پروژه و تحقیق رایگان - 178

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تقویت انگیزه درسی دانش آموزان و نحوه تشویق و تنبیه در مدارس

بازديد: 51

تقویت انگیزه  درسی دانش آموزان و نحوه تشویق و تنبیه در مدارس
آموزش، به فعالیتهای از پیش طرح ریزی شده ای گفته می شود که با هدف ایجاد یادگیری دردانش آموزان بین معلم و یک یا چند دانش آموز به صورت کنش متقابل یا رابطه دو جانبه انجام می شود. منظور از کنش متقابل، مبادله گفتار یا اعمال بین معلم و دانش آموزان است که به جریان آموزش و یادگیری جهت می دهد.
لذا، هدف از آموزش کمک به ایجاد یادگیری دردانش آموزان است. اما یادگیری، موضوع مشخص و واحدی نیست، بلکه تقریبا همه فعالیتهایی که ما درطول زندگی انجام می دهیم از تجارب یادگیری سرچشمه می گیرد.
تقویت انگیزه های درسی و نحوه تشویق و تنبیه: درراستای یادگیری مقوله هایی هستند که سعی شده با همت و تلاش همه همکلاسیها به آن پرداخته شود.
تقویت انگیزه های درسی
مهمترین عامل تعیین کننده علاقه مندی یا بی علاقگی دانش آموز نسبت به درسها و تکالیف مختلف یادگیری تجارب موفقیت آمیز یا شکست او در یادگیریهای درسهای مختلف است. یعنی اگر دانش آموز طی سالهای مدرسه همواره تجارب موفقیت آمیزی کسب کند به تدریج برعلاقه او نسبت به یادگیری دروس مختلف و کل محیط مدرسه افزوده می شود. و درنتیجه مفهوم مثبتی از خود دراو تشکیل می شود، اما اگر این تجارب غالباً با شکست توأم باشند، اندک اندک دریادگیرنده، بی علاقگی و بی میلی نسبت به دروس و مدرسه ایجاد می شود و سرانجام ممکن است به مفهومی منفی از خود و تواناییهای خود دراو بینجامد. بنابراین، بهترین راه جلوگیری از بی میلی و بی علاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیتهای مدرسه، فراهم کردن امکانات کسب توفیق در یادگیرنده است.
با توجه به توضیحات بالا مشکل کمبود انگیزه یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری مطالب تازه، ناشی از شکستهای پی درپی آنان در درسهای مشابه درس جدید است. بنابراین بهترین راه رفع مشکل این است که کیفیت آموزش را بهبود بخشیم. این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز دردرسهای تازه خواهد شد. این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده، به تدریج به تصویری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری دست یابد. اگر این جریان، درچندین واحد یادگیری ادامه یابد، از تصورات منفی دانش آموزان نسبت به تواناییهایش در رابطه با یادگیری مطالب کاسته می شود و به جای آن تصورات مثبت تری دراین مورد کسب خواهد کرد. که این خود علاقه و انگیزه یادگیری را در او افزایش می دهد، اما آنچه که گفته شد، بهترین روش ایجاد کردن علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درس است، علاوه بر این روش کلی شیوه ها و فنون دیگری وجود دارد که توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد، که در ذیل به آنها می پردازیم.
-        جهت ایجاد انگیزه بیشتر در دانش آموزان از معلم انتظار می رود:
قبل از آغاز درس دقیقاً به آنها بگوید که چه انتظاراتی ازآنان دارد، به عبارتی معلم باید قبل از آغاز درس کلیه هدفهای آموزشی، نوع رفتار و یا مهارتهائی را که از آنان می خواهد از پیش دراختیارشان قرار دهد تا دانش آموزان پیش زمینه ای مناسب داشته باشند.
-        استفاده از اظهاراتی چون «خوب»، «عالی» و «مرحبا» پس از عملکرد درست دانش آموز در افزایش علاقه او بسیار مؤثر است، اما باید توجه داشت که مؤثرترین تشویق آن است که به رفتار و عملکرد درست دانش آموز وابسته باشد.
علاوه بر اظهارات شفاهی، سایر تشویقها از جمله، تشویقهای کتبی در ورقه امتحانی ودفترچه تکالیف دانش آموزان بر یادگیری آنان اثر مثبت دارد.
-        از آنجا که نتایج آزمونها به صورت نمره هایی که به یادگیرندگان داده می شوند با پاداشهای اجتماعی چون تأیید معلم و والدین، ارتقاء به کلاس بالاتر، دریافت گواهینامه، امکان ورود به دانشگاه، کسب مشاغل و مواردی نظیر اینها وابسته اند، لذا نمره های معلمان دارای ارزش انگیزش زیادی هستند. بنابراین، معلم می تواند بااجرای امتحانهای مختلف و دادن نتایج حاصل به یادگیرندگان، سطح انگیزش و علاقه آنان را نسبت به یادگیری وکسب مهارتها و اطلاعات تازه افزایش دهد، اما همیشه ازاین تدابیر آموزشی باید به صورت مثبت استفاده کرد، نه به عنوان وسیله ای برای ترساندن و تنبیه کردن یادگیرندگان.
- ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار، موجب می شود که یادگیرندگان ابتدا در یادگیری مطالب ساده، به اندازه کافی موفقیت به دست آورند. این کسب موفقیت اولیه، انگیزش یادگیری را برای یادگیریهای بیشتر افزایش می دهد و بر آمادگی او می افزاید.www.zibaweb.com
- ایجاد رقابت فردی بین دانش آموزان به کسب موفقیت در معدودی از آنان و شکست اکثریت کلاس می انجامد، بنابراین باید از آن پرهیز کرد.
-        مشارکت دانش آموزان در فعالیت یادگیری یکی از عوامل مهم ایجاد علاقه و انگیزش است.
- بهترین تکالیف و فعالیتهای یادگیری ازلحاظ ایجاد انگیزش آنهایی هستند که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوارند. به عبارتی بهترین تکالیف یادگیری آنهایی هستند که یادگیری در انجام آنها نیاز به قدری تلاش داشته باشد.
نحوه تشویق و تنبیه
در ابتدا می پردازیم به تعریفی کلی از تشویق و تنبیه:
تشویق: عبارتست از ارائه یک محرک خوشایند به دنبال یک رفتار مطلوب، جهت افزایش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: لبخند زدن معلم بعد از نوشتن کلمات صحیح توسط دانش آموز.
تنبیه: عبارتست از ارائه یک محرک ناخوشایند به دنبال یک رفتار نامطلوب،جهت کاهش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: سیلی زدن معلم بعد از نوشتن کلمات اشتباه توسط دانش آموز.
تشویق
همانطور که مشخص شد رفتارهای مطلوب از رفتارهای نامطلوب تفکیک می شوند و سعی معلم باید بر این باشد که رفتار مطلوب دانش آموزان را در آنها تقویت و نگهداری کند.
مهمترین عامل نگهداشت رفتار یاد گرفته شده، تقویت بلافاصله بعد از رفتار مطلوب است. اگر معلم پس ازسپری شدن مدتی از انجام رفتار، آن را تقویت کند، از اثر بخشی تقویت کاسته می شود و نتیجه مطلوب به دست نمی آید. از آنجا که تقویت کردن بلافاصله همه رفتارهای دانش آموزان درکلاس درس و محیط مدرسه اغلب ناممکن است، معلم می تواند برای رفع مشکل ناشی از تأخیر در تقویت از توضیحات کلامی استفاده کند. برای مثال معلم تصمیم می گیرد که برای تقویت رفتارهای مثبت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان آنان را در روز جمعه به گردش علمی ببرد. در این مثال، بین انجام رفتار و دریافت تقویت به طور طبیعی وقفه می افتد. معلم می تواند برای رفع مشکل تأخیر در تقویت، در پایان کار روزانه دانش آموزان، به آنان یادآور شود که «خوشبختانه همه شما با جدیتی که در درسهایتان به کار می برید و اخلاق و رفتار خوبی که از خود نشان می دهید خواهید توانست در برنامه گردش علمی روز جمعه شرکت کنید.»
تنبیه
تنبیه خشن ترین و نامطلوبترین روش تغییر رفتار است. هر چند که مشاهدات روزانه و شواهد تجربی نشان داده اند که تنبیه در کاهش دادن رفتار نامطلوب به طور موقت مؤثر است، اما باید توجه داشت که تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تأثیری که دارد این است که رفتار نامطلوب را موقتاً پنهان می کند. به این صورت که رفتار تنبیه شده، پس از تنبیه، همچنان در مجموعه رفتار فرد باقی می ماند و تا زمانی که عامل تنبیه کننده حاضر و ناظر است مخفی باقی می ماند، ولی به مجرد این که عامل تنبیه کننده تضعیف شود و از میان برود آن رفتار مجدداً ظاهر می شود. برای مثال کودکی که به علت زدن حرف زشت از پدر کتک می خورد، می آموزد که در حضور او حرف زشت نزند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب پدر، مثلاً در حضور مادر یا افراد دیگر، این کار را انجام ندهد. بنابراین بزرگترین اشکال تنبیه این است که این روش رفتار نامطلوب را در فرد از بین نمی برد، بلکه آن را موقتاً پنهان می کند. این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجدداً ظاهر می شود.
مشکلات دیگر استفاده از تنبیه به طور خلاصه عبارتند از:
- نفرت تنبیه شونده از تنبیه کننده حتی اگر تنبیه شونده بداند که تنبیه به خیر و صلاح اوست.
- مسری بودن تنبیه، یعنی دانش آموزانی که شاهد تنبیه شدن دانش آموزان دیگر بوده اند، بعدها خود رفتار تنبیه شده را تقلید کرده اند.
اما روشهای ملایم تری هم جهت کاهش رفتار نامطلوب استفاده می شود که در ذیل به آنها می پردازیم:
- یکی از روشهای کاهش رفتار نامطلوب بی توجهی نسبت به رفتار دانش آموز است. برای مثال معملی که متوجه می شود توجه بیش از حد او منجر به لوس شدن دانش آموز شده، توجه خود را از او منحرف کرده و بدین طریق رفتار نامطلوب را در او خاموش می کند.
-        روش دیگر محروم کردن از تقویت است، یعنی فردی که رفتار نامطلوبی انجام داده برای مدتی از دریافت تقویت محروم کنیم. مثلاً: معلم ورزشی که یکی از بازیکنان را به سبب انجام عمل خلاف مقررات بازی در زمین بازی اخراج می کند و مانع بازی او می شود، اما باید توجه داشت که محروم کردن در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد را از محلی که دوست دارد در آنجا بماند به محلی که دوست ندارد به آنجا برود بفرستیم.
-        جریمه کردن روش دیگری برای کاهش رفتار نامطلوب است. روش جریمه کردن یعنی کم کردن مقداری از تقویت کننده هایی که فرد قبلاً به دست آورده، به علت رفتار نامطلوبی که انجام داده است. برای مثال: کم کردن از نمرات امتحانی دانش آموزان در نتیجه کارهای بدی که انجام داده اند، اما نکته حائز اهمیت این است که جریمه نباید خیلی سنگین باشد.
- و اما روش جبران کردن، یعنی وقتی که فرد مرتکب عمل خلافی شد از او می خواهد تا برای جبران عمل خلاف خود به اصلاح آن بپردازد. برای مثال: معلم دانش آموزی را که خرده کاغذ وخرده تراش مداد در کف کلاس ریخته است را وادار می کند تا علاوه بر جمع کردن آنها تمام کف کلاس را جارو بکشد.
 
********************
راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي
1-طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود . 
3-تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند .
4-اهداف آموزشي مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس براي آنها بازگو نماييد . اهداف بايد روشن و متناسب با توانايي دانش آموزان باشد .
5-اجراي نقش : بهتر است در زمينه برخي از موضوعات ازجمله تاريخ ، ادبيات ، ديني و … دانش آموزان را تشويق نماييم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمايش در آورند . اجراي نمايش در تفهيم مسائل تربيتي و اخلاقي بسيار مفيد و مؤثر مي باشد .
6-در شرايط مقتضي و مناسب از تشويق هاي كلامي استفاده كنيد . مثلا“‌ خوب ، آفرين ، مرحبا و …
7-بايد شرايطي فراهم شود تا دانش آموز موفقيت خود را احساس كند زيرا هيچ چيز همانند خود موفقيت به موفقيت كمك نمي كند .
8-تكاليف ارائه شده نه بايد بسيار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكاليف يكنواخت بايد پرهيز كرد و به عبارتي تكاليف بايد خاصيت برانگيختگي داشته باشند .
9-مشخص كردن نحوه انجام كار براي يادگيرنده : كاري را كه دانش آموز قرار است انجام دهد بايد دقيقا“ مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسي و شركت دادن آنها در طرح نقشه هاي كار و فعاليت
11-استفاده از نمرات و آزمون ها براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان
12-علاقه مندي ياددهنده به موضوع : دربسياري از مواقع مشاهده مي كنيم كه بي علاقه بودن يادگيرندگان به موضوعي خاص ناشي از علاقه مند نبودن والدين و مربيان آنهاست . معلمي كه در زنگ انشاء ، ورقه هاي رياضي را تصحيح مي كند يا در ساعت ورزش به بافندگي مشغول مي شود ، عملا“ به يادگيرندگان مي گويد كه براي اين فعاليت ارزش قائل نيست .
13-مطالب آموزشي را بايد از ساده به دشوار ارائه كرد . مي توان با فعال سازي دانش آموز به هنگام تدريس در او ايجاد انگيزه نمود .
14-به وضع جسماني دانش آموزان و وضع ظاهري كلاس بايد توجه نمود . كلاس درس را بايد از نظر ظاهري و رواني تبديل به محيطي امن و آرام نمود .
15-از مقايسه نمودن دانش آموزان با يكديگر خودداري نماييد .
16-قدرداني از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بيشتر و دلبستگي به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراري ارتباط بين مطالب درسي با واقعيات زندگي در ايجاد انگيزه مؤثر مي باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از ميزان پيشرفت در كارش مطلع نماييد . آگاهي از نتيجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث مي شود تا به تقويت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفي خود بپردازد .
19-استفاده از علائق يادگيرنده : مربيان و والدين مي‌توانند با شناسايي علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمايند .
20-مقابله با بازدارنده هاي عاطفي و هيجاني كه موجب دلسردي و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصيل مي شود . مثلا“ معلمي ممكن است از دانش آموز توقع زياد داشته باشد و يا پس از ورود به كلاس به هيچ دانش آموزي اجازه ورود ندهد و يا تكاليف سنگين تعيين كند ، زياد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهي تبعيض روا دارد .
21-انگيزش از راه سرمشق گيري : معلم در اين شيوه از شخصيتي خاص تمجيد و تجليل نموده و او را يك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفي مي كند و دانش آموزان نيز از طريق همانند سازي با آن به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند .
22-تحريك حس كنجكاوي دانش آموزان
23-آموزش برنامه ريزي به دانش اموزان از طريق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتي به آنها درتهيه برنامه       
24-در آميختن درس با تفريح و بازي دانش اموزان را به يادگيري بيشتر علاقه مند مي سازد .
1-طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود . 
3-تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند .
4-اهداف آموزشي مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس براي آنها بازگو نماييد . اهداف بايد روشن و متناسب با توانايي دانش آموزان باشد .
5-اجراي نقش : بهتر است در زمينه برخي از موضوعات ازجمله تاريخ ، ادبيات ، ديني و … دانش آموزان را تشويق نماييم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمايش در آورند . اجراي نمايش در تفهيم مسائل تربيتي و اخلاقي بسيار مفيد و مؤثر مي باشد .
6-در شرايط مقتضي و مناسب از تشويق هاي كلامي استفاده كنيد . مثلا“‌ خوب ، آفرين ، مرحبا و …
7-بايد شرايطي فراهم شود تا دانش آموز موفقيت خود را احساس كند زيرا هيچ چيز همانند خود موفقيت به موفقيت كمك نمي كند .
8-تكاليف ارائه شده نه بايد بسيار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكاليف يكنواخت بايد پرهيز كرد و به عبارتي تكاليف بايد خاصيت برانگيختگي داشته باشند .
9-مشخص كردن نحوه انجام كار براي يادگيرنده : كاري را كه دانش آموز قرار است انجام دهد بايد دقيقا“ مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسي و شركت دادن آنها در طرح نقشه هاي كار و فعاليت
11-استفاده از نمرات و آزمون ها براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان
12-علاقه مندي ياددهنده به موضوع : دربسياري از مواقع مشاهده مي كنيم كه بي علاقه بودن يادگيرندگان به موضوعي خاص ناشي از علاقه مند نبودن والدين و مربيان آنهاست . معلمي كه در زنگ انشاء ، ورقه هاي رياضي را تصحيح مي كند يا در ساعت ورزش به بافندگي مشغول مي شود ، عملا“ به يادگيرندگان مي گويد كه براي اين فعاليت ارزش قائل نيست .
13-مطالب آموزشي را بايد از ساده به دشوار ارائه كرد . مي توان با فعال سازي دانش آموز به هنگام تدريس در او ايجاد انگيزه نمود .
14-به وضع جسماني دانش آموزان و وضع ظاهري كلاس بايد توجه نمود . كلاس درس را بايد از نظر ظاهري و رواني تبديل به محيطي امن و آرام نمود .
15-از مقايسه نمودن دانش آموزان با يكديگر خودداري نماييد .
16-قدرداني از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بيشتر و دلبستگي به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراري ارتباط بين مطالب درسي با واقعيات زندگي در ايجاد انگيزه مؤثر مي باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از ميزان پيشرفت در كارش مطلع نماييد . آگاهي از نتيجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث مي شود تا به تقويت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفي خود بپردازد .
19-استفاده از علائق يادگيرنده : مربيان و والدين مي‌توانند با شناسايي علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمايند .
20-مقابله با بازدارنده هاي عاطفي و هيجاني كه موجب دلسردي و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصيل مي شود . مثلا“ معلمي ممكن است از دانش آموز توقع زياد داشته باشد و يا پس از ورود به كلاس به هيچ دانش آموزي اجازه ورود ندهد و يا تكاليف سنگين تعيين كند ، زياد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهي تبعيض روا دارد .
21-انگيزش از راه سرمشق گيري : معلم در اين شيوه از شخصيتي خاص تمجيد و تجليل نموده و او را يك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفي مي كند و دانش آموزان نيز از طريق همانند سازي با آن به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند .
22-تحريك حس كنجكاوي دانش آموزان
23-آموزش برنامه ريزي به دانش اموزان از طريق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتي به آنها درتهيه برنامه       
24-در آميختن درس با تفريح و بازي دانش اموزان را به يادگيري بيشتر علاقه مند مي سازد .

راههای ایجاد انگیزه برای درس خواندن وغلبه بر تنبلی و کسلی

راههاي غلبه بر تنبلي و كار امروز رو به فردا نينداختن
تنبلي يا اهمال كاري يكي از آسيب هاي اخلاقي و انساني است كه كوتاهي و ضعف همت از آثار و نتايج آن به شمار مي رود. افراد تنبل واهمال كار كه در واقع دچار يك آسيب رواني شده اند و به عادت ناپسند تعلل ورزيدن، سبك گرفتن و سهل انگاري در كارها و وظايف محوله خو كرده اند، معمولا از همت پاييني برخوردارند. اين عادت كه در نزد بيشتر مردم رايج است، يكي از آسيب هاي رواني محسوب مي شود و بنا بر آماري كه برخي از روان شناسان در اين زمينه ارائه كرده اند 95 درصد مردم به نوعي به اين مشكل مبتلا هستند (آلبرت آليس و ويليام جيمزنال، روان شناسي اهمال كاري، توجه محمد علي فرجاد، تهران، مؤسسه اميد، 1375، ص 9).
در آموزه ديني به مسأله تنبلي و اهمال كاري توجه خاصي شده است. امام باقر(ع) مي فرمايد: تنبلي و بي حالي به دنيا و آخرت شما ضرر مي زند (بحار، ج 78، ص 180).
و نيز در حديث ديگر مي فرمايد: من از كسي كه در كارهاي دنيا تنبلي مي كند، بدم مي آيد زيرا كسي كه نسبت به كارهاي دنيا تنبل باشد. نسبت به كارهاي آخرت تنبل تر خواهد بود(فروع كافي، ج 5، ص 85).
در حديث ديگري امام علي(ع) مي فرمايد: هر كس سستي و اهمال كاري را پيشه خود كند وظايفي كه بر عهده اش گذاشته شده ضايع مي شود (بحار، ج 73، ص 160).
تنبلي و سستي در كارها آنچنان نكوهيده و زشت است كه در دعاهاي زيادي كه از معصومين(ع) رسيده درمان آن از خداوند خواسته شده و از ما خواسته شده تا از شر آن به خدا پناهنده شويم (ميزان الحكمه، ج 8، ص 396، باب 3491).
براي درمان اين مشكل لازم است علل و ريشه هاي آن را بررسي كنيم؛ زيرا اگر بتوانيم ريشه مشكل را بيابيم درمان آن آسان خواهد شد. روان شناسان عوامل زيادي براي اين اسيب رواني ذكر كرده اند كه دردو دسته كلي قرار دارد:
آسيب ها و ناهنجاري هايي كه مربوط به درون شخص است مانند: خودكم بيني، توقع بيش از حد از خود، پايين بودن سطح تحمل, كمال طلبي وسواس گونه، اشتياق به لذت جويي كوتاه مدت، فقدان قاطعيت و عدم اعتماد به نفس.. آسيب هايي كه در ارتباط با ديگر اشخاص و يا محيط اطراف فرد خود را نشان مي دهد مانند نارضايتي از وضع موجود، عدم تسلط بر كار، نگرش منفي به كار، نگرش غير واقع بينانه از ديگران، احساس عدم مسؤوليت در برابر ديگران، لجبازي با ديگران، اهمال كاري و پرخاشگري انفعالي و برچسب زدن به اين و آن (دكتر مرتضي آقا تهراني، مجله معرفت، ش 64 ، ص 40).
عوامل فوق كما بيش در افراد اهمال كار و تنبل به چشم مي خورد كه افراد بايد به تدريج سعي در رفع آنها در خود باشند. ما در اينجا با توجه به اين عوامل به بعضي از راهكارهاي نظري و عملي براي درمان تنبلي اشاره مي كنيم (همان).
1)قدرشناسي از فرصت هاي به دست آمده: گاهي افراد اگر گذر زمان و فرصت هاي پيش آمده را درك نكنند و به ارزش بي بديل وقت توجه نكنند، به راحتي آن را از دست مي دهند. به طور مثال كسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقي هميشه براي انسان ميسر نمي شود. پس اگر شخصي فرصت آن را پيدا كند ولي به اهميت و ارزش واقعي آن واقف نباشد، ممكن است آن را با تنبلي و بي حالي به راحتي از دست بدهد و زماني حسرت آن را بخورد كه هيچ سودي نداشته باشد كه فرمودند: ضايع كردن فرصت ها نتيجه اي جز غصه ندارد(بحار، ج 71، ص 217).
مسلما فهم و درك ارزش وقت و فرصت هاي به دست آمده، افراد را از تنبلي و اهمال كاري باز مي دارد.
تلاش در ايجاد انگيزه: بسياري از موارد تنبلي و اهمال كاري به خاطر نداشتن انگيزه كافي است و همين مسأله باعث بي حالي و تنبلي شخص در انجام كارها و وظايف محوله مي شود. اگر انگيزه كافي در ما وجود نداشته باشد در انجام وظايف واجب هم سستي مي كنيم. بنابراين بر ما لازم است با توجه به نتايج و ثمراتي كه ازانجام كارهايمان به دست مي آوريم در خود ايجاد انگيزه كنيم، به طور مثال در آموزه هاي ديني نكات جالبي براي ايجاد انگيزه در افراد نسبت به انجام وظايف شرعي بيان شده است. مثلا در روايتي آمده است كه شما خود را در دنيا مانند غريقي بدانيد كه براي نجات خود تلاش مي كند (بحار، ج 90، ص 307).
يقينا كسي كه دنيا را چون دريايي پرتلاطم مي بيند و ساحل نجات را ايمان به خدا و انجام دستورات ديني مي داند، هرگز تنبلي و سستي در كارش پيدا نمي شود.
تعيين وقت معين براي هر كار: افراد بايد براي هر كاري قبل از انجام آن وقت معيني در نظر بگيرند تا در آن وقت و فاصله زماني كار انجام شود. اگر وقت هر كاري از قبل مشخص نشود، ممكن است انسان در انجام آن امروز و فردا كند. مثلا يك كشاورز اگر نداند زمان كاشت، داشت و برداشت محصول محدود است، يا به آن بي توجه باشد، هرگز نمي تواند محصول خوبي به دست آورد.
4)تعيين دقيق تاريخ: براي انجام هر كاري لازم است شخص با توجه به امكانات خود تاريخ دقيق پايان كار را مشخص كند.
5)استفاده از فن جزء جزء كردن: كار خود را به بخش هاي كوچكتر تقسيم كنيد تا بتوانيد بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآييد. به عنوان مثال، هر سه کتاب از منابع ارشد را بخشي به حساب آورده و پس از انجام هر بخش، پاداشي مناسب براي خود در نظر بگيريد سپس به انجام مسايل بخش ها بپردازيد.
6)اولويت بندي كارها: اشخاص براي خود وظايف گوناگوني را در نظر مي گيرند. هر كس بايد بتواند كارهاي با اهميت تر را با اولويت اول ا نجام دهد. اين تقسيم بندي شما را مقيد خواهد كرد تا به كاري كه فوريت بيشتري دارد بينديشيد در اين مورد اگر به طور جدي در انجام آن تسريع نكنيد، اهمال كاري شما در ساير امور نيز تأثير خواهد گذاشت.
 7)اقدام به كار در حد توان: گاه انسان به كاري مبادرت مي كند كه از حد توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اينجا شخص با انتخاب غلط، زمينه اهمال كاري خود را فراهم ساخته است. بنابراين هر كس اول بايد توان خويش را در انجام كارها درست برآورد كند و سپس كاري در خور و مناسب با توانش بپذيرد.
8) تغيير محيط: گاهي تنبلي و اهمال كاري به خاطر شرايط محيطي خاصي است كه فرد در آن قرار گرفته است. تغيير و تحول در اين شرايط مي تواند تنبلي و بي حالي را از افراد دور كند.
 9)استفاده از عهد و پيمان: گاهي لازم است براي درمان تنبلي با خود عهد ببنديم كه در انجام آن كار كوتاهي نكنيم و در صورت شكستن عهد و پيمان براي خود تنبيهي در نظر بگيريم.
در علم اخلاق اين شيوه را مشارطه گويند كه شخص براي اصلاح نفس خويش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادي مجدد مي بندد تا كه به سوي كمال سير كند. در گفتاري حكيمانه از امام اميرالمؤمنين در آثار پيمان آمده است: «با نماز پيمان وفا ببند تا اين كه بر آن مواظبت كني» (نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418).
10)هر يک از راهکارهاي فوق را نوشته و خود را به انجام آن مقيد سازيد و به هر بار عمل امتياز و به هر بار تخلف نيز کارت قرمز دهيد بعد ببينيد طي يک روز امتيازها بيشتر است يا کارتها سعي کنيد روز به روز به تعداد امتيازها بيافزاييد.

اکنون که شما قصد داريد در کنکور سراسري کارشناسي ارشد شرکت کنيد يک تصميم في نفسه بسيار ارزشمندي است و حاکي از اينست که شما سعي داريد توانمنديهاي خود را شکوفا کنيد و مدارج بالاتري را از نظر علمي طي کنيد تا انشاءالله فرد موثرتري در آينده باشيد و در عين حال از موقعيت اجتماعي و علمي بالاتري برخوردار باشيد. اين تصميم شما وقتي جامه عمل مي پوشد که شما لوازم اين تصميم را بپذيريد و از عالم تخيلات بيرون بياييد و بصورت واقع بينانه و با برنامه ريزي صحيح اقدام کنيد.
به طور مسلم موقعيت فعلي شما از چند لحاظ حائز اهميت است
اول اينکه ورود شما به دانشگاه آن هم با آن رقابت بسيار جدي حاکي از توانمندي شما و لياقت شماست بنابراين همانطور که شما در مرحله اول ورود به دانشگاه توانستيد از ميان هزاران داوطلب يکي از پذيرفته شدگان باشيد الان هم ورود به مرحله کارشناسي ارشد دور از انتظار نيست و اگر شما با جديت همت کنيد و مسئله را جدي تلقي کنيد خواهيد توانست، گرچه راه پيدا نکردن به دانشگاه نيز نبايد يک شکست مطلق ارزيابي شود
دوم اينکه به خود تلقين کنيد پذيرش لوازمات چنين تصميمي را يعني با خود بگوئيد صرف تصميم کافي نيست بايد من با برنامه ريزي صحيح از تمام توان و موجودي خود استفاده کنم و تمام مشکلات آنرا تحمل کنم به قول سعدي:
    مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود

و به خود قول دهيد که اگر من امروز زحمت بکشم فردا از نتيجه و ميوه شيرين آن زحمات بهره مند خواهم شد به فرموده قرآن: «فان مع العسر، يسرا»؛ (سوره شرح / آيه 5).
سوم اينکه براي عملي ساختن آنچه گفته شد بايد اهداف و نيازهاي خود را نيز مد نظر داشته باشيد و آن اهداف را تعيين کنيد زيرا تعيين اهداف نقش مؤثري در افزايش انگيزه انسان دارد و انگيزه هاي هر فردي مي تواند موتور محرک براي او باشد و موجب تحقق برنامه ريزي هاي او شود
البته خود شما نيز مي دانيد که بايد تلاش کرد و زحمت کشيد تا به اين خواسته رسيد اما چگونه؟ در واقع سؤال شما از چگونگي و نحوه اين تلاش و کوشش است از اين رو راهکارهايي که براي دستيابي به آن هدف مفيد است خدمت شما ارائه مي کنيم سعي کنيد با جديت هر چه تمام تر آنها را عملي سازيد:
براي خود برنامه اي شبانه روزي تنظيم كنيد و كارهايتان را - اعم از مطالعه، خواب، عبادت، تفريح، ورزش، تغذيه و... - در زمان معين و طبق برنامه انجام دهيد.
براي تقويت انگيزه خود هدف نهايي و اهداف واسطه اي خود را از درس خواندن مشخص كنيد زيرا اگر انسان هدف مشخصي داشته باشد همواره آن هدف براي او ايجاد انگيزه مي كند انگيزه مانند يك موتور محركه، انسان را به پيش مي برد.
از پراكنده خواني اجتناب كنيد همان طور كه گفته شد، مطالعات شما بايد هدفمند و در زمان مناسب باشد.
بعد از غذا خوردن , بلافاصله مطالعه نكنيد.
سعي كنيد در كتابخانه و با نشستن صحيح پشت ميز، مطالعه كنيد.
بعد از 45 دقيقه مطالعه، يك ربع استراحت كنيد و اگر برايتان امكان دارد, نوشيدني يا ميوه، يا حداقل چند دانه كشمش و يا بيسكويت بخوريد. البته لازم نيست هر 45 دقيقه خوردن يا نوشيدن تكرار شود ولي استراحت لازم است هرگز چند ساعت به طور مستمر مطالعه نكنيد.
هنگام امتحانات، از مواد قندي و مغذي بيشتر استفاده كنيد. مانند: خرما، كشمش، انجبر، عسل، مربا و... .
شب ها حدود 6 ساعت استراحت و خواب داشته باشيد و در بين روز، بعد از صرف نهار، يك ساعت استراحت كنيد.
حتما هر روز حداقل نيم الي يک ساعت ورزش (مورد علاقه) انجام دهيد.
سعي کنيد با افراد جدي و پر کار ارتباط بيشتري برقرار کنيد و در صورت امکان با يکديگر درس بخوانيد. علاوه بر اين براي چگونه درس خواندن و آماده شدن براي کنکور ارشد اگر با دانشجوياني که الان ارشد را مي گذارنند سؤال کنيد واز تجارب عملي آنها استفاده کنيد بسيار سودمند است.هميشه موفق باشيد!
افزايش انگيزش تحصيلي ، آموختن عادات مطالعه صحيح و مفيد و فراهم آوردن فرصت كسب موفقيت براي خود ، در موفقيت تحصيل بسياراهميت دارد. در اين زمينه از اين راه كارها مي توان بهره برد:
1. وقتي براي خود ، مقرراتي دردرس خواندن يا تفريح كردن در نظر مي گيريد ، در عملي كردن آنها قاطع و منصف باشيد .
2. براي مطالعه ، هدف هاي كوتاه مدت در نظر بگيريد؛ در صورت رسيدن به آن هدف ، به خود پاداش دهيد و در غير اين صورت ، خود را تنبيه كنيد ، به عنوان مثال با خود اينگونه قرار بگذاريد:«اگر فردا برنامه خود را به موقع انجام دادم ، نيم ساعت از اينترنت استفاده مي كنم. اگر سه روز از برنامه ام عقب ماندم ، يك هفته از اينترنت استفاده نخواهم كرد.»
3. بااعضاي خانواده روابط نزديك و صميمي داشته باشيد ، چرا كه هنگام درس خواندن به حمايت و كمك آنها و به آرامش نياز خواهيد داشت . سعي كنيد در كنار آنها ، اوقات خوشي را سپري كنيد.
4. بسيار دقيق و منطقي (به دور از نظر و سخن ديگران) به علايق ، استعدادها ، توانايي ها و اهداف خود فكر كنيد ؛ تا جايي كه براي خودتان ، قانع كننده و روشن باشد.
5. وقتي موفقيتي به دست مي آوريد ، هر چند كوچك، آنرا نتيجه تلاش خود بدانيد ، نه شانس و اتفاق و... .
6. براي رسيدن به يك هدف (مثل قبولي در كنكور) بايد انگيزه اي قوي و انرژي لازم را داشته باشيد ؛ انگيزه وقتي قوي خواهد بود كه دروني و خودجوش باشد ، نه تحت تأثير عوامل بيروني وبا زور! يعني در مثال قبولي در كنكور ، بايد به ادامه تحصيل وداشتن زمينه شغلي مناسب معتقد باشيد ، به مطالعه و افزايش سطح سواد وموقعيت اجتماعي و... احساس نياز كنيد ، از خواندن مطالب مورد علاقه خود لذت ببريد و از عملكردتان رضايت داشته باشيد ؛نه اينكه به خاطرحرف همسايه و فاميل يا خواسته پدر و مادر درس بخوانيد . اين دلايل شايد براي ايجاد انگيزه خوب باشند ، ولي براي پايدار نگه داشتن آن ، به دلايل و عوامل دروني نيازمند است . كساني كه پيوسته مي گويند :«اين همه ليسانس بيكار ، پس درس خواندن براي چيست » هيچ اعتقادي به نفس ادامه تحصيل ندارندو تنها هدفشان از درس خواندن ، رسيدن به شغل دلخواه است كه با ديدن چند تجربه اتفاقي ، به سرعت زير سؤال مي رود. پس نمي توان از اين شخص ، انتظار انگيزه بالا براي درس خواندن و قبولي در كنكور داشت ، مگر اينكه نگرش خودرا به مسائل ، تغيير دهد.
راه كارهايي براي افزايش يادگيري
 
1. با برنامه درس بخوانيد . اگر برنامه ريزي زمان بندي شده نداشته باشيد ، هر قدر هم كه درس بخوانيد و حتي نمره بالا بگيريد ، هيچ گاه جايگاه خود را نمي شناسيد و متوجه نمي شويد و در چه اوقاتي ، چه درسي را بهتر مي فهميد ، يا چه زمان هايي را بي دليل از دست داده ايد ؛ تشخيص نمي دهيد كه براي فلان درس چقدر بايد وقت بگذاريد ودرس ديگر را به چه روشي بايد بخوانيد . پس يك برنامه ريزي زمان بندي شده ، هر قدرهم كه ساده باشد ، نكته هاي زيادي را براي شما مشخص مي كند.
2. سعي كنيد مكاني كه در آن درس مي خوانيد ، ساده و آرام (نه سكوت محض)، ودر صورت امكان در منزل خودتان باشد . در غير اين صورت ، مي توانيد از كتابخانه نزديك محل سكونتتان استفاده كنيد.
3. هميشه تكاليف مدرسه و درس خواندن را در اولويت قرار دهيد و بعد از انجام آنها ، به فعاليت هاي ديگر (تماشاي تلويزيون ، استفاده از كامپيوتر ، تفريح ، مهماني و...) بپردازيد .
4. براي تفريحات خود هم برنامه زمان بندي شده داشته باشيد . حتماً برايتان پيش آمده كه در طول روز هشت ساعت خوابيده ايد و مثلاً چهار ساعت درس خوانده ايد ، ولي هر چقدر فكر مي كنيد ، نمي دانيد دوازده ساعت بقيه را چه كار كرده ايد؟! اين همان وقت تلف شده است . شما نمي دانيد در اين زمان طولاني ، چه كار خاصي انجام داده ايد ، ولي به نظرتان مي آيد كه با اينكه هيچ تفريحي نداشتيد ، باز هم نتوانستيد درس بخوانيد و ساعات مطالعه تان بسيار كم بوده است ، در عين حال خسته ايد و نتيجه دلخواه را هم نمي گيريد . چرا؟ دليلش آن است كه براي آن دوازده ساعت ، برنامه اي نداشتيد و اين فرصت ، خيلي راحت به هدر رفته است؛ بدون اينكه احساس كنيد كار مفيدي انجام داده ايد . اگر براي اين دوازده ساعت برنامه مي ريختيد (براي مثال ، از ده تا يازده شب ، استفاده از اينترنت ، يك تا سه بعدازظهر ، ديدن فيلم سينمايي ؛ پنج و نيم تا شش عصر ، حرف زدن با تلفن؛ هشت و نيم تا نه شب ، كمك به مادر در شستن ظروف شام و...) شب احساس رضايت خاطر داشتيد ، نه احساس بطالت.
نكاتي درباره مشكلات تحصيل
 
1. درباره مشكل خود مثلاً دوست نداشتن درسي خاص ، احساس ضعف در يادگيري درسي خاص ، اضطراب امتحان ، خوب درس نخواندن و ... خوب فكر كنيد و با معلم ، مشاور و والدين ، مشكل رادر ميان بگذاريد تا بتوانيد ضعف هايتان را شناسايي كنيد و پيش ازاينكه مزمن و كهنه شوند ، راه حلي برايشان بيابيد.
2. هم زمان با رفع ضعف ها ، برقوت ها و توانايي هاي خود نيز تأكيد و براي تقويت آنها هم برنامه ريزي كنيد .شناسايي ضعف ها نبايد سبب شود كه شما تمام توانايي هايتان را زير سؤال ببريد.
3. به تناسب پيشرفت ها ، پاداش هايي براي خود در نظر بگيريد . هر چند وقت يك بار به عنوان پاداش ،به كارهايي بپردازيد كه برايتان لذت بخش است . مثلاً به خودتان قول بدهيد كه اگر يك هفته كامل ، برنامه تان را به موقع انجام دهيد و از آن عقب نيفتيد ،جمعه آن هفته رابه كوه برويد.
4. عوامل مختل كننده يادگيري را برطرف يا محدود كنيد.زياده روي در تماشاي فيلم و تلويزيون و انجام بازي هاي كامپيوتري يا استفاده بيش از حد از اينترنت ، بيرون رفتن از خانه به منظورهاي مختلف و گفت و گوهاي تلفني طولاني و خواب بيش از اندازه ، از اين عوامل به شمار مي روند.
5. ساعات مسالعه خودرا كم كم (حتي روزي ده دقيقه ) ولي پيوسته افزايش دهيد . مثلاً يك روز هفت ساعت مفيد درس نخوانيد و سه روز بعد ،روزي دو ساعت ؛ مگر اينكه اتفاق خاصي افتاده باشد ؛ زيرا پنجاه درصد كارآيي مدت مطالعه ، به عادت مطالعاتي شما بستگي دارد.
6. هدف هايي را انتخاب كنيد كه نيازمند تلاش ، ولي دست يافتني هستند. هدف هاي بسيار سطح بالا كه امكان دسترسي به آنها بسيار مشكل يا ناممكن است ، در نظر نگيريد .
7. مراقب آثار مخرب «رقابت بيش از حد» باشيد . به جاي مقايسه خود با ديگران ، وضعيت خود را با وضعيت ديروزتان مقايسه كنيد.
8. براي خود علايق و فرصت هاي يادگيري جديد به وجود آوريد؛ زيرا لذت يادگيري هاي قبلي ،‌تشويقي براي يادگيري هاي آتي است.


اقدامات تضعیف کننده انگیزه 1ـ اجبار به تحصیل: اگر والدین با خشم، تهدید و تروشرویی کودک را به تحصیل وادار کنند، با خشونت از او بخواهند که به مدرسه برود یا تکالیف خود را انجام دهد، در این صورت انگیزه کودک تضعیف می‌شود. چون ترشرویی والدین با تحصیل تداعی می‌شود. همانطور که تهدید و ترشرویی نفرت آور است درس خواندن نیز اینگونه می‌شود.
2ـ انتقاد و سرزنش: اگر کودک به تحصیل توجه ندارد، اما والدین مدام او را به خاطر این کار سرزنش می‌کنند. مثلا به او می‌گویند که او در آینده به هیچ جایی نخواهد رسید و کسی نخواهد شد. این برخوردها نه تنها انگیزه او تحریک نخواهد کرد، بلکه روحیه و اشتیاق او را خراب می‌کند.
3ـ تنش‌های خانوادگی: اگر والدین بین خود مسأله دارند و در حضور کودک به مشاجره می‌پردازند، روحیه و انگیزه کودک خراب می‌شود.
4ـ تنبیه: تنبیه کردن کودک به خاطر مدرسه یا تکالیف درسی اثر مخرب بر روی انگیزه او دارد. خصوصا اگر تنبیه جنبه بدنی داشته باشد.

اصول اساسی تقویت انگیزه تحصیلی 1ـ تشویق و ترغیب: تشویق و ترغیب در هر کسی تأثیر مثبت دارد اما در مورد کودکان تشویق و ترغیب یک اصل بسیار اساسی برای تقویت انگیزه است. لذا شما که می‌خواهید کودک‌تان را به تحصیل علاقه مند کنید، با استفاده از روش‌های مختلف او را تشویق و ترغیب نمایید. به عنوان مثال هر تکلیفی که او انجام می‌دهد او را تحسین کنید، آفرین بگویید، نوازش کنید، به کارهای او توجه کنید، برایش جایزه بخرید، حتی خریدهای عادی را می‌توانید به درس خواندن او مرتبط سازید. تلاشهای فرزندتان را به طور مستمر تحسین کنید. تشویق نمودن را فقط برای گرفتن نمره بیست در امتحان، ذخیره نکنید. بلکه فرزندتان را هر روز برای تلاشها و فعالیتهایش تشویق کنید. تشویق میتواند به شیوههای مختلف انجام شود. حتی گفتن یک «آفرین» می‌تواند اثر تشویقی قابل توجهی داشته باشد.
2ـ احساس شایستگی: یکی از اصول انگیزه آن است که کودک احساس کند، برای خود کسی است و می‌تواند از عهده کار خود بر آید. برای اینکه فرزند شما احساس شایستگی کند، نقاط و ویژگیهای مثبت او را برجسته کنید. برای آنکه تکالیف خود را به موقع انجام نمیدهد هرگز او را سرزنش نکنید بلکه به جای آن یکی دیگر از رفتارهای مطلوب وی را تحسین نمایید. اگر نقاشیاش خوب است بگویید: فرزندم! چه نقاشی قشنگی کشیدهای» کتابهایت را چقدر مرتب و تمیز نگه داشتهای و...» و دهها و بلکه صدها موردی که میتوانید به خاطر آن ویژگیهای فرزندتان را تشویق نمایید. فرزند شما با شنیدن این کلمات دلنشین، احساس خوشایندی پیدا میکند، او تشنة چنین مهر و توجهی است. و به این کلمات تأیید گرانه و محبت آمیز نیاز دارد. وقتی ارتباطی برقرار شد و شما مدتی پیرامون ویژگیهای مثبت فرزندتان سخن گفتید، فرزند شما متوجه میشود و سعی میکند همه رفتارهایش را اصلاح نموده و طبق نظر و خواست شما رفتار نماید تا از هر جهت مورد تأیید و تمجید شما واقع شود.
3ـ افزایش تجربه موفقیت: بخشی از انگیزه انسان ناشی از این است که انسان احساس کند می‌تواند موفق شود. اما اگر کسی احساس کند که به نتیجه نمی‌رسد، آن وقت با خود می‌گوید تلاش فایده ندارد لذا دلسرد شده و انگیزه‌اش پایین می‌آید. فرد زمانی احساس موفقیت می‌کند و توانایی موفق شدن را در خود می‌بیند که قبلا موفقیت‌های زیادی را تجربه کرده باشد. برای اینکه چنین وضعیتی در کودک شما به وجود بیاید، شما تکالیف و کارهایی را به کودک واگذار کنید که می‌تواند از عهده آن برآید. وقتی کودک آن را انجام داد احساس موفقیت می‌کند و برای موفقیت‌های بعدی انگیزه پیدا می‌کند.
4ـ هدفمند کردن کودک : هدف جزء جدانشدنی انگیزه است. در واقع انگیزه تمایل رسیدن به هدف است. اگر هدف در نظر فرد ارزشمند باشد و احتمال رسیدن به آن هم وجود داشته باشد، فرد انگیزه قوی برای رسیدن به آن خواهد داشت. برای اینکه کودک شما با انگیزه شود، به او کمک کنید که هدف‌های زندگی خود را انتخاب کند و درس خواندن را راهی برای رسیدن به آن اهداف بداند. اگر می‌خواهید درس خواندن هدف او باشد، باید ارزشمندی آن برای کودک ثابت گردد تا برای انجام آن اشتیاق و انگیزه پیدا کند. لذا شما آثار درس خواندن و فوائد او را به زبان کودکی برایش توضیح دهید تا به درس خواندن علاقه‌مند گردد.
5ـ تحریک حس کنجکاوی : کودکان در اصل مشتاق دانستن چیزهای تازه است. اما اگر درس خواندن راهی برای یادگرفتن چیزهای تازه و ارضای حس کنجکاوی قلمداد گردد، کودک به درس خواندن علاقه مند می‌گردد. شما سعی کنید سؤالات کودک را به درس او مرتبط سازید و به او تفهیم کنید که بسیاری از ندانسته‌های او در مورد جهان با درس خواندن برطرف می‌گردد. اگر فرزند شما نسبت به دانستن مطالب درسی کنجکاو شود، انگیزه‌اش افزایش می‌یابد.
6ـ برآورده کردن نیازها: توجه داشته باشید که درس خواندن فقط بخشی از برنامه زندگی است، به خصوص برای کودکان که از نظر شناختی به مرحلة کافی از رشد نرسیدهاند. بنابراین نباید «درس خواندن» را محور اصلی قرار دهید و برای اینکه فرزندتان به درس علاقمند شود، تمامی خواستهها و نیازهای او را نادیده بگیرید. بلکه آن ها را شناسایی و به خوبی برآورده کنید.(1) فرزند شما به تفریح و بازی هم نیاز دارد. اگر شما دیگر نیازهای فرزندتان را نادیده گرفته و فقط توجه شما به این باشد که وی خوب درس بخواند، این کار بسیار نادرستی خواهد بود. نیازهای عاطفی فرزند شما مهمتر از هر نیاز دیگری است. بنابراین محور اصلی، ارضای نیازهای عاطفی فرزند شما است.(2) اگر هم میخواهید اهداف دیگری را دنبال کنید. باید از طریق ارضای نیازهای عاطفی و ایجاد روابط صمیمی با فرزندتان باشد.
7ـ برخورد مناسب با کودک در انجام تکالیف درسی
1. تکلیف درسی باید در محیط مطالعه مناسب انجام شود.
فرزند شما برای انجام موفقیت آمیز تکلیف درسی و علاقند شدن به مطالعه و درس باید دارای محیط آرام باشد. او نمیتواند تکالیف خود را در محیط آشفته، جلوی تلویزیون یا هنگام صبحبت شما با تلفن، انجام دهد. به وجود آوردن محل مطالعه مناسب، کار مشکلی نیست. فرزند شما برای انجام تکالیف درسی خود به فضای وسیع نیاز ندارد، آنچه وی بدان نیاز دارد، یک محل راحت، آرام و دارای نور کافی است که در آن تمام لوازم در دسترس قرار داشته باشد. وقتی این گونه محیط فراهم باشد نگرش وی در مورد تکلیف درسی تغییر خواهد کرد و نسبت به درس و مشق علاقه مند خواهد شد.
2. تکلیف درسی باید به موقع انجام شود.
کودکان اغلب در مورد زمان انجام تکلیف درسی جر و بحث میکنند و سعی میکنند تا حدّ امکان آن را به تأخیر اندازند تا اینکه وقت خواب فرا رسد، والدین آنها را مجبور میکنند که هر چه زودتر تکالیف خود را به اتمام برسانند. ولی نباید اینطور باشد. شما میتوانید با کمی برنامهریزی به این مشکل برای همیشه خاتمه بدهید. بهترین راه حل این است که تکلیف درسی هم باید در برنامه زندگی فرزندتان جایی داشته باشد. شما نباید این نکته را به عهدة فرزندتان بگذارید که تصمیم بگیرند چه موقع از شب تکالیف درسی خود را انجام دهد. بلکه شما باید زمان انجام تکالیف درسی را در برنامه روزانه فرزندتان مشخص کنید. یعنی یک زمان خاص را از قبل تعیین نمایید که در طول آن زمان فرزندتان باید تکالیف خود را انجام دهند. در این زمان باید کلیة فعالیتهای دیگر کنار گذاشته شود. اگر این گونه برنامهریزی کنید، بعد از مدتی فرزند شما درک میکند که در زمان انجام تکالیف درسی باید به بازی کردن، صحبت با تلفن، تماشای تلویزیون، خاتمه دهند و به محل انجام تکالیف خود برود. شما میتوانید از قبل با فرزندتان در مورد زمان انجام تکلیف درسی توافق کنید، ساعت مورد توافق زیاد مهم نیست. مهم آن است که شما و فرزندتان بدانید که هر روز باید در چه ساعتی تکالیف انجام داده شود.
به فرزندتان دقیقاً بگویید که ما میخواهیم به تو کمک کنیم تا هر روز برای انجام تکالیف درسیات، زمان معیّنی را مشخص کنی و هیچ گونه راه فراری در ساعت معین شده برای کودک باز نگذارید.
3. در صورت لزوم، برای انجام تکالیف درسی، زمان اجباری در نظر بگیرید.
4. تکالیف بسیار مشکل را به گامهای بسیار سادهای ـ که میدانید فرزندتان با موفقیت از عهده آن بر خواهد آمد ـ تقسیم نمایید.
اگر شما همه این نکات را رعایت نمودید ولی باز هم دیدید که تکالیف درسیاش را انجام نمیدهد با وی ارتباط قاطعانه برقرار کنید(3) مراد از ارتباط قاطعانه تنبیه و مشاجره و داد زدن نمی باشد، بلکه با آرامش هر چه تمام، انتظار اصلیتان را بیان کنید. و نکته مهم دیگر اینکه فرزندتان را تهدید نکنید. امیدوارم با رعایت این نکات و بکارگیری راهکارهایی که با مطالعه کتابهای زیر به آن دست خواهید یافت، بتوانید نقش مؤثر در تربیت فرزندتان داشته باشید.
منابع :
-اسپادرينگ . چريل ، انگيزش در كلاس درس ، ترجمه : اسماعيل بيابانگرد و محمدرضا نائينيان
-بلوم .س ، ويژگي هاي آدمي و يادگيري آموزشگاهي ، ترجمه : علي اكبر سيف
-بيابانگرد.اسماعيل ، راهنمايي والدين و معلمان در تربيت و آموزش كودكان
-شهرآراي . مهرناز ، روان شناسي يادگيري كودك و نوجوان
-قشلاقي . محمد ، روان شناسي يادگيري
منبع :   مقاله    " راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي  " -گردآوري : مردمحمد سالخي ، آموزگار دبستان شهيدرجايي كلاله -برگرفته از سايت    http://www.golestanier.ir  -سايت پژوهشكده تعليم و تربيت سازمان  آموزش  و پرورش   استان  گلستان
نشريه گلبرگ ،شماره 123 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تقویت انگیزه درسی دانش آموزان و نحوه تشویق و تنبیه در مدارس

بازديد: 289

تقویت انگیزه  درسی دانش آموزان و نحوه تشویق و تنبیه در مدارس
آموزش، به فعالیتهای از پیش طرح ریزی شده ای گفته می شود که با هدف ایجاد یادگیری دردانش آموزان بین معلم و یک یا چند دانش آموز به صورت کنش متقابل یا رابطه دو جانبه انجام می شود. منظور از کنش متقابل، مبادله گفتار یا اعمال بین معلم و دانش آموزان است که به جریان آموزش و یادگیری جهت می دهد.
لذا، هدف از آموزش کمک به ایجاد یادگیری دردانش آموزان است. اما یادگیری، موضوع مشخص و واحدی نیست، بلکه تقریبا همه فعالیتهایی که ما درطول زندگی انجام می دهیم از تجارب یادگیری سرچشمه می گیرد.
تقویت انگیزه های درسی و نحوه تشویق و تنبیه: درراستای یادگیری مقوله هایی هستند که سعی شده با همت و تلاش همه همکلاسیها به آن پرداخته شود.
تقویت انگیزه های درسی
مهمترین عامل تعیین کننده علاقه مندی یا بی علاقگی دانش آموز نسبت به درسها و تکالیف مختلف یادگیری تجارب موفقیت آمیز یا شکست او در یادگیریهای درسهای مختلف است. یعنی اگر دانش آموز طی سالهای مدرسه همواره تجارب موفقیت آمیزی کسب کند به تدریج برعلاقه او نسبت به یادگیری دروس مختلف و کل محیط مدرسه افزوده می شود. و درنتیجه مفهوم مثبتی از خود دراو تشکیل می شود، اما اگر این تجارب غالباً با شکست توأم باشند، اندک اندک دریادگیرنده، بی علاقگی و بی میلی نسبت به دروس و مدرسه ایجاد می شود و سرانجام ممکن است به مفهومی منفی از خود و تواناییهای خود دراو بینجامد. بنابراین، بهترین راه جلوگیری از بی میلی و بی علاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیتهای مدرسه، فراهم کردن امکانات کسب توفیق در یادگیرنده است.
با توجه به توضیحات بالا مشکل کمبود انگیزه یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری مطالب تازه، ناشی از شکستهای پی درپی آنان در درسهای مشابه درس جدید است. بنابراین بهترین راه رفع مشکل این است که کیفیت آموزش را بهبود بخشیم. این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز دردرسهای تازه خواهد شد. این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده، به تدریج به تصویری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری دست یابد. اگر این جریان، درچندین واحد یادگیری ادامه یابد، از تصورات منفی دانش آموزان نسبت به تواناییهایش در رابطه با یادگیری مطالب کاسته می شود و به جای آن تصورات مثبت تری دراین مورد کسب خواهد کرد. که این خود علاقه و انگیزه یادگیری را در او افزایش می دهد، اما آنچه که گفته شد، بهترین روش ایجاد کردن علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درس است، علاوه بر این روش کلی شیوه ها و فنون دیگری وجود دارد که توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد، که در ذیل به آنها می پردازیم.
-        جهت ایجاد انگیزه بیشتر در دانش آموزان از معلم انتظار می رود:
قبل از آغاز درس دقیقاً به آنها بگوید که چه انتظاراتی ازآنان دارد، به عبارتی معلم باید قبل از آغاز درس کلیه هدفهای آموزشی، نوع رفتار و یا مهارتهائی را که از آنان می خواهد از پیش دراختیارشان قرار دهد تا دانش آموزان پیش زمینه ای مناسب داشته باشند.
-        استفاده از اظهاراتی چون «خوب»، «عالی» و «مرحبا» پس از عملکرد درست دانش آموز در افزایش علاقه او بسیار مؤثر است، اما باید توجه داشت که مؤثرترین تشویق آن است که به رفتار و عملکرد درست دانش آموز وابسته باشد.
علاوه بر اظهارات شفاهی، سایر تشویقها از جمله، تشویقهای کتبی در ورقه امتحانی ودفترچه تکالیف دانش آموزان بر یادگیری آنان اثر مثبت دارد.
-        از آنجا که نتایج آزمونها به صورت نمره هایی که به یادگیرندگان داده می شوند با پاداشهای اجتماعی چون تأیید معلم و والدین، ارتقاء به کلاس بالاتر، دریافت گواهینامه، امکان ورود به دانشگاه، کسب مشاغل و مواردی نظیر اینها وابسته اند، لذا نمره های معلمان دارای ارزش انگیزش زیادی هستند. بنابراین، معلم می تواند بااجرای امتحانهای مختلف و دادن نتایج حاصل به یادگیرندگان، سطح انگیزش و علاقه آنان را نسبت به یادگیری وکسب مهارتها و اطلاعات تازه افزایش دهد، اما همیشه ازاین تدابیر آموزشی باید به صورت مثبت استفاده کرد، نه به عنوان وسیله ای برای ترساندن و تنبیه کردن یادگیرندگان.
- ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار، موجب می شود که یادگیرندگان ابتدا در یادگیری مطالب ساده، به اندازه کافی موفقیت به دست آورند. این کسب موفقیت اولیه، انگیزش یادگیری را برای یادگیریهای بیشتر افزایش می دهد و بر آمادگی او می افزاید.www.zibaweb.com
- ایجاد رقابت فردی بین دانش آموزان به کسب موفقیت در معدودی از آنان و شکست اکثریت کلاس می انجامد، بنابراین باید از آن پرهیز کرد.
-        مشارکت دانش آموزان در فعالیت یادگیری یکی از عوامل مهم ایجاد علاقه و انگیزش است.
- بهترین تکالیف و فعالیتهای یادگیری ازلحاظ ایجاد انگیزش آنهایی هستند که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوارند. به عبارتی بهترین تکالیف یادگیری آنهایی هستند که یادگیری در انجام آنها نیاز به قدری تلاش داشته باشد.
نحوه تشویق و تنبیه
در ابتدا می پردازیم به تعریفی کلی از تشویق و تنبیه:
تشویق: عبارتست از ارائه یک محرک خوشایند به دنبال یک رفتار مطلوب، جهت افزایش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: لبخند زدن معلم بعد از نوشتن کلمات صحیح توسط دانش آموز.
تنبیه: عبارتست از ارائه یک محرک ناخوشایند به دنبال یک رفتار نامطلوب،جهت کاهش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: سیلی زدن معلم بعد از نوشتن کلمات اشتباه توسط دانش آموز.
تشویق
همانطور که مشخص شد رفتارهای مطلوب از رفتارهای نامطلوب تفکیک می شوند و سعی معلم باید بر این باشد که رفتار مطلوب دانش آموزان را در آنها تقویت و نگهداری کند.
مهمترین عامل نگهداشت رفتار یاد گرفته شده، تقویت بلافاصله بعد از رفتار مطلوب است. اگر معلم پس ازسپری شدن مدتی از انجام رفتار، آن را تقویت کند، از اثر بخشی تقویت کاسته می شود و نتیجه مطلوب به دست نمی آید. از آنجا که تقویت کردن بلافاصله همه رفتارهای دانش آموزان درکلاس درس و محیط مدرسه اغلب ناممکن است، معلم می تواند برای رفع مشکل ناشی از تأخیر در تقویت از توضیحات کلامی استفاده کند. برای مثال معلم تصمیم می گیرد که برای تقویت رفتارهای مثبت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان آنان را در روز جمعه به گردش علمی ببرد. در این مثال، بین انجام رفتار و دریافت تقویت به طور طبیعی وقفه می افتد. معلم می تواند برای رفع مشکل تأخیر در تقویت، در پایان کار روزانه دانش آموزان، به آنان یادآور شود که «خوشبختانه همه شما با جدیتی که در درسهایتان به کار می برید و اخلاق و رفتار خوبی که از خود نشان می دهید خواهید توانست در برنامه گردش علمی روز جمعه شرکت کنید.»
تنبیه
تنبیه خشن ترین و نامطلوبترین روش تغییر رفتار است. هر چند که مشاهدات روزانه و شواهد تجربی نشان داده اند که تنبیه در کاهش دادن رفتار نامطلوب به طور موقت مؤثر است، اما باید توجه داشت که تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تأثیری که دارد این است که رفتار نامطلوب را موقتاً پنهان می کند. به این صورت که رفتار تنبیه شده، پس از تنبیه، همچنان در مجموعه رفتار فرد باقی می ماند و تا زمانی که عامل تنبیه کننده حاضر و ناظر است مخفی باقی می ماند، ولی به مجرد این که عامل تنبیه کننده تضعیف شود و از میان برود آن رفتار مجدداً ظاهر می شود. برای مثال کودکی که به علت زدن حرف زشت از پدر کتک می خورد، می آموزد که در حضور او حرف زشت نزند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب پدر، مثلاً در حضور مادر یا افراد دیگر، این کار را انجام ندهد. بنابراین بزرگترین اشکال تنبیه این است که این روش رفتار نامطلوب را در فرد از بین نمی برد، بلکه آن را موقتاً پنهان می کند. این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجدداً ظاهر می شود.
مشکلات دیگر استفاده از تنبیه به طور خلاصه عبارتند از:
- نفرت تنبیه شونده از تنبیه کننده حتی اگر تنبیه شونده بداند که تنبیه به خیر و صلاح اوست.
- مسری بودن تنبیه، یعنی دانش آموزانی که شاهد تنبیه شدن دانش آموزان دیگر بوده اند، بعدها خود رفتار تنبیه شده را تقلید کرده اند.
اما روشهای ملایم تری هم جهت کاهش رفتار نامطلوب استفاده می شود که در ذیل به آنها می پردازیم:
- یکی از روشهای کاهش رفتار نامطلوب بی توجهی نسبت به رفتار دانش آموز است. برای مثال معملی که متوجه می شود توجه بیش از حد او منجر به لوس شدن دانش آموز شده، توجه خود را از او منحرف کرده و بدین طریق رفتار نامطلوب را در او خاموش می کند.
-        روش دیگر محروم کردن از تقویت است، یعنی فردی که رفتار نامطلوبی انجام داده برای مدتی از دریافت تقویت محروم کنیم. مثلاً: معلم ورزشی که یکی از بازیکنان را به سبب انجام عمل خلاف مقررات بازی در زمین بازی اخراج می کند و مانع بازی او می شود، اما باید توجه داشت که محروم کردن در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که فرد را از محلی که دوست دارد در آنجا بماند به محلی که دوست ندارد به آنجا برود بفرستیم.
-        جریمه کردن روش دیگری برای کاهش رفتار نامطلوب است. روش جریمه کردن یعنی کم کردن مقداری از تقویت کننده هایی که فرد قبلاً به دست آورده، به علت رفتار نامطلوبی که انجام داده است. برای مثال: کم کردن از نمرات امتحانی دانش آموزان در نتیجه کارهای بدی که انجام داده اند، اما نکته حائز اهمیت این است که جریمه نباید خیلی سنگین باشد.
- و اما روش جبران کردن، یعنی وقتی که فرد مرتکب عمل خلافی شد از او می خواهد تا برای جبران عمل خلاف خود به اصلاح آن بپردازد. برای مثال: معلم دانش آموزی را که خرده کاغذ وخرده تراش مداد در کف کلاس ریخته است را وادار می کند تا علاوه بر جمع کردن آنها تمام کف کلاس را جارو بکشد.
 
********************
راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي
1-طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود . 
3-تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند .
4-اهداف آموزشي مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس براي آنها بازگو نماييد . اهداف بايد روشن و متناسب با توانايي دانش آموزان باشد .
5-اجراي نقش : بهتر است در زمينه برخي از موضوعات ازجمله تاريخ ، ادبيات ، ديني و … دانش آموزان را تشويق نماييم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمايش در آورند . اجراي نمايش در تفهيم مسائل تربيتي و اخلاقي بسيار مفيد و مؤثر مي باشد .
6-در شرايط مقتضي و مناسب از تشويق هاي كلامي استفاده كنيد . مثلا“‌ خوب ، آفرين ، مرحبا و …
7-بايد شرايطي فراهم شود تا دانش آموز موفقيت خود را احساس كند زيرا هيچ چيز همانند خود موفقيت به موفقيت كمك نمي كند .
8-تكاليف ارائه شده نه بايد بسيار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكاليف يكنواخت بايد پرهيز كرد و به عبارتي تكاليف بايد خاصيت برانگيختگي داشته باشند .
9-مشخص كردن نحوه انجام كار براي يادگيرنده : كاري را كه دانش آموز قرار است انجام دهد بايد دقيقا“ مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسي و شركت دادن آنها در طرح نقشه هاي كار و فعاليت
11-استفاده از نمرات و آزمون ها براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان
12-علاقه مندي ياددهنده به موضوع : دربسياري از مواقع مشاهده مي كنيم كه بي علاقه بودن يادگيرندگان به موضوعي خاص ناشي از علاقه مند نبودن والدين و مربيان آنهاست . معلمي كه در زنگ انشاء ، ورقه هاي رياضي را تصحيح مي كند يا در ساعت ورزش به بافندگي مشغول مي شود ، عملا“ به يادگيرندگان مي گويد كه براي اين فعاليت ارزش قائل نيست .
13-مطالب آموزشي را بايد از ساده به دشوار ارائه كرد . مي توان با فعال سازي دانش آموز به هنگام تدريس در او ايجاد انگيزه نمود .
14-به وضع جسماني دانش آموزان و وضع ظاهري كلاس بايد توجه نمود . كلاس درس را بايد از نظر ظاهري و رواني تبديل به محيطي امن و آرام نمود .
15-از مقايسه نمودن دانش آموزان با يكديگر خودداري نماييد .
16-قدرداني از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بيشتر و دلبستگي به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراري ارتباط بين مطالب درسي با واقعيات زندگي در ايجاد انگيزه مؤثر مي باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از ميزان پيشرفت در كارش مطلع نماييد . آگاهي از نتيجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث مي شود تا به تقويت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفي خود بپردازد .
19-استفاده از علائق يادگيرنده : مربيان و والدين مي‌توانند با شناسايي علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمايند .
20-مقابله با بازدارنده هاي عاطفي و هيجاني كه موجب دلسردي و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصيل مي شود . مثلا“ معلمي ممكن است از دانش آموز توقع زياد داشته باشد و يا پس از ورود به كلاس به هيچ دانش آموزي اجازه ورود ندهد و يا تكاليف سنگين تعيين كند ، زياد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهي تبعيض روا دارد .
21-انگيزش از راه سرمشق گيري : معلم در اين شيوه از شخصيتي خاص تمجيد و تجليل نموده و او را يك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفي مي كند و دانش آموزان نيز از طريق همانند سازي با آن به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند .
22-تحريك حس كنجكاوي دانش آموزان
23-آموزش برنامه ريزي به دانش اموزان از طريق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتي به آنها درتهيه برنامه       
24-در آميختن درس با تفريح و بازي دانش اموزان را به يادگيري بيشتر علاقه مند مي سازد .
1-طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب : مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم . بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2-دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود . 
3-تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي : سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند .
4-اهداف آموزشي مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس براي آنها بازگو نماييد . اهداف بايد روشن و متناسب با توانايي دانش آموزان باشد .
5-اجراي نقش : بهتر است در زمينه برخي از موضوعات ازجمله تاريخ ، ادبيات ، ديني و … دانش آموزان را تشويق نماييم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمايش در آورند . اجراي نمايش در تفهيم مسائل تربيتي و اخلاقي بسيار مفيد و مؤثر مي باشد .
6-در شرايط مقتضي و مناسب از تشويق هاي كلامي استفاده كنيد . مثلا“‌ خوب ، آفرين ، مرحبا و …
7-بايد شرايطي فراهم شود تا دانش آموز موفقيت خود را احساس كند زيرا هيچ چيز همانند خود موفقيت به موفقيت كمك نمي كند .
8-تكاليف ارائه شده نه بايد بسيار مشكل باشد و نه ساده ، از ارائه تكاليف يكنواخت بايد پرهيز كرد و به عبارتي تكاليف بايد خاصيت برانگيختگي داشته باشند .
9-مشخص كردن نحوه انجام كار براي يادگيرنده : كاري را كه دانش آموز قرار است انجام دهد بايد دقيقا“ مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشكلات درسي و شركت دادن آنها در طرح نقشه هاي كار و فعاليت
11-استفاده از نمرات و آزمون ها براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان
12-علاقه مندي ياددهنده به موضوع : دربسياري از مواقع مشاهده مي كنيم كه بي علاقه بودن يادگيرندگان به موضوعي خاص ناشي از علاقه مند نبودن والدين و مربيان آنهاست . معلمي كه در زنگ انشاء ، ورقه هاي رياضي را تصحيح مي كند يا در ساعت ورزش به بافندگي مشغول مي شود ، عملا“ به يادگيرندگان مي گويد كه براي اين فعاليت ارزش قائل نيست .
13-مطالب آموزشي را بايد از ساده به دشوار ارائه كرد . مي توان با فعال سازي دانش آموز به هنگام تدريس در او ايجاد انگيزه نمود .
14-به وضع جسماني دانش آموزان و وضع ظاهري كلاس بايد توجه نمود . كلاس درس را بايد از نظر ظاهري و رواني تبديل به محيطي امن و آرام نمود .
15-از مقايسه نمودن دانش آموزان با يكديگر خودداري نماييد .
16-قدرداني از كار دانش آموز او را به كوشش و تلاش بيشتر و دلبستگي به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراري ارتباط بين مطالب درسي با واقعيات زندگي در ايجاد انگيزه مؤثر مي باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از ميزان پيشرفت در كارش مطلع نماييد . آگاهي از نتيجه كار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملكرد خود آگاه نموده و باعث مي شود تا به تقويت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفي خود بپردازد .
19-استفاده از علائق يادگيرنده : مربيان و والدين مي‌توانند با شناسايي علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمايند .
20-مقابله با بازدارنده هاي عاطفي و هيجاني كه موجب دلسردي و كاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصيل مي شود . مثلا“ معلمي ممكن است از دانش آموز توقع زياد داشته باشد و يا پس از ورود به كلاس به هيچ دانش آموزي اجازه ورود ندهد و يا تكاليف سنگين تعيين كند ، زياد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهي تبعيض روا دارد .
21-انگيزش از راه سرمشق گيري : معلم در اين شيوه از شخصيتي خاص تمجيد و تجليل نموده و او را يك نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفي مي كند و دانش آموزان نيز از طريق همانند سازي با آن به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند .
22-تحريك حس كنجكاوي دانش آموزان
23-آموزش برنامه ريزي به دانش اموزان از طريق رفتار و گفتار و كردار خود در كلاس درس و ارائه نظرات مشورتي به آنها درتهيه برنامه       
24-در آميختن درس با تفريح و بازي دانش اموزان را به يادگيري بيشتر علاقه مند مي سازد .

راههای ایجاد انگیزه برای درس خواندن وغلبه بر تنبلی و کسلی

راههاي غلبه بر تنبلي و كار امروز رو به فردا نينداختن
تنبلي يا اهمال كاري يكي از آسيب هاي اخلاقي و انساني است كه كوتاهي و ضعف همت از آثار و نتايج آن به شمار مي رود. افراد تنبل واهمال كار كه در واقع دچار يك آسيب رواني شده اند و به عادت ناپسند تعلل ورزيدن، سبك گرفتن و سهل انگاري در كارها و وظايف محوله خو كرده اند، معمولا از همت پاييني برخوردارند. اين عادت كه در نزد بيشتر مردم رايج است، يكي از آسيب هاي رواني محسوب مي شود و بنا بر آماري كه برخي از روان شناسان در اين زمينه ارائه كرده اند 95 درصد مردم به نوعي به اين مشكل مبتلا هستند (آلبرت آليس و ويليام جيمزنال، روان شناسي اهمال كاري، توجه محمد علي فرجاد، تهران، مؤسسه اميد، 1375، ص 9).
در آموزه ديني به مسأله تنبلي و اهمال كاري توجه خاصي شده است. امام باقر(ع) مي فرمايد: تنبلي و بي حالي به دنيا و آخرت شما ضرر مي زند (بحار، ج 78، ص 180).
و نيز در حديث ديگر مي فرمايد: من از كسي كه در كارهاي دنيا تنبلي مي كند، بدم مي آيد زيرا كسي كه نسبت به كارهاي دنيا تنبل باشد. نسبت به كارهاي آخرت تنبل تر خواهد بود(فروع كافي، ج 5، ص 85).
در حديث ديگري امام علي(ع) مي فرمايد: هر كس سستي و اهمال كاري را پيشه خود كند وظايفي كه بر عهده اش گذاشته شده ضايع مي شود (بحار، ج 73، ص 160).
تنبلي و سستي در كارها آنچنان نكوهيده و زشت است كه در دعاهاي زيادي كه از معصومين(ع) رسيده درمان آن از خداوند خواسته شده و از ما خواسته شده تا از شر آن به خدا پناهنده شويم (ميزان الحكمه، ج 8، ص 396، باب 3491).
براي درمان اين مشكل لازم است علل و ريشه هاي آن را بررسي كنيم؛ زيرا اگر بتوانيم ريشه مشكل را بيابيم درمان آن آسان خواهد شد. روان شناسان عوامل زيادي براي اين اسيب رواني ذكر كرده اند كه دردو دسته كلي قرار دارد:
آسيب ها و ناهنجاري هايي كه مربوط به درون شخص است مانند: خودكم بيني، توقع بيش از حد از خود، پايين بودن سطح تحمل, كمال طلبي وسواس گونه، اشتياق به لذت جويي كوتاه مدت، فقدان قاطعيت و عدم اعتماد به نفس.. آسيب هايي كه در ارتباط با ديگر اشخاص و يا محيط اطراف فرد خود را نشان مي دهد مانند نارضايتي از وضع موجود، عدم تسلط بر كار، نگرش منفي به كار، نگرش غير واقع بينانه از ديگران، احساس عدم مسؤوليت در برابر ديگران، لجبازي با ديگران، اهمال كاري و پرخاشگري انفعالي و برچسب زدن به اين و آن (دكتر مرتضي آقا تهراني، مجله معرفت، ش 64 ، ص 40).
عوامل فوق كما بيش در افراد اهمال كار و تنبل به چشم مي خورد كه افراد بايد به تدريج سعي در رفع آنها در خود باشند. ما در اينجا با توجه به اين عوامل به بعضي از راهكارهاي نظري و عملي براي درمان تنبلي اشاره مي كنيم (همان).
1)قدرشناسي از فرصت هاي به دست آمده: گاهي افراد اگر گذر زمان و فرصت هاي پيش آمده را درك نكنند و به ارزش بي بديل وقت توجه نكنند، به راحتي آن را از دست مي دهند. به طور مثال كسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقي هميشه براي انسان ميسر نمي شود. پس اگر شخصي فرصت آن را پيدا كند ولي به اهميت و ارزش واقعي آن واقف نباشد، ممكن است آن را با تنبلي و بي حالي به راحتي از دست بدهد و زماني حسرت آن را بخورد كه هيچ سودي نداشته باشد كه فرمودند: ضايع كردن فرصت ها نتيجه اي جز غصه ندارد(بحار، ج 71، ص 217).
مسلما فهم و درك ارزش وقت و فرصت هاي به دست آمده، افراد را از تنبلي و اهمال كاري باز مي دارد.
تلاش در ايجاد انگيزه: بسياري از موارد تنبلي و اهمال كاري به خاطر نداشتن انگيزه كافي است و همين مسأله باعث بي حالي و تنبلي شخص در انجام كارها و وظايف محوله مي شود. اگر انگيزه كافي در ما وجود نداشته باشد در انجام وظايف واجب هم سستي مي كنيم. بنابراين بر ما لازم است با توجه به نتايج و ثمراتي كه ازانجام كارهايمان به دست مي آوريم در خود ايجاد انگيزه كنيم، به طور مثال در آموزه هاي ديني نكات جالبي براي ايجاد انگيزه در افراد نسبت به انجام وظايف شرعي بيان شده است. مثلا در روايتي آمده است كه شما خود را در دنيا مانند غريقي بدانيد كه براي نجات خود تلاش مي كند (بحار، ج 90، ص 307).
يقينا كسي كه دنيا را چون دريايي پرتلاطم مي بيند و ساحل نجات را ايمان به خدا و انجام دستورات ديني مي داند، هرگز تنبلي و سستي در كارش پيدا نمي شود.
تعيين وقت معين براي هر كار: افراد بايد براي هر كاري قبل از انجام آن وقت معيني در نظر بگيرند تا در آن وقت و فاصله زماني كار انجام شود. اگر وقت هر كاري از قبل مشخص نشود، ممكن است انسان در انجام آن امروز و فردا كند. مثلا يك كشاورز اگر نداند زمان كاشت، داشت و برداشت محصول محدود است، يا به آن بي توجه باشد، هرگز نمي تواند محصول خوبي به دست آورد.
4)تعيين دقيق تاريخ: براي انجام هر كاري لازم است شخص با توجه به امكانات خود تاريخ دقيق پايان كار را مشخص كند.
5)استفاده از فن جزء جزء كردن: كار خود را به بخش هاي كوچكتر تقسيم كنيد تا بتوانيد بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآييد. به عنوان مثال، هر سه کتاب از منابع ارشد را بخشي به حساب آورده و پس از انجام هر بخش، پاداشي مناسب براي خود در نظر بگيريد سپس به انجام مسايل بخش ها بپردازيد.
6)اولويت بندي كارها: اشخاص براي خود وظايف گوناگوني را در نظر مي گيرند. هر كس بايد بتواند كارهاي با اهميت تر را با اولويت اول ا نجام دهد. اين تقسيم بندي شما را مقيد خواهد كرد تا به كاري كه فوريت بيشتري دارد بينديشيد در اين مورد اگر به طور جدي در انجام آن تسريع نكنيد، اهمال كاري شما در ساير امور نيز تأثير خواهد گذاشت.
 7)اقدام به كار در حد توان: گاه انسان به كاري مبادرت مي كند كه از حد توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اينجا شخص با انتخاب غلط، زمينه اهمال كاري خود را فراهم ساخته است. بنابراين هر كس اول بايد توان خويش را در انجام كارها درست برآورد كند و سپس كاري در خور و مناسب با توانش بپذيرد.
8) تغيير محيط: گاهي تنبلي و اهمال كاري به خاطر شرايط محيطي خاصي است كه فرد در آن قرار گرفته است. تغيير و تحول در اين شرايط مي تواند تنبلي و بي حالي را از افراد دور كند.
 9)استفاده از عهد و پيمان: گاهي لازم است براي درمان تنبلي با خود عهد ببنديم كه در انجام آن كار كوتاهي نكنيم و در صورت شكستن عهد و پيمان براي خود تنبيهي در نظر بگيريم.
در علم اخلاق اين شيوه را مشارطه گويند كه شخص براي اصلاح نفس خويش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادي مجدد مي بندد تا كه به سوي كمال سير كند. در گفتاري حكيمانه از امام اميرالمؤمنين در آثار پيمان آمده است: «با نماز پيمان وفا ببند تا اين كه بر آن مواظبت كني» (نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418).
10)هر يک از راهکارهاي فوق را نوشته و خود را به انجام آن مقيد سازيد و به هر بار عمل امتياز و به هر بار تخلف نيز کارت قرمز دهيد بعد ببينيد طي يک روز امتيازها بيشتر است يا کارتها سعي کنيد روز به روز به تعداد امتيازها بيافزاييد.

اکنون که شما قصد داريد در کنکور سراسري کارشناسي ارشد شرکت کنيد يک تصميم في نفسه بسيار ارزشمندي است و حاکي از اينست که شما سعي داريد توانمنديهاي خود را شکوفا کنيد و مدارج بالاتري را از نظر علمي طي کنيد تا انشاءالله فرد موثرتري در آينده باشيد و در عين حال از موقعيت اجتماعي و علمي بالاتري برخوردار باشيد. اين تصميم شما وقتي جامه عمل مي پوشد که شما لوازم اين تصميم را بپذيريد و از عالم تخيلات بيرون بياييد و بصورت واقع بينانه و با برنامه ريزي صحيح اقدام کنيد.
به طور مسلم موقعيت فعلي شما از چند لحاظ حائز اهميت است
اول اينکه ورود شما به دانشگاه آن هم با آن رقابت بسيار جدي حاکي از توانمندي شما و لياقت شماست بنابراين همانطور که شما در مرحله اول ورود به دانشگاه توانستيد از ميان هزاران داوطلب يکي از پذيرفته شدگان باشيد الان هم ورود به مرحله کارشناسي ارشد دور از انتظار نيست و اگر شما با جديت همت کنيد و مسئله را جدي تلقي کنيد خواهيد توانست، گرچه راه پيدا نکردن به دانشگاه نيز نبايد يک شکست مطلق ارزيابي شود
دوم اينکه به خود تلقين کنيد پذيرش لوازمات چنين تصميمي را يعني با خود بگوئيد صرف تصميم کافي نيست بايد من با برنامه ريزي صحيح از تمام توان و موجودي خود استفاده کنم و تمام مشکلات آنرا تحمل کنم به قول سعدي:
    مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود

و به خود قول دهيد که اگر من امروز زحمت بکشم فردا از نتيجه و ميوه شيرين آن زحمات بهره مند خواهم شد به فرموده قرآن: «فان مع العسر، يسرا»؛ (سوره شرح / آيه 5).
سوم اينکه براي عملي ساختن آنچه گفته شد بايد اهداف و نيازهاي خود را نيز مد نظر داشته باشيد و آن اهداف را تعيين کنيد زيرا تعيين اهداف نقش مؤثري در افزايش انگيزه انسان دارد و انگيزه هاي هر فردي مي تواند موتور محرک براي او باشد و موجب تحقق برنامه ريزي هاي او شود
البته خود شما نيز مي دانيد که بايد تلاش کرد و زحمت کشيد تا به اين خواسته رسيد اما چگونه؟ در واقع سؤال شما از چگونگي و نحوه اين تلاش و کوشش است از اين رو راهکارهايي که براي دستيابي به آن هدف مفيد است خدمت شما ارائه مي کنيم سعي کنيد با جديت هر چه تمام تر آنها را عملي سازيد:
براي خود برنامه اي شبانه روزي تنظيم كنيد و كارهايتان را - اعم از مطالعه، خواب، عبادت، تفريح، ورزش، تغذيه و... - در زمان معين و طبق برنامه انجام دهيد.
براي تقويت انگيزه خود هدف نهايي و اهداف واسطه اي خود را از درس خواندن مشخص كنيد زيرا اگر انسان هدف مشخصي داشته باشد همواره آن هدف براي او ايجاد انگيزه مي كند انگيزه مانند يك موتور محركه، انسان را به پيش مي برد.
از پراكنده خواني اجتناب كنيد همان طور كه گفته شد، مطالعات شما بايد هدفمند و در زمان مناسب باشد.
بعد از غذا خوردن , بلافاصله مطالعه نكنيد.
سعي كنيد در كتابخانه و با نشستن صحيح پشت ميز، مطالعه كنيد.
بعد از 45 دقيقه مطالعه، يك ربع استراحت كنيد و اگر برايتان امكان دارد, نوشيدني يا ميوه، يا حداقل چند دانه كشمش و يا بيسكويت بخوريد. البته لازم نيست هر 45 دقيقه خوردن يا نوشيدن تكرار شود ولي استراحت لازم است هرگز چند ساعت به طور مستمر مطالعه نكنيد.
هنگام امتحانات، از مواد قندي و مغذي بيشتر استفاده كنيد. مانند: خرما، كشمش، انجبر، عسل، مربا و... .
شب ها حدود 6 ساعت استراحت و خواب داشته باشيد و در بين روز، بعد از صرف نهار، يك ساعت استراحت كنيد.
حتما هر روز حداقل نيم الي يک ساعت ورزش (مورد علاقه) انجام دهيد.
سعي کنيد با افراد جدي و پر کار ارتباط بيشتري برقرار کنيد و در صورت امکان با يکديگر درس بخوانيد. علاوه بر اين براي چگونه درس خواندن و آماده شدن براي کنکور ارشد اگر با دانشجوياني که الان ارشد را مي گذارنند سؤال کنيد واز تجارب عملي آنها استفاده کنيد بسيار سودمند است.هميشه موفق باشيد!
افزايش انگيزش تحصيلي ، آموختن عادات مطالعه صحيح و مفيد و فراهم آوردن فرصت كسب موفقيت براي خود ، در موفقيت تحصيل بسياراهميت دارد. در اين زمينه از اين راه كارها مي توان بهره برد:
1. وقتي براي خود ، مقرراتي دردرس خواندن يا تفريح كردن در نظر مي گيريد ، در عملي كردن آنها قاطع و منصف باشيد .
2. براي مطالعه ، هدف هاي كوتاه مدت در نظر بگيريد؛ در صورت رسيدن به آن هدف ، به خود پاداش دهيد و در غير اين صورت ، خود را تنبيه كنيد ، به عنوان مثال با خود اينگونه قرار بگذاريد:«اگر فردا برنامه خود را به موقع انجام دادم ، نيم ساعت از اينترنت استفاده مي كنم. اگر سه روز از برنامه ام عقب ماندم ، يك هفته از اينترنت استفاده نخواهم كرد.»
3. بااعضاي خانواده روابط نزديك و صميمي داشته باشيد ، چرا كه هنگام درس خواندن به حمايت و كمك آنها و به آرامش نياز خواهيد داشت . سعي كنيد در كنار آنها ، اوقات خوشي را سپري كنيد.
4. بسيار دقيق و منطقي (به دور از نظر و سخن ديگران) به علايق ، استعدادها ، توانايي ها و اهداف خود فكر كنيد ؛ تا جايي كه براي خودتان ، قانع كننده و روشن باشد.
5. وقتي موفقيتي به دست مي آوريد ، هر چند كوچك، آنرا نتيجه تلاش خود بدانيد ، نه شانس و اتفاق و... .
6. براي رسيدن به يك هدف (مثل قبولي در كنكور) بايد انگيزه اي قوي و انرژي لازم را داشته باشيد ؛ انگيزه وقتي قوي خواهد بود كه دروني و خودجوش باشد ، نه تحت تأثير عوامل بيروني وبا زور! يعني در مثال قبولي در كنكور ، بايد به ادامه تحصيل وداشتن زمينه شغلي مناسب معتقد باشيد ، به مطالعه و افزايش سطح سواد وموقعيت اجتماعي و... احساس نياز كنيد ، از خواندن مطالب مورد علاقه خود لذت ببريد و از عملكردتان رضايت داشته باشيد ؛نه اينكه به خاطرحرف همسايه و فاميل يا خواسته پدر و مادر درس بخوانيد . اين دلايل شايد براي ايجاد انگيزه خوب باشند ، ولي براي پايدار نگه داشتن آن ، به دلايل و عوامل دروني نيازمند است . كساني كه پيوسته مي گويند :«اين همه ليسانس بيكار ، پس درس خواندن براي چيست » هيچ اعتقادي به نفس ادامه تحصيل ندارندو تنها هدفشان از درس خواندن ، رسيدن به شغل دلخواه است كه با ديدن چند تجربه اتفاقي ، به سرعت زير سؤال مي رود. پس نمي توان از اين شخص ، انتظار انگيزه بالا براي درس خواندن و قبولي در كنكور داشت ، مگر اينكه نگرش خودرا به مسائل ، تغيير دهد.
راه كارهايي براي افزايش يادگيري
 
1. با برنامه درس بخوانيد . اگر برنامه ريزي زمان بندي شده نداشته باشيد ، هر قدر هم كه درس بخوانيد و حتي نمره بالا بگيريد ، هيچ گاه جايگاه خود را نمي شناسيد و متوجه نمي شويد و در چه اوقاتي ، چه درسي را بهتر مي فهميد ، يا چه زمان هايي را بي دليل از دست داده ايد ؛ تشخيص نمي دهيد كه براي فلان درس چقدر بايد وقت بگذاريد ودرس ديگر را به چه روشي بايد بخوانيد . پس يك برنامه ريزي زمان بندي شده ، هر قدرهم كه ساده باشد ، نكته هاي زيادي را براي شما مشخص مي كند.
2. سعي كنيد مكاني كه در آن درس مي خوانيد ، ساده و آرام (نه سكوت محض)، ودر صورت امكان در منزل خودتان باشد . در غير اين صورت ، مي توانيد از كتابخانه نزديك محل سكونتتان استفاده كنيد.
3. هميشه تكاليف مدرسه و درس خواندن را در اولويت قرار دهيد و بعد از انجام آنها ، به فعاليت هاي ديگر (تماشاي تلويزيون ، استفاده از كامپيوتر ، تفريح ، مهماني و...) بپردازيد .
4. براي تفريحات خود هم برنامه زمان بندي شده داشته باشيد . حتماً برايتان پيش آمده كه در طول روز هشت ساعت خوابيده ايد و مثلاً چهار ساعت درس خوانده ايد ، ولي هر چقدر فكر مي كنيد ، نمي دانيد دوازده ساعت بقيه را چه كار كرده ايد؟! اين همان وقت تلف شده است . شما نمي دانيد در اين زمان طولاني ، چه كار خاصي انجام داده ايد ، ولي به نظرتان مي آيد كه با اينكه هيچ تفريحي نداشتيد ، باز هم نتوانستيد درس بخوانيد و ساعات مطالعه تان بسيار كم بوده است ، در عين حال خسته ايد و نتيجه دلخواه را هم نمي گيريد . چرا؟ دليلش آن است كه براي آن دوازده ساعت ، برنامه اي نداشتيد و اين فرصت ، خيلي راحت به هدر رفته است؛ بدون اينكه احساس كنيد كار مفيدي انجام داده ايد . اگر براي اين دوازده ساعت برنامه مي ريختيد (براي مثال ، از ده تا يازده شب ، استفاده از اينترنت ، يك تا سه بعدازظهر ، ديدن فيلم سينمايي ؛ پنج و نيم تا شش عصر ، حرف زدن با تلفن؛ هشت و نيم تا نه شب ، كمك به مادر در شستن ظروف شام و...) شب احساس رضايت خاطر داشتيد ، نه احساس بطالت.
نكاتي درباره مشكلات تحصيل
 
1. درباره مشكل خود مثلاً دوست نداشتن درسي خاص ، احساس ضعف در يادگيري درسي خاص ، اضطراب امتحان ، خوب درس نخواندن و ... خوب فكر كنيد و با معلم ، مشاور و والدين ، مشكل رادر ميان بگذاريد تا بتوانيد ضعف هايتان را شناسايي كنيد و پيش ازاينكه مزمن و كهنه شوند ، راه حلي برايشان بيابيد.
2. هم زمان با رفع ضعف ها ، برقوت ها و توانايي هاي خود نيز تأكيد و براي تقويت آنها هم برنامه ريزي كنيد .شناسايي ضعف ها نبايد سبب شود كه شما تمام توانايي هايتان را زير سؤال ببريد.
3. به تناسب پيشرفت ها ، پاداش هايي براي خود در نظر بگيريد . هر چند وقت يك بار به عنوان پاداش ،به كارهايي بپردازيد كه برايتان لذت بخش است . مثلاً به خودتان قول بدهيد كه اگر يك هفته كامل ، برنامه تان را به موقع انجام دهيد و از آن عقب نيفتيد ،جمعه آن هفته رابه كوه برويد.
4. عوامل مختل كننده يادگيري را برطرف يا محدود كنيد.زياده روي در تماشاي فيلم و تلويزيون و انجام بازي هاي كامپيوتري يا استفاده بيش از حد از اينترنت ، بيرون رفتن از خانه به منظورهاي مختلف و گفت و گوهاي تلفني طولاني و خواب بيش از اندازه ، از اين عوامل به شمار مي روند.
5. ساعات مسالعه خودرا كم كم (حتي روزي ده دقيقه ) ولي پيوسته افزايش دهيد . مثلاً يك روز هفت ساعت مفيد درس نخوانيد و سه روز بعد ،روزي دو ساعت ؛ مگر اينكه اتفاق خاصي افتاده باشد ؛ زيرا پنجاه درصد كارآيي مدت مطالعه ، به عادت مطالعاتي شما بستگي دارد.
6. هدف هايي را انتخاب كنيد كه نيازمند تلاش ، ولي دست يافتني هستند. هدف هاي بسيار سطح بالا كه امكان دسترسي به آنها بسيار مشكل يا ناممكن است ، در نظر نگيريد .
7. مراقب آثار مخرب «رقابت بيش از حد» باشيد . به جاي مقايسه خود با ديگران ، وضعيت خود را با وضعيت ديروزتان مقايسه كنيد.
8. براي خود علايق و فرصت هاي يادگيري جديد به وجود آوريد؛ زيرا لذت يادگيري هاي قبلي ،‌تشويقي براي يادگيري هاي آتي است.


اقدامات تضعیف کننده انگیزه 1ـ اجبار به تحصیل: اگر والدین با خشم، تهدید و تروشرویی کودک را به تحصیل وادار کنند، با خشونت از او بخواهند که به مدرسه برود یا تکالیف خود را انجام دهد، در این صورت انگیزه کودک تضعیف می‌شود. چون ترشرویی والدین با تحصیل تداعی می‌شود. همانطور که تهدید و ترشرویی نفرت آور است درس خواندن نیز اینگونه می‌شود.
2ـ انتقاد و سرزنش: اگر کودک به تحصیل توجه ندارد، اما والدین مدام او را به خاطر این کار سرزنش می‌کنند. مثلا به او می‌گویند که او در آینده به هیچ جایی نخواهد رسید و کسی نخواهد شد. این برخوردها نه تنها انگیزه او تحریک نخواهد کرد، بلکه روحیه و اشتیاق او را خراب می‌کند.
3ـ تنش‌های خانوادگی: اگر والدین بین خود مسأله دارند و در حضور کودک به مشاجره می‌پردازند، روحیه و انگیزه کودک خراب می‌شود.
4ـ تنبیه: تنبیه کردن کودک به خاطر مدرسه یا تکالیف درسی اثر مخرب بر روی انگیزه او دارد. خصوصا اگر تنبیه جنبه بدنی داشته باشد.

اصول اساسی تقویت انگیزه تحصیلی 1ـ تشویق و ترغیب: تشویق و ترغیب در هر کسی تأثیر مثبت دارد اما در مورد کودکان تشویق و ترغیب یک اصل بسیار اساسی برای تقویت انگیزه است. لذا شما که می‌خواهید کودک‌تان را به تحصیل علاقه مند کنید، با استفاده از روش‌های مختلف او را تشویق و ترغیب نمایید. به عنوان مثال هر تکلیفی که او انجام می‌دهد او را تحسین کنید، آفرین بگویید، نوازش کنید، به کارهای او توجه کنید، برایش جایزه بخرید، حتی خریدهای عادی را می‌توانید به درس خواندن او مرتبط سازید. تلاشهای فرزندتان را به طور مستمر تحسین کنید. تشویق نمودن را فقط برای گرفتن نمره بیست در امتحان، ذخیره نکنید. بلکه فرزندتان را هر روز برای تلاشها و فعالیتهایش تشویق کنید. تشویق میتواند به شیوههای مختلف انجام شود. حتی گفتن یک «آفرین» می‌تواند اثر تشویقی قابل توجهی داشته باشد.
2ـ احساس شایستگی: یکی از اصول انگیزه آن است که کودک احساس کند، برای خود کسی است و می‌تواند از عهده کار خود بر آید. برای اینکه فرزند شما احساس شایستگی کند، نقاط و ویژگیهای مثبت او را برجسته کنید. برای آنکه تکالیف خود را به موقع انجام نمیدهد هرگز او را سرزنش نکنید بلکه به جای آن یکی دیگر از رفتارهای مطلوب وی را تحسین نمایید. اگر نقاشیاش خوب است بگویید: فرزندم! چه نقاشی قشنگی کشیدهای» کتابهایت را چقدر مرتب و تمیز نگه داشتهای و...» و دهها و بلکه صدها موردی که میتوانید به خاطر آن ویژگیهای فرزندتان را تشویق نمایید. فرزند شما با شنیدن این کلمات دلنشین، احساس خوشایندی پیدا میکند، او تشنة چنین مهر و توجهی است. و به این کلمات تأیید گرانه و محبت آمیز نیاز دارد. وقتی ارتباطی برقرار شد و شما مدتی پیرامون ویژگیهای مثبت فرزندتان سخن گفتید، فرزند شما متوجه میشود و سعی میکند همه رفتارهایش را اصلاح نموده و طبق نظر و خواست شما رفتار نماید تا از هر جهت مورد تأیید و تمجید شما واقع شود.
3ـ افزایش تجربه موفقیت: بخشی از انگیزه انسان ناشی از این است که انسان احساس کند می‌تواند موفق شود. اما اگر کسی احساس کند که به نتیجه نمی‌رسد، آن وقت با خود می‌گوید تلاش فایده ندارد لذا دلسرد شده و انگیزه‌اش پایین می‌آید. فرد زمانی احساس موفقیت می‌کند و توانایی موفق شدن را در خود می‌بیند که قبلا موفقیت‌های زیادی را تجربه کرده باشد. برای اینکه چنین وضعیتی در کودک شما به وجود بیاید، شما تکالیف و کارهایی را به کودک واگذار کنید که می‌تواند از عهده آن برآید. وقتی کودک آن را انجام داد احساس موفقیت می‌کند و برای موفقیت‌های بعدی انگیزه پیدا می‌کند.
4ـ هدفمند کردن کودک : هدف جزء جدانشدنی انگیزه است. در واقع انگیزه تمایل رسیدن به هدف است. اگر هدف در نظر فرد ارزشمند باشد و احتمال رسیدن به آن هم وجود داشته باشد، فرد انگیزه قوی برای رسیدن به آن خواهد داشت. برای اینکه کودک شما با انگیزه شود، به او کمک کنید که هدف‌های زندگی خود را انتخاب کند و درس خواندن را راهی برای رسیدن به آن اهداف بداند. اگر می‌خواهید درس خواندن هدف او باشد، باید ارزشمندی آن برای کودک ثابت گردد تا برای انجام آن اشتیاق و انگیزه پیدا کند. لذا شما آثار درس خواندن و فوائد او را به زبان کودکی برایش توضیح دهید تا به درس خواندن علاقه‌مند گردد.
5ـ تحریک حس کنجکاوی : کودکان در اصل مشتاق دانستن چیزهای تازه است. اما اگر درس خواندن راهی برای یادگرفتن چیزهای تازه و ارضای حس کنجکاوی قلمداد گردد، کودک به درس خواندن علاقه مند می‌گردد. شما سعی کنید سؤالات کودک را به درس او مرتبط سازید و به او تفهیم کنید که بسیاری از ندانسته‌های او در مورد جهان با درس خواندن برطرف می‌گردد. اگر فرزند شما نسبت به دانستن مطالب درسی کنجکاو شود، انگیزه‌اش افزایش می‌یابد.
6ـ برآورده کردن نیازها: توجه داشته باشید که درس خواندن فقط بخشی از برنامه زندگی است، به خصوص برای کودکان که از نظر شناختی به مرحلة کافی از رشد نرسیدهاند. بنابراین نباید «درس خواندن» را محور اصلی قرار دهید و برای اینکه فرزندتان به درس علاقمند شود، تمامی خواستهها و نیازهای او را نادیده بگیرید. بلکه آن ها را شناسایی و به خوبی برآورده کنید.(1) فرزند شما به تفریح و بازی هم نیاز دارد. اگر شما دیگر نیازهای فرزندتان را نادیده گرفته و فقط توجه شما به این باشد که وی خوب درس بخواند، این کار بسیار نادرستی خواهد بود. نیازهای عاطفی فرزند شما مهمتر از هر نیاز دیگری است. بنابراین محور اصلی، ارضای نیازهای عاطفی فرزند شما است.(2) اگر هم میخواهید اهداف دیگری را دنبال کنید. باید از طریق ارضای نیازهای عاطفی و ایجاد روابط صمیمی با فرزندتان باشد.
7ـ برخورد مناسب با کودک در انجام تکالیف درسی
1. تکلیف درسی باید در محیط مطالعه مناسب انجام شود.
فرزند شما برای انجام موفقیت آمیز تکلیف درسی و علاقند شدن به مطالعه و درس باید دارای محیط آرام باشد. او نمیتواند تکالیف خود را در محیط آشفته، جلوی تلویزیون یا هنگام صبحبت شما با تلفن، انجام دهد. به وجود آوردن محل مطالعه مناسب، کار مشکلی نیست. فرزند شما برای انجام تکالیف درسی خود به فضای وسیع نیاز ندارد، آنچه وی بدان نیاز دارد، یک محل راحت، آرام و دارای نور کافی است که در آن تمام لوازم در دسترس قرار داشته باشد. وقتی این گونه محیط فراهم باشد نگرش وی در مورد تکلیف درسی تغییر خواهد کرد و نسبت به درس و مشق علاقه مند خواهد شد.
2. تکلیف درسی باید به موقع انجام شود.
کودکان اغلب در مورد زمان انجام تکلیف درسی جر و بحث میکنند و سعی میکنند تا حدّ امکان آن را به تأخیر اندازند تا اینکه وقت خواب فرا رسد، والدین آنها را مجبور میکنند که هر چه زودتر تکالیف خود را به اتمام برسانند. ولی نباید اینطور باشد. شما میتوانید با کمی برنامهریزی به این مشکل برای همیشه خاتمه بدهید. بهترین راه حل این است که تکلیف درسی هم باید در برنامه زندگی فرزندتان جایی داشته باشد. شما نباید این نکته را به عهدة فرزندتان بگذارید که تصمیم بگیرند چه موقع از شب تکالیف درسی خود را انجام دهد. بلکه شما باید زمان انجام تکالیف درسی را در برنامه روزانه فرزندتان مشخص کنید. یعنی یک زمان خاص را از قبل تعیین نمایید که در طول آن زمان فرزندتان باید تکالیف خود را انجام دهند. در این زمان باید کلیة فعالیتهای دیگر کنار گذاشته شود. اگر این گونه برنامهریزی کنید، بعد از مدتی فرزند شما درک میکند که در زمان انجام تکالیف درسی باید به بازی کردن، صحبت با تلفن، تماشای تلویزیون، خاتمه دهند و به محل انجام تکالیف خود برود. شما میتوانید از قبل با فرزندتان در مورد زمان انجام تکلیف درسی توافق کنید، ساعت مورد توافق زیاد مهم نیست. مهم آن است که شما و فرزندتان بدانید که هر روز باید در چه ساعتی تکالیف انجام داده شود.
به فرزندتان دقیقاً بگویید که ما میخواهیم به تو کمک کنیم تا هر روز برای انجام تکالیف درسیات، زمان معیّنی را مشخص کنی و هیچ گونه راه فراری در ساعت معین شده برای کودک باز نگذارید.
3. در صورت لزوم، برای انجام تکالیف درسی، زمان اجباری در نظر بگیرید.
4. تکالیف بسیار مشکل را به گامهای بسیار سادهای ـ که میدانید فرزندتان با موفقیت از عهده آن بر خواهد آمد ـ تقسیم نمایید.
اگر شما همه این نکات را رعایت نمودید ولی باز هم دیدید که تکالیف درسیاش را انجام نمیدهد با وی ارتباط قاطعانه برقرار کنید(3) مراد از ارتباط قاطعانه تنبیه و مشاجره و داد زدن نمی باشد، بلکه با آرامش هر چه تمام، انتظار اصلیتان را بیان کنید. و نکته مهم دیگر اینکه فرزندتان را تهدید نکنید. امیدوارم با رعایت این نکات و بکارگیری راهکارهایی که با مطالعه کتابهای زیر به آن دست خواهید یافت، بتوانید نقش مؤثر در تربیت فرزندتان داشته باشید.
منابع :
-اسپادرينگ . چريل ، انگيزش در كلاس درس ، ترجمه : اسماعيل بيابانگرد و محمدرضا نائينيان
-بلوم .س ، ويژگي هاي آدمي و يادگيري آموزشگاهي ، ترجمه : علي اكبر سيف
-بيابانگرد.اسماعيل ، راهنمايي والدين و معلمان در تربيت و آموزش كودكان
-شهرآراي . مهرناز ، روان شناسي يادگيري كودك و نوجوان
-قشلاقي . محمد ، روان شناسي يادگيري
منبع :   مقاله    " راه كارهاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي  " -گردآوري : مردمحمد سالخي ، آموزگار دبستان شهيدرجايي كلاله -برگرفته از سايت    http://www.golestanier.ir  -سايت پژوهشكده تعليم و تربيت سازمان  آموزش  و پرورش   استان  گلستان
نشريه گلبرگ ،شماره 123 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تربیت دانش آموزان

بازديد: 95

 تعریف اخلاق و تربیت دانش آوزان
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
       خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
       ویژگیهای شخصیت خلاق
       دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
  هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_  کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
   هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
 1:  ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
 2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
 3:  به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
  4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
 می کند.
5 :  معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
 6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
 7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
 8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
 9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
 10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
 
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
  دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
فصل دوم
       موانع خلاقیت
       موانع خلاقیت در محیط مدرسه
       موانع خلاقیت در محیط خانواده
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
 
1.       تأکید زیاد بر نمره ی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
2.       روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
3.       عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
4.       فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
5.       اهداف و محتوای کتاب های درسی
6.       عدم توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
7.       عدم پذیرش ایده های جدید
8.       ارایه ی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان .
9.       استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه 
 دانش آموز خلاق :به خانم معلم گفتم که نقاشی خواب دیشب خودم راکشیده ام. اما او هم مثل بقیه ی بچه ها مرا مسخره کرد ؛ من هم
آن را پاره کردم و به جای آن یک خانه و یک درخت کشیدم
موانع خلاقیت در محیط خانواده
1.       تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
2.       ایجاد رقابت میان کودکان
3.       تأکید افراطی بر جنسیت کودک
4.       قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر
5.       عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
6.       انتقاد مکرر از رفتارهای کودک
7.       بیهوده شمردن تخیلات کودک
8.       عدم شناسایی علائق درونی کودک
9.       عدم وجود حس شوخ  طبعی در محیط منزل
10.تحمیل نقش بزرگ سال به کودک.
به تخیل کودکان خود پروبال بدهید ؛ آن وقت از پروازبلند آن ها شگفت زده خواهید شد
فصل سوم
*اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
*ویژگی های معلم  پرورش دهنده ی خلاقیت
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
  عوامل ، اصول و روش های زیادی وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش های معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت های یاددهی _ یادگیری را در زمینه ی خلاقیت افزایش دهد. در این قسمت مهم ترین اصول و روش هایی که در این مورد وجود دارد و می تواند در فرایند رشد خلاقیت نقش تسهیل کننده و تسریع کننده داشته باشد ، بیان می گردد:
1: دانش آموزان خود را به تناسب رفتارها ، فعالیت ها و دستاوردهای خلاق آن ها مورد تشویق قرار دهید.
2: به دانش آموزان خود بیاموزید که نسبت به ایده ها و افکار خود حساس باشند و آن ها را یادداشت کنند.
3: به عنوان معلم شخصاً به فعالیت های خلاق علاقه نشان دهید و با دانش آموزان خود در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت نمایید.
4: در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن ، به دانش آموزان اطلاعات لازم را بدهید.
5: در کلاس خود تا حد امکان از وسایل و روش های آموزشی دیداری _ شنیداری استفاده کنید.
6: برای تخیلات و افکار نو دانش آموزان ارزش و احترامی ویژه قائل باشید.
7: در کلاس خود فضایی برای ابراز شوخ طبعی پدید آورید و این حس را در خود و دانش آموزان خود فعال نگاه دارید.
8: به دانش آموزان بیاموزید که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزش یابی قرار ندهند.
9: با دانش آموزان خود از روش پرسش و پاسخ استفاده کنید و آن ها را به پرسیدن سوالاتشان ترغیب نمایید.
10: آن ها را عادت دهید که برای حل مسایل ، همواره راه های متعددی را جست و جو کنند.
11: تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر داشته باشید و به فردیت هر یک از آن ها احترام بگذارید.
12: تا حد امکان به دانش آموزان امنیت و آزادی عمل بدهید و از وضع مقررات خشک و محدود کننده در کلاس خودداری کنید.
13: دانش آوزان را به دست کاری و تغییر عقاید و اشیا تشویق کنید .
14: آن ها را به مطالعه و کسب اطلاعات در زمینه های مختلف ترغیب نمایید.
15: اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج ارزشمند تفکر خلاق را برای آن ها تبیین کنید.
16: آن ها را با زندگی نامه های افراد خلاق تاریخ آشنا نمایید.
17: دانش آموزان خود را با مسائل حل نشده روبه رو کنید و از آن ها حل های جدید بخواهید.
معلم دوست دار خلاقیت:هیچ چیز برایم جذاب تر از گوش دادن به ایده های عجیب و غریب دانش آموزانم نیست ؛ به ویژه هنگامی که با هیجان و آب و تاب در مورد آن صحبت می کنند
ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
   مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقه مند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلافیت دانش آموزان را هم مد نظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژه ای که با ماهیت و فرایند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ، مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد . البته یک چنین معلمی حتماً لازم نیست که خودش فردی بسیار خلاق باشد، اما اگر چنان چه شخصاً از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملاً از آن ها استفاده کند .
برخی از ویژگی های معلم علاقه مند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد :
1: فردی انتقاد پذیر باشد .
2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد .
3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.
4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6: پذیرایی ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد .
7: دوست دار هنر وزیبایی شناسی باشد.
8: تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9: در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد.
10: برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد.
11: خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12: در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیندیشد و کودکانه عمل کند.
13: به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند!

کودکان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند.
بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمی‌کنند که چگونه می‌توانند خلاق و مبتکر شوند، زیرا نه یک رشته هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آن‌ها شود، دنبال می‌کنند و نه سعی دارند میان دانسته‌ها و پدیده‌های محیطی‌شان ارتباطی جدید برقرار کنند. در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحله‌ای از رشد عقلی است که می‌تواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحت‌تر زیستن شود. همه ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفکر و برقراری روابط میان آنها استفاده کرده‌اند، بهره‌ می‌بریم. آنها آنچه را که نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساخته‌اند.
برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یک فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلکه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی درباره پدیده‌های محیطی‌اش قوه خلاقیت و ابتکار خود را متجلی می‌سازد.
خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای کشف ناشناخته‌ها و روابط جدید است. کودکان ذاتاً خلاق‌اند، به شرط آنکه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایده‌ها و ابتکارات جالب باشد و آن‌ها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارت‌های ناشکفته خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانه‌شان پیدا کنند.
کودکان، تخیلات، ایده‌ها و افکار خود را به به کار گرفتن روش‌های گوناگون و خاص خود بیان می‌کنند. آنها نقاشی، می‌کشند داستان می‌نویسند، نقش بازی می‌کنند، یک قطعه موسیقی می‌سازند، کاردستی درست می‌کنند، و یا مسأله حل می‌کند. کودکان برای ارائه‌ کارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاص‌اند که با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوری‌شان را نمایش دهند. کتاب، بازی‌های گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسک‌های نمایشی و... همگی می‌توانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچه‌ها باشند.
اسباب بازی‌ها و وسایلی که ساخته فکر بزرگسالانند، هیچگاه نمی‌تواند خلاقیت کودک را برانگیزند.
تجاربی که کودکان در سال‌های اولیه رشدشان از محیط کسب می‌کنند، اندوخته‌ای برای تفکر خلاقانه آنان به حساب می‌آید، هر قدر این دانسته‌ها و اطلاعات بیشتر و متنوع‌تر باشد، پیش‌ زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد.
● تعریف خلاقیت
قبل از ورود به موضوع بررسی راه‌های ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی که از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری می‌نماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه داده‌اند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌نماییم.
پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یک نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی می‌داند که هیچ کس دیگر وجود آنها را تشخیص نمی‌دهد و سپس ارائه رهیافت‌های جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذکر می‌کند.
موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فکری است که مربوط به تفکر واگراست که تحلیل را به کار می‌برد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش می‌دهد. ارلیچ می‌گوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی که منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانسته‌های قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیق‌تر کردن، دوباره نگاه کردن و خط زدن اشتباهات معنی می‌کند و مکنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشکل گشا باشد و متبکرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعه‌ای از توانایی‌ها و خصیصه‌ها می‌داند که موجب تفکر خلاق می‌شود. به عقیده‌ی تایلور، خلاقیت شکل دادن به تجربه‌ها در سازمان‌بندی‌های تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف می‌کند که نتیجه آن کار تازه‌ای است که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع می‌شود.
مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی که عبارت شخص خلاق را می‌شنوند احتمالاً فردی مشهور و خارق‌العاده را در نظر دارند که کارهای غیرمعمولی و شگفت‌انگیز و غیر مترقبه انجام می‌دهد. با این طرز تفکر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان می‌دهد که تعداد بسیار کمی از افراد می‌توانند خلاق باشند، در حالی که خلاقیت فرد را توصیف نمی‌کند بلکه ایده و تولیدش را که به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف می‌کند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست که در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلکه یک ظرفیت ذهنی است که همگی افراد نسبت یا درجه‌ای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح می‌توانند آن را شکوفا کنند و به فعلیت‌ برسانند.
رابرت استین می‌گوید: من بعد از ۲۰ سال تحقیق و بررسی دریافته‌ام که همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر می‌توان این گونه نتیجه گرفت که خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممکن است عده‌ای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه می‌توانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهره‌مند شوند.
● عوامل موثر بر خلاقیت
۱) علاقه: کارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه‌ زیادی همراه بوده‌اند.
۲) اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فکری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب می‌شود.
۳) انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم می‌شود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.
۴) افزایش سرعت واکنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واکنش افراد نسبت به انگیزه‌های محیطی برکیفیت خلاقیت می‌افزاید.
۵) افزایش حل مساله و تصمیم‌گیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیم‌گیری و مهارت حل مساله را به گونه‌ای تلفیق نماییم به حصول تفکر خلاق کمک نموده‌ایم و زمینه‌های لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آورده‌ایم.
۶) اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس کافی برای ارائه افکار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افکار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش می‌یابد. قدرت تفکر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج کردن خود از بن‌بست‌ها و محدودیت‌ها ریشه می‌گیرد و فرد را از حالت خشک و قالبی گذشته به سوی اندیشه‌های آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق می‌دهد.
۷) مکنیون معتقد است که اگر چند اصل را رعایت کنیم زمینه برای پرورش خلاقیت را فراهم کرده‌ایم.
این اصول به شرح زیر است:
ـ اظهار نظر کودکان را مورد انتقاد قرار ندهیم یعنی آن‌ها را از ارزیابی و قضاوت نترسانیم.
ـ درباره احتمالات و دیدگاه های خیالی با دانش‌آموزان بحث و گفتگو کنیم.
ـ با الگو قرار دادن خودمان، انتقادپذیری و در واقع تحمل دیدگاه های دیگران را به دانش‌آموزان آموزش دهیم.
۸) محیط مناسب: تجربیات عینی و تعامل با محیط یادگیری در شکوفایی خلاقیت نقش اساسی دارد. محیط غنی خانوادگی و نیز غنای محیط اجتماعی به لحاظ فرهنگی از عوامل موثر در خلاقیت کودکان و نوجوانان به شمار می‌آید.
اصولاً استعدادهای خلاق در محیط‌های مطلوب شکوفا و متبلور می‌شوند. بنابراین یکی از الزامات و روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدین گونه که مسئولان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه‌های بدیع و نو را داشته باشند.
البته باید توجه داشت که عوامل فردی نیز نقش مهمی در بروز خلاقیت دارند، ولی نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیرتر است، یعنی راحت‌تر می‌توان عوامل محیطی را تغییر داد تا ویژگی‌ها و توانایی‌های خود را .
تحقیقات نشان داده‌اند عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می‌کنند.
محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردار هستند، لیکن نبود محیط مناسب و بی‌توجهی و تقویت نشدن این توانایی مانع بروز آن می‌شود.
● ویژگی های افراد خلاق
▪ افراد خلاق مسائل و وضعیت‌هایی را می‌بینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته‌ است. آن‌ها افکار، عقاید ودیدگاه های جدیدی ارائه می‌دهند که دیگران از آن عاجزند.
▪ اندیشه، فکر و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده‌، آن‌ها را بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند و به خلق آثار جدید می‌پردازند.
▪ از طرق معمول به بررسی هر موضوع می‌پردازند و به آنچه گذشتگان انجام داده‌اند اکتفا نمی‌کنند و نسبت به پیش فرض‌های قبلی گذشتگان تردید می‌کنند.
▪ فی البداهه از نیروی ذهنی و بینش بیشتری برخوردارند و از آنها کمک می‌گیرند و استفاده می‌کنند.
▪ در فکر و عمل از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. مطالعاتی که «بارون» در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش‌بین‌تر و دارای انرژی روانی و جسمی استثنایی‌اند. زندگی آنها بیشتر است و به دنبال تنش‌اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می‌کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف النفس بوده و از مسائل و امور آگاهند. آنان به مسائل بنیادی علاقه‌مندند و تمایل بسیاری به خطر کردن دارند این خصلت به آنها کمک می‌کند تا از شناخت منفی و بی‌تفاوتی بگذرند و به شناختی فعال برسند.
تورنس در پاسخ به این پرسش که ویژگی‌های شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می‌کنند، گفته است: شخصیت هم می‌تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگی‌هایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیت‌های معماگونه و درگیر شدن با امور دشوار، از جمله ویژگی‌های آسان‌ساز خلاقیت شمرده‌ شده‌اند. او می‌گوید: هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می‌دهیم، شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می‌دهد.
در مقابل ویژگی‌های شخصیتی بالا که موجب شکوفایی خلاقیت می‌شوند، ویژگی‌های دیگری وجود دارند که از بروز خلاقیت جلوگیری می‌کنند.
● موانع بروز خلاقیت
از آنجا که نظام‌های آموزشی نقش اساسی در شکوفایی استعدادهای بالقوه فراگیران دارند و ناکار آمد بودن این نظام‌ها خود بزرگترین مانع بروز خلاقیت و نوآوری است. برای جلوگیری خاموشی خلاقیت، بزرگان تعلیم و تربیت اصولی را پیشنهاد کرده‌اند که رعایت آنها در محیط‌های آموزشی به طور مرتب و مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقیت رشد و توسعه پیدا کنند.
نظام آموزشی که علاقه‌مند به تربیت جامعه‌ای خلاق و جوشان است از انجام سه کار سخت پرهیز می‌کند:
۱) محدود کردن شاگردان به کتاب درسی و گفته معلم
۲) استفاده از روش‌های سنتی متکی به تکرار و تقلید در آموزش
۳) جلوگیری از شک و برخورد عقاید
معلمانی که فقط بر حفظ مطالب تاکید دارند با دادن اطلاعات صرف به دانش آموز و باز پس گرفتن اطلاعات، علاوه بر از بین بردن خلاقیت کودک به قدرت بیان، استدلال و ابداع او ضربه وارد می‌کنند و در نتیجه خلاقیت‌های او یا از بین میروند و یا کاهش می‌یابند. مربیان بنا به ضرورت شغلی خود مستقیماً می‌توانند حس طبیعی کودکان را تضعیف کنند و انگیزه‌ها را از بین ببرند و یا با ایجاد جوی مناسب سبب رشد و پرورش این استعدادها می شوند.
به طور کلی موانع خلاقیت در محیط مدرسه عبارتند از:
ـ تاکید زیاد برنمره دانش‌آموز به عنوان ملاک خوب بودن
ـ روش تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری، دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل می‌کند مجالی برای بروز استعدادهای خلاق نمی‌یابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می‌دهد.
ـ نبود شناخت در معلم نسبت به خلاقیت: وقتی معلم با خلاقیت و شیوه‌های پرورش آنان آشنا نباشد نمی‌تواند دانش آموز خلاق تربیت کند.
- نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت‌های خلاق دانش آموزان: کمبودها تأثیر مخرب بر علاقه و انگیزش دانش‌آموزان دارد.
- اهداف و محتوای کتابهای درسی: چنانچه در یک نظام آموزش کتاب درسی به عنوان مهم‌ترین منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلماً دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت.
- بی توجهی به تفاوت‌های فردی دانش آموزان
- نپذیرفتن ایده‌های جدید: برای دانش‌آموزی که از تفکر خلاق برخوردار است و میل به خلق ایده‌های نو دارد بسیار مایوس کننده خواهد بود که ایده‌ها و افکارش مورد بی‌توجهی معلم و یا دانش‌آموزان قرار گیرد .
- ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
- استهزاء و تمسخر به خاطر ایده و یا نظر اشتباه
استفاده از سیستم پاداش و تنبیه: علمای تعلیم و تربیت بر این نکته معتقدند که آموزش مبتنی بر خلاقیت پربار تر از آموزش به وسیله اعمال قدرت است. شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفیت انگیزش درونی کار می‌کند، دیگر نیازی به پاداش و تنبیه ندارد.
- نظارت و مراقبت شدید: دانش آموزی که دائماً تحت مراقبت و نظارت باشد، فرآیند خلاقیت در او کاهش می‌یابد و از ترس اینکه مورد نکوهش قرار گیرد، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد.

● آموزش و پرورش و خلاقیت
از آنجا که دانش‌آموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا می‌گیرند، می‌توان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانش‌آموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی کند به طرق گوناگون زمینه‌های پرورش و بروز خلاقیت در دانش‌آموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارت‌های شهروندی دانش آنان شود.
برخی از روش‌هایی که آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان می‌تواند از آن‌ها بهره جوید عبارتند از:
ـ به دانش‌آموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیرکامل و غیردقیق تلقی شوند و اینکه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که می‌توانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند که فقط آن عقیده‌ای قابل پذیرفتن است که مستدل و مستند باشد.
ـ در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت‌های ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش می‌روند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در کلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین کننده‌ای ندارد.
ـ دانش‌آموزان باید به مجموعه‌ای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به کتابخانه‌ها و پایگاه‌های اطلاعاتی می‌تواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد.
ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کندوکاو توسعه می‌یابد. بنابراین زمینه‌ها و کسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد کنجکاوی را باید برای دانش‌آموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.
ـ برنامه‌های آموزش و محتوای مطالب حتی‌الامکان باید در جهت رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا باشند.
ـ شناخت علایق و انگیزه‌های عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا می‌کند.
ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید کاربردهای علمی و ملموس در کار و زندگی فرد داشته باشد.
ـ امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گیرد تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.
ـ تجسم وضع آینده و مقایسه آن با وضعیت فعلی کمک در یافتن راه حل‌های بدیع خواهد کرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقیت بسیار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدایت استعدادها و باور کردن خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها بسیار تعیین کننده است، مربیان تا حدی می‌توانند مهارت‌های خلاقیت، مانند روش‌های تفکر درباره مسائل و قوانین علمی برای تدبیر راه‌های جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارت‌هایی را می‌توان مستقیماً آموزش داد. اما بهترین روش انتقال از طریق نمونه بودن خود مربی است.
ـ باید از روش‌های تدریس گوناگون استفاده کرد. دانش‌آموزان دارای تفاوت‌های فردی بیشماری هستند و هر یک مساله را به شیوه‌های خاص خود تجزیه و تحلیل می‌کنند پس یک روش یادگیری نمی‌تواند موفقیت همه بچه‌ها را تضمین کند.
● ویژگی‌های دانش آموز خلاق
خلاقیت، عبارت از قدرت استدلال، درک سریع مفاهیم و حافظه‌قوی در دانش‌آموز خلاق است. شاگردان خلاق لزوماً در آزمون‌های هوشی نمره چندان فوق‌العاده‌ای کسب نمی‌کنند. اما در آزمون‌های مربوط به سنجش مهارت‌های تفکر واگرا نمره بالایی به دست می‌آورند. بنابراین فقط اشخاص تیزهوش نیستند که می‌توانند خلاق باشند، بلکه با هوش متوسط هم می‌توان خلاق بود و کمبود خلاقیت را فقط به افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند می‌توان نسبت داد. نتایج تحقیقات تورنس راجع به رابطه هوش و خلاقیت نشان دهنده این است که معدل بهره هوشی دانش‌آموز خلاق بین ۹۷ تا ۱۲۶ است و در نتیجه بین شاگردان باهوش و خلاق تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی وجود ندارد.
دانش آموزانی که خلاقند راه حل‌های هوشمندانه برای مسائل ارائه می‌دهند. آنها در باز خورد و نگرش‌های خود مستقل و بی‌تعصب‌اند و ترجیح می‌دهند که در شرایطی باز و نامحدود (از نظر یادگیری) فعالیت کنند تا دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. این کودکان به فعالیت‌های اجتماعی علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند که بیشتر با پدر خود همسانی داشته باشند. دانش‌آموزان خلاق از خوانندگان کتاب و مجله به شمار می‌آیند و از مهم‌ترین قصایص آنها احساس بی‌شباهت بودن به دیگران است. آنها در فعالیت‌های گروهی غالباً نقش رهبر را به عهده می‌گیرند و برای مشورت، بیشتر به دوستان مراجعه می‌کنند تا والدین. آنها دارای تخیلی قوی‌اند حتی در کودکی دوست خیالی داشته‌اند. از جمله خصوصیات دیگر آنها رویاهای با شکوه و وحشت انگیز است که نشان از ناایمنی عمیقی است که در زیر ظاهر مطمئن‌شان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوب‌گر و بی‌انضباط لقب گرفته‌اند. سوالات آنها عجیب و نامعقول جلوه می‌کند و باعث تهدید معلم می‌شود. از نظر اجتماعی کتزل و جکسون معتقدند که یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای خلاقیت سطح بالا را از کودک دارای بهره‌ی هوشی سطح بالا متمایز می‌کند توانایی یا گرایش فرد خلاق به خطر کردن است.
نیکسون، تورنس و ولی‌کاک تحقیقاتی انجام داده‌اند و ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق را این چنین عنوان کرده‌اند:
۱) این دانش‌آموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
۲) از نظر هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته‌اند.
۳) دارای ظرفیت‌های حافظه فوق‌العاده در سطح و نگهداری وقایع مختلف هستند.
۴) آماده‌اند امور و فعالیت‌های مختلف را تجربه کنند.
۵) از نظر فکری مستقل‌اند.
۶) از نظر اجتماعی، رفتاری مطلوب دارند.
۷) از نظر بیان، صریح و راحت‌اند.
۸) افرادی فعال و کنجکاوند.
۹) در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفکر واگرا برخوردارند. تفکر واگرا تفکری است که به گونه‌ای متفاوت از جریان عالم فکری جامعه به حل مسائل می‌پردازد.
۱۰) به مسائل مذهبی و فلسفی علاقه‌ نشان می‌دهند.
۱۱) عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذیر و خستگی ناپذیرند.
۱۲) خود جوش، صادق و ساده‌اند.
اگر ویژگی‌های مزبور در یک فرد خلاق به طور کامل دیده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
● روش‌های ایجاد تفکر خلاق
معلم می‌تواند با به کارگیری شیوه‌های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش‌آموزان فراهم نماید و موارد ذیل از آن جمله‌اند:
۱) استفاده از مغایرت‌ها: ارائه مطالبی که خلاف باورهای مرسوم و عمومی علمی باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانش‌آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش‌آموزان را برانگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه‌های جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند.
۲) استفاده از تمثیل: معلم به دانش‌آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می‌دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات، حقایق و اصول تازه‌ای دست یابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی براساس موقعیت‌های مشابه شکل گرفته‌اند.
۳) توجه دادن به کمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانش‌آموزان خواسته شود به جای آنکه به دانستنی‌های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند. مهارت‌های دانش‌آموزان را برای جست‌و‌جوی شکافها، ناشناخته‌ها و مجهولات توسعه دهند.
معلم باید از دانش‌آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جستجو کنند.
۴) تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات
فرصت‌هایی ایجاد شود تا با سوال‌هایی مانند چطور، اگر، از چه راه‌هایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانش‌آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به یک چیز دیگر منجر می‌شود. هنگام ارائه مساله به دانش‌آموزان فرصت اندیشیدن به راه‌های مختلف حل مساله داده شود.
۵) استفاده از سوال‌های محرک: معلم باید بیشتر به گزاره‌های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه کند و از سوالهایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند.
۶) ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان تا رازهای هر چیز را جستجو کنند.
۷) تشویق به مطالعه درباره افراد خلاق.
۸) تقویت تعامل دانش‌آموزان با اطلاعات قبلی: ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان‌تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلاً آموخته‌اند کارهایی را تجربه کنند.
۹) تقویت مهارت‌های مطالعه خلاق: از دانش‌ آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده‌اند، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست آورده‌اند بیان کنند.
۱۰) ایجاد ابهام و تقویت آن: همه می‌دانند که دانش‌آموزان زمانی یاد می‌گیرند که با موقعیت‌های حل مسأله مواجه باشند. بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را با بیان نکته‌ای آغاز کند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانش‌آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می‌شود.
۱۱) استفاده از روش‌های اکتشافی: در روش اکتشافی، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می‌رود و معلم نقش راهنما را ایفا می‌کند. در این روش پیش از جواب مسأله چگونگی یافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله وجود دارد محدود نمی‌کند، بلکه از زوایای مختلف به مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد نماید. بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان، موقعیت یادگیری‌ را برای آنها جذاب و مطلوب می‌نماید و انگیزه‌های درونی آنها را تقویت می‌کنند. همه این جنبه‌ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش‌آموزان تأثیر مستقیم دارد.
پال تورنس در مورد روش‌های ایجاد تفکر خلاق معتقد است که خصوصیات معلم می‌تواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد به شرط آنکه معلم:
ـ به تفکر خلاق ارزش بدهد.
ـ کودکان را نسبت به محرک‌های طبیعی پیرامون حساس نماید.
ـ به نظریات و عقاید و ساخته‌های کودکان احترام بگذارد و آنها را مورد تشویق قرار دهد.
ـ پذیرش عقاید جدید و اصیل و غیرمعمولی را در کودکان تسهیل نماید.
ـ از تاکید استفاده از الگوهای قالبی اجتناب ورزد.
بسیاری از ما آموزشگاه‌های گذشته و روش‌های گذشتگان را به باد انتقاد می‌گیریم. «کافی است که به یاد آوریم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور که آن را تدوین کرده‌اند مبتنی بر تعلیم مستقیم و بنابراین تقلید و انتقال متمرکز بوده». معلم دانش را منتقل می‌کند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هیچ موردی بیش از آنچه که ارائه می‌شد پس داده نمی‌شد و راه بر خلاقیت بسته می‌ماند. یعنی داده‌ها و ستاده‌ها برابرند. به قول «امرسن» این تقلید و الگودهی نوعی خودکشی خلاقیت است از آن جا که آموزشگاه‌های فعلی هنوز هم بار تعلیم و تربیت قرن نوزدهم را بردوش می‌کشند، تخیل را تضعیف می‌کنند و به کشتن خلاقیت کمک می‌نمایند.
ـ معلم کلاس را چنان سازماندهی نماید که محیطی متنوع و خلاق ایجاد شود.
سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمه‌اش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیت‌های خودمدار است، ولی گاه مقدار فضا برای هر کودک چنان کم و نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیت‌های مستقل از آزادی عمل به دور می‌مانند.
به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان می‌انجامد.
ـ معلم به کودکان یاد دهد که برای تفکر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعیت‌هایی را برای تفکر خلاق ایجاد کند.
-فعالیت‌های مناسبی را در برنامه کودکان تدارک ببیند.
ـ عادت به ابراز بی‌قید و شرط عقاید را در کودکان ترغیب نماید و راه‌های گوناگونی را برای ابراز عقیده کودکان تدارک ببیند.
پذیرش عقاید کودکان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سکوت، آموزشگاه تقلید و تکرار و آموزشگاه ایجاد ترس، موانع کلی در راه خلاقیت کودکانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در کودکان تشوق کند. استهزا کردن، طعنه زدن به استفاده از روش‌های انضباطی سخت و حتی نظم و ترتیب افراطی چه در خانه و چه در مدرسه مشکلی در این راه محسوب می‌شود.
ـ زمینه‌های متنوعی را برای کسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصیت خشک معلم و تاکید بر روش مستبدانه به خصوص در سنین اولیه کودکی برای ابراز عقیده سدی بازدارنده است. صبر و حوصله و شکیبایی در کار کودکان نشانه‌ای از سر زندگی معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهی از مسائل را تشویق نماید. «آلن بودو» در کتاب خلاقیت در آموزشگاه می‌گوید: کنکاش مغزی به عنوان تکنیکی در شکل دهی به خلاقیت شناخته شده است. باید کودکان را عادت دهیم که به راه‌های مختلفی بیندیشند و به یک پاسخ بسنده نکنند.
«آلفردبینه» یکی از پیشگامان روان‌شناسی که از حامیان تاثیرگذار برنظریه خلاقیت است، اصرار می‌ورزید که نباید به شاگردان مکررات و مطالب حفظی یاد داده بشود.
او فکر می‌کرد که باید به کودکان یاد داد تا نظریه‌ها را آزمایش کرده و پاسخ‌های خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعالیت‌های مختلف محیط پیرامون خود شرکت کنند و نقشه بکشند، به تخیل بپردازند و به طور «واگرا» تفکر نمایند
ـ ترس و کم‌رویی را از محیط آموزش دور کند و ترس از روبه‌رو شدن با مسائل و مشکلات جدید را در کودکان کاهش دهد.
کم رویی و ترس مانع خلق ایده‌هاست و باعث می‌شود که نتایج نیکویی را که ممکن است در صورت نترسیدن و کوشش کردن به دست آوریم، از دست بدهیم. لیکن در صورت ترس و کم‌رویی حتی وقتی ایده‌ای به نظرمان می‌رسد، غالباً به علت شک و تردید آن را بروز نمی‌دهیم، بنابراین، لازم است ترس و کم‌رویی را در کودکان از بین ببریم.
ـ پیش گام شدن در یادگیری را تشویق نماید. خلاقیت، همچون گل لطیفی است است که تحسین آن را با شکوفایی وا می‌دارد. هر ایده‌ای اگر با تحسین روبه‌رو نشود باید لااقل از آن استقبال شود. حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق روبه‌رو شود. نزدیکان مانند افراد خانواده و معلمان دبستان‌ها، بهترین مشوق کودکانند و در زمینه‌های مختلف می‌توانند پرسش‌های کودکان را مورد تشویق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه اندیشه، آنها را به کوشش بیشتر وا دارند و به هر حال تشویق، یکی از مهمترین اصول ایجاد تفکر آفریننده و توانایی سازنده است.
تورنس معتقد است در بیشتر کلاس‌ها کودکی که اندیشه یا محصولی غیرعادی ارائه می‌دهد در معرض یک خطر قرار می‌گیرد. بدین ترتیب کودک باید خیلی شجاع باشد تا به اندیشه و تصویر خود پافشاری کند زیرا اغلب چنین اندیشه‌هایی را مسخره می‌کنند و احمقانه و عجیب می‌پندارند. وی دستورهای زیر را برای پرورش استعداد خلاقیت ضروری می‌شناسد.
۱) شاگردان را تشویق کنید که در اشیاء و افکار دخل و تصرف کنند یا در آن‌ها وضع‌تازه‌ای به وجود آورده‌اند.
۲) وقتی شاگردان اندیشه‌های نو ابراز می‌کنند هر قدر هم که دور از ذهن باشد به دیده اغماض بنگرید.
۳) در تنظیم درس‌ها انعطاف داشته باشید و به دارندگان فکرهای نو همیشه میدان بدهید.
۴) همواره محیط کلاس را هنگام تدریس آرام و بی‌تشنج نگه دارید.
۵) میان شاگردی که دارای استعداد خلاق است، با دیگر شاگردان رابطه نیکو برقرار کنید.
۶) مسائل بحث‌انگیز را مطرح کنید و حتی عقاید پذیرفته را مورد بحث قرار دهید.
۷) اساس حل مسأله را آموزش دهید.
۸) به شاگردان بیاموزید که نیروی خلاقیت خود را ناچیز نشمرند و عظمت و اهیمت شاهکارها در آنان ترس و ناامیدی ایجاد نکند.
یکی از روانشناسان برای پرورش خلاقیت در دانش‌آموزان پیشنهادهای زیر را به معلمان عرضه می‌کند.
۱) برای رسیدن به عقاید، منابعی در دسترس آنها قرار دهید.
۲) موقعیت‌هایی برای فعالیت و آرامش فراهم کنید.
۳) از مسائل آگاه باشید.
۴) کسب دانش در رشته‌های مختلف را تشویق کنید.
۵) آموزگارانی که روحیه حادثه جویی دارند پرورش دهید.
خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند...
 زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.
 
● آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی:
اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟ تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش برای رشد و خلاقیت و نوآوری در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربنای تعلیم و تربیت باید درک روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدی باید بکوشد بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهای علمی و معتبر تصویر روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند. با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژی، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.
 
● معلم خلا ق و نقش او در پرورش خلا قیت دانش آموزان:
بسیار می شنویم می خوانیم و مشاهده می کنیم که همه درباره شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان بحث می کنند. در حالی که دانش آموزان در مقام فراگیرنده و شکل پذیر آموزش و پرورش به شدت تحت تاثیر رفتار معلم قرار دارد. در دوره ابتدایی که اثرپذیری، نقش پذیری و انعطاف پذیری بیشتر به چشم می خورد، ضرورت دارد که بیش از پیش از پرداختن به شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلا ق باشید، زیرا معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانشآموز الگوی قابل اعتمادی است که سبب اثبات یا نفی یادگیری می شود. اگر معلم آموزش خلا قیت را به دانش آموز به صورت کلا می ارائه دهد، ولی خودش الگوی عملی خلا قیت نباشد برای او تناقض و تضاد شناختی به وجود می آورد. اگر در گفتار خود شیوه آموزش و نحوه پرسیدن سوال شیوه برقراری ارتباط عاطفی و نحوه ارزشیابی خلا قی را بروز ندهیم و احساس و عاطفه خود را به شکل خلا قانه ای ابراز نکنیم هر چه تلا ش کنیم نمی توانیم به خوبی آموزش عملی باعث پرورش خلا قیت آنها بشویم. در حقیقت معلم باید با رفتار عملی خود به شکل خلا قانه ای اندیشه ها و افکارش را نمایش دهد و با ابراز احساس عاطفه و شکل های گوناگون کلا می و غیرکلا می خلا قیت، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموز فراهم کند تا او بتواند به خلا قیت و نوآوری دست یابد. ضروری ترین گام معلم برای پرورش خلا قیت دانش آموزان تلا ش و کوشش او در پرورش خلا قیت خود اوست. ولی این حرکت نباید سبب شود که معلم از یاد دانش آموزان غافل شود. در اصل این حرکت دو سویه است و از معلم به شاگرد و از شاگرد به معلم باز می گردد. «بی آرتورا - کارین و رابرت بی ساند» درباره نقش خلا قیت معلم در زمینه توسعه خلا قیت در کلا س می نویسد:
معلمانی که از خود رفتار خلا ق نشان می دهند، محیط های کلا س درسی به وجود میآورند که خلا قیت را ارتقا می دهند. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلا س خود پرهیز می کنند:
▪ آثار مطابقت
▪ ایمان بیش از حد به منطق
▪ ترس از اشتیاه یا ناکامی
▪ خود ارضایی
▪ نداشتن استقلال
▪ اتکا به قدرت
▪ کمال گرایی.
اگر این چند نشانه را در مورد معلم خلا ق و آفرینشگر در نظر بگیریم می توانیم از همین امروز در جهت پویایی و خلا قیت بیشتر خود حرکت کنیم.»
● خلاقیت در کلاس:
معلم دوره ابتدایی می باید ذهنی فعال، پویا و اطلا عاتی علمی و به روز و کاربردی داشته باشد. معلم دوره ابتدایی باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلا قیت دانشآموزان در کلا س درس در نظر بگیرد تا بتواند دراین زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:
۱) پرورش خلا قیت در آموزش ابتدایی نیازمند نوگرایی، انعطاف پذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
۲) اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی و فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلا قیت در دانشآموز خواهد بود.
۳) اعتماد به نفس معلم در رشد اعتماد به نفس در دانشآموزان ابتدایی خلا قیت است.
۴) خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانشآموز زمینه فن پرورش خلا قیت است.
۵) میل به تجربه های آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سوال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهت دهی ذهنی دانشآموز، برای رشد خلا قیت در دوره ابتدایی ضروری است.
۶) فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانسته های خود و تقویت مثبت دانشآموز ابتدایی در پرورش خلا قیت تاثیر بسیار دارد.
۷) بازی و فعالیت های آزاد و انعطاف پذیر کلا س سبب رشد افکار و احساسات خلا قانه می شود.
۸) معلم شوخ طبع، خوش رو و دارای علا یق هنری باعث تحریک در رشد خلا قیت می شود.
۹) پرهیز از دانش جدید، روش های تازه، فکر نو، برنامه های جدید و ابراز وجود مانع رشد خلا قیت است.
۱۰) گرایش به روش های تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشه ای، روح خلا قیت را در دانشآموز ابتدایی می کشد.
۱۱) نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلا قیت است.
۱۲) رشد علمی، تجربه کلا سی، ارزشیابی مستمر از خود از عوامل رشد خلا قیت است.
● پرورش خلا قیت در خانواده:
۱) به اندیشه ها، ایده ها و نظرهای فرزندانتان بی اعتنا نباشید و آنها را بی اهمیت و ناچیز نشمارید.
۲) فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانه ها آشنا کنید تا پشتوانه فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
۳) در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
۴) با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.
۵) طوری رفتار نکنید که گویی فقط آن چه بزرگ ترها انجام می دهند اهمیت دارد.
۶) به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که می خواهد انجام دهد پیشاپیش برنامه ریزی کند و آینده نگر باشد.
۷) اگر فرزندتان گوشه گیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
۸) ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاه های صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

توصیه های بهداشتی

بازديد: 89

مقدمه:
آنچه در حیات انسانی حائز اهمیت است نیاز به همزیستی با یکدیگر و روابط انسانی است . روابط انسانی موهبتی است که در انسان به ودیعه گذاشته شده تا بتوانند یکدیگر را درک کنند و با هم زندگی کنند . روابط انسانی سرمنشأ رفع همه نیازهای انسانی است . در سایه ی روابط انسانی روان انسان ، تلطیف می یابد ، استعدادش می شکفد و به بار می نشیند .
تعلیم ، تغییر در رفتار است و مدرسه جولانگاه تغییر و تبدیل است . پایه و اساس تغییر هم عشق و محبت است که در روابط انسانی محقق می گردد . تا مدیر با معلم ، مدیر با دانش آموز ، مدیر با اولیاء و … رابطه برقرار نکند چگونه می تواند احساسات و عواطف خود را بدانها منتقل کند و موجب تغییر گردد ؟
از عوامل مهمی که بر روابط انسانی در آموزشگاه اثری غیر قابل انکار دارد شرایط و جو حاکم بر مدرسه است و مدیر به عنوان هماهنگ کننده ، در ایجاد جو مسئولیتی سنگین تر دارد . 
روابط انسانی :
روابط انسانی به مطالعه راه های ایجاد زمینه ها و شرایط مناسب برای زندگی و رشد افراد می پردازد . محیط و شرایط مناسب به وضعیت و یا موقعیتی اطلاق می شود که در آن افراد بتوانند از طریق دست یافتن به نیاز های منطقی خود رشد کنند ، رشدی که در راستای فطرت آن ها ست . در نهایت ، استعداد و توانایی های بالقوه آنان را شکوفا می کند به طوری که با ویژگی های موجود زنده سازگاری داشته باشد
رابطه حسنه :
 رابطه ی مثبت و هدفداری که با درک متقابل نیازها ، احساسات و عواطف یکدیگر با هم در تعامل بوده و از این رابطه نوعی احساس رضایت و خرسندی در افراد ایجاد  می شود .
درک احساسات و بیان و انتقال آن دروازه ی برقراری رابطه انسانی است . چه بسا انسانهای خوش قلبی که توانایی بیان و انتقال احساسات خود را به دیگر افراد ندارند و در عوض انسانهای متظاهری که با بیان احساسات خود در برقراری رابطه موفق هستند .
بنابراین سنگ زیر بنای ایجاد روابط حسنه در یک محیط آموزشی ، شناخت نیازها و احساسات افراد و توانایی برای بیان احساسات متقابل و انتقال آن به افراد است . مدیر برای ایجاد جوی مثبت باید احساسات و عواطف افرادی که با آنها در ارتباط است را بشناسد و در روابط خود ، توجه لازم به آن احساسات را داشته باشد .   
 
اصول مهم درایجاد روابط حسنه از سوی مدیر مدرسه : 
1- مدیر باید سعی کند پس از شناسایی احساسات خود ، احساسا ت منفی و متعارض (احساس منفی مانند : احساس ترس ، گناه ، رنج ، پوچی ، عدم اعتماد ، دشمنی ، عدم پذیرش و احساس متعارض حالتی که فرد نمی تواند افکار و احساسات خود را یک سویه سازد . مانند : شادی و غم ، رضایت و عدم رضایت و غیره) خود را به طریق منطقی از بین ببرد و احساسات مثبت (مانند : امنیت ، شادی ، پذیرش ، اعتماد به نفس ، ارزشمندی ، محبت ، حق شناسی) را جایگزین آنها سازد و این اصل را بکار گیرد که تا «من» نگرش و احساس مثبتی به دیگران نداشته باشم نمی توانم با آنان رابطه برقرار کنم (اصل داشتن نگرش مثبت) .
2- مدیر باید به این اصل اعتقاد داشته باشد که انسانها در شرایط عادی و معمولی احساسات و عواطف خود را به همان شکلی به او منتقل می کنند که مدیر احساسات و عواطفش را به آنان منتقل کرده است (اصل تعادل مبادله) .
3- مدیر باید توانایی بروز یا توقف انتقال عواطف و احساساتش را آن گونه که بهترین نتیجه را بتواند بگیرد داشته باشد  (اصل کنترل احساسات و عواطف) .
4- مدیر باید بتواند با بهره گیری از الفاظ ، کلمات ، جملات ، حرکات ، ایما و اشاره احساسات و عواطف خود را توصیف کند به طوری که طرف مقابل عواطف و احساسات مثبت مدیر را به خوبی درک کند . داشتن روحی لطیف و ستایشگر نسبت به انسان ها و همه مظاهر خلقت ، در تحقق این امر کمک می کند (اصل انتقال عواطف و احساسات) .
 
قوانین و فنون کلی در روابط حسنه :
قانون اول : با دیگران آن چنان رفتار کنید که مایلید با شما رفتار کنند .
انتظار گوش دادن ، بررسی مشکل ، رفتاری مناسب همراه با کرامت ، اغماض ، حداقل انتظاری است که در روابط انسان ها وجود دارد .
 
 قانون دوم : قانون ناگزیری (چاره نداشتن)
 انسان الزاماً نمی تواند همه چیز را به همان شکلی که خود می خواهد داشته باشد و یا آن را به هر شکلی که می خواهد تغییر دهد . با رعایت این قانون بجای گریز و فرار از امر ناخواسته بهتر است بگوئیم که چگونه می توان با وضعیت موجود ساخت و با او زندگی کرد و بالاخره چگونه می شود از او چیزی بهتر ساخت ؟
 
قانون سوم : قانون دوری از جدال و ستیزه
جدال و ستیزه حتی درگیری لفظی سبب از دست دادن حرمت ، ارزش و احترام هر دو طرف مجادله می شود که به سادگی نمی توان آن را جبران کرد . مدیر نباید در هیچ موردی اهمیت و ارزش خود را طوری دستخوش تهدید قرار دهد که ناچار شود برای حفظ آن با طرف مخالف به ستیز برخیزد . زیرا عاقبت الامر وضعی برای هر دو طرف بوجود می آید که عقب نشینی بدون از دست دادن احترام برای هیچ یک میسر نخواهد بود .
 
الف  ـ عوامل ایجاد و تحکیم روابط انسانی از دیدگاه کیمبل :
- ایجاد جو اعتماد و اطمینان ، دوستی و محبتwww.zibaweb.com
- احساس آزادی بیان ، افکار و عقاید ، احساس تعلق به مدرسه
- راز داری مدیر ، اغماض از بعضی از خطاها
- رعایت عدالت در رفتار (تشویق و تنبیه) ، رعایت ادب و نزاکت ، طرز سخن گفتن
- احترام به افکار و احساسات فرد و شناخت احساسات و انعکاس درک احساس ، حفظ خونسردی و متانت در مسائل بحرانی ، مخصوصاً بحث های عاطفی
- از صمیم دل دلسوزی کردن ، سعی و کوشش برای بر آوردن نیازها و رفع گرفتاری های افراد
- برقرارکردن روابط غیر رسمی و صمیمی بر مبنای نقاط مشترک
- ایجاد محیط برای بروز و پرورش استعدادها و شکوفایی آنها
- کاربرد به جا و به موقع از قدرت و اختیار و دوری از افراط و تفریط در کاربرد آنها
- توانایی خود را به جای دیگران قرار دادن و درک مشکلات و مسائل از دید طرف مقابل 
ب ـ علایم و نشانه های وجود اختلال در روابط انسانی :
- وجود بی نظمی و لاابالی گری ، عدم توجه و یا سرپیچی از قوانین و دستورات اداری
- وجود بی تفاوتی نسبت به مدیر ، پیدایش گروه های مختلف با دید و نظرات متعارض
- عدم هماهنگی بین افراد مدرسه در رابطه با اهداف سازمان
- دلیل تراشی های بی مورد کارکنان ، وجود اشتباهات ، ضایعات ، حوادث در محیط کار
- وجود غیبت های غیر ضروری با تمسک به قوانین و یا تمارض ، افزایش نقل و انتقالات بی مورد
- عدم اعتماد نسبت به سازمان و مدیریت در مورد خیر خواهی نسبت به کارکنان
- وجود تملق ، چاپلوسی ، مبالغه و تظاهر ، وجود احساس خستگی و کسالت و عدم رغبت بین کارکنان
- وجود ترس از تنبیهات بزرگ و غیر منطقی به دلیل اشتباهی کوچک و غیرعمدی
- وجود دوگانگی در گفتار و کردار ، وجود غیبت و نفاق و رفتار منافقانه
- وجود گلایه بین کارمندان و کارکنان از مدیریت
- احساس عدم امنیت شغلی ، احساس عدم تعلق فرد به سازمان و سازمان به فرد
- احساس بی اهمیت بودن در سازمان و مؤثر نبودن و عدم مشارکت در تصمیمات
از اساسی ترین کارهای مدیر در راستای ایجاد جوی سالم و شرایطی مناسب ، ایجاد احساس خوشحالی و رضایت خاطر در معلمین (کارکنان) ، دانش آموزان و اولیا است .
 
راه ایجاد رابطه حسنه با معلمین (کارکنان) :
در این جهت توجه مدیر به موارد زیر معطوف می گردد :
 احترام به شخصیت و افکار معلمین با تشکیل جلسات جهت بیان ایده و نظرات و جلب مشارکت آنان و تشویق آنها به فعالیت های اجتماعی در راستای ایجاد روابط نزدیک ، صمیمی و دوستانه . داشتن رفتار مناسب (با وقار ، متین و سنجیده در حد شأن جو تربیتی مدرسه و مورد قبول) ، توجه به مشکلات آنان و تلاش برای رفع مشکلات
 
راه ایجاد رابطه حسنه با دانش آموزان :
احترام به شخصیت دانش آموز به نحوی که در دانش آموز احساس تعلق و پذیرفته شدن ایجاد گردد . با هر دانش آموز منصفانه و عادلانه رفتار شود . دانش آموز احساس کند که مدیر و معلمان دوستان او هستند . دانش آموز بداند که احساسات و توانایی هایش مورد توجه مدرسه است .
 
راه ایجاد رابطه حسنه با اولیا :
مدیر با شناخت ارزش و نقش خانواده در شکوفائی استعدادها ، تربیت ، آموزش و چگونگی ارتباط آنها با مدرسه زیربنایی ترین گام را در ایجاد رابطه حسنه با اولیا بر می دارد . مدیر با شناخت ویژگی ها و خصوصیات اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاقی و فرهنگی جامعه و خانواده در جلب مشارکت اولیا ، با شرکت دادن آنان در وظایف ، مسئولیت ها و عملیات تلاش کند به طوری که نتیجه آن ، احساس تعلق و مؤثر بودن باشد . www.zibaweb.com
در این مسیر نیز باید کلید اصلی ارتباط و حلقه اتصال خانه و مدرسه یعنی دانش آموز را دریافت . مدیر باید بداند که اصل اساسی استحکام رابطه با اولیا بر پایه پیوند های روانی ، عاطفی و فکری است . بیان احساسات مثبت و سازنده و دلسوزی نسبت به سر نوشت دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در اولیا نسبت به مدیریت و مدرسه راهی مؤثر در برقراری روابط انسانی است .
يكي از عوامل موفقيت بچه‌ها در مدرسه، وجود ارتباط سودمند بين والدين و معلم فرزندشان است كه معمولا توجه زيادي به اين رابطه نمي‌شود، اما مي‌توان با توجه به چند نكته، كيفيت ارتباط بين والدين و معلم را بهبود بخشيد.
تأثير اين امر خود را در بهبود كارايي دانش‌آموز در مدرسه نشان مي‌دهد. نگرش درست و روحيه همكاري، شرط لازم براي وجود اين ارتباط است. كارشناسان آموزشي معتقدند والدين بايد با اين ذهنيت به اين مسئله بپردازند كه هدف آنان و معلمان يكسان است.
برنامه‌ريزى آموزش بهداشت در مدارس


بيان يک طرح کلى و جامع براى مسائل آموزش بهداشت مدارس کارى مشکل است. چون تنوع پديده‌ها و مطالب بهداشتى به نسبت تنوع و وسعت فرآيند‌هاى حياتي، گسترده و رنگارنگ است. حالات مختلف و مشکلات زندگي، نيازها و دگرگونى‌هاى آن در ارتباط با مسائل هيجاني، عاطفي، جنسي، رشد و تکامل فيزيکى - روانى و ساير پديده‌هاى زيستي، هر يک به نحوى و از ديدگاهى مى‌تواند سرفصل آموزش بهداشت مدارس باشد.

برنامه‌ها بايد با ميزان درک و فهم دانش‌آموز متناسب باشد و براى تجسم بخشيدن و چاشنى‌دادن به بيان که طبع لطيف دانش‌آموز را به خود متوجه کند کوشش بيشتر شود و براى اينکه مطلب مشخص‌تر و به ذهن نزديک‌تر آيد مثال‌هايى ذکر شود. اينها روش‌ها و تمهيداتى است که از طريق آن مى‌توان آموزش بهداشت را بيشتر مورد استفاده قرار داد که خود مستلزم آگاهي، مهارت، ابتکار و ذوق شخصى يا اشراف فرد آموزش‌دهنده نسبت به اين‌گونه مسائل است تا موفق شود يک مطلب ذهنى و کم محتواى عينى را چنان تجسم و نمود بخشد تا بتواند به ذهن دانش‌آموز رسوخ و نفوذ کند و در زندگى وى مؤثر و مثمر شود. موضوع مهم ديگر اينکه، تعيين و پيشنهاد يک برنامه کلى آموزش بهداشت براى همه کشورها به همان اندازه بى‌معنا است که ساختن و عرضه‌کردن فقط يک مدل خانه براى مردم مختلف جهان، زيرا:

۱. مسائل و مشکلات بهداشتى از کشورى به کشور ديگر فرق مى‌کند.

۲. سازمان و سيستم مدارس کشورها با هم متفاوت است.

۳. زمينه‌هاى فرهنگي، سنتي، اجتماعي، عادات و رسوم و اعتقادات و مذاهب کشورها به‌نحو بارزى گوناگون و ناهمسان است.

۴. سرويس‌هاى بهداشت عمومى کشورها مختلف است.

۵. وجود و تعداد آموزش‌‌دهندگان مجرب و خبره مسائل بهداشتى در کشورها يکسان نيست.

لذا برنامه آموزش بهداشت مدارس بايد با توجه کامل به فرهنگ و آداب و رسوم افراد و بر اساس مسائل زير طرح و عرضه شود:

- درک معيارهاى کلى که بيشتر مورد نياز آموزش است.

- به دست آوردن معيارهائى که بيشتر بتواند آموزش بهداشت را مفيد و مثمر سازد.

- ارزيابى مسائل آموزش داده شده با برنامه‌ريزى سازمان يافته.




معيارهائى که بيشتر مى‌تواند نياز آموزش‌هاى بهداشتى دانش‌آموزان را مشخص کند عبارتند از:

۱. پرسش از دانش‌آموزان در زمينه نيازهاى بهداشتى آنان.

۲. مصاحبه با دانش‌آموزان براى آگاه‌‌شدن از نقطه‌نظرها و مشکلات بهداشتى آنان.

۳. اعترافات ضمنى دانش‌آموزان در زمينه بيان مشکلات زندگى و مسائل فردى خود.

۴. به دست آوردن عقايد و نظريات دانش‌آموزانى که در برنامه آموزش‌هاى بهداشتى دوره‌هاى قبل بوده‌اند.

۵. بررسى و ارزيابى ميزان سلامتى و يا ناسلامتى دو گروه دانش‌آموز، آموزش بهداشت ديده و نديده.

۶. مراجعه به منزل دانش‌آموز و شناخت مشکلات بهداشتى آنان در خانه.

تعریف اخلاق و تربیت دانش آوزان
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
       خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
       ویژگیهای شخصیت خلاق
       دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
  هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_  کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
   هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
 1:  ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
 2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
 3:  به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
  4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
 می کند.
5 :  معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
 6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
 7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
 8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
 9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
 10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
  دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
*ویژگی های معلم  پرورش دهنده ی خلاقیت
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
  عوامل ، اصول و روش های زیادی وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش های معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت های یاددهی _ یادگیری را در زمینه ی خلاقیت افزایش دهد. در این قسمت مهم ترین اصول و روش هایی که در این مورد وجود دارد و می تواند در فرایند رشد خلاقیت نقش تسهیل کننده و تسریع کننده داشته باشد ، بیان می گردد:
1: دانش آموزان خود را به تناسب رفتارها ، فعالیت ها و دستاوردهای خلاق آن ها مورد تشویق قرار دهید.
2: به دانش آموزان خود بیاموزید که نسبت به ایده ها و افکار خود حساس باشند و آن ها را یادداشت کنند.
3: به عنوان معلم شخصاً به فعالیت های خلاق علاقه نشان دهید و با دانش آموزان خود در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت نمایید.
4: در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن ، به دانش آموزان اطلاعات لازم را بدهید.
5: در کلاس خود تا حد امکان از وسایل و روش های آموزشی دیداری _ شنیداری استفاده کنید.
6: برای تخیلات و افکار نو دانش آموزان ارزش و احترامی ویژه قائل باشید.
7: در کلاس خود فضایی برای ابراز شوخ طبعی پدید آورید و این حس را در خود و دانش آموزان خود فعال نگاه دارید.
8: به دانش آموزان بیاموزید که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزش یابی قرار ندهند.
9: با دانش آموزان خود از روش پرسش و پاسخ استفاده کنید و آن ها را به پرسیدن سوالاتشان ترغیب نمایید.
10: آن ها را عادت دهید که برای حل مسایل ، همواره راه های متعددی را جست و جو کنند.
11: تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر داشته باشید و به فردیت هر یک از آن ها احترام بگذارید.
12: تا حد امکان به دانش آموزان امنیت و آزادی عمل بدهید و از وضع مقررات خشک و محدود کننده در کلاس خودداری کنید.
13: دانش آوزان را به دست کاری و تغییر عقاید و اشیا تشویق کنید .
14: آن ها را به مطالعه و کسب اطلاعات در زمینه های مختلف ترغیب نمایید.
15: اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج ارزشمند تفکر خلاق را برای آن ها تبیین کنید.
16: آن ها را با زندگی نامه های افراد خلاق تاریخ آشنا نمایید.
17: دانش آموزان خود را با مسائل حل نشده روبه رو کنید و از آن ها حل های جدید بخواهید.
معلم دوست دار خلاقیت:هیچ چیز برایم جذاب تر از گوش دادن به ایده های عجیب و غریب دانش آموزانم نیست ؛ به ویژه هنگامی که با هیجان و آب و تاب در مورد آن صحبت می کنند
ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
   مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقه مند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلافیت دانش آموزان را هم مد نظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژه ای که با ماهیت و فرایند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ، مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد . البته یک چنین معلمی حتماً لازم نیست که خودش فردی بسیار خلاق باشد، اما اگر چنان چه شخصاً از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملاً از آن ها استفاده کند .
برخی از ویژگی های معلم علاقه مند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد :
1: فردی انتقاد پذیر باشد .
2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد .
3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.
4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6: پذیرایی ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد .
7: دوست دار هنر وزیبایی شناسی باشد.
8: تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9: در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد.
10: برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد.
11: خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12: در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیندیشد و کودکانه عمل کند.
13: به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند!

کودکان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند.
بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمی‌کنند که چگونه می‌توانند خلاق و مبتکر شوند، زیرا نه یک رشته هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آن‌ها شود، دنبال می‌کنند و نه سعی دارند میان دانسته‌ها و پدیده‌های محیطی‌شان ارتباطی جدید برقرار کنند. در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحله‌ای از رشد عقلی است که می‌تواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحت‌تر زیستن شود. همه ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفکر و برقراری روابط میان آنها استفاده کرده‌اند، بهره‌ می‌بریم. آنها آنچه را که نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساخته‌اند.
برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یک فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلکه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی درباره پدیده‌های محیطی‌اش قوه خلاقیت و ابتکار خود را متجلی می‌سازد.
خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای کشف ناشناخته‌ها و روابط جدید است. کودکان ذاتاً خلاق‌اند، به شرط آنکه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایده‌ها و ابتکارات جالب باشد و آن‌ها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارت‌های ناشکفته خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانه‌شان پیدا کنند.
کودکان، تخیلات، ایده‌ها و افکار خود را به به کار گرفتن روش‌های گوناگون و خاص خود بیان می‌کنند. آنها نقاشی، می‌کشند داستان می‌نویسند، نقش بازی می‌کنند، یک قطعه موسیقی می‌سازند، کاردستی درست می‌کنند، و یا مسأله حل می‌کند. کودکان برای ارائه‌ کارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاص‌اند که با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوری‌شان را نمایش دهند. کتاب، بازی‌های گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسک‌های نمایشی و... همگی می‌توانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچه‌ها باشند.
اسباب بازی‌ها و وسایلی که ساخته فکر بزرگسالانند، هیچگاه نمی‌تواند خلاقیت کودک را برانگیزند.
تجاربی که کودکان در سال‌های اولیه رشدشان از محیط کسب می‌کنند، اندوخته‌ای برای تفکر خلاقانه آنان به حساب می‌آید، هر قدر این دانسته‌ها و اطلاعات بیشتر و متنوع‌تر باشد، پیش‌ زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد.
● تعریف خلاقیت
قبل از ورود به موضوع بررسی راه‌های ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی که از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری می‌نماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه داده‌اند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌نماییم.
پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یک نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی می‌داند که هیچ کس دیگر وجود آنها را تشخیص نمی‌دهد و سپس ارائه رهیافت‌های جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذکر می‌کند.
موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فکری است که مربوط به تفکر واگراست که تحلیل را به کار می‌برد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش می‌دهد. ارلیچ می‌گوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی که منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانسته‌های قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیق‌تر کردن، دوباره نگاه کردن و خط زدن اشتباهات معنی می‌کند و مکنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشکل گشا باشد و متبکرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعه‌ای از توانایی‌ها و خصیصه‌ها می‌داند که موجب تفکر خلاق می‌شود. به عقیده‌ی تایلور، خلاقیت شکل دادن به تجربه‌ها در سازمان‌بندی‌های تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف می‌کند که نتیجه آن کار تازه‌ای است که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع می‌شود.
مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی که عبارت شخص خلاق را می‌شنوند احتمالاً فردی مشهور و خارق‌العاده را در نظر دارند که کارهای غیرمعمولی و شگفت‌انگیز و غیر مترقبه انجام می‌دهد. با این طرز تفکر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان می‌دهد که تعداد بسیار کمی از افراد می‌توانند خلاق باشند، در حالی که خلاقیت فرد را توصیف نمی‌کند بلکه ایده و تولیدش را که به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف می‌کند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست که در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلکه یک ظرفیت ذهنی است که همگی افراد نسبت یا درجه‌ای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح می‌توانند آن را شکوفا کنند و به فعلیت‌ برسانند.
رابرت استین می‌گوید: من بعد از ۲۰ سال تحقیق و بررسی دریافته‌ام که همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر می‌توان این گونه نتیجه گرفت که خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممکن است عده‌ای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه می‌توانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهره‌مند شوند.
● عوامل موثر بر خلاقیت
۱) علاقه: کارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه‌ زیادی همراه بوده‌اند.
۲) اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فکری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب می‌شود.
۳) انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم می‌شود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.
۴) افزایش سرعت واکنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واکنش افراد نسبت به انگیزه‌های محیطی برکیفیت خلاقیت می‌افزاید.
۵) افزایش حل مساله و تصمیم‌گیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیم‌گیری و مهارت حل مساله را به گونه‌ای تلفیق نماییم به حصول تفکر خلاق کمک نموده‌ایم و زمینه‌های لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آورده‌ایم.
۶) اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس کافی برای ارائه افکار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افکار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش می‌یابد. قدرت تفکر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج کردن خود از بن‌بست‌ها و محدودیت‌ها ریشه می‌گیرد و فرد را از حالت خشک و قالبی گذشته به سوی اندیشه‌های آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق می‌دهد.
۷) مکنیون معتقد است که اگر چند اصل را رعایت کنیم زمینه برای پرورش خلاقیت را فراهم کرده‌ایم.
این اصول به شرح زیر است:
ـ اظهار نظر کودکان را مورد انتقاد قرار ندهیم یعنی آن‌ها را از ارزیابی و قضاوت نترسانیم.
ـ درباره احتمالات و دیدگاه های خیالی با دانش‌آموزان بحث و گفتگو کنیم.
ـ با الگو قرار دادن خودمان، انتقادپذیری و در واقع تحمل دیدگاه های دیگران را به دانش‌آموزان آموزش دهیم.
۸) محیط مناسب: تجربیات عینی و تعامل با محیط یادگیری در شکوفایی خلاقیت نقش اساسی دارد. محیط غنی خانوادگی و نیز غنای محیط اجتماعی به لحاظ فرهنگی از عوامل موثر در خلاقیت کودکان و نوجوانان به شمار می‌آید.
اصولاً استعدادهای خلاق در محیط‌های مطلوب شکوفا و متبلور می‌شوند. بنابراین یکی از الزامات و روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدین گونه که مسئولان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه‌های بدیع و نو را داشته باشند.
البته باید توجه داشت که عوامل فردی نیز نقش مهمی در بروز خلاقیت دارند، ولی نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیرتر است، یعنی راحت‌تر می‌توان عوامل محیطی را تغییر داد تا ویژگی‌ها و توانایی‌های خود را .
تحقیقات نشان داده‌اند عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می‌کنند.
محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردار هستند، لیکن نبود محیط مناسب و بی‌توجهی و تقویت نشدن این توانایی مانع بروز آن می‌شود.
● ویژگی های افراد خلاق
▪ افراد خلاق مسائل و وضعیت‌هایی را می‌بینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته‌ است. آن‌ها افکار، عقاید ودیدگاه های جدیدی ارائه می‌دهند که دیگران از آن عاجزند.
▪ اندیشه، فکر و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده‌، آن‌ها را بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند و به خلق آثار جدید می‌پردازند.
▪ از طرق معمول به بررسی هر موضوع می‌پردازند و به آنچه گذشتگان انجام داده‌اند اکتفا نمی‌کنند و نسبت به پیش فرض‌های قبلی گذشتگان تردید می‌کنند.
▪ فی البداهه از نیروی ذهنی و بینش بیشتری برخوردارند و از آنها کمک می‌گیرند و استفاده می‌کنند.
▪ در فکر و عمل از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. مطالعاتی که «بارون» در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش‌بین‌تر و دارای انرژی روانی و جسمی استثنایی‌اند. زندگی آنها بیشتر است و به دنبال تنش‌اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می‌کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف النفس بوده و از مسائل و امور آگاهند. آنان به مسائل بنیادی علاقه‌مندند و تمایل بسیاری به خطر کردن دارند این خصلت به آنها کمک می‌کند تا از شناخت منفی و بی‌تفاوتی بگذرند و به شناختی فعال برسند.
تورنس در پاسخ به این پرسش که ویژگی‌های شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می‌کنند، گفته است: شخصیت هم می‌تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگی‌هایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیت‌های معماگونه و درگیر شدن با امور دشوار، از جمله ویژگی‌های آسان‌ساز خلاقیت شمرده‌ شده‌اند. او می‌گوید: هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می‌دهیم، شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می‌دهد.
در مقابل ویژگی‌های شخصیتی بالا که موجب شکوفایی خلاقیت می‌شوند، ویژگی‌های دیگری وجود دارند که از بروز خلاقیت جلوگیری می‌کنند.
● موانع بروز خلاقیت
از آنجا که نظام‌های آموزشی نقش اساسی در شکوفایی استعدادهای بالقوه فراگیران دارند و ناکار آمد بودن این نظام‌ها خود بزرگترین مانع بروز خلاقیت و نوآوری است. برای جلوگیری خاموشی خلاقیت، بزرگان تعلیم و تربیت اصولی را پیشنهاد کرده‌اند که رعایت آنها در محیط‌های آموزشی به طور مرتب و مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقیت رشد و توسعه پیدا کنند.
نظام آموزشی که علاقه‌مند به تربیت جامعه‌ای خلاق و جوشان است از انجام سه کار سخت پرهیز می‌کند:
۱) محدود کردن شاگردان به کتاب درسی و گفته معلم
۲) استفاده از روش‌های سنتی متکی به تکرار و تقلید در آموزش
۳) جلوگیری از شک و برخورد عقاید
معلمانی که فقط بر حفظ مطالب تاکید دارند با دادن اطلاعات صرف به دانش آموز و باز پس گرفتن اطلاعات، علاوه بر از بین بردن خلاقیت کودک به قدرت بیان، استدلال و ابداع او ضربه وارد می‌کنند و در نتیجه خلاقیت‌های او یا از بین میروند و یا کاهش می‌یابند. مربیان بنا به ضرورت شغلی خود مستقیماً می‌توانند حس طبیعی کودکان را تضعیف کنند و انگیزه‌ها را از بین ببرند و یا با ایجاد جوی مناسب سبب رشد و پرورش این استعدادها می شوند.
به طور کلی موانع خلاقیت در محیط مدرسه عبارتند از:
ـ تاکید زیاد برنمره دانش‌آموز به عنوان ملاک خوب بودن
ـ روش تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری، دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل می‌کند مجالی برای بروز استعدادهای خلاق نمی‌یابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می‌دهد.
ـ نبود شناخت در معلم نسبت به خلاقیت: وقتی معلم با خلاقیت و شیوه‌های پرورش آنان آشنا نباشد نمی‌تواند دانش آموز خلاق تربیت کند.
- نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت‌های خلاق دانش آموزان: کمبودها تأثیر مخرب بر علاقه و انگیزش دانش‌آموزان دارد.
- اهداف و محتوای کتابهای درسی: چنانچه در یک نظام آموزش کتاب درسی به عنوان مهم‌ترین منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلماً دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت.
- بی توجهی به تفاوت‌های فردی دانش آموزان
- نپذیرفتن ایده‌های جدید: برای دانش‌آموزی که از تفکر خلاق برخوردار است و میل به خلق ایده‌های نو دارد بسیار مایوس کننده خواهد بود که ایده‌ها و افکارش مورد بی‌توجهی معلم و یا دانش‌آموزان قرار گیرد .
- ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
- استهزاء و تمسخر به خاطر ایده و یا نظر اشتباه
استفاده از سیستم پاداش و تنبیه: علمای تعلیم و تربیت بر این نکته معتقدند که آموزش مبتنی بر خلاقیت پربار تر از آموزش به وسیله اعمال قدرت است. شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفیت انگیزش درونی کار می‌کند، دیگر نیازی به پاداش و تنبیه ندارد.
- نظارت و مراقبت شدید: دانش آموزی که دائماً تحت مراقبت و نظارت باشد، فرآیند خلاقیت در او کاهش می‌یابد و از ترس اینکه مورد نکوهش قرار گیرد، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد.

● آموزش و پرورش و خلاقیت
از آنجا که دانش‌آموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا می‌گیرند، می‌توان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانش‌آموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی کند به طرق گوناگون زمینه‌های پرورش و بروز خلاقیت در دانش‌آموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارت‌های شهروندی دانش آنان شود.
برخی از روش‌هایی که آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان می‌تواند از آن‌ها بهره جوید عبارتند از:
ـ به دانش‌آموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیرکامل و غیردقیق تلقی شوند و اینکه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که می‌توانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند که فقط آن عقیده‌ای قابل پذیرفتن است که مستدل و مستند باشد.
ـ در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت‌های ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش می‌روند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در کلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین کننده‌ای ندارد.
ـ دانش‌آموزان باید به مجموعه‌ای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به کتابخانه‌ها و پایگاه‌های اطلاعاتی می‌تواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد.
ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کندوکاو توسعه می‌یابد. بنابراین زمینه‌ها و کسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد کنجکاوی را باید برای دانش‌آموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.
ـ برنامه‌های آموزش و محتوای مطالب حتی‌الامکان باید در جهت رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا باشند.
ـ شناخت علایق و انگیزه‌های عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا می‌کند.
ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید کاربردهای علمی و ملموس در کار و زندگی فرد داشته باشد.
ـ امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گیرد تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.
ـ تجسم وضع آینده و مقایسه آن با وضعیت فعلی کمک در یافتن راه حل‌های بدیع خواهد کرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقیت بسیار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدایت استعدادها و باور کردن خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها بسیار تعیین کننده است، مربیان تا حدی می‌توانند مهارت‌های خلاقیت، مانند روش‌های تفکر درباره مسائل و قوانین علمی برای تدبیر راه‌های جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارت‌هایی را می‌توان مستقیماً آموزش داد. اما بهترین روش انتقال از طریق نمونه بودن خود مربی است.
ـ باید از روش‌های تدریس گوناگون استفاده کرد. دانش‌آموزان دارای تفاوت‌های فردی بیشماری هستند و هر یک مساله را به شیوه‌های خاص خود تجزیه و تحلیل می‌کنند پس یک روش یادگیری نمی‌تواند موفقیت همه بچه‌ها را تضمین کند.
● ویژگی‌های دانش آموز خلاق
خلاقیت، عبارت از قدرت استدلال، درک سریع مفاهیم و حافظه‌قوی در دانش‌آموز خلاق است. شاگردان خلاق لزوماً در آزمون‌های هوشی نمره چندان فوق‌العاده‌ای کسب نمی‌کنند. اما در آزمون‌های مربوط به سنجش مهارت‌های تفکر واگرا نمره بالایی به دست می‌آورند. بنابراین فقط اشخاص تیزهوش نیستند که می‌توانند خلاق باشند، بلکه با هوش متوسط هم می‌توان خلاق بود و کمبود خلاقیت را فقط به افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند می‌توان نسبت داد. نتایج تحقیقات تورنس راجع به رابطه هوش و خلاقیت نشان دهنده این است که معدل بهره هوشی دانش‌آموز خلاق بین ۹۷ تا ۱۲۶ است و در نتیجه بین شاگردان باهوش و خلاق تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی وجود ندارد.
دانش آموزانی که خلاقند راه حل‌های هوشمندانه برای مسائل ارائه می‌دهند. آنها در باز خورد و نگرش‌های خود مستقل و بی‌تعصب‌اند و ترجیح می‌دهند که در شرایطی باز و نامحدود (از نظر یادگیری) فعالیت کنند تا دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. این کودکان به فعالیت‌های اجتماعی علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند که بیشتر با پدر خود همسانی داشته باشند. دانش‌آموزان خلاق از خوانندگان کتاب و مجله به شمار می‌آیند و از مهم‌ترین قصایص آنها احساس بی‌شباهت بودن به دیگران است. آنها در فعالیت‌های گروهی غالباً نقش رهبر را به عهده می‌گیرند و برای مشورت، بیشتر به دوستان مراجعه می‌کنند تا والدین. آنها دارای تخیلی قوی‌اند حتی در کودکی دوست خیالی داشته‌اند. از جمله خصوصیات دیگر آنها رویاهای با شکوه و وحشت انگیز است که نشان از ناایمنی عمیقی است که در زیر ظاهر مطمئن‌شان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوب‌گر و بی‌انضباط لقب گرفته‌اند. سوالات آنها عجیب و نامعقول جلوه می‌کند و باعث تهدید معلم می‌شود. از نظر اجتماعی کتزل و جکسون معتقدند که یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای خلاقیت سطح بالا را از کودک دارای بهره‌ی هوشی سطح بالا متمایز می‌کند توانایی یا گرایش فرد خلاق به خطر کردن است.
نیکسون، تورنس و ولی‌کاک تحقیقاتی انجام داده‌اند و ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق را این چنین عنوان کرده‌اند:
۱) این دانش‌آموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
۲) از نظر هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته‌اند.
۳) دارای ظرفیت‌های حافظه فوق‌العاده در سطح و نگهداری وقایع مختلف هستند.
۴) آماده‌اند امور و فعالیت‌های مختلف را تجربه کنند.
۵) از نظر فکری مستقل‌اند.
۶) از نظر اجتماعی، رفتاری مطلوب دارند.
۷) از نظر بیان، صریح و راحت‌اند.
۸) افرادی فعال و کنجکاوند.
۹) در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفکر واگرا برخوردارند. تفکر واگرا تفکری است که به گونه‌ای متفاوت از جریان عالم فکری جامعه به حل مسائل می‌پردازد.
۱۰) به مسائل مذهبی و فلسفی علاقه‌ نشان می‌دهند.
۱۱) عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذیر و خستگی ناپذیرند.
۱۲) خود جوش، صادق و ساده‌اند.
اگر ویژگی‌های مزبور در یک فرد خلاق به طور کامل دیده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
● روش‌های ایجاد تفکر خلاق
معلم می‌تواند با به کارگیری شیوه‌های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش‌آموزان فراهم نماید و موارد ذیل از آن جمله‌اند:
۱) استفاده از مغایرت‌ها: ارائه مطالبی که خلاف باورهای مرسوم و عمومی علمی باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانش‌آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش‌آموزان را برانگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه‌های جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند.
۲) استفاده از تمثیل: معلم به دانش‌آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می‌دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات، حقایق و اصول تازه‌ای دست یابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی براساس موقعیت‌های مشابه شکل گرفته‌اند.
۳) توجه دادن به کمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانش‌آموزان خواسته شود به جای آنکه به دانستنی‌های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند. مهارت‌های دانش‌آموزان را برای جست‌و‌جوی شکافها، ناشناخته‌ها و مجهولات توسعه دهند.
معلم باید از دانش‌آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جستجو کنند.
۴) تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات
فرصت‌هایی ایجاد شود تا با سوال‌هایی مانند چطور، اگر، از چه راه‌هایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانش‌آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به یک چیز دیگر منجر می‌شود. هنگام ارائه مساله به دانش‌آموزان فرصت اندیشیدن به راه‌های مختلف حل مساله داده شود.
۵) استفاده از سوال‌های محرک: معلم باید بیشتر به گزاره‌های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه کند و از سوالهایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند.
۶) ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان تا رازهای هر چیز را جستجو کنند.
۷) تشویق به مطالعه درباره افراد خلاق.
۸) تقویت تعامل دانش‌آموزان با اطلاعات قبلی: ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان‌تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلاً آموخته‌اند کارهایی را تجربه کنند.
۹) تقویت مهارت‌های مطالعه خلاق: از دانش‌ آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده‌اند، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست آورده‌اند بیان کنند.
۱۰) ایجاد ابهام و تقویت آن: همه می‌دانند که دانش‌آموزان زمانی یاد می‌گیرند که با موقعیت‌های حل مسأله مواجه باشند. بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را با بیان نکته‌ای آغاز کند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانش‌آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می‌شود.
۱۱) استفاده از روش‌های اکتشافی: در روش اکتشافی، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می‌رود و معلم نقش راهنما را ایفا می‌کند. در این روش پیش از جواب مسأله چگونگی یافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله وجود دارد محدود نمی‌کند، بلکه از زوایای مختلف به مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد نماید. بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان، موقعیت یادگیری‌ را برای آنها جذاب و مطلوب می‌نماید و انگیزه‌های درونی آنها را تقویت می‌کنند. همه این جنبه‌ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش‌آموزان تأثیر مستقیم دارد.
پال تورنس در مورد روش‌های ایجاد تفکر خلاق معتقد است که خصوصیات معلم می‌تواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد به شرط آنکه معلم:
ـ به تفکر خلاق ارزش بدهد.
ـ کودکان را نسبت به محرک‌های طبیعی پیرامون حساس نماید.
ـ به نظریات و عقاید و ساخته‌های کودکان احترام بگذارد و آنها را مورد تشویق قرار دهد.
ـ پذیرش عقاید جدید و اصیل و غیرمعمولی را در کودکان تسهیل نماید.
ـ از تاکید استفاده از الگوهای قالبی اجتناب ورزد.
بسیاری از ما آموزشگاه‌های گذشته و روش‌های گذشتگان را به باد انتقاد می‌گیریم. «کافی است که به یاد آوریم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور که آن را تدوین کرده‌اند مبتنی بر تعلیم مستقیم و بنابراین تقلید و انتقال متمرکز بوده». معلم دانش را منتقل می‌کند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هیچ موردی بیش از آنچه که ارائه می‌شد پس داده نمی‌شد و راه بر خلاقیت بسته می‌ماند. یعنی داده‌ها و ستاده‌ها برابرند. به قول «امرسن» این تقلید و الگودهی نوعی خودکشی خلاقیت است از آن جا که آموزشگاه‌های فعلی هنوز هم بار تعلیم و تربیت قرن نوزدهم را بردوش می‌کشند، تخیل را تضعیف می‌کنند و به کشتن خلاقیت کمک می‌نمایند.
ـ معلم کلاس را چنان سازماندهی نماید که محیطی متنوع و خلاق ایجاد شود.
سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمه‌اش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیت‌های خودمدار است، ولی گاه مقدار فضا برای هر کودک چنان کم و نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیت‌های مستقل از آزادی عمل به دور می‌مانند.
به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان می‌انجامد.
ـ معلم به کودکان یاد دهد که برای تفکر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعیت‌هایی را برای تفکر خلاق ایجاد کند.
-فعالیت‌های مناسبی را در برنامه کودکان تدارک ببیند.
ـ عادت به ابراز بی‌قید و شرط عقاید را در کودکان ترغیب نماید و راه‌های گوناگونی را برای ابراز عقیده کودکان تدارک ببیند.
پذیرش عقاید کودکان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سکوت، آموزشگاه تقلید و تکرار و آموزشگاه ایجاد ترس، موانع کلی در راه خلاقیت کودکانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در کودکان تشوق کند. استهزا کردن، طعنه زدن به استفاده از روش‌های انضباطی سخت و حتی نظم و ترتیب افراطی چه در خانه و چه در مدرسه مشکلی در این راه محسوب می‌شود.
ـ زمینه‌های متنوعی را برای کسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصیت خشک معلم و تاکید بر روش مستبدانه به خصوص در سنین اولیه کودکی برای ابراز عقیده سدی بازدارنده است. صبر و حوصله و شکیبایی در کار کودکان نشانه‌ای از سر زندگی معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهی از مسائل را تشویق نماید. «آلن بودو» در کتاب خلاقیت در آموزشگاه می‌گوید: کنکاش مغزی به عنوان تکنیکی در شکل دهی به خلاقیت شناخته شده است. باید کودکان را عادت دهیم که به راه‌های مختلفی بیندیشند و به یک پاسخ بسنده نکنند.
«آلفردبینه» یکی از پیشگامان روان‌شناسی که از حامیان تاثیرگذار برنظریه خلاقیت است، اصرار می‌ورزید که نباید به شاگردان مکررات و مطالب حفظی یاد داده بشود.
او فکر می‌کرد که باید به کودکان یاد داد تا نظریه‌ها را آزمایش کرده و پاسخ‌های خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعالیت‌های مختلف محیط پیرامون خود شرکت کنند و نقشه بکشند، به تخیل بپردازند و به طور «واگرا» تفکر نمایند
ـ ترس و کم‌رویی را از محیط آموزش دور کند و ترس از روبه‌رو شدن با مسائل و مشکلات جدید را در کودکان کاهش دهد.
کم رویی و ترس مانع خلق ایده‌هاست و باعث می‌شود که نتایج نیکویی را که ممکن است در صورت نترسیدن و کوشش کردن به دست آوریم، از دست بدهیم. لیکن در صورت ترس و کم‌رویی حتی وقتی ایده‌ای به نظرمان می‌رسد، غالباً به علت شک و تردید آن را بروز نمی‌دهیم، بنابراین، لازم است ترس و کم‌رویی را در کودکان از بین ببریم.
ـ پیش گام شدن در یادگیری را تشویق نماید. خلاقیت، همچون گل لطیفی است است که تحسین آن را با شکوفایی وا می‌دارد. هر ایده‌ای اگر با تحسین روبه‌رو نشود باید لااقل از آن استقبال شود. حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق روبه‌رو شود. نزدیکان مانند افراد خانواده و معلمان دبستان‌ها، بهترین مشوق کودکانند و در زمینه‌های مختلف می‌توانند پرسش‌های کودکان را مورد تشویق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه اندیشه، آنها را به کوشش بیشتر وا دارند و به هر حال تشویق، یکی از مهمترین اصول ایجاد تفکر آفریننده و توانایی سازنده است.
تورنس معتقد است در بیشتر کلاس‌ها کودکی که اندیشه یا محصولی غیرعادی ارائه می‌دهد در معرض یک خطر قرار می‌گیرد. بدین ترتیب کودک باید خیلی شجاع باشد تا به اندیشه و تصویر خود پافشاری کند زیرا اغلب چنین اندیشه‌هایی را مسخره می‌کنند و احمقانه و عجیب می‌پندارند. وی دستورهای زیر را برای پرورش استعداد خلاقیت ضروری می‌شناسد.
۱) شاگردان را تشویق کنید که در اشیاء و افکار دخل و تصرف کنند یا در آن‌ها وضع‌تازه‌ای به وجود آورده‌اند.
۲) وقتی شاگردان اندیشه‌های نو ابراز می‌کنند هر قدر هم که دور از ذهن باشد به دیده اغماض بنگرید.
۳) در تنظیم درس‌ها انعطاف داشته باشید و به دارندگان فکرهای نو همیشه میدان بدهید.
۴) همواره محیط کلاس را هنگام تدریس آرام و بی‌تشنج نگه دارید.
۵) میان شاگردی که دارای استعداد خلاق است، با دیگر شاگردان رابطه نیکو برقرار کنید.
۶) مسائل بحث‌انگیز را مطرح کنید و حتی عقاید پذیرفته را مورد بحث قرار دهید.
۷) اساس حل مسأله را آموزش دهید.
۸) به شاگردان بیاموزید که نیروی خلاقیت خود را ناچیز نشمرند و عظمت و اهیمت شاهکارها در آنان ترس و ناامیدی ایجاد نکند.
یکی از روانشناسان برای پرورش خلاقیت در دانش‌آموزان پیشنهادهای زیر را به معلمان عرضه می‌کند.
۱) برای رسیدن به عقاید، منابعی در دسترس آنها قرار دهید.
۲) موقعیت‌هایی برای فعالیت و آرامش فراهم کنید.
۳) از مسائل آگاه باشید.
۴) کسب دانش در رشته‌های مختلف را تشویق کنید.
۵) آموزگارانی که روحیه حادثه جویی دارند پرورش دهید.
خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند...
 زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.
 
● آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی:
اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟ تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش برای رشد و خلاقیت و نوآوری در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربنای تعلیم و تربیت باید درک روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدی باید بکوشد بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهای علمی و معتبر تصویر روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند. با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژی، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.
 
● معلم خلا ق و نقش او در پرورش خلا قیت دانش آموزان:
بسیار می شنویم می خوانیم و مشاهده می کنیم که همه درباره شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان بحث می کنند. در حالی که دانش آموزان در مقام فراگیرنده و شکل پذیر آموزش و پرورش به شدت تحت تاثیر رفتار معلم قرار دارد. در دوره ابتدایی که اثرپذیری، نقش پذیری و انعطاف پذیری بیشتر به چشم می خورد، ضرورت دارد که بیش از پیش از پرداختن به شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلا ق باشید، زیرا معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانشآموز الگوی قابل اعتمادی است که سبب اثبات یا نفی یادگیری می شود. اگر معلم آموزش خلا قیت را به دانش آموز به صورت کلا می ارائه دهد، ولی خودش الگوی عملی خلا قیت نباشد برای او تناقض و تضاد شناختی به وجود می آورد. اگر در گفتار خود شیوه آموزش و نحوه پرسیدن سوال شیوه برقراری ارتباط عاطفی و نحوه ارزشیابی خلا قی را بروز ندهیم و احساس و عاطفه خود را به شکل خلا قانه ای ابراز نکنیم هر چه تلا ش کنیم نمی توانیم به خوبی آموزش عملی باعث پرورش خلا قیت آنها بشویم. در حقیقت معلم باید با رفتار عملی خود به شکل خلا قانه ای اندیشه ها و افکارش را نمایش دهد و با ابراز احساس عاطفه و شکل های گوناگون کلا می و غیرکلا می خلا قیت، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموز فراهم کند تا او بتواند به خلا قیت و نوآوری دست یابد. ضروری ترین گام معلم برای پرورش خلا قیت دانش آموزان تلا ش و کوشش او در پرورش خلا قیت خود اوست. ولی این حرکت نباید سبب شود که معلم از یاد دانش آموزان غافل شود. در اصل این حرکت دو سویه است و از معلم به شاگرد و از شاگرد به معلم باز می گردد. «بی آرتورا - کارین و رابرت بی ساند» درباره نقش خلا قیت معلم در زمینه توسعه خلا قیت در کلا س می نویسد:
معلمانی که از خود رفتار خلا ق نشان می دهند، محیط های کلا س درسی به وجود میآورند که خلا قیت را ارتقا می دهند. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلا س خود پرهیز می کنند:
▪ آثار مطابقت
▪ ایمان بیش از حد به منطق
▪ ترس از اشتیاه یا ناکامی
▪ خود ارضایی
▪ نداشتن استقلال
▪ اتکا به قدرت
▪ کمال گرایی.
اگر این چند نشانه را در مورد معلم خلا ق و آفرینشگر در نظر بگیریم می توانیم از همین امروز در جهت پویایی و خلا قیت بیشتر خود حرکت کنیم.»
● خلاقیت در کلاس:
معلم دوره ابتدایی می باید ذهنی فعال، پویا و اطلا عاتی علمی و به روز و کاربردی داشته باشد. معلم دوره ابتدایی باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلا قیت دانشآموزان در کلا س درس در نظر بگیرد تا بتواند دراین زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:
۱) پرورش خلا قیت در آموزش ابتدایی نیازمند نوگرایی، انعطاف پذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
۲) اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی و فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلا قیت در دانشآموز خواهد بود.
۳) اعتماد به نفس معلم در رشد اعتماد به نفس در دانشآموزان ابتدایی خلا قیت است.
۴) خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانشآموز زمینه فن پرورش خلا قیت است.
۵) میل به تجربه های آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سوال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهت دهی ذهنی دانشآموز، برای رشد خلا قیت در دوره ابتدایی ضروری است.
۶) فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانسته های خود و تقویت مثبت دانشآموز ابتدایی در پرورش خلا قیت تاثیر بسیار دارد.
۷) بازی و فعالیت های آزاد و انعطاف پذیر کلا س سبب رشد افکار و احساسات خلا قانه می شود.
۸) معلم شوخ طبع، خوش رو و دارای علا یق هنری باعث تحریک در رشد خلا قیت می شود.
۹) پرهیز از دانش جدید، روش های تازه، فکر نو، برنامه های جدید و ابراز وجود مانع رشد خلا قیت است.
۱۰) گرایش به روش های تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشه ای، روح خلا قیت را در دانشآموز ابتدایی می کشد.
۱۱) نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلا قیت است.
۱۲) رشد علمی، تجربه کلا سی، ارزشیابی مستمر از خود از عوامل رشد خلا قیت است.
● پرورش خلا قیت در خانواده:
۱) به اندیشه ها، ایده ها و نظرهای فرزندانتان بی اعتنا نباشید و آنها را بی اهمیت و ناچیز نشمارید.
۲) فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانه ها آشنا کنید تا پشتوانه فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
۳) در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
۴) با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.
۵) طوری رفتار نکنید که گویی فقط آن چه بزرگ ترها انجام می دهند اهمیت دارد.
۶) به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که می خواهد انجام دهد پیشاپیش برنامه ریزی کند و آینده نگر باشد.
۷) اگر فرزندتان گوشه گیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
۸) ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاه های صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.  

      مدیریت رفتار با دانش آموز در کلاس
ساس و بنیان مدیریت رفتار موثر، داشتن روابط مثبت با دانش آموزان است. ارتباط مثبت پیوند محکمی بین شما و دانش آموزانتان بر قرار می کندبدون این پیوند ، توان شما برای تحت تاثیر قرار دادن و هدایت کردن آنها ضعیف خواهد بود .
با رعایت نکات زیر می توانید روابط تان را با دانش آموزان تقویت کنید:
• وقتی دانش آموزان وارد کلاس می شوند با آنها احوالپرسی کنید.
• برای تک تک آنها اهمیت قائل باشید و به تک تک آنها توجه کنید.
• به نظر هایشان با دقت گوش بدهید.
• به آنها مسئولیت بدهید.
• حتی موقعی که دارید رفتار نامناسبشان را تصحیح می کنید به شأن و شخصیت آنها احترام بگذارید.
• و دست آخر اینکه: «همانقدر که فکر میکنید سزاوارید دانش آموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید»..
«موفقیت شما در شغل معلمی آنقدر که به روابط مثبت ، مهربانانه و اعتماد آمیز با دانش آموزان وابسته است به هیچ مهارت ، ایده ،ابزار یا دستور العملی بستگی ندارد». ( پروفسور اریک جنسن)
معلمان کارآمد:
معلمانی که می توانند به خوبی بر رفتار دانش آموزان مدیریت کنند همگی این خصوصیات را دارند:
• از مهارتها و ابزارهای گسترده ای استفاده می کنند.
• افکار واقع گرانه دارند .
• بر احساسات خود مسلطند .احساسات متعادل داشتن به معنی بی تفاوت بودن نیست. شور و شوق داشتن وبا انرژی و علاقه کار کردن از ضروریات معلمی است. اما نباید در ابراز آنها زیاده روی کنید.
زیاده روی در هر احساسی روی توانایی فرد در داشتن تفکر منطقی و معقول اثر می گذارد
تنبیه:
مهمترین نکته ای که باید یاد آور شد این است که تنبیه موجب تغییر رفتار نمی شود.
• تنبیه موثر شما فقط مدت زمان محدودی وقوع رفتار نامناسب را به تعویق میاندازد.
• شدت تنبیه نیست که انجام رفتار نامناسب را محدود می کند بلکه قطعیت آن است. یعنی دانش آموز مطمئن باشد که شما قطعا او را تنبیه می کنید.
• تنبیهات کلاسی در صورتی موثر خواهند بود که از ضعیف به شدید استفاده شوند. مثال
1. اخطار دادن به دانش آموز
2. تغییر دادن جای او
3. نگه داشتن او پس از پایان کلاس به مدت 5 دقیقه
4. اطلاع دادن به والدین
5. اخراج از کلاس
6. و دست آخر اینکه:«موقع تنبیه باید همیشه طوری عمل کنیدکه دانش آموز متوجه شود این کار شما در واقع انتخابی است که خود او کرده و نتیجه منطقی عمل خودش بوده است.))
پاداش:
مهمترین نکته ای که باید یادآور شد این است که پاداش موجب تغییر رفتار می شود.
• موثرترین شکل پاداش استفاده از بازخوردهای عاطفی مثبت است مثل لبخند زدن ، تشکر کردن ، آرزوی موفقیت کردن
• وقتی جایزه می دهید هرگز نباید آن را پس بگیرید اگر پس از دریافت جایزه رفتار نادرستی از دانش آموز سر زد باید از تنبیه مناسب آن رفتار استفاده کنید.
• پاداش باید عادلانه باشد.
جای دانش آموزان در کلاس:
• همیشه برنامه مشخصی برای تعیین کردن جای دانش آموزان در کلاس داشته باشید.
• وقتی دانش آموزان قبول کنند که طبق برنامه شما سر کلاس بنشینند درواقع پذیرفته اند که دستور کار کلاس را شما تعیین می کنید.
• دانش آموزان مشکل ساز را در همه کلاس پخش نکنید .
• اگر بخواهید دانش آموزان را به صورت گروهی دور هم بنشانید باید برای انها حد و مرز تعیین کنید و اجازه ندهید پا را فراتر از سطح معینی از رفتار اجتماعی بگذارند.
• هر چند وقت یک بار برنامه نشستن آنها را تغییر دهید.
• دقت کنید دانش آموزانی که قدرت تمرکز کمتری دارند نزدیک شما بنشینند و از جاهایی که موجب حواس پرتی آنها می شود مثل پنجره ها دور باشند.
جای معلم در کلاس:
جای شما در کلاس می تواند تاثیر زیادی در کارآیی شما داشته باشد.
• هنگام تدریس تمام مدت جلو کلاس نباشید. اگر مدام جلو کلاس بایستید سایر نقاط کلاس به منطقه تحت کنترل دانش آموزان تبدیل می شود.
• در تمام کلاس حرکت کنید تا نظارت خود را بر تمام قسمتهای کلاس اعمال کنید.
• وقتی در جلو کلاس قرار می گیرید در یکی از گوشه های کلاس بایستید.
• وقتی می خواهید رفتار دانش آموزی را اصلاح کنید برای صحبت ابتدا به او نزدیک شوید هرگز سعی نکنید از دور این کار را بکنید.
• و دست آخر اینکه: «هرگز به حریم فردی دانش آموزان تجاوز نکنید اگر بیش از حد به آنها نزدیک شوید احتمال اینکه گفتگویی آرام در باره یک نکته انضباطی به برخوردی خشن و شدید تبدیل شود به طور چشمگیری افزایش پیدا می کند».
شروع و پایان خوبی داشته باشید:
نحوه شروع و تمام کردن درس بخش مهمی از مدیریت موثر رفتار را تشکیل می دهد زیرا با این کار جو و فضای درس همان روز و روز بعد رااز قبل مشحص می کنید.
• وقتی وارد کلاس می شوید با لبخند به دانش آموزان سلام کنید فعالیتهای آن روز کلاستان را از قبل لیست کنید تا در زمانهای مناسب دانش آموزان بتوانند آن را انجام دهند. با این کار یک فضای مثبت اجتماعی و کاری ایجاد می کنید.
• در آخر درس چنانچه کلاس مطلوبی داشته اید به دانش آموزان بگویید از هم صحبتی و درس دادن به آنها لذت برده اید به فعالیتهای موفقیت آمیز آن روز تاکید کنید و به مواردی که پیشرفت خوبی نداشته اند نپردازید
• و دست آخر اینکه:«وقتی دانش آموزان از کلاس بیرون می روند به هر کدام جمله مثبتی بگویید حتی یک لبخند ، و خدا حافظ هم بی تاثیر نیست».
فضایی از رفتار خوب و پسندیده ایجاد کنید:
• رفتار مودبانه هزینه ای ندارد اما مانند چسب اجتماعی خوبی است که روز به روز افراد بیشتری را به هم پیوند می دهد .
• با رفتار خودتان همان رفتار اجتماعی مناسبی را که از دانش آموزان توقع دارید به نمایش بگذارید .
• با ملایمت رفتار دانش آموزانی که ادب را فراموش می کنند تصحیح کنید .
• و دست آخر اینکه : «اگر مجبورید صحبتتان را با دانش آموزی قطع کنید تا رفتار نامناسب دانش آموز دیگری را تصحیح کنید حتما از او عذر خواهی کنید».
سرمایه گذاری کنید تا سود ببرید:
یکی از اصول اولیه روابط انسانی می گوید :همان چیزی را که می خواهید بگیرید بهتر است اول آن را بدهید.
• اگر به آنها احترام بگذارید به احتمال زیاد به شما احترام خواهند گذاشت.
• اگر تصمیم بگیرید با رفتاری آرام و منطقی نسبت به رفتار آنها عکس العمل نشان بدهید احتمال اینکه با آانها رو در رو بشوید ضعیف است.
• اگر بپذیریم که دانش آموزان انسان هستند ونه (ماشینهای یادگیری) احتمال اینکه روابط کاری بهتری با آنها برقرار کنید بیشتر می شود.
• اگر رویکردی قاطع و در عین حال عادلانه در مورد انضباط داشته باشید احتمال اینکه دانش آموزان مطابق انتظارات شما رفتار کنند بسیار بیشتر می شود.
• و دست آخر اینکه : اگر وقتی حضور و غیاب میکنید با لبخند و یک صبح بخیر دوستانه ورود دانش آموزان را به کلاس خوش آمد بگویید احتمال اینکه به جای غرغر های معمول پاسخ دوستانه ای بشنوید بسیار بیشتر می شود.
اصول مدیریت رفتار با دانش آموز
1. برای بروز رفتارهای خوب برنامه ریزی کنید
برنامه ریزی برای ایجاد زمینه هایی که دانش آموزان بتوانند رفتارهای خوب از خود نشان بدهند دو عامل مهم پیشگیری و کاهش رفتار نامناسب را در حالت تعادل نگه می دارد.

به جای اینکه روی اشتباه دانش آموز تمرکز کنید اورا به سوی انتخاب رفتار مطلوب هدایت کنید.

2. رفتار و رفتار کننده را از هم جدا کنید
هنگام روبرو شدن با رفتار نامناسب همیشه باید این نکته را برای دانش آموز روشن کنید که انتقاد شما متوجه خود رفتار است و نه کسی که رفتار از او سر زده است.به یاد داشته باشیم اشتباهی که دانش آموز می کند با شخصیت او یکی نیست و اگر به او بر چسب
دانش آموز بد بزنیم اغلب باعث میشود که او از خودش تصویر ذهنی ضعیفی بسازد
3. از زبان انتخاب استفاده کنید .
بر اساس اصولی عادلانه به دانش آموزان اجازه بدهید از بین رفتارهایشان انتخاب کنند.به آنها کمک کنید تا انتخاب مناسبی داشته باشند
بگذارید آنها نتیجه رفتاری را که انتخاب کرده اند ببینند(پاداش ویا تنبیه )
.استفاده از جمله هایی که به دانش آموزان کمک کند تا بین رفتارهایشان انتخاب کنند ممکن است در ابتدا به نظرتان عجیب و نامناسب برسد اما باید مدام آنها را به کار ببرید تا در اثر تکرار این عبارت ها جزیی از گفتارتان شود و به طور طبیعی آنها را به کار ببرید.
به تفاوت چشمگیر بین این دو جمله توجه کنید:
رضا اگه بخوای همین طور حرف بزنی باید بری تنها گوشه کلاس بشینی.
رضا اگه تصمیم بگیری وقتی که من درس می دهم همین طور حرف بزنی یعنی تصمیم گرفته ای بروی تنها گوشه کلاس بشینی حالا از تو می خواهم درست تصمیم بگیری. متشکرم.
معنی جمله اول این است :اگه کاری را که من می گویم نکنی مجبورت می کنم .این جمله یک تهدید مستقیم است. اما معنی جمله دوم این است که خودت مسئول اعمالت هستی و از تو می خواهم رفتار درست را انتخاب کنی
4. فضایی سرشار از اعتماد و حمایت ایجاد کنید.
اعتماد پایه واساس کلیه روابطی است که در آن حمایت متقابل وجود دارد.
برای رسیدن به این هدف از شیوه های بسیاری می توانید استفاده کنید مثلا:
• در موردمیزان صمیمیت با آنها حد و مرز های روشنی را مشخص کنید و همیشه به آنها پایبند باشید.
• در نحوه بر خورد و میزان انتظارات خود از دانش آموزان ثبات قدم داشته باشید.
• به تعهدات خودتان نسبت به آنها عمل کنید از تک تک آنها در کلاس حمایت کنید در یادگیری به آنها کمک کنیدو.....
• به تک تک آنها توجه کنید.
5 . الگوی همان رفتاری باشید که از دانش آموز انتظار دارید
دانش آموزان در حال کسب آن مجموعه از مهارت های اجتماعی هستند که به کمک آنها بتوانند انتخابهای رفتاری درستی داشته باشند به همین خاطر نیاز دارند که از رفتار شما الگو بگیرند. نیازی نیست که شما یک الگوی عالی رفتاری باشید و هیچ اشتباهی نکنید. .یک انسان معمولی که خطا می کند و به خاطر آنها عذر خواهی می کند الگوی بسیار خوبی است.
6 .مسائل مهم را پی گیری کنید
مشخص کردن مسائل مهم باعث می شود تا از تیز بینی بیمارگونه دور باشید ونخواهید اشتباهات دانش آموزان را زیر ذره بین بگذارید وبا آنها برخورد کنید زیرا در این صورت به سرعت خسته می شوید و فضایی بسیار پر تنش را در کلاس درس حاکم می کنید
7. دوباره ارتباط برقرار کنید و رابطه را تصحیح کنید
فقط در صورتی می توانید روی رفتار دانش آموزان تاثیر مثبت بگذارید که با آنها ارتباط داشته باشید. وقتی به دلیل انتخاب نامناسب رفتار دانش آموز ضروری است او را تنبیه کنید نوعی احساس تنفر از شما در او به وجود می آید و رابطه شما را دچار تنش میکند. باید مراقب باشید تا در اولین فرصت ممکن بعد از تصحیح رفتار دانش آموز دوباره با او رابطه مثبت بر قرار کنید .
به یاد داشته باشید که : «با این کار مستقیما رفتار خوب را به دانش آموز نشان میدهید».
برنامه انضباطی ده مرحله ای
مرحله اول:وقتی دانش آموزان کار خوبی می کنند آنها را تشویق کنید.
مرحله دوم :از الگو سازی مثبت استفاده کنید.
مرحله سوم :از روش نزدیک شدن به دانش اموز استفاده کنید مثلا:متوجه می شوید یکی از دانش آموزان به کلاس بی توجه است بنابراین در کلاس قدم می زنید و به تدریج به او نزدیک می شوید و در حالی که به سراغ او می روید از دانش آموزانی
مشغول کار کلاسی هستند تعریف میکنید . این کار شما باعث میشود آن دانش آموز به کار کلاسی برگردد.به محض اینکه این کار را کرد به او توجه کرده و از او تعریف کنید.
مرحله چهارم : برای تصحیح رفتار دانش آموزان از آنها سوال کنید.
مرحله پنجم : توصیه های خود را به صورت خصوصی بگویید.
مرحله ششم : اول گفته دانش آموز را تایید کنید بعد اورا به مسیر درست هدایت کنید .
مرحله هفتم : به روشنی قوانین کلاس را به دانش آموزان یاد آوری کنید. در یادآوری این قوانین از عبارت قوانین ما استفاده کنید.
مرحله هشتم : انتخاب روشنی پیش پای دانش آموز بگذارید.
مرحله نهم : طبق توافق نسبت به رفتار نا شایست دانش آموز واکنش نشان بدهید .
مرحله دهم : از شیوه های اخراج از کلاس استفاده کنید.

ملاحظات مربوط به اخراج دانش آموز از کلاس
• مسلما اخراج از کلاس جدی ترین عملی است که بر اساس شرایط کلاس انجام می دهید باید این کار را با احتیاط انجام داد در غیر این صورت تاثیر چندانی نخواهد داشت. تنها موقعیتی که از شیوه های دیگر استفاده نمی شود و مستقیما شیوه اخراج اجرا می شود وقتی است که رفتار یک دانش آموز سلامت همکلاسی هایش را به خطر می اندازد در چنین موردی استفاده از این روش هرگز نشانه ضعف شما نیست بلکه جزئی از برنامه انضباطی شما می باشد.و باید همیشه نکاتی را در این مورد در نظر گرفت.بهترین کار این است که از طریق بحث و گفتگو با تمام معلمان و مسئولین مدرسه به پرسشهای زیر پاسخ داد و روشهای مورد توافق را به کار گرفت.
• چه نوع رفتارهایی اخراج دانش آموز را از کلاس ضروری می کند .آنها را لیست کنید؟
• به هنگام اخراج از چه نوع جمله های باید استفاده کرد؟
• چطور باید دانش آموز را از کلاس بیرون کرد؟
• و دست آخر اینکه : «اگر دانش آموز از کلاس بیرون نرفت چه باید کرد و از چه کسی میتوان کمک گرفت»؟
• دانش آموز پس از اخراج باید کجا برود؟
• نقش کسی که او را پس از اخراج تحویل می گیرد چیست؟
• چه نکاتی باید در پرونده دانش آموز درج شود؟
• به چه کسی باید اخراج دانش آموز را اطلاع داد؟
• و دست آخر اینکه :« اگر مجبور شوید دانش آموزی را مرتب از کلاس بیرون کنید چه باید کرد»؟
اخراج از کلاس اولین پیامد بد رفتاری دانش آموز است. بنابر این نقش معلم پس از اخراج دانش آموز به عنوان کسی که مجری این کار بوده است بسیار حیاتی است.پس از اخراج باید در اولین فرصت با دانش آموز حرف بزنید و
• در مورد اینکه اگر این رفتار بار دیگر تکرار شد چه تصمیم بهتری می شود گرفت با هم صحبت کنید.
• به او نشان بدهید که از او هیچ دلخوری ندارید و جلسه بعد همه چیز مثل روز اول خواهد بود.
• برای جبران کلاسی که از دست داده بر نامه ریزی کنید .
• هر رفتار بهتری که او می تواند در چنین مواقعی داشته باشد به او یاد بدهید .
• ارتباط عادی را با او از سر بگیرید و اگر دلخوری یا ناراحتی پیش آمده آن را رفع کنید .
این نکته نیز بسیار مهم است که اخراج دانش آموز را به والدین او ناظم و مدیر مدرسه هم اطلاع دهید .
مجهز کردن جعبه ابزارمدیریت رفتار دانش آموزان مانند جعبه ابزار است به این معنا که همیشه به یاد داشته باشید برای اداره کلاس در هر موردی همیشه یک راه حل یا یک شیوه ثابت وجود ندارد.این جمله را با خودتان تکرار کنید :وقتی یک روش جواب نمی دهد آن را کنار بگذار و از روش دیگری استفاده کن مثل استفاده از جعبه ابزار.معلمان کارآمد قبل از دست بردن در جعبه ابزارشان ابتدا ویژگی ها و شرایط کلاس را می سنجند و بر اساس آن مناسبترین مهارت یا شیوه عمل را انتخاب می کنند .که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
• به هنگام توصیه به دانش آموزان به جای (لطفا) در اول جمله از واژه (ممنونم )در پایان جمله استفاده کنید.مثال:
رضا (مکث )خودکارت را روی میز بذار وبه من نگاه کن .ممنونم..
وقتی در آخر جمله از واژه (متشکرم ) استفاده می کنید در واقع می گویید ( آنقدر مطمئنم در خواستم را انجام می دهی که از قبل ،از تو تشکر می کنم.)
• پس از اینکه دستور شفاهی قاطع خود را که با (ممنونم ) تمام شده صادر کردید لازم است دیگر گفتگوی انضباطی را ادامه ندهید و در عوض کارهای زیر را انجام دهید : دیگر به دانش آموز نگاه نکنید ، از او دور شوید وبه سایر دانش آموزان بپر دازید، به سراغ دانش آموزانی بروید که کارشان را خوب انجام می دهند و وقت تان را صرف آنها کنید.
• این روش شما که جزء ابزارهای جعبه ابزار مدیریت شماست به معنی نادیده گرفتن رفتار نامناسب نیست بلکه به این معنی است که تصمیم می گیرید:
1- کدام رفتارهای دانش آاموزان را می شود نادیده گرفت و برای چه مدت ؟
2- در چه مواقعی باید آنها را نادیده گرفت؟ (اغلب وقتی همه کلاس متوجه این موضوع می شوند مناسب است.)
• گاهی اوقات وقتی مدام از دانش آموزان بدرفتاری می بینیم وسوسه می شویم عصبانیت و سر خوردگی خود را با سخنرانی کردن خالی کنیم اما باید جلوی این نوع وسوسه ها را بگیریم و خیلی مختصر و مفید حرفمان را بزنیم زیرا دستورهای کوتاه وصریح باعث می شود که دانش آموزان روی موضوع اصلی تمرکز کنند و مشکل را به راحتی تشخیص دهند و بتوانند مشکل را حل کنند.
• با بد رفتاری دانش آموزان مانند اشتباهی که به راحتی قابل اصلاح است برخورد کنید .راه موثر و مسالمت آمیزی که برای این کار وجود دارد این است که به آنها توضیحی کوتاه در باره مشکل بدهید بدون اینکه کسی را مقصر بدانید و سر زنش کنید.
• در صحبت با دانش آموزان به جای فعلهای منفی از فعل های مثبت استفاده کنید.همیشه به جای اینکه به دانش آموز بگویید چه کاری را نکند به او بگویید چه کاری را بکند. (مثال ) احتمال موثر بودن جمله ( رضا از تو می خواهم بگیری بشینی. متشکرم. )به مراتب بیشتر از جمله ( رضا لطفا توی کلاس راه نرو..)
• از دادن اخطارهای مکرر خودداری کنید زیرا با این کار دانش آموزان را تشویق می کنید که پا را از حد خود فراتر بگذارند. مسلما این نوع اخطارها کار ساز نیست: (رضا ! این سومین اخطار نهاییه که دارم به تو می دهم! )
• اگر خطر اینکه دانش آموز با رفتار نامناسبش به خودش یا دیگران صدمه ای وارد کند وجود ندارد اصراری به دنبال کردن فوری توصیه تان نداشته باشید. اگر به دانش آموز فرصت کوتاهی برای این کار بدهید احتمال اینکه بین شما واو بر خوردی پیش بیاید را کاهش می دهید و در عین حال به او اجازه می دهید که در حضور هم کلاسیهایش وجهه خود را حفظ کند.
• وقتی دانش آموزی می گوید :مگه زوره ! یا ( نمی تونی به من زور بگی ! ) بسیاری از معلمان احساس ناتوانی می کنند و تسلیم ندای درونشان می شوند که می گوید : من نمی تونم؟ حالا نشونت می دهم . مسلما پاسخ دادن به این ندای درونی هیچ سودی ندارد و فقط باعث درگیری و برخورد بین معلم و دانش آموز لجوج می شود .واقعیت این است که شما نمی توانید دانش آموزان را وادار به انجام کاری کنید. اما از این واقعیت می توانیم به نفع خودمان استفاده کنیم . به این ترتیب که :«ابتدا گفته آنها را تایید کنیم و بعد بگوییم که انتظار داریم رفتار درستی را که ما توصیه می کنیم انتخاب کنند».
• بعضی دانش آموزان خیلی زود می فهمند که می توان با رفتارهای نامناسب توجه کامل شما را به خودشان جلب کنند. برخی دیگر اگر پس از صحبت در باره رفتار نامناسبشان همچنان آنها را زیر ذره بین بگذارید احساس می کنند مورد تهدید قرار گرفته اند. در هر صورت موثر ترین شیوه این است که توجه تان را هر چه سریع تر از رفتار نامطلوب دانش آموز به چیز دیگری معطوف کنید.
• برای اینکه دانش آموز بتواند رفتارش را متوقف کند و در باره رفتار دیگری فکر و سپس عمل کند به زمان نیاز دارد . اگر برای انجام این فرایند به او فرصت لازم را بدهید احتمال اینکه به توصیه تان عمل کند و رفتار مطلوب را انتخاب کند افزایش
می دهید.
• یکی از عوامل موثر در مدیریت رفتار استفاده از سوالاتی است که بتواند توجه دانش آموز را جلب کند. این پرسشها باعث
می شود که دانش آموز بدون آنکه احساس گناه کند مسئو لیت رفتارش را به عهده بگیرد. به ندرت پیش می آید که دانش آموز به (( چرا ))های شما جواب های با ارزشی بدهند. بهتر است توجه دانش آموزان را با ((چه))پرسیدن به درس برگردانید. مثال: معلم : رضا !می بینم از سر جات بلند شدی . داری چه کار می کنی؟ رضا : هیچی. معلم : الان باید چه کار کنی ؟ رضا: نمی دونم . معلم : باید تمرین شماره دو کتاب را حل کنی تصمیم بگیر ، این تمرین را حل کنی . ممنونم.
دریکی از مناطق آموزش و پرورش از من دعوت شده بود تا درباره نحوه برخورد با مشکلات رفتاری دانش آموزان صحبت کنم. طبق معمول، سئوال هایی برای خودم ایجاد شد، از جمله: یک مشکل چگونه به وجود می آید؟ تعریف  ما از مشکل چیست؟ آیا نباید علل ایجاد مشکل و درمان آن، به صورت چند عاملی تحلیل شود؟ آیا یک یا دو نفر در مدرسه می توانند از پس همه مشکلات دانش آموزان برآیند؟ مدارس ما چه امکانات، ابزارها و تخصص هایی برای مواجهه با
انواع مشکلات دانش آموزان دارند؟
 اگر چه ما عادت داریم دنبال پاسخ های راحت بگردیم و اگرچه همه توقع راهکارهای کاربردی دارند؛ ولی به نظر نمی رسد موضوع به همین سادگی باشد. اگر موضوع «مشکلات رفتاری دانش آموزان» را از زاویه روان شناختی فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، به ابعاد جدید و احتمالاً راه حل های عملی و منطقی تری خواهیم رسید.
نباید انکار کرد که در مدارس ما، اعم از ابتدایی و راهنمایی و متوسطه، تدبیر مشخص و واقع بینانه ای برای مواجهه با آنچه که مشکلات رفتاری دانش آموزان نامیده می شود وجود ندارد. نظام مشاوره ای دوره متوسطه به دلایل زیادی کارآمدی لازم را ندارد. در دوره های ابتدایی و راهنمایی، هم مشاوره پیش بینی نشده است و هم از کسانی توقع مشکل گشایی می رود که خود چندین کاره اند. در مدارس غیرانتفاعی، بحث مشاوره، داستان خاص خود را دارد. هسته های مشاوره ادارات آموزش و پرورش، مراکز مشاوره وابسته به انجمن اولیا و مربیان و سایر عواملی که به نوعی در موضوع دخیل هستند، شاید توفیق های موردی و جزیی داشته باشند اما اثرگذاری آنها گسترده نیست. همه این ضعف ها و ناکارآمدی ها، ناشی از نگرش های تک بعدی و عدم توجه به بستر و میدانی است که مشکلات در آن روی می دهند.
اگر از من بپرسند که «چگونه می توان با مشکلات رفتاری دانش آموزان برخورد کرد؟» ، بلافاصله سئوال می کنم که: «چه کسی» ، «با چه نگرشی» ، «با چه توانایی هایی» ، «با چه امکانات و ابزارهایی» و «در چه شرایطی» می خواهد به مشکل گشایی در مدرسه بپردازد. برای حل مشکلات رفتاری دانش آموزان، چه به صورت فردی و چه صورت تیمی اقدام کنیم در هر حال، باید به این نکات توجه داشته باشیم:
۱- آمادگی شخصیتی و روانی فردی که می خواهد با مشکلات دانش آموزان و احتمالاً والدین و معلمان مواجه شود چقدر است؟
۲- صلاحیت های شخصیتی و تخصصی فرد در چه حد است؟
۳- نگرش او به دانش آموزان و به طور کلی، به انسان ها و مشکلاتشان چگونه است؟
۴- چه تعریفی برای مشکل دارد و چه اولویتی برای مشکلات قایل است؟
۵- تا چه اندازه با وظایف خود و به خصوص محدوده دخالت در مشکلات دیگران، آشنا است؟
 سئوال های فوق، بیشتر بر فرد یا افرادی تمرکز دارد که به طور مستقیم با مشکلات دانش آموزان سرکار داشته و قصد بهبود و ترمیم اوضاع را دارند. البته نباید از نظر دور داشت که در همین حدی که از مشکلات دانش آموزان صحبت می کنیم کاری به حوزه های تخصصی مانند روان شناسی بالینی، مشاوره و روانپزشکی نداریم. مدارس به این موضوع توجه کنند که در بحث «مشکلات رفتاری دانش آموزان» ، دو حیطه مشخص باید کاملاً تفکیک شود:
اول- زمانی نگاه ما به موضوع کلی بوده و شامل دخالت ها در حد راهنمایی است. ممکن است مدیر، معاون و یا معلم، به دانش آموزی که مرتکب دروغگویی شده، تذکری بدهد، نصیحتی بکند یک دو جلسه با او به گفت وگو بپردازد و یا مدتی،  رفتارش را زیر نظر داشته باشد؛ این نمونه ای از مواجهه با مشکلات کلی است.
دوم- زمانی هم با موضوعی تخصصی و ویژه مواجهیم؛ دانش آموزی که اضطراب یا وسواس دارد، نمی تواند غرایز جنسی اش را کنترل کند، پرخاشگر است، با خانواده و دیگران سر ناسازگاری دارد، به مواد مخدر آلوده شده است و... اینها مسایلی هستند که هم شناخت عوامل و هم بهبود و درمان آن، نیاز به دانش تخصصی و مسئولیت حرفه ای دارد.
  ساده اندیشی است که در یک مدرسه، مدیر یا معاون یا مربی تربیتی و یا معلم، بخواهند بدون بهره مندی از دانش تخصصی، ابزارها و امکانات، توانایی شناخت شرایط، به حل مشکل یا مشکلات اقدام کنند. اشتباه است که تصور کنیم «باید کاری کرد» و به خود اجازه دخالت در هر نوع مشکلی را بدهیم. رفتارهای ناشیانه، متفرقه، غیرمنسجم و تک بعدی در مواجهه با مشکلات رفتاری دانش آموزان، حتی اگر به نتایجی محدود منجر شود، می تواند مخاطراتی هم به همراه داشته باشد.
مدیریت فرهنگی
بدون تعارف، مدیران مدارس  مدیران فرهنگی نیستند. آنها بیشتر مدیرانی اجرایی و اداری هستند. حتی تلقی مدیریت آموزشی، بدون داشتن نگاه فرهنگی به مدرسه، چندان صحیح به نظر نمی رسد.
روشن ترین تصویری که می توان از مدرسه امروز ارایه داد، تصور آن چون یک اجتماع است. اجتماع مبنای تجربه انسانی و هویت «خود» چون موجودی اجتماعی است. این هویت خود به خود و به تنهایی شکل نگرفته است، بلکه در تشکیل آن تجربه «دیگری» بسیار جدی است.
                برای این که مدرسه ای تبدیل به اجتماع شود: ۱) باید نیروهای انسانی، دیدگاهی مشترک درباره رشد و شکوفایی انسان اتخاذ کنند ۲) این دیدگاه باید نگاهی متمایز به «تربیت خوب» بیافریند، ۳) چنین نگاهی به تربیت باید فعالیت های دسته جمعی و مبتنی بر همکاری پدید آورد و بالاخره ۴) با درگیر شدن در این فعالیت های مشترک، هدف های واحدی پیگیری شود. این تصویر از مدرسه، مشابه یک ارکستر است. در ارکستر هدف های مشترکی تعقیب می شود و درک مشترک وجود دارد.(۱)
 صرف نظر از تعاریفی که برای فرهنگ وجود دارد، منظور از «مدیریت فرهنگی» در مدرسه مدیریتی است که به ارزش های انسانی، اعتقادات، گرایش ها، مهارت های زندگی، آداب و رسوم، معیارهای رفتاری جامعه و قوانین و مقررات توجه دارد. در مدیریت فرهنگی، بیش از آن که مشکل یا مشکلات، دانش آموز یا دانش آموزان خاصی مطرح باشد، بر هدایت رفتار همه دانش آموزان و آموختن راه و روش زندگی به آنان تمرکز می شود. در مجموع، مدیریت فرهنگی، با سبک زندگی افراد سروکار دارد.(۲) در مدیریت فرهنگی، دین، تاریخ، علم، ادبیات و هنر جایگاهی مهم دارند. به این ترتیب، مدیریت فرهنگی سعی دارد در مدرسه شرایطی همچون اجتماع فراهم آورد تا دانش آموزان با آنچه در شرایط واقعی زندگی جریان دارد آشنا شوند.

مشکلات رفتاری دانش آموزان از زاویه دید مدیریتی
براین اساس، مواجهه با مشکلات رفتاری دانش آموزان با نگرش مدیریت فرهنگی، مستلزم فرایندی است که در ادامه به توصیف آن می پردازیم.
۱- سیاست های فرهنگی مدرسه
هر مدرسه به عنوان نمادی از اجتماع و همچنین با توجه به فضای منطقه ای و مکانی، بستر فرهنگی خاص خود را دارد. براین اساس، هرگونه تحلیلی درباره مسایل مدرسه، نیازمند شناخت این بستر است؛ این نکته ای است که کمتر به آن توجه می کنیم. همه مدارس درباره مسایل خود، به خصوص آن بخش از مسایل که مشکل و مشکل ساز تلقی می شوند دنبال راه حل و راهکار- البته از نوع کاربردی- می گردند. همه می پرسند: «چه باید کرد؟» بدون آن که توجه داشته باشند «در چه شرایطی؟». مدرسه، همانند اجتماع باید سیاست های فرهنگی داشته باشد و در این سیاستگذاری، نه فقط در باره مشکلات رفتاری دانش آموزان، بلکه برای همه موارد، تدابیر لازم را پیش بینی کند. سیاستگذاری فرهنگی در مدرسه، مبتنی بر شناخت هایی چون: موقعیت شناسی، شناخت خرده فرهنگ منطقه و محله ای که مدرسه در آن قرار دارد، شناخت آسیب ها و آشنایی با روان شناسی اجتماعی و سایر دانش های مرتبط است.
مدرسه در سیاست های فرهنگی خود باید مشخص کند که برای موارد زیر چه برنامه ها و تدابیری دارد:
- بهداشت روانی در مدرسه (برای همه دانش آموزان و معلمان).
- تطبیق آموزش های مدرسه ای با شرایط واقعی اجتماع (برای دانش آموزان و والدین).
- تقویت روحیه مشارکت و همکاری (برای همه اعم از دانش آموزان، معلمان و والدین).
- آموزش مهارت های زندگی (برای دانش آموزان)
- معرفی فرهنگ، ارزش های انسانی، ادبیات، هنر و تاریخ نظام اجتماعی.
- انتقال فرهنگی از طریق جهت گیری مشخص در برنامه های مربوط به آداب و رسوم، اعتقادات و ارزش ها
مدیریت کلاس در مقابل یادگیری فعال
کودکان فراگیرندگان فعالی هستند.آگاهی از این امر باید برای مربیان تربیت بدنی کمی آسودگی فراهم آورد
با این وجود اگر فعالیتهای جسمانی به عنوان رفتار اولیه ای که کودکان فرا میگیرند شناخته شود به نظر میرسد که تربیت بدنی با طبیعت کودکان متناسب است . گاهی مدرسه این ویژگی مهم کودک را نادیده میگیرد . محدودیت هایی که بر سر راه تحرک کودکان یا شرکت فعالانه در طول دوره کلاس قرار گرفته در خور توجه می باشد . طرح معمول اجرای یک کلاس تربیت بدنی را در نظر بگیرید
کودکان به آرامی به درون سالن ورزشی قدم میگذارند 
آنها خودشان را در صفهای تیمی یا اشکال استاندارد دیگر نظم می دهند
آنها دست به سینه و با نگاه به معلم خود آرام و ساکت می نشینند
آنها به آرامی به دستورات معلم گوش می دهند
آنها در واکنش به توصیه های معلم حرکت می کنند
وقتی معلم به کودکان می گوید وسایل را سر جایشان بگذارند و به آرامی و به صف سالن را ترک کنند زمان پایان کلاس فرا رسیده است
برای بیشتر معلم ها این شرایط کلاس خیلی خوب را به تصویر می کشد . با این وجود اولین نگرانی معلمان جدید ( همانند بسیاری از معلمان با تجربه ) مدیریت کلاس است . همچنین مدیران و والدین توقع دارند معلمان کنترل کلاسهایشان را به دست گیرند .
بارزترین نشانه مدیریت موثر کلاس زمانی است که بچه ها تکالیف تعیین شده معلم را به آرامی تمرین می کنند . هر چند که سرو صدا و بی نظمی پیشنهاد نمی شود اما معلم ممکن است هنوز نگران باشد که وسایل و زمان لازم برای به دست آوردن چنین کلاسی تلف شده است
مشکلاتی در مدیریت کلاس اغلب در آموزش پیش دبستانی وجود دارد . تاکید بر یادگیری مستقیم از معلم در یک محیط محدود، شور و نشاط و توسعه یادگیری در کلاس را از بین می برد . در یک محیط بازی بچه ها به یادگیری ترغیب می شوند . آنها به نوبت طرحهای بازی را برای همدیگر توضیح می دهند و با توجه به تواناییهای فزاینده خود به حل کردن مسايل پیچیده و تصمیم گیری مشغول می شوند . در محیط مدرسه سنتی علایق و عقاید کودکان در مقایسه با علایق و عقاید معلمان کمتر مورد تایید قرار می گیرد . چنین تمهیدات یک جانبه ای در بین کودکان ممکن است به خاتمه زود هنگام پاره ای از نقش آنها (به عنوان دانش آموز و یکی از ارکان مدرسه ) منجر شود 
همچنین در مدت زمانی که صرف می شود استاندارد رفتاری تحت فرمان معلم ، مورد قبول واقع شود،  فرصت یادگیری به هدر میرود . مدت زمانی را در نظر بگیرید که در کلاسهای زیادی به انتظار پیروی از یک استاندارد رفتاری صرف می گردد . مانند مدت زمان تشکیل یک صف مستقیم، ساکت نشستن ، وسایل را بی حرکت نگه داشتن یا نگاه کردن به معلم .  بسیاری از معلمان توجیه می کنند که دانش آموزان به این موقعیتها نیاز دارند تا کنترل خود را بیاموزند . متاسفانه در بعضی از این محیط ها آنها حتی تغییر ظاهری بسیار کمی را در رفتارشان به کار می بندند  .
در نهایت تاکید بر مدیریت در دوران پیش دبستانی نا بجا می باشد زیرا از نظر توسعه نا مناسب است . کودکان فقط فراگیران فعال نیستند ، آنها به سبب قدرت استدلال بسیار بالا موجودات فعالی هستند . پیاژه در نظر یه خود استدلال می کند که کودکان از طریق شنوایی و تفکر چقدر می توانند یاد بگیرند . مرحله (تفکر قبل از عمل ) نشان می دهد که کودکان از 6 یا 7 سالگی شکل دادن تصاویری را در مغزشان شروع می کنند . به عبارت دیگر ، توانایی کودک برای شکل دادن یک طرح منطقی برای تحرک کاملا محدود می باشد . از این رو ، او به تحرک و فعالیتهای دستکاری جسمانی به عنوان یک ویژگی آموزشی نیاز دارد. علاوه بر این ، تمایل به موفقیت یا رقابت ، کودکان را به انطباق و وفق دادن اطلاعات ادراکی سوق می دهد همان طور که فعالانه در یادگیری یک وظیفه شرکت می کنند . بنابراین در حالی که دانش آموزان فعالانه به تمرین مهارت درگیرند ، ارايه اطلاعات قبل از مشارکت ممکن است به اندازه آموزش (به عنوان عامل تقویت کننده ) مفید نباشد . علاوه بر این ، در نظر بگیرید که کودکان قابلیت زیادی برای یادگیری از یکدیگر دارند . به یقین تمرین بی سر و صدا با کاهش بازخوردها از سوی همسن و سالانشان مانع یادگیری آنان از دیگران می شود .
همچنین فرصتهای حل کردن مشکلات همسن و سالان نیز از این طریق حذف می گردد منبع:ماه نامه زیور ورزش
علل بی نظمی دانش آموزان در کلاس درس و شیوه های برخورد با آن
بسیاری از معلمان و حتی مدیـران مـدارس از دانش آموزانی که به اعتقاد آن ها شلوغ هستند و رفتارهای نا خواسته و نا مناسبی از خود بروز می دهند و به این ترتیب نظم و انضباط مدرسه و کلاس درس را دچار اخلال می کنند گله دارند . هر کدام از این افراد واکنش های متفاوتی در مقابل این نوع دانش آموزان از خود نشان می دهند و تصمیم گیری ها ی آنان در این زمینه هم متفاوت است . معمول ترین و آشکار ترین این تصــمیـم گیـری ها  برای کاهش یا از بین رفــتن بی نظمی ، گرفتن تعهد کتبی از دانش آموزان و در صورت تکرار از والدین آنان ، تهدید به تنبیه و حتی عملی کردن آن و در نهایت اخراج موقتی از کلاس و مدرسه است . از این رو ،  نگارش این مقاله و مطالعه ی آن ،  به معلمان و مدیران کمک می کند تا تصمیمات آگاهانه تری بگیرند .
در زمــینه ی بی نظــمی دانــش آمــوزان در کـلاس درس ، معلمان بایــد به سه سوال پاسخ دهند :
1)علل و عوامل بی نظمی دانش آموزان کدام اند ؟
2)چگونه می‌توان از بروز و ظهور رفتار های نا مناسب دانش آموزان ، که نظم و انضبــاط را به مخاطره مي اندازند ،  پیشگیری کرد ؟
3)به هنگام وقوع رفتار های نا مطلوب دانش آموزان ، چه باید کرد ؟
برای پاسخ دادن به این سوال هــا به عــبارت دیــگــر ،  شنا سایی علل و عوامل بی نظمی دانش آموزان در مجموعه عامل های متعدد  ،  باید زیر مجموعه ای از عوامل کشف شوند تا با ارائه ی راه کار های کاربردی برای از بین بردن یا کاهش آن ها ، تغییرات مناسب و مثبت در کیفیت نظم و انضباط مدرسه ایجاد شود. در این ارتباط ، کارگاهی با حضور عده ای از معلمان با تجربه در مراکز تربیت معلم یاسوج برگزار شد . حاصل چند جلسه بارش مغزی در این کار گاه برای پاسخ به سوال
های یاد شده ،  بررسی شد . سپس با اندکی دخل و تصرف و تغییر در دید گاه های افراد  ،  این مقاله برای استفاده ی معلمان و مدیران مدارس و دست اندر کاران تعلیم و تربیت تهیه و تنظیم شد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

توصیه های بهداشتی

بازديد: 109

مقدمه:
آنچه در حیات انسانی حائز اهمیت است نیاز به همزیستی با یکدیگر و روابط انسانی است . روابط انسانی موهبتی است که در انسان به ودیعه گذاشته شده تا بتوانند یکدیگر را درک کنند و با هم زندگی کنند . روابط انسانی سرمنشأ رفع همه نیازهای انسانی است . در سایه ی روابط انسانی روان انسان ، تلطیف می یابد ، استعدادش می شکفد و به بار می نشیند .
تعلیم ، تغییر در رفتار است و مدرسه جولانگاه تغییر و تبدیل است . پایه و اساس تغییر هم عشق و محبت است که در روابط انسانی محقق می گردد . تا مدیر با معلم ، مدیر با دانش آموز ، مدیر با اولیاء و … رابطه برقرار نکند چگونه می تواند احساسات و عواطف خود را بدانها منتقل کند و موجب تغییر گردد ؟
از عوامل مهمی که بر روابط انسانی در آموزشگاه اثری غیر قابل انکار دارد شرایط و جو حاکم بر مدرسه است و مدیر به عنوان هماهنگ کننده ، در ایجاد جو مسئولیتی سنگین تر دارد . 
روابط انسانی :
روابط انسانی به مطالعه راه های ایجاد زمینه ها و شرایط مناسب برای زندگی و رشد افراد می پردازد . محیط و شرایط مناسب به وضعیت و یا موقعیتی اطلاق می شود که در آن افراد بتوانند از طریق دست یافتن به نیاز های منطقی خود رشد کنند ، رشدی که در راستای فطرت آن ها ست . در نهایت ، استعداد و توانایی های بالقوه آنان را شکوفا می کند به طوری که با ویژگی های موجود زنده سازگاری داشته باشد
رابطه حسنه :
 رابطه ی مثبت و هدفداری که با درک متقابل نیازها ، احساسات و عواطف یکدیگر با هم در تعامل بوده و از این رابطه نوعی احساس رضایت و خرسندی در افراد ایجاد  می شود .
درک احساسات و بیان و انتقال آن دروازه ی برقراری رابطه انسانی است . چه بسا انسانهای خوش قلبی که توانایی بیان و انتقال احساسات خود را به دیگر افراد ندارند و در عوض انسانهای متظاهری که با بیان احساسات خود در برقراری رابطه موفق هستند .
بنابراین سنگ زیر بنای ایجاد روابط حسنه در یک محیط آموزشی ، شناخت نیازها و احساسات افراد و توانایی برای بیان احساسات متقابل و انتقال آن به افراد است . مدیر برای ایجاد جوی مثبت باید احساسات و عواطف افرادی که با آنها در ارتباط است را بشناسد و در روابط خود ، توجه لازم به آن احساسات را داشته باشد .   
 
اصول مهم درایجاد روابط حسنه از سوی مدیر مدرسه : 
1- مدیر باید سعی کند پس از شناسایی احساسات خود ، احساسا ت منفی و متعارض (احساس منفی مانند : احساس ترس ، گناه ، رنج ، پوچی ، عدم اعتماد ، دشمنی ، عدم پذیرش و احساس متعارض حالتی که فرد نمی تواند افکار و احساسات خود را یک سویه سازد . مانند : شادی و غم ، رضایت و عدم رضایت و غیره) خود را به طریق منطقی از بین ببرد و احساسات مثبت (مانند : امنیت ، شادی ، پذیرش ، اعتماد به نفس ، ارزشمندی ، محبت ، حق شناسی) را جایگزین آنها سازد و این اصل را بکار گیرد که تا «من» نگرش و احساس مثبتی به دیگران نداشته باشم نمی توانم با آنان رابطه برقرار کنم (اصل داشتن نگرش مثبت) .
2- مدیر باید به این اصل اعتقاد داشته باشد که انسانها در شرایط عادی و معمولی احساسات و عواطف خود را به همان شکلی به او منتقل می کنند که مدیر احساسات و عواطفش را به آنان منتقل کرده است (اصل تعادل مبادله) .
3- مدیر باید توانایی بروز یا توقف انتقال عواطف و احساساتش را آن گونه که بهترین نتیجه را بتواند بگیرد داشته باشد  (اصل کنترل احساسات و عواطف) .
4- مدیر باید بتواند با بهره گیری از الفاظ ، کلمات ، جملات ، حرکات ، ایما و اشاره احساسات و عواطف خود را توصیف کند به طوری که طرف مقابل عواطف و احساسات مثبت مدیر را به خوبی درک کند . داشتن روحی لطیف و ستایشگر نسبت به انسان ها و همه مظاهر خلقت ، در تحقق این امر کمک می کند (اصل انتقال عواطف و احساسات) .
 
قوانین و فنون کلی در روابط حسنه :
قانون اول : با دیگران آن چنان رفتار کنید که مایلید با شما رفتار کنند .
انتظار گوش دادن ، بررسی مشکل ، رفتاری مناسب همراه با کرامت ، اغماض ، حداقل انتظاری است که در روابط انسان ها وجود دارد .
 
 قانون دوم : قانون ناگزیری (چاره نداشتن)
 انسان الزاماً نمی تواند همه چیز را به همان شکلی که خود می خواهد داشته باشد و یا آن را به هر شکلی که می خواهد تغییر دهد . با رعایت این قانون بجای گریز و فرار از امر ناخواسته بهتر است بگوئیم که چگونه می توان با وضعیت موجود ساخت و با او زندگی کرد و بالاخره چگونه می شود از او چیزی بهتر ساخت ؟
 
قانون سوم : قانون دوری از جدال و ستیزه
جدال و ستیزه حتی درگیری لفظی سبب از دست دادن حرمت ، ارزش و احترام هر دو طرف مجادله می شود که به سادگی نمی توان آن را جبران کرد . مدیر نباید در هیچ موردی اهمیت و ارزش خود را طوری دستخوش تهدید قرار دهد که ناچار شود برای حفظ آن با طرف مخالف به ستیز برخیزد . زیرا عاقبت الامر وضعی برای هر دو طرف بوجود می آید که عقب نشینی بدون از دست دادن احترام برای هیچ یک میسر نخواهد بود .
 
الف  ـ عوامل ایجاد و تحکیم روابط انسانی از دیدگاه کیمبل :
- ایجاد جو اعتماد و اطمینان ، دوستی و محبتwww.zibaweb.com
- احساس آزادی بیان ، افکار و عقاید ، احساس تعلق به مدرسه
- راز داری مدیر ، اغماض از بعضی از خطاها
- رعایت عدالت در رفتار (تشویق و تنبیه) ، رعایت ادب و نزاکت ، طرز سخن گفتن
- احترام به افکار و احساسات فرد و شناخت احساسات و انعکاس درک احساس ، حفظ خونسردی و متانت در مسائل بحرانی ، مخصوصاً بحث های عاطفی
- از صمیم دل دلسوزی کردن ، سعی و کوشش برای بر آوردن نیازها و رفع گرفتاری های افراد
- برقرارکردن روابط غیر رسمی و صمیمی بر مبنای نقاط مشترک
- ایجاد محیط برای بروز و پرورش استعدادها و شکوفایی آنها
- کاربرد به جا و به موقع از قدرت و اختیار و دوری از افراط و تفریط در کاربرد آنها
- توانایی خود را به جای دیگران قرار دادن و درک مشکلات و مسائل از دید طرف مقابل 
ب ـ علایم و نشانه های وجود اختلال در روابط انسانی :
- وجود بی نظمی و لاابالی گری ، عدم توجه و یا سرپیچی از قوانین و دستورات اداری
- وجود بی تفاوتی نسبت به مدیر ، پیدایش گروه های مختلف با دید و نظرات متعارض
- عدم هماهنگی بین افراد مدرسه در رابطه با اهداف سازمان
- دلیل تراشی های بی مورد کارکنان ، وجود اشتباهات ، ضایعات ، حوادث در محیط کار
- وجود غیبت های غیر ضروری با تمسک به قوانین و یا تمارض ، افزایش نقل و انتقالات بی مورد
- عدم اعتماد نسبت به سازمان و مدیریت در مورد خیر خواهی نسبت به کارکنان
- وجود تملق ، چاپلوسی ، مبالغه و تظاهر ، وجود احساس خستگی و کسالت و عدم رغبت بین کارکنان
- وجود ترس از تنبیهات بزرگ و غیر منطقی به دلیل اشتباهی کوچک و غیرعمدی
- وجود دوگانگی در گفتار و کردار ، وجود غیبت و نفاق و رفتار منافقانه
- وجود گلایه بین کارمندان و کارکنان از مدیریت
- احساس عدم امنیت شغلی ، احساس عدم تعلق فرد به سازمان و سازمان به فرد
- احساس بی اهمیت بودن در سازمان و مؤثر نبودن و عدم مشارکت در تصمیمات
از اساسی ترین کارهای مدیر در راستای ایجاد جوی سالم و شرایطی مناسب ، ایجاد احساس خوشحالی و رضایت خاطر در معلمین (کارکنان) ، دانش آموزان و اولیا است .
 
راه ایجاد رابطه حسنه با معلمین (کارکنان) :
در این جهت توجه مدیر به موارد زیر معطوف می گردد :
 احترام به شخصیت و افکار معلمین با تشکیل جلسات جهت بیان ایده و نظرات و جلب مشارکت آنان و تشویق آنها به فعالیت های اجتماعی در راستای ایجاد روابط نزدیک ، صمیمی و دوستانه . داشتن رفتار مناسب (با وقار ، متین و سنجیده در حد شأن جو تربیتی مدرسه و مورد قبول) ، توجه به مشکلات آنان و تلاش برای رفع مشکلات
 
راه ایجاد رابطه حسنه با دانش آموزان :
احترام به شخصیت دانش آموز به نحوی که در دانش آموز احساس تعلق و پذیرفته شدن ایجاد گردد . با هر دانش آموز منصفانه و عادلانه رفتار شود . دانش آموز احساس کند که مدیر و معلمان دوستان او هستند . دانش آموز بداند که احساسات و توانایی هایش مورد توجه مدرسه است .
 
راه ایجاد رابطه حسنه با اولیا :
مدیر با شناخت ارزش و نقش خانواده در شکوفائی استعدادها ، تربیت ، آموزش و چگونگی ارتباط آنها با مدرسه زیربنایی ترین گام را در ایجاد رابطه حسنه با اولیا بر می دارد . مدیر با شناخت ویژگی ها و خصوصیات اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاقی و فرهنگی جامعه و خانواده در جلب مشارکت اولیا ، با شرکت دادن آنان در وظایف ، مسئولیت ها و عملیات تلاش کند به طوری که نتیجه آن ، احساس تعلق و مؤثر بودن باشد . www.zibaweb.com
در این مسیر نیز باید کلید اصلی ارتباط و حلقه اتصال خانه و مدرسه یعنی دانش آموز را دریافت . مدیر باید بداند که اصل اساسی استحکام رابطه با اولیا بر پایه پیوند های روانی ، عاطفی و فکری است . بیان احساسات مثبت و سازنده و دلسوزی نسبت به سر نوشت دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در اولیا نسبت به مدیریت و مدرسه راهی مؤثر در برقراری روابط انسانی است .
يكي از عوامل موفقيت بچه‌ها در مدرسه، وجود ارتباط سودمند بين والدين و معلم فرزندشان است كه معمولا توجه زيادي به اين رابطه نمي‌شود، اما مي‌توان با توجه به چند نكته، كيفيت ارتباط بين والدين و معلم را بهبود بخشيد.
تأثير اين امر خود را در بهبود كارايي دانش‌آموز در مدرسه نشان مي‌دهد. نگرش درست و روحيه همكاري، شرط لازم براي وجود اين ارتباط است. كارشناسان آموزشي معتقدند والدين بايد با اين ذهنيت به اين مسئله بپردازند كه هدف آنان و معلمان يكسان است.
برنامه‌ريزى آموزش بهداشت در مدارس


بيان يک طرح کلى و جامع براى مسائل آموزش بهداشت مدارس کارى مشکل است. چون تنوع پديده‌ها و مطالب بهداشتى به نسبت تنوع و وسعت فرآيند‌هاى حياتي، گسترده و رنگارنگ است. حالات مختلف و مشکلات زندگي، نيازها و دگرگونى‌هاى آن در ارتباط با مسائل هيجاني، عاطفي، جنسي، رشد و تکامل فيزيکى - روانى و ساير پديده‌هاى زيستي، هر يک به نحوى و از ديدگاهى مى‌تواند سرفصل آموزش بهداشت مدارس باشد.

برنامه‌ها بايد با ميزان درک و فهم دانش‌آموز متناسب باشد و براى تجسم بخشيدن و چاشنى‌دادن به بيان که طبع لطيف دانش‌آموز را به خود متوجه کند کوشش بيشتر شود و براى اينکه مطلب مشخص‌تر و به ذهن نزديک‌تر آيد مثال‌هايى ذکر شود. اينها روش‌ها و تمهيداتى است که از طريق آن مى‌توان آموزش بهداشت را بيشتر مورد استفاده قرار داد که خود مستلزم آگاهي، مهارت، ابتکار و ذوق شخصى يا اشراف فرد آموزش‌دهنده نسبت به اين‌گونه مسائل است تا موفق شود يک مطلب ذهنى و کم محتواى عينى را چنان تجسم و نمود بخشد تا بتواند به ذهن دانش‌آموز رسوخ و نفوذ کند و در زندگى وى مؤثر و مثمر شود. موضوع مهم ديگر اينکه، تعيين و پيشنهاد يک برنامه کلى آموزش بهداشت براى همه کشورها به همان اندازه بى‌معنا است که ساختن و عرضه‌کردن فقط يک مدل خانه براى مردم مختلف جهان، زيرا:

۱. مسائل و مشکلات بهداشتى از کشورى به کشور ديگر فرق مى‌کند.

۲. سازمان و سيستم مدارس کشورها با هم متفاوت است.

۳. زمينه‌هاى فرهنگي، سنتي، اجتماعي، عادات و رسوم و اعتقادات و مذاهب کشورها به‌نحو بارزى گوناگون و ناهمسان است.

۴. سرويس‌هاى بهداشت عمومى کشورها مختلف است.

۵. وجود و تعداد آموزش‌‌دهندگان مجرب و خبره مسائل بهداشتى در کشورها يکسان نيست.

لذا برنامه آموزش بهداشت مدارس بايد با توجه کامل به فرهنگ و آداب و رسوم افراد و بر اساس مسائل زير طرح و عرضه شود:

- درک معيارهاى کلى که بيشتر مورد نياز آموزش است.

- به دست آوردن معيارهائى که بيشتر بتواند آموزش بهداشت را مفيد و مثمر سازد.

- ارزيابى مسائل آموزش داده شده با برنامه‌ريزى سازمان يافته.




معيارهائى که بيشتر مى‌تواند نياز آموزش‌هاى بهداشتى دانش‌آموزان را مشخص کند عبارتند از:

۱. پرسش از دانش‌آموزان در زمينه نيازهاى بهداشتى آنان.

۲. مصاحبه با دانش‌آموزان براى آگاه‌‌شدن از نقطه‌نظرها و مشکلات بهداشتى آنان.

۳. اعترافات ضمنى دانش‌آموزان در زمينه بيان مشکلات زندگى و مسائل فردى خود.

۴. به دست آوردن عقايد و نظريات دانش‌آموزانى که در برنامه آموزش‌هاى بهداشتى دوره‌هاى قبل بوده‌اند.

۵. بررسى و ارزيابى ميزان سلامتى و يا ناسلامتى دو گروه دانش‌آموز، آموزش بهداشت ديده و نديده.

۶. مراجعه به منزل دانش‌آموز و شناخت مشکلات بهداشتى آنان در خانه.

تعریف اخلاق و تربیت دانش آوزان
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
       خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
       ویژگیهای شخصیت خلاق
       دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
  هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_  کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
   هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
 1:  ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
 2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
 3:  به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
  4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
 می کند.
5 :  معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
 6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
 7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
 8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
 9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
 10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
  دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
*ویژگی های معلم  پرورش دهنده ی خلاقیت
اصول پرورش خلاقیت در کلاس درس
  عوامل ، اصول و روش های زیادی وجود دارد که می تواند مستقیماً کیفیت آموزش های معلم را بهبود بخشیده و بازدهی فعالیت های یاددهی _ یادگیری را در زمینه ی خلاقیت افزایش دهد. در این قسمت مهم ترین اصول و روش هایی که در این مورد وجود دارد و می تواند در فرایند رشد خلاقیت نقش تسهیل کننده و تسریع کننده داشته باشد ، بیان می گردد:
1: دانش آموزان خود را به تناسب رفتارها ، فعالیت ها و دستاوردهای خلاق آن ها مورد تشویق قرار دهید.
2: به دانش آموزان خود بیاموزید که نسبت به ایده ها و افکار خود حساس باشند و آن ها را یادداشت کنند.
3: به عنوان معلم شخصاً به فعالیت های خلاق علاقه نشان دهید و با دانش آموزان خود در انجام تمرینات خلاقیت مشارکت نمایید.
4: در مورد ماهیت خلاقیت و مفاهیم آن ، به دانش آموزان اطلاعات لازم را بدهید.
5: در کلاس خود تا حد امکان از وسایل و روش های آموزشی دیداری _ شنیداری استفاده کنید.
6: برای تخیلات و افکار نو دانش آموزان ارزش و احترامی ویژه قائل باشید.
7: در کلاس خود فضایی برای ابراز شوخ طبعی پدید آورید و این حس را در خود و دانش آموزان خود فعال نگاه دارید.
8: به دانش آموزان بیاموزید که افکار و رفتارهای خود را بیش از حد مورد قضاوت و ارزش یابی قرار ندهند.
9: با دانش آموزان خود از روش پرسش و پاسخ استفاده کنید و آن ها را به پرسیدن سوالاتشان ترغیب نمایید.
10: آن ها را عادت دهید که برای حل مسایل ، همواره راه های متعددی را جست و جو کنند.
11: تفاوت های فردی میان دانش آموزان را در نظر داشته باشید و به فردیت هر یک از آن ها احترام بگذارید.
12: تا حد امکان به دانش آموزان امنیت و آزادی عمل بدهید و از وضع مقررات خشک و محدود کننده در کلاس خودداری کنید.
13: دانش آوزان را به دست کاری و تغییر عقاید و اشیا تشویق کنید .
14: آن ها را به مطالعه و کسب اطلاعات در زمینه های مختلف ترغیب نمایید.
15: اهمیت خلاقیت و آثار و نتایج ارزشمند تفکر خلاق را برای آن ها تبیین کنید.
16: آن ها را با زندگی نامه های افراد خلاق تاریخ آشنا نمایید.
17: دانش آموزان خود را با مسائل حل نشده روبه رو کنید و از آن ها حل های جدید بخواهید.
معلم دوست دار خلاقیت:هیچ چیز برایم جذاب تر از گوش دادن به ایده های عجیب و غریب دانش آموزانم نیست ؛ به ویژه هنگامی که با هیجان و آب و تاب در مورد آن صحبت می کنند
ویژگی های معلم پرورش دهنده ی خلاقیت
   مربی یا معلمی که می خواهد یک کلاس ویژه ی پرورش خلاقیت را اداره کند و یا این که علاقه مند است در جریان تدریس روزمره ی خود به طور جدی پرورش خلافیت دانش آموزان را هم مد نظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش های ویژه ای که با ماهیت و فرایند خلاقیت مناسبت دارد ، برخوردار باشد ، مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد . البته یک چنین معلمی حتماً لازم نیست که خودش فردی بسیار خلاق باشد، اما اگر چنان چه شخصاً از مهارت های اساسی خلاقیت برخوردار باشد و بتواند عملاً از آن ها استفاده کند .
برخی از ویژگی های معلم علاقه مند به خلاقیت که داشتن آن ها به بازدهی بیش تر کلاس و تدریس او می انجامد :
1: فردی انتقاد پذیر باشد .
2: تحمل عقاید نو دانش آموزان را داشته باشد .
3: از صبر و تحمل بالایی برخوردار باشد.
4: به تفاوت های فردی و منحصر به فرد بودن تک تک دانش آموزان اعتقاد داشته باشد.
5: از انگیزه ای قوی برخوردار باشد.
6: پذیرایی ایده ها و نظرات غیر عادی دانش آموزان خود باشد .
7: دوست دار هنر وزیبایی شناسی باشد.
8: تا حد امکان به دانش آموزان خود آزادی عمل بدهد.
9: در چند زمینه ی مختلف معلومات و مهارت داشته باشد.
10: برای هر دانش آموز احترامی ویژه قائل باشد.
11: خیال پردازی دانش آموزان را تشویق کند.
12: در مواقع لزوم بتواند کودکانه بیندیشد و کودکانه عمل کند.
13: به دانش آموزان خود اجازه دهد که گاهی اشتباه کنند!

کودکان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتکر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشکلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فکر و عمل کردن را بیاموزند.
بیشتر بزرگسالان هیچگاه فکر نمی‌کنند که چگونه می‌توانند خلاق و مبتکر شوند، زیرا نه یک رشته هنری خاص را که منجر به شکوفا شدن استعدادهای آن‌ها شود، دنبال می‌کنند و نه سعی دارند میان دانسته‌ها و پدیده‌های محیطی‌شان ارتباطی جدید برقرار کنند. در صورتی که خلاقیت، ابتکار و نوآوری مرحله‌ای از رشد عقلی است که می‌تواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحت‌تر زیستن شود. همه ما از حاصل فکر افراد خلاقی که در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفکر و برقراری روابط میان آنها استفاده کرده‌اند، بهره‌ می‌بریم. آنها آنچه را که نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساخته‌اند.
برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذکاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یک فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلکه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته کنجکاوی و بررسی درباره پدیده‌های محیطی‌اش قوه خلاقیت و ابتکار خود را متجلی می‌سازد.
خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای کشف ناشناخته‌ها و روابط جدید است. کودکان ذاتاً خلاق‌اند، به شرط آنکه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم که سرشار از ایده‌ها و ابتکارات جالب باشد و آن‌ها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارت‌های ناشکفته خود را شکوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانه‌شان پیدا کنند.
کودکان، تخیلات، ایده‌ها و افکار خود را به به کار گرفتن روش‌های گوناگون و خاص خود بیان می‌کنند. آنها نقاشی، می‌کشند داستان می‌نویسند، نقش بازی می‌کنند، یک قطعه موسیقی می‌سازند، کاردستی درست می‌کنند، و یا مسأله حل می‌کند. کودکان برای ارائه‌ کارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاص‌اند که با ترکیب کردن آنها بتوانند قوه ابتکار و نوآوری‌شان را نمایش دهند. کتاب، بازی‌های گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسک‌های نمایشی و... همگی می‌توانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچه‌ها باشند.
اسباب بازی‌ها و وسایلی که ساخته فکر بزرگسالانند، هیچگاه نمی‌تواند خلاقیت کودک را برانگیزند.
تجاربی که کودکان در سال‌های اولیه رشدشان از محیط کسب می‌کنند، اندوخته‌ای برای تفکر خلاقانه آنان به حساب می‌آید، هر قدر این دانسته‌ها و اطلاعات بیشتر و متنوع‌تر باشد، پیش‌ زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند کرد.
● تعریف خلاقیت
قبل از ورود به موضوع بررسی راه‌های ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی که از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری می‌نماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه داده‌اند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌نماییم.
پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یک نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی می‌داند که هیچ کس دیگر وجود آنها را تشخیص نمی‌دهد و سپس ارائه رهیافت‌های جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذکر می‌کند.
موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فکری است که مربوط به تفکر واگراست که تحلیل را به کار می‌برد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش می‌دهد. ارلیچ می‌گوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی که منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانسته‌های قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیق‌تر کردن، دوباره نگاه کردن و خط زدن اشتباهات معنی می‌کند و مکنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشکل گشا باشد و متبکرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعه‌ای از توانایی‌ها و خصیصه‌ها می‌داند که موجب تفکر خلاق می‌شود. به عقیده‌ی تایلور، خلاقیت شکل دادن به تجربه‌ها در سازمان‌بندی‌های تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف می‌کند که نتیجه آن کار تازه‌ای است که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع می‌شود.
مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی که عبارت شخص خلاق را می‌شنوند احتمالاً فردی مشهور و خارق‌العاده را در نظر دارند که کارهای غیرمعمولی و شگفت‌انگیز و غیر مترقبه انجام می‌دهد. با این طرز تفکر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان می‌دهد که تعداد بسیار کمی از افراد می‌توانند خلاق باشند، در حالی که خلاقیت فرد را توصیف نمی‌کند بلکه ایده و تولیدش را که به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف می‌کند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست که در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلکه یک ظرفیت ذهنی است که همگی افراد نسبت یا درجه‌ای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح می‌توانند آن را شکوفا کنند و به فعلیت‌ برسانند.
رابرت استین می‌گوید: من بعد از ۲۰ سال تحقیق و بررسی دریافته‌ام که همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر می‌توان این گونه نتیجه گرفت که خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممکن است عده‌ای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه می‌توانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهره‌مند شوند.
● عوامل موثر بر خلاقیت
۱) علاقه: کارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه‌ زیادی همراه بوده‌اند.
۲) اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فکری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفکر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب می‌شود.
۳) انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم می‌شود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.
۴) افزایش سرعت واکنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واکنش افراد نسبت به انگیزه‌های محیطی برکیفیت خلاقیت می‌افزاید.
۵) افزایش حل مساله و تصمیم‌گیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیم‌گیری و مهارت حل مساله را به گونه‌ای تلفیق نماییم به حصول تفکر خلاق کمک نموده‌ایم و زمینه‌های لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آورده‌ایم.
۶) اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس کافی برای ارائه افکار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افکار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش می‌یابد. قدرت تفکر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج کردن خود از بن‌بست‌ها و محدودیت‌ها ریشه می‌گیرد و فرد را از حالت خشک و قالبی گذشته به سوی اندیشه‌های آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق می‌دهد.
۷) مکنیون معتقد است که اگر چند اصل را رعایت کنیم زمینه برای پرورش خلاقیت را فراهم کرده‌ایم.
این اصول به شرح زیر است:
ـ اظهار نظر کودکان را مورد انتقاد قرار ندهیم یعنی آن‌ها را از ارزیابی و قضاوت نترسانیم.
ـ درباره احتمالات و دیدگاه های خیالی با دانش‌آموزان بحث و گفتگو کنیم.
ـ با الگو قرار دادن خودمان، انتقادپذیری و در واقع تحمل دیدگاه های دیگران را به دانش‌آموزان آموزش دهیم.
۸) محیط مناسب: تجربیات عینی و تعامل با محیط یادگیری در شکوفایی خلاقیت نقش اساسی دارد. محیط غنی خانوادگی و نیز غنای محیط اجتماعی به لحاظ فرهنگی از عوامل موثر در خلاقیت کودکان و نوجوانان به شمار می‌آید.
اصولاً استعدادهای خلاق در محیط‌های مطلوب شکوفا و متبلور می‌شوند. بنابراین یکی از الزامات و روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجود آوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. بدین گونه که مسئولان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه‌های بدیع و نو را داشته باشند.
البته باید توجه داشت که عوامل فردی نیز نقش مهمی در بروز خلاقیت دارند، ولی نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیرتر است، یعنی راحت‌تر می‌توان عوامل محیطی را تغییر داد تا ویژگی‌ها و توانایی‌های خود را .
تحقیقات نشان داده‌اند عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می‌کنند.
محققان معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردار هستند، لیکن نبود محیط مناسب و بی‌توجهی و تقویت نشدن این توانایی مانع بروز آن می‌شود.
● ویژگی های افراد خلاق
▪ افراد خلاق مسائل و وضعیت‌هایی را می‌بینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته‌ است. آن‌ها افکار، عقاید ودیدگاه های جدیدی ارائه می‌دهند که دیگران از آن عاجزند.
▪ اندیشه، فکر و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده‌، آن‌ها را بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند و به خلق آثار جدید می‌پردازند.
▪ از طرق معمول به بررسی هر موضوع می‌پردازند و به آنچه گذشتگان انجام داده‌اند اکتفا نمی‌کنند و نسبت به پیش فرض‌های قبلی گذشتگان تردید می‌کنند.
▪ فی البداهه از نیروی ذهنی و بینش بیشتری برخوردارند و از آنها کمک می‌گیرند و استفاده می‌کنند.
▪ در فکر و عمل از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. مطالعاتی که «بارون» در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش‌بین‌تر و دارای انرژی روانی و جسمی استثنایی‌اند. زندگی آنها بیشتر است و به دنبال تنش‌اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می‌کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف النفس بوده و از مسائل و امور آگاهند. آنان به مسائل بنیادی علاقه‌مندند و تمایل بسیاری به خطر کردن دارند این خصلت به آنها کمک می‌کند تا از شناخت منفی و بی‌تفاوتی بگذرند و به شناختی فعال برسند.
تورنس در پاسخ به این پرسش که ویژگی‌های شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می‌کنند، گفته است: شخصیت هم می‌تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگی‌هایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیت‌های معماگونه و درگیر شدن با امور دشوار، از جمله ویژگی‌های آسان‌ساز خلاقیت شمرده‌ شده‌اند. او می‌گوید: هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می‌دهیم، شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می‌دهد.
در مقابل ویژگی‌های شخصیتی بالا که موجب شکوفایی خلاقیت می‌شوند، ویژگی‌های دیگری وجود دارند که از بروز خلاقیت جلوگیری می‌کنند.
● موانع بروز خلاقیت
از آنجا که نظام‌های آموزشی نقش اساسی در شکوفایی استعدادهای بالقوه فراگیران دارند و ناکار آمد بودن این نظام‌ها خود بزرگترین مانع بروز خلاقیت و نوآوری است. برای جلوگیری خاموشی خلاقیت، بزرگان تعلیم و تربیت اصولی را پیشنهاد کرده‌اند که رعایت آنها در محیط‌های آموزشی به طور مرتب و مداوم و هماهنگ کمک خواهد کرد تا به جای خاموشی، خلاقیت رشد و توسعه پیدا کنند.
نظام آموزشی که علاقه‌مند به تربیت جامعه‌ای خلاق و جوشان است از انجام سه کار سخت پرهیز می‌کند:
۱) محدود کردن شاگردان به کتاب درسی و گفته معلم
۲) استفاده از روش‌های سنتی متکی به تکرار و تقلید در آموزش
۳) جلوگیری از شک و برخورد عقاید
معلمانی که فقط بر حفظ مطالب تاکید دارند با دادن اطلاعات صرف به دانش آموز و باز پس گرفتن اطلاعات، علاوه بر از بین بردن خلاقیت کودک به قدرت بیان، استدلال و ابداع او ضربه وارد می‌کنند و در نتیجه خلاقیت‌های او یا از بین میروند و یا کاهش می‌یابند. مربیان بنا به ضرورت شغلی خود مستقیماً می‌توانند حس طبیعی کودکان را تضعیف کنند و انگیزه‌ها را از بین ببرند و یا با ایجاد جوی مناسب سبب رشد و پرورش این استعدادها می شوند.
به طور کلی موانع خلاقیت در محیط مدرسه عبارتند از:
ـ تاکید زیاد برنمره دانش‌آموز به عنوان ملاک خوب بودن
ـ روش تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری، دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل می‌کند مجالی برای بروز استعدادهای خلاق نمی‌یابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می‌دهد.
ـ نبود شناخت در معلم نسبت به خلاقیت: وقتی معلم با خلاقیت و شیوه‌های پرورش آنان آشنا نباشد نمی‌تواند دانش آموز خلاق تربیت کند.
- نبود حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت‌های خلاق دانش آموزان: کمبودها تأثیر مخرب بر علاقه و انگیزش دانش‌آموزان دارد.
- اهداف و محتوای کتابهای درسی: چنانچه در یک نظام آموزش کتاب درسی به عنوان مهم‌ترین منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلماً دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت.
- بی توجهی به تفاوت‌های فردی دانش آموزان
- نپذیرفتن ایده‌های جدید: برای دانش‌آموزی که از تفکر خلاق برخوردار است و میل به خلق ایده‌های نو دارد بسیار مایوس کننده خواهد بود که ایده‌ها و افکارش مورد بی‌توجهی معلم و یا دانش‌آموزان قرار گیرد .
- ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
- استهزاء و تمسخر به خاطر ایده و یا نظر اشتباه
استفاده از سیستم پاداش و تنبیه: علمای تعلیم و تربیت بر این نکته معتقدند که آموزش مبتنی بر خلاقیت پربار تر از آموزش به وسیله اعمال قدرت است. شاگردی که با به کار بستن حداکثر ظرفیت انگیزش درونی کار می‌کند، دیگر نیازی به پاداش و تنبیه ندارد.
- نظارت و مراقبت شدید: دانش آموزی که دائماً تحت مراقبت و نظارت باشد، فرآیند خلاقیت در او کاهش می‌یابد و از ترس اینکه مورد نکوهش قرار گیرد، از انجام کار مورد نظرش منصرف خواهد شد.

● آموزش و پرورش و خلاقیت
از آنجا که دانش‌آموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا می‌گیرند، می‌توان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانش‌آموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی کند به طرق گوناگون زمینه‌های پرورش و بروز خلاقیت در دانش‌آموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارت‌های شهروندی دانش آنان شود.
برخی از روش‌هایی که آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان می‌تواند از آن‌ها بهره جوید عبارتند از:
ـ به دانش‌آموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیرکامل و غیردقیق تلقی شوند و اینکه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که می‌توانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.
ـ دانش‌آموزان باید باور کنند که آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند که فقط آن عقیده‌ای قابل پذیرفتن است که مستدل و مستند باشد.
ـ در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت‌های ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش می‌روند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در کلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین کننده‌ای ندارد.
ـ دانش‌آموزان باید به مجموعه‌ای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به کتابخانه‌ها و پایگاه‌های اطلاعاتی می‌تواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد.
ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و کندوکاو توسعه می‌یابد. بنابراین زمینه‌ها و کسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد کنجکاوی را باید برای دانش‌آموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.
ـ برنامه‌های آموزش و محتوای مطالب حتی‌الامکان باید در جهت رشد و توسعه فکر واگرا به جای تفکر همگرا باشند.
ـ شناخت علایق و انگیزه‌های عاطفی و غیرعاطفی هر یک از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا می‌کند.
ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید کاربردهای علمی و ملموس در کار و زندگی فرد داشته باشد.
ـ امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش مستمر نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گیرد تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.
ـ تجسم وضع آینده و مقایسه آن با وضعیت فعلی کمک در یافتن راه حل‌های بدیع خواهد کرد.
ـ خود معلمان، هم در پرورش خلاقیت بسیار موثر هستند. نقش معلم در شناخت و هدایت استعدادها و باور کردن خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها بسیار تعیین کننده است، مربیان تا حدی می‌توانند مهارت‌های خلاقیت، مانند روش‌های تفکر درباره مسائل و قوانین علمی برای تدبیر راه‌های جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارت‌هایی را می‌توان مستقیماً آموزش داد. اما بهترین روش انتقال از طریق نمونه بودن خود مربی است.
ـ باید از روش‌های تدریس گوناگون استفاده کرد. دانش‌آموزان دارای تفاوت‌های فردی بیشماری هستند و هر یک مساله را به شیوه‌های خاص خود تجزیه و تحلیل می‌کنند پس یک روش یادگیری نمی‌تواند موفقیت همه بچه‌ها را تضمین کند.
● ویژگی‌های دانش آموز خلاق
خلاقیت، عبارت از قدرت استدلال، درک سریع مفاهیم و حافظه‌قوی در دانش‌آموز خلاق است. شاگردان خلاق لزوماً در آزمون‌های هوشی نمره چندان فوق‌العاده‌ای کسب نمی‌کنند. اما در آزمون‌های مربوط به سنجش مهارت‌های تفکر واگرا نمره بالایی به دست می‌آورند. بنابراین فقط اشخاص تیزهوش نیستند که می‌توانند خلاق باشند، بلکه با هوش متوسط هم می‌توان خلاق بود و کمبود خلاقیت را فقط به افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند می‌توان نسبت داد. نتایج تحقیقات تورنس راجع به رابطه هوش و خلاقیت نشان دهنده این است که معدل بهره هوشی دانش‌آموز خلاق بین ۹۷ تا ۱۲۶ است و در نتیجه بین شاگردان باهوش و خلاق تفاوت معنی داری در پیشرفت تحصیلی وجود ندارد.
دانش آموزانی که خلاقند راه حل‌های هوشمندانه برای مسائل ارائه می‌دهند. آنها در باز خورد و نگرش‌های خود مستقل و بی‌تعصب‌اند و ترجیح می‌دهند که در شرایطی باز و نامحدود (از نظر یادگیری) فعالیت کنند تا دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. این کودکان به فعالیت‌های اجتماعی علاقه دارند. دختران خلاق علاقه دارند که بیشتر با پدر خود همسانی داشته باشند. دانش‌آموزان خلاق از خوانندگان کتاب و مجله به شمار می‌آیند و از مهم‌ترین قصایص آنها احساس بی‌شباهت بودن به دیگران است. آنها در فعالیت‌های گروهی غالباً نقش رهبر را به عهده می‌گیرند و برای مشورت، بیشتر به دوستان مراجعه می‌کنند تا والدین. آنها دارای تخیلی قوی‌اند حتی در کودکی دوست خیالی داشته‌اند. از جمله خصوصیات دیگر آنها رویاهای با شکوه و وحشت انگیز است که نشان از ناایمنی عمیقی است که در زیر ظاهر مطمئن‌شان پنهان است. شاگردان خلاق، آشوب‌گر و بی‌انضباط لقب گرفته‌اند. سوالات آنها عجیب و نامعقول جلوه می‌کند و باعث تهدید معلم می‌شود. از نظر اجتماعی کتزل و جکسون معتقدند که یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای خلاقیت سطح بالا را از کودک دارای بهره‌ی هوشی سطح بالا متمایز می‌کند توانایی یا گرایش فرد خلاق به خطر کردن است.
نیکسون، تورنس و ولی‌کاک تحقیقاتی انجام داده‌اند و ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق را این چنین عنوان کرده‌اند:
۱) این دانش‌آموزان از نظر هوش بالاتر از سطح متوسط هستند.
۲) از نظر هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته‌اند.
۳) دارای ظرفیت‌های حافظه فوق‌العاده در سطح و نگهداری وقایع مختلف هستند.
۴) آماده‌اند امور و فعالیت‌های مختلف را تجربه کنند.
۵) از نظر فکری مستقل‌اند.
۶) از نظر اجتماعی، رفتاری مطلوب دارند.
۷) از نظر بیان، صریح و راحت‌اند.
۸) افرادی فعال و کنجکاوند.
۹) در حل مسائل و پاسخ به سوالات عموماً از تفکر واگرا برخوردارند. تفکر واگرا تفکری است که به گونه‌ای متفاوت از جریان عالم فکری جامعه به حل مسائل می‌پردازد.
۱۰) به مسائل مذهبی و فلسفی علاقه‌ نشان می‌دهند.
۱۱) عموماً مقاوم و با جرأت، انتقادپذیر و خستگی ناپذیرند.
۱۲) خود جوش، صادق و ساده‌اند.
اگر ویژگی‌های مزبور در یک فرد خلاق به طور کامل دیده نشود مطمئناً در گروه افراد خلاق قابل مشاهده خواهند بود.
● روش‌های ایجاد تفکر خلاق
معلم می‌تواند با به کارگیری شیوه‌های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش‌آموزان فراهم نماید و موارد ذیل از آن جمله‌اند:
۱) استفاده از مغایرت‌ها: ارائه مطالبی که خلاف باورهای مرسوم و عمومی علمی باشد، مثلاً معلم در درس علوم از دانش‌آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش‌آموزان را برانگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه‌های جالبی برای آزمودن و اثبات کردن مسائل بیابند.
۲) استفاده از تمثیل: معلم به دانش‌آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می‌دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات، حقایق و اصول تازه‌ای دست یابند. به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی براساس موقعیت‌های مشابه شکل گرفته‌اند.
۳) توجه دادن به کمبودها و خلاء موجود در دانش: از دانش‌آموزان خواسته شود به جای آنکه به دانستنی‌های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند. مهارت‌های دانش‌آموزان را برای جست‌و‌جوی شکافها، ناشناخته‌ها و مجهولات توسعه دهند.
معلم باید از دانش‌آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جستجو کنند.
۴) تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات
فرصت‌هایی ایجاد شود تا با سوال‌هایی مانند چطور، اگر، از چه راه‌هایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آن شود. دانش‌آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به یک چیز دیگر منجر می‌شود. هنگام ارائه مساله به دانش‌آموزان فرصت اندیشیدن به راه‌های مختلف حل مساله داده شود.
۵) استفاده از سوال‌های محرک: معلم باید بیشتر به گزاره‌های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه کند و از سوالهایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند.
۶) ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان تا رازهای هر چیز را جستجو کنند.
۷) تشویق به مطالعه درباره افراد خلاق.
۸) تقویت تعامل دانش‌آموزان با اطلاعات قبلی: ایجاد فرصت‌هایی برای دانش‌آموزان‌تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلاً آموخته‌اند کارهایی را تجربه کنند.
۹) تقویت مهارت‌های مطالعه خلاق: از دانش‌ آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده‌اند، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست آورده‌اند بیان کنند.
۱۰) ایجاد ابهام و تقویت آن: همه می‌دانند که دانش‌آموزان زمانی یاد می‌گیرند که با موقعیت‌های حل مسأله مواجه باشند. بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را با بیان نکته‌ای آغاز کند و سپس دست نگه دارد و اجازه دهد دانش‌آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می‌شود.
۱۱) استفاده از روش‌های اکتشافی: در روش اکتشافی، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می‌رود و معلم نقش راهنما را ایفا می‌کند. در این روش پیش از جواب مسأله چگونگی یافتن جواب مهم است. دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله وجود دارد محدود نمی‌کند، بلکه از زوایای مختلف به مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد نماید. بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان، موقعیت یادگیری‌ را برای آنها جذاب و مطلوب می‌نماید و انگیزه‌های درونی آنها را تقویت می‌کنند. همه این جنبه‌ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش‌آموزان تأثیر مستقیم دارد.
پال تورنس در مورد روش‌های ایجاد تفکر خلاق معتقد است که خصوصیات معلم می‌تواند به افزایش ابتکار و نوآوری در شاگردان بیانجامد به شرط آنکه معلم:
ـ به تفکر خلاق ارزش بدهد.
ـ کودکان را نسبت به محرک‌های طبیعی پیرامون حساس نماید.
ـ به نظریات و عقاید و ساخته‌های کودکان احترام بگذارد و آنها را مورد تشویق قرار دهد.
ـ پذیرش عقاید جدید و اصیل و غیرمعمولی را در کودکان تسهیل نماید.
ـ از تاکید استفاده از الگوهای قالبی اجتناب ورزد.
بسیاری از ما آموزشگاه‌های گذشته و روش‌های گذشتگان را به باد انتقاد می‌گیریم. «کافی است که به یاد آوریم آموزش و پرورش قرن نوزدهم آن طور که آن را تدوین کرده‌اند مبتنی بر تعلیم مستقیم و بنابراین تقلید و انتقال متمرکز بوده». معلم دانش را منتقل می‌کند و دانش آموز ملزم به پس دادن آن بود و در هیچ موردی بیش از آنچه که ارائه می‌شد پس داده نمی‌شد و راه بر خلاقیت بسته می‌ماند. یعنی داده‌ها و ستاده‌ها برابرند. به قول «امرسن» این تقلید و الگودهی نوعی خودکشی خلاقیت است از آن جا که آموزشگاه‌های فعلی هنوز هم بار تعلیم و تربیت قرن نوزدهم را بردوش می‌کشند، تخیل را تضعیف می‌کنند و به کشتن خلاقیت کمک می‌نمایند.
ـ معلم کلاس را چنان سازماندهی نماید که محیطی متنوع و خلاق ایجاد شود.
سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمه‌اش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیت‌های خودمدار است، ولی گاه مقدار فضا برای هر کودک چنان کم و نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیت‌های مستقل از آزادی عمل به دور می‌مانند.
به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان می‌انجامد.
ـ معلم به کودکان یاد دهد که برای تفکر خلاق خود ارزش قائل شوند.
ـ موقعیت‌هایی را برای تفکر خلاق ایجاد کند.
-فعالیت‌های مناسبی را در برنامه کودکان تدارک ببیند.
ـ عادت به ابراز بی‌قید و شرط عقاید را در کودکان ترغیب نماید و راه‌های گوناگونی را برای ابراز عقیده کودکان تدارک ببیند.
پذیرش عقاید کودکان در حد معمول نشانه احترام به خود آنهاست. آموزشگاه سکوت، آموزشگاه تقلید و تکرار و آموزشگاه ایجاد ترس، موانع کلی در راه خلاقیت کودکانند.
ـ معلم انتقاد سازنده را در کودکان تشوق کند. استهزا کردن، طعنه زدن به استفاده از روش‌های انضباطی سخت و حتی نظم و ترتیب افراطی چه در خانه و چه در مدرسه مشکلی در این راه محسوب می‌شود.
ـ زمینه‌های متنوعی را برای کسب دانش فراهم آورد.
ـ معلم سرزنده و فعال باشد. شخصیت خشک معلم و تاکید بر روش مستبدانه به خصوص در سنین اولیه کودکی برای ابراز عقیده سدی بازدارنده است. صبر و حوصله و شکیبایی در کار کودکان نشانه‌ای از سر زندگی معلم است.
ـ روش حل مسأله و آگاهی از مسائل را تشویق نماید. «آلن بودو» در کتاب خلاقیت در آموزشگاه می‌گوید: کنکاش مغزی به عنوان تکنیکی در شکل دهی به خلاقیت شناخته شده است. باید کودکان را عادت دهیم که به راه‌های مختلفی بیندیشند و به یک پاسخ بسنده نکنند.
«آلفردبینه» یکی از پیشگامان روان‌شناسی که از حامیان تاثیرگذار برنظریه خلاقیت است، اصرار می‌ورزید که نباید به شاگردان مکررات و مطالب حفظی یاد داده بشود.
او فکر می‌کرد که باید به کودکان یاد داد تا نظریه‌ها را آزمایش کرده و پاسخ‌های خود را مورد قضاوت قرار دهند، در فعالیت‌های مختلف محیط پیرامون خود شرکت کنند و نقشه بکشند، به تخیل بپردازند و به طور «واگرا» تفکر نمایند
ـ ترس و کم‌رویی را از محیط آموزش دور کند و ترس از روبه‌رو شدن با مسائل و مشکلات جدید را در کودکان کاهش دهد.
کم رویی و ترس مانع خلق ایده‌هاست و باعث می‌شود که نتایج نیکویی را که ممکن است در صورت نترسیدن و کوشش کردن به دست آوریم، از دست بدهیم. لیکن در صورت ترس و کم‌رویی حتی وقتی ایده‌ای به نظرمان می‌رسد، غالباً به علت شک و تردید آن را بروز نمی‌دهیم، بنابراین، لازم است ترس و کم‌رویی را در کودکان از بین ببریم.
ـ پیش گام شدن در یادگیری را تشویق نماید. خلاقیت، همچون گل لطیفی است است که تحسین آن را با شکوفایی وا می‌دارد. هر ایده‌ای اگر با تحسین روبه‌رو نشود باید لااقل از آن استقبال شود. حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق روبه‌رو شود. نزدیکان مانند افراد خانواده و معلمان دبستان‌ها، بهترین مشوق کودکانند و در زمینه‌های مختلف می‌توانند پرسش‌های کودکان را مورد تشویق قرار دهند. با دادن مجال در ارائه اندیشه، آنها را به کوشش بیشتر وا دارند و به هر حال تشویق، یکی از مهمترین اصول ایجاد تفکر آفریننده و توانایی سازنده است.
تورنس معتقد است در بیشتر کلاس‌ها کودکی که اندیشه یا محصولی غیرعادی ارائه می‌دهد در معرض یک خطر قرار می‌گیرد. بدین ترتیب کودک باید خیلی شجاع باشد تا به اندیشه و تصویر خود پافشاری کند زیرا اغلب چنین اندیشه‌هایی را مسخره می‌کنند و احمقانه و عجیب می‌پندارند. وی دستورهای زیر را برای پرورش استعداد خلاقیت ضروری می‌شناسد.
۱) شاگردان را تشویق کنید که در اشیاء و افکار دخل و تصرف کنند یا در آن‌ها وضع‌تازه‌ای به وجود آورده‌اند.
۲) وقتی شاگردان اندیشه‌های نو ابراز می‌کنند هر قدر هم که دور از ذهن باشد به دیده اغماض بنگرید.
۳) در تنظیم درس‌ها انعطاف داشته باشید و به دارندگان فکرهای نو همیشه میدان بدهید.
۴) همواره محیط کلاس را هنگام تدریس آرام و بی‌تشنج نگه دارید.
۵) میان شاگردی که دارای استعداد خلاق است، با دیگر شاگردان رابطه نیکو برقرار کنید.
۶) مسائل بحث‌انگیز را مطرح کنید و حتی عقاید پذیرفته را مورد بحث قرار دهید.
۷) اساس حل مسأله را آموزش دهید.
۸) به شاگردان بیاموزید که نیروی خلاقیت خود را ناچیز نشمرند و عظمت و اهیمت شاهکارها در آنان ترس و ناامیدی ایجاد نکند.
یکی از روانشناسان برای پرورش خلاقیت در دانش‌آموزان پیشنهادهای زیر را به معلمان عرضه می‌کند.
۱) برای رسیدن به عقاید، منابعی در دسترس آنها قرار دهید.
۲) موقعیت‌هایی برای فعالیت و آرامش فراهم کنید.
۳) از مسائل آگاه باشید.
۴) کسب دانش در رشته‌های مختلف را تشویق کنید.
۵) آموزگارانی که روحیه حادثه جویی دارند پرورش دهید.
خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند...
 زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.
 
● آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی:
اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است. کارل راجرز می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان با فشار به وجود آورد بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. در مورد خلاقیت هم همین وضع صادق است. چگونه می توانیم شرایط خارجی را مساعد بسازیم تا شرایط داخلی تسریع شود و خلاقیت پرورش یابد؟ تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم. آموزش و پرورش برای رشد و خلاقیت و نوآوری در معلم و دانش آموز به ویژه در دوره آموزش ابتدایی به منزله زیربنای تعلیم و تربیت باید درک روشن و صریحی از شرایط موجود به دست بیاورد، در گام بعدی باید بکوشد بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت و اهداف اصولی و معیارهای علمی و معتبر تصویر روشنی از شرایط مطلوب پرورش خلاقیت رسم کند. با ارایه این تصویر می توان به خوبی دریافت که شرایط پرورش خلاقیت در کلاس درس، مدرسه، سازمان آموزش، خانواده یا هر محل آموزشی و پرورشی دیگر، باید به چه صورتی باشد. در نتیجه می توان با کمترین صرف وقت، انرژی، انگیزه و سرمایه در مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت و نواندیشی قرار گرفت. اما اگر شرایط مناسب علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فردی پرورش خلا قیت را فراهم نیاوریم هر عامل مثبتی در مسیر خلا قیت نه تنها موثر نخواهد بود بلکه به صورت یک مانع عمل خواهد کرد.
 
● معلم خلا ق و نقش او در پرورش خلا قیت دانش آموزان:
بسیار می شنویم می خوانیم و مشاهده می کنیم که همه درباره شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان بحث می کنند. در حالی که دانش آموزان در مقام فراگیرنده و شکل پذیر آموزش و پرورش به شدت تحت تاثیر رفتار معلم قرار دارد. در دوره ابتدایی که اثرپذیری، نقش پذیری و انعطاف پذیری بیشتر به چشم می خورد، ضرورت دارد که بیش از پیش از پرداختن به شیوه های پرورش خلا قیت دانش آموزان سعی کنید یک معلم نواندیش، نوآور و خلا ق باشید، زیرا معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانشآموز الگوی قابل اعتمادی است که سبب اثبات یا نفی یادگیری می شود. اگر معلم آموزش خلا قیت را به دانش آموز به صورت کلا می ارائه دهد، ولی خودش الگوی عملی خلا قیت نباشد برای او تناقض و تضاد شناختی به وجود می آورد. اگر در گفتار خود شیوه آموزش و نحوه پرسیدن سوال شیوه برقراری ارتباط عاطفی و نحوه ارزشیابی خلا قی را بروز ندهیم و احساس و عاطفه خود را به شکل خلا قانه ای ابراز نکنیم هر چه تلا ش کنیم نمی توانیم به خوبی آموزش عملی باعث پرورش خلا قیت آنها بشویم. در حقیقت معلم باید با رفتار عملی خود به شکل خلا قانه ای اندیشه ها و افکارش را نمایش دهد و با ابراز احساس عاطفه و شکل های گوناگون کلا می و غیرکلا می خلا قیت، فرصت نمونه برداری ادراکی را برای دانش آموز فراهم کند تا او بتواند به خلا قیت و نوآوری دست یابد. ضروری ترین گام معلم برای پرورش خلا قیت دانش آموزان تلا ش و کوشش او در پرورش خلا قیت خود اوست. ولی این حرکت نباید سبب شود که معلم از یاد دانش آموزان غافل شود. در اصل این حرکت دو سویه است و از معلم به شاگرد و از شاگرد به معلم باز می گردد. «بی آرتورا - کارین و رابرت بی ساند» درباره نقش خلا قیت معلم در زمینه توسعه خلا قیت در کلا س می نویسد:
معلمانی که از خود رفتار خلا ق نشان می دهند، محیط های کلا س درسی به وجود میآورند که خلا قیت را ارتقا می دهند. این معلمان از موانع حسی و فرهنگی در کلا س خود پرهیز می کنند:
▪ آثار مطابقت
▪ ایمان بیش از حد به منطق
▪ ترس از اشتیاه یا ناکامی
▪ خود ارضایی
▪ نداشتن استقلال
▪ اتکا به قدرت
▪ کمال گرایی.
اگر این چند نشانه را در مورد معلم خلا ق و آفرینشگر در نظر بگیریم می توانیم از همین امروز در جهت پویایی و خلا قیت بیشتر خود حرکت کنیم.»
● خلاقیت در کلاس:
معلم دوره ابتدایی می باید ذهنی فعال، پویا و اطلا عاتی علمی و به روز و کاربردی داشته باشد. معلم دوره ابتدایی باید یک سلسله اصول و مبانی را در جهت پرورش خلا قیت دانشآموزان در کلا س درس در نظر بگیرد تا بتواند دراین زمینه موفق شود. برخی از این اصول به شرح زیر است:
۱) پرورش خلا قیت در آموزش ابتدایی نیازمند نوگرایی، انعطاف پذیری و تنوع در رفتار، گفتار و تدریس است.
۲) اگر معلم ابتدایی پرتکاپو، با انرژی و فعال و با نشاط باشد سبب رشد خلا قیت در دانشآموز خواهد بود.
۳) اعتماد به نفس معلم در رشد اعتماد به نفس در دانشآموزان ابتدایی خلا قیت است.
۴) خطر پذیری، بارش فکری، یورش اندیشه برای دانشآموز زمینه فن پرورش خلا قیت است.
۵) میل به تجربه های آموزشی ناشناخته، ترجیح دادن سادگی به پیچیدگی، طرح سوال، تحریک کنجکاوی، آموزش کشف محیط، جهت دهی ذهنی دانشآموز، برای رشد خلا قیت در دوره ابتدایی ضروری است.
۶) فشار نیاوردن، تحمیل نکردن دانسته های خود و تقویت مثبت دانشآموز ابتدایی در پرورش خلا قیت تاثیر بسیار دارد.
۷) بازی و فعالیت های آزاد و انعطاف پذیر کلا س سبب رشد افکار و احساسات خلا قانه می شود.
۸) معلم شوخ طبع، خوش رو و دارای علا یق هنری باعث تحریک در رشد خلا قیت می شود.
۹) پرهیز از دانش جدید، روش های تازه، فکر نو، برنامه های جدید و ابراز وجود مانع رشد خلا قیت است.
۱۰) گرایش به روش های تکراری، آموزش از روی عادت، پرسش و پاسخ کلیشه ای، روح خلا قیت را در دانشآموز ابتدایی می کشد.
۱۱) نداشتن تمرکز ذهنی، تحمل نکردن، ابهام و تضاد وابستگی و انجام فکری نشانه نبود خلا قیت است.
۱۲) رشد علمی، تجربه کلا سی، ارزشیابی مستمر از خود از عوامل رشد خلا قیت است.
● پرورش خلا قیت در خانواده:
۱) به اندیشه ها، ایده ها و نظرهای فرزندانتان بی اعتنا نباشید و آنها را بی اهمیت و ناچیز نشمارید.
۲) فرزندانتان را با داستان، اسطوره و افسانه ها آشنا کنید تا پشتوانه فرهنگی قوی و محکمی در این زمینه داشته باشید.
۳) در صورت امکان به فرزندانتان حق انتخاب و آزادی عمل بدهید.
۴) با فرزندانتان از رویاها و امیدهای آینده صحبت کنید.
۵) طوری رفتار نکنید که گویی فقط آن چه بزرگ ترها انجام می دهند اهمیت دارد.
۶) به فرزندتان یاد بدهید چگونه برای کاری که می خواهد انجام دهد پیشاپیش برنامه ریزی کند و آینده نگر باشد.
۷) اگر فرزندتان گوشه گیر و خجالتی است در حضور دیگران از او تعریف کنید و برایش احترام قائل شوید و در خلوت در آغوشش بگیرید.
۸) ترس و تشویش خود را نسبت به دستگاه های صاحب اقتدار به فرزندتان منتقل نکنید.  

      مدیریت رفتار با دانش آموز در کلاس
ساس و بنیان مدیریت رفتار موثر، داشتن روابط مثبت با دانش آموزان است. ارتباط مثبت پیوند محکمی بین شما و دانش آموزانتان بر قرار می کندبدون این پیوند ، توان شما برای تحت تاثیر قرار دادن و هدایت کردن آنها ضعیف خواهد بود .
با رعایت نکات زیر می توانید روابط تان را با دانش آموزان تقویت کنید:
• وقتی دانش آموزان وارد کلاس می شوند با آنها احوالپرسی کنید.
• برای تک تک آنها اهمیت قائل باشید و به تک تک آنها توجه کنید.
• به نظر هایشان با دقت گوش بدهید.
• به آنها مسئولیت بدهید.
• حتی موقعی که دارید رفتار نامناسبشان را تصحیح می کنید به شأن و شخصیت آنها احترام بگذارید.
• و دست آخر اینکه: «همانقدر که فکر میکنید سزاوارید دانش آموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید»..
«موفقیت شما در شغل معلمی آنقدر که به روابط مثبت ، مهربانانه و اعتماد آمیز با دانش آموزان وابسته است به هیچ مهارت ، ایده ،ابزار یا دستور العملی بستگی ندارد». ( پروفسور اریک جنسن)
معلمان کارآمد:
معلمانی که می توانند به خوبی بر رفتار دانش آموزان مدیریت کنند همگی این خصوصیات را دارند:
• از مهارتها و ابزارهای گسترده ای استفاده می کنند.
• افکار واقع گرانه دارند .
• بر احساسات خود مسلطند .احساسات متعادل داشتن به معنی بی تفاوت بودن نیست. شور و شوق داشتن وبا انرژی و علاقه کار کردن از ضروریات معلمی است. اما نباید در ابراز آنها زیاده روی کنید.
زیاده روی در هر احساسی روی توانایی فرد در داشتن تفکر منطقی و معقول اثر می گذارد
تنبیه:
مهمترین نکته ای که باید یاد آور شد این است که تنبیه موجب تغییر رفتار نمی شود.
• تنبیه موثر شما فقط مدت زمان محدودی وقوع رفتار نامناسب را به تعویق میاندازد.
• شدت تنبیه نیست که انجام رفتار نامناسب را محدود می کند بلکه قطعیت آن است. یعنی دانش آموز مطمئن باشد که شما قطعا او را تنبیه می کنید.
• تنبیهات کلاسی در صورتی موثر خواهند بود که از ضعیف به شدید استفاده شوند. مثال
1. اخطار دادن به دانش آموز
2. تغییر دادن جای او
3. نگه داشتن او پس از پایان کلاس به مدت 5 دقیقه
4. اطلاع دادن به والدین
5. اخراج از کلاس
6. و دست آخر اینکه:«موقع تنبیه باید همیشه طوری عمل کنیدکه دانش آموز متوجه شود این کار شما در واقع انتخابی است که خود او کرده و نتیجه منطقی عمل خودش بوده است.))
پاداش:
مهمترین نکته ای که باید یادآور شد این است که پاداش موجب تغییر رفتار می شود.
• موثرترین شکل پاداش استفاده از بازخوردهای عاطفی مثبت است مثل لبخند زدن ، تشکر کردن ، آرزوی موفقیت کردن
• وقتی جایزه می دهید هرگز نباید آن را پس بگیرید اگر پس از دریافت جایزه رفتار نادرستی از دانش آموز سر زد باید از تنبیه مناسب آن رفتار استفاده کنید.
• پاداش باید عادلانه باشد.
جای دانش آموزان در کلاس:
• همیشه برنامه مشخصی برای تعیین کردن جای دانش آموزان در کلاس داشته باشید.
• وقتی دانش آموزان قبول کنند که طبق برنامه شما سر کلاس بنشینند درواقع پذیرفته اند که دستور کار کلاس را شما تعیین می کنید.
• دانش آموزان مشکل ساز را در همه کلاس پخش نکنید .
• اگر بخواهید دانش آموزان را به صورت گروهی دور هم بنشانید باید برای انها حد و مرز تعیین کنید و اجازه ندهید پا را فراتر از سطح معینی از رفتار اجتماعی بگذارند.
• هر چند وقت یک بار برنامه نشستن آنها را تغییر دهید.
• دقت کنید دانش آموزانی که قدرت تمرکز کمتری دارند نزدیک شما بنشینند و از جاهایی که موجب حواس پرتی آنها می شود مثل پنجره ها دور باشند.
جای معلم در کلاس:
جای شما در کلاس می تواند تاثیر زیادی در کارآیی شما داشته باشد.
• هنگام تدریس تمام مدت جلو کلاس نباشید. اگر مدام جلو کلاس بایستید سایر نقاط کلاس به منطقه تحت کنترل دانش آموزان تبدیل می شود.
• در تمام کلاس حرکت کنید تا نظارت خود را بر تمام قسمتهای کلاس اعمال کنید.
• وقتی در جلو کلاس قرار می گیرید در یکی از گوشه های کلاس بایستید.
• وقتی می خواهید رفتار دانش آموزی را اصلاح کنید برای صحبت ابتدا به او نزدیک شوید هرگز سعی نکنید از دور این کار را بکنید.
• و دست آخر اینکه: «هرگز به حریم فردی دانش آموزان تجاوز نکنید اگر بیش از حد به آنها نزدیک شوید احتمال اینکه گفتگویی آرام در باره یک نکته انضباطی به برخوردی خشن و شدید تبدیل شود به طور چشمگیری افزایش پیدا می کند».
شروع و پایان خوبی داشته باشید:
نحوه شروع و تمام کردن درس بخش مهمی از مدیریت موثر رفتار را تشکیل می دهد زیرا با این کار جو و فضای درس همان روز و روز بعد رااز قبل مشحص می کنید.
• وقتی وارد کلاس می شوید با لبخند به دانش آموزان سلام کنید فعالیتهای آن روز کلاستان را از قبل لیست کنید تا در زمانهای مناسب دانش آموزان بتوانند آن را انجام دهند. با این کار یک فضای مثبت اجتماعی و کاری ایجاد می کنید.
• در آخر درس چنانچه کلاس مطلوبی داشته اید به دانش آموزان بگویید از هم صحبتی و درس دادن به آنها لذت برده اید به فعالیتهای موفقیت آمیز آن روز تاکید کنید و به مواردی که پیشرفت خوبی نداشته اند نپردازید
• و دست آخر اینکه:«وقتی دانش آموزان از کلاس بیرون می روند به هر کدام جمله مثبتی بگویید حتی یک لبخند ، و خدا حافظ هم بی تاثیر نیست».
فضایی از رفتار خوب و پسندیده ایجاد کنید:
• رفتار مودبانه هزینه ای ندارد اما مانند چسب اجتماعی خوبی است که روز به روز افراد بیشتری را به هم پیوند می دهد .
• با رفتار خودتان همان رفتار اجتماعی مناسبی را که از دانش آموزان توقع دارید به نمایش بگذارید .
• با ملایمت رفتار دانش آموزانی که ادب را فراموش می کنند تصحیح کنید .
• و دست آخر اینکه : «اگر مجبورید صحبتتان را با دانش آموزی قطع کنید تا رفتار نامناسب دانش آموز دیگری را تصحیح کنید حتما از او عذر خواهی کنید».
سرمایه گذاری کنید تا سود ببرید:
یکی از اصول اولیه روابط انسانی می گوید :همان چیزی را که می خواهید بگیرید بهتر است اول آن را بدهید.
• اگر به آنها احترام بگذارید به احتمال زیاد به شما احترام خواهند گذاشت.
• اگر تصمیم بگیرید با رفتاری آرام و منطقی نسبت به رفتار آنها عکس العمل نشان بدهید احتمال اینکه با آانها رو در رو بشوید ضعیف است.
• اگر بپذیریم که دانش آموزان انسان هستند ونه (ماشینهای یادگیری) احتمال اینکه روابط کاری بهتری با آنها برقرار کنید بیشتر می شود.
• اگر رویکردی قاطع و در عین حال عادلانه در مورد انضباط داشته باشید احتمال اینکه دانش آموزان مطابق انتظارات شما رفتار کنند بسیار بیشتر می شود.
• و دست آخر اینکه : اگر وقتی حضور و غیاب میکنید با لبخند و یک صبح بخیر دوستانه ورود دانش آموزان را به کلاس خوش آمد بگویید احتمال اینکه به جای غرغر های معمول پاسخ دوستانه ای بشنوید بسیار بیشتر می شود.
اصول مدیریت رفتار با دانش آموز
1. برای بروز رفتارهای خوب برنامه ریزی کنید
برنامه ریزی برای ایجاد زمینه هایی که دانش آموزان بتوانند رفتارهای خوب از خود نشان بدهند دو عامل مهم پیشگیری و کاهش رفتار نامناسب را در حالت تعادل نگه می دارد.

به جای اینکه روی اشتباه دانش آموز تمرکز کنید اورا به سوی انتخاب رفتار مطلوب هدایت کنید.

2. رفتار و رفتار کننده را از هم جدا کنید
هنگام روبرو شدن با رفتار نامناسب همیشه باید این نکته را برای دانش آموز روشن کنید که انتقاد شما متوجه خود رفتار است و نه کسی که رفتار از او سر زده است.به یاد داشته باشیم اشتباهی که دانش آموز می کند با شخصیت او یکی نیست و اگر به او بر چسب
دانش آموز بد بزنیم اغلب باعث میشود که او از خودش تصویر ذهنی ضعیفی بسازد
3. از زبان انتخاب استفاده کنید .
بر اساس اصولی عادلانه به دانش آموزان اجازه بدهید از بین رفتارهایشان انتخاب کنند.به آنها کمک کنید تا انتخاب مناسبی داشته باشند
بگذارید آنها نتیجه رفتاری را که انتخاب کرده اند ببینند(پاداش ویا تنبیه )
.استفاده از جمله هایی که به دانش آموزان کمک کند تا بین رفتارهایشان انتخاب کنند ممکن است در ابتدا به نظرتان عجیب و نامناسب برسد اما باید مدام آنها را به کار ببرید تا در اثر تکرار این عبارت ها جزیی از گفتارتان شود و به طور طبیعی آنها را به کار ببرید.
به تفاوت چشمگیر بین این دو جمله توجه کنید:
رضا اگه بخوای همین طور حرف بزنی باید بری تنها گوشه کلاس بشینی.
رضا اگه تصمیم بگیری وقتی که من درس می دهم همین طور حرف بزنی یعنی تصمیم گرفته ای بروی تنها گوشه کلاس بشینی حالا از تو می خواهم درست تصمیم بگیری. متشکرم.
معنی جمله اول این است :اگه کاری را که من می گویم نکنی مجبورت می کنم .این جمله یک تهدید مستقیم است. اما معنی جمله دوم این است که خودت مسئول اعمالت هستی و از تو می خواهم رفتار درست را انتخاب کنی
4. فضایی سرشار از اعتماد و حمایت ایجاد کنید.
اعتماد پایه واساس کلیه روابطی است که در آن حمایت متقابل وجود دارد.
برای رسیدن به این هدف از شیوه های بسیاری می توانید استفاده کنید مثلا:
• در موردمیزان صمیمیت با آنها حد و مرز های روشنی را مشخص کنید و همیشه به آنها پایبند باشید.
• در نحوه بر خورد و میزان انتظارات خود از دانش آموزان ثبات قدم داشته باشید.
• به تعهدات خودتان نسبت به آنها عمل کنید از تک تک آنها در کلاس حمایت کنید در یادگیری به آنها کمک کنیدو.....
• به تک تک آنها توجه کنید.
5 . الگوی همان رفتاری باشید که از دانش آموز انتظار دارید
دانش آموزان در حال کسب آن مجموعه از مهارت های اجتماعی هستند که به کمک آنها بتوانند انتخابهای رفتاری درستی داشته باشند به همین خاطر نیاز دارند که از رفتار شما الگو بگیرند. نیازی نیست که شما یک الگوی عالی رفتاری باشید و هیچ اشتباهی نکنید. .یک انسان معمولی که خطا می کند و به خاطر آنها عذر خواهی می کند الگوی بسیار خوبی است.
6 .مسائل مهم را پی گیری کنید
مشخص کردن مسائل مهم باعث می شود تا از تیز بینی بیمارگونه دور باشید ونخواهید اشتباهات دانش آموزان را زیر ذره بین بگذارید وبا آنها برخورد کنید زیرا در این صورت به سرعت خسته می شوید و فضایی بسیار پر تنش را در کلاس درس حاکم می کنید
7. دوباره ارتباط برقرار کنید و رابطه را تصحیح کنید
فقط در صورتی می توانید روی رفتار دانش آموزان تاثیر مثبت بگذارید که با آنها ارتباط داشته باشید. وقتی به دلیل انتخاب نامناسب رفتار دانش آموز ضروری است او را تنبیه کنید نوعی احساس تنفر از شما در او به وجود می آید و رابطه شما را دچار تنش میکند. باید مراقب باشید تا در اولین فرصت ممکن بعد از تصحیح رفتار دانش آموز دوباره با او رابطه مثبت بر قرار کنید .
به یاد داشته باشید که : «با این کار مستقیما رفتار خوب را به دانش آموز نشان میدهید».
برنامه انضباطی ده مرحله ای
مرحله اول:وقتی دانش آموزان کار خوبی می کنند آنها را تشویق کنید.
مرحله دوم :از الگو سازی مثبت استفاده کنید.
مرحله سوم :از روش نزدیک شدن به دانش اموز استفاده کنید مثلا:متوجه می شوید یکی از دانش آموزان به کلاس بی توجه است بنابراین در کلاس قدم می زنید و به تدریج به او نزدیک می شوید و در حالی که به سراغ او می روید از دانش آموزانی
مشغول کار کلاسی هستند تعریف میکنید . این کار شما باعث میشود آن دانش آموز به کار کلاسی برگردد.به محض اینکه این کار را کرد به او توجه کرده و از او تعریف کنید.
مرحله چهارم : برای تصحیح رفتار دانش آموزان از آنها سوال کنید.
مرحله پنجم : توصیه های خود را به صورت خصوصی بگویید.
مرحله ششم : اول گفته دانش آموز را تایید کنید بعد اورا به مسیر درست هدایت کنید .
مرحله هفتم : به روشنی قوانین کلاس را به دانش آموزان یاد آوری کنید. در یادآوری این قوانین از عبارت قوانین ما استفاده کنید.
مرحله هشتم : انتخاب روشنی پیش پای دانش آموز بگذارید.
مرحله نهم : طبق توافق نسبت به رفتار نا شایست دانش آموز واکنش نشان بدهید .
مرحله دهم : از شیوه های اخراج از کلاس استفاده کنید.

ملاحظات مربوط به اخراج دانش آموز از کلاس
• مسلما اخراج از کلاس جدی ترین عملی است که بر اساس شرایط کلاس انجام می دهید باید این کار را با احتیاط انجام داد در غیر این صورت تاثیر چندانی نخواهد داشت. تنها موقعیتی که از شیوه های دیگر استفاده نمی شود و مستقیما شیوه اخراج اجرا می شود وقتی است که رفتار یک دانش آموز سلامت همکلاسی هایش را به خطر می اندازد در چنین موردی استفاده از این روش هرگز نشانه ضعف شما نیست بلکه جزئی از برنامه انضباطی شما می باشد.و باید همیشه نکاتی را در این مورد در نظر گرفت.بهترین کار این است که از طریق بحث و گفتگو با تمام معلمان و مسئولین مدرسه به پرسشهای زیر پاسخ داد و روشهای مورد توافق را به کار گرفت.
• چه نوع رفتارهایی اخراج دانش آموز را از کلاس ضروری می کند .آنها را لیست کنید؟
• به هنگام اخراج از چه نوع جمله های باید استفاده کرد؟
• چطور باید دانش آموز را از کلاس بیرون کرد؟
• و دست آخر اینکه : «اگر دانش آموز از کلاس بیرون نرفت چه باید کرد و از چه کسی میتوان کمک گرفت»؟
• دانش آموز پس از اخراج باید کجا برود؟
• نقش کسی که او را پس از اخراج تحویل می گیرد چیست؟
• چه نکاتی باید در پرونده دانش آموز درج شود؟
• به چه کسی باید اخراج دانش آموز را اطلاع داد؟
• و دست آخر اینکه :« اگر مجبور شوید دانش آموزی را مرتب از کلاس بیرون کنید چه باید کرد»؟
اخراج از کلاس اولین پیامد بد رفتاری دانش آموز است. بنابر این نقش معلم پس از اخراج دانش آموز به عنوان کسی که مجری این کار بوده است بسیار حیاتی است.پس از اخراج باید در اولین فرصت با دانش آموز حرف بزنید و
• در مورد اینکه اگر این رفتار بار دیگر تکرار شد چه تصمیم بهتری می شود گرفت با هم صحبت کنید.
• به او نشان بدهید که از او هیچ دلخوری ندارید و جلسه بعد همه چیز مثل روز اول خواهد بود.
• برای جبران کلاسی که از دست داده بر نامه ریزی کنید .
• هر رفتار بهتری که او می تواند در چنین مواقعی داشته باشد به او یاد بدهید .
• ارتباط عادی را با او از سر بگیرید و اگر دلخوری یا ناراحتی پیش آمده آن را رفع کنید .
این نکته نیز بسیار مهم است که اخراج دانش آموز را به والدین او ناظم و مدیر مدرسه هم اطلاع دهید .
مجهز کردن جعبه ابزارمدیریت رفتار دانش آموزان مانند جعبه ابزار است به این معنا که همیشه به یاد داشته باشید برای اداره کلاس در هر موردی همیشه یک راه حل یا یک شیوه ثابت وجود ندارد.این جمله را با خودتان تکرار کنید :وقتی یک روش جواب نمی دهد آن را کنار بگذار و از روش دیگری استفاده کن مثل استفاده از جعبه ابزار.معلمان کارآمد قبل از دست بردن در جعبه ابزارشان ابتدا ویژگی ها و شرایط کلاس را می سنجند و بر اساس آن مناسبترین مهارت یا شیوه عمل را انتخاب می کنند .که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
• به هنگام توصیه به دانش آموزان به جای (لطفا) در اول جمله از واژه (ممنونم )در پایان جمله استفاده کنید.مثال:
رضا (مکث )خودکارت را روی میز بذار وبه من نگاه کن .ممنونم..
وقتی در آخر جمله از واژه (متشکرم ) استفاده می کنید در واقع می گویید ( آنقدر مطمئنم در خواستم را انجام می دهی که از قبل ،از تو تشکر می کنم.)
• پس از اینکه دستور شفاهی قاطع خود را که با (ممنونم ) تمام شده صادر کردید لازم است دیگر گفتگوی انضباطی را ادامه ندهید و در عوض کارهای زیر را انجام دهید : دیگر به دانش آموز نگاه نکنید ، از او دور شوید وبه سایر دانش آموزان بپر دازید، به سراغ دانش آموزانی بروید که کارشان را خوب انجام می دهند و وقت تان را صرف آنها کنید.
• این روش شما که جزء ابزارهای جعبه ابزار مدیریت شماست به معنی نادیده گرفتن رفتار نامناسب نیست بلکه به این معنی است که تصمیم می گیرید:
1- کدام رفتارهای دانش آاموزان را می شود نادیده گرفت و برای چه مدت ؟
2- در چه مواقعی باید آنها را نادیده گرفت؟ (اغلب وقتی همه کلاس متوجه این موضوع می شوند مناسب است.)
• گاهی اوقات وقتی مدام از دانش آموزان بدرفتاری می بینیم وسوسه می شویم عصبانیت و سر خوردگی خود را با سخنرانی کردن خالی کنیم اما باید جلوی این نوع وسوسه ها را بگیریم و خیلی مختصر و مفید حرفمان را بزنیم زیرا دستورهای کوتاه وصریح باعث می شود که دانش آموزان روی موضوع اصلی تمرکز کنند و مشکل را به راحتی تشخیص دهند و بتوانند مشکل را حل کنند.
• با بد رفتاری دانش آموزان مانند اشتباهی که به راحتی قابل اصلاح است برخورد کنید .راه موثر و مسالمت آمیزی که برای این کار وجود دارد این است که به آنها توضیحی کوتاه در باره مشکل بدهید بدون اینکه کسی را مقصر بدانید و سر زنش کنید.
• در صحبت با دانش آموزان به جای فعلهای منفی از فعل های مثبت استفاده کنید.همیشه به جای اینکه به دانش آموز بگویید چه کاری را نکند به او بگویید چه کاری را بکند. (مثال ) احتمال موثر بودن جمله ( رضا از تو می خواهم بگیری بشینی. متشکرم. )به مراتب بیشتر از جمله ( رضا لطفا توی کلاس راه نرو..)
• از دادن اخطارهای مکرر خودداری کنید زیرا با این کار دانش آموزان را تشویق می کنید که پا را از حد خود فراتر بگذارند. مسلما این نوع اخطارها کار ساز نیست: (رضا ! این سومین اخطار نهاییه که دارم به تو می دهم! )
• اگر خطر اینکه دانش آموز با رفتار نامناسبش به خودش یا دیگران صدمه ای وارد کند وجود ندارد اصراری به دنبال کردن فوری توصیه تان نداشته باشید. اگر به دانش آموز فرصت کوتاهی برای این کار بدهید احتمال اینکه بین شما واو بر خوردی پیش بیاید را کاهش می دهید و در عین حال به او اجازه می دهید که در حضور هم کلاسیهایش وجهه خود را حفظ کند.
• وقتی دانش آموزی می گوید :مگه زوره ! یا ( نمی تونی به من زور بگی ! ) بسیاری از معلمان احساس ناتوانی می کنند و تسلیم ندای درونشان می شوند که می گوید : من نمی تونم؟ حالا نشونت می دهم . مسلما پاسخ دادن به این ندای درونی هیچ سودی ندارد و فقط باعث درگیری و برخورد بین معلم و دانش آموز لجوج می شود .واقعیت این است که شما نمی توانید دانش آموزان را وادار به انجام کاری کنید. اما از این واقعیت می توانیم به نفع خودمان استفاده کنیم . به این ترتیب که :«ابتدا گفته آنها را تایید کنیم و بعد بگوییم که انتظار داریم رفتار درستی را که ما توصیه می کنیم انتخاب کنند».
• بعضی دانش آموزان خیلی زود می فهمند که می توان با رفتارهای نامناسب توجه کامل شما را به خودشان جلب کنند. برخی دیگر اگر پس از صحبت در باره رفتار نامناسبشان همچنان آنها را زیر ذره بین بگذارید احساس می کنند مورد تهدید قرار گرفته اند. در هر صورت موثر ترین شیوه این است که توجه تان را هر چه سریع تر از رفتار نامطلوب دانش آموز به چیز دیگری معطوف کنید.
• برای اینکه دانش آموز بتواند رفتارش را متوقف کند و در باره رفتار دیگری فکر و سپس عمل کند به زمان نیاز دارد . اگر برای انجام این فرایند به او فرصت لازم را بدهید احتمال اینکه به توصیه تان عمل کند و رفتار مطلوب را انتخاب کند افزایش
می دهید.
• یکی از عوامل موثر در مدیریت رفتار استفاده از سوالاتی است که بتواند توجه دانش آموز را جلب کند. این پرسشها باعث
می شود که دانش آموز بدون آنکه احساس گناه کند مسئو لیت رفتارش را به عهده بگیرد. به ندرت پیش می آید که دانش آموز به (( چرا ))های شما جواب های با ارزشی بدهند. بهتر است توجه دانش آموزان را با ((چه))پرسیدن به درس برگردانید. مثال: معلم : رضا !می بینم از سر جات بلند شدی . داری چه کار می کنی؟ رضا : هیچی. معلم : الان باید چه کار کنی ؟ رضا: نمی دونم . معلم : باید تمرین شماره دو کتاب را حل کنی تصمیم بگیر ، این تمرین را حل کنی . ممنونم.
دریکی از مناطق آموزش و پرورش از من دعوت شده بود تا درباره نحوه برخورد با مشکلات رفتاری دانش آموزان صحبت کنم. طبق معمول، سئوال هایی برای خودم ایجاد شد، از جمله: یک مشکل چگونه به وجود می آید؟ تعریف  ما از مشکل چیست؟ آیا نباید علل ایجاد مشکل و درمان آن، به صورت چند عاملی تحلیل شود؟ آیا یک یا دو نفر در مدرسه می توانند از پس همه مشکلات دانش آموزان برآیند؟ مدارس ما چه امکانات، ابزارها و تخصص هایی برای مواجهه با
انواع مشکلات دانش آموزان دارند؟
 اگر چه ما عادت داریم دنبال پاسخ های راحت بگردیم و اگرچه همه توقع راهکارهای کاربردی دارند؛ ولی به نظر نمی رسد موضوع به همین سادگی باشد. اگر موضوع «مشکلات رفتاری دانش آموزان» را از زاویه روان شناختی فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، به ابعاد جدید و احتمالاً راه حل های عملی و منطقی تری خواهیم رسید.
نباید انکار کرد که در مدارس ما، اعم از ابتدایی و راهنمایی و متوسطه، تدبیر مشخص و واقع بینانه ای برای مواجهه با آنچه که مشکلات رفتاری دانش آموزان نامیده می شود وجود ندارد. نظام مشاوره ای دوره متوسطه به دلایل زیادی کارآمدی لازم را ندارد. در دوره های ابتدایی و راهنمایی، هم مشاوره پیش بینی نشده است و هم از کسانی توقع مشکل گشایی می رود که خود چندین کاره اند. در مدارس غیرانتفاعی، بحث مشاوره، داستان خاص خود را دارد. هسته های مشاوره ادارات آموزش و پرورش، مراکز مشاوره وابسته به انجمن اولیا و مربیان و سایر عواملی که به نوعی در موضوع دخیل هستند، شاید توفیق های موردی و جزیی داشته باشند اما اثرگذاری آنها گسترده نیست. همه این ضعف ها و ناکارآمدی ها، ناشی از نگرش های تک بعدی و عدم توجه به بستر و میدانی است که مشکلات در آن روی می دهند.
اگر از من بپرسند که «چگونه می توان با مشکلات رفتاری دانش آموزان برخورد کرد؟» ، بلافاصله سئوال می کنم که: «چه کسی» ، «با چه نگرشی» ، «با چه توانایی هایی» ، «با چه امکانات و ابزارهایی» و «در چه شرایطی» می خواهد به مشکل گشایی در مدرسه بپردازد. برای حل مشکلات رفتاری دانش آموزان، چه به صورت فردی و چه صورت تیمی اقدام کنیم در هر حال، باید به این نکات توجه داشته باشیم:
۱- آمادگی شخصیتی و روانی فردی که می خواهد با مشکلات دانش آموزان و احتمالاً والدین و معلمان مواجه شود چقدر است؟
۲- صلاحیت های شخصیتی و تخصصی فرد در چه حد است؟
۳- نگرش او به دانش آموزان و به طور کلی، به انسان ها و مشکلاتشان چگونه است؟
۴- چه تعریفی برای مشکل دارد و چه اولویتی برای مشکلات قایل است؟
۵- تا چه اندازه با وظایف خود و به خصوص محدوده دخالت در مشکلات دیگران، آشنا است؟
 سئوال های فوق، بیشتر بر فرد یا افرادی تمرکز دارد که به طور مستقیم با مشکلات دانش آموزان سرکار داشته و قصد بهبود و ترمیم اوضاع را دارند. البته نباید از نظر دور داشت که در همین حدی که از مشکلات دانش آموزان صحبت می کنیم کاری به حوزه های تخصصی مانند روان شناسی بالینی، مشاوره و روانپزشکی نداریم. مدارس به این موضوع توجه کنند که در بحث «مشکلات رفتاری دانش آموزان» ، دو حیطه مشخص باید کاملاً تفکیک شود:
اول- زمانی نگاه ما به موضوع کلی بوده و شامل دخالت ها در حد راهنمایی است. ممکن است مدیر، معاون و یا معلم، به دانش آموزی که مرتکب دروغگویی شده، تذکری بدهد، نصیحتی بکند یک دو جلسه با او به گفت وگو بپردازد و یا مدتی،  رفتارش را زیر نظر داشته باشد؛ این نمونه ای از مواجهه با مشکلات کلی است.
دوم- زمانی هم با موضوعی تخصصی و ویژه مواجهیم؛ دانش آموزی که اضطراب یا وسواس دارد، نمی تواند غرایز جنسی اش را کنترل کند، پرخاشگر است، با خانواده و دیگران سر ناسازگاری دارد، به مواد مخدر آلوده شده است و... اینها مسایلی هستند که هم شناخت عوامل و هم بهبود و درمان آن، نیاز به دانش تخصصی و مسئولیت حرفه ای دارد.
  ساده اندیشی است که در یک مدرسه، مدیر یا معاون یا مربی تربیتی و یا معلم، بخواهند بدون بهره مندی از دانش تخصصی، ابزارها و امکانات، توانایی شناخت شرایط، به حل مشکل یا مشکلات اقدام کنند. اشتباه است که تصور کنیم «باید کاری کرد» و به خود اجازه دخالت در هر نوع مشکلی را بدهیم. رفتارهای ناشیانه، متفرقه، غیرمنسجم و تک بعدی در مواجهه با مشکلات رفتاری دانش آموزان، حتی اگر به نتایجی محدود منجر شود، می تواند مخاطراتی هم به همراه داشته باشد.
مدیریت فرهنگی
بدون تعارف، مدیران مدارس  مدیران فرهنگی نیستند. آنها بیشتر مدیرانی اجرایی و اداری هستند. حتی تلقی مدیریت آموزشی، بدون داشتن نگاه فرهنگی به مدرسه، چندان صحیح به نظر نمی رسد.
روشن ترین تصویری که می توان از مدرسه امروز ارایه داد، تصور آن چون یک اجتماع است. اجتماع مبنای تجربه انسانی و هویت «خود» چون موجودی اجتماعی است. این هویت خود به خود و به تنهایی شکل نگرفته است، بلکه در تشکیل آن تجربه «دیگری» بسیار جدی است.
                برای این که مدرسه ای تبدیل به اجتماع شود: ۱) باید نیروهای انسانی، دیدگاهی مشترک درباره رشد و شکوفایی انسان اتخاذ کنند ۲) این دیدگاه باید نگاهی متمایز به «تربیت خوب» بیافریند، ۳) چنین نگاهی به تربیت باید فعالیت های دسته جمعی و مبتنی بر همکاری پدید آورد و بالاخره ۴) با درگیر شدن در این فعالیت های مشترک، هدف های واحدی پیگیری شود. این تصویر از مدرسه، مشابه یک ارکستر است. در ارکستر هدف های مشترکی تعقیب می شود و درک مشترک وجود دارد.(۱)
 صرف نظر از تعاریفی که برای فرهنگ وجود دارد، منظور از «مدیریت فرهنگی» در مدرسه مدیریتی است که به ارزش های انسانی، اعتقادات، گرایش ها، مهارت های زندگی، آداب و رسوم، معیارهای رفتاری جامعه و قوانین و مقررات توجه دارد. در مدیریت فرهنگی، بیش از آن که مشکل یا مشکلات، دانش آموز یا دانش آموزان خاصی مطرح باشد، بر هدایت رفتار همه دانش آموزان و آموختن راه و روش زندگی به آنان تمرکز می شود. در مجموع، مدیریت فرهنگی، با سبک زندگی افراد سروکار دارد.(۲) در مدیریت فرهنگی، دین، تاریخ، علم، ادبیات و هنر جایگاهی مهم دارند. به این ترتیب، مدیریت فرهنگی سعی دارد در مدرسه شرایطی همچون اجتماع فراهم آورد تا دانش آموزان با آنچه در شرایط واقعی زندگی جریان دارد آشنا شوند.

مشکلات رفتاری دانش آموزان از زاویه دید مدیریتی
براین اساس، مواجهه با مشکلات رفتاری دانش آموزان با نگرش مدیریت فرهنگی، مستلزم فرایندی است که در ادامه به توصیف آن می پردازیم.
۱- سیاست های فرهنگی مدرسه
هر مدرسه به عنوان نمادی از اجتماع و همچنین با توجه به فضای منطقه ای و مکانی، بستر فرهنگی خاص خود را دارد. براین اساس، هرگونه تحلیلی درباره مسایل مدرسه، نیازمند شناخت این بستر است؛ این نکته ای است که کمتر به آن توجه می کنیم. همه مدارس درباره مسایل خود، به خصوص آن بخش از مسایل که مشکل و مشکل ساز تلقی می شوند دنبال راه حل و راهکار- البته از نوع کاربردی- می گردند. همه می پرسند: «چه باید کرد؟» بدون آن که توجه داشته باشند «در چه شرایطی؟». مدرسه، همانند اجتماع باید سیاست های فرهنگی داشته باشد و در این سیاستگذاری، نه فقط در باره مشکلات رفتاری دانش آموزان، بلکه برای همه موارد، تدابیر لازم را پیش بینی کند. سیاستگذاری فرهنگی در مدرسه، مبتنی بر شناخت هایی چون: موقعیت شناسی، شناخت خرده فرهنگ منطقه و محله ای که مدرسه در آن قرار دارد، شناخت آسیب ها و آشنایی با روان شناسی اجتماعی و سایر دانش های مرتبط است.
مدرسه در سیاست های فرهنگی خود باید مشخص کند که برای موارد زیر چه برنامه ها و تدابیری دارد:
- بهداشت روانی در مدرسه (برای همه دانش آموزان و معلمان).
- تطبیق آموزش های مدرسه ای با شرایط واقعی اجتماع (برای دانش آموزان و والدین).
- تقویت روحیه مشارکت و همکاری (برای همه اعم از دانش آموزان، معلمان و والدین).
- آموزش مهارت های زندگی (برای دانش آموزان)
- معرفی فرهنگ، ارزش های انسانی، ادبیات، هنر و تاریخ نظام اجتماعی.
- انتقال فرهنگی از طریق جهت گیری مشخص در برنامه های مربوط به آداب و رسوم، اعتقادات و ارزش ها
مدیریت کلاس در مقابل یادگیری فعال
کودکان فراگیرندگان فعالی هستند.آگاهی از این امر باید برای مربیان تربیت بدنی کمی آسودگی فراهم آورد
با این وجود اگر فعالیتهای جسمانی به عنوان رفتار اولیه ای که کودکان فرا میگیرند شناخته شود به نظر میرسد که تربیت بدنی با طبیعت کودکان متناسب است . گاهی مدرسه این ویژگی مهم کودک را نادیده میگیرد . محدودیت هایی که بر سر راه تحرک کودکان یا شرکت فعالانه در طول دوره کلاس قرار گرفته در خور توجه می باشد . طرح معمول اجرای یک کلاس تربیت بدنی را در نظر بگیرید
کودکان به آرامی به درون سالن ورزشی قدم میگذارند 
آنها خودشان را در صفهای تیمی یا اشکال استاندارد دیگر نظم می دهند
آنها دست به سینه و با نگاه به معلم خود آرام و ساکت می نشینند
آنها به آرامی به دستورات معلم گوش می دهند
آنها در واکنش به توصیه های معلم حرکت می کنند
وقتی معلم به کودکان می گوید وسایل را سر جایشان بگذارند و به آرامی و به صف سالن را ترک کنند زمان پایان کلاس فرا رسیده است
برای بیشتر معلم ها این شرایط کلاس خیلی خوب را به تصویر می کشد . با این وجود اولین نگرانی معلمان جدید ( همانند بسیاری از معلمان با تجربه ) مدیریت کلاس است . همچنین مدیران و والدین توقع دارند معلمان کنترل کلاسهایشان را به دست گیرند .
بارزترین نشانه مدیریت موثر کلاس زمانی است که بچه ها تکالیف تعیین شده معلم را به آرامی تمرین می کنند . هر چند که سرو صدا و بی نظمی پیشنهاد نمی شود اما معلم ممکن است هنوز نگران باشد که وسایل و زمان لازم برای به دست آوردن چنین کلاسی تلف شده است
مشکلاتی در مدیریت کلاس اغلب در آموزش پیش دبستانی وجود دارد . تاکید بر یادگیری مستقیم از معلم در یک محیط محدود، شور و نشاط و توسعه یادگیری در کلاس را از بین می برد . در یک محیط بازی بچه ها به یادگیری ترغیب می شوند . آنها به نوبت طرحهای بازی را برای همدیگر توضیح می دهند و با توجه به تواناییهای فزاینده خود به حل کردن مسايل پیچیده و تصمیم گیری مشغول می شوند . در محیط مدرسه سنتی علایق و عقاید کودکان در مقایسه با علایق و عقاید معلمان کمتر مورد تایید قرار می گیرد . چنین تمهیدات یک جانبه ای در بین کودکان ممکن است به خاتمه زود هنگام پاره ای از نقش آنها (به عنوان دانش آموز و یکی از ارکان مدرسه ) منجر شود 
همچنین در مدت زمانی که صرف می شود استاندارد رفتاری تحت فرمان معلم ، مورد قبول واقع شود،  فرصت یادگیری به هدر میرود . مدت زمانی را در نظر بگیرید که در کلاسهای زیادی به انتظار پیروی از یک استاندارد رفتاری صرف می گردد . مانند مدت زمان تشکیل یک صف مستقیم، ساکت نشستن ، وسایل را بی حرکت نگه داشتن یا نگاه کردن به معلم .  بسیاری از معلمان توجیه می کنند که دانش آموزان به این موقعیتها نیاز دارند تا کنترل خود را بیاموزند . متاسفانه در بعضی از این محیط ها آنها حتی تغییر ظاهری بسیار کمی را در رفتارشان به کار می بندند  .
در نهایت تاکید بر مدیریت در دوران پیش دبستانی نا بجا می باشد زیرا از نظر توسعه نا مناسب است . کودکان فقط فراگیران فعال نیستند ، آنها به سبب قدرت استدلال بسیار بالا موجودات فعالی هستند . پیاژه در نظر یه خود استدلال می کند که کودکان از طریق شنوایی و تفکر چقدر می توانند یاد بگیرند . مرحله (تفکر قبل از عمل ) نشان می دهد که کودکان از 6 یا 7 سالگی شکل دادن تصاویری را در مغزشان شروع می کنند . به عبارت دیگر ، توانایی کودک برای شکل دادن یک طرح منطقی برای تحرک کاملا محدود می باشد . از این رو ، او به تحرک و فعالیتهای دستکاری جسمانی به عنوان یک ویژگی آموزشی نیاز دارد. علاوه بر این ، تمایل به موفقیت یا رقابت ، کودکان را به انطباق و وفق دادن اطلاعات ادراکی سوق می دهد همان طور که فعالانه در یادگیری یک وظیفه شرکت می کنند . بنابراین در حالی که دانش آموزان فعالانه به تمرین مهارت درگیرند ، ارايه اطلاعات قبل از مشارکت ممکن است به اندازه آموزش (به عنوان عامل تقویت کننده ) مفید نباشد . علاوه بر این ، در نظر بگیرید که کودکان قابلیت زیادی برای یادگیری از یکدیگر دارند . به یقین تمرین بی سر و صدا با کاهش بازخوردها از سوی همسن و سالانشان مانع یادگیری آنان از دیگران می شود .
همچنین فرصتهای حل کردن مشکلات همسن و سالان نیز از این طریق حذف می گردد منبع:ماه نامه زیور ورزش
علل بی نظمی دانش آموزان در کلاس درس و شیوه های برخورد با آن
بسیاری از معلمان و حتی مدیـران مـدارس از دانش آموزانی که به اعتقاد آن ها شلوغ هستند و رفتارهای نا خواسته و نا مناسبی از خود بروز می دهند و به این ترتیب نظم و انضباط مدرسه و کلاس درس را دچار اخلال می کنند گله دارند . هر کدام از این افراد واکنش های متفاوتی در مقابل این نوع دانش آموزان از خود نشان می دهند و تصمیم گیری ها ی آنان در این زمینه هم متفاوت است . معمول ترین و آشکار ترین این تصــمیـم گیـری ها  برای کاهش یا از بین رفــتن بی نظمی ، گرفتن تعهد کتبی از دانش آموزان و در صورت تکرار از والدین آنان ، تهدید به تنبیه و حتی عملی کردن آن و در نهایت اخراج موقتی از کلاس و مدرسه است . از این رو ،  نگارش این مقاله و مطالعه ی آن ،  به معلمان و مدیران کمک می کند تا تصمیمات آگاهانه تری بگیرند .
در زمــینه ی بی نظــمی دانــش آمــوزان در کـلاس درس ، معلمان بایــد به سه سوال پاسخ دهند :
1)علل و عوامل بی نظمی دانش آموزان کدام اند ؟
2)چگونه می‌توان از بروز و ظهور رفتار های نا مناسب دانش آموزان ، که نظم و انضبــاط را به مخاطره مي اندازند ،  پیشگیری کرد ؟
3)به هنگام وقوع رفتار های نا مطلوب دانش آموزان ، چه باید کرد ؟
برای پاسخ دادن به این سوال هــا به عــبارت دیــگــر ،  شنا سایی علل و عوامل بی نظمی دانش آموزان در مجموعه عامل های متعدد  ،  باید زیر مجموعه ای از عوامل کشف شوند تا با ارائه ی راه کار های کاربردی برای از بین بردن یا کاهش آن ها ، تغییرات مناسب و مثبت در کیفیت نظم و انضباط مدرسه ایجاد شود. در این ارتباط ، کارگاهی با حضور عده ای از معلمان با تجربه در مراکز تربیت معلم یاسوج برگزار شد . حاصل چند جلسه بارش مغزی در این کار گاه برای پاسخ به سوال
های یاد شده ،  بررسی شد . سپس با اندکی دخل و تصرف و تغییر در دید گاه های افراد  ،  این مقاله برای استفاده ی معلمان و مدیران مدارس و دست اندر کاران تعلیم و تربیت تهیه و تنظیم شد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس