تحقیق درباره عدالت الهی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره عدالت الهی

بازديد: 309

 

عدل‌ الهي‌

ما افراد بشر، فردي‌ از نوع‌ خود را كه‌ نسبت‌ به‌ ديگران‌ قصد سوئي‌ نداشته‌ باشد و به‌ حقوق‌ آنها تجاوز نكند هيچگونه‌ تبعيضي‌ ميان‌ افراد قائل‌ نگردد در آنچه‌ مربوط‌ به‌ حوزه‌ حكومت‌ و اداره‌ او است‌ با نهايت‌ بي‌ طرفي‌ به‌ همه‌ بيك‌ چشم‌ نگاه‌ كند در مناقشات‌ و اختلافات‌ افراد ديگر طرفدار مظلوم‌ و دشمن‌ ظالم‌ بوده‌ باشد چنين‌ كسي‌ را داراي‌ نوعي‌ از كمال‌ مي‌دانيم‌ و روش‌ او را قابل‌ «تحسين‌» مي‌شماريم‌ و او را «عادل‌ مي‌خوانيم‌.

عقل‌ نيك‌ مي‌شناسد ترك‌ نمي‌كند و كاري‌ را كه‌ عقل‌ زشت‌ مي‌شمارد انجام‌ نمي‌دهد.

ولي‌ حكماء الهي‌ مفاهيم‌ حسن‌ وقبح‌ را در ساحت‌ كبريائي‌ راه‌ نمي‌دهند، مدعي‌ هستند كه‌ فعل‌ ذات‌ باري‌ را با اين‌ معاني‌ و مفاهيم‌ نمي‌توان‌ تفسير كرد، حكما بر خلاف‌ گروهي‌ ديگر از متكلمين‌ (اشاعره‌) منكر حسن‌ وقبح‌ عقلي‌ نيستند، چيزي‌ كه‌ هست‌ حسن‌ وقبح‌ عقلي‌ را معيار و مقياس‌ فعل‌ ربوبي‌ قرار نمي‌دهند.

از نظر حكما خداوند عادل‌ است‌ ولي‌ نه‌ بدان‌ جهت‌ كه‌ چون‌ عدالت‌ نيك‌ است‌ و اراده‌ الهي‌ همواره‌ بر اين‌ است‌ كه‌ كارهاي‌ نيك‌ را انجام‌ دهد، عدالت‌ مي‌كند.

و همچنين‌ خداوند ظالم‌ نيست‌ و ستم‌ نمي‌كند ولي‌ نه‌ بدان‌ جهت‌ كه‌ چون‌ ظلم‌ زشت‌ است‌ و خداوند نميخواهد كار زشتي‌ انجام‌ دهد ظالم‌ نمي‌كند، ملاك‌ عدل‌ الهي‌ از نظر حكماء چيز ديگر است‌ كه‌ در آينده‌ ذكر خواهد شد.

در جهان‌ مشاهده‌ مي‌شود كه‌ خواه‌ ناخواه‌ بر ضد استدلالي‌ است‌ كه‌ بروجود خداوند و عدل‌ كامل‌ او اقامه‌ مي‌شود. و لهذا مي‌بينيم‌ دسته‌ اول‌ يعني‌ حكما و متكلمين‌ نيز، مشكل‌ شرور و آفات‌ را در كتب‌ خود طرح‌ و به‌ حل‌ آن‌ مي‌پردازند.

اصولا شناخت‌ خدا بعنوان‌ «امركننده‌ به‌ عدل‌» و «به‌ پادارنده‌ عدل‌» اساسي‌ترين‌ معرفتي‌ است‌ كه‌ در اديان‌ آسماني‌ رابطه‌ بشر با خدا بر آن‌ استوار شده‌ است‌.

فرضاً خداي‌ فلاسفه‌، مثلاً «محرك‌ اول‌» ارسطو كه‌ صرفاً يك‌ اعتقاد فكري‌ و نظري‌ است‌ و تنها با انديشه‌ علمي‌ و فلسفي‌ بشر سرو كار دارد و هيچگونه‌ سرو كاري‌ با عواطف‌ و احساسات‌ او ندارد، از نظر عدل‌ و ظلم‌ موضوع‌ بحث‌ نباشد، خداي‌ پيامبران‌ كه‌ علاوه‌ بر همه‌ اينها با ضمير و دل‌ و احساسات‌ بشر سرو كار دارد و بشر با او در حال‌ داد و ستد و محبت‌ ورزي‌ است‌ و رابطه‌ بشر با او رابطة‌ يك‌ نيازمند با يك‌ بي‌ نياز قادر عطوف‌ و مهربان‌ است‌، قطعاً بايد عادل‌ و مهربان‌ باشد.

عدل‌ به‌ مفهوم‌ اجتماعي‌ هدف‌ «نبوت‌» و به‌ مفهوم‌ فلسفي‌ مبناي‌ «معاد» است‌. قرآن‌ كريم‌ در بيان‌ هدف‌ فرستادن‌ انبياء چنين‌ مي‌فرمايد: لقد ارسلنا بالبينات‌ و انزلنا معهم‌ الكتاب‌ و الميزان‌ ليقوم‌ الناس‌ بالقسط‌.

عدل‌ چيست‌؟

اولين‌ مسئله‌اي‌ كه‌ بايد روشن‌ شود اينست‌ كه‌ عدل‌ چيست‌؟ ظلم‌ چيست‌؟ بايد مفهوم‌ كلمه‌ عدل‌ روشن‌ شود تا از برخي‌ اشتباهات‌ مصون‌ بمانيم‌. مجموعاً سه‌ معني‌ و يا سه‌ مورد استعمال‌ براي‌ اين‌ كلمه‌ هست‌:

الف‌ ـ موزون‌ بودن‌، اگر يك‌ مجموعه‌ و يا يك‌ مركبي‌ را در نظر بگيريم‌ كه‌ در آن‌ اجزاء و ابعاض‌ مختلفي‌ بكار رفته‌ است‌ و هدف‌ خاصي‌ از او منظور است‌، بايد شرائط‌ خاصي‌ در آن‌ از حيث‌ مقدار لازم‌ هر جزء و از لحاظ‌ كيفيت‌ ارتباط‌ اجزاء با يكديگر رعايت‌ شود و تنها در اين‌ صورت‌ است‌ كه‌ آن‌ مجموعه‌ يا مركب‌ ميتواند باقي‌ بماند و اثر مطلوب‌ خود را بدهد و نقش‌ منظور را ايفا نمايد. مثلاً يك‌ اجتماع‌ اگر بخواهد باقي‌ و برقرار بماند بايد متعادل‌ باشد، يعني‌ هر چيزي‌ در او بقدر لازم‌ (نه‌ بقدر مساوي‌) وجود داشته‌ باشد، يك‌ اجتماع‌ متعادل‌ به‌ كارهاي‌ فراوان‌: اقتصادي‌، سياسي‌، فرهنگي‌، قضائي‌، تربيتي‌ احتياج‌ دارد و اين‌ كارها بايد ميان‌ افراد تقسيم‌ شود و براي‌ هر كدام‌ از آن‌ كارها بآن‌ اندازه‌ كه‌ لازم‌ و ضروري‌ است‌ افراد گماشته‌ شوند. از جهت‌ تعادل‌ اجتماعي‌ آنچه‌ ضروري‌ است‌ اينست‌ كه‌ ميزان‌ احتياجات‌ در نظر گرفته‌ شود و متناسب‌ با آن‌ احتياجات‌ بودجه‌ و نيرو مصرف‌ شود.

جهان‌ موزون‌ و متعادل‌ است‌، اگر موزون‌ و متعادل‌ نبود بر پا نبود، نظم‌ و حساب‌ و كار معين‌ و مشخصي‌ نبود، در قرآن‌ كريم‌ آمده‌ است‌:

و السماء رفعها و وضع‌ الميزان‌  همانطور كه‌ مفسران‌ گفته‌اند مقصود اينست‌ كه‌ در ساختمان‌ جهان‌ رعايت‌ تعادل‌ شده‌ است‌، در هر چيزي‌ از هر ماده‌اي‌ بقدر لازم‌ استفاده‌ شده‌ است‌، فاصله‌ها اندازه‌گيري‌ شده‌ است‌، در حديث‌ نبوي‌ آمده‌ است‌: بالعدل‌ قامت‌ السموات‌ و الارض‌.   نقطه‌ مقابل‌ عدل‌ به‌ اين‌ معني‌، بي‌ تناسبي‌ است‌ نه‌ ظلم‌، لهذا عدل‌ به‌ اين‌ معني‌ از موضوع‌ بحث‌ ما خارج‌ است‌. بسياري‌ از كساني‌ كه‌ خواسته‌اند به‌ اشكالات‌ مربوط‌ به‌ عدل‌ الهي‌ از نظر تبعيضها، تفاوتها، بديها جواب‌ بدهند به‌ جاي‌ آنكه‌ مسئله‌ را از نظر عدل‌ و ظلم‌ طرح‌ كنند از نظر تناسب‌ و عدم‌ تناسب‌ طرح‌ كرده‌اند و به‌ اين‌ جهت‌ قناعت‌ كرده‌اند كه‌ همه‌ اين‌ تبعيضها و تفاوتها و بديها از نظر نظام‌ كلي‌ عالم‌ لازم‌ و ضروري‌ است‌.

ايرادها و اشكالها

استحقاقهاي‌ متساوي‌، البته‌ معني‌ درستي‌ است‌، عدل‌ ايجاب‌ ميكند اينچنين‌ مساواتي‌ را، و اينچنين‌ مساوات‌ از لوازم‌ عدل‌ است‌ ولي‌ در اينصورت‌ بازگشت‌ اين‌ معني‌ به‌ معني‌ سومي‌ است‌ كه‌ عن‌ قريب‌ ذكر مي‌شود.

ج‌ ـ رعايت‌ استحقاقها و عطا كردن‌ بهرذي‌ حقي‌ آنچه‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد، معني‌ حقيقي‌ عدالت‌ اجتماعي‌ بشري‌، يعني‌ عدالتي‌ كه‌ در قانون‌ بشري‌ بايد رعايت‌ شود و افراد بشر بايد آنرا محترم‌ شمارند همين‌ معني‌ است‌.

اين‌ عدالت‌ متكي‌ بر «حقوق‌» است‌ و خود حقوق‌ اعم‌ از حقوق‌ طبيعي‌ و اكتسابي‌ ريشه‌ طبيعي‌ دارد.

آيا عدل‌ الهي‌ نيز بهمين‌ معني‌ است‌؟

سخن‌ كه‌ به‌ اينجا برسد مشكل‌ ديگري‌ پيش‌ مي‌آيد و آن‌ اينكه‌ در مورد ذات‌ خداوند عدالت‌ باينمعني‌ مفهوم‌ درستي‌ نميتواند داشته‌ باشد، خداوند مبدأ و منبع‌ كل‌ هستي‌ است‌، او با همه‌ اشياء و اشياء همه‌ با او بيك‌ جور نسبت‌ دارند، هم‌ حق‌ و هم‌ استحقاق‌ عطاي‌ او است‌، پس‌ همه‌ اشياء با يك‌ نسبت‌ متساوي‌ در برابر او قرار گرفته‌اند، استحقاقي‌ در كار نيست‌ تا عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ استحقاقها مصداق‌ پيدا كند، پس‌ عدلي‌ كه‌ درباره‌ خداوند صادق‌ است‌ عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ تساوي‌ است‌، زيرا از نظر استحقاقها چنانكه‌ گفته‌ شد تفاوتي‌ در كار نيست‌، پس‌ عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ استحقاقها و عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ تساوي‌ درباره‌ خداوند يك‌ نتيجه‌ ميدهد.

عليهذا عدل‌ الهي‌ ايجاب‌ مي‌كند كه‌ هيچگونه‌ تبعيض‌ و تفاوتي‌ در ميان‌ مخلوقات‌ در كار نباشد، و حال‌ آنكه‌ انواع‌ تفاوتها هست‌، هر چه‌ تفاوت‌ و تنوع‌ و اختلاف‌ سطح‌ است‌.

پرسش‌ ديگر اينست‌ كه‌ گذشته‌ از مدت‌ محدود هستيها و پيدايش‌ فناها و نيستي‌ها، وجود نقصها از قبيل‌ جهل‌، عجز، ضعف‌، فقر براي‌ چيست‌؟

ارتباط‌ اين‌ مسئله‌ با مسئله‌ عدل‌ و ظلم‌ نيز از اين‌ راه‌ است‌ كه‌ تصور ميشود منع‌ فيض‌ علم‌ و قدرت‌ و قوت‌ و ثروت‌ به‌ موجودي‌ كه‌ نيازمند به‌ آنها است‌ ظلم‌ است‌، در اين‌ اشكال‌ فرض‌ شده‌ كه‌ آنكه‌ نيامده‌ است‌ حقي‌ ندارد، اما همينكه‌ آورده‌ شد طبعاً حقي‌ از نظر لوازم‌ حيات‌ پيدا مي‌كند. پس‌ جهل‌ و عجز و ضعف‌ و فقر و گرسنگي‌ و غيره‌ نوعي‌ ممنوعيت‌ از حق‌ است‌.

«عدل‌» از اصول‌ دين‌

در ساير مسائل‌ الهيات‌ اگر شبهات‌ و اشكالاتي‌ هست‌ براي‌ فلاسفه‌ و اهل‌ فن‌ مطرح‌ است‌، آن‌ مطالب‌ هر چند دشوار باشد ولي‌ از قلمرو افكار عامة‌ مردم‌ خارج‌ است‌ و اشكال‌ و جواب‌ آن‌ هر دو در سطحي‌ بالاتر از سطح‌ درك‌ توده‌ قرار دارد، اما ايرادها و اشكالهاي‌ مسئلة‌ «عدل‌ الهي‌» در سطح‌ پائين‌ و وسيع‌ عامه‌ جريان‌ دارد، در اين‌ مسئله‌ دهاتي‌ بيسواد هم‌ تشكيك‌ مي‌كند، فيلسوف‌ متفكر هم‌ مي‌انديشد.

از اين‌ جهت‌، مسئلة‌ «عدالت‌» داراي‌ اهميتي‌ خاص‌ و موقعيتي‌ بي‌ نظير ميباشد و شايد بهمين‌ سبب‌ باشد كه‌ در رديف‌ «ريشه‌هاي‌ دين‌» قرار گرفته‌ و دومين‌ اصل‌ از اصول‌ پنجگانة‌ دين‌ شناخته‌ شده‌ است‌، و گرنه‌ «عدل‌» يكي‌ از صفات‌ خدا است‌ و اگر بناباشد صفات‌ خدا را جزء اصول‌ دين‌ بشمار آوريم‌ لازم‌ است‌ علم‌ و قدرت‌ واراده‌ و.... را نيز در اين‌ شمار بياوريم‌.

بحث‌ «عدل‌» در اسلام‌ سابقة‌ طولاني‌ و ممتدي‌ دارد و طرح‌ آن‌ در ميان‌ مسلمين‌ از قرن‌ دوم‌ هجري‌ شروع‌ شده‌ و همين‌ مسئله‌ است‌ كه‌ موجب‌ پيدايش‌ دو فرقة‌ عظيم‌ «اشاعرة‌» و «معتزلة‌» ـ كه‌ «عدليه‌» نيز ناميده‌ ميشوندـ گرديده‌ است‌.

عدل‌ و حكمت‌

همچنانكه‌ قبلا اشاره‌ شد در ميان‌ صفات‌ پروردگار دو صفت‌ است‌  كه‌ از نظر شبهات‌ وايرادهاي‌ وارده‌ بر آنها متقارب‌ و نزديك‌ بيك‌ ديگرند. اين‌ دو صفتهاي‌ «عادل‌» و

«حكيم‌» است‌.

منظور از عادل‌ بودن‌ خدا اينست‌ كه‌ وي‌ حق‌ هيچ‌ موجودي‌ را پايمال‌ نمي‌كند و به‌ هر كس‌ هر چه‌ را استحقاق‌ دارد ميدهد و منظور از حكيم‌ بودن‌ او اينست‌ كه‌ هيچ‌ كار لغو و بيجائي‌ از او سر نمي‌زند و هيچ‌ يك‌ از آفريده‌هاي‌ او وجودش‌ بيفايده‌ و بيمورد نيست‌. «حكمت‌» از شؤون‌ عليم‌ بودن‌ و مريد بودن‌ و هدف‌ داشتن‌ است‌ و مبين‌ اصل‌ «علت‌ غائي‌» براي‌ جهان‌ ميباشد ولي‌ «عدالت‌» ارتباطي‌ بصفتهاي‌ علم‌ و اراده‌ ندارد و خود موضوع‌ مستقلي‌ براي‌ حكم‌ عقل‌ بشمار ميرود.

اصل‌ «عدالت‌» از موضوعات‌ عقل‌ عملي‌ و حكمت‌ عملي‌ شمرده‌ شده‌ است‌ و لهذا در «الهيات‌» كه‌ بخشي‌ از فلسفه‌ و عقل‌ نظري‌ ميباشد مورد بحث‌ قرار نگرفته‌ است‌.

ثنويت‌

بشر و مخصوصاً نژاد آريا، از دير باز پديده‌هاي‌ جهان‌ را به‌ دو دستة‌ (خوبهاـ بدها) تقسيم‌ ميكرده‌: نور، باران‌، خورشيد، زمين‌ و بسياري‌ از چيزهاي‌ ديگر را در رديف‌ خيرها و خوبها بشمار مي‌آورده‌ است‌ و تاريكي‌، خشكسالي‌، سيل‌، زلزله‌، بيماري‌، درندگان‌ و گزندگان‌ را در صف‌ بدها و شرور جاي‌ ميداده‌ است‌، يعني‌ هر چه‌ را كه‌ براي‌ خويش‌ سودمند مي‌يافته‌ خوب‌ ميدانسته‌ و هر چه‌ را كه‌ براي‌ خويش‌ زيانمند ديده‌ بد مي‌ناميده‌ است‌.

آنگاه‌ اين‌ انديشه‌ براي‌ انسانهاي‌ پيشين‌ پيدا شده‌ است‌ كه‌ آيا بدها و شرها را همان‌ كسي‌ ميآفريند كه‌ خوبها و خيرها را پديد آورده‌ است‌ يا آنكه‌ خوبها را يكي‌ ايجاد مي‌كند و شرها را شخصي‌ ديگر؟

آيا  خالق‌ نيك‌ و بد يكي‌ است‌ يا بايد براي‌ جهان‌ دو مبدأ قائل‌ شد؟ گروهي‌ چنين‌ حساب‌ كردند كه‌ آفريننده‌ خودش‌ يا خوب‌ است‌ و نيكخواه‌ و يا بد است‌ و بدخواه‌، اگر خوب‌ باشد بدها را نميآفريند و اگر بد باشد خوب‌ها و خيرها را ايجاد نميكند، بناچار چنين‌ نتيجه‌ گرفتند كه‌ جهان‌ دو مبدأ و دو آفريدگار دارد (ثنويت‌).

آئين‌ زردشت‌ به‌ موجب‌ همين‌ نقص‌ و يا به‌ جهات‌ ديگر نتوانست‌ با ثنويت‌ مبارزه‌ كند، بطوري‌ كه‌ بعد از زردشت‌ بار ديگر ثنويت‌ به‌ مفهوم‌ دو ريشه‌اي‌ بودن‌ هستي‌ در ميان‌ ايرانيان‌ پديد آمد. زردشتيان‌ دوره‌ ساساني‌ و مانويان‌ و مزدكيان‌ كه‌ نوعي‌ انشعاب‌ از زردشتي‌ گري‌ در ايران‌ محسوب‌ مي‌شوند در حد اعلي‌ ثنوي‌ بودند.

مسئله‌ شيطان‌

ممكن‌ است‌ تصور شود كه‌ اگر در آئين‌ زردتشت‌، فكري‌ ثنوي‌ «يزدان‌ -اهريمن‌» وجود دارد، در دين‌ اسلام‌ هم‌ عقيدة‌ بوجود شيطان‌ به‌ محاذات‌ اهريمن‌ وجود دارد ولي‌ بايد دانست‌ ميان‌ انديشه‌ اهريمن‌ در كيش‌ زردتشتي‌ و آئين‌ مزدائي‌، و انديشه‌ شيطان‌ در آئين‌ اسلام‌ تفاوت‌ از زمين‌ تا آسمان‌ است‌. اين‌ مطلب‌ نيازمند به‌ توضيح‌ مختصري‌ است‌.

در تعليمات‌ اوستائي‌ از موجودي‌ به‌ نام‌ «انگزه‌ مئنيو» يا اهريمن‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و خلقت‌ همه‌ بديها و شرور و آفات‌ و موجودات‌ زيان‌ آور از قبيل‌ بيماريها، مار و عقرب‌ و همچنين‌ زمينهاي‌ بي‌ حاصل‌، خشكسالي‌ و امثال‌ آنها به‌ او نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ نه‌ به‌ «اهورامزدا» كه‌ خداي‌ بزرگ‌ است‌.

از بعضي‌ تعليمات‌ اوستائي‌ ظاهر مي‌شود ك‌ اهريمن‌ خود يك‌ جوهر قديم‌ ازلي‌ است‌ مانند اهورامزدا و به‌ هيچ‌ وجه‌ آفريدة‌ اهورامزدا نيست‌، اهورامزدا او ار كشف‌ كرده‌ است‌ ولي‌ او را نيافريده‌ است‌. اما از بعضي‌ تعليمات‌ ديگر اوستا مخصوصاً گاتاها كه‌ معتبرترين‌ اجزاء اوستا است‌ روشن‌ مي‌گردد كه‌ اهورامزدا دو موجود آفريد: يكي‌ «سپنت‌ مئينوو» يا خرد مقدس‌ و ديگري‌ «انگره‌ مئينو»    يا خرد خبيث‌ (اهريمن‌).

ولي‌ در جهان‌ بيني‌ اسلامي‌ اساساً جهان‌ و موجوادات‌ جهان‌ بدودسته‌ خيروشر منقسم‌ نمي‌گردد، در جهان‌ آفريده‌اي‌ كه‌ بد آفريده‌ شده‌ باشد وجود ندارد. الذي‌ احسن‌ كل‌ شي‌ ء خلقه‌. همه‌ چيز زيبا آفريده‌ شده‌ و همه‌ چيز بجا آفريده‌ شده‌ است‌ و همه‌ چيز مخلوق‌ ذات‌ احديت‌ است‌. فلسفه‌ و حكمت‌ اين‌ اندازه‌ تسلط‌ شيطان‌ بر بشر، مفهوم‌ «اختيار» انسان‌ است‌، مرتبه‌ وجودي‌ انسان‌ ايجاب‌ مي‌كند كه‌ خود آزاد و مختار باشد، موجود مختار همواره‌ بايد بر سر دو راه‌ و ميان‌ دو دعوت‌ قرار گيرد تا كمال‌ و فعليت‌ خويش‌ را كه‌ «اختيار» و «انتخاب‌» است‌ تحصيل‌ كند.

از جهان‌ دو بانگ‌ مي‌آيد به‌ ضد تا كدامين‌ را تو باشي‌ مستعد

آن‌ يكي‌ بانگش‌ نشور اتقيا و آن‌ دگر بانگش‌ نفور اشقيا

شيطان‌ در جهان‌ بيني‌ اسلامي‌ هيچ‌ نقشي‌ در آفريدن‌ ندارد، نه‌ به‌ صورت‌ استقلال‌ و نه‌ بصورت‌ اجراء و انفاذ مشيت‌ بالغه‌ الهيه‌. قرآن‌ براي‌ هيچ‌ موجودي‌ استقلال‌ قائل‌ نيست‌، هر موجودي‌ هر نقشي‌ را دارد به‌ صورت‌ مجرا واقع‌ شدن‌ براي‌ مشيت‌ و اراده‌ بالغه‌ الهيه‌ است‌.

قرآن‌ براي‌ فرشته‌گان‌ در خلقت‌ نقش‌ واسطه‌ بودن‌ در انفاذ مشيت‌ الهي‌ را قائل‌ است‌ ولي‌ براي‌ شيطان‌ حتي‌ چنين‌ نقشي‌ نيز قائل‌ نيست‌ تا چه‌ حد رسد به‌ آنكه‌ او را در خالقيت‌ مستقل‌ بداند، آنچنانكه‌ در اوستا اهريمن‌ خالق‌ مستقلي‌ است‌ در برابر اهورامزدا.

بدبيني‌ فلسفي‌

يكي‌ ديگر از اثرات‌ «مسئله‌ شرور» پيدايش‌ بدبيني‌ فلسفي‌ است‌. فلاسفه‌ بدبين‌ معمولاً از ميان‌ ماترياليستها بر مي‌خيزند. يك‌ نوع‌ رابطه‌ و تلازم‌ ميان‌ ماترياليسم‌ و بدبيني‌ فلسفي‌ وجود دارد كه‌ قابل‌ انكار نيست‌، علت‌ اينكه‌ ماتريالسيتها و بدبيني‌ فلسفي‌ وجود دارد كه‌ قابل‌ انكار نيست‌. علت‌ اينكه‌ ماترياليستها دچار نوعي‌ بدبيني‌ مي‌شوند عدم‌ حل‌ مسأله‌ شرور است‌ در اين‌ فلسفه‌.

طبق‌ بينش‌ فلسفه‌ الهي‌ وجود مساوي‌ با خير است‌ و شرامر اضافي‌ و نسبي‌ است‌ و زير هر پرده‌ شر، خيري‌ نهفته‌ است‌ ولي‌ بر طبق‌ بينش‌ مادي‌ چنين‌ چيزي‌ وجود ندارد.

 


فهرست‌ مطالب

عد0ل‌ الهي‌

عدل‌ چيست‌؟

ايرادها و اشكالها

آيا عدل‌ الهي‌ نيز بهمين‌ معني‌ است‌؟

.00«عدل‌» از اصول‌ دين‌

عدل‌ و حكمت‌

ثنويت‌

مسئله‌ شيطان‌

بدبيني‌ فلسفي‌

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ساعت: 11:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره عدل الهی

بازديد: 199

 

روشها و مشربها:

موضوعِ عدل الهي وقتي مورد بحث قرار مي گيرد كه مباحث توحيد و نبوت و معاد اثبات شده باشد در اينصورت وجود و يگانيگي باري تعالي و رسالت پيامبران به خصوص رسالت و پيامبري خاتم‌الانبياء محمد رسول الله (ص) را قبول مي كنيم و به روز رستاخيز نيز ايمان مي آوريم آنگاه مي توانيم شبهات و سؤالاتي كه در مورد عدل الهي وجود دارد را جوابگو باشيم، انشاء ا . . .

در ابتدايِ بحثِ عدل الهي دو گروه از متكلمين و دانشمندان اسلامي قرار دارند كه عقايدي مخالف يكديگر بيان مي كنند اولي اشاعره كه طرفدار جبر و اضطرار هستند و ديگري معتزله كه طرفدار عدل و اختيار. اشاعره مي گويند. خداوند حكيم است و هر كاري انجام مي دهد از روي حكمت است ما اصلاً اختياري نداريم هر چه مي كنيم آنرا خداوند خواسته كه ما انجام مي‌دهيم و هر چه هم پيش آيد از طرف خداوند است وظيفه ما فقط سازگاري با تمام حوادث و شكر باري تعالي و تسليم در برابر خواسته‌هاي او مي باشد.

معتزله مي گويند اگر هر چه را خداوند بخواهد همان اتفاق بيفتد و ما اختيار نداشته با شيم دگر روز قيامتي لازم نيست خداوند بعضي ها را گمراه قرار داده است و بعضي ها را به راه راست هدايت نموده، بعضي انسانها ظالم هستند چون خداوند آنها را ظالم خواسته است و بعضي ديگر مظلوم در حقيقت جزا و عقابي نبايد در كار باشد ولي چون معاد و روز قيامتي وجود دارد پس بايد انسانها اختيار داشته باشند تا اگر كاري شايسته انجام دادند پاداش بگيرند و اگر در مسير دزدي و چپاول و غارتگري افتادند غذاب آخرت نسيب آنها گردد.

اشاعره مي گويند علم خداوند ابدي و ازلي است از گذشته و آينده اطلاع دارد پس خداوند از كارهاي ما خبر داشته است. او مي داند كه ما انسان صالح و با وجدان خواهيم شد با يك انسان ستمكار و گناهكار پس اوست كه ما را به اين راه مي كشاند و ما هيچ اختيار نداريم.

معتزله مي گويند علم خداوند اختيار ما را از بين نمي برد مثلا ما مي دانيم كه اگر كسي از ارتفاع 10 يا 15 متري بپرد مجروح مي شود حال اگر كسي خودش را از ارتفاع بلند بيندازد و مجروح شود آيا مي تواند از شما شكايت كند و بگويد چون شما مي دانستيد، من مجروح شدم و پايم شكست و اگر شما نمي دانستيد من مجروح نمي شدم! پس علم خداوند نمي تواند اختيار را از انسان بگيرد.

اشاعره مي گويند اگر بگوئيم انسان از خودش اختيار دارد در حقيقت در كارهاي باري‌تعالي دخالت كرده‌ايم در حالي كه دخالت در كارهاي خداوند در شأن انسان نيست و هرچه خداوند بخواهد همان مي شود.

معتزله مي گويند اگر همه كارها و شرايط ايجاد شده براي انسانها را به خداوند نسبت دهيم در حقيقت كارهاي زشت و ظلمها و غارتگري‌ها و جنايات را نيز به خداوند نسبت داده‌ايم كه اين در شأن باري‌تعالي نيست پس بعضي كارها به دست انسانها انجام مي شود.

از اين بحث‌ها كه بگذريم مي توانيم بگوئيم شيعه راهي غير از اشاعره و معتزله دارد از نظر شيعه نه جبر است و نه اختيار بلكه راهي بين آن دو مي باشد. بعضي كارها جبر است مانند به دنيا آمدن ، دوران شيرخوارگي، پشت سر گذاشتن دوران كودكي، رسيدن به دوران جواني ، گذشت زمان، رسيدن به دوران پيري و مسائلي شبيه اينها، ولي بسياري از كارها اختياري است كه به اختيار خودمان انجام مي دهيم كه در آينده هم احتمالا كارهاي بيشتري به اختيار خودمان انجام خواهيم داد كه بايد دقت كنيم اين اختيار، ما راه به گمراهي و ضلالت نكشاند. و همين اختيار است كه ما را سعادتمند و خوشبخت مي گرداند آنچه را كه به عنوان جبر قبول كرديم نبايد سبب ناراحتي و نا اميدي ما شود و آنچه را كه به اختيار مي توانيم انجام دهيم با كمال قدرت و با شجاعت و سرعت در آن راه گام بر مي داريم. انشاء ا . . .

تحصيل علم اختياري است يك نفر مي تواند با وجود همه شرايطِ مساعد و حتي بر خلاف خواسته هاي خانوادگيش درس نخواند و به كارهاي ديگر مشغول شود و ديگري مي تواند در شرايط سخت بدون امكانات ، تحصيل علم كند و به مدارج عالي برسد حال شما كدام را انتخاب مي كنيد اختيار با شماست. مي گويند براي ما گرفتاري پيش آمد ناراحتي خانوادگي داشتيم مسائلي داشتيم درس نخوانديم ، ما مي گوييم اراده شما ضعيف بوده است تحصيل علم در نظر شما خيلي مهم نبوده و براي علم ارزش قائل نبوديد و از اين جهت از لحاظ علمي به جايي نرسيديد وگرنه مي توانستيد فقط راه تحصيل علم و مطالعه و تحقيق را در پيش بگيريد و فعلا هر موضوع غير درسي را كنار بگذاريد و خود را از قيد آن آزاد نمائيد. بيشتر پادشاهان، سلاطين و ظالمان و استعمارگران، حتي بيشتر افراد بزرگسال از لحاظ فكري پشتيبان جبر هستند خواستار ادامه وضع موجودند مي گويند خداوند اين وضع را ايجاد كرده است همه بايد مطيع و تابع باشند خانواده‌هاي فقير و تهي‌دست، با فقر سازش داشته باشند انسانهاي مظلوم در شرايط موجود سخني نگويند تا ما بهتر بتوانيم غارت كنيم بيشتر سو د ببريم، بهتر زندگي كنيم. اما پيامبران و پيشوايان و انسانهاي با ايمان و انقلابيون و بيشتر جوانان و مظلومان آگاه ، طالب استقرار عدالت ، رفع ظلم، نابودي استعمار و استثمار هستند اينها عقيده دارند هيچ شرايطي براي انسانها عوض نمي‌شود مگر آنكه خودشان با سعي و كوشش و فداكاري و ايثار آن شرايط را عوض كنند و اين نشانه اختيار كامل بشر بر اوضاع و شرايط خودش مي باشد.

ايرادها و اشكالها:

مي گويند اگر خداوند عادل است اين همه تبعيض‌ها، فقرها، نابسامانيها و اختلافات طبقاتي براي چيست؟

ما مي گوييم تفاوت و تنوع را قبول داريم حتي موجوديت اشياء را از تركيب اضداد مي‌دانيم مثلا، نر و ماده – بار مثبت و بار منفي – جاذبه و دافعه سبب بقاء طبيعت هستند.

پستي و بلندي‌ها – كوير و جنگلها – درياها و خشكيها سبب زيبايي در طبيعت هستند تنوع گلها و حيوانات و جانداران طبيعت را دلپذير نموده‌اند كه همه اينها ساخته اراده حق تعالي مي باشند ولي تبعيض‌ها، فقرها، نابسامانيها ساخته دست انسانهاي شرور و ظالم است كه وظيفه ما قدرت گرفتن از طبيعت و مبارزه با اين آفات اجتماعي است.

مي گويند اگر خداوند عادل است بلاهاي طبيعي از قبيل سيل – طوفان – زلزله كه سبب نابودي افراد و انسانها مي شود و خسارت هاي گوناگوني به وجود مي‌آورد براي چيست؟

ما مي گوئيم هر معلولي علتي دارد يعني هر حركت و هر واقعه‌اي در طبيعت تابع علتي است ما مي توانيم علت‌ها و گاه معلولها را تغيير دهيم مثلا مي توانيم با ايجاد سدها و درختكاري و ساختمان سازي در جاهاي امن، از سيل و خسارتهاي آن جلوگيري كنيم با ساختمان هاي محكم و علمي مي توانيم از خسارات طوفان و زلزله جلوگيري نمائيم چنانچه خداوند مي فرمايد ما زمين و آسمان و تمام موجودات را مسخر شما قرار داديم تا از آن استفاده نماييد.

تفاوت نه تبعيض:

مي گويند اگر خداوند عادل است چرا بعضي افراد سياه، بعضي ها سفيد هستند چرا بعضي ها زيبا و بعضي ها زشت روي مي باشند. ما مي گوئيم نژادپرستي نتيجه تبليغات سوء ظالمان و استعمارگران است وگرنه هيچ انساني به خاطر رنگ پوستش نبايد مورد اذيت و آزار قرار گيرد اگر يك انسان سياه رنج مي برد به خاطر اين است كه يك عده سفيدپوست استعمارگر او را به بردگي كشيده‌اند و جلوي ترقي و تعالي او را گرفته‌اند و از نيروي كار و فكر او به نفع خود استفاده مي كنند. امكانات طبيعي و مالي و فكري او را ربوده و نابودش ساخته‌اند پس باز هم انسانهاي جنايتكار هستند كه تبعيض ايجاد مي نماييد و اما در مورد زشتي و زيبايي ما بايد در هر حال خودمان را زيبا بدانيم و به نظافت و ظاهر خودمان توجه داشته باشيم اصولا زشتي و زيبايي در مقابل فعاليت‌ها، كوشش ها و فداكاريها عاملي بي‌اثر است. مثلا اگر ساختماني مجلل را ببينيد كه مهندساني در ساختن آن همكاري داشته‌اند بيشتر توجه شما به علم و كار آنهاست يا به زشتي و زيبايي مهندسين يا اگر به پزشك خوب و حاذق مراجعه مي‌كنيد به دارو و دستور او توجه داريد يا به زشتي و زيبايي او؟

اصولا زشتي و زيبايي در مقابل علم و دانش و سعي و كوشش فرد، يك عامل بي‌اثر است و ساخته فكر انسانهاست. اگر افكار انسانها را اصلاح كنيم اين تبعيض در جامعه وجود نخواهد داشت و ما با فعاليت و كوشش مي توانيم افكار غلط در مورد زشتي و زيبايي را از بين ببريم انشاء ا . . .

عدل چيست؟

ما عدالت را به معني تساوي در نظر نمي‌گيريم بلكه معني عدالت موزون بودن و هر چيزي جاي خودش قرار داشتن و رعايت استحقاق‌ها مي باشد. عدالت اين نيست كه همه در كلاس از يك درس نمره 20 بگيرند بلكه عدالت آنست كه هر كدام به اندازه سعي و كوشش خودش نمره بگيرد در خانواده عدالت اين نيست كه همه فرزندان به يك اندازه از لحاظ مالي تأمين شوند بلكه براي فردي كه مطالعه را دوست دارد بايد شرايطي مهيا كنيم تا بتواند بهتر و بيشتر مطالعه كند ولي فرزندي كه از درس خواندن بيزار است بايد مشغول كاري شود و درآمدي داشته باشد چون نخواسته درس بخواند و مطالعه كند و نخواسته زحمت بكشد و نمرات عالي كسب نمايد اصولا  اعتقاد به قادر بودن و حكمت داشتن خداوند متعال، وجود عدالت در ذات او را ايجاب مي كند. به علاوه عدالت باري تعالي را در ساختمان طبيعت به وضوح مي توان ديد نظم و قوانين جاري در طبيعت و همچنين ساختمان بدن حيوانات و انسانها خودگوياي عدالت الهي است كه اثبات عدالت الهي از اين طريق نياز به مطالعه علوم نجوم-زيست‌شناسي-پزشكي و فلسفه دارد كه اگر اين طريق را براي اثبات عدل الهي  انتخاب كنيم مي توانيم وجود روز معاد و قيامت را از آن نتيجه بگيريم.

تفاوتهاي دو جهان:

مي گويند اگر خداوند عادل است چرا بعضي انسانها به عنوان كافر و مشرك در روز قيامت تا ابد عذاب مي شوند در حالتي كه زمان محدودي در دنيا بوده‌اند.

ما مي گوييم مجازات هاي دنيوي و اخروي با هم متفاوت هستند اگر گناهكاران و مجرمان در دنيا مجازات مي شوند براي جلوگيري از جرائم و عبرت گرفتن خود او و ديگران است ما مي خواهيم در اجتماع ظلم و جور و فساد نباشد براي اين منظور ظالم و مجرم و انسان فاسد بايد مجازات گردد تا هم خود او تربيت شود و هم اجتماع با ديدن اين مجازات از فساد تهي گردد ولي در مجازات هاي اخروي چنين هدفي دنبال نمي گردد مجازاتهاي اخروي براي تربيت افراد يا اصلاح جامعه نيست اينجا تجسم اعمال است.

يعني در مجازاتهاي دنيوي احتمال اشتباه و كم و زياد شدن وجود دارد ولي در قيامت خود عمل و كردار انسان است كه ما را اذيت و آزار مي دهد و يا احتمالاً شادان و خوشحال مي نمايد انسان موجودي ابدي است در نتيجه اين اعمال هم تا ابد با او خواهند بود كه به طرق مختلف روي او اثر مي گذارند.

 

جزاي عمل:

كفر يعني پوشاندن حقيقت، كافر كسي است كه حقيقت را فهميده ولي آنرا انكار مي كند و با آن مبارزه مي نمايد چون احساس مي كند اين مبارزه براي او نفع مادي يا ترفيع مقام دارد كه نتيجه عمل او گمراهي براي  ديگران است و حتي سبب انحراف جامعه از مسير حقيقت مي گردد و حال اگر فرض كنيم انحرافات اجتماعي به خاطر اعمال غلط او تا چند سالي طول بكشد و عده زيادي به انحراف كشيده شوند مجازات او چه خواهد بود اگر بخواهيم اين عمل ناپاك و نتايج آن را به خود او عرضه كنيم چه خواهد شد به علاوه در نظر بگيريد چه جنايات و خونريزيهايي به خاطر كفران او انجام مي شود و چه محروميتهايي در اجتماع پديد مي آيد كه جبران آن تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد به اين جهت است كه مجازات كفار و مشركين آنچنان سنگين به نظر مي آيد.

ما نمي توانيم حساب اشخاص را رسيدگي كنيم:

مي گويند تحقيقات و اكتشافات و اختراعات دانشمندان غير مسلمان چه مي‌شود؟ آيا در روز قيامت اجر و مزدي دارند يا نه؟

مي گوييم اجر و مزد هر عملي نزد باري تعالي بستگي به فكر و انديشه فرد اجرا كننده دارد هدف از اكتشاف و اختراع چيست؟ آيا نفع مادي مطرح است؟ هدف شهرت‌طلبي است؟ يا اينكه هدف خدمت به مردم و كسب ثواب آخرت بو ده؟ عدل الهي ايجاب مي كند كه اجر و مزد هر كس كه كار خيري انجام داده باشد بدهد ولي چون از افكار و رفتار دانشمندان بي‌اطلاع هستيم نمي توانيم اجر و مزد اين افراد را تعيين نماييم به علاوه بايد به خاطر داشته باشيم ما اجر و مزد اخروي هيچ كس را نمي توانيم تشخيص دهيم چه مسلمان باشد و چه غير مسلمان چون اين محاسبه مخصوص كارهاي الهي مي باشد و براي بشر آشكار نمي گردد.

شفاعت:

مي گويند بعضي ها هستند كه در دنيا گناه و معصيت مي كنند سپس توقع دارند كه پيامبر اسلام (ص) يا ائمه طاهرين آنها را شفاعت كنند كه اين خود سبب بيشتر شدن گناهكاران و معصيت‌كاران مي شود اگر اين چنين باشد عدالت از خداوند سلب مي گردد.

ما مي گوييم شفاعت در اين دنيا مجرمين را به دو گروه تقسيم مي كند يك عده به خاطر اينكه پارتي دارند از چنگال كيفر مي گريزند و عده‌اي ديگر به جرم اينكه پارتي ندارند گرفتار كيفر مي گردند.

ما در ميان جوامع بشري، جامعه هايي را كه قانون در آن دستخوش پارتي‌بازي است فاسد و فاقد عدالت مي دانيم چگونه ممكن است در دستگاه الهي معتقد به پارتي‌بازي شويم؟ در حقيقت اين نوع شفاعت بر هم زننده قانون و ضد آن است در حاليكه شفاعت تأييد كننده قانون است. در شفاعت غلط، مجرم بر خلاف خواست قانونگزار و بر خلاف هدف قوانين اقدام مي كند و از راه توسل به پارتي بر اراده قانونگزار و هدف قانون چيره مي گردد كه اين شفاعت در دنيا ظلم و در آخرت غير ممكن است ولي شفاعت صحيح نوعي ديگر از شفاعت است كه در آن نه استثناء و نه تبعيض وجود دارد و نه نقض قانون، در حقيقت شفاعت در قيامت از طرف خداوند است و هيچكس ديگري حق شفاعت در قيامت ندارد در دنيا طلب شفاعت از طرف مجرم است كه دنبال واسطه و پارتي مي گردد نه از طرف دادگاه ولي در آخرت شفاعت از طرف باري تعالي مي باشد نبايد گمان كنيم كه پيامبران و ائمه اطهار به خاطر گناهان يك فرد از درگاه خداوند تقاضا مي كنند كه گناهان اين شخص بخشيده شود بلكه شفاعت از طرف خداوند است كه دستور مي دهد تا يك نفر شفيع اين فرد گردد حال اگر خداوند متعال دستور شفاعت دهد ديگر پارتي‌بازي . سود جوئي و كلاه برداري نمي شود بلكه شفاعت خود يك نوع راهنمايي و راه نشان دادن است مانند اينست كه قانونگزار در دادگاه ما را از قوانين كه به سود ماست آگاه كند. پس انسان بايد كارهاي خير و خوب داشته باشد تا مشمول شفاعت قرار گيرد.

‹‹ والسلام ››

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ساعت: 11:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس