تحقیق درباره عدل الهی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره عدل الهی

بازديد: 293

 

عدل الهى

مقدمه: عدل الهى يكى از مباحث مهم در اسلام است. در اين مقاله عدل در خلقت و عدل در قانونگذارى (تشريع) و رابطه عدل با حسن و قبح عقلى مورد بحث قرار گرفته است.

يكى از مسائلى كه درعلم كلام مورد بحث واقع شد مساله عدل الهى بود، كه آيا خداوند عادل‏است‏يا نه؟اين مساله خيلى اهميت پيدا كرد و شاخه‏ها و متفرعات زياد پيداكرد، دامنه‏اش قهرا به مساله اصل عدالت اجتماعى كه مورد بحث ماست نيز كشيده شد.اين مساله از مساله حادث بودن و قديم بودن كلام‏الله هم با آنكه آن مساله فتنه‏ها بپا كرد و خونها برايش ريخته شد بيشتر اهميت پيدا كرد به طورى كه به واسطه نفى‏و اثبات در اين مساله - يعنى مساله عدل - متكلمين دو نحله شدند: عدليه و غير عدليه.عدليه يعنى طرفداران‏اصل عدل الهى، و غير عدليه يعنى منكرين اصل عدل الهى.

متكلمين شيعه عمومااز عدليه هستند، و به همين جهت از همان زمان قديم معمول شد كه‏شيعه بگويد اصول دين اسلام پنج تاست: توحيد، عدل، نبوت، امامت،

صفحه : 952

معاد، يعنى از نظر اسلام‏شناسى‏شيعى اصول اسلام پنج تاست.

در مساله عدل الهى در دو قسمت بحث‏شد: يكى اينكه‏آيا خلقت و تكوين عالم از آسمان و زمين، از جماد و نبات و حيوان، از دنيا و آخرت، بر موازين عدالت و موافق عدالت است ودر خلقت و آفرينش به هيچ موجودى ظلم نمى‏شود و اين عالم به عدل برپاست؟آيا «بالعدل قامت السموات و الارض‏» (1) ؟يااينكه خداوند چون اراده و مشيتش مطلق است و هيچ چيز نمى‏تواند اراده او رامحدود كند، فعال ما يشاء است، يفعل ما يشاء (2) و يحكم مايريد (3) ، خلقتش تابع هيچ ميزان و هيچ قاعده و قانونى نمى‏تواند باشد،هر چه او بكند عدل است نه اينكه هر چه مقتضاى عدل است او مى‏كند.

لهذا در جواب اين سؤال كه آيا خداوند در قيامت‏بر وفق موازينى كه موازين عدل است رفتار مى‏كند و طبق حساب و قاعده‏اى يكى را به بهشت مى‏برد و ديگرى را به جهنم،يا اينطور نيست؟آنها گفتند اينطور نيست، هيچ قانون و ناموسى نمى‏تواند حاكم بر فعل حق باشد، هر قانون و ناموسى‏تابع فعل او و امر اوست، عدل و ظلم هم تابع فعل اوست.اگر او مطيع را به جهنم ببرد و عاصى را به بهشت، باز هم چون اوكرده عدل است.اراده او و فعل او تابع ميزانى و خاضع در برابر قانونى نيست، همه قوانين و موازين تابع اراده او هستند.

اين يك قسمت درباره اصل عدل كه راجع به اساس خلقت‏موجودات و نظام عالم بود كه آيا موافق با ميزان عدل است‏يا نه؟ قسمت ديگرى مربوط به نظام تشريع است، مربوط‏به دستورهاى دينى است، مربوط به اين است كه دستورهاى الهى كه به وسيله پيغمبراكرم(ص)رسيده و به نام شريعت و قانون اسلامى خوانده مى‏شود چطور؟ آيا نظام تشريع تابع ميزان عدل است‏يا نه؟آيا عادلانه‏وضع شده و هر حكمى تابع يك حقيقت و يك مصلحت و مفسده واقعى است، يا اينطور نيست؟ وقتى كه به قوانين شريعت اسلام نگاه مى‏كنيم مى‏بينيم‏يك سلسله چيزها تحليل و تجويز و بلكه واجب شده و يك عده امور ديگر بر عكس تحريم شده و ممنوع شناخته

1.تفسير صافى، ذيل آيه 7 از سوره الرحمن. 2.آل عمران/40. 3.مائده/1.

صفحه : 953

شده: به درستى و امانت امر شده و از دروغ‏و خيانت و ظلم نهى شده.

شك ندارد كه بالفعل بايد گفت آنچه امر كرده‏خوب است و آنچه نهى كرده بد است، اما آيا چون خوبها خوب بوده و بدها بد بوده‏اند اسلام به آن امر كرده و از اين نهى كرده؟ياآنكه چون اسلام به اين يكى امر كرده خوب شده و چون از آن يكى نهى كرده بد شده و اگر به عكس كرده بود، اگر به دروغ وخيانت و ظلم امر كرده بود اينها واقعا خوب مى‏شدند و اگر از راستى و امانت و عدالت نهى كرده بود اينها واقعا بد بودنديعنى بد مى‏شدند؟! شارع اسلام دستور داده كه بيع حلال است و ربا حرام، شك ندارد كه الآن بيع خوب است و ربا بد، حالا آيا بيع‏بالذات و به خودى خود چيز خوبى بوده و براى بشر نافع و مفيد بوده و چون خوب و مفيد بوده در اسلام حلال شمرده‏شده و اما ربا بالذات چيز بدى بوده و به حال جامعه بشر ضرر داشته و چون بد و مضر بوده اسلام آن را حرام شمرده و گفته: «الذين‏ياكلون الربوا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس‏»(1) و يا بر عكس است، بيع‏را چون اسلام گفته حلال است‏خوب شده و چون ربا را گفته حرام است بد شده.

 

حسن و قبح عقلى

اين بود كه دو دسته در ميان علماى اسلامى‏به وجود آمدند، يك دسته طرفدار حسن و قبح عقلى شدند و گفتند فرمان شارع تابع حسن و قبح و صلاح و فساد واقعى اشياءاست، و دسته ديگر منكر حسن و قبح عقلى اشياء شدند و گفتند حسن و قبح اشياء تابع دستور شرعى است.

درباره عدل وظلم هم كه مربوط به حقوق و حدود مردم است و يك موضوع اجتماعى‏است اين حساب پيش آمد.مطابق نظر عدليه، در واقع و نفس الامر حقى هست‏و ذى حقى، و ذى حق بودن و ذى حق نبودن خودش يك واقعيتى است، قبل از آن هم كه دستور اسلام برسد حقى و ذى حقى بود،يكى به حق واقعى خود مى‏رسيد و يكى محروم مى‏ماند، اسلام آمد و دستورهاى خود را طورى تنظيم كرد كه هر حقى به

1.بقره/275.

صفحه : 954

ذى حق خودبرسد، اسلام دستورهاى خود را مطابق حق و عدالت تنظيم كرد.عدالت‏يعنى‏«اعطاء كل ذى حق حقه‏» .حق و عدالت امرى است كه اگراسلام هم دستور نمى‏داد باز حقيقتى بود و حقيقت بودنش طورى نمى‏شد.

و مطابق نظر دسته دوم حق و ذى حق بودن و ذى‏حق نبودن و همچنين عدل و ظلم حقيقت ندارد، تابع اين است كه شارع اسلام چگونه قانون وضع كند.

به عقيده اين دسته همان طورى‏كه نظام تكوين به موجب اينكه فعل حق و مولود اراده مطلقه‏و مشيت مطلقه خداوند است نسبت به هيچ قانونى و قاعده‏اى خاضع و تابع‏نيست، نظام تشريع هم به همين موجب تابع هيچ اصلى نيست و نسبت به هيچ قانونى خاضع نيست.هر چه قانون اسلام‏وضع كند حق است، يعنى حق مى‏شود، و هر طور كه او قرار دهد عدالت است.اگر دستور اسلام اينطور مى‏بود كه همه مردم‏هر چه زحمت مى‏كشند و رنج مى‏برند و توليد مى‏كنند هيچيك از آنها حق ندارند و ذى حق را يك نفر ديگر كه هيچ رنجى‏نبرده و زحمتى نكشيده معرفى كند واقعا هم اينطور خواهد بود، ذى حق واقعى آنها نيستند بلكه اين است.

اثرعملى و اجتماعى بحث‏حسن و قبح

ممكن است گفته شود كه اين بحث چه ثمره عملى‏دارد؟به هر حال هر دو دسته درباره قوانين موجود اسلامى معتقدند كه مقرون به صلاح و موافق حق و عدالت‏است، چيزى كه هست‏يك دسته معتقدند اول حسن و قبح و صلاح و فساد و حق و ناحقى بود و بعد شارع اسلام دستورهاى خود را طبق آنهاتنظيم كرده، و دسته ديگر مى‏گويند اينها از اول نبوده‏اند و به دنبال دستورهاى دين پيدا شده‏اند.يك عده‏اى مى‏گويندحسن و قبح و حق و ناحق و عدالت و ظلم مقياس دستورهاى دين است، يك عده مى‏گويند دين مقياس اينهاست،حالا چه خواجه على چه على خواجه، نتيجه يكى است.لهذا علماى هر دو دسته كه وارد مسائل فقه و اصول شده‏انددر اطراف مصلحت احكام و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر بحث كرده‏اند.

در جواب عرض مى‏كنم‏خير اينطور نيست، اثر عملى مهمى دارد و آن مساله دخالت عقل‏و علم در استنباط احكام اسلامى است.اگر نظريه اول را بپذيريم كه حقى و عدالتى‏بوده و حسن و قبح واقعى بوده و شارع اسلام هميشه آن واقعيات

صفحه : 955

را منظور مى‏داشته، قهرا در مواردى كه برمى‏خوريم‏به حكم صريح عقل و علم كه مقتضاى حق چيست و مقتضاى عدالت چيست، صلاح كدام است و فساد كدام، ناچاريم اينجا توقف‏كنيم و عقل را به عنوان يك راهنما در مواردى كه مى‏تواند صلاح و فساد را درك كند بپذيريم و قاعده‏اى را كه عدليه گفته‏اندكه «كل ما حكم به العقل حكم به الشرع‏» يا گفته‏اند: «الواجبات الشرعية الطاف فى الواجبات العقلية‏» به كار ببنديم،گيرم ظاهر يك دليل نقلى خلاف آن باشد، زيرا روى آن مبنا ما براى احكام اسلامى روحى و غرضى و هدفى قائليم، يقين‏داريم كه اسلام هدفى دارد و از هدف خود هرگز منحرف نمى‏شود، ما به همراه همان هدف مى‏رويم، ديگر در قضايا تابع فرم‏و شكل و صورت نيستيم، همينكه مثلا فهميديم ربا حرام است و بى‏جهت هم حرام نيست، مى‏فهميم هر اندازه كه بخواهدتغيير شكل و فرم و صورت بدهد باز حرمتش جايى نمى‏رود، ماهيت ربا رباست، و ماهيت ظلم ظلم، و ماهيت دزدى دزدى، وماهيت گدايى و كل بر اجتماع بودن گدايى است، خواه آنكه شكل و فرم و صورتش همان شكل ربا و ظلم و سرقت و گدايى باشديا آنكه شكل و قيافه را عوض كند و جامه حق و عدالت بر تن نمايد.

اما بنابر نظريه دوم، عقل‏به هيچ وجه نمى‏تواند راهنما باشد، قوانين و مقررات اسلامى يك روحى‏و معنايى ندارد كه ما اين روح و معنى را اصل قرار دهيم، هر چه هست همان‏شكل و فرم و صورت است، با تغيير شكل و فرم و صورت همه چيز عوض مى‏شود.اصولا مطابق اين نظريه هر چند نام حق‏و عدل و نام مصلحت و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر برده مى‏شود، اما يك مفهوم واقعى ندارد، نام همان‏شكل و فرم و صورت را مصلحت و عدالت و حق و امثال اينها گذاشته‏اند.

پس مطابق نظريه اول، ما به‏حق و عدالت و مصلحت به عنوان يك امر واقعى نگاه مى‏كنيم، امابنا بر نظريه دوم به عنوان يك فرض خيالى.

يك سبب گمراهى مردم جاهليت همين بودكه قوه درك خوبى و بدى از آنها سلب شده بود و هر قبيح و زشتى را تحت عنوان دين قبول مى‏كردند و نام امر دينى و شرعى‏روى آن مى‏گذاشتند.قرآن كريم اين جهت را از آنها انتقاد مى‏كند و مى‏گويد شما بايد اينقدر بفهميد كه كارهاى‏زشت در ذات خود زشتند و ممكن نيست‏خداوند كار زشتى را تجويز كند و به او دستور دهد.زشتى يك چيز كافى است براى اينكه شما بفهميدخداوند به آن امر نمى‏كند.مى‏فرمايد: «و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آبائنا و الله امرنا بها قل ان الله‏لا يامر بالفحشاء اتقولون على الله ما لا تعلمون، قل امر ربى

 

صفحه : 956

بالقسط‏» (1) يعنى‏وقتى كه مرتكب فحشاء شوند دو دليل براى كار خود ذكر مى‏كنند، يكى‏اينكه سنت آباء و اجدادى است، ديگر اينكه مى‏گويند دستور خدا همين است و خدااجازه داده.به آنها بگو خداوند هرگز فحشاء را اجازه نمى‏دهد، خود فحشاء و عفاف حقيقتهايى هستند، واقعيت دارند، با امرو نهى خدا فحشاء عفاف نمى‏شود و عفاف فحشاء نمى‏شود، خدا هرگز به فحشاء امر نمى‏كند و آن را اجازه نمى‏دهد، خداوند به‏عدل و اعتدال و ميانه‏روى امر مى‏كند.اين را خودتان بايد بفهميد و تشخيص دهيد و مقياس قرار دهيد.با اين‏مقياس تشخيص بدهيد كه خداوند به چه چيز امر مى‏كند و از چه چيز نهى مى‏كند.

.............................................................. 1.اعراف/28 و 29.

استاد شهيد مرتضى مطهرى مجموعه آثار جلد 4 صفحه 951

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 10:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره عدالت الهی

بازديد: 309

 

عدل‌ الهي‌

ما افراد بشر، فردي‌ از نوع‌ خود را كه‌ نسبت‌ به‌ ديگران‌ قصد سوئي‌ نداشته‌ باشد و به‌ حقوق‌ آنها تجاوز نكند هيچگونه‌ تبعيضي‌ ميان‌ افراد قائل‌ نگردد در آنچه‌ مربوط‌ به‌ حوزه‌ حكومت‌ و اداره‌ او است‌ با نهايت‌ بي‌ طرفي‌ به‌ همه‌ بيك‌ چشم‌ نگاه‌ كند در مناقشات‌ و اختلافات‌ افراد ديگر طرفدار مظلوم‌ و دشمن‌ ظالم‌ بوده‌ باشد چنين‌ كسي‌ را داراي‌ نوعي‌ از كمال‌ مي‌دانيم‌ و روش‌ او را قابل‌ «تحسين‌» مي‌شماريم‌ و او را «عادل‌ مي‌خوانيم‌.

عقل‌ نيك‌ مي‌شناسد ترك‌ نمي‌كند و كاري‌ را كه‌ عقل‌ زشت‌ مي‌شمارد انجام‌ نمي‌دهد.

ولي‌ حكماء الهي‌ مفاهيم‌ حسن‌ وقبح‌ را در ساحت‌ كبريائي‌ راه‌ نمي‌دهند، مدعي‌ هستند كه‌ فعل‌ ذات‌ باري‌ را با اين‌ معاني‌ و مفاهيم‌ نمي‌توان‌ تفسير كرد، حكما بر خلاف‌ گروهي‌ ديگر از متكلمين‌ (اشاعره‌) منكر حسن‌ وقبح‌ عقلي‌ نيستند، چيزي‌ كه‌ هست‌ حسن‌ وقبح‌ عقلي‌ را معيار و مقياس‌ فعل‌ ربوبي‌ قرار نمي‌دهند.

از نظر حكما خداوند عادل‌ است‌ ولي‌ نه‌ بدان‌ جهت‌ كه‌ چون‌ عدالت‌ نيك‌ است‌ و اراده‌ الهي‌ همواره‌ بر اين‌ است‌ كه‌ كارهاي‌ نيك‌ را انجام‌ دهد، عدالت‌ مي‌كند.

و همچنين‌ خداوند ظالم‌ نيست‌ و ستم‌ نمي‌كند ولي‌ نه‌ بدان‌ جهت‌ كه‌ چون‌ ظلم‌ زشت‌ است‌ و خداوند نميخواهد كار زشتي‌ انجام‌ دهد ظالم‌ نمي‌كند، ملاك‌ عدل‌ الهي‌ از نظر حكماء چيز ديگر است‌ كه‌ در آينده‌ ذكر خواهد شد.

در جهان‌ مشاهده‌ مي‌شود كه‌ خواه‌ ناخواه‌ بر ضد استدلالي‌ است‌ كه‌ بروجود خداوند و عدل‌ كامل‌ او اقامه‌ مي‌شود. و لهذا مي‌بينيم‌ دسته‌ اول‌ يعني‌ حكما و متكلمين‌ نيز، مشكل‌ شرور و آفات‌ را در كتب‌ خود طرح‌ و به‌ حل‌ آن‌ مي‌پردازند.

اصولا شناخت‌ خدا بعنوان‌ «امركننده‌ به‌ عدل‌» و «به‌ پادارنده‌ عدل‌» اساسي‌ترين‌ معرفتي‌ است‌ كه‌ در اديان‌ آسماني‌ رابطه‌ بشر با خدا بر آن‌ استوار شده‌ است‌.

فرضاً خداي‌ فلاسفه‌، مثلاً «محرك‌ اول‌» ارسطو كه‌ صرفاً يك‌ اعتقاد فكري‌ و نظري‌ است‌ و تنها با انديشه‌ علمي‌ و فلسفي‌ بشر سرو كار دارد و هيچگونه‌ سرو كاري‌ با عواطف‌ و احساسات‌ او ندارد، از نظر عدل‌ و ظلم‌ موضوع‌ بحث‌ نباشد، خداي‌ پيامبران‌ كه‌ علاوه‌ بر همه‌ اينها با ضمير و دل‌ و احساسات‌ بشر سرو كار دارد و بشر با او در حال‌ داد و ستد و محبت‌ ورزي‌ است‌ و رابطه‌ بشر با او رابطة‌ يك‌ نيازمند با يك‌ بي‌ نياز قادر عطوف‌ و مهربان‌ است‌، قطعاً بايد عادل‌ و مهربان‌ باشد.

عدل‌ به‌ مفهوم‌ اجتماعي‌ هدف‌ «نبوت‌» و به‌ مفهوم‌ فلسفي‌ مبناي‌ «معاد» است‌. قرآن‌ كريم‌ در بيان‌ هدف‌ فرستادن‌ انبياء چنين‌ مي‌فرمايد: لقد ارسلنا بالبينات‌ و انزلنا معهم‌ الكتاب‌ و الميزان‌ ليقوم‌ الناس‌ بالقسط‌.

عدل‌ چيست‌؟

اولين‌ مسئله‌اي‌ كه‌ بايد روشن‌ شود اينست‌ كه‌ عدل‌ چيست‌؟ ظلم‌ چيست‌؟ بايد مفهوم‌ كلمه‌ عدل‌ روشن‌ شود تا از برخي‌ اشتباهات‌ مصون‌ بمانيم‌. مجموعاً سه‌ معني‌ و يا سه‌ مورد استعمال‌ براي‌ اين‌ كلمه‌ هست‌:

الف‌ ـ موزون‌ بودن‌، اگر يك‌ مجموعه‌ و يا يك‌ مركبي‌ را در نظر بگيريم‌ كه‌ در آن‌ اجزاء و ابعاض‌ مختلفي‌ بكار رفته‌ است‌ و هدف‌ خاصي‌ از او منظور است‌، بايد شرائط‌ خاصي‌ در آن‌ از حيث‌ مقدار لازم‌ هر جزء و از لحاظ‌ كيفيت‌ ارتباط‌ اجزاء با يكديگر رعايت‌ شود و تنها در اين‌ صورت‌ است‌ كه‌ آن‌ مجموعه‌ يا مركب‌ ميتواند باقي‌ بماند و اثر مطلوب‌ خود را بدهد و نقش‌ منظور را ايفا نمايد. مثلاً يك‌ اجتماع‌ اگر بخواهد باقي‌ و برقرار بماند بايد متعادل‌ باشد، يعني‌ هر چيزي‌ در او بقدر لازم‌ (نه‌ بقدر مساوي‌) وجود داشته‌ باشد، يك‌ اجتماع‌ متعادل‌ به‌ كارهاي‌ فراوان‌: اقتصادي‌، سياسي‌، فرهنگي‌، قضائي‌، تربيتي‌ احتياج‌ دارد و اين‌ كارها بايد ميان‌ افراد تقسيم‌ شود و براي‌ هر كدام‌ از آن‌ كارها بآن‌ اندازه‌ كه‌ لازم‌ و ضروري‌ است‌ افراد گماشته‌ شوند. از جهت‌ تعادل‌ اجتماعي‌ آنچه‌ ضروري‌ است‌ اينست‌ كه‌ ميزان‌ احتياجات‌ در نظر گرفته‌ شود و متناسب‌ با آن‌ احتياجات‌ بودجه‌ و نيرو مصرف‌ شود.

جهان‌ موزون‌ و متعادل‌ است‌، اگر موزون‌ و متعادل‌ نبود بر پا نبود، نظم‌ و حساب‌ و كار معين‌ و مشخصي‌ نبود، در قرآن‌ كريم‌ آمده‌ است‌:

و السماء رفعها و وضع‌ الميزان‌  همانطور كه‌ مفسران‌ گفته‌اند مقصود اينست‌ كه‌ در ساختمان‌ جهان‌ رعايت‌ تعادل‌ شده‌ است‌، در هر چيزي‌ از هر ماده‌اي‌ بقدر لازم‌ استفاده‌ شده‌ است‌، فاصله‌ها اندازه‌گيري‌ شده‌ است‌، در حديث‌ نبوي‌ آمده‌ است‌: بالعدل‌ قامت‌ السموات‌ و الارض‌.   نقطه‌ مقابل‌ عدل‌ به‌ اين‌ معني‌، بي‌ تناسبي‌ است‌ نه‌ ظلم‌، لهذا عدل‌ به‌ اين‌ معني‌ از موضوع‌ بحث‌ ما خارج‌ است‌. بسياري‌ از كساني‌ كه‌ خواسته‌اند به‌ اشكالات‌ مربوط‌ به‌ عدل‌ الهي‌ از نظر تبعيضها، تفاوتها، بديها جواب‌ بدهند به‌ جاي‌ آنكه‌ مسئله‌ را از نظر عدل‌ و ظلم‌ طرح‌ كنند از نظر تناسب‌ و عدم‌ تناسب‌ طرح‌ كرده‌اند و به‌ اين‌ جهت‌ قناعت‌ كرده‌اند كه‌ همه‌ اين‌ تبعيضها و تفاوتها و بديها از نظر نظام‌ كلي‌ عالم‌ لازم‌ و ضروري‌ است‌.

ايرادها و اشكالها

استحقاقهاي‌ متساوي‌، البته‌ معني‌ درستي‌ است‌، عدل‌ ايجاب‌ ميكند اينچنين‌ مساواتي‌ را، و اينچنين‌ مساوات‌ از لوازم‌ عدل‌ است‌ ولي‌ در اينصورت‌ بازگشت‌ اين‌ معني‌ به‌ معني‌ سومي‌ است‌ كه‌ عن‌ قريب‌ ذكر مي‌شود.

ج‌ ـ رعايت‌ استحقاقها و عطا كردن‌ بهرذي‌ حقي‌ آنچه‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد، معني‌ حقيقي‌ عدالت‌ اجتماعي‌ بشري‌، يعني‌ عدالتي‌ كه‌ در قانون‌ بشري‌ بايد رعايت‌ شود و افراد بشر بايد آنرا محترم‌ شمارند همين‌ معني‌ است‌.

اين‌ عدالت‌ متكي‌ بر «حقوق‌» است‌ و خود حقوق‌ اعم‌ از حقوق‌ طبيعي‌ و اكتسابي‌ ريشه‌ طبيعي‌ دارد.

آيا عدل‌ الهي‌ نيز بهمين‌ معني‌ است‌؟

سخن‌ كه‌ به‌ اينجا برسد مشكل‌ ديگري‌ پيش‌ مي‌آيد و آن‌ اينكه‌ در مورد ذات‌ خداوند عدالت‌ باينمعني‌ مفهوم‌ درستي‌ نميتواند داشته‌ باشد، خداوند مبدأ و منبع‌ كل‌ هستي‌ است‌، او با همه‌ اشياء و اشياء همه‌ با او بيك‌ جور نسبت‌ دارند، هم‌ حق‌ و هم‌ استحقاق‌ عطاي‌ او است‌، پس‌ همه‌ اشياء با يك‌ نسبت‌ متساوي‌ در برابر او قرار گرفته‌اند، استحقاقي‌ در كار نيست‌ تا عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ استحقاقها مصداق‌ پيدا كند، پس‌ عدلي‌ كه‌ درباره‌ خداوند صادق‌ است‌ عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ تساوي‌ است‌، زيرا از نظر استحقاقها چنانكه‌ گفته‌ شد تفاوتي‌ در كار نيست‌، پس‌ عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ استحقاقها و عدل‌ بمعني‌ رعايت‌ تساوي‌ درباره‌ خداوند يك‌ نتيجه‌ ميدهد.

عليهذا عدل‌ الهي‌ ايجاب‌ مي‌كند كه‌ هيچگونه‌ تبعيض‌ و تفاوتي‌ در ميان‌ مخلوقات‌ در كار نباشد، و حال‌ آنكه‌ انواع‌ تفاوتها هست‌، هر چه‌ تفاوت‌ و تنوع‌ و اختلاف‌ سطح‌ است‌.

پرسش‌ ديگر اينست‌ كه‌ گذشته‌ از مدت‌ محدود هستيها و پيدايش‌ فناها و نيستي‌ها، وجود نقصها از قبيل‌ جهل‌، عجز، ضعف‌، فقر براي‌ چيست‌؟

ارتباط‌ اين‌ مسئله‌ با مسئله‌ عدل‌ و ظلم‌ نيز از اين‌ راه‌ است‌ كه‌ تصور ميشود منع‌ فيض‌ علم‌ و قدرت‌ و قوت‌ و ثروت‌ به‌ موجودي‌ كه‌ نيازمند به‌ آنها است‌ ظلم‌ است‌، در اين‌ اشكال‌ فرض‌ شده‌ كه‌ آنكه‌ نيامده‌ است‌ حقي‌ ندارد، اما همينكه‌ آورده‌ شد طبعاً حقي‌ از نظر لوازم‌ حيات‌ پيدا مي‌كند. پس‌ جهل‌ و عجز و ضعف‌ و فقر و گرسنگي‌ و غيره‌ نوعي‌ ممنوعيت‌ از حق‌ است‌.

«عدل‌» از اصول‌ دين‌

در ساير مسائل‌ الهيات‌ اگر شبهات‌ و اشكالاتي‌ هست‌ براي‌ فلاسفه‌ و اهل‌ فن‌ مطرح‌ است‌، آن‌ مطالب‌ هر چند دشوار باشد ولي‌ از قلمرو افكار عامة‌ مردم‌ خارج‌ است‌ و اشكال‌ و جواب‌ آن‌ هر دو در سطحي‌ بالاتر از سطح‌ درك‌ توده‌ قرار دارد، اما ايرادها و اشكالهاي‌ مسئلة‌ «عدل‌ الهي‌» در سطح‌ پائين‌ و وسيع‌ عامه‌ جريان‌ دارد، در اين‌ مسئله‌ دهاتي‌ بيسواد هم‌ تشكيك‌ مي‌كند، فيلسوف‌ متفكر هم‌ مي‌انديشد.

از اين‌ جهت‌، مسئلة‌ «عدالت‌» داراي‌ اهميتي‌ خاص‌ و موقعيتي‌ بي‌ نظير ميباشد و شايد بهمين‌ سبب‌ باشد كه‌ در رديف‌ «ريشه‌هاي‌ دين‌» قرار گرفته‌ و دومين‌ اصل‌ از اصول‌ پنجگانة‌ دين‌ شناخته‌ شده‌ است‌، و گرنه‌ «عدل‌» يكي‌ از صفات‌ خدا است‌ و اگر بناباشد صفات‌ خدا را جزء اصول‌ دين‌ بشمار آوريم‌ لازم‌ است‌ علم‌ و قدرت‌ واراده‌ و.... را نيز در اين‌ شمار بياوريم‌.

بحث‌ «عدل‌» در اسلام‌ سابقة‌ طولاني‌ و ممتدي‌ دارد و طرح‌ آن‌ در ميان‌ مسلمين‌ از قرن‌ دوم‌ هجري‌ شروع‌ شده‌ و همين‌ مسئله‌ است‌ كه‌ موجب‌ پيدايش‌ دو فرقة‌ عظيم‌ «اشاعرة‌» و «معتزلة‌» ـ كه‌ «عدليه‌» نيز ناميده‌ ميشوندـ گرديده‌ است‌.

عدل‌ و حكمت‌

همچنانكه‌ قبلا اشاره‌ شد در ميان‌ صفات‌ پروردگار دو صفت‌ است‌  كه‌ از نظر شبهات‌ وايرادهاي‌ وارده‌ بر آنها متقارب‌ و نزديك‌ بيك‌ ديگرند. اين‌ دو صفتهاي‌ «عادل‌» و

«حكيم‌» است‌.

منظور از عادل‌ بودن‌ خدا اينست‌ كه‌ وي‌ حق‌ هيچ‌ موجودي‌ را پايمال‌ نمي‌كند و به‌ هر كس‌ هر چه‌ را استحقاق‌ دارد ميدهد و منظور از حكيم‌ بودن‌ او اينست‌ كه‌ هيچ‌ كار لغو و بيجائي‌ از او سر نمي‌زند و هيچ‌ يك‌ از آفريده‌هاي‌ او وجودش‌ بيفايده‌ و بيمورد نيست‌. «حكمت‌» از شؤون‌ عليم‌ بودن‌ و مريد بودن‌ و هدف‌ داشتن‌ است‌ و مبين‌ اصل‌ «علت‌ غائي‌» براي‌ جهان‌ ميباشد ولي‌ «عدالت‌» ارتباطي‌ بصفتهاي‌ علم‌ و اراده‌ ندارد و خود موضوع‌ مستقلي‌ براي‌ حكم‌ عقل‌ بشمار ميرود.

اصل‌ «عدالت‌» از موضوعات‌ عقل‌ عملي‌ و حكمت‌ عملي‌ شمرده‌ شده‌ است‌ و لهذا در «الهيات‌» كه‌ بخشي‌ از فلسفه‌ و عقل‌ نظري‌ ميباشد مورد بحث‌ قرار نگرفته‌ است‌.

ثنويت‌

بشر و مخصوصاً نژاد آريا، از دير باز پديده‌هاي‌ جهان‌ را به‌ دو دستة‌ (خوبهاـ بدها) تقسيم‌ ميكرده‌: نور، باران‌، خورشيد، زمين‌ و بسياري‌ از چيزهاي‌ ديگر را در رديف‌ خيرها و خوبها بشمار مي‌آورده‌ است‌ و تاريكي‌، خشكسالي‌، سيل‌، زلزله‌، بيماري‌، درندگان‌ و گزندگان‌ را در صف‌ بدها و شرور جاي‌ ميداده‌ است‌، يعني‌ هر چه‌ را كه‌ براي‌ خويش‌ سودمند مي‌يافته‌ خوب‌ ميدانسته‌ و هر چه‌ را كه‌ براي‌ خويش‌ زيانمند ديده‌ بد مي‌ناميده‌ است‌.

آنگاه‌ اين‌ انديشه‌ براي‌ انسانهاي‌ پيشين‌ پيدا شده‌ است‌ كه‌ آيا بدها و شرها را همان‌ كسي‌ ميآفريند كه‌ خوبها و خيرها را پديد آورده‌ است‌ يا آنكه‌ خوبها را يكي‌ ايجاد مي‌كند و شرها را شخصي‌ ديگر؟

آيا  خالق‌ نيك‌ و بد يكي‌ است‌ يا بايد براي‌ جهان‌ دو مبدأ قائل‌ شد؟ گروهي‌ چنين‌ حساب‌ كردند كه‌ آفريننده‌ خودش‌ يا خوب‌ است‌ و نيكخواه‌ و يا بد است‌ و بدخواه‌، اگر خوب‌ باشد بدها را نميآفريند و اگر بد باشد خوب‌ها و خيرها را ايجاد نميكند، بناچار چنين‌ نتيجه‌ گرفتند كه‌ جهان‌ دو مبدأ و دو آفريدگار دارد (ثنويت‌).

آئين‌ زردشت‌ به‌ موجب‌ همين‌ نقص‌ و يا به‌ جهات‌ ديگر نتوانست‌ با ثنويت‌ مبارزه‌ كند، بطوري‌ كه‌ بعد از زردشت‌ بار ديگر ثنويت‌ به‌ مفهوم‌ دو ريشه‌اي‌ بودن‌ هستي‌ در ميان‌ ايرانيان‌ پديد آمد. زردشتيان‌ دوره‌ ساساني‌ و مانويان‌ و مزدكيان‌ كه‌ نوعي‌ انشعاب‌ از زردشتي‌ گري‌ در ايران‌ محسوب‌ مي‌شوند در حد اعلي‌ ثنوي‌ بودند.

مسئله‌ شيطان‌

ممكن‌ است‌ تصور شود كه‌ اگر در آئين‌ زردتشت‌، فكري‌ ثنوي‌ «يزدان‌ -اهريمن‌» وجود دارد، در دين‌ اسلام‌ هم‌ عقيدة‌ بوجود شيطان‌ به‌ محاذات‌ اهريمن‌ وجود دارد ولي‌ بايد دانست‌ ميان‌ انديشه‌ اهريمن‌ در كيش‌ زردتشتي‌ و آئين‌ مزدائي‌، و انديشه‌ شيطان‌ در آئين‌ اسلام‌ تفاوت‌ از زمين‌ تا آسمان‌ است‌. اين‌ مطلب‌ نيازمند به‌ توضيح‌ مختصري‌ است‌.

در تعليمات‌ اوستائي‌ از موجودي‌ به‌ نام‌ «انگزه‌ مئنيو» يا اهريمن‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و خلقت‌ همه‌ بديها و شرور و آفات‌ و موجودات‌ زيان‌ آور از قبيل‌ بيماريها، مار و عقرب‌ و همچنين‌ زمينهاي‌ بي‌ حاصل‌، خشكسالي‌ و امثال‌ آنها به‌ او نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ نه‌ به‌ «اهورامزدا» كه‌ خداي‌ بزرگ‌ است‌.

از بعضي‌ تعليمات‌ اوستائي‌ ظاهر مي‌شود ك‌ اهريمن‌ خود يك‌ جوهر قديم‌ ازلي‌ است‌ مانند اهورامزدا و به‌ هيچ‌ وجه‌ آفريدة‌ اهورامزدا نيست‌، اهورامزدا او ار كشف‌ كرده‌ است‌ ولي‌ او را نيافريده‌ است‌. اما از بعضي‌ تعليمات‌ ديگر اوستا مخصوصاً گاتاها كه‌ معتبرترين‌ اجزاء اوستا است‌ روشن‌ مي‌گردد كه‌ اهورامزدا دو موجود آفريد: يكي‌ «سپنت‌ مئينوو» يا خرد مقدس‌ و ديگري‌ «انگره‌ مئينو»    يا خرد خبيث‌ (اهريمن‌).

ولي‌ در جهان‌ بيني‌ اسلامي‌ اساساً جهان‌ و موجوادات‌ جهان‌ بدودسته‌ خيروشر منقسم‌ نمي‌گردد، در جهان‌ آفريده‌اي‌ كه‌ بد آفريده‌ شده‌ باشد وجود ندارد. الذي‌ احسن‌ كل‌ شي‌ ء خلقه‌. همه‌ چيز زيبا آفريده‌ شده‌ و همه‌ چيز بجا آفريده‌ شده‌ است‌ و همه‌ چيز مخلوق‌ ذات‌ احديت‌ است‌. فلسفه‌ و حكمت‌ اين‌ اندازه‌ تسلط‌ شيطان‌ بر بشر، مفهوم‌ «اختيار» انسان‌ است‌، مرتبه‌ وجودي‌ انسان‌ ايجاب‌ مي‌كند كه‌ خود آزاد و مختار باشد، موجود مختار همواره‌ بايد بر سر دو راه‌ و ميان‌ دو دعوت‌ قرار گيرد تا كمال‌ و فعليت‌ خويش‌ را كه‌ «اختيار» و «انتخاب‌» است‌ تحصيل‌ كند.

از جهان‌ دو بانگ‌ مي‌آيد به‌ ضد تا كدامين‌ را تو باشي‌ مستعد

آن‌ يكي‌ بانگش‌ نشور اتقيا و آن‌ دگر بانگش‌ نفور اشقيا

شيطان‌ در جهان‌ بيني‌ اسلامي‌ هيچ‌ نقشي‌ در آفريدن‌ ندارد، نه‌ به‌ صورت‌ استقلال‌ و نه‌ بصورت‌ اجراء و انفاذ مشيت‌ بالغه‌ الهيه‌. قرآن‌ براي‌ هيچ‌ موجودي‌ استقلال‌ قائل‌ نيست‌، هر موجودي‌ هر نقشي‌ را دارد به‌ صورت‌ مجرا واقع‌ شدن‌ براي‌ مشيت‌ و اراده‌ بالغه‌ الهيه‌ است‌.

قرآن‌ براي‌ فرشته‌گان‌ در خلقت‌ نقش‌ واسطه‌ بودن‌ در انفاذ مشيت‌ الهي‌ را قائل‌ است‌ ولي‌ براي‌ شيطان‌ حتي‌ چنين‌ نقشي‌ نيز قائل‌ نيست‌ تا چه‌ حد رسد به‌ آنكه‌ او را در خالقيت‌ مستقل‌ بداند، آنچنانكه‌ در اوستا اهريمن‌ خالق‌ مستقلي‌ است‌ در برابر اهورامزدا.

بدبيني‌ فلسفي‌

يكي‌ ديگر از اثرات‌ «مسئله‌ شرور» پيدايش‌ بدبيني‌ فلسفي‌ است‌. فلاسفه‌ بدبين‌ معمولاً از ميان‌ ماترياليستها بر مي‌خيزند. يك‌ نوع‌ رابطه‌ و تلازم‌ ميان‌ ماترياليسم‌ و بدبيني‌ فلسفي‌ وجود دارد كه‌ قابل‌ انكار نيست‌، علت‌ اينكه‌ ماتريالسيتها و بدبيني‌ فلسفي‌ وجود دارد كه‌ قابل‌ انكار نيست‌. علت‌ اينكه‌ ماترياليستها دچار نوعي‌ بدبيني‌ مي‌شوند عدم‌ حل‌ مسأله‌ شرور است‌ در اين‌ فلسفه‌.

طبق‌ بينش‌ فلسفه‌ الهي‌ وجود مساوي‌ با خير است‌ و شرامر اضافي‌ و نسبي‌ است‌ و زير هر پرده‌ شر، خيري‌ نهفته‌ است‌ ولي‌ بر طبق‌ بينش‌ مادي‌ چنين‌ چيزي‌ وجود ندارد.

 


فهرست‌ مطالب

عد0ل‌ الهي‌

عدل‌ چيست‌؟

ايرادها و اشكالها

آيا عدل‌ الهي‌ نيز بهمين‌ معني‌ است‌؟

.00«عدل‌» از اصول‌ دين‌

عدل‌ و حكمت‌

ثنويت‌

مسئله‌ شيطان‌

بدبيني‌ فلسفي‌

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ساعت: 11:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس