دانش آموزی - 343

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگي نامه استاد شهرياري

بازديد: 165

 

زندگي نامه استاد شهرياري

زندگي نامه دكترپرويز شهرياري
مقدمه :
شهرياري ، روشنفكري آزاده و عاشقي در خدمت به مردم است . مجال آن نيست كه همه ويژگي هاي نيك او از جمله انديشه هاي متوقي و ارزشمندش ، محبت و ادب فراوانش ، استواري در عمل و كلامش دراين جا باز گوشود . او نمونه اي كامل و شاهدي زنده از تواناييهاي فرهنگ اصيل و دانش علمي پرتوان اين سرزمين است .
شهرياري نه فقط يك رياضي دان كه يك چهره سياسي است و در اين راستا ، چه تلاشها نكرده و چه اثرهايي كه برجا نگذاشته است . اوهمواره در زندگي ، آزادي خواه و ايران دوست بوده و با توجه به حجم گسترده آثار با ارزشش ، چه درزمينه رياضيات و چه در عرصه تحقيقات ادبي وتاريخي ، فلسفي و داستاني ، مي توان گفت كه در وحله نخست ، اويك اديب ودر مرحله بعد ، يك رياضي دان و سپس ، يك جامعه شناس و سياستمدار است .
شهرياري موجود والايي است كه حتي مخالفانش در وطن پرستي و عشق او به فرهنگ ملي ايران ، ترديدي ندارند . زنده است و زندگي بخش . كار و ايثار براي او نيايش است . طراوت و سادگي قلم او در كمتر اثري مي توان يافت . او درد دردمندان را مي شناسد و او باعشقي كه به حقيقت در وجود خدا دارد ، زندگي ميكند . به دور از خود خواهي و پيوسته ديگر خواه و هميشه نسبت به خود بي ترحم و در مورد ديگران درد شناس است . همچون لبخند ، بي ادعا و همچون ابر ، مهربان و بي دريغ است . راد مردي شجاع ، مومني شيدا و مترجمي زبردست است .
تامل و پژوهش در آثار او ، خود مطلبي دلپذير و شايسته كاوش است . نثري شيوا ، ساده و استوار و دلنشين دارد . طي ساليان دراز از طريق انتشار مجلاتي همچون سخن علمي ، آشنايي با رياضيات ، چيستا در گسترش و تقويت زبان و ادب فارسي و نيز دانش رياضي و تاريخ و فلسفه علم كوشيده است و به جاست كه نامش محترم و پايدار بماند .
يقين است كه همه كساني كه با شهرياري وآثار او آشنا هستند ، براين عقيده اند كه در ايران كم تر دانشمندي چون او ، علاوه بر فضايل اخلاقي و حسن خلق و حوصله و ادراك ، تقريبا بسياري از علوم زمان خود را بشناسد و بر آنها احاطه اي به كمال داشته باشد .
در دوم آذر ماه 1305 در محله دولت خانه كرمان پرويز شهرياري چشم به جهان گشود . پدرش شهريار، روز مزد و دهقان زاده بود . مادرش ((گلستان)) نيز دهقان زاده بود وهردو زرتشتي مذهب .
دوران كودكي استاد پرويز شهرياري در فضايي وهم آلود كه فقر سايه سنگين خود را برآن گسترده بود گذشت . فقري فرهنگي و مالي كه پنج خواهر وبرادر و پدر او را به دليل غذايي و عدم حضور پزشك در كرمان آن زمان از او گرفته بود .
شهريار دهقان ( پدر استاد شهرياري ) در اواخر سال 1315 به خاطر درگيري با مالك از كار اخراج شد و در كارخانه ريسندگي ((خورشيد )) كه حيات خود را تازه در كرمان آغاز كرده بود مشغول كار شد .
ورود به فضاي بسته ، پرغبار و بي روح سالن ريسندگي ، دهقان زاده پرورده در دامن طبيعت را به سمت بيماري سوق داد و سرانجام در زمستان 1317 در سن 46 سالگي به خاطر تجويز داروي اشتباه وي را گرفتار مرگ زود هنگام كرد .
پس از فوت پدر ، پرويز ماند با يك خواهر بزرگتر و دو برادر كوچكتر و مادري كه سرپرست واقعي خانواده بود . هرچند سرپرستي ظاهري بچه ها به عهده پرويز گذاشته شد ، اما سرپرست واقعي آنهاشيرزني بود به نام (( گلستان )) كه براي ادامه تحصيل و زندگي بچه ها به انجام كارهاي سخت از قبيل پنبه پاك كني ، پشم ريسي و بادام شكني روي كرد تا فرزندان خود را به عالي ترين مدارج علمي برساند ، تا جامعه علمي و فرهنگي ايران به حضور پرويز شهرياري ببالد .
سال شمار زندگي استاد شهرياري :
1305
2 آذر تولد در شهر كرمان ودر محله دولت خانه .
1311
مهرماه آغاز تحصيل در دبستان كاوياني .
1318
اول دبيرستان ، دبيرستان ايرانشهر.
1321
ورود به دانشسراي مقدماتي كرمان .
1323
خرداد ، فراغت از تحصيل در دانشسراي مقدماتي كرمان .
ــــــــ شهريور، ورود به تهران .
ــــــــ مهر ، ورود به كلاس مقدماتي دانشكده ادبيات براي گرفتن ديپلم .
1324
مهر ، ورود به دانشگاه علوم رشته رياضي ، تدريس در كلاسهاي شبانه ، تدريس در دبستان كاخ ميدان رشديه ،
ــــــــ اسفند ، آغاز فعاليت سياسي .
1325
تابستان در آموزشگاه و دبيرستان (( فيروزبهرام )) و حدود يك ماه كار در راه آهن براي تامين مخارج زندگي .
ــــــــ انتشار ماهنامه انديشه ما كه 12 شماره منتشر شد .
1327
انتشار اولين كتاب (( جنبش فراك وفردكيان ))
1328
فروردين اولين بازداشت به جرم دگرانديشي براي مدت 3 ماه ومحروم ماندن از شركت دراستان نهايي .
1329
تهيه يك دوره كتب درسي رياضي دوره اول دبيرستان .
1331
آذربه علت تاخير نخست با ثبت نام ايشان مخالفت مي شود كه بااعتراض دانشجويان و اعتصاب آنها ثبت نام مي شدند ، ادامه تحصيل در دانشكده علوم .
1331
تامرداد 33 سردبيري هفته نامه (( وهومن )) انتشار حدود چهل شماره .
ــــــــ چاپ اولين ترجمه كه درزندان صورت گرفت : (( تاريخ حساب و بند تاتون ))
1332
خرداد ، گرفتن ليسانس در رشته رياضي دانشكده علوم و گرفتن ليسانس از دانشسراي عالي .
ــــــــ مهر تا خرداد 1333 . طبق حكم آموزش و پرورش تدريس در دبيرستانهاي شيراز .
1333 - ارديبهشت ، پيدا شدن كتابهاي درسي در خانه به تفتيش فرماندار نظامي و 10 روز زندان در شيراز.
ــــــــ خرداد ، به علت تحت تعقيب بودن بدون دريافت حقوق. 2 ماه آخر نقل مكان از شيراز به تهران .
1334
يازدهم تير ، ازدواج با خانم (( زمرد بهي زاده )) .
1335
9 خرداد ، تولد اولين فرزند به نام شهريار .
ــــــــ زندگي مخفيانه تا آذر 35 . تدريس در يك دبيرستان و آموزشگاه شبانه به نام مستعار (( احمدي )) .
ــــــــ آذر ماه ، بازداشت خانوادگي با زن و فرزند و زنداني شدن 40 روزه در خانه اي در نارمك . پس از 40 روزآزاد شدن زن و فرزند و انتقال خود ايشان به زندان پادگان قعره 18 روزه شكنجه در حمام قديم و انتقال به انفرادي و پس از يك ماه انتقال به زندان عمومي قعره .
1336
فروردين ، انتقال به زندان قزل قلعه تا فروردين 1337 آزاد شدن با قيد كفالت
ــــــــ تير ماه ، تولد دومين فرزند : مرجان .
1337
مهرماه ـ كار در دبيرستان هاي ابن سينا ، مهرجرون و نوباوگان حضرابي به صورت حق التدريس .
1338
مهرماه ، شروع به كار در دبيرستان انديشه .
1339
تابستان راه اندازي اولين كلاس كنكور درايران به نام گروه فرهنگي خوارزمي در خيابان دانشگاه .
ــــــــ مهرماه‌، تاسيس دبيرستان پسرانه خوارزمي .
1340
20 ارديبهشت ، تولد سومين فرزند : مژده .
ــــــــ مهرماه ، تاسيس دبيرستان دخترانه مرجان .
1342 و 43
تدريس در دانشكده فني ، دانشگاه تهران و دانشسراي عالي ( روزانه وشبانه ) .
1342
پائيز ، راه اندازي انتشارات خوارزمي با شركت حدود 170 معلم ، با عنوان رئيس هيئت مديره .
ــــــــ تا 1349 به مدت 8 سال . انتشار 90 شماره از مجله سخن علي و فني.
1344 تابستان ، فوت مرجان در 8 سالگي دراثر تصادف با اتومبيل .
1345
25 خرداد ، تولد چهارمين فرزند ، شروين .
1346
تا 1354 سرپرست دفتر ترويج علوم وزارت آموزش عالي . انتشار نشريه اي به نام (( مسائل دانشگاهي )) كه براي استادان تهيه مي شد .
1350
تاسيس گروه فرهنگي مرجان با شركت حدود 700 دبير .
1353
تاسيس انتشارات توكا ، با كمك 10 نفراز دوستان .
ــــــــ تاسيس مدرسه عالي علوم اراك با كمك دكتر عبدالكريم قريب و دكتر حسين گل گلاب .
ــــــــ تا 1356 ـ هفته اي يك روز تدريس در مدرسه عالي علوم اراك .
1354
5 تير ماه تولد پنجمين فرزند : توكا .
ــــــــ آذر ماه زنداني شدن در كميته مشترك به مدت 45 روزبه دليل كمك به يك دانشجوي اهوازي .
ــــــــ تا 1362
مسئول نشريه هاي جانبي دانشگاه آزاد .
1356 تا اسفند 1371
انتشار 70 شماره از جمله آشتي با رياضيات و آشنايي با رياضيات .
1357 تا 1358
انتشار 7 شماره از نشريه آشنايي با دانش .
1360
شهريور ، سردبيري نشريه ، چيست كه انتشارآن ادامه دارد ؟
1362 - 8 ارديبهشت ، بازداشت مجدد و اعزام به زندان 3000 ( كميته مشترك سابق ) تا آخر تير ماه 1363 .
1374
فروردين دربيست و ششمين كنفرانس آموزش رياضي كشور دركرمان از ايشان با عنوان پيشكسوت رياضي تجليل شد .
1376
در اولين كنفرانس آموزشي در اصفهان از ايشان تجليل شد .
1378
فروردين ، سخنراني در سومين گرد همايي شكوفه هاي رياضي در دانشكده علوم رياضي دانشگاه شهيد بهشتي و تجليل از استاد .
1379
فروردين ، انتشار ماهنامه دانش و مردم كه انتشار ان ادامه دارد .
1379
به مناسبت سال جهاني رياضيات ( سال 2000 ميلادي ) در مراكز مختلف به عنوان پيسكسوت از ايشان تجليل شد .
1380
2 آذر ، به مناسبت هفتادو پنجمين سال تولد ، مراسم با شكوهي با حضور دوستداران و بلند پايگان علم وادب و هنر در سالن حركت در تهران برگزار شد .
1380
18 ارديبهشت ، تقديم دكتراي افتخاري توسط دانشگاه كرمان به ايشان .
ــــــــ 26 مرداد ، بزرگداشت توسط انجمن مفاخر فرهنگي ايران .
ــــــــ 1 مهر، پاسداشت در ونكو در كانادا .
ــــــــ 26 دي ، نيكو داشت زرتشتيان كرج .
ــــــــ در دست تاليف ئ ترجمه : كتاب در جستجوي هماهنگي درباره اخترشناسان
تاليف گاه شمار رياضيات و تلاش براي تنظيم فرهنگ رياضي كه شامل تاريخ و فلسفه و كاربرد در رياضيات هم هست .
كه مي توان گفت ايشان داراي 250 تاليف وترجمه است . در حدود 6000 هزار مقاله در نشريه هاي كشور ثبت كرده اند.

2 نوشته شده در  پنجشنبه بيست و هفتم اسفند 1383ساعت 22:35  توسط دبیرخانه ریاضی   | نظر بدهید


خاطراتی از استاد شهریاری

خاطراتی از استاد پرويز شهرياري
همه جا سخن درمورد تدريس رياضي مي باشد و لذا من معترض هستم هركس كه اين شرايطي كه من عرض ميكنم كه هم به درد دانش آموز مي خورد و هم به درد معلم . اولاً رياضي احتياج به كارگروهي دارد نه كار انفرادي بايد حداقل دو يا سه نفر با هم كار كنند . من يك مثال مي زنم در مورد يك خاطره . اين خاطره براي همه شما ما قبل تاريخ است . اين خاطره مربوط به سال 1321 مي باشد . من در يك مدرسه دبيرستاني درس مي دادم كه خودم دانشجو بودم . درآن دبيرستان هندسه درس مي دادم . تصميم گرفتم يك آزمايشي بكنم . البته اين آزمايش به ضرر من تمام شد چون سال بعد در آن مدرسه من را راه ندادند و توصيه مي كنم ، شما معلمين هم اين كار من را انجام ندهيد . من يك ماهي سركار رفتم و بچه ها را تا حدودي شناختم . بعد آمدم آنها را سه نفر ، سه نفر شريك كردم . بطوريكه يك شاگردي قوي ، متوسط ، ضعيف را در كنار هم قرار دادم و گفتم من گروه تشكيل دادم . مثلاً من امتحان مي گرفتم و هر كسي براي خودش امتحان مي داد ولي ورقه هاي هر گروه را به هم وصل مي كردم . مثلا يك نفر گرفته 20 ، نفر بعد 10 ، بعدي هم 3 ، بعد همگي را باهم جمع مي كردم مي شد 33 و بعد 33 را تقسيم بر 3 مي كردم مي شد 11 به هركدام از اعضا گروه نمره 11 را مي دادم . شاگردان خوب صدايشان در آمد كه من چه گناهي كردم كه اين ضعيف است پيش من درس نمي خواند . گفتم : به رحال من نمي دانم . شاگردها باور نكردند بتدريج فراموش كردند ولي سه ماهه اول امتحان همين طوري نمره دادم . بچه ها افتادن به جان هم و احساس كردند كه با يك معلم بي منطق رو به رو هستند كه نمره 20 را مي دهد 11 و نمره 3 را هم مي دهد 11 .
( من معذرت مي خواهم از مدير آموزش وپرورش ) درآن زمان اداره فرهنگ مي گفتند تا آمدند ، گزارش بدهند از اين ميز به آن ميز از اين اتاق به آن اتاق در مورد كار من و ابلاغ بكنند اين كار را نكن . سال گذشت و خيال من راحت بود . دو گروه بود كه دست از سرمن بر نمي داشتند ، پدر و مادرها كه هر روز توي مدرسه بودند و مسئولين مدرسه دائماً مزاحم مي شدند كه اين چه كاري است كه شما مي كنيد . شايد اين شاگرد تنبلي باشد كه درس نمي خواند . من روي فكر خودم ، كار خودم پا فشاري كردم ، سه ماهه دوم يك مقدار سطح نمره ها بالا آمد . يعني يك مقدار نمره ها بالا آمد . يعني معدل كلاس را مي گرفتيم دو يا سه نمره بالا آمده بود و شاگردان به كل تغيير كرده بودند . آن زمان ظهر يك ساعت ، دو ساعت و در برخي مدارس 5/2 ساعت تعطيل بود . از صبح تا ساعت 5/11 و از ظهر بودند تا ساعت 4 بعدازظهر . اين 5/2 ساعتي را شاگردان كلاس سه نفر ، سه نفر گوشه مدرسه نشسته بودند . با هم كار مي كردند و وسيله آنها شاگردان زرنگ بودند . چون نمره آنها خراب شده بود و حتي منزل هم مي رفتند و بالاخره به جان هم افتادند . ثلث سوم نمره هر كس را به خودش دادم و معجزه واقعا اتفاق افتاد . كمترين نمره آن كلاس 5/15 بود ، آن هم در درس هندسه كه به نظرمن دشوارترين درس رياضي است. اگر قرار باشد عميق مورد مطالعه قرار گيرد و فهميده شود . آيا اون كلاس واقعا هندسه دانان روزگار بودند ؟ آيا آن كلاس را مي توان

در همان كلاس در درس جبر عده زيادي تجديد شدند و عده اي درآن كلاس در آن مدرسه رفوزه شدند ولي كمترين نمره هندسه 5/15 بود . من به نتيجه خودم رسيده بودم كه كار گروهي و كار جمعي مي تواند ارزش فوق العاده اي داشته باشد اين براي شاگردان قوي هم بسيار مفيد هست . چون اگر يك شاگرد ضعيف كنارش باشد و از اول سوال بكند ، ضعف خودش را هم مي فهمد و در نتيجه به راحتي مي تواند ضعف خودش را بر طرف كند . ولي همانطور كه توصيه كردم از معلمين عزيز خواهش ميكنم كه اين تجربه من را كه يك بار در سال انجام دادم آنها تكرار نكنند ، چون مواجه مي شوند با انواع مشكلات . منجمله اخراج از كار ، دومي هم كه هم براي شاگرد و هم براي معلم مفيد است اين است كه معلم سر كلاس فعال نباشد . معمولا ما معلمين عادت كرديم سر كلاس كه مي رويم گچ را برمي داريم و پشتمان را به كلاس ميكنيم ومينويسيم ، پاك ميكنيم ودوباره هم اين كار راتكرارمي كنيم تازنگ بخورد وهمه بيرون مي رويم و منتظريم همه چيزهارا شاگردان ياد بگيرند . اين كار ممكن نيست . به من اجازه بدهيد كه تجربه ديگرم را بيان كنم .
در يك دبيرستاني كه سال آخردبيرستان نظام قديم يعني كلاس دهم و كلاس يازدهم و دوازدهم و ،شاگردان اون كلاسها همه شاگردان من بودند و براحتي همه مرا مي شناختند . همه درسهاي رياضي آنها با من بود و وضع يك مقدار باحالا فرق داشت كه معلم رياضي زياد باشدواحتياج به چنين كاري نباشد به عنوان مثال عرض ميكنم ، سالي كه مامي خواستيم برويم رشته رياضي يك دانه رشته رياضي در سراسر ايران در دانشكده ، دانشگاه تهران بود كه دانشگاه تهران ،تنها دانشگاه مملكت بود وآن يك دانشكده علوم داشت و آن هم يك دانه هم رشته رياضي بود . آن سال ،سال 1323 بود در تابستانش مرتب وزارت علوم تبليغ مي كرد كه ما براي رشته رياضي 60 دانشجو مي پذيريم ،شمارا به خدا بياييد (به اين زبان نه ) در واقع با التماس آخرين باري كه ما در مهر ماه به كلاس رفتيم ما 13 نفر بوديم كه البته خوشبختانه 3 نفر از اونها خانمها بودند . براي اولين بار در ايران يك چنين رقابتي نه براي معلمان ونه براي دانشجو وجود نداشت . حالا من اين شاگردان را مي شناختم ، مي دانستم كدام چه ضعفهايي وچه قدرتي دارند .
كلاس ششم رياضي قديم يعني آخرين سال دبيرستان وقتي وارد كلاس شدم كوشش كردم درسهايي رابه عهده دانش آموزان بگذارم . يك شاگردي كه توي آن كلاس داشتم اين بود كه آن تمام درسهايش كمابيش خوب بود يعني نه برجسته ولي خوب بود ولي معتقد بود كه خودش هندسه را نمي تواند ياد بگيرد . يك درسي داشتند در ششم رياضي كه حالا نيست ، به نام هندسه و مخروطات ، دو قسمت بود . اين مبحث اولش هندسه بود ،قضاياي محدود رياضي ، قضيه بطلميوس ،قضيه
وغيره كه احتمالا كسي نمي داند كه هر كس احتياج داشته باشد به آن مراجعه مي كند . در بخش دوم آن مخروطات بود به طريق هندسي . مخروطات عبارت است از شكلهايي كه اثر برخورديك صفحه يا يك سطح مخروطي بدست مي آيد كه مثال ساده آن ، آن است كه اگر شما يك كله قند را بگذاريد و اگر يك صفحه آن را قطع كند چه شكلي بدست مي آيد ، اگر صفحه از روي ارتفاع آن را قطع كند دو خط متعادل و اگر عمود بر ارتفاع آنرا قطع كند يك دايره بوجود مي آيد و اگر مايل آنرا قطع كند يك بيضي به وجود مي آيد و غيره .
همه اينها دراولين فصل بخش دوم كتاب هندسه به كمك هندسه حل مي شد . نه هندسه تحليلي ونه جبر فقط هندسه خالي ، قضيه اي آنجا بود به نام قضيع دان لورن ، دان لورن كسي بود كه اين قضيه را گفته بود و آن شاگردي كه مي گفت هندسه نمي دانم ،بلند كردم وگفتم : اين قضيه براي تو ، وقت هم داري ، من به تو دوماه وقت مي دهم ، آنو قت شما مي آييد ، پاي تخته و من هم مثل يك شاگرد مي نشينم ياد مي گيرم و تو شرح بده . گفت : آقا من هندسه نمي دانم ، گفتم
خوب برو ياد بگير كاري ندارد . من يك قضيه مي خواهم . بعد از دوسه روزي آمد و گفت : آقا اگر من بخواهم قضيه دان راياد بگيرم بايد تمام هندسه مسطحه و تمام هندسه فضايي را بدانم . گفتم : برو ياد بگير ، گفت : وقتم كم است . گفتم سه ماه و بالا خره چهار ماه وقت دادم . روز موعود فرارسيد . من هم نشستم به حساب اينكه هر چه قدر ممكن است ايراد بگيرم و كنجكاوي كنم . درس را به اندازه اي پاكيزه در س داد كه به واقع تا آخر ساعت هم من هم چيزي ياد گرفتم واگر خودم درس مي دادم به هيچ وجه آن شكل نبود . بسيار منطقي وجالب اين شاگرد در سال ششم رياضي تنها كسي بود كه در آخر سال ، مسئله هندسه در امتحان داشتند مسئله را حل كرد .
آن موقع ممتهنين مي دانستند كه شاگردان معمولا در امتحان نهايي به مسئله كاري ندارند مسئله هندسه را حل نمي كنند ، پس براي ان سه نمره مي گذاشتند و 17 نمره بقيه قضيه هندسه . اين تنها كسي بود از اون كلاس كه مسئله امتحان را نيز حل كرده بود و هندسه را 20 گرفت . امتحان شفاهي آنها با معلم ومدرسه بود ، همه درسها امتحان شفاهي داشت . در كليه درسها من امتحان شفاهي او را 20 دادم واين شاگرد شد يك هندسه دان و اين شاگرد كه سالها بعد بااوبرخورد كردم ، انسان تحصيل كرده اي بود در آمريكا كه محلي را احداث كرده بود ، كه محل مراجعه كساني بود كه در هندسه اشكال داشتند

2 نوشته شده در  پنجشنبه بيست و هفتم اسفند 1383ساعت 22:18  توسط دبیرخانه ریاضی   | نظر بدهید

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 26 اسفند 1393 ساعت: 18:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق با عنوان زندگی نامه استاد شهریار – شماره 3

بازديد: 123

 

زندگي نامه استاد شهـريار  

 

(به قـلم جـناب آقاي زاهـدي دوست استاد)

( بخشي ازاين متن در زمان حيات استاد، نگاشته شده است )

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگي شهـريار در خلال اشعـارش خوانده مي شود و هـر نوع تـفسير و تعـبـيـري كـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگي او نزديك است و حقـيـقـتاً حيف است كه آن خاطرات از پـرده رؤيا و افسانه خارج شود. 

گو اينكه اگـر شأن نزول و عـلت پـيـدايش هـر يك از اشعـار شهـريار نوشـته شود در نظر خيلي از مردم ارزش هـر قـطعـه شايد ده برابر بالا برود، ولي با وجود اين  دلالت شعـر را نـبايد محـدود كرد.

شهـريار يك عشق اولي آتـشين دارد كه خود آن را عشق مجاز ناميده. در اين كوره است كه شهـريار گـداخـته و تصـفيه مي شود. غالـب غـزل هـاي سوزناك او، كه به ذائـقـه عـمـوم خوش آيـنـد است، يادگـار اين دوره است. اين عـشـق مـجاز اسـت كـه در قـصـيـده ( زفاف شاعر ) كـه شب عـروسي معـشوقه هـم هـست، با يك قوس صعـودي اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفاني و الهـي تـبديل مي شود. ولي به قـول خودش مـدتي اين عـشق مجاز به حال سكـرات بوده و حسن طبـيـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولي براي او تجـلي كرده و شهـريار هـم با زبان اولي با او صحـبت كرده است. 

بعـد از عـشق اولي، شهـريار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشين به تمام مظاهـر طبـيعـت عـشق مي ورزيده و مي توان گـفت كه در اين مراحل مثـل مولانا، كه شمس تـبريزي و صلاح الدين و حسام الدين را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق مي بازد. بـيـشتر هـمين دوستان هـستـند كه مخاطب شعـر و انگـيزهًَ احساسات او واقع مي شوند. از دوستان شهـريار مي تـوان مرحوم شهـيار، مرحوم استاد صبا، استاد نـيما، فـيروزكوهـي، تـفـضـلي، سايه، و نگـارنده و چـند نـفر ديگـر را اسم بـرد. 

شرح عـشق طولاني و آتـشين شهـريار در غـزل هـاي   ماه سفر كرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغاي غـروب و بوي پـيراهـن  مشـروح است و زمان سخـتي آن عـشق در قـصيده " پـرتـو پـايـنده "  بـيان شده است و غـزل هـاي يار قـديم، خـمار شـباب، ناله ناكامي، شاهـد پـنداري، شكـرين پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران ، نالـه نوميـدي ، و غـروب نـيـشابور حالات شاعـر را در جـريان آن عـشق حكـايت مي كـند.  شهـريار در ديوان خود از خاطرات آن عـشق غزل ها و اشعار ديگري دارد از قـبـيل  حالا چـرا، دستم به دامانـت و ...  كه مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزيز نـشاط مي دهـد.

عـشق هـاي عارفانه شهـريار را مي توان در خلال غـزل هـاي انتـظار، جمع و تـفريق، وحشي شكـار، يوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و ناي شـبان و اشگ مريم، دو مرغ بـهـشتي، و غـزل هـاي ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خيلي آثـار ديگـر مشاهـده كرد.  براي آن كه سينماي عـشقي شهـريار را تـماشا كـنيد، كافي است كه فـيلمهاي عـشقي او را كه از دل پاك او تـراوش كرده ، در صفحات ديوان بـيابـيد و جلوي نور دقـيق چـشم و روشـني دل بگـذاريـد. هـرچـه ملاحـظه كرديد هـمان است كه شهـريار مي خواسته  زبان شعـر شهـريار خـيلي ساده است. 

محـروميت و ناكامي هاي شهـريار در غـزل هـاي گوهـر فروش، ناكامي ها، جرس كاروان، ناله روح، مثـنوي شعـر، حكـمت، زفاف شاعـر، و سرنوشت عـشق  به زبان خود شاعر بـيان شده و محـتاج به بـيان من نـيست.

خيلي از خاطرات تـلخ و شيرين شهـريار از كودكي تا امروز در هـذيان دل، حيدر بابا، موميايي و افسانه ي  شب به نـظر مي رسد و با مطالعـه آنهـــا خاطرات مزبور مشاهـده مي شود. 

شهـريار روشن بـين است و از اول زندگي به وسيله رويا هـدايت مي شده است. دو خواب او كه در بچـگي و اوايل جـواني ديده، معـروف است و ديگـران هـم نوشته اند.

اولي خوابي است كه در سيزده سالگي موقعـي كه با قـافله از تـبريز به سوي تهـران حركت كرده بود، در اولين منزل بـين راه - قـريه باسمنج - ديده است؛ و شرح آن اين است كه شهـريار در خواب مي بـيـند كه بر روي قـلل كوهـها طبل بزرگي را مي كوبـند و صداي آن طبل در اطراف و جـوانب مي پـيچـد و به قدري صداي آن رعـد آساست كه خودش نـيز وحشت مي كـند. اين خواب شهـريار را مي توان به شهـرتي كه پـيدا كرده و بعـدها هـم بـيشتر خواهـد شد تعـبـير كرد. 

خواب دوم را شهـريار در 19 سالگـي مي بـيـند، و آن زماني است كه عـشق اولي شهـريار دوران آخري خود را طي مي كـند و شرح خواب به اختصار آن است كه شهـريار مـشاهـده مي كـند در استـخر بهـجت آباد   (قـريه اي واقع در شمال تهـران كه سابقاً  آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالي تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را مي بـيـند كه به زير آب مي رود، و شهـريار هـم به دنبال او به زير آب رفـته ، هـر چـه جسـتجو مي كـند، اثـري از معـشوقه نمي يابد؛ و در قعـر استخر سنگي به دست شهـريار مي افـتد كه چـون روي آب مي آيد ملاحظه مي كـند كه آن سنگ، گوهـر درخشاني است كه دنـيا را چـون آفتاب روشن مي كند و مي شنود كه از اطراف مي گويند گوهـر شب چـراغ را يافته است. اين خواب شهـريار هـم بـدين گـونه تعـبـير شد كه معـشوقـه در مـدت كوتاهي از كف شهـريار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـريار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه اي  به شهـريار دست مي دهـد كه گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوي را در نـتـيجه آن تحـول مي يابد.  

شعـر خواندن شهـريار طرز مخصوصي دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـيه و ژست و آهـنگ صدا ، هـمراه موضوعـات تـغـيـير مي كـند و در مـواقـع حسـاس شعـري ، بغـض گـلوي او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشك مي شود و شـنونده را كاملا منـقـلب مـي كـند. 

شهـريار در موقعـي كه شعـر مي گـويد به قـدري در تـخـيل و انديشه آن حالت فرو مي رود كه از موقعـيت و جا و حال خود بي خـبر مي شود.  شرح زير نمونهً يكي از آن حالات است كه نگـارنـده مشاهـده كرده است:  

هـنـگـامي كه شهـريار با هـيچ كـس معـاشرت نمي كرد و در را به روي آشنا و بـيگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـيلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزي سر زده بر او وارد شدم . ديـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روي سر گـذارده و با حـالـتي آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلي عـليه السلام مـتوسل مي شود. او را تـكاني دادم و پـرسيدم اين چـه حال است كه داري؟  شهـريار نفـسي عـميـق كشيده، با اظهـار قـدرداني گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـي نجات دادي. گـفـتم مگـر ديوانه شده اي؟ انسان كه در اطاق خشك و بي آب و غـرق، خفـه نمي شود. شهـريار كاغـذي را از جـلوي خود برداشتـه، به دست من داد.  ديدم اشعـاري سروده است كه جـزو افسانهً شب به نام سمفوني دريا ملاحظه مي كـنـيد. 

شهـريار بجـز الهـام شعـر نمي گويد. اغـلب اتـفاق مي افـتد كه مـدتـهـا مي گـذرد، و هـر چـه سعـي مي كـند حتي يك بـيت شعـر هـم نمي تـواند بگـويد.  ولي اتـفاق افـتاده كه در يك شب كه موهـبت الهـي به او روي آورده، اثـر زيـبا و مفصلي ساخته است. هـمين شاهـكار تخـت جـمشيد، كـه يكي از بزرگـترين آثار شهـريار است، با اينكه در حدود چـهـارصد بـيت شعـر است   در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.

شهـريار داراي تـوكـلي غـيرقـابل وصف است، و اين حالت را من در او از بدو آشـنايي ديـده ام.  در آن موقع كه به عـلت بحـرانهـاي عـشق از درس و مـدرسه (كـلاس آخر طب) هـم صرف نظر كرده و خرج تحـصيل او به عـلت نارضايتي، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه مي شد كه شهـريار خـيلي سخت در مضيقه قرار مي گـرفت. به من مي گـفت كه امروز بايد خرج ما برسد و راهي را قـبلا تعـيـيـن مي كرد. در آن راه كه مي رفـتـيم، به انـتهـاي آن نرسيده   وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً يك يا دو ارباب رجوع مي رسيد.  با آنكه سالهـاست از آن ايام مي گـذرد، هـنوز من در حيرت آن پـيشامدها هـستم. قابل توجه آن بود كه ارباب رجوع براي كارهاي مخـتـلف به شهـريار مـراجـعـه مي كردند كه گـاهـي به هـنر و حـرفـهً او هـيچ ارتـباطي نـداشت - شخـصي مراجـعـه مي كرد و براي سنگ قـبر پـدرش شعـري مي خواست يا ديگـري مراجـعـه مي كرد و براي امـر طـبي و عـيادت مـريض از شهـريار استـمداد مي جـست، از اينـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص براي گـرفـتن دعـا بود. 

خـدا شـناسي و معـرفـت شهـريار به خـدا و ديـن در غـزل هـاي   جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـديـت، بال هـمت و عـشق، دركـوي حـيرت، قـصيده تـوحـيد، راز و نـياز، و شب و عـلي مـندرج است. 

عـلاقـه به آب و خـاك وطن را شهـريار در غـزل عيد خون و قصايد  مهـمان شهـريور، آذربايـجان، شـيون شهـريور و بالاخره مثـنوي تخـت جـمشـيد  به زبان شعـر بـيان كرده است.  الـبـته با مطالعه اين آثـار به مـيزان وطن پـرستي و ايمان عـميـقـي كه شهـريار به آب و خاك ايران و آرزوي تـرقـي و تـعـالي آن دارد، پـي بـرده مي شود. 

تـلخ ترين خاطره اي كه از شهـريار دارم، مرگ مادرش است كه در روز 31 تـيرماه 1331 اتـفاق افـتاد - هـمان روز در اداره به اين جانب مراجعـه كرد و با تاثـر فوق العـاده خـبر شوم را اطلاع داد - به اتـفاق به بـيمارستان هـزار تخـتخوابي مراجـعـه كرديم و نعـش مادرش را تحـويل گـرفـته، به قـم برده و به خاك سپـرديم.  حـالـتي كه از آن مـرگ به شهـريار دست داده ، در منظومه ي « اي واي مادرم » نشان داده مي شود. تا آنجا كه مي گويد:

مي آمديم  و كـله  من گيج  و  منگ  بود

انگـار  جـيوه  د ر  دل  من آب  مي كـنند

پـيـچـيده صحـنه هاي زمين و زمان به هـم

خاموش و خوفـناك  هـمه مي گـريختـند

مي گـشت آسمان كه بـكوبد  به مغـز من

دنيا  به  پـيش  چـشم  گـنهـكار  من  سياه

يك ناله ضعـيف هـم از پـي دوان  دوان

مي آمد و به گـوش من آهـسته  مي خليـد: 

تـنـهـا شـدي پـسـر! 

شيرين ترين خاطره براي شهـريار اين روزها دست مي دهـد و آن وقـتي است كه با دخـتر سه ساله اش شهـرزاد مشغـول و سرگـرم ا ست. 

 

 

 

شهـريار در مقابل بچـه كوچك مخـصوصاً كه زيـبا و خوش بـيان باشد، بي اندازه حساس است؛ خوشبختانه شهـرزادش اين روزها همان حالت را دارد كه براي شهـريار 51 ساله نعـمت غـير مترقبه اي است. موقعي كه شهـرزاد با لهـجـه آذربايجاني شعـر و تصـنيف فارسي مي خواند، شهـريار نمي تواند كـثـرت خوشحالي و شادي خود را مخفي بدارد.

نام كامل شهـريار سيد محـمـد حسين بهـجـت تـبـريـزي است. در اوايل شاعـري (بهـجـت) تخـلص مي كرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست كه دو بـيت زير شاهـد از ديوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را (شهـريار) تعـيـيـن كرد:

كه چرخ سكه دولت به نام شهـرياران زد

غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم

به شهـر خود  روم و شهـريار خود باشم

و شاعـر ما بهـجت را به شهـريار تـبـديل كرد و به هـمان نام هـم معـروف شد .  تاريخ تـولـدش 1285 خورشيدي و نام پـدرش حاجي ميرآقا خشگـنابي است كه از سادات خشگـناب (قـريه نزديك قره چـمن) و از وكـلاي مبرز دادگـستـري تـبـريز، و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با ايمان و كريم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم به خاك سپرده شد. 

شهـريار تحـصـيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تـبـريز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا كـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصيل كرده است و در چـند مريضخانه هـم مدارج اكسترني و انترني را گـذرانده است  ولي د رسال آخر به عـلل عـشقي و ناراحـتي خيال و پـيشامدهاي ديگر از ادامه تحـصيل محروم شده است و با وجود مجاهـدت هـايي كه بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـيب و تكـميل اين يك سال تحصيل شد، معـهـذا شهـريار رغـبتي نشان نداد و ناچار شد كه وارد خـدمت دولتي بـشود. چـنـد سالي در اداره ثـبت اسناد نيشابور و مشهـد خـدمت كرد و در سال 1315 به بانك كـشاورزي تهـران داخل شد و تا كـنون هـم در آن دستگـاه خدمت مي كند.

شهـرت شهـريار تـقـريـباً بي سابقه است ، تمام كشورهاي فارسي زبان و ترك زبان، بلكه هـر جا كه ترجـمه يك قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را مي سـتايـند. منظومه (حـيـدر بابا) نـه تـنـهـا تا كوره ده هاي آذربايجان، بلكه به تركـيه و قـفـقاز هـم رفـته و در تركـيه و جـمهـوري آذربايجان چـنـدين بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممكن نيست ترك زباني منظومه حـيـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. 

شهـريار در تـبـريز با يكي از بـستگـانش ازدواج كرده، كه ثـمره اين وصلت دخـتري سه ساله به نام شهـرزاد و دخـتري پـنج ماهـه بـه نام مريم است. 

شهـريار غـير از اين شرح حال ظاهـري كه نوشته شد ، شرح حال مرموز و اسرار آميزي هـم دارد كه نويسنده بـيوگـرافي را در امر مشكـلي قـرار مي دهـد.  نگـارنـده در اين مورد ناچار به طور خلاصه و سربـسته نكـاتي از آن احوال را شرح مي دهـم تا اگـر صلاح و مقـدور شد بعـدها مفـصل بـيان شود:

شهـريار در سالهـاي 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح كه توسط مرحوم دكـتر ثـقـفي تـشكـيل مي شد شركت مي كـرد. شرح آن مجالس سابـقـاً در جرايد و مجلات چاپ شده است .  شهـريار در آن مجالس كـشفـيات زيادي كرده است و آن كـشـفـيات او را به سير و سلوكاتي مي كـشاند. در سال 1310 به خراسان مي رود و تا سال 1314 در آن صفحات بوده و دنـباله اين افـكار را داشتـه است و در سال 1314 كه به تهـران مراجـعـت مي كـند، تا سال 1319 اين افـكار و اعمال را به شدت بـيـشـتـري تعـقـيب مـي كـند؛ تا اينكه در سال 1319 داخل جرگـه فـقـر و درويشي مي شود و سير و سلوك اين مرحـله را به سرعـت طي مي كـند و در اين طريق به قـدري پـيش مي رود كه بـر حـسب دسـتور پـير مرشد قـرار مي شود كه خـرقـه بگـيرد و جانشين پـير بـشود. تكـليف اين عـمل شهـريار را مـدتي در فـكـر و انديشه عـميـق قـرار مي دهـد و چـنـدين ماه در حال تـرديد و حـيرت سير مي كـند تا اينكه مـتوجه مي شود كه پـيـر شدن و احـتمالاً زير و بال جـمع كـثـيري را به گـردن گـرفـتن براي شهـريار كه مـنظورش معـرفـت الهـي و كـشف حقايق است، عـملي دشوار و خارج از درخواست و دلخواه اوست.  اينجاست كه شهـريار با توسل به ذات احـديت و راز و نيازهاي شبانه،  به كشفياتي عـلوي و معـنوي مي رسد و به طوري كه خودش مي گـويد پـيشامدي الهـي او را با روح يكي از اولياء مرتـبط مي كـند و آن مقام مقـدس كليهً مشكلاتي را كه شهـريار در راه حقـيقـت و عـرفان داشته حل مي كند و موارد مبهـم و مجـهـول براي او كشف مي شود.  

باري شهـريار پس از درك اين فـيض عـظيم ،  به كـلي تـغـيـير حالت مي دهـد. ديگـر از آن موقع به بعـد پـي بـردن به افـكار و حالات شهـريار براي خويشان و دوستان و آشـنايانش - حـتي من - مـشكـل شده بود؛ حرفهـايي مي زد كه درك آنهـا به طور عـادي مـقـدور نـبود؛ اعـمال و رفـتار شهـريار هـم به مـوازات گـفـتارش غـير قـابل درك و عـجـيب شده بود. 

شهـريار در سالهاي اخير اقامت در تهـران خـيلي مـيل داشت كه به شـيراز بـرود و در جـوار آرامگـاه استاد حافظ باشد و اين خواست خود را در اشعـار (اي شيراز و در بارگـاه سعـدي) منعـكس كرده است ولي بعـدهـا از اين فكر منصرف شد و چون از اقامت در تهـران هـم خسته شده بود، مردد بود كجا برود؛ تا اينكه يك روز به من گـفت كه: " مـمكن است سفري از خالق به خلق داشته باشم " و اين هـم از حرف هـايي بود كه از او شـنـيـدم و عـقـلم قـد نـمي داد - تا اين كه يك روز بي خـبر از هـمه كـس، حـتي از خانواده اش، از تهـران حركت كرد وخبر او را از تـبريز گـرفـتم. 

********

بالاخره سيد محـمد حسين شهـريار در 27 شهـريـور 1367 خورشيـدي در بـيـمارستان مهـر تهـران بدرود حيات گـفت و بـنا به وصيـتـش در زادگـاه خود در مقـبرةالشعـرا سرخاب تـبـريـز با شركت قاطبه مـلت و احـترام كم نظير به خاك سپـرده شد. چه نيك فرمود:   

براي ما شعـرا نـيـست مـردني در كار   كـه شعـرا را ابـديـت نوشـته اند شعـار

خلاصه زندگينامه استاد شهريار

استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار) در سال ۱۲۸۵ هجري شمس در سال ۱۲۸۵ هجري شمسي در روستاي خشکاب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشکنابي و از وکلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با اينان و کريم الطبع بود.

او در اوايل شاعري بهجت تخلص ميکرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست که دوبيت شاهد از ديوان آمد و خواجه تخلص او را شهريار تعيين کرد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و تا کلاس آخر مدرسه طب تحصيل کرد و به مدارج بالايي دست يافت ولي در سالها آخر تحصيل اين رشته دست تقدير او را به دام عشقي نافرجام گرفتار ساخت و اين ناکامي موهبتي بود الهي؛ که در آتش درون وسوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژه اي کشانيد تا جايي که از بند علائق رست و در سلک صاحبدلان درآمد و سروده هايش رنگ و بوي ديگر يافت و شاعر در آغازين دوران جواني به وجهي نيک از عهد اين آزمون درد و رنج برآمد و برپايه هنري اش به سرحد کمال معنوي رسيد. غالب غزلهاي سوزناک او که به دائقه عموم خوش آيند است. اين عشق مجاز است که در قصيده زفاف شاعر که شب عروسي معشوقه هم هست؛ با يک قوس صعودي اوج گرفته؛ به عشق عرفاني و الهي تبديل ميشود. ولي به قول خودش اين عشق مجاز به حالت سکرات بوده و حسن طبيعت هم مدتها به همان صورت اولي براي او تجلي کرده و شهريار هم بازبان اولي با او صحبت کرده است.

اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگي شهريار در خلال اشعارش خوانده ميشود و هر نوع تفسير و تعبيري که در آن اشعار بشود به افسانه زندگي او نزديک است. عشقهاي عارفانه شهريار را ميتوان در خلال غزلهاي انتظار؛ جمع وتفريق؛ وحشي شکار؛ يوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ وناي شبان و اشک مريم: دو مرغ بهشتي....... و خيلي آثار ديگر مشاهده کرد. محروميت وناکاميهاي شهريار در غزلهاي گوهرفروش: ناکاميها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوي شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بيان شده است. خيلي از خاطرات تلخ و شيرين او در هذيان دل: حيدربابا: مومياي و افسانه شب به نظر ميرسد.

استاد شهريار سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پربار و افتخار در ۲۷ شهريور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلي پيوست و پيکرش در مقبره الشعراي تبريز که مدفن بسياري از شعرا و هنرمندان آن ديار است به خاک شپرده شد.

 

منابع :

http://www.irib.ir/occasions/shahriyar/shahriyar.htm

 

http://www.niksalehi.com/shahryar.htm

 

http://www.shahryareahleghalam.persianblog.com/

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 26 اسفند 1393 ساعت: 18:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگی نامه استاد شهریار

بازديد: 325

 

تحقیق درباره زندگی نامه استاد شهریار

مقدمه :

 

از غم جدا مشو كه غنا ميدهد به دل       ،اما چه غم غمي كه خدا مي دهد به دل

غم صيقل دل است خدا زما نگير           ،اين جوهر جلي كه جلا مي دهد به دل

مايهء شعر ابتدا آن تاثيرو ارتعاش لطيفي است كه بدون اراده بر روي اعصاب انساني نقش مي بندد.همانطوركه جنبه ظا هري آن بلا اراده از قبيل گريه،خنده،انقباض وانبساط اعصاب غطات است.جنبه معنوي آن نيزروي شعرازقبيل شهامت،نور،رقت وصلابت وغيره خواهدبود.اين مايهءشعرمانندامواج لطيفي درطبيعت است وياازدستگاه عصبي ديگري تحويل گرفته وبه صورت شعر به دستگاه عصبي ديگران تحويل داده مي شود.

( توضيح مختصري درباره زندگي شهريار )

زنده ياد سيد محمدحسين بهجت تبريزي درسال1285ه.ش چشم به جهان گشودپدرش حاج ميرزا خشكنابي مردي دانشمند،خوشنويس ويكي ازوكلاي معروف دادگستري تبريز بود.دوران كودكي شهريارباايام انقلاب تبريزدرجريان نهضت مشروطه واشغال آذربايجان به وسيله روسهاهمزمان بودوچندسالي رابه اجباردرروستاهاي اطراف تبريزوازآن جمله ده آباداجدادش،خشكناب به سر بردكه بايادماندنيهاي شيرين همراه بود.همانجاباديوان حافظ آشنا شد.آشنايي ودوستي دير پايي كه تا پايان زندگي ادامه يافت اوخود بارهاگفته است هرچه دارم ازدولت حافظ دارم.

شب هابه گنج خلوتم آوازمي دهند             ،كه خفته گنج خاريتان بازمي دهند

گويي به ارغوان مناجاتتان موج                 ازبارگاه حافظ ام آوازمي دهند

مارارسدحديثه حافظ،كه وصف گل،            قافيه پردازميدهند

پس ازخروج سربازان روسي وبازگشت آرامش وامنيت به تبريزبازگشت ودرمدرسه متحره سرگرم تحصيل شد.سال1300به تهران آمد ودرمدرسه دارالفنون به آموزش پزشكي پرداخت ودرهمين دوران بود كه عشق مجاز به سراغش آمدواوراچون پركاهي بازيچه امواج خروشان خودكرد.يك سال به پايان دوره آموزشي ودستيابي به دانشنامه پزشكي باقي مانده بود كه دارلافنون وكتابهاي درسي پزشكي رابوسيدوكنارگذاشت وچون پروانه اي پروبال سوخته درطواف شمع وجود معشوق ازديگرمظا هرزندگي گسست.

بعدازترك تحصيل به خراسان وبه ديداركمال الملك نقاش برجسته آن روزگارشتافت وشعري هم با عنوان(زيارت كمال الملك)به اين مناسبت سرود.

پس ازان دوران بارها امكانات مناسبي فراهم آمداماهرگز زيربارادامه تحصيل نرفت وخيرخواهي دوستان ونزديكان رانپزيرفت.درسال1310به ناگزيرواردخدمات دولتي شدوسالهاي رادرشهرهاي مشهدونيشابورسپري كردوپس ازچندبارتغييرشغل سرانجام درسال1351به تهران بازگشت ودربانك كشاورزي به خوقي كه نمي توانست باخلق وخوي وي سازگار باشدادامه داد.

 

كارغيرهنرنه كارمن است                             ،هركس مردكارخويش تن است

خدمت مااراده رفتن نيست                            ،مهملي گفتن وسنفتن نيست

من به كارحساب مردني ام                           ،بلكه بااين حساب،مردني ام

 

يكي از آرزوهاي شهريارسفربه شيرازوديدارارامگاه سعدي وحافظ بوداماعجيب است كه بعدازمدتهامقدمات برآوردن اين آرزوفراهم شد.شهرياربيشتراوقات خويش راباشعروادب سرمي كردوبه ويژه درسالهاي انقلاب وپس ازان به موضوعات ديني واخلاقي روي آورد.اودرجواني به موسيقي نيز عشق مي ورزيدوگفته اندسه تاررا نيكومي نواخت.چندسه تارنيزداشت كه يكي ازآنهاسه تارمرحوم درويش خان بودوهديه اي ازسوي زنده يادصبا به شهريار.استاد فقيه ابوالحسن صبارابطه دوستانه ونزديكي با شهريار داشت وشهريارنيزقطعه هاي وغزل هاي درستايش وبزرگ داشت اين موسيقي دان هنرمندسروده است.

 

نخستين مجموعه سروده هاي شهرياردفتركوچكي بودكه درسال1308به چاپ رسيدوپيشکسوتان چون استادان فقيه (سعيدنفيس،پژمان بختياري-ملك الشعرابهار)مقدمه هاي بران نگاشتند.اين ديوان كوچك چنان ملك الشعرابهارراتحت تاثير قرارداده ودگرگون كرده بودكه شهريارجوان25ساله راافتخارايران وجهان ناميد.

شهريارمانندهرهنرمندراستین، سخترين،بي رحم ترين وبيناترين نقادخودبودوبه همين دليل نيزازچاپ ديوان اشعارش طفره مي رفت ومعتعقدبودكه چنين كاري را نبايدباشتاب زدگي انجام دادودرمقابل پافشاري دوستانش چنين گفت:خيلي شعرمي گويندوخيلي شعرچاپ مي كنندشاعرونويسنده كه احترام خودرانگاه مي داردبايد براي خوانندگانشان هم احترام بگذارندهم چيزرانمي شودچاپ كرد.

وسرانجام ويدرسال1367به سن 84سالگي درگذشت ودرمقبره الشعرا(سرخاب)تبريز مدفون گشت.

(تخلص وويژگي ظاهري) :

نخست بهجت تخلص مي كرداماپس ازچندي باتفال ازديوان خواجه تخلص(شهريار)رابرگزيد.درسياي ظاهر:قدمتوسط،چهارشانه،درشت استخوان وچشماني نجيب و نافذداشت.اماسياي باطن اوراكه درافكاروتخيلات شاعرانه مي بينيم چنانكه بايدقابل شناسایي نيست،گاه همانندكودكي معصوم است وگاه سالمندي جهان ديده،زماني چون انساني روحاني وزماني قلندري رند،روزي شهسواري دليروديگر روز درويشي افتاده وبردبارنه تنهاعاشق كانون خانواده بلكه شيفته ي تمامي مردم سرزمينش بود.

(شعر شهريار) :

محمدحسين شهرياردرسرودن انواع شعرسنتي فارسی ازقصيده ومثنوي گرفته تاغزل وقطعه ورباعي مهارتي داشت.گذشته ازاين درطريقت نيمايي نيز طبع آزمايي كرده وقطعات زيباي چون(اي واي مادرم- دومرغ بهشتي-موميايي- پيام به انشتين)ازخودبه يادگارگذاشته است دراشعار نيمايي اوبه ويژه درپيام به انشتين روح انسان دوست وهنرروي باجهان انساني موج ميزند.دركنارهمه اين هاشهرياربه زبان مادري خود يعني تركي آذربايجاني اشعاري سروده است.منظومه سلام به حيدرباباي اوكه به فارسي هم ترجمه گشته ازشاهكارهاي ادبيات تركي آذربايجاني است.عنوان تركي منظومه(حيدرباباسلام)است درآن شهرياربادلدادگي تمام اززيباي هاي روستاوفرهنگ روستاي كه خود به آن متعلق بوديادكرده است به همين اعتبارمي توان شهرياررا(شاعرحيدربابا) و(شاعرشكوه روستا) نام نهاداين منظومه نخستين باردرسال 1332در تبريزمنتشر شدوابتدادرميان اهالي آذربايجان وبه تدريج درسراسرايران شهرت يافت.

شهرياربه شاعران طرازاول فارسي يعني فردوسي،سعدي،مولوي وبه ويژه حافظ عشق مي ورزيد.بيشترلطائف طبع شهرياردرقالب غزل نمودارگشته است .غزل هاي اوازيادگارهاي دوران جواني وروزگارپختگي است به ويژه ازلحاظ زبان واحساس در اوج است گويي اودر غزل ازتجربيات سه غزل سراي نامي ايران : مولوي- سعدي-حافظ هنرمند گشته.

ازجمله غزل هاي اوميتوان به ناله ناكامي- توبعان ودگران- شكرين پسته خاموش- غروب نيشابور- يوسف گم گشته- ساز صبا- ناي شعبان- اشك مريم و مدال محبت اشاره كرد . اماامروزه بيشتربه خاطرسروده هاي مذهبي چون علي اي هماي رحمت- شب وعلي- مناجات- درس محبت درميان مردم شهرت ومحبوبيت يافته بااين همه شهريارشاعري است كه درزمينهاي متنوع وگوناگون مانند موضوعات اجتماعي- ملي- تاريخي ووقايع ورويدادهاي عصري به سرودن پرداخته.

 

يكي از غزل هاي او                                 (زندان زندگي)

 

تاهستيم اي رفيق نداني كه كيستم،           روزي سراغ وقت من آيي كه نيستم

 

درآن آستان مرگ كه زندان زندگي است،تهمت به خويشتن نتوان زد كه نيستم

پيداست ازگلاب سير شكم كه من چوگل، يكروزه خنده كردم وعصري گريستم

طي شددو بيست سالم وانگاركن دويست، چون بخت كامم نيست چه سود از دويست گوهرشناس نيست دراين شهر شهريار، من درصف خزف چه بگويم كه چيستم ؟

منابع

دكتر ياحقي - محمد جعفر- جويبارلحظه ها- سال1381

دكترسنگري- محمدرضا- ادبيات فارسي- انتشارات كتابهاي درسي ايران چاپ - 1381

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 26 اسفند 1393 ساعت: 18:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره یادگیری همیاری

بازديد: 637

تحقیق درباره یادگیری همیاری

مقدمه

      انسان عمدتاً (طبیعتاً) اجتماعی آفریده شده است و زندگی او بدون همکاری و همیاری بی معنی است. از این رو بسیاری از مطالب را در جمع می آموزد. همیاری یکی از رویکردهای تدریس است که دانش آموزان را درگیر خود آموزی و مسئولیت پذیری و تلاش و کوشش می کند. در این رویکرد از یادگیری فرصت هایی پدید می آید که یادگیرندگان در موقعیت هایی چون کار گروهی و تعامل چهره به چهره در هم آموزی و انتقال آموخته ها به یکدیگر می کنند.

       انسان در تمام طول زندگی خود یاد می گیرد و با یادگیری خود تغییر می کند. بدون یادگیری تطابق و بقاء برای انسان غیر ممکن است.

       یادگیری نقش اساسی در زبان؛ و عادات نگرش و عقاید در شخصیت. خصایص؛ هم از لحاظ سازگاری و هم از جهت ناسازگاری ایفا می نماید.

 

 

 

 

 

 

 

تعریف یادگیری

      اکثر مرم و بسیاری از معلمان یادگیری را عبارت از «کسب درآمد اطلاعات، معلومات یا مهارتهای خاصی» می دانند. عده ای آن را «انتقال مفاهیم علمی از فردی به فرد دیگر» تصور             می کنند. رفتار گرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری تعریف کرده اند.

      هیلگارد و مارکوئیز یادگیری را اینگونه تعریف کرده اند: «یادگیری عبارتست از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه» .

       یادگیری از طریق همیاری یک خط مشی آموزشی منظم و سازمان یافته است که درآن گروه های کوچک دانش آموزان برای رسیدن به یک حرف مشترک کار می کنند.

      یادگیری عبارتست از تغییرات جزئی یا پیچیده در رفتار بالقوه و شناخت موجود زنده به گونه ای که این تغییر نسبتاً دائمی بوده و بر اثر تجربه به وجود آمده باشد.

«عوامل مؤثر در یادگیری»

1- آمادگی شاگرد: باید از لحاظ جسمی،  عاطفی، عقلی و. .. رشد کافی کرده باشد تا بتواند بخوبی یاد بگیرد و از هر نظر آماده باشد.

2- انگیزه و هدف: دانش آموزان باید نسبت به موضوع میل و رغبت و علاقه داشته باشد تا به هدف مورد نظر برسند.

3- تجارت گذشته: آموخته ها و تجربه های گذشته شاگرد باعث می شود تا دانش آموزان مطالب جدید را بهتر بفهمند.

4- موقعیت و محیط یادگیری: موقعیت یادگیری باید از هر نظر مطمئن باشد و دارای شرایط فیزیکی مناسب، تجهیزات و امکانات آموزشی و ... باشد.

5- روش تدریس معلم: معلم باید از نظر تدریس کلامی و جسمانی و ... بدون عیب باشد.

6- تمرین و تکرار: تأیید تمرین و تکرار در کل فرایند یادگیری و حیطه های مختلف آن به ویژه در حیطه روانی - حرکتی انکار ناپذیر است.

نظریه های یادگیری

1- نظریه ثرندایک (کوشش و خطا)

      یکی از نظریه پردازان نظریه شرطی ادوار ثرندایک است که در سال 1898 نتیجه پژوهش های خود را در کتابی به نام «هوش حیوانات» نوشت. وی معتقد بود یادگیری در انسانها و حیوانات یادگیری از طریق کوشش و خطاست، او بعدها آن را یادگیری از گزینش و پیوند نامید یا به عبارت دیگر عکس العمل یا پاسخ موجود زنده در برابر محرک یا محرک های دیگر است که شامل : 1- قانون اثر . 2- قانون آمادگی. 3- قانون تمرین است.

2- نظریه برونر: جروم برونر یک روانشناس آمریکاییست که در زمینه یادگیری شناختی به مطالعه و تحقیق پرداخته. برونر دیدگاه های خود را در کتابی به نام به سوی یک نظریه آموزشی مطرح کرده است. وی یادگیری را یادگیری اکتشافی معرفی  می گند. برونر معتقد است که نظریات آموزشی باید جوابگوی این سؤال باشند که چگونه می توان بهتر و بیشتر آموخت نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیری بپردازند. به اعتقاد او باید شاگرد را با مسئله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راه حل آن قدام کنند. برونر در تبیین بحث خود بر چهار عامل تأکید بسیار دارد. 1- تأکید بر فرایند یادگیر. 2- تأکید بر ساخت یادگیری. 3- تأکید بر اهمیت شهود. 4- تأکید بر انگیزش درونی.

«الگوهای یادگیری»

1- یاگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک: این یادگیری از بنیادی ترین انواع یادگیری است. در این الگو یادگیری «پاسخ» حاصل یک محرک شناخته شده است.

2- یادگیری از طریق مجاورت: نظریه های یادگیری خاطر نشان می کنند که فقط مجاورت ساده یک حادثه با حادثه دیگر می تواند منجر به یادگیری شود.

3- یادگیری از طریق شرطی شدن فعال: یادگیری از طریق شرطی شدن فعال یکی دیگر از انواع یادگیری بنیانی و اساسی است که در تغییر فن آوری رفتار کاربرد وسیعی دارد.

4- یادگیری از طریق مشاهده: نوع دیگر از انواع یادگیری هایی که نیاز به شناخت و تحلیل دارد یادگیری از طریق مشاهده سرمشق گیری و تقلید است. بسیاری از دانش ها و مهارتها و گرایش ها از طریق مشاهده و تقلیل آموخته می شوند.

5- یادگیری از طریق شناخت: یادگیری انسان در اثر شناخت روابط بین محرکها حاصل می شود نه رابطه هایی بین آنچه در اصطلاح محرک و پاسخ نامیده می شود.

6- یادگیری از طریق همیاری (مشارکتی): یادگیری از طریق همیاری یک خط مشی آموزش منظم و سازمان یافته است که در آن گروه های کوچک دانش آموزان برای رسیدن به یک هدف مشترک باهم کار می کنند یادگیری به روش همیاری ممکن است به صورت زیر مجموعه ای از یادگیری یاران در نظر گرفته شود. که نوعی تجربیات یادگیری گروه،  نظیر تدریس خصوصی همتایان، پژوهش های تحقیق دانشجویان، گروه های بحث کوتاه مدت، ارتباط های یادگیری و فنون و دیگر را در بر می گیرد.

     در این روش باید در مورد یک موضوع همه دانش آموزان با هم تلاش و کوشش و تحقیق نمایند و یکدیگر را در حل مشکلات یاری نمایند و حتی هنگامی که یک یا دو نفر از اعضای تیم بیشتر کار را انجام می دهند نتیجه کاهش می یابد که این یادگیری از طریق همکاری نامیده                می شود نه یادگیری از طریق همیاری.

     یادگیری از طریق همیاری علاوه برآن اغلب در دیگر شکل های یادگیری از طریق همکاری به کار می رود. یکی از جنبه  های تکالیف واگذار شده مناسب است . این گروه بندی معمولاً برحسب نژاد، طبقه، جنس، پیشرفت قبلی و دیگر مشخصه های فرضی مناسب به وسیله مربی ناهمگن انجام می شود. واگذاری تکالیف مناسب به دانش آموزان در گروه های یادگیری از طریق همیاری طرز تلقی های اصلاح شده آن ها را به دست اشخاصی که زمینه های متفاوتی دارند سوق می دهد که معلم در مقام مربی یا تسهیل کننده مشخصه دیگری از یادگیری از طریق همیاری با شکل های یادگیری از طریق همکاری است. او بیشتر از یک ناظر خبره ی دهنده ی اطلاعاتی مانند یک، سخنران، محیط یادگیری را به نحوی سازمان می دهد که دانش آموزان در تعامل بیشتری با یکدیگر و با معلم باشند.

       از دانش آموزان انتظار می رود که در قبال روش سخنرانی سنتی و چهره به چهره های بحث و سخنرانی مسئولیت بیشتری برعهده بگیرند. یک جنبه اضافی یاگیری از طریق همیاری توجه آشکار آن به مهارتهای اجتماعی است در یادگیری از طریق همیاری ساختار رسمی برای تشویق چنین رفتارهای اجتماعی همانند شنیدن، فعال، همکاری، احترام به دیگران طراحی شده است. یک ساختار پیچیده تر فرایند گروهی است، فنی که در آن هر عضوی از گروه رفتار هم گروه خود را بر اساس ضوابط تبیین شده ارزیابی می کنند و برداشت خود را به معلم یا هم گروه خود برای بحث یا رتبه بندی گزارش می دهد. بالاخره یادگیری از طریق همیاری برای حل مسئله بصورت چهره به چهره تأکید می کند. اغلب حل این مسئله بلافاصله  بعد از خواندن یا سخنرانی اتفاق           می افتد و به دانش آموزان اجازه می دهد اطلاعاتی که اخیراً به دست آورده اند استادانه سازماندهی کنند و آنها را به حافظه دراز مدت انتقال دهند.

1- روش پازل(معما) : در این فن معلم به هر یک از اعضای گروه یک بحث کوچک متفاوت واگذار می کند. دانش آموزان در مباحث واگذار شده تحقیق می کنند سپس در گروه های کارشناسی با یکدیگر گروه هایی که همان موضوع کوچک برای بحث به آنها واگذار شده است برداشت خودشان را از موضوع تصحیح و پالایش می کنند آنگاه اعضای گروه به گروه های اصل خود برمی گردند خود را به تمام گروه آموزش دهند.

2- مباحث ساختاری: در این روش قسمتهای متفاوت یک عمل به زوج هایی با گروه های چهار نفره واگذار می شود هر زوج یک قسمت موضوع را (یا خلاصه ی تهیه شده به وسیله معلم) بررسی می کند. زوج درباره موضوع بحث می کنند نه برای مجاب کردن طرف مقابل - بلکه برای آنکه تا آنجا که ممکن است اطلاعات بیشتری درباره موضوع ارائه شود سپس زوج ها قسمت های موضوع خود را با هم عوض می کنند و بحث ها را برای جنبه های دیگر همان موضوع توسعه می دهند.

3- تحقیق گروهی : در این روش به دانش آموزان آزادی زیادی چگونگی تشکیل گروه هایشان هدایت تحقیق و ارائه ی ایده هایشان به تمام کلاس داده شده است. اغلب در کلاس یک بازی مختصر، نمایش فیلم ویدیو یا اسلاید، ایفای نقش و یادیگر انواع اجرا، ارائه شود. به هرحال با وجود این شکل دانش آموز محور از یادگیری به طریق هم یاری، مربی به فعالیت انفرادی در پروژه ی گروهی نمره می دهد تا از پدیده ی تسلط یا از زیر کار در رفتن جلوگیری کند.

به هرحال کاربرد مؤثر در یادگیری هم یاری باید به جنبه های زیر توجه کرد:

1- اهداف یا مقایسه آموزش به طور واضح مشخص شوند. 2- گروه ها برای بهبود برخی نگرشها، آموختن برخی مطالب یا تمرین در اجرای یک وظیفه طراحی شوند. 3- تعدادی از اشکال ارزیابی انفرادی  دانش آموزان مشخص شود.

4- تقسیم موفقیت های گروهی دانش آموزان: در این فن یادگیری از طریق هم یاری دانش آموزان اطلاعاتی را از طریق سخن رانی، فیلم یا خواندن و ... به دست می آورند و سپس کار برگی برای کامل کردن دریافت می کنند. کاربرگ ممکن است مطالعات موردی، مسایلی برای حل کردن یا دیگر وظایف را شامل شود. وقتی که تمام اعضا موافقت کردند وظایف خود را انجام دهند معلم را فرا می خوانند.

       مربی ممکن است از یک نفر یا همه ی اعضای گروه آزمونی به عمل آورد تا به وسیله آن از تسلط فردی اعضای گروه بر محتوای واگذار شده اطمینان یابد این یکی از معلم محوریترین فنون یادگیری از طریق مشارکت است.

منابع و مؤاخذ

1- رشد تکنولوژی آموزشی- دوره بیست و یکم آبان 1384/ شماره پی در پی 169.

2- مهارتهای آموزش و پرورش ( روش ها و فنون تدریس)/ دکتر حسن شعبانی/ چاپ هجدهم، پاییز 1383.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 26 اسفند 1393 ساعت: 16:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره نارساییهای نظام آموشی جدید

بازديد: 187

تحقیق درباره نارساییهای نظام آموشی جدید

امروزه يكي از مسائل مهمي كه فكر بسياري از مسئولين و دست‌اندركاران نظام تعليم وتربيت كشور ما را بخود مشغول كرده است ، مسائل ناشي از نارسائي‌هاي نظام جديدمي‌باشد كه منجر به افت تحصيلي دانش‌آموزان دبيرستانهاي دخترانه مشهد شده و خودبعنوان يك مسئله اساسي مطرح مي‌باشد. اين پژوهش در پي شناخت عوامل مربوط به ساختارو محتواي نظام جديد آموزش متوسطه بوده، كه زمينه‌هاي لازم را براي افت تحصيليدانش‌آموزان فراهم كرده است . فرضيه‌هايي كه بدين منظور تدوين شده عبارتند از: -1شيوه برنامه ريزي دروس در نظام جديد آموزش متوسطه يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيليدانش‌آموز محسوب مي‌شود. -2 تغييرات مكرر آئين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي اجرائينظام جديد آموزش متوسطه از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان است . -3 حجمزياد و سنگين دروس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان محسوب مي‌شود. -4شيوه‌هاي سنتي تدريس يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان محسوب مي‌شود. -5نحوه انتخاب رشته در نظام جديد يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان است .-6 عدم تمايل دانش‌آموزان ضعيف نسبت به ادامه تحصيل در شاخه‌هاي كار و دانش و فنيو حرفه‌اي يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان است . ضمنا نگرش دبيراننسبت به هر يك از فرضيه‌هاي فوق با سابقه خدمت آنان بررسي و رابطه ميان هر يكسنجيده شده است . جامعه اين پژوهش متشكل از كليه دبيران شاغل در دبيرستانهايدخترانه نظام جديد و كليه دانش‌آموزان دختر مشغول به تحصيل در اين دبيرستانها كهلااقل ترم چهارم و بيشتر بوده و در يك يا چند درس افتاده‌اند، در نواحي 6 گانهشهرستان مشهد است . نمونه‌گيري در اين پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفيخوشه‌اي انجام شده است . حجم نمونه متشكل از 120 دبير و 300 نفر دانش‌آموز مي‌باشد. با توجه به آنكه موضوع تحقيق نوعي نگرش سنجي بوده، لذا روش تحقيق بكار رفته از نوعپيمايشي است . براي سنجش نگرش دبيران و دانش‌آموزان 2 نوع پرسشنامه ساخته شده يكيمخصوص دبيران و ديگري مخصوص دانش‌آموزان، سئوالات هر دو پرسشنامه براساس مقياسليكرت طراحي (بسيار زياد-زياد-كم-بسيار كم) كه به هر يك از پاسخ‌ها وزني معادل 1 تا 4 داده شده است . براي تجزيه و تحليل اطلاعات از آمار توصيفي و استنباطي استفادهشده، براي مستند سازي فرضيه‌هاي تحقيق از آزمون مجذور كا (X2) استفاده شده است . نتايج عمده حاصل از اين پژوهش عبارت است از: -1 در مورد فرضيه اول: بين شيوهبرنامه‌ريزي دروس و افت تحصيلي دانش‌آموزان در نظام جديد ارتباط معني داري وجوددارد. يعني اينكه شيوه برنامه‌ريزي دروس در نظام جديد از جمله عوامل مؤثر بر افتتحصيلي دانش‌آموزان محسوب مي‌شود. -2 در مورد فرضيه دوم: بين تغييرات مكررآئين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي اجرائي نظام جديد و افت تحصيلي دانش‌آموزان در نظامجديد ارتباط معني داري وجود ندارد. اما اين عامل مي‌تواند بطور غيرمستقيم بر افتتحصيلي دانش‌آموزان تاثير بگذارد. -3 در مورد فرضيه سوم: بين حجم زياد و سنگين دروسو افت تحصيلي دانش‌آموزان ارتباط معني داري وجود دارد. يعني اينكه حجم زياد و سنگيندروس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزان در نظام جديد به شمار مي‌رود. -4 در مورد فرضيه چهارم: بين شيوه‌هاي سنتي تدريس و افت تحصيلي دانش‌آموزان ارتباطمعني داري وجود دارد. يعني اينكه شيوه سنتي تدريس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيليدانش‌آموزان در نظام جديد به شمار مي‌رود. -5 در مورد فرضيه پنجم: بين نحوه انتخابرشته در نظام جديد و افت تحصيلي دانش‌آموزان ارتباط معني داري وجود دارد. يعنياينكه نحوه انتخاب رشته در نظام جديد از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانش‌آموزانبه شمار مي‌رود. -6 در مورد فرضيه ششم : بين عدم تمايل دانش‌آموزان ضعيف نسبت بهتحصيل در شاخه‌هاي كارودانش و فني و حرفه‌اي و افت تحصيلي دانش‌آموزان در نظام جديدارتباط معني‌داري وجود دارد. يعني اينكه عدم تمايل دانش‌آموزان ضعيف نسبت به ادامهتحصيل در شاخه‌هاي كار و دانش و فني و حرفه‌اي از جمله عوامل موثر برافت تحصيليآنها در شاخه نظري به شمار مي‌رود. چكيده به زبان فارسينگرش / دبير / دانش‌آموز / افت تحصيلي Attitude / High school teacher / Student / School drop out صباغيان، زهرا, اردانشگاه شهيد بهشتي ، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي

 

 

 

را مرور مي كنيم.
مسئله افت تحصيلي در نظام آموزش و پرورش در بسياري از كشورهايجهان سوم به صورت حاد مطرح است. منابع و امكانات اغلب كشورهاي جهان سوم محدود است واين مسئله، صرفه جويي، دقت در مصرف و تخصيص اين منابع به بخش هاي مختلف اقتصادي واجتماعي را الزامي مي سازد. بنابراين افزايش سريع جمعيت واجب التعليم اين كشورها،بخش عمده اي از درآمد ملي آنها را مي بلعد. در حالي كه در اغلب اين كشورها هنوز همهكودكان لازم التعليم به مدارس راه نيافته اند و تعداد زيادي از جمعيت بزرگسالانآنها بي سواد هستند،علاوه بر آن مشكل افت تحصيلي در مدارس نيز به حجم اين مشكلاتافزوده مي شود. در كشور ما نيز افت تحصيلي يكي از مشكلات كنوني نظام آموزش و پرورشاست كه همه ساله دهها ميليارد ريال بودجه كشور را به هدر مي دهد.
يافته هايآماري از مدارس كشور نشان دهنده آن است كه افت تحصيلي به صورت مردودي، ترك تحصيلزودرس و يا اشكال ديگر آن مقادير زيادي از منابع مالي ملي و استعدادهاي انسانيجامعه را تلف مي كند.
هرگاه از افت تحصيلي سخن به ميان مي آيد، بيشتر مردم درصددانش آموزان مردودي و يا ترك تحصيل كنندگان از مدارس را يادآوري مي كنند،در حالي كهمردودي ها و ترك تحصيل كنندگان يك دوره آموزشي نسبت به كل دانش آموزان آن دوره،بخشي از افت تحصيلي يك دوره آموزشي محسوب مي شود. اما افت تحصيلي تنها به ايندرصدها محدود نمي شود، بلكه در حوزه مسائل آموزشي مفهوم گسترده تري را به دنبالدارد.
افت تحصيلي داراي دو جنبه كمي و كيفي است. افت تحصيلي كمي عبارت است ازدرصد دانش آموزان يك دوره آموزشي كه به سبب مردود شدن و يا ترك تحصيل نتوانسته اندآن دوره تحصيلي را با موفقيت به پايان برسانند. در مفهوم افت تحصيلي كيفي نيز بهنارسايي در دست يابي به هدفهاي تعيين شده آموزشي و يا عدم تحقق بخشي از اين هدفهااشاره شده است. لذا تفاوت بين دانش و مهارت فارغ التحصيلان يك دوره آموزشي و هدفهايتعيين شده براي اين دوره را با افت تحصيلي كيفي نشان مي دهند.
افت تحصيلي چيست؟
افت تحصيلي عبارت است از وقوع ترك تحصيل زودرس و تكرار پايه تحصيلي در نظامآموزش و پرورش يك كشور. اين تعريف از افت تحصيلي تا اندازه اي محدود است، زيراانواع ديگر افت تحصيلي در اين مفهوم ناديده گرفته شده است.
افت تحصيلي در كشورما نيز رقم قابل توجهي را تشكيل مي دهد و هر سال نيز اين پديده آموزشي به صورتمردودي، ترك تحصيل زودرس و يا ساير اشكال آن تأثيرات نامطلوبي را در حيات فردي وخانوادگي افراد بر جاي مي گذارد و علاوه بر لطمات اقتصادي بر حوزه آموزشي، موجبنابسامانيهاي اجتماعي نيز مي شود.

زمينه ساز افت تحصيلي چيست؟
هيچ چيزمانند ضايعات تعليم و تربيت در سرنوشت ما و دانش آموزان موثر نيست، زيرا نه تنهاتعليم و تربيت ناقص، بودجه ملي را هدر مي دهد، بلكه از همه مهمتر، قسمتي از عمركودكان و نوجوانان را هنگام تحصيل در مدرسه كاملاً تلف مي كند.
همچنين اگر بخشاعظم اين افت تحصيلي در دوران بلوغ اتفاق بيافتد، مي تواند موجب بروز ناكامي در فردشود. ارزشيابي هاي انجام شده در مورد كيفيت آموزشي نشان مي دهد كه در سالهاي اخيربا توجه به فراواني تعداد مدارس و افراد مدرسه رو، تغييرات قابل توجهي از لحاظ كيفيدر نظام آموزش و پرورش ما حاصل نشده است.
يكي از دلايل افت تحصيلي به روش هايتدريس معلمان برمي گردد. روش هاي تدريس كه يكي از عناصر جدايي ناپذير فرآيند آموزشو پرورش است، بايد در بررسي هاي مربوط به افت كمي و كيفي تحصيلي مورد توجه قراربگيرد. لذا تدريس را نبايد وسيله اي براي انتقال دانش از ذهن معلم و يا چند كتاب بهذهن دانش آموز تلقي كرد. بلكه مراد از تدريس، فراهم كردن شرايط مناسي است كه تحت آنشرايط، دانش آموز بايد به يادگيري بپردازد.
از ديگر عوامل موثر در افت تحصيليمي توان به نقش معلم نيز اشاره كرد. معلم كه در گذشته به عنوان منبع دانش و اطلاعاتبه شمار مي رفت و نقش اصلي انتقال دانش و اطلاعات به ذهن دانش آموزان را عهده داربود.
امروزه با وجود و بسط رسانه هاي شنيداري و ديداري راديو، تلويزيون،سفرنامه ها و... منابع اطلاعاتي دانش آموزان گسترش يافته است، بنابراين نقش معلمنيز هر روز كمرنگ تر مي شود. از سوي ديگر عوامل اجتماعي و شرايط زندگي نيز به نوبهخود تغيير مي كنند و تحول مي يابند.
بنابراين لازم است كه معلم داراي بهره هوشيو استعداد ذهني بالاتري باشد، همچنين به حرفه معلمي عشق بورزد، دانش آموزان را دوستبدارد و از سلامت بدني و مهارتهاي شغلي و تخصصي بالايي نيز برخوردار باشد. در خاتمهمي توان به عوامل موثر اقتصادي مانند فقر اقتصادي، وضع مسكن، ميزان درآمد و عواملفرهنگي ديگر مانند فراواني دانش آموزان در يك كلاس و تحصيلات والدين و علل روانيمانند اختلالات رواني و معلوليت هاي ذهني و جسمي دانش آموزان و همچنين علاقه به درسدانش آموزان نيز اشاره كرد.
كاربرد اصطلاح افت يا اتلاف (Wastage) در آموزش وپرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است و لذا آنان آموزش و پرورش را به صنعتيتشبيه مي كنند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه اي را كه بايد به محصول نهايي تبديلشود، تلف نموده است و در نتيجه مطلوبيت مورد انتظار را در جامعه به بار نياوردهاست. شايد اين تشبيه چندان خوشايند كارشناسان آموزشي نباشد و اصطلاح قصور در تحصيليا واماندگي از تحصيل مطلوبتر باشد.
با وجود اين از نقطه نظر منابع مالي وبودجه اي كه جامعه در اختيار نهاد رسمي تعليم و تربيت قرار مي دهد، بدون شك آموزش وپرورش يكي از بزرگترين مشاغل كارآفرين اقتصادي جهان را داراست.
بسياري ازدولت ها، برنامه آموزش و پرورش را در رأس ساير برنامه هاي خود قرار داده اند.
بدين ترتيب در پانزده كشور آسيايي با اينكه تعداد اطفالي كه به مدرسه ابتداييمي روند هفتاد درصد افزايش يافته است، اما هنوز نيازهاي آموزشي جهان سوم برآوردهنشده است. در مورد علاقه مندي خانواده ها به تحصيل و ميزان سواد والدين و تأثير آندر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان توسط «كارسون وروت» تحقيقاتي انجام شده است كه نتايجحاصله نشان مي دهد كه مشخصه اصلي كودكان تيزهوش اين است كه آنان خانواده هاي پرمهرو محبتي داشته اند و خود والدين آنها علاقه وافري به يادگيري فرزندانشان داشته اند.
لذا اين پژوهش وجود همبستگي ميان هوش و پيشرفت تحصيلي كودكان و وضع و منزلتاجتماعي والدين آنها را اثبات مي كند. همچنين اين نشان دهنده آن است كه بهره هوشيكودكان، با موفقيت اجتماعي و اقتصادي والدين آنها همبستگي مثبتي دارد.
هرچهموقعيت اجتماعي و اقتصادي پدر و مادر بهتر باشد، بهره هوشي كودك نيز بالاتر خواهدرفت و در نتيجه در دروس پيشرفت خواهد داشت.
به باور «كارسون» در كتاب خود تحتعنوان «تربيت كودكان تيزهوش»، با اينكه دانش آموزان تيزهوش غالباً بلند پرواز وكوشا هستند، مع هذا، گاهي در دروس خود نمرات بسيار كمي مي گيرند و نسبت به يادگيريبي اعتنا و حتي متنفر از آن هستند و به همين علت استعداد عالي آنها كه ممكن است از۱۲۵هم بيشتر باشد، پوشيده مي ماند. علت چيست؟ وضع خانوادگي را مي توان از عللاساسي دانست و مسلم است كه از هم پاشيدگي خانواده تأثيرات نامطلوبي در كودكان دارد.
امروزه آموزش و پرورش كشور ما، عليرغم تمامي تلاشها، هنوز جايگاه واقعي خود راپيدا نكرده است. مي دانيم كه كيفيت آموزش و پرورش از كميت آن مهم تر است. زيراكيفيت برتر آموزشي، مي تواند تحولات عميق تري را در بين دانش آموزان فراهم كند. امروزه اين حقيقت بر همگان روشن شده كه دانش آموزان در ارتقاي كيفيت آموزشي از سايرمتغيرها نظير كيفيت معلم و امكانات و تجهيزات و برنامه هاي آموزشي به مراتب مهم ترهستند. پس، بر اين اهميت تأكيدكنيم.

 

 

جذ ب دانشجويان ممتاز كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد بدون آزمون دردوره دكترا

دانشگاه آزاد اسلامي، دانشجويان ممتاز مقطع كارشناسي ارشد رابدونآزمون در دوره دكتري مي پذيرد.
دكتر عبدالله جاسبي رييس دانشگاه آزاداسلامي در گفت وگو با ايسنا با اشاره به آيين نامه حمايت از نخبگان و دانشجويانممتاز دانشگاه، افزود: دانشگاه آزاد اسلامي كليه دانش آموختگان مقطع كارشناسي ارشدرشته هاي مختلف تحصيلي را از تمام دانشگاههاي داخل و خارج از كشور، اعم از دولتي وغيردولتي كه معدل كل آنها حداقل ۱۷ و همچنين نمره پايان نامه آنها عالي يا حداقل ۱۸باشد و كليه دانشجويان رتبه هاي اول كارشناسي ارشد و برندگان رتبه هاي اول، دوم وسوم المپيادهاي علمي دانشجويي و دانش آموزي و جشنواره هاي علمي خوارزمي و مشابهينآنها را كه به تائيد شوراي هدايت استعدادهاي درخشان رسيده باشند، بدون شركت درآزمون ورودي براي گذراندن دوره دكتري رشته مربوطه مورد بررسي قرار مي دهد و براساسظرفيت اضافي خود و الويت بندي به تدريج آنها را مي پذيرد.
وي اظهار كرد: پذيرشدانشجويان ممتاز در رشته هاي مختلف دانشگاه آزاد برابر با ظرفيتي است كه در هررشته، توسط معاونت آموزشي تعيين و اعلام مي گردد و چنانچه تعداد متقاضيان در هررشته بيش از ظرفيت اعلام شده باشد گزينش براساس امتيازبندي انجام مي شود.
بهگفته دكتر جاسبي، همچنين به كليه متقاضيان استفاده از اين تسهيلات به ازاي هر نيمنمره معدل بالاي ۱۷ يك امتياز، به ازاي هر نيم نمره بيشتر از حداقل نمره پايان نامهعالي (۱۸) يك امتياز و به ازاي چاپ مقاله يا كتاب براساس آئين نامه مربوطه (ارتقاءهيات علمي دانشگاه) امتياز تعلق مي گيرد.
وي تاكيد كرد كه هيچ يك از موادآئين نامه هاي پژوهشي و مقررات دانشگاهي در مورد اين قبيل دانشجويان لغو نمي شود واين دانشجويان همانند ساير دانشجويان موظف به رعايت كليه مقررات آموزشي دانشگاههستند.
رييس دانشگاه آزاد اسلامي با تاكيد بر اينكه قطعاً كساني كه سن كمتريدارند و پس از گذراندن دوره دكتري سال هاي بيشتري مي توانند به نظام خدمت كنند، دراولويت پذيرش قرار دارند، گفت: البته آزمون دوره هاي دكتري همچنان پابرجاست و ظرفيتاصلي ما از ميان داوطلبان موفق در آزمون پذيرش خواهد شد و موافقت گروههاي دورهدكتري نيز براي قبول افراد پس از مصاحبه شرط نهائي براي پذيرش است

 

تعطيلي‌هاي نابهنگام مدارس به علت دلايلي مانند سرما و آلودگي هوا، درسي براي زندگي دانش‌آموزان است.

تعطيلي‌ مدارس كه به علت بارش برف و باران و يا آلودگي هوا پپش مي‌آيد، يك يادگيري براي دانش‌آموزان محسوب مي‌شود. دانش‌آموز در روزي كه تعطيل است، فكر مي‌كند كه دليل تعطيلي چيست و چرا مدرسه تعطيل شده است و همين تفكبسيار با ارزش است. آموزش و پرورش با تعطيلي نابهنگام مدارس به دانش‌آموزان مي‌آموزد كه تنها به فكر آموزش آنها نيست و ارتقاي فرهنگ و سلامتي دانش‌آموزان را مدنظر دارد و اينگونه آموزشها حفظ كردني نيست بلكه تجربي است. در خصوص افت تحصيلي دانش‌آموزان در تعطيلي‌هاي نابهنگام مدارس نيز اگر دانش‌آموزان مشكل اساسي در اين زمينه داشته باشند شورا و معلمان مدرسه با برگزاري كلاسهاي مختلف تقويتي و جبراني اين مشكل را حل مي‌كنند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 26 اسفند 1393 ساعت: 16:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 824

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس