پروژه و تحقیق رایگان - 115

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

نحقیق راجع به زندگی نامه امام حسین (ع)

بازديد: 221

 

 

موضوع تحقيق : امام حسين (عليه السلام)

استاد راهنما:

تهيه كنندگان :

فهرست

مقدمه ............................................................................................................... 1

پيشگفتار .......................................................................................................... 3

خصوصيات محل آن حضرت بعد از ولادتش ................................................. 4

احترامات خاصه متعلق به طعام آن حضرت ................................................... 5

احترامات خاصه متعلق به لباس آن حضرت ................................................... 6

خصوصيات استثنايي حسين عليه السلام ........................................................ 6

خصوصياتي كه مجالس عزاداري حسين عليه السلام دارد............................. 7

دربيان مجالس براي ذكر مصيبت برآن حضرت ............................................ 7

درخصوصيات آن حضرت نسبت به كلام الله مجيد ومقاصد پنجگانه آن ....... 8

كيفيت وارد شدن حضرت زهرا (سلام الله عليها) به محشر ............................ 10

كيفيت وارد شدن امام حسين (عليه السلام) به محشر .................................... 11

خصوصيت محل آن حضرت بعد ازشهادت .................................................... 13

درخصوصيت محلش درعالم برزخ ................................................................. 14

درخصوصيت محل آن حضرت درروز محشر ............................................... 14

درخصوصيت محل آن حضرت دربهشت ....................................................... 15

جمع بندي ........................................................................................................ 15

منابع ................................................................................................................ 17

                  


 

 
 

مقدمه

بنام خدا اگر بپذيريم كه در سراسر گيتي (جهان هستي با تمام وجوه و ابعادش كه مخلوق يك واجب الوجود است و براي اين خلقت هدفي مشخص شده است و آن رسيدن به كمال است و درنهايت زندگي ابدي دربرابر خداوند متعال، پس از تفكر و تحقيق و تفحص زياد  با تعقل در مي يابيم كه آن خداي باريتعالي براي رساندن اين انسان به كمالات معنويه همراه با انجام عبادات ظاهريه كه وسيله ايست براي درك عبوديت باطنيه وسيله اي را دراختيار گذاشته كه بهتر و راحت تر و سريعتر و سالمتر با استفاده بهينه اين انسان از آن وسايل بنحو مطلوب ره صدساله با طرفه العيني بپيمايد و آن وسيله (وسايل) حبل الله است (ريسمان الهي) و آنها 14 معصومند چهارده گلي كه هركدام بوي مخصوص خدائي مي دهند و هركدام آنها نام مباركشان خواص و بركاتي دارند و درميان آنها اگر چه (همشان نور واحد هستند) يكي از همه بيشتر نورافشاني مي كند و تلئلو خاصي دارد و قلب انسان را كاملاً متوجه خودش مي كند و مثل آهن ربا اگر انساني اعمالش كم يا زياد و خواص آهن ربائي داشته باشد و سنخيت اعمالش شبيه دستورات آنها باشد مسلماً آنرا جذب مي كند و آن يكي نام زيبايش انسان را منقلب مي كند و آن يك كلمه است كه عزيز دردونه سيزده معصوم ديگر و بالاخص خالق آن سيزده معصوم مي باشد و آن معصومي است كه با سيزده معصوم ديگر از نظر انجام وظيفه ظاهري جلوه اي ديگر دارد و آن نام مبارك حسين عليه السلام است كه با شنيدن و ديدن آن نام مبارك درقلوب مشتاقانش شور و شعف خاصي ايجاد مي كند پس با توجه به هدف خلقت و توانائيهائي كه خداوند در وجود انسان به وديعه گذاشته انتظار مي رود كه با استفاده از آن وسيله (حسين) به تمام خواسته هاي خود و نهايتاً به لقاء الله كه كمال مطلق است برسيم و آنچه بسيار مهم است كه بايد هميشه و درهرلحظه فراموش نكنيم اين است كه عشق به حسين و دوستي با حسين و استفاده از حسين و جان دادن در راه حسين بدون پذيرفتن ولايت عملي و بقيه اهل بيت و محبت آن خانواده كه مطابق فطرت است مسير نمي شود پس همه با هم بدون واهمه و باهم با معرفت با عشق به امر نداي علي علي علي علي حسين حسين حسين حسين را سر مي دهيم جان مي‌دهيم.


پيشگفتار:

حال، اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست

                                      اين چه شمعي است كه جانها همه پروانه اوست ؟

عقل و فطرت براين مسأله حكم مي كنند كه حمد و ثنا مخصوص ذات اقدس حق است و درود بي منتهي برگزيده گان آن درگاه خصوصاً رسول مكرم اسلام و اولاد آدم ابوالبشر يعني حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و اله و سلم.

دوران نوجواني و جواني را آنطور كه معلوم است و همه مي گويند و گذشتگان هم گفته اند (مثل آيه ا.. جعفربن حسين شوشتري
 رحمه ا..عليه) به غفلت گذرانده ومي‌گذرانند، اين بنده ضعيف بخود گفتم تو بيا و از اين گرانبهاترين سرمايه استفاده كن و دانه اي بكار كه پس از رشد كردن ريشه اش در زمين محكم و ساقه و شاخه و برگش بطرف آسمان مدت طولاني عرض اندام كند و آن دانه كاشتن نام حسين درقلوب بندگان خداست اگرچه همه بندگان برحسب فطرت موحدند و خدا را مي‌پرستند واگر اهل بيت هم درمقابل آنها جلوه اي از خود نشان دهند تا آخر عمر سرمست و فدائي و عاشق و محب محمدو ال محمدند پس بهتر است از ديگران سبقت بگيرم و از اين دوران عاشقي خود را ثابت كنم نه اينكه صبر كنم تا زمان پيري برسد و با خود زمزمه كنم كه اي مسافر بي زاد و راحله
بازخواهي ماند از قافله ببين چه كشته اي؟ هنگام درو نزديك است.

حال اين عشق من است، حسين من    عزيز من حسين من حسين من حسين فاطمه (س)

خصوصيت محل آن حضرت بعداز ولادتش

 

 
 


اول مجلس، بعد از تولد دستهاي رسول خدا بوده، چنانكه مروي است كه حضرت در حجره ايستاده بودند منتظر ولادت آن جناب، پس چون متولد شد به هيئت سجده، ندا

 

كرد پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله)اسماء را كه پسر مرا بياور، عرض كرد كه هنوز او را پاكيزه نكرده ايم، فرمودند: تو او را پاكيزه مي كني! خداوند او را پاك و پاكيزه كرده، پس آورد او را درحالتي كه پيچيده شده بود درپارچه اي كه از پشم بود، پس گرفت او را به دست خود، و نظر فرمود باو و گريست، و فرمود : «دشوار است برمن اي ابا عبدالله» و بعد از آن گاهي بردوش و گردن جبرئيل بود، و گاهي بردوش پيغمبر، يا برسينه و پشت آن سرور، و گاهي بردست او هنگامي كه بلند مي فرمود او را كه دهانش را ببوسد و گاهي بلند مي فرمود  او را كه نشان اصحاب دهد و سفارش او را نمايد و گاهي درحال سجود برپشت آن حضرت سوار مي شد، و گاهي بردست اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود كه آن حضرت او را نگاه مي داشت تا پيغمبر )صلياللهعليهواله( جميع اعضاي او را مي‌بوسيد، و آخر محلش در دنيا درسينه پيغمبر خدا بود درحال احتضار، و آن سرور او را مي بوسيد و مي فرمود : «يزيد را با من چكاراست؟! خدا او را مبارك نكند»

احترامات خاصه متعلق به طعام آن حضرت

دراحترام خاصي كه به جهت طعام او بود كه از بهشت چندمورد به جهت آنجناب تحفه آوردند.

منجمله رطب و به وسيب بود بلكه هر طعامي كه به جهت پيغمبر وعلي و فاطمه و حسن)عليه السلام ازبهشت آوردند سبب عمده اش استدعاي آنجناب بود يا به جهت اوبود. 

 

 
 


احترامات خاصه متعلق به لباس آن حضرت

احترام خاصي كه متعلق است به لباس آنجناب، بدانكه خداوند منان حسين (عليه السلام) را مخصوص نمود به اينكه چندين مرتبه از بهشت به جهت ايشان لباس هديه فرستاد، و اختلاف رنگ آن لباسها كه يكي سرخ و ديگري سبز بود معروف، و سرآن واضح است.

و حسين (عليه السلام) مخصوص گرديد علاوه برآن به لباس مخصوصي، چنانكه ام سلمه روايت نموده كه ديدم پيغمبر )صلياللهعليهواله( مي پوشانيد به قامت حسين (عليه السلام) لباسي را كه مانند آنرا نديده بودم و شباهت به لباس دنيا نداشت، عرض كردم : اين چيست؟ فرمود: اين هديه اي است كه خداوند ازبراي حسين فرستاده است كه پود آن از پرهاي نازك جبرئيل است و بعد از شهادت و عاري كردن بدنش را از لباس، خداوند به اوپوشانيد خلعتهاي بهشت به دست ملائكه چنانكه تفصيلش بيايد (انشاء الله)

خصوصيات استثنايي حسين (عليه السلام)

الف. خصوصياتي كه مقام زائرين حضرت امام حسين (عليه السلام) را بالا مي برد

خصوصيت 1: دركتاب بحار الانوار و كتاب كامل الزيارات آمده كه زائرين امام حسين روز قيامت هركدام مي توانند ده نفر يا صد نفر را شفاعت كنند ووسيله نجات آنها شوند و آنها را وارد بهشت كنند.

خصوصيت 2: زائرين حضرت امام حسين (عليه السلام) درعرش با خداوند صحبت مي كنند (همان كتابها)

خصوصيت 3: زائرين حضرت امام حسين (عليه السلام) با جناب پيغمبر هم سفره خواهند شد دربهشت

خصوصيت 4: زائرين حضرت امام حسين (عليه السلام) سقايت كوثر مي نمايند.

خصوصياتي كه مجالس عزاداري حسين عليه السلام دارد.

1.      مجلس عزاداري آن حضرت مصلاي خداوند است (محل صلوات اوست براهلش)

2.      مجلس عزاداري آن حضرت درآن ملائكه حاضر مي شوند.

3.      مجلس عزاداري آن حضرت مانند سرزمين عرفات است.

4.      مجلس عزاداري آن حضرت محل طواف خانه خداست .

5.      مجلس عزاداري آن حضرت خاموش كننده آتشهاست.

6.      مجلس عزاداري آن حضرت منبع آب حيات است.

7.      مجلس عزاداري آن حضرت قبه حسين است.

8.      مجلس عزاداري آن حضرت مشعرالحرام است.

9.      مجلس عزاداري آن حضرت انگار خود امام حسين با عزاداران صبحت مي كند.

دربيان مجالس براي ذكر مصيبت برآن حضرت

مقصد چهارم : دربيان مجالسي كه منعقد شده است از براي ذكر مصيبتش و گريه بر او، و آن پنج نوع است:

يكي : آنچه منعقد شد پيش از خلقت آدم.

دوم: آنچه منقعد شد بعد از خلقت آدم و پيش از ولادت حسين(عليه السلام)

سوم: آنچه منعقد شد بعد از ولادت و قبل از شهادت.

چهارم: آنچه منعقد شد بعد از شهادت در دنيا.

پنجم: آنچه منعقد مي شود بعد از انقضاي دنيا در روز قيامت.

درخصوصيات آن حضرت نسبت به كلام الله مجيد ومقاصد پنجگانه آن

مقصد اول : وجودش مانند وجود كلام الله

مقصد اول: آن جناب خود كلام الله ناطق، و وجودش مانند وجود كلام الله است، و مبين كلام است، و از هم جدا نمي شوند، و هر دو وديعه پيغمبرند )صلياللهعليهواله( در ميان امت، ولي مخصوص است جناب حسين (عليه السلام) و درمقام وديعه نهادن به اينكه او را با خود به منبر برد، و فرمود: اي مردم اين است حسين بي علي (عليه السلام) پس اورا بشناسيد و برهمه كس تفضيل دهيد پس عرض كرد خدايا او را به تو مي سپارم و به نيكان امت خود.

پس  آن جناب وديعه پيغمبر خداست درنزد تمام امت حتي كساني كه درآن زمان نبوده اند بلكه درنزد ما نيز امانت است، پس نيك ملاحظه نمائيد خود را درحفظ اين امانت اي امت پيغمبر )صلياللهعليهواله(

مقصد دوم : مشاركت آن حضرت با قرآن درجميع صفات

مقصد دوم : در مشاركت و موافقت آن جناب با قرآن درجميع صفات، و خصايص، و فضايل، پس بشنو اولاً هريك از آن اوصاف را، و بعد ملتفت موافقت آن شو با آن جناب، پس مي گويم : قرآن سبب هدايت مردمان، و معجزه خاتم پيغمبران )صلياللهعليهواله(و موجب امتياز حق از باطل است و حسين (عليه السلام) سبب هدايت به سوي ايمان و آيتي از آيات رحمان و موجب امتياز حق از باطل است. و قرآن در ليله القدر نازل گرديد، و شب ولادت حسين (عليه السلام) مانند شب قدر ملائكه نازل شدند به امر الهي، وروح الامين سلام تهنيت از جانب خدا آورد، و قرآن شفاعت كننده است ازبراي كساني كه تلاوت آن را نمايند و مداومت مي كنند و حسين (عليه السلام) شفيع است كساني را كه به زيارت او روند يا براو گريه كنند.

قرآن معجزه است به فصاحت و اسلوب معانيش، و حسين (عليه السلام) معجزه است به سرش و بدنش و خونش و خاكش، چنانكه او هر يك كرامتي ظاهر گرديد كه درمقامش مذكور است.

قرآن هميشه تازه است هرچه مكرر كنند حسين (عليه السلام) ذكر مصيبتش هميشه تازه است و ملال نمي آورد.

قرآن تلاوتش عبادت، و شنيدنش عبادت، و نظر به سوي آن عبادت است، و حسين (عليه السلام) مرثيه گفتن از براي او عبادت است و نشستن درمجلس عزايش وحزن براو و گريه براو، وگريانيدن، و تشبه بگريه كننده گانش همه عبادت است.

و زيارتش از نزديك و دور، و زيارت زوراش، و آرزوي شهادت درركابش همه عبادت است.

قرآن احكام چندي دارد چون و جوب احترام، و ترك هجران و عدم مس بدون طهارت و اينكه او درمعرض بيع و شراء درنياورند. و حسين (عليه السلام) را نيز احكامي است موافق آن، ولكن به آن عمل ننمودند بلكه هتك حرمتش كردند و او را به خاك و خون آلودند، و دين خود را به قتل او فروختند و درعوض دراهم معدوده گرفتند و به خيال حكومت ملك ري كه نصيب ايشان نگرديد اين امر بزرگ را مرتكب گرديدند.

كيفيت وارد شدن حضرت زهرا (سلام الله عليها) به محشر

و بيانش آن است كه : درآن روز حضرت فاطمه به كيفيت مخصوصي وارد مشحر مي شود، كه دربرش حله كرامت است، كه از آب حيات به عمل آمده، و به روي هزار حله بهشتي است، كه برآنها به خط سبز نوشته و بالاي سرش قبه اي است از نور الهي، كه ظاهرش از باطنش پيدا، و باطنش از ظاهرش هويدا است و برسرش تاجي است از نور كه هفتاد ركن دارد، هر ركني مرصع است به در، و ياقوت، ونور ميدهد مانند ستاره درخشان و برناقه اي سوار است از ناقه هاي بهشت، كه پاهاي آن از زمرد سبز است، و دمش از مشك اذفر، و چشمانش از ياقوت احمر و مهارش از مرواريد تر، كه طول آن به يك فرسخ است و آن مهارش به دست جبرئيل است، و فرياد مي كند: بپوشيد چشمهاي خود را كه اينك دختر خاتم انبياء عبور مي نمايد، و برآن ناقه هودجي است از طلا كه آن مكرمه در آن است، و به استقبالش مي آيند از جانب بهشت دوازده هزار حورالعين، كه از براي احدي استقبال ننموده اند و نخواهند نمود و همه بر مركوبهاي بهشتي سوارند كه بالهاشان از ياقوت وزمام از مرواريد تر و زين آنها از در و زين پوش از سندس، و ركاب از زبر جد باشد، و در دست هر حوريه مجمره اي است از نور، برفرق آنها تاجهاي جواهر است، پس به استقبال او آيد مريم دختر عمران با هفتاد هزار حوريه و خديجه با هفتاد هزار ملك كه در دستشان علمهاي تكبير است و حوا و آسيب با هفتاد هزار حوريه، پس منبري از نور برايش نصب نمايند، كه هفت پله دارد و مابين پله تا پله ديگر صفوفي از ملائكه است و با آن مكرمه است رختهاي خون آلود و پيراهن غرقه به خون حسين (عليه السلام) پس عرض كند: خدايا، مي خواهم ببينم حسن وحسين را پس مصور شود از براي او حسين )عليهاسلام(، به حالتي كه سردر بدن ندارد و خون از رگهاي او جاري است پس چون آنحالت را ببيند نعره اي زند و خود را از ناقه به زير اندازد و پيغمبر )صلياللهعليهواله(و ملائكه همه نعره زنند.

كيفيت وارد شدن امام حسين (عليه السلام)به محشر

 

 
 


ودرخبر است كه حسين (عليه السلام) خود بيايد، درحالتي كه سرش را دركف گرفته، و

 

چون فاطمه (عليه السلام) او را ببيند، نعره زند كه تمام اهل محشر به گريه درآيند، پس پيراهن حسين (عليه السلام) را برسر دست گيرد و عرض كند، خدايا، اين پيراهن فرزند من است، يعني ببين كه او چگونه ضرب شمشير، ونيزه و تير، سوراخ سوراخ است يا اينكه خدايا، اين پيراهن را هم بر بدنش نگذارند و او را عاري و برروي زمين انداختند پس خداوند عادل منتقم انتقام كشد از كشندگان آن جناب و اولاد ايشان و اولاد اولاد ايشان، كه راضي به فعل پدران خود بودند، به اقسام عذاب، پس چندين مرتبه ايشانرا بكشند، بعد زبانيه سياهي از جهنم بيرون آيد و ايشان را برچيند، مانند مرغي كه دانه را برمي چيند، و ببرد ايشان را به سوي جهنم.

و بعد از اين مقامات خصوصيتي از براي آن مكرمه است درمقام شفاعت، كه محل حاجت ما است، كه ندا ميرسد : اي فاطمه هر حاجت كه داري بطلب، عرض مي كند كه: شيعيان خود را مي خواهم ، خطاب مي رسد كه بخشيدم همه را عرض مي كند :  شيعيان اولادم را مي خواهم، خطاب مي رسد: كه بخشيدم ايشان را، عرض مي كند: شيعه شيعيان خود را مي خواهم روانه شو، پس هركه به تو پناه برده با تو خواهد بود پس روانه شود به سوي بهشت، و همه ايشان به همراه او بروند.

پس اي گروهي كه زيارت كرده ايد فرزند آن مكرمه را و ياري نموده ايد او را در گريه، اگر پيغمبر )صلياللهعليهواله(از اول دست تو را نگيرد و در وقت نداي اول بر نخواستي، پس در اين شفاعت عظمي، يا شيعه، ترا شامل است و اگر نه، شيعة شيعه خواهي بود و اگر آن هم نيستي پس پناه باو خواهي برد، و كدام پناه بهتر از زيارت فرزند او و گريه برآن جناب است، پس گمان ندارم كه از اين مقام محروم شوي، و به همراه آن مكرمه روانه نشوي و اگر از اين حرمان هم ترساني به جهت كثرت معاصي، و مأيوس باشي از نجات دراين حالت، و احتمال بدهي كه لابد تو را به جهنم خواهند برد، پس باز مأيوس مباش اي زائر، كه لابد آن حضرت خواهد آمد و تو را از آتش نجات خواهد داد، چنانكه درخبري فرموده است كه : هركس مرا زيارت كند البته او را زيارت خواهم كرد بعد از موت و اگر او را در آتش بيابم از آن بيرونش مي‌آورم، و اين آخر در درجات خلاص است از براي ادني زوار، كه گناه ايشان بسيار عظيم است.

خصوصيت محل آن حضرت بعد از شهادت

اما خاصه حال شهادت، پس آنست كه: هر پيغمبر يا امامي كه شهيد مي نمودند به كشتن يا به زهر دادن درخانه خود بوده، يا درشهر يا درمحراب، يا درطشت و ازبراي احدي از ايشان اتفاق نيفتاد كه درصحراي قفر برروي خاك شهيد شوند، چه قدر بزرگ است مصيبت تو، اي آقا.

و اما بعد از شهادت، پس جسد شريفش را به آسمان پنجم بردند و باز برزمين كربلا برگردانيدند، و درآنجا سه روز افتاده بود، و سرمباركش گاهي بروي دستها و گاهي برنيزه ها و گاهي بردرخت آويزان و گاهي بردهليز خانه يزيد ملعون و گاهي بر دروازه شام و گاهي درطبق نزد ابن زياد و گاهش در طشت نزد يزيد و او را شهر به شهر گردانيدند، ازكربلا تا شام، و بعضي گفته اند كه : از شام تا مصر و از مصر تا مدينه يا از شام به كربلا يا از شام به آسمان.

مترجم گويد : مصنف (اعلي الله مقامه) فراموش نموده اجانه خانه شمر، و تنور خانه خولي، و ديرراهبان و صندوق پاسبانان را لاحول و لا قوه الا بالله.

درخصوصيت محلش در عالم برزخ

درخصوصيت محلش در عالم برزخ، درحديث است كه آن حضرت دريمين عرش است و نظر مي نمايد بمحل شهادتش و به سوي زوارش و ايشان را مي شناسند به اسم خودشان و پدرشان و به درجات و مقاماتشان، بهتر از شما عالم است و مي بيند گريه كنندگان خود را و طلب مغفرت مي نمايد از براي ايشان، و از پدران خود سئوال مي كند، كه ايشان نيز طلب مغفرت نمايند، و مي گويد: اي گريه كننده اگر بداني كه خداوند از براي تو چه مهيا نموده، البته خوشحالي تو بيشتر از جزع خواهد بود.

درخصوصيت محل آن حضرت درروز محشر

درخصوصيت محل آنجناب درروز محشر و موقف اكبر، درروايات بسيار است كه آنجناب را مجلس خاصي است درزير سايه عرش كه با زوار و گريه كننده گان خود انس گرفته، با هم سخن مي گويند و از شدايد ايمن هستند و ازواج ايشان از بهشت پيغام مي دهند ايشان را كه مشتاق هستيم به شما، رضا نمي شود كه بهشت را برصحبت آن مجلس شريف ترجيح دهند، و موقف مخصوصي در روز محشر دارد، كه محشر برپا خواهد شد آن وقتي كه برپا مي ايستد سر دربدن ندارد، خون از رگهاي او جاري است و فاطمه چون آن هيئت را مشاهده مي نمايد شهقه مي زند كه اهل موقف مضطرب مي شوند و شرح اين مطالب در محل خود بيايد (ان شاءالله تعالي)


درخصوصيت محل آن حضرت در بهشت

درخصوصيت محل آن سرور است دربهشت، و آن جائي است مخصوص، كه حضرت پيغمبر او را به آن خبر داد، و فرمود: «از براي تو دربهشت درجاتي است كه رسيدن به آنها منوط به شهادت است» و آن حضرت زينت تمام بهشت است پس گويا كه او درهمه جاي بهشت است وهمه از براي اوست.

جمع بندي

يا علم و توجه به اين مسأله كه اگر جن وانس و ملائكه الله همه با هم بنشينند و از علم و عقل خدادادي خود استفاده كنند ومجموعاً نخواهند بدانند كه حضرت امام حسين (عليه السلام) كيست و نه تنها نخواهند توانست كه بفهمند بلكه حيران و سرگردان مي‌مانند چرا كه ؟ زيرا همانطوريكه خداوند متعال از تمام ابعاد نامتناهي است ائمه اطهار)سلام الله عليهم اجمعين) هم يك فرق با آن خداي احد و واحد دارند و آن اينستكه ائمه مخلوقند و خدا خالق والا درتمام ابعاد آنها هم غيرمتناهي هستند واز طرفي حسين(ع) ثارالله (خونيهاي حسين خداست)همانطوريكه پدر والامقامش حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) ثار الله است و اگر بخواهيم درچند جمله به مفهوم كلمه حسين(ع) نزديك شويم مي توانيم بگوئيم آنچه را كه با حواس پنچگانه لمس مي كنيم و آنچه را كه با سرعت فكر به تصور ما مي آيد و آنچه منظور عقلا مي باشد اعم از زمين و آسمان و كرات و كهكشانها خشكيها ودرياها ماه و خورشيد و ستاره و هستي ونيستي عالم همه براي حسين(ع) است و دريك كلمه حسين(ع) براي خداست و خدا براي حسين(ع)  ختم كلام پس همه باهم رهرو راه حسين(ع) باشيم زنده بمانيم بنام حسين بميريم بياد و نام حسين(ع) محشور شويم براي زندگي ابدي با حسين،حسين حسين حسين (ع)

 

كربلا موج بلا شد ريخت برجان حسين

 

جان ما قربان هفتاد و دوقربان حسين

رفت تا انوار ايمان رخت بندد اززمين
 

 

باز روشن شد جهان از نور ايمان حسين
 

 

 

 
 


منابع

1.الخصايص الحسينيه، آيه االله حاج شيخ جعفر شوشتري

2.اصول كافي ، ابوجعفر محمدبن يعقوب كليني

3.بحارالانوار، علامه مجلسي

 

امیدوارم این مطلب به خوبی رضایت شما را جلب کرده باشد :

 برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان و جواب های فعالیت های و سوال های کتاب های شما بصورت رایگان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواندن یا قبل از خواندن تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات رایگان دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 07 مرداد 1395 ساعت: 20:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقيق درمورد عبوديت

بازديد: 193

 

 

عنوان  :

تحقيق درمورد عبوديت

دانشجو:

رشته تحصيلي :

چكيده

عبوديت كمال كمالات است و همه كمالات انساني در اين جهت است كه آدمي به عبوديت حق و اصل شود و در مدارج و مراتب آن بالا رود . هيچ كمالي مانند عبوديت آدمي را به مقامي كه شايسته آن است نمي رساند و آنچه به آدمي ، هويت انساني مي دهد ، گام زدن در مسير عبوديت الهي و ربوبي شدن در پرتو فروغ بندگي است . عبادت حقيقت انسان را ظاهر مي سازد و روح را پاك و كسب سعادت مي كند و اطاعت خداوند در جاودانگي انسان بسيار موثر است . عبوديت بستر كسب همه ي كمالات است . عبادت واقعي عبادتي است كه صرفا به نيت تقرب به خدا و توجه به حضور او صورت مي گيرد .

مقدمه ي تئوري در مورد عبوديت

مفهوم و جايگاه عبوديت

عبوديت كمال كمالات است و همه ي كمالات انساني در اين جهت است كه آدمي به عبوديت حق و اصل شود و در مدارج و مراتب آن بالا رود .

“ عبوديت ”  تسليم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهي است ، يعني “ عبد ”  جز رضاي حق نخواهد و در برابر او در ذلِت  و اطاعت مطلق باشد كه اصل عبوديت ، خضوع و تذلِل است . از همين رو عرب به شتر رام و مطيع “  ‎‏‍‎بَعِيرٌ مُعَبـًّدٌ  و به راهي كه اثر كوبيده شدن و كثرت رفت و آمد هموار باشد “ طَرِيقٌ مُعَبَّدٌ ” گويد . “  عبادت ”  اطاعت توأم با خضوع و كرنش و فروتني است و “ تَعَبُّد ” به معناي تنسِك است . “ عَبَدَهُ  يعني او را پرستيد و “ عَبَدَِبِهِ  ” يعني ملازم او شد و از وي فاصله نگرفت و “ عَبْد ” مملوك است ، برده است ، آزاد نيست . بنابراين عبد در برابر مولا ، وجودي براي خويش قائل نيست ، ملازم مولاست و از وي فاصله نمي گيرد ، آزادي و استقلال را از خود سلب مي كند و در برابر مولاي خويش هيچ گونه خلاف و تعدِي نمي كند ، مطيع اوست و به اراده و خواست او عمل مي كند .

چنين كمالي آدمي را با حقيقت خويش آشنا و همراه مي كند ، و هر چه انسان در منازل و مراتب عبوديت حق بالاتر رود ، به حقيقت انساني خود نزديكتر مي شود و اسما و صفات حق را بيشتر در خود جلوه مي دهد .

هيچ كمالي مانند عبوديت آدمي را به مقامي كه شايسته ي آن است نمي رساند ، زيرا انسان به ميزاني كه عبدٍخداي متعال بشود ، استعدادهايش در جهت كمال مطلق شكوفا مي شود ، و اين مقام والاترين مقامات انساني است .

عبوديت : اصلي ترين دعوت انبيا

تا زماني كه بت پروري و بت پرستي وجود دارد ، تا زماني كه آدمي اسير كرنش در برابر غير خدا و پرستش امور موهوم است ، بستر عبوديت الله و كمال حاصل از آن براي انسان فراهم نمي شود . از اين روست كه پيام آوران الهي بيش از هر چيز بر نفي بت پروري و بت پرستي تأكيد كرده اند و تلاش نموده اند مردمان را از بندگي غير خدا و پيروي شيطان آزاد نمايند و به بندگي حقيقي برسانند كه در چنين بستري

استعدادهاي كمالي آدمي در جهت حق شكوفا مي شود ، چنانكه در مصباح الشريعه از امام صادق ( ع ) وارد شده است :

العُبُودِيَّ‍ةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيهُ . ”

بندگي خدا گوهر گرانبهايي است كه باطن آن آزادي و ربوبيت است .

انسان به ميزاني كه عبد مي شود و به مقام بندگي دست مي يابد ، ربّ مي گردد ، و دعوت انبيا ، دعوت به ربوبيت است از طريق عبوديت . انسان تا ازطريق عبوديت به ربوبيت نرسد واجد كمالي حقيقي نمي شود ، زيرا در غير اين صورت خودش نيست ، موجودي مجازي است .

“ ربوبيت ” به معناي مالك شدن ، صاحب بودن ، دارا بودن ، مدِبر بودن ، سرپرست و متصدي بودن است ، و انسان در سايه ي عبوديت الله مالك خود و قواي خويش و واجد كمالات انساني مي شود ، صاحب جمال و جلال مي شود ، و زيبايي و خوبي و نيكويي در او جلوه مي نمايد . دعوت پيام آوران الهي به عبوديت ، راهي است به سوي ربوبيت و اتصاف آدمي به كمالاتي كه لايق آن است .

دعوت پيامبران و مصلحان الهي ، دعوت به خود نيست ، دعوت به عبوديت حق است و فراخواني به ربوبيت . عبوديت هموار شدن راه است براي ربوبيت ، و بي گمان نمي توان به سوي رباني شدن و الهي شدن و متِصف به صفات جمال و جلال حق شدن گام برداشت ، جز در سايه ي عبوديت حق و شكستن بتهاي عيني و ذهني . تا زماني كه بت  پروري و بت پرستي هست ، خداپرستي در محاق است .

حضرت ابراهيم ، بت شكن بزرگ تاريخ ، خطاب به قوم خويش ، بلكه به همه ي اقوام ، در طول تاريخ هشداري بزرگ داده است :

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ .

]  ابراهيم  [  گفت : آيا آنچه را مي تراشيد ، مي پرستيد ؟

تا بت پروري ها و بت پرستي ها هست ، راه هموار نيست ، و اگر انسان از راه عبوديت به سوي ربوبيت گام بر ندارد ، گرد خويش مي گردد و اسير بت پروري و بت پرستي مي شود و از خس و خاشاكي هم بي ارزش تر مي گردد .

آنچه به آدمي ، هويت انساني مي دهد ، گام زدن در مسير عبوديت الهي و ربوبي شدن در پرتو فروغ بندگي است ، زيرا هويت اصلي و رنگ حقيقي آدمي ، رنگ بندگي و جلوه ي ربوبي آن است . و عبادت ، حقيقت انسان را ظاهر مي سازد و رنگ فطرت را در آدمي جلوه مي دهد و بستر ربوبيت را فراهم مي نمايد ، و اگر در اين جهت تلاش نشود ، ظلمت آدمي افزون مي شود و از ظلمت نيز ظلم بر مي خيزد : ظلم فردي ، اجتماعي ، خانوادگي ، سياسي و اقتصادي . در حالي كه اگر عبادت ، واجد روح عبوديت باشد ، ظلمت زدا و جلوه دهنده ي رنگ حقيقت انسان است .

عبوديت بستر كسب همه ي كمالات

عبوديت حقيقي ، يعني عبوديتي كه انسان را در ظاهر و باطن در مقام بندگي حق راه مي برد ، بستر كسب همه ي كمالات انساني است و پيامبر اكرم ( ص ) نيز به سبب عبوديت خويش به مقام رسالت نايل شد .

 

از تقدِم مقام عبوديت بر رسالت روشن مي گردد كه قدم عبوديت بستر همه ي كمالات و مقدِمه همة مقامات سالكين است ، و رسالت شعبه ي عبوديت است .

راه انسانيت ، عبوديت الله است و آدمي به ميزاني كه به كمال بندگي متصف مي شود ، از پيروي غير حق دور مي گردد و اطاعت حق در اعضا و جوارح و قلب و وجودش جاري مي گردد .

عبادت رنگ حقيقي آدمي را ظاهر مي سازد و زمينه ي دستيابي انسان به كمال لايقش را فراهم مي نمايد . البته عبادت منحصر به صورتي خاص نيست ، بلكه هر عملي كه درآدمي زمينه عبوديت فراهم سازد و موجب تقرب و نزديكي به درگاه حق شود و بندگي خدا را به بار بنشاند ، نوعي عبادت است : تعليم و تعلِم ، كسب و كار ، شادي و نشاط ، ورزش و تفريح و هر چيز به شرط آنكه در اين مسير باشد و ناخالصي هاي آدمي را بزدايد و راه بندگي را هموار سازد .  انساني كه ظاهر و باطنش ، و گفتار و كردارش يكي باشد ، مي تواند امانت را حمل نمايد و حق امانت را به جا آورد . انسان به فطريتش متعِهد پيماني است و اين پيمان امانتي است بر دوش آدمي و هر كه اين عهد و پيمان را پاس دارد و حق آن را ادا نمايد ، عبادت را خالص به جاي آورده است ، و آن عهد و پيمان اين است كه آدمي جز خداي سبحان را نپرستد و بندگيِ جز او نكند و در برابر غير حق سر خم ننمايد .

راه سعادت آدمي در عبوديت الله است و هر كه ظاهر و باطن ، و گفتار و كردار خود را يكي نمايد ، اين توفيق را مي يابد كه عبادت را خالص به جاي آرد و راه عبوديت

حق را بر خود هموار سازد .

بالاترين مرتبه ي عبادت ، عبادت كساني است كه خداي سبحان را از سر شكرگزاري عبادت نمايند . اظهار نعمت وجود اين است كه آدمي جز خدا را بندگي ننمايد كه اين مقتضاي كمال انساني است . اقتضاي وجود انسان اين است كه به حقيقت وجودي خود ، يعني بندگي پشت نكند و فقط خداي سبحان را بپرستد و در اين پرستش جز او را ملاحظه نكند كه ملاك حقيقت عبادت اين است .

عبادتي بستر عبوديت و جلوه يافتن ربوبيت را در آدمي مهيا مي كند كه بناي آن بر اخلاص باشد و از سر فهم و بصيرت صورت پذيرد . در واقع فهم عميق و بصيرت و معرفت ، آدمي را به عبادت و بندگي مي خواند و هر چه انسان در مراتب معرفت بالاتر رود ، لياقتش براي عبوديت بيشتر مي شود .

معرفت حقيقي كه نتيجه ي تفكِر حقيقي يعني سلوك معنوي و گذشتن از كثرات و شهود حق در تمام موجودات است ، خود والاترين مرتبه ي عبادت است كه امير مؤمنان علي ( ع ) فرموده است :

 التَّفَكُّرُ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأََرْضِِ عِبَادَةُ الْمُخْلَصِينَ .

تفِكر در ملكوت آسمانها و زمين عبادت مخلصين است .

تفكر حقيقي كه با گذشتن از ظواهر و كثرات و رسوخ به باطن امور و پي بردن به فقر ذاتي و عدم ماهوي موجودات در قبال حق ميسِر مي شود ، عبادتي است كه آدمي را به بالاترين مراتبي كه شايسته ي آن است سير مي دهد .

اين تفكر حقيقي و سلوك معنوي ، ديدن عالم و آدم را با توجه به اصل و مبدأ حقيقي آنها ميسر مي سازد .

اگر آدمي به دريافتي درست از زندگي و بندگي دست يابد ، بناي زندگي را بر بندگي و فرمانبرداري حق مي گذارد و چنان عمل مي كند كه همه چيزش صورتي از بندگي و فرمانبرداري حق داشته باشد ، كار و تلاش ، خورد و خوراك ،‌ شادي و تفريح ، سياست و مديريت ،‌ و همه چيز ، و اين گونه است كه عمر تضييع نمي شود و تباه نمي گردد . امير مؤمنان علي ( ع ) به چنين وضعي در زندگي و گذران عمر دعوت كرده و فرموده است :

اِحْفِظْ عُمْرَكَ مِنَ التَّضْيِيعِ لَهُ فِي غَيْرِ الْعِبَادَةِ وَ الطَّاعَاتِ .  

عمر خود را از ضايع كردن آن در غير عبادت و طاعت نگاه دار .

هر چه در جهت حق باشد ، جلوه اي از حق مي يابد و مي ماند و آنچه در جهت حق نباشد ، تباه مي گردد .

هر چه صورتي از خود خواهي و خود مداري داشته باشد ، آدمي را و عمل آدمي را تباه مي سازد و هر چه صورتي از عبادت و اطاعت حق داشته باشد انسان را به عبوديت حق و اصل مي كند و جلوه گر ربوبيت در آدمي مي شود .

البته گام نهادن در راه هدايت و سير در مسير عبوديت جز با خواست خود انسان و ميل و اختيار آدمي و شوق و نشاط او در اين مسير فراهم نمي شود . اين راه راهي نيست كه از سر اجبار يا اضطرار براي انسان مهيا شود و از اين روست كه در

دينداري و بندگي هيچ گونه تحميلي راه ندارد و انسان بايد اين  راه را خود انتخاب نمايد و با قدم خويش طي كند و اگر جز اين باشد بعثت و دعوت ، و تبليغ و ارشاد ، و نويد و تهديد ،‌ و پاداش و كيفر باطل خواهد بود . اعتقاد به قسمت و اينكه سرنوشت آدمي از پيش برايش معين شده و بر پيشاني اش نوشته شده و تقدير كسي چنين است و تقدير ديگري چنان ، خلاف اين منطق و از بيخ و بن باطل است ، چنانكه امير مومنان علي ( ع ) فرموده است .

خداوند را هدايت و عبوديت را گشوده و تكاليف آن را آسان قرار داده و انسان را آزاد آفريده تا خود ، خويش را بپردازد و آن گونه كه مي خواهد خود را بسازد . از اين رو راه عبوديت ، راهي است اختياري و از سر آزادي و مبتني بر فهم و خردورزي ،‌ كه اگر جز اين باشد آن را بهايي نيست ، و بر آن اثري مترتبت نيست ، و عملي است چون عمل خر آسيا كه چشمش را مي بندند و او را با رشته اي به استوانه ي گرداننده سنگ آسيا مي بندند و او گرد خود مي گردد و گمان مي كند كه حركت كرده و پيش رفته است ، در حالي فقط گرد خويش گشته است .

عبادت بي فهم و كور موجب ترقي و رشد آدمي و كسب كمالات انساني نمي شود . صرف عمل موجب كمال يابي نيست ، بلكه عمل بايد از پايگاهي درست برخيزد تا  به عبوديت منجر شود ، زيرا هر گونه عبادتي عبوديت نمي آورد .

عبادت از سر جهالت و ناداني ،‌ جمود و خشك مغزي ، قشريگرايي و بي بصيرتي ، و خود بيني و خود خواهي ، آدمي را متصف به كمال بندگي نمي نمايد . آنچه مهم است

اين است كه عبادت منجر به عبوديت شود و بندگي آورد و اِنيت و اَنانيت را بزدايد و گردنكشي و گرد نفرازي را ريشه كن سازد ، و اگر جز اين باشد ، بر آدمي همان مي رود كه بر ابليس رفت .

آن كه به سبب عبادتش ، خود را برتر از ديگران مي بيند و گردنفرازي مي نمايد ، آن كه به توهِم ديانتش همه را منحرف مي داند ، جز خود ،‌ آن كه به خاطر امكاني كه يافته است احساس خدايي مي كند و مردمان را مملوك خويش مي گيرد و گردنكشي مي كند و هر صورتي از اين امور ،‌ صورتي است از نفي عبوديت و بندگي ، و جلوه اي است از گردنفرازي و گردنكشي شيطاني ، وقانون خدا درباره ي همه يكسان است.

آن عبادتي آدمي را به عبوديت حق مي رساند كه از هر گونه نسبت و ارتباط پست و آلوده و نفساني به دور باشد ، و در واقع عر عملي كه موجب بندگي خدا مي شود و در نتيجه گوهر حقيقت انسان را آشكار مي سازد و آدمي را به كمالات لايقش مي رساند ، عبادت حق است . از اين رو در بيانات امام علي ( ع ) چنين وارد شده است :

أَفْضَلُ الْعِبَادَةَِ الزَّهَادَةُ.           برترين عبادت ، زهد در دنياست .

زهد ترك رابطه پست و نفساني و آلوده با هر امري از امور عالم است و چنين امري بهترين بستر كسب كمالات انساني و وصول به بندگي است ، و چه خوب عبادتي است ، عبادت كندن از تعلِقات پست و پيوندهاي تنزل دهنده ي انسانيت انسان :

نِعْمَ الْعِبَادةُ الْعُزْلَةُ .                خوب عبادتي است عزلت  از  ]  پستيها [  .

انسان با جدا شدن از دنياي نكوهيده ، يعني ترك رويكرد پست به هرامري از امور عالم، مي تواند عبادت خود راخالص كند و مقدِمات بندگي  واقعي را فراهم نمايد كه در منظر

امير مومنان علي (‌ ع ) خالص كردن عمل براي خدا خود بهترين عبادات است .

اين گونه است كه انسان مي تواند از حاكميت لطيف ترين و سخت ترين بتها ، يعني بت  هوا و هوس ، و اِنيت و اَنانيت ، و دنيا پرستي آزاد شود و از اسارت شهوات رهايي يابد و به تفكر حقيقي دست يابد و عبوديت را در خود جلوه گر سازد ، به بيان امام علي ( ع ) :

تَرْكُ الشَّهَوَاتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ .

واگذاشتن خواهشهاي نفساني برترين عبادت است .

“ أَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْفِكْر‏ٌ‏ . ”              برترين عبادت تفكِر است .

انسان در اين مقام به خشيت الهي مي رسد ، و خشيت آن بيمي است كه با تعظيم و بزرگداشت چيزي همراه است و اين حالت بيشتر از راه علم و آگاهي و انديشه نسبت به چيزي كه از آن خشيت هست حاصل مي شود ، و اين گونه است كه انسان با درك عظمت حق و شناخت قادر مطلق ، بر اساس خشيت زندگي مي كند و در مدار عبوديت سير مي نمايد و لايق بهترين كمالات مي شود .

در چنين مرتبه اي آدمي در مدار بندگي زيست مي كند و در همه ي امور زندگي از بندگي حق دور نمي شود . نه به روابط و مناسبات به دور از بندگي خدا تن مي دهد ، و نه خود نسبت به ديگران خدايي مي كند ، و نه گردنفرازي و گردنكشي مي نمايد ، بلكه پيوسته عظمت حق را ملاحظه مي كند و فقر ذاتي خويش را مي بيند و بندگي خدا را درهمه ي وجوه زندگي اش جلوه مي دهد . منبع (1)

روح عبادت

عباداتي كه انسان ها مأمور انجام آن مي گردند داراي دو بعد بدني و روحي است . بعد بدني آن عبارت از الفاظ و كلمات و حركاتي است كه توسط شخص به انجام مي رسد و اما بعد روحي آن مربوط به خشوع و توجه است با توجه به اين مقدمه عبادت واقعي عبادتي است كه انجام دهنده آن با همه وجود و با حضور قلب آن را به جاي آورد . مرحوم نراقي قدس سره در كتاب جامع السعادات مي فرمايد : چگونه مي توان باور كرد كه عبادت بدون برخورداري از خشوع و حضور قلب با غفلت انجام پذيرد با اينكه اسلام نماز را عمود دين و فاصل بين كفر و اسلام قرار داده است . روي اين اصل مي توان استنباط كرد كه عمده چيزي كه در نماز مورد توجه است خشوع و خشيت است كه جز در پرتو حضور قلب تحقق آن امكان پذير نمي باشد .

لذا برخي از آيات قرآن و روايات انسان هاي مؤمن را از غفلت و بي توجهي بر حذر داشته و در مواردي نيز به تحصيل خشوع ترغيب به عمل آورده است . منبع (2)

در مقام و مرتبه ي وصول به قرب خداي متعال ، انسان همه ي اشياء را قائم به ذات اقدس الهي مي بيند و علم حضوري به حقايق هستي پيدا مي كند و به اندازه ظرفيت وجودي خود از انوار جلال و جمال الهي بهره مند مي شود و ميل فطري او به شناختن حقايق هستي ارضا مي گردد هم چنين است در اين مرتبه كه به سرچشمه و مظهر قدرت بي نهايت راه مي يابد و در اثر اتصال و ارتباط با آن ، توان انجام هر كاري را كه در تير رس خواست و اراده اش قرار گيرد پيدا مي كند وميل فطري قدرت طلبي او ارضا و اشباع مي گردد . حقيقت اين امر به بهترين وجه در بهشت نمود مي‌يابد و طبق روايات و آياتي كه در احوال بهشتيان آمده است ، هر چه آنان تمنا و اراده كنند انجام مي پذيرد و كاري نيست كه آنان درخواست كنند و تحقق نيابد . هم چنين در اين مرتبه است كه مي تواند بالاترين درجه ي محبت را به والاترين محبوب ها پيدا كند و به نهايت قرب و نزديكي و وصول و ارتباط حقيقي به او نايل گردد .

قرآن شريف انسان را با لفطره خداشناس معرفي مي كند و مدعي است كه همه ي انسان ها در نشئه اي از وجود ، پروردگار خويش را با لعيان مشاهده كرده  و به ربوبيت او اعتراف كردند .

طبيعي است كه اگر انسان به معاينه و علم حضوري و شهودي خداوند را بيابد چنان كه هر موجود ديگري به فطرت خود و از ناحيه ي ذات خود پروردگار خود را مي يابد و از او محجوب نيست ، ديگر حجت بر او تمام است و ديگر او در قيامت نمي تواند معرفت خويش به خداوند را انكار كند .


نقش اطاعت و بندگي در ارتباط با خدا

از جمله احاديثي كه مي توان از آن جهت اثبات ارتباط و تقِرب كامل به خداوند استفاده كرد ، حديثي است كه مرحوم ابن فهد حلي ، يكي از علماي بزرگ شيعه ، آن را در كتاب عدة الداعي از طريق رسول خدا نقل كرده است كه خداوند فرمود :

اي فرزند آدم ، من بي نيازي هستم كه نيازمند نمي شوم ، مرا در آنچه بدان امر كرده ام اطاعت كن تا تو را بي نياز كنم كه نيازمند نشوي ، اي فرزند آدم ، من زنده اي هستم كه نمي ميرم ، مرا در آنچه امر كرده ام اطاعت كن تا تو را زندگي يي  بخشم كه نميري ، اي فرزند آدم ، من به هر چه بخواهم ، مي گويم “ باش ” پس مي شود ، مرا در آنچه امر كرده ام اطاعت كن تا تو را چنين سازم كه به هر چه بخواهي ، بگويي “ باش ” پس بشود . اين حديث كه از محتوا و مضامين بسيار عالي برخوردار است كه در فهم و تصور اذهان عادي نمي گنجد ، از جوانب گوناگون قابل بررسي است و ما فعلاً از اين زاويه كه اين حديث مي تواند شاهد و مؤيد مطلبي باشد كه با برهان عقلي ثابت شده است و آن  اين كه انسان مي تواند ارتباط آگاهانه با خداوند داشته باشد و تا آنجا به خداوند تقرب جديد كه به همه ي گرايش هاي فطري خويش ، از جمله قدرت نامحدود علم نامحدود ، كمال و سعادت نامحدود ، دست يابد و به واقع به همه ي خواسته هاي نامحدود خود برسد ، بر اساس اين روايت ، اگر بنده اي از خداوند اطاعت كند ، به او چنان رفعت و عظمتي مي بخشد كه براي ما قابل فهم و تصور نيست و او را از مظاهري از صفات خود برخوردار مي سازد . خداوند جلوه هايي از قدرت لايزال خود را در اختيار او مي نهد تا او مظهري از قدرت الهي گردد . همان طور كه خود غني و بي نياز است ، او را برخوردار از صفت غنا مي سازد تا بجز خداوند به ديگران نيازمند نگردد . ( چنان كه ملاحظه مي شود مومن از غنايي كه عين ذات الهي است برخوردار نمي گردد ، بلكه خداوند مرتبه اي از غنا كه همان غناي از ما سوي الله است و رسيدن به آن براي مخلوق ميسور مي باشد ، در اختيار انسان قرار مي دهد . )

نقش اطاعت خداوند در جاودانگي انسان

هم چنين در آن حديث شريف خداوند مي فرمايد اگر بنده ام مرا اطاعت كند ، به او حيات جاودان مي بخشم . شكي نيست كه انسان بيش از هر چيز از مرگ مي ترسد ، چون خيال مي كند كه با مرگ زندگي اش به پايان مي رسد . براي او زندگي از هرچيزي عزيز تر است و تلاش و فعاليتهاي او در راستاي تداوم همين زندگي انجام مي پذيرد و از اين جهت ، بالاترين آرزوي او رسيدن به حيات ابدي است . البته ما معتقديم كه با مرگ زندگي انسان خاتمه نمي پذيرد و روح پس از مفارقت از بدن به حيات خود ادامه مي دهد ، اما چنان نيست كه همه ي ارواح از يك نوع حيات برخوردار گردند و چنان نيست كه ارواح عموم مردم پس از مرگ حتِي به مانند پيش از مرگشان فعال و تأثير گذار باشند و كماكان به فعاليتهايي كه در دنيا داشتند ادامه دهند . بلكه كساني كه دردنيا مراحل تعالي و تكامل معنوي و نفساني را پيموده اند و در زمره اولياء و دوستان خدا قرار گرفته اند و به فرموده قرآن حيات ابدي و اخروي آنان بالنده تر و شكوفاتر است و پس از مرگ ، سطح تأثير گذاري و فعاليتهاي روح آنها گسترش مي يابد چون آنها با مرگ از حصار بدن ، محدوديت ها ، تنگناها و موانع رها مي گردند و به مانند پرنده اي مي گردند كه سنگي را كه به پاهايش بسته بودند ، باز مي كنند و او پر مي گشايد و پرواز مي كند . منبع ( 3 )

عبادت روح را پاك و كسب سعادت مي كند

خداوند همانند فرمانروايان عبادت كردن بندگانش را تكليف نكرده كه از آنها بهرمند گردد ، زيرا او از همه چيز و همه كس بي نياز است ، و نيز به خاطر ادب كردن آنان چنين مسئوليتهايي را به عهده ي آنها نگذاشته است ، زيرا خودش فرموده است :

“ خدا براي شما آساني مي خواهد ، نه سختي و دشواري ” بلكه اين تكاليف ، به خاطر اين است كه : پليدها و امراض روحي را از بندگان خود دور كند ، تا از اين راه  بتوانند زندگي هميشگي و سلامت جاوداني به دست آورند .

آدمي هنگامي كه از مادر متولد مي شود ، نسبت به مردمي كه در جهان ديگرند مرده است ، چون چشمي كه آنها را ببيند و گوشي كه گفتارشان را بشنود و زباني كه با آنها سخن بگويد و عقلي كه آنها را درك كند ، ندارد . پس آن زندگي و چشم و گوش و ابزار آخرتي ، غير اين است كه آدمي در دنيا دارد . و چگونه ممكن است آن زندگي و ابزار ، همانند اين باشد كه همه ي مردم در اين جهان دارند و حال آنكه خداوند  آنها را از كافران سلب كرده و آنان را مرده ، كر ، گنگ و كور خوانده است .

آدمي در بدو امر داراي استعدادي است كه مي تواند همه ي اين كمالات و سرمايه ها را تحصيل نمايد ، و اگر كوتاهي كند چنين فرصتي از دستش خواهد رفت ،‌ همان گونه كه زغال در ابتداي امر قابل آتش گرفتن است ، ولي اگر بسوزد و خاكستر شود ، ديگر امكان آتش گرفتن نخواهد داشت .

كساني كه در كفر و فسقشان باقي هستند ، يا مرده اند ، يا مريض اند ، يا كور و كرند كه ديگر قابليت زنده شدن و شفا يافتن را ندارند و لذا قرآن مجيد درباره ي اين افراد مي گويد : “ تو نه مي تواني مردگان را حرف حالي كني و به كران گفتارت را بشنوايي ، هنگامي كه به فرار پشت كردند ، تو كوران را از ضلالتشان هدايت نتواني كرد ” “ كران و گنگان كورانند ، و چيزي نمي فهمند ” . كساني كه در دلهايشان مرضي هست مي بيني كه به تو همانند كسي كه از هول مرگ غش كرده است ، مي نگرند ”‌.

قطعا مشركان ناپاك هستند اما درمقابل ، مؤمنان را اين چنين توصيف مي كند : “ تا هر كه را زنده دل است بيم دهد ” . “ آنان صاحبان قوت و بصيرت اند ” .

بنابراين هر كسي كه پيش از فاسد شدن اين استعداد ، توانست حيات جاويدان و درستي و پاكي واقعي نمايد ، براي هميشه زنده و داراي بصيرت و شنوايي و طهارت و پاكي معنوي خواهد بود ، و همان طور كه قرآن كريم مي گويد :‌ “ توشه برگيريد بهترين توشه پرهيزكاري است ” از توشه ي آخرتي بهرمند است ، و از رهبريهاي پيامبر گرامي اسلام ، كه قرآن مجيد درباره اش مي گويد : “ تو به راه راست هدايت مي كني ، راه خدايي كه هر چه در آسمانها و زمين است از اوست و كارها به سوي خداوند باز مي گردد ”  استفاده نموده است ، و فرمان خداوند كه مي فرمايد : “ به سوي مغفرت پروردگارتان بشتابيد ” اطاعت نموده ، و از روش كساني كه خدا آنان را اين چنين توصيف مي كند : “ آنان در نيكيها شتاب مي كنند ” پيروي نمايند . چنين شخصي شايسته رستگاري است و به اين سعادت بزرگ كه قرآن كريم مي گويد : “ شايد رستگار شويد ” نايل شده باشد . منبع ( 4 )

عشق در پرستش

در فرق عابد و زاهد و عارف ، يكي از ويژگيهاي عرفا ، پرستش خداوند است ، به خاطر عشق به او ، نه به خاطر طمع به بهشت ،‌ يا ترس از دوزخ ، رابعه ي عدويه مي‌گفت : “ الهي ، ما را از دنيا ، هر چه قسمت كرده اي ، به دشمنان خود ،‌ ده و هر آنچه از آخرت قسمت كرده اي ، به دوستان خود ، ده ، كه : مرا ، تو ، بسي

خداوندا ، اگر ترا ، از بيم دوزخ ، مي پرستيم ، در دوزخم ، بسوز ، و اگر ، به اميد بهشت ، مي پرستيم ، بر من ، حرام گردان . و اگر براي تو ، ترا مي پرستيم ، جمال باقي ، دريغ مدار . منبع ( 5 )

عبادت و مديتيشن

انسان ولو ايمان هم داشته باشد خدا را فراموش مي كند ، مگر در موارد احتياج يا در حالت اضطرار . هدف از عبادت ،‌ جلوگيري از اين فراموشي و حفظ ارتباط با خداست.

عبادت “ دستگاه گيرنده ي ”‌ عابد را به سمت خدا مي گرداند و به او امكان مي دهد كه از اين راه انرژي او را دريافت كند . انرژي الهي اكسيري است براي شفاي تمام دردها ، بخصوص دردهاي روح . اين انرژي ، روح ملكوتي را سرزنده نگاه مي دارد و آن را تصفيه مي كند ، بر درخشش آن مي افزايد ، و از همه مهم تر ، مانع از غفلت و بي خبري او مي شود .

شرايط عبادت

اصل در عبادت ، حضور قلب است . عبادت واقعي عبادتي است كه صرفاً به نيت تقرب به خدا و توجه به حضور او صورت گيرد . طبق اين اصل ، مهم “‌ توجه ” است ، الفاظ در مرتبه ي بعد قرار مي گيرد . وقتي عبادت مي كنيم ، مثل اين است كه عبادتمان روي نوار مغناطيسي ضبط مي شود . آنچه دروناً مي گوييم ، اگر با توجه همراه باشد و معني آن در ذهن خودمان طنين بيفكند ، تماما ثبت مي شود . متقابلاً لحظات بي توجهي هم به صورت جاهاي خالي ، روي نوار باقي مي ماند ، چنان كه گويي در آن زمان ها  عبادتي انجام نشده است . كلا اگر عبادت با بي توجهي انجام گيرد ، پيامي فرستاده نمي شود ، در اين صورت تنها اجري كه نصيب عابد مي شود ، اجر زحمت جسماني اش  است كه براي انجام عبادت بر خود تحميل كرده است .

عبادت به هر شكلي كه باشد ، اگر با حضور قلب انجام شود به مبدأ مي رسد ، چنانچه با شور و هيجان هم همراه باشد اثر بيشتري دارد . اين شور و هيجان را مي تواند موسيقي ، آواي خوش ، محيطي خاص و غيره پديد آورد .

هرچه شور و هيجان بيشتر باشد ، قلب بيشتر به هيجان مي آيد و اثر عبادت بيشتر مي شود . انسان در تنگنايي ، اگر با همان سوز و هيجان قلبي كشتي شكستگان ، خدا را بخواند پاسخ مي گيرد .

خواسته هايي كه در وقت دعا از خدا مي خواهيم بستگي به فرهنگ ، تربيت و مرتبه ي روحي دارد . كسي كه روحاً در مرحله ي شريعت است ، مي تواند خواسته هاي مادي و معنوي ، هر دو را ، داشته باشد . در اين مرحله خواسته ي مادي داشتن اشكال ندارد و حتي مي تواند مفيد هم باشد ، بدين معنا كه از اين طريق با خدا بهتر آشنا مي شود و رابطه ي نزديك تري با او بر قرار مي كند .

در مرحله ي عرفان ، طبيعت عابد تغيير مي كند و به تبع آن ، خواسته هاي او نيز عوض مي شود ، به طوري كه ديگر خواسته ي مادي برايش نمي ماند . در اين حال ، عابد آرزو دارد كه خدا را بيشتر دوست بدارد و به اونزديك شود . دريك كلام ، رضايت او را مي طلبد . در اين مرحله ، از خدا مي خواهد كه او را از شر طغيان هاي نفس اماره اش حفظ كند و به او توفيق دهد تا در راهش پايدار بماند .

همچنين از وظايف انسان است كه در هر مرتبه اي از معنويت كه هست ، براي “ روح والدين ( حتي در زمان حياتشان ) و مؤمنين و مؤمنات ، بلكه جميع مخلوقات طلب مغفرت و رحمت و خير بركت ” بنمايد .

عبادت قبل از هر چيز وسيله اي است براي ارتباط با خدا و كسب انرژي از او .

 

مراتب عبادت

عبادت چهار مرتبه دارد كه هر يك از مراتب آن مطابقت دارد با يكي از چهار مرحله ي تكامل دين ( شريعت ، طريقت ، معرفت ، حقيقت ) . تغييراتي كه در حين عبادت درضمير عابد پديد مي آيد نمودار مرتبه ي معنوي اوست و به او نشان مي دهد كه در چه مرحله اي قرار دارد .

مرتبه ي اول مربوط به عبادات شرعي است و سه مرتبه ي بعدي با كيفيات معنوي ( عرفاني ) مطابقت دارد .

مديتيشن طبيعي

مديتيشن طبيعي يا فطري عبارت  از اين است كه بكوشيم تا درجريان زندگي روزمره ، خود را تنها نبينيم و او را حاضر و ناظر بر خود احساس كنيم . براي اين كار ، احتياج به گرفتن هيچ گونه وضع خاص جسماني يا داشتن حالات و انجام حركات بدني يا تكنيك هاي ويژه اي نيست . در ابتدا كافي است كه با تلاش ذهني ، شخص كوشش كند او را همواره در كنار خود حاضر وناظر بداند ، و باور كند كه هميشه همراه اوست تا ياري اش دهد و سعي كند در تصميماتي كه مي گيرد نيتش رضايت او باشد .

براي اينكه چنين كوشش ذهني كارآيي بيشتري داشته باشد و سريع تر به نتيجه برسد ، لازم است كه شخص براي خود برنامه ي عبادي منظمي قرار دهد و به طور مرتب اجرا كند و سعي كند در طول عبادت كلمات را با حضور ذهن ادا كند.

بعد ازمدتي ، اين حالت طبيعي مديتيشن تبديل به جزئي از فطرت او مي شود و به طور عادي ، طبق رضاي خدا رفتار مي كند و از آن به بعد ، تمامي اعمال ، افكار و گفته هايش حكم عبادت پيدا مي كند .

با چنين ذهنيتي مي توان گفت آن كسي كه نيازمندي را ياري مي دهد ، والدين مسئولي كه در تفهيم ايمان و كيفيات اخلاقي به فرزند خود كوشش مي كنند ، طبيبي كه بيمارش را از روي وجدان درمان مي كند ، دانشجويي كه به قصد خدمت به اجتماع و باهدف اينكه عضو مفيدي براي جامعه شود درس مي خواند ، قاضي درستكاري كه تسليم فشارها و وسوسه ها نمي شود ، همگي ، مادامي كه طبق نداي وجدان و يا به خاطر جلب رضاي خدا عمل مي كنند ، در حال عبادتند ، ولو آنكه ظاهراً به انجام كارهاي روزانه ي خويش مشغول باشند . هر يك از آنها ، در مقام خود ، در حال مديتيشن طبيعي هستند ، زيرا نداي وجدان از سوي خداوند است و پيروي از وجدان ، پيوند دادن خود با خداست ، چه انسان به اين اصل معتقد باشد چه نباشد .

خاصيت مديتيشن طبيعي اين است كه انسان به تدريج فضايل الهي را در خود پرورش مي دهد و درنتيجه دروناً بيش ار پيش با خود در صلح و صفا خواهد بود ، و خود به خود از آرامش دروني بيشتري برخوردار مي شود ، ناكامي هاي زندگي ، كمتر او را متأثر مي سازد . و در يك كلام ، احساس توكل ، اطمينان ، اميدواري و خوشبختي بيشتري مي كند . هر بار كه توجه شخص به سوي خدا متمركز شود ، به معناي اين است كه خود را درمعرض دريافت نور او قرار داده است . انرژي چنين نوري براي نشو و نماي روح ملكوتي ضروري است . منبع ( 6 )

عشق و عبادت

سخن دراين است كه آدمي شيفته و شيداي جمال و كمال است ، و چون نخستين چيزي را كه به آن متوجه مي شود و آنرا در مي يابد ذات خودش است و ذاتش هم به واسطه ي پاكي گوهري و تجرد ذاتي تا حدي بر جمال و كمال آراسته است . پس به طبع خويش ، خود خواه است و داراي “ حب ذات ” ، و شيفته ي آن گوهر پاك .

پس از اين مرحله كه به خود مخصوص است ، محبت توسعه مي يابد و شيفتگي دامنه پيدا مي كند و بر اشياء مناسب و اشخاص مشابه پرتو مي افكند و محبوبهايي ، به حسب ظاهر ، متعدد و متكثر به نظر مي آيد و دلبستگيها و علاقه هايي متنوع  نمودار مي گردد . سپس آن را كه توفيق رفيق و سعادت مساعد ، و بخت يار و مددكار باشد ، خروش بيدار و انديشه اش دست به كار مي شود و درمي يابد كه آنچه از حسن و كمال و زيبايي و جمال در او و در مانندگان فراوانش بر وجهي مقيد و محدود ، حدي معين و محصور ، موجود و مشهود است ، نمونه اي است از مطلق كمال و آئينه اي است نماياننده ي تجليات كمال مطلق و پرتوي از اشعه اي حد و حصر آفتاب حقيقت و حق ، پس در اين هنگام وجه خدا منظر نظرش مي گردد و يگانگي “  محبوب ” به جلوه درمي آيد ، رنگهاي گوناگون نابود مي شود‌ ، كنگره ها فرو مي ريزد ، بر همه چيز و همه كس نور حق را تابان و جلوه هاي كمال مطلق را نمايان مي بيند ، كثرت را در وحدت و وحدت را دركثرت در مي يابد ، ديده ي دل و جانش از دريافت نور حق و تابش آن خيره و يكتابيني و يگانه پرستي بر سراسر وجود و سراسر روحش چيره مي گردد . اكنون دنبال آن سخنان : كسي كه به اين مرحله فائز شود ، ذوق شهد بندگي و عبوديت در ذائقه ي جانش پديد مي آيد و  بيم و اميد دوزخ و بهشت از ميان مي رود ، اهل بودن و شايستگي داشتن محبوب يكتا براي پرستش و عبادت بر سويداي خاطر و ژرفاي جانش مي تابد و آن را روشن مي سازد و از صميم دل پرستش و نيايش را راغب و مايل و بدان سرگرم وشاغل مي گردد ، با لذت و بهجتي غير قابل وصف بر آستان قرب سر مي گذارد و هر چه نزديكتر مي شود و تابش نورحق بروي افزونتر و شديدتر مي گردد عظمت محبوب و شايستگي وي را بيشتر در مي يابد و نقص ذاتي و فقر و نياز واقعي ، بلكه نابودي و ناچيزي خود و ديگر آفريدگان را بيشتر از پيشتر درك مي كند و در برابر علو و عظمت بي نهايت حق كوچكتر و كوچكتر مي گردد و به ركوع ، سجود ، فروتني ، خضوع ، افتادگي و خشوع بيشتر دل مي بندد و صميمانه ، خالصانه و عالمان “ سُبْحانَ رَبَّيَ الَعظيم وَ رَبَّيَ الاَعْلي ” بر زبان مي راند ، راز و نياز با محبوب حقيقي و بي نياز را خير و فضيلت و صلاح ، و دعا و نماز را موجب رستگاري و فلاح و رسيدن به سعادت و كمال وفوز به فزوني قرب و نيل به وصال مي راند ،  بلكه فارغ از اين خيال ، لذت و بهجت جمال راهماره استقبال مي كند و بدين وسيله خويش را در  نيكوترين و خوشترين وضع و حال قرار مي دهد . و عارفانه مي گويد :

از در خويش خدايا به بهشتم مفرست           كه سر كوي تو از كون و مكان ما رابس

منبع ( 7 )

نتيجه گيري :

عبوديت كمال كمالات است ، چنين كمالي آدمي را با حقيقت خويش آشنا و همراه مي كند . عبوديت حقيقي ، يعني عبوديتي كه انسان را در ظاهر و باطن در مقام بندگي حق راه مي برد .

عبوديت بستر كسب همه ي كمالات است . آنچه به آدمي ، هويت انساني مي دهد ، گام زدن در مسير عبوديت الهي و ربوبي شدن در پرتو فروغ بندگي است و راه سعادت آدمي در عبوديت الله است . بالاترين مرتبه ي عبادت ، عبادت كساني است كه خداي سبحان را از سر شكرگزاري عبادت نمايند . عبادت بي فهم و كور موجب ترقي و رشد آدمي و كسب كمالات انساني نمي شود و آن عبادتي آدمي را به عبوديت حق مي رساند كه از هر گونه نسبت و ارتباط پست و آلوده و نفساني به دور باشد .

عبادت واقعي عبادتي است كه انجام دهنده آن با همه وجود و با حضور قلب آن را به جاي آورد .

عبادت روح را پاك و كسب سعادت مي كند و اطاعت خداوند در جاودانگي انسان بسيار مؤثر مي باشد .

 

 

منابع:

منبع ( 1 ) : نام كتاب : طاير فرخ پي ( كمالات انساني در نهج البلاغه )

مولف : مصطفي دلشاد تهراني صفحات 197-181

منبع ( 2 ) : كتاب مباني اخلاق اسلامي مولف : مجيد رشيد پور صفحات 186- 185

منبع ( 3) : كتاب به سوي خود سازي مولف استاد محمد تقي مصباح يزدي صفحات 187-186 و 184-183 و 103-102

منبع ( 4 ) : كتاب فلسفه ي آفرينش انسان و سعادت واقعي او مولف : راغب اصفهاني ترجمه و نگارش : استاد زين العابدين قرباني صفحات 173-171

منبع ( 5 ) : كتاب عرفان نظري تحقيقي در سير تكاملي و اصول و مسائل تصوف مولف : دكتر سيد يحيي ثيربي صفحه ي 51

منبع ( 6 ) : كتاب راه كمال مولف : دكتر بهرام الهي صفحات 186-183 و 189-187

منبع ( 7 ) : كتاب زنده ي عشق مولف : استاد محمود شهابي صفحات 16-14 و 88-87   .

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 26 تیر 1395 ساعت: 19:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه سینما

بازديد: 151

 

فهرست منابع

مقدمه................................................................................................................ 1

هنر در خدمت جاودانگي................................................................................... 7

بيداري بزرگ.................................................................................................... 11

نگاهي به شرق ................................................................................................. 15

تكنيك سينما...................................................................................................... 18

منظرهاي لومير................................................................................................. 27

تاريخچه سينما ازديد هانري لانگلوا................................................................. 28

مليس................................................................................................................. 33

پاته.................................................................................................................... 35

مجموعه واژه‌هاي سينمائي متداول................................................................... 35

جوائز سينمائي اسكار ...................................................................................... 46

چارلي چاپلين.................................................................................................... 48

منابع و مآخذ:.................................................................................................... 51

 


 

«مقدمه»

دربار‌ه‌ي   هنر و هنرمندان

در واقع چيزي به عنوان هنر مطلق وجود ندارد ،‌فقط هنرمندان وجود دارند.
(يا به مفهوم اخص ،نقاشان) زماني كساني بودند كه كلوخه اي رنگين از زمين برمي‌گرفتند و شكل گاو ميش و ديگر حيوانات را بر ديوار غارها رسم مي كردند . در روزگار ما، نقاشان رنگ هايشان را حاضر و آماده مي خرند و پوسترهاي تبليغاتي طراحي مي كنند ؛ و در اين فاصله ي بلند تاريخي چه اتفاق هاي بزرگ و كوچكي كه نيفتاده است ايرادي ندارد كه همه اين فعاليت ها را هنر بناميم ، مشروط به آن كه در نظر داشته باشيم؛  كه واژه هنر در زمان‌ها  و مكان‌ها ي مختلف با معاني و مصاديق بسيار متفاوتي به كار رفته است؛ و نيز از ياد نبريم؛ كه هنر به مفهوم مطلق وجود ندارد؛ زيرا هنر به مفهوم مطلق (‌با مطلق هنر)‌ به صورت بتي ذهني و مترسكي خيالي درآمده است؛ اگر به هنرمندي بگوييد آن چه ساخته است مي تواند در نوع خود چيز بسيار خوبي باشد ولي «هنر» محسوب نمي شود، آزرده خاطرش خواهيد كرد؛ و اگر به كسي كه تابلويي را تحسين مي كند بگوييد آن چه مورد پسند او در تابلو واقع شده است، هنر نيست بلكه چيز ديگري است ؛ باعث شگفتي و ناراحتي اش خواهيد شد؛ كه البته اين درست نيست؛ اغلب بسيار خواندني و هيجان انگيز است؛ كه بدانيم نقاشان در دوره هاي «ابتدايي» تر كه تبحر نقاشان امروزي را نداشتند ، چگونه با وجود محدوديت در مهارت ،  مي كوشيدند. احساساتي را كه مي خواستند انتقال دهند،‌فرا بنمايانند. ولي تازه واردان بـه عالم هـنر در گام‌هـاي نخستين آشنـايي خود با مسـئله‌ي ديگري روبه رو مي شوند. آن‌ها  ميل دارند كه مهارت هنرمند تصويرگر را در بازنمايي آن‌چه  مي بينند تحسين كنند. بالاترين پسند آن‌ها  تابلوهايي است كه «همانند واقعيت» به نظر آيند. مهارتي كه در انعكاس صادقانه ي جهان نمايان به كار مي رود به راستي درخور تحسين است. هر كس كه  فيلمي از والت ديسني يا يك كارتون فكاهي ديده باشد مي داند كه گاه مي شود چيزها را به غير از آن چه ظاهر مي شوند به تصوير كشيد و آن‌ها  را به شيوه هاي مختلف دگرگونه و تحريف كرد. ميكي ماوس(يا موش ميكي) زياد به موش واقعي شباهت ندارد، با اين همه كسي دربار‌ه‌ي ‌ي  طول دم آن در روزنامه ها شكوه و شكايت نمي‌كند. آن‌ها  كه به جهان پرنشاط والت ديسني گام مي نهند هيچ دغدغه اي دربار‌ه‌ي ‌ مفهوم واقعي هنر ندارند .فيلم هاي او را با همان تعصبي نگاه نمي كنند كه به هنگام ديدار از يك نمايشگاه نقاشي مدرن از خود نشان مي دهند . ولي چنان‌چه  يك نقاش مدرن تابلويي را به شيو‌ي خاص خود ترسيم كند چه بسا فردي سُمبُل كار و كم مايه پنداشته شود؛ كه نمي تواند كار بهتري انجام دهد.  دربار‌ه‌ي ‌  نقاشان مدرن هر انديشه اي داشته باشيم ، مي توانيم با اطمينان خاطر آن‌ها  را براي «درست» تصوير كردن اشياء داراي شناخت و مهارت كافي بدانيم . اگر چنين نمي كنند.  دلايل آن ها مي تواند كاملاً شبيه دلايل والت ديسني باشد.  هر گاه در خصوص دقت و درستي يك تصوير خللي را تشخيص مي دهيم،  بايد هميشه دو سؤال را براي خود مطرح كنيم:  يكي اين كه آيا ممكن نيست كه نقاش براي تغيير جلوه‌ي  ظاهري آن‌چه  ديده است دلايلي براي خود داشته باشد.  ما به مرور كه تاريخ تحول هنر را پي مي گيريم بيشتر دربار‌ه‌ي  چنين دلايلي بحث خواهيم كرد. ديگر اين كه هر زمان اثري را به دليل آن كه نادرست(يا غير واقعي )‌ ترسيم شده است محكوم مي كنيم،  بايد از خود سوال كنيم كه آيا مطمئن هستيم كه تشخيص نادرست است و تشخيص نقاش خطاست ؟‌اين تمايل در همه‌ي ما وجود دارد كه (هر گاه در برابر تصويري كه مأنوس ما نباشد قرار بگيريم ) بي هر گونه تأمل اين حكم را صادر كنيم كه «واقعيت به شكل ديگريست» . اين عادت عجيب را داريم كه فكر كنيم  طبيعت هميشه بايد شبيه تصاوير مألوف ما ظاهر گردد. اين موضوع را مي توان با كشف حيرت انگيزي كه در گذشته اي نه چندان دور صورت گرفته است، به سادگي تشريح كرد. آدميان در طول قرن‌ها چهار نعل رفتن اسب‌ها را تماشا كرده اند، در مسـابقات اسب دوانـي و شكار حضور يافته اند، از نقاشي‌ها و تصاوير چاپي اسب‌ها در ميدان‌ها ي جنگ و يا تعقيب سگ‌هاي تازي لذت برده اند . هيچ يك از اين تماشاگران به نظر نمي رسد به اين موضوع توجه كرده باشند كه اسب هنگام تاخت كردن «واقعاً چه حالي دارد» . براي آن كه بتوانيم آثار بزرگ هنري را درك كنيم و از آن‌ها  لذت ببريم ، هيچ مانعي بزرگ‌تر از آن نيست كه نخواهيم خود از عادات و ملكات ذهنمان خلاص كنيم . بالاترين دليلي كه براي مردود  دانستن تابلويي مي آوريم ،‌اين است كه تابلو واقعيت را درست منعكس نمي‌كند. هرچه بيش‌تر بازنمايي يك موضوع را به زبان هنر ديده باشيم ، استوارتر معتقد خواهيم شد كه آن موضوع بايد هميشه به شيوه هاي مشابهي باز نمايانده شود . به ويژه هنگامي كه موضوعات مربوط به قدسيان مطرح باشد،‌زمينه ي اوج گيري احساسات مهيا مي‌گردد . هر چند كتاب مقدس دربار‌ه‌ي  چهره‌ي  عيسا مسيح چيزي نقل نمي كند ، و خدا را نمي توان در سيماي يك انسان مجسم كرد، و نيز مي دانيم كه اين نقاشان پيشين بوده‌اند كه نخستين بار نقش هايي را آفريده اند كه اكنون مأنوس ما شده اند؛ برخي هنوز متمايل به اين انديشه اند؛ كه هر گونه فاصله گيري از شكل هاي قديمي و سنتي ، عملي كفرآميز و توهين به مقدسات است. واقعيت اين است؛ كه معمولاً نقاشاني كه كتاب مقدس را باعالي ترين درجه عشق واخلاص مي خوانده اند ،‌ سعي مي كردند تصوير كاملاً بديعي از داستان هاي كتاب مقدس و رخدادهاي زندگي قديسان در ذهن خودمجسم كنند.)

آن ها سعي مي كردند همه‌ي تابلوهايي را كه ديده بودند،  فراموش كنند و مجسم كنند كه هنگامـي كه عيساي كودك در علـف‌داني قرار داشته است؛ وشبانان براي پرستش او مي آمدند،يا هنگامي كه ماهيگيري موعظه انجيل را آغاز مي كند، چه حالاتي داشته اند. به كَرا‏‎ت پيش آمده است كه چنين كوشش‌هايي از سوي نقاشي بزرگ براي قرائت نويني از متني كهن (و مقدس) ، آدميان خشك مغز و بي انديشه را خشمگين و برآشفته كرده است.  تصور مي كنم كه، تنها راه فهم دل مشغولي هاي هنرمندان اين است كه، از تجربة خودمان كمك بگيريم . البته ما نقاش نيستيم و شايد هرگز براي كشيدن تصويري تلاشي نكرده باشيم؛ و هرگز هم چنين قصدي نداشته باشيم؛ ولي اين سخن لزوماً به معناي آن نيست كه هيچ گاه با مسايلي مشابه آن چه در زندگي يك نقاش يا مجسمه ساز مطرح مي شود رو به رو نمي شويم . كم‌تر كسي ممكن است وجود داشته باشد كه كوچكترين اطلاعي،‌هرچقدرهم ساده ومختصر،از اين گونه مسايل نداشته باشد. تقريباً براي هركسي كاري ذوقي پيش مي آيد كه مي خواهند آن را «درست » انجام دهد. شايد كاري به سادگي يافتن كمربندي باشد كه به لباسش بيايد، يا فقط دغدغه اش اين باشد كه در يك دسر ميوه و خامه،‌نسبت‌ها درست رعايت شوند؛ و ظرف دسر درست تزيين شود. ممكن است آدم‌هايي را كه خيلي به فكر لباس و گل و ميز غذا باشند وسواسي بناميم؛  زيرا چه بسا احساس كنيم اين گونه چيزها ارزش اين همه توجه را نداشته باشند؛  ولي آن‌چه  ممكن است برخي اوقات در زندگي عادي و روزمره عادت بدي به شمار آيد، و در نتيجه اغلب از نظر اين و آن پنهانش كنيم، مي تواند در حوزه‌ي هنر،‌ارزش اساسي داشته باشد. همين كه نقاش در كارش مـوفق مي شود، همه احـساس مي كنيم كه او به چيـزي رسيده اسـت؛  كه نه مي توان بر ان افزود و نه از آن كاست؛  ما چيزي كه « درست » است:‌يعني نمونه اي از كمال،  در جهاني عاري از كمال . درست است كه برخي از هنرمندان يا منتقدان در دوره هاي معيني براي صورت بندي قوانين هنرشان تلاش كرده اند؛‌ولي هميشه معلوم شده است؛ كه هنرمنداني كوشيده اند اين قوانين را به كار بندند به جايي نرسيده اند؛ حال آن كه استادان بزرگي توانسته اند آن ها را ناديده بگيرند؛ و در عين حال به هماهنگي نويني برسند، كه قبلاً به ذهن هيچ كس خطور نكرده است. حقيقت اين است كه مقرر كردن چنين قواعدي امري ناممكن است؛ زيرا هيچ كس نمي تواند از پيش تعيين كند كه هنرمند مي خواهد به چه نتيجه برسد. بدون شك ذوق هنري، مسئله اي بي نهايت پيچيده تر از ذائقة تشخيص طعم غذا و آشاميدني هاست. استادان بزرگ همه‌ي زندگي شان را وقف آثارشان كرده اند و از هيچ فداكاري و ازخود گذشتگي براي آن آثار دريغ نداشته اند، و  كمترين حقي كه مي توانند داشته باشند اين است؛ كه از ما بخواهند براي درك ثمره‌ي رنج و تلاش آن‌ها  كوششي به خرج دهيم . آموزش هنر هيچ گاه به پايان نمي رسد وهميشه موضوعات تازه اي براي كشف وشناخت وجود دارد. آثار بزرگ هنرگويي اين خاصيت را دارند؛ كه هر بار در مقابل چشم تماشاگر به گونه‌ي متفاوتي ظاهر مي شوند . به نظر مي‌رسد كه آن‌ها  همچون خود انسان، تمام نشدني و پيش بيني ناپذيرند. عالم هنر ،‌عالمي مهيج و شورانگيز است؛ كه همتايي ندارد،  و قوانين عجيب و شگفتي‌هاي خاص خود را دارد. دربار‌ه‌ي  هنر سخن گفتن، كار چندان دشواري نيست؛ زيرا واژگاني كه منتقدان به كار مي برند، آن قدر در متن‌ها و مقام‌هاي مختلف به كار رفته‌اند كه چيزي از دقت‌شان باقي نمانده است. آن چه از اين سير و سلوك حاصل مي گردد، از طاقت كلام در مي گذرد.


«هنر در خدمت جاودانگي»

مصر-بين النهرين-كرت؛

در هر نقطه اي از جهان شكلي از هنر وجود دارد؛ ولي تاريخ هنر به مثابه تلاشي مداوم و پايدار ،‌نه در غارهاي جنوب فرانسه آغاز مي شود و نه در جهان سرخپوستان آمريكاي  شمالي؛ هيچ نسبت مستقيمي وجود ندارد كه آن شگفتي‌هاي آغازين را به روزگار ما پيوند دهد؛ ولي يك نسبت مستقيم وجود دارد؛ كه از استاد به شاگرد و از شاگرد به دوستدار هنر يا نسخه بردار رسيده است؛ كه هنر روزگار ما را از ساختمان گرفته تا تابلوهاي نقاشي و پوستر چاپي و غيره ؛ با هنر دره نيل متعلق به پنج هزار سال قبل مي دهد؛ زيرا خواهيم ديد كه استادان يوناني از استادان مصري درس آموخته و ما همه ، شاگردان استادان يوناني هستيم ؛  بنابراين هنر مصر براي ما اهميت فوق العاده اي دارد. همه مي دانند كه مصر سرزمين اهرام است، يعني آن كوه‌هاي سنگي كه هم‌چون راه نشان‌ها ي فرساييده اي در افق دور دست تاريخ بر جاي ايستاده اند. آن‌ها  با وجود فاصله هنگفتي كه با ما دارند و با وجود آن كه آميخته به رمز و رازند، داستان‌هاي زيادي از هستي خود را باز مي گويند؛  آن‌ها  از سرزميني حكايت مي كنند؛ كه چنان نظم و انضباطي بر سراسر آن حكم‌فرما بود؛ كه توانست چنين سنگ هاي سربرآسمان كشيده اي را در عمر يك پادشاه برپاكند؛  نيز از پادشاهاني ياد مي كنند كه چنان متمكن و توان‌گر بودند؛ كه مي‌توانستند هزاران هزار كارگر يا برده را وادارند كه درگذر سال‌ها با مشقت كار كنند؛ و توان بفرسايند؛  و سنگ‌ها را از معدن برگيرند به جايگاه عمليات بكشند؛ و با ابتدايي ترين ابزار جابه جا كنند تا آرامگاهي ساخته شود كه پيكر پادشاه را در خود جاي جاي دهد؛ هيچ پادشاهي، و هيچ مردي براي پديد آوردن يك بناي يادبود صرف، درهيچ  روزگاري چنين هزينه‌ي  عظيم و مجاهدت جان‌فرسايي را بر عهده نگرفته؛ و نخواهند گرفت؛ مي دانيم كه اهرام در نظر پادشاهان و رعاياي در زير سايه‌ي نفوذ و قدرت‌اش زندگي مي كردند؛ و به دقت عزيمت از  جهان خاكي دوباره به بارگاه خدايان كه مسقط الرأس او بود عروج مي كرد. اهرام كه سربه آسمان مي ساييدند، عروج پادشاهانه‌ي او را تسهيل مي كردند، و پيكر مقدس وي را از زوال و پوسيدگي مصون مي داشتند؛ مصريان بر اين باور بودند؛ كه اگر روح بعد از مرگ به حيات خود ادامه مي دهد،  پس جسم بايد از  فساد محفوظ گردد،  به همين دليل با استفاده از روش هاي دقيق موميايي كردن و پيچيدن پيكر آدمي در ميان طومارهاي پارچه‌اي، از فساد و پوسيدگي آن جلوگيري مي كردند؛  پيكر موميايي شده‌ي پادشاه دقيقاً در مركز يكي از اهرام و در داخل تابوتي سنگي دفن مي شد و در واقع اهرام براي همين منظور ساخته مي شدند؛ همه جا دور تا دور آرامگاه پادشاه اوراد و تعاويذ بر ديوارها مكتوب شده بود؛  تا او را در سفراش به جهان ديگر ياري كنند؛

ولي فقط اين كهن ترين بازمانده هاي معماري آدمي نيستند؛  كه از نقش عقايد و باورهاي ديرين در تاريخ هنر حكايت دارند؛ مصريان بر اين اعتقاد بودند؛ كه محفوظ داشتن جسم پادشاه به تنهايي كافي نيست؛ اگر پيكره يي شبيه پادشاه در كنار جسم او نگه‌داري مي شد، اطمينان  را  دو چندان مي كرد؛  كه او به هستي جاويدان خود ادامه خواهد داد؛ بنابراين پيكر تراشان را وامي داشتند؛ كه مجسمه سر پادشاه را از  سنگي سخت و زوال ناپذير به تراشند و آن را در مقبره، پنهان از انظار، در كنار جسد پادشاه قرار دهند؛ باشد كه افسوس  پيكره ي سنگي كارگر افتد؛  و روح پادشاه در وجود آن و از طريق آن،  به حيات خود ادامه دهد؛ اين آيين ها در ابتدا خاص پادشاهان بود؛  ولي اندكي بعد اشراف خاندان سلطنت نيز مقبره هاي كوچك‌تر خود را در رديف‌هاي منظم و مرتبي در اطراف آرام‌گاه پادشاه تدارك ديدند؛ و به تدريج همه‌ي  افراد والامقام احساس تكليف كردند؛ كه براي زندگي پس از مرگ خود اقدام كنند؛ براي اين منظور مقبره هاي پر هزينه اي را سفارش مي دادند كه در آن متمكن گردند و غذا و شراب اهدا شده را دريافت كنند؛ برخي از اين مجسمه هاي اوليه‌ي بازمانده ي از عصر اهرام،  يعني سلسله‌ي چهارم از «پادشاهي قديم» از جمله زيباترين آثار هنر مصري اند؛  و تركيب و تناسب و نظم هندسي و ملاحظه‌ي دقيق طبيعت، نمونه بارز هنر مصري است؛ مي توانيم آن را به بهترين نحو در برجسته كاري‌ها و نقاشي هايي مطالعه كنيم كه زينت بخش ديوارهاي مقابرند؛ در واقع ، اين آثار را آفرينش‌گران بدان منظور كه كسي از آن‌ها  لذت ببرند،  پديد نياورده اند؛ آن‌ها  نيز به قصد «زنده نگهداشتن»‌ساخته شده‌اند. روزگاري در گذشته اي دور و هولناك ، عرف اين بود؛ كه وقتي يكي از توان‌گران از دنيا مي رفت، خدمتكاران و بردگانش راوا مي‌داشتند؛ كه او را گور همراهي كنند؛ تا وقتي ارباب سر از دنياي ديگر در مي آورد همراهان مناسبي در التزام ركابش باشند؛  بعدها كه اين اعمال هولناك را بيش از حد جنايت آميز يا بيش از حد پر هزينه تشخيص دادند. هنر به دادشان رسيد . آن گاه پيكره ها را جانشين انسآن‌ها ي واقعي كردند تصاوير و تنديس‌هايي كه در مقابر مصريان پيدا شده، با انديشه‌ي ياوري كردن روح در عالم ديگر مرتبط بوده است. اعتقادي كه در كثيري از فرهنگ هاي كهن وجود داشته است. اين برجسته كاريها و نقاشي هاي ديواري تصوير فوق العاده زنده اي را از چگونگي زندگي مصريان در هزاران سال قبل به ما نشان مي دهند. با اين حال چه بسا در نگاه نخست بي سامان وگيج كننده به نظر آيند . دليلش آن است كه روش نقاشان مصري در بازنمايي زندگي حقيقي با روشي كه ما به كار مي بريم يكسره متفاوت بوده است. شايد اين اختلاف روش به هدف متفاوتي مربوط باشد كه آن ها در نقاشي هاي خود دنبال مي كرده‌اند. براي آن‌ها  زيبايي آن قدرمهم نبوده كه واضح و كامل بودن اهميت داشته است وظيفه هنرمندان اين بوده است كه همه چيز را حتي الامكان واضح و ثابت حفظ كنند. بنابراين آن‌ها  با هرگونه طرح برداري از طبيعت به گونه اي كه از زاويه اي گذرا و تصادفي ديده شد ه باشد بيگانه بودند . در نقاشي از حافظه كمك گرفتند. و در اين كار تمام قواعد دقيقي را رعايت مي كردندكه تضمين كند كه همه آن‌چه  بايد در تصوير بيايد با وضوح كامل انعكاس خواهد يافت. سبك كار آن‌ها  در واقع بيشتر به نقشه كشي شباهت داشت تا نقاشي.


«بيداري بزرگ»

يونان قرون هفتم تا پنجم پيش از ميلاد:

يونانيان مدلهاي مصري را مطالعه وتقليد مي كردند و از آن‌ها  مي آموختند كه چگونه پيكر يك مرد جوان ايستاده را بسازند انقلاب بزرگ هنر يونان ، كشف شكلهاي طبيعي و كوتاه نمايي اجزاي تصوير ،‌در زماني اتفاق افتاد كه به طور كلي حيرت انگيزترين دوره تاريخ بشر است. زماني است كه مردم در شهرهاي مختلف يونان ، سنتهاي قديمي و افسانه هاي كهن دربار‌ه‌ي  خدايان را مورد شك قرار مي‌دهند و بدون هر گونه پيش داوري ، دربار‌ه‌ي  ماهيت اشيا به تحقيق مي پردازند

زماني است كه علم وفلسفه ، به مفهوم مصطلح امروز ، براي نخستين بار آغاز حيات مي كنند،‌ و متأثر از آئين ها و مراسمي كه به افتخار ديونوسوس برگزار مي شود مايه مي گيرد و رو به تكامل مي گذارد. ليكن نبايد تصور كنيم كه هنرمندان در اين روزگاران ازجمله‌ي طبقات فرهيخته و روشن انديش محسوب مي شوند. يونانيان متمول كه تسلط امور شهر را به عهده داشتند و وقت خود را در مباحثات بي انتهاي كوي و برزن صرف مي كردند و شايد حتي شاعران و فيلسوفان اغلب مجسمه سازان و نقاشان را همچون افرادي مادون مي نگريستند. هنرمندان كارهاي هنري انجام مي دادند واز هنر خود امرار معاش مي كردند . در كارگاه‌هاي خود مي‌نشستند؛ باعرق و چرك و سياهي دست و رويشان را فرا مي گرفت ، و مانند كارگران ساده رنج و زحمت مي كشيدند و بنابراين اعضاي جامعه آداب دان  و فرهيخته به شمار نمي آمدند . با اين همه سهم آنان در حيات شهر بي نهايت بزرگتر از سهم يك استادكار مصري يا آشوري بود . زيرا اغلب شهرهاي يوناني و به ويژه آتن ، با نظام هاي دموكراتيك اداره مي شدند . و اين ابزار  به دستان دون پايه كه مورد تحقير متكبران مرفه بودند . در دموكراسي ها اجازه داشتند كه تا حدودي در برخي امور حكومتي مشاركت داشته باشند. (‌در زمان اوج دموكراسي آتن بود كه هنر يوناني به حد اعلاي پروردگي خود رسيد. بعد از آن كه آتنيان يورش ايرانيان را با شكست روبه رو ساختند،‌مردم آتن در سايه‌ي رهبري پريكلس ، ساختن دوبار‌ه‌ي  چيزهايي را آغاز  كردند كه  ايرانيان ويران كرده بودند. در سال 480 پيش از ميلاد ما ايرانيان معابد ساخته شده كه  بر تپه ي مقدس آتن يعني آكروپوليس را به آتش كشيده و غارت كردند؛ اكنون پريكلس اهل تفنن نبود و از نويسندگان باستان نقل است؛ كه وي با هنرمندان زمان خود همچون هم ته از خويش رفتار مي كرد.

مردي كه وي طرح معابد را به او سپرد معماري به نام ايكتنيوس بود؛ و مجسمه سازي به نام فيدياس مأموريت يافت كه پيكرة خدايان را بسازد و بر تزيين معابد نظارت كند. شهرت فيدياس  مبتني بر آثاري است كه از ميان رفته اند ولي مهم است كه بكوشيم از چگونگي آن‌ها  تجسمي داشته باشيم زيرا خيلي ساده ممكن است غايب و مقصود هنر يونان در اين زمان از نظرمان دور بماند در كتاب مقدس مي خوانيم كه پيامبران پرستش بتها را تكفير مي كردند ولي ما معمولاً هيچ گونه معنا و دلالت ملموسي را از اين كلمات استنباط نمي كنيم . براي مثال به قطعه زير از (عهد عتيق ) كتاب ارمياي نبي (باب دهم ،‌آيه ي 3 تا 5 ) توجه كنيد؛

رس و رسوم قوها باطل است زيرا ايشان درختي از جنگل با تبر مي برند كه كار دست‌هاي نجار است . آن را به نقره و طلا زينت داده و با ميخ و چكش محكم مي كنند تا تكان نخورد و آن‌ها  همچون مترسكي در بوستان خيارند كه سخن نمي توانند گفت و آن‌ها  را مي بايد حمل كرد ، چون كه راه نمي توانند رفت از آن‌ها  مترسيد زيرا كه ضرر نتوانند رسانيد و توان نفع رسانيدن هم ندارند(آن چه ارمياي نبي در ذهن داشته بقاي بين النهرين بوده كه از چوب و فلزات گرانبها ساخته مي شده اند. ولي كلام  او تقريباً بي كم و كاست در مورد آثار فيدياس مصداق دارد آثاري كه چند قرني بعد از دوره‌ي  زندگي ارمياي نبي ساخته شده اند. همچنان كه از كنار رديف تنديسهاي مرمر سفيد متعلق بر يونان باستان درموزه هاي بزرگ ميگذريم . اغلب توجه نمي كنيم كه برخي از ان تنديسها همان بقايي اند كه مصداق تقبيح و تكفير كتاب مقدس يژبود هاند يعني آن هايي كه مردم در برابرشان نيايش مي كرده اند قربانيان خود را با ورد و جادوهاي عجيب به محضرشان تقديم مي داشته اند و هزاران بلكه دهها هزاران عبادتگر با دلي آكنده از اميد و هراس رو به آستانشان مي نهادند و چنان كه ارمياي نبي مي گويد، در گمان آن بودند كه چه بسا اين تندسيها و پيكرة منقوش در عين حال خود خدايان باشند. در واقع دليل اصلي اينكه تقريباً همه‌ي مجسمه هاي مشهور دنياي باستان از بين رفته اند اين است كه بعد از غلبة مسيحيت بر مؤمنان تكاليف ديني بوده است. كه همه مجسمه هاي خدايان كفار را نابود كنند . بيشتر تنديسهايي كه اكنون در موزه هاي ما وجود دارند. نسخه هاي دست دوم يا كتيبه هايي اند كه در دوره‌ي روميان براي سياحان و مجموعه داران به عنوان اشيا يادگاري ما با تزيين باغها و حمامهاي عمومي ساخته شده اند . البته بايد عميقاً قدر اين كتيبه ها را بدانيم؛ زيرا دست كم از طريق آن‌ها  تصور حقيقي دربار‌ه‌ي ‌  شاهكارهاي مشهور هنر يونان پيدا مي كنيم ،  ولي اگر از قوة تجسم و تخيل خود كمك بگيريم ما اين كتبيه ها نه تنها مفيد هيچ گونه دانايي نخواهند بود ، بلكه مي‌توانند گمراه كننده هم باشند .آن‌ها  تا حد زيادي علت اين عقيده رايج و شايع اند كه هنر يوناني هنري بي روح سرد و ملال آور است و تنديسهاي يوناني داراي ظاهري يكنواخت و نمايي بي حالت اند كه كهنگي و بازماندگي از زمان را القاء مي كنند.

براي مثال تنها كتيبه روميايي باقيمانده ازبت بزرگ پالاس آتنا كه فيدياس براي پرستشگاه او در پارتنون ساخته است ، چندان نظرگير به چشم نمي آيد .

پالاس آتنا به گونه اي كه فيدياس آن را ديده و مجسم كرده چيزي بالاتر از يك بت شيطاني هول انگيز بوده است همه‌ي منابع گواهي برآن دارند؛ كه تنديس ساختة فيدياس والايي و عظمتي داشته است كه مردم تصوري كاملاً متفاوت از منش و معناي خدايان آن‌ها  مي داده است  به آتناي آفريده فيدياس به انساني عظيم الشأن و بزرگ مي مانده است؛ قدرت اوبيش از آن كه در نيروهاي جادويي اش باشد در زيبايي او بوده است اين درك براي آدميان آن زمان وجود داشته كه هنر فيدياس تصويري نوين از ايزد به مردم يونان مي داده است علاوه بر دو اثر بزرگ فيدياس يعني آتناوتنوس اثر معروف ديگر او به نام زئوس در المپ،  به نحو ترميم ناپذيري از بين رفته اند ولي معابدي كه جايگاه آن‌ها  بوده اند حفظ شده اند و در آن‌ها  برخي از تزييناتي كه در زمان فيدياس ساخته شده محفوظ مانده اند. معبدالمپ قديمي تر است؛ ساخت آن شايد حدود 470 سال قبل از ميلاد آ‎غاز شده و پيش از سال 457 قبل از ميلاد به پايان رسيده است؛ در چهار گوشهاي آن اعمال قهرماني هركول بازنمايي شده است.

«نگاهي به شرق »

جهان اسلام و چين؛

قرن دوم تا قرن سيزدهم ؛

پيش از آن كه به دنياي غرب بازگرديم و سرگذشت هنر را در اروپا پي گيريم ، مابايسته است؛ كه بر آن چه در ديگر قسمتهاي جهان در طول اين قرون پرفراز و نشيب رخ داده است، دست كم نگاهي بيفكنيم شايستة توجه است كه ببينيم دو دين بزرگ ديگر  در برابر مسئله تصويرها و تنديسها كه آن چنان ذهن جهان غرب را مشغول داشته بود ، چه واكنشي داشته اند اسلام دين جهان گستر قرن هاي هفتم و هشتم ميلادي كه ايران- بين النهرين مصر- شمال آفريقا و اسپانيا را تسخير كرد دربار‌ه‌ي ‌ي  اين مسئله حتي از مسيحيت سخت گيري بيشتري داشت و به طوركلي هر گونه تصوير پردازي را ممنوع مي دانست ولي شايد به اين سادگي توقف هر نوع فعاليت هنري امكان پذير نبود آن هنرمندان شرقي كه اجازة بازنمايي و تصوير پردازي انسان را نداشتند . قوه ي تخيل خود را به نقوش ونگاره ها معطوف كردند؛ از جملة آ‏فرينشهاي آن ها ، ظريف ترين زينت كاري توربافت معروف به «عربانه» است. گردش در حياط تالارهاي الحمرا و لذت بردن از تنوع بي انتهاي نقش و نگارهاي تزييني ، به راستي تجربه اي فراموش نشدني است حتي خارج از قلمروهاي اسلامي ، جهان به واسطة قاليهاي شرقي با اين ابداعات و آفرينشها آشنا گرديد و اين نگاره هاي دل انگيز و نقوش پرماية رنگين را در  نهايت بايد مديون اسلام باشيم كه فضايي را بوجود آورد كه درآن هنرمندان از مسايل دنيوي و امور واقع روي برگيرند؛ روي برگيردند و در سپهر رويايي و تخيلي خط و رنگ ناب سير كنند . مذاهبي كه بعدها در كشورهاي اسلامي حاكم شدند، در تعبيرشان از ممنوعيت و حرمت تمثال‌ها تساهل بيشتري نشان دادند. آن‌ها  نقاشي اشخاص و وقايع را تا آن جا كه ربطي به دين نداشت مجاز دانستند . مينياتورهاي داستآن‌ها ي عاشقانه و تاريخي و قصصي كه در ايران از قرن چهاردهم ميلادي به اين سوء و بعد از آن در هند در دورة حكومت مسلمانان در زمان حاكميت مغولها ترسيم شده است بيانگر آن است كه هنرمندان اين سرزمين ها در چه شيوه هاي ناب و منحصر به فردي در طراحي الگوهاي زينتي و كارهاي تزييني به مهارت رسيده اند. تأثير ديدن  هنر در چين حتي از جهان اسلام قوي تر بود؛ از سرآغاز هنرچيني اطلاع چنداني در دست نداريم؛ جز آن كه مي دانيم كه چيني ها در هنر مفرغ ريزي (يابرنز سازي)‌ در زمآن‌ها ي بسيار قديم به مهارت رسيده بودند و ديگر اين كه سابقة ظروف مفروغي كه در معابد باستاني استفاده مي شده اند به هزاره‌ي نخست قبل از ميلاد به قول برخي حتي قبل تر از آن باز مي گردد؛ ليكن سوابقي كه از نقاشي و پيكرسازي چيني در دست داريم ، آن چنان كهن نيست در قرون  بلاواسطه‌ي  قبل و بعد از ميلاد،چيني ها مراسم تدفيني را اقتباس كردند كه تا حدودي يادآور مراسم تدفين مصري ها بود. و در آرامگاه هاي آنان ما مانند آرامگاههاي مصريان بازنماييهاي بسيار زنده اي از صحنه ها وجود دارد كه زندگي و عادات آن روزگاران كهن را منعكس مي كنند . در آن زمان بسياري از ويژگيهاي كه ما نوعاً مختص هنرچيني مي دانيم،  تكامل يافته بود؛ هنرمندان چيني به اندازة‌ مصريان خطوط صاف و مكّسر را خوش نمي داشتند بلكه منحني هاي پيچ‌دار را ترجيح مي دادند؛

برخي از آموزگاران بزرگ چين گويي نظرگاهي مشايه پاپ گرگوري كبير دربار‌ه‌ي  ارزش هنر داشته اند آنان هنر را وسيله اي مي پنداشتند كه مي توانست نمونه هاي بزرگ فضيلت و تقوا در اعصار زرين گذشته را در خاطر مردم زنده كند . يكي از كهن ترين كتابهاي طوماري مصّور چيني كه حفظ شده است؛ مجموعه اي نمونه هاي زنان قسمتي است كه مطابق با نگرش كنفوسيوس نوشته شده است  - هنرمندان پارسا ، نقاشي آب و كوه را نه بر انگيزه آموزش كيا به خصوص و نه صرفاً به عنوان تزئينات بلكه به طومارهاي ابريشمين در محفظه هاي نگهداري مي شد و صرفاً در لحظات آرام بازگشوده مي شد. تا مؤمنان بر آن ها بنگرند و تأمل كنند گويي همانند آن بود كه كسي دفتر شعري را بازگشايد و قطعه شعر زيبايي را بخواند . در پس بزرگترين منظره نگاري‌هاي چيني در قرن دوازدهم و سيزدهم ميلادي، چنين قصد وغايتي وجود داشت؛  جذب و درك آن حالت براي ما ساده نيست زيرا ما غربيان بي‌قرار و كم حوصله ايم و شناخت چنداني از فن مراقبه نداريم ما بدون شك آگاهي ها از فن مراقبه به همان ناچيزي آگاهي چينيان قديم از فن ورزشهاي جسماني است.

« تكنيك سينما»

تاريخچة تولد سينما :

سينما يك وسيلة ارتباط جمعي سرگرم كننده اي است كه همانند مطبوعات مصور ، گرامافون، راديو و تلويزيون ، ساخت امروزي آن بر تكنولوژي گسترده اي كه در قرن بيستم متولد شده است استوار مي باشد گر چه پيدايش و رشد مراحل سينماي امروز پيشينه در تلاش مخترعين، مهندسين ، دانشمندان ،‌صنعتگران و هنرمندان سال هاي سده ي پيش دارد ،‌اما آن چه ما امروز به عنوان سينما مي شناسيم ، همزمان با‌ آغاز قرن بيستم حضور فعال خود را اعلام مي دارد و تكامل آن موازي با پيشرفت هاي فني هشتاد و چند سال گذشته پيش مي رود . برخلاف ساير رسانه هاي توليد و توزيع پيام ، سينما حامل شيوه نويني از تجربيات دراماتيك است رابطة متقابل ميان نيازهاي خلاقة هنرمند و استفاده از آن منابع تكنولوژيك است كه در دسترس وي قرار دارد. تكوين تكنولوژي سينما مفهومي فراتر از صرفاً توسعه ي مراحل عملي داشته است . اين تكوين هميشه گونه اي مشاركت همراه با تعارض ، براي هنرمند خلاق به همراه آورده است. اين خاصيت را هنگامي كه نوآوري علمي سال هاي دهه 1890 به رسانه هاي مردمي امروزي بدل مي شود بهتر و سريع تر ملاحظه مي نماييم .

«آغاز ماجرا»

آن چه اصطلاحاً «تاريخ اوليه سينما »خوانده مي شود ماجرايي جالب است. از نظر متني ، نقطه آغاز را مي توان در سال هاي نخستين قرن نوزدهم پيدا كرد. مجموعه اي عكس با توالي سـريع به بيننده نشان داده مي شد و خصوصيت چشم آدمي كه آن را «تداوم ديد» مي خوانيم باعث مي گرديد كه اين عكس ها نيز به مثابة تصويري مجزا و مستقل ، بلكه مجموعه اي متحرك و با حالات متغير ديده شوند . اگر اين تصاوير به صورت پيوسته ، مراحل تحول و تغيير يك حركت خاص را بيان دارند. در نهايت مجموعة اين تصاوير يك حركت مداوم را ارايه خواهند داد. در دوره اي كه از حوالي سال هاي 1835 آغاز مي گردد. ابزار علمي متعددي براين اساس ساخته شدند و با بهره گيري از اين ابزار علمي، گام هايي در جهت نمايش حركت برداشته شد. مجموعه اي از ده يا دوازده نقاشي كه نمايانگر توالي مراحل ساده يك حركت ، هم چون بالا و پايين جهيدن يك دلقك يا جست و خيز كودكي بود، به سرعت و يكي پس از ديگري با كمك چند روزنة كوچـك يا مجـموعه اي آينه ، شـكل حركت را نمايش مي دادند.

«سينماي اوليه» :

با نگاهي به گذشته ،‌امروزه تعريف اصول عملي و مشخصات دستگاه سينما توگراف يا وسيلة ثبت تصوير ، به طور ساده و خلاصه اين گونه بيان مي شود كه:‌يك دوربين از حركت موضوع در صحنه،مجموعه عكس هاي ثابتي را بر روي نوار شفاف فيلم حساس عكاسي ثب مي كند و يك پروژكتور يا دستگاه نمايش ، تصوير بزرگ شدة همين مجموعه عكس ها را در سالني تاريك بر روي پرده منتقل مي سازد تا تصويري از حركت موضوع در صحنه ظاهر شود. اما سرعت عبور فيلم حساس در داخل دوربين و از مقابل دريچة نور و شتاب فيلم ظاهر شده در داخل دستگاه نمايش ، خود مسئله مهمي است.

از همان ابتداي كار مشخص گرديد كه براي ارايه تصويري از يك حركت مداوم و طبيعي ، عبور حداقل 12 تصوير در هر ثانيه از مقابل دريچة نور دستگاه نمايش ، منطقي و ضروري است. سال هاي نخستين دهة 1900 شاهد تكوين سينما به مثابه صنعتي بود كه بر مبناي اول فني توافق شده بين المللي، زمينه هاي نوعي تلاش براي ايجاد يك وسيلة سرگرمي را در جهان فراهم ساخته بود. در توليد نخستين تصاوير متحرك (سينماي اوليه)، دوربين در يك موقعيت ثابت ‌،نگاهي گذرا ، سريع و اجمالي به صحنه داشت . به تدريج همان صحنه از چندين نظرگاه مختلف و از زواياي متفاوتي فيلم برداري شد. و سكانس ها يا واحدهاي زماني طولاني تري بر روي فيلم ثبت گرديد. بر اساس اين تجربة مفيد ،‌تكنيك بيان سينمائي يا دراماتيك ، با استفاده از بازيگران تولد يافت . واقعه اي در يك واحد زماني مشخص و در مكاني معين رخ مي داد، هنرپيشگان وقايع داستان را بازسازي مي كردند و دوربين از زواياي مختلف به ثبت صحنه ها مشغول بود.

«تحكيم صنعت سينما در دهة 1920»:

در فاصله سال هاي اوايل قرن بيستم و دهة 1920 است كه تقريباً در سراسر جهان غرب ، سـالن هاي سيـنما به عـنوان محلي بـراي گذراندن وقـت و سرگـرمي تثبيت مي گردد و سينما به عنوان يك رسانه ارتباط جمعي شناخته مي شود كه هيچ وجه اشتراكي باديگر رسانه هاي پيـش ازخـود ندارد. فيـلم هاي كوتاه اوليه ، اغلب در سالن هاي  كنسرت معمولي به نمايش درمي آمدند . اين فيلم ها خود يك بخش نمايشي مستقلي بودند كه جزئي از برنامه سرگرم كننده سالن كنسرت را تشكيل مي‌دادند. اما اندكي بعد و در همين سالها ، در مراكز شهرهاي بزرگ، سالن هاي كوچكي كه اختصاص به نمايش فيلم داشت، تأسيس گرديد. در واقع بعضي از اين سالن ها در اثرتغيير و تبديلاتي كه در سالن هاي قبلي كنسرت و تئاتر صورت گرفته بود به وجود آمده بودند.

 جذبة فزاينده‌ي سرگرمي سينما از آن چنان بازار فروش فوق العاده اي برخوردار بود. كه سالن هاي عادي تئاتر فاقد آن بودند.

«تولّد سينماي ناطق»:

تا سال هاي 29-1928 از نظر فني تكامل و توسعه اي در سينما صورت نگرفت در اين سال ها بود كه سينماي حرفه اي دچار دگرگوني شگرفي گشت. در ميان نخستين كوشش هايي كه در مورد همزماني پخش صدا و تصوير صورت گرفت مي توان از سيستم هايي ياد كرد. كه صفحات بزرگ گرامافون را به شكل مكانيكي ، همزمان با حركت دستگاه نمايش تصوير يا پروژكتور سينما روي صفحه مخصوص دستگاه گرامافون به حركت در مي آورد. البته بايد توجه داشت كه ضبط جداگانه تصوير و صدا و پخش همزمان آن از نظر عملي كار بسيار مشكلي بود. با گذشت مدت زمان كوتاهي. شيوه ضبط صدا بر روي همان نوار فيلمي كه قبلاً تصوير آن چاپ شده بود، ابداع گرديد و روش قبلي ضبط و ثبت جداگانه صدا و تصوير منسوخ شد.

«سينماي رنگي»:

در دوران پيشرفت هاي فني كه متعاقب ورود صدا به سينما حاصل شد، تكامل سيستم هاي فيلم برداري رنگي براي سينماي حرفه اي يكي ازمهم ترين دست آوردها

محسوب مي شد. البته بايد توجه داشت كه در قياس با پذيرش سريع صدا از جانب سينماگران ، مقبوليت جهاني رنگ مدت ها طول كشيد. در خلال سال هاي 33-1932 سيستمي از سينماتوگرافي رنگي كه قادر بود محدودة قابل قبولي از طيف رنگ را بازسازي نمايد. به شكل تجارتي و معمول آن معرفي گرديد اين سيستم توسط مؤسسة«تكني كالر»(Technicolor) عرضه شد.تكني كالر از حوالي 1919 در زمينه هاي مختلف تكنيك سينماي رگي به تحقيق و تجربه پرداخته بود. دستيابي به نتايج اين مطالعات آن چنان موفقيت عمده اي محسوب مي شد كه براي ساليان دراز ، نام تجارتي تكني كالر در سرتا سر جهان مترادف با فيلم سينمائي رنگي بود.

«رقابت تلويزيون» :‌

در سال هاي پس از پايان جنگ دوم جهاني هنگامي كه صنعت سينما در اوج شكوفايي خود بود ، تكاملي سريع در پيدايش و تكنيك مؤثرترين و گسترده ترين رسانه ارتباط گروهي موجود در جهان يعني تلويزيون صورت گرفت. پيدايش تلويزيون بر همه زمينه هاي سرگرمي عمومي در سراسر جهان تأثير نهاد و موجب تغييراتي وسيع در ابعاد گوناگون صنعت فيلم سازي ، از مراحل اولية توليد در استديو تا عرصه نمايش نهائي فيلم در سالن هاي سينما گرديد.

تا سال 1950 اثرات مختلف اين رسانة نو پا به وسيلة كارگزاران اصلي صنعت سينما در ايالات متحده احساس شد و همين توالي اندكي بعد از انگلستان و متعاقباً در ساير كشورهاي اروپايي غربي تكرار گرديد.حضور تماشاگران در سينماها به شدت كاهش يافت و تعداد زيادي از سينماها به دلايل اقتصادي و مالي مجبور به تعطيل شدند. كاهش مراكز نمايش و عرضة فيلم ، منجر به كاهش نسخ فيلم براي توزيع گرديد و عملاً با پايين آمدن اجباري هزينة توليد فيلم هاي كم زرق و برق و فاقد هر گونه بازاري براي فروش ساخته شدند.


«بازتاب سينما در مقابل تلويزيون»:

شيوه هاي نمايش فيلم روي پرده هاي عريض (Widescreen) عمده ترين دگرگوني فني كه مستقيماً به دليل رقابت با تلويزيون در عرصة وسايل و ابزار سينما انجام گرفت، تغييراتي بود كه در شكل ارائه نهائي فيلم در سالن نمايش اثر مي گذاشت؛ كه البته خوداين تغييرات زاده تحقيقات وتجربيات ودست آوردهاي علمي ساليان پيش تر بودند پس از پايان جنگ ، سيستمي ساده تر همراه با صداي استريو فونيك ، قدم به عرصة سينما مي گذارد؛ اين سيستم كه از روش نمايش فيلم توسط سه پروژكتور ، بر روي پرده اي منحني و بزرگ استفاده مي كند، به نام «سينه راما» ( Cinerama ) خوانده مي شود.وكاربردي عمومي و سرگرم كننده مي يابد.«سيندراما»‌ابتدا فيلم هاي سياه و سفيد را براي ثبت و نمايش تصوير برمي گزيند ، اما اندكي بعد كه فيلم هاي رنگي جديد تك نواري به دنياي سينما معرفي مي شوند؛ اندازه و كيفيت تصوير به نمايش درآمده به همراه صداي استريو فونيك و چند جانبه شكلي بسيار سرگرم كننده و جاذبة فراوان پيدا مي كند. روش نمايشي «سينه راما» بسيار پرزحمت و پرخرج ولي بسيار جذاب و گيرا بود. فيلم هاي سينه راما در سالن هاي بازسازي شده خاص اين گونه نمايش و با دستگاه هاي مجهز و جديد در بسياري از كشورها قابل عرضه بود، ولي از آن جائي كه هزينة برگزاري اين نوع برنامه ها تقريباً زياد و مراحل توليد و پخش آن فوق العاده پردرد سر بود،‌لذا شيوة مشابهي از نمايش سينه‌راما كه با يك پروژكتور ساده و در يك سالن معمولي امكان عمل داشت به صاحبان سينما عرضه گرديد و استفاده از اين روش با استقبال بي نظير دست اندركارا ن سينما روبرو گشت .نمايش فيلم با شيوة جديد ، براساس تكامل اختراع كرتين (Chratien) استوار بود . كرتين فرانسوي در سال 1928 ، سيستمي براي فيلم برداري و نمايش تصاوير «آنامورفيك» (Anamorphic) ابداع كرده بود كه در سال 1953 ، اين سبك با نام تجارتي «سينما اسكوپ» (‌Cinemas  cope) به بازار عرضه شد. سيستم هاي اپتيك يا نوري «آنامورفيك» آن گروه از لنزهائي هستند كه در آن ها تصوير تعمداً به صورت جابه جايي و شكسته ، با استفاده از عدسي هايي كه ضرايب درشت نمايي افقي و عمودي آن ها متفاوت است، شكل مي گيرد.

«شرايط كنوني»:

با مختصري توضيح دربار‌ه‌ي  شرايط امروزي،  فيلم سازي حرفه اي سينما را به پايان مي بريم . قطع 35 ميلي متري فيلم با سابقة تثبيت شدة طولاني خود، هم چنان جايگاهي مسلط در عرصه سينماي تجاري و تفريحي دارد. و در زمينه نمايش آثار عظيم و پرجلال و شكوه سينمائي ، قطع فيلم 70 ميلي متري كماكان برتري خود را حفظ كرده است . فيلم 16 ميلي متري به صورت رسانه اي كاملاً حرفه اي ، نه تنها كاربردي عمدتاً در زمينه هاي غيرداستاني و براي موارد آموزشي ، بازرگاني و دارد. بلكه از حيطة تماشاگران و مخاطبين محدود ، به عرصة فيلم هاي سرگرم كننده و داستاني نيز گام مي نهد و گسترش مي يابد . اين گونه گسترش محدودة كار، از طريق حمل دستگاه نمايش كوچك و سبك فيلم هاي 16 ميلي متري به داخل هواپيما ،‌كشتي و سالن هائي با ظرفيت محدود تماشاگران ،‌انجام مي گيرد. بازار غير حرفه اي يا آماتور ، تقريباً به طور كامل در اختيار فيلم 8 ميلي متري و جانشين بلافصل آن سوپر 8 ميلي متري است. فيلم سوپر 8 همراه با باند صداي اپيتيك كه در زمينه هاي آموزشي ، اداري ، بازرگاني و مي تواند قابل بهره برداري باشد، اخيراً به رقابت با رسانه اي ديگري هم چون نوار ويديو برخاسته است. شيوه ها و تكنيك هاي توليد تلويزيوني تأثير زيادي بر توليد فيلم هاي تهيه شده در استديوهاي مختلف فيلم سازي داشته اند. البته بايد گفت: سيستم هايي كه براي فيلم برداري با چند دوربين و با يك واحد بازبيني و كنترل مركزي ،‌به منظور كار سينمائي تكامل يافتند ، مقبوليت چنداني پيدا نكردند . همان طور كه بعضي پرداخت هاي بلند داستاني نيز كه كاملاً با دوربين تلويزيوني و نوار ويديو تهيه شده و براي نمايش در سالن هاي سينما بر روي فيلم منتقل شده بود، مورد پذيرش كلي قرار نگرفت اما آن‌چه  مسلّم است اين كه ، در زمينه هاي وابسته و مكملي هم چون «نماياب هاي الكترونيك يا تلويزيوني » (TV.view finders)و«تحليل گرهاي مداربسته رنگ» (Closed circuit color Analyse)براي استفاده لابراتوار ظهور فيلم ، و ضبط نوعي كدگذاري يا رمزگذاري زماني (Time –Code -Recording) در روي يك نوار جداگانه ، براي يافت و شاسايي اتوماتيك مواد ضبط شدة صدا و تصوير در مراحل تدوين ، تكنولوژي الكترونيك عمده ترين و عملي ترين شكل تأثير بخش خود را برتكنيك فيلم سازي ساليان اخير اعمال كرده است.

«اختراع سينما»:

«منظر هاي» لومير:

28/ دسامبر 1895 اما جمعي از مردم پاريس براي تماشاي نمايش در «دستگاه سينمايي »لومير در گراند كافة اين شهر حتع شده اند. تصويرهاي متحرك باز توليد شده اي به نام «منظر» روي پردة بزرگ نمايش داده مي شوند. نخستين اين «منظر»ها،‌ نمايش خروج از كارخانه هاي لومير بود. كه ابتدا به عنوان تجربة علمي در نظر گرفته شده بود. بعد از آن «منظر»هاي ديگري بودند كه به همين قصد ما يعني به عنوان ضبط و بازتوليد حركت درست شده بودند ، مانند ورود يك قطار به ايستگاه راه آهن (سيوتا) يا ناهار نوزاد مدت نمايش «منظر» ها به دليل كوتاه بودن حلقه هاي فيلم ما يك دقيقه بيشتر نبود و ديدگاه فيلم بردار هم ثابت بود. هدف فقط اين بود كه تكه هايي از زمان و مكان و حركت جهان باز توليد شود. به همين دليل هم بود كه پس از استقبال مردم از اين اختراع ، كارخانه هاي لومير ،‌كه متخصص ساخت وسايل عكاسي هم بودند . فيلمبرداري به همة نقاط جهان فرستادند تا «منظر»هايي بگيرند و نمايش بدهند همينكه برادران لومير كه نمي خواستند رقبا از آنان جلو بيفتند در مدد آن برآمدند كه از پيش آمدهاي خنده دار و حتي از مصايب مسيح با تابلوهاي متعدد استفاده كنند. با همة اين ها از نظر لويي لومير ، «دستگاه سينما توگراف» اساساً يك دستگاه علمي يا در اختراعي بود كه آينده نداشت.

سينما وقتي شروع كرد از دكه هاي ميدان هاي عمومي خارج شدن و هويت نوعي نمايش توانمند را پيدا كردن كه به تدريج توانست موضوع ها و الگوهاي وضعي و دراماتيك پاورقي و تئاتر قرن نوزدهمي را بگيرد و از آن خود كند و موضوع هايي كه «واقع بينانه» بودن يا نبودن آن‌ها  به سنت هاي هر كشوري بستگي داشت.

«تاريخچه سينما ازديد هانري لانگلوا»

«پيدايش»:

بقول هانري لانگلوا سينما از ابتدا درجهان ما وجود داشته ولي داراي شكل عيني نبوده است «اوريول» مدير مجله‌ي سينما اضافه مي كند كه سينما فطرتاً در فكر بشر هست. مهم ترين فيلم ها همان آثاريست كه در پرده‌ي خيال ما نمايش داده مي‌شود. شب ها هنگام خواب با چشم بسته عالي ترين تصاوير را درخواب هاي خود تماشا مي كنيم.

همين طور هم در ابتدا هيچ كس به فكر ايجاد سينما به معني فعلي آن (يعني دستگاهي براي ضبط و نمايش تصاوير و تشكيل هنر اجتماعي) نبود. اتفاقاً تجسسات مختلفي كه در رشته هاي گوناگون به عمل مي آمد، منجر به پيدايش سينما شد بدين جهت نمي توان گفت كه كسي سينما را اختراع كرده است و بايد اعتراف كرد كه مطالعات گروهي كه «كوركورانه مي جستند» باكتشاف منتهي شد» (لانگلوا).

درهمه علوم نيز همين طور است، حقيقتاً قوه ونيروي علم هم از همين جا مي‌آيد كه در عالم ناداني وتاريكي مطلق به نتايج فوق العاده اميد بخشي مي رسد و روز به روز جهان ظلمات و نشناخته را برايمان روشن مي سازد.

درقرن هفدهم و هجدهم چند دانشمند مشغول مطالعه براي پيدا كردن راهي جهت بقاي اشكال درشبكه چشم بودند.

«نيوتن» عالم نامي انگليسي به اين نتيجه رسيد كه شبكه چشم انسان مدتي شكل تصاوير را نگاه مي دارد.[1]

دردهه 1825 بازيچه اي به نام Thaumatrope ساخته شد كه عبارت بود از مقواي گردي كه يك طرف آن شكل قفسي كشيده شده بود و طرف ديگر تصوير پرنده اي رسم گرديد بود، و وقتي كه مقوا را تند مي چرخاندند دو شكل روي هم انطباق پيدا مي كرد و به نظر مي رسيد كه مرغ در قفس است.

درسال 1832 فيزيك دان بلژيكي «پلاتو» با ساختن دستگاهي به نام «فناكيس تي كوپ» موفق شد كه تجزيه و تركيب بعضي از حركات را بوسيله نقاشي‌هاي پي در پي براي چشم انسان نمايان سازد.

در 1853 «فن‌اخاتيوس» اتريشي نقاشي‌هاي مختلف را بتوسط «فانوس سحرآميز» خود نمايش داد.

فانوس سحرآميز را از دير زماني مي‌شناسند و بخصوص در ميان ملل مشرق زمين و منجمله ايرانيان رواج زيادي داشته و يكي از عمده‌ترين وسائل نمايش و تفريح را تشكيل مي‌داده است بطوري كه در نهصد سال پيش خيام اشاره مستقيمي بدان نموده است:

اين چرخ فلك كه ما در او حيراينم               فانوس خيال از او مثالي دانيم

خورشيد چراغدان و عالم فانوس                ما چون صوريم كاندرو حيرانيم

در اروپا فانوس خيال از قرن هفدهم شناخته شد و حتي با آن نمايش‌هايي هم مي‌دادند، ميرزاابوطالب‌خان ايراني كه در اوايل قرن نوزدهم زمان امپراطوري ناپلئون سفري به فرانسه كرده بود يكي از جلسات نمايش اين فانوس را براي ما شرح مي‌دهد (مسافرت در آسيا، آفريقا و اروپا، ترجمه فرانسوي پاريس. 1819)

فن عكاسي نيز از 1823 توسط پيشقدمان اين فن «نيپس» Niepce و «داگر» در ترقي بود «هر اختراعي براي اينكه ريشه پيدا كند و پيشرفت نمايد. بايد جزء لاينفك اجتماع و تمدن و فنون دوره خود باشد، و چون همه چيز در جامعه و در طبيعت به هم مربوط است يك اختراع، اختراع ديگر را پيش مي‌اندازد. » (سادول)

ترقي تلگراف در 1850 از پيشرفت راه‌آهن بوجود آمد. در 1889 برق و تلفن نيز از ترقي تلگراف بهره‌مند گرديد.

در آمريكا ايالت كاليفرنياا از سرزمين‌هاي پر هيجان آن كشور بود و در 1847 مقداري معادن طلا در آنجا كشف شد كه دوره مشهوري را بنام دوره «يورش بسوي طلا» بوجود آورد. در 1850 گفته مي‌شد، «اقيانوس آرام در آينده همان نقشي را بازي خواهد كرد كه اقيانوس اطلس و مديترانه از دوره باستان و قرون وسطي تا امروز ايفا مي‌كرند. اين اقيانوس راه دريائي تجارت جهاني خواهد شد و اقيانوس اطلس به يك درياي داخلي همچون مديترانه امروزي بدل خواهد گشت.»

يكي از تجار عمده شهر سان‌فرانسيسكو بنام «ستان فورد» كه بعداً نيز بترتيب فرمانفرماي ايالت كاليفرنيا و رئيس كمپاني بسيار مهم راه‌آهن و كشتي‌راني شد و بقدري ثروتمند بود كه توانست مبلغ بيست ميليون دلار (نزديك به 14 ميليون تومان امروز) وقف شهر خود نمايد. روزي با چند نفر از دوستان متمول خويش كه به اسب‌سواري علاقه داشتند شرط عجيبي بست. ستان فورد مي‌گفت كه در موقع تاخت، اسب بر يكي از سم‌هاي جلو خود تكيه مي‌كند. ديگران حرف او را باور نمي‌كردند، يك شرط بيست و پنج هزار دلاري بسته شد و قرار شد كه از تاخت اسب عكس برداري شود. براي اين منظور يك عكاس انگليسي بنام «موي بريج» استخدام گرديد[2] كه از 1872 به‌بعد مشغول كار شد. نامبرده توانست با 24 دوربين مختلف كه پهلوي يكديگر قرار داشت 24 عكس پي در پي از تاخت اسب بردارد. حركات حيوان را در مجموعه اين تصاوير مي‌توان اولين آزمايش حركت در عكس ناميد. از نتيجه شرط‌بندي «ستان فورد» خبري نداريم ولي عكاسي يك قدم به پيش رفته بود.

در 1882 عالم فرانسوي «ماره» براي تحقيقات در حركات حيوانات و تجزيه پرواز طيور عكاسي را بكار برد و شش سال بعد دستگاهي به نام «كرنوفتوگراف» ساخت كه درآن براي اولين بار منظره برداري، روي فيلم انجام گرفت[3].

در همان موقع نيز درانگلستان گروهي موفق شدند رشته فيلمي را كه سوراخ كرده و به هم پيوسته بودند روي پرده نمايش دهند.

در 1892 در پاريس «اميل رنو» نقاشي‌هاي متحركي تنظيم كرد كه مطابق اصول امروزي است. اين هنرمند با استعداد به تصاوير بشري فيلم‌هاي خود چنان روح لطيف و زيبايي بخشيد كه حتي «والت ديسني» هم هيچگاه موفق به آفريدن آنچنان پرسوناژهاي انساني حقيقي نگرديد و به ايجاد كاريكاتورهاي بي‌روح و چهره سرد اكتفا نمود. رنو بدبخت، در پايان زندگي‌اش ورشكست شد و از نااميدي آثار خود را به رودخانه افكند و در تيمارستاني جان داد[4].

درآمريكا «آديسن» فيلم‌هاي 35 ميلي‌متري (قطع معمولي كنوني) از رشته نرم «سلولوئيد» كه هر طرف تصاوير 4 سوراخ داشت به «ايستمن كوداك» سفارش داد و بالاخره در 1894 دستگاه «كي‌نو توسكوپ » Kinetoscope كه شبيه به شهر فرنگ‌هاي خودمان و درآن فيلم‌هاي متحرك به كار مي‌رفت به معرض فروش گذارده شد.

در 1893 پروفسور «لين بي‌موف» به كمك معاون خود «تي‌موشنكو» در دانشگاه «نووسيبيرسك» دستگاهي ساخت كه سه ماه پيش، از سالن كي‌نوتوسكوپ اديسن براه افتاد و خيلي از اختراع وي كامل‌تر بود در 9 ژوئن 1894 نمايش عمومي با اين دستگاه در نهمين كنگره اطباء و طبيعت شناسان روسيه «رشته فيزيك» انجام شد[5].

«مليس»[6]

ژرژ مليس مدير تئاتر شعبده‌بازي پاريس نقاش خوبي بود كه بر ضد تمايلات ديكتاتوري «ژنرال بولانژه» كاريكاتورهاي تندي كشيده بود و در اولين نمايش سينماتوگراف خواست كه دستگاه جديد را خريداري نمايد. وي از لومير پاسخي شنيد كه بار ديگر ثابت مي‌كند تا چه اندازه خود مخترعين به آينده سينما نااميد بودند. لومير به او گفته بود، «اختراع من براي فروش نيست و اگر شما آنرا بخريد ورشكست خواهيد شد. از اين دستگاه مي‌توان تا چندي بعنوان تازگي علمي بهره‌برداري كرد اما هيچ آينده تجاري ندارد.نرا» [7]

امروز سينما پس از فولاد دومين صنعت ممالك عمده سرمايه‌داري است.

مليس شخصاً دوربيني تهيه كرد و سال 1897 در اطراف پاريس اولين استوديوي فيلمبرداري را بپا كرد. اين شخص در فيلم‌هاي خود حقه بازي‌هاي تئاتري را بكاربرد و مقدار زيادي از نيرنگ‌هاي سينمايي را اختراع كرد[8] از آثار وي بايد «مردي با كلة كائوچو» (1901-كه درآن يك منظره نزديك يا Grosplan از صورت مردكي موجود است)، و  Le Melomane (1903) (با 7 نمايش از يك سر، در يك صحنه) و «سفر در محال» (1904) را نام برد. علاوه بر فيلم‌هاي خارق‌العاده و پر از جن و پري و عجايب و غرايب كه با «مسافرت در ماه»(1902) به حد كمال خود رسيد. مليس مقدار زيادي از حوادث و وقايع روزانه را در استوديوي خود ميزانسن كرد و با تقليد از اخبار سياسي، عكس‌ها و فيلم‌هاي خبري را بوجود آورد. اين آثار را به عنوان فيلم‌هاي حقيقي مي‌فروخت. او در «محاكمه دريفوس»(1899) كه اولين فيلم طولاني وي بود (250 متر ) از عقايد آزادي طلبانه محكوم بي‌گناه هواداري كرد: عقايد عدالتخواهي مليس در فيلم «تمدن درازمنه مختلفه»(1908) و بعداً در فيلم «عدم بردباري» آشكار شد. مليس بر         ضد شكنجه‌هاي عيسويان در روم باستان و جنايات محاكم مذهبي و طريقه بردگي و فئوداليزم و سياست‌هاي امپرياليستي و فجايع جنگ اعتراض مي‌كرد.

علل انحطاط مهم اين هنرمند، همانا پيروي كوركورانه از اصول و سبك ميزانسن تئاتر بود. در فيلم‌هاي مليس دوربين هميشه از يك نقطه ثابت، صحنه را عكس‌برداري مي‌كرد و كوچكترين حركتي نمي‌نمود، مليس از ترقيات جديد پيروي نكرد و در پايان، بعلت آنكه آمريكائي‌ها آثار اورا جعل كردند، و نيز بسبب كلاهبرداري‌هاي وقيحانه عده‌اي ناچار به فروش اسباب‌بازي در ايستگاه «مونپارناس» پاريس شد و سرانجام در تيمارستاني جان سپرد.

سينما در سنوات اول قرن بيستم بدست بازرگانان دوره‌گردي افتاد كه در بازارهاي مكاره و چادرهاي مخصوص عرضه كردن كالاها (Foire) آن را نشان دادند و از هر سو به شهرت اختراع جديد افزودند.

«پاته»

بسال 1898 نخستين سهم‌گذاري در تاريخ اقتصادي سينما انجام گرفت. كارخانه‌هاي نساجي، صنايع سنگين و بانك «كردي ليونه» فرانسه، شركت «پاته» را ايجاد كردند و زير كنترل خود گرفتند.

«مجموعه واژه‌هاي سينمائي متداول»:

فرارداد- فر- اصطلاح فرانسه، انگ- اصطلاح انگليسي كلماتي‌كه اين علامت‌ها جلوي آنها نيست مربوط به هردو زبان است.

ابژكتيفObjectif فر- glass- Object يا Lena انگ.

عدسي يا ذره‌بين دوربين فيلمبرداري كه داراي انواع گوناگون است.

آرتيستArtiste فر- Artist انگ.

در لغت بمعني هنرمند و كسي است كه در رشته‌اي از هنرهاي عالي يا مستظرفه مهارت دارد. بطور كلي به نقاش و در جهان سينما به بازيگر اطلاق مي‌شود.

استوديو Stodio.

محل و كارگاه تهيه فيلم كه صحنه‌هاي داخلي آنرا در دكورهائي كه در آنجا بسته شده فيلمبرداري مي‌كنند و بعلاوه مجهز به وسايل لازمه براي تهيه و عرضه فيلم است.

آكتريسActrice فر- Actress انگ.

هنرپيشه زن.

آكتورActeor فر- Actor انگ.

هنرپيشه مرد.

آكسيونAction.

در لغت بمعني عمل است و در سينما به اعمال، جنبش‌ها و اتفاقاتي كه غالباً پديد آورنده حوادث است اطلاق مي‌گردد.

اكسپرسيونيسمExpressionisme فر. - (انگ: Ism)[9]

سبك مخصوص نور و تزئينات صحنه كه براي اولين بار در آلمان بوجود آمد وآن عبارت بود از نمايش دكورهاي عجيب و غريب پر آرايش و مصنوعي كه طبيعةً براي فيلم‌هاي ترسناك بكار مي‌رفت. اين سبك را مي‌توان بطور كلي «حالت گوياي وقايع» تعريف كرد.

بعد از آلمان‌ها بعضي از متورانسن‌هاي كشورهاي ديگر نيز با جرح و تعديلي از اين مكتب پيروي مي‌كنند. اكسپرسيونيسم در نقاشي نيز وجود دارد.

انتريك Intriqueل.

هيجان فيلم يا عاملي كه در تماشاچي ايجاد هيجان مي‌نمايد و از نكات مهم فيلم است. آنچه كه انتريك قوي بوجود مي‌آورد موضوع فيلم نبوده بلكه دكوپاژ، ميزانسن ومونتاژ آن است.

ايده Idee فر- Idea انگ.

فكري است كه بوسيله فيلم القاء مي‌شود- هر منتقدي بايد به اين نكته از هر فيلم توجه عميق مبذول دارد.

پردوكتور Producteur فر- Producer انگ.

حاصل دهنده يا تهيه كننده كه هزينه تهيه فيلم را او مي‌پردازد ولي چنانچه به موفقيت محصول خويش علاقه‌مند است و اطلاعي نيز از امور فني و هنري سينما ندارد نبايد در امور آن دخالت كند.

پرسوناژ Personnage فر- Personage انگ.

يك فرد يا شخصيت در سناريو و بطريق اولي در فيلم. هر هنرپيشه در فيلم در نقش يك پرسوناژ يا در مواقع استثنايي در نقش دو يا چند پرسوناژ ظاهر مي‌شود.

پزيتيف Positif فر.-

نسخه مثبت نوار فيلم‌برداري شده.

پلاتو plateau.

محل فيلمبرداري كه در استوديو قرار داردو دكورها درآنجا بسته شده و فيلمبرداري مي‌گردد. يك استوديو ممكن است داراي چندين پلاتو باشد.

پلان Plan فر- Shot انگ.

يك صحنه ساكن يا متحرك كه بدون انقطاع فيلمبرداري شده باشد.

تراژدي Tragedie فر- Tragedy انگ.

چه در سينما و چه در تئاتر به نمايشات تأثرآور و رقت‌انگيز كه حوادث فجيع را مي‌نماياند اطلاق مي‌گردد. نمايشات تراژيك غالباً با مرگ قهرمان داستان پايان مي‌پذيرد. تراژدي را به فارسي شايد بتوان فاجعه ترجمه كرد.

تراولينگ travelling انگ.

(در املاي آمريكايي با يك  I نوشته مي‌شود) حركت دوربين يا آكتور در جهات مختلف.

تروكاژ Troucage فر.

حقه‌هاي سينمايي يا نيرنگ‌هايي كه در يك فيلم ديده مي‌شود و براي دو منظور بكارمي‌رود، يكي نشان دادن جرياناتي كه احتمالاً در واقع اتفاق افتاده يا امكان وقوع آن است ليكن نمايش آن با تكنيك معمولي محال است مانند آتش سوزي در ابنيه‌هاي عظيم يا خراب شدن آنها و غيره، ديگري نشان دادن يك اتفاق محال كه تنها پديده تخيل است مانند مرد نامرئي و امثال آن.

تكنيك Technique فر.- (انگ. nic-)

فن، اصول فني و روش كار- مقصود از تكنيك يك فيلم قواعد فني و نكات و دقايقي است كه در تهيه آن مراعات گرديده.

تكني‌كالر Technicolor.

از نظر هنري، عبارتست از طريقي كه هنرمند براي بهتر نشان‌دادن ادراك خويش انتخاب مي‌كند.

طريقه متداول براي فيلمبرداري رنگي از محصولات هاليوود- اين طريقه از نظر تجاري فقط براي فيلم‌هايي كه بخواهند از آن نسخ متعدد چاپ كنند قابل استفاده است. طرق مهم ديگر عبارتند از: ايستمان كالر- سووكولور- آگفاكولور- فرانياكولور

و غيره كه در محصولات كشورهاي مختلف مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

درام Drame فر- Drama انگ.

در تئاتر و سينما عبارت از نمايشي است كه از زندگي عادي برداشته شده و مثل زندگي عادي ممكن است درآن هم خنده و هم شادي وجود داشته باشد. درام بهترين نوع داستان براي فيلم‌هاي سينما است.

دكوپاژ Decoupage فر- Continuity انگ.

تعيين دقيق پلات‌ها و مشخصات آنها از قبيل فاصله با موضوع، انتخاب كادر و زاويه رويت و نوع ذره‌بين دوربين فيلمبرداري تعيين هر سكانس و حركات دوربين و تغيير مكان هنرپيشه و غيره در مقابل سناريو و ديالوگ آن- دكوپاژ را مي‌توان به اختصار تنظيم و ترتيب دادن سناريو براي فيلم‌برداري تعريف كرد.

دكور Decor فر- Set انگ.

معماري‌ها، نقاشي‌ها و ترتيب جاي گرفتن اثاثيه‌ها و بطور خلاصه تمام تزئينات در يك صحنه.

دكوراتور Decorateur فر.

طرح تزئينات صحنه‌ها كه احتمالاً خود نيز ترتيب آن تزئينات را در پلاتو مي‌دهد.

دكومانتر Documentaire فر- Documentary انگ.

فيلم‌هاي حقيقي يا مستند كه از روي طبيعت يا پديده‌ها و عوامل طبيعي تهيه مي‌شود  از بهترين نوع محصولات سينمايي است و ارزش فراوان دارد.[10]

دوبلاژ Doublage فر- Dubbing انگ.

تبديل و برگرداندن گفتگوهاي فيلم از يك زبان (غالباً زبان اصلي) به يك زبان ديگر كه چنانچه خوب انجام پذيرد و به خود فيلم و ارزش آن لطمه‌اي وارد نكند اقدام بجايي است.

ديالوگ Dialogue

گفتگوهاي فيلم

سكانس Scuence

مجموعه پلات‌هاي مختلف كه بر حسب نوعشان ممكن است با زاويه ديدها، فواصل و عدسي‌هاي مختلف برداشته شده باشد ولي مربوط به يك آكسيون واحد و پيوسته است.

سناريست Scenariste فر- Sscenarist انگ.

نويسنده سناريوي فيلم- در اين معني به اصطلاح آمريكايي «Screenplay Writer» نيز مي‌گويند.

سناريو Scenario ،   Screenplayانگ.

نمايشنامه‌اي كه كارگردان از روي آن فيلم را تهيه مي‌كند و شامل آكسيون‌ها، اعمال، حالات و گفتارهاي پرسوناژها و وضع مكاني آنها و غيره است كه مجموعاً سوژه فيلم را تشكيل مي‌دهند. بايد دانست كه كلمه سناريو اصلاً ايتاليايي است.

سوررئاليسم Surrealisme فر- Surrealism انگ.

يك مكتب ادبي و هنري كه بيان يا دلالت برضميرنيمه هوشيار [11] مي‌كند بدون اينكه به طرح‌ها و قواعد معموله و روزمره توجه داشته باشد و بعلاوه حاصل تخيلات و انديشه‌هاي بشري را كه احتمالاً مي‌تواند غير تعقلي باشد عرضه مي‌دارد.

سينماتوگرافي Cinematographie فر.

كليه امور، صنعتي و فني و تجارتي مربوط به سينما.

سينه كلوپ Cine Chub

كانون سينمايي[12]كه درآن دوستداران سينما مي توانند محصولات گران بها و غير تجارتي را عرضه در دوباره‌ي آن آن به بحث وانتقاد پردازند و نيز فرهنگ سينمايي خود را بالا برند.

 

فستيوال سينمايي Festival

نمايشگاه يا جشن بين‌المللي سينمائي كه در آن برجسته‌ترين محصولات سال كشورهاي مختلف (كه از طرف خود آن كشورها ارسال گرديده) به معرض نمايش گذارده شده و به انتخاب يك هيئت ژوري كه از متخصصين فيلم و خبرگان امور سينمايي تشكيل شده جوائزي در قسمت‌هاي مختلف تكنيكي به بهترين آنها داده مي‌شود.[13]

فون Fond (تلفظ انگليسي: فوند).

بمعني متن است. چنانچه موزيك‌فون گفته شود منظور موزيكي است كه براي توليد احساس و انتريك و براي بيان در صحنه‌ها انجام مي‌شود. اگر در مورد يك كادر فيلم به اين كلمه اشاره شود منظور زمينه تصوير و به عبارت ديگر سطوح جدا از موضوع در روي تصوير است.

فيلم (متحرك) Picture filmMotion يا Moving picture انگ.

رشته نوار نرمي كه از سلولوئيد و چند ماده ديگر ساخته شده و شامل يك سري عكس پشت سرهم مي‌باشد كه توسط عدسي يك Kinetoscope[14] كه برنقطه كانوني دلخواهي در جلوي نور الكتريكي ميزان شده بروي پرده نقل و در يك توالي سريع بسرعت رد مي‌شوند.

توضيح: تعريف بالا تنها از جنبه‌ مكانيكي صحيح است.

فيلم‌بردار Operateur فر- Cameraman انگ.

فيلم‌بردار صحنه‌ها كه زير نظر كارگردان و از روي مشخصات دقيقي كه درباره هر پلان به او داده شده كار خود را انجام مي‌دهد.

كاراكتر Caractere فر- Composer انگ.

يك رل در داستان كه واجد نهاد و شخصيت خاصي است.

كمپوزيتور Compositeur فر- Composer انگ.

سازنده آهنگ‌ها

كمدي Comedie فر- Comedy انگ.

بيان دراماتيك نكات مضحك و خنده آور زندگي انساني در سينما و تئاتر بهمين نحو تراژدي را نيز مي‌توانستيم بيان حادثه يا حوادثي كه در آن زندگي انساني با تندي جنايت آميز يا يك بلاي ناگهاني فنا مي‌گردد تعريف كنيم.

كولاژ Coulage فر.

بترتيب چسبانيدن نوارهاي فيلم‌برداري شده بدون رعايت اصول رواني و تنها از روي شماره‌هاي پلات‌ها و سكانس‌ها- اين عمل در كشورهاي خارجه در روي نسخه كار Roughcut صورت مي‌گيرد و به هيچ‌وجه دقت در آن به كار نرفته و نبايد با مونتاژ اشتباه شود.

گريم Grime

آرايش صورت بازيگران به نحوي كه كاملاً با تيپ پرسوناژ مورد نظر درآيد. بجاي اين كلمه ندرة ًMaquilage فر. نيز به كار برده مي‌شود.

مونتاژ MontageEdit يا Editting انگ.

مرتبط ساختن قطعات فيلم‌برداري شده مطابق سناريو و با مراعات دقيق دكوپاژ و رعايت مداوم- مونتاژ را مي‌توان «ميزانسن روي نوار» ناميد.

ميزانسن Mise en acene فر- Direction انگ.

بمعني كارگرداني است، يعني مجموعه اعمال انتخاب مأمورين فني و هنر پيشگان، تدوين دكوپاژ: تنظيم صحنه‌ها و رهبري بازيگران و بطور كلي اجراء يا نظارت بر كليه امور فني و هنري مربوط به تهيه فيلم.

متورآنسن Metteur en scene فر- Director انگ.

كارگردان يا بوجودآورنده فيلم، كسي كه ميزانسن بعهده اوست.

نئورئاليسم Neorealism.

مكتب سينمايي شايسته‌اي كه پس از جنگ در ايتاليا بر اساس نمو حقيقت بنياد نهاده شد و از آن پس مبناي غالب آثار نئورئاليسم ايتاليا بر پايه فقر كه مهمترين مسئله مطروحه پس از جنگ در اين كشور بود قرار گرفت.[15]

نگاتيف Negatif فر.

نسخه منفي نوار فيلم‌برداري شده.

وريسم Verisme.

عبارتست از پابند بودن و نمو مستقيم حقايق كه مي‌توان آنرا با رئاليسم مترادف دانست با اين تفاوت كه در وريسم هنرمند الزام بيشتري به پيروي از حقيقت صرف دارد. فيلم‌هاي دكومانتر را مي‌توان از جمله آثار وريست دانست.

«جوائز سينمائي اسكار »

لغت اسكار كه تلفظ آمريكايي آن اسكار مي‌باشد از بدو پيدايش معني خاصي نداشته و فقط يك اسم خاص مذكر مي‌باشد و كسي از علت اصلي ناميدن جوائز آكادمي بدين نام آگاه نيست ولي گفته مي‌شود اولين بار يكي از كارمندان آكادمي پس از ديده يكي از مجسمه‌ها اظهار كرده است: «ديدن اين مجسمه مرا بياد عمو اسكار مي‌اندازد»و از آن پس اين نام براين مجسمه طلائي خوش تركيب باقي مانده و اكنون شهرت جهاني خاص يافته است.

41 سال پيش يعني سال 1927 درشهر هوليوود و به منظور كمك به موسسات فرهنگي و علمي كه به كار سينما اشتغال داشتند سازماني تشكيل گرديد كه آن را (آكادمي علوم و هنر سينمائي) نام نهادند اين آكادمي كه اعضاء آن هميشه برجسته ترين كارگردانان، هنرپيشگان و متخصصين علوم سينمائي است از بدو تاسيس بخاطر ترويج و پيشرفت اين صنعت جوائزي درنظر گرفت كه هرساله طي مراسم خاصي درآغاز بهار به برندگان آن اهدا مي شود، اهميت معنوني اين جوائز چنان افزايش يافته كه اكنون نام اسكار و جوائز آن درسراسر جهان شهرت يافته و سرچشمه اصلي آن يعني آكادمي را نيز تحت الشعاع قرار داده است.

آكادمي نيز شهرت خود را مديون جايزه اسكار مي داند ولي ناديده نبايد گرفت كه انتخاب صحيح و خالي و از غرض برندگان عامل اصلي شهرت و اهميت آن مي باشد.

هرساله 26 مجسمه طلا بعنوان جايزه به بهترين فيلم، هنر پيشه كارگردان، فيلمبرداري، داستان، صدا برداري، موسيقي وغيره داده مي شود. انتخاب برندگان بدين ترتيب صورت مي گيرد كه ابتدا فيلمهاي بيشماري كه قبلاً نامزد شده است براي شركت در مسابقه و دريافت جايزه به آكادمي ارسال مي شود و به شاخه هاي مختلف آكادمي تقديم مي گردد. شاخه هاي مزبور هركدام پس از بررسي كامل، ليست كانديدهاي مورد نظر خود را به هيئت داوران ارائه مي دهند داوران نيز روزهاي معيني بخاطر ايجاد شرايط يكسان فيلمهاي انتخاب شده را يكي پس از ديگري در سالن مخصوص به دقت تماشا مي‌كنند و سپس رأي نهائي و اسامي برندگان سال را دريك محيط مملو از بي صبري و هيجان اعلام مي دارند.

«چارلي چاپلين»

چارلي شخصيت اسطوره اي است چارلي شخصيتي و از هر ماجرايي كه در آن درگير مي شود فراتر مي رود براي توده‌ي مردم ، چارلي شخصي است كه پيش و بعد از دو فيلم خيابان آرام و زائر وجود دارد . براي صدها ميليون انسان سياره ي زمين چارلي قهرماني است همچون اويس يا رولان در ديگر تمدنها ولي فرقش در اين است كه ما قهرمانان كهن را از خلال آثار ادبي مي‌شناسيم كه كامل اند و ماجرا و تخليات گوناگونشان يك بار براي هميشه مشخص شده است. ولي چارلي هميشه آزاد است كه در فيلمي ديگر ظاهر شود؛ چارلي زنده آفريننده و نگهبان است اما چه چيز چارلي را به تلاش وامي دارد؟

تداوم و انسجام هستي زيبايي شناختي چارلي، فقط از طريق فيلم هايي است كه بازي مي كند توده‌ي مردم بيشتر او را از چهره اش و به ويژه از سبيل كوچك ذوزنقه اش و راه رفتن اردك وارش مي شناسد تا از لباس هايش ، كه چندان در خدمت خنده آفريني نيست. در زائر او را فقط  در دو لباس مي بينيم : لباس محكومين و لباس مردي روحاني. در شمار زيادي از فيلم هاي ديگر لباس رسمي عصرانه يا كت خوش دوخت ميليونرها را به تن دارد. اگر آن امـور ثابت دروني را كه مهم اند و در واقع اين شخصيت را شكل مي دهند در نيابيم ما اين « علائم » جسماني چندان اهميتي ندارد يكي از راههايش اين است كه واكنش او را در قبا رويدادي معين بسنجيم براي نمونه وقتي جهان مانعي بسيار بزرگ در جلويش علم مي كند وي هيچ سرسختي نشان نمي دهد بلكه در چنين مواردي مي كوشد به جاي حل مسئله آن را دور بزند براي او خلاصي موقت كافي است. انگار كه چيزي به نام آينده وجود ندارد براي نمونه در فيلم زائر وردنه اي را با بطري شيري كه يكي دو دقيقه بعد به آن نياز پيدا خواهد كرد روي قفسه نگه مي دارد. و البته بعداً همين كه بطري را برمي دارد وردنه روي سرش فرو مي افتد هر چند ظاهراً راه حل موقتي او را قانع مي سازد . در تصميم هاي آني نبوغي شگفت آور از خود نشان مي دهد . چارلي هيچ گاه كم نمي آورد و هميشه براي هر مشكلي راه حلي دارد، هر چند كه جهان (به ويژه اشياي جهان نه مردمانش) براي او ساخته نشده است.

چارلي و اشيا :

نقش كاربردي اشيا ما وابسته است به نوعي نظام انساني حاكم براشيا كه خودش هم كاربردي است و هم نگاهي به آينده دارد. در جهان ما اشيا ابزارند كه كارايي برخي بيشتر و برخي كمتر است. اما همگي براي منظور ويژه اي ساخته شده اند ولي آن گونه كه به ما خدمت مي كنند در خدمت چارلي نيستند.

فن شيرين كاريهاي چارلي بررسي ويژه اي مي طلبد كه در اين جا مجالش نيست. احتمالاً همين قدر كافي است كه روشن كرده ايم اين شيرين كاريها از نظر سبك به كمال نهايي و بالاترين درجه دست يافته اند. ابلهانه است اگر چارلي را دلقكي نابغه به شمار آوريم . اگر سينما هم در كار نبود ، بي گمان وي باز هم دلقكي نابغه بود ولي سينما به وي امكان داده است كه كمدي سيرك ها و سالن هاي و سانسهاي موسيقي را به بالاترين سطح زيبايي شناختي برساند. چاپلين به رسانة سينما نياز داشت تا بتواند كمدي را از قيد محدوديت هاي فضا و مكان صحنة تئاتر يا سكوي سيرك كاملاً برهاند. با كمك دوربين فيلمبرداري پرداخت جلوة كمك كه در تمام مدت با وضوح كامل به تماشاگر ارائه مي شود ديگر به چنان شرح و بسطي نياز ندارد تا همة تماشاگران بتوانند آن را دريابند و لذت ببرند بلكه بر عكس حالا مي توان آن را تا جايي كه ممكن است پيراسته و مختصر كرد. از اين رو، ساختمان و دستگاه هر شيرين كاري بـه حداقل كاهـش مي يابد مـا به اين ترتيب دستگاهي بسيار ظريف و حساس پديد مي آورد كه به كوچك ترين حركات فنر واكنش نشان مي دهد. به علاوه نكته مهم آن است كه بهترين فيلم هاي چاپلين را مي توان بارها تماشا كرد بي آنكه لذت آن كاهش يابد و در واقع نكته در همين كيفيت خلاف معمول است حقيقت انكار ناپذير اين است كه لذت ناشي از برخي شيرين كاريهاي او پايان ناپذير است.و عمق زيادي دارد و در اين نكته نيز حقيقتي والا نهفته است. قالب كمدي و ارزش زيبايي شناختي در گرو غافلگيري نيست . غافلگيري در همان بار نخست پايان مي يابد و جايش را لذتي ظريفتر مي گيرد كه همانا شعف ناشي از پيش بيني رويدادها و تشخيص كمال است.


منابع و مآخذ:

 

 

«آندره بازن»                                                        : 1.Andrew Bazan

ترجمه‌ي : محمد شهبا، سينما چيست؟

«ال.برناردهپه»                                                    : 2.L.Bernard Happe

ترجمه‌ي : غلامرضا طباطبائي . تكنيك سينما.

3. دايرة المعارف (اطلاعات عمومي). گرد آورنده : م.آذين فر

ارنست گامبرپچ                                                         4.E.h.Gombrich      

 ترجمه‌ي علي رامين (تاريخ هنرجهان)              

 

 
 

 

 

 



[1] . شاعر رومي «لوكرس» كه از 95 تا 53 پيش از ميلاد مي زيست در «طبيعت اشياء» اشاره اي به همين قانون فيزيك (Persistence Retinienne ) نموده است.

[2] - به رساله «سينما در انگلستان» نشريه كانون ملي فيلم، تهران ژوئيه 1950 رجوع شود.

[3] - ما در زبان فارسي لغت فيلم را هم براي آثار سينمايي و هم براي رشته فيلم عكاسي (Pellicule) به كار مي‌بريم و در اينجا البته مقصود معني دوم است.

[4] - به رساله (اميل رنو) نشريه فيلم خانه فرانسه، پاريس 1946 رجوع شود.

[5] - به مقاله «سوكولوف» بعنوان «مخترعين روس سينماتوگراف» در مجله «هنر شوروي» شماره 28، بيستم مه 1950 رجوع شود.

[6] - Melies

[7] د.ماريون-جنبه‌هاي سينما-بروكسل، 1945

[8] سادول-تاريخ عمومي سينما-جلددوم-بنام پيشقدمان، پاريس 1947 و فهرست آثار مليس، لندن، 1947

[9] - از آثار مهم اكسپرسيونيست آلمان «اطاق دكتر گاليكاري» محصول 1919 توسط روبرت وين و نيبلونگن محصول 1923 توسط فريتزلانگ مشهور قابل ذكر است.

اثر اولي يك فيلم ترسناك و گيج كننده بشمار مي‌رفت كه در آن با نهايت استادي محيط كابوس مانندي ايجاد شده بود و راه تازه‌اي به مبتديان نشان داد و فيلم‌هايي چون اطاق شكلك‌هاي مومي و دكتر مابوز در تقليد ازآن ساخته شد:

نيبلونگن يك داستان قهرماني داراي روحيه خاص ژرمني بحساب آمد. از ديگر محصولات مهم اكسپرسيونيست آلمان در اين زمان خفاش بود كه در 1911 توسط فردريك ويلهم‌مورنو تهيه شد. اين سبك مخصوص سينماي آلمان بلافاصله در كشورهاي ديگر نيز تأثير كرد بطوري كه مارسل لوبيه كارگردان معروف فرانسوي در 1914 ضد انسانيت را تهيه كرد كه در آن با پختگي خاص محيط خرد كننده‌اي بوجود آورده بود.

در حال حاضر اكسپرسيونيسم جرح و تعديل يافته توسط بسياري از كارگردانان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ايزن اشتاين كارگردان بزرگ روسي كه در 1948 فوت كرد از اين سبك، نور سايه روشن، در فيلمي بنام ايوان مخوف محصول 1944 استفاده كرد.

در انگلستان فيلم‌هاي يتيم(اليورتويست)، پنجه عدالت، بي‌بي‌پيك و غيره را در پيروي از اين سبك جديد اكسپرسيونيسم ساخته‌اند.

هيچكاك، مخصوصاً به كمك زاويه ديد‌هاي غير طبيعي و بكاربردن و وارد كردن زياد اشياء در كادرهاي فيلمبرداري (بايد دانست كه او در ميزانسن فيلم‌هايش بشئ همانقدر اهميت مي‌دهد كه به هنرپيشه) از اين سبك براي تشديد هيجان در تماشاچيان فيلم‌هايش استفاده مي‌كند اما كار وي از نفوذ امپرسيونيسم نيز عادي نيست- در آمريكا گاه و بيگاه سايه روشن مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در ايتاليا نور را براي تشديد زيبايي از نظر استتيك (علم الجمال) بكاربرده‌اند آنها در ايجاد يك محيط مملو از زيبايي لطيف از طريق روشنايي صحنه‌ها در بسياري از محصولاتشان آنقدر مي‌كوشند كه شخص در انتساب اين سبك به اكسپرسيونيسم كاملاً شكاك و مترود مي‌شود.

 

[10] - هروقت صحبت از سينماي مستند شود بايد از روبرت فلاهرتي پدر اين رشته سينمايي نيز ياد كرد. وي كه در 1951 فوت كرد با دوربين فيلم‌برداريش ثابت كرد كه سينما مي‌تواند دريچه‌اي براي نمايش ناشناخته‌هاي زندگي، به مردم باشد.از آثار او فانوك شمال در 1911 و مردي از آران در 1931 بعنوان نمونه ذكر مي‌شود.

[11] - Subconscious

[12] -از آثار سينمايي سوررئاليست بعنوان نمونه اورفه اثر ژان كوكتوي فرانسوي محصول 1950 و سگ آندالو و عصر طلايي اثر لوئي برنوئل اسپانيولي قابل ذكر است.

 

[13] - مانند فستيوال سينمايي كان و ونيز در درجه اول و فستيوال برلين و غيره در درجه بعد

[14] - دستگاه نمايش تصاوير متحرك

[15] - اهميت نئورئاليسم ايتاليا، كه گويي متأسفانه پيشرفتش متوقف گرديده يا گرفتار نوعي تحول شده، خيلي بيشتر از آن است كه در اين مختصر به آن اشاره شود. براي نمونه از آثار مهم نئورئاليست ايتاليا نام مي‌بريم: پايزا، شوشا، رم شهر بي‌دفاع، دوشاهي اميد، دزد دوچرخه، شكار درد آلود، معجزه در ميلان و غيره- از هنرمندان و پيروان اين مكتب بايد ويتوريودوسيكا، لوكينوويسكونتي، روبرتوروسيليني، سزار زاواتيني- را نام برد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 26 تیر 1395 ساعت: 19:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

اثرات تنش خشكي و راههاي مقابله با آن در گياه ذرت

بازديد: 253

 

دانشگاه آزاد اسلامي

 

 

 

 

عنوان:

اثرات تنش خشكي و راههاي مقابله با آن در گياه ذرت

 

 

 

استاد:

 

 

 

نگارش:

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                         صفحه

مقدمه............................................................................................................................................................. 1

1-    ذرت........................................................................................................................................................ 4

1-1. منشاء و تاريخچه ذرت................................................................................................................... 4

2-1. اهميت محصول ذرت..................................................................................................................... 5

3-1. طبقه بندي ذرت.............................................................................................................................. 6

4-1. ويژگيهاي انواع ذرت....................................................................................................................... 8

5-1. فنولوژي ذرت.................................................................................................................................... 10

1-5-1. جوانه زني و سبز كردن ذرت.................................................................................................. 10  2-5-1.                  مرحله سبز كردن تا ظهور گل آذين نر.................................................................................................................................................. 11

3-5-1. مرحله تشكيل گل آذين نر تا ظهور تارهاي ابريشمي...................................................... 11

4-5-1. مرحله تشكيل تارهاي ابريشمي تا رسيدن دانه................................................................. 12

6-1. رشد و نمو.......................................................................................................................................... 13

1-1-6-1. ريشه......................................................................................................................................... 13

2-1-6-1. برگ........................................................................................................................................... 13

2-6-1. رشد اندام هاي زايشي.............................................................................................................. 14

7-1. خاك مناسب ذرت.......................................................................................................................... 15

8-1. دماي موردنياز................................................................................................................................... 15

9-1. رطوبت موردنياز................................................................................................................................ 16

10-1. تنشهاي محيطي........................................................................................................................... 17

11-1. خشكي و تنش خشكي............................................................................................................... 18

12-1. اثرات عوامل طبيعي اقليمي بر روي نياز آبي گياهان........................................................ 20

13-1.اثرات فيزيولوژيك تنش آب........................................................................................................ 22

14-1. تنش خشكي در مرحله رشد رويشي گياه ذرت................................................................ 27

15-1.تنش خشكي و رشد زايشي ذرت ............................................................................................ 30  16-1. تنش خشكي و اثرات آن بر روي عملكرد و اجزاء عملكرد.................................................................................................................. 32

17-1.ساير صفات مرتبط با خشكي...................................................................................................... 37

1-17-1.محتويات نسبي آب برگ (RWC).................................................................................... 37

2-17-1. پايداري غشاي سيتوپلاسمي............................................................................................... 38

18-1. مكانيزمهاي مقابله با تنش هاي خشكي................................................................................. 40

1-18-1. مقاومت به خشكي.................................................................................................................. 40

2-18-1.فرار از خشكي............................................................................................................................ 40

3-18-1.اجتناب از خشكي..................................................................................................................... 41

4-18-1. صفات مرتبط با اجتناب از خشكي.................................................................................... 41

7-4-18-1. مكانيزم هاي روزنه اي...................................................................................................... 41

2-4-18-1. افزايش بازده فتوسنتزي................................................................................................... 42

3-4-18-1. كاهش مساحت برگ......................................................................................................... 43

4-4-18-1. وفور ومحل روزنه ها.......................................................................................................... 43

5-4-18-1. سيستمهاي كارآمد ريشه................................................................................................. 43

6-4-18-1. نسبت زياد ريشه به شاخه............................................................................................... 44

5-18-1. تحمل خشكي.......................................................................................................................... 44

6-18-1. مكانيزم هاي تحمل خشكي................................................................................................. 45

1-6-18-1. اجتناب از صدمات ناشي از كاهش رشد..................................................................... 45

2-6-18-1. تحمل در مقابل گرسنگي................................................................................................. 45

3-6-18-1. اجتناب در مقابل از بين رفتن پروتئين ها................................................................. 45

19-1. چگونگي ازريابي مقاومت به خشكي........................................................................................ 45

20-1. تنش خشكي و شاخص برداشت.............................................................................................. 47

21-1. كارايي مصرف آب......................................................................................................................... 48

         نتيجه گيري و پيشنهادات........................................................................................................ 49

         منابع و ماخذ ............................................................................................................................... 50

         

 


 

مقدمه

خشكي، خطري جدي براي توليد موفق ذرت در سراسر جهان محسوب مي شود. منابع آب شيرين در جهان محدوده بوده، و با افزايش جمعيت جهان نياز به استفاده از آب بيشتر مي شود و لذا منابع آب بطور فزآينده اي مورد تهديد قرار گرفته، و از آنجاكه بخش كشاورزي عمده ترين مصرف كننده آب بشمار ميرود، هر گونه صرفه جويي در اين بخش كمك مؤثري به توليد بهينه محصولات زراعي خواهد كرد . با در نظر گرفتن روند افزايش جمعيت جهان كه طبق پيش بيني هاي سازمان ملل، اين جمعيت در سال 2050 ميلادي به 4/14 ميليارد نفر خواهد رسيد  . بنابراين ضرورت توليدات غذايي جهت تامين نيازهاي مرتبط امري اجتناب ناپذير است.

ذرت گياهي است گرمسيري كه بدليل ويژگيهاي زياد از جمله قدرت سازگاري با شرايط اقليمي گوناگون مورد توجه توليد كنندگان قرار گرفته بطوريكه ذرت از نظر سطح زير كشت مكان، زراعت آن بعنوان يك گياه پر محصول جهت تأمين كالري مورد نياز بشر بطور مستقيم و غير مستقيم از اهميت ويژه اي برخوردار است . توليد ذرات در جهان در سال 2002 ، 589/189/602 تن بود . حدود 17 درصد سطح زير كشت جهاني ذرت آبياري مي شود كه از اين مقدار حدود 40 درصد مواد غذايي حاصل مي شود .

در ايران تقريباً 70 درصد مساحت كشور را اقليم خشك و نيمه خشك شامل مي شود كه متوسط بارندگي ساليانه آنها كمتر از 300 ميليمتر است

از آنجائيكه مرحله گلدهي ذرت به عنوان حساسترين مرحله رشد و نمو ذرت با گرم ترين ماه سال ( تيرماه ) مطابقت دارد و معمولاً نزولات آسماني در اين موقع از سال رخ نمي دهد و از طرفي حداكثر نياز آبي محصولات رايج منطقه ( پنبه ، چغندر قند ، گوجه ) به همين زمان ارسال مربوط مي شود و ظرفيت شبكه هاي آبياري ، زراعت را در وضعيتي قرار داده كه فواصل آبياري ذرت طولاني شده و عملكرد كاهش مي يابد . ذرت در آب و هواي نيمه خشك مديترانه اي براي نيل به عملكرد دانه بالا نياز به آبياري تكميلي دارد .

خصوصيات مورفولوژي و فيزيولوژي زيادي ، در مقاومت به خشكي موثر هستند كه به عنوان شاخص هاي مورد انتخاب توصيه شده اند . براي مثال بسته شدن روزنه ها ، كاهش سطح برگ ، افزايش كارايي فتوسنتز ، رسوب چربيها ، توسعه سيستم ريشه اي ، مقاومت در برابر انتشار گازها ، تغيير در مقدار تركيبات آلي ، قندي و ازته ،اسيد آمينه پرولين ، تنظيم پتانسيل اسمزي ، تغييرات سرعت رشد نسبي ، و سرعت رشد محصول از اين جمله مي باشند.

با توجه به خصوصيت اصلي زراعت در مناطق با محدوديت منابع آبي و لزوم گسترش سطح زير كشت با هدف افزايش محصولات زراعي در اين مناطق ، و با توجه به اينكه آبياري يكي از نيازهاي مهم توليدات كشاورزي محسوب مي شود . دستيابي به ژنوتيپ هاي محتمل به شرايط دشوار با كارايي بالاي مصرف آب ضروري بنظر مي رسد .

بنابراين شناسايي مراحلي از رشد كه در آنها به آب كمتري نياز است و حذف آبياريهاي غير ضروري و نيز تعيين مراحل حساس به قطع آب و همچنين يافتن ژنوتيپ هاي محتمل به تنش آبي باعث افزايش كارايي مصرف آب همراه با افزايش سطح زير كشت و نهايتاً عملكرد اقتصادي خواهد شد . مطالعات جدي پيرامون شرايط نامساعد محيطي و عكس العمل گياهان نسبت به آنها از سال 1941 در دنيا شروع شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-ذرت :

1-1-تاريخچه ذرت :

مبداء اوليه ذرت به طور دقيق مشخص نيست . زيرا اجداد وحشي آن شناخته نشده است.

فرضيه هاي زيادي در باره طرز پيدايش ذرت وجود دارد . يكي از اين فرضيه ها اين است كه ذرت ممكن است از يك گونه يك ساله وحشي بنام تئوسينت يا تريپساكم به وجود آمده باشد . فرضيه ديگر اينكه ذرت احتمالاً از تلقيح طبيعي تئوسينت با تريپساكم بوجود آمده است و تئوري جديد اين است كه اين گياه از ذرت غلاف دار به دست آمده باشد .

منشاء اوليه ذرت آمريكاي مركزي است . قبل از كشف قاره جديد ذرت اصلي ترين زراعت جهت تأمين مواد غذايي در آمريكاي مركزي و شمالي و جنوبي بوده است . بررسي هاي سنگواره اي نشان داده است كه ذرت حدود 4500 سال قبل از ميلاد مسيح به صورت يك گياه زراعي در مكزيك مكشت گرديده است . والدن سه مبداء اوليه براي ذرت ذكر كرده است( پرو ، مكزيك ، گواتمالا ).

و ايلوف مبداء اوليه ذرت را جنوب مكزيك ، آمريكاي مركزي ، آمريكاي جنوبي ذكر كرده است .

ذرت به دليل ويژگيهاي زياد از جمله قدرت سازگاري با شرايط اقليمي گوناگون در دنيا گسترش يافت . در حال حاضر بيش از 140 ميليون هخكتار از اراضي دنيا به كشت ذرت اختصاص يافته است . از نظر سطح زير كشت رتبه سوم و از نظر توليد و عملكرد رتبه او ل را در بين غلات به خود اختصاص داده است .

هم اكنون ايالات متحده آمريكا ، كشورهاي اروپاي شرقي ، روسيه ، چين ، و آرژانتين كشورهاي عمده توليد ذرت در جهان محسوب مي شوند . ايالات متحده آمريكا مهمترين صادر كننده و ژاپن و كشورهاي اروپاي غربي عمده ترين وارد كننده آن هستند .

2-1- اهميت محصول ذرت

ذرت بـه دـليل ويژگيهاي بسيار زياد خود ، به دويژه به دليل قدرت سازي با شرايط اقليمي گوناگون ، بسيار زود در تمام دنيا گسترش يافت و مكان سوم را بعد از گندم و برنج از نظر سطح زير كشت به خود اختصاص داد . ذرت علاوه بر آنكه يك علوفه مطلوب براي گندم مي باشد . از نظر تامين انرژي نيز بي نظير است و به همين دليل امروزه در تغذيه مرغ به عنوان يك غذاي پر انرژي داراي اهميت بسيار زياد است ذرت در صنايع كاغذ سازي ، مقوا سازي ، استفاده مي شود . و همچنين از چوب بلال در تهيه اسيد استيك ، قطران و فورفورال كه در صنايع رنگ و لاستيك سازي به كار مي رود استفاده مي شود .ذرت به دليل اهميت آن در تغذيه طيور و توليد مرغ و تخم مرغ مورد توجه وزارت كشاورزي بوده و توليد آن طي سالهاي 1380 1371 از رشد خوبي برخوردار بوده ، بطوريكه سطح زير كشت از 60 هزار هكتار به 218 هزار هكتار افزايش چشمگيري داشته است . از جمله پتانسيل هاي ديگري كه باعث گرديده است كه اين گياه به مقدار بسيار زيادي گسترش يابد . عبارت است از سازگاري وسيع كـه بـه مـوجب آن، امروزه ذرت در سطح وسيعي از مناطق پست تا مناطق مرتفع ( تا ارتفاع 3960 متري در سلسله جبال آند ) و عرض هاي جغرافيايي متفاوت ( حدود 35 درجه جنوبي در شيلي و 58 درجه شمالي در روسيه و سوئد ) كاشته مي شود . همچنين ذرت به دليل عملكرد قابل توجه (هر بذر ذرت در شرايط مساعد قادر است بين 400 تا 1000 عدد دانه توليد كند ) ، مقاومت نسبت به خشكي و ورس ، قدرت پذيرش كامل مكانيزاسيون در مراحل مختلف كاشت، داشت و برداشت، پذيرش كشت هاي متوالي، پوشش بلال ( هر بلال بوسيله پوشش هاي خود به خوبي از صدمات باران، پرندگان و ريزش محافظت مي شود)، كارايي مصرف آب در ذرت بالاست)، سهم عمده و روز افزون در تامين مواد غذايي انسان، و دام، و مصارف صنعتي از دلايل عمده توسعه كشت ذرت در دنيا مي باشد.

3-1- طبقه بندي ذرت :

 ذرت گياهي متعلق به خانواده Panicoideae  و طايفه Maydeae مي باشد گونه زراعي آن همان ذرت ( Zea mays L) با 20=2n است (8 و 23) .

ذرت گياهي يك پايه ، يك ساله ، داراي سيستم ريشه افشان مي باشد . كه اين سيستم ريشه ، شامل ريشه اوليه ريشه هاي دائمي (تاجي) مي باشد . ذرت همچنين داراي ريشه هاي هوايي نيز مي باشد .

برگ ذرت به صورت متناوب در هر گره قرار مي گيرد كه از دو قسمت غلاف و پهنك تشكيل شده است . طول برگ ها 80-50 و عرض آنها 12-4 سانتيمتر است تعداد برگ ها از 48- 8 عدد متغير است .

ذرت داراي يك ساقه استوانه اي است كه در مقطع عرضي بيضوي است . ارتفاع ساقه بسيار بوده و بسته به شرايط اقليمي 3-5/1 متر طول دارد . ساقه ذرت داراي 8 الي 21 گره است كه پر از مغز است .

گل آذين نر در انتهاي ساقه به صورت خوشه اي مركب است شامل يك شاخه اصلي وتعدادي شاخه هاي فرعي مي باشد . سنبلچه ها به صورت جفت هستند كه يكي از آنها بدون دمگل و ديگري پايه دار است هـر سنبلچه داراي دو گلچه ، هر گلچه داراي يك لما و يك پالتا ، سه پــرچم ، يـك مـادگي غـير فعال و دو لوديكل  است . لوديكل ها به هنگام گرده افشاني متورم مي شوند و خروج پرچم ها و آزاد شدن گرده ها را ميسر مي سازند.

گل آذين ماده به صورت سنبله است كه از رشد و تمايز جوانه هاي جانبي گره هاي مياني ( گره ششم تا هفتم زير گل تاجي ) به وجود مي آيند . پوشش بلال برگ هاي تغيير شكل يافته اي است كه اندام هاي ماده را در خود حفظ مي كند . بلال داراي محوري به نام چوب بلال وياراكيد است كه سنبلچه ها به صورت جفت در كنار هم در روي اين محور قرار دارند .

هر سنبلچه داراي دوگل كه فقط يكي از گل ها بارور مي شود . هر گل داراي تخمداني است كه از آن رشته ابـريشمي خـارج مـيشود كـه مـجموع آنها خامه و كلاله گويند كه گرده ها را جذب مي كنند.

عمل گرده افشاني در ذرت توسط باد انجام مي گيرد . حدود 95 درصد گل هاي ماده دگرگشن و حدود 5 درصد آنها به صورت خود گشن هستند .

آزاد شدن دانه هاي گرده در ذرت يك تا سه روز قبل از خروج تارهاي ابريشمي شروع و تا چند روز ادامه مي يابد . هر دانه گرده پس از تماس با تارهاي ابريشمي رشد كرده و عمل باروري را انجام مي دهد.در شرايط مناسب عمر دانه گرده 18 تا 47 ساعت به طول مي انجامد .

4-1-ويژگيهاي انواع ذرت:

الـف دوره رشد : ذرت از نـظر طــول دوره رشد بـه سه گــروه زودرس و ديـررس تـقسيم مي‌شود .

ب- رنگ دانه : دانه هاي ذرت به رنگ هاي مختلف از قبيل سفيد ، زرد ، پرتغالي ، قرمز و گاهي آبي يا بنفش يافت مي‌شود .

ج- ارتفاع ساقه و برگ : ارتفاع ساقه ذرت بين 3-5/1 متر و تعداد برگ بين 8 تا 48 عدد متغير است .

د. شكل ظاهري ،كيفيت دانه و موارد مصرف : استورتوانت در سال 1985 ذرت را بر حسب ساختمان آندوسپرم و كيفيت بلال به صورت زير تقسيم كرده است  .

1-ذرت دندان اسبي : نشاسته آندوسپرم از دو قسمت نرم در وسط و انتها ،سخت در طرفين دانه تشكيل شده است . در طول رسيدگي دانه مقداري آب از دست داده و يك فرو رفتگي در قسمت تاج آن ايجاد مي شود .

2- ذرت بلوري (سخت ): دانه اين ذرت سخت ، و بدون چروكيدگي است . آندوسپرم آن شامل دو نوع نشاسته نرم و سخت است . در اين نوع دانه ، نشاسته سخت ، به طور كامل اطراف نشاسته نرم را فرا مي گيرد و دانه به شكل كروي و بزاق است .

3-ذرات آجيلي (بو داده): آندوسپرم آن ، به جز مقدار بسيار كمي كه در اطراف جنين قرار دارد كاملاً سخت است . دانه ريز و روغني از پروتئين مي باشد. با حرارت دادن تركيده و حجيم ميشود.

4- ذرت شيرين (قندي): آندوسپرم اين ذرت غني از هيدراتهاي كربن قابل حل و فقير از نشاسته است . اين نوع ذرت در موقع رسيدن آب خود از دست داده وكوچك و چروكيده مي شود . اين نوع ذرت داراي قدرت پنجه زنيزياد است .

5-ذرت آذري ( ذرت نرم ): تمام آندوسپرم آن آردي مي باشد و فقط يك لايه بسيار نازك از آندوسپرم سخت اطراف آن را فرا ميگيرد .

6-ذرت بومي : نشاسته آندوسپرم آن از آميلوپكتين تشكيل شده است كه در كارخانه جات چسب سازي از آن استفاده مي شود .

7-ذرت غلاف دار ( گلوكرم دار ): در اين نوع ذرت گلوم ها رشد بسيار زيادي دارند و تمامي سطح دانه را مي پوشاند  .

5-1-فنولوژي ذرت :

1-5-1-جواني زني و سبز كردن ذرت :

عوامل محيطي موثر در جوانه زني و سبز كردن ذرت عبارت از :رطوبت ، دما ، نوع خاك و تهويه است. مرحله جوانه زني بذر ذرت و استقرار گياهچه در خاك مراحل مهم در فنولوژي ذرت است .

زيرا در اين مرحله پوشش بذر و بافت مغزي آن در معرض هجوم آفات و عوامل بيماريزا خاكزي قرار مي گيرد. در صورتيكه كليه عوامل خارجي در حد مطلوب باشد، جوانه زني و سبزكردن تابع دماي خاك خواهد بود صفر بيولوژيك جوانه زني بذر ذرت 10 تا 12 درجه سانتيگراد است . با افزايش دما ، زمان لازم براي جوانه زني و سبز كردن كوتاه مي گردد . دما ، ميزان ذخيره آب در موقع جوانه زني را نيزمشروط مي سازد، بدين ترتيب كه دماهاي نسبتاً پايين (10-12 درجه سانتي گراد ) با محتواي حدود 75 درصد رطوبت ( بر اساس وزن خشك ) جوانه مي زند. در صورتي كه در دمـاي حـوالي 30 درجـه سانتي گـراد، جوانه زني با 58 تا 60 درصد رطوبت نيز امكان پذير مي گردد. وقتي كه ميزان آب قابل دسترس زراعي خاك 10-45 ميليمتر است كشت ذرت مناسب خواهد بود . از كشت ذرت در خاكي با رطوبت بالا كه در آن تهويه ضعيف است بايد خوداري كرد .

 

 

3-5-1- مرحله سبز كردن تا ظهور گل آذين نر :

رشد ونمو در اين مرحله، به شدت تحت تاثير عوامل جوي قرار مي گيرد. در اين مرحله است، كه رشد برگ ها و ريشه گياه كامل مي شود . با افزايش رشد بوته ها و نزديك شدن آنها به مرحله پيدايش گل آذين نر ، نيازهاي دمايي گياه افزايش مي يابد. به هنگام پيدايش گل آذين نر، دماي مطلوب بين 24-23 درجه سانتي گراد خواهد بود. به هنگام ظهور گل آذين نر برگها 90 درصد سطح خاك را مي پوشانند. اگر ميزان رطوبت خاك كافي باشد، طول مرحله سبز كردن تا ظهور گل آذين نر با دما ارتباط مستقيم خواهد داشت.دمايكمتر از صفر بيولوژيك ذرت، به شدت به گياه آسيب مي رساند .

3-5-1-مرحله تشكيل گل آذين نر تا ظهور تارهاي ابريشمي:

اين مرحله كه با تشكيل گل آذين نر آغاز مي شود، حساس ترين مرحله رشد گياه ذرت به شمار مي رود . در اين مرحله شاخص سطح برگي به حداكثر خود مي رسد. و با حداكثر ميزان تبخيرو تعرق مصادف مي گردد .

ذرت يك گياه پروتاندر است ، كه بين ظاهر شدن اين دو اندام يك هفته تا ده روز فاصله است . گرده افشاني 5 تا 8 روز ادامه مي يابد .

در شرايط آب و هوايي مطلوب ظهور تارهاي ابريشمي 2 تا 3 روز پس ازگرده افشاني آغاز ميز شود .و نامساعدبودن عوامل محيطي مانند خشكي و گرماي شديد موجب پوكي و مرگ دانه هاي گرده مي شود ، به عبارت ديگر در اين شرايط تلقيح به صورت ناقص انجام ميگيرد  .

4-5-1-مرحله تشكيل تارهاي ابريشمي تا رسيدن دانه:

چند روز پس از تلقيح، تارهاي ابريشمي پژمرده شده و قهوه اي رنگ مي گردند. پساز گذشت يك هـفته از تـلقيح، دانه لـقاح يـافته بـه صـورت برجستگي هاي آبكي بر روي چوب بلال ظاهر مي شوند. در يك هفته بعدي چوب بلال به سرعت رشد مي كند و بتدريج به طول و قطر كامل خود مي رسد. در اين مرحله بيشتر فعاليت فيزيولوژيكي گياه صرف پركردن چوب بلال و ذخيره مواد غذايي در دانه ها مي شوند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6-1-رشد و نمو:

1-1-6-1- ريشه : جنين ذرت در موقع جوانه زني فقط توليد يك ريشه مي كند كه به سرعت رشد كرده و توليد انشعابات فرعي نموده ، و در خاك نفوذ مي كند اين ريشه ها را ريشه هاي جنيني گويند همچنين از ناحيه مزوكوتيل به تعداد 3 تا 7 عدد ريشه نابجا ظاهر ميشود كه به همراه ريشه هاي جنيني ، ريشه هاي اوليه ذرت را تشكيل مي دهند و تامين كننده مواد غذاي براي ذرت در 2 تا 3 هفته اول رشد مي باشند. نوع ديگر ريشه در سطح نزديك به خاك از محل گره هاي انشعاب ظاهر مي شود كه به آن، ريشه هاي دائمي (تاجي) گويند. ذرت همچنين داراي ريشه هاي هوايي است، كه از گره هاي بالاي سطح خاك ظاهر ميشوند كه عمدتاً نقش استحكام گياه را بر عهده دارند .

2-1-6-1-برگ : برگها در ذرت به صورت متناوب ظاهر مي شوند . هر برگ داراي غلاف و پهنك است كه غلاف برگ ، ساقه را در بر مي گيرد. تعداد برگ يك صفت ژنتيكي محسوب و تحت تاثير شرايط محيطي قرار نمي گيرد و تعداد برگ در ذرت بين 8 تا 48 را شامل مي شود.

لوله اي شدن برگ ذرت در شرايط كمبود آب با پوشاندن سطح برگ و به ويژه روزنه ها، از هدر رفتن آب جلوگيري مي كند. همچنين تعدادي از برگهاي پائين بوته در طول زمان پژمرده و از بين مي روند . اولين برگها نيز بر اثر رشد ريشه هاي هوايي پاره مي شوند .

 

 

2-6-1-رشد اندام هاي زايشي:

خاتمه نمو رويشي در ذرت هنگامي است، كه مريستم انتهايي ساقه، كه در زمان تشكيل برگها به شكل نيمكره است، شروع به طـويل شدن كـرده و طـرح اولـيه گل نـر يا گل تاجي را به وجود مي آورد. با طويل شدن ميانگره ها روي ساقه، نموگل نر ادامه مي يابد. بتدريج با خروج گل تاجي ازحلقه برگ، گرده افشاني از نقطه اي در نزديكي نوك گل تاجي شروع و سپس در جهات مختلف گل آذين نر انجام ميشود. گرده افشاني يك بوته ممكن است يك هفته يا بيشتر به طول انجامد.

دانه هاي گرده در اثر لرزش بساك ها آزاد مي شوند . يك گل تاجي براي باوركردن تقريباً 1000 دانه در هر بوته، تعداد 25 ميليون دانه گرده رها مي سازد (31و32و73).

گل آذين ماده يا بلال كه به وسيله برگ هاي تغيير شكل يافته احاطه شده است ، از جوانه هاي جانبي واقع بر روي گره هاي ساقه به وجود مي آيد. تعداد بلال در ارقام اصلاح شده يك عدد است. كـلاله گـل مـاده يـا كاكل، از نقطه رشدي گل بوجود مي آيد. كاكل شروع به طويل شدن مي كند و سرتاسر طول غلاف گل ماده را طي مي كند و در اثر فعاليت يك مريستم ميان لايه اي كه در پايه آن قراردارد به جلو رانده مي شود. پس از گرده افشاني و تلقيح، فعاليت ناحيه مريستمي بلافاصله پايان، و نهايتاً رشد كاكل متوقف مي شود  .

 

 

 7-1-خاك مناسب ذرت:

ذرت به دليل داشتن ريشه هاي عميق و نيز قدرت خوبيكه در جذب مواد غذايي دارد، نسبت به حاصلخيزي خاك توقع چنداني ندارد. ذرت را مي توان در خاك هاي مختلف كاشت ولي مناسب ترين آن خاك هاي عميق با بافت متوسط زهكشي خوب و قدرت نگهداري زياد آب مي باشد .

ذرت نسبت به شوري خاك حساس است PH مناسب براي ذرت از 6 تا 7 مي باشد .

8-1- دماي مورد نياز:

ذرت يك گياه گرمسيري است . در شرايطي كه حداقل درجه حرارت 10 درجه سانتي گراد باشد جوانه زده و درجه حرارت 25 الي 30 درجه سانتي گراد بخوبي رشد كرده و حرارت بالاتر از 32 درجه بر عملكرد آن اثر سو خواهد گذاشت. در مراحل رشدي، هر چه گياه به مرحله تشگيل بلال نزديكتر مي شود، به همان اندازه نيز به دما افزايش مي يابد. با وجود اين ذرت نمي تواند دماهاي بسيار بالا را به ويژه در شرايط تنش خشكي تحمل كند. به طور كلي اين گياه بيشترين حساسيت به دماهاي بالا را در مرحله گردافشاني نشان مي دهد. و صدمات ناشي از افزايش دما، خشك كردن كلاله ، پوكي دانه گرده، كاهش ميزان تلقيحو عملكرد دانه مي باشد. ذرت بعد از گرد افشاني و لقاح، احتياج كمتري به گرما دارد. درجه حرارت بيش از 30 درجه سانتيگراد و شرايط خشك باعث زودرسي ذرت و در نتيجه كاهش عملكرد دانه مي شود . اپتيم درجه حرارت در مرحله رسيدن دانه ها 26-24 درجه سانتيگراد مي باشد  .

9-1-رطوبت مورد نياز:

از آنجايي كه ذرت از گياهان مناطق حاره است، به نظر مي رسد كه به آب بيشتري نياز داشته باش، ولي به علت برخورداري از سيستم ريشه اي گسترده در برابر تنش هاي محيطي موقت و كوتاه ميتواند مقاومت كند، اگر دما كافي باشد، جوانه زني ذرت ممكن است از رطوبت 30 درصد آب قابل دسترس آغاز شود. ولي هنگامي كه ميزان رطوبت به 80 درصد مي رسد، جوانه زني تسريع مي شود. جوانه زدن در شرايط غرقابي و اشباع شدن خاك بهد علت عدم تهويه مناسب، كند و حتي متوقف مي شود. در آغاز مرحله تشگيل برگ، به علت كند بودن رشد گياه، نياز آبي كمتراست. در اين مرحله اگر رطوبت در 10 تا 20 درصد ظرفيت مزرعه اي حفظ شود. به علت نفوذ عميق ريشه ها ، به مقاومت گياه در دوره كم آبي افزوده مي شود از مرحله هفت برگي تا تشكيل گل آذين نر ميزان رشد طولي گياه افزايش مي يابد و در صورت وجود تنش خشكي از ميزان رشد گياه كاسته مي شود.كمبود رطوبت در مرحله گل آذين نر ممكن است تشكيل گرده را به تاخير و موجب تشكيل گردهد هاي عقيم خواهد شد. در اثر خشكي در مرحله زايشي بين ظهور گلآذين نر و تشكيل تارهاي ابريشمي (ASI) طولاني تر شده، در نتيجه به علت عدم گردافشاني كافي، لقاح به صورت ناقص انجام و دانه ها عقيم مي گردند، در مرحله تشكيل دانه به علت بالا بودن شاخص سطح برگ، ميزان مصرف آب زياد بوده و تعريق شديد است. پس از مرحله شيري از ميزان نياز ذرت به آب كاسته مي شود. در اين هنگام دما يك عامل موثر در رسيدن دانه به شمار ميرود و براي كاهش رطوبت دانه لازم است رطوبت هوا نيز به ميزان معيني كاهش يابد  .

10-1- تنش هاي محيطي:

رشد و توسعه گياهان دائما تحت كنترل محيط مي باشد، گياهان زراعي ممكن است كه در معرض تنشهاي غير از خشكي قرار گيرند. حرارت، تشعشع، مواد غذايي، گازها، و رطوبت بسته به مقدار آنها در محيط،مي توانند رشد و توسعه گياه را افزايش، و يا كاهش دهند. غلظت مقدار نامطلوب اين عوامل، باعث فشار يا تنش در گياه يا اجزاي آن مي گردد. صدمات وارده ممكن است موقت يا برگشت پذير و يا برگشت ناپذير باشد . هر عامل محيطي را كه تاثير منفي بر روند رشد گياهان مي گذرد، به عنوان تنش در نظر مي گيرد، و مقاومت به تنش را در ارتباط با توانايي گياه از نظر تحمل به عوامل نامطلوب مد نظر قرار مي دهد. به طور كلي تنشهاي محيطي به دو دسته عمده بيولوژيك و فيزيكوشيميايي تقسيم مي شوند. مهمترين تنش هاي بيولوژيك را خشكي، سرما، گرما، يخبندان، كمبود مواد غذايي تشكيل مي دهند  .

 

 

 

 

 

11-1- خشكي و تنش خشكي:

يكي از عوامل محدود كننده توليد ذرت در مناطق خشك و نيمه خشك، كمبود آب در مراحل رشد است . خشكي موقعي اتفاق مي افتد كه تركيبي از عوامل فيزيكي ومحيطي باعث تنش در گياه شده، و در نتيجه دتوليد را كاهش مي دهند . به طور كلي تنش، نتيجه روند غير عادي فرآيندهاي فيزيولوژيكي است، كه از تاثير يك يا تركيبي از عوامل زيستي و غير زيستي حاصل مي شود، و ممكن است به صورت كاهش رشد، كاهش عملكرد، مرگ بخشي از گياه يا كلاً مرگ گياه بروز نمايد . خشكي از نظر كشاورزي، عبارت از عدم انطباق نزولات آسماني با نيازهاي گياه است، كه در آن دچار تنش مي سازد و عملكرد را كاهش مي دهد . از نظر هواشناسي خشك، يك دوره بدون بارندگي است، كه در آن مقدار بارندگي كمتر از مقدار تبخير و تعرق بالقوه باشد. و ظرفيت رطوبتي خاك، تقاضاي اتمسفري تبخير و همچنين كارايي گياه را متاثر ميسازد  .

از نظر فيزيولوژيست هاي خشكسالي علاوه بر فقدان بارندگي، حاصل تلاقي تنش هاي محيطي زير است:

1- پايين بودن رطوبت قابل دسترس خاك،باعث كاهش مقدار آب در محيط ريشه مي شود. بنابراين ريشه ها را در تنگنا قرار مي گيرند.

2- زيـاد بـودن تـبخير كـه از كمي رطوبت نسبي، دماي زياد، آفتاب زياد و بادهاي شديد ناشي مي گردد.

3-افـزايش دمـاي انـدامهاي گياه منجر به تنفس زياد، صدمه به فرآيندهاي متابوليكيو ساختماني مي شود.

4-تـابش زياد خورشيدي كه به ممانعت نوري و اكسيداسيون نوري و سرانجام مرگ برگها منجر مي شود.

5- افـزايش سخـتي خـاك بـر اثـر خـشكي كـه به نحو نامطلوبي رشد ريشه را تحت تاثير قرار مي دهد .

6- غير قابل دسترس شدن مواد غذايي، به ويژه در افق هاي بالاي خاك، زيرا اين افق ها سريعتر خشك مي شوند، ولي از نظر مواد معدني نيز غني ترين لايه هستند .

7- تجمع نمك در لايه بالايي خاك و اطراف ريشه ها كه منجر به تنش اسمزي و مسموميت يوني مي شود .

در منابع مختلف براي تنش چندين اصطلاح به كار برده مي شود كه توضيح مختصري در مورد هر يك از آنها ضروري به نظر مي رسد.

در مواردي كه تنش بر اثر عدم وقوع بارندگي مفيد ايجاد شده ، اصطلاح تنش خشكي به كار برده مي شود  . اگر گياه به طور مصنوعي تحت تاثير كمبود آب قرار داده شود، در اين اصطلاح تنش كمبود آب به كار مي رود. چنانچه در اثر خشكي هوا كه شدت تعرق بالا رود رطوبت داخلي گياه به كمتر از 50 درصد مقدار طبيعي خود برسي . در اين حالت گياه دچار آب كشيدگي و اگر ميزان آب كشيدگي بالاتر از 50 درصد مقدار طبيعي باش، گياه دچار پسآبيدگي شده است.اگر تنش خشكي، موجب از دست دادن آب به صورت مايع گردد،آنرا تنش اسمزي گويند .

12-1-اثر عوامل اقليمي بر روي نياز آبي گياهان:

رطوبت نسبي اثر قابل ملاحظه اي بر تبخير و تعرق و نياز آبي گياهان دارد . تغييرات رطوبت هوا از طريق دادن اختلاف فشار بخار آب بين برگ و هوا، بر تعرق اثر ميگذارد. به همين دليل رطوبت نسبي در راندمان مصرف آب بسيار موثر است. به طوريكه رطوبت نسبي زياد از طريق اثر بر روي ميزان تعرق گياه، كمبود رطوبت خاك را تا حدي جبران مي كند. برعكس، رطوبت نسبي پايين تر، ميزان تعرق را افزايش و كمبود رطوبت خاك را نيز تشديد مي كند  .

شبنم در شب تـشكيل و بـه آمـاس بـرگ كـمك نموده، و در صبح آغاز تنش مجدد را به تاخير مي اندازد  .

دماي خاك و محيط بيرون ميزان فتوسنتز و تنفس را كنترل كرده و بر توزيع مراد فتوسنتزي، تشكيل گل آذين و رسيدگي دانه موثر واقع مي شود.افزايش درجه حرارت ظرفيت پذيرش آب توسط هوا را افزايش داده، و به اين ترتيب نياز اتمسفري بيشتر مي شود، و تعرق و كمبود رطوبت خاك را تشديد مي كند . بهترين دما براي رشد و نمو ذرت، بخصوص در زمان گرده افشاني آن بين 25 تا 30 درجه سانتيگراد است .

اثر باد عمدتاً شامل تعرق گياهان و تبخير از سطح خاك است. باد با جابجا كردن هواي مرطوب اطراف روزنه ها تعرق را افزايش، و از بالا رفتن دماي برگ جلوگيري مي كند. بادهاي گرم و خشك از طريق بستن روزنه هاي برگ، حتي در موقعي كه رطوبت خاك كافي است، اثر سوء بر فتوسنتز گذاشته، توليد را كاهش مي دهد .

هـمچنبين بـادهاي خـشك و سوزان در مرحله گلدهي و گرده افشاني ذرت، باعث بادزدگي قسمت هاي نر گياه، كاهش حجم گرده توليدي، عدم همزماني در آمادگي گل آذين نر و ماده، و همچنين خشگ شدن رشته هاي ابريشمي مي گردد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

13-1-اثر فيزيولوژيك تنش آب:

كمبود آب زماني در گياه اتفاق ما افتد، كه ميزان تعرق بيشتر از جذب آب باشد.اين امر ممكن است، به علت اتلاف بيش از حد آب، كاهش جذب آب، و يا هر دو باشد. بعضي فرآيندهانسبت به افزايش تنش رطوبت خيلي حساس بوده، عمل كرد نهايي گياه تحت تاثير تنش رطوبتي بر رشد، فتوسنتز، تنفس، فرآيندهاي متابوليكي، زايشي و غيره مي باشد .

توانايي گونه هاي گياهي، از نظر مدت و ميزان تحمل پسآبيدگي متفاوت بوده، و با افزايش مقدار آب بافت ها در شرايط تنش خشكي، تحمل پروتوپلاسم در مقابل صدمات تنش خشكي، بيشتر خواهد بود. آب پيوندي مانع انعقامولكولهاي پروتئين مي گردد. هر چه آب پيوندي بافت بيشتر كشيده شود، تراكم پرتوپلاسم افزايش يافته، و غلظت آن بتدريج بالا رفته،‌و زماني كه كشيدگي شديد شود، پرتوپلاسم بطور كامل ژله اي شده، و در نهايت سخت و شكننده مي‌شود .احتمالاً مي توان گفت، اغلب اثرات تنش آب و به جز آنهابي كه مستقيماً از طريق كاهش آماس وارد عمل مي شود، بستگي به از دست دادن آب پروتوپلاسم دارد. خارج ساختن قسمتي از آب اطراف مولكولهاي پروتئيني باعث تغيير تركيب آن مي شود، كه بر نفوذ پذيري، درجه آبكي بودن، لزوجت و فعاليت هاي آنزيمي آن موثر مي باشد.

مـشاهده شد كـه بـا شروع شرايـط خـشك، آمـاس گـياهان بـه طور مستمر و روزافزون نقصان مي يابد .كاهش تورژسانس، اولين اثر تنش خشكي مي تواند باشد، كه سرعت رشد سلول و اندازه نهايي آن را متاثر مي سازد. رشد سلولي احتمالاً حساس ترين فرآيند به تنش خشكي است . كاهش پتانسيل آب بافت هاي مريستمي در طول روز كه موجب كاهش پتانسيل فشاري به حدي كمتر از ميزان لازم براي بزرگ شدن سلول مي شود. سنتز پروتئين يا سنتز ديواره سلولي و بزرگ شدن سلول و بـدنبال آن سرعت نـمو و رشد طـولي ساقه ، رشد بـرگ تحت تاثير قرار مي گيرد. اكثر گونه هاي گياهي حداكثر رشد خود را در شب يعني در زماني كه پتانسيل آب بالا است انجام مي دهند، ممكن است توجيهي براي اين امر باشد .

با افزايش تنش آب ، فتوسنتز تا نقطعه جبراني كاهش مي يابد. تنش آب بطور مستقيم مي تواند بر فرآيند هاي بيوشميايي مربوط به فتوسنتز اثر گذاشته و به طور غير مستقيم، ورود CO2 به داخل روزنه ها را كه به علت تنش آب بسته اند، كاهش دهد. انتقال مواد فتوسنتزي نيز تحت تاثير تنش آب قرار گرفته، و موجب اشباع برگها از اين مواد مي گردد

به عبارت ديگر تنش آبي با مختل نمودن ارتباط اندام مبداء (منبع ) و اندام مقصد براي فرآورده ها، روي جابجايي مواد به طور غير مستقيم اثر مي گذارد. مثلاً به دليل كاهش رشد سلول، اندام مبداء (برگ ها)كوچكتر و مواد فتوسنتزي براي انتقال به دانه ها اندك است. همچنين اندازه دانه ها (اندام مقصد) ممكن است كاهش پيدا بكند .

خشكي بر تنفس گياه تاثير گذاشته،و باعث كاهش تنفس هم در شرايط نوري و هم در شرايط تـاريكي در ذرت مي گردد . واكـنش تـنفس نسبت به كمبود آب بر عكس واكنش فتوسنتز مي باشد. شدت تنفس در ابتدا افزايش يافته، ولي با تشديد كمبود آ‘ كاهش مي يابد . دليل اين كاهش بعدي را به هيدروليز شدن نشاسته نسبت مي دهند . 25-30 درصد از اسيميلاسيون روزنه اي بوسيله تنفس رشد از دست مي رود .

تنش آب موجب تغييرات آناتوميكي بسيار مي گردد. از جمله اين تعييرات مي توان به كاهش كاهش تعداد روزنه ها در واحد سطح اشاره كرد .

مـحتواي نسبي آب در گـياه خيلي بيشتر از خاك بوده، وتغييرات بسيار كم و جزيي آب در گياه مي تواند، تمامي واكنش هاي متابوليكي (سوخت و ساز) را تحت تأثير  قرار دهد. اثر خشكي بر جذب مـواد غذايي، سوخت و سازهيدرات كربن و پروتئين، انتقال يونها و مواد سوخت و ساز شده را مي تواند، تحت تاثير قرار دهد . كمبود آب در بستن روزنه ها موثر است . چون آماس غشاء سلول هاي محافظ روزنه ها بستگي به مقدار آب دارد، و اين عكس العمل در مقدار گاز كربنيك جذب شده از طريق برگ، موثر بوده، و فتوسنتز را مستقيماً كنترل مي نمايد، و در نتيجه نقش بسيار مهمي در توليد دارد .

كمبود آب شديداً موجب كاهش فعاليت آنزيمي مي گردد. البته اين اثرات انتخابي هستن. بدين معني فعاليت برخي آنزيمها كه در ساختن مواد فعاليت دارند، قبل از ساير آنزيم ها، كاهش مي يابد. و مقادير برخي آنزيمهاي ديگر افزايش مي يابد.

براي مثال در ذرت، افزايش موجب كاهش فعاليت آنزيم احياء كننده نيترات (نيترات ردوكتاز)نسبت به آنزيم اكسيد كننده (پراكسيداز) مي گردد. در اثر هيدروليز نشاسته به قند،پروتئين ها به اسيدهاي آمينه تبديل مي شوند. تبديل نشاسته به قندها و تجمع آنها باعث افزايش فشار اسمزي مبي گردد. اين باعث تقليل تراوايي سلول گياهي شده، و مقاومت داخلي سلول در برابر عبور آب افزايش مي يابد. بدين وسيله تلفات آب كاهش مي‌يابد  .

كمبود آب از طريق افزايش فعاليت آنزيم هاي تجزيه كننده RNA، سيستم اسيد نوكلئيك را كه ارتباط نزديكي با پروتئين سازي دارد مختل مي كند. و اين عمل به نوبه خود رشد و پـروتئين سازي را تـحت تـاثير قـرار مي دهد.همچنين با تجربه پروتئين هاي موجود، اسيدهاي آمينه خصوصاً پرولين به طور هم زمان با تنش رطوبت در بسياري از گياهان تجمع مي كند، كه اين تجمع ناشي از كاهش پروتئين سازي است .

تنش آب تاثير بر توزيع هورمون ها در گياه بخصوص بر ميزان سيتوكنين و آبسيسيك اسيدABA دارد، كه در اثر كمبود رطوبت فعاليت سيتوكنين كاهش يافته، در حاليكه فعاليت ABA افزايش مي يابد. پيري سريع برگ ها، كاهش قطر منفذ روزنه ها در گياهان تحت شرايط تنش رطوبت ممكن است، به علت كاهش تامين سيتوكنين از ريشه ها باشد. كمبود آب باعث افزايش آبسيسيك اسيد و اتيلن مي گردد .

به نظر مي رسد كه ABA ، در كنترل عكس العمل هاي فيزيولوژيكي گياهان در شرايط تنش رطوبت موثر باشد. تنش خشكي با تاثير بر حركات يوني و آب، آبسيسيك اسيد را به خارج از سلوهاي محافظ هدايت وموجب بسته شدن روزنه ها مي شود. اين امر باعث كاهش جذب CO2 و فتوسنتز مي گردد .

ابر و ستر (1992) در بررسي هاي خود بر روي دو ژنوتيپ وحشي و جهش يافته ذرت نشان داده اند، كه در هر ژنوتي، ميزان آبسيسيك اسيد در شرايط تنش 8 تا 10 برابر شرايط مطلوب است. اين هـرمون بـه مـقدار زيـاد بـه بـافت آنـدوسپرم منتقل و از تقسيمات سلولي آندوسپرم جلوگيري مي كند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

14-1-تنش خشكي در مرحله رشد رويشي گياه ذرت:

در طول تنش خشكي رشد متوقف شده، و پس از رفع تنش ادامه مي يابد. تنش خشكي بر روي جنبه هاي مختلف رشد و نمو اثرات متفاوتي دارد . چرخه زندگي گياهان يك ساله از چهار مرحله جوانه زني و رويشي، رشد زايشي، و رسيدن محصول تشكيل يافته است. وقتي كه بذر در خاك قرار گرفت، در شرايط رطوبت مناسب جذب آب شروع، و ئبه موازات آن فرآيند آبگيري در ديواره سلولي و پروتوپلاسم آغاز و با افزايش فعاليت هاي متابوليكي بذر متورم و رويان، ريشچه را به داخل خاك وارد مي سازد.ميزان آب خاك از عوامل اصلي جوانه زني بوده و سرعت جوانه زني را كنترل مي كند. جوانه زني و استقرار دير هنگام و ناكافي گياهچه ها از معضلاتي هستند، كه گياهان زراعي مناطق خشك و نيمه خشك با آنها روبرو هستند  . اثر خشكي در مرحله رشد رويشي گياه ذرت شامل تغييرات فتوتيپي و مورفولوژيكي است:

1-    سطح برگ ها كوچك (لوله اي) مي شود .

2-    ارتفاع بوته كاهش مي يابد .

3-    برگ هاي مسن مي ريزند  .

4-    رشد ريشه ها افزايش مي يابد .

5-    فعاليت روزنه ها و فتوسنتز متاثر مي‌شود .

هسيائو در سال 2000 بررسي خود روي ذرت نشان داد، رشد غير قابل بازگشتو تغييرناپذير سلولهاي برگ و ريشه ها با استفاده از منابع، متناسب با رشد اين دو عضو بوده، به نحوي كه اگر عـوامل كـافي در اخـتيار ايـن اعضاء قرار نگيرد، يكي كاهش رشد و ديگري افزايش رشد نشان مي دهد. مخصوصاً در مورد تنش آب برگ ها از رشد بازمانده و ريشه ها به دنبال آب به اعماق خاك نفوذ مي كنند  .عامل اصلي كه رشد يا بزرگ شدن سلول را تحت تاثير قرار مي دهد، كاهش و از دست دادن تورژسانس مي باشد، كه ممكن است با تقليل اندازه سلولي و كاهش سطح برگ همراه باشد.

كاهش سطح برگ به عنوان نتيجه تنش خشكي و كاهش سطح تابش، داراي اثرات ثانويه است. بطوريكه همراه با آن،كاهشي در مقدار فرآورده هاي فتوسنتزي توليد شده به چشم مي خورد، كه به نوبه خود به كاهش رشد برگ و ساقه كمك مي كند . بنابراين تنش خشكي، عامل اصلي كوتاه ماندن گياه در مزرعه مي باشد .

گزارشات  اوليه حاكي از آن است، كه توسعه برگ نسبت به كمبود آب حساس است. به طور مثال در گياه ذرت در يك شرايط تحت كنترل، بزرگ شدن برگدر پتانسيل آب 2-بار بهسرعت كاهش و در پتانسيل هاي 7-و9- بار متوقف مي گردد. علاوه بر اينكه كمبود آب در توسعه برگ موثر است، مي تواند از طريق ريزش و مرگ برگها در طول مراحل مختلف رشد در شاخص سطح برگ موثر مي باشد .

سوروار (1999)در آزمايش، اثرات تنش خشكي در ارقام مختلف ذرت را مورد بررسي قرار داد. در تمامي ارقام تعداد برگ ثابت بود، ارتفاع بوته كاهش يافت. قطر ساقه كمتر شده، و مدت دوره رشد نيز كوتاه گرديده است  .

تنش خشكي در ذرت موجب توسعه ريشه در اعماق پايين تر شده،‌و به اين طريق بر نحوه توزيع سيستم ريشه اثر مي گذارد  . اقبال و مارانويل (1993)گزارش نمودند كه تنش خشكي طول ريشه را افزايش و بر كارايي مصرف آب مي افزايد. گياه ذرت در زمان تنش آبي با توسعه ريشه به طرف آب قابل دسترس در عمق خاك، موجب استفاده بهينه از آب و مواد غذايي در جهت توليد بيشتر بيوماسو شاخص برداشت مي‌شود .

كانگو همكاران (2000)، كاهش آب در مرحله طويل شدن ساقه ذرت، باعث تحريك رشد ريشه ش. با توجه به اين مسئله نسبت ريشه به اندام هاي هوايي افزايش يافت  .همچنين پريستويا(1998)ظرفيت رشد ريشه ذرت را تحت شرايط تنش رطوبتي در زمان گلدهي بررسي و به نتيجه رسيد كه رشد ريشه در اين شرايط افزايش نشان داد. بررسي هاي گلخانه اي نيز نشان دادند كه تحت شرايطتنش رطوبتي، طول ريشه در ميان واريته هاي مختلف تفاوت معني داري داشت .

 

 

 

 

 

 

 

15-1-تنش خشكي و رشد زايشي ذرت

اثرات خشكي به طور كلي، سلول ها و بافت هاي كه در مراحل رشد و توسعه سريع هستند، بيشتر مشهود است، و از نقطه نظر مقدار و كيفيت محصول قابل برداشت، بعضي از دوره هاي رشدگياهان بيشترين خسارت را نسبت به تنش آب دارند.به عنوان مثال،تنش آب در زمان گرد افشاني ذرت باعث لقاح مقدار كمي از تخمك ها شده، و يا هيچ يك از آنها تلقيح نمي شوند، و در نتيجه بلال ذرت بدون دانه مي ماند .

سونگ و همكارانش (2000) اثر تنش خشكي بر روي رشد و توسعه ذرت را بررسي كردند، كه استرس خشكي مانع از رشد و توسعه گل آذين ماده در گياه ذرت مي گردد. كوتاه شدن طول، قطر و وزن خشك و وزن بلال از اثرات كمبود آب بر روي بلال ذرت است .به طور كلي تنش خشكي در مرحله گل دهي، عمدتاً تعداد دانه ها را تحت تاثير قرار مي دهد(12). واسون(2000) اثر حجم آبياري را در سه مرحله از رشد و توسعه ذرت بررسي و ملاحظه كردند، كه گياه ذرت حساسيت بالاي نسبت به كمبود آب در مرحله گلدهي دارد . تنش جزئي خشكي در ايـن مرحله از ميزان ظهور سلول هاي بنيادي گل جلوگيري نموده، و تعداد دانه ها را كاهش ميدهد.در اثر تنش رطوبتي تأخير در ظهور تاسل و ابريشم، باعث افزايش طول ASI شده، و در نهايت موجب مي شودپخش و دريافت دانه گرده تقريباً و يا كلاً انجام نشود، و همچنين ممكن است، در طي اين مرحله ابريشم هاي ظاهر شده در اثر كمبود آب و درجه حرارت بالا خشكيده و در نتيجه پذيرش دانه گرده و بدنبال آن جوانه زدن و رشد لوله گرده و كلاله و داخل تخمك ها تـحت تأثير  قرار گرفته، باروري بخوبي صورت نگيرد.و در نهايت تعداد دانه در بلال كاهش پيدا مي‌كند  .

دانه ها در طي دو هفته اوليه گرد افشاني نسبت به كمبود آب حساس بوده و در اثر تنش رطوبتي نارس مي شوند تنش خشكي شديد در مراحل اوليه نمو و توسعه دانه (مرحله تاولي) به آساني مي تواند مـوجب نارسي دانه گردد . مرحله شيري كه حدود 20 روز بعد از ظهور ابريشم شروع ميشود نسبت به تنش آب حساس بوده و باعث سقط جنين و نارسي دانه ها، مخصوصاً دانه هاي نـوك بـلال خـواهد شدو در صـورت ادامه تـنش رطـوبتي نارسي دانه ها به پايين بلال گسترده مي يابد  .

دوره رشد دانه (خميري و سخت شدن دانه ) كه تنش آب در اين مرحله موجب كوچك شدن و چروكيده شدن دانه ها مي گردد. عمدتاً وزن دانه ها را متاثر مي سازد. و بدين ترتيب عملكرد دانه ها تحت تأثير  قرار مي‌گيرد. چون عملكرد بالقوه بسته به وزن هر دانه دارد، كه اين مستلزم تجمع مواد فتوسنتزي در دانه ها مي باشد. مواد جمع شده در دانه ها از طريق فتوسنتز و همچنين انتقال مواد غذايي ذخيره شده در ساير قسمت هاي گياه تامين مي گردد .

مرحله رسيدن دانه كه در اين مرحله رژيم رطوبتي تاثير ناچيزي بر اجراي عملكرد دارد، ممكن است كه بر طول دوره رسيدن ميوه اثر گذاشته و باعث زودرسي محصول شود .

 

 

16-1-تنش خشكي و اثرات آن بر روي عملكرد و اجزاي عملكردذرت:

آب يكي از عوامل اصلي تعيين كننده عملكرد ذرت مي باشد .اثرات تنش آب بر عملكرد چند جانبه است. در مراحل نمو رويشي حتي تنش بسيار جزيي مي تواند، سرعت رشد برگ و در مراحل بعدي شاخص سطح برگ و كارايي مصرف نور  (RUE) را كاهش دهد. تنش شديد آب مي تواند  منجر به بستن روزنه ها گردد، و اين امر جذب CO2 و توليد ماده خشك را كاهش ميدهد .

برخي محققان بر اهميت تامين آب كافي در مرحله رشد رويشي ذرت تاكيد كرده اند. به اعتقاد آنها تنش آب در مرحله رشد رويشي و قبل از گرده افشاني اگر چه از كمتري بر عملكرد نهايي نسبت به كمبود آب در مرحله گلدهي و پرشدن دانه ها دارد، ولي از اين نظر كه بر گسترش برگ و توسعه ساقه تاثير گذاشته، و ميزان تجمع مواد در اين اندام را به شدت تغيير مي دهد، داراي اهميت خاصي است .

فدايي (2002) اثر رژيم هاي مختلف آبياري بر روي يك هيبريد ذرت در لبنان بررسيو به اين نتيجه رسيد كه، بين هدايت روزنه اي و پتانسيل آب برگ همبستگي معني داري وجود دارد.

همچنين شاخص سطح برگ و ماده خشك با افزايش تنش كمبود آب كاهش يافت .

ميزان تاثير تنش كمبود آب بر روي عملكرد بستگي به شدت تنفس و زمان تنش دارد . اثر زمان ظهور تنش آب بر عملكرد دانه ممكن است به اندازه شدت تنش آب اهميت داشته باشد. گونه هاي محدودالرشد همانند ذرت يك تنش شديد چهار روزه در مراحل خاصي از رشد زايشي ممكن است بحراني باشد. مرحله گردافشاني و دو هفته پس از آن حساس ترين دوره گياه ذرت نسبت به تنش آب مي باشد. در طي اين مدت در بين اجزاء عملكرد، تعداد دانه ها در هر بال به شدت كاهش مي يابد .

بررسي هاي دنمدو شاو (1990) و اسبوران (20002) نشان داد كه تنش خشكي در مرحلهگرده افشاني عملكرد را 50درصد كاهش مي دهد . تنش در مراحل آخر رشد رويشي به ميزان 25 درصد و در مزحله رشد بلال به ميزان 21 درصد در عملكرد دانه كاهش ايجاد مي كند .تنش رطوبتي در طي مرحله گرده افشاني ، ، عملكرد دانه گياه ذرت را 8-3 درصد به ازاي هر روز كاهش مي دهد . سه هفته بعد از گرده گرده افشاني ، تنش آب ديگر اثري بر تعداد دانه هاي هر بلال نداشته ، ولي وزن دانه ها را كاهش مي دهد . و اين امر بيانگر اين است ، كه دورهاز بين رفتن دانه ها گذشته است . تنش آب در اين زمان فتوسنتز برگ يا انتقال مواد فتوسنتزي را كاهش داده ، نهايتا وزن دانه ها را متاثر مي سازد .تنش شديد و نسبتا كوتاه آب در طول رشد رويشي ممكن است اثري بر روي عملكرد دانه نداشته باشد .ولي تنش كمتر از اين مقدار ولي طويل المدت ممكن است ، اثرات زيادي بر روي عملكرد داشته باشد .

سونگ و همكارانش ( 2000) اختلال در گل دهي و تلقيح بلال از مهمترين دلايل كاهش عملكرد ذرت در شرايط كمبود آب بود .همچنين عملكرد پايين به علت شرايط كمبود آب و همبستگي آن با كاهشسرعت مدت پر شدن دانه ها در ارتباط بود .

ادميدزو همكارانش (1993) اظهار داشتند ؟ كه در مناطق گرمسيري عملكرد ذرت در نتيجه خشكي به طور متوسط حدود 17 درصد كاهش مي يابد . همچنين بيان كردند ، كه اگر تنش خشكي با زمان گلدهي منطبق گردد ، عموما پديده تاخير كاكل دهي در ذرت مشاهده مي‌شود اين عمل طول ASI را افزايش مي دهد . كمبود آب از طويل شدن كاكل در گياه جلوگيري مي كند ، و اين ممانعت مي تواند ، بهكاهش شديد عملكرد دانه كمك كند.

تنش آب در ذرت به دليل ايجاد پژمردگي ، از رشد و توسعه دانه ممانعت مي نمايد ، . در مراحل كاكل دهي ، پر شدن دانه و مرحله خميري شدن به ترتيب 35، 24، 10، درصد كاهش عملكرد را موجب مي گردد  . اثرات سوء ناشي از تنش آب بر عملكرد ذرت بستگي به زمان وقوع تنش ، شدت تنفس، مرحله نموي و ژنوتيپ گياه دارد .

آمانتس (1998)در بررسي خود بر روي دو هيربد ذرت به اين نتيجه رسيد، كه تنش رطوبتي در مرحله 12 برگي، و مرحله تاسل دهي، عملكرد دانه اين گياه را بيشتر تحت تاثير قرار داده، و به طور بسيار معني داري عملكرد دانه را كاهش داد. هر چند بين هيبريدهاي مورد مطالعه در اين شرايط تفاوت آماري معني داري وجود نداشت .

در يك آزمايش ديگر ، بولانس و ماتينز (1993) نتيجه گرفتند، كه تنش خشكي زمان 50 درصد گرده افشاني را تسريع مي كند، و فاصله زماني بين گرده افشاني و ظهور تارهاي ابريشمي (ASI) از 2/2 روز در تيمارشاهد به 6/4 روز در تيمارتنش در مرحله گلدهي و 3/88روز در تيمارتنش شديد قبل و بعد از گلدهي تغيير مي يابد. بر اساس اين بررسي در بعضي از كرت ها حتي كاكلي ديده نشده است .

آبرچت وكاربري (1991) تنش رطوبتيدر مرحله رويشي ذرت را مورد مطالعه قرار داده ، و نتيجه گرفتند ، كه تنش خشكي موجب افزايش ASI به بيش از 4 روز مي گردد ، بدون اينكه بر تعداد كل برگ و شاخص سطح برگ تاثير داشته باشد ولي ارتفاع بوته و مقدار بيوماس را كاهش مي دهد .

باستي و وست گيت (1993 ) اثر كمبود آب را در مرحله گلدهي ذرت و تاثير آن بر نحوه رشد و ظهور تارهاي ابريشمي را بررسي نموده ، و نتيجه گرفتند كه هر اندازه مدت تنش در مرحله ظهور اوليه كاكل و بعد از آن افزايش يابد ، به ميزان بيشتري نيز تشكيل دانه كاهش مي يابد ، زيرا با كاهش پتانسيل اب ، رشد لوله گرده در تارهاي ابريشمي با مشكل مواجه شده ، و ديرتر به تخمك مي رسد . اين امر موجب عدم باروري تخمك ها در بلال مي شود . در نتيجه بلال هايي با نوك عاري از دانه و يا دانه بندي غير يكنواخت بوجود مي آيند . اگر تنش شديد باشد ، هيچ يك از تخمك ها تلقيح نمي شود و در نتيجه دانه اي نيز تشكيل نمي گردد . علاوه بر اين ، در دماهاي 38 تا 40 درجه سانتيگراد توام با تنش كمبود آب ، گامت هاي نر از بين رفته و آزاد نمي شوند . در برخي موارد نيز گلازين ماده و كاكل ظاهر نمي شود و بوته هاي بدون بلال بوجود مي آيد .

وقوع تنش در دوره پر شدن دانه ، وزن نهايي دانه در ذرت را كاهش مي دهد . در يك بررسي كمبود آب دوره پرشدنموثر دانه را كوتاهتر ، ولي بر ميزان تجمع ماده خشك در آندوسپرم و جنين تاثيري نگذاشت. در گياهان تنش ديده همانند گياهان برخوردار از آب كافي ، پرشدن دانه تا زماني كه ميزان رطوبت آندوسپرم و جنين به ترتيب به مقدار 280 و 430 گرم در كيلوگرم وزن تر برسد ، ادامه مي يابد .با اين تفاوت كهگياهان تنش ديده 10 روز زودتر به مقادير فوق مي رسند زيرا اتلاف آب از آندوسپرم ، پس از گرده افشاني زودتر شروع مي شود ، وحداكثر محتواي آب به جنين در مقايسه با تيمار شاهد پايين تر مي گردد . نتايج نشان مي دهد، كه كمبود آب پس از گرده افشاني، مدت پر شدن دانه را با به جلو انداختن خشكي آندوسپرم و محدود كردن حجم جنين كوتاه تر مي كند.


17-1-ساير صفات مرتبط با خشكي

1-17-1-محتوي نسبي آب برگ (RWC)

وضعيت آبي گياه در هر شرايط رطوبتي با اندازه گيري مقدار آب درون بافتي گياهي تعيين مي گردد  . محتواي آب بافت ها با استفاده از برگ ها قابل اندازه گيري است. براي اندازه گيري وضعيت آب بافت ها با استفاده از برگ ها قابل اندازه گيري است. براي اندازه گيري وضعيت آب

گياهان زراعي، روش هاي مختلفي ارائه شده است، كه عبارتند از  .

الف- تعيين مقدار آب بر اساس وزن تر و وزن خشك

 

 

كه در آن

Mf : وزن تر بافت

Md: وزن خشك بافت مي باشد.

مقدار وزن خشك بسيار متغير است. و لذا اين روش چندان مطلوب نمي باشد(17).

ب-تعيين محتواي نسبي آب به روش وردلي:

وردلي محتواي نسبي آب را به صورت زير محاسبه كرد :

 

كه در آن:

Mf: وزن تر بافت گياه

Md: وزن خشك بافت گياه

Mc: وزن تورژسانس بافت گياه مي باشد

ج- كمبود اشباع آب

كه با استفاده از فرمول زير قابل محاسبه است:

2-17-1-پايداري غشاي سيتوپلاسمي

غشاي سيتوپلاسمي از خاصيت نيمه تراوائي برخوردار است،و از اين طريق نقش انتخاباتي روي ورود و خروج مواد وتركيبات به سلول را اعمال مي نمايد كه موجب تنظيم غلظت تركيبات درون سلولي مي شود، و حالت آماس يا پلاسموليز سلولي را فراهم مي سازد. غشاي سيتوپلاسمي تحت تاثير عوامل مختلف محيطي بوده، كه تنش هاي محيطي از اجزاء آن مي باشد .بولي (1979) نقش غشاي سيتوپلاسمي سلول را به عنوان عامل اساسي و موثر در تحمل به تنش مي دانند. وينسلو و اسميرنوف پايداري غشاي سيتوپلاسمي را در رابطه با تنش خشكي مطالعه كردند، و به اين نتيجه رسيدند، كه در اثر آسيب غشاي سيتوپلاسمي محتويات سلول به بيرون تراوش مي كند.‌انها مقدار يونهاي تراوش شده را به وسيله هدايت سنج الكتريكي اندازه گيري نموده، و نشان دادند، كه ارقام متحمل به خشكي داراي هدايت الكتريكي كمتري هستند. مجيدي و كاظم زاده به آن نتيجه رسيدند، كه پايداري غشاي سيتوپلاسمي با مقدار قندهاي محلول، اسيدآمينه پرولين و پتانسيل آب همبستگي منفي دارد .

ريزا و همكارانش)1994( براي اندازه گيري ميزان يونهاي آزاد شده از روش زير استفاده كردند. در اين بررسي تعدادي برگ انتخاب و از هر برگ ديسك هاي به قطر 12 ميليمتر تهيه شده،ودر شيشه دارويي كه محتوي 15 ميلي ليتر آب ديونيزه و بخار نشده بو، قرارداده، و تحت شرايط خلاء به مدت 30 دقيقه قرار دادند. و بعد از مدت 2 ساعت و 30 دقيقه تحت درجه حرارت 25 درجه سانتيگراد نگهداشته و سپس آزاد شدن يون ها را بوسيله هدايت سنج ديجيتال  ميزان آسيب غشاء سيتوپلاسمي را تعيين نموده و درصد آسيب پذيري غشاي سيتوپلاسمي بعد از اتوكلاو و به كمك فرمول زير محاسبه گرديد .

 درصد آسيب پذيري غشاي سيتوپلاسمي

كه در آن:

c1: ميزان هدايت الكتريكي اولين اندازه گيري

c2: ميزان هدايت الكتريكي دومين اندازه گيري

 

 

 

 

18-1- مكانيزمهاي مقابله با تنش هاي خشكي:

1-18-1- مقاومت به خشكي

مقاومت به خشكي، به توانايي يك گياه در زنده ماندن، توليد عملكردرضايت بخش با مقدارمحدود عرضه آب و شرايط كمبود دوره اي آب را گويند .

گياهان از نظر واكنش با آب به سه دسته تقسيم مي شوند .

الف-هيدروفيت ها: گياهان آبزي كه به آب زيادي نياز داشته و تنها در خاك هاي اشباع شده از آب مي توانند به زندگي ادامه دهند.

ب-مزوفيت ها: به مقدار متوسطي آب نياز دارند . بيشتر گياهان در اين گروه قرار دارند.

ج-اگزوفيت ها: با مقدار كم آب به زندگي خود ادامه مي دهند.

لويت (1980) ابراز مي دارد، كه گياهان با دو روش فرار و مقاومت به خشكيمي توانند در شرايط محدوديت آب و يا تنش خشكي زنده بمانند  .

2-18-1-فرار از خشكي

ساده ترين راه سازگاري به شرايط خشك فرار از خشكي است. در اين حالت گياه دوره زندگي خود را به هنگام وفور آب تكميل مي كند، و ازخشكي فرار مي كند. زودرسي يكي از مكانيزمهاي فرار از خشكي به وسيله گياه مي باشد . گياهاني كه نمي توانند از دوره هاي خشكي فرار كنند، اساساً مي توانند به طروق اجتناب از خشكي و تحمل خشكي، نسبت به اين شرايط سازگارشوند .

 

3-18-1- اجتناب از خشكي

اجتناب از خشكي عبارت است از توانايي گياه در حفظ بيلان مناسب آبي و آماس مناسب سلولي در شرايط كمبود آب. بنابراين گياهان با كمك مكانيزمهاي اجتناب، دوره هاي خشكي را بدون اينكه صدمه ببينند، پشت سر مي گذارند. اجتناب از خشكي عمدتاً به وسيله خصوصيات مورفولوژيكي و آناتوميكي خاص گياه صورت مي‌گيرد .صفات خشكي پسند، صفات كمي هستند كه در اثر محيط تغيير مي نمايند . بيلان مناسب آب در شرايط خشك و به دو طريق زير مي تواند حاصل شود :

1- ذخيره آب از طريق كاهش تبخير و تعرق در قبل از خشكي و يا به مجرد بروز تنش كه به اينگونه از گياهان ، گياهان ذخيره كننده مي گويند .

2- از طريق جذب آب به مقدار كافي به طوريكه آب از دست رفته مجدداً تامين گردد. به اينگونه از گياهان، گياهان مصرف كننده مي گويند .

4-18-1-صفات مرتبط با اجتناب از خشكي:

1-4-18-1- مكانيزمهاي روزنه اي:

حدود 90 درصد تعرق از راه روزنه صورت مي گيرد. روزنه ها مقدار تلفات آب را از طريق بسته شدن آنها در طي دوره كمبود آب كاهش مي دهند. همچنين موجب كاهش ميزان فتوسنتزنيز ميشود.

بـاز شدن روزنـه ها در نـتيجه افزايش پتانسيل فشاري سلول هاي محافظ روزنه نسبت به سلول هاي اطراف روزنه ها مي باشد. اين آماس، عكس العمل گياه، نسبت به محرك محيطي است، كه بعضيمواقع اين محرك ورود يونهاي پتاسيم مي باشد، كه بر تنظيم فشار اسمزي اثر مي گذارد. بنابراينتنش آب موجب كاهش اندازه شكاف روزنه ها مي شود. كه اين ممكن است در اثر انتقال اسيدآبسزيك (ABA) از كلروپلاست به آپوپلاستسلول محافظ روزنه باشد، كه متابوليسم يوني و غشاي پلاسمايي را تغيير داده، و باعث بسته شدن روزنه ها مي شو، و در نتيجه ميزان تعرق، كاهش مي يابد . همچنين مكانيسم ديگر در جهت بسته شدن روزنه ها ، پاسخ به علائم شيميائي ( احتمالاً ABA ) است كه بوسيله ريشه هايي كه در معرض كمبود آب قرار مي گيرند، بوجود آمده و از طريق آوند چوبي به آپوپلاست سلول محافظ منتقل مي گردد، و باعث بسته شدن روزنه ها و نهايتاً كاهش تعرق مي شود  . تعداد روزنه ها كه متاثر از ژنوتيپ ها ومحيط مي باش، در مقايسه با باز و بسته بودن روزنه تاثير كمتر بر ميزان تعرق مي گذارند  . ثابت شده است، كه همبستگي بالاي بين عرض سوراخ روزنه ها و تلفات آب به ازاي واحد سطح برگ وجود دارد  .

2-4-18-1-افزايش بازده فتوسنتزي:

يكي از راهها جهت رفع محدوديت هاي فتوسنتزي، كه در اثر بسته شدن روزنه ها ايجاد شده و به عنوان وسيله اي جهت افزايش مقاومت در برابر اتلاف آب توسط تعرق عمل مي كند، جذب بيشتر CO2 در هر مورد ، كه روزنه ها باز مي شوند، مي باشد . ذرت گياهي است، با مسير فتوسنتزي C4 كه داراي آنزيم اوليه كربوكسيل كننده اي است،كه فعاليت بالقوه و ميل تركيب آن با CO2 بسيار زياداست. در حضور چنين انزيمي عليرغم محدوديت نسبي باز شدن روزنه ها و غلظت داخلي كم CO2 ، شدت تثبيت CO2 را مي‌توان در حد بالايي حفظ نمود همچنين در گياهان C4 مواد فتوسنتزي با سرعت از برگ ها به ساير قسمت ها منتقل مي شوند،و بدين وسيله از كندي فتوسنتز كه منجر به تجمع مواد فتوسنتزي در برگها مي شود، جلوگيري مي كنند.

3-4-18-1- كاهش مساحت برگ:

يكي از راههاي كاهش تلفات آب در گياهان از جمله ذرت، قابليت آنها در كاهش سطح تعرق كننده مي باشد. و ساده ترين راه كاهش دهنده سطح تعرق، شايد پيچيدن، و لوله شدن برگها در زمان تنش آب باشد (12). يكي از سازگاريهاي مهم گياه ذرت در هنگام كمبود آب كاهش دادن سطح برگ به منظور كاهش سطح تعرق مي باشدكه موجب استفاده بهينه از آب ومواد غذايي در جهت توليد مي‌شود .

4-4-18-1- وفور و محل روزنه ها

كـاهش تعداد روزنه ها مي تواند موجب تاخير در شدت كمبود آب گردد. در بعضي گونه ها روزنه ها در حفره هايي در برگ قرار دارند، و اين خصوصيت، از طريق محدود نمودن برخورد جريان هوا با برگ، مي تواند تعرق را كاهش دهد .

5-4-18-1- سيستمهاي كارآمد ريشه:

گياهان عمدتاً از طريق توسعه سيستم ريشه اي و نه از طريق تغييرات ساختماني، نسبت به شرايط خشك سازگار مي شوند، مفهوم سيستم گسترده ريشه علاوه بر رشد عمقي و جانبي ريشه،شامل تراكم ريشه ها در واحد حجم خاك و تعداد ريشه هاي ظيف ثانويه نيز مي شود. از سازگاري هاي

ديگر بعضي از گياهان خشكي پسند از جمله ذرت، واكنش آنها به مرطوب شدن خاك از طريق تشكيل سريع ريشه هاي ثانويه ( ريشه هاي باراني ) مي باشد. يكي از خصوصيات مهم عده اي از گـياهان زراعي، قـابليت واكـنش سريع آنـها بـه تـغييرات مـحتواي رطـوبت، از طـريق رشد سريع ريشه هاي آنان به طرف منبع رطوبت قابل دسترس مي باشد .

6-4-18-1- نسبت زياد ريشه به شاخ و برگ:

نـسبت زيـاد ريشه به شاخ و برگ، يكي از طروق بسيار موثر سازگاري گياهان به شرايط خشك مي باشد. بدين ترتيب سطح تعرق كننده كاهش مي يابد. در حالي كه سيستم ريشه گياه آب مورد نياز خود را از حجم زيادي از خاك دريافت مي كند . كانگ و همكاران(2000)، پريستوپا(1998)كاهش آب در مرحله طويل شدن ساقه باعث تحريك و توسعه ريشه گرديد. بدين ترتيب نسبت ريشه به اندامهاي هوايي افزايش يافت .

5-18-1-تحمل خشكي:

هنگامي كه گياه واقعاً در معرض پتانسيل آب كم قرار گيرد، مي تواند از طريق تخفيف تنش هاي واقعي، كه توسط كمبودآبايجاد شده، يا تحمل زياد اين تنش ها،خشكي را تحمل كند .

 

6-18-1- مكانيزمهاي تحمل خشكي:

1-6-18-1-اجتناب از صدمات ناشي از كاهش رشد:

در طي اين مكانيزم گياه با تنظيم پتانسيل اسمزي سلول هاي خود كه از طريق توليد اسيدهاي آلي يا جذب مواد معدني از خاك صورت مي گيرد، پتانسيل خود را همواره مثبت حفظ كرده، و مانع از كاهش رشد و صدمات بعدي از آن مي‌شود . تنظيم اسمزي به بازماندن روزنه ها و تحقق فتوسنتز و جذب آب بيشتر از خاك، كمك مي كند .

2-6-18-1- تحمل در مقابل گرسنگي:

اين عمل از طريق كاهش تنفس و يا جذب آب از سلولهاي اپيدرمي مجاور و باز نگه داشتن سلولهاي روزنه جهت ادامه فتوسنتز صورت مي‌گيرد .

3-6-18-1-اجتناب در مقابل از بين رفتن پروتئين ها:

اين امر به طريق سنتز مجدد پروتئين و يا به وسيله جلوگيري از تخريب آنها ميسر ميشود . برگ هاي جوان نسبت به برگ ئهاي مسن بيشتر به خشكي مقاومند و اين دليل بر محتواي زيادتر پروتئين آنهاست. كن و همكاران (1968)در گياهان مقاوم به خشكي، از تلفات خالص  RNA جلوگيري شده و گياه قادر به ادامه پروتئين سازي مي باشد .

19-1-چگونگي ارزيابي مقاومت به خشكي:

روش هاي مختلفي براي ارزيابي مقاومت به تنش خشكي توسط محققان مختلف پيثشنهاد شده است، كه مهمترين آنها عبارتند از:

 

1-    اندازه گيري ميزان هورمون ABA

2-    اندازه گيري پايداري غشاي سيتوپلاسمي

3-    اندازه گيري شاخص پايداري كلروفيل

4-    انداره گيري مقاومت روزنه اي

5-    اندازه گيري ميزان تنفس وفتوسنتز

6-     اندازه گيري ميزان تجمع اسيدهاي آمينه مانند پرولين

7-    اندازه گيري ميزان آب نسبي برگها با پتانسيل آب برگها

8-    كاشت گياهان در شرايط تنش و بدون ئتنش و انتخاب آنها بر اساس عملكرد دانه

9-    اندازه گيري سرعت باز و بسته شدن روزنه ها

10- قطع آب و شمارش روزنه ها تا موقعي كه گياه به نقطه پژمردگي دائم برسد

11- اندازه گيري نسبت ريشه به وزن قسمت هاي هوايي گياه

 

 

 

 

 

 

 

20-1- تنش خشكي و شاخص برداشت:

شاخص برداشت عبارت است از نسبت عملكرد اقتصادي بر عملكرد بيولوژيك . به عبارت ديگر بيان كننده، نسبت توزيع مواد فتوسنتزي بين عملكرد اقتصادي و عملكرد بيولوژيك است023).شاخص برداشت تحت تاثير عوامل محيطي به ويژه خشكي يا كمي آبي قرار داشته و كاهش مي يابد.همچنين كاهششاخص برداشت به عوامل متعدد ديگري مانند وزن نسبي ماده خشك قبل و بعد از گرده افشاني و به ظرفيت انتقال مواد ذخيره شده در ساقه وغلاف و گره ها بعد از گرده افشاني به دانه ها در مرحله پر شدن دانه ها بستگي دارد. تعدادي فرآيند و صفات، شاخص برداشت و در نتيجه عملكرد را در شرايط كمبودآب تحت تاثير قرار مي دهند. به عنوان مثال رشد سريع گياه، اندازه برگ، مقاومت هيدروليكي ريشه هاياصلي، پوشاندن سريع خاك و كاهش تبخير از سطح خاكرا مي توان اشاره كرد برگهاي كوچك سبب كاهش شاخص سطح برگ شده و بدين ترتيب ميزان تعرق كاهش يافته و آب بيشتري در خاك ذخيره مي شود. تا به مصرف گياه در دوره حساس رشدو در مرحله دانه بندي و پر شدن برسد. از بين، فرآيندهاي فيزيولوژيكي كه توسط تنش آب تحت تاثير قرار مي گيردانتقال مواد مي باشد. در تعدادي از غلات بخشي از رشد دانه توسط فتوسنتز جاري و بخشي نيز بوسيله انتقال مواد اندوخته شده در ساقه و غلاف تامين مي شود. وقتي كه فتو سنتز جاري در طول مدت پر شدن دانه دچار محدوديت ميشود. انتقال مواد اندوخته ساقه و اندامهاي ديگر به دانه بيشتر شده و نقش مهمي را در پر شدن دانه دارند. بنابراين مقادير بالاي مواد اندوخته شده در ساقه و بالا بودن ظرفيت تحرك آن مواد، پشتوانه مناسبي براي افزايش شاخص برداشت در تنش خشكي خواهد بود .

پاندي وهمكاران (2000) اثر كمبود آب را بر روي گياه ذرت بررسي و به اين نتيجه رسيدند كه افزايشتنش رطوبت نتايج تصاعدي كمتري در وزن خشك و شاخص برداشت دارد. و اين مسئله نشان داد كه گياه ذرت جهت حفظ ماده خشك و شاخص برداشت توليد خود را با آب قابل دسترس تنظيم مي كند

21-1-كارايي مصرف آب:

كارايي مصرف آب براي نشان دادن رابطه كمي مقدار ماده گياهي توليد شده به ازاي واحد مصرف شده تعريف مي گردد. كارايي مصرف تحت تاثير عوامل مختلف از جمله عوامل محيطي مانند گراديان غلظت بخارو گراديان غلظت CO2 و مقاومت هاي مسير، تشعشع و درجه حرارت و باد قرار مي گير. بعبارت يگر با كاهش رطوبت نسبي هوا، گراديان غلظت آب بين سلولهاي برگ و اتمسفر بيشتر شده و در نتيجه تعرق افزايش مي يابد. در صورتيكه فتوسنتز بدونتغيير باقي مي مان. مگر اينكه روزنه ها در اثر كاهش پتانسيل آب مسدود شود. درجه حرارت و تشعشع و همچنين باد، روزنه ها و نهايتاً تعرق را متاثر مي سازند. نتيجه اين اتفاقات كاهش كارايي مصرف آب و در نتيجه كاهش عملكرد در گياه ذرت مي باشد  . تنش خشكي عملكرد ذرت را از طريق كاهش دادن كارايي مصرف آب كاهش مي دهد  .

 

نتيجه گيري و پيشنهادات

1-بسياري از صفات مورد بررسي نظير طول بلال، قطر بلال، قطر چوب بلال،تعداد رديف دانه و دانه در رديف، وزن هر دان،ASI، عملكرد بيولوژيك شاخص برداشت تحت تاثير تنش آب معني دار بودند.

2-عملكرد دانه بطور معني داري تحت تاثير تيمار آبياري قرار داشت. در بين هيبريدهاي مختلف نيز از اين نظر اختلاف قابل توجهي وجود داشت.

3-از بين اجزاي عملكرد وزن بلال و تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه بيشتر از ساير صفات تحت تاثير كمبود آب قرار داشت.

4-مرحله گلدهي و گرده افشاني بعنوان دوره بحراني شناخته شد. و تنش در اين مرحله بيشتر ازساير مراحل،عملكرد و اجراي عملكرد را تحت تاثير قرار داد.

5- به منظور ذخيره آب براي مراحل بحراني مي توان در اوايل رشد رويشي فاصله آبياري را طولاني كرد.

10-بهتر است كه تخصيص هاي مختلف ( اصلاح، زراعت و فيزيولوژي ) در كنار هم كار كنند .

11- تحقيقات مربوط به تنش رطوبتي به ودت چندين سال و همچنين در مناطق مختلف انجام گيرد.


منابع و ماخذ مورد استفاده:

1-  اهدايي، ب. 1373. انتخاب براي مقاومت به خشكي در گندم. مقالات كليدي اولين كنگره زراعت و اصلاح نباتات. دانشكده كشاورزي كرج دانشگاه تهران.

2-  احمدي، ج و خ، زينالي خانقاه و م. ع، رستمي. ر. چوگان. 1379. بررسي مقاومت به خشكي در هيبريدهاي ديررس تجارتي ذرت. مجله علوم كشاورزي ايران.

3-  احمدزاده، الف. 1376. تعيين بهترين شاخص هاي مقاومت به خشكي در لاين هاي برگزيده ذرت. پايان نامه كارشناسي ارشد اصلاح نباتات. دانشكده كشاورزي تهران.

4-  آذري كي، م.ت. 1381. اثر تنش خشكي برروي عملكرد و اجزاء عملكرد ذرت در مغان. پايان نامه كارشناسي ارشد زراعت. دانشكده كشاورزي دانشگاه تبريز.

5-    بي نام. مطالعات جامع بهنگام. 1379. كشت و صنعت و دامپروري مغان.

6-     بي نام. 1382. وضعيت توليد ذرت در كشور و ضرورت اجراي طرح ذرت. وزارت جهاد كشاورزي (معاونت زراعت).

7-    حكمت شعار، ح . 1372. فيزيولوژي گياهان در شرايط دشوار (ترجمه). چاپ اول. انتشارات نيكنام.

8-    خدابنده، ن. 1369. غلات. انتشارات دانشگاه تهران.

9-    خواجه پور، م. 1373. اصول و مباني زراعت. انتشارات جهاد دانشگاهي دانشگاه صنعتي اصفهان.

10-            رستگار، م. 1371. ديمكاري. انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين.

30- مقدم، ع و م. ح. هادي زاده. 1379. عكس العمل هيبريدهاي ذرت و لاين هاي والدي آنها به خشكي با استفاده از شاخص هاي مختلف به تنش. نشريه نهال بذر. 1(3): 270-255.

31- مودب شبستري، م.و م. مجتهدي. 1369. فيزيولوژيكي گياهان زراعي (ترجمه). انتشارات مركز نشر دانشگاهي.

32- نورمحمدي، ق. ع. سيادت، ع. كاشاني. 1380. زراعت غلات. جلد اول. چاپ سوم. انتشارات دانشگاه چمران

33- نيشابوري، م. 1369. جزوه درسي رابطه آب و خاك. دانشكده كشاورزي، دانشگاه تبريز.

34. Abrecht, D.G and P.S.Carberry. 1991. The influence of water deficit prior tassel initiation on maize growth. Field Crops Res. , 31:55-69

35- Baldinii, M.,G. Vannuzzi., M.Turi and D.G.Sanches. 1997. Results of physiological selection approach to improve drought resistance in sunflower. Genet.a Slecht. 33(3):181-195.

36- Bolanas , J. and L. Martinaz. 1993. Eight cycles of selection for drought tolerance in low land tropical maize. Responses in droughtadptive physiological and morphological trait. Field Crop Res. 31:269-286.

37- Budiarti, S.G. 1997. Green house and field test of maize varieties for drought tolerance. Simposioum Nasional dan kongres. PERIPI (Indonesia). 24-25

38- Boyer, J. S. 1996. Advances in drought tolerance in plants. Agron. 56: 187-217.

39- Basseti, P.and M.E. Westgate. 1993. Water deficit affects receptivity of maize silks. Crop Sci. 33.227-282.

40- Cavero, J., E., Playan, N.Zapate and J.M.Faci. 2001. Simulation of maize grain yield variability withen a surface Irrigater Field. Agron. J.93: 773-782.

 


 

 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 تیر 1395 ساعت: 18:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

مقاله فارسی حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)

بازديد: 251

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

مقاله فارسی حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)

درس :

حسابداری صنعتی

استاد گرامی :

تهیه و تنظیم  :

دانشگاه:

فهرست مطالب

منظور از حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)چیست؟3

اهمیت حسابداری بهای تمام شده برای چیست؟3

کاربرد حسابداری بهای تمام شده چیست؟3

مقایسه جایگاه حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده در موسسات تولیدی. 4

طبقه بندی هزینه ها  چگونه است.. 5

منظور از طبقه بندی طبیعی هزینه ها چیست؟6

الف-1) هزینه های ساخت.. 6

ب -1) هزینه های تجاری. 6

2- منظور از طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تولید محصول چیست؟6

الف -2) هزینه های مستقیم. 6

ب 2) هزینه های غیر مستقیم. 7

3- منظور از طبقه بندي هزينه ها بر اساس ارتباط آنها با تغيير حجم و تعداد توليد چيست؟7

ب -)3)هزینه های متغیر8

ج - 3) هزینه های نیمه متغیر9

منظور از هزینه یابی و دایره ی هزینه یابی چیست ؟10

کالای ساخته شده چیست؟11

کالای در حال ساخت چیست؟11

منظور از تولید چیست ؟11

اجزاء و عوامل بهای تمام شده کدام است ؟11

گزارشهای حسابداری صنعتی و روش تهیه آنها13

گزارشهای درون  سازمانی در موسسات تولیدی. 16

1- گزارش مصرف مواد16

روشهای هزینه یابی موسسات تولیدی. 16

هزینه یابی چیست و چند نوع می باشد. 16

روش هزینه یابی سفارش کار چگونه است.. 18

کارت سفارش چیست و چگونه تکمیل میشود18

منابع :19

 

منظور از حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)چیست؟

حسابداری صنعتی شاخه ای از علم و  فن حسابداری است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته و باتجزیهو تحلیل گزارشهاو بررسی راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می کند.

اهمیت حسابداری بهای تمام شده برای چیست؟

در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیارمهم در اختیار میریت میباشد تا مدیران را در برنامه ریزی ، کنترل ونظارت وبررسی نتایج فعالیتها، یاری نماید.

مدیریت با استفاده از حسابداری صنعتی ،بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می کند و کنترل خود را برروی هزینه های مواد ،دستمزد و و سایر هزینه های تولید اعمال می کند.

مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشنددر تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایرتصمیم گیریها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهندشد .

به عنوان مثال فرض کنید در صورتی که هدف تغییر نوع محصول تولید شده یا افزایش تولید باشد باید اطلاعات دقیقی از هزینه تولید وجود داشته باشد تا بتوان تصمیم گرفت که اگر ماشین آلات جدید خریداری شوند مقرون به صرفه است و یا ماشین آلات تعویض شوندو یا اینکه ماشین آلات اجاره گرفته شوند و یا بهتر است حقوق پرسنل افزایش داده شود ویا باید مقدار پرسنل افزایش داده شودو بسیاری از انواع تصمیمات مدیریت درموارد مشابه فوق الذکر مشروط بر اطلاعات حسابداری بهای تمام شده می باشد .

کاربرد حسابداری بهای تمام شده چیست؟

گاهی تصور می شود کابرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می باشد هرچند شاید مشهورترین کاربردآن در این جهت باشدولی سایر موسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهی تمام شده در بانکها ، شرکتهای بیمه ، عمده فروشیها، شرکتهای حمل ونقل ،شرکتهای هواپیمایی ،دانشگاههاو بیمارستانها در جهت کارایی بیشتر استفا ده می گردد.

بعنوان مثال در یک بیمارستان کنترل هزینه ها و تعیین بهای تمام شده هزینه های بستری شدن و درمان یک بیمار ، با استفاده از حسابداری بهای تمام شده صورت می پذیرد و موادمصرفی ، دستمزد پزشک وسایر هزینه های مرتبط شناسایی و ثبت کنترل می گردندتا بهای تمام شده مشخص شود . یا شرکتهای حمل و نقل سعی در محاسبه و تعیین هزینه حمل بهای تمام شده حمل یک کیلوکالا و یکنفر مسافر را دارند .

مقایسه جایگاه حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده در موسسات تولیدی

حسابداری مالی در موسسات وظیفه تهیه گزارش وضعیت مالی و در واقع صورت سود و زیان ، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد را به عهده دارد و بیان می کند که در طول دوره مالی چه نتایجی حاصل شده است اما حسابداری بهای تمام شده در کنار حسابداری مالی گزارشاتی ازجزئیات تولید و مراکز ایجاد هزینه ارائه می دهد و به صورت دقیق تر مقدار مصرف مواد ، میزان تولید، ساعات کار انجام شده وهزینه های سایر عوامل تولید را در اختیار مدیریت قرارمیدهد تا بر اساس این اطلاعات و گزارشات مدیریت تصمیم گیری ،کنترلو برنامه ریزی کند.باید بدانید واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده تحت نظر مدیر مالی می باشند و در واقع واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده بازوان مدیریت مالی می باشند.

اشاره شد که حسابداری بهای تمام شده گزارشاتی از جزئیات تولید و مراکز هزینه و عوامل ایجاد کننده هزینه در اختیار مدیریت قرار می دهد و با توجه به اینکه سعی  در تعیین بهای تمام شده تولید یک واحد کالا در هر یک از مراحل ساخت را دارد به آن حسابداری بهای تمام شده می گویند و به نظر می رسد اولین گزارشی را که یک حسابدار صنعتی باید تهیه کند جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته باشد.

جدول بهای تمام شده کالای فروش در واقع همان چرخه یا شکل کلی حسابداری صنعتی میباشد که به صورت گزارش ارائه می شود .این جدول از 5 بخش تشکیل شده است :

1- بخش مواد مستقیم که اطلاعاتی در ارتباط با مواد مصرف شده ارائه می دهد .

2- بخش دستمزد مستقیم که اطلاعاتی را در ارتباط  هزینه حقوق کارگران خط تولید ارائه می دهد.

3-بخش هزینه های سربار تولید که اطلاعاتی را درارتباط با سایر هزینه های تولید ارائه می دهد.

4- بخش کالای در جریان ساخت.

5- بخش کالای ساخته شده.

ملاحظه می کنید برای تهیه اولین گزارش حسابداری صنعتی با مفاهیم و اصطلاحات جدیدی همچون مواد مستقیم ،دستمزد مستقیم ،سر بارو سایر موارد مواجه خواهید شدهر چند اصول حسابداری صنعتی با حسابداری مقدماتی وتکمیلی که فرا گرفتید یکسان می باشد ولیکن برای فراگیری حسابداری صنعتی لازم است ابتدا با مفاهیم حسابداری صنعتی و طبقه بندی هزینه ها در حسابداری صنعتی آشنا شوید که در ادامه آنها را بررسی خواهیم نمود و سپس مباحث حسابداری صنعتی را به صورت تخصصی تر مطرح خواهیم کرد.

طبقه بندی هزینه ها  چگونه است

هرینه ها در حسابداری صنعتی از دیدگاههای متفاوتی طبقه بندی شده اند.به شکل زیر که خلاصه طبقه بندی هزینه ها را نشان میدهد توجه کنید تا در ادامه آنها را به صورت کلی تر بررسی نمائیم .

هزینه ها به 3 طبقه تقسیم می شوندو هر طبقه بندی خود به گروههایی تقسیم خواهد شد.

1- طبقه بندی طبیعی هزینه ها

2- طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها  با تولید محصول

3- طبقه بندی هزینه ها  براساس ارتباط با حجم وتعداد تولید

منظور از طبقه بندی طبیعی هزینه ها چیست؟

در این طبقه بندی ابتدا هزینه ها به الف) هزینه ها ی ساخت (تولید )و ب ) هزینه های تجاری تفکیک خواهد شد

الف-1) هزینه های ساخت

هزینه هایی می باشند که در کارخانه ها جهت تولید کالا و محصول مصرف و ایجاد میشوند مانند مواد اولیه مصرفی ، هزینه دستمزد و سایر هزینه های تولید .

ب -1) هزینه های تجاری

هزینه هایی می باشند که برای ساخت محصول و در قسمت ساخت نشده بلکه در سایر بخشهامانند بخش اداری ، بخش توزیع و فروش ، سایر قسمتها ایجاد می شوند به طور معمول به هزینه های تجاری هزینه های تجاری هزینه های عملیاتی نیز گفته می شود .

2- منظور از طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تولید محصول چیست؟

در حسابداری صنعتی ، هزینه ها بر اساس ارتباط با تولید به 2 گروه الف) مستقیم  ب) غیر مستقیم تقسیم می شوند.

الف -2) هزینه های مستقیم

همچنانکه مشخص می باشند که ارتباط مستقیم با تولید دارند و می توان آنها را در کالاهای تولید شده مشخص نمود یا به مرحله ای از ساخت یا سفارش تولید ارتباط داد. مشخص ترین این هزینه ها مواد اولیه و دستمزد مستقیم تولید می باشد . موادی که مستقیمادر تولید یک کالا نقش دارند مواد مستقیم تولید می باشند به عنوان مثال چوبی که در ساخت میز و صندلی ، چرمی که در ساخت کفش و یا شیری که در ساخت بستنی به کار می رود مواد مستقیم تولید می باشند و یا دستمزد کارگرانی که در خط تولید کار می کنند و در تولید کالا نقش دارند دستمزد مستقیم تولید محسوب می شود.

ب 2) هزینه های غیر مستقیم

هزینه های غیر مستقیم هزینه هایی می باشند که در تولید محصول نقش اصلی رانداشته هر چند برای تولید محصول لازم اند و برای ساخت محصول ایجاد می شوند لیکن ارتباط مستقیمی با محصول ندارند این هزینه ها را به سادگی نمی توان به یک مرحله از ساخت و یا سفارش معین و مشخص ارتباط داد هر چند این هزینه ها در طی تولید صورت پذیرفته اند مانند هزینه های سوخت و برق مصرفی سالن و کارگاه تولید ، روغن مصرفی جهت ماشین آلات تولیدی و سایر موارد مشابه و یا حقوق و دستمزد غیر مستقیم پرداختی در جهت تولید مانند حقوق سر کارگران و یا نگهبانان که به عنوان هزینه های غیر مستقیم شناسایی می شوند و یا هزینه ی استهلاک ساختمان کارخانه ه نمی توان آن را به یک تولید مشخص مرتبط کرد نمونه های غیر مستقیم می باشند مواد غیر مستقیمی که در جهت تولید مصرف می شوند نیز می توانند به عنوان هزینه های غیر مستقیم تلقی می شوند موادی مانند چسب مصرفی در ساخت کفش و یا در ساخت میز و صندلی مواد غیر مستقیم تولید محسوب می شوند البته همچنانکه اشاره شد وجود این هزینه ها الزامی است ولی به دلیل نا چیز بودن و یا غیر الرامی بودن به یک محصول آنها را به عنوان غیر مستقیم شناسایی می کنند به هزینه ها ی غیر مسنقیم سربار ساخت یا سر بار تولید نیز گفته می شود .

 3- منظور از طبقه بندي هزينه ها بر اساس ارتباط آنها با تغيير حجم و تعداد توليد چيست؟

در اين طبقه بندي که خود به سه گروه تقسيم مي شود ارتباط تغيير هزينه با تغيير در حجم توليد بررسي مي گردد بايد بدانيم برخي از هزينه ها تغيير مقدار و توليد اثري بر آنها نخواهد داشت و برخي ديگر با تغيير در حجم توليد تغيير کرد که با توجه به اين شرايط هزينه ها به سه گروه :

الف) هزينه هاي ثابت     ب ) هزينه هاي متغيير    ج ) هزينه هاي نيمه متغيير  تقسيم مي شوند .

الف- 3)هزينه هاي ثابت

هزينه هاي ثابت هزينه هايي مي باشند که با تغيير حجم توليد تا سطح مشخصي از توليد تغيير نخواهد کرد .بايد بدانيد به طور کلي هزينه هاي ثابت داراي مشخصاتي مي باشند که هر اين خصوصيات در هزينه مشاهده شد مي توان آن را به عنوان اين گروه از هزينه ها طبقه بندي کرد.

اول آنکه : اين هزينه ها در سطوح مختلف توليد در کل ثابت ميباشند .

دوم آنکه : سهم هزينه ثابت يک واحد کالا با افزايش تعداد توليد کاهش مي يابد و بر عکس .

سوم آنکه : کنترل وقوع اين هزينه ها از طريق مديران اجرايي صورت مي پذيرد .

نمونه بارز و مشخص اين هزينه ها : حقوق مديران توليد، استهلاک ساختمان و ماشين آلات ،بيمه ساختمان و ماشين آلات ، اجاره محل کارخانه و ساير موارد مشابه مي باشد.

ب -)3)هزینه های متغیر

 هزینه های متغیر هزینه هایی می باشند که کل مبلغ آنها با تغییر در سطح تولید و میزان تولید تغییر می کند یعنی با افزایش مقدار تولید و حجم تولید این هزینه ها در کل افزایش می یابند و با کاهش درمیزان تولید این هزینه هادر کل کاهش خواهند یافت نمونه مشخص این هزینه ها مواد مستقیم و دستمزد مستقیم می باشند .

هزینه های متغیر نیز مشخصه ای دارند که برای تشخیص این هزینه ها می توان آنها به صورت زیر بر شمرد.

اول آنکه : این هزینه ها در کل در ارتباط مستقیم با تولید می باشند یعنی با افزایش تولید افزایش وبا کاهش تولید در کل کاهش می یابند.

دوم آنکه : هزینه متغیر یک واحد کالا ثابت می باشد حتی اگر تعداد تولید کاهش یا افزایش پیدا کند.

سوم آنکه:به شکل ساده و آسان قابل تخصیص به دایره تولیدی می باشند.

اشاره شد نمونه بارز این هزینه ها مواد مستقیم مصرفی تولید و دستمزد مستقیم می باشد که سعی می کنیم در ادامه مشخصه های هزینه های متغیر را در این نمونه ها بررسی کنیم.

فرض کنید برای ساخت 6عدد میز 4 متر مربع چوب نیاز است حال اگر بخواهیم 12 عدد میز تولید کنیم حتما 8 متر مربع چوب که مواد ئ مستقیم تولید محسوب می شود نیاز می باشد می بینید که با افزایش میزان تولید هزینه مواد مستقیم در کل نیز افزایش پیدا خواهد کرد ولیکن باید توجه داشته باشید برای ساخت یک میز 5/1 متر مربع چوب نیاز است (5/1 = 4: 6) که هیچگاه با افزایش تولید ، میزان مواد مستقیم ساخت یک واحد تغییر نمی کند یعنی ساخت یک عدد میز حتماً 5/1 متر مربع چوب نیاز دارد و با چوب کمتر و یا بیشتر نمی توان میز ساخت بنابراین هزینه مواد مستقیم در یک واحد ثابت میباشد.

در ضمن این هزینه به راحتی قابل پیگیری در ساخت محصول می باشد و می تئان هزینه چوب مصرفی را در ساخت میز مشاهده نمود .

ج - 3) هزینه های نیمه متغیر

برخی از هزینه ها از دو قسمت متغیر و ثابت تشکیل شده اند این هزینه ها به شکلی می باشند که تا حد مشخصی از تولید با افزایش یا کاهش تولید بخش ثابت آنها تغییر  نمی کند واین در صورتی است که بیش از حد مشخص تولید با تغییر در حجم تولید این هزینه ها افزایش یا کاهش خواهند یافت .

بعنوان مثال میتوان به برق مصرفی کارخانه اشاره کرد.برقی که جهت روشنایی سالن کارخانه به کار می رود تقریباً ثابت است چه تولید کم وچه زیاد باشد ولیکن برق مصرفی ماشین آلات با تغییر در حجم و میزان تولید تغییر خواهد کرد. بنابراین هزینه برق مصرفی کارخانه می تواند نیمه متغیر باشد.

اشاره شد که هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تغییر در حجم تولید به گروه هزینه های ثابت ، هزینه های متغییر و هزینه های نیمه متغییر تقسیم می شوند که به طور توضیح داده شدند. در ضمن باید توجه داشته باشید هزینه های ثابت خود به 3 دسته تقسیم می شوند.

1- الف - 3) هزینه های ثابت ظرفیت کارخانه

2-الف - 3)هزینه های ثابت بهره برداری

3-الف - 3) هزینه های ثابت برنامه ای

1-الف - 3) هزینه های ثابت ظرفیت کارخانه : هزینه های ثابت ظرفیت کارخانه هزینه هایی می با شند که با تجهیزات و امکانات تولیدی کارخانه رابطه مستقیم دارند هزینه های استهلاک ماشین آلات و تجهیزات و تاسیسات نمونه های از هزینه های ثابت کارخانه می باشند .

2- الف - 3) هزینه های ثابت بهره برداری :هزینه هایی می باشند که با کاربری و بهره برداری از تجهیزات تئلیدی ارتباط مستقیم دارند مانند هزینه های بیمه ساختمان و تجهیزات و ماشین آلات .

3-الف-3) هزینه های ثابت برنامه ای:هزینه های ثابتی می باشند که با اتخاذ تصمیمات مدیران کارخانه مرتبط بوده و در راستای برنامه ریزی آینده ایجاد می شوند مانند هزینه های تحقیق و پ وهش ، هزینه های تبلیغاتی و بازرگانی .

آشنایی با مفاهیم ،تعاریف واصطلاحات موجود در گزارشات حسابداری صنعتی

در فصل قبل با حسابداری بهای تمام شده و کاربرد آن آشنا شدید انواع طبقه بندی هزینه ها را نیز فرا گرفتید .

در این بخش سعی می کنیم بامفاهیم،  تعاریف واصطلاحات گزارشات حسابداری صنعتی آشنا شوید.

منظور از هزینه یابی و دایره ی هزینه یابی چیست ؟

هزینه یابی عبارت است از تعیین بهای تمام شده کالای ساخته شده و موجودی کالای در جریان ساخت .و منظور از دایره هزینه یابی دایره ایس که دامنه مسئولیت نگهداری اسناد ومدارک مرتبط با حسابداری عملیات تولیدی و غیر تولیدی را به عهده داشته و در ضمن وظیفه تجزیه و تحلیل کلیه هزینه های تولیدی ، توزیع و فروش جهت ارائه و استفاده مدیریت را به عهده دارد. فعالیتهای دایره هزینه بایی در ارتباط با گذشته ، حال و آینده واحد اقتصادی میباشد . 

کالای ساخته شده چیست؟ 

کالایی که با گذراندن مراحل تولید به شکل کامل ساخته شده است و در واقع فرآیند تولید را به شکل کامل طی نموده است را کالای ساخته شده گویند.

کالای در حال ساخت چیست؟

کالاهایی که در جریان مراحل تولید قرار گرفته اند و لیکن کامل نشده اند و بخشی از فرایند تولید را طی نموده اند ولی ساخت آنها تمام نشده است را کالای در جریان ساخت گویند.

منظور از تولید چیست ؟

هر گاه مواد اولیه با عبور از یک فرایند ساخت تغییر شکل دهد و به یک کالای ساخته شده تبدیل شود اصطلاحاً می گویند تولید صورت پذیرفته است .

به عنوان مثال اگر یک تکه چوب  با گذشت از فرآیند برش - و اتصال به میز و صندلی تبدیل شود این عمل تولید محسوب می گردد و یا فرایند چند ماده شیمیایی به رنگ تولید محسوب می شود .البته باید توجه داشت ممکن است کالای ساخته شده یک فرآیند تولید ،مواد اولیه تولید دیگر محسوب گردد و در فرآیندی دیگر به یک کالای ساخته شده دیگر تبدیل شود.

بعنوان مثال سنگ آهن که مواد اولیه ذوب آهن می باشد با طی مراحل تولید به ورق آهن و نبشی و اشکال مختلف تبدیل میشود و این کالای ساخته شده یعنی همان ورق آهن مواد اولیه ساخت و تولید میز فلزی ، اجاق گاز و سایر موارد قرار خواهد گرفت .

اجزاء و عوامل بهای تمام شده کدام است ؟

عوامل اصلی بهای تمام شده به طور کلی 3 دسته زیر می باشند .

1- مواد اولیه    2- دستمزد   3- سر بار ( سایر هزینه های تولید )

1- مواد اولیه 

مواد اولیه رکن اصلی تولید کالا و محصول می باشد در ضمن می دانید که مواد اولیه تولید خود به دو بخش زیر تقسیم می شوند:

الف -1)مواد مستقیم

آن بخش از مواد اولیه مصرفی که از کالای ساخته شده جدائی ناپذیر است و مستقیماً در ساخت کالا نقش داردرا مواد مستقیم گویند به عنوان مثال آرد در ساخت نان مواد مستقیم تولید نان محسوب می گردد.

ب -1) مواد غیر مستقیم

آن بخش از مواد مصرفی که برای تکمیل کالا ضروری می باشد و لیکن به علت مصرف ناچیز آن نتوان  آن را به عنوان مواد مستقیم مصرفی تولید طبقه بندی کرد مواد غیر مستقیم محسوب می شود مانند مصرف میخ در ساخت میز و کمدچوبی .

2 - دستمزد (کار )

حقوق و حق الزحمه ای که در جریان تولید و ساخت برای تبدیل مواد به کالا به کارگران پرداخت میشود را به عنوان دستمزد تولید شناسایی می کنند .

دستمزد نیز به دو بخش زیر تقسیم خواهد شد :

الف - 2) دستمزد مستقیم

دستمزدی است که بابت کاری پرداخت می شود که مستقیم صرف تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده انجام  می شود .

ب -2) دستمزد غیر مستقیم

دستمزدی است که بابت کاری پرداخت می شود که مستقیماً در ساخت و ترکیب کالای ساخته شده نقش نداشته است مانند حقوق نگهبانان و سر کارگران کارخانه و..... 

3- سایر هزینه ها (سر بار ساخت )

کلیه هزینه هایی که در جریان تولید اتفاق می افتند ولیکن نمی توان آنها را به طور مستقیم و مشخص به اقلامی از تولید یا محصولی خاص اختصاص داد به عنوان سر بار کارخانه و یا سایر هزینه ها شناسایی می شوند نمونه های مشخص این هزینه ها ؛ مواد غیر مستقیم تولید ، دستمزد غیر مستقیم ، هزینه تعمیرات و هزینه های استهلاک ماشین آلات ، هزینه بیمه و سایر مواد مشابه می باشد.

گزارشهای حسابداری صنعتی و روش تهیه آنها

در حسابداری مقدماتی اشاره کردیم استفاده کنندگان از گزارشهای حسابداری دو دسته می باشند .

الف ) استفاده کنندگان درون سازمانی

ب )استفاده کنندگان برون سازمانی

و اشاره شد گزارشهای حسابداری تهیه می شوند تا 2 هدف زیر تحقق پیدا کند.

1- امکان بررسی توانایی و نکات ضعف موسسات با توجه به تجزیه و تحلیل عملکرد و فعالیتهای موسسات و شرکتها

2- برنامه ریزی و کنترل فعالیتها با توجه به اطلاعات کسب شده از گزارشات مالی گذشته بنابراین موسسات تولیدی نیز دو گروه گزارش تهیه می کنند.

1- گزارشهای درون سازمانی

2- گزارشهای برون سازمانی

1- گزارشهای درون سازمانی

گزارشهای درون سازمانی که بطور کلی مورد استفاده مدیران جهت برنامه ریزی ،کنترل و نظارتو تصمیم گیری تهیه می شوند .

2- گزارشهای برون سازمانی

گزارشهای برون سازمانی که مورد استفاده کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از سازمان می باشد نمونه بارز این استفاده کنندگان سرمایه گذاران ، بورس اوراق بهادار ، دولت ، بانکها ، حسابرسان و غیره می تواند باشد .

انواع گزارشهای درون سازمانی و برون سازمانی کدامند و توسط چه واحد هایی تهیه می شوند

گزارشهای درون سازمانی در موسسات تولیدی توسط واحدهای حسابداری بهای تمام شده تهیه می گردد و معمولاً هر ماه این گزارشها بر اساس نیاز مدیران تهیه می شوند تا در اختیار آنها قرار گیرد.

عمده ترین گزارشهای درون سازمانی در موسسات تولیدی به صورت زیر می تواند باشد.

1- گزارش مصرف مواد          2- گزارش بهای تمام شده کالای ساخته شده         

 3- گزارش اوقات تلف شده              4- گزارش کالای در جریان ساخت

5- گزارش ضایعات             6- گزارش خرید مواد                       

 7-گزارش فروش                    8- سایر گزارشات مورد استفاده مدیریت

گزارشهای برون سازمانی در موسسات تولیدی توسط دایره حسابداری تهیه می شود . این گزارشها با توجه به اینکه مورد استفاده اشخاص حقیقی و حقوقی همچون دولت ، بانکها ، سرمایه داران و ........... که قبلاً توضیح داده شدند می باشند باید بر اساس استانداردهای حسابداری و اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه گردند تا قابلت مقایسه داشته و قابل اتکا باشند . عمدترین این گزارشها به صورت زیر می باشند.

1- گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته     2- گزارش سود و زیان      3- ترازنامه          4- گردش جریانات نقدی        5- گزارش تقسیم سود

گزارش برون سازمانی در موسسات تولیدی

1- گزارش (جدول ) بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست

برای آنکه گزارشهای درون سازمانی را بهتر بشناسید ابتدا گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته را که یک گزارش برونی می باشد بررسی می نمائیم چرا که در مبحث حسابداری موسسات بارزگانی نیز نیز تا حدودی و به شکل دیگر با آن آشنا شدیده اید .

در فصل قبل اشاره شد بهای تمام شده کالای فروش رفته از 5 بخش تشکیل شده است

1- بخش مواد مستقیم                 2- دستمزد مستقیم                3- سر بار           4-بخش کالای در جریان ساخت              5- بخش کالا ساخته شده

2- گزارش خلاصه سود و زیان چیست؟

دومین گزارش برون سازمانی در موسسات تولیدی گزارش خلاصه سود و زیان می باشد که خود به طور معمول از 4 بخش تشکیل می گردد به گزارش سود و زیان موسسه نمونه توجه کنید.

3- ترازنامه در موسسات تولیدی

ترازنامه یکی دیگر از گزارشهای برون سازمانی می باشد که با سایر مو سسات یعنی خدماتی و بازرگانی تفاوتی نخواهد داشت تنها تفاوت اساسی آن بخش موجودی کالا می تواند باشد که در ترازنامه موسسات تولیدی موجودی کالا متشکت از مواد خام ، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده می باشد با نحوه تهیه ترازنامه نیز در حسابداری مقدماتی و تکمیلی به شکل کامل آشنا شده اید.

سایر گزارشات برون سازمانی نیز از حوصله بحث خارج می باشد که امیدواریم این مباحث رادر سطوح بالاتر دنبال نمائید.

گزارشهای درون  سازمانی در موسسات تولیدی

اشاره شد که جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته از 5 بخش تشکیل شده است باید توجه داشته باشید که هر یک از این پنج بخش در واقع یکی از گزارشهای درون سازمانی می باشد.

1- گزارش مصرف مواد

به طور معمول موسسات تولیدی هر ماهه گزارشی را از مقدار و یا مبلغ مواد مصرف شده تهیه می کنند که به آن گزارش مصرف کننده مواد گویند.البته همچنانکه اشاره شد این گزارش می تواند مبلغی یا مقدار مصرف مواد اولیه ویا مبلغ مصرف مواد اولیه باشد .باید توجه داشت که بخش اول گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته در واقع یک گزارش مبلغی مصرف می باشد .

روشهای هزینه یابی موسسات تولیدی 

در فصول اشاره کردیم هدف حسابداری بهای تمام شده که مورد استفاده موسسات تولیدی می باشد تعیین قیمت تمام شده تولیدات است .

بنابراین برای لین منظور از روشهای هزینه یابی استفاده می گردد.

هزینه یابی چیست و چند نوع می باشد

روشهای هزینه یابی در واقع روشها و نظامهایی می باشند که منجر به انجام ثبتهای حسابداری و تهیه گزارشاتی می گردند که مدیریت را در ارتباط با کنترل هزینه های مواد ،دستمزد و سربار کمک و یاری می نمایند.

بطور کلی با توجه به نوع فعالیت موسسات تولیدی روشهای هزینه یابی که مورد استفاده قرار می گیرند 2 نوع می باشند .

1-هزینه یابی سفارش کار                      2- هزینه یابی

برخی از موسسات تولیدی سفارش پذیرند یعنی در واقع تولیدات آنها و هزینه هایی که در آنها صورت می پذیرد با سفارش و یا عقد پیمان ایجاد میشوند بنابراین برای هزینه یابی در این موسسات روش هزینه یابی سفارش کار استفاده می گردد.

نمونه بارز این موسسات شرکتها پیمانکاری ، کارخانجات کشتی سازی ، هواپیما سازی ، بیمارستانها ، تعمیرگاهها اتومبیل و سایر موارد مشابه می باشد . بعضی از موسسات تولیدی دیگر برای آنکه تکمیل شود مراحل مختلفی را طی می کند و محصولات آنها را به صورت انبوه و یکسان تولید می شود از روشهای هزینه یابی مرحله ای استفاده می نمایند . کارخانجات نساجی ، مواد شیمیایی ، صنایع نفت ، کفش و موارد مشابه نمونه های این نوع موسسات می باشند .

موارد کلی برای تعیین روشهای هزینه یابی موسسات تولیدی وجود داردهرچند این موارد قطعی نمی باشند و ممکن است استثنایی نیز بر آن حاکم باشد و و لیکن اساساً موسساتی که به صورت سفارشی عمل می نمایند و یا آنکه تولیدات آنها با حجم زیاد و از نظر تعداد کم می باشد و گاهی تولیدات انها قیمت تمام شده بالایی دارند از روش هزینه یابی سفارش کار استفاده می نمایندو موسساتی که تولیدات آنها باید از مراحل مختلفی عبور کند و به صورت انبوه ، پیوسته ، مداوم و یکنواخت و همگن تولید میشوند و بعضاً تولیدات آنها قیمت تمام شده پائینی دارند از روش هزینه یابی مرحله ای استفاده می نمایند در این روش قیمت تمام شده تولید در هر مرحله از تولید تعیین می گردد.

در روش هزینه یابی مرحله ای محصولات تولید شده در هر مرحله به عنوان مواد خام مرحله بعد محسوب می گردد باید توجه  داشته باشید در این موسسات معمولاً تولیدات متنوع و گاهی همراه با تولید محصولات فرعی و جانبی می باشد . در پایان باید اشاره کرد در برخی صنایع ، تولید به شکلی است که استفاده از هر دو روش هزینه یابی امکان پذیر می باشد به عنوان مثال در کارخانه ساخت قطار . قطار به صورت به صورت سفارش برای مشتریان ساخته می شود و این در حالی می باشد که قطعات مورد نیاز به صورت انبوه و پیوسته در سایر دوایر تولید کارخانه تولید می شود و از روش هزینه یابی مرحله ای برای تعیین بهای تمام شده آنها استفاده می گردد.

روش هزینه یابی سفارش کار چگونه است 

اشاره شد روش هزینه یابی سفارش کار در موسساتی به کار می رود که هزینه های آنها به جهت سفارشهای خاصی ایجاد می شوند در این روش هزینه یابی هر سفارش در واقع یک مرکز هزینه محسوب می شود یعنی مواد ، دستمزد و سربار کارخانه که به جهت هر سفارش ایجاد می شود به سفارش ایجاد کننده این هزینه ها تخصیص داده می شوند .

معمولاً در موسساتی که به روش سفارش کار عمل می کنند سفارشهای مختلف را با شماره هایی تفکیک می کنند به عنوان مثال اگر هواپیما سازی دو سفارش ساخت هواپیما داشته باشد سفارش ساخت هواپیما یعنی یک هواپیما جنگی و هواپیمای مسافربری داشته باشد سفارش ساخت هواپیمای جنگی را با شماره 100و سفارش ساخت هواپیمای مسافربری را با شماره 120 نشان خواهد داد.

کارت سفارش چیست و چگونه تکمیل میشود 

در موسسات تولیدی که به روش سفارش کار عمل می نمایند برای هر سفارش یک کارت هزینه سفارش ایجاد می نمایند و هزینه های صورت پذیرفته برای تکمیل سفارش را در این کارت ثبت خواهند نمود در ضمن شماره سفارش را نیز بر روی این کارت ثبت می نمایند.

روش عمل و تکمیل این کارت نیز به این  صورت می باشد که بر اساس برگهای درخواست مواد و  کارت های ساعات اوقات کار که بر روی آنها  شماره سفارش مشخص می باشد.

هزینه مواد مصرفی و دستمزد پرداختی ساخت سفارش را به صورت روزانه یا هفتگی به کارت هزینه مختص سفارش انتقال می دهند کارت هزینه سفارش در واقع حاوی اطلاعات مواد مصرفی-دستمزد و سربار سفارش میباشد.

منابع :

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 تیر 1395 ساعت: 18:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس