سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط nevisandeh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره تاثیر عوامل کالبدی و فضایی در معماری

بازديد: 421

 

الف: عنوان و معرفی پروژه

تاثیر عوامل کالبدی و فضایی نظیر فرم، حجم، رنگ، و...، در بیان کلی عناصر معماری بر انسان و تنظیم رفتارها و فعالیت های او همواره به عنوان یکی از موارد قابل تامل در معماری مورد بحث بوده است.

از آنجا که تاثیر سازنده فضا بر روی انسان زمانی حاصل می شود که ذهن در حال تحول است و شروع عمده این تحولات در سنین بلوغ و آغاز جوانی صورت می گیرد، لذا از میان بیشمار فضای تاثیر گذار و قابل طراحی و طیف وسیعی از مخاطبان طراحی فضاهای آموزشی برای گروه سنی 15 تا 18 سال به منظور تحقیق مورد توجه قرار گرفت.

از علل دیگر این انتخاب می توان به موارد زیر اشاره کرد :

-          گرایش عمده والدین به تحصیل فرزندشان در محیطهایی که امکان ارائه امکانات و فعالیتهای جامع تر و کاملتری را دارا می باشند.

-          ضرورت بازنگری علمی و همه جانبه فضاهای آموزشی در زمانی که رابطه بین فضا، دانش آموز و مسائل تربیتی به اثبات رسیده است.

-          قرار گرفتن این رده سنی بعد از سنین کودکی و نوجوانی یعنی زمانی که فرد از دنیای کودکی و ویژگی های آن جدا شده پا به سنین جوانی و جدیت گذاشته و آمادگی آشنایی با موضوعات زندگی و برنامه ریزی جهت ورود به عرصه های بعدی زندگی را پیدا کرده است.

مسئله ای که سعی خواهم کرد مد نظر قرار دهم هماهنگی بین اهداف و نیازهای تربیتی با شرایط محل و منطقه است. اگرچه معیارهای زندگی ارمانی و مطلوب در نزد انسانها تقریبا یکسان است اما هماهنگی این زندگی با شرایط خاص هر جامعه امری مهم است. از این رو برای دستیابی به تناسبی همه جانبه لازم است تا اطلاعاتی در زمینه رفتارها و خواسته های افراد در این سن و این محیط جمع آوری شود. از آنجا که این پروژه صرفا یک پروژه روانشناختی نیست لذا برای دستیابی به رهنمودهای طراحی معماری یک فضای آموزشی تلفیق نظرات کارشناسان تربیتی و اساتید صاحبنظر معماری حتما موثر خواهد بود.

ب: بیان ضرورت های طراحی

دقت در روابط اجتماعی حاکم بر جوامع و تلاش برای یافتن ریشه های رفتاری افراد ما را به روزهای ابتدای زندگی هر فرد می برد . به زمانی که نیاز های انسان شکل می گیرند و مدام تغییر می کنند. پیدا کردن ارتباط این مسئله با معماری و فهمیدن تاثیر معماری در پاسخگویی به این نیازها می تواند ضرورت پرداختن به این موضوع را مشخص کند.

این مسئله بدیهی ست که کلیه رفتارهای انجام شده توسط انسانها در یک فضای فیزیکی صورت می گیرد. انسان از فضا تاثیر می گیرد و بر آن تاثیر می گذارد.یعنی می توان یک کالبد را به گونه ای طراحی کرد که روابط انسانی جاری در آن را تقویت و یا تضعیف نمود. حسی را به فرد استفاده کننده از فضا منتقل کرد و یا مانع انتقال آن شد. محیط مدرسه نیز ازاین قاعده مستثنی نیست. اگر چه معلم و سیاست های او نقش مهمی دارند اما نوع ساختمان و تجهیزات مدرسه نیز در خور توجه است . تحقیقات نشان می دهد که کالبد در مقایسه با روابط انسانی که در مدرسه جاری است در درجه دوم اهمیت قرار دارد ولی محیط فیزیکی این توانایی را دارد که این روابط را گسترش دهد و بهبود بخشد و یا به علت هماهنگ نبودن فضای فیزیکی با نیاز های رفتاری موجود آن را تضعیف یا تخریب کند.

وقتی سلامت روان و تربیت انسان به عنوان اهداف و وظایف مدرسه مطرح می شود دیگر یک ساختمان غیر اصولی و فاقد سرایط و امکانات لازم نمی تواند کالبدی مناسب برای رسیدن به این هدف باشد .

معیارهای و استانداردهای معتبر و مطلوب تجهیزات و ساختمان مدرسه اگرچه همه آنچه را که لازمه یک مدرسه خوب است تشکیل نمی دهند اما از اهمیت بسیاری بهره برده و هرگونه نقص و کمبود درباره آنها را نمی توان نادیده گرفت.

ج: بیان اهداف پروژه

هدف نهایی از انجام این پروژه دستیابی به اصول طراحی فضاهای آموزشی برای پسران در سنین بلوغ و جوانی (15 تا 18سال) است به طوری که متناسب با خصوصیات سنی و نیازهای آموزشی و تربیتی آنان باشد. توانایی در تقویت نکات مثبت این خصوصیات و رفع نکات منفی آن پایه گذار جامعه ای سالم در آینده می باشد. در این مقطع سنی که جوانان وارد دنیای بزرگسالی می شوند و هویت یابی برای آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است تاثیر فضا را در شکل گیری هویت آنان نمی توان نادیده گرفت . منظور از فضا الزاما یک الگوی کالبدی مشخص و از پیش تعیین شده نیست بلکه دستیابی به ویژگیهای مناسب برای این فضا و رعایت آنها در طراحی فضای آموزشی است.

این فضای آموزشی در هر مکان و یا هر شرایطی که در کشورمان طراحی می شود با داشتن کمیتها و کیفیتهای پیشنهادی که نتیجه این پروژه خواهد بود در دستیابی به آنچه که در آینده مد نظر است موثر خواهد بود. ارائه هر پیشنهادی در این زمینه باید بر پایه دو اصل زیر قرار گیرد شناخت فردی که برای او طراحی می کنیم و آگاهی از خصوصیات فیزیکی فضایی که مورد طراحی است.

برای تصویر کردن آینده ای روشن برای دانش آموزان شناخت زمان حال آنها و تاثیری که می توان بر آن گذاشت ضروری ست. آنچه در تخصص این پروژه می گنجد تاثیر گذاری بر این دانش آموزان از طریق فضا و روش است. بنابراین لازم است که تاثیر محیط بر نوجوانان و جوانان را به طور کلی و تاثیر محیط آموزشی را بالاخص مورد بررسی قرار داد.


د: منابع و ماخذ پیشنهادی

-          روانشناسی دانش آموز و پرورش .ژان تیاژه / ترجمه علی محمد کاردان . انتشارات دانشگاه تهران 1360

-          رابرت بیلر. کاربرد روانشناسی در آموزش/ ترجمه پروین کدیور . چاپ اول. مرکز نشر دانشگاهی 1374

-          سمیع آذر. مدارس مدرن و ضرورت رویکرد به سنتها/ مقاله روزنامه همشهری. سال سوم شماره 699 . سه شنبه 16 خرداد 74

-          پایان نامه های معماری

ه) مبانی نظری عام طرح

- مدرسه ای برای امروز با الهام از انگاره های معماری سنتی ایران

- در هم آمیختگی سنت و صنعت

- زندگی در حال با کمک گرفتن از گذشته

- آموزش، مقوله ای شناور در زمان(در حال تغییر و پیشرفت)

- پرداختن به نوعی معماری سیال و شناور در بستری یکپارچه و متمرکز

و: معرفی سایت پیشنهادی و بیان دلایل انتخاب آن:

زمینی که برای این پروژه در نظر گرفته شده است در نزدیکی یکی از گره های شهری مهم شهر مشهد یعنی میدان شریعتی واقع می باشد. از عوامل مهم انتخاب این سایت می توان به موارد زیر اشاره کرد:

-          دسترسی به بافت مسکونی از یک سو و شریان های اصلی حرکتی از سویی دیگر

-          وجود مدرسه راهنمایی پسرانه سلمان فارسی  در نزدیکی سایت به گونه ای که امکان تشکیل یک هسته خدماتی آموزشی در مقیاس محله را دارا می باشند.

-          تجربه شخصی تحصیل در این منطقه و آشنایی با پتانسیل ها و کمبودهای آن

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 15:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره شهرسازی

بازديد: 337

 

سياست هاي مرتبط با وضع موجود

ايجاد رابطه مناسب با شرايط وضع موجود چگونه است؟ اين سوال را از ساختمان هاي جديد، معابر، جنگل ها پارك ها معادن و هر نوع نماد عمران و آبادي ديگر كه تاثير قابل ملاحظه بر كيفيت محيط مي گذارد بايد كرد.

چندين حالت قابل توجه است:

1 – شرايط موجود بي اهيمت است: اين روش فردي است كه خانه اش را بر روي ماسه ساخت و بعدها دريافت كه اين روش، روشي به دور از عقل است.

شكل 2 – جاده ها مانند ساير انواع نمادهاي عمران و آبادي بايد به وضع موجود و شرايط محيط احترام بگذارند.

2 – شرايط موجود از نظر كاركردي حائز اهميت است. در اين حالت اثرات «دروني» شرايط وضع موجود بر ساخت و ساز، مورد توجه است. موضوعات شامل ثبات خاك، رطوبت، بارش، دما، امنيت و ... مي شود.

3 – شرايط موجود از نظر محيط زيستي حائز اهيمت است. در اين حالت، بر اثرات «بيروني» ساخت و ساز بر وضع موجود توجه مي شود. در اين حالت، موضوعات مربوط، مصالح، رنگ حجم، خط نقش، شكل و منظر را شامل مي شود. گاهي اوقات موضوعات مذكور به عنوان مسائل خصوصي مطرح مي شوند نه سياست عمومي، زيرا «زيبايي با سليقه هايي شخصي مرتبط است» و هر فردي در قلمرو ملك خودش سلطان خود و خانواده اش است. اما اگر كسي بخواهد محيطي داشته باشد كه از نظر بصري هماهنگ بشاد بايد اصولي را قبول كند كه بر اساس آن بتوان عمل كرد.

به طور سنتي، معماران با سبك زمان خود پيش مي رفته اند. امروزه، طرفداران محيط زيست، شهرسازان و طراحان را تشويق مي كند تا شرايط وضع موجود را محترم بشمارند و اثرات پروژه هاي ساخت و ساز را به حداقل برسانند. اگر چه اين درخواست معقفولانه است اما مسئله لوث شده است هنگامي كه زمين هاي كشاورزي شهري مي شوند و دشت ها از بين مي روند يا بيابان ها تحت تملك قرار مي گيرند، هدف اصلي همان تاثير گذاردن بر محيط است. به حداقل رساندن آن تاثيرات، بر خلاف اهداف و مخرب است. شايد اينطور استدلال شود كه جهان، بيش از اندازه توسعه يافته است و تغييرات بيشتر نبايد صورت گيرد، اما تا زماني كه مردم فقيري وجود دارند كه به غذا و فضاي زندگي نيازمندند، استدلال بالا حمايت چنداني نخواهد يافت. آيا تقاضاهاي آنان غارت مستمر محيط زيست را حتمي خواهد ساخت؟

از نكات مهمي كه بايد به حافظه سپرده شود آن است كه محيط زيست يك پديده نيست، صرفه جويي در منابع نيز تنها يك پديده نيست و نوع انسان نبايد بين محيط زيست و عمران و ساخت و ساز، فقط يكي را انتخاب كند. با مهارت و قضاوت درست، جنبه هاي غير متجانس محيط را مي توان حفظ كرد و بهبود بخشيد چهار گزينه منطقي براي روابط بين دو مطلب مطروحه وجود دارند:

عينيت

شباهت

تفاوت ائتلاف

اينها تنها گزينه هاي ممكن هستند و واژه «ائتلاف» به معناي تركيبي از سه گزينه بالا، بكار رفته است اين چهار نوع ارتباط با شرايط موجود، بر بسياري از جنبه هاي محيطي شامل موارد كاركردي و زيبايي شناسي، تطابق دارند. هنگامي كه «ارزيابي تاثيرات زيست محيطي» (EIA) صورت مي گيرد، نبايد تصور شود كه «شباهت» جزيي از اهداف است. لازم است «طراحي تاثيرات زيست محيطي (EID) كه مستدل و محكم باشد به عنوان هدفي براي ارتباط بين ساخت و ساز و شرايط وضع موجود وجود داشته باشد. توجه شود كه (EID) بايد بتواند وسعت كار (EAI) را هدايت كند. در زير مثالهايي از چهارگزينه ارائه ميشود.

عينيت

اگر خانه اي جديد در روستايي ساخته شود نبايد از مكعب پلاستيكي باشد. به همين ترتيب، اگر فاصله اي بين نماهاي قديمي پر ارزش ايجاد شود، اغلب مردم اعتراض خواهند كرد زيرا مردم طالب رابطه هوتي با همسايگان هستند. لازمه آن، مطالعه دقيق بر نوع آجر ساروج، سقف و جزييات پنجره هاست. اين سياستي مناسب براي بازسازي شهر است.

شباهت

اگر سدي جديد در منطقه اي كه داراي چشم انداز بي نظير است ساخته مي شود، بايد تا حد امكان به يك درياچه طبيعي شبيه باشد. اين ديدگاه امروزي و سياستي قابل توجيه است. در قرن نوزدهم سياست فعلي تنها گزينه نبود. در آن زمان سعي بر اين بود كه سدهاي آب تا حد امكان از اطرافشان قابل تمايز باشد. اين ديدگاهي امروزي و سياستي قابل توجيه است. در قرن نوزدهم، سياست فعلي تنها گزينه نبود. در آن زمان،سعي بر اين بود كه سدهاي آب تا حد امكان از اطرافشان قابل تمايز باشندو البته دليل خوبي نيز داشتند. در آن دوران تصفيه آب هنوز وجود نداشت و علم پزشكي نيز هنوز ثابت نكرده بود كه برخي باكتري هاي درون آب، امراض كشنده اي را باعث مي شوند. هنگامي كه سدها ساخته شدند، هدف اصلي اين بود كه آنها را از نظر كاركردي و بصري نسبت به محيط اطراف كاملا قابل تمايز كنند.

سدها اغلب دژ مانند بودند تا به نظر مهيت و دافع درباره فضاي تجريدي (بجاي فضاي واقعي) منجر مي شود به ايجاد محيطي بي نام و نشان چند كيلومتري كه با فولكس واگن مورد هجوم واقع شده باشد». به نظر مي رسد كه هيوز «شباهت» بيشتر با شرايط زمينه محلي را مي پسندد.

ائتلاف

 طرح سر جفري جليكو براي كارخانه سيمان سازي هپ متال تعيي كننده اي براي پروژه ائتلافي است. در آن طرح سياست «تفاوت» براي بخش اصلي سيمان كاري ها به كار گرفته شده و با آن به صورت تركيبي بسيار آشكار از شكل هاي تجريدي برخورد شده است. از طرفي، سياست «شباهت» نيز براي برآمدگي مارپيچ مانندي كه كارخانه تار احاطه كرده به كار رفته است. سياست «عينيت» براي گياهان روي برآمدگي مورد توجه واقع شده است. براي معدن سنگ آهن واقع در بالاي تپه و براي درهم ريختگي اجتناب ناپذيري كه در اطراف يك كارخانه توليدي صورت مي گيرد، سياست هاي پنهان سازي نيز به كار گرفته شد. (شكل 6).

مثال هاي در مورد «عينيت»، «شباهت»، «تفاوت» و «ائتلاف» بيشتر با ويژگي هاي بصري سروكار دارند. «محيط زيست» كه به معناي «اطراف» است، مفهومي وسيع تر را در بر مي گيرد. يك سياست محكم درباره زمينه طراحي مي تواند منجر شود به سازگاري با 20 جنبه محيط از نظر ارتباط هويتي و تفاوت با 20 جنبه يدگر همان محيط. طراحان بايد بتوانند تصميمات خود را توجيه كنند و دليل بياورند. در زير به دسته هايي از ويژگيهاي زيست محيطي پرداخته مي شود.

اقليم

يك جهانگرد در قرن نوزدهم با سفر خود به ايسلند (شكل 7) و عربستان (شكل 8)، با الگوهاي زيستي متفاوتي كه با اقليم محلي هر كدام مرتبط باشند، مواجه مي شد. در ايسلند، او ساختمان هاي مجزار از هم و كوتاه را همراه با ديوارهاي ضخيم و سقف شيب دار مي ديد. هيچ دليلي وجود نداشت كه ساختمان ها در كنار هم قرار گيرند ولي دلايل زيادي بود مبني بر اينكه هر ساختمان در وسط مزرعه مستقر شود. اما در عربستان، او ساختمان هاي بلند با بام هاي مسطح مي ديد كه در كنار هم جمع شده اند تا دفاعي باشد عليه چپاولگران و تابش شديد آفتاب يك جهانگرد در اواخر قرن بيستم كه به همان مناطق سفر كند، تفاوت بسيار كمي بين مورفولوژي شهري ايسلند و عربستان خواهد ديد. فقط جاي بسي تاسف است كه معماران و برنامه ريزان تا اين حد به توصيه ويتريويوس بي اعتنا بوده اند. او در روم باستان در قرن اول ميلادي چنين مي گويد:

اگر بخواهيم طرح صحيحي براي خانه هايمان داشته باشيم،بايد در ابتداي كار، به كشورها و اقليم هر يك از آنها خانه را در آغوش مي گيرند، توجه داشته باشيم. يك سبك خانه براي مصر 2 مناسب است و سبكي ديگر براي اسپانيا. نوعي ديگر خانه براي نپتوس و نوعي براي روم و ... علت آن است كه بخشي از زمين بطور مستقيم در زير تابش خورشيد قرار گرفته و بخشي ديگر با فاصله اي بسيار از آن و قسمت هايي نيز بين اين دو.

درون كشورها نيز، لازم است به زمينه اقليمي متنوع آنها توجه شود. هر ساختمان بايد به گونه اي بر روي سايت استقرار يابد كه شرايط اقليمي مناسب در فضاي آزاد را ايجاد كند. توجه به ميازن متنوع سايه، آفتاب و پناه الزاميست. كه برج «بندر قناري» براي ساخت پيشنهاد شد.

اقليم و جهت استقرار ساختمان از جلمه موارد توجهات خاص هامفري رپتن (نظريه پرداز بزرگ چشم انداز) بوده است. او به دشت هاي همواره توجه داشت اما با دقت مشكل را دنبال مي كرد و اعلام داشت كه «نما» از نظر رفاه و راحتي ساكنين منطقه بي نهايت مهمتر از «دورنما» است. منظور وي از «نما» همان جهت استقرار ساختمان بر روي زمين بود و دور نما اشاره به منظره مي كرد. رپتن بر اين اصل پافشاري مي كرد كه بهترين اتاق ها بايد به طرف بهترين نما و بهترين «دورنما» هر دو جهت گيري شوند. اين به نظر بديهي مي آيد، اما رپتن استدلال كرد كه در تجربيات طولاني اش دريافته كه پيروي از آن اصل، از تمام قوانيني كه در كتب معماري ارائه شده يا از همه اشاراتي كه طرفداران مناظر غير شهري داشته اند، مشكل تر است. توصيه رپتن درباره «نما» بدين صورت است:

به طرف شمال احتمالا «ملال آورتر است، زيرا پرتو آفتاب، اتاق شمالي را مسرور نمي كند».

به طرف شرق «چندان بهتر از به طرف شمال نيست، زيرا فقط هنگامي كه در رختخواب هستيم، خود را نشان مي دهد.».

به طرف غرب «غير قابل تحمل است، زيرا نورآفتات بصورتي چشم آزار، وارد اتاق مي شود».

به طرف جنوب، «بسيار محبوب است».

جنوب شرقي، «بهتر است».

جنوب غربي، «از همه نماهاي ممكن بدتر است زيرا بادهاي سهمگين و باران هاي شديد از جنوب غربي مي آيند».

شمال شرقي «در هنگام بادهاي سرد بهاري، جاي بحث دارد».

در تشريح اين اصول، رپتن اشاره مي كند كه آنها را بايد بر اساس شرايط، توپوگرافي، طرح درختكاري و آداب و عادات ساكنين تنظيم كرد. عالي مي شد اگر ساختمان سازي هاي امروزي توجهي به بحث «نما» و «دورنما» مي داشتند و طرح هايشان را با شرايط اقليم محلي سازگار مي كردند. در غالب طرح هاي خانه هاي امروزي، جهت اتاق ها مطابق با جهت خيابان ها يا طرح استاندارد موجود يا هر دو است. اين نوع طراحي، لذت زندگي را كاهش و هزينه گرمايش و سرمايش را افزايش مي دهد. همانگونه كه ساعت آفتابي مي گويد: «شكوه و عظمت دنيا نيز رو به فناست».

رنگ

رنگ ويژگي بنيادي محيط است هر سايتي داراي ويژگي منحصر به فرد است و هر تصميمي درباره ساخت و ساز تاثير بر رنگ محيط دارد. اگر طراحي ها بدون توجه به هماهنگي رنگ ها صورت گيرد، ويژگي منطقه اي از دست مي رود و فقط رقابت بي هدف بازاري بين رنگ ها ايجاد مي شود. مصالح پيش ساخته ساختماني مربوط به شرايط وضع موجود، اهداف مي توانند شامل «عينيت»، «شباهت» يا «تفاوت» باشند. مايكل لنكسر درباره اين گزينه هاي با توجه به رنگ ساختمان هاي مطالبي را طرح كرده است. او اينطور شرح مي دهد:

هماهنگي: كل يك مجتمع ساختماني را مي توان از طريق استفاده از رنگ ها و مصالحي كه پيوستگي با محيط اطراف دارند، هماهنگ با محيط كرد.

چرخاندن حواس- رنگ را مي توان براي منحرف كردن توجه از بخشي از مجمتع ساختماني استفاده كرد.

بيان خلاقانه – از رنگ به عنوان عنصر اصلي طراحي براي جلب توجه مي توان بهره گرفت.

از آنجا كه طراحان براي مشهور شدن تلاش مي كنند، تمايلي در آنها وجود دارد كه سياست بيان خلاقانه را برتر بدانند. اما از ديدگاه تاثيرات زيست محيطي، اين سياست بايد مستثني باشد. در جايي كه ساختمان ها براي جلب توجه با هم رقابت مي كنند، نه هماهنگي وجود خواهد داشت و نه نظم.

ويژگي تاريخي

«نوگراها» در اوايل قرن بيستم، اعلام داشتند كه سبك هاي سنتي ساختمان سازي مانند ارابه هايي كه با چهارپايان كشيده مي شدند، منسوخ شده اند. بنابراين، آنها ساختمان هاي «نو» را طوري طراحي كردند كه با گذشتگان «تفاوت» داشته باشند، اما به يكديگر «شباهت» داشته باشند، يعني از مصالح مشابه و اصول ساخت مشابه برخوردار باشند. خودروهاي «نو» نيز با يكديگر «شباهت» داشته اند. از ديدگاه معماري، سياست «تفاوت» روش مستبدانه اي بوده است كه با جوامع استبدادگرايانه سازگاري خاصي دارد. كه هنوز براي اين سبك در روسيه پس از فروپاشي شوروي بكار مي رود.

طرفداران حفاظت از منابع طبيعي معمولا با جناح نوگرا اختلاف دارند. آنها بازسازي ساختمان هاي قديمي را مي طلبند و معتقدند كه ساختمان هاي جديد بايد ارتباط «عينيتي» يا «شباهت زياد» با همسايگانشان داشته باشند. در مناطق تاريخي، استدلال آنها از دهه 1960 ميلادي، حمايتي روبه رشد به خود جلب كرده است. اما منطقه تاريخي چيست؟ هر بخشي از سطح زمين، قدمتي به اندازه ساير بخش ها دارد. اگر به يك شهر كوچك كه محاط در زمين هاي زراعي است توجه شود، اينطور مي توان ساختمان هاي جديد در حاشيه شهر، بايد با ويژگي هاي روستايي سازگار باشند. اين باعث مي شود كه سبك هاي جديد ساختماني هيچگاه پذيرفته نشود و اين سياسيت غير قابل قبول است.

مناطق هماهنگ با محيط

جامع ترين تئوري درباره وضع موجود در فرهنگ غربي بر اساس سياست منطقه بندي در 1794 شكل گرفت و به نام «بديع» شناخته شد. اين تئوري توسط نيكلاس پونز يكي از تاثيرگذاران بر فرهنگ انگليسي، تشريح شد و نتيجه يك قرن مناظره فلسفي و ابداعات هنري بود. سه نفري كه اين تئوري را شكل دادند اهل جدل بودند و نتوانستند شرحي جمعي ارائه كنند. اما در يك جمع بندي، پس از ايجاد انتقالي تصوري از پس زمينه به پيش زمينه، آن سه نفر به موضوعات معماري رو آورند.

اصل هماهنگي كه به برنامه ريزي سايت كمك كرده است، بايد براي هدايت طراحي خانه نيزبه كار گرفته شود و به ساختماني متعلق به دوران، كشور و مكاني كه در آن ساخته خواهد شد، شباهت داشته باشد. مصالح بايد از جنس خوب و رنگي باشد كه سبك و سايت را برازنده باشد (ترجيحا از مصالح بومي). از آنجا كه تمام اتاق ها و فضاهاي بيروني ساختمان بايد براي رفع نيازهاي خانواده و مستخدمين برنامه ريزي شوند، پلان نامنظم از پلان كاملا قرينه بهتر خواهد بود.

اقدام بعدي انتخاب يك سبك معماري است. اغلب تصور مي شود كه سبك ايتاليايي براي سايت، سبك يوناني براي سايت يوناني و سبك انگليسي براي سايت انگليسي بهتر است اما اهميت نيز دارد كه خانه به شكل خانه باشد و نه مشابه كليسا، يا معبد.

مصالح

در امپراتوري روم، سنگ آذرين از مصر انتقال داده مي شد تا در مكان هايي كليدي، در ساختمانهاي مهم به كار رود. بسياري ديگر از مصالح ساختماني بومي بودند و علت آن نيز اقتصادي بود. نتايج به كارگيري مصالح محلي اكنون زيبا، مليح و تاريخي.

انتخاب نوعي مصالح ساختماني ميتواند تماماً در اختيار نيروهاي بازار باشد يا بر اساس قوانين منطقه بندي صورت گيرد. در يك منطقه مشخص ممكن است مقرراتي براي استفاده از مصالح در بام، ديوارها، كف حياط و ... وجود داشته باشد. اگر اين مقررات قابل قبول نباشد، طراحان مي توانند مصالح ديگر را پيشنهاد دهند، اما بايد گزارشي ارائه دهند، درباره اينكه مصالح پيشنهادي چگونه بايد با محيط اطراف ارتباط برقرار مي كنند.

اكولوژي

تا اوايل دوران جديد، «شرايط طبيعي» به عنوان «وضعيتي كه هر كس ديگر در جنگ بود» مطرح مي شد. هر فردي براي غذا،زمين و همسر با ديگران مي جنگيد با پيشرفت جوامع، روابط اجتماعي تحت اصول اخلاقي درآمد كه نمونه ان اشاره به «قانون طلايي» است: «رفتارت با ديگران همانگونه باشد كه دوست داري با تو رفتار شود» در جوامع امروزي، بشر به طور مستمر» ديد اخلاقي را گسترش داده است يونان باستان، بردگان همچون حيوانات باركش تلقي مي شدند.

تا اواسط قرن بيستم، پيشرفت تمدن همراه با رام كردن طبيعت بود. به تدريج اصول اخلاقيع زنان و بردگان را نيز در برگرفت و پس از آن زماني فرا خواهد رسيد كه گياهان و حيوانات نيز از اين اصول بهره مند شوند. امروزه اصولي به نام «اخلاقيات زمين» مطرح است، به اين ترتيب كه زمين ديگر نوعي ملك نيست كه هر رفتاري با آن مجاز باشد. طرفداران اين نوع اخلاقيات معتقدند كه كسي حق تخريب محيط زندگي حيات وحش را ندارد، همانطور كه كسي حق انهدام يك ملت را ندارد. اين مطلب در نقطة افراطيش از هر گونه كشاورزي باغداري و زندگي بشر جلوگيري مي كند.

اما در حالت تعادل اعتقاديست كه بايد حمايتي فراگيرتر از آنچه هست داشته ابشد.

در مناطق طبيعي يا نيمه طبيعي كاربرد «اخلاقيات زمين» ساده است: جوامع گياهي جديد بايد با محيط پيش از تحول شباهت داشته يا همانند باشند. براي مثال، هنگامي كه جاده اي جديد در ميان كوه هاي ساخته مي شود، تحت اين اصل قرار مي گيرد. كناره هاي جاده بايد شبيه شيب هاي موجود باشند، حاشيه جاده كه قبلا مانند باغ هاي شخصي نگهداري مي شدند، اكنون بايد به محيط حيات وحش شباهت داشته باشند.

در مناطق كشاورزي، سياست يا عينيت كمتر كاربرد دارد. اگر قرار است جاده اي در جايي كه قبلا مزرعه سيب زميني بوده، ساخته شود، دوراه بيشتر وجود ندارد كناره هاي جديد جاده همچنان به صورت مزارع سيب زميني تلقي شوند، يا به شرايط قبل از كشاورزي در آيند. سياست آخري به اين ترتيب قابل اجراست كه زمين به حال قبل از كشاورزي درآيند. سياست آخري به اين ترتيب قابل اجراست كه زمين به حال خود رها شود تا خاك زيرين تحرك پيدا كند و بدون دخالت بشر، محيط زيست جديدي شكل گيرد. در نتيجه كناره جاده به شكلي كاملاً متفاوت از وضع موجود (مزرعه) درخواهد آمد. اگر چه با شرايط «غير متمدن و وحشي» هماهنگي خواهد داشت.

در مناطق شهري، مشكل محيط شكل ديگري به خود مي گيرد. مطابق همان مثال جاده كه در بالا ذكر شد كناره هاي جاده هايي كه از درون شهر مي گذرند نيز بر اساس سياست «شباهت» و «عينيت» بايد شباهت به فضاي باغ داشته باشند. اين كار اغلب صورت مي گيرد، اما بطور فزاينده اي از محبوبيت كمتري برخوردار مي شود. شهروندان احساس مي كنند از طبيعت دور افتاده اند و خواهان تماس با گل هاي وحشي و حيواناتي كه در تلويزيون مي بينند يا در كتاب هاي درباره طبيعت مي خوانند، هستند. براي ارضاي اين ميل، و براي اطاعت از «اخلاقيات زمين» مي توان سياسيتي را مبني بر ايجاد فضاي طبيعي وسيع در دل شهرها دنبال كرد. اطلاعات راجع به محيط طبيعي پيش از شهرنشيني را مي توان از چندين منبع كسب كرد: تحليل پرچم گل ها، مطالعه محيط هاي زيستي بقايا، اسناد تاريخي، تحليل وضعيت خاك و آب و مقايسه با محيط هاي مشابه خارج از شهر. اين نوع اطلاعات امكان توليد نقشه هاي محيط زيست بالقوه را فراهم مي كند كه در آنها عرض طبيعي (مانند نيزار، درخت زار، بلوط زار، يا توس چمن، تالاب و ...) نشان دادهع مي شوند.  هنگامي كه خياباني جديد از ميان شهر كشيده مي شود يا فضاي باز عمومي جديدي ايجاد مي شود، معماران چشم انداز از اين نقشه ها بهره مند خواهند برد و خلق مجدد محيط پيش از شهري را آغاز مي كنند.

در مناطق شهري موجود، تصميماتي بايد براي كاهش تخليه آب سطحي گرفته شود (جدول 3) سياست منطقه بندي براي اين كار مطلوب است. (شكل 9) و بايد بر اساس مطالعات بر روي انواع ساختمان هاي كاربري هاي زمين و شرايط محيطي تهيه شود.

روش پيشنهاد شده، از مهندسين زيستي به علاوه مهندسين زمين، جاده سازي، و طراحي بام استفاده مي كند. اين سياست ها به صرفه جويي و حفظ منابع طبيعي كمك خواهند كرد اما در ارتباط با بخش هاي سنتي مناطق شهري ممكن است سياست هاي ضد حفاظت از وضع موجود تلقي شوند.

جدول 3

زمين پارك

حجم افزايش يافته آب را مي توان نگهداري كرد و بتدريج به زمين نفوذ داد.

مناطق تاريخي شهر

مشكل بتوان نفوذ پذيري را افزايش داد.

سطوح زيرين خاك رسي و غير قابل نفوذ

جريان بر سطح زمين (توسط نفوذ كردن سطوح غير جاده اي) كاهش مي يابد.

 

سطوح زيرين خاك رسي و غير قابل نفوذ

تبخير، تعريق و نگهداري آب مي تواند بهبود يابد.

جاده ها و پاركينگ ها

آب را مي توان حفظ كرد و امكان تبخير به آن داد اما نبايد به زمين نفوذ كند.

سطح آسفالتي نفوذپذير

مسيرهاي پياده بايد قابل نفوذ باشد.

بام چمن شده

(150 ميليمتر خاك)

در شرايط مرطوب براي نگهداري آب مي تواند گلي شوند.

بام باغ ها

(400 ميليمتر خاك)

تخليه آب لازم است اما خاك مقدار قابل توجهي آب را حفظ، تبخير و تعريق مي كند.

استخر آب بر روي لجن با كناره نفوذپذير

آب را حفظ و به تدريح نفوذ مي دهد.

 

استخر خشك بر روي شن و ماسه با تجهيزات جذب آب

آب سطحي را حفظ خواهد كرد.

 

فرهنگ و قوم گرايي

انقلابي عظيم در ارتباطات صورت گرفته و روابط درون و بين كشورها را تحت تاثير قرار داده است. كشتي ها قطارها خودروها، هواپيماها، كابل ها و امواج هوايي با مردم كالاها انرژي و اطلاعات هياهويي به راه انداخته اند. تغييرات عظيمي در شكل شهر به وقوع پيوسته به شهرها را در سراسر جهان شبيه يكديگر كرده است. فرودگاه ها و جاده هاي پر خطر در همه كشورها يك شكل هستند. ساختمان ها نيز مشابه يكديگر شده اند زيرا معماران از سبك هاي بين المللي و تنظيم مصنوعي هواي داخل ساختمان ها استفاده كرده اند.

انقلاب ارتباطات به مردم نيز امكان جابجايي در سراسر جهان را عطا كرده است. اول جمعي از اروپائيان كشورهايي را كه به نظر ابتدايي مي آمدند تحت استعمار خود در آورند. دوم يك روند معكوس آغاز شد.

اگر يك شهر قديمي نروژي مملو از جمعيت آسيايي شود، آيا ويژگيهاي تغيير خواهند كرد؟ منطق جنبش حفاظت از محيط مي گويد كه ويژگي بايد حفظ شود. مصالح ساختماني الگوهاي خيابان، سبك هاي معماري و گياهكاري سنتي بايد دنبال شود. اما گروه هاي قومي و نژادي حق دارند كه به اين قضيه مشكوك باشند زيرا «حفاظت از وضع سنتي» مي تواند نقابي باشد براي سركوب و سلطه جويي فرهنگي.

نتيجه گيري: جوامع بشري مي توانند همانند گونه هاي مختلف در يك جامعه طبيعي با هم مخلوط شوند. در يك ساحل سنگي، دسته هايي از صدف عادي، صدف باريك، و صدف حلزوني مشاهده مي شوند. گاهي يك گونه بر ديگران غلبه مي كند(مانند صدفهاي عادي در مناطقي كه هنگام پايين رفتن آب دريا، بيرون مي آيند.).اما در طبيعت به سختي منجر به حذف ساير گونه ها مي شود. هميشه مناطق انتقالي وجود دارند و سياست منطقه بندي يكسان ناشدني است.

در اكولوژي چشم انداز، عادي ترين نقش «لكه» و «دالان» است. لكه شامل مخلوطي از گياهان و جانوران مي شود كه فهميده اند چگونه در كنار هم زندگي كنند. يعني انواع روابط «همزيگري» شكل مي گيرد. دالان ها بيشتر مناطق انتقالي هستند. اين بحث لكه و دالان مدل خوبي براي برنامه ريزي بر اساس شرايط محيط است. اگر همه اين مناطق بر روي هم نشان داده شوند، شكل نامفهوم و گيج كننده  مي شود. اما هر تيم پروژه فقط بايد بر آن منطقه اي كه پروژه قرار مي گيرد، تمركز داشته باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 15:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره شناخت استانداردهاي فضاهاي شاخص

بازديد: 133

 

شناخت استانداردهاي فضاهاي شاخص در 7 بخش طرح:

4-1 آمفي تئاترها:

سالن تئاتر و سخنراني

سالن تئاتر را مي توان به سه بخش تقسيم نمود:

پذيرش و ورودي، فضاي انتظار، فضاهاي خدماتي (سرويس بهداشتي – تريا و رستوران – فروش مجلات و ...)

سالن حضار

صحنه (سن) و پشت صحنه (انباري، كارگاه ها، لباس و گريم و تمرين و ...)

بهره سالن هاي سخنراني و تئاتر سنتي نسبت به هزينه اي كه دارند و از نظر تامين فضاهاي مورد نياز پايين است. بنابراين، لازم است طوري طراحي شوند كه براي منظورها و كارهاي ديگري نيز مورد استفاده قرار گيرند. اين نوع فضاها مي توانند براي سخنراني، توليدات صحنه اي، نمايشي و سينمايي مناسب باشند (حداقل مساحت براي هر شخص معادل 46/0 متر مربع است. بر اساس صندلي هاي متحرك و بدون بازو و با فاصله مركز به مركز 45 سانتي متر) اين فاصله بر اساس صندلي هاي ثابت بازو دار و با فاصله مركز به مركز 50 سانتي متر معادل 6/0 متر مربع است.

 

خطوط ديد در سالن تئاتر:

بعنوان نمونه يك شخص نشسته در سالن تئاتر در تصوير زير نشان داده شده است. ارتفاع چشم حدوداً 112 سانتي متر است. گام بين رديف هاي نشستن (فاصله رديف ها) كه با T نشان داده شده معادل 115-80 سانتي متر انتخاب مي شود. فاصله سر با C نشان داده مي شود. اگر فرض كنيم كه شخص تماشاگر از ميان دو نفر جلويي و از روي سر هر شخصي كه دو رديف جلوتر نشسته به صحنه نگاه كند حداقل سر به ازاي هر رديف 5/6 سانتي متر خواهد بود و در صورتي كه اين اندازه به 13 سانتي متر برسد يك تماشاگر متوسط مي تواند از روي سر تماشاگر جلوي خود صحنه را ببيند. (ديد از رديف حلويي)

 

شكل سالن تئاتر:

شكل سالن تئاتر همانند اندازه و حجم آن اهميت زيادي دارد. شكل چهار گوش انعطاف پذير و ترجيحا پنكه اي براي سالنهاي بزرگتر مناسب است. فرم پلان اين سالنها به خطوط ديد كافي در نمايشهاي سمعي و بصري مربوط مي شود. سالن سخنراني با ظرفيت كم (تا حدود 80 نفر) با كف مسطح كاملاً رضايت بخش است. كف سالنهاي برزگتر براي حصول ديد كامل به صورت شيبدار يا پلكاني ساخته مي شود. تغيير تراز از ديد چشم در رديف صندلي ها بايد يكسان باشد. حداقل اين تغيير 6 سانتي متر بوده و تراز ديد به طور متوسط 5/12 سانتي متر خواهد بود.

در صورت استفاده از سالن تئاتر به عنوان سينما معيارهايي كه در كيفيت ديد و تماشاي يك صحنه موثرند عبارتند از:

- بيشينه زاويه ديد افقي 30 درجه- بيشينه ديد قائم 35 درجه

- زاويه بحراني پروژكتور 12 درجه - بيشينه فاصله ديد عرض پرده نمايش ×6

 

خصوصيات صندليهاي سالن تئاتر:

فاصله پشت به پشت در ميان صندليها براي صندليهاي با كف تا شونده 75 سانتي متر مي باشد (عرض صندليها به طور متصل به هم بدون 46 سانتي متر و عرض صندليها بازودار 50 سانتي متر است). اندازه فاصله رديف صندليها به دو عامل بستگي دارد يكي اندازه صندلي و ديگري حداقل فاصله جهت عبور تماشاچيان. رابطه تعدادي صندلي ها و فاصله8 رديف صندلي ها

تعداد صندليها در رديف با دو راهرو در طرفين

تعداد صندليها با يك راهرو در يك طرف

فاصله رديف صندليها (سانتي‌متر)

16

8

40

17و 18

9

50

19 و 20

10

60

تذكر: فاصله بين رديف صندليها در طول رديف بايد ثابت باقي بماند.

حداقل اندازه لازم براي حركت در بين رديف هاي صندلي 40 سانتي متر تشخيص داده شده است. اين اندازه است كه شخص براي عبور از پهلو و پشت به تماشاگران نشسته بر صندلي نياز دارد. از طرف ديگر براي حركت افراد به طور معمول حداقل اندازه مورد نياز 40 ساني متر مي باشد. در اين حالت افراد به طور عادي در حداقل فضا حركت مي كنند. با توجه به اين مطلب در مواقعي كه صندليها خالي هستند و كف نشيمن آنها به طور عمودي قرار مي گيرد بايد 20 سانتي متر به فاصله بين دو رديف صندلي افزوده شود تا فضاي حركتي مورد نياز مواقع اضطراري 60 سانتي متر شود و چنانچه كف نشيمن صندلي ها ثابت باشند، بايد فاصله بين رديف صندليها 60 سانتي متر اختيار شود تا حداقل فضاي حركتي وجود داشته باشد. محدوديت تعداد صندليها در رديف از نقطه نظر ايمني، راحتي و سهولت حركت در سطح سالن اهميت دارد. به طور كلي حداكثر تعداد صندليها در رديف هاييكه از دو طرف به راهرو متصل مي شوند به 20 صندلي و در صورتيكه از يك طرف به راهرو متصل باشند به 10 صندلي محدود مي شوند. براي معلولين به ازاي هر 100 صندلي يك فضاي خالي جهت استقرار صندلي چرخدار وجود داشته باشد. همچنين محل استقرار صندليها بايد به گونه اي انتخاب شود كه با قرار دادن صندلي چرخدار در آن محل راهرو بين صندليها مسدود نشود. علاوه بر آن هيچگونه پله اي در راه دسترسي به محل استقرار صندليهاي چرخدار نبايد وجود داشته باشد حداقل سطح صندلي چرخدار  سانتي متر مي باشد. سطح اين محل بايد كاملاً افقي باشد.

 

راهروهاي سالن:

براي ايمني و راحتي تماشاگران حداقل به ازاي هر 100 تماشاچي، 70 سانتيمتر عرض براي راهرو در نظر گرفت. حداقل مناسب براي عرض راهرو 120 سانتي متر مي باشد و از آنجا كه حداقل عرض لازم براي عبور صندلي چرخدار 70 سانتي متر و براي عبور فردي كه دو عصا در زير بغل دارد 83 سانتي متر است اين اندازه مي تواند جوابگوي حركت معلولين نيز باشد. در راهروهايي كه از جلوي رديف صندليها مي گذرد (راهروهاي عرضي سالن) بايد 20 سانتي متر به اين ابعاد اضافه نمود. به اين ترتيب عرض حداقل اين راهروها به 140 سانتي متر مي رسد. حداقل عرض راهروهايي كنار ديوار 100 سانتي متر مي باشد.

در اين حالت پله بايد تمام عرض راهرو را اشغال نمايد پله هاي راهرو نبايد جلو راهروهاي بين رديف ها قرار گيرد.

 

ورديها و خروجي هاي سالن

وروديهاي سالن بهتر است به گونه اي باشد كه كاملاً در معرض ديد افراد كه در سالن نمايش هستند قرار گيرد و از خروجيها نيز بايد جدا باشد. عرض به بهاي ورودي بايد حداقل برابر با نصف مجموع دربهاي خروجي لازم براي سالن باشد. همچنين وروديهاي سالن بايد به ترتيبي مطرح شوند كه از آنها بتوان به عنوان خروجي اضطراري نيز استفاده نمود. بطور كلي عرض دربهاي سالن و مسيرهاي خروجي براي هر 100 نفر تماشاگر بين 55 تا 85 سانتي متر تعيين شده است.

 

اتاق پروژكتور:

فضاي اتاق پروژكتور از هر نقطه ديگر قابل ملاحظه بوده و بايد درست قرينه با خط مركزي سالن باشد. كف اتاق پرژوكتور بايد باري را به شدت 1000 كيلوگرم بر متر مربع تحمل نمايد و در زير كف اتاق بايد محلي براي رد كردن كابلها در نظر گرفت. 75 سانتي متر براي ارتفاع اين محل كافي خواهد بود. در ديوار جلوي اتاق پروژكتور بهتر است يك شكاف سرتاسري به ارتفاع 50 سانتي متر ايجاد گردد و بعد تمام دريچه هاي مورد احتياج در آن تعبيه شود. فاصله خط مركزي شكاف تا كف اتاق بايد 119 سانتي متر باشد. بهتر است كه يك اتاق جداگانه در مجاورت اتاق اصلي پروژكتور وجود داشته باشد كه به عنوان محل قرار دادن فيلم ها و در صورت لزوم براي رله كردن فيلم استفاده شود. مابين اين اتاق و اتاق پروژكتور بايد پنجره بزرگي وجود داشته باشد تا ارتباط اين دو كنترل هر دو اتاق را تامين كند.

 

اكوستيك در سالن تئاتر

اگر اندازه سالن تئاتر كمتر از 300 متر مربع باشد لازم نيست كه از نظر اكوستيكي كاري انجام دهيم. اما با افزايش اندازه و حج. اتاق يا سالن شكل آن اهميت زيادي پيدا مي كند. سطوح محدب و نامنظم در پراكندگي امواج صوتي كمك مي كند. گنبدها، تاقها و ساير سطوح بزرگ مقعر مي توانند مشكلات اگوستكي ايجاد نمايند. در كنسرتها براي طولاني شدن زمان اصوات (انعكاس) لازم است ارتفاع سقف را بيشتر انتخاب كنند.

براي داشتن صندلي خوب صندليهاي مجاور ديوارها (ديوارهاي جانبي و عقب سالن نمايش) بايد حداقل 1 متر از ديوار فاصله بگيرند و صندليهاي كه در گوشه سالن واقع مي شوند بايد 5/1 متر از گوشه فاصله داشته باشند. هنگامي كه تماشاچيان بر روي صندليها نشسته اند خود جاذب صوت در سالن مي باشند. در اين حالت جنس صندلي ها تاثيري در جذب صدا ندارد. اما زماني كه صندليهاي خالي هستند جنس آنها بايد جاذب صوت باشد تا پر و خالي بودن آنها تغييري در كيفيت صدا ايجاد نكند.

يك سالن اكوستيك ايده آل داراي تعداد معيني از انعكاسات طبيعي است با شدت مساوي و اين عمل با ايجاد شكستگيهايي در ديوار مسطح و همچنين ايجاد شيب در سقف و كف و استفاده از مواد جاذب صدا امكانپذير خواهد بود. زير تصاويري از نويرت براي آشنايي با استانداردهاي آمفي تئاتر و پشت سن آمده است.

 

گالري

براي  مردان بلند قد ميانگين 175 سانتيمتر قد و خط ديد آنها 162 سانتيمتر، زنان بلند قد ميانگين 160 سانتي متر قد و خط ديد 147 سانتي متر است. بنابراين خط ديد كلي افراد بالغ بر 155 سانتي متر است. با تغيير اندك چشم افراد مي توانند اشيائي كه حدوداً در مخروط ديد آنها قرار دارند را ببينند و تشخيص دهند. مطالعات نشان مي دهد افراد بالغ محوطه اي حدود 30 سانتي متر بالاتر و 90 سانتي متر پائينتر از حيطه پائينتر از حيطه بينائي خود را در فاصله 60 تا 120 سانتيمتري مشاهده كنند. قرار دادن و آرايش اشياء خارج از اين محدوده ها باعث درد پشت، خستگي پاها، سوزش چشم، ناراحتي گردن و در كل بكارگيري عضلاتي مي شود كه به اكثرا مورد استفاده بدن مي باشند. براي نمايش اشيائي مانند مجسمه هاي مربوط به بت ها و دايناسورها كه در محدوده اي بسيار بزرگتر از حيطه هاي ديد انسان لازم است شخص بيننده فضاي لازم براي عقب رفتن و درك كلي آنها را داشته باشد. جريان بازديد كنندگان مانند جريان آب يك رودخانه است. اگر اشياء با بدنه هاي مارپيچ ملايم سازماندهي شده باشند براي استفاده از مزايايي اينگونه حركت بازديد كنندگان اتقاهاي نمايش را با جذابيت بيشتري پيدا مي نمايند. پيشرفت كار بازديد با دنبال نمودن خط محل هاي نمايش راحت تر صورت مي گيرد. ممكن است آرايش به صورت پله پله باشد كه حالتي رمز گون براي بيننده ايجاد مي شود به منظور اينكه دريابد در گوشه ها و قسمت هايي كه از ديد او پنهان است چه اتفاقي روي مي دهد. همواره براي ورود به يك هال به گشايشي بزرگ ورودي با پهناي زياد احتياج نيست. محل هاي نمايشي كه به گونه اي تنگ تر و نزديك به يكديگر در بدو ورود قرار گرفته اند باعث به وجود آورد اشتياقي در بيننده براي ورود به مركز پهناي هال نمايش مي شود.

 

محل هاي نمايش:

اولين قدم در طراحي يك محل نمايش آن است كه طراح بداند چه چيزي قرار است در اين محل به نمايش گذاشته شود. چند نمايشگاه در سال برگزار مي شود و چگونه تعويض مي شود. نمايشگاههاي مسافرتي به چه ترتيب برنامه ريزي شده اند. اگر يك مجموعه دائمي وجود دارد چند قطعه از آن نمايش گذاشته مي شود؟ آيا فقط قطعات بزرگ هنري نشان داده ميشود يا مجموعه اي كوچكتر؟ آيا هنري سه بعدي در جعبه هاي مخصوص نمايش داده مي شود يا به روي سكو قرار مي گيرند؟ قطعات چاپي نازك و طراحي نشان داده شده مي شوند؟ با در دست داشتن برنامه اي قطعي طرح مي تواند ميزان تغيير پذيري طرح خويش، اندازه و طرح كلي گالري ها نيز فضاهاي زيست محيطي را معين كند قانونهاي ثابت طراحي اندك است به همين دليل خطوط كلي توضيح داده شده به گونه اي عمومي است.

 

هدايت بازديد كننده در گالري:

بر خلاف موسيقي و هنرهاي كه با اجراي اثر هنري سر و كار دارند كه در آن تماشاچيان يا شنوندگان در محلي معين نشسته به اجراي اثر هنري بر روي صحنه توجه مي كنند در هنرهاي تجسمي بيننده بايد بتواند در اطراف اثر حركت داشته باشد تا اثر مورد نظر را به انتخاب خود مد نظر قرار دهد. گالري يا مركز هنري طراحي شده بايد به شيوه اي تجربه ديدن و توجه بيننده بر روي تعدادي قطعه يا اثر هنري پشت سر هم را در او بوجود آورد. ورودي و لابي بايد به گونه اي باشد كه بيننده را به گالري ها هدايت كند جايي كه بتوانند به تفحص و گردش پرداخته. نقطه شروع را انتخاب كنند و به باقي نقاط هدايت شوند. از آن نقطه است كه طراح تماشاگر آثار هنري را در يك حركت پيوسته از يك شيء به شيء ديگر و از يك گالري به گالري ديگر هدايت مي كند.

بعضي از نكاتي كه هنگام طراحي گالري بايد در نظر داشت به شرح زير است:

الف: بازديد كننده از موزة بايد بتواند آثار هنري را ببينيد و از ميان آنها به راه خويش ادامه دهد بدون آنكه مجبور شود ميسر پيموده را دوباره طي نمايد و اشياء و آثاري را كه ديده است را دوباره طي نمايد و اشياء و آثاري را كه ديده است را دوباره ببيند.

ب: بايد فضاي مناسب براي بازديد كننده وجود داشته باشد تا با سرعت هاي مختلفي به حركت خود ادامه دهد. بعضي افراد به حركت پيوسته خود ادامه مي دهند حال آنكه ديگران ممكن است در مقابل بعضي آثار قدري تامل كنند و آنرا با جزئيات بيشتري مورد بررسي قرار دهند.

ج: يك بازديد كننده همواره تمايل دارد از همان مسيري كه وارد گالري شده است از آن خارج شود. طراحي سير كولاسيون گالري با توجه به اين مسائل بايد صورت گيرد.

د: توانايي حركت و گشتن در يك گالري به تماشاگران اين امكان را مي دهد تا آنچه كه مورد نمايش قرار گرفته را درك كنند و در مورد آثاري كه از آن پس بازديد مي كنند تصميم بگيرند.

 

طراحي محيطي دلپذير و پرتنوع:

يك محيط شلوغ، گرم و پر سروصدا مشتاق ترين بازديد كننده را از كوره به در مي برد. طراح بايد آگاه باشد كه فضاها به ميزان كافي داراي اتاقهاي راهرو دار و كرويدور باشد علاوه بر آن فضاهاي حياط دار، نورگير سقفي بر فضاهاي عبور نيز در بهبود موثر است. بازديد كننده احتياج دارد در فضايي مكث كند بنشيند و استراحت نمايد در آن حال بر روي يك اثر دوباره مرور نمايد و تجديد قويا ذهني پيدا كند چون حافظه بصري وي انباشته از اطلاعات شده است. فضاهاي نشيمني كه در فاصله اي مناسب از آثار هنري بزرگتر قرار گرفته اند شانس تمركز و ديدن اثر را در حين استراحت به ببينده اهدا مي كند. امكانات آسايشي ياد شده در فواصل ديدار، نقش مهمي را ايفا مي كند و از نكات بسيار مهم در طراحي فضاهايي است كه با هنرهاي تجسمي سر و كار دارد. تنوع بصري سبب مي شود بازديد كننده همواره مشتاق باشد. سازماندهي چند نور نقطه اي در فضا با نورهاي شديدتر ديگر بخش ها نيز كارآمد است. تنوع و بازي در ارتفاع سقف و نيز رنگ ديوارها در گالري ها مختلف خستگي بيننده را كاهش مي دهد. البته هيچكدام از فاكتورهاي ياد شده نبايد بر روي اثر هنري تاثير مطلوب و منفي بگذارد. در فضاهاي نمايشگاهي كنترل صدا و ارتعاش بسيار مهم است. تهويه مطبوع و ديگر امكانات نيز بايد در اين زمينه به كار گرفته شود. مهندسين مكانيك بر روي طرح يك گالري بايد ميزان كردن صداهاي ناخوشايند را در نظر بگيرند.

 

نمايشگاه هنري مجموعه مورد نظر:

فضاي نمايشگاه بهتر است بصورت سالن هاي باز و خنثي طراحي شده باشد تا بريا طرح هر گونه نمايشگاهي بتوان با قرار دادن احجام و غيره فضايي مناسب بدست آورد. از نظر نور پردازي، نورگيري بام در تلفيق با نور مصنوعي نتجيه مطلوبي حاصل مي كند. نور مصنوعي ابزاري است در دست طراح كه در هر زمان و هر شرايطي اشياء را از نور مناسب برخوردار مي كند. با توجه به اينكه تكنولوژي خوبي در مورد نورپردازي نمايشگاه وجود دارد ولي با اين حال استفاده از نور طبيعي در برخي موارد خاص ضروري به نظر مي رسد و به طور كلي معماران از هر دو نوع نور براي بهبود بخشيدن كيفيت داخل ساختمان در ارائه بهتر آثار نمايشگاهي استفاده مي كنند.

 

كتابخانه:

اين فضا در مجموعه مورد نظر مكاني است براي اطلاع يافتن مراجعه كنندگان از خبرهاي علمي و هنري و روز كه ارائه كننده مجلات، بروشورها و طيف محدود و خاصي از كتابهاست و بصورت كتابخانه ملي با مخزن غني و كامل عمل نمي كند در واقع فضاي مورد نظر بعنوان فضايي در كنار ساير امكانات تفريحي در نظر گرفت شده است. تا بازديدكنندگان امكان مطالعه در فضاي بسته را نيز داشته باشند. بنابر هدف ذكر شده فضاي كامپيوتر و ارائه خدمات از طريق CD هاي آموزشي و غيره در كنار كتابخانه ضروري مي باشد.

 

سالن مطالعه:

ابعاد مناسب ميز مطالعه  سانتي متر است. به اين سطح بايد فضاي حركتي مراجعين را نيز افزود. به اين ترتيب سطح منطقي و مناسب براي هر مراجعه كننده با ميز در حدود 35/1 متر مربع است. اگر اين ميزها را كنار ديوار قرار دهند اين رقم به 25/1 متر مربع مي رسد. اگر از ميزهاي متعدد استفاده كنند به 95% متر مربع تقليل مي يابد. البته با احتساب ساير فضاها مانند فضاهاي گذر و مانند آنها سرانه فضاهاي هر نفر به طور عادي به 3/2 متر مربع مي رسد. ميزهاي تكي از مزاياي رواني برخوردارند اما فضاي بيشتري احتياج دارند و ايستايي آن نيز محدود است. ميزهاي دو نفري اگر بدون حايل مياني باشند به خوانندگان امكان تجاوز به حريم خواننده مقايل را مي دهد. حامل مياني نه تنها از تداخل پيشگيري مي كند و احساس خلوت نسبي را فراهم مي آورد بلكه مي تواند داراي يك تكيه گاه براي خواندن كتاب نيز باشد. در ميزهاي دو نفري با حايل مياني تامين نور موضعي نيز آسان است. ميزهاي بلند با صرفه ترين ميزها از نظر صرفه جويي در فضا هستند اما از آنجا كه فضاي راهروهاي مياني بيشتر است اين صرفه چندان چشمگير نيست. در پشت ميزهاي بلند مي توان 4 تا 12 نفر را جاي داد عرض ميز نبايد كمتر از 120 سانتي متر باشد و فضاي جانبي بين افراد نبايد كمتر از 90 سانتي متر باشد.

 

انواع روشهاي دسترسي به كتاب:

انواع روشهاي دسترسي به كتاب عبارتند از:

الف: مخزن بسته

ب: مخزن باز

پ: دسترسي آزاد

الف: مخزن بسته: در اين روش كتابها در فضايي ذخيره مي شوند كه صرفا دسترسي كاركنان به آنها مسير است و مراجعه كنندگان مي بايست كتاب مورد نظر خود را طريق آنها دريافت نمايند در اين حالت پيش بيني باز شو و راهروهاي بين قفسه اهميت كمتري مي يابند و در نتيجه سطح كمتري اشغال مي شود.

ب: مخزن باز: اين نحوه كتاب عموماً در كتابخانه هاي علمي و تخصصي مانند دانشگاه ها و موسسات آموزشي رواج دارد. اين روش نسبت به روش بسته جاي بيشتري اشغال مي كند زيرا بايد جاي كافي براي عبور خوانندگان و انتخاب كتاب توسط ايشان فراهم شود در اين حالت محاسبه تعداد كتاب در هر متر مربع به شيوه آرايش قفسه ها بستگي دارد.

پ: دسترسي آزاد

در اين روش كتابها به صورت پراكنده چيده مي شوند تا خوانندگان به مطالعه تشويق شوند. در اغلب كتابخانه مدارس، بيمارستانها و كتابخانه هاي عمومي به اين ترتيب كتاب ذخيره مي شود. در اين حالت قفسه ها منحصر به ذخيره كتاب عموما در كتابخانه هاي علمي و تخصصي مانند دانشگاه ها و موسسات آموزشي رواج دارد. اين روش نسبت به روش بسته جاي بيشتري اشغال مي كند زيرا بايد جاي كافي براي عبور خوانندگان و انتخاب كتاب توسط ايشان فراهم شود در اين حالت محاسبه تعداد كتاب در هر مترمربع به شيوه آرايش قفسه ها بستگي دارد.

پ: دسترسي آزاد:

در اين روش كتابها به صورت پراكنده چيده مي شوند تا خوانندگان به مطالعه تشويق شوند. در اغلب كتابخانه هاي مدارس، بيمارستانها و كتابخانه هاي عمومي به اين ترتيب كتاب ذخيره مي شود. در اين حالت قفسه هاي منحصر به فرد نيستند بلكه جزئي از طراحي داخل كتابخانه محسوب مي شوند. در برخي مواقع قفسه ها در فضاي سالن پراكنده شده و ميزها در بين آنها قرار مي گيرند. حال آنكه در برخي كتابخانه ها قفسه هاي به صورت نيمه منظم در گوشه اي چيده شده و فضاهاي مطالعه در جاي ديگر قرار مي گيرند. طبيعي است كه فضاي دور ميزها به ميزان مراجعه بستگي دارد. در صورت بهره گيري از قفسه هاي مجزا بايد به جاي كافي براي بررسي كتاتب روي ميزها يا طاقچه هاي نزديك قفسه ها در نظر گرفت.

اهداف در طراحي كتابخانه:

لازم است كه فضا باز باشد و نور كافي و منظر مناسب از فضاي باز بيرون (فضاي سبز) داشته باشد. بطوريكه شخص مطالعه كننده همچنان خود را با محيط بيرون مرتبط حس كند.

مبلمان بخش هاي مطالعه بايد از نوع راحت بوده و جوابگوي مطالعه تفريحي مراجعين باشد.

بخش مجلات و روزنامه ها در اين كتابخانه پرطرفدار و فعال خواهد بود. بايد فضاي كافي به آن اختصاص داد و محيطي مطلوب و مبلماني راحت و نظر و نور كافي براي آن در نظر گرفتم.

بررسي مصاديق معماري

بهره بردن از تجارب مثبت و منفي (پديد آمده در نقاط مختلف جهان) در امر طرحي بسيار مفيد است. از اين جهت چند نمونه از مجموعه هاي فرهنگي و هنري در داخل و خارج كشور مورد بررسي قرار مي گيرند. هدف از اين بررسي بيشتر مطالعه روي اجزاي سازنده اين بناهاي فرهنگي (گالري هاي هنري، سالن هاي اجتماعات، كتابخانه و ...) و نحوه ارتباط متقابلا آنها با همديگر مي باشد و طبيعي است كه هر كدام از اين مجموعه هاي فرهنگي تحت تاثير عواملي همچون شكل زمين آب و هواي منطقه و برنامه طرح از نظر حجم و نماي ساختمان تفاوت هاي قابل توجهي دارند.

براي اين منظور يك نمونه داخلي (فرهنگسراي دانشجو) و دو نمونه خارجي (مركز فرهنگي تجيبائو و مركز پمپيدو) انتخاب و بررسي مي شوند.

 

نمونه داخلي:

فرهنگسراي دانشجو (شفق):

اين فرهنگسرا در سال 1373 در درون پارك شفق تهران آغاز به كار كرد.

با توجه به اهميت مسائل فرهنگي در بين دانشجويان، بخش عمده فعاليت اين فرهنگسرا در ارتباط با دانشجويان و جوانان در نظر گرفته شده است و با استقبال خوب آنها مواجه شده است.

فعاليت هاي آموزشي اين مركز عبارت است از:

1 – كلاسهاي فرهنگي: شامل علوم قرآني و ...

2 – كلاسهاي هنرهاي تجسمي: طراحي نقاشي، خوشنويسي، سفالگري، تذهيب گل و مرغ و ...

3 - كلاسهاي هنري موسيقي: دف، تبنك، تار، ويولون، گيتار، سنتور، آواز آقايان و ...

4 – كلاسهاي آموزشي ويژه بانوان: خياطي، فوريتهاي پزشكي، گريم، يوگا، كليه كلاسهاي موسيقي غير از آواز

5 – كلاسهاي كامپيوتر

6 – كلاسهاي آموزش زبان انگليسي از متبدي تا پيشرفته

7 – كلاسهاي آموزش كودكان: قرآن، نقاشي، سفالگري، شطرنج، موسيقي و ...

8 – تربيت راهنمايان گردشگري

9 – كلاسهاي خبرنگاري و عكاسي خبري

تصاوير از فرهنگسرا در پايان آمده است.

سال اجتماعات فرهنگسرا دانشجو با ظرفيت 200 نفر داراي امكانات مناسب صوتي، تصويري، و اتاق گريم در زمينه تئاتر، كنسرتهاي موسيقي، پخش فيلم (ويدئو و پروجكشن) و ساير برنامه هاي فعال است. گالري (نگارخانه) دانشجو با مساحت حدود 100 متر مربع و گنجايش 70 اثر هنري ميزبان هنرمندان خلاق در زمينه هاي تجسمي، نقاشي، گرافيك، عكاس و پايان نامه هاي دانشجو مي باشد. از فضاي باز مقابل فرهنگسرا نيز به عنوان نمايشگاه فضاي باز تحت عنوان پنج شنبه بازار هنري استفاده مي شود. همان طور كه قبلاً ذكر شد بخش عمده فعاليتهاي اين فرهنگسرا در ارتباط با دانشجويان و جوانان است كانونها و انجمنهاي مختلفي در اين زمينه فعال شده اند كه عنوان آنها به شرح زير است:

1 – كانون دانشجويان نجوم

2 – خانه دانشجوي هنر هفتم

3 – كانون دانشجوي خبرنگاران جوان

4 – انجمن دانشجويي پرستاران

5 – كانون دانشجويي ادبي

6 – كانون دانشجوي مديريت هنري

7 – جمعيت دانشجوي امام رضا (انجمن خيريه حمايت از آسيب ديدگان اجتماعي)

8 – كانون دانشجوي زيست شناسي

9 – كانون دانشجوي كارشناسي ارشد

10 – كانون دانشجوي ترويج گياهان دارويي

از ديگر بخش هاي فرهنگسراي دانشجو مي توان به فروشگاه كتاب، كتابخانه و بخش اداري اشاره كرد.

 

نمونه هاي خارجي

مركز فرهنگي ژان ماري تجيبائو اثر تجيبتائو اثر رنزوبيانو

ساخت مركزي براي بيان فرهنگي كاناك تصميمي بود كه دولت فرانسه در طي كنفرانس صلح پس از شورشهاي سال 1984 و 1988 در كالدونياي جديد اتخاذ كرد. اين مركز به نام رهبر كاناك كه در سال 4989 كشته شد، نامگذاري شده است. آژانس توسعه فرهنگ كاناك به رياست ماري كلود تجيائو، مسابقه اي بين اللملي برگزار كرد كه رئيس جمهور فرانسه نيز حمايت از آن بر عهده گرفت.

اين مكان بسيار زيبا حدود ده كيلومتري شرق نومه قرار دارد اين پيشامدگي به شكل شبه جزيره اي است بين اقيانوس و تالاب. اين موقعيت تضادهاي قوي ايجاد مي كند زيرا يك طرف آن رو به بادهاي غالب و آبغاي عميق است. حال آنكه جانب ديگر رو به تالاب و بسيار و بسيار آرام است. طرح پروژه از شكل محل و برجستگي آن گرفته شده است. طرح در طول يك ستون فقرات امتداد مي يابد كه تيغه تاج شبه جزيره را دنبال مي كند. همچون در دهكده هاي كاناك، جاده سبب انسجام مجموعه مي شود بناها در دو طرف در سه گروه ساختماني قرار دارند بي آنكه تقارن خاصي داشته باشند و باغهايي آنها را از هم جدا مي كنند به اين ترتيب سه دهكده ايجاد شده است كه هر كدام جزيره اي است با كاركردي معين با فضاهايي براي نمايش فرهنگ سنتي و معاصر كاناك: يك آمفي تئاتر، كتابخانه. رسانه كتابخانه و لابراتوارهاي آموزشي.

تصاوير از مركز تجيائو:

طول جاده 230 متر است. در يك طرف ساخت و سازهاي كوتاه به نرمي تالاب پايين مي روند در طرف ديگر در برابر بادهاي مداوم شرقي بناهاي بلند مي بينيم كه استعاره بصري مسكن سنتي كاناك را به نمايش مي گذارند در طرح برگزيده تعمدي در جلوه فروشي ديده نمي شود تنها اشارت صريح به گذشته را مي توان در مصالح و روش كار با چوب و انحنا دادن به قطعات يافت. اين بناها نه فقط تقليد صرف از صندوقچه هاي سنتي كاناك نيستند. نامي كه به مسكن محلي داده شده بلكه شكل خاص خود را از روش اقتباس كرده اند كه خاص منطقه اقيانوس آرام است و در آن تهويه طبيعي استفاده مي شود.

تهويه از طريق وارد كردن جريان هواي خنك در بخش فوقاني بنا انجام مي شود. صندوقچه ها طوري طراحي شده اند تا بادهايي را كه تقريباً هميشه از يك جهت مي وزند دريافت كنند و پيوسته دماي داخلي را طوري كاهش دهند كه هواي گرم مدام تخليه شود بديهي است كه اين سازه ها طوري طراحي شده اند كه در برابر هر رخداد اقليمي به ويژه توفانهاي گرمسيري تاب آورند. بناهاي كوچك رابطه اي نزديك با محيط طبيعي دور و بر خود ايجاد مي كنند. اهميت دادن به چشم انداز در كالودنياي جديد هنري است كه پيوندي عميق با فرهنگ كاناك دارد. فضاي طبيعي بين صندوقچه ها و اطراف آنها دقيقاً به همان شيوه اي احيا حفظ مي شود كه مردمان مالزيايي به طور سنتي در حفاظت از محيط طبيعي خود به كار مي برند.

تكنولوژي برتر زير بناي تكوين پروژه اي است كه پايه در مفهوم خاطره دارد. اين شيوه تكنولوژي برتر، اجراي ملايم مدرنيته، طبيعت و سنت با هم آشتي مي كنند.

 

تصاوير از مركز فرهنگي ژان ماوي

مركز فرهنگي پمييدو پاريس

معمار: راجز و پيانو                        موقعيت: پاريس

تاريخ: 1976 تا 1972           نوع ساختمان: موزه هنر نوين

سيستم ساخت: تكنولوژي جديد شيشه اي و آهنگي

قليم: معتدل                                شرايط: شهري

سبك: تكنولوژي نوين (هاي – تك)

عكس هايي از مركز فرهنگي پمييدو

مركز جورج پمييدو كه سابقاً به نام مركز بيوبورگ نام داشت اين مركز با همكاري ريچارد راجرز و ورنزوپيانو طراح ريزي شد بناي پمييدو در مركز قديمي و تاريخي پاريس در محدوده يك كيلومتري نتردام در بافت قديمي بسيار متراكم قرار دارد. در زمان طراحي اين ناحيه در بحران به سر مي برد.

يك ميليون متر مربع مركز فرهنگي براي چهار فعاليت زير در نظر گرفته شده است:

موزه هنر، نوين، كتابخانه مرجع، مركزي براي طرح صنعتي و يك مركز براي موزيك و تحقيقات پژواك شناسي. محلي براي مدير شركت، فروشگاه كتاب، رستورانها سينماها، فعاليتها كودكان و محلي براي پارك ماشينها نيز بعداً به ان اضافه شده است.

در مركز پمييدو فعاليت هاي متفاوت براي موقعيت هاي متفاوت و افراد مختلف اعم از پير و جوان و توريست طرح ريزي مي شود كه تمام اين گوناگوني در محيطي تغيير پذير با يكديگر مواجه مي شوند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 15:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره سه معماري پست مدرنيسم

بازديد: 229

 

سه معماري پست مدرنيسم

پس ازآرام شدن شرايط كشور بعد از جنگ و آغاز دهه هفتاد شهرهاي كشور پر شدند از بناهاي ريز ودرشتي كه نيازهاي ساختماني جديد را برطرف سازند. شهرهاي گسترش يابنده و بافتهاي موجود شهري مملو از پروژههاي ساختماني جديد شدند. ساختمانهاي جديد با ريخت و قيافه اي جديد ، تغلق خود به دوران جديد ي از ساخت و ساز را به نمايش گذاشتند . دوراني كه ارزشهايي كاملا متفاوت با گذشته را داشت . دوراني كه درآن حكومت اسلامي با تلاش مردم و انقلاب آنها روي كار آمده بود ،جهان چند قطبي شده و روبه سوي سرمايه داري جهاني داشت ، ارتباطات گسترش يافته و پديده دهكده جهاني شكل گرفته بود.

تكنولوژي ، مواد و مصالح ساختماني و حتا مباني و ايدئولوژيهاي توليد معماري تحولات اساسي يافته بودند.

در معماري جهان شاخه هايي ايجادشده بود كه طيف وسيعي از پست مدرنيسم و ديكانستراكشن و هاي – تك و ... را شامل مي شد . معماري امروز ايران در فضاي چند بعدي حاصل از تقابل تمام نيروهاي فوق شكل مي گيرد. نيروهاي سازنده دنياي جديد.

 

معماري مشهد در دهه هفتاد

 

ساختمان سازي يك از بارزترين پديد ه هاي فيزيكي سطح مشهد در دهه هفتاد بوده است . در طول اين دهه ، محله و كوچه اي را به ياد نمي آوريم كه درآن يك كارگاه ساختماني برپا نبوده باشد و حجم انبوهي از مصالح و وسايل و ضايعات به چشم نخورد .

يكي از بارزترين ويژگيهاي معماري اين دوران درتمايز با گذشته ، معماري و ساختمانسازي در تمام بافتهاي شهريست . اگر معماري پهلوي اول در يك توسعه محدود و پهلوي دوم و دوران جنگ در توسعه بلافصل اتفاق افتاد ، فعاليت ساختماني در اين دهه درتمام قسمتهاي شهر مشاهده مي شود . بافتهاي قديمي ، بافتهاي مياني و بافتهاي جديد .

بسياري از بناهايي كه بعضا عمر زير 15 سال داشتند تخريب و دوباره سازي شدند . ارزش زمين آنقدر افزايش يافته بود كه استقرار يك واحد ساختماني در يك قطعه زمين به هيچ وجه به صرفه نبود حتي اگر عمر كوتاهي داشت . الگوي آپارتماني وجه غالب اين ساخت و ساز است . آپارتمانهايي رنگارنگ با طرحها و نما هاي عجيب و غريب كه بعضا معلوم نيست از كجا سر بر آورده اند.

يكي از جريانهاي عمده توليد كننده اين معماري ، بساز و بفروشي است . جامعه شناسي بساز و بفروشي حاكي از وجود سرمايه هايي سرگردان است كه براي توليد و سودآوري وارد چرخه ساختمان سازي شده اند . لذا توليد مسكن توسط اين جريان صرف رفع نياز سكونتي نبوده و فعاليتي درآمدزاست . لذا معماري در يك چرخه توليد به مصرف درحال تكرار است و ادبيات آن بسيار كمي و عددي و مبتني بر پول ميباشد.

لذا مي توان جريانهاي اصلي تاثير گذار بر معماري اين دوران را محدوديت عرضه زمين و افزايش ارزش ريالي آن ودر نتيجه تمايل به ساختمانهاي با تركم بالا ، نقش بساز و بفروشي براي كسب سود ، رقابت براي توليد ساختمانهاي عامه پسندتر جهت سود بالاتر ، ساختمانسازي در تمام بافتهاي شهر ، دانست .

معماري حاصل از ويژگيهاي فوق ، معماريي است چند رنگ ، پررنگ و لعاب متظاهر و فاقد بسياري از ارزشهاي كيفي درتوليد ، معماري كه قطعا به لحاظ زيباشناختي با آثار گذشته تفاوتهاي فاحشي داشته است و تاريخ گرايي ، برتري طلبي ، مصرفي بودن از صفات آن است . معماري كه آن را پست مدرنيست خطاب كرده ايم .

در اتلاق عنوان پست مدرن به اين معماري توجه به چند نكته ضروريست :

اول اين كه در صحبت از پست مدرنيسم ، همچون مدرنيسم بر اين آگاه هستيم كه باز هم نمود غربي آن را ملاك كامل و سنجه تحليل ندانيم . چرا كه ما پست مدرنيسم را به شيوه ايراني خود معمنا كرده وفقط درهيات كلي آن را مد نظر قرار داده ايم و مي دانيم كه از مجموع انديشه هاي دنياي پست مدرنيسم فقط به برخي از آنها اشراف داريم . بهتر اينست كه بگوييم اين معماري ديگر معماري يك يا دودهه قبل نيست.  حالا اگر براي نياز (( ناميدن )) از مدرنيسم در گذشته استفاده كرديم ، اين دوران رانيز به پيروي از جريانات جهاني (( پست مدرن )) مي ناميم .

دوم اين كه باز هم تاكيد مي كنيم كه نوشتن بر تاريخ معماري امروز امري بسيار پر خطر و پرمسئوليت است . لذا اينجا سعي مي شود تا تصويري كلي از آنچه هست ارئه گردد. براي ناميدن اين (( آنچه هست ! )) از اين عنوان بهره مي بريم .

سوم اين كه واژه پست مدرن را در اينجا از فرهنگ جهان معاصر وام مي گيريم و نه از سبك معماري پست مدرن . چرا كه اين سبك داراي ويژگيهاي مخصوص به خود است . لذا اينجا منظور معماري پس از دوران مدرن را كه تعلق به اين حوزه زماني دارد ، مد نظر قرار مي دهيم. پس با آگاهي از موارد فوق ، سئوالاتي از اين قبيل كه اصولا آيا مدرنيسم را تجربه كرديم ؟ وآيا به بن بست رسيديم كه به سراغ پست مدرنيسم برويم ؟ آيا ما امروز فرهنگ پست مدرن داريم كه از معماري آن سخن بگوييم ؟ و ديگر موارد مشابه را با قبول موضوعيت داشتنشان به كناري مي گذاريم . شكي نيست كه اين سئوالات مي بايست درتحقيقاتي كه موضوعاتشان مسائل نظري فوق باشد ، جواب يابند .

 

پست مدرنيسم در معماري معاصر مشهد

 

با گذر از دوران جنگ ، تميلات بازار و توان تشكيلاتي جامعه فني و مهندسي به ارزيابي شرايط موجود پرداخت و بلافاصله شروع به توليد كرد. طبقات حامي اين معماري جديد عموما طبقات صاحب سرمايه هستند . طبقات سنتي بازاري و مدرن تر صنعتي . كالا شدن معماري و ارزش روز افزون زمين و تبديل آن به يك سرمايه پشتيبان نقش طبقه سرمايه دار در ساز و كار توليد معماري در اين را به شدت افزايش مي دهد . طبقه سرمايه دار در ساز و كار توليد معماريث در اين دوران ر ابه شدت افزايش مي دهد. طبقه متوسط جديد كه در دوران گذشته به علت نياز خود ، اصلي ترين  طبقه توليد كننده معماري بود دراين دوران عموما اجاره نشين است . اين طبقه كه بيشتر شامل كارمندان مي باشد ، در اين دوره فاقد قدرت مالي براي ورود به عرصه ساخت و ساز است. از اين دوران طبقه سرمايه دار در جريانات پيشرو اجتماعي جايگزين طبقه متوسط مي شود . اين جابه جايي طبقاتي منجر به تمايل عموم مردم به حركت و تلاش اقتصادي باري نزديكي به طبقه صاحب سرمايه است و در كمترين حالت تقليد رفتاري آن . پس ارزشهاي جامعه تا حدي دگرگون مي شود . ارزشهايي كه زماني مبتني بر تحصيلات آكادميك و مشاغل مختلف دولتي بود بلافاصله با سرمايه داري شخصي و مشاغل آزاد درآمدزا جايگزين مي گردد. اين تغييرات ارزشي به سطوح مختلف و از جمله معماري رسوخ مي كند و همانند تمام دوره هاي پيش گفته ، در سيماي معماري نيز ظاهر مي شود.

پس در واقع تغيير ساختارهاي زيبايي شناسي معماري اين دوران نيز ناشي از تغييرات دروني طبقات اصلي سازنده معماري است . آرمانها و سليقه ها و باورهاي طبقه سرمايه دار ، درمعماري او نيز بروز مي كند . معماري كه ديگر متمايل به الگوهاي مدرنيستي حداقل گرا ، در ظاهر خود نيست .

 

ويژگيهاي معماري امروز كدامند ؟

 

  1. اقتصاد اولين نكته بارز اين معماريست . از روابط كارفرمايي تا انتخاب مصالح و تكنولوژي همه در زير چتر اقتصاد تعريف مي شوند. تمايلات بازار در هر لحظه و هر ساعت ، با تغيير خود سياستهاي ساخت و ساز را متحول ميكند . قيمت زمين و مسكن ، ساعت مي زند !                                                                              رشد و پيشرفت با نياز روز افزون به فضاي توليد شده ، نقش بازار را دو چندان مي كند . اگر امروز برهر يك از ويژگيهاي معماري اشاره كنيم يكي از پايه هاي اصلي آن را دراقتصاد مي توانيم جستجو كنيم. با رشد سرمايه داري و افزايش نقش پول اين نقش روز به روز بيشتر هم مي شود . سرمايه و پول به يكي ازمهمترين بنيانهاي ارزشي زندگي امروز بدل گرديده و خود را درمعماري به رخ مي كشند. نيروهاي اجتماعي توليد كننده معماري نيز از همين روابط شكل مي گيرند . بساز بفروشي حاصل آن است .
  2. پايمال شدن ارزشهاي معماري در مقابل پول ، بنا تا آخرين سانتي متر زمين ساخته مي شود ، جنگ با قانون تا حد پرداخت جريمه هاي سنگين ادامه دارد، كيفيت ساخت و ساز براي كسب بيشترين سود پايين مي آيد ، زير ساختهاي معماري بسيار بد و پوششها و تزئينات براي پوشاندن آنها مناسبند ، نقشه هاي تكراري ، فاقد خلاقيت و تفكر لازم همه جا يافت مي شود . بازار ساخت وساز در دست غير حرفه اي هاست . معماري تبديل به كالا مي شود . درنتيجه كيفيت معماري ديگر مطرح نيست ، نقش كالايي و ريالي آن است كه حائز اهميت است . معماري نه براي معماري و كيفيت زندگي كه براي معامله توليد مي شود . تمايلات بازار حرف اول است .
  3. پيروزي شكل نگاري و تنوع بر تركيب بندي و سادگي . بروز تمايلات شكلي در سيماي ظاهري معماري و تمايل به ايجاد تنوع ، چند رنگي و جديد بودن براي ترغيب تمايلات بازار صورت مي گيرد. نوآوري تا حد مضحك سازي و تزئين تا حد جنايت بر سيماي معماري ظاهر مي شود.  
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 15:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انديشه هاي خام شهرسازي

بازديد: 285

 

شهرسازي

انديشه هاي خام شهرسازي

مقدمه:

ماهيت امروز شهرهاي ايران

از سرش پيچيدة شهر سرچشمه مي گيرد. اين سرشت داراي دو وجه است: يكي فرآيند شهرنشيني مانند مسائل اجتماعي، اقتصادي، زيست محيطي ارتباطات و مانند آن، و ديگري فرآيند خرد و انديشة شهرسازي، كه براي ماسئل شهري بنيان هر دو جنبه را به چهار عامل اساي زير نسبت مي دهند:

1 – پويشهاي اجتماعي – اقتصادي

2 – رشد شتابان شهرنشيني

3 – تحول فرهنگ مادي (تكنولوژي) و فرهنگ عقلي (انديشه)

4 – مديريت اجتماعي (سياسي)

عوامل ذكر شدة همة نيروهاي موثر در ايجاد مسائل شهري هستند اما در يك تحليل منطقي، عوامل ياد شده آنچنان درسلسلة علت و معلول به همديگر مرتبط اند، كه هر يك به شمار آيد. چنين تحليلي سرانجام دور و تسلسل به وجود مي آورد. براي خروج از چنين دور باطلي كساني مانند: «انگلس»، «اشپنگلر» و «هانري لافور» مسائل شهري را تجلي اقتصاد سياسي دانسته اند. و برخي مانند مشيل فوكو از ان تعبير قدرت گرفته اند و مانوئل كاسل آن را تعبير به سياست كرده است.

برخي نويسندگان، بر اساس نظرات نتچه و هاديگر جامعه صنعتي عصر ما و به تبغ آن مدرنيسم نسبت مي دهند و حجابي از مفاهيم خردباوري و فرهنگي را بر چهرة ماهيت شهر مي كشند. رواج مباحث مدرنيته در چند سال اخير چنان هزار تويي پديد آورده كه خروج از آن آسان نيست برخي مانند كولاكوفسكي مي گويند: ابهام و گوناگون كاربرد مفهوم مدرنيسم آن را به برچسبي بدل كرده كه فاقد كاركرد و دقت تبيني است.

اما بنا به گفتة بنه ولو شهرسازي نه از طريق اين استنتاجها و بكار بردن تئوري آرمانگرايي بلكه از راه استقرار و از تجارت مكرر مشكلات و تصادمهايي صورت گرفت كه برخي از افراد متعهد تر مانند موريس و سپس گدس را وادار مي سازد تا سلسله علت ها و معلول ها را بپيمايند و تعهد خود را را گسترش دهند و رابطة گمشگتة ميان سياست و فن را بازيابند.

آنچه مسلم است شهرسازي نوين همزاد توسعة تمدن صنعتي است. تحولات ناشي از صعت جديد ساختارهاي اجتماي اقتصادي و فرهنگي جوامع را دگرگون كرد و باعث توسعة شهرنشسي شد و نيز همراه با رشد نظام سرمايه داري ثروتهاي كلان و همزمان با آن فقر و بيچارگي عظيم پديد آمد. از آن پس پديده هايي مانند محلات فقيرنشين چشمگير شدند و بالاخره اتومبيل پيكر شهر را دگرگون ساخت.

افكار و ايده هاي شهرسازي براي مسائل شهري با تاخير يك قرن پس از وقوع اين تحولات به تدريح شكل گرفت. در طول ايبن يك قرن اتوبيسم اروپايي باري شهرها طرحهاي آرماني ارائه مي داد و دولتها به اقدامات موضعي دست مي زدند. هوسمن در پاريبس و آنسپاش در بروكسل خيابانكشي مي كردند. دولتها نيز مانند صاحبان انديشه همواره از توسعه و تحول عقب بودند و كارهاي آنها حالت علاج واقعه بعد از وقوع را داشت.

بررسي شهرسازي در ايران نيز گوياي همين عقب ماندگي انديشه و عمل به علت دوري از واقعيتها بوده است. التبه جريان توسعه شهر نشيني در ايران با تاخير يك قرن نسبت به جوامع صنعتي رخ داد و هر چند فرآيند و حتي خصوصيات شهرنشيني در كشورهاي توسعه نايافته بكلي با كشورهاي صنعتي متفاوت است و در واقع يك جريان برونزا است اما حاصل كار در اصل داراي تفاوت ماهوي نيست.

حاصل توسعه شكل گرفتن تجمعات عظيم است. تحولات شهرسازي در مجموعه هاي بي نظام شهري است. تحولات شهرسازي دويست سال گذشتة جهان صنعتي و صد سال گذشتة ايران تفاوتي جز تفاوت زماني و مكاني ندارند. مشكل اصلي در هر دو تاخير در ادارك ضرورت واقعيت و خامي در تدبير و انديشه هاي شهرهاي اروپايي به شهادت مفاد منشور آتن با آن روربه رو بودند ما هم اكنون با آن مواجه هستيم.

درا ين مقاله قصد آن را نداري كه منشا اين مسائل و تحولات را بيابيم بلكه منظور اين است كه در وهلة اول به جريان تاخير در تدابير شهرسازي ايران اشاره بشود و در وهلة دوم مسائل ناشي از چنين تدابيري را به اجمال بررسي كنيم:

1 – درست در زماني كه اصول منشور آتن در چهارمين كنگرة معماران مدرن زيرنظر لوكوربوزيه به تصويب مي رسيد و بر ارزشهاي انساني و معماري در شهرها تاكيد مي شد (در سال 1933 ميلادي برابر 1313 هجري شمسي) سرتيپ كريم آقا بوذرجمهري كفيل شهرداري تهران به (1853-1869) كه تحت حمايت ناپلئون سوم به نوسازي پاريس پرداخت با قدرت رضاشاهي خيابانهاي جديد تهران را در بافت قديم شهر مي گشود. هر روز پرچم سرخي بر فراز محله اي به اهتزاز در مي آمد و گروه گروه ساكنين آن به محله هاي جديد پيرامون شهر رانده مي شدند و بدون ارج گذاري به تاريخ، ساختمانهاي جديد دولتي و ويرانه هاي ميراث تاريخي دورة قاجاريه بنا مي شد.

در آن موقع دو دهه از انتشار كتاب پاتريك گدس به نام شهرها در تحول در 1915 مي گذشت. او در كتاب خود از فراز برج ادينبور خاطر نشان مي كرد كه ارگانيسم شهري را مي بايست به مثابة تجمعي بشري دانست كه در مسير تحول خود همواره متاثر از محطيهاي دور و نزديك خويش است. گدس خواهان اين بود كه همة يافته هاي علمي در راه اين هدف به كار گرفته شوند. از ديدگاه او شهر يك سيستم پيچيده متشكل از ساختارهاي مختلف و مقوله هاي مختلف و طبعاً موضوعي ميان رشته اي است. بنابراين متدولوژي سنتي شهرسازي كه از يك رشته عمليات حرفه اي و فيزيكي و بر اساس برداشتهاي تجربي و ادراكات شخصي شهر ساز استوار بود بايد بر پايه الگوي عملي (بررسي تحليل طرح و با درك همة جوانب و وجوه به طور جامع انجام پذيرد. نظريات گدس مدت 60 سال بر تفكر شهرسازي علمي سايه انداخته بود و بر پاية همين انديشه مدل يا الگوي طرحهاي جامع به عنوان متدولوژي شهرسازي شكل گرفت. اين طرز تفكر در 1932 و 1949 در انگليس و در 1928 و 1949 در ايالات متحده امريكا جنبة قانوني يافت.

25 سال تجربه شهرسازي بعد از جنگ جهاني در اروپا مشكلات اين رويكرد يا طرز تفكر را نيز به تدريج آشكار ساخت. از يك سو اعتراض معماران جوان گروه ده (Ten Team) به تقسيمات عملكردي (مسكن، كار، فراغت، و حمل و نقل) منشور آتن و از سوي ديگر تئوري سيستم كه در سال 1954 توسط برتالنفي تدوين شد بر تفكر شهرسازي موثر واقع شدند. تحت تاثير اين جريانات فكري ساختگرايان كوشيدند در مخالفت با مقولات عملكرد گرايي با شهر به عنوان يك كليت واحد (گشتالت Gestalt) برخورد كنند. هر چند تئوري سيستم ثابت كرد كه سرشت سيستمها جامع و ميان رشته اي است اما اقرار داشت كه براي شناخت كليت سيستمهاي باز هيچ معياري در دست نداريم تا بگوييم كه درشناسايي سيستم تمام خصيصه هاي خاص آن را در نظر گرفته ايم. برتالنفي به صراحت بيان كرد كه شناخت شناسي سيستمها با شناخت شناسي پوزيتيويسم يا امپريسيسم (اصالت تجربه) عميقاً فرق دارد.

تحت تاثير اين جريانها در سال 1964 در انگليس گروه مشورتي برنامه ريزي (PAG) لايحة تغيير قانون شهرسازي جديد (1969-1971) انگليس قرار گرفت. بر اساس آن طرحهاي جامع كه تحت عنوان طرح توسعه و عمران خوانده مي شدند. منسوخ و مدل طرحهاي ساختاري جايگزين آن گرديد. مك لوين يك از اعضاي اين گروه در سال 1969 كتاب برنامه ريزي شهري و منطقه اي رويكردي سيستمي را منتشر كرد و در سال 1971 جرح چيدويك در تكميل مباحث آن كتاب مشهور خود نگرش سيستم برنامه ريزي را انتشار داد. حاوي نظرياتي كه در مفاهيم و انديشة شهرسازي متدها و مدلهاي آن تحولي اساسي پديد آورد.

در همان حال كه مدل طرحهاي جامع مورد انتقاد كوبندةاين شهرسازان قرار داشت يعني در سال 1345 شوراي عالي شهرسازي ايران تشكيل و در سال 1347 نخستين قرارداد طرح جامع براي شهر تهران منعقد شد و درست در زمان انتشار كتاب چدويك در سال 1971 ميلادي يعني در سال 1351 (ه ش) مدل طرح جامع به مفهوم كاربري زمين در قانون تغيير نام وزارت مسكن و شهرسازي به تصويب رسيد.

2 – تغييرات بنيادي

اواخر دهة هفتاد و اوايل دهة هشتاد را مي توان سالهاي درخشان تحقيقات شهري دانست. طرحهاي جامع در بيشتر كشورهاي دستخوش دگرگوني شد و خصلت استراتژيك (راهبري) يافت. برنامه ريزي شهري از يك سو به برنامه ريزي عمل گرايش يافت. اين تحولات بر پاية متدهاي تحليل سيستمي به جاي صرف نيرو بريا شناخت جامع موضوعي تلاش خود را متوجه تحليل جامع مساله كرد. زيرا هم در عمل و هم در تئوري مشخص شده بود كه حل مساله ا هر چيز مستلزم صورت بندي درست از صورت مساله است.

مدل پوزيتويستي (شناخت، تحليل، طرح،) كه مدتها الگو و روش تهية طرحهاي شهري بود جاي خود را به مدل سيستميك (تحليل، طرح، سياست) داد. اين مدل به مفهوم رسيدن به اهداف و سرانجام ارزيابي و ساستگذاري براي اجرا بود.

بدين ترتيب انتظار معجزه از مطالعات برنامه ريزي كنار گذاشته شد و شهرسازي عملاً به شهرسازي واقعي روي آورد.

در آوريل 1982 دادگاه شهرستان كالاوراس در ايالات متحده آمريكا بر اساس لايحه اي كه از طرف وكلاي مردم بر ضد مصوبات طرح جامع شهر تهيه شده بود به دلايل گوناگون بي كفايتي طرح جامع را در تامين منافع مردم اعلام داشت و قانون ايالتي را نقض نمود.

رويدادهاي مهمي كه از 1975 شروع شده بود در دهة 1980 اساس طرح جامع در ايالات متحدة آمريكا را دگرگون ساخت و از اواسط 1980 تعدادي از شهرداريهاي و حكومتهاي محلي كار جديدي را تحت عنوان طرحهاي استراتژيك آغاز كردند.

اساس طرحهاي استراتژيك از طرحهاي ساختاري اقتباس شده است. در طرحهاي ساختاري و استراتژيك موضوعتات حياتي روشن مي شوند و مناطقي تعيين مي گردند كه رشد و تغيير آنهابايد در چهارچوب كلي و انعطاف پذير خط مشي ها و رهنمودها صورت گيرد. اين روش به زمان و كوشش فوق العاده اي براي جمع آوري اطلاعات نياز ندارند و ايستا نيست. در اين رورش به جاي آنكه تكليف تمام بخشهاي شهر به طور يكسان براي دراز مدت تعيين گردد به اولويتها و خط مشي ها و رويكردهاي مالي براي جوابگويي به اين خط مشي هاي مي پردازند.

طي 15 سال گذشته بر پاية تلاشهاي دهة 70.

 

چهارچوب نظري تحقيق:

قبل از بررسي موضوع ابتدا لازم است كه با فلسفة اجراي طرح هاي بلند مرتبه سازي آشنا شده و سپس موضوع تحقيق بپردازيم.

مكتب شيكاگو:

اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم همراه با رشد و رونق اقتصاد در آمريكا و رقابت آن با كشورهاي اروپايي بود. كه اين مساله سبب افزايش تراكم زمين در مراكز شهري گرديد و 2 عامل اصلي پديد آورندة آسمانخراش يعني 1 – كمبود زمين و 2 – امكانات فني و تكنيكي با يكديگر جمع شدند و اولين آسمانخراش ها را به وجود آورند. اين امر سبب شد تا بعد از آتش سوزي بزرگ شهر شيكاگو در سال 1871 كه در آن تمام. ساختمان ها كه از چوب بودند سوختند، اين بار ساختمان هايي بلند با اسكلت فلزي جايگزين ساختمان هاي سوخته شده شوند.

بنابراين مكتب شيكاگو در راستاي جنبش نوگرايي قرون نوزده و بيست حركت مي كرد و از خصايص مهم اين جنبش رد سنت هاي ديرين در تزيين و آراستن بنا و رو كردن به اشكال ساده و خالص () و همچنين نمايان ساختن اسكلت ساختمان مي باشد.

لويي سوليوان از اعضاء مشهور مكتب مي گويد: خاصيت اصلي و صنعت بارز يك بناي چندين طبقه چيست. فورا جواب مي دهيم عظمت اين عظمت عاملي است كه بيش از همه به يك بناي چندين طبقه فريبندگي برخودار است به خود جلب مي كند و آن چيزي است كه بيش از همه به يك بناي چندين طبقه فريبندگي مي بخشد و بنابراين بايد بيش از همه چيز مورد نظر هنرمند قرار گيرد و محرك اصلي تصورات او باشد.

همان طور كه از مطلب فوق هم بر مي آيد نظريه پردازان اين مكتب بيشتر ديدي تحسين آميز و شگفت زده از امكانات حاصل از ساختارهاي بلند ارائه مي گردند و متوجه تاثيرات خطير اين پديده در بافت و سيماي زندگي شهري كه كاربرد قوانين و ضوابط محكمي را طلب مي كند، نبودند.

 

مكتب نوگرايي (عملكردگرايي) (Modernism)

اين مكتب در قرن نوزدهم شروع شد و در قرن بيستم به اوج شكوفائي خود رسيد و مي توان گفت كه بيشترين تاثير را بر بافت شهري عمودي قرن بيستم داشته است. از مهمترين نظريه پردازان اين مكتب از والتر گروپيوس لوكوربوزيه و ميس وندرروهه مي توان نام برد. اصول كلي عقايد اين مكتب از طريق منشور آلن در سال 1931 در كنگرة جهاني معماران مدرن در آتن ارائه شد.

(لوكوربوزيه: منشور آتن)

و مانند اكثر انديشه اي شهر سازي شهرسازي قرن نوزده و بيست كه متاثر از اوضاع با سامان شهرها بعد از بعد از انقلاب صنعتي بودند افكار عملگرايان نيز به دشت از شرايط زندگي غير انساني خصوصاً طبقات پايين جامعه در شهرهاي صنعتي آزرده بود اين منشور بعد از ذكر نابسماني هاي زندگي شهري، راه حل مسئله را قوانين شهري محكمي مي داند كه تامين كنندة رفاه و عدالت شهري باشد و از طرف ديگر حكومتي مقتدر پشتيباني گردد.

امكان آزاد شدن سطح زمين از قيد ساخت و ساز و استفاده از آن جهت فضاي باز و بسته، امكان قرار دادن خدمات عمومي مورد نياز مسكوني امكان صرفه جويي اقتصادي در توليد ساختمان امكان بهره گيري از فوايد عملي ناشي از بالا رفتن قيمت زمين امكان استفاده از ساختمان هاي بلند براي كاربري هاي متفاوت تجاري اداري مسكوني صنعتي و ...

كنستركيتوسيم: اين مكتب از شاخه هاي مكتب نوگرايي (عملكرد گرايي) در روسيه شوروي بعد از انقلاب اكتبر همزمان با پايان جنگ جهاني اول مي باشد. كه در بسياريي از موارد اصول مكتب نوگرايي Modernism را به طريقي افراطي تر در نظريه ها و طرح هاي خود ارائه دادند. متوقف شدن عمليات ساختماني در اثناي جنگ و صدمات كه طي جنگ بر بسياري از شهرهها و ارد آمده بود سبب شد تا به عمليات ساختماني در مقياسي وسيع و حجيم اقدام گردد.

انقلاب 1917 انفجاري از خلاقيت و نوآوري را در كليه امور مطرح گردانيد  موجب فروپاشي كامل اقتصاد و نظام اجتماعي سابق كشور گرديد و نياز به بازسازي و طرح هاي نوين را در كليه امور مطرح گردانيد. ميليوتين رئيس كميسيون ملي ساختن شهرهاي جديد شوروي در سال 1930 همان اصول عملكردگرايان در اروپاي غربي را صورت بندي كرد و در كتاب خود به رشتة تحرير درآورد (استروفسكي 1381).

بلند مرتبه سازي بنا بر اصل بنيادي حداكثر راندمان و بازدهي بلند مرتبه سازي مسكن با ارائه حداقل فضاي خصوصي و شخصي و حداكثر فشاي مشترك و عمومي ساختمانهاي بلند مسكوني در جوار و نزديكي به محل كار سادگي افراط در داخل و خارج بناهاي بلند مسكوني و غير مسكوني از محورهاي عقايد افراد اين مكتب بود.

مگااستراكچراليسم (فن گرايان): از نيمة دهة 1950 و براي تقريباً 20 سال ايدة منطقه شهري (شهر) به شكل يك ساختمان بزرگ بهم پيوسته بر تفكر معمارانه دربارة شهرها حاكم بود. خيابان به شكل يك راهرو مايل حفاظت شده ميدان به صورت حياط سرپوشيدة داخلي و ... از جمله اين نظريات بودند. مگااتراكچراليست ها براي تبيين و توجيه عقايد خود بر اصولا و طرحهايي تاكيد مي كردند: شرايط نگران كنندة محيط زيست و كرة زمين، و تاكيد بر استفادة وسيع و بسيار پيچيده از آخرين توانايي هاي تكنولوژي از مهمترين اين موارد بودند. اولين پروژة مگااستراكچر توسط معمار ژاپني كتروتانگه با همكاري دانشجويان ام آي تي براي بندر بوستن در 1959 طراحي شد. ايده مگااستراكچر يعني ‌«شهر به عنوان يك ساختار غول آسا» اگر چه همواره به صورت طرح هاي علمي – تخيلي روي كاغذ باقي ماند اما اثرات آشكاري بر ساختمان هاي واقعي نيز داشت.

از ميان نظريه هاي ذكر شده، نظرية كنستركتيوست ها كه مبتني بر تقسيمات داخلي فضاهاي بلند مرتبه مشتمل بر فضاهاي خصوص كوچك خوابگاهي و اشتراك در فضاهاي خدماتي مسكن مي باشد در شرايط فعلي ايران عملي به نظر نم رسد و همين طور نظرية اوليه يعني مكتب نيسكاگو و مكتب نوگرايان كه اولي مبتني بر بلند مرتبه سازي به صورت متراكم در كناره معابد و خيابان و دومي بر بلند مرتبه اسزي به صورت پراكنده در دل فضاهاي باز و ورود از خيابان مي باشد با شرايط فعلي ايران سازگارترند.

 

مباحث نظري:

در اين بخش به بررسي آثار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، كالبدي و آثار زيست محيطي ساختمان هاي بلند مرتبه مي پردازيم.

 

بلند مرتبه سازي و عوامل اقتصادي آن

الف: تاثير ساختمان هاي بلند بر تراكم ساختماني و مصرف زمين: بدين معني كه با مصرف زمين يكسان تعداد طبقات را افزايش داده مثلاً اگر در مساحتي معين 5 ساختمان يك طبقه موجود باشد آنها را با همان مساحت زير بنا به 5 ساختمان 10 طبقه تبديل كرد و يا اينكه با مساحت زير بنايي بسيار كمتر از مجموع مساحات اوليه تبديل كرد و بقيه فضاهاي آزاده شده را به امكاناتي از قبيل فضاي سبز اختصاص داد. اما نكتة قابل توجه آن است كه بلند مرتبه سازي تا ارتفاع مشخصي باعث صرفه جويي قابل ملاحظه اي در مصرف زمين مي گردد و از آن ارتفاع به بالا اين ميزان چندان زياد نخواهد بود.

 

ب: هزينه احداث ساختمانهاي بلند: آنچه كه مشخص است اين است كه هزينة احداث ساختمان در ارتفاع بالاتر بيش از هزينة احداث ساختمانهاي كوتاهتر است. اين هزينه ها شامل به كارگيري مصالح و افزودن امكانات بيشتر گرمايشي و سرمايشي و پله فرار و .... و نيروي كار متخصص تر و ... مي شود. از طرفي اين پديده همان طور كه در بخش مصرف زمين نيز بدان اشاره شد سب صرفه جويي در مصرف زمين مي شود حال بايد ديد كه اين ميزان افزايش هزينه ها تا چه حد به صرف است را در عمل بلند مرتبه سازي زماني اتفاق مي افتد كه كاهش قيمت ناشي از صرفه جويي در مصرف زمين از اضافه قيمت ناشي از ساختمان سازي در ارتفاع، بيشتر باشد (مهندس هاشمي (معاون وزير مسكن) در مصاحبه با بولتن سمينار سياست هاي توسعه مسكن در ايران، مهر ماه 73) از اين روست كه مراكز شهري كه به دليل دسترسي تمكز خدمات و ساير نقاطي كه داراي قيمت زمين بالاتري هستند مرتفع تر مي گردند.

 

ج: تاثير ساختمان هاي بلند بر كاربري زمين: «ميزان جمعيت پذيري و به عبارتي ديگر تراكم ناخالص جمعيت در يك سطح شهري به ميزان اراضي تخصيص داده شده به سه كاربرد مسكن، معابر و خدمات بستگي دارد» (مجيد غمامي: ملاحظاتي در باب سياست افزايش تراكم در شهرها، مجله آبادي، شماره 5)

هنگامي كه از بلند مرتبه سازي – افزايش تراكم ساختماني – جهت افزايش تراكم جمعيتي استفاده مي گردد، نمي توان بدون برنامه ريزيق كاربري زمين براي تامين سرانه هاي استاندارد جهت جمعيت جديد اضافه شوند. هيچ گونه اقدامي جهت بلند مرتبه سازي نمود بايد توجه داشت كه بلند مرتبه سازي يا افزايش تراكم ساختماني در يك شهر موجود در معناي افزودن بر جمعيت شهر در همان اراضي محدود شهري است. در اين حالت بايد اين مساله را بررسي كرد كه آيا مي توان براي جمعيت جديد، سرانه هاي استاندارد ار در زمينه خدمات، تسهيلات شهري تامين مود يا نه؟ ميزان تراكم ساختماني در اكثر مناطق تهران در حال حاضر افزايش يافته و علاوه بر آن قانون امكان خريد تراكم 2000 درصد، جمعيت ساكن در تهران به زودي از دو برابر متجاوز خواهد شد در حالي كه در تامين بسياري از تاسيسات و خدمات شهري دچار كمبود هستيم و آلودگي محيط زيست تهران (هوا، آب، خاك) در نهايت خود به سر مي برد. در واقع هر روز شاهد برافراشته شدن ساختمان هاي بلند به جاي ساختمان هاي كوتاه در همان قطعات ثابت زمين و با همان درصد اشتغال زمين هستيم و تامين فضاي باز مورد نياز و افزايش ظرفيت كشش معابر و خيابان هاي و تامين و افزايش ظرفيت لوله كشي ها و كانال هاي تاسيساتي آب برق گاز تلفن فاضلاب و تامين خدمات آموزشي بهداشتي و درماني براي جمعيتي كه به مرور زمان برابر مي شوند محتاج برنامه ريزي دقيقتري است.

 

بلند مرتبه سازي و عوامل اجتماعي، فرهنگي و رواني آن:

يكي از مسائلي كه همواره در پديدة آپارتمان نشيني و بلند مرتبه سازي مورد توجه بوده است مناسب بودن اين نوع زندگي با گروهها و طبقات مختلف اجتماعي بوده است . تحقيقات مختلف در اين زمينه نشان داده است كه طرز سكونت نحوة رفتار و كنش هاي اجتماعي مختلف بين ساكنين بلند مرتبه ها  بيشترين تاثير را در اين امر مي گذارد كه زندگي در اين مكان ها از سوي ساكنين مناسب و مطلوب يا نامناسب و نامطلوب تلقي شوند.

نتايج بررسي ها مختلف در ايران نشان داده است كه اكثرا اقشار مرفه از روي تمايل و آگاهي اين نوع زندگي را انتخاب مي كنند دلايلي مثل: 1- امنيت مالي و 2 – نگهداري آسان. اما در نزد اقشار متوسط اجتماعي آگاهي كاملي نسبت به اين پديده وجود ندارد عواملي مانند:

1 – فراهم آمدن امكانات مناسب جهت خريد آپارتمان مانند وام بانكي و ... 2 – تمايل شديد به مالكيت با توجه به ويژگي هاي فرهنگي فرهنگي و ارزان بودن اين نوع زندگي عامل جذب اين گوره به بلند مرتبه ها بوده است. گروه سوم اقشار پايين با ريشة روستايي و تهيدست هستند كه به هيچ وجه آگاهي نسبت به اين پديده ندارند. عوامل زير از جمله عوامل موثر در انتخاب اين نوع زندگي براي اين طبقه بوده است:

1 – كمبود مسكن استيصال، اجاره ارزانتر (در مورد اجاره نشينان) 2 – رهايي از دست صاحبخانه در مورد ساكنين مالك آپارتمان 3 – سرمايه گذاري مناسب از نظر مالكين جهت اجاره آن . (هايده نصيري: آپارتمان سازي و آپارتمان نشيني در تهران رساله نهايي به طور كلي مي توان گفت كه 1- زندگي آپارتماني مناسب كليه گروهها و طبقات اجتماعي نمي باشد و 2 – براي اقشار متوسط به بالا مناسبتر از اقشار تهيدست شهري كه غالباً داراي فرهنگ روستايي مي باشند است و همچنين 3 – اگر افراد ساكن داراي فرهنگ مشابه هم باشند، روابط بهتري نتيجه مي گردد و رضايت بيشتر ساكنين را به همراه خواهد داشت.

ب: ايجاد تراكم جمعيتي: هنگامي كه تعداد استفاده كنندگان از يك فضاي مشخص افزايش يابد، به همان نسبت هم فضا بزرگتر مي شود. در نتيجه خصوصيت و شخصيت فضا خدشه دار مي شود زيرا حدي از بزرگي فضاداران مطلوبيت مي باشد. ديگر آنكه جمعيت زياد در يك فضا سطح روابط انساني را تنزل مي دهد و باعث جدايي انفراد دوري و بيگانگي در محيط انساني مي شود. اما چنانچه فضاهاي داخلي و مشترك بلند مرتبه ها با تراكمي مناسب و اندازه اي مطلوب و طراحي جاذبي ايجاد گردد ميت وان امكان برقاري تماس و روابط نزديك را ميان افراد پديد آورد و از اين جهت حتي به عنوان نكته اي مثبت براي بلند مرتبه ها عمل كند.

 

ج: يكنواختي در بلند مرتبه ها: يكنواختي شديد در واحدهاي يك ساختمان بلند مرتبه در نتيجه استفاده از سازه مشترك مي باشد و تا حد زيادي اجتناب ناپذير است.

عملكرد گرايان قرن بيستم با تاكيد بر جنبه هاي اقتصادي اين پديده ها كه نتيجه استانداردي كردن فضاها و استفاده از سازة مشترك عمودي مي باشد، آن را معقول و موجه مي دانستند و براي جنبه هاي رواني موضوع اهميتي قائل نبودند.

يكساني و يكنواختي به همراه تراكم جمعيت در بلند مرتبه ها موجب پديده عدم شناسايي و هويت (بيگانگي) مي گردد. همچنين فضا را ملال آور و خسته كننده مي سازد. بنابراين بايد دقت نمود تا در در طراحي ساختمان هاي بلند با ايجاد تنوع و نماها از يكنواختي و خسته كنندگي فضا جلوگيري شود.

 

بررسي آثار كالبدي ساختمان هاي بلند مرتبه:

الف: ديد و منظر:

1 – ديد و چشم انداز: يكي از آثار بلند مرتبه سازي كه طرفداران آن همواره از آن به عنوان مزيتي قابل توجه ياد مي كنند، فراهم آمدن چشم انداز مطلوب از داخل بلند مرتبه ها به مناظر گوناگون شهري را طبيعت اطراف مي باشند. اما از طرف ديگر اين ساختمان ها ديد و چشم انداز ساختمان هاي ديگر را مسدود مي كنند. در تحقيقي كه توسط شهرداري تهران راجع به بلند مرتبه سازي در تهران انجام يافته است از 26 مجموعه ساختماني بلند مرتبه برداشت شده100% آنها موجب مسدود نمودن مناظر شهري براي ساختمان هاي اطراف بوده اند. (فرشته كازروني حقيقت، شعله نوذري «نگاهي به ساختمان بلند تهران» سازمان مشاور فني مهندسي تهران، واحد تحقيقات، 1372، ص 124و125)

لذا براي ايجاد ديد مطلوب تر و انساني تر به ساختمان بلند مناسب تر است فضايي باز در اطراف ان در نظر گرفته شود. براي جلوگيري از تغيير مقياس و ايجاد ناهماهنگي در نماي شهري در تركيب بلند مرتبه ها با كوتاه مرتبه ها يا بايد از مراحل و مقياس هاي مياني استفاده كرد و يا بايد فضاي حائل بين دو اندازه بلند و كوتاه به صورت فضاي باز و بسته در نظر گرفت.

شكل: شكل كلي و ساده شدة ساختمان هاي بلند عموماً به صورت مكعب مستطيل است كه بر قاعده كوچكتر خود بر روي زمين قرار گرفته است. مكعب مستطيل بلندي كه بعد ارتفاع در آنها نسبت به ابعاد ديگر بسيار چشمگير است.

2 – انواع حجيم Masire: ساختمان هايي كه بعد ارتفاع در آنها نسبت به ساير ابعاد تفاوت چشمگيري ندارند.

بعضي از صاحبنظران بر سطح سايه بزرگي كه ساختمان هاي حجيم ايجاد مي كنند تاكيد مي كنند و آن را بسيار نامطلوب مي انگارند.

برج مسطح كه از يك طرف ديگر بسيار عريض است يك فرم ساختماني بسيار ناهنجار در داخل شهر مي باشد. هر چن سمت باريك ساختمان ممكن است به طرز زيبايي باريك و بلند باشد سمت پهنش چنان وسيع و صاف است كه هيچ ساختماني با آن ارتباط مطلوب را پيدا نمي كند. اين ساختمان ها به تنهايي مخرب و شكننده بوده و در كنار يكديگر به صورت تودة بدتركيب  نخراشيده اي در سيماي شهري ديده مي شود. (ريچارد هرمن، آندرو يازوسكي، مباني طراحي شهري، ص 160 و 161).

 

ج:فضاي شهري:

فضاي شهري به عنوان زندگي اجتماعي و گروهي مردم شهر تاثيرات بسيار حائز اهميتي از وجود ساختمان هاي بلند مرتبه مي پذيرد. متاسفانه اين تاثيرات در اكثر موارد ارزيابي شده است. شناخت كامل و تجزيه و تحليل تاثيرات بلند مرتبه ها در فضاي شهري جهت كنترل و ممانعت از جنبه هاي منفي آن بسيار ضروري به نظر مي رسد.

1 – تعريف و مشخصات فضاي شهري: فضاي شهري به عنوان يك جزء بسيار مهم از ساخت شهر فضايي است جمعي كه در برگيرندة بخشي از روابط اجتماعي و فرهنگي جامعه باشد. (فضاي شهري چيست؟ روكر اعتقاد دارد كه ساختاري است سازمان يافته، آراسته و واجد نظم به صورت كالبدي براي فعاليت هاي انساني و بر قواعد معين و روشن استوار است. ... ) (طراحي فضاي شهري محمود توسلي)

هر گونه فضايي را در شهر نمي توان فضاي شهري دانست بلكه ارتباطات ويژه بصري و حركتي موجود فضاي شهري است و در غير اين صورت حفره اي بيش ميان ساختمان ها نخواهيم داشت. (محمود توسلي. طراحي فضاي شهري (1)، ص 18).

صاحبنظران مختلف بر سه مشخصه اصلي شهري تاكيد داشته اند: 1 – محصور بودن 2 – تركيب و هماهنگي متناسب اجزاء 3 – عملكرد و فعاليت جمعي.

1 -1 محصور بودن از محصور بودن فضا به عنوان نخستين اصل حاكم ر طراحي مكان هاي شهري نام برده مي شود بطوري كه اگر فضا به شكل مطلوبي محصور نشود نمي توان به يك مكان شهري جذاب دست يافت (محمود توسلي، و روشهاي طراحي ص 36).

3/3/84:

چگونگي محصور شدن فضا در انسان احساسات مختلفي بر مي انگيزد و براي اينكه مطلوب ترين احساسات در انسان برانگيخته شود محصور بودن فضا بايد داراي مقياس انساني باشد.

بطور كلي مي توان گفت كه نسبت هاي بهينه عرض فضا به ارتفاع براي محصور كردن فضاي شهري از نسبت 2/1 تا 4/1 متغير مي باشد. خارج از اين نسبت ها وقتي فضا تنگ تر يا عريض تر (گشادتر) گردد ايجاد فضاي مطلوب با مقياس انساني با مشكلات طراحي روبرو خواهد بود.

1-2 تركيب و هماهنگي متناسبا اجزاء: هر فضايي را در شهر نمي توان فضاي شهري دانست مگر آن كه بر اساس قواعد زيبايي شناسي شكل گرفته باشد.

1-3 فعاليت اجتماعي در فضاي شهري مي باشد كه صاحبنظران مختلفي بر آن صحه گذاشته اند. در ادامه به بررسي اين 3 مشخصه اصلي فضاي شهري در رابطه با بلندمرتبه سازي پرداخته مي شود:

1 – محصور بودن: همان گونه كه ذكر شد، ميزان محصوريت فضائي بايد متناسب با مقياس انساني باشد اگر اين محصوريت زياد باشد هر نوع چشم اندازي را از داخل به فضاي خارج مسدود مي كند و هر چه ساختمان ها بلندتر باشند تنگي و نامطلوبي فضا بيشتر مي شود.

(بنابراين بايد ساختمان هاي بلند را تا حد امكان از فضاي شهري ميدان و خيابان دور و به جاي آنها در جداره اصلي، ساختمان هاي كوتاهتري كه با مقياس انساني سازگارترند ايجاد نمود. از راه حل هاي ديگر ايجاد حفره ها يا درزهايي به وسيلة فضاي باز نيز در طول خيابان و در هم آميختن ساختمان هاي بلند و كوتاه را مي توان نام برد. اما از سوي ديگر اگر اين محصوريت از حد معيني كاهش يابد مشكلات ديگري بروز مي كند در اين حالت تك ساختمان هاي بلند در ميان فضاي باز و گسترده قرار مي گيرند و محصوريت كالبدي تشكيل نمي شود در واقع فضا بوجود نمي آيد و پديدة بي فضايي رخ مي دهد.

2 – تركيب و هماهنگي ميان اجراء: در اين مورد نيز مي بايد ساختمان هاي بلند مرتبه به عنوان عناصري منفرد بلكه به صورت عناصري متحد و تنيده به بافت شهر نگريسته شود. طراحي بلند مرتبه ها به صورت متنوع از نظر ارتفاع و حجم و طرح در حالي كه يكپارچگي بصري حفظ شود و طراي حفره ها و محوطه هاي بين بلند مرتبه ها به صروت سه بعدي به تحقق اين امر كمك مي كنند.

3 – عملكرد و فعاليت هاي اجتماعي پيش بيني شده است نقش دارند. از آن ميان دو عامل ديد پذيري و جذابيت محيطي ارتباط قوي تري با مبحث ساختمان هاي بلند دارند. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه تعداد استفاده كنندگان از ميدان پارك با نوانايي ايشان براي ديدن آن از خانه يا محل كارشان ارتباط دارد. و پاركهاي ميادين مناطق كوتاه مرتبه نسبت به ميادين مناطق بلند مرتبه توسط تعداد بيشتري از مردم و در دفعات بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند. و علاوه بر اين جذابيت محيطي يك ميدان محصور در ميان بلند مرتبه ها نيز به لحاظ جنبه هاي زيباشناسي و همچنين عوامل اقليمي (تابش نور و آفتاب و جريان باد) پايين مي باشد و بدين لحاظ نيز دچار ركود فعاليت و عدم جذب مردم به خود مي شود.

 

ساختمان هاي بلند و عوامل اقليمي و زيست محيطيگ

الف: تابش آفتاب: ساختمان هاي بلند اگر در جهت گيري مناسب قرار گيرد به خصوص براي طبقات بالايي، امكان استفاده از نور و انرژي آفتات و خوبي مهياست اما اين مسئله براي ساختمان هاي مجاور سبب بروز مشكل سايه اندازي مي شود و هنگامي كه چند بلند مرتبه در مجاورت يكديگر باشند حالت شديدتري بروز مي كند. براي حل اين مشكل وجود مقررات و ضوابط كنترل كننده با توجه به تاثيرات اقليمي، ارتفاع و حجم و فرم ساختمان ها ضروري است.

ب: جريان باد: بررسي جريان باد در بافت هاي شهري خصوصا بافت هاي بلند مرتبه به دو لحاظ حائز اهميت فراوان مي باشد:

ساختمان هاي بلند يا بافت هاي بلند مرتبه از سوي مي توانند باعث تشديد نامطلوب جريان باد در خيابان هاي شهري (يا ميدانها) گردند و از سوي ديگر نيز اين قابليت را دارند كه باعث ركود و جلوگيري از جريان يافتن باد در فضاهاي شهري شوندو در هر دو حالت بسته به شرايط مختلف ركود يا شدت جريان باد مي تواند مطلوب يا نامطلوب ارزشيابي گردد، چنانكه در محيط هاي آلوده شهري تشديد جريان هوا براي جلوگيري از سكون آن و تجمع آلودگي بسيار مفيد و سودمند است در حالي كه در فضاي ديگر ممكن است شدت نامطلوب باد براي عابر پياده و استفاده كننده از فضا نامطلوب و ناراحت كننده باشد.

به طور كلي جريان باد در سطح خيابان، بستگي به مكان و تداوم فضاهاي باز اندازه و شكل آنها و توپوگرافي ساختمان ها دارد. (آن ويستون اسپرن: استراتژي هايي براي طراحي شهري كيفيت بهتر هوا در سطح خيابان سطح ترجمه راضيه رضازاده مجله آبادي شماره 3) هر ساختماني به تنهايي در مقابل جريان باد، داراي مناطق آيروديناميكي خاص در اطراف خود مي باشد. قوي ترين اين مناطق منطقة سايه باد در ساختمان هاست. كه اين منطقه مجاور به سمتي از ساختمان تشكيل مي شود كه وجه مقابل مورد اصابت باد غالب است. كه اين منطقه به علت ركود هوا در آن داراي بيشترين ميزان آلودگي است. وقتي بلند مرتبه هاي با هم تركيب شده و بافتي از بلند مرتبه ها تشكيل شود. محاسبات مربوط به مناطق مختلف پيچيده تر شد و نيازمند محاسبات دقيق تري مي گردد.

 

سابقه تاريخي محور نواب:

در مسير گردش شهر تهران در اوايل سلطنت پهلوي دوم زمينهاي بخش غربي تهران به كارمندان دولت با قيمت مناسب واگذار شد كه به تدريج علاوه بر گسترش محله بريانك محلات سلسبيل باغ شاه و امامزاده حسن گسترش مي يابند و از دو طرف محدودة مشخص تري را براي خيابان نواب به وجود مي آورند. در اين دوره خيابان نواب به شكل ديگري با عرض متوسط با عملكرد تجاري در منطقه ايفاي نقش مي كرد در سال هاي 1345 تا 1353 و با شكل گيري كامل بزرگراه چمران (پارك وي) اين محور (چمران) به ميدان جمهوري و توحيد ختم شد و محلة نواب را به شكل بن بستي محدود به پادگان قلعه مرغي درآورد.

در گذر اين دوره خيابان نواب به شكل مشخصي از شمال به ميدان جمهوري و از جنوب به قسمت شمالي فرودگاه قلعه مرغي ختم مي شد. ساختار عمومي خيابان در اين دوره عبارت بود از بدنه هاي سه تا چهار طبقه كه در طبقات همكف تعميرگاههاي ماشين و كارگاه هاي نجاري و آهنگري احداث شده بود و طبقات فوقاني داري كاربري مسكوني بودند. با گذر از سال هاي 50 و 60 شمسي خيابان نواب با افول تدريجي روبرو گرديد و در جوار خيابان هاي سلسبيل و كارگر به شكل محوري واسطه اي تغيير ماهيت داد.

در آغاز دهة 70 شمسي در امتداد بزرگراه چمران تصميم به تعريض و تعريف مجموعه اي مسكوني در دو طرف خيابان گرفته شد تا علاوه بر برقراري ارتباط بين ميدان توحيد و فرودگاه قلعه مرغي (و در نهايت خروجي شهر) اهداف اقتصادي نيز تامين گردد.

 

طرح نواب در طرح هاي جامع:

در طرح جامع مصوب آذر 1347 محورنواب به عنوان يكي از بزرگراه هاي شبكة بزرگراهي پيشنهاد مي شود. طرح جامع ساماندهي تهران مصوب خرداد 1371 نيز آن را با همين موقعيت تثبيت نمود و به عنوان يكي از چهار بزرگراه تهران در حوزة مركزي قرار داد (مشاور باوند، 1379، صحفه 5).

 

طرح نواب در طرح هاي تفصيلي:

طرح تفصيلي مناطق 10 و 11 تهران به تبع پيشنهاد طرح جامع در خصوص توسعه و تعريض محور عرض 45 متر را براي اين محور پيش بيني نمودند كه در مرحلة اجرا در برخي نقاط تا 60 متر نيز افزايش يافت.

 

موقعيت محدودة مورد مطالعه:

بخشي كه در حال حاضر به عنوان نمونه موردي براي ارزيابي اثرات انتخاب شده در حد فاصل مناطق 10 و 11 از مناطق 22 گانه شهرداري تهران در شرق و غرب واقع شده و از شمال به خيابان آذربايجان و از جنوب به پل خيابان امام خميني (ره) منتهي مي شود. در نقشة زير مي توان محدودة مورد مطالاه را مشاهده نمود.

؟؟؟

1 – پيشينه طرح: طرح تعريض خيابان نواب و تبديل آن به يكي از بزرگراه هاي اصلي شهر از حدود 30 سال پيش يعني زماني كه نخستين طرح جامع شهر تهران در سال 1347 تصويب و ابلاغ شد، مد نظر وده است (تا اينكه سرانجام شهرداري تهران در سال 1369 با اخذ مجوزهاي لازم و انتخاب مشاور عملا دست به كار اين طرح شد (نشرية آبادي ش 20، ص 96).

در مطالعات قسمت يك مرحله اول كل انجام مسير طرح به پنج مرحله تقسيم گرديد مرحله اول از تقاطع خيابان آذربايجان تا تقاطع خيابان امام خميني مرحله دوم از تقاطع خيابان امام خميني تا خيابان سينا مرحله سوم از خيابان سينا تا خيابان هلال احمر مرحلة چهارم از خيابان هلال احمر تا انتهاي مسير طرح (شمال  فرودگاه قلعه مرغي) مرحله پنجم از تقاطع خيابان آذربايجان تا ميدان توحيد و سپس عمليات اجرايي در سال 1373 آغاز گرديد.

اهداف: از آنجا كه اجراي طرح تعدادي واحدهاي مسكوني و تجاري و غيره كه در محدودة طرح قرار داشتند نيز مي بابد تخريب مي شد لذا احداث واحدهاي جديد به جاي واحدهاي مشمول تخريب و به منظور اسكان مجدد ساكنان آنها از جمله اهداف طرح به مار مي رفتند كه البته هدف و انگيزة اصلي از اين ساخت و سازها سود حاصل از فروش آنها بود كه مي بايد هزينه هاي اجرايي طرح را تامين مي كرد.

ساختمان هاي مسكوني كه مهم ترين عنصر تشكيل دهندة اين طرح و سازندة اصلي بدنه بزرگراه تلقي مي گردند به صورت نواريي باريك از ساختمان هاي به طور ميانگين بين 6 تا 9 طبقه در دو طرف بزرگراه در نظر گرفته شده اند. (استخوان بندي شهر تهران جلد 1، ص 311).

برنامه زمان بندي: مدت انجام مطالعات و اجراي طرح 4 سال پيش بيني شده بود كه نيمه سال 1370 آغاز و در نيمه سال 1374 پايان مي پذيرفت.

ملاحظات اقتصادي طرح: اعتبار لازم براي انجام طرح كه هزينه هاي تملك تخريب تسطيح احداث معابر بناهاي مسكوني و جز آن حق الزحمه خدمات مهندسي ثبتي و متفرقه  8 درصد موارد پيش بيني نشده را در بر مي گرفت از 2 راه زير تامين مي شد:

الف:سود ناشي از سرمايه گذاري در ساخت و از ارضاي مشمول طرح در حاشيه بزرگراه و نقاط مشخصي كه در محدودة طرح به دلايل فني يا نيازهاي شهري تملك و با كاربري هاي مناسب از جمله مسكوني اداري و تجاري مي بايست بازسازي مي شد.

ب: بودجة عمراني شهرداري تهران (در پي مطالعات به عمل آمده اين گونه اعلام شد كه سود ناشي از بند الفف تامين اعتبار پاسخگويي انجام طرح است و در شرايط عادي به استفاده از بودجة عمراني شهرداري نيازي نيست.

 

ويژگي هاي طرح:

از جمله ويژگي هاي طرح مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1 – مهار آلودگي هاي صوتي و گرد غبار در دو سطح طراحي شهري و طراحي در سطح طراحي شهري افزايش فاصلة ساخت و سازها تا بزرگراه چرخش بازشوها و نماهاي اصلي نسبت به جهت بزرگراه ممتد در نظر گرفتن ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه عقب نشيني پلكاني بناها ارتفاع و استفاده از پوشش گياهي مناسب .

2 – مهار باد در انتقال سر و صدا و گرد و غبار مقابله با باد مزاحم و تبعات آن پرتر بودن ساخت و ساز جبهة غربي بزرگراه نسبت به جبهة شرقي آن.

3 – كاركرد بناها: از آنجا كه براي نظم بخشيدن به محلات و مناطق مجاور بزرگراه ترجيحا كاركرد هاي خدماتي ادراي تجاري درماني در مراكز آنها متمركز خواهد شد لذ ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه به كاركرد مسكوني اختصاص داده مي شود و تنها در ساختمان هاي واقع در تقاطع ها مي توان طراحي محدود فضاهاي ادراي خدماتي را در نظر گرفت.

4 – نقاط عطف و با اهميت: از آنجا كه تقاطع ها در طول بزرگراه ها به عنوان نقاط مكث تصميم گيري و كاهش سرعت در نظر گرفته شده اند لذا طراحي بناها در اين تقاطع ها مي تواند روحية متفاوتي نسبت به طراحي ديگر بناها داشته باشد.

5 – استفاده از مدول جهت ايجاد و توازن و يكپارچگي در طرح و پرهيز از تناقضات احتمالي هر بخش كار به قطعات 100 تا 150 متري تقسيم كرد و هر قطعه به طور مستقل طراحي شود.

علاوه بر نكات مذكور موارد و مسائل ديگري نيز مورد توجه طراحان بوده است كه از آنها با عنوان ايده هاي طراحي نام برده شده است از جمله:

نماي بلوك هاي سمت بزرگراه درست دانه و با جزئيات كم و نماي مجاور بافت مسكوني موجود ظريف تر و با جزئيات بيشتر طراحي مي شود.

در داخل بناها فضاهاي خدماتي و ارتباطي در سمت بزرگراه و فضاهاي زندگي رو به بافت مسكوني موجود تعبيه شوند.

حريم هاي سبز بزرگراه به عنوان جاذب و عايق صوتي نيز عمل مي كنند.

با تعبيه كوچه هايي ب عرض 6 تا 8 متر از به هم پيوستن ساخت و سازهاي جديد و بافت موجود پرهيز شود.

براي تامين نور كافي و پرهيز از اشراف داشتن بناها به بافت موجود ترجيح داده مي شود كه ساخت و ساز در ارتفاع به صورت پلكاني در آيد.

ملاحظات ساختاري با توجه به شرايط اقليمي و منطقه اي و همچنين فنون ساختماني موجود مصالح فولاد بتن و آجر نسبت به ساير مواد در اولويت تشخيص داده شده اند كه دو مورد اول براي عناصر باربر و آجر براي عناصر غاير باربر پيشنهاد شده است. اما به هر حال انتخاب نهايي و نوع استفاده بر عهدة مشاوران منتخب واگذار شده. با توجه به ميانگيني انتخاب نهايي و نوع استفاده از بر عهدة مشاوران منتخب واگذا شده. با توجه به ميانگين طبقات بين 6 تا9 طبقه انتخاب هر دو سيستم اسكلت فلزي يا بتن مسلح ساختار طرح مناسب تشخيص داده شده است.

 

بررسي اثرات و تحليل اطلاعات بدست آمده از آن:

پس از بررسي پاسخ سوالات پرسشنامه، استحصال اطلاعات كمي نظرات اهالي و به كارگيري مشاهدات موارد زير را مي توان در مورد تاييد و تاثر هر دو بافت (قديم و جديد) از همديگر بيان كرد.

حدود 60% جمعيت محدود را قشر جوان تشكيل مي دهند كه با توجه به عدم برنامه ريزي مناسب براي اين قشر و در نظر نگرفتن محلي براي اوقات فراغت آنها فضاهاي خالي رها شده در قسمت پشتي بافت جديد تبديل به محلي براي تجمع اين قشر شده است. اين پديده موجبات بر هم زدن آسايش ساكنان را فراهم مي آورد و نشان مي دهد اجراي طرح نه تنها اثري براي رفع اين مشكل نداشته ناامني را افزايش داده و فضايي براي ارتكاب جرايم به وجود آورده است.

چون در كل طرح به پارك بوستان محلي براي گذراندن بافت قديم و جديد بيش از 70% آنها جايي بيرون محدوده را براي انتخاب و مابقي محور رودكي يا پارك مذكور و خيل كمتر از فضاهاي طرح يا بافت جديد را طرح مي دهند كه اين سبب ازدحام جمعيت مكانهاي ياده شده در ساعات پاياني روز و اوايل شب شده باعث بروز آلودگي صوتي مزاحمت هاي خياباني و سلب آسايس ساكنان همجوار اين مكانها مي شود.

با ايجاد بزرگراه يك گسست جدي بين دو طرف بزرگراه ايجاد شد و همچنين تعداد زيادي از خانه هاي تخريب گرديد كه منجر به انزواي بسيار از اهالي باقيمانده يا كم رنگ شدن روابط اجتماعي گرديد.

همچنين به دليل كمبود خدماتي مناسب و ارزان قيمت در بافت جديد ساكنان اين بافت مجبور به مراجعه به بافت قديم هستند كه اين مورد در بعضي مواقع باعث طولاني شدن صفوف و كمبود اراية خدمات در بافت قديم مي شود. نمونة موردي اين پديده صفوف طولاني فروشگاههاي سپه (در قسمت غربي) و ارتش (در قسمت شرقي) است.

اين كه طرح از لحاظ كالبدي مشكلاتي در دسترسيها ايجاد كرده را نيز بايد در نظر داشت و اثر غير مستقيم اين مورد را در درآمد مغازه داران خيابانهاي كه بن بست شده اند مي توان مشاهده نمود ولي از طرفي مغازه داراني كه محل مغازه هايشان در خيابانهاي عبور واقع شده است احساس رضايت مي كنند و دليل آن هم افزايش فروش و تعداد مشتري بود.

قيمت برخي از خانه ها هم به دلايل متفاوت مانند: مجاورت با بافت جديد و فضاهاي دنج و بسته كاهش نورگيري در روز آلودگيهاي زيست محيطي فضاهاي رها شدة پشت بافت جديد و آلودگي صوتي ناشي از بزرگراه كاهش يافته است

اگر معيار پيوستگي و انسجام كالبدي را تناسبات ابعاد و اجزا با يكديگر، توالي ها فرمها و هماهنگي آنها و ارتباط مناسب ميان توده فضا در نظر بگيريم. ايجاد شبكة جديد باعث انقطاع عمودي كلية دسترسي هاي قبلي به صورت ناهماهنگي شده است و ساختمانهاي طرح نيز با جهت گيري كاملاً متفاوت (شرقي، غربي) هيچ گونه پايبندي به ايجاد ارتباط با بافت پشتي ندارند كه اين امر در ايجاد اختلاف ارتفاع و نيز مسدود ساختن وبرش بافت پشتي به خوبي قابل مشاهده است. علي رغم بازسازي ابنيه پشت مجموعة نواب به شكل چهار طبقه همچنان اختلاف زيادي در مقياس و عرض قطعات ساختماني بافت جديد و قديم موجود مي باشد. به ويژه كه هم چرخش ساختماني طرح نواب و هم خط آسمان ناهماهنگ كه به دليل دامنه تعداد طبقات از 2 تا 14 طبقه به وجود آمده است، عدم انسجام را چند برابر نموده است. اين عدم تناسب مقياس و نيز چرخش ابنيه حتي با ساير قطعات درشت دانه شهري در اين منطقه (كه عموماً اداري هستند) نيز قابل مقايسه نيست.

همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد اغلب دسترسيهاي ورودي و خروجي از طريق باند كندور صورت مي گيرد. به جز خيابان دامپزشكي و آذربايجان كه به طور مستقيم به بزرگراه متصل شده اند با همة اين اوصاف چه خيابانهايي كه از طريق باند كندور و چه خيابانهايي كه به طور مستقيم به بزرگراه متصل هستند، در ساعات پر رفت و آمد صف طولاني ماشنيها در آنها مشاهده مي شود كه اين موضوع باعث سلب آسايش ساكنان بافت مجاور است و شايد دليل عمدة آن همين عدم تناسب يا سازگاري ماهيت شبكة بزرگراهي يا شبكه هاي اطراف باشد.

 

بيان ديدگاه ها و نقد نظريات حاكم بر طرح

الف: بيان ديدگاه اقتصادي:

از اين لحاظ نگرش طراحان به دو بخش معطوف بود. اقتصاد خرد و كلان

از ديد اقتصاد كلان شهري:

كاهش هزينه هاي حمل و نقل و زمان سفر

تاثير بر بازار مسكن – تهران شكستن انحصار بخش خصوصي و كاهش قيمت مسكن در نتيجه احداث حدود 10 هزار واحد مسكوني

و از ديد اقتصاد خرد:

تامين هزينه هاي تملك و احداث از سود فروش واحدهاي مسكوني و تجاري و اداري احداث شده.

 

ب: بيان ديدگاه اجتماعي:

از اين ديد يكي از تاثيرات اجراي اين طرح كاهش آسيب زايي اجتماعي در بافت هاي فرسوده و ايجاد شرايط مناسب براي كنترل هاي اجتماعي قلمداد شده است. همچنين مي توان به نفوذ جريان پر قدرت تجدد گرايي در اقشار سنتي ماندگاري جوانان در بافت هاي فرسوده و جلوگيري از جابجايي جمعيت ناشي از فرسودگي بافت ها اشاره كرد.

 

ج: باين ديدگاه كالبدي:

بزرگراه نواب بايد جايگزين خيابان نوابي مي شد كه عرض آن 12 متر بود و دو سوي آن بافت كاملا فرسوده اي داشت. از طرف ديگر اين بزرگراه يكي از ورودي هاي شهر تهران محسوب مي شد. از اين رو طرح نواب فرصتي بود تا بافت هاي فرسوده بازسازي شوند و ساختمان هايي مستحكم با نمايي زيبا ايجاد شوند و نيز اين اميدواري وجود است تا با اجراي اين طرح الگوي ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه به بافت هاي فرسوده مجاور هم نفوذ كند.

 

د: بيان ديدگاه زيست محيطي

از ديدگاه زيست محيطي هم همان طور كه در ويژگي هاي طرح هم بدان اشاره شد اعمال بعضي روشها جهت كاهش تاثيرات منفي احداث بزرگراه از جمله استفاده از حريم هاي سبز حاشيه بزرگراه به عنوان جاذب و عايق ديگر موارد ديگر مي توان نام برد.

 

نقد روشها و نظريات طرح:

الف: ديدگاه اقتصادي: نخست آنكه كاهش هزينه ها و زمان حمل و نقل ناشي از اجراي بزرگراه كوتاه مدت توجيه پذير است اما از آنجا كه هزينه هاي حمل و نقل خصوصي در آستانه هاي رقابت پذير با حمل و نقل عمومي قرار دارد، در دراز مدت و ميان مدت باز هم ترافيك به شرايط پيشين باز مي گردد دوم، به فرض آنكه از 10 هزار واحد مسكوني پيش بيني نشده شده در طرح در هر سال دو هزار واحد آن به بهره برداري برسد باز هم اين رقم در مقابل 30-15 هزار واحد مسكوني توليدي سالانه تهران ناچيز است و عملا تاثير نامحسوسي بر بازار مسكن خواهد داشت. و سوم از سوي ديگر مداخله بخش عمومي در چنين عرصه اي كه به توليد كالاي خصوصي و نه كالاهاي عمومي مي پردازد چندان موفقيت آميز نخواهد بود چرا كه در هزينه گذاري ناچار از تبعيت از قيمت هاي بازار در سكب درآمد ناچار از پذيرش و به كارگيري قيمت هاي بازار در كسب درآمد ناچار از پذيرش و به كارگيري قيمت هاي تثبيت شدة دولتي است. ناگفته پيداست كه اين بنگاه حتي قادر به تراز هزينه منفعت براي توليد همين ساختمانها هم نيست. علاوه بر اينها بلند مرتبه سازي همان گونه كه ذكر شد بايد در زمين هاي گرانتر شهري انجام شود كه اين مورد هم با توجه به وضعيت منطقه صادق نبوده است.

از ديد كاربري اراضي از آنجا كه تامين هزينه هاي طرح در اولويت بوده است كمبود كاربري فضاي سبز مناسب در ميان ساختمانها احساس مي شود. ساير كاربري ها نيز بدون در نظر گرفتن نيازهاي مردم منطقه صورت گرفته است. مانند پراكندگي استقرار واحدهاي تجاري و خدماتي در بر خيابان و در داخل بلوك هاي ساختماني و همين طور احداث انبارها و كارگاههاي صنعتي كه مكان هاي خاصي را در شهر طلب مي كنند.

 

ب: ديدگاه اجتماعي: به لحاظ فرهنگي محله هاي جنوبي شهر تهران كه محل اسكان اقشار ميان درآمد و كم درآمد و تهيدست است براي ايجاد بلند مرتبه ها مناسب نيست. ساختمانهاي لبه بزرگراه نواب نه تنها شرايط را براي كاهش آسيب هاي اجتماعي بر طرف نكرده اند بلكه به دليل طراحي خطي و عدم پيوند با ساير محلات مجاور و ايجاد فضاهاي بسته پر پيچ و خم و دور از كنترل و ديد جامعه به افزايش آسيب هاي اجتماعي و يكساني شده و عدم شناسايي و هويت (بيگانگي) را باعث مي شود.

همچنين فضا را ملال آور و خسته كننده مي سازد و همان طور كه در فصل سوم هم بدان اشاره شد يكي از بنيادهايي كه مي تواند به كنترل اجتماعي در فضاهاي آپارتماني بپردازد مديريت مردمي مجتمع هاي ساختماني است كه آن هم نيازمند فضاهاي عمومي و  مشاع تعريف شده است كه در اين طرح چنين فضاهايي تعريف نشده باقي مانده اند و مالك و متولي و استفاده كنندگان از آنها نامشخص اند.

 

ج: ديدگاه كالبدي: يكي از ديدگاههاي حاكم بر طرح به لحاظ كالبدي امكان الگوبرداري بافت هاي مجاور از طرح بود. در صورتي كه هنگامي كه هيچ گونه امكاني براي مشاركت پيشين وجود نداشه باشد هر گونه فعاليت عمراني بازسازي ساختمان ها و نه محتواي انساني آنها منجر مي شود. در اين صورت نمي توان بر الگوبرداري بافت هاي مجاور اميدوار بود.

ساختمان ها درست در لبة بزرگراه سر به آسمان كشيده اند كه اين بر خلاف معيارهاي طراحي براي ايجاد ديد مطلوب تر و انساني است كه در آن از راهكارهايي مانند مقياس هاي مياني و عقب رفتن ساختمان هاي بلند و ايجاد فضاي سبز مايل ميان ساختمان ها استفاده مي شود كه همگي در اين طرح بسيار ضعيف عمل مي كنند.

از طرفي فاصله ميان بافت قديمي و ساختمان هاي بلند احداث شده كوچه هاي 6 و 8 متري است كه مسلماً محرميت فضايي ساكنان بافت هاي قديمي را در طول بزرگراه و پشت بلند مرتبه ها خدشه دار مي كند. عدم وجود فضاهاي شهري مناسب و فضاهاي باز و محصوري كه به وسيله فعاليت هاي عمومي احاطه شده باشند نيز احساس مي شود.

از جمله اين فضاها ميدان جمهوري است كه اگر چه توانسته افرادي را براي استراحت به خود جلب كند اما در محوطه اي قرار گرفته است كه با اتومبيل محاصره گشته و دود و سر و صدا در آن وجود داشته و با مشكل عدم امنيت براي كودكان و سالمندان مواجه است.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 فروردین 1394 ساعت: 15:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 158

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس