تحقیق دانشجویی - 263

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره رنگ وشخصیت

بازديد: 193

تحقیق درباره رنگ وشخصیت

طرح مسئله:

 آيا رنگ ميتواند بر رفتارهاي افراد تأثير بگذارد و نوع انتخاب رنگ بيانگر شخصيت دروني افراد است:

 

بيان مسائل:

1-    آيا انتخاب رنگ با يادگيري دانش آموزان رابطه دارد؟

2-    ايا نوع رنگ بر ايجاد انگيزه ي دانش آموزان رابطه دارد؟

3-    آيا رنگ با علاقه مندي دانش آموزان ارتباط دارد؟

4-    آيا صفات رنگها با عالم بيرون رابطه دارد؟

5-    آيا خصوصيات رنگها بر سلامتي جسماني رابطه دارد؟

 

فرضيه سازي:

-        به نظر مي رسد كه نوع رنگ در يادگيري دانش آموزان اثر مي گذارد.

-        به نظر مي رسد بين انتخاب نوع رنگ با ايجاد انگيزه رابطه دارد.

-        به نظر مي رسد رنگها به علاقه مندي دانش آموزان اثر مي گذارد.

-        به نظر مي رسد كه تأثير رنگها بر عالم خارج مصداق بيروني دارد.

-        به نظر مي رسد كه نوع رنگها بر سلامتي جسماني افراد تأثير گذار است.

 

چينش:

اين تحقيق بر اساس كتاب؛ آين نگارش علمي «دكتر عباس حري» تهيه شده است.

سپاسگزاري

با تشكر از اداره ي محترم آموزش و پرورش منطقه گلبهار و مسئول ضمن خدمت كه راهنمايي هاي لازم را مبذول داشته و در روند پژوهش مرا ياري نمودند.

همچنين  سپاسگزارم از كتابخانه ي مركز ثامن الحجج (ع) فرهنگيان مشهد كه مقالات و نشريات متعددي را در اختيار بنده گذاشته تا مطالب بهتري ارائه دهم.

«و من ا.. التوفيق»

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

          در روانشناسي نوين «رنگ» و «رنگ ها» يكي از معيارهاي سنجش شخصيت به شمار مي آيند، چرا كه هر يك از آنها تأثير خاص روحي و جسمي را در يك فرد باقي گذارده و رنگ نشانگر وضعيت رواني و جسمي وي مي باشد. اين موضوع با توجه به پيشرفت هاي دو دانش فيزيولوژي و روانشناسي به اثبات رسيده است. ناگفته پيداست كه انسان از روزگاران بسيار دور تاكنون تحت نفوذ و تأثير رنگ هاي پيرامون خود بوده است و درصد سال اخير كه صنعت رنگ سازي به نقطه ي اوج تحول خود رسيده است، تأثير مزبور دو چندان شده و در همه اركان زندگي روحي ما رخنه كرده است پس از آزمايش معروف روشارخ در زمينه ي شناخت ضخصيت انسان از طريق لكه هاي رنگين جوهر، آزمايش اوشر جديدترين نظريه اي است كه در اين مورد ارائه گرديده است. بار علمي آزمايش لوشر و دستاوردهاي سرشار از كاميابي آن به حدي بوده است كه اينك آزمايش مزبور علاوه بر استفاده در موارد روانكاوي و روانشناسي در سيستم هاي استخدامي نيز به كار گرفته مي شود.

 

 

 

 

نتيجه گيري

از روزگاران بسيار دور اطراف ما را رنگها احاطه نموده به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و تزئيني در اختيار افراد ثروتمند بود در حالي كه بقيه ناچار بودند با پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند. امروزه بشر هر چيزي را كه مي سازد داراي رنگ است علاوه بر اينكه رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان و تمام رنگ هاي طبيعي را در اختيار داريم اشياء ديگر مثل چراغ هاي نئون،‌ تصاوير نقاشي و تلويزيون رنگي ما را شيفته ي خود مي سازد و در نتيجه يك توليد كننده ي شكر مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته ي آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه ي آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند چون احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آبي شيريني است از سوي ديگر رنگ سبز يك احساس را در انسان پديد مي آورد يا شركت هواپيمايي كه مسافرانش حاضر نيستند با شركت هواپيمايي ديگري پرواز كنند شايد به اين خاطر باشد كه آنها از خدمات يك مشاور شايسته ي رنگ استفاده نكرده اند. در اين صورت اضطرابات ناشي از پرواز و فشار عصبي بيشتري بر آنها وارد مي شود با انتخاب رنگ مناسب مي توان از سستي و خستگي كاست. آمادگي و يادگيري و فعاليت را افزايش داد و سردي و گرمي محيط را متناسب ساخت مثلاً زنگ زرد تراكمي از سفيدي و رنگ خوشحالي و شادابي، نشاط و آرامش است. يا رنگ قرمز فشار خون را بالا مي برد و تنفس را كاهش مي دهد يا رنگ آبي نياز به آرامش كامل و خشنودي خاطر و علاقه ي زياد به دوستان و نزديكان مي باشد و بقيه ي رنگها هم خصوصيات مختص خودش را دارد. پس رنگها در روحيات افراد نقش بسزايي داشته و در يادگيري دانش آموزان تأثير دارد.

پاره اي از معاني روانشناسي و فيزيولوژي رنگ ها

 
  Left Arrow: خاكستري

 

 

              :‌ گوشه گيري،‌عدم فعاليت و بي تفاوتي

 
  Left Arrow: آبي

 

 

              : نياز به آرامش كامل و خشنودي خاطر و علاقه ي زياد به دوستان و                   

               نزديكان   

 
  Left Arrow: سبز

 

 

                       : پشت كار و استقامت، قدرت اراده،‌غرور و بلند پروازي

 
  Left Arrow: قرمز

 

 

                       : داشتن آرزوهاي بسيار، شور و شوق زندگي، تهور و قدرت اراده

 
  Left Arrow: زرد

 

 

                      : پيشرفت بلامانع،‌اميد به حل مشكلات زندگي

Left Arrow: بنفش                        

                  : روحيه شاعرانه و رومانتيك، دوستدار هنر و زيبايي متكي بودن بر ديگران

 
  Left Arrow: قهوه اي

 

 

                       : نياز شديد به آسايش جسمي و روحي فعال علاقه ي بسيار زياد به

                               خانواده

 
  Left Arrow: سياه

 

 

                       : بي علاقه گي به زندگي، نفي هر چيز، بدبيني، ناباوري و لجاجت

 

 

واژه نامه

آستانه: به معناي حدي است كه افزايش آن سبب بروز اثر گردد (نظر تحريكي كه باعث ايجاد احساس گردد).

آگاهي: آگاهي و ادراك محض يك چيز، يك محرك يا يك فكر

آنابوليسم: عبارت است از پديده ي تبديل تركيبات ساده به تركيبات زنده ي مشكل و سازمان يافته در موجودات زنده.

آنيلين: يك نوع «باز» رنگي است كه از نيل گرفته مي شود.

پاراسمپاتيك: دستگاه عصبي وظيفه ي هدايت جريان عصبي از نقطه اي به نقطه ي ديگر بدن يا ارتباط موجود زنده با محيط خارج را به عهده دارد.

حسي: منسوب به اعضاي حس، داده هاي حسي يا مكانيسم هاي عصبي موجود در فرايند احساس.

رود و پسين: يا (ارغوان شبكيه) رنگدانه قرمز مايل به بنفش است كه در قطعه ي خارجي سلول هاي استوانه اي شكل شبكيه ي چشم يافت مي شود.

كرتكس: لايه اي از ماده ي خاكستري است كه بافت هاي عصبي در آن متمركزند. اين لايه روي ماده ي سفيد مغز را مي پوشاند.

كاتابوليسم: هرگونه پديده ي تجزيه اي است كه درون سلول زنده انجام گرفته و موجب تبديل تركيبات پيچيده به تركيبات ساده تر مي شود. اين انرژي براي آنابوليسم و فعاليت هاي ديگران لازم است.

غدد لنفاوي: از جمله اندام هاي دستگاه ايمني بدن مي باشند كه مي توان از آنها گره هاي لنفاوي لوزه ها- طهال تيموس كه در جلوي ناي قرار دارد نام برد. اين غدد جايگاهي است براي گروه زيادي از گلبول هاي سفيد براي مبارزه با باكتري ها و مولكول هاي بيگانه.

وسواس گوگن: نقاش معروف فرانسوي است. وي از رنگ هاي خالص (تند استفاده كرد، زيرا اين رنگ ها از قدرت برجستگي و بيان هنري بيشتري برخوردار بودند و آنها را در فضاي مسطح به كار برد. گوگن به رنگ زرد علاقه ي خاصي داشت و دو تابلوي او به نام هاي «مسيح زرد» و «گل آفتاب گردان» بسيار مشهور است.

هيپوفيز: يكي از غدد درون ريز است كه داخل جمجمه قرار دارد.

 

 

كتابنامه

م: حسيني راد، عبدالمجيد. مباني هنرهاي تجسمي، ج 2. تهران: شركت چاپ كتب درسي ايران، 1383.

= منابع نشريه: مراد حاصل، «مهدي. تأثير رنگها بر يادگيري.» پيوند، ديماه 1372، تهران.

م: لوشر، ماكس. روانشناسي رنگها، ج 3. چاپخانه موفق، 1371

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روانشناسي رنگها

از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود درآورده اند، و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد رنگ و استفاده از آنها شده ايم. تا پيش از قرن نوزدهم،‌ فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شناخته شده بودند كه بيشتر آنها ريشه ي آلي داشتند. گران نيز بودند به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزنيئي فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراطور روم بتواند رداي بنفش خود را به تن كند، در حالي كه رعاياي او ناگزير بودند با پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده، پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند. فقط در 100 سال اخير بوده است كه وضع ياد شده سراپا دگرگون شد:

نخست، از تركيب آنيلين و بعدها از طريق مشتقات قطران ذغال و اكسيدهاي متاليك، رنگ را به راحتي به دست آوردند. امروزه، هر چيزي را كه بشر مي سازد داراي رنگ است.

هزارها رنگ از هر رنگ و نمائي كه قابل تصور باشد- به وجود آمده اند و تقريباً‌ براي هر منظوري، رنگ خاصي فراهم است. علاوه بر اين كه ما رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان در تمام رنگ هاي طبيعي را در اختيار داريم، اشياء ساخته شده به وسيله ي بشر،‌ چراغ هاي نئون،‌تصاوير نقاشي، كاغذ ديواري ها و تلويزيون رنگي نيز پيوسته ما را شيفته و مسحور خود مي سازند اين استفاده روزافزون از رنگ ها، همواره با رقابت فزاينده ميان توليد كنندگاني كه مشتاق افزايش فروش محصولات خود هستند،‌تحول زيادي را در زمينه روانشناسي رنگ پديد آورده است، هر چند كه وقتي اين روانشناسي وارد صحنه بازايابي مي شود بسياري از پژوهش هاي آن در معرض آزمون و خطا قرار مي گيرد. مثلاً يك توليد كننده ي شكر مي داند كه نبايد محصول خود را در بسته ي سبز رنگ عرضه كند، در حالي كه زيبايي هاي يك شيشه ي دهان گشاد قهوه اي رنگ حاوي شكر مدت ها در قفسه مي ماند تا به فروش برسد. رنگ هاي طبيعت در ما اثر گذارده اند،‌و اين آثار به گونه اي ژرف و اجتناب ناپذير در جان و روح ما جايگزين شده است. معذالك در مورد چيزهايي كه خريداري مي كنيم، از آزادي انتخاب، به كار بردن دوست داشتني ها و غير دوست داشتني ها،‌ سليقه ها و سنت هايمان، برخورداريم. به خاطر همين ملاحظات است كه يك توليد كننده بايد تحقيق نمايد تا مطمئن شود كه ما خريداران، جنس او را بر كالاهاي مشابه ترجيح مي دهيم. اگر محصول او شكر باشد،‌ در اين صورت او مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته ي آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه ي آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند. ولي به احتمال زياد دليل آن را نمي داند. دليلش اين است كه احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آبي،‌«شيريني» است. از سوي ديگر، رنگ سبز يك احساس را در انسان پديد مي آورد.

شركت هواپيمايي كه مسافرانش حاضر نيستند با شركت هواپيمايي ديگري پرواز كنند، دليل آن شايد اين باشد كه هواپيماهاي شركت مزبور تاكنون سابقه ي سقوط نداشته اند، با اين كه بهترين هواپيما را در اختيار دارد، يا مهمانداران زن آن بسيار مؤدب مي باشند، ولي شايد به اين خاطر باشد كه آنها از خدمات يك مشاور شايسته ي رنگ استفاده كرده اند، در هواپيمايي كه رنگ هاي به كار رفته براي تزئين داخلي كابين به طرز صحيحي انتخاب شده اند، در اين صورت اضطرابات ناشي از پرواز (حتي در ترسوترين مسافران) تا حدودي كمتر شد. و فشار عصبي كمري را بر آنها وارد مي سازد و آنان را با حالت نسبتاً آرامتري به مقصدشان مي رساند.

درباره ي يك نقاشي يا يك عكس رنگي بايد گفت كه اهميت رواني رنگ معمولاً كمتر آشكار است زيرا عوامل بيشمار ديگري نظير موضوع، تعادل شكل يا فرم، تعادل ميان رنگ ها، ميزان تحصيل و تخصص تماشاگر و درك زيبائي شناسي او دست اندركارند. وقتي كه تأكيد بيشتر بر يك يا دو رنگ باشد، گاهي اوقات خصايص شخصي نقاش تحت الشعاع قرار مي گيرد. براي مثال، بايد از وسواس گوگن نسبت به رنگ زرد در آثار اواخر عمر او نام برد. ولي به طور كلي وقتي رنگ هاي متعدد براي خلق يك اثر به كار رفته اند، در اين صورت فقط داوري زيبايي شناسي است كه تمام اثر را ارزيابي كرده و تعيين مي كند كه آيا ما آن اثر را دوست داريم يا نه، به جاي اينكه واكنش رواني ما نسبت به رنگ هاي خاصي را بسنجد. در مورد رنگ هاي واحد، امكان دارد كه واكنش رواني ما بيشتر بروز كند، خصوصاً وقتي كه رنگ ها را از لحاظ ارتباط مستقيم آنها با نيازهاي رواني و روحي انتخاب كرده باشند، بدان سان كه در آزمايش لوشر انتخاب كرده اند.

در اين مورد،‌ترجيح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن بهمان رنگ، به معناي يك امر قطعي بوده و نشانگر يك وضعيت موجود ذهني، يك تعادل شديد، و يا هر دوي آنها مي باشد براي پي بردن به چگونگي آن،‌چرا اين رابطه يك رابطه عمومي است و چرا مستقل از نژاد، جنسيت يا محيط اجتماعي وجود دارد، لازم است كه نگاهي به تأثير ديرين رنگ هاي طبيعت در انسان بيافكنيم.

رنگ زندگي است و سرآغاز زيستن، رنگ رشد و نمو و نشاط و شادابي است و جهان بدون رنگ مرده و تاريك است. رنگ نقش اساسي در ارائه انتقال و تكميل پيام دارد ولي بايد با موضوع پيام، فضا، افراد و حتي زمان استفاده تناسب داشته باشد.

رنگ ها در هر خانواده خواص مشابه يكديگر و پيامهاي مشابهي را دارا هستند.

معناي واقعي هر رنگ جدا از تمايل ذهني هر فرد نسبت به آن رنگ از فردي به فرد ديگر متفاوت است. با انتخاب رنگ مناسب مي توان از سستي و خستگي كاست. آمادگي و يادگيري و فعاليت را افزايش داد و سردي و گرمي محيط را متناسب ساخت. اينك به اختصار با رنگ هاي اصلي و تركيبي و اثرات رواني آنها آشنا مي شويم.

آثار رواني رنگ ها

رنگ زرد:

          تراكمي از سفيدي و رنگ خوشحالي و شادابي،‌ نشاط و آرامش است. رنگ زرد سمبل آخرت، شگفتي نور خورشيد (نور حيات و هستي) است به گرماي خورشيد، عروج انبياء و شادماني مي ماند. محتواي عاطفي آن اميدواري و آزادي است برخلاف نظر عاميانه كه اين رنگ را عامل تنفر مي دانستند. درك رنگ زرد تند و تيز است. نشان روشني، هوشمندي و روشنفكري است بنابراين حالت تحريك كنندگي در ذهن دارد و باعث توجه و تقويت فكر در انسانها مي شود. با فهم و دانايي ارتباط دارد و نشانگر دانش و معرفت و صعود به سوي آسمانهاست. صاحبنظران روان شناسي رنگها معتقدند اگر رنگ زرد به مقداري آبي داشته باشد (مايل به سبز) آن قسمت از مغز را كه حالت جهش فكري دارد، تحريك كرده افزايش ميزان حضور ذهن در افراد را سبب مي شود و عامل تقويت حافظه است. رنگ زرد با تأثير به اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك موجب آرامش عصبي مي شود به طوري كه بچه هاي عصبي را مي توان در اتاق هاي با رنگ آميزي و پرده هاي زرد و ليمويي تسكين داد. رنگ زرد در هضم غذا نيز مانند موسيقي عمل مي كند و موجب سهولت عمل هضم و گوارش غذاست. نشانگر قدرت و شكوه عقل و علم بوده قدرتي ملايم كننده دارد. محرك قواي دماغي است و در معالجه امراض كبدي و سوء هاضمه فوق العاده مؤثر است.

 

رنگ قرمز:

          دومين رنگ اصلي، قرمز است. اين رنگ داراي كشش و قدرت زيادي است و به شدت مي درخشد. رنگ مثبت،‌ متجاور و مهيج است، فشار خون را بالا مي برد تنفس را كاهش مي دهد. كشش عضلات را بيشتر كرده قدرت تحريك كنندگي شديدي دارد. بنابراين براي افراد عصبي فوق العاده مضر است.

          اگر كودك شما غذا نمي خورد يا چندان تمايل به خوردن غذا نشان نمي دهد از ظروفي به رنگ قرمز براي تحريك اشتهاي آنها مدد بگيريد. مزه ي رنگ قرمز تند وشيرين است و نگاه طولاني به اين رنگ عصبانيت را افزايش مي دهد و در كودكان گريه را تشديد مي كند. براي زمان كوتاهي جاذب و خوش آيند نيز است و پس از مدتي آزار و اذيت رواني به وجود مي آورد و فرد را به رنگ آبي متمايل مي كند. قرمز نماد آتش و جاودانگي، خلق و خوي تيز و آتشين و حيات و هستي بوده عامل مؤثر در سازندگي است و داراي وزني سنگين، صدايي بلند و زاويه دار مي باشد. رنگ قرمز عامل فوق العاده در كشاورزي و دامداري است زيرا عمل بلع را افزايش مي دهد شير گاوها را زياد مي كند نشانگر فعاليت و تحركها،‌موفقيت و پيروزي است و محتواي عاطفي آن تمايل و اشتياق و عشق است. رنگ قرمز در درمان اسهال و استفراغ و تنگي نفس فوق العاده مؤثر است و براي افراد داراي فشار خون بالا و عصبي مضر بوده، سردرد و گريه را نيز تشديد مي كند.

 

رنگ آبي:

          رنگي است صاف و روشن، همواره بي تحرك و ناشكيبا و در عين حال فعال، بردبار و صبور كه بوري و سردي را مي رساند. رنگ شيرين،‌ساكت «ت» اميدوار كننده و مقدس كه داراي جايگاهي رفيع و نشانگر آسمان بلند و آبي است.

          آبي مسكن اعصاب براي بيماران تبدار و مفيد براي افراد كم خواب عصبي و وسواس است. آرامش درون به ضمير باطن مي آورد آرام بخش نبض و تنفس و مفيد براي فشار خونهاي بالاست در مداواي صفرا و براي افسردگي و كم خوني مفيد است. رنگ آبي ترشح غدد لنفاوي را افزايش داده،‌تهوع و سرگيجه را زياد مي كند. داراي وزني سبك زماني كوتاه و مسافتي دور است. صدايي مانند ني دارد. مطلوب افراد چاق است. تا اعماق وجود نفوذ مي كند. داراي جنبه هاي مختلف روحي است. نشانگر اعتماد، ايمان، عضق، استواري،‌ايثار، تسليم، صداقت درستي، فداكاري، خونسردي، خلوص، قدرت، تحمل و مقاومت، وفاداري و فكري برتر و مافوق طبيعي است و از فراموشي مي كاهد براي كنترل اعصاب فوق العاده مفيد است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره رفتارفردی

بازديد: 151

تحقیق درباره رفتارفردی

فهرست

1: خلاصه اجرايي                                                                                    

2: كلمات كليدي                                                                                               

3: مقدمه                                                                                                                 

4: ارزشها و اخلاقيات در دنياي متغير                                                                        

5: وقتي جامعه تغيير مي كند، انتظارات نيز تغيير خواهد كرد.                                                     

6: ميدان ديد                                                                                          

7: ارزشها، اخلاقيات و حسابداري                                                                             

8: تعيين و توسعه ارزشهاي رفتاري سازمانها                                                                          

9: راهنمايي با نمونه                                                                                           

10: راهنمايي طبق اصول و مقررات از طريق CMA                                                               

11: راهنمايي طبق اصول از طريق همه مديران و ناظران                                                  

12: نظام اخلاقي و كنترل هاي داخلي                                                                      

13: تقاضاي عملي- تبديل خواسته به واقعيت                                                              

14: همه اصول با حقوق مردم شروع مي شود.                                                              

15: نقش مهم آموزش كارمندان                                                                              

16: تبديل اخلاقيات به وجدان كار                                                                                    

17: اخلاقيات به عنوان روشي براي مديريت كار                                                            

18: تلفيق قانون هاي اخلاقي به پروژه تجارت                                                              

19: سنجش و اصلاح رضايتهاي اخلاقي                                                                     

20: حلقه بازتاب عملكرد انسان                                                                               

21: كاربرد ابزار بررسي                                                                                        

22: اهميت خروجي- چارچوب (لو دادن خطاكاران)                                                                 

23: توضيحات                                                                                                  

24: مراجع و منابع                                                                                                      

چكيده اجرايي:

بعنوان تحول اقتصادي براي واقعيت مديريت دانش در قرون 21 كه در آن دارايي نامحسوسي كانون اصلي بهره رقابتي است، رفتار فردي از رهبران به كارمندان اصلي مي تواند شهرت سازمان را بوجود آورد يا از بين ببرد.

اين موضوع مي تواند تأثير مهمي روي شهرت يك سازمان، ارزش سهام آن سازمان و توانايي جذب و حفظ مشتريان و كارمندان دارد و اين موضوعات به خوبي افزايش خطر نارضايتي هاي گزارش شده تأثيرگذار است. سياست جهاني تأثير موضوعات رفتاري را افزايش مي دهد. در كشورهايي كه فرهنگ هاي مختلف دارند، استاندارد ارزشي و اخلاقي سازمانها نيز ممكن است فرق كند. كارمندان در هر كشوري ممكن است پيش زمينه هاي متفاوتي دارا باشند جايي كه اعمال ملي سنتي سازمان مادر و مقام بالاتر تفاوت خواهد كرد افراد مسافرتهاي بين كشوري مي كنند براي اينكه تحصيلات كسب كنند. هر موضوعي در نياز هر سازمان براي تشخيص اصول رفتاري خود اثرگذار مي باشد، در طي تشخيص ارزشهاي ساختاري اش و از اين يك نظامنامه اخلاقي و راهنماي شركتهاي سهامي ايجاد مي شود كه رهنمودهايي را در تصميم گيري هم در قسمتهاي داخلي و هم در روابط خارجي و تجهيزات پيروي از قانون فراهم مي كند. چنين راهنمايي هايي يك عنصر مهم در ايجاد يك چارچوب براي مديريت اخلاقي مي باشد. اين اظهارات حسابداري مديريت روي اينكه چه چيزي ضروري است براي ايجاد توجه به هدايت اخلاقي و اينكه چطور روي مديريت خط و كنترل هاي داخلي اثر مي گذارد متمركز مي شود. SMA گامهاي مورد نياز سازمان ها را براي اينكه ارزش هاي شركتي را روشن كند و تشخيص و توسعه دهد، توضيح مي دهد و از اينهاست كه نظامنامه رفتار اخلاقي ايجاد مي شود.

مهمتر از همه اينكه نشان مي دهد چطور مافوق ايجاد كلمات و لوح هاي روي ديوار حركت كنيم براي واقعيتي كه تعهد واقعاً روشي مي شود كه سازمان بر مبناي روزانه عمل كند. در اين ميان، خطر مربوط به رفتار فردي و تصميم گيري مي تواند مربوط به فرايندهاي مديريت كلي طرح ريزي، سازمان دهي، كارمندان، جهت گيري و كنترل باشد و هم چنين موضوعات وابسته به اصول تصميم گيري كه مي تواند با رفتار راهنمايان و رهبران، فرآيند كار شركت، روابط بين بخشها و نظامهاي اندازه گيري و كنترل شود همراه مي شود.

سازمان هايي كه در يك هيئت بر مبناي استقرار توقعات رفتاري در طي نظامنامه اخلاقي جانشين مي شود يك اساس و مبنا براي ارزيابي خطرات افزايش يافته، ايجاد خواهد كرد و هم چنين شفافيت بيشتري براي افراد مسئول در حاكميت شركتهاي سهامي ايجاد خواهم كرد و همينطور افزايش مي دهد احتمال اينكه تعهداتي در كلمات ايجاد شود كه واقعاً در عمل هم به كار برده مي شود. همانطور كه نتيجة CEO و CFO، نياز به تعهداتي دارد كه نشانة رضايت خواهد بود با درجه بالاتر دانش انجام مي شود و مطمئناً كلمات و اعمال در حقيقت به هم پيوسته اند و با هم همراه مي باشند.

كلمات كليدي: اخلاقيات، رفتار مطابق با اصول و مقررات، نظامنامه اخلاقي، SOX، قانون sarbaxes-oxely، رضايت و اطاعت، ارزشها.

مقدمه: در حاليكه اخلاقيات موضوع جديدي نيست، ولي به عنوان نتيجه بازنمود حوزه شخصي و عمومي و موضوعات گزارش شده و شرايط اطاعت از قانون sarbaxesoxely از اهميت و پديداري خاصي برخوردار است. دروس آموخته از Exrox و موقعيت هاي ديگر توسعه يك سياست اخلاقيات را نمايان مي كند كه يك سازمان بر اساس اصول و مقررات ايجاد نمي كند، هر كدام كه بيشتر يك ديد مشترك داشته باشد يك سازمان تصوري را ايجاد مي كند.

رفتار مطابق با اصول منحصراً توسط قانون پابرجا نمي ماند. افراد و سازمانها مي توانند به طور قانوني عمل كنند حتي اگر بر اساس اخلاقيات عمل نكنند. رفتار مطابق با اصول و مقررات توسط اطاعت از قوانين مشتق نمي شود بلكه با يك سري از ارزشها كه يك معيار براي تصميمات موقعيتي را فراهم مي كنند جايي كه قوانين ممكن است براي پوشش هر حقيقت موجود نباشد اخلاقيات در مورد درستي و استحكام فرايند تصميم گيري است كه طي آن موضوعات حل مي شوند.

عبارت «رفتار مطابق با اصول و مقررات» مربوط به توانايي يك فرد يا گروهي از افراد است كه از يك سري انتظارات كه قسمت شده اند پيروي مي كنند، تاريخ نشان داده است كه ويژگي كليدي نابرابر از سازمان هاي حرفه اي (از قبيل اتحاديه هاي صنفي يا گروه هاي حرفه اي ديگر مثل حجاران، پزشكان و ديگران) كه توانايي آنها نياز به اعضايشان دارد، همانطور كه يكي از شرايط اينكه بخواهيم قسمتي از يك اتحاديه شويم، از طريق قانون رفتار يا عمل طبق مقررات و اصول به قول خود عمل كنيم. شرطي كه لازم است تا تشكيل اين گروه اين است كه جامعه اي كه در آن سازمان عمل مي كند بايد «خودمختاري» داشته باشد شامل تأييد كند كه اعضايي كه موفق نشدند از «قانون اخلاقي» اطاعت كنند مربوط به انواع بي انضباطي و سخت گيرانه مي شود و اين مي تواند شامل مطالبه جريمه يا اينكه به طور عمومي پذيرفته نشود (يا بدتر).

انجمن حسابداران مديريت چكيده منحني از اخلاقيات مربوطه را ايجاد كرده و گزارشات زير يك ارتباط عالي بين ارزشهاي پيش رفته و رفتارهايي را كه نتيجه اش: «اخلاقيات در مفهوم گسترده تر، مربوط به راهنمايي انسان در رابطه با چيزهايي ست كه از نظر اخلاقي خوب يا بد باشد، درست يا اشتباه باشد و اين وابستگي ارزشها به تصميم گيري است. اين ارزشها شامل صداقت، انصاف، مسئوليت، احترام و شفقت و دلسوزي مي باشد» معاون انجمن اخلاقيت جهاني و نخست وزير àRushworth kidder

اين توجه، عمل در گروه هاي خيلي حرفه اي را پابرجا مي كند تا نظامنامه هايشان را منتشر كنند و انتظار دارد كه اعضا از اعمال رسمي اطاعت كنند. حتي اگر نتيجه ممكن كار مشتري يا كارمند را كاهش دهد. مثالها مي تواند گزارشات IMA (اعمال حرفه اي بر اساس اصول و مقررات و AICPAß مديريت حرفه اي نظامنامه) باشد. در سازمان هاي كوچكتر كه مالكيت خصوصي دارند تأسيس نظام يا قانون رفتار معمولاً تا اندازه اي صادقانه است. مالك (با راهنمايي از طريق نمونه) عمل مي كند و نشان مي دهد كه رفتار تبديل به قانون مي شود حتي اگر نتوانست آن را اثبات كند و اين يك فرهنگ را در چارچوب سازمان ايجاد مي كند. چالش وقتي رخ مي دهد كه اين سازمان ها رشد پيدا كنند و مردم از قرارداد روزانه با مالك جدا شوند. در سازمان هاي بزرگتر مشكلات بزرگتر وانمود مي شوند. اگر نظامنامه رفتاري مشخص نبود و رفتار بر اساس اصول و مقررات توسعه پيدا كرده بود بعد از اينكه افراد در چارچوب سازمانها يا بر مبناي سود و منفعت خودشان عمل خواهند كرد (مثال: استفاده از ارزشهاي خودشان) و يا سعي خواهند كرد رفتاري را كه بر مبناي روزانه اطراف خودشان مي بينند مشاهده و تقليد كنند. اگر رسوايي هاي اواخر قرن 20 و اوايل قرن 21 به طور موفقيت آميز مورد بررسي قرار مي گرفت موضوع رفتار شركتي نياز خواهد داشت كه مشخص و مستقر شود در روشي كه رفتار افراد را در روشي سازگار با انتظارات مشخص و موافق گروه هاي وسيعتر پيش ببرد.

خيلي از افراد در مركز رسوايي هاي شركتي معتقد نيستند كه خودشان مقصرند و اين از اواخر kemmethlayot Enrox به Lord Black Hollinger اقتدار پيدا كرده است و اين به نظام حكومتي فدرال و سياستمداران ايالات امتداد پيدا كرد و در تاريخ خيلي از كساني كه از جنايات جنگ مجرم شناخته شده بودند، در همه موارد مشكل است كه اين افراد ممكن است نداشته باشند يا انجام نداده باشند عمل را در روشي كه بيشتر جامعه به عنوان يك «شخص مسئول» مي شناسند و ديدند ولي با نظامنامه مخصوص خودشان يا در بعضي موارد با مشخص كردن رفتار مطابق با اصول اخلاقي خودشان فقط با اطاعت از قانون. نهايتاً قانون تصميم خواهد گرفت وقتي كه اين موارد به دادگاه بيايند كه آيا اين اعمال غيرقانوني يا غيراخلاقي بودند. متأسفانه راه حل هاي قانوني و رضايت بخش به كار برده نخواهد شد در موقعيت هايي كه فقط اعمال غيراخلاقي هستند. اينجا راه حل اين است كه يا يكي از جوامع تحت فشار قرار دهد دولتمردان را براي قوانين بيشتر و يا براي «انجام تجارت» تصميم نگيرد و يا روابط را با كساني كه بطور غيراخلاقي عمل مي كنند توسعه دهد و اين دليلي است كه sox روي مي دهد و هم چنين دليلي است كه يك سازمان ساده و حرفه اي نهايتاً «ارزش تجارتي» خود را از دست مي دهند.

ارزشها و اخلاقيات در دنياي متغير: در حاليكه موضوع اخلاقيات قرنهاست كه تقريبي شده است، هرگز بيشتر جنبه هاي تغيير براي اينكه موضوع مهمي بسازند، با هم نمي آيند. هرگز سطحي بزرگتر از سطح تحرك و تغيير پذيري انسان در دنيا وجود نداشته است. امروزه بيش از 500 شركت سهامي از اطراف جهان آمدند كه اگرچه آمريكا سهم بيشتري را حفظ مي كند، ملت هاي تكوين يافته مثل هند، چين، روسيه آن را داخل فهرست مي كنند. افزون بر اين عمل خريد كالا از منابع خارج در كشور، فعاليت هاي كليدي است از اقتصادهاي توسعه يافته بزرگ مثل آمريكا براي كشورهايي كه در آنها قيمت كارگر به طور قابل توجهي پايين تر از توليد براي مراكز تقاضا مي باشد.

نتيجه ايجاد يك اداره مركزي شركتي است كه در يكي از جوامع مبنا قرار مي گيرد، اغلب با يك فرهنگ شركتي كه به طور كلي به زماني كه مبنا قرار گرفته در ارزش هاي جامعه فرگشت پيدا كرده است كه اكنون در كشورهاي مختلف عمل مي كنند جايي كه انتظارات و هنجارهاي رفتاري به طور گسترده اي متفاوت خواهد بود. اين تغييرات كه مورد تأييد انتقالات و ارتباطات جهاني صوتي، اطلاعاتي و تصويري است اجازه مي دهد گفتگوهاي روزانه در يك اساس جهاني محل گذر خيلي از فرهنگ ها باشد.

تحرك هم چنين اجازه مي دهد توده مردم با فرهنگ هاي متفاوت جنبش و تحرك داشته باشند. در آمريكا، پراهميت مهاجرت شامل مردمي است كه از ترتيب وسيعي از كشورهايي كه آخرين اطلاعات نشان مي دهد از سال 2003 بيشتر مردم از مكزيك، هندوستان، فيليپين، چين، امريكاي مركزي، جمهور رومينيكي، ويتنام، كلمبيا، گواتمالا و روسيه بوده، اين كشورها براي ايجاد يك هيئت زنجيره اي از فرهنگها، اخلاقيات و زمينه هاي مذهبي مختلف هستند. در مواردي كه پيش زمينه هاي فرهنگي مشابه هستند، ارزش هاي مردم هم چنين گرايش پيدا مي كنند كه مشابه باشند و بنابراين مبنا براي تصميم گيري و اعمال، شامل هم بستگي اجراي يك نظامنامه اخلاقي مشابه خواهد بود. جاييكه مهاجرت از كشورهاي متفاوت و نامشابه شروع مي شود مي تواند تأثير مهمي داشته باشد در حاليكه ارزشها و تصميم گيري ممكن است هم بستگي نداشته باشند.

و اين هيچ چيز با «مردم خوب يا بد» انجام نمي دهد ولي با «هنجارهاي» متفاوت رفتاري كه در يك جامعه مبنا قرار مي گيرد كه شخص در آن رشد پيدا مي كند. كمي جالب است كه كاري كه در اين سطح توسط انجمن جهاني دانشمندان اجتماعي انجام شده كه انواع متفاوت از «گروه ها و دسته هاي» ارزشهاي فرهنگي را نشان مي دهد كه تمايل دارند با هم به صورت دسته اي باشند. وقتي اين چالشها بزرگتر مي شود در مواردي هستند كه جامعه، براي مثال يك سطح محدودي از سياست جداسازي و تبعيض (حكومت و مذهب) را دارا مي باشد. در حاليكه «دنياي غرب» اين سياست جداسازي و تبعيض را به طور حرفه اي حفظ مي كند، تعدادي از كشورهاي در قسمتهاي ديگر جهان يك وابستگي بزرگتري بين اين دو (حكومت و مذهب) دارند كه در خيلي موارد منجر به كشمكش ملي مي شود وقتي كه هر دو آنها با هم مخالفت داشته باشند.

منبع ديگر                 از جنبش جهاني مي آيد وقتي كه مردم از كشورهاي متفاوت به خارج سفر مي كنند تا تحصيلات كسب كنند. وقتي كه مردم از بعضي جوامع در معرض نمايش قرار مي دهند آزادي كسب و تجارت بيشتري را دسترسي به زندگي كه عمل كند به عنوان مثال در آمريكا، دوباره كشمكشها رخ مي دهد.

همه اين تغييرات منجر مي شود سرزميني با نژادهاي مختلف به وجود آيد كه ارزشهاي شخصي در چارچوب جوامع و سازمان ها موضوعات عميقي را براي رهبران ايجاد مي كند و يك جنبه جديد از مديريت خطر را توسعه مي دهد براي سازمانهاي آنهاو

اگر سازماني موفق نشود كه بطور واضح انتظارات رفتاري بر اساس اصول و مقررات تعريف كند تا اطمينان حاصل كنند كه براي آنها پشتيباني فراهم مي شود تا بطور واقع اين انتظارات را به روش مديريت منابع انساني آنها مستقر كند پس خلائي كه باقي مي ماند منجر به نتايج غيرقابل پيش بيني خواهد شد.

با تغيير جامعه، انتظارات نيز تغيير خواهد كرد.

دسترسي به حاكميت، مسئوليت و مديريت كنترل كه امروزه وجود دارد، در قسمتي بزرگ از فروپاشي Wallsdree9 در سال 1930 آمده. اين به ما هم SEC را هم به خوبي FASB مي دهد و خيلي از قوانين ديگر كار كه امروزه وجود دارد. اينها به اين امكان داخل مي شوند چون چارچوبهاي سنتي خيلي مناسب نبودند براي جامعه صنعتي كه به سرعت پديدار شد و قوانين مورد نياز داشت.

همانطور كه قرن 20 به بن بست رسيد، ما رسواييهاي پس انداز و مشكلات و oraxgecouatry و ضمانتنامه ها و اوراق قمارآميز را ديديم و هم چنين مشكلات جهاني مثل فروپاشي بانك Barixgs. در اين زمان، تمركز مربوط به نگرش بهتري براي مديريت خط بود. كميسيسون Treadway در آمريكا آغاز شد كه چارچوب اوليه coso را به عنوان مبناي ارزيابي خطرات سازماندهي تأمين كند. اما مشكلات دور نشدند و به سرعت با رسواييهاي مالي بزرگتري دنبال شدند از قبيل Exrox و ديگران اين فقط مشكل آمريكا نبود بلكه موضوعات هم معني بر مبناي جهاني ديده مي شوند.

چيزي كه در حال پديدار شدن است انقلاب اجتماعي ديگري است همانگونه كه توليد تغييرات اساسي را تحمل مي كنند در خيلي موارد شامل خريد كالا از منابع كشورهاي كمتر توسعه يافته و جوامع صنعتي سنتي كه بيشتر و بيشتر به سمت يك اقتصاد خدماتي و مبتني بر دانش حركت مي كند كه در آن رفتار افراد خيلي مهمتر مي شود در حاليكه تبديل به جنبه اي از فعاليت سازماني مي شود كه كنترل آن مشكلتر است. بعضي از تجارتهاي مبتني بر دانش سنتي و قديمي تر اين موضوع را چندين سال قبل تشخيص داد و برنامه هاي اخلاقي براي مدتها اجرا كردند.

Jahnson , Jahnson شركتي دارند به نام «Credo» كه توسعه پيدا كرده بود به طور كلي توسط Robert woodjohnson در سال 1943 كه تا امروز يك سري اصول را باقي گذاشت كه راهنمايي مي كند شركت را در هر كشوري كه آن عمل مي كند.

بيشتر شاهدان موافق بودند كه اخلاقيات نمي تواند فقط پيش نياز اطاعت و رضايت باشد بلكه بايد در چارچوب كل فرهنگ يك سازمان قرار گيرد. Sarbanesoxely AoA نياز دارد كه يك فرهنگ مثبت ايجاد شود «در بالاي» ساختمان دادرسي كه محيط را در چارچوبي كه تصميمات تجاري گرفته مي شوند بررسي كند و راهنمايي هاي دادگاه فدرال را بازبيني كند كه در سال 2004 انتشار يافته و اكنون به طور مهمي آموزش اخلاقيات در هر سطحي براي هر فردي در چهارچوب يك سازمان شناسايي مي شود. ايجاد يك نظامنامه اخلاقيات و راهنماي شركت توسط گزارشات تأييد شده CFO , CEO حمايت مي شود كه نه تنها كافي نيستند براي اينكه تأييد كنند كه يك سازمان به طور واقعي بطور اخلاقي و بر مبناي روزانه رفتار مي كند.

تحقيقات نشان داده است كه سازمان هاي اخلاقي سطوح بالاتري از بهره وري را دارند كه در جنب و جوش هاي بين شخصي همبستگي و پيچيدگي گروه بهبود مي يابد و خطرات را پايين مي آورد. آنها حركت مي كنند مافوق رضايتي كه ديده مي شود در اصلاحات در فرايند تجارت مؤثر است و هم چنين در كيفيت بالاتر و آورده هاي خدمات.

همه اين سود و منفعت ها منجر به عملكرد بالاتر مي شود. بعضي سطوح به طور واضح قابل اندازه گيري هستند.

بعضي از سطوح تا اندازه قابل اندازه گيري اند و بعضي قابل ارزيابي مي باشد وقتي كه امكان خطر پايين مي آيد.

 

اگر خطرات مالي و ديگران در يك سازمان تشخيص و كاهش داده شوند، روش هاي ايجاد يك فرهنگ اخلاقي به تنها ديدگاهي كه هرچه سازمان ها انجام مي دهند بايد پيدا كرد. حسابداران مديريت به طور قابل توجهي مي توانند تأثير داشته باشند در سهميه منابع شركتي براي اينكه تضمين كنند كه اخلاقيات در چارچوب فرهنگ يك سازمان قرار مي گيرد و مي تواند سطوح خطرات كنترل داخلي كه با موضوعات رفتاري همراه مي شود، تشخيص دهد كه براي اين نياز به اين دارد كه با تمركز روي رفتار بر اساس اصول و مقررات مورد توجه قرار گيرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

رفتار جنسي ناسالم و رفتارهاي جنسي پرخطر كدامند

بازديد: 121

رفتار جنسي ناسالم و رفتارهاي جنسي پرخطر كدامند؟

رفتار جنسي ناسالم (UnsafeSex) و رفتارهاي جنسي پرخطر كدامند؟

متاسفانه تعدادی از دختران که در سنین نوجوانی و جوانی هستند با ما تماس گرفته و از داشتن رابطه جنسی که با عدم رضایت آنان صورت گرفته خبر داده اند . اکثر افراد متجاوز دوست پسر های این دختران بود اند . بیشترین مکان های استفاده شده داخل ماشین ، مکانهای خلوت ، جاده های بین شهری و داخل خانه بوده است .اکثر این رفتارها از قبل برنامه ریزی شده بوده است و دختران بدون اطلاع به مکان مورد نظر کشیده شده اند.و متاسفانه این دختران مجبور به سکوت و پنهان کاری شده اند و تنها نکته ای که آنان را ترسانده ترس از بارداری بوده است و به هیچ عنوان به ایدز و بیماریهای مقاربتی فکر نکرده اند . نوجوان و جوان عزیز این مقاله و دیگر مقالات مبحث “ درگوشی با نوجوانان و جوانان ” این سایت را به دقت مطالعه کنید . مطمئن باشید مطالعه سلسله مقالات ما به شما کمک شایانی خواهد کرد تا زندگی سالمی داشته باشید.
مهمترين موضوع در آموزش رفتارهاي پرخطر، آموزش رفتارهاي جنسي سالم مي‌باشد.
ابتدا بايد ببينيم رفتار جنسي ناسالم و پرخطر چيست؟

رفتار جنسي ناسالم (UnsafeSex) :

هر گونه تماس جنسي را مي‌گويند كه در آن فرد از سلامت خود يا شريك جنسي خود ‌آگاه نباشد. مشكل از اين جا ناشي مي‌شود كه آگاهي از سلامت خود يا ديگران به راحتي امكانپذير نيست. بعنوان مثال؛ در حدود 90 درصد افراد HIV مثبت از آلوده بودن خودشان اطلاعي ندارند. از طرف ديگر؛ منفي بودن آزمايشات تشخيصي در ابتدای آلودگي با HIV نمي‌تواند دليل سالم بودن فرد باشد زيرا نتيجه اين آزمايشات در اوايل دوره آلودگي معمولاً منفي مي‌باشد. پس چاره چيست؟
براي آگاهي از سلامت افراد بايد به رفتارهاي آنها توجه كرد. اگر فردي از رفتارهاي پرخطر آگاهي داشته باشد بهتر مي‌تواند در خصوص سلامت خود يا شريك جنسي خود قضاوت كند. داشتن رفتارهاي پرخطر احتمال آلودگي به
HIV و ساير عفونت‌هاي‌آميزشي را بيشتر مي‌كند.

رفتارهاي جنسي پرخطر كدامند؟

رفتارهاي حنسي پرخطر عبارتند از :
داشتن شركاي جنسي متعدد
تماس‌هاي جنسي نامعمول (تماس مقعدي و دهاني)
متوسل شدن به خشونت در زمان تماس جنسي
مصرف الكل، مواد مخدر و يا روانگردان قبل از برقراري تماس جنسي
تماس جنسي محافظت نشده ( عدم استفاده از كاندوم)
بنابراين براي پيشگيري از
HIV و ايدز در جامعه بايد رفتارهاي جنسي سالم را به افراد به ويژه نوجوانان و جوانان آموزش داد.

مقاومت در برابر فشارهاي جنسي چيست و چگونه مي توان آن را عملي نمود؟
هنگام مستولي شدن هيجان بر شما امكان دارد تمامي توصيه هاي ما از ياد شما برود متاسفانه شما در اين زمان در معرض فشارهاي جنسي قرار داريد داشتن اطلاعات لازم در مورد راههاي انتقال عفونت
HIV كافي نمي باشد.
پرهيز، وفاداري به همسر و روابط جنسي سالم نيز كافي نيست شما بايد از انواع فشارهاي جنسي آگاهي داشته و بتوانيد در برابر آنها مقاومت نماييد ما در اين بخش به توضيح و بررسي فشارهاي جنسي كلامي و فيزيكي خواهيم پرداخت.

۸۶۴۶۸۴۶۴.jpg

مقاومت در برابر فشارهاي جنسي فيزيكي
والدين همواره به فرزندان خود به خصوص دختران سفارش مي كنند تا از رفتن به مكانهاي ناشناخته خودداري نمايند.
امكان تجاوزات جنسي در اين مكانها بسيار زياد مي باشد. والدين و جوانان بايد همواره اين نكات را مد نظر داشته باشند.
طبق آمارهاي ارائه شده از سوي دفتر آمار دادگاه جنايات ملي آمريكا در سال 1990 بيش از 70000 مورد تجاوز جنسي در آمريكا گزار شده است. و اين تنها 5/1 تعداد تجاوزات انجام شده مي باشد يعني در سال 1990 نزديك به 350000 تجاوز جنسي در آمريكا به وقوع پيوسته است.
بسياري از تجاوزات جنسي خشونت آميز در مورد دانشجويان دانشگاهي به انجام رسيده است كه تنها 20% آنها توسط افراد غريبه صورت گرفته است . بسياري از اين تجاوزات در قرار ملاقاتهاي گذاشته شده به انجام رسيده است.
سالانه در سراسر دنيا هزاران و شايد هم ميليونها دانش آموز و دانشجوي دختر ، قرباني تجاوزات جنسي پسران دانشجو و يا دانش آموز مي شوند بسياري از اين افراد مدعي هستند كه آنها به علت تهديد و فشار فيزيكي مردان مجبور به قبول برقراري ارتباط جنسي شده اند.
روابط جنسي اجباري نمونة واضحي از تجاوز محسوب مي شود و دختران و زنان همواره بايد جوانب احتياط را رعايت نمايند.
زيرا گاهي اوقات هر چند كه يك متجاوز مقصر مي باشد ولي قرباني نيز عاري از گناه نيست.

مقاومت در برابر فشارهاي جنسي كلامي
فشارهاي جنسي كلامي ، اغوا نمودن به منظور قبول برقراري ارتباط جنسي توسط جنس مخالف مي باشد و متاسفانه امروزه ما شاهد بسياري از فشارهاي جنسي كلامي و فيزيكي مي باشيم.
توجه به نكات زير بسيار مهم ضروري است :
1) از صحبت نمودن با افراد غريبه و نا آشنا بپرهيزيد .
2) از رفتن به مجالسي كه شئون اخلاقي در آنها رعايت نمي شود بپرهيزيد.
3) با همكلاسيهاي و يا دوستاني كه به خوبي آنها را نمي شناسيد قرار ملاقات خصوصي نگذاريد
4) از پوشيدن لباسهاي نامناسب بپرهيزيد

- همواره به توصيه والدين و مسئولان مدارس و دانشگاهها توجه نماييد
- اگر چه روابط جنسي بخشي مهمي از زندگي است ولي رعايت عفت اخلاقي از واجبات مي باشد.
براي اغوا نمودن شما براي برقراري روابط جنسي ممكن است از كلمات زير استفاده شود:
- اگر قبول نكني
٬ ديگر تو را دوست ندارم
- اگر قبول نكني
٬ با فرد ديگري دوست خواهم شد
- اگر قبول نكني
٬ سرد و بي روح هستي
- اگر قبول نكني
٬ حتما داراي عيب و نقصي هستي
و جملاتی از این قبیل که نباید فریب این قبیل حرفها را بخورید.

نكات مهم در تماسهاي شغلي :
1- انتقال
HIV از راه پوست سالم در هيچ مكان يا شرايطي به اثبات نرسيده است .
2- هيچگونه خطر انتقال
HIV از راه تماس نزديك با بيماران، مواجهه با قطرات پخش شده در هوا و حتي تماس با سطوح محيطي مشاهده نگرديده است .
3- تقريبا تمام موارد قطعي انتقال
HIV مربوط به خون يا ديگر مايعات آلوده به خون بوده و تنها دو مورد انتقال غير اين راه بوده است (يك مورد در اثر مايع جنب خوني وديگري دراثر كشت غليظ شده HIV)
4- تاكنون هيچ مورد انتقال شغلي از راه ترشحات مهبل، مني و شير گزارش نشده است، باوجود اين مسئله ، بايستي درتمام تماسها اصول احتياطات استاندارد را رعايت نمود.
5- تاكنون هيچ مورد انتقال
HBV و HIV از راه تنفس دهان به دهان گزارش نشده است ولي براي پيشگيري از انتقال عفونت هرپس سيمپلكس و نايسريامننژيتديس و احتمال تئوريك انتقال HIV و HBV در اين موارد از ماسكهاي مخصوص استفاده شده و بعد از مصرف ضد عفوني گردند.
6-رعايت احتياطات استاندارد در موارد جراحي تا 93% از تماس باخون پيشگيري مي نمايد.
تماسهاي شغلي كه مي تواند موجب انتقال
HIV شود عبارتند از :
1-آسيبهاي مربوط به تماس جلدي مثل فرورفتن سوزن يا بريدگي توسط سوزن يا اشياء تيز ديگر
2-آلودگي غشاء هاي مخاطي
3-آلودگي پوست غير سالم يا اسيب ديده از طريق خراشيدگي يا درماتيت ها (البته در پوست منافذ غير قابل تشخيص وجود دارد كه گاهي
HIV از اين منافذ مي تواند وارد شود)
منابع
HIV شامل خون ،مايعات خوني بافت ها و ديگر مايعات بدن نظير مني ، ترشحات واژينال، مايع مغزي-نخاعي٬ مايع سينوويال، پريتونئال پريكارديال و مايع آمنيوتيك كه همه اينها مي توانند موجب انتقال عفونت HIVبه ديگران شوند. در خصوص بزاق به طور كلي تماس با بزاق يك فرد آلوده به HIV در صورتي كه خون قابل روئيت در آن وجود نداشته باشد بعنوان يك عامل خطر آفرين براي انتقال HIV مطرح نمي شود تماس با اشك، عرق ادرار و مدفوع غير خوني شخص آلوده نمي تواند به عنوان عامل خطر آفرين انتقال HIV محسوب گردند.
HIV از طريق شير انسان آلوده مي تواند به نوزاد يا كودك منتقل شود. اما تماس با شير انسان بعنوان يك تماس شغلي براي انتقال HIV درنظر گرفته نمي شود مطالعات نشان داده است كه متوسط خطر انتقال HIV توسط سوزن و يا ديگر آسيبهاي جلدي توسط اشياء تيز آلوده به HIV حدود 0.32% است .
(يك عفونت بعد از 2885 تماس از طريق غشاي مخاطي يا پوست آسيب ديده )
خطر انتقال بيمارستاني
HIV از بيماران آلوده به ساير بيماران :
سوزن هاي آلوده به
HIV و استفاده مجدد از آنها در 41 كودك بستري دربيمارستهاي شوروي سابق ، موجب آلودگي آنها گرديده است.
حداقل 9 مورد انتقال
HIV از بخشهاي همودياليز از كلمبيا گزارش گرديده است كه به علت استريليزاسيون ناكافي وسايل وسوزنهاي آلوده بوده است وموارد مشابهي از كشورهاي آرژانتين گزارش شده است .
در ضمن انجام تست
HIV قبل از عمل جراحي نمي تواند موجب ممانعت از ابتلاي شغلي HIV گردد وتوصيه به انجام آن نمي شود.
اساس پيشگيري اوليه پرسنل پزشكي دررابطه با
HIV اين است كه خون تمام افراد مي بايست آلوده فرض شود مگر خلاف آن ثابت شود (رعايت احتياطات استاندارد)
پرسنل پزشكي درصورت فرو رفتن سوزن مشكوك يا آلوده به
HIV به دست و بايد در اسرع وقت به مراكز بهداشت استان و يا شهرستان مراجعه كنند(داروهاي Zidovudine Lamivudine , Indinavir جهت كموپرفيلاكسي توصيه شده اند).
درصورت پاشيده شدن خون و مايعات آلوده به
HIV به محيط ،مركز كنترل بيماريها (CDC) توصيه مي كند كه :
1- دستكش و درصورت لزوم ساير وسايل محافظ پوشيده شود.
2- با دستگاه كاغذي حوله اي ، خون و مواد ريخته شده در محيط پاك شود .
3-محل با آب و صابون شسته شود.
4-درصورتي كه سطح آلوده صاف باشد با محلول 1:100 (10000
ppm) هيپوكلريت سديم (وايتكس) عفونت زدايي شود و اگر سطح آلوده ناهموار و داراي خلل و فرج باشد با محلول 1:10 (ppm 100000) گندزاديي شود. اگر بيش از 30سي سي خون درمحلي ريخته شود بايستي خون را با حوله كاغذي بپوشانيم وبرروي حوله محلول 1:10هيپوكريت سديم ريخته پس از 10 دقيقه محل را با آب صابون شستشو دهيم و دوباره آنها را با هيپوکلريت سديم گندزدايي نماييم.

۵۴۶۱.jpg

واین نکات را همیشه به یاد داشته باشید:

بعضي از افراد و گروه‌ها مثل معتادين تزريقي، كاركنان بهداشتي درماني، نوزادان متولد شده از مادران HIV مثبت، مبتلايان به عفونت‌هاي آميزشي و افراد با رفتارهاي جنسي پرخطر در معرض خطر بالاي آلودگي به HIV قرار دارند. لذا بايد توجه بيشتري به اين افراد مبذول داشت.
الف- زنان
HIV مثبت بايد تا حد امكان از باردار شدن خود جلوگيري كنند. لذا توصيه مي‌شود كه در اين افراد از دو روش پيشگيري از بارداري به طور همزمان (Double method) استفاده گردد تا احتمال بارداري به حداقل برسد.
با اين حال اگر خانم
HIV مثبت باردار شود با تجويز داروهاي ضد ويروسي در زمان بارداري سعي مي‌شود از انتقال HIV به جنين وي جلوگيري شود. البته تجويز اين داروها در زمان حاملگي همراه با خطراتي مي‌باشد، ضمن آنكه اين داروها بسيار گران و كمياب مي‌باشند. همچنين در نوزدان متولد شده از مادران HIV مثبت مي‌توان از داروهاي ضد ويروسي استفاده كرد.
ب- كاركنان بهداشتي درماني يكي از گروهاي در معرض خطر آلودگي به
HIV مي باشند. لذا دستورالعمل‌هايي تحت عنوان ”احتياطات استاندارد“ تدوين شده است كه تمامي كاركنان بهداشتي درماني بايد آنها را به كار ببندند تا خطر انتقال HIV در آنها به حداقل برسد.
ج- يكي ديگر از گروه‌هاي پرخطر، معتادين تزريقي مي‌باشند كه بدليل استفاده مشترك از سرنگ و سوزن و رفتارهاي پرخطر ديگر، منبع مهم آلودگي به
HIV در كشور به شمار مي‌روند. اقدامات پيشگيرانه در اين گروه شامل تشويق و ترغيب معتادين به ترك، تغيير اعتياد تزريقي به روش‌هاي كم خطرتر و در نهايت توزيع سرنگ و سوزن و كاندوم رايگان در بين آنها مي‌باشد. از اين اقدامات بعنوان راهكارهای ”كاهش آسيب“ ياد مي‌شود.
د- ابتلا به عفونت‌هاي آميزشي مثل سوزاك، سيفيلس و
خطر انتقال HIV را به دنبال دارد. از طرف ديگر درمان عفونت‌هاي آميزشي خطر احتمال آلودگي به HIV را كم مي‌كند. لذا تشخيص و درمان كامل عفونتهاي آميزشي در مبتلايان به آنها يكي از مهمترين اقدامات پيشگيري از ايدز به شمار مي‌رود.
هـ- افرادي كه رفتارهاي پرخطر به ويژه رفتارهاي پرخطر جنسي دارند لازم است كه تحت مشاوره قرار گيرند تا از خطرات آلودگي به
HIV آگاه شوند و در صورت لزوم آزمايشات تشخيصي به طور داوطلبانه از آنها به عمل آيد. مشاوره و آازمايشات داوطلبانه در مراكز مشاوره بيماريهاي رفتاري در سراسر كشور به طور رايگان انجام مي‌شود.

پيشگيري از عفونت HIV در جمعيت عمومي شامل:
الف) آموزش همگاني در مورد
HIV و ايدز و رفتارهاي پرخطر مرتبط با آن
ب) تأمين سلامت خون و فرآورده‌هاي خوني مي‌شود.

آيا چيزي مي‌تواند HIV ايجاد كند ؟
خير؛
HIV خلق نمیشود. بعنوان مثال٬ رابطه جنسي بدون محافظ تنها در صورتي خطرناكست كه يك شريك جنسي با ويروس آلوده باشد. اگر شريك جنسي شما HIV منفي است هر نوع رابطه و فعاليت جنسي بين شما نمي‌تواند سبب آلودگي شما به HIV گردد، بعنوان مثال داشتن رابطه تماس مقعدی (anal sex) نمي‌تواند HIV خلق كند.
خطر در تماس های جنسی بيشتر درعدم شناخت کافی سوابق خونی شريک جنسی شماست. در هر صورت برای اطمينان از کاندوم استفاده کنيد. مگر تا زمانی که مطمئن باشيد که هيچ کدام از شما شريک جنسی ديگری ندارد و قبلاً آلوده به ويروس نشده است.
 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خويشتن پنداري

بازديد: 167

خويشتن پنداري( خودپنداره، خودپنداري)Self Concept

اولين بار رنه كارت1 در سال1644 اصول اوليه خويشتن پنداري را در كتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله«شك» ارائه داد. پس از او زيگموند فرويد در سال1900 ميلادي تئوري خويشتن پنداري را به عنوان يك مقوله روانشناختي مهم مطرح نمود. با اينكه دنباله‌روان فرويد علاقه زيادي به اين مقوله نشان ندادند ولي دختر فرويد آنا در سال1946 بر اهميت اين مقوله تأكيد ورزيد درسكات كلي2 در سال1945 از مقوله خويشتن پنداري به عنوان يك نيروي اوليه انگيزيش در رفتار انساني ياد نمود. رايمي3در سال1948 از معيارهاي خويشتن پنداري در مشاهده‌هاي خود استفاده كرد و اعلام نمود كه رواندرماني اساساً بر روي تغيير دادن معيارهاي بينش فرد نسبت به خودش استوار است.
تاكنون مؤثرترين معيار روانشناختي در خصوص خويشتن پنداري مربوط به كارل راجرز در سال1947 بوده است. از ديدگاه راجرز«خود» هر فرد به عنوان بخش اصلي، شخصيت فرد را تشكيل مي‌دهد. راجرز«خود» را به عنوان يك محصول اجتماعي معرفي مي‌كند كه از طريق روابط بين فردي گسترش مي‌يابد. او اعلام مي‌كند كه در وجود انسان هميشه يك تمايل قوي براي داراربودن يك نگرش مثبت از سوي ديگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد. با آنكه بيشتر تئوريسينهاي«خويشتن پنداري» در دهه1970 و1980 تحقيقات خود را اجرا نمودند، در حال حاضر توجه عمومي به خويشتن پنداري رو به كاهش نهاده است. ولي اين مقوله هنوز به عنوان يك عامل بالنده در تحقيقات سردمداران علم روانشناسي مطرح مي‌باشد. در حال حاضر موج نويني در خصوص كسب آگاهي نسبت به خويشتن پنداري در عامه مردم و افراد متخصص در حال زايش است و اين موضوع در ارتباط با مشكلات خانوادگي، اعتياد به الكل و مواد مخدر و وضعيت اجتماعي افراد مطرح مي‌شود.

بسياري از موفقيتها و شكستهايي كه مردم تجربه مي‌كنند، به صورت تنگاتنگ به چگونگي ديدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با ديگران مربوط مي‌شود. براي متخصصان علوم مشاوره، پديده خويشتن پنداري از سه بعد مورد توجه است. يكي اينكه خويشتن پنداري امري قابل يادگيري است. ديگر اينكه امري سازمان يافته و پويا مي‌باشد. هيچ فردي با خويشتن پنداري به دنيا نمي‌آيد بلكه خويشتن پنداري به تدريج در اولين ماههاي زندگي فرد بنيان گرفته و از طريق تجارب مكرر شكل مي‌گيرد و به عنوان يك محصول اجتماعي از طريق تجربه بنيان مي‌گيرد. نكته جالب اينكه افراد در زمانهاي مختلف داراي نگرشهاي مختلفي نسبت به خودشان هستند. هرگونه تجربه‌اي در زندگي فردي كه مطابق با خويشتن پنداري او نباشد، به صورت يك تهديد تلقي مي‌شود و هر چه اين تجارب ناخواسته بيشتر باشد كيفيت خويشتن پنداري فرد حالت منجمدتري به خود مي‌گيرد تا بتواند از او محافظت نمايد. خويشتن پنداري هر فرد به ثبات و همگوني در زندگي‌اش نياز دارد و در مقابل تغيير مقاومت نشان مي‌دهد. اگر خويشتن پنداري فرد به سرعت تغيير كند فرد فاقد يك شخصيت مقاوم و قابل اتكا خواهد شد. موفقيتها و شكستهاي هر فرد بر روي كيفيت خويشتن پنداري او تأثير مي‌گذارد. دنياي اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خويشتن پنداري هر فرد ادراك مي‌شود. در تمام زندگي فرد سالم، هميشه يك تمايل دائم براي پذيرش ايده‌هاي جديد و رفع ايده‌هاي قديمي وجود دارد. خويشتن پنداري هميشه خودش را در مقابل از دست دادن عزت نفس محافظت مي‌كند. براي همين است كه هر فقداني سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد.
تحول جامعه از حالت سنتي به حالت صنعتي، مسائل و مشكلات فراواني را خصوصاً در زمينه اشتغال موجب مي‌گردد. جامعه ما در جريان صنعتي شدن و رسيدن به خودكفايي به نيروي متخصص و ماهر نياز مبرمي دارد. براي نيل به خودكفايي تهيه و اجراي برنامه‌اي دقيق كه بر مطالعات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي جامعه ايراني متكي باشد، ضرورت تام دارد. اشتغال براي ادامه زندگي و بقاي جامعه ضرورتي اجتناب‌ناپذير است. زندگي هر فرد از طريق كار كردن تأمين مي‌شود و خودكفايي هر كشور به ميزان و نوع عملكرد شاغلين آن بستگي دارد. تحقيقات متعدد مؤيد اين واقعيت هستند كه اولاً، با افزايش بيكاري، فساد شدت مي‌يابد و ثانياً اشتغال مناسب و رضايت شغلي موجب نشاط و شادابي مي‌گردد. شناسايي و ايجاد انگيزه در افراد جامعه و راهنمايي آنها براي آنكه مشاغلي را انتخاب نمايند كه توانايي و استعداد انجام آن را دارا هستند و همچنين شناسايي علايق و نيز كشف استعدادهاي افراد بايد به كمك وسايل و ابزاري انجام پذيرد. در اين زمينه بايد از مشاوره و آزمونهاي مختلف استفاده شود. پس از شناخت علايق و كشف استعدادها و پرورش و نيز راهنمايي افراد در مسير صحيح و مناسب ضرورت مي‌يابد. بنابراين، سؤالي كه به طور كلي جهت پژوهش به ذهن خطور مي‌كند عبارت است از اينكه آيا بين خويشتن پنداري و انتخاب شغل رابطه معناداري وجود دارد؟ و با توجه به جنبه‌هاي انتخاب شغل مبتني بر وجهه اجتماعي شغل، پيشرفت تحصيلي در شغل و تسهيلات ويژه شغل سؤالات ذيل به طور اخص مطرح مي‌شوند: (1) آيا بين خويشتن پنداري و وجهه اجتماعي شغل رابطه‌اي وجود دارد؟،(2) آيا بين خويشتن پنداري و پيشرفت تحصيلي در شغل رابطه‌اي وجود دارد؟ و(3) آيا بين خويشتن پنداري و تسهيلات ويژه شغل رابطه‌اي وجود دارد؟

خويشتن پنداري به مفهوم برداشتي است كه فرد نسبت به ماهيت فيزيكي و روانشناختي و ساختارهاي اجتماعي خويش از قبيل نگرشها، اعتقادات و ايده‌هاي خويش دارد. خويشتن پنداري به معناي درك افراد نسبت به خود در بعد زمان است. خويشتن پنداري به صورت مداوم در تعامل با ديگر افراد تعديل يافته وتحت تأثير عوامل ديگر از قبيل درون‌گرايي و برون‌گراي و عزت نفس قرار مي‌گيرد. مقوله شغل نقش اصلي را براي زندگي بيشتر افراد جامعه ايفا مي‌كند. براي بيشتر افراد بشر، شغل به عنوان فعاليتي است كه بيشتر فعاليتها و زمان فعال زندگيشان را صرف مي‌نمايد. نسلهاي امروز به دنبال مشاغلي هستند كه براي آنها قابل توجه بوده و يك احساس رضايت داخلي را براي آنها به ارمغان آورد و همراه با آن با پاداشهاي خارجي همراه باشد(كادرون1 ،1997).

بر اساس عقايد كانجر2 به نقل ازاشنايدرتمايل براي ارضاي نيازهاي شخصي و ايجاد يك محيط مناسب از لحاظ روانشناختي از عوامل بارز انتخاب شغل افراد بشمار مي‌آيند.
نسلهاي جديد امروز، در مقايسه با نسلهاي قبل بيشتر به سوي مشاغل با هويت تمايل دارند. كادرون اعلام مي‌دارد كه بسياري از متقاضيان كار در انتخاب شغل توجه زيادي به موضوع فوق نشان مي‌دهند. امروزه يك تئوري انگيزش شغلي مطرح شده است كه بر روي تطابق مابين فرد و شغل او تأكيد مي‌نمايد. شاميراعلام نمود كه تئوري مبتني بر خويشتن پنداري در خصوص انگيزش كار بر روي ارتباط متقابل مابين انجام كار و وسعت اجراي آن و خويشتن پنداري فرد استوار است. زماني كه شغل فرد با خويشتن پنداريش مطابقت داشته باشد، فرد شغل خود را به عنوان يك مقوله معنادار و ارزشمند مشاهده مي‌نمايد. بعبارت ديگر يك شغل ارزشمند براي هر فرد در ارتباط با خويشتن پنداري فرد مربوط، معني پيدا مي‌كند.

وانوس1 در سال1980 مفاهيم فوق را در يك مدل تطابقي قرار داد كه در اين مدل بر روي نقش اشتغال و انتخاب شغل تأكيد شده است. اشنايدر2 در سال1987 مدل خاصي را تحت عنوان«جاذبه، انتخاب» ارائه مي‌دهد. بر اساس اين مدل، افراد بر اساس ادراكات و باورهاي خويش در خصوص مشخصات فردي خودشان(خويشتن پنداري) به مشاغل مورد علاقه خود مي‌نگرند. بر اساس اين مدل افراد نهايتاً از ادامه اشتغال در سازمانهايي كه با آنها تطابق ندارند سرباز خواهند زد. ولي اين مدل قادر نيست دقيقاً افراد خاص را براي سازمانهايي دقيقاً منطبق با عوالم آنها انتخاب نمايد(اشنايدر،1987؛ گلدشتاين و اسميت،1995). به گفته اشنايدر بايد مفاهيم فوق را در ارتباط با خويشتن پنداري افراد گسترش داد. يعني بايد رابطه‌اي مابين تطابق بين خويشتن پنداري و شغل فرد مشاهده كرد.
متخصصان منابع انساني با تمركز به ميزان تطابق خويشتن پنداري افراد با وظايف شغلي، مي‌توانند با احتمال بيشتري افراد را انتخاب نموده و آنها را براي شغل مناسب راهنمايي نمايند. اين روش از دو جنبه مفيد واقع مي‌شود، يكي اينكه فرد به شغل مورد نياز خود بر اساس علايق و خلاقيتهاي خود و بر اساس باورهاي خويش براي انجام وظايف محوله دست مي‌يابد. ديگر اينكه سازمان استخدام كننده نيز در بهترين فرصت مي‌تواند دست به انتخاب افراد كاملاً مطابق با چهارچوب مقرراتي خويش بزند.

كاربردهاي ابزار هاي سنجش گوناگون در باره خويشتن باوري:

مقوله خويشتن پنداري به عنوان يكي از معروفترين موضوعات در ادبيات روانشناسي بشمار مي‌آيد. با وجودي كه در سايت تحقيقاتي ERIC حدود6000 مطلب در اين خصوص نوشته شده است ولي متأسفانه هنوز هم اين اصطلاح براي عموم ناشناخته بوده و تعريف شفافي از آن ارائه نشده است و در خصوص پديده«خود» حدود15 مفهوم مختلف مطرح شده است(استرين،1993). در بسياري از مقالات اصطلاحات خويشتن پنداري، عزت نفس و پذيرش خويش اغلب به جاي يكديگر بكار گرفته مي‌شوند و اين امر از وجود ديدگاه مختلف افراد جامعه نسبت به روانشناختي خودشان برمي‌خيزند. احتمالاً مهمترين تعريف خويشتن پنداري به ارزيابي فرد از خود مربوط مي‌باشد كه در اصطلاح روانشناختي از آن به عنوان خويشتن پنداري عمومي ياد مي‌شود. اين تعريف از ديدگاه مشاوران علم روانشناسي داراي مفهوم باثباتي است(استرين،1993). امروزه آيتمهاي موجود در معيار عزت نفس روزنبرگ(1965) در تحقيقات گوناگون مفاهيم عمومي خويشتن پنداري را دربر مي‌گيرد و از آن استفاده مي‌شود.

معيار مرسوم ديگر كه براي ارزيابي خويشتن پنداري كاربرد دارد، بنام معيار تنسي در خصوص خويشتن پنداري1 معروف است كه توسط فيتز2در سال1991 تدوين و طراحي شده است. علاوه بر اين جنبه‌هاي مختلف خويشتن پنداري از قبيل خويشتن پنداري تحصيلي خويشتن پنداري در خصوص ماهيت بدن خود وغيره نيز به عنوان اجزاي دقيق در خويشتن پنداري مطرح شده‌اند و در15 سال اخير تحقيقات گسترده‌اي در خصوص اين زيرساختارها انجام شده است درپي اين تحقيقات نسخه جديدتر ارزيابي خويشتن پنداري از جنبه‌هاي مختلف توسط مارش1 در سال1992 تحت عنوان پرسشنامه شماره1، 2،3 خود- توصيفي در خصوص سنين7 سال تا سنين بلوغ جواني تدوين و طراحي شده‌اند. بطور كلي بايد گفت كه خويشتن پنداري به«ديدگاه فرد درباره خودش» اطلاق مي‌شود. ويلي2 در سال1974 اعلام نمود كه با مقايسه وقايع خارجي نمي‌توان ارتباطي با ارزيابي خويشتن پنداري فرد برقرار نمود. بعبارت ديگر با مشاهده و ثبت وقايع اطراف محيط زندگي فرد نمي‌توان چگونگي خويشتن پنداريش را پيشگويي نمود و هر فرد بايد از زبان خودش، عقايد خود را در مورد شخصيت خويش ابراز نمايند.

در ارزيابي خويشتن پنداري افراد با خواندن يك سري از جملات، موافقت و يا عدم موافقت خود را در پاسخهاي ليكرتي5 تا7 گزينه‌اي اعلام مي‌نمايند. در اين پرسشنامه‌ها اطلاعات مهم كيفي نهفته است و فرد با انتخاب گزينه مورد نظر عقيده نسبي خويش را نسبت به جمله مورد نظر اعلام مي‌نمايد. مشاوران و يا افرادي كه خواهان ارزيابي خويشتن پنداري در افراد مورد بررسي خويش مي‌باشند، بايد به نكات مهمي از قبيل نوع معيار و شاخص بكار گرفته شده، ميزان قابليت روش ارزيابي مورد نظر و مناسب و بكار بردن روش مورد نظر در موقعيتهاي باليني يا تحقيقاتي توجه نمايند. زيرا در هر كدام از شرايط فوق موقعيت پاسخ‌دهندگان تغيير مي‌كند و با يكديگر متفاوت است(برنز،1979). نكته اول در كابرد ارزيابي مورد نظر اين است كه فرد مورد پژوهش بايد تا حد كافي«خودآگاهي» داشته باشد. بطور مثال كودكان كم سن و سال داراي آگاهي هوشمندانه از ادراكات خويش نيستند و بنابراين بايد در خصوص اين گروههاي سني دقت بيشتري اعمال شود. دوم اينكه حتي معيارهاي ارزيابي كه توسط خود افراد بايد خوانده و پاسخ داده شود، ممكن است در برخي موارد به توضيحات كلامي نياز داشته باشند.
خويشتن پنداري افراد بيانگر ميزان تجارب آنها در ارزيابي از«خود» است. هيچ راهي براي تغيير سريع اعتقادات افراد نسبت به خودشان وجود ندارد و اين كار مستلزم زمان مي‌باشد. اگر فردي احساس بي‌كفايتي، حماقت و عدم توانايي براي ايجاد تغيير در زندگيش مي‌كند، چگونه مي‌تواند انگيزه لازم براي ايجاد تغيير را بدست آورد؟ بعضي از افراد اين كار را غيرممكن مي‌دانند و نهايتاً دچار افسردگي مي‌شوند و نهايتاً ممكن است به يك درمانگر نياز پيدا كنند. در فرهنگ جامعه ما بسياري از افراد هستند كه به آرزوهاي بزرگ مي‌انديشند، هزاران نفر در فكر اين هستند كه روزي فردي سرشناس در جامعه خود شوند.
روشهاي مختلفي براي تغيير ميزان خويشتن پنداري افراد وجود دارد. در يك روش با تمركز بر روي تفكرات و سخنان دروني خودمان مي‌توانيم در خويشتن پنداري خويش تغييراتي ايجاد كنيم.

مك كاي1 و فانينگ2 در سال1987 در كتاب خود هيچ حمايتي از اين روش نشان ندادند. ولي روشهاي شناختي مشابه با اين روش مؤثر بودند. به عنوان مثال تكرار جملات مثبت، درست در قبل از كشيدن سيگار سبب افزايش عزت نفس افراد مي‌شود(هوم و توستي،1970). يكي از مزاياي اين روش اين است كه بر روي جزئيات آسيب‌رسان تفكرات افراد تأكيد نموده و آنها را تشويق به تأكيد بر افراد مثبت مي‌نمايند. احتمالاً ما به آن حدي كه فكر مي‌كنيم بد نيستيم. ممكن است ما نكات خوب رفتارهاي خويش را كتمان نماييم. تعداد زيادي از افراد به مرور انكار خود در زندگي روزمره عادت ندارند.

تعريف خويشتن پنداري و نظريه‌هاي وابسته به آن

آدلر در تئوري خود در ارتباط با مفهوم شيوه زندگي به بيان خويشتنپنداري پرداخته است. ولي مفهوم خود يا خويشتن پنداري را، اعتقاد به اينكه«من كههستم» تعريف مي‌كند(كريسني،1991). به نظر آدلر(1963) اگر هدف از انجام هر رفتارمشخص گردد، عواقب و نيز مسير تكاملي آن رفتار به سادگي معين خواهد گرديد. يعني باشناسايي رفتار به سادگي مي‌توان مسير رفتار فرد را مشخص نمود(به نقل ازشفيع‌آبادي،1379، ص198). راجرز در تئوري خود در بيان خويشتن پنداري مي‌نويسد

 
هر انساني در دنياي متغير و متحولي از تجربيات گوناگون زندگي مي‌كند كه فقطخودش در مركز آن جهان هستي قرار دارد. فرد يا ارگانيزم بر اساس تجربه و درك خودش اززمينه تجربي، نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. او تجارب خود را واقعيت تلقي مي‌كند وبراي او واقعيت همان چيزي است كه او تجربه مي‌كند. رفتار نتيجه ادراك فرد است و فردبه طريقي كه واقعيت را ادراك و توصيف مي‌كند نسبت به آن واكنش نشان مي‌دهد. ارگانيزم به زمينه پديده‌اي و ادراكي خود، به صورت يك كل سازمان يافته پاسخ مي‌دهد. پاسخهاي جسماني و رواني ارگانيزم به وقايع خارجي به صورت يك كل سازمان يافته و هدفجويانه است. مثلاً اگر آب بدن كاهش يابد، تمام اجزاي ارگانيزم به تلاش مي‌پردازندتا اين كمبود را تأمين نمايند. ارگانيزم يك تمايل انساني ذاتي و يك تلاش اصلي داردو آن تمايل به تحقق بخشيدن و حفظ و تعالي خويش است و اين پايه و اساس فعاليتهاي اورا تشكيل مي‌دهد. تمام نيازهاي رواني و جسماني فرد را مي‌توان جنبه‌هايي از هميننياز بنيادي دانست. تحت تأثير اين تمايل اساسي، ارگانيزم در جهت رشد، خودشكفتگي،بقاء و تعالي، خود رهبري، خود نظمي، خود مختاري، مسئوليت و تسلط بر نفس حركتمي‌كند. مهمترين موضوع براي درك و فهم رفتار فرد آن است كه آن را در چهارچوب مرجعقياس دروني او مورد توجه و بررسي قرار دهيم. بنابراين راه براي شناخت رفتار فرد آناست كه قالب مرجع قياس دروني او شناسايي شود و به مسائل به همان طريقي نگريسته شودكه خود فرد به آنها مي‌نگرد از كل زمينه ادراكي به تدريج بخشي بنام«خود» متمايز ومتجلي مي‌شود كه«مفهوم خود» نيز ناميده مي‌شود. مفهوم خود ابعادي دارد و هر بعد آنداراي ارزشهايي است. راجرز معتقد است كه بر اثر تعامل فرد با محيط و خصوصاً در سايهارزشيابي فرد از تعامل خود با ديگران سازمان«خود» شكلمي‌گيرد(شرتزر،984

شفيع‌آبادي در تئوري خود در بيان خويشتن پنداريمي‌نويسد:

خويشتن پنداري تا حدود زيادي تعيين كننده مسير رفتار مي باشد .خويشتنپنداري قضاوتي است كه فرد در زمينه هاي موفقيت ،ارزش ها ،توانايي ها ،اهميت واعتبار فردي دارد .جواب به برخي از سئوالات نظير آيا من فرد موفقي در زندگي هستم؟آيا من قادرم چنين كاري را با موفقيت به پايان برسانم ؟نشان دهنده نوع خويشتنپنداري فرد مي باشد.
قضاوت فرد در مورد خود نه فقط در انتخاب شغل بلكه در تععيينرفتار و مسير زندگي نيز موثر مي باشد . تحقيقات معلوم داشته اند كه يكي از علل مهمعدم موفقيت دانش آموزان مدارس قضاوت منفي آنها در باره خودشان مي باشد. دانش آموزيكه خود را كودن مي انگارد انگيزه اي براي مطالعه و يادگيري و تلاش ندارد. بر اثرنبودن انگيزه كودك تلاش نمي كند و در نتيجه مردود مي شود. اگر فردي خود را موجوديارزشمند و كارامد بيانگارد خواهد كوشيد قضاوتش را به مرحله عمل در آورد. موفقيت ها،ارزش ها ،و توانايي ها در ايجاد نوع شيوه زندگي موثرند. ضمن گفتگوهاي روزانه ،باافرادي مواجه مي شويم كه مي گويند براي چنين كاري آفريده نشده اند . با داشتن چنينعقيده و تصور ،فرد درصدد احراز آن شغل بر نخواهد آمد . همچنين از گفته معلوم ميشودكه خويشتن پنداري تا حدود زياد نوع شغل فرد را مشخص ميسازد . به نظر كوپر ا سميت (1967) افرادي كه خويشتن پنداري مثبت دارند زندگي موفقيت آميزي را سپري ميسازند . از سوي ديگر خويشتن پنداري منفي به احساس حقارت : ناتواني : پريشاني و بي هدفي منجرميگردد . فردي كه خود را براي انجام شغل معيني مستعد و لايق نميداند جهت احراز واشتغال به شغل مورد نظر تلاشي نخواهد كرد. فردمعمولا ضمن انتخاب شغل به خود ميگويدمن چنين فردي هستم لذا بايد به انجام چنان شغلي بپردازم .خويشتن پنداري از چهارعامل مهم يعني طرز تلقي و عقايد وا لدين : طرز تلقي همقطاران : طرز تلقي كاركنانآموزشگاه : و علايق شخصي تشكيل ميشود . هر كدام از اين عوامل در ايجاد نوع و ميزانخويشتن پنداري فرد نقش عمده اي دارد . مجموعه عوامل فوق در پيش بيني موفقيت : ارزشمندي : توانايي: و اهميت فرد مؤثر هستند . محيط خانواده و آ موزشگاه كه ا زمنابع اوليه تماس كودك با دنياي خارج هستند در پرورش نوع خويشتن پنداري كودك بسيارمهم مي باشند . وا لدين و معلمان بايد دانش آموزان را در شناخت توانايي ها : محدوديت ها : و علايق كمك نمايند . به نظر جوردن (1963) رفتار اكتشافي فرد به سادگيقادر خواهد بود.(1) توانايي ها و نيز محدوديت هاي خود را به طور واقع بينا نهارزيابي نمايد . (2) بطور بهتر وعملي تري خود را با سايرين مقايسه كند . (3) منابعجديدي را براي خود شناسي دقيق تر كشف نمايد . (4) تصميمات صحيح تر و بهتري ا تخاذنمايد . آ موزشگاه بعنوان يكي از عوامل تقويت كننده رفتار ا كتشا في ؛ بايد اطلاعاتدقيق و موثق در اختيا ر دانش آموزان قرار دهد . با تهيه و تنظيم برنامه تعليم وتربيت مناسب براي آموزش وا لدين مي توان خويشتن پنداري مثبت در كودكان را تقويتنمود . براي كسب اطلاع بيشتر به اثر ديگر مؤلف تحت عنوان فنون تربيت كودك مراجعهنمائيد. (شفيع‌آبادي،1374)

زندگي امروز، يعني قدرت انتخاب، انتخاب براي همهچيز، از لباس و اتومبيل و خانه گرفته تا برنامه‌هاي تلويزيون و تئاتر و سينما وموسيقي و انتخاب رشته تحصيلي گرفته تا انتخاب شغل. شغلي كه در قديم در خانواده امريموروثي بود وغير قابل انتخاب. امروزه مثل تمام كالاهاي ديگر قابل انتخاب است. درزندگي اجتماعي انتخاب شغل از جمله مسائلي است كه افراد را به خود مشغول مي‌كند وبخشي از انرژي رواني و فكري آنها صرف اين مسئله مي‌شود. در صورتي كه افراد بهديدگاههاي اصلي خود در زندگي دست يابند، با فراغ بال و با تمام توان و انرژي فكري وجسمي خود به كار مي‌پردازند(شاكري‌نيا، 1376)

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره خود كشي

بازديد: 145

تحقیق درباره خود كشي

موضوعيکه در اينجا ميخواهيم آن را بررسي کنيم،پديده ايست که در گذشته ها هم وجود داشته، ولي خيلي کم و محدود. اما متأسفانه امروز خيلي گسترش و توسعه يافته و سبب شده است جامعه دچار نگراني و اضطراب گردد و اين پديده که بنام خودکشي و يا خودسوزي شناخته مي شود. متأسفانه در شهر هرات تبديل به يک مد و روش ناپسند شده است و جان عده اي از خواهران ما را گرفته و علل و عوامل گوناگوني در بوجود آوردن اين پديده نقش مهمي دارند که تعدادي را به کام خود فرو برده است و مطالب اين مقاله سعي دارد که اين موضوع را مورد تحليل و بررسي قرار داده تا عوامل آن را دقيقاً شناخته و راه حل هاي ممکنه را يادآوري نمايد.

تعريف خودکشي:

در مورد خودکشي ، علما و روانشناسان و روانکاوان با تجربه تعاريف مختلفي را ارائه نموده اند و اين اختلافات درتعريف  هم ناشي از اختلاف جوامع، فرهنگها و محيطهاي اجتماعي و معيشتي افراد مي باشد. چون مشکلات معضلات و نابسامانيها که علت اصلي خودکشي و انتحار مي باشد در جوامع متفاوت مي باشد، ولي نظر کلي که مي توان ارائه نمود و اکثريت آنرا نيز يادآوري نموده اند،بصورت فشرده عبارت از عملي مي دانند که ناشي از احساس قصور و حالت عناد با خود است که براي انسان دست مي دهد و آنرا بعنوان آخرين حربه با خود تعريف مي کنند و اين تعريف دانشمنداني همچون دکتر حسين آرزو و دکتر خواجه نوري از بزرگترين روانکاوان ايران و سنکا فيلسوف مشهور رومي مورد تأکيد قرار داده اند.

 

علل و عوامل خودکشي:

انديشه هاي مربوط به علل خودکشي به چند گروه اصلي تقسيم ميشوند و ابعاد مختلفي را احتوا مي کند که آنها عبارتند از:

 

1- بعد ديني: از همه مهمتر بعد ديني اين قضيه مي باشد آن اينکه متأسفانه اکثر کسانيکه دست به خودکشي مي زنند از ارزشهاي ديني بي خبرند. خودکشي به هر وسيله و بهانه اي که باشد از بين بردن نفسي است که خداوند به عنوان وديعه پيش او قرارداده و شخص حق ندارد نسبت به اين امانت بي توجه باشد، چه رسد به آنکه به آن خيانت وتجاوزنمايد و يا آنرا از بين ببرد. خداوند مي فرمايد:" خودتان را نکشيد همانا خداوند با شما مهربان است". نسا 22. اسلام مي خواهد يک انسان مسلمان ثابت قدم ،بااراده ، محکم ودر برابر مشکلات نيرومند باشد و اجازه نمي دهد در زندگي ترسو و ناتوان بوده از مشکلات فرار کند. وقتي که به آرزوي خود نرسد دنيا را بر خود تنگ سازد و  چاره اي جز خودکشي با آتش ويا وسايل ديگر نداشته  باشد. انسان براي کوشش و تلاش و دفاع خلق شده، نه براي نشستن و فرا ر کردن و گريه و زاري نمودن، ايمان واخلاق اسلامي اجازه نمي دهد که مسلمان از ميدان زندگي بيرون رود و در مقابل مسئوليت ها شانه خالي کند، مسلمانان اسلحه اي در دست دارند که هيچ گاه از کار نمي افتد و آن ايمان مؤمن است. پس چطور مي شود کسي خود را بسوزاند و مومن هم باشد. آري فراموش شدن همين بعد اخلاقي و ايماني است که حادثه مي آفريند. انسانيکه وجودش از ارزشهاي ديني تهي گردد،ديگر هيچ نمي تواند خود را در مقابل مشکلات و مصائب مسلح سازد و فکر مي کند که زندگي به آخر رسيده است و خود را از پاي در مي آورد.

      اما بايد ياداور شد که علاوه بر عوامل ذکر شده درباره خودسوزي ،عامل ديگري نيزهست که از همه مؤثر تر مي باشد و ان قرار گرفتن زنان بيگناه و مظلوم در چنگال مردان بي عاطفه است، انسانهاييکه پايبند به هيچ گونه ارزش انساني و اسلامي نيستند. اين گونه انسانهاي بيرحم  زنان و فرزندان خود را تحت شديدترين فشارهاي جسمي و روحي قرار ميدهند و عرصه زندگي را براي خانواده هايشان چنان تنگ و ناممکن مي سازند که آنها هم به چيزي جز رهايي ياتن از چنگال آن مردان بي انصاف فکرنمي کنند و چون تمام راهها را در مقابل خود مسدود مي بينند فکر مي کنند که تنها راه نجات يافتن از اين زندگي انتحار است و براي هميشه تومار زندگي خود را درهم مي پيچند.

      بناءً جرم و جنايت آنانيکه مسبب و محرک اين اعمال هستند کمتر از قتل نيست و آنان در پيشگاه خداوند مجرم اند و در آخرت بخاطر اعمالشان مجازات خواهند شد و  در عذاب دردناک الهي خواهند سوخت. و در دنيا هم قانون وشريعت اسلامي براي کسانيکه محرک و مسبب انتحار اند نيز مجازاتهايي را تعيين نموده است که بايد از طرف مراجع مربوطه بخصوص حارنوالي مورد تعقيب قرار گرفته به سزاي اعمال خود برسند. چنانکه در کتب فقه وهمينطور در قانون جزايي فعلي افغانستان ماده 397  چنين تصريح شده است:

·       شخصيکه ديگري را به انتحار تحريک نمايد و يا به نحوي از انحاء در انتحار وي کمک نمايد به جزاي حبس که از هفت سال بيشتر نباشد محکوم مي گردد.

·       اگر بر اثر تحريک شروع به انتحار صورت گرفته محرک به حبس قصير محکوم مي گردد.

 

    2- بعد اقتصادي: عامل ديگري که مي توان آنرا بعنوان يکي از دلايل انتحار در جامعه ذکر نمود مي توان معضل اقتصادي افراد دانست و شايد هم بزرگترين عامل افسردگي،انزوا،گوشه گيري وبالاخره پرخاش گري را فقر و يا مناسب نبودن وضعيت اقتصادي افراد که اينها نقش مهمي درکشاندن انسان بسوي نابودي دارند دانست. چون وقتيکه شخص نمي تواند لباس مناسب ،خوراک مناسب و بالاخره زندگي مناسب براي خود آماده سازد فکر مي کند که تمام افراد جامعه از وي دوري ميجويند و احساس حقارت مي کند. چون از تربيت والاي ديني هم برخوردار نيست،فکر مي کند بهترين راه نجات از اين همه بدبختي انتحار و خودکشي مي باشد. ديگر اينکه در گذشته بيشترين جمعيت کشور درقريه ها زندگي ميکردند. ، جوانان شغل و زندگي يکساني داشتند ولي امروز جوانان جامعه ما به شهرها روي آورده اند  شغل مناسبي ندارند واين  خود بر فقر اقتصادي و عدم  تعادل رواني و خشونت اخلاقي و خانوادگي اش مي افزايدو منجر به طلاق ويا خودسوزي مي شود.  از همه مهمتر اينکه در گذشته نگاه مردم نسبت به زندگي سراسر از ايمان وعشق به خدا و زيبايي هاي طبيعي بود که امروز زندگي مادي نگاهها را از دلها به چشم ها برده  ايمان و مقاومت فرد را گرفته و يأس و ناکامي را به او بخشيده است.

 

3   - بعد اجتماعي: يکي ديگر از عوامل اساسي خودکشي افراد معضله اجتماعي است که به اشکال مختلف تبارز مي کند. مثلاً يکي از پديده ها، ازدواج هاي اجباري و چند همسرداري است که در گذشته امري طبيعي بوده وامروز مورد نفرت مي باشد. بخصوص آن بخش از ازدواجهاي اجباري که مخالف با تمام نورمهاي انساني و اسلامي است که متأسفانه انسانهاي بي عاطفه دختران جوان را فداي خودخواهي ها و هوسبازيهاي خود مي سازند. دخترانيکه جبراً تن به چنين کاري ميدهند، بالاخره  تنها راه نجات خويش را ازاين زندگي انتحار مي دانند. ديگر اينکه قبلاً خانواده هاي کوچک تحت امر خانواده هاي  بزرگتر  بودند،به دليل  کمبودي تجربه زوجهاي جوان اختلافات شديدي به ميان آمده و منجر به طلاق و يا خودکشي مي شود. مسئله ديگر اينست که قبلاً سر و کار مردم با دولت کم بود، اما امروزه بر اساس مشکلات زندگي شهري و وابستگي  مردم به دولت افزايش يافته است ،عدم برخورد نيک،درخواست رشوه و نبودن عدالت اجتماعي برمشکلات رواني و خانوادگي و شخصي مي افزايد که عامل خشونت است و خشونت عامل انتحار.  معضل مهم ديگر اجتماعي پديده اعتياد است که روز در روز به افزايش است و عامل بزرگ نابودي انسان  و خانواده مي باشد. مشکل ديگر جامعه ما فلمهاي نامناسب و تقليد کورکورانه مردم از آنهاست که وارد خانواده ها شده و الگوهاي منفي را براي خانواده ها معرفي ميدارند. جوانان و بخصوص دختران جوان را به خيال پردازي وزندگي عاشقانه و رويايي سوق داده و در صورت براورده نشدن خواسته هاي شان دست به خودکشي مي زنند  که بايد راه حل مناسبي را جستجو نمود.

 

   4 - بعد رواني: موضوع ديگري که سبب از هم گسيخته شدن شالوده حيات انساني مي گردد، بيماري هاي روحي و رواني است که اکثراً افراد جامعه ما بدان مبتلا مي باشند و در بعضي افراد شديد وگسترده و در بعضي ديگر کمتر مشاهده مي شود که دست آورد بيش از دودهه جنگ، ويراني، مهاجرتهاي اجباري،تبعيض و توهين و بالاخره از دست دادن عزيزان شان مي باشد.

 

      راه حل ها:

 

 در بخش ديني:

·        علما و روشنفکران ديني بايد روشهاي ارشاد ودعوت گري خودرا در عصر مدرنيزه شدن مورد بازنگري قرار داده و از خود در اين مورد صداقت کامل نشان دهند.

·       از طريق منابر و مساجد کوشش شود تا مردم را به زندگي اميدوار ساخته و آنان را بزندگي اسلامي آشنا سازند وهدف آفرينش انسان را به آنها بفهمانند  تا روحيه ايماني در مردم تقويه گردد.

·       به مردم عواقب وخيم خودکشي وخودسوزي توضيح داده شود که در صورت حلال شمردن انتحار مرتد و درغير آن مرتکب گناه کبيره شده و در آخرت هم همانطوري که در دنيا خود را سوزانده اند عذاب خواهند شد. علماء ديني از بين خود کميسيوني را توظيف کنند تا به مشکلات اجتماعي مردم رسيدگي کنند.

·       علماء ديني تلاش ورزند تا رسم و رواجهاي بي اساس و رقابتهاي ناسالم را از جامعه دور و ريشه کن سازند.

·       رسيدگي جدي محاکم به درخواست و عرايض خواهران که در چنگال مردان نامرد و بي عاطفه اسير گرديده اند.

·       علماء بايد تجار محترم را تشويق نمايند تا وظيفه ديني خويش را در قبال طبقات محروم ادا نموده و وظيفه انساني  و ايماني خويش را بجاي آورند. و خانواده هاي بي بضاعت را تحت پوشش قرار دهند.

    راه حلهاي اقتصادي:

     در بخش اقتصادي راهکارهاي مناسب فراواني وجود دارد که بيشتر متوجه دولت مردان مي گردد:

·        دولت بايد اقداماتي را روي دست بگيرد تا مشکل بيکاري را حل نمايد . چرا که بيکاري سبب افسردگي و افسردگي باعث انتحار ميگردد و با حل نمودن اين معضل مي توان بسياري از نا بسامانيهاي اجتماعي را برطرف نمود.

·       دولت بايد فاميل هاي بي بضاعت را تحت پوشش قرار داده و براي ايجاد نهادهاي خيريه مردمي از قبيل تأسيس صندوقهاي قرض الحسنه  کوشش و تلاش نمايد.

·       تجار خير بايد با خانواده هاي فقير کمک کنند و مناسبترين راه کمک به آنها ايجاد شغل مي باشد و بهترين راه ايجاد اشتغال تأسيس فابريکه هاي صنعتي است که هم نيازهاي اوليه جامعه را برآورده مي سازد و زمينه مصروفيت را براي آدمهاي بيکار بوجود مي آورد.

·        والدين سعي کنند فرزندان خود را بيکار نگذاشته وزمينه مصروفيت سالمي را براي آنها آماده نمايند تا هم خودشان و هم جامعه در آرامش بسر برند.

     راه حل هاي اجتماعي:

    تلاش شود تا مشکلات اجتماعي مردم و نارساييهاي موجود در زمينه هاي مختلف برطرف گردد:

·       مردم بايد در امر تربيت سالم فرزندان خود جديت بيشتري را بخرج داده و در برابر اين نسل جديد احساس مسئوليت نمايند. در جامعه اي که اولاد آنها از تربيت سالمي برخوردار نيستند براي آن مجتمعات مشکل آفرين مي شوند و ديگر اينکه خانواده ها از ازدواجهاي اجباري بر دختران و پسران شان خودداري نمايند که عواقب بسيار خطرناکي را به دنبا ل دارد و اکثر خودسوزيهاي فعلي جامعه ما نتيجه همين عمل غير انساني است.

·       دولت بايد با ايجاد فضاي باز سياسي و تأسيس نهادهاي مستقل اجتماعي و مشاور خانواده، مشارکت مردم را در امر دولت سازي مشاورت ملي ارتقاء داده شادي و اميد را به آينده بيشتر سازد.

·        دولت بايد با ايجاد سيستم مالياتي منظم اقشار ضعيف جامعه را تحت پوشش قرا رداده موانع سر راه خود اشتغالي را بکاهد. تعليم و تربيه ودرمان رايگان به اقشار کم در آمد جامعه ارائه دهد و از فاصله طبقاتي  را تقليل دهد.

·       بايد در ادارات دولتي يک نوع اصلاحات بوجود آيد تا از کاغذ پراني و سرگرداني و امتيازهاي بيمورد و پارت  پارت بازي و رشوت ستاني که نتيجه اي جزناراحتي هاي عصبي ، پرخاشگري  خشونت که همه اينها سبب انتحار است به شدت بکاهد.

·       دولت بايد با وزارت هاي تعليم وتربيه و اطلاعات و فرهنگ کمک بيشتر نمايد تااز يکسو سويه تحصيلي جامعه بالا رود و از سوي ديگر زمينه رشد و گسترش هر چه بيشر هنرهاي سالم را در جامعه فراهم آورد تا ذوق و اميد جوانان شکوفا شده و احساسات و استعدادهاي شان در راه مثبت صرف گردد.

·       از فيلم هاي نا منا سب جلوگيري شود همانطوري که که قبلاً در بخش عوامل انتحار ذکر شد نمايش فيلمهاي نا منا سب از بزرگترين عوامل نابساماني هاي اجتماعي است که متأسفانه در جامعه ما  بطور وحشتناکي رو به گسترش است و الگوهاي بسيار منفي را به جوانان ما معرفي مي کند. بناءً بهترين راه حل اجتماعي خودسوزي ها تحت کنترول درآمدن فيلم ها و نمايش دادن آنها در خانواده ها مي باشد.

·       کميسيون مشاوره خانواده از اشخاص فهميده و کاردان تشکيل شود تا مشکلات روحي و رواني افراد را بطور کارشناسانه بررسي نموده و راه حلهاي  مناسب را پيش روي آنها بگذارد.

     راه حلهاي رواني:

    در بخش رواني هم مي شود کارهايي کرد تا به مردم کمک شود تا راه بهتر زيستن را بشناسند و زندگي زيباي خود را در شعله هاي سوزان آتش حريق نسازند.

·        از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي کوشش شود تا اثرات منفي جنگ کمرنگ شده و مردم به آينده بهتر اميدوار شوند.

·       مراکز روان درماني در صحت عامه ايجاد شود تا به مشکلات مردم در اين زمينه رسيدگي نمايد.

·       کلينيک هاي  روان درماني در اطراف و ولسئواليها و مناطق دورافتاده ايجاد گردد.

·       بيماري شايع در هرات که همان خودسوزي است توسط روانپزشکان مورد بررسي قرار گرفته و راه حلي براي آن جستجو گردد.

·       دفتر ساحوي حقوق بشر بايد در نقاط عمومي ديد مردم و مراکز شهري و  ولسئوالي ها وجود داشته باشد تا تمام مردمي که مشکلات دارند توان دسترسي را به آن داشته باشند.

خاتمه: در خاتمه ازدفتر ساحوي کميسيون مستقل حقوق بشرافغانستان در هرات تشکر ميکنم که اين سمينار را به  موقع برگزار نمودند و معضل مهم اجتماعي را مورد بررسي قرار داده است و اميدوارم که برگزاري اين گونه سمينارها تداوم داشته باشد و موضوع خودکشي و خودسوزي خواهران را کارشناسانه بررسي نمايند و يقيناً نتايج مثبت و باارزشي را در قبال خواهد داشت و اثرات آن در جامعه بزودي محسوس خواهد گرديد.

به اميد داشتن يک جامعه سالم و عاري از هرگونه تبعيض ،خشونت اختناق و انتحار.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 04 فروردین 1394 ساعت: 23:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس