائل بر توليد علم مي شود .
سياسي شدن غير طبيعي دانشگاهها .

عدم آشنايي و شناخت كافي به روش شناسي و متدولوژي .

اقتصاد متكي به نفت .

نبود فرهنگ كار در كشور ؛ به نحوي كه برخي از مردم كشور ما در فعاليتهاي محوله كم كاري كرده ، اتلاف وقت هاي زيادي دارند ، كار مفيد كمي دارند ، بر اساس برنامه ها ، صحيح عمل نميكنند ، از زيربار مسئوليت شانه خالي ميكنند و كار را دلسوزانه انجام نمي دهند .

بروكراسي حاكم اداري ، همچنين توزيع نامتعادل درآمد در جامعه .

فقدان ارتباط صحيح و كافيِ دانشگاه با صنعت .

حذف كردن درسهاي پروژه و پايان نامه هاي دانشجويان دانشگاه آزاد در صورتي كه زمان صرف شده براي تحقيقهاي آنها از حد يك ترم فراتر مي رود . در اين صورت علاوه بر مشكلات و كاغذبازي هاي اداري ، آنها مجبور به انتخاب مجدد آن درس در ترم ديگري نيز خواهند بود . و اين امر بر تمايل آنها به انتخاب موضوعاتي كه با كارهاي عملي مرتبط است به شدت ميكاهد .

نااميدي و فقدان اعتماد به نفس در دانشجويان ، برداشتهاي ناصحيح از برخي مفاهيم ديني ، همچون قضا و قدر ، توكل ، شفاعت ، انتظار و عرفان و...

قطع شدن ارتباط فارغ التحصيلان با دانشگاه و مراكز علمي .

عدم هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي و صنايع و كلاً بخشهاي مختلف كشور جهت همكاري با پژوهشگران و مواجه بودن آنها با قوانين پير ، فرسوده و از كارافتادة قديمي .
هجرت متفكران و مجتهدانِ عرصه علم از داخل كشور به مراكزي در خارج از كشور و مواجه شدن مملكت با كمبود نيروي متخصص و كهنه كار .

اكتفا كردن اساتيد به جزوات درسي و نخواستن اساتيد از دانشجويان براي استفاده مستمر از كتابها و منابع بيشتر و در نتيجه عدم استفاده دانشجويان از كتابها و منابعِ مرتبط .
چون واحدهاي عملي در دانشگاهها عليرغم قوانين و بخشنامه هاي سازمانهاي مركزي دانشگاهها ، خيلي كم برگزار ميشود ، بالطبع دانشجويان به همان مطالبي كه در جزوه يا نوع عالي آن يعني كتاب مطالعه نموده اند ، محدود مانده و در عمل وارد صحنه كار عملي نمي شوند . در نتيجه مشكلات آن كار را نمي بينند ، تا چه رسد به فكر كردن در مورد برطرف كردن آنها . زيرا هميشه مشكلات و نيازهاي موجود در كار ، زمينه براي تفكر و پژوهش و يافتن مواد و روشهاي بهتر را فراهم مي سازد .
در همين راستا راهكاريي در اين بين ديده ميشود كه ذكر آنها كمكي است در جهت حل مشكلات :

آموزش مؤثر روش تحقيقهاي علمي به همة دانشجويان و تقويت انتشار مجلات حرفهاي وعلمي. همكاري متقابل دانشگاه و صنعت جهت رفع مشكلات توليد .
شناسايي حقوق مالكيت معنوي دانشمندان و حمايت قانوني از آنها .
تهيه برنامه درازمدت توسعه علمي و فناوري .

ايجاد جوامع مشاوره فني و علمي و احداث پارك هاي علمي و تحقيقاتي و شهركهاي علمي .

ايجاد شبكه ارتباطي مناسب بين دانشمندان كشور .

توسعه اينترنت و ساير شبكه هاي اطلاع رساني به تمام نقاط كشور و كليه مراكز آموزشي ، علمي و تحقيقاتي و تكيه بر پژوهشهاي گروهي و كاستن از تحقيقها و پژوهش هاي انفرادي .

تنظيم برنامه جذب محققين و دانشمندان خارج از كشور ، يا حداقل در دوره هاي كوتاهي از سال جهت انتقال فناوريهاي نوين به داخل كشور .

تقويت بنيه اعتماد به نفس در بين دانشجويان .

شروع كردن از تحقيقهايي هرچند كوچك جهت آشنا شدن با انجام روشها و فنون .
احترام به حق ابداع و اختراع و
.

تشكيل كانونهاي فارغ التحصيلان موفق دانشگاهي .

تقويت و نهادينه كردن صحيح و اصوليِ فرهنگ كار در كشور .

اما در طي تحقيقات مفصل و منظم انجام شده محققين در يك جامعة آماري ، شامل تعداد بسيار وسيعي از محققين كشور و تحليلهاي آماري اين سنجش ، پاره اي از مهمترين مشكلات و موانع رشد و توسعه علمي كشور به عنوان فرضيه ، مورد بررسي ، تجزيه ، تحليل ، آزمونها و آناليزهاي آماري قرار گرفته كه نتايج آنها همبستگي معني دارشان را با توسعه تحقيقات اثبات كرده اند كه به شرح زير ارائه ميشود : ابتدا مولفه هاي فرهنگِ علمي ـ پژوهشي در كشور نام برده ميشود سپس فرضيه هايي كه مورد ارزيابي قرار گرفته و معني دار شده اند ارائه ميشود .

مولفه هاي فرهنگِ علمي ـ پژوهشيِ علم در ايران ؛

1 ـ پنهان كاري و پوشيده گويي

2 ـ تفرد و عدم اعتماد افراد به يكديگر

3 ـ فاصله از قدرت در جامعه علمي ايران

4 ـ تقليدگرايي و پذيرش آنچه كه هست بعنوان نوعي تقدير ازلي و اتكاء بر گزاره هاي پيشيني .

5 ـ دنياگريزي ، آخرتجويي و كم اهميت شمردن حيات اين جهان .

6 ـ تقدس گرايي در برخي پديده هاي علمي .

7 ـ تعصب و غلبه برخي عقايد قالبي .

8 ـ پول محوري در مسئله شناسي و انجام تحقيقات

9 ـ عدم تمايز ساختارهاي علمي و فني در جامعه براي تحقيق ، از غيرِ آن

10 ـ كم ارزش بودن جايگاه تحقيق و محقق در كشور .

11 ـ عدم شايسته سالاري و تخصص گرايي .

12 ـ ضعف روحيه اخلاق جستجوگري و پرسشگري .

13 ـ غلبه خاصگرايي در جامعه علمي كشور .

فرضيه هايي كه طبق بررسيهاي آماري همبستگي آنها با توسعه تحقيقات معني دار بوده و به اثبات رسيده اند :

1 ـ هرچه امكان انتشار يافته هاي تحقيقاتي و سهولت آن جهت دسترسي كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

2 ـ هرچه امكان صراحت بيان و نشر عقايد و نظرات علمي پژوهشي كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

3- هرچه ميزان گرايش به خاص گرايي در فعاليت هاي پژوهشي بيشتر ، توسعه تحقيقات

ضعيف تر است

4- هرچه تمايل افراد به انجام پژوهش به صورت فردي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

1-5 هرچه ميزان شك سازمان يافته در مسائل و پديدههاي مورد پژوهش كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

2 ـ 5 هرچه ميزان تقدس و ممنوعيت مسئله شناسي و تحقيق پيرامون مسائل و پديده هاي محيطي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيفتر است .

1 ـ 6 هرچه استناد به داوري هاي پيش از تجربه در تحليل و ارائه يافته هاي تحقيقاتي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

2 ـ 6 هرچه تمايل و انديشه دنياگريزي و پرهيز از تلاش جهت شناخت و كشف قانونمنديهاي پديده هاي محيطي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

7 ـ هرچه ميزان تقليد و عدم خلاقيت در انجام تحقيقات بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

8 ـ هرچه ميزان تعصب پژوهشگر در حوزه هاي فرهنگي و علمي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است

9 ـ هرچه اعتبار مالي طرح كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .
10 ـ هرچه جايگاه و منزلت ارزش پژوهش گران و تحقيق پايين تر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

1 ـ 11هرچه تمايز نقشها و نهادها و سازمانهاي اقتصادي ، اجتماعي و علمي كشور كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

2 ـ 11 هرچه دخالت نهادها و سازمانها و افراد غير علمي در حوزه هاي علمي بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

12 ـ هر چه پذيرش و شيوع فرهنگ نقد و انتقاد ضعيف تر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

13 ـ هر چه ميزان اتصال ساختارهاي پژوهشي كشور به منابع قدرت بيشتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است .

14 ـ هرچه ميزان شايسته سالاري در ساختارهاي مديريتي و پژوهشي كشور كمتر ، توسعه تحقيقات ضعيف تر است.

روشها و راهكارها

1ـ راه كارهاي تخفيف پنهان كاري در تحقيق :

الف ـ آزادسازي اطلاعات و رسانش آن از طريق ايجاد بانك هاي اطلاعاتي و اتصال تمامي سازمانها و دستگاههاي توليد كننده و اطلاعات به شبكه فراگير محلي ـ ملي و تمهيد امكان عدم مداخله علايق و سلايق فردي و شخصي در تبادل اطلاعات
ب ـ تمهيد امكان و تسهيلات انتشار يافته هاي پژوهشي ، نظريه ها و ديدگاههاي مختلف از طريق ابزارهاي مطبوعاتي ، انتشاراتي و الكترونيكي (شبكه هاي اطلاع رساني) .
2 ـ راه كارهاي تخفيف پوشيده گويي در تحقيق :

الف ـ اصلاح آموزه هاي تربيتي و آموزشي در آموزش عمومي و عالي در جهت نقدپذيري ، انتقادگري و تحمل آراي يكديگر از طريق بازآفريني محتوا و روشهاي تدريس ، آزمون و تربيت .

ب ـ اصلاح قوانين مربوط به آزادي بيان و نشر عقايد در قالب مطبوعات و انتشارات ، و در برخورد با دگرانديشان در جامعه و تضمين امنيت فكري ، مالي ، جاني صاحبان انديشه و نظريه ها در رشته هاي مختلف علمي .

3 ـ راهكارهاي تخفيف خاص گرايي در تحقيق :

الف ـ اعمال روشهاي تربيتي و آموزشي كار گروهي در آموزش عمومي و عالي و گسستن حلقه هاي تنگ خاص گرايي از حيث روابط نسبي ، قومي ، زباني و مذهبي در انجام پژوهشهاي ملي .

ب ـ كمك به توسعه انجمنهاي علمي ـ فرهنگي در رشته هاي مختلف علمي و بخشهاي مختلف اجتماعي ، فرهنگي و سياسي جهت تقويت وجود رقابت در كسب توفيقات اجتماعي و اقتصادي و مزايده فرصتهاي اقتصادي و اجتماعي بر پايه مزيت هاي نسبي افراد در يك رقابت سالم و پويا .

4 ـ راهكارهاي تخفيف تفرد و عدم اعتماد به يكديگر در تحقيق :

الف ـ پيش بيني و بازمهندسي نظام پاداش دهي مبتني بر كار و تلاش گروهي و جمعي در حوزه هاي كارشناسي ، علمي و پژوهشي .

ب ـ تقويت و توسعه تشكلها و انجمنهاي صنفي ، علمي ، سياسي ، ادبي و هنري جهت تمرين آموزه هاي خردورزي جمعي ، مشاركت گروهي ، اعتماد افراد به يكديگر و شكستن جو ترس ، ناامني و بي اعتمادي .

5 ـ راهكارهاي تخفيف تقدسگرايي و ضعف شك علمي در تحقيق :

الف ـ ايجاد تحول در نظام آموزش عمومي از حيث محتوايي در خصوص تقويت و ترويج روحيه كنجكاوي و پرسشگري ، بي طرفي ارزشي در علم و مشاركت فعال در تصميم گيريها و سرنوشت فردي و اجتماعي با روشهاي تشويقي مناسب .
ب ـ ايجاد و تضمين فضاي باثبات و امن سياسي ، اقتصادي و اجتماعي براي پژوهشگران در نقد و پرسش گري پيرامون مسائل حساس سياسي ، اجتماعي ، ديني و ارزشي در جامعه

6 ـ راهكارهاي تخفيف دنياگريزي و اثرات آن در تحقيق :
الف ـ شناخت نگرش مسئولان و مديران امور فرهنگي و تربيتي ، دانش آموزان ، دانشجويان و مدرسان آموزش عمومي جهت اصلاح نگرشها پيرامون دنيا گريزي ، عدم پرسشگري ، عدم بيطرفي در تحقيق و تقديرگرايي .

ب ـ شناسايي دامنه و شمول دنياگريزي با تأكيد بر اثرات زيان بار آن در عرصه ها و قلمروهاي مختلف علمي ـ پژوهشي و پيشبيني راهكارهاي اجرايي كاهش آنها در برنامه ريزيهاي بخشي و فرابخشي براي نسل كنوني و كودكان و نوجوانان بعنوان نسل آتي .
7 ـ راهكارهاي كاهش تقليدگرايي در تحقيق :

الف ـ اصلاح نظام ترفيع و پاداشدهي در آموزش عالي و نظام پژوهشي بر پايه ارزشگذاري به تحقيق ، نوآوري و خلاقيت و اختراع علمي فارغ از كپي برداري و تقليدها و ترجمه صرف .

ب ـ اصلاح ترفيع نظام شغلي و پاداش دهي در نظام اداري و بخشهاي صنعت و كشاورزي و رشته هاي مختلف فعاليت علمي و اجرايي (گروههاي اصلي علمي و شغلي) مبتني بر ارزشگذاري بر نوآوري ، ابداع ، و خلاقيت .

8 ـ راهكارهاي كاهش تعصب هاي فرهنگي و قوميتي در تحقيق :
الف ـ ايجاد امكان تشكيل و توسعه تشكلهاي قوميتي ، سياسي ، مذهبي و زباني براي طرح آزاد مسائل ، نيازها ، انديشه ها جهت آزاد سازي فشارهاي محيطي ، اصلاح نگرشها و تعادل در انتظارها و تمايلات .

ب ـ پيش بيني اصلاح نگرش دانش آموزان در آموزش عمومي در راستاي عام گرايي با تأكيد بر رهايي از تعصبات خويشاوندگرايي ، جنسيت گرايي ، قوم گرايي ، گروه گرايي و مطلق انگاريهاي كم شمول با دامنه هاي اندك .

9 ـ راهكارهاي كاهش پول محوري در تحقيق :

الف ـ بهبود وضع بودجه تحقيقات در كشور و شفاف سازي فعاليتهاي غير پژوهشي از پژوهشهاي علمي و اختصاص اعتبار كافي بر حسب شايستگي ، تجربه ، تخصص و زمان انجام پروژه هاي تحقيقاتي .

ب ـ ايجاد صندوقهاي اعتباري ويژه پژوهشگران در نظام آموزش عمومي ، عالي و پژوهشي جهت حمايت از پژوهشگران جوان و كارآمد .

ج ـ دادن اولويت هزينه اي در بودجه سازمانها و دستگاههاي اجرايي به تحقيقات و كاهش تأثير پذيري تحقيقات از كمبود بودجه و عدم تخصيص كامل يا به هنگام اعتبارات پژوهشي .

د ـ بازنگري و اصلاح دستمزدها در بين اجتماعات علمي و پژوهشگران متناسب با شأن علمي و اجتماعي آنان در جامعه .

10 ـ راهكارهاي ارتقاء و بهبود جايگاه محققان در جامعه :

الف ـ ترويج فرهنگ علم باوري ، انديشه ورزي و پژوهش گري در جامعه از طريق نهادهاي آموزش عمومي ، عالي و رسانههاي جمعي .

ب ـ الگوسازي و شخصيت پردازي در علم و پژوهش از طريق فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي مناسب و تمهيد نظام پاداش دهي و ارجگذاري بر محققان و انديشمندان .
11 ـ راهكارهاي افزايش تمايزهاي ساختي و معرفتي در بين نهادها و سازمانهاي جامعه :
الف ـ اعمال نظام شايسته سالاري و انتصاب افراد متخصص در مشاغل مرتبط در نظامهاي آموزشي ، اداري ، سياسي .

ب ـ شناساندان و آگاهي بخشي به عامه مردم در خصوص تمايز درست معارف بشري اعم از معارف ديني ، فلسفي ، هنري و علمي از يكديگر و پيش بيني عدم تداخل اين حوزههاي معرفتي در يكديگر از طريق آموزش همگاني در وسايل ارتباط جمعي نوشتاري و ديداري ـ نوشتاري .

12 ـ راهكارهاي ارتقاي اخلاق پرسش گري و اشاعه نقدپذيري و انتقادگري درتحقيق :
الف ـ اصلاح سياست هاي آموزشي در نظام آموزش عمومي از حافظه مداري به پرسشگري و نقادي ، شك گرايي سازمان يافته و معطوف به اهداف خلاقيت و نوآوري .
ب ـ اشاعه فرهنگ و آموزههاي انتقادگري ، نقدپذيري و توليدگري در آموزش و تحقيق در نظام آموزش عالي ، دانشگاهها و مراكز پژوهشي و همچنين واحدهاي پژوهشي سازمانها و دستگاههاي اجرايي در كشور از طريق بهره گيري از روشها و سازوكارهاي آموزشي ، ايجابي و نظارتي .

13 ـ راهكارهاي كاهش وابستگي به منابع قدرت در تحقيق :

الف ـ توسعه نهادهاي مدني جهت توزيع و تكثير منابع قدرت و اطلاعات و خروج از انحصارگرايي در استفاده از رانتها و فرصتهاي محدود جامعه در راستاي شايسته سالاري .
ب ـ اصلاح جذب نيروي انساني بر پايه آزمونهاي تخصصي ، شايسته سالاري و عدالت جويانه و پرهيز از رابطه مداري صرف در اين بخش .

14 ـ راهكارهاي تقويت شايسته سالاري و تخصصگرايي در تحقيق :

الف ـ اصلاح نظام گزينش عقيدتي و سياسي در نظام اداري ـ سياسي كشور و تمهيد امكان حضور و جذب متخصصين رشته هاي مختلف علمي فارغ از انديشه ، نگرش و سوابق خانوادگي و عشيره اي يا وابستگي هاي سياسي و گروه گرايانة آنها .
ب ـ اصلاح نظام تصميم گيري بر پايه يافته هاي پژوهشي در سطح ملي و جهاني و تقويت نظام تصميم سازي و مشاركت پژوهشگران و كارشناسان در اين حوزه .
ج ـ اصلاح نظام گزينش مديران بر پايه شايسته سالاري ، تخصص گرايي ، تجربه و با عنايت به سوابق علمي و فعاليتهاي اجرايي آنان در اين زمينه ها .
با توجه به راهكارهاي پيشنهادي فوق الذكر بنظر مي رسد بخش آموزش عمومي ، عالي و همگاني در اصلاح نگرش و بهبود ساختار و كاركردهاي فرهنگي در نهاد اجتماعات و موسسات علمي ـ پژوهشي در يك افق ميان مدت و بلند مدت مي تواند زمينه عينيّت بخشيدن به راهبردهاي كلاني باشد كه در اين قسمت به دو مبحث توجه ويژهاي ميگردد :
دو نكته مهم :

1 ـ نظام آموزش و پرورش در حال حاضر به گونه اي است كه روحيه علمي و پرسشگري را كمتر ايجاد ميكند . حجم زياد مواد درسي و در بعضي موارد لزوم انطباق كامل پاسخها با پرسشها به گونه اي است كه به تقويت حافظه بيشتر اولويت داده ميشود تا تفكر و تدبر در موضوعات . تحول نظام آموزش و پرورش در اين راستا نيازمند نگرشي نو به فارغ التحصيل دبيرستان ميباشد . اين نگرش در تمامي دروس مي بايست خود را نشان دهد .
بر اين اساس شيوه آموزش نيز مي بايست دچار تغييرات قابل ملاحظه اي شود . هرچند شيوه هاي آموزشي بستگي به معلم دارد اما جهت گيريهاي كلي از نظر طرح پرسش در اذهان و ايجاد روحيه علمي در دانش آموزان قابل تعميم ميباشد . اين امر مستلزم بازآموزي معلمان و دبيران است . ايجاد روحيه علمي مي بايست از مقطع دبستان آغاز شود . كاري كه در كشورهاي توسعه يافته صورت ميگيرد . متأسفانه گزارشهاي تحقيقي كه در پي ايجاد زمينه فكر كردن در دانش آموز است اغلب به دست والدين تهيه مي شود . لذا ساده كردن محتوا و تأكيد بر دانش آموز بسيار مهم ميباشد . آنچه كه در وهله اول مهم است ، چگونه فكر كردن مي باشد . با توجه به اينكه دستيابي به اين هدف مستلزم تدوين برنامه اجرايي و وقوع تحول در نظام آموزش و پرورش است ، لذا در كوتاه مدت نميتوان انتظار اثر بخشي سريع داشت .

2 ـ يكي از ضرورت هاي دستيابي به نيروهاي محققي كه بتوانند در زمينه علوم خالص و كاربردي در جامعه موثر باشند ، شكل گيري متناسب آنها در دوره قبل از دانشگاه است . هرچند در دانشگاهها دانشجويان هوشمند و با خرد كم نيستند اما چنانچه در سطح جامعه ميزان نياز به افراد متخصص و محقق را در نظر بگيريم ، كمبود شديدي احساس ميشود . كسب رتبه هاي حائز اهميت در المپيادهاي علمي جهان نشانهاي از توان بالقوه علمي در كشور ميباشد كه چنانچه از ابتدا به پرورش اين توانها توجه شود قطعاً از نيروي محقق بيشتري برخوردار خواهيم شد .

بررسي‌هاي اوليه نشان ميدهد كه بخشي از علل مهاجرت نيروهاي محقق بدليل كمبود زمينه هاي تحقيقاتي در كشور ميباشد . مهمترين عاملي كه بايد در سطح آموزش عالي كشور دچار تحول گردد ماهيت غالب آموزش در دانشگاههاست . سمت و سو دادن به تحقيقات به نحوي كه به گسترش روحيه علمي و فعاليتهاي متناسب با آن بيانجامد براي شكل گيري جامعه علمي و نهايتاً كمك به ايجاد نهاد علم بسيار موثر است . دستيابي به پروژههاي تحقيقاتي انجام شده و يا در دست انجام هنوز به آساني صورت نمي گيرد .ايجاد چنين تسهيلاتي هم از تكرار ناخواسته موضوعات جلوگيري ميكند و هم به انباشتگي علمي و تحقيقات مي انجامد . تنظيم صحيح عناوين و اولويتهاي تحقيقاتي كمك موثري براي دانشجويان و اساتيد خواهد بود تا عنوان مناسب را برگزينند و بدين ترتيب به فرآيند انباشتگي علم كمك نمايند . گام بعدي در اين زمينه انتشار نتايج تحقيقات است . حداقل تحقيقات دانشجويي و مدرسان دانشگاه كه بر اساس ظوابطي مناسب تشخيص داده ميشود ، تكثير و در اختيار ديگران هم گذارده شود . از اين طريق فضا سازي لازم براي توسعه تحقيقات در سطح دانشگاه و مراكز آموزشي فراهم ميگردد و به تناسب آن تحقيق و محقق از ارزش بيشتر و جايگاه بهتري برخوردار خواهد شد . چنين امري به شكل گيري انجمن هاي علمي و نهايتاً جامعه علمي كه يكي از مقوّم هاي نهاد علم است ، مي انجامد .

چنين راهكارهايي مستلزم دو راهكار بنيادين ديگر است اول توجه تصميم گيران كشور به توسعه تحقيقات و يافتن برنامه ، شيوه ها و رويه هاي توسعه تحقيقات در دانشگاهها و دوم تأمين اعتبار و امكانات لازم براي پيشبرد برنامه هاي مزبور .

در مورد مراكز تحقيقاتي به غير از بحث متحول كردن شيوه هاي آموزشي و محتواي دروس كه موضوعيت ندارد بقيه راهكارها همچون مواردي است كه درباره آموزش عالي مطرح شد . البته مي بايست به ماهيت تحقيقاتي اين مراكز نيز توجه نمود . همچنين محققان اين مراكز مي بايست حتي الامكان داراي يك شغل باشند تا بر عمق فعاليت آنها افزوده شود و تنها فعاليت ديگر آنها ميتواند آموزش باشد . طبيعي است كه تغييرات پيشنهادي در سطوح آموزش و پرورش ، آموزش عالي و مراكز تحقيقاتي امور منفك از يكديگر نبوده بلكه در ارتباط با هم هستند . اين امر در مورد جنبه هاي فرهنگ عمومي كه تحت تأثير سازو كارهاي زيادي قرار ميگيرد و سپس بصورت سازوكاري در جهت توسعه تحقيقات عمل ميكند نيز صادق است . منظور از سازوكارهاي تلفيقي اثرات سينرژيستي يا همافزايي اين امور ميباشد كه در ارتقاي ارزش تحقيق و محقق ، شكل گيري جامعه علمي و نهايتاً توسعه نهاد علم نقش اساسي دارد

نتيجه گيري :

تحقيقات ابزار توسعه است و بدون پژوهش زيربنايي و بنيادي ، امر توسعه امكان پذير نيست . براي اين كه تحقيقات در كنار توسعه شكل بگيرد ، جامعه بايد پذيراي آن شود . به بيان ديگر جامعه بايد تحقيقات مورد نظر خود را به موازات توسعه براي توسعه رشد بدهد . جامعه ما و وضعيت توسعه در كشور ما هنوز به حدي نيست كه پذيراي تحقيقات باشد ، تحقيقات را باور داشته باشد و در صورت لزوم بتواند از آن استفاده كند .
امروز ، كه عصر انفجار دانش است بايد به روند رشد علوم و تحقيقات در جامعه شتاب افزون تري بدهيم و به جِد با معضلات فراروي آن پيكار كنيم . با انتظام بخشيدن به نظام پژوهشي ، آماده سازي زيرساختهاي مهم ، افزايش تعداد محققينِ مجرب ، بومي كردن دانش جهاني ، افزايش نسبت توليد علمي به نيروي انسانيِ تحقيق و توسعه و پژوهش و همچنين بودجه آن ، سهم ايران در توليد دانش جهاني افزايش خواهد يافت . اميد است با همت ، تلاش و جديت دانشگاهيان و دست اندركاران امر ، شاهد آينده درخشاني در عرصه علمي كشور باشيم .

منابع :

-        قانعي راد ، سيدمحمدامين ، جامعه شناسي رشد و افول علم در ايران ، تهران ، نشر مدينه 1379

- طالب ـ مهدي ـ «مسائل و مشكلات مطالعات و تحقيقات اجتماعي در ايران» ـ مجموعه مقاله هاي سمينار جامعه شناسي و توسعه ـ جلد اول ـ سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) تهران 1373

- سهرابي ـ زهره بررسي مشكلات موجود در انجام پژوهش از نظر اعضاي هيئت علمي دانشكده هاي دانشگاه علوم پزشكي ايران (پايان نامه كارشناسي ارشد) 1372
- عبدي ـ عباس ـ «جامعه شناسي تحقيقات اجتماعي» مجموعه مقاله هاي سمينار جامعه شناسي و توسعه ـ جلد اول ـ سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) تهران 1373

- طايفي ـ علي ، موانع فرهنگي توسعه تحقيق در ايران ـ تهران 1380، انتشارات آزادانديشان

- جمعي از نويسندگان ـ مجموعه مقالات سمينار « دانشگاه ، جامعه ، فرهنگ اسلامي » ، انتشارات وزارت علوم تحقيقات و فنآوري ، تهران ، خرداد 79

- سالاري ، محمود ، بررسي موانع و مشكلات پژوهشي در سازمان كتابخانه ها و مركز آستان قدس رضوي ، (طرح پژوهشي)

 

- سرايي ـ حسين «تحقيقات علمي ، مطالعات كارشناسي و توسعه علمي» مجموعه مقاله هاي سمينار جامعه شناسي و توسعه ـ جلد اول ـ سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) تهران 1373

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 11:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آموزش الكترونيك – تجارت الكترونيك

بازديد: 101

تحقیق درباره آموزش الكترونيك تجارت الكترونيك

 

 

دامنه ي تعقيرات فناوري اطلاعات علاوه بر حوزه هاي اقتصادي ، بازرگاني و تجاري در حوزه ي آ موزش كه از مهمترين اركان بقا و رشد انسان است نيز گسترش يافته . آ موزش الكترونيك به معني آموزش با ابزارهاي فناوري الكتروني همچون كامپيوتر، اينترنت و با از بين بردن محدوديت هاي همچون زمان و مكان در آموزش . آموزش الكترونيك و آموزش سنتي دو نقطه ي ربروي يكديگرند ، آموزش الكترونيك هم در حوزه آموزش هاي رسمي و هم در حوزه آموزش هاي غير رسمي كاراي دارد . بنا به تاثيرات فناوري اطلاعات در همه عرصه هاي زندگي ، مدتيست كه نظام آموزش رسمي ، مانند دانشگاه ها و مدارس به اشكال مختلف و با تلفيق برنامه هاي آموزشي و فناوري اطلاعات و مفاهيم جديد آن ، در جهت توسعه ي آموزش الكترونيك گام برداشته اند . به نحوي كه اموزش الكترونيك در سطح آموزش عالي يك امر پذيرفته شده به حساب مي ايد و در بسياري از كشور ها من جمله جمهوري اسلامي ايران در تلاش راه اندازي دانشگاه هاي مجازي هستند

 

آموزش الكترونيك مي تواند پايه و اساس فناوري اطلاعات باشد زيرا نبايد فراموش كرد كه فناوري توسعه يافته تند و پيشرفته مرهون توانمندي و استعداد و مهارت انسان ميباشدو هر اندازه كه انسان از توانائي ذهني و فكري ومهارتي برخوردار باشد به همان اندازه توسعه ي فناوري تضمين خواهد شد و شرط توانمند نمودن انسان ها توسعه ي آموزش است . آموزش پايه و اساس رشدوتوسعه ي انساني وتوسعه ي انساني تضمين كننده ي توسعه ي فناوري است . جوامع موفق و پيشرفته ي ژاپن ، هند ، آمريكا با تحول در نيروي انساني از طريق گسترش آموزش توانستند به توسعه ي پايدار و همه جانبه در فناوري اطلاعات برسند . بايد بياموزيم كه چگونه آحاد جامعه براي زندگي كه هر روز تعقير ميكند و پيچيده تر ميشود آماده شوند و اين امر جز با توسعه ي آموزش امكان پذير نيست . آموزش انعكاسي از به وجود امدن جامعه ي اطلاعاتي است . به گفته الوين تافلر (( تكنولوژي آينده به ميليونها افراد كم سوادي كه حاضر باشند هر كار تكراري را انجام دهند و به افرادي كه كوركورانه دستورات را گردن گيرند و اطاعت محض از مقامات داشته باشند نياز ندارد ، بلكه به انسان هاي كه بتوانند داوري هاي فهيم و دقيق داشته باشند و راه خويش را در محيط هاي تازه پيدا كنند و روابط را در واقعيتي كه به سرعت در حال تعقير است ، به چالاكي تشخيص و تميز دهند نياز دارد به گفته او آينده تا مغز استخوانشان نفوز كرده باشد( كتاب شوك آينده ) . )) .

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 11:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تبليغات و آسيب شناسي آن در بازار ايران

بازديد: 160

تحقیق درباره تبليغات و آسيب شناسي آن در بازار ايران (قسمت اول)

                   تاريخ ارسال:۱۰ دی ماه ۱۳۸۴

در اين مقاله پس از تعريف ارتباطات و اهميت آن درفضاي كسب و كار رقابتي عصر حاضر به شيوه هاي مختلف برقراري ارتباطات اثر بخش بين بنگاههاي اقتصادي و مخاطبان هدف اشاره شده است و پس از تعريف تبليغات و شمردن نكاتي در اهميت آن ، به دلايل پايين بودن اثر بخشي تبليغات از ديدگاه آسيب شناسي  پراخته شده است . آسيب شناسي صورت گرفته در اين مقاله بخشي به دليل عدم ديد صحيح مديران بنگاههاي اقتصادي ، برخي به ضعف شركتهاي تبليغاتي و برخي به حوزه هاي نظارتي و مراكز آموزشي و انتشاراتي در حوزه تبليغات مربوط ميشود .

مقدمه :

ارتباط را مي توان جرياني دانست كه درطي آن دو فقره يا تعداد بيشتري به تبادل افكار ، احساسات و عقايد مي پردازند .

شركتها از طريق به كاربردن پيامهايي سعي دارند رفتار ديگران را به نحوي تغيير دهند يا در آنها نفوذ كنند و از اين راه موجب تحقق اهداف سازماني شوند .

شركتها با فرآيند ارتباطات مي خواهند بر محيط خود اثر بگذارند . ارتباطات در دنياي شلوغ امروزي ، مديريت فرآيند خريد مشتري در بلند مدت است .

برهمين اساس بازاريابان به مرحله پيش از خريد ، زمان خريد و پس از مصرف توجه     مي كنند .

چون مشتريان متفاوت هستند ، بنابراين ارتباطات اثربخش در بخشهاي مختلف بازار متفاوت است . بنگاههاي اقتصادي موفق با بررسي ابزارهاي مختلف ارتباطي در جهت دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده تلاش مي كنند .

تبليغات يكي از اجزاي پنجگانه ابزارهاي ترويج است كه به همراه پيشبرد فروش ، روابط عمومي ، فروش شخصي و بازاريابي مستقيم ، در برقراري ارتباط با مخاطبان هدف به كارگرفته ميشود . علاوه بر ابزارهاي پنجگانه ترويج ، ساير اجزاي آميزه بازاريابي نيز در ايجاد و توسعه ارتباط با مخاطبان موثرند . دربين ابزارهاي مختلف ارتباطي كه در شكل قبل نشان داده شده اند ، نقش تبليغات در بازار ايران خصوصا" در بازارهاي مصرف حائز اهميت است .

تبليغ معرفي كالا يا خدمات به وسيله شيوه هاي غير شخصي به مسئوليت فرد يا سازمان است. تبليغ راهي مناسب براي آگاه كردن مردم و تشويق آنان به خريد كالا يا خدمتي است كه نياز و خواست ايشان را برطرف كند . سازمانهاي تجاري و شركتهاي بازرگاني ، سازمانهاي غيرانتفاعي ، نهادهاي اجتماعي و حرفه اي و حتي اشخاص سياسي ، همه براي اعلام موجوديت خود وآگاهي مردم از تبليغ استفاده مي كنند .

تبليغات نيرومندترين ابزار آگاهي بخش در شناساندن يك شركت ، كالا ، خدمت يا انديشه و ديدگاه است . تبليغات هنگامي به خوبي كارساز است كه محدود به بازار هدف باشد .

پس اولين گام در تبليغات ، بررسي و شناسايي دقيق مخاطبان هدف از جنبه هاي مختلف فرهنگي ، اقتصادي ، جمعيت شناسي و ... است . بايد پذيرفت كه هر فعاليتي در بازاريابي رقابتي از جمله تبليغات مي بايست با تحقيقات بازاريابي رقابتي از جمله تبليغات مي بايست با تحقيقات بازاريابي شروع شود .

به همين دليل است كه تحقيقات و پژوهش را به عنوان اولين گام در فرمول گامهاي بنيادين فرآيند بازاريابي قرار داده اند .

آسيب شناسي تبليغات در بازار ايران :

متاسفانه به دلايل مختلف از جمله نگرش بعضي مديران بنگاههاي اقتصادي ، عملكرد نامناسب خيلي از شركتهاي تبليغاتي فاقد تخصص ، ضعف مراكز آموزشي و كمبود كتب و مجلات تخصصي ، در بسياري از موارد نتايج قابل قبولي از تبليغات به دست نيامده است .  دراين مقاله با شمردن پانزده عامل به آسيب شناسي تبليغات در بازار ايران پرداخته ميشود.

1- ديد كوتاه مدت بعضي از مديران بنگاههاي اقتصادي

مديران بنگاههاي اقتصادي موفق ، كسب و كار را يك فرآيند طولاني مدت مي دانند و با تدوين اهداف مدون ، برنامه ريزيها و اقدامات مختلف سازماني از جمله تبليغات را در اين فضا طراحي و اجرا مي كنند . ولي بسياري از مديران شركتها متاسفانه اين نگرش را نداشته و داراي ديد كوتاه مدت هستند و انتظار دارند . بازدهي تبليغات در فرصت بسيار كوتاهي و آن هم با هزينه بسيار پايين و اثر بخشي بسيار بالا همراه باشد .

لازم است اين قبيل مديران با شركت در دوره هاي آموزشي ؛ مطالعات مستمر و بهره گيري از مشاوران كارآزموده در تغيير افكار خود متناسب با شرايط كب و كار جديد تلاش كنند وبه دنبال معجزه و معجزه گر نباشند .

2- انتظارات غير اصولي مديران بنگاههاي اقتصادي از تبليغات

در بسياري از موارد از تبليغات اثر بخش در اذهان مخاطبان تصوير مناسبي وجود ندارد و با كمال تاسف در يكي از كتب جديدي كه به بازار عرضه شده است . همان بزرگنماييهاي نابه جا از تبليغات مشاهده شد .

در اين كتاب ادعا ميشود آمريكاييها اگر ده دلار داشته باشند ، يك دلار را خرج توليد  كرده و 9 دلار را خرج تبليغ مي كنند  و همچنين ادعا شده كه تبليغات ميتواند به اسكيمو ، يخچال و فريرز بفروشد و به عرب باديه نشين ريگ بيابان و يا بخاري عرضه كند .

اين تصوير درستي از تبليغات نيست ، و در آن شعور مخاطب دست كم گرفته شده است. بپذيريم كه در فضاي كسب و كار جديد كه به علت گسترش رقابت ميزان آگاهي مشتريان روزبه روز بيشتر ميشود و در كنار آن سطح توقع و قدرت چانه زني مشتريان افزايش     مي يابد ، براي جذب ، نگهداري و رشد دادن مشتريان مي بايست اولين اقدامات شركت ، برنامه ريزي و تلاش براي ارتقاي كيفيت باشد. به عقيده نگارنده هيچ چيز جاي كيفيت را نمي گيرد . تبليغات به وجو نيامده است كه محصول نامناسب را به مشتري بقبولاند بلكه ، كاركرد اصلي تبليغ اثر بخش ، معرفي بجا و شايسته محصول مناسب ( از نظر مشتري ) به ايشان است ، به عبارتي تبليغ يك ابزار شناساندن است . ممكن است اين سوال پيش بيايد كه اگرمحصول كيفيت محصول را داشته باشد چه نيازي به تبليغ است ؟

پاسخ اين است كه در دنياي شلوغ ، صداي شركتي شنيده ميشود كه بلندتر داد بزند ، و پيام مناسب خودرا در زمان و مكان مناسب به مخاطب برساند .

بنابراين تبليغ ، كيفيت ، بسته بندي ، قيمت و ... همگي با هم در متقاعد سازي مشتريان موثرند و بايد يك نگرش سيستمي بين تمام آن قائل بود . همه چيز ايجاد ارتباط مي كند . پس به نقش هر يك از عوامل در برقراري ارتباط با مشتري توجه كنيد .

3- تبليغات نوشدارو نيست

بعضي از مديران بنگاههاي اقتصادي زماني به سراغ تبليغات مي روند كه شركت آنها در بحران جدي است ، و انتظارات نوشدارويي از اين ابزار ارتباطي دارند . ضروري است اين قبيل مديران به برنامه هاي تبليغاتي بنگاههاي اقتصادي معروف جهان نظير كوكاكولا ، توجه كنند و از خودشان سوال كنند كه اگر كاركرد تبليغات در اين مواقع است چرا شركتهاي بزرگ و معتبر كه در اقصي نقاط جهان شناخته شده اند ، خودشان را از تبليغات موثر و مستمر بي نياز نمي دانند ؟ آنها مي گويند چرا با قطع تبليغات فضايي را كه در ذهن مشتريان در اختيار قرار گرفته ايم در اختيار رقبا قرار دهيم تا بعدا" براي بازپس گيري آن دچار هزينه هاي بيشتر و مشكلات بزرگتر شويم ؟

تبليغات مستمر متناسب با چرخه عمر محصول و با تنوع بخشي در آن يك ضرورت است . همان طور كه تداوم توليد محصول مد نظر مديران است ، تداوم تبليغات اثر بخش زير نظر متخصصان نيز الزامي است . به تبليغات درست به عنوان يك سرمايه گذاري نگاه كنيد، اين هزينه اي نيست كه هر وقت اراده كرديد ، آن را قطع كنيد .

4- مشخص نبودن هدف تبليغ

در تدوين استراتژي سه سوال اساسي مطرح است ؟

-         ما كجا هستيم ؟ ( تجزيه و تحليل و شناخت موقعيت )

-         به كجا مي خواهيم برويم ؟ ( رسالت و هدف )

-         چگونه مي خواهيم برويم ؟ ( مشخص كردن تاكتيكها )

بسياري از مديران بنگاههاي اقتصادي و حتي آفرينندگان تبليغ وقتي در معرض اين سوال قرار مي گيرند كه هدف از تبليغ چيست ؟ بلافاصله پاسخ مي دهند كه هدف مشخص است و آن هم افزايش فروش است . اين ميتواند هدف بازاريابي باشد اما براي رسيدن به هدف بازاريابي ، هدف تبليغ نيز مي بايست مشخص شده و سپس در جهت رسيدن به آن ، تاكتيكها تعيين و اجرا شوند .

مقصود از هدف تبليغ ، انجام دادن كاري خاص است كه توسط آن پيامي به يك گروه مخاطب مورد هدف در يك دوره زماني خاص مي رسد .

هدف تبليغ با توجه به تجزيه و تحليل و شناخت موقعيت از بازار هدف ، تعيين جايگاه در بازار و آميزه بازاريابي گذارنده ميشود .

اهداف تبليغ به سه دسته كلي يادآوري كننده ، آگاهي دهنده و ترغيب كننده تقسيم ميشوند .

تبليغ يادآوري كننده :

يادآوري مشتري از اينكه محصول مورد تبليغ در آينده نزديك مورد نياز خواهد بود .

مثال : تبليغ كولر در اسفند ماه

-         يادآوري مشتري از مكاني كه ميتوان محصول را خريداري كرد .

-         مثال : تبليغ فروشگاههاي زنجيره اي در تابلوهاي سطح شهر تهران .

-         زنده نگه داشتن خاطره محصول در ذهن مشتري در فصلهايي كه موسم مصرف محصول مزبور نيست .

-         مثال : تبليغ بستني در زمستان

-         همواره خاطره محصول را در ذهن مشتري زنده نگه داشتن .

-         مثال : تبليغ نوشيدنيها در سراسر جهان و در تمام ايام سال .

تبليغ آگاهي دهنده :

-         بازار را از محصول جديد آگاه ساختن

-         مثال : تبليغ كيسه زباله

-         بيان مصرف جديد براي محصول

-         مثال : استفاده از كيوي براي شيريني پزي و ترشي ...

-         آگاه كردن بازار از تغيير قيمت

-         مثال : تبليغ حراج محصولات

-         توضيح درباره شيوه كاركرد محصول

-         مثال : تبليغ پودر كيك

-         شرح خدماتي كه ارائه ميشود .

-         مثال : تبليغ بيمه

-         اصلاح اثرهاي ناگوار و نادرست و كم كردن ترس يا وحشت خريدار .

-         مثال : تبليغات براي رفع عيب اتومبيل خاص و كاهش ترس دارندگان اين اتومبيل

-         ايجاد تصويري درذهن خريدار

-         مثال : تبليغات يك شركت به عنوان حامي تيم ملي فوتبال

-         تبليغ تشويقي يا ترغيب كننده :

-         سوق دادن سليقه مشتري به محصولي با نام و نشان تجاري خاص

-         مثال : عنوان يك نام تجاري خاص به نشانه پاكيزگي

-         تشويق مشتري و جلب توجه آنها به محصول شركت

-         مثال : تبليغ سس مايونز

-         تغيير دادن ديدگاههاي مشتري درباره ويژگيهاي محصول

-         مثال : تبليغ بانك خاص براي نشان دادن افزايش سرعت خدمات

-         تشويق مشتريان و جلب توجه آنان به فريادهاي فروشنده ( شركت )

-         مثال : تبليغات بانكهاي دولتي براي حسابهاي قرض الحسنه

-         تبليغ مقايسه اي :

برخي از تبليغهاي تشويقي به صورت تبليغ مقايسه اي درآمده است كه در آن شركت به صورت مستقيم و غير مستقيم ، محصولي با نام و نشان تجاري خاصي را با انواع محصولات با نامها و نشانهاي تجاري مقايسه مي كند .

مثال : تبليغ تلوزيوني ماشين لباسشويي ايراني در مقايسه با ماشين لباسشويي خارجي

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 11:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تبادل و تهاجم فرهنگ:

بازديد: 347

تحقیق درباره تبادل و تهاجم فرهنگ:

 

 

فرهنگ‌صفت‌مميزه انسان‌ازغيرانسان‌است‌و همين باعث تمايز وي از ديگر موجودات مي‌شود . انسان‌شناسان و مردم‌شناسان براساس فيسل‌هاي بدست آمده به دو نوع موجوديت انساني پي‌برده‌اند يكي شبه انسان كه اندام را داشته ولي چون وسائل فرهنگي با آن فسيل‌ها يافت نشده آنرا « شبه انسان » ناميده‌اند و فيلسوف‌ها زمان‌هاي بعد كه پيدا كرده‌اند چون با آثار فرهنگي همراه بوده‌اند آن را «انسان » ناميده‌اند و مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه فرهنگ سبب انسان شدن انسان مي‌شود.
ولي بايد گفت كه فرهنگ ساخته خود انسان است كه با شايستگي فكري وعقلي خود فرهنگ را مي‌سازد. ساختن انسان توسط خود به وسيله ايجاد فرهنگ را مي‌توان بعنوان يك فرآيند در نظر گرفت كه در طي زمان اين حركت را ادامه داده است و برحسب شرايط موجودي زماني و مكاني خود، اين فرهنگ‌ها را شكل داده است تا بتواند خودرا بر جهان مادي و معنوي تطبيق دهد.
پس فرهنگ دست ساخته انسان، وسيله‌اي براي تطبيق انسان با زندگي خود در اين جهان است. و اين جنبه‌اي از تعريف انسان است كه كمتر مورد توجه تعريف‌كنندگان فرهنگ از هر نحله تخصص قرار گرفته است و چون شرايط وجودي انسان در مكان‌هاي مختلف و زمان‌هاي متنوع فرق داشته است، بعبارتي ديگر مي‌توان گفت انسانها برحسب شرايط داراي است انسانيت‌هاي مختلف مي‌باشند. اين تنوع‌هاي مختلف فرهنگي در طي زمان مورد توجه انسانها بوده است. از دير زمان كه انسان‌ها گاهي بخاطر كنجكاوي و يا براي بدست آوردن زندگي بهتر كوچ و به انسان‌هاي ديگر در ميان كوه‌ها و دشت‌ها برخورد مي‌كرده‌اند (حال چه با جنگ و چه با صلح ) براي آنها، اين انسان‌ها متفاوت از خودشان قلمداد مي‌شده‌اند و آن بخاطر متفاوت بودن فرهنگ آنها بوده است.
فرهنگ‌ها چه با جنگ و يا صلح با هم تبادل داشته‌اند. و اين تبادل و يا تهاجم وسيله تغيير و تحول و انتقال فرهنگ در طول تاريخ بشري بوده است و. كم كم اين فرهنگ‌هاي بشري در اثر برخوردها، داراي شباهت‌ها و تفاوت‌ها شده‌اند كه اين تبادل موضوع ديگري براي مطالعه فرهنگ در ماقبل تاريخ و زمان تاريخي مي‌باشد كه از چگونگي انتقال و تأثيرگذاري اين فرهنگ‌ها بريكديگر و شباهت و تفاوت‌ها بحث مي‌كند .
در طول زمان از تنوعات فرهنگي كاسته و اشتراكات فرهنگي افزايش يافته است . هر چه انسان‌ها ارتباط بيشتري با جاهاي ديگر پيدا كرده‌اند از حالت تشخص فرهنگي خاص خود درآمده و به تشابهات فرهنگي دست پيدا كرده‌اند. البته به معناي اين نيست كه اين انسان‌ها ديگر داراي تفاوت فرهنگي نخواهند بود و يا در آينده تفاوت فرهنگي وجود نخواهد داشت.
چرا كه همانطور كه گفتيم انسان‌ها فرهنگ را براي تطبيق زندگي خود با شرايط جهاني وطبيعي بوجود مي‌آورند كه بدليل اختلاف اين جهان‌ها و اين طبيعت‌ها، فرهنگ‌ها نيز هرگز يكي نخواهند شد. درباب پست مدرنيسم دونظريه وجوددارد كه يكي بيان مي‌كند كه تشابهات فرهنگ‌ها در جهان تا آن حد زياد مي‌شود كه دنيا شبيه يك شهر كوچك و بلكه شبيه يك دهكده باتشابهات فرهنگي زياد خواهد شد. ونظر دومي اين است كه هرگز اختلافات فرهنگي از صحنه دنيا از بين نخواهد رفت .
ايجاد كنندگان نظريه دهكده جهاني كه در رأس آن آمريكا است با قوم مداري خود درصددند تا كليه ارزشهاي جهاني را براساس قوميت و ارزش امريكايي تعريف و جا بياندازند. اما جداي از اين مقولات، بايستي گفت كه انسانها با فرهنگ‌هاي مختلفي كه دارند وبرحسب شرايط و وسائل ارتباط جمعي، اين فرهنگ‌ها در هم تأثير خواهند گذاشت .

به طور خلاصه اينكه مقوله فرهنگ با اين تحولات و هويت وجودي و ارتباط با شرايط موجود جهان طبعيت. مورد توجه متفكران واقع شده است و متفكران سعي كرده‌اند تا با مفهوم‌سازي و تعريف كردن و تعيين هويت و تحركات آن و كيفيت اين تحركات، به يك معنا برسند كه همين انديشه متفكران نيز سبب رواج فرهنگ‌هاي خاص شده است .

براي شروع درباره هر چيز بعنوان اولين ناميدن آن شيء به نامي است كه اين نام شباهتي ازنظر لفظ يا معني با آن شيء داشته باشد. انسان بدون اين شباهت هرگز لفظي را بر معنايي قرار نداده و اسمي را براي شيء انتخاب نكرده است .

تعريف نيز يك ناميدن است كه شايد بتوان گفت يك ناميدن مركب، متفكران براي تفكر در باب فرهنگ بايستي از تعريف آن آغاز مي‌كردند واين متفكران و فيلسوفان بدون ارتباط با اين نمي‌دانستند به تعريف اين مقوله بپرازند. و از طرفي اين مقوله انساني همانند ديگر مقوله‌هاي انساني ديگر در عين سادگي و ملموس بودن داراي پيچيدگي خاص خود مي‌باشد. همچنين تحت تأثير مكاتب مختلف فلسفي و علمي واقع شد.
دانشمندان علوم انساني همواره براي دريافت درست مقوله‌هاي انساني پناه به مفاهيم و مدل‌ها و مكاتب بالاتري بوده‌اند تا بتوانند اين مقوله‌ها را بهتر بشناسند و به همين سبب علوم اجتماعي داراي چندين پارادايم در درون خود مي‌باشد و چندين مكتب مشغول به تجزيه و تحليل موضوعات و روابط بين آنها هستند و اين همان نكته‌اي است كه برخي را درباره علمي بودن علوم انساني به شك و ترديد انداخته است .

از طرفي ديگر اين مكاتب، در ابتداء به يك نوع تعريف خاص از موضوعات و مفاهيم مي‌پردازند و سپس تا آخر تجزيه و تحليل‌هاي خود همان راه خاص را مي‌پيمايند و از اينجا مي‌توان پي به اهميت تعريف در علوم انساني برد.

فرهنگ نيز همينطور است. زيرا اهميت بسار زيادي در علوم انساني بعنوان يك مفهوم كلي و عام داشته كه مي‌توانسته زندگي و رفتار شخصي و اجتماعي انسان و ساخت جوامع انساني را بنماياند. بنابراين هر كدام از متفكران با توجه به نحله خاص و براي تبيين واقعيات اجتماعي و انساني اطراف خود به تعريف خاصي پرداخته‌اند كه تعريفي كه توسط ديگري انجام گرفته كاملاٌ متفاوت و حتي متضاد مي‌باشد. اين تعريف‌ها به متفكران نحله‌هاي فكري اين قدرت را مي‌بخشد كه در مورد هويت فرهنگي و تحولات آن و برنامه‌ريزي فرهنگي به نظريه‌پردازي بنشينند. امروزه در پهنه دنياي انساني ما شاهد برنامه‌ريزيهاي مختلقي از نظر فرهنگي كه متأثر از نحوه نگرش آنها به فرهنگ است، با توجه به واقعيت‌هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي مي‌باشيم .

از اين رو ما بايستي دقيقاً با توجه به نوع تعاريف مربوط به فرهنگ و همراه با واقعيت‌هاي مربوطه به كشور محل تولد آن تعريف و آن تعريف و نحله‌هاي مربوط به آن، و نيز نتايج اين تعاريف بر نوع سياستگذاري در اين باب توجه كنيم، تا بتوانيم با توجه به واقعيات موجود در كشور خود به تعريف و سپس سياستگذاري مناسب برسيم. و اين اولين قدم براي هر امر مي‌باشد. كه متأسفانه هميشه بطور سطحي نگري به مراحل بالاتر از اين تعاريف درفرهنگ و خصوصاٌ توسعه فرهنگي پرداخته مي‌شود. و سپس ناخواسته تن به سياستگذاريهايي مي‌دهيم كه درنهايت به فرهنگ خود و توسعه مطلوب فرهنگي نمي‌رسيم. از اينجاست كه ضرورت بررسي تعاريف فرهنگ روشن مي‌شود .

آنچه كه امروزه ما در بحثهاي فرهنگي شاهد و ناظر آن هستيم علاوه بر پذيرفتن مفاهيم وارداتي از فرهنگ و نحوه تعريف آن، بايد گفت برنامه‌ريزي و سياستگذاري فرهنگي نيز كه براساس صورت گرفته نيز وارداتي است، كه اگر ما اين را حمل بر توطئه بيگانگان نكينيم بايستي گفت اين امر ازسادگي و تفكر سطحي كه هميشه ازآفات عمده جهان سوم مي‌باشد ناشي مي‌شود. فرهنگ يكي از دهها موضوعي است كه مورد احتياج جهان سوم مي‌باشد كه به اين صورت با آن برخورد مي‌شود .

و اولين نتيجه و مهمترين آن همين است كه ما نمي‌توانيم به موضوعات فرهنگي آنچنان كه هست بپردازيم و درنهايت به علوم محلي شده انساني مربوط به كشور خود برسيم. تاريخ جهان سوم چه از نظر فرهنگي و چه از نظر علمي، خصوصاٌ علوم انساني ، پر از اين فجايع فكري است كه در نهايت نتوانسته‌اند به هويت وجودي خود واقف شوند و سپس قدمهاي مناسب براي نجات خود بردارند و حتي قدمهايي نيز كه بر مي‌دارند باعث مي‌شود تا بيشتر در اين باتلاق فرو روند. پس بايستي قبل از فكر و تفكر و سياستگذاري ، به مفاهيم بينديشيم تا راه اشتباه نرويم .

تعريف فرهنگ

قبل از تقسيم‌بندي تعاريف دونكته درباره فرهنگ قابل تأمل مي‌باشد. يكي اينكه بعضي فرهنگ را تعريف به يك وجود آرماني در سطح جامعه كرده‌اند. در ادبيات فارسي نيز چنين ديدگاهي وجوددارد. در آنجا فرهنگ به ادب و عقل و يا دانش و بزرگي معنا شده است. همچنين در كتابهاي لغت آمده است: فرهنگ ادب باشد: صحاح الفوس

فرهنگ عقل باشد: معيار جمال

هر كه نيكتر داند در علم و چيزها كه مردم بدان فخر كنند گويند مردي فرهنگي است: تحفه‌الاحباب

در متون پهلوي نيز فرهنگ آرماني را در نظر داشته‌اند.

...... به هنگام، به فرهنگستان دادندم و به فرهنگ كرنم سخت شتافتند : خسرو قبادان و ريدكي

... و چهارم شناختن خوي نيك و خوي بد مردم است و شناختن راه اكتساب خصال خوب و پرهيز از خصلتهاي بد . و اين را علم فرهنگ خوانند : چاودان نامه افضل كاشاني

بياموخت فرهنگ و شد برمنش برآمد زبيغاره و سرزنش

كه فرهنگ آرايش جان بود زگوهر سخن گفتن آسان بود

كزيشان همي دانش آموختيم به فرهنگ دلها برافروختيم

فردوسي

دشمن عقل كه ديده است كز آميزش او همه عقل و همه علم و همه فرهنگ شويم

مولوي

خداوند تدبير و فرهنگ و هوش نگويد سخن تا نبيند خموش

سعدي

اين نگرش هنوز در جامعه ما وجود دارد كه انسان با فرهنگ كسي است كه آداب دان و مؤدب باشد. و انسان بي‌فرهنگ نيز عكس اين معنا را دارد. اين معناي موجود و نهادينه شده در جامعه عوارض نامناسبي در پي‌دارد. در ابتدا بايستي گفت اين نوع تعريف‌ از فرهنگ سبب مي‌شود همواره در يك حالت آرماني زندگي كنيم و واقعيات ناديده گرفته شوند حال آنكه فرهنگ يك واقعيت اجتماعي است كه داراي تغيير و تحول از ديد كساني كه فرهنگ ، با ديد آرماني نگاه مي‌كنند به نوعي تغيير ارزشهاست، حال آنكه همانگونه كه گفته شد اين تغيير و تحول طبيعي مي‌باشد. و بدين ترتيب انسانهاي محافظه‌كار و سنت‌گرا كه مانع هر گونه تحول و رشد هستند تبديل خواهند شد كه در قشرها و شهرهاي سنتي و غيره شاهد آن هستيم .

ضرر ديگر آرماني ديدن فرهنگ اين است كه نتوانيم فرهنگ واقعي جامعه و اجزاء آن و چگونگي ارتباط اين اجزاء را بشناسيم و از اين تعريف در سطح جامعه، در دل و روح مردم جا افتاده است آنگاه متوجه خواهيم شد كه ازيك برنامه‌ريزي فرهنگي بطور دقيق و سپس سياستگذاري‌هاي درست محروم خواهيم شد. و در نهايت نيز اگر موفق به برنامه‌ريزي دقيق و سپس سياستگذاري‌هاي درست شويم قابليت اجراي اين برنامه‌ريزي‌هاي درست را نيز نخواهيم داشت چون در جامعه با ممانعت روبرو خواهد شد .

از طرف ديگر سبب خواهد شد كه مردم عادي الگوهاي فرهنگي بيروني و بيگانه را بعنوان يك فرهنگ به معناي آرماني پذيرند و اين جريان شدت پذيرد، بدون آنكه به محتواي فرهنگي واقعي جامعه نظر كنند .از اين رو جريان فرهنگ‌پذيري ازشديد خواهد شد و تاريخ گذشته ما نيز شاهد براين نكته مي‌باشد .

با اين نفاسير كاملاٌ بديهي است كه ضرورت تفسير اين مفهوم درسطح جامعه لازم بنظر مي‌رسد تا مردم به يك ديد درست از فرهنگ برسند و سياستگذاريها و برنامه‌ريزي‌ها دقيق‌تر و كامل‌تر انجام و اجرا بشود .

اما نكته ديگر درباره فرهنگ :

فرق بين فرهنگ و تمدن مي‌باشد كه در كشورهاي استعمارگر مثل انگليس بجاي يكديگر بكار مي‌رفته و اين دو ازيكديگر نداشتند و همين باعث مي‌گرديد تا اين نگرش خاصي داشته باشد. و بنابراين همين برداشت بود كه جوامع ديگر را عقب مانده و بي تمدن و بي‌فرهنگ مي‌دانستند و در برابر فرهنگ قطعاٌ نوع خاصي از سياستگذاريها را نسبت به ملل ديگر روا مي‌داشت و در تاريخ، شاهد آن هستيم كه اين كشورها ذلت‌هاي ديگر را وحشي و بربر مي‌خواندند ومدت زماني طولائي صرف شد تا اين دو مفهوم از هم جدا شدند و بدين ترتيب ازبار ارزش مفهوم فرهنگ كاسته شد.

البته اين نكته قابل ذكر است كه در تمدن بيشتر به پيرفت‌هاي بشري مثل تكنولوژي و نحوه استفاده از آن اطلاق مي‌شود و اين مفهوم با فرهنگ زياد ارتباط دارد و در واقع از يكديگر جسماني پذير نخواهند بود. پس نبايستي در مقابل افراط مذكور، تفريط شود وتمدن را از فرهنگ جدا كنيم تا دوباره براي مقابله با بيگانگان دچار سنت‌گرايي افراطي شويم و از پذيرفتن آثار تمدن و تأثير آن بر فرهنگ و رشد آن غافل شويم. با اين پيش زمينه به طبقه بندي تعاريف فرهنگي مي‌رسيم .

فرهنگي بيروني و بيگانه را به عنوان يك فرهنگ به معناي آرماني پذيرند و اين جريان شدت پذيرد، بدون آنكه به محتواي فرهنگي واقعي جامعه نظر كنند . از اين رو جريان فرهنگ پذيري از شديد خواهد شد و تاريخ گذشته ما نيز شاهد براين نكته مي‌باشد .

با اين تفاسير كاملاٌ بديهي است كه ضرورت تفسير اين مفهوم در سطح جامعه لازم بنظر مي‌رسد تا مردم به يك ديد از ست فرهنگ برسند و سياستگذاريهاو برنامه‌ريزي‌ها دقيق‌تر و كامل‌تر انجام و اجرا بشود .

اما نكته ديگر درباره فرهنگ :

فرق بين فرهنگ و تمدن مي‌باشد كه در كشورهاي استعمارگر مثل انگليسي بجاي يكديگر بكار مي‌رفته و اين دو دايي از يكديگر نداشتند و همين باعث مي‌گرديد تا اين نگرش خاصي داشته باشد . و بنابراين همين برداشت بود كه جوامع ديگر را عقب مانده و بي تمدن و بي فرهنگ مي‌دانستند ودر برابر اين دو مفهوم مقاومت مي‌ورزيدند . اين نوع تعريف از فرهنگ قطعاٌ نوع خاصي از سياستگذاري‌ها را نسبت به ملل ديگر روا مي داشت . در تاريخ ، شاهد آن هستيم كه اين كشورها ملت‌هاي ديگر راد وحشي و بربر مي خواند ند و مدت زماني طولاني صرف شد تا اين دو مفهوم از هم چدا شدند و بدين ترتيب از باز ارزشي مفهوم فرهنگ كاسته شد .

البته اين نكته قابل ذكر است كه تمدن بيشتر به پيشرفت هاي بشري مثل تكنولوژي و نحوه استفاده از آن اطلاق مي شود و اين مفهوم با فرهنگ زياد ارتباط دارد و در واقع از يديگر جدا مي پذيرد نخواهند بود . پس نبايستي در مقابل افراط مذكور، تفريط شود و تمدن را از فرهنگ جدا كنيم تا دوباره براي مقابله با بيگانگان دچار سنتگرايي افراطي شويم و از پذيرفتن آثار تمدني و تأثير آن بر فرهنگ و رشد آن غافل شويم. با اين پيش زمينه به طبقه‌بندي تعاريف فرهنگ مي‌رسيم .


طبقه بندي تعاريف فرهنگ

بطور كلي مي‌توان ديدگاهاي مختلف درباره فرهنگ را به 5 ديدگاه تقسيم كرد .

1_ ديدگاه ماركسيستي يا ديدگاه تضادگرايان :

اين ديدگاه ، فرهنگ را روبناي مي‌داند كه بر اساس اقتصاد بنا شده و روابط اقتصادي، تعيين كننده نوع فرهنگ مي‌باشد. پس براي برنامه‌ريزي فرهنگي بايستي رويكردي به برنامه‌ريزي اقتصادي داشت و كاري به روبنا يعني خود فرهنگ نداشته باشيم. اين ديدگاه از رنگ و بوي انساني تهي مي‌باشد و سبب مي‌شود كه براي فرهنگ برنامه‌ريزي مكانكي انجام گيرد. تجسم وجودي اين چنين برنامه‌ريزي در شوروي سابق تحقق يافت و سبب شد كه انحطاط فرهنگي و عدم تراكم فكري و فرهنگي درسطح خود فرهنگ بوجود آيد .

ازطرف ديگر ماركسيست‌ها و تضادگرايان به فرهنگ موجود در سطح يك جامعه رجوع و سعي مي‌كنند همان فرهنگ عامه را مورد ستايش قرار دهند و اين عام‌گرايي فرهنگي سبب ركود فرهنگي در سطح جامعه خواهد شد .

اين امر در آثار ادبي ماركسيتهايي كه در جهان سوم وجود داشتند كاملاٌ واضح بود . اين نوع تعريف نهايتاٌ به سقوط و ركود فرهنگي منجر خواهد شد. از اين رو نمي‌توان فرهنگ را براساس اقتصاد تعريف و يا برنامه‌ريزي فرهنگي را بر اساس اقتصاد بنا كرد و روح اقتصاد نبايستي بر فرهنگ مسلط شود. چرا كه خود فرهنگ يك واقعيت مستقل مي‌باشد كه بايست همانطور در نظر گرفته شود و آنگاه تأثير و تأثر آن را با ديگر عوامل ديد.

2_ ديدگاه تكامل‌گرايان :

اين ديدگاه كه از قرن نوزدهم بوجود آمد، هنوز قوت خويش را در تحليل مسائل علوم اجتماعي چه جامعه‌شناسي و چه مردم شناسي داراست. اين ديدگاه همه چيز را در حال حركت و تحول مي‌بيند و گاهي اين تحول را در جهت كامل شدن مي‌داند كه اين كامل شدن بر حسب ارزش‌ها معنا مي‌شود و از اين جاست كه برچسب ارزش‌گرايي به اين تئوري خورده مي‌شود. اين ديدگاه از تاريخ نيز درتحليل مسائل اجتماعي بهره‌مند مي‌شود و سعي مي‌كند واقعيت‌هاي اجتماعي را در طي يك فرآيند تاريخي مطالعه كند و آنگاه به يك حكم كلي و قوانين اجتماعي برسد .

اين ديدگاه نيز درباره فرهنگ به تعاريفي پرداخته است كه اساس را بر ميراث تاريخي فرهنگ گذاشته و به تحليل مي‌پردازد .

ساپير يكي از انديشمندان اين ديدگاه است كه در تعريفي آورده :

فرهنگ يعني مجموعه مرتبطي از كردارها و باورها كه از راه جامعه به ارث رسيده و بافت زندگي مارا تعيين مي‌كند .

مايرس نيز انديشمند ديگري است كه مي‌گويد :

فرهنگ آن چيزي است كه از گذشته آدميان بازمانده است و در اكنون ايشان عمل مي‌كند و آينده‌شان را شكل مي‌دهد.

راديلكف براون بيان مي‌كند :

بعنوان يك جامعه‌شناس واقعيتي كه من بدان نام فرهنگ مي‌دهم فرآيند يك سنت فرهنگي است، يعني فرآيندي كه از راه در يك گروه اجتماعي و يا طبقه اجتماعي معين، زبان‌ها، تصورات، پسندها ، چيره دستيها و انواع عرفها دست به دست از شخصي به شخصي و از نسلي به نسلي فرا داده شود.

در اين تعريف‌ها تكيه برفرآيند، بخوبي مشخص است و فرهنگ‌ها را در فرآيندها تحليل و بحث مي‌كنند. اين ديدگاه فرهنگي در كشورهايي كه داراي پيشينه تاريخي هستند قابل برد مي‌باشد ولي كشورهايي كه داراي اين پيشينه نيستند مانند آمريكا ) كاربردي ندارد. فرق بين اروپا كه داراي پيشينه تاريخي است باكشورهايي كه‌داراي اين پيشينه نيستند در همين تحليل‌هاي تاريخي فرهنگي مي‌باشد. گاهي اوقات اين تعريف ذلت فرا زماني پيدا مي‌كند: و يك حكم كلي براي تمام زمانها خود مي‌گيرد. در نتيجه راه كلي‌گويي و پيشگويي در پيش مي‌گيرد و از همين جاست كه ضربه‌پذير مي‌شود .

اين ديدگاه در مورد توسعه فرهنگي جهان سوم استفاده شده است بدين معنا كه بر اساس اين ديدگاه بيان مي‌شود كه كشورهاي جهان سوم بايستي براي رسيدن به توسعه، راه غرب كه سرمايه‌داري است بپيمايند و يك سري شاخص‌هاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي را پيشنهاد مي‌كند .

اينها در يك حالت فرآيند گونه شاخص‌هاي فرهنگي جهان سوم را بيان مي‌كنند و سپس به مقايسه ظاهري يا باطني با شاخص‌هاي فرهنگي در غرب دست مي‌زنند و پس ازآن به نظريه‌پردازي مي‌پردازند و اعلام مي‌كنند كه بايستي طي يك فرآيند اين شاخص‌هاي فرهنگي رابه شاخص‌هاي فرهنگي غرب تبديل كنند.

را جرز از صاحبنظران اين گونه تفكر در باب توسعه فرهنگي است وي فرهنگ جهان سوم را به فرهنگ دهقاني تعريف مي‌كند و 10 مشخصه براي آن نقل مي‌كند ومي‌گويد كه اين مشخصه‌هاي فرهنگي موانع توسعه هستند و براي اينكه كشورهاي جهان سوم به توسعه برسند بايستي اين موانع برداشته شوند. موانع مذكور از ديدگاه وي عبارتنداز:

1_ عدم اعتماد به نفس در روابط شخصي 2_ فقدان نوآوري 3_ گرايش به تقدير 4_ پايين بودن سطح آرزوها و تمايلات 5_ عدم توانايي چشم پوشي از منابع آني بخاطر منافع آتي 6_ كم اهميت تلقي كردن عامل زمان 7_ خانواده‌گرايي 8_وابستگي به قدرت دولتي 9_ محلي‌گرايي 10_ فقدان همدلي.

اين صفات تا چه حد درست است و تا چه حد در مورد فرهنگ جهان سوم صادق است خود جاي بحث دارد. ولي آنچه راجرز و ديگر نظريه‌پرددازان توسعه فرهنگي را به گفتن اين سخنان راهنمايي كرده است همان داشتن انديشه تكاملي و تحولي در فرهنگ مي‌باشد كه اعتقاد دارد بايستي نهايتاً تمامي فرهنگ‌ها به فرهنگ غربي با شاخصهاي مربوط به آن برسد اين نظريات هر چند مورد نقد شده ولي متأسفانه اين نظريات در مبحث بدون آنكه نگاهي تيز و دقيق برخاسته از متن فرهنگي كشور مربوطه شود كه اين امر ناشي از سطحي‌نگري به فرهنگي جهان سوم و همچنين فرهنگ غرب مي‌باشد و هنوز اين روند توسط روشنفكران و سياستمداران و حتي مردم عادي اين كشورها ادامه داده مي‌شود .

3_ ديدگاه ساختي

اين ديدگاه برخاسته از مطالعه جوامع ابتدايي بسته‌اي است كه كليه نهادهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و .... همه در يك حالت تعامل با يكديگر مي‌باشند و لي بعداً در جوامع سرمايه‌داري مدرن كه داراي حالتي منظم و سيستماتيك مي‌باشد داراي قدرت تحليل و تبيين مي‌شود درباره فرهنگ نيز اين ديدگاه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در اين تعريف‌ها تكيه بر الگوسازي و يا سازمان فرهنگ است. اكنون نگاهي به نظريه تعدادي از متفكرين اين ديدگاه مي‌اندازيم .

ويلي :

فرهنگ نظامي است از الگوهاي عادتي پاسخگويي، كه با يكديگر همبسته. هم پشت هستند .

آگبرن و نيمكف

فرهنگ مشتمل است بر نوآوريها با ويژگي‌هاي فرهنگي كه در يك نظام، يكپارچه شده‌اند و ميان اجزاي آن به درجات گونا گون ارتباط متقا بل وجود دارد. (1) . حال بايستي ديدكه اين ديدگاه تعاريف، قدرت تبيين را در جهان سوم دارند يا خير ؟

در ابتدا گفتيم كه اين نظريه، برخاسته از جوامع ابتدايي امروزه بشري است و درجهان پيشرفته نيز مورد قبول واقع و براي تبيين بكار رفته است و علت آن اين بوده كه اين تبيين و تعريف درباره جوامعي است كه حالت يك ثبات دروني داشته باشد. و اعضاي آن به تعامل دروني با يكديگر مي‌پردازند و يكديگر را در عمل و واقع كامل و تكميل مي‌كنند. پس يك سازمان دروني فرهنگي خودكفا را نشان مي‌دهد كه اين هم در جوامع ابتدايي صادق است چون فضاي كاملاٌ بسته‌اي نسبت به بيرون خود دارد. و هم نسبت به جوامع پيشرفته‌اي كه داراي ثقل مركزي و خودكفايي دروني مي‌باشند، خصوصاٌ كشوري مثل آمريكا كه تأثير پذيري آن ازجهان خارج كم است و داراي قدرت، تأثيرگذاري فرهنگي بر ديگر جوامع مي‌باشد، ولي خودش درواقع حالت نظامي خودكفا و خودگران مي‌باشد. پس تحليل ساختي براي آن مناسب بنظر مي‌رسد ولي اين تحليل در ارتباط با جهان سوم كه هر لحظه مورد تأثير جهان خارج از خود است و دائما عناصر فرهنگي آن دستكاري مي‌شود و يك نظام‌بازي را دارد كه كاملاً يا نزديك به كامل تأثير آثار و عناصر فرهنگي بيرون از نظام سيستم خود است، قابليت تبيين ندارد، خصوصاٌ عناصر تكنولوژيكي كه بدون وقفه از جهان پيشرفته به سوي اين جوامع سرازير مي‌باشد عناصر و نظام فرهنگي اين كشورها را دچار تفسير مي‌كند درنتيجه بايد گفت، اين مدل و تعريف، قابليت تحليل و تبيين براين نظامهاي فرهنگي دست‌كاري شده جهان سوم را ندارد .

4_ ديدگاه كاركردگرايي :

اين ديدگاه باز از همان دو جامعه قبلي بوجود آمده است. يكي جوامع ابتدايي، دوم جوامع مدرن و علت آن اين بوده است كه چون در اين جوامع نظام كلي داراي ثبات كاملي هستند و هر جزء داراي كاركرد مناسب كل نظام و سيستم مي‌باشد پس چنين نتيجه گرفته شده كه در اين نظامها ما مي‌توانيم به كاركرد اشياء پي‌برده و جاي كاركرد آنرا پيدا كنيم .

در اين تحليل روابط بين اشياء و خود اشياء زياد مورد نظر نيست. بلكه چنين القا مي‌شود كه بايستي به علت‌غايي و نتيجه اشياء و عناصر يك نظام و سيستم و به نتايج روابط بين اين عناصر پرداخت و آنچه اهميت دارد صرفاٌ نتيجه است. عنصري كه داراي نتيجه مثبت دركل نظام باشد مفيداست و بايد بماند و عنصري كه نتيجه مفيد براي نظام ندارد بايستي از بين برود.

اين ديدگاه درفرهنگ نيز بكار رفته است. درآنجا روي كاركرد ونتايج عناصر فرهنگي ونتايج روابط بين عناصرتوجه شده است .

نظريات عمده كاركردگرايان را مي‌توان درانديشه‌هاي بيان شده زير دريافت.

اسمال: فرهنگ عبارتست از يك ساز و برگ فني، مكانيكي، مغزي، اخلاقي كه براي دوره‌اي خاص با بكار گرفتن آن به مقاصد خود مي‌رسند. فرهنگ مشتمل است بر وسايلي كه انسانها با آن هدفهاي فردي و اجتماعي خود را پيش مي‌برند .

داوسن : فرهنگ راه و روش مشترك زندگي است كه سبب تطبيق انسان با محيط طبيعي و نيازهاي اقتصادي خود مي‌شود.

اما اين تعريف، و تحليل براي جهان سوم كاربردي نمي‌تواند داشته باشد. چون اولاٌ اين تعريف براي جوامع در حال ثبات كاربرد دارد و در جوامعي كه اين كاركردها حالت ثبات ندارد و گاه حتي عناصر فرهنگي وجود دارند كه بصورت غده‌هاي ويروسي و سرطاني از خارج وارد آن پيكره مي‌شوند و سپس در آن پيكره فرهنگي بصورت عنصري همانند درمي‌آيند، و اين كاركرد لحظه‌اي متوقف نمي‌شود از اين روست كه هر لحظه جوامع جهان سوم دچار بحران عنصري فرهنگي و حتي بحران در روابط ميان عناصر فرهنگي خود مي‌باشند بنابراين عناصر كاركردي مخدوش مي‌شوند بطوريكه كاركرد عنصري، عنصر ديگر را نه تنها تكميل نمي‌كند بلكه حتي آن را خنثي و گاه آن را براي كل نظام به عنصري منفي تبديل مي‌كند و با كاركردي ضد فرهنگي فرهنگ يك جامعه را به انحطاط و نابودي سوق مي‌دهند.

از طرف ديگر در اين ديدگاه، ارزشها جايي ندارند .اين مكتب تحليلي كه مكتب فلسفي پراگماتيسم درامريكا همراه شد، وسيله‌اي براي نابودي ارشهاي انساني گرديد. براساس اين ديدگاه هر عنصر فرهنگي و نيز رابطه بين اين عناصر اگر براي نظام سودمند باشد بايستي درجامعه حفظ و حتي تقويت شود ولو اينكه اين عنصر فرهنگي و يا روابط بين اين عناصر با ارزشهاي انساني نسازد. مثال واضح آن جنگ و كشتارهاي داخلي و خارجي و از نظر اخلاقي فحشاء و رواج قانوني آن در سطح يك جامعه را مي‌توان ذكر كرد. اين تحليل به نوعي ذهن را بسوي واقعيت‌گرايي سياه مي‌كشاند و آرمانهاي بشري و خصوصاٌ فرهنگ را درجوامع ناديده مي‌گيرد.

اساساٌ اين مكتب مخالف ايجاد هر نوع انقلاب و جهت‌دهي در يك جامعه مي‌باشد. البته بايستي گفت از اين مكتب مي‌توان در بعضي از امور جزيي همانند مديريت خرد درسطح جوامع جهان سوم استفاده كرد.

5_ ديدگاه عوام‌گرايي فرهنگي

اين ديدگاه با مقدس شمردن سنت بازماده ار ماقبل سعي در حفظ وضعيت موجود فرهنگي درجامعه مي‌كند همچنين به عناصر موجود كه بازمانده از قبل است اصالت مي‌دهد و هرگونه تغييري را نمي‌خواهد بپذيرد و يا مخالفت با آنان در صدد از بين بردن و محو كردن آن از صحنه فرهنگي جامعه است.

اين ديدگاه برخاسته از مردم‌شناسي كلاسيك بود كه براي اصالت دادن به كار خود به عناصر فرهنگي و روابط بين آن عناصر در جوامع مورد مطالعه خود تقدس ببخشيدند وتعريف تايلر از فرهنگ كه شايد مشهورترين تعاريف فرهنگ باشد شاهد بر اين سخن است:

فرهنگ يا تمدن كليت در هم تافته‌اي است، شامل دانش، دين ، هنر ، قانون، اخلاقيات، آداب و رسوم، و هرگونه تواناني و عاداتي كه آدمي همچون عضوي از جامعه بدست مي‌آورد (3)

وچون جوامع مورد مطالعه جوامع ابتدائي بود كه داراي ثبا ت عناصر فرهنگي و روابط ميان آنها بود، خود به خود به ارزش دادن و محافظه‌كاري دچار شدند خصوصاٌ موقعي كه اثرات تكنولوژي پيشرفته را بر آثار فرهنگي جوامع ابتدائي مي‌ديدند؛ محافظه‌كاري برآداب و سنن جوامع عقب مانده را تأييد مي‌كردند.

از طرف ديگر عده‌اي ازمتفكران و انديشمندان جهان سوم كه كشورهاي خود را آماج هجوم‌هاي آثارهاي فرهنگي مادي و معنوي غرب مي‌ديدند و شاهد بحران‌زدگي بي‌سابقه‌اي در كشور خود بودند، براي حفظ عناصر فرهنگي كشور خود و روابط بين اين عناصر دست به محافظه‌كاري در مقابل عناصر جامعه خود زدند. اينان حتي با ورود تكنولوژي‌هاي مدرن به كشورهاي خود مخالفت نمودند بطوريكه ادبياتي بوجود آوردند كه داراي بارهاي فرهنگي عوام‌گرايانه بود. در تاريخ تفكر كشورمان در قسمت‌هايي از آثار جلال‌آل‌احمد ( ن. ك به؛ نفرين زمين ) اين رويكرد را مي‌بينم كه سعي در بازگشت به ادبيات كهن داشت البته بايستي گفت دركشورهاي جهان سوم تئوريهاي ماركسيست و چپ‌گرايان و تضادگرايان در برگشت به فرهنگ عوام كم موثر نبود. كه خود جاي بحث ديگري را مي‌طلبد .

ولي آنچه مي‌توان گفت اين است كه اين ديدگاه نيز از نقض برخوردار است چون قدرت تبيين براي واقعيات موجود فرهنگي درسطح جوامع جهان سوم را دارا نيست چرا كه جهان سوم مجبور است از تكنولوژي براي رشد و توسعه خود بهره بگيرد و تكنولوژي نيزعلاوه بر ايجاد آثار اقتصادي و سياسي و اجتماعي شامل آثار فرهنگي نيز مي‌شود، كه اين آثار ممكن است توسط خود تكنولوژي ايجاد شود و يا وسيله‌اي براي انتقال آثار فرهنگي به جوامع گردد. البته بايد گفت درفرهنگ همانند بقيه واقعيت‌هاي اجتماعي در حالت تحرك و پويايي است و نمي‌توان از پويايي آن خصوصاٌ درجهان سوم جلوگيري كرد.

نتيجه :

ازآنچه گذشت ملاحظه كرديم كه تئوريهاي فرهنگي غرب چه در بعد دهكده جهاني و چه دربعد تعاريف و مدل‌هاي تحليلي فرهنگي نمي‌تواند جوابگوي كشوري مثل ما باشد كه داراي فرهنگي كهن و مذهبي مي‌باشد. خصوصاً انقلاب اسلامي كه صدايي غير از صداهاي موجود دردنيا بود. انقلاب اسلامي يعني انقلاب مذهب برعليه سكولاريسم، يعني بانگ مرگ و انحطاط علم‌گرايي مطلق و كنار گذاشتن مذهب .

اكنون مذهب در صحنه اجتماع و جكومت بعنوان يك عنصر فكري و فرهنگي ظهور كرده است، سئوال اينجاست كه مذهب چگونه مي‌تواند با ارثي كه از سكولاريسم غرب بجا مانده برخورد كرده و بتواند از آن نفغ ببرد بدون آنكه ضرر ببيند ؟

پيشنهادات

قبل از پيشنهاد، چند نكته را متذكر مي‌شوم:

اول _ اينكه ما كشورهاي جهان سوم كشورهاي دست‌كاري شده‌اي هستيم و به همين دليل دچار بحران‌هاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و... مي‌باشيم. اين عامل را مي‌توان به غرب نسبت داد كه با هجوم نظامي و سياسي و فرهنگي در طي قرون گذشته و حال، عملاٌ كشورهاي جهان سوم را دست‌كاري كرد؛ بطوريكه نهاهاي موجود در سطح جامعه هيچكدام درجاي درست خود نيستند و ازطرفي ديگر روابط بين نهادهاي موجود در جامعه نيز روابطي نادرست و نابجا است. پس بايستي سعي كرد كه اين نهادها به جاي خود برگردند و روابط بين نهادها نيز به جاي خود برقرار گردد. اين نكته در فرهنگ نيز صادق است .

دوم _ غرب يك تمدن است. تمدني وارث تمدنهاي گذشته و اينك با بيداري كشورهاي جهان سوم و شاداب بودن آنها و در مقابل، بيمارگونه بودن جوامع غربي، بنظر مي‌رسد كه كشورهاي جهان سوم وارثان تمدن غرب بعنوان نسل بعدي هستند و خصوصاٌ كشوري همانند ايران كه با انقلاب خود در آخر قرن بيستم و آنهم با محتواي مذهبي وارث علم و سكولاريسم غرب است. تمدن غرب با گرفتن ارث تمدني جهان اسلام درقرن پانزدهم ميلادي و ريختن آن درقالب سكولاريسم به تمدن عظيم خود رسيد و اينك بعد از پيرشدن و بيمارگونه گشتن جامعه غرب، اينطور بنظر مي‌رسد كه كشورهاي جوان و شادابي مثل كشور، ما آماده گرفتن ارث تمدن غرب و ريختن آن در قالب مذهبي و الهي خود مي‌باشند، پس در جهت فرهنگي نيز همينگونه بايد عمل كرد. حال چطور مي‌توانيم اين تمدن عظيم را در قالب جامعه خود هضم كنيم ؟

سوم _ آنچه مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان در باب توسعه گفته‌اند اين است كه بايستي خودجوشي از درون جامعه و سنتهاي آن شروع شود.

پديده‌هاي عارضي توسعه، نه تنها فايده‌اي براي اين كشورها ندارد، كه سبب انحطاط آنها خواهد شد. پس بايستي با ديدن سنتها و ساخت و بافت جامعه خود دست به جذب فرهنگ غرب و تمدن آن زد، تا جامعه بتواند اندك اندك اين محتواي عظيم تمدني را درخودش جذب كند و دچار سوء هاضمه نشود تابتواند مواد جذب ناشدني آن رابصورتهاي گوناگون دفع كند.

حال با توجه به اين سه نكته ما مدلي كه براساس تعاريف فرهنگي مي‌توان براي اين امور پيشنهاد كرد را ارائه مي‌كنيم.

همانطور كه گفتيم كشورهاي جهان سوم ناگزير از اخذ مفاهيم علمي تمدني، فرهنگي و تكنولوژيكي غرب مي‌باشند.

و از طرفي خود داراي سنتها و تمدنها و فرهنگ‌هاي پيشين هستند. براي حل اين مشكل ما مي‌توانيم كشورهاي جهان سوم را از نظر اجتماعي و فرهنگي به جامعه‌اي با «ساخت‌باز» نه بسته تعبير كنيم. بر اين اساس مي‌توانيم به تبيين و تحليل فرهنگي و اجتماعي بپردازيم .

اين ساخت از دو كلمه تشكيل شده است : «ساخت» و «باز» هر كشوري ساخت علمي و فرهنگي واجتماعي خاص خود را دارد. از اينرو در ابتدا بايستي ساخت اجتماعي و فرهنگي آن كشور را شناخت و چون اين ساخت باز است، بنابراين بايستي غرب راكه موثر براين ساخت است نيز بدرستي شناخت .

چگونه ساخت يك كشور را مي‌توان شناخت؟

اولين قدم برگشت به تاريخ اجتماعي و فرهنگي يك جامعه مي‌باشد. بايستي جامعه را از درون و ژرفاي تاريخ با تمامي سنتها و آداب و روش‌هاي آن شناخت و نيز جامعه كنوني را دقيقاٌ آنطور كه هست شناخت نه آنطور كه تئوريهاي بيگانگان و غربي‌ها به ما مي‌گويند. و پس ازآن بايستي دقيقاٌ درطول تأثيرگذاري غرب بر اين كشورها، خصوصاٌ از نظر فرهنگي، جريانهاي موجود درغرب و معاصر با اين تحولات را در اين كشورها شناخت .

دومين قدم براي شناخت تحولات امروزي اين جوامع اين است كه بايستي تمام جريانهائي كه در غرب جريان دارد و مي‌دانيم كه درآينده به كشورهاي جهان سوم خواهد رسيد را دقيقاٌ مطالعه و شناسايي كينم كه تقريباٌ با اين عمل در يك جريان باز و تعاملي هم خود را مطالعه كرده‌ايم و هم غرب را با اين كار هم به خودشناسي و هم به رقيب‌شناسي دست زده‌ايم . از طرفي مي‌دانيم كه جريانهاي غرب همانطور كه آنجا هستند در شرق و جهان سوم انعكاس پيدا نخواهد كرد چرا ؟
چون كه اين انعكاس حاصل دو فرآيند است. اول اينكه جريانهاي موجود در غرب با ورود به كشورهاي ديگر از بستر اجتماعي خود كنده مي‌شود. و ساخت و بافت تولد و رشد خود را درغرب جا مي‌گذارند و به صورت سطحي به جوامع جهان سوم خواهند آمد كه به صورت غريبه و تازه براي كشورهاي ما نمود پيدا خواهد كرد. و دوم آن كه اين جرايانات تازه غرب با توجه به ساخت جامعه‌ها در جامعه منعكس خواهد شد. بعبارت ديگر بقول بعضي از متفكران جوامع غيرغربي حالت منشوري دارند، كه نور آمده از غرب را شكسته و آنگاه در خود جذب خواهندكرد. با اين پيش فرض كه ما درقدم اول خودشناسي و در قدم دوم غرب‌شناسي كرده‌ايم، مي‌توانيم كاملاٌ به دو فرآيند مذكور واقف باشيم و تحولات وارداتي و جامعه خودمان را كاملاٌ بشناسيم، پس مي‌توانيم به قضاوت دقيق درباره وضعيت فعلي جامعه بنشينيم و هم آينده‌نگري درباره وضعيت جامعه خود داشته باشيم

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 اسفند 1393 ساعت: 11:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس