تحقیق درباره عدل الهی
روشها و مشربها:
موضوعِ عدل الهي وقتي مورد بحث قرار مي گيرد كه مباحث توحيد و نبوت و معاد اثبات شده باشد در اينصورت وجود و يگانيگي باري تعالي و رسالت پيامبران به خصوص رسالت و پيامبري خاتمالانبياء محمد رسول الله (ص) را قبول مي كنيم و به روز رستاخيز نيز ايمان مي آوريم آنگاه مي توانيم شبهات و سؤالاتي كه در مورد عدل الهي وجود دارد را جوابگو باشيم، انشاء ا . . .
در ابتدايِ بحثِ عدل الهي دو گروه از متكلمين و دانشمندان اسلامي قرار دارند كه عقايدي مخالف يكديگر بيان مي كنند اولي اشاعره كه طرفدار جبر و اضطرار هستند و ديگري معتزله كه طرفدار عدل و اختيار. اشاعره مي گويند. خداوند حكيم است و هر كاري انجام مي دهد از روي حكمت است ما اصلاً اختياري نداريم هر چه مي كنيم آنرا خداوند خواسته كه ما انجام ميدهيم و هر چه هم پيش آيد از طرف خداوند است وظيفه ما فقط سازگاري با تمام حوادث و شكر باري تعالي و تسليم در برابر خواستههاي او مي باشد.
معتزله مي گويند اگر هر چه را خداوند بخواهد همان اتفاق بيفتد و ما اختيار نداشته با شيم دگر روز قيامتي لازم نيست خداوند بعضي ها را گمراه قرار داده است و بعضي ها را به راه راست هدايت نموده، بعضي انسانها ظالم هستند چون خداوند آنها را ظالم خواسته است و بعضي ديگر مظلوم در حقيقت جزا و عقابي نبايد در كار باشد ولي چون معاد و روز قيامتي وجود دارد پس بايد انسانها اختيار داشته باشند تا اگر كاري شايسته انجام دادند پاداش بگيرند و اگر در مسير دزدي و چپاول و غارتگري افتادند غذاب آخرت نسيب آنها گردد.
اشاعره مي گويند علم خداوند ابدي و ازلي است از گذشته و آينده اطلاع دارد پس خداوند از كارهاي ما خبر داشته است. او مي داند كه ما انسان صالح و با وجدان خواهيم شد با يك انسان ستمكار و گناهكار پس اوست كه ما را به اين راه مي كشاند و ما هيچ اختيار نداريم.
معتزله مي گويند علم خداوند اختيار ما را از بين نمي برد مثلا ما مي دانيم كه اگر كسي از ارتفاع 10 يا 15 متري بپرد مجروح مي شود حال اگر كسي خودش را از ارتفاع بلند بيندازد و مجروح شود آيا مي تواند از شما شكايت كند و بگويد چون شما مي دانستيد، من مجروح شدم و پايم شكست و اگر شما نمي دانستيد من مجروح نمي شدم! پس علم خداوند نمي تواند اختيار را از انسان بگيرد.
اشاعره مي گويند اگر بگوئيم انسان از خودش اختيار دارد در حقيقت در كارهاي باريتعالي دخالت كردهايم در حالي كه دخالت در كارهاي خداوند در شأن انسان نيست و هرچه خداوند بخواهد همان مي شود.
معتزله مي گويند اگر همه كارها و شرايط ايجاد شده براي انسانها را به خداوند نسبت دهيم در حقيقت كارهاي زشت و ظلمها و غارتگريها و جنايات را نيز به خداوند نسبت دادهايم كه اين در شأن باريتعالي نيست پس بعضي كارها به دست انسانها انجام مي شود.
از اين بحثها كه بگذريم مي توانيم بگوئيم شيعه راهي غير از اشاعره و معتزله دارد از نظر شيعه نه جبر است و نه اختيار بلكه راهي بين آن دو مي باشد. بعضي كارها جبر است مانند به دنيا آمدن ، دوران شيرخوارگي، پشت سر گذاشتن دوران كودكي، رسيدن به دوران جواني ، گذشت زمان، رسيدن به دوران پيري و مسائلي شبيه اينها، ولي بسياري از كارها اختياري است كه به اختيار خودمان انجام مي دهيم كه در آينده هم احتمالا كارهاي بيشتري به اختيار خودمان انجام خواهيم داد كه بايد دقت كنيم اين اختيار، ما راه به گمراهي و ضلالت نكشاند. و همين اختيار است كه ما را سعادتمند و خوشبخت مي گرداند آنچه را كه به عنوان جبر قبول كرديم نبايد سبب ناراحتي و نا اميدي ما شود و آنچه را كه به اختيار مي توانيم انجام دهيم با كمال قدرت و با شجاعت و سرعت در آن راه گام بر مي داريم. انشاء ا . . .
تحصيل علم اختياري است يك نفر مي تواند با وجود همه شرايطِ مساعد و حتي بر خلاف خواسته هاي خانوادگيش درس نخواند و به كارهاي ديگر مشغول شود و ديگري مي تواند در شرايط سخت بدون امكانات ، تحصيل علم كند و به مدارج عالي برسد حال شما كدام را انتخاب مي كنيد اختيار با شماست. مي گويند براي ما گرفتاري پيش آمد ناراحتي خانوادگي داشتيم مسائلي داشتيم درس نخوانديم ، ما مي گوييم اراده شما ضعيف بوده است تحصيل علم در نظر شما خيلي مهم نبوده و براي علم ارزش قائل نبوديد و از اين جهت از لحاظ علمي به جايي نرسيديد وگرنه مي توانستيد فقط راه تحصيل علم و مطالعه و تحقيق را در پيش بگيريد و فعلا هر موضوع غير درسي را كنار بگذاريد و خود را از قيد آن آزاد نمائيد. بيشتر پادشاهان، سلاطين و ظالمان و استعمارگران، حتي بيشتر افراد بزرگسال از لحاظ فكري پشتيبان جبر هستند خواستار ادامه وضع موجودند مي گويند خداوند اين وضع را ايجاد كرده است همه بايد مطيع و تابع باشند خانوادههاي فقير و تهيدست، با فقر سازش داشته باشند انسانهاي مظلوم در شرايط موجود سخني نگويند تا ما بهتر بتوانيم غارت كنيم بيشتر سو د ببريم، بهتر زندگي كنيم. اما پيامبران و پيشوايان و انسانهاي با ايمان و انقلابيون و بيشتر جوانان و مظلومان آگاه ، طالب استقرار عدالت ، رفع ظلم، نابودي استعمار و استثمار هستند اينها عقيده دارند هيچ شرايطي براي انسانها عوض نميشود مگر آنكه خودشان با سعي و كوشش و فداكاري و ايثار آن شرايط را عوض كنند و اين نشانه اختيار كامل بشر بر اوضاع و شرايط خودش مي باشد.
ايرادها و اشكالها:
مي گويند اگر خداوند عادل است اين همه تبعيضها، فقرها، نابسامانيها و اختلافات طبقاتي براي چيست؟
ما مي گوييم تفاوت و تنوع را قبول داريم حتي موجوديت اشياء را از تركيب اضداد ميدانيم مثلا، نر و ماده – بار مثبت و بار منفي – جاذبه و دافعه سبب بقاء طبيعت هستند.
پستي و بلنديها – كوير و جنگلها – درياها و خشكيها سبب زيبايي در طبيعت هستند تنوع گلها و حيوانات و جانداران طبيعت را دلپذير نمودهاند كه همه اينها ساخته اراده حق تعالي مي باشند ولي تبعيضها، فقرها، نابسامانيها ساخته دست انسانهاي شرور و ظالم است كه وظيفه ما قدرت گرفتن از طبيعت و مبارزه با اين آفات اجتماعي است.
مي گويند اگر خداوند عادل است بلاهاي طبيعي از قبيل سيل – طوفان – زلزله كه سبب نابودي افراد و انسانها مي شود و خسارت هاي گوناگوني به وجود ميآورد براي چيست؟
ما مي گوئيم هر معلولي علتي دارد يعني هر حركت و هر واقعهاي در طبيعت تابع علتي است ما مي توانيم علتها و گاه معلولها را تغيير دهيم مثلا مي توانيم با ايجاد سدها و درختكاري و ساختمان سازي در جاهاي امن، از سيل و خسارتهاي آن جلوگيري كنيم با ساختمان هاي محكم و علمي مي توانيم از خسارات طوفان و زلزله جلوگيري نمائيم چنانچه خداوند مي فرمايد ما زمين و آسمان و تمام موجودات را مسخر شما قرار داديم تا از آن استفاده نماييد.
تفاوت نه تبعيض:
مي گويند اگر خداوند عادل است چرا بعضي افراد سياه، بعضي ها سفيد هستند چرا بعضي ها زيبا و بعضي ها زشت روي مي باشند. ما مي گوئيم نژادپرستي نتيجه تبليغات سوء ظالمان و استعمارگران است وگرنه هيچ انساني به خاطر رنگ پوستش نبايد مورد اذيت و آزار قرار گيرد اگر يك انسان سياه رنج مي برد به خاطر اين است كه يك عده سفيدپوست استعمارگر او را به بردگي كشيدهاند و جلوي ترقي و تعالي او را گرفتهاند و از نيروي كار و فكر او به نفع خود استفاده مي كنند. امكانات طبيعي و مالي و فكري او را ربوده و نابودش ساختهاند پس باز هم انسانهاي جنايتكار هستند كه تبعيض ايجاد مي نماييد و اما در مورد زشتي و زيبايي ما بايد در هر حال خودمان را زيبا بدانيم و به نظافت و ظاهر خودمان توجه داشته باشيم اصولا زشتي و زيبايي در مقابل فعاليتها، كوشش ها و فداكاريها عاملي بياثر است. مثلا اگر ساختماني مجلل را ببينيد كه مهندساني در ساختن آن همكاري داشتهاند بيشتر توجه شما به علم و كار آنهاست يا به زشتي و زيبايي مهندسين يا اگر به پزشك خوب و حاذق مراجعه ميكنيد به دارو و دستور او توجه داريد يا به زشتي و زيبايي او؟
اصولا زشتي و زيبايي در مقابل علم و دانش و سعي و كوشش فرد، يك عامل بياثر است و ساخته فكر انسانهاست. اگر افكار انسانها را اصلاح كنيم اين تبعيض در جامعه وجود نخواهد داشت و ما با فعاليت و كوشش مي توانيم افكار غلط در مورد زشتي و زيبايي را از بين ببريم انشاء ا . . .
عدل چيست؟
ما عدالت را به معني تساوي در نظر نميگيريم بلكه معني عدالت موزون بودن و هر چيزي جاي خودش قرار داشتن و رعايت استحقاقها مي باشد. عدالت اين نيست كه همه در كلاس از يك درس نمره 20 بگيرند بلكه عدالت آنست كه هر كدام به اندازه سعي و كوشش خودش نمره بگيرد در خانواده عدالت اين نيست كه همه فرزندان به يك اندازه از لحاظ مالي تأمين شوند بلكه براي فردي كه مطالعه را دوست دارد بايد شرايطي مهيا كنيم تا بتواند بهتر و بيشتر مطالعه كند ولي فرزندي كه از درس خواندن بيزار است بايد مشغول كاري شود و درآمدي داشته باشد چون نخواسته درس بخواند و مطالعه كند و نخواسته زحمت بكشد و نمرات عالي كسب نمايد اصولا اعتقاد به قادر بودن و حكمت داشتن خداوند متعال، وجود عدالت در ذات او را ايجاب مي كند. به علاوه عدالت باري تعالي را در ساختمان طبيعت به وضوح مي توان ديد نظم و قوانين جاري در طبيعت و همچنين ساختمان بدن حيوانات و انسانها خودگوياي عدالت الهي است كه اثبات عدالت الهي از اين طريق نياز به مطالعه علوم نجوم-زيستشناسي-پزشكي و فلسفه دارد كه اگر اين طريق را براي اثبات عدل الهي انتخاب كنيم مي توانيم وجود روز معاد و قيامت را از آن نتيجه بگيريم.
تفاوتهاي دو جهان:
مي گويند اگر خداوند عادل است چرا بعضي انسانها به عنوان كافر و مشرك در روز قيامت تا ابد عذاب مي شوند در حالتي كه زمان محدودي در دنيا بودهاند.
ما مي گوييم مجازات هاي دنيوي و اخروي با هم متفاوت هستند اگر گناهكاران و مجرمان در دنيا مجازات مي شوند براي جلوگيري از جرائم و عبرت گرفتن خود او و ديگران است ما مي خواهيم در اجتماع ظلم و جور و فساد نباشد براي اين منظور ظالم و مجرم و انسان فاسد بايد مجازات گردد تا هم خود او تربيت شود و هم اجتماع با ديدن اين مجازات از فساد تهي گردد ولي در مجازات هاي اخروي چنين هدفي دنبال نمي گردد مجازاتهاي اخروي براي تربيت افراد يا اصلاح جامعه نيست اينجا تجسم اعمال است.
يعني در مجازاتهاي دنيوي احتمال اشتباه و كم و زياد شدن وجود دارد ولي در قيامت خود عمل و كردار انسان است كه ما را اذيت و آزار مي دهد و يا احتمالاً شادان و خوشحال مي نمايد انسان موجودي ابدي است در نتيجه اين اعمال هم تا ابد با او خواهند بود كه به طرق مختلف روي او اثر مي گذارند.
جزاي عمل:
كفر يعني پوشاندن حقيقت، كافر كسي است كه حقيقت را فهميده ولي آنرا انكار مي كند و با آن مبارزه مي نمايد چون احساس مي كند اين مبارزه براي او نفع مادي يا ترفيع مقام دارد كه نتيجه عمل او گمراهي براي ديگران است و حتي سبب انحراف جامعه از مسير حقيقت مي گردد و حال اگر فرض كنيم انحرافات اجتماعي به خاطر اعمال غلط او تا چند سالي طول بكشد و عده زيادي به انحراف كشيده شوند مجازات او چه خواهد بود اگر بخواهيم اين عمل ناپاك و نتايج آن را به خود او عرضه كنيم چه خواهد شد به علاوه در نظر بگيريد چه جنايات و خونريزيهايي به خاطر كفران او انجام مي شود و چه محروميتهايي در اجتماع پديد مي آيد كه جبران آن تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد به اين جهت است كه مجازات كفار و مشركين آنچنان سنگين به نظر مي آيد.
ما نمي توانيم حساب اشخاص را رسيدگي كنيم:
مي گويند تحقيقات و اكتشافات و اختراعات دانشمندان غير مسلمان چه ميشود؟ آيا در روز قيامت اجر و مزدي دارند يا نه؟
مي گوييم اجر و مزد هر عملي نزد باري تعالي بستگي به فكر و انديشه فرد اجرا كننده دارد هدف از اكتشاف و اختراع چيست؟ آيا نفع مادي مطرح است؟ هدف شهرتطلبي است؟ يا اينكه هدف خدمت به مردم و كسب ثواب آخرت بو ده؟ عدل الهي ايجاب مي كند كه اجر و مزد هر كس كه كار خيري انجام داده باشد بدهد ولي چون از افكار و رفتار دانشمندان بياطلاع هستيم نمي توانيم اجر و مزد اين افراد را تعيين نماييم به علاوه بايد به خاطر داشته باشيم ما اجر و مزد اخروي هيچ كس را نمي توانيم تشخيص دهيم چه مسلمان باشد و چه غير مسلمان چون اين محاسبه مخصوص كارهاي الهي مي باشد و براي بشر آشكار نمي گردد.
شفاعت:
مي گويند بعضي ها هستند كه در دنيا گناه و معصيت مي كنند سپس توقع دارند كه پيامبر اسلام (ص) يا ائمه طاهرين آنها را شفاعت كنند كه اين خود سبب بيشتر شدن گناهكاران و معصيتكاران مي شود اگر اين چنين باشد عدالت از خداوند سلب مي گردد.
ما مي گوييم شفاعت در اين دنيا مجرمين را به دو گروه تقسيم مي كند يك عده به خاطر اينكه پارتي دارند از چنگال كيفر مي گريزند و عدهاي ديگر به جرم اينكه پارتي ندارند گرفتار كيفر مي گردند.
ما در ميان جوامع بشري، جامعه هايي را كه قانون در آن دستخوش پارتيبازي است فاسد و فاقد عدالت مي دانيم چگونه ممكن است در دستگاه الهي معتقد به پارتيبازي شويم؟ در حقيقت اين نوع شفاعت بر هم زننده قانون و ضد آن است در حاليكه شفاعت تأييد كننده قانون است. در شفاعت غلط، مجرم بر خلاف خواست قانونگزار و بر خلاف هدف قوانين اقدام مي كند و از راه توسل به پارتي بر اراده قانونگزار و هدف قانون چيره مي گردد كه اين شفاعت در دنيا ظلم و در آخرت غير ممكن است ولي شفاعت صحيح نوعي ديگر از شفاعت است كه در آن نه استثناء و نه تبعيض وجود دارد و نه نقض قانون، در حقيقت شفاعت در قيامت از طرف خداوند است و هيچكس ديگري حق شفاعت در قيامت ندارد در دنيا طلب شفاعت از طرف مجرم است كه دنبال واسطه و پارتي مي گردد نه از طرف دادگاه ولي در آخرت شفاعت از طرف باري تعالي مي باشد نبايد گمان كنيم كه پيامبران و ائمه اطهار به خاطر گناهان يك فرد از درگاه خداوند تقاضا مي كنند كه گناهان اين شخص بخشيده شود بلكه شفاعت از طرف خداوند است كه دستور مي دهد تا يك نفر شفيع اين فرد گردد حال اگر خداوند متعال دستور شفاعت دهد ديگر پارتيبازي . سود جوئي و كلاه برداري نمي شود بلكه شفاعت خود يك نوع راهنمايي و راه نشان دادن است مانند اينست كه قانونگزار در دادگاه ما را از قوانين كه به سود ماست آگاه كند. پس انسان بايد كارهاي خير و خوب داشته باشد تا مشمول شفاعت قرار گيرد.
‹‹ والسلام ››
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ساعت: 11:43 منتشر شده است
برچسب ها : تحقیق درباره عدل الهی,تحقیق درباره عدالت الهی,خلاصه کتاب عدل الهی,