دانش آموزی - 274

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره مدیریت منابع انسانی

بازديد: 433

 

آینده مدیریت منابعانسانی

مقدمه
به واسطه تغییر محیط كسب و كار، مدیریت منابع انسانی (HRM) ، نیز لزوماً باید تغییر كند. نظر به ضرورت پاسخگویی به تغییرات، پیش بینیمحیط، تغییرات و اتخاذ تصمیمات اثرگذار درخصوص آینده، مدیریت منـــابع انسانی بایدتغییر كند. آینده غیرقابل پیش بینی است و مشكل است تعیین كنیم كه چه پیش خواهدآمد. از این رو انعطاف پذیری و كسب دانش كافی درجهت پاسخگویی به این عدم قطعیت ها مهماست. درحالی كه مدیران منابع انسانی ارتباط خود را با توسعه فناورانه حفظ می كنند،ضروری است موضوعاتی كه با نقشهای اصلی پرسنلی آنها مرتبط می شوند را با موضوعاتعمومی كاری و اقتصادی تركیب كنند. لازم به ذكر است كه واحدها و مدیران منابع انسانیموفق، تاثیر استراتژیك مهمی بر سازمانهای متبوعشان دارند.
البته، نقشهای اصلیپرسنلی با مهمترین منابع سازمانی، یعنی نیروی كار، مرتبطند. اداره نقشهای مذكوریعنی به كارگماری، انتخاب، انتصاب، آموزش، توسعه و غیره تاثیرات مستقیمی در بــرگشتسرمایه سهامداران و بهره وری دارند. شركتهای موفق به طور مستمر كاركنان بهره ور راجذب و حفظ می كنند.

موضوعهای پرسنلی در منابع انسانی
اولین نقش پرسنلی مدیران،استخدام كاركنان مناسب است. میزان سهولت این امر به عواملی بستگی دارد. شاید یكی ازعوامل عمده، وضعیت بازار كار محلی باشد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، نرخ بیكاری درحال تنزل،یك عامل كلیدی محسوب می شد و براین اساس رقابت برای جذب افراد مستعد، بالا بود. مدیران بایستی به سرعت به استخدام افراد مستعد می پرداختند یا درخصوص از دست رفتننیروی كار مستعد ریسك می كردند. در وضعیت كنونی، این شرایط تغییریافته و یك شركتممكن است تعداد زیادی رزومه دریافت كند.

البته، این موضوع مسائل مختلفی را از این حیث كه حوزه وسیعتری برای انتخاب بهوجود آمده، به همراه خواهد داشت. در این راستا داشتن ساختارها و فرایندهایی مناسببه منظور ارزیابی تجارب و مهارتهای هر متقاضی و حصول اطمینان از انتخاب فرد مناسباز میان جمع كثیری از افراد واجد شرایط، مهم است. (مسمر، ۲۰۰۲). در این مورد فرض میشود كه سازمان به فرایندی منظم و ساخت یافته برای شناسایی ویژگیها و مهارتهایموردنیاز مشاغلی متعهد است كه درخصوص آنها تصمیم گیری می شود. توجه داشته باشید كهدر هر دوی این وضعیتها ما به فرایندهای ساخت یافته مراجعه می كنیم.

برخی مدیران تصور می كنند مهارتهای شخصی خاصی دارند كه به آنها اجازه می دهد فردمناسب را برای تصدی شغل موردنظر انتخاب كنند. این افراد تصور می كنند مهارتهایمذكور بر تجربه یا صرفاً احساس درونی آنها مبتنی هستند.

دادن اجازه به چنین مدیرانی درجهت اعمال رفتارهایی با این روشهای ناسالم،غیرعاقلانه یا شاید احمقانه باشد. نقش واحد منابع انسانی تحمیل قوانین در زمینهفرایند انتخاب، هم در ارائه پیشنهاد روشی منصفانه و یكسان برای عموم متقاضیان و همدرجهت حصول اطمینان از انتخاب بهترین فرد برای شغل موردنظر است.

پیش بینی نیازها و برنامه ریزی طبق آن از مقوله های مهم تلقی می گردد. فراینداستخدام می تواند نیازمند زمان قابل ملاحظه ای باشد و تصمیماتی كه در وضعیتهایعجولانه اتخاذ شود، نتایج فاجعه آمیزی به همراه خواهد داشت. (مالینگ، ۲۰۰۱)

از آنجایی كه در شرایط كنونی جهت گیری و حركت اقتصاد بیشتر به سوی اقتصادیخدماتی و اطلاعاتی است، رقابت برای اشخاص واقعاً مستعد شدیدتر شده است: به عبارتدیگر، شاید به كارگماری و نگهداری چنین افرادی، مهمترین چالشی است كه فراروی تجارتكنونی آمریكا قرار دارد. (ماریوت، ۲۰۰۱)

سازمانها و شركتهای موفق آنهایی خواهند بود كه توانایی جذب و حفظ كاركنان بسیارماهر را دارند. در انجام چنین موضوع مهمی، این سازمانها باید قادر به مقایسه بینآنچه كاركنان می خواهند با آنچه كه كارفرمایان مایل به دادن آن هستند، باشند. ایندیدگاه مشاركتی نسبت به منابع انسانی از یك فهم و ادراك مشترك میان مدیران و مجریانمنابع انسانی برمی آید. در این زمینه شركتهای زیادی ازطریق ارائه و پیشنهاد مزایاییمنعطف و نوآورانه از كاركنانشان مراقبت می كنند.

انتظارات متغیر كاركنان، چالشهای متفاوت عدیده ای را به حرفه ای های مدیریتمنابع انسانی تحمیل می كند. به منظور نگهداری كاركنان خوب و حفظ آنهایی كه شاد وبهره ور هستند، ضروری است چالشهایی مذكور به صورت موفقیت آمیزی برآورده شوند (سیمز،۱۹۹۴). این گام الزاماً ساده نیست. به عنوان مثال، شركتهای فراملیتی نباید تصوركنند كه همه كاركنان در تمامی مكانها نیازهای یكسانی دارند. این موضوع به كار خاصیبرای سازمانهای جهانی صدق می كند و این بدین دلیل است كه ممكن است نیازهای كاركنانانعكاسی از تاثیرات فرهنگی یا فنی - اقتصادی آنها باشند.

گام بعدی پس از تعیین نیازها، ایجاد یك طرح هزینه - اثربخشی برای نیازهایكاركنان است. در انجام این مهم، حرفه ای های منابع انسانی باید مطلع باشند كهنیازهای كاركنان ایستا نیستند و به طور مستمر درحال تكامل و تغییرند. تعداد زیادیاز شركتها متوجه این حقیقت در برنامه های جبران خدمات و مزایای خود شده اند ومزایایی فراهم كرده اند كه به طور خاص بهترین تناسب را با كاركنان دارد. به عنوانمثال، در یك موقعیت ممكن است مزایای مراقبت از اطفال را پیشنهاد كنند. درحالی كهممكن است در موقعیت دیگر، ساعات منعطف كاری یا كار در منزل پیشنهاد داده شود. البتههمه این موارد ممكن است درقالب موقعیتی مشابه برای برآوردن نیازهای مختلف افرادمتفاوت ارائه گردند.

سازمانها باید تلاش مستمری درجهت ایجاد برنامه هایی بهتر برای پاداش و مزایایكاركنان از خود نشان دهند. آنها باید برنامه های پاداش نهایی خود را به عنوانابزارهای مهمی در جهت جذب، پاداش دهی و حفظ كاركنان ماهر درنظر گیرند و به طورمستمر درجهت اطمینان از این موضوع كه آیا این برنامه ها واقعاً ارزشی را به همراهدارند، بر آنها نظارت كنند.

مدیران سازمانها باید دقت داشته باشند كه در كجاهای این برنامه كلی می توان ازخشكی و عدم انعطاف پذیــری آن جلوگیری كرده و بدین ترتیب برای تك تك افراد مزایاییرا فراهم ساخت.

اینكه سازمان كاركنان كنونی را حفظ كند - كه اغلب گزینه ارزانتری است - و یااینكه كاركنان جدیدتری را استخدام و آموزش دهد، موضوع مهمی برای عملكرد و بهره وریسازمان تلقی می شود. درصورت انتخاب گزینه دوم یك سلسله هزینه های عمده ای در زمینهاستخدام های جدید به وجود می آید. (علاوه بر هزینه های آشكار حقوق و جانبی):

هزینه های اداره منابع انسانی مرتبط با تبلیغات، حفظ اسناد، اندازه سازی شغل وغیره؛
هزینه های مسافرت و دیگر هزینه های مرتبط با فرایند استخدامی؛
هزینههای جابجایی متقاضیان موفق و غیره.
همچنین ممكن است هزینه های اضافی دیگری درارتباط با مكان اداره، مبلمان، تسهیلات پشتیبانی و غیره نیز وجود داشتهباشد.
هزینه های عمده دیگر با رسانیدن كاركنان جدید به سطح كاركردی و تولیدیقابل قبول یا موردانتظار پیوند می خورد. طی چنین دوره ای ممكن است اختلالات مهمی درفرایندهای تولید، برنامه ریزی و غیره به وجود آید، بویژه جایی كه كارمند جدید بخشیاز یك تیم مرتبط با هم باشد. در این راستا، اطمینان از تشخیص چنین اختلالی به عنوانیك موضوع سیستمــی كه با جابجایی كامل پرسنلی پیوند می خورد، بسیار ضروری است. بهعنوان مثال اگر آن (اختلالات) پرداختهای پاداش، كاركنان را متأثر سازد، این موردباید جبران شود، در غیر این صــورت، ممكن است كاركنان جدیـــد آزرده خاطر شده و اینامر به نوبه خود مشكلات عملكردی در یك دوره میان مدت تا بلندمدت زمانی را سبب میشود. این اختلالات همچنین مسبب عدم بهره وری محركهای عملكرد چابك یك كارمند جدیداست كه هنوز درحال یادگیری رموز كار است.

كاركنان شاغل به طور واضح مجموعه نیازهای متفاوتی از استخدامهای جدید دارند،اگرچه ممكن است این نیازها همپوشی نیز داشته باشند. كاركنان شاغل نیز به آموزش وتوسعه مناسب نیاز دارند، چون اكثر مشاغل همـــواره درنتیجه فناوری های جدید تغییرمی كند.

هزینه های دیگر به عنوان بخشی از روابط پیمانی و مقاطعه ای منعقده بین كارمند وكارفرما پرداخت می شود. پرداختهایی كه علاوه بر حقوق به كاركنان پرداخت می شود، میتواند برحسب موقعیت كارمند و قدمت فرد در آن جایگاه خاص متفاوت باشد. این مزایانوعاً شامل مرخصی های استعلاجی، استحقاقی و تعطیلات عمومی است،‌ و همچنین ممكن استشامل برنامه های بازنشستگی و انفصال، بیمه زندگی و دارویی و دیگر مزایای پیمانیباشد.

مراقبتهای بهداشتی عرصه ای است كه در سالهای اخیر افكارو نگرشها درخصوص آنتغییریافته است. هزینه درحال افزایش مراقبتهای بهداشتی مسئله بغرنجی برای تمامكارفرمایان است. (ویلموت، ۲۰۰۱). یكی از روشهـــایی كه به وسیله آن كارفرمایان تلاشمی كنند این هزینه ها را در سطح پایین نگه دارند، تغییر مسیر از طرح بیمه سنتی وكاملاً تامین شده به سوی یك برنــــامه مزیتی سرمایه گذاری از خود (SELF-FUNDED) ( به عنوان مثال به وسیله سازمان) است.

در چنین طــــرحی، كارفرما مستقیماً هزینه های دارویی را به كاركنان پـــرداختمی كند. این طرح به طور عادی از طریق تاسیس یك صندوق عام المنفعه و با حمایت،مساعدت و مشاركت تمامی كاركنان و كارفرمایان پیاده می شود. (ویلموت، ۲۰۰۱). صندوقیكه وابستگی به جایی نداشته و متكی به خود اعضا است. معمولاً این طرح با كمك پزشكانو بیمارستانهایی كه خدمات دارویی را در یك نرخ تعدیل شده فراهم می كنند، به دقتانجام می شود. درواقع سازمان ازطریق طرح مذكور این ریسك را می پذیرد كه قبلاً به یكشركت خدماتی درمانی یا بیمه واگذار می شد. برخی كاركنان درخصوص آنچه كه پس از اتمامبودجه اتفاق خواهدافتاد اظهار نگرانی و دلواپسی می كنند.
با یك طرح سنتی،كاركنان ضمانت پوشش بیمه ای بیشتری دارند.
مهم است به خاطر داشته باشیم كاركنانبرای هر دو پاداش مالی و غیرمالی ارزش قائلند و اینكه پاداش غیرمالی نیز هزینه هاییرا برای سازمان دربردارند. با وجود این، ضروری است كه هزینه ها و مزایا با هممتوازن باشند. اخیراً گروه ماریوت پژوهش پیشگامانه ای را درخصوص كاركنان انجام دادهاست كه آنها را قادر می سازد پیشنهادات و مفروضات ارزشی خود را با اقتصاد جدیدبهسازی و اصلاح كنند. آنها سیستمی برای نشان دادن فاكتورهای پولی ومالی و غیرپولیایجاد كرده اند. برخی از این فاكتورها شامل طرحهای منعطف به همراه برنامه های پاداشمتنــاسب و فرصتهای توسعه ای هستند. این سیستم همچنین ارزشی را برای مشتریان آنهاخلق می كند. (ماریوت، ۲۰۰۱)

از آنجایی كه چنین مزایایی به طور فزاینده گران هستند (نظیر مزایای غیرمالی وحتی با نوآوریهای همانند سرمایه گذاری از خود) ممكن است فهرستی از گزینه ها بهكاركنان پیشنهاد شوند كه از میان آنها برنامه پاداش و مزایای خود را در قالب یكسریمحدودیتهایی انتخاب كنند. بدیهی است كه كاركنانی كه براین اساس برنامه مزایای خودرا انتخاب می كنند، برای آن بار ارزشی بیشتری قائل بوده و احتمالاً آن را جبرانیمنصفانه می بینند. همچنین با چنین انتخابی در این فرایند می توان فهمید كه انتظاراتكاركنان تغییریافته است، زیرا آنها اغلب درجه انتخاب، قدرت چانه زنی و موقعیت خوددر بازار شغلی خویش را درك می كنند. درحالی كه اجازه تعامل به آنها در این سیستم كماست ولی عاملی توانمندكننده محسوب می شود. این موضوع نشان می دهد كه سازمان، آنهارا به عنوان افرادی با یك حق رأی و اظهارنظر می شناسد.

اگرچه شاید این روزها كمتر این مقوله وجود داشته باشد، ولی كاركنان همواره بهدنبال اطمینان و دلگرمی بیشتر درخصوص امنیت شغلی خود هستند. همچنین اگرچه یك تفكرعمومی وجود دارد مبنی بر اینكه شغل برای زندگی دیگر یك الگوی كاری معمول نیست، باوجود این، امنیت می تواند موضوع بزرگی تلقی شود. به طور طبیعی، این موضوع برایكاركنان در سطوح خاصی از زندگی شان به موضوع مهمی تبدیل می شود.

انتظار خـدمتهای موقت و بیكاریهای آنی به طور نسبی پدیده هایی عادی در اقتصادامروز به شمار می روند. صرفاً به واسطه سازگاری با تغییرات بازار است كه یك سازمانمی تواند رشد و بقای بلندمدت خود را تضمین كند. با وجود این، این رشد و بقا بهوسیله روشهایی كه سازمانها ازطریق آن به كسادی موجودی در اقتصاد پــــاسخ می دهند،تاثیر می پذیرد. (فرانسیس، ۲۰۰۲)

مدیران بایستی قبل از آنكه تصمیمات مربوط به بیكاریهای آنی را اتخاذ كنند،تصمیمات بسیار مهم را به دقت از نقطه نظر هزینه های كلی سازمان ارزیابی كنند. اخذتصمیمات سریع می تواند به گزینه هایی منتهی شود كه به سمت پس اندازهای كوتاه مدت وغیرواقعی جهت گیری داشته باشد.

معمولاً هزینه های تقلیل وكاهش كاركنان طی ركود اقتصادی تا زمانی كه اقتصادبهبود می یابد، احساس نمی شوند (فرانسیس، ۲۰۰۲). این دلیلی است كه براساس آن برایمدیران مهم است آنچه كه سازمان ممكن است از دست دهد را به دقت ملاحظه كرده و ضرربالقوه را با همه صرفـــه جوییهای پیش بینی شده از انقطاع های شغلی برنامه ریزی شدهمقایسه كنند.

اگرچه كنار گذاشتن برخی از كاركنان غیرقابل اجتناب است ولی درعین حال مزایاییبرای عدم استفاده از انتظار خدمت موقت، بیكاری و یا كاهش آنها مترتب است. یكی ازموارد مهم حفظ رابطه خوب كارمند و كارفرما است (فرانسیس، ۲۰۰۲). مزیت مهم دیگر حفظو ارتقای كارایی و روحیه كاركنان است.

یك رویكرد به فرایند تصمیم گیری بدین صورت است كه ارزش هر كارمند را بیابیم. بهعبارت دیگر، به جای نگریستن به آنان به عنوان هزینه ها/ حقوق ها، سازمان باید اینموضوع را مدنظر قرار دهد كه كاركنان چه ارزشی را برای كسب و كار فراهم می كنند.

اعتماد، وفاداری و روابط بین شخصی (از هر نوع رسمی وغیررسمی) بخشهای مهمی ازساختار شركت محسوب می شود. این موارد می توانند به واسطه ترك خدمتهای موقت وكنارگذاری كاركنان مخدوش گردند. انتظار خدمت موقت یك شخص خاص ممكن است نتایج پیشبینی نشده ای را به همراه داشته باشد. براین اساس دیگران نیز متعجب خواهندشد اگرقرار باشد آنها نیز در آینده كنارگذاشته شوند و این ناراحتی، پریشان حالی و عدمقطعیت می تواند تا حد زیادی بر روی بهره وری و كارایی آنها تاثیر داشته باشد. در هرسازمانی تضمین امنیت استخدامی تقریباً غیرممكن است. با وجود این، آنچه یك سازمان میتواند پیشنهاد كند تضمین فرایندهایی است كه به وسیله آن ممكن است هر فرایندی ازكوچك سازی تضمین و تعهد شود، شامل فرایندهای مشاوره كاركنان و نمایندگی آنها. بنابراین وفاداری (واژه ای كه بیشتر در رابطه كارگر و كارفرما استفاده می شود) بهیك رابطه اعتماد دوگانه در اینكه چگونه وضعیتهای خاص اداره می گردند تبدیل می شود. زمانی كه فرایندی از كوچك سازی مناسب است، كاركنان شاید از انجام چنین فرایندیمأیوس و حتی خشمگین باشند، اما حداقل آنها باید این واقعیت را درك كنند و به بهرهوری كار طی این دوره ادامه دهند. مطمئناً در سراسر این دوره پرتنش، كاركنان باید بهمشاركت درخصوص مسائل ونگرانیهایشان تشویق شوند (مسمر، ۲۰۰۲).

انتظار خدمتهای موقت برای هر شخصی مخل و مشكل زا است و عموماً سازمانها در صورتامكان از آن اجتناب می كنند. اكثر شركتهایی كه نمی توانند از انتظار خدمتهای موقتبپرهیزند، برنامه های انفصال و خاتمه خدمت را به همراه مزایای مختلفی پیشنهاد وارائه می كنند.

روش دیگری كه ازطریق آن می توان روحیه كاركنان را ارتقا بخشید این است كه بهكاركنان در زمینه یافتن فرصت استخدامی مناسب كمك كنیم یا اینكه به كاركنان بیاموزیمچگونه زنـــــدگیشان را با درآمدی كمتر برنامه ریزی كنند. برخی سازمانها به انجامچنین تدابیر اخلاقی در زمانهای مختلف پناه برده اند. به عنوان مثال سایت یاهو بهارائه سمینارهای مالی شخصی برای كاركنانی كه ذخیره مالی آنها افزایش یافته است،پرداخته و همچنین به منظور ایجاد روحیه مثبت در كاركنـــانش بازدیدها و ملاقاتهاییرا از ماشین های بستنی سازی بن و جری (BEN JERRY) ترتیب داده است. ظاهراً اكثرسازمانها یك فـــرصت مهم را از دست می دهند. آنها می توانند و باید تلاش بیشتریدرجهت ارتقای روحیه كاركنان اعمال كنند كه نتیجه ای در زمینه جلوگیری از جابجاییبیشتر و افزایش بهره وری دارد. (بریملو، ۲۰۰۲)

البته برخورد با كاركنان با دید موجودات انسانی بالغ با یك طرح سرمایه گذاری درشركتها مزایای تجاری را به همراه دارد. به عنوان مثال: شركت سیرز، برای كاركنانشآموزشهایی را فراهم ساخته است كه مهارتهای آنها را درجهت توانمندسازی و پذیرفتنمسئولیت برای اخذ تصمیمات قابل اطمینان ارتقا می بخشد. این برنامه توانمندسازی ومشاوره كاركنان كه در بین عموم به كار گرفته می شود ادراكات مثبت بیشتری برایسازمان به همراه دارد وآن را به عنوان یك شركت صادق درنظر می گیرند.

به علاوه اگر با كاركنان به عنوان شركایی در شركت برخورد شود - برای آینده آن - شاید كارهای بیشتری به روشهایی انجام دهند كه درجهت رویایی مطمئن با كسادی اقتصادیآینده و عمل رقابتی به شركت كمك كنند.
احتمالاً كاركنان توانمندشده كاركنانبسیار نوآورتری هستند. عمل و تفكر نوآورانه آنها موارد زیر را اشاعه می دهد: نوآوران در شركت می توانند به دیگران بیاموزند كه همین گونه باشند (فرانسیس، ۲۰۰۲). این عوامل (نوآوری) می تواند به شركت كمك كند كه پیشاپیش رقبایش گام برداشته و طیدوران ركود و كسادی زنده مانده و همچنین برای مدت زمانی كه اقتصاد روبه تنزل حركتمی كند، آماده باشد.

نقش درحال تغییر منابع انسانی
به واسطه تغییرات دنیای تجارت، نقش واحد منابعانسانی باید تغییر كند. زمانی واحدهای منابع انسانی به عنوان عوامل مكانیكی درنظرگرفته می شدند كه سازمانها را در زمینه های استخدام، اخراج و احتمالاً آموزشكاركنان یاری می رساندند؛ یعنی واحد منابع انسانی یك الزام اداری یا شاید اندكیفراتر از این مقوله تلقی می شد. در طول ۲۰ سال گذشته، اهمیت نیروی كار منعطف، خوببرانگیخته شده و بسیار ماهر آشكار شده است.

درحـــال حاضر از واحد منابع انسانی انتظار می رود كه ارزشی را به سازمانبیفزاید نه اینكه صرفاً هزینه ای را برای سازمان ایجاد كند. الریش (۱۹۹۸) درخصوصموفقیت سازمانی واحد منابع انسانی چهار شیوه را ارائه كرده است:

۱) همكاری با مدیران ارشد و صفی به منظور انتقال برنامه ریزی از اتاق كنفرانس بهبازار؛
۲) به منظور ایجاد كارایی برای كاهش هزینه و حفظ كیفیت، واحد منابعانسانی باید تخصصی شود و براین اساس كار سازماندهی انجام گیرد؛
۳) به مدافعیبرای كاركنان تبدیل شود درحالی كه درجهت افزایش مشاركتهای كاركنان، بویژه تعهــد وتوانایی آنها برای ایجاد نتایج فعالیت می كند؛
۴) به عامل تغییر شكل، شكل دهیمستمر فرایندها و فرهنگی كه ظرفیت سازمانی را برای تغییر بهبود می بخشد، تبدیلگردد.

این موارد واحد منابع انسانی را به چیزی بسیار فراتر از یك پلیس مراقب سیاستها ویك عامل نظارتی منظم تبدیل می سازد. درحقیقت بیشتر واحدهای منابع انسانی پیشرفته وتوانمند ممكن است صــــــرفاً بر كارمندیابی، اداره برنامه های توسعه وآموزش وطراحی خلاقیتها درجهت افزایش تنوع بازار نظارت كنند، اما این چیزی نیست كه موردنیازحرفه ای های منابع انسانی نوین است. آنان باید در جهت بازنگری و شكل دهی مجدد نقشواحد منابع انسانی همكاری هایی را با مدیران عملیاتی ترتیب داده و به پیامدهای آنمتعهد شوند. مدیران صفی به سهامداران برای ایجاد ارزش اقتصادی، به مشتریان درجهتارائه خدمات یا تولید باارزش و به كاركنان درقبال طراحی محل كاری ارزشمند پاسخگوهستند. ضروری است مدیران منابع انسانی نیز بخشی از این توافقات باشند.

چالش ها
در محیط تجاری كنونی شاید پنج چالش تجاری مهم وجودداشته باشد كه نیازمند بررسی هستند: ۱) جهانی شدن ۲) سودآوری ازطریق رشد ۳) فناوری۴) سرمایه ذهنی ۵)تغییر، تغییر و تغییر بیشتر.

جهانی شدن: مدیران اغلب مواقع با چالشهایی درجهت ایجاد توازن میان الزامات جهانیاندیشیدن و محلی عمل كردن مواجه هستند. افراد، ایده ها، تولیدات و اطلاعات بایددرجهت برآورده ساختن نیازهای محلی در سرتاسر جهان جابه جا شوند. هم اكنون موقعیتهایسیاسی متغیر، مسائل تجارت جهانی، نرخهای مبادله متغیر و فرهنگهای ناآشنا در تصمیماتتجاری وارد شده است و لذا مدیـــران باید براساس نیازهای مشتریان بین المللی خودتحت آموزش قرار گیرند. آنان باید تواناییشان را برای یادگیری انجام كار با یكدیگردرجهت اداره تنوع، پیچیدگی و ابهام در سراسر جهان ارتقا دهند. در این محیط مدیرانمنابع انسانی وظیفه ای خاص را به عهده دارند، این وظیفه شامل حصول اطمینان از اینموضوع است كه آیا سیاستها و اعمال منابع انسانی توجه كافی به تعادل بین سازگاری وهماهنگی در مقابل شناخت تفاوتهای فرهنگی و دیگر اختلافها مبذول می دارد.

رشد: تعداد زیادی از شركتهای غربی تقریباً به سودهــــا و درآمدهای فراوانیازطریق كوچك سازی، كم كردن تعداد سطوح سازمانی و استحكام رسیده اند. درحال حاضرآنان به درآمد افزایش یافته از طریق رشد نظر دارند كه مسائل و چالشهایی را برایحرفه ای های منابع انسانی به همراه خواهد داشت.

- آنان باید كاركنانشان را وادار كنند كه خلاق و نوآور باشند. به عبارتی دیگر،كاركنان را در زمینه هایی نظیر یادگیری مشاركتی تشویق كنند.

- سازمانهایی كه رشد را ازطریق ادغام، استحكام یا سرمایه گذاری های مشترك انتخابمی كنند به مهارتهای ضروری موردنیاز منابع انسانی نظیر ادغام فرهنگ و فرایندهایكاری مختلف نیاز دارند.

فناوری: از سازمانها انتظار می رود فناوری های خود را به روز و بازبینی كنند. فناوری یك تجلی خاص تغییر است. هر تغییری دشوار است و واحد منابع انسانی باید خودرابه عنوان عامل تغییر ملاحظه كند. بویژه درمورد فناوری ضروری است سازمان اقداماتلازم را برای كاهش مقاومت كاركنان در مقابل فناوری جدید معمول داشته و اطمینان حاصلكند كه گامها و فرایندهای حمایتی و آموزشی لازم برداشته شده است تا از این طریقكاركنان بتوانند از عهده تغییرات برآیند.

سرمایه فكری: موفق ترین سازمانها آنهایی خواهندبود كه بتوانند افرادی با تواناییاداره سازمانهای جهانی را جذب، پرورش و حفظ كنند.
ازجمله ویژگیهای این سازمانجهانی حساسیت نسبت به مشتریان و فرصتهایی است كه ازطریق فناوری ارائه می شود. مسئولیت واحد منابع انسانی خواهدبود كه این كاركنان مستعد را یافته، جــذب كــرده،پرورش داده، جبران خدمات كرده و حفظ كند. زمانی كه نیروی كار مناسب است، ضروری استواحد منابع انسانی با مشاركت و همكاری دیگران اطمینان حاصل كند كه سرمایه های فكریاین كاركنـــــان به طور كامل مورداستفاده قرار می گیرد. آنان همچنین باید مطمئنشوند كه نتایج چنین فعالیتهای فكری كاملاً مشخص و محافظت شده و به طور مناسب توزیعو اداره می شود. در اقتصاد دانشی استعداد برتر عاملی كلیدی برای آینده است؛ یعنیمنبع اصلی مزیت رقابتی؛ (آقازاده ۱۹۹۹) این منبع باید پرورش داده شود.

تغییر: شاید تمام عوامل پیش گفته نمودهای خاصی از مهمترین آنها یعنی تغییرباشند. واحد منابع انسانی باید تغییر را پذیرفته و حمایت كند. البته این بدین معنیاست كه خودش نیز باید تغییر كند و انعطاف پذیر، حسـاس و ارزش افزا به نظر آید. واحدمنابع انسانی اگر نتواند خود،‌تغییر را بپذیرد، در آن صــورت نمی تواند آن رادرجاهای دیگر سازمان به حركت انداخته و حمایت كند. براین اساس ضروری است ساختارهایجدید، فرایندهای جدید انجام كار و فرهنگ جدید حمایت بازار را بررسی و اتخاذكند.

مدیران منابع انسانی باید در تنظیم هدفهای معقول، منطقی، مهیج و قابل حصول درگیرشوند كه شركتها را قادر سازد خود را براساس فناوری موجود تغییر و سازگار كند. برایمثال چنین فناوری ممكن است فرایندهای تولیدی خودكار در سازمان باشد یا در واحدمنابع انسانی خود سازمان با كاركنـــان جدید یا برنامه های نرم افزاری حقوقباشد.

در ملاحظه چنین تغییر فناورانه، مدیران منابع انسانی باید از مسائل و موضوعهایپنهان آگاه شوند:

هزینه های پنهان انجام امور تجاری در روشهای معین؛
اداره صحیح داراییهایفكری؛
ارتباط همه جانبه با فناوری؛
ماهیت متغیر همكاری و مشاركت همــــــانطوری كه فناوری تغییر می یابد. (آقازاده ۱۹۹۹)
اینترنت - و نرم افزار با قابلیتاینترنتی - جنبه خاصی از فناوری مربوط به حرفه ای های مدیریت منابع انسانی است. زیرا می تواند روشها را به گونه ای تغییر دهد كه كاركنان به سازمان مرتبط شوند. ایننرم افزار كه برای استفاده به كاربری صرفاً ازطریق ورودی تعبیه شده نیاز دارد، ممكناست به كاركنان اجازه دهد:

اطلاعات پرسنلی را به روز كنند نظیر آدرس منزل، تماسهای اضطراری، شماره تلفن،جزئیات بانكی و غیره؛
ثبت نام داوطلبانه در برنامه های سودمند؛
بررسی دادههای حقوق شامل كسورات كل دستمزد پرداختی و اطلاعات مالیاتی؛
وارد كردن داده هایبرگه ثبت ساعت كار؛
درخواست مستمر فرصتهای ارتقا؛
نام نویسی در دوره هایآموزشی در خانه؛
مطالعات كتاب راهنمای كاركنان، خبرنامه ها و كتابهای راهنمایرویه ها و سیاست شركت؛
به روزكردن اطلاعات پرسنلی ازطریق مهارتهای كسب شدهاخیر؛
بررسی پرداخت مرخصی های انباشته شده.
چنین تسهیلاتی یك موقعیت برنده - برنده را ارائه می كند. و امكان كنترل شخصی و مستقیم بیشتری را طی رابطه فرد باسازمان به كاركنان اعطا می كند. این موضوع به نوبه خود سبب ذخیره منابع پولی وزمانی سازمان در اداره چنین تعاملاتی می گردد. (هوور ۲۰۰۲)
علاوه بر كمك بهسازمان درجهت اجرای تغییر فناورانه در هر دو سطح واحد منابع انسانی و گسترده ترسازمانی،‌مدیران منابع انسانی نقشی مقدم در ترویج و شناساندن چنین تغییری و نیزآماده سازی سازمان برای پذیرش آن را برعهده دارند. معرفی فناوری اغلب برای روشهایپذیرفته شده انجام امور و حتی شغل به عنوان یك تهدید دیده می شود.

با وجود این، تزریق فناوری جدید باید به عنوان یك ضرورت نگریسته شود، از آنجاییكه مسیر كنترل شده ای را به سوی كسب موقعیتــی رقابتی تر فراهم می سازد و حلقهپیوند دهنده مهمی را بین شركت و شركای بالقوه و مشتریان در زنجیره جهانی با ماهیتتقاضامداری عرضه كنندگان و بازارها تدارك می كند. آن ممكن است پیش پاافتاده به نظرآید اما فناوری باید به عنوان یك فرصت و نه یك تهدید درنظر گرفته شود. برای مثال،فناوری اطلاعات فرصتهای جدیدی درجهت توسعه محصول وایجاد تولیدات مبتكرانه در یكمحیط با تغییرات سریع را فراهم می سازد.

نتیجه گیری
تغییرات فراگیردرجهت شكل دهی مجدد محل كار ادامهمی یابد. امروزه یك حرفه ای منابع انسانی نباید صرفاً متخصص موضوعهای پرسنلیباشد.

از آنجایی كه حرفه ای های منابع انسانی باید در كمك به سازمانشان به منظور حفظرقابت در بازار نقش كلیدی را ایفا كنند، بر این اساس یك حرفه ای منابع انسانی بایدبازرگانی ماهر و آگاه باشد.

حرفه ای های منابع انسانی باید درجهت كمك به ایجاد موفقیت سازمانی از مفهومتعهد، مهارتهای بین پرسنلی و آموزش استفاده كنند. محیط با تغییرات همیشگی بدین معنااست كه آنان باید توجه خاصی به پرورش صلاحیتها، ارتباطات و مهارتهای تصمیم گیریداشته باشند و قادر به ارائه تصویری واضح از شركتهایشان باشند. در این بین آنانباید ادراكی كاركردی و واضح از نیازهای مدیریت عملیاتی داشته باشند. آنها باید بهبررسی و بازنگری رویه های موجود درجهت حصول اطمینان از اینكه گزینه ها و راه حلهایبهبود یافته ای را می توان طراحی و ایجادكرد، بپردازند. آنان باید بر اهمیتپیشرفتهای مستمر و اداره تغییر ازطریق فرایند هدف گذاری تاكید كنند و سرانجام اینكهآنها باید اطمینان یابند سازمان حاصله به وسیله كاركنان توانمند مهره چینی شده و بهحركت درآید.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 20:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

بیمه اتکائی

بازديد: 197

 

عنوان :

بیمه اتکائی

 

 

 

 


ماهيت بيمه اتكائي

در قانون تجارت المان ماهيت بيمه اتكائي چنين بيان مي شود:

بيمه اتكائي عبارت است از بيمه خطري كه بيمه گر واگذارنده ان را بيمه كرده است.

البته لازم به ياد اوري است كه هيچگونه ارتياط قانوني بين بيمه گذار يا بيمه شونده با بيمه گر اتكائي وجود ندارد اصولا بيمه گذار يا بيمه شونده در اغلب موارد از وجود وچگونگي عمليات اتكائي بي اطلاع مي باشد.

قرارداد بيمه كه بين بيمه گذار وبيمه گر منعقد مي گردد از يك طرف وهمچنين قرارداد بيمه اتكائي كه بين بيمه گر واگذارنده با بيمه گر اتكائي بسته مي شود از طرف ديگر دو قرارداد جداگانه محسوب مي شود وهيچ ارتباطي بين اين دو قرارداد از نظر حقوقي وجود ندارد.

قرارداد بيمه اتكائي هميشه يك قرارداد خسارتي است يعني اينكه بيمه گر پرداخت كننده خسارت نمي تواند از ان سود ببرد حتي در مورد بيمه هاي عمر وحوادث زيرا بيمه گر اتكائي بيمه گر واگذارنده را از خطر از دست دادن كل ويا بخشي از دارائي اش در مقابل پرداخت خسارت خطراتي كه به عهده گرفته است حمايت مي كند .

در مورد بيمه اتكائي پروفسور پرولس تعريف جامع وجالبي دارد كه در ان عواملي كه نتايج بيمه اتكائي را تحت تاثير قرار مي دهند راتجزيه وتحليل كرده است در زير به طور خلاصه اين تجزيه وتحليل راجزء به جزء مورد مطالعه قرار مي دهيم .

1/1/2- ريسكهائي كه از بيمه گذار ناشي مي شود(ريسك اصلي)

اين مفهوم متمركز مي شود بر يك ريسك تكنيكي يا به زبان ديگر خطري كه بيمه نامه به ان پوشش داده است. در كنار ان البته يك ريسك قراردادي هم وجود دارد مانند خسارتهاي ناشي از كلاهبرداري كه يك ريسك قراردادي است.

اين دو نوع ريسك مي تواند به وسيله قرارداد اتكائي پوشش داده براساس كلوز (follow the forums )

2/1/2- ريسكهائي كه از بيمه گر واگذارنده ويا بيمه گر اتكائي ناشي مي شود

ضعف مديريت (غفلت  عدم رعايت دقيق ظرفيت وتوانايي شركت در پذيرفتن ونگهداري ريسك) از طرف بيمه گر واگذارنده به طور قابل ملاحظه اي مي تواند ميزان تعهدات بيمه گر اتكائي را افزايش دهد عدم اگاهي كافي در روش صدور نداشتن دقت كافي در پرداخت خسارت ضعف فني پذيرش كار بيش از توان شركت عواملي هستند كهنتيجه قرارداد اتكائي را به طور مستقيم تحت تاثير قرارداد مي دهند.

سرانجام خطرات ناشي از اعمال ورفتار ناپسند انساني كه اثرات سوء ان نهايتا به بيمه گر واگذارنده وبيمه گر اتكائي بر مي گردد

3/1/2- ريسكهائي كه خارج از كنترل طرفين قرارداد مي باشد

فرض بر اين است كه بيمه گران اتكائي هيچ نوع مسئوليتي در مقابل خطر نوسانات پولي ندارد. علي رغم اينكه در حقيقت اين تغييرات مستقيما روي نتيجه قرارداد انها تاثير مي گذارد تغييرات ارزهائي كه قرارداد اتكائي با انها سروكار دارند ممكن است باعث شود كه بيمه گر اتكائي بيشتر ويا كمتر از انچه پيش بيني كرده است بپردازد. درحالي كه اين نوسانات اثري در وضعيت مالي بيمه گر ندارد بنابراين مهمترين وحساس ترين كاري كه بايد بيمه گر اتكائي انجام دهد اين است كه براساس بودجه برنامه ريزي شده سرمايه گذاري نمايد البته اين كار احتمالا با وجود مقررات گوناگون وسختي كه دراين مورد وجود دارد كار اساني نيست.

در اينجا اشاره به تورم نيز خالي از فايده نيست زيرا تورم از يك طرف ميزان ارزش سرمايه كذاري را كاهش داده واز طرف ديگر نتايج امارهاي فني را بي اثر مي كند وحق بيمه خسارت وهزينه ها را بالا مي برد در نتيجه اين اثرات امارهاي ارائه شده فريبنده خطرناك وعملا غير قابل استفاده شده ويك خوش بيني كوتاه مدتي ايجاد مي گردد انتقال ارز در اين مورد مشكلات خاص خودش رابه وجود مي اورد كه اين مشكلات به هر دو طرف قرارداد چه بيمه گر واگذارنده وچه بيمه گر اتكائي بر مي گردد.

تعدادي از كشورها محدوديت هاي انتقال ارز دارند كه اكثرا انتقال ارز انها كه ناشي از عمليات بيمه اتكائي است با تاخير انجام مي گيرد در اغلب موارد براي پرداختهاي ناشي ازعمليات بيمه اتكائي مقررات ويژه وغير ايده الي ازنقطه نظر كنترل انتقا لات ارزي وجود دارد در اين موارد پرداخت ارز به بيمه گران اتكائي مدتها متوقف مي شود ونتيجه اين توقف به ضرر بيمه گران اتكائي تمام مي شود. زيرا منافع ناشي از دريافت به موقع مانده هاي حاصل از عمليات بيمه اتكائي را از دست مي دهند كه نتيجه ان از دست دادن بهره حق بيمه هاي اتكائي كاهش بازار اتكائي ونهايتا افزايش نرخهاي اتكائي است اگر چه بيمه گران اتكائي در عمليات سرمايه گذاري ذخائر فني خود مجاز به فعاليت ازاد نيستند ولي با سرمايه گذاري  در اوراق بهادار مي توانند از سپرده هاي فني خود سود ببرند.

در كشورهائي كه با كاهش بودجه مواجه مي باشند بيمه گران اتكائي دچار مشكلات مالي هستند در اين كشورها عمليات بيمه مستقيم واتكائي فعاليت موسسات بيمه به سادگي به وسيله سازمان نظارت كننده قابل كنترل بوده وماليات به راحتي از حق بيمه كارمزد منافع بهره وحتي خسارت پرداختي وصول مي شود در برخي از كشورها سودبيمه گران اتكائي براي راحتي كار وصول ماليات براساس اعداد وارقام موهوم وساختگي به طور علي الراس تعيين شده ودريافت مي شود كه براي بيمه گرنا اتكائي روش ايده ال وقابل قبول نيست.

4/1/2- تراكم ريسك در بيمه اتكائي

بيمه گر اتكائي معملا با توجه به امكانات خود به انجام عمليات اتكائي در وسعت زيادي پرداخته ومتعاقب ان به بيمه گران زيادي پوشش مي دهد كه در نتيجه معمولا با تركم خطر بخصوصي روبرو مي شود كه اگر اين مشاركت به طور مستقيم صورت پذيرفته باشد به سادگي قابل كنترل است ولي مشكل زماني غير قابل كنترل است كه بيمه گر اتكائي از طريق غير مستقيم در قراردادها مشاركت دارد.

نهايتا به اين نتيجه مي رسيم كه سازماندهي دروني وبيروني يك شركت بيمه اتكائي ازاهم وظايف يك شركت بيمه اتكائي است نتيجه فني عمليات اتكائي ارتباط مستقيمي به كيفيت كار شركت دارد در حقيقت اگر چند شركت بيمه اتكائي را كه نتيجه عمليات انها منفي است مورد بررسي قراردهيم به اين نتيجه مي رسيم كه دليل عدم موفقيت انها ضعف مديريت وتشكيلات است كه منتج به عدم هماهنگي وطرح ريزي مناسب نداشتن كنترل كافي وعدم متخصصين كار ازموده مي گردد.

5/1/2- حد اعلاي حسن نيت

ارتباط بين بيمه گر واگذارنده وبيمه گر اتكائي براساس اصل حسن نيت استوار است در حالي كه در عمليات اتكائي اختياري بيمه گر واگذارنده بايد كليه اطلاعاتي را كه بيمه گر اتكائي براي ارزيابي خطر لازم دارد به طور صحيح در اختيار او قرار دهد. در قراردادهاي ديگر اتكائي مثل اجبار واختياري اجباري رعايت اصل حسن نيت بسيار حائز اهميت است زيرا در اين نوع قراردادها بيمه گر اتكائي به طور اتوماتيك به بيمه گر واگذارنده قدرت صدور وتوانائي لازم راتفويض مي كند كه با اين عمل اختيارات خود را در مورد خطراتي كه علاقمند نيست بپذيرد محدود مي نمايد به همين دليل بيمه گر واگذارنده بايد كليه اطلاعات جزئي وكلي قارداد فيمابين را چه در هنگام مذاكرات اوليه و چه در طول مدت زمان اعتبار قرارداد در اختيار بيمه گر اتكائي قرار دهد واين اعتماد وحسن نيت نه تنها در مورد پذيرش خطر بلكه بايد در مورد پرداخت خسارت وميزان وچگونگي سهم نگهداري ونحوه واگذاري نيز رعايت شود.

بيمه گر واگذارنده معمولا روش كار نحوه فعاليت بيمه اي خود را با توجه به تعرفه هاي موجود به همان صورت كه قبل از عقد قرارداد بيمه اتكائي داشته ادامه مي دهد ودر اغلب موارد بيمه گر اتكائي از كم وكيف ان چندان مطلع نيست وفقط وجود اصل حسن نيت وبها دادن به ان بيمه گر اتكائي را راضي مي كند . براي مثال اگر شركت بيمه اي كه عمليات بيمه اتكائي خود را به وسيله قرارداد مشاركت پ.شش داده است تصميم بگيرد كه توليد خود را را در رشته اتومبيل افزايش دهد با علم به اينكه تعرفه موجود براي اين اندازه پرتفوي كافي نيست انجام اين كار بدون اطلاع وموافقت بيمه گر اتكائي اصل وجود حد اعلاي حسن نيت در قرارداد اتكائي را خدشه دار مي سازد واين امر در مورد بيمه گري كه ميزان خسارت معوقه را كمتر از مبلغي كه وجود دارد نشان مي دهد تا اينكه كار مزد منافع بيشتري نصيبش شود ونرخ كمتري نيز براي قراردادهاي مازاد خسارت خود اخذ نمايد نيز صادق است.

6/1/2- وضعيت بيمه اتكائي در صورت اعسار و ورشكستگي بيمه گر واگذارنده:

براي پايان دادن به مبحث بررسي ومطالعه ماهيت بيمه اتكائي به موفقيت بيمه اتكائي در حالتي كه بيمه گر واگذارنده دچار مشكلات مالي مي شود مي پردازيم بيمه گر اتكائي طبق شرايط ومفاد قرارداد فيمابين فقط از نقطه نظر فني تابع وضعيت وموفقيت بيمه گر واگذارنده است براساس نظريه اقاي هرمان دورفر بيمه گر اتكائي فقط در سرنوشت بيمه اي بيمه گر واگذارنده سهيم است وبه زبان ديگر بيمه گر اتكائي امكان هيچگونه اثر دخالت ومشاركتي در سرنوشت بازرگاني بيمه گر واگذارنده ندارد.

بنابراين اگر بستانكاران يك شركت بيمه (خسارت ديدگان) براي حمايت وتقويت مالي ان شركت تصميم بگيرند از دريافت خسارت خود خودداري نمايند بيمه گران اتكائي بايد سهم خود را از همان خسارت بپردازند واين عمل بستانكاران اين شركت براي تقويت بنيه مالي وبازرگاني اين شركت صورت مي گيرد.

اين موضوع كه در فوق به ان اشاره رفت دليل براين است كه بين بيمه گر اتكائي وبيمه گذار هيچ نوع ارتباط قانوني وجود ندارد. براي مثال موقعيتي پيش مي ايد كه بيمه گر اتكائي مجبور است تمام سهم خود را از خسارت بپردازد در حالي كه بيمه گذار فقط بخشي از ان را دريافت مي دارد.

سهم نگهداري اتكائي اختياري واجباري

الف-سهم نگهداري

الف1/2/2- تعريف سهم نگداري : سهم نگهداري مبلغي است كه شركت مي تواند ومايل است از يك ريسك بخصوص ويا گروهي از ريسكهاي كه مي پذيرد به حساب خود نگهداري نمايد.

عناصر تشكيل دهنده تعريف فوق به شرح زير مي باشد:

الف 2/2/2- رقم خالص سهم نگهداري

اين رقم بستگي به نوع قرارداد اتكائي دارد كه عناوين زير نيز گاهي از اوقات به ان اطلاق مي شود . سهم نگهداري  فرانشيز مسئوليت خالص شركت بيمه كسورات اولين ريسك

الف 3/2/2- ميزان سهم نگهداري

سهم نگهداري هم مي تواند به صورت درصدي از مبلغ بيمه شده هم رقم ثابتي از هر ريسك يل خسارت باشد براي مثال شركت بيمه اي تصميم مي گيرد سي درصد از مبالغ بيمه شده در رشته شكست شيشه (صدهزار واحد پول) از بيمه نامه اتش سوزي ساختمان هاي مسكوني كه از نظر درجه بندي نوع ساختمان ممتاز مي باشند وهمچنين پانزده هزار واحد پول از هر خسارت رشته اتومبيل به عنوان سهم شركت نگهدارد.

الف 4/2/2- چگونگي تعيين سهم نگهداري

شركت بيمه به طوري كه بعدا خواهيم گفت با توجه به حدود وتوان مالي كه مي توانيم ان را خصوصيات پر تفوي ان شركت بناميم يا مقررات قانوني موجود ميزان سهم نگهداري را تعيين مي نمايد.

الف 5/2/2- روش تعيين سهم نگهداري

در اين زمينه لازم به تاكيد است كه هنوز تعيين ميزان سهم نگهداري به طور دقيق تابع اصولي خاصي نيست وعنصر شناس در بعضي مواقع در عمليات بيمه اي شركت مشاهده مي شود اگر چه ضوابطي براساس تجربه در اين مورد وجود دارد ليكن مناسب است كه ميزان سهم نگهداري توسط مديران ارشد شركت تعيين گردد.

الف 6/2/2- تعريف ديگري از سهم نگهداري

سهم نگهداري حداكثر مبلغي است كه شركت توانائي پرداخت ان را در صورت وقوع خسارت براي يك بيمه نامه يك ريسك ويا گروهي از ريسكها دارا مي باشد.

الف 7/2/2- نگهداري به حساب خود

اين عنوان دلالت بر اين دارد كه شركت كلادرصد ويا مبلغ ثابتي از سرمايه بيمه شده ويا خسارت را براساس تئافق به عمل امده متقبل مي گردد نتيجه اينكه در يك  قرارداد اتكائي كه براساس قرارداد اتكائي ديگري  منعقد شده سهم نگهداري بيمه گر اتكائي واگذارنده مجدد بايد به بيمه گر اتكائي بعد اطلاع داده شود.

الف 8/2/2- در مورد پذيرش

ميزان سهم نگهداري براساس هر ريسك يا خسارت بايد در موقع صدور قرارداد مشخص شود يعني اينكه بيمه گر نمي تواند ان را موكول به اينده نمايد.

الف 9/2/2- براساس هر مورد خاص

براي هر شركت مهم است كه ادارات داخلي ان داراي انچنان دقت ونظمي باشند كه نه تنها حداكثر توانائي نگهداري شركت راتعيين نماييد بلكه سهم نگهداري ان براساس كيفيت پر تفوي شركت درجه بندي شود

الف 10/2/2- ريسكهاي گروهي

تراكم خطر يكي از اساسي ترين مشكلات يك شركت بيمه است وامكان وقوع ان در تمام رشته ها وجود دارد: مثل كالاهاي روي كشتي . مسافرين هواپيما . مجتمع هاي مسكوني . كه وقوع خسارت در هر يك از موارد فوق ميتواند براي شركت فاجعه به بار اورد.

الف- تصميم گيري در مورد سهم نگهداري براي هر ريسكك

چگونه بايد حداكثر سهم نگهداري براي هر رشته بيمه اي ودر مورد هر ريسك تعيين شود؟ از نقطه نظر تخصصي اطلاعات رياضي واماري زيادي در اين زمينه وجود دارد . ولي در عمل عواملي وجود دارند كه شركتهاي بيمه بايد با در نظر گرفتن اين عوامل وارتباط انها با حداكثر سقف نگهداري ميزان ان را مشخص نمايند اين عوامل عبارت اند از:

1-سرمايه پرداخت شوده وذخائر ازاد شركت

2-ميزان دارائي هاي نقدي ( نقدينه . موجودي بانكي . اوراق بهاداروسهامي كه به سرعت قابل نقد شودن باشند) كه شركت را قادر مي سازد خسارتهاي احتمالي را در اسرع وقت بپردازد.

3- ساختار پر تفوي شركت در ارتباط با سرمايه هاي بيمه شده يا ميزان تعهدات واقعي براي هر ريسك.

4- حجم حق بيمه مورد نياز براي هر رشته كه شركت بتواند در مقابل تغييرات احتمالي ان رشته ( در صورت وقوع خسارتهاي بزرگ وطبيعي ) كه حادث مي شود جوابگو باشد تعداد زيادي از شركتهاي بيمه پيشرفته ويا گاهي شركتهاي كوچك داراي انچنان پر تفوي مي باشند كه ميزان سهم نگهداري انها تناسبي با قدرت مالي شركت ندارد وگاهي اوقات تعهداتشان بيشتر از توانائي مالي شان مي باشد.

بر عكس شركت هاي بزرگ نه تنها مقررات حداكثر سهم نگهداري را رعايت مي نمايند بلكه گاهي اوقات قدرت مالي انها بيشتر از تفوي موجودشان مي باشد.

ذكر يك مثال ومقايسه ضوابطي كه شركتهاي بزرگ در مقايسه با شركتهاي كوچك براي تعيين حداكثر ميزان سهم نگهداري اعمال مي نمايند به روشن شدن مطلب فوق كمك مي نمايد .

حداكثر سهم نگهداري براي هر ريسك وهر خسارت معمولا نبايد از يك درصد سرمايه وذخائر ان تجاوز نمايد در شركتهاي كوچك گاهي اوقات به 5 درصد مي رسد ميزان سهم  نگهداري براي هر خسارت گاهي حدود يك درصد حق بيمه اي است كه شركت براي خود از هر رشته نگه مي دارد در مورد شركتهاي كوچك كوچك گاهي تا 1 درصد مي رسد

دارائي نقدي شركت بايد حدود 5برابر حداكثر سهم نگهداري براي هر خسارت در مهمترين رشته هاي كه شركت در انها فعاليت مي كند باشد در حالي كه در شركتهاي كوچك چنين نيست.

ذكر اين نكته ضروري است كه در اكثر كشورهائي كه اقتصاد انها تورم زا مي باشد سرمايه اسمي شركتهاي بيمه گاهي اوقات بخش كوچكي از تعهداتي است كه پذيرفته اند در حقيقت هيچ تناسبي بين سهم نگهداري انها با قدرت مالي شان وجود ندارد لذا در اين مواقع مديريت شركت است كه بايد با دور انديشي اصول واساس صحيحي براي تعيين ميزان سهم نگهداري تدوين نمايد.

ب- تصميم گيري در مورد سهم نگهداري براي يك سري ريسك

يك شركت بيمه علاوه بر اينكه بايد سهم نگهداري خود را از هر ريسك واز هر خسارت تعيين نمايد بايد حداكثر ميزان سهم نگهداري شركت در مورد خسارتهاي بزرگ وطبيعي مانند سيل زلزله كه مجموعه اي از ريسك هاي بيمه شده دچار خسارت مي گردند نيز تعيين كند.

در تعيين ميزان سهم نگهداري براي خسارتهاي بزرگ و طبيعي شركتهاي بيمه واقف هستند كه اين نوع حوادث كمتر اتفاق مي افتند ولي در صورت وقوع خسارت بسيار بالا مي باشد . براي رفع اين مشكل شركتها اقدام به محاسبه ذخائر مخصوصي براي اين مواقع مي نمايند.

در بعضي از كشورها سازمان نظارت كننده بر صنعت بيمه بخش مهمي از حق بيمه اختصاصي داده شده براي اين نوع خسارتها را در كانالهاي سرمايه گذاري خاصي هدايت مي كند كه اين نوع سرمايه گذاريها داراي درجه ايمني بالائي بوده واز چنين حوادث حتي الامكان مصون مي باشند.

ميزان سهم نگهداري در اين مورد بايد متناسب با ذخائر سرمايه اي خود را به اين امر اختصاص دهد بدين طريق مي توانيم بگوويم كه ميزان سهم نگهداري هر شركت براي خسارتهاي بزرگ ضريبي است از سهم نگهداري ان شركت از هر ريسك ويا خسارت .

الف 11/2/2- جدول ظرفيتها

موقعي كه مديريت شركت بيمه اي ميزان ظرفيتهاي نگهداري را تعيين مي نمايد چه اين ظرفيت از هر ريسك از هر خسارت يا از هر حادثه باشد قسمت اتكائي براساس اين جدول از پيش تعيين شده عمل مي كند ليستي از ريسكهاي مورد بيمه براساس كميت وكيفيت ورشته بيمه كه سهم نگهداري با توجه به عوامل عوامل فوق الذكر تعيين شده كه به ان جدول ظرفيتها اطلاق مي شود البته ذكر اين مطلب ضروري است كه جداول ظرفيت نگهداري با توجه به خطرات نرمال با كيفيت معمولي تعيين مي گردد يعني كه اگر خطري بهتر از حد نرمال باشد ظرفيت نگهداري بيشتر مي شود وبر عكس اگر خطري بدتر از اين حد باشد به همان نسبت شركت سهم خود را كاهش مي دهد.

بررسي جزءبه جزء عوامل موثر در تعيين جداول ظرفيت نگهداري از حوصله اي كتاب خارج مي باشد لذا ما فقط به بيان عناصر موثر براي تعيين جدول سهم نگهداري در هر رشته مي پرازيم .

الف 12/2/2- رشته اتش سوزي

عوامل موثر در اين رشته عبارت اند از محل ومنطقه استقرار ريسك ونوع ساختمان محتويات ونوع اشتغال عوامل وابزار پيشگيري از وقوع خسارت تاسيسات ايمني داشتن پوشش براي خطرات اضافي مثل زلزله وطوفان كه باعث تجديد نظر در ظرفيت نگهداري مي گردد ميزان حداكثر خسارت احتمالي (پي ام ال ) براي تاسيسات صنعتي بزرگ كه تعيين ان كار ظريف ومشكلي است گاهي اوقات در موقع تصفيه خسارت اختلافاتي بين طرفين را موجب مي گردد براي جلو گيري از بروز اختلاف معمولا نحوه محاسبه (پي ام ال) بين بيمه گران مورد توافق قرار مي گيرد از انجا كه دادن پوشش عدم النفع همراه با بيمه نامهاتش سوزي اموال باعث افزايش تعهد بيمه گر مي شود شركت سعي مي نمايد براي مجموع هر دو پوشش يك سهم نگداري براي خود در نظر بگيرد جدول زير نمونه اي ساده اي از نحوه تعيين سهم نگهداري براي يك شركت بيمه مي باشد.

جدول ضرفيت رشته اتش سوزي

  نرخ بيمه (در هزار)                                                         حداكثر ظرفيت نگهداري شركت

تا 5/3                                                                             100000 واحد پول

از 51/3 تا 5/4                                                                  75000 واحد پول

از 51/4تا 5/5                                                                   50000 واحد پول

از 51/5 تا 5/7                                                                  35000 واحد پول

بيشتر از 5/7                                                                     20000 واحد پول

بعضي از شركتهاي بيمه طرفدار اين نظرند كه چون كيفيت وچگونگي خطر (كيفيت فيزيكي خطر واحتمال وقوع خسارت در پوششهاي مختلف) بر روي نرخ بيمه اثر مي گذارد ظرفيت نگهداري خود را با توجه به نرخ بيمه محاسبه مي كنند كه از نظر كلي كاملا منطقي ولي نبايد اين حقيقت را از نظر دور داشت كه در رشته اتش سوزي وخطرات تبعي ان امارها تقريبي مي باشند در نتيجه بالطبع نرخهاي محاسبه شده براساس اين امارها نيز تقريبي مي باشند به علاوه اين نكته نيز نبايد فراموش شود كه نرخ بيمه تحت تاثير عناصر تجاري وبازرگاني مانند رقابت نيز مي باشد

الف 13/2/2 رشته باربري

در رابطه با بيمه حمل كالا بيمه گر در ابتدا بايد به كيفيت محموله نوع بسته بندي نوع پوشش بيمه اي وتجمع خطر در يك كشتي پيا يك وسيله حمل وهمچنين نحوه حمل (زميني هوايي دريايي) توجه داشته باشند در رابطه با بدنه كشتي طبقه بندي ان تناژ كشتي (ظرفيت) موسسه حمل مالك كشتي سن كشتي وپرچم كشوري كه كشتي با ان تردد مي نمايد از عوامل تعيين كننده سهم نگهداري بيمه گر مي باشند.

الف 14/2/2 حوادث شخصي

شغل وحرفه بيمه شده ( كارمند يا خلبان اماتور) ونحوه گذراندن اوقات فراغت از عوامل تعيين كننده ميزان سهم نگهداري بيمه گر مي باشد زيرا امار واطلاعات ثابت كرده خطراتي كه در اوقات فراغت در كمين بيمه شدگان قراردارد مانند حوادث اتومبيل  داراي همان اهميت حوادث شغلي  وحرفه اي مي باشد

تعدادي از شركتها سيستم متحد الشكلي براي تعيين سهم نگهداري به كار مي برند در اين سيستم فقط استثنائاتي براي مشاغل خيلي خطر ناك وفعاليتهاي غير حرفه اي ديگر مثل ورزش در نظر گرفته شده است.

الف 15/2/2-رشته دزدي

عوامل تعيين كننده در اين رشته عبارت اند از : پوشش دزدي در ارتباط با كل ارزش بيمه شده منطقه ومحل استقرار مورد بيمه نوع وويژگيهاي ان نحوه حفاظت وسيستم هاي اعلام خطر.

الف 16/2/2- رشته صداقت وامانت

درمواردي كه يك بيمه نامه صادر مي گردد نوع ريسك (شغل و حرفه) وسرمايه بيمه شده مورد توجه متخصصين بيمه شده ولي براي گروهي از بيمه نامه ها منطقه مورد پوشش ومبلغ بيمه شوده دو عامل مهم تصميم گيري در تعيين ميزان سهم نگهداري مي باشد.

الف 17/2/2- رشته زيان مالي

در اين رشته قدرت مالي شركت وتوانائي هاي او وهمچنين چهارچوب وخصوصيات پر تفوي بيمه اي عواملي هستند گه با توجه به انها بيمه گير اقدام به تعيين سهم نگهداري مي نمايد ولي در مورد ريسك هاي خيلي بزرگ سهم شركت معمولا با مجوز ويژه هئيت مديره تعيين مي گردد.

الف 19/2/2- رشته مهندسي

در اين رشته ميزان سهم نگهداري با در نظر گرفتن خصوصيات اصلي ونوع پوشش تك تك موارد بيمه بايد با توجه به حجم زياد پر تفوي كه شركت مي پذيرد ثابت باشد ودر مواردي كه پوششهاي متداول مهندسي مثل نصب ماشين الات شكست ماشين الات مطرح است محل مورد بيمه وسرمايه ان نيز بايد مورد توجه قرارگيرد.

الف 19/2/2 رشته خواپيما

در اين رشته نبايد فراموش كنيم كه در هر ريسك بيمه شوده امكان دارد تجمع خطر پيش ايد زيرا براي هر هواپيما بيمه نامه هاي بدنه مسئوليت در مقابل شخص ثالث بيمه مسئوليت حوادث براي مسافرين وغيره وجود دارد شركت بيمه بايد ميزان سهم نگهداري خود را با توجه به پوششهاي متنوع  نوع هواپيما  مورداستفاده ان تجربيات گذشته شركت هواپيمايي  وميزان مسافتي را كه طي خواهد كرد در نظر بگيرد.

الف  20/2/2- بيمه مسئوليت شخص ثالث در مورد وسائل نقليه موتوري زميني وبيمه غرامت نقص عضو

به طور كلي در اين رشته قراردادهاي اتكائي به صورت مازاد خسارت منعقد مي گردد وميزان سهم شركت وگذارنده براي هر خسارت به طور ثابت تعيين مي شود با در نظر گرفتن توان مالي شركت تركيب وچهار چوب  پر تفوي بيمه وهمچنين سهم نگهداري شركت بستگي زيادي به انواع پيشنهاداتي كه شركتهاي اتگائي ارائه مي دهند دارد.

مثال ساده زير اساس محاسبه سهم نگهداري را نشان مي دهد:

سرمايه شركت 600000 واحد پول

ذخائر ازاد 450000 واحد پول

ذخائر براي خسارتهاي بزرگ وطبيعي 150000 واحد پول

تركيب پر تفوي اين شركت عمدتا در رشته هاي زير مي باشد:

بيمه اتش سوزي: شامل ريسكهاي تجاري وصنعتي

حمل ونقلك كه شامل بيمه نامه هائي با سرمايه هاي متوسط براي صادرات حمل با كشتي است كه محاسبه تجمع خطر تقريبا غير ممكن است.

اتومبيل: با حداكثر ارزش مورد بيمه 20000 واحد پول وحداكثر مسئوليت در مقابل شخص ثالث براي هر حادثه 50000 واحد پول

حوادث اشخاص: براي بيمه نامه هاي انفرادي متوسط غرامت پرداختي 50000 واحد پول ( براي فوت )

سهم نگهداري اين شركت به قرار زير است:

اتش سوزي : 40000 براي ريسك هاي خوب

حمل ونقل: 20000 براي هر ريسك حمل با كشتي طبقه بندي شده درجه اعلاء

اتومبيل: 20000 براي هر خسارت

حوادث: 20000 براي هر فوت

حق بيمه خالص نگهداري:

اتش سوزي : 400000

حمل ونقل : 80000

اتومبيل : 600000

حوادث اشخاص: 80000

توضيح: مديريت شركت تصميم گرفته كه حداكثر سهم نگهداري 2در صد سرمايه براي هر ريسك يا هر خسارت باشد

اتش سوزي:در اين رشته فرض بر اين است كه رقم 40000 فقط در مورد ريسكهاي خيلي خوب اعمال شود به شرط اينكه حداكثر خسارت قابل پيش بيني زير 50 درصد سرمايه مورد بينه قرار گيرد كه با انها ريسكهاي با خسارت نرمال اطلاق مي گردد كه در اين زمينه 5در صد از حق بيمه سهم نگهداري به اين نوع ريسكها تعلق دارد اين ميزان سهم نگهداري در مورد تجمع خطر وخسارتهاي جانبي نيز به كار مي رود.

حمل ونقل: در اين رشته احتمال وقوع خسارت كلي براي كشتي با طبقه بندي خوب هميشه امكان دارد منتها بايد اين نكته را در نظر داشت كه سهم نگهداري 20000 يعني در حقيقت 25درصد حق بيمه دريافتي در بدو امر چنين استنباط مي شود كه اين ميزان مي تواند افزايش پيداكند در صورتي كه محاسبه منطقي به نظر نمي رسد.

اتومبيل : با توجه به احتمال خسارت وضريب خسارت كه در اين رشته خيلي بالا است در مرحله اول به نظر مي رسد 20000 سهم نگهداري بالا باشد زيرا  درصد از حق بيمه نگهداري در اين بخش قرار مي گيرد شايد مبلغ 10000 براي سهم نگهداري كافي به نظر برسد در حالي كه اين ميزان سهم نگهداري تغيير چنداني نيز در ميزان حق بيمه اتكائي نخواهد داد.

حادثه: سهم نگهداري در اين رشته با توجه به توان وامكانات مالي از يك طرف وحق بيمه دريافتي از طرف ديگر براي كليه بيمه نامه ها يكسان تعيين گرديده البته به نظر زياد جلوه مي كند در حالي كه كاهش ان فقط ميزان حق بيمه سهم نگهداري راكم مي كند بدون اينكه تناسب معقولي بين حق بيمه دريافتي وحق بيمه نگهداري برقرار نمايد.

در اين مثال فرض براين است كه شركت تصميم گرفته حداكثر سهم نگهداري براي خسارتهاي بزرگ وطبيعي از 20درصد ذخائر ازاد به علاوه 50درصد ذخائر شركت براي اين نوع خسارت تجاوز ننمايد.

20درصد ذخائر ازاد  90000 واحد پول

50در صد ذخائر مخصوص خسارتهاي بزرگ و طبيعي 75000 واحد پول

ميزان سهم نگهداري براي خسارتهاي بزرگ   165000 واحد پول

در اين مورد تصميم نهايي براي اخذ پوشش اتكائي بعد از بررسي كليه پيشنهادات بيمه گردان اتكائي قرارداد مازاد مي باشد به شرطي كه اين پوشش خيلي گران نباشد.

ب- بيمه اتكائي

مشخصات كلي : اين نوع اتكائي قديمي ترين شكل قرارداد اتكائي است كه هنوز در تمام رشته ها متداول مي باشد به خصوص مواقعي كه:

قراردادهاي اتوماتيك پرشده باشد

ليسك قراردادهاي اجباري استثناء شده باشد

بيمه گر اتكائي ترجيح دهد ريسكهاي سنگين وبزرگ را جزء قراردادهاي اتكائي موجود به حساب بياورد

بيمه گر در بعضي از رشته ها كه تعداد بيمه نامه اندك مي باشد ترجيحا قرارداد اتوماتيك كنعقد نمي كند

بيمه گر واگذارنده بايد اطلاعات كافي از ريسك پيشنهادي خود به بيمه گر اتكائي ارائه نمايد تا بيمه گر با اگاهي كامل از كم و كيف ريسك اختياري بتواند در موقعيتي قرار بگيرد كه تصميم خود دال بر قبولي يا رد ان پيشنهاد هرچه سريعتر اعلام نمايد اين پيشنهاد مي تواند به وسيله تلگراف تلكس ويا نامه فرستاده شود معمولا بيمه گران به خاطر صرفه جويي در هزينه ارسال ودرج نكات مهم واطلاعات مورد نياز از كد بخصوصي استفاده مي نمايند.

اينك جهت روشن شدن مطلب به مثال زير كه حاوي اطلاعات مورد نياز يك پيشنهاد اختياري است مي پردازيم:

اطلاعات و كدهاي مورد نياز پيشنهادي اختياري كد

1-    ماقرارداد اختياري زير را جهت مشاركت شما پيشنهاد مي نماييم                              FAC

2-    رشته:               

اتش سوزي                                                                                                 fire     

شكست شيشه                                                                                             Glass    

دزدي                                                                                                        Burglary

كالاي در حمل                                                                 Goods in tramsit                                            

مسئوليت عمومي در مقابل شخص ثالث                                                          G.T.P.L.

صداقت و امانت                                                                                         F.C.

مسئوليت دارندگان وسائط نقليه موتوري                                   T.P.LMOTOR VEHICLE

در مقابل شخص ثالث

بدنه اتومبيل                                                                             motor O.D

بدنه اتومبيل اتش سوزي ودزدي                               TTMOTOR  O.D. FIRE AND THF

حوادث شخصي                                                                                    P.A

حمل ونقل دريايي                                                                         Marine           

هواپيما                                                                                     Aviation        

كشتي                                                                                          Hull

3-نام بيمه گذار

4-مشخصات ريسك

- محل استقرار ريسك

- بيمه گذار

- نوع ساختمان

- ريسكهاي تبعي( انفجار اشوب)

- شكست شيشه:

- نوع اشعال

- سيستم هاي حفاظتي وايمني

- كالاي در حمل

- نوع وسيله حمل

- حمل در مجاورت كالاي ديگر

مسير حمل

- تعداد دفعات حمل در سال

- حجم سالانه محموله

- اساس تعرفه حمل (براي هر حمل)

- مسئوليت عمومي در مقابل شخص ثالث:

- نوع مسئوليت

ريسكهاي مورد پوشش

- نحوه پرداخت( دستمزد يا حقوق براساس حجم يا ارزش كار)

صداقت وامانت:

- نوع بيمه نامه(انفرادي. گروهي)

- شغل كاركنان

- فرانشيز

- سابقه خسارت 5سال گذشته (براي بيمه نامه هاي گروهي)

- مسئوليت دارندگان وسائط نقليه موتوري در مقابل شخص ثالث:

- نوع وسيله

- حوادث اشخاص:

- حرفه وشغل

- سن

- خطرات مورد پوشش (فوت . از كارافتادگي . غرامت . هزينه هاي پزشكي . از كار افتادگي روزانه)

- حمل ونقل دريايي :

- نوع محموله وبسته بندي

- نحوه حمل(نام كشتي)

- بندر مبدا ومقصد

- خطرات مورد پوشش (آ.بي.سي.  اف . پي. آ.   دبليو آ وغيره)

- تجربه خسارت در بيمه نامه هاي باز

-كشتي:

-نوع كشتي( بخاري . موتوري . بادي . بارج . ماهيگيري . كرجي . يدك كش . وناوگان دريايي)

- نوع جنس بدنه كشتي وسال ساخت

- تناژ

- ظرفيت ناوگان

- گواهينامه رسمي دال برداشتن توانائي تردد در دريا ( قابليت دريانوردي)

- خطرات مورد پوشش

- سن

- طبقه بندي

5- ارز:

- اگر بيمه نامه به پول داخلي صادر شده باشد ذكر ان لازم نيست

- در صورتي كه بيمه نامه به ارز خارجي است بايد ارز كشور مورد نظر قيد شود

6- مبلغ مورد بيمه:

- به اعداد

7- نرخ بيمه:

- باحروف ودر هزار

8- ميزان سهم نگهداري:

- باحروف

9- ميزان واگذاري اختياري:

- به اعداد

10- اعتبار بيمه نامه:

- روز وماه شروع پوشش ومدت ان

11- نام شركت:

- تلكس فاكس وادرس تلگرافي

براي ريسكهاي بزرگ معمولا عرف است كه بيمه گيران وگذارنده با ارسال اطلاعات كافي ودقيق تر مانند گزارش بازديد . نقشه . عكس وغيره وبيمه گر اتكائي را از كم وكيف پيشنهاد اگاه كند البته اين اطلاعات در رشته هاي مختلف فرق مي كند بيمه گير واگذارنده زماني مي تواند قرارداد را صادر نمايد كه تائيد يه بيمه گران اتكائي را دال بر قبول انها دريافت كرده باشد وگرنه در موقع جمع اوري خسارت از همكاري انها بي نصيب خواهد شد پيشنهاد قرارداد اتكائي قبولي معمولا به وسيله تلكس وتلگرام ارسال مي شود براي جلو گيري از بروز سوء تفاهم بيمه گر واگذارنده مي تواند شرطي در ان بگنجاند كه اگر در مواقع عادي ظرف 48 ساعت جوابي از طرف بيمه گر اتكائي از روش صدور ونحوه كار وكيفيت پر تفوي بيمه گر اطلاع كافي دارد در اين موارد بيمه گر اتكائي پوشش اتوماتيك تا حد معيني  يك ماه به بيمه گر واگذارنده ارائه مي دهد به شر ط انكه  اطلاعات كامل ظرف مدت معين براي بيمه گير اتكائي ارسال شود اگر بيمه گر اتكائي براساس اطلاعات واصله ريسك را پذيرفت قرارداد از روز اول معتبر است واگر نپذيرفت ويا نياز به اطلاعات ديگري داشت بيمه گر واگذارنده تا يك ماه فرصت دارد كه در بازار ديگر كار را واگذار نمايد وپوشش اتوماتيك يك ماهه تا روزي كه واگذاري به طور كامل انجام شود معتبر خواهد بود وحق بيمه اين مدت به بيمه گر اتكائي صادر كننده پوشش اتكائي اتوماتيك پرداخت خواهد شود.

در اتكائي اختياري هر ريسك وهر واگذاري به عنوان يك قرارداد مستقل به حساب مي ايد وزمان معيني كه معمولا يك سال مي باشد معتبر است وبه طور اتوماتيك تمديد نمي گردد به همين خاطر بيمه گر واگذارنده قبل از پايان موعد اقدام به مذاكره با بيمه گران اتكائي مي نمايد.

روش عقد قرارداد اختياري به اين صورت است كه بيمه گر واگذارنده پس از دريافت تاييد يه قبولي اقدام به ارسال بردرو معمولا در دونسخه مي نمايد كه يك نسخه ان را بيمه گر اتكائي پس از امضاء به واگذارنده عودت مي دهد.

كار مزد اتكائي در قراردادهاي اتكائي در قراردادهاي اختياري براي هر پيشنهاد توسط بيمه گر اتكائي تعيين مي گردد ودر اين رابطه بيمه گر اتكائي براي محاسبه كارمزد عوامل مانند: كيفيت كار ميزان حق بيمه وهزينه هاي شركت واگذارنده رادرنظر مي گيرد . در بعضي مواقع بيمه گر اتكائي براي قبولي هاي اختياري خود نيز همان مشاركت در منافعي را كه به قراردادهاي سهمي مي پردازد در نظر مي گيرد اين روش براي بيمه گر واگذارنده زماني مفيد است كه همه كارها سود اور باشد وبراي بيمه گر اتكائي نيز زماني مطلوبيت دارد كه قبولي هاي اتكائي زيان داشته باشد.

ب-1/2/2- مزاياي بيمه اتكائي اختياري

از ديد بيمه گر اتكائي قراردادهاي اختياري داراي مزاياي به شرح زير مي باشند:

كليه پيشنهادات را به خوبي بررسي كرده وانهايي را كه با سياست كلي وتخصص خود سازگاري دارد  انتخاب ودرصد مطلوبي از ان پذيرفته وبقيه را رد مي نمايد .

امكان انتقال تجربيات خود از ريسكهاي مشابه به بيمه گر واگذارنده ودرخواست از ان شركت جهت بهبود شرايط موجود ريسك به منظور كاهش احتمال وقوع خسارات.

امكان دريافت حق بيمه مناسب با ريسك بيمه شده از طريق درخواست از شركت واگذارنده براي افزايش نرخ ويا كاهش كارمزد اتكائي .

دارا بودن موقعيت مناسب جهت محاسبه ميزان دقيق تعهد از هر ريسك وجلو گيري از تجمع خطر

اطلاع يافتن از نحوه انتخاب وصدور بيمه نامه توسط شركت واگذارنده از نقطه نظر شركت واگذارنده اين امكان به وجود مي ايد كه ظرفيت صدور خود رابالا ببرد بدون اينكه در قراردادهاي اتوماتيكي كه قبلا منعقد نموده تغيير دهد واغلب اوقات بازاري براي واگذاري ريسكهاي خود پيدا مي كند كه قبلا تصور مي رفت وجود ندارد

ب- 2/2/2- معايب بيمه اتكائي اختياري

در مقابل مزايا اتكائي اختياري داراي معايبي است كه بيمه گر واگذارنده مجبور مي نمايد حتي الامكان واگذاري خود را در زمينه به حداقل ممكن كاهش دهد اين معايب عبارت اند از:

تاخير در صدور بيمه نامه كه باعث ايجاد مشكل براي بيمه گر وبيمه گذار مي گردد.

دارا بودن هزينه هاي اداري زياد

از اختيارات وازادي عمل بيمه گر واگذارنده به طور محسوسي كاسته مي شود زيرا او به تنهايي نمي تواتد در مورد حق بيمه وشرايط بيمه نامه با بيمه گذار توافق نمايد وحتي در صورت بروز خسارت نيز گاهي اوقات دچار مشكل مي شود

هرگونه تغييري در بيمه نامه بايد با اطلاع وموافقت بيمه گر اتكائي باشد

اگر عمليات اتكائي اختياري در بازار رقابتي صورت پذيرد دچار مشكل رقابت ناسالم مي گردد.

در بعضي از رشته ها مانند حمل ونقل دريائي طرفين دچار اشكال مي شوند زيرا با تفسيرهاي متفاوت در مورد مفاهيم به كاربرده شده در قراردادها مواجه هستند

در بعضي موارد بيمه گر واگذارنده به خاطر عدم وجود بازار هزينه هاي خود را نمي تواند تامين نماييد.

در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه عمليات اتكائي اختياري واگذارنده موظف مي شود كه مبلغ ثابتي از اتكائي رشته خاصس را به بيمه گر اتكائي پيشنهاد نمايد ودر مقابل بيمه گر اتكائي مجبور است كه ان را بپذيرد اگر رابطه ي اتكائي بيمه گر واگذارنده وبيمه گر اتكائي براساس سرمايه بيمه شده به ان قرارداد اتكائي نسبتي واگر براساس خسارت استوار باشد به ان قرارداد اتكائي مازاد خسارت اطلاق مي گردد.

ج2/2/2- وضعيت طرفين قرارداد

در يك قرارداد اتكائي اجباري بيمه گر اتكائي مجبور است هر انچه را كه بيمه گر واگذارنده در چهار چوب قرارداد پيشنهاد مي نمايد به ميزان مبلغي كه تعيين شده بپذيرد به مفهوم ديگر بيمه گر واگذارنده در عمليات صدورخود مختار بوده : مي تواند كار را با انتخاب خود با نرخ دلخواه صادر كرده وخسارتهاي مربوط را به بپردازد وبيمه گر اتكائي هيچگونه دخالتي در عمليات صدور او نمي تواند داشته باشد البته اين قرارداد براي بيمه گر اتكائي اين مزيت رادارد كه حجم كاري بيشتري رانصيب خود نمايد كه به نوبه خود مي تواند مانده مثبتي را براي شركت داشته باشد .

ج 3/2/2- اصل دنباله روي بيمه گر واگذارنده

طبق قرارداد بيمه گر اتكائي سرنوشت واگذارنده را دنبال مي نمايد براساس مفاد قرارداد بيمه گر اتكائي متعهد پرداخت خسارت ريسكي كه واگذارنده به موجب قرارداد بيمه مسئول جبران ان است به همين منظور گفته مي شود كه بيمه گر اتكائي سرنوشت بيمه اي واگذارنده را دنبال مي نمايد تصميم گيري در مورد ريسكهاي كه در چهار چوب اين قرارداد قرار مي گيرد با واگذارنده بوده ودر اين مورد ازادي عمل دارد كه ارزيابي كرده وتصميم بگيرد اين اقدامات بايد رسما توسط مقامات مسئول شركت صورت گرفته ومشخص شود كه به موجب قراردادبيمه واگذارنده مسئول جبران خسارت است وبه تبع واگذارنده بيمه گر اتكائي نيز مسئول خواهد بود مگر اينكه ثابت شود واگذارنده بر خلاف مقررات ومفاد قرارداد منافع بيمه گر اتكائي را ناديده گرفته است .

ج 4/2/2 حق بازرسي

بيمه گر اتكائي اين حق را دارد كه در ساعات اداري به محلي كه مدارك قرارداد نگهداري مي گردد مراجعه و از دفاتر اسناد وكليه مداركي كه در ارتباط با اين قرار داد مي باشد بازرسي به عمل اورد.

د انواع قراردادهاي اتكائي نسبي

قراردادهاي اتكائي نسبي براساس روشي است كه در ان مبلغ بيمه شوده وخسارت به نسبت درصد كه از قبل مشخص شده بين بيمه گر واگذارنده وبيمه گر اتكائي تقسيم مي شود

د 1/2/2 قرارداد اتكائي مشاركت

در قرارداد اتكائي مشاركت واگذارنده نسبتي از كليه بيمه نامه هاي صادره خود در رشته ي بخصوصي را به حساب خود نگهداشته وبقيه را تا مبلغ معيني به بيمه گران اتكائي واگذار مي نمايد براي مثال در رشته شكست شيشه واگذارنده 40%  از پر تفوي اين رشته را خود نگه داشته وبيمه گر اتكائي نيز مواقثت مي نمايد كه 60% بقيه را بپردازد از اين نوع قرارداد معمولا در موارد زير استفاده مي شود:

زماني كه شركت در يك زشته ي بيمه اي براي اولين بار شروع به فعاليت مي نمايد به طوري كه در ان رشته هيج نوع اطلاعات اماري وجود ندارد  لذا بيمه گر اتكائي در كليه صادره هاي شركت بيمه اعم از بيمه نامه هاي بزرگ وكوچك به نسبت مشخصي مشاركت كرده وبه همان ميزان حق بيمه دريافت وخسارت را مي پردازد.

به منظور كاهش در هزينه هاي اداري وساده كردن در يك رشته مهم بيمه اي كه سرمايه ومبالغ بيمه شده هم شكل بوده وبا قرارداد اتكائي مازاد سرمايه همگون وهماهنگ وتكميل مي گردد.

زماني كه شركت نيازمند حمايت مالي جهت افزايش حجم فعاليت خود مي باشد.

اگر نسبت ضريب خسارت از كنترل واگذارنده خارج شوده وخيلي سريع وفوري نتواند ان را اصلاح نمايد در اين موقعيت واگذاري اتكائي به طريق مشاركت براي مدت محدود مناسب مي باشد.

در رشته هايي با سرمايه ومبالغ بيمه شوده متوسط وضريب خسارت متغير كه از يك سال نسبت به سال ديگر دچار نوسان فاحش مي گردد.

در اين نوع قرارداد اتكائي نيازي به ارسال بر دروي حق بيمه وخسارت نيست ودر صورت لزوم خلاصه عمليات 3 ماهه براي بيمه گران اتكائي ارسال مي گردد.

د 2/2/2- قرارداد اتكائي مازاد

در اين سيستم واگذارنده ان بخش از عمليات بيمه اي خود را كه نمي تواند ويا نمي خواهد به حساب خود نگه دارد به بيمه گر اتكائي واگذار مي نمايد در اين قرارداد واگذارنده موظف است ان را بپذيرد براي مثال تا 20 برابر حداقل سهم نگهداري بيمه گر واگذارنده به شرطي كه از 1000000 واحد پول تجاوز ننمايد حق بيمه اي كه در اين قرارداد نصيب بيمه گر اتكائي متناسب باميزان سهمي است كه پذيرفته وبه همان نسبت نيز در پرداخت خسارتهاي مربوطه شركت مي نمايد سهم بيمه گر اتكائي در اين نوع قرارداد به صورت ضريبي از لاين بيان مي شود (يك لاين معمولا برابر سهم نگهداري شركت واگذارنده است).

د 3/2/2- قرارداد اتكائي اختياري اجباري

اين نوع پوشش اتكائي خارج از چهار چوب سيستم واگذاري براساس مازاد سرمايه است در اين سيستم بيمه گر واگذارنده متعهد نيست كه به طور اتوماتيك پس از كسر نگهداري بقيه را به پر كردن لاين هاي قراردادهاي مازاد سرمايه اختصاص دهد در اين نوع قرارداد بيمه گر وگذارنده خود تصميم مي گيرد كه كدام ريسك را با چه ميزاني به بيمه گر وگذارنده است كه تصميم مي گيرد ودر مقابل بيمه گر اتكائي متعهد ان را حداكثر به ميزان ظرفيت قرارداد ولاين هاي مشخص بپذيرد در حقيقت اين قرارداد از جانب وگذارنده اختياري واز جانب بيمه گر اتكائي اجباري است.

د 4/2/2- پوشش اتكائي باز

اين قرارداد نوعي اتكائي اختياري اجباري است وهمان طوري كه از اسم ان نيز به سادگي مي توان استنباط نمود يك نوع پوشش اتكائي باز است كه در ان بدون در نظر گرفتن ظرفيت مشخصي بيمه گر واگذارنده اختيار واگذاري يا عدم واگذاري را دارد ولي در صورت پيشنهاد بيمه گر اتكائي مجبور است ان را تا مبلغ معيني بدون توجه به سرمايه بيمه شده وتعداد لاين بپذيرد وميزان سهم نگهداري وگذارنده نيز متغير است.

د 5/2/2 پوشش اتكائي نيمه اتوماتيك

در اين نوع قرارداد بيمه گر واگذارنده به صورت اختياري ريسك را پيشنهاد مي نمايد در صورتي كه بيمه گر اتكائي ان را پذيرفت واگذارنده ان ريسك را جزء پرتفوي قرار اتكائي ان را پذيرفت واگذارنده ان ريسك را جزء پر تفوي قرار داد منظور مي كند وگرنه جزو قرارداد نخواهد بود امتيازي كه بيمه گراتكائي در اين قرارداد دارد اين است كه مي تواند قرارداد را تجزيه وتحليل كرده ودر مورد شرايط ونرخ بيمه به واگذارنده كمك كند و واگذارنده نيز به نبوه خود كارمزد بهتري در مقايسه با قراردادهاي اتكائي دريافت كرده و مي تواند سپرده نگه داشته وكار اداري كمتري نيز در مقابله با عمليات اتكائي اختياري متحمل شود.

د 6/2/2- پوشش اتكائي اجباري اختياري

اين نوع قرارداد اتكائي درست عكس عكس قراردادهاي اتكائي اختياري اجباري مي باشد يعني اينكه واگذارنده اجباري در واگذاري داشته وبه العكس  بيمه گر اتكائي اختيار در قبولي دارد معمولا شركتهاي از اين سيستم استفاده مي نمايند كه داراي شركت هاي وابسته و تابعه بوده وشركت مادر سعي مي نمايد حق انتخاب داشته وبهترين كارها را براي خود نگه دارد. در عوض شركت وابسته مي تواند ان تعداد ازمعاملات اتكائي را كه مطلوب شركت مادر نيست يا در صورت پذيرش تجمع خطر ايجاد مي نمايد به بازارهاي ديگر پيشنهاد كند.

د7/2/2-پوشش اتكائي مختلط مشاركت ومازاد

زماني كه قرارداد اتكائي مشاركت به تنهايي نتواند به كل پر تفوي شركت پوشش دهد از پوشش مازاد براي تكميل برنامه اتكائي استفاده مي گردد. ظرفيت قرارداد مشاركت بستگي به كيفيت ريسك دارد كه هم مي تواند رقم ثابت وهم متغيير باشد بيمه گر واگذارنده درصد ثابتي را به حساب خود نگه مي دارد كه gross retention   ناميده مي شود وظرفيت مازاد  تعداد لاين هاي است كه به ان  gross line  اطلاق مي شود وهر لاين مساوي با 100 % حداكثر ظرفيت قرارداد مشاركت است  يا اينكه واگذارنده درصدي از قرارداد مشاركت را براي خود نگه داشته وبقيه را واگذار مي كند.

ه قرار دادهاي مازاد خسارت :

ه 1/2/2 انواع قراردادها

مشخصات كلي

صفت مشخصه قراردادهاي مازاد خسارت دران است كه مسئوايت واكذارنده وبيمه گراتكاي براساس خسارت تعيين مي شود برعكس قراردادهاي سهمي كه تعهدات طرفين قرارداد براساس سرمايه استوار است حق بيمه ا ي كه بيمه گر اتكائي جهت انجام تعهدات خود دريافت مي دارد درصدي از جمع حق بيمه هاي پر تفوي واگذارنده در رشته خاص يا مجموعه فعاليت اوست در صورتي كه قراردادهاي سهمي ميزان حق بيمه گر اتكائي در ارتباط با سرمايه بيمه شوده تعيين مي گردد انواع قرارداهاي اتكائي مازاد خسارت كه در حال حاضر در بازاهاي اتكائي متداول است

ذيلا به ذكر پاره اي از تفاوتهاي موجود بين قراردادهاي اتكائي مازاد خسارت با قراردادهاي اتكائي سهمي اشاره مي شود .

بر عكس قراردادهاي سهمي كه واگذاري اتكائي انها بايد مورد به مورد صورت پذيرد در قراردادهاي اتكائي مازاد خسارت تنها ارسال بر دروي خسارت از طرف واگذارنده براي بيمه گر اتكائي تكافو مي نمايد .

عمليات حسابداري به حداقل ممكن رسيده ولي مستلزم محاسبات پيچيده وفني است.

كاهش در هزينه هاي اداري

حق بيمه سهم بيمه گر اتكائي برعكس اتكائي سهمي مورد به مورد براي هر ريسك محاسبه نشده بلكه حق بيمه درصدي از حق بيمه پرتفوي واگذارنده در يك رشته ويا همه رشته ها است كه به ازاء ان خسارتهاي اعلام شده واگذارنده در طول سال مالي طبق شرايط قرارداد از طرف بيمه گر اتكائي مازاد خسارت جبران مي شود.

واگذارنده مي تواند حق بيمه را از قبل پيش بيني نموده ودر بودجه شركت به عنوان هزينه بگنجاند.

هزينه اتكائي ( حق بيمه رارداد مازاد خسارت) از يك سال مالي نسبت به سال مالي ديگر دچار نوسان وتغيياست زيرا بستگي مستقيم به حجم حق بيمه ضريب خسارت وبازار اتكائي دارد.

معمولا كارمزد منافع وجود ندارد.

بيمه گران اتكائي قراردادهاي اتكائي مازاد خسارت ذخايري جهت پرداخت خسارت معوقه نگهداري نمي نمايند لذا واگذارنده بايد پيش بيني هاي لازم را براي پر تفوي خود شخصا بنمايد.

ه 2/2/2 پوشش اتكائي مازاد خسارت براي هر ريسك (WXL)

اين پوشش در تمام زبانها به نام انگليسي ان ناميده مي شود:

هدف اصلي در اين پوشش ان است كه بيمه گر واگذارنده نسبت به مازاد مبلغي  از خسارت كه خود توان جبران ان را دارد براي هر ريسك ( خطر بيمه شوده) در مورد حمايت قرار گيرد.

مثال: شركت بيمه اي تصميم مي گيرد كه 100000 واحد پول از تمام كارخانه جات ريسندگي وبافندگي را به عنوان سهم نگهداري به حساب خود داشته باشد (يعني 100000 واحد پول از مبلغ بيمه شده كارخانه كه شامل ماشين الات  مواد خام  محصولات نيمه ساخته.  محصولات توليد شوده و ملزومات اداري مي باشد). اين شركت سهم نگهداري خود را با اخذ پوشش اتكائي مازاد خسارت 60000 مازاد بر 40000 واحد پول بيمه اتكائي مي نمايد به مفهوم ديگر اينكه بيمه گر اتكائي مازاد خسارت پرداخت 60000 از هر خسارت مازاد بر 40000 واحد پول را كه سهم واگذارنده از خسارت است به عهده مي گيرد.

اگر در نظر بگيريم خسارتي در يك كارخانه ريسندگي و بافندگي اتفاق بيفتد ومبلغ خسارت 75000 واحد پول باشد شركت واگذارنده بدوا سهم خود يعني 40000 خواهد پرداخت وسپس پرداخت مابقي انكه 35000 واحد پول باشد سهم بيمه گر اتكائي مازاد خسارت از خسارت فوق الذكر است.

ا زاين پوشش معولا به عنوان مكمل برنامه اتكائي قراردادهاي سهمي مازاد سرمايه استفاده مي نمايند البته نه به دليل هزينه بلكه به دليل ظرفيت(پس از پر شدن ظرفيت قراردادهاي اتكائي سهمي ازاد از طريق WXL  پوشش داده مي شود‍( از اين پوشش اغلب در بيمه هاي اتش سوزي وخطرات تبعي وهمچنين در بيمه هاي بار بري (كالا) استفاده مي گردد.

ه- 3/2/2- پوشش اتكائي مازاد خسارت براي هر حادثه

اين پوشش واگذارنده را در مقابل تعداد بيشماري خسارت كه از يك حادثه ناش مي شوند حمايت مي نمايد ( خسارتهاي اتفاقي و فاجعه اميز مانند سيل زلزله طوفان اتش سوزي هاي مهيب وگسترده و غيره).

مثال: شركت بيمه اي داراي پرتفوي بيمه براي واحدهاي مسكوني مي باشد كه تمام اين پرتفو جزء سهم نگهداري شركت محسوب مي شود. اين شرگت قرارداد اتكائي مازاد خسارتي برابر 2000000 مازاد بر 500000 واحد پول دارد . طوفاني به وقوع مي پيوندد و1000 واحد مسكوني كه ارزش هر كدام 3000 واحد پول است به كلي نابود مي شوند شرايط قرارداد به اين صورت است كه كليه خسارتهاي زير مبلغ 500000 را واگذارنده راسا به عهده گرفته واز خسارتهاي مازاد بر 500000 واح پول در هر حادثه 500000 اوليه ان به عهده واگذارنده وبقيه تا سقف 2000000 به عهده بيمه گر اتكائي مازاد خسارت مي باشد بنابراين نحوه مستقيم خسارت طوفان فوق الذكر بين واگذارنده وبيمه اتكائب مازاد خسارت به شرح زير خواهد بود :

كل خسارت وارده                                                                               3000000

سهم بيمه گر واگذارنده                                                                          500000

سهم بيمه گر اتكائي مازاد خسارت                                                            2000000

مابقي كه مجددا پرداخت ان به عهده واگذارنده مي باشد                                     500000

از اين پوشش در تمام رشته هاي بيمه اي كه امكان تجمع خسارت باشد از جمله اتش سوزي  حمل ونقل  حوادث  هواپيما شكست شيشه  استفاده مي گردد. لازم به تذكر است كه بدون وجود اين پوشش پيشرفت وتوسعه صنعت بيمه نوين در دنياي كنوني غير ممكن است

ه-4/2/2- پوشش اتكائي مازاد زيان در مدت معين

اين پوشش شركت بيمه را در مقابل نتايج بد فني فعاليت بيمه اي شركت در يك رشته ودر مدت زمان معين كه به واسطه افزايش تعداد وميزان خسارتهاي كه متحمل مي شود حمايت مي نمايد

مثال: شركت بيمه اي قرارداد مازاد زيان براي حمايت نتايج بد فني خود در رشته تگرگ به ميزان 50% مازاد بر ضريب خسارت 90% اخذ مي نمايد در پايان دوره مالي امار خسارت اين شركت در رشته تگرگ ضريب 102% را نشان مي دهد براساس اين قرارداد 90درصدي خسارت به عهده شركت واگذارنده و 12% بقيه به عهده بيمه گر اتكائي قرارداد مازاد زيان سالانه خواهد بود.

 پوشش مازاد زيان در مدت معين به ندرت مورد استفاده قرار مي گيرد زيرا اين قرارداد براي بيمه گران اتكائي بسيار تعهد اور بوده وگران تمام مي شود وبه نوبه خود از نقطه نظر واگذارنده وشركتهاي كه به خاطر تبعيت فعاليت بيمه اي شان ( مانند رشته تگرگ) نياز به نوع پوشش دارند به دليل بالا بودن حق بيمه چندان مطلوب نيست.

منبع :

 

بیمه اموال و مسئولیت آیت کریمی 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 20:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره بیمه کارگران

بازديد: 3841

تحقیق درباره بیمه کارگران

مقدمه :

بیمه گونه‌ای مدیریت ریسک است.

بیمه عبارت است از سازوکاری برای انتقال ریسک یا احتمال بروز خطر. در تعریف حقوقی : بیمه عبارتست از قراردادی که به موجب آن یک طرف (بیمه گر) تعهد می کند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر(بیمه گذار) در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی را بپردازد. متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار و وجهی را که بیمه گذار به بیمه گر می پردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه می شود موضوع بیمه نامند. بیمه دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از بیمه های اجتماعی و بیمه های بازرگانی .

بیمه یکی از بهترین شیوه های مدیریت ریسک می باشد (انتقال ریسک به دیگری) .

بیمه دارای اصل های فراوانی است که عبارتند از :

1- اصل حداعلای حسن نیت : حسن نیت در هر قراردادی از ارکان اصلی است اما در بیمه این اصل باید به صورت حد اعلای خود وجود داشته باشد یعنی دو طرف قرارداد نه تنها هیچ چیزی را از یکدیگر مخفی نکنند بلکه (مخصوصا بیمه گذار) هر نکته ای را کا در تشخیص کیفیت ریسک و قرارداد وجود دارد به یکدیگر بدون درخواست طرف مقابل بگویند . این اصل فقط در ابتدای قرارداد لازم الاجرا نیست بلکه باید در تمام مدت قرارداد به آن توجه شود.

2- اصل غرامت 3- اصل نفع بيمه اي 4- اصل مشاركت 5- اصل علت نزديك   

بيمه‌ كارگران و ريسك كارفرمايان

ü   بررسي چالش‌هاي پيش‌روي توليد و سرمايه‌گذاري در حوزه قوانين تأمين اجتماعي

در ميان موانع متعدد پيش‌روي توليد و سرمايه‌گذاري در كشورمان، قانون تأمين اجتماعي و مقررات مرتبط با رفاه و بيمه‌هاي اجتماعي، دامنه وسيع‌تري داشته و گروه‌هاي زيادي از صاحبان صنايع و اربابان توليد را در برمي‌گيرد. گاهي اوقات نيز شدت آن به حدّي است كه موجب تعطيلي واحدهاي صنعتي مي‌گردد. بيش از نيم قرن از آغاز به كار صنعت بيمه اجتماعي در ايران مي‌گذرد. طي اين مدت با تغيير و دگرگوني در زندگي اقتصادي - اجتماعي جامعه، انديشه بيمه و اقشار مشمول آن نيز تحول يافت؛ تا آن كه سرانجام قانون تأمين اجتماعي در سال 1354 تصويب و به مرحله اجرا گذاشته شد. اما طي قريب به 32 سال گذشته در ارتباط با مفاد قانون تأمين اجتماعي و چگونگي اجراي آن، همواره مسايل و مشكلاتي براي كارفرمايان و كارگران وجود داشته است.

موانع قانوني

مهمترين مواد قانون تأمين اجتماعي فعلي كشور كه مشكلاتي براي كارفرمايان و فعالان بخش خصوصي به وجود آورده كدامند؟

ماده 28:‌ اين ماده ناظر بر منابع مالي سازمان به ويژه حق بيمه سهم كارفرما، بيمه شده و دولت مي‌باشد. به موجب ماده 28 قانون تأمين اجتماعي، سهم كارفرما از كل 33 درصد حق بيمه، 23 درصد، سهم كارگر 7 درصد و سهم دولت 3 درصد مي‌باشد. تشكل‌هاي كارفرمايي معتقدند سهم كارفرما در ايران بيشتر از ساير كشورها بوده و در مقابل، سهم دولت بسيار ناچيز است. در اين راستا، پيرو مذاكراتي كه در شوراي‌عالي اشتغال و ديگر مراجع تصميم‌گيري انجام شده، نظر اين است كه 5 درصد از سهم حق بيمه كارفرما كسر و به سهم دولت افزوده شود - اما اين بحث همچنان ادامه دارد. ‌

ماده 37:‌ در اين ماده، دو موضوع پيش‌بيني شده كه براي كارفرمايان و صاحبان صنايع مشكل آفرين بوده و آنان را دچار نوعي بوروكراسي بيهوده كرده است. موضوع نخست، مقرر مي‌دارد به هنگام نقل و انتقال عين يا منافع مؤسسات و كارگاه‌هاي مشمول مقررات تأمين اجتماعي، انتقال دهنده بايد گواهي سازمان تأمين اجتماعي مبني بر نداشتن بدهي معوق بابت حق بيمه را به انتقال گيرنده ارايه دهد. موضوع ديگر نيز به دريافت يا تجديد كارت بازرگاني يا پروانه كسب مربوط مي‌شود كه درخواست‌كننده بايد مفاصاحساب صادر شده از سوي سازمان را ارايه دهد. ولي به تجربه ثابت شده دريافت مفاصا‌حساب از سوي سازمان تأمين اجتماعي، با مشكلات فراواني روبه‌رو بوده و لذا مسؤولان امر غالبا از صدور مفاصاحساب خودداري كرده و يا كارفرمايان را ملزم مي‌سازند تعهداتي بسپارند.

ماده 38:‌ بر اساس اين ماده، در مواردي‌ كه انجام كار به طور مقاطعه به اشخاص حقيقي و حقوقي واگذار مي‌شود، كارفرما بايد در قرارداد مقاطعه، پيمانكار را ملزم سازد تا كاركنان خود و نيز كاركنان مقاطعه‌كاران فرعي را نزد سازمان تأمين اجتماعي بيمه نموده و حق بيمه متعلقه را بپردازد. كارفرما همچنين مكلف است 5 درصد بهاي كل كار مقاطعه را نزد خود نگه دارد تا پس از ارايه مفاصاحساب توسط سازمان، به وي پرداخت نمايد. بدين ترتيب،‌اين ماده تكاليفي را براي كارفرما پيش‌بيني كرده كه به هيچ وجه به او ارتباطي ندارد. اين مشكل هم براي كارفرما و هم براي پيمانكار وجود دارد. ‌

ماده 43:‌ اين ماده به مراجع رسيدگي و حل اختلاف سازمان تأمين اجتماعي و بيمه شده و نيز هيأت تشخيص مطالبات بدوي مربوط مي‌شود كه مركب از نمايندگان وزارت رفاه، كارفرمايان، شوراي‌عالي تأمين اجتماعي و كارگران است. اما در هيأت يادشده، براي انتخاب اعضا، حقوق كارفرمايان رعايت نمي‌شود، چراكه انتخاب نمايندگان كارفرمايان و كارگران بايد به وسيله تشكل‌ها و سازمان‌هاي كارگري و كارفرمايي انجام پذيرد.‌

ماده 44:‌ اين ماده به هيأت‌تجديد نظر اختصاص دارد كه از نمايندگان وزارت رفاه، شوراي‌عالي تأمين اجتماعي، سازمان تأمين اجتماعي، يك نفر از قضات دادگستري و يك نفر نماينده كارفرمايان به انتخاب اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران تشكيل شده است. مشكل اساسي اين است كه از پنج نفر اعضاي اين هيأت، سه نفر از سوي دولت يا نمايندگان آن انتخاب مي‌شوند. نماينده كارفرمايان نيز كه بايد از سوي تشكل كارفرمايي انتخاب شود، توسط اتاق بازرگاني معرفي مي‌شود. نماينده كارگران هم در اين هيأت وجود ندارد. بي‌شك، چنين هيأتي قادر نيست حقوق كارفرمايان را در هنگام راي‌گيري تأمين كند.

ماده 49:‌ به موجب ماده مذكور، مطالبات سازمان تأمين اجتماعي، ناشي از اجراي قانون، در زمره مطالبات ممتازه محسوب شده، لذا اين مطالبات بايد قبل از هر بدهي ديگري پرداخت شوند. حال آن كه به موجب قانون كار و نيز قانون ماليات‌ها، مطالبات دستمزد و ماليات جزو ديون ممتازه بوده و بايد قبل از هر دين ديگري پرداخت شوند. اين تناقض، كارفرمايان را دچار مشكل كرده است، به طوري كه آنها نمي‌دانند اول بايد مزد كارگر را بدهند، يا حق بيمه سهم كارفرما و يا ماليات را.

ماده 50‌‌‌:‌ به موجب ماده مذكور، مطالبات سازمان در حكم مطالبات مستند به اسناد، لازم الاجرا بوده و طبق مقررات مربوط به اجراي مفاد اسناد رسمي، توسط مأمورين اجراي سازمان، قابل وصول هستند. بر اساس اين ماده و آيين‌نامه اجرايي آن، سازمان تأمين اجتماعي به خود حق مي‌دهد بر اساس راي صادره توسط هيأت‌هاي تشخيص‌، مطالبات خود را به وسيله مأمور اجرا وصول كند و اگر كارفرما ظرف 48 ساعت از تاريخ دريافت اخطاريه كتبي، مطالبات قطعي شده سازمان را نپردازد و يا ترتيب پرداخت آن را ندهد، سازمان تأمين اجتماعي مي‌تواند عليه وي اجراييه صادر كند و با بازداشت اموال منقول و غيرمنقول كارفرما و ارزيابي و سپس فروش آن، مطالبات خود را وصول نمايد. اما اين نحوه عمل سازمان، كارفرماياني كه در شرايط بد مالي هستند را با مشكلات فراواني مواجه مي‌كند. ‌

قانون دريافت جرايم نقدي از كارفرمايان، مصوب 9/5/‌1373: به موجب اين قانون، اگر كارفرمايان ظرف مهلت مقرر نسبت به ارسال صورت مزد اقدام نكنند، يك جريمه، و براي عدم پرداخت حق بيمه مربوط نيز به جريمه‌اي ديگر محكوم مي‌شوند. هرگاه نيز حق بيمه‌اي كه مشمول جريمه شده پرداخت نشود، جريمه مكرر خواهد بود. ترديدي نيست كه سازمان تأمين اجتماعي هزينه‌هاي مربوط به ارايه خدمات را از طريق دريافت حق بيمه مذكور در ماده 28 تأمين مي‌كند. در واقع، اگر حق بيمه به موقع پرداخت نشود، سازمان قادر به ارايه خدمات نخواهد بود. ولي در عمل ملاحظه مي‌گردد كه رفتار مجريان قانون در مواجه با كارفرماياني كه از ارسال ليست حقوق يا پرداخت حق بيمه خودداري نمايند، تناسبي با قانون ندارد، زيرا از پذيرش ليست بدون حق بيمه خودداري مي‌كنند و در مواردي نيز از پذيرش حق بيمه امتناع مي‌نمايند كه اين امر، تبعات مشكل آفريني براي كارفرمايان در پي‌دارد.

چالش‌هاي اجرايي

عليرغم مشكلات و موانع ذكر شده، كارفرمايان با چالش‌هاي ديگري كه به چگونگي اجراي قانون مربوط مي‌شود، دست به گريبانند. در ذيل به برخي از چالش‌هاي اجرايي اشاره ‌شده است.

تعدد و تكثر مقررات از قبيل آيين‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها كه سبب مي‌شود تا كارفرمايان از مقرراتي كه ناظر بر تكاليف و وظايف آنان است، بي‌اطلاع بوده وآنها را اجرا نكنند. اين مسأله در نهايت به زيان كارفرمايان تمام خواهد شد.

در بسياري از واحدها و شعب سازمان تأمين اجتماعي، كاركنان آگاهي لازم را در مورد مقررات مربوط ندارند، لذا نمي‌توانند نسبت به درخواست‌هاي كارفرمايان اقدام مناسبي انجام دهند.

در برخي موارد، اشتباهاتي در مورد سوابق افراد به ويژه بيمه‌شدگان رخ مي‌دهد كه موجب مشكلاتي براي آنان و كارفرمايان مي‌شود.‌ مكانيزه نبودن اسناد، مدارك و سوابق بيمه‌شدگان به اين مسأله شدت بخشيده ‌است.‌

وجود فرهنگ سرمايه ستيزي ميان برخي از كاركنان و مديران سازمان و نگرش منفي نسبت به سرمايه‌گذاران، كارفرمايان و مديران واحدهاي صنعتي و صنفي، از يك سو سبب شده تا با آنان رفتار مناسبي نشده و از سوي ديگر، موجب اخذ تصميمات غيرعادلانه از سوي مجريان قانون شود.‌

سازمان تأمين اجتماعي اكثر مكاتبات خود را از طريق پست انجام مي‌دهد كه اين امر به ويژه در مورد ابلاغ اوراق مطالباتي، موجب طولاني شدن گردش امور و عدم اطلاع به موقع كارفرمايان از مكاتبات مربوطه مي‌شود كه در نهايت، به زيان كارفرما تمام مي‌گردد.

ارجاع شكايات كارفرمايان و بيمه‌شدگان از نحوه عمل مجريان به همان واحدها و مسؤولاني كه از آنها شكايت شده است، اثرات سوئي در برخوردهاي بعدي آنان به جاي مي‌گذارد. ضرورت ايجاب مي‌كند كه براي رفع اين كاستي، چاره‌اي انديشيده شود.

كارفرمايان و كارآفرينان و به طور كلي جامعه صنعتي كشور در مواجهه با قوانين تأمين اجتماعي و اجراي آنها، با چالش‌هاي متعددي روبه‌رو هستند، به طوري كه گاهي اوقات از سرمايه‌گذاري و فعاليت‌ در حوزه توليد و خدمات صرفنظر كرده و به اصطلاح، عطايش را به لقايش بخشيده و سرمايه‌ خود را در راه‌هاي ديگر به كار ‌مي‌اندازند. بديهي است، برطرف نكردن موانع و چالش‌هاي يادشده،‌ به زيان اقتصاد كشور به ويژه بخش صنعت بوده و در نهايت، موجب كاهش رشد اقتصادي و افزايش نرخ بيكاري مي‌گردد.

آئين نامه اجرايي بيمه كارگران ساختماني در دست تهيه است

به دنبال ابلاغ قانون بيمه هاي اجتماعي کارگران ساختماني مورخ 11/9/86 آئين نامه اجرايي اين قانون توسط دستگاههاي ذيربط در وزارت رفاه و تأمين اجتماعي در حال تدوين است.

به گزارش گروه اجتماعي مركز خبري اميد بر اساس تبصره يك ماده 3 قانون بيمه هاي اجتماعي كارگران ساختماني، وزارتخانه هاي رفاه و تامين اجتماعي، كار و امور اجتماعي، مسكن و شهرسازي و وزارت كشور مكلف به تدوين آيين نامه مربوطه جهت ارائه به هيات وزيران هستند. از اين رو جلساتي با حضور دستگاههاي ياد شده و سازمان تامين اجتماعي تشكيل شده است و پيش نويس اوليه آن تهيه و به منظور بررسي بيشتر اين پيش نويس، جلسات ياد شده با حضور نمايندگان دستگاههاي فوق به صورت مستمر ادامه دارد.

در ادامه اين گزارش آمده است: قانون بيمه هاي اجتماعي كارگران ساختماني پس از تصويب مورخ 16/8/86 مجلس شوراي اسلامي و تأييد شوراي نگهبان، جهت اجراء از سوي رئيس جمهوري به وزارت رفاه و تأمين اجتماعي ابلاغ شد.

براساس اين گزارش، در ماده يك اين ابلاغيه آمده است: كارگران شاغل در كارهاي ساختمان اعم از ايجاد يا توسعه ساختمان، تجديد بنا، تعميرات اساسي و يا تخريب مربوط به ساختمان با نامنويسي و اخذ كد ملي نزد سازمان تأمين اجتماعي بيمه مي شوند.

در تبصره ماده فوق الذكر مقرر شده است، كارگران شاغل در كارهاي ساختماني تا زمان تحت پوشش قرار گرفتن (بيمه)، كماكان از حيث خدمات مشمول قانون بيمه اجباري كارگران ساختماني مصوب 1352 و اصلاحات بعدي آن هستند و در صورت احراز شرايط لازم از مزاياي قانون ياد شده برخوردار خواهند شد.

همچنين كارگران شاغل در كارهاي ساختماني در موارد زير از شمول قانون بيمه اجباري خارج و كماكان تابع قانون تأمين اجتماعي مصوب 54 و اصلاحات بعدي آن هستند؛

1- وزارتخانه ها، سازمانها، مؤسسات و شركتهاي دولتي و وابسته به دولت، مؤسسات عمومي غيردولتي، شهرداريها، بانكها و مؤسسات عام المنفعه و نيز كارخانجات داراي پروانه بهره برداري اعم از اين كه انجام كار را به پيمانكار واگذار نمايند يا رأساً انجام دهند.

2- در مورد آن دسته از كارهاي ساختماني مشمول اين قانون كه انجام آنها از طريق انعقاد پيمان به پيمانكار واگذار مي شود حق بيمه كارگران پيمانكار براساس ماده (38) قانون تأمين اجتماعي وصول خواهد شد.

وزارت كار و امور اجتماعي (سازمان آموزش فني و حرفه اي) نيز موظف به آموزش كارگران شاغل در كارهاي ساختماني و صدور كارت مهارت فني براي آنان شد و اين كارگران با دارا بودن كارت مهارت فني معتبر از تاريخ نامنويسي در سازمان تأمين اجتماعي مبتني بر كد ملي مشمول مقررات اين قانون هستند و از تعهدات و خدمات تأمين اجتماعي بهره مند مي شوند.

اين گزارش حاكي است، كارگران ساختماني مشمول حمايت هاي حوادث و بيماريها، غرامت دستمزد، ازكارافتادگي، بازنشستگي و فوت خواهند بود.

همچنين حق بيمه تعيين شده براي كارگران ساختماني معادل 7 درصد دستمزد ماهانه اي خواهد بود كه طبق ماده 35 قانون تأمين اجتماعي مصوب 1354 براي كارگران تعيين مي شود.

طبق ابلاغيه مورد اشاره، دولت نيز مكلف به پرداخت 3 درصد حق بيمه به عنوان سهم مشاركت به سازمان تأمين اجتماعي شده است.

ضمن آنكه بيمه شده (كارگران ساختماني) نيز مكلف هستند حق بيمه خود را به ترتيبي كه سازمان تأمين اجتماعي تعيين مي كند پرداخت كنند.

لازم به ذكر است، مشمولان اين قانون (كارگران ساختماني) در صورت دارا بودن يكي از شرايط زير مي توانند درخواست بازنشستگي نمايند.

-داشتن حداقل سابقه مقرر در قانون تأمين اجتماعي و 60 سال تمام سن.

-داشتن 35 سال كامل سابقه پرداخت حق بيمه نزد اين سازمان

ميزان بازنشستگي اين دسته از مشمولين طبق قانون تأمين اجتماعي تعيين و پرداخت خواهد شد.

 

بيمه تامين اجتماعي  :

فصل‌ اول‌

      ماده‌ 1 - تأمين‌ و اجراي‌ بيمه‌هاي‌ اجتماعي‌ كارگران‌ به‌ عهده‌ سازمان‌ بيمه‌هاي‌ اجتماعي‌ كارگران‌ كه‌ در اين‌ قانون‌ سازمان‌ ناميده‌ خواهد شد محول‌ مي‌گردد.
ماده‌ 2 - سازمان‌ عهده‌دار بيمه‌ و تعاون‌ كليه‌ كارگران‌ در موارد زير ط‌بق‌ مقررات‌ اين‌ قانون‌ مي‌باشد:
- 1حوادث‌ ناشي‌ از كار و بيمار حرفه‌اي‌.
- 2حوادث‌ و بيماريهاي‌ غير ناشي‌ از كار - حاملگي‌ - وضع‌ حمل‌.
- 3ازكارافتادگي‌ - بازنشستگي‌ - فوت‌.
- 4ازدواج‌
تبصره‌ 1 - بيمه‌شدگان‌ حق‌ استفاده‌ از كمك‌ عائله‌مندي‌ به‌ نحو مقرر در اين‌ قانون‌ را خواهند داشت‌.
تبصره‌ 2 - افراد خانواده‌ بلافصل‌ بيمه‌ شده‌ در مورد معالجات‌ بيماريها از كمكهاي‌ مقرر در اين‌ قانون‌ استفاده‌ خواهند كرد.

      ماده‌ 1 - تأمين‌ و اجراي‌ بيمه‌هاي‌ اجتماعي‌ كارگران‌ به‌ عهده‌ سازمان‌ بيمه‌هاي‌ اجتماعي‌ كارگران‌ كه‌ در اين‌ قانون‌ سازمان‌ ناميده‌ خواهد شد محول‌ مي‌گردد.
ماده‌ 2 - سازمان‌ عهده‌دار بيمه‌ و تعاون‌ كليه‌ كارگران‌ در موارد زير ط‌بق‌ مقررات‌ اين‌ قانون‌ مي‌باشد:
- 1حوادث‌ ناشي‌ از كار و بيمار حرفه‌اي‌.
- 2حوادث‌ و بيماريهاي‌ غير ناشي‌ از كار - حاملگي‌ - وضع‌ حمل‌.
- 3ازكارافتادگي‌ - بازنشستگي‌ - فوت‌.
- 4ازدواج‌
تبصره‌ 1 - بيمه‌شدگان‌ حق‌ استفاده‌ از كمك‌ عائله‌مندي‌ به‌ نحو مقرر در اين‌ قانون‌ را خواهند داشت‌.
تبصره‌ 2 - افراد خانواده‌ بلافصل‌ بيمه‌ شده‌ در مورد معالجات‌ بيماريها از كمكهاي‌ مقرر در اين‌ قانون‌ استفاده‌ خواهند كرد.

      ماده‌ 3 - كارفرمايان‌ موظ‌فند كارگران‌ خود را صرف‌ نظ‌ر از نوع‌ قرارداد كار و ترتيب‌ استخدام‌ و نحوه‌ پرداخت‌ مزد يا حقوق‌ (اعم‌ از نقدي‌ يا غير نقدي‌) نزد سازمان‌ بيمه‌ نمايند.
تبصره‌ 1 - سازمان‌ مي‌تواند پيشه‌وران‌ و صاحبان‌ مشاغل‌ آزاد را ط‌بق‌ آيين‌نامه‌ مخصوصي‌ در مقابل‌ تمام‌ و يا بعضي‌ از مواد مندرج‌ در اين‌ قانون‌ بيمه‌ نمايد ولي‌ بيمه‌ مستخدمين‌ خانه‌ها و دفاتر كار اشخاص‌ و كارگراني‌ كه‌ در خانه‌ها براي‌ كارهاي‌ اتفاقي‌ كار مي‌كنند اختياري‌ و به‌ موجب‌ موافقت‌ كارفرما و كارگر خواهد بود.

      تبصره‌ 2 - افرادي‌ كه‌ مشمول‌ قانون‌ استخدام‌ كشور يا قوانين‌ استخدامي‌ و يا قانون‌ بيمه‌ خاصي‌ مي‌باشند مشمول‌ مقررات‌ اين‌ قانون‌ نخواهند بود و دولت‌ مي‌تواند با موافقت‌ سازمان‌ بيمه‌ آنان‌ را با شرايط‌ خاصي‌ به‌ سازمان‌ واگذار نمايد.
تبصره‌ 3 - بيمه‌هاي‌ اجتماعي‌ كمك‌ كشاورز ط‌بق‌ لايحه‌ خاصي‌ كه‌ از ط‌رف‌ دولت‌ تهيه‌ و براي‌ تصويب‌ به‌ مجلسين‌ تقديم‌ خواهد شد اجراء مي‌گردد.
تبصره‌ 4 - سازمان‌ اتباع‌ بيگانه‌ را كه‌ ط‌بق‌ قوانين‌ و مقررات‌ مربوط‌ه‌ در ايران‌ كه‌ كار مشغول‌ مي‌شوند ط‌بق‌ آيين‌نامه‌ خاصي‌ بيمه‌ خواهد نمود.

      ماده‌ 4 - سازمان‌ كه‌ زير نظ‌ارت‌ عاليه‌ وزير كار اداره‌ مي‌شود داراي‌ شخصيت‌ حقوقي‌ و استقلال‌ مالي‌ بوده‌ و امور مالي‌ آن‌ ط‌بق‌ اصول‌ بازرگاني‌ انجام‌ مي‌گردد.

      ماده‌ 19 - آيين‌نامه‌ استخدامي‌ سازمان‌ با تصويب‌ شوراي‌ عالي‌ قابل‌ اجراء خواهد بود.
تبصره‌ - كليه‌ كارمندان‌ سازمان‌ و خانواده‌ بلافصل‌ آنان‌ ط‌بق‌ آيين‌نامه‌اي‌ كه‌ به‌ تصويب‌ شوراي‌ عالي‌ خواهد رسيد از تمام‌ يا قسمتي‌ از مزاياي‌ اين‌ قانون‌ استفاده‌ خواهند نمود.

      ماده‌ 20 - سازمان‌ مي‌تواند در صورت‌ لزوم‌ از انجام‌ قسمتي‌ از كمكهاي‌ پيش‌بيني‌ شده‌ در اين‌ قانون‌ (به‌ استثناي‌ مستمريها) را كه‌ در مقابل‌ واگذاري‌ قسمتي‌ از حق‌ بيمه‌ به‌ موجب‌ قراردادهاي‌ مخصوص‌ به‌ عهده‌ كارفرما يا هر شخص‌ ط‌بيعي‌ و حقوقي‌ ديگري‌ كه‌ داراي‌ وسايل‌ و تشكيلات‌ مورد اعتماد و قبول‌ سازمان‌ باشد محول‌ نمايد ولي‌ در هر حال‌ اين‌ قراردادها به‌ هيچ‌ وجه‌ رافع‌ مسئوليت‌ سازمان‌ نسبت‌ به‌ بيمه‌شدگان‌ نخواهد بود.

فصل‌ دوم

ازكارافتادگي‌ - بازنشستگي‌ - فوت‌

ازکارافتادگی

      ماده‌ 59 - بيمه‌شدگاني‌ كه‌ حداقل‌ دوسوم‌ توانايي‌ كار خود را از دست‌ داده‌ باشند و نتوانند با اشتغال‌ به‌ كار سابق‌ يا كار ديگري‌ كه‌ مناسب‌ با وضع‌ مزاجي‌ و حرفه‌اي‌ آنها باشد بيش‌ از يك‌سوم‌ مزد يا حقوق‌ سابق‌ خود را به‌ دست‌ بياورند ازكارافتاده‌ كلي‌ شناخته‌ مي‌شوند.
ماده‌ 60 - بيمه‌ شده‌اي‌ كه‌ در اثر حادثه‌ ناشي‌ از كار يا بيماري‌ حرفه‌اي‌ ازكارافتاده‌ كلي‌ شناخته‌ شود بدون‌ در نظ‌ر گرفتن‌ مدت‌ پرداخت‌ حق‌ بيمه‌ استحقاق‌ دريافت‌ مستمري‌ از كار عبارت‌ است‌ از يك‌چهلم‌ مزد يا حقوق‌ متوسط‌ بيمه‌ شده‌ ضرب‌ در سنوات‌ پرداخت‌ حق‌ بيمه‌ مشروط‌ بر آن‌ كه‌ اين‌ مبلغ‌ در مورد بيمه‌شدگان‌ مجرد از 50 درصد و در مورد بيمه‌شدگان‌ متأهل‌ يا صاحب‌ فرزند تحت‌ تكفل‌ از 70 درصد مزد يا حقوق‌ متوسط‌ ماهيانه‌ بيمه‌ شده‌ كمتر و از صد درصد آن‌ بيشتر نباشد.

      تبصره‌ - مزد يا حقوق‌ بيمه‌ شده‌ خواه‌ در اين‌ ماده‌ و خواه‌ در مواد ديگر اين‌ قانون‌ عبارت‌ است‌ از جمع‌ كل‌ مزد يا حقوق‌ ماهيانه‌ بيمه‌ شده‌ كه‌ به‌ ماخذ آن‌ حق‌ بيمه‌ دريافت‌ شده‌ است‌ ظ‌رف‌ دو سال‌ قبل‌ از تقاضاي‌ بازنشستگي‌ و يا وقوع‌ حادثه‌ و شروع‌ بيماري‌ كه‌ منجر به‌ ازكارافتادگي‌ شده‌ است‌ تقسيم‌ بر .24 در مورد بيمه‌شدگان‌ كارمزد مزد يا حقوق‌ متوسط‌ عبارت‌ است‌ از جمع‌ كل‌ درآمدي‌ كه‌ به‌ ماخذ آن‌ حق‌ بيمه‌ پرداخت‌ شده‌ در مدت‌ يك‌ سال‌ قبل‌ از وقوع‌ حادثه‌ يا شروع‌ بيماري‌ كه‌ منجر به‌ ازكارافتادگي‌ شده‌ است‌ تقسيم‌ بر 12 در مورد حوادث‌ ناشي‌ از كار و بيماريهاي‌ حرفه‌اي‌ در صورتي‌ كه‌ بيمه‌ شده‌ سابقه‌ پرداخت‌ حق‌ بيمه‌اش‌ كمتر از دو سال‌ باشد مزد يا حقوق‌ متوسط‌ ماهيانه‌ عبارت‌ خواهد بود از جمع‌ كل‌ دريافتي‌ بيمه‌ شده‌ كه‌ به‌ ماخذ آن‌ حق‌ بيمه‌ دريافت‌ شده‌ است‌ تقسيم‌ به‌ روزهاي‌ كار.

      ماده‌ 61 - به‌ بيمه‌ شده‌اي‌ كه‌ در اثر حادثه‌ ناشي‌ از كار كمتر از دوسوم‌ و معادل‌ يا بيش‌ از يك‌سوم‌ توانايي‌ كار خود را از دست‌ داده‌ باشد مستمري‌ جزئي‌ به‌ نسبت‌ درجه‌ ازكارافتادگي‌ با توجه‌ به‌ ماده‌ 60 پرداخته‌ خواهد شد.
ماده‌ 62 - بيمه‌ شده‌ كه‌ در اثر حادثه‌ ناشي‌ از كار از يكدهم‌ تا يك‌سوم‌ توانايي‌ كار خود را از دست‌ داده‌ باشد استحقاق‌ دريافت‌ غرامت‌ نقص‌ مقط‌وع‌ را خواهد داشت‌.
ميزان‌ غرامت‌ مذكور عبارت‌ است‌ از سي‌ و شش‌ برابر مستمري‌ مقرر در ماده‌ 60 قانون‌ ضرب‌ در چند درصد درجه‌ ازكارافتادگي‌ بيمه‌ شده‌.

      ماده‌ 63 - بيمه‌ شده‌اي‌ كه‌ ظ‌رف‌ ده‌ سال‌ اخير لااقل‌ حق‌ بيمه‌ پنج‌ سال‌ كار را به‌ سازمان‌ پرداخته‌ باشد در صورت‌ ازكارافتادگي‌ كلي‌ غير ناشي‌ از كار حق‌ استفاده‌ از مستمري‌ ازكارافتادگي‌ را خواهد داشت‌.
ماده‌ 64 - مستمري‌ ازكارافتادگي‌ كلي‌ غير ناشي‌ از كار عبارت‌ است‌ از يك‌چهلم‌ مزد يا حقوق‌ متوسط‌ بيمه‌ شده‌ ضرب‌ در سنوات‌ پرداخت‌ حق‌ بيمه‌ مشروط‌ به‌ اين‌ كه‌ مبلغ‌ مزبور از 40 درصد مزد يا حقوق‌ متوسط‌ ماهيانه‌ كمتر و از صد درصد آن‌ بيشتر نباشد.

بازنشستگي‌

      ماده‌ 65 - بيمه‌ شده‌ در صورت‌ حائز بودن‌ شرايط‌ زير حق‌ استفاده‌ از مقرري‌ بازنشستگي‌ را خواهد داشت‌.
- 1لااقل‌ ده‌ سال‌ حق‌ بيمه‌ مقرر را به‌ سازمان‌ پرداخته‌ باشد.
- 2سن‌ بيمه‌ شده‌ مرد شصت‌ سال‌ تمام‌ و سن‌ بيمه‌ شده‌ زن‌ به‌ 55 سال‌ تمام‌ رسيده‌ باشد.
تبصره‌ - در مورد بيمه‌شدگاني‌ كه‌ قبل‌ از تقاضاي‌ بازنشستگي‌ لااقل‌ مدت‌ 20 سال‌ متوالي‌ و يا 25 سال‌ متناسب‌ در نواحي‌ بد آب‌ و هوا و مناط‌ق‌ حاره‌ كار كرده‌اند و يا آن‌ كه‌ به‌ كارهاي‌ زيان‌آور اشتغال‌ داشته‌اند سن‌ بازنشستگي‌ 55 سال‌ تمام‌ خواهد بود. همچنين‌ كساني‌ كه‌ 30 سال‌ تمام‌ كار كرده‌اند و حق‌ بيمه‌ مربوط‌ه‌ را به‌ سازمان‌ پرداخته‌ باشند در صورت‌ داشتن‌ 55 سال‌ تمام‌ مي‌توانند تقاضاي‌ مقرر بازنشستگي‌ را بنمايند.
نواحي‌ بد آب‌ و هوا و مناط‌ق‌ حاره‌ به‌ موجب‌ آيين‌نامه‌اي‌ كه‌ به‌ پيشنهاد وزير كار و به‌ تصويب‌ هيأت‌ وزيران‌ خواهد رسيد تعيين‌ خواهد شد.

      ماده‌ 1 - ميزان‌ مقرري‌ بازنشستگي‌ عبارت‌ است‌ از يك‌چهلم‌ مزد يا حقوق‌ متوسط‌ بيمه‌ شده‌ ضرب‌ در سنوات‌ پرداخت‌ حق‌ بيمه‌ مشروط‌ بر آن‌ كه‌ در هر حال‌ از صد درصد مزد يا حقوق‌ متوسط‌ بيمه‌ شده‌ تجاوز نكند.

      ماده‌ 2 - كارفرما مي‌تواند تقاضاي‌ بازنشستگي‌ بيمه‌شدگاني‌ را كه‌ 5 سال‌ پس‌ از رسيدن‌ به‌ سنين‌ بازنشستگي‌ پيش‌بيني‌ شده‌ در اين‌ قانون‌ به‌ كار ادامه‌ داده‌اند بنمايد ولي‌ در اين‌ صورت‌ مكلف‌ است‌ مابه‌التفاوت‌ مقرري‌ بازنشستگي‌ بيمه‌ شده‌ را تا نصف‌ مزد يا حقوق‌ متوسط‌ او كه‌ در هر صورت‌ نبايد كمتر از حداقل‌ مزد كارگر عادي‌ باشد ط‌بق‌ آيين‌نامه‌اي‌ كه‌ بنا بر پيشنهاد مدير عامل‌ به‌ تصويب‌ شوراي‌ عالي‌ خواهد رسيد به‌ سازمان‌ بپردازد و سازمان‌ مقرري‌ بازنشستگي‌ به‌ انضمام‌ مابه‌التفاوت‌ فوق‌ را مستقيماً پرداخت‌ خواهد نمود.
تبصره‌ - كارفرما مي‌تواند مبلغي‌ معادل‌ 5 سال‌ مابه‌التفاوت‌ مذكور در اين‌ قانون‌ ماده‌ را يك‌جا به‌ سازمان‌ بپردازد كه‌ در اين‌ صورت‌ ديگر از اين‌ بابت‌ تعهدي‌ نخواهد داشت‌.

فوت‌

      ماده‌ 1 - بيمه‌ شده‌ بازنشسته‌ يا ازكارافتاده‌ كلي‌ مستمري‌بگير و يا بيمه‌ شده‌ كه‌ در ده‌ سال‌ آخر حيات‌ خود لااقل‌ حق‌ بيمه‌ پنج‌ سال‌ را كه‌ متضمن‌ حق‌ بيمه‌ نود روز كار در آخرين‌ سال‌ حيات‌ وي‌ باشد پرداخته‌ باشد و يا بيمه‌ شده‌اي‌ كه‌ بر اثر حادثه‌ ناشي‌ از كار يا بيماريهاي‌ حرفه‌اي‌ و يا عواقب‌ آنها فوت‌ نمايد همسر، فرزندان‌، پدر و مادر او با شرايط‌ي‌ كه‌ ذيلاً ذكر مي‌شود استحقاق‌ دريافت‌ مستمري‌ خواهند داشت‌:

      - 1عيال‌ دائمي‌ متوفي‌ كه‌ شوهر اختيار نكرده‌ باشد.
- 2فرزندان‌ بيمه‌ شده‌ كه‌ كمتر از 12 سال‌ تمام‌ داشته‌ باشند و يا آن‌ كه‌ سن‌ آنان‌ از 21 سال‌ تجاوز ننموده‌ و منحصراً به‌ تحصيل‌ اشتغال‌ داشته‌ باشند.
- 3پدر و مادر بيمه‌ شده‌ متوفي‌ در صورتي‌ كه‌ تحت‌ تكفل‌ مستقيم‌ او بوده‌ و سن‌ پدر از شصت‌ و سن‌ مادر از پنجاه‌ و پنج‌ سال‌ تجاوز كرده‌ باشد.

      ماده‌ 2 - ميزان‌ مستمري‌ عيال‌ بيمه‌ شده‌ متوفي‌ معادل‌ پنجاه‌ درصد مستمري‌ استحقاقي‌ خود بيمه‌ شده‌ مي‌باشد و در صورتي‌ كه‌ متوقف‌ داراي‌ چند عيال‌ دائم‌ باشد اين‌ مستمري‌ به‌ تساوي‌ بين‌ آنها تقسيم‌ خواهد شد. ميزان‌ مستمري‌ هر يك‌ از فرزندان‌ بيمه‌ شده‌ متوفي‌ معادل‌ 25% مستمري‌ استحقاقي‌ خود او مي‌باشد و در صورتي‌ كه‌ از پدر و مادر هر دو يتيم‌ باشد مستمري‌ آنها دو برابر ميزان‌ فوق‌ خواهد بود.

      ميزان‌ مستمري‌ هر يك‌ از پدر و مادر بيمه‌ شده‌ متوفي‌ معادل‌ 20% مستمري‌ استحقاقي‌ خود او مي‌باشد. مجموع‌ مستمريهاي‌ بازماندگان‌ بيمه‌ شده‌ متوفي‌ به‌ هر حال‌ از ميزان‌ مستمري‌ استحقاقي‌ خود او تجاوز نخواهد كرد در صورتي‌ كه‌ مجموع‌ مستمريها از اين‌ ميزان‌ تجاوز كند از سهم‌ هر يك‌ از مستمري‌بگيران‌ به‌ نسبت‌ كاسته‌ خواهد شد و در اين‌ صورت‌ اگر يكي‌ از مستمري‌بگيران‌ فوت‌ كند يا فاقد شرايط‌ استحقاق‌ مستمري‌ گردد سهم‌ بقيه‌ آنان‌ با توجه‌ به‌ تقسيم‌بندي‌ فوق‌ افزايش‌ خواهد يافت‌.

      تبصره‌ - منظ‌ور از مستمري‌ استحقاقي‌ بيمه‌ شده‌ مذكور در اين‌ ماده‌ مستمري‌ است‌ كه‌ در حين‌ فوت‌ از آن‌ استفاده‌ مي‌نموده‌ است‌. در مورد بيمه‌شدگاني‌ كه‌ در اثر بيماري‌ حرفه‌اي‌ يا حادثه‌ ناشي‌ از كار فوت‌ كنند مستمري‌ استحقاقي‌ عبارت‌ است‌ از مستمري‌ درباره‌ بيمه‌ شده‌ ازكارافتاده‌ در اثر بيماري‌ حرفه‌اي‌ يا حادثه‌ ناشي‌ از كار برقرار مي‌شود. در مورد بيمه‌ شده‌اي‌ كه‌ به‌ يكي‌ از علل‌ غير واقعي‌ مربوط‌ به‌ كار فوت‌ كند مستمري‌ استحقاقي‌ معادل‌ مستمري‌ است‌ كه‌ به‌ بيمه‌ شده‌ ازكارافتاده‌ در اثر حادثه‌ يا بيماري‌ غير ناشي‌ از كار تعلق‌ مي‌گيرد.

      ماده‌ 3- هر گاه‌ بيمه‌ شده‌ فوت‌ نمايد هزينه‌ كفن‌ و دفن‌ او از ط‌رف‌ سازمان‌ پرداخت‌ خواهد شد. مبلغي‌ را كه‌ سازمان‌ از اين‌ بابت‌ خواهد پرداخت‌ به‌ موجب‌ آيين‌نامه‌اي‌ خواهد بود كه‌ از ط‌رف‌ مدير عامل‌ تهيه‌ و به‌ تصويب‌ شوراي‌ عالي‌ خواهد رسيد.
در صورتي‌ كه‌ كفن‌ و دفن‌ به‌ وسيله‌ سازمان‌ انجام‌ يابد مبلغي‌ از اين‌ بابت‌ پرداخت‌ نخواهد شد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 20:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره آناتومي جامعه

بازديد: 181

 

خلاصه كتاب آناتومي جامعه

در رشته جامعه شناسي  يكي رسالت خاص كه آن را از بقيه رشته ها متمايز مي كند وجود دارد كه آن تشخيص ظلمات و نور در رفتار جمعي  و نشان دادن قانونمنديهايي است كه موجب هدايت يا گمراهي جمع وسيعي از انسانها مي گردد . تكيه اصلي مباحث جامعه شناسي برد و مقوله فرد و جامعه است اما سيستم سومي كه بر هردو اينجا تاثير مي گذارد نظام آفرينش است . پس ما سعي در حفظ يك نگرش سيستمي داريم . جزء نگري  ما به قضايا علت اصلي شكست ما در شناسايي آنهاست . نگرش سيستمي به مسائل كه به صورت سوال (( براي چيست )) و ((براي كيست )) و (( نهايتا چه نتيجه اي دارد )) باعث گسترش نگرشمان مي شود.

جامعه از يك عده افرادي تشكيل شده كه براي ارضاء نيازهايشان با هم روابط اجتماعي دارند . طبق اين تعريف انسانها براي برآوردن نيازهايشان به برقراري روابط مي پردازند .

تمام رفتارهاي اجتماعي حيوانات مبتني غريزه است ودر انسان به علت شعور بالاتر ، هنجار ، فقر غريزه را جبران مي كند . هنجار خود را از نيازهاي فطري سرچشمه مي گيرد بالاخص نياز به روابط اجتماعي و نياز به احترام، بنابراين نظام آفرينش كنترل و سلطله خود را از طريف نيازهاي فطري بر روي انسان انجام مي دهد. مازلو مي گويد انسان ها داراي 5 دسته نيازهاي فطري هستند: 1 – نيازهاي جسمي 2 – نياز به ايمني 3 – نياز به روابط اجتماعي و محبت و 4 – نياز به تاييد و احترام 5 – نياز به خويشتن يابي. در بحث جامعه شناسي نيازهاي گروه 1 و 3 و 4 بيشتر مورد تاكيد است. در رابطه با نياز به روابط بايد گفت كه هيچ انساني نمي تواند  تنها زندگي كند. هر چه انسان ها آرزو مي كنند در رابطه با انسان هاي ديگر است. چيزهاي خوب را براي كسب ارزش منزلت و احترام مي خواهند. در رابطه با نياز به احترام بايد گفت انسان ها از توهين و توبيخ ناراحت و از تشويق خوشحال مي شوند. اين توهين و تشويق هم از جانب انسانهاي ديگر مي آيد پس ارتباط نزديكي با نياز به رابطه دارد و البته هر دو اينها با نيازهاي جسمي ارتباط دارند.

كنترل جوامع و انسانها از طريق نياز آفريني در انسانها و مجبور كردن نامحسوس آنها در جهت ارضا نيازهايي كه سرمايه داران در آنها بوجود آورنده اند انجام مي گيرد. پس از طريق تبليغات، مسابقه ها و ... نياز به احترام و خود نمايي تحريك مي شود تا انگيزة قوي براي تقاضا و خريد اجناسي كه در واقع نمي خواسته اند بوجود آيد.

هنجار: يك نوع قاعده، يك نوع شيوه رفتار اجتماعي و همچنين زندگي فردي است. هنجار در كليه شئون زندگي وجود دارند و بسيار زيادند. آنها چند مشخصه دارند: 1 – قاعده و استاندارد رفتار اجتماعي 2 – رعايت كردن اكثريت 3 – مجازات (رسمي و غير رسمي) درصورت عدم رعايت.

هنجارها روابط اجتماعي را تنظيم مي كنند و از آن طريق نظم اجتماعي بوجود مي آيد. نظم اجتماعي براي زندگي پيچيده انسان عاملي حياتي است. حتي هنگاميكه فرد تنهاست و كسي او را كنترل و مجازات نمي كند، رفتارش بر اساس هنجارهعاي آموخته شده خواهد بود. بدين ترتيب هنجارها براي انسانها به جاي غريزه عمل مي كنند، چه در مورد رفتار فردي و چه در مورد رفتار اجتماعي.

در كشورهاي جهان سوم به علت شيفتگي نسبت به فرهنگهاي غربي و تغيير ارزشها، تمايل به نفي هنجارهاي سنتي وجود دارد. در حاليكه مي بينيم هر جا كه جامعه هنوز كاركردي دارد از هنجارهاي سنتي سرچشمه مي گيرد. هنجارها داراي نيروي فوق العاده هستند و انسانها توان مقابله با نيروي هنجار را ندارند (فشار هنجاري). جوامع غربي براي كنترل جامعه خود و يا جوامع ديگر بيشتر از فشار هنجاري استفاده مي كند تا از طريق نيروهاي انتظامي .

مجازات ناهنجاري يا بصورت رسمي (مادي يا بدني) و يا غير رسمي (پوزخند) مي باشد.

تقسيم بندي هنجارها به عادات (آداب و رسوم) (قوانين و مقررات) بر اساس ميزان آگاهي افراد يك جامعه از كاركرد و علت ناهنجارها است. عدم آگاهي از علل هنجارها (پيروي كوركورانه مردم و رفتار گله اي ) پيامدهاي مضري براي جامعهه دارد و هر حاكمي مي تواند آن را به مسير دلخواه خود سوق دهد. اين مساله در مورد هنجارهاي مذهبي مشهودتر است و باعث شده روشنفكران كه دليلي براي اين رفتار ها نمي بينند، از هنجارها زده شوند.

مهمترين عامل پيروي از هنجارها ترس و نگراني از مجازات هاي بالاخص غير رسمي است و مهترين عامل عدم پيروي از هنجارها بيروني بودن و تحميل آنها بر مردم است. علت اينكه چرا تصميم گيرندگان جامعه كوشش نمي كنند، تا هنجارها را براي مردم دروني كنند، در نظام استبدادي نهفته است.

براي اجراي هر گونه نظم و برنامه اي (از جمله استراتژي ها) در جامعه ابتدا بايد به هنجارهاي دروني روي آورد. يعني ابتدا هنجارها را با روش هاي تخصصي بطور مجاب كننده اي دروني نمود پس با استفاده از فشار هنجاري و مجازات هاي غير رسمي (از سوي اعضاء جامعه) يك سيستم كنترل دروني بوجود آورد. نظام حكومتي نيز بايد همزمان كنترل رسمي خود را اعمال نمايد.

ارزشهاي انسانها گاه از نيازهاي جسمي آنها سرچشمه مي گيرد. اما نفوذ هنجارها بر ارزشها قوي تر از نيازهاي جسمي است. اغلب پيروي از هنجارها به يك ارزش مثبت تبديل مي شود. تبديل يك پديده به ارزش از طريق تبديل آن به هنجار انجام مي گيرد. پس فرآيند تغير ارزشها در حادترين شكل خود آنست كه چگونه مي توان يك ارزش اجتماعي را از حالت هنجاري بيرون آورد و به جاي آن يك ارزش ديگر را به هنجار تبديل نمود.

در مبحث فرهنگ بايد گفت كه امروزه علاوه بر عناصر زبان، مذهب، آداب و رسوم و ارزشهاي كه عناصر اصلي فرهنگ تلقي مي شده اند علم و هنرهاي خاص، تكنولوژي و اقتصاد نيز اضافه شده اند. سرمايه فرهنگي تجربه اي است كه از نسل هاي گذشته به ما انتقال مي يابد و به ما مي آموزد كه چگونه مسائل را حل كنيم. نيازهاي خود را بهتر ارضاء كنيم و بهتر زندگي كنيم.

يكي از بهترين روشهاي حذف رقيب خنثي كردن او از طريق تغيير فرهنگ آن از توليد به مصرفي و تخريبي است، كه اين فرهنگ در قالب توسعه وارد جهان سوم مي شود تا آنها را از حيطه رقابت اقتصادي و مذهبي حذف شوند. كه اين فرهنگ در قالب توسعه وارد جهان سوم مي شود تا آنها از حيطه رقابت اقتصادي و مذهبي حذف شوند. هيچ چيز نمي تواند به اندازه نابرابري اجتماعي براي انسجام جامعه مضر باشد اگر سعي شود اكثر افراد يك جامعه از قشر متوسط باشند (كه از اصول منطقي پيروي مي كنند) بهترين اجتماع سياسي شكل مي گيرد. يك علت نابرابري را بايد در ميزان آگاهي مردم و وجود يا عدم وجود دموكراسي واقعي ديد. اگر درك مردم از حقوقشان افزايش يابد قشر متوسط گسترش و نقش آن در تصميم گيريهاي سياسي افزايش پيدا مي كند (گسترش دموكراسي)


خلاصه كتاب ساختن براي ماندن

اين كتاب بجاي پرداختن به مسائل كليشه اي و تكراري در مورد شركتهاي موفق مثل داشتن رهبران فرمند، آينده نگري يا داشتن آرمان هاي جذاب با توصيف شركتهاي آرماني به مسائل بسيار بنيادي تر مي پردازد. چرا كه تمام اين مسائل گذرا هستند اما اين شركتهاي آرماني هستند كه به سبب بهره مندي از انواع چرخه توليد كالا و به يمن چند نسل رهبران فعال، مدتهاي مديد دوام آورده و در رسته خود بهترين بهترين ها شده اند. آن ها نيز با شكست هاي سنگين مواجه شده اند اما از آن ها تجربه مي گردند و با خصلت كش ساني خود را ترميم مي كنند كار آنها فقط منوط به افزايش بازگشت سرمايه در بلند مدت نيست بلكه آنها خود را با بافت جامعه در هم آميخته اند طوريكه دنيا بدون آنكه چيزي كم دارد.

اين كتاب بسياري از افسانه هاي ما را به بي اعتبار مي كند مثلاً اينكه رهبران فرمند و آرمانگرا لازمه شركتهاي آرماني هستند چرا كه با مطالعه تاريخچه اين شركتها در مي يابيم كه مديران آنها بسيار با آن مختصات فاصله دارند. فكر آن ها ايجاد نهادي ماندگار بود نه آنكه خود رهبري كبير شوند. آن ها در تلاش براي «ساختن ساعت» بودند نه «گفتن وقت».

داشتن فكر بكر يا داشتن جاذبه در رهبري چيزي در «حد گفتن وقت» است اما ساختن شركتي كه تا مدتها پس از رفتن آدمها بتوانند انواع كالا را توليد كند و در كار خود موفق باشد مثل «ساختن ساعت» است. مدير شركت آرماني ساعتي مي سازد كه حتي بعد از مرگش امكان اعلام وقت باشد. داشنكده هاي مديريت و بازرگاني در درسهايي مديريت راهبردي و كارآفريني بر اهيمت قاطع شروع كار با فكر بكر يا يك محصول برجسته تاكيد مي كنند اما بيشتر شركتهاي آرماني چنين فكر و عملي نداشته اند. در واقع بين كاميابي اوليه شركتها و تبديل شدن آنها به شركتهاي آرماني در مراحل بعدي رابط مثبت وجود ندارد. در دراز مدت برنده لاك پشت است نه خرگوش.

اساس كار سازندگان شركت هاي موفق اين است بخت و اقبال در گرو پشتكار و استقامت است. سازندگان آنها بسيار سمج و مقاوم بودند و با شعار «تسليم هرگز» ادامه دادند. آنها معتقد بودند كه بايد آمادگي فداكردن فكر بكر را داشت يا در آن تجديد نظر كرد يا آن را كامل كرد.

براي راه اندازي موفيت آميز يك شركت آرماني وجود يك چهره مشهور و روشي فرمندانه لازم نيس در تاريخچه شركت هاي آرماني رهبراني هستند كه از نظر خصائل فردي با رهبران مشهور و با جاذبه هاي آرماني همساني ندارند. تلاش براي تقليد از روش رهبران با جاذبه يعني اتلاف انرژي بهتر است بجاي رهبر واژه هاي معمار يا ساعت ساز را بكار برد.

شركت آرماني دنبال ايجاد تعادل بين آرمانگرايي و سود آوري نيست دنبال اين است كه هم كاملا آرمان گرا باشد و هم كاملا سود آور. دنبال ايجاد ساده بين حفظ اصول و تغيير و تحرك نيست بلكه هر دو را در حداكثر آن مي خواهد. شركت آن در صدد در هم آميختن سياه و سفيد (ين و يانگ) نيست، دنبال آن است كه بطور متمايز هم سياه را داشته باشد و هم سفيد را و هر دو را با هم. و هميشه به عقل خود جور در نمي آيد؟ آري حتما اما همانطور كه اسكات فيتز جرالد گفت: نماد هوش سرشار توانايي حفظ دو انديشه متضاد در ذهن و در يك زمان است به شرط آنكه قدرت عمل محفوظ بماند و اين هنر شركت هاي آرماني است. سود آوري شرط لازم براي بقاء و ابزار رسيدن به هدفهاي والاتر است. اما در بسياري از شركت هاي آرماني هدف غايي محسوب نمي شود. سود مانند اكسيژن، غذا خوردن در موجود زنده اصل زندگاني نيست اما بي آن زندگاني نيست.

دلبستگي به هدفهاي بلند پروازانه و گاه خطرناك و چالش با آنها راهي است كه شركت هاي آرماني طي مي كند.

هدفهاي بلند پروازاني، همه افراد را در بر مي گيرد و به كار وا مي دارد قابل لمس، نيرو بخش و كاملا متمركز بر يك موضوع خاص است. هدفي كه با كمترين توضيح به آساني از طرف كاركنان درك مي شود. هدف جسوراني مثل رفتن به كره ماه يا قله كنوه هدف است نه بيانيه. انتخاب هدفهاي بلندپروازني شركت را در وضعيتي قرار مي دهد كه با عقل منافات دارد. بايد تعهد عميق به هدف وجود داشته باشد و گرنه بلند پروازانه نيست.

هدفهاي بلند پروازني تا حدي به اعتماد به نفس ناموجه نياز دارند شركت هاي آرماني از اين نظر به مرز تفرعن نزديك مي شوند سازمان ها چون پس از رسيدن به يك هدف دچار عارضه رسيدن به هدف مي شوند بايد پيش از رسيدن به هدف هدف ديگري را آماده نمايد.

وجود فرهنگ هاي شبه ديني يعني فراهم ساختن محيطي دلپذير براي كساني كه به جهان بيني شركت معتقدند. كساني كه بر اين اصل پايبند نيستند چون ويروس به دور افكنده مي شوند. اگر كسي با شرايط و معيارهاي اين شركت ها سازگار نباشند نبايد وارد شود. كاركردن دو حالت بيشتر ندارند و يا هستيد يا نيستيد، حد وسط ندارد يعني تقريبا شبه ديني. مي توان در نوآوري، لاابالي گري (مثل وال – مارت) و در گزينش هدفهاي جسورانه نيز فرهنگ شبه ديني داشت. پس خلاصه كلام اين است: دنبال شخصيت محوري نرويد.

بهترين دستاورد شركت هاي آرماني در اثر برنامه ريزي دقيق راهبردي بدست نيامده بلكه عمدتا حاصل تجربه سعي و خطا استفاده به موقع از فرصت و حوادث بوده است. اگر هدفهاي جسورانه را پيشرفت نوع اول بدانيم پيشرفت نوع دوم پيشرفت تكاملي ناميده مي شود كه سبب پيش گرفتن شركت هاي آرماني از ديگر شركت هاي مي گردد. فرآيند پيشرفت تكاملي را شاخه سازي و هرس مي توان ناميد. اگر درخت به قدر كافي شاخه ايجاد كنيم (تنوع) و شاخه هاي خشك را از آن جدا كنيم (گزينش)، اين شاخه ها در محيط دايم المتغير، سالم و با نشاط رشد خواهد كرد.

داشتن مديري لايق چون جك ولش تحسين برانگيز است اما تحسين برانگيزتر نظامي است كه مي تواند اين قبيل مديران را در درون خود پرورش دهد. شركت هاي آرماني براي دست يافتن به تحول و افكار نو، اصولاً ناگريز به استخدام مدير از خارج نيستند. در واقع اين اتفاق به ندرت در آنها رخ داده است.

ويليام فاكنر مي گويد: خودتان را به زحمت نيندازيد كه از معاصران يا پيشينيان بهتر شويد سعي كنيد كه از خودتان بهتر شويد.

همسويي يعني هماهنگي و هم آوايي كليد عناصر دخيل در فعاليت يك شركت در چارچوب جهان بيني و نوع پيشرفت مورد نظر آرمان (آرمان آميزه اي است از جهان بيني ماندگار شركت به اضافه پيشرفت مورد نظر آن در آينده).

معناي همسويي اين است كه انسان بوسيله نيروهاي دروني خود هدايت شود نه ملاكها، ضوابط، ورويه ها، عرف و سنت، جريانها، مدها، و شعارهاي دنياي بيرون شنا كردن شركت ميولت – پلكرد بر خلاف آن جريان آب و خلاف عادت طبق همين اصل است.

بنابراين مهمترين مساله اين نيست كه اين رويه خوبيست يابد. مهم تناسب و سازگاري رويه ها با شركت و جهان بيني و آرمان آن است.

در شركت هاي آرماني به جز جهان بيني هيچ چيز تقدس ندارد و به جز آن همه چيز را مي توان تغيير داد يا حذف كرد.

همچنين جهان بيني را وضع يا خلق نمي كنند بلكه آن را كشف مي كند. جهان بيني حاصل برون نگري نيست بلكه حاصل درون نگره است. نوشتن بيانيه با آرماني شدن فرق دارد، هر بيگانه اي با ديدن گزارش كار سازمان، آرمان آن را درك خواهدكرد و نيازي به خواندن بيانيه آن نخواهد داشت. شرط اول ساعت سازي همين است:

بايد چند نكته اساسي را به ياد داشت كه:

ساعت ساز باشيد – معمار باشيد – نه ساعت گو

مطيع اصل «هم اين هم آن» باشيد

ضمن حفظ اصول، مروج پيشرفت باشيد.

هميشه در پي ايجاد همسويي و سازگار باشيد.


سوالات

سوال 1: آقاي پورتر معتقد است اگر يك نگاه يا يك شركت ساختار رقابتي خود صنعت خود را نشانسد نمي تواند در سطح بين المللي رقابت كند. با در نظر گرفتن يك صنعت نظير آبميوه و كنستانتره ساختار رقابتي اين صنعت را تحليل مي كند.

جواب: مطمئناً شركتهاي موجود در صنعت آب ميوه و كنستانتره هم چون ديگر صنايع از نظر ميزان سود آوري و رسيدن به ديگر اهداف بلند مدت و كوتاه مدت خود، تحت تاثير عملكردها و توان 5 عامل اساسي رقابتي موجود در ساختار صنعت قرار گيرد. در نتيجه شركت بايد براي انجام استراتژي تدافعي يا تهاجمي يا ... در مقابل آنها خود را مجهز سازد و در نتيجه هر يك از آنها را از نظر منابع در دسترس و نقاط قوت و صنعت به دقت مورد بررسي قرار دهد. اولين عامل رقابتي ورود سرمايه گزاران جديد به صنعت است. در صنعت آب ميوه شايد ورود چندان مشكل نباشد به چند علت:

1 – استفاده از ميوه هاي بسيار نامرغوب و يا استفاده از پوشش ها كه براي نگهداري مناسب نيستند بجاي پوششهاي مناسب هزينه توليد را تا حد چشمگيري كاهش مي دهد. 2 – فناوري پيچيده اي مورد نياز نيست. 3 – همانطور كه در كشور خودمان شاهد هستيم، استفاده ناجوانمردانه از نام هاي بسيار مشابه شركت هاي معتبر، مشكل بازاريابي اين رقبا را كاهش مي دهد. براي كاهش مزاحتمت اين رقبا بايد موانع ورود را افزايش داد.

دومين عامل رقابتي، رقابت بين رقباي موجود است. اگر تعدادي از شركت ها متوجه شوند كه فرصتي براي پيشرفت فراهم شده و يا احساس كنند از جانب رقبا تهديد شده اند دست به اقدام استراتژيك مي زنند. اگر اين اقدامات رقابي در جهت كاهش قيمت ها باشد و ادامه پيدا كنند بتدريج سود دهي كل صنعت را با مشكل مواجه مي سازد گاهي هم شركت ها با تبليغ دروغين يا شايعه پراكني در مورد محصولات شركت رقيب مثلاً ساخت و توزيع فيملي حاكي از عدم رعايت بهداشت توسط شركت رقيب، بازار او را خراب مي كنند.

سومين عامل رقابتي محصولات جايگزين هستند. شايد بتوان محصولات جايگزين آب ميوه را همان آب ميوه هاي با علائم تجاري مشابه شركت هاي معتبر و با كيفيت بسيار پايين دانست كه از طرفي اعتبار شركت اصلي را پايين مي آورند و از طرف ديگر در صدد گرفتن بخشهايي از بازار بخصوص در مناطق روستايي و يا مناطقي كه مردم كمتر به آرم تجاري شركت توجه مي كنند هستند.

چهارمين عامل قدرت چانه زني خريدران است، كه اگر قدرت چانه زني بالا داشته باشند سوددهي صنعت پايين مي آيد.

پنجمين عامل قدرت چانه زني تامين كنندگان است. تامين كنندگان در صنعت توليد آب ميوه مي توانند باغداران باشند. مي توانند شركت را تهديد كنند كه قيمت ها را افزايش خواهند داد يا كيفيت را پايين خواهند آورد يا با شركت قرارداد خواهند بست و يا اگر از سرمايه و تجربه خوبي برخوردار باشند مي توانند ادغام عمودي رو به جلو كنند. اما اگر شركت رقباي متعددي نداشته باشد كه قصد خريد محصولات اين تامين كننده را داشته باشند يا توانائي تهديد ادغام رو به عقب داشته باشد، يعني فقط از باغ هاي متعلق به خود ميوه تامين كند، مي توان چانه زني تامين كننده را تحت كنترل درآورد.

سوال 2: ارتباط اصل استثناء رقابتي و استراتژي رقابتي آقاي پورتر را بيان مي كند.

جواب: اصل استثناء مي گويد چون منابع در طبيعت محدود هستند، بنابراين بين موجودات (يا اشخاص حقيقي و يا حقوقي) براي كسب منابع كمياب رقابت در مي گيرد و هر كدام سعي مي كنند قابليت هاي خود را براي اين كار افريش دهند. هر چه دو موجود به هم شبيه تر باشند رقابت بيشتر است در اين ميان عده اي پيروز و بقيه محروم مي شوند.

استراژي تمايز آقاي پورتر در واقع شكل تخصص يافته تر اين اصل است. در اين استراتژي شركت حداقل در يكي از اين موارد خود را متمايز مي كند: 1 – تخصص يافتگي 2 – شناساندن علامت تجاري 3 – تلاش شركت براي معرفي محصول به مصرف كننده نهايي 4 – كانالهاي توزيع گزينشي 5 – كيفيت محصول 6 – پيشرو بودن در فناوري 7 – ادغام عمودي 8 – وضعيت هزينه 9 – خدمات 10 – سياست قيمت گذاري 11 – اهرم مالي

 

سوال 3:براي موفق بودن يك كشور آيا بايد كشور استراتژي داشته باشد يا بنگاه؟

كشورها براي برخورد با رقبايشان بايد با توجه به منابع در دسترس شان، استراتژي مخصوص به خود داشته باشد كه يك مزيت رقابتي براي آن كشور محسوب مي شود. به تبغ آن بنگاه هاي درون يك كشور هم كه استراتژيهاي براي تحقق اهداف خود تدوين مي كند، بايد استراتژي خود را با استراتژي كل كشور هماهنگ كند. استراتژي در سطح كشور بايد راهنمايي باشد براي بنگاه هاي كه استراتژي كلي خود را در چارچوب آن پي ريزي مي كند.

سوال 4: آيا موفقيت كشورها به زادگاه بنگاه هايي كه در آن ايجاد شده اند بستگي دارد؟

مطمئناً كشورهايي كه بنگاههاي آنها از اصالت و اعتبار بيشتري در زمينه صنعت خودشان برخودارند. از يك مزيت رقابتي سود مي برند چرا كه اين بنگاهها داراي تجزيه و مهارت منحصر به فرد مي باشند. اگر بنگاهي در كشوري تاسيس شود كه قبلا سابقه تاسيس چنين كسب و كاري وجود داشته قطعا به رشد بنگاه كمك مي شود. هم شركت هايي وجود دارد كه بتوان از آنها تقليد كرد و پيشرفت كرد و هم در صحنه بين المللي موفق تر خواهد بود به خاطر شناختي كه ساير كشورها بواسطه علمكرد شركتهاي قبلي از آن دارند.

بطور كلي تاريخچه و سوابق صنعت براي خريداران اهميت خاصي دارد. اگر صنعتي در كشوري از نظر بين المللي موفق علم كرد خريداران حضور شركت جديد را بهتر مي پذيرند. همچنين دورن خود كشور، ممكن است يك صنعت وضع بي ثباتي داشته باشد رشد آن آرام و كند باشد، در نتيجه ورود شركت جديد به كسب و كار در آن صنعت با مخالفت ساير رقبا همراه است اما در يك كشور ديگر مثلاً دولت براي ورود به آن صنعت، تسهيالت خاص فراهم مي كند تا موانع ورود كاهش مي يابد،شركت جديد به راحتي مي تواند به صنعت وارد شود.

سوال 5: تصميم گيري در شرايط Force چه تفاوتي با تصميم گيري بر مبناي choice دارد و بايد بدنبال كدام باشيم؟

شرايط Force زماني بوجود مي آيد كه بجراني از پيش تعيين نشده پيش آيد كه شركت در زمان كوتاهي مجبور به واكنش در برابر آن است. اگر سازمان بر محيط و تحولات آن مسلط باشد به طوري كه اوضاع آينده را تا حدي پيش‌بيني كند و انتظار وقوع بحران را داشته باشد، شرايط Fprce براي آن شركت كمتر بوجود مي آيد.

بطور كلي با به روز كردن اطلاعات و منابع دسترسي مي توان واكنش به محيط را سريع تر انجام داد و شرايط Force را به choice تبديل كرد همچنين اگر تصميم گيرندگان سازمان قدرت تحمل ابهام و توازن تصميم گيري در شرايط ابهام را داشته باشند تصميم گيري در شرايط Force برايشان آسان تر خواهد شد.

سوال 6: نقش باورها و تاريخ در رشد انسان ها در جوامع مختلف چگونه بوده است؟ آيا نقش دارند يا خير؟

جوامعي كه عقيده به جبر دارند و كنترل آنها بيروني است، در نتيجه سعي و تلاش كمتري براي پيشرفت و رسيدن به نتيجه از خودشان مي دهند نسبت به جوامعي كه عقيده بر اختياري بودن اعمال انسان، دارند و كنترل آنها دروني است.

علاوه بر اين جمع گرايي و يا فرد گرايي باعث اثرات متفاوت در جوامع مختلف شده است. جوامعي كه فرد گرا بوده اند اين باعث رشد سرمايه داري شده و انباشت سرمايه باعث ايجاد تكنولوژي و پيشرفت شده است، نسبت به جوامع سوسياليست.

سوال7: براي انتخاب استراتژي هاي استخراج شده و اولويت بندي نهايي آنها از كداميك از ماتريس ها بايد استفاده شود؟ ضمن ترسيم ماتريس مورد نظر، توضيح دهيد كه مبناي انتخاب چيست؟

جواب: استراتژي هاي پيشنهاد شده بوسيله ماتريس هاي داخلي و خارجي (IE) يا space يا swot در ماتريس برنامه ريزي استراتژيك كمي Qspm گذاشته مي شوند تا جذابيت نسبي هر كدام مشخص مي شود. به شيوه اي عيني استراتژي هاي قابل اجرا بر اساس فرصت ها و تهديدات و نقاط قوت و ضعف سازمان مشخص شوند.

 


عوامل

ضريب اهميت

اهيمت نسبي استراتژي

استراتژي شماره 1

استراتژي شماره 2

استراتژي شماره 2

فرصت ها

تهديدات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقاط قوت

نقاط ضعف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جمع مجموع نمره هاي جذابيت

 

 

 

 

 

 

 

 

در نهايت استراتژي اي را بر مي گزنيم كه جمع مجموع نمره هاي جذابيت آن از همه بيشتر باشد.

سوال 8: چنانچه بخواهيم براي شركتي كه بصورت holding فعاليت مي كند يا سازماني كه سبدي از محصولات را دارد تدوين استراتژي كنيم ماتريس مناسب چيست؟

جواب: چون شركت داراي بخشهاي مختلف است مي توان از ماتريسBCG استفاده كرد. چون واحدهاي مختلف سازمان را بصورت نمودار ارائه مي كند. ماتريس مجموعه دارايي هاي سازمان ناميده مي شود. سهم نسبي بازار هر بخش مشخص مي شود و بر اساس آن در يك قسمت از ماتريس جاي مي گيرد، تا بر اساس آن، تصميم گيري هاي لازم در مورد هر بخش صورت گيرد.

علامت پرسش

ستاره

سگ

گاو شيرده

 

سوال 9: در بررسي محيط داخلي سازمان چه روشهايي وجود دارد و چگونه مي توان در وضعيت داخل سازمان را بطور شفاف و همچنين محاسبه عددي توضيح داد؟

جواب: دو روش وجود دارد: 1 – رويكرد زنجيره ارزش ساز: كه وظايف سازمان به دو دسته وظايف اصلي و وظايف ستادي يا پشتيبان تقسيم مي شود. پورت مي گويد وقتي وظايف اصلي دو وظايف ستاري يك سازمان با يكديگر و بين خودشان هماهنگ شوند سازمان داراي يك مزيت رقابتي عمده مي شود كه هيچكس نمي تواند عملكردهاي آن را تقليد كند. 2 – رويكرد وظيفه اي: سازمان را مي توان به واحد هاي وظيفه اي بخش بندي كرد طوريكه هر كدام از اين واحدها وظيفه خاصي را بر عهده بگيرند.

براي محاسبه به صورت عددي مي توان از ماتريس بررسي عوامل داخلي (IFE) استفاده كرد كه در ابتدا ضريب اهميت چند نقطه فوق و ضعف با توجه به كل صنعت مشخص مي شود با روش دلفي از خبرگان بدست مي آيد.

اگر نمره نهايي بيشتر از 5/2 بود يعني نقاط قوت بر نقاط ضعف مي چربد.

عوامل

ضريب اهميت

نمره

رتبه

نقاط قوت

 

 

 

نقاط ضعف

 

 

 

جمع

1

 

 

 


خلاصه كتاب «توسعه و تضاد»

تلاش عمده اين كتاب اين است كه تشريح كند چگونه مدير نيزاسيون ( يا به اصطلاح توسعه جامعه)مي تواند شرايط انقلاب را كه يك  پديده نادر است در يك جامعه فراهم نمايد .

مدير نيزاسيون چند نتيجه بدنبال داشت كه عبارت بودند از : تشديد نابرابري اجتماعي ، افزايش درك اين نابرابري ، بوجود آمدن طبقه متوسط و فرايند تغييرارزشها . به اين ترتيب كه اقدامات اقتصادي نظير تغيير نرخ ارز و تورم موجب كاهش در آمد واقعي و قدرت خريد مردم گرديد همچنين با ابزار مختلف ( واردات ، تبليغات ،مراكز تجاري و......) يك فرايند قوي توليد نياز در مردم در پيش گرفته شد . اين ها براي يك نظام سياسي شبيه خودكشي است زيرا در نتيجه آن سطح نيازهاي غالب مردم بالاتر از سطح در آمدشان قرار گرفت و مردم در ارضاي نيازهايشان با موانع اساسي روبرو شوند . در نتيجه ارضاي نيازهاي توليد شده و از آن مهمتر وسيله ارضاي آن نيازها ،يعني  در آمد و پول برايشان با ارزش شد . به اين ترتيب تغيير ارزشها رخ داد . يعني پول تحت اين شرايط به ارزش والاتر از ارزشهاي ديگر تبديل گشت .

نمايش ثروت قشر بالا و تسهيلاتي كه براي قشر بالا فراهم آمد . گرايش بارز مديران دولتي به تجملات و ظواهر و تغيير جو كلي جامعه موجب شد كه مردم ارزشهاي جديد را تاييد شده (هنجار ) ببينند .پولجويي  يك ارزش قالب شد و براي اقشار  كم در آمد ارزشهاي ديگر را تحت الشعاع قرار داد . ضمنا اعتماد زياد به مسئولين اجرايي نيز كاهش يافت

از آنجا كه دستيابي به هدف ، يعني وسيله ارضاء نياز (پول ) براي اكثريت قشر پايين با موانع زياد همراه بود ، اين فرايند موجبپيدايش نارضايتي در مردم شد. نارضايتي به تدريج در جامعه به يك هنجار تبديل شد حتي براي آنان كه از نظر اقتصادي دليلي براي نارضايتي نداشتند.

از طرف ديگر رشد سريع اقتصادي باعث پيدايش قشر متوسط شد كه بيشتر مردم از اصول منطقي پيروي مي كردند اينها ديگر به دنبال نيازهاي اوليه خود نبودند بلكه در جستجوي عدالت اجتماعي احترام اجتماعي و ... بودند و همين درك آنها را از بابرابري بيشتر مي كرد. بنابراين تعداد كافي از نارضايان در كليه قشرها بالاخص در قشر متوسط به وجود آمد.

براي يك نظام سياسي و متفكرانه بايد حتماً قبل از آنكه نارضايتي به هنجار تبديل و فراگير شود آن را فرو نشاند زير تبديل نارضايتي به هنجار بسان يك سيل خروشان خانه مان برانداز است. تحت شرايط نارضايتي انسانها مايلند نارضايتي خود را بيان كنند و اگر در آغاز با روشهاي كنترل شده،امكان بيان به آنها داده شود مي توان نارضايتي را مهار نمود . اما اين كار انجام نگرفت بلكه راه انتقاد نيز مسدود به نظر مي رسيد ، با اين استدلال اشتباه كه انتقاد حمل بر عدم وحدت بين مسئولين مي شود.

البته غير از مدرنيزاسيون وتوسعه عدم مشروعيت نظام نيز موجب تضاد و انقلاب مي شود .نظامي كه با ارزشهاي مردم منطبق نباشد ،مشروعيت و پايداري  خود را از دست خواهد داد. پيروي از ارزشهاي مذهبي براي مردم ايران بصورت يك هنجار دروني بود و مردم ايران بشدت تابع هنجارهاي دروني ايجاد شده مي باشند . اما نظام حاكم  چنين ارزشهايي را نفي مي كرد. در نتيجه حركت نيروهاي هنجاري رخ داد . هر شرايط حركت هنجاري خارج از كنترل مسئولين و بيشتر در كنترل كساني است كه بطور تخصصي و با ابزار مناسب بخشهاي غير رسمي  جامعه را ازطريق كنترل هنجارها – در زير سلطه دارند .

پس براي گريز ازعواقب مديرنيزاسيون و توسعه بايستي چند نكته را مد نظر داشت :

1- داشتن برنامه متفكرانه و حساب شده از نظر علمي  2- شرط اصلي دستيابي به همه اهداف ، داشتن و ساختن يك نظام اجتماعي منسجم و كار است و لذا اين چنين نظام اجتماعي بايستي اولين و مهمترين هدف باشد . 3- ايجاد مشروعيت از طريق رفع نابرابري ها و ايجاد عدالت اجتماعي.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 20:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره بيمه عدم النفع

بازديد: 215

تحقیق درباره بيمه عدم النفع

سابقه ي بيمه عدم النفع

آغاز فعاليت در بيمه عدم النفع را بايد بعد از جنگ جهاني اول  جستجو كرد تا اين زمان فقط خطر آتش سوزي بيمه مي شد و خساراتي كه واحد توليد كننده صنعتي از بيمه گر دريافت مي كرد تقريباً براي ادامه فعاليت توليدي كافي به نظر مي رسيد بعدها برخي از واحدهاي توليدي كه از مراكز اعتباري و بانكها وام گرفته بودند با توقف فعاليت نه تنها محصولي توليد نمي كردند بلكه فشار پرداخت اقساط وام نيز بر دوش آنها سنگيني مي كرد اين مشكلات به اضافه ي نياز توليد كنندگان به وام موجب شد كه توليد كنندگان صنعتي چاره كار را در بيمه عدم النفع جستجو كنند و به سراغ بيمه گران بروند.

بيمه عدم النفع : يكي از انواع بيمه هاي زيان مالي است كه طي آن زيان ناشي از توقف فعاليت براي مدت مشخص تا زمانش شروع فعاليت مجدد واحد بيمه شده را جبران مي نمايد اين زيان عبارتند از سود خالص موسسه پس از پرداخت هزينه هاي سربار و يا ساير هزينه هاي ديگر كه با تعطيل فعاليت هم وجود دارند نظير دستمزد كاركنان و كارگران .

حدود تعهد بيمه گر

بيمه گر بر اساس شرايط قرار داد بيمه عدم النفع درآمد از دست رفته ي بيمه گذار را پرداخت            مي كند بيمه گر در بيمه عدم النفع علاوه بر تأمين هزينه هاي جاري سود احتمالي بيمه گذار  را كه در صورت ادامه توليد به دست مي آورد نيز جبران مي كند. تنها آن بخش از هزينه هاي بيمه گذار از ميزان خسارت كسر مي شود كه وابسته به توليد است و به محض توليد قطع مي شود.

مدت زمان تعهد بيمه گر

تعهد بيمه گر براي پرداخت خسارت توقف توليد بعد از ورود خسارت مادي به مدت معيني محدود است كه امكان دارد از6 ماه تا 30 ماه در نوسان باشد ولي معمولاً 12 ماه است دليل وجود محدوديت زماني براي تعهد بيمه گر اين است كه امكان پيش بيني مدت توقف توليد وجود ندارد در ضمن مدت پرداخت خسارت از عوامل مؤثر بر تعيين نرخ حق بيمه در بيمه عدم النفع است كه بايد در قرار داد و بيمه مشخص باشد.

سود بنگاه توليدي بيمه شده

در بيمه عدم النفع سود يعني استفاده بيمه گذار از فروش كالاي توليد شده يا خريد و فروش شده كه از محل سود بيمه شده هزينه هاي ماليات بر درآمد، بعهده احتمالي، سرمايه ي مؤسسه بيمه شده، اندوخته هاي قانوني طبق اساس نامه مؤسس، پاداش كاركنان، استهلاك، مطالبات مشكوك الوصول، هدايا و كمك هاي مالي.

هزينه بنگاه ها بيمه شده

اين هزينه ها را مي توان به سه گروه تقسيم كرد:

1- هزينه هاي خالص فروش مانند كارمزد نمايندگان. 2- هزينه  هاي خالص توليد نظير مواد اوليه

3- هزينه هاي مشترك مانند حقوق كاركنان و استهلاك و ...  .

بيمه عدم النفع ماشين  آلات

يكي از مهترين انواع بيمه عدم النفع از لحاظ درآمد حق بيمه است كه سود ناخالصي را كه در نتيجه ي شكست ماشين كارفرما از آن محروم مي شود تحت پوشش قرار مي دهد مدت پرداخت خسارت از لحظه ي شكست  ماشين آلات محاسبه مي شود نه بعد از پايان دوره ي انتظار و خسارت پس از كسر دوره ي انتظار پرداخت مي شود. استثناء در اين بيمه نامه هزينه هاي بهره برداري (مواد اوليه - مواد مربوطه به كار دستگاه - ماليات بر مصرف- بسته بندي هزينه حمل و ...) استثناست.

تعيين حق بيمه عدم النفع ماشين آلات

تعرفه يگانه اي وجود ندارد و نرخ با توجه به عوامل مؤثر  بر ارزيابي ديسك نو با كمك گرفتن از اطلاعات و تجربيات فني  بيمه گران اتكايي تعيين مي شود.

عوامل مؤثر بر ارزيابي ريسك و رسيدن به حق بيمه متناسب

1- احتمال شكست ماشين آلات و مدت توقف بعد از آن

2- احتمال تعداد و دفعات شكست در هر سال

3- اهميت هر ماشين در خط توليد

4- محل ساخت  و سن ماشين

5- امكان تعمير داخلي و قطعات يدكي

6- كنترل و اندازه هاي اندازه گيري ايمني

7- در اختيار داشتن ماشين رزرو- ظرفيت اضافي و ماشين آلات ذخيره

8- وضع عمومي

تضمين حق بيمه، بيمه عدم النفع

ميزان حق بيمه، پوشش بيمه عدم النفع بر حسب نرخ بيمه آتش سوزي محل مورد بيمه، بيمه گذار و مدت زماني كه بيمه گذار مايل است از پوشش بيمه عدم النفع استفاده نمايد متغير است ولي معمولاً ميزان حق بيمه سالانه كمتراست از هزينه نصف روز بيمه گذار كه در صورت توقف فعاليت بيمه گر متعهد آن مي شود.

روش هاي صدور بيمه عدم النفع

الف) روش اول :  بر اساس سرمايه بيمه شده

در اين روش سرمايه بيمه شده بر اساس سود ناخالص فعاليت بيمه شده تعيين مي شود، البته سود ناخالصي كه اساس تعهد بيمه گر بيمه عدم النفع قرار مي گيرد با سود ناخالصي كه در دفاتر حسابداري ثبت مي شود متفاوت است.

نكته؛ پيشنهاد دهنده بيمه عدم النفع بايد دقت كافي در تهيه ليست هزينه ها داشته باشد و تنها هزينه هايي را در ليست هزينه توليد ثبت كند كه در صورت توقف كار تقريباً به نسبت كاهش توليد و عملكرد كاهش مي يابد.

ب) روش دوم : بر اساس اظهار نامه

تعيين سرمايه قراردادي براي سرمايه بيمه يك طرح جهت دو سال آينده حتي در شرايط ثبات اقتصادي كاري بس مشكل است. تعين سرمايه بر اساس اظهارنامه است مشكل را برطرف كرده و از مشكل كم بيمه گي كه خطر بزرگي براي بيمه شده محسوب مي گردد جلوگيري                 مي كند. مهمترين مشخصه اي كه روش اظهار نامه اي دارد اين است كه طرح هاي دراز مدت را از تعيين درآمد آينده بي نياز مي نمايد.

ج) روش سوم: بيمه بر اساس درآمد

روش سوم روشي است بنام روش درآمد؛ در اين روش براي فعاليت هر واحد اقتصادي قرارداد ويژه اي تنظيم مي شود، مشخصه بارز اين روش در اين است كه طرفين قرار داد را از پيش بيني درآمد براي مدتي طولاني بي نيازمي سازد  حق بيمه اوليه بر اساس در آمد ناخالص سال مورد بيمه تعيين مي گردد و پيش بيني درآمد براي مدتهاي خارج از سال بيمه شده مورد نياز است.

وضعيت در شرايط ويژه

اين وضعيت از اهداف اصلي بيمه عدم النفع است كه بايد بيمه گر بيمه شده را از نظر مالي در شرايطي قرار دهد كه تصور شود اصلاً حادثه اي رخ نداده و فعاليت بيمه شده متوقف نگرديده است در صورتي كه اگر اين عامل از تعهدات بيمه گر حذف شود و او به تناسب فعاليت روبه توسعه بيمه شده خسارت نپردازد مسلم بيمه شده دچار مشكلات مالي و زيان خواهد شد.

ماليات بر درآمد

مبلغي كه بابت خسارت بيمه عدم النفع بيمه گذار دريافت مي دارد مستقيماً مشمول ماليات نيست ولي سود خالصي كه از اين طريق نصيب بيمه گذار مي شود مشمول همان مالياتي است كه بيمه گذار در شرايط فعاليت عادي بايد بپردازد.

خطرات اضافي

سقوط هواپيما- انفجار- شورش و اغتشاش- خسارات ناشي از عمليات بدكارانه-  زلزله- سيل و طوفان- تركيدگي لوله آب-  تصادم با وسايط نقليه موتوري زميني- خسارات مادي.

موارد ديگري كه مي توان پوشش بيمه عدم النفع را به آنها تسري داد :

1- ساختمان تهيه كنندگان يا مصرف كنندگان

2- نيروگاه هاي برق، عمليات گازرساني، عمليات و طرح هاي آبي

3- ساختمان هاي محل اجراي قرارداد

4- وسايل نقليه موتوري و اموال در حال حمل

5- زيانهاي ناشي از مجاورت ساختمان هاي بيمه گذار

6- اموال انبار شده

متداولترين موارد استفاده  از تأمين بيمه اي كه با اضافه نمودن شرط جديد به بيمه نامه امكان پذير است به شرح زير است :

1- پرداخت جريمه و غرامت ناشي از عدم موفقيت در اجراي قرار داد.

2- افزايش هزينه عملياتي

3- اجاره بها

4- بيمه درآمد پيش بيني شده

5- انهدام دفاتر مالي

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 06 فروردین 1394 ساعت: 19:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس