پروژه و تحقیق رایگان - 30

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره انواع خشک کن

بازديد: 135
تحقیق درباره انواع خشک کن

انواع خشک کن

خشک کن های کابینی:

این خشک کن از دستۀ خشک کن های غیر مداوم است که در حد عملیات های کوچک یا نیمه صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد . خشک کن های کابینی همان طور که از اسمشان مشخص است به صورت یک اتاق یا کابین ساخته می شوند .

هوا بوسیله ی فن از میان گرم کننده های این دستگاه عبور داده و توسط صفحاتی به نام BAFFIE این هوای گرم در داخل دستگاه هدایت می شود . درجه حرارت هوای مورد استفاده بین c 65 c60 و حداکثر تا c 90 است .

جهت حرکت هوای گرم اکثراً به صورت افقی یعنی موازی بر سینی ها می باشد ولی در صورتی که مواد غذایی خشک شده سبک باشد و احتمال به هوا برخاستن قطعات خشک شده وجود داشته باشد جهت حرکت هوای گرم عمود بر سطح مادۀ غذایی است از مشکلاتی که برای سیستم می توان مطرح کرد این است که سینی هایی که در محل خروج هوای گرم قرار دارند با هوای خروجی که دارای دمای کم و درصد رطوبتی بیشتری است برخورد می کنند بنابراین غذاهای این قسمت ممکن است به حد کافی خشک نشوند که برای کاهش میزان این نقص یا سینی ها را جابه جا می کنند و یا این که جهت جریان ورود و خروج هوا را برعکس می کنند این خشک کن ها معمولاً برای خشک کردن میوه و سبزی و گاهی گوشت به کار برده می شوند .

 

خشک کن های کوزه ای:

این نوع خشک کن ها که به آن خشک کن اجاقی نیز گفته می شود یک نوع خشک کن  غیر مداوم می باشد و اصولاً خشک کن های غیر مداوم زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که محصولات متنوع بوده و یا مقدار محصول کم و یا محصول فصلی باشد .

این نوع خشک کن در دو طبقه ساخته می شود و فصل مشترک آن ها از جنس پلاستیک و یا چوب به صورت صفحات مشبک می باشد مشعل و یا منابع حرارتی در طبقۀ پائین قرار دارد و هوای گرم از طریق صفحات مشبک به میان توده ی ماده ی غذایی هدایت می گردد با توجه به مساحت قابل توجهی که این سالن ها دارند از هم زدن های مکانیکی جهت زیر و رو کردن محصول استفاده می شود زمان خشک کردن در آن طولانی است و برای جلوگیری از قهوه ای شدن آنزیمی قطعات محصول را قبل از خشک کردن آغشته به محلول سولفید می کنند و یا اینکه محصول را دود گوگرد می دهند از آن جایی که در این روش اصولاً قطعات به صورت یکنواخت خشک نمی شوند مقدار رطوبت آن ها با هم اختلاف زیادی دارد بنابراین پس از خشک شدن قطعات را در جعبه های بزرگی موسوم به جعبه های متعادل سازی SWEETBOX قرار می دهند تا رطوبت قطعات متعادل شود در این خشک کن ها زمان و درجه ی حرارت مورد استفاده بسیار حائز اهمیت است و در صورتی که از درجه حرارت مناسب استفاده نشود در محصول نهایی چین و چروک به وجود می آید از این خشک کن ها برای خشک کردن قطعات برش داده ی سیب زمینی یا سیب نیز استفاده می شود .

خشک کن های تونلی:

از معمول ترین و متداول ترین خشک کن ها در ضایع غذایی هستند و از دسته ی خشک کن های نیمه مداوم می باشند این نوع خشک کن ها شامل تونل هایی است که درون آن واگن های مواد غذایی حرکت می کنند و در انواع همسو و غیر همسو ساخته می شوند در سیستم همسو جهت گردش هوا و جهت حرکت ماده ی غذایی در یک سو و به موازات هم می باشد در نتیجه سرعت تبخیر  آب مواد غذایی در دهانه ی مرطوب یعنی محل ورودی محصول تازه بالا باشد و به همین علت می توانیم بدون این که نگران آسیب های حرارتی باشیم از درجه حرارت های بالا استفاده کنیم در نتیجه سرعت خشک کردن در ابتدای فرآیند بالا است و سطح فرآورده فاقد چین و چروک می باشد اما یکی از مشکلات مهمی که در این روش وجود دارد و ناتوره شدن سریع پروتئین های سطح ماده ی غذایی و ایجاد پدیده ای به نام  سخت شدن سطحی case Hardening می باشد از سوی دیگر هنگامی که ماده ی غذایی غنی از قند باشد به دلیل تبخیر سریع آب از مرکز غذا در ابتدای خشک کن مواد قندی همراه آب از مرکز به روی سطح آمده و در آن جاتشکیل یک لایه ی غیر قابل قبول نفوذ را می دهد در نتیجه سرعت تبخیر آب از ماده بسیار کم شده و داخل قطعات مواد غذایی مرطوب باقی می ماند اما از آن جایی که ماده ی غذایی با هوای سرد و مرطوب تری برخود می کند خطرات ناشی از  حرارت و سوختگی از بین می رود اما این امر این مشکل را هم دارد که در سیستم همسو امکان بدست آوردن محصولی با رطوبت بسیار پائین مشکل است .

در سیستم غیر همسو جهت حرکت هوا و ماده ی غذایی برعکس یکدیگر است . در این نوع خشک کن ها سرعت ابتدای خشک کردن در انتهای مرطوب تونل نسبتاً پائین است بنابراین معمولاً سطح ماده ی غذایی چین چروک است اما از آنجایی که محصول هنگام خروج از تونل با هوای گرم و خشک برخورد می کند پس شرایط به گونه ای است که می توان محصولی با رطوبت پائین نیز بدست آورد از سوی دیگر پدیده ی لخت شدن سطحی و یا مرطوب ماندن مرکز ماده ی غذایی در این روش وجود ندارد به طور کلی راندمان خشک کردن در خشک کن های غیر همسو به مراتب بیش تر از نوع همسو می باشد در برخی از سیستم ها تواماً از هر دو سیستم استفاده می شود یعنی یک تونل مقدماتی به صورت همسو با طول کمتر به دلیل آن که محصول به سرعت خشک شود و آنگاه یک تونل ثانویۀ طویل تر که به طریقه ی غیر همسو عمل می کند قرار می دهند این نوع خشک کن ها عمدتاً برای خشک کردن میوه و سبزی به کار می رود .

خشک کن های کندویی:

این خشک کن ها که از نوع خشک کن های غیر مداوم هستند دارای ساختار بسیار ساده ای می باشند و به صورت سیلویی با m 2 ارتفاع m 5/1 قطر است و کف مشبکی دارد و هوای c60 c 50 از میان این صفحه وارد تودۀ مواد غذایی می شوند در ابتدای این سیستم برای خشک کردن حبوبات و غلات تازه درو شده به کار می رفت اما امروزه برای خشک کردن مرحله ی نهایی  سبزی ها هم کاربرد دارد معمولاً مواد غذایی که با روش های دیگر به رطوبتی حدود 15% - 10% رسیده باشند وارد این خشک کن ها شده و رطوبت آن ها درزمانی حدود 30-12 ساعت به 6% - 2% رسانده می شود استفاده از این خشک کن ها در خشک کردن مرحله ی نهایی سیر و پیاز متداول است .

خشک کن های نواری:

این نوع خشک کن ها از دسته خشک کن های مداوم می باشند معمولاً جهت خشک سبزی ها به کار می رود  و محصول با 10% رطوبت از این سیستم خارج شده و در خشک کن های کندویی به رطوبت نهایی 6%- 5%  می رسد این نوع خشک کن از نظر ساختار شبیه خشک کن های تونلی هستند اما از تسمه یا نوار استفاده می شود جهت اشغال جای کمتر این خشک کن ها در چند طبقه روی هم ساخته می شوند این سیستم نیز می تواند به صورت همسو و یا غیر همسو باشد که معمولاً در انتهای مرطوب هوا از پائین به بالا و در انتهای خشک هوا از بالا به پائین دمیده می شود علت این امر این است که از تعلیق وبه هوا برخاستن مادۀ غذایی پس از خشک شدن جلوگیری شود .

ماده ی غذایی باید به گونه ای باشد که هوا به راحتی از لابه لای آن عبور کند بنابراین استفاده ازا ین سیستم جهت خشک کردن مواد غذایی چسبیده توصیه نمی شود این نوع خشک کن ها برای خشک کردن میوه جات و سبزی ها استفاده می شود اما برای خشک کردن چای ، نخود فرنگی و حتی تولید پودر آبمیوه استفاده می شود .

خشک کن ها با بستر سیال:

در این نوع خشک کن ها هوای گرم دو عمل را انجام می دهد به این ترتیب که با عبور از داخل توده ی ماده ی غذایی از یک سو با انتقال گرما به داخل مادۀ غذایی و متعاقباً با انتقال رطوبت به تبخیر آب کمک می کند و از سوی دیگر مادۀ غذایی به حالت تعلیق در آیند .

علاوه بر هوای گرم صفحه ی مشبکی که مادۀ غذایی بر روی آن  ریخته شده دارای حرکت ارتعاشی است و به تعلیق ماده ی غذایی کمک می کند مواد غذایی که دارای رطوبت بالا یا دانسیته ی بالا هستند در این سیستم قابل استفاده نیستند به همین علت گاهی اوقات ابتدا با استفاده  از خشک کن های دیگر رطوبت ماده ی غذایی را تا 50% کاهش می دهند وسپس از خشک کن بستر سیال به عنوان یک خشک کن تکمیلی استافده می شود .

ازا ین نوع خشک کن ها برای خشک کردن غلات ، حبوبات ، سبزیجات و همچنین قطعات کوچک سیب استفاده می شود مواد غذایی از قبیل نخود سبز و حبوبات را ابتدا با روش های دیگر تا 40% - 30% رطوبت نیمه خشک می کنند وسپس وارد این خشک کن ها می کنند تا رطوبت آن ها به حدود 7% - 6% برسد .

خشک کن های پا ششی:

در این نوع خشک کن ها از یک دستگاه اسپری کننده اتمایزر Atomizer استفاده می شود این دستگاه مخلوط نرم و یکنواخت حاصل از ماده ی غذایی از پیش تغلیظ شده را به صورت قطرات بسیار ریز در می آورد و سپس به داخل محفظه ی مخروطی شکل خشک کن منتقل می کند همزمان با ورود ماده ی غذایی به داخل خشک کن هوای داغ نیز به این محفظه منتقل می شود و در داخل خشک کن ها هوای داغ نیز جریان می یابد دمای هوای داغ مورد استفاده در این محفظه بالا بوده و در حدود c300 c 150 می باشد درا ین خشک کن هر چقدر اتمایزر کامل و یکنواخت تر عمل نماید کیفیت نهایی محصول غذایی بالاتر خواهد رفت در اغلب خشک کن ها پا ششی ماده ی غذایی  خشک شده از سطح زیرین مخروط جمع آوری می شوند و در نهایت توسط یک نقاله به خارج از خشک کن منتقل می شود از مزایای این نوع خشک کن ها می توان به خشک کردن سریع و در نتیجه کیفیت بالای محصول تولیده شده هزینه ی کاربری اندک و سادگی روش به کار گرفته شده اشاره نمود محدودیت های این روش نیز شامل بهای سنگینی تجهیزات مورد استفاده و همچنین لزوم وجود رطوبت نسبتاً زیاد در مادۀ غذایی ورودی به خشک کن می باشد که همین امر سبب افزایش  مصرف انرژی جهت کاهش رطوبت مادۀ غذایی می گردد خشک کن های پاششی در صنایع تولید شیر خشک قهوه فمری ، چای فوری و پودر تخم مرغ کاربرد دارند .

خشک کن های غیر آدیاباتیک :

انتقال حرارت دراین خشک کن ها از طریق هدایت گرما انجام شده و گرما از طریق یک سطح داغ منتقل می شود و شامل انواع : خشک کن های غلتکی / خشک کن های تحت خلاء .

خشک کن های غلتکی:  

این نوع خشک کن از استوانه های خالی فلزی تشکیل شده که روی محورهای افقی می چرخند و از داخل توسط بخار ، آب داغ یا سایر مواد حرارتی گرم می شود .

خشک کن های غلتکی برای مایعات یا خمیرها در سوسپانسیون ریز و نیز برای محلول ها مناسب هستند . خشک کن های غلتکی به سه دسته تقسیم می شوند : یک غلتکی ، دو غلتکی و جفت غلتکی .

مهمترین مسئله مورد نظر هنگام استفاده از خشک کن های غلتکی ضخامت یکنواخت لایه روی سطح  غلتک است که لایه نازک و یکنواختی از غذا از مخزن تغذیه بر سطح غلتک یا استوانه ها یک دور کامل بزند ماده ی غذایی خشک می شود و در نهایت بوسیله ی تیغه ی مخصوصی که در سمت دیگر غلتک واقع واقع شده ماده ی  غذایی خشک شده جدا می شود .

همچنین سرعت چرخش و دمای حرارت دهی نیز حائز اهمیت است و بر سرعت خشک کردن یک خشک کن غلتکیک موثر هستند .

در فرآوری مواد حساس به حرارت با استفاده از  خشک کن های غلتکی ، غلتک ها باید در محفظه ی بسته تحت خلاء باشند مزایای عمده ی خشک کردن غلتکی سرعت بالای خشک کردن و استفاده اقتصادی از گرما می باشد محدودیت های عمده ی خشک کردن غلتکی این است که ماده ی غذایی مورد نظر به شکل مایع یا آبکی باشد و در مقابل دمای نسبتاً بالا به مدت کوتاه مقاومت کند مثال هایی از فرآورده های خشک شده به روش غلتکی شیر ، مخلوط سوپ ، غذای کودک ، محلول های آبکی سیب زمینی و فرآورده های فوری غلات می باشد .

خشک کن های تحت خلاء :

خشک کن های خلاء برای فرآوری محصولات حساس به گرما مورد استفاده قرار می گیرند و مواد غذایی به شکل های مایع ، گرانولی و ورقه ای در خشک کن های خلاء در عملیات غیر مداوم کاربرد دارند . چون در این خشک کن ها هوا به میزان کم مصرف می شود یا اصلاً مصرف نمی شود به آن خشک کن غیر مستقیم می گویند و در این خشک کن ها انتقال گرما  به صورت هدایت یا تشعشع است . این خشک کن ها در مقایسه با خشک کن های مستقیم که در آن ها محصول در تماس مستقیم با مادۀ خشک کننده است ، خشک کن خلاء حداکثر دمای خشک کننده و حداکثر ماده ی خشک شونده ی کمتری دارد . در این خشک کن ها فشار مطلق 50 میلی متر جیوه کاربرد بیش تری دارد و نقطه ی جوش آب تا c 39 کاهش می یابد .

خشک کردن به وسیله ی منابع دی الکتریک : (مایکرو ویو)

مایکرو ویوها ، امواج با فرکانس بالا هستند که در آن انرژی به یک جسم برخورد کرده و از آن منعکس ، جذب یا عبور داده می شود عواملی نظیر ضریب دی الکتریک ، شکل و رطوبت در خشک کردن ماده ی غذایی یا حرارت دهی مایکرو ویو باید در نظر گرفته شوند .

مزایای حرارت دهی مایکرو ویو به حرارت دهی ، جابه جایی یا هدایت عبارت اند از :

1) گرما به طور همزمان می توان داده شود یا اعمال نگردد .

2) عمق نفوذ منبع حرارتی که حرارت دهی را موثرتر و یکنواخت تر می کند .

3) افت های قابل صرف نظر ماده ی انتقال دهنده ی حرارت نظیر هوا یا دیواره های کوره

4) جذب  انرژی تنها توسط محصولی انجام می شود که باید حرارت داده شود .

مصارف ویژه حرارت دهی مایکرو ویو در صنایع غذایی عبارت اند از : خشک کردن چیپس سیب زمینی بلانچ کردن سبزی ها بازکردن سریع ماهی منجمد پختن اولویه جوجه و جلوگیری از رشد و حذف قارچ ها در میوه های خشک شده و فرآورده های لبنی

خشک کردن بوسیله ی تمعیر ( خشک کن های انجمادی ) :

استفاده از خشک کن انجمادی جهت حفظ عواملی از جمله طعم و آروما در ترکیبات به هنگام خشک کردن توسعه ی روز افزونی یافته است .

فرآیند خشک کردن انجمادی به طور عمده شامل دو مرحله است :

1) محصول منجمد می شود.

2) محصول با تمعیر مستقیم یخ ، تحت فشار کاهش یافته خشک می شود .

خشک کردن انجمادی اولین بار در 1940 در مقیاس وسیع جهت تولید محصولات خشک از خون و پلاسما به کار گرفته شد و بعداز آن آنتی بیوتیک هاو مواد بیولوژیکی در مقایس صنعتی تولید شدند

به نظر می رسد خشک کن انجمادی روش مناسبی جهت طولانی کردن زمان ماندگاری مواد غذایی است . خشک کردن مواد غذایی به روش مذکور دارای خصوصیات عمده  زیر می باشد .

1) فقدان حضور واقعی  هوا در زمان فرآیند : فقدان هوا و دمای پائین از فساد ناشی از اکسداسیون با تغییرات شیمیایی جلوگیری می کند .

2) خشک کردن در دماهای پائین تر از دمای اتاقک : محصولاتی که در اثر دمای زیاد خشک شده اند در ساختمان بافت ظاهر و با طعم دستخوش  تغییر نمی شوند که باید تحت خلاء و یا حداقل آسیب خشک شوند .

محصولات خشک شده از طریق انجماد با بسته بندی مناسب در مدت زمان نامحدود قابل نگهداری می باشند در حالی که قابلیت نگهداری و خصوصیات فیزیکی ، شیمیایی بیولوژیکی آن ها از زمان تازه بودن بیش تر و بهتر می شود . خشک کن انجمادی افت کیفیت ناشی از واکنش های شیمیایی زیان آور قهوه ای شدن آنزیمی و غیر آنزیمی را کاهش می دهد بنابراین اکسیداسیون چربی ها در نتیجه ی کاهش رطوبت در هنگام خشک کردن عامل نگران کننده برای محصولات است .

واکنش های اکسیداسیون چربی با بسته بندی محصول فریزدرای شده در ظروف غیر قابل نفوذ به اکسیژن قابل کنترل است قهوه ای شدن غیر آنزیمی به دلیل سرعت بالای عبور رطوبت در حین فرآیند از بین می رود از دمای پائین در این فرآیند از دناتوراسیون پروتئین در محصولات خشک شده در انجماد جلوگیری می کند .

محصولات خشک شده در انجماد با افزودن آب به شکل و ساختار اولیۀ خود برمی گردند ساختمان اسفنجی محصولات خشک شده سبب آب گیری مجدد می شود خصوصیات محصولی که مجدداً آبگیری شده مشابه خصوصیات محصول تازه است تخلخل محصولات خشک شده در انجماد سبب می شود که آبگیری مجدد آن ها از مصولات خشک شده با هوا سریع تر و کاملتر باشد .

از مزایای مهم این فرآیند هزینه ی انرژی و زمان خشک کردن است و برخی از محصولات غذایی که به صورت بخاری فریز داری می شوند شامل : عصاره ها ( قهوه چای ) سبزی ، میوه ها ، گوشت و ماهی

محصولات فریزداری شده سبک وزن هستند 15% - 10% وزن اصلی و به نگهداری درد مای پائین نیاز ندارند و میزان رطوبت محصول بعد از خشک کردن بر میزان کم خود حدود 20% می رسد .

بسته بندی مواد غذایی خشک :

بسته بندی فرآورده های خشک مهمترین مرحله ی پس از عملیات خشک کردن است بسته بندی مواد غذایی وظایف زیر را بر عهده دارد .

بسته بندی ابزار جابه جایی ماده ی غذایی ، کمک به فرآوری ماده ی مناسب برای مصرف کننده ، ابزرا خرید و فروش ، وسیله ی کاهش هزینه و وسیله محافظ ماده ی غذایی است بنابراین بسته بندی باید به عنوان بخش مهمی از فرآوری ماده ی غذایی در نظر گرفته شود

انتخاب ماده ی بسته بندی یا ظرف براساس عوامل زیر صورت می گیرد :

آسیب مکانیکی = این نوع آسیب از تماس ناگهانی یا شوک در جابه جایی و انتقال و نیز ارتعاش و فشردن بسته ها هنگام انبار مواد غذایی ناشی می گردد با انتخاب مناسب مواد قوی و محکم بسته بندی که شامل مواد پوشاننده باشند می توان از این صدمات جلوگیری کرد .

ویژگی های قابلیت نفوذ :

از دست رفتن رطوبت منجر به کاهش وزن و نیز تغییر شکل و بافت می گردد ازطرف دیگر محصولات خشک شده تمایل به جذب رطوبت دارند ه می تواند سبب افت کیفیت شود هنگامی که فعالیت آب از یک مقدار معین بیش تر شود فساد میکروبی با تغییرات شیمیایی رخ می دهد .

تغییرات دما :

کارایی و ظاهر بسته بندی باید هنگامی که در معرض تغییرات دما قرار می گیرد حفظ شود

عبور نور:

افت ویتامین کم رنگ شدن و تجزیه ی چربی ناشی از قرار گرفتن در معرض نور است به منظور حذف امواج با طول موج بلند بسته بندی باید مات یا رنگی باشد

ملاحضات شیمیایی و بیو شیمیایی:

ماده ی بسته بندی باید با محصولی که با آن در تماس است سازگاری داشته باشد در انتخاب یک ماده ی بسته بندی باید ملاحظات ایمنی وکیفی در نظر گرفته شوند .

منابع

- روش های خشک کردن مواد غذایی / تالیف : گوستاو . باریوسا کانواس ها مبرتو و گامر کادو / ترجمه : سید علی مرتضوی مسعود شفافی زنوزیان

- درآمدی بر مهندسی صنایع غذایی ترجمه علی مرتضوی دکتر علی اکبر سیف کردی مهندس رسول کدخدایی مهندس مسعود شفافی ( دانشگاه فردوسی مشهد )

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 20:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره کبد و بیماری هپاتیت

بازديد: 0
تحقیق درباره کبد و بیماری هپاتیت

 

آشنایی با بیماری هپاتیت

 

 

فهرست

 

·        کبد سالم

·        ساختمان و عمل دستگاه گوارش

·        ساختمان و محل کبد

·        وظایف کبد

·        هپاتیت چیست؟

·        نشانه هپاتیت حاد

·        هپاتیت «آ»

·        هپاتیت «ب»

·        راههای انتقال هپاتیت «ب»

·        ناقلین هپاتیت «ب»

·        تشخیص هپاتیت «ب»

·        هپاتیت «سی»

·        راههای انتقال هپاتیت «سی»

 

کبدسالم :

 

 

 کبد شما بزرگترين عضو درون بدنتان می باشد و از طرفی ديگر پيچيده ترين آنها نيز هست. کبد نقش مهم و حياتی در تنظيم فعل و انفعالات درونی بدن دارد. اين اعمال برای حفظ حيات و انجام فعاليتهای مناسب بدن ضروری است. بطور ساده می توان گفت که بدون کبد نمی توان زندگی کرد. وقتی غذايی خورده می شود به همان صورت در بدن مصرف نشده و بعد از جذب و ورود به خون بايد از ميان کبد بگذرد و در اين میان، کبد درامر بسته بندی و ذخيره نمودن اين مواد نقش مهمی دارد.

 

 ساختمان و عمل دستگاه گوارش:

 

 

دستگاه گوارش نقش مهمی در جذب مواد غذايی ( مواد خورده شده ) و دفع مواد زايد بدن دارد و گاهی دچار بيماريهای گوناگونی می شود که در برخی مواقع به غلط به بيماری کبدی نسبت داده می شود . مثلا" يبوست يکی از مشکلات شايع در بيماران است. اغلب بيماران عدم کارکرد مناسب دستگاه گوارش را به کبد نسبت می دهند.

دستگاه گوارش به شکل لوله ای توخالی است که از حفره دهان شروع شده و به مقعد ختم می شود. تمام قسمتهای مختلف دستگاه گوارش، موادی را به درون حفره گوارشی ترشح یا موادی را از درون آن جذب می کنند. غذا پس از خردشدن در دهان، وارد مری و سپس معده شده و به دنبال انجام فعل و انفعالات مختلف برروی آن ، در روده ها جذب می شود. کبد که در قسمت راست و بالای شکم قرار دارد، ترشحات خود را از طريق مجاری صفراوی به درون اثنی عشر می ريزد و به اين طريق ، نقش خود را در هضم مواد غذايی ايفاء می نمايد.

 

ساختمان و محل کبد :

 

 کبد بزرگترین عضو بدن شما است و در داخل شکم ، سمت راست و فوقانی آن و در زير دنده ها قرار دارد. برخی از اعضای حياتی بدن در اطراف کبد قرار دارند. در قسمت فوقانی کبد، ديافراگم و ريه ها و در پشت آن کليه راست و در زير آن روده کوچک و بزرگ قرار دارند. وزن کبد حدود 1/5 تا 2 کیلوگرم می باشد. کبد به چهار قسمت تقسيم می شود . داخل کبد ميليونها مجاری ريز وجود دارند که وظيفه آنها انتقال صفرای ساخته شده در کبد می باشد. به همين دليل به آنها مجاری صفراوی داخل کبدی گفته می شود. اين مجاری کم کم به هم متصل شده و درنهايت به صورت دو مجرا به ضخامت 1 الی 2 ميلی متر از کبد خارج شده ، محتويات خود را به داخل کيسه صفرا می ريزند. خونرسانی به کبد بسيار زياد اشت و به آن جگر سياه نيز گفته می شود. تقريبا" تمامی خونی که از روده ها خارج می شود ، از طريق يک وريد ( سياهرگ ) به داخل کبد   می ريزد و از آنجا پس ازتغييراتی که بر روی آن صورت می گيرد به يک سياهرگ ديگر رفته و در نهايت به قلب می روند . سرخرگ و سياهرگها خونرسانی کبد را انجام داده و مواد مغذی مورد نياز برای حفظ سلامتی کبد را تامين می نمايند.

 

 

وظايف کبد:

 

 

کبد مانند يک کارخانه بزرگ شيميايی در تمام شبانه روز فعاليت می نمايد و در تنظيم بسياری از امور داخلی بدن ، سوخت و ساز مواد و  سم زدايی آنها نقش مهمی را ايفا می نمايد.

1-آماده سازی و ذخيره مواد در کبد

2-توليد مواد مورد نياز بدن

3-تنظيم ترکيب خون

4-سوخت و ساز مواد غذايی ، داروها و ديگر مواد

5-سم زدايی و دفع مواد مضر

6-تسهيل هضم مواد غذايی با توليد و ترشح صفرا

7-توليد عوامل انعقادی

8-ذخيره آهن

خوشبختانه ادامه حيات با بخش کوچکی از کبد نيز امکان پذير است. در بيماريهای مختلف خصوصا" هپاتيت ويروسی ، کبد دچار التهاب و تخريب می شود ولی غالبا" تا مراحل انتهايی فقط قسمتی از عملکرد کبد مختل شده و تنها در مراحل پيشرفته ، نارسايی کبد خود را نشان می دهد.

 

 

هپاتيت چيست ؟

 

هپاتيت از نظر لغوی به معنای (( التهاب و ورم کبد )) می باشد. مهم ترين عوامل ايجاد کننده آن ويروس ها هستند. مشروبات الکلی ، داروها، سموم و برخی بيماری های ارثی نيز سبب هپاتيت می شوند. ويروس ها موجودات بسيار ريزی هستند که با چشم معمولی ديده نمی شوند. برای ديدن آنها نياز به تجهيزات پيشرفته ای از جمله ميکروسکوپ الکترونی است. تاکنون حداقل شش نوع ويروس مسئوول بروز انواع مختلف هپاتيت شناسايی شده اند که در طی قرنها ميليونها انسان دچار انواع هپاتيت ويروسی شده اند. اکثر بيماران مبتلا به هپاتيت ويروسی علامتی ندارند و بيماری آنها با انجام آزمايش مشخص می شود. به هر حال د رتعدادی از بيماران ، علايم حاد بيماری وجود دارد. به دنبال تماس با ويروس مولد هپاتيت و پس از طی دوره ای که از هفته ها تا ماهها متغير است و تحت عنوان دوره نهفته گفته می شود ، علایم حاد ابتلا به هپاتيت ويروسی ظاهر می شود اين علايم عبارتند از : بی اشتهايی ، خستگی مفرط، کوفتگی و استفراغ ، درد شکم ، تيره شدن ادرار ، کم رنگ شدن مدفوع و زردی پوست .

علايم بيماری معمولا" روزها و يا هفته ها طول می کشد و علايم بيماری خود بخود برطرف می شوند ، بايد توجه داشت که علايم شبه آنفلوآنزا به صورت درد عضلانی ، خستگی ، تب خفيف می تواند روزها يا هفته ها قبل از بروز علايم حاد بيماری ديده شوند.

 

 

 

 

نشانه ها ی هپاتيت حاد :

 

درد ناحيه راست و فوقانی شکم به دليل تحت کشش قرار گرفتن کپسول کبد است و درد با تخفيف بيماری برطرف می شود . زردی به معنای زرد شدن پوست و چشم ها می باشد.  بايد توجه داشت که بسياری از بيماران مبتلا به هپاتيت "ب" و "سی " علايمی از هپاتيت حاد و خصوصا" زردی ندارند. برخی از بيماران از خارش بدن شاکی هستند که  می تواند با آسيب کبدی در ارتباط باشد. درد مفاصل نيز جزو علايم هپاتيت حاد است. در صورت پيشرفت بيماری هپاتيت امکان آب آوردن شکم و ورم پاها وجود دارد که امکان خونريزی گوارشی از آنها وجود دارد.  از طرفی به دليل عدم خنثی شدن سموم در بدن و تجمع آنها ، وضعيت هوشياری بيمار تغيير می کند.

مهمترين انواع هپاتيت عبارتند از : هپاتيت " بی " ، " سی " و " آ "

لازم است به چند نکته مهم توجه شود:

1-بروز زردی به معنای هپاتيت نيست و ممکنست علل ديگر داشته باشد.

2-بسياری از مبتلايان به هپاتيت و خصوصا" ناقلين هپاتيت "ب " سابقه ای از زردی نداشته اند و در حال حاضر نيز زردی ندارند و فراموش نشود که تفسير علائم و نشانه های بيماری بر عهده پزشک است و از خود تشخيصی بايد خوداری نمود.

 

 

هپاتيت " آ " :

 

 

اين نوع هپاتيت در کشورهايی که از نظر وضعيت بهداشتی و استانداردهای تصفيه آب آشاميدنی در سطح پايينی قرار دارند، شايعتر است و به همين دليل در جنوب و شرق اروپا و آفريقا ، خاورميانه (از جمله ايران ) و خاور دور شايعتر از ساير مناطق است. علايم و بيماری هپاتيت " آ " معمولا" خفيف بود هو خود بخود بهبود می يابد. در اغلب موارد علت يرقان در دوران کودکی " هپاتيت آ " است. علايم و نشانه های ابتلاء به هپاتيت " آ " مثل ساير انواع هپاتيت بوده و شامل علايم سردرد ، شبه سرماخوردگی ، اسهال ، دل درد ، بی اشتهايی و يرقان است. انتقال اين بيماری از طريق ورود ويروس از راه خوراکی ( آب يا غذای آلوده ) صورت می گيرد. گسترش بيماری با شلوغی جمعيت ، فقربهداشتی و عدم دفع صحيح فاضلاب ارتباط دارد.

در حال حاضر با بهتر شدن وضعيت بهداشت ، بروز اين بيماری در سراسر جهان روبه کاهش است. اين بيماری درمان اختصاصی ندارد. استراحت، مصرف بيشتر مواد نشاسته ای ، کاهش مصرف چربی و استفاده از غذای تامين کننده کالری و  ويتامين (مصرف بيشتر ميوه جات تازه ) توصيه می شود و جهت برطرف کردن خارش ، استفاده از لباس های نخی و گشاد و خودداری از پوشيدن لباس های پشمی و استفاده بيشتر از وان آب گرم (وحاوی نشاسته ) و استفاده از کرم های نرم کننده بر طبق دستور پزشک توصيه می شود.

برای پيشگيری از ابتلای اطرافيان بيمار (خصوصا" افراد خانواده ) تزريق سرم گاماگلوبولين کمک کننده است ولی در کشور ما معمولا" توصيه نمی گردد و براساس نظر پزشک تزريق می گردد. خوشبختانه هپاتيت " آ " خود بخود خوب شده و ويروس از بدن بيمار به صورت کامل دفع     می شود و حالت ناقل هپاتيت ايجاد نمی شود.

 

 

 

 

هپاتيت " ب " :

 

 

ويروس های هپاتيت "ب" در کبد انسان جايگزين شده و تکثير می نمايند مواد توليد شده توسط اين ويروسها به گردش خون می ريزد. انجام آزمايشات خونی حساس ، تکثير ويروس در بدن را مشخص می نمايد. کسانی که ويروس هپاتيت "ب" را به مدت بيش از 6 ماه در خونشان داشته باشند ناقل اين بيماری می باشند.

اين افراد حال عمومی خوبی دارند و گاهی با انجام آزمايشات نيز اختلالی در کار کبد ديده نمی شود . در چنين شرايی ويروس به صورت مسالمت آميز در داخل بدن وجود دارد ولی به کبد آسيبی نمی رساند. درصورت انتقال ويروس هپاتيت "ب" از مادران آلوده به نوزادان احتمال باقی ماندن عفونت و ناقل شدن نوزادان زياد است و عمده ناقلين هپاتيت " ب " درکشور ما شامل اين موارد است. بيماری حاد هپاتيت "ب" در 90 تا 95 درصد بطور خودبخود بهبودی يافته و ويروس هپاتيت "ب" نيز به صورت کامل از بدن دفع شده و خارج می شود ولی در 5 تا 10 درصد موارد ويروس در بدن باقی مانده و حالت ناقل هپاتيت ايجاد می شود.

عامل بيماری هپاتيت در خون و همه ترشحات بدن ( مانند بزاق ، عرق و... ) افراد ناقل وجود دارد. البته اين ويروس تا بحال در مدفوع يافت نشده است. بهترين راه پيشگيری از ابتلاء به اين بيماری ، شناخت راههای انتقال آن است. تنها مخزن اين ويروس انسان است و انتقال آن از فرد آلوده به فرد سالم می باشد. در قديم مهمترين علت ابتلاء به هپاتيت "ب" استفاده از خون و فرآورده های آن بوده است ولی امروزه با آزمايش خون می توان اين آلودگی را مشخص نمود و به همين خاطر خون ها مورد بررسی قرار گرفته و انتقال اين بيماری از طريق خون ديگر به آسانی صورت نمی گيرد. کارکنان بيمارستانها ، پزشکان ، پرستاران و مراقبين بهداشتی که در تماس با بيماران و يا خون آنها هستند ، در معرض عفونت هپاتيت وانتقال قرار دارند و به همين دليل واکسيناسيون هپاتيت "ب" و رعايت دستورات بهداشتی و مراقبتی در اين دسته از افراد توصيه می شود.

اگر در يک خانواده يک فرد ناقل هپاتيت وجود داشته باشد، امکان انتقال بيماری به ساير افراد خانواده وجود دارد ولی اين امر نياز به تماس مداوم و طولانی دارد و نحوه انتقال از طريق ورود خون فرد ناقل هپاتيت به مخاط و يا خون فرد سالم است. سوراخ کردن پوست با يک سوزن به منظور خالکوبی يکی از راههای شناخته شده انتقال هپاتيت می باشد.

استفاده از سرنگهای مشترک در بين معتادان به هروئين می تواند به انتقال انواع عفونت ها از جمله هپاتيت "ب" شود. البته خوشبختانه اين موضوع در کشور ما کمتر مطرح است. از علل مهم انتقال اين بيماری درکشورهای غربی بی بندو باری جنسی و اعتياد به مواد مخدر تزريقی است. ازعلل ديگر انتقال اين بيماری در همه کشورها می تواند مراجعه به دندانپزشک تجربی و انجام اعمال جراحی کوچک بدون توجه به رعايت استريل کردن و اصول ضدعفونی باشد.

 

 

بطور خلاصه سه راه عمده زير راههای اصلی انتقال هپاتيت "ب " می باشد :

 

 

1-از مادر آلوده به نوزاد ( در کشور ما شايعترين راه می باشد )

2-از راه تزريق ( تزريق خون ، اعتياد تزريقی ، حجامت ، خالکوبی و ... )

3-از راه جنسی (اگر همسر فرد ناقل واکسينه شده باشد حدود 5 درصد احتمال انتقال وجود دارد که با تزريق واکسن اين احتمال به حدود صفر می رسد ) .

 

 

 

پيشگيری :

 

 

مهمترين راه مقابله با هپاتيت ويروسی پيشگيری از آن است .با توجه به راههای عمده انتقال بيماری و علل بروز آن انجام اقدامات پيشگيری و رعایت دستورات بهداشتی توصيه می شود. بهترين راه مقابله با ابتلاء به بيماری هپاتيت "ب " تزريق واکسن آن است. واکسن هپاتيت "ب" يک واکسن کاملا" بی خطر می باشد و شامل ويروس زنده يا مرده نيست بلکه يکی از اجزاء جدا شده از اين ويروس می باشد و تا به حال موردی که دلالت برانتقال بيماری هپاتيت به دنبال استفاده از واکسن هپاتيت داشته باشد، گزارش نشده است . تزريق واکسن هپاتيت "ب" معمولا" در سه نوبت و به فواصل يک ماه و 6 ماه پس از اولين تزريق می باشد. تزريق واکسن در عضله بازو صورت می گيرد. تزريق واکسن می تواند تا 95درصد بر عليه بيماری ايمنی ايجاد کند. البته در برخی افراد به دلايل نژادی و توارثی و در افراد مسن و کسانی که سيستم ايمنی آنها دچار نقص می باشد ممکن است اين واکسن ايمنی ندهد. چاقی و استعمال دخانيات تاثير واکسن هپاتيت را کاهش می دهد.

البته کسانی که ناقل بيماری هپاتيت "ب" می باشند در صورتی که واکسن تزريق کنند ، ايمنی بر عليه ويروس در آنها پديد نمی آيد.  لازم به ذکر است تزريق واکسن هپاتيت به افراد آلوده به ويروس هپاتيت خطری در بر ندارد ولی نيازی به تزريق واکسن نداشته و به هيچ عنوان توصيه نمی گردد.

 

 

توضيحاتی درخصوص ناقلين هپاتيت "ب" :

 

 

از بين هر 100 نفری که ناقل هپاتيت "ب" می باشد ، ساليانه يک نفر در ايران ويروس را از بدن خود پاک کرده و آزمايش هپاتيت آنها منفی می شود. ولی ممکن است 2 تا 3 نفر از اين افراد درعرض چند سال دچار عود بيماری شوند و در مقابل حدود 10درصد از اين تعداد ، ويروس تکثير يافته و سبب ضايعه کبدی شود و در اين حالت به اين دوره بيماری هپاتيت مزمن می گويند. لذا ضروری است که حاملين هپاتيت "ب" با انجام آزمايشات خود تحت مراقبت پزشک قرار گيرند. در بعضی از افراد ويروس ها فعال شده و سبب التهاب کبد می شوند. در ايران از ميان دو ميليون ناقل هپاتيت "ب" حدود 10 درصد يعنی 200 هزار نفر دچار مشکل کبدی بوده و ويروس هپاتيت "ب" در کبد تکثير پيدا کرده و التهاب درکبد و فعاليت ويروس در خون می باشند و احيانا" نيازمند درمان نيز هستند. در اثر پيشرفت هپاتيت ، سيروز يا تنبلی کبد رخ می دهد. درمان نهايی بيماری سيروز، پيوند کبد است که دارای هزينه بسيار بالايی می باشد که با پيوند موفق ،  بيماران به زندگی سالم و طبيعی بازمی گردند. رعايت دستورات بهداشتی و مراجعات دوره ای به پزشک برای ناقلين هپاتيت "ب" از اهميت زيادی برخوردار است . تا به امروز برای ناقلين هپاتيت "ب" درمان خاصی توصيه نشده است. البته چون عملکرد کبد نيز خوب است درمان خاصی نياز ندارد. لازم به ذکر است که يکی از عوامل فعال شدن ويروس هپاتيت در کبد ، مصرف مشروبات الکلی می باشد که باعث پيشرفت بيماری می شود. داروهايی که درحال حاضر در درمان هپاتيت مزمن "ب" استفاده می شوند بيشتر در جلوگيری از پيشرفت بيماری موثرند . به هرحال در موارد بسيار نادری با استفاده از اين دارو ، ويروس از بدن کاملا" حذف می شود.

هیچگونه محدوديت غذايی برای ناقلين هپاتيت توصيه نمی شود .تنها افراد چاق بايد از مصرف چربی خودداری کنند و وزن خود را کاهش دهند. محدوديتی نیز برای انجام امور روزانه در اين افراد وجود ندارد. کسانی که دچار خستگی می شوند از فعاليتهای ورزشی سنگين خودداری کنند. افراد چاق بايد از وزن خود کاسته و فعاليتهای ورزشی خود را بيشتر نمايند.

 

 

 

تشخيص هپاتيت "ب "  :

 

 

در کشور ما شايعترين راه تشخيص ناقلين هپاتيت "ب" اهداء خون است. يعنی فرد بدون شکايت خاصی جهت انجام کار انسانی به پايگاههای اهداء خون مراجعه نموده تا اندکی از خون خود را جهت شفای حال نيازمندان پيشکش نمايد. ولی پس از مدتی نامه ای دريافت می نمايد که در آن نوشته شده است : اهداء کننده محترم در خون شما اختلال جزيی مشاهده شده است لطفا" جهت مشخص نمودن علت به سازمان انتقال خون منطقه مراجعه نماييد و پس از مراجعه مجددا" نمونه خون جهت انجام تست ويروس شناسی اخذ شده و اگر جواب نتايج قطعی شده به وی گفته می شود که شما ناقل مزمن هپاتيت "ب" هستيد و جهت مشاوره به درمانگاه هپاتيت مراجعه نماييد. لازم به ذکر است در سازمان انتقال خون به افرادی که مراجعه می کنند ، متذکر می شوند در صورتيکه در گذشته در معرض خطر انتقال بيماری هپاتيت بوده ايد به قسمت ويژه مراجعه نماييد تا با دقت بيشتر آزمايشات مربوطه را به انجام رسانده و از طرفی از احتمال راه يابی خون آلوده به ديگر خونها پيشگيری شود.

ولی افرادی که در معرض خطر اين بيماری بوده اند براحتی می توانند با مراجعه به پزشک و انجام يک آزمايش خون مشخص کنند که ناقل اين بيماری  می باشند يا خير ، لازم به ذکر است با مشخص شدن اين موضوع ، اين افراد می توانند با توصيه های پزشک از پيشروی بيماری جلوگيری کنند و از يک زندگی سالم برخوردار شوند و هر چه که ديرتر اين عارضه شناخته شود ، انجام امور درمانی آن مشکل تر می شود. داروهايی که در حال حاضر در درمان هپاتيت مزمن "ب " و "سی " استفاده می شوند بيشتر در جلوگيری از پيشرفت بيماری نقش دارند.

 

 

 

 

هپاتيت "سی "  :

 

 

هپاتيت "سی" در اثر يک نوع ديگر از ويروس های هپاتيت بوجود می آيد و تنها در آمريکا چهارميليون نفر به هپاتيت "سی" آلوده اند. امروزه هپاتيت "سی " مهم ترين دليل پيوند کبد در اين کشور می باشد. در مصر 15 تا 20 درصد مردم به هپاتيت"سی" مبتلا هستند. هپاتيت سی به طور عمده از طريق خون منتقل می شود. اين ويروس به راحتی به وسيله سيستم ايمنی ميزبان از بين نمی رود . بنابراين در بيشتر از 85 درصد از بيماران ، هپاتيت "سی" عفونتی ماندگار است . ناتوانی ميزبان آلوده شده در از بين بردن اين ويروس موجب پيدايش بيماری مزمن کبدی می شود و متاسفانه تا بحال واکسن موثری جهت پيشگيری از ابتلاء به آن کشف نشده است.

هپاتيت "سی" يک ويروس قابل انتقال از راه خون است. ويروس هپاتيت "سی" در سال 1989 شناسايی شده و در سال 1990 آزمايشی برای آن پيشنهاد شد که از طريق اين آزمايش هر فردی می تواند پی ببرد که آلوده به اين ويروس می باشد يا خير؟ لذا کسانی که د رمعرض خطر اين آلودگی بوده اند می توانند با مراجعه به پزشک اقدام به انجام اين آزمايش نمايند و درصورت مشخص شدن آلودگی ، تحت نظر پزشک اقدام به درمان خود نمايند که اين سبب بهبودی سريعتر خواهد شد.

ويروس هپاتيت "سی" از راه تماس با خون آلوده منتقل می شود. تا قبل از سال 1992 درکشورهای خارجی و قبل از سالهای 75-1374 در ايران، شايعترين راه انتقال ويروس هپاتيت "سی" استفاده از خون و فرآورده های آن بوده است. بديهی است که پس از اين سالها تمام خونها از نظر انواع بيماری های عفونی از جمله هپاتيت "سی" مورد بررسی قرار می گيرند و تنها در صورت سالم بودن اجازه تزريق داده می شود و عدم آزمايش خون ها از نظر هپاتيت "سی" قبل از این سالهابه دلیل عدم امکان انجام آزمایش هپاتیت " سی " بوده است. لذا کسانی که خون دريافت می کرده اند نظير بيماران هموفيلی و مبتلايان به نارسايی مزمن کليه که تحت دياليز خونی قرار می گيرند. بايد با انجام آزمايش هپاتيت "سی" خون خود را آزمايش کنند. امروزه متاسفانه اعتياد به مواد مخدر تزريقی و تماس با خون افراد آلوده از طريق استفاده مشترک از سوزن مصرفی عامل مهمی در ابتلاء به هپاتيت "سی" می باشد . بيش از  75درصد افرادی که درحال حاضر و يا در سابق مواد مخدر به صورت تزريقی بکار برده اند به ويروس هپاتيت "سی" مبتلا شده اند. سوراخ کردن پوست با يک سوزن به منظور خالکوبی يکی از راههای شناخته شده انتقال هپاتيت "سی" می باشد . خانم هايی که به امر خالکوبی ابرو که به آن تاتونيگ می گويند درمعرض خطر ابتلا به هپاتيت "سی" هستند زيرا در آرايشگاهها متاسفانه از يک سوزن برای چندين نفر استفاده می شود . در صورتيکه روابط جنسی در چارچوب خانواده و بر پايه اخلافيات نباشد يکی از عوامل در انتقال هپاتيت "سی" می باشد. لازم به ذکر است که ازدواج با افراد ناقل هپاتيت "سی" با مشاوره پزشک و با کسب نظر وی بلامانع است.

بايد توجه داشت که جداسازی وسايل زندگی مثل قاشق و بشقاب ضروری نيست ولی جداسازی وسايل شخصی مثل مسواک ، ريش تراش، ناخن گير، برس، حوله و کيسه حمام ضروری است. هيچ دليلی دال بر انتقال اين عامل عفونی از راه خوراکی مثل غذای آلوده و يا آب آلوده وجود ندارد. بهترين راه مبارزه با اين بيماری ، شناخت بيماری ، اجرای دستورات بهداشتی و رعايت دستورات پزشکی می باشد.

 

 

 

 

 

هپاتيت "سی " از راه های زير منتقل نمی شود :

 

 

1-دست دادن و بوسيدن فردآلوده

2-آشپزی کردن و در يک مکان غذا خوردن

3-معاشرت معمول در محل کار و منزل

4-در آغوش گرفتن مبتلايان

5-از راه هوا

6-شنا کردن در يک استخرالبته کارکنان حرفه پزشکی نيز در صورت عدم رعايت نکات بهداشتی در معرض خطر می باشند. تماس با خون بيماران و يا سوزن آلوده می تواند زمينه ساز انتقال اين عفونت باشد. همچنين رعايت نکات بهداشتی در دندانپزشکی نيز از اهميت زيادی برخوردار است. امروزه روشهای درمانی جديدی برای درمان هپاتيت "سی" وجود دارد و با پيشرفت دانش پزشکی ، روشهای درمانی جديدتری نيز پديد می آيد که افراد می توانند به درمان خود اميدوار باشند . بدون شک روحيه قوی به همراه توکل به حضرت حق در حفظ سلامتی انسان و مبارزه با بيماريها بسيار اثرگذار است ، کسب آگاهی در مورد بيماريها و اقدام در جهت شناسايی و درمان آنها و در کنار پزشک به درمان پرداختن زمينه ساز شفا يافتن انسان می باشد و در طول تاريخ چنين انسانی توانسته است بيماريها را به زانو درآورد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 20:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

پيمان پیامبر با يهود و كارشكنى آنها

بازديد: 17
پيمان پیامبر با يهود و كارشكنى آنها

پيمان پیامبر با يهود و كارشكنى آنها

پيامبر اكرم(ص) بموازات پيمان برادرى، پيمانى هم با يهود به عنوان پيمان عدم تعرض منعقد فرمود كه بر طبق آن يهود در مراسم دينى و كسب و كار خود آزاد بودند، مشروط بر اينكه توطئه‏اى بر ضد مسلمانان نداشته باشند و دشمن را بر ضد ايشان تحريك نكنند.

هنوز چندان مدت زيادى از ورود رسول خدا(ص)به شهر يثرب و عقد پيمان ميان او و يهود نگذشته بود كه يهوديان بناى كار شكنى و مخالفت‏با مسلمانان و رهبر بزرگوار آنان را گذاشته و روى طبع كينه توز و تسلط جويانه‏اى كه داشتند و مى‏ديدند روز به روز بر قدرت و نفوذ پيغمبر اسلام در مدينه و اطراف افزوده مى‏شود در صدد جلوگيرى از پيشرفت اسلام و نفوذ سريع پيغمبر(ص)برآمدند.

به گفته برخى از مورخان در آغاز نيز كه حاضر شدند با محمد(ص)پيمان دوستى و همبستگى ببندند به اين اميد بود كه شايد بتوانند او را به خود ملحق سازند و با دست او بر مسيحيان ساكن جزيرة العرب و مذاهب ديگر پيروز شوند، اما وقتى متوجه شدند كه او تابع فرمان خدا و فرستاده از جانب اوست و راه سومى را انتخاب كرده و به تعبير قرآن كريم‏«امت وسطى‏»تشكيل داده است‏به فكر مخالفت و كار شكنى با آن حضرت افتاده و بخصوص هنگامى كه خداى تعالى به پيغمبر(ص)و مسلمانان دستور داد قبله خود را از بيت المقدس به سوى كعبه تغيير دهند.

حسد و رشك بزرگان يهود نسبت‏به پيغمبر اسلام(ص)نيز عامل مهم ديگرى براى مخالفت آنها محسوب مى‏شد چنانكه در مخالفتهاى ديگرى نيز كه قبل از آن در تاريخ پيغمبران و مردان الهى ديده شده معمولا عامل مهمى به شمار مى‏رود.

مخالفت و كار شكنى يهود به صورتهاى مختلفى شكل مى‏گرفت. گاهى براى اينكه به خيال خود پيغمبر(ص)را به زانو درآورده و مسلمانان را از دور او پراكنده سازند نزد آن حضرت آمده و سؤالات مذهبى و علمى طرح مى‏كردند، كه برخى از آنها را خداى تعالى در قرآن نقل فرموده، مانند سؤال از روح و ذو القرنين و داستان اصحاب كهف و غيره كه چون خداى تعالى او را يارى و كمك مى‏كرد و پاسخ سؤالاتشان رابه طور كامل مى‏داد از اين راه نتوانستند نتيجه‏اى بگيرند و به راههاى ديگر متشبث‏شدند.

و از آن جمله ايجاد اختلاف ميان مسلمانان و به ياد آوردن دشمنيها و عداوتهاى ميان دو تيره اوس و خزرج و تذكر و نقل داستانهايى از روزهاى جنگ ميان آن دو تيره و امثال آن بود كه از اين راه نتيجه بيشترى عايدشان شد و به خصوص آنكه در مدينه افراد منافقى همچون عبد الله بن ابى - كه پيش از اين داستانش را نقل كرديم - وجود داشتند كه در دل ايمانى به اسلام و پيغمبر نياورده بودند و بلكه دنبال بهانه‏اى مى‏گشتند تا آنها كه اين آيين مقدس را به سرزمين يثرب ارمغان آورده بودند مورد سرزنش و تمسخر قرار دهند.

يهوديان از وجود اين گونه افراد استفاده زيادى براى پيشرفت هدف خود كه همان ايجاد تفرقه و اختلاف بود مى‏كردند و حتى آنها را وادار مى‏كردند تا به مسجد مسلمانان آمده و در ميان آنها به گفتگو پرداخته و تخم نفاق و دو دستگى بيفشانند و احيانا آنها را مسخره و استهزا كنند، كه وقتى رسول خدا(ص)از اين ماجرا مطلع گرديد دستور داد آنها را كه گرد هم نشسته و در گوشى سخن مى‏گفتند آشكارا از مسجد بيرون كنند و افراد تازه مسلمان نيز با قاطعيت عمل كرده و آنها را از مسجد بيرون انداختند.

اسلام چند تن از بزرگان يهود :

چيزى كه در اين ميان يهود را بيش از پيش ناراحت كرد و موجب تحريك بيشتر دشمنى آنان گرديد پذيرفتن و قبول اسلام از طرف دو تن از بزرگان و دانشمندان ايشان به نام عبد الله بن سلام و مخيريق بود كه براى يهوديانى كه خود را برترين نژادها دانسته و نبوت و پيامبرى را منحصر به فرزندان اسحاق مى‏دانستند بسيار ناگوار و غير قابل تصور و ناهموار بود، و شايد ترس آن را داشتند كه افراد دانشمند و سرشناس ديگرى نيز تدريجا به حقانيت اسلام واقف گشته و در سلك مسلمانان درآيند و اتفاقا اين ترس و پيش بينى آنها جامه عمل پوشيد و افراد ديگرى نيز چون ثعلبة بن سعيه، اسيد بن‏سعيه و اسد بن عبيد نيز مسلمان شدند.

 بني اسرائيل بعد از حضرت موسي عليه السلام

در آن زمان بني اسرائيل اهل حق و پرچمدار توحيد بودند و فرعون مصر هم در آن زمان فردي متكبر و خود بين بود كه ادعاي خداي مي كرد . او فردي فاسد بود كه به بني اسرائيل ظلم مي كرد و فرزندان آنان را مي كشت و زنان آنها را زنده مي گذاشتند . خداوند در اين باره در قرآن مي فرمايند كه {إن فرعون علا في الأرض و جعل أهلها شيعا يستضعف ظائفه منهم يذبح ابنائهم و يستحيي نساءهم إنه كان من المفسدين}

حضرت موسي در اين شرايط متولد ، و در خانه فرعون تحت تدبير الهي تربيت شد كه داستان حضرت موسي و بزرگ شدنش و فراخواندن فرعون به يكتا پرستي و نجات بني اسرائيل و هلاك شدن فرعون آنقدر مشهور است كه لازم به بيان نيست .

تقدير الهي بر اين بود كه اين سرزمين را در آن زمان به اين گروه مؤمن داده شود . خداوند در اين باره در قرآنش مي فرمايد كه {و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمه لنجعلهم الوارثين ، و نمكن لهم في الأرض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون}

حضرت موسي به همين خاطر به سوي فرعون فرستاده شد و برادرش هارون كه به پيامبري برگزيده شد ، او را ياري كرد . در اين باره در قرآن آمده : {و قال موسي يا فرعون إني رسول من رب العالمين ، حقيق علي ألا أقول علي الله إلا الحق قد جئتكم ببينه من ربكم فأرسل معي بني اسرائيل} اما فرعون سرپيچي مي كند و و به آيات و معجزاتي كه حضرت موسي آورده بود ايمان نياورد ولي ساحران كه فرعون آنها را با درخواست موسي جمع آوري كرده بود ، ايمان آوردند و فرعون مات و مبهوت شد . ظاهراً كساني كه ايمان خود را آشكار كردند و به بني اسرائيل پيوستند تعدادي محدود از فرزندان و جوانان بني اسرائيل بودند و ايمان آنان با نوعي ترس از مؤاخذه فرعون همراه بود خداوند در اين باره مي فرمايند كه {فما    لموسي إلا ذريه من قومه علي خوف من فرعون و ملئهم أن يفتنهم و إن فرعون لعال في الأرض و إنه لمن المسرفين} پس از اين حضرت موسي كساني را كه از قومش ايمان آورده بودند را به سوي شرق هدايت كرد كه فرعون و سربازانش آنان را دنبال كردند و داستان شق شدن دريا و نجات بني اسرائيل و هلاكت فرعون و سربازانش روي داد . در اين مورد خداوند مي فرمايند كه {فأوحينا إلي موسي أن أضرب بعصاك لابحر فأنفلق فكان كل فرق كالطود العظيم ، و أزلفنا ثم الآخرين ، و أنجينا موسي و من معه أجمعين ثم أغرقنا الآخرين}

بعضي از روايات و نظريات تاريخي وجود دارد كه تعداد كساني كه با حضرت موسي از مصر خارج شدند را حدود 6000 نفر و در بعضي روايات آمده كه 15000 بوده اند . اين دوره تاريخي ظاهراً قرن 13 قبل از ميلاد مي باشد و بني اسرائيل در سه دهه آخر ا اين قرن از مصر بيرون رفتند . اين دوره با حكمراني رعمسيس دوم كه به عصر رمسيس دوم شهرت يافت همزمان بود . از قضا جسد اين فرعون در يكي از موزه هاي مصري هم اكنون وجود دارد خداوند در اين باره مي فرمايند كه {فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آيه ، و إن كثير من الناس عن آياتنا لغافلون}

بعد از اينكه خداوند بلند مرتبه بني اسرائيل را نجات داد . بني اسرائيل با حضرت موسي و هارون به دشمني پرداختند . ضعف ايمان و ناداني و ترس از ويژگيهاي اين گروه بود و زماني كه با حضرت موسي بازگشتند و ازدريا گذشتند ، قومي بت پرست شدند خداوند
مي فرمايد كه آنان به حضرت موسي گفتند كه همچنانكه شما داراي خدا هستيد براي ما هم خداي قرار ده {قولوا يا موسي اجعل لنا إلهاً كما لهم آلهه !!!} پس از آن زماني كه موسي به ملاقات پروردگار خويش رفت قومش عليرغم وجود هارون گاو را پرستيدند !! {و اتخذ قوم موسي من بعده من حليهم عجلاً جسداً له خوار} ، {فقالوا هذا إلهكم و إله موسي فنسي} و زماني كه هارون آنها را از اين كار نهي كرد ، نزديك بود كه وي را بكشند . در قرآن آمده كه هارون به برادرش موسي گفت كه {إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني}

سپس حضرت موسي آنان را به  طرف سرزمين مقدس هدايت كرد و به آنان گفت {يا قوم ادخلوا الأرض المقدسه التي كتب الله لكم و لا ترتدوا علي أدباركم فتنقلبوا خاسرين} اما آنان راه ارتداد را در پيش گرفتند و به حضرت موسي گفتند : {قالوا يا موسي إن فيها قوماً جبارين و إنا لن ندخلها حتي يخرجوا منها فإن يخرجوا منها فإنا داخلون} در اينجا نصيحت و اندرز هيچ نفعي نرساند و مكرراً مي گفتند : {قالوا ياموسي إنا لن ندخلها أبداً ما داموا فيها فأذهب أنت و ربك فقاتلا إنا ها هنا قاعدون} سيد قطب رحمه الله عليه درباره اين موضع گيري بني اسرائيل مي گويد : حقيقت خلق و خوي و فطرت يهوديان در آنجا به وضوح نمايان شد گر چه با هزار جور آن را آرايش كردند . خطر نزديك است و خداوند بني اسرائيل را از آن خطر برحذر نداشت تا اينكه وعده اصحاب الارض را به آنان داد و برايشان مقرر گردانيد . در حاليكه آنها مي خواستند پيروزي را ارزان و بدون بها و تلاشي به دست آورند پيروزي خوشايندي كه مانند سركه و عسل نصيبشان شود . اين چنين افراد ترسو در تنگناه قرار مي گيرند و دشنام مي دهند  و از خطري كه در پيش روي آنان است مي ترسند اينچنين  بي شرمي شخص ناتوان هزينه اي جز زبان درازي برايش ندارد اين كه گفتند ]فاذهب انت و ربك[ يعني اگر خداوند آنان را به جهاد فراخواند خداي آنان نيست .{إنا ها هنا قاعدون} معنايش اين است كه ما ملك و افتخار و سرزمين موعود نمي خواهيم و بدون مقابله با ظالمان آن را مي خواهيم اينجا نهايت كار حضرت موسي عليه السلام است ، نهايت تلاشي بي دريغ ، سفري طولاني و احتمال پستيها و انحرافات و پيچ و خمي هاي بني اسرائيل .

موسي عليه السلام با ناراحتي به خداي خويش پناه مي آورد و آنگونه كه در قرآن آمده مي گويد : {رب إني لاأملك إلا نفسي و أخي ، فافرق بيننا و بين القوم الفاسقين} در اين هنگام خداوند دعاي پيامبرش را مستجاب گردانيد و فرمود : {قال فإنها محرمه عليهم أربعين سنه يتيهون في الأرض} زماني كه آنان بر دربهاي سرزمين مقدس يودند خداوند آنها را سرگردان ساحت . واضح است كه خداوند بلند مرتبه سرزمين مقدس را بر اين نسل از بني اسرائيل حرام گردانيد تا اينكه نسلي غير از آنان بيايد و در شرايط سخت صحرا آبديده شوند اين نسل هم خفت و خواري و اسارت و طغيان در مصر آنان را تباه گردانيد و شايستگي انجام اين امر  شريف خداوند را نداشتند .

ورود بني إسرائيل به سرزمين فلسطين 

بعد از اينكه نسلي ديگر بوجود آمد و بعد از سالهاي متمادي يكي از پيامبران به نام يوشع ين نون عليه السلام كه يهود او را يشوع مي نامند بني اسرائيل را رهبري كرد ، كسي كه آنان را از رودخانه اردن عبور داد و بر دشمنانش پيروز شد و شهر أريحا را تصرف كرد . ايشان در حدود سال 1190 ق.م از رودخانه اردن گذشت و سپس در اطراف رام الله با “عاي“ به جنگ پرداخت و تلاش كرد كه قدس را فتح كند اما نتوانست . در آن دوره تعداد يهوديان اندك بودند به نحوي كه بر آنان سخت بود كه پخش شوند و همه مناطق را تصرف و بر آن حكومت كنند .

آنچه را كه ما درباره حضرت يوشع مي دانيم از حديث پيامبر اسلام است كه فرمودند يوشع در نبردي با دشمنانش مي جنگيد و آنقدر به طول انجاميد تا اينكه نزديك بود خورشيد غروب كند كه حضرت يوشع از خدا مي خواهد تا پايان نبرد و پيروزي خورشيد غروب نكند خداوند دعاي ايشان را مستجاب كرده و غروب خورشيد را به تأخير مي اندازد تا اينكه يوشع پيروز شد .

بعد از يوشع عليه السلام رهبري يهود را كساني كه به قضات معروف بودند برعهده گرفتند . عصر آنان به عصر قضات معروف مي باشد كه تا حدود 150 سال ادامه داشت . عليرغم تلاشهاي آنان براي اصلاح قوم خود اما هرج و مرج ، مفاسد و اختلافات و سستي اخلاق و دين بني اسراوئيل را فرا گرفت . بني اسرائيل در اين عصر بر روي زمينهاي مرتفع محيط بر قدس و در دشتهاي شمال فلسطين سكني گزيدند .

زماني كه بني اسرائيل حالت ارتداد خود را مشاهده كردند عده اي زيادي از آنان از پيامبر خود كه گفته مي شود نامش “صموئيل“ بود ، خواستند فرمانده اي را براي آنان برگزيند تا در زير پرچم وي در راه خدا بجنگند اما پيامبرشان كه با فطرت و خلق و خوي آنان آشنا بود به آنان گفت كه {هل عسيتم إن كتب عليكم القتال ألا تقاتلوا ، قالوا و ما لنا ألا نقاتل في سبيل الله و قد أخرجنا من ديارنا و أبنائنا فلما كتب عليهم القتال تولوا إلا قليلاً منهم } پيامبرشان به آنان خبر داد كه خداوند طالوت را به عنوان فرمانده آنان برگزيده اما آنان اعتراض كرده و گفتند كه ما از او براي فرماندهي شايسته تريم . زيرا دارائي و ثروت زيادي ندارد پيامبرشان به آنها گفت كه خداوند او را براي شما برگزيده و داناي و تواناي زيادي را به او داده است .

اين فرمانده مؤمن “طالوت“ در حدود سال 1025ق.م اين مسؤليت (ملكي بني اسرائيل) را بر عهده گرفت ، روايات اسرائيلي او را “شاؤول“ مي نامند . پيروان او مورد آزمايش و امتحان قرار گرفتند ، بدين صورت كه خداوند آنان را بوسيله رودخانه اردن با منع از نوشيدن آب آن امتحان كرد قرآن در اين باره مي فرمايد كه {إلا من اغترف غرفه بيده فشربوا منه إلا قليلاً منهم} تعداد زيادي از گروه اندكي كه مانده بودند ، آنگاه كه جالوت و سربازانش را ديدند در آزمايش ديگري افتادند و گفتند كه ما امروز تواناي مقابله با جالوت و سربازانش را نداريم ، در نهايت جز گروهي اندك مؤمن كه خداوند پيروزي را نصيب آنان گردانيد كسي ديگر ايستادگي نكرد و داود عليه السلام ـ در آن زمان كه جوان بود ـ در اين نبرد جالوت را با فلاخن از پاي در آورد .

بعد از اين ماجرا دقيقاً نمي دانيم كه چه بر سر طالوت آمد اما روايات اسرائيلي بيان مي كنند كه در سال 1004ق.م فلسطينيان توانستند بر طالوت “شاؤول“ در نبرد “جلبوع“ پيروز شوند و سه تن از بچه هاي او را كشتند و طالوت را مجبور به خود كشي كرده و سرش را بريدند و جسد او و فرزندانش را بر روي ديوار شهر “بيت شان“ (بيسان) آويزان كردند .

فصل تازه اي در تاريخ بني اسرائيل و نشر و سيطره دعوت توحيدي بر سرزمين مبارك با رهبري داود (ع) بعد از طالوت در سال 1004ق.م آغاز شد . حضرت داود عليه السلام بنيانگذار اصلي حكومت بني اسرائيل در فلسطين به شمار مي آيد . يهوديان پيش از داود تنها حكومتي ناچيز در بخشهاي محدودي از فلسطين داشتند بدون اينكه در اين منطقه جايگاهي داشته باشند و همه عصر “القضاه“ به خاطر دفاع سرسختانه هر قبيله از زمينهاي خود با نبرد جزئي با گروههاي كوچك سپري شد .

حضرت داود (ع) در بيت لحم به دنيا آمد و حكومت وي به مدت 40 سال يعني از سال 1004 تا 963ق.م ادامه يافت در ابتدا به مدت 7 سال شهر الخليل پايتخت وي بود . حدود سال 995ق.م قدس را فتح كرد و پايتخت را به آنجا انتقال داد و جنگ عليه كفار را در سرزمين مقدس ادامه داد تا اينكه در سال 990ق.م توانست آنان را به زانو در آورد به صورتي كه دمشق را بر دادن ماليات مجبور ساخت و مؤابي ها و أيدومي ها و عموني ها را به زير سلطه خود
در آورد . اينچنين در آن زمان حسب اطلاعات موجود دست پروردگان مكتب توحيد بر بيشتر مناطق فلسطين تسلط يافتند ، اما آنگونه كه پيداست مرزهاي حكومت داود عليه السلام به دريا نرسيد ولي به جاي در نزديكي آن يعني يويا (يافا) رسيد . به نظر مي رسد كه حكومت اسرائيل در اوج قدرت خود بيشترين طول مرزي آن 120 مايل و بيشترين عرض آن 60 مايل بوده است . گاهي اوقات كمتر از آن هم بوده است به عبارتي ديگر مساحت آن حدود 7200مايل مربع يا حدود 20 كيلومتر مربع بوده است در حاليكه اين حدود 7000 كيلومتر مربع كمتر از مرزهاي كنوني فلسطين است . در حقيقت يهود بر مناطق مرتفع سيطره يافت و از سيطره بر دشتها به خصوص بخشهاي بزرگي از الساحل فلسطين ناكام ماند و دولت يهودي از هنكام برپايي نتوانست بر اين بخشها و مناطق سيطره يابد .

اگر يهوديان كنوني به داود عليه السلام افتخار مي كنند و خود را پرچمدار ميراث وي مي دانند اما مسلمانان خود را نسبت به داود شايسته تر از بني اسرائيل مي دانند و به عنوان يك پيامبر به او ايمان دارند و او را دوست داشته و محترم مي شمارند و به ايشان به خاطر حكومت خداي و توحيدي كه در فلسطين تشكيل داد ، افتخار مي كنند و به دنبال خودداري بني اسرائيل از ادامه راه داود عليه السلام و رويكرد به كفر و شرك و عهد شكني با خدا ، مسلمانان هم اكنون خود را پيرو و ادامه دهنده راه حضرت داود دانسه و پرچمدار آن مي باشند . با توجه به قرآن مي دانيم كه خداوند علم و حكمت را به داود عليه السلام ارزاني داشته و كتاب زبور را بر ايشان نازل كرده است و به ايشان پادشاهي مقتدري داده شد و        هنگامي كه حضرت داود با صداي خاشعانه و مؤثر خود سروده هاي روحاني را مي  خواند ،كوهها و پرندگان با وي به ذكر خدا مي پرداختند خداوند در قرآن مي فرمايد {و اذكر عبدنا داود ذا الأيد إنه أواب ، إنا سخرنا الجبال معه يسبحن بالعشي و الإشراق ، و الطير محشوره كل له أواب ، و شددنا ملكه و آتيناه الحكمه و فصل الخطاب} در جاي ديگر مي فرمايند كه {يا داود إنا جعلناك خليفه في الأرض فحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوي فيضلك عن سبيل الله }

خداوند پاك و منزه آهن را براي حضرت داود نرم كرد و مانند شمع و خميري در دست داود بود كه بدون ذوب كردن به هر شكلي كه مي خواست آن را در مي آورد . اين معجزه اي است كه خداوند آن را به داود عليه السلام داد اما حضرت داود عليرغم آنچه كه خداوند به وي داده بود آهنگري مي كرد و از دست رنج خود مي خورد .

حضرت داود در زمان خودش صنعت سپرسازي و زره پوش را به راه انداخت . اما سپر يك ورقه فلزي بود كه براي صاحب آن خسته كننده و او را از حركت وامي داشت تا اينكه خداوند ايشان را راهنماي كرد به اينكه آن را به صورت حلقه اي دايره اي درآورد تا حركت را دشوار و سخت نكند خداوند در اين باره در قرآن مي فرمايد {و علمناه صنعه لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم ، فهل أنتم شاكرون} دوباره در جاي ديگر مي فرمايند {و لقد أتينا داود منا فضلاً يا جبال أوبي معه و الطير و ألنا له الحديد ، أن اعمل سابغات و قدر في السرد و اعملوا صالحاً إني بما تعملون بصير}

حضرت سليمان علم و حكمت و پيامبري را از پدرش داود به ارث برد . در روايات آمده كه سليمان يكي از 19 فرزند داود مي باشد و در قدس به دنيا آمده و به مدت 40 سال (936ـ923ق.م) در سرزمين مقدس حكمراني كرد .

به حقيقت خداوند فرمانرواي به حضرت سليمان اعطاء نمود كه بعد از وي براي هيچ كس اين فرمانرواي حاصل نخواهد شد . خداوند جن را براي خدمت به وي و باد را كه به دستور وي (حضرت سليمان) حركت مي كرد به تسخير حضرت سليمان در آورد . خداوند همچنان زبان پرندگان و حيوانات را به وي آموخت . به وسيله سليمان به حكمت و عدالت و حكمراني مقتدر شهره يافت .

در حقيقت ملك حضرت سليمان معجزه اي آسماني و ملكوتي بود كه خداوند با دادن آن به وي آن را دليلي بر نبوتش قرار داد . فلسطين هم از اين نعمت حكومت خداي و معجزه اي كه جن و انس و پرندگان و باد از آن حمايت مي كردند ، برخوردار شد .

خداوند با آموختن معجزه جاري شدن مس كه مانند چشمه از زمين جاري مي شد حضرت سليمان را بيش از پيش تكريم نمود و مملكت سليمان روند عمراني و ساخت وساز گسترده أي را به خود ديد و فرمانروايي وي تا سبأ در يمن گسترش يافت .

قرآن كريم بارها به فعاليت و فرمانرواي و نبوت حضرت سليمان اشاره نموده و مي فرمايد {قال رب اغفر لي وهب لي ملكاً لا ينبغي لأحد من بعدي إنك أنت الوهاب ، فسخرنا له الريح تجري بأمره رخاء حيث أصاب ، و الشياطين كل بناء و غواص ، و آخرين مقرنين في الأصفاد ، هذا عطاؤنا فامنن أو امسك بغير حساب ،‌و إن له عندنا لزلفي و حسن مآب}

خداوند در جاهاي ديگر از قرآن كريمش در رابطه با حضرت سليمان سخن گفته كه به بعضي از آن اشاره مي شود .

1ـ {و ورث سليمان داود و قال يا أيها الناس علمنا منطق الطير و أوتينا من كل شيء إن هذا لهو الفضل المبين ، و حشر لسليمان جنوده من الجن و الإنس و الطير فهم يوزعون}

2ـ و لسليمان الريح غدوها شهر و رواحها شهر و أسلنا له عين القطر و من  الجن من يعمل بين يديه بإذن ربه و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير ، يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب و قدور راسيات اعملوا آل داود شكراً و قليل من عبادي الشكور}

3ـ و لسليمان الريح عاصفه تجري بأمره إلي الأرض التي باركنا فيها و كنا بكل شيء عالمين ، و من الشياطين من يغوصون له و يعملون عملاً دون ذالك و كنا لهم حافظين}

اما از حديث روايت شده از پيامبر در مي يابيم كه حضرت سليمان داراي  قدرت بدني عجيب و دوستار جهاد در راه خدا بوده است و داراي زنان زيادي بوده است .

ابوهريره رضي الله عنه از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت مي كند كه حضرت سليمان فرموده هر شب به 90 زنم در روايتي ديگر 100 زنم سر مي زنم و هر كدام سرداري را براي جهاد در راه خدا بدنيا مي آورد در اين هنگام ملك به او گفت كه بگو إن شاء الله اما ايشان نگفت و فراموش كردند و نزد آنها رفته و تنها يكي از آنها باردار شد و مردي ناقص بدنيا آورد . قسم به كسي كه جان محمد به دست اوست اگر مي گفت ان شاء الله اسب سواران زيادي در راه خدا جهاد مي كردند .

وفات حضرت سليمان يكي از نشانه ها و آيات خداوندي است و درسي براي انسان و جن است به اينكه جن از غيب خبردار نيست . شيوه وفات ايشان اين گونه مي باشد كه حضرت سليمان در محراب براي نماز خواندن و تكيه بر عصايش ايستاده بود كه در اين هنگام دار فاني را وداع مي كند . حضرت سليمان مدت زيادي روي عصايش مي ماند و جنها مشغول انجام كارهاي سخت و دشوار بودند بدون اينكه از مرگ ايشان باخبر شوند تا اينكه موريانه عصاي ايشان را مي خورد و برروي زمين مي افتد خداوند در اين باره در قرآن كريم مي فرمايد كه {فلما قضينا عليه الموت مادلهم علي موته إلا داب الأرض تأكل منسأته فلما خر تبينت الجن أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا في العذاب المهين}

دو قلمرو اسرائيل و يهودا

حكمراني داود و سليمان عليهما السلام حدود 80 سال به طول انجاميد اين عصرهمان عصر طلاي قبل از اسلام در فلسطين است كه در زير پرچم توحيد و ايمان قرار داشت .

 

يهود بعد از حكمراني حضرت سليمان عليه السلام :

 

بعد از درگذشت حضرت سليمان ، سرزمين فلسطين به دو بخش جدا از هم و بيشتر اوقات دشمن هم تقسيم شد . اين دو حكومت از فساد داخل و ضعف نظامي و سياسي و نفوذ خارجي رنج مي بردند . هنگام وفات حضرت سليمان نمايندگان قبائل دوازده گانه بني اسرائيل در شكيم در نزديكي نابلس اجتماعي را براي بيعت با “رحبعام بن سليمان“ تشكيل دادند اما نمايندگان ده قبيله بخاطر اينكه “رحبعام“ ماليات آنان را تخفيف نداد با او بيعت نكردند و به جاي وي يربعام را از قبيله افرايم به عنوان فرمانروا انتخاب كردند و سرزمين خود را اسرائيل ناميده و شكيم را به پايتختي آن انتخاب كردند . پس از شكيم پايتخت آنان به “ترزت“ و سپس به السامره انتقال يافت .

در اين ميان دو قبيله يهودا و بنيامين بر دوستي و وفاداري خود با “رحبعام بن سليمان“ ماندند و حكومتي را به نام يهودا براي حكومت خود به پايتختي قدس تشكيل دادند .

حكومت إسرائيل كه دائره المعارف انگليسي براي تحقير آن را “مملكت وابسته“ نام نهاده از سال 923 تا 721ق.م ادامه داشت و به خاطر جنگ با دمشقيها تمامي اراضي خود را در شرق اردن و شمال يرموك از دست داد .

مشهورترين پادشاه بني اسرائيل به نام “عمري“ كه در سال 885 تا 874 ق.م حكمراني مي كرد السامره را بنا نهاد و آن را به پايتختي خود برگزيد . جانشين وي “آخاب“ (874ـ852ق.م) به  همسرش “إيزابل“ دختر پادشاه صيدا و صور اجازه داد تا خداي فينيقي ها (بعل) را پرستش كند . به دنبال اين يكي از افسران به اسم “ياهو“ كودتا كرد و آخاب را به هلاكت رسانده و پرستش “يهوه“ را باز گرداند .

در دوره زمام داري “يربعام“ به سالهاي 785 تا 774ق.م كه سومين پادشاه از سلسله “ياهو“ بود قلمروش از ناحيه شمال در داخل سرزمين آرامي ها گسترش يافت اما اين بسط و گسترش زياد به طول نيانجاميد و پادشاه آشوريها تجلات بلسر الثالث 745-727ق.م اين توسعه را متوقف كرد و جانشينش “شلمنصر“  پنجم و بعد از او “سرجون دوم“ هوشع آخرين پادشاه اسرائيل را مورد باز خواست قرار داده و در سال 721ق.م حكومت وي را سرنگون كرد . در اين هنگام آشوريها ساكنان إسرائيل را به حران و الخابور و كردستان و فارس انتقال داده و عده اي از آرامي ها را در آنجا به جاي آنان جايگزين كردند و اسرائيليهاي كه تبعيد شده بودند به طور كلي با ملتهاي مجاور در تبعيدگاه ادغام شدند به نحوي كه اثري از قبايل ده گانه بني اسرائيل باقي نماند .

حكومت يهودا مطابق روايات اسرائيلي (اين روايات جنبه احتياط را به گونه أي رعايت كرده اند كه نه مي توان چيزي را اثبات كرد و نه رد كرد ) از سال 923 تا 586ق.م ادامه داشت . در دوره فرمانرواي “يربعام بن سليمان“ (923ـ916ق.م) بت پرستي رواج يافته و با شيوع لواط أخلاق اين قوم تباه گشت و زماني كه پسرش “أبيام“ 913ق.م جانشين وي شد  همين مفاسد اخلاقي نه تنها از بين نرفت بلكه رواج بيشتري يافت . به همين خاطر “يهورام بن يهوشفاط“ (849ـ842ق.م)  شش برادرش را با رؤساي قوم محاكمه كرد . اما “يوحاز بن يوتام“ (735ـ715ق.م) با علاقه زيادي كه به بتها داشت فرزندانش را در قربانگاه بتها قرباني مي كرد ، به صورتي كه عنان شهوت را گسيخته “منسي بن حزقيا“ هم كه در سالهاي 687ـ642ق.م حكمراني مي كرد و قوم خود را بخاطر عبادت خداوند محاكمه كرد و بتخانه هاي را بر پا كرد.

 اين گونه رفتارها و انحرافات بني اسرائيل جاي تعجب نيست و أخلاق و رفتارشان با حضرت موسي خود گواهي بر اينهاست.  خداوند با اشاره به انحرافات يهود بيان مي دارد كه آنان كلام خدا را تحريف و تغيير داده و انبياء را به قتل رساندند {لقد أخذنا ميثاق بني إسرائيل و أرسلنا إليهم رسلاً كلما جاءهم رسول بما لا تهوي أنفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون}

تاريخ گواه است كه آنان انبياء را مي كشتند مثلاً “نبي حزقيال“ بوسيله يكي از قضات كه پيامبر وي را از منكرات نهي كرده بود به قتل مي رسد و پيامبر “أشعيا بن أموص“ بدست پادشاه “منسي بن خرقيا“ كه وي را پند و اندرز داده بود ، كشته مي شود و بر روي شاخه هاي درخت آويزان شد يهود همچنان “نبي أرميا“ را كه آنان را به خاطر انجام منكرات سرزنش كرده بود با سنگ رجم كرده و به قتل مي رسانند .

در پايان خلاصه آنچه كه گذشت بيان مي گردد

1ـ ساكنان فلسطين بيشترشان از جزيره العرب آمده بودند و تا كنون به عنوان ساكنان اين بلاد باقي مانده اند

2ـ خداوند به بني اسرائيل وعده سرزمين مقدس را داد زماني كه در صراط مستقيم بودند و پيامبران آنان را هدايت مي كردند تا اينكه از راه برگشتند و كفر ورزيدند كه در نهايت خداوند اين حق را از آنان گرفت .

3ـ مسلمانان نسبت به پيامبران بني اسرائيل از آنان اولي ترند و وارث حقيقي ميراث آنان مي باشند و رسالت اسلامي آنان ادامه رسالت اين پيامبران بوده و آن حقيقتي را كه اين پيامبران خواهان پايداريش بودند مسلمانان نيز در هيمن زمينه در تلاش مي باشند .

4ـ بني اسرائيل هيچ وقت نتوانستند تمامي مرزهاي كنوني را به ملكيت خود در آورند و مدتي كه در آن به حكومت پرداختند در مقايسه با تاريخ فلسطين مدت محدود و كمي مي باشد و زماني كه دو مملكت شدند در بيشتر اوقات وابسته و تحت نفوذ حكومت هاي قدرتمند تر از خود بودند .

5ـ حكومت خود مختاري كه يهود پس از بازگشت از السبي البابلي برپا كرد ضعيف و ناتوان و محدود به منطقه قدس و حومه آن بود بعد از آن جز در دروه مكابي ها از استقلال برخوردار نبودند در حاليكه استقلالي را كه در دروه آنان داشتند محدود بود .

6ـ بعد از آن يهود به دليل اعمال زشت و ناپسند در زمين آواره شدند و در اين مدت 1900 سال هيچ ارتباط مدامي با فلسطين نداشتند .

در پايان قول هـ .ج . ولز را در كتاب خلاصه تاريخ درباره تجربه بني اسرائيل در فلسطين بعد از السبي البابلي ـ بيان مي كنيم  ايشان مي گويند كه زندگي عبراني ها در فلسطين شبيه زندگي مردي مي باشد كه اصرار دارد در وسط راه شلوغي اقامت كند كه اتوبوسها و كاميون ها مدام او را زير مي گيرند ……. و از اول تا آخر مملكت آنان جز حادثه اي گذرا در تاريخ مصر و سوريه وآشور و فينيقيه نبوده كه تاريخ

مؤرخ مشهور غوستاف لوبون ذكر مي كند كه بني اسرائيل زماني كه در فلسطين مستقر شدند از امتهاي پيشين جز بي ارزش ترين چيزها از تمدنشان چيز ديگري را اقتباس نكردند به عبارتي ديگر جز عيوب و عادات مضر و خرافات و فحشاء چيزي ديگر اقتباس نكردند و براي آله اي را براي هر قبيله

اين مؤرخ باز مي گويد كه يهود مدام زندگي پر آشوب و خفت باري داشته اند و تاريخ آنان جز قصه اي كه پر از منكرات و اعمال شنيع است چيز ديگري نيست . يهوديان در طول تاريخ نتوانستند كه تمدني را داير كنند و شايستگي آن را نداشتند كه از جمله ملتهاي متمدن باشند غوستاف مي گويد كه يهوديان حتي در زمان ملوك شان از بدويان ياغي و خون ريز بودند كه مانند اسب سركش وحشي بودند دوباره مي گويد كه فطرت يهود مانند قبايل ابتدائي مي باشد كه بسيار سركش بوده و مانند كودكان و وحشي ها مي مانند كه هيچي سرشان نمي شود و در طول تاريخ هيچ ملتي مانند يهود بي سليقه و ناجوانمرد پيدا نمي شود .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 20:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مقاله نقش نماز در شخصيت جوانان

بازديد: 9
مقاله نقش نماز در شخصيت جوانان

نقش نماز در شخصيت جوانان

براى پرداختن به اين موضوع كه نماز در ساختار شخصيت جوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثير آن تا چه حدى است به نظر مىرسد كه تبيين و توضيح چند مطلب در اين باب لازم و ضرورى باشد. نخست حقيقت و روح نماز است و ديگرى اهميت دوران نوجوانى و جوانى و نيز روحيه انفعالى و تأثير پذيرى اين نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى است. به نظر مىرسد تا وقتى كه مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جايگاه خود را پيدا نكنند فوايد و آثار اين امر عبادى يعنى نماز در زندگى جوانان در پردهاى از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جايگاه حقيقى خود را پيدا نكند. لذا به همين خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعديل و تكامل شخصيتى و ايفاى نقش آن در زندگى فردى و اجتماعى جوانان را بيان خواهيم كرد.

روح و حقيقت نماز

نماز لفظ و واژهاى است كه در متون دينى ما بعنوان «صلاة» از آن ياد شده و داراى معانى متعدّدى بوده كه يكى از آن معانى، همين عمل مخصوصى است كه به نام «نماز» در دين اسلام تشريع شده است. اين لفظ در برخى از آيات به معناى سلام و تحيت آمده است آنجا كه خداوند در قرآن مىفرمايند: إنَّ الله وملائكته يصلّون على النّبى يا ايّها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليماً.

«همانا خداوند و فرشتگان بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) درود مىفرستند شما هم اى اهل ايمان بر او صلوات و درود بفرستيد و با تعظيم بر او سلام گوئيد»(1).

و در آيه ديگر با اشاره به همين معنى مىفرمايند: هو الذى يصلى عليكم وملائكته «اوست خدايى كه هم او و هم فرشتگانش بر شما تحيت و رحمت مىفرستند»(2).

وبه معناى دعا هم در برخى از آيات آمده است. آنجا كه به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)دستور گرفتن زكات داده مىشود خداوند مىفرمايد بعد از گرفتن زكات براى آنها و در حقشان دعا كن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزكيهم بها وصلّ عليهم إنّ صلواتك سكن لهم.

«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگير تا بدان واسطه نفوس آنان را پاكيزه سازى و آنها را به دعاى خير ياد كن همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر آنهاست»(1). «صلاة» به هر دو معناى مزبور كه در حقيقت به معناى واحد بر مى گردند كه همان دعا باشد مورد بحث ما نيست بلكه مراد از «صلاة» همان معنايى است كه با طريق مشخص و با اركان مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس، حقيقت پيدا كرده است و پيامبر خاتم(صلى الله عليه وآله وسلم)آن حقيقت نازله را در عمل تشريع و خود، آن را تحقق عملى بخشيد. نه تنها شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پاى بند بود بلكه همه مسلمين موظف بودند كه آن را شبانه روز پنج بار بجاى آورند. اَقم الصلاة لدلوك الشمس الى غسق الليل.

«نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكى شب برپا دار»(2).

كه اين آيه اشاره اجمالى به نمازهاى پنج گانه دارد. نماز با اين شيوه مرسوم كه مصداق آن براى همه مسلمين روشن و آشكار است چيزى نيست كه مورد فهم و درك نباشد چون آنچه كه از سنّت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)و اهل بيتش استفاده مىشود پر واضح است كه اين تلقى از نماز يعنى اعمال مخصوصهاى كه با تكبيرة الاحرام شروع و به سلام ختم مىگردد. و اين است معناى ديگرى كه از آيات استفاده مىشود. آنچه كه مسلّم است اين است كه اين عمل ظاهرى كه اصطلاحاً بدان نماز گفته مىشود تمام حقيقت نماز نيست بلكه اين صورت و چهره ظاهرى آن است. نماز امرى است الهى كه تحقق آن همانند ساير امور داراى ظاهر و باطن است كه در متون دينى به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهرى نماز همان است كه با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذكر خداوند و تعظيم در مقابل او، اميد و دلبستگى به ذات ربوبى، اعتماد و ركون به وجود سرمدى و محو شدن در مقابل ذات يكتايى كه در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است. حقيقت نماز اعم از معناى ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيت او به جسم مادى است. همانطور كه حقيقت انسان در اين جسم خاكى و هيكل مادى قالب گيرى شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به اين شكل ظاهرى وجود يافته است چنانچه خداوند فرمايد: وقد خلقتكم اطواراً «وبه تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد»(1). حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده كه اين قالب و صورت را پذيرا شده است هرگاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعاً بايد در همين طور و قالب خاص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلكه پديده ديگرى است. هرگاه اين قالب خاص و صورت ظاهرى نماز با روح و باطن آن آميخته و قرين گردد نماز حقيقت خود را يافته و تأثير خود را مي گذارد.

در چنين صورتى است كه اين امر الهى، ستون دين(1)، معراج مؤمنين(2)، روشنگر چهره مسلمين(3)، مقرِّب متقين(4)، مكمّل اخلاص مخلصين، مبعِّد خصائص ملحدين(5)، مسوِّد چهره شياطين(6)، ومميّز مؤمنين از كافرين(7)، قرار مىگيرد. پس نمازى كه فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطى شى نخواهد بود. بنابر اين قيام به ظاهر آن، تحركى در نماز گزار ايجاد نخواهد كرد و از سوى ذات بارى به اين نماز اقبال و توجهى نيست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند: «خداوند متعال نظر نمىافكند به نمازى كه آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نكند»(8). پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهرى و معناى باطنى است و تمسك به هر يك از اين دو بدون ديگرى نماز نيست در نتيجه هم كسانى كه به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بىخبرند از حقيقت نماز غافلند و هم آنانكه نماز نمىخوانند و ادعا دارند كه ما به معنا و حقيقت آن رسيده ايم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است.

 

اهميت دوران جوانى

بر هيچ اهل علمى پوشيده نيست كه در شكل گيرى شخصيت هر فرد، مقطع جوانى از جايگاه خاص و اهميت ويژهاى برخوردار است. شايد بتوان گفت كه ثبات شخصيت هر انسانى در اين سنين آغاز و به هر نحوى كه شكل گيرد غالباً به همان صورت قوام يافته و تثبيت مىگردد و به همين دليل در روايات بر اهميت و برترى اين مقطع سنى تأكيدات زيادى رفته و نيز روانشناسان اين دوره را حيات مجدد انسان ناميدهاند. صاحب شريعت اسلام، حضرت خير الانام كه از سر چشمه وحى الهام مىگرفت در تكريم و احترام به جوانان فرمودند: فضل الشابّ العابد الذى يَعبُدُ فى صباه على الشيخ الذى يَعبُد بَعْدَ ماكَبُرَتْ سِنُّهُ كفضلِ المرسلين على ساير النّاس.

«فضيلت و برترى جوان عابد كه از آغاز جوانى خدا را عبادت كند بر پيرى كه وقت پيرى مشغول عبادت گردد چون فضيلت پيغمبران است بر ساير مردم»(1).

و در جاى ديگر با اشاره به ارزش جوانى مىفرمايد: اغتنم شبابك قبل هرمك.

«جوانىتان را قبل از فرارسيدن پيرى غنيمت و قدر بدانيد»(1). وخطاب به والدين و مربيان در برخورد با جوانان و نوجوانان مىفرمايند: اوصيكم بالشّبان خيراً فانّهم اَرَقُّ افئِدةً انّ الله بعثنى بشيراً ونذيراً فحالفنى الشُّبّانُ وخالفنى الشيوخُ ثُمَّ قَرَاَ فطال عليهم الأمَدُ فقستْ قلوبُهُم.

«به شماها در باره نوبالغان و جوانان به نيكى سفارش مىكنم كه آنها دلى رقيقتر و قلبى فضيلت پذيرتر دارند. خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنان مرا پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند ولى پيران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس به آيهاى از قرآن اشاره كرد و درباره مردم كهن سال و پير كه مدت زندگى آنان به درازا كشيده و دچار قساوت قلب شدهاند سخن گفت»(2).

همه اين سخنان گوهر بار كه در خطاب به مسلمانان تأكيد داشتند علاوه بر سيره عملى و برخورد بزرگوارانه و محترمانهاى كه با جوانان داشتهاند حاكى از حساسيت عنفوان جوانى است.

بنابر اين از منظر علم و دين، در تمام عمر و طول حيات انسانى هيچ برههاى مهمتر از دوره نوجوانى و جوانى نيست. يكى از روانشناسان معروف غربى بنام دكتر «ماى لى» در اهميت اين دوره از عمر آدمى چنين مي گويد:

«در نوجوانى مسأله شخصيت و هويّت با شدّت تمام از نو وارد ميدان مىشود پس نوجوانى و جوانى يكى از مراحل و مراتب بارور هستى است كه طى آن ساختهاى قطعى شخصيت و هويت بزرگسال تثبيت شده يا دوباره مطرح مىكردند»(1).

 

 

انعطاف پذيرى روحيه جوانان

نسل جوان تنها قشر منحصر به فردى است كه بيشترين روحيه تأثير پذيرى را داراست شفافيت روحيه جوانان و حساسيت ايشان، عامل اصلى توجه دستگاههاى تبليغاتى استكبار و بنگاههاى فرهنگى غرب، براى سوق دادن آنان به انحرافات اخلاقى و اهداف پليد خويش در طول تاريخ بوده است.

درست از زمانى كه دنياى غرب در اثر تحقيقات و مطالعات خود به اين نتيجه رسيد كه جوانان آسيب پذيرترين قشر هر جامعهاند با تشكيل بنگاههاى فرهنگى تبليغى همه همت خود را در به دام انداختن آنان به فساد و تباهى تحت عنوان آزادى و عناوين مقدس ديگر به كار گرفت تا اينكه به اغراض استكبارى و سلطه طلبى خود دست يازد. اگر چه غرب در القاى فرهنگ خود به كشورهاى اسلامى از راههاى متعدد و در سطوح مختلف وارد عمل شده است ولى تاريخ بهترين شاهد و گواه است كه نفوذشان بيشتر از طريق جوانان تحصيل كرده يا عوام مقلد (جوانانى كه به مبانى دين آشنايى چندانى ندارند) بوده است كه سقوط اسلام در اندلس (اسپانياى فعلى) يا سلطه غرب بر مسلمانان الجزاير بهترين نمونه تاريخى است. روح ظريف و باقد است، احساسات پاك و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را چون گلى شكفته و با طراوت نموده است كه بيشترين تأثير پذيرى را براى پژمرده شدن داراست. تشبيه نوجوان و جوان به نهال نورس در كلمات معصومين، حاكى از همين مطلب است كه او را مى توان به هر جهتى هدايت نمود بر خلاف درخت تنومندى كه كسى قادر به جهت دهى او نيست مگر با بريدن تنه آن درخت. بنابر اين جوانى با نوعى اثر پذيرى روحى و حالات انفعالى و تشويشات ذهنى همراه و آميخته است كه كمتر صبغه و رنگ عقلى و استدلالى دارد. به همين جهت عوامل خارجى در جهات مثبت يا منفى بيشترين اثر را در او مىگذارد. آنچه كه از ديدگاه اسلام مهم است سوق دادن او به سوى تكامل انسانى و اهداف متعالى است. سنت و سيره پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) و اولاد طاهرينش نسبت به جوانان، مبيّن همين نكته است. پس صرفاً بكار گرفتن احساسات جوانان و تشويق و تحريص آنان از قدرت احساسى و عاطفى مقصود شارع مقدس نيست بلكه سوق دادن آن در قلمرو دين و عقلانى نمودن اهداف عاليه انسانى، همه همت رهبران دين مىباشد و ادعاى ما اين است كه همه تعاليم دين و احكام الهى خصوصاً نماز در همين راستا بر مسلمين فرض و واجب شده است.

 

 

 

نيازهاى غريزى و فطرى جوانان و پاسخ آن

با تمهيد مقدمات و مطالبى كه ذكر شد مىتوان گفت كه فلسفه همه عبادات دينى در اين نكته معطوف است كه متأثرترين قشر يعنى جوانان را مؤثرترين قشر در اجتماع انسانى قراردهد. چون احساس به يك تكيه گاه محكم و امنيت و آرامش در پناه آن تنها عنصرى است كه مىتواند به جوان اعتماد و اطمينان بخشيده و او را از اضطرابات درونى و تشويشات ذهنى رها سازد. همه مشكلات و معضلات روحى و روانى كه هويّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از كَفَش ربوده و خلاء عظيمى را در او ايجاد كرده ناشى از نداشتن يك ملجاء و عدم دست يابى به يك پناهگاه دائمى و مستحكم است. همه صاحبان مكاتب كوشيدهاند تا به نحوى اين آتش احساسات درونى را خاموش و يا حداقل از شعلههاى آن بكاهند. به همين خاطر راه حلهايى چون آزادى بىقيد و شرط جوانان در ارضاى هواهاى نفسانى و غرايز حيوانى و سوق دادن و جهت دهى ايشان به ميخانهها و كاهوارهها و صدها طرق ديگر را بعنوان پناهگاه ارائه دادند امّا پس از رويكرد جوانان به آن مأمنهاى بظاهر مستحكم، سقفهايشان فرو ريخته و به واهى و خيالى بودن آنها پى بردهاند. چون با ارضاء نيازها و دفع هواهاى نفسانى، اهداف خود را تأمين شده نمىيافتند. «امروزه اشتياق شديد جوانان سراسر جهان به شنيدن موسيقى به اصطلاح پاپ (pop) و پوشيدن لباسهاى نوعاً جديدى مثل بلوجين كه زبان حال ميل به آزادى از قيد و بندها و تحرك و تكاپو و اعلام استقلال يك تنه از قيد ضوابط و معيارهاى اجتماعى است كاملاً واضح است. بسيارى از جوانان تيز و چابك پا در ركاب سفر مىگذارند بدون آنكه بدانند به كجا مىروند. در اين مسحور شدگى و حتى تسخير شدگى در قبال شيوه زندگى جديد كه از غرب سرچشمه گرفته و جهانگير شده است شمار كثيرى از جوانان مسلمان شريك بودهاند دانستن اين نكته براى جوانان مسلمان لازم است كه اين پديدهها با علل ژرفترى ارتباط دادند كه از نظر معنوى بيطرف نيستند»(1). جوانان در زندگى و حيات جوانى خويش امور زيادى را در حال تجربه كردن مىباشند او چون ساير افراد جامعه امّا عاطفى و احساسىتر از ديگران در صدد دست يابى به امرى است كه قلبش را بدان واسطه تسكين بخشيده و نوعى آرامش را تحصيل نمايد و ليكن به هر چيزى كه روى مىآورد بعد از مدّت كوتاهى در مىيابد كه آن عنصر، مطمئن وواقعى نيست. البته تشخيص اين امر در ابتداى سنين نوجوانى و جوانى بسيار دشوار است شور و هيجان جوانى در جوانان غالباً فرصت تعقل و انديشه اينكه انسان براى يك زندگى و حيات طولانى و اهداف متعالى خلق شده را از او سلب كرده و به همين خاطر او بعد از تجربه عملى، به پوچى و بىپايگى بسيارى از مأمنهايى كه بدان پناه آورده است پى خواهد برد. و دشمنان دين خصوصاً غرب به خاطر درك همين نيازهاى فطرى و غريزى جوانان تلاش زيادى انجام مىدهند تا اين گرايشها را به جهاتى كه اهداف آنها را تأمين مىكند سوق دهند و آنها را از كمالات معنوى و دينى منحرف سازند. كسى كه خود مدّت زيادى از عمرش را در ميان غربيها سپرى كرده و الان هم زندگى خود را با آنها در حال تجربه كردن مى باشد قضاوت و داوريش چنين است كه گويد: «در شيوه زندگى كنونى غرب كشش و گرايشى هست كه افراد جامعه را به زيستن در لحظه كنونى فارغ از همه تاريخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرفرازيهاى لحظهاى و لذت حسى آنى وا مىدارد. پرستش قهرمانان ورزشى و ميل به ركورد شكنى دايمى و فايق آمدن بى وقفه برطبيعت نشان دهنده يك وجه از اين دل مشغولى به تن است در حالى كه جنبه بسيار ويرانگرتر همين گرايش را مىتوان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الكلى، روابط جنسى آزاد و نظاير آن ديد كه تماماً از تلاش نفس براى غرق نمودن خود در لذتهاى آنى جسمى و غريزى حكايت دارد. بديهى است كه ورزش مستلزم انضباط و سخت كوشى است و اين از جهات مثبت آن است. امّا بزرگداشت بيش از حدّ ورزش و كما بيش پرستيدن قهرمانان ورزشى ناشى از اهميت گزافى است كه به تن داده شده است. علاوه بر اينكه نقش و اهميتى كه به ورزش داده مىشود ابداً بى ارتباط با اشتياق به لذت جوييهاى جسمانى نيست. كه همه اين عوامل متضمن از دست رفتن ايمان و اعتقاد جوانان به معيارهاى اخلاقى است»(1). يك جوان مسلمان با تحصيل معرفت و دستيابى به علوم مقدس دينى بايد خود را مجهز ساخته و به دامى كه جوانان غربى بدان گرفتار آمدند هويت خود را از دست ندهد.


 

نقش نماز و تعاليم دينى در شخصيت جوانان

اينكه در انسان تمايلات و گرايشاتى وجوددارد كه او را متوجه به اهدافى مىسازد و مى خواهد به دست يابى با آن اهداف خود را تسكين و اطمينان ببخشد نشانه آن است كه بايد چنين ملجائى وجود داشته باشد. چون اقتضاى حكمت بالغه الهى اين است كه هيچ نيازى را بدون پاسخ نگذارد.

آرى اگر انسان احساس عطش و گرسنگى مىكند بايد آب و طعامى باشد تا رفع تشنگى و گرسنگى نمايد. حال بايد ديد كه چه عواملى اضطراب او را رفع مىكنند و چه دارويى براى او شفا بخش است و كدام طبيب به درد او عالم مىباشد؟

ترديدى نيست كه روح و حقيقت تعاليم دين به نيازهاى روحى و گرايشات غريزى و فطرى او برگشت مىكند و با جزم و يقين مىتوان گفت كه هيچ يك از دستورات دين بىارتباط با تكامل انسانى او نيست. «جان و جوهر پاسخ اسلامى به دنياى متجدد در جهات دينى و معنوى و فكرى زندگى بشر نهفته است. همين جهات است كه كردار بشر و نحوه تلقى او را از جهان پيرامون رقم مى زند. مهمترين پاسخ يك جوان مسلمان و مهمترين گامى كه بايد او پيش از هر چيز بردارد اين است كه قوت ايمان خود را حفظ كند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحى اسلامى از دست ندهد. دنياى متجدد به تدريج تباه شده است و در صدد است همه آنچه را كه مقدس و طبعاً دينى است از بين ببرد و بخصوص با اسلام به عنوان دينى كه از نگرش قدسى نسبت به زندگى و قانون الهى در برگيرنده همه افعال و اعمال بشر عدول نكرده است مخالفت دارد. اكثر مشترقان غربى حدود دو قرن به اسلام مىتاختهاند و سعى داشتهاند به مسلمين ياد دهند كه دين خود را چگونه بفهمند»(1).  

همه اين تلاشها بدان جهت صورت مى گيرد كه اسلام چون مسيحيت و يهوديت تحريف نشده و متون واقعى آن در دست است و پاسخ همه معضلات را مىتوان در او جست.

1ـ تهذيب، ج1 ص173 روايت 68. كافى، ج7 ص25 روايت 7.

2ـ بحار الانوار، ج82 ص303 روايت 2 باب 4.

3 ـ نهج الفصاحه، حديث 1874.

4 ـ اصول كافى، ج3 ص265 روايت 6. نهج الفصاحه، حديث 1878.

5 ـ مجمع البيان، ج7 ص447 ذيل آيه 45 عنكبوت.

6 ـ نهج الفصاحه، حديث 1877.

7 ـ نهج الفصاحه، حديث 1098.

8 ـ معراج السعاده، ص668.

9ـ نهج الفصاحه، حديث 372.

10ـ سفينه البحار، ج2 ص176.

11ـ پيام مقام معظم رهبرى آية الله خامنهاى، مهرماه 1370.

12ـ دكتر حسين نصر جو1 1 ـ دكتر حسين نصر جوان مسلمان و دنياى متجدد، ص342.

13 _  ان مسلمان و دنياى متجدد، ص342

14ـ نهج الفصاحه، حديث 372.

15ـ سفينه البحار، ج2 ص176.1.

16 ـ سوره مباركه جن، آيه 14.

17ـ سوره مباركه احزاب، آيه 43.

18 ـ سوره مباركه احزاب، آيه 56.

19 ـ پيام مقام معظم رهبرى آية الله خامنهاى، مهرماه 1370.

20ـ پيام مقام معظم رهبرى آية الله خامنهاى، مهرماه 1370.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 20:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

سرقت در حقوق ایران

بازديد: 25
سرقت در حقوق ایران

 

سرقت در حقوق ایران

مقدمه:

سرقت در کشور ما انواع مختلفی دارد که معمولا به سرقتهای حدی و تعزیری تقسیم می شود . سوالی که برای بیشتر مردم پیش می آید این است که چرا دست سارقین قطع نمیشود ؟ مگر احکام اسلام در قوانین کیفری ما نیامده است ؟

برابر قوانین شرعی و مقررات کیفی برای اجرای حد سرقت باید شرایطی باشد که هر یک از این شرایط نباشد امکان اجرای حد نیست که عبارتند از :

1-سارق باید بالغ باشد .

2-سارق به سرقت وادار نشده باشد و بداند که مال دیگری را می رباید.

3-سارق بداند که این عمل حرام است و صاحب مال ،مال را در حرز قرار داده باشد.

4-سارق در حال اضطرار سرقت نکرده باشد .

5-سرقت در سال قحطی صورت نگرفته باشد.

6-سارق مال را به قصد دزدی برداشته باشد .

7-مال مسروقه در حرز متناسب قرار گرفته باشد .

8-مال مسروقه از اموال دولتی و وقف نیاشد.

با این شرایط بسیار نادر و بعید است که بتوان این شرایط را در کنار هم دید و حد سرقت را بر سارق اجرا کنیم .البته باز هم شرایطی برای اجرای حد دارد مانند پیش از شکایت صاحب مال سارق را نبخشیده باشد یا سارق قبل از اثبات جرم از این گناه توبه نکرده باشد  غیر از مواردی که گفته شد سرقت های وجود دارد که به آنها اصطلاح "سرقت های تعزیری" می گویند. که عبارتند از :

1-سرقت مقرون به آزار باشد یا به طور مسلحانه :

هرگاه سرقت همراه با آزار باشد یا مسلح باشد ، به حبس از 3ماه تا 10 سال و شلاق تا 74 ضربه محکوم می شود .

2-سرقت مسلحانه گروهی در شب :

هرگاه سرقت در شب واقع شده باشد و سارقین دو نفر یا بیشتر باشند و لااقل یکی از آنها حامل سلاح ظاهر یا مخفی باشد هر یک از مرتکبین به 5 تا 15 سال حبس و شلاق تا 74 ضربه محکوم خواهد شد .

3- سرقت مقرون به پنج شرط مشدد :

هرگاه سرقت جامع شرایط حد نباشد ولی تمامی شرایط زیر را داشته باشد مرتکب به 5 تا 20 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد

الف سرقت در شب واقع شود .

ب- سرقت توسط دو یا چند نفر انجام شود .

ج- یک یا چند نفر از سارقین حامل سلاح ظاهر یا مخفی بوده باشند .

د- سارقین از دیوار بالا رفته یا حرز را شکسته یا کلید ساخته باشند و یا خود را همانند کارمندان دولتی معرفی کرده باشند .

ه- در ضمن سرقت کسی را آزار یا تهدید کرده باشند .

4- سرقت مسلحانه از منزل :

هر گاه یک یا چند نفر منزلی را سرقت کنند و حد اقل یک نفر از آنها مسلح باشد ویا هیچ یک مسلح نباشد اما در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برایند به مجازات اعدام یا حبس عبد محکوم می شوند .

در صورتی که ساکنان منزل در مقام دفاع از مال یا ناموس برایند و در این میان مرتکب قتل یا جرح یا ضرب سارقین شوند ،از مجازات معاف هستند . ماموران در هنگام دستگیری سارقین اگر باعث قتل یا جرح یا ضرب سارقین شوند ، از مجازات معاف هستند.

 5- سرقت مسلحانه از بانکها ،صرافیها یا جواهرفروشی ها :

هر گاه دو یا چند نفر با برنامه ریزی و مواضع قبلی وجه نقد یا اوراق بهادار یا جواهرات را از بانکها و صرافیها سرقت کنند و لااقل یک نفر از سارقین مسلح به سلاح سرد یا گرم ظاهر یا مخفی ، پر یا خالی باشد ، چه از آن استفاده بکند چه نکند ، در صورت وقوع سرقت به حبس ابد و در صورت وقوع قتل به اعدام محکوم خواهد شد .

هرگاه علی رغم میل سارقین هیچ یک از اهداف عینی قتل و سرقت امکان پذیر نشود به حبس از 5 تا 10 سال محکوم میشوند .

6- راهزنی :

سارق مسلح و قطاع الطریق هر گاه با اسلحه امنیت مردم یا جاده را بر هم زند و رعب و وحشت ایجاد کند محارب است . در این صورت به مجازات اعدام یا قطع دست راست یا پای چب یا تبعید محکوم میشود . و اگر کسی راهزنی بکند و محارب محسوب نشود به 3 تا 15 سال حبس و شلاق تا74 ضربه محکوم میشود .

7- سرقت از موزه ها یا مکان های تاریخی و مذهبی :

هرکس اشیاء، لوازم ، مصالح و قطعات آثار فرهنگی را از موزه ها و نمایشگاهها ومکانهای تحت نظر دولت سرقت کند یا با علم وآکاهی از مسروقه بودن اشیاء خرید یا نگهداری کند به 1 تا5 سال حبس محکوم می شود .

8- سرقت وسایل و متعلغات مربوط به تاسیسات مورد استفاده عمومی :

این نوع سرقت ها مجازات حبس دارد . وسایلی از قبیل تاسیسات آب ، برق، گاز و غیره ... که زمان حبس آن از 1 تا 5 سال حبس می باشد .

9- کیف زنی یا جیب بری :

سرقت از طریق کیف زنی یا جیب بری و امثال آن دارای مجازات حبس از 1 تا 5 سال و شلاق تا 74 ضربه می باشد .

10- سرقت از اماکن حادثه زده :

هر گاه سرقت در مناطق سیل زده یا جنگی یا آتش سوزی یا زلزله زده ویا در محل تصادف راهنمائی و رانندگی رخ دهد ،سارق به حبس از 1 تا 5 سال و شلاق تا74 ضربه محکوم می شود.

11-سرقت مقرون به یکی از شرایط مذکور در قانون:

در صورتی که سرقت جامع شرایط حد نباشد و همراه با یکی از شرایط زیر باشد ،سارق به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد

الف- سرقت در محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا در توابع آن یا در محل های عمومی از قیبل مسجد و حمام و غیر اینها واقع شده باشد.

ب-سرقت در جایی واقع شده باشد که در آن درخت ، بوته ،پرچین یا نرده قرار گرفته و سارق آن را شکسته باشد.

ج-سرقت در شب واقع شده باشد.

د- سارقین دو نفر یا بیشتر باشند.

م- سارق مستخدم بوده و مال مخدوم خود را دزدیه باشد یا مال شخص دیگری را از منزل شخص دیگری که به اتفاق مخدوم به آنجا رفته برباید یا شاگرد یا کارگر باشد و از محلی که معمولاَ محل کار وی بوده از قبیل خانه ،دکان ،کارگاه ،کارخانه و انبار سرقت کرده باشد.

ن- هر گاه اداره کنندگان هتل ، مسافرخانه ،کاروان سرا و کاروان و به طور کلی کسانی که به اقتضای شغل اموالی در دسترس آنهاست ،تمام یا قسمتی از آن را مورد دستبرد قرار دهند.

12-سرقت یا استفاده غیر مجاز از آب ،برق،گاز،تلفن:

هر کس بدون پرداخت حق انشعاب و اخذ انشعاب آب ،برق ،گاز و تلفن از این منابع استفاده غیر مجاز کند ، علاوه بر جبران خسارت وارده ،به حبس تا سه سال محکوم خواهد شد.

13- مداخله در اموال مسروقه:

بیشتر سارقین به امید اینکه بتوانند مال مسروقه را به پول تبدیل کنند مرتکب سرقت می شوند از این رو شاید یکی از راه های موثر در پیشگیری از وقوع سرقت ،جلوگیری از خرید و فروش اموال مسروقه باشد . برابر قانون ،هرکس با علم و اطلاع یا با وجود قراین اطمینان آور به اینکه مال در نتیجه ارتکاب سرقت به دست آمده آن را تحصیل ،مخفی یا قبول کند یا مورد معامله قرار دهد ،به حبس از شش ماه تا سه سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. در صورتی که متهم معامله اموال مسروقه را حرفه و پیشه خود قرار داده باشد ،به حداکثر مجازات محکوم خواهد شد.

وظیفه سارق در مقابل مال باخته:

برابر قانون در کلیه موارد سرقت و ربودن اموال ،دادگاه علاوه بر تعیین مجازات ،سارق یا رباینده را به رد (بازگردان) عین مال مسروقه محکوم می کند و اگر عین آن وجود نداشته باشد ،سارق به رد مثل یا قیمت مال مسروقه یا ربوده شده و جبران خسارت وارده محکوم خواهد شد.

اگر سارق عین مال را برنگرداند یا قیمت آن را نپردازد ،چنانچه مالی از او در دسترس باشد ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبط شده برداشت می شود؛ در غیر این صورت ،به تقاضای مال باخته تا زمان پرداخت در حبس باقی خواهد ماند .حتی اگر مدت محکومیت مجازات اصلی او تمام شده باشد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1399 ساعت: 19:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس