سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط nevisandeh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درمورد حکومت جهانی حضرت مهدی (ع)

بازديد: 247

 

1- حكومت جهاني حضرت مهدي

زماني حكومت جهاني پراز عدل داد حضرت صاحب الامر (عج) تحقق پيدا مي كند كه تمامي روش ها و مكتب ها و تمامي داعيان اصلاح گريها و تمدن ها و تمامي ترقياتي كه در زندگي روزمره بشري پيدا شده و در بوته امتحان آمده و هيچ كدام از آن مكاتب نتوانسته اند به خواسته هاي بشريت جامة‌ عمل بپوشانند و جامعه اي كه عدل و داد و مساوات در آ ن حاكم باشد پياده نمايند و در اين زمان انسان ها در مي يابند كه اين مكاتب و گروهها همه نوعي كاسبند و هرگز نمي توانند سعادت مطلوب را براي بشر به ارمغان بياورند و تمدن حاكم بر جهان امروز از عهده‌ حل نيازهاي واقعي بشريت برآيد . لا در جاي خود از جان و دل به حكومت الله جل و جلاله حاكميت آل محمد كه همان حكومت حضرت صاحب الامر است تسليم مي شوند و در ساية‌ ايمان به حق قلبهايشان آرامش يافته و آسودگي بر روانشان سايه مي افكند و اضطرابها ، ناراحتي ها ، ماديگري ها ، دنيامداري، حرض ، طمع ، بي ديني ، بي ايماني و بي اعتقادي خلاصه تمام رذايل اخلاقي از جامعه رخت برمي بندد و در مقابل كمال و محسنات اخلاقي و ديني در جامعه راه يافته و دنيا تبديل به گلستاني از معنويت مي شود و تمامي خواسته هاي ديرينه انسان ها برآورده مي شود . ديگر نه مشكل اقتصادي مطرح است نه ترس از ظلم و بيدادگري بيدادگران و تمام مسائل همه و همه يكجا حل مي شود و حكومت داراي يك ثبات اجتماعي شده و تمامي مردمي كه با مشكلات زندگي امروزه كه نوعاً‌طاقت فرسا است وانسان ها  وتمامي خلايق خداوند با اينكه با آن همه از مشكلات كه دست به گريبان هستند و زندگي روزمره مي نمايند با شروع حكومت جهاني حضرت و از بركت حضرتشان حل مي شود و حتي آن دسته از ظاميني كه با حرص و طمع به فكر مال اندوزي در دنيا ي مادي بودند و دائماً از اقشار فقير بصورت ابزار استفاده مي كردند در زمان حكومت عدل و عدالت همه با مساوات و عدالت با هم زندگي مي كنند و تمامي ظالمين و بيدادگران و اخلال گران و فساد انگيزان و دنيا مداران و دنياداران همگي از بين مي روند و جامعه يكدست الهي معنوي و ديني و انساني بدست قائم آل محمد حضرت صاحب الامر مهدي اداره مي شود . چنانچه حديثي در كتا غايه المرام از محدث بحراني نقل شده كه پيامبر عالي قدر اسلام حضرت محمد بيان فرمودند :« شمارا به مهدي بشارت مي دهم كه در امت من برانگيخته مي شود و زمين را پر از عدل و داد مي كند چنان كه از ستم و بيداد پرشده باشد و ساكنان آسمان و زمين از او خشنود مي شوند .»

2- ره آورهاي حكومت حضرت مهدي :

آن كس كه فتنه هاي آينده را دريابد با چراغي روشن در آن گام مي نهد و بر سيرة‌ پيامبر و امامان رفتار مي كند تا گره ها را بگشايد .

و ملت هاي اسير و بردگان را آزاد مي سازد و جمعيت هاي گمراه  و ستمگر را پراكنده نموده و حق جويان را دورهم جمع آوري مي كند . حضرت مهدي سال هاي طولاني پنهان از مردم به سر مي برد آن چنان كه جوينده نمي بيند با آنكه دريافتن نشانة وي تلاش فراوان كند سپس گروهي براي در هم كوبيدن فتنه ها آماده مي شوند چون شمشيرهاي صيقل يافته و ايده هاي آنان با قرآن جلا مي گيرد و با تفسير قران گوشهايشان نوا مي گيرد و در بامداد و شامگاه جام هاي حكمت مي نوشند و با الهامات نوراني از قران مجيد و تفسير و تاويل كاملي كه از حضرت قائم (عج) به آنها مي رسد اشخاصي حكيم تربيت يافته مي شوند و با عنايات رباني و با استفاده از وجود مبارك امام (عليه السلام ) تمام عالم پر از عدل و داد شده و حكومت اسلامي بر مبناي عدل تمام گيتي را فرامي گيرد و در زير سايه خداي سبحان به آرامش مي رسند .

3- چگونگي حال انتظار :

انسان وقتي به كسي علاقه داشته باشد سعي و تلاش مي كند كه خود را به او نزديك نمايد و اعمال و كرداري داشته باشد كه طرف مقابلش احساس رضايت از او كند . و اگر طرف مقابلش مظهر تمام خوبي ها ، عدالت ، حقيقت انسانيت و حقانيت باشد و در مرتبه آخر اينكه مقام والاي امامت را دارا باشد و كسي كه منتظر فرج بوده و گم گشته اي را هميشه در ذهن خود داشته باشد بايد يك انس و مشابهتي به او در خودش ايجاد كند . در دستور زبان عربي جمله (هومنتظر ) جمله حاليه است براي فعل هاي قبلي يعني اين كار را انجام بدهد درحالي كه منتظر است .

بنابراين در اين مطلب اينطور مشاهده مي شود كه در اين حديث شريف دو مطلب به آن توصيه شده است اول اينكه ما بايد با پرداختن به خود يعني حال تزكيه و خودسازي و اگر درست فكر كنيم مي بينيم كه با توجه با مكارم اخلاق و ورع و نيكوكاري و در صورتي كه حال تزكيه و خودسازي پيدا كنيم حال انتظا ربه ما دست مي دهد و بايد ظرف وجودي خود را از رذايل خالي كنيم و آنچه كه مانع مي شود تا خوبيها در او تحقق پيدا كند چون تا ظرف وجوديش تخليه نشود جايي براي ورود محاسن اخلاق و مكاريم خلقي و اخلاق حسنه و كمال و آراستگي باطني پيدا نمي شود . بنابراين شخص منتظر اولين وظيفه اش اصلاح مسير خودش است در زندگي فردي و در سلوك شخصي و وقتي خود را اصلاح نمود در خانه و اجتماع الگو شده و آنگاه مي تواند زمينه منتظر بودن را د رخود پياده نمايد شخصي كه منتظر پرچم عدالت است خود د رسردر خانه اش پرچم ظلم نصب نمي كند و كسي كه منتظر قائم است خود د رحال انتظار است زبان و رفتار و سلوك و اعمال و كارهايش معاملاتش گفتارش كردارش خلاصه نبايد خلاف حق و حقيقت باشد و روزبه روز سنخيت با مطلوب ايجاد كند و در زندگي فردي خود با مطلوبش ايجاد سنخيت و همخواني نمايد و ايجاد آن با عمل صالح و خودسازي وباور داشتن مهدويت است و حضور امام (ع) را در قلب خود احساس كند و در تمام امكنه و در تمام حال امام را حاضر و ناظر بداند و بداند كه پرونده اعمال او هفته به هفته خدمت حضرتش مي رسد و آن حال ، حال انتظار است .

4- غيبت صغري حضرت صاحب الامر مهدي موعود و شرح حال نواب چهارگانه :

غيبت حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارشان و در پي تعقيب معتمد عباسي لعنت الله عليه شروع شد نخستين محل غيبت در سامرا در اطراف سرداب مقدس بود كه حضرت نايب خاص براي خود تعيين فرمود كه به وسيله آن حوايج و سوالات شيعيان را دريافت نموده و جواب دهند تا مدتي بدين منوال چهارنايب ايشان يكي پس ازديگري دستورات را از حضرت مي گرفتند و به شيعيان مي رساندند .

قبر شريف اين چهارنائب در بغدادبازارشرجه مي باشد .

1-                                          « نائب خاص اول »: ابوعمر عثمان بن سعد العمري الاسدي كه براي امام علي النقي (ع) وكالت و براي حضرت مهدي (عج) از سال 260 تا 280 نيابت نموده و سپس به ملاء اعلا شتافت .

2-                                           « نائب دوم » : محمدبن عثمان العمري بعد از وفات پدرش نايب اول از سال 280 تا 305 هجري قمري نيابت حضرت را برعهده داشت  .

3-                                          « نايب سوم » ابوالقاسم بن روح نوبختي از سال 305 تا 326 به نيابت حضرت مهدي (عج) منصوب شد . ( پس از وفات محمدبن عثمان ) .

4-                                           « نايب چهارم » : ( بعد از وفات حسين بن روح ) ابوالحسن علي بن محمد سعدي از سال 326 تا سال 329 به نيابت از امام (ع) منصوب گرديد .

 

5 در باره غيبت كبري آن حضرت :

شش روز قبل از وفات سمري نامه و دست خط مبارك حضرت به اين عنوان صادر و به ابوالحسن علي بن محمد سمري رسيد . متن نامه :

« واما وفات تو نزديك شده است ديگر به كسي وصيت نكن و كسي را به نيابت تعيين ننما كه غيبت تامه واقع شده است و ظهور نخواهد شد مگر بعداز مدت طولاني كه قساوت دلها علمگير شده و زمين پر از جور شود پس هر كس پيش از سفياني و صيحه آسماني ادعاي مشاهده كند دروغگوست (مگر در موارد خاص ) . طبق مفاد اين نامه بعد از وفات سمري ( نايب خاص چهارم ) غيبت كبري شروع شد و امور شيعيان به عموم فقهاي جامع الشرايط محول گرديد به همين دليل فقها و مراجع را نايب عام مي گويند . چنانچه حضرت مهدي در نامه هاي به اسحق بن يعقوب فرمود : « پيش آمدهايي كه واقع مي شود براويان حديث رجوع كنيد كه آنان حجت من هستند برشما و من حجت خدايم »

در حديثي از امام جعفر صادق (درباره فقها ) است كه فرموده اند :« هركس از فقها نفس خود را از محرمات نگهدارد و دين خود را حفظ نمايد و مخالف هواي نفس و تابع و فرمانبردار مولاي خود باشد برعوام ( كسي كه فقيه و مجتهد نيست ) واجب است از او تقليد كند .

و اما شبهاتي كه به غيبت حضرت مهدي (عج) گفته و يا نوشته اند كه در جواب بايد گفت :

1-                                          كساني كه خارج از اسلام بوده يا مسلمان هستند ، ولي عقايد شيعه را قبول ندارند كه به آنان اگر چه مي توان با دليل و عقل جواب داد لكن روش صحيح آن است كه ابتدا عقيده به (توحيد ، نبوت و امامت )را به آنان القاء‌كرد و بعد راجع به غيبت امام دوازدهم بحث نمود .

2-                                           گروهي از شيعيان كه عقايد حقه را قبول كرده اند و در مورد غيبت حضرت ولي عصر صاحب الزمان (عج) دچار شبهه شده اند كه بهترين جواب ، اخبار و احاديثي است كه از طرف ائمه معصومين (ع) وارد شده است و از آن بهتر اينكه چندروزي روزه بگيرند و توسل به حضرت پيدا كنند تا حقايق برايشان روشن شود .

6- نشانه ها و علامت هاي نزديك شدن به قيام حضرت مهدي:

در كتاب ابوحمزه ثمالي نقل مي كند : به حضرت اما م جعفر صادق (ع) عرض نمودم كه امام محمد باقر (ع) مي فرمود : خروج سفياني و نداو طلوع شمس از مغرب از حتميات است . حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند : اختلاف بين فلان و قتل نفس زكيه و خروج قائم از حتميات است به حضرت عرض نمودم اين ندا چگونه است ، حضر ت فرمودند : منادي در اول روز در آسمان ندا مي كند كه صدار او را هر گروهي با زبان خودشان مي شنوند : آگاه باشيد حق با علي و شيعيان علي است و در آخر روز ابليس ندامي كند كه آگه باشيد كه حق با عثمان و شيعيان ( پيروان ) عثمان بن عنبسه سفياني است . در اين هنگام اهل باطل به شك مي افتد . د رحيثي از حضرت امير المومنين علي (ع) از حضرت رسول الله (ص) نقل نموده است كه : ساعتي قبل از «خروج و ظهور قائم » ده چيز بايد به وجود بيايد :1- سفياني   2- دجال     3- دود     4- جنبنده اي عجيب        5- خروج قائم (ع)   6- طلوع آفتاب از مغرب     7- آمدن حضرت عيسي (ع) از آسمان   8- خسف ( فرورفتن زمين ) در مشرق    9- خسف در جزيره العرب        10 آتش شعله ور از قعر عدن

و حضرت امام صادق (ع) نيز فرمودند : پنج چيز از نشانه هاي پيش از قيام قائم (عج) است : 1- صيحه آسماني         2- خروج سفياني        3- فرورفتن زمين در محل بيداء      4- خروج يماني     5- قتل نفس زكيه

و فرمودند : قائم خروج نمي كند تا اينكه او دوازدهمين نفر ازماباشد و ظلم همه عالم را فراگرفته و ظالمين مشغول به ظلم و بيدادگري باشند .

عميره بنت تفيل مي گويد : از حضرت امام حسن بن علي (ع) شنيدم امري كه شما منتظر آن هستيد واقع نخواهد شد تا زماني كه بعضي از شما از بعضي ديگر بيزاري جويند و يكديگر را لعن كنند و بعضي از شما به صورت بعضي ديگر افا كند و به كفر ديگران شهادت دهد . راوي مي گويد عرض كردم در اين زمان خيري نيست ؟ امام فرمودند : همه خيرها در اين لحظه يعني زمان قيام قائم است كه همه اينها را از ميان بر ميدارد .

دركتا ب؟ روايتي از امام جعفر صادق (ع) آمده است كه فرمودند : آن سالي كه مهدي قائم آل محمد (ع) قيام مي كند بيست و چهارمرتبه باران مي بارد و آن سال با سال هاي ديگر تفاوت دارد و نعمت زياد مي گردد . در همان كتاب حذلم بن بشير مي گويد به حضرت امام زين العابدين عرض كردم خروج حضرت مهدي (عج) را براي من توصيف و دلايل و علاماتش را معرفي كنيد فرمودند : قبل از خروج وي مردي به نام عوف السلمي در الجزيره و كريت بن صالح از سمرقند خروج مي كند سپس سفياني ملعون كه از فرزندان عتبه بن ابي سفيان است از وادي يابس خروج مي كند هنگامي كه سفياني ظاهر شد حضرت مهدي (عج) مخفي است و بعد از آن خروج مي كند كه مصلحت الهي اين چنين باشد .

در كتاب بزاز ؟ از پيامبر اسلام (ص) روايت شده است كه :« مردي كه اسمش اسم پيغمبر است از قزوين خروج مي كند و بعضي مردم عوام با او بيعت مي كنند او كوهها را از ترس و خوف پر ميكند مردم مشرك و بي ايمان به سوي او براي طاعت و پيروي از او حركت مي كنند كه خيري در او نيست وا و باطل است .

راوي در كتاب غيبت از امام جعفر صادق (ع) نقل مي كند كه ايشان فرمودند قيام قائم در زماني واقع مي شود كه همه جا ظلم و جور باشد ، سپس مي فرمايد : خروج سه گانة‌ خراساني ، سفياني و يماني در يك سال و يك ماه و يك روز واقع مي شود كه در ميان آنها پرچمي هدايت يافته تر از پرچم يماني كه به سوي حق هدايت مي شود نيست .

در همان كتاب حضرت امام صادق (ع) مي فرمايند : قايم صلوات الله عليه شب بيست و سوم ندا مي كند و جمعه اي كه در آن روز روز عاشوار واقع شود و عاشورا روزي است كه در آن روز حسين بن علي (ع) به شهادت رسيده اند و روز ظهرآن روز است كه قيام مي فرمايد و همه جار ا پر از عدل و نور مي كند .

در اخبار علامات ديگري نيز ذكر شده كه در اينجا بعنوان فهرست آنها را ذكر مي نماييم : در روايات نشانه هاي ديگري وجود دارند كه عبارتند از ؛ منع طعام و درهم از عراق ، دعوت كردن مردي از اهل قم مردم را به دين ، و ظهور آبي فوق العاده در نجف و خرابي در بصره ، مسلط شدن كفار بر نهر سيحون و جيحون و فرات و دجله ، اختلاف دو صنف از عجم در كمه عدل ، خرابي ديوار مسجد كوفه ، بناي فصر عتيق ، بناي عمارتها د راطراف مسجد كوفه و بناي م؟؟كوفه ، ظهور آتش در كوفه ( فتنه هاي پي در پي در عراق و بغداد و خرابي و فساد در بغداد ) مرگ زردپوستان ، پيدايش ملخ سرخ در درخت خرما (فساد خرما ) جنگ و قتل پي درپي در همه جا ، شروع جنگ از ماه صفر تا صفر بعد ، گرفتن ماه در شب چهاردهم رجب ، نمايان شدن آتشي در آسمان ،جاري شدن آب فرات در شهر كوفه ، كثرت زلزله ، زلزله بزرگي در شام ، فرورفتن يا خرابي مسجد دمشق ( خسفي در بغداد) ، اختلاف پرچم حسني و اموي در شام ، خروج مغربي ،حمله به مصر و شام ، خروج دجال، ظاهر شدن كفي در آسمان ، خواندن دو نامه به برائت از عملي در كوفه و بصره ، همراهي حضرت خضر و حضرت عيسي با حضرت ولي عصر(عج) و ن؟؟؟جن و ملائكه ، برگشتن اصحاب كهف و جمعي از امت و ياران حضرت كه آنان سيصدو سيزده نفر جمع خواهند شد و آنها كساني هستند كه ياران مخصوص حضرت قائم مي باشند.

7- وظايف شيعيان در زمان غيبت

هركس ادعاي تشيع و دوستي كند و خود را عبد ذليل خداوند بداند و شيفته و منتظر حضرت مهدي باشد لازم است از ياد آن حضرت غافل نباشد و آداب بندگي خداوند متعال را انجام داده و در رسوم فرمانبرداري ووظيفه دوستي را به جا آورد زيرا طرز سلوك اين طريق آموختني نيست بلكه مقدماتي لازم است مانند تزكيه نفس و تهذيب اخلاق و تطهير باطن و توجه قلبي كه درد و احتياج را درك كند و بداند كه يك عمر با حال و وضع تشنگي به سر مي برد و تنها به اين ماء معين از راه اجتهال و تضرع به درگاه ذوالجلال و توسل به ذيل عنايت حضرت مي توان دست يافت پس بايد هر لحظه در هر حال تزكيه نفس بود و لقمه حلال خورد و خود را از گناه درونگه داشت و در هر حال بياد گمشده و غياث مضطرين و آرام بخش دل ها بود كه  براي هر دل مسكين و مومن پناه و فريادرس هر بي پناهي است و از اين رو دل سوختگان هجرانش و منتظرين مقدم مباركش چگونه مي توانند د رحال غيبت بي تفاوت باشند آنها هر هفته كه روز جمعه مي آيد انتظار مي كشند و بي اختيار نغمه عاشقانه و ندبه اشتياق سر ميدهند و در فراغش صبر مي كنند تا خداوند عالم فرجش را نزديك كند .

8- عقايد اقوام و ملل راجع به حضرت مهدي (عج)

ما به ياري پروردگار در اين صفحات عقايد اقوام و آراء‌ديگران را به طور خلاصه راجع به مصلح بشريت مهدي(عج) و مصلح كل عالم بيان مي كنيم تا كاملاً براي همه روشن شود كه زماني نبوده كه بشر عقيده به آن نداشته و خواستار يك فرد مصلح جهاني نباشد و اگر كسي بعد از براهين عقلي و نقلي انكار اصل موضوع كرده و عقيده به آن نداشته باشد به حكم عقل و وجدان سرپيچي نموده و اين عمل يا از راه عناد و لجاج است و يا انگيزه مادي و مادي گري و رياست طلبي و دنيايي و دنيا مداري وي را به آن داشته واز طريق حق و حقيقت دور نموده است .

 

9- كيفيت ظهرو حضرت مهدي (عج) در آخرالزمان

هرگاه وقت خروج حضرت برسد به فرمان خداوند تبارك و تعالي ندا ميرسد . كه اي واي بخيز و دشمنان خدا را از بين ببر و ابتداي ظهور آن نور پاك نداي آسماني در روز بيست و سوم ماه رمضان مي باشد كه به سور مكه حركت مي فرمايد .

چنانچه در كتاب اصول كافي از حضرت امام جعفر صادق (ع) روايت شده است : چون سفياني و يماني و سيد حسني خروج كنند صاحب اين امر با ميراث پيغمبر(ص) كه شمشير ، زره ، برد و عمامه و قضيب است از مدينه به سوي مكه حركت كند و در كوه ذي طوي كه مجاور ومتصل به مكه است ساكن شوند و تاوقتي كه اجازه خروج از جانب خداوند متعال به او داده شود در مكه بماند و با مردم به طور ناشناس رفت وآمد كرده و خود را به كسي معرفي نكند و اظهار دعوت ننمايد تا اينكه ياران ايشان از نداي آسماني جمع شوند در آن ايام عده اي كه براي مراسم حج و گروهي به جهت فرار از سفياني و به مكه هجوم آورده اند و حضرت در ماه ذي الحجه خود را به مؤمنين معرفي مي فرمايد و بعد از حج و قبل از قيام از آنها بيعت مي گيرند ( بعضي از انصار آن حضرت را قبلاً‌ذكر نموده ايم .)

ابتداي ظهور ده هزار نفر دور آن حضرت جمع مي شوند كه بيشتر آنها جوان هستند و چند پيامبر مانند حضرت خضر و موسي و عيسي (ع) نيز همراه حضرت هستند .

حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند : وقتي كه قائم (ع) ظهور نمايد مومنين ناگهان نزد صاحب خود در يك شب بدون وعده قبلي حاضر مي شوند و در مكه صبح مي كنند و برشمشير هر يك از آنها اسم و نسبشان نوشته شده است و كلمه اي برآن نوشته شده ه هزار كلمه از او گشوده مي شود . و تكليف همه در آن روز متابعت و كمك به حضرت مي باشد و همه بايد ازاصحاب و ياران و شيعيان آن حضرت شوند و الا از كفار خواهند بود .

حضرت امام محمد باقر (ع) فمودند : گويا اصحاب قائم را مي بينم كه مابين مشرق و مغرب را احاطه كرده اند و همه چيز حتي درندگان زمين و درندگان و پرنده هاي آسمان مطيع آنها مي شوند و زمين بر زمين ديگر فخر مي كند كه امروز مردي از اصحاب قائم (ع) از روي من عبود نمود .

10- قيام براي بيعت با حضرت مهدي صاحب العصروالزمان (عج)

حضرت صاحب الزمان (عج) شب قبل از قيام ، ياران خود را فرامي خواند و چون صبح شود قبل از طلوع آفتاب در مسجدالحرام جمع مي شوند و آن گاه بر بالاي منبر روند و مردم را به دين خود دعوت مي كند و جبرئيل نازل مي شود و مي گويد من اول كسي هستم كه با شما بيعت مي كنم پس جرئيل دست او را ببوسيد و دست خود را به دست او بمالد بعد ملائكه و جن و سپس سيصد و سيزده نفر از ياران ا ايشان بيعت مي كنند و جبئيل ندا مي كند

( اتي امر الله  فلاتستعجلوه )

آنگاه در پيش روي حضرت مابين ركن و مقام بايستد و بگويد

(البيعه الله )

وقتي كه آفتاب بلند مي شود صيحه آسماني از چشمه خورشيد به زبان عربي بلند مي شودكه همه اهل آسمان و زمين بشنوند ، ندا مي كند :

( اين مهدي آل محمد (ع) است )

او را بيعت كنيد تا هدايت يابيد و با او مخالفت نكنيد كه گمراه خواهيد شد . پس ملائكه و جنو نقباء مي گويند :

(سمعنا و اطعنا)

نداي شيطاني نزديك غروب از طرف مغرب بلند مي شود كه اي مردم ، پروردگار شما عثمان بن عنبسه امور را در وادي يابس از زمين فلسطين ظاهر مي كند او را بيعت كرده تا هدايت پيدا كنيد و مخالفت نكنيد كه گمراه خواهيد شد . آنان كه اهل شك و خيال و نفاق و كفر باشند به اين ندا توجه نمي كنند . چون بيعت حضرت تمام شد پس از آن اصحاب خود را به قيام و خروج اصرار و دعوت مي كنند حضرت ، نفس زكيه را براي دعوت به مكه مي فرستد كه او را در محل ركن يماني به قتل مي رسانند پس از قتل نفس زكيه براي زيارت به سوي مدينه مشرف شده و آنجا با وزير خود منصور يا منتصر ار مي بيند و با آمدن لشكر سفياني به سور مكه مراجعت مي فرمايد .                    (نقل از كتاب احوال الحجه )

 

11- شرحي راجع به اسامي حضرت مهدي (عج) از زبان اديان مختلف و احاديثي از ان وجود شريف .

1-                                          بحار الانوار جلد 51 ، صفحه 65 ، و در كتاب عيون اخبارالرضا از حضرت امام رضا (ع) از پدرانش (ع) نقل فرموده كه حضرت رسول الله (ص) فرمودند روز قيامت برپا نمي شود تا قائم از ما قيام كند و اين قيام هنگامي انجام مي گيرد كه خداي عزو جل اذن بدهد كسي كه از او پيروي كرد نجات پيدا مي كند و هركه از او تخلف كند هلاك مي شود .

بندگان خداؤ خداوند را در نظر بگيريد ، اوامر او را انجام دهيد واو را اطاعت كنيد چون او امام و خليفه خداي عزو وجل است و او امام مهدي فرزند فاطمه (س) مي باشد .

2-                                          از شيخ مفيد (ره) نقل است كه : حضرت ختمي مرتبت حضرت رسول الله (ص) در روزهاي آخر عمرشان به حضرت فاطمه (س) فرمودند : قسم به آن كه جان من در دست اوست آن مهدي كه از فرزندان تست آخرين امام و دوازدهمين پيشواي امت اسلام است .

ياران مهدي در غيبت بزرگوارترين امت در قيامت هستند و اجرو ثواب آن امتي كه در زمان غيبت اطاعت از او نمايد بسيار زياد است .

3-                                          در كتاب اكمال الدين از حضرت رسول الله (ص) نقل نموده كه حضرتش فرمود خوشا به حال كسي كه قائم اهل بيت مرا درك كند و او را در زمان غيبتش قبل از اينكه قيام كند امام خود قراردهد و دوستانش را دوست ودشمنانش را دشمن بدارد آنان رفقاي من و بزرگوارترين امتم د رنزد من در روز قيامت هستند و آنان شفاعت نصيبشان مي شود .

          و منكر حضرت مهدي همچون منكر پيامبر است .

4-                                          در كتاب اكمال الدين حديثي مفصل از حضرت رسول الله (ص) است كه فرموده اند : كسي كه قائم را كه از فرزندان من است انكار كندد ر حقيقت مرا انكار كرده است .

و منكر مهدي به مرگ جاهليت مرده و امامش را نشناخته و درك نكرده است .

5-                                          كتا ب اكمال الدين : حضرت رسول الله (ص) فرمود : كسي كه قائم از فرزندانم را در زمان غيبتش انكار كند با مردن جاهليت از دنيا رفته است و از شفاعت من و اهل بيت بهره اي نمي برد .

6-                                          نقل از كتا ب غيبت شيخ طوسي حضرت رسول الله (ص) فرمود :

 مهدي (ع) در آخر الزمان خروج مي كند 

و عدالت مهدي پس از ظلم فراگير در عالم پياده خواهد شد .

7-                                          قال رسول الله (ص) : اگر از دنيا يك روز باقي بماند خداوند آن روز را طولاني مي كند تا اينكه مردي از اهل بيت من خروج و زمين را پر از عدل وداد كند همان طوري كه پر از ظلم و جور شده باشد .

ومهدي از عترت پيامبر(ص) است .

8-                                          ام سلمه گفت شنيدم حضرت رسول الله (ص) كه ميفرمود : مهدي از عترت من و از فرزندان فاطمه (س) است .

و مهدي هم نام و هم خلق پيامبر است .

9-                                          كتا ب البرهان هندي ص 92 : حضرت رسول الله (ص) فرمود : مردي از اهل بيتم خروج مي كند اسمش موافق اسم من و خلق او همانند خلق من است . زمين را پر از عدل و داد مي كند همانگونه كه از ظلم و جور پرشده است .

حضرت مهدي از آل محمد (ص).

10-                                      كتاب البرهان صفحة‌ 95، حضرت امام امير المومنين علي(ع) فرمود :

مهدي يك نفر از ما و از فرزندان فاطمه (س) است .

در كتابي راجع به سلت ها و نظر اقوام مختلف در باره منجي عالم بشريت دارد كه :

11-                                      سلت ها : پس از بروز آشوبها در جهان « بوريان بوريهم » BORIYAN  BOURYHM قيام خواهد كدر و دنيا را متصرف مي شود .

12-                                       اقوام اسكانديناوي : براي مردم زمين بلاهايي مي رسد و جنگ عالم گير زندگي اقوام را مضحمل مي سازد آنگاه « اودين » با نيرويي خدايي بر ، ( برهمه ) پيروز مي گردد و پس آدميان زندگي نويني خواهند داشت .

13-                                      قسمتي از يك لوح در اهرم ثلثه مصر كه د رسال 270 هجري قمري بوسيله احمد بن طولون حكمران مصر كشف و توسط اسقف حبشه خوانده شد : در آن نوشته : من ريان دومغ RYANDOMAG هستم روزي فرا مي رسدكه فرستاده پروردگارم قفل ها را از اين اسرار بگشايد او كسي است كه در پايان دنيا در اطراف خانه خدا پديدار مي گردد و اين برابي يعني زمين را مسخر مي نمايد و عالم را به نور خود روشن مي سازد .

14-                                      چيني ها : « كريشنا » KRYSHNA  ظهور مي كند و جهان را نجات مي دهد ( كريشنا به لغت چيني ، يعني منجي و نجات دهند ه )

15-                                      اقوام امريكاي مركزي : نجات بخش دنيا و جهان بشريت « كوتزلكوتل » پس از بروز حوادث در جهان پيروز خواهد شد .

16-                                      گفتار از سطيح ( ربيع مازن ) :RABIMAZN هنگامي كه اشرار به جاه و مقام برسند ستاره دنباله دار طلوع مي كند و پرچم هاي زرد به مصر خواهد رسيد و پادشاه صنعا كه نامش حسين است قيام مي كند در اين هنگام مهدي از فرزندان حضرت محمد پيامبر اسلام (ص) درمكه ظهور مي كند و به وسيله او حق آشكار مي شود .                                                                   (نقل از كتب يهوديت )

17-                                      زرتشت كتاب زند : لشگر اهريمنان با ايزدان در روي خاكدان دائماً محاربه و كشمكش دارند و بعد از پيروزي ايزدان بني آدم بر تخت نيكبختي خواهد نشست .(ZAND)

18-                                        ماني (MANI) : مردي عظيم خواهد آمد كه دوازده جانشين دارد و بوسيله آنها ارواحي كه شايستگي دارند به بهشت مي روند .

19-                                       كتب هندريك ودا :(ماندالاي 4-13)  MANDALY     برگزيده به صورت فرد اول درميان مردم زمين ظاهر خواهد شد .

20-                                       بابك BABAK : تمامي دنيا بپادشاهي عادل پايان مي يابد كه از آسمان و زمين آنچه را كه باشد خبر خواهد داد .

21-                                       دركتاب اديان در باين دادنگ نبي داردكه بعد از آنكه مسلماني ظهور نمايد جانشين آخر پيامبر اسلام پديدار مي گردد كه مشرق و مغرب عالم را متصرف مي شود و همه را به عدل مي خواند .

22-                                      در بيان ادريس نبي دارد به شيطان مهلت داده شد تا روزي كه وقت آن معلوم است كه در آن هنگام درندگان با گوسفندان جمع مي شوند و به هم ضرري نمي رسانند و همه جا عدل و داد شود .

23-                                      در بيان ضفياي نبي دارد كه روزي را خداوند فرامي رساند كه آواز آسماني به گوش مي رسد كه پيشوايي به كعبه آمده و جهان را به صلح و دوستي دعوت مي نمايد .(ZAFIYAYA)

24-                                      حبقوق نبي فرموده است كه منتظر او باشيد كه جميع امت ها را نزد خود جمع مي كند .(HABGOG)

25-                                      دركتاب تورات آمده است كه سفر پيدايش زمين را بيكي از اولاد ابراهيم مي دهيم اگر كسي غبار زمين ار بشمارد ذريه او را خواهد و اگر بشمارد و از نسل اسماعيل دوازده پيشوا بوجود خواهد آمد جهان از نسل ابراهيم (ع) بوجود مي آيد ، پس از آمدنش امت ها به او خواهند پيوست . و همگي از ايشان اطاعت خواهند كرد .(ABRAHIM)

26-                                      در كتاب سموئيلي نبي است كه او از فرزندان يسي و« نرجس خاتون پسري آيد به نام مهدي » كه جهان را به عدل كشاند .(SOMIYLI)

27-                                       در كتاب ايوب نبي است كه شخصي پنهان از ناپيدايي ظاهر خواهد شد متأخرين روزگارش از غيب وي متحير مي شوند مسكن او را چون مبدأ نور جستجو مي كنند و همه مردم در غيبتش صبر مي كنند .AYO .NABI

28-                                      در كتاب زبور داود (ع) است كه خداوند مرد صالحي را براي جهان برگزيده خواهد كرد كه جهان را به عدالت داوري خواهد كرد خروشش تا اقصاي زمين است عدالت را مثل نور و انصاف را مثل انوار در ظهر پديد مي آورد پس منتظر او باشيد و تمام مردم منتظرش خواهند بود و تمام امم او را پذيرا شوند و همه جا ار پر از عدل نمايند .ZABOR

29-                                      در كتاب سليمان نبي (ع) است كه كسي جهانرا به عدالت داوري خواهد كرد و او كسي است از نسل ابراهيم خليل الله .

30-                                      اشعياي نبي مسكين ها ا ربه عدالت داوري خواهد كرد و در پرتو عدالتش جانوران درنده با هم صلح خواهند كرد و بعد آنروز همه مردم خواهند گفت اينكسي است كه منتظرش بوديم و او عمرش خيلي طولاني خواهد بود .ASHIYAY . NABI

31-                                      آرمياي نبي در كتب اديان دارد كه فرموده بسبب اين احسان خدا تمام امت ها را هدايت خواهد فرمود و او كيست آخرين پيشواي اسلاميان .

32-                                      حزقياي نبي فرموده كه خداوند او را برجميع ملت ها سلطان خواهد كرد HAZGIYAY.NABI

33-                                      دركتاب دانيال نبي دارد كه دانيال نبي بيان نموده است كه آن كسي كه داراي كتاب از جانب خداونداست غيبتش درمدت يك زمان و دو زمان و نصف زمان طول خواهد كشيد و د رآخر مدت غيبت در منصب خود قائم است ( مراد 2500 سال از پيدايش اسلام است ).

34-                                      دراد كه هوشع نبي فرموده است كه يك سلطان براي تمام ملت هاي جهان ا زطرف خداوند خواهد آمد و تمام جهان را گلستان عدل و داد نمايد و اوست كه ظالمان را از بين خواهد برد .

35-                                      نقل از ژوئيل نبي شده كه او مانند چشمه اي در خانه خدا بيرون مي آيد و تمام زمين را سيراب به عدل و داد مي كند .GOIYL . NABI

36-                                      عوبدياي نبي بيان فرموده كه بشارت ظهور او را برامت ( هانداكن ) يعني هويداو ظاهر كند واو ست قائم از طرف خداوند عالم .OBIYAY.NABI

37-                                      در كتا ب انجيل برنابا نقل شده است كه خداوند فرستاده خود را در حاليكه ابري سپيد بالاي سرش مي باشد خواهد فرستاد و همه جا را گلستان عدل كند .

38-                                      دركتاب انجيل لوقا ANGIL . LOGA دارد كه فرستاده خدا مدت ها ا زنظر شما پنهان م يشود خوشا به حال كسانيكه وقتي سرورشان مي آيد بيدار باشند .

39-                                      دركتاب انجيل متي ANGIL .MATA دارد كه پسر انسان در جلال پدر خود مي آيد امت ها در حضورش جمع مي شوند و رستاخيز مي شود و درهمه جا گل عدالت مي رويد .

40-                                      انجيل يوحنا ANGIL . YOHANA  نقل نموده كه خداوند او اعمال مرا نگه مي دارد و بر امت ها قدرت مي بخشد . عيسي (ع) گفت پسر انسان با جلالي بزرگ مي آيد قبل از وقوع مي گويم تا زماني كه واقع شود باور كنيد شنيده ايد كه گفتم مي روم و با او مي آيم . در اينجا كاملاً به روشني بيان شده كه حضرت عيسي (ع) گفت : مي روم و با او مي آيم . يعني حضرت عيسي (ع) با حضرت مهدي (عج) مي آيد .

41-                                      در رساله اول YOHANA يوحنا دارد كه منتظر او باشيد تا در ظهورش خجل نشويد و از اصحاب و فرمانبرداران ايشان باشيد .

42-                                      در رساله اول پولس POLS  خطاب به روميان بيان نموده كه انتظار وجود او مانند ظهور اوست .

( يعني در ثواب انتظار ظهور كه در بيان شيعه است )

43-                                      در كتاب اعمال رسولان مسيح بيان نموده كه حضرت داود (ع) درباره حضرت مهدي (عج) مي گويد كه بدين سبب دلم شاد گرديده كه او مي آيد و همه جا پراز عدل شود .DAWOD .NABI

44-                                      در رساله پطرس PATROS جلد دوم بيان نمده كه خواهيد گفت كه او كجاست ولي غافل هستيد زيرا كلام خدا از قديم بوده و فرموده كه او د رزمين قائم است و مي آيد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد نمود .

45-                                      در رساله يعقوب (ع) دارد كه هركس باو شك كند مانند موج درياست كه از باد رانده مي شود و متلاطم مي گردد و در آخر الزمان اوظهور خواهد كرد و همه جا را پر از نور مي نمايد .

46-                                      در رساله پولس به غبرانيان خطاب داردكه خداوند آنكسي راكه پنهان مي گردد باز مي آورد و براي مومنان خوشي مي آورد .

47-                                      در رساله اول پولس به تيمور طاووس خطاب دارد كه خداوند او را در زماني معلوم ظاهر مي كند و همه ها زعدالتش بهره خواهند برد .

48-                                      در رساله دوم پولس به تيمور طاووس بيان دارد كه اگر تحمل كنيم با او سلطنت خواهيم كرد و هرگاه او را نگاه كنيم ما ار مي نگرد و توجه او نور است و وجود او باعث گلستاني از عدل خواهد بود .

49-                                      در رساله دوم پولس به تسالو نيكيان خطاب دارد كه هنگامي كه بيايد جميع مقدسان به او جلال خواهند يافت .

50-                                      دركتاب انجيل لمرقيس ذكر نموده كه او با هزاران هزار قديس خواهد آمد ولي اگر كسي بگويد اينجاست باورنكنيد  او نزد خداست و تا بيايد همه جا پر از نور و عدل مي شود .

راجع به ابراهيم بن مهزيار

ابراهيم بن مهزيار از دانشمندان بزرگ بود و در شهر اهواز سكونت داشت و از طرف حضرت امام حسن عسكري (ع) بوكالت برگزيده شده بود و شيعيان بيت المالي را كه بدهكار بودند و به او مي پرداختند . از اين رو مقدار كثيري از بيت المال نزدش جمع شده بود . در اين هنگام خبر وفات حضرت عسكري (ع) رسيد . ابراهيم وجوه بيت المال را در نظر داشت به نماينده آن حضرت برساند كه تبي بر او عارض شد و متوجه شد كه مرگش فرارسيده به پسرش محمد وصيت نمود كه وجوه را به وكيل حضرت برساند پس از فوت  ابراهيم پسرش محمد وجود بيت المال را برداشته و روانه خاك عراق گرديد . در بغداد كنار شط خانه اي اجاره كرد و از آنچه همراه داشت به كسي چيزي نگفت و منتظر شد كه از حضرت صاحب الزمان (عج) خبري برسد كه وجوه بيت المال را به چه كسي بدهد . طولي نكشيد كه قاصدي آمد و نامه اي آورد و به او داد نامه از جانب حضرت بود و در آن نامه مكتوب بود كه مقدار بيت المال و جاي آن و خصوصيات و ويژگي هاي مال هركسي كه پرداخته و محمد پسر ابراهيم مهزيار از آن خصوصيت ها كامل خبرنداشت پس از خواندن نامه محمدبن ابراهيم مهزيار بلافاصله آن وجوه را كاملاً‌تحويل فرستاده آن حضرت داد و پس از چند روز نامه اي از جانب حضرت ولي عصر (عج) برايش آمد كه از طرف آن حضرت وكيل شد .

12- و اما نام هاي مبارك حضرت بقيه الله صاحب الزمان حجه بن الحسن العسكري مهدي (عج)

از كتاب هاي انبياء سابق و صحف انبياء‌و كتب علماء راشدين واهل سنت و آنچه در كتبي كه نزد سائر اهل مذاهب است از اسامي آن حضرت كه ذكر نموده اند وآمدن و ظهور آن حضرت را در آخرالزمان ذكر و بيان نموده اند و اعتقاد ساير اهل مذاهب اسمهايي كه براي آن جناب ذكر نموده اند در اينجا فقط به ذكر چهل نام مختلف از آن حضرت اكتفا مي كنيم كه در كتب مختلف بيان داشته اند.

1-در كتاب ايستاع ودركتاب ذخيره الالباب نوشته عالم جليل القدر ميرزا محمد نيشابوري نام بهرام (BAHRAM)  رايكي از القاب آن حضرت نقل كرده اند و دركتاب نجم الثاقب صفحه 41 هم همين طور ايناسم را ذكر نموده است.

2- در كتاب ايستاع و در كتاب ذخيره الالباب نام بنده يزدان BANDAH(YAZDAN) و در كتاب نجم الثاقب صفحه 39 هم اين لقب را بيان نموده .

3-                                          دركتاب تورات بغله تركوم و در كتاب ذخيره الالباب به نام اوقيدمو (OGIDMO) و در كتاب نجم الثاقب صفحه 41 اين نام را از تورات نقل نموده .

4-                                          دركتاب كشكول شيخ بهايي عليه الرحمه و دركتاب ذخيره الالباب به نام ايزد نشان (IYAZAD NASHAN) را بيان داشته است .

5-                                          دركتاب كشكول شيخ بهايي عليه الرحمه و دركتاب ذخيره الالباب به نام ايزد شناس  (IYAZAD SHANAS) هم ذكر شده است .

6-                                          در كتا بكشكول شيخ بهايي است كه فارسيان حضرت مهدي را ايزد شناس و ايزد نشان گويند و مراد شيخ بهايي از فارسيان همان (مجوس ) آتش پرستان قديم يزد و شيراز در زمان باستان بوده است كه آنان اين بيان را از كتب قديمه ذكر نموده بودند .

و نيز در كتاب شامكوني (SHAMKONI) از مذاهب قديمه و مجوس (آتش پرستان ) بوده و در اينكه راجع به ايزدنشان بيان داشته كه اسم كسي است كه روز ي  خواهد آمد و او بيايد و عدل و داد برپا نموده و مقابله با ظلم و ظالم نمايد و حكومت عدل را استوار كند و مجوسيان شامكوني كلمه ( ايستاده ) (ISTADEH)  را نام حضرت صاحب الزمان (عج) ناميدند .

7-                                          بقيه الله (BAGIYAT ALLAH) در كتاب شريف ذخيره الالباب و در كتا ب ذُوهر و ذَوهر همچنانكه فضل بن شاذان به نقل ا زحضرت صادق روايت كرده است كه نفرات اصحاب حضرتش 313 نفر و ماشيعيان نام مبارك بقيه الله را مخصوص به حضرتش مي دانيم .

8-                                          نام پرويز (PARVIZ)  و اين نام آن حضرت است در كتاب برزين BRZYN از فرس FARAS  و سند آن را در كتاب ذخيره الالباب ذكر نموده اند ود رفرهنگ فارسيان پرويز را به معني شخصي بزرگ و بزرگ تر از همه و عالي تر و شاه شاهان وصف نموده است .

9-                                          برهان الله (BORHAN ALLAH) و اين نام ار دركتاب « اَنكيون » چنانچه دركتاب ذخيره الالباب نقل كرده است (ANKIYON)

نام مبارك برهان الله يعني برهان و دليل خداوند كه ظهور او برهان است بر توحيد و ثابت شدن دين خداوند و باطل شدن ساير اديان و جمع شدن و دعوت تمامي مردم به دين اسلام واقعي و عمل نمودن به آن كه حقو حقيقت و عدل است .

10-                                      د ركتاب صحف حضرت ابراهيم (ع) جد اعلاي پيامبر اكرم (ص) و در كتا ب تذكره الائمه نقل نموده است ، نام حاشر را (HASHAR) كه نام حضرت مهدي است . اين نام را دركتاب نجم الثاقب صفحه 45 هم ناميده است .

11-                                      نام خجسته (KOGASTAH) و اين اسم آن حضرت است در كتاب كندرآن فرنگيان و در كتاب ذخيره الالباب هم ذكر نموده است و معني خجسته يعني برگزيده و محبوب از جميع جهات KONDOR

12-                                       در كتاب ذخيره الالباب و دركتاب تذكره الائمه نقل نموده اند كه در كتاب جاويدان GAWIDAN زمان مجوس و آتش پرستان اسم خسرو (HOSRO) يعني پادشاه بزرگ را براي حضرت صاحب الزمان (عج) نام برده اند.

13-                                      دركتاب نجم الثاقب صفحه 45 داردكه در كتاب (شامكوني ) (SHAMKONI) اسم پيامبري كه تولد او در شهر (كيلواس ) KYLOAS نقل شده كه اسم رسول الله محمد بن عبدالله را به نام « يشن » (YASHAN)  نام برده و ذكر شده كه او (كوه قاف ) را صاحب شود و دين خداوند را به نام ايستاده و اسم حضرت مهدي (عج) را (خداشناس ) ذكر نموده اند .

14-                                      (راهنما) (RAHNAMA) نام حضرت راناميده اند دركتاب (باتنكُل) (ATNKOL) راهنما به معني راه نشان دادن آن حضرت ذكر نموده راهنمون به دين واحد خدايي براي حكومت عدل وقسط و عدالت و تذكّر نموده و دارد كه ايشان مخصوص آخر دنياست .(يعني آخرالزمان )

15-                                      نام (افريس )(AFRIS) نام حضرت راناميده و در كتا ب (مارياقين )(MARYAGIN)  « زند » (ZAND) نام كتاب زردُشت (ZARDOSHT) .

16-                                      نام (سروش ايزد )(SOROSH  IYZAD) و دركتاب زمزم زرتشت  (ZARDOSHT ZAMZAM) همچنان كه در كتاب تذكره الائمه و كتا ب ذخيره نقل نموده اند ومعناي آن پسنديده و برگزيده خداوند باريتعالي است .

17-                                      نام ( شماطيل )(SHAMATIL) و اين اسم آن حضرت دركتاب ( ارماطِش ) (ARMATASH)  و دركتاب نجم الثاقب صفحه 49 و دركتاب ذخيره الالباب عالم جليل اقدر ميرزا محمد نيشابوري نقل شده است .

18-                                      دركتاب صُحف حضرت ابراهيم (ع) (SOHOF  ABRAHIM)  نام (صاحب )(SAHEB) را براي وجود مقدس حضرت صاحب الزمان (عج) ذكر نموده است و دركتاب نجم الثاقب صفحه 49 و دركتاب مقتصب الاثر نقل نموده است .

19-               نام (صمصام الاكبر )(SAMSAM ALAKBAR) را نام مبارك حضرت كر نموده اند دركتاب ( كندرآل ) (KONDOR:AL) چنانچه در كتا بذخيره الالباب و كتاب نجم الثاقب صفحه 52

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 16:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره حکومت جهانی امام مهدی (ع)

بازديد: 375

مقدمه

مژده به ظهور اماه مهدي (عج) از همان سالهاي آغازين ظهور اسلام آغاز شد و پيامبر گرامي اسلام (ص) در هر فرصت و مناسبتي كه پيش مي آمد مردم را به ظهور عدالت گسترموعود در آخر الزمان بشارت مي دادند و آنها را از نسل و تبار، تولد و نسبت، ويژگي هاي ظاهري نشانه هاي ظهور، شاخصه هاي قيام رهايي بخش و مولفه هاي حكومت جهاني آن حضرت آگاه مي ساختند. تا آنجا كه امروز ما صدها روايت كه از طريق شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجه ايم.

تعابير بسيار بلندي از همه انبيا از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسيده و تقريباً جز اجتماعي ترين موضوعات، بين همه اديان الهي و ابراهيمي، بشارت موعود و وعده منجي است و همه گفته اندكه كار نيمه تمام و نا تمام انبيا(ع) و ا ديان، به دست اين مرد بزرگ، كامل خواهد شد.

گفته اند كه بزرگترين تكليف تاريخ، كار بزرگ ترين مرد تاريخ است. مكاتبي كه الوهيت زدايي و الهيت زدايي شده اند باز به نوعي و به نحوي به اين مسئله انديشيده اند، وگر چه نام ايشان را نبرده اند اما همه ظهور ايشان را بشارت داده اند و حتي مكاتب الحادي چون ماركسيسم نتوانسته اند به مسئله آخرالزمان، بي تفاوت بمانند.

بوديزم مسيحيت و يهوديت نيز كه غالب بشريت را زير پوشش گرفته اند، در اين خصوص، اعلام نظر كرده اند. يهود، هنوز منتظر مسيح (ع) است و مسيحيت منتظر ظهور مجدد مسيح (ع) است. همه انبيا همه مذاهب و اديان و فرق منتظر گشايش بزرگ در آينده يا در پايان تاريخ هستند و اشاره خواهم كرد كه حتي امروز مكتبي كه چد دهه براي نفس پايان تاريخ و نفس «غايت» از تاريخ دست و پا زد و مدعي شد كه تاريخ بشر منتهاي روشن ندارد و مهبت اصولي خاصي بر آن حاكم نيست، يعني «ليبراليزم» كه در واقع پنجاه، شصت سال تئوري بافت كه تاريخ غايت نداشته و ندارد؛ آخرين نظريه پرداز انشان چون فوكوياما از «پايان تاريخ» نطق مي گويند، منتها پايان تاريخ به روايت خودشان كه تثبيت و تبليق قطام ليبرال سرمايه داري است.

در روايت از حضرت مهدي (عج) به «بهار روزگاران» تعبير شده است و در سلامهايي كه به محضر حضرت عرض مي شود آورده اند: «السلام علي ربيع الانام و نضره الايام» درود بر بهار بشريت، بهاران تاريخ و طراوت روزگاران.

كساني كه ايشان را ديده اند توصيفاتي از شمايل ظاهريي ايشان كرده اند. پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) تيراين بزرگوار را توصيف كرده اند و در آثار محققان چنين منعكس شده است: چهره اش گندمگون، ابروانش هلالي و كشيده، چشمانش سياه، درشت، جذاب و مدهوش كننده است.

امام ابوالقاسم محمدبن الحسن مهدي، منجي اين امت و اميد جهانيان كه خداوند با او حق و عدالت را زنده مي سازد و آزادي و كرامت را به آن باز مي گرداند و زمين را پس از غوطه ور شددن در ظلم و جور، پر از قسط و عدل و داد مي كند. در نيمه شعبان سال 255 تقريباً يك ماه پيش از به خلافت رسيدن معتمد عباسي قدم به عرصه وجود گذارد و آنچنانكه در بيشتر روايات آمده آنگاه كه پدرشان وفات يافت آن حضرت تنها پنج سال داشت كه خداوند حكمت و دانش را در او نهاد و وي را آيتي براي جهانيان و رهبري براي مسلمانان قرار داد همان گونه كه عيسي بين مريم را در گهواره، به پيامبري مبعوث كرد.

برخي روايات حكايت از آن دارد كه حكيمه عمع امام حسن عسكري (ع) روزي پيش از ولادت امام حجة بن الحسن (ع) به ديدار برادر زاده خود (امام حسن عسكري) رفتند و هنگامي كه مي خواست برود حضرت از او خواست آن شب را در خانه بماند و به اطلاعش رساند كه همسرش نرجس مولود مبارك را وضع حمل خواهد كرد در حاليكه هيچ نشانه بارداري بر آن زن پيدا نبود. پس از گفتگوي طولاني ميان حكيم و امام (ع) بالاخره بنا به آنچه روايات نقل كرده اند، حكيم آن شب را كنار همسر آن حضرت ماند و اندكي پيش از سپيده نميه شعبان نجرس از خواب بيدار شد و احساس خستگي و رنجوري نمود. و سرانجام نيز كار زايمان به كمك حكيم عمه امام حسن عسگري (ع) انجام شد و امام به ابوعمربن عثمان بين سعيد دستور داد تعدادي گوسفند قربانيش كند و تعداد زيادي گوشت و نان بخرد تا آنها را ميان مستمندان پخش كند و دستور اجرا شد. حضرت حجة بن الحسن پدرش امام حسن عسكري و مادرش زني رومي به نامهاي، سوسن، نرجس، ريحانه، صقيله بود كه به احتمال زياد ميان افرا خانواده امام بر نرجس شهرت داشت و امام نيز بيشتر به همين نام صدايش مي كرد و گفته مي شود كه امام هادي يكي از فاضلان خود را به بغداد جايي كه غنايم جنگي در معرض فروش قرار مي گرفت فرستاد و او را خريداري كرد و به عقد ازدواج پسرش حسن (ع) در آورد و گفته شده كه او دختر حكيم خواهر امام هادي (عج) بوده كه او را به ازدواج برادرزاده اشت امام حسن عسكري (ع) در آورد. و روايات متعددي در اين زمينه گفته و پرداخته شده ولي آنچه كه ميان روايات موثق متفق القول است اينكه او از هامان بازاري كه اسيران را در آن مي فروختند بريا امام حسن عسگري (ع) خريداري شد و زني پاكدامن و عابد بوده و بارداريش از حضرت مهدي حتي از بيشتر كساني كه در تماس با او بودند پنهان ماند و خداوند مقدر كرده بود كه او مادر گرامي ترين مولودي باشد كه گروهي را شيفته خود و گروهي ديگر را دو عقلشان را به گمراهي كشانده است و جز مومنان به رسالت جد گرامي اش و پدران ارجمندش ائمه اطهار به او ايمان نمي آورند و روزي كه خدايش بخواهد بيرون مي آيد و زمين را پر ا ز عدل و داد مي كند همان گونه كه پيش از آن از طلم و ستم پر شده بود.

عصر ظهور و حكومت جهاني امام مهدي (عج)

ما از اين كه درباره محقق زمان ظهور به طور قطع سخن بگوييم نهي شده ايم ولي در نزد شيعه ملاقاتي براي ظهور است كه پيامبر (ص) و ائمه (ع) آنها را ذكر كرده اند، آنطور كه ما فهميديم اين علامات نزديك هستند و الان ما درعصر ظهور هستيم اما تعيين وقت ظهور ممكن نيست.

من معتقدم تمركز سياست جهاني در عراق مسئله مهمي است. عصر ما با هر عصري فرق مي كند، چرا كه انقلاب ايران پرونده شيعه در جهان امروزي را باز كرده و نشان داده است كه در سياست جهاني چيز جديدي است حوادث و اتفاقاتي كه در اين عصر افتاده است نزد شيعه از علامات ظهور است. از ماه رجب تا ماه محرم حوادثي پيش مي آيد (6 ماه قبل ازظهور) ما رواياتي هم در اين زمينه داريم، كه مثلا در رجب يماني و سفياني مي آيد يا اينكه خداوند متعال در يك شب عمرش را ظاهر مي كند و همچنين داريم  كه ايشان در هشت ماه به طور خيلي سريع، بر مناطق اسلامي جهان تسلط مي يابد، و همچنين داريم كه ايشان در هشت ماه به طور خيلي سريع، بر مناطق اسلامي جهان تسلط مي يابد، و همچنين از عقايد شيعه  است كه اتفاقاتي مي افتد كه شهرها و حكومتهاي اسلامي طي آن حوادث به بن بست مي رسند، اين بن بست و گره فقط به دست حضرت (ع) باز مي شود، پس حوادثي كه منجر به ظهور حضرت مي شوند زياد هستند مثلا در تفاسير ذيل آيه «سنريهم آياتنا في آفاق و في انفسهم» آمده است كه ممكن است منظور از «آياتنا في آفاقِ» علاماتي مختلف مثل باد و... باشد. همچنين در شهرها حكامي وجود دارند كه از اطلاعات حضرت سرباز مي زنند.

و محدود كردن ويژگيها و خصائص حكومت حضرت سخت است اما آنچه كه هست اين است كه همه چيز جديد است همه حكومت حضرت جديد است. من معتقدم كه حكومت، دنيا، زندگي، شناخت، و نظام همه چيز جديد است، همه حكومت حضرت جديد است، ما به هيچ عنوان نمي توانيم حكومت حضرت را با آن چيزي كه الان از حكومتها مي دانيم مقايسه كنيم و حتي نمي توانيم حكومت حضرت را توصيف كنيم. براي مثال: قوانين، وزارت داخلي، وزارت خارجي، آزادي همه اينها در حكومت حضرت به طور ديگري هستند. مثلا وضع اقتصادي كاملا فرق مي كند، تعاملات، فهم مردم، شناختشان، همه اينها جديدند و در مورد ويژگيهاي اقتصادي زندگي در دوران ظهور امام ما نمي توانيم اقتصاد را با اقتصاد حكومت حضرت مقايسه كنيم، ببينيد، مثلا داريم كه در آن زمان زمين هر چه دارد بيرون  مي ريزد، طلاها و گنج ها از زمين خارج مي شوند ديگر در زمين نباتاتي وجود ندارد، وضع اقتصادي، علمي، رفت و آمد در زيرزمين و در آسمانها همه چيز جديد است. مثلا داريم كه در راه بين عراق و حجاز رودها و سرسبزيهايي است ولي الان صحرا است.

و در مورد دوران قبل از ظهور علائم دقيقا مثل الان ـ آن شاء ا... مسلمانها به يك راه بسته مي رسند، نظامهاي جهاني همه شان شفاف مي شوند، زمين پر از ظلم و جور مي شود حتي ظلم و ستم آمريكا را در خانه هايمان حس مي كنيم. مردم از دين فرار مي كنند و در اينجاست كه يك توجه عميقي به دين مي شود و مردم پيوسته نام حضرت را مي برند و نام او را به نيكي ياد مي كنند.

وقتي حكومت حضرت به پا مي شود شيعيان، حاكمان در روي زمين مي شوند، اما كدام شيعه؟

خيلي از شيعه ها مخالف حضرت مي شوند و خيلي از غربيها با امامند، و با او همراهند، پس اينجا ما يك تغييري در حركت شيعه داريم، اما كساني كه شيعه هستند كه در ماههاي اول دورايشان جمع مي شوند، اينها همان حاكمان جهان هستند، تبعا 313 نفر هستند، اينها كساني هستند كه خداوند آنها را از اقصي نقاط دنيا انتخاب مي كند. رواياتي كه مي گويند از تهران 5 نفر، از گيلان 5 نفر ازمجرين فلان مقدار و... اصلا سند ندارند. رواياتي هم كه شهرهاي اينها را مشخص مي كند اصلي شنيد. حتي براي يكي از علماي شيعه اين چيزها ثابت نشده است، و نص روايي قطعي كه ما داريم اين است كه خداوند آنها را جمع مي كند در يك شب از اطراف دنيا.

اين 313 نفر زبان امام را مي فهمند،  او را مي شناسند، و به او اعتقاد دارند، و فدايي او هستند، درجه اخلاقشان بسيار بالاست. و چون خداوند آنها را انتخاب كرده است براي حضرت مهدي (ع) اصحاب حضرت مثل انبياء هستند كه خداوند آنها را نتخاب مي كنند و تا آن روز كسي آنها را نمي شناسد، به يك شب در مكه جمع مي شوند. در مورد حكومت حضرت كه در روايتي آمده است كه ايشان 7 سال حكومت روم واسطه  مي شوند، روميها 7 سال به صلح پايبندند، ولي بعد از 7 سال آن را نقض مي كنند.

ترد ما علماي شيعه حكومت حضرت بسيار طول مي كشد نمي شود قبول كرد كه ايشان 7 سال فقط حكومت مي كنند، آنچه كه مهم است اين است كه حكومت حضرت صدها سال طول مي كشد و بعدش در عالم وضع ديگري به وجود مي آيد.

و بعد از حكومت حضرت رواياتي صحيح وجود دارند مبني بر رجعت امام حسين (ع) و همچنين پيامبر اكرم (ص) و امير مومنان حضرت علي (ع) نه، ما اعتقاد نداريم كه همه شان بر مي گردند.

امام حسين (ع) اولين كسي است كه بر مي گردند، بعد پيامبر، بعد امير مومنان و بعد برخي از مردم، چه خوب و چه بد بر مي گردند.

در روايات داريم وقتي كه حكومت حضرت مي آيد اول جنگ را داريم بعد صلح را. بعد از مدتي حكومت مي كنند بعد از اين مدت رجعت انجام مي شود؟!

اما در نزد ما محاكمه است نه جنگ، فقط در زمان حضرت. جنگ دجال را داريم، در اول، 8 ماه اسلام جهان را فرا مي گيرد، پس حضرت مسيح ظهور مي كند و صلحي بين او و بين مردم برقرار مي شود، صلح 7 سال طول مي كشد بعد جنگي پيش مي آيد، پس حضرت مسيح ظهور مي كند و صلحي بين او بين مردم برقرار مي شود، صلح 7 سال طول مي كشد بعد جنگي پيش مي آيد، جنگ با روم پيش مي آيد، بعد تمام حاكم را مي گيرد و بعدش دجال ظهور مي كند و بعد از دجال ديگر به عقيده شيعه جنگي وجود ندارد. شيعه معتقد است كه دجال بعد از ظهور حضرت پيدايش ميشود، و سني ها برخي شان معتقدند قبل از ظهور و برخي مي گويند باحضرت مي آيد. اهل سنت خيلي دجال را بزرگ كرده اند و از آن اسطوره اي ساخته اند، در شيعه اينطور نيست دجال يك شخصيتي حقيقي است كه يهودي است و پيروان او ناصبي هستند.

در آن زمان علم تغيير پيدا مي كند و رشد پيدا مي كند. او از گوناگوني علمها استفاده مي كند و همچنين از شعبده و سحر و حركتي ضد امام را آغاز مي كند.

و اهل سنت او را با آمريكا و اسرائيل تطبيق دهند. اما شيعه اين را قبول ندارد. دجال بعد از امام است نه قبل از آن. در ميان اهل سنت نظر واحدي وجود ندارد، بعضي ها مي گويند كه دجال وجود دارد. و الان در مصر است اسمش هم عبدا... بن ساعد است.

 اختلاف شيعه وسني درباره رهبر موعود

شيعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسگري است كه سال 256 ق متولد شد و پدرش امام حسن عسكري بر امامت وي تصريح كرده است. پس به اذن خدا، او غيبت صغري و كبري مانند عيسي نمود. غيبت صغري هنگامي بود كه خدا، وي را از نيرنگ حكومت عباسي نجات داد. وي از هنگام تولد، مخفي مي زيست و پدرش او را از ديده ها پنهان مي كرد، پس از وفات پدرش در سال 261 ق شيعيان را توسط وكيلانش نواب اربعه راهنايي مي كرد. نيابت اينان 69 سال 261 تا 33) ق به طول انجاميد. غيبت كبري، پس از وفات نايب چهارم علي بن محمد السميري آغاز شد به هنگام وفات وي به شيعه گفت نايبي خاصي پس از او نخواهد بود تا خداي متعال، ولي اش را در آخر زمان ظاهر كند.

سني ها معتقدند مهدي هنوز متولد نشده است و در آخر زمان به دنيا مي آيد.

تفصيل سخن در اختلاف شيعه و سني درباره ولادت رهبر موعود و اين كه وي فرزند امام حسن عسكري است يا در آينده متولد مي شود، با تحقيق در اين مسئله ممكن است. پيامبر جانشين و اوصيايي معصوم دارد و نقل سخن پيروان از امامانشان پذيرفته مي شود؛ زيرا مانند پيروان مذاهب ديگرند كه به نقل از رهبران مذهبي خود، مسايل فقهي و تاريخي را روايت مي كنند. تمامي شيعه بر بيان امامت الهي اهل بيت توسط پيامبر «حديث ثقلين» و «حديث سفينه» است. دليل شيعه بر شما را امامان، حديت اثني عشره است و گواه بر اين كه نخستين امامان الهي، حضرت علي (ع) پس حضرت امام حسن، بعد حسين اند، «حديث غدير» و «حديث منزلت) و «حديث كسا» و «حديثت الحسن و الحسين بسط من الاسباط» است كه همگي در احاديث معتبر سن روايت شده اند گواه امامت نه فرزند امام حسين، احاديث وصيت در كتابهاي معتبر شيعه است، مانند فرمايش امام باقر (ع) كه كليني روايت كرده است نه امام از فرزندان حسين بن علي اند، كه نهمي قائم است.

امام صادق (ع) فرمود: آيا مي پنداريد اوصياي ما هر كه را بخواهند وصي مي كنند نه. والله! اين عهد و گفته اي به جا مانده از رسول الله (ص)درباره امامي پس از امام ديگر است تا به وي مهدي موعود (ع) پايان پذيرد.

در خبري ديگر است: تا به صاحب الامر ختم شود.

مشخصه سير ائمه نه گانه، در اختيار داشتن كتابهاي «جامعه» و «جفر» است كه امام علي به نقل از پيامبر. در ديدارهاي خصوصي داشتند نوشت و اخبار غيبي و كراماتي كه از امامان ديده شد كه جز از برگزيدگان مورد تاييد خداوند ساخته نيست. برادران اهل سنت كوشيده اند ادعاي نام بردن امامان و نخستين امام؛ يعني حضرت علي (ع) توسط پيامبر را رد كنند. اينان مي گويند: احاديث نبوي كه گواه ادعاي شيعه است، دلالت ندارد يا شد آن ضعيف است اما علماي شيعي با سني ها مناقصه كرده و اشتباه اهل سنت را بيان كرده اند.

برخي فرقه هاي شيعي به ويژه زيديه، امامت دوازده امام را نپذيرفته اند، اما علماي شيعي بدانان پاسخ داده اند. برخي نويسندگان معاصر نيز مي گويند: مهدي متولد شده است؛ زيرا فقط يك فرقه از دوازده فرقه پيرو حسن عسكري، معتقد به ولادت مهدي اند. اين مطالب را نوبختي در كتاب فرقه الشيعه و اشعري شيعه در المقالات و الفرق گفته اند.

جواب اينان را به تفصيل در كتاب حول امامه اهل بيت و وجود المهدي داده ام.

شيعه در مورد نحوه مرگ يا شهادت حضرت مهدي (عج) معتقد است كه حكومت ايشان آن قدر طول كشيد تا اينكه از پيري ابروهاي شان به پايين    مي كند طبيعي است كه مي ميرند.) و روايتي نزد شيعه كه ايشان كشته مي شوند وجود ندارد و اگر هم روايات يا روايات مرسله هم باشند يا سندي ندارند و يا اينكه از مصادر اهل سنت هستند. ممكنه ايشان به طور طبيعي بميرند و اما آن حديثي كه مي فرمايد « امامها يا شهيد شدند يا مسموم » ممكنه بگوئيم، امام از اين حديث مستثني هستند.

صبح روشن در شب انتظار

منتظران، چشم به راه سپيد :تاريخ اند.

با بصيرت و جهاد، ظلمت شب ظلم را مي شكافد و رها از تعلقات خود را براي « شهادت » در ركاب مولا اماده مي سازند.

انتظار درختي است كه جز « اقدام » و « اصلاح » ميوه اي نمي دهد.

انتظار فلسفه مقاومت است، نه عام تسليم !

عصر ظهور، رجعت دوباره بعثت در حراو امامت در غدير است.

غيبت دوران « انتظار » جوشش دوباره غدير عاشورايي در نينواي تاريخ است.

در بستري از فرات ظهور و علقهه نور !

منتظران واقعي سلاح بر دوشان شهادت طلبند كه « استقامت » جدال و نشانشان است و ايمان ره توشه حركتشان و توكل تكيه گاه هميشگي شان.

ياران حضرت مهدي (ع) را بايد در ميان سلاح بر دوشان و كفن پوشان و جان بركفان و مبارزان و سنگرنشينان و خدمتگزاران به انقلاب و تقويت كنندگان سپاه دين و حرمت گزاران به خون و خانواده شهيدان يافت، نه در ساكتان و بي تفاوتان و نه در رفاه زدگان و عافيت طلبان.

آن خورشيد پنهان، كعبه مقصود و قبله موعد امتهاست. غيبت كبري، دوره آزمايش است. تا منتظران راستين از مدعيان انتظار، باز شناخته مي شوند و ملاك در اين بازشناسي، « شناخت تكليف » و عمل به وظيفه در عصر غيبت است.

حضرت مهدي (ع) خورشيدي است كه در دل منتظران، اميد زيستن را همواره روشن و گرم نگاه مي دارد. هيچ «حضور» هم چون «غيبت» او لحظه لحظه زمان و تاريخ را نيا كنده است.  حاضرترين حاضران بر گرپاسي «صفور غايبانه» اش نمي رسند. او معناي حضور در  غيبت است.

مفهوم غيبت حاضر است. مجمع شهود و غيبت است. او «وارث» دين حضرت محمد (ص) و خط سرخ شهادت است. او «قائم» است، ايستاده و استوار و پابرجا، تا جهاني را به قيام حق طلبانه وا دارد.

او منتقم است، خونخواه حادثه كربلا و انتقام گيرنده خون شهيدان و خون سيد الشهداء.

هم هادي است و هم مهدي

راه شناسي خبير و راهباني است بصير و راهنمايي است مطمئن و دلسوز. او «صاحب الزمان» و «صاحب الامر» است. زمين و زمان، امر و فرمان، جان و جهان در اختيار اوست. سلام بر حضرت مهدي (ع) انتظار سبز دورانها ! آرمان مجسم عدالتخواهان، چلچراغ روشن شبان تاريخ، روشگر زمين و زمان، مرد برگزيده اعصار، ذخيره جاودان الهي و... نويد بخش صبح در شب انتظار

افزون بر 30 روايت از امام رضا (ع) در زمينه باور مهدي و فرهنگ انتظار نقل شده كه هر يك از آنها را با بعدي از ابعاد بيكران شخصيت امام مهدي (ع) و قيام رهايي بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه مي سازد.

نام و نسب امام مهدي (ع)

با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيري از حيرت و سرگرداني شيعه در شناسايي منجي موعود، امام رضا (ع) در ا حاديث متعددي، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش رسول گرامي اسلام (ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفي سلسله نسب آن امام مي پرداختند. از جمله در يكي از روايتهايي كه امام رضا (ع) به واسطه پدران بزرگوار خود رسول گرامي اسلام (ص) نقل مي كنند، چنين آمده است:

من سرور آفريده هاي خداي عزوجل هستم، من از جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پيامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شريف [ كوثر ] هستم. من و علي دو پدر اين امتيم؛ هر كس كه ما را شناخت خداي عزوجل را شناخته است و هر كه ما انكار كرد، خداي عزوجل را منكر شده است. دو بسط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، ا مام حسن و امام حسين (ع) از [ فرزندان ] حضرت علي (ع) هستند. و از نسل حضرت امام حسين نه امامند كه پيروي از آنان پيروي از من و نافرماني از آنها نافرماني از من است. نهمين نظر از اين امامان، قائم  (بر پا دارنده) و مهدي آنان است.

آن حضرت در روايت ديگري مي فرمايد: آن جانشين صالح از فرزندان ابو محمد حسن بن علي است و  او صاحب الزمان و حضرت مهدي (ع) است. در روايت ديگري امام رضا (ع)، پس از آنكه « دعبل » در پيشگاه آن حضرت قصيده معروف خود را در وصف اهل بيت مي خواند و در آن از قيام آخرين امام ياد مي كند، مي فرمايد: اي دعبل ! امام پس از من فرزندم محمد پس محمد فرزندش علي و پس از علي فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش  حجت قائم است. همان كه در غيبتش انتظار كشيده مي شود و در ظهورش اطاعت مي گردد. اگر از [ عمر ] دنيا يك روز بيشتر باقي نمانده باشد خداوند عزوجل آن روز را از عدل و داد پر مي كند و آن روز آنقدر طولاني م كند تا او قيام كنند. هم چنانكه از جور و ستم پر شده بود.  

معناي حيات اجتماعي شيعه

معناي زندگي بايد ارزشمند باشد. در مقياس جوامع نيز همين امر صادق است. معناي زندگي براي برخي افراد و تمدن ها لذت طلبي است. برخي جوامع فقط در پي بهتر خوردن، بهتر آشاميدن، بهتر خوابيدن و بيشتر لذت بردن هستند. اين معناي زندگي شايسته حيوانات است نه انسان ها. امام  علي (ع) مي فرمايد من آفريده شده ام همانند حيواناتي كه همتشان علفشان است. خوردني هاي لذيذ مرا به خود مشغول سازد. كسي كه همتش خوردن و شهوتراني كردن باشد، در دورترين حالت از خداوند قرار دارد. واقعيت اين است كه اينها امور ارزشمندي نيستند كه بتوانند معناي زندگي انسان باشند. خداوند آفرينش را براي انسان آفريد و انسان را براي خودش. حال اگر انسان و همه آفرنيش است، خداوند است. خدا عالي ترين معنا براي زندگي است؛ معنايي ارزشمند بلكه ارزشمندترين، و پايدار بلكه تنها مفهوم پايدار هستي و بي زيان بلكه سراسر خير و بركت. براي رسيدن به خدا و خدايي شدن است كه انسان به دنيا مي آيد و زندگي مي كند و به خاطر آن تلاش مي كندن  و در آن راه قدم مي گذارد و به همين خاطر همه سختي ها را تحمل مي كند و حتي حاضر است جان دهد. به همين جهت جامعه اسلامي و به خصوص جامعه شيعه موفق ترين جوامع در معنايابي است. لذت طلبي و قدرت طلبي نهايت معنايي است كه جوامع مادي براي خود دارند؛ مفاهيمي ناچيز و ناپايدار و چه درد از اين رو چنين جامعي «عاقبت ندارند، به خلافت جامعه اسلامي كه عاقبت از آن آنان است. خدا، معنايي است عام كه مفاهيم خود وكلان زيادي در طول آن و زير مجموعه  آن قرار مي گيرند. وقتي خدا، معناي زندگي قرار گرفت، هر آنچه خدايي باشد مي تواند به نوعي معاني جزي براي حيات فردي و اجتماعي بشر باشند و انتظار و ظهور حضرت مهدي (ع) معناي حيات براي جامعه شيعه در دوران غيبت است. بدون اين مفاهيم زندگي براي شيعه بي معنا و مفهوم است. حيات اجتماعي شيعه به عنوان يك جامعه مستقل و پويا، در گرو انديشه مهدويت شيمي است؛ اگر اين معنا از جامعه شيعي گرفته شود، هويت مستقلي نخواهد داشت. شيعه به خاطر ظهور زندگي مي كند، و به سمت ظهور حركت مي كند و اينجاست كه مفهوم «انتظار» شكل مي گير د. معناي حيات انتظار را به وجود مي آورد و به آن «جهت» مي دهد و آن را دستيابي و       به پويايي و تحرك تبديل مي كند. همچنين شيعه به خاطر مهدي و ظهور او همه سختي ها و ناملايمات را تحمل مي كند. مهدي و ظهور او همه سختي ها و ناملايمات را تحمل مي كند.مهدي و ظهور او حضور او و دولت او، ارزش هاي والايي هستند كه مي توان به خاطر آن همه دشواري ها را تحمل كرد. حضرت مهدي معناي بلندي است كه كشته شدن در ركابش برترين آرزوي آزادگان است. شيعه به خاطر مهدي زنده است و به خاطر مهدي زندگي مي كند. و به خاطر مهدي تلاش مي كند و به خاطر مهدي همه سختي ها را تحمل مي كند و حتي حاضر است به خاطر مهدي جان خويش را فدا كند. در طول تاريخ غيبت چه رنج هايي كه يعني متحمل شده، اما هرگز هويت و حيات اجتماعي خويش را از دست نداده است. آنچه شيعه او را در ميان اين همه مشكلات زنده و بالنده نگه داشته، اين است كه مهدي معناي زندگي اوست؛ در غير اين صورت، شيعه مي بايست سال ها و بلكه قرن هايش نابود و در فرهنگ هاي ديگر هضم شده باشد. جالب اينجاست كه حتي در زمان ديگر معصومين نيز آنچه حيات و هويت اجتماعي شيعه را حفظ مي كرد، ظهور و انتظار مهدي (ع) بود. اين كه امامان معصوم (ع) پيش از تولد و غيبت حضرت مهدي (ع) شيعه را به ظهور او و عدالت گستري اش نويد مي دادند. به همين جهت بوده است. نه تنها در دوران غيبت بلكه و در زمان حضور ديگر معصومين (ع) نيز ياد و نام مهدي (ع) معنا بخش حيات بوده است. نام و ياد مهدي (ع) امير دل ها، قوت قلب ها. و توان بدن ها براي حركت به سوي آرمان الهي بشريت است.

و مساله مهدويت و ظهور امام زمان از ابعاد مختلفي مورد بررسي قرار گرفته و يا قابل بررسي است يكي از ابعادي كه در اين موضوع قابل طرح است و شايد كمتر به آن توجه شده باشد مساله معناي حيات است كه بحث در اين زميه را نوشتار كنيم. 

معرفت امام (عج) و فلسفه آفرينش

 پرسش از فلسفه آفرينش، پرسش هميشگي آدم خاكي بوده و اين موضوع همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است :

روزها فكر من اين است و همه شب سخنم   كه چرا غافل از احوال دل خويشم

از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود       به كجا مي روم آخر،    بي وطنم

اهيمت اين پرسش موجب شده است كه قرآن كريم و روايات معصوم (ع) در موارد متعددي به تشريح و تحليل فلسفه آفرينش انسان بپردازد. يكي از مهم ترين موضوعاتي كه در آيات و روايات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسيدن به معرفت نيازمند بحث تفصيلي است، اما در يكي از روايتهاي كه از وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسين (ع) نقل شده چنان زيبا و در كوتاه ترين عبارات به اين موضوع پرداخته شده كه ما را از بسياري مباحث تفصيلي بي نياز مي سازد. آن حضرت در اين روايت مي فرمايد:

هان اي مردم ! همانا خداوند ـ بزرگ باد ياد او ـ بندگان را نيافريد مگر براي اين كه او را بشناسد، پس هر گاه او را بشناسد او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگي هر آنچه جز خداست بي نياز كردند. مردي سوال  كرد: اي فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمود: اين است كه اهل هر زماني، امامي را كه بايد از او فرمان برند، بشناسد.

آري، فلسفه آفرينش انسان رسيدن به مقام معرفت خداست، اما اين معرفت حاصل نمي شود مگر به معرفت امام و حجت عصر (ع)؛ چرا كه امام آئينه تمام حق و واسطه شناخت خداست. چنان كه امام صادق (ع) فرمودند:

ما دانايان (برپادارندگان) به امر خدا و دعوت كنندگان به راه او هستيم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستيده مي شود. ما راهنايان به سوي خدا هستيم و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نمي شد. 

خانه حضرت مهدي (ع) كجاست؟

 پنهان زيستي حضرت مهدي (ع) نه تنها چگونگي زندگي آن حضرت را در هاله اي از اسرار فرو برد. كه بسياري از موضوعات مربوط به حيات آن حضرت را نيز جز و امور پنهان نظام هستي قرار داده است.

يكي از مهم ترين اين امور پنهان، محل زندگي آن حضرت در طول غيبت ايشان است. از اين رو بسياري علاقه مندند بدانند كه خورشيد پنهان در كدامين بخش از اين كره خاكي به گذران عمر ميپردازد و به بيان ديگر كدامين قسمت از زمين اين منزلت را دارد؟

ميليونها انسان عاشق و شيفته صدها سال است كه در هر پگاه آدينه زبان به توبه مي گشايند و اين گونه مي سرايند: اي كاش مي دانستم در چه جايي منزل گرفته اي و چه سرزمين و مكاني تو را در بر گرفته است. آيا در كوه رضوايي و يا جاي ديگري و يا دردي هستي؟  دشار است بر من كه مردمان را ببينم و تو ديده نشوي.

حال براي رشن كردن اين موضوع، پاي به گلستان كدام معصومين (ع) مي گشاييم و با سيري در كلام نوراني ايشان از آن انفاس قدسي براي حل اين معما استهداد مي طلبيم.

با يك نگاه كلي در اين بوستان پر طراوت به چهار دسته روايت در اين موضوع بر مي خوريم كه هر يك محل زندگي آن حضرت را در دوره الي از حيات پر بركت ايشان تصوير كشيده است. اگر چه در مورد برخي دوره ها صراحت و روشني بيشتري وجود دارد و برخي از دوره ها بنا بر عللي به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.

اين دوره عبارتند از:

1-                       دوران زندگي با پدر بزرگوار خود امام حسن عسكري (ع) (255 ـ 260ق): شكي نيست كه آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسكري (ع) ديده به جهان گشود و تا پايان عمر شريف پدر خود در كنار آن حضرت مي زيست اين دوراتن بنا بر قول مشهور از نيمه شعبان سال 255 ق آغاز و در هشتم ربيع الاول سال 260 ق پايان يافت.

2-                       دوران غيبت صغراد (260 تا 329 ق): غيبت صغري عبارت است از دوران پنهان زيستي كوتاه مدت حضرت مهدي (ع) كه طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسكري (ع) (سال 260 ق) آغاز شده و با رحلت چهارمين نايب خاص آن بزرگوار سال 329 ق به پايان رسيده است كه مجموعا 69 سال مي شود.

امام صادق (ع) در اين زمينه نقل شده است كه فرمود:  براي حضرت قائم دو غيبت است يكي كوتاه و ديگري طولاني در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاي آن حضرت خبر ندارند و در غيبت ديگر جز دوستان مخصوصش از جاي او خبر ندارند.

در دوران غيبت صغرا، از سفيران چهارگانه (نواب صفوي) كسي نزديك تربه آن حضرت ذكر نشده است و ايشان هم تماما در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقعات فراواني حضرت به دست آنها شرف صدور يافته است. بنابراين مي توان گفت بخشي از عمر آن حضرت در اين دوران در عراق سپري شده است.

و در بعضي از روايات نقل شده است كه در دوران غيبت در مدينه منوره سپري كرده اند.

3-                       دوران غيبت كبرا: اصطلاحا غيبت كبري به مدت زمان پنهان زيستي حضرت مهدي (ع) گفته مي شود كه با وفات آخرين نايب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است كه پايان آن را مي داند.

رواياتي در اين باره به محلهاي مختلفي اشاره كرده اند كه برخي از آنها از اين قرارند:

الف: مدينه طيبه (منوره)

ب: ناصيه ذي طوسي: در يك فرسخي مكه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاي مكه ديده مي شود. برخي از روايات آن محل را به عنوان جايگاه حضرت مهدي (ع) در دوران غيبت معين كرده اند.

در برخي ديگر از روايات ذكر شده است كه حضرت مهدي (ع) قبل از ظهور در ذي طوسي به سر مي برد و آن گاه كه اراده الهي بر ظهور آن حضرت تعلق گيرد از انجا وارد مسجد الحرام مي شود.

امام باقر (ع) در اين باره فرمودند: قائم (ع) در ميان گروهي به شمار اهل بدر – سيصد و سيزده تن از گردنه ذي طوسي پائين مي آيند تا آن كه پشت خود را به حجر الاسود تكيه دهد و پرچم پيروز را به اهتراز در مي آورد.

ج: دشتها و بيابانها

اين نامعلوم بودن محل زندگي آن حضرت در دوران غيبت كبرا سبب شده تا عده اي به گمانه زني هايي بعضا گشت و واهي بپردازند. و به طرح محلهايي كه اثبات انها كاري بس مشكل است روي آورند.

افسانه جزيره خضرا يا مثلث بومودا و مانند آن حكايتهايي است كه در تاريخ پر فراز و فرود اين اعتقاد رخ نموده است ولي همواره روشنگران اين مذهب حق، مردم را از لغزش در اين بيراهه ها برخور داشته اند.

4 ـ دوران ظهور و حكومت مهدي (ع): دوران ظهور كه درخشانترين فراز تاريخ و بهترين دوران حيات انساني است، ويژگيهاي فراواني دارد كه از جمله مهم ترين آنها حاكميت آخرين معصوم و محبت الهي است. درباره محل زندگي حضرت مهدي (ع) و حكومت آن حضرت در عصر ظهور، روايات فراواني وجود دارد. عمدتا در اين روايات، مسجد محله را منزل آن حضرت و شهر كوفه را به عنوان پايگاه حكومتي آن حضرت معرفي كرده اند.

مسجد   شر افت بسياري دارد؛ از جمله در روايات ذكر شده كه در اين مسجد، هزاران پيامبر به نماز ايستاده اند. امام صادق (ع) در مورد مسجد سهله فرمودند: به درستي كه مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه كه [ پس از قيام ] تا با اهل خود در آنجا فرود آيد و همچنين آن حضرت به ابابصير فرمود: اي ابامحمد گويا حضرت قائم را در مسجد سهله مي بينم كه با زن و فرزندانش در آن نازل مي شوند. ابوبصير پرسيد: آيا مسجد سهله خانه اش خواهد بود. حضرت فرمود: آري اين مسجد منزل ادريس است. خداوند هيچ پيامبري را بر نينگيخت، مگر آن كه در اين مسجد نماز گزارد هر كس در اين مسجد بماند  مانند آن است كه در خيمه رسول خدا (ص) اقامت كرده است. هيچ مرد و زن مومني نيست، مگر آن كه دلش به سوي  آن مسجد پر مي كشد. روز و شبي نيست مگر آن كه فرشتگان به اين مسجد پناه مي برند و در آن به عبادت خدا مي پردازند.

مهدي منتظر (ع) و پايان سير تاريخ

بيشتر فلاسفه پوزيتوليست به ويژه ماركيتها در سده نوزدهم و بيستم، درباه سنتها و مرحله هاي تاريخ به بحث پرداخته اند. بهترين دستاورد كه ماركسيسم، به انديشه بشري تقديم كرد. اصل تاريخي و كوشش براي كشف سنتها و مراحل تاريخ. نيز اهميت شناخت قوانين آن براي پيش بيني مسير حركت تاريخ و پيامدهاي آن بود. ماركسيم درباره شناخت سنتهاي تاريخ و نقش آن در ارتقاي بينش و آگاهي انسان و تاثير فعاليتهاي مثبت در رويكرد مرحله تاريخي كه انتظار آن مي رود نيز كاوش مي كند.

اما ماركسيم با انكار وجود خداي متعادل و تعريف دين الهي در برخورد و تعامل با پيامبران، گرفتار لغزش شد كه پيامبر آن عدم موفقيت در كشف مراحل كلي حركت تاريخ و شاخت سنتهايي است كه مقطع كنوني و گذرا را به مرحله آينده انتقال مي دهد و در پايان محتومي نگه مي دارد.

انديشه بشري از راه افكار ماركسي در سده 19 ميلادي، جبر تاريخي را درك كرد و به كشف مراحل و مقاطع جبري تاريخ  و قوانين  كلي آن پرداخت اما در كشف خود به راه اشتباهي رفت. در مقابل انديشه نبوي از آغاز پيدايش در بيش از هزار سال پيش تصور خود از حركت جامعه بشري را بر اساس جبر تاريخي نهاد و انديشه اي روشن از سنتها مراحل تاريخ را تقديم كرد.

ميراث ديني يهوديان و مسيحيان و مسلمانان، نصوص مشتركي را درباره سنتهاي تاريخي به گزارش پيامبران در بر دارد. و پژوهشگران مي توانند بگويند باور ديني به سنتهاي تاريخي، از مهم ترين و اساسي ترين اعتقادات مشترك ميان اديان سه گانه اسلام يهوديت و مسيحيت است.

بنابراين، در برابر ما فقط انديشه مشتركي درباره نهايت تاريخ بر اساس آن پايه ريزي مي شود.

بنابراين در برابر ما فقط انديشه مشتركي درباه نهايت سير تاريخ نيست، بلكه انديشه هاي همخوان شخصيتهاي تاريخي است كه از متون ديني به دست مي آيد به سبب وجود متوني كه از شخصيتهاي تاريخي سخن مي گويد، قرائت ها و تفسيرهاي گوناگوني يافت مي شود ما را در برابر مصداقهاي مختلفي از يك انديشه قرار مي دهد. البته راه گفت و گوي آرام علمي براي اديان سه گانه و گرايشها و مذاهب، براي راهيابي و وصول به قرائتي يكسان از ستون باز است.

به اعتقاد شيعه، وجود مهدي موعود، حجه بن الحسن العسكري، فرزند حسين مظلوم و شهيد با مراحل و سنتهايي سير تاريخ مرتبط است، چنانكه اين سخن را تمامي پيامبران توسط متون اساسي مانند قرآن و تورات و انجيل گفته اند سير اعتقادات شيعه به گواه ميراث معتبرش مدعي است كه مهدي موعود (ع) قهرمان پايان تاريخ است.

متون شيعي، مهدي موعود (ع) را «محمد بن الحسن العسكري» فرزند حسين مظلوم شهيد مي داند. متون ديني مسيحي و يهودي نيز وي را مشخص كرده اند.

گواه انديشه ما تاكيد قرآن است كه پايان درخشان تاريخ به  خواست خدا حقي است و خداوند در قرآن و كتابهايي كه بر پيامبران پيشين فرستاده آن را بيان كرده است. قرآن تاكيد داره كه خبر بعثت پيامبر مكي، درتورات و انجيل هست. اهل بيت (ع) در سخنان خود تاكيد دارند كه كتابهاي پيشين [ تورات و انجيل ] به محمد

راه بهره مند شدن از امام عصر (ع) در زمان غيبت

     امام زمان (ع) غايب از انتظار است و اين غيبت موجب محروم شدن امت از قسمتي از بركات وجود آن حضرت است كه متوقف بر ظهور است، ولي قسمتي از فيوضات وابسته به ظهور نيست او همچون آفتابي است كه بر غيبت نمي تواند مانع تاثير اشعه وجود او در قلوب پاكيزه شود مانند اشعه خورشيد كه در اعماق زمين جواهر نفيسه را مي پروراند، و حجاب ضخيم سنگ و خاك مانع استفاده آن گوهر از آفتاب نمي شود.

و چنان كه بهره مند شدن از الطاف خاصه خداوند به دوطريق ميسر است:

اول: «جهاد في الله» به تصفيه نفس از كدورتهايي كه مانع از انعكاس نور عنايت اوست.

دوم: «اضطرار» كه رافع حجاب بين فطرات و مبدا فيض است.

و همچنين استفاده از واسطه فيض خدا   اعظم و مثل اعلاي اوست به دو طريق است.

اول: به تزكيه فكري و خلقي و عملي. دوم: به  انقطاع از اسباب مادي و اضطرار.

از اين طريق بسيار كساني كه بيچاره شدند و كارد به استخوان آنها رسيد و به آن حضرت استغاثه كردند و  نتيجه گرفتند. به قصور و تقصير نيست به ساحت قدس آن حضرت اعتراف مي كنيم. او كسي است كه خدا بر او نور خود را به وجود او كلمه خود تمام كرده است. او كسي است كه كمال دين بر امامت و كمال امامت به اوست. خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: اوست كه خورشيد را روشنايي و ماه را نور قرار داده است و در وجود حضرت مهدي (ع) خورشيد و ماه هر دو جمعند و چه بسيار تفاوت است بين خورشيد همان دنيا و ماه آن تفاوت اين است: خورشيد و ماه، روشنايي و نور است ولي حضرت مهدي (ع) نور فروزان خداوند است.

مهدويت و مسيحيت صهيونيستي

 صهيونيستها گمان مي كننند كه وعده بازگشت به ارض موعود امروزه از طرف خداوند براي كشور اسرائيل كه در سال 1974 م، ايجاد گرديده عملي شده است. اما آنها در اشتباه هستند چون اين وعده بازگشت در دوره پيامبر (ص) و دعوت حضرت عيسي عملي گرديد و خداوند اين وعده را ميان قوم يهود،گزينش حضرت عيسي (ع) عملي كرد.

اين گزينش الهي به اين معنا است كه خداوند از ميان همه اقوام قوم يهود را برگزيد و از ميان آنها عيسي مسيح را برگزيد تا رسالت الهي را نخست ميان يهود و سپس در سر تا سر جهان تبليغ نمايد. خداوند ملت يهود را نه به عنوان قوم ممتاز بلكه به عنوان يك بستر آغاز برگزيد چون لازم است دعوت الهي و پيامبري به لحاظ عيسي شدن و واقعيت يافتن از ميان مردمي معين و در يك سرزمين معين و تاريخ معين باشد و خداوند   قوم يهود را عهد حضرت عيسي مسيح برگزيد و. تا پيام خداوند از اين طريق وارد تاريخ بشر مي گردد. اما برداشت و توهم صهيونيستها از ارض موعود و قوم برگزيده خداوندي كاملا يك قرائت تحريف شده و مردود از كتاب مقدس است.

بعضي از احكام و رهبران غربي برداشت سياسي شان از جهان، برداشت نوراني است و جهان هستي را به دو گروه خير و شر تقسيم مي كنند. اگر تفكرشان بر تورات باشد با دو جبهه معارض در عالم مسيحيت رو به رو مي شود كه از اين قرار است:

1 ـ  جبهبه معارض كاتوليك ها   2 ـ  جبهه معارض ارتدوكس ها و مسيحيان و رستگار هرگز نمي توانند تفسير نقد شده از تورات را پذيرا شوند.

حتي پروتستانها هم با بينش نوراني و منحرف شده از انجيل مخالف مي كنند.

مسيحيان حقيقي نمي توانند اين تفسير تحريف شده توراني از جهان را بپذيرند اما لازم است بگوييم كه شاهد يك چالش در قرائتهاي انجيل هستيم و چالش مزبور در اصل يك بينش يهود مي دارد كه از عهد عتيق يا تورات نشات مي گيرد. داستان از اين قرار است كه مواجه با دو عهد عتيق (تورات) و عهد جديد (انجيل) هستيم. عهد جديد كه انجيل باشد عهده دار تعريف و تفسير روشن از عهد عتيق است، يعني دوش انجيل است كه بيايد پرده از روسي عهد عتيق بردارد و نه عكس آن.  اما در اين راستا ما شاهد يك كودتا هستيم كه از سوي بعضي از مسيحيان غير مسئول و  اهمال كار صورت گرفته است و اين كودتاي دروني سعي دارد مطالب عهد جديد را به گونه اي قرائت كند كه به سود يهود باشد؛ يعني به جاي اين كه انجيل روشن كنند و جهت دهنده تورات باشد اينها آمده اند به اشتباه تورات به عنوان معرف انجيل گرفته اند و گمان مي كنند كه تورات بايد راهنما باشد اين كودتاي دروني تنها كودتا بر عليه مسيحيان نيست بلكه  يك نوع كج روي و كودتا عليه عهد عتيق نيز تلقي ميشود چن تورات اصيل هم رازي به اين پروژه نيست.

بر اساس سلسله نبوت، عهد عتيق يا تورات درست زماني قابل درك است كه با آيات انجيل مطابق باشد و قرائت انجيلي از آن مستفاد گردد. نه اين كه مقدم موخر شود و موخر مقدم گردد. اين پروژه صهيونيستي غير معقول است.

اين قرائت انجيلي غير معقول توطئه اي است. صددرصد در خدمت صهيونيسم و خواهان تعريف انجيل و گمراه نمودن مسيحيان و اين همان مسيحيت توراتي است كه شاهد آن هستيم كه در عمل ازكيان صهيونيستي و ديگران حمايت مي كند. قبل از هر چيز يك اعلام جنگ عليه خود مسيحيت است و اين مسيحيت است كه به اسارت يهود در آمده است. از خداوند مي خواهيم مسيحيت را از اين اسارت رهايي مي دهد؛  زيرا ما شاهد بوديم كه اولين انجمن و دومين انجمن كليساها دقيقا در همان شهر برگزار شد كه صهيونيستها اولين كنگره تاريخي خود را در آن برگزار كرده بودند. كنگره اي كه بنيانگذار صهيونيسم جهاني، آن را رهبري كرد.

اما ايجاد زمينه ظهور ايجاب مي كند كه مادر رفتار روزانه و پندار و گفتار خويش به گونه اي باشيم كه زمينه توافق جهاني و هماهنگي فكري فراهم گردد و اين نمي شود مگر اين كه آزادي وسيع و گسترده فراهم گرددتا همه مذاهب و انديشه ها بدون هيچ مانعي به تضارب آراء و افكار پرداخته و حقيقت را پيدا نمايند.

ظهور حضرت امام مهدي (ع) در نزد مسلمانها فقط يك ظهور شخصيتي و فردي نيست بلكه يك تحول عظيم و جهاني است و در همه جوامع يك نوع توافق و هماهنگي و نهايتا همفكري به عنوان مقدم ظهور پديد مي آيد و از انجا كه دين اسلام به فطرات انسانها نزديك تر است بالطبع زمينه پذيرش آماده  مي گردد.

 

اما ايجاد اين زمينه ظهور ايجاد مي كند كه ما در رفتار روزانه و پندار و گفتار خويش به گونه اي باشيم كه زمينه توافق جهاني و هماهنگي فكري فراهم گردد و اين نمي شود مگر اين كه آزادي وسيع و گسترده تر فراهم گردد تا همه مذاب و انديشه ها بدون هيچ مانعي به تضارب آراء و افكار پرداخته و حقيقت را پيدا نمايند. آن وقت است كه فرايند ظهور حضرت مهدي (ع) آغاز مي گردد. فرآيندي كه توام با وافق جهاني است.

حوادث سرزمين فلسطين و قيام حضرت مهدي (ع) امام مهدي (ع) در زماني مي آيد كه مسلمين حال بدي مانند امروز يا بدتر از آن دارند و ديگر ساكنان زمين حال شان بدتر از مسلمانها است.

همين مردم اعم از مسلمان و مسيحي ساكن فلسطين هستند. در فلسطين ظلم از همه جايي ديگر بيشتر است اما در ساير جاها مانند مصر اوضاع در حدي معمولي است. اما مشكل جاري در آنجا بر عكس فلسطين اشغال شده نيست اما در فلسطين يك ظلم و ستم آشكار است. اگر امام مهدي پس از ظهور اوضاع كنوني نظير عراق را مشاهده كند مسلمان با آن مقابله مي كند.

امروزه ما شاهد دو گونه ظلم هستيم يك ظلم فعلي و جاري در فلسطين اشغالي است و ديگر ظلم استعدادي و بالقوه صورت تهديدهاي مداوم متوجه ساير كشورهاي مسلمان مانند: سوريه و يا جمهوري اسلامي ايران است.

حضرت عيسي با امام مهدي ملاقات مي كند و هر دو به جنگ و رجال رهبر يهوديان مي روند و پيروز مي شوند و اين حوادث كاملا مربوط به فلسطين است و خداوند از همه آگاه تر است.

در قدس شريف كوهي است به نام كوه (صهيون) كه برادران مسيحي ما بر فراز آن يكسالي را داير كرده بودند كه ممتاز بوده است و زيباترين دختران اروپايي را در آن گرد آورده بودند كه تا هنگام نزول مسيح از اسماني استقبال كنند خيلي خوب، حضرت مسيح در دوره اول زندگي خود قبل از عروج به آسماني از اين مظاهر به اصطلاح زيباي زندگي دست كشيده بود حالا كه مي خواهد دوباره براي اصلاح بشريت، بازگشت نمايد چگونه مي خواهد از آن بهره مند شود؟ او مي خواهد فرماندهي مومنان را به دست بگيرد و چه ارتباطي مي توان در ميان مومنان مسيحي و مسلمان موجود باشد و چه نقاط مشتركي دارند؟ آيا هر دو در جنگ با دشمنان خداوند نيستند؟ آيا هر دو گروه با مستكبران در جنگند؟ بله: اما درباره امام مهدي، من از «ابوالاعلاء مودودي» يكي از متفكران مسلمان نقل مي كنم و در اوصاف كتاب او (محمد صيام) و در آن اوصاف امام مهدي (ع) چنين آمده است.

1-                       يك رهبر و پيشواي طراز نوين در زمان خودش است.

2-                       برداشتهاي جديد خيبر و  بصير و پيشگام است. 

3-                       رهبري خوش فهم نسبت به مسايل زندگي مردم است

4-                       براي جهانيان برتري مي انديشد و عقل خويش را ثابت مي كند.

5-                       ابتكار و درايت سياسي خود را به منضر ظهور مي رساند.

6-                       دانشهاي جنگي و فنون نظامي زمان را بهتر از بقيه دارد.

7-                       همه نسلهاي معاصر او، او را دانشمند تر از خود مي دانند.

8-                       او مانند ساير افراد است اما بر حسب ظاهر داراي يك نشانه ها معين است.

9-                       او خدش را معرفي نمي كند بلكه از خلال عملكرد او مي فهمند كه او همان مهدي موعود است، البته بعد از فوت او و از روي كردار مسئله او درك مي كنند كه سنت و خلافت نبوي را دوباره احياء كرده است. مي فهمند كه او همان مهدي موعود بوده است.

لذا غير از پيامبر كسي ديگري نمي داند كه مهدي موعود (ع ) چه كسي است و كسي هم نمي تواند اين ادعا را بمايد و غير از پيامبر هيچ كس ديگر از وظايف و مسئوليتهاي حضرت مهدي هم در اين دنيا خبر ندارد.

فقط مي دانيم او مردي بخشنده و مهربان و صالح است كه مردم در محور او جمع مي شوند چون به غير او نامي و هدايت كننده اي ندارد.

مهدي (ع) بر اساس اسلام ناب سير مي كند و يك حركت معنوي فرهنگي و سياسي را تدارك مي بيند و تفكر و انديشه را ترقي مي دهد. اما در برابر او جاهليت با تمام نيروهايش ايستادگي و با دعوت و حركت او معارضه مي كند اما سرانجام بر آنها هم چيره شد و سلطانشان را شكست مي دهد و در اين وقت است كه دولت مهدي كه مبتني بر براركان نيرومند اسلامي است بر قرار مي شود و اسلام ناب در آن تجسم مي يابد. در اين زمان پيشرفت بشريت در علوم طبيعي و تجربي به اوج خودش مي رسد و علوم و تكنولوژي تا آنجا سير مي كند. كه به مصداق گفته پيامبر خدا مي رسد «و يرضي عنه ساكن السما و ساكن الارض و لا تدع السماء من قطرها شيئا الا صبته و الارض من نباتها و شيئا الا اخرجته» يعني ساكنان آسمان و زمين از آن حضرت راضي مي شوند؛ چون آسمان مدام بركات خود را مي بارد و زمين نيز بركات و شهوات خودش بيرون مي دهد و همه ي نياز مي شوند و اين همان اوج نعمت و فوري است كه در پي آن هستند. اينها مطالبي هستند كه ما مسلمانها اعم از هر فرقه به آن ايمان قطعي  داريم و اگر اختلافي هم باشد در جزئيات است.

مسيح يهودي و فرجام جهان

«هيچ كس نمي تواند آمريكا و آزاديهايش  را بفهمد، مگر اين كه آگاه باشد و تاثيري را كه دين به طور مستقيم بر روي ساخت و ايجاد اين كشور گذاشته و مي گذارد، درك كند... » (جيمزون)

در كشور آمريكا تبليغات به نفع اسرائيل مبني بر اين كه اسرائيل نگين انگشتر برنامه هاي شبكه هاي مسيحي است: چون عنوان مي شد كه حمايت از اسرائيل و پشتيباني از اشغال قدس توسط اين كشور، فريضه اي مذهبي است و به عبارت ديگر تاسيس اسرائيل گامي قبل از ظهور مسيح است اما گاهي قبل از ظهور مسيح است. اما گام آخر، ساخت هيكل (معبر) بر بالاي قبه صخره و نزديك مسجد الاقصي است.

مذهب آمريكائيها، 95% آمريكائيها اعتقاد دارند كه خدا هست و از ميان هر 5 نفر، 4 نفر به معجزه و زندگي پس از مرگ و تولد حضرت مسيح از دامان پاك حضرت مريم (پاكدامني حضرت مريم) اعتقاد دارند. همچنين 82% آمريكاييها خود را اصول گر او مذهبي تلقي مي كنند.در حالي كه اين نسبت در بريتانيا 55% در آمان 54% و در فرانسه 48% است اما نسبت به افرادي كه در آمريكا هر هفته به كليسا مي روند 44%است در حالي كه در آلمان 18% بريتانيا 14% و فرانسه 10% است و در زمينه جانبداري و حمايت آمريكائيها از اسرائيل به اين مبنا است كه فرهنگ آمريكايي عنوان مي كند كه فرهنگ يهودي ـ مسيحي بر پايه تقاليد و آداب و رسوم اخلاقي و مذهبي يهودي و مسيحي يا ميراث يهودي مسيحي استوار است. و از اينجاست كه مذهبي شدن و يهودي شدن آمريكا با شكل گيري و نشوونهاي كلي صورت گرفتند.

  شك هر كس كه به سياست داخلي و سياست خارجي و امريكا توجه دارد مي بايست از تاثير دين امريكايي كه آمريكا كشوري يهودي – مسيحي است، آگاه و مطلع باشد و بداند كه مسيحيت آمريكايي از زمان پاي گذاشتن مهاجران پروتستاني پورتاني اوليه به سواحل آمريكا، صيغه اي يهودي يافت و با اولين بيداري و آگاهي بزرگ مذهبي در قرن نوزده تبديل به مسيحيتي يهودي شد و از  آن تاريخ مسيحيت صهيونيست از آن نشات گرفت و نشو و نما يافت.

پيروان كليساي انجيل آمريكا كه پيروان آن حدود يك چهارم جمعيت آمريكا (70 ميليون نفر) را شامل مي شوند و تعدادشان رو به رشد است. مهمترين خاستگاه نظري است گدايان مسيحي است هسته مركزي پيروان اين فرقه مطلق گرا و معتقد بد نبود دائم بين خير و شر هستند. بازگشت روح حضرت مسيح در آخر الزمان بعد از طي مراحلي كه نهايت آن به جنگ و ويراني بزرگ ختم مي شود. اين مبناي اعتقادي كه حضرت مسيح روزي به زمين بر خواهد گشت و براي هزار سال حكومت خواهد كرد. و اقدامات او طي هفت مرحله صورت مي گيرد. اكنون مرحله كليسا است و مرحله بعد آخر الزمان خوانده مي شود كه طي آن حضرت مسيح به سوي زمين رو مي كند و مومنان مسيحي را حيات دوباره مي بخشد. سپس خود مسيح در زمين ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجي يهوديان خواهد خواند.برخي معتقدند كه آنچه كه موجب باور برخي به او مي شود اين است كه او قادر به اعاده صلحي ظاهري در خاورميانه خواهد شد. حكومت ضد مسيح، هفت سال به طور انجامد و دوره رنج يا آزمايش بزرگ خوانده خواهد شد.

در نيمه اول اين دوره، ضد مسلح صلح ظاهري را برقرار و در نيمه دوم عليه اسرائيل اقدام خواهد كرد. او به اين ترتيب مجموعه گناهان بشر را كامل كرده و حكم نهايي خدا و شروع دوره اي بي سابقه براي آزاد يهود را باعث خواهد شد. و اين دوره با محاصره اورشليم (بيت المقدس) به وسيله ملتهاي متخاصع كه قصد نابودي آن را دارند خاتمه خواهد يافت و صحنه براي نبرد نهايي آماده خواهد شد. پيروان كليساي انجيلي معتقدند كه در اين مرحله، حضرت عيسي، سوار بر اسبي سفيد، به زمين بر خواهد گشت و در پس اوسواره نظامي مركب از مومنان از ابرها سرازير خواهند شد و حركت خواهند كرد. عيسي مسيح پيروزمندانه به جنگ وارد شده معابد باستاني يهوديان را احياء و حكومتي هزار ساله را آغاز خواهند داد و شيطاني را براي هميشه خاموش خواهند كرد.

البته بحث آخر الزمان در فرقه هاي مختلف مسيحيت به گونه هاي مختلف مطرح نشده است و حتي در داخل جريان است مسيحي نيز تفاوتهايي در نگرشهاي بخشهاي مختلف آن به مسئله آخر الزمان و ربط آن با كشور اسرائيل وجود دارد. برخي از اينان حاكميت خدا را به گونه اي موسح مي بينند و بر اين مبنا معتقدند كه خدا قادر به انجام هر آنچه كه اراده كندن هست و لذا ضروري نيست كه وسيله به خصوصي دولت به خصوصي وجود داشته باشد تا خدا بتواند هدف به خصوصي را محقق سازد. به علاوه موضوع تشكيل اسرائيل تا جنگ دوم به عنوان موضوعي جدي مطرح نبود و  تنها بعد از اين جنگ جدي نشد. اين واقعيت كه نزديك به دو هزار سال اعتقادي كه رژيم اسرائيل از محورهاي آن به شمار مي رود، نقشي در مسيحيت نداشته است، از بزرگ ترين نقاط ضعيف اين اعتقاد است.

در بين برخي از انجيلي ها اعتقاد راسخي وجود دارد مبني براي اين كه شكل گيري حكومت ضد مسيح نزديك است و در اثر آن يك ديكتاتوري سياسي و اقتصادي شديد حاكم خواهد شد نحوي كه حتي براي خريد و فروش معمولي نيز احتياج به كسب اجازه قبلي خواهد بود.

اينان اعتقاد دارند كه براي تقويت چنين رژيمي يك پيامبر دروغين توانا و يك مذهب جهاني به وجود خواهد امد.

البته همه هواداران جريان راست مسيحي الزاما به اين گونه عقايد پايبند نيستند، و اعتقادي به مراحل هفت گانه ندارد بلكه بعضا پذيرفته اند كه اموزه هاي انجيلي بايد با شرايط عصر جديد انطباق داده نشده و بازگشت به قوانين انجيلي و تحقق قطعي آنها ممكن است قرنها به طول مي انجامد. اما رهبران سياسي و مبلغان راست مسيحي مانند پاتريك رابرستون و جري فالول و در واقع اكثر مبلغان تلويزيوني و نيز ميليونها تن از پيرانشان معمولا داراي اعتقادات افراطي هستند.

يكي ديگر از مباني اعتقادي كليساي انجيلي اعتقاد به حضرت مسيح  به عنوان تنها منجي است اين در حالي است كه پيروان ديگر فرقه هاي ليبرال تر پرتستانيسم: مانند پرسيپرترين ها و متوديست ها حضرت مسيبح را يكي از راههاي نجات مي دانند. اين امر به يكي از مباني اعتقادي مهمي است كه باعث گرايش شديد انجيلي ها به دعوت پيروان ديگر اديان بلكه پيروان ديگر فرقه هاي مسيحي به كليساي انجيلي شده است.

 


راست گرايان مسيحي و اسلام

 در حالي كه دولت بوش خصوصا در اوايل دوره بعد از حوادث 11 سپتامبر كوشيد تا مانع تبليغات سوء عليه السلام شود و مبارزه عليه تروريسم را جنگي بين جهان متمدن و دشمنان آن تعريف كند، گرايش راست مسيحي تلاش كرد كه نوك نيزه حمله را متوجه اسلاح در كليت خود كند. عناصر و گروههاي فعال در طيف وسيع راست مذهبي، در اين رابطه كوشيدند تا با استفاده از تعبيدات و دعاوني مندجر در سخنرانيهاي اساعه بن لادن و همفكران او بر عليه يهوديت و مسيحيت از يك سود و تحريف برخي مضامين قرآني از سوي ديگر چنين تبليغ كنند كه نظارت جريان القاعده عين نظرات اسلاح است و به اين شده اند. به عبارت ديگر به قول برخي راست مسيحي خود را درگير نوعي جنگ صليبي سربسته عليه مسلمانان كرده است. اين امر در عين حال به عامل مهم ديگري در تقويت گرايش مسيحيان راست به تلاش براي تحت تاثير قرار دادن سياست خارجي امريكا تبديل شده است.

جهاني بودن رسالت اسلام

 همه مسلمانان بر اين باورند كه اسلام، اخرين حلقه از سلسله طولاني نبوت است و از همه جهت كامل ترين و جامعه ترين دين مي باشد و تا روز قيامت نيز بشر را از هر جهت كفايت خواهند كرد روزي فرا خواهد رسيد كه اسلام، تمامي آدميان و پيروان اديان را پير و مطيع خود خواهند كرد و بدين ترتيب جهان در تسخير آموزه هاي بلند و آسماني اسلام در خواهد آمد.

قرآن مجيد اين حقيقت سترگ را اين گونه تصوير كرده است:

إن الدين عندالله الاسلام: در حقيت دين نزد خداوند همان اسلامي است. سوره ال عمران 

اعتقاد به مهدويت

 اعتقاد به مهدويت و ظهور منجي دادگستر جهاني، ناگزير به چيرگي اسلامي بر تمامي اديان و مكاتي و ايدئولوژيها و استيلا بر جباران و فرمانروايان جور و  غير الهي گره خورده است و در نهايت به تاسيس حكومت جهاني منجر خواهد شد. به ويژه اگر از منظر شيعي به تاريخ بنگريم ظهور مهدي خاص و شناخته شده و در عين حال غايب از ديدگان و تشكيل حكومت حق و عدالت گستر اجتناب ناپذير خواهد بود. از نظر شيعه با بي مهري و جفاي امت اسلام نيست به اما علي بن ابي طالب  (ع) و فرزندان معصوم او تاريخ اسلام پس از پيامبر اكرم (ص) در حوزه سياست و حكومت به انحراف گراييد و پيامدهاي منفي متعددي نيز در پي داشت كه يكي از آنها محروميت جامعه از رهبري معنوي و آسماني بود. چرا كه امام علي (ع) و پس از او امامان معصوم (ع) پيشوايان ديني ـ سياسي بر حق بوده و حق خلافت و امامت انحصاري داشته اند و ديگران غاصب حق معصوم اند و لذا «جائر» و «باطل» مي باشند و اين انحراف تا كنون ادامه پيدا كرده است.

شيعيان منتظرند كه آخرين باز مانده از امامان معصوم (ع) ظهور كند و تاريخ اسلام و در نهايت، تاريخ انسان را به مسير طبيعي و الهي اش باز گرداند.

در آن صورت اسلام عزير و همگاني مي شود و مسلمانان توانمندانه بر جهان چيره مي گردند. 


آخر الزمان را باور كنيم

 آخر الزمان اصطلاحي است كه طي سالهاي اخير بارها شنيده ايم و هر چه پيش مي رويم بر كاربرد آن افزوده مي شود.

گرچه آخر الزمان از اعتقادات خاص شيعه است و ريشه در تفكر اسلامي دارد اما منحصر به مسلمانان نيست و معادلهاي اين كلمه در اديان ديگر كاربرد وسيع و متنوعي دارد. حتي در مكاتب و مباحث سياسي غير ديني نيز بحثهاي متعددي راجع به آن صورت گرفته است.

انچه كه در بين تمامي اديان و حتي مكاتب غير ديني راجع به « اخر الزمان » مشترك است اشاره به مقطعي از تاريخ انسان است كه در آن، بشر به عالي ترين برنامه و اسلوب اداره زندگي اجتماعي دست يافته و به سويله آن فصل نويني از همزيستي متعالي توام با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهاني را اغاز مي كند. تاكيد ديان و فرهنگهاي متاثير از آن  بر اجتماع انسانها در قالب « مدينه فاضله » « آرمان شهر » « شهر سالم » «اورشليم » « اتوپيا » و دقيقا مبتني بر همين اعتقاد است. البته يكي از وجوه تمايز اعتقاد به آرمان شهر و جامعه موعود بر پايه اديان الهي با اعتقاد به اين موضوع بر پايه مكاتب دست ساز بشر (مكاتب اومانيستي) 

ديدگاههاي ارائه شده در زمينه ريشه تاسيس چنين جامعه اي است پيروان اديان آسماني، ريشه آن را در «ظهور منجي آخر الزمان) مي دانند و پيروان ايسمهاي منحرف غير ديني، آن را ثمره سير تكميلي جوامع انساني دانسته و پايان تاريخ مي نامند. 

به هر حال آنچه مسلم و انكار ناپذير است. انتظار تمام عالم براي فرا رسيدن روز موعود و نجات انسان از پليديها و زشتيها و آغاز حكومت صالحان بر كره خاكي است و البته مترقي ترين، كامل ترين و صحيح ترين باور، اعتقاد آخر الزماني شيعه مبني بر ظهور امام دوازدهم (ع) حجت غايب حضرت ولي الله الاعظم، ارواحناه فداه مي باشد.

شيعيان بر اساس وعده هاي داده ده از سوي رسول اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) منتظر تحقق موعد قيام و ظهور قائم آل محمد (ع) هستند. براي اين انتظار نيز تكاليف و وظايفي دارند. فرهنگ انتظار قرون گذشته نيروي محركه خيزشهاي بزرگ عدالت خواهانه و ظلم ستيز بوده كه قيام شكوهمند امام راحل (ره) را مي توان آخرين آن ناميد. از سوي ديگر روايات و متون متعدد. نشانه هاي مختلفي را براي مشخص نمودن احوالات آخر الزمان واشاره به عصر ظهور ذكر كرده اند كه اين بخش هميشه مورد توجه خاص و عام بوده است.

در سالاي اخير مباحث پيرامون فرا رسيدن دوره اخر الزمان در ميان پيروان اديان مختلف رشد چشمگيري يافته كه اعتقاد به رجعت و ظهور مسيح در سال 2000 ميلادي در ميان برخي از فرق مسيحي، از آن جمله بود. همچنين اعتقادات بحث انگيز مسيحيان انجيلي (مسيحيان صهيونيست و يهوديان درباره آخر الزمان و طرح تفكرات جنجالي همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون) تخريب مسجد الاقصي و.. از اين دست است. اارئه عجولانه نظريه هايي همچجون پايان تاريخ به منظور منحرف نمودن تفكر فطر ي منجي خواهي نيز دليل بر رشيد همين باور ارزيابي مي شود البته هدف اين نوشتار پرداختن به اين دسته از مطالب نيست و اشكافي آنها نياز به مباحث مشروح جداگانه اي دارد.اما توجه به موارد ياد شده لازم است تا بدانيم احساس فرا رسيدن آخر الزمان در تمام اديان شكل گرفته است.

آنجا در اينجا مورد توجه است باور نزديك بودن تحقق وعده ظهور مهدي موعود (ع) در بين اكثريت شيعيان و محبين خاندان عترت (ع) است. شواهد و مستندات قابل توجه دلالت بر اين امر دارند كه اين مسئله از حد يك آرزو و اميد صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدي در حال فرا رسيدن و محقق شدن است.

به نظر مي رسد براي اثبات اين ادعا  ذكر نكاتي كه در زير مي آيد كفايت كند.

اولي آيته الله ناصري در سخنراني اي در مدينه النبي كه در رجب سال گذشته صورت گرفته مطالبي را در زمينه بشارت به نزديكي ظهور حضرت بيان كرده اند. من خراسان بودم يكي از دوستان ما كه تشرف دارد محضر حضرت صاحب الزمان (ع) به منزل ما آمد. از او پرسيدم شما تازگي تشر ف محضر حضرت داشته ايد؟ فرمودند: بله عرض كردم راجع به ظهور سوال نكرديد؟ فرمودند: چرا گفتم: حضرت چه فرمود؟ گفت من از حضرت سوال كردم: يابن رسول الله ظهور چه وقت خواهد بود؟ فرمودند: نزديك است عر ض كردم من هم درك مي كنم ظهور شما را؟ حضرت فرمودند: پيرمرد از شما هم درك مي كنند ظهور مرا (آن شاء الله) آيه الله بهجت فرموده بودند آن پيرمرد كه تشرف به محضر حضرت دارد حدود 60 سال سن دارد !

خدا مي داند زمان ظهور نزديك است.

دوم، حضرت آيه الله العظمب مكارم شيرازي فرموده اند:

همانطور كه براي حضرت مهدي (ع) يك غيبت صغرا و يك غيبت كبرا است؛ يعني درست مانند آفتاب [ كه ] وقتي مي خواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشيد پشت افق پنهان مي شود ولي هوا نيمه روشن است و كم كم اين روشنايي برچيده و تاريك مي شود.

در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان (ع) پر شور مي شود و بحثهاي امام زمان (ع) همه جا را مي گيرد. من فراموش نمي كنم پنجاه سال قبل موسساتي كه به نام حضرت مهدي (ع) بود خيلي كم بود و كتابهايي كه درباره حضرت مهدي (ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدي (ع) به اين گستردگي نبود، اگر كسي چهل يا پنجاه سال قبل مسجد جمكران مي رفت در بهترين شبها ده يا بيست نفر بودند اما الان صدها نفر در بعضي از شبهاي حساس هستند. ما به سوي طلوع كبرا پيش مي رويم.

سخنان فوق از بزرگاني است كه ما به راستگويي و تقواي آنها اعتماد كامل داريم و ضمنا اين مطالب در لفافه و ابهام بيان نگرديده بلكه صراحتا نويد نزديك بودن زمان ظهور را مي دهد. 

نقش زنان در دوران غيبت صغري

در دوران سخت غيبت صغري، در روزهايي كه شيعيان پس از دويست و شصت سال با يك آزمايش بزرگ رو به رو بودند و مي بايست با غيبت امام خو كنند. يك زن به عنوان مفزع و پناه معرفي مي شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسكري  (ع) زمينه غيبت را از پيش فراهم كرده بودند و شخصيتهاي مورد اعتمادي همانند عثمان بن سعيد عمري و پسرش محمد بن عثمان را به عنوان وكيل معرفي كرده بودند، به دلايلي از موقعيت مادر امام حسن عسكري (ع) معروف به جده استفاده شد و وي پناه شيعه معروف گرديد. شيخ صدوق، از احمد بن ابراهيم نقل كرده است كه در سال 262 ق بر حكيمه دختر امام جواد، (ع) وارد شدم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از  او درباره اعتقادش به امامان پرسيدم. او همه آنها را يكايك شمرده و آنگاه حجه بن الحسن علي را نيز نام برد.

از او پرسيدم: اين فرزند كجاست؟ در پس پرده غيب است.گفتم پس شيعه به چه كسي پناه ببرد؟ گفت به جده مادر امام حسن عسكري عليه السلام. سپس افزود اين دستور از سوي امام حسن عسكري،  (ع) و به پيروي از امام حسين (ع) صورت گرفته است. زيرا امام حسين عليه السلام در ظاهر براي حفظ جان  فرزندش امام سجاد، عليه السلام، به خواهرش زينب كبري، عليها السلام، وصيت كرد  و در نتيجه تا مدتي هر آنچه از امام زين العابدين، عليه السلام، صادر مي شد تا امر پنهان باشد و حساسيت ها نسبت به امام سجاد، عليه السلام، كمتر شود. اين امتياز براي جده باقي بود تا آنكه كساني مانند «عثمان بن سعيد» و ديگر سفرا و نايبان خاص امام زمان، عليه السلام، در بين شيعيان شناخته شدند و  منزلت يافتند.

پس از شهادت امام عسكري، عليه السلام، يك بانو، نظر دستگاه خلافت بني عباس را نسبت به تعقيب امام زمان تغيير داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر كذاب، كه در خانه امام حسن عسكري، عليه السلام، فرزند خردسالي از آن حضرت باقي مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگيري صيقل (يكي از كنيزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه كردند. او نخست انكار كرد و آنگاه براي اينكه موضوع براي آنها پوشيده  ماند، گفت من حامله هستم. از اين رو آن كنيز را به دست «ابي الشوارب» قاضي وقت سپردند تا از او مراقبت كند. در مدتي كه صيقل زير نظر قاضي نگهداري مي شد دستگاه خلافت با مرگ عبيد بن خاقاني و شورش صاحب الزنج روبه رو شد و صيقل از وضعيت آشفته سود جست و فرار كرد.

نقش زنان در دوران ظهور

حال سزاوار است بدانيم زنان در حكومت قائم ال محمد، عليه السلام چه مي كنند؟ چه كساني هستند؟ چند نفرند؟ از كجا مي آيند و چه مسئووليتي بر عهده دارند؟ بر اساس برخي از روايات، حضور و نقش اين زنان از نظر زمان و موقعيت، چهارگونه است :

الف) حضور پنجاه  زن در بين ياران امام

اولين گروه از زناني كه به محضر امام زمان مي شتابند آنهايند كه در آن ايام مي زيسته اند و همانند ديگر ياران امام، عليه السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهي به خدمت امام، عليه السلام، مي رسند. در اين باره دو روايت وجود دارد :

روايت اول: ام سلمه ضمن حديثي درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت كرده است كه فرمود :

يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارده المتفرقه حتي يجتمع اليه ثلاث ماه و اربعه عشر رجلا فيه نسوه فيظهر علي كل جبار و ابن جبار...

در آن هنگام پناهنده اي به حرم امن الهي پناه مي آورد و مردم همانند كبوتراني كه از چهار سمت به يك سو هجوم مي برند به سوي او جمع مي شوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد مي آيند كه برخي از آنان زن مي باشند كه بر هر جبار و جبارزاده اي پيروز مي شود.

روايت دوم: جابربن يزيد جعفي، ضمن حديث مفصلي از امام باقر، عليه السلام، در بيان برخي نشانه هاي ظهور نقل كرده كه :

و يجييء والله ماه و بضعه عشر رجلا فيهم خمسون امراه يجتمعون بمكه علي غير ميعاد قزعا كقزع الخريف يتبع بعضهم و هي الايه التي قال الله: «اينما تكونوا يات بكم الله جميعا آن الله علي كل شيء قدير...»

به خدا سوگند، سيصد و سيزده نفر مي آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد. اين است معناي آيه شريفه: « هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر مي كند. زيرا او بر هر كاري توانا است.»

پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر !

نكته شگفت در اين دو روايت اين است كه مي فرمايد: سيصد و سيزده مرد گرد آيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند!

دوم آنكه: در روايتي كه نام ياران بر شمرده شده است نام هيچ زني وجود ندارد.

در پاسخ اين شبهه مي توان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند. زيرا اولا امام، عليه السلام، مي فرمايد: «فيهم»: يعني در اين عده پنجاه زن مي باشد.

دوم: شايد تعبير مردان بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند و اين كلمه از باب فزوني عدد مردان، چنين ذكر شده است.

سوم: اگر مقصود همراهي خارج از اين عده بود امام مي فرمود: «معهم»  نه اينكه بفرمايد «فيهم» زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه ياران و فرماندهان عالي رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسيار بالايي هستند كه  برخي با ابر جابجا  مي شوند و اينها بدون شك با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند. بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براي آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شده ايم  و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز كمتري برخوردارند.

ب) زنان آسماني

دسته دوم چهارصد بانوي برگزيده هستند كه خداوند براي حكومت جهاني حضرت ولي عصر، عليه السلام، در آسمان ذخيره كرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسي، عليه السلام، به زمين مي آيند.

ابوهريره از پيامبر، صلي الله عليه و آله، روايت كرده كه :

ينزل عيسي بن مريم علي ثمان ماه رجل و اربع مائه امراه خيار من علي الارض و اصلح من مضي.

عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايسته ترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد.

آيا اين زنان از  امتهاي پيشين هستند يا امت اسلامي زمان پيامبر، صلي الله عليه و آله، و معصومين، عليه السلام؛ يا از دورانهاي مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده اند و براي عهده داري منصبي در حكومت حضرت مي آيند يا براي مسايل ديگر؟ اينها پرسش هايي است كه اين حديث از آنها چيزي نمي گويد.

ج) رجعت زنان

سومين گروه از ياوران حضرت بقيه الله، عليه السلام، زناني هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود. اين گروه دو دسته اند: برخي با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده و برخي ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.

در منابع معتبر اسلامي نام سيزده زن ياد مي شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلي الله عليه و آله، زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.

طبري در دلائل الامامه، از مفضل بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود :

همراه قائم (آل محمد، صلي الله عليه و آله) سيزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براي چه كاري مي خواهد؟ فرمود: به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستي بيماران را به عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد. فرمود: قنواء دختر رشيد هجري، ام ايمن، حبابه و البيه، سميه (مادر عمار ياسر)، زبيده ام خالد احمسيه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنيه.

«صيانه ماشطه» در زمان حضرت موسي مي زيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداي بعثت به شهادت رسيد. «حبابه» در زمان علي، عليه السلام، و «قنواء» در زمان اما حسن و امام حسين، عليه السلام، و بقيه در زمان هاي ديگر زندگي مي كرده اند.

اين گروه سيزده نفري رجعت خواهند كرد و خداوند براي قدرداني از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد.

در اين روايت امام صادق، عليه السلام، از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مي كند. در كتاب خصايص فاطميه به نام نسبيه، دختر «كعبه مازينه» و در كتاب منتخب البصائر به نام «وتيره» و «احبشيه» اشاره شده است.

زنان سرافراز

اينك به اختصار به شرح حال برخي از زنان نامبرده اشاره مي كنيم.

1ـ صيانه ماشطه

او يكي از همان سيزده بانويي است كه در دولت حضرت مهدي عليه السلام، زنده شده، به دنيا باز مي گردد. وي همسر «حزقيل» پسر عموي فرعون و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود، حضرت موسي، ايمان آورده بود اما همچنان ايمان خود را پنهان مي كرد.

نوشته اند: روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود كه شانه از دستش افتاد و بي اختيار نام خدا را بر زبان جاري ساخت. دختر فرعون گفت: آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت: نه، بلكه نام كسي را بر زبان آوردم كه پدر تو را آفريده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو كرد و فرعون صيانه را حضار كرد و گفت: مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ گفت: هرگز! من از خداي حقيقي دست نمي كشم و تو را پرستش نمي كنم. فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچه هاي آن زن را در حضورش در آتش افكنند. چون نوبت به طفل شيرخوارش رسيد صيانه مي خواست به ظاهر از دين برائت جويد كه كودك شيرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبركن كه تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افكنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دين، او را در دولت امام مهدي زنده مي گرداند تا هم به آن حضرت خدمت كند و هم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد.

2ـ سميه، مادر عمار ياسر

وي هفتمين نفري بود كه به اسلام گرويد و بدين سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترين شكنجه ها را بر او روا داشت.

او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را  اجبار كرد كه پيامبر خدا را دشنام دهند، اما آنها حاضر به چنين كاري نشدند. او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت پيامبر كه گاه از كنارشان عبور مي كرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مي نمود و مي فرمود :

صبراً يا آل ياسر فان موعدكم الجنه.

اي خاندان ياسر، صبر پيشه سازيد كه وعده گاه شما بهشت است.

سرانجام ابوجهل بر هر يك ضربتي وارد ساخت و ايشان را به شهادت رساند.

خداوند اين زن را به پاداش صبر و مجاهدتي كه در راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترين شكنجه را از دشمن خدا تحمل كرد، در ايام ظهور مهدي آل محمد، صلي الله عليه و آله، زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهي را ببيند و در لشكر ولي خدا به ياوران آن حضرت خدمت كند.

3ـ نسيبه، دختر كعب مازنيه

او معروف به «ام عماره» و از زنان فداكار صدر اسلام است كه در برخي از جنگهاي پيامبر اسلام، صلي الله عليه وآله، شركت جسته و مجروحان جنگي را مداوا كرده است. او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا كرد. با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر به دفاع از جان شريف پيامبر پرداخت و در اين راه بدنش زخمهاي فراوان برداشت.

پيامبر عزيز اين فداكاري را ستود و به فرزندش عماره چنين فرمود :

امروز مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است.

پس از فروكش كردن جنگ، نسيبه با سيزده زخم سنگين به همراه ديگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنيدن فرمان پيامبر خدا، صلي الله عليه وآله، كه فقط مجروحان جنگ بايد به تعقيب دشمن بشتابند، نسيبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد،  اما به علت  شدت خونريزي نتوانست شركت كند. همين كه پيامبر از تعقيب دشمن برگشت، پيش از آنكه به خانه برود، عبدالله بن كعب مازني را براي احوالپرسي نسيبه و سلامتي وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتي وي آگاه گشت شادمان موضوع را به پيامبر خبر داد.

نسيبه از كساني است كه براي ياري امام مهدي، عليه السلام، زنده خواهد شد.

4ـ ام ايمن

از زنان پرهيزكار و خدمتكار حضرت رسول، صلي الله عليه و آله است پيامبر به او مادر خطاب مي كرد و مي فرمود :

هذه بقيه اهل بيتي.

اين زن، باقي مانده اي از خاندان من است.

وي همواره در كنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواي مجروحان مي پرداخت.

ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود كه در ماجراي فدك، حضرت زهرا، عليها السلام، او را به عنوان شاهد معرفي كرد. وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت. خداوند به بركت مهدي آل محمد، عليه السلام، به هنگام ظهور، او را زنده مي گرداند تا در لشكرگاه امام به خدمت گماشته شود.

5ـ ام خالد

در روايت دو بانو بدين نام مشهور شده اند: ام خالد احمسيه و ام خالد جهنيه، شايد مقصود ام خالد مقطوعه اليد (دست بريده) باشد كه يوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زيدبن علي بن الحسن در كوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع كرد. در كتاب رجال كشي درباره شخصيت و مقام اين زن فداكار از امام صادق، عليه السلام، مطلبي ذكر گرديده كه حايز اهميت است. ابوبصير گويد: در خدمت امام صادق نشسته بوديم كه ام خالد مقطوعه اليد از راه رسيد. حضرت فرمود :

اي ابابصير. آيا ميل داري كه كلام ام خالد را بشنوي؟

من عرض كردم: آري اي فرزند رسول خدا، با شنيدن آن شادمان مي گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. ديدم وي در كمال فصاحت و بلاغت صحبت مي كند. سپس حضرت پيرامون موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.

6ـ زبيده

مشخصات كاملي از او نقل نشده است. احتمال دارد زبيده زن هارون الرشيد باشد كه شيخ صدوق، رحمه الله عليه، درباره اش گفته است: وي يكي از هواداران و پيروان اهل بيت است. هنگامي كه هارون دانست از شيعيان است قسم خورد كه طلاقش دهد. زبيده كارهاي خدماتي بسياري داشت كه يكي آبرساني به عرفات است. همچنين نوشته اند وي يكصد كنيز داشت كه پيوسته مشغول حفظ قرآن بودند و هميشه از محل سكونت او صداي تلاوت قرآن بودند و هميشه از محل سكونت او صداي تلاوت قرآن شنيده شد. زبيده در سال 216ق رحلت كرد.

7ـ حبابه و البيه

از زنان والامقامي  است كه دوره زندگي هشت امام معصوم را درك كرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت. در يك يا دو نوبت به وسيله امام زين العابدين و امام رضا، عليهما السلام، جواني اش به او بازگردانده شد. اولين ملاقات وي با امير مومنان عليه السلام بود كه از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست كرد. حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش كرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود:  پس از من هر كه توانست در اين سنگ چنين اثري برجاي بگذارد او امام است. از اين رو حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام بعدي مي رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مي زدند و اثر آن نقش مي بست. نوبت كه به امام رضا عليه السلام رسيد حضرت نيز چنين كرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، عليه السلام، زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت.

روايت شده است كه وقتي حبابه به خدمت امام زين العابدين رسيد يكصد و سيزده سال از عمرش سپري شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره اي نمود و جواني اش بازگشت.

همچنين نوشته اند: صورت حبابه از زيادي سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشكيده اي شده بود.

8 ـ قنواء

دختر رشيد هجري، يكي از شيعيان و پيروان علي، عليه السلام، و خود از ياران با وفاي حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام است. وي دختر بزرگمردي است كه در راه محبت و دوستي امير مومنان به طرز دلخراشي به شهادت رسيد. از گفتار شيخ مفيد بر مي آيد كه قنواء به هنگام ورود پدرش نزد  عبيدالله بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و به كمك ديگران بدن نيمه جان پدر را از دارالاماره بيرون آورده و به خانه منتقل كرده است. روزي قنواء به پدرش گفت :پدر جان، چرا اين همه خود را به رنج و مشقت عبادت مي اندازي! پدر در جواب گفت: دخترم، پس ازما گروهي خواهند آمد كه بينش ديني و شدت ايمانشان از ما، كه اين همه خود را به زحمت عبادت انداخته ايم، بيشتر است.

د ـ بانوان منتظر

چهارمين گروه ياوران امام زمان بانوان پرهيزكاري هستند كه پيش از ظهور حضرت بقيه الله عليه السلام، رحلت كرده اند. به ايشان گفته مي شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي مي تواني حضور داشته باشي. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

رجعت زنان مربوط به گروه خاصي نيست و هر بانويي خود را با خواسته ها و شرايط زندگي حكومت مهدي آل محمد، عليه السلام، تطبيق دهد ممكن است در آينده از رحمت خداوندي بهرهمند گشته، براي ياري امام زنده شود. يكي از آن شرايط خواندن دعاي «عهد» است كه در فرد، نوعي آمادگي براي پذيرش حكومت آخرين ذخيره الهي ايجاد مي كند. به فرموده امام صادق، عليه السلام :

هر كه چهل صبح دعاي عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر هم پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...

انتظار فرج

يكي از شرايط حضور در حكومت بقيه الله و توفيق ديدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ يعني آمادگي كامل براي پذيرش حكومت حق و آراستن به آنچه كه مهدي، عليه السلام مي گويد و مي خواهد. انتظار فرج يعني نفي هرگونه سلطه از بيگانگان و مبارزه با افكار انحرافي و فساد اخلاق و در يك كلام، انتظار فرج يعني بيزاري از دشمنان خدا و پيامبر و معصومين، عليهم السلام.

بي سبب نيست كه انتظار از بهترين اعمال شمرده شده است، بلكه فرد منتظر دولت مهدي همانند كسي است كه در پيش روي رسول خدا شهيد گشته و در خودن خود غلتيده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنيا برود بسان كسي باشد كه در خيمه مهدي فاطمه عليهما السلام، مي باشد.

ابوبصير از امام صادق روايت كرده  كه آن حضرت روزي فرمود :

آيا شما را خبر ندهم به چيزي كه خداوند عملي را بدون آن از بندگانش قبول نمي كند؟ گفتيم: آري. فرمود: شهادت بر وحدانيت خدا و رسالت پيامبر، صلي الله عليه و آله، و اقرار به آنچه كه خداوند فرموده، از دوستي ما و بيزاري از دشمنان و اطاعت و پيروي از ما، نيز داشتن ورع و پرهيزكاري و انتظار كشيدن براي قائم، عليه السلام. آنگاه فرمود: بدرستي كه براي ما دولتي است، خداوند آن را هر زماني كه اراده كند برقرارمي سازد. سپس افزود: هر كس كه دوست دارد از ياران قائم، عليه السلام باشد بايد در انتظار به سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بيارايد، و اگر در همان حال بميرد براي او اجراي همانند كسي است كه آن حضرت را درك كرده باشد.


فلسفه و  حكمت غيبت

در مورد فلسفه و حكمت غيبت آخرين حجت خدا سخنان بسياري گفته شده و احتمالات متعددي مطرح گشته است، اما شايد اين احتمال كه فلسفه غيبت آزمودن مومنان و تمييز و تشخيص مدعيان دروغين پيروي از ولايت و منتظران از ولايت مداران واقعي و منتظران راستين است، ازديگر احتمالات پذيرفتني و نزديكتر به واقع باشد.

كلاس درسي را در نظر بگيريد كه آموزگار آن براي آزمودن دانش آموزانش دقايقي كلاس را ترك گفته اما دورادور نظاره گر آنان است. آنچه او مشاهده مي كند چه خواهد بود؟ گروهي از دانش آموزان  غيبت از آموزگار سوء استفاده كرده و به آزار و اذيت ديگر همكلاسيها پرداخته اند، گروهي ديگر با شيطنتهاي كودكانه خود همه كلاس را به هم ريخته اند؛  عده اي ديگر با حسرت تمام چشم به فضاي بيرون از كلاس دوخته و تماشاگر دانش آموزاني هستند كه در حيات مدرسه مشغول جست و خيزند؛ برخي از دانش آموزان هم فرصت را  غنيمت شمرده و به انجام تكاليف عقب مانده خود مشغولند.

قطعا به هنگام حضور دوباره آموزگار به كلاس و اطلاع دانش آموزان از اينكه او دورادور همه آنها را زير نظر  داشته است،  آنهايي كه وقت خود را با شيطنت و بازيگوشي به هدر داده اند بسيار شرمند خواهند شد. جهان عصر غيبت نيز همانند همين كلاس درس است. كلاسي كه در ظاهر استاد در آن حضور ندارد. اما حركات و سكنات هيچيك از دانش آموزانش از نگاه تيزبين استاد دور نيست و همه آنها بايد به هنگام ظهور پاسخگوي شيطنتها يا بازيگوشيهاي خود باشند.

شايد بيان كلامي از امام عصر (ع) براي درك بهتر آنچه گفته شد موثر باشد، آن حضرت در يكي از توقيعات خود مي فرمايد :

فليعمل اكل امريء منكم بما يقرب به من محبتنا و ليتحنب ما يدنيه من كراهتنا، و سخطنا، فان امرنا بغته، فجاءه حين لا نتفعه توبه، و لا ينجيه من عقابنا ندم علي حوبه.

پس هر يك از شما بايد آنچه را كه موجب دوستي ما مي شود پيشه خود سازد و از هر آنچه كه موجب خشم و ناخشنودي ما مي گردد، دوري گزيند، زيرا فرمان ما به يكباره و ناگهاني فرا مي رسد و در آن زمان توبه و بازگشت براي  كسي سودي ندارد و پشيماني از گناه كسي را از كيفر ما نجات نمي بخشد.

آري، همه ما در آزموني بزرگ واقع شده ايم. آزموني كه اگر از آن سربلند بيرون مي آييم برترين مردم همه روزگاران خواهيم بود. و اگر از عهده آزمون برنياييم  فرداي ظهور بايد در برابر حجت خدا پاسخگو باشيم. پس بياييم از همين امروز و پيش از آنكه واقعه ناگهاني ظهور فرا رسد خود را براي پاسخگويي در برابر امام عصر (ص) آماده كنيم، چرا كه فردا خيلي دير است.


چگونه منتظر باشيم ؟

بشر بحران زده امروز منتظر يك منجي است تا او را از بحران و پريشان حالي نجات دهد و به آرامشي مطلوب برساند. اين آرامش را بشر خود از خويشتن دريغ كرده است وبشر خود بوجود آورنده اين نا آرامي است كه امروز ديگر از آن به تنگ آمده، ظهور منجي را انتظار مي كشد و اما او خواهد آمد و جهان را نجات خواهد داد. او همين الان مهمان دلهاي  ماست و به ما وعده داده شده است. آري او خواهد آمد و با ظهورش عشق و آرزوهاي ما تجسم عيني خواهند يافت. او مظهر تمام صفات پسنديده اي است كه مي توان متصور شد.  او حجت خدا بر خلق است و با آمدنش تاريكي ها روشن مي شوند و ظلم و نابرابريها رفع و دفع خواهند شد. او خليفه ا... به تمام معناست و مظهر عباد صالح خداست. او الگوي كمال انساني و جانشين شايسته پدرش و اجدادش و رسول خداست. او منتهاي آرزوي ماست.

آري با ظهور حضرت قائم، عجل ا... تعالي فرجه، انسان، انسان بودنش را و شايستگي هايش را و جامعه، جامعه بودنش را به تمام معنا درك خواهند كرد. انسان و جام عه هماني خواهد بود كه ولي  خدا از او مي خواهد اما آناني كه منتظر اويند بايد شايسته منتظر باشند بايد خانه دل بيارايند و بعد به انتظار بنشينند. او بهترين و برترين در عصر خويش است. بنابراين با بهترين حالات شخصي و اجتماعي بايد به استقبال ظهورش شتافت. وقتي قرار است يك ميهمان معمولي به خانه مان بيايد خانه را پاك ساخته، مي آرائيم تا رضايت خاطر  ميهمان را به دست آوريم. حال كه او (حضرت قائم، عجل ا... تعالي فرجه) بهترين و برترين ميهمان ما و بشر خواهد بود چگونه مي توانيم خانه هاي دلمان را و جامعه مان را پاك نسازيم و نيارائيم؟ براي درك حضورش بايد با ناپاكي ها و پليدهاي جنگيد و محيط را براي حضورش مهيا ساخت. قبل از هر چيز بايد بر خود بشوريم و نفس آلوده خويش را به دار تقوي بكشيم. پس آنگه كه خود پاك شديم جامعه نيز پاك خواهد بود و پاكان در مقابل ظلم و جور خواهند ايستاد و نبرد را به تمكين ترجيح خواهند داد. آنگاه كه مژده ايستادگي در برابر ظالمان به گوش مظلومان برسد به ظهور منجي مشتاقتر و مايلتر خواهند بود و خود به قيام خواهند برخاست و همانا كه ظهور حضرتش قيام مظلومان خواهد بود. اميد به ظهور منجي ما را بر آن مي دارد كه در تاريكي ها ننشينيم به سمت نور و روشنايي رهسپاريم تا صبح دولت اميد بدمد و با انوار وجودش رستگار شويم. نشستن و دست روي دست گذاشتن ما را جاودانه نخواهد ساخت در چنين حالتي تباهي ها روز به روز گسترش خواهند يافت و ما در گوشه هايي تاريك زمان گم خواهيم شد. راز جاودانگي در پويايي است نه در منفعل بودن. راز  جاودانگي ما در با او بودن است چرا كه او حجت خداست براي با او بودن بايد خالص بود و با عشق در اين راه گام نهاد  و همين طور بايد براي مبارزه ائي بي امان با ظلم و جور و هر چه پليدي هاست آماده بود.

انتظار يك بن بست اجتماعي نيست بلكه يك رودخانه جاري از حقايق اجتماعي است. انتظار ديدن روزنه اميد براي رهايي است. انتظار ديدن افق فردا و فرداهاست. اميد به آينده است. اشتياق رسيدن به بهترين وضع است و نه تنها تلاش براي تثبيت وضع موجود نيست بلكه تلاشي است براي بهتر شدن، تكامل يافتن و هميشه پويا زيستن. بنابراين جامعه منتظر، جامعه اي است پويا، رو به تكامل و متمايل به بهتر و انساني زيستن و فرد منتظر بايد هميشه در حال گريز از وضع موجود و تلاش براي فردايي بهتر از امروز باشد بايد بر عليه هر چه شر است بشورد تا جامعه براي ظهور و حضور آن انسان كامل آماده باشد.جاي بسي تاسف است كه در جامعه اي آلوده، ناپاك، نامناسب وآلوده به پلشتي ها منتظر چنين انسان والا و وارسته اي باشيم كه اين نه شرط ادب است، نه شرط ميهمانداري و نه شرط انساني الهي. پس بايد به پاخيزيم و با ادب حضور، جامعه را براي ظهور آماده سازيم.

در روزگاري مردم بحرين به خاطر ظلم و ستم كه بر آنها از سوي حاكم آنجا وارد شد، دست توسل به سوي حضرت دراز كرده و انتظار ظهور و قيام خونين حضرت را مي كشيدند تا بيايد و ظلم را از جهان ريشه كن سازد. لذا همگي گروهي از بزرگان علم و تقوي و زهد و پرهيزگاري را برگزيدده و آنان از بين خود سه نفر را انتخاب كردند، و آن سه نفر از ميان خود يك نفر را كه از ديگران برتر و پرهيزگارتر بود، برگزيدند تا او بين حضرت و مردم واسطه شود.

اين شخص از شهر بيرون آمده سر به بيابانها گذاشت  و به عبادت خداوند و توسل به حضرت مهدي ارواحنا فداه، مشغول شد و از خداوند خواست تا حضرت را ظاهر ساخته، دست به شمشير برده و جهان را پر از عدل و داد نمايد. سه شبانه روز به عبادت و راز و نياز ادامه داد. در آخرين شب شخصي بر او وارد شد. اين عالم آن شخص راشناخته و فهميد كه اين خود حضرت مهدي (ع) است و آمده است تا خواسته او را برآورده سازد. آن شخص از او پرسيد: چه مي خواهي؟ پاسخ داد: مردم و پيروان شما در نهايت شدت و گرفتاري و  غم و اندوه هستند. و ميخواهند كه هر چه زودتر قيام فرماييد وداد مردم را از بيدادگران بگيريد. حضرت به او دستور داد كه فردا صبح در فلان جا حاضر شو و چند تا گوسفند با خود به پشت بام ببرد و بين مردم اعلام كن كه حضرت در فلان ساعت ظاهر ميشوند و همگي بايد در اطراف آن منزل حاضر شويد و من خود در آن وقت در پشت بام حاضر مي شوم.

اين مرد اين كارها را كرد و ساعت معين سر رسيد. مردم همگي اطراف آن منزل جمع شدند و حضرت هم با آن شخص و گوسفندها در پشت بام  حاضر شد. حضرت اسم يكي از افراد را برده و به آن شخص گفت: صدا بزن تا اين شخص اينجا حاضر شود. آن مرد صدا زد، مردم شنيدند و آن شخص  هم به پشت بام رفت.وقتي آن شخص به پشت بام رسيد حضرت دستور داد كه يكي از گوسفندان را نزديك ناودان بكشد. مردم ديدند كه از ناودان خون جاري است. همگي يقين كردند كه حضرت دستور قتل اين شخص را كه صدا زده است داده و او را كشته است.

بعد از او شخص ديگري را صدا زدند. او نيز از افراد خوب و پرهيزگار بود و خود را آماده كشته شدن كرد و يقين كرد كه او را نيز مي كشند و خونش از ناودان خواهد ريخت. بعد از آنكه از بام بالا رفت، مردم بلافاصله ديدند كه خون سرازير شد، و سپس شخص ديگري را و بعد از او نفر چهارم را صدا زدند تا جايي خواهد شد، و زندگي خود را بر امتثال فرمان امام ترجيح دادند. در اين لحظه حضرت به آن شخص اول نگاهي كرده و به او فهمانيد كه تا وقتي مردم اين چنين باشند، از آمدن و ظهور معذور است.

شهيد محمد صدر در نتيجه گيري از اين داستان مي گويد: از اين داستان مي فهميم كه چگونه حضرت به طور روشن و واضح ظاهر شده و به مردم مي فهماند كه چرا نمي تواند ظهور كند، و چرا مردم هنوز آمادگي كامل را ندارند و به آن سطح و پايه مطلوب از فداكاري و از خودگذشتگي نرسيده اند. و طوري حضرت اين مساله را به مردم تفهيم مي كند كه هر كس خود بفهمد و درك كند كه هنوز آمادگي و استعداد پذيرش فرمان امام خود را در حد ريختن خونش ندارد، و تا مردم به اين درجه از فداكاري نرسند، نمي توانند عهده دار كار مهم قيام و نهضت جهاني حضرت گردند.

امام خميني (ره) و خيزش جهاني اسلام

با وقوع انقلاب عظيم اسلامي به رهبري بر مردي كه ايمان و عرفان و شجاعت اش ريشه در تعاليم و تربيت قرآني اهل بيت عصمت و طهارت (ع) داشت. بار ديگر وعده هاي برحق و بشارت آميز خداوند سبحان مبني بر دفاع از ايمان آورندگان عملي گشت و خورشيد پر فروغ اسلام بر بشر معاصر پرتوافشاني نمود و در عرصه هاي مختلف زندگي مسلمانان سراسر جهان حيات مجدد يافت و جوامع اسلامي تولد دوباره جنبشهاي اسلامي را تجربه نمودند، چنانكه تحليل گران وقايع بين المللي تصريح مي نمايند «اثار انقلاب اسلامي از مرزهاي ايران فراتر رفته است.  اين انقلاب بزرگترين منبع الهام دهنده براي جنبشهاي سياسي و اسلامي در خاورميانه و جهان بوده است.»

دكتر ماروين زونصيص، استاد دانشگاه ميشگان آمريكا

حيات دوباره شعائر اسلامي رويكرد مسلمانان، به ويژه نسل جوان به تفكر اسلامي، پيروزي اسلام گريان در انتخابات مجالس و شهرداريهاي كشورهاي اسلامي، تشكيل دولتهاي با اهداف و شعارهاي اسلامي و حضور انبوه مسلمانان در محافل مذهبي، تنها بخشي از آثار روح خود باوري مسلمانان است كه حضرت امام خميني با نفس مسيحايي خود در پيكر نيمه جان جوامع اسلامي دميدند، همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند: امام بزرگوار با اين انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشيد و اسلام را زنده كرد و امروز اسلام آرزو و آمال نسلهاي جوان و يا كار كشته و روشنفكران است.

اما در عين حال آن چه تاكنون (اكنون) بيش از از هر چيز تعجب تحليل گران بين المللي را برانگيخته و توجه صاحب نظران را به شدت به خود معطوف داشته است. تاثيرات وسيع و غيرمنتظره اي است كه انقلاب اسلامي در ميان غيرمسلمانان به ويژه در جوامع غربي بر جاي گذاشته است.

هر تحليل گر منصفي با بررسي و تحليل همه جانبه پديده فوق بر اين مطلب واقف مي گردد كه دعوت جهانيان به آن فصل جديدي در تاريخ حيات ديني و معنوي انسان معاصر گشودند.

جهان، تشنه اسلام ناب محمدي

دلايل كاخي و شواهد و قرائن متعددي حاكي از اين است كه :

انسان كنوني با سرخوردگي شديد از زندگي عاري از معنويت، شوق وصول به سرچشمه حقيقت را دارد و آنچه دراين عصر، انسان معنويت خواه و خداجو در جست و جوي آن است گوهر ارزشمندي است كه تنها در ساحت قدسي آموزه هاي اسلامي قابل وصول است؛ از اين رو جريان معنويت خواهي دين گرايي عصر حاضر، ناچار به رستاخيز جهاني اسلام خواهي منتهي خواهد گرديد.

رهبر كبير انقلاب اسلامي با دركي عميق از تحولات جاري جامعه جهاني و شناختي دقيق از مطلوب واقعي انسان حقيقت جوي عصر حاضر و در تبين واقعيت فوق تاكيد مي فرمايد :

«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي است»

صحيفه نور ج20 ص 34

چنان كه خلف شايشته ايشان نيز تصريح مي نمايد :

« دنياي امروز خواستار اسلام حقيقي مي باشد»

ابطال نظريه پايان نقش تاريخي اسلام

با حيات مجدد اسلام و بيداري مسلمانان جهان در عصر امام خميني (ره) تحليلهايي كه بر پايه اثبات ركود تدريجي اسلام استوار بود به شدت از اعتبار ساقط گشته است تا آنجا كه حتي يكي از سياست مداران معروف غرب با تاييد رشد بسيار سريع اسلام در جهان حاضر مي گويد :

هِگل فيلسوف آلماني معتقد بود نقش اسلام به لحاظ تاريخي تمام شده است ولي اين قضاوت درباره اين دين جهاني اشتباهي بيش نبود و بسياري از اروپاييها نيز دچار تصور نادرست هگل از اسلام شدند.

اعتراف به شكوفايي جهاني اسلام

اكنون رسانه هاي خبري،مجامع تحقيقاتي و شخصيتها بين المللي و تحليلگران سياسي و مفسران تحولات جهاني در حجم گسترده اي به تشريح و تحليل نهضت جهاني اسلام خواهي پرداخته اند.

روزنامه آلماني فرانكورتر الگمانيه در مقاله اي تحت عنوان «بازگشت اسلام» با اشاره به امواج گسترده اسلام گرايي در سطح جوامع بشري مي نويسد :

پس از شكست مدلهاي غربي از ليبراليسم تا ماركسيم بايد شاهد رنسانس اسلام بود.

روزنامه جمهوري اسلامي ايران

اگر مي دانستم كجايي...

سپيدترين ياسها را سنگفرش قدوم مباركت مي كردم و گلگون شقايقها را بر سينه سفيد كاغذ به تصوير مي كشيدم تا كوچه كوچه هاي شهر را به يمن آمدنت آذين بندم.

اگر تنها يكبار تو را ببينم؟...

سر به قدمت مي نهم تا به يكباره تاريكي هجران به صبح وصال بدل گردد و گرمي نگاهت را بر تار و پود وجودم مي نشانم و دل و انديشه ام را با محبت عجين مي كنم تا هرگز يادت از خاطرم نرود.


حرف آخر

و از آنجا كه اين مجموعه برگرفته و چكيدي از اوضاع و احوال مهدويت و يهود و صهيونيست و دنياي جهان غرب، به اختصار سخن گفته شده و به همين مقدار اكتفا نموده و در عين حال به عنوان يك دانشجوي تشنه در طلب كسب علم و معرف اخلاقي و ديني سخن به كوتاهي گشوده و به ناتواني و عجز خود در برگرفتن تمامي جنبه هاي اين مجموعه كه سرشار از گفته و نگفته هاست بسنده كرده و اميدوارم كه اين عذر مرا به درگاه خداوند متعال و تمامي عزيزان منتظر به انتظار فرج آقا امام زمان (عج ا...) بپذيرند.

و الصلاه و السلام عليهم و علي جدهم المصطفي الذي بعث رحمه للعالمين و رحمه ا... و بركاته.


 

 

پس نوشته ها و منابع

 

1ـ قرآن (سوره مومنون ـ سوره نمل ـ سوره يونس ـ سوره زمرـ سوره تحريم)

2ـ نهج البلاغه

3ـ خصال شيخ صدوق

4ـ سخنراني و گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين علي كوراني

5ـ مباحثه دكتر جيروم شاهين

6ـ مباحثه شفيق جرادي

8ـ بحارالانوار ج 47 ص 71

9ـ الخرائج و الجرائ ج 2 ص 278

10ـ رياحين الشريحه

11ـ سفينه البحار ج 1

12ـ نقش زنان در جنگ، طبسي محمد جواد

13ـ جامع الرواه ج 2 ص 458

-14جال شيخ طوسي ص 341

15ـ منتهي الامال ج 2 ص 486

16ـ تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمه دكتر سيد حسن افتخارزاده

17ـ زندگاني دوازده امام، نويسنده هاشم معرفو الحسيني

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 16:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره حضرت حجت ابن الحسن (ع)

بازديد: 195

مقدمه

حضرت حجه اين الحسن . مهدي موعود . صاحب الزمان (عج) بنا بر مشهور درطلوع فجر روز جمعه . پانزدهم ماه شعبان سال دويست وپنجاه وشش هجري قمري درشهر سامرا ازمادرش نرجس خاتون سلام الله عليها متولد شده وبعضي در شب جمعه هشتم ماه شعبان سال دويست نود وهفت گفته اند وهنگام وفات پدر بزرگوار خود پنج ساله بوده وپس از يكسال از وفات پدر بزرگوارش وبه قولي چها رسال غايب شده وروز غيبت آن حضرت . يكشنيه يا جمعه دهم ماه شوال بوده واز بعضي از اخبار استفاده مي شود كه درهمان روز ولادتش غايب شده

غيبت

غيبت صغري

بعد از ولادت او بود با وقتي كه دوره ي نائب خاص داشتن آن حضرت تمام شد ومدت اين غيبت 64 سال يا 67سال يا 69سال بوده شايد اين اختلاف دراول غيبت مي باشد كه آيا بعد از ولادت آن حضرت بوده يا بعد از وفات پدر بزرگوارش و دراين مدت نواب خاص آن جناب به خدمتش مي رسيدند وخواص ا ز شيعيان را به خدمتش مي رسانيدند وبرايش حرفهاي مردم ومسائل مربوط به آنان را جواب مي گرفتند وآنها بسيار بودند لكن معروفترين آنها كه همگي به آنها مراجعه داشتند 4نفر بودند .

1- عثمان بن سعيد عمروي    2-محمد بن عثمان  3- حسين بن روح 4-علي بن محمد سمري                                                                                        

 

غيبت كبري :

ابتداي آن از وفات علي بن سمري بوده ووفات او بنا برمشهور درنيمه شعبان سال 329 هجري بوده اجمالا بعد از وفات علي بن سمروي آن حضرت نائب خاص نداشته ونخواهد داشت .اگر چه جمع كثيري در دوران غيبت كبري تا حال خدمت حضرت مشرف شده اندولي در عين تشرف حضرتش را نشناخته اند.

 

نقل قولهايي دربارة دوران غيبت :

بعضي هم گفته اند كه آن حضرت دردوره غيبت صغري داراي  يك زن بوده واز اولاد ابن لهب وبعضي هم در دوران غيبت كبري ا زبراي حضرتش زن وفرزنداني قائل شده اندكه در جزيره خضراء ساكن اند .چنانچه علامه مجلسي وقبل از ايشان نقل كرده اند و زن فرزند داشتن حضرت در دوران غيبت عقلا ونقلا محل ترديد وشك نيست .

ز يرا كه آن حضرت كوچكترين سنتي از سنت خدمتش خاتم الانبياء را ترك نخواهد كرد درمورد غيبت كبري وطول عمر امام زمان شهادت زيادي وجود دارد كه چگونه ممكن است كه انساني در اين عالم ماده وطبيعت اين همه سال عمر كند وبر فرض امكان مرور وگذشت زمان وگردش شب وروز وماه : سالهاي زيادي در بيند وتوان او اثر نكند وبه حال جواني 40 ساله باقي بماند وزنده باشد .جواب اين شبهه را به سه طريق مي توان بيان كرد .

 

1- طريق عقل:


كه احتياج به يك مقدمه دارد واسم آن مقدمه نمودار زندگي است واز آن تعبير به طبيعت خامسه مي كنند ودر اصطلاح حكما بايد دانست كه بعضي از اشخاص كه در اين باب اطلاعاتي ندارند وچنين گمان مي كنند كه قلب ودگرگوني ماهيت وحقايق از محالات روزگار است يعني هرچيزي وصفتي كه به صورت وصفي آفريده شده تغيير كردن آن صفت وصورت محال است وبعضي از اين افراد كه چنين اعتقادي دارند به اين آيه استدلال كرد ه ومي كنند كه لا تبديل كخلق الله  وظاهر آن يكي است وتبديلي درخلق خدا نيست واين افراد به ظاهر آيه ا كتفا كرده از حقيقت معاني بازمانده اند واين مقدار هم به خود زحمت نداده اند وفكر نكرده اندكه هزاران هزار انسان به اراده خداوند بزرگ ورب العالمين از بني آدم آفريده شده كه هيچ يك از آنها مثل ديگر ي نيست (والله خلقكم وما تعلمون ) يعني خداوند مي آفريندوشما را هم آفريده ودراثر مرور زمان همه چيز عوض مي شود حالت اوليه خود را از دست مي دهد .ولي قواي چهار گانه وجود كه عبارتند از قوه جاذبه .هاضمه .ماسكه . دافعه اينها تا وقتي كه به ا ندازه خود به آنها رسيدگي كنيد
) مثل معده )جذب مي كنند وبه بدن مي رسانند وقوه ماسنه هم اين فرستاده معده به بدن نگهداري مي كند وبعد به كمك قوه دافعه هم او را خارج مي كند تا اين برنامه منظم ومرتب باشد هيچ اشكالي پيش نمي آيد ولي وقتي از اندازه خارج شده وبه طور صحيح از اين قوا استفاده نگردد مطمئنا دچار ضعف وناتواني مي شويد .

اين مقدمه اي بود كه بيان شدحال اگر كسي داراي مزاج معتدل طبيعت خامسه شدحوادث وعوارض زماني ومكاني دراوتاثير نمي گذارد وبا دوام وجاويد مي ماند وعمر او طولاني مي شود ولي اگر اين اعتدال از بين بروند زود از بين خواهد رفت بايد دانست كه معتدلترين مزاجها درميان مخلوقات مخصوص انسان است .

زيرا كه انسان اشرف مخلوقات است كه اينكه استعداد انسان از ساير مخلوقات مستعدتر است درميان انسانها كسي كه بهترين مزاج را دارد وعمر او بيشتر وبا دوام تر است وعقلا محال نيست كه چنين انساني عمرطولاني حتي بالاتر از عمر حضرت نوح داشته باشد .

2)طريق نقلي :

طولاني بودن سن ودرازي عمر آن حضرت تا اين زمان امري نيست كه از زمان حضرت آدم تا اين زمان بي نظير وبي مانند باشد .كساني كه عمر طولاني داشته اند درروي زمين از قرنهاي گذشته تاكنون زياد بوده اند در قران وكتب اخبار وآثارهاي تاريخي مقدار زيادي بيان شده كه ا گر بخواهيم اسامي آنها را بيان كنيم طولاني مي شود فقط به ذكر چند نمونه اكتفا مي كنيم .

1-     حضرت آدم كه به مقتضيات روايات 930 سال عمر كرده اند.

2-      شيث هبة الله كه 912 سال عمر كرده

3-      نوح پيامبر است كه 2500 سال عمر كردند

4-     حضرت سليمان ابن داوود كه 712 سال عمر كرده

5-     ضحاك كه 3500سال عمر كرده

6-     عمروبن عامر كه 800 سال عمر كرده اند

7-     فريدون عادل كه عمرش بيش از 1000سال بوده

8-     پادشاهي كه مهرگان را احداث كرد كه 2500 سال عمر كرده

 

3) طريق وجداني :

وقتي كه نظر مي كنيم به اجناست 3گانه كه شامل جماد .نبات . حيوانات است را مي بينيم كه درخلقت وصفات حالات آنها اختلافا ت زيادي وجود دارد كه از هر جهت از آن جمله عادت زندگي دردنياست بعضي از آنها كم دوام هستند وبعضي متوسط وبعضي ديگر مدتهاي طولاني دوام دارند واضح است كه همه بايكديگر يكسان نيستند بلكه متفاوتند ودرميان جمادات بنگريم مي بينيم بعضي از سنگها دوامش از بعضي از بعضي ديگر زيادتر است .با اينكه همه آنها مولود زمين هستند وتابش آفتاب وماه گردش شب وروز به آنها به يك نحو است بعضي از آنها سالهاي بسيار وقرنهاي بي شمار به حالت خود باقي مي ماند وبعضي از آنها به مدت كمي شكل گرفتند وبه خاك تبديل مي شود ياقوت سنگي است كه هزار سال مي ماند وبه حالت ياقوت باقي مي ماند الماس 500 سال يا زيادتر مانده وحالت .صفت .حقيقت ياقوتي يا الماسي خود را از دست نمي دهند يامثلا فلزات هريك از انها براي خود حقيقت وصفاتي دارند طلا دوهزار سال زير خاك بماند به حالت وصفت وحقيقت طلايي خود باقي است .نقره ماسكه خود را از دست مي دهد وخاك مي شود آهن ومس نابود مي شود وباقي فلزات هيچكدام از آنها دردوام وبقا وساير آثار وصفات وخاصيت وطبيعت مساوي نيستند . اين خصوصيات درمورد گياهان وحيوانات هم صدق مي كند .

حال نتيجه گيري : درست انسان هم همينطور است .عمر كردن سن افراد متفاوت است وهمه يكسان نيستند اهل بعضي از مناطق عمرشان درازتر وبعضي ديگر كوتاهتر است .

بنيه مزاجي بعضي ها قوي تر وبعضي ضعيف تر است .حتي اينكه استخوان هاي بعضي ها هزاران سال زير خاك  نمي پوسد وبعضي ديگرمدت 3تا 4 سال خاك مي شود خلاصه بيشتر هم مانند معادن است كه بعضي از آنها دوامشان بيشتر وبعضي ديگر كمتر است .

 

علت كاهش عمر انسان

يكي از دلايلي كه كاهش عمر انسان اختلال در گردش خون در بدن است كه بيشتر به علت انسداد شرائين موجب مي شود واين امر باعث پيري زودرس ودر نتيجه كاهش طول عمر انسان مي گردد كه براي انسداد  شرايين روشهاي درماني خاص كشف شده كه تاثير زيادي دارند .بدن انسان روزانه 500 تا 600 ميلي گرم كلسترول نياز دارد كه بهترين را ه تامين آن استفاده از موادي مانند كره حيواني وزرده تخم مرغ است .

چون كلسترول اين مواد طبيعي است با بدن انسان سازگاري دارد واگر از اين كلسترول استفاده نكند مجبور خواهد شد كلسترول مورد نياز ازمواد ديگري مانند شكر بگيرد كه براي سلامتي انسان مضر است .

 

 

عوامل طول عمر

1-  آرامش روحي : كه بيشتر از هرعامل ديگري در درازي عمر مؤ ثر است وآرامش روحي كه درپر تو ايمان استوار بدست مي آيد مي تواند عاملي مهم با شد كه با استفاده از آن برتمام گرفتاريها چيره شود وانسان را در برابر همه رويدادها بيمه كند البته سبب طولاني شدن عمر پيروان اديان آسماني را مي توان علاوه بر آرامش روحي در دستورات مذهبي دانست زيرا درتمام اديان آسماني بخصوص دين مقدس اسلام دستورات بهداشتي اعجاز آميزي به چشم مي خورد .

2-  عامل ارث : اهميت ونقش عوامل ژنتيك درطول عمر بسيار روشن است درطول تاريخ خانواده هاي  فراواني ديده شده كه افراد آن معمولا از عمر نسبتا طولاني برخوردار بوده اند . مگر به واسطه تصادفي مرگشان زودتر فرارسيده

3-  عامل تغذيه : دانشمندان غذاشناسي عقيده دارند كه طول عمر رابطه نزديكي با طرز تغذيه وشرايط اقليمي دارد .

4-  كم خوري : گذشته از نوع غذا .حجم غذا نيز در كوتاهي ودرازي عمر تاثير فراوان دارد پرخوري يكي از نيرومند ترين عوامل كوتاهي عمر است كساني كه بيشتر از صد سال عمر مي كنند غالبا افراد كم خور بوده اند اسلام تاكيد فراوان دارد براين كه انسان تا كاملا گرسنه نشده بر سر سفره ننشيند وكاملا سير نشده از كنارسفره برخيزد

5-  عامل محيط : زندگي كردن درمحيط بي سروصدا .به دور از سموم وميكروبها در منازلي كه اشعه حيات بخش خورشيد به قدر كافي برآن بتابد درطول عمر وسلامتي ساكنان آن تاثير بسزايي دارد .

6-  هواي آزاد : استنشاق هواي آزاد واستفاده از نسيم جان بخش صبح به هنگام طلوع فجر ورزندگي درمناطق سردسير وخرم سبب طولاني شدن عمر سكونت در اطاقهاي كم فضا موجب كوتاهي عمر است .

7-  سرما : تعداد كساني كه به قرن دوم زندگي خود راه يافته اند درمناطق سردسير بيش از مناطق گرمسير بوده وارتباط سرما با طول عمر وطراوت وشادابي بيشتر است .

8-     سخت كوشي :

تلاش وكوشش در طولاني شدن عمر تاثير شگرفي دارد .زنگ زدن كه در اثر كم كاري بدني وروحي حاصل مي شود بيش از فرسودگي پركاري بدني وروحي عمر را كوتاه

مي كند.

9-     شغل وحرفه :

گذشته ازمقدار كارنوع شغل هم در درازي وكوتاهي عمر مؤ ثر است .

10- دوري از دخانيات :

اعتياد به دخانيات گذشته از ضررهاي اجتماعي . اقتصادي . جسمي . روحي تاثير عجيبي دركوتاهي عمر دارد كه متاسفانه در اغاز جواني از نشانه هاي روشنفكري به شما ر ميّ آيد ولي در همان روزهاي نخستين عمر انسان را تباه مي كند .

11- پياده روي :

كه خود رناظر پيران سالخورده هستيم كه دليل درازي عمر خود را جزپياده روي نمي داتند .


 

طول عمر

طول عمر از شاخه هاي مساله عمومي ترين نسبت به حيات است .حقيت وماهيت حيات هنوز بر شته مجهول است وشايد بشر هيچ گاه هم از اين راز سردر نياورد كه اين اندازه ناتوان است وموضوع حيات را درست نمي شناسد واز ويژگي هاي آن آگاهي ندارد چگونه مي خواهد مساله طول عمر واستبعاد آن رامطرح مي سازد .

اگر پيري را عارض به حيات بدانيم ويا آن را قانون طبيعي شناسايي كنيم كه به بافت واندام موجودات زنده از درون عامل نيتي را خواه ناخواه به مرحله فرسودگي .مرگ مي رساند برهمين اساس دانش بشري گامهاي مؤ ثري درباره ي درمان پيري برداشته است وهنوز هم براين مهم پاي مي فشرد .

 

دركتابهاي بسياري وجود معمري را قرينه اي براي طول عمر امام مهدي آورده اند عارضه مرگ معلول بهم خوردن تعادل مزاج انسان است واگر كسي بتواند تعادل مزاج خود را حفظ كند عمرطولاني خواهد داشت وبالنتيجه كساني كه سعي مي كنند كه طول عمر امام زمان زا يك خارق العاده وخارج از امور عادي بدانند به اين قضا يا توجه نداشته اند.خداوند همه آنها را مشكور بدارد كه قصد جهد كرده اند تا يك مساله عقيدتي استوار وقابل قبول سازندوشبهاتي را رفع كنند ولي جاي اين سوال هست كه ماجرا نگران  باشيم كه بينديشيم عمر طولاني امام ممكن است قرنهاي طولاني ديگري ادامه پيدا كند واز نظر طول زمان ديگر قابل مقايسه با هيچ يك از قرائن مذكور در فوق نباشد يك امر عادي وازمقوله خوارق عادت است .؟

اگر نگاهي به قرآن كريم بياندازيم درباره حوادث اعجاب انگيز ظاهرا مجال وناپذير متني داشته باشيم خواهيم ديد كه همه جا پس ذكر واقعه آن رامتكي ومستند به قدرت لايزال خور مي سازد كه حاكم بر نواميس وقواعد طبيعي است .

داستان حضرت عيسي ( بدون پدر ) همانند خلقت آدم است كه خداوند وي را از خاك آفريد وبه فرمان حق به وجودآمد ويا قضيه پيامبر عزيز كه به نقل قرآن دركنار قريه ويران ومتروكي مي گذشت كه استخوانهاي پر اكنده مردمي را ديد كه گويا درسانحه اي همگي هلاك شده اند وباخود انديشيد كه كجا وچگونه مردگان پس ازمرگ زنده مي شوند .

آنچه در اين مورد به آدمي اطمينان مي بخشد وبابيان خداوند دركتاب كريم سازگار است .استناد اين گونه امور به قدرت خداوند متعال بي واسطه علل واسباب مادي است . زيرا قدرت پر وردگار مقيد به هيچ گونه حد ومرز وقانون طبيعي نيست .

آنچه درمورد معمرين گفته شد مساله از غرابت ومحال بودن خارج كرده ودر تبعه امكان قرار مي دهد .

پژوهشهايي درباره راز طول عمر بشر

پيشرفتهاي پزشكي وتغذيه منجر به افزايش طول عمر بشر درسالهاي اخير شده وامروزه افراد بشر 150سال يا بيشتر عمر مي كنند .

به گفته دكتر كنوك : تعداد افراد يكصد ساله در جهان بيش از هر قشر ديگر انسانها در حال افزايش است امروزه ديگر مرگ در اثر كهولت سن وجود ندارد بلكه بيماري ها هستند كه منجر به مرگ مي شوند و بايد در تشخيص بد موقع مواردي آنها اقدام شود .براي كند كردن سرعت پيري در بدن مي توان با تقويت قدرت دفاعي بدن تزريق هورمون به بدن و با پيوند سلول و اعضاي بدن موفقعيتهاي زيادي بدست آورد .

كاهش حرارت بدن منجر به افزايش طول عمر مي شود . اگر افراد كهنسال روزانه مواد غذايي با مقدار كمتر از 1000 كالري ميل كنند طول عمر آنها بيشتر خواهد بود .

البته دانشمندان به اين موضوع توجه دارند كه شرايط محيط زيست تنها تعيين كنننده طول عمر نيست بلكه ژن هاي خسارت ديده دربدن هم در كاهش طول عمر موثر ند ژن هاي صدمه ديده مي توانند باعث تومور مغزي و سرطان سينه شوند .

طول عمر متوسط انسان امروزي 85 سال است و مي توان پيش بيني كرد درسال 2010 متوسط طول عمر 115 سال باشد و مي توان باور كرد كودكي كه در سال 2003 متولد مي شود 200 سال عمر مي كند .

 

غيبت و طول عمر آن حضرت (عج)

امام مهدي در طول قريب به 75 سال از زمان شروع وظيفه امامت تا آغاز غيبت با و كلا خواص ارتباط داشتند و شيعيان بواسطه نواب با آن حضرت دررابطه و تماس بودند و مساتل و وظايف خودراي مي پرسند و امام به انها پاسخ مي دانند همانطوره كه قبلا گفتيم نواب حضرت مهدي (عج) 4 نفر بودند كه بكي پس از ديگري بوسيله امام تعيين و معرفي مي شدند و با فوت چهار مين نفر دوران غيبت معرفي ب سررسيد و غيبت كبري آغاز شده است .

علي رغم تفريح امام مهدي در توضيح بنام نايب چهارم به نفي ديدار اشخاص در زمان غيبت كبري شيعيان و حتي غير شيعيان در غيبت كبري موفق و زيارت امام مهدي شده و مواد معدودي آن حضرت را توضيع شريف كه به نايب 4 غايب شده تاييد مي كند كه چون امام نخست استبو اين نظريه را عبارت جانشين خودت وصيت كن زيرا كه غيبت تامه شروع شده پس مي فرماييد كه به كسي به عنوان مرا مي خواهد آنان در غگو تري هستند كه چنين استفاده مي شود مرا امام نفي دعوي رويت همراه با نبات خاصه بوده نه رويت مطلق .

 

سبب غيبت امام

هم از كشتن امام بوسيله ستمگران مي باشد زيرا آنها مانع از مداخله در امور توجيه امر است از سوي امام مي شوند و بين امام و وظايف امامت وي حايل و مانع مي شوند و چون درم قابله آشكار بيم كشتن وجود دارد پنهان ماندن امام امري ضروري است آن چنان كه پيامبر در شعبه (ابوطالب ) و يك بار در غار (ثور)از خوف به دشمنان پنهان شد .

سوالي كه اينجا به ذهن مي رسد اين است كه :

اين خطر براي ائمه پيش از صاحب الامر نيز وجود داشته و ائمه اطهار به وظايف امامت قيام نموده و دربين مردم زندگي كرده اند يا در روايات وارده نيز مذكور اين است كه ائمه اطهار درباره اي از امور تفسير مي كردند و بسيار اتفاق افتاده ه خلق قصد آنها را مي كرده ولي ايشان درپوشش تقيد از قتل دسته اند درداستان كربلا كه مقابله رو در روي امام با خليفه وقت شهادت امام حسين و فرزندان و اصحاب وي را موجب شد و عرض مساله اين است كه امام عصر با توجه به رسالتي كه در ايجاد حكومت حود و استقرار عدل وقسط و ايجاد حاكميت اسلام محض دارد نمي تواند تقيه را رعايت كند در اينصورت براي قيام عصر وجود شرايط ما آشكار نيست براي غيبت امام و طولاني شدن مدت ان وجود داشته باشد كه پس از فرا رسيدن قيام قائم آشكار مي شود .

 

نتيجه

درباره ي طول عمر امام مهدي هيچ كونه شكفتي وجود ندارد او با دانستني خدا دادي برابر خوراكيها آگاهي دارد و بعدي ندارد كه با استفاده از روشهاي طبيعي بتواند مدتي دراز دنيا بماند و آثار فرسودگي و پيري در او نمايان گردد.

اصولا وجود استثنا ها در هر امري از جمله از امورطبيعي اين عالم مساله اي روشن و انكار ناپذير گياهان درختان جاندارن كه در دامن طبيعت پرورده مي شوند و از سابقه كهن و زيستي طولاني برخوردارند كم نيستند چه استبعادي دارد كه در عالم انسان هم براي نگهداري انسان و حجه خداوند به عنوان ذخيره و پشتيوانه اجراي عدالت و نفي ظلم ظالمان قائل به استثنا شويم و امور موجود فراتر از عوامل طبيعي و اسباب و علل ظاهري بدانيم كه قوانين طبيعت را در برابرش انعطاف پذيري دارند و بر آنها تقوق و برتري دارد اين امري است ممكن است اگر چه عادي و معمولي نباشد .

پروردگارمي تواندبراساس قدرت ومشيت (مشيت) مطلقه اش مقدمات وعوامل زنده ماندن

امام زمان رادراين عالم آماده سازدواوراتاروزمعين ومعلومي نگه داردبراساس اين اصول طول عمرامام زمان درباورمسلمانان اعجازداردوقرآن معجزه حاكم برقوانين طبيعي دراين عالم است ونمونه اي فراوان دارد .دريابراي موس شكافته مي شود آتش براي ابراهيم سردوسلا مت مي گردد. درمورد حضرت عيس كاربرردوميان مشبه مي گردد ومي پنداردكه وي رادستگيركرده اند كه چنان نبوده است.

هريك ازاين موارد نشان دهندهي تعطيل شدن يكي ازقانونهاي طبيعي است

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 16:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره وصف امام مهدی از زبان ائمه (ع)

بازديد: 175

فهرست

مقدمه

پيشگفتار

مهدويت در اسلام

شناخت كوتاه از حضرت مهدي (عج)

غيبت كبري – هنگام ظهور – روش حكومتي – مركز حكومت – چگونگي پيروزي بر دشمنان

 

مقدمه مولف

خداوند سبحان پيامبر اكرم محمد بن عبدالله را براي تكميل  رسالت  ديگر انبياي خويش و هدايت قافله  بشري تا نهايت تاريخ برانگيخت و آن حضرت نيز در اين راه از هيچ كوششي فرو گذار نكرد و از بدايت بعثت تا نهايت فرصت علي رغم  تمامي مشكلات  و موانع  به بهترين وجه در هدايت امت كوشيد و آنچه را از مصدر وحي دريافت نمود به امت ابلاغ  كرد و در تفسير و تبيين آن تلاش فراوان نمود .

ولي كوتاهي فرصت و كثرت كارها و مشكلات فراوان مانع از آن شد كه تمامي معارف الهي و احكام  شرعي و اخلاق اسلامي كه براي هدايت و كمال بشريت  ضرورت داشت  بيان  شود و چگونه ممكن است كه اين همه در مدت كوتاه _ بيست و سه سال _ بيان شود و حال آنكه بسياري از اين اوقات در مبارزات پنهاني و يا محاصره  دشمن و يا جنگ و رويارويي با دشمنان و ديگر گرفتاري هاي حكومتي سپري شد .

ولي آن حضرت هرگز تبليغ و رسالت خود را ناقص نگذاشت و براي ادامه اين تبيين و تفسير به امر الهي , اوصياي خويش را معين كرد و بارها نسبت به (( قرآن و عترت )) كه امانتهاي بجاي مانده از وي در بين امت بودند , سفارش كرد كه از جمله  اين وصايا حديث متواثر ثقلين است كه تمامي فرق اسلامي آن را نقل كرده اند . ولي با كمال تاسف ثقل اصغر و اهل بيت كه مفسران وحي و تبيين كنندگان قرآن هستند مظلوم واقع شدند و بعد از پيامبر براي دريافت احكام و معارف به آنان مراجعه  نشد . اين حقيقت بر هر كسي كه تاريخ اسلام را مطالعه و بررسي نمايد پوشيده نمي ماند به ويژه با تحريم كتابت حديث در دوراني از صدر اسلام و نيز پس از آن تبعيد و شكنجه و حتي اعدام راويان احاديث ائمه اهل بيت  اين مظلوميت صورتي مضاعف پيدا كرد . ولي علي رغم تمامي مشكلات  , آگاهان پاك  نهادي به عروه الوثقاي الهي چنگ زدند و از درياي معارف اهل بيت سيراب شدند و اين  زلال جاري را به ديگران  نيز نوشانيدند . اين گروه اگر چه اندك بودند ولي با پشتكاري و امانت و صداقتي شگرف روايات پيامبر و ائمه از اهل بيت او را نگاشته و به ارث گذاشتند تا در تاريخ طولاني خويش صورتهاي گوناگوني پذيرفت  و در تدوين احاديث روشهاي متنوعي اعمال شد .


پيشگفتار

موضوع امام شناسي , و التزام به پيروي از مقام امامت , و ضرورت وجود يك رهبر اسلامي واجد شرايط در هر زماني , تنها مربوط به شيعه و يك گروه  خاصي نبوده و نيست , بلكه واقعيتي است كه ريشه عميق اسلامي دارد و مسلمانان با انواع فرقه گرائي ها و مذاهب گوناگون عقيدتي و فقهي , همه و همه معتقد و معترف به آن بوده و هستند .

به ديگر سخن عقيده به وجود امام در هر زماني يك واجب الهي است كه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله آنرا اعلام نموده , و بار مسئوليت آن بر دوش همگان نهاده است . آري , حضرتش انحراف گرايان از خط عقيده به امامت را – كه از شناخت امام راستين عصر خود سر باز مي زنند _ جاهليت گرا و به عنوان كسي كه به دوران جاهليت عقب گرد نمايد تعبير كرده , فرمايد :

(( من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه ))

كسي كه بميرد  و امام زمان  خويش را نشناخته باشد مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهليت باشد كه در حال شرك و بت پرستي از دنيا رفتند .

اين حديث را زيد بن ارقم , عامر بن ربيعه عنزي , عبدالله بن عباس , عبدالله بن عمر بن خطاب , عويمر بن مالك ( معروف به ابوداء )  معاذ بن جبل و معاويه بن ابي سفيان از پيامبر اسلام ( ص) نقل كرده اند ؛ و گروهي از محدثين عالي مقام و ديگر دانشمندان اهل تسنن هم آن را در مصادر اسلامي ذكر نموده اند ؛ و در واقع از احاديث متواتر و قطعي الصدور محسوب ميشود , و ما بخشي از مدارك حديث را پس از توضيح مختصري به نظر خوانندگان مي رسانيم .

اكنون نكته لازم به تذكر در اين زمينه آن باشد كه اين حديث با ديگر احاديثي كه به اين مضمون وارد شده است نشانگر صدور يك فرمان قطعي اسلامي از ناحيه پيامبر است ؛ و با صراحت  و تاكيد توجه عموم را به دو امر مهم جلب مي نمايد :

۱- پيامبر اسلام (ص) با اضافه كردن كلمه (( امام )) به كلمه (( زمان)) ضرورت وجود امام جامع الشرائط و قابل شناخت  را در هر عصر و زماني ( هر چند تنها يك نفر مسلمان وجود داشته باشد ) جهت پيروي از او اعلام فرموده , و چنين امامي جز با امامان معصوم شيعه كه آخرين آنها حضرت حجه بن الحسن العسكري (ع) است نمي تواند با كسي منطبق گردد .

۲- از اينكه پيامبر گرامي (ص) با اضافه كردن كلمه (( ميته )) به كلمه (( جاهليه )) مرگ بدون شناخت امام زمان هر زماني را مرگ جاهلي توصيف كرده , معلوم ميشود كه اين امام نه يك شخص عادي و معمولي , بلكه همانند  پيامبر برخوردار از عالي ترين درجه شخصيت همه جانبه علمي و عملي , و روابط بين خلق و خالق است كه نشناختن آن عيناً بسان نشناختن پيامبر , موجب گمراهي خواهد بود .

اكنون كساني كه بخواهند غير از اين نظريه را بپذيرند , براي ايشان بيش از دو راه وجود ندارد :

يا اصل حديث را انكار نمايند ؛ در صورتيكه اين حديث _ به شرحي كه بعداً ايراد ميگردد _ قابل ترديد و انكار نيست ؛

يا آنكه بگويند : مقصود  هر امام و زمامداري است كه با هر وسيله اي , هر چند با قهر و زور ., با كودتا و خونريزي . و بالاخره با پشت كردن به قرآن و معيارهاي اسلامي و انساني روي كار آيد.

بنابراين معاويه ها, يزيد ها , مروان ها , عبدالملك ها ,. منصور دوانيقي ها , هارون ها , مامون ها, متوكل ها , امام زمان هاي عصر خود بوده اند .  كه پيامبر (ص) نشناختن آنها را جاهليت گرائي و عامل گمراهي و حشر و نشر با مردم جاهليت اعلام كرده است ؛ و هم اكنون شناختن زمامداران كشورها و مناطق مسلمان نشين را با ويژگيهاي كه دارند . بايد جهت شناخت اسلام و پيروي از احكام آن , جزء وظايف اسلامي دانست , و مرگ بدون شناخت آنان را مرگ جاهلي ناميد .

و اين پنداريست غلط , باطل , مغاير با روح اسلام , و مسخره آميز , كه هيچ انسان عاقل و آگاهي آن را نمي پذيرد .

بدين ترتيب و براساس نظر شيعه , پيامبر گرامي اسلام (ص) با ايراد اين حديث شريف , امامت افراد غير معصوم و جايز الخطا در تبليغ و اجراء احكام اسلام را نفي , و غير قابل قبول و در آخر جاهليت گرائي خوانده ؛ و اين بيان چيزي است كه شيعه در طول قرن ها به آن معتقد بوده است .

اكنون بخاطر آنكه خواننده گرامي نسبت به مدارك حديث آگاه و آشنا گردد , تعدادي از اسناد آن را از كتاب اهل تسنن به نظر مي رسانيم :

۱- احمد بن حنبل ( در گذشته ۲۴۱ ) در "مسند" ج ۲ ص ۸۳ و ج ۳ ص ۴۴۶ و ج ۴ ص ۹۶ .

۲- ابوعثمان جاخط (۲۵۵ ) به نقل ابوجعفر اسكافي در "نقض كتاب العثمانيه" ص ۲۹.

۳- بخاري (۲۵۶ ) در "صحيح" خود ج ۵ ص ۱۳باب فتن

۴- ابوداور طياسي ( ۲۵۹ ) در "مسند" ص ۲۵۹ , چاپ حيدر آباد هند .

۵- مسلم (۲۶۱) در "صحيح" ج ۶ص ۲۱-۲۲، شماره ۱۸۴۹.

۶- احمد بن عمر بزاز (۲۹۲) در زوائد ج ۱ص ۱۴۴ و ج ۲ص ۱۴۳ نيز به نقل "مجمع الزوائد"

۷- دولابي (۳۲۰) در "الكني و الاسماء" ج۲ص ۳

۸- حاكم نيشابوري (۴۰۵) در "مستدرك" ج ۲ ص ۷۷، ۱۱۷

۹- ابوالقاسم طبراني (۳۶۰) در "معجم كبير" ج ۱ ص ۳۵۰

۱۰- حافظ ابونعيم اصفهاني (۴۳۰) در "حليه الاولياء" ج ۳ص ۲۲۴

۱۱- بيهقي (۴۵۸) در سنن ج ۸ص ۱۵۶-۱۵۷نقل از بخاري و مسلم

۱۲- شمس الدين سرخسي (۴۹۰) در "مبسوط" ج ۱ ص ۱۱۳

۱۳- ابن اثير جزري (۶۰۶) در "جامع الاصول" ج ۴ص ۷۰

۱۴- ابن ابي الحديد معتزلي (۶۵۶) در "شرح نهج البلاغه" ج ۹ص ۱۵۵

۱۵- نووي (۶۷۶) در "شرح صحيح مسلم" ج ۱۲ص ۲۴۰، و در "رياض الصالحين" ص ۱۶۴چ مصر

۱۶- ذهبي (۷۴۸) "ذيل مستدرك حاكم" ج ۱ص ۷۷، ۱۱۷

۱۷- ابن كثير دمشقي (۷۷۴) در "تفسير" ج ۱ص ۵۱۷

۱۸- تفتازاني (۷۹۲) در "شرح المقاصد" ج ۲ص ۲۷۵و در "شرح عقايد نسفي" چاپ ۱۳۰۲، اما چاپ ۱۳۱۳ كه هفت صفحه آن به دست خيانت كاران حذف وساقط شده، فاقد اين مطلب است.

۱۹- نورالدين هيثمي (۸۰۷) در "مجمع الزوائد" ج ۵ ص ۲۱۸، ۲۱۹، ۲۲۳، ۲۲۵و ۳۱۲

۲۰- ابن دبيع شيباني (۹۴۴) در "تيسير الوصول" ج ۲ص ۳۹

۲۱- متقي هندي (۹۷۵) در "كنز العمال" ج ۳ص ۲۰۰ چاپ حيدرآباد هند؛ و ج ۶ص ۶۵شماره ۴۸۶۳ چاپ حلب.

۲۲- ملا علي قاري (۱۰۱۴) در خاتمه "الجواهر المضيئه" ج ۲ص ۵۰۹ و ص ۴۵۷به نقل از مسلم.

۲۳- شاه ولي الله دهلوي (۱۱۷۶) در "ازاله الخفاء" ج ۱ص ۳

۲۴- قندوزي حنفي (۱۲۹۴) در "ينابيع الموده" ص ۱۱۷ چاپ اسلامبول

۲۵- قاضي بهلول زنگنه زوري (۱۳۰۰) در "تاريخ ال محمد" كه از تركي اسلامبولي به فارسي ترجمه و مكرر به چاپ رسيده است.

اينها مدارك حديث از صحاح و مسانيد اهل تسنن است، به اضافه چهل و پنج مدرك ديگر از علماي سني كه در كتاب "شناخت امام يا راه رهائي از مرگ جاهلي (ص ۲۸-۴۴)" به قلم اينجانب مفصلاً ارائه و معرفي شده، و همه آنها اين حديث را با ذكر سند و متن هاي مختلف اما هم مضمون آورده اند.

و اگر مدارك حديث را از كتابهاي شيعه بر اينها بيفزائيم در اين صورت به بالاترين درجه از تواتر خواهد رسيد.

مهدويت در اسلام

مساله مهدويت در اسلام، آنچنانكه شيعه مطرح مي كند، يكي از اصيل ترين پايه هاي تداوم اسلام، و شرط اساسي انقلاب جهاني اسلام و پيروزي و حاكميت همه جانبه آئين قرآن بر ديگر آئين ها و حكومت هاي جهان است.

زيرا تنها در سايه رهبري امام واجد شرايط و خليفه معصوم و منبعث از جانب بنيانگذار اسلام است كه اسلام راستين با آزادي كامل و ابعاد گسترده اش در همه شئون علمي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، عبادي، اخلاقي، فرهنگي، قضائي، نظامي و ... مي تواند در سراسر جهان و در ميان عموم توده هاي بشري خود نمائي كند؛ و در همين حال وعده الهي در قرآن مجيد مبني بر پيروزي مستضعفان بر مستكبران عينيت و تحقق پيدا نمايد.

مگر نه اين است كه در طول چهارده قرن گذشته تاريخ اسلام صدها كشور بزرگ و كوچك و جزيره و امير نشين و شيخ نشين در گوشه و كنار جهان وجود داشته و دارد كه مردمش و هيئت حاكمه اش و صدا و سيمايش و دانشگاه و دادگستريش همه و همه دم از اسلام زده و مي زنند.

و هم اكنون در همه اين مراكز انواع شعارهاي اسلامي از طريق رسانه هاي گروهي و كتاب و مقاله، با ابعاد گسترده تر از گذشته توجه عموم را به خود جلب كرده، و اكثراً مدعي هستند و تا حدي هم راست مي گويند كه قانون اساسي خود را از روي قرآن تدوين
نموده اند.

ولي متاسفانه نمي توانيم يك كشور پهناور حدود چهل ميليون نفري همچون مصر، بلكه يك كشور بسيار كوچك يا منطقه شيخ نشيني را معرفي كنيم كه نظام صد در صد
اسلامي بر آن
حاكميت داشته، و از هر جهت مورد عمل بوده باشد.

در صورتيكه اگر رهبري كشورها را زمامداران لايق و مسلمان كه هم آگاهي از اسلام داشتند و هم آزادي از سر سپردگي اجانب و استعمارگران عهده دار بودند، اين چنين انواع انحراف گرائي، كجروي مادي و معنوي، فقر و عقب افتادگي همه جانبه، و ظلم و فساد جايگزين اسلام نمي شد.

و اين چنين اختلافات عقيدتي و اخلاقي و سياسي و مسلكي و طبقاتي و اجتماعي، بيش از يك ميليارد مسلمان را دچار تفرقه و جدائي نمي كرد؛ و تحت نفوذ دشمنان اسلام و استعمارگران قرار نمي داد؛ و دست گدائي آنان را در جهت علم و صنعت و خوراك و پوشاك و دارو و درمان پيش شرق و غرب دراز نمي نمود.

بدين ترتيب عدل و مساوات واقعي و جهاني و نجات از يوغ ظلم و جور و جهل و ناداني و فقر و ناامني معنا و مفهومي نخواهد داشت، مگر با روي كار آمدن يك زمامدار لايق و نيرومندي كه با آزادي مطلق و به دور از هرگونه ترس و تقيه و وابستگي و خود فروختگي، در صحنه عمل وارد شود؛ و قبل از هر چيز اسلام اصيل را از چنگال اسارت زمامداران نالايق و خود فروخته، و مسلمانان فريب خورده آزاد سازد؛ و آنگاه بر اساس قوانين اصيل اسلامي و روش پيامبر (ص) و علي (ع) بر مردم حكومت نمايد.

آري به عقيده شيعه اماميه، و محققان اهل تسنن، اين لباسي است كه به قامت يكتا فرزند امام حسن عسكري (ع)، "مهدي منتظر(عج)" دوخته شده؛ و تنها اوست كه مسووليت اينكار به عهده اش واگذار شده؛ و هم اوست كه در سايه رهبريش مستضعفان جهان بر مستكبران پيروز، و آنچه را كه قرآن مجيد در رابطه با حكو مت جها ني و زما مداري مطلق به بندگان شايسته خدا نويد داده و گويد :

((وَلَقد کَتبنا فىِ ألزَّبورمِن بَعد ألذِّكر أنَّ ألأرضَ يَرِثُهاعِبادىَ ألصَّالحُون ))

به بركت وجود او، و به دست او تحقق خواهد يافت.

شناخت كوتاه از حضرت مهدي (عج)

نام : محمد

پدر : امام حسن عسكري (ع)

مادر: نرجس

القاب: حجت، خاتم، صاحب الزمان، قائم، منتظر، و از همه مشهورتر مهدي.

شكل : چون ستاره درخشان نوراني، و داراي خالي سياه بر گونه راست.

زاد روز: شب نيمه شعبان ۲۵۵، هنگام طلوع فجر.

زادگاه : شهر سامراء

غيبت صغري : از سن پنج سالگي به مدت ۶۹سال

نمايندگان : چهار نفر از شخصيت هاي شيعه به نامهاي :

۱- ابو عمرو، عثمان بن سعيد بن عمرو عمري اسدي، وكيل و نماينده پيشين امام هادي و امام عسكري عليهما السلام.

۲- فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعيد، در گذشته ۳۰۴

۳- ابوالقاسم، حسين بن روح بن ابي بحر نوبختي، در گذشته ۳۲۶

۴- ابوالحسن علي بن محمد سمري، در گذشته ۳۲۹

محل اقامت نامبردگان بغداد، و كليه امور شيعيان و خواسته ها و نامه هاي آنان به وسيله اين چهار نفر انجام و رد و بدل مي شد؛ و آرامگاه آنان نيز در بغداد مشهور است.

و به نقلي مليكه دختر يشوعا پسر قيصر روم (كه نسبت وي به وصي مسيح ٫ شمعون الصفا ٫ مي رسيد ) بود ; و در جتگ اعراب و روم بر اثر شكست روميان اسير˛ و طبق معمول آن روز به عنوان كنيز در بغداد به معرض فروش در آمد; و نماينده حضرت هادي (ع) وي را براي امام عسكري (ع) خريداري و در اختيار آن حضرت قرار داد .

غيبت كبري

 با درگذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال ۳۲۹ آغاز گرديد؛ و تا به هنگام فرمان الهي مبني بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.

نمايندگان و وظيفه مردم در دوران غيب كبري : كسيكه فقيه خويشتن دار، مخالف هواي نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماينده امام زمان است؛ و بر ديگران لازم است از او پيروي كنند؛ زيرا اينگونه افراد از طرف امام بر مردم حجت اند، و امام از طرف خداوند بر آنا حجت باشد.

هنگام ظهور

 آنگاه كه منادي حق از جانب آسمان ندا دهد: حق با آل محمد است. نام مهدي بر سر زبانها افتد؛ مردم دلباخته او شوند؛ و از كسي جز او سخن نگويند.

محل ظهور : مكه معظمه

محل بيعت (تعهد مردم در پيروي از امام) : مسجد الحرام، ميان ركن و مقام.

نشاني : فرشته اي از بالاي سر او فرياد مي زند: اين مهدي است، او را پيروي كنيد.

يادگار انبيا : انگشتر سليمان در انگشت او، عصاي موسي در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.

ياران : سيصد و سيزده نفر (به عدد اصحاب بدر)، افرادي باشند كه هسته مركزي زمامداري او را تشكيل دهند؛ و در حقيقت كارگردانان اصلي قيام مهدي (ع)، و كارگزاران درجه اول انقلاب جهاني اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيند.

روش حكومتي : براساس قرآن و سيره پيامبر (ص) و امام اميرمومنان (ع).

شعاع و دامنه حكومت : سراسر جهان را فرا گيرد؛ و زمين را از عدل و داد پر كند در حالي كه از جور و ستم پر شده باشد.

مركز حكومت : مسجد كوفه، مركز خلافت و حكومت جد بزرگوارش علي (ع)

چگونگي پيروزي بر دشمنان : همانند پيروزي جد عالي مقامش پيامبر اكرم (ص) بر كافران و مشركان، خداوند او را با گروههاي منظم هزار نفري از فرشتگان يا سه هزار نفري كه از آسمان فرود آمدند يا پنج هزار نفري كه داراي نشان مخصوص بودند مدد داد؛ و نيز در جبهه هاي جنگ ياريش كند، آنچنان كه مومنان را در حال شكست در بدر و ديگر جبه هاي فراوان و روز تاريخي حنين ياري و پيروز فرمود و در جنگ احزاب، رعب و وحشت در دل كفار و مشركان فرو ريخت.

مدت زمامداري : روايات كه اكثراً مربوط به اهل تسنن است در اين باره به اختلاف سخن گفته، اما به عقيده شيعه خدا آگاه است.

وزير و معاون

عيسي (ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همكاري نمايد.

بركات حكومت و رهبري او

درهاي خير و بركت از آسمان به روي مردم گشوده شود؛ عمرها به درازا كشد؛ مردم همه در رفاه و بي نيازي بسر برند؛ شهرها همه بر اثر آباداني و سرسبزي به هم پيوسته گردند، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نيازي نخواهد بود؛ و اگر زني يا زناني تنها از مشرق به مغرب روند كسي را با آنها كاري نباشد.

ولادت حضرت مهدي (عج)

در اينجا توجه خوانندگان ارجمند را به يك موضوع مهم جلب مي نمائيم و آن اينكه :

اصل مساله مهدويت در اسلام مانند مساله امامت كه در پيشگفتار بدان اشاره كرديم- يك مساله اتفاقي بين همه مذاهب عقيدتي و فقهي اسلام است.

چيزي كه در اين رابطه مورد اختلاف مي باشد موضوع ولادت حضرت مهدي است كه گروهي انگشت شمار از اهل تسنن منكر، و اكثريت قريب به اتفاق موافق با شيعه، و در منابع عقيدتي، حديثي و تاريخي خود صريحاً بدان اعتراف كرده اند.

ناگفته پيداست كه معتقدان به ولادت آن حضرت نيز در انتساب آن بزرگوار به امام عسكري، و ديگر ويژگيها و شئون حياتي او از قبيل غيبت و ... با شيعه هم عقيده اند.

ما در اين مقدمه به اسامي بيش از يكصد نفر از دانشمندان و مورخان اهل تسنن كه با شيعه هم عقيده، و به ولادت حضرت مهدي در نيمه دوم قرن سوم هجري اعتراف كرده اند اشاره مي كنيم؛ و براي تفصيل بيشتر، علاقمندان آشنا به زبان عربي را به كتاب "الامام المهدي عند اهل السنه" و مقدمه آن ارجاع مي دهيم.

۱- ابوبكر محمدبن هارون روياني (در گذشته ۳۰۷) در "مسند" مخطوط موجود در كتابخانه ظاهريه شام كه بخش ويژه حضرت "مهدي" د جلد سوم "الامام المهدي عند اهل السنه" مندرج، تا به ياري خدا چاپ و منتشر گردد.

۲- ابن ابي ثلج، ابوبكر، محمد بن احمد بن بغدادي (۲۳۸-۳۲۲) از بزرگان محدثان و مولف   "  تاريخ الائمه " كه به عنوان " مواليد الائمه " به پيو ست " الفصول العشره في الغيبه شيخ مفيد-" و "نوادر راوندي" به سال ۱۳۷۰ هجري در نجف به چاپ رسيده؛ و در اين كتاب انتساب حصرت مهدي (ع) به امام عسكري و ولادت آن بزرگوار را صريحاً اعتراف نموده است.

۳- ابوالعباس، احمد بن ابراهيم بن علي كندي، شاگرد ابن جرير طبري، استاد حافظ ابونعيم اصفهاني، مقيم مكه، و راوي كتاب "مواليد الائمه".

۴- ابو علي، احمد بن محمد بن علي عمادي نسوي، راوي كتاب "مواليد الائمه" ابن ابي ثلج به سال ۳۵۰از كندي سابق الذكر.

۵- ابو مسعود، احمد بن محمد بن عبدالعزيز بن شاذان بجلي، نويسنده و قاري رساله "مواليد الائمه" بر ابومنصور شيرازي.

۶- ابومنصور، عبدالرحيم بن محمد بن احمد بن شرابي شيرازي كه رساله مذبور را از ابي مسعود شنيده و نوشته است.

۷- ابو محمد، اسد بن احمد ثقفي كه رساله "مواليد الائمه" را از ابومنصور گرفته است.

۸- ابو ماجد، محمدبن حامد بن عبدالمنعم بن عزيز بن واعظ كه رساله فوق الذكر را به نقل از ثقفي نامبرده ضبط كرده است.

۹- ابو عبدالله، محمد بن عبدالواحد بن فاخر قرشي كه اين رساله را از ابوماجد شنيده و نقل كرده است.

۱۰- محب الدين، ابو عبدالله، محمدبن محمود بن حسن نجار بغدادي (۶۴۳) كه شاگرد ابن جوزي، مدرس مدرسه "مستنصريه" بغداد، و مولف "ذيل تاريخ بغداد- شامل ۴۰ جلد" بوده و محتواي رساله " مواليد الائمه " را از مشا يخ سه گا نه پيشين ( ابو  محمد ثقفي ، ابوماجد، ابو عبداللله فاخر قرشي) شنيده و ضبط نموده است.

۱۱- نسب شناس مشهور، ابونصر، سهل بن عبدالله بخاري زيدي (بعد ۳۴۱) در "سر السلسلقه العلويه" پيرامون نام امام حسن عسكري (ع) چاپ نجف.

۱۲- مورخ شهير علي بن حسين مسعودي (۳۴۶) در "مروج الذهب" جلد ۸، چاپ ليدن- به ضميمه ترجمه فرانسوي- ص ۴۰

۱۳- خوارزمي، محمد بن احمد بن يوسف كاتب (۳۸۷) در "مفاتيح العلوم"، چاپ ليدن سنه ۱۸۹۵، ص ۳۲-۳۳

۱۴- حافظ ابوالفتح، محمد بن احمد بن ابي الفوارس بغدادي (۳۸۸-۴۱۴) در "اربعين" خود شماره ۴به نقل "كشف الاستار" محدث نوري ص ۲۹ چاپ اول

١۵- جعفر بن محمد بن المعتز مستغفري سمرقندي (۴۳۲) در "دلائل النبوه و المعجزات" (بنا به نقل شيخاني در "الصراط السوي")

١۶- ابوبكر، احمد بن حسين بيهقي خسرو جردي شافعي (۴۵۸) در "شعب الايمان" چاپ دائره- المعارف هند.

۱۷- مولف "مجمل التواريخ و القصص" فارسي، (تاليف سال ۵۲۰)، ص ۴۵۸ چاپ تهران

١۸- احمد بن ابي الحسن نامقي جامي (۵۳۶) به نقل "ينابيع الموده" ضمن احوال امير مومنان، باب ۸۷ص ۵۶۶

۱۹- ابن خشاب، ابو محمد، عبدالله بن احمد بغدادي (۵۶۷) در "تاريخ مواليد الائمه و..." به نقل "كشف الاستار" و "اعيان الشيعه"

۲۰- اخطب خوارزم، موفق بن احمد حنفي (۴۸۴-۵۶۸) در "مقتل امام حسين" (كه بعضي با مناقب اميرالمومنين از همان نويسنده اشتباه كرده اند) ج ۱، ص ۹۴، ۹۶ضمن دو روايت و به نقل "ينابيع الموده" ص ۴۹۲چاپ اسلامبول سنه ۱۳۰۱و "كشف الستار" علامه نوري

۲۱- يحيي بن سلامت خصكفي شافعي (۵۶۸) به نقل مولفان "تذكره الخواص" ص ۳۶۰چاپ نجف و "ينابيع الموده" باب ۸۷ ص ۵۶۹بعنوان بعض شافعيه

۲۲- ابن ازرق، عبدالله بن محمد بن فارقي (۵۹۰) در "تاريخ ميا فارقين" به نقل "وفيات الاعيان" (ج ۳ ص ۳۱۶، شماره مسلسل ۵۳۴)

۲۳- خليفه عباسي، الناصر لدين الله، احمد بن مستضيي ء (۶۲۶) روي درب منبت كاري صفه سرداب سامراء

۲۴- شهاب الدين، ياقوت بن عبدالله حموي رومي بغدادي (۶۲۶) در "معجم البلدان" (ج ۳ص ۱۲۷۳) پيرامون كلمه "سامراء"

۲۵- شيخ فريد الدين عطار، محمد بن ابراهيم نيشابوري همداني (۶۲۷) در ديوانش به نام "مظهر الصفات" به نقل "ينابيع الموده" باب ۸۷

۲۶- ابن اثير جزري، عزالدين علي بن محمد شيباني موصلي (۵۵۵-۶۳۰) در "الكامل" ذيل سنه ۲۶۰

۲۷- شيخ محي الدين محمد بن علي معروف به ابن عربي طائي اندلسي (۶۳۸) به نقل شعراني- در "اليواقيت و الجواهر"مبحث ۶۵- از باب ۳۶۶ "فتوحات مكيه" او كه متاسفانه در چاپهاي متعدد مصر از روي خيانت اين مطلب ساقط شده . نيز حمزاوي در "مشارق الانوار" و صبان در "اسعاف الراغبين" اين مطلب را از محي الدين نقل كرده اند.

۲۸- شيخ سعد الدين، محمد بن مويد حمويه، معروف به سعد الدين حموي (۶۵۰) در رساله "مهدي منتظر" به نقل جامي در "مرآه الاسرار"

۲۹- شيخ كمال الدين محمد بن طلحه شافعي نصيبي (۵۸۲-۶۵۲) در "مطالب السئول في مناقب آل الرسول" باب ۱۲و نيز در "الدر المنظم" كه بخشي از آن در باب ۶۸ "ينابيع الموده" (ص ۴۹۳-۴۹۴) درج و به چاپ رسيده است.

۳۰- شمس الدين، يوسف بن قزاوغلي، سبط ابي الفرج بن جوزي(۶۵۴) در "تذكره خواص الامه- فصل ويژه حضرت مهدي" كه در تهران و نجف به چاپ رسيده است.

۳۱- حافظ ابو عبدالله محمد بن يوسف گنجي شافعي (۶۵۸) در "كفايه الطالب" پيرو نام امام عسكري (ع) و در "البيان في اخبار صاحب الزمان" باب ۲۵كه مكرر در ايران و نجف و بيروت چاپ شده است.

۳۲- جلال الدين بلخي رومي (۶۷۲) در "مثنوي"، ضمن قصيده "راي سرور مردان علي مستان سلامت مي كنند".

۳۳- صدرالدين قونوي از بزرگان عرفا و فلاسفه (۶۷۳) در قصيده "رائيه" خود به نقل "كشف الاستار" محدث نوري شماره مسلسل۳۱

۳۴- ابن خلكان (۶۸۱) در "وفيات الاعيان" ج ۱ ص ۵۷۱چاپ بولاق مصر، و در چاپ ديگر ج ۳ ص ۳۱۶ شماره ۵۳۴

۳۵- عزيز الدين، عبدالعزيز بن محمد نسفي صوفي (۶۸۶) در رساله خود به نقل "ينابيع الموده" پايان باب ۸۷

و او غير از عزيز الدين عمر بن محمد بن احمد نسفي مولف "عقايد النسفيه" و درگذشته ۵۳۸است كه مولفان "كشف الاستار" و "منتخب الاثر" با يكديگر اشتباه نموده اند، و مولف "دانشمندان عامه و مهدي موعود" تاريخ فوتش را ۶١۶نگاشته است.

۳۶- حكيم اديب، عامر بن بصري نزيل سواين روم (۶۹۶) در "تائيه" خود كه به نقل "معجم المولفين" ۵/۵۴بنام "ذات الانوار" با مقدمه عبدالقادر مغربي و به اعانت ماسينيون به چاپ رسيده، و علامه نوري در صفحه ۵۵ "كشف الاستار" اين بخش از اشعار او را ذكر نموده است.

۳۷- مورخ نامي، حمد الله بن ابي بكر مستوفي فزويني (۷۳۰) در "تاريخ گزيده فارسي" ص ۲۰۶-۲۰۷چاپ ۱۳۳۹تهران.

۳۸- شيخ الاسلام ابراهيم بن محمد بن مويد جويني حموئي شافعي (۶۴۴-۷۳۲) در "فرائد السمطين" ج ۲ص ۳۳۷چاپ بيروت

۳۹- مورخ شهير، ابوالفداء، عماد الدين اسماعيل بن علي، حاكم حماه از بلاد سوريه (۷۳۲) در "المختصر في اخبار البشر" ذيل سنه ۲۵۴ج ۲ص ۴۵

۴۰- كمال الدين عبدالرزاق بن احمد كاشاني صوفي (۷۳۰ يا ۷۳۵) در "تحفه الاخوان في خصايص الفتيان" به نقل سعيد نفيسي در "سرچشمه تصوف در ايران" ص ۲۱۶

۴۱- عارف شهير علاء الدوهله سمناني، احمد بن محمد شافعي (۶۵۹-۷۳۶) به نقل خواجه پارسا در "فصل الخطاب پيرامون ذكر ابدال و اقطاب" كه مورد عقيده متصوفه اهل سنت است.

۴۲- مورخ شهير، شمس الدين محمد ذهبي (۶۷۳-۷۴۸) كه اصلش تركماني و در دمشق اقامت گزيده، در تاريخ "دول الاسلام" ج ١ص ١۵۸ذيل سنه ۲۶۰؛ نيز در "العب في خبر من غبر" ج ۲ص ۲۰ذيل حوادث سنه ۲۶۰

۴۳- ابن وردي، زين الدين عمر بن مظفر بن ابي الفوارس (۶۹۱-۷۴۹) در "تتمه المختصر" معروف به تاريخ ابن وردي، چاپ مصر ج ١ ص ۳١۸ ذيل حوادث سنه ۲۵۴پيرامون وفات امام هادي (ع)

۴۴- شيخ شمس الدين محمد بن يوسف زرندي حنفي انصاري (۶۹۳-۷۴۷يا ۷۴۸يا ۷۵۰) در "معراج الوصول الي معرفه فضيله ال الرسول" كه عكس نسخه خطي آن از كتابخانه ناصريه لكهنو در مكتبه اينجانب موجود است.

۴۵- صلاح الدين صفدي خليل بن ايبك (۷۶۴) مولف "الوافي بالوفيات" و "شرح لاميه العجم" و "شرح ادائره" به نقل "ينابيع الموده" باب ۸۶

۴۶- حافظ محدث، عبدالله بن محمد مطيري مدني شافعي نقشبندي (۷۶۵) در "الرياض الزاهره في فضل آل بيت النبي و عترته الطاهره" به نقل "كشف الاستار" علامه نوري، ص ۹۳و ۲۱۵-۲۱۶ چاپ قديم.

۴۷- مورخ شهير، عبدالله بن علي يافعي يمني شافعي (۷۰۰-۷۶۸) در "مرآه الجنان" ج ۲ص ۱۷۲ذيل حوادث سنه ۲۶۰

۴۸- سيد علي بن شهاب بن محمد همداني مقيم هند (۷۱۴-۷۸۶) در "موده القربي" و "اهل العباء" كه نسخه عكسي آن از كتابخانه ناصريه هند نزد اينجانب موجود است، و متن كامل آن ضمن باب ۵۶"ينابيع الموده" ص ۲۸۸-۳۱۷چاپ نجف مندرج است.

۴۹- ابو وليد، محب الدين، محمد بن شحنه حلبي حنفي (۷۴۹-۸١۵) در "روضه المناظر في اخبار الاوائل و الاواخر" كه مختصر "تاريخ ابوالفداء" است و در حاشيه "مروج الذهب" به سال ۱۳۰۳در مصر به چاپ رسيده است ج 1 ص ۲۹۴

۵۰- عارف شهير و مورخ نامي، محمد بن محمد بن محمود بخاري معروف به خواجه پارسا حنفي نقشبندي (۸۲۲) در "فصل الخطاب" كه نسخه اش در كتابخانه مجلس و فتوكپي آن نزد اينجانب موجود مي باشد؛ و گويا در هند به چاپ رسيده است؛ و بخش ويژه ائمه اثنا عشر آن مندرج در باب ۶۵"ينابيع الموده" مي باشد.

۵۱- مورخ شهير، احمد بن جلال الدين محمد فصيح خوافي (۷۷۷-۸۴۵) در "مجمل فصيحي" چاپ مشهد سنه ۱۳۴۱، ج ۱ص ۲۳۱، ضمن رويدادهاي ۲۵۵

۵۲- شهاب الدين بن شمس الدين بن عمر هندي، معروف به ملك العلماء زاولي دولت آبادي (۸۴۹) در "هدايه السعداء في مناقب السادات" به نقل "كشف الاستار" علامه نوري ص ۷۳و "البرهان" علامه سيد محسن عاملي شامي چاپ دمشق.

۵۳- خواجه افضل الدين بن صدر الدين تركه خجندي اصفهاني (۸۵۰) در "تنقيح الادله و العلل" ترجمه "ملل و نحل" شهرستاني، ص ۱۸و ۱۸۳و ١۸۷

۵۴- ابن صباغ، نورالدين، علي بن محمد مالكي (۷۳۴-۸۵۵) در "الفصول المهمه في معرفه الائمه" ضمن فصل ويژه حضرت مهدي (ع)، ص ۲۷۴چاپ غري

۵۵- شيخ عبدالرحمن بسطامي (۸۵۸) در "دره المعارف" به نقل "ينابيع الموده" باب ۸۴

۵۶- ابوالعمالي، سراج الدين، محمد بن عبدالله حسيني رفاعي مخزومي بغدادي (۷۹۳-۸۸۵) در "صحاح الاخبار في نسب الساده الفاطميه الاخيار" ص ۱۴۳، چاپ ۱۳۰۶ مصر

۵۷- نورالدين، عبدالرحمن بن احمد بن قوام الدين دشتي جامي حنفي شاعر (۸۹۸) صاحب "شرح كافيه" در "شواهد النبوه" كه در لكهنو و بمبئي در ۴۴ صفحه بچاپ رسيده است و فتوكپي نسخه خطي مجلس شوراي اسلامي نزد اينجانب موجود است.

۵۸- محمد بن داود نسيمي منزلاوي صوفي (۹۰١) به نقل قندوزي در "ينابيع الموده" باب ۸۶ص ۵۶۶چاپ نجف

۵۹- مورخ نامي، ميرخواند، محمد بن خاوند شاه (۹۰۳) در"روضه الصفا" ج ۳ص ۵۹-۶۲ فصل ويژه حضرت مهدي (ع) كه در كتابخانه مسجد اعظم قم موجود مي باشد.

۶۰- قاضي فضل بن روزبهان خنجي شيرازي (در گذشته بعد ۹۰۹) كه از سرسخت ترين مخالفان شيعه بوده، در قصيده خود كه شامل سلام بر يك يك انوار مقدسه چهارده معصوم است و در مساله پنجم از بخش سوم "ابطال الباطل" آنرا ذكر نموده و نگارنده عين آن را در مقدمه "الامام المهدي عند اهل السنه" بخش مخطوطات آورده است.

۶١- ملاحسين بن علي كاشفي بيهقي سبزواري هروي (۹۱۰) در "روضه الشهداء" فصل هشتم چاپهاي دهلي و غيره.

۶۲- قاضي حسين بن معين الدين ميبدي يزدي حكيم (۹۱۱) از شاگردان ملا جلال الدين دواني- در شرح ديوان منسوب به اميرمومنان علي (ع) ص ۱۲۳و ص ۳۷۱چاپ تهران

۶۳- فيلسوف شهير جلال الدين محمد بن اسعد صديقي دواني شافعي (۹۰۷يا ۹۱۸يا ۹۲۸) در "نور الهدايه في اثبات الولايه" كه بار اول ضميمه "خصايص" ابن بطريق بسال ۱۲۱۱قمري، و بعداً به سال ۱۳۷۵ در تهران بچاپ رسيده است.

۶۴- ابوالحسن، علي بن محمد شاذلي (۸۵۷-۹۳۹) بنا به نقل شعراني در "اليواقيت و الجواهر"

باب ۵۶

۶۵- مورخ نامي، خواند مير (۹۴۲)، سبط مير خواند مولف "روضه الصفا" در تاريخ "حبيب السير" ج ۲ص ۱۰۰-۱۱۳

۶۶- شمس الدين محمد بن طولون دمشقي حنفي (۹۵۳) در "الائمه اثني عشر" ص ۱۱۷چاپ دارالصادر بيروت

۶۷- شيخ حسن عراقي (بعد ۹۵۸)مدفون بالاي كوم الريش در مصر، به نقل شعراني در "اليواقيت و الجواهر" مبحث ۶۰و در "لواقح الانوار" چاپ ۱۳۷۴مصر ج ۲ص ۱۳۹، ملاقات و اجتماع او را با حضرت مهدي ذكر نموده است.

۶۸- شيخ علي خواص، استاد عارف شيهر شيخ عبدالوهاب شعراني (بعد ۹۵۸) به نقل شاگردش "لواقح الانوار" ج ۲ص ۱۵۰و "اليواقيت و الجواهر" مبحث ۶۵

۶۹- تقي الدين ابي منصور (تاريخ فوت او بدست نيامد) شعراني در "اليواقيت و الجواهر" آغاز باب ۶۵از كتاب "عقيده" او نقل كرده است.

۷۰- مورخ شهير، قاضي حسين بن محمد ديار بكري (۹۶۶) در "تاريخ الخميس" ج ۲ص ۳۴۳پيرامون حوادث۲۶۰ و رويدادهاي ايام معتمد عباسي

۷۱- عارف شهير، شيخ عبدالوهاب بن احمد شعراني شافعي (۸۹۸-۹۷۳) در "اليواقيت و الجواهر" مبحث ۶۵

۷۲- شهاب الدين، شيخ الاسلام، احمد بن حجر هيثمي شافعي (۹۰۹-۹۷۴) در "صواعق المحرقه" ص ۱۰۰و ۱۲۴چاپ ۱۳۱۳هجري مصر

۷۳- سيد جمال الدين، عطاء الله بن سيد غياث الدين فضل الله شيرازي نيشابوري (۱۰۰۰) در"روضه الاحباب" فارسي، چاپ ۱۲۹۷لكهنو و ۱۳۱۰ هند، در فصل ويژه حضرت مهدي (ع)

۷۴- محدث شهير، ملاعلي بن سلطان هروي قاري (۱۰۱۴) در "المرقاه في شرح المشكاه" كه بخش ويژه حضرت مهدي (ع) از آن در جلد دوم "الامام المهدي هند اهل السنه" به چاپ رسيده است.

۷۵- مورخ شهير و فاضل، ابي العباس، احمد بن يوسف بن احمد دمشقي قرماني
(۹۳۹-۱۰۱۹) در تاريخ "اخبار الدول و آثار الاول" ص ۱۱۷، ضمن باب ويژه خلفا و ائمه

۷۶- امام رباني، احمد بن عبدالاحد فاروقي سرهندي نقشبندي حنفي (۹۷۱-۱۰۳۱)، كه از بزرگان صوفيه هند بوده، و از وي به مجدد هزاره دوم تعبير كرده اند، در "مكتوبات" ج ۳ مكتوب آخر

۷۷- عارف شهير، عبدالرحمن چشتي بن عبدالرسول بن قاسم بن عباسي علوي صوفي (بعد ۱۰۴۵در "مرآه الاسرار"، فارسي، شامل شرح حال مشايخ صوفيه (كه نسخه آن در كتابخانه آصفيه لكهنو به شماره ۱۶۷و كتاب ۱۳۰۹موجود است، و نسخه ديگري از آن در كتابخانه مجلس تهران موجود مي باشد) و شاه ولي الله دهلوي نيز در كتاب "الانتباه في سلاسل اولياء الله و اساتيد و ارثي رسول الله" از آن نقل كرده است.

۷۸- عارف شهير , بديع الزمان قطب مدار , كسي كه عبد الرحمن صوفي كتاب (( مرآه الاسرار )) را به خاطر او نوشت  و او معاصر وي بود , و از اعلام نيمه اول سده يازدهم  به شمار مي رود , و به نقل (( كشف الاستار )) علامه نوري , ص ۵۱تحت شماره ۲۷, عبدالرحمن داستان  ديدار او را با آن حضرت  در كتاب نامبرده آورده است .

۷۹- ابوالمجد , عبدالحق بن الدين دهلوي بخاري حنفي ( ۹۵۹-۱۰۵۲) در رساله ويژه مناقب ائمه و احوال آنها به نقل (( كشف الاستار )) تحت شماره ۱۲.

۸۰- مورخ شهير , عبدالحي بن احمد , معروف به ابن عماد دمشقي حنبلي ( ۱۰۳۲-۱۰۸۹) در (( شذارت الذهب )) ضمن حوادث ۲۶۰هجري ص ۱۴۲, چاپ ۱۳۵۰.

۸١- شيخ محمود بن محمد شيخاني قادري ( بعد ۱۰۹۴) در"الصراط السوي في مناقب آل النبي (ص)"

۸۲- عبدالملك بن حسين بن عبدالملك بن عصامي مكي (۱۰۹۲-۱۱۱۱) در كتاب (( سمط النجوم العوالي )) ج ۴ص ۱۳۷_ پيرامون نام حضرت امام حسن عسكري (ع) و ص ۱۳۸.

۸۳- ميرزا محمد ان بن رستم بدخشي (۱۱۲۲) در (( مفتاح  النجافي مناقب آل العبا )) ص ۱۸۱ , مخلوط كتابخانه آيت الله مرعشي قم . ] ملحقات احقاق الحق ۱۳/۹۵ [

۸۴- سيد عباس بن علي مكي ( بعد ۱۱۴۸) در (( نزهه الجليس )) ج ۲ص۱۲۸ , چاپ قاهره .

۸۵- شيخ عبدالله بن محمد شيرازي شافعي مصري (۱۱۲۷) , شيخ جامع ازهر ,در (( الاتحاف بحب الاشراف )) ص ۶۸-۶۹,چاپ قاهره .

۸۶- احمد بن علي بن عمر , شهاب الدين , ابوالنجاح منيني حنفي دمشقي ( ۱۰۸۹– ۱۱۷۳) در كتاب (( فتح المنان )) در شرح منظومه (( الفوز و الامان )) شيخ بهائي ,ص ۳, چاپ قاهره .

متن اين كتاب در (( الامام المهدي هند اهل السنه )) اينجانب عيناً  به چاپ رسيده
است .

۸۷- شاه ولي الله , احمد بن عبدالرحيم فاروقي دهلوي حنفي (۱۱۱۰-۱۱۷۶) در((المسلسلات)) معروف به (( الفضل المبين )) قضيه ملاقات بلاذري با آن حضرت  را آورده , و با سكوت موجب رضا از اظهار نظر خودداري كرده است .

نيز (به نقل ((كشف الاستار)) شماره ۲۶) در ((الانتباه في سلاسل اولياء الله)) در اين زمينه شرح مفصلي از جامي آورده است .

۸۸- شيخ سراج الدين , عثمان دده عثماني (۱۲۰۰) در (( تاريخ الاسلام و الرجال )) ص ۳۷۰, نسخه  مخطوط كتابخانه  آيت الله مرعشي . ] ملحقات احقاق الحق ۱۳ / ۹۲[

۸۹- شيخ محمد بن علي صبان مصري شافعي (۱۲۰۶) در (( اسعاف الراغبين في سيره المصطفي و فضائل اهل بيته الطاهرين )) ذكر نموده است .

۹۰- مولوي علي اكبر بن اسد الله مودوي (۱۲۱۰) از مشاهير علماي هندي و متعصبين سر سخت عليه شيعه در (( مكاشفات )) كه حواشي بر (( تفحات الانس )) جامي است _ ( ج ۷, ص ۳۲۷) پيرامون شرح حال علي بن سهل اصفهاني و بحث از عصمت انبياء و امام مهدي موعود

۹۱- مولوي محمد مبين هندي لكهنوي (۱۲۲۰) در (( وسيله النجاه )) چاپ گلشن فيض , ص ۳۱۶

۹۲- شيخ عبدالعزيز بن شاه ولي الله دهلوي (۱۱۵۹-۱۲۳۹) مولف "تحفه اثنا عشريه" بنا به نقل "استقاء الافهام" ص ۱۱۹در "النزهه"روايت ابن عقله  , مربوط به ملاقات  بلاذري را از "فضل المبين" پدر خود نقل كرده ,  واين خود گواه  بر عقيده  او به  حيات حضرت مهدي ( ع )مي باشد .

۹۳- خالد بن احمد بن حسن , ابولبهاء , ضياء الدين نقشبندي شهروزي (۱۱۹۰-۱۲۴۲) از بزرگان صوفيه , در ((ديوان  فارسي)) خود به نقل ((محمع الفصاء)) رضا قلي هدايت , ج ۲, ص ۱۱, چاپ ۱۳۲۹.

۹۴- رشيد الدين دهلوي هندي (۱۲۴۳) در (( ايضاح لطافه المقال )) به نقل (( الامام اثاني عشر )) علامه عبقاني , ص ۴۷, چاپ نجف .

۹۵- نسب شناس شهير , ابولفوز , محمد امين سويدي بغدادي (۱۲۴۶) در ((سبائك الذهب , في معرفه قبائل العرب )) ص ۸۷در خط عسكري ذكر نموده است .

۹۶- قاضي جواد بن ابراهيم محمد سابط هجري بصري حنفي (۱۲۵۰۱۱۸۸) , كه نخست مسيحي بود و از آن پس گرايش به اسلام پيدا كرد , در(( البراهين اسباطيه فيما يستقيم به دعائم المله المحمديه )) چاپ عراق , به نقل (( كشف الاستار ))

۹۷- شيخ عبدالكريم يماني ( قبل ۱۲۹۱) ضمن اشعاري كه پيرامون حضرت مهدي (ع)سروده و در (( يناييع الموده )) عيناً آنها را آورده است .

۹۸- محدث عاليقدر , سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي معروف به خواجه كلان
(۱۲۲۰-۱۲۹۴) در ((يناييع الموده )) آخر باب و درهفتمين بار به سال ۱۳۸۴در نجف به چاپ رسيده است .

۹۹-شيخ حسن عدوي حمزاوي شافعي مصري (۱۳۰۳) در "مشارق الانوار في فوز اهل الاعتبار" ص ۱۵۳, چاپ مصر .

١۰۰- عبدالهادي بن رضوان بن محمد بن الابياري (۱۳۰۵) در (( جاليه الكدر )) شرح – منظومه سبزواري – ص ۲۰۷چاپ مصر .

١۰١- مولف (( تشبيد المباني )) (١۳۰۶) به نقل علامه محقق ميرحامد حسين نيشابوري هندي در (( استقاء الافهام )) ص ١۰۳, چاپ لكهنو

١۰۲- سيد مومن بن حسن مومن شبلنجي مصري ( ۱۲۵۲-۱۳۰۸) در فصل ويژه حضرت مهدي (ع) در (( نور الابصار )) ص ١۵۰, چاپ ۱۳۲۲مصر

١۰۳- عبدالرحمن بن محمد بن با علوي حضرمي (١۳۲۰) مفتي حضرم يمن , در (بغيه المستر شدين ) ص ۲۹۶, چاپ مصر , به نقل از جلال الدين سيوطي

١۰۴- محمود بن وهيب قراغولي بغدادي حنفي دركتاب (( جوهر الكلام )) مطبوع , ص ۱۵۷, در فصلي كه تحت عنوان (( المجلس الثلاثون في فضائل محمد المهدي رضي الله عنه )) ويژه حضرت مهدي (ع) گشوده , به ولادت و غيبت آن بزرگوار اعتراف كرده است .

١۰۵- عماد الدين حنفي به تقل علامه نوري از بعضي اصحاب خود رد (( كشف الاستار)) ص ۶۰, اعتراف به ولادت حضرت مهدي (ع) نموده ولي علامه از نص كلام او اظهار بي اطلاعي كرده است.

١۰۶- فاضل  محقق قاضي بهلول بهجت  افندي قتدوزي زنگنه زوري (۱۳۵۰) در ((محاكمه در تاريخ آل محمد (ص))) كه از تركي آذربايجاني به فارسي ترجمه , و بالغ بر ده مرتبه در ايران به چاپ رسيده , و نمايشگر عالي ترين و محققانه ترين بحث درباره امامت است .

١۰۷- شيخ عبيدالله امر تسري حنفي , معاصر در كتاب ((ارجع المطالب في عد مناقب اسدالله الغالب امير امير المومنين علي بن ابي طالب (ع) كه به زبان اردو نگارش و در لاهور به چاپ رسيده است, ص ۳۷۷.

۱۰۸- سيد عبدالرزاق بن شاكر بدري شافعي , معاصر , در كتاب خود (( سيره الامام العاشر علي الهادي (ع) ص ١۳١.

١۰۹- محمد شفيق غربال (۱۳۱۱-۱۳۸١) مورخ شهير و عضو مجمع لغوي درقاهره در (( دائره المعارف )) كه به قلم گروهي از متخصصين در ۲۰۰۰صفحه نگارش يافته , و به سال ۱۹۶۵در قاهره به چاپ رسيده , زير عنوان (( الائمه الاثني عشريه )) نوشته است كه حضرت مهدي (ع) در سنه ۸۷۳ميلادي ( كه همزمان با ۲۶۰هجري , آغاز غيبت صغري ميباشد ) غايب گرديده .

١١۰- خير الدين بن محمود بن محمد زركلي دمشقي (١۳١۰-١۳۹۶) در (( الاعلام)) ج ۶ص ۸۰چاپ سوم , ضمن فصلي كه به نام (( محمد بن الحسن العسكري )) باز نموده , اعتراف به ولادت آن حضرت كرده است .

١١١- يونس احمد سامرائي در كتاب (( سامراء في ادب القران الثالث الهجري )) كه با همكاري دانشگاه به بغداد به سال ١۹۶۸ميلادي به چاپ رسيده , در ص ۴۶پيرامون واژه (( عسكري )) مي گويد :

(( گروهي از شخصيت ها حامل نسبت اين كلمه اند , از جمله ابوالحسن علي بن محمد الجواد العسكري و فرزندش حسن بن علي و ابوالقاسم محمد بن الحسن العسكري , و او مهدي منتظر است .

و در پاورقي همين صفحه تصيح به قبه  و سرداب غيبت نموده و ميگويد :

همانجاسيت كه پندارند مهدي منتظر در آن غيبت نموده

آنگاه مي نويسد :

(( اين سرداب را كثيري از مسلمين در دوره سال زيارت ميكنند

بدين ترتيب گرچه نامبرده تصريح به تاريخ ولادت آن حضرت نكرده است لكن همانرا كه ديگران درباره حضرت مهدي (ع) نوشته اند صريحاً و بدون هيچگونه ترديدي نوشته و ولادت آن حضرت را امر مسلمي دانسته است .

١١۲- مستشار عبدالحليم جندي مصري , معاصر , در كتاب (( الامام جعفر الصادق )) ص ۲۳۸چاپ مجلس اعلاي شئون اسلامي مصر , ۱۳۹۷ .

آري , اين شخصيت هاي بزرگ از اهل تسنن بر ولادت حضرت مهدي (ع) تصريح كرده اند . و از اينجا ميتوان گفت كه مساله تولد امام مهدي (ع) از مسلمات گروه عظيمي از علماء اهل تسنن ميباشد , و كساني كه قائل به تولد او نيستند و مي گويند در آينده متولد خواهد شد در اقليت ميباشند .

اكنون با اين شناخت فشرده از امام مهدي (ع) , لازم است به اصل مطلب  كه وصف مهدي منتظراز زبان ائمه المعصومين عليه الاسلام .

صفات مهدي (عج) از زبان اميرمومنان عليه السلام

١۸- سليمان بن بلال از امام صادق عليه السلام  از امام باقر عليه السلام  از امام سجاد عليه- السلام از امام حسين عليه السلام  نقل ميكند كه فرمود: "مردي خدمت امير المومنين عليه السلام  آمد و عرض كرده : اي امير المومنان عليه به ما از مهدي آل محمد عليه السلام خبر بده .

حضرت ( ع) فرمود : آنگاه كه روندگان بروند زمانها بگذرد و مومنان كمياب شوند و فراهم آمدگان نابود شوند , در آن زمان او خواهد آمد .

عرض كرد : اي امير مومنان : او از كدام قبيله است ؟

فرمود : از بني هاشم از قله بلند عرب , از جايگاه ژرف درياي آن هر گاه درآيند , از جفا ديده هاي قبيله خود هر گاه حاضر شوند و از كان زلال آن هر گاه تير گردند .

او هيچ هراسي ندارد , آنگاه كه مرگ ها حريصانه نابود سازند , و ناتوان نميگردد آنگاه  كه حوادث تلخ روزگار احاطه كند , و ( نا اميد و ) و نگران نميشود آنگاه كه شجاعان ( برزمين ) فر افتند .

او كارآمد ( و چالاك ) چيره دست و پيروز ( و سرافراز ) است , شير دروگر دشمنان و زخم افكن نام آور است .

او شمشيري از شمشيرهاي خدا است , سرور (و سالار) بخشنده (و بزرگوار) است. انديشه و (و هوس) او (از دنيا و آخرت رهيده و) در عالي ترين جايگاه سيادت (و برترين منزلت قرب خداوندي همت گرفته و) بند آمده است . و مجد (و شرافت) ريشه دار او در گرانبهاترين (و كهن ترين اصالتها جا يافته است .

پس ( هشدار كه : ) آن ( شيطان از حق ) برگشته مانع از ( راه خدا ) كه در هر زماني به فتنه اي بر ميخيزد ( آنچنان كه ) اگر گويد ,  بدترين گوينده است و اگر خاموش شود بد آهنگ , تو را از بيعت با او منصرف نكند .

حضرت عليه السلام  از اين هشدار باز به توصيف مهدي عليه السلام  برگشت و فرمود  :

پناه دهندگي او از همه فراگيرتر، علم او از همه فزونتر، و صله رحم او از همه بهتر و بيشتر است. خدايا! ظهور او را، بيرون شدن از اندوه و درد قرار ده و به سبب او پراكندگي امت اسلام را گرد آور.

پس (اي مردم)، اگر (در عصر غيبت او) توفيق (همزماني) او را يافتي و (بدينوسيله) خداي سبحان خير تو را فراهم آورد، مصمم و استوار باش و از او رو بر متاب و اگر به حضور او راه يافتي (به ديگري مپرداز و) از او مگذر.

اينجا حضرت عليه السلام ، "با دست، اشاره به سينه خود نموده فرمود : آه كه چه شوقي به ديدار او دارم"!

پيشگويي علي عليه السلام از ظهور مهدي عليه السلام

19-حسين بن خالد، از امام رضا عليه السلام، از پدران بزرگوار خود عليهم السلام، از امير مومنان عليه السلام نقل مي كند كه فرمود :

اي حسين، نهمين فرزند از نسل تو همان بپا دارنده حق، و پيروز گرداننده دين اسلام (بر همه اديان) و عدالت گستر است.

امام حسين عليه السلام فرمود : "عرض كردم، آيا به راستي اين شدني است"؟

فرمود: آري سوگند به آن خدايي كه محمد عليه السلام را به پيامبري برانگيخت و او را بر همه آدميان برگزيد (اين شدني است)، ولي پس از غيبت و حيرتي كه در آن مدت، جز خالصان و اهل يقين كه خدا از آنان پيمان ولايت ما را گرفته و ايمان را در دلهايشان استوار داشته و با روحي از جانب خود ياري شان نموده كسي بر دين خدا پايدار نمي ماند.

ظهور در چهره جواني رشيد.

20-امام حسين عليه السلام فرمود : "اگر مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله قيام كند، مردم او را نشناسند، زيرا او به سوي آنان مي آيد در حالي كه جواني رشيد است و از بزرگترين آزمونها اين است كه صاحب مردم (_امام زمان) جوان ظهور مي كند در حالي كه آنان مي پندارند او پيرمرد كهنسالي است".

صابران عصر غيبت

21- عبدالرحمن بن سليط گويد : امام حسين عليه السلام فرمود : "آن دوازده امام هدايت يافته، از مايند، اولينشان اميرمومنان علي بن ابي طالب عليه السلام، و آخرينشان همان نهمين نفر از فرزندان من است، او همان كسي است كه حق را به پا مي دارد، خداي سبحان به وسيله او زمين را پس از مرگ زنده مي سازد و دين حق را بر همه اديان، و اگر چه مشركان را خوش نيايد پيروز مي كند، او غيبتي (طولاني) دارد كه در ان گروههايي از دين بر مي گردند و گروههاي ديگري بر دين خود پايدار مي مانند و آزاده مي شوند و به آنان (با طعن) گفته مي شود : (اگر راست مي گوئيد، اين وعده كي رخ مي دهد؟)"

آگاه باشيد هر كه در غيبت او بر اين آزار و تكذيبها صبر كند، همچون كسي است كه با شمشير خود در ركاب رسول خدا صلي الله عليه و آله جهاد مي كند.

رفتار مهدي عليه السلام با پيروان

۲۲- حسن بن هارون گويد : نزد امام حسين عليه السلام نشسته بودم كه معلي بن خنيس از حضرت عليه السلام پرسيد: آنگاه كه مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله ظهور كند آيا برخلاف سيره علي عليه السلام عمل مي كند؟

فرمود: "آري، بدين گونه كه : علي عليه السلام با نرمي و خودداري رفتار مي نمود، زيرا مي دانست كه پس از او شيعيانش مغلوب (دشمنان) واقع مي شوند، و مهدي آل محمد صلي  الله عليه و آله هنگام ظهور، با قدرت و (در صورت لزوم) دستگير ساختن عمل مي كند، زيرا مي داند كه پس از او ديگر شيعيانش مغلوب (نابكاران) نخواهند شد".

انتقام از ستمكاران

۲۳- امام حسين عليه السلام فرمود : "خدا قائم ما (آل محمد صلي الله عليه و اله) را آشكار مي كند تا از ستمكاران انتقام بگيرد."

عرض شد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله قائم شما كيست ؟

 

 


1.                       لَؤقامَ الْمَهْدِيُّ لَأنْكَرَهُ النّاسُ;  لِأنَّهُ يَرجِعُ إلَيْهِمْ شاباً موَفَقاً وَإنَ مِنْ أعظَمِ الْبَليَّة أَن يَخْرُجَ إِلَيْهِمْ صاحِبُهُمْ شاباً، وَهُم يَحْسَبُونَه شَىْخاً كَبيراً.

2.                       سور ياس ، آي 29.

3.                       مِنَّا إِثْنا عَشَرَ مَهدِيّاً،أَؤلُهُمْ أَميرُالمُؤمنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طَالِبٍ ،وَآخِرُهُمُ الْتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي ، وَهُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقٌ ، يُحيي ﺍﷲُ بِهِ الْارْضَ بَعْدَ مَوتِهاَ ،وَ يُظْهِرُ بِهِ دِينَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ،ولَوْكَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.لَهُ غَيْبَةُ يَرْتَدُ فِيهَا اقْوَامٌ وَ يَثْبَتَ فِيهَا عَلَى الدَّينِ أخَرُونَ ،فَيؤذَوْنَ وَيُقالَ لَهُمْ ،( مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقينَ ) أما إِنَّ الصَّابِرَ فِى غَيبَتِهِ عَلَى الاَذى وَالتَّكْذِيبِ بِمَنزِلَةِ الْمُجاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَىْ رَسُولِ ﺍﷲِ.

فرمود : "هفتمين از فرزندان پسرم محمد بن علي عليه السلام، او حجه بن الحسن بن علي ابن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي فرزندم مي باشد، و او همان كسي است كه زماني طولاني غائب مي شود، سپس ظهور مي كند و زمين را پر از عدل و داد مي سازد، به همان سان كه از ظلم و جور پر شده باشد".

مدت جنگهاي مهدي عليه السلام :

۲۴-شيخ صدوق (ره) با سند خود از عيسي خشاب نقل مي كند كه گفت : به امام حسين عليه السلام عرض كردم : آيا صاحب الامر شمايي ؟

فرمود : "نه، بلكه صاحب الامر، آن دور افتاده (به آخر دورانها) فراري (از انبوه نااهلان امت) است كه انتقام خون پدر او گرفته نشده و پنهان شده از دست عموي خويش است. و (آنگاه كه ظهور كند) شمشير (پيكار با ستم پيشگان) را تا هشت ماه بر شانه خود مي نهد".

مدت حكومت او

۲۵- از امام حسين عليه السلام روايت شده كه فرمود : "مهدي آل محمد صلي الله عليه و عَلَآله، نوزده سال و چند ماه فرمانروايي مي كند."

 

 


1.                      نَعَمْ٫وَذلِك َأَنَّ عَلِيَّاً (ع) سارَ بِاللّيُنِ وَالْكَفِّ ٫ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شيعَتَهُ سَيُظْهَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ ٫وَأَنَّ الْمَهْدِىَّ إِذاخَرَجَ سارَفيهِمْ بِالْبَسْطِ وَالسَّبْيِ ٫ وَذلِكَ أنَّهُ يَعْلَمُ أَنَّ شيعَتَهُ لَنْ يُظْهَرَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ اَبَداً .

2.                      يُظْهِرُ اﷲُ قَائِمَنَا فَيَنْتَقِمُ مَنَ الظَالِمينَ .

3.                      السَّابِعُ مِنْ وُلْدِ أبني مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ ٫ وَهُوَالْحُجَةُ بْنُ الحَسَنِ بْنِ عَلِى بْنِ مُحَمَّدُ بْنِ عَلِي بْنِ مُوسى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيّ اَبْنى ٫ وَهُوَالَّذِي يَعْيبُ مُدَةً طَويلَةً ثُمَ يَظْهَرُ وَيَملأ الرْضَ قِسطاً وَعَدْلاً كَما مُلِئَت جَوْراًوَظَلْما .

برخي اوصاف او

۲۶- مرحوم صدوق با سند خود از كسي نقل مي كند كه گفت: از امام حسين عليه السلام

شنيدم مي فرمود : "قائم اين امت، نهمين از فرزندان من است، اوست داراي غيبت (صغري و كبري)، و اوست كه ميراث (و اموال) او تقسيم مي شود در حالي كه زنده است"

سامان يك شبه

۲۷- مرحوم صدوق با سند خود، از امام حسين عليه السلام نقل مي كند كه فرمود :"در نهمين از فرزندان من، سنتي از يوسف عليه السلام و سنتي از موسي بن عمران عليه السلام وجود دارد و او قائم ما اهل بيت نبوت است كه خداي متعال، امر او را در يك شب اصلاح مي كند".

۲۸- از امام حسين عليه السلام روايت شده كه فرمود :" در قائم ما (آل محمد صلي الله عليه و آله) سنتهايي از پيامبران وجود دارد: سنتي از نوح، سنتي از ابراهيم، سنتي از موسي، سنتي از عيسي، سنتي از ايوب، و سنتي از محمد صلي الله عليه و آله.

اما سنتي كه از نوح عليه السلام به ارث برده است: طول عمر است.


1.                      لا٫ وَلكِنْ صَاحِِبُ هذَا الأمْرِ التَريدُ الشَريدُ المَوْتُورُ بِأبِيه ٫الْمُكَنَّي٫بِعَمََّهِ يضَعُ سَيفَهُ عَلَى عَاتِقِه ثَمَائيةَ أَشْهُرٍ.

2.                      يملِكُ الْمَهْدِىُّ (ع) تِسْعَةَ عَشَرَ سَنَةً وَأَشْهُراً .

3.                      قائِمُ هذَه الْأُمََّةِ هُوَالتاسِعُ مِنْ وُلْدِى٫هُوَصاحِبُ الغَيبِةِ ٫وَهُوَالذِى يقْسَمُ ميراثُهُ وَهُوَحَيًّ .

4.                      فِي التاسِعُ مِنْ وُلْدِى سُنَّةُ مِنْ يوسُفَ وَسُنَة مِنْ مُوسى بْنِ عِمرَانَ (ع) وَهُوَقائِمُنا أَهل الْبَيتِ ٫يصْلِحُ ﺍﷲُ تَبَارَكَ وَتَعَالَي أَمْرهُ فِي لَيلَةٍ وَاحِدَةٍ .


سنتي كه از ابراهيم به ارث برده است : پنهان به دنيا آمدن و كناره گرفتن از مردم

سنتي كه از موسي عليه السلام به ارث برده است : ترس و غايب شدن است

سنتي كه از عيسي عليه السلام به ارث برده است : اختلاف مردم درباره اوست.

سنتي كه از ايوب عليه السلام به ارث برده است : گشايش پس از گرفتاري است.

و سنتي كه از (پيامبر اكرم) محمد صلي الله عليه و آله) به ارث برده است : ظهور با شمشير است"

۲۹- و از او شنيدم فرمود : "ولادت قائم ما (آل محمد عليه السلام) از مردم پنهان مي شود، تا جايي كه مي گويند : او هنوز تولد نيافته است. او در حالي ظهور مي كند كه پيمان هيچ كس بر عهده او نيست".

سختگيري بر ستم پيشگان

۳۰- بشربن غالب اسدي گويد : امام حسين عليه السلام به من فرمود :"اي بشر، ماندن قريش چه معني دارد آنگاه كه آن قائم (آل محمد صلي الله عليه واله) پانصد مرد آنان را احضار كند پس نگهدارد تا گردن همه را بزند، سپس پانصد نفر ديگر را، سپس پانصد نفر

ديگر را"؟


 

1. في الْقائِمِ مِنّا سَُنَنُ مِنَ الْأَنْبياءِ (ع) سُنَةُ مِنْ نُوحٍ ٫وَسَنَّةُ مِنْ اِبْراهيمَ ٫وَسُنَةُ مِنْ مُوسى ٫ وَسُنَةُ مِنْ عيسى٫ وَسُنَةُ مِنْ ايوبَ وَسُنَةُ مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) .

َوأَمّا مِنْ نُوحٍ : فَطُولُ الْمرِ .

وََأمّا مِنْ اِبْراهيمَ : فَخِفاءُ الْوِلَادَةِ وَاِْتِزالُ النّاسُِ .

وََأمّا مِنْ مُوسي : فَالْخَوْفَوَالَْيبَةُ .

وََأمّا مِنْ عيسى : فَإِخْتِلافُ الناسِ فيه .

وََأمّا مِنْ أيوبَ : فَاْفَرَجُ بَعْدَ الْبَ .

وََأمّا مِنْ مُحَمَّدُ (ص) : فَالْخرُوجُ بِالسّيفِ .

2. اَلقائِمُ مِنّا يخْفى عَنِِ النّساسِ وِلادَتُهُ٫حتّى يقُولُو المْ يولَدْ بَعْدُ ٫لَيخْرُجُ حينَ يخْرُجُ وَلَيسَ لاِحَدٍ في عُنُقِه بَيعَ .


عرض كردم : خدا امر شما را سامان بخشد، آيا اينان به آن زمان مي رسند ؟

فرمود : "سرپرست قوم، از آنان است".

بشير برادر بشر گويد : من شهادت مي دهم كه امام حسين عليه السلام (در نقل اين حديث) براي برادرم شش بار شمرد (نه سه بار).

قتل بني اميه

۳١- عبدالله بن شريك در ضمن حديثي كه ما آن را خلاصه نموده ايم نقل مي كند كه امام حسين عليه السلام بر گروهي از بني اميه كه در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله دور هم نشسته بودند گذر نمود، (اغلب در چنين مواقعي از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله بد مي گفتند) حضرت عليه السلام فرمود: "آگاه باشيد، به خدا سوگند، دنيا پايان نمي پذيرد مگر آنكه خدا از نسل من، مردي را بر انگيزد كه از شما (بني اميه) هزار نفر را به هلاكت رساند و با آن هزار، هزار نفر ديگر را هم، و با آن هزار، هزار نفر ديگر را نيز".

عرض كردم: فدايت شوم، آنان فرزندان چنين و چنانند، به آن روز نمي رسند.

فرمود : "واي بر تو، در آن زمان از نسل هر مردي (از اينان) چنان و چندان مرد پديد مي آيد، سرور اين قوم هم از خودشان است".

۳۲-روايت شده كه امام حسين عليه السلام فرمود : "همانان خدا در قرقيسيا سفره اي و يا طبق روايتي ديگر: ادبستاني دارد، يك آگاه به احوال از آسمان سر مي كشد و ندا مي دهند" اي پرندگان آسمان، و اي درندگان زمين، بياييد و از گوشت جباران سير شويد.


1.                      يا بِشرُ مابَقءُ قرَيشٍ إذَا قَدَّمَ الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ مِنْهُمْ خَمسَمائَةِ رَجُلٍ فَضَربَ أَعناقَهُمْ صَبْراً ٫ثُمَ قَدَمَ خَمْسَمائَةٍ فَضَرَب أَعناقَهُمْ صَبْراً٫ ثُمَ خَمْسَمائَةٍ فَضَرَب أَعناقَهُمْ صَبْراً .

2.                      إِنَّ مَوْلَى الْقومِ مِنْهُمْ .

3.                      أَمَا وَاللهِ لَا تَذْهبُ الدُّنيا حَتَّى يبعَثَ اللهَ مِنى رَجُلاً يقْتُلُ مِنكُم الفاً٫وَمَعَ الْألْفِ الفاًوَمَعَ الْألْفِ الفا .

 

۸-"پيرامون امامان عليه السلام پس از حضرت"

تصريح بر امامت علي بن الحسين عليه السلام

١- عبيدالله بن عبدالله عتبه گويد :در خدمت امام حسين عليه السلام مشرف بودم كه (فرزند حضرت زين العابدين عليه السلام وارد شد، امام او را طلبيد و (سخت) به سينه چسبانيد و ميان ديدگان او را بوسه زد، سپس فرمود : "عزيزم! چقدر خوشبو و خوشرفتاري"!

من از اين رفتار، آشفته (و نگران) گشتم، و عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله اگر رحلت (و شهادت) شما كه ما از آن به خدا پناه مي برم رخ دهد به چه كسي رجوع كنيم؟

فرمود : "به اين فرزندم علي عليه السلام او امام و پدر امامان است".

عرض كردم : سرورم، او كم سال است؟

فرمود : "بله اما (نه آنقدر كم سن، زيرا) فرزند او محمد (هم اكنون) هست، از فرزند او پيروي ميشود در حالي كه نه ساله است (شايد به داستان جابر اشاره دارد- مجلسي)، سپس (سالياني) سكوت مي كند، و آنگاه (به امامت مي رسد و) علوم (آل محمد صلي الله عليه و آله) را در حد كمال مي شكافد".

 


1.                      فَقَالَ : وَيحَك في ذَلِكَ الزَّمانِ يكُونُ الرَّجُلُ مِنْ صُلْبِهِ كَذا رَجُلاً ٫وَإنَّ مَوْلَي القوْمِ مِنْ اَنْفُسِمْ .

2.                      إنَّ لله مائَِةً- وفي رواية- مَأدُبَةً- بِقَرْقَبِسنا٫يطّلِعُ مُطَّلِعُ مِنْ السَّماءِ فَينادِى :

3.                      بِأَبي أَنتَ ما أَطْيبَ ريحَكَ وَأحْسَنَ خُلْقَكَ!

4.                      اِلي عَلِ اِبِنْى هذا هُوَ الْاِمامُ وَأبُو ألْأئِمّةِ .

5.                      نَعَمْ ٫إن اِبْنَهُ مُحَمَّدأيوتَمُّ بِهِ وَهُوَاِبْنُ تِسْعَ سِنينِِ ثُمّ يطْرُقُ . يبقَرُ الْعِلمَ بَقْراً .   

همانند ابراهيم خليل عليه السلام

۲-امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام روايت مي كند كه فرمود : (روزي) به سختي، مريض شده بودم، پدرم (امام حسين عليه السلام) پرسيد : "چه دوست داري"؟

عرض كردم، مي خواهم از كساني باشم كه درباره آنچه خدا برايم (مصلحت ديده و) تدبير فرموده است به او (پيشنهاد و) سفارشي نداشته باشم.

فرمود : "آفرين (فرزندم)، تو همانند ابراهيم خليلي كه (آنگاه كه او را در آتش افكندند) جبرئيل پرسيد"، آيا خواسته اي داري؟

فرمود: به پروردگارم (سفارش و) پيشنهادي ندارم، بلكه (علم و تدبير) او مرا بس است، و او خوب وكيلي است.

ابلاغ سلام پيامبر صلي الله عليه و آله

۳- امام صادق عليه السلام از امام باقر عليه السلام نقل مي كند كه فرمود : جد بزرگوارم حسين بن علي عليه السلام مرا (در سنين كودكي) بر دامن خود نشاند و فرمود : رسول خدا صلي الله عليه و آله تو را سلام مي فرمود و (پدرم) امام سجاد عليه السلام فرمود : (جد بزرگوارم) علي بن ابي طالب عليه السلام مرا (در خردسالي) بر دامن خود نشاند و فرمود : رسول خدا صلي الله عليه و آله تو را سلام مي فرمود.

قائم آل محمد از فرزندان حسين عليه السلام است

۴- ابو يحيي نقل مي كند : مردي از امام حسين عليه السلام درباره امامان پرسيد، حضرت

 


1.                      ماتَشْتََهى؟

2.                      أحْسَنْتَ٫ضاهَيتَ إبْراهيمَ الْخَليلَ صلوْاتُ الله عَلَيهِ٫حَيثُ قالَ جَبْرَئلُ:...

3.                      عَدَدُ نُقَباءِ بَني اِسْرائيلَ٫تِسعَةُ مِنْ وُلْدى٫آخِرُهمْ الْقائِمُ٫وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسولَ الله(ص) :...

فرمود: "(دوازده نفرند كه) به شمار نقباي بني اسرائيل اند، نه نفر آنان از فرزندان منند، آخرينشان قائم آل محمد صلي الله عليه و آله است، به يقين از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم مي فرمود" : بر شما بشارت باد، بر شما بشارت باد، بر شما بشارت باد، همانا مثل اهل بيت من همچون مثل باغي است كه هر سال گروهي از آن (بهره مي گيرند و) سير مي شوند، تا آخرين آنان براي مردمي ظهور كند كه درياي جمعيتشان از همه گسترده تر و (عمق و سعه فهم و ادراكشان) از همه ژرف تر و پر شاخه تر، و (در ميوه چيني از وجود نور اين امام عصرشان) از همه خوش بين تر خواهند بود، (اينها همگي اهل نجات و رستگاري اند) چگونه هلاك مي شوند مردمي كه اولينشان منم و آخرينشان دوازده نفر از سعادتمندان خردمند پس از من، و مسيح بن مريم خواهد بود؟! بله در اين ميان، عمده نادانان (پيرو اهل دنيا) نابود مي شوند، آنان از من نيستند و من هم از آنان نيستم.

۵- ابوحمزه ثمالي، از امام محمد باقر عليه السلام، از امام سجاد عليه السلام، از امام حسين عليه السلام نقل مي كند كه فرمود : "(روزي در سنين خردسالي) بر جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شدم، حضرت مرا بر زانوي خود نشاند و فرمود" : همانا خداي سبحان از نسل تو اي حسين، نه امام برگزيده كه نهمين آنان قائم آل محمد عليه السلام است و همه آنان در فضيلت و منزلت (و مقام نورانيت)، نزد خدا برابرند.

صاحب الامر عليه اسلام، عدالت گستر جهان

۶- شعيب بن ابي حمزه گويد: به محضر امام حسن عليه السلام تشرف يافته، عرض كردم: (آقا جان) آيا تو صاحب الامري عليه السلام؟

 


1. دَخلْتُ عَلى جَدّى رَسُولِ الله (ص) فَأَجْلَسَني عَلي فَخِذِهِ وَقالَ لى:...

فرمود: نه. عرض كردم : پس فرزند شماست؟ فرمود: نه. عرض كردم: آيا فرزند فرزند شماست؟ فرمود: نه.

پرسيدم : صاحب الامر كيست ؟

فرمود : "آنكه زمين را پر از عدل خواهد كرد همان گونه كه پر از ظلم گشته باشد. او پس از زماني طولاني كه امامان پيشين رفته باشند خواهد آمد. همان گونه كه رسول خدا صلي الله عليه و اله پس از مدتي دراز كه ا زمان پيامبران پيشين گذشته بود مبعوث شد".

امام حسين عليه السلام و آرزوي خدمت به مهدي (عج)

۷-از امام حسين عليه السلام پرسيدند : آيا حضرت مهدي (عج) به دنيا آمده است؟

فرمود : "نه، و اگر زمان او را ادراك كنم، در تمام عمرم به او خدمت خواهم كرد".

دو غيبت براي مهدي (عج)

۸-امام حسين عليه السلام فرمود : "براي صاحب اين امر يعني حضرت مهدي عليه السلام دو گونه غيبت است: يكي آن قدر به درازا مي كشد كه برخي گويند: او مرده است، و بعضي گويند: او كشته شده، گروه سومي گويند: او رفته است هيچكس از دوست و دشمن بر جاي او آگاه نمي شود مگر آن دوستدار (سر كاملي) كه حضرت عليه السلام، سرپرستي او را عهده دار گشته است".


1.                      الَّذى يمْلأُها عَدْلاً٫كَما مُلِئَت جَوراً٫على فَتْرَةٍ مِنَ الأئِمَّةِ تَأتي ٫كَماأنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) بُعِثَ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرَّسُلِ .

2.                      لا٫وَلَوْأدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أيامَ حَياتي .

3.                      لِصاحِبِ هذاالأمْر-ِ يعنى المَهْدِىَّ (ع)-غَيبَتانِ٫إِحْداهُما تَطُولُ حَتّى يقُولَ بَعْضُهُمْ : مْاتَ٫وَ بَعْضُهُمْ: قُتِلَ٫ وَ بَعْضُهُمْ: ذَهَبَ . وَلايطَّلِعُ عَلى مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وَلِىٍّ وَلاغَيرِةِ . إلاَّ الْمَوْلَى الَّذى يلى أمْرَهُ .

4.                      تَواصَلُوا وَتَبَارُّوا٫فَوَالّذي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ ٫لَياتِينَّ عَلَيكُمْ وَقْتُ لايجِدُ أَحَدُكُمْ لِدِينارِهِ وَلَالِدِرْهَمِهِ مَوْضِعاً .

بي نيازي مردم در عصر حضرت مهدي (عج)

۹-امام حسين عليه السلام فرمود: "با يكديگر رابطه برقرار كنيد و به همديگر احسان كنيد، سوگند به آن خدايي كه دانه را شكافت، و جانداران را آفريد، بر شما آن چنان روزي (از بي نيازي فردي و عمومي) فرا خواهد رسيد كه در آن هيچ كس براي پرداخت دينار و درهم (انفاقي) خود، جايي (و كسي) را پيدا نمي كند".

قطعي بودن ظهور

۱۰-عبدالله بن عمر گويد : از حسين بي علي عليه السلام شنيدم مي فرمود: "اگر از عمر دنيا باقي نماند جز يك روز، خداي سبحان آن روز را (بلند و) دراز مي كند، تا مردي از فرزندان من ظهور كند، پس زمين را پر از عدل و داد مي سازد، بهمان گونه كه پر از ظلم و جور، گشته است. من اين سخن را اينگونه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم".

علامات ظهور

١١-امام حسين عليه السلام فرمود : "پيش از ظهور قائم آل محمد صلي الله عليه و آله،

 

 


1.                      لَوْلَمْ يبْقَ مِن َالدُّنْيا الاّ يوْمٌ واحِدٌ٫لَطّوَّلٌ اللهُ عَزَّوَجَلّ ذلِكَ الْيو٠مَ حَتّي يخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى ٫فَيمْلَأُها عَدْلاً وَقِِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً ٫كَذلِكَ سَمِعْتُ رَسُوَلَ الله (ع) يقُولُ .

2.                      إنّ قُداَمَ القائِمِ (ع) عَلاماتُ تَكُونُ مِنَ اللهِ لِلْمُومِنينَ٫وَهِي قَوْلُ اللهِ :

3.                      (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ) يعنَي الْمُومِنينَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقائِمِ .

4.                      (بِشَىءٍ مِنَ الْخوْفِ) مِنْ مُلُوكِ بَني العَبّاسِ في آخِرِ سُلْطانِهمْ .

5.                      (وَالْجُوعِ) لِغَلاءِ أسْعارِهِمْ .

6.                      (وَنَقْصٍ مِنَ ألْأمْوالِ) فَسادُ التّجاراتِ . وَقِلّةُ الْفَضْلِ .

7.                      (وَالْانْفُسِ) مَوْتُ ذَريع .

 قطعاً نشانه هايي از جانب خدا براي اهل ايمان رخ مي دهد كه در ضمن اين آيه شريفه به آنها اشاره شده است":

"(و ما به يقين شما مومنان) را پيش از خروج قائم با چيزهايي مي آزماييم".

۱) "(با ترس) از پادشاهان بني عباس در پايان سلطنتشان".

۲) "(با گرسنگي) كه از بالا رفتن قيمتها ظاهر مي شود".

۳) با "(نقصان اموال) كه به صورت فساد ( و تباهي در) تجارات، و كمي بهره ها رخ مي دهد".

۴) با "(نقصان جانها)كه با مرگهاي ناگهاني و فراگير جلوه ميكند".

۵) با "(نقصان محصولات زراعي)كه از راه كاهش رشد كشته ها پديد مي آيد".

"(و صابران را) در آن روز به نزديك بودن ظهور قائم آل محمد صلي الله عليه و آله بشارت ده".

۱۲- امام حسين عليه السلام فرمود: "براي ظهور مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله پنج نشانه است: سفياني، يماني، صيحه آسماني، فرو رفتن در دشت و كشته شدن آن جان پاك و قدسي".


1.                      (وَالثَّمَراتِ) قِلَّةُ زَكاءِ مايزْرَعُ .

2.                      (وَبَشَّرَالصابِرينَ) عِنْد َذلِكَ بِتَعْجيلِ خُرُوجِ الْقائِمِ .

3.                      لِلْمَهْدِىِّ خَمْسُ عَلاماتٍ ٫السُّفَْيانِي٫وَالْيمانىُّ٫وَالصَّيحَةُ مِنَ السَّماء٫وَالْخَسفُ بالبيذاء٫وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكيةِ .

4.                      إذارَأيتُمُ عَلامةً في الّسماءِ٫نارًعَظيمَةُ مِنْ قبَلِ الْمَشْرِقِ ٫تَطْلُعُ لَيالي٫فَعِنْدَها فَرَجُ النّاسِ ٫وَهِيَ قُدَّامَ المَهْدِىِّ .

5.                      إذا هُدِمَ خائِطُ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ٫مِمّا يلِى دارَعَبدِاللهِ بْنِ مَسْعودٍ٫فَعِنْدَ ذِلكَ زوالُ مُْلكِ القَوْمِ٫وَعِنْدَ زَوالِهِ خُرُوجُ المَهْدىَّ .

6.                      بالسّكينَةِ وَالْوقارِ.

۱۳-امام حسين عليه السلام فرمود : "هر گاه در آسمان، نشانه اي ديدي: آتش بزرگي كه شبها از ناحيه شرق طلوع مي كند پس (بدانيد كه) در آن هنگام فرج (عمومي) مردم نزديك است و اين نشانه، پيش از ظهور مهدي عليه السلام رخ مي دهد".

۱۴- امام حسين عليه السلام فرمود : "هرگاه ديوار مسجد كوفه از آن سمت كه نزديك خانه عبدالله بن مسعود واقع شده است، ويران شد، پس در آن هنگام، سلطنت اين گروه (ستمگر) از بين مي رود و با از بين رفتن آن مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله ظهور مي كند".

۱۵- حارث بن مغيره گويد : به ابي عبدالله حسين بن علي عليه السلام عرض كردم : امام مهدي (عج) با چه نشانه اي شناخته مي شود؟

فرمود : "با آرامش و وقار".

عرض كردم : و (نيز) با چه نشانه اي؟

فرمود : "با شناختنش حلال و حرام الهي را و به اين كه مردم به او محتاج اند و او به كسي نياز ندارد".

همه خيرها در زمان مهدي عليه السلام

١۶- عميره دختر نفيل گويد : از حسين بن علي عليه السلام شنيدم مي فرمود : "آن امر "فرج عمومي) كه انتظارش را مي كشيد رخ نخواهد داد مگر اينكه در اثر آشفتگي و نابساماني، دسته اي از شما از دسته ديگر برائت جويد و برخي از شما بر چهره برخي ديگر خدو بيفكند و گروهي از شما به كفر گروه ديگر شهادت دهد و بعضي از شما بعض ديگر را لعن فرستد".

عميره گويد: عرض كردم : (پس) در آن زمان هيچ خبري نيست؟

فرمود : "همه خيرها در آن زمان جمع است، قائم ما (آل محمد صلي الله عليه و آله) قيام مي كند و همه آن بديها را برطرف مي سازد".

ظهور مهدي (عج) با شمشير

١۷-امام حسين عليه السلام فرمود : "هرگاه مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله ظهور كند، ميان او، و عرب و قريش، چيزي جز شمشير نخواهد بود، و چيست كه در ظهور مهدي عليه السلام شتاب دارد؟ به خدا سوگند پوشاك او جز لباس درشت و خوراك او جز (ناچيزي همانند) جو نيست، و ظهور او جز شمشير (قاطع خدا) و مرگ در سايه شمشير نيست".

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1.                      بِمَعْرِفَةِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(بِمَعْرِفَتِةِ)الْحَلال وَالْحَرامِ ٫وَبِحاجَةِ النّاسِ الَيهِ٫ وَلايحتاجُ الىأحَدٍ .

2.                      لايكُونُ الأمْرَالَّذي تَنْتَظِرُونَهُ حَتّى يبْرَأبَعُضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ٫وَيتَفَلَ بَعْضُكُمْ فِى وُجُوهِ وَبَعْضٍ٫وَيشْهَدَ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ بالكُفْرِ ٫وَيلعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْظاً .

3.                      الخَيرُكُلُّهُ في ذلِكَ الزَّمانِ ٫يقُومَ قائِمَنا ٫وَيدفَعُ ذلِكَ كُلَّهُ .

4.                      إذاخَرَجَ الْمَهْديُّ لَمْ يكُنْ بَينَهُ وَبَينَ الْعَرَب وَقَرَيشٍ إلاّالسّيفُ ما يسْتَعْجَلون بِخُروجِ المَهدِي ! وَاللهِ مالِباسُهُ إلاّالْغَليظُ وَلا طَعامُهُ إلاّ الشَّعرُ٫وَماهُوَإلاَّ السَّيفُ٫وَالْمَوْتُ تََحْت ضِلِّ السَّيفِ  .

 مجموعه اي از روايات و احاديث در زمينه ظهور حضرت مهدي (عج)

۱- در كمال الدين روايت است از امام صادق عليه السلام كه فرموده در تفسير آيه شريفه "سيروا فيها ليالي و اياماً آمنين" كه مراد قائم ما اهل بيت است. يعني در عهد آن حضرت هر كس در شب و روز به هر جا رود ايمن و محفوظ است.

۲- در تفسير عياشي روايت است از امام باقر عليه السلام كه فرمود آن حضرت و اصحابش مقاتله مي كنند و الله تا خلق خدا به يگانگي خالق اقرار كنند و چيزي را براي او شريك قرار ندهند حتي آنكه پيره زن ضعيفي از مشرق اراده مغرب مي كند و احدي او را نمي ترساند.

۳- در غيبت فضل بن شاذان روايت است از حضرت باقر عليه السلام كه فرمود سلطنت مي كند قائم عليه السلام سيصد سال و زياد مي كند نه سال را چنانچه درنگ كردند اصحاب كهف و در كهف خود پر مي كند زمين را از عدل و دد چنان كه پر شده از ظلم و جور و مفتوح مي فرمايد خداوند براي او شرق زمين و غرب آن را، مي كشد مردم را تا آنكه نماند مگر دين محمد (ص) و حكم و رفتار به سير و سلوك سليمان بن داوود و مي خواند آفتاب و ماه را پس اجابت مي كند او را و پيچيده مي شود براي او زمين و وحي مي شود به او پس عمل مي كند به وحي به امر خداي تعالي.

۴- در خصال روايت است از امام صادق و كاظم عليه السلام كه فرمودند هرگاه برخاست قائم ما عليه السلام حكم مي كند به سه حكم كه حكم نكرد به آنها احدي قبل از او، مي كشد پيرزني را و مي كشد مانع ذكوه را و ميراث مي دهد برادر را از برادرش در عامل ذر يعني هر دو نفر كه در آن جا در ميانشان عقد اخوت بسته شد در اينجا از يكديگر ارث مي برند.

۴- در  روايت است از حضرت باقر عليه السلام كه فرمود چون قائم عليه السلام خروج كند و اراده نمايد كه متوجه كوفه شود منادي ن حضرت ندا كند كه آگاه باشيد كه كسي حمل نكند طعامي و نه آبي و حمل نمايد حجر موسي را كه جاري شده بود از آن دوازده چشمه آب و فرود نمي آيند در نزلي مگر آنكه نصب مي فرمايد آن را و جاري مي شود از آن چشمه ها پس هر كه گرسنه باشد سير مي شود و هر كه تشنه باشد سيراب مي شود و آن سنگ توشه ايشان است تا وارد نجف شوند پشت كوفه چون فرود آمدند در ظهر كوفه جاري مي شود از آن پيوسته آب و ير پس هر كه گرسنه باشد سير مي شود و هر كه تشنه باشد سيراب مي شود.

۵- در كمال الدين روايت است از رسول خدا (ص) كه فرمود قسم به آنكه مرا به راستي به پيغمبري فرستاد كه اگر نماند از دنيا مگر يك روز، طولاني مي كند خدا آن روز را تا خروج كند در آن روز فرزندم مهدي و فرود آيد روح الله عيسي بن مريم و نماز كند پشت او.

۶- قطب راوندي در ضرايج از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود علم بيت و هفت حرف است پس جميع آنچه پيغمبران آوردند دو حرف بود و نشناختند مردم تا امروز غير از اين دو حرف را پس هرگاه خروج كرد قائم ما عليه السلام بيرون مي آورد بيست و پنج حرف را پس پراكنده مي كند آنها را از ميان مردم و ضميمه مي فرمايد به او دو حرف ديگر را تا منتشر مي نمايد بيست و هفت حرف را.

۷- علي بن ابراهيم در تفسير خود روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود در تفسير آيه شريفه "و اشرقت الارض بنور ربها" كه برخي زمين امام زمان است. همچنين در ارث در شيخ مفيد و غيبت شيخ طوسي است از آن جناب كه فرمود هرگاه برخيزد قائم ما عليه السلام روشن شود زمين به نور رب زمين و مستغني شوند مردم از روشنائي آفتاب و تاريكي برود.

۸- در غيبت فضل روايت است زياد شدن باران و گياه و درختان و ميوه ها و ساير نعم ارضيه به نحوي كه مغايرت پيدا كنند حالت زمين در آن وقت با حالت آن در اوقات ديگر و راست آيه قول خداي تعالي در سوره ابراهيم. آيه ۴۸ "يوم تبدل الارض غير الارض" نعماني روايت كرده از كعب كه مهدي عليه السلام چنين كند و مراد تبديل صورت زمين است در عهد آن حضرت به صورتي ديگر به جهت كثرت عدل و باران و اشجار و گياه و ساير بركات.

۹- بودن ملائكه و جن در لشگر آن حضرت و ظهور ايشان براي انصار آن حضرت چنانچه در خبر طولاني مفضل است كه گفت به امام صادق عليه السلام كه اي سيد من آيا ظاهر مي شوند ملائكه و جن براي مردم ؟ فرمود آري قسم به خداي مفضل و مخاطبه مي كنند با ايشان چنانكه گفتگو مي كند مرد با همنشين خود.

گفتم اي سيد من و آيا سير مي كند با او؟ فرمود آري والله اي مفضل و هر آينه فرود مي آيند در زمين هجرت مابين كوفه و نجف و عدد اصحاب آن حضرت در آنوقت چهل و شش هزار است از ملائكه و شش هزار است از جن.

۱۰- در غيب نعماني روايت شده كه فرمود خروج مي كند قائم عليه السلام به امري جديد و قضائي جديد و كتابي جديد و نيز روايت كرده از اميرالمومنين عليه السلام كه فرمود گويا نظر ميكنم به سوي شيعيان خود در مسجد كوفه كه خيمه ها برپا كردند و تعليم مي كنند مردم را قرآن به نحوي كه نازل شده و نيز روايت كرده از "اصبغ" بن نباته از آن جناب كه فرمود گويا مي بينم عجم را كه خيمه هاي ايشان در مسجد كوفه است تعليم مي كنند به مردم قرآن را چنانچه كه نازل شده گفت، گفتم يا اميرالمومنين آيا اين قرآن به همان نحوي نازل شده نيست؟ فرمود نه محو شده از آن هفتاد نفر از قريش به اسمهايشان و اسمهاي پدرهايشان و وا نگذلشتند ابولهب را مگر براي نقص رسول خدا (ص) چون عم آن جناب بوده .

۱۱- "شيخ طبرسي" در احتجاج روايت كرده از "ابي ذر" غفاري كه چون رسول خدا (ص) وفات كرد جمع كرد علي عليه السلام قرآن را و آورد آن را نزد مهاجرين و انصار عرضه داشت آن قرآن را بر ايشان چون پيغمبر (ص) او را به اين وصيت فرموده بود پس چون ابوبكر آن را باز كرد بيرون آمد در صفحه اول آن كه باز كرده بود فضايح قوم، پس عمر برخاست و گفت يا علي برگردان آنرا كه ما را حاجتي به آن نيست پس حضرت آن را گرفت و برگشت تا اينكه مي گويد چون عمر خليفه شد سئوال كرد از آن جناب كه آن قرآن را به او بدهد كه او را در ميان خود تحريف كنند. پس گفت يا ابوالحسن اگر مي آوري آن قرآن را كه آوردي آنرا نزد ابي بكر كه مجتمع شويم بر آن، فرمود هيهات راهي به آن نيست، نياوردم آنرا نزد ابي بكر مگر آنكه حجت بر شما تمام شود و نگوئيد روز قيامت كه ما از اين غافل بوديم يا بگوئيد كه نياوردي آن را نزد ما آن قرآني كه نزد من است.

مس نمي كند آنرا مگر مطهرون و اوصيا از فرزندان من، عمر گفت آيا وقت معلومي براي اظهار آن هست. فرمود آري هرگاه خروج كند قائم از فرزندان من ظاهر مي كند آنرا و وا مي دارد مردم را بر آن پس جاري مي شود سنت بر آن و نيز گذشت از خبر "مفضل" كه حسني عرض مي كند خدمت حضرت حجت عليه السلام كه اگر تو مهدي آل محمدي پس كه مصحفي كه جمع كرد آنرا جد تو اميرالمومنين عليه السلام بدون تغيير و تبديل.

۱۲- بردن آن حضرت را در روز ولادت به سرا پرده عرض و خطاب خداوند تبارك و تعالي به او كه مرحبا به قواي بنده من براي نصرت دين من و اظهار امر من و هدايت عباد من. قسم خوردم به درستي كه من به تو بگيرم و به تو بدهم و به تو بياموزم و به تو عذاب كنم.

۱۳- بودن جمعي از مردگان در ركاب آن حضرت چنانچه شيخ مفيد در ارشاد، دارد كه بيست و هفت نفر از قوم موسي و هفت نفر اصحاب كهف و يوشع بن نون و سلمان و بودجانه و مقداد و مالك اشتر از انصار آن جناب خواهند بود و حكام مي شوند در بلاد.

۱۴- بيرون كردن زمين گنجها و ذخيره ها را كه در او پنهان و سپردن شده در محال الدين است كه خداوند در شب معراج فرمود به پيغمبر (ص) كه از براي او معيني حضرت قائم عليه السلام ظاهر مي كنم گنجها و ذخيره ها را به مشيت خود و در ارشاد از شيخ مفيد از امام صادق عليه السلام كه فرمود چون قائم عليه اسلام خروج كند ظاهر مي كند زمين گنجهاي خود را تا مي بيند مردم آن گنجها را بر روي زمين و در غيبت نعمانه است كه امام باقر عليه السلام فرمود هرگاه كه برخيزد قائم اهل بيت عليه السلام تقسيم مي كند با توسيه تا اينكه فرمود: و جمع مي شود در نزد او اموال دنيا از شكم زمين و از ظاهر او.


 

منابع

كمال الدين، تفسير عياشي، غيبت فضل بن شاذان

خصال، خرايج، تفسير علي بن ابراهيم، ارشاد شيخ مفيد

غيبت شيخ طوسي، غيبت نعماني، اصبغ بن نباته

احتجاج شيخ طبرسي، سليمان بن بلال، حسين بن خالد، عبدالرحمن بن سليط

حسين بن هارون، مرحوم صدوق، بشربن غالب اسدي

عبدا... بن شريك، ابويحيحي، ابوحمزه ثمالي، شعيب بن ابي حمزه، حارث بن صغيره، عميره دختر نفيل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مدت زمامداري- وزير و معاون

ولادت حضرت مهدي (عج)

صفات مهدي (عج)از زبان امير مومنان عليه السلام

پيشگويي علي عليه السلام از ظهور مهدي (عج)

صابران عصر غيبت

رفتار مهدي (عج)با پيروان

انتقام از ستمكاران

مدت جنگهاي مهدي (عج)

مدت حكومت او

برخي اوصاف او

سامان يك شبه

سختگيري بر ستم پيشگان

قتل بني اميه

تصريح بر امامت علي بن الحسين (ع)

ابلاغ سلام پيامبر (ص)

صاحب الامر (ع) عدالت گستر جهان

دو غيبت براي مهدي (عج)

بي نيازي مردم در عصر حضرت مهدي (عج)

قطعي بودن ظهور

علا مات ظهور

همه خيرها در زمان مهدي(عج)

 ظهور مهدي (عج)با شمشير

مجموعه اي ازروايات واحاديث در زمينه ظهورحضرت مهدي (عج)                                


 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 02 اسفند 1393 ساعت: 16:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق میلاد امام زمان (عج)

بازديد: 193

مقدمه

شباهنگام فرا رسيد، تاريكي دنيا را گرفت، مليكه به بستر خواب رفت و امام يازدهم را در خواب ملاقات كرد.

امام عسكري پس از مهرباني ها و دلجويي ها، به مليكه فرمود:‌“در فلان روز سپاه اسلام به كشور شما خواهند آمد، تو نيز خود را با اسيران به شهر بغداد برسان، به ما خواهي رسيد.“

درست در همان تاريخ كه امام به او خبر داده بود، سپاه مسلمان به روم آمدند، پس از پيكار و درگيري با روميان، با اسيراني از روم رهسپار بغداد شدند. مليكه نيز خود را در لباس خدمتكاران درآورد و همراه آنان به بغداد رفت.

مليكه‎‏‍؛ شاهزاده خانمي كه تا چند روز پيش مسيحي بوده و اكنون مسلمان شده است، در كناري ايستاده و گذشته و آينده ي خود را مي نگرد.

اگر در روم سلطنت مي كرد، در “سامره” به مجد و بزرگواري اصيل و راستين دست يافت.

امام فرمود: “ترا بشارت مي دهم به فرزندي كه شرق و غرب جهان به زير پرچم حكومت او خواهند رفت و زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد”.

-          مليكه: اين فرزند از چه كسي به وجود خواهد آمد؟

-          امام: پيامبر اسلام تو را براي كه خواستگاري كرد، و حضرت مسيح تو را به عقد كه درآورد؟

-          مليكه: به عقد فرزندت امام حسن عسكري (ع)

-          امام: او را مي شناسي؟

-          مليكه: از آن شب كه به دست بهترين زنان فاطمه ي زهرا (ع) مسلمان شدم، هر شب به ديدنم مي آيد.

امام به خواهرش حكيمه فرمود: “اي دختر رسول خدا! او راب ه خانه ات ببر و دستورات اسلام را به او بياموز كه همسر “حسن” امام يازدهم- و مادر صاحب الامر است”.

مليكه به خانه ي امام يازدهم آمد و “نرجس” ناميده شد.

آن روز، حكيمه به خانه ي حضرت عسكري (ع) آمد و تا هنگامه ي غروب، آنجا بود و آنگاه كه مي خواست برگردد، امام به او فرمود: “امشب نزد ما بمان خدا به ما فرزندي خواهد داد، كه زمين را به دانش و ايمان و رهبري، زنده كند، پس از آنكه به درگيري كفر و گمراهي مژده باشد.”

-          حكيمه: از كه؟

-          امام: از نرجس. حكيمه به نرجس نگاه مي كند، نشانه اي از بارداري در او نمي يابد و سخت به شگفت مي آيد امام به او فرمود: “او بسـان مادر موسـي (ع) است كه هيـچ كس نمي دانسـت باردار است، زيرا فـرعون شكم زن هاي آبستن را مي دريد.”

نزديكي هاي سحر، نرجس از خواب مي جهد و نيايشي كوتاه مي گذارد، ولي باز نشانه اي از زاييدن در او نيست. حكيمه پيش خود مي گويد: “پس فرزند چه شد؟”

امام از اطاقاش بانگ مي زند: “حكيمه! نزديك است” در اين هنگام ترجس را اضطرابي دست مي دهد، حكيمه او را در آغوش مي گيرد، نام خدا را بر زبان جاري و سوره ي “انا انزلناه” را مي خواند. حكيمه احساس كرد همراه صداي او، ديگري هم سوره ي “انا  انزلناه” را مي خواند، دقت كرد، صداي كودك را از شكم نرجس شنيد.

نرجس را نوري تند فرا گرفته بود كه ديده ي حكيمه را خيره مي ساخت. نوزاد صاحب الامر-  را ديد  كه  به خاك افتاده  و به يكتايي خدا و رسالت جدش، پيامبر و امامت و ولايت پدرش، امير مؤمنان و ديگر امامان كه درود خدا بر آنان- گواهي مي دهد و از خدا گشايش كار و پيروزي انسان ها را زير پرچم حق  و عدالت- مي خواهد.

و اين خجسته تولد به صبح پانزدهم از ماه شعبان سال 255 هجري بود.

اكنون چهل روز از ولادت نوزاد مي گذرد كه حكيمه، به خانه ي امام عسكري (ع) آمده است. طفلي دو ساله را ديد كه در صحن خانه راه مي رود، پرسيد: اين كودك كيست؟ امام بدو فرمود: “فرزندان پيامبر اگر امام باشند زود رشد و نمو مي كنند، يعني در يك ماه، به اتدازه ي يك سال ديگران.”

چند روز به رحلت امام عسكري مانده بود كه حكيمه به خانه ي برادر زاده مي رود نوجواني كامل را مي بيند و نمي شناسد. به امام گفت: “اين كيست كه مي فرمايي نزد او بنشينم؟” فرمود: “فرزند نرجس و جانشين من است. در اين زودي ها از ميان شما خواهم رفت، بايد سخن او را بپذيري و از او پيروي كني.”

ابوالاديان پرسيد: “آنگاه امام من كيست؟”

امام: آنكس كه جواب نامه ام را از تو بخواهد و بر نماز گزارد و از درون هميان (= كيسه ي پول) خبر دهد.

ابوالاديان به مداين رفت و كارهاي او درست پانزده روز به طول انجاميد و آنگاه كه به سامره رسيد، شهر را سياه پوش ديد.

به خانه ي امام يازدهم آمد “جعفر كذاب” برادر آن حضرت را ديد كه مجلس دار و صاحب عزا است و مردم او را د رمرگ برادر، تسليت و به امامت تبريك مي گويند.

ابوالاديان، جعفر را مي شناخت كه مردي گناه پيشه و بي بند و بارست و شايستگي اين مقام را ندارد. در انديشه فرو رفت.

پس از لحظه اي به جعفر گفتند بيا بر جسد امام نماز بگزار او برخاست و گروهي به دنيال او راه افتادند تا به صحن خانه رسيدند همين كه خواست جلو بايستد و نماز بخواند، نوجواني گندم گون و زيباروي پيش آمد و او را كنار زد و گفت: “عمو من سزاوارم كه بر بردن پدر نماز بگزارم.”

امام دوازدهم بر جسد پدر نماز گزارد و به خاكش سپرد. آنگاه رو به ابوالاديان كرد و فرمود: “جواب نامه ي پدرم را بده.” او كه منتظر چنين فرماني بود، بي درنگ آن را تسليم كرد و به انتظار نشانه ي ديگر كه امام عكسري داده بود نشست.

گروهي از مردم قم، به سامره آمده بودند و از جانشين امام يازدهم خبر مي گرفتند. جعفر كذاب را معرفي كردند. آنها بر او وارد شدند و پس از تسليت مرگ حضرت و تبريك امامت، به او گفتند: “ما براي پيشوايمان پول هايي سهم امام- مي آوريم و پيش از آنكه گزارشي بدهيم، آن امام پاك، از پول ها و صاحبان آن و جزئيات رويدادها خبر مي داد.”

جعفر گفت: “دروغ مي گوييد، اين علم غيب است” اصرار كرد كه پول ها را به او تسليم كنند.

آنها گفتند: “ما مأموريم پول ها را به دست امام برسانيم، اگر تو مانند حضرت عسكري (ع) نشانه هااي كه گفتيم مي دهي، پول ها را تقديم خواهيم كرد وگرنه به صاحبانش برمي گردانيم”.

پول ها را برداشتند و از شهر بيرون رفتند.

پسري زيباروي را ديدند كه به سويشان مي آيد و ايشان را به نام و نام پدر صدا مي زند و آنان را براي شرفيابي حضور امام دعوت مي كند.

آنها گفتند: “تويي مولا و امام ما؟”

گفت: “هرگز، من بنده ي امام شما هستم” با او به خانه ي امام عسكري رفتند. ديدند فرزند امام يازدهم،‌حضرت قائم (ع) بر تختي نشسته و شكوه و زيبايي ويژه اي، او را فرا گرفته است. امام از جزئيات پول ها و صاحبان آن ها و رويدادها آن چنان پرده برداشت، كه آنان از صميم جان امامت و راهبري وي را پذيرا شدند. مسايل خود را پرسيدند و پول ها را دادند و با دلي شاد برگشتند.

جعفر كذاب نزد معتمد، خليفه ي وقت رفت، و داستان پول هايي كه آورده بودند شرح داد. معتمد، مأموران خود را فرستاد، “صيقل” كنيز حضرت عسكري را گرفتند و از او خواستند كه فرزند آن حضرت را نشان دهد و او هم اظهار بي اطلاعي كرد.

خلفاي بني عباس ، پيوسته درصدد بودند كه امام زمان (ع) را پيدا كنند و به قتل برسانند. از اين رو آن حضرت از ديده ها پنهان شد، ولي در حدود 74 سال، چهار نفر از بزرگان و دانشمندان شيعه، نماينده ي رسمي امام زمان بودند و مردم،‌گرفتاريها و خواسته هاي خود را به وسيله ي آنان از امام مي پرسيدند.

اين چهار نفر به ترتيب عهده دار نيابت مخصوص بودند:

1-     عثمان بن سعيد

2-     محمد بن عثمان بن سعيد

3-     حسين بن روح

4-     علي بن محمد سمري

هنگامي كه چهارمين نماينده ي مخصوص امام مي خواست از دنيا برود، اين دستخط را كه از طرف امام قائم (ع) صادر شده بود نشان داد: “علي بن محمد سمري! خدا پاداش برادرانت را در مرگت زياد گرداند،‌ تو تا شش روز ديگر از دنيا خواي رفت. آماده ي سفر آخرت باش و كسي را جانشين خود قرار مده، زيرا دوران غيبت كبري پنهاني بزرگ- فرا رسيده است”. و اين حادثه به سال 329 هجري بود.

امام زمان (ع) در يكي از نبشته هايش، پناهگاه مردم را در روزگاران غيبت، اين چنين معرفي مي كند:

“وارثان علم دين، و دانش هاي آل پيامبر كه ديو هوس را كشته و فرمانبردار خدا و داراي روحي پاك و ملكوتي باشند، مرجع و پناه مردمند.”

 

ظهور دولت مهدي (ع) حتمي است

توضيح:

ظاهر شدن امام قائم (ع) در آخر زمان و تشكيل حكومت واحد جهاني بر اساس عدل و ايمان، به اندازه اي قطعي و حتمي است كه اگر مثلاً از عمر دنيا فقط يك روز باقي مانده باشد، بايد اين پيشگويي تحقق پذيرد، و حداقل بشر، يك روز، شيريني دادگري و امنيت و آسايش عمومي را بچشد و پرچم يكتاپرستي و انسانيت بر دنيا سايه اندازد، و بانگ توحيد طنين افكند، و هدف اصلي پيامبران كه گسترش عدالت در ميان توده هاست، در آن روز انجام يابد.

 

آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري!

“در امام قائم (ع) نشانه اي از موساي پيامبر است. راوي كويد: عرض كردم نشانه ي موسي چيست؟ حضرت فرمود: پنهاني ولادت و ناپديد شدنش از بني اسرائيل.”

“در امام قائم نشانه اي از حضرت نوح مي باشد، و آن درازي عمر است.”

 

برنامه ي حكومت امام زمان (ع)

“از امام جعفر صادق (ع) پرسيدند، روش و برنامه ي امام دوازدهم شيعه، حضرت مهدي (ع) چگونه است؟ آن حضرت فرمود: همانگونه كه رسول خدا با خرافات و نادرستي هاي زمان جاهليت مبارزه كرد و آنها را ويران ساخت، امام زمان هم پيرايه ها و تحريف هايي كه به دست ستمگران به اسلام بسته شده و جان آن را گرفته، ريشه كن نموده و اسلام راستين را از نو خواهد ساخت.”

 

رويدادهاي پيش از ظهور

“درآخر زمان و نزديك شدن قيامت كه بدترين زمان ها است، زن ها برهنه و عريان در ديدگاه مردم ظاهر مي شوند و بدين جهت دين خود را از دست مي دهند. آتش فتنه و فساد را دامن مي زنند. شهوت پرست و بي بند و بار مي گردند. حرام خدا را حلال كرده و در جهنم هميشه خواهند بود.“

 

اسلام پيروز

“آنگاه كه قائم آل محمد (ع) ظهور كند، خدا اسلام را بر تمام دين ها پيروز گرداند.”

توضيح:

ولي اين نويد، نبايد مسلمانان را از وظيفه ي مهم خويش‍؛ امر به معروف و نهي از منكر، باز دارد و بگويند چون امام قائم (ع) قيام مي كند، و اسلام پيروز مي شود. مسلمان در هر حال، بايد به خاطر گسترش اسلام بكوشد و با ظلم و گناه پيكار كند.

 

هنگامه ي قيام، معلوم نيست

“‌از امام پنجم پرسيدند امام قائم به كدامين زمان قيام مي كند؟ حضرت در پاسخ سه بار فرمود: آنها كه زمان ظهور را تعيين مي كنند،‌دروغ مي گويند.”

 

روزگار حكومت حق

حكومت راستين امام قائم (ع) دولت ها و حكومت هاي باطل را از ميان خواهد برد.”

 

فرياد توحيد

“آنگاه كه امام قائم حضرت مهدي (ع) قيام كند، بانگ يكتاپرستي و رسالت پيامبر عزيز اسلام در سراسر جهان طنين افكند.“

 

آري امام زمان را ديده ام

“عبدالله بن جعفر مي گويد: از محمد بن عثمان كه يكي از نايبان ويژه ي امام زمان (ع) بود پرسيدم آيا تاكنون امام زمان را ديده اي؟ گفت: آري و آخرين ديدارم در كنار خانه ي خدا (كعبه) بود كه نيايش مي كرد و مي فرمود: خدايا! آنچه به من وعده داده اي به انجام رسان.”

 

نداي آسماني

“وقت ظهور او منادي غيبي از آسمان نام او و پدرش را به گوش مردم مي رساند.”

 

عمران و آبادي در دولت مهدي (ع)

“حكومت امام زمان (ع) شرق و غرب جهان را فرا مي گيرد و گنجينه ها به دست وي افتد و او ويراني هاي زمين را آباد سازد.”

 

خدايا شاهد باش، كه ايمان داريم

پيامبر اكرم (ص): “آن كس كه فرزندم “قائم آل محمد” را نپذيرد، مرا نپذيرفته و انكار كرده است.”

توضيح

اگر دانشمند نابغه اي از استادي، بسيار تعريف كرد و گفت كه از هر جهت وارد و كامل است، نزد او درس بخوانيد، اكنون اگر ما از دانش آن استاد استفاده نكنيم و او را بي سواد بخوانيم، به آن دانشمند بي اعتنايي نكرده ايم و سخنش را ناچيز نشمرده ايم؟

 

منتظران همانند پيكارگرانند

“آن كس كه با انتظار فرا رسيدن حكومت امام زمان (ع) ديده از جهان فرو بندد، مانند كسي است كه با آن حضرت در خيمه اش باشد. نه، بلكه مانند كسي است كه در پيش رسول خدا (ص) جهاد كند.”

 

ايمان راستين

“حكومت ما آنگاه فرا مي رسد كه شما غربال شويد آزمايش شويد- و سه بار اين جمله را تكرار كرد و سپس فرمود: آنها كه ايمانشان ضعيف و معيوب است، مي روند و تنها ايمان داران راستين بر جاي خواهند ماند.”

 

زمين به عدالت زنده مي شود

“خدا زمين را به وسيله ي قائم آل محمد (ع) زنده مي كند، يعني: جهان كه به بيداد گري مرده است به دادفرمايي امام قائم (ع) روح تازه پيدا مي كند.”

 

 

هر كس او را نشناسد

شناختن امام، دانستن روز تولد و درگذشت او نيست، بلكه شناختن موقعيت، شخصيت و هدف اوست.

 

روزگاري مي آيد كه

دروان زندگي ما، هنگامه ي پنهاني راهبري است كه پنجمين امام، آن را فرموده است. هم اكنون امام زمان (ع) از ديدگاه ها پنهان، و شهوت پرستي و ضد مردمي از هر سو جهان را فرا گرفته است.

ماييم كه بايد در اين دوران تاريك و مرگزا، از برنامه هاي امام قائم (ع) بهره گيريم و در راهمان استوار باشيم، چه آنكه ايماندار راستين، در برابر سيل بنيان كن فساد و بي ديني، چونان كوه پابرجاست و اين گفته ي نخست پيشواي ما است كه:

“مؤمن از كوه سخت تر است.”

 

آواي قرآن

سلمان فارسي از پيامبر عزيز ما، نقل مي كند كه فرمود: “امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد ماه هاي سال.”

 

و آخرينشان “قائم” است

سلمان پارسي، پيرمرد روشن دل ايراني در جمع حاضران بود و سخنان رسول الله را براي ما چنين بازگو مي كند:

پيامبر فرمود:

“اي مردم! من در اين زودي ها شما را وداع خواهم گفت. شما را اي مردم درباره ي فرزندانم (عترت) سفارش مي كنم تا بدانها نيكي كنيد و بزرگشان داريد.

از بدعت 0پديد آوردن چيزهاي تازه اي كه از دين نيست) دوري كنيد، زيرا هرگونه بدعتي گمراهي است و گمراهان در آتشند. آنكه از ديدار “خورشيد” محروم است بايد از “ماه“ بهره گيرد و آن كه ماه را نمي بيند، بايد از نور “فرقدان“ (دو ستاره اي نزديك قطب شمال) روشني گيرد و اگر آن دوم هم نبودند،‌از ديگر ستارگان فرزوان

سلمان مي گويد: پرسيدم يا رسول الله! پدر و مادرم فدايت. منظورت از خورشيد و ماه و فرقدان چيست كه بالاي منبر فرموديد هر كدام را از دست داديد، به ديگري پناه بريد؟ آن گرامي فرمود: “من بسان خورشيدم و علي (ع) چونان ماه. در آن هنگام كه مرا از دست داديد، علي را پيشوا قرار دهيد. و امام فرقدان حسن و حسين درود خدا بر آنان- هستند كه پس از علي (ع) پيشواي شما خواهند بود. و امام ديگر “ستارگان روشن” پيشوايان نهگانه اي هستند كه از نسل حسين (ع) پديد مي آيند و نهمين آنها، مهدي (ع) است

 

كشتي نوح

اينك پيامبر ما از نوح سخن مي گويد:

“يارانم! فرزندان پاك من، چونان كشتي نوح اند. هر كس به كشتي نشست از نابودي برست. كساني هم كه فرزندان پاك مرا پيشوا قرار دهند از گمراهي و هلاكت نجات پيدا خواهند كرد

اين هنگام مردي پرسيد: “يا رسول الله! پيشوايان بعد از شما چند نفرند؟”

حضرت فرمود: “دوازده نفر كه همگان از دودمان منند.”

 

او كاخ ستمگران را درهم مي كوبد

خداوند عمر او را در روزگار غيبت دراز مي كند و آنگاه وي را به صورت جواني چهل ساله ظاهر مي سازد، تا مردم بدانند خداوند بر همه چيز توانا است.

 

اين است دين راستين

امام باقر (ع) به آيتي از قرآن اشاره كرد و گفت: “روشن تر از اين سخن، كلام خداست كه فرمود: از آغاز آفرينش زمين و آسمان ها، شماره ي ماه ها نزد خدا و در كتاب خدا دوازده بوده است؛ چهار از آنها، ماه هاي حرام است. اين است دين پابرجا و راستين خدا. درباره ي اين ها به خود ستم نكنيد.”

امام در تفسير اين آيه ادامه داد: “شناختن ماه هاي محرم، صفر، ربيع و حرام هاي آن كه: رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم مـي باشد، دين پابرجا و راستين خدا نيست، زيرا يهود و مسيحيان و مجوس و ديگر مردمان، از منافق و مخالف، اين ماه ها را مي شناسند و نام آنها را مي دانند.

مقصود از آنها، امامان دوازده گانه هستند، كه دين خدا را برپا مي دارند.”

 

آبي سردتر از برف و شيرين تر از عسل

مردي پارسا به حج خانه ي خدا رفته، و سفر خويش را اين چنين گزارش مي كند: “صحراي عربستان چون تنوري سوزنده، و هرم آفتاب، توفنده بود. از قافله عقب ماندم. راه را گم كرده و خود را تنها يافتم. تشنگي مرا از پاي درآورد و نقش بر زمين ساخت. ناگهان صدايي شنيدم. چشمم را باز كردم. جواني زيباروي از گرد راه رسيد، و با چهره اي مهربان، مرا آبي سردتر از برف و شيرين تر از عسل نوشاند، و از مرگ حتمي نجاتم داد. آنگاه كه رمقي گرفتم پرسيدم كيستي؟ فرمود: “من حجت خدا و بقية الله در زمينم. همان كسي كه زمين ظلم زده را، به عدل و داد زنده خواهد كرد.

من فرزند “حسن بن علي بن محمدبن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب درود خدا بر تمامي آنان- هستم.”

آنگاه فرمود: چشمت را ببند و پس از لحظه اي فرمود ديده باز كن. خود را در پيشاپيش كاروان ديدم و او از نظرم ناپديد شد.

 

دو فرزند دانشمند

پدر “شيخ صدوق” يكي از دانشمندان بزرگ اسلام در قرن سوم هجري دوران غيبت صغري- است. او سال ها از ازدواجش مي گذشت ولي پدر نشده بود. نامه يي به “حسين بن روح” يكي از نايبان مخصوص امام زمان مي نويسد كه امام دعا كند خدا به او پسري ببخشد.

جواب نامه، چنين بود: علي بن حسين! تو از اين همسر، داراي فرزند خواهي شد، ولي به زودي از زن ديگر، دو فرزند فقيه و دانشمند خواهي يافت.”

علي بن حسين، همسر ديگري اختيار مي كند و خدا او را دو فرزند فقيه و دانشمند به نام هاي “محمد” و “حسين” مي دهد كه هر دو فقيهي ماهر و محدثي عالي مقام بودند.

ما را به هديه ي او نيازي نيست

          در شهر قم مرد بزازي از شيعيان و دوستداران امام قائم (ع) شريكي داشت كه او شيعه ي دوازده امامي نبود. از فضا پارچه ي گرانبها و جالبي به دست آنها افتاد.

          مرد شيعه به شريكش گفت: اين پارچه قابليت مولايم را دارد.

          شريكش گفت من مولايت را نمي شناسم، ولي آن را به هر كه مي خواهي بده. و او پارچه را براي امام زمان (ع) فرستاد.

          آنگاه كه پارچه به دست امام (ع) رسيد، آن را دو نيم كرد و نيمي از آن را پس فرستاد و فرمود: “به مال مخالف و غير شيعه نيازي نداريم.”

 

دروازه ي غرب به دست او گشوده مي شود

          حضرت باقر (ع) فرمود: “قائم ما نهضت خويش را از مكه مي آغازد، و پرچم و شمشير رسول خدا (ص) و ديگر نشانه هاي پيامبر و درخشش گفتار محمدي (ص) با اوست.”

          قلبتان به خاطر هدايت و نجات گمراهان بتپد. من شما را به سوي خدا و پيامبر مي خوانم، كه برنامه هاي قرآن را اجرا كنيد. باطل را بكوبيد و راه و روش پيامبر را به پاداريد.

          پس از اين گفتار، يارانش كه 313 نفر مي باشند، مانند باران هاي پراكنده ي پاييز، به هم مي پيوندند. آنها مرداني هستند كه در شب به راز و نياز با خدا زنده اند و در روز، شيران بيشه ي شجاعتند.

          خداوند نخست “حجاز” را براي او مي گشايد و او زندانيان بني هاشم را آزاد مي سازد، پرچم هاي سياه كوفه به زير مي آيد، و به عنوان نشانه ي بيعت، به سوي امام قائم فرستاده مي شود. در اين هنگامه است كه امام سپاه خود را به شرق و غرب جهان مي فرستد تا بيداد و بيدادگران را ريشه كن سازند، و كشورها براي او گشوده مي گردد و به دست او استانبول (دروازه ي غرب) فتح مي شود.”

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 17:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 158

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس