دانش آموزی - 15

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

مقاله و تحقیق درباره نقد ادبی

بازديد: 149
مقاله و تحقیق درباره نقد ادبی

مقاله و تحقیق درباره نقد ادبی

پيشگفتار

ادبيات هر قومي يكي از اركان عمده‌ي فرهنگ آن قوم است. ادبيات نيز بدون نقد و ارزيابي پيشرفت لازم را نمي‌كند و چنانكه بايد راه تكامل را نمي‌پيمايد و چه بسا دچار سكون و ركود و توقف مي‌شود، زيرا وقتي سخنوران و شاعران و نويسندگان ملتي از راه و رسم ابداع و ابتكار بازماندند و از نقد و سنجش بي‌خبر باشند، يا در سراشيب افراط مي‌افتند يا در پرتگاه تفريط و يا به تقليد آثار ديگران مي‌پردازند و يا به نوآوري‌هاي پوچ و بي‌ارزش دست مي‌زنند. ملكي كه ادب و هنر و پويايي داشته‌اند از نقدي پويا و بارور برخودار بوده‌اند و چه بسا نوآوري‌هاي هنري و ادبي كه حاصل موشكافي‌ها و راهنمايي‌هاي هنرشناسان و سخن‌سنجان بوده است. بنابراين نقد و نقادي در عرصه‌ي ادبيات و نوشته‌هاي مختلف تاثير بسزايي بر نويسنده و شاعر دارد تا سبب اعتلاء و ترقي نويسنده در كارش گردد و سبب پيشرفت جامعه شود.


نقد ادبي

نقد ادبي كه از آن مي‌توان به سخن و سخن‌شناسي تعبير كرد، عبارت است از شناخت ارزش و بهاي آثار ادبي و شرح و تفسير آن به نحوي كه معلوم مي‌شود نيك و بد آن آثار چيست و منشاء آنها كدام است.

در زمان ما، غايت و فايده نقد ادبي به اين نكته هم نظري دارد كه قواعد و اصول يا علل و اسبابي را نيز كه سبب شده است، اثري درجه قبول يابد و يا داغ رد بر پيشاني آن نهاده شود، تا حدي كه ممكن و ميسر باشد، تحقيق بنمايد. بنابراين واجب است كه نقد ادبي، تا جايي كه ممكن است، از امور جزئي به احكام كلي نيز توجه كند.

از اينجاست كه براي نقد ادبي، مفهومي وسيعتر و تعريفي جامعتر قائل شده‌اند و آن را شناخت آثار ادبي از روي بصيرت گفته‌اند[1].

آثار ادبي چيست؟

حقيقت اين است كه آن مفهوم و معنايي كه به سبب فقدان لفظ مناسب ديگر، از آن به لفظ «ادب» تعبير مي‌كنند، عبارت است از مجموعه آثار مكتوبي كه بلندترين و بهترين افكار و خيال‌ها را در عاليترين و بهترين صورت‌ها تعبير كرده باشد و البته به اقتضاي احوال و طبايع اقوام و افراد و هم به سبب مقتضيات و مناسبات سياسي و اجتماعي، فنون و انواع مختلفي از اين گونه آثار بوجود آمده است[2].

اما نقد و نقادي كه عبارت است از سنجش و ارزيابي و حكم و داوري درباره امور، البته اختصاص به ادبيات ندارد. در ساير امور نيز بسا كه مورد حاجت و ضرورت واقع مي‌شود، چنانچه در فلسفه و تاريخ و انساب و لغت نيز نقد و نقادي است. فيلسوف در باب ارزش و اعتبار معرفت نقادي مي‌كند[3].

در هرحال، نقد و نقادي كه عبارت است از شناخت نيك و بد و تميز بين سره و ناسره، در همه فنون هنر و در بسياري از شاخه علوم و معارف بشري است و اختصاص به آثار ادبي ندارد. بنابراين نقد آثار ادبي، اين مزيت را بر نقد ساير فنون هنر دارد كه به يك تعبير، از همه آنها مفيدتر و روشن‌تر است[4].

به هرحال، نقاد آثار ادبي كارش عبارت از اين است كه بين نويسنده اثر ادبي با خواننده عادي واسطه بشود و لطائف و دقايقي را كه در آثار ادبي است و عامه مردم را اگر كسي توجه ندهد، بسا كه از آن غافل و بي‌نصيب بماند، معلوم كند و آنها را بدان لطائف و بدايع متوجه نمايد و اگر هم معايب و نقايصي در آن آثار است كه عامه مردم اكثر ملتفت آنها نيستند و به همين جهت راجع به آن آثار بيهوده در خوشبيني مبالغه مي‌كنند، آن معايب و نقايص را نيز آشكار بنمايد و از پرده بيرون اندازد تا قيمت حقيقي و بهاي واقعي هر يك از آثار ادبي معلوم و معين باشد[5].

باري، چون نقادي به يك تعبير لازمه‌اش قضاوت درباره آثار ادبي است و قضاوت درباره آثار ادبي هم بستگي دارد، به معرفت و شناخت درست و واقعي آن آثار، ناچار بايد اصول و موازيني هم در كار باشد تا اين داوري و قضاوت امكان بيابد، ‌اما اين موازين و اصول را به آساني نمي‌توان بدست آورد و بر آنچه به دست مي‌توان آورد، نيز اعتماد قطعي و كلي نمي‌توان كرد. سبب اين امر نيز اين است كه هيچ منتقدي از حب و بغض و ميل و هوي به كلي خالي و بركنار نيست. از اين رو، بسا كه گزافه‌گويي و تعصب به خرج دهد و نيك و بد را به ميزان ديگر بسنجد، چنانكه اگر خود شاعر و اديب سخن آفرين است، طريقه و شيوه خود را بر شيوه‌ها و طريقه‌هاي ديگر ترجيح بدهد و اگر خود اديب و شاعر سخن‌آفرين نيست، بسا كه آن شور و شوق و جذبه و الهام را كه در سخن شاعر و نويسنده است، ادراك نكند و ارج و بهاي واقعي نبوغ و قريحه خلاق معاني را ناچيز و اندك بشمارد[6].

اما كساني كه انتقاد را بدينگونه خوارمايه پنداشته‌اند، از اهميت آن غافل بوده‌اند. در واقع نقد ادبي جز بحث و تحقيق درباره اوصاف و ارزش آثار منظوم و منثور چيزي نيست و از اين قرار مي‌توان آن را «شناساندن لطائف آثار ذوقي» شمرد[7].

در اين صورت، نقد ادبي، برخلاف آنچه در وادي امر به ذهن بعضي متبادر مي‌شود با آنكه در بعضي موارد با عيب‌جويي همراه مي‌باشد، در حقيقت از آن جداست. آنچه در عالم ادبيات مي‌تواند در معرض انتقاد قرار گيرد، اثري است كه واجد مرحله‌اي از كمال باشد. مي‌توان گفت كتابي يا شعري فرود انتقاد است، يعني بحثو فحص درباره آن مايه اتلاف عمر و وقت است، اما هرگز هيچ اثري هرقدر عالي و ارزنده باشد، برتر از انتقاد قرار نمي‌گيرد و آنرا نمي‌توان از دسترس نقادي برتر شمرد، زيرا اثر ادبي و هنري هرقدر بيشتر با كمال و جهان مقرون باشد، بيشتر درخور عنايت و علاقه است و هرچه كمتر از لطف و جمال بهره داشته باشد، كمتر مورد توجه و نظر واقع مي‌شود[8].

باري هدف منتقد آن نيست كه چيز تازه‌اي بوجود بياورد، بلكه مي‌خواهد چيزي را كه وجود دارد، تجليل و توصيف كند. عناصر و اجزاء آن را بشناسد و معلوم نمايد كه ارتباط بين عناصر و اجزاء مزبور با امور و عوامل ديگر از قبيل دين و محيط و ذوق و غيره چگونه و از چه قرار است. در هرحال، براي آنكه بتوان در باب اثر هنري به درستي قضاوت كرد، لازم نيست كه بتوان مانند هنرمند يا بهتر از او اثري ايجاد نمود. بي‌آنكه انسان شاعري بزرگ باشد، مي‌تواند منتقدي بصير باشد[9].

غور و تحقيق در تاريخ نقد، اين نكته را ثابن مي‌كند كه آنچه امروز نقد ادبي مي‌گويند، با آنچه در قديم از نقد ادبي اراده مي‌كرده‌اند، تفاوت چنداني ندارد، بلكه فقط صورت توسعه يافته و تكامل پذيرفته آن مي‌باشد. اين مطلبي است كه مطالعه در تاريخ نقد آن را روشن مي‌كند و در واقع بدون مطالعه تاريخ نه فقط مفهوم درستي از نقد نمي‌توان يافت، بلكه بايد گفت كه فن نقد به تمامه در تاريخ ادب و هنر مندرج و منظوب است و همين امر است كه نقد را با تاريخ ادبيات مرتبط مي‌كند و در اين باب جداگانه در موضع ديگر بايد سخن گفت[10].

كساني كه در باب امكان نقد ادبي ترديد كرده‌اند، ارزش و فايده آن را نيز منكرند. با اين همه ارزش و اهميت نقد از قديم مورد قبول بيشتر صاحب‌نظران بوده است. اگر انتقاد در ميان نباشد، ارزش واقعي آثار هنري معلوم نمي‌گردد. اگر سير ذوق و هنر در هر زمان معين نشود، به تدريج ادب و هنر گرفتار وقفه و ركود مي‌گردد و در پيچ و خم راه تقليد فرو مي‌ماند[11].

مطالعه در نحوه تاثير انتقاد در آثار ادبي اين نكته را نشان مي‌دهد كه اهم وظايف انتقاد آن است كه انواع و فنون ادبي را متوجه غايت و هدف واقعي آنها را بنمايد و نشان دهد كه غزل چه بايد باشد و يا غايتي كه رثاء و هجاء بايد داشته باشد، چيست؟

گذشته از آن انتقاد بايد احتياجات و مقتضيات فكري و ذوقي هر دوره را تعيين كند و به گويندگان و نويسندگان نشان بدهد كه براي رفع آن حوايج و مقتضيات چه بايد كرد و اين كاري است كه فقط از انتقاد ساخته است، زيرا تنها انتقاد است كه در بين احوال و اوضاع مختلف هر دوره چشم به آينده دوخته است[12].

اما بعضي از منتقدان، در نقد آثار ادبي مباني اجتماعي را معتبر دانسته‌اند. تحقيق درباره نحوه ارتباط ادبيات با جامعه موضوع نقادي اين دسته از نقادان است. شك نيست كه محيط ادبي از تاثير محيط اجتماعي بركنار نتواند بود. افكار و عقايد و ذوق‌ها و انديشه‌ها تابع احوال اجتماعي مي‌باشد. در روش «نقد اجتماعي» تاثيري كه ادبيات در جامعه دارد و نيز تاثيري كه جامعه در آثار ادبي دارد، مورد مطالعه است. به عبارت ديگر، در نزد آن دسته از نقاداني كه دنبال اين شيوه رفته‌اند، از آداب و رسوم و عقايد و نهضت‌هايي كه در آثار ادبي انعكاس يافته‌اند و خود نيز گاه تا حدي مولود و مخلوق آثار ادبي در جامعه مي‌باشند، سخن مي‌رود. البته قريحه شاعر و نويسنده ذوق و تمايلات فردي و شخصي او قويترين عامل در ايجاد آثار ادبي محسوب مي‌گردد، اما در هر عصر شاعر و نويسنده با خوانندگان و خريداران خاصي سر و كار پيدا مي‌كند و گاه اتفاق مي‌افتد كه براي ارضاء پسند و سليقه‌هاي مردم ناچار شود ذوق و پسند خود را به كلب به كناري نهد و از تمايلات عامه پيروي مي‌كند[13].

بعضي از نقادان نيز در نقد ادبي بر مبادي و اصول روانشناسي اتكا كرده‌اند. اين دسته از نقادان مي‌كوشند جريان باطني و احوال دروني شاعر يا نويسنده را ادراك و بيان نمايند، قدرت تاليف و استعداد تركيب ذوق و قريحه او را بسنجند، نيروي عواطف و تخيلات او را تعيين دارند و از اين راه تاثيري را كه محيط و جامعه و سنين و مواريث در تكوين اين جريان‌ها دارد، مطالعه كنند و بدين‌گونه نوع فكر و روحيه ذوقي شاعر را تعيين نمايند[14].

دشواري‌هاي نقد ادبي

نقد و شعر ادبيات فارسي راهي پس دراز در پيش دارد كه تاكنون جز اندكي از آن پيموده نشده است. در اين نوشته با تمام كوشش‌هايي كه درباره آن شده است، هنوز مراحل نخستين رشد خود را مي‌پيمايد. اگرچه كتاب‌هاي معاني و بيان و عروض و قافيه كه از ديرباز تاكنون نوشته شده‌اند، نوعي نقد شعرند و هرچه تذكره‌ها و كتاب‌هاي تاريخي و بعضي از آثار ديگر نيز جسته و گريخته به تحليل شعر شاعران پرداخته‌اند، با اين همه در اين زمينه اولاً كارهاي انجام نشده بيش از كارهاي انجام شده است. ثانياً كارهاي انجام شده نيز هميشه درست و دقيق و علمي نيست و در بسياري از موارد با نقض و نارسايي توام است.

دشواري‌ها و مشكلات كار نقد شعر در فارسي بسيار و يكي دو تا نيست، از آن جمله است:

1.    نقد شعر و نقد ادبي با فنون ديگر ادبيات و هنر درهم آميخته است با فنوني از قبيل سبك‌شناسي و تاريخ ادبيات و مكاتب ادبي و لغت و زبان‌شناسي و علوم بلاغت. در اين ميان اختلاف نقد ادبي و سبك‌شناسي از همه بيشتر است، زيرا اولاً اين دو فن اگر به معني وسيعي گرفته شوند، شامل يكديگر نيز مي‌گردند و يكي مي‌تواند ديگري را هم دربر گيرد و به گفته ديگر، سبك‌شناسي به معني گسترده شامل نقد ادبي هم مي‌شود و نقد ادبي نيز مي‌تواند سبك‌شناسي را هم شامل گردد. به خصوص كه شعبه‌اي از فن اخير به نام سبك‌شناسي تكويني يعني مكتب سبك‌شناسي لئواشپيتزر به نقد ادبي بسيار نزديك است. ثانياً اين هر دو فن غالباً درباره مباحث يكساني بحث مي‌كنند. مباحثي مانند انواع ادبي، سبك‌شناسي، معني‌شناسي، مجاز، تصوير و غيره.

2.    علاوه بر اين، نقد ادبي به معارف و علوم و فنون ديگري از قبيل روان‌شناسي، زيبايي‌شناسي، فلسفه، تاريخ، جامعه‌شناسي، زبان‌شناسي و معني‌شناسي نيز شديداً محتاج و وابسته است.

3.    در ايران براي نقد شعر علاوه بر نقد و فنون اروپايي و عربي به اين امور نيز نيازمنديم: علم محاضرات، يعني محاوره و حاضرجوابي، علم انساب، جغرافيا، علم احاجي و اغلواطات، يعني آنچه از الفاظ و عبارات خلاف قاعده و قياس بحث مي‌كند، علم امثال، علم كلام، حديث، قرآن، درايت، آيين مزديسي، زبان عربي، زبان‌هاي ايراني ميانه و ايران باستان.

4.    علاوه بر اين براي نقد شعر و شاعري در هر جاي دنيا بايد از ادبيات جهان و ادبيات ملي نيز آگاه بود. چون بخش اروپايي و امريكايي ادبيات جهان بيشتر از ادبيات كشورهاي ديگر نقد و بررسي شده است. كمك بيشتري به نقد ابدي ما مي‌كند. در مطالعه ادب اروپايي بايد دو شاخه مهم آن يعني ادب اروپاي غربي و اروپاي شرقي هر دو را بررسي كرد، زيرا كار از تنوع بيشتري برخوردار خواهد بود و ديد او وسيعتر خواهد شد، بخصوص كه اين دو شعبه از زاويه‌هاي مختلفي به جهان ادبيات نگاه مي‌كند.

بنابراين موضوعات نقد شعر و فنون ديگر ادبي چندان مشخص و روشن نيست. مثلاً در  قديميترين كتاب‌هاي معاني و بيان و بديع عربي اين فنون با نقد شعر درهم آميخته بوده است و در قرون بعد بوسيله سكاكي و خطيب قزويني و تفتازاني از يكديگر متمايز شده است. در ادب اسلامي و ايراني باصطلاح سيبك برنمي‌خوريم و كتابي در اين زمينه نمي‌نويسيم.

براي نقد شعر نيز كتاب‌هاي مستقلي ديده نمي‌شود (بجز نقد الشعر قدامه بن جعفر) و اين مبحث مهم ادبي در كتاب‌هاي معاني و بيان و بديع و موازنه و تاريخ و تذكره‌ها پراكنده است. در اروپا نيز محققي به اسم هاتزفيلد در كتابي به نام «كتاب‌شناسي انتقادي سبك‌شناسي جديد كه بر ادبيات رومي منطبق شده است» مطالب 2000 كتاب سبك‌شناسي را كه در نيمه اول قرن بيستم نوشته است، خلاصه كرده و نشان داده است كه مباحث بسياري از اين كتاب‌ها ربط و شباهتي به يكديگر ندارند و اختلاف بعضي از موضوعات اين آثار تا حدي است كه خواننده را به حيرت  مي‌افكند.

5.        نقد شعر و فنون ادبي آنجا كه به علوم نزديك مي‌شوند، شعبه‌اي از علوم انسانيند. بنابراين قواعدشان دقيق و عام و همه‌گير نيست،‌ بلكه ميزان‌هايي كه به دست مي‌دهند، نسبي و اعتباري است و بسته به ذوق افراد است، چنانكه بعضي از ناقدان در ارزش شاهكارهاي جاوداني ادبيات جهان نيز گاهي شك كرده‌اند. مثلاً در ارزش آثار شكسپير و گوته بطوري كه بعضي از سخن‌سنجان اين نويسندگان و شاعران بزرگ را دزد و سارق ادبي ديگران شمرده‌اند.

6.    معني اصطلاحاتي كه در نقد و فنون ادبي بكار مي‌رود و بوسيله آنها ارزش آثار را تعيين مي‌كنيم، چندان دقيق و روشن نيست. مثلاً روشن نيست كه فصاحت، بلاغت، زيبايي، انسجام، تناسب، تقارن و غيره كه ما با آنها درباره شعر و نثر ادبي داوري مي‌كنيم، در واقع چه معنايي دارند.

7.    نبود ناقد كاردان و آزموده و چيره‌دست ـ نقد ادبي كار همه كس نيست و ذوق و استعداد خاص و اطلاعات وسيع مي‌خواهد. سخن‌سنج خوب در پيشرفت ادبيات و هنر و علم نقش بسزايي دارد و باروري و شكفتگي ادب اروپايي تا اندازه‌ي زيادي مرهون ناقداني مانند: ارسطو، لونگينوس، هراس، بوالو، درايدون، سنت‌بو، سينگ، بلينسكي، چرنيشسكي و دهها مانند آنها بوده است كه با راهنمايي‌هاي پرارج خود، راه ترقي و كمال را فراهم كرد‌اند. البته علاوه بر نقدنويسان حرفه‌اي شاعران و نويسندگان نيز هميشه به نقد دست زده‌اند و به اين فن مهم خدمت كرده‌اند.

ابزار و ملاك نقد

ابزار نقد ادبي در درجه اول ذوق مردم و بعد از آن علوم و فنون ادبي است كه بايد بوسيله سخن‌سنجي با انصاف و صاحب ذوق و متخصص براي ارزيابي شعر و ادب بكار رود و ما به بعضي از اين معيارها در همين مقاله اشاره مي‌كنيم و براي ديدن بقيه بهتر است به كتاب‌هاي نقد ادبي و تاريخ ادبيات ايراني و عربي و فرنگي رجوع شود.

نقد ذوقي و نقد فني

مطابق آنچه گفته شد، هر كسي تحت تاثير محيط اجتماعي و استعدادهاي فردي خود ذوقي پيدا مي‌كند كه او را قادر مي‌سازد كه از آثار هنري و ادبي لذت ببرد و آنها را ارزيابي كند. يا به عبارت ديگر، هر كسي به سائقه ذوق خود بدون خواندن فنون ادبي و سخن‌سنجي هم قادر است ادبيات را نقد كند و درباره زيبايي آثار هنري و ادبي داوري نمايد. ما چنين نقدي را نقد ذوقي مي‌ناميم. اينگونه نقدها كه كار مردن عاديست، نياز به معيارها و ميزان‌هايي كه در كتب سخن‌سنجي نوشته شده است، ندارد. به اين معني كه شنونده يا خواننده شعر در نتيجه عات و تحت تاثير ملكه ذوق درمي‌يابد كه وزن فلان شعر نادرست و معيوب است و وزن شعر ديگر مطلوب و سالم‌ است يا فلان بيت زيبا و دلنشين است و آن يكي نامطلوب و زشت است.

او مانند يك ناقد و سخن‌سنج دليل خوبي يا بايد اشعار را نمي‌تواند بيان كند و قادر نيست بگويد كه چرا اين شعر دلنشين و خوب و آن يكي نامطلوب است، در حالي كه فاقد متخصص و سخن‌شناس علاوه بر درك زيبايي اثر مي‌تواند علت آن را بيان كند، زيرا او علاوه بر داشتن ملكه ذوق از اطلاعات ادبي و هنري نيز بهره‌مند است. چنين كسي هم شعر را نقد ذوقي مي‌كند و هم نقد فني. بنابراين نقد فني آن است كه هم ذوق در آن موثر است و هم اطلاعات ادبي. از اين رو چون ناقد براي نقد از دو منبع و از دو نوع ابزار استفاده مي‌كند، آثار ادبي را بهتر درك و نقد مي‌نمايد و از‌ آن بيشتر لذت مي‌برد.

پس ما دونوع نقد داريم، يكي نقد ذوقي كه كار همه مردم است، بخصوص مردمي كه ملكه ذوق در آنها بيشتر و قوي‌تر پرورش يافته است و ديگي نقد فني كه كار سخن‌شناسان و متخصصان نقد ادبي است. گفتيم ما جز معدودي ناقد و سخن‌چين چيره‌دسنت و بي‌غرض نداريم و آنان كه نقد مي‌كنند، غالباً صلاحيت اين كار را ندارند و جز آنكه مردم را با تعصبات و بت‌پرستي‌اه و بت‌تراشي‌هاي خود گمراه كنند، كاري از دستشان ساخته نيست. بنابراين ما از كساني كه بخوبي از عهده نقد فني برآيند، بي‌نصيبيم. به اين سبب كه بايد به نقد ذوقي اكتفا كنيم و عنان قضاوت و داوري خود و مردم را به دست شبه‌نافذان غرب‌زده بي‌اطلاع و متعصب ندهيم و ذوق خود را به دست اندك مايگان از مكتب گريخته‌اي كه خود را شاعر و ناقد قلمداد مي‌كنند، نسپاريم و همان بهتر كه ارزيابي ادبي خويش را به ذوق اكثريت مردم واگذار كنيم و مانند گذشته هر شاعري كه از زيردست نقاد دوران و صراف زمانه كه بهترين ناقد است، پيروزمند و سربلند بيرون آمد، او را بپذيريم. بايد ببينيم او كه را به شاعري مي‌پذيريد و كدام را به دست فراموشي مي‌سپارد. همانطور كه حافظ و سعدي و مولوي و فردوسي را بدينسان شناخته و پذيرفته‌ايم و ارزيابي كرده‌ايم، زيرا بسياري از مردم اگرچه متخصص نقد ادبي هم نباشند، داراي ذوق سليمند و مي‌توانند درباره شعر و ادبيات و هنر اظهارنظر كنند. آنان مي‌توانند اثري را بپسندند يا نپسندند. بنابراين همانطور كه گفتيم، هر فردي خود به خود سخن‌چين و ارزياب شعر و ادبيات نيز است و همين ذوق عمومي در دوران طولاني و زماني دراز است كه در بيشتر موارد بهترين معيار و ميزان نقد است.

باري با داشتن سخن‌شناس خوب و ناقد متخصص هم نقد ادبي كار آساني نيست و دشواري‌هاي بسياري بر سر راه آن قرار دارد كه به بعضي از آنها اشاره كرديم يا بعداً اشاره خواهد شد. يكي از اين مشكلات اين است كه نقد بر پايه ذوق است نه بر اساس علم و استدلال رياضي و مي‌دانيم كه ذوق مردم با هم تفاوت دارد و نتيجه نقد و ارزيابي آثار ادبي يكسان نيست، بلكه تحت تاثير ذوق‌هاي متفاوت مردم متفاوت است، در حالي كه حقايق علمي چنين نيستند و دو به علاوه دو همه جا چهار است. اين تفاوت ذوق‌ها سبب مي‌گردد كه يكي سعدي را بيشتر از حافظ دوست بدارد و ديگري برعكس اين فكر كند و براي ما نيز ممكن نيست كه با دقت حكم كنيم حق با كدام است.

نقد موضوع و ماده شعر و ادبيات و انواع ادبي

مراد از نقد موضوع شعر و ادبيات، اين است كه بدانيم يك اثر ادبي به دور چه مواد و موضوعاتي مي‌چرخد، مثلاً بدانيم كه آن اثر كمتر از جنبه حماسي دارد يا غنايي يا نمايشي يا تعليمي يا چوپاني يا اجتماعي. در اروپا از قديميترين زمان‌ها، يعني از عهد ارسطو تاكنون به اين مساله توجه بسياري شده است و ادبيات و شعر را از اين لحاظ به اقسامي تقسيم كرده و آن را انواع ادبي ناميده‌اند. انواع ادبي در اروپا عبارتند از:

موضوعات ادبي كه در عين حال داراي ساختمان خاصي نيز هستند. بنابراين وقتي مي‌گوييم انواع ادبي، مراد بيشتر اقسام ادبيات است. از لحاظ موضوع و ماده آن نه از نظر صورت و شكل. في‌المثل تعيين انواع صورت‌ و شكل‌ها و قالب‌هاي ادبي جزء بحث انواع ادبي به معناي خاص و اصطلاحي آن نيست. به گفته ديگر، بحث از مثنوي و غزل و قصيده و ترجيح‌بند و غيره كه خود از انواع صورت‌هاي شعرند، جزء مباحث انواع ادبي به مفهومي كه مراد ارسطو و غرض ما در اين مبحث است، نيست. اما در ادبيات اروپايي انواع ادبي علاوه بر موضوعات ويژه‌اغي كه دارند، داراي اشكال خاصي نيز هستند. بنابراين در آنجا صورت و ماده شعر را با هم مورد بحث قرار مي‌دهند.

شعر و ادبيات از اين لحاظ در اروپا به حماسه، غنايي، تعليمي، چوباني و نمايشي تقسيم شده است كه هر يك از آنها به نوبه خود به اقسام ديگري نيز منقسم مي‌شوند. اين نوع تقسيم‌بندي به واسطه نارسايي‌هاي آن از قرن نوزدهم به بعد به تدريج تغيير كرده يا منسوخ شده است و امروز در اروپا اين انواع به هيچ وجه ملاك نقد نيست و كار نقد در قرن بيستم به كلي بر مدار ديگري قرار گرفته است، زيرا آنقدر تحولات نظم و نثر در دو قرن اخير سريع بوده و آنقدر معيارها به سرعت تغيير كرده است كه با ميزان‌هاي قديم ديگر نمي‌توان آنها را نقد كرد.

شعر فارسي و عربي از لحاظ موضوع به شكل ديگري تقسيم شده است كه با طبقه‌بندي‌هاي اروپايي تفاوت دارد. به گفته ديگر نام انواع ادبي در اين دو دسته از ادبيات با هم متفاوتند. نمونه انواع ادبلي در عربي و فارسي چنين است:

مدح، هجو، عشق، رثاء، عرفان (اينها با ادبيات غنايي اروپايي و غرب منطبقند)، پند و حكمت، ادبيات مذهبي (ادبيات تعليمي)، حماسه و غيره. ما در قديم ادبيات نمايشي به مفهومي كه در غرب معمول است، نداشته‌ايم.

نتيجه

با توجه به مطالبي كه بطور اجمال بيان شد، نقد ادبي يا سخن‌سنجي توصيف و ارزيابي و تعيين درجه خوبي و بدي آنهاست. بوسيله نقد ادبي است كه مردم درمي‌يابند كدام اثر ادبي عالي و درخشان و كدام متوسط و ضعيف است. نقد و نقادي در عرصه‌ي ادبيات و علوم ديگر باعث شكوفايي و ارزشمندي نوشته مي‌شود. انتقاد بايد سازند باشد، نه از روي غرض‌ورزي و حسادت كه ذهن خواننده را گمراه كند و سبب بدبيني او نسبت به نويسنده شود. البته انتقاد اين آگاهي را به نويسنده مي‌دهد كه در ادامه‌ي كار از دقت و مطالعه بيشتري برخوردار شود. نويسنده نبايد تنها به دنبال تقليد از مطالب ديگران باشد، بلكه به دنبال نوآوري و ابداع مطالب جديد باشد تا ذهن خواننده را با مطالب تقليدي و تكراري خسته نكند و باعث انتقاد خود نشود، بلكه اگر انتقادي باشد، سازنده و باعث تكامل و پيشرفت او و ديگر نويسندگان و حتي سازنده براي آگاهي خوانندگان شود.

 


منابع و ماخذ:

ادبيات و نقد ادبي، دكتر خسرو فرشيدورد.

نقد ادبي، جلد اول. دكتر عبدالحسن زرين‌كوب.


فهرست مطالب

 

پيشگفتار. 1

نقد ادبي.. 2

آثار ادبي چيست؟. 2

دشواري‌هاي نقد ادبي.. 6

ابزار و ملاك نقد.. 9

نقد ذوقي و نقد فني.. 9

نقد موضوع و ماده شعر و ادبيات و انواع ادبي.. 11

نتيجه. 12

منابع و ماخذ:13

 


 

موضوع:

«نقـــد ادبــي»

 

 

نگارش تحقيق:

عليرضا حاتمي

 

 

 

 

بهار 86

 



[1] . نقد ادبي، دكتر عبدالحسن زرين‌كوب، جلد اول. ص 5

[2] . همان، ص 6

[3] همان. ص 9

[4] . نقد ادبي، دكتر عبدالحسن زرين‌كوب، جلد اول ، ص10

[5] . همان، ص11

[6] . همان. ص 14

[7] . نقد ادبي، دكتر عبدالحسن زرين‌كوب، جلد اول ، ص14

[8] . همان. ص 16

[9] . همان، ص20

[10] . نقد ادبي، دكتر عبدالحسن زرين‌كوب، جلد اول ، ص25

[11] . همان. ص 28

[12] . همان. ص 34

[13] . نقد ادبي، دكتر عبدالحسن زرين‌كوب، جلد اول. ص 41.42

[14] . همان، ص48

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 فروردین 1399 ساعت: 18:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

پروژه طراحي مسير راه‌آهن

بازديد: 20
پروژه طراحي مسير راه‌آهن

طراحي مسير راه‌آهن

 

فهرست مطالب

 

مسيريابي.. 4

1. گام‌هاي طراحي.. 4

2. ابزارهاي مسيريابي.. 5

3. مسير شكسته. 7

4. ايستگاه‌هاي مياني راه‌آهن.. 8

5. پروفيل‌هاي عرضي.. 10

6. قوس‌هاي قائم.. 10

7. جايگاه پل‌ها10

تماس چرخ با ريل.. 11

پهناي خط. 11

حركت چرخ بر روي ريل.. 11

نتيجه‌گيري:13

مراجع:14


مقدمه

نخستين قطارها پيش از انقلاب صنعتي با نيروي اسب جابجا مي‌گرديد. ريل‌هاي اين مسيرها ابتدا از چوب و سپس از چدند بودند. در هفتم سپتامبر 1825، نخستين خط آهن جهان بين Darlington و Stockton در انگلستان به طول 39 كيلومتر توسط ژرژ استفنسون ساخته شد. پس از آن ساخت راه‌آهن در ديگر كشورهاي جهان بويژه در اروپا آغاز گشته و در كمترين زمان گسترش يافت. خط آهن بروكسل به مالين (Malines) به طول 20 كيلومتر در سال 1835، خط آهن نورنبرگ به فورت به طور 7 كيلومتر در سال 1836، مسير پاريس به پك به طول 19 كيلومتر در سال 1838 نمونه‌هايي از پيروي از كشور انگلستان مي‌باشند. پس از جنگ جهاني اول، راه‌آهن‌سازي شاخص پيشرفته هر كشور مي‌باشند. خط pacific بين Montreal-Vancouver  و سپس شهرهاي Bunes Aires Valparaiso شبكه خطوط راه‌آهن را بر روي كره زمين فرا گيرد، به گونه‌اي كه دورترين شهرهاي گيتي به شبه خطوط راه‌آهن پيوست.

اين گستردگي در سال 1917 تا بندر Vladivostock نيز رسيد. امريكا با اينكه در سال 1830 ساخت راه‌آهن را آغاز نمود، با اين حال از ابتدا گسترش زيادي يافت. در سال 1840، طول خطوط راه‌آهن با 4500 كيلومتر، در سال 1852 به 2000 كيلومتر، در سال 1857 به 4000 كيلومتر و در سال 1875 به 12000 كيلومتر رسيد. در سال 1869، مسير خط آهن پاسيفيك بين دو اقيانوس از Missouri به طول 4500 كيلومتر آغاز و در سال 1872 به پايان رسيد. ساخت راه‌آهن در آن سال‌ها براي هر كشوري نمادي از قهرماني و عزم ملي به حساب مي‌آمد. در سال 1938، طول خطوط راه‌آهن كشورهاي پيشرفته برابر:

فرانسه 42000 ، سوييس 3000، نروژ 3100، هلند 3000، بلژيك 5000، سوئد 8000، اسپانيا 11000، ايتاليا 16500، انگلستان 31000، آلمات 61600، كانادا 66000، شوروي 110000 و امريكا 375000 كيلومتر بود.


مسيريابي

1. گام‌هاي طراحي

نخستين گام در ساخت مسير راه‌آهن، شناخت نياز و انگيزه ساخت مي‌باشد. اين نياز بستگي به اهداف دولت در زمينه گسترش صنعت و توانمندي ترابري كشور دارد. از اين رو، مسير را در چندين گام (مرحله) بررسي، طراحي و محاسبه مي‌نمايند. در ابتدا ارگان‌هاي دولتي و دست‌اندركاران برنامه‌ريز كشور پس از مشاوره نياز به ساخت مسير راه‌آهن بين دو شهر را مورد بررسي قرار مي‌دهند. سپس طرح پيشنهادي را به مشاورين و برنامه‌ريزان كلان كشور سپرده مي‌شود تا مسير پيشنهادي از ديدگاه‌هاي گوناگون (اجتماعي، صنعتي، سياسي و به ويژه اقتصادي) نيز بررسي گردد.

چون پروژه‌هاي ساخت مسير راه‌آهن و سرمايه‌گذاري در اين زمينه براي زمان‌هاي بلندمدت انجام مي‌گيرد (پاره‌اي از پروژ‌ه‌ها به 100 سال مي‌رسد) و يكي از مهمترين طرح‌هاي ملي و زيربنايي هر كشور است، پيش‌بيني‌ها و بررسي‌هاي اين مشاورين و برنامه‌ريزان مي‌تواند نقش بارزي در چگونگي مسير داشته باشد. در حالت كلان اين برنامه‌ريزان پارامترهايي را بايد درنظر داشته باشند كه پار‌ه‌اي از آنها در زير آمده است:

·              حجم سرمايه‌گذاري (نسبت بين حجم كل سرمايه به ترافيك آينده) و مدت زمان برگشت سرمايه؛

·              ترافيك سالانه و رشد آن در آينده؛

·              تعداد ايستگاه‌هاي مياني و تاسيسات آنها و سطح زمين مورد نياز؛

·              مدت زمان ساخت، نيروي كار مورد نياز براي ساخت و ماشين‌آلات مكانيزه مورد نياز؛

·              چگونگي بهره‌برداري و نگهداري مسير راه‌آهن؛

·              توجيه اقتصادي سرمايه‌گذاري و مقايسه آن با ديگر روش‌هاي ترابري (جاده‌اي، هوايي و ...)؛

·              چگونگي ناوگان ريلي (تعداد و ويژگي‌هاي لوكوموتيوها، واگن‌ها) و تامي سوخت آنها.

گام نخست و دوم توسط برنامه‌ريزان كشور و مهندسي مشتاور ارشد و ديگر گام‌هاي طراحي توسط مهندسين مسيرياب تهيه مي‌گردد. ارزيابي‌هاي نخستين چند مسير پيشنهاد مي‌گردد. داده‌هاي طراحي مسيرهاي پيشنهادي جمع‌بندي مي‌گردد. سپس با كمك مهندسين مشاور ارشد، يك مسير بين چند مسير پيشنهادي با توجه به ويژگي‌هاي هر كدام براي ساخت برگزيده مي‌گردد.

2. ابزارهاي مسيريابي

كار مسيريابي (تعيين نقاط اجباري مسير و بهبود فرم مهندسي مسير) با كمك پاره‌اي داده‌هاي فني آغاز مي‌گردد. براي دسترسي به اين داده‌ها نيازمند ابزار (نقشه‌ها) مي‌باشيم كه در زير كاربرد و روش دستيابي به اين داده‌ها بيان شده است.

·              نقشه‌هاي توپوگرافي:

در ايران اين نقشه‌ها با مقياس گوناگون توسط سازمان نقشه‌برداري كشور تهيه مي‌شود. براي بررسي مسيرها و برداشت‌هاي نخستين مسير و اطراف آن، نقشه‌هاي ناهمواري‌هاي زمين با منحني ترازهاي 10 متر بكار گرفته مي‌شود تا دريابيم پستي و بلندي‌هاي زمين در حالت كلي بين ابتدا و انتهاي مسير چگونه است؟ روش كار با اين نقشه‌ها در زير آمده است:

*   شناسايي زمين‌هاي نامناسب براي مسير (مانند مرداب، باتلاق، صخره، زمين‌هاي سيل‌خيز و بهمن‌ريز)؛

*  برآورد پتانسيل مسير (آزمايش‌هاي منحني‌هاي تراز در رابطه با شيب طولي پيش‌بيني شده در نواحي كوهستاني بر حسب فاصله با مقياس نقشه و تعداد منحني‌هاي تراز)؛

*   شناسايي رودخانه‌ها، نهرها و ديگر فرورفتگي‌ها كه نياز به ساخت پل يا ديگر ابنيه فني باشد.

*   يافتن جنس زمين و چگونگي خاك در نزديكي مسيرهاي قابل دسترسي.

پس از انجام چهار گام بالا، چكيده بررسي‌ها و ديگر داده‌هاي گردآوري شده از كساني كه ناحيه را خوب مي‌شناسند، را نيز در نقشه‌ها آورده تا بتوان مسيرها را از ديدگاه هندسي نيز سنجيده (امكان‌سنجي).

·              عكس‌هاي هوايي:

اين عكس‌ها كه به روش فتوگرامتري تهيه مي‌شود، به دو گونه است: عكس‌هاي استروگرافي (Stereographic) و عكس‌هاي اريب (Oblique). عكس‌هاي استروگرافي با همان مقياس نقشه‌هاي توپوگرافي تهيه مي‌شوند و براي شناسايي زمين‌شناسي، آب و هوا، زمين‌هاي كشاورزي بكار برده مي‌شود. در طراحي مسير با نرم‌افزارهاي رايانه‌اي مي‌توان از اين عكس‌ها نيز استفاده نمود. عكس‌هاي اريب، ابزار كمكي روش‌ استروگرافي هستند. با عكس‌هاي هوايي بررسي زير در مسيريابي انجام مي‌گيرد.

با دستگاه استروسكوپ، عكس‌‌هاي هوايي مورد بررسي قرار مي‌گيرد، به ويژه جاهايي كه در نقشه توپوگرافي پرسش برانگيز و ناشناخته بوده است. در اين عكس‌ها، شايد يك‌سري فعاليت‌هاي كشاورزي، دامداري و صنعتي يا وجود باتلاق ديده شود كه در نقشه‌هاي توپوگرافي ديده نشده باشد و يا زماني كه نقشه‌هاي توپوگرافي را تهيه مي‌كرده‌اند، اين موارد نبوده است. در پاره‌اي موارد در اينگونه عكس‌ها ديده مي‌شود كه جانوران يا پرندگان در منطقه‌اي زيست مي‌كند كه گذراندن راه از آنجا، زندگي و آشيانه آنها را دگرگون مي‌نمايد.

با كمك عكس‌هاي اريب نيز مي‌توان چهره ديگري از بافت زمين را نيز ديد و مورد بررسي قرار داد،‌ به ويژه در رابطه با شيب طولي مسيرهاي پيشنهادي اين عكس‌ها كارآمد هستند.

اندازه سرسبزي ناحيه (درختان، نهال و بوته‌ها)، فشردگي يا پراكندگي درختكاري ناحيه از ديدگاه محيط زيستي مهم مي‌باشد.

·              نقشه‌هاي زمين‌شناسي و جنس خاك:

در اين گام بايد جنس خاك را در چند متري زير زمين شناخت. كاربرد ديگر آن، هنگام بررسي‌هاي جابجايي خاك (منحني بروكنر) مي‌باشد.

·              نقشه‌هاي منحني‌هاي همباران:

با كمك اين نقشه‌ها ميزان بارندگي سالانه و دبي رودخانه‌هاي فصلي پس از بارندگي را مي‌توان پيش‌بيني نمود. گذراندن پل از روي رودخانه در محل مناسبي و ايجاد خاكريز بلند كه احتمال داده مي‌شود هنگام بارندگي همانند سدي در برابر جابجايي آنها عمل نمايد، از مواردي هستند كه با دسترسي به اين گونه نقشه‌ها مي‌توان روي آنها مطالعه نمود.

·              پيمايش زميني:

در پاره‌اي موارد مهندسين براي شناسايي بهتر بايد از نزديك زمين را ببيند (زمين‌هاي صخره‌اي، زمين‌هاي باتلاقي و شوره‌زار و گستردگي آنها).

3. مسير شكسته

پروژه طراحي مسير راه‌آهن با تعيين نقاط اجباري به مهندسين مشاور مسيرياب داده مي‌شود. بين نقاط اجباري كه ممكن است مسير به چند صد كيلومتر برسد، بايد فرم هندسي مسير را طراحي نمود. نخستين كار رسم مسير شكسته بين دو نقطه اجباري مي‌باشد. رسم مسير شكسته از مهمترين بخش‌هاي مسيريابي مي‌باشد كه آن را در دفتر كار و بر روي نقشه‌هاي توپوگرافي انجام مي‌دهند. مقياس نقشه‌ها در اين گام مي‌تواند 1:20000 تا 1:2000 باشد.

نحوه رسم مسير شكسته بر روي نقشه‌هاي توپوگرافي با منحني ميزان‌هاي 10-5 متر، بدين گونه است كه دهانه يك پرگار را به اندازه d باز نموده و از ابتدا (يكي از نقاط اجباري مسير پرش) براي نمونه از o به سمت نقطه اجباري ديگر پيشروي مي‌نماييم. ابتدا دهانه پرگار را به اندار d (اين اندازه نسبت به شيب طولي مجاز طراحي، اختلاف ارتفاع منحني‌هاي تراز نقشه و مقياس نقشه بدست مي‌آيد)، ‌باز نموده و نوك سوزني پرگار را روي منحني ميزان نقطه o مي‌گذاريم و سپس نوك مدادي پرگار را به طرف منحني ميزان كناري مي‌چرخانيم.

همانگونه كه در شكل ديده مي‌شود، پرگار در دو نقطه مي‌توان منحني ميزان كناري را قطع نمايد. نوك پرگار را دوباره بر روي 11 يا 21 گذاشته و آنرا مي‌چرخانيم تا نقطه 12 و 13 بر روي منحني ميزان كناري بدست آيد. به همين ترتيب بين منحني ميزان‌ها با روش پرگار پيشروي مي‌نماييم تا به انتها برسيم. بديهي است كه بين دو نقطه اجباري مي‌توان صدها مسير شكسته بدست آورد. با توجه به پارامترهاي طراحي و بهره‌برداري، بهترين آنها گزيده مي‌شود.

4. ايستگاه‌هاي مياني راه‌آهن

در مسيرهاي يك‌خطه راه‌آهن به غير از ايستگاه‌هاي ابتدا، انتها و ايستگاه‌هاي شهرستان‌هايي كه مسير از آنها بايد بگذرد، يكسرس ايستگاه‌ در فاصله‌هاي 25-7 كيلومتري ساخته مي‌شود. هدف از طراحي اين ايستگاه‌ها، آسانتر شدن آمد و شد قطارها از دو سمت روبرو مي‌باشد. كاربرد ديگر اين ايستگاه‌‌ها، پيشي گرفتن (سبقت)  قطار تندرو از قطار كندروست. اين استگاه‌ها را ايستگاه مياني مي‌ناميم. در اين گام از طراحي با در دست داشتن پارامترهاي فني ايستگاه مياني بايد محل آنها را در نقشه منظور نمود تا بتوان مسير شكسته و راستاها را رسم نمود. در اين گام بايد پارامترهاي زير ر منظور نمود:

·              گنجايش خط براي بيشترين ترافيك احتمالي آينده (فاصله بين ايستگاه‌هاي مياني بدست مي آيد)؛

·              دگاژ درازترين قطار ممكن است در آينده بهره‌برداري (درازاي ايستگاه مياني بدست مي‌آيد)؛

·              امكان ساخت انبار، خطوط تخليه، بارگيري و باسكول قطارهاي باري (پهناي ايستگاه مياني)؛

·      مانور، دريافت، جداسازي واگن، تعميرات، سرويس، ساختمان مسافر و ديگر ساختمان‌هاي مورد نياز (تعداد خطوط ايستگاه مياني بدست مي‌آيد)؛

·              نزديك بودن محل ايستگاه مياني به روستا، واحد توليدي و ...؛

·              شيب طول ايستگاه مياني بهتر است 0o/oo باشد (به ويژه در بخش دوراهي‌ها و سوزن‌ها)؛

·              ايستگاه مياني در قوس قرار نگيرد؛

·      شيب طولي (قوس‌هاي قائم) و قوس‌هاي افقي كه در كنار ايستگاه طراحي مي‌گردد، به گونه‌اي باشند كه فاصله تا درز اولين دو راهي (سوزن) همانند شكل زير درنظر گرفته شده باشد؛

·      در صورتي كه شيب طولي كناري ايستگاه بيش از 4 o/oo باشد، بهتر است تكه پروفيل طولي به درازاي بيش از 200 متر در ميان‌ آنها قرار گيريد،

·              بدست آوردن تعداد خطوط فرعي ايستگاه (2 تا 3 خط فرعي مي‌تواند روزانه 30 قطار را بپذيرد)؛

·              اگر احتمال گسترش ايستگاه در آينده باشد، ايستگاه در كنار پل، دره و صخره طراحي نشود.

5. پروفيل‌هاي عرضي

از ديدگاه مهندسي در كنار نقشه پلان و پروفيل طولي و ديگر نقشه‌هاي اجرايي، بايد نقشه‌هاي پروفيل‌هاي عرضي از مسير تهيه گردد. پروفيل عرضي را مي‌توان برشي بر بدنه مسير (زيرسازي و روسازي) پنداشت. با در دست داشتن پروفيل‌هاي عرضي مي‌توان حجم خاكبرداري و خاكريز را بدست آورد و چگونگي زيرسازي (شيب شيرواني، بلندي خاكريز، كف مسير و پهناي بستر مسير) و روسازي و ديگر اجزاي ابنيه فني را شناخت.

6. قوس‌هاي قائم

پس از طراحي پروفيل طولي و بهبود خط پروژه با توجه به ويژگي‌هاي حركت قطارها، بايد در محل برخورد شيب‌هاي طولي قوس قائم طراحي نمود. هدف از اجراي قوس قائم در مسير راه‌آهن، جلوگيري از كاهش سرعت قطار هنگام گذر از يك شيب به شيب ديگر و جلوگيري از خارج شدن قطار (لبه بانداژ چرخ‌هاي جلويي بوژي از ريل بالاتر برود)، مي‌باشد. قوس‌هاي قائم دو دسته مي‌باشند:

·              قوس قائم كوژ (Crest)

·              قوس قائم كاس (Sag)

نيمي از درازاي قوس قائم (Lv/2) در يك شيب و نيمه ديگر در شيب كناري قرار مي‌گيرد.

7. جايگاه پل‌ها

در طراحي مسير راه‌آهن، به علت اينكه شيب طولي بسيار كم است و از طرفي بلندي خاكريزها نمي‌تواند بيش از 10 متر باشد، بكارگيري پل‌ها در طرح مسير چشمگير است. پس براي هدايت آب باران بايد پل يا آبرو طراحي گردد. پهناي دهانه آبرو كمتر از 6 متر را كانال و پهناي دهانه آبرو بيشتر از 6 متر را پل مي‌ناميم. اندازه دهانه پل (L) را با دو روش ساده بدست مي‌توان بدست آورد:

1.      با در دست داشتن نقشه‌هاي توپوگرافي؛

2.      بر پايه درازاي رودخانه يا نهر؛

تماس چرخ با ريل

پهناي خط

قطارها بر روي مسيري حركت مي‌كنند كه از دو ريل موازي قرار گرفته بر روي يكسري تراورس تشكيل يافته است. فاصله دو ريل از يكديگر را پهناي خط يا عرض خط مي‌نامند اين فاصله بين دو نقطه از كناره دروني كلاهك ريل‌هاست.

اندازه پهناي خط در تمامي خطوط راه‌آهن‌هاي كشورهاي جهان يكسان نمي‌باشد. بيشتر كشورهاي جهان داراي پهناي خط نرمال (استاندارد) مي‌باشند. بر روي خطوطي كه داراي پهناي خط نرمال هستند، فقط قطارهايي مي‌توانند حركت كنند كه فاصله چرخ‌هاي بوژي آنها هماهنگ با پهناي خط نرمال باشد. تعداد پهناي خط‌ها در راه‌آهن‌هاي جهان زياد است. پهناي خط نرمال برابر e=1435mm مي‌باشد. 75درصد از كشورهاي جهان داراي خطوط راه‌آهن با پهناي خط نرمال و حدود 11درصد با پهناي خط e=1524mm هستند.

حركت چرخ بر روي ريل

بيشتر خودروهاي ريلي (لوكوكموتيو و واگن) بر روي دو بوژي قرار مي‌گيرند. يك بوژي تشكيل يافته است از يك كارد فلزي كه بر روي آن دو آسه (محور)، چفت، بست و فنرها نصب شده است. يك آسه (محور) تشكيل يافته است از يك ميله توپر كه در طرفين آن دو چرخ فولاي نصب شده است. دو چرخ و ميله توپر با يكديگر يكپارچه و صلب مي‌باشند.

يك چرخ بوژي به تنهايي داراي لبه بانداژ، بانداژ و قطعات ديگر مي‌باشد. نيروهاي عمودي از طريق تماس بانداژ چرخ با كلاهك ريل، به روسازي راه‌آهن رسيده و سپس بطور همگن پخش مي‌گردند. لبه بانداژ در تماس با كناره كلاهك ريل نيروهاي جانبي را به روسازي مي‌رسانند و هم مسير قوسي شكل را به قطار ديكته مي‌كند.

چرهش چرخ‌هاي بوژي بر روي كلاهك ريل‌ها داراي يك مكانيسم حركتي ويژه و ناهمانند مي‌باشد كه نياز به بررسي ويژه دارد. هرچه ابعاد هندسي كلاهك ريل و چرخ‌هاي بوژي سالمتر باشد (كمتر فرسوده شده باشد)، حركت بوژي بر روي ريل‌ها به بهترين گونه‌ صورت خواهد گرفت و تكان‌هاي جانبي در حركت پديدار نمي‌گردد. از طرفي مقاومت و نيروهاي بازندارنده حركت كاهش يافته و امكان دستيابي به سرعت بيشتر فراهم مي‌گردد. با اين حال هنگام بهره‌برداري، كلاهك ريل و چرخ‌هاي بوژي (به ويژه لبه بانداژ) نسبت به زمان فرسوده مي‌گردند.


نتيجه‌گيري:

بررسي نياز به سخت مسير راه‌آهن و آناليز اقتصادي در راستاي توجيه سرمايه‌گذري ساخت مسير توسط برنامه‌ريزان كشور و مهندسي مشاور ارشد و ديگر گام‌هاي طراحي توسط مهندسين مسيرياب تهيه مي‌گردد. در ارزيابي‌هاي نخستين چند مسير پيشنهاد مي‌گردد. داده‌هاي طراحي مسيرهاي پيشنهادي جمع‌بندي مي‌گردد. سپس با كمك مهندسين مشاور ارشد يك مسير بين چند مسير پيشنهادي با توجه به ويژگي‌هاي هر كدام براي ساخت برگزيده مي‌گردد.


مراجع:

طراحي مسير راه‌آهن، دكتر سعيد منجم.

 

كارشناس برنامه‌ريزي نيروي انساني و تشكيلات

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 فروردین 1399 ساعت: 18:08 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره سویا

بازديد: 183
تحقیق کامل درباره سویا

تحقیق کامل درباره سویا

فهرست مطالب

سوياو. 1

تاريخچهو.. 2

گياه‌شناسيو..... 2

مورفولوژي سويا :و3

مورفولوژي رويشي :3

مورفولوژي زايشي سويا :4

مزاياي كشت سويا. 6

تركيبات دانه.. 6

تيپ رشد.. 6

شرايط اقليمي..... 7

زراعت...... 8

تاريخ كاشت...... 8

آماده‌سازي زمين و روش كاشت...... 10

كاشت...... 11

خاك مناسب و نياز غذايي..... 13

آبياري..... 13

تنك كردن :14

واكاري :14

تناوب :14

كنترل علف‌هاي هرز و سله‌شكني..... 14

داشت...... 15

آفات و بيماري‌ها. 16

پوسيدگي زغالي..... 17

برداشت...... 18

وضعيت ژنتيكي..... 19

اهداف اصلاحي..... 19

افزايش عملكرد دانه.. 20

زمان رسيدن به موقع گياه. 20

مقاومت به ورس و ريزش دانه.. 20

مقاومت به بيماري‌ها. 20

اصلاح واريته‌هاي خوراكي و علوفه‌اي..... 21

كيفيت محصول.... 21

روش‌هاي اصلاحي..... 22

سويا

سويا گياهي است با نام علمي clycin maxو نام انگليسي soybeanو از خانواده papilionaceaeيكساله و خودگشن كه مقام نخست در تامين روغن گياهي در جهان را داراست. اين گياه بومي آسيا به خصوص منطقه منچوري چين و ژاپن است.

سويا يكي از مهمترين گياهان روغني پروتئيني به شمار مي‌رود و بذر سويا بر مبناي وزن خشك به طور متوسط داراي 40درصد پروتئين و 20درصد روغن مي‌باشد. از كنجاله آن به طور گسترده‌اي براي تعذيه دام و طيور استفاده مي‌شود. استان گلستان با سطح كشت حدود 60 هزار هكتار سويا، مهمترين منطقه كشت اين گياه در ايران مي‌باشد. لذا توليد ارقام جديد كه از ميزان عملكرد بالايي برخوردار است، احساس مي‌شود. يكي از راه‌هاي اصلاح عملكرد گونه‌هاي خودگشن مانند سويا، استفاده از روش دورگ‌گيري و انتخاب در نسل‌هاي در حال تفكيك و توليد لاين‌هاي خالص مي‌باشد.

در بسياري از مراكز تحقيقاتي جهان با اين روش توانسته‌اند ارقام جديدي كه همچون كلارك 63، آمسوي، هاراسوي و غيره را بدست آوردند و لاين‌هاي خالص اين آزمايشات حاصل برنامه دو رگ‌گيري در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گرگان است.

 


تاريخچه

سويا يكي از گياهان مهم روغني مي‌باشد كه سابقاً به منظور تامين علوفه كشت مي‌شده است،‌ اما بعدها با شناختي كه از بذر و تركيبات آن بدست آمده، به صورت يكي از گياهان روغني درآمده است. اين گياه حدود 1100 سال قبل از ميلاد، اهلي شده كه بوسيله اصلاح طبيعي و مصنوعي به شكل امروزه درآمده است. مبداء اوليه آن، شمال شرقي كشور چين مي‌باشد. در حال حاضر عمدتاً در كشورهاي آمريكا، چين و برزيل كشت مي‌شود.

سويا براي اولين بار در سال‌هاي 1310.1316 از چين توسط مهندس مهدوي، رييس وقت دانشكده كشاورزي كرج، به ايران آورده شد. همچنين در سال‌هاي 1318.1319 هم انواع مختلفي از سويا از آلمان وارد كشور شد و مورد آزمايش قرار گرفت. بعدها در سال 1346 بوسيله شركت سهامي خاص توسعه كشت دانه‌هاي روغني رواج پيدا كرد و امروزه به صورت كشت شناخته شده در كشورمان ايران رايج است.

گياه‌شناسي

سويا گياهي است از خانواده Papilionaceaeو از تيره لگومينوز و با نام علمي Glycin maxمي‌باشد. گياهي است يكساله با ريشه‌هاي راست و عميق و انشعابات جانبي زياد كه روي آنها غده‌ها يا گره‌هاي تثبيت كننده ازت قرار دارد. ساقه سويا معمولاً راست و انشعابات آن به نوع تيپ رشدي آن بستگي دارد. ارتفاع ساقه‌ها بين 40 تا 200 سانتيمتر مي‌باشد و اصولاً پوشيده از كرك مي‌باشد. كرك‌ها به رنگ قهوه‌اي، خاكستري و كوتاه هستند. برگ‌ها در روي ساقه بطور متناوب قرار گرفته و هر برگ مركب معمولاً از سه برگچه نسبتاً بزرگ تشكيل شده است. برگ‌ مركب سويا در روي يك دمبرگ بلند قرار دارد. گل در سويا به صورت خوشه كوچكي مي‌باشد كه از محل محور برگ بوجود مي‌آيد. هر خوشه از 3 تا 5 گل تشكيل شده است و تعداد زيادي از اين گل‌ها، قبل از ميوه‌دهي ريزش مي‌كنند. گل‌ها به رنگ سفيد يا ارغواني هستند كه رنگ ارغواني از نظر ژنتيكي غالب به رنگ سفيد مي‌باشد. همچنين هر گل سويا 6 تا 7 ميليمتر طول دارد. هر گل از 5 كاسبرگ، 5 گلبرگ، 10 پرچم و 1 مادگي تشكيل شده است. ميوه به صورت غلاف مي‌باشد كه معمولاً داراي 2 تا 3 بذر مي‌باشند كه بعضي از ارقام تا 5 بذر هم ممكن است داشته باشند.

مورفولوژي سويا :

سويا در نوشته هاي چين آمده است كه از حدود 2800سال قبل از ميلاد مسيح در چين جزء 5 گياه عمده بوده است . ( برنج ، گندم ، ارزن ، جو ، سويا )

سويا از خانواده لگومينوز است 42=x2=n2 كرومزوم دارد ، يكساله است و به صورت اهلي يافت شده است . اهلي شدن آن را به امپراتور شين هوا در سال 1700 سال قبل از ميلاد مسيح نسبت داده اند و جد مشترك آنها Glycin Soya  بوده است . كه نام سويا يا سوژا از آن مشتق شده است . تابع آب و هواي گرم است به نور و آب فراوان نياز دارد . طول ساقه به 180 سانتي متر مي رسد و دو بخش رويشي و زايشي آن بدين شرح است :

مورفولوژي رويشي :

گياهي است با ارتفاع متوسط تا بلند 75تا180 سانتي متر شاخه بندي به صورت انشعابات زياد و پراكنده و يا احتمالا به صورت تكشاخه در برخي ارقام مشاهده مي شود انشعابات از ساقه اصلي منشاء مي گيرد ميزان انشعاب بستگي به عوامل محيطي و ژنتيكي از قبيل : طول روز ، فاصله بوته ها از هم ، حاصلخيزي و تراكم دارد .

برگهاي سويا به سه نوع ديده مي شوند : Cotyle done  

1.      اولين جفت بر لپه اي يا كوتيل دوني است

2.      برگهاي بعدي ساده مي باشند

3.      برگهاي بعدي سه برچه اي يا شبدري ظاهر مي شوند كه تا انتها برگها بدين صورت مشاهده مي شوند .

روي برگها كرك و موي زيادي مشاهده مي شود . طول كركها 1 ميلي متر فاصله آنها از هم 1 ميلي متر و تقريبا 10درصد سطح برگ را شامل مي شوند . سطح زيرين برگ داراي روزنه بيشتري از سطح برگ است .

مورفولوژي زايشي سويا :

گلدهي و شروع آن در سويا به دو صورت مشاهده مي شود كه شروع مرحله زايش بر حسب رقم و شرايط محيطي مانند طول روز و دما فرق مي كند ولي به طور كلي دو نوع طبيعت رشد در سويا وجود دارد.

طبيعت محدود الرشد يا Determminat كه گلدهي از بالا به پائين صورت ادامه مي يابد .

با شروع گلدهي رشد رويشي متوقف مي شود . سويا رقم گرگان 3يانخ رقمي دير رس و دترمينيت است و رنگ گل آن صورتي است .

طبيعت نامحدود الرشد :indeterminat

در اين وضعيت گلدهي از گره هاي پائين شروع شده به گره هاي بالا ادامه مي يابد بعضي همزمان با رشد رويشي گلدهي ادامه مي يابد . رقمي مثل ويليامز با گل هاي سفيد كه زود رس است جزء اين مورد است هر چه به طرف بالاتر رويم از تعداد گلها كاسته مي شود .

بطور كلي گلها در سويا كوچك به رنگهاي سفيد يا صورتي و به صورت خوشه اي ظاهر مي شود محل ظهور گلها محل اتصال برگ به ساقه است ودر خوشه ممكن است گلها به تعداد 8تا35 عدد وجود داشته باشد . دوره گلدهي تحت تاثير عوامل محيطي مثل دما و طول روز بين 3تا5 هفته طول مي كشد و گلها به صورت خود گشتي بوده، دگر گشتي در سويا بسيار كم است بطور معمول در طول دوره گلدهي تعدا برگهايي كه تشكيل مي شوند 3تا4برابر گلهايي است كه به غلاف تبديل مي شوند يعني 20تا80% گلها ريزش مي كنند . معمولا زودترين گل و ديرترين گل تشكيل شده تمايل به ريزش دارد تعداد غلافهايي كه تشكيل مي شود بستگي به توان و قدرت گياه در زمان گلدهي دارد تعدا غلافها متغير است و ممكن است به 400 عدد برسد غلافها كركدار مستقيم و كمي خميده اند به رنگ سياه ، خاكستري و روشن مي باشند .

معمولا در هر غلاف 2تا3بذر و به ندرت 4 بذر دارد . ميوه به صورت نيام يا دو شكاف باز مي شوند و در يك گل آذين ممكن است 2تا20غلاف تشكيل شود وزن هزار دانه آن 20-50گرم و متوسط آن 150گرم است بطور متوسط دانه هاي سويا 14تا20% روغن و 30تا40% پروتئين دارد .

از نظر دوره رشد 90تا160روز بسته به نوع رقم طول دوره رشد دارد طريقه هايي كه براي توليد روغن كشت مي شوند داراي دانه هايي به رنگ زرد روشن ، واريته مصرف علوفه دانه هاي سياه تا قرمز و دانه هايي كه مصرف خوراكي دارند سبز زيتوني هستند .

مزاياي كشت سويا

كشت سويا مزاياي زير را دارد :

·   ريشه هاي سويا ازت هوا را تثبيت مي كند . مقداري از اين ازت هوا در خاك باقي مي ماند و زراعت بعدي به ازت كمتري نياز خواهد داشت .

·        كشت سويا در تناوب زراعي ، بيماريها و آفات را كاهش مي دهد .

·        كشت سويا پس از برداشت زراعت اول مي تواند ايجاد اشتغال نموده و درآمد زا باشد .

·   به دليل وجود پروتئين قابل توجه در دانه سويا امكان تهيه انواع غذاهاي سالم و مقوي از اين دانه روغني وجود دارد .

·        كشت و برداشت آن به ماشين آلات مخصوص نياز ندارد .

تركيبات دانه

دانه سويا در مجموع داراي60 درصد پروتئين و روغن بوده كه نشان‌دهنده ارزش غذايي بالاي سويا مي‌باشد. ميزان پروتئين دانه سويا از 35 تا 50 درصد تغيير مي‌كند كه مقدار متوسط آن 40درصد مي‌باشد. سويا همچنين داراي كلسيم، آهن و ويتامين‌هاي مختلف مي‌باشد كه در تغذيه انسان و دام اهميت دارند. كنجاله حاصل از دانه روغن‌كشي شده هم حدود 40 تا 50 درصد پروتئين دارد كه در تغذيه دام مورد اهميت است.

تيپ رشد

سويا از نظر تيپ رشدي به سه نوع رشد نامحدود (indeterminate)، رشد محدود (determinate) و رشد نيمه محدود (semideterminate) تقسيم مي‌شود. تيپ‌هاي رشد نامحدود، هنگامي شروع به گل دادن مي‌كنند كه هنوز نيمي از گره‌هاي ساقه اصلي تشكيل نشده‌اند، به همين سبب تكامل اندام‌هاي رويشي و زايشي گياه در بخش قابل ملاحظه‌اي از دوره زندگي آن با هم انجام مي‌گيرد. در اين تيپ تشكيل غلاف و دانه از قسمت پايين بوته آغاز مي‌شود و همزمان با تشكيل گره‌هاي جديد در راس ساقه به طرف بالا ادامه مي‌يابد، ولي در اين تيپ‌ها همانند ديگر تيپ‌ها كليه دامنه‌ها همزمان مي‌رسند، ‌در نوع رشد محدود گلدهي هنگامي آغاز مي‌شود كه گره انتهايي ساقه اصلي تشكيل شده و يا در آستانه تشكيل شدن باشد. تكامل غلاف و دانه در سراسر طول يك بوته به طور همزمان صورت مي‌گيرد. در تيپ نيمه محدود گلدهي هنگامي شروع مي‌شود كه همانند تيپ رشد نامحدود، نيمي از گره‌هاي ساقه اصلي تشكيل شده باشد، ولي رشد اصلي در اين تيپ زودتر از تيپ رشد نامحدود پايان مي‌يابد.

شرايط اقليمي

سويا اساساً گياه خاص مناطق گرم مي‌باشد. ظرفيت عملكرد سويا در نواحي گرمسيري، شبيه مناطق معتدل مي‌باشد. تاثير عوامل زراعي و محيطي بر محصول بسيار بيشتر از اثري است كه عوامل ژنتيكي دارند.

سويا بسيار حساس به طول روز بوده و گياهي روز كوتاه محسوب مي‌شود، ولي امروزه ارقامي به دست آمده‌اند كه حساسيت كمتري نسبت به طول روز دارند. از نظر زمان رسيدگي، 12 گروه در سويا وجود دارد كه به ترتيب از زودرسي به ديررسي عبارتند از: 10.9.8.7.6.5.4.3.2.10.00. واريته‌هاي گروه 1.0.00 را در نواحي شمالي آمريكا و كانادا كه طول روز بلندتري دارند، كشت مي‌كنند و گروه‌هاي ديررس‌تر، در مناطق نزديك به استوا زراعت مي‌شوند. در ايران، واريته‌هاي موجود در گروه‌هاي 6.5.4.3 بسته به نواحي مختلف داراي تطابق‌پذيري بيشتري هستند. دما از عوامل مهم ديگر در سويا مي‌باشد. ميزان مطلوب آن براي بيشتر ارقام دماي 32-30 درجه سانتيگراد بر اساس دماي متوسط روزانه است.

براي توليد عملكرد بالا، 750-500 ميليمتر بارندگي لازم است. هرچند كه سويا مي‌تواند قبل از گلدهي شرايط خشك را تحمل كند، اما هنگامي كه جوانه‌ها تشكيل شده باشند تا زمان پرشدن غلاف‌ها، رطوبت كافي ضروري است.

زراعت

تاريخ كاشت

زمان كاشت سويا به حرارت، رطوبت و نوع كشت بستگي دارد و از آنجا كه سويا گياهي است حساس به طول روز و با كوتاه شدن روزها، سريعتر به گل رفته و رشد زايشي را زودتر شروع مي‌كند و براي اينكه گياه سويا از يك پتانسيل زايشي مطلوب برخوردار باشد، بايد داراي يك دوره رويشي كافي برخوردار باشد كه معمولاً بر اساس منابع در حدود 45 روز مي‌باشد. بنابراين تاريخ كاشت ارقام سويا بايد طوري انتخاب شود كه در اثر كاهش دوره‌هاي رشد و نمو گياه كمتر خسارت ببيند. به همين جهت در كشت بهاره (كشت اول)‌بايد بعد از اطمينان از خطر رفع سرماي بهاره اقدام به كشت با استفاده از ارقامي ديررسي مانند گرگان سه نمود. دماي 15 درجه سانتيگراد براي كشت مناسب است. علاوه بر دماي مناسب، رطوبت نيز بايستي براي جوانه‌زدن كافي باشد كه مي‌توان با آبياري قبل از كاشت يا بارندگي به رطوبت مناسب دست يافت. بايد توجه داشت كه كشت زود هنگام ممكن است علاوه بر خطر سرما،‌ باعث دير جوانه‌زدن بذر شده و احتمال بارش باران‌هاي سيل‌آسا و ايجاد سله بر روي بذور جوانه‌زده، رشد بيشتر علف‌هاي هرز و در نتيجه غالب شدن علف هرز بر گياهچه‌هاي سويا و همچنين توسعه بيماري‌هاي گياهچه شود.

در كشت تابستانه (كشت دوم) برخلاف كشت بهاره، بايد در اولين فرصت بعد از برداشت محصول قبلي و انجام آبياري و آماده‌سازي زمين اقدام به كشت نمود. به همين جهت در كشت دوم، استفاده از ارقام متوسط رس مثل سحر و زودرس مانند ويليامز مناسب مي‌باشد.

البته همچنين به علت شرايط خاص آخر فصل (سرد شدن هوا و شروع بارندگي‌هاي پاييزه)، ارقام متوسط و زودرس به علت اينكه سريعتر مراحل رشدي را تكميل مي‌كنند، در حقيقت از شرايط نامناسب آخر فصل مي‌گريزند. در رابطه با انتخاب رقم، از آنجايي كه ارقام سويا داراي تيپ‌هاي رشدي مختلفي هستند، لذا مساله تيپ رشد سويا نيز اهميت زيادي دارد، به طوري كه در كشت‌هاي تاخيري كه معمولاً احتمال برخورد با تنش‌هاي محيطي از جمله تنش‌ گرمايي و رطوبتي بيشتر مي‌باشد، بهتر است از رقم‌هاي داراي تيپ رشدي نامحدود و نيمه محدود (مشابه ويليامز و سحر) استفاده نمود. چون ارقام فوق، اين توانايي را دارند كه در صورت بروز تنش‌هاي احتمالي خسارت حاصله را جبران كنند، ولي در ارقام محدود مثل گرگان سه توانايي جبران خسارت كمتر مي‌باشد، در نتيجه عملكرد نهايي كاهش چشمگيري خواهد داشت.

تذكر:  تاخير در كاشت سويا در  تابستان، باعث كاهش طول دوره رشد و در نتيجه كاهش عملكرد خواهد شد.

آماده‌سازي زمين و روش كاشت

خاكي كه سويا در آن كشت مي‌شود، بايد داراي بافت متوسط و زهكشي مناسب باشد. سويا به شوري خاك حساس بوده و به مقدار فعاليت مطلوب باكتري‌هاي تثبيت كننده ازت اسيديته خاك بايد بين 8/6-6 باشد. آماده‌سازي زمين سويا مي‌تواند از عمليات كامل زراعي (Tillage) تا بدون  عمليات زراعي (No tillage) قابل تغيير باشد. در عمليات كامل زراعي، ابتدا زمين شخم خورده و پس از آن چند بار ديسك عمود بر هم، خاك كاملاً نرم شده و بستر كاشت آماه مي‌گردد. با شخم زدن تهويه خاك به خوبي صورت مي‌گيرد، رشد ريشه‌ها تسهيل مي‌يابد، اما داراي معايبي از قبيل هزينه زياد ، تخليه رطوبتي و تاخير در كاشت مي‌باشد. در كشت تابستانه كه تسريع در آماده‌سازي زمين مهم است، حتي‌ مي‌توان بدون هيچ عمليات زراعي، بعد از برداشت محصول قبلي و خارج كردن بقاياي حاصل از آن (كاه و كلش) اقدام به كشت نمود. البته بهتر است در كشت تابستانه فقط شخم حذف شود و پس از ديسك زدن زمين، بذر را بكاريم. اين روش كاشت با عمليات كم (Low tillage) مي‌نامند.

فاصله خطوط كشت و تراكم بوته روي رديف به نوع كشت (بهاره يا تابستانه)، تيپ رشد رقم و ديگر عوامل بستگي دارد. در كشت بهاره، فاصله خطوط 60-45 سانتيمتر و فاصله بوته‌ها روي رديف 10-5 سانتيمتر مي‌باشد. در ارقام ديررس‌تر و چند شاخه فاصله‌هاي خطوط و بوته‌ها بيشتر از ارقام زودرس‌تر و تك‌شاخه مي‌باشد (45-25 سانتيمتر). در كشت تابستانه، اين فاصله‌ها مي‌توانند كمتر شوند و هرچه دوره رشد گياه كمتر شود، چه به واسطه تاخير در كاشت و چه به واسطه استفاده از ارقام زودرس، بايستي با استفاده از خطوط باريك‌تر، تعداد بوته در واحد سطح را افزايش داد تا به عملكرد بيشتري دست يافت. در صورت عدم استفاده از عمليات مكانيزه داشت از قبيل سله‌شكني و مبارزه با علف‌هاي هرز و ايجاد جوي بين رديف‌ها، مي‌توان خطوط كاشت را در ارقام زودرس و تك شاخه با 20 سانتيمتر كاهش داد. عمق كاشت سويا با توجه به نوع خاك و رطوبت آن 3 تا 5 سانتيمتر مي‌تواند باشد و كشت عميق‌تر باعث تاخير در جوانه‌زني و احتمال پوسيدگي بذر خواهد شد.

كاشت

خاكي كه سويا در آن كشت مي‌شود، بايد داراي بافت متوسط و زهكشي مناسبي باشد. سويا به شوري خاك حساس بوده و به منظور فعاليت مطلوب‌ باكتري‌هاي ثبيت كننده ازت، اسيديته خاك بايد بين 8/6-6 باشد. زمين مورد كشت سويا معمولاً توسط ديسك آماده مي‌شود و كلوخه‌ها بايد كاملاً خرد گردند.

بهترين شرايط براي كاشت سويا از نظر رطوبت، هيرم‌كاري مي‌باشد و در صورتي كه رطوبت خاك جهت كاشت سويا مناسب نباشد، سويا از جوانه‌زني و سبز يكنواختي برخوردار نخواهد بود و اين مساله سبب بوجود آمدن مشكلات بعدي خواهد شد.

كاشت سويا با رديف‌كارهاي مخصوص سويا و يا رديف‌كارهاي پنوماتيك انجام مي‌شود. بذور سويا قبل از كاشت بايد با باكتري مخصوص Rhizobiumjaponicum تلقيح و بلافاصله بعد از آغشته شده به باكتري كاشته شود.

تذكر: براي هر هكتار سوياكاري، يك پاكت باكتري تحويل زارع مي‌گردد كه بايد آن با با شربت 5% آب و شكر مخلوط نموده و سپس بذور را با اين محلول آغشته نمايد.

در رابطه با تاريخ كاشت مناسب سويا لازم به ذكر است، به طور كلي سويا گياهي حساس به طول روز مي‌باشد و با كوتاهتر شدن روزها سريعتر به گل رفته و رشد زايشي را زودتر شروع مي‌كند. براي اينكه گياه سويا از يك پتانسيل زايشي مطلوب برخوردار باشد، بايد داراي يك دوره رويشي كافي باشد كه معمولاً بر اساس منابع در حدود 45 روز مي‌باشد. بنابراين تاريخ كاشت ارقام سويا بايد طوري انتخاب شود كه در اثر كاهش دوره‌هاي رشد و نمو، گياه كمتر خسارت ببيند. به همين جهت براي كشت‌هاي زود (بهاره) بهتر است از ارقام ديررس مثل گرگان سه استفاده نمود و در كشت‌هاي دوم و تاخيري، ارقام متوسط‌ رس مثل سحر و زود رس مثل ويليمامز مناسب‌تر است. همچنين به علت شرايط خاص آخر فصل (سرد شدن هوا و شروع بارندگي‌هاي پاييزه) ارقام متوسط رس و زودرس به علت اينكه سريعتر مراحل رشدي را تكميل مي‌كنند، در حقيقت از شرايط نامناسب آخر فصل مي‌گريزند.

در رابطه با انتخاب رقم، از آنجايي كه ارقام سويا داراي تيپ‌هاي رشدي مختلف هستند، لذا مساله تيپ رشد سويا نيز اهميت زيادي دارد، به طوري كه در كشت‌هاي تاخيري كه معمولاً احتمال برخورد با تنش‌هاي محيطي از جمله تنش گرمايي و رطوبتي بيشتر مي‌باشد، بهتر است از رقم‌هاي داراي تيپ رشد نامحدود و نيمه محدود (مشابه ويليامز و سحر) استفاده نمود، چون ارقام فوق، اين توانايي را دارند كه در صورت بروز تنش‌هاي احتمالي خسارت حاصله را جبران كنند، ولي در ارقام رشد محدود مثل گرگان سه توانايي جبران خسارت كمتر مي‌باشد. در نتيجه عملكرد نهايي كاهش چشمگيري خواهد داشت.

تراكم بوته و ميزان بذر مناسب سويا بستگي به رقم و تاريخ كاشت آن دارد و معمولاً ارقام تك شاخه با تراكم بيشتري كاشته مي‌شوند. در كشت‌هاي دوم و ديرتر نيز بهتر است فواصل خطوط كمتر شود تا ضمن جلوگيري از تبخير از سطح خاك با پوشاندن سريع، از رشد علف‌هاي هرز نيز جلوگيري به عمل آيد. بر اين اساس معمولاً فواصل خطوط مناسب در كشت‌هاي بهاره 60-45 سانتيمتر و در كشت‌هاي تابستانه و دير 45-25 سانتيمتر مي‌باشد. ميزان بذر مورد نياز بر اساس وزن هزار دانه و تيپ شاخه‌بندي ارقام 75-60  كيلوگرم در هكتار درنظر گرفته مي‌شود. بذر سويا بر اساس رطوبت خاك و درجه حرارت هوا بعد از 7-5 روز جوانه شده و سبز مي‌شود.

فاصله خطوط كشت و تراكم بوته روي رديف به نوع كشت (بهاره يا تابستانه، به تيپ رشد رقم و ديگر عوامل بستكي دارد. در كشت بهاره فاصله خطوط 60-45 سانتيمتر و فاصله بوته‌ها روي رديف 10-5 سانتيمتر مناسب است. در ارقام ديررس‌تر و چند شاخه فاصله‌هاي خطوط و بوته‌ها بيشتر از ارقام زودرس و تك شاخه مي‌باشد (45-25 سانتيمتر). در كشت تابستاه اين فاصله‌ها مي‌توانند كمتر شوند و هرچه دوره رشد گياه كمتر شود، چه به واسطه تاخير در كاشت و چه به واسطه استفاده از ارقام زودرس، بايستي با استفاده از خطوط باريك‌تر، تعداد بوته در واحد سطح را افزايش داد تا به عملكرد بيشتري دست يافت.در صورت عدم استفاده از عمليات مكانيزه داشت از قبيل سله‌شكني و مبارزه با علف‌هاي هرز و ايجاد جوي بين رديف‌ها، مي‌توان خطوط كاشت را در ارقام زودرس و تك شاخه با 20 سانتيمتر كاهش داد. عمق كاشت سويا با توجه به نوع خاك و رطوبت آن، 3 تا 5 سانتيمتر مي‌توالند باشد و كشت عميق‌تر باعث تاخير در جوانه‌زني و احتمال پوسيدگي بذر خواهد شد.

خاك مناسب و نياز غذايي

خاك حاصلخيز و غيرشور، pH بين 6 ت 7 براي سويا ضروري است. كمبود مواد آلي در خاك، pH قليايي و شوري باعث كاهش عملكرد خواهد شد. سويا با همزيستي باكتري، ازت مورد نياز خود را تثبيت مي‌كند و نيازي به كود ازته ندارد. بايد توجه داشت كه قبل از كاشت، بذر را با باكتري آغشته نموده تا تثبيت ازت به خوبي صورت گيرد. كود فسفره و پتاسه با توجه به ميزان آنها در خاك و مواد آلي مي‌تواند حداكثر به ترتيب تا 150.200 كيلو در هكتار، قبل از كاشت به خاك اضافه گردد. سويا به عناصر ديگر از جمله گوگرد، منگنز، روي و آهن نيز احتياج دارد كه با توجه به آزمون خاك بايستي به خاك اضافه گردد يا در مراحل مختلف رشدي به صورت محلول پاشي استفاده گردد.

آبياري

زراعت سويا احتياج به آبياري دارد و به جز مناطق پرباران، زراعت ديم آن امكان‌پذير نمي‌باشد. حساس‌ترين زمان‌هاي آبياري در سويا مراحل اوليه كاشت به منظور تامين رطوبت جوانه‌زني و رشد اوليه گياهچه و همچنين مراحل تشكيل غلاف‌ها تا پر شدن دانه مي‌باشد. كمبود آب در اين مراحل باعث كاهش شديد عملكرد خواهد شد. آبياري زياد نيز باعث كمبود اكسيژن در خاك، كاهش رشد ريشه، كاهش فعاليت باكتري‌هاي تثبيت كننده ازت و توسعه بعضي از بيماري‌ها مي‌شود كه در نتيجه از عملكرد كاسته مي‌شود.

تنك كردن :

تراكم زياد بوته ها كنار هم باعث مي شود كه نور كمتري به گياه برسد و همچنين مواد غذائي كمتري به گياهان برسد و شيوع بيماري هاي گياهي زيادي را باعث مي شود و باعث كاهش عملكرد مي شود.

واكاري :

در صورتيكه محصولي كه ما كاشتيم در برخي از نقاط زمين بوته ها سبز نشده باشند مي توانيم از جاهاي پر پشت و پر تراكم به جاهاي كم تراكم يا لخت نشاء كنيم .

تناوب :

 سويا به عنوان يك گياه وجيني در اول هر تناوب قرار مي گيرد و رعايت تناوب برايجلوگيري از توسعه علف هاي هرز ، آفات و بيماري صورت مي گيرد بخصوص در مورد بيماريهايي مثل ماكروفوسيت يا پوسيدگي ذغالي كه در صورت وقوع بايد حداقل 5-4سال از كشت سويا يا گياهاني كه به اين بيماري حساس هستند خودداري كرد .

كنترل علف‌هاي هرز و سله‌شكني

به منظور ايجاد فضاي رشد مناسب براي سويا در استفاده بهتر از نور، آب و مواد غذايي، بايد علف‌هاي هرز را كنترل نمود. علف‌هاي هرز را مي‌توان با وجين دستي، استفاده از كولتيواتور بوسيله تراكتور و مبارزه شيميايي كنترل كرد. در وجين دستي و كولتيواتور علاوه بر از بين بردن علف‌هاي هرز، سله‌شكني نيز انجام مي‌گيرد. براي مبارزه شيميايي مي‌توان از علف‌كش‌هاي قبل و بعد از كاشت استفاده نمود. در استفاده از علف‌كش‌هاي قبل از كاشت، بايستي دقت نمود كه علف‌كش پس از مصرف، سريع با خاك نرم به خوبي مخلوط شود و از علف‌كش‌هاي بعد از كاشت زماني بايد استفاده نمود كه بيشترين اثر را روي علف‌هاي هرز و كمترين خسارت را به سويا وارد كند. از علف‌هاي هرز مهم سويا مي‌توان اويارسلام، خرفه، تاج خروس، تاجريزي، سلمك و گاو پنبه را نام برد.

داشت

سويا به علت همزيستي با باكتري‌هاي تثبيت كننده ازت، نيازي به كود ازته نخواهد داشت و در صورتي كه شرايط براي تثبيت فراهم باشد، ازت مورد نياز خود را تامين مي‌كند. البته قبل از كاشت بايد كود فسفره و كود پتاسه به خاك اضافه شود كه تعيين مقدار دقيق آن بر اساس آزمون خاك صورت مي‌گيرد و حداكثر 200 كيلوگرم در هكتار كود فسفر و 150 كيلوگرم در هكتار كود پتاسه مورد نياز است.

براي مبارزه با علف‌هاي هرز، قبل از كاشت مي‌توان از علف‌كش‌هايي مانند ترفلان و يا سونالان به ميزان 5/3-5/2 ليتر در هكتار بر اساس نوع خاك استفاده نمود. در خاك‌هاي با بافت سنگين‌تر، ميزان علف‌كش مصرفي بيشتر خواهد شد.

معمولاً در سوياهايي كه در خردادماه سبز مي‌كنند، احتمال خسارت كرم طوقه‌بر (اگروتيس) زياد مي‌باشد  و در صورت مشاهده آثار خسارت بايد از طعمه مسموم آغشته به سوين استفاده نمود.

در مرحله 6-4برگي، براي تهويه و سله‌شكني خاك و همچنين مبارزه با علف‌هاي هرز بايد از كولتيواتور (پنجه غازي) در بين رديف‌ها استفاده نمود.

نياز آبي و دور آبياري سويا به طوركلي بستگي به رقم و شرايط آب و هوايي منطقه مورد كشت دارد، اما در سه مرحله گلدهي، غلاف‌دهي و پرشدن دانه، آبياري سويا اهميت و حساسيت بيشتري داشته و در صورت بروز تنش، خسارت شديدي  به عملكرد خواهد شد. ريشه سويا تا عمق 150 سانتيمتري خاك رشد كرده و در مناطقي كه سفره آب بالاست (كردكوي)، مي‌توان آن را بدون آبياري كشت نمود.

آفات و بيماري‌ها

آفات و بيماري‌ها در تمام مراحل رشد و نمو سويا به آن خسارت مي‌زنند. از جمله آفات مهم سويا، تمريپس، عسلك، كرم‌هاي طوقه‌بر، برگخوار و دانه‌خوار مي‌باشد. شدت آفات با توجه به منطقه، فصل كشت و شرايط اقليمي، متفاوت مي‌باشد كه براي مبارزه با آنها بايد از حشره‌كش‌هاي مناسب و به موقع استفاده نمود.

بيماري‌ها نيز داراي تنوع شدت در مناطق و فصول كشت و همچنين شرايط آب و هواي مي‌باشند. بيماري‌ها كمتر توسط سموم كنترل مي‌شوند و براي مبارزه با آنها بايستي از تناوب‌هاي زراعي مناسب، اصول به‌زراعي و ارقام مقاوم استفاده نمود. از عمده بيماري‌هاي سويا مي‌توان از پيتيوم، فيتوفترا، فوزاريوم، ريزوكتونيا، ماكروفومينا (پوسيدگي زغالي) و همچنين بعضي از بيماري‌هاي ويروسي نام برد.

پوسيدگي زغالي

يكي از مهمترين بيماري‌هاي شايع سويا است كه سبب خسارت شديدي به مزارع سويا شده و عملكرد را شديداً كاهش مي‌دهد و عمدتاً در مراحل آخر رشدي گياه خود را نشان داده و با خشكانيدن بوته‌ها، سبب رسيدگي زودتر و كاذب گياه مي‌شود، به شكلي كه غلاف‌ها ظاهراً رسيده به نظر مي‌رسند، ولي دانه‌ها پر نشده و وزن دانه شديداً كاهش مي‌يابد.

قارچ عامل اين بيماري، Macrophomina phaseoliمي‌باشد و متاسفانه در منابع رقم مقاوم و يا متحمل به آن معرفي نشده است. مشخص شده كه با توجه به اين كه قارچ در خاك باقي مي‌ماند، در صورت بروز تنش خشكي معمولاً اين قارچ فعال شده و آثار خسارت ظاهر مي‌شود. براي مبارزه با اين بيماري بايد از بروز تنش خشكي در سويا جلوگيري نمود. همچنين سويا داراي انواع بيماري‌هاي قارچي باكتريايي و ويروسي مي‌باشد.

بوته‌ميري فيتوفترايي، لكه برگي‌ها، سوختگي‌هاي برگي، سفيدك سطحي و بيماري لكه ارغواني در اين منطقه بيشتر شايع مي‌باشند و از بيماري‌هاي باكتريايي معمولاً سوختگي‌هاي باكتريايي، خشكيدگي و پژمردگي باكتريايي مشاهده مي‌شود و از انواع بيماري‌هاي ويروسي مي‌توان ويروس موزائيك سويا را نام برد كه براي مبارزه با آن بايد  با ناقلين آن از جمله شته‌ها مبارزه كرد.

از جمله عوارضي كه در بعضي از سال‌ها خسارت قابل توجهي به محصول سويا وارد مي‌نمايد، عارضه اختلال در غلاف‌بندي است. اگرچه هنوز دليل اصلي بروز اين عارضه مشخص نشده، ولي نتايج مطالعات انجام شده در استان، نشان مي‌دهد كه با انتخاب رقم‌هاي مناسب، رعايت تاريخ كاشت، مديريت صحيح مزرعه از نظر آفات، آبياري و كنترل علف‌هاي هرز مي‌توان امكان بروز اين عارضه را به حداقل رساند.

برداشت

ارقام مختلف سويا بر اساس گروه رسيدگي آنها معمولاً از اوايل مهر تا اواخر آبان آماده برداشت مي‌شوند. رطوبت مناسب سويا جهت برداشت در حدود 13 درصد است. رطوبت بيشتر بذر هنگام برداشت، سبب وارد آمدن خسارت و مشكلات نگهداري خواهد شد و رطوبت كمتر از 13 درصد نيز سبب شكافتن غلاف و ريزش بذور به زمين و همچنين شكستن دانه‌ها خواهد شد. ريزش كامل برگ‌ها در زمان رسيدن گياه، نشان مي‌دهد كه محصول در مدت يك هفته آماده برداشت مي‌باشد. ارقامي نيز وجود دارند كه هنگام برداشت، برگ‌هاي آن‌ها نمي‌ريزند.

برداشت سويا مي‌تواند به دو صورت مستقيم يا غيرمستقيم صورت گيرد. در برداشت مستقيم افت محصول بستگي به تسطيح زمين، رقم و ارتفاع اولين گره داراي غلاف خواهد داشت و در صورتي كه اين ارتفاع بالا باشد، مي‌توان مستقيماً با كمباين محصول را برداشت نمود و افت محصول بسيار كم خواهد بود، ولي در صورت كم بودن ارتفاع، اولين غلاف‌بندي و ناهموار بودن زمين براي كاهش افت محصول حاصل از برداشت بهتر است كه ابتدا  بوته‌ها توسط دست درو و سپس توسط كمباين كوبيده شود. در صورت برداشت دو مرحله‌اي، بايد سويا را در رطوبت بيشتري برداشت نمود تا از ريزش غلاف‌ها در زمان برداشت با دست جلوگيري به عمل آيد.

نگهداري سويا در انبار نيز از اهميت خاصي برخوردار است و در رطوبت 12-10 درصد به مدت طولاني‌تري در انبار قابل نگهداري است. قوه ناميه بذر سويا به علت دارا بودن روغن زياد، معمولاً بعد از يك سال كاهش قابل توجهي مي‌يابد. لذا بايد بذر مورد نياز سويا از مراكز ذيربط تهيه شده و جداً از كاشت بذور كهنه و قديمي پرهيز نمود.

ارقام مناسب كشت سويا در استان شامل گرگان 3، سحر، ويليامز و دو رقم اميدبخش مي‌باشد. رقم گرگان 3، ديررس بوده و فقط براي كشت بهاره توصيه مي‌گردد و ميزان توليد آن در شرايط مطلوب،‌4-5/3 تن در هكتار، ارقام ويليامز و رقم اميدبخش WILL.xK.W.506، زودرس مي‌باشند و در صورت كاشت با تاخير توصيه مي‌گردد. از اين ارقام كشت گردد. رقم سحر و اميدبخش WILL.xK.W.506متوسط رس هستند كه در تاريخ كاشت‌هاي بهاره و تابستانه به موقع قابل استفاده مي‌باشند.

وضعيت ژنتيكي

سويا گياهي است خودگشن كه دگرگشني در  آن 5/0 تا 1درصد ديده مي‌شود. داراي 40 كروموزوم مي‌باشد كه به صورت ديپلوئيد مي‌باشد (2n=40) كه گونه‌هاي تتراپلوئيد در آن بوجود آمده است. G.maxشكل وحشي ندارد و متحمل‌ترين جد آن در بين گونه‌ها، G.sojaمي‌تواند باشد. بين دو گونه فوق، تلاقي انجام شده و وضع ژنتيكي خواص زيادي در آنها مطالعه شده است و از اين مطالعه نتيجه شده است كه وضع ژنتيكي اين خواص عيناً مانند ژنتيك خواص مشابه در تلاقي واريته‌هاي G.maxمي‌باشد كه اين نشان دهنده نزديكي بين دو گونه است.

اهداف اصلاحي

هدف‌هاي مهم در مورد اصلاح سويا عبارتند از:

ازدياد عملكرد، رسيدن به موقع گياه، مقاومت به خوابيدگي و ريزش دانه، مقاومت به آفات و بيماري‌ها، بالا بودن كيفيت محصول، اصلاح واريته‌هاي خوراكي و علوفه‌اي.

افزايش عملكرد دانه

عملكرد سويا به فاكتورهاي متعددي بستگي دارد. از جمله: تعداد و اندازه بذر هر گياه. مقدار بذر در هر گياه هم بستگي به تعداد غلاف و تعداد بذر در هر غلاف دارد. اين عوامل موثر ذكر شده از صفات كمي هستند و بوسيله چند ژن كنترل مي‌شوند. مطالعات انجام شده نشان مي‌دهد كه واريته‌اي نيست كه از لحاظ فاكتورهاي موثر در افزايش محصول، برتر از بقيه واريته‌ها باشد، بلكه يك واريته ممكن است از لحاظ يك يا چند عامل بر واريته ديگري برتري داشته باشد.

وزن دانه × (تعداد دانه در هر غلاف × تعدادغلاف)‌= افزايش عملكرد

زمان رسيدن به موقع گياه

رسيدن به موقع گياه در هر منطقه، يكي از عوامل مهم در كشت آن است. سويا به طول روز حساس است و يك گياه روز كوتاه محسوب مي‌شود. اگرچه ارقام رشد نامحدود، حساسيت كمتري را نسبت به طول روز نشان مي‌دهد. مدت رسيدن در سويا يك صفت كمي است. در بعضي حالات زودرسي و در بعضي مواقع ديررسي غالب بوده است.

مقاومت به ورس و ريزش دانه

در واريته‌هاي وحشي، دانه پس از رسيدن، زود مي‌ريزد. بر اثر اصلاح سويا، واريته‌هاي مقاوم به ورس و ريزش بوجود آمده‌اند كه اين واريته‌ها براي زراعت‌هاي مكانيزه و برداشت با كمباين مناسب هستند. همچنين در واريته‌هاي پا كوتاه، احتمال خوابيدگي كمتر است.

مقاومت به بيماري‌ها

براي ايجاد واريته‌هاي مقاوم، ابتدا بايد ارقام مقاوم را شناسايي و سپس ژنتيك مقاومت را معلوم كرد، آنگاه ژن مقاومت به بيماري‌ها را به واريته‌هاي دلخواه انتقال دهيم.

اصلاح واريته‌هاي خوراكي و علوفه‌اي

در كشورهايي از قبيل چين، از سويا مواد مختلفي مانند آرد سويا، شير و ماست سويا براي تعذيه مردم تهيه مي‌كنند. واريته‌هايي هم وجود دارند كه به عنوان سبزي مصرف مي‌شوند. واريته‌هايي از سويا هم هستند كه به منظور بدست آوردن علوفه كشت مي‌شوند. اين واريته‌ها ساقه باريك و نازك دارند كه بتوانند در خوراك دام‌ها بهتر استفاده شوند.

 

كيفيت محصول

روغن سويا براي مصارف سرخ كردن غذا، تهيه مارگارين و سالاد استفاده مي‌شود. پروتئين سويا عمدتاً در كنجاله حاصل از دانه روغن‌كشي شده وجود دارد كه صرف تغذيه دام و طيور مي‌شود. از پروتئين سويا براي تغذيه انسان نيز استفاده مي‌گردد. مقدار و كيفيت پروتئين و همچنين بازارپسندي سويا تعيين كننده كيفيت آن هستند. مقدار و كيفيت روغن و پروتئين تحت تاثير واريته و عوامل محيطي قرار مي‌گيرد.

بين مقدار روغن و پروتئين همبستگي منفي زيادي وجود دارد. كيفيت خوراكي روغن، بستگي به تركيبات اسيد چرب آن دارد. افزايش اسيد اولئيك، سبب كاهش مقدار اسيد لينولئيك مي‌شود كه طعم و ثبات روغن را بهبود مي‌بخشد. هرچند كه روغن سويا عمدتاً مصرف خوراكي دارد، ولي در ساختن رنگ‌ها نيز مي‌تواند مورد استفاده قرار گيرد. براي اين كار از واريته‌هايي استفاده مي‌شو كه عدد يوني آنها بالا باشد. در سويا، عدد يوني بين 103 تا 151 تغيير مي‌كند. دانه‌هاي زردرنگ از نظر روغن‌كشي مورد توجه بيشتري قرار دارند، اما رنگ دانه در مقدار روغن تاثيري ندارد. واريته‌هايي كه دانه‌هاي تيره‌تري دارند، كنجاله آنها نيز تيره‌تر است كه بازارپسندي كمي دارند.

روش‌هاي اصلاحي

در سويا مانند ديگر گياهان خودگشن از روش‌هاي اصلاحي وارد كردن ارقام جديد، دو رگ‌گيري و سلكسيون استفاده مي‌گردد. از روش تلاقي برگشتي نيز در اصلاح سويا استفاده مي‌شود. همچنين از موتاسيون توسط پرتوتابي و موتاژن‌هاي شيميايي نيز استفاده مي‌شود. روش نتاج تك بذري نيز امروزه توجه متخصصان اصلاح سويا را به خود جلب كرده است. در روش دو رگ‌گيري با استفاده از نوتركيبي حاصل از تلاقي بين ارقام، ايجاد تنوع مي‌شود.

در توده‌هاي دو رگ‌ سويا با استفاده از روش اصلاح شجره‌اي، لاين‌هاي برتر را طبق هدف اصلاحي بالك (bulk) و نتايج تك‌بذري، لاين‌ها بدون انتخاب به خلوص رسانده مي‌شوند. لاين‌هاي خالص به عنوان يك لاين جديد حاصل از دو رگ‌گيري مورد ارزيابي قرار مي‌گيرند. از روش تلاقي برگشتي براي انتقال ژن‌هاي اختصاصي مانند ژن‌هاي مقاوم به بيماري به واريته‌هاي سازگار استفاده مي‌شود.


 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 فروردین 1399 ساعت: 18:00 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره اشنایی با ساختمان یخچال

بازديد: 72
تحقیق درباره اشنایی با ساختمان یخچال

ساختمان يخچال

آشنایی

باید دانست که یخچال‌های خانگی ،فریزر، یخچال‌های ویترینی و سایر وسایل سردکننده تراکمی ، ساختمان مشابه دارند، و سیستم کار آنها یکسان است. یک یخچال نسبت به بعضی ازلوازم برقی خانگی، چونسـماور برقیوبخاری برقی ، از جزئیات بیشتری برخوردار است. از اینرو اجزای تشکیل دهنده یخچال را به دو دسته مکانیکی و الکتریکی تقسیم می‌کنند.

اجزای مکانیکی یخچال

کمپرسور

کار کمپرسور ، ایجاد فشار و مکش جهت به حرکت در آوردن گاز در سیستم است. در داخلکمپرسوریک موتور الکتریکی تک‌ فاز و یک مجموعه مکانیکی شاملسیستم سوپاپ وپیستون ومیل‌لنگقرار دارد. با رسیدن برق به موتور کمپرسور و به چرخش در‌آمدن روتور آنتوسط میل‌لنگ ، پیستون به حرکت در آمده و سوپاپ‌های مختلف باز و بسته میشوند. در نتیجه گاز به گردش در می‌آید. کمپرسور تنها از طریق سرلوله بهبیرون ارتباط دارد.

صرف‌نظر از لوله کور که جز در موارد تخلیه یاشارژ گازمورد استفاده قرار نمی‌گیرد، دو لوله دیگر از اهمیت بسزایی برخور دارند. حرکت پیستون داخل سیلندر کمپرسور مرتبا گاز را از لوله برگشت مکیده و بافشار وارد لوله رفت می‌کند. به این ترتیب گاز سرما ساز مدام در حال حرکتاست وعمل سرماسازیرا انجام می‌دهد.

رادیاتور خنک کننده (کندانسور

گاز سرد کننده وقتی در داخل کمپرسور تحت فشار قرار گیرد، حرارت آنافزایش می‌یابد. حال اگر به طریقی این گرما سلب نشود و یا تعدیل نگردد،عمل سرما‌سازی مختل می‌شود. از این رو در یخچال ، گاز تحت فشار و گرم شدهاز کمپرسور وارد لوله‌های مارپیچ مانند که در تماس مستقیم هوا است (جایاین لوله ها در یخچال های خانگی پشت کابینت اصلی یخچال است) می‌شوند. دمایگاز در اثر ارتباط هوا کاهش یافته و عمل سرماسازی در سیستم به سهولت انجاممی‌شود. به منظور حفاظت لوله‌های فلزی کندانسور در برخورد با اشیا و اجسامخارجی ، مفتولی در اطراف کندانسور تعبیه می‌کنند.

فیلتر (درایر)

گاز پس از آنکه در داخل کمپرسور تحتفشار قرار گرفت، به منظور کاستن از حرارتش راهی کندانسور می‌شود. از آنجا کهممکن است در عبور از این مسیر جرم هایی را نیز حمل کند و یا دارای رطوبتباشد، لازم است قبل از سرماسازی کاملا پاک و خشک شود. بنابراین پس ازرادیاتور، از فیلتر عبور می‌کند. فیلتر دارای دو لوله ارتباطی است.

یکی از لوله‌ها سطح مقطع بزرگتری دارد که در واقع ورودی فیلتر است و بهخروجی کندانسور وصل می‌شود. در ورودی فیلتر شبکه‌های توری ریزی برای گرفتنجرمهای زائد قرار گرفته است. خروجی فیلتر که سطح مقطع کمتری دارد به لولهمویین متصل می‌شود، تا گاز سرد کننده تحت فشار زیاد قرار گیرد. در اینخروجی نیز شبکه‌های توری با سوراخهای بسیار ریز قرار گرفته است. در فضایمیانی فیلتر مواد شیمیایی به نامسیلیکاتیاسیلیکاژلقرار دارد، که خاصیت و کار آن جذب رطوبت گاز عبوری است.

لوله مویین (کاپیلاری تیوب)

لوله مویین، لوله‌ای با قطر بسیار کم است که به علت باریک بودن به این نام خوانندهمی‌شود و نقش مهمی در تولید سرما دارد. محل نصب لوله مویین بین خروجیفیلتر وورودی بااواپراتور (یخ ساز) است. گاز سرد کننده که توسط کمپرسور تحت فشار قرار گرفته با عبوراز مسیر کندانسور و فیلتر وارد لوله مویین می‌شود. در لوله مویین فشارمحیط درون آن به حد قابل توجهی افزایش می‌یابد. لذا گاز سرد کننده که تحتفشار زیاد بهمایعتبدیلشده است، با عبور از لوله مویین وقتی که وارد اپراتور می‌‌‌‌شود، چونناگهان با حجم زیادی مواجه می‌گردد، تبدیل به گاز شده و ایجاد سرمامی‌نماید.

اواپراتور (محفظه یخ ساز)

اواپراتور به قسمتی گفته می‌شود که بوسیلهتبخیر یک ماده خنک‌کننده سبب تولید سرما شده و در صورت قرار گرفتن در یک ناحیه باعث سرد شدن آن ناحیه یا محفظه می‌شود. دروسایل سردکنندههمان محفظه سردکننده را به نام اواپراتور می‌شناسند. برای انتقال مطلوب و سریع سرما جنس اواپراتور را ازآلومینیمانتخاب می‌کنند. لوله ورودی اپراتور بسیار باریک است که در واقع همان نقطهاتصال آن به لوله مویین است، و لوله خروجی آن سطح مقطع بیشتری دارد و بهلوله برگشت کمپرسور می‌رسد.

موتور الکتریکی

همان گونه که قبلا در مبحث کمپرسور خواندید موتور الکتریکی با یکمجموعه مکانیکی کمپرسور یخچال را تشکیل می دهند.موتور الکتریکی از نوعآسنکدون بوده و دارای دو قطب و قسمتهای عمده آن عبارتند از :

·              سیم پیچ اصلی

·              سیم پیچ فرعی

·              هسته استاتور

·              رتور

برای آنکه در موتور یخچال مقاومت اهمی سیم پیچ راه انداز ازراکتاس القاییآن زیادتر شود و گشتاور راه اندازی موتور افزایش یابد قسمتی از سیم پیچاستارت را بصورت بیفیلار اجرا می کنند لذا با اهم گیری بین سرهای مشترک وهر کدام از دو سر دیگر می‌توان استارت یا اصلی بودنسیم پیچرا تشخیص داد. سرهایالکتروموتورروی کمپرسور درون ترمینال بسته می شود که اصولا بصورت مثلثی است.

طرزکار موتور الکتریکی

وقتی از طریقترموستاتفرمان به موتور می رسد.جریان الکتریکی از رله استارت و سیم پیچ اصلی عبورمی کند و چون سیم پیچی راه انداز در مدار نیست جریانی حدود 2 برابر جریاننامی از سیم پیچ اصل عبور نموده ونیروی الکتریکی رله استارت که با مجذور جریان عبوری از آن متناسب است افزایش می یابد وهسته رله را به سمت بالا هدایت می‌کند و سیم پیچی راه انداز توسط تیغهمربوطه که به هسته متحرک رله استارت متصل است، جریان دار شده و موتور شروعبه حرکت نماید.

با حرکت الکتروموتور جریان الکتریکی در سیم پیچیاصل نرمال شده و نیروی رله استارت کاهش یافته و هسته آن در اثر نیروی وزنهسته پایین می‌آید و تیغه مربوط به سیم پیچی راه انداز را قطع می‌کند وموتور با سیم پیچی اصلی بکار خود ادامه می‌دهد.حرکت رتور موتور سبب تحتفشار قرار دادن گاز از یک سمت و مکش از سمت دیگر می‌شود تا زمانی کهاواپراتور (یخ ساز) خنک شده و ترموستات جریان الکتروموتور را قطع مینماید.

ترموستات

ترموستاتیک کلید اتوماتیک تنظیم دما است که داخلیخچالقرار دارد. اجزای اصل ترموسات عبارتند از:

·              بدنه فلزی

·              فانوسک

·              کنتاکت های اتصال

·              لوله بلو که محتوای گاز حساس است.

·              لوله مویین

·              فنر و اهرم ها

·              پیچ تنظیم

·              ولوم

·              صفحه مدرج :که درجات مختلف روی آن نوشته شده است.

معمولا لوله بلویی ترموستات را به قسمت تحتانی و یا سقفاواپراتورمتصل می سازد. با گرم شدن هوای داخل یخچال و یا افزایش درجه حرارتاواپراتور گاز داخل لوله بلو منبسط می‌شود. گاز منبسط شده به فانوسکترموستات فشار آورده واهرم مربوط به وصل کنتاکت‌های اتصال را جابجا کرده باعث اتصال کنتاکت به یکدیگرمی‌شود و لذا ولتاژ شبکه به موتور اعمال می‌شود و موتور به کار می‌افتد. با به کار افتادن موتور اواپراتور خنک شده گاز داخل بالن یا مخزن لوله بلوو لوله مویین منقبض شده و فشار از روی فانوسک ترموستات برداشته می‌شود باجمع شدن فانوسک اهرم کنتاکتها به عقب بر می‌گردد و اتصال آنها بصورت بازدرمی‌آید که باعث توقف کار موتور خواهد شد.

رله راه انداز (رله استارت)

رله استارت بر سه نوع جریانی ولتاژی و حرارتی می باشد که بیشتر رلهنوع جریانی و یا حرارتی دو منظوره (استارت و بار منفی) به کار بردهمی‌شود.

رله بار زیاد (بی متال یا اورلود)

هرگاه در کار موتور مشکل بوجود می‌آید مانند آسیب دیدن سیم پیچ‌هایاصلی با کمکی و یا مسدود شدن مسیر گردش گاز و یا وضعیت بودن ولتاژ و ... جریان دریافتی موتور افزایش یافته و موتور داغ می کند که ممکن است بسوزد. از اینرو استفاده از رله بار زیاد ضروری است. رله بار زیاد یکفیوز حرارتیاست که بر روی کمپرسور نصب می‌شود. کار آن به این شرح است که در اثر گرمای جدار خارجی کمپرسور و یا در اثر عبورجریان الکتریکی موتور از سیمهیترداخل رله گرم شده و با تحریک صفحه حساس طول آن را افزایش می دهد و سبب جدا شدن کنتاکتهای رله می گردد.

جعبه تقسیم و سیم رابط

جعبه تقسیم یا ترمینال محل ورود کابل اصلی یخچال و تقسیم سیمهای خروجی است. سیم رابطیخچالباید ازنوع کابلی باشد و جهت ارت کردن حتما نوع سه سیمه آن انتخابشود.همچنین کابل باید قابلیت انعطاف باشد تا هنگام جابجایی مشکل برای آنایجاد نشود. سطح مقطع سیمهای کابلی بایدباشد.

لامپ یخچال

روشن شدن لامپ داخل یخچال به هنگام باز کردن در آن است. توان لامپ یخچال بین 14 تا 40 وات است. این لامپ دارای سرپیچ محکمی است.

شستی معکوس لامپ

شستی لامپ یخچال مانند شستیزنگ اخبار است. با این تفاوت که معکوس عمل می‌کند یعنی وقتی که در یخچال باز می‌شود،کلید آزاد است و لامپ روشن می شود. لامپ خاموش می‌شود. بدین جهت به آنشستی معکوس نیز گفته می‌شود.

طرزکاريخچالهای نفتی

یخچال نفتی:

یخچالنفتی بر خلاف یخچال برقی و کولر های گازی که بر اساس فرئون فشرده وکمپرسور کار می کنند دارا ی هیچ قسمت متحرکی نیست و نیروی محرکه خود رامستقیما از شعله آتش نفت می گیرد اساس کار یخچال نفتی بر پایه جذب و دفعآمونیاک در آب می باشد. سازوکار یخچال نفتی به صورت مرحله به مرحله به اینشکل می باشد.

1- در دمای معمولی آمونیاک در آب حل می شود ولی اگر به مخلوط آمونیاک و آبگرما بدهیم چون آمونیاک بسیار جوشنده تر از آب می باشد آمونیاک آغاز بهجوشیدن نموده و از مخلوط آب و آمونیاک به صورت گاز بخار آمونیاک گرممتصاعد شده و مقذاری بخار اب نیز با خود همراه کرده تبخیر می کند.

2-در سرراه این بخار گرم یک جدا کننده قرار دارد که قطره های آب را از بخارآمونیاک جدا کرده و درون مخزن مخلوط آب و آمونیاک بر می گرداند.( این قسمترا داشته باشید تا بعد زیرا در راه بازگشت این آب جدا شده به مخزن یکاتفاق دیگر هم می افتد.

3- سپس بخار آمونیاک درون یک سری لوله های پره دار به نام چگالنده شده وگرمای خود را از دست می دهد و به صورت آمونیاک مایع در می آید.( توجه اینقسمت همانند یخچال های برق در پشت یخچال قرار دارد(

4-سپس این آمونیاک مایع سرد تر شده ( دارای دمایی بالاتر از دمای محیط) وارد محفظه و لوله های پره دار دیگری می شود که درون یخچال جای دارد و درمعرض گاز هیدروژنی که درون این محفظه قرار دارد واقع می شود و به سرعتبخار شده و جهت تبخیر گرمای محیط درون یخچال را جذب می کند.( در نتیجهدرون یخچال سرد می شود.

5-سپس مخلوط آمونیاک و هیدروژنی که به صورت مخلوط گازی سردی است وارد جذبکننده می گردد درون جذب کننده مخلوط آمونیاک و هیدروژن با آبی که در مرحلهدوم از گاز داغ آمونیاک جدا شده بود تماس داده می شوند.در این جا آمونیاککه درون آب بسیار حلشونده تر از هیدروژن است درون اب حل می شود و هیدروژن جدا شده دوباره به درون محفظه بخارنده ( اواپراتور - که همان محفظه درون یخچال باشد ) باز می گردد.

6- مخلوط آب و آمونیاک دوباره به درون مخزن مخلوط آب و آمونیاک بازگشته وتوسط گرمای شعله نفت دوباره بخار شده و مراحل 1 تا 6 به صورت چرخه دوبارهتکرار می شود.
دلیل تبخیر آمونیاک در هیدروژن چیست؟

برای پاسخ به این پرسش باید به ترمودینامیک محلول ها نگاهی بیندازیم. میکوشم با یک مثال ساده پاسخ پرسشتان را بدهم.ببینید . آب خالص در 100 درجهمی جوشد و در صفر درجه یخ می زند ولی اگر به آب مقداری نمک بیفزاییم دیگردر 100 درجه نمی جوشد بلکه در دمایی بالاتر از 100 درجه می جوشد.اگر به آبمایعی مانند الکل بیفزاییم در صفر درجه یخ نمی زند بلکه در دمایی پایینتریخ می زند و در دمایی پایین تر از 100 درجه نیز تبخیر می شود . همین جریاندر باره آمونیاک و گاز هیدروژن اتفاق می افتد.

آمونیاک خالص در دما و فشار اتاق به صورت گاز است ولی آمونیاکی که ازکندانسور بیرون می آید دارای دمای بالاتر از اتاق و فشاری به مراتب بیشتراز اتاق می باشد.( این فشار از طریق بخارهای متصاعد شده از روی چراغ نفتیتامین می شود) پس دقیقا در درلحظه پیش از واردشدن امونیاک به اواپراتورآمونیاک خالص به صورت مایع می باشد.این آمونیاک وقتی درون اواپراتور باهیدروژن در هم حل بشوند نقطه جوش محلول آمونیاک هیدروژن بسیار بسیار پایینتر از نقطه جوش آمونیک خالص می باشد بنابراین آمونیاک با هر دمایی هم کهوارد اواپراتور شده باشد محلول آمونیاک و هیدروژن فورا تبخیر می شو د حتیاگر دمای اواپراتور دمای درون یخچال -خیلیپایین تر از صفر درجه باشد.

روشن است این محلول برای تبخیر شدن دمای محیط اطرافش را جذب می کند.
آیا می دانستید چرخه یخچال نفتی را چه کسی اختراع کرده است؟.

" آلبرت انشتین " به همرا یک دانشمند دیگر بنام Leo Szilard

 

__________________

 

طرزكاريخچالهاي بدون برفك چگونه است؟

 يخچالهاي بدون برفك ، يخچالهايي هستند كه از سيستم ديفراست جهت برفك زدايي در آن استفاده مي گردد.

بدين ترتيب كه بصورت اتوماتيك هر 6 ساعت الي 7ساعت كمپرسور دستگاه خاموش شده و عمل يخ زدايي يا آب شدن يخ ها توسط يكهيتر يا المنت تعبيه شده در دستگاه انجام مي شود.

با اين روش قدرت سرما دهي و بازدهي دستگاه افزايش مي يابد.

مزيت کولر اسپليت دو تکه اي ديواري چيست ؟

اسپليت دو تکه ديواري:

ايندستگاه در فضايی کوچک به سادگی نصب شده و ظرفيت سرمايش و گرمایش استثنائیدارد . صدای بسيار کمی داشته و هوای بسيار مطبوعی را ايجاد می کند. همچنين اين سيستم دارای قابليت سرمايش وگرمایش سريع برای ايجاد سرمای زياد وتامين هوای پاک از طريق سيستم تصفيه هوای پلاسما می باشد.

مزيت کولر اسپليت چند تکه اي ديواري چيست ؟

اسپليت چند تکه ديواري:

·              داراي چندين پنل جداگانه مي باشد که قابليت نصب هر پنل در يک اتاق را دارا مي باشد .

·              تميزکنندگي خودکار

·              سيستم تصفيه هواي پلاسماي دو تايي

·              ويژگيهاي کولر پنجره اي چيست ؟

مدل پنجره اي:

o               در کولرهاي پنجره اي کل مجموعه سيستم تهويه در يک دستگاه خلاصه شده که اين دستگاه مي تواند روي يک پنجره و يا فضاي کوچکي روي ديوار خارجي نصب شود.

o               پره طلايي ضد فرسايش : استفاده از پوشش طلا بر روي آلومينيوم پوشيده در پره هاي مبدل حرارتي باعث شده تا دستگاه دچار فرسايش نشود.

o                                     کنترل از راه دور

o                                     فيلتر هواي ضد باکتري

نحوه عملکرد يخچالهاي side by side چگونه است ؟

نحوه عملکرد:

جريان هواي خنک کننده ديجيتالي:

کانالهاي متعدد دريخچالبه همراه قفسه هاي پايه دار جريان هوارابه تمام قسمتهاييخچالرسانيده و بدين ترتيب سريعتر و به طور يکسان خنک مي شود.

سيستم خنک کننده ديجيتالی :

داراي گيرنده هاي اتوماتيک ديجيتالي براي مشخص کردن دماي محيط داراي صفحه ديجيتال براي تنظيم دماييخچالو فريزر سيستم عالي گردش هواي خنک براي نگهداري هرچه بهتر و مطلوبتر غذا دريخچال.

سيستم ديجيتالي کم مصرف:

داراي سيستم ديجيتالي نشان دهنده ظرفيت نگهداري موادغذايي دريخچال.

 "جهتاطلاعات بيشتر  به دفترچه داخل جعبه دستگاه و یا به نصاب مراجعه شود ."

مزيت يخچالهاي side by side چيست؟

مزيت دستگاه:

·              فاقد گاز CFC

·              Bioshield

·              موتور کم صدا نحوه تنظيم درجه در يخچالهاي side by side چگونه است ؟

چگونگی تنظيم درجه:

صفحه نمايشگر ديجيتالي:
FRZ TEMP : تنظيم درجه فريزر
بيشترين سرما روي -23 و کمترين سرما روي درجه -15
حالت مطلوب روي-19 مي باشد

REF TEMP : تنظيم درجه يخچال
بيشترين سرما روي 0 و کمترين سرما روي 6
حالت مطلوب بين 3 الي 4 مي باشد
.

DISPENSER : حالتهاي مختلف يخساز و آبسرد کن
Water : آب سرد
Crushed : يخ خرد شده
Subbed : يخ قالبي
LOCK : دکمه قفل و بازکردن
براي قفل کردن پنل استفاده مي شود و ازبهم خوردن تنظيمات دستگاه توسط کودکان جلوگيري مي کند.
SUPER FRZ : دکمه سوپر فريزر براي انجماد سريع
ON/OFF: زمانی که يخهای داخل فريزر بهم می چسبند با فشار اين کليد هيتر فعال شده و يخها جدا می گردند و با فشار مجدد کار پايان می يابد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 فروردین 1399 ساعت: 17:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره دانشگاه گندی شاپور

بازديد: 162
تحقیق کامل درباره دانشگاه گندی شاپور

مقدمه

دانشگاه گندي‌شاپور نخستين دانشگاه جهان بود كه در سال 271 پيش از ميلاد در شهرگندي‌شاپور در خوزستان، به فرمان شاپور دوم بنيان‌گذاري شد. در آن دانشگاه، كهعرب‌ها آن را جندي‌شاپور خوانده‌اند، رشته‌هاي پزشكي، فلسفه، الاهيات و علوم،به‌ويژه اخترشناسي، آموزش داده مي‌شد. گندي‌شاپور يك بيمارستان آموزشي، رصدخانه وكتاب‌خانه‌ي بزرگي نيز داشت كه نوشته‌هايي به زبان‌هاي پهلوي، يوناني، هندي وسرياني در آن نگهداري مي‌شد. آن دانشگاه الگويي براي بنيان‌گذاري بيت‌الحكمهدر بغداد شد.

بنيان‌گذاري گندي‌شاپور

گندي‌شاپور يكي از هفت شهر اصلي امپراتوري ايرانيان در ايالت خوزستان بود. برخي نويسندگان بنيان‌گذاري اين شهر را به اشكانيان نسبت مي‌دهند، اما برخي ديگر براين باورند كه اين شهر را شاپور اول، دومين پادشاه ساساني، پس از شكست ارتش والريانوس، امپراتور روم، به سال 260 ميلادي، ساخت و از آن به عنوان پايگاه نظامي و جاي نگهداري 70 هزار اسير رومي بهره مي‌گرفت. واژه‌ي وندوي‌شاپور، كه به مفهوم "تسخير شده به دست شاپور" است، از اين نظر پشتباني مي‌كند. فردوسي نيز در چگونگي پديد آمدن اين شهر آورده است:

نگه كرد جايي كه بد خارسان                  از او كرد خرم يكي شارسان

كجا گندشاپور خواني ورا                        جز اين نام نامي نراني ورا

در خوزيان دارد اين بوم و بر                      كه دارند هر كس بر او برگذر

از او تازه شد كشور خوزيان                     پر از مردم و آب و سود و زيان

يكي شارسان بود آباد بوم                       كه پر دخت بهر اسران روم

برخي ديگر از تاريخ‌نگاران نوشته‌اند كه بنيان‌گذاري گندي‌شاپور را اردشير اول آغاز كرد و پسرش شاپور آن را به پايان رساند. براي نمونه، ابن نديم مي‌نويسد: " اردشير براي گردآوري كتاب از هند و روم و بقاياي آثاري كه در عراق مانده بود، كساني را بدان ناحيه‌ها فرستاد و از آن‌ها هرچه را متفرق بود گردآورد و آنچه را متباين بود تاليف كرد." به نظر او، اردشير مي‌خواست مدرسه‌اي بسازد كه به بزرگي و شكوه آن مانندي وجود نداشته باشد. اما زمان اين كار را پيدا نكرد و پسرش شاپور اول راه او را ادامه داد.

گندي‌شاپور كه در آغاز روستاي كوچكي به نام نيلاوه بود در زمان شاپور دوم،ذوالاكتاف، شهري گسترده و آباد شد. هنگامي كه ژولين، امپراتور روم، در سال 363 ميلادي به ايران يورش آورد، شاپور دوم لشكر خود را در آن شهر گرد آورد. از اين رو، وندوي‌شاپور يا شاپور گرد به گنده شاپور، به معناي لشكرگاه شاپور، شناخته شد و آرام‌آرام به صورت گندي‌شاپور در آمد و زمان زيادي پايتخت ساسانيان بود. آن شهر تا زمان يورش عرب‌هاي مسلمان هم‌چنان از شهرهاي مهم خوزستان و ايران بود و در زبان آنان به جندي‌شاپور شناخته مي‌شد كه در زبان فارسي نيز به همين نام شهرت يافت. اما پس از بنيان‌گذاري بيت‌الحكمه در بغداد و رفتن بسياري از دانشمندان وبزرگان آن شهر به آن مركز علمي اسلامي، آرام‌آرام اهميت خود را از دست داد و پس از 900 سال شكوفايي رو به ويراني نهاد و اكنون ويرانه‌هاي آن در نزديكي شوشتر در جايي به نام شاه آباد، بر جاي مانده است.

از پادگان نظامي تا پايگاه دانش

گندي‌شاپور كه در آغاز به يك شهر نظامي مي‌ماند، آرام‌آرام چهره‌ي شهر دانش را خود گرفت. گردآمدن برخي از ماهرترين پزشكان روزگار و به وجود آمدن مركزهاي آموزش پزشكي در آن شهر، سرآغاز آن دگرگوني بزرگ بود. قفطي، نويسنده‌ي كتاب اخبار الحكما،  آغاز آموزش پزشكي در شهر گندي‌شاپور را از زمان اردشير مي‌داند و نوشته است كه دانشمندان و پزشكان سرياني به آن شهر آمدند و آموزش پزشكي را آغاز كردند. هم او نوشته است كه شكوفايي علمي گندي‌شاپور در زمان شاپور دوم بوده است و از زبان شاپور نوشته است كه گفت:"شمشيرهاي ما مرزها را مي‌گشايد و دانش و فرهنگ ما، قلب‌ها و مغزها را تسخير مي‌كند."

گندي‌شاپور در زمان خسرو انوشيروان(531- 579 ميلادي) به شهرت تاريخي خود رسيد، چرا كه به خواست او نهضت علمي توانمندي در ايران پيدا شد. وي بنا بر نوشته‌هاي اكاثياس، فلسفه را از اورانوس طبيب و فيلسوف آموخته بود و به عالمان و حكيمان و مترجمان و اديبان توجهي ويژه داشت و هر يك را به كاري مي‌گماشت. چنان‌كه بولس ايراني را مأمور تأليف كتابي در منطق ارسطو كرد و با كمك جبراييل درست‌بد(Dorostbad)، يعني وزير يا رئيس بهداري، در سال بيستم از سلطنت خود پزشكان گندي‌شاپور را گرد آورد تا به روش پرسش و پاسخ كتابي در علوم طب بنويسند. بهره‌گيري او از برزويه‌ي پزشك در ترجمه‌ي كتاب‌هاي هندي و هم‌نشيني حكيمانه او با بزرگمهر، كه به نظر مي‌رسد همان برزويه باشد، مشهور است.

انوشيروان بزرگمهر را، كه رياست دانشكده‌ي پزشكي را داشت، به هندوستان فرستاد تا كتاب‌هاي خوب هندي را به ايران بياورد. از جمله كارهاي ماندگار برزويه‌، ترجمه‌ي كتابي از سانسكريت به نام Panchatantra به زبان پهلوي بود كه با نام كليله و دمنه مشهور شد. او علاوه بر این اثر ارزشمند چند تن از پزشكان هندی را همراه خود به ایران آورد. كتابی هم به نام حكمت هندی، كه در 462 هجری/1070 میلادی با تلاش شمعون انطاكی از عربی به یونانی ترجمه شد، نیز به او منسوب است. 

از روي‌دادهاي علمي مهم دوره‌ي انوشيروان، پناه جستن هفت تن از دانشمندان و فيلسوفان مدرسه‌هاي روم شرقي به سال 529 ميلادي است كه از بيم تعصب ژوستي‌نيانوس، امپراطور روم شرقي، به ايران آمدند و به فرمان خسرو به مهرباني پذيرفته شدند. آن حكيمان پيروان شيوه‌ي نوافلاطوني بودند و انوشيروان با برخي از آنان به‌ويژه پريسكيانوس، گفت‌وگوهاي علمي داشت و از پرسش‌ها و پاسخ‌هاي آن دو ،كتابي فراهم شده بود كه اكنون ترجمه‌ي ناقصي از آن به لاتين در كتابخانه‌ي سن‌ژرمن پاريس با عنوان "حل مسائلي درباره‌ي مشكلات خسرو پادشاه ايران" موجود است. اين كتاب شامل گفت‌وگوهاي كوتاهي در موضوع‌هاي گوناگون روانشناسي، كارهاي اندام‌ها، حكمت طبيعي، اخترشناسي و تاريخ طبيعي است.

از آن‌جا كه در دانشگاه گندي‌شاپور، به‌ويژه در دوره‌ي انوشيروان، نسبت به دانشمندان از هر آيين و ملتي به گرمي رفتار مي‌شد، آن نهاد آموزشي و پژوهشي بزرگ‌ترين مركز علمي جهان آن روزگار شد و دانشمندان و پزشكاني از جاي‌جاي جهان، از چين و هند، از مصر و يونان، از مسيحي و زدشتي و با هر نگرش فلسفي گردهم آمدند. از اين رو، جرج سارتون، پژوهشگر تاريخ علم، بر خلاف بسياري ديگر از پژوهشگران و نويسندگان، از آن مركز علمي و پژوهشي، نه با عنوان مدرسه‌ي كه با عنوان دانشگاه گندي‌شاپور ياد كرده است. گندي‌شاپور به بيان او:" بزرگ‌ترين مركز فكري عصر بود و افكار يوناني، يهودي، مسيحي، سرياني، هندي و ايراني مي‌توانستند در آن‌جا با هم مقايسه شوند و به هم درآميزند."

سازمان آموزشي

در دانشگاه گندي‌شاپور آموزش پزشكي اهميت زيادي داشت و آموزش اخترشناسي و فلسفه پس از آن مورد توجه بود. آموزش پزشكي آميزه‌اي از پزشكي هندي، يوناني و ايراني بود و شيوه‌ي آموزشي آن به اندازه‌ي پيشرفت كرد كه برخي از تاريخ‌نگاران آن را شهر بقراط نام داده‌اند و قفطي، نويسنده‌ي كتاب اخبارالحكما آن را از پزشكي يونان كامل‌تر مي‌داند. اين نظر چندان مبالغه‌آميز نمي‌نمايد، چرا كه پزشكاني از هند، چين، اسكندريه، فينيقيه، ميان‌رودان و ايران در گندي‌شاپور گردآمده بودند و باعث آميزش و پيوند روي‌كردهاي پزشكي گوناگون و نقد آن‌ها شده بودند و چنين پيوند و آميزش علمي و فرهنگي تا آن زمان در جهان به وجود نيامده بود. جهان دانش از اين رو به گندي‌شاپور  وامدار است  كه در دوراني كه براي ارتباط دانشمندان ملت‌هاي گوناگون و گسترش و پراكنش دانسته‌هاي علمي ابزارهاي كارآمدي وجود نداشته، چنين فرصت ارزشمندي را فراهم كرده است.

شهر گندي‌شاپور كهن‌ترين بيمارستان آموزشي جهان را نيز در خود داشت. پزشكان آن بيمارستان، هم‌زمان به كار درمان بيماران و آموزش دانشجويان مي‌پرداختند. به نظر مي‌رسد داراي گونه‌اي از سازمان پزشكي نيز بوده‌اند. بهترين پزشك، كه به رياست همه‌ي پزشكان مي‌رسيد، با لقب درست‌بد شناخته مي‌شد كه علاوه بر رياست بيمارستان گندي‌شاپور، پزشك ويژه‌ي پادشاه ساساني نيز بود. جبراييل درست‌بد از شناخته‌شدهترين آنان بود كه اجازه‌نامه‌ي پزشكي را نيز او صادر مي‌كرد. بيادق، كه كتاب الماكول و المشروب، به نام او شناخته شده است، استفان ادسي، تريبونوس و برزويه، از جمله‌ي ديگر پزشكاني بودند كه به چنان جايگاهي دست پيدا كردند و بسيار مورد توجه شاهان ساساني بودند.

در گندي‌شاپور رصدخانه‌اي نيز برپا شده بود كه دانشجويان دانشكده‌ي اخترشناسي از آن بهره مي‌گرفتند. پژوهش‌هاي اخترشناسي شامل گاه‌شماري و نگهداري دقيق زمان، تعيين سال كبيسه، رصد كردن ستارگان، برسي گرفتگي خورشيد و ماه، تعيين طول و عرض جغرافيايي شهرها و برخي پژوهش‌ها جغرافيايي بود كه پس از آمدن اسلام به ايران به عربي ترجمه شد و دانشمندان مسلمان از آن‌ها بهره گرفتند. از آن‌جا كه براي برسي‌هاي اخترشناسي به دانش رياضي نياز هست، پژوهش‌هاي رياضي نيز مورد توجه آنان بود. پژوهش‌هاي رياضي نيز در كار تعيين مساحت زمين، اندازه‌ي ماليات و چگونگي كندن كاريز و مديريت آب، به كار گرفته مي‌شد.

در دانشگاه گندي‌شاپور انجمن‌هاي علمي ويژه‌اي برپا مي‌شد كه به كنگره‌هاي پزشكي امروزي شباهت زيادي داشت. براي مثال، در دوران انوشيروان، به سال 550 ميلادي، جلسه‌هاي مناظره و گفت و گوي طولاني تشكيل شد. در اين جلسه‌ها پزشكان مشهور از جاي‌جاي جهان آن روز در گندي‌شاپور گردهم آمده بودند و نظرها و تجربه‌هاي خود را به يكديگر در ميان مي‌گذاشتند. گاهي خسرو انوشيروان نيز در آن نشست‌ها شركت مي‌كرد و خود نيز در گفت و گوها وارد مي‌شد. البته، به نظر مي‌رسد مناظره‌هاي علمي پيش از دوران انوشيروان نيز وجود داشته است، چرا كه قفطي، از قول تاريخ‌نگاران مي‌گويد:"شاپور هر دانشمند جديدي را كه براي درس دادن در دانشگاه برگزيده مي‌شد، پيش از درس در مجلس دانشمندان احضار مي‌نمود و سپس به مناظره امر مي‌كرد. اگر دانشمند نو رسيده از اين آزمون پيروز بيرون مي‌آمد، لباس ويژه‌ي استادي را بر تن مي‌كرد كه بسيار آراسته بود. "

آمدن دانشمنداني از روم شرقي به ايران باعث توجه بيش‌تر به فلسفه و گفت و گوهاي علمي شد. آن دانشمندان عبارت بودند از: دمسكيوس سورياني(از دمشق)، سيمپليكوس كيليايي(از كيليكيه)، پولاميوس فروگي(از فريگيه)، پريسكيانوس لودي(از ليديه)، هرمياس فنيقي(از فينيقيه)، ديوجاني فينيقي(از فينيقيه) و ايسيدوروس غزي(از غزه). اين استادان، كه انوشيروان آنان را گرامي داشت، باعث ورود فلسفه‌ي نوافلاطوني به ايران شدند و گندي‌شاپور زمينه‌ا‌ي براي پيشرفت اين گونه از فلسفه شد. ترجمه‌ي آثار فلسفي يونان به پهلوي نيز در همين دوران اوج گرفت و به شهادت بسياري از تاريخ‌نگاران، از جمله ابن‌نديم و ابن‌خلدون، همين كتاب‌ها بودند كه از پهلوي به عربي برگردانده شدند.

بزرگ‌ترين كتاب‌خانه ي جهان آن روز نيز در گندي‌شاپور پديد آمد. در آن‌جا كتاب‌هاي گوناگوني در زمينه‌ي پزشكي، دامپزشكي، گياه‌شناسي و داروسازي، فلسفه و رياضي به زبان‌هاي پهلوي، سرياني، يوناني و سانسكريت نگهداري مي شد. آن كتاب‌ها با كوشش دانشمندان و پژوهشگران و نيز همراهي شاهان ساساني از گوشه و كنار جهان گردآوري شده بود. چنان كه گفتيم، انوشيروان برزويه را به هندوستان فرستاد و او كتاب‌هاي ارزشمندي از آن‌جا به گندي‌شاپور آورد. آن كتاب‌ها، كه شمار آن‌ها را بيش از 400 هزار نوشته‌اند، ترجمه‌هايي از كتاب‌هاي پيشينيان و تاليف‌هايي از پژوهش‌هاي استادان گندي‌شاپور بود كه بسياري از آن‌ها در دوره‌ي اسلامي به عربي ترجمه شد و پاره‌اي از آن‌ها به زبان عربي در دست است. براي نمونه، حنين بن اسحاق، پزشك عرب، اثري را از جورجس‌بن‌جبريل‌بن‌بختيشوع، از دانشمندان گندي‌شاپور،  به نام كناش به عربي ترجمه كرده است. 

استادان گندي‌شاپور

گندي‌شاپور جايگاه برخورد نظريه‌هاي ايراني، هندي و يوناني بود كه يكديگر را بارور مي‌ساختند. اين برخورد نظريه‌ها نتيجه‌ي اهميت دادن برخي از پادشاهان ساساني، به‌ويژه خسرو انوشيروان، به گردآوري كتاب از جاي‌جاي جهان و نيز فراهم كردن فضايي بود كه انديشمندان سراسر جهان را به سوي گندي‌شاپور فرامي‌خواند.

برزويه: دانشمند و پزشك نامدار دوره‌ي ساساني كه برخي گمان مي‌كنند همان بزرگمهر، وزير دانشمند خسرو انوشيروان است. وي در قرن ششم ميلادي مي‌زيسته به فرمان انوشيروان به هندوستان سفر كرده است. رهاورد سفرش نيز كتاب هندي پنچاتانترا (Panchatantara) بود كه آن را از زبان سانسكريت به زبان پارسي ميانه يا پهلوي ترجمه كرد و نام كليله و دمنه را براي آن برگزيد. اين كتاب مجموعه‌اي از داستان‌هاي پندآموز است كه جانوران بازيگران اصلي آن هستند. اما برزويه در مقدمه‌ي اين كتاب درباره‌ي پزشكي سخن گفته است كه آن را كهن‌ترين مقاله درباره‌ي اخلاق پزشكي مي‌دانند. اين مقدمه شرح حال يك پزشك به قلم خودش نيز هست. او مي‌گويد كه چرا و كي به پزشكي روي آورده است و هدف نهايي پزشك چه بايد باشد:

" چون نوشتن آموختم پدر و مادر را سپاس گفتم و به علم روي آوردم. نخستين دانشي كه بدان گرايش پيدا كردم، پزشكي بود كه با علاقه‌ي بسيار به فراگرفتن آن پرداختم. چندان كه اندك بهره‌اي از آن بردم، برتري‌هاي آن بشناختم و علاقه‌ي من بدان فزوني يافت و با گرايش بيش‌تر روي به آموختن آن نهادم. چون در اين دانش به آن‌جا رسيدم كه به درمان بيماران پرداختم، نفس خويش را ميان 4 چيز، كه تكاپوي اهل دنيا از آن نتواند گذشت، مخير گردانيدم و با خود گفتم: براي شخصي مانند من و در چنين دانشي سزاوار چنان است كه از ميان اين 4 چيز يعني فراواني مال، لذات حال، ذكر ساير و ثواب باقي، شايسته‌ترين را برگزينم و در اين اختيار چنين استدلال كردم كه علم پزشكي نزد همه‌ي خردمندان و در همه‌ي دين‌ها ستوده است و در نظر هيچ‌يك از اهل دين ناپسند نيست ...

و در كتاب‌هاي پزشكي آورده‌اند كه برترين پزشكان آن است كه بر درمان از جهت ثواب آخرت توجه داشته باشد. پس بر آن شدم كه من نيز در اين كار پاداش آخرت بخواهم و در پي مزد نكوشم و گرنه مانند آن بزرگان باشم كه ياقوت خويش را كه مي‌توانست با بهاي آن ثروت روزگار را به چنگ آورد، در برابر خرمهره‌اي بي‌ارزش مي‌فروخت ... پس به اميد پاداش جهان باقي به درمان بيماران روي آوردم. هرجا بيماري يافتم كه در وي اميد تندرستي بود به ياريش شتافتم و آن كسان را نيز كه در ايشان اميد سلامت نبود، اما كاستن از درد و رنج ايشان ممكن مي‌نمود، باري از دست ننهادم و در مداواي آنان كوشش فراوان كردم. هر كسي را توانستم خود به پرستاريش پرداختم و آن كه را توان پرستاري نداشتم، به راهنماييش پرداختم و داروهاي لازم را در اختيارش نهادم و از هيچ‌فردي در برابر اين كارها مزد و پاداش نخواستم و بر هيچ‌يك از مانندان خويش، كه در دانش مانند من و در مال و جاه برتر از من بودند، رشك نبردم" .

بختيشوع اول: نيادي بزرگ و پزشك شناخته شده‌ي گندي‌شاپور كه فرزندان او پايه‌هاي پزشكي اسلامي را پي افكندند. بخت از واژه‌ي بختن مشتق شده است و در زبان پارسي باستان به معناي رهايي و نجات است. واژه‌ي يشوع نيز در عبري و سرياني به معناي مسيح است. بنابراين، بختيشوع به معناي نجات يافته‌ي عيسي است.

ماسرجويه: پزشكي ايراني سرياني‌زبان يهودي كه در دربار امويان به پزشكي پرداخت و نخستين فردي است كه در دوره‌ي اسلاي كتابي را با نام كناش اهرن القس(در داروشناسي) به زبان عربي ترجمه كرد. برخي به نادرست او را با ماسرجويه‌ي مسيحي گندي‌شاپوري، يكي گرفته‌اند.

جورجس بن جبريل بن بختيشوع: در آغاز حكومت عباسيان پزشك ارشد بيمارستان گندي‌شاپور بود. در 148 هجري/765 ميلادي، در كهن‌سالي از سوي منصور، خليفه‌ي عباسي، به بغداد فراخوانده شد تا در معده‌اش را درمان كند. او مدتي در بغداد بماند و كتاب‌هايي را از يوناني به عربي ترجمه كرد. وي پس از 4 سال كار در بغداد در 152 هجري/ 769 ميلادي به وطن خود بازگشت و شاگردش، عيسي بن شهلافا، به عنوان جانشين وي به بغداد فراخوانده شد.

جورجس در گندي‌شاپور كتاب‌هايي به سرياني تاليف كرده بود كه اثري از او به نام كناش را حنين بن اسحاق به عربي ترجمه كرده است. كتاب الاخلاط و ديابطا( درباره‌ي بيماري قند) دو اثر از وي است كه در كتاب الحاوي رازي از آن‌ها مطالب زيادي نقل شده است. رازي در الحاوي بر اهميت درمان يك بيماري حاد به دست جورجس نيز تاكيد كرده است.

عيسي بن شهلافا: شاگرد جورجس

ابراهيم: شاگرد جورجس

سرجس: شاگرد جورجس

بختيشوع بن جورجس: در گندي‌شاپور به عنوان جانشين پدر خدمت كرد و در 171 هجري/787 ميلادي به بغداد فراخوانده شد. وي را بهترين پزشك زمان خود مي‌دانستند. كتاب الكناش و كتاب التذكره را به وي نسبت مي‌دهند كه نقل قول‌هايي از آن‌ها در الحاوي رازي آمده است.

جبريل بن بختيشوع جورجس: در 175 هجري/791 ميلادي از سوي پدر به يحي‌بن‌خالد برمكي معرفي شد و پس از درمان موفقيت‌آميز بيماري يكي از كنيزان هارون در 190 هجري/805 ميلادي به عنوان پزشك ويژه‌ي دربار منسوب شد. ولي هنگامي كه در آخرين ابتلاي هارون به بيماري در توس( در خراسان بزرگ) به وظيفه‌ي خود به عنوان مشاور پزشكي بي‌پروا عمل كرد، مورد بي‌توجهي قرار گرفت. اسقفي كه خليفه به جاي بختيشوع با وي مشورت كرد، خليفه را عليه او برانگيخت و سرانجام هارون فرمان به مرگ او داد. با وجود اين، فضل برمكي اجراي فرمان را به تاخير انداخت و امين، پسر هارون، او به بار ديگر به سمت پزشك ويژه برگزيد.

هنگامي كه مامون بر امين پيروز شد، جبريل به زندان افتاد و در 202 هجري/817 ميلادي، آزادي خود را بازيافت. اما بار ديگر مورد بي‌مهري قرار گرفت و دامادش، ميخاييل، را به جاي وي قرار دادند. با وجود اين، در 212 هجري/827 ميلادي، مامون به ناچار او را فراخواند، زيرا بيماري وي را پزشكان ديگر نتوانسته بودند درمان كنند. درمان خليفه باعث بازگرداندن جايگاه و دارايي‌ها وي شد، اما ديري نپاييد كه جبرييل سال پس از آن زندگي را بدرود گفت. وي را در صومعه‌ي سرگيوس در تيسفون(مداين) به خاك سپردند.

فهرست آثار

1. صفات نافعه كتبها للمامون

2. رساله الي‌مامون في المطعم و المشرب

3. كتاب في الباء

4. مقاله في العين

5. رساله الي المامون يامره بما اجتمعت عليه فلاسفه الروم و الفرس

6. ورم الخصي (در الحاوي رازي از آن ياد شده است)

بختيشوع بن جبريل: پس از مرگ پدر به جايگاه پزشك ويژه‌ي مامون رسيد و خليفه را در لشكركشي‌هايش به آسياي صغير همراهي كرد و تا زمان مرگش در 256 هجري/870 ميلادي به عنوان پزشك دربار خليفه فعاليت كرد. با وجود اين، يك‌بار به گندي‌شاپور فرستاده شد و در دوره‌ي متوكل به بحرين تبعيد شد.

فهرست آثار

1. رساله التي عملها الي المامون في تدبير البدن جوابا عن كتابه يسال ذلك

2. نصائح الرهبان في الدويه المركبه

3. مختصر بحسب الامكان في علم الازمان و الابدان

4. رساله فيها نكت من مخفيات الرموز في الطب

5. نبذه في الطب

ابن ابي‌اصيبعه از كتاب الحجامه عي طريق المساله و الجواب نيز نام برده است.

ابويوحنا ماسويه: ابو زكريا يوحنابن‌ماسويه‌ي‌خوزي(خوزستاني) پدر ماسويه‌ي معروف است كه 30 سال در گندي‌شاپور به كار مشغول بود تا جبريل، پزشك ويژه‌ي هارون الرشيد، كه رييس بيمارستان بود به دلايل شخصي او را از كار بركنار كرد. ماسويه به بغداد رفت و فضل بن ربيع او را گرامي داشت. وي با پشتيباني فضل به عنوان پزشك ويژه‌ي خليفه و مدير بيمارستان بغداد برگزيده شد و بر شهرت جبراييل سايه افكند. ماسويه در چشم‌پزشكي مهارت چشمگيري داشت و نخستين پزشكي است كه در دربار خليفه‌هاي عباسي به يك شاخه‌ي تخصصي پزشكي(چشم پزشكي) پرداخت ماسويه در يك‌چهارم آغازين سده‌ي ‌3 هجري/9 ميلادي، ديده از جهان فروبست. درباره‌ي آثار وي چيزي نمي‌دانيم، اما پسرش ابويوحنابن‌ماسويه، مولف توانايي بوده است.

ماسويه: يوحنابن‌ماسويه مشهور به ابن ماسويه، در سال 160 هجري/776 ميلادي در گندي‌شاپور به عنوان پسر يك داروشناس و پزشك گندي‌شاپور، به دنيا آمد. وي سال‌ها در گندي‌شاپور به كار پزشكي پرداخت تا اين كه همراه پدر به بغداد رفت و پس از او به عنوان پزشك ويژه‌ي خليفه و مدير بيمارستان بغداد برگزيده شد. وي مدتي نيز در بيمارستان سامرا كار كرد(247 هجري/861 ميلادي).

ماسويه استاد حنين بن اسحاق بود و برخي از آثار پزشكي يوناني‌ها را به سرياني ترجمه كرده است. به فرمان خليفه‌ي بزرگ، مامون عباسي، ميمون‌هاي انسان‌ريخت براي ماسويه فراهم مي‌شد تا ‌ پژوهش‌هاي كالبدشناسي خود را انجام دهد. همچنين به فرمان مامون به بيزانس فرستاده شد تا كتاب‌هاي يوناني تهيه كند. آثار و در كنار آثار جالينوس و ديوسكوريدس از مهم‌ترين منابع رازي براي نگارش الحاوي بوده است. رازي در اين كتاب بيش از هزار بار از ماسويه ياد كرده است و اعتماد اين پزشك نامدار ايراني به آثار ماسويه، ما را از چيره‌دستي و دانايي او در پزشكي آگاه مي‌سازد.

هر چند ماسويه پيرو آيين مسيح بود، بيش‌تر به زبان‌هاي سرياني و عربي نوشته است. او رساله‌هايي در موضوع‌هايي ماند چشم‌پزشكي، تب‌ها، سردرد، ماليخوليا، صرع ، آزمون پزشكان و فوريت‌هاي پزشكي نوشته است. نوشته‌هاي پزشكي و كالبدشناسي با ارزشي به او نسبت داده شده است. ابن ابي‌اصيبعه 24 اثر پزشكي از وي گزارش كرده است به ويژه، دغل‌العين (نارسايي چشم) كه نخستين رساله‌ي منظم در چشم‌پزشكي است و ترجمه‌ي لاتين آن در قرون وسطي شهرت فراواني پيدا كرد. كتاب الحميات او كهن‌ترين تك‌نگاري دوره‌ي اسلامي درباره‌ي تب‌هاست و پتروس اسپانيايي آن را به لاتين تفسير كرده است. او كتابي نيز پيرامون آموزش پزشكان نوشته بود كه در دست ما نيست، اما در كتاب‌ها پزشكان و تاريخ‌نگاران از آن بسيار سخن گفته شده است.

فهرست آثار

1. نوادر الطب يا الفصول الحكميه و النوادر الطبيه التي كتبها يحي بن ماسويه الي تلميذه

2. كتاب الحميات

3. دغل العين

4. معرفه محنه الكحالين (درباره‌ي چشم پزشكي)

5. الكناش المشجر

6. كتاب في جواهر الطب المفرده باسمائها و صفاتها و معادنها

7. كتاب اصلاح الادويه المسهله

8. كتاب خواص الاغذيه و البقول و الفواكه و اللحوم و الالبان و اعضاء الحيوان و الابازير و الافاويه

9. كتاب ماءالشعير

10. كتاب الازمنه

11. كتاب الجواهر و صفتها و صفه الغواصين و التجار

12. ذكر خواص مختبره علي ترتيب العلل

13. المره السوداء

14. المنجح في التداوي من صنوف المراض و الشكاوي

15. نبذه لطيفه عن ابن ماسويه

16. البستان و قاعده الحكمه و شمس الاداب

17. مختصر في معرفه اجناس الطب و ذكر معادنه

18. كتاب تركيب العين و عللها و ادويتها

19. رساله في العين

20. كتاب في الاغذيه

21. كتاب في الاشربه

22. كتاب في الفصد و الحجامه

23. كتاب في الجذام

24. كتاب في البلغم

25. كتاب علاج النساء اللواتي لايحبلن

26. كتاب الماليخوليا و اسبابها و علاماتها و علاجها

27. كتاب في صداع و علله و اوجاعه و ادويته

28. كتاب السموم و علاجها

29. كتاب التشريح

30. كتاب الصوت و البحه

31. كتاب دفع مضار الادويه

32. الجامع يا جامع الطب مما اجتمع عليه اطباء فارس و الروم

33. كتاب الكمال و التمام

34. الكامل في (الادويه) المنقيه

35. كتاب الاسهال

36. كتاب السدر و الدوار

37. كتاب في ضرر الاغذيه

38. كتاب شراب الفاكهه

39. كتاب الرحم(الارحام)

40. كتاب في وجع المفاصل

41. كتاب محنه الاطباء(الطبيب)

42. المسائل

43. كتاب الابدال

44. مقاله في الجنين و كونه في الرحم( درباره‌ي جنين و رشد آن در زهدان)

ابن ابي‌اصيبعه كتاب‌هاي ديگري را نيز به او نسبت مي‌دهد: البرهان در 30 فصل، كتاب البصيره، كتاب الجوهر، كتاب الرجحان، كتاب السر الكامل، كتاب الديباج، كتاب الطبيخ، كتاب لما امتنع الاطباء من علاج الحوامل في بعض شهور حملهن، كتاب مجسه العروق، كتاب المعده، كتاب القولنج، كتاب في ترتيب سقي الادويه المسهله بحسب الازمنه و بحسب الامجزه، كتاب في دخول الحمام، كتاب في السواك و السنونات.

ميخائيل‌بن‌ماسويه: فرزند ابويوحنا ماسويه و برادر ماسويه‌ي نامدار كه به خاطر احتياط بيش از اندازه در پزشكي شناخته مي‌شود. او هيچ دارويي را به كار نمي‌برد مگر آن‌ كه پيش از آن دست‌كم 200 سال به كهر رفته باشد. هر چند او  به شهرت برادر خود نرسيد، همواره از پزشكان مورد اعتماد مامون بود.

كوسج: سهل‌بن‌شاپور كوسج اهوازي، پزشك مشهور قرن 2 هجري/8 ميلادي كه پسرش شاپور به شهرتي افزون‌تر رسيد. اثري به نام اقراباذين نوشت كه از آن فراوان به نيكي ياد شده و بخش‌هايي از آن را بايد در بين آثار داروشناسي عربي جست وجو كرد. وي در آغاز قرن 3 هجري/9 ميلادي درگذشت.

شاپوربن‌سهل: پزشك پارسي قرن نهم ميلادي كه پيرو آيين مسيح بود. او نخستين پزشكي است كه درباره‌ي پادزهرها كتاب نوشته است. وي در سال 247 هجري/861 ميلادي از سوي متوكل عباسي به بغداد فراخوانده شد و در 255 هجري/869 ميلادي درگذشت.

فهرست آثار

1. كتاب القرباذين الكبير(كتاب پدزهرها)

2. كتاب قوي الاطعمه و مضارها و منفعها

3. كتاب الاشربه و منافعها و مضارها

4. ترجمه كتاب صنعه الدويه المركبه از سرياني

ابن ماسرجويه: اين ماسرجويه‌ي مسيحي گندي‌شاپوري، اغلب با ماسرجويه‌ي بصري يهودي كه در زمان مروان مي‌زيسته است، اشتباه گرفته مي‌شود. وي پدر صحاربخت پزشك بوده و عيسي‌بن‌ماسرجويه، كه وي نيز پزشك شناخته شده‌اي بوده ، نوي وي و به نوشته‌ي برخي ديگر، فرزند دوم او بوده است.

فهرست آثار

1. رساله في ابدال الادويه و ما يقوم مقام غيرها

2. كتاب في الغذا

3. كتاب في الشراب

4. كتاب في العين

چهاربخت: يا صهاربخت، فرزند ماسرجويه‌ي مسيحي كه كناش جورجس را از متن سرياني به عربي ترجمه و تفسير كرده است. ابوريحان در كتاب الصيدنه‌ي خود از نوشته‌ي او بهره‌ي فراوان برده است. بيروني نام‌هاي ايراني گياهان دارويي را از كتاب او برگرفته است. عيسي پسر چهاربخت نيز در كار پزشكي بود.

عيسي‌بن‌ماسرجويه: فرزند يا نوه‌ي ماسرجويه‌ي مسيحي كه در ترجمه‌ي آثار سرياني به عربي دست داشته است. او دو كتاب الالوان و الروائح و كتاب الطعوم را نيز نوشته بود كه هر دو از بين رفته است.

حارث بن كلده: از معاصران پيامبر اسلام(ص) و از پيشگامان پزشكي در ميان عرب‌ها بود. بر اساس روايت‌ها وي در گندي‌شاپور آموزش ديد و پيوسته با آن‌جا ارتباط داشت. به علاوه، در برخي منبع‌ها از گفت و گوي او با خسرو انوشيروان پيرامون پزشكي نوشته شده است. وي پس از پيامبر نيز زنده بوده و به احتمال زياد به اسلام نگرويده است. بخش‌هايي از كتاب وي با نام المحاورات في الطب بينه و بين نوشيروان، در دست است.

فرزند خوانده‌ي او، نظر، نيز پزشكي مي‌دانست و ابن‌اسحاق تاريخ‌نگار درباره‌ي او گفته است كه كتاب‌هاي ايراني مي‌خوانده است و اگر حب "ابن‌حارث" كه  ابن‌سينا تركيب آن را در القانون آورده است، به‌راستي از او باشد، بايد گفت كه با داروهاي ايراني آشنا بوده است.

حنین‌بن‌اسحاق: با لاتینی ، یكی از دانشمندان مسیحی كه به عنوان مترجم سهم بزرگی در پیدایش علوم اسلامی داشته است. وی در حیره به دنیا آمد و پدرش در آن جا داروفروشی داشت. حنین در گندی‌شاپور و در بغداد زیر دست پزشك مشهوری چون ابن‌ماسویه، پزشكی آموخت. او با پشتيباني خاندان بختيشوع و سلمويه توانست آثار بسياري را از يوناني به سرياني ترجمه كند. سپس، شاگردانش همين ترجمه‌ها را با پشتيباني بنوموسي، دانشمندان ايراني، بار ديگر به عربي ترجمه كردند.

سلمويه‌بن‌بنان: از سرياني‌زبانان گندي‌شاپور و از منتقدان برجسته‌ي ابن‌ماسويه كه در زبان معتصم در 218 قمري از پزشكان دربار و پزشك شخصي خليفه شد. اسحاق‌بن‌حنين به بيان پدر خود او را داناترين مردم روزگار خود در كار پزشكي مي‌داند. رازي 2 بار در بخش درماني و 13 بار در بخش داروشناسي از او ياد كرده است.

يوحنابن‌سرابيون: يا يحيي‌بن سرافيون مشهور به ابن‌سرابيون، از شناخته‌شده‌ترين پزشكان سرياني‌زبان دوره‌ي اسلامي بود. گرچه خاستگاه او را به‌درستي نمي‌دانيم، او بررسي آثار او نشان مي‌دهد كه از دانش‌آموخته‌هاي گندي‌شاپور است. دو كناش به سرياني نوشت: كناش بزرگ(الكناش الكبير) در 12 فصل و كناش كوچك(الكناش الصغير) در 7 فصل. كناش كوچك او را در زماني اندك سه بار به عربي برگداندند و شناخته شده ترين كتاب داروشناسي در ميان پزشكان مسلمان بود. ابن‌سينا نزديك يك سوم كتاب پنجم القانون خود را از روي مقاله‌ي هفتم كناش كوچك رونويسي كرده است. رازي، سيد اسماعيل گرگاني، ابن‌بيطار اندلسي(اسپانيايي) و بسياري ديگر، بارها از او در نوشته‌هاي خود ياد كرده‌اند. از كتاب او چند ترجمه‌ي لاتين نيز در دست است كه ما را از اثرگذاري او بر پزشكان اروپايي در ونيز و جاهاي ديگر آگاه مي‌سازد.

احمد نهاوندي

احمد بن محمد نهاوندي(وفات در 220 تا 230 قمري) اخترشناس و رياضي‌دان ايراني كه در گندي‌شاپور به رصدهاي اخترشناختي پرداخت و مورد توجه يحيي ين خالد برمكي بود. او بر پايه‌ي رصدهايي كه انجام داد، كتابي با نام الزيج المشتمل را به نگارش درآورد. هر چند از اين كتاب چيزي بر جاي نمانده، اما از آن در نوشته‌هاي دانشمندان مسلمان بارها ياد شده است. سه كتاب ديگر نيز به او منسوب است: الجمع و التفريق، المدخل الي علم النجوم و كتاب الي محمد بن موسي في النيل.

سرانجام گندي‌شاپور

در سال 148 هجري قمري، منصور به بيماري سختي مبتلا شد كه پزشكان نتوانستند او را درمان كنند. از اين رو، جرجيس پسر بختيشوع، مدير بيمارستان گندي‌شاپور، براي درمان او به بغداد دعوت شد. اين پزشك ايراني پس از درمان منصور، چهار سال در بغداد ماند و پزشكي ايراني را در بغداد آموزش داد. او پس از بازگشت به ايران، عيس‌بن‌ شهلافا را جانشين خود كرد و به اين ترتيب، پزشكي ايراني به دنياي اسلام راه يافت. آرام‌آرام در دوران هارون و مامون عباسي پزشكان مشهور دانشگاه گندي‌شاپور نيز به پايتخت جهان اسلام، بغداد، فراخوانده شدند و جايگاه شايسته‌اي در آن شهر پيدا كردند. با اين همه، از پويايي دانشگاه گندي‌شاپور و بيمارستان مشهور آن كاسته نشد و دست كم تا يك سده‌ي ديگر همچنان پيشرفته‌ترين مركز علمي جهان بود.

با روي آوردن دانشمندان گندي‌شاپور به مركز جهان اسلام، دستاوردهاي علمي گندي‌شاپور نيز از راه آنان به بغداد و ديگر سرزمين‌هاي اسلامي رسيد و باعث شكوفايي دانش در آن‌جا شد. بنابراين، هر چند ساختمان گندي‌شاپور در سده‌هاي پس از سوم و چهارم هجري آرام‌آرام به ويراني روي نهاد، اما نفوذ معنوي آن ادامه پيدا كرد و اگر پيشرفت دانش را كاري پيوسته به درازاي تاريخ بدانيم، هنوز هم از دستاورردهاي آن بهره‌منديم. چنان‌كه بيش‌تر بيمارستان‌هاي جهان اسلام با الگوبرداري از بيمارستان گندي‌شاپور ساخته شدند و خود پيشگام بيمارستان‌هاي اروپا گرديدند.

چه بسيار داروهايي كه با نام فارسي خود در كتاب‌هاي پزشكي عربي نوشته شده‌اند و هنوز هم در زبان عرب با همان نام‌ها خوانده مي‌شوند. چه بسيار كاني‌هايي كه با نام فارسي خود در زبان عرب وارد شدند. چه بسيار فيلسوفاني كه به عربي نوشتند، اما ايراني بودند و چه بسيار رياضي‌دان و اخترشناس مسلمان كه كتاب‌هايي مانند زيج‌الشاه، زيج‌الشهريار را از پهلوي به عربي بازگرداندند. بنابراين، مسلمانان از راه ايرانيان و بنياد علمي گندي‌شاپور با دانش پيشينيان، هندي‌ها، يوناني‌ها، ايراني‌ها، چيني‌ها و بسياري ديگر، آشنا شدند. دانشمندان مسلمان نيز، كه بيش‌ترشان ايراني بودند، آن دانش‌ها را گسترش دادند و سپس به اروپايي‌ها هديه كردند.

منبع:

1. صفا، ذبيح‌ ‌الله. علم در ايران،  از مجموعه مقاله‌هاي كتاب ايرانشهر، جلد اول، صفحه‌ي 695، چاپخانه‌ي دانشگاه(كميسيون ملي يونسكو در ايران) 1342

2. سزگين، فواد. تاريخ نگارش‌هاي عربي، ترجمه‌ي كيكاووس جهانداري و به سرويراستاري احمد رضا رحيمي ريسه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول 1380

3. تكميل‌همايون، ناصر. دانشگاه گندي‌شاپور. دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي، 1384

4. صفا، ذبيح‌ ‌الله. مدرسه، از مجموعه مقاله‌هاي كتاب ايرانشهر،جلد اول، صفحه‌ي 714، چاپخانه‌ي دانشگاه(كميسيون ملي يونسكو در ايران)1342

5. نيرنوري، حميد. سهم ايرانيان در تمدن جهاني، انتشارات فردوس،چاپ اول 1372

6. نصر، سيد حسين. علم و تمدن در اسلام، انتشارات خوارزمي، چاپ دوم ترجمه‌ي فارسي 1359

7.  دهخدا، علي‌اكبر. لغت‌نامه(واژه‌ي گندي‌شاپور)، انتشارات دانشگاه تهران، 1377

8. كرامتي، يونس. پزشكي(از مقاله‌هاي دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، به كوشش سيدكاظم بجنوردي)، انتشارات دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، 1383

9. مولوي، محمدعلي. احمد نهاوندي(از مقاله‌هاي دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، به كوشش سيدكاظم بجنوردي)، انتشارات دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، 1377

10. سارتن. جرج. مقدمه‌اي بر تاريخ علم. ترجمه‌ي غلامحسين صدري افشار. انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم، 1383


 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 فروردین 1399 ساعت: 17:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس