تحقیق دانشجویی - 152

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ساسانیان

بازديد: 9165

تحقیق درباره ساسانیان

فهرست

ساسانیان.........................................................................................١

تاریخ ساسانیان.................................................................................٢

توسعه طلبی و برتری جویی.................................................................٢

ساسانیان و رقیبانشان.........................................................................٤

شرح صلحنامه ی ایران و روم(٣٥٦میلادی).............................................٥

ادامه ی شاپور دوم...........................................................................٦

اردشیر دوم(٣٧٩ تا ٣٨٢میلادی).........................................................٦

اصلاحات از بالا، نخبه کشی و کودتاگری.................................................٧

مخالفت با اصلاح دینی.....................................................................١۰

مانویت.......................................................................................١۰

مزدک.......................................................................................١٢

مسیحیت.....................................................................................١٢

سکه های ساسانی..........................................................................١٣

زبان و خط.................................................................................١٣

هنر.........................................................................................١٤

معماری....................................................................................١٤

شعر و موسیقی............................................................................١٥

 

        http://fa.wikipedia.org                           منبع :                       

ساسانیان

ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند.

ساسانیان قلمرو فرمانروایی خود را ایران‌شهر (به پهلوی کتیبه‌ای                    ) می‌خواندند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» یک نام ایرانی است که در زمان ساسانیان به آن منطقه نهاده شد.

تیسفون در سال ۶۵۱ به دست عرب‌ها تسخیر شد و به تاراج رفت. نام عربی تیسفون «مدائن» است. نام تیسفون به سریانی «ماحوزه» بود.

نام «ساسانیان» از «ساسان» میآید که آن هم نام پدربزرگ اردشیر پاپکان (پاپک = بابک = نام پدر اردشیر) پایه‌گذار خاندان ساسانیان است. ساسان متولی معبد آناهیتا در استخر فارس بود.

ساسانیان رفته‌رفته ناتوان شدند و دستگاه مذهبی زرتشتی در کار پادشاهی و کشورداری نفوذ بسیاری نمود تا جایی که در سده پنجم میلادی دیگر کنترل کشور و دربار بیشتر با موبدان بود تا شاهان. شاهنشاهی ساسانیان با تاختن عرب ها و ورود اسلام به ایران نابود شد، اگر چه فرزندان و خویشان ساسانیان سال ها از مازندران تا فرارود به نبرد در برابر عرب های مسلمان پرداختند تا بلکه پادشاهی از دست رفته خود را باز یابند. بازمانده خاندان ساسانی نیز به کشور چین پناه بردند.

 

 

تاریخ ساسانیان

 حکومت خاندان ساسانی در ایران ، پس از انقراض دولت پارتی (اشکانی) به مدت چهار قرن دوام یافت. در تاریخ آغاز حکومت اردشیر اول ، نخستین شاهنشاه ساسانی ، میان محققان اختلاف جزئی (در حدود سه سال) است. بنا به محاسبه نلد که ، نخستین سال شاهنشاهی اردشیر اول ساسانی (یعنی ، سالی که در آن به شاهنشاهی رسید) با بیست و پنجم و بیست وششم سپتامبر سال ۲۲۶ میلادی (مطابق با سال ۵۳۸ سلوکی) آغاز می شود که سال حکومت دولت ساسانی بر سرتاسر ایران است و پایان حکومت این خاندان ، در سال ۶۵۱ یا ۶۵۲ م. است که سال کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در مشرق ایران است. بنابراین ، حکومت ساسانیان بر ایران بیش از چهار صد سال (۴۲۶ سال) ادامه داشت.

 

سياست خارجی

توسعه‌طلبی و برتری‌جویی

دوران ساسانیان همچون دوره هخامنشیان زمان امپراتوری ایرانیان بر اقوام، نژادها و ملیت های مختلفی بود که با مذهب، فرهنگ، زبان و ساختارهای مختلف اجتماعی تحت یک قدرت مرکزی قرار گرفته بودند. شاپور اول خودرا نه تنها شاهنشاه، بلکه «شاهنشاه ایران و انیران» (شاهنشاه ایران و غیر ایران) لقب داد و همین تفکر در تمام دوره ساسانیان حاکم بود. پادشاهان ساسانی این رسالت تاریخی را دنبال میکردند که امپراطوری هخامنشی و مرزهای آنرا پس از شکست دربرابر اسکندر دوباره زنده کنند: به همین گونه ساسانیان در دوره هایی ایران را از آسیای مرکزی و رود جیحون گرفته تا ارمنستان، آسیای صغیر (ترکیه امروز)، خاور نزدیک (سوریه و فلسطین امروز)، بین النحرین (عراق امروز) و مصر تا یمن گسترش داده و شاهراه های تجاری مهم آن زمان را تحت کنترل خود قرار دادند. اگر ایران تا آن زمان از نظر روم و یونان جزو «بربرها» به حساب می آمد، اکنون به عنوان رقیب هم طراز و یکی از دو ابر قدرت جهانی (درکنار روم) به رسمیت شناخته شد. شاهان ایران و روم یکدیگر را برادر خطاب میکردند و تاجگذاری پادشاهان شانرا از قبل به یکدیگر اطلاع میدادند.

درعین حال دوران ساسانیان همراه بود با جنگهای مکرر، فرساینده و توأم با شکست و پیروزی با رقیب اصلی ایران (امپراطوری بیزانین یعنی روم شرقی در غرب ایران) و اقوام مخالف درشرق مانند هپتالیان (یا افتلالیان، عربی: هیاطله). هپتالیان اقوام کوچ نشینی بودند که از ایالت کانسوی چین به نواحی تخارستان در شمال شرقی ایران آمده بودند واروپایی ها ازآنان بنام «هون های سفید» نام میبرند.

همه امپراطوری های تاریخ مجبور بوده اند که برای حفظ قدرت و سلطه براقوام زیردست، به برتری طلبی خارجی و کشور گشائی دست بزنند. عدم توسعه امپراطوری ها آغاز زوال شان است. رشد اقوام تحت سلطه و استقلال طلبی آنان حکومت مرکزی را دریک جبهه ضعیف می‌کند و هر امپراطوری برای جبران ضعف در یک گوشه، مجبور به گسترش قدرت از سوی دیگراست، بدون اینکه امکان اداره سرزمین های جدید را داشته باشد. انوشیروان (۵۳۱ تا ۵۷٩) که با روم یک «پیمان صلح ابدی» (۵۳٢) بسته بود، بدون دلیل معقولی این پیمان را چند سال بعد فسخ کرده و به قلمرو آن کشور حمله کرد. انوشیروان با ادامه کشورگشائی درچند جنگ رومیان را شکست داد و در دریای مدیترانه شنا کرد. خسرو پرویز یک کودتا در بیزانتین (روم شرقی) را که دراثر آن پدرزنش (امپراطور ماوریکی) کشته شد، بهانه قرار داده و بعد از یک دوره طولانی صلح درسال ۶۰۴ به آنکشور حمله ور شد و این حملات را تا سال ۶٢۶ ادامه داد. حاصل این جنگها بالا رفتن خزانه دولت از ۶۰۰ میلیون درهم (سال ۶۰٨) به ۱۶۰۰ میلیون درهم (سال ۶٢۰)، تصرف سرزمین های وسیع (ارمنستان، بین النحرین علیا، شهر ادس، سوریه، فلسطین، بیت المقدس مصر و پایتختش اسکندریه) و غنائم جنگی و اسیران فراوان بود.

 

ساسانیان و رقیبان‌شان

دولت بیزانس که در بخش شرقیِ تصرف‌های خود، با دولتی توانمند مانند ساسانیان سروکار داشت و آن را نیرومندترین دشمن خود می‌دانست، گرفتاری‌های زیادی هم در غرب و هم در شمال تصرف‌هایِ خود، به خصوص در اروپا داشت. این گرفتاری‌ها، مانع از آن می‌شد که بیزانس همه نگاهِ خود را صرف مرزهای شرقیِ خود کند و به همین سبب، دستگاه ساسانی، مانند دستگاه اشکانی، توانسته بود پایتختِ خود (تیسفون) را، در کنار رودِ دجله قرار دهد و از نزدیک بودنِ پایتخت‌اش به مرزهای دشمن، بیمی نداشته باشد. دولت ساسانی هم در شرق، و هم در شمالِ مرزهای خود، گرفتاری‌های زیاد داشت که گاهی به میزان خطرناک و تهدید کننده‌ای می‌رسید. بدین گونه سیاست خارجیِ دستگاه ساسانی، یکسره در رابطه با شرق و غرب خلاصه می‌شد. اما دستگاه ساسانی در این زمان، خود را به اندازه کافی نیرومند نشان داد و توانست ایرانشهر را از آسیب‌های ویرانگر و خطرآفرین دور نگه دارد و در داخل کشور، برای مردم ایران، زندگی مرفه همراه با امنیت تامین کند.

این دستگاه، فرهنگی پربار در زمینه سیاست و کشورداری، اخلاق، رابطه‌های سالم اجتماعی و هنر به وجود آورد، که پس از نابودی و ویرانیِ سیاسی‌اش، اثرهای خود را در نسل‌های پسین و فرهنگ دیگر همسایگان، به روشنی نشان داد. با اینکه دشمنان شناخته شده دستگاه ساسانی، دولت پیشرفته بیزانس و دولت‌های نیمه پیشرفته شمال و شرقِ کشور بودند، شکست این دستگاه، نه از سوی این دشمنان، بلکه از دو سوی پیش‌بینی نشده بود. نخست، فروپاشی از درون، و پس از آن، از دولتی بود که با آنکه همه توانِِ جنگی‌اش قوم‌های بیابان گرد بودند، ولی بنیه سیاسی و اجتماعی‌اش برپایه بینش دینی-فکریِ نیرومندی بود که دولت‌ها و دشمنان دیگر ساسانی، ازش بی‌بهره بودند. دستگاه اسلامی که در آغاز سده هفتم میلادی در شهر مدینه برپا شده بود، از جهت روحی و معنوی چنان نیرومند شده بود که تأثیر فرهنگی‌اش بر کشورهای همسایه، همانند چیرگیِ دیگر قوم‌های بادیه نشین و صحرانورد، گذرا نبود. این تأثیر فرهنگی چنان عمیق بود که با همه گسستگی و سستیِ سیاسی و جنگیِ اعراب، پس از دو قرن چیرگی، اثرهایش هنوز ماندگار است.

 

شرح صلحنامهٔ ایران و روم (۳۵۶ میلادی(

موسونیانوس سردار رومی در خواست صلح کرد. شاپور اوّل برای او چنین نوشت: "شاپور، شاه شاهان، برادر مهر و ماه و همتای ستارگان به برادر خود کنستانتیوس سلام می‌رساند و خوش وقت است از این که امپراتور در اثر کسب تجربه به راه راست باز گشته‌است. نیاکان من قلمرو خود را تا رود استریمونو حدود مقدونیه گسترش داده بودند. من در جلال و عظمت و فضیلت بر همهٔ نیاکانم برتری داشتم و وظیفهٔ خود می‌دانم که ارمنستان و بین النهرین را که به حیله و تزویر از نیاکانم به در کردند، باز ستانم.

این سرزمین‌های کوچک را که تنها موجب نفاق و خونریزی است، به من باز پس دهید؛ و به شما می‌گویم که اگر سفیر من بدون پاسخ مثبت باز گردد، پس از انقضای زمستان با تمام نیروی خویش به جنگ شما خواهم آمد." امپراتور روم «کنستانتیوس گشایندهٔ دریاها و خشکی‌ها و خداوند فر و شکوه جاودانی» در پاسخ به «برادرش شاپور» می‌نویسد:

اگر رومیان گاهی دفاع را بر حمله رجحان می‌نهند از بیم و ترس نیست، بلکه از راه مداراست. گر چه رومیان گاهی پیروز نشده‌اند، ولی هرگز نتیجهٔ قطعی جنگ به زیان آنان نبوده‌است.    

 

امپراتور روم با این پاسخ سبکسرانه نتوانست از وقوع جنگ جلوگیری کند و شاپور دوّم تمام سرزمین های ذکر شده در نامه را تسخیر کرد و روم را به سختی شکست داد و پادشاه روم سزای پاسخ بیخردانهٔ خود را یافت.

 

ادامهٔ شاپور دوّم

شاپور بر ارمنستان تاخت و سرزمین‌های بسیاری تصرّف کرد. امّا سرانجام شکست خورد. او قانونی وضع کرد که دیگر مسیحیت در ایران ممنوع باشد. اگر بعضی خشم‌هایش را نادیده بگیریم او پادشاهی قدرتمند و با اراده بوده‌است. وی در سال۳۷۹ میلادی در گذشت.

 

اردشیر دوّم {۳۷۹ تا ۳۸۲ میلادی{

پس از در گذشت شاپور اوّل برادر زن او به پادشاهی رسید. وی فردی ضعیف النفس، بی اراده و در عین حال بسیار رعیّت پرور، خوش دل، و پاک نیّت بود. بر روی سکّه‌های به جا مانده از او کلمهٔ نیکوکار (گرب کرتار) مشاهده می‌شود. او در دوران حکومت خود مسیحیان سرزمینی که قبلاً بر آن حکومت می‌کرد (آدیابن) را آزار بسیار می داد. به نوشتهٔ برخی مورّخان وی برادر بزرگ شاپور کبیر بوده‌است.

اردشیر دوّم پس از ۴ سال سلطنت بی فایده به وسیلهٔ بزرگان کشور از مقام خویش خلع گردید.

 

 

سیاست داخلی

اصلاحات از بالا، نخبه‌کشی و کودتاگری

تمدن ایرانی قبل از اسلام (درکنار روم، هند و چین) یکی از تمدن‌های بزرگ دنیای آنزمان بود. بخصوص در عصر انوشیروان کتابهای زیادی نوشته و یا ترجمه شد و بعد از بسته شدن آکادمی فلسفه در روم هفت فیلسوف یونانی به دربار او پناهنده شده و به تحقیق و تدریس مشغول شدند. هنگامیکه اینان عزم وطن کردند، انوشیروان با قیصر روم قراردای بست که این فلاسفه ازهر تعقیب و پیگردی مصون باشند. دوره انوشیروان عصر تبادل و گشایش فرهنگی است. تحت وزارت بزرگمهر فیلسوفان، پزشکان و دانشمندان ازهندوستان و یونان به دربار آمده و درحضورشاه به مباحثه میپرداختند. هزینه زیادی صرف ترجمه نوشته های خارجی شد و جندیشاپور به به اوج اعتلا رسید. اصلاحات زیادی در سطح اداری، مالیاتی و لشکری صورت گرفت که حتی بعد ازحمله اعراب نیز دوام داشت. خسروانوشیروان (انوشه روان یعنی دارای روان جاوید) سیاستمداری کاردان بود. همانطور که نام «سزار» مشهورترین امپراطور روم بعد از او مترادف با «قیصر» بکار رفت، «خسرو» نیز در عربی (کسری) و فارسی (صلاح مملکت خویش خسروان دانند) به معنی پادشاه بکار میرود.

دوره ساسانیان همراه است با رشد طبقات جدید اجتماعی و نظام فئودالیسم. درمقابل پادشاه طبقات و کاست های اشراف، زمینداران کلان، قشر روحانی، سپاهیان و دبیران رشد کرده و باعث محدود شدن قدرت شاه شدند، بطوریکه میتوان از آن به عنوان نوعی <مشروطه اریستوکراتی> نام برد. رشد این اقشار و طبقات به عنوان وزنه ای در مقابل شاه میتوانست در روندی سازنده حرکتی بسوی مردمسالاری ایجاد کند و به نوعی پلورالیسم (تکاثر قوا) تبدیل شود. این همان روندی بود که در قرون وسطای اروپا نهایتاً زمینه را برای رشد طبقات متحرک وجدید شهری آماده ساخت. ولی نفوذ اشراف، زمینداران بزرگ و روحانیت زردشتی در بیشتر سالهای دودمان ساسانیان حالتی تخریبی و انحصاری داشت. نفوذ مردم عادی دراین دژ مستحکم محال بود و مقام ها بطور موروثی از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشد. ساسانیان یک امپراطوری گسترده همراه با یک جامعه بسته بودند. فردوسی داستان معروف کفاشی را ذکر میکند که حاضر شده بود کمبود بودجه جنگ انوشیروان با روم را تأمین کند، بشرط اینکه فرزندش اجازه تحصیل و کسب مقام دبیری را بدست آورد، ولی دراین امر موفق نشد. اصلاحات اجتماعی فقط از بالا به پایین قابل قبول بود و جلو هرگونه حرکت اصلاحی مردمی (حتی اگر شاه هم پشتیبان بود) در اثر توطئه و بدخواهی اشراف و روحانیون که منافعشان با قدرت حاکمه گره خورده بود، گرفته میشد. همچنین اشراف و موبدان در انتخاب شاهان نقش اصلی را ایفا میکردند و شاهان اصلاح طلب را کنار میگذاشتند. به ذکر چند نمونه اکتفا می‌کنیم:

شاپور اول (٢۴۱ تا ٢۷٢) به همه ادیان آزادی کامل داد و اعلام کرد که مغان، مانویان، یهودیان، مسیحیان و سایر ادیان در امپراطوری او از آزار و تعقیب مصون اند. میگویند شاپور خود چنان تحت تأثیر کیش اصلاح طلب مانی قرار داشت که مدت کوتاهی تصمیم داشت آنرا جانشین آئین زردشت کند. فشار روحانیون زردشتی سبب شد که بهرام از پشتیبانی ادیان مختلف دست بکشد و به اعدام مانی تن دهد.

هنگامیکه هرمز دوم (۳۰٢ تا ۳۰٩) از دنیا رفت، اشراف و نجیب زادگان پسر اورا زندانی کرده و پسر دیگر اورا که هنوز درشکم مادر بود، به عنوان پادشاه انتخاب کرده و تاج را به شکم مادر بستند. شاپور دوم (۳۰٩ تا ۳۷٩) در ۱۶ سالگی به تخت نشست.

پس از شاپور دوم کشور به مدت بیست سال صحنه رقابت روحانیون و سران لشکر بود. بین سالهای ۳۷٩ تا ۳۹۹ سه پادشاه در اثر توطئه کشته شدند.

یزدگراول (۳۹۹ تا ۴٢۰) کوشش داشت تا نفوذ روحانیت و اشراف را کم کند و به مسیحیان آزادی بدهد، ولی قربانی توطئه اشراف شده و به او لقب «بزهکار» دادند.

قباد برای تضعیف قدرت و نفوذ اشراف و روحانیون پنج سال از کیش مزدک و قیام مردمی و عدالتخواهانه او دفاع کرد. این قیام بین سالهای ۴٩۱ تا ۵٢۹ ایران را فراگرفته بود و هدف آن شکستن مرزهای طبقاتی و بازکردن عادلانه امکانات اقتصادی و اجتماعی برای همه بود. ولی قباد توسط مخالفین دستگیر شده و در <دژ فرتاموشی> زندانی شد. او توانست از این زندان گریخته، به دولت هفتالیان پناهنده شده و به کمک آنها دوباره به تخت بنشیند. سرکوبی وحشتناک مزدکیان نتیجه این بازگشت بود. هرمز چهارم (جانشین خسر اول) از مسحیت به عنوان یک کیش تازه نفس حمایت کرد، ولی اشراف و روحانیون اورا سرنگون کرده و به قتل رساندند.

درهیچ دوره ای از تاریخ ایران پادشاهان تا این اندازه وابسته به اشراف و روحانیون نبودند و تا این حد کودتا، توطئه، پدرکشی و برادر کشی رواج نداشته است.

دوره ساسانیان طولانی ترین دوره انحصاری یک خانواده بر ایران است. در طول تقریباً ۴٢٩ سال حکومت نسل ساسان، کمترین انعطافی برای واگذاری قدرت به خانواده و یا نسل دیگری وجود نداشت. ساسانیان باوجود همه بحرانها بریک اصل بنیادین تکیه داشتند و آن <فره ایزدی> بود، گویا حفظ این اصل مقدس مهمتر از نجات کشور و سعادت مردم بوده است. موبد موبدان حافظ این اصل مقدس بود و به عنوان <نگهبان نظام> تاج را بر سر شاه میگذاشت. سعید نفیسی درباره قدرت موبدموبدان مینویسد:

درتمام این دوره پادشاهان همه دست نشانده موبد موبدان بودند و هریک از ایشان که فرمانبردار نبود، دچار مخالفت موبدان می‌شد.

 

 

 

مخالفت با اصلاح دینی

عصر ساسانیان را میتوان سالهای نفوذ مذاهب غیر زردشتی و اصلاح طلبی در کیش زردشت دانست. از سوی غرب مسیحیت و ازسوی شرق آئین های بودائی و هندی درحال پیشرفت و در خود خاک ایران نیز مانی و مزدک پیام آوران اصلاح دین زردشت بودند. ولی ساسانیان هم از نفوذ ادیان خارجی و هم از اصلاح آئین زردشت جلو گیری میکردند.

 

مانویت

در دوران سلطنت شاپور مانی (۲۱۵ تا ۲۷۶ میلادی) ادّعای پیامبری و مذهبی تازه آورد که از اختلاط سایر ادیان و مذاهب فراهم ساخته شده و در شرق و غرب دنیای آنروز گسترش یافت. مانی بزرگ زاده‌ای از اشکانیان بود پدرش فاتک از مردم همدان بود. وی در سال ۲۱۵ در یکی از روستاهای نزدیک بابل به دنیا آمد. وی در کودکی به کسب دانش و فلسفه پرداخت و سپس ادیان زرتشتی، عیسوی، بودایی و یونانی را مورد مطالعه قرار داد و در بیست و چهار سالگی ادّعای پیامبری کرد و سپس به وسیلهٔ «پیروز» برادر شاپور یکم که دین او را پذیرفته بود به دربار راه یافت و کتاب خود «شاپورگان» را به شاپور تقدیم داشت. شاپور مانی را در ترویج آن دین آزاد گذاشت، مانی به هندوستان و چین سفر و دوباره به ایران بازگشت، در دوران پادشاهی بهرام اوّل مؤبدان زرتشتی از پیشرفت دین مانی بیمناک شده شاه را بر آن داشتند که بین آن ها و مانی مناظره‌ای ترتیب دهند، مانی در این مذاکره شکست خورده به دستور بهرام به زندان افکنده می‌شود و زیر شکنجه جان می‌دهد و یا به روایتی دیگر زنده زنده پوست کنده و پوستش را از کاه انباشته و بالای دروازهٔ گندی‌شاپور آویزان می‌شود و از آن هنگام آن دروازه باب مانی خوانده می‌شود. {۲۷۶ میلادیکیش مانی یکی از ادیان پربار و پرمقاومت دوران ساسانی است. دراین مقاله کوتاه نمیتوان این کیش را معرفی کرد، چون مذهبی پیچیده و تودرتواست و قبل از آنکه کامل شود، بنیانگذار آن کشته شد. بطور کوتاه میتوان مانویت را ترکیبی از عناصر بودائی، زردشتی و مسیحی دانست. مانی به تقلید و مخلوط کردن عناصر این مذاهب نپرداخت، بلکه با ابداعات و ابتکاراتی آنها را غنی ساخته و با فرهنگ ایرانی وفق داد. شاید او میدانست که مسیحیت از سوی غرب و کیش از بودا از سوی شرق از مرزهای ایران گذشته اند و عنصر اصلی کیش زردشت را مورد تهدید قرار داده اند، و با آوردن این دین نوین برآن بود تا اصالت و هویت فرهنگ ایرانی را حفظ کند ودرعین حال بدون تعصب های خشک ملی ( که ویژه روحانیون مذهب رسمی زردشت بود) از فرهنگ های پیشرفته خارجی نیز بهره گیرد. مانی در برداشت از مسیحیت نیز به دنبال کلیسای رسمی نبود، بلکه به فرقه ای از مسیحیت اعتقاد داشت که بنام <گنوسی> شهرت یافته بود و تحت تاثیر فلسفه اشراقی نوافلاطونی قرار داشت. گنوستیک را میتوان تا حدودی هموزن عرفان دانست. مانی داعیه جهانی داشت و خود را آخرین پیامبر میدانست. کیش او به سرعت از مرزهای ایران گذشته و حتی تا قرن هفتم هجری (یعنی حدود هزارسال بعد ازمانی) در خارج از ایران طرفدار داشت. بعد از کشته شدن مانی به دستور موبدان و ممنوعیت کیش او درایران، عقائد او در سوریه و مصر، شمال آفریقا و خاک فرانسه امروز طرفدار پیداکرد. آگوستینوس که یکی از بنیانگذاران الهیات مسیحی است و در قرن پنجم میلادی در شمال آفریقا (الجزائر امروز) میزیست (۳۵۴ تا ۴۳۰ میلادی) ٨ سال پیرو کیش مانی بود و درسال ۳٨۶ مسیحی شد. او باوجود اینکه یکی از متکلمین و بنیانگذاران نامدار مسیحیت بوده فلسفه «انسان نورانی» را که از تعلیمات مانی است همیشه حفظ کرد. او معتقد بود که روان انسان تنها با تلألوالهی قادر به شناخت است و انسان به این روشنائی به همان اندازه احتیاج دارد که چشم به نور نیازمند است.

 

 

مزدک

جنبش مزدکیان از سال ۴۹۴ میلادى آغاز شده و سى سال ادامه یافت. تضعیف روحانیون و اشراف، ازبین بردن تحجرطبقاتی و ایجاد مساوات از برنامه های او بود. او خود یک موبد زردشتی و طرفدار افکار مانی بود. پیروان او نه تنها خانه های اشراف بلکه حرمسراهای آنها را هم تصاحب کردند و زیبا ترین معشوقه های آنان را نیز به تملک خویش درآوردند. در این هنگام قباد که از هر جهت دلى پر از روحانیون و اشراف داشته است و شاید هم از دوران کودکى گرایش مانوی داشت، با این جنبش کنار آمده و راه مدارا و حتى حمایت و دستیارى را با مزدکیان در پیش گرفت. گفته شده است که در این دوران، قباد به سخنان مزدک اندرزگو پیرامون لزوم گشودن در انبارهاى دولتى غله به روى قحطى زدگان و اجراى عدالت در مورد طبقات فقیر تن در داده است. ولی همانطور که گفته شد، قباد قربانی توطه اشراف و روحانیون شده و برای ادامه سلطنت به کمک پسرش خسرو انوشیروان به قتل عام مزدکیان پرداخت.

 

مسیحیت

درسال ۴٢٢ شورایی از اسقف های ایرانی استقلال کلیسای مسیحیان ایران را از مسیحیت یونان و روم اعلام نمود.. در زمان سلطنت قباد (پدر انوشیروان) شاخه نسطوری از کیش مسیحیت مورد قبول بیشتر مسیحیان ایران قرار گرفت. ساسانیان در تمام دوره حکومتشان سیاستی متغیر و دوگانه نسبت به مسیحیت درپیش گرفته بودند که تا حد زیادی تابع نوع رابطه شان با روم شرقی بود. گاه به مسیحیان آزادی داده میشد و گاه مسیحیان به عنوان ستون پنجم امپراطوری روم تحت پیگرد قرار میگرفتند. با وجود این فراز و نشیب ها مسیحیت در ایران درحال پیشرفت بود. یکی از نشانه های نفوذ مسیحیت دردوره ساسانیان گرایشی بود که در اواخر عهد ساسانی در پادشاهان ایرانی نسبت به این دین مشاهده میشود. حتی بسیاری از خاندانهای اصیل زردشتی به مسیحیت گرایش پیدا کردند. یکی از علل رواج مسیحیت در ایران این بود که پادشاهان ایران در لشکرکشی های خود به سوریه گاه تمام شهروندان یک شهر یا منطقه را که اکثر آنها مسیحی بودند، به ایران کوچ داده و آنانرا در ایران مقیم میکردند. رواج مسیحیت در زمان خسرو پرویز (۵۹۰ تا۶٢٨) یعنی اواخر ساسانیان به اوج خود رسید. همانطور که گفتیم خسرو پرویز به کمک قیصر روم «موریکیوس» دوباره به قدرت رسید. او با شاهزاده خانم رومی «ماریا» ازدواج کرده و تحت نفوذ معشوقه مسیحی اش شیرین نیز قرار داشت. بعضی از مورخین تاحدی پیش رفته اند که معتقدند، خسروپرویز مسیحست را قلباً پذیرفته بوده است. بعضی از سرداران ایران مانند «مهران گشنسپ» توسط کلیسای نسطوری غسل تعمید شده و به نام «گیورگیس» درآمدند.

 

سکه های ساسانی

سکه های ساسانی از طلا و نقره و مس بود . سکه های نقره را زوزن می گفتند . تاریخ سکه ها مشخص سالهای سلطنت ساسانی است . خط و زبان سکه ها ، پهلوی ساسانی می باشد .

 

زبان و خط

زبان ایرانیان در دورة ساسانیان زبان پارسیک یا پهلوی ساسانی بود .

این زبان لهجه ای از زبان پهلوی اشکانی به شمار می رفت که در جنوب ایران رواج داشت .

خط ایران در این دوره مأخوذ از خط آرامی بود و به دو نوع خط پهلوی ، کتیبه ای یا گشته دبیره و خط پهلوی کتابی یا عام دبیره تقسیم می شد .

در این قرن تعدادی زیادی کلمات آرامی که شمار آنها به هزار کلمه می رسید وارد زبان پهلوی ساسانی شده بود .

برخلاف زبان فارسی که لغات دخیله عربی را به خط عربی نوشته و به همان صورت خودش می خوانند، در زبان پهلوی چنین نبود ، دبیران ساسانی لغات آرامی را که در نوشته های خود به کار می بردند ، به آرامی تلفظ نمی کردند بلکه به تلفظ پهلوی قرائت می نمودند.

مثلاً : "ملکا" می نوشتند و "شاه" می خواندند و یا "گملا" که همان جمل عربی باشد می نوشتند و "اشتر" می خواندند . یا "کدبا" می نوشتند و "دروج" یعنی دروغ می خواندند .

این شیوة نگارش را در اصطلاح هزوارش می نامند .

خط پهلوی کتابی تا سه قرن پس از اسلام در ایران ادامه داشت و در آن دوره کتابهایی به زبان پهلوی از طرف موبدان زرتشتی نوشته شده است .

هنر

از انواع هنر دورة ساسانی می توان به معماری ، مجسمه سازی و نقاشی اشاره کرد که همه ساله مقدار زیادی از آنها توسط باستان شناسان کشف می شود .

معماری

در دورة ساسانی هنر معماری نسبت به مجسمه سازی و نقاشی در درجة اول قرار داشت . آثار اولیة معماری ساسانی شباهت بسیاری به معماری دورة پارتی دارد . از بناهای ساسانی در قرن سوم میلادی ، کاخ اردشیر در فیروزآباد است .

یکی از آثار دورة ساسانی طاق کسری است که بقایای دربار معروف خسرو اول و دوم در تیسفون می باشد . این طاق اکنون در کناردجله در نزدیکی بغداد در جایی به نام سلمان پاک قرار دارد .

در فاصلة یکصد کیلومتری تیسفون قصر دستگرد قرار داشته خسرو دوم پرویز بوده است . دیگر کاخ شیرین است که خسرو دوم آن را برای زن محبوب خود شیرین بنا کرده است و هنوز آثار آن در شهری به نام قصر شیرین باقی است .

یکی از جالبترین آثار تاریخی ، غاری است که در صخره ای در طاق بستان کنده اند و شکارگاه خسرو دوم را نشان می دهد . این آثار در مدخل شهر کرمانشاهان هنوز باقی است. یکی از آنها شاپور اول را نشان می دهد که والرین در جلوی او به زانو درآمده و سیریادیس امپراتور جدید روم در حال احترام به پیش شاپور ایستاده است . در غار شاپور نیز مجسمة بزرگی از شاپور اول پیدا شده که اکنون در آن غار برپا است.

شعر و موسیقی

در ایران پیش از اسلام شعر به معنی امروزی و وزنهای عروضی عرب وجود نداشته بلکه چامه و چکامه یا اشعار ایرانی ، ترانه هایی بوده که مانند اشعار اروپایی هجایی بوده و هجاهای آنها کوتاه و بلند می شده است .

در زمان ساسانیان بویژه در عصر خسرو پرویز ، موسیقی پیشرفت بسیاری کرد و موسیقیدانـان بزرگی مانند : باربد ، نکیسا ، سرکب ، بامشاد و رامتین در آن روزگار می زیسته اند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره احادیث انگلیسی وفارسی

بازديد: 147

تحقیق درباره احادیث انگلیسی وفارسی

1. اگر به نام خدا شروع کنید،خدا هم پاسخ خواهد داد : بنده ام با نام من آغاز کرده است ، احوالش را نیک می گردانم.

If you begin your undertaking by God s name٫ he will reply my servant has begun his task with my name. I remove his worries.

 

2. زندگی یک هنر است نه یک تصادف.

Life is an art ٫ not an accident.

 

3. هیچ چیز کسالت بارتر از چسبیدن ابدی به یک کار نیمه تمام نیست.

There is nothing more boring than following an unfinished task forever.

 

4. در این دنیای کاغذی هیچ چیز اعتبار یک فکر پولادین را ندارد.

In this papery world ٫ nothing will worth iron mind.

 

5. طولانی ترین راهها با اولین قدمها پیموده می شود.

Longest road will be passed by first steps.

 

6. هر کس که به خدا توکل کند ، هرگز مغلوب نخواهد شد.

One  who has confidence in God he wont be conquered.

 

7. راز بدبختی ، ایام فراغتی است که درباره خوشبختی فکر می کنیم.

The secret of misery can be traced in leisure in wish we thing about happiness.

 

8. هر کس بر خدا توکل کند ، خدا او را کفایت خواهد کرد.

One who trust in God ٫ God will be sufficient for him.

 

9. امید دارویی است که حتی اگر شفا ندهد ، درد را قابل تحمل می کند.

Hope is a drug that if it doesn’t care the illness. It makes the pain  bearable.

 

10. ارزشهای بنیادین را بشناسید.

Appreciate the main values.

 

 

11. اجازه ندهید خوره نگرانی به جانتان بیافتد.

Do not let worry bothers you.

 

12. آن کس که خود را به مسائل جزئی سرگرم می کند ، چه بسا توانایی کارهای بزرگ را ندارد.

One who gets involved with absurd issues. Might be unable to do great jobs.

 

13. زندگی بسیار مسحور کننده است ، فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست.

Life is very enchanting. You must have a look at it with proper spectacle.

 

14. عمر آنقدر کوتاه است ، که نمی ارزد آدم حقیر و کوچک بماند.

Life is so short that it does not deserve man to remain inferior and worthless.

 

15. امروز اولین روز از بقیه عمر شماست.

Today is first day of your life time.

 

16. جهان هر کس به اندازه وسعت فکر اوست.

One s realization٫ depends on his span of thought.

 

17. یک لبخند می تواند چاره ساز کوچکی برای هر مشکلی باشد.

A laughter can be a little trouble shooter for every problem.

 

18. هدفها باید برای شما هم چون چشمه های آب ، زلال ، درخشنده و شفاف باشند.

For you٫ goals should be as clear and shining as a clear spring is.

 

19. من شاهد طلوع زیبایی هستم که از « بودن » آغاز گردید و تا « شدن » ادامه یافت.

Witness a beauty rise that began from being and ended until becoming.

 

20. هر روز لااقل یک پیروزی بدست آورید.

At least gain a victory a day.

 

21. اگر حس می کنید از هدفتان دور می شوید مسیرتان را تغییر دهید و آنقدر این چرخه را تکرار کنید تا به مقصد برسید.

If you feel you get distance from you goals ٫ change your way ٫ and go through this cycle repeat times that you obtain your objectives.

 

22. در دل هر شکست ، بذر پیروزی نهفته است. هر رویدادی نتیجه یک سری از فعالیتها ست، چیزی بنام شکست وجود ندارد.

In depth of every defeat a saw of victory can be found. Every event is result of some activities. There is no thing as defeat.

 

23. به دیگران فرصت دوباره بدهید نه سه باره.

Give others two chances not three one.

 

24. یادتان باشد تردیدها به ما خیانت می کنند.

Remember that doubt would betray us.

 

 

 

25. همیشه از چیزهای ساده شروع کنید و سپس به چیزهای پیچیده تر بپردازید.

Always start with simple thing and then extend it to more complex… .

 

26. بیش از حد لازم مهربان باش.

Be kind more indulgent.

 

27. هرگز اجازه ندهید کسی شما را افتان و خیزان ببیند.

Do not let others find you in trouble and hardship.

 

28. دانستن بدون خواستن هرگز توانستن نمی آورد.

Knowing without desire would not create an ability.

 

29. با اهدافی واضح روشن و منطقی آینده خود را پایه ریزی کنید.

Build your future with clear and reasonable objectives.

 

30. برای اندیشیدن به هدفهای خود وقت بگذارید.

Allocate some times to ponder about your goals.

31. از ویژگی های افراد موفق ، طرز تلقی مثبت آنها از حوادث می باشد.

One of characteristics of successful people is adopting an optimistic look o events.

 

32. منتظر نباشید که شادی و کامیابی هر وقت فرصت یا هوس کرد به شما روی آورد ، شما به استقبال موقعیت های مطلوب بروید.

Don t wait for success and progress to visit you ٫welcome opportunities yourself.

 

33. با مسائل غیر قابل اجتناب کنار بیایید.

Get along with what is inevitable.

 

34. آنچه که انسانها را از پای در می آورد ، بی معنا شدن زندگی است.

A senseless life is what makes human exhausted

 

35. انسان بی هدف مانند کسی است که دست به خودکشی روحی زده باشد.

Aimless human is the one who commits suicide spiritually.

 

36. اهداف باید به زلالی آب چشمه و در عین حال شکوهمند و عظیم باشند.

Objectives must be as clear as water fountain and to be glorious and great well.

 

37. یک لبخند می تواند چاره ساز کوچکی برای هر مشکلی باشد.

A smile can be a trouble shooter for every little problems.

 

38. فرصتها با خلاقیت بوجود می آیند نه با شانس.

Opportunity is creativity ٫ not a chance.

 

39. باید در زندگی بردها بیشتر از باختها باشد.

There has to be more victories than losses in life.

 

40. زندگی تله ای نیست که هنگام شکست به دامش بیفتیم.

Life is not like a trap to get stuck while facing to a defeat.

 

41. فقط برای امروز سعی کنید خود را با آنچه هست تطبیق دهید.

Only today try to confirm yourself with wherever there is.

42. آغاز تلاشی جدید ، بعد از شکست ، تعالی جدیدی به همراه دارد.

Having defeat ٫ the beginning of new effort will bear a great result.

 

43. آهن رباي آرامش باشید ، اینگونه روح ناآرام خود را جذب می کنید و به آن آرامش می بخشید.

Be magnet tranquilizer ٫ so that ٫ you will be able to absorb your worried spirit  to tranquilizer it.

 

44. اگر بتوانی با تواضع خو بگیری ، عظمت را تسخیر خواهی کرد.

If you can get vicinity to modesty ٫ you will capture glory.

 

45. گوش کردن را خوب یاد بگیر ، فرصتها گاه با صدای بسیار آهسته در می زنند.

Learn to listen carefully ٫ opportunities sometimes get involved with soft voice.

 

46. استواری تکرار پیوسته یک راه نیست.

Perseverance  is  not  insisting  on  going  in  the same direction.

 

47. تا زمانی که تلاشتان را به پایان نرساندید ، نتیجه قطعی حاصل نخواهد شد.

As long as your effort doesn’t come to an end ٫ the certain result wont appear.

 

48. شادی قویترین داروست.

Joy is strongest drug.

 

49. اگر دو دستی به گذشته چسبیده باشی ، حال مشکل و آینده غیر ممکن می شود.

If you stick to the past desperately ٫ your present is difficult and your future would be impossible.

 

50. زمان همان زندگیست ، با از دست دادن زمان زندگیتان را از دست داده اید.

Time is life ٫ don t lose your life with missing your time.

 

51. ایمان داشته باشید که هر چه اتفاق می افتد عالیست و از این بابت مطمئن باشید.

Believe that ٫ what ever happens results in perfection and be sure about it.

 

 

52.اگر یک قدم با جرات برداری ، خداوند هزار قدم به تو کمک خواهد کرد.

If you take an step courageously ٫ god will help you to take a hundred steps.

 

53. افکارت را مثبت پرورش بده ، زندگیت سامان خواهد گرفت.

Think positively ٫ life will be organized well.

 

54. زمان تلاش است که به شما عظمت می بخشد نه زمان موفقیت.

This is time of effort that gives you glory not the time of success.

 

55. اگر عملی با این نیت که خداوند با من است انجام شود ، غیر ممکن هم ممکن می شود.

If you do a  job with an intention that God is by me ٫any impossible job ٫ will be possible.

 

56. غالب اوقات چنین به نظر می رسد که حتی مرگ نیز بستگی به قدرت اراده و نیروی خواستن در وجود ما دارد.

Sometimes it seems as if the emergence of death depends on our power of desire.

57. همواره باید مصمم و با اراده باشیم تا رضای خداوند خویش را باز جوییم و شایسته رحمت و برکت گردیم.

We should always be decisive and determined to gain God s satisfaction and to be deserved for luxury and blessing.

 

58. با داشتن اراده قوی شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد.

Having strong desire ٫ other conditions are not very important.

 

59. وظیفه جاده کوهستانی است. بسوی خدا.

Obligation is mountainous road toward God.

 

60. فرشتگان گفتند ما تو را به حق بشارت دادیم و تو هرگز ناامید مباش.

Angels said ٫ never be hopeless while we assume you are on the right track.

 

61. نبوغ یک درصدش الهام و نود درصد دیگرش عرق ریختن است.

Innovation is involved with one percent in an inspiration and other ninety percents is an attempt.

62. آنچه پیش از مرگ انسان را می کشد ، ناامیدی است.

What is more cause of death for human is frustration.

 

63. با امور غیر قابل اجتناب کنار بیایید بگویید : « همین است که هست ، کاری نمی توان کرد . »

Cope with the jobs which are impossible to be done ٫nothing can be done ٫ you must take it for granted.

 

64. آب در هاون نکوبید.

Don t cry for the moon.

 

65. ناراحتیهای خود را با خوشحال کردن دیگران از یاد ببرید.

Forget your grieves by making others happy.

 

66. زندگی ما تشکیل شده از افکار خودمان.

Our life is made of our thoughts.

 

 

67. موهبتهای خود را بشمارید نه محرومیت ها را.

Consider your blessing ٫ not your shortfalls.

 

68. صبر بر دو نوع است : صبر بر آنچه دوست دارید و صبر بر آنچه دوست ندارید.

Patience is in two kinds: patience in what you like and patience in what you don t like.

 

69. عشق به شما این توانایی را می دهد که بگویید پوزش می خواهم.

Love give you a power to apologize for what you have done wrongly.

 

70. فروتنان ، خود کم بین نیستند تنها کم به خود می اندیشند.

Humble people are not self considered ٫ but they are low self  thought.

 

71. زندگی سراسر ٢۰ گرفتن است.

Life is totally getting the maximal of 20 mark.

 

 

72.تا خودتان نخواهید ، هیچکس نمی تواند احساس فرودستی در شما بیافریند.

Nobody is able to increase the sense of modesty in you. Except your self.

 

73. قلبمان را لبریز از عشق حتی به دشمنانمان کنیم.

Fill our heart with love toward your enemies

 

74. با علاقمند شدن به دیگران اندوه خود را فراموش کنید.

Forget your self with remembering others.

 

75. با اندکی شاد کردن دیگران ، اندوه خود را از بین ببرید.

Vanish your grieves with making others happy for while.

 

76. سعی کنید بیشتر بفکر تسلا دادن باشید تا تسلا یافتن.

Try to comfort others rather than to be.

 

 

 

77. بیشتر در پی دوست داشتن باشید تا دوست داشته شدن.

Try to like others rather than to be liked.

 

78. عشق واسطه ای است میان خدای جاودان و انسان فنا پذیر.

Love is mediator between ever lasting God and imperfect human.

 

79. عشق یعنی اراده به توسعه خود یا دیگری در جهت ارتقای رشد روحی.

Love is the will for making development or progress for you or others to gain spiritual growth.

 

80. در ارتباط ها ، کمیت مهم نیست بلکه کیفیت ارزش و اعتبار دارد.

In relationship quantity is not important but quality is more worthy.

 

81.در ارتباط سالم و عمیق ، شما در حقیقت عصاره های حیات را به یکدیگر تزریق می کنید.

In sound and deep relation ‚ you indeed inject the pure substance of life in each others.

82. چنانچه کسی را صمیمانه دوست دارید باید او را همان طور که هست بپذیرید و به رشد و تعالی او کمک کنید.

If you like some body very much ‚ you must take him as he is ‚ and try to improve him forward.

 

83. از رحمت بی منتهای خدا ناامید مباش که هرگز جز کافران هیچ کس از رحمت خدا ناامید نیست.

Don t give up your hope from God. That those are unbeliever who are hopeless from God s blessing.

 

84. بالاترین نومیدیها موقعی است که انسان به ناامیدی روزگار بگذراند.

Worst hopeless is the one that one passes his life in frustration.

 

85. امیدوارترین مردم ، کسی است که اگر زشتی در کارش پدید آید بی تامل در راه اصلاحش بکوشد.

the most hopeful   people are the ones who finding an unpleasant  matters in their  jobs ‚ immediately stand up to tackle them.

 

86. امید برای بشر مانند بال برای فرشتگان است.

Hope for man is like a wing for the angels.

 

87. ناامیدی نخستین قدمی است که انسان بسوی گور بر می دارد.

Hopelessness is the first step toward death.

 

88. امید را باید به منزله مرکزی دانست که کلیه امور بشری مانند دایره بر اطراف آن دور می زند.

Consider the hope as a pivot  that the whole world issues are rotating around it.

 

89. امید سرابی است که اگر ناپدید شود همه از تشنگی خواهیم سوخت.

Hope is like a mirage , if it is disappeared we will die from thirst.

 

90. اعمال بدون تعهد مانند نماز بدون نیت باطل است.

Action without commitment like saying pray without intention is false.

 

91. مایوس مباش زیرا ممکن است آخرین کلیدی که در جیب داری در را بگشاید.

Don t give up your hope , the last key in your pocket would open the door.

 

92. به راه حل ها فکر کنید نه به مشکلات.

Think about solutions not problems.

 

93. به مشکلات مانند یک مبارزه نگاه کنید.

Look at the problem as a fighter.

 

94. به خاطر داشته باشید روزهای سخت همیشگی نیستند.

Remember that difficult days are not ever lasting.

 

95. تمام قوای خود را برای حل مشکلات به کار گیرید.

Use your full energy to overcome on your problems.

 

96. به مشکلات مانند تجربه های آموزنده نگاه کنید.  

Look at problems as instructive experience.

97. اجازه بدهید مشکلات مثل یک مبارزه نیروهای درونیتان را امتحان کند.

Let the problems as a fighter tries your inside power.

 

98. جملات منفی ، افکار منفی در ذهنتان می سازد و افکار منفی ، باورها و نظرهای منفی در شما ایجاد میکند.

Negative phrases make your thought negatively and negative thought creates negative belief  for you.

 

99. هرگز تسلیم قضا و قدر نشو ، هر روز معجزه تازه ای اتفاق می افتد.

Don t give up the fate , a miracle appears every day.

 

100. در میان فرصتهای از دست رفته و اشتباهات گذشته خود گرفتار نشوید.

Don t get involved in your past mistakes and missed opportunities.

 

101. افسوس ها را ببوسید و کنار بگذارید.

Forget regrets and put them aside.

 

102. ایمان شفا بخش است.

Faith is curative.

 

103. هرچه دقیقتر بدانید که چه می خواهید ، برای به دست آوردنش قدرت بیشتری خواهید داشت.

The more realize what you want , the more power you have to gain it.

 

104. به توانایی های خود ایمان داشتن ، نیمی از موفقیت و کامیابی است .

Believe in your abilities , half of your success comes from it.

 

105. کسی که آرزوهای بزرگ در سر دارد قویتر از کسی است که با حقایق زندگی می کند.

One who is preoccupied with great dream in his mind , is more powerful than the one who faces the reality of life.

 

106. زندگی بدون کار ، مردن پیش از وقت مقرر است.

Life without  activity is like death before in due time.

 

107. از آهسته رفتن مترس ، از بی حرکت ایستادن بترس.

Don t be afraid from moving slowly , be afraid of pausing.

 

 

108. ناراحتی های کوچک را با مشکلات بزرگ اشتباه مکن.

Don t take wrong little problems from great problems.

 

109. همیشه بیش از حد نیاز آماده و مهیا باش.

Be always ready exceedingly.

 

110. کسی که به امید شانس زنده باشد ، سالها قبل مرده است.

One who is living on chance , he has died many years ago.

 

111. درباره وقتتان خسیس باشید.

Be stingy about your time.

 

112. هر شکست باید انرژی خفته انسان را بیدار کند.

Every defeat should revive man s potential power.

 

113. زندگی زاییده اندیشه ما است.

Life is fruit of our thoughts.

114. امید مادر ایمان است.

The hope is mother of faith.

115. برای زندگی فکر کنید ولی غصه نخورید.

Think about life without being sorrowful.

 

116. حوادث را باید کوچکتر از آن تصور کنیم که قادر باشد خلل و لغزش در اندیشه ما ایجاد کند.

Consider the events weaker than to be able to undergoes our thoughts.

 

117. خوش بینی روشی است برای توضیح موانع و شکست ها.

Optimism is the means of defining the problems.

 

118. هر چیزی که احساس همبستگی و ارتباط را در انسان تقویت کند ، شفا بخش است.

Any thing that improve unity and relationship among human is curative.

 

119. اگر سه بار در روز در ساعاتی معین به خدا فکر کنید ، زندگیتان متحول خواهد شد.

If you remember God three times a day you bring a change into your life.

120. همیشه وقایع بد را به شرایط موقت نسبت بدهید و اوضاع مطلوب را ناشی از علتهای ماندگار بدانید.

Always attribute bad events to temporal situation and also find pleasant condition is in unforgettable causes.

121. مشکلات را به اتفاق و تصادف نسبت دهید و بدنبال راه چاره بگردید.

Attribute the problems to occasion and accident and seek for their solutions.

 

122. فرصتها را هیچ وقت از دست ندهید.

Don t miss the opportunities.

 

123. هر عمل مثبتی که با توجه انجام گیرد ، خود به خود عبادت و مراقبه محسوب می شود.

Any action taken carefully , will be caution and pray automatically.

 

124. یادتان باشد ، خدا به هر حال شما را دوست دارد.

However remember that God likes you.

 

 

125. خوش بینی سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

Optimism improves the immune system of body.

 

126. فقط کافی است او را صادقانه بخوانیم.

It is enough to call him honestly.

127. چقدر لذت دارد انسان دائما" پشتیبانی قدرتی لایزال را احساس کند.

How enjoyable it is for man to feel permanent support of him.

 

128. کلید تمام موفقیتها ، اراده است.

The key of all success is the will.

 

129. هر روز چند دقیقه به او فکر کنید ، طوری با او راز و نیاز کنید که گویی نزدیک شماست.

Think of him for a few minutes every day ray him as if he is close to you.

 

130. باخت در یک نبرد را ، به قصد برد در یک جنگ بپذیرید.

Appreciate the defeat at the expense of tension of victory.

 

131. مثل مثبت ترین و پرشورترین کسی باش که می شناسی.

To be one who is the most  positive and most exciting person you have ever known.

 

132. وقتت را صرف اشتباهات گذشته نکن ، از آنها درس بگیر و بگذر. هرگز از بدست آوردن آنچه از صمیم قلب می خواهی ناامید نشو.

Don t spend your time thinking about past mistakes , gain experience from them and let them go.

133. کسی که آرزوهای بزرگ دارد ، بسیار قوی تر از کسی است که فقط واقعیتها را در دست دارد.

One who has great dreams in his mind , is stronger than one who has only reality

 

134. کسی را که امیدوار است نا امید مکن ، شاید امید تنها داراییش باشد.

Don t take one s hope away from him. It is maybe the one thing that he has got.

 

135. چیزهای کم اهمیت را تشخیص بده و سپس آنها را نادیده بگیر.

Recognize the absurd issues and then consider them unimportant.

 

136.شجاع باش ، حتی اگر شجاع نیستی به آن تظاهر کن. هیچ کس نفاوتش را نخواهد فهمید.

Be brave even you are not , pretend to be , no one would realize its difference.

 

137. همیشه چیزی زیبا پیش رو داشته باش حتی اگر یک شاخه گل در یک لیوان آب باشد.

Always have a beautiful thing ahead. Even if it s a limb of flower in a glass of water.

138. به افکار بزرگ فکر کن اما از شادی های کوچک لذت ببر.

Think about great thoughts, but enjoy from little joys.

 

139. وقتت را برای یاد گرفتن حقه های تجاری تلف نکن ، در عوض خود تجارت را یاد بگیر.

Don t  waste your time learning for business trick, in return, learn how to do business.

 

140.خواستار تعالی باش و بهایش را بپرداز.

Desire for elevation and pay the price for it.

 

141. به خود بگوئید ، زندگی شیرین است و بگذارید احساس خوشبختی در شما رسوخ کند.

Tell your self, life is beautiful and let happy feeling penetrates to you.

 

142. مانند مردان بزرگ باش که مثل خرشیدند و برای تابیدن از کسی اجاره نمی گیرند.

Be like men who shines like the sun and never ask for permission for shining.

 

 

143. در کوچکترین فرصتی که بدست آوردی شکر گذاری کن.

Thank God in any coming opportunity.

 

144. بسیاری از خطرات و مشکلات زاییده شک است.

Most of problems and dangers are made of doubt.

 

145. انسان بدون امید بدبخت ترین موجود روی زمین است.

Man without hope is most unfortunate creature on the earth.

146. لبخند های همیشگی با ارزش و بی هزینه هستند.

Permanent smile are worthy and priceless.

 

147. کاری را که باید انجام بدهی با شادی و خوشحالی انجام بده.

What you have to do, do it happily.

 

148. عمل هر فرد نمایانگر اندیشه اوست.

Man s deed is manifestation of his thought.

 

149. هر کار بزرگ در آغاز محال به نظر می رسد.

Every great action seems impossible at first.

150. زندگی مثل شنا کردن است که اگر خسته و نا امید شدی غرق می شوی.

Life is like swimming, if you get tired or disappointed , you will drown.

 

151. نگذارید حوادث غیر منتظره و ناهموار به مشکلات لاینحل تبدیل شود.

Don t let any unexpected and hard problems turn around to impossible problems.

 

152. زندگی بدون دل و جرأت زندگی نیست.

Unrisky life is not a real life.

 

153. نبوغ چیزی نیست مگر استعداد فراوان در پشتکار.

Innovation is nothing except a great talent in perseverance.

 

154. به جای نفرین بر تاریکی یک شمع روشن کن.

In stead of cursing darkness, lit up a candle.

 

155. هرگز به کسی نگویید خسته و افسرده بنظر می رسد.

Never tell any body he looks tired and depressed.

 

156. گذشت را بیاموزید که کلید خوشبختی است.

Lean forgiveness which is key of happiness.

 

157. پیوسته این عبارت را در سراسر زندگی تکرار کن ، همه چیز بستگی به خودم دارد.

Recall this phrase perpetually in your life that every thing depends on myself.

 

158. هر دقیقه و هر ساعت از عمر فرصتی را در بر دارد که اگر آن فرصت از دست برود ، سعادتی نابود می شود.

There is an opportunity in every minute and hour that if they are missed, salvation will be destroyed.

 

159. سه اصل مهم برای آرامش: زندگی را ساده بگیرید ، دنبال مشکلات بروید ، کار را دوست بدارید.

There main principle for peace in life are 1: to take the life easy 2: to follow up the problems 3: to like to work.

 

160. انسان بی اراده ، ماشین بی موتور است.

Unwilling man is like a car without engine.

 

 

 

161. اگر رفتار و افکاری آرام و سرخوش داشتیم ، از همین حالا می توانیم شاد باشیم.

If we have already peaceful and quit thought, we can be happy by this time.

 

162.خوب انجام دادن کارهای بی ارزش سودی ندارد.

Doing well unimportant job is useless.

 

163.به چیزی کمتر از پیشتاز بودن قانع نباشید.

Don t sell being pioneer to any thing else.

 

164.نخستین گام در رسیدن به مقصد دانستن راه است.

The first step to get destination is in knowing the navigation.

 

165. زندگی کوتاهتر از آن است که کوتاه شمرده شود.

Life is shorter than what it is considered to be short.

 

166. برای هر مشکلی راه حلی ممکن است وجود داشته باشد ، یا وجود نداشته باشد. اگر داشت ، سعی کن پیدایش کنی و اگر نداشت ، نگران نشو.

For every problem there would be a solution or not, if there is one, try to get it otherwise, don t worry about it.

167. هدف محدود به پیروزی نیست ، بسی فراتر از آن است.

Goal is not limited to success but rather it is more beyond than that.

 

167.برای مقابله با نگرانی خود را برای بدترین وضعیت ممکن آماده کنید.

For fighting the troubles get prepared for worst situation.

 

168.در مورد امور جزئی جنجال راه نیندازید. نگذارید امور پیش پا افتاده و جزئی شادمانی شما را نابود کند.

Don t make a row for trivial issues. Don t let them to ruin your happiness.

 

169. زندانی کردن اندیشه های خوب در سر ، همان گوشه نشینی است.

Imprisoning good thoughts in mind is like solitude.

 

170.کار کرد خوب پیامد هدفگذاری خوب است.

God implementation is result of a good goal setting.

 

171.بدون آگاهی نمی توان مسئولانه عمل کرد. فرد آگاه ناچار به عمل مسئولانه است.

It can t be done well without knowledge, responsibly, a well informed man is forced to do this job responsibly.

172. ما موجوداتی روحانی هستیم با تجربه های انسانی ، نه انسانهایی با تجربه های روحانی.

We are spiritual creature with human experience , not a human with spiritual experience.

 

173.بزرگ بیاندیشد! بزرگ عمل کنید! بزرگ باشید.

Be great and think greatly and do great job gloriously.

 

174.بجای سختکوشی هشیارانه تر عمل کن.

Be more cautious rather than working harder.

 

175.آنگاه که از یادگیری باز مانید ، به رشد خود پایان داده اید.

When you step learning , you step elevating yourself from level of understanding.

 

176. بیاد داشته باشید خداوند در لحظه لحظه وجودمان جاری است.

Remember God is always close to us.

 

177. هر قدر می توانی از شانست کار بکش.

Bring the opportunity your service as much as you can.

 

178.زمان گرانبها ترین دارایی شماست به گرانبهاترین کارها صرفش کنید.

Time is your most important properties and spend it in most valuable jobs

 

179. عمل کردن به یک ایده خوب را به تعویق نینداز. دیگران هم به این فرصتها فکر کرده اند ، اما موفقیت به سراغ کسی می آید که پیش از دیگران دست به عمل بزند.

Don t postpone a good implementation. Others have thought a bout it before , but success will welcome those who start it first.

 

180.موفقیت خود را نسبت به آرامش ، سلامت و عشقی که احساس مس کنی بسنج.

Evaluate your success by connection with peace , heal than love , that you feel in yourself.

 

181.از زندگی توقع بی طرفی نداشته باش.                                                      

Don t expect the life to be impartial.

 

182. مشکلات را همچون فرصت هایی برای رشد و احاطه بر خود ببین.

Treat your problems as opportunities for increasing your growth and self control.

 

 

183.یاد بگیرید که گاهی کوتاه و مودبانه «نه» بگویید.

Learn to say no shortly and politely.

 

184.فردا همان روزی است که تنبلها کار خواهند کرد و وامداران قرض خود را خواهند داد.

Tomorrow is the day that lazy people start working and indebted people sill pay back their payment.

 

185. چیزهایی را که قادر به عوض کردنشان نیستی ، بپذیر.

Accept what you are unable to change as they are.

 

186.شادمانه بیاندیشید و عمل کنید تا احساس شادمانی کنید.

Think and do happily , so that feel happily.

 

187. هدفهایتان را دقیق و واضح با جزئیات مشخص کنید.

Determine your goal with details clearly and precisely.

 

188.زمان رسیدن به هدفتان را مشخص کنید.

Determine the time for reaching to your goals.

 

 

189.هدفتان را طوری مشخص کنید که بوی تعالی بدهد.

Determine your goals in a way that smells well.

 

190.آسانسور موفقیت متوقف شده با پلکان موفقیت پله پله بالابروید.

If life of success is stopped , climb up with stairs of success.

 

191. پشت مرز دانستن نایستید ، شروع کنید.

Don t stand behind knowledge boundary , get started.

 

192.ژست آدمهای موفق را بگیرید.

Pose like a successful people.

 

 

193.لحظاتی از روزرا به شکر چیزهایی که دارید اختصاص دهید.

Spend some times for thanking for what you have now.

 

194. امید نوعی اعتقاد و ایمان و ناامیدی کفر است.

Hope is sort of faith and hopelessness is a sort of unbelieving.

 

195.اگر افكارتان را عوض کنید ،دنیای شما عوض می شود.

Change your mind , if you want to change your world.

 

196.اثر یک تجربه یا شکست ، از خود پدیده مهمتر است.

Effect of defeat  or success is more important than itself.

 

197.مهم چیزی است که فکر می کنیم هستیم.

It is important to think about ourselves as we are now.

 

198. همچون چشمه ای نرم و سبک بجوشید و زندگی خود را به صورت شاهکار بی نظیری در آورید.

Erupt like a soft and light spring and make you like exclusive wonder.

 

199.از استخر های کوچک ماهیهای بزرگ بگیرید.

Get a big fish from a small pond.

 

200.محدودیت های ذهن خود را بشکنید.

Break your mind limitation.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره مثل های قرآن

بازديد: 271

تحقیق درباره مثل های قرآن

امام صادق (ع) فرمودند:

أمثال القرآن لها فوائد فانعموا النظر و تفکروا فی معاینها و لا تمروا بها

مثل های قرآن بهره و نتایجی دارد پس در ژرفانی آن بنگرید و در معانی شان بیندیشید و ار آنها عبور نکنید.

 

مثل در قرآن :

« مثل» در لسان اهل ادب ، عبارت است از تشبیه امری به امری و یا چیزی به چیزی تا در نتیجه آن فایده ای معنوی حاصل شود . حال بسته به اینکه شباهت به دوچیز را به چه وسیله ای و از زبان چه کسانی نقل کنند ، مّثّل را به انواع گوناگون همچون تشبیه ، استعاره ، کنایه و ضرب المثل تقسیم می نمایند که هر کدام در مقام خود تعریفی جداگانه دادر و با توجه به اینکه در چه زبانی ودر چه مرحله ای از تاریخ تکامل آن زبان تعریف شده باشد مصادیق متنوعی را به خود اختصاص داده است .

برهمین اساس میتوان گفت که مثلهای هر قوم و ملتی اختصاصی است ، که البته امکان دارد در طول قرون متمادی همان معانی با الفاظی گوناگون در زبان ملل دیگر نیز منتشر شده و به صورت ضرب المثلهای جهانی درآ مده باشد . در موارد متعددی نیز معانی و مفاهیم دیگری همچون « داستان » در زمره مصادیق مثلها قرار گرفته است .

آنچه که مثلها را جزو جدایی ناپذیر ادبیات جهان کرده است ، تفهیم بهتر معانی واثر گذاری طولانی مدت مفاهیمی است که بوسیله مثلها ارائه  شده اند مثلها خشکی و تندی پند و اندرز را می کاهند ، خاطرات را  لذت بخش می کنند ، اندیشه های ژرف را در جملاتی کوتاه جای می دهند و درپرده ای از اشاره و کنایه که کارآمدتر از صراحت است ، مطالب عالی و پر مغز را تعلیم می دهند

ادبیات عرب و زبان پارسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و از دیر زمان جای پای مثلها کهن را در آنها می توان یافت . نقش بسزای اقوام سامی و بخصوص مردم عربستان در تکامل و ارتقاء  بکارگیری مثل خصوصاً در شکل استعاره و کنایه امری بدیهی و مورد اتقاق رأی دانشمندان صاحب نظر است .

با این حال ظهور اسلام و ورود  قرآن به ادبیات عرب تحولی عظیم و شگرف در این عرصه به دنبال داشت که مثل نیز از این چشمه زلال و بی انتهای فصاحت و بلاغت جانی تازه گرفت .

در ابتدا مثلهای عرب ، معمولاً تشبیهی ساده و نشأت گرفته از رویارویی انسان با حیوان بود . اما با حضور قرآن و به دنبال آن کلام نبوی و گفتار علوی ( صلوات الله علیهما ) هم از لحاظ ساختار ادبی و قواعد زبانی و هم لحاظ محتوی و بار معانی تغییرات و تکامل چشمگیری در مثلهای عرب حاصل شد . جالب انکه قرآن کریم نیز مثل را بعنوان ابزاری کار آمد برای تفهیم معانی بلند و آسمانی خود و ایجاد انگیزه تفکر و تعقل در مردم به کار گرفته است .

قرآن کریم در آیات متعددی همچون آیه 25 سوره ابراهیم ، آیه 21 سوره حشر و آیات 40 تا 43 سوره عنکبوت علت استفاده از مثل را تذکر ، اندیشیدن و تفکر عالمانه بیان کرده است .

استفاده از امثال در قرآن کریم تا به حد معمول شد که حتی عناد کفار یهود و مشرکان قریش را برانگیخت ، تا آنجا که به اینگونه آیات خرده می گرفتندن که چرا پیغمبر خدا به موجودات حقیر و ناچیزی همچون پشه و مورچه و عنکبوت تمثیل می کند ؟ که با جواب قاطع « ان  الله لا یّستخی أن یّضربّ مّثّلاً ما بعوضهً فّما فوقّها .....» ( آیه 26 سوره بقره) روبرو شدند.

امثال در قرآن کریم از یک طرف بر اساس تعاریف اهل فن از کلمه « مثل» و اینکه چه مصادیقی را شامل می شود ، و از سوی دیگر باتوجه به ساختار ظاهری آیات ، به چندین دسته تقسیم می شوند.

گاهی مثل را تنها در مورد آیاتی صادق دانسته اند ، که حتماً تشبیهی کاملاً واضح در آن آیه وجود داشته باشد . بعضی اوقات اضافه بر نوع اول ،آیاتی که کلمه مثل در آنها به معنای « صفت » و یا به جهت « مقایسه » بین دو چیز و یا حتی جهت بیان « حکایت و داستان » بکار رفته است را به عنوان مثل پذیرفته اند ، مواقعی نیز بر اساس اینکه در آیات برای بیان مثل از چه کلمه و یا ادواتی استفاده شده باشد، امثال را به واضحه ( آیاتی که از لحاظ محتوایی مثل قرار می گیرند ) تقسیم بندی کرده اند .

گفتنی است که اینگونه طبقه بندی ها تنها جهت درک و بررسی بهتر آیات قرآن کریم صورت گرفته است والا ، اصل مطلب ، معجزه ای ماندگار و به دور از هر گونه تقسیم بندی و دخل و تصرف است .

 

مراحل تهیه تابلوهای نقاشی و تصاویر متحرک :

در ابتدا آیاتی از قرآن ، که به طور کاملاً مشخص بیانگر یک مثل ( به معنای تشبیه ) بودند و اجزای اصلی یک مثل یعنی مشبه ، مشبه به و وجه شبه در آنها به خوبی قابل تفکیک بود ، مشخص و گزینش شدند.

در مرحله بعد برای درک بهتر مفاهیم آیات واهداف امثال ذکر شده در آنها  و تفکیک اجزای مثل ، بیش از 50 عنوان شرح و تفسیر قرآن مشهور شیعی برای هر یک از آیات ذکر شده مورد بررسی قرار گرفت و اقوال و نظرات گوناگون در رابطه با هر یک از امثال گرد آوری شد. پس از آن مطالب گرد آوری شده برای هر مثل با محوریت تفسیر المیزان ( تألیف علامه طباطبائی ) در قالب 3 قسمت اصلی « مشبه » ، « مشبه به » و « وجه شبه و توضیح » تدوین شد . این مطالب جهت تهیه تابلوهای نقاشی و ساخت انیمیشن برای هر مثل د راختیار هنرمندان و تهیه کنندگان مربوطه قرار  گرفت .

 

 

فهرست‌آیات امثال قرآنی

 

عنوان مثل

سوره مبارکه

آیات

آتشی در تاریکی

بقره

20-16

سنگ سخت

بقره

74

ندای چوپان

بقره

171

هفت سنبه

بقره

261

غباری بر سنگ

بقره

264

بستان حاصلخیز

بقره

265

باغی در معرض طوفان

بقره

266

آشفته سر

بقره

275

باد ویرانگر – کشتزار طوفان زده

آل عمران

117

صعود به آسمان

انعام

125

شتر و سوزن

اعراف

40

زمین خوب – زمین شوره زار

اعراف

58

سگی زبان از کام درآ مده

اعراف

176

خانه ای در لبه پرتگاه

توبه

109

زراعت ناپایدار

یونس

24

دستهای تشنگان

رعد

14

آب و کف

رعد

17

خاکستری در تند باد

ابراهیم

18

درخت پاک – درخت ناپاک

ابراهیم

26-24

بنده آزاد – بنده گرفتار

نحل

75

گنگ ناتوان

نحل

76

پیرزن ریسنده نخ

نحل

92

ناسپاسان

نحل

112

دست بسته برگردن – دست گشاده

اسرا

29

ذاکر – غافل

کهف

42-32

رویش و ریزش گیاهان

کهف

45

فرو افتاده از آسمان

حج

31

چراغ و چراغدان

نور

35

سراب

نور

39

اعماق دریای ظلمانی

نور

40

عنکبوت – خانه عنکبوت

عنکبوت

41

مالک قدرتمند

روم

28

غلام سرگردان – غلام آسوده

زمر

29

زراعتی با برکت

فتح

29

مردار خوار

حجرات

12

زندگی گیاهان

حدید

20

فریب شیطان

حشر

16

تحمل کوه

حشر

21

الاغی با بار کتاب

جمعه

5

همسران نوح و لوط

تحریم

10

همسر فرعون – حضرت مریم

تحریم

12-15

به رو خزیدن – به پای رفتن

ملک

22

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تحلیل رفتارمتقابل

بازديد: 273

تحقیق درباره تحلیل رفتارمتقابل

فهرست

تحلیل رفتار متقابل............................................................................١

نظریات اساسی تحلیل رفتار متقابل..........................................................٢

الگوی حالات نفسانی («والد» - «بالغ» - «کودک»)....................................٣

روابط متقابل ، نوازش ، سازماندهی زمان.................................................٤

پیش نویس زندگی.............................................................................٤

نادیده انگاشتن ، برداشت غلط ، همزیستی.................................................٥

تخریب ، تمبر و بازیهای روانی............................................................٦

استقلال و خود پیروی........................................................................٧

فلسفه ی تحلیل رفتار متقابل..................................................................٨

انسانها ذاتا" خوب هستند.....................................................................٨

همه توانایی فکر کردن دارند.................................................................٩

الگوهای تصمیم گیری........................................................................٩

ما مسئول احساسها و رفتارهای خودمان هستیم...........................................١۰

روش قرارداد بستن.........................................................................١۰

ارتباط باز و نا محدود......................................................................١١

الگوی حالات نفسانی........................................................................١٢

مثالهایی از جابه جایی حالات نفسانی......................................................١٣

حالت نفسانی «کودک»......................................................................١٦

حالت نفسانی «والد».........................................................................١٦

حالت نفسانی «بالغ»..........................................................................١٧

تعریف حالات نفسانی.........................................................................١٨

آیا تفاوتهای بین حالات نفسانی واقعی هستند؟..............................................٢١

حالات نفسانی و فرامن ، من ، نهاد.........................................................٢٢

حالت نفسانی نامهایی هستند ، آنها اشیاء نیستند............................................٢٤

الگوی بیش از حد ساده شده.................................................................٢٥

تحلیل کنشی حالات نفسانی..................................................................٢٩

«کودک مطیع و سازگار» و « کودک طبیعی ».........................................٢٩

با وجدانها کمتر آلزایمر می گیرند..........................................................٣١

توهم فقط دیداری نیست.....................................................................٣٣

افراد دارای روحیات مثبت زود باورترند.................................................٣٣

ارتباط نور آفتاب با اختلالات عاطفی فصلی..............................................٣٤

چند شغله بودن موجب افزایش استرس می شود..........................................٣٥

انسان سالم از دیدگاه روان شناسی..........................................................٣٦

تعریف سلامتی و شخصیت سالم..............................................................٣٦

تفاوت انسان سالم با انسان آرمانی............................................................٣٧

مکتب های روان شناسی انسان گرا..........................................................٣٨

 

 

 

تحلیل رفتار متقابل چیست؟

تحلیل رفتار متقابل نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که بوسیله انجمن بین المللی تحلیل رفتار متقابل ارائه شده است. درمیان دیدگاه های مختلف روانشناسی ، تحلیل رفتار متقابل از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار بر جسته می باشد. تحلیل رفتار متقابل به عنوان نظریه ی شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها به ما ارائه می دهد. بدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسی خود استفاده می کند. همین الگوی شخصیتی به ما کمک می کند تا دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.

تحلیل رفتارمتقابل همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد ، که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز بکار رود.

تحلیل رفتار متقابل نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد. مفهوم پیش نویس زندگی بینگر این است که چگونه الگوهای کنونی زندگی ما ریشه در دوران کودکی دارند. در چهار چوب پیش نویس زندگی ، تحلیل رفتار متقابل توضیحاتی را ارائه می دهد که چگونه شیوه های زندگی دوران بزرگسالی ما باز نوازی همان روشهای دوران کودکی ما است حتی اگر این باز نوازی ، نتایجی را به بار آورد که موجب عناد به خود شود و یا بسیار درد ناک باشد. از این رو تحلیل رفتار متقابل به ما نظریه ی آسیب شناسی روانی را ارئه می دهد.

در حوزه ی کاربرد عملی ف تحلیل رفتار متقابل ، یک نظام روان درمانی را به ما معرفی می نماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی ، از مشکلات روزانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق ، بکار می رود. این نظریه ، روش های درمانی برای درمان فردی ، گروهی ، زوجی و خانوادگی ارائه می دهد.

خارج از حوزه درمانی ، تحلیل رفتار متقابل در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد و به آموزگاران و دانش آموزان کمک می کند و در وضعیت ارتباطی روشنی قرار گیرند. و از برخوردهای بی فایده و مخرب بپرهیزند.این نظریه بخصوص برای مشاوره بسیار مناسب است.

تحلیل رفتار متقابل در مدیریت ، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سازمانها وسیله ی بسیار نیرومندی است.

استفاده ی تحلیل رفتار متقابل توسط مدد کاران اجتماعی ، پلیس و نیروهای انتظامی ، و روحانیون از دیگر کاربردهای این نظریه می باشد.

بطور کلی تحلیل رفتار متقابل در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد ، روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود.

 

نظریات اساسی تحلیل رفتار متقابل

پایه و اساس نظریه تحلیل رفتار متقابل مبتنی بر چند نظریه ی کلیدی است ، که این نظریات تحلیل رفتار متقابل را از سایر دیدگاه های روانشناسی متمایز می سازند. در فصول آینده ما تمامی جزئیات این نظریات را مورد بررسی قرار داده و آنها را با مثالهایی روشن می سازیم. ابتدا آنها را بطور خلاصه بیان نموده و به شما پیشنهاد می کنیم که این بخش ها را بسادگی بخوانید تا با اصطلاحات و نظریات کلی آشنا شوید.

 

 

 

الگوی حالات نفسانی («والد»-«بالغ»-«کودک»)

اساسی ترین نظریه ی تحلیل رفتار متقابل الگوی حالات نفسانی است. یک حالت نفسانی مجموعه ای از رفتارها ، افکار و احساسهای مربوط بهم است که به وسیله ی آن ، بخشی از شخصیت ، خود را در یک زمان بخصوص نمایان می سازد.

این الگو سه حالت نفسانی متفاوت و مجزا را تصویر می کند.

اگر رفتار ، افکار و احساسهای من در واکنش به مسائل این زمانی این مکانی باشد و از اتمام منابع توانائیهایم به عنوان یک فرد بزرگسال بهره گیرم ، در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار ئارم.

زمانهایی ممکن است که رفتار ، افکار و احساسهای من درست شبیه یکی از والدینم و یا کسانی که جانشین آنها بودند باشد ف در این صورت من در حالت نفسانی «والد» خود قرار دارم.

گاهی نیز ممکن است رفتار ، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی باشد که کودکی بودم ، در این صورت در حالت نفسانی «کودک» خود قرار دارم.

به گیومه اطراف لغات توجه کنید. هرگاه منظورمان حالات نفسانی باشد از آنها استفاده می کنیم («والد» ، «بالغ» ، «کودک») زمانی که این لغات بدون گیومه باشند ف منظورمان از والد، بالغ و کودک اشخاص واقعی هستند.الگوی حالات نفسانی اغلب با و – ب – ک یعنی سه حرف اولیه « والد»، « بالغ » و « کودک » مشخص می شود.

هرگاه الگوی حالات نفسانی را برای درک جنبه های مختلف شخصیت بکار بریم ، تحلیل ساختاری انجام داده ایم.

 

روابط متقابل ، نوازش ، سازماندهی زمان

اگر من با شما ارتباط برقرار کنم ، می توانم از هر یک از سه حالات نفسانی خود که انتخاب می کنم شما را در مورد خطاب قرار دهم و شما نیز می توانید با هریک از حالات نفسانی خود پاسخ دهید. این تبادل ارتباطی یک رابطه متقابل نامیده می شود.

به کار گیری الگوی حالت نفسانی به منظور تحلیل رشته هایی از روابط متقابل خاص و مناسب نامیده می شود. لغت خاص و مناسب به این منظور اضافه شده است که در رابطه با بخشی از تحلیل رفتار متقابل به صورت خاص بحث می کند تا اینکه تحلیل رفتار متقابل را به شکل کلی مورد بررسی قرار دهد.

زمانی که من و شما در یک رابطه ی متقابل قرار می گیریم ف من با علائم رفتاری خاص خودم حضور شما را درک می کنم و شما نیز با علائم رفتاری خود حضور مرا درک می کنید. به زبان تحلیل رفتار متقابل هر نوع عملی که درک حضور دیگری در آن وجود داشته باشد نوازش نامیده می شود. انسانها برای اینکه بتوانند حالت خوب روحی ف روانی و جسمی خود را حفظ کنند نیاز به نوازش دارند.

وقتی که افراد به صورت گروهی یا دو نفری با یکدیگر در رابطه ی متقابل قرار می گیرند ، اوقات خود را به شکلهای مختلف خاص که می تواند تقسیم بندی و تحلیل گردد می گذرانند. این همان چیزی است که ما تحلیل «سازماندهی زمان» می نامیم.

 

پیش نویس زندگی

هریک از ما در دوران کودکی داستان زندگی خود را می نویسیم.این داستان آغاز،میانه و پایانی دارد. ما طرحی اساسی این داستان را دردوران طفولیت، قبل از آنکه بتوانیم بیش از چند کلمه ادا کنیم ، می نگاریم. وقتی کمی بزرگتر شدیم جزئیات بیشتری به این داستان اضافه می کنیم. بخش عمده ی این داستان تا سن هفت سالگی نوشته می شود. ما می توانیم این داستان را بعد ها در دوران بزرگسالی مورد تجدید نظر قرار دهیم.

ما به عنوان افراد بزرگسال معمولا" از داستان زندگی که برای خود نوشته ایم آگاهی نداریم. با این وجود احتمالا" تا به آخر به انجام آن وفادار خواهیم ماند. بدون آگاهی از داستان زندگی ، احتمال دارد که زندگی خود را بر اساس آن بنا نموده و به سوی صحنه های پایانی که در دوران طفولیت نوشته شده است (تصمیمات دوران کودکی) پیش رویم.

این داستان زندگی که ما از آن آگاهی نداریم در نظریه ی تحلیل رفتار متقابل پیش نویس زندگی نامیده می شود.

مفهوم پیش نویس زندگی با الگوی حالات نفسانی به عنوان ساختمان مرکزی تحلیل رفتار متقابل در یک ردیف قرار دارند. این مفهوم بطور خاصی در کاربرد های درمانی اهمیت دارد. در تحلیل پیش نویس زندگی ، از مفهوم آن در می یابیم که چگونه افراد می توانند نا آگاهانه برای خود مشکل تراشی کنند و یا چگونه می توانند به حل مشکلات زندگی خودشان بپردازند.

 

نادیده انگاشتن ، برداشت غلط ، همزیستی

کودک نو پا درباره ی پیش نویس زندگی خود تصمیماتی می گیرد زیرا که پیش نویس زندگی بهترین روشی را ارائه می کند که کودک می تواند بوسیله ی آن زنده مانده و با آنچه که در نظرش دنیای وحشتناکی می آید کنار آید. در حالت نفسانی «کودک» ممکن است هنوز بر این باور باشیم که هر نوع تهدیدی به تصویری که ما از دنیای اطراف خود به عنوان یک کودک داشتیم ، تهدیدی برای ارضای نیازهای ما و یا حتی برای زنده بودن وجود ما باشد. بنابراین ، گاهس اوقات ممکن است درک و برداشت خود را از واقعیات به گونه ای تغییر دهیم تا با پیش نویس زندگی ما تطبیق یابد. این چیزی است که به آن برداشت غلط می گوییم.

یکی از راههایی که به ما اطمینان می بخشد که دنیا با پیش نویس زندگی ما هماهنگ است اینست که اطلاعاتی را که درباره ی یک موقعیت خاص در اختیار داریم به طور انتخابی نادیده بگیریم. ما جنبه هایی از واقعیت را که ممکن است با پیش نویس زندگی ما در تضاد باشد بدون قصد آگاهانه پس می زنیم. این عمل را نادیده انگاشتن می نامیم.

به عنوان بخشی از حفظ و نگهداری پیش نویس زندگی خود ، گاهی اوقات درمقام افراد بزرگسال ، در روابطی قرار می گیریم که بازنوازی همان روابطی است که با والدین خود در زمان کودکی داشته ایم. ما این کار را بدون آگاهی انجام می دهیم. در چنین موقعیتی ، یکی از طرفین رابطه نقش «والد» و «بالغ» درون را ایفا می کند و دیگری نقش «کودک» را به عهده می گیرد. رفتار بین آنها به نوعی است که گویی هردواز سه حالت نفسانی بهره مند هستند به جای این که از شش حالت نفسانی خود بهره گیرند. چنین رابطه ای همزیستی محسوب می گردد.

 

تخریب ، تمبر و بازیهای روانی

به عنوان کودکانی نو پا ، متوجه می شویم که در خانواده ی ما احساسات خاصی تشوسق می شوند درحالی که احساسات دیگر منع می گردند. برای به دست آوردن نوازش ، ممکن است تصمیم بگیریم که فقط احساسات مجاز را حس کنیم. این تصمیم به طور نا آگاهانه گرفته می شود. زمانی که ما در دوران بزرگسالی ، پیش نویس زندگی خودمان را به اجرا در می آوریم ، در واقع به طور مستمر ، احساسات واقعی خود را با احساساتی که در دوران کودکی برای ما مجاز بوده اند می پوشانیم. این احساسات جایگزین شده احساسات تخریبی نامیده می شوند. اگر ما احساس سرکوب شده ای را تجربه کنیم و به جای بیان آن ، آنرا ذخیره نمائیم ، اصطلاحا" تمبر جمع کرده ایم.

«بازیها» عبارتند از یک رشته رفتارهای متقابل تکراری که در آن طرفین رابطه به تجربه ی احساسهای تخریبی خود می رسند. این روند رابطههمیشه شامل «تغییر نقش» است و در آن لحظه ای فرا می رسد که بازیگران اتفاقی غیرمترقبه ، آزاردهنده و ناراحت کننده را تجربه می کنند. افراد از اینکه به بازیهای روانی می پردازند ف آگاهی ندارند.

 

استقلال و خودپیروی

ما به عنوان افراد بزرگسال برای تشخیص توانایی های کامل خود ف احتیلج داریم که تصمیمات جدیدی درمورد روشهایی که در دوران کودکی برای رویارویی ا زندگی داشته ایم اتخاذ کنیم. زمانی که در یابیم این روش ها دیگر برای ما کار آرایی ندارند ، ناچاریم که آنها را با روش های جدیدی که کاربرد دارند جایگزین کنیم. به زبان تحلیل رفتار متقابل ما باید از پیش نویس زندگی خود پا را فراتر نهاده و به آنچه که استقلال نامیده می شود دست یابیم.

تکنیکها و روش های تحلیل رفتار متقابل به نوعی طراحی شده اند که به افراد کمک می کنند تا به استقلال و خود پیروی دست یابند. این استقلال و خود پیروی از آگاهی ، خود انگیختگی ، و توانایی برای ایجاد صمیمیت تشکیل شده است و با استفاده ار منابع کامل شخصی به عنوان یک فرد بزرگسال ، توانایی های او را برای حل مسائل بکار می گیرد.

 

 

فلسفه ی تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل ب اساس فرضیه های فلسفی خاصی استوار گردیده ، این پیش فرض ها ، عباراتی درباره ی انسان ، زندگی و هدف های تغییراند.

فرضیه های فلسفی تحلیل رفتار متقابل عبارتند از :

«انسانها ذاتا" خوب هستند».

«همه توانایی فکر کردن دارند».

«سرنوشت انسانها به دست خودشان تصمیم گیری شده است و این تصمیمات را می توان تغییر داد».

پیامد این فرضیه ها ، دو اصل اساسی به کار گیری تحلیل رفتار متقابل است :

«روش قرارداد بستن»

«ارتباط باز و نامحدود»

 

انسانها ذاتا" خوب هستند

اساسی ترین نظریه تحلیل رفتار متقابل این است که انسانها ذاتا" خوب هستند. این بدان معناست که من و تو هر دو ارزشمند ، محترم ، گرامی و گرانقدر هستیم. من خود را همانطور که هستم می پذیرم و تو را همانطور که هستی می پذیرم. این حالت از نهاد انسان بر می خیزد تا این که به رفتار مربوط شود.

گاهی ممکن است آنچه را که تو انجام می دهی نه دوست داشته باشم و نه قبول داشته باشم و نه قبول داشته باشم ولی همیشه هر چه هستی تو را می پذیرم.

نهاد تو به عنوان یک انسان در نظر من گرانقدر است هرچند که که رفتار تو ممکن است چنین نباشد.

 

همه توانایی فکرکردن دارند.

همه ، به جز آنهایی که ضایعات مغزی شدید دارند قادر به فکر کردن هستند. بنابراین هریک از ما مسئولیم که مشخص کنیم از زندگی چه می خواهیم. نهایتا" هر فردی با پیامد تصمیمات خود زندگی می کند.

 

الگوهای تصمیم گیری

من وتو هردوخوب هستیم ولی ممکن است گاهی اوقات درگیر رفتارهای غیر خوب یکدیگر شویم ، در این صورت ما از همان تصمیمات دوران کودکی خود پیروی کرده ایم.

اینها بهترین روشی بودند که ما به عنوان کودکان نو پا می توانستیم با کمک آنها خود را زنده نگهداریم و آنچه را که می خواستیم از دنیایی که در نظرمان خشن و بی رحم می آمد بگیریم. گاهی ، به عنوان افراد بزرگسال ممکن است از این الگوها استفاده کنیم ، هرچند که نتایج بی ثمر و دردناکی در پی داشته باشد. حتی زمانی که ما کودکان نوپایی بردیم ، والدین ما قادر نبودند ما را به روش خاص خود تربیت کنند. آنها یقینا" فشارهای زیادی بر ما وارد آورده اند. ولی این ما بودیم که تصمیم گرفتیم با این فشارها کنار بیائیم ، علیه آنها طغیان کنیم و یا آنها را نادیده بگیریم. این مسئله در مورد ما بزرگسالان نیز صادق است. دیگران و یا محیط اطرافمان نمی توانند ما را وادار کنند که به شکل خاصی فکر و یا احساس کنیم. دیگران و یا شرایط محیطی ممکن است فشارهای زیادی بر ما وارد کنند ، ولی همیشه براساس تصمیمات خودمان با آنها روبرو می شویم.

 

ما مسئول احساسها و رفتارهای خودمان هستیم.

هر زمان که تصمیمی بگیریم می توانیم بعد ها آن را تغییر دهیم. این مسئله در مورد تصمیمهای اولیه ای که درباره خود و دنیای اطرافمان گرفته ایم نیز صادق است. اگر بعضی از تصمیمات دوران کودکی ما نتایج دردناک و ناراحتی برای ما به عنوان افراد بزرگسال به بار می آورد ، می توانیم تصمیمات را ردیابی کرده و آنها را با تصمیمات جدید و مناسبی جایگزین کنیم.

بنابراین ما می توانیم تغییر کنیم. ما تغییر را صرفا" براساس بینش نسبت به الگوهای رفتاری قدیمی خودمان بدست نمی آوریم ، بلکه با تصمیم گیری فعالانه برای تغییر این الگوها به کسب آن نائل می شویم.

تغییرات ما می تواند واقعی و پا بر جا باشد.

 

روش قرار داد بستن

اگر شما متخصص تحلیل رفتار متقابل باشید و من هم مراجع شما باشم ، ما برای دستیابی به تغییراتی که من مایلم به آن برسم ، مسئولیت دو جانبه ای داریم.

این پیامد نظریه ایست که شما و من به نسبت مساوی مسئول رابطه خودمان هستیم.

شما مسئول نیستید همه ی کارها را برای من انجام دهید و من نیز انتظار ندارم که شما برای من هرکاری انجام دهید.

از آنجایی که هردوی ما در روند تغییر شرکت داریم ، بسیار حائز اهمیت است که هردو به روشنی بدانیم که چگونه این همکاری تنجام شود. بنابراین ما با یکدیگر وارد قرارداد می شویم.

ایت بیانگر مسئولیتی است که هر یک از طرفین به عهده دارندو من به عنوان یک مراجع آز آنچه که می خواهم تغییر دهم و آنچه که مایلم انجام دهم تا این تغییر رخ دهد ، سخن می گوییم ، و شما به عنوان متخصص و درمانگر تأیید می کنید که مایلید با من در این زمینه همکاری کنید. شما متعهد می شوید که از مهارتهای حرفه ای خودتان به بهترین نحو در این راه استفاده کنید و بگوئید که در ازای کاری که انجام می دهید از من چه می خواهید.

 

ارتباط باز و نامحدود

مرحوم دکتر اریک برن تأکید داشت که مراجع درست به اندازه درمانگر باید درباره ی آنچه در کار مشترکشان پیش می آید اطلاعات کامل داشته باشد. این از نظریه ی اساسی ناشی می شود که انسانها دارای نهاد خوبی هستند و همه توانایی فکر کردن دارند.

در روش درمانی تحلیل رفتار متقابل ، یادداشتهایی که درباره ی مراجع نوشته می شود در دسترس او قرار می گیرد. درمانگر مراجع را تشویق می کند که نظریات تحلیل رفتار متقابل را یاد بگیرد ، بنابراین مراجع در روند تغییر نقش مساوی برعهده می گیرد.

برای کمک به ارتباط بین مراجع و درمانگر ، نظریات تحلیل رفتار متقابل به زبانی ساده بیان می شوند. به جای استفاده از لغات طولانی مشتق از لاتین و یونانی که در شاخه های دیگر روانشناسی مرسوم هستند ، تحلیل رفتار متقابل از کلمات آشنایی استفاده می کند. «والد» ، «بالغ» ، «کودک» ، بازی ، پیش نویس ، نوازش.

بعضی بر این عقیده اند که چنین زبان ساده ای ، بازتاب اندیشه ای سطحی ایت. آنها در اشتباهند ، زیرا با وجود این که زبان تحلیل رفتار متقابل ساده است ، نظریات آن عمیق و دقیقا" مستدل است.

 

الگوی حالات نفسانی

به بیست و چها ساعت گذشته ی زندگی خود فکر کنید.

آیا در طول این مدت لحظاتی وجود داشت که شما درست شبیه زمانی که کودک خردسالی بودید رفتار ، فکر و یا احساس کنید؟

آیا زمانهایی نیز وجود داشت که رفتار ، فکر و یا احساس شما درست مانند آنچه در زمانهای گذشته از والدینتان یا جانشینان آنها کسب کرده اید باشد؟

و آیا هنوز موارد و موقعیت هایی وجود دارد که رفتار ، افکار و احساسهای شما فقط یک پاسخ مستقیم این زمانی این مکانی به آنچه که در آن لحظه ی خاص در اطراف شما اتفاق می افتد ، باشد؟

در این موقعیتهاست که شما به عنوان انسان بزرگسالی که هم اکنون هستید پاسخ می دهید به جای این که پاسخ شما از ژرفنای دوران کودکی شما برخاسته باشد.

همین حالا زمانی بگذارید و حداقل یک مورد از هرکدام از این سه روش مختلف رفتار ، فکر و احساس که می توانید از بیست و چهار ساعت گذشته ی خود بیاد آورید بنویسید.

با این کار شما اولین تمرین استفاده از الگوی حالات نفسانی را انجام دادهاید.

حال بیاید درباره ی آنچه که انجام داده اید فکر کنید. شما سه روش مختلف زندگی در این جهان را آزموده اید. هریک از اینها شامل یک رشته از رفتارها ، افکار و احساسها است.

زمانی که رفتار ، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی است که یک کودک بودم ، در حالت نفسانی «کودک» خود قرار دارم.

و مادامی که رفتار ، افکار واحساسهایم پاسخی مستقیم به وضعیت این زمانی این مکانی در رابطه به آنچه که در اطرافم می گذرد است و تمام توانایی هایی را که به عنوان یک انسان بزرگسال دارم ، به کار می گیرم ، در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار دارم.

اغلب اوقات در کاربرد تحلیل رفتار متقابل به سادگی می گوییم که در وضعیت «کودک» ، «بالغ» و «والد» خود قرار داریم.

زمانی که این سه حالت نفسانی را در کنار یکدیگر بگذاریم. الگوی حالات نفسانی سه بخش شخصیت را که در واقع هسته ی اصلی نظریه ی تحلیل رفتار متقابل است ، بدست آورده ایم. به صورت قراردادی سه دایره در کنار یکدیگر نمایانگر این سه بخش هستند.

روند تجزیه و تحلیل شخصیت در قالب حالات نفسانی تحلیل ساختاری نامیده می شود.

 

مثالهایی از جابه جایی حالات نفسانی

جین در خیابان پر ترافیکی مشغول رانندگی است. ثانیه به ثانیه او شاهد وضعیت و سرعت سایر وسایل نقلیه ای است که در اطراف او هستند ، او با توجه به علائم رانندگی اتومبیل خود را در رابطه با آنچه که در اطرافش در وضعیت این زمانی این مکانی می گذرد ، کنترل می کند. جین در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار دارد.

در همین زمان ، راننده ی دیگری با سرعت جلوی او می پیچد و راه را بر او می بندد. در آن واحد جین از این که این دو خودرو با یکدیگر تصادف کنند،احساس ترس و وحشت می کند.اونگاه سریعیبه آینه عقب می اندازد و می بیند که خیابان در پشت سر او خلوت است و از سرعت خود به آهستگی می کاهد به طوری که از تصادم دو خودرو جلوگیری می کند. در تمام این مدت جین در حالت نفسانی «بالغ» خود باقی مانده است. احساس ترس و وحشت او پاسخ مناسبی به خطرات این زمانی این مکانی بوده است ، و این هراس به او کمک کرد تا با سرعت بیشتری واکنش نشان دهد و از برخورد خودروها جلوگیری به عمل آورد.

حال با دیگر رانندگانی که پهنای جاده را در پیش دارند و به سرعت از کنار او می گذرند ، سری تکان می دهد و لبهای خود را به نشانه ی اعتراض می گذرد. جین به سرنشینان خودرو رو می کند و می گوید : «به چنین رانندگانی نباید اجازه رانندگی در این جاده ها داد.» در این لحظه جین به حالت نفسانی «والد» خود تعییر مکان داده است. زمانی که دختر کوچکی بود ، اغلب اوقات در کنار پدرش که رانندگی می کرد می نشست و او را در حالی که اعتراض خود را به تخلفات دیگر رانندگان با تکان دادن سر و گزیدن لبها نشان می داد ، نگاه می کرد.

چند دقیقه بعد ، جین به سوی اداره اش می رود و به ساعتش نگاه می کند و در می یابد که به علت ترافیک سنگین ، به جلسه ی مهمی که با رئیسش داشته دیر می رسد. قلبش فرو می ریزد و برای لحظه ای وحشت زده می شود. اکنون جین به حالت  نفسانی «کودک» خود وارد شده است. او خاطرات دوری از دبر رسیدن به مدرسه و ترس از این که معلم او را تنبیه کند ، داشته است. احساس هراس او در واکنش به آن خاطرات دور است و نه در پاسخ به آنچه که در وضعیت بزرگسالی او اتفاق می افتد.

در این لحظه جین از این که دوران کودکی خود را باز نوازی می کند ، آگاهی هوشیارانه ندارد. اگر از او می پرسیدید که «آیا این موقعیت چیزی از دوران کودکی تو را به یادت می آورد ؟» او ممکن بود صحنه ی کلاس درس را به بخش خاطرات آگاه خود بیاورد. در غیر این صورت ممکن بود آن خاطرات دردناک را به تمامی مدفون کند ، به طوری که به هیچ وجه قادر نباشد آنها را فورا" به خاطر آورد. او برای اینکه بتواند این خاطرات عمیق و قدیمی را به بخش آگاه خود بیاورد زمان طولانی تری لازم دارد و حتی شاید نیاز به روان درمانی داشته باشد.

حال که جین احساسها و افکار دوران کودکی خود را مجددا" تجربه می کند ، او همچنین بعضی از رفتارهایی را که در تمام سالیان گذشته به عنوان یک دختر مدرسه ای داشته است نشان می دهد. قلب او به شدت می زند. دستانش را جلوی دهانش می گیرد و چشمانش از حدقه در می آید. از نزدیک می توانستید ببینید که خیس عرق شده است. بعد از چند دقیقه جین با خود فکر می کند : «صبر کن ببینم ، من از چی دارم می ترسم؟ رئیس من یک خانم منطقی است. او می تواند بفهمد چرا من دیر کرده ام. به هر صورت ما می توانیم زمان از دست رفته را با کوتاه کردن وقت استراحت جبران کنیم.» جین به حالت نفسانی «بالغ» خود برمی گردد. سرنشین خودرو ، او را در حالت آرامش می بیند و جین دستش را از جلوی دهانش برمی دارد. چهره ی جین با تبسمی ملیح گشوده می گردد و سپس می خندد. خنده ی او خنده ی واقعی جین به عنوان یک زن بزرگسال و رشد یافته است و کاملا" با خنده های عصبی یک کودک وحشت زده متفاوت است.

قبل از این که بیشتر بخوانید ، به مثالهایی که از حالات نفسانی «کودک» ، «والد» ، و «بالغ» خود در بیست و چهر ساعت گذشته تهیه کرده اید ، برگردید.

 

 

حالت نفسانی «کودک»

به زمانهایی که در حالت نفسانی «کودک» خود قرار داشتید فکر کنید و احساسهایی را که در این مورد تجربه کرده اید یادداشت کنید. اگر بتوانید بطور آگاهانه برای آن موقعیتها نقش هایی را بازی کنید ، بسیار برایتان مفید است.

سپس آنچه را فکر می کنید یادداشت کنید. اغلب اوقات آسانترین راه برای دستیابی به حالت نفسانی «کودک» این سئوال است که : من در اندیشه هایم با خود چه می گفتم؟ سعی کنید آنچه را با خود درباره ی خود و سایر افراد و درباره ی جهان به طور کلی می گفتید دریابید. و بالاخره یادداشت کنید که در حالت نفسانی «کودک» در حالی که روبروی آینه ای نشسته اید و خود را در آن می نگرید نقش بازی کنید. ببینید که چگونه این احساسها ، افکار و رفتارها بازنوازی احساسها ، افکار و رفتارهای شما در دوران کودکی بوده است. شما حتی ممکن است قتدر باشید که آخرین وضعیت بازنوازی خود را مشخص کنید. در هر یک از این وضعیت ها شما چند ساله بودید؟

 

حالت نفسانی «والد»

به همین ترتیب ، یک رشته از احساسها ، افکار و رفتارهای مربوط به هم خود را در زمانهایی که در حالت نفسانی « والد» خود بوده اید ، یادداشت کنید و اگر دوست دارید بطور آگاهانه نقشهایی از آن وضعیت را بازی کنید.

شما اغلب می توانید با این سئوال که « من چه سخنانی از مادر یا پدرم در درون خود می شنوم ؟ » به آسانی به افکار « والدی » خود دست یابید. و شاید سخنانی که می شنوید از خویشاوند دیگری نظیر خاله ، عمه ، دایی ، عمو ، پدربزرگ ، مادر بزرگ و یا معلم مدرسه شما باشد.

در هر یک از این وضعیت ها ، زمانی که در حالت نفسانی « والد » خود بودید ببینید که چگونه رفتارها ، افکار و احساسهای شما درست شبیه والدینتان یا جانشینان آنها بوده است. شما احتمالا" در خواهید یافت که به سادگی می توان همان شخص بخصوص را که در وضعیتی خاص از او الگو برداشته اید ، شناسایی کنید.

 

حالت نفسانی « بالغ »

سرانجام ، یکرشته از رفتارها ، افکار و احساسهای مربوط به هم را در زمانهایی که تشخیص دهید ، از خود بپرسید : « آیا رفتار ، فکر و یا احساس من در رابطه با آنچه که در آن لحظه ی خاص در اطراف من می گذشت به عنوان یک شخص بزرگسال روش مناسبی بود ؟ » اگر پاسخ شما مثبت باشد ، می توانید آن رفتار را یک واکنش « بالغانه » بنامید.

شاید متوجه شوید در مواقعی که در « بالغ » خود بوده اید فقط می توانید رفتارها و افکار خود را به شکل فهرست در آمورید ولی احساسی را تجربه نکنید. علت این مسئله  این است که بیشتر مواقع ما می توانیم با واقعیت های این زمانی این مکانی ، بدون این که احساسی را تجربه کنیم ، به شکل مؤثری برخورد کنیم. به هر حال ، در زمانهایی که در حالت نفسانی « بالغ » خود قرار داریم ، می توانیم هیجانات و احساسهایی را تجربه کنیم و گاهی اینچنین است.

اما چگونه می توانید احساسهای « بالغ » خود را از احساسهای « کودک » خود تشخیص دهید ؟ احساسهای « بالغ » در رابطه با وضعیت های آنی ، واکنش های مناسبی هستند. وحشت جین را در لحظه ای که اتومبیلی به سرعت جلوی او پیچید ، به یاد آورید. واکنش هیجانی او باعث شد که سریع تر واکنش نشان دهد و به او کمک کرد تا از تصادف جلوگیری کند.

 اگر تا به حال به نظریه ی حالات نفسانی آشنایی نداشته اید ، ممکن است در این مورد شک داشته که افکار ، احساسها و یا رفتارهایی که از آنها فهرست تهیه کرده اید ، در مقایسه با حالت نفسانی «کودک» و یا «والد» شما در حالت نفسانی «بالغ» بوده است یا نه. اگر چنین است ، نگران نباشید ، زیرا همانطور که به خواندن ادامه می دهید و تمرینهای بیشتری را انجام می دهید ، فرصتهای بیشتری خواهید داشت که این مهارت مهم و اساسی تشخیص بین حالات نفسانی را رشد داده و تقویت کنید.

برای این که شخصیت سالم و متعادلی داشته باشیم به هر سه این حالات نفسانی نیاز داریم. برای حل مشکلات این زمانی این مکانی به «بالغ» نیاز داریم تا قادر باشیم به شکل شایسته و مؤثری ، از عهده ی زندگی برآئیم. برای سازگاری سالم با جامعه ، به قوانینی که در حالت نفسانی «والد» خو داریم نیاز داریم. در حالت نفسانی «کودک» خود ، به خود انگیختکی ، خلاقیت و توانایی شهودی که در دوران کودکی از آن بهره مند بوده ایم. دسترسی داریم.

 

تعریف حالات نفسانی  

اریک برن یک حالت نفسانی را چنین تعریف کرده است : یک الگوی همسان از احساسها و تجربیاتی که مستقیما" با یک الگوی همسان و هماهنگ رفتاری ارتباط داشته باشد.

« برن » در انتخابات لغات خیلی دقیق بود. ارزش آن را دارد که هم اکنون وقتی بگذاریم تا آن چیزی را که او توسط تعریفش به ما منتقل می کند ، روشن سازیم.

ابتدا « برن » براین عقیده است که حالات نفسانی به این صورت تعریف می شوند که هر یک تلفیقی از احساسها و تجربیاتی هستند که به صورتی همسان با یکدیگر قرار می گیرند.

به عنوان مثال ، زمانی که جین متوجه شد دیر به جلسه می رسد ، خاطراتی از دوران کودکی خود در رابطه با ترس از تنبیه شدن را تجربه کرد. چون این خاطره به یادش آمد احساس وحشت زدگی کرد. اگر شما راجع به این خاطرات از جین می پرسیدید او یقینا" تجربه مجدد دوران کودکی خود را در این رابطه تأیید می کرد . او عواطف و هیجانات دوران کودکی را به همین نسبت تجربه می کرد. تمام خاطرات جین در رابطه با تجربیات دوران کودکیش به اضافه ی احساسهایی که با این تجربیات همراهند به عنوان بخشهایی از حالت نفسانی « کودک » جین تلقی می شوند.

سپس اریک برن اظهار می دارد که رفتارهای خاص هر حالت نفسانی به صورت همسان با یکدیگر پدیدار می شوند. اگر جین را پی در پی مورد مشاهده قرار دهیم ، تأیید خواهیم کرد که او سه دسته علایم رفتاری متفاوت از یکدیگر را ظاهر می سازد. یک دسته از این رفتارها نشان دهنده ی « بالغ » او ، دسته ی دیگر نشان دهنده ی « والد » او و دسته ی دیگر نشان دهنده ی « کودک » او هستند. هر یک از این علائم که یک گروه از رفتارها را تشکیل می دهند بطور همسان با یکدیگر ظاهر می شوند. تفاوتی همسان و روشن بین هر کدام از این گروهها با دیگری وجود دارد. به عنوان مثال زمانی که چشمان جین از حدقه بیرون می آید، خیس عرق می شود ، و ضربان قلبش تند می شود می توان پیش بینی کرد که دستانش را بالا آورده و روی دهانش می گذارد. این علائم رفتاری بخشی از گروه رفتاری هستند که حالت نفسانی « کودک »  او را نشان می دهند. اگر جین را برای مدتی مورد مشاهده قرار دهیم ، می توانیم فهرستی از دامنه ی رفتارهایی را تهیه کنیم که به آن گروه از رفتارها مربوط می شود. به عنوان مثال جین ممکن است گردنش را کج کند و پاهایش را تکان دهد و با صدای بلند و لرزان صحبت کند.

به همین ترتیب می توانیم پیش برویم و فهرست مشابهی از رفتارهای همسان که نشان دهنده ی حالت نفسانی « بالغ » و حالت نفسانی «والد » جین باشد تهیه کنیم.

حال به تعریف اریک برن برگردیم و بر این عبارت او تأکید کنیم که « مستقیما" ارتباط داشته باشد». اریک برن بر این عقیده است که وقتی من با احساسها و تجربیاتی که بیان کننده ی حالت نفسانی بخصوصی هستند ، در تماس هستم ، رفتارهائی که بیان کننده ی همان حالت نفسانی است ظاهر می سازم. به عنوان مثال وقتی که جین خاطرات دوران کودکی خود را در رابطه با دیر رفتن به مدرسه و احساسهای وحشت زدگی که در آن زمان داشت تجربه می کند ، او یک گروه از رفتارهایی را که یک کودک نشان می دهد ظاهر می سازد. رفتارها مستقیما" مربوط به احساسها و تجربیات هستند و این ها با هم نماینگر حالت نفسانی « کودک » جین هستند.

نکته ی اساسی الگوی حالات نفسانی این است که این امکان را برای ما فراهم می سازد تا ارتباط قابل اطمینانی بین رفتارها ، تجربیات و احساسها به وجود آوریم. اگر ببینید که من یک رشته از رفتارهای همسان و مستمر که نشان دهنده ی حالت نفسانی « کودک » است ظاهر می سازم ، شما با اطمینان خاطر می توانید تصور کنید که تجربیات و احساسهای دوران کودکی من در حال باز نوازی هستند ، و اگر شما تغییر رفتار مرا ببینید و علائم رفتاری که مشخصه ی حالت نفسانی «بالغ» است ، مشاهده کنید ف به طور قاطع می توانید بپذیرید که تجربیات و احساسهای من از نوع تجربیات و احساسهای شخص بزرگسالی است که در موقعیت این زمانی این مکانی پاسخ می دهد. و زمانی که من یک سری رفتارهای بیرونی را ظاهر می سازم که درست مانند رفتارهای والدینم می باشند ، می توانید پیش بینی کنید که من در درون درحال بازنوازی احساسها و تجربیاتی هستند که از والدینم فراگرفته ام.

حال مثال های شخصی را که در بیست و چهار ساعت گذشته در رابطه با این که در حالت نفسانی « کودک » ، « والد » یا « بالغ » خود بوده اید ، یادداشت کرده اید ، مرور کنید.

سپس ببینید آیا احساسها و افکاری که در رابطه با حالت نفسانی « کودک » خود یادداشت کرده اید ، همه در وضعیت همسان و هماهنگی قرار دارند.

و سپس ببینید آیا رفتارهایی که در رابطه با حالت نفسانی « کودک » خود یادداشت کرده اید به صورت وضعیت های همسانی هستند یا نه.

آنگاه ببینید آیا رفتارهای « کودک » شما پیوسته با احساسها و افکار « کودک » شما هماهنگ می باشند یا نه.

حال سه مرحله ی فوق را برای رفتارها ، افکار و احساسهای « والد » و « بالغ » خود انجام دهید.

اکنون به مقایسه ی سه وضعیت مختلف رفتارها ، افکار و احساسهایی که یادداشت کرده اید به عنوان تعریفی از سه حالت نفسانی خود بپردازید ، و ببینید آیا این سه وضعیت به گونه ای مشخص از یکدیگر متفاوت هستند.

 

آیا تفاوتهای بین حالات نفسانی واقعی هستند ؟

با کامل کردن تمرینهایی که تا به حال در این فصل انجام داده اید شما توانسته اید ببینید آیا رفتارها ، احساسها و تجربیات شما با روش ارائه شده توسط الگوهایی حالت نفسانی هماهنگی دارد یا نه. ولی باید توجه داشت چه دلایلی وجود دارد که این الگوها در مورد همه مردم بطور کلی صادق است برای جمع آوری این دلایل ما باید از روشهای مشاهده افراد یاری جوئیم تا بتوانیم افکار از پیش تعیین شده درباره آنها را تا حد ممکن حذف کنیم. ما باید همچنین با روشی به تحلیل نتایج بپردازیم که این امکان را برای ما فراهم آورد ، تا بتوانیم قضاوت کنیم که آیا این ها بطور تصادفی ایجاد شده اند یا خیر. زمانی که ما روشهایی مناسب مشاهده و تحلیل را برگزیدیم ، بایستی از آنها به منظور بررسی دو مسئله یاری بجوئیم.

(١) آیا افراد سه وضعیت مختلف و رفتارهای خود را که با یکدیگر و در عین حال کاملا" متفاوت از یکدیگر هستند و به تعریف ما از سه حالات نفسانی مربوط می شود ، ظاهر می سازند؟

 (٢) آیا احساسها و تجربیاتی را که افراد گزارش می کنند با وضعیتهای رفتاری آنها به صورتی که ما از الگوی حالات نفسانی برداشت می کنیم مطابقت دارد؟

   اینک دلایل محکمی از کارهای مشاهده ای در دست داریم که جواب مثبت به هر دو سئوال فوق را تأیید می کند. این که به مطالعه ی جزئیات این بررسی بپردازیم ، خارج از محدوده ی این کتاب است.

 

حالات نفسانی و فرامن ، من ، نهاد

تقسیم بندی شخصیت به سه بخش مختلف به شکل الگوی حالات نفسانی ما را به یاد الگوی سه بخشی مشهور دیگری می اندازد. زیگموند فروید به وجود سه نمود روانی یعنی فرامن ، من و نهاد اعتقاد دارد.      

واضح است که این دو الگو به یکدیگر شباهت دارند. در ابتدای امر « والد » شبیه فرامن قضاوت کننده است که مشاهده می کند ، دستور می دهد ، اصلاح و اعمال می کند و بالاخره تهدید می کند. « بالغ » شباهتهایی به واقعیت سنجی « من » دارد و « کودک » شبیه « نهاد » یعنی جایگاه غرایز و سائق های سانسور نشده ، می باشد. شباهت بین این دو الگو چندان شگفت آور نیست چنانکه اریک برن در ابتدا به صورت یک روانکاو فرویدی آموزش دیده بود. لیکن بعضی از مفسرین از این هم پیشتر رفته و بر این باورند که « والد » ، « بالغ » و « کودک » که اریک برن پیشنهاد می کند ، شکل ساده شده ی سه نهاد فرویدی است. در این مورد آنها در اشتباه هستند. اریک برن در آثار اولیه ی خود برای نمایاندن تفاوت بین مدل خودش و مدل فروید با مشکل زیادی روبرو می شد.

مهمترین نکته در اینجا این است که اولا" حالات نفسانی « والد » ، « بالغ » و « کودک » هر کدام به صورت نشانه ها و علائم رفتاری قابل مشاهده تعریف شده اند. در حالی که فرامن ، من و نهاد مفاهیم کاملا" نظری و انتزاعی هستند. شما نمی توانید به من نگاه کنید ، یا به من گوش فرا دهید و سپس قضاوت کنید که آیا من در وضعیت فرامن خود هستم یا نه. ولی می توانید به سادگی به وسیله ی مشاهده دریابید که آیا من در حالت نفسانی « والد » خود هستم یا خیر.

افزون بر این ، حالت نفسانی هر فرد با هویت خاص و ویژه ی خود او در ارتباط است ، در حالی که سه نهاد روانی فروید شکلی کلی و عمومی دارد.زمانی که شخصی در حالت نفسانی « والد » خود قرار دارد ، او به شکل یک « والد » همگانی عمل نمی کنند. بلکه او رفتارها ، افکار و احساسهای یکی از والدین خود یا جانشینان آنها را دوباره ظاهر می سازد ، و وقتی که او در حالت نفسانی « کودک » خود قرار دارد ، صرفا"به شکلی کودکانه رفتار نمی کند ، بلکه او رفتارهایی را ظاهر می سازد که در دوران کودکی خودش داشته است و با احساسها و تجربیات آن دوران همراه هستند.

حالات نفسانی « والد » « بالغ « و « کودک » هر یک به تنهایی از فرامن ، من و نهاد تأثیر می پذیرند. اریک برن خاطر نشان می سازد زمانی که شخصی در حالت نفسانی « والد » خود است همه ی رفتارهای والدین خود را همراه با منهییات ، عقل و منطق و انگیزه ها نمایان می سازد حالات نفسانی « بالغ » و « کودک » به همین نحو منهییات ، عقل و منطق و انگیزه های خود را دارا هستند.

اریک برن نظریه ی خود را بر مبنای مدل روانشناسی فروید و با استفاده از نظریات پال فدرن درباره ی حالات نفسانی خود یعنی حالات مشخصی که « خود » در زمان مشخص و معینی ظاهر می سازد ، بنا نهاد. اریک برنسپس این نظریات را به صورت سه حالت نفسانی رفتاری قابل مشاهده تقسیم کرد و آنها را « والد » ، « بالغ » و « کودک » نامید.

الگوی روانشناسی فروید (فرامن ، من ونهاد ) با الگوی حالات نفسانی ( « والد » ، « بالغ » و « کودک ») نظریه ی واحد و همسانی نیستند ، و در عین حال با یکدیگر متضاد نیستند. آنها صرفا" توصیف متفاوتی از شخصیت هستند.

 

حالات نفسانی نامهایی هستند ، آنها اشیاء نیستند.

شما حالات نفسانی را نمی توانید وزن ، لمس و یا حمل کنید ، و نمی توانید آنها را در جای خاصی از بدن یا مغز پیدا کنید. زیرا که حالت نفسانی یک شیئی نیست ، بلکه نامی است که برای توصیف یک سری از پدیده ها می گذاریم. یعنی یک سری از احساسها ، افکار و رفتارهای مربوط به هم. به همین ترتیب « والد » ، « بالغ » و » کودک » اشیاء نیستند ، آنها اسامی هستند که ما آنها را از این جهت بکار می بریم که بتوانیم این سه وضعیت احساس ، فکر و رفتار را که در این فصل خواندیم از یکدیگر مجزا نمائیم.

اغلب اوقات در فعالیتهای روزانه در رابطه با تحلیل رفتار متقابل ف مردم از حالات نفسانی حود مانند اشیایی که در اختیار دارند صحبت می کنند. شما ممکن است مطالبی از این قبیل بشنوید :

 

 «کودک» من دوست داره خوش بگذرونه».

«تو«بالغ» خوبی داری».

مشکلی را که این نوع صحبتها ممکن است در بر داشته باشد این است که ما به طرف این باور بلغزیم که حالات نفسانی دارای وجودی مستقل از ما هستند ، یعنی از شخصی مه درباره ی او صحبت می کنیم جدا هستند. البته این فکر درست نیست. این درست نیست که بگوئیم کودک من خواهان شادی و لذت است این من هستم که خواهان شادی و لذتم و من ممکن است در حالت نفسانی «کودک» خود باشم و شادی و لذت را بطلبم. این درست نیست که بگوئیم «منیک«بالغ» قوی دارم» بلکه باید بگوئیم ، من دارای توانائیهایی هستم که می توانم کاره را طوری انجام دهم که با حالت نفسانی «بالغ» من همراه باشد. مانند واقعیت سنجی و ارزیابی احتمالات.

در سراسر این کتاب از این که از حالات نفسانی به عنوان اشیاء سخن بگوئیم می پرهیزیم ، پیشنهاد ما به شما این است که شما هم هم چنین کنید.

 

الگوی بیش از حد ساده شده

پس از این که کتاب «بازیها» پرفروش ترین کتاب در نیمه های دهه ی 1960 شد ، نظریه ی تحلیل رفتار متقابل ، روانشناسی عامه شناخته شد. بسیاری از سخنگویان و نویسندگان از این نظریه استفاده های تجاری کردند. آنها برای این که بتوانند به نظریه ی تحلیل رفتار متقابل بیشتر جنبه ی تجاری بدهند ، عقاید اساسی اریک برن را بی اعتبار ساختند. آنها بر روی مطالبی که خیلی واضح و برجسته بود تأکید ورزیدند و جنبه هایی را که نیاز به افکار عمیق و مشاهدات دقیق داشت به بوته ی فراموشی سپردند.

در همین دوران بود که الگوی بیش از حد ساده شده ی حالات نفسانی معمول شد. آن الگوی بازاری و تجاری هنوز وجود دارد. این سوء تعبیر ریشه در عدم درک بی پایان ، چه در بین متخصصین تحلیل رفتار متقابل و سایر افراد حرفه ای دیگر رشته ها دارد.

در این بخش ، به این الگوی بیش از حد ساده شده نظری می افکنیم لیکن هرگز پیشنهاد نمی کنیم که از آن استفاده کنید و در این کناب هم به هیچ ترتیب از آن استفاده نمی کنیم. با این وجود آن را به شما معرفی می کنیم صرفا" به این دلیل که ممکن است قبلا" در کتب یا مقالات دیگری به آن برخورد کرده باشید. شما همچنین می توانید آن را در افکار بسیاری از افرادی که نظریه ی تحلیل رفتار متقابل را در دوران پرآشوب سالهای 1960 یاد گرفته اند ببینید.

الگوی بیش از حد ساده شده ی حالات نفسانی چه چیز را ارائه می دهد؟ این الگو فقط می گوید : «وقتی که من دارم فکر می کنم در «بالغ» خود هستم ، وقتی دارم احساس می کنم در «کودک» خود هستم و زمانی که دارم قضاوتی اخلاقی و ارزشی می کنم در«والد» خود هستم.

و این کل مسئله است. متخصصین حرفه ای که خارج از سیتم تحلیل رفتار متقابل به این الگوی ارائه شده ، به عنوان اساس این سیستم می نگرند ، با حالتی گیج و سر در گم می پرسند که آیا کل مسئله همین است.

بعد از اینکه این مطالب را در مورد این که الگوی حالات نفسانی در واقع چه می گوید ف خواندید ممکن است سئوال کنید آیا الکوی بیش از حد ساده شده هیچگونه شباهتی با الگوی واقعی دارد؟ واقعیت این است که شباهتهایی هم وجود دارد. الگوی بیش از حد ساده شده در واقع معرف بعضی از ویژگیهای هر یک از حالات نفسانی است. لیکن این الگو سایر ویژگیهای اساسی این نظریه را نادیده می گیرد.

حال بیایید به واقعیت اساسی این الگوی بیش از حد ساده شده نگاهی افکنیم. چه شباهتهایی بین این دو الگو وجود دارد؟

می دانید که وقتی در حالت نفسانی « بالغ » خود هستم ، واکنش من به صورت این زمانی ، این مکانی است ، از تمام منابع و توانائیهایی که به عنوان یک انسان بزرگسال در اختیار دارم ، بهره می گیرم. معمولا" این حالت شامل حل مسئله نیز می باشد. من احتمالا" خود را به عنوان موجودی متفکر تجربه می کنم. اگر کسی در حال مشاهده ی رفتار من باشد ، احتمالا" خواهد گفت که من در حال فکر کردن هستم.

اگر به حالت نفسانی « کودک » خود بروم ، رفتارها ، احساسها و افکار دوران کودکی خود را بازنوازی می کنم. کودکان به خصوص نوباوگان ، جهان هستی را اساسا" از دریچه ی احساس می نگرند. بنابراین هرگاه در حالت نفسانی « کودک » خود هستم به احتمال خیلی زیاد خود مرا در حالت احساس کردن می یابم. در این اوقات کسی که مرا مشاهده میکند احتمالا"تأیید خواهد کرد که من در حال بیان احساس هستم.

وقتی که در حالت نفسانی « والد » خود هستم ، رفتارها ، افکار و احساسهای من تقلیدی از والدینم و یا جانشینان آنها به شکلی که در دوران کودکی در نظرم ظاهر می شدند ، می باشد. در نظر کودک ، والدین اوقات بسیار زیادی را برای وضع کردن قوانین ومقررات درباره ی آنچه که باید اتفاق بیفتد و یا برای قضاوت کردن در مورد دنیای اطراف ، صرف می کنند. در نتیجه بیشتر زمانهایی که در حالت نفسانی « والد » خود هستم ، در واقع آنچه را که والدینم انجام می دادند ، انجام می دهم و درباره ی باید و نبایدها تعیین ارزش و قضاوت می کنم.

در نتیجه ، الگوی بیش از حد ساده شده به ما بعضی از کلیدهای اولیه بسیار ساده را برای تشخیص حالات نفسانی ارائه می دهد. وقتی که در حالت نفسانی « بالغ » خود قرار دارم اغلب اوقات در حال فکر کردن هستم ، و زمانی که در حالت نفسانی « کودک » هستم اغلب در وضعیت احساس کردن می باشم و هرگاه در حالت نفسانی « والد » هستم اغلب در حال تعیین ارزش و قضاوت هستم .

اما این کلیدهای اولیه ، درباره هر یک از حالات نفسانی توضیحات ناکافی و مختصری ارائه می دهند. الگوی بیش از حد ساده شده ، کاملا" این مطلب را از قلم می اندازد که من می توانم در هر یک از حالات نفسانی خود ، فکر کنم ، احساس کنم و درباره ی ارزشها قضاوت کنم.

 خطای جدی تری درمورد الگوی بیش از حد ساده شده این است که درباره ی بعد زمانی حالات نفسانی چیزی نمی گوید. دکتر اریک برن بارها و باروها تأکید کرده بود که حالات نفسانی « والد » و « کودک » انعکاسی از گذشته هستند.

در حالت نفسانی « کودک » ، من رفتارها ، افکار و احساسهای گذشته ی خودم را یعنی دوران کودکی بازنوازی می کنم ، وقتی که من در حالت نفسانی « والد » خود هستم درگیر رفتارها ، افکار و احساسهایی که در گذشته از والدینم و یا جانشینان آنها تقلید کرده ام ، می باشم. تنها زمانی که در حالت نفسانی « بالغ » خود هستم ، با تمام توانائیها و منابع فعلی خود به عنوان یک فرد بزرگسال ، به موقعیت ها واکنش نشان می دهم.

با این نگاه کوتاه ، الگوی بیش از حد ساده شده را کنار می گذاریم. این الگو برای مطالب کوتاه و مختصر ، و یا صحبتهای بعد از شام مناسب است ، ولی در مورد این که تحلیل رفتار متقابل واقعا" درباره ی چیست چیز زیادی نمی گوید. از این به بعد در این کتاب ما به همان الگوی اولیه و اصلی اریک برن وفادار خواهیم ماند.

 

 

 

تحلیل کنشی حالات نفسانی

 در این فصل و در فصل بعدی ، ما متن تفصیلی دیگری از الگوی حالات نفسانی ، ارائه می دهیم که این الگو ، حالات نفسانی را به دو صورت ساختاری و کنشی مورد توجه قرار می دهد.

الگوی ساختاری به ما نشان می دهد که در هریک از حالات نفسانی چه عناصری وجود دارد ، در حالی که الگوی مدل کنشی ، حالات نفسانی را تقسیم بندی می کند و به ما نشان می دهد که از هر یک چگونه استفاده می کنیم.

همین نظر را با زبان علمی تر به این شکل می توان بیان کرد : الگوی ساختاری حالات نفسانی با محتوای حالات نفسانی سر و کار دارد ، در حالی که الگوی کنشی ، با فرآیند حالات نفسانی مربوط است.

ساختار = چه چیز = محتوا

کنش = چگونه  = فرآیند

درک الگوی کنشی احتمالا" در ابتدای شناخت ، خیلی آسان تر به نظر می رسد ، بنابراین ابتدا آنرا مورد بررسی قرار می دهیم .

 

« کودک مطیع و سازگار » و « کودک طبیعی »

تصور کنید که من در حالت نفسانی « کودک » خود هستم. من درست به همان گونه که در دوران کودکی رفتار ، فکر و احساس می کردم ، رفتار ، فکر و احساس می کنم. بسیاری از زمانهایی که من کودک نوپایی بودم خود را با انتظارات و فرامین والدینم یا جانشینان آنها سازگار می کردم.من یاد گرفته بودم برای این که با زندگی کنار بیایم با همسایه ها رفتار مؤدبی داشته باشم حتی اگر آنها را خیلی هم دوست نداشتم. وقتی که لازم بود بینی خود را پاک کنم به جای آستین از دستمال استفاده می کردم ، حتی اگر استفاده از آستین آسان تر بود. در همان اوان زندگی ، دریافتم که پدرم مرا زمانی که ساکت هستم بیشتر دوست دارد ، در نتیجه هر وقت او حضور داشت اغلب ساکت بودم. مادرم دوست داشت همیشه بخندم و به نظر می رسید دوست ندارد گریه کنم یا عصبانی شوم. بنابراین ، هرگاه با او بودم ، بیشتر وقتها می خندیدم ، حتی اگر بعضی وقتها غمگین بودم و دوست داشتم گریه کنم و یا عصبانی بودم و می خواستم برسرش فریاد بزنم. اکنون ، به عنوان یک بزرگسال ، اغلب همین روشهای رفتاری را که در کودکی برای سازگاری با انتظارات والدینم انتخاب کرده بودم ، تکرار می کنم. در این حالت ، من در بخش « کودک » مطیع و سازگار حالت نفسانی « کودک » خود هستم.

زمانهای دیگری هم دردوران کودکیم بوده که من علیه این قوانین و انتظاراتی که والدینم از من داشته اند طغیان می کردم. تا پدرم رویش را بر می گرداند من با بی ادبی برای دختر کوچک همسایه شکلک در می آوردم. و گاهی اوقات که تنها بودم بینیم را حسابی با آستینم پاک می کردم ، فقط به این دلیل که از دستمال دیگر خسته شده بودم. حتی روزهایی بود که آنقدر احساس بدی داشتم که باید همیشه در حضور مادرم بخندم ، که تمام روز را با او بد اخمی می کردم تا نشانش بدهم که همیشه آنطور نیستم.

زمانی که این گونه رفتار می کردم ، مانند این بود که دستورات والدینم را درست برعکس انجام می دادم. به جای سازگاری و تبعییت از انتظارات آنها ، تا آنجا که می توانستم برعکس آن عمل می کردم.

در زندگی بزرگسالی ، هنوز ممکن است با همین روشها طغیان کنم.اغلب اوقات ممکن است از اینکه رفتارهای طغیانگرانه دارم آگاه نباشم. وقتی که رئیسم کار مشکلی به من واگذار می کند ، شاید متوجه شوم برای این که آن کار را به موقع تحویل دهم زمان کافی ندارم. در واقع من هم به اندازه ی همه وقت دارم ، یعنی ٢٤ساعت در روز. این که به رئیسم بگویم وقت نکردم کار را تمام کنم ، رضایت مبهمی را در من ایجاد می کند که می گوید « حالا نشانت می دهم. »وقتی که چهار ساله بودم ممکن بود همین احساس رضایت طغیانگرانه را داشته باشم وقتی که به مادرم نشان می دادم نمی تواند وادارم کند آخرین سیب زمینی توی بشقابم را بخورم. 

 

 دانستنیهای نوین علم روانشناسی برای زندگی بهتر

 

با وجدان‌ها کمتر آلزایمر می‌گیرند

اگر توصیه‌های اخلاقی را جدی بگیرید و آدم با وجدان، بااخلاق و وظیفه‌شناسی باشید، می‌تواند خیالتان راحت باشد که راه سعادت‌تان از مسیر خوبی می‌گذرد؛یعنی که این حس‌ها و رفتارهای مسئولانه ناشی از آن می‌تواند به سلامت شما هم کمک کند و باعث شود تا در دوران سالمندی کمتر مبتلا به آلزایمر شوید.این نتایجی است که محققان به تازگی به آن دست یافته‌اند و در نشریه آرشیو روان‌پزشکی عمومی منتشر کرده‌اند.به گزارش رویترز، این مطالعه جالب که از سال 1994 تا 2006 به طول انجامیده، روی هزار نفر از کشیش‌ها، راهبان و سایر فعالان کلیسایی، انجام شده است.

از این افراد خواسته شده به میزان وجدان و اخلاق‌مداری خود نمره بدهند. همچنین سؤالاتی از آنها پرسیده شده که به‌طور غیرمستقیم این موضوع را بررسی کرده است.این افراد طی این مدت از لحاظ عصبی و ‌پزشکی ارزیابی شده‌اند تا عملکرد شناختی آنها، و این که به آلزایمر مبتلا هستند یا نه، خیلی زود تشخیص داده شود.

در طی این مدت، از این عده، 176 نفر به آلزایمر مبتلا شدند. مقایسه این افراد با سایر افرادی که در این مدت به بیماری مبتلا نشده بودند، نشان داد که تعداد آدم‌هایی که به اخلاق و وجدان‌شان امتیاز کمتری داده بودند، در بین بیماران مبتلا بیشتر از بقیه بود؛ طوری که وقتی امتیاز فردی به 40 می‌رسید، احتمال ابتلایش خیلی کم و اگر به زیر 28 می‌رسید، احتمال ابتلایش خیلی زیاد می‌شد.

البته این محققان، از دانشگاه راش در شیکاگوی آمریکا، روی این موضوع تاکید داشتند که این افراد مذهبی، از طیف‌های مختلف شخصیتی بودند و همه یک‌جور نبودند. ضمن این که آنها به این نکته هم توجه داشتند که این رابطه ممکن است چندان معنی‌دار نباشد و تنها یک تصادف باشد. به همین علت، سایر متغیرها را هم در نظر گرفتند و اثر آنها را از این رابطه حذف کردند؛ متغیرهایی که پیش از این به‌عنوان عوامل خطر و زمینه‌ساز بروز بیماری آلزایمر معرفی شده بود.

آنها از این نتایج، اثر متغیرهایی مانند سیگار، کم‌تحرکی و ارتباطات اجتماعی را حذف کردند و جمع‌بندی آنها این بود که احتمال بروز آلزایمر در افراد اخلاق‌مدار، 47 درصد کمتر از سایرین است.توجیه محققان در این‌باره قابل‌تامل است. آنها می‌گویند افرادی که به امور اخلاقی و مذهبی پای‌بندتر هستند، زندگی موفق‌تر و ملایم‌تری هم دارند و این موفقیت و ملایمت، باعث شده تا احتمال بروز آلزایمر در آنها کمتر شود.

آنها در بررسی چند ساله‌شان متوجه شدند که این افراد تنش‌ها و استرس‌های کمتری در زندگی‌‌شان دارند.نه این که مشکلی در زندگی نداشته باشند، بلکه مهارت‌های حل مسئله و نیز تطابق‌شان با این مشکل‌ها بیشتر است. ضمن این که رابطه معنوی آنها با خداوند، به آنها در تحمل سختی‌های زندگی کمک می‌کند.یک مطالعه جانبی دیگر نیز در کنار مطالعه اصلی انجام شد که نتایج آن جالب به‌نظر می‌رسد.

در این بخش، افرادی که طی مطالعه از دنیا رفته بودند، بررسی شدند و نتایج مهمی از کالبدشکافی آنها به دست آمد؛ این که مغز افرادی که تا این اندازه به اخلاق و مذهب پای‌بند بودند، تغییرات بیولوژیک کمتری را هم در مقایسه با سایرین نشان می‌داد.تغییراتی مانند آتروفی و کاهش حجم، که در مغز افرادی به وجود می‌آید که در راه آلزایمری شدن‌اند.

 

توهم فقط دیداری نیست

انسان ممکن است توهم را در هر یک از حواس پنجگانه (لامسه، بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی) تجربه کرده باشد.

به گزارش پایگاه خبری مدیکال گاید؛ در توهم بینایی، فرد مخلوقات عجیب و غریبی را مشاهده می کند که در جهان واقعیت وجود خارجی ندارد چنین عارضه ای ممکن است در اثر بیماری های روانی و یا اعتیاد به الکل و یا در اثر مسمومیت دارویی رخ دهد نمونه بسیار قوی ازاین قبیل داروها LSD است.

بنابراین گزارش؛ مصرف این دارو با توهمات بینایی از نور و رنگ همراه است این نور و رنگها غالبا" لذت بخش توصیف می شوند اما گاهی به شدت وحشتناک می شوند.

توهمات شنوایی مشخص کننده انواع خاصی ازشیزنوفرنی(نوعی بیماری روانی) هستند در این نوع توهم بیمار صداها و یا موزیک هایی را می شنود که این اصوات راههایی را به وی نشان می دهند.

 

افراد دارای روحیات مثبت زود باور ترند

یک پژوهش جدید حاکیست کسانی که روحیات مثبت دارند زود باورتر هستند.

به گزارش سلامت نیوزو به نقل از پایگاه خبری نیوکرالا پروفسور "لارا کینگ" از دانشگاه میسوری، کلمبیا گفت: وقتی فردی روحیات مثبت دارد ذهن باز و ورزشی دارد، خلاق است و هر چیزی را که به نظر واقعی می رسد باور می کند.

بنابراین گزارش: پژوهشگران برای بررسی حالات روحی روش و تاثیر آن بر باور افراد در یک آزمایش از شرکت کنندگان خواستند به سمت اشیاء مختلف چیزی پرتاب کنند، وقتی این اشیاء با عکس یک نوزاد جا به جا شد آنهایی که دارای روحیات مثبت بودند نمی توانستند آن را به خوبی هدف قرار دهند.

کینگ گفت: این طور به نظر می رسد که این افراد باور داشتند در جایی یک نوزاد در حال گریه کردن است.

 

ارتباط نور آفتاب با اختلالات عاطفی فصلی

محققان دریافتند اختلالات عاطفی فصلی بیشتر در پاییز رخ می دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه خبری هلث دی یکی از علائم این نوع اختلال این است که این حالت با شروع فصل پاییز آغاز و با شروع فصل بهار پایان می یابد.

بنابراین گزارش؛ این نوع اختلال با بهم خوردن تعادل شیمیایی در مغز مرتبط بود که ناشی از کمبود نور آفتاب در زمستان و پاییز است بعضی افراد مستعد بروز چنین حالتی هستند و این وضعیت در زمان و در سنین نوجوانی بیشتر دیده می شود.

همچنین؛ این حالت با افسردگی، خستگی مفرط و بی علاقگی نسبت به افراد و فعالیت های روزانه همراه است و دید فرد نسبت به زندگی را تغییر می دهد. کارشناسان معتقدند می توان احتمال بروز این حالت را کاهش داد.

این گزارش حاکیست؛ با استفاده از قرارگیری در معرض نور طبیعی احتمال آن کاهش می یابد و در صورت ابتلا با استفاده از نور درمانی می توان آن را معالجه کرد.

یادآور می شود؛ روش های درمانی دیگر از جمله استفاده از روان درمانی بسیار موثری است.

 

چند شغله بودن موجب افزایش استرس می شود

بررسی ها نشان می دهد، افرادی که به دلایل گوناگون چندین شغل دارند از نظر روانی دارای استرس بیشتر و تمرکز و کارایی کمتر در کارها هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر ، فرد چند شغله به دلیل مشغولیت فکری زیاد ، تمرکز و احساس امنیت شغلی خود را از دست می دهد و احساس مسئولیت و تعهد او نیز نسبت به افرادی که به طور منظم چندین ساعت در روز فقط به یک کار می پردازند ، کاهش می یابد.

براساس این گزارش، فردی که یک شغل داشته باشد نسبت به افراد چند شغله استرس بسیار کمتری دارد.علاوه بر آن استرس زیاد می تواند بر روابط بین فردی و خانوادگی فرد تاثیر منفی گذاشته و فرد را خسته و نهایتا مبتلا به افسردگی کند.

کارشناسان معتقدند، نگرانی از چگونگی انجام و تحقق هر یک از شغل ها موجب عوارض جسمی از جمله افزایش فشار خون و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن می شود.

 

 

انسان سالم از دیدگاه روان شناسی

شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکى منطقى و علمى در این باره دغدغه دیرپاى انسان بوده است. از این رو طبیعى است که تاریخ اندیشه بشرى از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایى در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهى و مکتبهاى فکرى, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینى و اجتماعى, هر کدام به گونه اى, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.

شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکى منطقى و علمى در این باره دغدغه دیرپاى انسان بوده است. از این رو طبیعى است که تاریخ اندیشه بشرى از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایى در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهى و مکتبهاى فکرى, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینى و اجتماعى, هر کدام به گونه اى, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.

روان شناسان, با تمام گونه گونى مکتبها و جامعه شناسان, با تفاوت دیدگاه هاشان دراین باره به پژوهش و نگارش پرداخته اند. به همین دلیل حتى اشاره اى کوتاه به همه دیدگاه ها نیازمند نگاشتن کتاب یا کتابهایى حجیم است, از این رو در این مقاله نمى توان انتظار تفصیل یا پردازش به همه نظریه ها را داشت و ناگزیر باید به گزینش و انتخاب رو آورد.

 

تعریف سلامتى و شخصیت سالم

سازمان جهانى بهداشت w . h . o که هدف خود را (حصول عالى ترین سطح ممکن بهداشت براى همه مردم) تعیین کرده است, در باره بهداشت و سلامتى, در اساسنامه خود این گونه آورده است:

 

)حالت رفاه کامل جسمانى, روانى و اجتماعى است, نه صرفاً فقدان بیمارى یا علیلى(.

این تعریف با آن که نشان مى دهد منظور از سلامتى فقط بیمار نبودن نیست, و در عین حال که سمت وسوى تلاش براى سلامتى را مشخص مى کند, خود هیچ چیزى درباره این که چگونه مى تواند چنان رفاهى را, در تمام زمینه ها به دست آورد ارائه نمى کند و آن را به عهده پژوهشگران گ ذاشته است, که البته پژوهشگران و محققان نیز در هر دو میدان, یعنى بهداشت جسم و بهداشت روان گامهاى جدى برداشته اند و ما در این نوشته به بخشى ازآن تلاشها و دستاوردها در خصوص انسان و شخصیت سالم که پایه بهداشت روان است اشاره خواهیم داشت.

 

تفاوت انسان سالم با انسان آرمانى

این نکته شایان توجه است که بین انسان سالم و انسان آرمانى یا انسان کامل (به اصطلاح عارفان) تفاوت است, هنگامى که درباره انسان کامل (کامل در اصطلاح عرفان) سخن مى گوییم, سخن از انسانى است که به عالى ترین درجه انسانیت رسیده است, تمام نیروهاى معنوى بالق وه او به (فعلیت) رسیده اند, اما آن گاه که از انسان سالم سخن مى گوییم, صحبت از کسى است که در مسیر درست زندگى قرار گرفته است, فرق نمى کند در کجاى کار باشد, در آغاز یا میانه راه و یا به قله رسیده باشد. بنابراین مى توان گفت (انسان سالم) تعریفى عام تر دارد, ز یرا هر انسان کاملى, انسان سالم نیز هست, اما شاید بسیارى از افراد سالم در راه کمال باشند و با کمال مطلوب فاصله داشته باشند. به هر حال, صاحب نظران در تعریف سلامت جسمى معتقدند که سلامت جسمى این است که شخصى در مسیر رشد طبیعى قرار گرفته باشد, نیازهاى ضرورى آن تأمین شود, قسمتى از آن به دلیل اختلال از انجام کار خویش باز نماند و سبب اختلال در تمام سازمان بدن نشود, و از همه مهم تر این که احساس درد و رنج و نقص در اعضاى بدن وجود نداشته باشد.

اگر سلامتى روانى را هم با همین دیدگاه تعریف کنیم باید بگوییم:

سلامتى روانى این است که شخص در مسیر رشد طبیعى روانى قرار گرفته و موانع رشد روانى از سر راه او برداشته شده باشد, تمام نیازهاى ضرورى روانى او تأمین شده باشد و از همه مهم تر این که احساس ناخوشایند نقص, درد و افسردگى روانى او را (زیر فشار) قرار ندهد.

بنابراین سلامت; یعنى قرار داشتن در مسیر رشد و بهره ورى صحیح, به فعلیت رسیدن استعدادها, بدون نقص و درد و رنج فرساینده, و انسان سالم, کسى است که از نظر جسمى و روانى در مسیر رشد و بهره ورى از استعدادها و توانهاى خویش قرار گرفته باشد و موانع رشد روانى و جسمى . نقص, درد, ناراحتى شدید و افسردگى او را رنج ندهد.

این سلامتى چگونه به دست مى آید؟ این پرسش که تاکنون هزاران طبیب, روان پزشک و روان شناس در باره آن اندیشیده اند و البته پزشکان در زمینه بیماریهاى جسم و روشهاى درمان به نقطه نظرهاى همگون و هماهنگ دست یافته اند, در حالى که روان کاوان و روان شناسان در زمینه ش ناخت علل بیماریهاى روان و راههاى درمان آن, اختلاف بیش ترى دارند و این نشأت یافته از پیچیدگى ماهیت روان آدمى است, ولى با این حال تلاشهاى صورت گرفته بى فرجام نبوده است.

 

مکتب هاى روان شناسى انسان گرا

روان شناسى داراى مکتب ها, گرایشها و شاخه هاى بسیارى است, ولى پیش از اشاره به تفاوت هاى مکتب هاى روان شناسى لازم است تأکید کنیم که هر کدام از این گرایشها و مکتبها براى خود فلسفه و جهان بینى خاصى درباره انسان دارند. به قول کارل راجرز (هر جریان در رو ان شناسى, فلسفه ضمنى خاص خود را درباره انسان دارد(.

از لحاظ فلسفى, روان شناسى به دو گروه عمده تقسیم مى شود:

-1 نمایان گر سنت تجربى: ساخت گرایى ـ رفتارگرایى

-2 نماینده سنت دکارتى آرمان گرا: کنش گرایى, روان شناسى هاى گشتالت و هورمیک.

آلپورت  در تقسیم بندى فلسفى و ریشه هاى دورتر مکاتب روان مى نویسد:

اجداد ساخت گرایى و رفتارگرایى, هابز, لاک, هارتلى, جیمز, استوارت میل, بین, ماخ و اثبات گرایى منطقى, و در علوم طبیعى هلمهولتز بوده اند و اجداد کنش گرایى, روان شناسى هاى گشتالت و هورمیک: لایب نیتز, کانت, برنتاند, هوسرل و ویندلباند مى باشند.

مکتب روان کاوى داراى عناصرى از هر دو سنت است, و قدرت نسبى آنها نیز بر طبق نظامهاى روان کاوى متغیر است.

مفهوم یا تصور ذهنى از انسان رابطه نزدیکى با زیربناى فلسفى مکتب دارد. این مفهوم به طرز خاصى از طریق موضوع مکتب, رابطه بدن و ذهن را آشکار مى سازد. تا حد زیادى نارضایتى از تصور انسان که بطور تلویحى در روان شناسى معاصر مطرح است موجب شده که در دو دهه اخیر جهت گیرى هاى جدیدى همچون جهت گیرى انسان گرا و پدیدار شناختى ـ اصالت وجودى, به طور ناگهانى پدید آید.

با این که هیچ کدام از مکتبهاى روان شناختى بدون پایه فلسفى نیست, ولى برخى تلاش کرده اند روان شناسى را نیز مانند فیزیک و دیگر علوم طبیعى دانشى کاملاً تجربى قلمداد کنند و از همان روشها در تحقیقهاى روان شناسى بهره ببرند.

روان شناسى که در آغاز به جاى مطالعه سلامت روان به بررسى بیمارى روانى پرداخت, تا مدتها مطالعه استعداد بالقوه آدمى را براى کمال نادیده گرفت, اما در سالهاى اخیر, شمار روزافزونى از روان شناسان به قابلیت کمال و دگرگونى در شخصیت آدمى روى آورده اند.

 )روان شناسان کمال) که بیش تر آنها خود را روان شناسان انسان گرا  مى دانند, با دیدى نو به ماهیت انسان مى نگرند. انسانى که آنها مى بینند با آنچه که رفتارگرایى و روان کاوى , یعنى شکل هاى سنتى روان شناسى ترسیم مى کنند, متفاوت است.

روان شناسان کمال با دیده انتقادى به این سنتها مى نگرند, چرا که معتقدند نگرش رفتارگرایى و روان کاوى به ماهیت انسان محدود است, و اعتلایى را که آدمى مى تواند بدان دست یابد, نادیده مى انگارد.

این منتقدان مدعى اند که رفتارگرایى, آدمى را چون ماشین مى بیند, یعنى (نظام پیچیده اى که با شیوه هاى قانونمند رفتار مى کند.) انسان به منزله ارگانیسمى منظم, ترتیب یافته و برنامه ریزى شده, با خود انگیختگى و سرزندگى و خلاقیت و چون دماپاى (ترموستات) تصویر شده است. روان کاوى نیز تنها جنبه بیمار یا درمانده و ناتوان طبیعت آد مى را عرضه داشته است, زیرا کانون توجهش رفتار روان نژند و روان پریش است.فروید و پیروان تعالیم وى نیز اختلالات عاطفى و نه شخصیت سالم, یعنى بدترین و نه بهترین وجه طبیعت انسان را مورد بررسى قرار دادند.نه روان کاوى و نه رفتارگرایى از استعداد بالقوه آدمى براى کمال, و آرزوى او براى بهتر شدن از آنچه هست, بحثى نکرده اند. در واقع, این نگرش‌ها تصویر بدبینانه اى از طبیعت انسان به دست مى دهند. رفتارگرایان, آدمى را پاسخگوى کنش پذیر محرکهاى بیرونى, و روان کاوان, او را دستخوش نیروهاى زیست شناختى و کشمکش‌هاى دوره کودکى مى پندارند.

 

 

 

 

نام کتاب : تحلیل رفتار متقابل

موضوع : روشهای نوین در روان شناسی

اسم نویسنده : ون جونز ویان استوارت

منابع و مأخذ : کتاب تحلیل رفتار متقابل ،

www.daneshju.ir

http://newmind.mihanblog.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره سازماندهي

بازديد: 1271

تحقیق درباره سازماندهي :

سازماندهي،فراگرد نظم و ترتيب‌دادن به‌كار وفعاليت وتقسيم و تكليف‌آن به افراد به‌منظور انجام دادن‌كار وتحقق هدفهاي‌معين‌مي‌باشد.

نتيجه سا‌زماندهي، ايجاد ساختار است و ساختار، روابطي منظم و منطقي كه لازمه عمليات اعضاي سازمان است، به وجود مي‌آورد.

از طريق فراگرد سازماندهي ، افراد به صورت گروهي در ساختار و روابط متشكلي قرار مي‌گيرند تا با تواناييهاي لازم و كافي،كار مؤثري را براي رسيدن به هدفهاي معين انجام دهند . اعضاي هر گروه يا سازمان ، به طور انفرادي ، از لحاظ هوش ، استعداد ، توانايي ،تجربه حرفه‌اي و كششهاي عاطفي متفاوتند در اثر سازماندهي ، از قابليتها و تواناييهاي افراد به طور مناسب و شايسته استفاده مي‌شود .

 

سازماندهي طي مراحل زير صورت مي‌گيرد :

1-   تشخيص فعاليتهاي لازم براي رسيدن به اهداف و اجراي خط‌ مشي و برنامه‌ها .

2- گروه بندي فعاليتها با توجه به منابع انساني و مادي موجود و تشخيص بهترين طريقه استفاده كردن از آنها .

3- دادن اختيار عمل و حق دستور‌دهي و تصميم گيري براي انجام دادن كار به مسئول هر گروه .

4- ارتباط دادن واحدهاي گروه‌بندي شده به يكديگر به صورت افقي و عمودي از طريق روابط اختيار،شبكه ارتباطي و نظام اطلاعاتي.

 

در فرهنگ اسلامي كه فرهنگ نظم و انتظام است ، به سازمان و سازماندهي با ديدي عميق نگريسته شده است . تقسيم كار ، حدود وظايف ، جلوگيري از تداخل امور ، اختيار و آزادي در محدوده مسئوليت ، همه از مسائلي هستند كه براي دستيابي به سعادت و سيادت ، در نظام اسلامي از ضروريات زندگي به حساب مي‌آيند و در قران و سنت نمونه‌هاي فراواني از آن را مي‌بينيم .

نمونه موفقيت آميز تقسيم كار و وظايف را مي‌توان در جنگ خندق مشاهده كرد كه پيامبرگرامي اسلام براي سرعت بخشيدن به كار و تعيين مسئوليت افراد ، وظيفه كندن خندق را بين افراد تقسيم و مسئوليت هر گروه را معين فرمودند به طوري كه موفقيت چشمگيري را نصيب مسلمانان نمودند تا آنجا كه بسياري از مورخين پيروزي مسلمانان را در اين جنگ خطرناك و بزرگ ، نتيجه تدبير پيامبر گرامي اسلام (ص) در تقسيم كار و كندن خندق براي دفاع از شهر مدينه شمرده‌اند .

امام علي (ع) در زمينه لزوم تقسيم كار و مسئوليت به فرزندش امام حسن (ع) مي‌فرمايند :

« براي هر يك از زيردستان و كاركنان وظيفه‌اي مشخص كن تا او را نسبت به همان كار مؤاخذه و بازخواست نمايي ، زيرا اين شيوه سزاوارتر است »

همچنين در عهدنامه معروف مالك اشتر ، امام علي (ع ) جامعه را به طبقات اجتماعي مختلف تقسيم كرده و هر يك از آنها را براساس نوع كار و چگونگي مسئوليتشان دسته بندي نموده و با بيان روشن ، وظايف و تأثيري كه بر ديگر قشرها مي‌گذارند و تأثري را كه از ديگر قشرها مي‌پذيرند ، تحت سازماني مستقل گرد آورده است و به نماينده خود در مصر تأكيد مي‌كند تا منزلت و جايگاه هر سازماني را بشناسد و بهاي مناسب را در جهت حفظ و تقويت آن بپردازد : « بدان كه توده مردم به دسته‌هايي تقسيم شده‌اند و كار هيچ دسته‌اي جز به دسته ديگر راست نيايد و هيچ گروهي از گروه ديگر بي نياز نيست . گروهي از آنان سپاهيان خدايند و پاره‌اي دبيران رازدار، برخي دادرسان كه بايد عدالت را برپاي دارند و جمعي كارگزاران كه بايد به انصاف و مدارا به كار مردمان برسند ، برخي ديگر از اهل ذمه و از مردم مسلمان كه با جده و خراجگذارند و جماعتي سوداگران و پيشه‌ورانند و جمعي فروماندگاني از نيازمندان و درويشان و خدا نصيب و بهره هر يك را مقرر فرموده است ».

چنانچه مي‌بينيم امام علي (ع) جامعه را به عنوان يك سيستم قلمداد نموده است كه متشكل از قسمتهاي مختلف است و اين اجزاءو قسمتها با يكديگر در تعامل مي‌باشند ( نگرش سيستمي)

سپس وظايف هر يك از گروهها و دسته‌ها را چنين معرفي مي‌نمايد :

« پس سپاهيان به فرمان خدا ، پناهگاه استوار رعيت و زينت و وقار زمامداران ، شكوه دين و راههاي تحقق امنيت كشورند . امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداري سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمي‌شود كه با آن براي جهاد با دشمن تقويت گردند و براي اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمنديهاي خود را برطرف سازند . سپس سپاهيان و مردم ، جز با گروه سوم نمي‌توانند پايدار باشند و آن ، قضات و كارگزاران دولت و دبيران حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار مي‌كنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مي‌آورند و در كارهاي خصوصي و عمومي مورد اعتمادند و گروههاي ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمي‌توانند دوام بياورند زيرا آنان وسايل زندگي را فراهم مي‌آورند و در بازارها عرضه مي‌كنند و بسياري از وسايل زندگي را با دست مي‌سازند كه از توان ديگران خارج است و قشر ديگر ، طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياري نمود »

چنانچه ملاحظه مي‌گردد ، امام تمامي گروهها و اقشار جامعه را به عنوان سيستمهايي مي‌داند كه با يكديگر در تعامل مي‌باشند ، بر يكديگر تأثير مي‌گذارند و از يكديگر تأثير مي‌پذيرند . امروزه پس از گذشتن بيش از چهارده قرن از اين بيانات گهربار ، نگرش سيستمي را به عنوان يكي از كاملترين و جامعترين روشهاي نگرش به سازمان و مسائل سازماني مي‌دانند و اين نشان از عمق بينش و ژرفاي انديشه تابناك آن اسوه تدبير و انسان كامل است .

 

روش سازماندهي يك تيم مديريت سرمايه

همه ی کارها را به درستی انجام داده اید. پولی به دست آورده اید، عاقلانه سرمایه گذاری کرده اید، پس انداز کرده اید، و درآمدتان را هم هوشیارانه خرج میکنید. اما مشکلی وجود دارد: برای کنترل و پیشبرد ثروتتان به اندازه کافی وقت ندارید. چه باید بکنید؟ اگر می خواهید به طریقی حرفه ای ثروتتان را به کار بیندازید، اداره امور را به یک تیم برنامه ریزی و مدیریت سرمایه بسپارید. در این مقاله به شما نحوه کار را توضیح می دهیم.

 

گرد آوردن تیم

یک تیم مدیریت سرمایه شامل افراد زیر است:

1. یک طراح و برنامه ریز مالی

2.یک وکیل

3.یک متخصص مالیاتی/حسابدار

4.یک متخصص بیمه

برخی از افراد و شرکت ها قادرند چند مورد از این پُست ها را اداره کنند اما هیچ کس نمی تواند به تنهایی عهده دار همه ی این وظایف شود. برخي افراد ثروتمند برای هر یک از این پُست ها یک لشگر مسئول کرده اند. اما اگر شما یک میلیونر عادی هستید، برای هر یک از این پُست ها یک نفر را هم بگمارید کافی است تا کارهای شما را به طور پیوسته کنترل کند.

 

برنامه ریز مالی

وظیفه این فرد رشد و توسعه سرمایه شماست، از اینرو باید توانایی به کار بردن سرمایه شما را در حوزه های مختلف، از جمله املاک و مستغلات، سهام و کالاهای مصرفی داشته باشد. پیدا کردن فردی با همه ی این مهارت ها کار دشواری است، از اینرو باید در انتخاب خود بسیار دقت داشته باشید.

حقوق و دستمزد برنامه ریز مالی شما بستگی به نوع سرمایه گذاری هایی دارد که برای شما انجام می دهد. یک مشاور یا شرکتی که قسمتی از ثروت شما را در املاک و مستغلات سرمایه گذاری می کند، نماینده و کارگزار شما در معاملات خواهد بود. درصدی که از آنِ او می شود، قابل بحث و مذاکره است.

برنامه ریز مالی که ثروت شما را در سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری می کند، باید درصدی از مبلغ کلی را علاوه بر یک درآمد سالانه صاحب شود. این مبلغ نیز برحسب میزان کل حساب متغیر است.

 

وکیل

باید به دنبال یک وکیل تجاری باشید. وکیلی که آگاه به کلیه امور املاک و مستغلات، طرح ریزی املاک و مالیات باشد. با اینکه وکیل نمی تواند مستقیماً برای شما پول درآورد، اما شغل او مهمترین شغل تیم برنامه ریزی شماست. چرا؟ چون فقط اوست که می تواند به شما کمک کند تا سرمایه تان را به خاطر معاملات بد و عدم صداقت و درستکاری سایر اعضای تیم از دست ندهید. البته برای این منظور لازم است که وکیلتان را در جریان کلیه امور قرار دهید. وکیل های کارکشته و حرفه ای حداقل ساعتی 50 هزار تومان یا حتی بیشتر برای شما هزینه خواهند داشت، اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد چون با داشتن یک وکیل مطمئن دیگر خیالتان از هر بابت راحت خواهد بود.

 

حسابدار

وظیفه حسابدار رسیدگی به حسابهای مالی روزمره شماست. اوست که اعتبار کارت اعتباری شما را کنترل میکند، رهن و اجاره ها را پرداخت می کند و با توجه به فصل مالیات، سعی می کند تا آنجا که می شود پولتان را پس انداز کند. احتمالاً گفتگو و برخورد شما با حسابدارتان بیشتر از سایر اعضای تیم خواهد بود.

بااینکه بیشتر حسابدارهای حرفه ای ساعتی حقوق می گیرند، اما مطمئناً کارهای شما پیچیده تر از آن است که با چند ساعت قابل رسیدگی باشد. به همین منظور بهتر است حسابدارتان را ماهانه استخدام کنید تا بتواند با دقت بیشتر به امور مالی شما رسیدگی کند تا شما هم خیالتان از بابت امور مالی روزمره تان راحت باشد. البته کارهایی مثل مشاوره های مالیاتی، مشاوره در معاملات و سرمایه گذاری هزینه های مجزا در بر خواهد داشت.

 

کارگزار بیمه

اگر سرمایه و دارایی هایتان زیاد است، برای امور بیمه خود نیاز به کسی دارید که خانواده، کار و احتیاجات شما را به خوبی بشناسد. اما تازمانیکه بیمه نامه را دریافت نکرده ای پولی نمی پردازید. البته دارایی های بزرگ، کمیسیون های گزافی هم خواهند داشت.

شرکت های مدیریت سرمایه

همه ی مؤسسات مالی، مدیریت سرمایه خصوصی ارائه می دهند. پیدا کردن چنین مؤسساتی کار چندان دشواری نیست. قسمت مشکل کار پیدا کردن یک مؤسسه خوب از این نوع است. در این قسمت راهنمایی هایی را در این زمینه برای شما مطرح می کنیم.

 

روابط خصوصی

تا می توانید با انواع بانکدارها صحبت کنید. هر سوالی که دارید آزادانه از آنها بپرسید. حتی می توانید از آنها بپرسید که اگر نصفه شب وسط یک شهر غریب کارت اعتباریتان را گم کردید چه باید بکنید، یا اینکه آیا می توانند برای انجام یک معامله به کمک شما بیایند. حقیقت این است که کارهایی که این بانکدار خصوص برای شما انجام می دهد، تقریباً مشابه کاری است که کارمد بانک محلتان انجام می دهد. اما تفاوت اینجاست که بانکدار خصوصی منتظر تماس شما و کاملاً در اختیار شخص شماست، برعکس مورد دیگر.

 

شهرت لفظی

در انتخاب شرکت برنامه ریزی سرمایه، استفاده از تجربیات و نظرات دیگران می تواند مفید باشد. اما نباید فقط به حرف ها و نظرات دوستان یا حتی یک فرد متخصص اکتفا کنید. نباید بگذارید که شهرت یک موسسه توجه شما را به خود جلب کند، باید تا می توانید تحقیق و بررسی کنید.

 

 

آموزش ببینید

نشریات و روزنامه هایی را مطالعه کنید که معمولاً مهمترین و بزرگترین شرکت های برنامه ریزی سرمایه را معرفی می کند. یک تیم برنامه ریزی سرمایه اساساً برای تقسیم مسئولیت ها ایجاد می شود، اما تنها مسئولیتی که نباید و نمی توانید بر گردن کسی دیگر واگذار کنید، مسئولیت تصمیم گیری است. از اینرو باید تا م یتوانید اطلاعات خود را در این زمینه ارتقاء دهید.

 

مدیریت سرمایه

استخدام یک تیم برنامه ریزی سرمایه خوب و درستکار به نظر کار دشواری می آید، اما وقتی افراد مناسب را دور خود جمع کردید و یک گروه عالی درست کردید، آرامش فکری پیدا خواهید کرد. اما دو چیز هست که همیشه باید به یاد داشته باشید.

اول اینکه، همیشه کارهای آنها را زیر نظر داشته و کنترل کنید تا به صداقت آنها اطمینان پیدا کنید. دوم اینکه، همیشه به دنبال یک گروه بهتر باشید. البته خوب است که با یک سری افراد خاص به طور پیوسته کار کنید، اما گر کسان دیگری پیدا شوند که بتوانند بهتر برای شما کار کنند و سرمایه تان را افزایش دهند، نباید از آنها بگذرید. این روابط شخصیتان نیست، تجارت است!

وضعيت پيچيده فعلي جهان تجارت، تواناييهاي بسيار متفاوت سازمانها (توان مالي، توان تخصصي، نيروي انساني، توان تكنولوژيكي و...)، ناپايداري محيطهاي بازار و تلاش شركتها به منظور كسب سهم بيشتري از بازار و امكان ورود به فعاليتهاي جديد و سودآور تجاري، باعث شده است تا مقوله ادغام و گروهي شدن شركتها به منظور استفاده بهينه از تواناييهاي يكديگر و فعاليت به صورت شركتهاي هولدينگ متداول گردد. از اين رو سازمانهاي توانا تمايل زيادي براي فعاليت در قالب هولدينگ و بهره گيري از تواناييهاي يكديگر دارند تا بدين وسيله ضمن فائق آمدن بر مسائل و مشكلات خود، به رقابت در سطوح بالاتري و فعاليت در عرصه جهاني بپردازند. يادآوري اين نكته ضروري است كه با چنين اقدامي و تبديل شدن چندين شركت به يك مجموعه هولدينگ، برنامه تدوين شده و ساختار سازماني قبلي شركتها جوابگوي وضعيت فعلي نخواهد بود و بايد بازنگري و اصلاحات لازم در خصوص موارد فوق صورت پذيرد.

در كشور ما، موفقيت تلاشهاي انجام شده در زمينه گروهي شدن شركتها و فعاليت به صورت شركتهاي هولدينگ، مستلزم توجه به دو موضوع مهم يعني اجراي دقيـق فرآيند برنامه ريزي استراتژيك و ساختار سازماني متناسب است كه در غير اين صورت عملكرد شركتهاي هولدينگ در داخل كشور از بازدهي مناسبي برخوردار نبوده و نتيجه چندان مطلوبي به همراه ندارد.

 

تعريف سازمان هولدينگ

در زبان انگليسي «هولدينگ» مترادف با”CORPORATE” و PARENT””آورده شده است و در زبان فارسي شايد بتوان آن را مترادف با «فراگير» و يا «مادر» قرار داد.

به طور كلي، سازمانهاي هولـــدينگ را مي توان چنين تعريف كرد، گروهي از شركتها كه در آنها يك شركت، مالكيت و اداره و يا فقط اداره كليه شركتها را برعهده داشته باشد، تحت عنوان هولدينگ قلمداد مي شوند. مديريت يك شركت معمولي با مديريت شركتهاي هولدينگ بسيار متفاوت است. از آنجا كه بازتاب عملكرد مديريت و نتايج حاصل از تصميمات اتخاذ شده بر خود شركت مادر (ستاد) تاثيرگذار خواهد بود.

لذا ضروري است مديريت ارشد به منظور تصميم گيري و اعمال نظر، علاوه بر بررسي و شناخت ستاد سازمان، با ديدي وسيعتر و شناخت كامل از شركتهاي تابعه، تصميم گيري كند. بنابراين، مسائل و تصميمات در سازمانهاي هولدينگ همواره پيچيده و پرابهام و گاهي نيز همراه با تناقضاتي است كه اين سازمانها را نيازمند اجراي مديريت استراتژيك با الگوهاي جديد و مناسب مي كند.

 

عوامل تاثيرگذار

الف - بينش ارزش آفريني: هر سازمان هولدينگ ضروري است از يك اصل و ديدگاه ويژه اي براي ايجاد ارزش آفريني، برخوردار باشد.

ب - ويژگي ممتاز: هر سازمان هولدينگ خصوصيات خود را (از قبيل مدل هاي ذهني، ساختار، سيستم ها، عمليات و...) حول بينش مشخصي ايجاد مي كند.

ج - كسب و كار محوري يا كانون تجارت: هر سازمان هولدينگ در زمينه يك كسب و كار خاص تخصص داشته و ساير فعاليتهاي خود را حول آن تنظيم و سازماندهي مي كند.

به منظور شناخت و درك ويژگيها و خصوصيات سازمان هولدينگ، بايد پنج عامل مهم و مرتبط به شرح ذيل مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد: مدل هاي ذهني در رابطه با بينشها، ارزشها و نگرشهاي مشترك مديران ارشد هولدينگ؛ساختار، سيستم ها و فرآيندهاي شركت مادر؛عمليات، خدمات و منابع؛ نيروي انساني و مهارتها به عنـوان عامل ارزش آفرين در سازمان هولدينگ؛تعيين و معرفي موارد تمركز يا عدم تمركز.

با عنايت به مطالب فوق، يكي از مهمترين مسايل در ساختارسازمانهاي مادر(HOLDING) ، تعريف صحيح ستاد و چگونگي تقسيم وظايف و مسئوليتها براساس فرآيندهاي تعريف شده است.

دانشمندان روشهاي مديريت موجود را در سه سبك مديريتي بر مبناي ميزان مسئوليتها و وظايف سطوح مختلف تقسيم بندي كرده اند. در ذيل به اختصار به توضيح هريك از اين مدلها خواهيم پرداخت.

1.مدل برنامه ريزي استراتژيك: برنامه ريزي استراتژيك تمركزگراترين نوع در ميان سه الگوي مزبور است. در مدل برنامه ريزي استراتژيك، ستاد سازمان در نقش طراح اصلي برنامه ها (MASTER PLANNER) ظاهر شده و مسئوليت هر گروه يا شركت تحت پوشش را خود مشخص مي كند. شركتهاي كوچكتر وظيفه اجراي بخشهاي مختلف طرح اصلي را برعهده دارند.

در اين سبك، سازمان بااستفاده از راهكارهاي نشان داده شده در شكل (1)، وظيفه تنظيم، هماهنگي و كنترل همه فعاليتهاي بخشها و شركتهاي زير مجموعه را برعهده دارد.

ستاد سازمان در اين مدل، مستقيماً به مديريت فراساختارها مي پردازد و بسياري از خدمات سطح شركتها را ارائه مي دهد. اين شرايط در برگيرنده مديريت نوآوريها نيز هست كه مسئوليت كليدي بسيار مهمي است. اين روش در حالت افراطي، امكان ايجاد ارزش افزوده در هر يك از موارد فوق را دارد. تحقيقات دانشمندان برروي ساختارهايي كه براساس برنامه ريزي استراتژيك شكل گرفتـــه اند، نشان داده كه برنامه ريزي استراتژيك مي تواند دستاورد بسيار كارآمدي باشد كه در آن مديران سازمان توانايي ايجاد ارزش افزوده را در شرايطي خواهند داشت كه از جزئيات كار هر يك از شركتها اطلاع داشته باشند. ولي اگر مديران از جزئيات كار هريك از واحدها آگاه نباشند، استفاده از اين روش بسيار مشكل و در بسياري از شرايط غيرعملي است. به ويژه خطر از دست رفتن فرصتها، باتوجه به كمبود دانش نزد مديران ارشد، كه سبب جلوگيري از ورود به عرصه هاي جديد فعاليتهاي تجاري مي شود، وجود دارد.

باتوجه به مشكلات اين روش، بسياري از شركتها با توسعه روش مديريت برنامه ريزي استراتژيك به سطح تاكتيكي و محدودكردن سطح ارتباطي به درخواستهاي خاص، به فرازهاي جديدي از اين سبك مديريت دست يافته اند.

2.مدل كنترل مالي: كنترل مالي، افراطي ترين نوع تفويض اختيار است. ستاد سازمان به مانند مادري عمل مي كند كه فقط در نقش يك سهامدار يا بانك ظاهر مي شود. در اين مدل، اهميت كمي براي شيوه هاي توليد و بازاريابي در واحدها وجود دارد. حتي در بسياري از موارد، شركتها با آزادي كامل به رقابت با يكديگر مي پردازند. در اين روش حتي شركتها اجازه دارند تا سرمايه هاي خارج از سازمان را نيز جذب كنند. نقش ستاد سازمان در كنترل مالي به اختصاص سرمايه، تعيين اهداف اقتصادي، ارزيابي كارآيي، مداخله براي اصلاح كارايــي (بازار مالي) و پخش ريسك محدود مي شود. مهمترين نقش ستاد سازمان عبارتست از استفاده از هسته مديريت با كفايت كه توانايي ايجاد ارزش افزوده به فعاليتهاي تجاري مختلف با ايجاد استانداردها و بررسي كارايي را داشته باشد.

اجراي كامل اين مدل به ندرت در سطح سازمانهاي دولتي و خصوصي ديده مي شود. اين روش بيشتر يك حالت ايده آل و دورنماي فعاليت تعدادي از مديران سطح بالاي جهان است. مطالعات دانشمندان نشان داده است كه اولاً، اين روش بيشتر مناسب سازمانهايي است كه در بازارهاي پايدار با فناوريهاي پيشرفته^ در جايي كه زنجيره تصميم گيري بسيار كوتاه و ساده است، فعاليت دارند. دوم آنكه، اين روش نيازمند تشابه بسيار زياد بين فعاليتهاي اقتصادي واحدهاي صنعتي است تا بتوان هسته مديريت با كفايت ايجاد كرد. در غيراينصورت سازمان مادر، كفايت كافي براي كمك به شركتهاي تحت پوشش خود را نخواهد داشت. سوم، روش تعيين اهداف و ارزيابي كارايي بايد يكسان باشد كه اين امر در شرايط بحراني مشكلات فراواني به همراه دارد. در نهايت آنكه اين روش پس از مدتي از كنترل خارج مي شود و بيشتر مناسب سازمانهايي است كه ديدگاههاي كوتاه مدت دارند. در اين سبك، هيچ كس مسئول پرورش نوآوريها و يادگيريهاي سطح سازماني نيست. از طرفي ستاد سازمان فاقد نيروهاي باكفايت براي ايجاد فرآيندهاي لازم است. بنابراين، نوآوريها فقط محدود به مصرف مي شود.

3.مدل كنترل استراتژيك: مدل كنترل استراتژيك، بين دو مدل قبلي قرار مي گيرد و بيشتر سازمانهاي دنيا از آن استفاده مي كنند. اين

مدل يك سبك مستقل نيست، بلكه پل ارتباطي ميان برنامه ريزي استراتژيك و كنترل مالي است.

در اين مدل، ستاد سازمان شكل دهنده (SHAPER) استراتژي ها است و بنابراين، حداقل نقشهاي سازمان مادر به صورت زير تعريف مي شود.

تعريف و شكل دهي استراتژي هاي كلان سازمان به خصوص در تخصيص منابع و كنترل روشها؛

تعريف فعاليتهاي متعادل براي شركتها و ماموريت هريك؛ تعريف و كنترل سياستهاي سازماني؛

پرورش نوآوريها و يادگيريهاي سازماني؛

 

تعريف استانداردها و ارزيابي بهره وري شركتهاي تابعه و ايجاد تغييرات

لازم سازماني براي ارتقاء بهره وري. در اين مدل، ديگر از يك برنامه اصلي طراحي شده توسط ستاد سازمان كه وظايف شركتها را تعيين مي كند، خبري نيست. كنترل استراتژيك، بر پايه فرآيند توافق بر برنامه هاي اصلي طراحي شده توسط ستاد سازمان استوار است. كنترل استراتژيك در جايي وجود دارد كه ستاد سازمان توجه كمتري به ايجاد وظايف براي شركتها و بخشهاي مختلف دارد و بيشتر به شكل دهي رفتارهاي شركتها همچنين ايجاد زمينه هاي كاري مناسب براي فعاليت مديرانش مي پردازد. بنابراين، مي توان گفت ستاد سازمان با تسهيل ارتباطات و ايجاد اشتراك مساعي بين شركتها و بخشها به ايجاد ارزش افزوده خواهد پرداخت.

يكي ديگر از مهمترين اهداف ستاد سازمان در اين مدل به دست آوردن مزاياي بيشمار از طريق هم افزايي در سازمان است. همچنين اهميت ويژه اي براي افزايش سطح دانش سازماني بااستفاده از فرآيندهاي محك زني(BENCHMARKING) و انتشار فعاليتهاي صحيح در اين مدل وجود دارد. در كنترل استراتژيك، خدمات و مشاوره ارائه شده توسط ستاد سازمان بيشتر جنبه اختياري خواهند داشت. متخصصان پس از مطالعات فراوان نشان داده اند كه موفقيت اين سبك مديريت، وابسته به رفتار يكسان واحدها و شركتها است.

 

نتيجه گيري

در بين سازمانهاي هولدينگ، مدل كنترل استراتژيك متداول ترين سبك است. زيرا همواره سازمانهاي مادر تمايل دارند از مدل كنترل مالي به سمت مدل برنامه ريزي استراتژيك حركت كنند (نمودار يك) و لذا به مــــدل كنترل استراتژيك تمايل زيادي پيدا مي كنند. در اين مدل، شركتها برنامه هاي خود را براساس استراتژي هاي سازمان مادر تنظيم مي كنند و ســــازمان آنها را بازبيني و كنترل مي كند. لذا مسئوليت تدوين برنامه هاي عملياتي و ارائه پيشنهادهاي كلي به عهده شركتهاي تحت پوشش و تابعه است. از طرفي ستاد سازمان بادر اختيار گرفتن كارشناسان و متخصصان مجرب، به شركتهاي تابعه خدمات مشاوره اي ارائه مي كند. در مدل كنترل استراتژيك، نتايج عمليات به طور مستمر مورد نظارت قرار مي گيرد و ملاك ارزيابي مديران شركتها، صرفاً عملكرد خودشان است.

مطابق اين مدل، ساختار سازماني، افقي بوده و امور محوله براساس دو وظيفه كلي به شرح ذيل تفكيك مي شود:

الف - توسعه و رشد سازمــــان و امور سرمايه گذاري؛

ب - اداره شركتهاي تابعه و تحت پوشش؛

معمولاً هريك از سازمانهاي هولدينگ براساس دو مـــــاموريت اصلي فوق ايجاد مي گردد و با تعريف دقيق فرآيندهاي مربوط به هر كدام به سازماندهي و تشكيل ساختار سازماني برمبناي فرآيندهـــــاي تعيين شده مي پردازند. اينكه فرآيندهاي اصلي سازمان كدامند و ساختار مناسب براي تحقق فرآيندها به چه شكل باشد، بستگي به اين دارد كه سازمان از كدام يك از مدلهاي ارائه شده براي سازماندهي خود بهره گيري كند. همان طور كه در نمودار وضعيت تمركز مي بينيم، ميزان تمركز و عدم تمركز بر نقشهاي بيان شده در هريك از مدلها به عهده مديران ارشد و تصميم گيران هر سازمان مي تواند متفاوت باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس