پروژه و تحقیق رایگان - 118

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

پيامدهاي حملۀ مغول به ايران

بازديد: 93

 

فهرست

حمله مغول به ايران. 2

زمينه‌ها و علل حملۀ مغول به ايران. 2

چگونگي حملۀ مغول به ايران. 2

دلايل شكست خوارزمشاهيان از مغول. 3

پيامدهاي حملۀ مغول به ايران. 3

علل حمله ی چنگیزخان مغول به ایران. 4

1-كشته شدن بازرگانان و سفرای مغول:4

2-نقش خلیفة عباسی در كشاندن مغولان به بلاد اسلامی:6

رکود کشاورزی.. 7

کاهش جمعیت.. 8

مهاجرت مغزها9

به اسارت بردن صنعتگران. 10

رونق روابط تجارتی.. 10

پناهگاه‌هاى فرهنگ ایران. 10

منابع و ماخذ:11

 

 

 

 

 

 

حمله مغول به ايران

  يكي از حوادث بسيار تلخ كه ضرباب جبران ناپذيري بر فرهنگ و تمدن ايران اسلامي وارد شد فتنۀ حملۀ مغول به سرزمين ايران است. چنگيزخان )تموچين( پس از مطيع كردن اقوام مغول و حكومت‌هاي محلي که با ايران همجوار شده بود به دنبال ايجاد در روابط تجاري، سياسي با ايران بود اما به دليل بي‌تدبيري سلطان محمد خوارزمشاه و نبود انسجام در اركان حكومت تبديل به روابط خصمانه شده يكي از دردناكترين فجايع انساني در ايران به وقوع پيوست.

زمينه‌ها و علل حملۀ مغول به ايران

1-   همجواري مغولان و خوارزمشاهيان با نابود شدن قراختائيان توسط سلطان محمد خوارزمشاه.

2-   قتل عام كاروان تجاري مغول در شهر اترار توسط غايرخان حاكم آنجا  به دستور سلطان محمد.

3-   توجه شديد مغولان به امر تجارت و نفوذ در غرب و مانع تراشی خوارزمشاهیان.

4-   دشمني ديرينه بين خلافت عباسي و سلطان محمد كه باعث شد خليفه چنگيزخان را عليه سلطان تحريك كند.

چگونگي حملۀ مغول به ايران

  چنگيزخان پس از تثبيت قدرت خود براي شروع باب تجارت و دوستي با ايران عده‌اي بازرگان به ايران فرستاد ولي هنگامي كه سفيران چنگيز وارد شهر اترار شدند تا پيام او را تسليم كنند، غايرخان حاكم آنجا در مالشان طمع كرده به بهانه جاسوسي آن‌ها را زنداني كرد و از سلطان محمد درخواست قتل آن‌ها را كرد. سلطان بدون تفكر دستور مصادره اموال و قتل آنان را صادر كرد. چون خبر به چنگيز رسيد درخواست تسليم حاكم را كرد ولي سلطان قاصد او را نیز كشت. لذا چنگيزخان همراه امرا و پسرانش عازم جنگ شد. او اترار را تصرف و اموال مردم غارت و غايرخان كشت. سپس شهرهاي ماوراءالنهر مثل بخارا، سمرقند، ترمذ، جند، خجند، فناكت و ... يكي پس از ديگري با قتل و غارت گشود و جوانان را به سپاه و اهل حرفه و صنعت را به مغولستان فرستاد.

  پس در تعقيب سلطان محمد عازم خراسان شدند و مرو، طوس، خبوشان، بلخ، هرات و نيشابور را تصرف كردند. سلطان محمد از طريق مازندران به جزيرۀ آبسكون گريخت. مغولان مناطق ديگر ايران را تصرف و عازم فتح خوارزم و تعقيب سلطان جلال الدين شده ولي جلال الدين از آب سند گذشت و به هند رفت لذا چنگيزخان به غزنين برگشت و قتل و غارت و ويراني بسيار كرد و سپس به مغولستان رفت. جلال الدين دو سال بعد از هند برگشت تا آن‌ها را شكست دهد اما خليفه او را همراهي نكرد و در 628 در ميافارقين كشته شد.

دلايل شكست خوارزمشاهيان از مغول

- از دست دادن روحيۀ اعتماد به نفس و مستولي شدن ترس بر سلطان محمد در برابر قدرت مغول،

- سياست نادرست نظامي او در متفرق كردن نيروها در شهرها و پراكندگي و اختلاف سپاهيان

- نبود يك نظام ديواني كارآمد براي ادارۀ قلمرو وسيع

- سياست مذهبي او و مخالفت با خليفه عباسي به صورت حذف خليفه و نامزدي يكي از سادات علوي که منجر به عدم همراهی خلیفه با وی شد.

پيامدهاي حملۀ مغول به ايران

  بر اثر حملۀ مغول زيان‌هاي مادي و معنوي بسياري به ايران وارد شد و به قول جويني:

آمدند و كندند و سوختند و كشتند و بردند و رفتند.

  بيشتر شهرها، آبادي‌ها، مزارع، اماكن، راه‌ها، بازارها تخريب و در نتيجه تجارت، كشاورزي و صنعت نابود شد، اموال و دارايي‌هاي ايران غارت شد، بر اثر كشته شدن مردان بسياري مناطق خالي از سكنه شده، علماي بسياري كشته شدند، جوانان به سپاه برده شدند و اهل حرفه و صنعت به مغولستان انتقال يافتند و قلمرو سياسي ايران مدت‌ها تحت حاكميت بيگانگان قرار گرفت.

 علل حمله ی چنگیزخان مغول به ایران

یورش مغولان به ایران و تخریب نیمی بیشتر از این سرزمین و كشتار میلیونها انسان رویدادی بود كه به گفته ابن اثیر: « از بدو آفرینش آدم تاكنون همانندش نیامده » . موضوع ساده ای نیست كه فقط به تكبر و نخوت سلطان محمد خوارزمشاه نسبت داده شود . بعضی از مورخان را نظر بر این است كه اگر خوارزمشاه سفرا و بازرگانان مغولی را نمی كشت این تهاجم انجام نمی گرفت . این نوع قضاوت برای اتفاقاتی كه از مهم ترین رویدادهای تاریخی محسوب می شود دلیل پیش پا افتاده ای است در ریشه یابی تهاجم چنگیز به ایران و دیگر بلاد اسلامی علاوه بر جریان سفرا و تجار سرانگشت اتهام به ضرورت به سوی بغداد و ناصر خلیفه عباسی كه محرك اصلی فتنه بوده دراز می شود . در حالی كه تضادهای درونی امپراطوری تازه تأسیس چنگیز و اشرافیت فئودال چادرنشین، در ارزیابیها نادیده انگاشته می شود .سعی بر این است كه در بررسی علل حمله چنگیز به ایران سه موضوع مذكور را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و دیدگاههای مختلف مورخان را بازگو نمائیم:

1-كشته شدن بازرگانان و سفرای مغول:

پس از مبادله سفرا بین ایران و مغولستان كاروانی با مال التجاره زیاد از طرف چنگیزخان روانه ایران شد اما كاروان مال التجاره در اترار غارت شده و به فرمان حاكم خوارزمشاه همة بازرگانان گردن زده شده بودند فرستادگان چنگیز قربانی آز و طمع و سوء ظن خوارزمشاه گشته بودند شاید سلطان محمد دستور قتل عام آنان را نداده بود ولی پس از ماجرا جانب حاكم خود را گرفت و از تسلیم وی ممانعت كرد گذشته از آن اهانت دیگری نسبت به چنگیزخان روا داشت و آن صدور فرمان قتل سفیر «ابن كفر ج بغرا» و تراشیدن ریش همراهان بود كه برای درخواست تسلیم حاكم ارترا به دربار خوارزمشاه آمده بودند لازم به یادآوری است سفرا كه ایلچی یا آلچی نامیده می شدند معرف یك عشیره یا قبیله بوده اند وضعیت خاصی داشتند و سفیر وجودی مقدس به شمار می رفت .

بنا به گفته ابن اثیر: «انگیزة خوارزمشاه در كشتن بازرگانان مغول تنها آزمندی نبود بلكه می خواست از گسترش روابط بازرگانی با خان مغول جلوگیری كند تا اسلحه و ساز و برگ به سپاهیان چنگیز نرسد . چه جاسوسان او خبر داده بودند كه مغولان سرگرم ساختن اسلحه هستند

البته ابن اثیر كشتار سفرا را تنها حمله به ایران نمی داند در این باره می گوید كه :«سبب تاخت و تاز مغولان به شهرهای اسلامی غیر از اینهاست

محمد نسوی می نویسد: « چنگیزخان از سلطان تسلیم ینال (غایرخان) را خواست و سلطان از ترس لشكریان و امراء بزرگ كه از خویشان ینال بود خواستة چنگیز را اجابت نكرد و اعتقاد كرد كه اگر با چنگیزخان جواب به لطف گوید طمع او زادت شود خود را بگرفت و تجلدی نمود و فرمود تا آن رسولان بی گناه به قتل آوردند و به شومی آن چند قطره خون ناحق، خون چندین اهل اقالیم كه جمله مسلمانان بودند هدر شد و بهر قطره سیلی از خون حرام در جوی حسام بلكه بر روی رغام جاری گشت كینه ای توخت و جهانی سوخت ابن العبری عقیده دارد كه بازرگانان مغولی به دستور خوارزمشاه كشته شدند و همین عمل باعث تحریك احساسات چنگیز و حمله بر ایران شد : «غایر خان برای سلطان كشتن تجار و تصرف اموال آنها را به عنوان یك كار خوب جلوه داد و سلطان محمد به او اجازه داد آن امیر تمام تجار را كشت مگر یكی از آنها كه توانست از زندان فرار كند این عمل سلطان محمد در نظر چنگیزخان یك مصیبت بزرگی جلوه كرد و بی نهایت متأثر شد و خواب از سرش پرید و به بالای یك تپه بلند رفت و سرش را برهنه كرد و به سوی خدا تضرع و زاری كرد و از خدا كمك می طلبید تا او را یاری كند و او بتواند انتقام این ظلم را بگیرد

 

وصاف گوید:«چنگیز از این عمل سلطان محمد سخت برآشفت در سال 615 ه ق با لشكری از تاتار قصد ممالك سلطان محمد كرد ابتدا قاصدی بفرستاد كه به دست خود آب صاف صلح و صفا را گل كردی و آتش هوی را به باد خود رأیی تیره ساختی جنگ را آماده باش كه به هر قطره خون بیگناهان سلامت جوی ، جویی از خون چون جیحون روان خواهد شد و در عوض هر قیراط دینارها پرداخته خواهد گشت.

بار تولد در تركستان نامه كشته شدن سفراء و بازرگانان را علت اصلی حمله ندانسته و می نویسد:

«گسترش امپراطوری عظیمی مانند امپراطوری مغول پس از پیروزی مغولان در چین شمالی و تركستان شمالی و تصادم آن با امپراطوری خوارزمشاه دیگر گریزناپذیر شده بود مسأله انتقام گرفتن خان مغول از خوارزمشاه به خاطر كشتن فرستادة خان دلیل نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده همین نویسده در اثر جدیدش علت اصلی رامتوجه سلطان محمد خوارزمشاه نموده و می نویسد:

«مقایسه اطلاعات موجود در منابع اسلامی و برخورد آنها با این پیكار ما را به این نتیجه می رساند كه جنگ میان خوارزمشاه و چنگیز اگر از جانب خوارزمشاه برافروخته نشده باشد دست كم با نیات جهانگشایانة تسریع شده و نه با نیات جهانگشایانه چنگیزخان با بار تولد می توان موافق بود كه كشتن فرستاده خان دلیلی نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده و بعد از واقعه اترار جنگ اجتناب ناپذیر شده بود .

2-نقش خلیفة عباسی در كشاندن مغولان به بلاد اسلامی:

خلیفه عباسی الناصر لدین الله با سلطان محمد خوارزمشاه میانه خوبی نداشت و از هر فرصت ممكن برای تحریك حكومتهای محلی در شرق علیه خوارزمشاه استفاده می كرد و قدرتمندی سلطان محمد برای دستگاه خلافت چنان خطری بود كه خلیفه باطناَ بی میل نبود كه حریف خود را به دست مغولان بیند و از شر او راحت گردد. برای اثبات این ادعا شواعد تاریخی زیاد وجود دارد كه به چند مورد اشاره می شود :

ابن اثیر كه خود ناظر آخرین دوره خلافت عباسی و حملات مغول بوده است با صریح ترین تعبیر نقش خلیفة عباسی الناصر لدین الله را در كشاندن مغولان به سرزمینهای اسلامی تأیید كرده و می نویسد:

«آنچه ایرانیان به او نسبت داده اند كه او مغولان را در مورد بلاد اسلامی به طمع انداخته و در این رابطه با آنها به نامه نگاری پرداخته درست است این ضربة عظیمی است كه هر گناه بزرگی در مقابل آن كوچك است

ابوالغداء (729 ه ق ) یكی دیگر از مورخین اهل سنت نیز این امر را تأیید كرده و می گوید :

«از دشمنی كه میان ناصر و خوارزمشاه وجود داشت ناصر می خواست كه خوارزمشاه گرفتار آنان (مغولها) باشد و قصد عراق نكند

در ورایت دیگری از قول «روبروك» كه خود در دستگاه مغول بوده آمده است كه : «بار دیگر سفیر خلیفه بقرافروم رسید این فرستاده مأموریت داشت تا با امپراطور جدید قرارداد صلح منعقد سازد و متعهد گردد كه ده هزار سوار برای پیشبرد فتوحات در ایران در اختیار مغولان گذارد خان مغول خواستار آن بود كه خلیفه تمام استحكامات قلاع خود را ویران كند و البته این پیشنهاد توسط سفیر خلیفه رد شد

میرخواند صاحب روضه الصفا می نویسد: «خلیفه از روی ناچاری به این فرمانروا یعنی تموچین روی آورد تا خطری را كه از جانب همسایگان متوجه قلمرو خلافت بود دفع نماید

پاول هرن نیز عقیدة استمداد خلیفة عباسی از خان مغول را تأیید كرده و می نویسد : « باید گفت در این موقع هستی خلیفه در خطر بود زیرا خوارزمشاه مصمم بود خلیفه را از سیاسی ظاهری و روحانی محروم كند و به جای او یك خلیفه از علویان منصوب دارد و ناصر لدین الله از ترس جان چنگیزخان را برای حمله به ایران تشویق كرد چنگیزخان در اجابت این دعوت فرصت را از دست نداد .

رکود کشاورزی

در تاریخ از رونق کشاورزی در نیشابور و بسیاری از مناطق دیگر ایران یاد شده‌است. اگر در ایران عهد باستان اقتصادی به نسبت نیرومند به وجود آمده بود به واسطهٔ برخورداری از شرایط و امکانات طبیعی مناسب نبود. بسیاری از مناطق آباد و پر محصول ایران در گذشته، در مسیر رودخانه‌های پر آب و یا در معرض بارندگی کافی نبوده‌اند، اما در سایهٔ تلاش و کوشش‌های طولانی و سازمان یافته در طی قرن‌ها و از طریق کشیدن کانال‌های مصنوعی، حفر نهرها و مهمتر و پیچیده‌تر از همه، با استفاده از قنات، توانایی کشت و زرع را به دست آورده بودند. در نتیجه بقاء کشاورزی نیز بستگی به حفظ این سیستم انسان ساخته داشت. یکی از پیامدهای اسفناک هجوم قبایل به ایران از بین رفتن شبکه‌های آبیاری بود. ل‍ئ‍ودو ه‍ارت‍وگ تاریخ‌دان هلندی در بخشی از کتاب تاریخ مغول به عنوان «تخریب قرن‌ها سازندگی»، می‌نویسد ایرانیان شبکه‌های آبیاری گسترده‌ای در منطقهٔ خوارزم ساخته بودند که آب جیحون را برای کشاورزی از طریق کانال‌های متعددی به مناطق همجوار منتقل می‌کرد. چنین ساختاری بالطبع خوارزم را مبدل به یکی از توسعه‌یافته‌ترین مناطق ایران نموده بود و گرگانج پایتخت آن را به صورت یکی از مراکز مهم تجارت در آورده بود. اما همه این‌ها در هجوم مغول به معنای دقیق کلمه از میان رفت.عنصر دیگری که مناطق کشاورزی ایران را در معرض نابودی قرار داد تبدیل زمین کشاورزی به مراتع و چراگاه برای احشام مغول بود. عامل دیگر رکود کشاورزی این بود که برخی از ساکنان اسکان‌های دائم به لحاظ فقدان امنیت و هرج و مرج شهر یا روستا و را رها کرده و به دنبال صحرانشینان به راه افتادند. از آنجا که لازمهٔ کشاورزی اسکان دایم و مراقبت از زمین‌است. این تغییرات جمعیتی تأثیرات مخربی بر کشاورزی ایران برجا گذاشت.

کاهش جمعیت

یکی از عناصر مهمی که پس از حمله مغول باعث رکود اقتصادی ایران گردید، کاهش جمعیت شهرها و مناطق اسکان دائم بود. منابع هیچ آمار جامعی از جمعیت ایران قبل و بعد از این حمله به دست نمی‌دهند. هر چند آمار و ارقام کشتارها و قتل‌عام‌های ذکر شده در منابع طرفدار و مخالف مغولان برای این حمله آنچنان کلان ذکر شده‌است که حتی باور وجود شهرهایی با چنین جمعیت کلانی را در آن زمان، مشکل می‌کند اما همین آمارها شواهدی از شیوه نگرش مردم به تهاجمات مغول هستند. جوینی که خود از تاریخ‌نویسان طرفدار مغول به شمار می‌رود، می‌نویسد «هر کجا که ۱۰۰هزار کس بود ۱۰۰کس نماند.» به غیر از قتل‌عام‌ها باید در نظر داشت که بسیاری از مردم را به اسارت بردند و بسیاری نیز در اثر بیماری‌های واگیر یا گرسنگی که در پی هر تهاجم خارجی پیش می‌آمد جان خود را از دست دادند همچنین روش جنگی مغولان چنین بود که هزاران اسیر را به عنوان حشر (قشون غیرنظامی) در جلوی لشکریان خود به حرکت درآورده و از آنان در تسخیر شهرها و نقاط جدید بهره می‌جستند. این اسرا در حقیقت همچون سپر انسانی موردِ استفاده قرار گرفته و نیزه‌ها و سلاح‌های دیگری که از طرف مدافعان شهر بسوی قوای تهاجمی مغول پرتاب می‌شد، به این اسرا اصابت می‌نمود.

مهاجرت مغزها

پس از حمله مغول شماری از دانشمندان که در این حمله جان سالم بدر برده بودند به مناطق امن مانده از این حمله مهاجرت کردند. آسیای صغیر جزو معدود مناطق امنی بود که شماری از دانشمندان و برخی از آثار علمی را از خطر نابودی نجات داد. سلسله سلجوقیان روم که هنوز بر بخش‌های گسترده‌ای از آسیای صغیر فرمان می‌راندند، این منطقه را از مغولان مصون داشتند. بر موصل و نواحی آن، بدرالدین لؤلؤ نخست از سوی ایوبیان و بعد به استقلال حکم می‌راند و شهر موصل در نیمهٔ نخست سدهٔ هفتم از مراکز پر رونق علوم و معارف اسلامی بود. اتابکان فارس نیز که با دوراندیشی به تحت‌الحمایگی خوارزمشاهیان و ایلی چنگیزیان تن در دادند، توانستند منطقهٔ نسبتاً آرامی در منطقهٔ فارس و سواحل جنوب ایجاد کنند که پناه فراریان، بخصوص دانشمندانی شد که از دم تیغ مغولان می‌گریختند.

بخش‌های عمده‌ای از دره سند و شبه قاره هند نیز چنین سرنوشتی داشت و سلاطین مملوک که از ۶۰۲تا ۶۸۹ه ق بر مناطق گسترده‌ای از این دیار حکمرانی داشتند، نگاهبانان فرهنگ و ادب ایران بودند. هر چند مهاجرت ادیبان فارسی‌زبان به هند از دورهٔ غزنویان آغاز شده بود اما مهمترین سبب مهاجرت آنان حمله مغول به مناطق فارسی زبان بود. در طی این حمله شاعران، ادیبان، هنرمندان، شاهزادگان و غیره برای نجات جان از ماوراءالنهر و ایران خارج شده و به شبه قاره هند روی آوردند. نه تنها در این دوره بر تعداد مهاجرین ادیب افزوده شد بلکه از نظر علم و فضل و هنر، مهاجرین این دوره برجسته‌تر از دوران‌های پیش بودند، از جمله این مهاجرین می‌توان از محمد عوفی و منهاج سراج نام برد.

به اسارت بردن صنعتگران

مغولان به ارزش صنعتگران و کسانی که حرفه و دانش فنی داشتند و به نحوی در امر تولیدات شرکت داشتند، واقف بودند. در برخی از قتل‌عام‌ها مانند قتل‌عام مردم نیشابور، سمرقند، گرگانج و مرو در منابع تاریخی به صراحت ذکر شده‌است که مغولان قبل از شروع کشتار، اسیران صنعتگر را از بقیه مردم جدا کرده و روانه مغولستان کردند. انتقال و از دست دادن هزاران صنعتگر ایرانی که در این حمله به اسارت درآمدند، صدمه دیگری بود که بر پیکر اقتصادی ایران وارد آمد.

رونق روابط تجارتی

قوم مغول از قبل از حمله در بازگذاشتن راه‌های تجارتی سعی بسیاری داشتند و بعد از مغلوب ساختن کشورهای آسیای مرکزی و غربی این سیاست دیرینه را بیشتر تقویت کردند. در آمدن قسمت بزرگی از آسیا در زیر استیلای مغول و ادارهٔ آن تحت یک اداره و حکومت و محترم شدن یاسای چنگیز باعث برافتادن عموم سدهای بزرگی گردید که سابقاً به علت اختلاف طرز حکومت و وجود سرحدهای سیاسی و آداب و اخلاقی مانع آمیزش مستقیم ملت‌ها بود. بر اثر ایجاد دولت واحد مغول و امنیت راه‌ها نه تنها رفت‌وآمد بین دو مملکت متمدن قدیم چین و ایران دایر گردید بلکه بر اثر سیاست بین‌المللی ایلخانان ایران، روابط با پاپ‌ها و سلاطین عیسوی اروپا و همچنین ارتباط با شام و مصر نیز برقرار گردید.

پناهگاه‌هاى فرهنگ ایران

خوشبختانه عوامل مختلف سبب شد تا بلاى خان‌و‌مان‌سوز مغول نتواند همه ایران و ممالک همسایه ایران را بى‌کم و کاست فرو گیرد. چه بعضى از نواحى ایران بر اثر قبول ایلى و یا در نتیجهٔ آنکه حمله مغول به آن نواحى در سال‌هاى بعد از چنگیز، و در دورهٔ جانشینان او، انجام گرفت با شدت عمل کمترى روبه‌رو شدند و به‌صورت مأمن و پناهگاه فرهنگ ایرانى درآمدند. یکى از این مأمن‌ها و پناهگاه‌ها ناحیه فارس و متصرفات سعدبن زنگى و ابوبکر و پسر وى بود که از پادشاهان موصوف به پرورش ادیبان و عالمان و معروف به ایجاد آبادانى‌ها و مدرسه‌ها و مسجدها و خانقاه‌ها بودند. ملجاء و مهرب دیگر آسیاى صغیر (روم) است که تا چندى گریزگاه دسته‌هاى پیاپى از فراریان ایرانى و پناهگاه کسانى چون بهاءالدّین محمد بلخى (پدر مولوی) و اطرافیان او، شمس‌الدّین محمد تبریزی، بُرهان‌الدّین محقق تِرمَذی، سیف‌‌الدّین فرْغانی، سراج‌الدّین اُرمَوى و بسیارى دیگر از بزرگان بود. پناهگاه بزرگ دیگر سرزمین هندوستان بود که امیران نواحى مختلف آن مانند سند و دهلى و بنگاله همه با فرهنگ و تربیت ایرانى پرورش یافته بودند و دربار آنان ملجاء گروه بزرگى از ایرانیان گردید که در فتنه‌هاى ماوراءالنهر و خراسان خود را به ‌داخله هندوستان افگنده بودند و در میان آنان غیر از مردم عادى که گروه‌ها گروه بدان جانب مى‌شتافتند مردم دیوانى و عالم و شاعر و عارف و صوفى و ادیب و فقیه وجود داشتند. مجموع این پناهگاه‌ها و برخى از شهرها و دیه‌ها که بر اثر ایلى از قتل‌عام و ویرانى رهائى یافت وسیله خوبى براى نگاه‌‌داشت بقیهالسیف ایرانیان و بازمانده فرهنگ و تمدن ایرانى گردید و بدینگونه بسیارى از رجال علم و ادب، و نسخ کتب، از چنگ عدم رهائى یافت و براى ما بازماند.

منابع و ماخذ:

-احمدی؛ حسین؛ علل یورش مغولان به ایران ؛رشد آموزش تاریخ.،دنیای کتاب ؛1385.

-جوینی؛  عطامک؛جهانگشای ؛تصحیح محمد قزوینی؛ تهران؛ دنیای کتاب؛1385.

-خیراندیش؛ عبدالرسول؛ بحران تمدن اسلامی در عصر مغول؛نامه پإوهش؛1370.

- دستغیب ؛عبدالعلی؛هجوم اردوی مغول به ایران؛تهران؛علم ؛1367. -فرقانی؛ محمد فاروق؛ مقایسه اوضاع شهرهای خراسان در قبل و بعد حمله مغول ؛ تهران؛ دانشگاه شیهد بهشتی؛ 1379.

-قاسملو؛ فرید؛ نگرشی براثر حمله مغول در تغییر مبادی علمی ایران ؛ دانشگاه شهید بهشتی،تهران؛1379.

-کاظم نیا؛ فریبا ؛کنیزان:وضع اجتماعی _حقوقی در دوره مغول ایلخانی؛ تاریخ و تمدن اسلامی ؛1386.

-مورگان؛ دیوید؛ ایران در قرون وسطی، ترجمه عباس مخبر؛ تهران ؛ طرح نو؛ 1373.

-ولایتی؛ علی اکبر؛ ایران از حمله مغول تا پایان تیموریان؛ تهران؛ امیرکبیر؛ 1392.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 17:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

نظریات آدلر و کارکردهای آن

بازديد: 245

 

فهرست مطالب

چکیده3

مقدمه. 4

زندگی نامه:4

ویژگی های اصلی نظریه آدلر:5

ویژگی های اصلی نظریه فروی به شرح زیر است:5

علل احساس حقارت را می توان اجمالاً به سه دسته تقسیم كرد:5

۱)محیط:5

۲)كهتری واقعی بدنی یا روانی:6

۳)محرومیت از محبت و به خود رها شدگی:6

عقده برتری:7

تلاش براي برتري جويي :7

غایت نگری خیالی:8

علاقه اجتماعی:9

اهمیت علاقه اجتماعی:9

سبک زندگی.. 10

در شکل گیری شیوه زندگی اجزا زیر نقش دارند:10

راه های شناخت سبک زندگی فرد:11

نگرش های سبک زندگی:11

مفهوم اضطراب.. 13

اضطراب فراگیر. 13

ترتیب تولد. 13

فرزند اول:13

فرزندان دوم:14

فرزندان آخر:14

تک فرزند:14

چشم اندازی بر روان شناسی آدلر:15

مراحل و تکنیک‌های درمان آدلری.. 16

مرحله اول: ایجاد رابطه. 16

مرحله دوم: ارزیابی، درک، تشخیص و طبقه­بندی مشکلات.. 17

مرحله سوم: آشنا­سازی مجدد. 18

انتقادات وارده بر نظریه آدلر. 19

منابع :20

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظریات آدلر و کارکردهای آن

چکیده

علیرغم این که آدلر و سیستم روانشناسی او تاثیر زیادی در بسیاری از حیطه های روانشناسی و روان پزشکی داشته ،بسیار مورد کم توجهی قرار گرفته است.لذا در این مقاله سعی شده است در حد امکان به بررسی نظرات ادلر و مختصری از زندگی نامه وی پرداخته شود.عمده نظریات بررسی شده در این پژوهش بشرح زیر میباشد:

احساس حقارت ، عقده برتری ، عقده حقارت ، سبک زندگی ، ترتیب تولد ، علاقه اجتماعی ،تیب های شخصیتی از دیدگاه آدلر ، نیروی خلاق خود و غایت نگری خیالی . در ادامه به بررسی چگونگی ارزیابی فرد از دیدگاه روانشناسی آدلر شامل نظرات وی در مورد خاطرات اولیه دوران کودکی تعبیر رویا و سایر موارد اشاره میشود و در انتها به برخی تحقیقات انجام شده در مورد نظرات آدلر اشاره شده ودر ادامه روش های درمانی وی و در پایان به منظور بازنگری اشکالات این مکتب مطرح میشود.

بدون شک آلفرد آدلر یکی از متفکرانی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر علوم روانشناسی و روان پزشکی داشته است.با این وجود نظرات وی آنگونه که شایسته است در مجامع علمی مورد توجه قرار نگرفته است.همچنین او به دلیل دارا بودن نگرشی اجتماعی تاثیر بسزایی بر جنبش های اجتماعی زمان خود از جمله قوانین مربوط به حقوق زنان و برابری دو جنس داشته است.آدلر دارای نگرشی فلسفی بوده و مکتب روانشناسی فردی او بر همین اساس بنا شده است. دیدگاه آلفرد آدلر یکی از دو نظریه رقیب فروید میباشد.

روش:این مطالعه به روش مروری انجام شد.

 

کلید واژه ها: آدلر،روانشناسی فردی،شخصیت، علاقه ی اجتماعی.

 

 

 

 

 

مقدمه

زندگی نامه:

وی در سال 1870(هفتم فوریه) در یکی از حومه های وین در خانواده ای یهودی به دنیا آمد.او نیز مانند فروید پسر یک بازرگان متوسط الحال بود اما از انجا که فروید در محله ای یهودی بزرگ شده بود همیشه خود را عضوی از یک اقلیت زجر دیده میدید ولی آدلر به وضوح زمینه نژادی خود را رها کرد.در کل لهجه و نگرش او بیشتر وینی بود تا یهودی.(هجل و زیگلر,1379).در حقیقت آدلر در بزرگسالی به کیش پروتستان گروید.

آدلر در دوران کودکی به بیماری های مختلفی نظیر راشیتیسم و اسپاسم ناحیه حلق و حنجره  مبتلا بود.وقتی که سه ساله بود برادر کوچکترش در رختخواب کنار وی مرد.سال بعد دچار بیماری ذات الریه شد و تا نزدیکی مرگ رفت.وقتی که شنید که دکتر به پدرش میگوید بچه شما از دست رفته است تصمیم گرفت که دکتر شود.(شولتز و شولتز,1390).آألر دو بار در کودکی دوچار سانحه تصادف شد که او را تا سر حد مرگ پیش برد.او رشد فیزیکی خوبی نداشت و از این لحاظ به برادر بزرگترش که قوی بنیه و سالم بود حسادت میکرد و به دلیل همین ضعف هایش مادرش او را لوس کرده بود. (هجل و زیگلر,1379). اما وقتی برادر کوچکترش به دنیا آمد آدلر از جانب مادرش طرد شد. او در دوران مدرسه دانش آموز ضعیفی بود تا جایی که معلم ریاضی به پدرش توصیه کرد که او را در نزد یک کفاش به شاگردی بگمارد.آینده ای که برای آدلر وحشتناک می نمود. پس در صدد جبران بر آمد.مدتی بعد وضعیت تحصیلی او رو به بهبودی رفت و در بزرگسالی برای تحقق بخشیدن به آرزوی کودکی خود به تحصیل پزشکی در دانشگاه وین پرداخت و به عتوان چشم پزشک آغاز به کار کرد.وی از 1902 تا 1911 عضو حلقه فعال خصوصی کسانی بود که گرداگرد فروید بودند.اما به زودی شروع به رشد و گسترش اندیشه هایش کرد.اندیشه هایی که که مخالف افکار فروید و دیگر همکاران نظریه روان تحلیل گری بود.فروید به رویگردانی آدلر با عصبانیت واکنش نشان داد.وی آدلر را نفرت انگیز نابهنجار و پارانویید توصیف کرد و نظریه او را بی ارزش دانست. .(شولتز و شولتز,1390).

آدلر در 1912 انجمن روانشناسی فرد نگر را دایر کرد .پس از جنگ جهانی دوم دولت اتریش از آدلر خواست که مرکز راهنمایی کودک را در مدارس راهنمایی سازمان دهد تا در انجا کودکان مشکل دار بتوانند با والدینشان تحت مشاوره قرار گیرند.این تلاش پیشگامانه در راستای هدفی بود که امروزه به روان پزشکی اجتماعی معروف است.

آدلر سخنرانی خودانگیخته،مردم پسندو خستگی ناپذیر بود.وی در 28 مه 1937 در مسافرتی که به منظور سخنرانی در آبردین اسکاتلند انجام داد به گونه ی ناگهانی در گذشت.

روونا وانشاکر که بسیاری از نوشته های آدلر را ویراستاری کردند او را اینگونه توصیف کردند:

از نظر جسمی چاق اما حرکاتش سریع بود.صدایی ملایم ,نگرشی دوستانه و چشمانی نافذ داشت. خوش برخورد و اجتماعی بود و هنر را دوست داشتودر رابطه درمانی اش آرامش بخش ,پذیرنده و تشویق کننده بود.

آدلر در مقام یک نویسنده پر کار حدود 300 کتاب و مقاله در طول زندگی خویش منتشر کرد.

کتاب تجربه و نظریه های روانشناسی فردی( 1927 ) شاید معروف ترین کتاب اوست و در میان کتاب های مهم دیگری که ترجمه آن در دست است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

ساخت روان رنجوری(1927), مطالعه حقارت عضوی و جبران روانی آن(1917), فهم ماهیت انسان(1927),علم حیات(1929), الگوی زندگی(1930),زندگی باید برای شما چه معنایی داشته باشد(1931) و علاقه اجتماعی,چالشی برای نوع انسان(1939). (هجل و زیگلر,1379)

ویژگی های اصلی نظریه آدلر:

اساس نظریه آدلر در کتاب معروف جنبه نظری و علمی روانشناسی فردی که در سال 1928 انتشار یافت توضیح داده شده است.آدلر بر خلاف فروید که غریزه را عامل اصلی رفتار میدانست و بر خلاف یونگ که صورت های ازلی را رهبر انسان میدانست بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید می ورزید.وی همچنین دلیل اصلی انرژی و انگیزه های بشری را میل به قدرت می دانست و با عدم پذیرفتن مرز مشخص بین خود آگاه و تاخود آگاه مکانیسم واپس زنی فروید را رد کرد و همچنین امیال پرخاشگرانه را جانشین امیال جنسی که مورد تایید فروید بود کرد.(کریمی,1389)

ویژگی های اصلی نظریه فروی به شرح زیر است:

احساس حقارت:

یکی از مفاهیم اولیه که آدلر ارایه نمود احساس حقارت بود.او ابتدا مفهومی کاملا انتزاعی از احساس حقارت داشت که ریشه آن عمدتا در نقایص جسمانی بود ولی بعد ها این مفهوم را گسترده تر کرد.چرا که این احساس می تواند مرتبط با برخی از موقعیت های خانوادگی باشد.

علل احساس حقارت را می توان اجمالاً به سه دسته تقسیم كرد:

۱)محیط:

عامل اصلی كه موجب احساس حقارت می شود، محیط خانواده از اهم آن است. مقایسه های نادرست،فرزندان بزرگ را بچه پنداشتن،تحقیر كردن، دامن زدن به رقابت ها، زیاده از حد از فرزند خواستن و از سویی دیگر نازپروردگی همگی از عواملی هستند كه موجب ایجاد احساس خود كهتری می شوند. در وهله نخست محیط خانوادگی غالباً نقش مساعدی ایفا می نماید و احساس كهتری را كه در بدو امری عادی است به طرز نامطلوبی تند وتیز می كند.

مساله اكثر پدران و مادران خود خواه و مغرور كه می خواهند حتماً فرزند آنان در شمار نوابغ باشد مرتباً او را با سایر افراد خانواده و یا فرزندان همسایه و یا دوستان درخشانتر او مقایسه می كنند و او را در عذاب سرزنشی می گذارند كه چرا همسان و همتراز آنان نیست. گاهی برادران و خواهران بزرگتر،خواهر یا برادر كوچك خود را دائماً به چه می پندارند و آنان را هیچ می شمارند و خصوصاً اگر با استعداد تر باشند آن وقت بر اساس یك نوع حسادت ناآگاهانه دائماً ایشان را تحقیر می كنند.

بطور كلی نباید از انسان بیش از آنچه در توانایی اوست، انتظار داشت در غیر این صورت همواره محكوم به قبول این فكر است كه هیچ گاه نتیجه رضایت بخشی بدست نیاورده و از كوشش خود حاصلی بر نگرفته است. مهم تر آنكه احساس می كنند، تنها دیگران راضی نمی نماید بلكه رضایت خاطر خود را نیز فراهم نیاورده است و در نتیجه هر بار عمیق تر از پیش این مساله در ذهن وی ریشه می دواند كه از سطح و طراز عادی و طبیعی پایین تر است.

همچنین اگر به فردی در آغاز زندگی این فرصت داده شود كه در موقعیت های بسیار آسانی مرتباً غوطه ور گردد این حالت نیز بر خلاف انتظار وی را به سوی كهتری هدایت می كند زیرا آنچه كه احساس اعتمادی كه بدین ترتیب بدست آورده است در برابر موقعیت های جدید متزلزل شود آن وقت احساس می كند كه تا آن زمان در اشتباه به سر می برده و دریچه چشم او بر روی حقایق گشوده می شود. بدین دلیل و به دلایلی نظیر آن، كودكانی كه در خانه عزیز دردانه اند و پدر و مادر پروانه وار به دور آنان می چرخند، غالباً با احساس كهتری رو به رو می شوند. زیرا پس از بهشتی كه در آن سرمست بسر برده اند، اولین روز مدرسه برای آنان آغاز مصیبت بزرگی است انگار از بهشت به دوزخ عدم گذاشته اند. در واقع اینها در اولین برخورد با محیط خارج از خانواده چون نمی توانند به توقعات محیط جدید پاسخ دهنند و خویش را سازگار نمایند، احساس كهتری می كنند.

۲)كهتری واقعی بدنی یا روانی:

كودكانی كه نقایص جسمانی و بدنی دارند و از معلولیت ها در رنج می باشند، مورد ناراحتی والدین و تحقیر همكلاسان و دوستان واقع می شوند كه می تواند به احساس حقارت بدنی یا روانی منجر شود. یك نقص عضو ممكن است بسیار ناچیز باشد اما چگونگی برداشت و اهمیت دادن به آن برای طقل مهم است.

۳)محرومیت از محبت و به خود رها شدگی:

آدلر تاكید فراوانی به این جنبه می نماید كه بیانگر اهمیت و نقش عامل نخستین (محیط) است.

مادر باید در برداشت عاطفی كودك، به عنوان پشتوانه امنیت خاطر و جلب اعتماد تو قرار گیرد. از محبت مادرانی كه جوانه احساس همبستگی و تعاون بارور می شود.

آدلر احساس حقارت را کاملا طبیعی میداند و معتقد است که انسان بودن یعنی احساس حقارت داشتن که بصورت ثابت و فعال فرد را بسوی کمال و شدن بر می انگیزد.(ماسک,1380)

نکته غیر طبیعی و نابهنجار تبدیل احساس حقارت به عقده حقارت می باشد ،دین معنا که فرد برای رفع نقص ها،ضعف ها و کاهش احساس حقارت اش به جستجوی جبران نا توانی ها و نقص ها بر آید که در اکثر موارد راه های غیر سالم و بعضا ضد اجتماعی را بر می انگیزد.(اسپربر,1379)

عقده برتری:

منبع عقده هر چه که باشد فرد ممکن است جبران افراطی کند و چیزی را که آدلر عقده ی برتری نامید پرورش دهد فرد در این حالت درباره ی توانایی ها و موفقیت های خود اغراق میکند چنین فردی ممکن است در درون احساس رضایت و برتری کند ونیازی به آشکار نمودن برتری خود با دستاوردها و موفقیتها نشان ندهد. یا اینکه ممکن است چنین نیازی را احساس کرده و بکوشد تا شدیدا موفق شود در هر دو مورد کسی که عقده ی برتری دارد خودستایی میکند تکبر دارد و خود خواه است و به تحقیر دیگران گرایش دارد . .(شولتز و شولتز,1390). میتوان تصور کرد که چنین فردی خویشتن پذیری بسیار کمی دارد (بمعنای کوتاه نظری نسبت به خود) و تنها از طریق تحمیل به دیگران است که می تواند احساس مهم بودن بکند. (هجل و زیگلر,1379)

تلاش براي برتري جويي :

 

آدلر در سال 1908 اعتقاد داشت که شدید ترین نیروی پویا که بر رفتار فرد فرمان میراند پرخاشگری است,یعنی شروعی نیرومند برای غلبه بر موانع.اما بعد از مدتی اندیشه تکانه پرخاشگری را به سود مفهوم قدرت خواهی کنار گذاشت.در این مفهوم زنانگی برابر با ضعف و مردانگی برابر با قدرت تعبیر میشود.در این مرحله آدلر اندیشه اعتراض مردانه را مطرح کرد.این مفهوم اشاره به شکلی از جبران مفرط دارد که هر دو جنس برای از میان برداشتن احساس بی کفایتی و حقارت به کار میگیرند.اما در سال 1912 مفهوم اعتراض مردانه را به عنوان یک توضیح رضایت بخش برای انگیزش افراد بهنجار کنار میگذاردو گسترش می دهد که افراد را در حال تلاش برای برتری جویی به تصویر میکشد.

ادلر در سال های آخر زندگی چنین نتیجه میگیرد که تلاش برای برتری جویی حقیقت بنیادی زندگی انسان است((چیزی که زندگی بدون آن غیر قابل تصور خواهد بود))(ادلر,1370)

آدلر در هر پديده رواني تلاش براي برتري جويي را امري آشكار مي داند . وي اين پديده را موازي با رشد جسمي دانسته و از آن به عنوان يك ضرورت كاملاً ذاتي در زندگي ياد مي كند . به نظر وي اين مفهوم همتراز با مفهوم كمال است و كمال عبارتست از نوعي چيرگي ، تكاپويي رو به بالا ، يك افزايش ، يك انگيزش از پايين به بالا يا نيروي محركه اي از كاهش به سوي افزايش .

آدلر دو نكتة‌ ديگر را در تلاش براي برتري يادآوري مي كند . نخست ، اين تلاش در جهت افزايش تنش عمل مي كند تا جهت كاهش آن . برخلاف فرويد ، آدلر انگيزة اصلي ما را تلاش در جهت كاهش تنش و حفظ حالت خنثي و فارغ از تنش نمي داند . تلاش براي كمال يا مفاهيم مرتبط با آن از قبيل به سوي بالا و به جلو ، مستلزم صرف تلاش و انرژي بسياري است . دوم اينكه هم فرد و هم جامعه تلاش براي برتري را به نمايش مي گذارد .

آدلر تلاش برای برتری را بعنوان واقعیت اساسی زندگی توصیف کرد.(شولتز و شولتز,1390)

غایت نگری خیالی:

آدلر پس از جدايي از فرويد و استفاده از عقايد وي هينگر ، مبني بر اينکه زندگي بشر مجموعه اي از افکار تخيلي است که در عالم واقيت وجود خارجي ندارند ، اعتقاد بر آن پيدا کرد که محرک اصلي رفتار بشر ، هدفها و انتظارات او از آينده است . در اين زمينه مي توان گفت که روانشناسي فرويد بر اساس قانون عليت بنا شده است ولي روانشناسي فردي بر اصل فيناليزم يا توصيف اعمال از راه تشخيص هدف ( غايت گرايي ) استوار است . به عقيدة آدلر انسان سالم قادر است خود را از قيد و بند اين تخيلات رها کند و به هنگام لزوم با واقعيات روبرو شود . در حاليکه فرد روان نژند به اين کار قادر نيست و همواره در خيال پردازيهاي خود غوطه ور است . در نظر آدلر هدفهاي تخيلي علت ذهني رويدادهاي رواني هستند .

پيش فرض پيروان آدلر آن است که هدف روان تأمين برتري است . هدف هر فردي در ماههاي اولية زندگيش در کودکي شکل مي گيرد و تحت تأثير محيط تعيين مي شود . هر يک از ما فقط آن چيزي را ارزش مي نهد که متناسب با هدف اوست . بدون درک روشني از هدف نهايي فرد ، درک واقعي رفتار او غير ممکن است و نيز ، تا ندانيم که کل فعاليت فرد تحت تأثير هدفش قرار دارد ، نمي توانيم هيچ يک از جنبه هاي رفتار و در نتيجه کل شخصيت او را ارزشيابي کنيم .

غتیت نگری از مفاهیم عمده مکتب آدلر می باشد و به معنای نگرشی مشاهده گر بسمت جلو است.آدلر اصطلاح غایت نگری را به این صورت بکار برد که ما هدفی اساسی داریم که باید به سمت آن پیش برویم. .(شولتز و شولتز,1390). ما برای مفاهیم انتزاعی ذهنمان تلاش میکنیم نه انچه که عینی است و در عالم واقع وجود دارد.آدلر تاکید می کند که اهداف نا خود آگاه فرد در شکل دهی آینده فرد نقش مهمی دارند.از نظر او آنچه که در شکل دهی آینده او نقش مهمی دارد اتفاقاتی نیست که قبلا افتاده بلکه آن چیزی است که فرد دوست دارد که انجام شودیعنی دورنمایی که فرد در نظر دارد میتواند بر آینده او اثر بگذارد.اینجا یکی از تفاوت های آدلر با فروید مشخص میشود زیرا که برای فروید اتفاقاتی که در گذشته اتفاق افتاده است تعیین کننده حال است ولیکن آدلر انگیزش را حرکت بسمت آینده می داند.

پس همه ما یک هدف نهایی داریم و به سمت آن حرکت می کنیم. بسیاری از این هدف ها خیالی اند یعنی نمیتوان آنها را در جهان واقعی آزمود.

علاقه اجتماعی:

به عقيده ي آدلر علاقه ي اجتماعي، جبران صحيح ومسلم همه ي ضعف هاي طبيعي يک فرد است. استعدادي ذاتي براي همکاري با ديگران جهت رسيدن به اهداف شخصي واجتماعي است که از طريق تجارب ياد گيري در دوره کودکي رشد مي کند.آدلر معتقد است که علاقه ي اجتماعي امري ذاتي است وانسان به طور ذاتي مخلوقي اجتماعي است، نه اينکه از روي عادت اجتماعي شده باشد.از نظر او، هر شخص پيش از هر چيز يک موجود اجتماعي ونه زيستي است؛ شخصيت مادر اثر محيط وتعامل هاي اجتماعي فردي شکل مي گيرد، نه در اثر نيازهاي زيستي وتلاش پيوسته ما براي ارضاي آنها. وجود يک احساس اجتماعي همگاني است. به طوري که تمام انسان ها را با يکديگر برابر مي کند. احساس اجتماعي ، پايه واساس تمام پيشرفت هاي مهم تمدن است.نقطه ي مقابل احساس اجتماعي، تمايلات وتلاش هايي است که در جهت قدرت شخصي وبرتري انجام مي گيرد.

به نظر آدلر شخصيت هاي بيمار گونه آنهايي هستند که نتوانسته اند به شيوه اي که از لحاظ اجتماعي سازنده است، به برتري برسند. اين شخصيت ها از خانواده هايي به وجود مي آيند که رقابت، بي توجهي، سلطه گري، بهره کشي ، يا لوس کردن برآنها حکم فرماست وتمام اين ها، از علاقه اجتماعي جلوگيري مي کنند. فرزندان اين خانواده ها با صدمه زدن به ديگران ، براي زندگي کامل تر تلاش مي کنند.کودکاني که از علاقه اجتماعي منع شده اند براي رسيدن به برتري يکي از اين چهار هدف خودخواهانه را انتخاب مي کنند: محبت خواهي، قدرت طلبي، انتقام جويي، واعتراف به نارسايي وشکست. از ديد آدلر مشکلات ارتباط، اصولا مشکلات همکاري هستند. ارتباط کار آمد بنابر ماهيت آنها نوعي مشترک است. اگر کسي به خاطر تمايلات شخصي از دادن اطلاعات خود داري کند، يا اگر کسي براي کسب امتياز رقابت طلبانه اطلاعات گمراه کننده بدهد، ارتباط دچار تعارض خودهد شد. زوج هايي که بر سر رقابت، مثل رقابت نقش جنسي، با هم تعارض دارند، با اينکه هر يک مي توانند با دوست يا هم جنس خود ارتباط خوبي داشته باشند. اغلب از مشکلات موجود در ارتباط با يکديگر شاکي هستند.

اهمیت علاقه اجتماعی:

 از نظر آدلر,علاقه اجتماعی تنها مقیاسی است که می توان برای قضاوت کردن ارزش یک نفر بکار برد.(فیست وفیست,1391).شکل زیر نشان میدهد که چگونه این نیروی تلاش فطری همراه با نقایص جسمانی اجتناب ناپذیر ,احساس همگانی حقارت را ایجاد میکند که می تواند اغراق آمیز یا طبیعی باشد.احساس های حقارت آمیز به سبک زندگی روان رنجور می انجامد در حالی که احساس های طبیعی ناقص بودن به سبک زندگی روان رنجور می انجامد در حالی که احساس طبیعی ناقص بودن سبک زندگی سالم را ببار می آورد

نیروی تلاش فطری

نقایص جسمانی

احساس های حقارت

                        احساس های طبیعی نقص                احساس های اغرق آمیز                

                             علاقه اجتماعی                        موفقیت شخصی

 

سبک زندگی

هريک از افراد براي رسيدن به کمال به شيوه اي خاص رفتار مي کنند تا به وسيله آن، احساس حقارت واقعي يا خيالي خود را جبران کنندما الگو های منحصر بفردی از خصوصیات ,رفتار ها و عادت ها را پرورش میدهیم که آدلر آن را سبک زندگی نامید.او معتقد بود که  سبک زندگی در سنين 4 يا 5 سالگي شکل میگیرد. (سیاسی,1354).شيوه زندگي، ترکيبي مشخص ومنحصر به فرد از انگيزه ها ، خصلت ها ، علايق و ارزش هست که درهر عملي که فرد انجام مي دهد تجلي مي شود که تعيين کننده نحوه انديشيدن ، آموختن ورفتار کردن است.بنابراين اين طرح از پيش تعيين شده که زير بناي تمام زندگي رواني را تشکيل مي دهد وتمام رفتار فرد از آن نشات مي گيرد، درسال اي نخست زندگي فراهم مي شود که نقطه عطف آن بر نحوه کيفيت روابط پدرومادر وکودک استوار مي شود. رابطه بين مادر وکودک، تماس بدني ورواني به هنگام شستشو نظافت ولبخندها و واکنش هاي کودک، درتحکيم روابط مادر وکودک بسيار اساسي است .دراين مقطع زماني، شرايط بايد به گونه اي فراهم شود که فرد متوجه ارزش شخصي وقدرت خويش شود ودر نتيجه آن تمايل به تسلط يافتن که در نهاد هر کسي نهفته است ارضا مي گردد.موفقيت ها ، توانايي ها وعمل چيزي جز اثبات شخصيت واحساس مهمتري نيست.

در شکل گیری شیوه زندگی اجزا زیر نقش دارند:

1.چگونگی برخورد مراقبین اولیه با کودک.

2.فهم فرد از احساس حقارت خویش و چگونگی مواجه با آن:مثلا واکنش سه کودک از دیدن شیر متفاوت است. یکی میگوید خیلی ترسیدم زود به خانه برویم .دومی خود را بی تفاوت نشان میدهد و سومی می خواهد به جنگ با شیر برود. .(هجل و زیگلر,1379)

راه های شناخت سبک زندگی فرد:

آدلر بار ها تاکید کرده  است که طفولیت و اوایل کودکی سال های تکوینی است یعنی دوره ای که سبک زندگی اولیه ما بنا می شود.او یاد آور می شود که ماهیت سبک زندگی بستگی به تعامل ما با والدین خود دارد یعنی زمانی که تلاش میکنیم تا احساس حقارت خود را جبران کنیم. .(همان,1379)

برای شناخت سبک زندگی 2 راه وجود دارد:

1.بیاد آوردن ابتدایی تریت خاطره دوران کودکی:صحت این خاطرات اهمیتی ندارد .آنچه که مهم است ادراک فرد نسبت به رویداد هایی است که یاد آوری می کند.به اعتقاد آدلر ابتدایی ترین خاطرات که به ذهن می آید با سبک زندگی فرد هماهنگ است اگر این خاطره نا خوشایند باشد احتمالا سبک زندگی وی دلالت بر نگرشی مخرب و جبری خواهد داشت و اگر این اولین خاطره خوشایند باشد سبک زنگی وی دلالت بر نگرشی سازنده و خوشبینانه نسبت به دیگران نمایان می شود.

2.شناخت سبک زندگی به وسیله مشاهده فرد به هنگام بحران های شخصی است.

3.مفهوم فرد از خود: شامل نگرش فرد نسبت به خود است.

4:خود ایده آل:شامل آن چیزی است که فرد دوست دارد باشد یا بلعکس.

5.نگرش فرد نسبت به زندگی

6.اخلاقیات:مجموعه ای از باید ها و نباید ها است که فرد انجام دهد.

تناسب این اجزا با هم بسیار مهم است چرا که عدم تناسب خود باز باعث ایجاد عقده حقارت می شود.

شیوه زندگی یک رفتار مشخص نیست بلکه عامل موثری در شکل دهی رفتار های ماست که در کنار علاقه اجتماعی می تواند باعث ایجاد رفتار های سازنده و یا مخرب شود پس میتوان گفت که سبک زندگی باعث پیش بینی رفتار فرد می شود.

نگرش های سبک زندگی:

آدلر شخصیت را بر حسب دو نکته تقسیم بندی کرده است.

1.کوشش برای رسیدن به برتری و چگونگی برخورد با وظایف زندگی

2.سازش و انطباق با اجتماع(علاقه ی اجتماعی)

آدلر مشکلات همگانی را در سه گروه طبقه بندی کرد:

 

1.مشکلات مربوط به رفتار ما در قبال دیگران

2.مشکلات شغلی

3.مشکلات مربوط به عشق و محبت

وی چهار سبک زندگی را برای حل و فصل این مشکلات مطرح کرد:

1.تیپ سلطه جو:( تیپ مسلط-حکم فرما): در این نوع تلاش برای رسیدن به برتری زیاد و علاقه اجتماعی کم است.نوع افراطی این تیپ به دیگران حمله کرده و آزارگر,بزهکار و جامعه ستیز است. نوع کمتر خطرناک این تیپ الکلی و معتاد به مواد مخدر شده و یا دست به خود کشی می زند.آنان باور دارند با ضربه زدن به خودشان به دیگران صدمه میزنند.آنان تهاجمی,قاطع,فعال و زرنگند و بر مشکلات زندگی چیره می شوند و در ارتباط با فعالیت های اجتماعی تهدید کننده اند.

2.تیپ گیرنده: ( تکیه دهنده-گیرنده ): این افراد برای رسیدن به برتری و علایق اجتماعی تلاش کمی میکنند.دایما انتظار دارند که دیگران نیاز های آنان را بر آورده کنند و فراهم کننده علایقشان باشند.آنان با دنیای خارجی به شیوه ی انگلی ارتباط بر قرار می کنند و برای ارضای اغلب نیاز های خود به دیگران متکی هستند. هجل و زیگلر,1379). از نظر آدلر تیپ گیرنده رایج ترین تیپ است. .(شولتز و شولتز,1390)

3.تیپ دوری جو:( اجتناب گر ): این افراد به دنبال کسب موفقیت هستند اما سعی می کنند با دور شدن از مشکلات و اجتناب از شکست از انان دور شوند.تلاش برای رسیدن به برتری در این گروه مشابه گروه قبلی کم و علاقه ی اجتماعی آنان کمتر از گروه قبلی است.

4.تیپ مفید بحال جامعه: (تیپ سودمند اجتماعی):این نوع شخصیت نمایانگر سلامت روانی در نظام آدلر است.این افراد سعی می کنند مشکلات زندگی را حل کنند وآماده مشارکت با دیگران و چیره شدن بر مسایل زندگی هستند. این افراد به سه وظیفه عمده زندگی یعنی حرفه,دوستی و عشق و ازدواج به دید مسایل اجتماعی نظر می کنند و اعتقاد دارند که حل مشکلات اجتماعی نیاز به همکاری ,شهامت شخصی و میل به سهیم شدن در آسایش دیگران دارند

آدلر خاطر نشان میکند که هیچ شخصی را نمی توان منحصرا با این 4 نوع شخصیت دانست .هر نوع سنخ شناسی صرف نظر از این که چگونه ممکن است تحریف به نظر آید هرگز نمی توان توصیف صحیحی از سبک زندگی افراد به دست آورد.سر انجام تنها فرد و شیوه منحصر به فرد اوست که اهمیت دارد .با این وجود شناخت نگرش های سبک زندگی میتواند درک رفتار انسان را از دیدگاه آدلر نهسیل کند.(همان,1390)

مفهوم اضطراب

اضطراب، یک خصوصیت فوق­العاده گسترده و همه­گیر است که از روزهای اول کودکی تا سنین پیری با کودک همراه است. خواست‌های زندگی به اضافه محیط به اضافه تجربه به اضافه فرد برابر است با روان‌نژندی. علایم مرضی فرد روان­نژند در این بیان است که می­گوید: "چون من مریضم، از من ساخته نیست". حرکت شخص مضطرب موید این بیان است که "من نخواهم توانست، زیرا ممکن است عزت­نفسم آسیب ببیند". او می­داند که چه چیزی را باید انجام دهد یا احساس کند، ولی نمی­تواند. آدلر، بر این شخص نام شخصیت "بلی، اما ..." را گذاشته است.) شفیع‌آبادی,(1387

اضطراب فراگیر

از نظر پیروان آدلر، اضطراب فراگیر و تنش، عرق کردن، تپش قلب و دیگر نشانه‌های بدنی، معرف ناتوانی مراجع در کنارآمدن با مشکلات هستند. چنین مراجعانی در زندگی شکست خورده­اند و در تصمیم­گیری­های مهم تردید دارند. این مراجعان، احساس حقارت کرده و نمی­توانند تصمیم بگیرند و یا به دیگران بی‌علاقه­اند. در سطح بیرونی نیز گاهی دیگران را متوجه اضطراب خود می­کنند و با ایجاد نگرانی در آنان بابت نشانه‌های اضطرابی خویش درصدد زیر سلطه گرفتن آنان برمی­آیند.

ترتیب تولد

شاخص تشخیصی دیگر آدلر ترتیب تولد است که در آین تبحر زیادی داشت.از جمله که از روی رفتار افاد در مهمانی ها دس می زد که آنتن رزند چندم خانواده هستند.البته آدلر این عامل را نظیر سایر موارد در شکل گیری روش زندگی فرد موثر می دانست و عقیده داشت که فرد از این موقعیت برای ساختن زندگی خود استفاده میکند. وی در باره ی 4 موقعیت نوشت:فرزند اول،فرزند دوم،فرزند آخر،تک فرزند.

فرزند اول:

تا مدت ها تنها فرزند خانواده بوده و نقش مرکزی داشته است و حداقل برای مدتی موقعیت بی همتا و حسادت بر انگیزی داشته است.معمولا والدین از تولد وی خوشحالند و زمان زیادی را صرف وی می کنند. در نتیجه این کودکان تا زمانی که فرزند دوم به دنیا بیاید وجود شاد و امنی دارند ولی بهد از پدیدار شدن کودک دوم باید توجه پدر و مادر را با تقسیم احساس محرومیت را تجربه و برای بدست آوردن توجه از دست رفته تلاش کنند که این می تواند مرکز شکل گیری روش زندگی او شود.روشی که گاه سبب شکل گیری مشکلاتی از قبیل مشکلات روان نژند ها یا الکلی ها می شود. این کودک چون توجه قبلی را از مادر نمی گیرد گاه به سمت پدر می رود و گاه منزوی می شود. یعنی سعی می کند که آنچه را که می خواهد به تنهایی بدست آورد و چون بهترین زمان زندگی کودک قبل از تولد فرزند جدید بوده است اغلب به گذشته علاقه ی زیادی دارد و نسبت به آینده بد بین است . البته نتایج سالمی هم امکان پذیر است . گاهی می تواند از والدین یاد بگیرد که چگونه به دیگران توجه کند و نمایی از پدر و مادر شود.

 

به طور کلی هر چه فرزند اول هنگامی که فرزند دوم وارد می شود بزرگتر باشد عزل کمتری را احساس می کند. فرزندان اول اغلب نقش معلم و رهبر را ایفا می کنند.آنان از نظر عقلانی بیشتر ار فرزندان کوچکتر پخته می شوند. علاقه زیادی به حفظ نظم و اقتدار دارند.انسان های با وجدان ،وظیفه شناس،خودکامه و محافظه کار خواهند بود. آدلر معتقد بود که افراد روان رنجور،منحرف،تبهکاراغلب از فرزندان اول هستند.

فرزندان دوم:

در محیطی بزرگ شده اند مه در آن مادر توجه اش را بین دو کودک تقسیم کرده است.تو همیشه میخواسته به منافع و شرایط فرزند بزرگتر برسد .وی آنگونه رفتار میکند که انگار در حال مسابقه است، مسابقه ای که در آن یک نفر چند قدم جلوتر از اوست و او عجله دارد مسابقه را ببرد. از مطالب بالا می توان چنین نتیجه گرفت که ویژگی فرزند دوم با رقابت جویی و جاه طلبی زیاد مشخص می شود، سبک زندگی او بر تلاش دایمی در جهت اثبات این نقطه قرار می گیرد که وی بهتر از خواهران و برادران خویش است. به همین دلیل می توان کودک میانی را با ویژگی پیشرفت مدار برای برتری یافتن بر همشیران بزرگتر مشخص کرد.شاید یاد آوری این نکته جالب باشد که آدلر خود نیز فرزند دوم خانواده بوده است.

فرزندان آخر:

در یک خانواده گسترده،هر کودکی با تولد کودک بعدی موقعیت قبلی خود را از دست میدهد و احساس عزل می نماید ولی این برای کودک آخر اتفاق نمی افتد بنابر این کودک آخر همیشه ناز پرورده است. آدلر معتقد بود که بخش قابل ملاحظه ای از کودکان مشکل دار کودک آخر هستند چرا که به علت توجه زیاد خانواده نمی توانند مستقل شوند.کودکان آخر بسیار جاه طلب در عین حال تنبل هستند.اما فرزندان آخر یک مزیت دارند و آن این است که انگیزه شدید برای برتری یافتن بر خواهر و برادر بزرگتر از خود دارند.آدلر به این کودکان لقب جوان ترین کودک جنگنده را میدهد زیرا احتمال زیادی برای اینکه انقلابی شوند وجود دارد. .(هجل و زیگلر,1379).البته بر عکس آن نیز می تواند وجود داشته باشد و این در صورتی است که فرزندان آخر بیش از حد ناز پرورده باشند و به این باور برسند که نیازی ندارند خودشان چیزی یاد بگیرند . این کودکان وقتی بزرگتر می شوند ممکن است وابستگی کودکی خود را حفظ کنند. این افراد به تلاش و تقلا خو نگرفته اند و عادت کرده اند که از آنان مراقبت شودبنابر این سازگار شدن با بزرگسالی را مشکل می یابند.(شولتز و شولتز,1390)

تک فرزند:

به علت موقعیتی که در خانواده دارند هیچ گاه تقسیم کردن و رقابت را نمی آموزند، رقیب او پدرش است و به وسیله مادر ناز پرورده می شود . وی توقع ناز پروردگی از همه دارد. وابستگی و خود محوری کیفیت های عمده ی این نوع سبک زندگی است.هر چند تک فرزندی به خودی خود مشکل نیست ولی در غیاب روش های آموزشی مناسب ممکن است نتایج بدی داشته باشد. این کودکان وقتی که متوجه می شوند در زمینه های زندگی خارج از خانواده کانون توجه نیستند دچار مشکلاتی می شوند اگر توانایی های آنان مورد توجه و تایید واقعی قرار نگیرند احتمالا احستس نا امیدی خواهند کرد. آنان به دلیل این که زمان بیشتری را با والدین میگذرانند اغلب زود پخته می شوند و رفتار و نگرش های بزرگسالان را نشان می دهند.

مفروضه های اساسی آدلر در ارتباط با ماهیت انسان:

در ادامه مطلب موضع آدلر در را در قبال 9 مفروضه اساسی در باره ی ماهیت انسان را به صورت جدول نشان خواهیم داد.

چشم اندازی بر روان شناسی آدلر:

بسیاری ار نظریات آدلر منعکس کننده ی زمینه تجربی،فردی،فلسفه ی اجتماعی و محکومیت های سیاسی اوست.روان شناسی فردی آدلر در بر گیرنده بسیاری از قضاوت های ارزشی است که امکان دارد کسی با آن موافق و یا مخالف باشد اما نمی توان آن را به صورت تجربی مورد آزمایش قرار داد به همین دلیل نمی توان با قاطعیت میزان مفید و یا بی ارزش بودن نظریه آدلر را مورد قضاوت قرار داد.با این وجود روان شناسی فردی آدلر در عین گیرا بودن درست در نقطه ی مقابل صورت بندی گکانیکی فروید و عقاید عرفانی یونگ قرار دارد.نظریات آدلر یک صورتبندی خوش بینانه است مه ویژگی هایی همچون انسان دوستی،نوع پرستی،همکاری،خلاقیت،یگانگی و آگاهی را به بشر ارزانی می دارد. با توجه به این که نظریات آدلر در مورد شخصیت جنبه اجتماعی دارد بنابر این مس تواند به عنوان الگو و راهنما از آن استفاده کرد.شباهت های زیادی بین نظریه آدلر با نظریه راجرز و مازلو وجود دارد اما تفاوت اصلی بین این نظریه پردازان این است که آدلر تمایل برای رسیدن به کمال را فطری و ذاتی نمی دانداما انسان گرایانی مانند راجرز و مازلو آن را یک تمایل فطری می دانند.

بین عقیده ی فروید و آدلر هم تفاوت های زیادی وجود دارد. فروید تمایل اساسی را میل جنسی یا غرایز قلمداد میکرد اما آدلر به جای آن روی تلاش برای رسیدن به کمال و برتری تاکید کند از سوی دیگر فروید کاهش تنش را یک اصل می داند و در این دیدگاه انسان دایما در تلاش است که تنش خود را کاهش دهد.اما آدلر این نکته را نمی پذیرد و اعتقاد دارد که انسان ها در تلاش هستند تا تنش خود را افزایش دهند. (دارابی،1384)

 

 

 

 

 

تحقیقات مرتبط با نظرات آدلر:

1.رویا ها:مشابه نظرات آدلر در تحقیقات مشاهده شده درصد زیادی از رویا ها مربوط به مسایل جاری هستند.

2.خاطرات اولیه: در تحقیقات بین خاطرات اولیه و برخی از اختلالات روانشناسی نوعی هم خوانی مشاهده شده است.

3.علاقه اجتماعی: روانشناسان ازمونی به نام مقیاس علاقه اجتماعی ( (sis   ابداع کرده اند که دز آن فرد باید بین یک جفت کلمه ،کلمه ای را انتخاب کند که آن چیزی را که او دوست دارد بهتر توصیف میکند.انتخاب کلماتی نظیر سودمند،همدلانه و با ملاحظه این امر را نشان می دهد . همچنین آزمون دیگری به عنوان شاخص علاقه ی اجتماعی (SII) وجود دارد که در آن افراد در مورد خصوصیات شخصی خود قضاوت میکنند و بدان درجه می دهند. مطالعات نشان دهنده ی وجود ارتباط مستقیم بین علاقه ی اجتماعی و درجه انطباق فرد است. همچنین این افراد قدرت خود شکوفایی بیشتری دارند.

4.ترتیب تولد:در تحقیقات مشخص شده است فرزندان اول دستاورد های بیشتری در زمینه های مختلف وجود دارد به علاوه بین بچه اول و تک فرزندها شباهت وجود دارد.به علاوه بین بچه اول و تک فرزندها شباهت وجود دارد و هر دو اغلب شخصیت تیپ A  ومستعد بروز بیماری های قلبی هستند. اغلب بچه های آخر محبوب ترند ولی احتمال الکلی شدن آنها بیشتر است.

مراحل و تکنیک‌های درمان آدلری

فنون آدلری برای کمک به مددجویان، بسیار متعدد و متنوع است. مراحل راهبردهای عملی و تکنیک‌های هر مرحله بدین شرح است:

مرحله اول: ایجاد رابطه

برای ایجاد رابطه به منظور تسهیل حرکت به سوی اهداف این مرحله(ایجاد اعتماد متقابل، تعهد به اهداف، ایجاد فرضیات آموزشی درباره رفتار مراجع و شناسایی نگرش‌ها، افکار و رفتارهای مراجع که می­تواند در رابطه مشاوره­ای دخالت داشته باشند)، تکنیک‌های زیر به‌کار می­رود:

1.رفتار توأم با توجه و گوش­ دادن با دقت، مشتمل است بر تماس خوب چشمی، حالتی آرام که همراه با فعالیت و درگیری است و اظهارنظرهایی که مستقیما از گفته­های مراجع نشأت می­گیرد.

2.بستن یک قرارداد، مراجع را نسبت به اهداف مشاوره متعهد می­کند که به وضوح انتظارات و اهداف مراجع و همچنین برنامه مشاور را برای کمک مشخص می­کند.( شیلینگ، لوئیس،1386)

 

3.در گوش­دادن بازتابشی، درمانگر نه ­تنها به کلمات و سخنان مددجو گوش فرا می­دهد، بلکه می‌کوشد تا احساس‌هایی را که در ورای جمله­ها و کلمات بیان‌شده از طرف مددجو وجود دارد، حس کند.(ساعتچی،1379)

4.استفاده از سکوت به معنی آن است که مشاور، سکوت را بدون آنکه مضطرب شود، بپذیرد. این کار به مراجع کمک می­کند تا مسئولیت خود را برای شروع صحبت و در میان گذاشتن نگرانی­های خود بشناسد.

5.ارتباط غیرکلامی مانند حالت چهره، حالت بدن، سفت­کردن عضلات، آهنگ و زیروبمی صدا و سرعت نفس کشیدن می­تواند به اندازه ارتباطات کلامی مهم باشد. مشاور، پس از اینکه چندین بار حالت‌های غیرکلامی را مشاهده نمود براساس آنها استنباط کرده و می­گوید: به نظر می­رسد که برایت مشکل است در این مورد صحبت کنی. ( شیلینگ، لوئیس،1386)

 مرحله دوم: ارزیابی، درک، تشخیص و طبقه­بندی مشکلات

این مرحله دارای دو هدف عمده است: درک شیوه زندگی مراجع و اینکه چگونه این شیوه زندگی کارکرد فعلی فرد را تحت­ تأثیر قرار می­دهد. در این مرحله دو تکنیک متفاوت وجود دارد که می­تواند مورد استفاده قرار گیرد

1.خاطرات قدیمی: آدلر، برای آگاهی از شخصیت بیماران از آنها می­خواست خاطرات قدیمی خود را تعریف کنند. گرچه او باور داشت که خاطرات یادآوری‌شده، سرنخ‌هایی را برای آگاهی­یافتن از سبک زندگی بیماران در اختیار می‌گذارند، اما معتقد نبود که این خاطرات تأثیر تعیین­کننده­ای دارند.(فیست و فیست)

2.رویاها: سبک زندگی فرد در رویاها نیز منعکس می­شود. آدلر، با عقیده فروید مبنی بر اینکه رویاها ابراز امیال کودکانه هستند، مخالف بود؛ در عوض، او رویاها را آینده­نگر ­می‌دانست و باور داشت که سرنخ‌هایی را برای حل­ کردن مشکلات آینده در اختیار می­گذارند. مراحل تشخیص مشکلات عبارتند از:

الف. توضیح: عبارت­ است از فرایند بررسی گفته­های مراجع به منظور اطمینان‌ یافتن از اینکه مشاور، مفاهیم مراجع را به همان‌گونه­ای که وی در نظر دارد متوجه شده و درک کرده است. ( شیلینگ، لوئیس،1386)

ب. تفسیر: مشاور، می­تواند با یاری گرفتن از فن تفسیر، امکان کامل‌تر یا روشن‌تر شدن ظن‌ها و فرضیه­ها را فراهم سازد. مشاور، می­کوشد با استفاده از شیوه­ی تفسیر کردن، دلایل اصلی رفتار مددجو را روشن سازد. در این موارد، پاسخ مشاور به صورت آزمایشی و غیرقطعی بیان می­شود تا مددجو مقاومت نشان ندهد. مشاور، در هنگام استفاده از شیوه­ی تفسیر، می­کوشد تا چرا­های رفتار مددجو را بیش از هنگامی که فنون دیگر را به‌کار گیرد، روشن سازد. تفسیر باید در زمان مناسب و هنگام ارزیابی یا آزمایش قرار گیرد که:

 

· مددجو، آمادگی آن را پیدا کرده باشد.

· مددجو، بتواند آن را با هدف‌های خیالی خود همخوان احساس کند.

· مددجو، قادر باشد از آن برای توجه نشان دادن و استفاده از شیوه­های جدید رفتار، استفاده کند.

ج. مواجهه: مشاور، در به‌کار­گیری فن مواجهه، می­کوشد با شیوه­ای غیرتنبیهی، همه ناهمخوانی‌ها و تفاوت‌های بین آنچه مددجو می­گوید و آنچه انجام می­دهد را مشخص ساخته و درباره­ی این ناهمخوانی‌ها با او به گفتگو بپردازد.

د. درک یا فهم خویشتن: درست در موقعی که مددجو، هدف‌های خیالی خود را درک می­کند و می­خواهد درباره­ی آن کاری انجام دهد، مشاور فهرستی از علایم توقف ­ذهنی را در اختیار او قرار می­دهد. در اختیار داشتن این فهرست به مددجو امکان می­دهد تا در حین انجام چنین رفتارهایی، متوجه عمل خود شود و بدون متهم کردن خود یا دیگری و بدون داشتن احساس گناه، از رفتار غیر­منطقی خویش دست بردارد. مددجو باید به دفعات مختلف به تمرین فن درک یا فهم خویشتن بپردازد تا این توانایی را پیدا کند که برخلاف تمرینات اولیه، سریع‌‌تر متوجه رفتار خود شود.

ه. سوال: آدلر، از آن جهت سوال می­کرد که تشخیص دهد آیا مشکل شخص دارای ریشه ارگانیکی است یا کارکردی. ( شیلینگ، لوئیس،1386)

مرحله سوم: آشنا­سازی مجدد

در این مرحله، مشاور و مراجع با یکدیگر کار می­کنند تا مراجع، دیدگاه موثرتری نسبت به زندگی داشته باشد. انواع راهبردهای آشناسازی مجدد، مشتمل است بر:

1.فوریت: به معنی آن است که مراجعان بتوانند در هر لحظه از درمان، تجربه خود را ابراز نمایند.

2.فن متناقض: در این فن، از مراجعان خواسته می­شود نشانه­هایشان را تشدید کنند. برای مثال، به کسی که وسواس دست شستن دارد، می­گویند دستش را بیشتر بشوید.

3.تعیین تکلیف و تعهد: گاهی مراجع و درمانگر روی برخی اقدامات به توافق می‌رسند. پس از انتخاب اقدام مورد نظر، بهترین راه اجرای آن را مشخص می‌کنند. بهترین راه آن است که کوتاه و شانس موفقیت در آن زیاد باشد. به این ترتیب، درمانگر راحت­تر می­تواند مراجع را دلگرم کند. در صورت عدم موفقیت نیز درمانگر و مراجع سعی می­کنند تغییراتی بدهند که اقدام مورد نظر موثر­تر شود.

4.تکلیف منزل: پیروان آدلر غالبا به مراجعان تکلیف منزل می­دهند. تکلیف­هایی که آنان می­دهند، معمولا ساده­اند و بین جلسات درمان اجرا می­شوند. درمانگران در تکلیف دادن به مراجعان خیلی دقت می­کنند. بعضی از درمانگرها هر هفته به مراجعان تکلیف می­دهند.

5.تف انداختن در غذای مراجع: مشاوران، رفتارهای مراجعان را می­سنجند و اظهارنظرهایی می­کنند تا جذابیت رفتار آنها را کم کنند. مثلا وقتی مادر پولداری می­گوید وقت و پول زیادی صرف فرزندانش می­کند، درمانگر، به آن زن نمی­گوید آن رفتار را انجام ندهد بلکه جذابیت آن رفتار را کم می­کند.

6.فن تکمه­ای: در این فن، از مراجعان خواسته می­شود که چشمان خود را ببندند و یک واقعه خوشایند را به یاد آورند و بعد از آن یک موضوع ناخوشایند و دوباره صحنه خوشایند قبلی را تجسم کنند. این فن به مراجعان نشان می­دهد قدرت تغییر احساسشان را دارند.

7.حل مشکل و تصمیم­گیری: مشاور و مراجع هدف‌ها را تنظیم و راه‌های مختلف را بررسی می­کنند و آن­ وقت موثرترین شیوه را اجرا می­نماید.

8.علاقه یا احساس اجتماعی: علاقه اجتماعی، چیزی نیست که بتوان یاد داد بلکه چیزی است که از طریق فعالیت و ارتباط بین مراجع و درمانگر به وجود می‌آید. این علاقه، در وهله اول از طریق پذیرش کلامی و غیرکلامی به مراجع منتقل می­شود و هنگامی که درمانگر، نقش یک الگو برای مراجع را دارد شدت می­یابد. علاقه اجتماعی، به روش سومی نیز شدت می­یابد و آن هنگامی است که درمانگر به مراجع کمک می­کند تا او به ارزش خود به عنوان یک انسان و ارزش دیگران پی ببرد.

انتقادات وارده بر نظریه آدلر

با اینکه عقاید آدلر مقبولیت عام یافت ولی شهرت آدلر بعد از مرگ او در سال 1937 افت کرد و بعدا کمتر از خدمات او تجلیل شد. مفاهیم متعددی از نظریه­ی او اقتباس شده، بدون آنکه به آن اعتراف شده باشد. نمونه­ای از این فقدان شهرت را می­توان در آگهی ترحیم زیگموند فروید در روزنامه ­تایمز لندن یافت که از فروید به عنوان مبتکر اصطلاح عقده­ی حقارت نام برد.

با اینکه نظریه­­ی آدلر بسیار بانفوذ بود اما منتقدانی نیز داشت. فروید، این اتهام را به آدلر زد که روان‌شناسی او ساده­انگاری بیش از حد است و به این علت برای خیلی از افراد جالب است که ماهیت پیچیده ناهشیار را حذف کرده، مفاهیم دشوار ندارد و مسایل جنسی را نادیده گرفته است. فروید، اظهار داشت که برای آگاهی از روانکاوی او 2 سال یا قدری بیشتر زمان لازم است، در حالی که عقاید و فنون آدلر را می­توان به راحتی ظرف دو هفته یاد گرفت؛ زیرا در نظریه­ی آدلر چیز چندانی برای دانستن وجود ندارد. اتهام دیگر این است که به نظر می‌رسد مفاهیم آدلر قویا بر مشاهدات عقل سلیم از زندگی روزمره استوار هستند.(شولتز و شولز،1390)

آیا روان‌شناسی فردنگر، همسانی درونی دارد؟ آیا اصطلاحاتی را دربردارد که به صورت عملیاتی تعریف شده باشند؟ نظریه­ی آدلر فاقد تعریف‌های عملیاتی دقیق است. اصطلاحاتی چون هدف برتری و نیروی خلاق، تعریف علمی ندارد. اصطلاح نیروی خلاق بسیار موهوم است. این نیروی سحرآمیز چیست که مواد خام وراثت و محیط را می­گیرد و شخصیت منحصر به فردی را از آن شکل می‌دهد؟ متأسفانه، روان‌شناسی فردنگر تا اندازه­ای فلسفی است و حتی اخلاق‌باورانه است و برای این سوال‌ها جوابی ندارد. بنابراین، به خاطر فقدان تعاریف عملیاتی، روان‌شناسی فردنگر به لحاظ همسانی درونی، ضعیف ارزیابی می­شود. آخرین ملاک برای نظریه­ی مفید، سادگی یا ایجاز است. روان‌شناسی فردنگر، از این نظر، متوسط ارزیابی می­شود.(همان،1390)

منتقدان، آدلر را متهم می­کنند به اینکه از لحاظ تفکر بی­ثبات و نامنظم بوده و نظریه­ی او شکاف‌ها و سوال‌های بدون جوابی را دربردارد. آیا احساسات حقارت تنها مشکلی هستند که در زندگی با آنها روبرو می­شویم؟ آیا می­توانیم با درجاتی از حقارت خود را سازگار کنیم که دیگر برای جبران کردن آن تلاش نکنیم؟ به این سوال‌ها و سوال‌های دیگری که مطرح شده­اند، نمی­توان با سیستم آدلر به نحوه شایسته جواب داد؛ با این حال، اغلب نظریه­پردازان سوال‌های بدون جوابی را برای ما باقی گذاشته­اند. برخی روان‌شناسان، موضع آدلر را درباره مساله جبرگرایی در برابر اراده آزاد زیر سوال برده‌اند. آدلر در اوایل زندگی حرفه‌ای خود با مفهوم جبرگرایی مخالف نبود. جبرگرایی در علم آن زمان به‌طور گسترده پذیرفته شده بود و مشخصه نظریه­ی روانکاوی فروید نیز به‌شمار می‌رفت. بعدا آدلر احساس کرد که بهتر است خودمختاری بیشتری به خود(self) بدهد و در تدوین نهایی، جبرگرایی را رد کرد. دیدگاه او درباره خودخلاق اعلام می­دارد که قبل از 5 سالگی، سبک زندگی را از موادی که وراثت و محیط در اختیار ما قرار داده است، می­سازیم. با این حال، معلوم نیست که چگونه کودک می­تواند چنین تصمیم بسیار مهمی بگیرد. می­دانیم که آدلر طرفدار اراده آزاد و مخالف این عقیده بود که ما قربانی نیروهای فطری و رویدادهای کودکی هستیم. این موضع روشن است ولی جزئیات شکل­گیری سبک زندگی روشن نیست.

محدودیت عمده­ای که به نظر می­رسد در تکنیک آدلر وجود داشته باشد این است که آدلر و شاگردانش وقت بسیار کمی را به نظریه و اصول درمان روان‌شناسی فردی و همین‌طور به تحقیق و تجربه درباره­ی این شیوه اختصاص داده­اند. خوشبختانه بسیاری از پیروان جدید آدلر شروع به پرکردن این شکاف کردند و آنها به نظر می­رسد که از اعتراف به کمک‌هایی که غیر پیروان آدلر به نظام آدلر کرده­اند، ابایی ندارند.( شیلینگ، لوئیس،1386)

 

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 17:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

مزایا و معایب فرزند آوری بیشتر

بازديد: 1032

 

فهرست مطالب

مزایا و معایب فرزند آوری بیشتر. 2

چند فرزندی.. 2

مزایای داشتن خانواده پر جمعیت.. 2

مشکلات و معایب چند فرزندی.. 3

تک فرزندی.. 3

مزایای داشتن خانواده کم جمعیت.. 3

مشکلات و معایب تک فرزندی.. 3

نقش و اهمیت فرزند آوری و جمعیت دراسلام. 4

فرزند، زینت و نورچشم والدین.. 4

دعای فرزند، دستورخدا4

سبب ثواب و بخشش گناهان. 5

عامل شکوفایی عواطف.. 5

شادابی خانواده های پرجمعیت.. 6

ثواب حسنه با خداست.. 6

چگونه فرهنگ فرزند آوری بیشتر در مردم نهادینه شود ؟. 7

پیشنهادات برای نهادینه کردن فرزندآوری بیشتر در ایران. 8

منابع :10

 

 

 

مزایا و معایب فرزند آوری بیشتر

  در خانواده‌‌های پر جمعیت همبستگی بین اعضای خانواده بیشتر است. از طرفی کودکان همیشه هم بازی دارند.

هر زن و شوهری، یک روز باید درباره تعداد فرزندانی که می‌‌خواهند داشته باشند، تصمیم بگیرند. در این مقاله سعی کرده‌ایم کمی از مزایا و معایب هر دو (تک فرزندی یا چند فرزندی) سخن بگوییم و به شما در گرفتن تصمیم نهایی کمک کنیم.

چند فرزندی

مزایای داشتن خانواده پر جمعیت

 در خانواده‌‌های پر جمعیت همبستگی بین اعضای خانواده بیشتر است. از طرفی کودکان همیشه هم بازی دارند.

 خواهرها و برادرها پشتیبان روحی یکدیگر در تمام طول زندگی هستند. آن‌‌ها اولین روابط اجتماعی و صمیمانه خود را با هم تجربه می‌‌کنند. روابط خانوادگی عموما نسبت به روابط دوستانه و دیگر روابط دوام و استحکام بیشتری دارند.

 کودکان وقتی خواهر یا برادر دارند در دوران کودکی‌شان کمتر بی‌حوصله‌گی و روزمرگی را تجربه می‌‌کنند.

 ضرورت پذیرش مسئولیت در خانواده‌‌های پر جمعیت بیشتر احساس می‌‌شود.

 داشتن برادر و خواهر این امکان را به کودکان می‌‌دهد که هویت خود را شکل بدهند؛ چرا که آن‌‌ها به کمک بودن در کنار خواهر و برادر خود راحت تر می‌‌توانند شخصیتشان را بشناسند و آن را بسازند.

مشکلات و معایب چند فرزندی

 والدین در صورت داشتن چند فرزند، وقت کمتری را می‌‌توانند به طور اختصاصی به هر فرزند اختصاص دهند. در نتیجه احتمال به وجود آمدن حس سرخوردگی و گاه ناامیدی در کودکان و همچنین پدر و مادر وجود دارد. در مواردی این امر سبب می‌‌شود بین فرزندان حس رقابت بوجود بیاید.

   تک فرزندی

مزایای داشتن خانواده کم جمعیت

کودکان در خانواده‌‌های تک فرزند از فواید فراوانی بهره می‌‌برند:

 آن‌‌ها متناسب با ریتم زندگی بزرگسالان زندگی می‌‌کنند.

 بیشتر این امکان را دارند که در فعالیت‌‌های فرهنگی بیرون از خانه شرکت کنند.

 آن‌‌ها در خانه، مشکل درگیری و رقابت با کودک دیگری را ندارند.

 معمولا این کودکان اعتماد به نفس بالایی دارند.

 مشکلات و معایب تک فرزندی

حتی در کودکانی که تنها فرزند خانواده هستند خودخواهی و زیاده خواهی مشاهده می‌‌شود که معمولا توجیه مناسبی برای آن وجود ندارد. در حقیقت چالش‌‌هایی که این کودکان در زندگی خود آن‌‌ها را تجربه می‌‌کنند، منحصر به شرایط زندگی آن‌‌هاست. بهتر است که توجه کافی را در تربیت آن‌‌ها داشته باشیم؛ چرا که این امکان وجود دارد:

 آن‌‌ها به کودکانی خرابکار و غیر قابل تحمل بدل شوند.

 اعمالشان بیش از حد زیر ذره بین دیگران قرار گیرد.

 بیش از حد تحت مراقبت و توجه قرار گیرند و در نتیجه کمتر امکان ماجراجویی داشته باشند.

 فرصت کافی برای معاشرت با کودکان همسن خود را نداشته باشند.

نقش و اهمیت فرزند آوری و جمعیت دراسلام

فرزند، زینت و نورچشم والدین

نگاه به فرزند تنها نگاه دنیوی نیست، فرزند صالح هم به درد دنیا می خورد هم آخرت. فرزند در دنیا و آخرت نورچشم است. در دنیا یار و یاور پدرومادر است. نگاه مهربانانه فرزند به چهره پدر و مادر به اندازه عبادت ارزش دارد. او یاد گرفته است به آنها نباید اف بگوید و می داند والدین چه شأن ومنزلت بالا و خطیری دارند و اگر سعادت و خوشبختی می خواهد نباید نسبت به والدینش حتی ابراز ناراحتی درونی کند. داشتن چنین فرزندی برای پدر و مادر سعادت دنیوی است. درصحیفه سجادیه دعاهای زیادی درباره فرزند وجود دارد و یاد می دهد نگاهمان به فرزند چگونه باشد. امام سجاد(ع) می فرماید: « خداوندا این بچه ها را یاور من قراربده و کاری کن که اینها دورمن بگردند و زینتم باشند و تنهایم نگذارند».امام باقر(ع) سعادت مرد را آن می داند که فرزندانی داشته باشد و از آنها برای احتیاجات روزمره اش کمک بگیرد. پیامبر(ص) نیز با تشبیه فرزند به میوه درخت، فرزند را میوه دل می نامد و فرزند صالح را گلی از گلهای بهشت می داند.

 دعای فرزند، دستورخدا

در کتاب شریف کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که مردی فرزند نداشت، وقتی به مکه رفته و در صحرای عرفات نوجوانی را می بیند که همراه دعا کردن، زار زار گریه می کند و برای پدر ومادرش دعاها می کند، این فرد هم رغبت می کند تا فرزند داشته باشد. همچنانکه ذکریا، نیز وقتی دید برای حضرت مریم(س) مائده آسمانی آمده است همان جا دست به دعا برمی دارد واز خداوند تقاضای فرزند می کند. همان طور که می دانید دعای فرزند برای پدرومادر یکی از دستورهای قرآن است و به فرزندان گفته شده است بگویند «خدایا پدر و مادرم را مشمول رحمتت بگردان، آنچنان که آنها در کودکی مرا تربیت کرده و رشد داده اند». از فواید دیگر ازدواج و فرزند دار شدن این است که انسان حق پدرومادر را بهتر می شناسد وقدر آنها را بیشتر می فهمد. ازدواج و فرزند دار شدن، باب معرفت را برای انسان باز می کند، بدین ترتیب انسان معارف را بهتر درک می کند.پیامبر(ص) فرمود: «ارث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است تا برایش استغفارکند.» در این جمله نگاه اخروی به فرزند دیده می شود.

 سبب ثواب و بخشش گناهان

ثوابهای فرزند آوری و تربیت فرزند یکی از انگیزه هایی است که افراد را به فرزند آوری ترغیب می کند. اگرکسی زندگی را فرصتی می داند برای جمع آوری زاد و توشه برای آخرتش، بداند که پیامبر فرمود: «فرزندانتان را گرامی بدارید وادب آنان را نیکو کنید تا خداوند شما را ببخشد». فرزند و تلاش برای نیکو ادب کردن و تحمل رنجهای شیرین فرزندداری، موجب بخشش گناهان انسان می شود. امام صادق (ع) نیز دراین باره از پیامبر نقل کردند که حضرت عیسی (ع) از کنار قبری می گذشتند که صاحبش عذاب می شد سال بعد صاحب همان قبر عذاب نمی شد. حضرت علتش را ازخداوند سوال می کنند و خداوند می فرماید، فرزند این مرد بالغ شد و پس از آن راهی را اصلاح کرد و به یتیمی جا داد. به خاطرعمل فرزند این مرد در دنیا، پدراز عذاب در برزخ نجات یافت.

 عامل شکوفایی عواطف

یکی دیگر از امتیازات داشتن فرزند، این است که با وجود او، عواطف و ابعاد گوناگون انسان شکوفا می شود. پیامبر(ص) فرمود:«کودکانتان را زیاد ببوسید که به ازای هر بوسه ای که به گونه فرزندت می زنی خداوند به اندازه 500 سال راه درجه ای در بهشت برای تو می دهد». شرط محبت کردن به فرزند این است که نیت کنی. این سخن پیامبر(ص) اصلاً تعجبی ندارد، زیرا وقتی قرار است تا ابد در بهشت زندگی کنیم هرچقدر وسعت بدهند بازهم کم است، به همان دلیلی که در روایت آمده است سعادت دنیوی مرد این است که زندگی اش در تنگنا نباشد. گاهی از این نکته غافلیم وتوجه نداریم که اگر کسی که یکی دو فرزند داشته و آنها به خانه بخت رفته باشند دیگر کسی نیست که با بوسیدن ونگاه کردن به فرزندش که عبادت محسوب می شود وسیله ارتقای معنوی اش را فراهم کند.

 شادابی خانواده های پرجمعیت

در سبک زندگی سنتی ایرانیان و آنچه پیامبر(ص) به آن تشویق کرده است همیشه فرزندی در خانه هست و خانواده های پرجمعیت نگرانی ای از تنها شدن ندارند و همیشه نورچشمی هست تا به زندگی نشاط وشادابی بدهد. پیامبر(ص) با ترسیم رابطه مستقیمی بین فرزندان و والدین، می فرماید: «بچه ها را دوست داشته باشید و به آنها ترحم کنید خداوند به اندازه ای که به بچه ها رحم می کنید به شما رحم می کند».

 ثواب حسنه با خداست

با وجود نگاه مشفقانه اسلام نسبت به فرزندان در روایات توجه بیشتری به فرزندان دختر شده است دختر را حسنه دانسته و ثواب حسنه را خدا می دهد. با نگاهی به زندگی علما و بزرگان می بینیم که با تمام مشغله هایی که داشته اند از محبت به بچه ها غفلت نکرده اند. به عنوان مثال امام راحل(ره) وقتی در جماران بچه ای گریه می کرد عواطفشان متوجه صدای بچه می شد.

امام(ره) نقش مادر را درتربیت فرزند بسیار موثر می دانست. عروس ایشان می گوید به شوخی به امام (ره) گفتم با این حساب، زن باید همیشه درخانه بماند. با صراحت گفتند: خانه را دست کم نگیرید. در روایت است که پیامبر(ص) فرمودند: «جبرییل از خداوند لطیف خبیر خبر آورده است که دختران مثل میوه درخت هستند وقتی بالغ می شوند اگرازدواج نکنند مثل میوه ای می شوند که چیده نشده اند وآسیب می بینند». دختر امام(ره) می گوید از شیطنت بچه ام به امام(ره) شکایت کردم. در پاسخ گفتند:« من حاضرم ثوابی را که از تحمل شلوغی فرزندت می بری با تمام ثواب عبادات خودم عوض کنم». این نکته قابل توجهی است که گاهی از ثوابهایی که می بریم، غافلیم. در روایت است وقتی خانمی باردار می شود به منزله روزه دار نماز شب خوان و مجاهدی است که با جان و مالش جهاد می کند. خداوند متعال مهری به مادر داده است که رنج حاملگی و زایمان را شیرین می کند. در این باره این گونه سختی ها در قرآن دو آیه داریم، آیه ای می گوید:« پس از سختی شیرینی می آید».

 یعنی بچه وقتی از آب و گل بیرون می آید نورچشم می شود وسختی هایش تمام می شود و شیرینی هایش به دل می نشیند. در باره دوران سختی ها نیز خداوند می گوید: «بدرستی که درسختی ها شیرینی است». یعنی زنان شیرده از این رنج لذت می برند. این است که همسرانی که فرزند ندارند با تحمل رنج فراوان و با توسل به هر وسیله ای تلاش می کنند فرزندی بیاورند.

چگونه فرهنگ فرزند آوری بیشتر در مردم نهادینه شود ؟

1. مطمئننا به آن سرعت و یکباره گی که کاهش جمعیت صورت گرفته افزایش جمعیت شکل نخواهد گرفت و ترمیم آن به این سرعت هم معقول و منطقی نیست.

2. مردم با آمادگی کامل ذهنی برای ضرورت های کاهش جمعیت به آن روی آورده اند، دلایل محسوس و مشهود آن به قرار ذیل بود:

الف) مشکلات شدید اقتصادی خانوار ها

ب) مشکلات فرهنگی و تربیتی فرزندان

ج) مشکلات اساسی و زیر ساختی اجتماعی مانند چند وقته شدن مدارس ، بی کاری ، ازدواج ، مسکن و امثالهم

د) تبدیل شدن این تبلیغ به فرهنگ و رویه که فرزند کمتر آسایش و آرامش بیشتر و زندگی بهتر

دلایل افزایش جمعیت هم باید قاتع کننده تدوین و تبلیغ شود.

3. روابط فامیلی و اجتماعی که در گذشته بزرگترین شاخصه و ویژگی جامعه ما بوده است امروزه به مزاحمت و دردسر تعبیر و تبدیل شده است ، دلیل واضح و آشکار آن هم تشریفاتی شدن همنشینی ها ، کم شدن تعداد فرزندان خانوارها که عامل اصلی ارتباط های خانوادگی بوده اند و عدم وجود وقت و زمان لازم برای این دور هم بودن ها به دلیل اجبار به کار و درآمد بیشتر خانوارها ، وسایل متعدد سرگرمی های عمومی و امثال آن است.

4. عدم وجود عوامل و دلایل کافی برای ایجاد انگیزه در خانواده ها برای داشتن فرزند بیشتر ، همانگونه که اشاره شد انگیزه های کافی در گذشته برای این امر بوده است ولی امروزه توجیهات مناسبی وجود ندارد.

هرچند احتمالا همه ی جوانب توسط کارشناسان مورد بررسی قرار گرفته و ممکن است به این موارد نیز توجه شده باشد ، لیکن از آنجا که در اظهار نظر های کارشناسان و رفتارهای دولتمردان و برنامه های صدا و سیما چنین تغییر رفتاری مشاهده نمی شود.

پیشنهادات برای نهادینه کردن فرزندآوری بیشتر در ایران

1)فرزند بیشتر باری بر دوش خانواده ها از جنبه های متفاوت نخواهد بود و دولت برای آن برنامه دارد ، یعنی زیر ساختها برای جمعیت بالاتر مطالعه و تامین شده است ، به این دلایل مشهود که اگر نرخ رشدمان را مثلا 3% کنیم ، این تعداد مسکن برای نسل به دوران رسیده ، این میزان مراکز آموزشی ، این حجم کار ، این محدوده فضاهای تفریحی و ورزشی ، این تعداد امکانات رفاهی و غیره فراهم کرده ایم ، بستر آماده است و ما فقط منتظر جمعیت هستیم ، یعنی اضافه شدن به جمعیت تا این مرز نگران کننده نیست ، به نظر شما این تزریق و تبلیغ نگرانی های هرروزه ی دولت مردان در افزایش قیمت نهاده ها و نیازمندی های روزمره زندگی - کاهش یا حذف یارانه ها - عدم ثبات اقتصادی - خالی بودن صندوق ذخیره ی ارزی - بدهی های میلیاردی دولت به شرکت ها و دستگاه هایی که وظیفه ی ارائه ی خدمات اجتماعی را بر عهده دارند و از وظایف بدیهی خود وامانده اند - بلوکه شدن سرمایه ها و دارایی های کشور و امثالهم با شعار افزایش جمعیت سازگار است؟ آیا مردم فکر نمی کنند که دولتمردان در اداره ی همین جمعیت هم مانده اند تا چه رسد به جمعیت بیشتر؟

2)داشتن فرزند بیشتر مایه ی حقارت و بی فرهنگی نیست ، شانیت اجتماعی ، اسلامی و انسانی خانواده های پرجمعیت پررنگ شود ، باید به گونه ای تبلیغ و عمل شود که افتخار به داشتن خانواده پرجمعیت تبدیل به فرهنگ و رفتار شود.

3)صدا و سیما دست از ساختن فیلم ها سریال هایی که بی ادبی و بد اخلاقی فرزندان به والدین ، عدم رفتار محترمانه ، محبت آمیز و دوستانه به اعضای خانواده ، رفاه طلبی و تجمل پرستی ، کم محتوا یا بی محتوا بودن نمایش های خانوادگی از تربیت و اخلاق دینی ، بی رنگ بودن نقش پدر به عنوان تصمیم گیرنده و ستون خانواده برداشته و با مشورت با خانواده های موفق که علیرغم جمعیت زیاد توانسته اند شخصیت های مهمی به جامعه تحویل داده و ارتباط و رفتار بسیار صمیمانه و حتی عاشقانه ای در خانواده ها داشته باشند به تبلیغ این فرهنگ کمک کند.

4)خانواده ها به عنوان مهمترین رکن جامعه که می تواند و باید موثرترین نقش را در محاسبات کشور ایفا کند به جایگاه اصلی اثرگزاری خود بر میگردد و نظام خانوادگی شکل سابق خود را که انگیزه اصلی تشکیل خانواده های بزرگ بود ، یعنی تبیین و تحکیم جایگاه پدر ،مادر ، و فرزندان خواهد یافت و دیگر اعضای خانواده باهم بیگانه نخواهند بود.

5)با کاهش جمعیت چه خطرات بزرگی ازجمله وابستگی فکری ، ضعف امکان مقابله با تهدید ها ، پایین آمدن توان و حجم کار ، کاهش نیروی انسانی در هنگام دفاع و اثبات و اعمال نظر در مجامع بین المللی، کشور ، اسلام و خصوصا شیعه را تهدید می کند و وظیفه ی جامعه اسلامی برای مقابله با این تهدید ها چه ضرورت هایی را ایجاب میکند.

6)جمعیت بیشتر کشور با رعایت ، لحاظ و تامین تمامی نیازمندی ها و زیر ساخت ها چه نقش اساسی و کلیدی ای در حل معضلات آینده ی کشور و رفع خطرات پیش رو از حوزه ی ملی ، دینی و اعتقادی خواهد داشت.

7) راه هایی برای شکوفایی اقتصادی ، رفاه اجتماعی ، آرامش عمومی ، عدم نگرانی از آینده ، فراهم نمودن نیاز های اساسی ، فراهم بودن بسترهای مورد نیاز و ضروری فعالیت های اجتماعی و اقتصادی نسل آینده اندیشیده و ارائه شود تا زمینه ی ایجاد جمعیت بیشتر فراهم گردد ، ازقدیم گفته اند در آرامش ، جمعیت زیاد و در اضطراب و نگرانی جمعیت کاهش می یابد ، دلایل و عوامل این آرامش ها و نگرانی ها باید شناخته شده و فراهم یا رفع شود در غیر این صورت نتیجه ی مطلوب حاصل نخواهد شد.

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 17:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق و مقاله در مورد توحید و انواع آن

بازديد: 3897

 

فهرست مطالب

توحید و انواع آن. 2

چکیده:2

مقدمه. 2

توحید چیست؟. 2

حق و ارزشهای راستین است؟. 2

توحید در خالقیت :3

دلایل یگانگی خدا:4

1.دو گانگی مستلزم ترکیب است.. 4

2.هما هنگی و پیوستگی اجزای جهان :4

3.حکومت دو خدا بر یک جهان مایه تباهی جهان ا ست.. 5

اقسام توحید. 5

صفات سلبی صفات نقص یا صفات جلال. 6

    توحید اطاعتی و ولایتی :7

چگونگی پیاده کردن انواع توحید در مقام عبادت و اطاعت.. 7

رابطه توحید با سایر اصول دین.. 8

رابطه توحید و سایر عقاید. 8

تفاوت توحیدهای نظری و توحید های عملی.. 8

نتیجه. 8

منابع و مآخذ. 9

 

 

 

توحید و انواع آن

چکیده:

 توحید به معنای یگانه پرستی است که  برای یگانگی خدا دلایلی ذکر میشودو بعد از آن اقسام توحید بیان میشود که بر پنج قسم می باشد و در این مقاله  رابطه توحید با سایر اصول دین و در پایان تفاوت توحید نظری با توحید عملی بحث میشود

کلید واژه : توحید. توحید در خالقیت. دلایل  یگانگی  خدا. اقسام  توحید. رابطه توحید با سایر اصول دین . تفاوت توحید نظری با عملی

مقدمه                                                                       

مسئله توحید در نظر پیشوایان دین آنچنان  اهمیت داشته که هیچ فرصتی را برای پرداختن به آن از دست نمی دادند .لذا هدف انبیا بود  که این اصل اساسی هر چه بیشتر در اذهان مردم جایگزین و مسلمانان به همه ابعاد آن آشنایی کامل پیدا کنند تا تاثیر خودش را در سعادت دنیا وآخرت آنها ببخشد و از خطوط انحرافی و لغز شهایی که ریشه در انحراف از توحید دارد ،مصون بمانند.

اگر توحید آنچنان که باید شناخته شود زندگی انسان سرا پا الهی شده و میتواند بینش انسان را نسبت به جهان هستی و رفتن به سوی کمال تضمین کند.

حد نصاب توحید در اسلام یعنی اولین مرتب هایی که یک انسان از دید گاه اسلامی ،موحد شناخته میشودآن است که قائل به وحدت خالق و وحدت رب تکوینی و رب تشریعی الهی باشد یعنی هم خا لق را یگانه بداند و هم رب و کردگار و صاحب اختیار جهان را و هم قا نون گذار اصیل را.

توحید چیست؟

توحید به معنای یگانه دانستن است ما در صدد این هستیم که احدیت پروردگار عالم را هم بفهمیم وهم باورکنیم .توحیدریشه همه عقاید حق و ارزشها را تشکیل میدهد .

اما چگونه باید این مطلب را بیان کرد تا اثبات شود که توحید اساس همه عقاید

حق و ارزشهای راستین است؟

قرآن کریم برای تبیین رابطه توحید با نظام اعتقادی و نظام ارزشی از مثالی بسیار ارزنده بهره میگیرد :

((الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبه ‍ٍاصلها ثابت ٌو فرعها  فیالسماء))

مثل سخن خوش و اعتقاد حق مثل درختی  است که ریشه اش در زمین استوارو شاخ و برگش به سوی آسمان بالا رفته باشد چنین درختی همواره میوه های شیرین و لذیذ خودش را به بار خواهد آورد اما سخنی که ریشه ثابت نداشته و مبتنی بر پایه های محکم و استوار حق و حقیقت نباشد مثل درختی است که ریشه اش از زمین کنده شده باشد چنین درختی نه تنها بار و میوه ای نمی آورد بلکه طولی نمیکشد که پوسیده و از بین میرود .  

((و مثل کلمة ٍخبیثةٍ کشجرة خبیثهٍ اجتثت من فوق الارض مالها منقرار))

در این مثال قرآنی نظام اسلام به منزله درختی تلقی شده که پایه آن کلمه طیبه

((لا اله  الا الله است )).این سخن واین اعتقاد ریشه ای است استوارکه در دلهای انسانهای مستعد پا برجا میشود وریشه های دیگری را تولید میکند.

 توحید در خالقیت :

یکی از ساده ترین وقابل فهم ترین درجات توحید، توحید در خالقیت است یعنی این که انسان معتقد باشد که جهان هستی آفریده یک آفریدگار است. این اعتقاد حتی در میان بسیاری از مشرکین هم وجودداشت .قرآن کریم ازقول مشرکین مکه وبت پرستانی که در زمان پیامبر اکرم(ص)بودند نقل میفرماید که آنهادر مورد بتهایشان به آفریدن معتقد نبودند بلکه بتها را وسیله ای برای تقرب به

سوی خدای یگانه تلقی می کردند.

در آیه دیگری میفرماید :اگر از این بت پرستان بپرسی که چه کسی آسمان ها وزمین را آفریده خواهند گفت :الله .پس مشرکین منکر خداوند نبودند بلکه به خدایانی پایین تر از مرتبه خدای یگانه اعتقاد داشتند و با ساختن مجسمه هایشان آنهارامی پرستیدند.آنها معتقد بودند خدایان صاحب اختیار جهانند و تدبیر جهان بر طبق نظرآنها انجام میگیرد. آنها هستند که در گردش ماه و خورشید پدید آمدن پدیده های زمینی و آسمانی و سعادت و شقاوت انسانها موثرند . این مشرکین، کارگردانان جهان را متعدد میدانستند و معتقد به ارباب انواع بودند و این موضوعی است که قران کریم با شدت هر چه بیشتر به مبارزه با آن پرداخته و برای مردم بیان میکند که همان کسی که آفرید گار جهان است هم او تدبیر کننده جهان میباشد و دیگری نمیتواند در مخلوقات او کمترین تصرفی را بی اذن او انجام دهد .  

با این توضیح روشن میشود که اعتقاد به وحدت خالق و یگانگی آفریننده در اسلام کافی نیست و اسلام چنین افرادی را موحد و یکتا پرست نمیشمارد بلکه باید توحید درربوبیت هم به آن اضافه شود.

دلایل یگانگی خدا:

1.دو گانگی مستلزم ترکیب است

هر گاه فرض کنیم که برای مبدا جهان نظیر و همتایی وجود دارد لازم آن این است که هر یک از این دو مبدا از دو جز تشکیل یافته باشد و ترکیب ،مایه احتیاج و نیاز است و احتیاج با مقام شامخ مبدا جهان ساز سازگار نیست .

 هر گاه برای جهان دو مبداء فرض کنیم ناچار باید هر دو مبداء را ازدو جز مرکب بدانیم زیرا از آن جا که هر دو مبدا وجود وهستی دارند در اصل هستی با هم شریک خواهند بود و(اصل هستی ) جهت اشتراکی برای هر دو شمرده خواهد شد ولی از آنجا که هر دو مبدا از هم متمایز و جدا بوده و مستقل از یک دیگرند نا چار باید هر کدام دارای خصوصیتی باشد که در دیگری نباشد و الا موضوع دو تا بودن منتفی شده و تعددی در میان نخواهد بود .

در این صورت هر دو مبدا از دو جز (شرکت در اصل هستی و اختلاف از جهات دیگر) ترکیب خواهند یافت یعنی باید در هر یک از دو خدا یی که برای جهان فرض کردیم دو ج قبلا تحقق پذیرند و سپس دست به دست هم دهند مبدا جهان  را به وجود بیاورند ودر این صورت خدای جهان به اجزای پدید آرنده خود که غیر او هستند نیازمند خواهد بود .از این رو میگویند ترکیب نشانه احتیاج و نیاز است زیرا مرکب در تحق خود به اجزا خود نیاز دارد تا در سایه آنها جامه هستی بپوشد و خدای نیازمند که در هستی خود به دو جز غیر از خود نیاز داشته باشد نمیتواند سرچشمه هستی و مبدا مستقل جهان باشد بلکه خود او نیز معلول آن دو جز بوده و مخلوقی مانند مخلوقات دیگر خواهد بود. نتیجه این که تعداد مبدا جدا از ترکیب نیست و ترکیب نشانه احتیاج و امکان میباشد و مقام ربوبی از هر نوع نیاز و احتیاج و امکان و فقر پیراسته است.

2.هما هنگی و پیوستگی اجزای جهان :

این دلیل که ما را به یگانگی پدید آورنده جهان رهبری میکند حاصل همان نتایجی است که از علوم طبیعی به دست می آید.

جهان آفرینش بزر گترین کتاب تکوینی است و در تمام اجزای آن یک نوع نظم معین و پیوستگی خاص وهماهنگی غیر قابل توصیفی مشاهده نموده واین مطلبی است که همگی بر صحت آن اتفاق نظردارند.

قوانینی که برجهان حکومت میکند آنچنان عمومی وکلی است که ازآزمایش کوچکی درگوشه ای از این جهان میتوان یک قانون کلی وعمومی که برسراسر جهان آفرینش حکومت میکندبه دست آورد .با تدبردرهستی ،آثار وحدت ویگانگی واحد به خوبی به چشم میخورد هر گاه مبدا آفرینش یکی نبود، دو رای ودو فکر برجهان حکومت میکرد وازنظم وتدبیر یگانه خبری نبود ونتیجه یک چنین از هم گسیختگی ،همان فساد در دستگاه خلقت و نظام هستی آفرینش است.

3.حکومت دو خدا بر یک جهان مایه تباهی جهان ا ست

هرگاه بر زمین و آسمان دو آفریننده حکومت کنند این دو خدا به دو صورت متصور می باشند

    دو خدای مماثل و همانند یکدیگرند .

    دو خدای متبائن که با یکدیگر اختلاف و تباین کلی دارند هر گاه مماثل و همانند یکدیگر باشند در این صورت باید در یک قسمت شبیه و مانند یکدیگر باشند اما در قسمت دیگر باید اختلاف داشته باشند زیرا معنی ندارد که دو موجود از هر نظر مانند یکدیگر باشند و هیچگونه تفاوتی در بین آنها نباشد با این وصف دو موجود جدا شمرده می شوند .

هر گاه یک چنین دو خدایی بر عالم آفرینش حکومت کنند تدبیر هر کدام مباین و مخالف دیگری خواهد بود و نتیجه حکومت دو تدبیر بر زمین و آسمانها، به هم خوردن نظم و از هم گسیختی روابط و بروز اختلاف در دستگاه آفرینش و از بین رفتن هماهنگی از نظر اداره خواهند بود .

اقسام توحید

    توحید ذاتی : این عالم آفریدگاری دارد. حالا می گوییم ذات آن خالق یکی بیشتر نیست و دارای یگانگی در ذات است و دارای توحید ذاتی است که سه مشخصه دارد

خداوند متعال دوئیت و تعدد نمی پذیرد .

ذات مقدس او نیازمند نیست و غنی بالذات است .

خداوند مثل و مانند ندارد .

خداوند ذاتش ترکیبی ازماده و صورت ندارد . اگر خداوند عالم را مثل موجودات غیر مادی فرض کنیم( مثل موجودات مجرد) آنها اگر چه ترکیب خارجی از ماده وصورت ندارند اما ذاتشان مرکب از وجود و ماهیت است . غیر خداوند عالم هیچ موجودی نداریم که بسیط حقیقی باشد و به تعبیر فلاسفه "کل ممکن زوج ترکیبی"    هر موجود ممکنی از ممکنات را در نظر بگیریم جفت و مرکب از ماهیت و وجود است . موجودات مادی هم همینطور ، پس اینکه ما میگوییم خداوند توحید ذاتی دارد یعنی موجودی را میگوییم خدا و به وجود چنین خدایی اعتقاد داریم که این خدا ذاتش مانند موجودات دیگر نیست .

    توحید صفاتی : برای روشن شدن توحید صفاتی لازم است به یک نکته توجه شود وآن اینکه متکلمین و فلاسفه صفات الهی را به دو دسته تقسیم کردند

    صفات ایجابی : به عبارت دیگر صفات ثبوتی و یا به تعبیر دیگر صفات جمالی که همه اینها به یک معنا بر میگردند. "کمال"

    صفات سلبی صفات نقص یا صفات جلال

پش ما دو دسته صفات داریم صفات ثبوتی : که عبارت است از آن صفاتی که بودن آنها در موصوف کمال می آورد اما صفات سلبیه یا صفات عدمیه یا صفات جلال یا صفات نقص عبارت است از آن صفاتی که در خدا نیست و بودن آنها نقص است برای موجود . 

    علم ،حیات ،قدرت ،قیومیت ،احاطه داشتن  سمیع بودن  بصیر بودن حکیم بودن اینها جز صفات ثبوتیه خداوند است از طرف دیگر صفاتی است که خداوند آنها را ندارد مانند فقر، عجز ،مردن و...که از خدا مسلوب است و اینها را صفات سلبی میخوانند .منظور از توحید صفاتی این است که صفات کمالی الهی و ثبوتی عین ذات خدا بوده و زاید بر ذات و نیست .

    توحید افعالی:در نظام عالم در عین اینکه علل و اسبا ب ورابطه علت و معلول را میپذیریم با  این همه معتقد هستیم در نظام وجود ، وجود از خداست ما نظام عالم رانظام خیر میدانیم و به عبارت دیگر ما این عالم و نظام این عالم را نظام طولی میدانیم .ما معتقدیم در عین اینکه هر معلولی به علت خودش استناد دارد و با علت خودش ارتباط دارد، در عین حال آن معلول و علتش،و علت علتش ،و علت علت  علتش هم فعل خدا و کار خدا و آثار خداست. آن که بعد از فراهم شد ن زمینه ها وجود می بخشد خدا ست و در این جاست که روح و معنی توکل تبلور پیدا میکند و چون ما عالم را فعل الله میدانیم و ما فوق هر عمل و محیط بر هر کاری میدانیم در مقام نتیجه لا ز م میدانیم زمینه را فراهم کنیم اما نتیجه را از او میدانیم منظور ما از توحید فعلی  همین است .

    توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی اقسام سه گانه توحید نظری هستند .یعنی این که  در این سه مرحله باید از نظر فکر اوج بگیریم با پرواز روح،پرواز دل و پرواز عقل مادر این سه مرحله باید از ماده جدا شویم و معارف عمیق مافوق عالم ماده به خوبی درک کنیم که در غیر این صورت  توحید های بعدی ما هم توحید کامل نخواهد بود.توحید در عبادت و اطاعت فرع این سه مرحله از توحید است اگر این سه مرحله درست و کامل باشد جهان بینی توحیدی سالم به دست میاید که عمل توحید ی خالص درانسان ایجاد میکند.

    توحید عبادتی :عبارت است از این که انسان درمقام بندگی و عبودیت برای خداوند باشد. در عبارتی از امام حسین(ع) نقل کردند روزی شخصی تقا ضا میکند آقا به من مو عظه کن .حضرت فرمود:

اگر میخواهی گناه کنی این شش شرط و موضوع را در نظر داشته باش جایی گناه کن که مال خدا نباشد ،گفت نمیتوانم . فرمود پس اگر گناه میکنی روزی خدا را نخور، گفت نمیتوانم.گفت پس جایی گناه کن که خدا تو را نبیند گفت نمیتوانم. گفت اگر میخواهی گناه کنی در موقعی که ملک الموت میاید قبض روحت کند مقاومت کن بگو نمی خواهم  بمیرم،گفت نمیتوانم گفت اگر گناه میکنی در روز قیامت که خواستند تو را به پای حساب بیاورند آن جا مقاومت کن بگو نمیخواهم به پای حساب بروم. گفت وقتی که گناهکاری تو تثبیت شد و محکوم شدی که تو را بیندازند به جهنم

بگو نمیروم،گفت نمیتوانم .گفت پس چرا گناه میکنی1؟

تمام ما بایدعبد یک موجود باشیم یعنی هنگامی که میخواهیم عملی را انجام دهیم تنها برای رضای الهی باشد و این معنای توحید عبادتی است :

(افرایت من اتخذ الهه هویه و اضله الله علی علمٍ )

آیا دیده اید کسانی را که خدای آنها هواهای نفسانی و امیال حیوانی آنهاست و خداوند آنان را آگاهانه گمراه ساخته است؟

    توحید اطاعتی و ولایتی :

این توحید جنبه سیاسی دارد. افرادی که به توحید صفاتی ،ذاتی و افعالی معتقدند و کسانی که عبد یه معبودند و آوای یک معبود را دارند چنین افرادی باید معتقد باشند بین عبودیت و سیاست تفکیک و جدایی نیست خط مشی سیاسی آنها را ایدئولوژی آنها تشکیل می دهد نمی شود .یک انسان ازنظر ایدئولوژی موحد باشد اما ازنظر سیاسی اطاعت از طاغوت کند و نمی شود نماز را برای خدا بخواند و  اقتصادش را از سوسیالیستها الهام بگیرد چنین شخصی که دارای این نوع طرز فکر است موحد نیست بلکه مشرک است . امکان ندارد بین این پنج توحید تفکیک حاصل شود .

چگونگی پیاده کردن انواع توحید در مقام عبادت و اطاعت

به این معنا که قبل از پاسخ دادن به نحوه پیاده کردن توحید در مقام عمل لازم است این نکته را در نظر داشته باشیم که توحیدهای عبادتی و اطاعتی دارای درجات و مراتب است که امام علی (ع) در نهجه البلاغه عبادت را اینگونه معرفی کرده :

    عبادت تجار : عده ای که عبادت می کنند و موحدند توحید عبادتی دارند اما توحیدشان حالت تجاری دارد مثل بازرگانان و تجار که به دنبال سود و اندوخته هستند یا افرادی که در فکر حوریان بهشتی هستند در فکر درجات بهشتیند مانند همان تجار و بازرگانان .

    عبادت عبید : کسانی که موحدند عبادت می کنند ، افراد خوبین ، در فکر بهشت نیستند اما اینها از ترس عذاب و ملک الموت تن به عبادت می دهند پس در حقیقت اینها عبدالله نیستند چون میدانند خدا قهار است از این نظر بنده خدا هستند .

    عبادت احرار ( آزاد مردان ) : این دسته بندگی خدا را می کنند نه به خاطر بهشت و ترس از جهنم بلکه به این خاطر که خداوند را محبوب خود می دانند . انسانهای آزاد مرد چنین افرادی هستند .

رابطه توحید با سایر اصول دین

اصل اول از اصول دین این است که خدا یکی است و دونیست .اصل دوم این است که خدا عادل است. اصل سه یعنی پیامبرانی برحق برا ی هدایت مردم آمده اند .اصل چهارم جانشین پیامبر امامی است که از طرف خدا تایین شده و ا صل پنجم معاد می باشد . اگر این مفاهیم را باهم بسنجیم رابطه ای بین آنها نخواهیم دید این عدم ارتباطی که در ابتدا به ذهن افراد میرسد به خاطر آن است که توحید درست شناخته نشده است . مرحوم طباطبایی می فرمود: توحید وقتی گسترش پیدا کند می شود کل اسلام و اسلام وقتی فشرده شود توحید به دست می آید . توحید در ظاهر به عنوان اصل  اعتقادی ساده جلوه گر می شود اما کل اسلام مانند پیکری است که از اعضای گوناگون تشکیل شده و روحش توحیداست اگر توحید یعنی روح در این پیکر دمیده شود به نظام بی جان و مرده تبدیل خواهد شد .

رابطه توحید و سایر عقاید

با الهام گرفتن از آیه (( تُؤتی اُکُلَها حِینٍ بِأذنِ رَبِها))  می توانیم به تبیین این مطلب بردازیم که چه رابطه ای بین توحیدو سایرعقاید وهمچنین بین توحید ونظام ارزشی اسلام وجود دارد برخلاف بسیاری از مکتبها (که بر اساس افکار ناقص عناصری را تلفیق نموده و بدون اینکه رابطه ای بین آن اصول و عناصر در نظر گرفته باشند می گویند مجموعه این ایدئولوژی از چند اصل تشکیل می شود ) دین اسلام تمام نظامش یک سیستم منسجم  هم بسته و هماهنگ است که تمام عناصرش با هم مربوطند و هیچگونه ناهماهنگی بین آنها وجود ندارد .

تفاوت توحیدهای نظری و توحید های عملی

1.اولین تفاوت بین آنها این است که این توحید های سه گانه علم ، ادراک و معرفت ما را می سازند و جنبه علمی دارند و ذهن مارا وسعت می دهند اما آن دو جنبه عملکردی دارند . همانطوری که در کارمان طرح و برنامه در ذهن داشته باشیم ، در باب توحید هم همینگونه است بنابراین توحید های سه گانه اولی جنبه ذهنی ، علمی و شناختی دارند اما توحید عملی جنبه پیاده کردن وعمل را دارند

2. توحید ذاتی ، صفاتی و افعالی درست اندیشدن است این غیر از مطلق اندیشه است و به تعبیر استاد شهید  مطهری: اندیشه راستین را این توحیدهای سه گانه به ما میدهند

نتیجه

توحید تنها اقرار به زبان و شهادت به وحدانیت و رسالت نیست ( اگر چه گفتن شهادتین موجب این میگردد که یک سلسله احکام ظاهری در این عالم بر انسان مترتب شود اما آن توحیدی که منشاء سعادت ابدی و کمال حقیقی انسان است دائر مدار لفظ و زبان نیست ) بلکه حقیقتی است در دل و ایمانی است در قلب اظهار توحید و گفتن شهادتین عاملی است برای اینکه با گوینده رفتار انسانی انجام شوداز متن نتیجه میشود بر یگانگی خداوند وشعور درونی هم بر یکتایی او گواهی میدهد دلایل پیشین که همگی بر یگانگی او گواهی میدهد یک رشته دلایل عقلی و فلسفی است کسانی که با این نوع دلایل انس ذهنی دارند به آسانی ازاین دلایل میتوانندبه یگانگی او پی برند و مطلوب خود را استنتاج کنند افرادی که استمداد درک دلایل عقلی و پیمودن راه های پر پیچ و خم علمی و فلسفی را ندارندهمواره قایلند به جای پیمودن راه عقل ،راه دل(فطرت)را بپیماند راهی که از هر نوع چون و چراپیرا سته است و راهنمای انسان در آن جا شعور باطنی انسان است و از راه فطرت کمک میگیردتا به هدف برسد و اما کسانی که به یگانگی او اعتقاد ندارند مانند مسیحیان که اعتقاد به تثلیث در کتابهای آنها وجود دارد . قران مجید معتقد است که موضوع تثلیث در ادیان سابقه دارد و مسیحییان پس از رفتن مسیح، سه گانه پرستی را از ادیان دیگر گرفته و ان را با اییین پاک مسیح که جز یگانه پرستی چیزی نبوده است در هم امیخته اند

نکته اخر :بعضی از افراد وقتی  با آیات مشابه برخورد میکنند انها را به نفع خود معنا کرده و به دنبال روایات تفسیر کننده ایات متشابه نمیروند روایتی است که اگر کلمه(( لا الا الله الا)) را کسی بگوید وارد بهشت میشود د رصورتی که گفتن لفظی کافی نیست و منظوراز گفتن این کلمه اعتقاد قلبی است.

منابع و مآخذ

1.بیات،اسدالله.اصول عقاید توحید.تهران:دانشگاه صنعتی شریف ،1364

2.سبزواری ،محمد باقر .اصول فلسفه و روش رئالسیم .قم :بوستان ،1381

3. مصباح یزدی ،محمد تقی. توحید در نظام عقیدتی در نظام ارزشی اسلام . تهران : شفق 1367

4 .مطهری ،مرتضی .توحید .تهران: صدرا،1374

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 11:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش جلب انگيزه و انگيزه بخشي به فراگيران در فرايند ياد دهي ويادگيري با افزايش بهره وري در درس جغراف

بازديد: 143

 

 

 

نقش جلب انگيزه و انگيزه بخشي به فراگيران در فرايند ياد دهي ويادگيري با افزايش بهره وري در درس جغرافیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

خداوند اولين و بزرگترين معلم انسان ها است . پيامبران با معجزه كه نشانه هاي الهي هستند به هدايت مردم فرستاده شدند. و همه  ي پيامبرا ن براي  جلب انگيزه هاي مردم بشارت ونذارت ميدادند.

( تا به اين كتاب بزرگ خلق را از عذاب سخت بترسان و اهل ايمان را كه اعمال انها نيكو است به اجر بسيارنيكو بشارت دهد) 2سوره كهف

خداوند درقران كريم:در اكثر ايات الهي از بشارت به مؤمنان ونذارت به كافران ياد كرده است .

در اين مقاله به نقش انگيزه در ياد دهي ويادگيري با افزايش بهره وري خواهيم پرداخت. ابتدا به نقش تدريس در انگيزه بخشي با بهره وري ميپردازيم . سپس معيارهاي شناخت از دانش اموزان و نوع ارتباطي كه معلم با هر دانش اموزبا توجه به شناختي كه از او به دست اورده خواهيم پرداخت. معيار هاي جلب انگيزه را در پرسشنامه اي از دانش اموزان مورد سنجش قرارداده وسپس اطلاعات به دست امده را استخراج وتجزيه وتحليل كرده و نتيجه را در جداول جداگانه با ميزان امتياز هر عامل محاسبه كرده ايم  ودرپايان نتيجه گير از داده ها ويك توصيه ي مهم به همكاران داريم .

در یکی از سال های تدریسم نوع  رفتاروارتباط وتدريسم كه با جلب انگيزه همراه بود  باعث برانگيخته كردن انگيزه هاي دروني بچه ها شد . توكل به خداو تمرين واستمرار پرسش هاي هفتگي و داشتن برنامه ريزي امزشي و طرح درس ورفتار وكردار در خورشآن فراگيران و شناخت از نقاط ضعف و قوت بچه ها و انس والفت و صميميتي كه به ان ها داشتم و متقابلا باعث شد كه يكي از سال هاي موفق اميزم در كلاس رقم بخورد. ان سال اولين تجربه تدريس زبان انگليسيم بود .وبراي پر كردن ساعات تدريس موظف مجبوربودم كه زبان تدريس كنم . لذا ابتدا در خودم انگيزه تدريس ايجاد كردم .با تحقيق  وكمك كتاب هاي كمك اموزشي و تمرين وتكرار وگوش دادن به نوار كاست مكالمه توانستم چنان دانش اموزان را به زبان علاقه مند كنم كه در هر سه پايه همه موفق شدند ودر پايه سوم راهنمائي كه در ان سال ها به صورت نهائي ودر حوزه هاي امتحاني وتحصيح اوراق برگزار مي شد كلاس من با 94درصد قبولي در بين مدارس منطقه   جزء كلاس هاي ممتاز باشد.و مسئول آموزش منطقه متعجب بود كه چگونه ن توانستم با دانش اموزاني كه زبان مادريشان تركي بود وفارسي را هم به سختي صحبت ميكردند در درس زبان چنين موفق باشند. هر چند كه دران  سال پژوهشي انجانم نشد . اما به يقين ميدانم كه رمز موفقيت من تنها در انگيزه دادن وكوشش و داشتن طرح وبرنامه   اموزشي وهمراه بودن دانش اموزان با كلاس درس ميسر بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاثير طرح درس و برنامه ريزي اموزشي درجلب انگيزه

تعريف تدريس: عبارت است از تعامل يا رفتاري متقابل معلم وشاگرد براساس طراحي  منظم وهدفدارمعلم براي ايجاد تغيير در رفتار شاگرد( ميرزا محمدي 1383)

مفهوم تدريس به ان قسمت از فعاليت هاي آموزشي اطلاق مي شود كه با حضور معلم در كلاس درس اتفاق مي افتد.(حسين پيريائي )

به قول راسل: تدريس بايد علم زندگي بدون يقين ودر عين حال بدون شك را براي فراگيرنده فراهم اورد.

اصول يادگيري معنادار(( نظريه ازوبل))

به نظر ازوبل دو اصل كلي براي شكل گيري يادگيري معناداربايد رعايت شود 1-ايده ها و مفاهيم ابتدا در سطح كلي وبه عنوان گام اول در فرايند ياددهي_ يادگيري مورد توجه قرار گيرند وبعد به تدريج در سطوح مياني وپاييني ارائه ومطرح شوند 2- مواد اموزشي و كمك اموزشي از روشني وصراحت برخوردار باشند (ازوبل وهانسيان1978ص 143)

اصول نظريه يادگيري معنادار در اموزش و تدريس كابرد مستقيم و مفيد دارد. مهم ترين عامل مؤثر در يادگيري جديد همان ساختار يادگرفته قبلي است (كلاسماير وريپل ص58)

ازوبل در مورد ايجاد امادگي براي نقش انگيزه هاي دروني نسبت به بيروني اهميت بسياربيشتري قايل است كه سائق شناختي است كه يك انگيزه دروني است كه از كنجكاوي ها و علاقه هاي يادگيرنده نسبت به كشف؛ دستكاري؛درك وفهم وبرخوردبا محيط سرچشمه ميگيرد.

به نظر ازوبل اهميت بيشتر انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بروني از ان جهت است كه تامين و ارضاي انگيزه هاي دروني رضايت خاطري را به وجود مي اوردكه خود براي يادگيري هاي بعدي ايجاد انگيزه مي كند.(فرخ لقا رئيس دانا ؛تكنولوژي اموزشي اذر90ص18)

 معلم  زماني مي تواند تدريسي بر پايه يادگيري معنادارارائه كند كه دانش اموزان  حد اقل مهارت خواندن ونوشتن را داشته باشند. معلم توانائي انگيزه بخشيدن را  داشته باشد. وزماني معلم به چنين جايگاهي ميرسد كه نسبت به مفاهيم و اطلاعاتي كه به فراگيران مي دهد يقين وباور داشته باشد. احساس رضايت خاطر مادي ومعنوي داشته كندو علاقه مند ودلسوزو اطلاعاتش به روزوخبره وبا تجربه باشد .تفاوت هاي دانش اموزان را درك كند و با هر دانش اموز رفتار وارتباط در خور وي داشته باشد ودر يك كلام با يك نگاه دانش اموزش را بشناسد .

همه ي اين دانش ها همان فوت وفن كوزه گري است كه در كوره سخت كلاس درس ودر سالها تجربه واستمرار در كارو تلاش وتحقيق ميسر است ويك شبه نبايد از هر معلمي چنين انتظاري را داشت.

معلماني كه پس از سالها تدريس با كتابهاي كمك اموزشي وجزوه ودفتر در كلاس درس حاظر ميشوند واز روي نوشته براي دانش اموزانشان انشاء ميكنند. در واقع انگيزه و نشاط را از جو كلاس دور ميكنند ويك كلاس پژمرده  وافسرده وخسته براي فراگيران باقي نمي گذارند. معلم بايد بوي تازگي مطالب و دانسته هايش مشام فراگيران را تحريك كند و  دانش اموزانش را سر زنده وشاداب كند . فراگير بايد حس يادگيري را در پايان درس داشته باشد وگرنه هيچ انگيزه ا ي براي گوش دادن به درس جديد وعلاقه اي براي شنيدن نخواهد داشت. تقويت ميكنند . امروزه استفاده از كامپيوتر و ديتا و نرم افزارهاي اموزشي جزء وسايل كمك اموزشي ميباشند ومعلم بايد نحوه ي اموزش با ان ها را بلد باشد. اما حرف اخر را در موفقيت كلاس وامر ياددهي ويادگيري خود معلم ميزند كه چگونه وبا چه رفتار وكردار وطرح وبرنامه اي با كمترين امكانات بيشترين بهره وري را از كلاس درس داشته باشد.

به زبان ساده بهره وري استفاده صحيح از منابع وامكانات موجوداست .

بهره وري = اثر بخشي + كارائي

كارائي به معناي كمترين زمان يا انرژي مصرفي براي بيشترين كاري است كه انجام شده است .افزايش سطح كارائي به دست مديران سپرده شده است .

اثر بخشي : به معناي تحقق اهداف سازمان است .اثر بخشي عبارت است از درجه وميزان نيل به اهداف تعيين شده  يا تلاش هاي انجام گرفته تا چه ميزان نتايج مورد انتظارحاصل شده است (كاظمي و ابطحي 1379)

وقتي طرح درس ما كارائي داشته باشد و فراگيران را درگير امر ياد گيري كند و با پشتوانه ي برنامه ريزي آموزشي همراه شود قطعاَ منجر به اثر بخشي و بهره وري ميگردد.

به عبارت ديگر كميت + كيفيت = بهره وري

كميت به ان بخش ازيادگيري گفته مي شود كه در نمرات پايان ترم نمود پيدا ميكند. اما كيفيت به ان بخش كه باعث تغييردر رفتاروبرخورد ونوع ديد ونگاه دانش اموزاز يادگيري شده اطلاق مي شود.

اولين مهارتي كه هر معلم بايد داشته باشد توانائي مديريت كلاس است . معلم با مديريت صحيح نبض كلاس را به دست ميگيرد از هياهو هاي بچه ها در كلاس جلوگيري مي كند. وقت وزمان تدريس را تنظيم ميكند. براي ساير فعاليت هاي كلاس مثل حضور وغياب ؛ پرسش وپاسخ ؛ رفع اشكال؛ تعيين وتكليف و...زمان در نظرمي گيرد.

تداوم واستمرار شيوه تدريس مقبول كلاس وارتباط مستقيم وانگيزه بخشي

واستفاده از ارتباطات كلامي وغير كلامي هريك در وقت وجاي خودو با فرد خاص با دانش اموزان در سطح كلاس رسمي با دوستي وصميميت و ارتباط اولياء مدرسه و والدين دانش اموزان با معلم موجب تقويت و جلب انگيزه ويا به عبارتي انگيزه بخشي دردانش اموزان كلاس

مي شود.در چنين كلاسي و با چنين معلمي انگيزه يادگيري و برقراري ارتباط و درك شرايط محيط براي يادگيرنده سريع تر اتفاق مي افتد. برقراري ارتباط اولين قدم در جلب انگيزه و انگيزه بخشي در  دانش اموزاست.دانش اموز مي داند كه اگر سعي و تلاش و كوششي در فهم مطالب تدريس شده  انجام داد از چشم معلم دور نمي ماند .معلم با تشويق وثبت نمرات و معرفي او به ديگر دانش اموزان مي فهماند كه كساني كه پيشرفت كنند معلم ازان اگاه است .اين ارتباط دو طرفه و متقابل بيشتر به محيط ياگيري وانگيزه پيدا كردن كمك مي كند.

چگونه از دانش اموزان شناخت پيدا كنيم؟

از ديدگاه روان شناسان رشد و كارشناسان تعليم وتربيت رشد عبارت است : از علمي كه جريان تحول ها وتغييرهاي جسمي و ذهني و عاطفي و عملكرد اجتماعي فرد را در طول عمر از  نظربسته شدن نطفه تا هنگام مرگ مطالعه مي كند.(سيف وديگران1380:3)

اما مهم ترين مرحله از دوران رشد انسان به دوره كودكي ونوجواني او مربوط است كه از طريق ان بتوان وظيفه و مسئولت هاي محول شده به جامعه وخانواده را باز شناسي كرد.

ژان ژاك رسو دوران رشد نوجواني را تولد ثانويه ناميده است
(كتاب اميل)

از نظر اريكسون جريان مداوم مرحله به مرحله تحول هاي زيستي ورواني و اجتماعي است(دبس  8:1353)

لذا دو عامل وراثت و محيط بر جريان رشد مؤثر هستند.

عوامل محيطي مؤثر بر رشد عبارتند از

1-       تفاوت هاي فرهنگي 2- تفاوت هاي اقتصادي-اجتماعي    

2-       تفاوت هاي خانوادگي

هر چند كه هر يك از عوامل رشد خود به تنهائي مي تواند موضوع يك اقدام پژوهي قرار گيرد ويا هر يك از عوامل محيطي مؤثر بررشد زمينه تحقيق قرار گيرند وهمه عوامل رشد دست در دست هم قالب شخصيتي يك فرد را بنا ميكنند .اما به تجربه 90 درصد دانش اموزان يك مدرسه همگي در يك سطح ازنظر عوامل محيطي مؤثر بر رشد قرار دارند. لذا معلم براي شناخت از دانش اموزانش بايد بيشتر به دنبال عوامل مؤثر بر وراثت باشد .

معلم با توجه به همين عوامل مي تواند در قالب يك پرسشنامه در ابتداي سال تحصيلي از دانش اموزان خود شناختي نسبي به دست اورد- البته اگر مدير مدرسه با كمك والدين وزير نظر انها چنين پرسشنامه اي را طرح كنند ودر هنگام ثبت نام از دانش اموزان در پرونده تحصيلي انها قرار داده شود براي همه ي معلمين قابل استفاده مي باشد -

معلم با تجزيه و تحليل چنين پرسشنامه اي شناخت خود از دانش اموزان را افزايش مي دهد

جدول شناخت از دانش اموزان

رديف

 

معيارهاي شناخت ازدانش اموز

 

خيلي كم

 

كم

 

 

متوسط

 

 

خوب

 

 

زياد

 

1

ميزان رشد جسمي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2

 

 

نسبت فاميلي بين والدين

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3

 

ميزان تحصيلات والدين

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4

 

ميزان در امد خانواده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5

 

محله و محيط زندگي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6

 

سابقه بيماري خاص

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7

 

ميزان خواندن و نوشتن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

8

 

ميزان علاقه مندي به درس

 

 

 

 

 

9

وجود ترس و اظطراب

 

 

 

 

 

 

10

 

جدائي والدين از هم

 

 

 

 

 

 

نقش شناخت در جلب انگيزه و انگيزه بخشي

زماني در فراگيرنده انگيزه هاي دروني وبيروني تقويت ميشود كه معلم از او شناخت پيدا كند . وقتي شناخت به وجود امد متقابلاَ انگيزه يادگيري در فراگيرنده بيشترمي شود به عبارت ديگر:                                                                                                              

 

        شناخت   +  يادگيري معنادار=  جلب انگيزه و انگيزه بخشي      

شناخت معلم از دانش اموزان زمان بر است و چون زمان در امر تعليم وتربيت يكي از مؤلفه ها ميباشد هر چه اين زمان كوتاه تر شود معلم در تدريس ومديريت و برنامه ريزي كلاس موفق تر عمل ميكند

اما شناخت دانش اموزان از معلم سريع تر اتفاق ميافتد ودانش اموزان در جلسه اول معلم خود را كاملا ارزيابي ميكنند لذا جلسه اول هميشه براي معلمان در كلاس از مهمترين جلسات است ومعلم بايد در جلسه اول خود را به دانش اموزانش اثبات كند.

اگر معلم در جلسه اول نتواند با كلاس و دانش اموزان ارتباط عاطفي وصميمي برقرار كند ويا  دانش اموز را با استرس و اظطراب دچار كند مي توان گفت كه معلم نمي از بهره وري كلاس درس خود را در يك سال وبا يك جلسه به هدر داده است.

بنابراين بر خلاف عرف رايج كه جلسه اول چون اغاز سال تحصيلي است و كلاس ها هنوز رونق نگرفته بيشتر معلمين از اهميت جلسه اول كلاس واينكه در معرض ارزيابي دانش اموزان قراردارند  غافل هستند و چون جلسه اول را جدي نمي گيرند دانش اموزان نيز كلاس ومعلم را نيز جدي نمي گيرند وبعدآ معلم براي انگيزه دادن به  دانش اموزان دچار مشكل مي شود. وچندين برابر بايد وقت وانژي مصرف كنند وشايد نيمي از سال را از دست بدهد تا به جايگاهي كه معلم مي خواهد برسد .

لذا هميشه و در همه وقت بايد انگيزه بخشي و جلب انگيزه در دانش اموزرا تقويت كرد تا انگيزه هاي دروني دانش اموزان تبلور يابد. منظور از انگيزه هاي دروني همان كنجكاوي ارضاي رضايت دانش اموز از يادگيري و...

تاثير نوع ارتباط با فراگير در انگيزه بخشي

در انواع ارتباط كه در يك كلاس درس مورد نظراست مي توان به ارتباط از با به پايين اشاره كرد كه معلم با شخنراني و ارائه طرح درس با دانش اموزان ارتباط كلامي برقرار مي كند ويك ارتباط يك طرفه ار سوي معلم به سمت دانش اموز صورت ميگيرد. اما اگر معلمي هرچند يك بار به دانش اموزانش اجازه اظهار نظر بدهد و از انها بخواهد كه پيشنهادها وانتقادات خود را بيان كنند ارتباط از پايين به بالا منجر مي شود ومعلم مي تواند نقاط ضعف وقوت طرح وبرنامه اش در كلاس درس را ترميم كند

تجربه سالها خدمتم به من ثابت كرده است كه دانش اموزان درارزيابي معلم چنان دقيق و موشكافانه به روحيات و اخلاقيات او پي مي برند كه حتي كساني كه سالها با او دوست بوده اند به چنين شناختي ازوي نرسيده اند. البته چون دانش اموزان به طور كلي نمي توانند انچه را كه درك ميكنند بر روي كاغذ بياورند - درواقع يكي از ضعف هاي اموزشي ما در مدارس نيز ميباشد تصور معلمين چنين است كه دانش اموز  بچه است ونمي فهمد يا نمي داند و هميشه احترام بزرگتر را نگه داشتن يعني اينكه اشتباهات او را به رويش نياوردن تعبير شده است در حالي كه امروزه بچه ها بسيار هوشيار و دقيق و نكته سنج هستند  و هيچ معلمي نبايد دانش اموزانش را دستكم بگيرد . هرچند كه انسان ها جايزالخطا هستند و ممكن است اشتباهم بكند اما اگر اشتباهات مكرر شود .دانش اموز ديگر انچنان كه بايد روي معلم حساب باز نمي كند وصحبت هاي معلم ديگر انگيزه بخش نخواهد بود.

از اين روست كه همه ي كارشناسان امر تعليم وتربيت معتقدند كه بهترين كسي كه مي تواند معلم را ارزيابي كند  دانش اموزان هستند كه متاسفانه اين امر مغفول افتاده ودر انتخاب معلم نمونه همه دخل وتصرف ميكند بجزء دانش اموزان كه ارزياب هاي واقعي كار معلم هستند.

پيشنهاد ميشود كه شوراي دانش اموزان هر مدرسه در سال يك انتخابات درون مدرسه اي براي انتخاب معلم نمونه مدرسه خود اقدام وبه وسيله مدير مدرسه به اداره و ستاد بزرگداشت مقام معلم ارسال نمايند.

توصیف وضعيت موجود

اين پژوهش كه به برسي نقش انگيزه بخشي در بهبود ياد دهي ويادگيري ميپردازد

درس تاریخ در كلاس سوم3 آموزشگاه فارابی در سال تحصيلي 94-93را مورد پژوهش قرار داده است و معيارهاي دروني وبيروني كه در جلب انگيزه و انگيزه بخشي مؤثر هستند را در قالب يك پرسشنامه از دانش اموزان مورد تحقيق قرارداده است.

وضعيت موجود كلاس در ابتداي سال و بدون اشنائي قبلي موجب شده بود كه بچه ها هيچ اشتياقي براي همراهي و يادگيري بيشتر نشان نمي دادند اما هر چه به ترم اول نزديك مي شديم هم نمرات دفتري بچه ها بيشتر شد وهم اينكه علاقه مند تر از قبل به كلاس ودرس توجه ميكردند و در پرسشهاي هفتگي هر جلسه تعداد كساني كه داوطلب جواب دادن مي شدن بيشتر مي شد واين تغيير در كلاس و درس و علاقه مندي طوري در نوبت دوم افزايش يافت كه همه كلاس از همان وقتي كه زنگ تفريح تمام ميشد و زنگ درس تاريخ وجغرافيا ميرسد بچه ها پشت در كلاس انتظار ميكشيدند كه چه وقت من وارد كلاس ميشوم و وقتي سلام وعليك وبرپا و برجا تمام مي شد تمام بچه ها به جلوي تخته هجوم مي اوردند كه درس جواب دهند. من هم براي اينكه هياهو ومنظم كلاس به هم نخورد مجبور بودم كه از روي دفتر نمره از تمام كلاس پرسش كنم وبا توجه به يادگيريشان از درس نمره بدهم و معمولا هم نمراتشان عالي بود ودرپايان ارديبهشت از امتحان كلاسي كه از تمام كتاب سوالات طرح شده بود ميانگين نمرات ومعدل كلاسي به 78/15 افزايش پيدا كرده بود وقطعا در خردادماه همين ميانگين و معدل را بر روي ورقه امتحاني خرداد ماه شاهد هستيم . انچه كه عامل موفقيت بود جلب انگيزه وانگيزه بخشي به دانش اموزان بود كه در كنارتدريس معنا دار و قابل فهم و نوع ارتباط صميمانه و دوستانه و رفتاري برادرانه و همياري و مساعدت مدير و عوامل مدرسه وساير همكاران كلاسي خاطره انگيزرا سپري كردم.

 

 

چگونه انگيزه بخشيدم ؟

در جدول صفحه بعد ما 16 معيار را به معلمين پيشنهاد ميكنيم كه براي اينكه شناخت دانش اموز از معلم كامل شود را رعايت كنند تا  كلاسي موفق داشته باشند و به بهره وري كامل منجر شود وانچه را كه ما در پايان سال از دانش اموز توقع داريم را فرا گرفته باشند . پس ما ابتدا بايد از خود شروع كنيم.

هر معلمي در جلب انگيزه دانش اموز بايد1-  ظاهري اراسته وبياني خوش همرا با ادب و نزاكت رادر كلاس به نمايش بگذارد تا الگو وسر مقشي براي دانش اموزانش تبديل شود 2- رفتار و برخورد و اعمال معلم هيچ گاه از چشمان دانش اموزانش دور نيست و همواره مثل دوربين هاي مدار بسته معلم را زير نظر دارند و از رفتار هاي معلم دركلاس هم در جهت مثبت و هم منفي برداشت ميكنند لذا بايد در كلاس هميشه مراقب رفتار وكردار خود باشيم  3- نوع تدريس وفعالت هاي اموزشي كه معلم در كلاس در باز گو ميكنند نيز يكي ديگر از معيار هاي انگيزه بخشيدن   معلم را فراهم مي كند تدريس خوب و پيگير و متداوم و پرسش هاي هفتگي و ثبت نمرات همه از عوامل جلب انگيزه دانش اموز است 4- علاوه بر سه عامل بالا عوامل ديگري از جمله سطح فرهنگي خانواده محيط و جامعه و علاقه مندي معلم به اينده و سرنوشت دانش اموز و نوع سلام و احوال پرسي و مخاطب قرار دادن دانش اموز با الفاظي مثل عزيزم وپسرم ... در انگيزه بخشي و احساس صميميت با دانش اموز بسيار اهميت دارند كه پس از تجزيه وتحليل داده ها ميزان اهميت هر يك را به تفصيل بيان ميكنيم 0

 

 

رديف

 

معيار هاي جلب انگيزه دانش اموزان

خيلي  كم

 

 

 

 

 

كم

 

متوسط

 

خوب

 

عالي

 

1

بيا ن خوش

 

 

 

 

 

 

 

2

لباس و پوشش

 

 

 

 

 

 

 

3

ادب و نزاكت

 

 

 

 

 

 

 

4

ارايش وپيرايش

 

 

 

 

 

 

 

5

دوستي وصميميت

 

 

 

 

 

 

 

6

شوخي ورفاقت

 

 

 

 

 

 

 

7

مشورت كردن

 

 

 

 

 

 

 

8

تبعيض قائل نشدن

 

 

 

 

 

 

 

9

حضور و غياب كردن

 

 

 

 

 

 

 

10

ثبت نمرات

 

 

 

 

 

 

 

11

پرسش هفتگي

 

 

 

 

 

 

 

12

تدرسي قابل فهم

 

 

 

 

 

 

 

13

خانواده

 

 

 

 

 

 

 

14

دوستان

 

 

 

 

 

 

 

15

اولياء مدرسه

 

 

 

 

 

 

 

16

 

جامعه

 

 

 

 

 

 

 

 

شواهد 1 دسته بندي معيارهاي جلب انگيزه(انگيزه بخشي)

براي اين كه بتوانيم  اطلاعات پرسشنامه را استخراج كنيم معيار هاي جلب انگيزه را به چهار دسته از معيارهاي كلي دسته بندي ميكنيم .

دسته اول معيارهاي ظاهري كه عبارتند از 1- بيان خوش 2- لباس وپوشش 3- ادب ونزاكت 4- ارايش وپيرايش

دسته دوم معيار هاي رفتاري كه عبارتند از 5- دوستي وصميميت 6- شوخي ورفاقت 7- مشورت كردن 8- تبعيض قائل نشدن

دسته سوم معيارهاي اموزشي كه عبارتند از 9- حضور وغياب در كلاس 10- ثبت نمرات 11- پرسش هفتگي 12- تدريس قابل فهم

دسته چهارم معيارهاي محيطي كه عبارتند از 13- خانواده 14- دوستان 15- اولياء مدرسه 16- جامعه

كه پس از استخراج اطلاعات از پرسشنامه عوامل جلب انگيزه را درجدول هاي چار گانه با ميزان امتياز هر دسته و درصد  جداگانه به شرح ذيل بيان ميكنم

گرد آوری شواهد 2

تجزيه وتحليل معيارهاي جلب انگيزه ( انگيزه بخشي)

در جداول جداگانه

1- تجزيه وتحليل معيارهاي ظاهري  جلب انگيزه (انگيزه بخشي)

 

رديف

 

معيارجلب انگيزه كردن

 

 

ميانگين

خيلي كم

0تا4

 

   2

  كم    

4تا8

 

   6

متوسط

8 تا 12

 

   10

خوب

12اتا16

 

    14

عالي

16تا20

 

  18

 

1

بيان خوش

 

2

5

5

4

 

2

 

7

 

2

لباس وپوشش

 

 

1

 

5

 

5

 

6

 

3

 

3

ادب ونزاكت

 

 

0

 

2

 

2

 

6

 

3

 

4

ارايش وپيرايش

 

 

0

 

3

 

6

 

5

 

6

 

جمع رديف

 

جمع كل

 

3

 

15

 

17

 

19

 

26

امتياز كسب شده

 

 

درصد

1000

6

 

 

 

75/3

90

 

 

 

75/18

170

 

 

 

25/21

266

 

 

 

75/23

468

 

 

 

5/32

               

 

 

رديف

معيار هاي جلب انگيزه كردن

خيلي كم

0تا4

  2

كم

 

4تا 8

  6

متوسط

 

8 تا12

  10

خوب

 

12 تا16

  14

عالي

 

16تا20

   18

5

صميميت ودوستي

2

1

1

4

12

6

شوخي و رفاقت

2

5

3

5

5

7

مشورت كردن با دانش اموزان

1

2

6

5

6

8

حضور به موقع معلم در كلاس

0

2

5

7

6

جمع رديف

 

5

10

15

21

29

امتياز

كسب شده

1036

10

60

150

294

522

درصد

 

25/6

5/12

75/18

25/26

25/35

2- تجزيه وتحليل معيارهاي رفتاري جلب انگيز(انگيزه بخشي)

 

 

 

   3- تجزيه وتحليل معيارهاي اموزشي جلب انگيزه ( انگيزه بخشي)

 

رديف

 

معيارهاي جلب

انگيزه كردن

 

 

خيليكم

0تا4

 

كم

4تا8

 

متوسط

8تا12

 

خوب

12تا16

 

عالي

16تا20

 

 

9

حضور وغياب كلاسي

   6

  3

4

1

6

 

10

ثبت نمرات در دفتر كلاس

 

 

   2

 

0

 

     4

 

     7

 

     7

 

11

پرسش هفتگي

 

 

   0

 

  2 

 

     6

 

     6

 

     6

 

12

تدريس قابل فهم

 

 

   0

 

  2

 

     4

 

     1

 

    13

جمع رديف

 

 

 

 

  8

 

7

 

  18

 

  15

 

  32

امتيازات

كسب شده

 

 

1280

 

20

 

5/52

 

225

 

5/262

 

720

 

درصد

 

 

 

10/.

 

75/8/.

 

5/22/.

 

75/18/.

 

40/.

               

                                                                                                      

4- تجزيه وتحليل معيار هاي محيطي جلب انگيزه (انگيزه بخشي

 

رديف

 

 

معيار هاي جلب

انگيزه كردن

 

خيلي كم

0 تا4

كم

 

4تا8

متوسط

 

8تا12

خوب

 

12تا16

عالي

 

16تا20

 

13

خانواده

 

 

1

 

 5

 

  1

 

  2

 

  11

 

14

دوستان

 

 

3

 

 2

 

  9

 

   2

 

  4

 

15

 

اولياء مدرسه

 

1

 

 2

 

   4

 

  5

 

  8

16

جامعه

2

3

4

3

8

جمع رديف

 

 

 

7

 

12

 

18

 

12

 

31

 

جمع امتياز

 

5/1236

 

14

 

90

 

225

 

210

 

5/697

درصد

 

 

 

 

 

75/8

 

 

15  

 

 

5/22

15

 

 

75/38

 

 

                 

يك توصيه

 

در زمينه نظريه معنا گرا ي ازوبل يك نكته اساسي  به نقل از كلاسماير و ريپل اين است كه اين نظريه در موارد مربوط به كودكان پايه ابتدائي به ويژه ان هايي كه هنوز خواندن ونوشتن را به خوبي فرا نگرفته اند ؛ كاربرد چنداني ندارد . به علاوه اين تئوري در مورد يادگيري مهارت هاي روان حركتي و نيزيادگيري در حيطه ي عاطفي مطالب چنداني ارائه نكرده است

كلاسماير و ريپل معتقدند كه نظريه ي يادگيري معنا گرا بيشتر در مورد دانش اموزان مسن تر به خوبي كاربرد دارد كه اولا بتوانند مطالب نوشتني در هر موضوع مورد يادگيري را خوب بخوانند و بفهمند.

ثانيا مفاهيم بسيار اساسي مربوط به ان موضوع را قبلا يادگرفته باشند ويا دست كم توانائي درك مفاهيم بسيار اساسي و انتزاعي مربوط به موضوع از طريق جذب پيش سازمان

دهنده هاي  مناسب را داشته باشند

ثالثا درتقسيم بندي انگيزه ها به دروني و بروني بايد توجه داشته باشيم كه انگيزه هاي دروني بسيار موثر تر از انگيزه هاي بيروني است لذا دانش اموزاني كه به ان درجه از رشد رسيده باشند كه هيچ انگيزه بيروني نتواند انگيزه هاي دروني انها را در رسيدن به اهداف  مدت مد نظرشان كند يا متوقف كند.  مسلما يادگيري معنا دار در اين دانش اموزان

خود به خود انگيزه بيروني ان ها را تقويت ميكند هر چند كه انگيزه هاي بيروني تقويت كننده هستند اما انچه كه دانش اموز را به يادگيري بيشتر وامي دارد همان انگيزه هاي دروني خود فرد است كه هر پله تكيه گاه براي پله و قدم بعدي بشمار مي ايد

 

رابعا از انجا كه انگيزه هاي دروني شخصي و فردي ميباشد و هر فراگيري به راحتي انگيزه هاي خود را مطرح نمي كنند وشايد خيلي خصوصي و در بين دوستان صميمي نسبت به ابراز انگيزه هاي دروني خود بپردازد لذا براي يك محقق دست پيدا كردن به انگيزه هاي يك فراگير به راحتي ميسر نيست از اين رو معيارهاي اين تحقيق بيشتر بر انگيزه هاي بيروني استوار است . چون فراگيران ما در سطح دانش اموزان راهنمائي هستند و انچنان انگيزه هاي محرمانه و يا خيلي قوي ندارند بنابراين جلب همين معيارها هم براي دانش اموزاني در اين سطح بسيار دشوار وسخت است. وهنر معلمي يعني تبلور انگيزه در رفتار دانش اموز و فراگيرنده اش.

 

       رمزهاي موفقيت در انگيزه بخشي

هر معلم براي انگيزه بخشيدن به فراگيران بايد به چهار عامل توجه كند

1-      عوامل ظاهري كه به نوع پوششش ارايش و بيان خوش واخلاق نيكو است را در كلاس خود به اندازه اي كه مورد سوء استفاده دانش اموز قرار نگيرد  توجه كند.چرا كه دانش اموزان در اين سن ميزان الگو پذيري بالاي دارند وهر حركت معلم را سريع تقليد ميكنند

2-      عوامل رفتاري كه به نوع دوستي و صميميتي كه معلم با دانش اموزانش دارد و در كلاس و هنگام امتحان يا پرسش با دانش اموزان مشورت كند ونظرات ان ها را بشنود و ميزان پرسش ويا امتحاني را كه به عمل مي اورد با فرا گيران در ميان بگذارد و در هنگام تدريس و با شرايط كلاس نكات طنز و شوخي را در نظر بگيرد ودر هر جلسه كلاس درس چند دقيقه حالت تنفس و استراحت لحاظ كند و به موقع و سر وقت در كلاس حاظر شدن نيز به حس اعتماد كمك شايان توجهي ميكند.

3- عوامل  آموزشي كه به نوع تدريس و مديريت كلاس مربوط ميشود و برنامه ريزي كه معلم از ابتداي سال تحصيلي و براي هر درس و جلسه در نظر گرفته است مقيد باشد حضور و غياب ؛ ثبت نمرات دانش اموزان در دفتر كلاسي و تحقيقات و داشتن دفتر وحتي حركات رفتاري دانش اموزانش را ثبت كند. كه به ميزان بسيار زيادي  اعتقاد فراگيران به كلاس ومعلم را بالا مي برد.

4- عوامل محيطي نيزدر يادگيري فرگيران مؤثر است هرچه خانواده و محيط غناي فرهنگي بيشتري داشته باشد بر يادگيري فراگير اثر مثبت و مستقيم ميگذارد.

الگوي دانش اموزان هر چه فرهنگي ترباشد خود به يك انگيزه دروني قوي تبديل مي شود ودر واقع دانش اموز خود بر ريل يادگيري حركت ميكند وهر يادگيري خود زمينه

يادگيري معنا دارمي شود وسرعت حركت فراگير افزايش پيدا ميكند.پس به صورت خلاصه عامل انگيزه بخش هر كلاسي نوع  ظاهر؛ رفتارو اموزش معلم است كه جلب انگيزه و انگيزه بخشي براي فراگيرانش مي كند وبعد نوع نگاه و محيط خانواده به امر فرهنگ و اموزش و يادگيري فرزندانشان است .

 نتيجه گيري

ديويد ازوبل كه از روانشناسان معروف در حوزه يادگيري است .در مقابل يادگيري  طوطي واريادگيري معنا دار را مطرح كرده است. ازوبل معتقد است كه ساخت شناختي هر فرد به صورت هرمي فرضي است كه مفاهيم ومسائل بسيار كلي مربوط به موضوع در راس وكليه ي اطلاعات ودانش هاي جزئي مربوط به ان در قاعده هرم يادگيري قرار دارندودر وسط نيز مفاهيم واطلاعات نه خيلي كلي ونه خيلي جزئي قرار مگيرند. (سيف1368ص397)

 به اعتقاد ازوبل نقش انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بيروني اهميت بسيار بيشتري دارد. در نظر ازوبل مهم ترين عامل انگيزشي موثر بر يادگيري معنا دار كنجكاوي ها و علقه هاي يادگيرنده نسبت به كشف دستكاري درك وفهم و برخورد با محيط سرچشمه ميگيرد.

كه در كلاس علاوه بر تدريس معنا دار  معلم بايد حس كنجكاوي دانش اموزان را وادار به تحرك كند ودر كنار علاقه فردي كه دانش اموز نسبت به درس دارد معلم با و تشويق وبرطرف كردن نقاط ضعف به قوت در ياد گيري معنا دار دانش اموز دستكاري كند تا معلومات دانش اموز تكميل شود و تكميل و ياد گيري هر درس خود قاعده يادگيري درس بعد خواهد شد وبه همين ترتيب هرم ياد گيري دانش اموز بالاتر ميرود.

به اعتقاد ازوبل انگيزه هاي دروني نسبت به انگيزه هاي بروني از ان جهت اهميت دارد كه تامين و ارضاي رضايت خاطر را در يادگيرنده براي يادگيري هاي بعدي ايجاد انگيزه مي كند به همين سبب است كه  معلمان نبايد تكاليفي بيش از حد توان دانش اموز براي او در نظر بگيرند تا نه  تنها دانش اموز دچار حس دلزدگي و درد ورنج ومشقت نكند بلكه ايجاد رضايت و خشنودي وشادابي و انگيزه وعلاقه براي انجام دادن تكاليف بعدي وياد گيري بيشتر را به وجوداورد .

به عبارت ديگر وقتي تدريس معلم كارائي داشته باشد و با كمترين زمان و صرف كمترين انرژي  و استفاده درست و صحيح از يادگيري معنا دار داشته باشد مفاعيم يادگرفته شده زير بنا وهرم استفاده براي يادگيري درس جديد خواهد بود و از موازي كاري و ياد دهي دوباره جلوگيري ميشود. و وقتي حس كنجاوي وعلاقه و انگيزه دروني دانش اموز تحريك ودسكاري شد و دانش اموز به عين پيشرفت تحصيلي و يادگيري معلومات خود را درك كرد . متور محرك پيشرفت و ترقي دانش اموزروشن شده و معلم نقش فراهم كردن زمينه هاي مناسب براي يادگيري وهدايت ونظارت بر فرايند ياد گيري را دارد. پس فرمول انگيزه عبارت است از

              انگيزه = كارائي + اثر بخشي

كه در اين پژوهش دانش اموزان كلاس سوم سه مدرسه خوارزمي چون يادگيري هاي انها معنا داراست و هر درس پايه يادگيري درس بعد شده و معلم انگيزه هاي دروني انها را تقويت كرد لذا هرچه ازسال تحصيلي ميگذرد ميزان پيشرفت دانش اموزان هم بيشتر شده است كه با توجه به نمرات دفتر كلاسي وليست ترم اول و نمرات ترم دوم كه در پيوست موجود است به ترتيب معدل نمرات كلاس در

مهر ماه 3/10 ابان ماه 51/12 اذر ماه 37/12 دي ماه 31/13

در ترم اول دي ماه نمرات پاياني (روي ورقه) 51/15

بهمن88/16اسفند 21/15 فروردين 56/15 ارديبهشت67/15

در ترم دوم خرداد ماه62/17

ثبت وموجود است لذا بار ديگر به درك و شناخت و نوع ارتباط و اخلاق و هدايت و اشنائي با روانشناسي  دانش اموز و اريش و پيرايش و دست كم نگرفتن خود و وظايفش و جديت و تلاش و خلاقيت در رفتار و گفتارو استمرار در نوع تدريس و ثبت فعاليت هاي دانش اموز و دوستي و صميميت و رضايت مندي و مثبت انديشي از كار و حرفه اي رفتار و برخورد كردن در كنار ساير عوامل خانواده  اولياء مدرسه  دوستان و جامعه همه با هم دست در دست هم براي موفقيت دانش اموزانمان گام برداريم. نمودار خطي دانش اموزان در نوبت اول در هر ماه رو به افزايش بوده به خصوص در فصل امتحانات با شيب بيشتري رو به افزايش گذاشته است . كه نمره 52/15 معدل كل كلاس در ترم اول در نمرات پا ياني ثبت شده است كه نشان مي دهد دانش اموزان در شب امتحان بيشتر به مطالعه رو مي اورند . در نوبت دوم همين امادگي حفظ شده است و نمودار زياد تغيير چشمگيري نداشته است هر چند كه در ماه هاي اسفند و فروردين كه دانش اموزان در حال و هواي نوروز به سر مي برند ولي برنامه هاي كلاس چون طبق برنامه ريزي اموزشي پيش رفته دانش اموزان هم خود را با كلاس همراه كرده اند ودر ارديبهشت معدل كل كلاس در تمام طول ماه هاي سال افزايش بيشتري داشته واين رشد در امتحانات خردادماه تاثير خود را كاملا نشان داده به طوري كه در خرداد در نمرات پاياني معدل كل كلاس به 62/17 رسيده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع وماخذ

قران كريم

محسن پور؛ بهرام1376- 1388 برنامه ريزي اموزشي انتشارات مدرسه

پيريائي ؛ حسين 1382

رئيس دانا ؛ فرخ لقا 1384نظريه ازوبل

تكنولوژي رشد دوره بيست وهفدم شماره 219 اذر 90

رشد اموزش راهنمائي  دوره هفدهم شماره 91 مهر 90

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 21 خرداد 1395 ساعت: 18:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس