سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط asemankafinet2

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

حضرت ابراهيم عليه السلام

بازديد: 171

حضرت ابراهيم عليه السلام

حضرت ابراهيم عليه السلام در ميان همه انبياء داستان جالب و قابل تأمل دارد. در روايات  معصومين عليهم السلام آمده است كه آن حضرت در زمان نمرود، يكي از حاكمان ظالم و  مستبد، زاده شده است.

منجمان گفتند: براي نمرود آورده شده است كه در اين سال فرزندي زاده خواهد شد كه تاج و تخت، يال و كوپال، جلال و جبروت تو را به خاك مذلّت خواهد كوفت.

نمرود براي پيشگيري از خطر، دستور داد تا همه فرزندان پسر را كه از در آن سال زاده مي شود، نابود نمايد. بدين منظور براي هر زن حامله اي خبرچيني گماشت تا از تولّد فرزند پسر او، حكومت را مطّلع نمايد. مادر حضرت ابراهيم عليه السلام هنگام وضع حمل از شهر خارج شد و در غاري دور افتاده حضرت ابراهيم را به دنيا آورد. حضرت ابراهيم مدت چند سال در آن غار مخفي بود تا به سن نوجواني رسيد و اين زماني بود كه آن حضرت با گوشه ها و زواياي دنيای ناشناخته رسالت ارتباط برقرار مي كرد و بارقه هايي از الهام الهي بر قلب مبارك او مي تابيد. حضرت ابراهيم از غار خارج مي شود و به ميان قوم خود باز مي گردد. حضرت ابراهيم عمويي داشته، كه در قرآن از او به نام آذر و به عنوان پدر او ياد شده است. آذر مردي مشرك و بت پرست بوده است و هيچ گاه جانب حمايت از حضرت ابراهيم را نگرفته است. در اينجا لازم است كه به مسئله اي مهم اشاره شود. آن مسأله اين است كه يكي از اعتقادات ما پيروان ائمه معصومين عليهم السلام اين است كه انبياء و امامان از پدر و مادري كافر و مشرك زاده نشده اند. بلكه والدين آنها  موحّد و مؤمن به روز جزا و پيرو پيامبران الهي بوده اند.

بنابراين چگونه بايد اين مسئله را كه از آذر به عنوان پدر حضرت ابراهيم ياد شده است، حل نموده در جواب اين مسأله دو جواب ارائه مي نمائيم.

اول ـ اعراب، بسياري اوقات از عمو، مخصوصاً اگر بزرگتر از پدر شخص باشد و متكفل و نان آور خانواده باشد، به عنوان پدر ياد مي كند. لذا از آذر در قرآن به عنوان پدر ياد كرده است با اينكه نام پدر او تارُخ بوده است.

دوم ـ در قرآن بعضاً آياتي وجود دارد كه كه از ظاهر لفظ آن نمي توان معناي واقعي آن را به دست آورد. مثلاً در يكي از آيات قرآن آمده است:

«خداوند بر عرش نشسته است » اما پرواضح است كه نشستن، كار موجودات مادي و هر موجود مادي نيز مركب است. هر چيزي كه مركب باشد محتاج است و همه مي دانيم كه خداوند بزرگ نه محتاج و نه مركب و نه ماده است. پس اين آيه بايد معناي ديگري داشته باشد. آن آيه كه آذر را پدر حضرت ابراهيم معرفي مي كند، نيز از همين گونه آيات است. براي فهم اين گونه آيات ما راهي جز مراجعه به بيانات نوراني ائمه معصومین عليهم السلام نداريم. زيرا مفسّرين و مبيّنين حقيقي قرآن غير از امامان كسي ديگر نمي باشد و زماني كه به بيان و كلام نوراني آن بزرگواران مراجعه مي كنيم، مي بينيم كه در روايات از آذر، به عنوان حضرت ابراهيم ياد شده، نه پدر او.

حضرت ابراهيم تنها پيامبري است كه خداوند از او به عنوان، « خليل » ياد ميكند. خليل يعني دوست، آن هم يك نوع خاصي از دوستي به گونه اي كه هيچ گونه پرده اي ميان دو دوست واسطه نباشد و آنها هر لحظه كه اراده نمايند، در اختيار هم باشند. به همين دليل است كه حضرت ابراهيم در هيچ جايي و در هيچ لحظه اي خود را تنها احساس نمي كند. بنابراين يكه و تنها در مقابل عالم كفر مي ايستد و از هيچ پيامدي هم نمي هراسد.

اولين موضع گيري حضرت ابراهيم در برابر كفار، شكستن بتها است كه او را به عنوان « بت شكن » تاريخ معروف مي كند. در روزي كه همه مردم براي جشن به بيابان و صحرا رفته بودند، آن حضرت به درون بتخانه مي رود و همه بتها را ميشكند. آن گاه تبر را به دوش بت بزرگ بتخانه مي گذارد و به خانه باز ميگردد. بعد از جشن مردم به منازلشان باز مي گردند. روز بعد كه براي عبادت به بتخانه مي روند، با منظره اي عجيب روبه رو مي شوند. همه بتها شكسته شده است و تبر بر دوش بت بزرگ جاخوش كرده است. اينجاست كه اواين جرقه در ذهن مردم زده مي شود و اين سئوال در ذهن آنها جاري مي گردد كه آيا بت بزرگ بتها را شكسته است؟ اگر بله، به چه دليل؟ و اگر نه، چرا تبر بر دوش اوست و او تنها سالم مانده است؟

كاهنان مي گويند: كسي اين بتها را شكسته است. پرس و جو براي يافتن شكننده بتها شروع مي شود. كسي مي گويد: ابراهيم در مراسم جشن همراه ما نبوده است. ديگري حرف او را    تأييد مي كند و مي گويد: آري! او گفت كه مريض است و نمي تواند به جشن بيايد. حضرت ابراهيم را آوردند و از او پرسيدند: آيا تو بتها راشكسته اي؟ حضرت مي فرمايد: از بت بزرگ بپرسيد. تبر بر دوش اوست. او شكسته است!

كاهنان مي گويند: بت نمي تواند اين كار را بكند. حضرت مي فرمايد: چيزي كه نمي تواند كاري انجام دهد آيا لايق پرستش و عذر و التماس مي باشد؟ در اينجا دومين جرقه در ذهن گروهي از مردم كه دو دل شده بودند، زده مي شود و با اين سئوال مواجه مي شوند كه به راستي آيا سزاوار بوده است كه ما از موجوداتي خواهش و تمنّا مي كرديم كه قدرت حفاظت از خود را ندارند و آن قدر زبون و حقير و بي اراده هستند كه توان دفاع از خود را ندارند؟ و ....

به اين ترتيب گروهي از مردم، بت پرستي را رها و به حضرت ابراهيم ايمان آوردند.

در اينجا سئوالي مطرح مي شود كه با وجود اينكه حضرت ابراهيم بتها را شكسته بود، اما فرمود: بت بزرگ اين كار را كرده است و اين البته دروغ و خلاف عصمت انبياء است. لذا چگونه به اين سؤال بايد پاسخ داد؟ براي پاسخ به اين سؤال، ذكر اين نكته ضروري است كه ما در محاورت روزمره خود به انواع گوناگوني صحبت مي كنيم. مثلاً مي گوييم، سؤال مي كنيم و پاسخ مي دهيم. مثلاً شما كار بزرگي انجام داده ايد و اين كار بزرگ و صحيح، تبعات گوناگوني به دنبال دارد. شما نمي خواهيد كه تبعات آن كار نتيجه دهد و آنچه را مي خواستيد به ظهور برسانيد. اينجاست كه در برابر سوالات مردم، كار انجام شده را بر دوش كس يا كساني كه نزد مردم داراي احترام هستند مي گذاريد تا بدين وسيله هم به مقصود برسيد و هم مردم را به اشتباهاتشان واقف نمائيد. كار حضرت ابراهيم هم از همين قسم امور بود. اين نه تنها دروغ نيست بلكه يك عمل كاملاً صحيح است. زيرا موجب شد تا گروه كثيري از مردم ناآگاه به سوي حق تمايل پيدا كرده و هدايت و  موحّد شوند.

حضرت ابراهيم را به جرم شكستن بتها و اهانت به مقدسات خرافي بازداشت، و در دادگاهي او را محكوم به سوزانده شدن در ميان تلي از هيزم شعله ور مينمايند.

به اين منظور كوهي از هيزم جمع كردند و آتش روشن شد. دماي آتش به حدي است كه كسي را ياراي نزديكي به اطراف آن نيست.  منجنيقي را حاضر كردند. حضرت ابراهيم علیه السلام را در ميان آن نشانده و به ميان آتش پرتاب کردند. اما خداوند قادر متعال در هيچ لحظه وآني دوستان و بندگان مخلص خود را تنها نمي گذارد. مخصوصاً اگر آن بنده مخلص، پيامبر او باشد. خداوند هميشه آنها را مشمول لطف لايتناهي خود قرار مي دهد. حضرت حق جل و علا، به ياري حضرت ابراهيم مي شتابد و او را بشارت به گلستان مي دهد. با امري الهي، خطاب به آتش مي فرمايد:

« اي آتش براي ابراهيم چون گلستاني روح افزا، لذّت ناك و فرح بخش باش ».

با كمال ناباوري همه مردم ـ اعم از موحّدين و كفّار ـ مشاهده مي كنند كه آن آتش كه تا لحظه اي قبل از فاصله دور نيز موجب سوزاندن مي شد، اينك تبديل به گلستاني شده است و ابراهيم در كمال خوشي و راحتي در سايه درختان نشسته است. وقتي مردم با اين اعجاز رو به رو مي شوند، نوري ديگر در قلب و اذهان خفته آنها نمايان مي شود كه ابراهيم تنها نيست. آري ابراهيم تنها نيست.

 

قدرتي ماوراي قدرتهاي عادي او را حمايت مي كند. قدرتي كه نه در توان نمرود است و نه در توان آذر و نه در توان بتها كه در كمال ذلت و خواري تن به شكسته شدن دادند.

اينجا بود كه گروهي ديگر به عظمت و جلال خداوند بزرگ مؤمن شدند و به دوستداران و پيروان حضرت ابراهيم افزوده شد.

همانگونه كه قبلاً گفته شد يكي از كارهاي مهم حضرت ابراهيم، خلق سؤال در اذهان خفته و انحراف يافته كساني بود كه دل و دين به غير از خداوند متعال سپرده بودند. سئوالات حضرت ابراهيم به گونه اي بود كه تا بن استخوان آنها را مي سوزاند و راهي جز ترك دين خرافي و گرويدن به دين حق براي آنها باقي نمي گذاشت.

براي اين منظور آن حضرت گاهي خود را متمايل و متظاهر به دين آنها نشان مي داد و بعد سؤالي را طرح مي نمود و بدين وسيله « ماه پرستان » و گاهي ديگر نيز در كيش « خورشيد پرستان » با طلوع زهره، ماه و خورشيد، به همراه پيروان آنها تظاهر به عبادت آنها مي كرد و به محض غروب آنها، مي فرمود: من چيزي را كه غروب مي كند، شايسته پرستش نمي دانم. زيرا آنكه شايسته پرستش است، هيچ گاه غروب نمي كند تا دوباره زاده شود.

وقتي مردم با اين سؤال مواجه مي شدند، براي اولين بار براي آنها طلوع و غروب خدايشان مطرح مي شد و البته طلوع و غروب دليل بودن و نبودن نبود. همان گونه كه خودشان روزي زاده مي شدند و روزي ديگر مي مردند و خدايي كه در گرو زاده شدن و مردن باشد، به درد خدايي نمي خورد. زيرا فرقي با خودشان ندارد. لذا از دين منحرف خود، روي گردان و به گرد حضرت ابراهيم جمع مي شدند.

خوب است به سئوالي كه راجع به اين قصّه قرآني مطرح شده است بپردازيم.

سؤال اين است: زماني كه حضرت با ماه و زهره و خورشيد مواجه مي شد، ميفرمود: هذا ربي ـ اين خداي من است ـ آيا، اين گفته حضرت ابراهيم آن چيزي است كه او به آن ايمان و اعتقاد داشت؟

اگر بله، مستلزم شرك است و اگر نه، پس منظور آن حضرت از اين گفته چيست؟

در جواب بايد گفت: كه حضرت به آنها ايمان نداشت. اما مي خواست از اين طريق آنها را از عمل و اعتقاد ناصوابشان مطلع نمايد.

به عبارت بهتر، اين كار حضرت ابراهيم نوعي فرض بود و پرواضح است كه فرض، واقعيت را تغيير نمي دهد.

مثلاً شما در اين لحظه، در گوشه اتاقتان نشسته و مشغول مطالعه ميباشيد. ناگهان به ياد دوستتان مي افتيد كه ديروز شما را براي جشن تولد خود دعوت كرده بود. اما شما دعوت او را فراموش كرده بوديد. الآن آرزو مي كنيد كه چقدر خوب بود تا در همين لحظه در جشن حضور داشتيد. اگر خوب دقّت كنيد، مي بينيد كه اين آرزوي شما يك آرزوي محال است. ولي شما لحظه اي جشن را در ذهن خود تصور مي كنيد و خود را در جشن فرض مي كنيد. همان گونه كه ملاحظه شد اين تصوّر شما صرفاً يك فرض است و فرض نمي تواند واقعيت را تغيير دهد. قصّه حضرت ابراهيم نيز از همين گونه است.

گفته حضرت ابراهيم به اين معني است كه: فرض مي كنيم اين « زهره، ماه و خورشيد » پرودگار من باشد. پس بايد او را عبادت كرد. بعد به قوم مشرك ميفرمايد: اين اشياء نمي توانند پرودگار باشند. زيرا اوصاف پرودگار حقيقي را ندارند و بعد با شمردن اوصاف پرودگار متعال، آن قوم گمراه را هدايت و مؤمن به خداي كريم مي نمايد.

گفتيم كه حضرت ابراهيم تنها پيامبري است كه خداوند او را « خليل » خود قرار داده است. راجع به معني خليل نيز گفتيم كه نوعي دوستي و محبّت كه هيچ حد و مرز نمي شناسد.

اين گونه است كه خداوند آتش را براي آن حضرت گلستان مي نمايد و در همه شدائد و گرفتاريها به او ياري مي رساند و او را حفظ مي كند. با شديدترين آزمايشها او را مي آزمايد و ....

نيز گفتيم كه يكي از كارهاي جالب توجّه آن حضرت، خلق سؤال بود. اين سؤال خلق كردن گاهي نسبت به مردماني بود كه مشرك بودند و گاهي خود آن حضرت از خداي بزرگ، بعضي سئوالها داشت و بعضي كارها را ميخواست.

قرآن كريم به چند مورد كه ايجاد سؤال در ذهن مشركان باشد اشاره مي كند كه در قسمتهاي قبل بيان شد. غير از آن موارد، به قصه اي ديگر نيز اشاره ميفرمايد كه عبارت از سؤال حضرت ابراهيم راجع به نحوه زنده شدن مردگان باشد. اين سؤال و جواب به نحو بسيار شيرين در قرآن بيان شده است كه با هم آن را مرور مي كنيم.

حضرت ابراهيم خطاب به خداوند مي فرمايد: پرودگار من به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مي نمايي؟ خداوند نيز در جواب حضرت ابراهيم به نحو عتاب مي فرمايد: مگر به زنده گردانيدن مردگان ايمان نداري؟

حضرت ابراهيم نيز مي فرمايد: ايمان دارم اما مي خواهم بدين وسيله ايمانم افزون و قلبم بيشتر آرام بگيرد. خداوند متعال براي برآورده نمودن خواهش پيامبر خليل خودش مي فرمايد: چهار پرنده از انواع مختلف را بِكُش. آنگاه قطعه قطعه و با هم مخلوط بنما. سپس آنها را به چهار قسمت تقسيم و در چهار نقطه دور از هم قرار ده. پس از آن هر پرنده را به نام، مورد خطاب قرار داده و صدا كن. حضرت ابراهيم همانگونه كه خداوند متعال فرمودند عمل كرد. پرندگان را صدا زد. به نحو اعجازآسا مشاهده نمود كه اجزاء پرنده مزبور، از اجزاء پرندگان ديگر جدا و با هم جمع مي شود و پرنده به شكل اول درمي آيد و پرواز مي كند. به همين گونه ساير پرندگان نيز يكي پس از ديگري بعد از صدا زدن، زنده مي شدند. پرندگان زنده شدند و يكي ديگر از قدرتهاي الهي را بر بشر نمايان نمودند.

اين قصّه بزرگترين دليل است بر معاد و زنده گردانيدن مردگان در روز بازپسين.

در پايان ذكر اين نكته الزامي است كه حضرت ابراهيم دومين پيامبر اولوالعزم است و از بزرگترين افتخارات آن حضرت، همين بس كه سه دين توحيدي ديگر را اديان ابراهيمي مي نامند.

حضرت ابراهيم كتاب نيز داشته است كه از آن به نام « زبور » ياد شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ترازوي ديجيتالي

بازديد: 119

فيزيك و آزمايشگاه

ترازوي ديجيتالي :

با پیشرفت الکترونیک دیگه همه چیز داره دیجیتال می شه یکی از اونها ترازو های دیجیتالند که قیم ها شون هم داره روز به روز ارزون تر می شه هسته اصلی شون هم یه loadcell که توش از 4 تا استرین گیج تشکیل شده و به صورت پل وتستون هم بسه می شه کار کردن هم باهاش زیاد سخت نیست کافیه یه ولتاژ ثابت بهش بدید و خروجی رو بصورت دیفرانسیلی بخونید ...


همون طور که می بینید یه ولتاژ ثابت تقویت شده به ورودی پل میدیم و خوروجی رو (دو سر وسط ) هم به صورت تفاضلی می گیریم و تقویت می کنیم برای به دست آوردن دقت بیشتر توی خروجی بهتره از ad620 استقاده کنید که در واقع از 3 تا opoamp تشکیل شده و دیریفت و حذف مد مسترک بهتری رو بهتون میده قواعد شیلد کردن رو هم رعایت کنید چون سیگنال ها بسیار ضعیفند و به راحتی نویزی می شن ولتاژ ورودی پل هم همون طور که م یبینید باید تقویت شده و از یه آی سی رفرنس ولتاژ استفاده شده باشه.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جهان آخرت

بازديد: 277

جهان آخرت

1. جهان آخرت، جهان زندگی و حیات ابدی. در آخرت یکپارچه حیات است. زمین، جواهر و سنگریزه ها، درختان، میوه ها و حتّی آتش آنجا هم درّاک و فعّال است. «و ما هذه الحیوة الدّنیا الّا لهو ولعب و انّ الدّار الاخرة لهی الحیوان لوکانوا بعلمون» ؛ این زندگی پست (دنیا) جز سرگرمی و بازی نیست، و قطعاً سرای آخرت فقط زندگی (حقیقی) است، اگر (بر فرض) می دانستند. «الیوم نختم علی افواهم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسون» ؛امروز بر دهانهایشان مهر می نهیم،ودستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به آنچه همواره کسب می کردند گواهی می دهند! «وقالوا لجلودهم لم علینا قالوا انطقنا الله الذی انطق کلّ شیءٍ و هو خلقکم اوّل مرّة و الیه ترجعون» ؛ و به پوست های (بدنشان) می گویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟! (پوست ها) می گویند: خدایی که هر چیزی را به سخن آورده، ما را به سخن آورده است، و او نخستین بار شما را آفرید، و فقط به سوی او باز گردانده می شوید. «وفیها ما تشتهّیه الانفس و تلّذُ العین و انتم فیها خالدون» ؛ هر چه را خودشان بدان میل کنند و چشم ها لذّت ببرند، درآن (بهشت موجود) است، در حالی که شما در آنجا ماندگارید.

2. جهان آخرت، جهان ثبات و قرار و جاودانی. «یا قوم انّما هذه الحیوة الدّنیا متع و انّ الاخرة هی دارالقرار» ؛ ای قوم (من) این زندگی پست (دنیا) تنها کالایی است، و در حقیقت فقط آخرت سرای پایدار است.

3. جهان آخرت بسیار وسیع است. «سابقوا الی مغفرة من ربکّم و جنّة عرضها کعرض السّماء والارض» ؛ پیشی گیرید به سوی آمرزش از پروردگارتان و بهشتی که پهنه ی آن همچون پهنه آسمان و زمین است.

4.جهان آخرت، محل جزا و پاداش و درو کردن محصول بهره برداری است (نه دار تکلیف) «یوم یقوم الحساب» ؛ در روزی که حساب بر پا می شود. «مالک یوم الدین» ؛ خداوند روز جزاست.

5. جهان آخرت، جهان صلح و صمیمیت و صداقت «لایسمعون فیها لغواً و لاکذابا» ؛ که در آنجا هیچ بیهودگی و تکذیبی نمی شنوند.

6.جهان آخرت، جهان کامیابی و لذت واقعی است. «وانّ الدار الاخرة لهی الحیوان» ؛ و قطعاً سرای آخرت فقط زندگی (حقیقی) است.

7. جهان آخرت جهان سلامتی و تندرستی «وقالوا الحمدلله الذّی اذهب عنّا الحزن، الذّی احلّنا دارالمقامة من فضله لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب» ؛ و می گویند: ستایش مخصوص خدایی است که اندوه را از ما برطرف ساخت، قطعاً پروردگار ما بسیار آمرزنده (و) بسی سپاسگزار است. (همان) کسی که از بخشش خود ما را در سرای ماندنی جای داد، در حالی که در آنجا هیچ رنج (جسمی) به ما نمی رسد، و (نیز) در آنجا هیچ خستگی (روحی) به ما نمی رسد.

8.جهان آخرت، جهان روشنایی یا بروز حقایق «لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک فبَصُرک الیوم حدید» ؛ (به او گفته می شود:) به یقین از این (رستاخیز) در غفلت بودی، پس پرده ات را از (چشمان) تو برطرف کردیم، و امروز چشمت تیز بین است. «یوم تبلی السرائر» ؛ روزی که رازها آشکار می شود. «واشرقت الارض بنور ربّها» ؛ (ودر رستاخیز) زمین به نور پروردگارش روشن می شود.

9. جهان آخرت، جهان تجسّم اعمال و ظهور آنچه که ملکه ی انسان است. «انّ الذّین یأکلون اموال الیتامی ظلماً انّما یأکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً» ؛ در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جزاین نیست که آتشی در درونشان می خورند. و بزودی در شعله فروزان (آتش) در آیند (و بسوزند). «و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیامة ثمّ توفی کل نفس ما کسب و هم لایظلمون» ؛ و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را (درآن) خیانت کرده، می آورد، پس به هر کس، آنچه را بدست آورده، بطور کامل داده می شود، در حالی که به آنان ستم نخواهد شد.

10.در جهان آخرت، سرنوشت هر کس مخصوص بخودش است. «وامتازوا الیوم ایّها المجرمون» ؛ (دو ندا آید:) ای خلافکاران امروز جدا شوید. «ولا تکسب کل نفس الّا علیها و لاتزر و ارزة وزراخری» ؛ و هیچ شخصی جز بر زیان خویش (گناهی) کسب نمی کند، و هیچ بار برداری بار سنگین (گناه) دیگری را بر نمی دارد.

11.جهان قیامت،جهان جدایی از اسباب و انساب است. «فاذا نفخ فی الصّور فلا انساب بینهم یومئذ» ؛ و هنگامی که در شیپور دمیده شود، پس در آن روز هیچ خویشاوندی بین آنان نیست. «یوم یفرّ المرء من اخیه و امّه و ابیه و صاحبته و بنیه» ؛ (همان) روزی که مرد از برادرش می گریزد، و(نیز از) مادرش و پدرش و (همسر) و همراهش و پسرانش.

12. ظهور قدرت و حاکمیت حق در قیامت «مالک یوم الدین» ؛ خداوند روز جزاست.

13. تحقّق عدل و فضل «واتقّوا یوماً ترجعون فیه الی الله ثمّ توفیّ کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون» ؛ و خودتان را از (عذاب) روزی حفظ کنید، که در آن به سوی خدا باز گردانده می شوید، پس به هر کس، آنچه را به دست آورده، بطور کامل (بازپس) داده می شود، و آنان مورد ستم واقع نمی شوند.

14. وحدت گواه و داور «ولاتعملون من عمل الّا کنا علیکم شهوداً اذتفیضون فیه و ما یعزب عن ربک من مثقال ذرّة فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فی کتاب مبین» ؛ و هیچ عملی را انجام نمی دهید، مگر اینکه (ما) گواه بر شما هستیم در آن هنگام که بدان می پردازید، و در زمین و در آسمان، از پروردگارت هیچ هم وزن ذره ای و نه کوچک تر و نه بزرگتر از آن مخفی نمی ماند! مگر اینکه (همه آنها) در کتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است.

انسان در جهان آخرت به چه شکل ودر چه سنی زندگی می کند؟

انسان هاى خوب و بدى که امروز در دنیا هستند, بهشتیان و دوزخیان فردا در عالم آخرتند, با این تفاوت که بشر تا در این عالم زندگى مى کند, محکوم به قوانین و سنن طبیعى این عالم است و چون در عالم آخرت قدم مى گذارد, مقهور و مسخّر قوانین و مقررات آن عالم خواهد بود. طبق قانون حیات دنیوى , ولادت بشر از شکم مادر به صورت نوزادى ضعیف و ناتوان است که به تدریج رشد مى کند و نیرومند مى گردد, اما در عالم آخرت قانون حیات به مشیت الهى عوض مى شود و بشر از آغاز به صورت انسانى جوان و توانا از شکم خاک بیرون مى آید و به عرصهء محشر قدم مى گذارد و در معرض بازپرسى و محاسبه قرار مى گیرد.

مولاى متقیان امام على(ع) در وصف بهشت مى فرماید: درجات متفاضلات , و منازل متفاوتات , لا ینقطع نعیمها و لا یظعن مقیمها و لا یهرم فالدها و لاییأس ساکنها بهشت داراى درجاتى است که بر یکدیگر برترى دارد و داراى منزل هایى است که از هم امتیازدارد.

نعمت هایش پایان نمى پذیرد, و ساکن آن هرگز از آن جا کوچ نکنند. جاویدانند که پیر نمى شوند, و ساکن آن فقیر ونومید نمى شوند.

مرحوم شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود مى فرماید:< اعتقاد ما دربارهء بهشت این است که بهشت سراى جاودان و جایگاه سلامت است و مرگ و پیرى و بیمارى و رنج و آفت و زوال در آن راه ندارد.

رسول اکرم فرمود: <موقعى که بهشتیان دربهشت مستقر مى شوند, منادى ندا مى دهد. سرنوشت و مقدر الهى درباره شما این است که همیشه زنده بمانید و هرگز نمى میرید. پیوسته از نعمت سلامت برخوردار باشید و هیچ گاه بیمار نشوید. همیشه جوان بمانید و پیر و فرسوده نگردید. همیشه در نعمت و رفاه به سر برید و از اندوه و ناملایم مصون و محفوظ بمانید.

در مجلسى که مأمون حضور داشت , <یحیى بن اکثم > به امام محمد تقی (ع)گفت : روایت شده که ابابکر و عمر سیّد وآقاى پیران بهشتند. نظر شما در مورد این روایت چیست ؟

حضرت جواب داد: این خبر و روایت محال است درست باشد, زیرا همه بهشتیان جوانند و در بین آنان پیر وجود ندارد.

این روایت ازمجعولات بنى امیه است که در مقابل خبرى که رسول الله فرمود: حسن و حسین سید و آقاى جوانان بهشتند, درست کرده اند اهل عذاب نیز در عالم آخرت همانند بهشتیان وضعشان پابرجا و ثابت است . آنان هم نمى میرند و ناراحتى و دردشان کاهش نمى یابد وبى هوش نمى شوند و به خواب نمى روند. البته اکثر دوزخیان پس از پاک شدن از گناهان و زودوده شدن زنگ معصیت از دوزخ خارج مى شوند و به بهشت مى روند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خاطره ای از امام خمینی درباره گران شدن نان

بازديد: 133

خاطره ای از امام خمینی درباره گران شدن نان

وقتي كه مطهري‌، بهشتي، باهنر و ديگر دوستان زنده بودند تا مي‌ديدند در نقطه‌اي اختلال شده احساس وظيفه مي‌كردند، اما اين احساس حالا نيست يا كم است؛ اين توقع نبود. ما خيلي در اينجا زحمت كشيديم و بسيار شهيد و خون داديم،‌ جبهه رفتيم اين طور فكر نمي‌شد كه به اين زودي‌ها اين چيزها در جامعه‌ي ما به وجود آيد.

مديرعامل و جمعي از مسوولان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به مناسبت سالروز انقلاب فرهنگي با آيت‌الله موسوي اردبيلي ديدار كردند.

به گزارش ايسنا، آيت‌الله موسوي اردبيلي در اين ديدار اظهار كرد: كار خبرگزاري به صورت اجمالي شبيه كار ماست البته كار خبرگزاري مهم‌تر است.

وي در ادامه با بيان اينكه «سرمايه انسان آبروي او است» بر لزوم تلاش مسوولان براي جلب اعتماد مردم تاكيد كرد.

اين مرجع تقليد در ادامه سخنان خود گفت: اگر كنترل نباشد سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. خصوصا درجهان امروز؛ ما در خارج دشمنان قسم خورده داريم كه متشكل هستند و طبق برنامه عليه ما كار مي‌كنند؛ نمونه‌ي آن فيلم «فتنه»، «اقدامات سلمان رشدي» و غيره است. چه قبول كنيم و چه نكنيم واقعيتي است كه عليه ما با امكانات زياد كار صورت مي‌گيرد؛ اما ما نيز نبايد گزك دست آن‌ها بدهيم.»

موسوي اردبيلي در ادامه سخنانش بر لزوم تبعيت مسوولان كشور از قانون، مقررات و مصالح ملي تاكيد كرد.

وي ادامه داد:« خدا كند همه در جهت مصالح مردم كار كنند؛ انقلاب براي همين شروع شد والا از انقلاب چيزي جز لفظ نمي‌ماند.»

اين مرجع تقليد افزود:« در لفظ همه‌ي ما مي‌گوييم انقلاب؛ اما برخي راست مي‌گويند و بعضي‌ها راست نمي‌گويند و‌ برخي‌ها نيز اين را وسيله‌اي براي كارهاي ديگر قرار مي‌دهند.»

وي گفت: « در داخل همه نوع كار به نفع، به ضرر، به صلاح و به فساد انجام مي‌شود منتهي بايد تشخيص داد و كارهايي كه به صلاح مردم است را شفاف كرد.»

اين مرجع تقليد در بخش ديگري از سخنانش افزود:« برخي اتفاق‌ها در مملكت را از راديوهاي ديگر مي‌شنويم كه اين صدمه مي‌زند؛ ما نبايد حرف خودمان را از زبان ديگران بشنويم، زماني آن‌ها دروغ مي‌گويند، اما گاهي هم اينطور نيست. مثلا گاهي بي‌.بي.‌سي راست مي‌گويد، اما همان حرف راست را يا خبرگزاري‌هاي ما ندارند يا راديو، تلويزيون و رسانه‌هاي گروهي ما روي آن كار نكرده‌اند.»

موسوي اردبيلي متذكر شد:« مي‌خواستم روزي برادرانم را ببينم و بگويم براي خدا بياييد يك كاري بكنيد؛دست‌آوردهاي ديگران را اگر نمي‌خواهيم تثبيت كنيم حداقل صدمه نزنيم زيرا مردم همه كاره هستند».

وي گفت:« بعد از انقلاب نهادهاي خيلي خوبي در ايران سركار آمد و اساس كار را درست گذاشتند؛ البته گاهي نيز اشتباهاتي كردند.»

در ادامه موسوي اردبيلي پس از ارائه گزارش معاون فرهنگي جهاد دانشگاهي،اظهار داشت:« در اوايل انقلاب بيش از هر چيز راه دانشگاه را دسته‌جمعي‌ يا فردي پيش گرفتيم هم دانشگاهيان خوب كار كردند و خوب آمدند.غائله‌ي چهاردهم اسفند ماه بني‌صدر، غائله‌ پوچ نبود و ريشه‌دار بود او هم از دانشگاه شروع كرده بود، اما بالاخره با كمك خدا از يك طرف و ياري مردم ازسوي ديگر، كار بني‌صدر نتيجه نداد.»

وي با ابراز تاسف از اين‌كه برخي گروه‌ها در دانشگاه به وجود آمده‌اند كه «داس و چكش» بلند كرده‌اند،عنوان كرد:« اين‌ها دير از خواب بلند شده‌اند، يك وقتي داس و چكش را بلند مي‌كردند اما حالا داس و چكش از بين رفته است.‌ وقتي كه مطهري‌، بهشتي، باهنر و ديگر دوستان زنده بودند تا مي‌ديدند در نقطه‌اي اختلال شده احساس وظيفه مي‌كردند، اما اين احساس حالا نيست يا كم است؛ اين توقع نبود. ما خيلي در اينجا زحمت كشيديم و بسيار شهيد و خون داديم،‌ جبهه رفتيم اين طور فكر نمي‌شد كه به اين زودي‌ها اين چيزها در جامعه‌ي ما به وجود آيد.» موسوي اردبيلي با بيان اينكه «گراني بيداد مي‌كند»،‌ افزود:« مسكن و زمين گران شده،‌ بيكاري و اشتغال به اين وضع درآمده،‌ بايد به فكر بود.»

اين مرجع تقليد به خاطراتي در زمان نخست‌وزيري ميرحسين موسوي اشاره كرد و گفت:« در دوره‌ي نخست‌وزيري ميرحسين موسوي نان خيلي ارزان بود و گفته مي‌شد نان به اين ارزوني، مردم فكر مي‌كنند مجاني است و مي‌خواستند يك مقدار گرانش كنند قرار شد ميرحسين با امام (ره) صحبت كند تا اين صحبت را شروع كرد امام (ره) آنچنان عصباني شد و گفت شما آمده‌ايد نان مردم را گران كنيد؟ آيا انقلاب يعني نان مردم را گران كردن؟ امروز نان مردم را گران مي‌كنيد فردا ساير چيزها را گران مي‌كنيد اين نمي‌شود؛ بالاخره امام (ره) اجازه داد اسكناس چاپ كنيم. ما در آن زمان فهميديم راه گران كردن بسته است و نخواهد شد، اين انقلاب اين طوري شروع شد.» اين مرجع تقليد افزود:« انقلاب براي اسلام بود آن‌هايي كه شهيد شده‌اند، خون داده‌اند، براي خدا بود، براي دنيا و نان‌خواهي نبود.»

وي در ادامه با توصيه به مسوولان ايسنا درباره توجه به تلاش در انتشار اخبار اسلام واقعي و حقيقي ، ادامه داد:«اين طور نباشد كه مثلا در فلان جا راجع به هلند تظاهرات شده،‌ بعد از چند روز يك دسته دانشجو هم جلوي سفارت هلند در ايران رفته‌اند. اين درست نيست كه بگويند در تركيه خيلي خوب تظاهرات كردند؛ يك زماني خيلي خوب در ايران تظاهرات مي‌كردند. ما مي‌گوييم انقلاب اسلامي به وجود آورده‌ايم آن وقت آنها قبل از ما حركت مي‌كنند و ما به دنبال آن‌ها مي‌رويم اين نمي‌شود؛ انشاءالله فراموش نكنيد.»

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

روز دانش آموز

بازديد: 189

روز دانش آموز

دانش آموزان همچون ساير گروه هاي ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) كه همه را دعوت به مبارزه بي امان با رژيم امريكايي شاه مي نمود، سر از پا نمي شناختند و نجات اسلام را در پيروي كامل از امام (ره) سازش ناپذير مي دانستند. اين طبقه جوان و فعال جامعه بحق يكي از اركان و پايه هاي مهم انقلاب پيروزمند اسلامي بودند.

صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالي كه مدارس را تعطيل كرده بودند روبه سوي دانشگاه نهادند تا بار ديگر پيوندشان را با رهبر بت شكن خويش به جهان اعلام نمايند. اين جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجويان و گروههاي ديگري از مردم در زمين چمن دانشگاه اجتماع كردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فرياد حق طلبانه از گلويي برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در كناره نرده ها و زمين چمن اجتماع كرده بودند و فرياد مقدس "الله اكبر" آنان فضا را مي شكافت و تا فاصله هاي دور طنين مي انداخت.

ساعت يازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در ميان دانش آموزان و دانشجويان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالي كه به سختي نفس مي كشيدند، صداي خود را رساتر كردند و با فرياد دشمن شكن "الله اكبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افكندند.

در اين هنگام تيراندازي آغاز شد و لاله هاي انقلاب يكي پس از ديگري در خون غلتيدند جوانان با فرياد الله اكبر و با شعارهاي مرگ بر امريكا و مرگ بر شاه به شهادت رسيدند و انقلاب خونين اسلاميشان را تداوم بخشيدند و دشمنان اسلام را بيش از پيش به رسوايي و شكست كشاندند. در اين واقعه 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. يكي از شاهدان عيني مي گويد.

شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بيش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و ديگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده اي سرگرم تماشاي نمايشگاه عكس بودند و گروهي به سخنراني گوش مي كردند كه ناگهان يك كپسول گاز اشك آور در هوا چرخيد و روي زمين دانشگاه فرود آمد. عده اي سراسيمه به سوي در ورودي دانشگاه دويدند، ولي در همين موقع صداي تيراندازي بلند شد. سربازان از  پشت ميله هاي دانشگاه به سوي مردم شليك كردند. هنوز فريادهاي "نترسيد تيراندازي هوايي است" بلند بود كه دانشجويي به زمين غلتيد، از اين لحظه به بعد دانشگاه و خيابان هاي اطراف آن مبدل به صحنه  جنگ و گريز شد. دانشجويان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوي منزل مرحوم آيت الله طالقاني راه پيمايي كنند. درست هنگاميكه عزم خروج از دانشگاه كردند با تيراندازي نيروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهاي خونين شد. مجروحان توسط دانشجويان به بيمارستان منتقل شدند.

در همان ساعات اوليه نيروهاي ضربت وارد داشنگاه شدند و دانشجويان و دانش آموزان براي مقابله با اين حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پيشروي در دانشگاه آنجا را ترك كردند.

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حكومت نظامي خيابان هاي اطراف دانشگاه و قسمتي از خيابان انقلاب را بستند و دانشجويان و دانش آموزان در خيابانهاي اطراف پراكنده شدند. تظاهركنندگان در چند نقطه  خيابانهاي جمهوري اسلامي و ولي عصر (عج) و خيابان هاي منشعب از آن آتش افروختند و با دادن  شعار الله اكبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات مي دادند.

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حكومت نظامي بر روي دانشجويان و دانش آموزان كه در داخل دانشگاه بودند، تيراندازي كردند كه در همان لحظات اول عده اي از دانشجويان به زمين افتادند و در خون غلتيدند. دانشجويان و دانش آموزان با پلاكاردهايي كه در آن شمار كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن  شعار الله اكبر خميني رهبر به راه پيمايي پرداختند. جنگ و گريز مأموران نظامي با دانشجويان و دانش آموزان تا پاسي از شب ادامه داشت.

امام خميني (ره) در پيامي كه به همين مناسبت از پاريس براي امت قهرمان ايران فرستادند، فرمودند:

"عزيزان من صبور باشيد كه پيروزي نهايي نزديك است و خدا با صابران است. ايران امروز جايگاه آزادگان است. من از اين راه دورچشم اميد به شما دوخته ام. صداي آزاديخواهي و استقلال طلبي شما را به گوش جهانيان مي رسانم".

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 22:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 185

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس