دانش آموزی - 321

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

پرسش نامه علل طلاق

بازديد: 1671

پرسش نامه علل طلاق

سلام علیکم ، پاسخگوی گرامی به اطلاع می رسانم ، اینجانب جهت تحقیق در زمینه درس روش تحقیق عملی تحقیقی در زمینه علل طلاق در شهرستان نیشابور انجام می دهم ، لذا تعدادی سوال صرفاً جهت جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل مطرح شده ، ‌تقاضا دارم در صورت تمایل پاسخ دقیق را ارائه نمایید . قبلاً از همکاری شما متشکریم .

1- سن شما در هنگام ازدواج چقدر بوده است ؟ الف)29-20       ب)39-30       ج)49-40   

 د)60-50

2- سن همسر شما هنگام ازدواج چقدر بوده است ؟ الف)29-20       ب)39-30        ج)49-40    

د)60-50

3- میزان تحصیلات شما چقدر است ؟ الف)خواندن و نوشتن       ب)ابتدایی        ج)سیکل      

 د)دیپلم و بالاتر

4- میزان تحصیلات همسر شما چقدر است ؟ الف)ابتدایی       ب)سیکل       ج)دیپلم      

د)دانشگاهی

5- محل تولد شما کجا بوده است ؟ الف)روستا        ب)شهر        ج)مرکز استان

6- محل تولد همسزتان در کجا بوده است ؟ الف)روستا        ب)شهر        ج)مرکز استان

7- تعداد فرزندان شما چقدر است ؟ الف)بدون فرزند       ب)1فرزند       ج)2یا3 فرزند    

د)5-3 فرزند

8- روابط خانوادگی شما در طول زندگی چگونه بوده است ؟ الف)صمیمی و مهربان       ب)متعادل و عادی

ج)کسالت آور و خسته کننده        د)خشک و خشن

9- آیا در مورد ازدواج خود والدین را مقصر می دانید ؟ الف)بله          ب)خیر

10- آیا در ابتدا از شروع زندگی خود راضی بوده اید ؟ الف)بله        ب)خیر         ج)نمیدانم

11- چه کسی از نزدیکان شما طلاق گرفته است ؟ الف)پدر        ب)مادر        ج)خواهر      

د)برادر        ه)هیچکدام

12- به چه علت طلاق گرفته اید ؟ الف)عدم تفاهم اخلاقی         ب)عدم تناسب سنی       

ج)ازدواج اجباری        د)نازایی همسر

13- شغل شما چه بود ؟ الف)کارمند       ب)خانه دار          ج)معلم

14- شغل هسرتان چه بود ؟

15- آیا از شغل خود راضی بودید ؟ الف)اصلاً راضی نبودم          ب)خیلی کم راضی بودم       ج)راضی بودم        د)کاملاً راضی بودم

16- آیا از شغل همسر خود راضی بودید ؟ الف)اصلاً راضی نبودم       ب)خیلی کم راضی بودم       ج)راضی بودم        د)کاملاً راضی بودم

17- درآمد خانواد هدر ماه چقدر بود ؟ الف)40 هزار تومان         ب)60-40 هزار تومان      

ج)80-60 هزار توامان        د)80 هزار به بالا

18- آیا در آمد شما کفایت زندگیتان را می کرد ؟ الف)کاملاً کافی بود       

 ب)تا حدود زیادی کفایت می کرد         ج)خیلی کم بود        د)اصلاً کافی نبود

19- وضعیت مسکونی شما چگونه بود ؟ الف)استیجاری        ب)شخصی       ج)رهن و اجاره     

د)در منزل پدر و مادر یکی از زوجین

20- همسر شما چه مقدار از شبانه روز در منزل بودند ؟ الف)اصلاً در منزل نبودند       

 

ب)فقط چند ساعت        ج)فقط شبها        د)فقط روزها             ه ) بیشتر اوقات 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

پایان نامه سلامت-روان

بازديد: 1567

پایان نامه سلامت-روان

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع:

 

 بررسي مقايسه اي سلامت رواني بين سالمندان ساکن خانه سالمندان و سالمندان ساکن در منزل در شهرهاي گرگان و بستک.

 

 

 

 

 

 

فصل اول (مقدمه)

 

ترقي و پويايي و اعتلاي هر جامعه اي جز در داشتن عناصر و اعضايي سالم و کارآمد در آن اجتماع نمي باشد افرادي که علاوه بر وضعيت جسماني مناسب از لحاظ وضعيت روحي و رواني نيز در حد متعادل و مطلوبي باشند. بدون ترديد تقارن سلامتي جسماني و رواني اصلي ترين نتيجه اش داشتن جامعه اي شکوفا و با آتيه است. سلامت رواني مقوله اي بسيار حائز اهميت است چرا که تأثير روح و روان بر عملکرد جسماني بر هيچ کس پوشيده نيست. در اين راه بزرگان مذهبي ما و همچنين دانشمندان علوم پزشکي از دير باز بر مبحث سلامت روان تأکيد داشته اند.

مولوي عليه الرحمه مي فرمايد:

تن ز جان و جان ز تن مستور نيست ليک کس را ديد جان دستور نيست

 

لذا پرداختن به اين بحث به دليل اهميتش لازم و ضروري مي باشد. حداقل دانستن وضع موجود يک جامعه از لحاظ سلامت روان به افرادي که قصد برنامه ريزي براي آينده آن جامعه را دارند در برآورده هاي معقولانه کمک خواهند کرد.

 

بيان مسأله:

 

در طول قرن بيستم انسان پيش از تمام تاريخ بشريت دستخوش دگرگوني از نظر شيوه هاي زندگي روابط اجتماعي و مسائل اقتصادي گرديده است. تلاش در جهت صنعتي شدن و گسترش شهرنشيني و زندگي مکانيزه که لازمه آن قبول شيوه هاي نوين براي زندگي است. اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و در ارتباط با مقوله سلامت ابعاد ديگري را مشخص نموده است. يکي از اين ابعاد سلامت روان افراد جامعه است. مقوله اي که اگرچه تازگي ندارد ليکن از نظر تخصصي دير زماني نيست که به آن توجه گرديده است. با توجه به شيوع بيماري رواني در جامعه اهميت تلاش در جهت اعتلاي سلامت رواني افراد هر اجتماعي بارزتر مي گردد. مهمترين مسأله در اين ارتباط پيشگيري از مسائلي است که باعث مي گردد سلامت روان افراد جامعه مختل گردد و بالطبع پيامدهاي منفي در پي داشته باشد. پيشگيري از بروز اين عوامل نيز جز با آشنايي با وضعيت موجود سلامت روان در افراد جامعه اي که قصد پيشگيري در آن را داريم ممکن نيست. چرا که آشنايي با وضع موجود ما را به اوضاع اميدوار مي سازد و يا ما را جهت بکارگيري روشهاي مناسب، در جهت از بين بردن عوامل مخل سلامت روان و بکارگيري ابزارهاي مناسب در اين جهت ياري مي نمايد. بحث سلامت روان سالمندان به دليل پرورش نسل از اهميت ويژه اي برخوردار است لذا در اين پژوهش سعي شده است تا بر سلامت روان سالمندان ساکن در خانه سالمندان و ساکن در خانه خود را مورد بررسي و مقايسه قرار دهيم و سعي نموده ايم اين مقايسه بين دو شهر (گرگان و بستك) استان شمال و جنوب کشور انجام گيرد.

 

اهداف تحقيق:

 

در اين پژوهش مهمترين هدف محققين دستيابي به وضعيت موجود سلامت روان سالمندان نمونه مورد نظر سالمندان ساکن در خانه خود و مقايسه اين دو مي­باشد.

 

سوالات پژوهش:

 

1-   وضعيت سلامت روان سالمندان بر حسب جنسيت چگونه است؟

2-   وضعيت سلامت روان سالمندان بر حسب وضعيت سکونت (منزل و سراي سالمندان) چگونه است؟

3-   وضعيت سلامت روان بر حسب شهر ( گرگان و بستك ) چگونه است؟

4-   وضعيت مقياسهاي 4 گانه GHQ28 بر حسب جنسيت چگونه است؟

 

مفاهيم و متغيرهاي بکار رفته در پژوهش:

 

1-    بهداشت رواني بهداشت رواني به معناي سلامت فکر و انديشه مي باشد و منظور نشان دادن وضع مثبت و سلامت رواني است که مي تواند نسبت به ايجاد نظام ارزشمندي در مورد ايجاد تحرک و پيشرفت و تکامل در حد فردي، ملي و بين المللي کمک کند. (حسيني 1374)

 

2-    بهداشت رواني: مجموعه عواملي که در پيشگيري از ايجاد و يا پيشرفت روند وخامت اختلالات شناختي، احساسي و رفتاري در انسان نقش موثر دارند. (شاملو 1381)

3-    سالمندي تغييري است که با گذشت زمان صورت مي گيرد اين روند داراي جنبه هاي مثبت و منفي بوده و پويايي فرآيندهاي زيستي، ادراک، رشد و تکامل و بلوغ را در بر مي گيرد يعني اينکه سالمندي در طول زندگي ادامه دارد. سالمندي به طور عاميانه مرحله اي تصور مي شود که در آن کاهش و زوال جسم و فکر شخص به وقوع مي پيوندد و در حقيقت تنها جنبه خاصي از رشد و تکامل نشان داده مي شود. (اسماعيلي شيرازي1379)

 

 

مفاهيم به کار رفته در پرسشنامه سلامت روان GHQ – 28 :

 

1-    افسردگي يک نوع اختلال خلقي که 2 مشخصه عمده آن نااميدي[1] و غمگيني[2] مي باشد و در آن فرد علاوه بر اين 2 مشخصه احساس بي کفايتي و بي ارزشي مي نمايد. (اتکينسون[3] 1983)

2-    اضطراب هيجان ناخوشايندي است که با اصطلاحاتي مانند مدل نگراني و دلشوره وحشت و ترس بيان مي شود.

(اتکينسون[4] 1983)

3-    کارکرد اجتماعي طرز تفکر فرد در ارتباط با کارکرد اجتماعي اش در اجتماع و در ارتباط با افراد ديگر.

(اتکينسون 1983)

4-    وضعيت جسماني نگرشي که فرد در اين پرسشنامه به وضعيت جسماني در ارتباط با سلامت يا عدم سلامت آن دارا مي باشد.

(اتکينسون 1983)

 

 

 


 

 

 

 

 

فصل دوم

 

 

 

 

 

 

 

پيشينه تحقيق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

سازگاري افراد هر جامعه با مقتضيات همان اجتماع اصلي که بايست به آن توجه خاص نمود بي ترديد اين سازگاري نيز جز در پرتو سلامت افراد جامعه چه از لحاظ جسماني و چه از بعد رواني امکان پذير نخواهد بود. در اين حيث سلامت روان به دليل تأثير فراوان آن بر وضعيت جسماني اهميت بيشتري مي باشد لذا لزوم شناخت وضعيت موجود سلامت روان به منظور هر گونه برنامه ريزي جهت تأمين آن در جامعه ضروري به نظر مي آيد. به منظور شناخت وضع موجود ارزيابيهاي روان شناختي افراد قطعا کمک موثري خواهد نمود. کما اينکه تنها اصول روان شناختي در اين بين يگانه نيستند. بلکه قوانين جامعه شناختي نيز در ارتباط با بحث سلامت روان بکار مي آيند. پديد آورنده بحث سلامت روان شناختي در جامعه و افراد مجموعه عواملي است که شناخت تک تک آنها ميسر نخواهد بود ليکن آشنايي با نظريات گوناگون در مکاتب مختلف در ابتداي بررسي وضعيت سلامت روان قطعا مفيد خواهد بود.

اهميت ديگر اين مسأله آن است که در بحث در اين ارتباط هيچ گاه به صورت يک بعدي و با پرداختن به يک جنبه عمل ننموده بلکه در اين رابطه مجموعه عوامل را با توجه به نظريات مورد بررسي قرار دهيم. اين مسأله بدون ترديد ما را از تفکرات يک بعدي دور نموده، ديدگاهي کلي و منطبق با نظريات گوناگون به ما ارائه مي دهد. اين ديدگاه کمک خواهد نمود در برآورد وضعيت سلامت موجود يک جامعه با اطمينان و قاطعيت بيشتري عمل نمائيم. چرا که پشتوانه اين ارزيابي نظريات چندين مکتب روان شناسي است که سالها بر روي نظريات خود تحقيق و بررسي نموده اند. در اين پژوهش نيز عمده اين نظريات به منظور فهم بهتر موضوع در پيشينه نظري پژوهش مطرح مي گردد و از آنجا که عنوان سلامت روان در اين تحقيق واژه کليدي و با اهميتي است. عمده پيشينه نظري تحقيق در ارتباط با اين مقوله در نظر گرفته شده است.

 

 

 

 

 

 

پيشينه نظري

مفهوم سلامت روان شناختي يا سلامت روان[5]

 

سازمان بهداشت جهاني[6] سلامت را به صورت بهزيستي کامل فيزيکي رواني و اجتماعي تعريف مي کند. نه صرف فقدان بيماري و ناراحتي. سلامت در ديدگاهي کلي نگر از جنبه هاي رواني اجتماعي و فيزيکي مورد توجه قرار مي گيرد. رابطه آن با محيط نيز در نظر قرار مي گيرد. سلامت روان شناختي نيز تعريفي است که دانشمندان روان شناختي و علوم اجتماعي و رفتاري در مورد کارآمدي و عملکرد روان شناختي متناسب انسان ارائه کرده اند. مفهوم سلامت و بيماري رواني در طول زمان تغييرات و دگرگوني هاي زيادي داشته اند. ارسطو در کتاب اخلاق مي گويد: هر انسان به اندازه اي سالم است که توانسته کنشهاي بشري را در خود توسعه دهد. از آنجا که بشر بالاترين عملکرد هوش را دارد پس بهترين زندگي، زندگي خردمندانه است و سلامت رواني يعني نوعي زندگي که استدلال بر آن کاملا حکومت کند. مفهوم طبيعت گرايانه سلامت رواني توسط ارسطو، در قرون وسطي ناديده گرفته شد، از قرن هفتم و شانزدهم سلامت روان شناختي بصورت پرهيزکاري تعريف شد. پس از قرن شانزدهم مجددا سلامت روان شناختي بصورت طبيعت گرايانه تعريف شد. همزمان با رنسانس روانپزشکي در اواخر قرن 19 سلامت روان شناختي نوعا به صورت «فقدان بيماري رواني» تعريف گرديد.

معمولا سلامت روان شناختي را به 3 شکل مي توان تعريف کرد: نخست معناي خودآگاهي[7] که اين تعريف توسط فرويد[8] (1856)، مک دوگال[9] (1871)، جورج بركلي[10] (1685) و بسياري از هستي گرايان و نظريه پردازان نقش مانند لورنتز پذيرفته شده است. تعريف دوم شامل خود شکوفايي و تحقق خود[11] مي شود، يعني بالفعل ساختن تواناييهاي روان شناختي ذاتي و دروني با استفاده از نوعي دگرگوني رواني ميسر مي شود. يونگ[12] (1875)، آلپورت[13] (1897)،و انسان گراياني مازلو[14] (1908)، اين ديدگاه را پذيرفته اند.

سومين تعريف سلامت رواني حدودي است که فرد توانسته با «شبکه روابط اجتماعي پايدار» يکپارچه شود آدلر[15] (1870)، و بسياري از جامعه شناسان اين تعريف را پذيرفته اند.

 

مفهوم سلامت روان در نظريه هاي روانکاوي:

 

ديدگاه فرويد[16] (1856) در ارتباط با سلامت روان:

 

به نظر فرويد ويژگيهاي خاصي براي سلامت روان شناختي ضرورت دارد و نخستين ويژگي خود آگاهي است. يعني هر چه که ممکن است در ناخود آگاه موجب مشکلي شود بايستي خودآگاه شود.

خودآگاهي عنصر اصلي سلامت روان شناختي است. البته براي سلامت روان شناختي کفايت کننده نيست بلکه معيار نهايي سلامت رواني ويژگي ديگر از نظر فرويد بيگانگي منطقي از علاقه مندي ها و اشتياقات عمومي مي باشد.

به نظر فرويد انسان متعارف کسي است که مراحل رشد روان جنسي را با موفقيت گذرانيده باشد. و در هيچ يک از مراحل بيش از حد تثبيت نشده باشد. البته ديدگاه فرويد کمتر انساني متعارف به حساب مي آيد و هر فرد به نحوي از انحاء متعارف است. (خدا رحيمي 1373)

 

مفهوم سلامت روان در نظريه رواني اجتماعي و زيستي آدلر[17] (1870)

 

از ديدگاه آدلر سلامت روان يعني داشتن اهداف مشخص در زندگي، داشتن فلسفه استوار و محکم براي زيستن، روابط خانوادگي و اجتماعي مطلوب و پايدار، مفيد بودن براي هم نوعان، جرأت و شهامت، قاطعيت، کنترل داشتن بر عواطف و احساسات، داشتن هدف نهايي کمال و تحقق نفس، پذيرفتن اشکالات و کوشيدن در حد توان براي حل اشتباهات. (خدا رحيمي 1373)

 

 

 

نظريه اريکسون[18] (1963) در ارتباط با سلامت :

 

همان گونه که فرويد در نظريات خود به ناخودآگاه اهميت ويژه اي مي دهد اريکسون در اين ارتباط اعتقاد زيادي به سن دارد. سلامتي روان را در ارتباط با من توصيف مي کند و متغيرهاي آن در ارتباط مقوله «من» تعريف مي کند.

به طور کلي اريکسون در ارتباط با سلامتي روان معتقد است که صفات خاصي وجود دارد که فرد داراي سلامتي روان شناختي را از کسي که فاقد اين عنصر است متمايز مي سازد. به نظر اريکسون اين صفات در اجتماع معني مي يابد و بر اين اساس فردي که در جامعه زندگي مي کند و در صورتي داراي سلامتي روان است که از تعارض عاري مي باشد از استعداد و توانايي بارزي استفاده کند، در کارش ماهر و استاد باشد، ابتکار نامحدود داشته باشد از انجام لحظه به لحظه حرفه اش پسخوراند بگيرد و در نهايت در مورد فرايند زندگي نظريه معنوي روشن و قابل درکي داشته باشد (خدا رحيمي 1373).

 

 

 

 

 

نظريه کورت لوين[19])1890( در ارتباط با سلامت روان:

کورت لوين با نظريه ميداني در بين روان شناسان شناخته شده است. از ديدگاه لوين نظريه ميداني[20] تنها به حيطه خاصي محدود نمي شود، بلکه مفاهيمي را در بر مي گيرد که با آن مي توان حقايق روان شناختي مختلفي را نمايش داد. اما نظر لوين در ارتباط با سلامت روان بر اين است که سلامت و کمال روان شناختي موجب افتراق و تمايز يافتگي بيشتر شخص و محيط روان شناختي او مي شود و استحکام و استواري مرزهاي سيستم رواني فرد به وجود مي آورد.

بنابراين فرد سالم از نقطه نظر روان شناختي به نظر لوين کسي است که بين خودش و محيط روان شناختي خود تمايز و افتراق قائل مي شود. (خدا رحيمي 1373).

 

نظريه کارل راجرز[21] (1902) در ارتباط با سلامت روان:

 

به عقيده راجرز هر چه سلامت روان انسان بيشتر باشد آزادي عمل و انتخاب بيشتري را احساس و تجربه مي کند. از نظر راجرز انسان سالم موجودي بدون محدوديت فکر و عمل مي باشد (خدا رحيمي 1373).

 

مفهوم سالمندي در نظريه هاي مختلف:

 

بنا به تعريف واژه نامه، بزرگسالي به معناي فرد کاملا رشد يافته و بالغ است (موريس 1376، ص 18) بنابر اين مي توان رشد بزرگسالان را به منزله عبارت مرکب متناقضي دانست، به طوري که با اين تعريف متناقض هوشمندانه تصور مي کنيم مرحله رشد پايان پذير است و بزرگسالي شروع شده است. اما استفاده مکرر از اين عبارت در مجامع علمي معناي آنرا از بين برده است و در عوض تمايل بر اين است که فکر کنيم، رشد بزرگسال به نوعي همان تداوم رشد در دوران کودکي منتها پس از تحصيلات دانشگاه است. (خدا رحيمي 1373).

افراد مسن معمولا گرفتار مشکلات و مسائل خاصي هستند. يکي از اين مشکلات عدم فعاليت و قدرت انرژي جواني است. اغلب مردان پير، از کار خود بازنشسته شده اند و يا اينکه قدرت ارائه کار را ندارند، بنابراين اکثرا احساس ناايمني و تنهايي و از دست دادن مقام اجتماعي مي کنند. آنها اين تصور را دارند که کسي به وجود آنها احتياج ندارد و ديگران بر ايشان اهميتي قائل نيستند واقعيت آنها خيلي شبيه کودکي است که اوليايش او را طرد کرده باشد.

زنان و بويژه زنهاي خانه دار از اين جهت خوشبخت ترند زيرا مي توانند به کارهاي منزل ادامه دهند و بسياري از اوقات نيز از نوه هاي خود مواظبت کنند شايد اين امر يکي از دلايل طول عمر زنان باشد، زيرا فعاليت هايي که مورد علاقه آنان است در سن 60 يا 70 سالگي خاتمه پيدا نمي کند. براي افراد مسن مهم است که احساس کنند ديگران هنوز به وجود آنان محتاج اند و قادرند که به فعاليت روزانه خود، البته در حد امکان ادامه دهند. اگر آنها تا اين درجه احساس اهميت و ايمني کنند، به احتمال زياد در معرض ابتلاي به امراض رواني و جسمي که در اين سنين خيلي شايع است، قرار نخواهد گرفت. مارگارت واگنر[22]  در اين مورد چنين مي نويسد: «بعضي ها فکر مي کنند که رفتار طبيعي عادي و افراد مسن مانند بي اعتنا بودن به لباس و غذا، خودخواهي و کم حوصلگي و متکي بودن به گذشته، رفتارهاي غير عادي است، در صورتي که اين گونه رفتارها اغلب در بي توجهي اطرافيان به وجود مي آيد. مثلا در مورد عدم قدرت جسماني، ممکن است دلايل جسمي مانند رماتيسم دخالت داشته باشد ولي گاه دلايل ديگري که ماهيت رواني دارد نيز موجود است و اطرافيان بايد به اين دلايل توجه کنند. دختران و پسران افراد مسن نبايد اولياي خود را کاملا ترک کنند و هم اينکه توجه بي اندازه به آنها داشته باشند، زيرا اگر طرد شوند احساس نا امني و اضطراب و حقارت خواهند کرد و اگر بالعکس از آنها حمايت زيادتر از حد شود احساس اتکا و عدم استقلال در وجودشان تشديد مي شود.

اگر به افراد مسن اجازه فعاليت داده نشود، به اجبار به مقدار زيادي در عالم رويا و خاطرات گذشته فرو خواهد رفت، در صورتي که با فعاليت مناسب زندگي جسمي و رواني آنها سالم تر و شاداب تر خواهند بود. در اين زمينه لاتون[23]  چنين مي گويد: «اگر زندگي روزانه افراد مسن و فعاليت هاي مفيد اشغال نشود، سلامت جسماني و رواني آنها آسيب خواهد ديد. يک سوم از بيماران بستري در بيمارستانهاي رواني، اشخاصي هستند که از چهل و پنج سال بيشتر دارند. اگر پيران اجتماع ما زندگي بي ثمر و بيهوده و باطلي را گذرانده، دائما در تخيلات گذشته غوطه ور باشند، به احتمال قوي تعدادشان در بيمارستانهاي رواني رو به افزايش خواهد گذاشت». (شاملو 1381)

مشکل بازنشستگي، بخصوص با توجه به بالا رفتن انتظار زندگي در کشورها از يک سو و تغيير نيافتن قوانين قديمي بازنشستگي که سن 60 سالگي يا 30 سال را مبنا قرار مي دهد از سوي ديگر يک معضل جدي براي گروهي از افراد است. نکته بسيار مهم در دوره بازنشستگي احساس ارزشمندي و مورد احتياج بودن است. حفظ ارتباط با شغل گذشته و کار پاره وقت و مشاوره اي (با دريافت حقوق يا افتخاري) نيز کمک بزرگي براي احساس وجود فرد است. (لطف آبادي 1384)

 

 

 

 

 

پيشينه پژوهشي:

 

اهميت بحث سلامت روان باعث گرديده تا در ايران و خارج از کشور تحقيقات عديده اي بر روي مسأله صورت پذيرد. اين تحقيقات که هر کدام با ابزارهاي پرسشنامه اي متعددي انجام گرفته به شيوه هاي مختلف، ابعاد گوناگون سلامت روان را از قبيل افسردگي اضطراب و مقوله هاي ديگر مورد بررسي قرار داده است. در اين بخش به بخشي از اين تحقيقات که در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر مي باشد اشاره مي کنيم.

يكي از مفاهيم اساسي دنياي پيچيدة انسان كه قدمتي به بلندي هستي وي دارد مفهوم سلامتي است. سازمان بهداشت جهاني، سلامتي را «حالت بهزيستي كامل جسماني، رواني و اجتماعي و نه فقط فقدان بيماري يا ناتواني مي داند (باباپور، خيرالدين و همكاران، 1382). در تعريف ديگران (1967، نقل از ادلين و همكاران، 1999) سلامتي را يك روش كنش وري  وحدت يافته اي مي داند كه هدفش به حداكثر رساندن توان فرد است. به نظر وي سلامتي مستلزم اين است كه فرد طيف تعادل و مسير هدفمندي را با محيط، يعني جائي كه در آن كنش وري خود را آشكار مي سازد، نگه مي دارد. به طور كلي تعاريف مربوط به سلامتي از الگوهايي پديد آمده اند كه جزء معتقدات دانشمندان مختلف بوده اند. بر اساس اين اعتقادات سه الگوي عمده در تعريف سلامتي همواره مد نظر بوده است:

الگوي پزشكي: اين الگو عمدتاً بر تبيين زيست شناختي و فيزيولوژيكي سلامتي مي پردازد.

الگوي محيطي: اين الگو از تحليل نوين اكوسيستم و خطرات محيطي به سلامتي انسان پديد آمده است در اين الگو سلامتي بر حسب كيفيت سازش فرد با محيط به هنگام تغيير شرايط تعريف شده است.

الگوي كلي نگر: اين الگو سلامتي را بر حسب كليت شخص تعريف مي كند و جنبه هاي زيست شناختي، فيزيولوژيكي، رواني، هيجاني، اجتماعي، معنوي و محيطي افراد را شامل مي شود و بر سلامتي بهينه، پيشگيري از بيماري و حالت هاي رواني و هيجاني مثبت متمركز است (هرمن، هزلر[24]، 1999).

اين الگو معتقد است كه سلامتي ايستا نيست بلكه فرآيند پويايي است كه تمام تصميم ها و فعاليت هاي روزمره را منعكس مي كند (ادلين[25] و همكاران، 1999) استقرار اين الگو نويد ظهور قلمرو بين رشته اي جديدي را به ميان آورده كه با پذيرش يك روي آورد كلي و به كار بستن اين راهبرد در روش شناسي پژوهشي، در پي پاسخ گويي به معماهاي حل نشده ديدگاههاي تك بعدي در بارة سلامتي و بيماري است (آزاد فلاح و همكاران، 1378).

 

 

 

 

 

مقايسه سلامت عمومي و حمايت اجتماعي بين سالمندان ساکن در خانه:

 

سالمندان و سالمندان ساکن در خانواده هاي شهر اهواز:

 

هدف از پژوهش حاضر مقايسه سلامت عمومي و حمايت اجتماعي بين سالمندان ساکن در خانه سالمندان و سالمندان ساکن در خانواده هاي شهر اهواز بود، نمونه شامل 50 نفر از سالمندان خانه سالمندان و 50 نفر از سالمندان ساکن در خانواده ها بوده اند بطور تصادفي خوشه اي انتخاب شدند و با آزمون هاي سلامت عمومي (GHQ) و حمايت اجتماعي فيليپس مورد ارزيابي قرار گرفتند. تحقيق حاضر از نوع علمي مقايسه اي بود و تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از روش تحليل واريانس و چند متغيري (مانوا) در سطح معنا داراي 05/0 > P نشان داد که بين سالمندان زن و مرد ساکن خانه سالمندان و سالمندان زن و مرد ساکن در خانواده ها از نظر سلامت عمومي و مولفه هاي آن يعني «نشانه هاي جسماني، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعي، افسردگي» و حمايت اجتماعي تفاوت معناداري وجود دارد.

 

(بررسي کيفيت زندگي سالمندان مقيم در منزل و سراي سالمندان در شهرستان ساري، سال 1384)

هدف: امروه کيفيت زندگي[26] به عنوان مفهوم وسيع تري از سلامتي مطرح شده است. بنابراين ارزيابي کيفيت زندگي در گروه سالمندان جامعه مي تواند موجب آشنايي بيشتر با جنبه هاي مختلف زندگي آنها شود. هدف از اين پژوهش بررسي کيفيت زندگي سالمندان در منزل با سالمندان مقيم در سراي سالمندي در شهرستان ساري مي باشد.


يافته ها:

 

نتايج نشان  داد که از بين مولفه هاي هشت گانه مقايسه شده در دو گروه سالمندان، کيفيت زندگي سالمندان در منزل بالا تر از کيفيت زندگي سالمندان مقيم در سراي سالمندي بوده و تفاوت معناداري را نشان داد و تنها مولفه بعد سلامت عمومي[27] در بين سالمندان مقيم در سراي سالمندي وضعيت بهتري را نسبت به سالمندان در منزل نشان داد. هم چنين بين متغير سن با مجموع نمرات سلامت جسمي 478/ - = r و سلامت روحي 236/- = r همبستگي معنا داري وجود داشت و با افزايش سن وضعيت جسمي و رواني در سطح پايين تري قرار گرفت. در بعد سلامت عمومي، بعد عملکرد اجتماعي، بعد درد بدني، بعد عملکرد فيزيکي، بعد رواني در مردان داراي نمره بهتري نسبت به زنان اما در بعد نيرو، بعد نقش محدوديت جسمي، محدوديت نقش رواني، مجموع نمرات سلامت رواني در زنان داراي نمره بهتري نسبت به مردان و هم چنين بين دو گروه مردان و زنان بعد نقش محدوديت جسمي، بعد نيرو، بعد درد بدني، بعد عملکرد فيزيکي، بعد بهداشت رواني اختلاف معنا داري را نشان داد.

نتيجه گيري: يافته ها نشان داد کيفيت زندگي در سالمندان مقيم در سراي سالمندان پايين تر از کيفيت زندگي سالمندان در منزل مي باشد و اين بررسي در دو گروه از سالمندان بيانگر اين مطلب است که، سالمندان مقيم در سرا نيازمند ارتقا کيفيت زندگي در ابعاد مختلف مي باشند.

 

 

 


 

 

 

 

فصل سوم

 

 

 

 

 

 

روش تحقيق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش تحقيق:

 روش تحقيق حاضر از نوع علّي مقايسه اي مي باشد.

جامعه آماري:

 جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه سالمندان شهر بستك و گرگان ساکن در سراي سالمندان و سالمندان ساکن در منزل در اين دو شهر مي باشند.

روش نمونه گيري:

 به منظور تعيين حجم نمونه از روش تصادفي طبقه اي استفاده گرديده است.

نمونه:

 بخشي يا زير مجموعه اي از جامعه است كه با روشهاي مورد قبول انتخاب مي شوند تا مطالعه روي آنها به جاي جامعه ميسر و ممكن شود (دلاور، 1370). نمونه آماري اين پژوهش شامل 100 سالمند که 50 نفر زن و مرد از گرگان و 50 نفر زن و مرد از بستک و از اين 100 نفر 50 نفر ساکن در سراي سالمندان و 50 نفر ساکن در منزل هستند.

 

 

 

روش گرد آوري اطلاعات:

به منظور جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه استفاده گرديده است. اين پرسشنامه مشتمل بر 2 بخش مي باشد در بخش اول پرسشنامه اطلاعات مورد نياز محققين در ارتباط با برخي متغيرها به منظور بررسي رابطه آن با عنوان کلي پژوهش (سلامت روان) گنجانده شده و در بخش دوم نيز سوالات لازم به منظور بررسي وضعيت سلامت روان در نظر گرفته شده است.

 

ابزار مورد استفاده پژوهش:

در اين پژوهش از پرسشنامه 28 سوالي سوالات سلامت عمومي تحت عنوان General health questions 28 استفاده گرديده است.

 

شيوه تجزيه و تحليل داده:

شيوه تجزيه و تحليل داده در پژوهش حاضر توصيفي و استنباطي مي باشد و از آزمون t  استفاده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم

 

 

 

 

 

يافته هاي تحقيق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

همانگونه که در فصل سوم اشاره گرديد نوع پژوهش حاضر توصيفي و استنباطي است و به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات از آزمون t  استفاده شده است. در اين پژوهش و در اين فصل برآوردي از وضع سلامت و بهداشت روان سالمندان ساکن در منزل و سالمندان ساکن در سراي سالمندان در شهرهاي گرگان و بستک صورت گرفته است.

براساس فرضيه هايي که عنوان شد و سعي شده است سلامت روان سالمندان را براساس جنسيت، محل سکونت و چهار معيار GHQ بررسي شود که يافته هاي زير بدست آمده است.

جدول 1-4 توزيع فراواني درصدي پاسخگويان به تفكيك جنسيت

رديف

جنسيت

فراواني

درصد

1

مرد

50

50%

2

زن

50

50%

3

جمع

100

100%

 

جدول فوق حاكي از اين است كه 50 نفر (50 درصد) پاسخگويان اين پژوهش را مرد و 50 نفر (50 درصد) را زن تشكيل مي دهد.


جدول 2-4: توزيع درصدي پاسخگويان به تفكيك محل زندگي

محل زندگي

فراواني

درصد

بستك

50

50%

گرگان

50

50%

جمع

100

100%

 

جدول شماره 2-4 نشانگر توزيع درصدي پاسخگويان به تفكيك محل زندگي مي باشد. 50 نفر (50 درصد) سالمندان شهر بستك و 50 نفر (50 درصد) را سالمندان شهر گرگان تشكيل مي دهد.

 

سوال1: وضعيت سلامت روان سالمندان بر حسب سكونت چگونه است؟

جدول 3-4 نتايج آماري مربوط به بهداشت روان

سالمندان در سراي سالمندان و ساكن در منزل

سكونت

تعداد

حداقل نمره

حداكثر نمره

ميانگين

انحراف معيار

t

sig

منزل

50

4

48

91/19

01/8

77/0

617/2

سراي سالمندان

50

4

65

53/33

56/15

 

همانطور كه در جدول فوق مشاهده مي شود ميانگين نمره سالمندان ساكن در سراي سالمندان بيشتر از ميانگين نمره سالمندان ساكن در منزل مي باشد و بر اساس t  بدست آمده كه كمتر از t جدول مي باشد تفاوت بين بهداشت رواني سالمندان ساكن در خانه و ساكن در منزل تفاوت معناداري وجود دارد.


سوال2: آيا بين وضعيت سلامت روان سالمندان بر حسب جنسيت تفاوت وجود دارد؟

جدول 4-4: نتايج آزمون t در ارتباط با وضعيت سلامت روان

پاسخگويان به تفكيك جنسيت

محل سكونت

جنسيت

 

تعداد

 

ميانگين

 

انحراف معيار

df

 

t

 

 

sig

 

 

سراي سالمندان

مرد

13

 

64/22

11/29

 

98

 

 

149/0

 

 

 

617/2

 

 

منزل

مرد

36

3/18

سراي سالمندان

زن

 

38

 

21/35

 

33/39

98

449/0

617/2

منزل

زن

13

53/17

همانطور كه در جدول فوق مشاهده مي شود ميانگين مردان ساكن در سراي سالمندان بيشتر از ميانگين مردان ساكن در منزل و همچنين ميانگين زنان ساكن در سراي سالمندان بيشتر از ميانگين زنان ساكن در منزل مي باشد و همچنين ميانگين مردان ساكن در سراي سالمندان از ميانگين مردان ساكن در سراي سالمندان بيشتر و ميانگين زنان و مردان ساكن در سراي سالمندان از ميانگين زنان و مردان ساكن در منزل بيشتر مي باشد. با توجه بهt بدست آمده از t جدول كمتر مي باشد تفاوت بين جنسيت را از لحاظ بهداشت روان معني دار نشان مي دهد.

و همانطور كه در جدول آمده است ميانگين نمرة زنان ساكن در سراي سالمندان (21/35) بيشتر از خط برش GHQ (23) مي باشد نشان دهندة اين است كه دو انحراف معيار بالاتر از خط برش و از وضعيت بهداشت روان بدتري نسبت به چهار گروه فوق برخوردار مي باشد.

 سؤال 3: وضعيت سلامت روان سالمندان بر حسب شهر چگونه است؟

جدول 5-4 نتايج آزمون t مربوط به بهداشت رواني

و مؤلفه هاي آن به تفكيك شهر.

متغير

شهر

تعداد

ميانگين

انحراف معيار

df

t

sig

نشانه هاي جسماني

بستك

50

75/0

93/0

98

46/8

617/2

گرگان

50

98/0

26/1

اضطراب

بستك

50

19/4

2/3

98

977/0

617/2

گرگان

50

01/1

59/0

كاركرد اجتماعي

بستك

50

16/4

89/2

98

002/1

617/2

گرگان

50

17/1

74/0

افسردگي

بستك

50

34/0

43/0

98

359/3

617/2

گرگان

50

375/1

84/0

 

همانطور كه در جدول فوق مشاهده مي شود ميانگين نمره علائم جسماني و افسردگي در سالمندان شهر بستك كمتر از سالمندان شهر گرگان مي باشد ولي در اضطراب و كاركرد اجتماعي ميانگين محاسبه شده بيشتر از ميانگين شهر گرگان مي باشد بنابراين بر اساس آزمون t تفاوت معناداري بين علائم جسماني و اضطراب و كاركرد اجتماعي وجود دارد ولي مقدار t بدست آمده در افسردگي بيانگر اين است كه تفاوت معناداري بين دو شهر وجود ندارد.


سوال 4: آيا تفاوت معناداري از لحاظ جنسيت بر اساس مقياس هاي چهارگانة GHQ وجود دارد؟

 

جدول 6-4 نتايج آزمون t مربوط به بهداشت روان سالمندان

بر حسب جنسيت بر اساس GHQ

متغير

شهر

تعداد

ميانگين

انحراف معيار

df

t

sig

نشانه هاي جسماني

بستك

50

75/0

93/0

98

46/8

617/2

گرگان

50

98/0

26/1

اضطراب

بستك

50

19/4

2/3

98

977/0

617/2

گرگان

50

01/1

59/0

كاركرد اجتماعي

بستك

50

16/4

89/2

98

002/1

617/2

گرگان

50

17/1

74/0

افسردگي

بستك

50

34/0

43/0

98

359/3

617/2

گرگان

50

375/1

84/0

همانطور كه در جدول فوق مشاهده مي شود ميانگين نمرة علائم جسماني و اضطراب و كاركرد اجتماعي زنان بيشتر از مردان مي باشد. ميانگين نمرة افسردگي مردان بيشتر از زنان مي باشد و با توجه به مقدار t محاسبه شده مقياس هاي فرعي بهداشت روان كه از مقدار t جدول با درجة آزادي 98 در سطح 99/0 كوچكتر مي باشد بنابراين تفاوت مشاهده شده از لحاظ آماري معنادار مي باشد.


 

 

 

 

 

فصل پنجم

 

 

 

 

 

 

بحث، تفسير، نتيجه گيري

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همان گونه که از عنوان پژوهش حاضر مشخص است هدف اين پژوهش بررسي سلامت روان سالمندان ساکن در سراي سالمندان و سالمندان ساکن در منزل مي باشد. بر اين اساس محققين از بين ابزارهاي موجود جهت بررسي و ارزيابي سلامت روان، پرسشنامه 28 سوالي سلامت عمومي (GHQ28) را انتخاب نمودند.

همانطور كه در پژوهش حاضر نيز مشخص شد علائم جسماني، اضطراب و كاركرد اجتماعي زنان بيشتر از مردان و مردان بيشتر از مردان دچار افسردگي هستند. در كل زنان از وضعيت بهتري نسبت به مردان برخوردارند. و سالمندان شهر بستك وضعيت بهتري از نظر علائم جسماني و افسردگي نسبت به سالمندان شهر گرگان دراند و برعكس سالمندان شهر گرگان در اضطراب و كاركرد اجتماعي از وضعيت بهتري برخوردارند.

و همانطوري كه از نتايج آزمون t در ارتباط با وضعيت سلامت روان بر حسب جنسيت بدست آمد، مردان ساكن در سراي سالمندان از وضعيت بهداشت روان بهتري نسبت به زنان ساكن در سراي سالمندان برخوردار مي باشند و بر عكس زنان ساكن در منزل از وضعيت بهداشت روان بهتري نسبت به مردان ساكن در منزل برخوردار مي باشند.

بر حسب محل سكونت نتايج بدست آمده از اين پژوهش نشان دهندة اين مي باشد كه سالمندان ساكن در منزل از سالمندان ساكن در سراي سالمندان وضعيت بهداشت روان بهتري دارند.


محدوديت هاي پژوهشي :

 

محدوديت هاي پژوهشي حاضر عدم همکاري بعضي از سالمندان ساکن در سراي سالمندان به خاطر کم حوصلگي، بيمار بودن، عصبانيت و ... بود. يا اينکه بعضي ها بي سواد بودند و بايد سوالات  برايشان خوانده مي شد. و حتي بعضي از سالمندان ساکن در منزل به دليل برداشت و طرز فکر اشتباهي که از پرسشنامه داشتند حاضر به جواب يا قبول پرسشنامه نمي شدند.

 

پيشنهادات:

 

1-   نبايد تصور خسته، بيمار، افسرده، بي حافظه، جدا مانده، دل نازک و ... از پيران داشت چون آنان را به قبول يا شکل گيري اين باور نادرست درباره خود وا مي دارد.

2-   نبايد آن ها را از عرصه هاي زندگي به کنار گذاشت و در عين حال نبايد از آنان انتظارات بيجا داشت.

3-   افراد سالخورده منبع ارزشمندي از تجارب هستند و گفتگو و معاشرت با آنان بسيار مفيد و باعث شکل گيري اين باور مي شود که هنوز مفيد هستند.

4-   براي جلوگيري از فراموشي آنها فعاليت هاي روزانه را به آنها يادآوري شود و يا کمک کرد تا به ياد آورند.

5-   به افراد بازنشسته بايد بعد از بازنشستگي يک کار نيمه وقت مطمئن داد تا احساس بهتري از سلامت فردي و زندگي اجتماعي خود داشته باشند.


منابع:

 

-      آدلين و همكاران (1999). بررسي تأثير شيوه هاي حل تعارض ارتباطي و راهبردهاي حل مسئله بر سلامت روانشناختي دانشجويان. سومين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان.

-      آزاد فلاح و همكاران (1378). بررسي تأثير شيوه هاي حل تعارض ارتباطي و راهبردهاي حل مسئله بر سلامت روانشناختي دانشجويان. سومين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان.

-            اتكينسون، ريتال. و همكاران (1378). زمينة روان شناسي هيلگارد، ج 1 ترجمة گروه مترجمان زير نظر محمد نقي براهني، تهران: انتشارات رشد.

-                  اسماعيلي شيرازي، مرضيه (1379). روان شناسي اجتماعي سالمندي، انتشارات دانشگاه شيراز.

-                                          شاملو، سعيد (1381). بهداشت رواني، تهران: انتشارات رشد.

-                  خدارحيمي، سيامك (1373). روان شناسي سالمندي، انتشارات آستان قدس رضوي.

-                  دلاور، علي( 1370). روش تحقيق در روانشناسي و علوم تربيتي. تهران: مؤسسه نشر و ويرايش.

-                                          خدارحيمي، سيامك (1374). مفهوم سلامت روان شناختي، انتشارات جاودان.

-                   هرمن، هزلر (1999). بررسي تأثير شيوه هاي حل تعارض ارتباطي و راهبردهاي حل مسئله بر سلامت روانشناختي دانشجويان. سومين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان.

 

-                  لطف آبادي، علي (1384). روان شناختي رشد: نوجواني، جواني، بزرگسالي، تهران:  انتشارات سمت.

-                  بابا پور، خيرالدين، جليل، (1382). بررسي تأثير شيوه هاي حل تعارض ارتباطي و راهبردهاي حل مسأله بر سلامت روان شناختي دانشجويان، سومين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان.

-                  عبداللهي، فاطمه و محمد پور، عليرضا (1384). بررسي كيفيت زندگي سالمندان مقيم در منزل و سراي سالمندان در شهرستان ساري. دومين كنگرة سراسري آسيب شناسي خانواده در ايران. تهران دانشگاه شهيد بهشتي.

-                  پاشا، عليرضا و صفرزاده، سحر و مشاق، رويا (1385). مقايسة سلامت عمومي و حمايت اجتماعي بين سالمندان ساكن در خانة سالمندان و سالمندان ساكن در خانواده هاي شهر اهواز. دومين كنگرة سراسري آسيب شناسي خانواده در ايران تهران دانشگاه شهيد بهشتي.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پيوست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول (1) سالمندان ساکن سراي سالمندان شهر بستک

 

معيار GHQ

زن

مرد

نشانه هاي جسماني

48/0- 42/0- 57/0- 0- 57/0- 42/0- 1- 28/1- 71/1- 85/1- 57/0

42/0- 57/0- 42/0- 28/0- 42/0- 28/0- 71/0- 14/0- 85/0- 28/0- 28/0- 85/0- 71/0

اضطراب

42/0- 71/0- 57/1- 42/0- 1- 85/1- 42/2- 57/2- 57/1- 85/1- 85/0- 42/1

57/0- 42/1- 28/1- 28/1- 71/0- 28/1- 0- 1- 42/0- 57/0- 71/0- 57/0- 57/1

اختلال در کارکرد اجتماعي

28/0- 14/1- 42/1- 57/1- 71/2- 42/0- 85/0- 57/2- 1- 42/2- 28/2

28/2- 1- 14/1- 42/1- 85/0- 71/0- 28/1- 1- 85/0- 71/0- 42/1- 1- 1

افسردگي

28/0- 57/0- 1- 28/2- 28/1- 28/0- 28/1- 28/0- 14/0- 1- 0- 0- 42/2

28/0- 28/0- 28/0- 57/0- 14/0- 14/0- 0- 85/0- 0- 14/0- 14/0- 57/0- 28/0

 

 

جدول (2) سالمندان ساکن در منزل شهر بستک

 

معيار GHQ

زن

مرد

نشانه هاي جسماني

57/0- 57/1- 71/0- 42/0- 1- 71/0- 42/0- 14/0- 85/1- 0- 14/0

1- 57/0- 42/0- 1- 57/0- 28/0- 14/0- 14/1- 42/0- 42/0- 42/1- 1

اضطراب

42/1- 28/1- 14/1- 1- 85/0- 57/1- 57/0- 0- 42/1- 28/0- 71/0

1- 57/1- 57/0- 14/1- 28/1- 57/0- 71/0- 28/1- 28/0- 54/0- 85/1- 1

اختلال در کارکرد اجتماعي

85/0- 42/1- 57/1- 85/0- 14/1- 57/0- 85/0- 1- 14/1- 14/1- 85/1

85/1- 1- 42/1- 1- 14/1- 14/1- 1- 57/2- 85/0- 71/1- 85/2

افسردگي

0- 0- 14/0- 14/0- 42/0- 0- 0- 0- 14/0- 14/0- 0

0- 42/0- 28/0- 28/0- 71/0- 0- 14/0- 42/0- 14/0- 0- 28/1- 0

 


جدول (3) سالمندان ساکن در سراي سالمندان شهر گرگان

 

معيارهاي GHQ

زن

نشانه هاي جسماني

71/0- 57/1- 71/0- 57/1- 42/0- 28/1- 71/0- 71/1- 42/1- 1- 57/2- 1- 2- 2- 57/1- 57/2- 85/0- 85/1- 85/0- 2- 42/0- 71/0- 57/2- 28/1- 42/1- 14/1

اضطراب

14/2- 85/1- 71/0- 85/0- 14/1- 57/1- 71/0- 85/1- 71/2- 42/1- 28/0- 57/1- 14/1- 28/1- 57/2- 42/1- 1- 28/1- 71/0- 71/1- 1- 14/2- 42/1- 1- 42/0

اختلال در کارکرد اجتماعي

42/2- 28/2- 14/2- 1- 28/1- 57/1- 28/1- 2- 14/2- 71/1- 1- 42/1- 2- 28/2- 85/2- 85/1- 85/1- 42/2- 42/2-  85/1- 57/2- 57/1- 28/1- 28/1- 28/1- 14/1

افسردگي

1- 42/0- 71/0- 42/1- 14/1- 28/0- 42/1- 57/0- 71/0- 71/0- 85/1- 42/0- 42/0- 14/1- 71/1- 71/1- 57/1- 71/0- 1- 14/1- 28/1- 85/1- 85/0- 57/1- 1- 85/1

 


جدول (4) سالمندان ساکن در منزل شهر گرگان

 

معيارهاي GHQ

مرد

نشانه هاي جسماني

1- 33/0- 28/0- 0- 1- 85/0- 33/0- 28/0- 71/0- 57/0- 1- 1- 14/0- 71/0- 0- 33/0- 33/0- 71/0- 71/0- 85/0- 57/0- 28/0- 85/0- 71/0

اضطراب

57/0- 33/0- 28/1- 14/1- 33/0- 85/0- 85/0- 28/0- 71/0- 57/0- 33/0- 85/0- 1- 14/0- 57/0- 28/0- 33/0- 1- 85/0- 57/0- 71/0- 33/0- 1- 14/1

اختلال در کارکرد اجتماعي

1- 71/0- 33/0- 0- 14/1- 1- 28/1- 85/0- 0- 33/0- 85/0- 28/0- 71/0- 14/0- 33/0- 14/0- 57/0- 57/0- 71/0- 33/0- 71/0- 71/0- 71/0- 57/0

افسردگي

14/0- 33/0- 14/0- 57/0- 33/0- 33/0- 14/0- 14/0- 57/0- 14/0- 28/0- 28/0- 28/0- 28/0- 33/0- 14/0- 28/0- 14/0- 33/0- 28/0- 28/0- 85/0- 33/0- 33/0


پرسش نامه GHQ :

 

مي خواهيم درباره کسالت و ناراحتي هاي پزشکي و اينکه سلامت عمومي شما در طول يک ماه گذشته چگونه بوده اطلاعاتي بدست آوريم. لطفا در تمامي سوالات زير پاسخي را که فکر مي کنيد با وضع شما بيشتر مطابقت دارد مشخص کنيد. به خاطر داشته باشيد که مي خواهيم درباره ناراحتي هاي اخير شما اطلاعاتي به دست آوريم نه مشکلات و ناراحتي هايي که در گذشته داشته ايد.

 

آيا از يک ماه گذشته تا امروز:

1-   اين احساس در شما وجود داشته که از نظر جسماني سالم و وضع خوبي داريد؟

الف- بيشتر از همه               ب مثل هميشه                ج کمتر از هميشه

     د-خيلي کمتر از هميشه

2-   اين احساس در شما وجود داشته که نياز به داروهاي تقويتي داريد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

3-   اين احساس در شما وجود داشته که دچار ضعف و سستي هستيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

4-   اين احساس در شما وجود داشته که بيمار هستيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

5-   اين احساس در شما وجود داشته که سردرد داريد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

6-    اين احساس در شما وجود داشته که سرتان را محکم به چيزي مثل دستمال بسته اند يا اينکه فشاري به سرتان وارد مي شود؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

7-   اين احساس در شما وجود داشته که بعضي وقتها بدنتان داغ و يا سرد مي شود؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

8-   اتفاق افتاده که بر اثر نگراني دچار بي خوابي شده باشيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

9-   شبها وسط خواب بيدار مي شويد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

10-                      اين احساس در شما وجود داشته که دايما تحت فشار هستيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

11-                      عصباني و بد خلق شده ايد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

12-                      بدون هيچ دليل قانع کننده اي هراسان و يا وحشت زده شده ايد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

13-                      متوجه شده ايد که انجام هر کاري از توانايي شما خارج است؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

14-                      اين احساس در شما وجود داشته که در تمامي مدت عصباني هستيد و دلشوره داريد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

15-                      توانسته ايد خودتان را مشغول و سرگرم نگه داريد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

 

16-                       اتفاق افتاده که براي انجام کارهايتان بيشتر از حد معمول وقت صرف نماييد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

17-                      به طور کلي اين احساس در شما وجود داشته که کارها را به خوبي انجام مي دهيد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

18-                      از نحوه انجام کارهايتان احساس رضايت مي کنيد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

19-                      اين احساس در شما وجود داشته که نقش مفيدي در انجام کارها به عهده داريد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

 

 

20-                      توانايي تصميم گيري درباره مسائل را داشته ايد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

21-                      قادر بوده ايد از فعاليتهاي روزمره زندگي لذت ببريد؟

الف- بيشتر از همه                    ب مثل هميشه       ج کمتر از هميشه   د- خيلي کمتر از هميشه

22-                      فکر کرده ايد که شخص بي ارزشي هستيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

23-                      اين احساس در شما وجود داشته که زندگي کاملا نااميد کننده است؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

24-                      اين احساس در شما وجود داشته که زندگي ارزش زنده ماندن را ندارد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

 

25-                      به اين مسدله فکر کرده ايد که ممکن است زندگي خود را نابود کنيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

26-                       اين احساس در شما وجود داشته که گاهي چون اعصابتان بيش از حد خراب است نمي توانيد کاري انجام دهيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

27-                      به اين نتيجه رسيده ايد که اي کاش مرده بوديد و اصولا از شر زندگي خلاص شويد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

28-                      اين فکر به ذهنتان رسيده است که بخواهيد به زندگيتان خاتمه دهيد؟

الف خير           ب کمي      ج زياد        د- خيلي زياد

 

معدل سال گذشته:

 

شغل پدر و ميزان درآمد ماهانه:                                     تحصيلات پدر:

شغل مادر و ميزان درآمد ماهانه:                                    تحصيلات مادر:

تلفن تماس:

با تشکر از همکاري شما

 

 



[1] - hopelessness

[2] - aqnxted

[3] - Atkinson

[4] -- Atkinson

 

[5]- psychological Health

[6] -who-

[7] - self awarness

[8] - singmund freud

[9] - MC Dougall

[10]- Gorge Brekli

[11] - self realization

[12] - jung

[13] - Allport

[14] - Maslow

[15] - Adler

[16] -freud

[17] -Adler

[18] - Erikson

[19] - kurt lewin

[20] -field theory

[21] - Carl Rogers

[22] - M . W . Wagner

[23] - G .Lawton

[24] -Hesler

[25] -Adlin

[26] -Quality of life

[27] -General health

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بیماری زوال عقل

بازديد: 185

بیماری زوال عقل

مقدمه

توجه به بهداشت رواني سالمندان يكي از اولويتهاي سازمان جهاني بهداشت و كشورهاي عضو در منطقه مديترانه شرقي است. دمانس و آلزايمر نيز در بيشتر برنامه هاي بهداشت رواني كشوهاي عضو مورد برنامه ريزي و بحث قرار گرفته است و ضرورت دارد كه در برنامه كشوري بهداشت در ايران نيز گنجانده شود.

توجه به دمانس و آلزايمر در يك برنامه كشوري (ملي) بهداشت رواني توجه به ابعاد فراوان و مختلفي را مي طلبد. پيشگيري اوليه از آن درمان سريع و به موقع و كم عارضه آن، توانبخشي سالمندان ناتوان و معلول، بهبود بخشيدن به زندگي مبتلايان، ارتقاء سطح زندگي آنان و خانوادها و حمايت از حقوق اجتماعي آنان و خانواده ها و مراقبين آنها، بدون شك آموزش عمومي خانواده ها و جامعه و تدارك مركز مشاوره، و مددكاري سالمندان در اولويت اول برنامه خواهد بود. تا آن زمان كه توجهي به اين موضوع از كشور صورت گيرد، اين كتاب راهنمايي ساده، كوچك، كاربردي و مفيدي است كه به همه خانواده هاي داراي فرد سالمند، برنامه ريزان، پزشكان، پرستاران و روانشناسان توصيه مي گردد.


دمانس

بيماري زوال پيري

اطلاعاتي براي خانواده ها

زوال عقل (دمانس) چيست؟

زوال عقل يا دمانس نام گروهي از بيماري هاست، كه روي كاركردهاي طبيعي مغز اثر مي گذارند و معمولاً موجب اختلال در حافظه، توانايي تفكر و استدلال مي گردد. افراد مبتلا به اين بيماري گاهي موقعيت زماني و مكاني خود را تشخيص نمي دهند. به نحوي كه اينگونه بيماران ممكن است ندانند، كه چه ساعتي از روز است، يا اين كه در كجا هستند.

دمانس مي تواند شخصيت و خلق و خوي فرد را تغيير دهد و موجب شود، كه رفتارهاي عجيب و غريبي از بيمار سرزند. اين بيماري اغلب در دوره سالمندي پيش مي آيد. اما گاهي هم فرد هنوز به سن پيري نرسيده، به اين بيماري مبتلا مي گردد. حدود 5 درصد اشخاصي كه سن آنان از 65 سال بيشتر است و 20 درصد اشخاصي كه سن آنان از 85 سال بيشتر است به درجات مختلف از اين بيماري رنج مي برند. در بيشتر انواع اين بيماري شرايط بيمار پس از چند سال رو به وخامت مي گذارد و ديگر نمي توان وضع بيمار را به حال اول برگردانيد. بهر حال از آنجا كه اين بيماري به ميزان محدودي قابل درمان مي باشد لازم است با مشاهده اولين علائم بيماري با يك پزشك متخصص مشورت گردد.

بيماري «آلزايمر» شايع ترين نوع دمانس است. در اين بيماري تعداد زيادي از سلول هاي مغز مي ميرند. اين امر منجر به تغييراتي در ساختار طبيعي و pathways مغز مي شود. اين تغييرات را در معاينه پس از مرگ افراد مبتلا مي توان زير ميكروسكوپ مشاهده كرد.

اين بيماري داراي شروع تدريجي مي باشد و معمولاً در طي چند سال به تدريج پيشرفت مي كند. علت بيماري «آلزايمر» هنوز ناشناخته است. تنها در موارد معدودي بطور ارثي ظاهر مي شود. معمولا اگر در زمان آغاز بيماري، سن بيمار هنوز به 60 سال نرسيده باشد، احتمال ارثي بودن بيماري بيشتر است. تحقيقات زيادي بر روي علت اين بيماري و اينكه آيا فلز آلومينيوم يا عامل عفوني موجب بروز بيماري «آلزايمر» مي شود انجام گرفته ولي هنوز نتايج دقيقي براي تعيين علت اين بيماري بدست نيامده است.

يك نوع شايع ديگر مانس «مولتي انفاركت» (انفاركتوس متعدد) ناميده مي شود. زيرا بر اثر يك سلسله سكته هاي مغزي خفيف (كه آنفاركت نيز ناميده مي شود) به وجود مي‌آيد. هر سكته خفيف موجب از بين رفتن يك بخش كوچكي از مغز مي گردد. اين امر يا بعلت بسته شدن رگ خوني و قطع جريان خون به آن ناحيه است و يا بدليل پارگي يك رگ خوني كوچك مي باشد كه به نواحي اطراف خود در مغز آسيب مي رساند.

اين بيماري در اشخاصي كه سابقه سكته مغزي، بيماري قلبي و بيماري قند (ديابت) دارند. بيشتر مشاهده مي شود. دوره اين بيماري در طي سالهاي مختلف ابتلا تغيير مي كند. ممكن است در پي دوره هاي وخامت بيماري، بهبودهاي نسبي نيز حاصل شود. اشخاص از اين لحاظ با هم بسيار متفاوت هستند به طوري كه امكان دارد اين بيمار ي در افرادي با دوره هاي طولاني و بدون هيچ تغيير قابل توجهي وجود داشته باشد. در عين حال ممكن است هر دو نوع دمانس با هم در يك شخص بروز كنند.

شايد توجه به اين مطلب حائز اهميت باشد كه دمانس بر اثر استفاده بيش يا كمتر از حد از مغز يا صرفاً بدليل كهولت رخ نمي دهد. بلكه افراد در هر شغل و سابقه اي و زمينه اي ممكن است به آن مبتلا شوند. مدركي وجود ندارد، كه ارتباط اين بيماري را با فشارها و تنش هايي نظير عوض كردن خانه يا داغديدگي نشان دهد. با اين وجود گاهي مشاهده مي شود كه نشانه هاي بيماري بعد از يك واقعه پرفشار و تنش زاي زندگي ظاهر مي گردد. زيرا چنين افرادي ممكن است بر اثر اين گونه تغييرات در زندگي روزانه دچار گيجي و پريشاني شوند.

بايد دانست كه بسياري از سالخوردگان از فراموشي شكايت دارند. اين امر در افراد مسن بسيار رايج است و معمولاً نشانه «دمانس» نيست. بيشتر سالخوردگان قواي ذهني خود را حفظ مي كنند و همچنان مي توانند چيزهاي تازه را فرا بگيرند.


نشانه هاي بيماري چيست؟

سير اين بيماري در بين اشخاص فوق العاده متفاوت است. عده اي ممكن است آن چنان دچار زوال عقل پيري شوند كه پس از چند ماه زندگي آنها خاتمه پيدا كند. در حالي كه دوره بيماري براي گروهي ديگر از مبتلايان بصورتي است كه بيشتر از 5 تا 10 سال طول مي كشد تا وخامت بيماري به حداكثر برسد در هر حال نشانه هاي اصلي «دمانس» عبارتست از: از دست دادن حافظه و اشكال در يادگيري مطالب تازه.

معمولاً در ابتدا حافظه نزديك و مربوط به موضوعات روزمره و جاري است كه آسيب مي بيند و مبتلايان اغلب مي توانند وقايع مربوط به گذشته هاي دور را به روشني به خاطر آورند. هر چند كه نوع و شدت نشانه هاي بسيار متفاوت مي باشند ولي سه مرحله قابل تشخيص بعنوان خفيف، متوسط و شديد را مي توان بازشناسي كرد.

در مراحل اوليه دمانس خفيف، پي بردن به اين كه شخص دچار دمانس شده، اغلب دشوار است. از اين رو ممكن است نشانه هاي بيماري به پيري يا تنبلي يا سختگيري شخص نسبت داده شود. امكان دارد بيمار علاقه به سرگرمي هاي خود را از دست بدهد و چنين به نظر برسد كه انگيزه و محركي ندارد. فهميدن موضوعات پيچيده و تصميم گيري براي اين بيماران دشوار مي شود. چنين مي نمايد كه سازگاري آنها كمتر شده و ميل ندارند كه چيزهاي تازه را امتحان كنند. نشانه هاي اوليه مشكلات حافظه در اين افراد وقتي آشكارتر مي شود، كه چيزهايي را گم مي كنند، تاريخ ها و وقايع روزمره را فراموش مي كنند و مطالب را تكرار مي نمايند. در اين مرحله اطرافيان ممكن است مشاهده نمايند كه بيمار خود محورتر و زودرنج و كج خلق شده و يا ديگران را به خاطر چيزهاي كه خودش نمي تواند پيدا كند مورد ملامت قرار مي دهد و يا وقتي متوجه مي شود در انجام كاري كه قبلاً از عهده آن بر مي آمده شكست خورده خيلي متاثر مي شود. در اين مرحله فرد بيمار ممكن است احساس كند كه كاركردهاي ذهني وي دچار نقص و اشكالي شده و بدين جهت ممكن است دچار حالت پريشاني و افسردگي شود. به تدريج دوستان و بستگان متوجه اين تغييرات مي شوند اما معمولاً علت آنرا نمي توانند دريابند.

در دمانس متوسط، نشانه ها خيلي روشن تر مي شود. بيماران درباره وقايع و كارهاي روزمره زندگي و نام افراد خيلي فراموشكار مي شوند و در مورد زمان، و موقعيت و محل كارها دچار گيجي و سردگمي مي گردند. افراد مبتلا ممكن است شب و روز را باهم اشتباه بگيرند و حتي با لباس خواب در تمام ساعات روز در خارج از منزل پرسه بزنند. اين بيماران خيلي زود گم مي شوند، بويژه اگر در محيط هاي جديدي قرار گيرند. بعلاوه اين افراد ممكن است درباره بهداشت شخصي و يا غذا خوردن نيز غفلت كنند و انجام كارهاي عادي خانگي كه قبلاً عادت به انجام آنها داشتند بر ايشان دشوار گردد. اين بيماران ممكن است تغيير خلق داده و پرخاشگر و عصباني شوند يا خيلي زود بر آشفته گردند  و از جا در بروند. حتي امكان دارد چيزهايي را ببينند يا بشنوند كه براي اطرافيان وجود نداشته و واقعيت نداشته باشند. همين طور ممكن است سر در آوردن از صحبت‌هاي آنان براي اطرافيان مشكل شود و نيز فهميدن گفته هاي اطرافيان براي آنان دشوار مي گردد. در چنين حالتي بايد به دقت از اين افراد مراقبت بعمل آيد چون ممكن است بعلت فراموشكاري غذا را روي اجاق رها كنند، اطو را از پريز برق بيرون نياورند، شير گاز را باز بگذارند و يادشان برود كه كبريت بزنند و شعله گاز را روشن كنند و باين ترتيب خود و ديگران را به مخاطره جدي بياندازد. حتي كارهاي ساده اي مثل لباس پوشيدن ممكن است برايشان مشكل گردد و چه بسا مثلاً چند شلوار را روي هم بپوشند، يا لباسشان را پشت و رو به تن كنند و يا لباسها را اشتباهاً زير و روي هم بپوشند.

بيماراني كه در مرحله شديد بيماري «دمانس» قرار دارند به كمك هاي زيادي نيازمندند. ممكن است راهشان را در گوشه و كنار خانه گم كنند و نتوانند محل دستشوئي و توالت منزل را پيدا نمايند. بعلاوه اين بيماران نمي توانند افراد خانواده، دوستان و يا كارهاي روزمره زندگي را تشخيص دهند. آنها با وجود آن قادر نيستند امور روزمره را حتي بعد از چند دقيقه به خاطر آورند، ممكن است سعي كنند رويدادها و فعاليتهاي گذشته مثل كار و شغل خود را در خاطرشان تجديد نمايند. حتي امكان دارد بي اراده دنبال خويشاوندي كه ساليان دراز است هيچ تماس و خبري از او نبوده و احياناً رد او نيز ديگر گم شده است بگردند. احتمال دارد كه نتوانند صحبت كنند و يا صحبت هايي را كه مي شود درك نمايند. بنابراين، اين بيماران در مورد غذا خوردن، لباس پوشيدن، حمام كردن، و يا استفاده از توالت نيازمند كمك و سرپرستي ديگران مي باشند. در موارد نيز دچار بي اختياري ادرار و مدفوع مي شوند. گاهي بيقراري، پرخاشگري، يا ايجاد دردسر در شب موجب اشكال مي شود ممكن است حركات عجيب و غريبشان بقدري زياد شود، كه عاقبت در روي صندلي چرخدار محصور شوند و يا بستري گردند.

در هر حال به دليل اينكه بيماري در دوران پيري گريبانگير اشخاص مي شود، بيماران اغلب قبل از آنكه به اين مرحله برسند، به دليل بيماريهاي جسمي فوت مي شوند.

تشخيص دمانس

به دلايل چندي اين امر كه يك پزشك متخصص وضع بيمار را بررسي نموده و تشخيص قطعي را روشن نمايد حائز اهميت بسيار مي باشد. نخستين دليل اين است، كه تعدادي از بيماريهاي قابل درمان وجود دارند، كه داراي علائم و نشانه هايي نظير بيماري دمانس مي باشند. و بنابراين با درمان، ممكن است بعضي يا تمامي علائم و آثار بيماري بخوبي بهبود پيدا كرده و يا وخيم تر شدن حال بيمار جلوگيري بعمل آيد. بعنوان مثال عفونت ها، اختلال غده تيروئيد، كمبود برخي ويتامين ها و بعضي ديگر از بيماريهاي مغزي را مي توان نام برد. در موارد نادري برخي از داروها كه توسط پزشك نيز تجويز مي شوند مي توانند موجب بروز علائم و حالات مشابه بيماري دمانس گردند.

گاهي نيز افسردگي مي تواند با علائمي مثل كاهش تمركز فكر و فراموشي با بيماري دمانس تشابه پيدا كند اما درمان هاي موثري براي افسردگي وجود دارد و شخص معمولاً بعد از يك دوره درمان به وضع عادي خود بر مي گردد. همين طور نگراني و اضطراب در مورد يك واقعه ناراحت كننده مي تواند موجب كاهش تمركز فكر شده و احياناً اطرافيان نگران ابتلا فرد به بيماري دمانس بشوند. گاه شخص را نگران مي كند كه كم كم «خرفت» مي شود. با مشاهده اين نشانه ها پزشك خانوادگي با توجه به سن بيمار و نشانه هاي بيماري معمولاً توصيه خواهد كرد كه بيمار را نزد يك روانپزشك، متخصص اعصاب و يا پزشك متخصص امراض سالمندان و يا هر سه ببرند. پزشك درباره سوابق و جزئيات مربوط به بيماري و نشانه هاي جسماني و رواني آن با بيمار بطور مفصل گفتگو مي كند، يك معاينه كامل جسماني از او به عمل مي آورد و ممكن است لازم باشد آزمايش خون، عكس از مغز، سي تي اسكن و نوار مغزي نيز براي بيمار انجام شود. بعلاوه يك ارزشيابي رواني نيز توسط يك روانشناس باليني ممكن است انجام گيرد. در صورت امكان پزشك با يكي از افراد خانواده نيز مصاحبه مي نمايد. انجام اين آزمايشات و بررسيها لازم است تا پزشك متخصص به يك تشخيص دقيق برسد و بر اساس آن بتواند برنامه درمان و مراقبت مناسب براي بيمار را تجويز نمايد.

درمان

براي انواع بيماريهاي دمانس، درمان داروئي موثري تاكنون شناخته نشده است. استفاده از دارو بايد در سطح حداقل باقي بماند. زيرا دارو ممكن است حالت گيجي را در بيمار بيشتر كند، يا باعث پيدايش ساير نشانه هاي رواني گردد. گاهي قرص هاي خواب آور ضعيف مفيد است و در برخي موارد اينگونه آرام بخش ها مي تواند بي قراري يا پرخاشگري يا نگراني فوق العاده روزانه بيمار را كاهش دهد. در چنين صورتي از كمترين ميزان موثر دارو بايد استفاده شود تا عوارض جانبي آن به صورت حداقل برسد. در حال حاضر چندين دارو در دست آزمايش است تا اثرات آنها بر روي نشانه هاي دمانس، يا جلوگيري از وخيم‌تر شدن حال بيمار بررسي گردند. هر چند گزارشات رسانه ها گاهي حاكي از يك پيشرفت غير منتظره و بزرگ در دارو درماني اين بيماري مي باشد ليكن، هنوز هيچ مدرك قطعي وجود ندارد، كه يكي از اين داروها بتواند به راستي كمك كند. در حال حاضر داروهايي در مرحله آزمايش وجود دارند كه تنها در مراكز دانشگاهي و پژوهشي مي توان به آنها دست يافت.

ناراحتي هاي معمولي از قبيل عفونت اداري يا عفونت هاي ريوي و يا يبوست، اغلب حالت گيجي را در بيمار افزايش مي دهد. اما اين حالات با درمان هاي مربوطه برطرف مي‌گردند. ساير بيماريهاي جسماني نيز بايد تحت درمانهاي مربوط و متناسب قرار گيرند. پزشك ممكن است دوره هايي را براي ارزيابي و تشخيص بصورت بستري شدن بيمار در بيمارستان، يا مراجعه مرتب بصورت سرپائي به يك مركز درماني پيشنهاد بدهد تا يك معاينه و بررسي كافي انجام گيرد و بيماري را بطور دقيق تشخيص دهد. در چنين موقعيتي مشكلات جسماني يا مسائل رفتاري و رواني بيمار مورد ارزشيابي قرار خواهد گرفت.

دمانس و خانواده

به دلايل بسياري ممكن است بيمار مبتلا به دمانس را در خانه نگهداري كرد و يك خويشاوند از بيمار مراقبت كند. ممكن است اين كار از روي عشق و علاقه يا احساس وظيفه انجام شود، يا شايد صرفاً به اين دليل كه خانواده احساس كند چاره ديگري ندارد. جاي تعجب نيست كه در طي مراقبت از بيمار در خانه، عواطف و احساسات متضاد بسياري در افراد خانواده بروز كند. اين حالت بستگي به روابط قبلي اعضاي خانواده با بيمار و نسبت آنها با وي بعنوان همسر، پسر، دختر و يا يك خويشاوند ديگر دارد.

پذيرفتن اين مسئوليت براي بعضي از اشخاص آسان است. در حالي كه افراد ديگر ممكن است نسبت به آن اكراه داشته باشند مثلاً ممكن است شما نسبت به عضو بيمار خانه احساس حمايت و دلسوزي شديدي داشته باشد، اما احساسات منفي هم شايع است و به آساني ممكن است بعضي ازافراد احساس كنندكه زيرباربسيارسنگيني رفته و تنها مانده‌اند.

در ابتدا خويشاوندان اغلب از تغيير رفتار بيمار گيج و مبهوت يا بيمناك مي شوند. تا زماني كه بيماري شخص تشخيص داده نشده بستگان بيمار در بيشتر موارد دنبال يك توضيح غير پزشكي مي گردند. اين دوره ممكن است دوره بسيار سختي باشد. زيرا امكان دارد سايرين متوجه تغييرات شخص نشده باشند و چه بسا حتي براي پزشكان دشوار باشد، كه بگويند آيا واقعاً مشكلي در كار هست، يا نه. در هر حال آنچه اهميت دارد، اين است كه هر تغييري را يادداشت كنيد و اگر به نظر مي رسد كه پزشك نگراني شما را جدي نمي گيرد، پا فشاري كنيد.

بعد از اعلام تشخيص پزشك، ممكن است از اين كه حالا اشكال كار را مي دانيد خيالتان راحت شود. اما در عين حال اين موضوع مي تواند خيلي ناراحت كننده باشد و بنابراين كنار آمدن با آن را بسيار دشوار بيابيد. مراقبين بيمار از اين كه احساس مي كنند اين شخص ديگر همان آدم قبلي نيست، اينكه همنشيني و مصاحبت او را از دست مي دهند و نيز به اين دليل كه مي دانند كه حالش بدتر خواهد شد رنجيده خاطر مي شوند. از طرف ديگر احساس گناه و خشم نيز در بعضي افراد خانواده بروز مي كند. مراقبين بيمار ممكن است به خاطر رفتاري كه در گذشته با بيمار داشته اند، احساس گناه كنند و يا به خاطر اين رفتار عجيب وغريب دچار خجالت زدگي شده و با بيمارشان با خشم و تند خويي برخورد كرده اند خود را سرزنش كنند.

از ديگر حالات هيجاني ناراحت كننده اي كه افراد خانواده بيمار ممكن است با آن مواجه شوند عصبانيت و از كوره در رفتن است. اين حالت بدلايل مختلف ممكن است در شما نيز پيدا شود مثلا به دليل اينكه تحمل رفتارهاي بيمار گاهي اوقات خيلي دشوار مي شود، يا بخاطر اينكه ديگران هيچ كمكي به شما نمي كنند و اينكه احساس مي كنيد در مخمصه اي گير افتاده ايد كه چاره اي نداريد جز اينكه آنرا تحمل كنيد. بخاطر چنين دلايلي ممكن است شما نسبت به خويشاوند بيمار خود دچار حالت پرخاشگري بشويد يكي از اقدامات مثبتي كه مي تواند اين حالات را در شما كاهش دهد اين است كه با يكي ديگر از اعضا خانواده كه او نيز دچار همين حالت شده گفتگو نمايئد و يا براي مشاوره نزديك مشاور يا روانپزشك برويد.

خود را با امر مراقبت از بيمار تطبيق دهيد

مراقبت از بيمار مي تواند موجب احساس خشنودي و رضايت در فرد يا افراد مراقب بيمار گردد. عده اي به آن به چشم فرصتي براي جبران مراقبت هاي كسي كه يك عمر از آنان مراقبت بعمل آورده، نگاه مي كنند. در هر حال بيشتر مردم كم و بيش به راهنمايي عملي نياز دارند و لازمست در مورد خدماتي كه ممكن است در سازگاري با بيمار در منزل كمكشان كند، مطالبي بدانند. از اينرو نكات و توصيه هاي زير مي تواند مفيد واقع شود:

سعي كنيد كه با تغيير رفتار خويشاوند مبتلاي خود بسازيد و نسبت به وي با بردباري برخورد كنيد. در اين جا كمي شوخ طبعي مي تواند ارزشمند باشد. با توجه به ضعف حافظه بيمار سعي كنيد كارهاي روزانه را براي وي ساده و منظم كنيد و به همين روال ادامه دهيد. اما اگر موثر واقع نشد تغييرشان دهيد.

براي اشخاصي كه دچار گيجي هستند، سازگاري با يك محيط منظم و ساده آسانتر است. اين اشخاص دوست ندارند احساس كنند، كه بيش از حد گرفتار كارهاي مختلف هستند. بنابراين بيش از حد، انجام كارهاي گوناگون را به آنان پيشنهاد كنيد. اگر براي انجام كارهايي نظير لباس پوشيدن كه چند عمل متفاوت پي در پي را مي طلبد، به تشويق احتياج دارند، تشويقشان كنيد.

سعي كنيد شرايط خانه كاملا ايمن باشد. بخصوص پخت و پز، سيگار كشيدن و رانندگي مي تواند خطر آفرين باشد. حصيرهاي پا دري يا قاليچه هاي لغزان و سست ممكن است باعث زمين خوردن اين افراد شود. همچنين امكان دارد وسايل برقي يا اجاق گاز را روشن رها كنند. از درايت خود نسبت به موضوع استفاده كنيد و هر جا كه ضرورت دارد، راهنمايي بخواهيد. تا جايي كه امكان دارد، بكوشيد به كارهايي كه قبلاً همراه با بيمار از آنها لذت مي برديد، ادامه دهيد مثلاً به اتفاق هم به گردش يا سينما يا براي قدم زدن برويد. يا به موسيقي گوش بدهيد. سعي كنيد از جر و بحث با بيمار خودداري نماييد. جر و بحث و دعوا معمولاً كمكي نمي كند. فقط ممكن است هر دوي شما را ناراحت و مضطرب كند. به جاي جر و بحث، سعي كنيد با روشي دوستانه و محبت آميز حواس بيمار را از موضوع منحرف كنيد.

شكست ممكن است بيمار را به شدت پريشان و غمگين كند. بنابر اين سعي كنيد او را از موقعيت هايي كه بخصوص احتمال شكست در آن مي رود، دور نگهداريد. براي مثال نگذاريد به تنهايي به خريد برود، يا در اجتماعات بزرگ شركت كند. با تشويق مهارت هايي كه برايش باقي مانده است، كارهاي موثر و مفيد انجام داده و از انجام آن احساس موفقيت نمايد. براي اين منظور او را به انجام كارهاي ساده اي تشويق كنيد، كه به آساني از عهده انجام آنها بر مي آيد، يا براي انجام آنها به مراقبت و نظارت مختصري نياز دارد، مثل پاك كردن سبزيجات و يا همراهي با شما در خريد.

سعي كنيد دست كم استقلال محدودي برايش باقي بگذاريد. براي انجام كارها وقت فراواني به او بدهيد و به اين ترتيب از وقوع بحران جلوگيري نماييد.

گر چه محبت و ارتباط ضرورتاً به اظهارات كلامي متكي نيستند. اما گفتگو در هر حال بسيار مهم است، هر چند كه درك گفته هاي يكديگر برايتان بسيار مشكل باشد.

زمان، تاريخ و مكان را با مهرباني به ياد بيمار بياوريد. ممكن است استفاده از اشيايي كه به يادآوري كمك مي كنند، مفيد باشد. از جمله استفاده از فهرستي براي بررسي و تطبيق ساعت و تقويم خوانا و واضح، برچسب روي درها، عكس هاي آشنا،كليه اثاثيه منزل را در جاي خود حفظ نماييد، و محل اموال شخصي بيمار را كه برايش آشناست، تغيير ندهيد زيرا اثاث و وسايل آشنا محيط را به ياد بيمار مي آورد و او را از محيط خود مطمئن تر مي سازد.

انجام ورزش ملايم و توجه به رژيم غذايي و وضع سلامتي جسمي بيمار نيز حائز اهميت مي باشد.

حمايت از مراقبين

مراقبت از بيمار گاهي يك كار 24 ساعته است. به همين دليل اهميت خاصي دارد، كه براي اين كار از ديگران كمك بگيريد و وقتي نيز براي رسيدگي به خودتان، منظور نمائيد. سعي كنيد دلبستگي، دوستان و زندگي اجتماعي تان  را حفظ كنيد. با برخورداري از كمك اضافي ممكن  است بتوانيد به شغلتان هم ادامه دهيد. چه بسا مراقبت روزانه در يك بيمارستان روزانه يا مراكز روزانه مخصوص نيز ميسر باشد. سازمان بهزيستي و يا سازمانهاي خصوصي كه در زمينه خدمات بهداشتي و مراقبت از بيماران فعاليت مي‌نمايند ممكن است خدماتي نظير مراقبت در محل سكونت (منزل)، نگهداري كوتاه مدت در مراكز ويژه را ارائه دهند به نحوي كه شما بتوانيد استراحت يا تعطيلي داشته باشيد.

كمك هاي خانگي نظير تهيه غذا و نظافت و شستشو، در برخي كشورها خدمتي به نام همنشيني با پدر بزرگ يا مادر بزرگ توسط كاركنان برخي مؤسسات فراهم آورده مي‌شود. مددكاران اجتماعي در اين موارد مي توانند شما را راهنمايي كنند.

با سازمان هايي كه ممكن است بتوانند به شما كمك كنند، تماس بگيريد. براي بسياري از مراقبين، گروههاي حمايت از مراقبين بسيار مفيد واقع مي شوند. پزشكتان، انجمن بيماري آلزايمر يا انجمن مربوط به سالمندان ممكن است در اين موارد اطلاعاتي داشته باشند. امكان دارد افرادي نظير روانشناس، پرستار روان و يا كار درمانگر بتواند به منزلتان بيايد و راهنمايي تان كند، كه چه طور با رفتارهاي بغرنج و گيج كننده بيمار سازگاري به خرج دهيد و يا اين كه چطور شرايط خانه را بنحوي تنظيم كنيد، كه براي خويشاوندان زندگي در اين خانه راحت تر و امن تر باشد.

ممكن است با پيشرفت بيماري وضع بيمار طوري شود، كه لازم باشد مدتي طولاني در بيمارستان يا آسايشگاه سالمندان بستري گردد. بسياري از مراقبين در اين مورد به شدت احساس گناه مي كنند. احساس گناه نكردن، دشوار است. در نتيجه ممكن است مراقبين سعي كنند همچنان به مراقبت از بيمار ادامه دهند. هر چند كه اين مراقبت به زندگي و سلامتي آنها واقعاً لطمه بزند. شايد برخورداري از اين شهامت لازمست، تا قبول كنيد كه براي انجام چنين وظيفه دشواري توان شما محدود مي باشد و بايد بدون هر احساس گناهي مدتي بيمار خود را بستري نماييد.

بيماري آلزهايمر

تقريباً نيمي از افراد مبتلا به زوال عقل به بيماري آلزهايمر دچار مي شوند. اين بيماري مانند ديگر انواع زوال عقل به كندي شروع مي شود و در ظرف يك تا سه سال به زوال عقل همراه با بي احساسي، بي اختياري و عدم مهار اختلال حركتي و در ظرف 5 تا 10 سال منجر به انهدام بدن و مرگ مي شود. شروع بيماري غالباً مشخص نمي شود، زيرا فراموشي خاطرات جديد را نمي توان از دشواري به خاطر سپردن افراد مسن متمايز كرد. معمولاً از سن 50 سالگي اختلال در به خاطر سپردن آشكار مي شود كه بعداً منجر به تغيير شخصيت مي گردد؛ علائم عصب شناختي، مانند فقدان مهار بازتابها و اختلال گفتار ديرتر آشكار مي شوند.

علت بيماري آلزهايمر هنوز شناخته شده نيست ولي در پديدايي آن احتمال وجود ويروس كند، آمادگي ژنتيكي، سط غيرقابل تحمل آلومينيوم و نقص ايمني بدن مؤثر هستند. بروز آلزهايمر زودرس به احتمال زياد به نابهنجاري ارثي سوخت و ساز سلولي بستگي دارد؛ اين نابهنجاري منجر به تحليل ماده خاكستري كرتكس ارتباطي و زوايد دندريتي و رسوب سلولهاي عصبي مرده با سهم زياد ناقل عصبي و پروتئين مي شود. يك نوع پروتئين در رسوب سلولهاي مرده به نام آميلوئيد وجود دارد؛ اين پروتئين اختصاص به بيماران آلزهايمر و بستگان درجه اول آنها دارد.

در اختلال شديد آلزهايمر ميزان ناقل استيل كولين و آنزيم انتقال دهنده آن در مناطق ارتباطي و هيپوكامپ كاهش مي يابد. افزون بر اين آنزيم تجزيه كننده استيل كولين استراز، نورآدرنالين، سروتونين و فعال شدن مجدد نوروپپتيد سوماتوستاتين و نوروتنسين كاهش نشان مي دهد. فقدان نورونهاي كولينرژيك از هسته هاي زير قشري نظام كولينرژيك ناشي مي شود؛ علت اين فقدان شايد دليل كاهش عامل رشد عصبي، پروتئيني با وزن مولكولي 13000 است. عامل رشد عصبي در هيپوكامپ و هسته هاي پايه مغز جلويي بيشتر توليد مي شود و رشد و توليد ناقل استيل كولين را تحريك مي كند.


بيماري پاركينسون

لرزش آرام، كندي حركات، انعطاف ناپذيري و فقدان كاهش حركات ارادي، از نشانگان مهم بيماري پاركينسون و نيز اختلالهاي شناختي و افسردگي بيماران نيز بخش ديگري از علائم اين بيماري به شمار مي آيند. بيماري معمولاً از سنين 50سالگي به بعد شروع مي‌شود و علائم آن به طور پيشرونده شدت پيدا مي كند و در 5 تا 20 سال، نرخ مرگ و مير آن سه برابر افزايش مي يابد. در پاركينسون ايديوپاتيك علت هنوز شناخته شده نيست و بيشتر نشانگان پاركينسون با مصرف مزمن داروهاي انتي دوپامينرژيك ظاهر مي‌شوند. پاركينسون منجر به فقدان سلولهاي دوپامينرژيك جسم سياه و مناطق اطراف آن مي شود و جسم سياه كه بخشي از نظام پيچيده است با كنشهاي حركتي، شناختي و انگيزشي ارتباط دارد، بدين ترتيب فقدان حركت به تنهايي ظاهر نمي شود.

مناطق ارتباطي قشر پيش پيشاني مركز اصلي دريافت تارهاي دوپامينرژيك، كولينرژيك و نورآدرنرژيك است، بنابراين مي توان اختلالاتي، مانند آسيب طرفي پشتي پيشاني را پيش بيني كرد. بيماران مبتلا به پاركينسون و آسيب پيشاني در آزمون دسته بندي كارتهاي ويسكانسين و تكاليفي كه با پاسخ تناوب تأخيري همراه است با اختلال مشابهي روبرو هستند. وجود بيماري را مي توان براساس تعامل ناقلهاي مختلف توجيه كرد؛ زيرا سلولهاي نورآدرنرژيك هسته هاي سرولئوس در بيماران پاركينسون تخريب مي شوند و سروتونين كاهش مي يابد.

درمان پاركينسون با ال دوپا آنزيم پيشرو دوپامين- در ماهها و سالهاي نخست بيماري موجب بهبودي اختلال رواني حركتي، هوشمندي و خلق مي شود- اين امر نشان مي دهد كه در تركيب پيچيده شبكه كنشهاي شناختي و حركتي اشكال تعادلي وجود دارد.

افسردگي

افسردگي اصطلاحي وسيع و مبهم است. براي شخص عادي حالتي مشخص با غمگين و گرفتگي و بيحوصلگي، و براي پزشك گروه وسيعي از اختلالات عاطفي با زير شاخه هاي متعدد را تداعي مي كند.

خصوصيت اصلي و مركزي حالات افسردگي كاهش عميق ميل به فعاليت لذت بخش روزمره، مثل معاشرت، تفريح، ورزش، غذا و سكس است. اين ناتواني براي كسب لذت، حالتي نافذ و پايا دارد.

بطور كلي شدت افسردگي بستگي به تعداد علائم و درجه نفوذ آنها دارد. در خفيفترين فرم، ممكن است فقط معدودي از علائم اساسي وجود داشته باشد.

مهمترين علامت افسردگي ناتواني در كسب لذت از چيزهائي است كه قبلاً براي او لذت بخش بوده است. غذا براي شخص بي طعم، فعاليت جنسي بدون لذت، شغل خسته كننده، و معاشرتهاي پرمعني پيشين پوچ و بي معني مي گردد. غمگيني يكي از خصوصيات افسردگي است. معهذا در تمام فرمهاي آن جزئي از سمپتوماتولوژي نيست. بيمار ممكن است بجاي غمگيني، از گيجي و اضطراب و عدم تمركز فكري شكايت داشته باشد. احساس درماندگي، ميل به خود ملامتگري، كاهش اعتماد به نفس در ميان شايعترين علائم افسردگي هستند. كندي پسيكوموتور، يا برعكس آن تحريك و آشفتگي ممكن است يكي از تظاهرات افسردگي باشد. بيخوابي، به خصوص بيخوابي آخر شب، علامت مهمي است. بي‌اشتهايي و كاهش وزن نيز از علائم عمده افسردگي شمره مي شوند. تغييرات شبانه روزي خلق، به صورت شدت يافتن علائم به هنگام برخاستن از خواب، از خطوط راهنما براي تشخيص افسردگي است. شكايتهاي مبهم از سردرد، كمردرد، دلدرد، يبوست بدون علت آشكار گاهي با افسردگي همراه است. وجود افكار انتحاري تكرار شونده نيز در ميان مهمترين علائم افسردگي بوده و مستلزم توجه جدي است.

كندي رواني- حركتي در حالات افسردگي رويهمرفته علامت شايعي است. معهذا در بيماران سالمند تحريك رواني- حركتي نيز مشاهده مي شود. علائم كلاسيك تحريك رواني- حركتي گره كردن انگشتان به هم و كندن مو است. حالت كلاسيك بيمار افسرده با خميدگي قامت، فقدان حركت خود به خودي و نگاه خيره رو به پائين مشخص است.

افسردگي هر چند كه از شايعترين اختلالات رواني انسان است، معهذا شايد بيش از هر اختلال رواني ديگر ناشناخته مانده يا در تشخيص آن اشتباه مي شود. يكي از علل پنهان ماندن و عدم تشخيص افسردگي درآميختن آن با غمگيني معمولي است. در زندگي هركس موقعيتهايي پيش مي آيد كه خواه ناخواه او را غمگين مي سازد، اما اين حالت با آشفتگي واقعي رواني و تقليل بينش معنوي شخص همراه نيست. برعكس، افسردگي حالتي است كه بركيفيت خلق شخص تأثير عميق گذاشته و نحوه ادراك او را از خويش و از محيطش دگرگون مي سازد. اين تفاوت را شايد با توصيفي كه يك بيمار در ضمن رواندرماني بيان كرده است بهتر بتوان درك كرد: بين غمگيني و افسردگي فرق و بزرگي وجود دارد. وقتي من و زنم اوقات تلخي مختصري داشته باشيم من احساس غمگيني مي كنم. اين حالت را دوست ندارم، اما اين جزئي از زندگي است. كمي بعد هر دو آشتي مي كنيم. ممكن است اين پيش آمد مرا ناراحت كند، اما ديگر سبب بيخوابي من نمي گردد و بطور كلي من احساس خوشي واقعي را از دست نمي دهم. برعكس، وقتي افسرده ام موضوع كاملاً فرق مي كند. اين حالت خيلي آزارم مي دهد. يك عده تغييرات جسماني در خود مي يابم. شب خوابم نمي برد و شايد هم شب را بيدار بمانم. اگراين بار اختلافي با زنم پيدا كنم احساس مي كنم كه ادامه زندگي ما بيهوده است. اگر مشكلي در كارم پيش آيد- كه در مواقع عادي بطور مناسبي رو به راهش مي كنم- احساس مي كنم كه آدم بي فايده اي هستم و در واقع نيروي من بجاي مبارزه با مشكل، صرف درگيري با حس اعتماد به نفسم مي گردد.

بيماران، علائم افسردگي را با عبارات گوناگوني بيان مي كنند: احساس مي كنم كه يك آزردگي دروني دارم، و خيلي زود گريه ام مي گيرد، دست خودم نيست اكثر اوقات انگار كه دارم گريه مي كنم، اما واقعاً اشك نمي ريزم، خيلي ساده بگويم، ملولم آنچه كه قبلاً برايم جالب بود ديگر نيست، حوصله ام از همه چيز سر رفته است. احساس مي كنم اگر بتوانم گريه بكنم راحتتر مي شوم، مي ترسم، نمي توانم تصميم بگيرم، قادر به تمركز حواس خودم نيستم، خودم را درمانده احساس مي كنم. اينها و خيلي عبارات مشابه ديگر از جمله سرنخ هايي هستند كه براي رسيدن به تشخيص افسردگي پزشك را راهنمائي مي‌كنند.

افسردگي پنهاني

اصطلاحي است كه از سال 1950 به بعد عموميت يافت. اين نوع افسردگي ممكن است در لباس هر نوع شكايت جسمي كه نسبت به درمان هاي مناسب مقاوم بوده است، ظاهر شود. چنين شكايات جسمي معمولاً با درمان هاي ضدافسردگي مثل داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي يا الكتروشوك بهبود مي يابند.

افسردگي اتكائي

سندرمي است كه در بچه ها در نيمه دوم يك سالگي به دنبال محروميت از توجه مادر يا كسي كه نقش مادري داشته باشد ظاهر مي گردد. چنين طفلي ابتدا با خشم و اعتراض و اضطراب به غيبت مادر واكنش نشان مي دهد و پس از آن يأس و بي تفاوتي و به دنبال آن بي‌اشتهايي و تحليل قوا و بالاخره مرگ ممكن است پيش آيد.

افسردگي رجعتي يا افسردگي دوره يائسگي

خطوط افسردگي با بالاتر رفتن سن افزايش مي يابد و از چهل سالگي به بالا شايعتر است.

افسردگي رجعتي با آشفتگي و بيقراري شديد مشخص است و احتمال اقدام به خودكشي يكي از خطرات جدي اين نوع افسردگي است. سندرم آشيانه خالي اصطلاحي است كه گاهي به اين نوع افسردگي اطلاق مي شود.

واكنش سوگ

از متقدمين، فرويد سوگ را واكنش نسبت به فقدان شخصي عزيز يا فقدان چيزي كه جاي شخص را گرفته است، نظير مملكت، آزادي، يا يك شيء ايده آل و نظاير آن تعريف كرده و خصوصيات آنرا غمگيني عميق  دردناك، قطع علاقه نسبت به دنياي خارج، كاهش ظرفيت دوست داشتن، و وقفه فعاليت مي داند.

به نظر فرويد سوگ يك واكنش دردناك اما طبيعي شخص داغدار است كه هر چند الگوي زندگي طبيعي را به هم مي زند، معهذا باز هم بيمارگونه شمرده نشده و نيازي براي مداوا نيست. اگر مجال داده شود خود به خود فروكش مي كند و تداخل در آن نه تنها بي فايده بلكه مضر نيز مي تواند باشد.

فرويد در تفكيك افسردگي از سوگ مي نويسد: «در سوگ، اين دنيا است كه براي شخص تهي و بي ارزش شده است، در افسردگي خود شخص» وي به كاهش احترام به نفس در افسردگي اشاره مي كند و ميل به خودملامتگري، كه از خصوصيات واكنش سوگ نيستند. سوگوار هر چند حسرت گذشته را مي خورد اما خود را بي ارزش، پست و تهي احساس نمي كند و چنين شخصي عليرغم فقدان مي تواند به روابط عادي و كارهاي روزمره خود ادامه دهد. ممكن است شخص داغدار بنشيند و به آواز يا موسيقي دلخواه خود گوش فرا دهد لذت هم ببرد و آخر سر هم موجي از غم و اندوه، اشگ از چشمان او سرازير سازد، اما آدم افسرده اصولاً ناتوان از كسب لذت است.

پس از داغديدگي معمولاً يك مرحله عدم واكنش وجود دارد كه به دنبال آن واكنش كامل سوگ ظاهر مي گردد. در مرحله عدم واكنش كه چند ساعت يا روز به طول مي انجامد و گاهي تا دو هفته نيز ممكن است دوام پيدا كند بيمار معمولاً راحت است، انگار كه هيچ اتفاقي نيفتاده است، يا بطور كامل از درك وقوع مرگ ناتوان است. با درك اينكه فقدان واقعاً روي داده است واكنش كامل مي گردد. شدت واكنش، كه با تاسف خوردن، گريه كردن، احساس درماندگي، بي علاقگي به كار، بي توجهي به خود و بي اشتهائي همراه است، پس از دو تا چهار هفته رو به كاهش مي گذارد. در هفته ششم تا دهم خيلي كمتر شده و پس از ماه ششم خيلي جزئي باقي مانده يا از بين مي رود. ضمن چند سال پس از داغديدگي واكنش هاي گذرائي مثلاً در سالگرد فقدان ممكن است مشاهده گردد.

تشخيص واكنش سو بيمار گونه زماني گذاشته مي شود كه شش ماه يا بيشتر پس از فقدان، عليرغم آگاهي كامل شخص از وقوع آن، ميل به انكار در رفتار و گفتار او مشاهده گردد. البته عده اي از محققين معتقدند كه طول اين مدت را فرهنگي كه بيمار متعلق به آن است تعيين مي كند و ختم ماه ششم پس از فقدان هميشه آغاز سوگ بيمار گونه نيست. در هر حال چيزي كه سوگ بيمارگونه را مشخص مي سازد اين است كه فرد سوگوار مدام منتظر بازگشت شخص از دست رفته است، گاهي ناباوري مرگ چنان عميق است كه ممكن است سالها بعد نيز شخص در وقوع مرگ دچار ترديد شود و ديگران را اشتباهاً به جاي شخص از دست رفته بگيرد.


 

دمـانـس

بيماري زوال عقل پيري

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي مشكلات سني

بازديد: 205

بررسي مشكلات سني  

دوران بلوغ دوران آشفتگي فكر و در عين حال آرامش زندگي است. آدمي در اين سن به همه افراد و همه توانايي هاي آنها بدبين است ومعمولاً همه را با نظر حقارت مي نگرد حتي نسبت به علم و عالم بي توجه است. عالم شدن را امري بسيار آسان مي بيند و حتي هيچ نسبت به آنها كه از خود تعريف مي كنند و احياناً از عليت و شخصيت خود سخن مي گويد متنفر است. وضعي تقريباً نامتعادل دارد در جمع فوق العاده شاداند و در تنهايي ناراحت است و البته بسياري از موارد خود طالب انزوا مي شود و در عالم خود به فكر خود فرو مي رود. او كمتر با پدر و مادر مي تواند كنار آيد و اغلب در برابر فرمانهايشان حالت و مقاومت دارد.

 در برابر مسائل جديد و آنچه كه مطابق طبعش نباشد پرخاشگر است و در تبادل امر و نهي ها عاصي مي شود. دوست و رفيق جويي شيوه ي عادي اوست. دوستي هاي عميق توأم با دفاع از هم و همراه با گذشت و فداكاري كه اغلب متكي به احساسات است دراين دوره به اوج مي رسد.

فرد بالغ اغلب خيالبافي مي كند و در رؤيا بسرمي برد خيالات او اغلب جنسي و در طلب جنس مقابل است. گاهي اين امردر او لوح پيدا مي كند و وقتي كه زمينه را مساعد نبيند همجنس گرا مي شود و از اينجاست كه انجرافات جنسي سدر فرد پديد مي آيد و دامنه پيدا مي كند. در چنين دوره اي است كه والدين بايد به كمكش بشتابند و او را از آشوب رواني دور دارند. تهيه   سرگرمي ها، واداشتن جوان به تفريحات مشروع، دادن كارهاي دستي به آنان، سرگرم كردنشان به كارهاي هنري، ورزش هاي سبك، پياده روي ها، گلكاري، نقاشي هاي زيبايي هاي طبيعي و از اين قبيل موجب تكليف و تعادل آن مي شوند. وگر نه خيالاتش كه اوج گرفته دست به استضاء مي زند كه عواقب مطلوبي ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

خانواده و تربيت كودك- دكتر علي قائمي اميري- دارالتبليغ اسلامي- تهران-شهريورماه 55- ص448.

‹‹بخش پنجم››

 نيازهاي دوره نوجواني و جواني           

نيازهاي رواني دوره نوجواني و جواني كه درجه اهميت آنها معمولاً با توجه به محيط زندكي و موقعيت و آداب  و رسوم اجتماعي در محيط هاي مختلف متفاوت مي باشند عبارتند از نياز به مهرباني و محبت:

رابطه نزديك محبت آميز يا چند شخص مؤثر در زندگي غالباً ايجاد رضايت مي كند. خانوداده معمولاً يكي از كانون هاي گرم و محبت زا بوده است و نياز به مهرباني و محبت  شامل دوست داشتن و دوست داشت شدن مي شود كه همه سنين عمر ادامه دارد و كمبود و فقدان آن تأثيرات سوء و ضايعات دردناكي در روح افراد به وجود آورده، رابط آنها را با ديگران تحت تأثير قرار مي دهد. اگر نوجوان و يا جواني ازمحبت در كانون خانواده سيراب نشود، آنرا در خارج از خانواده جستجو مي نمايد كه زمينه اي بسياري از فريبها و انحرافات از همه جا فراهم مي شود.

محبوبيت نوجوانان وجوانان در گروه همسالان تابع توانايي  انجام دادن اموري است  كه در گروه اجتماعي آنها موجب كسب وجهه مي شود.

نياز به مذهب و فلسفه حيات، مذهب عامل آرامش  و رضايت روح است وفرد را از بسياري از تشويش ها، اضطراب ها وترس ها نجات مي دهد وبه عنوان يك تكيه گاه روحي مورد نياز            مي باشد. نوجوان يا جوان كه سر تسليم دربرابر هيچ كس فرود نمي آوردوعليه همه قدرت ها عصيان  مي كند، دردرون متوجه ضعف ها وحقارت هاي خود مي باشد، عظمت ، قدرت وبقا ودوام را درمذهب مي بيند، فلسفه زندگي وحيات خودرا درمذهب جستجو مي كند وآن معنايي براي زندگي خويش مي يابد.

نياز به احساس هويت وشناخت خود؛ نياز به احساس هويت وشناخت خود وحفظ تعادل رواني وعاطفي درمقابل عوامل فشارهاي دروني وبيروني نيز ازنيازهاي اساسي مي باشد؛ نوجوان           مي خواهد احساس كند شخصي منحصر به فرد وخاص است ومايل است اطمينان پيدا كند كه خودش رانپذيرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

مسائل جوانان ونوجوانان- دكتر محمد ياوري فرد- صحافي بهمن- تهران- 1380 -ص30.

 افسردگي            

افسردگي اختلال شايعي است كه دربين كودكان ونوجوانان مشاهده مي شود. عوامل متعددي دربروز افسردگي نقش دارند . افسردگي با مشكلات زيادي مرتبط است. كه ازآن جمله مي توان به مشكلات تحصيلي، مشكل درسازگاري با ديگران، وخودكشي اشاره كرد. بنابراين شناخت علائم ونشانه هاي اين اختلال به شما كمك خواهد كرد تا به محض مشاهده اي علائم اختلال به كمك كودكان ونوجوانان بشتابيد.

1- احساس غمگيني وناراحتي دربيشتر اوقات روز.

2- كاهش قابل ملاحظه اي علاقه مندي به فعاليت هاي لذت بخش .

3- احساس بي ارزشي يا گناه .                     4- احساس خستگي وفقدان انرژي.

5- اعتماد به نفس پايين.                                     6- احساس درماندگي وناتواني .

7- كاهش يا افزايش قابل ملاحظه اي اشتها.

8- اختلال درخواب به شكل افزايش يا كاهش خواب.

9- كندي رواني حركتي.                                      10- تحريك پذيري واز كوره دررفتن.

11- اختلال درتمركز حواس.                                 12- ناتواني درتصميم گيري.

13- حساسيت بيش ازحد، به راحتي گريه كردن.                                    

14- خودكم بيني .                                            15- افكار خودكشي.

16- احساس بدبيني ونااميدي.                     17- كاهش فعاليت هاي اجتماعي.

18- افت كاركرد تحصيلي.                                   19- احساس طرد شدگي .

20- احساس نگراني.                                          21- تغييرات رفتاري قابل ملاحظه .

22- شكايت هاي بدني.

توجه داشته باشيد، مشاهده اين علائم الزاماً  به معناي وجود اختلال افسردگي نيست. بنابراين از برچسب زدن به كودكان ونوجوانان حداً خودداري كنيد وبه منظور بررسي بيشتر مسئله  ودريافت كمك مناسب ، فرد را به يك مشاوريا روانشناس ارجاع دهيد. ازسرزنش كردن نوجواني كه مشكوك به افسردگي است ، خودداري كنيد سعي نماييد با فرد همدلي نماييد وبه او نشان دهيد كه مشكلش را درك مي كنيد وفرد را تشويق كنيد تادرفعاليت هاي جذاب شركت كند.

 

 

 

 

 

 

 

 

___________________

مشكلات رواني - اجتماعي.

 اضطراب             

اضطراب به حالت هيجاني نگراني ودلواپسي بعلت خطري نامعلوم اطلاق مي شود.اضطراب يك حالت يا هيجان عاطفي ناخوشايند است وبا عدم اطمينان ازوقوع يك اتفاق همراه مي باشد كودكان ونوجوانان دچار اضطراب معمولاً هراسان، نگران، وناآرام هستند وبه همين دليل              نمي توانند عملكرد عادي داشته باشند. اغلب ترس واضطراب رابه جاي يكديگر به كارمي برند. با اين حال بينشان فرق وجود دارد. ترس به احساس ناراحتي درحضور يك متحرك مشخص اطلاق مي شود. بنابراين منشأ ترس معلوم است. ترس ها بخش به هنجار زندگي محسوب مي شود، درحالي كه اضطراب به احساس هيجاني ناخوشايند، بدون دليل مشخص اطلاق مي گردد. ترس هاي مرضي يا هراس ها، ترس هاي اغراق آميز وغالباً فلج كننده از يك رويداد يا اشياي مشخص هستند. بنابراين هراس از نظر شدت، نامناسب بودن، طولاني بودن واختلال درزندگي فرداز         ترس هاي طبيعي متمايز مي شود. اضطراب شامل احساس عدم اطمينان، درماندگي و              بر انگيختگي جسمي است. كودك يا نوجواني كه مضطرب است از عصبي بودن، تنش، بي قراري و تحريك پذيري شكايت مي كند و اغلب در به خواب رفتن مشكل دارد، شخص مضطرب به آساني خسته مي شود، سردرد، تنش عضلاني و اشكال در تمركز دارد. علايم رايج                   اضطراب عبارتد از:

1- عصبي بودن، آرام و قرار نداشتن               2- تنش         3- احساس خستگي     4- سرگيجه  

5- تكرار ادرار   6- تپش قلب             7- احساس درد در قفسه سينه    8- بي حالي

9- تنگي نفس           10- تعرق                 11- لرزش                    12- نگراني و دلهره

13- بي خوابي         14- بي اشتهايي                15- در تمركز حواس        

16- گوش به زنگ بودن

اختلالات اضطرابي ممكن است طولاني بوده و با زندگي كودك تداخل نمايند. اختلالات اضطرابي در كودكان ممكن است به مشكلات متعدد منجر شود كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1- از دست دادن مدرسه            2- اختلال در روابط با ديگران                  3- اعتماد به نفس     

4- سوء مصرف مشروبات الكلي و مواد 

5- مشكل در سازگاري با شرايط تحصيلي و شغلي

6- اختلالات عصبي در بزرگسالان

اختلالات اضطرابي شايع ترين مشكلات رواني، عاطفي و رفتاري هستند كه در دورهي كودكي و نوجواني رخ مي دهند. اختلالات اضطرابي به شكل هاي مختلف نمايان مي شوند. شامل گروه وسيعي از مشكلات عاطفي هستند كه همه ي آنها در خصيصه اضطراب و تنش مشترك هستند.

 

 

___________________

 

مشكلات رواني - اجتماعي - شهرام محمد خاني- ص 13.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

بازديد: 263

 

بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

 

مقدمه

امروزه كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي،اجتماعي و فرهنگي معضل اعتياد و قاچاق مواد مخدر شكّي داشته باشد.كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مواد مخدر در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست،بحران تهديد اتمي و بحران فقر))به عنوان مسئله روز در آمده است.طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع،آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود.به گونه اي كه عميقاً احساس مي شودتنها راه حل موضوع،خارج شدن از ((برنامه روزي))و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي))و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است.
اعتياد يا به تعبير آن وابستگي به مواد مخدر و سوء مصرف آن در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است.سيل خروشان اعتياد بي رحمانه در مسير حركت خود،كودكان،نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آنها نيز مي گردد.

تحقيقي كه اينجانب جهت گذراندن 3 واحد درسي دانشگاه انجام داده ام،با توجه به ضرورت آن در اين منطقه كه اين بلاي خانمانسوز، بي رحمانه گريبانگير بيشتر جوانان شده است انجام گرفته است.اميد است كه گامي در جهت آگاهي نسل جوان و دانش آموزان باشد.


موضوع تحقيق:

((برسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه))

مسئله تحقيق:

1- بررسي علل خانوادگي اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه كدامند؟

2- كدام عامل بيشترين تأثير را در گرايش جوانان منطقه به اعتياد داشته است؟

مفاهيم تعريف شده در مسئله و موضوع تحقيق:

الف:جوانان ب: خانواده ج:اعتياد د:معتاد

تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد)
يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.

اهميت و ضرورت تحقيق: همانطوريكه مي دانيم بر اساس هرمهاي سني كشورما با جمعيتي جوان روبرو است و درصد بيشتري از جامعه ما را جوانان تشكيل مي دهند.جواني جمعيت بر تمامي مسايل در همه جنبه ها تأثير مي گذارد.از طرفي اثرات تخريبي فردي و اجتماعي اعتياد باعث شده است كه اعتياد از يك سو،بزهكاري از سوي ديگر به عنوان بيماري (فردي و اجتماعي) بررسي شده است.
در جريان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبي مي گذارد ازقبيل:

الف:مانع ادامه تحصيل جوان مي شود.ب: بر روند آموزشي تأثير منفي مي گذارد.ج: تأثير مواد مخدر منحصر به فرد نمي شود،بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد.

از طرف ديگر چون تحقيق در زمينه اعتياد هم بنيادي و هم كاربردي است.لذا با توجه به مسايل فوق از آنجايي كه جامعه انتخاب شده ((شهر مراوه تپه)) كه اين بلاي خانمان سوز گريبانگير جوانان منطقه شده است.بدين جهت هر گونه بررسي و مطالعه در جهت روشن ترشدن ابعاد مختلف اين پديده اجتماعي،هر چند اندك باشد.امري ضروري و اساسي به شمار مي رود.

اهداف تحقيق:

الف:هدف كلي

1- بررسي و آشنايي با علل خانوادگي اعتياد در جامعه

2- آشنايي با نيازها و تمايلات و خواسته هاي جوانان در جامعه

ب: اهداف جزئي:

1- شناسايي مهمترين عوامل خانوادگي مؤثر در اعتياد جوانان منطقه مراوه تپه

2- تعيين ميزان و تنوع و پراكندگي مواد مواد مخدر در بين جوانان

3- بررسي و شناخت رابطه عناصري چون وضعيت اقتصادي،سطح سواد،نوع رابطه والدين و ? با اعتياد
4- كمك به خانواده ها در جهت پيشگيري و جلو گيري از اين معضل بزرگ منطقه


فرضيات تحقيق:

فرضيات انتخاب شده جهت بررسي در اين پژوهش عبارتند از:

الف:احتمالاً ميان اعتياد يكي از اعضاي خانواده(الگوي معتاد) و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ب: به نظر مي رسد ميان انسجام در بين اعضاي خانواده و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ج:احتمالاً بين كم توجهي والدين به نيازهاي جوانان در زندگي و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
ح:احتمالاً ميان ميزان در آمد و وضعيت اقتصادي خانواده و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !
هـ :به نظر مي رسد ميان سطح سواد و آگاهي والدين و اعتياد جوانان رابطه معني داري وجود دارد !

متغييرهاي تحقيق:

متغيير وابسته: اعتياد جوانان در منطقه مراوه تپه

متغيير مستقل: كه اثر آنها را بررسي متغيير وابسته مورد آزمون قرار گرفته شده است.عبارتند از:
1)وجود الگوي معتاد در خانواده 2)انسجام خانواده

3) كم توجهي به نيازهاي جوانان 4)پايين بودن وضعيت اقتصادي در خانواده

5) ميزان سواد و آگاهي والدين


جامعه آماري در تحقيق:

جامعه آماري كل در اين پژوهش عبارت بودند از جوانان 17 تا 30 ساله حومه مراوه تپه از شهرستان كلاله در استان گلستان مي باشد.كه در هنگام پژوهش در محل سكونت داشته اند.

جحم نمونه در تحقيق: با توجه به ويژگيهاي آماري كه از لحاظ تعداد زياد و از لحاظ پراكندگي در سطح وسيعتري پراكنده اند.حجم نمونه محدودتر مي تواند مراحل انجام تحقيق و پژوهش و جمع آوري اطلاعات را كوتاهتر كرده و معرف آماري با درجه بالاتر مي باشد. لذا مقياس (1 به200) انتخاب شده است كه پس از انجام مراحل آماري تعداد 55 نفر انتخاب گرديده اند،كه 44 نفر مرد و 11 نفر زن بوده اند.لازم به ذكر است كه در حجم نمونه 40 نفر معتاد و 15 نفر غير معتاد نظر سنجي شده است.

روش يا روشهاي نمونه گيري:

با توجه به خصوصيات جامعه آماري كل و گسترده بودن و پراكنده بودن جمعيت آن از روش نمونه گيري خوشه اي و تصادفي استفاده شده است كه بر اساس آن ابتدا هر يك از از مناطق ((شهري ? روستايي) تقسيم و از هر منطقه نمونه هايي بصورت تصادف انتخاب شده است.(منطقه بندي و سپس نمونه گيري از مناطق)

روش و تكنيك غالب در پژوهش:

با توجه به ويژگي موضوع انتخاب شده روش ميداني انتخاب و براي جمع آوري داده ها از تكنينك پرسشنامه استفاده شده است.در ابتدا از تكنينكهاي آماري-توصيفي مبتني بر ترسيم جداول يك بعدي و نمودار هيستوگرام و در نهايت توصيف يافته ها در اين قسمت استفاده شده است..
نتايج حاصل از بخش توصيفي داده ها:

در پژوهش و در بخش توصيفي نتايج زير حاصل شده است.

1-تعداد زنان و مردان حجم نمونه به ترتيب 11 و 44 نفر كه روي هم 55 نفر بودند كه 29% زنان و 80% را مردان تشكيل مي دهد.كه بيانگر اين مطلب بود كه بيشتر مبتلايان در منطقه را مردان تشكيل مي دهند.
2-حدود 80%از جوانان مورد آزمون متأهل و 20% آنان مجرد بودند و بيانگر اين مطلب بود كه 80% از جوانان پس از ازدواج و به خاطر مشكلات ناشي از افزايش جمعيت خانواده و بالطبع ضعف بنيه مالي و اقتصادي گرفتار اين بلاي خانمانسوز شده اند.

1- 8% از پاسگويان كمتر از 20 سال و 49% يعني يعني بيشترين در صد گروه سني بين 25-21 ساله و 43 % را گروه سني 30-26 ساله تشكيل مي دهد.

2- 13% پاسخگويان بي سواد،29%تحصيلات ابتدايي و 31% تحصيلات راهنمايي و 27% مدرك ديپلم داشته اند.
3- 74% از والدين پاسخگويان بي سواد،22% تحصيلات ابتدايي،4% تحصيلات راهنمايي داشته اند،كه نشان مي دهد كه سطح سواد والدين اينگونه جوانان به علت بي سواد بودن هيچگونه آگاهي درباره آثار سوء مصرف مواد مخدر نداشته اند.

4- 64% از پاسخگويان به خاطر ترتيب تولد يكمين يا دومين فرزند،27% سومين تا چهارمين فرزند خانواده و 9% پاسخگويان پنجمين تا ششمين فرزند خانواده بوده اند.

5- 80%اعلام داشته اند كه در خانواده آنها سابقه اعتياد وجود دارد كه به گفته آنها بيشترين نأثير را در گردش آنان به اعتياد داشته است.ضمناً 20%نيز اعلام داشته اند كه در خانواده آنها سابقه اعتياد وجود ندارد.
6- 70% پاسخگويان در خانواده هاي داراي پدر معتاد،18% داراي مادر معتاد،9%داراي برادر معتاد بودند.و اين مطلب مؤيد اين مطلب است كه بيشترين الگوي اعتياد جوانان در منطقه را پدران تشكيل مي دهند.

نتايج حاصل از آزمون فرضيات:

كليه فرضيات تحقيق از طريق آزمونT.TEST براي دو گروه مستقل و در سطح معني داري5% با درجه آزادي df=n1+n2-2=53 مورد آزمون قرار گرفته اند و كليه فرضيات تحقيق تأييد شدند و نتايج ذيل حاصل شد.

الف: ارتباط بين الگوي معتاد و اعتياد جوانان

هر چه جوانان بيشتر در معرض ديد الگوهاي معتاد در خانواده قرار بگيرند،به همان ميزان از طريق الگو پذيري گرايش به سوي اعتياد بيشتر خواهد بود. لذا درصد زيادي از پاسخگويان اعتقاد داشته اند كه چون سابق اعتياد و الگوي معتاد در خانواده دارند دچار اين بلاي خانمانسوز شده اند.

ب: ارتباط بين انسجام خانواده و اعتياد جوانان

هر قدر كودكان و نوجوانان شاهد در گيريها و نزاعهاي بيش از حد والدين خود قرار گيرند و هيچگونه محبتي را بين والدين احساس نكنند،به اعتياد روي مي آورند و هر قدر والدين داراي رابطه انساني و محبت آميز داشته باشند و كودكان از لحاظ عاطفي و نوع روابط اعضاي خانواده رضايت داشته باشند به همان ميزان از گرايش به سوي اعتياد روي گردان خواهند شد.

ج: رابطه بين كم توجهي به نيازهاي جوانان واعتياد

هر قدر نيازهاي عاطفي ، جسمي و رواني جوانان از سوي والدين بر آورده شود و هماهنگ با ساير افراد جامعه بتوانند از امكانات رفاهي و مالي و غيره برخوردار باشند. از گرايش آنان به اعتياد مواد مخدر جلوگيري خواهد نمود.بنابراين در صورتي

كه والدين به نيازهاي كودكان در مراحل اوليه توجه نكنند و به آنها اهميت ندهند،در گرايش آنها به اعتياد تأثير مثبت خواهند گذاشت.

د: ارتباط بين ميزان در آمد و وضعيت اقتصادي با اعتياد

اگر خانواده هاي كودكان از وضعيت اقتصادي ضعيفي بر خوردار باشند. دچار مشكلات فراواني در جهت ادامه تحصيل و شغل و غيره مي شوند.بنابراين بعضي از جوانان در اثر اين مشكلات به اعتياد روي مي آورند. به همان اندازه اگر وضعيت اقتصادي خانواده مطلوب باشد و نيازهاي مالي جوانان از سوي والدين بر آورده شود ، روحيه گريز از اعتياد در آنها افزايش مي يابد.

پس وضعيت اقتصادي خانواده ها در روي آوردن كودكان به اعتياد مؤثر است.

و: ارتباط بين سطح سواد والدين و اعتياد جوانان

بالا رفتن سطح سواد و آگاهي والدين از مسائل و مشكلات فرزندانشان در جلو گيري از اعتياد مؤثر است.

نقش خانواده در پيشگيري از اعتياد

1-خانواده بايد جوانان و نوجوانان خود را در ارتباط با معضلات فردي و اجتماعي مصرف مواد مخدر آگاه كند.
2-اوقات فراغت نوجوانان خود را مورد بازبيني قرار داده،آنها را به مطالعه و سرگرمي هاي سالم مانند ورزش تشويق نمايند.

3-ارتباط ميان فردي خود را با فرزندان بهبود بخشيده و حتي الامكان به آنها استقلال راي داده و در تصميم گيري هاي درون خانواده آنها را مشاركت دهند.

4-تبعيض بين فرزندان را از زندگي خود دور كنند. و به عنوان حامي ،پشتوانه اي مادي و معنوي براي آنها باشند.
5-دوستان فرزندان خود را شناخته و به چگونگي مصرف پول هايشان توجه بيشتر مبذول نمايند.
6-پياده كردن شيوه هاي انضباطي سالم به منظور كنترل رفت و آمدهاي فرزندان خود در طول شبانه روز.
7-تشويق فرزندان به انجام فرايض ديني به منظور استفاده از عامل قوي ايمان در جلوگيري از مفاسد اجتماعي وبزهكاري.

8-جلوگيري از بحثها و مجادله هاي بيهوده در منزل.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 28 اسفند 1393 ساعت: 17:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس