تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 69

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

خواندن در کودکان

بازديد: 135

چکيـــــــده
فرايند " خواندن " از جمله مسايل اصلي مورد بحث در يادگيري زبان و نشانه باسوادي مردم هر جامعه است. براي درک هر چه بيشتر اين فرايند بايد ماهيت "خواندن" و نظريات مربوط به آن، و همچنين سؤال و جواب هاي مربوط به "خواندن"، مورد توجه دقيق قرار گيرد. ضمنا، استفاده از ادبيات در تدريس "خواندن" نقش مهمي ايفا مي کند و نگرش معلم در اين فرايند مي تواند بسيار موثر باشد. تحقيقات فراواني در زمينه " خواندن " انجام گرفته است که بر اساس يافته هاي آنها، يکي از مهمترين عوامل موثر در علاقه به "خواندن"، درک يا شناخت ارزش خواندن و تبحر در اين مهارت است. معلمان و زبان آموزان مي دانند که يادگيري و کسب مهارت " خواندن "، ارزش زحمت آن را دارد و با تقويت اين مهارت، زبان آموزان از آن لذت مي برند.

 

مقدمـــــــه
"خواندن" فرايندي بيش از رمز خواني علائم از روي يک صفحه کاغذ است. تلاشي است براي يافتن معني که به درگيري فعال خواننده نياز دارد. هرگاه فنون تدريس "خواندن" را به کار مي بريم، يا کتابي براي زبان آموزان انتخاب مي کنيم، پيش نياز هميشگي آن در پيش زمينه قرار دادن "معني" است. خواندن فرايندي پيچيده است که به معني بازيافت اطلاعات از يک متن است و به کلمات ثبت شده روي صفحه کاغذ محدود نيست. خواندن با معيارهاي تعليم و تربيت ارتباط کامل دارد و يکي از کنش هاي آن، داشتن جامعه اي با سواد است.

 

به طور خلاصه، هدف اصلي مدرسه بايد تربيت افرادي منطقي، بلند نظر و منتقد باشد. در اين مقاله ماهيت خواندن، ارتباط خواندن و فرهنگ، مهارتهاي اطلاعاتي و نقش رايانه و ادبيات تا حدي مورد بحث قرار مي گيرد. پيتر تراوس معتقد است که کمتر مقوله اي در آموزش و پرورش مانند خواندن، اميد و تصورات مردم را برمي انگيزد. اين در حالي است که هر از گاهي، روزنامه ها و مجلات بحران خواندن را که به پايين ترين سطح خود رسيده، مورد بحث قرار مي دهند و مي نويسند، کودکان در رقابت با ملل ديگر عقب مانده اند، توان گذشته را ندارند، از نظر قدرت خواندن و درک مطلب همچون پدران و مادرانشان نيستند و دوران افقهاي طلايي خواندن رو به افول است.


ماهيت اين نظريات و ضد و نقيض بودن آنها مساله پيچيده تر و ريشه دارتري را درباره خواندن، ماهيت و نقش آن مطرح مي کند. از يک طرف، خواندن را يک مهارت اصلي و يک فعاليت کنشي مي دانيم که بايد در سنين پايين کسب شود و براي شکوفايي فرهنگ و آموزش و پرورش و جامعه لازم است. از طرف ديگر، خواندن را در ارتباط نزديک با کتاب، ادبيات، ميراث هاي ادبي و متون اصيل مي بينيم که در آن موضوع، محتوا و شيوه خواندن مد نظر است. به نظر نگارنده، هيچ کدام از اين دو به تنهايي کافي نيستند و هر جنبه خواندن را بايد در کنار يا به دنبال ديگري و در مراحل مختلف آموزش "خواندن" مورد توجه قرار داد. براي همه روشن است که تمام کودکان بايد براي رفع نيازهاي جامعه با سواد خود آماده باشند و اين آمادگي بايد به صورتي مفيد و در سنين پايين فراهم آيد. ضمنا بايد بر تجربه کردن و دسترسي داشتن به امکانات و کمک هاي لازم تاکيد شود تا آنها بتوانند در اين زمينه، افرادي منتقد و مفيد باشند.


در اين راستا سوالهايي مطرح است که قبل از پرداختن به تدريس و يادگيري اين مهارت، اشاره به آنها خالي از لطف نيست:


۱. خواندن بايد چه تاثيري بر زندگي کودکان داشته باشد؟
۲. معني دقيق خواندن و فرد ماهر در آن، چيست؟
۳. چه مواردي در فرايند خواندن موثرند؟
۴. اين سوالها چه مفهومي براي مدارس بطور کلي و براي معلمان زبان بطور خاص دارد؟

 

معمولا وقتي در کلاسهاي زبان از "خواندن" صحبت مي شود، نوع خاصي از متن مورد نظر است. البته گاهي مقصود مشخص تر است و فقط به کتاب يا نوع خاصي از آن مانند ادبيات يا يک موضوع ديگر اشاره دارد. اما وقتي "خواندن" در عبارتي مثل: reading faces/ theweather/people يا در جمله اي مانند: I can read you like a book به کار برده مي شود، مفهومهاي متفاوتي دارد. اين مفهوم ها بسيار مهم هستند و اين حقيقت را نشان مي دهند که خواندن متون چاپ شده يکي از انواع خواندن است. ولي در اين مقاله صحبت از خواندن متون يا به طور کلي "درس خواندن" است؛ گرچه مفهوم عامه آن را نيز نبايد ناديده گرفت. (لويزر و گاردنر، 1979)

 

در تعريف ماهيت "خواندن"، بايد نقش خواندن را در جامعه مورد توجه قرار داد. ما در جامعه اي زندگي مي کنيم که داشتن اين مهارت را نوعي "باسوادي" مي دانند. البته اخيرا استفاده از رايانه و ديگر وسايل ارتباط جمعي نيز جزئي از خصوصيات باسوادي است و هر روزه نياز به خواندن افزايش مي يابد و افراد مجبورند در محل کار، هنگام رانندگي، خريد و موارد ديگر، مطالبي را بخوانند. گرچه در زندگي نوين در ارتباط با فناوري، موارد معدودي ديده مي شوند که نياز به خواندن ندارند، ولي تمام نهادهاي فرهنگي، دولتي و اقتصادي با زبان نوشتاري سر و کار دارند و رفع نيازهاي جامعه به قدرت خواندن افراد بستگي دارد. اوقات فراغت و گاهي تفريحات ما نيز با خواندن روزنامه، مجله، کتاب و گزارش مي گذرد. خواندن دستيابي به افکار و انديشه هاي ديگران را در اقصي نقاط دنيا ممکن مي سازد. خواندن در تحصيل و آموزش و پرورش نقش بسزايي دارد. نه تنها نظام آموزشي به خواندن مطالب زيادي در فرآيند يادگيري نياز دارد، بلکه قدرت فرد در اين مهارت نيز يکي از شاخص هاي موفقيت در کار است. (بانز و ديگران، 1984)


اينک ببينيم خواندن مستلزم چه مواردي است؟ زبان آموزان چه بايد انجام دهند تا معني صحيح را از متني به دست آورند؟ پاسخ به اين سوال ها به هدف خواندن و زبان آموز بستگي دارد. گاهي هدف او يافتن يک واقعيت يا مفاهيم مشکل و جديد، و گاهي پيگيري سرگذشت فرد يا افرادي در يک داستان و امثال آن است. زبان آموز بايد بتواند، بين کلمات روي کاغذ و زباني که مي داند ارتباط و هماهنگي برقرار کند و اين عمل نشان دهنده جهش و گام بزرگي در رشد ذهني کودکان است. براي خوب خواندن، زبان آموز بايد بتواند بين کلمات، صدا و معني آنها ارتباط برقرار کند و اين فرايند را "رمز خواني" مي نامند. اکثر زبان آموزان براي ايجاد چنين ارتباطي به کمک نياز دارند که اگر به صورت منظم و مداوم انجام گيرد، مفيد خواهد بود. بررسي و شناخت اصول رعايت شده در متون و شيوه هاي ساختاري آن ها، به زبان آموز فرصت مي دهد که در "خواندن"، و حتي "نوشتن" تقويت شود. (وست، 1987)

 

ادبيات نيز در تدريس "خواندن" نقش بسزايي دارد. نبايد تصور کرد که يک قطعه ادبي، صرفا به خاطر ويژگي هاي زيبا شناختي، موضوع، شهرت يا تاثير بر مخاطبان، تدريس يا خوانده مي شود، بلکه استفاده از آن با هدف مهم تري انجام مي گيرد. يک اثر ادبي مي تواند باعث انگيزش خواندن در بسياري از مردم عادي و تحصيلکرده شود و اين مهارت مهم را در افراد جامعه گسترش دهد (وست، 1987). بنابراين، فرايند استفاده از ادبيات در آموزش "خواندن"، با آنچه مردم، دانشجويان و معلمان در ذهن دارند و آن را يک کار آموزشي خاص مي دانند که بايد در کلاس درس انجام پذيرد، کاملا متفاوت است. آنگونه که ويليامز (1965) مي گويد: "ادبيات مجموعه يا گلچيني از فرهنگ است و موسسات آموزشي با آموزش ادبيات، زبان آموزان را به سوي زيباترين آثار و مطالب زبان هدايت مي کنند". در اين تلاش، نبايد ادبيات را بيش از حد تخصصي کرد و مانع استفاده زبان آموزان شد. نامناسب يا نامربوط دانستن ادبيات با زبان کودکان، کار صحيحي نيست. ناديده گرفتن ادبيات در تدريس زبان و تاکيد بيش از حد زبان شناسانه و کاربردهاي اصول آن، ذوق ادبي را نابود مي کند. (وست و ديکي 1990).

بنابراين، براي رشد آموزش زبان و بخصوص مهارت خواندن، ادبيات بايد جايگاه ويژه اي در برنامه هاي آموزشي داشته باشد. افرادي چون کاکس1(1992) معتقدند که قدرت استفاده از زبان و رشد و گسترش آن، به دانش فرد از تاريخ و ادبيات زبان بستگي دارد. بحث درباره ميزان کارآيي و قدرت ادبيات در بسط زبان آموزي، نکته اي است که به تحقيقات و رويکردهاي تحليلي و آماري نياز دارد و بايد در اين مورد فعاليت بيش تري انجام گيرد. وظيفه معلمان کمک به شناساندن بهتر اين زمينه علمي و بالا بردن درک زبان آموزان از آن است. درک معني، گسترش قدرت شناخت و فرايند تشخيص تغيير و تضاد مفهوم کلمات و عبارات در متون و محتواهاي گوناگون، يکي از ضرورت هاي خواندن و ماهر شدن در اين کار است (وست و ديکي، 1990). خواندن راهي است براي کمک به زبان آموزان، براي "درک انتقادي" جهان و محيط اجتماعي آن ها. زبان آموزان بايد با فرايند انتقال معني اين ارزش هاي اجتماعي آشنا شوند و راه هاي بيان آن را در نوشتار بياموزند. امروزه نظريه هاي آموزشي بر اين عقيده تاکيد دارند که: " تسلط بر زبان و تبحر در استفاده از آن، نوعي قدرت است" (تامکيز، 1980).


نوع ديگري از مطالب خواندني، متون اجتماعي، سياسي يا واقعي هستند. چون افراد دوست دارند محتوا يا موضوع نوشته شده خاصي را بخوانند، ادبيات و نوشته هاي مربوط به واقعيت هاي زندگي يا مطالب مربوط به آن ها از جايگاه خاصي برخوردار است. در اين نوع متون، زبان آموزان مي توانند به درون شخصيتها، افراد و ابعاد احساسي و عاطفي مورد نظر راه يابند، به خواندن گسترده تشويق شوند و از اين کار لذت ببرند. (سکاف، 1994) بررسي مشخصه هاي زبان شناختي متن نيز يکي از مواردي است که زبان آموزان را به شيوه استفاده از زبان گفتاري در نوشته هاي داستاني، گفتگوها و انواع ديگر آن آشنا ميکند. حتي خواندن اشعار مناسب ميتواند راهي براي بحث و درک نکات زباني مانند واژگان، ساختار و ديگر اصول نگارشي باشد. با اين عمل، موضوع زبان و تنوع آن مشهود ميشود. جنبه هاي فرهنگي، وزن و موسيقي زبان گفتاري در نوشته هاي ادبي، خود جاذبه اي براي خواندن آنهاست که زبان آموزان را جذب ميکند و کشش لازم براي خواندن را در آنها به وجود مي آورد (سکاف، 1994).

 

گاه خواندن نقدهاي مربوط به متون مختلف، زبان آموزان را با شرايط تاريخي، جغرافيايي و اجتماعي يک متن آشنا ميسازد و آگاهي ادبي و شوق خواندن ايجاد مينمايد. تنظيم و تهيه سوالهايي در پايان متن، خود باعث نوعي انگيزش در خواننده ميشود و دقت زبان آموزان را در درک آن افزايش مي دهد. در هر حال، براي تدريس "خواندن" بايد نگرش و ديد معلم را نسبت به متن فراموش نکرد. البته همين موضوع در مورد زبان آموزان نيز صحت دارد. تجربه معلم و ميزان استفاده و تکرار تدريس يک متن، آموزش آنرا روان تر، راحتتر و پرمعني تر مي کند. اگر چه نبايد اين موضوع حالت رفع مسئوليت به خود بگيرد و معلم نبايد صرفا با تسلطي که پيدا مي کند، خود را از زحمت مطالعه رها سازد و به خاطر تسلط، جواب سوالها را از بر بگويد و نسبت به تشويق، درک و لذت بردن زبان آموزان از متن، بي توجه باشد. (هاکس، 1992).

 

نکات و خصوصيات زير ممکن است براي بهتر خواندن ، لذت بردن و درک صحيح مفيد واقع شود: (برنيدلي، 1994):


1. شاگـــــرد محـور بودن:

تاکيد و کمک به زبان آموز در درک واقعي مفهوم متن.


2. همکاري جمعـي و شرکت در بحث:

تشويق زبان آموزان به سهيم کردن ديگران در آموخته هاي خود، مذاکره و مشارکت در يادگيري نکات و مطالب خوانده شده.


3. فعاليت جسمـي:

نشان دادن تصورات، فعاليتهاي ذهني و احساسي مورد مطالعه.


4. تشويق به عکس العمل:

ايجاد زمينه براي نمايش، نوشتن، بحث، هنرنمايي و امثال آن.


5. استفــــاده از منابـــع مختلف:

نقد و بررسي مطالب با مشاهده فيلم و عکس يا خواندن نقدهاي مربوط به آنها.


6. به کارگيـــــري تخيل:

زبان آموزان نبايد در قالب متن محصور شوند، بلکه ديد آنها بايد گسترش يابد و ارتباط مطالب را با جنبه هاي مشابه و متفاوت بررسي کنند.


7. جستجوگري:

بحثهاي باز و پيش بيني نشده عاري از قضاوت و تعصبهاي شخصي بين معلم و زبان آموز.


8. انجام تکاليف:

زبان آموز بايد پس از خواندن، تکاليفي، هر چند مختصر، انجام دهد.


9. بحث گـروهي:

گفتگو و بحث درباره مطالب، در گروههاي چند نفره مفيد است.


10. روش تــــــدريس:

براي تدريس "خواندن" فقط يک روش وجود ندارد، بلکه مي توان از روشهاي متفاوتي همراه با فنون و رويکردهاي گوناگون استفاده کرد.


11. فـــــراموش کردن متن و توجه به درک آن:

به ياد داشته باشيم فقط يک تفسير، يک تعريف، يک طريق آموزشي و يک راه براي درک مطلب وجود ندارد.


12. درک خــــواندن:

مهمتر از همه اين است که بايد از خواندن لذت برد.

 

با توجه به نکات فوق و مشکل آموزش "خواندن"، معلم وظيفه اي سنگين بر عهده دارد. متاسفانه بعضي ها فکر مي کنند که راحت ترين کار تدريس "خواندن" است؛ چون متن در اختيار زبان آموز است و او با يک فرهنگ دو زبانه مي تواند تمام مفاهيم لازم را پيدا کند. کافي است معلم فقط در تلفظ بعضي کلمات يا آهنگ خواندن جملات به او کمک کند. اما نتيجه کار وضع اسفناکي خواهد بود و پس از چند سال مطالعه، کلاس، درس، رفت و آمد و مخارج سنگين، زبان آموز در خواندن ساده ترين متون و درک آنها ناتوان خواهد بود و راه به جايي نخواهد برد. در واقع، اين شعار که مطلب بايد مناسب با هدف باشد و پيشرفت و حاصل کار مورد ارزيابي مداوم قرار گيرد، از قلم افتاده است. بنابراين يافتن نظامي موثر براي ارزيابي کار، نه به خاطر مجازات معلم يا زبان آموز، بلکه براي آگاهي هر دوي آنها از نتيجه تلاش و زحمت خود ضروري به نظر مي رسد. (گن ول، 1994).

راهبردهايي براي ارزيابي مهارت خواندن ارائه شده است که بطور مختصر عبارتند از:

 

۱- ارزيابي توسط فــــردي غيـــر از معلم درس

۲- ارزيابي معلم با نظارت فــردي ديگر

۳- ارزيابــــي زبان آموز از خود.

 

همه اين موارد بايد معطوف به نکات زير باشند:


۱- دانش و درک زبان آموز از متن و شناخت نکات و مفاد مورد بحث در آن
۲- لذت بردن از سبک و کار نويسنده
۳- توانايي بيان نظر خود درباره متن و پاسخ مناسب به پرسشها
۴- کيفيت بيـــان

 

اما مهمتر از همه توجه به اين نکته اساسي و غير قابل انکار است که زبان آموز در زندگي آينده خود با مطالب آشنا و خوانده شده در کلاس روبه رو نخواهد بود. بلکه همه آموزش و تلاش، به خاطر آماده کردن و ايجاد توان لازم در او براي رو به رو شدن با مطالب جديد و ناخوانده است. نگاهي گذرا به تمام کلاس هاي زبان در مؤسسات، مدارس و دانشگاه ها خلاف اين موضوع را نشان مي دهد. ولي چه بايد کرد که حقيقت و هدف اصلي خواندن چند متن و گرفتن نمره نيست، بلکه آمادگي براي رويارويي با متون جديد، درک و گاه ترجمه آنها براي انتقال دانش، فناوري و يافته هاي علمي جهان پرتحرک و در حال تحول است. به قول (ميک1983،2) "درسهاي ناخوانده بسيارند و از کجا مي دانيم که آنچه در کلاس درس انجام مي گيرد، ارزش علمي و آموزشي دارد."


تحقيقاتي که در سطوح مختلف "خواندن" انجام شده و مي شود کم نيست، ولي هيچ کس به آنها توجه ندارد. حتي خود محققان و دانشجويان کارشناسي ارشد از نتايج به دست آمده کار تحقيقي خود در پايان نامه هايشان بهره اي نمي برند و هنگام تدريس به آنها توجهي ندارند؛ بيشتر از شيوه معلمان يا استادان خود پيروي مي کنند و در نتيجه تدريس "خواندن" را کاري سخت و پرزحمت مي دانند. گذشته از اين موضوع، معلم نه تنها بايد به رشد قدرت خواندن دانش آموزان، از طريق مطالعه مطالب کتابهاي تهيه شده براي ايجاد زمينه، کمک کند، بلکه بايد آنها را براي انواع مطالب خواندني ديگر در خارج از کلاس و در ساعات فراغت آماده سازد. امروزه صحبت درباره تسهيل يا آسان سازي خواندن است و تصور نمي شود که ياد دادن "خواندن" و شيوه انجام آن به کودکان و زبان آموزان آسان باشد. ولي اگر حس کنجکاوي و تعاون آنها را برانگيزد، مي تواند جالب باشد (ميک، 1983) جيمز بريتون3 (1970) مي گويد: "زبان آموزان براي تسلط بر خواندن و تبحر در آن، بايد مدتها آنرا تمرين کنند؛ همانگونه که پزشک قبل از طبابت مدتها تمرين مي کند".

 

زبان آموزان وقتي ارزش "خواندن" را بفهمند، به آن ارج مي نهند و در آن تبحر پيدا مي کنند. معلم بايد فنون و راهبردهاي دستيابي به اين مهارت مهم را در اختيار آنها بگذارد و تصور نکند که همه زبان آموزان از آنها آگاهي دارند و نياز به زبان آموزي و يا حتي آموزش آنها نيست. "خواندن" فرايندي از تبديل کلمات به گفتار، حدس زدن، پيش بيني کردن، انتظار داشتن، استفاده از تجربيات زندگي و کسب مهارت است. گرچه انجام اين کارها آسان به نظر نمي رسد، ولي اين نکته بايد براي زبان آموز روشن شود که يادگيري و کسب مهارت "خواندن" ارزش زحمت آنرا دارد. ويليامز مي گويد: "معلم بايد از زمينه هاي نظري و اعتقادي خواندن آگاه باشد. بدترين مشکل او انتخاب مطالب قابل خواندن نيست، بلکه عميق و گسترده کردن اين مهارت براي خواندن مطالب جديد و ناآشنايي است که هيچ نوع برخورد قبلي با آنها نداشته و هيچ تصويري از آنها در ذهن زبان آموز وجود ندارد."


فيناکيارو (1969) معتقد است که معلم مي تواند در درس "خواندن" از انواع مطالب همچون شعر، داستان، شرح و امثال آن براي بسط واژگان، تمرين و تبحر در دستور زبان، گسترش درک فرهنگ، نگارش، گوش دادن و حتي صحبت کردن استفاده کند و تمام مهارت هاي زباني را از طريق "خواندن"، با برنامه متعادل، تقويت کند و گسترش دهد. بنابراين، اگر معلم همراه، علاقه مند، مطلع، ماهر و مايل به ياد دادن باشد، زبان آموز مي تواند به بالاترين سطح موفقيت خود در زبان برسد. تقويت زبان آموز و تشويق او به يادگيري و لذت بردن از خواندن و به طور کلي ادامه دادن راه بدون تدريس، يکي از اهداف آموزش "خواندن" است. و جامعه بسيار کوچک کساني که به "خواندن" علاقه  دارند و مي خوانند، هر روز بزرگ تر مي شود و روزي به بالاترين سطح گسترش خود مي رسد.

 

حاصل کلي مطالب فوق توصيه اي ساده براي معلمان است که آن را مي توان چنين خلاصه کرد:

معلم بايد در ارزيابي، به درک محتوا، فرايند يادگيري، و رشد و پيشرفت زبان آموز توجه کند و مهارتهاي کسب شده و ميزان آنها را ناديده نگيرد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

خلاقيت و نوآوری و مديريت

بازديد: 205

مقدمـــــــه

انسان به عنوان خليفه و نماينده خدا بر روي زمين، سرشار از استعداد، توانايي است اين انسان قادر است كائنات را به اراده خود دراورد و در جهت ساختن و اصلاح جامعه اي پويا و موفق به كار گيرد، اما انساني با اين خصوصيات و توانايي ذاتي فقط از 10% ظرفيت ذهني خود بهره ميبرد و 90%ان به شكل انرژي و توان نهفته باقي مي ماند و بتدريج قابليت و توانايي خود را از دست ميدهد. در يك بررسي بعمل امده 95% كودكان 4 ساله از نيروي خلاقيت قابل توحهي برخوردار بودند، دربررسي مجدد همين كودكان در 7 سالگي، روشن گرديد  كه فقط 4% انها قادر بوده اند خلاقيت چشم گير خود در سن 4 سالگي را حفظ كنند و بقيه نه تنها پيشرفتي در افزايش قوه خلاقه خود نداشتند بلكه توان حفظ همان سطح را نيز از دست داده بودند.

 

اما به راستي چه اتفاقي ميافتد كه اينگونه قدرت خلاقيت از كودكان سلب ميگردد؟

كودكان همانند پرنده اي كه تازه بال دراورده است هميشه در تكاپو و جست و خيز هستند وهمواره سئوالهاي جديدي به ذهن انها خطور مي كند. اما اكثر والدين، معلمين مدارس ابتدايي و مهد كودكها به علت عدم برخورداري از دانش و اگاهي كافي و به علت اشنا نبودن با علم پرورش فكرو انديشه، قادر به پاسخگويي دقيق، روشن و علمي به سئوالات كودكان نيستند و چون چنين توانايي را ندارند معمولا طفره رفته و در مقابل سئوالات مكرر انها برخوردهاي غير منطقي و خشن انجام ميدهند تا جاييكه بتدريج ترس و ترديد به وجود كودك رخنه كرده و براي پيشگيري از برخوردهاي ناشايست بزرگان تصميم به مطرح نكردن پرسشهاي خود مي گيرند. اين امر به اسايشش و راحتي بزرگترها و سرزنش نشدن كودكان خواهد انجاميد اما از سوي ديگر خلاقيت و ابتكار كودكان را همچون غنچه اي نشكفته به پژمردگي و نيستي هدايت خواهد كرد. همين كودك در سنين نوجواني و جواني حامل تفكر دوران كودكي در ضمير ناخوداگاه خود بوده و به صورت شرطي در برابر هر تغير به جاي پرسش و يافتن علت و اثرات ان، واكنشي منفي از خود نشان داده و از ترس اشتباه يا تمسخر ديگران از بروز هر انديشه و تفكر جديد و يا انجام هر كار نو اجتناب خواهد كرد. چنين جواني به جاي تكيه بر توان خود و به جاي باور انرژي و استعدادي كه توسط خداوند در وجودش به وديعه نهاده شده است همواره دنبال تكيه گاهي از بيرون است، اين كودك ديگر نخواهد توانست خليفه خدا بر روي زمين باشد، ديگرقادر نخواهد بود از هر انچه كه در پيرامون اوست در جهت توفيق وحل مشكلاتش بهره ببرد، او انسان ضعيف النفس و عاجزي خواهد بود كه همواره طريق اسايش و راه از قبل پيموده شده را براي اجتناب از خطر انتخاب خواهد كرد و بدنبال خلق انديشه و راهي جديد نخواهد بود.

 

تعــــاریف:

خـــــــــلاقیت creativity

- به کارگیری تواناییهای ذهنی برای بوجود اوردن اندیشه، فکر و مفهوم جدید.

- خلاقیت مخصوص انسانی خاص نيست همه قادرند در هر سطحی از علم، شرایط اجتماعی و اقتصادی از توان خلاقهی خویش بهره ببرند.

- خلاقیت گوهر درخشان و گرانيهايي است که با انسان زاده می شود و همواره با جوهر او متصل  است و همیشه همراه انسان است.

 

نـــوآوری innovation

به کارگیــــری ایده، اندیشه و فکـــر جدید ناشی از خلاقیت می باشد. در حقيقيت فـــرایندی است که مفــــهوم جدید يا انديشه و ايده تازه تولید شده بوسیله خلاقیت را به عمل تبدیل می کند.

 

مشخصـــات افـــــراد دارای سطــح بالایــــی از خلاقیت :

افراد خلاق دارای يک سري از ویژگیهایی هستند که این ویژگیها را می توان با درجات متفاوت در تمام اقراد جامعه پیاده کرد. خلاقیت در اثر رخوت و کم کاری را کد و کسل می گردد ولی هیچگاه از بین نمی رود، بنابراین باید سعی شود این ویژگیها پرورش داده شوند تا خلاقیت دچار رکود نگردد.

 

1- ســـلامت فکــــــر و روان:

افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردارند. این افراد قادرند فکر، اندیشه و حرف های تازه را پشت سر هم مطرح کنند بدون اینکه دچار رکود گردند. بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوة خلاقه فراهم مي کند تا از انچه می خواهد تصویر روشنی بیافریند و بلاخره عملی منشا موفقيت و پیروزی است که در ورای ان اندیشه ای سالم نهفته باشد، همانگونه که ورزش عضلات را قوی تر و سالمتر می کند تفکر، مطالعه کتابهای خوب و مفید و نگارش تجارب، افکار و منشها نیز باعث تقویت و سالن تر شدن روان و ذهن گردیده و نهایتاً موجب باروری و شكوفايي خلاقیت میگردند.

 

2- انعطــــاف پذیــــــری:

یعنی توانایی کنار گذاشتن چار چوبهای ذهنی گذشته و توانایی دیدن اندیشه های جدید و بررسی افکار نو و پذیرش مناسب ترین و کار امد ترین باورها. با دو سؤال از خود می توانیم  به میزان انعطاف پذيريمان در زندگی خصوصی و اجتماعی پی ببریم:

چه مقدار به اشتباهات و قصور خود در مقابل دیگران اعتراف می کنیم؟

* چه مقدار در مقابل انچه نمی دانیم اعتراف کرده و کلمه ی نمی دانم را بر زبان جاری می کنیم؟ تکرار در اعتراف به موقع به اشتباهات و اقرار صادقانه به انچه نمی دانیم باعث می شود این خصوصیت خوب به یک رفتار طبیعی و عادت مقبول تبدیل گردیده و این توانایی را بدهد تا در چارچوبهای ذهنی باطل را فرو بریزد. هر اندازه خلاقیت و نواوری بیشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذیری بیشتر شده و وقت کمتری به حراست و دفاع از افکار غلط گذشته صرف خواهد شد.

 

3- ابتکــــــار:

یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازه ای را یافته و ارائه داد، ارائه پیشنهاد جدید خود نوعی از خلاقیت و نو اوری است. انسانهای خلاق چشمه جوشانی از پیشنهادهای سازنده و مفيد هستند.

 

4- تــــرجیح دادن پیچیدگـــی نسبت به سادگــــی:

افرادی که خلاقیت نداشته و تمایلی به بروز چنین امری را ازخود نشان نمی دهند هرگز سراغ سختیها نرفته و همواره درجستجوی راهها ی بی دغدغه و اسان  هستند بطوریکه معمولاًراه های پیموده شده را انتخاب می نمایند و علاقه ای به خطر کردن و پذیرش وظایف سنگین را ندارند. این افراد خواهان سایبان امنیتی ساخته شده به دست دیگران هستند در حالیکه افراد خلاق و مبتکر همواره در تلاش و تکاپو بوده وبه هر کور سوئی رضایت نداده و در جستجوی منشا نور می باشند. بنابراین پیچیدگی ها را انتخاب کرده و بدنبال یافتن راه حلی ساده برای انها هستند. ولی افرادی که تمایل به خلاقیت ندارند به جای پرداختن به ریشه ع خود رابا برگ ها و شاخه ها سرگرم کرده و با رفتن به سراغ مسائل ساده خود را قانع و ارضا، می کنند.

 

5- استقــــلال رای و داوری:

افراد خلاق بر خلاف افرادی که تمایلی به خلاقیت ندارند انسانهایی پیرو و دنباله رو نبوده، و به دنبال تکیه گاهی درعالم بیرون نیستند تا به او چنگ بزنند، بلکه این افراد صاحب فکر، اندیشه، سبک و روشی خاص هستند. انها همواره مطیع بی چون و چرای مسئول بالاتر و افراد با نفوذ نبوده از جمع پیروی نمی کنند بلکه بر اساس اعتقادات و الگوی ذهنی خود و بر اساس منطق حاکم بر اموراز استقلال رای و قضاوت بر خوردارند.

 

6- تمــــرکز نیـــروی ذهنــی بر والاتــرین هدفــــی که دارند:

افراد خلاق همیشه و در هر شرایطی ذهن و نیروی خود را بریک موضوع ویژه متمرکز می کنند وبه دنبال دستیابی به هدفی والا و بلند مرتبه هستند و با این عمل برقله رستگاری و موفقیتتکیه می زنند همانند متمرکز شدن نور توسط ذره بین در یک نقطه و یا تمرکز لیزر در یک نقطه که حتی در فولاد هم نفوذ می کند. اما انسانهایی که از خلاقیت کمتر برخوردارند اهداف و مسئولیتهای متعددی را بر می گزیند و در هیچ زمینه ای بطور کامل توفیق حاصل نمی کنند. شاید با اندک تفکر مثالهایی ازمدیران و مسئولین در محیط اطراف خود بیابیم که با قبول چندین مسئولیت و عدم توانایی در تمرکز روی یک نقطه مدیر موفقی نبوده اند ویا بالعکس. باید بدانیم که دستیابی به اهداف همواره در فضای ذهنی روشن و متمرکز و باایستادگی و پشتکار میسر می گردد.

 

چگــــونه خلاقیت خفته را بیــــدار سازیم:

با علم واعتقاد به انچه که در پی می اید، با عمل به انها  و با مداومت در انجام، هر انسانی حتی با نازلترین درجة خلاقیت قادر است جرقة مقدس را شعله ور ساخته وخلاقیت خفته را پیدا سازد.

 

1- قبـــول وجود ذخیره بـــی کران خلاقیت در درون انسان

باید پذیرفت و باور داشت که این گوهر نفیس و گران بها در وجود همة ما از ابتدای خلقت تعبیه گردیده، چرا که خداوند ما را نمایندگان خود در روی زمین نامیده است. این فلسفه و این ایمان منشا بیداری اندیشه، فکر و پیدایش خلاقیت است.

 

2- شکستن مـــــرز بندی کلیشه ای :

برای جلا دادن و غبارروبی گنجینة بیکران هوش، حکمت و خلاقیت، باید از دایره ای که ما را احاطه کرده است خارج شد، باید مرز بندیهای کلیشه ای و تجویز شده را شکست و پا به دنیای بیرون نهاد و اغز بیرون به خزانة عظیمی که خداوند در وجود خلیفظ خود نهاده است نگریست و از ان نهایت بهره را جست.

 

3- انجام کارهــــای جدید و مداومــــــت در انها :

باید همواره در فکر خلق ایده های جدید و تراوش اندیشه های نو بود نباید با قانع شدن به انچه هست در جا زد و موجبات رکودو افسردگی را فراهم ساخت. باید همواره در انجام کارهای نو ظهور و جدید پیش قدم بوده و مداومت کرد.

 

4- تلاش در جهت ارتقای دانش و مهارت:

بروز و ظهور خلاقیت نیازمند امادگی است و این امادگی در سایه ممارست، تمرین و افزایش اگاهی و مهارت میسر میسازد. هر چه دامنه علم، دانش و مهارت گسترده تر باشد احتمال بروز خلاقیت، ابتکار و نواوری نیز افزایش پیدا میکند بنابراین هر روز با مطالعه، تحقیق، کار و تلاش باید موقعیتی را فراهم اورد تا بیشترین بهره از قوه خلاقه برده شود.

 

5- آرامش فکــــر و مثبت اندیشــی:

مثبت اندیشی و ارامش زمینه ساز رشد و شكوفايي خلاقیت انسانهاست، به طوري که ارامش و مثبت نگری زمینه فعالیت نیمکره چپ مغز که مسئول کار کرد منطقی، اگاهانه و تجزیه و تحليل است فراهم تر می کند، درحاليكه استرس، منفی اندیشی و منفی نگری، ترس؛ دودلی و اضطراب نیمکره چپ را از کار انداخته و زمینه فعالیت نیمکره راست مغز را که مسئول احساسات و هیجانات می باشد مهیا می کند.

 

خصوصیات و ویـــژگیهای سازمان خلاق

1- رعایت کـــرامت انسانـــــی و احتـــرام به افــــراد

در این سازمانها حفظ حرمت و شخصیت انسانها از اصول اساسی شمرده می شود. در سازمانهای خلاق کارکنان به عنوان سرمایه های واقعی سازمان مورد اعتماد و اطمینان بوده، اختیار لازم به آنها تفویض گردیده و از نظرات و ایده های انها در تصمیم گیریها، برنامه ریزی ها، اجرا و ارزشیابی استفاده کامل می شود.

 

2- فـــرهنگ ارتقای بهره وری

ســـازمان خلاق سازمانی است که در ان بستر لازم برای بهبود مداوم فعالیتها مهیا است، کازکنان به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که هــر نقصی و مشکلی را به عنوان فرصتی برای ارتقاء تلقی کرده و پیوسته در اندیشه و در عمل در حال بهبود مستمـــر فـــرایندها هستند.

 

3- مدیــــــران همیشـــه در صحنـــــه

در سازمانهای خلاق حصارهای ما بین مدیران و کارکنان شکسته شده و فاصله به حداقل رسیده است بطوریکه حضور و اثر مدیران را در جای جای سازمان می توان حس کرد. دراین سازمانها ارتباط افقی به حداکثر رسیده و نزدیکی بی پیرایه و صمیمانه مدیران و کارکنان یک ارزش سازمانی می باشد.

 

4- رقابت کامـــل و فشـــرده

در سازمانهای خلاق کارکنان و مدیران بخشهای مختلفی در قالب تیمهای کاری و ارتقاء مشغول فعالیت بوده و در بهبود امور سازمانها همواره در حال رقابتی سالم، فشرده و کامل در جهت نیل به نقص صفر و دستیابی به ماموریت و رسالت سازمانی.

 

5- تـــوجه تمــــام و کمـــال به مشتــــریها

در سازمانهای خلاق همه بر این اعتقاد هستند که وجود سازمان به خاطر مشتریهاست، بنابراین در همه عرصه های مدیریت و اجرا حداکثر بهره از مشتریها برده می شود. در این سازمانها، سازماندهی و برنامه ریزی دقیقی جهت رساندن صدای مشتری به درون سازمان انجام می پذیرد و تمامی ارکان سازمان با شناسایی نیازها و انتظارات مشتریها درصدد جلب رضایت انهاست.

 

6- امکان گـــردش شغلی

در این سازمانها کارکنان صاحب تخصص ویژه نبوده و با توجه به قابلیتها و تواناییهایشان در جایگاههای مناسب (بر اساس اهداف سازمانی و بر اساس شرایط زمانی و مکانی ) قرار گرفته و در خدمت سازمان میباشند. در این سازمانها همه، درهمه حال در خدمت سیستم همیشه در حال ارتقا هستند و گردش شغلی به عنوان ارزش تلقی میگردد. 

 

 7- فـــرهنگ کــــــار تیمـــی

در سازمانهای خلاق مشارکت جمعی بهره گیری از نظرات کارکنان و هم فکري در چارچوب تیمهای ارتقا بطور گسترده ای رایج بوده و جزو فرهنگ سازمانی به شمار می رود. در این سازمانها خود گرایی و گروه گرایی جای خود را به نگرش سيستميك و فعالیت در قالب تیمهای ارتقا برای بهبود فرایندها داده است.

 

8- امنیت شغلــی

در سازمانهای خلاق تعلق خاطر عمیقی بین اجزای سازمان وجود دارد کارکنان تعهد خاصی نسبت به سازمان داشته و سازمان متقابلاً چنین تعهدی را نشان میدهد. روابط دو سویة بسیار عمیق، ترس از دست دادن شغل را از بین برده و مدیران و کارکنان جهت بهبود مداوم کارها لازم و ملزوم يكديگر محسوب میشوند.

 

9- ارزش تلقـــی شدن عامــــل تغییـــر

سازمانهای خلاق سازمانهایی هستند که در آن مدیران و کارکنان نه تنها در مقابل تغییر مقاومت نشان نمی دهند و بی تفاوت نیستند بلکه با آغوش باز به استقبال آن می روند چرا که عامل تغییر را فرصتی برای ارتقا پنداشته و بر این باورند که تغییر عاملی در جهت بهبود سیستم و تعالی سازمان می باشد.

 

10- فــــــرهنگ خود ارزیابــــی و خود کنتــــرلی  

همزمان با رشد و توسعه کارکنان و مدیران و بسط فرهنگ ارتقا و کار تیمی در سازمان, کنترل از درون یا خود کنترلی جایگزین کنترل از بیرون می گردد. نظام بازرسی و کنترل سفت و سخت مدیریت بسیار کم رنگ شده و افراد آزادی عمل بیشتری دارند اما این امر به معنی هرج و مرج و بی بندو باری نیست. مسئولیت توام با اختیار کارکنان فضا را برای بروز خلاقیت بیشتر آنها آماده می کند بدون اين که بازرسی بر سیستم حاکم باشد.

 

نقش مدیــران در ایجاد سازمان خلاق

در سازمانهای همیشه در حال بهبود، مدیران نقش بسیار چشمگیر و حیاتی دارند به گونه ای که مدیر قادر است زمینة لازم برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان را فراهم کند و با رهبری خویش خلاقیت آنها را برور سازد و یا اینکه عملکرد او بصورتی باشد که مانع بروز خلاقیت و ابتکار گردد. مدیر خلاق کسی است که کارها را توسط همة کارکنان به انجام می رساند.

 

مدیران خلاق دارای خصوصیات متعددی هستند که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:

- ایجاد همسویی بین اهداف فــــردی و اهداف سازمانی

- رایج کـــردن نظام آموزشی مستمــر و همگانی

- تــرویج کار تیمی و بـــر قراری ارتباطات همــه جانبه

- تمرکز روی فرایندها و ترویج تفکر سيستميك بجای تمرکز روی افراد و گروهها

- ریسک پذیری و فرصت تلقی کردن اشتباهات  از بین بردن ترس از پیامدهای اشتباهات)

- به حداقل رساندن کنتــرل از بیرون و ترویج خود ارزیابـ-ی

- محدود نکردن کارکنان با کاهش تقسیم کار و دادن حد اکثر آزادی عمل به آنها

- تمـ-رکز روی مشتری و ترویج فـــرهنگ مشتری مداری در سازمان

- تحمل راهها و پیشنهادات غیـر عملی و حتــی دور از ذهن

- تحمل تضاد در آرا و عقاید کاركنان و فرصت تلقی کردن آنها (هماهنگی و توافق کامل بین کارکنان و واحدها لزوماً به عملکرد موفق منجر نمی شود).

 

مــولـــوی:

            شب چنین با روز انـــدر اعتناق                  

                                      مختلف در صـــــــورت اما اتفاق

            روز و شب  این هــر دو ضد و دشمنند       

                                        لیک هــــر یک بر حقیقت میتنند

            هـــر یک خواهان دیگــر همچو خویش           

                                                از پــــی تکمیل فعــــل و کــــار خویش   

 

مـــــوانع خلاقیت ونوآوری درسازمانهـــا:

1- عـــدم اعتماد به نفس و ترس از تمسخـــــر دیگـــران

این امر سازمان را از دو نعمت اساسی محروم میسازد. یا پینهاد موجب برانگیخته شدن فکری در شخص دیگری می گردید.

 

2- محافظه کــــاری

مدیریت باری به هر جهت وعدم استقبال از تغییر موجب رکورد و رخوت در سیستم و کارکنان و در نتیجه زوال خلاقیت می گردید.

 

3- نداشتـــــن تعهــــد

اصل اولیه و ضروری سازمانها جهت قدم نهادن در عرصه تعهد مدیران و کارکنان میباشد بدون این تعهد همة فعالیتها در زمینة ارتقا و بهبود فعالیتها علیرغم اساسی و مهم بودن، روزی شكست را تجربه کرده و ره به جایی نخواهند برد.

 

4- وابستگـــی و جمــــود فکــــری

نبودن تفکر و اندیشه جدید و وابستگی به غیر و تبعیت بی چون و چرا از آنان مانعی عمده در سر راه تفکر خلاق و بروز نو آوری است.

 

5- نداشتن دانش و مهــــــــارت کافـــــی

همانگونه که اشاره شد خلاقیت برای شعله ور شدن نیازمند تمرین و ممارست و گسترش دامنه دانش و مهارت است سازمانهایی که در آنها آموزش همگانی رایج نبوده و ارتقای دانش و مهارت را ارزش تلقی نمی کنند، جوشش خلاقیت را تجربه نخواهند کرد.

 

6- نداشتن صبـــر و حـــوصله

تعجیل در دستیابی به اهداف و نداشتن برنامه بلند مدت برای رسیدن به سازمانی خلاق و پویا مانعی عمده در راه بروز خلاقیت است.

 

7- عــــــدم تمـــرکـــــز ذهنــی

پریدن از موضوعی به موضوع دیگر، نداشتن ماموریت و رسالت سازمانی روشن، بر گزیدن اهداف متعدد و غیر مرتبط و عدم تمرکز بر موضوعی ویژه مانع ظهور خلاقیت است.

 

8- تفکــر خط تـــراموايي

این تفکر مانع عمده در مقابل تغییر خلاقیت هاست چرا که طریق از قبل پیموده شده را توصیه می کند و آنها را تنها راه انجام فعالیتها می پندارد.

 

9عــــدم انعطـــــاف پذیــــــری

بتدریج مشارکت کارکنان را به حداقل رسانده و آنها را از ارائه اندیشه ای نو دلسرد می کند در نتیجه افکار و عقایدی جدید زمینه ظهور را نمییابند.

 

10قضـــــــــــاوت و ارزیابـــی فــــوری

نظرات جدید بدون داشتن فرصت ارزیابی با موضع گیری مدیران راهی سطل اشغال می شوند.

 

از آنچه گذشت چنین استنباط می شود که با شیوة سنتی و رایج فعلی سازمانها قابل اداره کردن نیستند. "عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی " باید از چارچوبهای ساخته شده که حاصلی جز محدودیت و محصور کردن کارکنان نداشته و ندارند خارج شد، باید به گونه ای دیگر اندیشید باید به گونه ای دیگر حرکت کرد امروزه تغییرات به قدری شدید و پیشرفتها به قدری سریع هستند که پیشبینی آینده ای در هالة ابهام، بسیار مشکل شده است.چنین به نظر می رسد که در این آشفته بازار با تکیه بر فلسفه مدیریتی جامع می توان از فضای ابهام آلود حاضر فرصتی برای تغییر فراهم ساخت تا راه به سوی قله های فتح و پیروزی گشوده گردد. این امر با همت مدیران ارشد و با شناخت موانع خلاقیت، از بین بردن موانع و ایجاد آمادگی سازمانی جهت بروز خلاقیتها و ابتکارات، باشناخت دقیق فرایندهای سازمان و ارتقای مستمر فراگیر آنها در جهت جلب رضایت مشتریها امکان پذیر است به شرطی که زمینة تلاش، همیاری و مشارکت همه جانبه کارکنان صاحب دانش و مهارت فراهم گردیده باشد.

 

منابــــــــع:

۱- روش گــــروهی حل مسئله، مایک رابسون

۲- فرمول نابغه ها، برایان تــــریسی

۳- مبانی مدیــــریت کیفیت، ابوالفتح لامعـــــی

۴- خلاقیت و نوآوری در سازمان، علی نیای آرام ماهنامة تدبیر شمارة 85

۵- خلاقیت و نــــو آوری، حسن زارعـــــی متین

۶- فصلنامـــــة دانش و مدیـــریت شمارة 24

 

۷- تکنـــولوژی فکــــر، علیــرضا آزمندیان


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاکيد بر آموزش ابتدايی

بازديد: 185

بدون شک در نظام آموزش و پرورش رسمي هر کشوري، مقطع ابتدايي هم به لحاظ کمي يعني تعداد معلمان و دانش آموزان و هم از نظر کيفي يعني تاثيري که اين دوره در موفقيت تحصيلي دانش آموزان در سراسر زندگي و دوران تحصيل دارد، از اساسي ترين و مهمترين مقاطع تحصيلي است و به جرات مي توان گفت هيچيک از دوره هاي تحصيلي از چنين اهميتي برخوردار نيستند؛ زيرا تحقيقات نشان مي دهد دانش آموزاني که در دوره ابتدايي با ناکامي تحصيلي روبه رو هستند، در تمام دوره هاي تحصيلي دچار اشکال مي شوند. به همين دليل کشورهاي پيشرفته تمام هم و کوشش خود را به تعليم و تربيت دانش آموزان در اين مقطع معطوف کرده اند و در اين ميان، ژاپن موفقيت ترين و پيشرفته ترين کشور در زمينه آموزش و پرورش به حساب مي آيد. اما براستي ريشه اين موفقيت در کجاست؟ معلمان مدارس ابتدايي در ژاپن معمولا از ميان هدفهاي آموزش و پرورش اين دوره بيش از پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و گسترش مهارت هاي ويژه به رشد عاطفي، اجتماعي و خود ادراکي دانش آموزان توجه دارند. آنها محيطي را سازماندهي مي کنند که بر روابط انساني، پيوندهاي عاطفي، صميميت، رفتار گروهي و احساس تعلق خاطر به مدرسه استوار است. مباني آموزش و پرورش ابتدايي ژاپن بيشتر بر شوق انگيز بودن مدارس ابتدايي، توجه زياد به رشد شخصيت کودک و ارائه محتواي مناسب تاکيد مي کند.

 

برنامه هاي درسي دوره ابتدايي در ژاپن 2 ويژگـــي مهم دارد: 

  • بـــرنامه درسي ژاپني ها خيلي مقتـــدرانه است و به تعبير کارشناسان مختصـــر و مفيـــد است.
  •  از سوي ديگــــر، بر رشد همه جانبه کـــــودکان تاکيد دارد.

 

آمـــــــوزش و پــــــرورش ژاپن

مطالعات تطبيقي نشان مي دهد که آموزش و پرورش عمومي و بويژه دوره ابتدايي در ژاپن از کيفيت بالايي برخورداراست. ازرا وگل، استاد دانشگاه هاروارد در پژوهش خود به اين نتيجه رسيده است که کودکان ژاپني که دوره آموزش عمومي خود را در مدارس حومه شهرهاي امريکا به پايان رسانيده اند، وقتي به ژاپن باز مي گردند، يک تا 2 سال در درسهاي علوم طبيعي و رياضيات از همسالان خود که در ژاپن تحصيل کرده اند، عقب ترند. پژوهشهاي تطبيقي ديگري نشان ميدهد که ژاپني ها در مقايسه با مردم ديگر کشورهاي صنعتي، قوانين را کمتر ناديده مي گيرند و اين امر تا حدود زيادي ناشي از موفقيت آموزش و پرورش مدارس دوره ابتدايي در پرورش اجتماعي و اخلاقي و مهارتهاي زندگي کودکان است. در زمينه عوامل موثر بر رشد شناختي کودکان در رياضي و علوم، کودکان ژاپني در دريافت مفاهيم ادراکي از همتايان ديگر کشورها جلوترند و براساس آزمون هاي مختلف و مشاهده منظم کلاسهاي دوره ابتدايي از سوي کارشناسان، خلاقيت کودکان ژاپني براي مربيان خارجي بسيار عجيب و آموزنده بوده است. بعلاوه ، بسياري از پژوهشگران، آموزش و پرورش ابتدايي ژاپن را در حوزه خواندن، هنر، موسيقي و مطالعات اجتماعي نيز موفق تر مي دانند. براستي ريشه اين موفقيت ها در کجاست؟ آيا اين همه موفقيت به دليل طولاني بودن سال تحصيلي يا کارآمدي برنامه درسي ملي ژاپني هاست؟ آيا به دليل توجه خانواده ها به آموزش و پرورش کودکان يا توجه دولت به معلمان مدارس است؟ آيا با فرهنگ آموزش و روشهاي به کار رفته در آموزش و پرورش مدارس ارتباط دارد يا به روشهاي پرورش حرفه اي معلمان برمي گردد و يا...؟

 

بـــــرنامه درســــي تلفيقــــي

اين برنامه از آوريل سال 2003 در همه مدارس ژاپن اجرا مي شود و بازنگري در برنامه هاي درسي مدارس است به نحوي که فرصت لازم براي يادگيري تلفيقي يا مطالعه تلفيقي در برنامه هاي آموزشي و درسي فراهم مي شود. اين برنامه به عنوان يک ماده درسي نيست، بلکه فرصت يادگيري است که در مدارس و براي دانش آموزان در نظر گرفته شده است و هر مدرسه با توجه به شرايط طبيعي، فرهنگي، جغرافيايي، آموزشي و اجتماعي بايد محتواي لازم براي آموزش آن را به کمک خود دانش آموزان فراهم کند. هدف اساسي اين برنامه برقراري ارتباط موثر ميان عناصر و موضوعات مختلف برنامه درسي در فعاليت هاي آموزشي مدارس است. معمولا و به طور سنتي در برنامه هاي آموزشي مدارس ديوار محکمي ميان موضوعات درسي کشيده شده است و هر ماده درسي صرف نظر از ديگر مواد به طور مستقل آموزش داده مي شود. اين روند برآمده از گسترش موضوعات درسي و مواد آموزشي در نظام آموزش عالي است که در برنامه هاي آموزشي مدارس نيز تاثير قابل توجهي داشته است.


تصميم به بازبيني برنامه هاي درسي و آموزشي مدارس و فراهم کردن فرصتهاي جديد يادگيري در قالب برنامه درسي تلفيقي براي دانش آموزان بيشتر براي اين منظور صورت گرفته است که ديوارهاي بلند و مستحکم ميان موضوعات و مواد درسي را کوتاه تر و منعطف تر کند. اين برنامه بيش از آن که بخواهد دانش معيني را به دانش آموزان القائ کند. به دنبال فراهم کردن زمينه هاي لازم براي شکوفايي قابليت هاي فردي دانش آموزان و گسترش تجربه هاي فردي و مستقل آنهاست. بعلاوه کوشش مي کند تا به آنها بياموزد چگونه فکر کنند. تصميم بگيرند، انديشه هاي خود را سازماندهي کنند، مهارت هاي يادگيري، پژوهش، جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات را به دست آورند. در ارتباط با محيط اطراف خود بياموزند و آموخته هاي خود را با جامعه و زندگي روزمره مرتبط کنند. در عين حال، به مدارس توصيه شده است تا با توجه به موقعيت خود حتي الامکان موضوعاتي نظير تفاهم و ارتباطات بين المللي ، مهارت هاي لازم زندگي در دنياي اطلاعات و ارتباطات، سواد فناوري اطلاعات، تفکر خلاق، مسائل محيط زيست، بهداشت و ايمني فردي و اجتماعي، مشارکت دانش آموزان در اداره مدرسه، يادگيري از طريق شبکه مهارت هاي روابط انساني، مشکلات فرهنگي و اجتماعي جامعه ژاپن و غيره را مورد توجه قرار دهند. روش آموزش بيشتر کاربردي، عيني و تجربي است و کمتر از روشهاي معمول سخنراني آن هم در فضاي سنتي کلاس براي آموزش اين درس استفاده مي شود. معلمان نه تنها معلمان رسمي مدرسه بلکه والدين، شهروندان، دوستان و همبازي ها، مسوولان فرهنگي، علمي، اجتماعي و صنعتي نيز هستند و مکانهاي آموزشي نه تنها مدرسه بلکه شامل پارکها، کارگاه هاي صنعتي و خدماتي، کتابخانه ها، موزه ها، رودخانه ها، کوهها، موسسات اجتماعي و آزمايشگاه هاي مختلف نيز هست. دانش آموزان به روش فعال در فرآيند ياددهي يادگيري مشارکت مي کنند و خود در تهيه و سازماندهي محتوا، ارائه درس و ارزشيابي آن بويژه در موضوعات بين رشته اي نقش اساسي دارند.

 

کـــاهش محتــــواي آمـــوزشـــي

شوراي بررسي برنامه هاي آموزشي و درسي وزارت آموزش و پرورش ژاپن بر اين باور است که کاهش حدود 30 درصدي محتواي آموزشي و ساعات کلاسها از سال 2002 علاوه بر فراهم آوردن فرصتهاي لازم براي يادگيري تلفيقي و انتخاب دروس اختياري در دوره هاي ابتدايي و اول دبيرستان، امکان انعطاف در برنامه هاي درسي، فراهم آوردن زندگي شوق انگيز در مدرسه، فرصتها و زمينه هاي لازم براي خلاقيت، زندگي با نشاط و خرسندي از زندگي در مدرسه را براي دانش آموزان فراهم ميکند. البته از طرف مجامع علمي و موسسات تحقيقات تربيتي نگرانيهايي درباره افت تحصيلي و کاهش توانايي هاي علمي دانش آموزان به گوش ميرسد. ولي وزارت آموزش و پرورش بر اين باور است که به استناد پژوهشها و مطالعات انجام شده، کاهش محتواي آموزشي دوره ها و ساعات کلاسها و روزهايي که دانش آموزان به مدرسه ميروند اجتناب ناپذير است و اين تغييرات موجب شکست تحصيلي و کاهش تواناييهاي علمي دانش آموزان نمي شود.

 

عــــوامل مــــوفقيت

توجه به پرورش کل شخصيت کودک، تاکيد بر ارزشهاي اجتماعي، ايجاد حس تعلق به مدرسه و کلاس درس در کودکان ، بهره گيري از روش يادگيري مشارکتي ، تاکيد بر زندگي گروهي، توجه به فردانديشي، سازماندهي محيطي شوق انگيز براي کودکان در مدرسه، تاکيد بر روش تفکر، حفظ شادابي و نشاط کودکان، جامعيت برنامه درسي علمي و اصلاح و نوسازي آن، فرهنگ آموزش اثربخش و به کارگيري روشهاي آموزشي موثر از مهمترين عوامل موفقيت آموزش و پرورش ژاپن است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

آسيب شناسی مطالعه در دانش آموزان و شيوه های كنترل آن

بازديد: 147

معمولا همه مي گويند: مطالعه كنيد، مطالعه مهم است، زياد بخوانيد و ... اما كمتر به ما شيوه مطالعه را مي آموزند. يكي از عواملي كه باعث افت تحصيلي مي شود، مشكلات نحوه مطالعه و يادگيري است. يكي هنگام مطالعه راه مي رود، يكي بلند مي خواند، يكي با چشم مي خواند و ... خيلي ها اعتراض دارند كه وقت زيادي صرف مطالعه مي كنيم ولي چيزي ياد نمي گيريم! به اختصار برخي آسيبهاي عمده مطالعه آورده مي شود:

 

1 ـ بلند خوانـــي هنگام مطالعــــه :

بلند خواني باعث مي شود ماهيچه هاي زبان و فك مدام حركت كنند, تار هاي صوتي پيوسته منقبض و منبسط مي شود و اين فعاليتها فرد را خسته مي كند و در اثر تكرار, موجب زدگي نسبت به مطالعه خواهد شد. 

 

2 ـ مطالعه كردن در حين راه رفتن عامل خستگي زود هنگام و كاهش زمان مطالعه است.

كاهش تمركز, مهمترين مشكل در در اين مو رد مي باشد چرا كه فرد بايد مواظب ديوار, جداول, سنگ و غيره باشد و اين موجب عدم تمركز هنگام مطالعه است.

 

3ـ مطالعـــه در كنار وسايل صوتــــي:

واقعيت اين است كه گوش دادن به برنامه هاي صوتي مثل يك قطعه موسيقي كه ازضبط صوت پخش مي شود يا برنامه اي كه از تلويزيون دريافت مي گردد, باعث تقسيم فعاليت هاي ذهني آدمي به دو بخش مي شود يكي متوجه مطالعه كتاب و ديگري متوجه برنامه اي كه مي شنود. به هر حال هر نوع سر و صداي مزاحم, عامل عدم تمركز حواس هنگام مطالعه مي باشد.

 

4ـ خــــواندن بيش از حد:

دختران معمولاً بيش از پسران درس مي خوانند و شايد يكي از عوامل موفقيت آنان باشد اما افرادي كه بيش از حد درس مي خوانند از شدت حالات عصبي خود رنج مي برند و اظهار خستگي و زدگي مي نمايد. علت خواندن بيش ازحد مي تواند, رقابت زياد, جواب دادن عين مطالب كتاب در امتحان, احتمال تصحيح برگه ها توسط دبيران سختگير و ... باشد كه با توضيح دبيران مبني بر اينكه رساندن مفهوم و يادگيري ارزشمند تر از حفظ مطالب است, رفع مي گردد.

 

5ـ در شـــروع مطالعه از ساده به مشكــــل خواندن:

فردي كه ابتدا خسته نيست دروس يا مطالب ساده را مي خواند و هنگامي كه خسته مي شود سراغ مطالب و دروس مشكلتر مي رود و اين باعث مي شود كه در اثر درك نكردن, از مطالعه دلسرد شود. اينجا مناسبتر است ابتدا مطالب سنگين تر خوانده شود تا در صورت خسته شدن, مطالعه مواد دروس ساده , مشكل را افزايش ندهد.

 

6ـ بي وقفـــه خواندن:

اينگونه افراد, زمان استراحت كردن را اشتباهاً به معناي زمان از دست رفته مي دانند نه فرصتي براي تمدد اعصاب و افزايش بازدهي . همچنين از تاثير استراحت در امر يادگيري غافلند. زمان استراحت بين مطالعه در افراد مختلف ممكن است به نتيجه مطلوبي رسيد مثلاً بار اول يك ساعت و نيم وطالعه و 20 دقيقه استراحت, بار دوم يك ساعت و ربع مطالعه و 30 دقيقه استراحت , بار سوم يك ساعت مطالعه و 40 دقيقه استراحت.

 

7ـ حفظ كـــــردن طوطـــــي وار:

معمولاً مطالبي كه فهميده مي شود پايدار تر از مطالب حفظ شده است. همچنين در مطالب فهميده شده, تفكر و تعقل دخالت دارند و در مطالب حفظ شده تكرار.

 

8ـ وجود اضطــــراب:

اضطراب ترس مبهم است و در صورت غير معمول, مشكلي جدي براي امر مطالعه و يادگيري است.

 

9ـ وســــواس در مطالعـــه:

فرد يكبار مطلبي را مي خواند و بعد دچار ترديد مي شود كه آيا آنرا خوب فهميده است يا نه. مجدداً به مطالعه همان مطلب مي پردازد و ترديد مجدد او را به مطالعه دوباره سوق مي دهد و اين جريان آنقدر ادامه مي يابد تا فرد را خسته مي كند. كاهش فشار هاي رواني اين افراد توسط والدين و معلمان و مشاوران, مفيد است.

 

10- ابتـــــلا به افسردگـــــــي:

افسردگي نوعي بيماري خلقي مي باشد كه همراه با افت فعاليتها و تلاش هاي فرد مبتلا, خستگي و ياس است. فرد افسرده به سمت كتاب درسي ميرود و آنرا باز مي كند, ولي حوصله خواندن را در خود نمي يابد و دچار كاهش تمركز است با درمان افسردگي, تمايل به مطالعه و يادگيري افزايش مي يابد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

ضرورت آموزش الكترونيكی

بازديد: 109

E-Learning

 

 

رويكرد گسترده به سوي آموزش الكترونيكي خود گواه اين است كه سيستم نوين آموزش الكترونيكي فوائد و مزاياي منحصر به فردي را براي افراد، سازمانها ومراكز آموزشي به همراه دارد . شيوه نوين آموزش الكترونيكي با بكار گيري آخرين دستاوردهاي عصر فناوري اطلاعات و ارتباطات پارادايم هاي جديدي را خلق كرده است و افق هاي روشني را در عرصه آموزش ارائه مي دهد. امروزه هر سازماني كه بتواند سريعتر با نيروي كار، مشتريان، عرضه كنندگان و نمايندگيهايش ... ارتباط برقرار نمايد و آنها را از آخرين تغييرات و دستاوردهاي علمي آگاه كند برنده ميدان رقابت است واز امتياز  بيشتري براي بدست آوردن فرصتهاي موجود جهت پيشي گرفتن از رقبا برخوردار خواهد شد. شركت ها با به خدمت گرفتن سيستم آموزش الكترونيكي بهمراه طرحي جامع، كلي و استرتژيك براي پياده سازي آن قادر خواهند بود تا از مزاياي فراوان آن از قبيل تنوع در آموزش، انعطاف پذيري و سرعت  بهره لازم را ببرند.

 

در گذشته تمامي آموزشهاي كاركنان در شركتها و سازمانها به شيوه كلاس هاي حضوري برگزار مي گرديد كه در آن محوريت كلاس با مربي آموزش بود. با ظهور اينترنت، آموزش به روش الكترونيكي جايگاه خاصي پيدا كرد و بعنوان رسانه آموزشي مناسب عصر فناوري اطلاعات و ارتباطات كه در آن سرعت انتقال دانش و اطلاعات بسيار حائز اهميت است، خود را به سازمانها و مراكز آموزشي معتبر در سراسر دنيا معرفي كرد. ورود اين رسانه باعث تحول و انقلاب بزرگي در عرصه آموزش شد. پديده آموزش الكترونيكي باعث گسترش دامنه آموزش در شركت ها و سازمانها شد و همچنين باعث به وجود آمدن تغيير شيوه آموزشي از تلاش تاكتيكي براي آموزش كاركنان به تلاش استراتژيك براي به اشتراك گذاشتن دانش و اطلاعات بين كاركنان، مديران و سازمانهاي بيروني شد. بطوريكه انتقال سريع دانش فني در بين كاركنان و بخش هاي مختلف يك سازمان از جمله اساسي ترين عوامل پيشرفت و بالندگي به شمار مي رود. و اكنون اين سوال پيش مي آيد كه آموزش الكترونيكي تا چه حد  پاسخگوبه نياز آموزشي صنايع بوده است.

 

" تنوع، انعطاف پذيري و سرعت از جمله نقاط عطف يك سيستم آموزش الكترونيكي مطلوب مي باشد و اين خصوصيتها باعث گستردگي صنعت E-Learning در ارائه آموزشهاي مختلف سازماني مي گردد."

 

اهــــــــداف :

بر خلاف تمامي روشهاي سنتي آموزش، E-Learning يا سيستم آموزش الكترونيكي با بكارگيري تمامي ابزارهاي ديداري، شنيداري و انيميشن در غالب يك تجربه واحد،  محتواي آموزشي ، كاملا گويا وزنده را به فراگيران هديه ميكند. ازديگر فرصتهاي منحصر به فرد اين سيستم برداشتن مرزهاي جغرافيائي و رفع تبعيضهاي آموزشي و ارائه سيستم آموزشي موثر و منصفانه براي تمامي مخاطبان اين دوره در اقصي نقاط جهان و همچنين كاهش هزينه هاي نشر و توزيع محتويات آموزشي ميباشد. بعلاوه سيستم آموزش الكترونيكي ،آموزش همزمان و هماهنگ با سرعت يادگيري فراگير را ارائه مي نمايد.آن دسته از فراگيران كه از توان و آمادگي ذهني بهتري برخوردار ميباشند ميتوانند سريعتر دوره ها و مراحل آموزش ارائه شده را بگذرانند و نيز آنهايي كه توان و آمادگي كمتري دارند ميتوانند متناسب با سرعت يادگيري خود و بدور از هرگونه اضطراب مطالب آموزشي را فرا گيرند.

 

اهــــداف كلـــــي سيستــــم E-Learning :

  • كاهش هــــزينه هاي اياب و ذهاب
  • كاهش زمانــي كه براي آموزش در خارج از سازمان صرف ميشود.
  • بهبودي و ســـرعت در انجام وظايف شغلـــي
  • رسيدن به عملكـــرد بهتـــر
  •  در دستــــرس بودن آموزش در هــر زمان و هـــر مكان
  •  آمــوزشي مرتبط، مــوثر و جذاب

نتايــــج مــــــورد انتظـــار:

بعضي از نتايج برجسته اين سيستم براي مؤسسات و مربيان آموزشي و سازمانها به شرح ذيل ميباشد:

 

الف) سازمانهـــا و مـــــراكز آموزشـــي :

۱- كاهش هزينه هاي سربار از جمله عوامل مؤثر براي پذيرش و استقبال از اين سيستم نوين آموزشي به حساب مي آيد. حذف هزينه هايي از قبيل حق التدريس مربيان آموزشي، حقوق پرسنلي، اجاره مكانهاي آموزشي، اياب و ذهاب و ... 

۲- صرفه جويي در زمان يادگيــــري: آموزش به شيوه الكترونيكي بين 40 تا60 درصد زمان يادگيــــري را كاهش مي دهد.

۳- صــــرفه جويي در زمانـــي كه كارمند بابت آمـــوزش در مؤسسات بيـــرون از محيط كار صــــرف مي كند.

۴- افزايش توان يادگيــري و بازدهي و نيز كاربرديتر بودن آموخته ها در محيط كار با افزايش 25% توان يادگيري نسبت به شيوه سنتــي.

۵- ارائه پيوسته و يكنواخت محتواي آموزشي: در اين روش امكان ارائه غير همزمان و متناسب با سرعت يادگيري فراگير ميسر مي باشد.

۶- امكان ارائه آموزش براي هر تعداد از فـــــراگيران تحت آموزش.

۷- امكان مشــاركت و تعادل بيشتر با ديگر مـــــراكز آموزشي داخلي و خارجـــي.

۸- امكان ذخيره سازي و استفاده مجدد دانش ايجاد شده در هر درس.

۹- مديــــــريت آمــــــوزش با دقت بالا.

 

ب)  اســـــاتيد، مـــــــربيان و مــــولفان آمـــــوزشـــي :

  • امكان ارزيابي سريعتر و راحت تر فـــراگيران
  • مديــريت تدوين و طـــراحي محتواي آموزشـــــي
  • امكان به روز رساني سريعتـــر و آسانتر محتواي آموزشي
  • نظارت وپيگيري دقيق استاد برروند آموزش فراگيران تحت آموزش 
  • امكان استفاده از آخرين تكنولوژي ديجيتال در تهيه مواد آموزشي

 

ج)  فـــــراگيـــــــــران :

علاوه بر افزايش توان يادگيـــري، صرفه جويي در هـــزينه هاي اياب و ذهاب، زمان يادگيــري و ديگر فوائدي كه قبلاً به آنها اشاره شد اين سيستم همچنين داراي يك سري مــزاياي ديگر مي باشد كه در زير به آنها اشاره مي شود:

 

  •  امكان آموزش فراگيران در هر زمان و هر مكان.
  •  امكان تعادل بيشتر بين استاد و دانشجو، دانشجو و استاد، دانشجو و دانشجو و نيز استاد با استاد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 ساعت: 9:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 127

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس