تحقیق و پروژه رایگان - 28

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره علایم اضطراب

بازديد: 17
تحقیق درباره علایم اضطراب

علایم اضطراب

اول باید بدانیم اضطراب چیست . از خودتان بپرسید : آیا اغلب ناراحت هستید و نمی توانید آرام شوید ؟ آیا عصبی هستید و لرزش دارید ؟ آیا مشکل خواب دارید ؟ آیا فکر می کنید خیلی تحت فشار هستید ؟ آیا غالبا بیقرار هستید و نمی توانید سر جایتان بنشینید ؟ آیا فکر می کنید حل مشکلات تان از توان شما خارج است ؟ پاسخ آری به هر یک از این سوال ها  به منزله ی  مضطرب بودن شماست . اگر پاسخ سوال 4 آری باشد احتمال ابتلا به فشار خون دو برابر می شود .

یک فهرست کوچک از علایم به این قرار است :

1- واکنش جسمانی : گرفتگی یا درد عضله ، تیک ( مثل پرش پلک ) لرزش دست ، بیقراری ،  دست زدن مداوم به قسمتی از بدن ، صاف کردن صدا ، سرماخوردگی مکرر ، درد ، ناراحتی معده ، تعریق ، خارش ، سیخ نشستن ، محکم گرفتن هر چیز ، حساسیت به صدا ، سردرد ، بالا بودن فشار خون ، زخم معده ، ناراحتی قلبی ، ورم روده ، بواسیر ، دانه های قرمز پوستی ، اسهال و تکرر ادرار .

2- علایم رفتاری و احساسی : فعالیت بیش از حد ، تند راه رفتن ، تند حرف زدن ، عجله داشتن ، عصبانیت از تاخیر ، برافروختگی ، اجتناب از مردم ، ناخن جویدن ، سیگار کشیدن ، پرخوری ، حافظه ی ضعیف ، گیجی ، حواس پرتی ، نگرانی شدید ، مشغولیت ذهنی به یک موضوع خاص ، گریه ، وسواس ، احساسات انفجاری ، خواب های وحشتناک و غیره .

3- خستگی و بیحالی : بی علاقگی ، ضعف ،  تلویزیون نگاه کردن و خوابیدن ، پرخوابی ،  بی خوابی ، آه کشیدن و آهسته کار کردن .

4- مشغولیت ذهنی : با یک نفر یا در یک موقعیت خاص ، کنجکاوی شدید در علت رفتار دیگران ، وسواس ، احساسات غیر قابل توقف ( دلتنگی ، عصبانیت ، حسادت ، احساس گناه و غیره ) ، واکنش های انفجاری ، بی خوابی و خواب های بد ، درد و بقیه ی احساسات نامطلوب .

طبیعتا هیچکس همه ی این علامت ها را یکجا ندارد و داشتن فقط چند علامت هم هیچ معنایی ندارد . اما داشتن یک علامت به شکل شدید به معنی اضطراب است .

حدود 100 تست برای سنجش اضطراب  وجود دارد . در یکی از بهترین تست ها از شما سوال می شود چقدر نگران زمان هستید ؟ چقدر از دیر رسیدن بدتان می آید ؟ چقدر از منتظر ماندن متنفر هستید ؟ چقدر هنگام فشار ، آرامش خود را از دست می دهید ؟ چقدر از اشتباهات دیگران عصبانی می شوید ؟ با صدای بلند حرف می زنید ؛ احساس رقابت دارید ؛ عجله دارید ؛ هنگام بیکاری احساس گناه می کنید و غیره . اگر غالبا این طور هستید ، شخصیت شما از نوع « آ » است .

اضطراب ، واکنش پیچیده ای است که اجزای احساسی ، رفتاری ، فکری و جسمی دارد ولی می شود آن را اندازه گرفت . ولی : ( 1 ) هر کسی واکنش های خاص خودش را نشان می دهد ؛ شاید یک نفر ناراحتی معده داشته باشد اما تپش قلب نداشته باشد و بالعکس . ( 2 ) هر کس به تست یک جور پاسخ می دهد ؛ یک نفر خودش را مضطرب می داند اما یک نفر دیگر با همین وضعیت خود را مضطرب نمی داند ( 3 ) وسعت مفهوم اضطراب آن چنان زیاد و مبهم است که هیچگاه نمی شود آن را به دقت ارزیابی کرد . « من مضطربم ، یعنی « من مشکلی دارم » پس باید مشکل را پیدا کرد ، باید علل احتمالی را بدانید .

موقعیت های اضطراب آور

هر تغییری می تواند اضطراب ایجاد کند چون فشاری برای مقابله با موقعیت جدید ایجاد می شود . اضطراب هزاران علت دارد . وقتی در آن واحد با چندین موضوع درگیر هستیم مضطرب می شویم . اگر هیچ کاری نداشته باشیم هم بی حال می شویم .

استرس خوب وبد که یادتان هست . با چند استرس بد آشنا شویم :

1- مرگ همسر ( 100 % ) ، طلاق ( 70 % ) ، بیماری وخیم ( 50 % ) ، اخراج از محل کار ( 50 % ) ، تغییر شغل ( 40 % ) ، مشجاره با همسر ( 35 % ) ، و ...

حالا با چند خوب آشنا شوید : ازدواج ( 50 % ) ، رجوع پس از طلاق ( 45 % ) ، بازنشستگی ( 45 % ) ، بچه دار شدن ( 40 % ) ، خانه خریدن ( 30 % ) ، موفقیت غیر منتظره ( 30 % ) ، فارغ التحصیلی ( 30 % ) ، دوست پیدا کردن ( 20 % ) ، و مسافرت ( 10 % ) ، و هر چقدر این استرس ها بیشتر باشد احتمال بیمار شدن بالاتر می رود .

امروزه پیشرفت فناوری چنان سرعت تغییرات را بالا برده که هیچ کس از پس کنترل این سیل اطلاعات و قدرت انتخاب بر نمی آید . جامعه چنان در حال تغییر است که کمتر رابطه ای مستحکم می ماند و همه چیز یک بار مصرف شده است حتی عشق .

می گذاریم و می گذریم . حتی تغییرات آهسته هم به اندازه تغییرات سریع اضطراب آور هستند راننده ای که جلوی ما آهسته می راند عصبانی مان می کند .

تغییر باعث نگرانی می شود چون جزئی از خود را پشت سر می گذاریم و یک چیز آشنا را که برایمان معنایی داشت از دست می دهیم . از این هم که شاید با این تغییر به نتیجه نرسیم می ترسیم . بد ون شک همه در برابر تغییر مقاومت می کنند ، البته نیرویی درونی در برابر این مقاومت می ایستد ، زیرا همه دنبال بهتر شدن هستند . غلبه بر اضطراب حاصل از تغییر ، وجه جدیدی از بلوغ است .

شما در چه حال هستید ؟ دوست دار آسایش هستید یا تغییر ؟ دانستن این سوال اهمیت ویژه ای دارد .

جرو بحث های روز مره اضطراب تولید می کند

جر و بحث های کوچک ، بیش از حوادث مهم سبب نگرانی می  شوند و نهایتا مشکلات جسمی و روانی تولید می کنند . اضطراب می تواند مولود تنشی کوچک اما مداوم مثل تنهایی و بی میلی یا حوادث دردناک بزرگ باشد . حتی یک حادثه کوچک غیر متقربه مثل یک مهمان ناخوانده هم می تواند مولد اضطراب باشد .

پس هر حادثه ای چه بزرگ و چه کوچک می تواند  مادر اضطراب باشد . سلامت ، حاصل غلبه بر هیجان ها است نه نتیجه هیجان ها . نمی شود جلوی اضطراب را گرفت اما می توان بر آن غلبه کرد .

ناکامی ، خطر و تضاد از عوامل ایجاد اضطراب هستند

عوامل مولد اضطراب می توانند واقعی یا خیالی ، جدید یا قدیمی باشند . ناکامی درد کهنه ای است که هر کسی را می آزارد . خطر چیزی است که انتظار وقوع آن در آینده می رود . البته شاید این انتظار آری از حقیقت باشد اما به هر طریق سبب نگرانی می شود . یکی از مشکلات رایج آدم ها این است که آرزوها ، نیازها و تمایلات شان آنها را به جهات متفاوتی می کشاند و این یعنی تضاد .

تضاد پنج نوع است :

1- یک چیز را هم می خواهیم . هم نمی خواهیم : انواع وسوسه از این دست هستند مثل شیرینی که دوستش داریم اما پرهیز می کنیم . از ظاهر یک نفر خوشمان می آید اما رفتارش مایوسمان می کند . من دوست دارم به بچه های دبیرستانی درس بدهم اما حق التدریس این کار کم است از آن وقت هاست که :

 

گر بیایی دهمت جان ، ور نیایی کشدم غم

                                              من که بایست بمیرم ، چه بیایی چه نیایی

حال اگر جاذبه موضوعی بیش از دافعه اش باشد به آن نزدیک می شویم و اگر دافعه بیش از جاذبه باشد از آن دور می شویم . یعنی به نحوی درگیر هستیم . مثل وقتی که شیفته یک نفر هستیم اما می ترسیم روی خوش نشان ندهد ، دلمان می خواهد جلو برویم و خواسته مان را بگوییم اما تا نزدیک می شویم ، یخ می کنیم و پا به فرار می گذاریم . اما باز هم جلو می رویم و این قصه تکرار می شود . این کشمکش غالبا مدتی طولانی ادامه می یابد .

نکته : ناکامی به نوعی مشابه این تضاد است با این تفاوت که در ناکامی مانعی سر راه است و در این نوع تضاد خصوصیات منفی هدف ، ما را دور می کند . مثال : حقوق ناکافی باعث میشود رغبتی  به یک شغل نداشته باشیم ؛ این تضاد است اما اگر استخدام در شغل دیگری میسر نباشد تبدیل به ناکامی می شود .

سن ، جنسیت ، نداشتن پول ، توانایی و انگیزه از عوامل شایع ناکافی هستند . یک نوجوان دوره طغیان و اضطراب را پشت سر می گذارد . در اوان نوجوانی همه او را بچه می دانند . هیچکس به یک زن جوان کارهای یک مرد جوان را نمی دهد . همه وقتی 16 ساله هستند بیش از هر وقت دیگری دوست دارند یک اتومبیل اسپرت داشته باشند ولی پولش را ندارند . خیلی ها دلشان می خواهد خواننده بشوند اما صدای خوبی ندارند . به این ترتیب ناکامی های آدمیزاد انتها  ندارد .

2- همزمان از دو چیز خوشمان می آید اما داشتن هر دو محال است : این تضاد به راحتی برطرف می شود ، به این شکل که یکی را انتخاب می کنیم ، اما بعضی ها به محض انتخاب پشیمان می شوند . بعضی ها آن را که خطر کمتری دارد یا نتیجه ی تضمینی دارد انتخاب می کنند و عده ای همین تصمیم را با تردید می گیرند . به هر شکل این انتخاب اضطراب آور است . حتی وقتی با کسی که عاشقش هستیم ازدواج می کنیم اضطراب داریم . به هر حال هر کسی در راه رسیدن به هدفش تا اندازه ای اضطراب دارد .

3- می توانیم چند چیز را انتخاب کنیم اما هیچکدام را دوست نداریم : دو سر ، سوخت است . مثال : یا باید یک کتاب قطور را تا صبح بخوانیم یا فردا امتحان را خراب کنیم .

خانمی باردار است ، بچه نمی خواهد اما سقط را هم گناه  می داند . کسی با شوهرش رابطه ی بسیار آآ آآبدی دارد اما طلاق هم نمی خواهد . شخصی همیشه با پدر و مادرش دعوا دارد اما نمی خواهد از آنها جدا شود . اکثر آدمها در چنین موقعیتی فرار را انتخاب می کنند . فرار از مشکل فقط وضع را خرابتر می کند ، اما گاهی فرار هم یک انتخاب منطقی است . مثلا طلاق بهترین راه حل در برابر یک ازدواج شکست خورده است .

4- راه های متعددی جلو پایمال است که هر کدام خوبی ها و بدی هایی دارند :

می شود گفت که دنیا کلا همین جور است . سینما یک فیلم جالب را نمایش می دهد اما فردا امتحان دارید  . خیلی درس دارید اما حالش را ندارید . شاید بتوانید فرد مورد علاقه تان  را در پیتزفروشی ببینید اما پیتزا چاق می کند . . شغل خوبی پیدا کرده اید اما باید به خاطر آن ، درس را رها کنید . می بینید هر کدام خوبی ها و بدی هایی دارند و شما فقط چند دقیقه وقت دارید تا تصمیم بگیرید .

5- می شود پرهیز کرد اما نمی توانید : به محض این که به مورد ، نزدیک می شوید نمی توانید جلو خودتان را بگیرید . اکثر احساسات از این دست هستند . از خیلی چیزهایی که پرهیز می کنیم وقتی به آنها نزدیک می شویم می فهمیم که دوستشان داریم .

بقیه ی عوامل درونی و بیرونی تولید اضطراب

عوامل بیرونی

سرو صدا ، هوای آلوده ، تاریکی ، ازدحام ، روابط نامطلوب ، تغییرات زندگی ، مسئولیت کم یا زیاد و قانون .

عوامل درونی

غذای نامناسب ، کم تحرکی ، فشار جسمی ، عقب ماندن از دیگران ، متضاد دیدن یا جدی گرفتن همه چیز ، ناکامی جنسی ، کم رنگ بودن جاذبه ی زندگی و این که وقت چندانی صرف خود نکنیم .

هر احساس می تواند مادریک احساس دیگر باشد . بعضی احساسات مثل دو قلوهای به هم چسبیده هستند . مثلا اضطراب وافسردگی ، پس هز وقت یکی از این ها به سراغتان آمد منتظر بعدی هم باشید . گاهی یک احساس چنان نامطلوب است که آن را انکار می کنیم ، مثل عصبانیت اما خودمان می دانیم که هست چون اذیتمان می کند . در چنین حالتی کاهش ظاهری ناراحتی مشکلی راه حل نمی کند ، باید آن را اساسا اصلاح کرد .

البته اینها که گفتیم همه ی علت های ایجاد اضطراب را شامل نمی شود . مثلا یادم رفت بگوییم انتظارات نابجا ، افکار غلط ، تخیلات خطرناک و بدبینی نسبت به خود هم می توانند اضطراب به وجود بیاورند .

حدود پنجاه سال پیش یک پزشک جوان متوجه شد که بعضی از مریضی ها بدون در نظر گرفتن علت بیماری ؛ یک سری علائم مشابه دارند .

انگار بدن برای دفاع ا زخود در مقابل بیماری و هر نوع  استرس کارهای مشابهی می کند . این بیماری که به آن « مشکل تطبیق » می گویند ، سه مرحله دارد .

مرحله اول : وحشت : قلب تندتر می زند ، نفس سریعتر می شود ، پوست عرق می کند ،  همه ی حس ها بیدار هستند  و بدن آماده ی دفاع یا حمله است . این واکنش ها میلیون ها سال است که سبب بقای آدمیزاد می شود ، اما بروز آن به شکل ترس ، اضطراب ، وحشت ، عصبانیت و افسردگی سبب به هم ریختن روان می شود . یک سخنران وحشت زده بیشتر آماده ی دویدن است تا حرف زدن ، بنابراین تپق می زند . وقتی سر کارگر به یک کارگر عصبی نگاه می کند ، آن کارگر بیشتر اشتباه می کند .

با ادامه ی استرس بدن وارد مرحله دوم می شود ، یعنی مرحله ی مقاومت : بدن نمی تواند در حالت خبردار باقی بماند ، توانش را ندارد . پس  دست به کار تعدیل استرس می شود . کمی آرام می شود اما قصه ادامه دارد .به استرس عادت می کند ، اما تمرکز ندارد ونمی تواند درست تصمیم بگیرد .

اگر استرس خیلی طولانی ( چند روز ، هفته یا ماه ) شود ، مقاومت در هم شکسته شده و مرحله ی سوم یعنی خستگی آغاز می شودکه بدن توان ادامه ی تعدیل استرس را ندارد وتسلیم می شود در حالی که  به بعضی اندام ها خصوصا قلب و معده آسیب وارد شده است . شاید هم از دنیا برود ! علت بعضی از مرگ های بی دلیل همین است . بعضی بیماری های روان تنی ( بیماری جسمی با علت روانی ) مثل خستگی ، درد ، فشار خون و کهیر هم در این مرحله بروز می کنند . شخص در این حالت دیگر تحمل کسی را ندارد ، دچار ناامیدی ، ضعف ، گیجی و شاید بیماری ها ی روانی می شود .

استرس مداوم یک مشکل جدیست .

آثار دراز مدت استرس مداوم

حوادث دوران کودکی عواقب عجیبی دارند . کسانی که در کودکی پدر یا مادرشان را از دست داده اند بیشتر دچار افسردگی می شوند . بچه های طلاق ده سال بعد ( یا بیشتر ) دچار خوابگردی می شوند . این افراد 5 سال کمتر از بقیه عمر می کنند و احتمال سکته قلبی کسانی که اسیر جنگی بوده اند 8 برابر دیگران است . زن هایی که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته اند هیپوکامپ آنان ( قسمتی از مغز ) کوچک تر از دیگران است . پس استرس مداوم روی مغز ، قلب ، ایمنی و خیلی جاهای دیگر بدن اثر می گذارد .

هیچ کس نمی داند چرا یک استرس ، دائمی می شود . البته بعضی ها یک واکنش شیمیایی در بدن را دخیل دانسته و عده ای آن را نوعی یادگیری می دانند . با توجه به این مطلب که نحوه ی تفکر در کودکی شکل می گیرد ، اگر این انفعال با اضطراب همراه باشد افکار منفی شکل می گیرند : « من طرد خواهم شد ، همه می خواهند به من کلک بزنند ، از پس زندگی بر نخواهم آمد ، من مادرزاد معیوبم و بقیه دوستم ندارند ، خواست من ارزشی ندارد ، هر چه من بخواهم نمی شود ، احساسات و کارهایم دست خودم نیست و ... » الگوی تفکر به سختی عوض می شود و سال ها بعد  ، الگوهای ناهنجار سبب افسردگی ، اضطراب ، تغییرات جسمی مثل فشار خون ، سکته و ... می شوند . به این ترتیب قطعا و ضعیت روان بر جسم و رشد آن موثر است .

سطح استرس هر کس با دیگری متفاوت است و با واقعه ای که رخ داده ارتباط مستقیم ندارد . یکی از عوامل تعیین کننده ، تعداد و انواع مشکلات است . آدم ها به عوامل تنش ساز ، واکنش های متفاوت نشان می دهند به طور مثال بعضی ها پس از طلاق بدجوری بهم می ریزند ، بعضی دیگر هم هفته ی بعد ازدواج می کنند . اخراج شدن ، بعضی ها را له می کند اما عده ای دیگر معتقدند شغل بهتری در انتظارشان است . معلولیت ، عده ای را قهقرای « خود کم بینی » می کشاند اما عده ای چنان پرتلاش می شوند که از همه پیش می افتند . پس یک جوری باید این تفاوت ها را توضیح داد .

 

عوامل ارثی

ژن ها « از گهواره تا گور » روی رفتار ما تاثیر می گذارند .بیش از 60 % موارد فشار خون ، ارثی است . فرزندان افراد مبتلا به بیماری ها ی روانی احتمال ابتلاشان به همان بیماری بیش از دیگران است . اگر یکی از دو قلوهای همسان دچار اسکیزوفرنی شود ، احتمال ابتلاء دیگری 50 % است . در حالی که صفات شخصیتی ارثی نیستند ولی خجالتی بودن استثناست .

جنب و جوش نوزادها با میزان اضطراب مادرشان در دوران حاملگی ارتباط دارد . پدر و مادر های پر جنب و جوش بچه های پر جنب و جوشی هم دارند . از طرفی میگرن و آسم هم ارثی هستند ؛ همان طور که افت قند خون ، اعتیاد به الکل و صرع هم ظاهرا ارثی هستند . دوقلوهای همسان از نظر شب ادراری ، مشکلات قاعدگی و عادت های عصبی ( ناخن جویدن ، خاراندن پیشانی و ... ) شبیه هم هستند . اینها حتی برای توصیف اضطراب هم از کلمات مشابه استفاده می کنند ، حتی اگر جدای از هم زندگی کرده باشند . قدرت ژن ها خارق العاده است اما نباید همه ی تقصیر را گردن آنها انداخت .

ناکامی از عوامل اضطراب است . وقتی مجبور به قضاوت هستیم دچار اضطراب می شویم ؛ وقایع عجیب و غیر معمول هم باعث استرس می شوند ؛ اکثر آدم ها از دیدن جسد می ترسند . واکنش های دفاعی هم غریزی هستند و بیش از 50 % بچه هایی که از آب می ترسند هیچ تجربه منفی از قبل ندارند . با این حال ارثی بودن مشکل ، به معنای لاعلاج بودنش نیست . فقط باید بیشتر تلاش کرد تا مشکل حل شود ، چون داروها روی رفتار ما تاثیر می گذارند پس حتما پای فعل و انفعالات شیمیایی درون بدن هم ، در میان است .

چطور می توان شدت استرس را تعیین کرد ؟

فواید استرس

1- همه بر مقدار هیجان نیاز دارند؛ اگر استرس در حد صفر باشد زندگی خسته کننده می شود.

2- استرس منبعی از انرژی است که می توان به آن ، جهت داد، اگر کسی نگران آینده نباشد درس نمی خواند.

3- استرس در حد متوسط (مطلوب ) آدم ها را فعال می کند.

4- کسی که قبلا بر استرس غلبه کرده حالا بهتر از پس آن بر می آید.

5-استرس زنگ خطر است.

تحقیقات ثابت کرده اند آدم ها اگر تجربه ی یک موقعیت را داشته باشند حتی در حد یک فیلم با اضطراب کمتری در آن موقعیت مواجعه می شوند.

مضرات استرس

1- ایجاد احساسات نامطلوب

2- مشغولیت ذهنی با چیزهای ترسناک ؛ که اغلب بزرگتر از آنچه که هستند تصور می شوند.

3- بسیاری از بیماری های روانی ریشه در استرس دارند.

4- ارتباز با دیگران مختل می شود.

5- احساس خستگی مداوم

6- ایجاد عادات بد: عادات سبب رفع موقتی اضطراب می شوند.

مثل وقت تلف کردن.

7- ایجاد بیماری های روانی که با علایم جسمانی ظاهر می شوند.

8- کاهش کارایی: این کاهش سبب مشکلات متعد بعدی می شود.دانش آموزانی که از امتحان می ترسند نمراتشان از بقیه کمتر می شود.

مردهایی که دچار اضطراب جنسی هستند نمی توانند بین زن ها تفاوت قائل شوند و طبعا در گزینش همسر مناسب ناموفق هستند.

9- محرومیت از بسیاری چیزهای لذت بخش و مفید.

راه های کنترل استرس و اضطراب

چه باید بکنیم ؟

بعد از تشخیص علت و شدت اضطراب باید دنبال درمانش بود.

اینجاست که دانش ، تلاش، تجربه به شهامت به کار می آیند. البته شدت اضطراب نتیجه را تعیین می کند . بعضی موارد باید توسط روان پزشک درمان شوند؛ کار شما نیست.

برای کسانی که آموزش ندیده اند بهترین روش قبول مسئولیت طراحی یک روش، منطقی عمل کردن و خود داری از واکنش های عجولانه، نظر خواهی و جلب حمایت دیگران است. در این گروه بدترین واکنش ها کینه ورزی تظاهرات احساسی در ملاعام ، سرزنش خود، بلاتکلیفی ، نادیده فرض کردن موضوع به این امید که خودش درست می شود، سرکوب احساسات ، تسلیم شدن و یا فرار (سیگار مشروب...) هستند.

این آدم ها از پس مشکلات بر می آیند: (1) مسئولیت مشکل حادث شده را می پذیرند، (2) به توانای های خود اعتماد دارند، (3) توانایی ارزیابی وضعیت را دارند و در صورت نیاز از دیگران کمک می خواهند . همچنین بعد از ارزیابی چند روش ، یکی را انتخاب می کنند و (4) توان اجرای طراحی را که انتخاب کرده اند دارند، همراه با اجرا یاد می گیرند و پیشرفت می کنند . پس برای مواجه شدن با مشکلات بعدی هم آماده می شوند.

هیچکس ذاتا توان مواجهه با مشکلات را ندارد؛ باید یاد بگیرد . برای کسب این توانایی باید مسئولانه و به اندازه تلاش کرد، فکری باز داشت و خوب اعمال دیگران را نگاه کرد. باید شهادت به کارگیری چند راه حل و اراده ی ارزیابی صادقانه ی آنها را داشت . در اینجا هم مراحل خود امدادی کاربرد دارند.

اضطراب منابع متعددی دارد درمان های متعددی هم دارد.

روش های کاهش اضطراب باید با شرایط شما (شخصا) سازگار شوند . تنها راه تشخیص موثر بودن روش ، به کار بستن آن است. شاید سخت باشد اما چاره ای نیست ، باید بلد باشید هر چه بیشتر بلد باشید احتمال موفقیت افزایش می یابد . یادتان باشد اضطراب را نمی شود با سیگار ، مشروب پرخوری ، خرید کردن ، قمار ، دائم نشستن پای تلویزیون و ضبط صوت و ....

درمان کرد. درمان وقتی موثر واقع می شود که ریشه ی اضطراب را بخشکاند . درمان های ساده و سریع خوبند اما نه همیشه . مثلا ریلکسیشن (آرام تنی! ) و داروهای آرام بخش هر آدمی را آرام می کنند . اگر اضطراب کوتاه مدت باشد. ریلکسیشن مشکل را حل می کند . اما اگر مزمن باشد.

ریلکسیشن و دارو (مخدر و غیر مخدر) فقط علایم ظاهری را درمان می کنند اما ریشه را نمی خشکانند . بعد از قطع دارو و یا بر طرف شدن تاثیر ریلکسیشن ، دوباره بر می گردید . سر خانه اول . درمان باید متناسب مشکل باشد . شاید بد نباشد ابتدا همیشه یکی از این روش های ساده را امتحان کنید، اگر جواب نداد سراغ روش های خاص بروید.

هشدار : اگر مشکل شدید روانی دارید باید به روان پزشک مواجهه کنید حتی به خود امدادی فکر هم نکنید.

مشکلات شدید روانی

اضطراب در حددی که امکان مطالعه و طراحی یک روش خود امدادی وجود نداشته باشد.

مشکل ، نیاز به درمان فوری داشته باشد.

مشکل ، در حد باشد که آدم را فکر خود کشی بیندازد.

مشکل در حدی باشد که موجب پناه آوردن به مشروب و یا مواد مخدر بشود.

مشکل ، همراه با ناراحتی قلبی ، آسیب مغزی ، آسم ، زخم معده ، ورم روده و ... باشد.

قبل از این مشکل به خاطر مشکل دیگری دارو و مصرف می کرده اید.یا تخت روان درمانی بوده اید.

پرداختن به وجوه رفتاری و محیطی مسئله

1- پیدا کردن علت: هر وقت اضطراب تان عود کرد یادداشت کنید ؛ روز ، ساعت ، مکان ، کاری که مشغول آن بودید، باد چه کسی بودید ، به چه چیز فکر می کردید ، دوست داشتید چه کار کنید ، چه احساس دیگری داشتید و ... سعی کنید شمایی از علت بدست آورید ، یادتان نرود که برخی واکنش ها در برابر اضطراب ارثی هستند . کم خوابی، گرسنگی ، خونروی ماهانه و افت قند خون هم وضعیت های روانی خاصی به وجود می آورند. پس حواس تان جمع باشد.

2- فرار از اضطراب : باید از تنش اجتناب کرد، البته اگر امکان پذیر باشد. تغییر محیط یکی از مهم ترین روش های خود امدادی است. این روش برای اضطراب های موقتی مفید است . کسانی هم که تحت فشار مزمن هستند باید هر دو یا سه ساعت به خودشان یک استراحت کوتاه بدهند . از کسی که سبب عصبانیت تان می شود دوری کنید ، رانندگی نکنید ، اتوبوس سوار شوید ، سر و صدای خانه را کاهش دهید، از وقت تان منطقی استفاده کنید ، اول کارهای مهم را انجام دهید، «نه » گفتن را یاد بگیرید.

اگر نمی توانید  از محیط اضطراب آور دوری کنید، به تقویت خودتان اهتمام کنید . ورزش کنید. خوب بخوابید ، اگر وقت اضافه داشتید کتاب بخوانید ، موسیقی گوش کنید و در تعطیلات جدا تفریح کنید.

شاید علت خودتات باشید. شاید از آن دسته آدم ها هستید که خیلی به خودشان سخت می گیرند؛ می خواهید خیلی با هوش و تیز به نظر بیایید، تقصیرها را به گردن بقیه می اندازید ، می خواهید همه را ارضی نگه دارید، برای اطرافیان خیلی مایه می گذارید.

از این به بعد گاهی هم برای دل خودتان زندگی کنید . کارهای متفاوتی انجام دهید می شود گاهی کاری را نکرد ، یک نفر را ندید و حرفی نزد مشکلی پیش نمی آید.

کاهش اضطراب از طریق کسب مهارت ها

1- کسب مهارت : اگر احساس ضعف می کنیم باید دنبال رفع آن باشیم . آموزش مهارت هایی از قبیل حل مسئله ، تصمیم گرفتن ، ارتباط برقرار کردن ، قاطعیت ابراز همدردی، مطالعه رهبری و ... از واجبات کاهش اضطراب با مدد گرفتن از روش های درمانی هستند.

2- مدل سازی : رفتار کسی را که مشابهی دارد و بر آن غلبه می کند زیر نظر بگیرید . اگر می خواهید از مار نترسید بهترین راه ، دیدن کسی است که مارها را به دست می گیرد و به آنها غذا می دهد.

3- روان درمانی : اگر تفسیر شما در مورد یک چیز عوض شود احساس شما نسبت به آن هم عوض می شود . یک روش تغییر ، نوع حرف هایی است که به خود می زنیم . یعنی به جای جمله های نا امید کننده، جملات مثبت و سازنده به خودمان بگوییم . در این روش ها به طریقی فکر نسبت به یک چیز عوض می شود . روان درمانی باید حتما توسط یک متخصص طراحی و هدایت شود.

4- اصلاح افکار غلط: یکی از مهم ترین نکات این است که دیگران فکر ما را ارزیابی کنند. گاهی خودمان نمی دانیم چه افکار غلطی داریم ، اما اگر بدانیم بهتر است با دیگران در میان بگذاریم کسی که دچار فوبی است نباید به آنچه خودش می بیند اعتماد کند؛ بهتر است هر چه را که می بیند و می ترسد به یک نفر که نمی ترسد نشان دهد تا مطمئن شود درست دیده است آدم های منفی باف هر نتیجه ای را عدم موفقیت تفسیر می کنند .

بنابراین تلاش را بی نتیجه می بینند. اینها باید در مورد تفسیر نتیجه، از چند نفر دیگر نظر بخواهند و باید مثبت گرایی را یاد یگیرند . کسی که دچار حملات وحشت زدگی می شود ممکن است قبل از هر حمله دچار تهوع ، لرز، تپش قلب و تنگی نفس شود . او فکر می کند: «خدا کند اینجا حالم به هم نخورد » ، «دارد حالم به هم می خورد» ، «الان سکته می کنم !» «الان می میرم» ، «باید از اینجا بروم»  یا «دارم دیوانه می شوم» . این آدم باید یاد بگیرد با نشستن روزنامه خواندن و ریلکسیشن توجه خود را از موضوع منحرف کرده و این افکار وحشتناک را با : «می توانم جلو حلمه را بگیرم».

«قلبم تند می زند ولی شکلی نیست » و ... جایگزین نماید . این کارها را می شود یاد گرفت . البته اصلاح طرز تفکر کار ساده و کوتاه مدتی نیست .

درمان اضطراب های شایع

اضطراب شایع ترین دلیل مراجعه به روان پزشک است . در دنیا از هر 20 نفر، یک نفر به نوعی مبتلا به اضطراب است . تقریبا همین تعداد هم به اضطراب و افسردگی توام گرفتار هستند . درمان اضطراب ، احتمال افسردگی را کاهش می دهد. انواع اضطراب عبارتند از اضطراب عمومی ، وحشت زدگی و فوبی. خانم ها 2 یا 3 برابر آقایان دچار اضطراب می شوند. اضطراب در فقرا شایع تر است. شاید فکر کنید که مدیران پرکار بیشتر به اضطراب مبتلا می شوند . درست نیست . کارمندهای عادی که تحت فشار هستند و اختیار چندانی هم ندارند ، مستعدتر هستند . کارگرها ، خدمه ها و تایپیست ها بیش از دیگران مبتلا به اضطراب می شوند . چون ساعت کار ثابتی دارند ، کارشان یکنواخت است و حرف چندانی برای گفتن ندارند . مدیران ، تجار و متخصصان نگرانی های زیادی دارند اما کمتر دچار اضطراب می شوند، چون اینها انگیزه ، انعطاف پذیری و اختیار بیشتری در کارشان دارند.

در سوابق خانوادگی یک آدم مضطرب ، احتمال اضطراب و مشلات تطبیق (مثلا ترک تحصیل ) بالاتر است. حملات وحشت با اضطراب کم می گیرد. تقویت اعتماد به نفس این مشکل را حل می کند و البته گاهی هم نگرانی هدفمند است : «من یک پدر خوب و نگران هستم » گاهی هم نگرانی در جهت پوشاندن یک ترس عمیق به کار گرفته می شود: به جای فکر کردن به مشکلات که با همسرم دارم سعی می کنم دخترم را از شر پسرها دور نگه دارم.

ایجاد آرامش (ریلکس کردن)

آموزش آرامش بخشیدن به جسم ، معمولا با آن چه در اذهان عمومی وجود دارد، متفاوت است. این عمل ماورای منحرف کردن ذهن از امور دیگر با تماشای یک فیلم سینمایی و یا استراحت . این عمل ماورای منحرف کردن ذهن از امور دیگر با تماشای یک فیلم سینمایی و یا استراحت و بیرون راندن خستگی از تن با پیاده روی طولانی و آرام است.

منظور روانشناسان از «یادگیری کسب آرامش » اشاره به تمرین مداوم یک یا چند گروه اعمال خاص می باشد . این تمرینات معمولا ترکیبی از تنفس عمیق ، رها سازی عضلات و روش های جسمی است که اثر آن ها در بیرون راندن تنش هایی که بدن در طول روز در خود ذخیره می سازد ، به اثبات رسیده است.

در طول یادگیری این عمل در جلسات مختلف ، به این حقیقت پی خواهید برد که افکار متهاجم شما به زودی آرام خواهند گرفت و از شدت هجوم آن ها کاسته خواهد شد ، و احساس ترس و اضطراب شما به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواها یافت . در وافع زمانی که جسم شما کاملا آرامش می یابد، امکان احساس ترس و یا اضطراب غیر ممکن است. در سال 1975 ، هربرت بنسون به این پژوهش پرداخت که چگونه زمانی که بدن آرامش کامل می یابد ، تغییرات محسوسی در آن مشاهده می شود . در طول زمانی  که بنسون آن را «عکس العمل آرامش جسمانی» نامید، او مشاهده کرد که ضربان قلب، تندی تنفس، میزان فشار خون، تنش های عضلانی ، میزان سوخت و ساز ، میزان مصرف اکسیژن و قدرت هدایت الکتریکی پوست کاهش می یابند . از جانب دیگر امواج مغزی آلفا که مرتبز با احساس آرامش و سلامت می باشد افزایش می یابند . هر یک از این شرایط جسمانی کاملا مخالف واکنش ها بیست که اضطراب و ترس در بدن تولید می کنند . کسب عمیق و اضطراب دو قلب متضاد روانی هستند.

اثرات درمانی

پس از تمرین های دقیق و مکرر ، آموزش کسب آرامش در کاهش اضطراب عمومی- اضطراب عملکرد و اضطراب میان فردی و یا اجتماعی موثر خواهد بود. تمرینهایی که در این جا ذکر شده اند ، اجزای اصلی قوانینی هستند که ترس های موضی و یا خشم مزمن را که در فصل های بعد به آن ها اشاره خواهد شد، درمان می کنند . همچنین آموزش های دیگری برای کاهش تنش های عضلانی مزمن ، پشت درد و گردن درد .اسپاسم عضلانی و فشار خون حاد پیشنهاد شده است.

زمان لازم برای یادگیری

به طور کلی شما اثرات این تمرین ها را با استفاده از هر یک از مراحلی که در زیر ذکر شده است ، در عرض یکی  دو جلسه تجربه خواهید کرد. اغلب اوقات دو روش یا بیشتر با یکدیگر تلفیق می گردند تا موثر واقع شوند؛ برای مثال شما می توانید منظره آرامش بخشی را در مقابل چشمانتان مجسم کنید و در عین حال به تنفس عمیق بپردازید .

تنفس بطنی (شکمی) رها سازی ماهرانه عضلات ، کسب آرامش بدون تهاجم نگرانی و کسب آرامش با استفاده از کنترل الگوی محرک باید جزء به جزء آموخته شوند.

روش اخیر را (سریع ترین و ساده ترین روش ها را) نمی توانید انجام دهید ، مگر آن که سه مرحله اول را فراگرفته باشید . تمام این نیازمند سه تا چهار هفته یادگیری است.

دستور عمل

این فصل اختصاص به روش های بسیار موثری دارد که اگر به طور مداوم تکرار شود، منجر به کسب آرامش کامل خواهد شد.

در بدو امر شما برای انجام تمرین های خود به فضای آرامی احتیاج دارید که کسی یا چیزی مزاحمتان نشود. بعدها، زمانی که تبحر لازم را به دست آوردید می توایند این حرکات را در فضای بیرون و یا اماکن عمومی نیز انجام دهید . اگر مایل بودید می توانید از اصوات سفید صدای دستگاه تهویه هوا و یا بادبزن و غیره نیز استفاده کنید که اصوات غیر قابل کنترل را تحت الشعاع قرار دهند. لباس های آزاد و راحت به تن کنید . در آغاز هر تمرینی به حالت خوابیده و یا نشسته خود را در وضعیت مناسبی قرار دهید به طوری که بدنتان کاملا احساس راحتی کند.

تمرینات شکمی

دسته ای از عضلات که معمولا در مقابل استرس راکنش به خرج می دهند آن هایی هستند که در جدار شکم جای گرفته اند . زمانی که این عضلات گرفته می شوند به دیافراگم فشار می آورند و بر روی هر یک از نفس های شما تاثیر می گذارند . این فشار مقدار هوای دریافتی شما را محدود می سازد و آن را در قسمت بالای ریه هایتان محبوس می سازد.

زمانی که تنفس شما سطحی و تند است، انگار دچار کمبود اکسیژن می شوید . این عمل استرس زاست و زاست و زنگ های خطر را برایتان به صدا در می آورد که در معرض خطر واقع شده اند . برای جبران کمبود هوا، احتمالا شما به جای ریلکس کردن عضلات شکم و گرفتن نفس های عمیق تر ، تنفس سطحی و سریع داشته باشید . این نفس تند و سطحی احتمال دارد منجر به نفس نفس زدن شود که از عوامل اولیه ترس است.

تمرینات شکمی این جریان را کاملا تغییر می دهد و با ریلکس کردن عضلاتی که بر روی دیافراگم فشار می آورند از تندی نفس هایتان می کاهند سه یا چهار تنفس عمیق تقریبا یک آرامش بخش قوی فوری است.

یادگیری این روش بسیار ساده است. تمری زیر را در حدود سه دقیقه انجام دهید.

1- بر روی زمین دراز بکشید و چشم هایتان را ببندید . لحظه ای بر روی بدن خود تمرکز کنید. به قسمت هایی که دچار تنش هستند ، توجه کنید . چند نفس بکشید و توجه کنید که نحوه نفس کشیدنتان به چه صورتی است. نفس هایتان در کدام قسمت متمرکز می شوند؟ آیا تمامی ریه هایتان از نفس هایتان پر می شوند؟ آیا سینه شما در زمان دم و بازدم به حرکت در می آید ؟ شکمتان چطور؟ و یا هر دوی آن ها؟

2- یک دستتان را روی سینه تان قرار دهید و دست دیگر را درست بر روی شکم.

زمانی که نفس را به درون می کشید، تصور کنید که تمامی نفس را به دورترین نقطه بدنتان می فرستید . احساس کنید که ریه هایتان کاملا از نفس پر شده و انبساط یافته است . در هنگام اجرای این عمل ، دستی که بر روی سینه قرار گرفته است ، باید تا حد ممکن بی حرکت بماند ، اما دست دیگر بر روی شکم ، بایستی با هر نفس بالا وپایین برود.

3- به دم و بازدم آرام و ملایم ادامه دهید. بگذارید نفستان ریتم منظم خود را بیابد.

اگر احساس می کنید که ریتم تنفس شما غیر طبیعی است، سعی کنید در حین دم و بازدم بر روی این احساس تمرکز نمائید نهایتا هر نوع فشار و حالت غیر طبیعی خود به خود آرام خواهد شد.

اگر هنگام تنفس ، دستی که بر روی شکمتان قرار دارد ، بی حرکت مانده است ویا هر دو دست حرکت می کنند ، سعی کنید که دست خود را محکم بر روی شکمتان بفشارید و بعد نفستان را طوری هدایت کنید که با فشار خود دستتان را وادار به حرکت کند.

4- پس از آن که چند نفس عمیق کشیدید، شروع به شمارش باز دم خود بکنید پس از شمارش ده ، دوباره از شماره یک شروع کنید ، زمانی که مورد تهاجم افکار متفرقه قرار می گیرید که شمارش شما را مختل می سازند ، فقط تمرکز خود را بر روی تمرینات خود قرار دهید و دوباره از یک شروع به شمارش بکنید . این عمل را برای ده دقیقه ادامه دهید واطمینان حاصل کنید که با هر نفس شما دستتان به حرکت در می آید .

تمرین های پیشرفته آرامش عضلانی

این تمرین های که پی ام آر (PMR ) نیز نامیده می شوند ، شامل روش هایی هستند که متسلزم منقبض کردن و ریلکس کردن عضلات مختلف بدن شما در تسلسلی خاص است. این روش توسط دکتر ادموند جی کوبسون در سال 1929 ، ارائه شده است.

دکتر جی کوبسون با دریافتن این نکته که بدن در مقابل افکار اضطراب آور و ترسناک با جمع کردن تنش در عضلات ، واکنش نشان می دهد ، به این نتیجه دسید که این تنش را می توان با انقباض آگاهانه بیش از حد متعارف عضلات و بعد رها سازی ناگهانی آن ها ، ناپدید ساخت . دکتر جی کوبسون دریافت که تکرار این جریان با هر دسته از عضلات بدن، منجر به احساس آرامش عمیقی خواهد شد.

دستورهای اولیه جی کوبسون برای پی ام ار شمل بیش از 200 تمرین در ریلکس عضلانی مختلف  بود. از آن زمان به بعد پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که انجام روزانه شانزده تمرین می تواند به همان اندازه موثر واقع شود. این تمرین ها عضلات بدن را به چهار دسته اصلی تقسیم می کند : بازوها ، سر ، قسمت میانی ، و ساق پاها.

اگر شما پی آم آر را به صورتی که در زیر ذکر شده است ، انجام دهید، تاثیرات بدنی آن را به صورتی که هربرت بنسون عکس العمل جسمانی کسب آرامش خطابشان می کند تجربه خواهید کرد. مهمتر از همه این که اگر شما برای چند ماه به این تمرین ها ادامه دهید ، میزان اضطراب ، خشم و یا سایر احساسات دردناکتان که معمولا در زندگیتان ظاهر می شوند، به طور قابل ملاحظه ای کاسته خواهد شد.

دستورهای انجام پی ام آر

تمرین ها زیر را هرروز حدود بیست تا سی دقیقه انجام دهید. بدون توجه به این که آن ها را دوست دارید یا خیر. شما به مهارتی دست خواهید یافت که همان قدرت کسب آرامش است. در بدو امر ، احتمالا نیازمند زمانی طولانی برای ریلکس شدن ولو به مقدار ناچیزی هستید . اما ادامه تمرین، با سرعت بیشتر و کیفیت مطلوب تری نتیجه مطلوب عایدتان خواهد شد.

در حین تمرین ها، جریان انقباض و انبساط هر گروه از عضلات را تکرار کنید، هر دسته از عضلات را برای چند ثانیه سفت و محکم کنید و بعد برای بیست ثانیه رها سازید . هر بار در حین نقباض ، کاملا عضلات را در هم کرده و محکم کنید و بعد آن را به طور سریع و کامل رها سازید. به احساس آرامش خود توجه کنید . آیا عضلاتتان سنگین و گرم شده اند و یا احساس سوزش می کنید؟ یادگیری شناسایی عکس العمل های جسمانی آرامش ، یکی از ارکان اصلی این جریان است.

پیشروی از دسته ای از عضلات به دسته دیگر ، نیازمند یک تسلسل منطقی است و بیشتر افراد پس از چندین بار تمرین ، توالی آن ها را به سادگی به خاطر می سپارند . اگر برای شما به خاطر سپردن این تسلسل دشوار است، می توانید از نواری که دستورها را بر روی آن ضبط کرده اند ، استفاده کنید.

بازوها

1- هر دو دست خود را مشت کنید و محکم بفشارید و این فشار را برای چند لحظه ادامه دهید . به حالتی که در عضلات بازو به هنگام انقباض ایجاد می شود ، توجه کنید . حال آن ها رارها سازید و به احساس متفاوتی که در بازوها ایجاد می شود، توجه کنید. تمرکز خود را به این احساس جدید معطوف دارید . پس از بیست ثانیه دوباره دست های خود را مشت کنید حالت انقباض را برای چند ثانیه ای ادامه دهید، و دوباره برای مدت بیست ثانیه ریلکس کنید.

2- در مرحله بعد، هر دو آرنج را خم کنید و بای سپ ها (عضلات دو سر) را منقبض کنید . این حالت را برای هفت ثانیه حفظ کنید، و بعد آن را رها سازید. برای باز ناشی از کسب آرامش است، توجه کنید.

3- تراش سپ ها (عضلات سه سر) را منقبض کنید همان عضلاتی که در زیر بازوسایتان قرار دارند. با قفل کردن آرنج ها و کشش بازوها قرار دارند . با قفل کردن آرنج ها و کشش بازوها تا جایی که ممکن است در کنار بدن ، بعد آن ها را رها سازید . برای بار دوم این عمل را تکرار کنید و به احساس مطبوع ناشی از ریلکس شدن توجه کنید.

سر

1- تا آن جا که امکان دارد ابروهایتان را بالا ببرید به طوریکه فشار را بر روی پیشانی خود احساس کنید . این وضعیت را چند ثانیه خفظ کنید و بعد یکمرتبه ابروها را پایین بکشید و رها سازید . این عمل را چند بار تکرار کنید.

2- تمام صورت خود را جمع کنید، درست مثل این که قصد دارید تمام اجزای صورت را در نوک دماغتان جمع کنید . به نقطه ای که تحت فشار است توجه کنید . بعد صورت را رها سازید و به احساس بدنی خود توجه کنید این عمل را تکرار کنید.

3- چشم هایتان را محکم ببندید و لبخند بزنید و تا آن جا که می توانید دهانتان را باز کنید چند لحظه ای این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید این عمل را تکرار کنید.

4- چانه تان را محکم بفشارید و بعد زبانتن را به سقف دهانتان بچسبانید. این حالت را چند ثانیه حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . بعد دهانتان را به صورت یک « او» بزرگ باز کنید . حالت خود را خفظ کنید و بعد رها سازید به طوری که چانه تان به وضعیتی بازگردد . این عمل را تکرار کنید.

سرتان را تا آن جا که می توانید به عقب بکشانید به طوری که سر ، انتهای گردن را لمس کند. این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . سرتان را به سمت راست شانه تان بکشانید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . حال سرتان را به سمت شانه چپ بکشانید ، این حالت را حفظ کنید و رها سازید و بعد تکرار کنید . سرتان رابه حالت اول برگردانید ، احساس خواهید کرد که تنش جسم ، شما را ترک می کند . دهانتان را کمی باز کنید . سرتان را به طرف پایین بکشانید با تا بر روی سینه قرار گیرد . با بر گرداندن سرتان به وضعیت عادی ، تنش رااز خود دور بسازید . این عمل را تکرار کنید .

قسمت میانی بدن

1- شانه هایتان را تا آن جا که ممکن است بالا بکشید . درست مثل این که قصد دارید گوش هایتان را به شانه هایتان لمس کنید . شانه ها را بالا نگه دارید و یک مرتبه آن ها را رها سازید. شانه هایتان را به طرف عقب بکشانید ، درست مثل این که قصد دراید تیغه های شانه ها را به هم برسانید . این حالت را حفظ کنید ، بعد دست ها را در کنار بدنتان رها سازید . این عمل راتکرار کنید.

2- بازوهایتان رامستقیما به طرف جلو بکشانید به طوری که بازوها به صورت موازی با یکدگیر واقع شوند بعد . در حالی که دست هایتان را به همان حالت نگه داشته اید ، یک بازو را از روی بازوی دیگر رد کنید و بازوها را تا جا که ممکن است بالای سرتان بکشانید . کشش پشت خود را احساس کنید . این حالت را حفظ کنید حال بازوها را در کنار بدن رها سازید و بعد به احساس رهایی و آرامش خود توجه کنید . این عمل را تکرار کنید.

3- نفس عمیقی بکشید و قبل از بازدم ، تمام عضلات شکم را منقبض نمائید این حالت را حفظ کنید و بعد در حین بازدم عضلات را رها سازید . این عمل را تکرار کنید.

4- به آرامی پشتتان را خم کنید و به همین حالت بمانید و بعد در روی زمین ، یا وی صندلی یا روی تخت پشت را رها سازید و صاف کنید . این عمل را تکرار کنید .

ساق پاها

1- ران ها و باسن خود را منقبض کنید . میزان فشار رابا صاف کردن ساق پا ها و وارد کردن تمام سنگینی بدن بر روی پاشنه ها ، تشدید کنید. این حالت را حفظ کنید و بعد آن را رها سازید . آن را تکرار کنید.

2- عضلات داخل ران ها را با فشردن شدید ساق پاها به همدیگر منقبض کنید . بعد آن ها را رها سازید به احساس آرامشی که در ساق پاهایتان احساس می کنید توجه کنید . این عمل را تکرار کنید.

3- در حالی که انگشت شست پاهایتان را تیز کرده اید ، عضلات ساق پاها را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید، بعد با برگرداندن انگشتان شست پا به وضعیت عادی، عضلات را رها سازید . این عمل را تکرار کنید.

انگشتان

4- انگشت شست پاهای خود را به طرف بالا بکشانید و آن ها را منقبض کنید . عضله پشت پا را نیز منقبض کنید. این حالت را حفظ کنید. بعد عضلات پاها را رها سازید و آنها را به راحتی آویزان کنید. این عمل راتکرار کنید.

ریلکس کوتاه مدت عضلات انقباضات توام و همزمان

اگر چه روش پی ام آر اصلی ، راهی برجسته برای بدست یافتن به آرامش است اما نیازمند زمانی طولانی برای انجام زنجیره ای از تمرین های دسته های متفاوت عضلات است تا نتیجه نهایی کسب شود. برای دست یافتن به آرامش سریع ، شما بایستی روش کوتاه زیر را فراگیرید.

کلید استفاده از این روش، یادگیری و رها ساختن همزمان عضلات در چهار قسمت بدن می باشد. شما بایستی هر دسته از عضلات را برای مدت هفت ثانیه منقبض کنید و بعد به مدت بیست ثانیه رها سازید ، درست به همان ترتیب که در تمرین های پی ام آر کامل انجام دادید . هر چه بیشتر تمرین کنید، به زمان کمتر برای انقباض و رها سازی نیاز خواهید داشت:

1- مشت هایتان را محکم گره کنید و در عین حال عضلات بای سپ را منقبض سازید . و یا اگر احساس می کنید که اعمالتان در محیط اطرافتان بیش از حد جلب توجه می کند فقط تمام عضلات بازوها را که دو طرف بدن قرار گرفته اید ، منقبض نمائید این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید.

2- سرتان را تا آن جا که ممکن است به عقب بکشانید بعد آن را به صورت دایره کامل بچرخانید ، بعد یک بار دیگر در جهت مخالف به حرکت در می آورید . در حین انجام این تمرین صورتتان را کاملا جمع کنید ، درست مثل این که قصد دارید تمامی اجزاء صورت را به نوک بینی برسانید خود را رها سازید . حال چانه و عضلات گردن خود را منقبض سازید و شانه هایتان را به طرف بالا بکشانید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید .

3- در حالی که نفس عمیقی می کشید ، پشتتان را با ملایمت به عقب خم کنید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید نفس عمیق دیگری بکشید و این بار در حین بازدم ، شکمتان را به بیرون فشار دهید و بعد را سازید.

4- انگشت شست پاهایتان را به طرف صورتتان بکشانید و در عین حال عضلات نرمه پا را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید . حال انگشتان شست پا را جمع کنید و عضلات نرمه پا و ران ها و باسن را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید و رها سازید.

ریلکس بدون تنش

پس از هفت تا چهار ده جلسه تمرین های پی ام آر ، شما در شناسایی و رها سازی تنش هایی که در ماهیچه ها به وجود می آیند ماهر خواهید شد. پس از این مدت ، شاید دیگر نیازی به انقباض و کشش عمدی ماهیچه ها قبل از هر عمل ریلکسی نباشد . در عوض، می توانید در درون بدنتان ، چهار دسته از عضلات را در جستجوی یافتن تنشی بررسی کنید اگر متوجه گرفتگی هر نوع از ماهیچه ها شدید ، سعی کنید به سادگی آن را رها سازید درست مانند عملی که در تمرین های پی ام آر ، پس از هر انقباضی انجام می دادید . فکر خود را کاملا متمرکز نمائید و هر احساسی را در درون خود لمس کنید . با قسمتی از عضلات باز هم احساس گرفتگی می کنید ، آن را و یا آن دسته از عضلات را منقبض کنید و بعد رها سازید . شما این روش راسریع تر از تمرین های اختصادی پی ام آر خواهید یافت . در ضمن این روش برای شل کردن عضلات کوفته ای که مایل نیستید با انقباض ، شدید شان کنید، مناسب تر است.

 

کسب آرامش با کنترل الگوی محرک

در این روش ، شما می آموزید که چگونه عضلاتتان را هر زمان که اراده کنید با استفاده از تنفس شکمی و دستورات شفاهی ، ریلکس کنید . ابتدا ، در موقعیت راحتی خودتان را قرار دهید ، سپس با استفاده از روش ریلکس بدون انقباض ، تا آن جا که می توانید تنش را از خود دور سازید. به حرکات شکمتان با هر دم و بازدمی توجه کنید . نفس هایتان را آرام و آهنگین سازید . با هر نفسی خود را بیشتر رها کنید . حال با هر دم به خود بگویید : «نفس بکش» و با بازدم بگویید: «رها کن» این دستورها را به هر دم و باز دمی تکرار کنید و در حین این عمل ، تمامی تنش را از بدن خود بیرون برانید . این تمرین را به مدت پنج دقیقه انجام دهید و عبارات فوق را با هر دم و باز دم تکرار کنید.

این روش به جسم شما می آموزد که چگونه با شنیدن عبارت «رها کن» احساس رها بودن و ریلکس شدن را در خود لمس نماید . پس از مدتی که از این روش استفاده می کنید و ارتباطی قوی میان کلمه و احساس فوق ایجاد شده است ، شما در هر مکانی و هر زمانی قادر خواهید بود که عضلات خود را تنها با تکرار ذهنی «نفس بکش ... رها کن.» ریلکس کنید و هر نوع احساس کشیدگی را از بدن خود برانید . این روش می تواند در کمتر از یک دقیقه ، استرس را از جسم شما خارج کند و یکی از مواد اصلی روش درمانی اضطراب و خشم است.

 

تجسم یک صحفه آرامش بخش

شما قدرت آن را دارید که به طور ذهنی منظره آرامش بخشی را که اجازه ورود به آن را دارید ، در لحظاتی که تحت استرس هستید ، در مقابل چشمانتان مجسم کنید . این منظره باید از نقطه نظر شما جالب و جذاب باشد. تجسم منظر ه ای که به شما احساس امنیت و ایمنی می بخشد ، جایی که کاملا ماسک دفاعی خود را کنار می گذارید و ریلکس می شوید.

یافتن یک صحنه آرامش بخش

در وضعیت راحتی قرار بگیرید ، یا به صورت نشسته و یا به صورت خوابیده و چند دقیقه ای به این تمرین بپردازید . تجسم صحنه های دلپذیر در صورتی بسیار موثر است که شما خود را کاملا ریلکس کرده باشید . بنابراین ریلکس شدن به خود فرصت کافی بدهید.

حال به سادگی از ضمیر ناخود آگاهتان بخواهید که منظره ای روحنواز را به شما نشان دهد . کم کم تصویری در تخیلات شما جان می گیرد و یا به جای تصویر ، احتمالا شما کلمه ، عبارت یا صدایی را «بشنوید» که به تجسمی جان ببخشد .در هر حال اگر تجسمی در ذهنتان شکل می گیرد ، هیچ سوالی را مطرح نسازید و ن را تنها به صورت متن آرامش بخشی بپذیرید.

اگر تصویری ظاهر نمی شود ، امکان یا فعالیتی را که مورد علاقه شماست ، انتخاب کنید . دلتان می خواهد در این لحظه کجا باشید؟ در ییلاق؟ جنگل ؟ مرغزار؟ در داخل یک کشتی؟خانه ای که در آن بزرگ شده اید ؟ پنت هاوس که مشرف به پارک مرکزی است؟

پس از آن که صحنه ای در تخیلات شما جان گرفت ، توجه کنید که چه چیز هایی در اطرافتان وجود دارد . به رنگ و شکل آن ها توجه کنید ، چه صداهایی را می شنوید؟ هوا آکنده از چه رایحه ای ؟ شما در حال انجام چه کاری هستید؟ احساس بدنیتان که تلاش می کنید، باز هم بخش هایی از این صحنه مبهم و غیر روشن بر جا می مانند . این امری کاملا طبیعی است . ناامید نشوید . با تمرین و ممارست ، شما توانایی آن را خواهید یافت که تمامی جزییات را بیرون بکشید و صحنه را کاملا واضح و روشن در مقابل چشمان خود بیابید.

فوت و فن تجسم سازی

تجسم سازی نیازمند مهارت خاصی است. مانند بسیاری از مهارت ها ، از جمله نقاشی یاخیاطی بعضی از افراد به طور ذاتی در این زمینه دارای استعداد خاصی هستند. شما ممکن است یکی از افرادی باشید که می توانید بنشینید و صحنه ای را آن چنان به وضوح از نو خلق کنید که احساس کنید عملا در همان صحنه قرار دارید و یا بر عکس ممکن است تجسم صحنه ای کاملا برایتان دشوار باشد.

حتی اگر به طور ذاتی هم فاقد این استعداد باشید، می توانید با تمرین ، این مهارت را کسب کنید . راه های پیشنهادی زیر به شماکمک خواهید کرد که به تجسمات خود جان ببخشید.

1- زمانی که صحنه ای در مقابل چشمتان ظاهر می گردد ، اگر دارای نقص است مثلا قسمتی از آن مبهم است و یا صحنه ای فاقد هر نوع تصویری است- تمام توجه خود را همان زمینه متمرکز سازید و از خودتان سوال کیند : « این چیست؟» همچنان تمرکز خود را حفظ کنید و ببینید آیا تصویری شکل می گیرد؟ هر چه که در تخیلات شما ظاهر می شود ، حتی زمانی که مبهم و غیر واضح است، با دقت هر چه تمام بررسی آن بپردازید.

2- این نکته بسیار اهمیت دارد که صحنه ظاهر شده را تا حد امکان «واقعی » جلوه دهید . یکی از راه های موثر در این زمینه ، اضافه کردن جزییات فراوانی است که با کمک حواس پنجگانه به صحنه اضافه می شوند شما با توجه به طرح کلی صحنه ، می توانید به اجزای آن شکل بدهید ، درست مثل این که با مدادی خطوط اصلی را دنبال می کنید . به رنگ های صحنه توجه کنید . آیا رنگ ها زنده و درخشان و یا قسمت ها در سایه قرار گرفته اند ؟ سعی کنید همه چیز را ببینید ، درست مثل این که در آن صحنه حاضر هستید.

3- به اطلاعاتی که از طریق سایر حواس گرد آوری کرده اید ، توجه کنید . اگر در صحنه عملا حاضر بودید ، چه اصواتی را می شنیدید؟ محیط اطرافتان آکنده از چه بویی است؟ با لمس کردن ، چه چیزی احساس می کنید ؟ آیا بخش هایی سرد و قسمت هایی گرمند؟ آیا نسیمی می وزد؟ در صورتی که بر وی زمین نشسته و یا دراز کشیده اید ، می توانید فشاری را در قسمت هایی از بدنتان که با زمین تماس دارد  ،احساس کنید، با انگشتانتان اشیای مختلف را لمس کنید و به ماهیت آن ها توجه کنید و بعد به احساسی که این عمل در شما خلق می کند.

4- به دور نمایی که از آن صحنه را تماشا می کنید توجه کنید . آیا خود را بیگانه ای می یابید که از دور شاهد این صحنه است؟ «مشاهده از دور» به این صورت است که شما تصویر خیالی «خود» را در صحنه تماشا می کنید . اگر تجسمتان به این صورت است، آن را به هم بریزید را در صحنه تماشا می کنید . اگر تجسمتان به این صورت است ، آن را به هم بریزید و به خلق صحنه ای می پردازید که خودتان عملا در آن قرار دارید . مثلا اگر صحنه ای را مجسم می کنید که «شما» در نیز سایه درختان آرمیده اید ، تجسم خود را عوض کنید به طوری که تنها چیز درختان را بر دامن آسمان آبی نظاره کنید . اگر شما در داخل صحنه قرار بگیرید ، خود را کاملا جزیی از آن یافته و به جای نظاره آن صحنه ، عملا بازیگر آن هستید .

5- هر زمان که افکار نامربوط هجوم می آورند ، به محتویات آن ها توجه کنید و دوباره توجه خود را به صحنه ای که خلق کرده اید معطوف سازید.

 

 

 

نمونه هایی از صحنه های آرامش بخش

مثال های زیر احتمالا می تواند شما را راهنمایی کند تا صحنه های مختلف خود را کنار هم قرار دهید .

ساحل . شما همین حالا از پله های چوبی قدم پایین گذاشته اید و خودتان را در ساحل بیکرانی که تا بی نهایت گسترده است می یابید . ساحلی است عریض که گوشه و کنار آن ناپیداست . شما بر روی شن های ساحل می نشینید و آن ها را سفید و نرم و گرم می یابید . با شن ها بازی می کنید و آن ها را از لابلای انگشتانتان به زمین می ریزید . بر روی شکمتان دراز می کشید و احساس می کنید ک شن های گرم به فوریت به شما آرامش می بخشند.

نسیمی صورت شما را نوازش می کند . امواج دریا به صورت ستیغی سفید رنگ به جانب شما حرکت می کنند و بعد با برخورد با شن ها به عقب بر می گردند. همه جا بوی نمک و دریا به مشام می رسد و شما نفس های عمیق می کشید و خود را آرام و بی دغدغه می یابید.

جنگل . شما در داخل جنگل هستید و در زیر چتری از درختان بسیار بلند دراز کشیده اید زیر انداز شما، خزه های خشک و ملایمند . هوا مملو از رایحه کاج هاست و همه جا را سکوت فراگرفته است . انوار آفتاب را که از لابلای شاخه های درختان بر شما می تابد، خوش آمد می گویید . باد گرمی می وزد . درختان بلند اطرافتان رقص کنان در مقابلتان سر تعظیم فرود می آورند و برگ های آن ها هم صدا و هماهنگ آواز می خوانند . با هر وزش نسیم ، شما خودرا آرامتر و آرامتر می یابید . عضلاتتان آرام می گیرند ، دو پرنده از فاصله ای دور آواز می خوانند . سنجابی در بالای سرتان زمزمه می کند . احساس آرامش و لذت سر تا پای وجودتان را فرا می گیرد.

قطار . شما در یک کوپه خصوصی در انتهای یک قطار بلند هستید تمامی سقف قطار ، گنبدی از شیشه های رنگین است و این نجسم را به شما می بخشد که در فضای باز، در داخل فضای سبز بیرون شهر به پرواز در آمده اید . یک مبل و دو صندلی از دور به چشم می خورند و یک میز کوچک در وسط آن ها دیده می شود که تمامی مجله های محبوب شما بر روی آن قرار دادند . شما در داخل یکی از صندلی ها خودتان را رها می کنید ، کفش هایتان را در می آورید و پاهایتان را بر روی میز قرار می دهید . در بیرون ، صحنه متحرکی از شما به طور مرتب دورتر می شود: کوه ها ، درخت ها ، قله ه های پوشیده از برف و دریاچه ای که از دور دیده می شود. آفتاب تقریبا طلوع کرده است . آسمان با رنگ های بنفش و نارنجی پوشانده شده است و ابرهای قرمز نارنجی در آن به رقص در آمده اند و شما در حالی ک به این منظره خیره شده اید ، همراه با آهنگ چرخ های قطار ، در خود آرامش را حس می کنید و گویی حرکت یکنواخت قطار برایتان لالایی می خواند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

طبقه بندی مواد شیمیایی

بازديد: 9
طبقه بندی مواد شیمیایی

طبقه بندی مواد شیمیایی

مواد شیمیایی بطور عمده به دو گروه بزرگ مواد معدنی و مواد آلی تقسیم بندی می‌شوند. هر یک از این دو گروه ، در دو مبحث شیمی آلی و شیمی معدنی بررسی می‌شوند. در این مطالعه ، خواص فیزیکی و شیمیایی مواد آلی و معدنی ، منابع ، طریقه سنتز و واکنش‌ها و ... مورد بررسی قرار می‌گیرند.

مواد شیمیایی آلی

در قدیم ، ماده آلی به ماده‌ای اطلاق می‌گردید که بوسیله بدن موجودات زنده ساخته می‌شد. تا اینکه در سال 1828 ، "وهلر" (Wohler) دانشمند آلمانی ، برای اولین بار جسمی به نام اوره به فرمول CO(NH2)2 را در آزمایشگاه از یک ترکیب معدنی به نام ایزوسیانات تهیه نمود و از آن پس معلوم شد که می‌توان مواد آلی را نیز در آزمایشگاه ساخت.

امروزه بیش از یک میلیون نوع ماده آلی شناخته شده است که بسیاری از آنها را در آزمایشگاهها تهیه می‌کنند. مواد آلی ، به مواد غیر معدنی گفته می‌شود و با مواد معدنی تفاوتهای کلی در چند مورد دارند.

مواد شیمیایی معدنی

اگر شیمی آلی به عنوان شیمی ترکیبات کربن ، عمدتا آنهایی که شامل هیدروژن یا هالوژنها به علاوه عناصر دیگر هستند، تعریف شود، شیمی معدنی را می‌توان بطور کلی به عنوان شیمی عناصر دیگر در نظر گرفت که شامل همه عناصر باقیمانده در جدول تناوبی و همینطور کربن ، که نقش عمده‌ای در بیشتر ترکیبات معدنی دارد، می‌گردد.

شیمی آلی - فلزی ، زمینه وسیعی که با سرعت زیاد رشد می‌کند، به علت اینکه ترکیبات شامل پیوندهای مستقیم فلز - کربن را بررسی می‌کند دو شاخه را بهم مرتبط می‌سازد. همانطوری که می‌توان حدس زد، قلمرو شیمی معدنی با فراهم کردن زمینه‌های تحقیقی اساسا نامحدود ، بسیار گسترده است.

 

ریشه لغوی

واژه ایزومری اولین بار به توسطبرزلیوس (J.J.Berzelius) برای معرفی ترکیبات شیمیاییگوناگون دارای ترکیب درصد عناصر یکسان ، به عبارت دیگر تناسبهای نسبی یکسان عناصرسازنده ، مورد استفاده واقع شد. این احتمال که یکسانی ترکیب درصد عناصر سازندهبتواند دلالت بر وجود دو یا چند ماده به عنوان ایزومرهای یکدیگر نماید، از تئوریساختمانهای آلی مشتق شده است. در حالت کلی ، می‌توان ایزومرها را به دو نوعایزومری ساختمانیوایزومری فضاییتقسیم‌ بندی نمود. که هر کدام ازاین ایزومرها دارای انواع مختلف می‌باشند.

ایزومری ساختمانی

ایزومری ساختمانی بوسیله ترکیباتی که درفضای کوئوردیناسیونخود لیگاندهای متفاوتیدارند نمایش داده می‌شود. و انوع زیرا را در بر می‌گیرد:

ایزومری یونش

در این نوع ایزومری ،یونیا یونهایی که در یک ایزومر در کرهکوئوردیناسیون خارجی قرار دارند، در ایزومر دیگر در نقش لیگاند در کرهکوئوردیناسیون داخلی وارد می‌شود و در ترکیبهایی کهآنیون در ساختار داخلی و خارجی کره کوئوردیناسیون شرکت دارد مشاهده می‌شود.

pt(NH3)3Cl) I ↔ (pt(NH3)3I) Cl)

 

ایزومری هیدراته شدن

مولکول آب در ترکیب کوئوردیناسیون ممکن است مستقیمابافلز پیوند داشته باشد یا درکره کوئوردیناسیون خارجی به عنوانآب تبلورشرکت کند. ترکیبهایی که بر اساساین تفاوت دسته بندی می‌شوند، ایزومرهای هیدرات (هیدراتاسیون) نامیده می‌شوند و دارای خواص فیزیکی و شیمیایی متفاوتی هستند.

CO(NH3)3(H2O)2 Cl ↔ (CO(NH3)3(H2O) Cl Br) Br.H2O

 

ایزومری کوئوردیناسیون

در ترکیبات یونی که هم کاتیون و هم آنیون آنهاکمپلکس مشاهده می‌شود و تفاوت آنها در توزیع لیگاندها اطراف اتمهای مرکزی است. این دوایزومر در اثر تعویض لیگاندها اتم مرکزی بوجودمی‌آید.


Cu(NH3)4 PtCl4 ↔ Pt(NH3)4 CuCl4 ↔ Pt(NH3)3Cl Cu(NH3)Cl3

ایزومری اتصال

این ایزومرها به خانواده‌های متفاوتی از ترکیبات آلی مربوطمی‌شوند که تنها فرمولهای مولکولی مشابه دارند. بطور مثالالکل واتر با هم ایزومرگروه عاملی هستند. در ترکیبهایی دیده می‌شود که یک یا چند لیگاند دارای دو اتمکوئوردیناسیون دهنده باشند، برای مثال یون نیتریک NO-2 می‌تواند از طریق یک اتم اکسیژن یا از طریق اتم نیتروژن کوئوردیناسیونبدهد.


زرد NH3)5CO(NO2)) Cl2)) و قرمز NH3)5-CO-ONO) Cl2))

ایزومری فضایی

شامل ایزومری هندسی و نوری می‌باشد.

ایزومری هندسی

ترکیبات وقتی ایزومرهای فضایی یکدیگرند که در فضایکوئوردیناسیون خود لیگاندها یا گروههای یکسان داشته باشند ولی نحوه آرایش آنها درفضا متفاوت باشد. یک نوع این ایزومر فضایی ،ایزومری هندسی، یاایزومری سیس- ترانس، است. درآلکنها، وقتی گروههای مشابه در یک طرفپیوند دوگانهباشند، ایزومر سیس و اگر در دوطرف پیوند دوگانه باشند، ایزومر ترانس است. اگر دو گروه مشابه به یک کربن آلکن متصلباشد، ایزومری سیس و ترانس وجود ندارد. اما اگر گروههای مختلف به کربنهای پیونددوگانه متصل باشند، ایزومری هندسی دیده‌ می‌شود.

اگر در آلکنها ، فقط یک اتمهیدروژن و سه عامل جانشینی دیگر داشته باشیم، بجای سیس و ترانس از سیستم Z و E استفاده می‌کنیم. روی کربن متصل به پیوند دوگانه دو گروه وجود دارد یکی از این دوگروه بر دیگری ارجحیت دارد. آن گروه را مشخص می‌کنیم. مشخص کردن آنها به عدد اتمیعنصر متصل به کربن بستگی دارد که هر چه بیشتر باشد، ارجحیت بیشتری دارد. در موردترکیبات کوئوردیناسیون ، این نوع ایزومری در اثر اشغال موقعیت‌های مختلف در اطرافاتم مرکزی توسط لیگاند بوجود می‌آید و در گونه‌های مسطح مربعی و هشت وجهی اهمیتبیشتری دارد. برای مثال در ایزومر سیس- دی کلرو دی آمین پلاتین (II) اتم‌های کلرروی گوشه‌های مجاور مربع (در امتداد یک ضلع) واقع شده‌اند، در حالیکه در ایزومرترانس ، اتمهای کلر گوشه‌های مقابل دور امتداد را اشغال می‌کنند. مثلا برای ترکیبدو فرمولگسترده فضایی می‌توان نوشت:

 

ایزومری نوری

نوع دیگری ایزومر فضایی ،ایزومری نوریاست. پاره‌ای از مولکولها ویونها در دو شکل که قابل انطباق بر یکدیگر نیستند، رابطه بین آنها مثل رابطه دستهایراست و چپ است وجود دارند و از چنین مولکولها و یونهایی به عنوان نامتقارن یادمی‌شود و این ایزمرها راانانتیومر (تصویرآینه‌ای) می‌نامند. این ایزومرها دارای خواص فیزیکی یکسان می‌باشند و تنهاتفاوت ایزومرهای نوری تاثیر برنور قطبیشده است.

این نوع ایزومریدرمولکولهای کایرالوجود دارد. اگر دو ترکیباز هر لحاظ با هم مشابه باشند بر یکدیگر منطبق می‌شوند در حالیکه یک مولکول کایرالممکن است دارای یکایزومر فضاییباشد که بر تصویر آینه‌اشمنطبق نیست (انانتیومر). تفاوت چنین ایزومرهایی مانند اختلاف دست چپ و راست است. ایزومر راست گردان (d) نور قطبی شده (نوری که در یک صفحه نوسان می‌کند) را به راستو ایزومر چپ گردان (L) آن به چپ می‌چرخاند. مخلوط مساوی از دو ایزومر رااسمیکمی‌نامند، اثری بر نور قطبی شده ندارد.

 

Ba باریم ( Barium ) :

باریم فلزی نرم به رنگ سفید- نقره ای با فعالیت شیمیایی زیاد است. ساختار بلورینمکعبی ( کوبیک ) شکل دارد . کانی اصلی آن باریت (سولفات باریم ) است و در ویتریت (باریم کربنات) نیز موجود است. فلز خالص آن از الکترولیز نمکهای مذاب باریم یا بهطریق صنعتی از احیاء باریم اکسید با آلومینیم بدست می آید. فلز باریم اولین بار درسال 1808 توسط Humphry Davy با تکنیک الکترولیز جدا شد.

کانی باریت در سال 1774 از سنگ آهک توسط Scheele کشف شد.
این عنصر فقط به صورت ترکیب یافت می شود. و مهمترین ترکیبات آن با سولفات، کربنات است و این عنصر از الکترولیز کلرید به دستمی آید.
باریم در حالت خالص به رنگ سفید نقره ای است . از گروه فلزات قلیاییخاکی است و از نظر شیمیایی به کلسیم شباهت دارد . این ماده به راحتی اکسید می شود وحتماً باید زیر نفت نگهداری شود تا هوا به آن نرسد . باریم توسط آب و الکل تجزیه میشود.
از مهمترین ترکیبات آن پراکسید ، کلرید ، سولفات ، کربنات ، نیترات وکلرات هستند . Lithopone ( لیتوپن ) یک دانه رنگی است که سولفات باریم و سولفید رویرا شامل می شود و دارای توان پوششی خوب است . سولفات مانند ماده ای سفید پایدار درنقاشی ، ساخت شیشه و کارهای تشخیصی با اشعه x استفاده می شود . از کربنات برای مرگموش استفاده می شود در حالیکه نیترات و کلرات در آتش بازی بکار می روند . سولفیدناخالص بعد از پرتوگیری در قابل نور تابیده می شود . تمام ترکیبات باریم که در آبیا اسید قابل حل هستند سمی اند . باریم از مخلوط 7 ایزوتوپ پایدار بدست می آید .

 

 

اثرات زیست محیطی باریم
باریم فلزی نقره ای- سفید رنگ است که در محیط زیست بهطور طبیعی وجود دارد. باریم در ترکیب با دیگر عناصر شیمیایی مانند سولفور، کربن بااکسیژن وجود دارد.
ترکیبات باریم در صنعت نفت و گاز در تهیه گل حفاری به کار میرود. گل حفاری، با روان کردن سنگها، حفاری سنگها را آسان تر می کند. ترکیبات باریمدر نقاشی، آجرسازی، کاشی سازی، شیشه سازی و پلاستیک سازی هم به کار می روند.
بهعلت مصارف گسترده باریم در صنعت، فعالیتهای بشری مقدار زیادی باریم را در محیط زیستپراکنده کرده است. در نتیجه غلظت باریم در بسیاری جاها در هوا، آب وخاک بیشتر از حدطبیعی است.
باریم در اثر فعالیتهای معدنی، فرآیند تصفیه، و تولید ترکیبات باریموارد هوا می شود. به علاوه در اثر سوختن ذغال و نفت هم باریم وارد هوا می شود.
بعضی از ترکیبات باریم که در اثر فرآیندهای صنعتی در محیط پراکنده می شوند، بهآسانی در آب حل می شوند و در دریاچه ها، رودخانه ها و جریانها یافت می شوند. بهخاطر حلالیت باریم در آب، ترکیبات باریم می توانند در مسافتی طولانی پراکنده شوند. هنگامی که ماهی ها و دیگر جانداران آبزی ترکیبات باریم را جذب می کنند، باریم دربدن آنها تجمع می یابد. ترکیبات باریم پایدار معمولا در سطوح خاک یا در رسوباتموجود در آب باقی می مانند. باریم در خاک اکثر مناطق وجود دارد. ممکن است میزانباریم در محل دفن زباله های خطرناک، بیشتر باشد.




ساختار بلوري عنصرباريم




تجهیزات آزمایشگاهی مورد استفاده در تجزیه
اسپکترومتر جرمی ، میکروسکوپ ، کرماتوگرافی مایع و گازی ، اشعه x ، جذب اتمی ،مادون قرمز ، کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا و اسپکترومتر نشری


خواصفیزیکی و شیمیایی عنصر باریم :
عدد اتمی: 56
جرم اتمی: 137.327
نقطه ذوب: C° 729
نقطه جوش : C° 1805
شعاع اتمی : Å 2.78
ظرفیت: 2
رنگ: سفیدنقره ای
حالت استاندارد: جامد مغناطیس
نام گروه: 2
انرژی یونیزاسیون : Kj/mol 502.9
شکل الکترونی: 6s2
شعاع یونی : Å 1.35
الکترونگاتیوی: 0.89
حالت اکسیداسیون:2
دانسیته: 3.59
گرمای فروپاشی : Kj/mol 7.8
گرمایتبخیر : Kj/mol 142
مقاومت الکتریکی : Ohm m 0.000000332
گرمای ویژه: J/g Ko 0.204
دوره تناوبی:6

شماره سطح انرژی : 6
اولین انرژی : 2
دومینانرژی : 8
سومین انرژی : 18
چهارمین انرژی : 18
پنجمین انرژی : 8
ششمینانرژی : 2
ایزوتوپ :
ایزوتوپ نیمه عمر
Ba-130
پایدار
Ba-131 11.7
روز
Ba-132
پایدار
Ba-133 10.5
سال
Ba-133m 1.6
روز
Ba-134
پایدار
Ba-135
پایدار
Ba-135m 1.2
روز
Ba-136
پایدار
Ba-137
پایدار
Ba-137m 2.6
دقیقه
Ba-138
پایدار
Ba-139 1.4
ساعت
Ba-140 12.8
روز
Ba-141 18.3
دقیقه
Ba-142 10.7
دقیقه

اشکال دیگر :
هیدریدباریم BaH2
اکسید باریم BaO
کلرید باریم BaCl2


منابع : کانی هایباریت و ویتریت
کاربرد : در لامپهای فلورسنت ، آتشبازی ، برای تخلیه هوا ازتیوپبه کار می رود . همچنین در علم پزشکی نیز کاربرد دارد .

 

روش شناسایی:

AA:Flame Atomic Absorption Spectrometry
ICP:Inductively Coupled Plasma Spectrography
MS:Mass Spectrometry
NA:Neutron Activation Analysis
XRF:X-Ray Fluorescence Spectrometry
AAN: Non-flame Atomic Absorption Spectrometry
ES:Emission Spectrography

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:03 منتشر شده است
نظرات(0)

جايگاه اجتماعى و سياسى زن دراسلام

بازديد: 0
جايگاه اجتماعى و سياسى زن دراسلام

جايگاه اجتماعى و سياسى زن دراسلام

در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعى پايگاه و جايگاهى مناسب دارند و از حركتهاى اجتماعى و فعاليتهاى گروهى ممنوع نگرديده‏اند، بلكه طبق مسلمات قرآنى و حديثى مسئوليتهاى اجتماعى بسيار بطور يكسان متوجه مرد و زن است. البته تكليف «جهاد» ابتدائى و جنگ تهاجمى از زنان برداشته شده است. قرآن مى‏فرمايد: و المؤمنون المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة... مردان مومن و زنان مومن برخى بر برخى ولايت (سرپرستى) دارند به معروف يكديگر را امر مى‏كنند و از منكر باز مى‏دارند و نماز مى‏گذارند و زكات مى‏دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‏برند، خدا اينان را رحمت خواهد كرد، خدا پيروزمند و حكيم است (توبه، 71) . در اين فرموده خداوند، زنان چون مردان داراى مسئوليتهاى بزرگ ولايت اجتماعى مى‏باشند، از اين رو به هدايتگرى و امر به معروف و بازدارندگى از زشتيها و ناهنجاريها در همه زمينه‏هاى سياسى و فرهنگى و حقوقى مى‏پردازند. با گستردگى مفهوم «منكر» و «معروف» در اسلام گستره دخالتهاى اجتماعى زن روشن مى‏شود. بنابراين در همه عرصه‏هايى كه مردان دخالت مى‏كنند، زنان نيز مى‏توانند دخالت كنند مگر موارد استثنايى .

پيامبر (ص) طبق دستور قرآن كريم با زنان مستقلا بيعت مى‏كند و بر سر اصول و معيارهايى پيمان مى‏بندد و بدين گونه اين بدنه از جامعه اسلامى را با مسئوليتهاى سياسى اجتماعى خويش آشنا مى‏سازد. درباره چگونگى اين بيعت گفته‏اند كه پيامبر (ص) با زنان، با گفتار و كلام بيعت مى‏كرد و يا اينكه دستور مى‏داد ظرف آبى مى‏آوردند و خود دست در ظرف فرو مى‏برد سپس زنان دست در ظرف مى‏نهادند و بدين گونه پيمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق مى‏يافت. برخى گفته‏اند كه بيعت با زنان در زمان پيامبر (ص) از روى لباس و پوشش بوده است. در روز غدير نيز در روايات آمده است كه براى بيعت با زنان با امام على (ع) ظرف آبى آوردند.

زنان در نهضت بزرگ اجتماعى ـ سياسى هجرت نيز شركت كردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هيچ تفاوتى پذيرفته و در وحى شريف، به عنوان پديده‏اى اصيل مطرح شد. آنهم در دورانى كه زنان از اكثريت حقوق خويش محروم بودند و حق دخالت در كوچكترين مسائل اجتماعى را نداشتند . در نهضتهاى اجتماعى نيز زنان مى‏توانند مشاركت داشته باشند و جريانها و حركتهاى سالمى براى هدايت جامعه پديد آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخير نقش زنان در نهضت تنباكو در زمان حاضر نقش آفرينى‏هاى حماسى زنان در انقلاب روشن است. جز يكى دو مورد در همه مسئوليتهاى اجتماعى زنان مى‏توانند شركت كنند. تنها در موضوع امامت كه وضعيت استثنايى دارد. البته صعود به مقام عصمت و ولايت كه جوهر اصلى نبوت و امامت است در شأن زن نيز هست و به عنوان نمونه بانوى بزرگ حضرت فاطمه (س) داراى اين مقام است، ليكن رسالت و امامت اجتماعى كه با دشواريهاى طاقت فرسايى همچون جنگها و... همراه است تكليفى است كه زن از آن معاف شده است.

حقوق زن در اسلام

چرا ارث زن نصف ارث مرد است؟

 موضوع نصف شدن ارث زنان در برخی موارد به معنای ناقص بودن یا نصف بودن شخصیت و ارزش زنان نیست که برخی به غلط آن را تبلیغ میکنند.
در دین مبین اسلام شخصیت انسانی زن برابربا مردان بوده و در رسیدن به درجات
  کمال انسانی هیچ تفاوتی بین این دوجنس قرار داده نشده است که آیات قرآن و احکام دین مبین اسلام به خوبی گویای آن است.

 قانون ارث موضوع مالی و اقتصادی است که در اسلام بر پایه عدالت اجتماعی بنیان نهاده شده و در آن مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی هر یک از زن و مرد رعایت شده  است. اگر از درون نظام حقوق اسلام به ارث نگاه شود، سهم زنان که هیچ مسئولیت اقتصادی بر دوش ندارند، کاملا منصفانه و ضامن کرامت و عزت نفس زن مسلمان است.

در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، محرومیت زنان از ارث میان همه اقوام ملل بشری در سطح دنیا وجود داشت و زن به هیچ یک از عناوین همسر، مادر، دختر و یا خواهر ارث نمی برد. اسلام در زمینه ارث ، انقلاب به وجود آورد و اولین نظام حقوقی جهانی بود که به زنان حق ارث عطا کرد و تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای بود منسوخ نمود. در دوران جاهلی نه تنها به زن ارث نمی دادند بلکه بدون توجه به رضایت او همانند دیگران اموال متوفی وی را به ارث می بردند. این قانون جاهلی به وسیله قرآن کریم منسوخ شد. (1)

اسلام، احکام ارث را بر اساس جنسیت مرد یا زن بودن وضع نکرده ، بلکه براساس مسؤلیت مالی و موقعیتی است که این دو در خانوار دارند. در پاره ای از موارد زن بیش از مرد سهم می برد، بنابراین سهم ارث متناسب با نظرگاه کلی اسلام نسبت به خانواده، تقسیم وظایف و مسؤلیت ها سازگار و عادلانه است.

در بحث ارث زنان سه فرض مطرح است که معمولا یک فرض آن ذکر می شود و از دو فرض دیگر غفلت می شود:

1 در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث می برند، مانند صورتی که میت (فرزند) پدر و مادر داشته باشد که هر کدام به طور یکسان یک ششم ارث می برند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.

2 در مواردی زن کمتر از مرد ارث می برد، مانند دختر که کمتر از پسر ارث می برد.

3 در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد می باشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد که در این جا پدر یک ششم  می برد و دختر بیش از آن . نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را می برد و نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث می برد. (2)

بنابراین ،سوال را به صورت کلی نمی توان طرح کرد که چرا ارث زن نصف مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است و فقط در برخی از موارد است که ارث از مرد کمتر است، پس بهتر است سؤال را این طور مطرح کنیم: چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است؟

اما رضا علیه السلام در پاسخ به این سئول فرمود: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر می گیرد و هزینه زندگی وی بر عهدة مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است».(3)

اما صادق علیه اسلام فرمود :«علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه بپردازند ، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».(4)

با توجه به این دو روایت و با نگاه به احکام دیگر اسلام متوجه می شویم که نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ومهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است .طبیعی است که دین اسلام وقتی مسئولیت مالی بیشتری را بر دوش مردان قرار داده حق بیشتری را نیز در ارث قرار داده تا بین مسئولیت و حق تعادل بر قرار شود. و چون به موضوع مهریه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه کنیم بخشی از این حقوق(اموال مردان) به زنان برگشت می نماید.

گذشته از این که احکام ارث به لحاظ مصلحت های اجتماعی وضع شده و در مواردی که مصلحت اقتضا کند یا شخص تمایل داشته باشد که بازماندگانش به یک اندازه از اموال او بهره برند، می تواند از حق وصیت خود برای تقسیم سهام و برابری آن استفاده کند.

 

جایگاه و اهمیت حقوق زن در اسلام

اسلام در چهارده قرن پيش ظهور کرد. در جامعه ای که زن بسيار حقير و پست شمرده می شد، تا جايي که زنده به گور می شد.اسلام آمد و خط بطلان بر روی تمام عقايد جاهلی کشيد.اسلام در تمام مسائل و مواردی که ارتباط با زن دارد، صحبت کرده و آيات و روايات فراوانی در اين زمينه ذکر شده است. زن از منظر قرآن همان است که در طبيعت هست.

از اين رو است که هماهنگی و انطباق کامل بين دستورات الهی اسلام و دستورات فطرت و طبيعت می باشد.اسلام بزرگترين خدمت را با اصولی که در قوانين و احکام مربوط به زن قرار داده به زن اعطا کرده. همزمان با آشنا کردن زنان به حقوق واقعی خود شخصيت و کرامت فراموش شده ايشان را احيا نمود.

اسلام به شيوه های مختلف کرامت انسانی زن را برای همگان آشکار می سازد. اسلام در حق زن نظريه ای ابداع کرده که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنيا گذاشت تا آن روز چنين طرز تفکری در مورد زن نداشت. اسلام در اين نظريه خود، با تمام مردم جهان درافتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسی که آفريده شده، به جهان معرفی کرد، اساسی که به دست بشر منهدم شده و آثارش نيز محو گشته بود.

اصل تساوی زن و مرد
به کار بردن واژه تساوی بسيار ظريفانه است. در اسلام تساوی حقوق زن و مرد مطرح است نه تشابه. برعکس جامعه غرب که سعی می کنند تساوی را با تشابه يکی فرض کنند. مساوات در اسلام، اصلی غير قابل انکار و حتی ترديد ناپذير می باشد و ريشه در تمام قوانين ودستورات اسلامی دارد.گرچه اين اصل، قلمرو گسترده دارد و نمی توان آن را محدود به بعضی مسائل کرد ؛ اما به طور نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:

ازدواج:
در امر ازدواج زن همانند مرد در تصميم گيری و انتخاب در اين امر آزاد است و هيچ اجباری در کارنيست و بدون رضايت او، پيوند ازدواج اعتباری ندارد.
امام صادق (ع) می فرمايند: «تستأمروا البکر و غيرها و لاتنکِح الا باَمرِها» (وسائل الشيعه، جلد 14، ص 214) با زنان چه باکره و چه غير باکره در امر زناشويي مشورت کنيد و با آنان پيوند زناشويي نبنديد مگر به خواست خودشان.

پاداش و کيفر: زن و مرد هردو، در تکاليف و وظايف معنوی خود يکسان و برابرند و به صورت يکسان از ثواب و عقاب اعمال خود بهره می گيرند.
در قرآن حتی يک آيه هم وجود ندارد که در آن به مردان برتری خاصی ببخشد ويا آنان را مستحق عنايتی بيشتر از زنان قرار دهد. آيات الهی هر دو جنس را در واجبات و اوصاف عالی برابر می داند.

تعليم و تربيـت: فرا گرفتن علم و دانش موضوعی است که در آيات و روايات بدان سفارش فراوان شده است و برای هر زن ومردی ضرورت دارد. در ديدگاه اسلام آموزش حقی است که زن و مرد از آن بطور يکسان بهره می گیرند.  
پيامبر اسلام (ص) می فرمايند: «طلبُ العلمِ فريضةٌ علی کل مسلم و مسلمة» جستجوی دانش بر زن و مرد واجب است (وسائل الشيعه، ج 18، ص 13-14).

ارث:
زمانی که اسلام ظهور کرد، زنان از ارث محروم بودند؛ اما اسلام تفاوت بين زن و مرد را از بين برد و حق ارث زنان را برای همگان آشکار ساخت.

قرآن می فرمايد: «للرجالِِ نصيبٌ مما ترک الوالدانِ و الاقربون و للنساء نصيبٌ مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه و کثر نصيباً مفروضاً»: براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بر جاى مى‏گذارند، سهمى است و براى زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مى‏گذارند، سهمى خواه آن مال، كم باشد يا زياد اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى‏ (نساء، 7)

قانون ارث در نظام حقوقی اسلام بر پايه عدالت بنيان گذاری شده است و اگر به اين نکته توجه شود که زن هيچگونه مسئوليت مالی در برابر اطرافيانش ندارد، بسيار منصفانه و منطبق بر شأن و کرامت زن نشان می دهد. البته در مواردی سهم الارث زن برابرسهم مرد وشايد بيشتر هم باشد که در احکام و قوانين اسلامی و مدنی توضيح آن آمده است.
پس به عبارت بهتر می توان گفت: اسلام ارث را بر اساس زن يا مرد بودن بنيان نکرده، بلکه بر پايه مسئوليتها و وظايفی که افراد در قبال ديگران دارند، وضع نموده است.

عقيده و ايمان:

اصل وحدت هويت و بعد انسانی زن و مرد آفرينش:
زن و مرد ازيک گوهر و سرشت، بدون هيچگونه برتری از نظر خلقت نسبت به يکديگر آفريده شده اند. و اين نکته در آيات نورانی قرآن کريم بارها يادآوری شده است.

آنجا که می فرمايد: «هو الذی خلقَکم من نفسٍ واحدةٍ و جعل منها زوجَها ليسکنَ اليها...» (سوره اعراف، آيه 189): اوست که همه شما را از يک تن بيافريد و از آن يک تن زنش را نيز بيافريد تا با او آرامش یابد.      
«و مِن اياتِه اَن خلق لکم مِن انفسکم ازواجاً لِتَسکنوا اِليها...» (سوره روم، آيه 21) و از نشانه های قدرت اوست که برايتان از جنس خودتان همسرانی آفريد تا در کنار ايشان آرامش يابيد....       
پس زن در خلقت از همان جوهر مرد است و عقايد باطلی که در اين زمينه مخصوصا در دوره جاهليت رواج داشته، همه توسط آيات نورانی قرآن فسخ شده است و «من نفس واحده» و «من انفسکم» در آيات ياد شده نشان از همين مطلب دارد.

تکامل زن: زنان همانند مردان می توانند به رشد معنوی و تکامل روحی دست يابند و اين مسئله اختصاصی به جنس مرد ندارد. همان گونه که قرآن اين نکته را به روشنی تصريح می کند:«و مَن يَعمل مِن الصالحات مِن ذکرٍ اَو اُنثی و هو مُؤمِن فَاولئک يَدخُلون الجنة و لايظلمون نَقيرا» (سوره نساء،آيه 124) و هرکس کاری شايسته کند، چه زن و چه مرد، اگر مومن باشد به بهشت می رود و به قدر آن گودی که بر پشت هسته خرماست به کسی ستم نمی شود.
«مَن عمل صالحاً مِن ذکرٍ اَو انثی و هو مُومن فلنحيين ه حياةً طيبة و لنجزين هم اجرُهم باحسن ما کانوا يعلمون» (سوره نحل، آيه 97 ) هر مرد و زن که کاری نيکو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشند، زندگی خوش و پاکيزه ای به او خواهيم داد وپاداشی بهتر از کردارشان.

اصل تفاوت طبيعی بين زن و مرد : بدون شک بين زن و مرد از لحاظ های گوناگون تفاوت است و به هيچ عنوان نمی توان آن را انکار کرد ؛ اما هرگز نمی توان اين تفاوتها را کمبود و نقص برای يک جنسو برتری برای جنس مخالف برشمرد. به عبارت ديگر تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال، قانون خلقت خواسته است با اين تفاوتها تناسب بيشتری ميان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک ساخته شده اند به وجود آورد.

بعد جسمی: روشن است که زن ومرد از نظر جسمی تفاوتهای زيادی دارند و هيچ فردی اين را انکار نمی کند. حتی هر يک از سلولهای بدن هر انسانی نشان از جنسيت خويش دارد و اين تفاوتها دليل بر فرق در توان کاری و قدرت بدنی شده که به طور معمول مردان از زنان قويتر می باشند و از اين نظر برتری دارند. اما رشد دختران از پسران شديدتر و بلوغ آنها زودتر صورت می گيرد. ازدواج و توليد نسل معلول همين تفاوتها است.

بعد روانی و عاطفی: زنان سرشار از عواطف و احساسات می باشند و زودتر از وقايع تأثير می پذيرند و به هيجان می آيند. البته اين وجود مالامال از احساس حکمتی است تا کار توليد نسل و تشکيل خانواده بهتر صورت گيرد. زن در عين دارابودن مشترکات از جهاتی با مرد اختلاف دارد.
چون ويژگيهای ساختمانی متوسط زنان نظير: مغز، قلب، شريانها، اعصاب، قامت و وزن، طبق آن چه که در کالبد شناسی توضيح داده شده است از متوسط مردان در همان ويژگي ها مؤخرتر است و اين مسئله موجب شده است که جسم زن لطيفتر و نرم تر از مرد باشد و در مقابل جسم مرد درشت تر و سخت تر باشد. و احساساتی لطيف نظير: دوستی، رقت قلب، زيباگرايي و آرايش جويي در زن بيشتر و انديشه گرايي در مرد فزون تر شود. بنابراين زندگی زن «احساس گرا» و زندگی مرد «انديشه گرا» است.

اصل استقلال و آزادی زنبعد فرهنگی: اسلام می خواهد زن آشنا به تمام معارف الهی باشد و از نظر فرهنگی و علمی رشد کند تا بتواند نسلی عالم به معارف حقه و سرشار از علم و دانش بپروراند. به همين دليل آموختن علم و دانش را محدود به زمان و مکان نکرده و بر هر انسانی اعم از مرد و زن ضروری و لازم دانسته است. حتی در آموختن اصول اعتقادات و احکام شرعی که بر زنان تکليف و واجب می باشد، اجازه شوهر شرط نيست و منع شوهر در آن تأثيری ندارد.

بعد اجتماعی: در اسلام زنان در مسائل اجتماعی شرکت می کنند و هيچ منعی برای شرکت در فعاليتهای گروهی ندارند. مانند شهادت دادن، سرگرمی در اوقات قراغت، حق امر به معروف و نهی از منکر قرآن می فرمايد: «والمؤمنينَ و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهَون عن المنکر و يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و يُطيعون الله و رسوله اولئک سيرحمهم الله اِن الله عزيٌز حکيمٌ» (سوره توبه، آيه 71) مردان مؤمن و زنان مؤمن برخی بر برخی ولايت (سرپرستی) دارند. به معروف يکديگر را امر می کنندو از منکر بازمی دارند و نماز می گذارند و زکات می دهند و از خدا و پيامبرش فرمان می برند، خدا اينان را رحمت خواهد کرد، خدا پيروزمند و حکيم است.

البته اسلام حضور زن در اجتماع را مشروط بر حفظ حجاب و پوشش کامل او دانسته؛ که اين به معنی محدود کردن زن نيست. به عبارت ديگر اسلام با حضور اجتماعی زن مخالف نيست؛ بلکه با بی بندوباری و بی پروائی و بی عفتی اجتماعی مخالف است. حجاب در اسلام به معنی منع حضور زن در جامعه نيست؛ بلکه به معنی حضور تحت شرايط معين است.

بعد سياسی: در زمان پيامبر اکرم (ص) شوهر يا پسر بجای زن نمی توانست بيعت کند ؛ بلکه پيامبر (ص) طبق دستور قرآن کريم با زنان بيعت کردند و در تاريخ نيز ثبت شده است.

قرآن می فرمايد: «يا ايها النبی اذا جاءک المؤمنات يبايعنک علی اَن لايشرکنَ بالله شيئاً و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن اولادهن و لايأتين بهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لايعصينک فی معروف فبايعهن و استغفر لهن الله اِن الله غفورٌ رحيم» (سوره ممتحنه، آيه 12): ای پيامبر اگر زنان مؤمن نزد تو آمدند با بيعت کنند، بدين شرط که هيچ کس را با خدا شريک نکنند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بهتان نزنند و فرزندی را که از آن شوهرشان نيست به او نسبت ندهند و در کارهای نيک از تو نافرمانی نکنند، با آنها بيعت کن و برايشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.

پس زنان به عنوان يک فرد در جامعه انسانی می توانند در فعاليتهای سياسی شرکت کنند و نظر خود را درباره موضوعات سياسی آزادانه بيان کنند.همچنين زنان در زمان پيامبر (ص) در نهضت بزرگ اجتماعی سياسی هجرت شرکت کردند.     
قرآن کريم می فرمايد: «يا ايها الذين امنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات فامتضوهن الله اعلم بايمانهن فان علمتموهن مؤمنات فلاترجعوهن الی الکفار» ( سوره ممتحنه، آيه 10) ای ايمان آورندگان! چون زنان مؤمنی که مهاجرت کرده اند به نزدتان آيند، بيازماييدشان. خدا به ايمانشان داناتر است. پس اگر دانستيد که ايمان آورده اند، نزد کافران بازشان مگردانيد...

بعد اقتصادی:اسلام زن را در مباحث مالی و اقتصادی آزاد گذاشته است. «للرجال نصيبٌ مما اکتسبوا و للنساء نصيبٌ مما اکتسبن»: مردان نصيبى از آنچه به دست مى‏آورند دارند، و زنان نيز نصيبى (و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد) (سوره نساء، آيه 32) اسلام به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعايت کرده، از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قيموميت در معاملات زن را از مرد گرفته و از طرف ديگر با برداشتن مسؤوليت تأمين بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هر نوع اجبار و الزامی برای دويدن به دنبال پول معاف کرده است.
علاوه بر آزادی اقتصادی زن در اموال خود، اسلام برای زن مهريه و نفقه قرار داده است ؛ به اين علت که نيروی جسمانی او کم است و همچنين قوای بدنش در اثر دوران بارداری و شيردهی و تربيت فرزند نيز کمتر می شود و پرداخت نفقه و مهريه بر مردان واجب است.

اصل بزرگداشت شخصيت زن:

در نقش همسری:  
قرآن می فرمايد:«و عاشروهن بالمعروف»: با آنها با نیکی رفتار و زندگی کنید. (سوره نساء، آيه 19 ) معروف همان چيزی است که متضمن هدايت عقل و حکم شرع و فضيلت و محاسن خلق نيکو و سنتهای حسنه در آداب است. در روايات نيز مردان به نيکی کردن و حسن معاشرات با همسرانشان سفارش شده اند.   
پيامبر اسلام (ص) می فرمايند: «خيرکم، خيرکم لأهله و أنا خير لأهلی» (وسايل الشيعه، ج 20، ص 171، ح 8) بهترين شما کسی است که برای خانواده خود بهترين باشد و من برای خانواده ام بهترينم.
پيامبر (ص): «اقربکم منی مجلسا يوم القيامة... خيرکم لاهله» (وسايل الشيعه، ج8، ص 507) نزديکترين شما به جايگاه من در روز قيامت، کسانيند که با همسرانشان بهتر رفتار کنند.

در نقش مادری:        
در مکتب انسان ساز اسلام بر احترام به پدر و مادر سفارش شده است. «و قضی ربک ألا تعبدوا إلا اياه و بالوالدين إحسانا....»: و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هر گاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو (سوره اسری، آيه 23) «و وصينا الانسان بوالديه...»: و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحم ل مى‏شد)، و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مى‏يابد (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است‏ (سوره لقمان، آيه 14)اما در مورد مادر و احترام نسبت به او بيشتر سفارش شده است.«الجنة تحت اقدام الامهات») (مستدرک الوسائل، ج 15 ص 180) بهشت زير پای مادران است.

در نقش فرزندی:      
تا قبل از ظهور اسلام به علت وجود عقايد جاهلی که بين مردم رواج داشت، فرزند دختر را ننگ و حقير می شمردند. اما اسلام به دختر ارج نهاد و شخصيت و کرامت انسانی او را احيا کرد. پيامبر (ص) دست دخترشان را می بوسيدند و به ايشان احترام می گذاشتند.

«وقتی به پيامبر (ص) خبر دادند خداوند دختری به او عطا کرده نگاه حضرت به صورت اصحابش افتاد، آثار ناخشنودی را در چهره آنان ملاحظه کرد، سپس فرمود: اين چه حالتی است که در شما می بينم؟ خداوند گلی به من داده ؛ آن را می بويم و روزيش با خداست.» (وسائل الشيعه، ج 21، ص 365)       
امام صادق (ع): «البنات حسنات و البنون نعمة و الحسنات يثاب عليها و النعمة يسأل عنها»: دختران خوبیها هستند و پسران نعمت، به خوبیها پاداش داده می شود و از نعمت سوال می شود (وسائل الشيعه، ج 15، ص 10323)

اهداف

احيای شخصيت زن:       
اسلام کرامت و شخصيت زن را زنده و احيا کرد؛ شخصيتی که به فراموشی سپرده شده و از بين رفته بود. زنانی که در دوره جاهليت از حقوق انسانی خود محروم بودند و حتی به ديد يک انسان به آنها نگاه نمی شد، با حقوق خود آشنا شدند و اجازه يافتند در جامعه حضور فعال داشته باشند
.

لغو بدبينی ها:         
زن را در دوران قبل از اسلام، عامل وسوسه، فريب و گول زدن مردان و مايه ننگ و خواری برای خانواده و پست و حقير می شمردند. اسلام با شخصيت دادن به زن و سفارش های فراوان نسبت به زن و احترام به جايگاه زن و بيان حقوق او تمام اين عقايد خرافی و جاهلی را از بين برد و ريشه کن کرد.

لغو ضرب و شتم و آزار رساندن به زنان:    
در آيات و روايات بسيار بر حسن معاشرت و نيکويي به زنان سفارش شده و از آزار رساندن به زنان نهی شده است. در دوران تاريک قبل از اسلام به اين دليل که برای زن هويت انسانی قائل نبودند، از هرگونه آزار و اذيت نسبت به او دريغ نمی کردند.          
رسول اکرم (ص) می فرمايند: «مَن ضرَب اِمرأة بغير حق فأنا خَصمُه يومَ القيامة»: کسی که همسر خود را بدون حق بزند من در روز قيامت دشمن او هستم (ارشاد ديلمی (1) و (2) ص 291).

احيای حقوق زن:   
در آن روزگاری که برای زن ارزش و منزلتی قائل نبودند، اسلام مردان را به پرداخت نفقه و مهر فرمان داد و آن را به عنوان يک وظيفه و مسئوليت برعهده مردان نهاد. اسلام در تمام مسائلی که مطرح می کند، سيستم خاص خودش را دارد.     
بسيار قاطع با اصول والای انسانی و اهدافی بسيار عالی که در هيچ کدام از قوانين بشری و مکاتب ساخته دست بشر يافت نمی شود. به اين علت که تمام احکام و قوانين آن منطبق بر اصول فطرت و خلقت می باشد و هيچ گونه تضادی با قوانين حاکم بر طبيعت ندارد.

هر انسانی چه زن و چه مرد از نظر ايمان مساوی هستند و هيچگونه تفاوتی از اين مورد بين آنها وجود ندارد. قرآن کريم می فرمايد: «وَالذين يُؤذون المؤمنين و المؤمناتِ بِغَير ما اکتَسَبوا فقدِ احتَمَلوا بهتاناً و اثماً مبينا ً»: و آنان كه مردان و زنان باايمان را به خاطر كارى كه انجام نداده‏اند آزار مى‏دهند بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيده‏اند. (سوره احزاب، آيه 58) و آنان که مردان و زنان با ايمان و بی تقصير و گناه را بيازارند، دانسته گناه و تهمت بزرگی را مرتکب شده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع                                                                                               

1ـ مساله‌ي زن, اسلام دكتر محمد منصور نژاد, انتشارات برگ زيتون 1381

2ـ شخصيت و حقوق زن در اسلام, مهدي مهريزي, انتشارات علمي و فرهنگي ؛ ويل درانت, لذات فلسفه

3ـ مساله‌ي زن, اسلام ؛ ايدئولوژي‌هاي سياسي, ترجمه‌ي قايد, نشر مركز 13

4ـ همان منبع و مساله‌ي زن, اسلام ؛ جميله كديور, زن ؛ محمد حكيم پور، حقوق زن در كشاكش سنت و تجدد.

5ـ محمد غزالي, ميزان العمل, ترجمه‌ي علي اكبر كسمايي, چاپ سروش 1376, مساله‌ي زن پيشين.

6ـ تفسير الميزان, ج 4 ترجمه‌ي سيد محمد باقر موسوي همداني, انتشارات جامعه‌ي مدرسين

  مساله‌ي زن و اسلام.

8ـ شخصيت و حقوق زن در اسلام؛ زن در جامعه قاجار

9ـ قواعد الاحكام كتاب جزيه.

10ـ دايره المعارف كويتي, كتاب جزيه.

11ـ شخصيت و حقوق زن در اسلام ؛ جلال ستاري, سيماي زن در فرهنگ ايران

12ـ جميله كديور, زن, انتشارات اطلاعات, تهران 1378 .

13ـ شخصيت و حقوق زن در اسلام ؛ سيماي زن در فرهنگ ايران

14ـ شهيد مطهري, نظام حقوق زن در اسلام, انتشارات صدرا 1383

15ـ شخصيت و حقوق زن در اسلام

16ـ همان, دكتر علي شريعتي, زن, انتشارات سبز ج 2

17ـ استاد مطهري, مجموعه آثار, انتشارات صدرا ج19

18ـ شخصيت و حقوق زن.

19ـ علي نريماني, زن بر ترين پديده در عرفان, انتشارات ميثم تمار 1381.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره پرستش

بازديد: 0

ریشه و تعریف واژه پرستش

عبادت از ریشه «عَبَدَ» و به معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ریشه عبد دو مصدر عبودیت و عبادت مشتق شده‌است. این دو واژه در عبری و عربی کاربرد داشته و معنی همسان دارد.

ابوعلی سینا گفته‌است::: العباده هی غایه الخضوع و التذلّل (عبادت نهایت خصوع و فروتنی است). مرتضی مطهری در تعریف عبادت می‌گوید: پرستش آن حالتی است که در آن انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

پرستش در ادیان ابراهیمی

عبادت و پرستش در سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام به عنوان یک اصل جدایی ناپذیر برشمرده می‌شود که در هر سه دین به عنوان یکی از اولویت‌ها بر آن تأکید شده‌است. این تأکید به حدی است که در آرمان و هدف بعثت موسی(ع) آمده که او مأمور شده بنی‌اسرائیل را برای عبادت خداوند از مصر بیرون ببرد. قرآن نیز اولین دعوت پیامبر را دعوت به توحید، عبادت خدا و دوری از شرک ذکر می‌کند. ادا کردن عبادت در زندگی انسان با آغاز خلقت بوده به طوری که اولین عبادت به صورت قربانی در تورات و قرآن در مورد دو پسر آدم(ع) (قابیل و هابیل) ذکر شده‌است. عبادت در طول زمان، صورت‌های مختلفی به خود گرفته‌است. عبادت به معنی اخص آن عبارت است از عبادات شریعت که در شریعت یهود، عمدتاً به قربانی، عشریه، روزه، اعیاد و نماز و در شریعت اسلامی عمدتاً به نماز، روزه، زکات و حج اطلاق می‌شود.

پرستش در یهودیت

عبادت از منظر کتب عهد قدیم، اطاعت کامل و محض خداوند می‌باشد چنانچه در «اول تواریخ» آمده:

حال ای پسر من سلیمان، بکوش تا خدای اجداد خود را بشناسی و با تمام دل و جان او را بپرستی و خدمت کنی. خداوند تمام دل‌ها را می‌بیند و هر فکری را می‌داند. اگر در جستجوی خداباشی، او را خواهی یافت، ولی اگر از او برگردی، تو را تا ابد طرد خواهد کرد.

در مزامیر نیز آمده‌است که: خداوند را با تمام دل خود، در مجلس راستان و میان قوم او ستایش خواهم کرد. اطاعت در عهد قدیم شامل اطاعتی می‌شود که از روی میل و رغبت است. و عبادت مختص خداوند بوده و برای غیر خدا سزاوار نمی‌باشد و تنها اوست که شایسته عبادت است. در یهودیت حتی جنگ هم در راستای عهد خداوند عبادت است. در یهودیت آمده‌است: خداوند، جان پناه من است، او صخره من است و مرا نجات می‌بخشد. خدایم صخره محکمی است که به آن پناه می‌برم. او همچون سپر از من محافظت می‌کند. به من پناه می‌دهد و با قدرتش مرا می‌رهاند. او را به کمک خواهم طلبید و از جنگ دشمنان رهائی خواهم یافت. ای خداوند بزرگ تو شایسته پرستش هستی. (مزامیر ۱۸:۲-۳)

پرستش در مسیحیت

خداوند، در یهودیت خدائی است مهربان و بخشنده که پناهگاه و محل انس و امنیت است برای مردم زمانه، و همه چیز با او معنا پیدا می‌کند امّا در عهد جدید خداوند معنای عمیقتر و باشکوه‌تر دارد. از دیدگاه مسیح خداوند را باید با تمام قلب و جان دوست بدارید و این اولین و مهم‌ترین دستور خدا است. ایمان و عبادت در مسیحیت به دو معنای دوست داشتن خداوند با تمام قلب و جان و محبت و خدمت به مردم به کار رفته‌است. امّا در مسیحیت از آنجائی که باور عهد جدید بر آن است که عیسی پسر خداوند است، عبادت هم شامل خداوند آسمانی می‌شود و هم خداوندی که جسم شد؛ یعنی مسیح. پس پرستش و عبادت خداوند، بدون اطاعت و پرستش مسیح غیر ممکن است. مسیح چهره دیدنی خدای نادیده‌است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد. در واقع هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمده‌است....... (کولسیان ۱:۱۵-۱۹)

پرستش در اسلام

روشهای صحیح و کاربردی عربی نشان می‌دهند که عبادت، نوعی از خضوع در نهایت درجه آن و ناشی از دریافت قلبی نسبت به عظمت و سلطه معبود است. برای عبادت دو چیز لازم است: اول: پایبندی به آنچه خداوند به صورت امر و نهی و حلال و حرام تشریع نموده و توسط پیامبران ابلاغ گردیده‌است. این امر به عنصر اطاعت و خضوع در برابر خدا عینیت می‌بخشد. کسی که از پذیرش فرمان خدا سرپیچی کند و از پیروی راه و پایبندی به شریعت او استکبار ورزد، بنده و پرستش کننده خدانیست؛ هر چند او را خالق و روزی دهنده خود بداند و بدین امر اعتراف کند، چنانچه مشرکان عرب هم چنین ادعایی داشتند.

دوم: پایبندی او، از دل سرشار از محبت خدا برخیزد؛ زیرا در هستی، چیزی دوست داشتنی‌تر از خدا وجود ندارد. برای اینکه او صاحب فضل و احسان است و انسان را که چیزی نبود به وجود آورد و آفرید. اساس محبت خداوند متعال، آگاهی از فضل، نعمت، نیکی، رحمت، احساس جمال و کمال اوست. اگر کسی احسان را دوست دارد، صاحب احسان اوست و اگر زیبائی را دوست دارد، مصدر زیبائی اوست و اگر کسی طالب کمال است، کمال حقیقی اوست و اگر کسی خود را دوست دارد، بداند که آفریننده و پدید آورنده‌اش خداوند می‌باشد. کسی که خدا را بشناسد، او را دوست دارد و به اندازه درجه شناخت خویش، نسبت به او محبت پیدا می‌کند. به همین دلیل محبت محمد نسبت به خداوند، از همه بیشتر بود؛ زیرا معرفت بالاتری نسبت به خدا داشت.

- علم ( science)

 

محصول مواجه خاصي از آدمي با جهان ( طبيعت و انسان) و دين محصول مواجهه انسان با امر قدسي (the Holy, the Sacred, ) به حساب مي آيند. از اين رو، هم علم و هم دين را مي توان در دو حوزه به بررسي نشست : ساحت حضوري ( تجربه ، experience و ساحت حصولي ( تعبير، interpretation . اين دو حوزه البته مربوط به دو حوزه از آدمي هستند كه در يك حوزه، معرفت و شناخت آدمي قرار دارد و در حوزه ديگر، ساحت وجودي انسان رخ مي نمايد. ارتباط انسان با خود و ديگري ابتدا در حوزه وجودي آدمي صورت مي گيرد و پس از وقوع اين تجربه است كه انسان، آن را به حوزه معرفتي وارد مي كند و از آن تجربه، مفهوم سازي مي نمايد. علم و دين نيز از اين قانون مستثنا نيستند و انسان ابتدا از ارتباطش با جهان (مبدأ علم) و امر قدسي (مبدأ دين) تجربيات و اثراتي اخذ مي كند و ساحت حضوري و وجودي اش را غني و سرشار مي سازد و آنگاه با تحويل داده هاي اين ساحت حضوري ، به ساحت حصولي، زمينه پيدايش مفاهيم و تعابير آن تجربيات و تاثيرات را فراهم مي كند. از رابطه انسان با جهان (از منظر علم) تجربه علمي حادث مي شود و از رابطه انسان با امر قدسي ، تجربه ديني و تنها پس از اين رابطه است كه در مقام حصول، معرفت علمي و معرفت ديني با مفهوم سازي آن تجربيات، حاصل مي شوند.

 

آنچه البته از تعارض علم و دين مراد است بيشتر به تعارضاتي كه در مقام حصول حادث مي گردند، توجه دارد و آنجا كه از تعارض روش علم و دين، زبان آنها، موضوعاتشان و پرسش هاي آنها سوال مي شود، تعارضات در ساحت حصولي ( تعبير) مد نظر هستند و پرسش هايي چون : تفاوت ها و تشابهات زبان علم و زبان دين چيستند؟ معرفت علمي از چه رويكردهايي سود مي جويد و اين رويكردها چه نسبتي با روش هاي معرفت ديني پيدا مي كنند؟ پرسش هاي معرفت ديني و معرفت علمي هر يك چه ماهيت و مبنايي دارند؟ معيارهاي سنجش گزاره هاي ديني و علمي چه هستند و ارتباط آنها با هم چگونه است؟ گوشه اي از ارتباط علم و دين را در مقام حصول نشان مي دهند. (1) اما اين، همه ماجرا نيست و جست وجوي ارتباط علم و دين در مقام حضور نيز مي تواند مكمل نگاه، از منظر حصول باشد و علاوه بر آن، چه بسا هر سختي در مورد نسبت به معرفت علمي و معرفت ديني مي رود اگر پيشاپيش توجهي در خور در ماهيت تجربه ديني و تجربه علمي را به همراه نداشته باشد، سخن و كلام عميقي محسوب نمي شود. هدف ما در اين مقاله آن است كه رويكردي متفاوت به تجربيات ديني و علمي داشته باشيم و با مشخص كردن دو تجربه اصيل و عميق ديني و علمي ( يعني تحير عابدانه و تعجب عالمانه)، نسبت علم و دين را از اين دريچه به بررسي بنشينيم. به زعم ما نكاتي در مقايسه اين دو تجربه وجود دارند كه پيش از اين به طور تخصصي نظر كسي را جلب نكرده است و مقاله ما اگر نقطه عطفي داشته باشد در همين تذكار تمايز و البته تشابه ميان گونه اي تجربه ديني (حيرت) با نوع تجربه علمي (تعجب) به حساب مي آيد.

 

2 - تجربه علمي آدمي از جهان (انسان و طبيعت) را مي توان با نمودهاي متفاوتي مشخص كرد: منظم ديدن جهان، بر انگيختن حس زيبايي شناختي (2)، تعجب و شگفتي و حتي ترس، برانگيخته شدن حس شفقت ورزي انسان ( در علوم انساني ) و حس دسترس ناپذيري عالم و آدم، از جمله تجليات تجربه علمي در حوزه احساسي و وجودي انسان به شمار مي روند.

 

انسان با توجه به آدم و عالم (موضوعات علم) نظمي را ميان اجزاي آنها درك مي كند و مي تواند ميان اين مولفه ها چنان تناسب و هماهنگي دريابد كه حس زيبايي شناختي او تحريك شود. حتي دسترس ناپذير بودن و تو در تو ديدن جهان مي تواند گونه اي ترس و واهمه را براي وي به همراه داشته باشد، اما شايد حسي كه بتواند همه اين مظاهر را در برگيرد، تعجب و شگفتي باشد كه از مواجهه انسان با عالم و آدم (طبيعت و انسان) به او دست مي هد. تعجب و شگفتي، حالاتي از وجود انسان هستند كه پس از مواجهه وي با امر يا اموري بس پيچيده حادثه مي شوند، حالاتي كه وجود انسان از درك آنها عاجز است. (3) از اين رو، دور از واقع نيست اگر تجربه دانشمندي را كه با طبيعت، آسمان ، گياه، انسان و يا هر يك از اجراي آنها مواجه مي شود، تجربه اي شگفتي زا و تعجب آور نام نهيم (هر چند كه بايد براي هر يك از اين تجربيات شگفتي زا و حيرت آور عمق و وسع متفاوتي قائل شد كه از دانشمندي به دانشمند ديگر متفاوت است و حتي براي يك دانشمند در زمان هاي متفاوت گوناگون است). عالمي كه نگاهي عميق به انسان و طبيعت مي كند با ديدن اين همه پديده ها و نشانه ها كه هم علت آنها و هم فرايندشان براي وي مجهول اند، بسي دچار تعجب و بهت مي شود؛ بهت و تعجبي كه وجود انسان در رابطه با پديده هايي فوق تصور از خود نشان مي دهد.

 

 

به نقل ار سي پي اچ

خیرخواهی نباید حق شهروندی را نادیده بگیرد

محمد صادق جنان صفت

 

رعایت حق شهروندان و خیرخواهی برای آن ها دو مقوله جداگانه‌اند. عدم تفکیک دقیق این دو مقوله از سوی نهاد دولت و سایر نهادهای قدرت به صورت عمدی یا بر پایه سهو و اشتباه، عموماً به زیان شهروندان است. حق شهروندی، چیزهایی است که در عرف جامعه یا قانون به عنوان منافع مدنی برای شهروندان لحاظ شده است.

 

زندگی، آزادی، تندرستی  آسایش تن و همچنین تملک اشیای خارجی مثل پول، زمین، مسکن، اثاثیه و لوازم منزل از جمله چیزهایی است که ذیل مقوله حق شهروندی می‌گنجند. نهاد دولت و حاکمان سیاسی وظیفه دارند با اجرای عادلانه عرف و قانون‌های برابر، از منافع مدنی شهروندان حراست کنند.

خیرخواهی برای شهروندان و ملزم کردن آن ها به خیرخواهی و اقدام خیر  برای دیگران اما جزو وظایف و اختیارات نهاد دولت قرار نمی‌گیرد و یک مقوله شخصی و فردی است. شهروندان مطابق با عرف و قانون می‌توانند حق شهروندی خویش را از نهاد دولت مطالبه کرده و در صورت امتناع دولت یا ناتوانی در رعایت این حق، انتقاد و اعتراض کنند.

شهروندان اما نمی‌توانند از دولت و سایر نهادهای موثر بر سرنوشت شهروندان، مطالبه خیرخواهی کرده و آن‌ها را مجبور کنند اقدام‌های خیرخواهانه فراتر از عرف و قانون انجام دهند یا از فرد و گروه‌های اجتماعی مطالبه خیرخواهی کنند. به این ترتیب، دولت می‌تواند به شهروندان و به زیرمجموعه خود فرمان دهد حق شهروندی دیگران را مراعات کنند، اما برای این که آن‌ها اقدام‌های خیرخواهانه انجام دهند، جز ترغیب و تشویق هیچ ابزار دیگری نباید به کار گرفته شود.

فرض کنیم رییس دولت یا حکومت در یک جامعه به این باور برسد که اجرای یک تصمیم یا یک فکر به نفع و خیر شهروندان یا گروهی از آن‌ها است، در این وضعیت چه باید کرد؟ معلوم است که حاکم سیاسی حق ندارد آن تصمیم یا اندیشه را بدون این که به عرف یا قانون تبدیل کند به مرحله اجرا گذارد. حاکم سیاسی در صورتی که بر اندیشه خود اصرار داشته باشد باید آن اندیشه خیرخواهانه را به صورت برنامه و طرح به مجلس قانون‌گذاری تقدیم کند تا دست‌کم، صورت قانون داشته باشد.

تجربه، اندیشه و عمل جامعه‌های انسانی نشان می‌دهد خیرخواهی حاکمان سیاسی و نهاد دولت در خالص‌ترین شکل و ماهیت و خوش‌بینانه‌ترین نگاه به ویژه اگر خارج از عرف، قاعده و قانون باشد نه ضرورت دارد، نه فایده‌ای ملموس برای شهروندان خواهد داشت. چون خیر هر فرد یا گروه اجتماعی ممکن است به لحاظ تشخیص و در واقعیت با خیر یک فرد یا گروه اجتماعی دیگر در تعارض باشد.

واقعیت این است که نهاد دولت در ایران به دلایل گوناگون به ویژه به این دلیل که سرچشمه‌های قدرت و ثروت در اختیارش است، خیرخواهی صوری و بدون اندیشه و تفکر منسجم را به جای رعیات حق شهروندان گذاشته و تصمیم‌ها و اقدام‌های عجیب اتخاذ و اجرا کرده و می‌کنند.

به طور مثال می‌توان به برخی تصمیم‌های دولت فعلی اشاره کرد. دولت آقای احمدی‌نژاد در یکی از تصمیم‌های خویش، سازمان‌های تحت مدیریت و مالکیت خویش را ناگزیر کرد در محیط کار به جای این که به کارمندان قند بدهند تا آن‌ها با آن چای بنوشند از خرما و توت خشک استفاده شود. علت این تصمیم، خیرخواهی برای کارمندان بود و استدلال می‌شد خوردن قند برای بدن مضر و خوردن خرما  و توت مفید است. این تصمیم خیرخواهانه، اما در صورت اجرای کامل، به زیان گروهی از کسانی بود که خوردن چای با خرما برایشان لذتی نداشت. این اقدام خیرخواهانه به این دلیل که در عرف و در قانون جایی نداشت و ندارد، متضمن فایده ملموسی نبوده و حق شهروندی را رعایت نکرده است. به این ترتیب که اگر گروهی از کارمندان بخواهند برای خوردن چای از منابع مالی خویش قند خریداری کنند، حق آن‌ها توسط نهاد دولت نادیده گرفته شده است، چون بقیه کارمندان ناگزیر به این اقدام نیستند و از منابع عمومی استفاده می‌کنند.

تجربه 3 سال اخیر نشان می‌دهد، دولت فعلی در این مسیر، گام‌های بلندتر و شتابان  برداشته و با انگیزه‌های تعریف ناشده، تلاش می‌کند اقدام‌های خیرخواهانه را با جلوه بیشتری انجام داده و بعضا جایگزین حق شهروندی کند.

مثال بارز و آشکار این اندیشه و عمل متعاقب آن را می‌توان درباره روش برخورد با پس‌انداز و دسترنج شهروندان ایرانی دید. اندیشه، روش و اقدام دولت برای کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات، اقدام یا شروع به مطالعه درباره ادغام بانک‌های دولتی و تبدیل بانک‌های تجاری به بانک‌های قرض‌الحسنه، بخشیدن بدهی گروهی از شهروندان به بانک‌های دولتی، پرداخت منابع بانکی با نرخ سود ترجیحی به متقاضیان تاسیس بنگاه‌های زودبازده، ایجاد و گسترش «صندوق مهررضا» با منابع دولتی برای پرداخت وام ازدواج و اقدام‌های خیرخواهانه‌ای از این دست که یک بسته سیاست‌گذاری به ‌هم پیوسته را تشکیل می‌دهند، با رعایت حقوق شهروندان تناسبی ندارد و عمدتاً ذیل مقوله خیرخواهی جای می‌گیرند.

نتیجه و دستاورد این اندیشه و روش، اما در واقعیت رشد شتابان نرخ تورم و کاهش سطح قدرت خرید شهروندان بوده است. به این ترتیب، اقدام‌های خیرخواهانه نهاد دولت نه تنها دستاورد مثبت و فایده‌‌مندی بر جای نگذاشته است، بلکه حق برخورداری آن‌ها از بهره‌مندی پس‌اندازشان را به بوته فراموشی سپرده است. بر پایه کدام خرد و منطق می‌توان دسترنج یک شهروند ساکن منطقه محروم دهلران را که برای در امان ماندن پس‌انداز خویش از شر تورم، آن را به بانک دولتی گذاشته است به یک دامدار یا ماهیگیر تهرانی یا بندرعباسی بخشید؟ این رفتارهای غم‌انگیز متاسفانه تبدیل به روش شده و دیگر استثنایی در کار نیست و ادامه آن می‌تواند به مبهم شدن معنای خیرخواهی در گستره وسیع منجر شود. دشواری کار این است که شهروندان برای حق از دست داده خویش و قربانی شدن آن زیر پای خیرخواهی‌های تعریف نشده و با انگیزه‌های مبهم کاری از دستشان برنمی‌آید.

 

 

روانشناسی احساس

مقدمه

تمام اطلاعاتی که ما از جهان پیرامون خود داریم از طریق حواس ما بدست می‌آید. حواس ، ما را از خطرات احتمالی آگاه می‌سازد و اطلاعات لازم را برای تفسیر رویدادها و پیش بینی آینده در اختیار می‌گذارد. همچنین از راه حواس است که لذت و درد را احساس می‌کنیم، رنگها را تشخیص می‌دهیم. همه این اطلاعات به ما کمک می‌کنند تا فرآیندهای پیچیده‌تری چون ادراک و شناخت را داشته باشیم. در واقع بدون حواس این فرآیندها نیز اتفاق نخواهد افتاد و ما نخواهیم توانست تواناییهای دیگر ذهنی خود را بکار بگیریم.

 

با توجه به علاقه‌ای که روانشناسان به بررسی اینگونه فرآیندهای پیچیده و درک آنها دارند در مرحله اول لازم به نظر می‌رسد که از گامهای اولیه آغازین این فرآیندها اطلاعات کامل داشته باشند. از اینجاست که به بررسی چگونگی احساسات انسان می‌پردازند. روانشناسان احساس تلاش می‌کنند از راه پروژهش کاربردی در زمینه فرآیندهای حسی سعی دارند توانایی تمییز و تفسیر محرکهای حسی را در آدمیان تعیین ‌کنند تا این توناییها بر الزامات تکالیف گوناگون منطبق شود.

موضوعات مورد بحث در روان شناسی احساس

بینایی

دستگاه بینایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ چگونه این اجزاء فعالیت می‌کنند و فعالیت آنها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ انطباق با تاریکی چگونه اتفاق می‌افتد؟ پدیده زنگ بینی به چه صورت است و چگونه رنگها را تشخیص می‌دهیم؟ نظریه‌های مختلف در رنگ بینی کدامها هستند؟

 

ابعاد روانشانسی رنگ ، مساله کوررنگی ، ردهای تصویری طرح بینی و تفکیک دیداری ، پردازش عصبی طرحها ، بازشناسی طرحها و ... از جمله مباحثی هستند که در بخش مربوط به بینایی توجه روانشناسان احساس را خود جلب کرده‌اند. همچنین روانشناسان احساس در پی آنند تا ارتباط این حس را با فرآیندهای دیگر ذهنی مثل تفکر ، حافظه و ... مورد بررسی قرار دهند. در این راستا مبحث حافظه تصویری و تفکر مطرح می‌شود.

شنوایی

دستگاه شنوایی انسان از چه اجزایی تشکیل یافته است؟ به چه محرکاتی پاسخ می‌دهند و این محرکات چه ویژگیهایی باید داشته باشند تا احساس شوند؟ نظریه‌های مربوط به شنوایی ، تاثیرات روان شناختی صداها ، مساله سر و صدا و ... از جمله مواردی هستند که مورد توجه و بحث و بررسی روان شناسان احساس هستند. در این راستا روانشناسان سعی می‌کنند بین ویژگیهای شنوایی و ادراک ذهنی ارتباط پیدا کنند.

بویایی

بویایی از نظر تکاملی یکی از ابتدایی‌ترین و مهمترین حسهاست. هر چند که ظاهرا اهمیت آن کمتر از بینایی و شنوایی به نظر می‌رسد، اما اندام حس بویایی جایگاه برجسته‌ای را در مغز اشغال می‌کند. جایگاهی شایسته ، حسی که باید بر رفتار فرمان براند. از آنجائیکه بویایی از هر حس دیگر به شیوه مستقیم با مغز ارتباط دارد، از لحاظ کارکردهای روان شناختی نیز بسیار مورد توجه بوده است. شناسایی اجزاء دستگاه بویایی ، مناطق مغزی درگیر در حس بویایی و کارکردهای روان شناختی بویایی مثل تأثیر آن در یادگیری ، حافظه و ادراک از موارد مورد بحث در حیطه روان شناسی احساس است.

 

به عنوان مثال ، دانشمندان دریافته‌اند که حشرات و بعضی از جانوران راههای بالاتر از حس بویایی برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. این جانوران نوعی ماده شیمیایی به نام فرومونها از خود ترشح می‌کنند و در هوا پخش می‌شود و همنوعان جانور را بسوی او جذب می‌کند. شواهد، حاکی از آنست که بقایای تحولی نوعی فرومون ممکن است بر رفتار آدمیان نیز اثر بگذارد. یکی از این تاثیرات در رفتار جنسی میمونها و انسان دیده شده است. تأثیرات فرمونها هر چند به اندازه تاثیر آنها در جانوران رده‌های پایینتر نباشد، چرا که عوامل فردی و اجتماعی دیگر در این امر نقش دارند، اما هر چند خفیف هنوز در آدمیان در کار است. سازندگان انواع ادکلنهای زنانه و مردانه از این یافته روانشناسی احساس کمک می‌گیرند.

 

تداعی یک سو با شرایط و موقعیتهای خاص و همچنین به یاد آوردن خودبخود یک بو و احساس آن از مطالب دیگر مورد بررسی در روانشناسی احساس بویایی است. حتما به یاد دارید که گاهی یک بوی خاص انواعی از خاطرات را برای شما زنده می‌کند، اینکه چه ارتباطی بین این خاطرات و بو وجود دارد در حوزه روانشناسی احساس قابل بررسی است. علاوه بر این بخاطر آوردن احساس آن در ذهن به عنوان یک مساله جالب مورد توجه است. آیا این بو همان تأثیرات عصبی یک بوی واقعی را بر می‌انگیزد یا نه؟ چه عواملی در به یادآوری آن سهیم هستند؟ در قلمرو احساس مطرح هستند.

چشایی

بررسی اجزا درگیر حس چشایی ، ارتباط آنها با ادراک چشایی ، تأثیرات روانی از بین رفتن چشایی و تفاوتهای فردی در ادراک چشایی از جمله مباحث مورد علاقه روانشناسی احساس است. تفاوتهای فرهنگی در ترجیحات مربوط به مزه‌ها نیز اغلب مورد بحث و جالب توجه روانشناسان بوده است. برخی از فرهنگها گرایشات بیشتری نسبت به یک مزه نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد ترجیحات چشایی به مسائل فرهنگی ، جغرافیایی ، آب و هوا و ... ارتباط دارد.

حسهای پوستی

فشار ، درد ، گرما و سرما حسهای اصلی پوستی هستند. احساسات دیگر پوستی مثل خارش ، غلغلک ، درد تند و تیز ، درد آرام آمیزه‌های مختلفی از همان چهار حس اصلی هستند. بررسی ماهیت روان شناختی این احساسات اغلب مورد توجه روانشناسان است. آگاهی از شیوه عمل این حواس روانشناسان در بررسی پدیده‌های پیچیده‌تری مصل درک یک حس پوستی در شرایطی که محرک واقعی وجود ندارد یاری کرده است.

حس جنبش و تعادل

در واژگان روزمره واژه‌ای وجود ندارد که بیانگر دستگاه حسی بخصوصی باشد که ما را از موقعیت و جنبش اعضای بدن خویش آگاه کند. به زبان این حس را حس جنبش می‌خوانند، یعنی حس مربوط به ماهیچه ، زردپی‌ها و مفصلها.

اگر حس جنبش نبود کار حفظ موقعیت بدن و راه رفتن ، بالا رفتن و کنترل حرکات ارادی از قبیل دراز کردن دست و یا چنگ زدن دستکاری بسیاری دشوار می‌شد. معمولا چندان توجهی به این حس نداریم تا اینکه تصادفا پایمان به خواب می‌رود و متوجه می‌شویم که راه رفتن بدون اطلاع از تماس پا به کف تا چه حد سخت است. حس تعادل نیز به عنوان همکار حس جنبش با موقعیت کل بدن در ارتباط است و جهت گیری بدن در فضا از تنظیم می‌کند.

ارتباط روانشناسی احساس با سایر حوزه‌ها

روانشناسی احساس با سایر حوزه‌های روانشناسی ارتباط عمیق دارد، بطوری که یافته‌های آن اغلب مورد استفاده در زمینه روانشناسی بالینی ، روانشناسی صنعتی و سازمانی بوده است. ارتباط آن با حوزه روانشناسی فیزیولوژیک و روان شناسی ادراک بسیار عمیق‌تر از سایر حوزه‌های روان شناسی است. در حوزه روانشناسی تفاوتهای فردی نیز از یافته‌های روانشناسی احساس استفاده فراوان می‌شود. در دیگر شاخه‌های علمی روانشناسی احساس با علوم زیستی ، فیزیولوژی و علوم پزشکی ارتباط نزدیک دارد.

خلاقیت

مقدمه

آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم می‌شوند:

        نیازهای فیزیولوژیکی

        نیاز به امنیت

        نیازهای اجتماعی

        نیاز به احترام

        نیاز به خودیابی

که بترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست.

برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای بوجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد می‌شود همانگونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمده‌اند.

 

 

اصول اولیه خلاقیت

به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباق‌پذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار می‌آیند و می‌تواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نموده‌اند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را می‌توان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازه‌ای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گره‌ای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جمله‌ای کوتاه می‌توان اینگونه بیان کرد «خیلی‌ها ایده‌های خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی می‌کنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط می‌دانند موضوع هوش است.

 

 

وجوه هوش

یک مبنای طبقه‌بندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام می‌گیرد. این نوع طبقه‌بندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی می‌باشد که عبارتند از عوامل

        شناخت

        حافظه

        تفکر همگرا

        تفکر واگرا و

        ارزشیابی

شناخت، کشف و یا کشف دوباره و بازشناسی است. حافظه عبارت از حفظ آن چیزی است که درک شده است. در تفکر واگرا ما در جهات متفاوت تفکر می‌کنیم، گاهی به تفحص می‌پردازیم و گاهی در جستجوی تنوع هستیم در حالی که در تفکر همگرا اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتج می‌گردد. واضح است که یکی از توانشهای تفکر واگرا گوناگونی پاسخهایی است که تولید می‌شود. این نوع تولید تماماً زاده اطلاعات ارایه شده نیست. در اینجاست که مبحث انعطاف‌پذیری در تفکر پیش می‌آید که از مباحث اصلی خلاقیت به شمار می‌آید.

با این حال در بررسی افراد خلاق این نتیجه به دست آمده است که اگر چه داشتن حد معینی از هوش لازم است ولی شرط کافی نیست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبوده‌اند در حالی که افراد با هوش متوسط می‌توانند افراد خلاق برجسته‌ای باشند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد.

 

 

خصوصیات افراد بسیار خلاق

از مطالعه افراد بسیار خلاق موارد زیر نتیجه شده است. البته این خصوصیات شخصیتی آنهاست نه اینکه با اینگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقیت برسد:

        تمایل به تعریف و تمجید از خود دارند

        اشخاص خلاق مخصوصاً خواهان قبول پیچیدگی و حتی بی‌نظمی در دریافتهای خود هستند بدون آنکه نگران آشفتگی ناشی از این امر باشند. این بدان معنی نیست که آنان فی نفسه بی‌نظمی را دوست دارند بلکه پرمایگی موجود در بی‌نظمی را به کم مایگی نظم ترجیح می‌دهند. تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند.

        کارهای آنها با اظهار نظر اینکه از موضوع پرت هستند مشخص می‌شود. شوخ‌طبعی و بذله‌گویی از صفات بارز این افراد است. باید به این افراد کمک کرد که بدون اینکه کینه‌توز و پرخاشگر باشند جسارت خود را حفظ کنند.

 

 

عوامل باز دارنده خلاقیت

        تلاشهای قبل از بلوغ برای حذف خیالبافی

        محدودیتهای بازدارنده قوه تدبیر و کنجکاوی کودکان

        تکیه بیش از حد به نقش جنسیت؛ تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه) و وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است. از همین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به سایر همجنسان همسال خود بیشتر دارای صفات زنانه به نظر می‌رسد.

        تاکید زیاد بر پیشگیری (نحوه پاسخگویی کودکان به مسایلی که مستلزم چاره‌اندیشی فرد هنگام قرار گرفتن در وضعیتی بن‌بست است نشان می‌دهد که تأکید بر پیشگیری قوه تصور بسیاری از کودکان را از رشد باز داشته است).

        القای ترس و کمرویی

        تاکید بر مهارتهای کلامی

خطری که استعداد خلاق فرد را تهدید می‌کند، قضاوت یا ارزیابی تجربه فرد نیست بلکه پیشداوری است که به تبع آن تجارب بسیاری در حوزه دریافت را نمی‌یابند. خطری که آموزشهای معمول چه در خانه و چه در مراکز آموزشی در بردارند این است که نظرات نو و احتمال وقوع اعمال جدید خیلی زود و بیش از اندازه مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

 

 

عوامل تشدیدکننده خلاقیت و نوآوری

حس درونی تفکر، انسان را قادر می‌سازد شرایطی را که وجود خارجی ندارند، ‌در درون ذهن شبیه‌سازی نماید و‌ به وی این امکان را می‌دهد تا در امکانات یکسان با سایرین برای خود فرصتهای بهتری بیافریند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد. مجموعه عواملی که باعث تشدید و ترغیب فرد به نوآوری می‌گردند به عوامل تشدیدکننده تعبیر می‌گردند که خود به دو بخش کلی انگیزه‌ها و ابزارها تقسیم می‌شوند که در اینجا توضیح داده می‌شوند.

 

 

 

انگیزه‌ها

انگیزه‌های ترغیب کننده به نوآوری، می‌توانند به خصوصیات و زندگی خصوصی افراد مربوط باشد و یا اینکه به اجتماع محل سکونت فرد بستگی داشته باشد که ما در اینجا دلایل بروز هر یک را بررسی می‌کنیم.

 

 

انگیزه‌های بیرونی

به همه انگیزه‌هایی که از جامعه به فرد القاء می‌گردند گفته می‌شود که خود بر اثر موارد زیر ناشی می‌گردند:

        بحران‌های جامعه:

می‌دانیم سرچشمه خلاقیت نیاز است. اغلب مواقع اگر نیازی در زندگی بشر مشاهده نشود، الزامی به خلاقیت وجود نخواهد داشت. نیازهای بشر معمولاً به طور یکنواخت بروز می‌یابند مگر در شرایطی استثنایی مانند بحران‌های مختلف از جمله بحرانهای طبیعی چون سیل و زلزله و آتشفشان و طوفان و همچنین بلایایی که خود انسان مسب آنهاست که بارزترین آنها جنگ است. نوع و دلیل بروز یک بحران در اینجا مد نظر نیست و آنچه حائز اهمیت است هجوم سیل عظیمی از نیازها پس از وقوع بحران است که می‌تواند در جامعه سبب یک انقلاب فکری در نزد افراد گوناگون گردیده و به شکل نوآوری و خلاقیت بروز نماید.

        سطح توقعات جامعه:

جامعه‌ای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل می‌شود بطوریکه حتی تبهکاران نیز در این جامعه هر روز به فکر خلق روشی نو در روند کاری خود می‌باشند.

 

 

انگیزه‌های درونی

انگیزه‌هایی که از درون شخص، منشاء می‌گیرند را انگیزه‌های درونی می‌نامند که شامل موارد زیر می‌باشند:

        اسعتداد ذاتی فرد:

این امر حتی بدون وجود هر گونه محرک خارجی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد و با داشتن هوشی متوسط و آموختن راه‌های افزایش تفکر خلاق، کاملاً قابل دسترسی برای همه نیازهای زندگی می‌باشد.

        نیازهای درونی:

گاهی اوقات افراد در خود نیرویی احساس می‌کنند که همواره آنان را وا می‌دارد که در جهت کمک به دیگران و ارتقای سطح زندگی در جامعه، دست به نوآوری بزنند. این افراد از هر جنس و سن و شغلی می‌توانند باشند. به عنوان مثال خانمی در آمریکا که از آگهی های تجاری تلویزیون ناراضی بود آنها را مطابق با ذوق خود مجدداً می‌نوشت.

        بحران‌های شخصی‌:

بحران‌های شخصی نیز مانند بحران‌های جامعه، می‌توانند محرک بسیار قوی در امر نوآوری برای شخص باشند.

 

 

 

ابزار ها

برخی فاکتورهای تعیین‌کننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که می‌توان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. این ابزارها عبارتند از:

        اراده

        اعتماد به نفس

        کمیت

        شبیه سازی

        استمداد از دیگران

        مجاورت / تشابه / تباین

        تغییر دادن

        فعالیتهای جنبی و . . .

شش دانشمند جهان

ايزاك نيوتن

ايزاك نيوتن در سال 1642 در انگلستان بدنيا آمد.پدرش دو ماه قبل از متولدشدنش درگذشته بود. زماني كه ايزاك 3 ساله بود مادرش دوباره ازدواج كرد،واو نزد مادربزرگش باقي ماند. او علاقه اي به مزرعه خانوادگي نداشت،به همين جهت او براي تحصيل به دانشگاه كمبريج فرستاده شد.

 

ايزاك تنها چند ماه بعد ازمرگ گاليله متولد شد،يكي از بزرگترين دانشمندان تمام قرن ها. گاليله ثابت كرده بود كه اين سياره ها هستند كه به دور خورشيد مي چرخند و نه بدور زمين،آمطور كه عموم مردم مي انديشيدند. ايزاك نيوتن به دستاوردها و اكتشافات گاليله و ديگران بسيار علاقمند بود. ايزاك فكر مي كرد كه عالم هستي مثل ماشيني عمل مي كند كه قوانين كم و ساده اي بر آن حاكم است.

 

بنيامين فرانكلين

بنيامين فرانكلين يك ديپلمات، سياستمدار، صاحب چاپخانه و دانشمند بود. او عدسيهاي دوكانوني، فرخوراك پزفرانكلين، اختراع کرد

آزمايشاتي در رابطه با الكتريسيته انجام داد. فرانكلين در 1706 در بوستون، ماساچوست متولد شد. او هوش و استعدادش را در خواندن و نوشتن به زودي نشان داد. در سن ده سالگي مدرسه را ترك كرد تا حرفة پدرش ساختن شمع را ياد بگيرد. بنيامين جوان از اين كار متنفر بود و در سال بعد در مغازه چاپ برادرش جيمز شروع به شاگردي كرد. بعد از 5 سال مغازه برادرش را ترك كرد و به نيويورك رفت. در نيويورك كاري پيدا نكرد. بنابراين به فيلادلفيا رفت. فيلادلفيا در آن زمان شهر بزرگتري بود. فرانكلين به عنوان يك چاپگر بسيار موفق بود. ثروت به او فرصت داد تا روي اختراعات و علاقهمنديهايش كار كند. فرانكلين فهميد كه اجاقهاي معمولي ناكارا هستند. او اجاق فرانكلين را براي استفاده بهتر از حرارت طراحي كرد. اجاق او هواي سرد را گرفته گرم ميكردو سپس هواي گرم شده را به چرخش در ميآورد.

زندگينامه آلبرت انيشتين

اين سخن بسيار گفته شده است كه براي پي بردن به ساختمان پركاهي با عمق و دقت ؛بايد جهان را به درستي شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنين عمق و دقتي به ساختمان پركاهي پي برد. در هيچ يك از امور جهان نكته تاريكي نخواهديافت ، من براي شرح حال و زندگي انيشتن را نه براي رياضدانان ونه براي فيزيكدانان ،نه براي اهل فلسفه نه براي طرفداران استقلال يهود بلكه براي آن كساني كه مي خواهند چيزي از جهان پرتناقض قرن بيستم درك كنند . و اينك شرح حال زندگي او از كودكي تا پابان عمر :

 

آلبرت انيشين در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم كه شهر متوسطي از ناحيه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگي او اهميتي نداشته است . زيرا يك سال بعد از تولّد او خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديد.

 

پدر آلبرت ، هرمان انيشتين كارخانه ي كوچكي براي توليد محصولات الكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود از آن بهره برداري مي كرد. گر چه در كار معاملات بصيرت كامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقايد سياسي نيز مانند بسياري از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسي ها مخالفت داشت امّا امپراتوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدراعظم آن « بيسمارك » و ژنرال «مولتكه » و امپراتور پير يعني «ويلهم اول» را گرامي مي داشت.

ابوعلي سينا

در دنياي امروز كمتر ملتي است كه به مفاخر گذشته خود توجه نكند زيرا يكي از علايم حيات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفي. علمي.فرهنگي .ادبي .سياسي.اجتماعي و ملي انهاست كه اين گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سير زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل براي اينده گان خود به ميراث گذ اشته اند كه بايد انرا گرامي و عزيز داشت و انرا بارور ساخت.

 

شيخ الرئيس نواسه علي سينا، ‌معروف به ابن سينا . به قولي در ماه صفر سال 370 هجري قمري(مطا بق 980 ميلادي ) از پدر بلخي ايي بنام عبدالله ( از سبب وزير ماليه بودن در زمان سلطنت نوح بن منصور به بخارا مركز ماورالنهرو خراسان انزمان انتقال نموده بود) و مادر بخارايي بنام ستاره در قريه خورميثن(قريه اي ميان بلخ و بخارا)طفلي چشم به جهان گشودکه نام او را حسین گذاشتند

افلاطون ( Plato )

افلاطون در سال 427 قبل از در خانواده اي اشرافي به دنيا آمد. در 18 سالگي با سقراط آشنا شد و مدت 10 سال را به شاگردي سقراط به سر برد. بعد از اعدام سقراط يك سلسله سفر را آغاز كرد كه در طي اين سفرها از نقاط مختلفي از جهان نظير مصر و سيسيل و فلسطين ديدن كرد كه در اين سفرها با انديشه هاي متفاوتي آشنا شد كه تاثير آنها در افكار افلاطون هويدا است.هنگامي كه افلاطون به آتن بازگشت 40 سال داشت. در اين زمان بود كه مدرسه معروفش را به نام آكادمي تاسيس كرد. اين مدرسه را مي توان اولين دانشگاه محسوب كرد كه در آن دروسي نظير فلسفه رياضيات و نجوم تدريس مي شد.

 

براي مطالعه افلاطون يقينا بهترين منبع همان آثار اوست كه در قالبي ادبي نوشته شده اند. با مطالعه اين آثار به راحتي مي توان به قريحه ادبي افلاطون پي برد. مهمترين و در عين حال كاملترين اثر افلاطون كتاب جمهوريت است. كه او در اين كتاب در باره مسايل فلسفي مختلفي سخن رانده است از اخلاق گرفته تا ساسيت و هنرو تربيت و مابعد الطبيعه سخن رانده است.

 

با مطالعه نوشته هاي افلاطون مي توان به سير افكار او پي برد. كتب وي را مي توانيم بر اساس دوره اي از زندگي كه افلاطون اقدام به نگارش آن كرده است به سه دسته تقسيم بندي نماييم.

 

دسته اول كتب و رسالاتي هستند كه در دوران جواني او نگاشته شده اند. نوشته هاي اين دوران اكثرا ديالوگهايي بدون نتيجه گيري هستند. سمت و سوي نوشته هاي اين دوران مربوط به فعاليت هاي تربيتي است.

 

آثار دوره ميانسالي بر خلاف دوره جواني حاوي ديالوگهايي با نتيجه گيري است. درآثار اين دوره است كه مسايل اساسي فلسفه فلاطون نظير ايده و مثل مطرح مي گردد . اثر برجسته افلاطون در اين دوره جمهوريت است.

 

و بالاخره آثار دوران كهولت افلاطون كه مي توان آنها را آثار دوران پختگي و اصلاح آثار قبلي دانست .براي مثال از آثار اين دوره مي توان به قانون و نواميس اشاره كرد.

زندگينامه دانشمندان - سقراط

سقراط را بيشتر از طريق ارسطو به خصوص شاگردش افلاطون مىشناسيم. زيرا او در طول زندگىاش چيزى ننوشت وبيشتر اطلاعات ما از او از شاگردانش بدست آمده است. كه همين امر و مرگ دلخراشش باعث شده است كه دركتب زيادى وى با مسيح مقايسه گردد.

 

او نخستين فيلسوف مهمى بود كه در آتن بدنيا آمد كه بيشتر عمر خود را صرف گفتگو ومباحثه در كوچه و بازارهاى آتن مىكرد. او جوانانى را ازاقشار مختلف و باعقايد گوناگون دور خود جمع مىكردو به گفتگو با آنها مىپرداخت . كه بعدها بسيارى از اين جوانان نماينده هاى فكرى فلسفه هاى گوناگون در يونان باستان شدند. كه همين امر باعث شد كه مكاتب زيادى سقراط را از خود بدانند. او به غير از مباحثه وتفكر كار ديگرى نمىكرد و شغل خاصى نداشت و نسبت به فردايش بىاعتنا شده بود. در خانه هم دل خوشى نداشت و به فكر همسر و فرزند نبود وهمواره به خاطر اين خصوصياتش با زنش مشكل داشت. البته مىتوان گفت كه در نهايت زنش به اوعلاقه داشت زيرا بعد از اعدام سقراط نمىتوانست به خود تسلى خاطر بدهد.

 

شايد بتوان گفت بارزترين موضوعى كه هنگام مطالعه سقراط به آن برمىخوريم هنر گفت و شنود سقراط باشد. او خود در اين باره مىگويد: من نيز مانند مادرم هنر مامايى دارم. مامايى من مامايى حقيقت و دانش است او دايما تاكيد مىكرد كه خود چيزى نمىداند بلكه مانند مامايان عمل مىكند يعنى با گفتگويى هدفمند نقاط ضعف و قوت افكار عقايد افراد را به آنها نشان مىدهد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك مىكند

 

 

دهه فجر

دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

۱۲ بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

در اینروز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد. خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.[۱]

وقایع ۲۲ بهمن

در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.[۹] در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.[۱۰]

 

اربعين در فرهنگ عاشورا

در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته ميشود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. از سنتهاي مردمي گرامي داشت چهلم مردگان است، که به ياد عزيز فوت شده خويش، خيرات و صدقات ميدهند و مجلس ياد بود  بر پا ميکنند، در روز بيستم صفر نيز، شيعيان، مراسم سوگواري عظيمی را در کشورها و شــــهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني بر پا ميکنند. عاشقان و پيروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعين به ذکر پرداخته و  باران اشکبار  چشم خويش را با مظلوميت حسين و يارانش پيوند مي زنند. اين راه، راه تداوم عشق است و بي گمان هيچگاه بي رهرو نخواهد بود.

 

 نخستين اربعين

در نخستين اربعين شهادت امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند. بنا به برخي نقلها، در همان اربعين، کاروان اسراي اهل بيت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدينه، از کربلا گذشتند و با جابر ديدار کردند. البته برخي از مورخان نيز آن را نفي کرده و نپذيرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمي در «منتهي الامال» دلايلي ذکر ميکند که ديدار اهل بيت از کربلا در اربعين اول نبوده است. به هر حال، تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده است.

 

 اربعين و عرفان

 اربعين از رازهاي هستي، خصوصيت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نيست. البته چه بسا، با توجه به ويژگى ‏هاى انسان، «چهل بار» تكرار يك رفتار پسنديده موجب ملكه  معنوى و تعميق آن رفتار و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى ‏شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از اين نمونه هاست.

آمده است که چون حضرت موسي (ع) را قابل استماع کلام بي واسطه خداوند ميکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: « و اذا واعدنا موسي اربعين ليله »

پيامبر حکيم (ص) فرمود:

« من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»: هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى‏ سازد.»

صاحب مرصاد العباد، عارف نامي نجم الدين شيرازي نيز گفته است: "و عدد اربعين را خاصيتي است در استکمال چيزها که اعداد ديگر را نيست." چنانکه در حديث صحيح آمده است:

ان خلق احدکم بجمع في بطن امه اربعين يوما ثم يکون علقه مثل ذلک.

و خواجه عليه السلام ظهور چشمه هاي حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعين صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمير طينت آدم عليه السلام به اربعين صباحا کرد و از اين نوع بسيار است."

 

تقویت روح و جسم

ورزش‌ نياز روح و جسم

مقدمه

          از مهمترين و اساسي‌ترين نيازها و خواسته‌هاي انسان، نياز به تحرّک، فعاليت، تفريح و سرگرمي است. تداوم زندگي انسان به حرکت، نيرو و تلاش و کوشش بستگي دارد. بنابر اصل فيزيولوژيک و پاتولوژيک(آسيب‌شناختي،Pathological) «عضوي که کار نکند، محکوم به فناست.» موجود زنده اگر در حد توانايي، ظرفيت و تحمل طبيعي خود فعاليت داشته باشد، طبعاً سالم‌تر و شاداب‌تر از زماني خواهد بود که کمتر از اقتضاي حال طبيعي و نياز فطري‌اش فعاليت و حرکت کند.  

 

عضلات بدن اگر دچار کم‌تحرکي يا سکون شود، روز به روز ضعيف و لاغر مي‌گردد و رفته رفته تحرک وسلامت خود را از دست مي‌دهد. بدين دليل است که مهندس ازلي شوق تحرک، گردش، فعاليت و ورزش را در وجود انسان‌ها به وديعه نهاده، تا در اثر اين خواسته و کشش، ترک تنبلي و کم‌تحرکي کنيم. پس انسان در مقابل تأمين اين نياز مهم خويش مسؤل و پاسخ‌گو است و بايد آن را با فعاليّت و تلاش و کوشش ارضا کند؛ بهترين دشمن سکون و کم‌تحرکي، ورزش است.

 

امروزه، علل و عوامل بسياري دست به دست هم داده و به طور محسوسي از قدرت، تحرک و فعاليت انسان‌ها کاسته، که خود منشأ پيدايش بسياري از بيماري‌هاي جسمي و رواني شده است. ابن‌خلدون مي‌گويد: «ورزش در تعب ونشاط روح دخيل است، که اين تعب و نشاط در شهر نشينان کمتر است؛ به دليل اين که در پيش شهر نشينان، ورزش وجود ندارد؛ علتش اين است که آنان غالباً درحالت سکون و آرامش‌اند و از ثمرات ورزش به هيچ‌وجه بهره‌مند نمي‌شوند، و هيچ نشانه‌اي از آن در ميان ايشان يافت نمي‌شود؛ بدين دليل، بيماري‌هاي بسياري در شهرها و بلاد بروز مي‌کند و نسبت به بروز امراض، مردمِ شهرها به اين فن [پزشکي] نيازمند مي‌شوند.» [1]

 

دين فطري و انسان‌ساز اسلام که به اميال، غرايز وفطرت انسان آگاهي کامل دارد، به اين نياز و خواستة انسان توجه ويژه‌اي کرده، و با توصيه‌ها و برنامه‌هاي خود پيروانش را به تحرّک و فعاليت فراخوانده و کسالت، کم‌تحرکي و بي‌نشاطي را دشمن کار و کوشش و مُضرّ به دين و دنياي انسان معرفي مي‌کند. امام صادق(عليه السلام)‌ در اين باره مي‌فرمايد:

 

«عَدوُّ العَمَلِ الکَسَلُ [2]»؛ «دشمن کار و کوشش، کسالت و تنبلي است.»

 

«الکَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ و الدُّنيا [3]»؛ «کسالت و تنبلي، به دين و دنياي شخص ضرر مي‌زند.» 

 

کساني که نمي‌خواهند ورزش را به صورت حرفه‌اي دنبال کنند و يا فرصت چنين کاري را ندارند، به ورزش به عنوان يک تفريح سالم نيازمندند. زندگي بانشاط و رو به تعالي، بدون تفريح سالم ميسر نيست؛ تفريحات، مخصوصاً براي آنان که کارهاي فکري مي‌کنند و يا به تحصيل مشغول هستند، لازم‌تر است. از اقسام تفريحات سالم، ترک کردن کار يکنواخت است، حتي همان کشاورزي که هميشه در هواي آزاد و آرام زندگي مي‌کند، از اين زندگي يکنواخت خسته مي‌شود و لازم است بخشي از وقت خود را به تفريح اختصاص دهد.

 

از اين رو، مقام معظم رهبري(دام ظله) نيز با توجه به اهميت و نقش فوق‌العادة ورزش در دستيابي به زندگي بانشاط و سعادتمند، تأکيدات و سفارشات فراواني نسبت به اين امر دارند. ايشان در يکي از ديدارهايشان با جوانان، آنها را به تحصيل، تهذيب و ورزش فرا خواندند. اين که رهبر بزرگوارمان ورزش را در کنار تحصيل و تهذيب قرار داده‌اند حاکي از آن است که ورزش در رسيدن به موفقيت تحصيلي و تربيتي نقش فراواني دارد.

 

نياز به ورزش

 

نياز انسان به ورزش، از نياز به بدن سالم و تندرست و روح شاداب و با نشاط سرچشمه مي‌گيرد. ورزش از بهترين‌، پرفايده‌ترين و مطمئن‌ترين اسباب و وسايل تأمين کنندة اين نيازها مي‌باشد. ورزش براي رشد و بالندگي، ايجاد توانايي و نيرو، گسترش مهارت در زندگي، تقويت روحية کار و تحصيل، تأمين نيازهاي غريزي، بهداشت رواني و پرورش روح، ايجاد هماهنگي بين قواي جسماني و رواني، دست‌يابي به استقامت بدني، شهامت و آمادگي بهتر براي رويارويي با شدايد و سختي‌هاي زندگي و ... لازمه‌ يک زندگي مطلوب و توأم با شادي و تندرستي است.

 

به‌طور کلي ورزش در ارضاي نيازهاي زير اثرات مطلوبي دارد:

 

        نياز به بدن سالم و نيرومند؛

 

        نياز به تحرّک و تخليه انرژي به گونه‌اي مفيد؛

 

        نياز به سلامتي رواني و تعادل هيجاني و عاطفي؛

 

        نياز به حل مشکلات شخصي و خانوادگي؛

 

        نياز به آموختن اصول و قواعد زندگي اجتماعي و جذب ارزش‌هاي فرهنگي؛

 

        نياز به جلب احترام و پذيرش و توفيق؛

 

        نياز به درک ارزش وجود خويشتن؛

 

        نياز به شکوفايي استعدادهاي وجودي و ظاهري.

 

هدف اسلام از ورزش نيز تأمين کردن سلامتي و تندرستي، تقويت قواي جسماني و توان رزمي و کسب نشاط و شادابي، براي تلاش و کوشش، رشد و چابکي، پيشرفت و کاميابي و داشتن زندگي هدفمند و سعادتمندانه در اين دنيا؛ و در سايه آن پرداختن به پرورش و پاکي روح، بندگي خداوند و خدمت به خلق خدا، و در نتيجه رسيدن به آرامش واقعي و کمال مطلق مي‌باشد. لذا اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) در مناجات‌هايش اين‌گونه مي‌فرمود: «اِلهي قَوِّ عَلَي خِدمَتِکَ جَوارِحي» [4]؛ «خدايا! اعضا و جوارحم را در راه خدمت و بندگي خودت، قوي و نيرومند گردان.»

 

ورزش موجبات تندرستي جسم و شادابي روان را فراهم مي‌سازد، و جسم و روان سالم و باطراوت وسيله‌اي مناسب براي پرواز دادن روح به ملکوت اعليٰ مي‌باشد. امام علي(عليه‌السلام) همچنين در تفسير آيه «و ابْتَغِ فِيما ءَاتاکَ اللهُ الدَّار‌َ الْآخِرَةَ و لا تَنْسَ نَصِيْبَکَ مِنَ الدُّنْيا» [5]، مي‌فرمايد: «تندرستي و توانايي و آسوده‌خاطري و جواني و نشاطت را فراموش مکن، و با استفاده از آنها آخرت را بطلب.» [6]

 

ورزش عامل ورزيدگي جسم و جان

 

انسان موجودي دوبعدي و دوساحتي است، و روح و جسم شالکه اصلي آدمي را تشکيل مي‌دهند. چنانکه اين جسم و بدن به غذا، تقويت و ورزش نيازمند است، روح و روان نيز به ورزش و پرورش نيازمند مي‌باشد. اسلام عنايت خاصي به نيرومندي و تندرستي جسم و از آن بيشتر به پرورش و ورزيدگي روح دارد. لذا در دعاهايمان سلامتي و تقويت هر دو بعد را از خدا مي‌خواهيم؛ «اَللّهُمَّ أَعْطِنِي ... الصِّحَّةَ في الْجِسْمِ وَ القُوَّةَ فِي البَدَنِ و السَّلامَةَ فِي الدِّينِ» [7]؛ «خدايا! صحّت و سلامت در جسم و قوّت در بدن و سلامت در دين به من عطا فرما.»

 

جسم و روان آدمي با هم در ارتباط مستقيم و تنگاتنگ بوده و در همديگر تأثير مي‌گذارند. اين امر به بديهيات عصر کنوني تبديل شده و در بينش انسان‌ساز الهي هم به آن تأکيد شده است، که حالت‌ها و چگونگي هر يک در سلامت و نشاط يا ضعف و بيماري ديگري اثر مستقيم دارد. يکي از مربيان تعليم و تربيت مي‌گويد: «ميان جسم و روان، اتصال و پيوستگي و فعل و انفعال مشترک و متقابل وجود دارد؛ به اين معني که جسم در روان، و روان در جسم تأثير مي‌کند. ما نمي‌توانيم ميان جسم و روان جدايي ببينيم؛ چون نمي‌توانيم از يک جنبش جسماني بحث کنيم که از حد و مرز روان خارج باشد.» [8]

 

امروزه ثابت شده است که در تحول و گسترش تعداد زيادي از بيماري‌هاي جسمي، به ويژه بيماري‌هاي قلبي، سرطان، روماتيسم، التهاب کيسه صفرا، ميگرن، آسم و اختلال‌هاي معده و روده مثل زخم معده و ورم روده، عوامل رواني نقش مهمي دارند. [9] همچنين بررسي‌هاي متخصصان تربيت بدني نشان داده است که بسياري از ناراحتي‌ها، ريشه رواني از قبيل ترس، خشم، يأس و نااميدي و ... دارند. فشار و انقباض عضلاني که در اثر ناراحتي‌هاي رواني و عاطفي پيش‌ مي‌آيد، از عوامل مهم اختلالات و کسالت‌هايي است که به پاره‌اي از آنها در فوق اشاره شد. [10]

 

از طرف ديگر، وجود بيماري‌ها و اختلالات جسمي و به هم ريختن تعادل حياتي فرد و فشارهاي ناشي از آنها، در اکثر مواقع باعث به هم ريختن تعادل رواني فرد و از دست رفتن نشاط و شادابي او شده و در مواقعي عامل مهمي در بروز بسياري از اختلالات رواني همچون افسردگي‌ها، اضطراب‌ها و بيماري‌هاي روان‌تني [11] مي‌گردد. «فشارهاي ناشي از اشتغال ممتد ذهني و جسمي (به خصوص ذهني) نه تنها ممکن است همراه با از دست دادن نشاط و تعادل حياتي فرد باشد؛ بلکه در مواقعي عامل مهمي در بروز بسياري از اختلالات رواني همچون نوروزها و افسردگي‌ها و نارسايي‌هاي جسمي از نوع بيماري‌هاي روان‌تني (سايکوسوماتيک) مي‌گردد.» [12]

 

پس ورزش تنها براي سلامتي و تقويت اندام‌ها و عضلات بدن نبوده، و پرورش و ورزيدگي روح و روان انسان را نيز در پي دارد. از اين رو، فرهنگ‌هاي فارسي، براي ورزش معناي وسيع و عامي را درنظر گرفته‌‌اند. به عنوان نمونه فرهنگ معين مي‌نويسد: «ورزش، اجراي مرتب تمرين‌هاي بدني به منظور تکميل قواي جسمي و روحي است.» [13]

 

امام خميني(ره) مي‌فرمايد: «ورزشکارها هميشه اين طور بودند که يک روح سالمي داشتند، از باب اين که توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذّات نداشتند، توجه به يک فعاليت جسمي داشتند که «عقل سليم در بدن سالم است.» و شما اگر دقت کنيد در حال جامعه‌ها و طبقات جامعه مي‌بينيد که آنهايي که در عيش و عشرت مي‌گذرانند، حقيقتاً عيش و عشرت نيست؛ بدن‌ها افسرده، روح‌ها پژمرده و کسالت سرتاپاي آنها را فرا گرفته است. اگر دو ساعت عشرت مي‌کنند، بيست و دو ساعت در ناراحتي آن هستند. اشخاصي هستند که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمي مي‌کنند و ورزش روحي، آنها در تمام مدت، اشخاصي هستند که پژمردگي در آنها نيست، افسردگي در آنها نيست. و اين يک نعمتي است از خداي تبارک و تعالي که خداوند نصيب همه بکند، ان شاءالله.» [14]

 

در فرهنگ اصيل اسلامي، ورزشکاران و به ويژه پهلوانان همواره توأم با خصلت‌هاي جوانمردي، صداقت و درستي، انسان‌دوستي، ياري دادن به ديگران و دستگيري از ضعفا و سرکشي در مقابل نهادهاي قدرت و ظلم بوده‌اند. که اين صفت‌ها جز با پرورش و ورزيدگي روح حاصل نمي‌شود.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 20:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

بازديد: 83
دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

مقدمه

آیین کلی دورکیم تاکیدش بر این است که بررسی جامعه باید موضوعش را جدا از موضوعهای دیگر در نظر گیرد و پدیده های اجتماعی را به عنوان موضوع خاص خود برگزیند .

دور کیم با طرد تفسیرهای زیست شناختی و روان شناختی ، توجه اش را به عوامل اجتماعی ساختاری تعیین کننده مسائل اجتماعی انسان معطوف ساخته بود .

دورکیم تبیین های غیر جامعه شناختی رفتار اجتماعی را مورد انتقاد صریح قرار داده بود . وی معتقد بود پدیده های اجتماعی ، « واقعیت های اجتماعی » هستند و همین واقعیت های اجتماعی نیز موضوع جامعه شناسی را تشکیل می دهند . بنظر او ، این واقعیت ها ویژگی ها و عوامل اجتماعی تعیین کننده ای دارند که با مفاهیم زیست شناختی و روان شناختی قابل تبیین نیستند .

واقعیت های اجتماعی نسبت به هر فرد زنده جنبه ای خارجی دارند . این واقعیت ها با گذشت زمان پایدار می مانند ، حال آنکه افراد خاص می میرند و جایشان را به دیگران می دهند . وانگهی ، واقعیت های اجتماعی نه تنها بیرون از فرد قرار دارند ، بلکه « از چنان قدرت وادارنده ای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل می گردند » . هر گاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند ، الزام ها چه بصورت قانون و چه به شکل رسوم وارد عمل می شوند .

این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل می شوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت می دهند . پس ، یک واقعیت اجتماعی ر ا می توان این چنین تعریف کرد : « هر شیوه عمل ثابت یا نا ثابتی که بتواند بر فرد یک نوع الزام خارجی را تحمیل کند » .

( کوزر 9- 1968 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات

یکی از رهیافت کارکردی دور کیم ، بحث او درباره بزهکاری است . او در بحث از انحرافات و بزهکاری ، از روش متعارف کاملا دوری می گزیند . بر خلاف بیشتر جرم شناسان که جرم را یک پدیده آسیب شناختی تلقی می کردند و به دنبال علت های روانشناختی آن در ذهن بزهکار بودند ، دورکیم رخداد جرم را یک پدیده بهنجار می دانست وحتی برای پیامدهای آن ، کارکردهای مثبت اجتماعی نیز قایل شده بود .

جرم برای آن بهنجار است که هیچ جامعه ای نیست که بتواند سازگاری تام با دستورهای اجتماعی را بر همه اعضایش تحمیل کند واگر هم بتواند چنین کاری را انجام دهد ، چنان سرکوبگر می شود که برای همکاری های اجتماعی افرادش هیچگونه آزادی باقی نمی گذارد .

برای آنکه جامعه انعطاف پذیر بماند و درهایش به روی دگرگونی و تطبیق های تازه باز باشد ، انحراف از هنجارهای جامعه ضرورت دارد . « هر جا جرم وجود داشته باشد ، احساسات جمعی به آن اندازه انعطاف پذیری دارند که صورت تازه ای به خود گیرند و جرم گهگاه به تعیین صورتی که این احساسات در آینده به خود خواهند گرفت ، کمک می کند . یک جرم اگر بارها در جامع رخ دهد ، در واقع نشان دهنده صورت اخلاقی آینده است واز پیش تعیین می کند که اخلاق در آینده چه صورتی را به خود خواهد گرفت . » ( کوزر 9- 1968 )

دورکیم در کارکردهای غیر مستقیم جرم چنین استدلال می کرد که یک عمل بزهکارانه از طریق برانگیختن احساسات جمعی علیه دست درازی به هنجارهای جامعه ، منهیات اجتماعی را مشخص می سازد . از این رو ، جرم به گونه ای پیش بینی نشده ، توافق هنجار بخش در مورد مصلحت عامه را تقویت می کند . « جرم وجدان های درستکار را گرد هم می آورد و به آنها تمرکز می بخشد . »

( کورز 9-1968 )

دورکیم چه در بررسی پدیده های ، مذهبی یا اعمال بزهکارانه و چه در روشن ساختن تاثیر اجتماعی تقسیم کار یا دگر گونی های ساختار اقتدار خانواده ، همیشه خود را به سان یک تحلیل گر توانای کارکردی نشان می دهد . او به پیدا کردن رد خاستگاه های تاریخی پدیده های مورد بررسی اکتفاء نمی کند ، بلکه گذشته از جستجوی علت های موثر پدیده ها ، به بررسی پیامدهای پدیده ها برای ساختارهایی که این پدیده ها به صورت های گوناگون در آنها جاگرفته اند ، نیز توجه دارند .

بنابراین ، خطوط اصلی دیدگاه دورکیم را در خصوص انحرافات می توان بدین صورت بیان کرد  :

الف ) چون بزهکاری یک پدیده عادی است ، بنابراین از علل استثنائی و اتفاقی ناشی نمی شود .

ب ) برای شناخت علت بزهکاری باید ساختمان و فرهنگ اجتماع را  مورد مطالعه قرار داد .

ج ) چون بزهکاری نتیجه جریانات بزرگ دسته جمعی اجتماعی است ، روابطش با مجموعه ساختمان اجتماعیش یک خصوصیت مداوم را بیان می دارد .

د ) بزهکاری نباید توسط خودش تجربه و تحقیق شود ، بلکه از نقطه نظر فرهنگی که از جهت زمانی و مکانی معین و مشخص شده است باید مورد مطالعه قرار گیرد .

هـ ) جرم یک عامل سلامت عموم و یک پدیده تکمیل کننده هر اجتماع سالم است .

( مظلومان 1351 )

تبهکاری نه تنها اجتناب ناپذیر است که می تواند « کارکردی » هم باشد .

دورکیم استدلال می کند که تبهکاری فقط هنگامی بدون کارکرد می شود که میزان آن به طور غیر عادی افزایش یابد . وی می گوید : تمام تغییرات اجتماعی با نوعی انحراف آغاز می شوند . برای اینکه در یک جامعه تغییر رخ دهد ، انحراف دیروز باید امری عادی برای امروز نشود ، برای اینکه جامعه ای بتواند به جای رکود ، پیشرفت داشته باشد ، مقدار معین تغییر و دگرگونی برای سلامت آن ضرورت دارد .

برای اینکه تغییر رخ دهد ، احساسات جمعی نسبت به تغییر ، نباید خیلی شدید و خصمانه باشد ، بلکه باید متعادل باشد . چنانچه احساسات بسیار شدید شد ، « اصالت » همه چیز فرو می پاشد و این فروپاشی هم اصالت تبهکار و هم اصالت نابغه را تهدید می کند .

به بیان دورکیم  برای اینکه پیشرفت حاصل شود ، اصالت فرد باید بتواند مکنونات خود را بروز دهد . برای اینکه فرد آرمان گرا که رویای او فراتر از عصر خویش است ، بتواند بروز کند ، لازم است اصالت تبهکار ، که رویایش پایین تر از زمان اوست نیز امکان بروز داشته باشد . زیرا رخداد یکی از آنها بدون دیگری میسر نیست .

( صفوی ، رشد علوم اجتماعی 7 و 6 ص 27-22 )

دورکیم معتقد است که نقش مجازات این نیست که تبهکاری در جامعه را از بین بردارد ، بلکه مجازات به خاطر آن است که فشار احساسات جمعی را در حد لازم خود نگه دارد .

به گفته دورکیم ، مجازات ، جراحاتی را که به احساسات جمعی وارد می آید درمان می کند  . بدون مجازات ، احساسات جمعی قدرت خود را برای کنترل رفتار از دست می دهد و میزان تبهکاری به درجه ای می رسد که بدون « کارکرد » می شود . به نظر دورکیم ، یک جامعه سالم هم به تبهکاری و هم به مجازات نیاز دارد . این دو اجتناب ناپذیر و « کارکردی » هستند . ( صفوی ، رشد علوم اجتماعی )

بنابراین ، میخواهم دیدگاه دور کیم را درباره انحرافات و کارکرد آن در جامعه با وضع کنونی جامعه ما مورد بررسی قرار دهم . هر پدیده ای که در جامعه وجود دارد دارای کارکرد مثبت یا منفی است . زندان نیز به عنوان واقعیت اجتماعی کارکرد مثبت اش تادیب و ترمیم رفتارهای ناهمنوا با هنجارهاست ، ولی کارکردهای منفی زیادی دارد که در نظام اجتماعی اختلال ایجاد می کند . بر همین اساس کارکردهای منفی مجازات زندان در دو سطح مورد تحلیل جامعه شناختی قرار می گیرد : یکی سطح خرد و فرد زندانی است ، و دیگر سطح میانی و به عبارتی خانواده زندانی است .

کارکرد منفی مجازات زندان بر فرد زندانی این است که بیماری اجتماعی  را تشدید می کند ، به طوری که ، فرد زندانی در محیطی قرار می گیرد که تجارب بیشتری در زمینه انحرافات کسب می کند و با الگوهای خرده فرهنگ منحرفان همنوا می شود. به همین خاطر است که بازگشت مجدد زندانیان را پس از آزادی شاهد هستیم . (طبق آمار سازمان زندانهای ایران 30 الی 40 درصد زندانیان آزاد شده مجددا به زندان بر می گردند1382)

مجازات زندان موجب زائل شدن نیروی زندانی و هم چنین بر اثر طولانی شدن حبس او احتمال از دست دادن شغل را در پی دارد.

در سطح میانی مجازات زندان ، بر خانواده زندانی ( همسر و فرزندان) مشکلاتی از قبیل اجتماعی شدن فرزندان با تک والد خود، امکان تکرار جرم توسط اعضای دیگر خانواده مثل فرزندان، فشارهای هنجاری از طرف همسایگان و آشنایان برخانواده زندانی ، احتمال طلاق و از هم گسیختگی خانواده و ... را بوجود می آورد . اگر از چشم انداز سیستمی به قضیه نگاه کنیم ، می بینیم که مجازات زندان، نه تنها کارکردی نیست بلکه وجدان جمعی را نیز جریحه دار می کند . و در دراز مدت منجر به مشکلات اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی خواهد شد. و جامعه کنترل رفتاری را از دست خواهد داد. به عنوان مثال : بیکاری، طلاق از هم گسیختگی خانواده ها و .... نشانه ای از آن است.

دور کیم معتقد است نقش مجازات این نیست که تبهکاری را در جامعه از بین بردارد، بلکه به خاطر آن است که فشار احساسات جمعی را در حد لازم نگه دارد. بنابراین مجازات طولانی مدت، جرائم دانستن خیلی از تخلفات کوچک که می تواند جرم نباشد، نگهداری (محبوس کردن) این همه انسانها در داخل زندانها، چقدر می تواند تاثیر گزار باشد؟

آیا منجر به اصلاح آنان می گردد ؟ آیا شیوه به اصلاحی با مجازات می تواند با یکدیگر جمع شوند؟ پرواضح است فرزندان آنان (زندانیان) در غیاب والدین احساس خود مختاری و آزدادی بیشتری نموده واوقات فراغت خود را در بیرون از خانه با گروه های همسالان و بزهکاران سپری می کنند ، و یا اینکه از طرف گروه دوستان همنوا با ارزشهای جامعه طرد می شوند و نوعی برچسب انحراف به آنان زده می شود. و در نتیجه منجر به انزوای اجتماعی در مدرسه ، افت تحصیلی ، اخراج از مدرسه و غیره خواهد شد.

به قول فوکو«به جای آنکه زندان برای اجرای قوانین و آموزش احترام به قوانین در نظر گرفته شود تمامی عملکرد آن بروجه سوء استفاده از تشدید آنچه «لمرت» انحراف ثانویه می نامد می گردد.»

در نتیجه آنچه از استدلال دور کیم در خصوص کارکرد تبهکاری بر می آید ، این است که اگر میزان تبهکاری به طور غیر عادی افزایش یابد، بدون کارکرد خواهد بود . و جامعه کنترل رفتاری را از دست خواهد داد. آیا با وجود 152223 نفر زندانی ( طبق آمار سازمان زندانهای ایران 1387) که بیش از 80 در صد شان متاهل و دارای خانواده و فرزند هستند ، این میزان غیر عادی تلقی نمی شود؟ آیا کنترل رفتاری می تواند در چنین جامعه ای وجود داشته باشد؟

باورم این است، که دیدگاه دور کیم می تواند، درباره انحرافات در جامعه ما کار کرد داشته باشد. البته اگر خطوط اصلی دیدگاه وی در جامعه تعریف و ترسیم شود . و در برخورد با مجرمین از حالت عادی خارج نشود (هر چیز جزئی و یا تخلفی مجرمانه تلقی نگردد و برایش مجازات زندان قائل نشوند) . و نگرش ها نسبت به مجازات حبس تغییر یابد ، تا جامعه در مسیر پیشرفت قرار گیرد.

والسلام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برداشت از :

1- زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی نوشته کوزر ترجمه محسن ثلاثی انتشارات علمی چاپ سیزدهم

2- مجموعه مقالات آسیب های اجتماعی ایران چاپ یکم 1383- موسسه انتشارات آگاه

3- اینترنتَ

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 20:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس