سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط asemankafinet2

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره تحلیل رفتارمتقابل

بازديد: 273

تحقیق درباره تحلیل رفتارمتقابل

فهرست

تحلیل رفتار متقابل............................................................................١

نظریات اساسی تحلیل رفتار متقابل..........................................................٢

الگوی حالات نفسانی («والد» - «بالغ» - «کودک»)....................................٣

روابط متقابل ، نوازش ، سازماندهی زمان.................................................٤

پیش نویس زندگی.............................................................................٤

نادیده انگاشتن ، برداشت غلط ، همزیستی.................................................٥

تخریب ، تمبر و بازیهای روانی............................................................٦

استقلال و خود پیروی........................................................................٧

فلسفه ی تحلیل رفتار متقابل..................................................................٨

انسانها ذاتا" خوب هستند.....................................................................٨

همه توانایی فکر کردن دارند.................................................................٩

الگوهای تصمیم گیری........................................................................٩

ما مسئول احساسها و رفتارهای خودمان هستیم...........................................١۰

روش قرارداد بستن.........................................................................١۰

ارتباط باز و نا محدود......................................................................١١

الگوی حالات نفسانی........................................................................١٢

مثالهایی از جابه جایی حالات نفسانی......................................................١٣

حالت نفسانی «کودک»......................................................................١٦

حالت نفسانی «والد».........................................................................١٦

حالت نفسانی «بالغ»..........................................................................١٧

تعریف حالات نفسانی.........................................................................١٨

آیا تفاوتهای بین حالات نفسانی واقعی هستند؟..............................................٢١

حالات نفسانی و فرامن ، من ، نهاد.........................................................٢٢

حالت نفسانی نامهایی هستند ، آنها اشیاء نیستند............................................٢٤

الگوی بیش از حد ساده شده.................................................................٢٥

تحلیل کنشی حالات نفسانی..................................................................٢٩

«کودک مطیع و سازگار» و « کودک طبیعی ».........................................٢٩

با وجدانها کمتر آلزایمر می گیرند..........................................................٣١

توهم فقط دیداری نیست.....................................................................٣٣

افراد دارای روحیات مثبت زود باورترند.................................................٣٣

ارتباط نور آفتاب با اختلالات عاطفی فصلی..............................................٣٤

چند شغله بودن موجب افزایش استرس می شود..........................................٣٥

انسان سالم از دیدگاه روان شناسی..........................................................٣٦

تعریف سلامتی و شخصیت سالم..............................................................٣٦

تفاوت انسان سالم با انسان آرمانی............................................................٣٧

مکتب های روان شناسی انسان گرا..........................................................٣٨

 

 

 

تحلیل رفتار متقابل چیست؟

تحلیل رفتار متقابل نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که بوسیله انجمن بین المللی تحلیل رفتار متقابل ارائه شده است. درمیان دیدگاه های مختلف روانشناسی ، تحلیل رفتار متقابل از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار بر جسته می باشد. تحلیل رفتار متقابل به عنوان نظریه ی شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها به ما ارائه می دهد. بدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسی خود استفاده می کند. همین الگوی شخصیتی به ما کمک می کند تا دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.

تحلیل رفتارمتقابل همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد ، که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز بکار رود.

تحلیل رفتار متقابل نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد. مفهوم پیش نویس زندگی بینگر این است که چگونه الگوهای کنونی زندگی ما ریشه در دوران کودکی دارند. در چهار چوب پیش نویس زندگی ، تحلیل رفتار متقابل توضیحاتی را ارائه می دهد که چگونه شیوه های زندگی دوران بزرگسالی ما باز نوازی همان روشهای دوران کودکی ما است حتی اگر این باز نوازی ، نتایجی را به بار آورد که موجب عناد به خود شود و یا بسیار درد ناک باشد. از این رو تحلیل رفتار متقابل به ما نظریه ی آسیب شناسی روانی را ارئه می دهد.

در حوزه ی کاربرد عملی ف تحلیل رفتار متقابل ، یک نظام روان درمانی را به ما معرفی می نماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی ، از مشکلات روزانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق ، بکار می رود. این نظریه ، روش های درمانی برای درمان فردی ، گروهی ، زوجی و خانوادگی ارائه می دهد.

خارج از حوزه درمانی ، تحلیل رفتار متقابل در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد و به آموزگاران و دانش آموزان کمک می کند و در وضعیت ارتباطی روشنی قرار گیرند. و از برخوردهای بی فایده و مخرب بپرهیزند.این نظریه بخصوص برای مشاوره بسیار مناسب است.

تحلیل رفتار متقابل در مدیریت ، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سازمانها وسیله ی بسیار نیرومندی است.

استفاده ی تحلیل رفتار متقابل توسط مدد کاران اجتماعی ، پلیس و نیروهای انتظامی ، و روحانیون از دیگر کاربردهای این نظریه می باشد.

بطور کلی تحلیل رفتار متقابل در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد ، روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود.

 

نظریات اساسی تحلیل رفتار متقابل

پایه و اساس نظریه تحلیل رفتار متقابل مبتنی بر چند نظریه ی کلیدی است ، که این نظریات تحلیل رفتار متقابل را از سایر دیدگاه های روانشناسی متمایز می سازند. در فصول آینده ما تمامی جزئیات این نظریات را مورد بررسی قرار داده و آنها را با مثالهایی روشن می سازیم. ابتدا آنها را بطور خلاصه بیان نموده و به شما پیشنهاد می کنیم که این بخش ها را بسادگی بخوانید تا با اصطلاحات و نظریات کلی آشنا شوید.

 

 

 

الگوی حالات نفسانی («والد»-«بالغ»-«کودک»)

اساسی ترین نظریه ی تحلیل رفتار متقابل الگوی حالات نفسانی است. یک حالت نفسانی مجموعه ای از رفتارها ، افکار و احساسهای مربوط بهم است که به وسیله ی آن ، بخشی از شخصیت ، خود را در یک زمان بخصوص نمایان می سازد.

این الگو سه حالت نفسانی متفاوت و مجزا را تصویر می کند.

اگر رفتار ، افکار و احساسهای من در واکنش به مسائل این زمانی این مکانی باشد و از اتمام منابع توانائیهایم به عنوان یک فرد بزرگسال بهره گیرم ، در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار ئارم.

زمانهایی ممکن است که رفتار ، افکار و احساسهای من درست شبیه یکی از والدینم و یا کسانی که جانشین آنها بودند باشد ف در این صورت من در حالت نفسانی «والد» خود قرار دارم.

گاهی نیز ممکن است رفتار ، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی باشد که کودکی بودم ، در این صورت در حالت نفسانی «کودک» خود قرار دارم.

به گیومه اطراف لغات توجه کنید. هرگاه منظورمان حالات نفسانی باشد از آنها استفاده می کنیم («والد» ، «بالغ» ، «کودک») زمانی که این لغات بدون گیومه باشند ف منظورمان از والد، بالغ و کودک اشخاص واقعی هستند.الگوی حالات نفسانی اغلب با و – ب – ک یعنی سه حرف اولیه « والد»، « بالغ » و « کودک » مشخص می شود.

هرگاه الگوی حالات نفسانی را برای درک جنبه های مختلف شخصیت بکار بریم ، تحلیل ساختاری انجام داده ایم.

 

روابط متقابل ، نوازش ، سازماندهی زمان

اگر من با شما ارتباط برقرار کنم ، می توانم از هر یک از سه حالات نفسانی خود که انتخاب می کنم شما را در مورد خطاب قرار دهم و شما نیز می توانید با هریک از حالات نفسانی خود پاسخ دهید. این تبادل ارتباطی یک رابطه متقابل نامیده می شود.

به کار گیری الگوی حالت نفسانی به منظور تحلیل رشته هایی از روابط متقابل خاص و مناسب نامیده می شود. لغت خاص و مناسب به این منظور اضافه شده است که در رابطه با بخشی از تحلیل رفتار متقابل به صورت خاص بحث می کند تا اینکه تحلیل رفتار متقابل را به شکل کلی مورد بررسی قرار دهد.

زمانی که من و شما در یک رابطه ی متقابل قرار می گیریم ف من با علائم رفتاری خاص خودم حضور شما را درک می کنم و شما نیز با علائم رفتاری خود حضور مرا درک می کنید. به زبان تحلیل رفتار متقابل هر نوع عملی که درک حضور دیگری در آن وجود داشته باشد نوازش نامیده می شود. انسانها برای اینکه بتوانند حالت خوب روحی ف روانی و جسمی خود را حفظ کنند نیاز به نوازش دارند.

وقتی که افراد به صورت گروهی یا دو نفری با یکدیگر در رابطه ی متقابل قرار می گیرند ، اوقات خود را به شکلهای مختلف خاص که می تواند تقسیم بندی و تحلیل گردد می گذرانند. این همان چیزی است که ما تحلیل «سازماندهی زمان» می نامیم.

 

پیش نویس زندگی

هریک از ما در دوران کودکی داستان زندگی خود را می نویسیم.این داستان آغاز،میانه و پایانی دارد. ما طرحی اساسی این داستان را دردوران طفولیت، قبل از آنکه بتوانیم بیش از چند کلمه ادا کنیم ، می نگاریم. وقتی کمی بزرگتر شدیم جزئیات بیشتری به این داستان اضافه می کنیم. بخش عمده ی این داستان تا سن هفت سالگی نوشته می شود. ما می توانیم این داستان را بعد ها در دوران بزرگسالی مورد تجدید نظر قرار دهیم.

ما به عنوان افراد بزرگسال معمولا" از داستان زندگی که برای خود نوشته ایم آگاهی نداریم. با این وجود احتمالا" تا به آخر به انجام آن وفادار خواهیم ماند. بدون آگاهی از داستان زندگی ، احتمال دارد که زندگی خود را بر اساس آن بنا نموده و به سوی صحنه های پایانی که در دوران طفولیت نوشته شده است (تصمیمات دوران کودکی) پیش رویم.

این داستان زندگی که ما از آن آگاهی نداریم در نظریه ی تحلیل رفتار متقابل پیش نویس زندگی نامیده می شود.

مفهوم پیش نویس زندگی با الگوی حالات نفسانی به عنوان ساختمان مرکزی تحلیل رفتار متقابل در یک ردیف قرار دارند. این مفهوم بطور خاصی در کاربرد های درمانی اهمیت دارد. در تحلیل پیش نویس زندگی ، از مفهوم آن در می یابیم که چگونه افراد می توانند نا آگاهانه برای خود مشکل تراشی کنند و یا چگونه می توانند به حل مشکلات زندگی خودشان بپردازند.

 

نادیده انگاشتن ، برداشت غلط ، همزیستی

کودک نو پا درباره ی پیش نویس زندگی خود تصمیماتی می گیرد زیرا که پیش نویس زندگی بهترین روشی را ارائه می کند که کودک می تواند بوسیله ی آن زنده مانده و با آنچه که در نظرش دنیای وحشتناکی می آید کنار آید. در حالت نفسانی «کودک» ممکن است هنوز بر این باور باشیم که هر نوع تهدیدی به تصویری که ما از دنیای اطراف خود به عنوان یک کودک داشتیم ، تهدیدی برای ارضای نیازهای ما و یا حتی برای زنده بودن وجود ما باشد. بنابراین ، گاهس اوقات ممکن است درک و برداشت خود را از واقعیات به گونه ای تغییر دهیم تا با پیش نویس زندگی ما تطبیق یابد. این چیزی است که به آن برداشت غلط می گوییم.

یکی از راههایی که به ما اطمینان می بخشد که دنیا با پیش نویس زندگی ما هماهنگ است اینست که اطلاعاتی را که درباره ی یک موقعیت خاص در اختیار داریم به طور انتخابی نادیده بگیریم. ما جنبه هایی از واقعیت را که ممکن است با پیش نویس زندگی ما در تضاد باشد بدون قصد آگاهانه پس می زنیم. این عمل را نادیده انگاشتن می نامیم.

به عنوان بخشی از حفظ و نگهداری پیش نویس زندگی خود ، گاهی اوقات درمقام افراد بزرگسال ، در روابطی قرار می گیریم که بازنوازی همان روابطی است که با والدین خود در زمان کودکی داشته ایم. ما این کار را بدون آگاهی انجام می دهیم. در چنین موقعیتی ، یکی از طرفین رابطه نقش «والد» و «بالغ» درون را ایفا می کند و دیگری نقش «کودک» را به عهده می گیرد. رفتار بین آنها به نوعی است که گویی هردواز سه حالت نفسانی بهره مند هستند به جای این که از شش حالت نفسانی خود بهره گیرند. چنین رابطه ای همزیستی محسوب می گردد.

 

تخریب ، تمبر و بازیهای روانی

به عنوان کودکانی نو پا ، متوجه می شویم که در خانواده ی ما احساسات خاصی تشوسق می شوند درحالی که احساسات دیگر منع می گردند. برای به دست آوردن نوازش ، ممکن است تصمیم بگیریم که فقط احساسات مجاز را حس کنیم. این تصمیم به طور نا آگاهانه گرفته می شود. زمانی که ما در دوران بزرگسالی ، پیش نویس زندگی خودمان را به اجرا در می آوریم ، در واقع به طور مستمر ، احساسات واقعی خود را با احساساتی که در دوران کودکی برای ما مجاز بوده اند می پوشانیم. این احساسات جایگزین شده احساسات تخریبی نامیده می شوند. اگر ما احساس سرکوب شده ای را تجربه کنیم و به جای بیان آن ، آنرا ذخیره نمائیم ، اصطلاحا" تمبر جمع کرده ایم.

«بازیها» عبارتند از یک رشته رفتارهای متقابل تکراری که در آن طرفین رابطه به تجربه ی احساسهای تخریبی خود می رسند. این روند رابطههمیشه شامل «تغییر نقش» است و در آن لحظه ای فرا می رسد که بازیگران اتفاقی غیرمترقبه ، آزاردهنده و ناراحت کننده را تجربه می کنند. افراد از اینکه به بازیهای روانی می پردازند ف آگاهی ندارند.

 

استقلال و خودپیروی

ما به عنوان افراد بزرگسال برای تشخیص توانایی های کامل خود ف احتیلج داریم که تصمیمات جدیدی درمورد روشهایی که در دوران کودکی برای رویارویی ا زندگی داشته ایم اتخاذ کنیم. زمانی که در یابیم این روش ها دیگر برای ما کار آرایی ندارند ، ناچاریم که آنها را با روش های جدیدی که کاربرد دارند جایگزین کنیم. به زبان تحلیل رفتار متقابل ما باید از پیش نویس زندگی خود پا را فراتر نهاده و به آنچه که استقلال نامیده می شود دست یابیم.

تکنیکها و روش های تحلیل رفتار متقابل به نوعی طراحی شده اند که به افراد کمک می کنند تا به استقلال و خود پیروی دست یابند. این استقلال و خود پیروی از آگاهی ، خود انگیختگی ، و توانایی برای ایجاد صمیمیت تشکیل شده است و با استفاده ار منابع کامل شخصی به عنوان یک فرد بزرگسال ، توانایی های او را برای حل مسائل بکار می گیرد.

 

 

فلسفه ی تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل ب اساس فرضیه های فلسفی خاصی استوار گردیده ، این پیش فرض ها ، عباراتی درباره ی انسان ، زندگی و هدف های تغییراند.

فرضیه های فلسفی تحلیل رفتار متقابل عبارتند از :

«انسانها ذاتا" خوب هستند».

«همه توانایی فکر کردن دارند».

«سرنوشت انسانها به دست خودشان تصمیم گیری شده است و این تصمیمات را می توان تغییر داد».

پیامد این فرضیه ها ، دو اصل اساسی به کار گیری تحلیل رفتار متقابل است :

«روش قرارداد بستن»

«ارتباط باز و نامحدود»

 

انسانها ذاتا" خوب هستند

اساسی ترین نظریه تحلیل رفتار متقابل این است که انسانها ذاتا" خوب هستند. این بدان معناست که من و تو هر دو ارزشمند ، محترم ، گرامی و گرانقدر هستیم. من خود را همانطور که هستم می پذیرم و تو را همانطور که هستی می پذیرم. این حالت از نهاد انسان بر می خیزد تا این که به رفتار مربوط شود.

گاهی ممکن است آنچه را که تو انجام می دهی نه دوست داشته باشم و نه قبول داشته باشم و نه قبول داشته باشم ولی همیشه هر چه هستی تو را می پذیرم.

نهاد تو به عنوان یک انسان در نظر من گرانقدر است هرچند که که رفتار تو ممکن است چنین نباشد.

 

همه توانایی فکرکردن دارند.

همه ، به جز آنهایی که ضایعات مغزی شدید دارند قادر به فکر کردن هستند. بنابراین هریک از ما مسئولیم که مشخص کنیم از زندگی چه می خواهیم. نهایتا" هر فردی با پیامد تصمیمات خود زندگی می کند.

 

الگوهای تصمیم گیری

من وتو هردوخوب هستیم ولی ممکن است گاهی اوقات درگیر رفتارهای غیر خوب یکدیگر شویم ، در این صورت ما از همان تصمیمات دوران کودکی خود پیروی کرده ایم.

اینها بهترین روشی بودند که ما به عنوان کودکان نو پا می توانستیم با کمک آنها خود را زنده نگهداریم و آنچه را که می خواستیم از دنیایی که در نظرمان خشن و بی رحم می آمد بگیریم. گاهی ، به عنوان افراد بزرگسال ممکن است از این الگوها استفاده کنیم ، هرچند که نتایج بی ثمر و دردناکی در پی داشته باشد. حتی زمانی که ما کودکان نوپایی بردیم ، والدین ما قادر نبودند ما را به روش خاص خود تربیت کنند. آنها یقینا" فشارهای زیادی بر ما وارد آورده اند. ولی این ما بودیم که تصمیم گرفتیم با این فشارها کنار بیائیم ، علیه آنها طغیان کنیم و یا آنها را نادیده بگیریم. این مسئله در مورد ما بزرگسالان نیز صادق است. دیگران و یا محیط اطرافمان نمی توانند ما را وادار کنند که به شکل خاصی فکر و یا احساس کنیم. دیگران و یا شرایط محیطی ممکن است فشارهای زیادی بر ما وارد کنند ، ولی همیشه براساس تصمیمات خودمان با آنها روبرو می شویم.

 

ما مسئول احساسها و رفتارهای خودمان هستیم.

هر زمان که تصمیمی بگیریم می توانیم بعد ها آن را تغییر دهیم. این مسئله در مورد تصمیمهای اولیه ای که درباره خود و دنیای اطرافمان گرفته ایم نیز صادق است. اگر بعضی از تصمیمات دوران کودکی ما نتایج دردناک و ناراحتی برای ما به عنوان افراد بزرگسال به بار می آورد ، می توانیم تصمیمات را ردیابی کرده و آنها را با تصمیمات جدید و مناسبی جایگزین کنیم.

بنابراین ما می توانیم تغییر کنیم. ما تغییر را صرفا" براساس بینش نسبت به الگوهای رفتاری قدیمی خودمان بدست نمی آوریم ، بلکه با تصمیم گیری فعالانه برای تغییر این الگوها به کسب آن نائل می شویم.

تغییرات ما می تواند واقعی و پا بر جا باشد.

 

روش قرار داد بستن

اگر شما متخصص تحلیل رفتار متقابل باشید و من هم مراجع شما باشم ، ما برای دستیابی به تغییراتی که من مایلم به آن برسم ، مسئولیت دو جانبه ای داریم.

این پیامد نظریه ایست که شما و من به نسبت مساوی مسئول رابطه خودمان هستیم.

شما مسئول نیستید همه ی کارها را برای من انجام دهید و من نیز انتظار ندارم که شما برای من هرکاری انجام دهید.

از آنجایی که هردوی ما در روند تغییر شرکت داریم ، بسیار حائز اهمیت است که هردو به روشنی بدانیم که چگونه این همکاری تنجام شود. بنابراین ما با یکدیگر وارد قرارداد می شویم.

ایت بیانگر مسئولیتی است که هر یک از طرفین به عهده دارندو من به عنوان یک مراجع آز آنچه که می خواهم تغییر دهم و آنچه که مایلم انجام دهم تا این تغییر رخ دهد ، سخن می گوییم ، و شما به عنوان متخصص و درمانگر تأیید می کنید که مایلید با من در این زمینه همکاری کنید. شما متعهد می شوید که از مهارتهای حرفه ای خودتان به بهترین نحو در این راه استفاده کنید و بگوئید که در ازای کاری که انجام می دهید از من چه می خواهید.

 

ارتباط باز و نامحدود

مرحوم دکتر اریک برن تأکید داشت که مراجع درست به اندازه درمانگر باید درباره ی آنچه در کار مشترکشان پیش می آید اطلاعات کامل داشته باشد. این از نظریه ی اساسی ناشی می شود که انسانها دارای نهاد خوبی هستند و همه توانایی فکر کردن دارند.

در روش درمانی تحلیل رفتار متقابل ، یادداشتهایی که درباره ی مراجع نوشته می شود در دسترس او قرار می گیرد. درمانگر مراجع را تشویق می کند که نظریات تحلیل رفتار متقابل را یاد بگیرد ، بنابراین مراجع در روند تغییر نقش مساوی برعهده می گیرد.

برای کمک به ارتباط بین مراجع و درمانگر ، نظریات تحلیل رفتار متقابل به زبانی ساده بیان می شوند. به جای استفاده از لغات طولانی مشتق از لاتین و یونانی که در شاخه های دیگر روانشناسی مرسوم هستند ، تحلیل رفتار متقابل از کلمات آشنایی استفاده می کند. «والد» ، «بالغ» ، «کودک» ، بازی ، پیش نویس ، نوازش.

بعضی بر این عقیده اند که چنین زبان ساده ای ، بازتاب اندیشه ای سطحی ایت. آنها در اشتباهند ، زیرا با وجود این که زبان تحلیل رفتار متقابل ساده است ، نظریات آن عمیق و دقیقا" مستدل است.

 

الگوی حالات نفسانی

به بیست و چها ساعت گذشته ی زندگی خود فکر کنید.

آیا در طول این مدت لحظاتی وجود داشت که شما درست شبیه زمانی که کودک خردسالی بودید رفتار ، فکر و یا احساس کنید؟

آیا زمانهایی نیز وجود داشت که رفتار ، فکر و یا احساس شما درست مانند آنچه در زمانهای گذشته از والدینتان یا جانشینان آنها کسب کرده اید باشد؟

و آیا هنوز موارد و موقعیت هایی وجود دارد که رفتار ، افکار و احساسهای شما فقط یک پاسخ مستقیم این زمانی این مکانی به آنچه که در آن لحظه ی خاص در اطراف شما اتفاق می افتد ، باشد؟

در این موقعیتهاست که شما به عنوان انسان بزرگسالی که هم اکنون هستید پاسخ می دهید به جای این که پاسخ شما از ژرفنای دوران کودکی شما برخاسته باشد.

همین حالا زمانی بگذارید و حداقل یک مورد از هرکدام از این سه روش مختلف رفتار ، فکر و احساس که می توانید از بیست و چهار ساعت گذشته ی خود بیاد آورید بنویسید.

با این کار شما اولین تمرین استفاده از الگوی حالات نفسانی را انجام دادهاید.

حال بیاید درباره ی آنچه که انجام داده اید فکر کنید. شما سه روش مختلف زندگی در این جهان را آزموده اید. هریک از اینها شامل یک رشته از رفتارها ، افکار و احساسها است.

زمانی که رفتار ، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی است که یک کودک بودم ، در حالت نفسانی «کودک» خود قرار دارم.

و مادامی که رفتار ، افکار واحساسهایم پاسخی مستقیم به وضعیت این زمانی این مکانی در رابطه به آنچه که در اطرافم می گذرد است و تمام توانایی هایی را که به عنوان یک انسان بزرگسال دارم ، به کار می گیرم ، در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار دارم.

اغلب اوقات در کاربرد تحلیل رفتار متقابل به سادگی می گوییم که در وضعیت «کودک» ، «بالغ» و «والد» خود قرار داریم.

زمانی که این سه حالت نفسانی را در کنار یکدیگر بگذاریم. الگوی حالات نفسانی سه بخش شخصیت را که در واقع هسته ی اصلی نظریه ی تحلیل رفتار متقابل است ، بدست آورده ایم. به صورت قراردادی سه دایره در کنار یکدیگر نمایانگر این سه بخش هستند.

روند تجزیه و تحلیل شخصیت در قالب حالات نفسانی تحلیل ساختاری نامیده می شود.

 

مثالهایی از جابه جایی حالات نفسانی

جین در خیابان پر ترافیکی مشغول رانندگی است. ثانیه به ثانیه او شاهد وضعیت و سرعت سایر وسایل نقلیه ای است که در اطراف او هستند ، او با توجه به علائم رانندگی اتومبیل خود را در رابطه با آنچه که در اطرافش در وضعیت این زمانی این مکانی می گذرد ، کنترل می کند. جین در حالت نفسانی «بالغ» خود قرار دارد.

در همین زمان ، راننده ی دیگری با سرعت جلوی او می پیچد و راه را بر او می بندد. در آن واحد جین از این که این دو خودرو با یکدیگر تصادف کنند،احساس ترس و وحشت می کند.اونگاه سریعیبه آینه عقب می اندازد و می بیند که خیابان در پشت سر او خلوت است و از سرعت خود به آهستگی می کاهد به طوری که از تصادم دو خودرو جلوگیری می کند. در تمام این مدت جین در حالت نفسانی «بالغ» خود باقی مانده است. احساس ترس و وحشت او پاسخ مناسبی به خطرات این زمانی این مکانی بوده است ، و این هراس به او کمک کرد تا با سرعت بیشتری واکنش نشان دهد و از برخورد خودروها جلوگیری به عمل آورد.

حال با دیگر رانندگانی که پهنای جاده را در پیش دارند و به سرعت از کنار او می گذرند ، سری تکان می دهد و لبهای خود را به نشانه ی اعتراض می گذرد. جین به سرنشینان خودرو رو می کند و می گوید : «به چنین رانندگانی نباید اجازه رانندگی در این جاده ها داد.» در این لحظه جین به حالت نفسانی «والد» خود تعییر مکان داده است. زمانی که دختر کوچکی بود ، اغلب اوقات در کنار پدرش که رانندگی می کرد می نشست و او را در حالی که اعتراض خود را به تخلفات دیگر رانندگان با تکان دادن سر و گزیدن لبها نشان می داد ، نگاه می کرد.

چند دقیقه بعد ، جین به سوی اداره اش می رود و به ساعتش نگاه می کند و در می یابد که به علت ترافیک سنگین ، به جلسه ی مهمی که با رئیسش داشته دیر می رسد. قلبش فرو می ریزد و برای لحظه ای وحشت زده می شود. اکنون جین به حالت  نفسانی «کودک» خود وارد شده است. او خاطرات دوری از دبر رسیدن به مدرسه و ترس از این که معلم او را تنبیه کند ، داشته است. احساس هراس او در واکنش به آن خاطرات دور است و نه در پاسخ به آنچه که در وضعیت بزرگسالی او اتفاق می افتد.

در این لحظه جین از این که دوران کودکی خود را باز نوازی می کند ، آگاهی هوشیارانه ندارد. اگر از او می پرسیدید که «آیا این موقعیت چیزی از دوران کودکی تو را به یادت می آورد ؟» او ممکن بود صحنه ی کلاس درس را به بخش خاطرات آگاه خود بیاورد. در غیر این صورت ممکن بود آن خاطرات دردناک را به تمامی مدفون کند ، به طوری که به هیچ وجه قادر نباشد آنها را فورا" به خاطر آورد. او برای اینکه بتواند این خاطرات عمیق و قدیمی را به بخش آگاه خود بیاورد زمان طولانی تری لازم دارد و حتی شاید نیاز به روان درمانی داشته باشد.

حال که جین احساسها و افکار دوران کودکی خود را مجددا" تجربه می کند ، او همچنین بعضی از رفتارهایی را که در تمام سالیان گذشته به عنوان یک دختر مدرسه ای داشته است نشان می دهد. قلب او به شدت می زند. دستانش را جلوی دهانش می گیرد و چشمانش از حدقه در می آید. از نزدیک می توانستید ببینید که خیس عرق شده است. بعد از چند دقیقه جین با خود فکر می کند : «صبر کن ببینم ، من از چی دارم می ترسم؟ رئیس من یک خانم منطقی است. او می تواند بفهمد چرا من دیر کرده ام. به هر صورت ما می توانیم زمان از دست رفته را با کوتاه کردن وقت استراحت جبران کنیم.» جین به حالت نفسانی «بالغ» خود برمی گردد. سرنشین خودرو ، او را در حالت آرامش می بیند و جین دستش را از جلوی دهانش برمی دارد. چهره ی جین با تبسمی ملیح گشوده می گردد و سپس می خندد. خنده ی او خنده ی واقعی جین به عنوان یک زن بزرگسال و رشد یافته است و کاملا" با خنده های عصبی یک کودک وحشت زده متفاوت است.

قبل از این که بیشتر بخوانید ، به مثالهایی که از حالات نفسانی «کودک» ، «والد» ، و «بالغ» خود در بیست و چهر ساعت گذشته تهیه کرده اید ، برگردید.

 

 

حالت نفسانی «کودک»

به زمانهایی که در حالت نفسانی «کودک» خود قرار داشتید فکر کنید و احساسهایی را که در این مورد تجربه کرده اید یادداشت کنید. اگر بتوانید بطور آگاهانه برای آن موقعیتها نقش هایی را بازی کنید ، بسیار برایتان مفید است.

سپس آنچه را فکر می کنید یادداشت کنید. اغلب اوقات آسانترین راه برای دستیابی به حالت نفسانی «کودک» این سئوال است که : من در اندیشه هایم با خود چه می گفتم؟ سعی کنید آنچه را با خود درباره ی خود و سایر افراد و درباره ی جهان به طور کلی می گفتید دریابید. و بالاخره یادداشت کنید که در حالت نفسانی «کودک» در حالی که روبروی آینه ای نشسته اید و خود را در آن می نگرید نقش بازی کنید. ببینید که چگونه این احساسها ، افکار و رفتارها بازنوازی احساسها ، افکار و رفتارهای شما در دوران کودکی بوده است. شما حتی ممکن است قتدر باشید که آخرین وضعیت بازنوازی خود را مشخص کنید. در هر یک از این وضعیت ها شما چند ساله بودید؟

 

حالت نفسانی «والد»

به همین ترتیب ، یک رشته از احساسها ، افکار و رفتارهای مربوط به هم خود را در زمانهایی که در حالت نفسانی « والد» خود بوده اید ، یادداشت کنید و اگر دوست دارید بطور آگاهانه نقشهایی از آن وضعیت را بازی کنید.

شما اغلب می توانید با این سئوال که « من چه سخنانی از مادر یا پدرم در درون خود می شنوم ؟ » به آسانی به افکار « والدی » خود دست یابید. و شاید سخنانی که می شنوید از خویشاوند دیگری نظیر خاله ، عمه ، دایی ، عمو ، پدربزرگ ، مادر بزرگ و یا معلم مدرسه شما باشد.

در هر یک از این وضعیت ها ، زمانی که در حالت نفسانی « والد » خود بودید ببینید که چگونه رفتارها ، افکار و احساسهای شما درست شبیه والدینتان یا جانشینان آنها بوده است. شما احتمالا" در خواهید یافت که به سادگی می توان همان شخص بخصوص را که در وضعیتی خاص از او الگو برداشته اید ، شناسایی کنید.

 

حالت نفسانی « بالغ »

سرانجام ، یکرشته از رفتارها ، افکار و احساسهای مربوط به هم را در زمانهایی که تشخیص دهید ، از خود بپرسید : « آیا رفتار ، فکر و یا احساس من در رابطه با آنچه که در آن لحظه ی خاص در اطراف من می گذشت به عنوان یک شخص بزرگسال روش مناسبی بود ؟ » اگر پاسخ شما مثبت باشد ، می توانید آن رفتار را یک واکنش « بالغانه » بنامید.

شاید متوجه شوید در مواقعی که در « بالغ » خود بوده اید فقط می توانید رفتارها و افکار خود را به شکل فهرست در آمورید ولی احساسی را تجربه نکنید. علت این مسئله  این است که بیشتر مواقع ما می توانیم با واقعیت های این زمانی این مکانی ، بدون این که احساسی را تجربه کنیم ، به شکل مؤثری برخورد کنیم. به هر حال ، در زمانهایی که در حالت نفسانی « بالغ » خود قرار داریم ، می توانیم هیجانات و احساسهایی را تجربه کنیم و گاهی اینچنین است.

اما چگونه می توانید احساسهای « بالغ » خود را از احساسهای « کودک » خود تشخیص دهید ؟ احساسهای « بالغ » در رابطه با وضعیت های آنی ، واکنش های مناسبی هستند. وحشت جین را در لحظه ای که اتومبیلی به سرعت جلوی او پیچید ، به یاد آورید. واکنش هیجانی او باعث شد که سریع تر واکنش نشان دهد و به او کمک کرد تا از تصادف جلوگیری کند.

 اگر تا به حال به نظریه ی حالات نفسانی آشنایی نداشته اید ، ممکن است در این مورد شک داشته که افکار ، احساسها و یا رفتارهایی که از آنها فهرست تهیه کرده اید ، در مقایسه با حالت نفسانی «کودک» و یا «والد» شما در حالت نفسانی «بالغ» بوده است یا نه. اگر چنین است ، نگران نباشید ، زیرا همانطور که به خواندن ادامه می دهید و تمرینهای بیشتری را انجام می دهید ، فرصتهای بیشتری خواهید داشت که این مهارت مهم و اساسی تشخیص بین حالات نفسانی را رشد داده و تقویت کنید.

برای این که شخصیت سالم و متعادلی داشته باشیم به هر سه این حالات نفسانی نیاز داریم. برای حل مشکلات این زمانی این مکانی به «بالغ» نیاز داریم تا قادر باشیم به شکل شایسته و مؤثری ، از عهده ی زندگی برآئیم. برای سازگاری سالم با جامعه ، به قوانینی که در حالت نفسانی «والد» خو داریم نیاز داریم. در حالت نفسانی «کودک» خود ، به خود انگیختکی ، خلاقیت و توانایی شهودی که در دوران کودکی از آن بهره مند بوده ایم. دسترسی داریم.

 

تعریف حالات نفسانی  

اریک برن یک حالت نفسانی را چنین تعریف کرده است : یک الگوی همسان از احساسها و تجربیاتی که مستقیما" با یک الگوی همسان و هماهنگ رفتاری ارتباط داشته باشد.

« برن » در انتخابات لغات خیلی دقیق بود. ارزش آن را دارد که هم اکنون وقتی بگذاریم تا آن چیزی را که او توسط تعریفش به ما منتقل می کند ، روشن سازیم.

ابتدا « برن » براین عقیده است که حالات نفسانی به این صورت تعریف می شوند که هر یک تلفیقی از احساسها و تجربیاتی هستند که به صورتی همسان با یکدیگر قرار می گیرند.

به عنوان مثال ، زمانی که جین متوجه شد دیر به جلسه می رسد ، خاطراتی از دوران کودکی خود در رابطه با ترس از تنبیه شدن را تجربه کرد. چون این خاطره به یادش آمد احساس وحشت زدگی کرد. اگر شما راجع به این خاطرات از جین می پرسیدید او یقینا" تجربه مجدد دوران کودکی خود را در این رابطه تأیید می کرد . او عواطف و هیجانات دوران کودکی را به همین نسبت تجربه می کرد. تمام خاطرات جین در رابطه با تجربیات دوران کودکیش به اضافه ی احساسهایی که با این تجربیات همراهند به عنوان بخشهایی از حالت نفسانی « کودک » جین تلقی می شوند.

سپس اریک برن اظهار می دارد که رفتارهای خاص هر حالت نفسانی به صورت همسان با یکدیگر پدیدار می شوند. اگر جین را پی در پی مورد مشاهده قرار دهیم ، تأیید خواهیم کرد که او سه دسته علایم رفتاری متفاوت از یکدیگر را ظاهر می سازد. یک دسته از این رفتارها نشان دهنده ی « بالغ » او ، دسته ی دیگر نشان دهنده ی « والد » او و دسته ی دیگر نشان دهنده ی « کودک » او هستند. هر یک از این علائم که یک گروه از رفتارها را تشکیل می دهند بطور همسان با یکدیگر ظاهر می شوند. تفاوتی همسان و روشن بین هر کدام از این گروهها با دیگری وجود دارد. به عنوان مثال زمانی که چشمان جین از حدقه بیرون می آید، خیس عرق می شود ، و ضربان قلبش تند می شود می توان پیش بینی کرد که دستانش را بالا آورده و روی دهانش می گذارد. این علائم رفتاری بخشی از گروه رفتاری هستند که حالت نفسانی « کودک »  او را نشان می دهند. اگر جین را برای مدتی مورد مشاهده قرار دهیم ، می توانیم فهرستی از دامنه ی رفتارهایی را تهیه کنیم که به آن گروه از رفتارها مربوط می شود. به عنوان مثال جین ممکن است گردنش را کج کند و پاهایش را تکان دهد و با صدای بلند و لرزان صحبت کند.

به همین ترتیب می توانیم پیش برویم و فهرست مشابهی از رفتارهای همسان که نشان دهنده ی حالت نفسانی « بالغ » و حالت نفسانی «والد » جین باشد تهیه کنیم.

حال به تعریف اریک برن برگردیم و بر این عبارت او تأکید کنیم که « مستقیما" ارتباط داشته باشد». اریک برن بر این عقیده است که وقتی من با احساسها و تجربیاتی که بیان کننده ی حالت نفسانی بخصوصی هستند ، در تماس هستم ، رفتارهائی که بیان کننده ی همان حالت نفسانی است ظاهر می سازم. به عنوان مثال وقتی که جین خاطرات دوران کودکی خود را در رابطه با دیر رفتن به مدرسه و احساسهای وحشت زدگی که در آن زمان داشت تجربه می کند ، او یک گروه از رفتارهایی را که یک کودک نشان می دهد ظاهر می سازد. رفتارها مستقیما" مربوط به احساسها و تجربیات هستند و این ها با هم نماینگر حالت نفسانی « کودک » جین هستند.

نکته ی اساسی الگوی حالات نفسانی این است که این امکان را برای ما فراهم می سازد تا ارتباط قابل اطمینانی بین رفتارها ، تجربیات و احساسها به وجود آوریم. اگر ببینید که من یک رشته از رفتارهای همسان و مستمر که نشان دهنده ی حالت نفسانی « کودک » است ظاهر می سازم ، شما با اطمینان خاطر می توانید تصور کنید که تجربیات و احساسهای دوران کودکی من در حال باز نوازی هستند ، و اگر شما تغییر رفتار مرا ببینید و علائم رفتاری که مشخصه ی حالت نفسانی «بالغ» است ، مشاهده کنید ف به طور قاطع می توانید بپذیرید که تجربیات و احساسهای من از نوع تجربیات و احساسهای شخص بزرگسالی است که در موقعیت این زمانی این مکانی پاسخ می دهد. و زمانی که من یک سری رفتارهای بیرونی را ظاهر می سازم که درست مانند رفتارهای والدینم می باشند ، می توانید پیش بینی کنید که من در درون درحال بازنوازی احساسها و تجربیاتی هستند که از والدینم فراگرفته ام.

حال مثال های شخصی را که در بیست و چهار ساعت گذشته در رابطه با این که در حالت نفسانی « کودک » ، « والد » یا « بالغ » خود بوده اید ، یادداشت کرده اید ، مرور کنید.

سپس ببینید آیا احساسها و افکاری که در رابطه با حالت نفسانی « کودک » خود یادداشت کرده اید ، همه در وضعیت همسان و هماهنگی قرار دارند.

و سپس ببینید آیا رفتارهایی که در رابطه با حالت نفسانی « کودک » خود یادداشت کرده اید به صورت وضعیت های همسانی هستند یا نه.

آنگاه ببینید آیا رفتارهای « کودک » شما پیوسته با احساسها و افکار « کودک » شما هماهنگ می باشند یا نه.

حال سه مرحله ی فوق را برای رفتارها ، افکار و احساسهای « والد » و « بالغ » خود انجام دهید.

اکنون به مقایسه ی سه وضعیت مختلف رفتارها ، افکار و احساسهایی که یادداشت کرده اید به عنوان تعریفی از سه حالت نفسانی خود بپردازید ، و ببینید آیا این سه وضعیت به گونه ای مشخص از یکدیگر متفاوت هستند.

 

آیا تفاوتهای بین حالات نفسانی واقعی هستند ؟

با کامل کردن تمرینهایی که تا به حال در این فصل انجام داده اید شما توانسته اید ببینید آیا رفتارها ، احساسها و تجربیات شما با روش ارائه شده توسط الگوهایی حالت نفسانی هماهنگی دارد یا نه. ولی باید توجه داشت چه دلایلی وجود دارد که این الگوها در مورد همه مردم بطور کلی صادق است برای جمع آوری این دلایل ما باید از روشهای مشاهده افراد یاری جوئیم تا بتوانیم افکار از پیش تعیین شده درباره آنها را تا حد ممکن حذف کنیم. ما باید همچنین با روشی به تحلیل نتایج بپردازیم که این امکان را برای ما فراهم آورد ، تا بتوانیم قضاوت کنیم که آیا این ها بطور تصادفی ایجاد شده اند یا خیر. زمانی که ما روشهایی مناسب مشاهده و تحلیل را برگزیدیم ، بایستی از آنها به منظور بررسی دو مسئله یاری بجوئیم.

(١) آیا افراد سه وضعیت مختلف و رفتارهای خود را که با یکدیگر و در عین حال کاملا" متفاوت از یکدیگر هستند و به تعریف ما از سه حالات نفسانی مربوط می شود ، ظاهر می سازند؟

 (٢) آیا احساسها و تجربیاتی را که افراد گزارش می کنند با وضعیتهای رفتاری آنها به صورتی که ما از الگوی حالات نفسانی برداشت می کنیم مطابقت دارد؟

   اینک دلایل محکمی از کارهای مشاهده ای در دست داریم که جواب مثبت به هر دو سئوال فوق را تأیید می کند. این که به مطالعه ی جزئیات این بررسی بپردازیم ، خارج از محدوده ی این کتاب است.

 

حالات نفسانی و فرامن ، من ، نهاد

تقسیم بندی شخصیت به سه بخش مختلف به شکل الگوی حالات نفسانی ما را به یاد الگوی سه بخشی مشهور دیگری می اندازد. زیگموند فروید به وجود سه نمود روانی یعنی فرامن ، من و نهاد اعتقاد دارد.      

واضح است که این دو الگو به یکدیگر شباهت دارند. در ابتدای امر « والد » شبیه فرامن قضاوت کننده است که مشاهده می کند ، دستور می دهد ، اصلاح و اعمال می کند و بالاخره تهدید می کند. « بالغ » شباهتهایی به واقعیت سنجی « من » دارد و « کودک » شبیه « نهاد » یعنی جایگاه غرایز و سائق های سانسور نشده ، می باشد. شباهت بین این دو الگو چندان شگفت آور نیست چنانکه اریک برن در ابتدا به صورت یک روانکاو فرویدی آموزش دیده بود. لیکن بعضی از مفسرین از این هم پیشتر رفته و بر این باورند که « والد » ، « بالغ » و « کودک » که اریک برن پیشنهاد می کند ، شکل ساده شده ی سه نهاد فرویدی است. در این مورد آنها در اشتباه هستند. اریک برن در آثار اولیه ی خود برای نمایاندن تفاوت بین مدل خودش و مدل فروید با مشکل زیادی روبرو می شد.

مهمترین نکته در اینجا این است که اولا" حالات نفسانی « والد » ، « بالغ » و « کودک » هر کدام به صورت نشانه ها و علائم رفتاری قابل مشاهده تعریف شده اند. در حالی که فرامن ، من و نهاد مفاهیم کاملا" نظری و انتزاعی هستند. شما نمی توانید به من نگاه کنید ، یا به من گوش فرا دهید و سپس قضاوت کنید که آیا من در وضعیت فرامن خود هستم یا نه. ولی می توانید به سادگی به وسیله ی مشاهده دریابید که آیا من در حالت نفسانی « والد » خود هستم یا خیر.

افزون بر این ، حالت نفسانی هر فرد با هویت خاص و ویژه ی خود او در ارتباط است ، در حالی که سه نهاد روانی فروید شکلی کلی و عمومی دارد.زمانی که شخصی در حالت نفسانی « والد » خود قرار دارد ، او به شکل یک « والد » همگانی عمل نمی کنند. بلکه او رفتارها ، افکار و احساسهای یکی از والدین خود یا جانشینان آنها را دوباره ظاهر می سازد ، و وقتی که او در حالت نفسانی « کودک » خود قرار دارد ، صرفا"به شکلی کودکانه رفتار نمی کند ، بلکه او رفتارهایی را ظاهر می سازد که در دوران کودکی خودش داشته است و با احساسها و تجربیات آن دوران همراه هستند.

حالات نفسانی « والد » « بالغ « و « کودک » هر یک به تنهایی از فرامن ، من و نهاد تأثیر می پذیرند. اریک برن خاطر نشان می سازد زمانی که شخصی در حالت نفسانی « والد » خود است همه ی رفتارهای والدین خود را همراه با منهییات ، عقل و منطق و انگیزه ها نمایان می سازد حالات نفسانی « بالغ » و « کودک » به همین نحو منهییات ، عقل و منطق و انگیزه های خود را دارا هستند.

اریک برن نظریه ی خود را بر مبنای مدل روانشناسی فروید و با استفاده از نظریات پال فدرن درباره ی حالات نفسانی خود یعنی حالات مشخصی که « خود » در زمان مشخص و معینی ظاهر می سازد ، بنا نهاد. اریک برنسپس این نظریات را به صورت سه حالت نفسانی رفتاری قابل مشاهده تقسیم کرد و آنها را « والد » ، « بالغ » و « کودک » نامید.

الگوی روانشناسی فروید (فرامن ، من ونهاد ) با الگوی حالات نفسانی ( « والد » ، « بالغ » و « کودک ») نظریه ی واحد و همسانی نیستند ، و در عین حال با یکدیگر متضاد نیستند. آنها صرفا" توصیف متفاوتی از شخصیت هستند.

 

حالات نفسانی نامهایی هستند ، آنها اشیاء نیستند.

شما حالات نفسانی را نمی توانید وزن ، لمس و یا حمل کنید ، و نمی توانید آنها را در جای خاصی از بدن یا مغز پیدا کنید. زیرا که حالت نفسانی یک شیئی نیست ، بلکه نامی است که برای توصیف یک سری از پدیده ها می گذاریم. یعنی یک سری از احساسها ، افکار و رفتارهای مربوط به هم. به همین ترتیب « والد » ، « بالغ » و » کودک » اشیاء نیستند ، آنها اسامی هستند که ما آنها را از این جهت بکار می بریم که بتوانیم این سه وضعیت احساس ، فکر و رفتار را که در این فصل خواندیم از یکدیگر مجزا نمائیم.

اغلب اوقات در فعالیتهای روزانه در رابطه با تحلیل رفتار متقابل ف مردم از حالات نفسانی حود مانند اشیایی که در اختیار دارند صحبت می کنند. شما ممکن است مطالبی از این قبیل بشنوید :

 

 «کودک» من دوست داره خوش بگذرونه».

«تو«بالغ» خوبی داری».

مشکلی را که این نوع صحبتها ممکن است در بر داشته باشد این است که ما به طرف این باور بلغزیم که حالات نفسانی دارای وجودی مستقل از ما هستند ، یعنی از شخصی مه درباره ی او صحبت می کنیم جدا هستند. البته این فکر درست نیست. این درست نیست که بگوئیم کودک من خواهان شادی و لذت است این من هستم که خواهان شادی و لذتم و من ممکن است در حالت نفسانی «کودک» خود باشم و شادی و لذت را بطلبم. این درست نیست که بگوئیم «منیک«بالغ» قوی دارم» بلکه باید بگوئیم ، من دارای توانائیهایی هستم که می توانم کاره را طوری انجام دهم که با حالت نفسانی «بالغ» من همراه باشد. مانند واقعیت سنجی و ارزیابی احتمالات.

در سراسر این کتاب از این که از حالات نفسانی به عنوان اشیاء سخن بگوئیم می پرهیزیم ، پیشنهاد ما به شما این است که شما هم هم چنین کنید.

 

الگوی بیش از حد ساده شده

پس از این که کتاب «بازیها» پرفروش ترین کتاب در نیمه های دهه ی 1960 شد ، نظریه ی تحلیل رفتار متقابل ، روانشناسی عامه شناخته شد. بسیاری از سخنگویان و نویسندگان از این نظریه استفاده های تجاری کردند. آنها برای این که بتوانند به نظریه ی تحلیل رفتار متقابل بیشتر جنبه ی تجاری بدهند ، عقاید اساسی اریک برن را بی اعتبار ساختند. آنها بر روی مطالبی که خیلی واضح و برجسته بود تأکید ورزیدند و جنبه هایی را که نیاز به افکار عمیق و مشاهدات دقیق داشت به بوته ی فراموشی سپردند.

در همین دوران بود که الگوی بیش از حد ساده شده ی حالات نفسانی معمول شد. آن الگوی بازاری و تجاری هنوز وجود دارد. این سوء تعبیر ریشه در عدم درک بی پایان ، چه در بین متخصصین تحلیل رفتار متقابل و سایر افراد حرفه ای دیگر رشته ها دارد.

در این بخش ، به این الگوی بیش از حد ساده شده نظری می افکنیم لیکن هرگز پیشنهاد نمی کنیم که از آن استفاده کنید و در این کناب هم به هیچ ترتیب از آن استفاده نمی کنیم. با این وجود آن را به شما معرفی می کنیم صرفا" به این دلیل که ممکن است قبلا" در کتب یا مقالات دیگری به آن برخورد کرده باشید. شما همچنین می توانید آن را در افکار بسیاری از افرادی که نظریه ی تحلیل رفتار متقابل را در دوران پرآشوب سالهای 1960 یاد گرفته اند ببینید.

الگوی بیش از حد ساده شده ی حالات نفسانی چه چیز را ارائه می دهد؟ این الگو فقط می گوید : «وقتی که من دارم فکر می کنم در «بالغ» خود هستم ، وقتی دارم احساس می کنم در «کودک» خود هستم و زمانی که دارم قضاوتی اخلاقی و ارزشی می کنم در«والد» خود هستم.

و این کل مسئله است. متخصصین حرفه ای که خارج از سیتم تحلیل رفتار متقابل به این الگوی ارائه شده ، به عنوان اساس این سیستم می نگرند ، با حالتی گیج و سر در گم می پرسند که آیا کل مسئله همین است.

بعد از اینکه این مطالب را در مورد این که الگوی حالات نفسانی در واقع چه می گوید ف خواندید ممکن است سئوال کنید آیا الکوی بیش از حد ساده شده هیچگونه شباهتی با الگوی واقعی دارد؟ واقعیت این است که شباهتهایی هم وجود دارد. الگوی بیش از حد ساده شده در واقع معرف بعضی از ویژگیهای هر یک از حالات نفسانی است. لیکن این الگو سایر ویژگیهای اساسی این نظریه را نادیده می گیرد.

حال بیایید به واقعیت اساسی این الگوی بیش از حد ساده شده نگاهی افکنیم. چه شباهتهایی بین این دو الگو وجود دارد؟

می دانید که وقتی در حالت نفسانی « بالغ » خود هستم ، واکنش من به صورت این زمانی ، این مکانی است ، از تمام منابع و توانائیهایی که به عنوان یک انسان بزرگسال در اختیار دارم ، بهره می گیرم. معمولا" این حالت شامل حل مسئله نیز می باشد. من احتمالا" خود را به عنوان موجودی متفکر تجربه می کنم. اگر کسی در حال مشاهده ی رفتار من باشد ، احتمالا" خواهد گفت که من در حال فکر کردن هستم.

اگر به حالت نفسانی « کودک » خود بروم ، رفتارها ، احساسها و افکار دوران کودکی خود را بازنوازی می کنم. کودکان به خصوص نوباوگان ، جهان هستی را اساسا" از دریچه ی احساس می نگرند. بنابراین هرگاه در حالت نفسانی « کودک » خود هستم به احتمال خیلی زیاد خود مرا در حالت احساس کردن می یابم. در این اوقات کسی که مرا مشاهده میکند احتمالا"تأیید خواهد کرد که من در حال بیان احساس هستم.

وقتی که در حالت نفسانی « والد » خود هستم ، رفتارها ، افکار و احساسهای من تقلیدی از والدینم و یا جانشینان آنها به شکلی که در دوران کودکی در نظرم ظاهر می شدند ، می باشد. در نظر کودک ، والدین اوقات بسیار زیادی را برای وضع کردن قوانین ومقررات درباره ی آنچه که باید اتفاق بیفتد و یا برای قضاوت کردن در مورد دنیای اطراف ، صرف می کنند. در نتیجه بیشتر زمانهایی که در حالت نفسانی « والد » خود هستم ، در واقع آنچه را که والدینم انجام می دادند ، انجام می دهم و درباره ی باید و نبایدها تعیین ارزش و قضاوت می کنم.

در نتیجه ، الگوی بیش از حد ساده شده به ما بعضی از کلیدهای اولیه بسیار ساده را برای تشخیص حالات نفسانی ارائه می دهد. وقتی که در حالت نفسانی « بالغ » خود قرار دارم اغلب اوقات در حال فکر کردن هستم ، و زمانی که در حالت نفسانی « کودک » هستم اغلب در وضعیت احساس کردن می باشم و هرگاه در حالت نفسانی « والد » هستم اغلب در حال تعیین ارزش و قضاوت هستم .

اما این کلیدهای اولیه ، درباره هر یک از حالات نفسانی توضیحات ناکافی و مختصری ارائه می دهند. الگوی بیش از حد ساده شده ، کاملا" این مطلب را از قلم می اندازد که من می توانم در هر یک از حالات نفسانی خود ، فکر کنم ، احساس کنم و درباره ی ارزشها قضاوت کنم.

 خطای جدی تری درمورد الگوی بیش از حد ساده شده این است که درباره ی بعد زمانی حالات نفسانی چیزی نمی گوید. دکتر اریک برن بارها و باروها تأکید کرده بود که حالات نفسانی « والد » و « کودک » انعکاسی از گذشته هستند.

در حالت نفسانی « کودک » ، من رفتارها ، افکار و احساسهای گذشته ی خودم را یعنی دوران کودکی بازنوازی می کنم ، وقتی که من در حالت نفسانی « والد » خود هستم درگیر رفتارها ، افکار و احساسهایی که در گذشته از والدینم و یا جانشینان آنها تقلید کرده ام ، می باشم. تنها زمانی که در حالت نفسانی « بالغ » خود هستم ، با تمام توانائیها و منابع فعلی خود به عنوان یک فرد بزرگسال ، به موقعیت ها واکنش نشان می دهم.

با این نگاه کوتاه ، الگوی بیش از حد ساده شده را کنار می گذاریم. این الگو برای مطالب کوتاه و مختصر ، و یا صحبتهای بعد از شام مناسب است ، ولی در مورد این که تحلیل رفتار متقابل واقعا" درباره ی چیست چیز زیادی نمی گوید. از این به بعد در این کتاب ما به همان الگوی اولیه و اصلی اریک برن وفادار خواهیم ماند.

 

 

 

تحلیل کنشی حالات نفسانی

 در این فصل و در فصل بعدی ، ما متن تفصیلی دیگری از الگوی حالات نفسانی ، ارائه می دهیم که این الگو ، حالات نفسانی را به دو صورت ساختاری و کنشی مورد توجه قرار می دهد.

الگوی ساختاری به ما نشان می دهد که در هریک از حالات نفسانی چه عناصری وجود دارد ، در حالی که الگوی مدل کنشی ، حالات نفسانی را تقسیم بندی می کند و به ما نشان می دهد که از هر یک چگونه استفاده می کنیم.

همین نظر را با زبان علمی تر به این شکل می توان بیان کرد : الگوی ساختاری حالات نفسانی با محتوای حالات نفسانی سر و کار دارد ، در حالی که الگوی کنشی ، با فرآیند حالات نفسانی مربوط است.

ساختار = چه چیز = محتوا

کنش = چگونه  = فرآیند

درک الگوی کنشی احتمالا" در ابتدای شناخت ، خیلی آسان تر به نظر می رسد ، بنابراین ابتدا آنرا مورد بررسی قرار می دهیم .

 

« کودک مطیع و سازگار » و « کودک طبیعی »

تصور کنید که من در حالت نفسانی « کودک » خود هستم. من درست به همان گونه که در دوران کودکی رفتار ، فکر و احساس می کردم ، رفتار ، فکر و احساس می کنم. بسیاری از زمانهایی که من کودک نوپایی بودم خود را با انتظارات و فرامین والدینم یا جانشینان آنها سازگار می کردم.من یاد گرفته بودم برای این که با زندگی کنار بیایم با همسایه ها رفتار مؤدبی داشته باشم حتی اگر آنها را خیلی هم دوست نداشتم. وقتی که لازم بود بینی خود را پاک کنم به جای آستین از دستمال استفاده می کردم ، حتی اگر استفاده از آستین آسان تر بود. در همان اوان زندگی ، دریافتم که پدرم مرا زمانی که ساکت هستم بیشتر دوست دارد ، در نتیجه هر وقت او حضور داشت اغلب ساکت بودم. مادرم دوست داشت همیشه بخندم و به نظر می رسید دوست ندارد گریه کنم یا عصبانی شوم. بنابراین ، هرگاه با او بودم ، بیشتر وقتها می خندیدم ، حتی اگر بعضی وقتها غمگین بودم و دوست داشتم گریه کنم و یا عصبانی بودم و می خواستم برسرش فریاد بزنم. اکنون ، به عنوان یک بزرگسال ، اغلب همین روشهای رفتاری را که در کودکی برای سازگاری با انتظارات والدینم انتخاب کرده بودم ، تکرار می کنم. در این حالت ، من در بخش « کودک » مطیع و سازگار حالت نفسانی « کودک » خود هستم.

زمانهای دیگری هم دردوران کودکیم بوده که من علیه این قوانین و انتظاراتی که والدینم از من داشته اند طغیان می کردم. تا پدرم رویش را بر می گرداند من با بی ادبی برای دختر کوچک همسایه شکلک در می آوردم. و گاهی اوقات که تنها بودم بینیم را حسابی با آستینم پاک می کردم ، فقط به این دلیل که از دستمال دیگر خسته شده بودم. حتی روزهایی بود که آنقدر احساس بدی داشتم که باید همیشه در حضور مادرم بخندم ، که تمام روز را با او بد اخمی می کردم تا نشانش بدهم که همیشه آنطور نیستم.

زمانی که این گونه رفتار می کردم ، مانند این بود که دستورات والدینم را درست برعکس انجام می دادم. به جای سازگاری و تبعییت از انتظارات آنها ، تا آنجا که می توانستم برعکس آن عمل می کردم.

در زندگی بزرگسالی ، هنوز ممکن است با همین روشها طغیان کنم.اغلب اوقات ممکن است از اینکه رفتارهای طغیانگرانه دارم آگاه نباشم. وقتی که رئیسم کار مشکلی به من واگذار می کند ، شاید متوجه شوم برای این که آن کار را به موقع تحویل دهم زمان کافی ندارم. در واقع من هم به اندازه ی همه وقت دارم ، یعنی ٢٤ساعت در روز. این که به رئیسم بگویم وقت نکردم کار را تمام کنم ، رضایت مبهمی را در من ایجاد می کند که می گوید « حالا نشانت می دهم. »وقتی که چهار ساله بودم ممکن بود همین احساس رضایت طغیانگرانه را داشته باشم وقتی که به مادرم نشان می دادم نمی تواند وادارم کند آخرین سیب زمینی توی بشقابم را بخورم. 

 

 دانستنیهای نوین علم روانشناسی برای زندگی بهتر

 

با وجدان‌ها کمتر آلزایمر می‌گیرند

اگر توصیه‌های اخلاقی را جدی بگیرید و آدم با وجدان، بااخلاق و وظیفه‌شناسی باشید، می‌تواند خیالتان راحت باشد که راه سعادت‌تان از مسیر خوبی می‌گذرد؛یعنی که این حس‌ها و رفتارهای مسئولانه ناشی از آن می‌تواند به سلامت شما هم کمک کند و باعث شود تا در دوران سالمندی کمتر مبتلا به آلزایمر شوید.این نتایجی است که محققان به تازگی به آن دست یافته‌اند و در نشریه آرشیو روان‌پزشکی عمومی منتشر کرده‌اند.به گزارش رویترز، این مطالعه جالب که از سال 1994 تا 2006 به طول انجامیده، روی هزار نفر از کشیش‌ها، راهبان و سایر فعالان کلیسایی، انجام شده است.

از این افراد خواسته شده به میزان وجدان و اخلاق‌مداری خود نمره بدهند. همچنین سؤالاتی از آنها پرسیده شده که به‌طور غیرمستقیم این موضوع را بررسی کرده است.این افراد طی این مدت از لحاظ عصبی و ‌پزشکی ارزیابی شده‌اند تا عملکرد شناختی آنها، و این که به آلزایمر مبتلا هستند یا نه، خیلی زود تشخیص داده شود.

در طی این مدت، از این عده، 176 نفر به آلزایمر مبتلا شدند. مقایسه این افراد با سایر افرادی که در این مدت به بیماری مبتلا نشده بودند، نشان داد که تعداد آدم‌هایی که به اخلاق و وجدان‌شان امتیاز کمتری داده بودند، در بین بیماران مبتلا بیشتر از بقیه بود؛ طوری که وقتی امتیاز فردی به 40 می‌رسید، احتمال ابتلایش خیلی کم و اگر به زیر 28 می‌رسید، احتمال ابتلایش خیلی زیاد می‌شد.

البته این محققان، از دانشگاه راش در شیکاگوی آمریکا، روی این موضوع تاکید داشتند که این افراد مذهبی، از طیف‌های مختلف شخصیتی بودند و همه یک‌جور نبودند. ضمن این که آنها به این نکته هم توجه داشتند که این رابطه ممکن است چندان معنی‌دار نباشد و تنها یک تصادف باشد. به همین علت، سایر متغیرها را هم در نظر گرفتند و اثر آنها را از این رابطه حذف کردند؛ متغیرهایی که پیش از این به‌عنوان عوامل خطر و زمینه‌ساز بروز بیماری آلزایمر معرفی شده بود.

آنها از این نتایج، اثر متغیرهایی مانند سیگار، کم‌تحرکی و ارتباطات اجتماعی را حذف کردند و جمع‌بندی آنها این بود که احتمال بروز آلزایمر در افراد اخلاق‌مدار، 47 درصد کمتر از سایرین است.توجیه محققان در این‌باره قابل‌تامل است. آنها می‌گویند افرادی که به امور اخلاقی و مذهبی پای‌بندتر هستند، زندگی موفق‌تر و ملایم‌تری هم دارند و این موفقیت و ملایمت، باعث شده تا احتمال بروز آلزایمر در آنها کمتر شود.

آنها در بررسی چند ساله‌شان متوجه شدند که این افراد تنش‌ها و استرس‌های کمتری در زندگی‌‌شان دارند.نه این که مشکلی در زندگی نداشته باشند، بلکه مهارت‌های حل مسئله و نیز تطابق‌شان با این مشکل‌ها بیشتر است. ضمن این که رابطه معنوی آنها با خداوند، به آنها در تحمل سختی‌های زندگی کمک می‌کند.یک مطالعه جانبی دیگر نیز در کنار مطالعه اصلی انجام شد که نتایج آن جالب به‌نظر می‌رسد.

در این بخش، افرادی که طی مطالعه از دنیا رفته بودند، بررسی شدند و نتایج مهمی از کالبدشکافی آنها به دست آمد؛ این که مغز افرادی که تا این اندازه به اخلاق و مذهب پای‌بند بودند، تغییرات بیولوژیک کمتری را هم در مقایسه با سایرین نشان می‌داد.تغییراتی مانند آتروفی و کاهش حجم، که در مغز افرادی به وجود می‌آید که در راه آلزایمری شدن‌اند.

 

توهم فقط دیداری نیست

انسان ممکن است توهم را در هر یک از حواس پنجگانه (لامسه، بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی) تجربه کرده باشد.

به گزارش پایگاه خبری مدیکال گاید؛ در توهم بینایی، فرد مخلوقات عجیب و غریبی را مشاهده می کند که در جهان واقعیت وجود خارجی ندارد چنین عارضه ای ممکن است در اثر بیماری های روانی و یا اعتیاد به الکل و یا در اثر مسمومیت دارویی رخ دهد نمونه بسیار قوی ازاین قبیل داروها LSD است.

بنابراین گزارش؛ مصرف این دارو با توهمات بینایی از نور و رنگ همراه است این نور و رنگها غالبا" لذت بخش توصیف می شوند اما گاهی به شدت وحشتناک می شوند.

توهمات شنوایی مشخص کننده انواع خاصی ازشیزنوفرنی(نوعی بیماری روانی) هستند در این نوع توهم بیمار صداها و یا موزیک هایی را می شنود که این اصوات راههایی را به وی نشان می دهند.

 

افراد دارای روحیات مثبت زود باور ترند

یک پژوهش جدید حاکیست کسانی که روحیات مثبت دارند زود باورتر هستند.

به گزارش سلامت نیوزو به نقل از پایگاه خبری نیوکرالا پروفسور "لارا کینگ" از دانشگاه میسوری، کلمبیا گفت: وقتی فردی روحیات مثبت دارد ذهن باز و ورزشی دارد، خلاق است و هر چیزی را که به نظر واقعی می رسد باور می کند.

بنابراین گزارش: پژوهشگران برای بررسی حالات روحی روش و تاثیر آن بر باور افراد در یک آزمایش از شرکت کنندگان خواستند به سمت اشیاء مختلف چیزی پرتاب کنند، وقتی این اشیاء با عکس یک نوزاد جا به جا شد آنهایی که دارای روحیات مثبت بودند نمی توانستند آن را به خوبی هدف قرار دهند.

کینگ گفت: این طور به نظر می رسد که این افراد باور داشتند در جایی یک نوزاد در حال گریه کردن است.

 

ارتباط نور آفتاب با اختلالات عاطفی فصلی

محققان دریافتند اختلالات عاطفی فصلی بیشتر در پاییز رخ می دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه خبری هلث دی یکی از علائم این نوع اختلال این است که این حالت با شروع فصل پاییز آغاز و با شروع فصل بهار پایان می یابد.

بنابراین گزارش؛ این نوع اختلال با بهم خوردن تعادل شیمیایی در مغز مرتبط بود که ناشی از کمبود نور آفتاب در زمستان و پاییز است بعضی افراد مستعد بروز چنین حالتی هستند و این وضعیت در زمان و در سنین نوجوانی بیشتر دیده می شود.

همچنین؛ این حالت با افسردگی، خستگی مفرط و بی علاقگی نسبت به افراد و فعالیت های روزانه همراه است و دید فرد نسبت به زندگی را تغییر می دهد. کارشناسان معتقدند می توان احتمال بروز این حالت را کاهش داد.

این گزارش حاکیست؛ با استفاده از قرارگیری در معرض نور طبیعی احتمال آن کاهش می یابد و در صورت ابتلا با استفاده از نور درمانی می توان آن را معالجه کرد.

یادآور می شود؛ روش های درمانی دیگر از جمله استفاده از روان درمانی بسیار موثری است.

 

چند شغله بودن موجب افزایش استرس می شود

بررسی ها نشان می دهد، افرادی که به دلایل گوناگون چندین شغل دارند از نظر روانی دارای استرس بیشتر و تمرکز و کارایی کمتر در کارها هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر ، فرد چند شغله به دلیل مشغولیت فکری زیاد ، تمرکز و احساس امنیت شغلی خود را از دست می دهد و احساس مسئولیت و تعهد او نیز نسبت به افرادی که به طور منظم چندین ساعت در روز فقط به یک کار می پردازند ، کاهش می یابد.

براساس این گزارش، فردی که یک شغل داشته باشد نسبت به افراد چند شغله استرس بسیار کمتری دارد.علاوه بر آن استرس زیاد می تواند بر روابط بین فردی و خانوادگی فرد تاثیر منفی گذاشته و فرد را خسته و نهایتا مبتلا به افسردگی کند.

کارشناسان معتقدند، نگرانی از چگونگی انجام و تحقق هر یک از شغل ها موجب عوارض جسمی از جمله افزایش فشار خون و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن می شود.

 

 

انسان سالم از دیدگاه روان شناسی

شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکى منطقى و علمى در این باره دغدغه دیرپاى انسان بوده است. از این رو طبیعى است که تاریخ اندیشه بشرى از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایى در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهى و مکتبهاى فکرى, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینى و اجتماعى, هر کدام به گونه اى, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.

شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکى منطقى و علمى در این باره دغدغه دیرپاى انسان بوده است. از این رو طبیعى است که تاریخ اندیشه بشرى از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایى در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهى و مکتبهاى فکرى, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینى و اجتماعى, هر کدام به گونه اى, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.

روان شناسان, با تمام گونه گونى مکتبها و جامعه شناسان, با تفاوت دیدگاه هاشان دراین باره به پژوهش و نگارش پرداخته اند. به همین دلیل حتى اشاره اى کوتاه به همه دیدگاه ها نیازمند نگاشتن کتاب یا کتابهایى حجیم است, از این رو در این مقاله نمى توان انتظار تفصیل یا پردازش به همه نظریه ها را داشت و ناگزیر باید به گزینش و انتخاب رو آورد.

 

تعریف سلامتى و شخصیت سالم

سازمان جهانى بهداشت w . h . o که هدف خود را (حصول عالى ترین سطح ممکن بهداشت براى همه مردم) تعیین کرده است, در باره بهداشت و سلامتى, در اساسنامه خود این گونه آورده است:

 

)حالت رفاه کامل جسمانى, روانى و اجتماعى است, نه صرفاً فقدان بیمارى یا علیلى(.

این تعریف با آن که نشان مى دهد منظور از سلامتى فقط بیمار نبودن نیست, و در عین حال که سمت وسوى تلاش براى سلامتى را مشخص مى کند, خود هیچ چیزى درباره این که چگونه مى تواند چنان رفاهى را, در تمام زمینه ها به دست آورد ارائه نمى کند و آن را به عهده پژوهشگران گ ذاشته است, که البته پژوهشگران و محققان نیز در هر دو میدان, یعنى بهداشت جسم و بهداشت روان گامهاى جدى برداشته اند و ما در این نوشته به بخشى ازآن تلاشها و دستاوردها در خصوص انسان و شخصیت سالم که پایه بهداشت روان است اشاره خواهیم داشت.

 

تفاوت انسان سالم با انسان آرمانى

این نکته شایان توجه است که بین انسان سالم و انسان آرمانى یا انسان کامل (به اصطلاح عارفان) تفاوت است, هنگامى که درباره انسان کامل (کامل در اصطلاح عرفان) سخن مى گوییم, سخن از انسانى است که به عالى ترین درجه انسانیت رسیده است, تمام نیروهاى معنوى بالق وه او به (فعلیت) رسیده اند, اما آن گاه که از انسان سالم سخن مى گوییم, صحبت از کسى است که در مسیر درست زندگى قرار گرفته است, فرق نمى کند در کجاى کار باشد, در آغاز یا میانه راه و یا به قله رسیده باشد. بنابراین مى توان گفت (انسان سالم) تعریفى عام تر دارد, ز یرا هر انسان کاملى, انسان سالم نیز هست, اما شاید بسیارى از افراد سالم در راه کمال باشند و با کمال مطلوب فاصله داشته باشند. به هر حال, صاحب نظران در تعریف سلامت جسمى معتقدند که سلامت جسمى این است که شخصى در مسیر رشد طبیعى قرار گرفته باشد, نیازهاى ضرورى آن تأمین شود, قسمتى از آن به دلیل اختلال از انجام کار خویش باز نماند و سبب اختلال در تمام سازمان بدن نشود, و از همه مهم تر این که احساس درد و رنج و نقص در اعضاى بدن وجود نداشته باشد.

اگر سلامتى روانى را هم با همین دیدگاه تعریف کنیم باید بگوییم:

سلامتى روانى این است که شخص در مسیر رشد طبیعى روانى قرار گرفته و موانع رشد روانى از سر راه او برداشته شده باشد, تمام نیازهاى ضرورى روانى او تأمین شده باشد و از همه مهم تر این که احساس ناخوشایند نقص, درد و افسردگى روانى او را (زیر فشار) قرار ندهد.

بنابراین سلامت; یعنى قرار داشتن در مسیر رشد و بهره ورى صحیح, به فعلیت رسیدن استعدادها, بدون نقص و درد و رنج فرساینده, و انسان سالم, کسى است که از نظر جسمى و روانى در مسیر رشد و بهره ورى از استعدادها و توانهاى خویش قرار گرفته باشد و موانع رشد روانى و جسمى . نقص, درد, ناراحتى شدید و افسردگى او را رنج ندهد.

این سلامتى چگونه به دست مى آید؟ این پرسش که تاکنون هزاران طبیب, روان پزشک و روان شناس در باره آن اندیشیده اند و البته پزشکان در زمینه بیماریهاى جسم و روشهاى درمان به نقطه نظرهاى همگون و هماهنگ دست یافته اند, در حالى که روان کاوان و روان شناسان در زمینه ش ناخت علل بیماریهاى روان و راههاى درمان آن, اختلاف بیش ترى دارند و این نشأت یافته از پیچیدگى ماهیت روان آدمى است, ولى با این حال تلاشهاى صورت گرفته بى فرجام نبوده است.

 

مکتب هاى روان شناسى انسان گرا

روان شناسى داراى مکتب ها, گرایشها و شاخه هاى بسیارى است, ولى پیش از اشاره به تفاوت هاى مکتب هاى روان شناسى لازم است تأکید کنیم که هر کدام از این گرایشها و مکتبها براى خود فلسفه و جهان بینى خاصى درباره انسان دارند. به قول کارل راجرز (هر جریان در رو ان شناسى, فلسفه ضمنى خاص خود را درباره انسان دارد(.

از لحاظ فلسفى, روان شناسى به دو گروه عمده تقسیم مى شود:

-1 نمایان گر سنت تجربى: ساخت گرایى ـ رفتارگرایى

-2 نماینده سنت دکارتى آرمان گرا: کنش گرایى, روان شناسى هاى گشتالت و هورمیک.

آلپورت  در تقسیم بندى فلسفى و ریشه هاى دورتر مکاتب روان مى نویسد:

اجداد ساخت گرایى و رفتارگرایى, هابز, لاک, هارتلى, جیمز, استوارت میل, بین, ماخ و اثبات گرایى منطقى, و در علوم طبیعى هلمهولتز بوده اند و اجداد کنش گرایى, روان شناسى هاى گشتالت و هورمیک: لایب نیتز, کانت, برنتاند, هوسرل و ویندلباند مى باشند.

مکتب روان کاوى داراى عناصرى از هر دو سنت است, و قدرت نسبى آنها نیز بر طبق نظامهاى روان کاوى متغیر است.

مفهوم یا تصور ذهنى از انسان رابطه نزدیکى با زیربناى فلسفى مکتب دارد. این مفهوم به طرز خاصى از طریق موضوع مکتب, رابطه بدن و ذهن را آشکار مى سازد. تا حد زیادى نارضایتى از تصور انسان که بطور تلویحى در روان شناسى معاصر مطرح است موجب شده که در دو دهه اخیر جهت گیرى هاى جدیدى همچون جهت گیرى انسان گرا و پدیدار شناختى ـ اصالت وجودى, به طور ناگهانى پدید آید.

با این که هیچ کدام از مکتبهاى روان شناختى بدون پایه فلسفى نیست, ولى برخى تلاش کرده اند روان شناسى را نیز مانند فیزیک و دیگر علوم طبیعى دانشى کاملاً تجربى قلمداد کنند و از همان روشها در تحقیقهاى روان شناسى بهره ببرند.

روان شناسى که در آغاز به جاى مطالعه سلامت روان به بررسى بیمارى روانى پرداخت, تا مدتها مطالعه استعداد بالقوه آدمى را براى کمال نادیده گرفت, اما در سالهاى اخیر, شمار روزافزونى از روان شناسان به قابلیت کمال و دگرگونى در شخصیت آدمى روى آورده اند.

 )روان شناسان کمال) که بیش تر آنها خود را روان شناسان انسان گرا  مى دانند, با دیدى نو به ماهیت انسان مى نگرند. انسانى که آنها مى بینند با آنچه که رفتارگرایى و روان کاوى , یعنى شکل هاى سنتى روان شناسى ترسیم مى کنند, متفاوت است.

روان شناسان کمال با دیده انتقادى به این سنتها مى نگرند, چرا که معتقدند نگرش رفتارگرایى و روان کاوى به ماهیت انسان محدود است, و اعتلایى را که آدمى مى تواند بدان دست یابد, نادیده مى انگارد.

این منتقدان مدعى اند که رفتارگرایى, آدمى را چون ماشین مى بیند, یعنى (نظام پیچیده اى که با شیوه هاى قانونمند رفتار مى کند.) انسان به منزله ارگانیسمى منظم, ترتیب یافته و برنامه ریزى شده, با خود انگیختگى و سرزندگى و خلاقیت و چون دماپاى (ترموستات) تصویر شده است. روان کاوى نیز تنها جنبه بیمار یا درمانده و ناتوان طبیعت آد مى را عرضه داشته است, زیرا کانون توجهش رفتار روان نژند و روان پریش است.فروید و پیروان تعالیم وى نیز اختلالات عاطفى و نه شخصیت سالم, یعنى بدترین و نه بهترین وجه طبیعت انسان را مورد بررسى قرار دادند.نه روان کاوى و نه رفتارگرایى از استعداد بالقوه آدمى براى کمال, و آرزوى او براى بهتر شدن از آنچه هست, بحثى نکرده اند. در واقع, این نگرش‌ها تصویر بدبینانه اى از طبیعت انسان به دست مى دهند. رفتارگرایان, آدمى را پاسخگوى کنش پذیر محرکهاى بیرونى, و روان کاوان, او را دستخوش نیروهاى زیست شناختى و کشمکش‌هاى دوره کودکى مى پندارند.

 

 

 

 

نام کتاب : تحلیل رفتار متقابل

موضوع : روشهای نوین در روان شناسی

اسم نویسنده : ون جونز ویان استوارت

منابع و مأخذ : کتاب تحلیل رفتار متقابل ،

www.daneshju.ir

http://newmind.mihanblog.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره سازماندهي

بازديد: 1271

تحقیق درباره سازماندهي :

سازماندهي،فراگرد نظم و ترتيب‌دادن به‌كار وفعاليت وتقسيم و تكليف‌آن به افراد به‌منظور انجام دادن‌كار وتحقق هدفهاي‌معين‌مي‌باشد.

نتيجه سا‌زماندهي، ايجاد ساختار است و ساختار، روابطي منظم و منطقي كه لازمه عمليات اعضاي سازمان است، به وجود مي‌آورد.

از طريق فراگرد سازماندهي ، افراد به صورت گروهي در ساختار و روابط متشكلي قرار مي‌گيرند تا با تواناييهاي لازم و كافي،كار مؤثري را براي رسيدن به هدفهاي معين انجام دهند . اعضاي هر گروه يا سازمان ، به طور انفرادي ، از لحاظ هوش ، استعداد ، توانايي ،تجربه حرفه‌اي و كششهاي عاطفي متفاوتند در اثر سازماندهي ، از قابليتها و تواناييهاي افراد به طور مناسب و شايسته استفاده مي‌شود .

 

سازماندهي طي مراحل زير صورت مي‌گيرد :

1-   تشخيص فعاليتهاي لازم براي رسيدن به اهداف و اجراي خط‌ مشي و برنامه‌ها .

2- گروه بندي فعاليتها با توجه به منابع انساني و مادي موجود و تشخيص بهترين طريقه استفاده كردن از آنها .

3- دادن اختيار عمل و حق دستور‌دهي و تصميم گيري براي انجام دادن كار به مسئول هر گروه .

4- ارتباط دادن واحدهاي گروه‌بندي شده به يكديگر به صورت افقي و عمودي از طريق روابط اختيار،شبكه ارتباطي و نظام اطلاعاتي.

 

در فرهنگ اسلامي كه فرهنگ نظم و انتظام است ، به سازمان و سازماندهي با ديدي عميق نگريسته شده است . تقسيم كار ، حدود وظايف ، جلوگيري از تداخل امور ، اختيار و آزادي در محدوده مسئوليت ، همه از مسائلي هستند كه براي دستيابي به سعادت و سيادت ، در نظام اسلامي از ضروريات زندگي به حساب مي‌آيند و در قران و سنت نمونه‌هاي فراواني از آن را مي‌بينيم .

نمونه موفقيت آميز تقسيم كار و وظايف را مي‌توان در جنگ خندق مشاهده كرد كه پيامبرگرامي اسلام براي سرعت بخشيدن به كار و تعيين مسئوليت افراد ، وظيفه كندن خندق را بين افراد تقسيم و مسئوليت هر گروه را معين فرمودند به طوري كه موفقيت چشمگيري را نصيب مسلمانان نمودند تا آنجا كه بسياري از مورخين پيروزي مسلمانان را در اين جنگ خطرناك و بزرگ ، نتيجه تدبير پيامبر گرامي اسلام (ص) در تقسيم كار و كندن خندق براي دفاع از شهر مدينه شمرده‌اند .

امام علي (ع) در زمينه لزوم تقسيم كار و مسئوليت به فرزندش امام حسن (ع) مي‌فرمايند :

« براي هر يك از زيردستان و كاركنان وظيفه‌اي مشخص كن تا او را نسبت به همان كار مؤاخذه و بازخواست نمايي ، زيرا اين شيوه سزاوارتر است »

همچنين در عهدنامه معروف مالك اشتر ، امام علي (ع ) جامعه را به طبقات اجتماعي مختلف تقسيم كرده و هر يك از آنها را براساس نوع كار و چگونگي مسئوليتشان دسته بندي نموده و با بيان روشن ، وظايف و تأثيري كه بر ديگر قشرها مي‌گذارند و تأثري را كه از ديگر قشرها مي‌پذيرند ، تحت سازماني مستقل گرد آورده است و به نماينده خود در مصر تأكيد مي‌كند تا منزلت و جايگاه هر سازماني را بشناسد و بهاي مناسب را در جهت حفظ و تقويت آن بپردازد : « بدان كه توده مردم به دسته‌هايي تقسيم شده‌اند و كار هيچ دسته‌اي جز به دسته ديگر راست نيايد و هيچ گروهي از گروه ديگر بي نياز نيست . گروهي از آنان سپاهيان خدايند و پاره‌اي دبيران رازدار، برخي دادرسان كه بايد عدالت را برپاي دارند و جمعي كارگزاران كه بايد به انصاف و مدارا به كار مردمان برسند ، برخي ديگر از اهل ذمه و از مردم مسلمان كه با جده و خراجگذارند و جماعتي سوداگران و پيشه‌ورانند و جمعي فروماندگاني از نيازمندان و درويشان و خدا نصيب و بهره هر يك را مقرر فرموده است ».

چنانچه مي‌بينيم امام علي (ع) جامعه را به عنوان يك سيستم قلمداد نموده است كه متشكل از قسمتهاي مختلف است و اين اجزاءو قسمتها با يكديگر در تعامل مي‌باشند ( نگرش سيستمي)

سپس وظايف هر يك از گروهها و دسته‌ها را چنين معرفي مي‌نمايد :

« پس سپاهيان به فرمان خدا ، پناهگاه استوار رعيت و زينت و وقار زمامداران ، شكوه دين و راههاي تحقق امنيت كشورند . امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداري سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمي‌شود كه با آن براي جهاد با دشمن تقويت گردند و براي اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمنديهاي خود را برطرف سازند . سپس سپاهيان و مردم ، جز با گروه سوم نمي‌توانند پايدار باشند و آن ، قضات و كارگزاران دولت و دبيران حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار مي‌كنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مي‌آورند و در كارهاي خصوصي و عمومي مورد اعتمادند و گروههاي ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمي‌توانند دوام بياورند زيرا آنان وسايل زندگي را فراهم مي‌آورند و در بازارها عرضه مي‌كنند و بسياري از وسايل زندگي را با دست مي‌سازند كه از توان ديگران خارج است و قشر ديگر ، طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياري نمود »

چنانچه ملاحظه مي‌گردد ، امام تمامي گروهها و اقشار جامعه را به عنوان سيستمهايي مي‌داند كه با يكديگر در تعامل مي‌باشند ، بر يكديگر تأثير مي‌گذارند و از يكديگر تأثير مي‌پذيرند . امروزه پس از گذشتن بيش از چهارده قرن از اين بيانات گهربار ، نگرش سيستمي را به عنوان يكي از كاملترين و جامعترين روشهاي نگرش به سازمان و مسائل سازماني مي‌دانند و اين نشان از عمق بينش و ژرفاي انديشه تابناك آن اسوه تدبير و انسان كامل است .

 

روش سازماندهي يك تيم مديريت سرمايه

همه ی کارها را به درستی انجام داده اید. پولی به دست آورده اید، عاقلانه سرمایه گذاری کرده اید، پس انداز کرده اید، و درآمدتان را هم هوشیارانه خرج میکنید. اما مشکلی وجود دارد: برای کنترل و پیشبرد ثروتتان به اندازه کافی وقت ندارید. چه باید بکنید؟ اگر می خواهید به طریقی حرفه ای ثروتتان را به کار بیندازید، اداره امور را به یک تیم برنامه ریزی و مدیریت سرمایه بسپارید. در این مقاله به شما نحوه کار را توضیح می دهیم.

 

گرد آوردن تیم

یک تیم مدیریت سرمایه شامل افراد زیر است:

1. یک طراح و برنامه ریز مالی

2.یک وکیل

3.یک متخصص مالیاتی/حسابدار

4.یک متخصص بیمه

برخی از افراد و شرکت ها قادرند چند مورد از این پُست ها را اداره کنند اما هیچ کس نمی تواند به تنهایی عهده دار همه ی این وظایف شود. برخي افراد ثروتمند برای هر یک از این پُست ها یک لشگر مسئول کرده اند. اما اگر شما یک میلیونر عادی هستید، برای هر یک از این پُست ها یک نفر را هم بگمارید کافی است تا کارهای شما را به طور پیوسته کنترل کند.

 

برنامه ریز مالی

وظیفه این فرد رشد و توسعه سرمایه شماست، از اینرو باید توانایی به کار بردن سرمایه شما را در حوزه های مختلف، از جمله املاک و مستغلات، سهام و کالاهای مصرفی داشته باشد. پیدا کردن فردی با همه ی این مهارت ها کار دشواری است، از اینرو باید در انتخاب خود بسیار دقت داشته باشید.

حقوق و دستمزد برنامه ریز مالی شما بستگی به نوع سرمایه گذاری هایی دارد که برای شما انجام می دهد. یک مشاور یا شرکتی که قسمتی از ثروت شما را در املاک و مستغلات سرمایه گذاری می کند، نماینده و کارگزار شما در معاملات خواهد بود. درصدی که از آنِ او می شود، قابل بحث و مذاکره است.

برنامه ریز مالی که ثروت شما را در سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری می کند، باید درصدی از مبلغ کلی را علاوه بر یک درآمد سالانه صاحب شود. این مبلغ نیز برحسب میزان کل حساب متغیر است.

 

وکیل

باید به دنبال یک وکیل تجاری باشید. وکیلی که آگاه به کلیه امور املاک و مستغلات، طرح ریزی املاک و مالیات باشد. با اینکه وکیل نمی تواند مستقیماً برای شما پول درآورد، اما شغل او مهمترین شغل تیم برنامه ریزی شماست. چرا؟ چون فقط اوست که می تواند به شما کمک کند تا سرمایه تان را به خاطر معاملات بد و عدم صداقت و درستکاری سایر اعضای تیم از دست ندهید. البته برای این منظور لازم است که وکیلتان را در جریان کلیه امور قرار دهید. وکیل های کارکشته و حرفه ای حداقل ساعتی 50 هزار تومان یا حتی بیشتر برای شما هزینه خواهند داشت، اما مطمئن باشید که ارزشش را دارد چون با داشتن یک وکیل مطمئن دیگر خیالتان از هر بابت راحت خواهد بود.

 

حسابدار

وظیفه حسابدار رسیدگی به حسابهای مالی روزمره شماست. اوست که اعتبار کارت اعتباری شما را کنترل میکند، رهن و اجاره ها را پرداخت می کند و با توجه به فصل مالیات، سعی می کند تا آنجا که می شود پولتان را پس انداز کند. احتمالاً گفتگو و برخورد شما با حسابدارتان بیشتر از سایر اعضای تیم خواهد بود.

بااینکه بیشتر حسابدارهای حرفه ای ساعتی حقوق می گیرند، اما مطمئناً کارهای شما پیچیده تر از آن است که با چند ساعت قابل رسیدگی باشد. به همین منظور بهتر است حسابدارتان را ماهانه استخدام کنید تا بتواند با دقت بیشتر به امور مالی شما رسیدگی کند تا شما هم خیالتان از بابت امور مالی روزمره تان راحت باشد. البته کارهایی مثل مشاوره های مالیاتی، مشاوره در معاملات و سرمایه گذاری هزینه های مجزا در بر خواهد داشت.

 

کارگزار بیمه

اگر سرمایه و دارایی هایتان زیاد است، برای امور بیمه خود نیاز به کسی دارید که خانواده، کار و احتیاجات شما را به خوبی بشناسد. اما تازمانیکه بیمه نامه را دریافت نکرده ای پولی نمی پردازید. البته دارایی های بزرگ، کمیسیون های گزافی هم خواهند داشت.

شرکت های مدیریت سرمایه

همه ی مؤسسات مالی، مدیریت سرمایه خصوصی ارائه می دهند. پیدا کردن چنین مؤسساتی کار چندان دشواری نیست. قسمت مشکل کار پیدا کردن یک مؤسسه خوب از این نوع است. در این قسمت راهنمایی هایی را در این زمینه برای شما مطرح می کنیم.

 

روابط خصوصی

تا می توانید با انواع بانکدارها صحبت کنید. هر سوالی که دارید آزادانه از آنها بپرسید. حتی می توانید از آنها بپرسید که اگر نصفه شب وسط یک شهر غریب کارت اعتباریتان را گم کردید چه باید بکنید، یا اینکه آیا می توانند برای انجام یک معامله به کمک شما بیایند. حقیقت این است که کارهایی که این بانکدار خصوص برای شما انجام می دهد، تقریباً مشابه کاری است که کارمد بانک محلتان انجام می دهد. اما تفاوت اینجاست که بانکدار خصوصی منتظر تماس شما و کاملاً در اختیار شخص شماست، برعکس مورد دیگر.

 

شهرت لفظی

در انتخاب شرکت برنامه ریزی سرمایه، استفاده از تجربیات و نظرات دیگران می تواند مفید باشد. اما نباید فقط به حرف ها و نظرات دوستان یا حتی یک فرد متخصص اکتفا کنید. نباید بگذارید که شهرت یک موسسه توجه شما را به خود جلب کند، باید تا می توانید تحقیق و بررسی کنید.

 

 

آموزش ببینید

نشریات و روزنامه هایی را مطالعه کنید که معمولاً مهمترین و بزرگترین شرکت های برنامه ریزی سرمایه را معرفی می کند. یک تیم برنامه ریزی سرمایه اساساً برای تقسیم مسئولیت ها ایجاد می شود، اما تنها مسئولیتی که نباید و نمی توانید بر گردن کسی دیگر واگذار کنید، مسئولیت تصمیم گیری است. از اینرو باید تا م یتوانید اطلاعات خود را در این زمینه ارتقاء دهید.

 

مدیریت سرمایه

استخدام یک تیم برنامه ریزی سرمایه خوب و درستکار به نظر کار دشواری می آید، اما وقتی افراد مناسب را دور خود جمع کردید و یک گروه عالی درست کردید، آرامش فکری پیدا خواهید کرد. اما دو چیز هست که همیشه باید به یاد داشته باشید.

اول اینکه، همیشه کارهای آنها را زیر نظر داشته و کنترل کنید تا به صداقت آنها اطمینان پیدا کنید. دوم اینکه، همیشه به دنبال یک گروه بهتر باشید. البته خوب است که با یک سری افراد خاص به طور پیوسته کار کنید، اما گر کسان دیگری پیدا شوند که بتوانند بهتر برای شما کار کنند و سرمایه تان را افزایش دهند، نباید از آنها بگذرید. این روابط شخصیتان نیست، تجارت است!

وضعيت پيچيده فعلي جهان تجارت، تواناييهاي بسيار متفاوت سازمانها (توان مالي، توان تخصصي، نيروي انساني، توان تكنولوژيكي و...)، ناپايداري محيطهاي بازار و تلاش شركتها به منظور كسب سهم بيشتري از بازار و امكان ورود به فعاليتهاي جديد و سودآور تجاري، باعث شده است تا مقوله ادغام و گروهي شدن شركتها به منظور استفاده بهينه از تواناييهاي يكديگر و فعاليت به صورت شركتهاي هولدينگ متداول گردد. از اين رو سازمانهاي توانا تمايل زيادي براي فعاليت در قالب هولدينگ و بهره گيري از تواناييهاي يكديگر دارند تا بدين وسيله ضمن فائق آمدن بر مسائل و مشكلات خود، به رقابت در سطوح بالاتري و فعاليت در عرصه جهاني بپردازند. يادآوري اين نكته ضروري است كه با چنين اقدامي و تبديل شدن چندين شركت به يك مجموعه هولدينگ، برنامه تدوين شده و ساختار سازماني قبلي شركتها جوابگوي وضعيت فعلي نخواهد بود و بايد بازنگري و اصلاحات لازم در خصوص موارد فوق صورت پذيرد.

در كشور ما، موفقيت تلاشهاي انجام شده در زمينه گروهي شدن شركتها و فعاليت به صورت شركتهاي هولدينگ، مستلزم توجه به دو موضوع مهم يعني اجراي دقيـق فرآيند برنامه ريزي استراتژيك و ساختار سازماني متناسب است كه در غير اين صورت عملكرد شركتهاي هولدينگ در داخل كشور از بازدهي مناسبي برخوردار نبوده و نتيجه چندان مطلوبي به همراه ندارد.

 

تعريف سازمان هولدينگ

در زبان انگليسي «هولدينگ» مترادف با”CORPORATE” و PARENT””آورده شده است و در زبان فارسي شايد بتوان آن را مترادف با «فراگير» و يا «مادر» قرار داد.

به طور كلي، سازمانهاي هولـــدينگ را مي توان چنين تعريف كرد، گروهي از شركتها كه در آنها يك شركت، مالكيت و اداره و يا فقط اداره كليه شركتها را برعهده داشته باشد، تحت عنوان هولدينگ قلمداد مي شوند. مديريت يك شركت معمولي با مديريت شركتهاي هولدينگ بسيار متفاوت است. از آنجا كه بازتاب عملكرد مديريت و نتايج حاصل از تصميمات اتخاذ شده بر خود شركت مادر (ستاد) تاثيرگذار خواهد بود.

لذا ضروري است مديريت ارشد به منظور تصميم گيري و اعمال نظر، علاوه بر بررسي و شناخت ستاد سازمان، با ديدي وسيعتر و شناخت كامل از شركتهاي تابعه، تصميم گيري كند. بنابراين، مسائل و تصميمات در سازمانهاي هولدينگ همواره پيچيده و پرابهام و گاهي نيز همراه با تناقضاتي است كه اين سازمانها را نيازمند اجراي مديريت استراتژيك با الگوهاي جديد و مناسب مي كند.

 

عوامل تاثيرگذار

الف - بينش ارزش آفريني: هر سازمان هولدينگ ضروري است از يك اصل و ديدگاه ويژه اي براي ايجاد ارزش آفريني، برخوردار باشد.

ب - ويژگي ممتاز: هر سازمان هولدينگ خصوصيات خود را (از قبيل مدل هاي ذهني، ساختار، سيستم ها، عمليات و...) حول بينش مشخصي ايجاد مي كند.

ج - كسب و كار محوري يا كانون تجارت: هر سازمان هولدينگ در زمينه يك كسب و كار خاص تخصص داشته و ساير فعاليتهاي خود را حول آن تنظيم و سازماندهي مي كند.

به منظور شناخت و درك ويژگيها و خصوصيات سازمان هولدينگ، بايد پنج عامل مهم و مرتبط به شرح ذيل مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد: مدل هاي ذهني در رابطه با بينشها، ارزشها و نگرشهاي مشترك مديران ارشد هولدينگ؛ساختار، سيستم ها و فرآيندهاي شركت مادر؛عمليات، خدمات و منابع؛ نيروي انساني و مهارتها به عنـوان عامل ارزش آفرين در سازمان هولدينگ؛تعيين و معرفي موارد تمركز يا عدم تمركز.

با عنايت به مطالب فوق، يكي از مهمترين مسايل در ساختارسازمانهاي مادر(HOLDING) ، تعريف صحيح ستاد و چگونگي تقسيم وظايف و مسئوليتها براساس فرآيندهاي تعريف شده است.

دانشمندان روشهاي مديريت موجود را در سه سبك مديريتي بر مبناي ميزان مسئوليتها و وظايف سطوح مختلف تقسيم بندي كرده اند. در ذيل به اختصار به توضيح هريك از اين مدلها خواهيم پرداخت.

1.مدل برنامه ريزي استراتژيك: برنامه ريزي استراتژيك تمركزگراترين نوع در ميان سه الگوي مزبور است. در مدل برنامه ريزي استراتژيك، ستاد سازمان در نقش طراح اصلي برنامه ها (MASTER PLANNER) ظاهر شده و مسئوليت هر گروه يا شركت تحت پوشش را خود مشخص مي كند. شركتهاي كوچكتر وظيفه اجراي بخشهاي مختلف طرح اصلي را برعهده دارند.

در اين سبك، سازمان بااستفاده از راهكارهاي نشان داده شده در شكل (1)، وظيفه تنظيم، هماهنگي و كنترل همه فعاليتهاي بخشها و شركتهاي زير مجموعه را برعهده دارد.

ستاد سازمان در اين مدل، مستقيماً به مديريت فراساختارها مي پردازد و بسياري از خدمات سطح شركتها را ارائه مي دهد. اين شرايط در برگيرنده مديريت نوآوريها نيز هست كه مسئوليت كليدي بسيار مهمي است. اين روش در حالت افراطي، امكان ايجاد ارزش افزوده در هر يك از موارد فوق را دارد. تحقيقات دانشمندان برروي ساختارهايي كه براساس برنامه ريزي استراتژيك شكل گرفتـــه اند، نشان داده كه برنامه ريزي استراتژيك مي تواند دستاورد بسيار كارآمدي باشد كه در آن مديران سازمان توانايي ايجاد ارزش افزوده را در شرايطي خواهند داشت كه از جزئيات كار هر يك از شركتها اطلاع داشته باشند. ولي اگر مديران از جزئيات كار هريك از واحدها آگاه نباشند، استفاده از اين روش بسيار مشكل و در بسياري از شرايط غيرعملي است. به ويژه خطر از دست رفتن فرصتها، باتوجه به كمبود دانش نزد مديران ارشد، كه سبب جلوگيري از ورود به عرصه هاي جديد فعاليتهاي تجاري مي شود، وجود دارد.

باتوجه به مشكلات اين روش، بسياري از شركتها با توسعه روش مديريت برنامه ريزي استراتژيك به سطح تاكتيكي و محدودكردن سطح ارتباطي به درخواستهاي خاص، به فرازهاي جديدي از اين سبك مديريت دست يافته اند.

2.مدل كنترل مالي: كنترل مالي، افراطي ترين نوع تفويض اختيار است. ستاد سازمان به مانند مادري عمل مي كند كه فقط در نقش يك سهامدار يا بانك ظاهر مي شود. در اين مدل، اهميت كمي براي شيوه هاي توليد و بازاريابي در واحدها وجود دارد. حتي در بسياري از موارد، شركتها با آزادي كامل به رقابت با يكديگر مي پردازند. در اين روش حتي شركتها اجازه دارند تا سرمايه هاي خارج از سازمان را نيز جذب كنند. نقش ستاد سازمان در كنترل مالي به اختصاص سرمايه، تعيين اهداف اقتصادي، ارزيابي كارآيي، مداخله براي اصلاح كارايــي (بازار مالي) و پخش ريسك محدود مي شود. مهمترين نقش ستاد سازمان عبارتست از استفاده از هسته مديريت با كفايت كه توانايي ايجاد ارزش افزوده به فعاليتهاي تجاري مختلف با ايجاد استانداردها و بررسي كارايي را داشته باشد.

اجراي كامل اين مدل به ندرت در سطح سازمانهاي دولتي و خصوصي ديده مي شود. اين روش بيشتر يك حالت ايده آل و دورنماي فعاليت تعدادي از مديران سطح بالاي جهان است. مطالعات دانشمندان نشان داده است كه اولاً، اين روش بيشتر مناسب سازمانهايي است كه در بازارهاي پايدار با فناوريهاي پيشرفته^ در جايي كه زنجيره تصميم گيري بسيار كوتاه و ساده است، فعاليت دارند. دوم آنكه، اين روش نيازمند تشابه بسيار زياد بين فعاليتهاي اقتصادي واحدهاي صنعتي است تا بتوان هسته مديريت با كفايت ايجاد كرد. در غيراينصورت سازمان مادر، كفايت كافي براي كمك به شركتهاي تحت پوشش خود را نخواهد داشت. سوم، روش تعيين اهداف و ارزيابي كارايي بايد يكسان باشد كه اين امر در شرايط بحراني مشكلات فراواني به همراه دارد. در نهايت آنكه اين روش پس از مدتي از كنترل خارج مي شود و بيشتر مناسب سازمانهايي است كه ديدگاههاي كوتاه مدت دارند. در اين سبك، هيچ كس مسئول پرورش نوآوريها و يادگيريهاي سطح سازماني نيست. از طرفي ستاد سازمان فاقد نيروهاي باكفايت براي ايجاد فرآيندهاي لازم است. بنابراين، نوآوريها فقط محدود به مصرف مي شود.

3.مدل كنترل استراتژيك: مدل كنترل استراتژيك، بين دو مدل قبلي قرار مي گيرد و بيشتر سازمانهاي دنيا از آن استفاده مي كنند. اين

مدل يك سبك مستقل نيست، بلكه پل ارتباطي ميان برنامه ريزي استراتژيك و كنترل مالي است.

در اين مدل، ستاد سازمان شكل دهنده (SHAPER) استراتژي ها است و بنابراين، حداقل نقشهاي سازمان مادر به صورت زير تعريف مي شود.

تعريف و شكل دهي استراتژي هاي كلان سازمان به خصوص در تخصيص منابع و كنترل روشها؛

تعريف فعاليتهاي متعادل براي شركتها و ماموريت هريك؛ تعريف و كنترل سياستهاي سازماني؛

پرورش نوآوريها و يادگيريهاي سازماني؛

 

تعريف استانداردها و ارزيابي بهره وري شركتهاي تابعه و ايجاد تغييرات

لازم سازماني براي ارتقاء بهره وري. در اين مدل، ديگر از يك برنامه اصلي طراحي شده توسط ستاد سازمان كه وظايف شركتها را تعيين مي كند، خبري نيست. كنترل استراتژيك، بر پايه فرآيند توافق بر برنامه هاي اصلي طراحي شده توسط ستاد سازمان استوار است. كنترل استراتژيك در جايي وجود دارد كه ستاد سازمان توجه كمتري به ايجاد وظايف براي شركتها و بخشهاي مختلف دارد و بيشتر به شكل دهي رفتارهاي شركتها همچنين ايجاد زمينه هاي كاري مناسب براي فعاليت مديرانش مي پردازد. بنابراين، مي توان گفت ستاد سازمان با تسهيل ارتباطات و ايجاد اشتراك مساعي بين شركتها و بخشها به ايجاد ارزش افزوده خواهد پرداخت.

يكي ديگر از مهمترين اهداف ستاد سازمان در اين مدل به دست آوردن مزاياي بيشمار از طريق هم افزايي در سازمان است. همچنين اهميت ويژه اي براي افزايش سطح دانش سازماني بااستفاده از فرآيندهاي محك زني(BENCHMARKING) و انتشار فعاليتهاي صحيح در اين مدل وجود دارد. در كنترل استراتژيك، خدمات و مشاوره ارائه شده توسط ستاد سازمان بيشتر جنبه اختياري خواهند داشت. متخصصان پس از مطالعات فراوان نشان داده اند كه موفقيت اين سبك مديريت، وابسته به رفتار يكسان واحدها و شركتها است.

 

نتيجه گيري

در بين سازمانهاي هولدينگ، مدل كنترل استراتژيك متداول ترين سبك است. زيرا همواره سازمانهاي مادر تمايل دارند از مدل كنترل مالي به سمت مدل برنامه ريزي استراتژيك حركت كنند (نمودار يك) و لذا به مــــدل كنترل استراتژيك تمايل زيادي پيدا مي كنند. در اين مدل، شركتها برنامه هاي خود را براساس استراتژي هاي سازمان مادر تنظيم مي كنند و ســــازمان آنها را بازبيني و كنترل مي كند. لذا مسئوليت تدوين برنامه هاي عملياتي و ارائه پيشنهادهاي كلي به عهده شركتهاي تحت پوشش و تابعه است. از طرفي ستاد سازمان بادر اختيار گرفتن كارشناسان و متخصصان مجرب، به شركتهاي تابعه خدمات مشاوره اي ارائه مي كند. در مدل كنترل استراتژيك، نتايج عمليات به طور مستمر مورد نظارت قرار مي گيرد و ملاك ارزيابي مديران شركتها، صرفاً عملكرد خودشان است.

مطابق اين مدل، ساختار سازماني، افقي بوده و امور محوله براساس دو وظيفه كلي به شرح ذيل تفكيك مي شود:

الف - توسعه و رشد سازمــــان و امور سرمايه گذاري؛

ب - اداره شركتهاي تابعه و تحت پوشش؛

معمولاً هريك از سازمانهاي هولدينگ براساس دو مـــــاموريت اصلي فوق ايجاد مي گردد و با تعريف دقيق فرآيندهاي مربوط به هر كدام به سازماندهي و تشكيل ساختار سازماني برمبناي فرآيندهـــــاي تعيين شده مي پردازند. اينكه فرآيندهاي اصلي سازمان كدامند و ساختار مناسب براي تحقق فرآيندها به چه شكل باشد، بستگي به اين دارد كه سازمان از كدام يك از مدلهاي ارائه شده براي سازماندهي خود بهره گيري كند. همان طور كه در نمودار وضعيت تمركز مي بينيم، ميزان تمركز و عدم تمركز بر نقشهاي بيان شده در هريك از مدلها به عهده مديران ارشد و تصميم گيران هر سازمان مي تواند متفاوت باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره هدف ازاموزش مهارتهای زندگی

بازديد: 877

تحقیق درباره هدف ازاموزش مهارتهای زندگی

هدف از آموزش مهارتهاي زندگي ارتقاِء سازگاري فرد ابتدا با خودش سپس با ديگران و

محيطي است كه در آن زندگي مي كند.

اين مهارتها به ما مي آموزدكه در طول زندگي به ويژه در موقعيت هاي پر خطر چگونه

عاقلانه و صحيح رفتار كنيم .

 

اهداف مهارتهاي زندگي

بخشي از اهداف مهارتهاي زندگي عبارت است از:

تقويت اعتماد به نفس

تقويت روحيه ي مشاركت وهمكاري

رشد و تقويت عواطف انساني

ايجاد روحيه ي مقاومت در برابر تبليغات مسموم

كمك به شناسايي وبيان احساسا ت

تامين سلامتمهارتهاي ارتباطي

ساختن يك شهروند متعادل ومقبول اجتماع

تقويت روحيه ي همزيستي مسالمت آميز

ارتقاء سازگاري فرد باخودش با ديگران و محيط زندگيش

 

انواع مهارتهاي زندگي

سازمان بهداشت جهاني اين مهارتها را با عناوين دهگانه زير مشخص نموده است كه هر يك ازاين مهارتها رمز برخورداري ودانستن  تمرين و به كارگيري هر چه بيشتر در زندگي

روزمره است.

مهارتهاي خود اگاهي

مهارتهاي همدلي

مهارت ارتباط موثر

مهارت روابط بين فردي

مهارت مقابله با استرس

مهارت مديريت بر هيجانها

مهارت حل مسئله

مهارت تصميم گيري

مهارت تفكر خلاق

مهارت تفكرنقادانه

مهارت خود آگاهي

مهارت خود آگاهي توانايي شناخت از نقاط ضعف و قوت خواسته ها نيازها رغبت ها و

تصوير واقع بينانه از خود است تا حقوق فردي اجتماعي و مسئوليتهاي خود را بهتر بشناسيم با كسب اين مهارت به سئوال اساسي "من كيستم"پاسخ مي گوييم.

مهارت همدلي

همدلي يعني اين كه فرد بتواند مسائل ديگران را حتي زمانيكه در آن شرايطقرار ندارد درك

كند و به انها احترام بگذارد . اين مهارت موجب مي شود تا به ديگران توجه كرده وآنها را

دوست داشته باشيم وخود نيز مورد توجه و دوست داشتن ديگران قرار بگيريم وباايجاد روابط اجتماعي بهتر به هم نزديك شويم.

 

مهارت روابط بين فردي

مهارتي است كه موجب ميشود ضمن تقويت روحيه ي مشاركت اعتماد واقع بينانه و همكاري با ديگران بتوانيم مرزهاي روابط بين خود وكسانيكه دوستشان داريم را تشخيص داده ودرجهت ايجاد روابط صميمانه و دوستانه قدم برداريم هر چه زودتر به دوستيهاي نامناسب و نا سالم خود خاتمه دهيمپيش از آنكه مورد آسيب جدي قرار بگيريم.                                                                                                                                                                                                                                  مهارت ارتباط موثر

كسب اين مهارت به ما مي آموزد براي درك موقعيت ديگران چگونه به سخنان آنان فعالانه

گوش دهيم و چگونه ديگران راازاحساس ونيازهاي خوداگاه نماييم تاضمن به دست آوردن

خواسته هاي خود طرف مقابل نيز احساس رضايت نمايد.

 

 

مهارت مقابله با استرس

در دنياي امروز همواره با تغييرات وسيع وپيچيده اي مواجهيم و هر تغييري با فشارهاي

روحي ورواني (استرس)همراه است .ميزان استرس اگر بيشتر از حد و طولاني باشد بر

زندگي و عملكرد ما تاثير منفي گذاشته و مشكلات جدي وزيادي را براي ما به وجود خواهد

آورد.فراگيري اين مهارت به ما كمك مي كند تا استرسهاي مخالف و اثرات آن را شناخته و

راههاي كاهش يا مديريت بر آنها را كسب نماييم.

 

مهارت مديريت بر هيجانها

اگر بتوانيم مديريت مطلوبي بر هيجانهاي خود مانند شادي  غم   خشم  ترس  ياس اضطراب و .....داشته باشيم روياها   خاطرات و ادراكات ما جان مي گيرد.كسب اين مهارت به ما كمك  مي كند تا ضمن شناسايي هيجانهاي خود و ديگران و تاثير آنها بر تفكر رفتارهايمان بتوانيم درمقابله با آنها واكنش مناسب را از خود بروز دهيم.

 

مهارت حل مساله

ماهرروزبامسايل فراواني رو به رو هستيم كه برخي ساده و برخي پيچيده اند .مهرت حل

مساله اين توانايي را به ما مي دهد كه با توجه به تجارب علمي و توانمنديهاي ذهني خود

بتوانيم در جهت "حل مسئله" يا مشكل قدم برداشته و به نتيجه ي مطلوب دست يابيم.

 

مهارت تصميم گيري

انسان در مسير زندگي همواره نيازمند تصميم گيريها ي مختلف است وموفقيت در زندگي درگرو تصميم گيري درست و بجاي اوست.مهارت تصميم گيري به ما كمك مي كند تا بااطلاعات و آگاهي كافي با توجه به اهداف واقع بينانه ء خود از بين راه حلهاي مختلف بهترين راه حل را انتخاب كرده و به كار بگيريم و پذيراي پيامدهاي آن نيز باشيم

 

مهارت تفكر خلاق

فكر كردن مهارتي است كه از كودكي مي آموزيم .مهارت تفكر خلاق قدرت كشف وتوليد

 

انديشه ي جديد را براي ما فراهم مي آورد.مهارت تفكر خلاق به ما كمك مي كند در مواجهه باحوادث ناگوار چگونه احساسات منفي خود را به احساسات مثبت تبديل كنيم .تفكر خلاق "نوع ديگر ديدن " است در اين تفكر هيچگاه مشكل يك عامل مزاحم به حساب نمي آيد بلكه يك فرصت براي كشف راه حل هاي نو وبديع تلقي مي شود كه تا كنون كسي به ان توجه نكرده است .

 

مهارت تفكرنقادانه

تفكر نقادانه نوع ديگر از تفكر است .كسب اين مهارت به ما مي آموزد تا هرچيزي را به

سادگي ودر بست قبول يا رد نكنيم ابتدا در مورد آن موضوع سئوال و استدلال كنيم سپس

بپذيريم يا رد كنيم كسانيكه از تفكر نقادانه  بر خوردارند فريب ديگران را نمي خورند و

به راحتي جذب گروهها و افرادو مواد مخدر نمي شوند چرا كه همواره با سئوال كردن به

عاقبت كار مي انديشند.

 

در یونان قدیم علوم به سه دسته تقسیم می شد: علم كشورداری، علم مدرن و علم مدیریت خانواده. سومین تقسیم بندی علوم در حقیقت به یكی از بارزترین رفتارهای بشر برمی گردد یعنی ازدواج و همزیستی یك زن و مرد براساس منافع مشترك و گاه نیازهای متفاوت.     

از كلیات چنین رویدادی كه بگذریم، ازدواج همواره حامل بارهای شادی بخشی از گل، میهمانی، سرور، جشن، زیبایی و تازگی بوده است. به نظر، خبر خوشحال كننده ای می رسد اما در بطن واقعیت های موجود جامعه ما این كالسكه مزین و شادی بخش چگونه از كوچه پس كوچه های درهم، گاه نه چندان شناخته شده و نه چندان مفروش شهر ما می گذرد. تب بالای مشكلات اجتماعی، اقتصادی و تعارض های فرهنگی آنقدر بوده است كه ازدواج در مبارك ترین وجه موجود خود ظاهر شود. اولین و آخرین نسخه ای كه بتواند نسل حجیم جوان را به سرمنزل آرامش و رفاه برساند. در بدو امر چنین دیدی به ازدواج می تواند خیال همه را راحت كند. هر طبقه و رتبه ای به سهم خود مقدمات آن را فراهم می كند. حال از اندك جلوه های مجلل و افسانه ای كه بگذریم تا ازدواج های گروهی، دانشجویی، مسافرتی و یا حتی با تقدیم یك شاخه گل و نبات. هرچه باشد بهتر از این است كه پسرها و دخترهایمان روی نیمكت پارك ها بنشینند و یا همدیگر را در خیابانها ببینند یا حتی در كریدور و حیاط دانشگاه ها به هم صحبتی بپردازند!

از سوی دیگر روند فرزندسالاری موجود، نسخه ناقصی از برداشت مصرف گرایی است كه اینبار در تربیت فرزندانمان به صورت هر آنچه خواست به او بدهید، نمود پیدا كرده است. به طبع، كمترین خلاقیت در برخورد با نیازهای آنان وجود دارد اما ربط این پدیده به ازدواج هم در ختم اولین روابط و نگاه ها به ازدواج حلول پیدا می كند.این مقدمه، خود چكیده ای گذرا از اتفاقاتی است كه از ارتباط عاطفی انسانها گرفته تا مسائل اقتصادی و اجتماعی و تا رسم ازدواج در حال تكرار است. اما ازدواج در حقیقت یك نسخه نیست. ازدواج میوه درختی است كه سالها در ساز و كار رشد و تكوین قرار داشته، سرانجام به این بالندگی رسیده است كه تمام تجربیات و داشته های خود را متبلور كند و از آن بهره ببرد. این روند البته از راه های متفاوتی می گذرد. مهم آن است كه به همان سخن آغازین افلاطون می رسیم:

 

علم زندگی

اما آیا به راستی در كنار تبلیغ و تشویق برای ازدواج، مهارت های لازم، آموزشها و هم چنین چگونگی برخورد با مشكلات غیرپیش بینی شده از قبل اندیشیده شده است؟جذبه لباس ، رهایی از سلطه والدین و یا جمع كردن جوانان از سطح شهر تا چه اندازه جای خود را به نیازهای تعریف شده و آموزش هایی كاربردی تر داده است. در حقیقت، ازدواج یك خانه دو سر است، بی توجهی و ساده انگاری آنچه گفته شد راه را برای خروج از در دوم آماده می كند و یا انبوهی از مشكلات جدید را پیش روی اقتصاد و هم فرهنگ جامعه می گذارد.نسخه مطمئن در این میان نه ازدواج كه رواج و همه گیری و سازماندهی آموزش مهارت های زندگی به افراد جامعه به ویژه جوانان است. در حقیقت بسیاری از مشكلات خانوادگی كه رشته گسترده ای از تعارضها، اختلافات و مشكلات پیچیده دیگری را در جامعه به وجود می آورد به ناپختگی و عدم وجود كانال واضحی برای آموزش برمی گردد. ارتباط انسانی، مهم ترین مهارت بشر جدید است كه نمود خود را از دستگاه سیاسی جامعه تا زندگی شخصی انسان ها دربرمی گیرد.دكتر عشرت زمانی روانشناس بنابه تحقیقی كه در همین مورد انجام داده می آورد: در یك نمونه آماری ۳۰ نفر از دختران نوجوان و جوان در سنین ۱۶ تا ۲۷ سال به طور تصادفی انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد كه بیشتر افراد در این پژوهش، آمادگی كافی برای ازدواج نداشته و علت مهم آن را عدم آموزش كافی می دانند. اكثر دانسته های دختران از خانواده ها كسب شده است. والدین و سپس دوستان، بیشترین سهم را در آموزش داشته اند. معلمین، مشاوران و مدیران سهم كمتری را از این نظر به خود اختصاص داده اند. با وجود اهمیت كتاب های درسی در نظام آموزشی ایران، تنها تعداد كمی از كتاب های درسی در مقاطع گوناگون تحصیلی به آن پرداخته اند.كاركرد بد زوجها و خانواده ها معلول ناتوانی آنها در حل مسأله است، بدین معنی كه آنها فاقد مهارت های تصمیم گیری برخورد و اقدام در درازمدت هستند. اینگونه همسران یا درگیر الگوهای ارتباطی بی حاصل هستند یا مشكل هایشان در زمینه قصد در برابر تأثیر است. هرچه این مشكل ها شدیدتر باشد احتمال فروپاشی زندگی نیز بیشتر است. و اینكه وجود اختلاف به خودی خود مسأله نیست بلكه واكنش همسران به اختلاف اهمیت دارد. بنابراین طلاق پیامد مستقیم مهارت های نابسنده حل اختلاف است. در نهایت همسران مجموعه ای از الگوهای ارتباطی را میان خود برقرار می كنند و رفتارهای مشكل آفرین صرفاً اجرای همان الگوهایند. الگوهای ارتباطی مانند انزوا، سرزنش و توقع انزوا.یكی از سرفصل های كلیدی مهارت های زندگی، مهارت های ارتباطی است. شكست در برقراری ارتباط و عدم آگاهی نسبت به آن از رایج ترین مشكلاتی است كه وجود دارد. پیگیری های روانشناسی نشان می دهد: ۶۰ درصد مشكلات، ناشی از ارتباط ناقص است. بنابه نظر یك مشاور ازدواج حداقل نصف همه ازدواج های ناموفق به خاطر ارتباط ناقص ایجاد شده اند. ارتباط مؤثر براساس شناخت اندیشه ها، آرزوها، انگیزه ها و احساست است. افرادی كه احساسات قلبی شان را انكار یا فرو می نشانند موفق به برقراری ارتباط مؤثر نیستند و هرگز رابطه دوستانه و صمیمانه را كشف نخواهند كرد.

تأیید شدن یا تأیید كردن، ستایش یا ستایش شدن، پذیرفته شدن یا پذیرفتن مواد اولیه این ارتباط است.

در واقع این ۳ عامل موجب احساس عزت نفس، آرامش و كاهش تنش های روحی و نرمش رفتار می شود. دكتر زمانی تأیید را تمایل به این باور می داند كه هر شریك زندگی آنچه را احساس می كند به زبان می آورد. ستایش با تأیید تفاوت دارد. ستایش هنر گفت وگو با شریك زندگی است كه بدون تكلف، حس صمیمانه را به طرف مقابل منتقل كند. پذیرش یعنی دوست داشتن شریك زندگی بدون قید و شرط، همانگونه كه هست. تأیید و ستایش هر دو جنبه رفتاری دارد و لازمه آن ایجاد عادات رفتاری خاص است در حالی كه پذیرش، تغییری نهادین در دیدگاه فرد است.این مشاور به نقل از یكی از استادان خود می گوید: زیباترین سیاحتی كه انسان می تواند در عمر خود داشته باشد این است كه از ابراز احساسات خود نهراسد. راحت ترین كار دنیا این است كه آنچه هستیم باشیم و آنچه را احساس می كنیم نشان دهیم و دشوارترین كار دنیا این است كه آنچه دیگران می خواهند، باشیم.وی با اشاره به تحقیق دو روانشناس مشهور استناد می كند كه نشان دادن احساس و در نظر گرفتن زمانی برای گفت وگو با یكدیگر، گوش دادن، ستایش و تمجید و تشویق یكدیگر از روشهای بهبود یك رابطه هستند. لبخند زدن، همانندسازی، همدلی، گوش دادن از شیوه های ابراز محبت بدون كلام هستند. زینت كردن، غذای مورد علاقه دیگری را درست كردن، هدیه دادن، گل دادن، شوخی مهربانی و قدردانی همه از نشانه های ابراز محبت و از راه های افزایش بعد مثبت یك رابطه است. در مورد یك زن، حرف زدن، گل خریدن، خندیدن، گوش كردن، قدردانی از زحمات، درددل كردن و گفتن كلمه دوستت دارم از مهارت های مردان به شمار آمده، همچنین تعریف كردن از كار و مهارت مرد، قدردانی از كارهای حتی كوچك، هدیه دادن و گفتن دوستت دارم از مهارت های زنان نام برده شده.تحقیقی كه تحت عنوان رابطه شیوه های ابراز محبت به همسر با ویژگی های شخصی و دموگرافیك خانواده انجام شده به این نتایج رسید كه زنان بیشتر از شیوه های ابراز محبت نسبت به مردان استفاده می كنند و هر دو شیوه كلامی و غیركلامی را بیشتر از مردان به كار می برند. ابراز محبت به همسر با تعداد فرزندان رابطه معكوس دارد. همچنین با مدت ازدواج رابطه معكوس دارد. بالاترین میانگین ابراز محبت به همسر به سال های زیر ۵ سال از ازدواج و كمترین میانگین به بالای ۱۵ سال از ازدواج برمی گردد. ابراز محبت با همسر با سن رابطه معكوس دارد یعنی بالاترین میانگین مربوط به گروه سنی كمتر از ۳۰ سال و كمترین میانگین به گروه سنی بیشتر از ۵۰ سال برمی گردد.

در فرآیند آموزش مهارت های زندگی افراد می آموزند كه چگونه با همسر، فرزندان و سایر افرادی كه در تعامل با آنها هستند ارتباط برقرار كنند و برای كسب پایگاه های عاطفی از چه تكنیك هایی در روابط خود بهره گیرند. به جای پذیرش كوركورانه ارزشها یا عناد ورزیدن با آنها، آگاهانه هنجارها و ارزشهای اجتماعی را بررسی كند تا بتواند اصولی ترین روشها را در برخورد با افراد و رویدادهای زندگی انتخاب كند. تأثیر متقابل روح و جسم و توجه توأم به سلامت بدن و روان از اساسی ترین محورهای برنامه آموزش مهارت های زندگی است برخورداری از مهارت های زندگی به فردی كه با فقر و بیكاری روبه روست می آموزد كه چگونه با غلبه بر احساس یأس و ناامیدی و با شناخت قابلیت های خویش رفتار كند. یا به فردی كه گرایش به مواد مخدر دارد می آموزد به جای فرار از واقعیت ها شیوه تفسیر خود از زندگی را تغییر دهد.سهیل ناظم زاده كارشناس ارشد مشاوره معتقد است مهارت های زندگی یعنی انتخاب هدف، تصمیم گیری حل مشكل در ارتباط، افزایش اعتماد به نفس، فنون آرام سازی، مقاومت در مقابل فشارهای غیر منطقی و تأثیر آن بر آسیب شناسی ازدواج. از سوی دیگر وی معتقد است: خانواده ها راه های برخورد با مشكلات را به فرزندانشان آموزش نمی دهند. در محیط های اجتماعی هم آموزش مفیدی ارائه نمی شود. این بی اطلاعی و بی تجربگی در زندگی مشترك و روابط دو جنس، اثرات مخربی می گذارد.

در روبه رویی با مشكلات جوانان خود را شكست خورده حس می كنند. اما واقعیت ورای تصورات شخصی است. آموزش پیش از ازدواج باید از مدارس شروع شود. باید بتوانیم در مدارس جنسیت را توضیح دهیم و آن را از قالب ناشناخته ای كه نوجوانان می خواهند سریع كشف كنند، خارج كنیم. واقعیت ها باید زمانی مطرح شوند. ازدواج در آغاز، آسان به نظر می رسد اما ادامه آن نیاز به یكسری اطلاعات و آگاهی ها دارد.

دكتر احمد احمدی استاد دانشگاه اصفهان با اشاره به تحقیقات خود می آورد: معیارهای انتخاب همسران غالباً وضع ظاهری، وضعیت خانوادگی، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات، قابلیت های ارتباطی وضعیت اجتماعی و عقاید دینی است . ارزیابی این معیارها از طریق پرس و جو از آشنایان، دوستان همسایگان و همكاران به دست می آید. معمولاً در انتخاب، ویژگی فردی و شخصیتی همسر مورد بررسی قرار نمی گیرد. بررسی معیار همسرگزینی در ۲۰۰ دانشجوی اصفهان نشان داد كه معیار داشتن خانواده اصیل در ۹۲ درصد پسران و داشتن تحصیلات دانشگاهی در ۸۸ درصد دختران در درجه اول و خویشاوند بودن ۴درصد در آخرین درجه بوده است. در نتیجه دانشجویان به عوامل شخصیتی اهمیتی نداده اند. برای یك زندگی مثبت و كارآمد همسران باید مشتركات شخصیتی داشته باشند شامل نیازها، علائق، توانمندیها، استعدادها، پختگی، تحمل، انعطاف پذیری، تفاهم، احترام متقابل، اجتماعی بودن، صداقت، انتقادپذیری، توان حل مسأله، داشتن هدف، آینده نگری، خودباوری و عزت نفس است. اما آنچه معمولاً در خانواده ها باعث اختلاف می شود توجه نكردن به تفاوت های فردی و عوامل شخصیتی، افكار غیرمنطقی، تحریف های شناختی، نداشتن كانال های سالم ارتباطی، ندانستن مهارت های زندگی، گذشته نگری و ندانستن راه و رسم زندگی مشترك و اجتماعی است.از سوی دیگر در حوزه خانواده نیز، سرمایه های فرهنگی زوجها، تعیین كننده اصلی تصورات آنها از زندگی مشترك است، فضاهای فرهنگی روزمره خانوادگی و یا مشغولیات آنها محتوای اصلی سرمایه های فرهنگی خانواده هاست. مشابه بودن یا نزدیك بودن آنها بیشترین تأثیر و مهم ترین عامل اثرگذاری روی تصورات و كیفیت روابط زن و شوهر است. در نهایت مراكز مشاوره باید آموزش هایی به جوانان بدهند كه اشتباهات والدین خود را تكرار نكنند و بر عادات بدی كه در خانواده فراگرفته اند، غلبه كنند. انتظارات واقع بینانه از زندگی به دست آورند و از انتظارات رؤیایی و غیرواقعی دست بردارند و بدانند كه چه انتظاری از خود و همسر خود دارند. این انتظارات بنیان باورهای زندگی را شكل می دهد.آنچه گذشت در حقیقت شمه ای از آنچه بود كه در رهگذر رشد عاطفی انسان ها و بلوغ عقلانی انسانها بایست به دست آید و در سنین كارآمدی انسانها به طور مستقیم تری آموخته شود. اما همین معرفی نیز كافی است تا روشن شود سیاست های تشویقی جوانان به ازدواج بدون نگاه عمیق و درازمدت به پیش نیازهای آن می تواند ازدواج هزاران هزار جوان را به بمب ساعتی در صحنه زندگی خصوصی و اجتماعی ما تبدیل كند كه هر آن پیامدهای ناپختگی، ندانم كاری، هیجان زدگی، شتاب و سرپوش گذاشتن بر مشكلات دیگر را چون دیواری در معرض واژگونی قرار دهد. حال بگذریم از اینكه اقتصاد ازدواج و خانواده در یك منحنی تصاعدی ترسیم می شود اگر این منحنی در مسیر تصاعدی خود با هر مشكلی روبرو شود در نهایت بر سر پایه ریزان آن فرود می آید و این بدترین شكل قضیه است.ما در جهان جدید چاره ای جز پذیرش این نكته نداریم كه باید مهارت های ارتباطی دو جنس را از كودكی به جوانانمان بیاموزیم و هرگونه رابطه متعارف انسانی و طبیعی را به رابطه ای گناه آلود تعبیر نكنیم و بدانیم كه ازدواج مرحله ای از همزیستی انسانهاست كه نیازمند انسانهای بالغ است كه مراحل متعارف پیشین را گذرانده باشند. جهش شتاب آلود از نوجوانی و آغاز جوانی به مرحله سنگین و پیچیده ازدواج، در نهایت مشكلی را حل نخواهد كرد.          

يكي از راه‌هاي پيشگيري از بروز مشكلات رواني و رفتاري ارتقاء ظرفيت روانشناختي افراد مي‌باشد كه از طريق آموزش مهارتهاي زندگي جامه عمل مي‌پوشد. مهارتهاي زندگي عبارت است از مجموعه‌اي از توانايي‌ها كه زمينه سازگاري و رفتار مثبت و مفيد را فراهم مي‌آورند. پژوهش‌هاي متعدد و گسترده‌اي تأثير مثبت آموزش مهارتهاي زندگي را در كاهش سوء مصرف مواد ، پيشگيري از رفتارهاي خشونت‌آميز ، تقويت اتكا به نفس ، افزايش مهارتهاي مقابله با فشارها و استرس‌ها ، برقراري روابط مثبت و مؤثر اجتماعي و ... نشان داده‌اند.

نيازهاي زندگي امروز ، تغييرات سريع اجتماعي فرهنگي ، تغيير ساختار خانواده ، شبكه گسترده و پيچيده ارتباطات انساني و تنوع ، گستردگي و هجوم منابع اطلاعاتي انسان ها را با چالشها ، استرس‌ها و فشارهاي متعددي روبرو نموده است كه مقابله مؤثر با آنها نيازمند توانمندي‌هاي رواني- اجتماعي مي باشد . فقدان مهارتها و تواناييهاي عاطفي ، رواني و اجتماعي افراد را در مواجهه با مسائل و مشكلات آسيب پذير نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات رواني ، اجتماعي و رفتاري قرار مي‌دهد .

پژوهش‌هاي بي‌شمار نشان داده‌اند كه بسياري از مشكلات بهداشتي و اختلالات رواني عاطفي ريشه هاي رواني اجتماعي دارند از جمله پژوهش در زمينه سوء مصرف مواد نشان داده است كه سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند كه عبارتند از عزت نفس ضعيف ، ناتواني در بيان احساسات و فقدان مهارتهاي ارتباطي ( مك دانالد و همكاران ، 1991) . همچنين زيمرمن و همكاران (1992) بين احساس خود كارآمدي شخصي و موفقيت تحصيلي همبستگي معنا داري يافتند . مطالعات زيادي دلالت بر آن دارند كه بين عزت نفس ضعيف و سوء مصرف الكل و دارو ( سينگ و مصطفي ، 1994) ، بزهكاري ( دوكزو لورج ،1989) ، بي بندوباري جنسي (كدي، 1992) و افكار خود كشي ( چوكت ، 1993) رابطه وجود دارد . بنابراين با توجه به مدارك و شواهد علمي و به منظور پيشگيري از بروز آسيب‌هاي اجتماعي مانند خودكشي ، اعتياد ، خشونت ، رفتارهاي بزهكارانه و اختلالات رواني لازم است به موضوع بهداشت رواني و اهميت آن توجه بيشتري شود .

از طرفي ماهيت مشكلات رواني اجتماعي به گونه اي است كه مقابله با آن در سطوح بعدي مداخله ( پيشگيري ثانويه و ثالث ) نه تنها هزينه‌هاي قابل ملاحظه‌اي را از نظر نيروي انساني و مسايل مالي بر جوامع تحميل مي‌كند ، بلكه اثر بخشي و كارآمدي آن نيز بسيار محدود و حتي در مواردي ناچيز است . به عنوان مثال بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه وقتي يك شخص وابستگي دارويي ( اعتياد ) پيدا كرد ، در خوشبينانه‌ترين حالت 20 الي 30 درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتي تحت اين شرايط نيز احتمال عود مجدد مشكل وجود خواهد داشت ( كاپلان و سادوك ، 1988؛ تايلور ،1995)

اين واقعيات باعث شده كه صاحب‌نظران و متخصصان حيطه بهداشت رواني در جهان تمام كوشش و توجه خود را حول محور برنامه‌هاي پيشگيري در سطح اول متمركز سازند . به همين منظور برنامه‌هاي پيشگيري هم در سطح عام و با هدف كاهش و كنترل انواع آسيب‌هاي رواني – اجتماعي و هم در سطح خاص و در رابطه با كاهش و كنترل مشكلات خاص ( از قبيل وابستگي دارويي ؛ افسردگي ؛ و ...) در نقاط مختلف جهان طراحي و به مورد اجرا گذاشته شده‌است.

مهارتهاي زندگي شامل مجموعه اي از توانايي‌ها هستند كه قدرت سازگاري و رفتار مثبت و كارآمد را افزايش مي‌دهند . در نتيجه شخص قادر مي‌شود بدون اين كه به خود يا ديگران صدمه بزند ، مسئوليت‌هاي مربوط به نقش اجتماعي خود را بپذيرد و با چالش‌ها و مشكلات روزانه زندگي به شكل مؤثر روبه‌رو شود . محققان تأثير مثبت مهارتهاي زندگي را در كاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفيت ها و توانمندي هاي هوشي و شناختي ، پيشگيري از رفتارهاي خشونت‌آميز ، افزايش خود اتكايي و اعتماد بنفس و ... مورد تأييد قرار داده‌اند. به ويژه در كاهش سوء مصرف مواد بر نقش كليدي مهارتهاي زندگي تأكيد مي شود . هم چنين آموزش اين مهارتها به عنوان يك روش عام پيشگيري از آسيب هاي فردي و اجتماعي مورد تأكيد بوده‌است. در مطالعه اسميت (2004) نشان داده شد كه آموزش مهارتهاي زندگي به‌طور قابل توجهي منجر به كاهش مصرف الكل و مواد مخدر در جوانان مي‌گردد. اسميت و گري (2005) نيز نشان دادند آموزش مهارتهاي زندگي اثر معني‌داري بر توانائيهاي رهبري و مديريت در جوانان دارد. فرايند نقش مهارت‌هاي زندگي در ارتقاي بهداشت روان را به شكل زير مي‌توان نشان داد :

يادگيري موفقيت آميز مهارتهاي زندگي ، احساس يادگيرنده را در مورد خود و ديگران تحت تأثير قرار مي دهد و علاوه بر اين كسب اين مهارتها نگرش ديگران را نيز در مورد فرد تغيير مي دهد . به همين خاطر كسب مهارت هاي زندگي هم شخص را تغيير مي دهد و هم محيط را ، و اين اصل دو سويه ، ارتقاي بهداشت روان را شتابي دوچندان مي بخشد .

 

 موارد كاربرد مهارت هاي زندگي :

الف ) افزايش سلامت رواني و جسماني

1- تقويت اعتماد به خويشتن و احترام به خود

2- تجهيز اشخاص به ابزار و روش‌هاي مقابله با فشارهاي محيطي و رواني

3- كمك به تقويت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفيد و سالم

4- ارتقاي سطح رفتارهاي سالم و مفيد اجتماعي.

ب) پيشگيري از مشكلات رواني ، رفتاري و اجتماعي شامل پيشگيري از :

1- مصرف سيگار و سوء مصرف مواد مخدر

2- بروز اختلالات رواني و مشكلات رواني – اجتماعي

3- خودكشي در نوجوانان و جوانان

4- رفتارهاي خشونت‌آميز

5- شيوع ايدز

6- بي‌بند و باري جنسي

7- افت و كاهش عملكرد تحصيلي

 

مهارتهاي 10 گانه زندگي عبارتند از:

خودآگاهي - روابط بين فردي -ارتباط -تفكر نقادانه -تفكر خلاق -تصميم‌گيري -حل مسئله - مقابله با فشار -مقابله با هيجان‌هاي ناخوشايند -هم‌دلي.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت: 0:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره شرایط ورود به رشته ی ریاضی فیزیک

بازديد: 811

تحقیق درباره شرایط ورود به رشته ی ریاضی فیزیک :

 ١- مجموع نمرات در دو درس ریاضی و علوم تجربی در دوره ی ٣ سال راهنمایی نمراتی که قبول شده است بدون ضریب کمتر از٣٠ نباشد .  

٢- در دوره ی دبیرستان در دو درس ریاضی (١) و فیزیک( ١) و آزمایشگاه اولا" بدون تبصره قبول شده باشد. ثانیا" درس ریاضی را نمره ی ١٢ به بالا داشته باشد . ثالثا"،معدل رشته برای ورود به رشته ریاضی فیزیک (١) از ١٢ به بالا باشد .

 

ریاضی

علوم تجربی

 

١٠

١٠

اول راهنمایی

٨

١٠

دوم راهنمایی

١٢

٨

سوم راهنمایی

٣٠

٢٨

جمع

مثال :

    یکی بالای١٢           ریاضی

                 باشد                یا

                                  فیزیک

                       

یادآوری :

اگر دانش آموزسال اول دبیرستان در دوره ی راهنمایی در دودرس ریاضی و علوم تجربی جمع نمرات آن به٣٠ نرسد نمی تواند به رشته ریاضی فیزیک برود باید ضمن اینکه ریاضی را بالای ١٢ بگیرد معدل این دو درس « ریاضی – فیزیک » نیز بالای ١٢ باشد.دیگر نمی تواند به رشته ریاضی فیزیک برود .

 

 

شرایط ورود به رشته علوم تجربی :

١ - مجموع ٣ نمرات پذیرفته شده در دوره ی ٣ سال راهنمایی در دو درس علوم تجربی و ریاضی نمره ای که قبول شده است بدون ضریب کمتر از ٣٠ نباشد .

٢ - دانش آموز در سال اول دبیرستان در ٣ درس ریاضی ، شیمی،  علوم زیستی و بهداشت اولا": بدون تبصره قبول شده باشد. ثانیا" یکی از این ٣ درس را نمره بالای١٢ داشته باشد . 

معدل رشته برای ورود به علوم تجربی باید از ١٢ به بالا باشد .  - ٣

 

 

١ – ریاضی (١) – ١٠

                                            یکی بالای ١٢                   ١٠  -  ٢- شیمی (١)

                                                  باشد                       ٣– علوم زیستی – ١٠

ریاضی

علوم تجربی

 

١٠

١٠

اول راهنمایی

١٠

١٢

دوم راهنمایی

٨

٨

سوم راهنمایی

٢٨

٣٠

جمع

 

 

 

 

 

                                                                                                                            

                 

یادآوری ١

 اگر دانش آموز سال اول دبیرستان دردوره ی راهنمایی در دو درس علوم تجربی و ریاضی نمره کمتر از ٣٠ داشته باشد مانند جدول فوق نمی تواند به رشته علوم تجربی برود باید ضمن اینکه ٣ درس ریاضی ، شیمی ، و علوم زیستی را ١٠گرفته باشد و یکی بالای ١٢ باشد معدل این ٣ درس ١٢ باشد می تواند به رشته تجربی برود .

یادآوری ٢

 اگر دانش آموز سال اول دبیرستان بعد از امتحانات خردادماه در ٣ درس ریاضی وعلوم زیستی و شیمی  نمره ١٠ داشته باشد نمی تواند به رشته علوم تجربی برود باید به مشاوره مراجعه کند و فرم تعیین رشته را پر کند و به دلخواه از سه درس ریاضی ، علوم زیستی و شیمی را انتخاب واحد کند و با دانش آموزان تجدیدی در شهریور ماه امتحان بدهد . تا نمره ١٢ بگیرد تا بتواند به رشته علوم تجربی برود نمره در جمع و معدل دانش آموز هیچ اثری ندارد فقط در هدایت تحصیلی اثرمی گذارد .

 

شرایط ورود به رشته علوم انسانی :

١. مجموع ٣ نمره پذیرفته شده در دوره ی٣ سال راهنمایی در دو درس ادبیات فارسی ، عربی جمع نمرات آن بدون ضریب کمتر از ٣٠ نباشد.

٢ . دانش آموز در سال اول دبیرستان در ٤ درس زیر:

 

                                                                  

عربی

ادبیات فارسی

 

١٠

١٠

اول راهنمایی

١٠

١٠

دوم راهنمایی

١٢

٨

سوم راهنمایی

٣٢

٢٨

جمع

                                     

 

 

 

 

 

 

 

١٢ به بالا داشته باشد                                                        ١.ادبیات فارسی (١)

٢.زبان فارسی (١)

٣.عربی (١)

٤.مطالعات اجتماعی (١)

دانش آموز اول دبیرستان اولا" بدون تبصرهقبول شده باشد . ثانیا" در دو درس ادبیات فارسی (١) و زبان فارسی (١) از ١٢ به بالا باشد .

٣. معدل رشته برای ورود به رشته علوم انسانی ١٢ به بالا باشد .

 

شرایط ورود به رشته علوم و معارف اسلامی

١- مجموع ٣ نمره پذیرفته شده در دو درس ادبیات فارسی و عربی و در دوره ی ٣ساله راهنمایی بدون ضریب کمتر از ٣٠ نباشد .

٢- دانش آموز در سال اول دبیرستان در چهار درس زیر:

١. ادبیات فارسی (١)

٢. زبان فارسی (١)

                                                                                                       ٣. عربی (١) 

یکی ١٢ به بالا باشد                                                           ٤.دین و زندگی (١)

 

اولا": بدون تبصره قبول شده باشد . ثانیا" یکی از دو درس عربی و دین و زندگی از ١٢به بالا داشته باشد .

٣- معدل رشته برای ورود به رشته علوم و معارف اسلامی از ١٢ به بالا باشد .

عربی

ادبیات

 

١٠

١٠

اول راهنمایی

١٠

١٠

دوم راهنمایی

٨

١٢

سوم راهنمایی

٢٨

٣٢

جمع

 

 

 

 

 

شرایط ورود به رشته فنی و حرفه ای :

١. رشته فنی و حرفه ای و کار و دانش در سال دوم، دانش آموز چند روزی را در کارگاه و چند روزی دروس تئوری را در هنرستان می خواند .

 

 ٢ . رشته فنی و حرفه ای و کار و دانش دارای ٣ زمینه می باشد .

١. زمینه صنعت  ٢. زمینه کشاورزی  ٣. زمینه خدمات

که هر یک جداگانه در زمینه ها تقسیم می شوند و دارای شرایط خاص خودش است .

زمینه صنعت :

 زمینه صنعت به رشته های الکترونیک ،والکتروتکنیک، ساختمان و غیره .. تقسیم می شود .  

زمینه کشاورزی :

به رشته های گیاه پزشکی ، امور دامی ، امور باغی ، امور زراعی و ... تقسیم می شود .

زمینه خدمات :

به رشته های حسابداری ، نقاشی ، صنایع دستی ، موسیقی و ...تقسیم می شود .

رشته فنی و حرفه ای و کار و دانش به دلیل محدویت مکانی علاوه بر شرایط قانونی دارای شرایط استانی نیز می باشد که به شرح زیر می باشد .

 

١ – شرایط قانونی :

١- مجموع ٣ نمره پذیرفته شده در دوره ی ٣ سال راهنمایی در ٣ درس ١. ریاضی  ٢. علوم تجربی  ٣. حرفه وفن بدون ضریب  کمتر از ٣٠ نباشد . 

٢- دانش آموز در سال اول دبیرستان ریاضی (١) را نمره ی ١٠ به بالا داشته باشد و این در صورتی است که در دوره ی راهنمایی کم نداشته باشد و اگر در دوره ی راهنمایی کم داشته باشد و جمع نمراتش به ٣٠ نرسد (٣ درس ) باید ریاضی (١)١٢ به بالا داشته باشد.

٣- معدل رشته برای ورود به رشته فنی و حرفه ای باید ١٢ به بالا داشته باشد .

٢ – شرایط استانی :

١- دانش آموز سال اول دبیرستان باید قبولی خرداد باشد.

 ٢- دانش آموز سال اول دبیرستان باید ٣ درس ١.ریاضی (١)٢. فیزیک (١)٣.شیمی(١) اولا" بدون تبصره قبول شده باشد. ثانیا"  نمره ی ١٢ به بالا داشته باشد.

٣. معدل دانش آموز در سال اول دبیرستان از ١٢ به بالا باشد .

٤. دانش آموز در هدایت تحصیلی اولویت اولش فنی و حرفه ای باشد .

توضیح :

رشته فنی و حرفه ای و کار و دانش مانند رشته نظری نیست زیرا این دو رشته پیش دانشگاهی ندارد و فقط دانش آموز ٢ سال در هنرستان درس می خواند دیپلم می گیرد و برای ادامه ی تحصیل حق شرکت در کنکور سراسری  و دانشگاه را ندارد فقط می تواند بعد از دیپلم در آزمون فنی و حرفه ای شرکت کند و در صورت قبولی ٢ سال درس بخواند ادامه ی تحصیل بعد از دو سال خیلی مشکل و گاهی اوقات خیلی سخت است. اگر دانش آموزی بخواهد می تواند تغییر رشته بدهد و در پیش دانشگاهی ادامه ی تحصیل بدهد .

 

شرایط ورود به رشته ی کار و دانش :

١. رشته کار و دانش مانند رشته فنی و حرفه ای دارای سه زمینه است .

١.  زمینه صنعت  ٢. زمینه کشاورزی  ٣. زمینه خدمات

با توجه به این زمینه ها رشته های کار و دانش مشخص می شود که هر رشته شرایط خاص خودش را دارد دانش آموزانی که در سال دوم رشته ی کارو دانش را انتخاب می کنند چند روزهفته را در هنرستان درس تئوری می خوانند و چند روز بعد هفته را در کارگاههای داخل یا خارج هنرستان دروس کارگاهی را هم به صورت عملی هم به صورت نظری می خوانند و در نهایت نمرات دروس کارگاهی با دروس تئوری یا نظری جمع می شود سرنوشت دانش آموز مشخص می شود که قبول است یا مردود.

٢. رشته کار و دانش دارای شرایط قانونی زیر می باشد .

جمع نمرات در دوره ی ٣ ساله راهنمایی در دروس هنرو حرفه و فن بدون ضریب کمتر از ٣٠ نباشد .

٣- دوره ی دبیرستان هیچ درسی با رشته ی کار و دانش ارتباطی ندارد .

٣- معدل رشته برای ورود به رشته کار و دانش باید ١٠به بالا باشد .

یادآوری ١

به طور کلی دانش آموزانی که از دوره ی راهنمایی وارد دبیرستان می شوند معمولا" شرایط ورود به رشته کار ودانش را دارند و فقط باید سال اول دبیرستان راقبول شوند .

یادآوری ٢ :

بعضی رشته های کار و دانش مانند برق صنعتی و مکانیک و غیره ... دارای شرایط خاصی هستند که باید دانش آموز ریاضی را از ١٢ به بالا داشته باشد تا بتواند وارد این رشته شود .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 23:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه ورزش

بازديد: 523

تحقیق درباره تاریخچه ورزش

فهرست

 

تاریخچه ورزش.............................................................١

تاریخچه ورزش در ایران............................................................٢

ورزش و سلامتی کودکان...........................................................٤

چگونه ورزش سلامتی کودکان را تأمین می کند..................................٥

رشد و نمو استخوان.................................................................٥

مراقبت از قلب و رگهای خونی....................................................٦

برنامه ریزی.........................................................................٦

کاهش صدمات حین ورزش........................................................٨

کنترل هفت بیماری شایع بدون مصرف دارو....................................٩

پندارهای غلط در مورد فعالیت بدنی.............................................١۰

 

 

 

 

 

 

تاریخچه ورزش

 

اصل ورزش را از یونان دانسته اند که به منظور چابکی بدن و ایجاد قوّت انجام می یافت و پاروزنی، بوکس ، کشتی ، شنا ، شمشیرزنی ، تیراندازی ، اسکی و ورزش هایی چون بیس بال ، سافت بال و بسکتبال و انواع فوتبال و چوگان بازی ، والیبال ، گلف ، انواع تنیس ، شنا ، پرتاب وزنه و ... جزو ورزش محسوب می شوند.

اولین ملتی که ژیمناستیک را بنیان و آن را نام نهاده اند ، یونانیان قدیم می باشند، که ابتدا اصول ورزش در یونان خیلی خشن و ناصحیح بود و اولین نتیجه از ورزش را بزرگ نمودن عضلات بدن می دانستند. بعدها ورزش در یونان به شکل ریسمان بازی جان بازی در آمد و برای آن اهمیت زیادی قایل بودند و عمل کنندگان آن را آکروبات می نامیدند و این نوع حرکات را آکروباتیک می گفتند. به محل هایی که در آن جا ورزش می نمودند، ژیمنازیوم گفته می شد، که مهم ترین آن ها یکی لیسه و دیگری آکادمی نام داشت و چون مردم در آن محل ها لخت ورزش می کردند، کلمه ژیمناز از کلمه گیمنوس که به معنای لختی است گرفته و به آن محل ها نام نهادند و بعداً به عموم ورزش های بدنی نیز ژیمناستیک نام گذاشته شد.

مورخ مشهور ، ویل دورانت می نویسد: آن (مدینه فاضله بچه ها) فنون خانه داری را به دختران و فنون شکار و جنگ را به پسران می آموختند و به پسران آموزش می دادند که چگونه شکار کنند و ماهی بگیرند و شنا کنند و همچنین شخم زدن کشت زارها، دام گستری، دامپروری و نشانه روی با تیر و نیزه را می آموختند، تا در جمع مخاطرات زندگی توان محافظت و حراست از خویش را دارا باشند.

اما اگر بیش تر در مساله دقت کنیم، در خواهیم یافت تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاک و سنگ و کوه و تپه و دریا و جنگل و جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن. نخستین کتاب های درسی نوع بشر بوده اند.

از قدیم ترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط ، نیاز به تامین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی، به عنوان یکی از مهم ترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت، مهارت و سرعت را که در زندگی انسان ها از اهمیتی برخوردار است، می توان با بهره گیری از تمرین ها و فعالیت های جسمانی تا حد قابل ملاحظه ای تقویت کرد.

وقتی دولت ها و حکومت ها تشکیل و تاسیس شدند، رهبران آن ها متوجه شدند که برای حفظ یا گسترش مرزهای خود، نیازمند بازوان توانایی هستند که در جنگ ها بتوانند پیروزی را برای آن ها به ارمغان آورند؛ ویل دورانت در این باره می نویسد:

« از ضروریات دولت ها و تاکید بر روی حفظ نیروی جسمانی، پیروزمندی در جنگ هایی بوده است که متکی بر قدرت بدنی و نیرومندی جسمانی بوده است، و نیرومندی و مهارت بدنی، حاصل نخواهد شد، مگر در ورزش هایی که در بازی های المپیک مقرر گردیده است. »

در توجه انسان به تربیت جسم و توانمندی، عوامل زیر نقش اساس داشته است:

انسان اولیه در جناح مبارزه با طبیعت، که از بدو تولد تا سپری شدن عمر او را تهدید می کرده، ضرورت نیرومندی را دریافته است.

از طرفی بر اثر قهر طبیعت، ناچار به مهاجرت برای یافتن معاش بوده و در این مهاجرت در برخورد با دیگر اقوام، برای حفظ بقای خویش و بقای اجتماعی.

و از جناح نیازهای فیزیولوژیک که برای ارضای نیازهای طبیعی خویش و خانواده، به ویژه نظام معیشتی جدیدی که در اثر مهاجرت برای او ایجاد می گردید.

 

تاریخچه ورزش در ایران

اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت: در میان کشورهای مشرق زمین، بی گمان ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیش تری الویت را به ورزش و تربیت بدنی داده بود، چه در حالی که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیت های بدنی را گاه مذموم هم می دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامتی بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند، پی برده بودند.

هرودوت ، مورخ مشهور یونانی می نویسد:

ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را می آموختند:

سواری

تیر و کمان

راستگویی.

جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز می کردند، و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندک و تحمل گرمای بسیار و پیاده روی های طولانی و عبور از رودخانه، بدون تر شدن سلاح ها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فرو پریدن از روی آن در حال دویدن و به طور کلی سرعت و چالاکی، از ویژگی های سوارکاران سوار نظام ایران بود.

به خصوص در باره دوران پارت ها یا اشکانیان و پیدایش کلمه پهلوان باید گفت: شرح فتوحات این قوم آریایی و حکومت پانصد ساله آن ها پر از دلاوری ها و کوشش های این مردم است. کلمه پهلوان و پهلوانی، ریشه پارتی است که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانسته اند. اینان مردمی جنگجو و شکارچی بودند.

هنستین ، مورخ یونانی می نویسد:

"پارت ها جنگ و شکار را دوست داشتند. این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام کهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگی و شکار بار آمده بودند."

 

ورزش و سلامتی كودكان

ورزش منظم یكی از مهمترین راهكارهای كسب سلامتی برای بچه ها و بزرگسالان است. فعالیت بدنی، وزن مطلوب را حفظ می كند، طول استخوانها را افزایش می دهد و در نهایت از خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی می كاهد. پزشكان باید موقعیت وزنی كودكان ونیز میزان فعالیت بدنی آنها را طی یك دوره پزشكی مداوم ارزیابی كنند. متخصصان موظفند با توصیه های ساده به بچه ها و خانواده ها زمینه را طوری فراهم كنند تا با حداقل صدمه، حداكثر نشاط و لذت حاصل شود. همه افراد به ورزش نیازمندند. معمولاً پزشكان با توجه به سن، موقعیت  فیزیكی، مراحل پیشرفت و میزان علاقه مراجعه كنندگان جوان و نوجوان مناسب ترین فعالیت بدنی را به آنها توصیه می كنند. نادیده گرفتن ارتقاء سلامتی بین افراد جوان و خردسال به دو دلیل است: 1) تنبلی و سستی بین بزرگسالان بیش از كودكان است چون بچه ها به طور طبیعی و ناخود آگاه فعال هستند. 2) خطر ابتلا به بیماریهایی مثل دیابت و بیماریهایی قلبی بین افراد بالغ بیشتر است. به هرحال، با توجه به بررسی های انجام شده ، كودكان و نوجوانان به طور كامل فعال و با تحرك نیستند. شایان ذكر است كه باید بچه ها به ورزشهایی بپردازند كه برای بهبود بیماریهای قلبی و نیزارتقاء سلامتی طولانی مدت مفید است. متاسفانه تقریباً بیش از نیمی از آنها فعال نیستند. ضمناً، دخترها در خلال سن بلوغ و پس از آن كمتر از پسرها به ورزش می پردازند . این روند حتی با آموزشهای پزشكی و ورزشی هم قابل درمان نیست. تنها كمی بیش از یك دوم دانش آموزان دبستان و راهنمایی باید در كلاسهای ورزشی روزانه شركت كنند. میزان اهمیت به ورزش بین دانش آموزان دبیرستانی نه تنها نباید كاهش یابد بلكه باید افزوده شود.

 

چگونگی ورزش سلامتی كودكان را تامین می كند

كنترل وزن: ارتباط بین فعالیت فیزیكی و چاقی در سنین چاقی در سنین پایین كاملاً مشخص نیست و مطالعات مربوط به آن هم نتایج ثابتی را در اختیار متخصصان قرار نمی دهد. با این وجود، با افزایش وزن و تحرك و نیز كاهش مصرف كالری می توان وزن را كاهش داد.

نگرانی افزایش وزن بین كودكان و نوجوانان كاملاً به جا و منطقی است. بچه های چاق در معرض بیماریهای فشار خون، دیابت نوع دوم، نامنظمی هورمون رشد، مشكلات تنفسی و استخوان قرار دارند. این بیماران از فقدان اعتماد به نفس و روابط اجتماعی رنج می برند.

 

رشد و نمو استخوان

ورزش باعث تاثیرات ثابت در رشد و نمو استخوان می شود. فعالیت بدنی ، خطر ابتلا به پوكی استخوان را با افزایش غلظت مواد معدنی كاهش می دهد. تحقیقات انجام شده در مورد 40 پسر بالغ كه به مدت 30 دقیقه و سه بار در هفته به ورزش می پرداختند حاكی از آن بود كه، حجم استخوان كمر و پا، و غلظت مواد معدنی در بدن آنها دو برابر كسانی است كه تحرك كمتری داشتند.نتیجه این تحقیق در مورد 45 زن نابالغ هم مثبت بود. محققان معتقدند كه میزان حجم استخوان حتی پس از توقف ورزش كاهش نمی یابد. آنها به این نتیجه رسیده اند كه انجام حركات ورزشی قبل از سن بلوغ درصد شكستگی استخوان را پس از سن یائسگی تقلیل می دهد.

 

 

مراقبت ازقلب و رگهای خونی:

اغلب ، بیماریهای قلبی  عروقی در بزرگسالان نمایان می شود، با این وجود در سنین پایین هم ممكن است كه با آنها مواجه شویم. تحقیقات نشان می دهد كه ورزشهای هوازی در جلوگیری از بیمارهای قلبی عروقی بزرگسالان بسیار موثر است، اما در مورد بچه ها هنوز نامشخص است.سلامت فكری و ذهنی:با توجه به آخرین شواهد، ورزش در بهبود افسردگی و اضطراب بزرگسالان وكودكان بسیارموثر است . فعالیت بدنی یكی از راهكارهای مبارزه با هیجان روحی است. با توجه به برسی های انجام شده در مورد 220 بزرگسال مؤنث مضطرب و نگران، آن دسته از افرادی كه در برنامه های ورزشی سخت شركت می كنند كمتر از تنش های فیزیكی و روحی رنج می برند.

 

برنامه ریزی

مهمترین نكته برای پزشكان این است كه به طور مثبت تمایل جوانان را به ورزش زیاد كنند و نیز دریابند كه هر فعالیت بدنی برای فرد خاصی مناسب است. كودكان ناتوان نسبت به هم سن و سالان توانای خود كمتر با ورزش آشنایی دارند. جالب این كه این افراد برای افزایش قدرت بدنی و تناسب اندام خود به ورزش بیشتری هم نیازمندند بجزكودكان علیلی كه درسازمانهای ملی و جهانی( مثل المپیك) فعالیت دارند، بقیه ازتحرك بدنی اندكی برخوردارند، بنابراین باید تك تك افراد، مدارس و مؤسسات مختلف نهایت سعی خود را بكنند تا روز به روزاین انگیزه مثبت را بین آنان افزایش دهند. پزشكان می توانند با تهیه فهرستی از فعالیتها، به میزان مصرف انرژی و تحرك بدنی بیماران پی ببرند. درضمن این روش به پزشكان كمك می كند تا ورزش هایی را پیشنهاد كنند كه متناسب با سن، اندام، علاقه و موقعیت بدنی آنها باشد، معمولاً سوالات در رابطه با موارد زیر است:

آموزشهای بدنی كه شامل كلاسهای ورزشی مداوم و انواع فعالیتهاست.

ورزشهای هوازی مثل دویدن، فوتیال و نیز فعالیتهای غیر هوازی مثل بیس بال.

ورزشهای تفریحی و جسمانی دیگر مثل اسكیت، راهپیمایی و نیز فعالیتهای شدید بدنی.

قابل توجه است كه هیچ ورزشی به تنهایی برای سلامت جسمانی و روانی نوجوانان و كودكان مفید نیست. این نكته بسیار مهم است كه با كمك اولیاء بتوانیم فعالیتهای بدنی را انتخاب كنیم كه با سن و توانایی فیزیكی بچه ها متناسب باشد. یكی از اهداف اصلی متخصصان این است كه بتوانند 30 دقیقه ورزش سبك و آرام را در اكثر روزهای هفته دانش آموزان بگنجانند. پیاده روی و پیمودن پله، باعث تناسب همه جانبه وسلامت روز افزون می شود. انجام ورزشهای سنگین بین اكثریت افراد جامعه شایع است، و حتی كودكان نابالغ هم می توانند با حداقل خطر و نیز هیچ گونه صدمه ای به استخوانها، عضلات و مفاصل ، نتایج خوب و مثبتی كسب كنند.

باید دقت كنیم كه نظارت دقیق و همه جانبه هم در انجام حركاتهای فیزیكی بسیار مهم است. بچه ها نباید اجسام سنگین بلند كنند، ضمناً باید تا رشد كامل اسكلت بدنشان از پرتاب وزنه خودداری كنند.

گاهی اوقات پزشكان بچه ها را به انجام ورزشهایی وا می دارند كه متناسب با توانایی و میزان آسیب پذیری آنهاست. متخصصان به افراد مبتلا به بیماری ضعف رباط ها پیشنهاد می كنند تا بیشتر به شنا و دوچرخه سواری بپردازند و از ورزشهایی مثل بسكت بال كه منجر به پیچ خوردگی می شود اجتناب كنند.

 

كاهش صدمات حین ورزش

رعایت اصول ایمنی مهم ترین عامل به شمار می رود. با این وجود حوادث ناگوار مربوط به ورزش بسیار شایع است. یكی از بررسی ها حاكی از آن است كه 22 درصد از بچه های مدرسه ای طی انجام فعالیتهای بدنی مصدوم می شوند و اغلب این حوادث هم بسیار جدی است. با بكارگیری روشهای دقیق و حساب شده می توان از این ناراحتی ها جلوگیری كرد.

به عنوان مثال، اولیاء باید به طور كامل دریابند كه آیا مكانهای ورزشی كاملاً نكات ایمنی را رعایت می كنند یا خیر. با وجود این كه حفظ روحیه رقابت بین بچه ها بسیار مهم و مثبت است، باید آنها را ازهل دادن یكدیگر به خصوص در مناطق خطرناك منع كنیم. شایان ذكر است كه بچه ها هنگام احساس درد در بدنشان نباید ورزش كنند و نیز نباید با مصرف مسكن در این فعالیتها شركت كنند. مربیان و اولیاء باید بدانند كه صدمات و آسیب های بدنی ممكن است در آینده به لنگی یا پس از افتادن به سائیدگی بازو منجر شود.

به منظور اطمینان بیشتر، كودكان و نوجوانان باید برای هر ورزشی از وسیله ایمنی مناسب آن استفاده كنند. مثلاً هنگام فوتبال كفش های مناسب بپوشند. استفاده از كلاه دوچرخه سواری هم یك الزام است، در ضمن، محیط های ورزشی باید عاری از زباله و گودال باشد.

یكی از مهمترین ، معمولی ترین و سخت ترین صدمات برای بچه ها حین موتورسواری حاصل می شود. باید دقت كنیم كه مسیر عبور آنها باید عاری از ترافیك باشد نیز باید ازعلامتهای دوچرخه سواری و راه پیمایی هم در این مكانها استفاده شود. باید به كودكان و نوجوانان توصیه كنیم كه هنگام ورزش در معرض آفتاب، از كلاه و عینك آفتابی استفاده كنند. به منظور جلوگیری از فقدان آب، باید به آنها آموزش دهیم كه قبل و بعد از حركات فیزیكی و نیز هنگام انجام ورزش هایی كه بیش از 20 تا 30 دقیقه به طول می انجامد از مایعات استفاده كنند.

 

کنترل هفت بیماری شایع بدون مصرف دارو

ScienceDaily ( 26 مارس 2008 ) عادت کرده ایم که برای هر چیزی که ما را ناخوش می کند دارو مصرف کنیم اما داروها اثرات جانبی و هزینه مالی دارند. شماره آوریل 2008 Harvard Health Letter به نحوه کنترل هفت بیماری شایع بدون مصرف دارو نگاهی انداخته است. این کار به کمی انضباط نیاز دارد. اما در بسیاری از موارد ، روش غیر دارویی می تواند به اندازه داروها عمل کند.

 

آرتروز

احتمال زیادی وجود دارد که کم کردن وزن درد آرتروز را کمتر کند. کاهش وزن را با ورزش همراه کنید تا درد کمتر و تحرک بیشتری داشته باشید. حتی در  کسانی که نیازی به کاهش وزن ندارند ، ورزشی که روی مفاصل " فشار " وارد نکند ، درد را می کاهد.

 

 کلسترول

در صورت کنار گذاشتن غذاهای حاوی مقادیر بالای چربی اشباع شده ، سطحLDL احتمالا تا 50 درصد کاهش می یابد. الیاف محلول بیشتر می تواند سطوحLDL را هم بکاهد. مارگارین های غنی شده با استرول ها هم می توانند این کار را بکند.

 

 کاهش ادراک

تمرین حافظه و دیگر " ورزش های مغز " به نظر می رسند به افراد پیرتر کمک می کند تا هوشیار باشند. اما ورزش بدنی می تواند بیشتر از ورزش های ذهنی به مغز فایده برساند.

 

 افسردگی

مطالعات نشان داده اند که فعالیت بدنی منظم می تواند اثر ضد افسردگی قوی داشته باشد.

 

 دیابت

فعالیت جسمانی منظم ، کنترل کننده قوی سطوح قند خون هم هست ، چون ماهیچه ای که ورزش کرده است ، نسبت به انسولین پذیرا تر می شود که کمک می کند تا قند را از جریان خون داخل خود بکشد. خوردن شیرینی جات کمتر و کربوهیدرات های راحت الهضم هم به کنترل سطوح قند خون کمک می کند.

 

 فشار خون بالا

کاهش وزن ، ورزش بیشتر و خوردن کمتر سدیم فشار خون را کاهش می دهد.

 

 پوکی استخوان

ورزش تحمل کننده وزن بدن روی استخوان ها فشار وارد می کند ، و بافت استخوان با قوی تر و متراکم تر شدن واکنش نشان می دهد که باعث جلوگیری از فرآیندهای پوکی استخوان می شود. ویتامین D و کلسیم اضافی در صدر فهرست توصیه های رژیم غذایی قرار دارد.

 

تحرک رمز سلامتی

فعالیت بدنی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه - پندارهای غلط در مورد فعالیت بدنی فواید فعالیت بدنی - زنان و فعالیت بدنی - سیاستهای مرتبط با فعالیت بدنی - فعالیت بدنی و جوانان - زندگی بی تحرک - فعالیت بدنی و افراد مسن

فعالیت بدنی میتواند کیفیت زندگی را در تمام سنین برای همگان بهبود بخشد.شیوه زندگی فعال باعث میشود افراد مسن دوستان جدیدی پیدا کنند،در فعالیتهای اجتماعی باقی بمانند و با سایرین در تمام سنین مراوده داشته باشد.بهبود انعطاف پذیری،تعادل و قوام عضلانی به پیشگیری از افتادن که دلیل عمده ناتوانی در افراد مسن است کمک میکند.مشخص شده است که شیوع بیماریهای مغزی در افرادی که از نظر بدنی فعال هستند کمتر است.فعالیت بدنی میتواند کمک شایانی به درمان برخی اختلالات فکری مثل افسردگی بنماید.جلسات ورزشی برنامه ریزی شده مطابق با سطح تناسب بدنی هر فرد یا پیاده روی ساده میتواند فرصت یافتن دوستان جدید و اتصال با جامعه و کاهش احساس تنهایی و محرومیت اجتماعی را به فرد بدهد.فعالیت بدنی میتواند خود اتکایی و اطمینان به خود را که معیارهایی مبنایی در سلامت روح است افزایش دهد.

 از فواید فعالیت بدنی میتوان حتی در سنین بالا نیز استفاده برد.با آنکه فعال بودن از سنین پایین از بسیاری بیماریها جلوگیری میکند،تحرک و فعالیت منظم در سنین بالا نیز به کاهش درد و ناتوانی مرتبط با بیماریهای نظیر آرتربت،استئوپروز و فشار خون بالا کمک کند.

آیا فعالیت بدنی فقط برای کشورهای صنعتی لازم است و کشورهای در حال توسعه مشکلات دیگری دارند که باید به آن برسند؟

عدم فعالیت بدنی علت زمینه ای عمده ای برای مرگ و میر،بیماریها و ناتوانایی هاست.

اطلاعات اولیه ای که از تحقیقات سازمان بهداشت جهانی در زمینه عوامل خطرساز وجود دارد حاکی از اینست که عدم فعالیت یا زندگی بی تحرک،یکی از 10 علت اصلی مرگ و میر ناتوانی در کل جهان است.در کشورهای مختلف بین 60 تا 85 درصد از بالغین تحرک کافی برای بهبود سلامتی شان ندارند.زندگی بی تحرک باعث افزایش تمام علل مرگ و میر میشود.خطر بیماریهای قلب و عروق،دیابت و چاقی را دوبرابر میکند و مشخصاً باعث افزایش خطر سرطان روده،فشار خون بالا،استئوپروز،افسردگی و اضطراب میشود.

در شهرهایی که به سرعت رشد میکند،در کشورهای در حالتوسعه،شلوغی،فقر،جنایت، ترافیک،کیفیت بد هوا،فقدان پارک،پیاده رو،ورزش و تفریحات و سایر مکانهای سالم،فعالیت بدنی را به انتخابی دشوار تبدیل میکند.برای مثال در سائوپائولوی برزیل70 درصد مردم بی تحرک هستند.حتی در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه تفریحات غیر فعال مثل تماشای تلویزیون در حال افزایش است.نتیجه این تغییرات در زندگی افزایش میزان چاقی،دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی است.

کشورهای دارای درآمد پایین یا متوسط تحت فشار زیادی از این ها و سایر بیماریهای غیرواگیر قرار دارند.77 درصد کل مرگ و میر به وسیله بیماریهای غیرواگیر در کشورهای در حال توسعه اتفاق می افتد.این بیماریها در حال افزایش هستند و اثر فزاینده ای در سیستم های مراقبت بهداشتی،منابع و اقتصاد در کشورهای جهان می گذراند.

 کشورها در حال تلاش برای مقابله با اثرات بیماریهای عفونی همزمان با افزایش فشار بیماریهای غیرواگیر روی جامعه و سیستم های بهداشتی هستند.فعالیت بدنی به علاوه رژیم غذایی سالم و عدم مصرف سیگار به عنوان راهی موثر و با صرفه جویی برای ترفیع بهداشت عمومی در کشورهای با درآمد کم یا متوسط میباشد.

 

پندارهای غلط در مورد فعالیت بدنی

1- داشتن فعالیت بدنی هزینه بالایی دارد.نیاز به وسیله،کفش و لباس مخصوص دارد.

گاهی باید هزینه پرداخت تا ورزش کرد.فعالیت بدنی را میتوان هر جا و بدون هیچ وسیله ای انجام داد.جا به جا نمودن وسایل،چوب،کتابها و کودکان به عنوان فعالیت بدنی تکمیلی معادل بالا رفتن از پله ها میباشند.پیاده روی به عنوان فعالیتی که بیشتر از همه انحام میشود و بیش از همه توصیه میشود کاملاً بی نیاز از این موارد است.بیشتر مناطق شهری دارای پارک،آب نما یا پیاده روهایی ایده آل برای پیاده روی،دویدن یا ورزش و بازی هستند.نیازی نیست برای این کارها باشگاه،استخر یا سایر مکانهای ورزشی مراجعه کرد.

2- سرم خیلی شلوغ است فعالیت بدنی وقت زیادی میگیرد.

حداقل30 دقیقه فعالیت بدنی متوسط در هر روز برای بهبود و حفظ سلامتی توصیه میشود.البته این به معنای قطع فعالیت بدنی پس از نیم ساعت نمی باشد.بیشتر فعالیتها را میتوانید با کارهای روزمره مثل محل کار،مدرسه،خانه یا بازی و تفریح ممزوج کنید.بیشتر فعالیتها را میتوانید با امور روزانه خود انجام دهید.10 دقیقه پیاده روی سریع،3بار در روز یا 20 دقیقه در ابتدای صبح و 10 دقیقه در طول روز.حتی اگر مشغله شما زیاد باشد باز هم میتوانید 30 دقیقه فعالیت در روز را به برنامه هایتان اضافه کنید.

کودکان طبیعتاً دارای تحرک بالایی هستند و به ندرت یک جا مینشینند.نیازی به صرف وقت و انرژی برای آموختن چیزهایی در مورد فعالیت بدنی به آنها نیست.به اندازه کافی فعال هستند.مطالعات اخیر در مورد کودکان سراسر جهان نشان داده که آنها در مناطق شهری فقیر در حال غیرفعال شدنند.وقت و منابع مصروف برای آموختن ورزش به آنها قطع میشود و بازیهای کامپیوتری و تلویزیون جای تفریحات فعال آنها را میگیرد.تخمین زده شده که در بسیاری از کشورها چه توسعه یافته و در حال توسعه بیش از جوانان از تحرک بدنی ناکافی برخوردارند.فعالیت بدنی ناکافی در کودکان می تواند عواقب طولانی مدتی روی سلامتی به جای بگذارد.فعالیت بدنی منظم باعث فواید جسمی،روحی و اجتماعی بسیارس برای جوانان میشود.فعال بودن بصورت بالقوه باعث کمک به جوانان و کودکان در داشتن استخوان ها،عضلات و مفاصل سالم میشود.وزن بدن را تنظیم کرده و چربی را کاهش میدهد و عملکرد موثر قلب و شش ها را فراهم میکند.بازی،ورزش و سایر فعالیتهای بدنی این فرصت را به جوانان میدهد که ابراز وجود کنند،خودشان را باور کنند و موفقیت و همکاری جمعی را تجربه کنند.همچنین این ها کمک میکنند تا از اضطراب و افسردگی پیشگیری شود.انجام ورزش و فعالیت های بدنی هدایت شده و منظم میتواند پذیرش سایر رفتارهای بهداشتی نظیر پرهیز از سیگار،الکل و مواد مخدر و رفتارهای خشن را تسریع کند.الگوهای فعالیت بدنی که در کودکی و دوران بلوغی کسب میشوند بیشتر در طول زندگی باقی میمانند و پایه ای برای زندگی فعال و سالم هستند.از طرف دیگر،زندگی غیر سالم مثل غیر فعال بودن،تغذیه نامناسب و سوءمصرف مواد که در دوران جوانی پذیرفته شوند بیشتر در دوران بزرگسالی باقی میمانند.

 

فواید فعالیت بدنی

فواید فعالیت بدنی منظم برای سلامتی بسیار است.حداقل30 دقیقه فعالیت بدنی متوسط مثلاً پیاده روی سریع،برای بدست آوردن بسیاری از این اثرات کافی است.اگر چه با افزایش سطح فعالیت،فواید آن نیز افزایش می یابد.

 

فعالیت بدنی منظم:

خطر مرگ و میر قبل از بلوغ را کاهش میدهد.

خطرمرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی یا سکته مغزی را کاهش می دهدکه مسوول یک سوم تمام مرگ ها هستند.

خطر ایجاد بیماری های قلبی یا سرطات روده ها را تا 50 درصد کاهش میدهد.

خطر ابتلای به دیابت نوع 2 را 50 درصد کاهش میدهد.

کمک میکند تا احتمال ابتلای به فشار خون بالا را که یک پنجم جمعیت بالغ دنیا را گرفتار کرده کاهش یابد.

به پیشگیری یا کاهش استئوپروز کمک میکند،خطر شکستگی لگن را تا 50 درصد در زنان کاهش میدهد.

خطر ایجاد دردهای ناحیه کمر را کاهش میدهد.

باعث ترفیع سلامت روحی و روانی میشود.اضطراب،استرس و احساس افسردگی و تنهایی را کاهش میدهد.

کمک میکند تا از عادات خطرناک مثل مصرف سیگار،الکل و سوءاستفاده از مواد مخدر و رژیم غذایی بد و خشونت مخصوصاً در کودکان و نوجوانان جلوگیری شود.

کمک میکند تا وزن بدن را تنظیم کرده و خطر چاقی را 50 درصد نسبت به افراد بی تحرک کاهش میدهد.

کمک میکند تا استخوانها،عضلات و مفاصل سالمی داشته باشیم و افراد دچار حالات ناتوان کننده مزمن را از نظر قدرتی تقویت میکند.

میتواند به درمان حالت های دردناک مثل کمردرد و زانودرد کمک کند.

همه ما میدانیم که فعالیت بدنی مثل پیاده روی،دوچرخه سواری و بازیهای مختلف باعث میشود شما احساس خوبی داشته باشید ولی فعالیت بدنی منظم فواید بسیار دیگری نیز دارد.این کار نه تنها باعث بهبود و حفظ سلامت می شود،بلکه اثرات مفید اقتصادی و اجتماعی خود را دارد.فعالیت بدنی منظم به کشورها و اقتصاد کمک میکند تا هزینه های مراقبت های بهداشتی کاهش یابد،تولید افزایش یابد،مدارس بهتر شوند،غیبت از محل کار و تعویض شغل کمتر شود و مشارکت در ورزش و تفریحات سالم افزایش یابد.در بسیاری کشورها،هزینه بهداشتی به علت نبود فعالیت بدنی و چاقی بالاست.

 

زنان و فعالیت بدنی

فعالیت بدنی منظم و عادات غذایی خوب می تواند سلامت زنان را ارتقاء داده و از بسیاری بیماریها و حالاتی که علت عمده مرگ و میر و ناتوانی زنان جهان است پیشگیری کند.

فعالیت بدنی منظم به پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی کمک میکند.این بیماریها که شامل بیماری قلبی،فشار خون بالا و سکته های مغزی می باشد.باعث یک سوم مرگ و میر زنان در سراسر جهان هستند.بیماریهای قلبی عروقی باعث نیمی از مرگ های زنان بالای 50 سال در کشورهای در حال توسعه هستند.توام بودن فعالیت بدنی منظم و تغذیه کافی اصلی ترین و اثرگذارترین راه تنظیم چاقی خفیف تا متوسط و حفظ وزن ایده آل در زنان است.

دیابت 70 میلیون زن را در سراسر جهان مبتلا کرده است.این میزان در سال 2025 به 2 برابر افزایش می یابد.دیابت علاوه بر بیماریهای قلبی عروقی میتواند به کوری،آسیب عصبی،نارسایی کلیه،زخم پای دیابتی و قطع پا منجر شود.تحقیق جدیدی نشان داده است حتی فعالیت بدنی منظم و اندک وتغییر رژیم غذایی میتواند از نیمی از موارد دیابت غیر وابسته به انسولین جلوگیری کند.

فعالیت بدنی میتواند تا حد زیادی به پیشگیری و درمان استئوپروز کمک کند.استئوپروز بیماری خاصی است که در آن استخوان ها شکننده شده و در مقابل شکستن،مقاومت ضعیفی از خود نشان میدهند.زنان مخصوصاً در دوران یائسگی در معرض خطر ابتلای بالاتری نسبت به این بیماری هستند.

فعالیتهایی که در آن وزن بدن را تحمل می کنیم مثل پیتده روی،آهسته دویدن برای بلوغ طبیعی استخوان بندی در دوران کودکی و نوجوانی لازم هستند و باعث کاهش از دست رفتن استخوان می شوند.همچنین قدرت عضلانی و تعادل را بهبود می بخشند و خطر افتادن را کاهش داده و به همین خاطر از خطر شکستگی می کاهند.

فعالیت بدنی منظم کمک میکند تا استرس،اضطراب و افسردگی و تنهایی کاهش یابد.این مخصوصاً در زنان مهم است چون میزان افسردگی زنان نسبت به مردان چه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دوبرابر است. فعالیت بدنی به عزت نفس،اعتماد و اطمینان و بهبود مناسبات اجتماعی و وضعیت روانی کمک میکند.

اگر چه فواید بهداشتی و اجتماعی فعالیت های بدنی باید زنان را در مشارکت اینگونه فعالیتها تشویق کند،اما نباید از این حقیقت که در مناطق بومی و روستایی و حاشیه شهر که درآمد اندکی دارند زنان ممکن است نیاز به تعادل بهتری از اعمال حمایتی مثل تغذیه کافی،ابتکار برای درآمدزایی،توصیه هایی متناسب با وضعیت فرهنگی خاص خودشان داشته باشند.

آرتریت(التهاب مفاصل) علت مهمی برای محدودیت فعالیت در افراد بالغ و مسن است.فعالیت بدنی راهی عمده برای تنظیم و کنترل تورم و درد مفاصل در آرتریت است و بنابراین نتیجه آن در بهبود فعالیت روزانه خوب است.

 

سیاستهای مرتبط با فعالیت بدنی

یکی از مهمترین چالشهای پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر و تشویق انجام فعالیت بدنی و سایر انتخابهای مربوط به نحوه زندگی سالم،ایجاد ارتباط بین اهمیت فعالیت کنونی و منافع آینده است.علیرغم این اهمیت که پیشگیری عمده ترین عامل در کسب سلامت است،در قرن گذشته بیشتر مطالعات بهداشتی نشان داده است که کمتر از 5 درصد منابع خرج پیشگیری میشود.

پیشگیری و اقدامات تشویقی بهداشتی بندرت برای سیاستگذاران یک اولویت بوده است.اگرچه بیشتر در مرحله سیاست بوده تا مراقبتهای بهداشتی پزشکی،که تصمیمات در مورد پیشگیری گرفته شده است.بنابراین مهم است که هدایت به سمت اشخاصی حرکت کند تا به سیاستگذاران نیز برسد.

عدم فعالیت بدنی فقط در مورد رفتارهای شخصی نیست.شلوغی،جنایت،ترافیک،کیفیت بد هوا،فقدان پارک،امکانات ورزشی و تفریحی و پیاده رو، فعالیت بدنی را به انتخابی مشکل برای بسیاری افراد تبدیل کرده است.بنابراین چالش پیشگیری همان قدر که برای مردم مطرح است به مسوولیت پذیری دولتها نیز بستگی دارد.

بخش بهداشت باید نقش رهبری در تصمیم گیری های سیاستگذاری را بعهده بگیرد.

دفاع از منافع بهداشتی،اجتماعی و اقتصادی فعالیت بدنی را بر اساس برنامه های ملی بر مبنای مدارک و شواهد تأمین کنند.

شبکه های عملکردی با سایر بخشهای مربوطه به فعالیت بدنی را بنا بگذارند.

سیاست های عمومی با مشارکت چند بخش را تدوین کنند.

قاعده مند نمودن وضع قوانین را به عهده بگیرند.

تدوین و آماده ساختن مشاغل بهداشتی،مخصوصاً در زمینه مشاوره فعالیت بدنی و برنامه ریزی.

سازماندهی برنامه های خاص فعالیت بدن در خدمات بهداشتی.

تشویق به انجام فعالیت های بدنی در جامعه و خانواده.

تأمین سرمایه گذاریهای دارای بازده و جهت دهی منابع برای فعالیت بدنی.

مشارکت در برنامه های جهانی در زمینه فعالیت بدنی.

بخش ورزش میتواند به طرق زیر از این امر حمایت کند:

تقویت برنامه های فعالیت بدنی و ورزش برای همه،حرکتی که بوسیله کمیته بین المللی المپیک حمایت میشود و در جهت نیل به هدف ایده آل المپیک است که اعلام کرده ورزش جزو حقوق انسانی است و برای تمام بشر فارغ از جنس،نژاد و طبقه اجتماعی می باشد.

استفاده عمومی از امکانات محلی ورزشی را ساده و راحت نماید.

اختصاص قسمتی از موسسات ورزشی برای تشویق امر فعالیت بدنی.

آموزش در مورد فوائد فعالیت بدنی در برنامه های آموزشی بخش ورزش.

تشویق به انجام فعالیت بدنی و ورزش همگانی در رخدادهای ورزشی حرفه ای،آماتور و آموزشگاهی.

 

سازمان رخدادهای فعالیت بدنی در جامعه

سیاستگذاران میتوانند در عرصه تحصیلات و فرهنگ به موارد ذیل توجه کنند:

تقویت سیاستهای ملی مربوط به آموزش های تربیت بدنی،فعالیتهای بدنی و ورزش برای همگان در مدارس.

تدوین برنامه های آموزشی تربیت بدنی کافی بوسیله آموزگاران ورزیده در برنامه تحصیلی مدارس.

احداث زمینهای ورزشی و تأمین امکانات تربیت بدنی بر پایه نیازهای مدارس فراهم سازی بستر استفاده عمومی از امکانات ورزشی مدارس.

افزایش فعالیت بدنی در برنامه های فرهنگی و تفریحی.

تصمیم گیری ها در حوزه رسانه ها و اطلاع رسانی می تواند به روشهای ذیل در تشویق فعالیت بدنی نقش داشته باشد:

نشر و گسترش پیامها و اطلاعات در مورد فواید فعالیت بدنی.

سازماندهی برنامه ها وتبلیغات رسانه ای منظم برای تشویق افراد به فعالیت بدنی.

آماده سازی روزنامه نگاران(مثل روزنامه نگاران ورزشی،بهداشتی و علمی)برای نگارش مطالب در مورد فعالیت بدنی.

انتخابهای سیاستگذاری جوامع شهری باید شامل موارد ذیل باشد:

برنامه ریزی برای ساخت پیاده رو و مسیرهای دوچرخه سواری به مقدار کافی.

قرار دادن فضاهای باز،پارک . امکانات برای فعالیت بدنی.

حمایت شهردار و سایر مقامات محلی از مواردفوق.

پخش حمل ونقل میتواند:

تلاشهای انجام شده در مورد کاهش سرعت ترافیک شهری را تقویت کند.

از فعالیتهایی که در مورد پاک بودن اتومبیل ها میشود و باعث پاکی هوا میگردد حمایت کند.

فعالیتهای دولتهای محلی و شهرداریها باید روی موارد ذیل متمرکز باشد:

ایجاد قانون و سیاستگذاریهای محلی برای حمایت از فعالیت بدنی.

تعیین فضاهای داخلی و بیرونی ایمن برای فعالیت بدنی از جمله ورزشها و بازیها.

سازماندهی برنامه هایی برای جامعه.

حمایت از بنیادهای مربوط به فعالیت بدنی که بوسیله بخشها و عاملین مختلف پایه گذاری میشوند.

تقویت سیاستهای ملی عمومی بوسیله اقدامات محلی در جهت حمایت از فعالیت بدنی.

تصمیم گیریهای اقتصادی و مالی باید در این موارد متمرکز باشد:

نگاه جدی به سلامت،منافع اقتصادی و اجتماعی فعالیت بدنی.

در نظر گرفتن معیارهایی مرتبط برای مشخص نمودن منابع مربوط به بخشهای مختلف.

تشویق بخشهای عمومی و خصوصی برای سرمایه گذاری در فعالیت بدنی.

حمایت از برنامه های مربوط به فعالیت بدنی.

تأسیس مراکز از طریق افزایش مالیات بر مواردی چون(سیگار،الکل،نوشیدنی ها و غیره)در جهت فعالیت بدنی و سایر برنامه های بهداشتی.

مدارس موقعیت بی نظیری برای فراهم کردن زمان،امکانات و راهنمایی های مربوط به فعالیت بدنی برای جوانان دارند.مدارس دارای مسوولیت برای افزودن تمام وجوه رشد و بلوغ کودکان و نوجوانان هستند.در بیشتر کشورها از طریق برنامه های تربیت بدنی،مدارس تنها فرصت قاعده مند برای نوجوانان در مشارکت و آموختن در مورد فعالیت بدنی میباشند.

مشارکت کافی در بازی،ورزش و سایر فعالیت بدنی چه در مدرسه و چه در وقت آزاد،برای نمو و بلوغ هر فرد جوانی ضروری است.دستیابی به مکانها،فرصت ها و زمان مطمئن و ارائه نمونه های خوب از والدین و معلمان از این موارد می باشند.

 

فعالیت بدنی و جوانان

فعالیت بدنی منظم برای جوانان فوائد جسمی،روحی و اجتماعی مهمی از نظر بهداشت و سلامت به همراه دارد.تمرین های منظم فعالیت بدنی به کودکان و نوجوانان کمک میکنند تا استخوانها،عضلات و مفاصل سالمی داشته باشند.وزن و بدنشان تنظیم شود و چربی آنها کم شود و فعالیت قلب و ریه ها موثر باشند.این امر در ایجاد هماهنگی حرکت مشارکت نموده و به پیشگیری و تنظیم اضطراب و افسردگی کمک میکند.

 

بازیها،ورزش ها وسایر انواع فعالیت بدنی به نوجوانان این فرصت را میدهد که خود باوری و اتکاء به نفس داشته باشند.موفقیت و مشارکت و اتحاد جمعی را احساس کنند.این اثرات مثبت همچنین به کاهش مضرات و خطرات ایجاد شده بوسیله روشهای زندگی مصرفی،رقابتی،پر از استرس و بی تحرک که در جوانان امروزی بسیار شایع است کمک میکند.مشغول بودن به فعالیت بدنی هدایت شده میتواند باعث پرورش سایر رفتارهای بهداشتی مثل پرهیز از سیگار،الکل و مواد مخدر و رفتارهای خشونت بار گردد،پرورنده تغذیه مناسب،استراحت کافی و فعالیتهایمطمئن و برتر باشد.

برخی تحقیقات نشان داده که در طول دوران بلوغ،هر چه بیشتر در فعالیت بدنی شریک باشند،کمتر به مصرف سیگار روی می آورند.همچنین کودکانی که فعالیت بدنی بیشتری دارند نتایج تحصیلی بالاتری نشان داده اند.بازیهای گروهی باعث تعامل اجتماعی مثبت شده و ظهور مهارت های اجتماعی در دوران نوجوانان را تسهیل می کنند.

الگوهای فعالیت بدنی که در دوران کودکی و بلوغ کسب می شوند بیشتر در طول زندگی هر فرد باقی می مانند بنابراین باعث فراهم آمدن پایه ای فعال و سالم در زندگی می شوند.برعکس،عادات غیر سالم مثل زندگی بی تحرک،تغذیه نامناسب و سوءمصرف مواد که در دوران جوانی بوجود بیایند در دوران بزرگسالی نیز معمولاً امتداد می یابند.

فعالیت بدنی در جوانان در کشورهای مختلف دنیا کاهش یافته است و این مخصوصاً در مناطق فقیرنشین شهری دیده میشود.تخمین زده میشود کمتر از یک سوم جوانان دارای فعالیت کافی برای سلامت و شادابی حال و آینده شان هستند.

تربیت بدنی و سایر فعالیت بدنی مدارس در حال کاهش است.تنها کشورهای اندکی هستند که حداقل 2 ساعت در هفته را اختصاص به ورزش میدهند.این وضع ناپسند همچنان ادامه دارد و حتی در برخی مناطق بدتر نیز شده است و کشورهای بیشتری به این وضع مبتلا شده اند.

این کاهش عمدتاً مربوط به افزایش شیوه زندگی بی تحرک میباشد مثلاً کودکان اندکی هستند که برای رسیدن به مدرسه دوچرخه سواری میکنند و یا بیشتر وقتشان به تماشای تلویزیون،انجام بازیهای کامپیوتری و استفاده از کامپیوتر می گذرد.

بسیاری عوامل هستند که مانع فعالیت بدنی منظم در جوانان میشوند:

فقدان وقت و محرک.

حمایت و راهنمایی ناکافی بزرگترها.

احساس خجالت و بی لیاقتی.

فقدان وسایل و محل های ایمن برای فعالیت بدنی.

بی اطلاعی از فوائد فعالیت بدنی.

 

زندگی بی تحرک

یک مشکل جهانی برای سلامت جامعه است. زندگی بی تحرک علت عمده مرگ و میر،بیماری و ناتوانی میباشد.حدود 2 میلیون مرگ هر سال به علت عدم فعالیت بدنی اتفاق می افتد و یافته های اولیه از تحقیق سازمان بهداشت جهانی حاکی از آنست که زندگی بی تحرک یکی از 10 علت عمده مرگ و میر در جهان می باشد.عدم فعالیت بدنی باعث افزایش تمام انواع مرگ ومیر،دو برابر شدن خطر بیماریهای قلبی عروقی،نوع 2 دیابت و چاقی میشود.همچنین خطر سرطان روده و پستان،بالا رفتن فشار خون،اختلالات چربی،استئوپروز،افسردگی و اضطراب را افزایش میدهد.میزان بی تحرکی در تمام کشورهای توسعه یافته ودر حال توسعه بالاست.در کشورهای توسعه یافته بیش از نیمی از بالغین به اندازه کافی تحرک ندارند.

این مسأله در شهرهای بزرگ کشورهای توسعه یافته که به سرعت هم رشد می کنند مشکل عمده تری میباشد.شلوغی،فقر،جنایت،ترافیک،آلودگی هوا و فقدان پارک و امکانات ورزشی و تفریحی و پیاده رو،انتخاب فعالیت بدنی را مشکل میسازد. برای مثال در سائوپائولوی برزیل70 درصد جمعیت غیر فعال هستند.حتی در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه وقت گذرانی غیر فعال مثل تماشای تلویزیون در حال افزایش است.نتیجه این تغییرات در زندگی افزایش میزان چاقی،دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی است.در کل دنیا بجز مناطق جنوبی صحرای آفریقا بیماریهای مزمن جزو علل اصلی مرگ و میر هستند.غذای غیر سالم،اضافه کالری،بی تحرکی،چاقی و سایر بیماریهای مزمن مربوط به آنها عمده ترین مشکل بهداشتی جامعه در اکثر کشورهای جهان می باشد.

اطلاعات جمع آوری شده در تحقیقات بهداشتی تمام مناطق جهان تقریباً ثابت می باشند.نسبت افراد بزرگسال که بی تحرک یا نزدیک به آن هستند بین 60 تا 85 درصد متغیر است.

سازمان بهداشت جهانی اخیراً مقادیر جهانی بیماری ایجاد شده از 22 عامل خطرساز که شامل بی تحرکی بدنی نیز میباشد را مورد ارزیابی قرار داده است.نتایج این تحقیق در گزارش بهداشت جهانی سال 2002 منتشر خواهد شد.

مشخص است که بی تحرکی بدنی مشکل بهداشتی عمومی عمده ای میباشد که تعداد بسیاری از مردم را در تمام نقاط جهان مبتلا کرده است.اقدامات موثر بهداشت عمومی به صورت فوری برای ترویج انجام فعالیت بدنی و بهبود بهداشت عمومی در سراسر نقاط جهان مورد نیاز است.

 

 

فعالیت بدنی و افراد مسن

برای مردم در تمام سنین فعالیت بدنی باعث بهبود کیفیت زندگی به طرق مختلف می شود.فواید جسمی شامل بهبود و افزایش تعادل،قدرت،هماهنگی،انعطاف پذیری و تحمل میباشد. فعالیت بدنی باعث بهبود بهداشت روانی،تنظیم حرکتی و عملکرد تشخیص نیز میشود.

شیوه زندگی فعال باعث میشود افراد مسن دوستان جدیدی پیدا کنند.در شبکه اجتماع باقی بمانند و با سایر مردم در سنین مختلف تعادل داشته باشند و انعطاف پذیری،تعادل و قدرت عضلانی را بهبود می بخشد که میتواند از افتادن جلوگیری کند که علت عمده ناتوانی در افراد مسن میباشد.مشخص شده که شیوع بیماریهای روحی و روانی در افرادی که از نظر جسمی فعال هستند کمتر است.

از فوائد فعالیت بدنی حتی در صورتی که دیر نیز شروع شوند می توان بهره برد.بیماریهای شایع سالمندان شامل بیماریهای قلبی عروقی،آرتریت،استئوپروز و فشار خون بالاست.با وجود اینکه فعال بودن از اوان جوانی میتواند از بسیاری بیماریها جلوگیری کند ولی فعالیت منظم میتواند از ناتوانی و درد ناشی از بیماریهای فوق جلوگیری کند.

فعالیت بدنی میتواند در درمان بیماریهای مغزی مثل آلزایمر ئ افسردگی کمک کننده باشد.جلسات ورزشی سازماندهی شده متناسب با سطح آمادگی فرد،یا پیاده روی ساده میتواند شانس یافتن دوستان جدید و داشتن ارتباط با جامعه و کاهش احساس تنهایی روحی و روانی لازم هستند افزایش می دهد.

همانگونه که برای سایر سنین مطرح است سالمندان میتوانند با مشارکت در فعالیت بدنی از آن لذت ببرند.هرکس با موقعیت یا ناتوانی خاص که میتواند توانایی وی را در فعال بودن تحت تاثیر قرار دهد باید قبل از انجام فعالیت بدنی با پزشک مشاورت کند.پیاده روی،شنا،نرمش وکشش،باغبانی، رقص،گردش و دوچرخه سواری بهترین فعالیت برای سالمندان میباشد.

تعداد افرادی که بالای 60 سال سن دارند تا20 سال آینده دو برابر میشود.بیشتر آنها نیز در کشورهای در حال توسعه خواهند بود.کاهش و به تأخیر انداختن ناتوانی مربوط به سالمندی یک مساله عمده در بهداشت عمومی است و فعالیت بدنی میتواند نقش مهمی را در ایجاد و حفظ سلامت در تمام سنین داشته باشد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 فروردین 1394 ساعت: 23:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 185

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس