سایت علمی و پژوهشی آسمان - 177

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

لباس محلی يزد

بازديد: 277
لباس محلی يزد

لباس محلی يزد

آثار باستانی به دست آمده در سراسر استان يزد سوابق زندگی در اين منطقه را به سال‌های بسيار دور می‌رساند. اين آثار خود به عنوان بهترين راهنمای ما برای شناخت چگونگی زندگی اسلاف در اين آب و خاک است. پوشاک يزديان در گذشته‌های دور نيز بر اين شناخت می‌افزايد.

پوشاک مردان یزدی موارد زیر را شامل می شده است. پيراهن مردان از جنس چلوار يا مكمل بود يک نوع پارچه نازک سفيد با آستين گشاد كه مچ نداشت با يقه زبانه‌دار كه از روی شانه بسته می شد.

تنبون: شلوار مردانه‌ای كه جنس آن از چلوار سفيد، كرباس رنگ سره، متقال بود كه به جای كمربند و زيپ و دكمه داخل بند گاهش بند می‌كشيدند.

شال: مردان به جای كلاه امروزی شال مي‌بستند كه انواع مختلف داشت شال هراتی حاشيه‌دار، شال شير و شكری.

عرق‌چين: عرق‌چين از پارچه چلوار بود كه دور آن را با قلم نقش و نگار می‌كشيدند و دست‌دوزی می‌كردند. بهترين نوع عرق‌چين فلفل نمكی بود.

قبا: قبا لباس تابستانی بود كه از پارچه چلوار آبی يا شكری رنگ دوخته می‌شد.

ارخالق: لباسی از جنس نخی يا ابريشمی بود كه معمولاً زير قبا می‌پوشيدند.

ردا يا عبا: معمولاً مردان روی قبا به تن می‌كردند كه هم نازک و هم كلفت بود.

لباده: فراخ و بلند بود و مردان كه در برخی از اوقات به تن می‌كردند.

شال كمر: مردان معمولاً روی لباس شال كمر می‌بستند كه از جنس‌های مختلف از جمله شال ترمه، شال چلوار، شال سفيد مكمل، شال سبز جنس رفس، دبيت. كفش‌هايی كه مردان قديم در يزد می‌پوشيدند شامل گيوه ملكی سفيد رنگ، گيوه چينی، نعلين كه از چرم خوب زرد يا سفيد، نخودی رنگ بود.

پوشاک زنان یزدی نیز شامل موارد زیر می شده است. پيراهن بانوان در دوره‌های گذشته كوتاه بود و تا روی زانو می‌آمد. جنس آن بيش تر از چيت و آستين اين پيراهن گشاد بود، دور بقيه آن يا بند می‌كشيدند و يا با قيطون به جای دكمه گره می‌زدند و زير آن شلوا پا می‌كردند كه جنس اين شلوارها شلر مشكی، پارچه می و گاندی يزدی بود.

شليته: يک نوع دامن پرچين كه معمولاً از پارچه چيت گلدار بود.

چارقد: زنان یزدی از روسری استفاده نمی‌كردند بلكه به جای آن چارقد می‌بستند كه معمولاً مثلثی بود و انواع متعددی داشت از جمله تور مرواريد، تور اشرفی، تور خيابانی يا عاليم پسند و چارقد چيتدار گلدار.

چاقچور: چاقچور شبيه دامن شلواری است كه دو تا پاچه دارد كه دور مچ پاچين می‌خورد كه با كفی و روپايی بسته می‌شد كه معمولاً از پارچه مشكی يا آبی بود.

چادر: در گذشته چادر زنان از پارچه پشمی بود كه در زمستان و از پارچه‌های فاق يا مسی، تافته مشكی يزدی در ايام ديگر استفاده می‌كردند. كفش هايی كه زنان قديم می‌پوشيدند می‌توان، ‌نعلين، ساغری، پاشنه‌دار، ارسی، پاشنه صناری، ترا،گالش، گالش نو سرج، راسی و گيوه را نام برد.

روبند: روبند معمولاً پارچه چلوار سفيد دراز و باريک بود كه تا حدود كمر می‌رسيد كه از روی چادر با قلاب به روسری بسته می‌شد.

پيچه: پيچه از موی اسب مشكی بافته می‌شد كه كوتاه به اندازه صورت بود.

پوشاک مردان زرتشتی شامل پنج تكه است و عبارت اند از: سربند، پيراهن زير، پيراهن رو، شلوار و كفش.

سربند: به طور كلی سربند مردان زرتشتی به چادر شب معروف است و طبق رنگ و نوع بافت،‌ هر كدام اسم خاصی را به خود گرفته است. مانند: چادرشب خرده نباتی، چادر شب وزيری كه معمولاً با نخ‌های پنبه‌ای بافته مي‌شود و زمينه آن چهارخانه و تركيبی از رنگ‌های حنايي، سفيد، قرمز، عنابی و مشكی است.

پيراهن زير: اين پيراهن از پارچه سفيد كتانی با آستين كوتاه و قد كوتاه تهيه می‌شود و يقه آن در جلو نيم‌دايره و چاكی دارد. لباس زير به سده هم معروف است.

پيراهن رو: پيراهنی يک دست سفيد از پارچه كتانی است. يقه پيراهن گرد و چاكی در وسط،‌جلو يا در كنار گردن دارد كه با دكمه بسته می‌شود. قد پيراهن تا بالای زانو بوده و در دو طرف جيب دارد و شالی دور كمر روی آن بسته می‌شود.

شلوار: شلوار مردان زرتشتی به غير از رنگ كه سفيد بود،‌تفاوت ديگری با شلوار مسلمانان نداشت.

كفش: كفش مردان زرتشتی شكل خاصی نداشت و معمولاً از نوع كفش‌های موجود در بازار بود.

پوشاكی كه زنان زرتشتی از آن استفاده می‌كنند؛ عبارت اند از: كلاهک، سدره (پيراهن زير)، پيراهن مولی، روسری، شلوار و كفش.

كلاهک: كلاهک زنان زرتشتی از پارچه‌های الوان و زری تهيه می‌شود و از لحاظ تركيب و تزيينات شبيه كلاه‌های زنان بندری است.

سدره: پيراهنی است گشاد با آستين كوتاه و بدون يقه كه از پارچه سفيد دوخته شده و زرتشتيان آن را زير لباس‌های ديگر می‌پوشند. جلو سدره از گريبان تا سينه چاك دارد و در زير چاک كيسه كوچكی به نام «كيسه كرفه». به معنی ثواب و كار نيک قرار دارد. واژه‌هايی كه در اوستا برای سدره آمده، «هومنو» و «ستره» است. به معنی لباس نيک‌انديشی. سدره جامه ستايش و بندگی اهورامزدا و به منزله زره و جوشنی است كه پوشنده را از شر تمايلات نفسانی و صفات نادرست حفظ می‌كند.

پيراهن مولی: پيراهنی يقه گرد با آستين‌های راسته و سرآستين‌ حاشيه‌دار است كه معمولاً‌ در پشت و جلو چاكی كوتاه دارد. دامن اين پيراهن فراخ است و معمولاً پايين و دور تا دور آن را حاشيه می‌دهند. اين پيراهن از زير سينه تا پايين با تكه‌های مختلف تركيب می‌شود.

روسری: پارچه‌ای رنگين با نقش و نگار و به طول سه متر و نيم و عرض يک متر است. آن را روی كلاهک می‌گذارند و برای ثابت ماندن بر سر، روی آن را با دستمال كلاغی می‌بندند.

شلوار: پاچه‌های شلوار را از تكه‌های باريک پارچه‌های الوان و نقش و نگاردار می‌دوزند و بدين ترتيب جلوه خاصی به شلوار می‌دهند. دم پای شلوار را نيز به وسيله بند و به دور ساق و مچ‌پا جمع می‌كنند و كمر آن ليفی است.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قطب نما

بازديد: 545
تحقیق درباره قطب نما

تحقیق درباره قطب نما

قطب نما

طرز كار قطب نما 
عقربه قطب نما هنگام باز نمودن درب آن ، آزاد شده و حول محور خود مي‌چرخد وسپس به علت نيروي مغناطيسي كره زمين هميشه در يك جهت معين كه همان قطب شمالمغناطيسي است مي‌استد و آن را به ما نشان مي‌دهد.     
عقربه مذكور هيچگاهاشتباه نمي‌كند مگر آنكه در نزديكي اشياي آهني يا فولادي و يا كابلي قرار گرفتهباشد . بنابراين ، هنگام استفاده از قطب نما بايستي مطمئن شويم كه از اشياي انحرافدهنده آن ، بطور كلي دور است.           
كاربردهاي قطبنما       
به كمك قطب نما مي‌توانيم گراي مغناطيسي كليه امتدادهايمورد نظر را اندازه گرفته و با در دست داشتن گراي مغناطيسي يك امتداد ، جهت يابيبكنيم.         

در كشتي ها و هواپيماها براي جهت يابي از آن استفاده مي‌شود.         
در صنايع نظامي كاربرد وسيعي دارد از جمله ديده‌بان‌ها در مناطق عملياتي بهكمك آن جهت يابي مي‌كنند.
در صنايع مخابرات ، كارهاي پژوهشي و ساختمان قبلهنماها به كار برده مي شود.
قطب نمايپيشرفته           
قطب نماهاي پيشرفته كه بيشتر در صنايع مخابرات و امورنظامي به كار برده مي‌شوند، مجهز به سلول‌هاي شب نما مي‌باشند كه حتي در تاريكي شبعمل جهت نمايي را صورت دهند. اين نوع قطب نماها در دوربين‌هاي دو چشمي نظامي ،تانك‌ها ، نفربرها و حتي در ساختمان برخي خودروهاي پيشرفته نيز به كار مي رود.      
از قطب نماهاي پيشرفته در اندازه گيري طول جغرافيايي و عرض جغرافيايي محلنيز استفاده مي‌كنند كه در نقشه خواني ، پياده سازي عمليات نظامي ، ديده باني درمناطق جنگي و ... نقش تعيين كننده دارند.

اختراعات و ابتكارات ايرانيان در پهنه دريانوردي و نجوم

بسياري از ابزارهاي دريانوردي و نجوم توسط ايرانيان اختراعشده است.

كهن‌ترين سند دريانوردي ايرانيان، مهري است كه در چغاميش خوزستان بدست آمده است. تاريخ تمدن ناحيه چغاميش به شش‌هزارسال پيش از ميلاد مي‌رسد. اين مهر گلين، يك كشتيرا با سرنشينانش نشان مي‌دهد. در اين كشتي يك سردار پيروز ايراني، بازگشته از جنگ،نشسته، و اسيران زانوزده در جلوي او ديده مي‌شوند. در اين مهر يك گاو نر و يك پرچمهلالي شكل هم ديده مي‌شوند. نقش‌هاي برجسته پاسارگاد نمايانگر توانمندي درياييايرانيان و فرمانروايي ايشان بر هفت‌درياست.            
قطبنما     
در مورد اختراع قطب‌نما روايت‌هاي زيادي وجود دارد. تني چنداز دانشمندان آن را به چيني‌ها و يا حتي ايتاليايي‌ها نسبت مي‌دهند. اما بيشتردانشمندان متفق‌القولند كه قطب‌نما به وسيله ايرانيان ساخته شده است. قطب‌نمايايراني برخلاف قطب‌نماي چيني كه 24 جهت داشت، داراي 32 جهت بوده‌است. عدد 32 علاوهبر نشان‌دادن دقت بيشتر قطب‌نماي ايراني، نمايانگر آشنايي ايرانيان با اعداد درمبناي 2 و دانش رياضي پيشرفته آنان است،‌كه خود بحث جداگانه‌ و بسيار مفصلي رامي‌طلبد. در افسانه‌هاي كهن ايراني آمده است كه اسفنديار رويين به هنگام حركت براينبرد با اژدها از پيكاني آهنين سود مي‌جسته، كه همواره جهت ثابتي را به او نشانميداده است. در دوران نخستين اسلامي، قبله‌نما توسط ايرانيان به قطب‌نما افزوده شدتا همواره و در هر وضعيتي بتوان جهت درست قبله را پيدا نمود. ايرانيان از ايناختراع استفاده كامل نموده و آن را به ديگر مسلمانان شناساندند. نام‌هاي فارسياجزاي قطب‌نما در زبان عربي شاهد تاريخي مسلمي است كه كاربرد قطب‌نما از طريقايرانيان به دست ديگر ملت‌هاي مسلمان رسيده است.

مسافت ياب
دريانوردان ايراني، اززمان‌هاي باستان، ابزارهايي براي پيمودن مسافت‌هاي دريايي به كار مي‌برده‌اند.يكياز اين ابزارها ريسماني بوده كه به تدريج باز مي‌شده، كه پس از رسيدن به انتها، آنرا مي‌پيچيدند و دوباره استفاده مي‌كرده‌اند.       

رهنامه‌ها
راه‌نامه‌ها، نقشه‌ها و نوشته‌هاييبودند كه در آنها كليه اطلاعات مربوط به دريانوردي ثبت و مستند شده بود. ايرانياناز روزگار باستان، مبتكر و صاحب رهنامه‌هايي بوده‌اند و به كمك آنها دريانوردي ودرياپويي مي‌كرده‌اند. رهنامه‌هاي ايرانيان، اطلاعات و آگاهي‌هايي در مورد بنادر وجزاير، گاه‌شناسي و جهت يابي، جريان‌هاي دريايي، جريان‌هاي هوايي، ابزارهايدريانوردي و ... را در بر داشته‌اند. پس از اسلام، بسياري از رهنامه‌هاي دورانساساني به عربي ترجمه شد و دريانوردان دوران اسلامي، بهره فراواني از آنانبرگرفتند.      
اكتشاف اين اختراع ايرانيان به اندازه‌اي تعجب و شگفتيجهانيان را بر انگيخت كه حتي برخي از دانشمندان اروپايي و امريكايي اين اختراعايرانيان را به موجودات فضايي و ساكنان فراهوشمند سيارات ديگر كه با بشقاب‌هايپرنده و كشتي‌هاي فضايي به زمين آمده‌ بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانشانديشمندان و پژوهشگران ايراني دانستند. براي ايشان پذيرفتني نبود كه ايرانيان 1500سال پيش از گالواي ايتاليايي(1786 ميلادي) پيل الكتريكي را اختراع نموده باشند براي آگاهي بيشتر مي‌توانيد به كتاب ارابه خدايان نوشته اريك‌فن‌دنيكن مراجعهكنيد. 

ايرانيان از اين پيل‌هاي الكتريكي جريان برق توليد مي‌كردند و از آنبراي آبكاري اشيا زينتي سود مي‌جستند. اما در پهنه دريانوردي ايرانيان از ايناختراع جهت آبكاري ابزارهاي آهني در كشتي و جلوگيري از زنگ زدن و تخريب آنهااستفاده مي‌كردند.

قطب‌نما

قُطب‌نما وسیله‌ای برای تعیین جهت و جهت‌یابی. این وسیله با استفاده از میدان مغناطیسی زمین جهت قطب شمال را نشان می‌دهد که در حقیقت شمال مغناطیسی زمین است؛ که با شمال حقیقی مقداری فاصله دارد. زاویه بین شمال حقیقی و شمال مغناطیسی، میل مغناطیسی نامیده می شود. امروزه برای تعیین شمال حقیقی از قطب‌نماهای پیشرفته‌تری مانند قطب‌نمای ژیروسکوپی استفاده می‌شود.

تأثیرات جاذبه‌های مغناطیسی موضعی (فلز و الکتریسیته)

هر گاه قطب‌نما در نزدیکی اشیای آهنی یا فولادی و یا منابع الکتریکی قرار گرفته باشد، عقربه‌اش از جهت قطب مقداری منحرف می‌شود، که به آن انحراف مغناطیسی می‌گویند. کلاً به همراه داشتن اشیایی از جنس آهن یا انواع مشابه آن می تواند باعث اختلال در حرکت عقربه شود. حتی وجود یک گیره کاغذ روی نقشه ممکن است مساله ساز شود. بنابراین، هنگام استفاده از قطب‌نما باید مطمئن شویم که از اشیای انحراف‌دهنده آن، به‌طور کلی دور است. همچنین احتمال تأثیرگذاری جاذبه‌های مغناطیسی موجود در خاک نیز وجود دارد، که بسیار نادر است.

قطب‌نمای پیشرفته

قطب‌نماهای پیشرفته که بیشتر در صنایع مخابرات و امور نظامی به کار برده می‌شوند، مجهز به سلول‌های شب‌نما هستند که حتی در تاریکی شب عمل جهت‌نمایی را صورت دهند. این نوع قطب‌نماها در دوربین‌های دو چشمی نظامی، تانک‌ها، نفربرها و حتی در ساختمان برخی خودروهای پیشرفته نیز به کار می رود. از قطب نماهای پیشرفته در اندازه گیری طول جغرافیایی و عرض جغرافیاییِ محل نیز استفاده می‌کنند که در نقشه‌خوانی، پیاده‌سازی عملیات نظامی، دیده‌بانی در مناطق جنگی و ... نقش تعیین‌کننده دارند.

از میدان مغناطیسی زمین چه استفاده‌هایی می‌شود؟

در دریانوردی و هوانوردیجدید ، دیگر قطب نمای مغناطیسی تنها وسیله‌ای برای سمت گیری و تعیین مسیر کشتی یاهواپیما نیست. برای این منظور وسایل دیگری نیز وجود دارد. با وجود این ، از اهمیتقطب نمای مغناطیسی به هیچ وجه کاسته نشده است. تمام کشتیها و هواپیماهای امروزی بهقطب نمای مغناطیسی مجهزند. زمین شناسان ، شکارچیان و مسافران نیز از قطب نما خیلیاستفاده می‌کنند. وجود میدان مغناطیسی زمین انجام پاره‌ای از بررسیهای مهم دیگر رامیسر ساخته است. از آن جمله می‌توان از روشهای اکتشاف و مطالعه ذخایر آهن نام برد.    


قطبهای مغناطیسی زمین

پیرامون زمین را میدان مغناطیسی کهماینوتسفر یا مغناطو کره نامیده می‌شود احاطه نموده است. باید توجه داشت که نقاط بههم رسیدن خطوط میدان مغناطیسی روی سطح زمین قرار ندارد، بلکه قدری از آن پایینترهستند. همچنین قطبهای مغناطیسی زمین با قطبهای جغرافیایی آن منطبق نیستند. محورمیدان مغناطیسی زمین ، یعنی خط مستقیمی که از هر دو قطب مغناطیسی می‌گذرد، از مرکززمین نمی‌گذرد و از اینرو قطر زمین نیست. مغناطو کره توسط دو عامل مشخص می‌شود: انحراف مغناطیسیوشیب مغناطیسی.
انحراف مغناطیسی عبارتاست از زاویه انحراف عقربه مغناطیسی از نصف النهار جغرافیایی مورد نظر. خطوط واصلنقاط دارای انحراف مغناطیسی مساوی که خطوط هم گوشه نام دارند، در جنوب و شمال قطبینمغناطیسی که مخالف قطبین جغرافیایی است، همگرا می شود. برخی از محققان ، عدم تطابققطبهای مغناطیسی و جغرافیایی را به توزیع نایکنواخت خشکی و آب در زمین توجیهمی‌نمایند.          
شیب مغناطیسیعبارت است از زاویه میان عقربه مغناطیسینسبت به افق (در نیمکره شمالی سر شمالی عقربه و در نیمکره جنوبی عقربه به افقمتمایل می شود). ضمن حرکت از استوا به سوی قطبین ، شیب مغناطیس افزایش می یابد. خطواصل نقاط دارای شیب صفر استوای مغناطیسی نام دارد . استوای مغناطیسی ، استوایجغرافیایی را در دو نقطه، یکی با 169˚ طول شرقی و دیگری با ˚23 طول غربی به جنوب ودر نیمکره شرقی به شمال منحرف می گردد. در قطبین مغناطیسی شیب به ˚90 می رسد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

برابری یا نابرابری از مزایای اجتماعی

بازديد: 11
برابری یا نابرابری از مزایای اجتماعی

موضوع تحقیق :

برابری یا نابرابری از مزایای اجتماعی

لازمه ی تقسیم کار در زندگی اجتماعی وجود حدی از نابرابری در بهره مندی از مزایاست . این به معنای آن است که بدون وجود حدی از نابرابری ، زندگی اجتماعی دچار اختلاف و از هم پاشیدگی و رکود می شود . از سوی دیگر ، به احساس بی عدالتی نسبت به نابرابری و پیامدهای آن که زندگی اجتماعی را دچار اختلال و دگرگونی های شدید می کند ، اشاره کردیم . آثار دو گانه ی نابرابری تداوم و از هم پاشیدگی زندگی اجتماعی این سوال را در پی دارد که «نابرابری در مزایا باید در چه حدی باشد تا هم زندگی اجتماعی گرفتار وقفه و رکود نگردد و هم به علت بی عدالتی دچار از هم پاشیدگی نشود؟»

بهره مندی برابر، لازمه بقای زندگی اجتماعی

افراد برای ایفای نقش در نقش های تعریف شده باید از حداقل شرایط زندگی برخوردار باشند . برخوردار از ثروت در حد تامین شرایط اولیه زندگی مانند مسکن ، پوشاک و ... ، برخورداری از احترام به عنوان یک انسان و شهروند ، برخورداری از قدرت به عنوان یک شهروند، حداقل هایی است در بهره مندی از مزایا که برخورداری برابر از آن برای تداوم حیات اجتماعی ضروری است و نابرابری در آن ، نوعی بدعدالتی تلقی می شود؛ زیرا بدون این حداقل ها نمی توان انتظار داشت کارگرانی که از حداقل شرایط زندگی محروم اند، در اداره ی امور کارخانه سهمی ندارند و با آن ها با بی احترامی برخورد می شود، صرف نظر از این که چنین رفتاری با ارزش های مورد قبول اکثر جوامع انسانی تعارض دارد ، برای خود سرمایه دار وصاحب کارخانه هم موجب ضرر و زیان است؛ زیرا چنین کارگرانی توانایی انجام امور محوله و انگیزه ی لازم برای کار و بهبود آن را نخواهند داشت.

در اروپای قرن نوزدهم ، سرمایه داران کم ترین دستمزد را به کارگران می پرداختند و زندگی کارگران با بدبختی وفقر مفرط همراه بود. این امر از یک سو ، اعتراض ها و آشوب های پیاپی کارگران را در پی داشت و از سوی دیگر با افت تولید و بازده ی کم کارخانه ها همراه بود همین امر موجب شد تا سرمایه داران ، به انگیزه ی سود شخصی و فشار اجتماعی به استقرار تامین اجتماعی ، بیمه بیمه ی بیکاری و سایر حقوقی که زندگی کارگران را در شرایط حداقل تضمین می کرد، تن در دهند.

امروزه تامین اجتماعی به عنوان یک حق قانونی شهروندان در اکثر کشورها مورد توجه قرار گرفته است و با وجود آن ، شهروندان در شرایط مختلف احساس نا امنی و به خطر افتادن نمی کنند. به همین جهت هم برای کسب ثروت ، کم تر به کارهای غیر قانونی دست می زنند.

در عرصه ی قدرت، اصل «مشارکت» در تصمیم گیرها از طریق انتخاب نماینده در شوراهای محلی ، شهری و مجالس قانون گذاری حداقل های بهره مندی از مزیت قدرت را تامین می کند. بر خلاف گذشت که قدرت حاکمان ، مستقل از رای مردم بود (مانند قدرت شاهان و سلاطین) امروزه قدرت رهبران سیاسی در بسیاری از کشورها قدرتی است که مردم به آنان تفویض می کنند و آن ها وظیفه دارند که این قدرت را در نقش هایی چون رئیس جمهوری ، نماینده مجلس و ... به کار گیرند. برخلاف سلاطین که قدرت را حق ارثی خود می دانستند در این نقش ها قدرت ، برای انجام وظیفه است و با کنار رفتن از هر نقش ، قدرت هم از صاحب نقش سلب می شود.

اصل مشارکت در تصمیم گیرها اگر به عنوان یک حق هم در نظر گرفته نشود مانند تامین حداقل شرایط مساوی زندگی کارگران برای اداره ی بهتر کشور و زندگی اجتماعی ضروری است ؛ زیرا شهروندانی که خود را در تصمیم گیرها شریک نمی دانند نسبت به تصمیماتی که صاحبان قدرت می گیرند بیگانه خواهند بود و تا زمانی از آن تبعیت می کنند . که زور پشت سر آن تصمیمات قرار داشته باشد. در حالی که شهروندان به میزان که خود را در تصمیم گیرها دخیل بدانند تصمیمات اخذ شده را تصمیم و اراده ی خود می انگارند و به همان اندازه به اجرای آن ها حساس خواهند بود.

بهره مندی نابرابر لازمه ی تداوم زندگی اجتماعی

با استفاده از بحث تقسیم کار در زندگی اجتماعی و تجربه ای که از زندگی روزمره دارید. می دانید که ثروت (سرمایه برای ایفای بعضی از نقش ها ضروری است و بدون سرمایه نمی توان وارد بازار کسب و کار شد. در حالی که در ایفا بعضی از نقش ها برخورداری از ثروت ضروری نیست ؛ مانند شغل وکالت و قضاوت . از این رو افراد نیز انتظار ندارند که ایفا کنندگان نقش های مختلف به صورت برابر از ثروت برخوردار باشند. در مورد مزایای دیگر نیز همین امر صادق است . برای کسانی که در عالم کسب و کار هستند ، بهره مندی از قدرت لازمه ی ایفای نقش نیست یا سهم اندکی دارد. در حالی که برای قاضی ، رئیس اداره و مدیر مدرسه حدی از قدرت برای ایفای نقش لازم است.

بنابراین ، می توان گفت بهره مندی از مزایا تا آن حد لازمه ی ایفا نقش افراد است،

به صورت نابرابر توزیع می شود و این نابرابری لازمه ای تداوم حیات اجتماعی است.

بهره مندی نابرابر ، مخرب زندگی اجتماعی

همان طور که در دروس گذشته آموختید ، در بهره مندی از مزایا فقط نقش یا نقش هایی که فرد بر عهده می گیرد، موثر نیستند بلکه اصل مالکیت و هنجارهای دیگری که در جوامع وجود دارد ، این امکان را به فرد می دهد تا بر مزایای خود بیفزاید ، آنها را انباشت کند و در شرایطی غیر از شرایط ایفای نقش از آن ها بهره مند شود. همین اصل موجب می شود که افرادی به دلیل نقش انتسابی خویشاوندی از ثروت یا قدرت بهره مند گردند. (اصل وراثت ثروت و سمت)

هم چنین ، تجربه ی زندگی روزمره و بررسی های تاریخی نشان می دهد که افراد با کسب نوعی از بهره مندی می توانند به انواع دیگر آن نیز دست یابند پول و ثروت نیز بر قدرت فرد می افزاید و متقابلا قدرتمند شدن فرد سبب می شود تا اعتبار و احترام وی افزایش یابد. نمونه ی این مورد ،شاهان حکام و امپراتورها هستند.

در تحلیل دموکراسی های غربی یکی از نکاتی که به آن اشاره می شود ، نفوذ سرمایه داران بر نمایندگان و دولت مردان است که گاه تا حد دست نشاندگی هم پیش می رود.

امکان بهره مندی از این نوع مزایا را ارزش ها و هنجارهای اجتماعی پدید می آورند.

قاعده ی مالکیت یکی از مهمترین قواعد و هنجارهایی است که بهره مندی از ثروت را در شرایط مختلف مشخص می سازد . هنجارهای مربوط به حکومت گاه این امکان را برای حکام پدید می آورد که علاوه بر قدرت ، به ثروت های شخصی هم دست یابند . این امر که افراد هوشمند تر باید از احترام ، قدرت ، به ثروت بیشتری برخوردار شوند  ، هنجاری اجتماعی است که در بعضی جوامع پذیرفته شده است و مبنایی است که افراد بر اساس آن می توانند به مزایایی فراتر از آن چه لازمه ی ایفای نقش آن هاست ، دست یابند .

بنابراین می توان گفت که افراد ، فراتر از مزایایی که لازمه ی ایفای نقش آنهاست ، به مزایایی دست می یابند که اگر چه نتیجه ی فعالیت آن ها در نقش های اجتماعی است ، به دلیل وجود هنجار ها فراتر از آن تداوم می یابد و افراد می توانند از آن بهره مند شوند .

بهره مندی افراد از این نوع مزایا نیز نابرابر است . البته برخلاف نابرابری مزایا به دلیل تقسیم کار و تفاوت  نقش ها ، این نوع نابرابری لازمه ی تداوم حیات اجتماعی نیست و در بسیاری از موارد از عوامل اختلال و از هم پاشیدگی زندگی اجتماعی محسوب می شود .

 

رفع نابرابری ؟

آموختید که مزایای اجتماعی به صورت نابرابر در جامعه توزیع می شود و با محرومیت نسبی بخشی از افراد جامعه در مقابل دیگران همراه است . این محرومیت اگر موجب درگیری و کشمکش نشود ، دست کم با ناخرسندی ، نارضایتی و احساس محرومیت همراه است .

به همین سبب نابرابری حتی شکل عادلانه ی آن امری منفی تلقی می شود و افراد و جوامع به دنبال یافتن راه حلی برای آن هستند . راه حل های مختلفی برای رفع نابرابری اندیشیده شده و  گاه به اجرا در آمده است که بعضی از آنها موفق و بعضی نیز ناموفق بوده اند یا پیامدهای منفی داشته اند که به اندازه ی نابرابری ناگوار بوده است .

بعضی برای رفع نابرابری پیشنهاد کرده اند که بهره مندی افراد از مزایا به یک اندازه باشد یا هر کس به اندازه ی نیازش از مزایا به ویژه ثروت بهره مند شود و به اندازه ی توانایی اش کار کند . تحقق این امر ، ممکن است در زمینه ی ثروت امکان پذیر باشد اما در مورد قدرت ممکن نیست ؛ زیرا تحقق همین پیشنهاد مستلزم آن است که افرادی بیش از سایرین قدرت داشته باشند تا بتوانند آن ها را به رعایت هنجار مذکور ملزم نمایند و این خود به معنای نابرابری در قدرت است که می تواند نابرابری در ثروت را هم در پی داشته باشد .

از سوی دیگر ، تحقق این پیشنهاد با نوعی احساس بی عدالتی همراه است ؛ زیرا کسانی که توانایی بیشتری دارند یا نقش هایی که بر عهده گرفته اند با فعالیت و کار بیش تر  همراه است ، احساس می کنند نسبت به فعالیت خود از مزایای کمتری برخوردارند .

علاوه بر این همان طور که گفته شد یکی از انگیزه های افراد برای تلاش و فعالیت در جامعه ، دست یابی به مزایاست . زمانی که افراد ، صرف نظر از نوع و میزان فعالیتشان به سهم برابری  ازمزایا دست یابند ، دیگر به فعالیت بیشتر احساس نیاز نمی کنند . به همین جهت ، بعد از گذشت مدت زمانی از اجرای پیشنهاد یاد شده ، جامعه دچار رکود می شود .

راه حل دیگر برای رفع نابرابری ، تامین حداقل شرایط زندگی و تعدیل بهره مندی هایی است که لازمه ی ایفای نقش نیست . همان طور که گفته شد ، نابرابری درسه حالت قابل تفکیک است :

 1- بهره مندی از مزایا در  حد تامین حداقل شرایط زندگی

2- بهره مندی از مزایا که لازمه ی ایفای نقش است

3- بهره مندی فراتر از حدی که لازمه ی ایفای نقش می باشد . در این پیشنهاد ، نابرابری  در حدی که لازمه ی ایفای نقش است ، پذیرفته می شود اما درباره ی بهره مندی از مزایا در حد برخورداری از حداقل شرایط زندگی و فراتر از حدی که لازمه ی ایفای نقش است . چاره جویی می شود : تامین و تعدیل

راه حل سوم که مکمل راه حل دوم است ، علاوه بر این که تعدیل ثروت و تامین حداقل شرایط زندگی را می پذیرد ، به مزایا و بهره مندی از آن به عنوان وسیله می نگرد تا هدف و ارزش .

در بعضی جوامع ، دست یابی به ثروت یا قدرت امری با ارزش تلقی می شود و افراد برای دست یابی به آنها تشویق می گردند اما ممکن است هنجارها و ارزش های جامعه به نحوی باشد که ثروت و قدرت گر چه برای افراد مطلوب است اما از لحاظ اجتماعی ارزشمند تلقی نشود بلکه به عنوان وسیله به آن نگاه کنند یا حتی منفی ارزیابی و تلقی گردد .

در جامعه ای که تفاخر یا تجمل گرایی مذموم است ، خود به خود از ارزش ثروت و قدرت هم که از لوازم این امورند ، کاسته می شود . در حالی که اگر جامعه دست یابی به حداکثر ثروت و قدرت را تمجید و تشویق کند . افراد نه تنها به طبع بلکه به عنوان یک اجبار اجتماعی تلاش می کنند تا به ثروت و قدرت بیشتری دست یابند .

از سوی دیگر ، تاکید جامعه بر  ارزش ها و هنجارهایی که تحقق آنها لزوما نیازمند به ثروت و قدرت نیست ، موجب کاهش ارزش مزایا می شود واین امر به تعدیل نابرابری کمک می کند . برای مثال : اگر جامعه ارزش افراد را به اخلاق و تقوا بداند وافراد متقی و آراسته به اخلاق نیکو را ارجمند تر بپندارند ، در این حالت ، افراد جامعه به جای آن که برای دست یابی به قدرت و ثروت با یک دیگر رقابت کنند ، برای انجام دادن کارهای نیک به رقابت خواهند پرداخت . در این رقابت ، امکان انجام دادن کارهای نیک برای همه یکسان است و  برخورداری یکی با محرومیت دیگری همراه نیست .

در ادیان توحیدی که قرب به خداوند و جلب توجه و نظر او بالاترین هدف یک فرد دیندار محسوب می شود ، به تبع این هدف و ارزش ، کسب ثروت و قدرت جنبه ی وسیله ای پیدا می کند و تا آنجا مجاز است که مانع فرد برای دست یابی به آن هدف نشود و اگر حالت مانع پیدا کند ، مذموم شمرده می شود . در این شرایط ، کسانی که ثروت و قدرت کمتری دارند ، کمبود ثروت و قدرت را نوعی کاستی به حساب نمی آورند ؛ زیرا احساس می کنند بدون آنها هم می توانند به هدف مورد نظر خود دست یابند . کسانی هم که به این مزایا دسترسی دارند ، از آنها به عنوان وسیله ای برای قرب به خداوند سود می جویند . به همین جهت ، به جای انباشت ثروت یا استفاده از آن در جهت  برتری جویی بر دیگران ، آن را در جهت مقاصد جمعی جامعه ، کمک به دیگران و رشد و توسعه ی جامعه به کار می برند . این امور با نوعی تعدیل در مزایا همراه است . از سوی دیگر ، همیشه دغدغه ی آن را دارند که بهره مندی از مزایا مانع دست یابی به آن هدف والا نشود که این امر ، خود از تمایل آنها به دست یابی بی حد و حصر به مزایا می کاهد .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

حضرت مسيح در قرآن کريم

بازديد: 0
حضرت مسيح در قرآن کريم

حضرت مسيح در قرآن کريم

در دين مقدس اسلام، اگرچه حضرت محمد (ص) نسبت به ساير انبياء ازجايگاه و مقامبالاتري برخوردار مي باشد، اما دراين دين تمامي پيامبران الهي، قابل تکريم و احترامهستند؛ چرا که آنان برگزيدگان پروردگار بوده اند و مسلمين موظفند که به جميع رسولانالهي محبت داشته و آنها را محترم بشمارند.

در کتاب مقدس مسلمانان، قرآن کريم، سرگذشت برخي از پيامبران الهي ذکر گرديده، ازآن جمله است؛ سرگذشت زندگي حضرت عيسي (ع) که به طور اجمالي به آن مي پردازيم.

 

"نحوه تولد ايشان"

خداوند پس از بيان وقايع تولد حضرت مريم عليهاالسلام،چگونگي خدمتگزاري او در معبد، به ذکر نحوه مادرشدن وي مي پردازد و چنين مي فرمايد:

- (اي رسول خدا) در اين کتاب – قرآن– از مريم ياد کن، آن هنگام که از خانواده اشجدا شد و درناحيه شرقي قرارگرفت. (مريم/16)

او مي خواست مکاني خلوت و فارغ از دغدغه پيدا کند که به راز و نياز با خداي خودبپردازد و چيزي او را از ياد محبوب غافل نکند، به همين دليل طرف شرقي بيت المقدس رابرگزيد.

در اين هنگام، ما روح خود را به سوي او فرستاديم و او در شکل انساني بي عيب ونقص بر مريم ظاهر شد.(مريم/17)

اين وضعيت براي مريم بسيار سخت بود. او که همواره پاکدامن زيسته، در دامان پاکانپرورش يافته و درميان مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، با ديدن اين صحنه که مردبيگانه و زيبايي به خلوتگاهش راه يافته دچار ترس و وحشت مي شود، لذا:

صدا زد:من از تو به خداي رحمان پناه مي برم، اگر پرهيزگار هستي.(مريم/18)

مريم با گفتن اين سخن درانتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظاري آميخته باوحشت و نگراني. پس از لحظاتي او چنين پاسخي را شنيد:

من فرستاده پروردگار توام، من آمده ام تا پسر پاکيزه اي از نظر خلق و خوي وجسم و جان به تو ببخشم.(مريم/19)

حضرت مريم از شنيدن اين سخن سخت به لرزه افتاد و در نگراني عميقي فرورفت:

گفت: چگونه ممکن است من صاحب پسري شوم، در حالي که تاکنون انساني با من تماسنداشته و هرگز زن آلوده اي نبوده ام؟!(مريم/20)

فرستاده خدا با صراحت گفت:

"مطلب همين است که پروردگارت فرموده، اين کار بر من سهل و آسان است."

دراين آيات تلويحاً به اين مطلب اشاره شده که: اي مريم! خوب از قدرت من آگاهي،تو که ميوه هاي بهشتي را در فصلي که در دنيا شبيه آن وجود نداشت، درکنار محرابعبادت خود ديده اي، تو که آواي فرشتگان را که شهادت به پاکيت مي دادند شنيده اي، توکه مي داني جـَدَّت آدم از خاک آفريده شده، پس نبايد ازاين امرخدا نيز تعجب بنمايي.

ما مي خواهيم او (پسر) را آيه و اعجازي براي مردم قرار دهيم، مي خواهيم او رارحمتي از سوي خود براي بندگان بنماييم. اين امري حتمي است و جاي گفتگو ندارد. (مريم/21)

سرانجام(مريم) باردار شد و او را به نقطه دوري برد. (مريم/22)

درد وضع حمل، او را به کنار تنه درخت خرمائي کشاند (که خشکيده بود)، در اينحال گفت: اي کاش پيش از اين مرده بودم و به کلي فراموش مي شدم. (مريم/23)

-ناگهان از پائين پاي خود صدايي شنيد که غمگين مباش. پروردگارت زير پاي تو چشمهآب (گوارايي) قرار داده است.(مريم/24)

و نظري به بالاي سرت بيفکن، بنگر چگونه ساقه خشکيده به درخت نخل باروري تبديلشده که ميوه ها، شاخه هايش را زينت بخشيده اند.

تکاني به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد.(مريم/25)

از اين (غذاي لذيذ) بخور، و از آن (آب گورا) بنوش، و چشمت را (به اين مولودجديد) روشن دار، و هرگاه کسي را ديدي با اشاره بگو:من براي خداي رحمان روزه گرفتهام و امروز با احدي سخن نمي گويم. (اين نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد) (مريم/26)

سرانجام مريم در حالي که کودکش را در آغوش داشت، از بيابان به سوي اقوامشآمد.(مريم/27)

هنگامي که آنها کودک را در آغوش او ديدند، دهانشان از تعجب بازماند. آنها کهآوازه تقوا و کرامت او را شنيده بودند، سخت نگرانش شده و به شک و ترديد افتادند،برخي در قضاوت، عجله کرده و زبان به ملامت و سرزنش او گشوده و گفتند:

- "اي خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدي بود و نه مادرت زن بدکاره اي!(مريم/28)

اما چرا مريم را خواهر هارون گفتند؟ چون هارون مرد پاک و صالحي بود و در ميانبني اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر کس را مي خواستند به پاکي معرفي کنند، مي گفتند: او برادر يا خواهر هارون است. در اين هنگام، مريم به فرمان خدا سکوت کرد، و"بهنوزادش عيسي، اشاره نمود".

"مردم به او گفتند: ما چگونه با کودکي که در گهواره است سخن بگوييم."(مريم/29)

و پس از لحظاتي نوزاد لب به سخن گشود:

- "من بنده خدايم، او به من کتاب (آسماني) عطا نموده و مرا پيامبر قرار دادهاست." (مريم/30)

- "(و خداوند) مرا وجودي پربرکت قرار داده در هر کجا که باشم و مرا توصيه بهنماز و زکات نموده تا زماني که زنده ام."(مريم/31)

مرا نسبت به مادرم، نيکوکار، قدردان و خيرخواه قرار داده و مرا جبار و شقيقرار نداده است. (مريم/32)

و در نهايت حضرت عيسي مي فرمايد:

- "سلام و درود خدا بر من باد، آن روز که متولد شدم، آن روز که مي ميرم و آن روزکه زنده برانگيخته مي شوم."(مريم/33)

معجزات حضرت عيسي

... "و آتـَينا عيسي ابنَ مَريمَ البـَيـِنات وَاَيدناهُ بـِروُحُ القُدُس ... " (بقره /253)

ما به عيسي بن مريم نشانه هاي روشن داديم و او را با روح القدس تأييد کرديم.

بر اساس تاريخ، "نشانه هاي روشن"، اشاره به معجزاتي مانند: شفاي بيماران غيرقابل علاج، احياي مردگان و معارف عالي ديني دارد.

- «وَيـُکـَلِّمُ الناسَ في المَهدِ وَ کَهلاً وَ مِنَ الصالِحين.» (آلعمران/46)

در اين آيه به يکي از معجزات حضرت مسيح عليه السلام اشاره مي شود که:"او با مردمدر گهواره آنگونه سخن گفت که در کهولت سخن مي گويد و او از صالحان است."

- "و (خداوند) او را رسول و فرستاده اي به سوي بني اسرائيل قرار مي دهد. (و حضرتعيسي مي گويد)من از گل چيزي به شکل پرنده مي سازم، سپس در آن مي دمم که به فرمانخدا پرنده اي مي گردد. من کور مادرزاد و مبتلا به بيماري برص (پيسي) را بهبودي ميبخشم. من مردگان را به فرمان خدا زنده مي کنم و شما را از آنچه مي خوريد و در خانهها ذخيره مي کنيد، خبر مي دهم."(آل عمران/49)

در آيه 110مائده، خداوند به معجزات حضرت عيسي که درآيه (49/ آل عمران) ذکر شده،اشاره مي نمايد وچنين مي گويد که اين معجزات به اذن خدا صورت گرفته، وتو به اذن منمرده را زنده نمودي، کور مادرزاد را شفا دادي، بيماري برص را بهبود بخشيدي.

 

حواريون چه کساني هستند؟

 

در قرآن مجيد پنج بار از حواريون حضرت مسيح عليهالسلام ياد شده، که دو مرتبه آن در سوره صف است. اين تعبير اشاره به دوازده نفر ازياران خاص حضرت مسيح است، که نام آنها در انجيل هاي کنوني (انجيل متي و لوقاباب6) ذکر شده، اين واژه از ماده"حور" به معني شستن و سفيد کردن است، و چون آنهاقلبي پاک و روحي با صفا داشتند و در شستشوي روح و جان خود و ديگران تلاش و کوشش ميکردند، اين واژه بر آنها اطلاق شده است.

در بعضي از روايات آمده که حضرت عيسي (ع) هر يک از آنها را به عنوان نماينده خودبه يکي از مناطق مختلف جهان فرستاد، آنها افرادي مخلص، ايثارگر، مجاهد و مبارزبودند و شديدا به حضرت عيسي (ع) عشق مي ورزيدند.

 

 

 

 

كتاب: وحى در اديان آسمانى، ص 172

نويسنده: ابراهيم امينى

قرآن كريم حضرت عيسى را يك بشر مى‏داند كه از طريق اعجاز و بدون پدر از مريم به وجود آمده و به عنوان پيامبر و براى ارشاد مردم مبعوث شده است و مانند ساير پيامبران با خداوند جهان در ارتباط بوده، حقائقى دريافت مى‏كرده و به مردم ابلاغ مى‏نموده است.نه خدا بوده نه پسر خدا، بلكه بنده خدا بوده است.و اگر در انجيل گاهى به عنوان پسر معرفى شده بايد به صورت تشريفات توجيه‏شود.و اگر كلمه به او اطلاق شده، بدين جهت است كه بدون وجود پدر و به وسيله كلمه (كن) تكوينى به وجود آمده است.قرآن عقيده به تثليث را شرك و كفر مى‏داند .و خود عيسى نيز از آن تبرى مى‏جسته است.

لقد كفر الذين قالوا إن الله هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يا بنى إسرائيل اعبدوا الله ربى و ربكم إنه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة و مأواه النار و ما للظالمين من أنصار*لقد كفر الذين قالوا إن الله ثالث ثلاثة و ما من إله إلا اله واحد (1) ؛

كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است كافر شدند.» مسيح مى‏گفت: «اى بنى اسرائيل خدا را كه پروردگار من و شماست بپرستيد.هر كس كه به خدا شرك آورد بهشت بر او حرام است و جايگاهش دوزخ است، و ستمكاران ياورى ندارند.» كسانى كه گفتند خدا سومين شخص تثليث است كافر شدند.خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد.

و إذ قال الله يا عيسى ابن مريم أأنت قلت للناس اتخذونى و أمى إلهين من دون الله قال سبحانك ما يكون لى أن أقول ما ليس لى بحق إن كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا أعلم ما فى نفسك إنك أنت علام الغيوب*ما قلت لهم إلا ما أمرتنى به أن اعبدو الله ربى و ربكم (2) ؛

ياد كن هنگامى را كه خدا گفت: «اى عيسى پسر مريم! آيا تو به مردم گفتى: «من و مادرم را، به جاى خدا، خدا بگيريد» ؟» عيسى گفت: «خدايا تو منزه هستى.مرا نرسد كه درباره خودم چيزى بگويم كه حقم نيست.

اگر آن را گفته بودم تو مى‏دانستى.آنچه را در دل دارم تو مى‏دانى ولى آنچه را در ذات توست من نمى‏دانم.همانا كه تو داناى رازهاى نهانى.جز آنچه را تو به من‏امر كردى چيزى به آنان نگفتم.به آنان گفتم: «خدا را كه پروردگار من و شما است پرستش كنيد.»»

عيسى خود را بنده خدا و پيامبر معرفى مى‏كرد:

قال إنى عبد الله اتانى الكتاب و جعلنى نبيا؛

عيسى گفت: «من بنده خدا هستم، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.»

لن يستنكف المسيح أن يكون عبدا لله (3) ؛

مسيح از بنده خدا بودن خود امتناع نداشت.

إن هو إلا عبد أنعمنا عليه و جعلناه مثلا لبنى إسرائيل (4) ؛

عيسى جز بنده‏اى كه بر او منت نهده و وى را براى فرزندان اسرائيل نمونه‏اى قرار داديم نبود.

و إذ قال عيسى ابن مريم يا بنى إسرائيل إنى رسول الله إليكم (5) ؛

ياد كن زمانى را كه عيسى پسر مريم به بنى اسرائيل گفت: «من رسول خدا به سوى شما هستم .»

و يعلمه الكتاب و الحكمة و التوراة و الإنجيل و رسولا إلى بنى إسرائيل (6) ؛

به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‏آموزد و او را به عنوان پيامبر به سوى بنى اسرائيل مى‏فرستد.

و مصدقا لما بين يدى من التوراة و لأحل لكم بعض الذى حرم عليكم (7) ؛

آمدم تا تورات را كه پيش از من نازل شده تصديق كنم و برخى از چيزها را كه برشما حرام شده حلال نمايم.

عيسى خود را مانند ساير بندگان مى‏دانست كه ولادت و مرگ و زنده شدن بعد از مرگ دارد .

و السلام على يوم ولدت و يوم أموت و يوم أبعث حيا (8) ؛

سلام بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه دوباره زنده مى‏شوم.

قرآن عيسى را با اذن خدا، داراى معجزه و كارهاى خارق العاده مى‏داند.

و أبرئ الأكمه و الأبرص و أحى الموتى بإذن الله و أنبئكم بما تأكلون و ما تدخرون فى بيوتكم (9) ؛

نابيناى مادرزاد و مبتلا به پيسى را به اذن خدا شفا مى‏دهم.و از آنچه مى‏خوريد و در خانه ذخيره مى‏كنيد خبر مى‏دهم.

در عين حال او را كلمه خدا مى‏داند كه بدون پدر آفريده شده و از آفرينش ويژه‏اى برخوردار است.

إن مثل عيسى عند الله كمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون (10) ؛

مثل عيسى نزد خدا مانند آدم است كه او را از خاك آفريده و به او گفت: «وجود پيدا كن پس به وجود آمد.»

إن الله يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم (11) ؛

فرشتگان به مريم گفتند: «خدا تو را به كلمه‏اى از جانب خود كه مسيح، عيسى نام دارد بشارت مى‏دهد.»

پى‏نوشت‏ها:

1.مائده (5) آيات 72 ـ .73

2.مائده (5) آيات 116 ـ .117

3.مريم (19) آيه .30

4.نساء (4) آيه .172

5.زخرف (43) آيه .59

6.آل عمران (3) آيه .50

7.صف (61) آيه .6

8.آل عمران (3) آيات 48 ـ .49

9.مريم (19) آيه .33

10.آل عمران (3) آيه .49

11.آل عمران (3) آيه .45

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره علایم اضطراب

بازديد: 17
تحقیق درباره علایم اضطراب

علایم اضطراب

اول باید بدانیم اضطراب چیست . از خودتان بپرسید : آیا اغلب ناراحت هستید و نمی توانید آرام شوید ؟ آیا عصبی هستید و لرزش دارید ؟ آیا مشکل خواب دارید ؟ آیا فکر می کنید خیلی تحت فشار هستید ؟ آیا غالبا بیقرار هستید و نمی توانید سر جایتان بنشینید ؟ آیا فکر می کنید حل مشکلات تان از توان شما خارج است ؟ پاسخ آری به هر یک از این سوال ها  به منزله ی  مضطرب بودن شماست . اگر پاسخ سوال 4 آری باشد احتمال ابتلا به فشار خون دو برابر می شود .

یک فهرست کوچک از علایم به این قرار است :

1- واکنش جسمانی : گرفتگی یا درد عضله ، تیک ( مثل پرش پلک ) لرزش دست ، بیقراری ،  دست زدن مداوم به قسمتی از بدن ، صاف کردن صدا ، سرماخوردگی مکرر ، درد ، ناراحتی معده ، تعریق ، خارش ، سیخ نشستن ، محکم گرفتن هر چیز ، حساسیت به صدا ، سردرد ، بالا بودن فشار خون ، زخم معده ، ناراحتی قلبی ، ورم روده ، بواسیر ، دانه های قرمز پوستی ، اسهال و تکرر ادرار .

2- علایم رفتاری و احساسی : فعالیت بیش از حد ، تند راه رفتن ، تند حرف زدن ، عجله داشتن ، عصبانیت از تاخیر ، برافروختگی ، اجتناب از مردم ، ناخن جویدن ، سیگار کشیدن ، پرخوری ، حافظه ی ضعیف ، گیجی ، حواس پرتی ، نگرانی شدید ، مشغولیت ذهنی به یک موضوع خاص ، گریه ، وسواس ، احساسات انفجاری ، خواب های وحشتناک و غیره .

3- خستگی و بیحالی : بی علاقگی ، ضعف ،  تلویزیون نگاه کردن و خوابیدن ، پرخوابی ،  بی خوابی ، آه کشیدن و آهسته کار کردن .

4- مشغولیت ذهنی : با یک نفر یا در یک موقعیت خاص ، کنجکاوی شدید در علت رفتار دیگران ، وسواس ، احساسات غیر قابل توقف ( دلتنگی ، عصبانیت ، حسادت ، احساس گناه و غیره ) ، واکنش های انفجاری ، بی خوابی و خواب های بد ، درد و بقیه ی احساسات نامطلوب .

طبیعتا هیچکس همه ی این علامت ها را یکجا ندارد و داشتن فقط چند علامت هم هیچ معنایی ندارد . اما داشتن یک علامت به شکل شدید به معنی اضطراب است .

حدود 100 تست برای سنجش اضطراب  وجود دارد . در یکی از بهترین تست ها از شما سوال می شود چقدر نگران زمان هستید ؟ چقدر از دیر رسیدن بدتان می آید ؟ چقدر از منتظر ماندن متنفر هستید ؟ چقدر هنگام فشار ، آرامش خود را از دست می دهید ؟ چقدر از اشتباهات دیگران عصبانی می شوید ؟ با صدای بلند حرف می زنید ؛ احساس رقابت دارید ؛ عجله دارید ؛ هنگام بیکاری احساس گناه می کنید و غیره . اگر غالبا این طور هستید ، شخصیت شما از نوع « آ » است .

اضطراب ، واکنش پیچیده ای است که اجزای احساسی ، رفتاری ، فکری و جسمی دارد ولی می شود آن را اندازه گرفت . ولی : ( 1 ) هر کسی واکنش های خاص خودش را نشان می دهد ؛ شاید یک نفر ناراحتی معده داشته باشد اما تپش قلب نداشته باشد و بالعکس . ( 2 ) هر کس به تست یک جور پاسخ می دهد ؛ یک نفر خودش را مضطرب می داند اما یک نفر دیگر با همین وضعیت خود را مضطرب نمی داند ( 3 ) وسعت مفهوم اضطراب آن چنان زیاد و مبهم است که هیچگاه نمی شود آن را به دقت ارزیابی کرد . « من مضطربم ، یعنی « من مشکلی دارم » پس باید مشکل را پیدا کرد ، باید علل احتمالی را بدانید .

موقعیت های اضطراب آور

هر تغییری می تواند اضطراب ایجاد کند چون فشاری برای مقابله با موقعیت جدید ایجاد می شود . اضطراب هزاران علت دارد . وقتی در آن واحد با چندین موضوع درگیر هستیم مضطرب می شویم . اگر هیچ کاری نداشته باشیم هم بی حال می شویم .

استرس خوب وبد که یادتان هست . با چند استرس بد آشنا شویم :

1- مرگ همسر ( 100 % ) ، طلاق ( 70 % ) ، بیماری وخیم ( 50 % ) ، اخراج از محل کار ( 50 % ) ، تغییر شغل ( 40 % ) ، مشجاره با همسر ( 35 % ) ، و ...

حالا با چند خوب آشنا شوید : ازدواج ( 50 % ) ، رجوع پس از طلاق ( 45 % ) ، بازنشستگی ( 45 % ) ، بچه دار شدن ( 40 % ) ، خانه خریدن ( 30 % ) ، موفقیت غیر منتظره ( 30 % ) ، فارغ التحصیلی ( 30 % ) ، دوست پیدا کردن ( 20 % ) ، و مسافرت ( 10 % ) ، و هر چقدر این استرس ها بیشتر باشد احتمال بیمار شدن بالاتر می رود .

امروزه پیشرفت فناوری چنان سرعت تغییرات را بالا برده که هیچ کس از پس کنترل این سیل اطلاعات و قدرت انتخاب بر نمی آید . جامعه چنان در حال تغییر است که کمتر رابطه ای مستحکم می ماند و همه چیز یک بار مصرف شده است حتی عشق .

می گذاریم و می گذریم . حتی تغییرات آهسته هم به اندازه تغییرات سریع اضطراب آور هستند راننده ای که جلوی ما آهسته می راند عصبانی مان می کند .

تغییر باعث نگرانی می شود چون جزئی از خود را پشت سر می گذاریم و یک چیز آشنا را که برایمان معنایی داشت از دست می دهیم . از این هم که شاید با این تغییر به نتیجه نرسیم می ترسیم . بد ون شک همه در برابر تغییر مقاومت می کنند ، البته نیرویی درونی در برابر این مقاومت می ایستد ، زیرا همه دنبال بهتر شدن هستند . غلبه بر اضطراب حاصل از تغییر ، وجه جدیدی از بلوغ است .

شما در چه حال هستید ؟ دوست دار آسایش هستید یا تغییر ؟ دانستن این سوال اهمیت ویژه ای دارد .

جرو بحث های روز مره اضطراب تولید می کند

جر و بحث های کوچک ، بیش از حوادث مهم سبب نگرانی می  شوند و نهایتا مشکلات جسمی و روانی تولید می کنند . اضطراب می تواند مولود تنشی کوچک اما مداوم مثل تنهایی و بی میلی یا حوادث دردناک بزرگ باشد . حتی یک حادثه کوچک غیر متقربه مثل یک مهمان ناخوانده هم می تواند مولد اضطراب باشد .

پس هر حادثه ای چه بزرگ و چه کوچک می تواند  مادر اضطراب باشد . سلامت ، حاصل غلبه بر هیجان ها است نه نتیجه هیجان ها . نمی شود جلوی اضطراب را گرفت اما می توان بر آن غلبه کرد .

ناکامی ، خطر و تضاد از عوامل ایجاد اضطراب هستند

عوامل مولد اضطراب می توانند واقعی یا خیالی ، جدید یا قدیمی باشند . ناکامی درد کهنه ای است که هر کسی را می آزارد . خطر چیزی است که انتظار وقوع آن در آینده می رود . البته شاید این انتظار آری از حقیقت باشد اما به هر طریق سبب نگرانی می شود . یکی از مشکلات رایج آدم ها این است که آرزوها ، نیازها و تمایلات شان آنها را به جهات متفاوتی می کشاند و این یعنی تضاد .

تضاد پنج نوع است :

1- یک چیز را هم می خواهیم . هم نمی خواهیم : انواع وسوسه از این دست هستند مثل شیرینی که دوستش داریم اما پرهیز می کنیم . از ظاهر یک نفر خوشمان می آید اما رفتارش مایوسمان می کند . من دوست دارم به بچه های دبیرستانی درس بدهم اما حق التدریس این کار کم است از آن وقت هاست که :

 

گر بیایی دهمت جان ، ور نیایی کشدم غم

                                              من که بایست بمیرم ، چه بیایی چه نیایی

حال اگر جاذبه موضوعی بیش از دافعه اش باشد به آن نزدیک می شویم و اگر دافعه بیش از جاذبه باشد از آن دور می شویم . یعنی به نحوی درگیر هستیم . مثل وقتی که شیفته یک نفر هستیم اما می ترسیم روی خوش نشان ندهد ، دلمان می خواهد جلو برویم و خواسته مان را بگوییم اما تا نزدیک می شویم ، یخ می کنیم و پا به فرار می گذاریم . اما باز هم جلو می رویم و این قصه تکرار می شود . این کشمکش غالبا مدتی طولانی ادامه می یابد .

نکته : ناکامی به نوعی مشابه این تضاد است با این تفاوت که در ناکامی مانعی سر راه است و در این نوع تضاد خصوصیات منفی هدف ، ما را دور می کند . مثال : حقوق ناکافی باعث میشود رغبتی  به یک شغل نداشته باشیم ؛ این تضاد است اما اگر استخدام در شغل دیگری میسر نباشد تبدیل به ناکامی می شود .

سن ، جنسیت ، نداشتن پول ، توانایی و انگیزه از عوامل شایع ناکافی هستند . یک نوجوان دوره طغیان و اضطراب را پشت سر می گذارد . در اوان نوجوانی همه او را بچه می دانند . هیچکس به یک زن جوان کارهای یک مرد جوان را نمی دهد . همه وقتی 16 ساله هستند بیش از هر وقت دیگری دوست دارند یک اتومبیل اسپرت داشته باشند ولی پولش را ندارند . خیلی ها دلشان می خواهد خواننده بشوند اما صدای خوبی ندارند . به این ترتیب ناکامی های آدمیزاد انتها  ندارد .

2- همزمان از دو چیز خوشمان می آید اما داشتن هر دو محال است : این تضاد به راحتی برطرف می شود ، به این شکل که یکی را انتخاب می کنیم ، اما بعضی ها به محض انتخاب پشیمان می شوند . بعضی ها آن را که خطر کمتری دارد یا نتیجه ی تضمینی دارد انتخاب می کنند و عده ای همین تصمیم را با تردید می گیرند . به هر شکل این انتخاب اضطراب آور است . حتی وقتی با کسی که عاشقش هستیم ازدواج می کنیم اضطراب داریم . به هر حال هر کسی در راه رسیدن به هدفش تا اندازه ای اضطراب دارد .

3- می توانیم چند چیز را انتخاب کنیم اما هیچکدام را دوست نداریم : دو سر ، سوخت است . مثال : یا باید یک کتاب قطور را تا صبح بخوانیم یا فردا امتحان را خراب کنیم .

خانمی باردار است ، بچه نمی خواهد اما سقط را هم گناه  می داند . کسی با شوهرش رابطه ی بسیار آآ آآبدی دارد اما طلاق هم نمی خواهد . شخصی همیشه با پدر و مادرش دعوا دارد اما نمی خواهد از آنها جدا شود . اکثر آدمها در چنین موقعیتی فرار را انتخاب می کنند . فرار از مشکل فقط وضع را خرابتر می کند ، اما گاهی فرار هم یک انتخاب منطقی است . مثلا طلاق بهترین راه حل در برابر یک ازدواج شکست خورده است .

4- راه های متعددی جلو پایمال است که هر کدام خوبی ها و بدی هایی دارند :

می شود گفت که دنیا کلا همین جور است . سینما یک فیلم جالب را نمایش می دهد اما فردا امتحان دارید  . خیلی درس دارید اما حالش را ندارید . شاید بتوانید فرد مورد علاقه تان  را در پیتزفروشی ببینید اما پیتزا چاق می کند . . شغل خوبی پیدا کرده اید اما باید به خاطر آن ، درس را رها کنید . می بینید هر کدام خوبی ها و بدی هایی دارند و شما فقط چند دقیقه وقت دارید تا تصمیم بگیرید .

5- می شود پرهیز کرد اما نمی توانید : به محض این که به مورد ، نزدیک می شوید نمی توانید جلو خودتان را بگیرید . اکثر احساسات از این دست هستند . از خیلی چیزهایی که پرهیز می کنیم وقتی به آنها نزدیک می شویم می فهمیم که دوستشان داریم .

بقیه ی عوامل درونی و بیرونی تولید اضطراب

عوامل بیرونی

سرو صدا ، هوای آلوده ، تاریکی ، ازدحام ، روابط نامطلوب ، تغییرات زندگی ، مسئولیت کم یا زیاد و قانون .

عوامل درونی

غذای نامناسب ، کم تحرکی ، فشار جسمی ، عقب ماندن از دیگران ، متضاد دیدن یا جدی گرفتن همه چیز ، ناکامی جنسی ، کم رنگ بودن جاذبه ی زندگی و این که وقت چندانی صرف خود نکنیم .

هر احساس می تواند مادریک احساس دیگر باشد . بعضی احساسات مثل دو قلوهای به هم چسبیده هستند . مثلا اضطراب وافسردگی ، پس هز وقت یکی از این ها به سراغتان آمد منتظر بعدی هم باشید . گاهی یک احساس چنان نامطلوب است که آن را انکار می کنیم ، مثل عصبانیت اما خودمان می دانیم که هست چون اذیتمان می کند . در چنین حالتی کاهش ظاهری ناراحتی مشکلی راه حل نمی کند ، باید آن را اساسا اصلاح کرد .

البته اینها که گفتیم همه ی علت های ایجاد اضطراب را شامل نمی شود . مثلا یادم رفت بگوییم انتظارات نابجا ، افکار غلط ، تخیلات خطرناک و بدبینی نسبت به خود هم می توانند اضطراب به وجود بیاورند .

حدود پنجاه سال پیش یک پزشک جوان متوجه شد که بعضی از مریضی ها بدون در نظر گرفتن علت بیماری ؛ یک سری علائم مشابه دارند .

انگار بدن برای دفاع ا زخود در مقابل بیماری و هر نوع  استرس کارهای مشابهی می کند . این بیماری که به آن « مشکل تطبیق » می گویند ، سه مرحله دارد .

مرحله اول : وحشت : قلب تندتر می زند ، نفس سریعتر می شود ، پوست عرق می کند ،  همه ی حس ها بیدار هستند  و بدن آماده ی دفاع یا حمله است . این واکنش ها میلیون ها سال است که سبب بقای آدمیزاد می شود ، اما بروز آن به شکل ترس ، اضطراب ، وحشت ، عصبانیت و افسردگی سبب به هم ریختن روان می شود . یک سخنران وحشت زده بیشتر آماده ی دویدن است تا حرف زدن ، بنابراین تپق می زند . وقتی سر کارگر به یک کارگر عصبی نگاه می کند ، آن کارگر بیشتر اشتباه می کند .

با ادامه ی استرس بدن وارد مرحله دوم می شود ، یعنی مرحله ی مقاومت : بدن نمی تواند در حالت خبردار باقی بماند ، توانش را ندارد . پس  دست به کار تعدیل استرس می شود . کمی آرام می شود اما قصه ادامه دارد .به استرس عادت می کند ، اما تمرکز ندارد ونمی تواند درست تصمیم بگیرد .

اگر استرس خیلی طولانی ( چند روز ، هفته یا ماه ) شود ، مقاومت در هم شکسته شده و مرحله ی سوم یعنی خستگی آغاز می شودکه بدن توان ادامه ی تعدیل استرس را ندارد وتسلیم می شود در حالی که  به بعضی اندام ها خصوصا قلب و معده آسیب وارد شده است . شاید هم از دنیا برود ! علت بعضی از مرگ های بی دلیل همین است . بعضی بیماری های روان تنی ( بیماری جسمی با علت روانی ) مثل خستگی ، درد ، فشار خون و کهیر هم در این مرحله بروز می کنند . شخص در این حالت دیگر تحمل کسی را ندارد ، دچار ناامیدی ، ضعف ، گیجی و شاید بیماری ها ی روانی می شود .

استرس مداوم یک مشکل جدیست .

آثار دراز مدت استرس مداوم

حوادث دوران کودکی عواقب عجیبی دارند . کسانی که در کودکی پدر یا مادرشان را از دست داده اند بیشتر دچار افسردگی می شوند . بچه های طلاق ده سال بعد ( یا بیشتر ) دچار خوابگردی می شوند . این افراد 5 سال کمتر از بقیه عمر می کنند و احتمال سکته قلبی کسانی که اسیر جنگی بوده اند 8 برابر دیگران است . زن هایی که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته اند هیپوکامپ آنان ( قسمتی از مغز ) کوچک تر از دیگران است . پس استرس مداوم روی مغز ، قلب ، ایمنی و خیلی جاهای دیگر بدن اثر می گذارد .

هیچ کس نمی داند چرا یک استرس ، دائمی می شود . البته بعضی ها یک واکنش شیمیایی در بدن را دخیل دانسته و عده ای آن را نوعی یادگیری می دانند . با توجه به این مطلب که نحوه ی تفکر در کودکی شکل می گیرد ، اگر این انفعال با اضطراب همراه باشد افکار منفی شکل می گیرند : « من طرد خواهم شد ، همه می خواهند به من کلک بزنند ، از پس زندگی بر نخواهم آمد ، من مادرزاد معیوبم و بقیه دوستم ندارند ، خواست من ارزشی ندارد ، هر چه من بخواهم نمی شود ، احساسات و کارهایم دست خودم نیست و ... » الگوی تفکر به سختی عوض می شود و سال ها بعد  ، الگوهای ناهنجار سبب افسردگی ، اضطراب ، تغییرات جسمی مثل فشار خون ، سکته و ... می شوند . به این ترتیب قطعا و ضعیت روان بر جسم و رشد آن موثر است .

سطح استرس هر کس با دیگری متفاوت است و با واقعه ای که رخ داده ارتباط مستقیم ندارد . یکی از عوامل تعیین کننده ، تعداد و انواع مشکلات است . آدم ها به عوامل تنش ساز ، واکنش های متفاوت نشان می دهند به طور مثال بعضی ها پس از طلاق بدجوری بهم می ریزند ، بعضی دیگر هم هفته ی بعد ازدواج می کنند . اخراج شدن ، بعضی ها را له می کند اما عده ای دیگر معتقدند شغل بهتری در انتظارشان است . معلولیت ، عده ای را قهقرای « خود کم بینی » می کشاند اما عده ای چنان پرتلاش می شوند که از همه پیش می افتند . پس یک جوری باید این تفاوت ها را توضیح داد .

 

عوامل ارثی

ژن ها « از گهواره تا گور » روی رفتار ما تاثیر می گذارند .بیش از 60 % موارد فشار خون ، ارثی است . فرزندان افراد مبتلا به بیماری ها ی روانی احتمال ابتلاشان به همان بیماری بیش از دیگران است . اگر یکی از دو قلوهای همسان دچار اسکیزوفرنی شود ، احتمال ابتلاء دیگری 50 % است . در حالی که صفات شخصیتی ارثی نیستند ولی خجالتی بودن استثناست .

جنب و جوش نوزادها با میزان اضطراب مادرشان در دوران حاملگی ارتباط دارد . پدر و مادر های پر جنب و جوش بچه های پر جنب و جوشی هم دارند . از طرفی میگرن و آسم هم ارثی هستند ؛ همان طور که افت قند خون ، اعتیاد به الکل و صرع هم ظاهرا ارثی هستند . دوقلوهای همسان از نظر شب ادراری ، مشکلات قاعدگی و عادت های عصبی ( ناخن جویدن ، خاراندن پیشانی و ... ) شبیه هم هستند . اینها حتی برای توصیف اضطراب هم از کلمات مشابه استفاده می کنند ، حتی اگر جدای از هم زندگی کرده باشند . قدرت ژن ها خارق العاده است اما نباید همه ی تقصیر را گردن آنها انداخت .

ناکامی از عوامل اضطراب است . وقتی مجبور به قضاوت هستیم دچار اضطراب می شویم ؛ وقایع عجیب و غیر معمول هم باعث استرس می شوند ؛ اکثر آدم ها از دیدن جسد می ترسند . واکنش های دفاعی هم غریزی هستند و بیش از 50 % بچه هایی که از آب می ترسند هیچ تجربه منفی از قبل ندارند . با این حال ارثی بودن مشکل ، به معنای لاعلاج بودنش نیست . فقط باید بیشتر تلاش کرد تا مشکل حل شود ، چون داروها روی رفتار ما تاثیر می گذارند پس حتما پای فعل و انفعالات شیمیایی درون بدن هم ، در میان است .

چطور می توان شدت استرس را تعیین کرد ؟

فواید استرس

1- همه بر مقدار هیجان نیاز دارند؛ اگر استرس در حد صفر باشد زندگی خسته کننده می شود.

2- استرس منبعی از انرژی است که می توان به آن ، جهت داد، اگر کسی نگران آینده نباشد درس نمی خواند.

3- استرس در حد متوسط (مطلوب ) آدم ها را فعال می کند.

4- کسی که قبلا بر استرس غلبه کرده حالا بهتر از پس آن بر می آید.

5-استرس زنگ خطر است.

تحقیقات ثابت کرده اند آدم ها اگر تجربه ی یک موقعیت را داشته باشند حتی در حد یک فیلم با اضطراب کمتری در آن موقعیت مواجعه می شوند.

مضرات استرس

1- ایجاد احساسات نامطلوب

2- مشغولیت ذهنی با چیزهای ترسناک ؛ که اغلب بزرگتر از آنچه که هستند تصور می شوند.

3- بسیاری از بیماری های روانی ریشه در استرس دارند.

4- ارتباز با دیگران مختل می شود.

5- احساس خستگی مداوم

6- ایجاد عادات بد: عادات سبب رفع موقتی اضطراب می شوند.

مثل وقت تلف کردن.

7- ایجاد بیماری های روانی که با علایم جسمانی ظاهر می شوند.

8- کاهش کارایی: این کاهش سبب مشکلات متعد بعدی می شود.دانش آموزانی که از امتحان می ترسند نمراتشان از بقیه کمتر می شود.

مردهایی که دچار اضطراب جنسی هستند نمی توانند بین زن ها تفاوت قائل شوند و طبعا در گزینش همسر مناسب ناموفق هستند.

9- محرومیت از بسیاری چیزهای لذت بخش و مفید.

راه های کنترل استرس و اضطراب

چه باید بکنیم ؟

بعد از تشخیص علت و شدت اضطراب باید دنبال درمانش بود.

اینجاست که دانش ، تلاش، تجربه به شهامت به کار می آیند. البته شدت اضطراب نتیجه را تعیین می کند . بعضی موارد باید توسط روان پزشک درمان شوند؛ کار شما نیست.

برای کسانی که آموزش ندیده اند بهترین روش قبول مسئولیت طراحی یک روش، منطقی عمل کردن و خود داری از واکنش های عجولانه، نظر خواهی و جلب حمایت دیگران است. در این گروه بدترین واکنش ها کینه ورزی تظاهرات احساسی در ملاعام ، سرزنش خود، بلاتکلیفی ، نادیده فرض کردن موضوع به این امید که خودش درست می شود، سرکوب احساسات ، تسلیم شدن و یا فرار (سیگار مشروب...) هستند.

این آدم ها از پس مشکلات بر می آیند: (1) مسئولیت مشکل حادث شده را می پذیرند، (2) به توانای های خود اعتماد دارند، (3) توانایی ارزیابی وضعیت را دارند و در صورت نیاز از دیگران کمک می خواهند . همچنین بعد از ارزیابی چند روش ، یکی را انتخاب می کنند و (4) توان اجرای طراحی را که انتخاب کرده اند دارند، همراه با اجرا یاد می گیرند و پیشرفت می کنند . پس برای مواجه شدن با مشکلات بعدی هم آماده می شوند.

هیچکس ذاتا توان مواجهه با مشکلات را ندارد؛ باید یاد بگیرد . برای کسب این توانایی باید مسئولانه و به اندازه تلاش کرد، فکری باز داشت و خوب اعمال دیگران را نگاه کرد. باید شهادت به کارگیری چند راه حل و اراده ی ارزیابی صادقانه ی آنها را داشت . در اینجا هم مراحل خود امدادی کاربرد دارند.

اضطراب منابع متعددی دارد درمان های متعددی هم دارد.

روش های کاهش اضطراب باید با شرایط شما (شخصا) سازگار شوند . تنها راه تشخیص موثر بودن روش ، به کار بستن آن است. شاید سخت باشد اما چاره ای نیست ، باید بلد باشید هر چه بیشتر بلد باشید احتمال موفقیت افزایش می یابد . یادتان باشد اضطراب را نمی شود با سیگار ، مشروب پرخوری ، خرید کردن ، قمار ، دائم نشستن پای تلویزیون و ضبط صوت و ....

درمان کرد. درمان وقتی موثر واقع می شود که ریشه ی اضطراب را بخشکاند . درمان های ساده و سریع خوبند اما نه همیشه . مثلا ریلکسیشن (آرام تنی! ) و داروهای آرام بخش هر آدمی را آرام می کنند . اگر اضطراب کوتاه مدت باشد. ریلکسیشن مشکل را حل می کند . اما اگر مزمن باشد.

ریلکسیشن و دارو (مخدر و غیر مخدر) فقط علایم ظاهری را درمان می کنند اما ریشه را نمی خشکانند . بعد از قطع دارو و یا بر طرف شدن تاثیر ریلکسیشن ، دوباره بر می گردید . سر خانه اول . درمان باید متناسب مشکل باشد . شاید بد نباشد ابتدا همیشه یکی از این روش های ساده را امتحان کنید، اگر جواب نداد سراغ روش های خاص بروید.

هشدار : اگر مشکل شدید روانی دارید باید به روان پزشک مواجهه کنید حتی به خود امدادی فکر هم نکنید.

مشکلات شدید روانی

اضطراب در حددی که امکان مطالعه و طراحی یک روش خود امدادی وجود نداشته باشد.

مشکل ، نیاز به درمان فوری داشته باشد.

مشکل ، در حد باشد که آدم را فکر خود کشی بیندازد.

مشکل در حدی باشد که موجب پناه آوردن به مشروب و یا مواد مخدر بشود.

مشکل ، همراه با ناراحتی قلبی ، آسیب مغزی ، آسم ، زخم معده ، ورم روده و ... باشد.

قبل از این مشکل به خاطر مشکل دیگری دارو و مصرف می کرده اید.یا تخت روان درمانی بوده اید.

پرداختن به وجوه رفتاری و محیطی مسئله

1- پیدا کردن علت: هر وقت اضطراب تان عود کرد یادداشت کنید ؛ روز ، ساعت ، مکان ، کاری که مشغول آن بودید، باد چه کسی بودید ، به چه چیز فکر می کردید ، دوست داشتید چه کار کنید ، چه احساس دیگری داشتید و ... سعی کنید شمایی از علت بدست آورید ، یادتان نرود که برخی واکنش ها در برابر اضطراب ارثی هستند . کم خوابی، گرسنگی ، خونروی ماهانه و افت قند خون هم وضعیت های روانی خاصی به وجود می آورند. پس حواس تان جمع باشد.

2- فرار از اضطراب : باید از تنش اجتناب کرد، البته اگر امکان پذیر باشد. تغییر محیط یکی از مهم ترین روش های خود امدادی است. این روش برای اضطراب های موقتی مفید است . کسانی هم که تحت فشار مزمن هستند باید هر دو یا سه ساعت به خودشان یک استراحت کوتاه بدهند . از کسی که سبب عصبانیت تان می شود دوری کنید ، رانندگی نکنید ، اتوبوس سوار شوید ، سر و صدای خانه را کاهش دهید، از وقت تان منطقی استفاده کنید ، اول کارهای مهم را انجام دهید، «نه » گفتن را یاد بگیرید.

اگر نمی توانید  از محیط اضطراب آور دوری کنید، به تقویت خودتان اهتمام کنید . ورزش کنید. خوب بخوابید ، اگر وقت اضافه داشتید کتاب بخوانید ، موسیقی گوش کنید و در تعطیلات جدا تفریح کنید.

شاید علت خودتات باشید. شاید از آن دسته آدم ها هستید که خیلی به خودشان سخت می گیرند؛ می خواهید خیلی با هوش و تیز به نظر بیایید، تقصیرها را به گردن بقیه می اندازید ، می خواهید همه را ارضی نگه دارید، برای اطرافیان خیلی مایه می گذارید.

از این به بعد گاهی هم برای دل خودتان زندگی کنید . کارهای متفاوتی انجام دهید می شود گاهی کاری را نکرد ، یک نفر را ندید و حرفی نزد مشکلی پیش نمی آید.

کاهش اضطراب از طریق کسب مهارت ها

1- کسب مهارت : اگر احساس ضعف می کنیم باید دنبال رفع آن باشیم . آموزش مهارت هایی از قبیل حل مسئله ، تصمیم گرفتن ، ارتباط برقرار کردن ، قاطعیت ابراز همدردی، مطالعه رهبری و ... از واجبات کاهش اضطراب با مدد گرفتن از روش های درمانی هستند.

2- مدل سازی : رفتار کسی را که مشابهی دارد و بر آن غلبه می کند زیر نظر بگیرید . اگر می خواهید از مار نترسید بهترین راه ، دیدن کسی است که مارها را به دست می گیرد و به آنها غذا می دهد.

3- روان درمانی : اگر تفسیر شما در مورد یک چیز عوض شود احساس شما نسبت به آن هم عوض می شود . یک روش تغییر ، نوع حرف هایی است که به خود می زنیم . یعنی به جای جمله های نا امید کننده، جملات مثبت و سازنده به خودمان بگوییم . در این روش ها به طریقی فکر نسبت به یک چیز عوض می شود . روان درمانی باید حتما توسط یک متخصص طراحی و هدایت شود.

4- اصلاح افکار غلط: یکی از مهم ترین نکات این است که دیگران فکر ما را ارزیابی کنند. گاهی خودمان نمی دانیم چه افکار غلطی داریم ، اما اگر بدانیم بهتر است با دیگران در میان بگذاریم کسی که دچار فوبی است نباید به آنچه خودش می بیند اعتماد کند؛ بهتر است هر چه را که می بیند و می ترسد به یک نفر که نمی ترسد نشان دهد تا مطمئن شود درست دیده است آدم های منفی باف هر نتیجه ای را عدم موفقیت تفسیر می کنند .

بنابراین تلاش را بی نتیجه می بینند. اینها باید در مورد تفسیر نتیجه، از چند نفر دیگر نظر بخواهند و باید مثبت گرایی را یاد یگیرند . کسی که دچار حملات وحشت زدگی می شود ممکن است قبل از هر حمله دچار تهوع ، لرز، تپش قلب و تنگی نفس شود . او فکر می کند: «خدا کند اینجا حالم به هم نخورد » ، «دارد حالم به هم می خورد» ، «الان سکته می کنم !» «الان می میرم» ، «باید از اینجا بروم»  یا «دارم دیوانه می شوم» . این آدم باید یاد بگیرد با نشستن روزنامه خواندن و ریلکسیشن توجه خود را از موضوع منحرف کرده و این افکار وحشتناک را با : «می توانم جلو حلمه را بگیرم».

«قلبم تند می زند ولی شکلی نیست » و ... جایگزین نماید . این کارها را می شود یاد گرفت . البته اصلاح طرز تفکر کار ساده و کوتاه مدتی نیست .

درمان اضطراب های شایع

اضطراب شایع ترین دلیل مراجعه به روان پزشک است . در دنیا از هر 20 نفر، یک نفر به نوعی مبتلا به اضطراب است . تقریبا همین تعداد هم به اضطراب و افسردگی توام گرفتار هستند . درمان اضطراب ، احتمال افسردگی را کاهش می دهد. انواع اضطراب عبارتند از اضطراب عمومی ، وحشت زدگی و فوبی. خانم ها 2 یا 3 برابر آقایان دچار اضطراب می شوند. اضطراب در فقرا شایع تر است. شاید فکر کنید که مدیران پرکار بیشتر به اضطراب مبتلا می شوند . درست نیست . کارمندهای عادی که تحت فشار هستند و اختیار چندانی هم ندارند ، مستعدتر هستند . کارگرها ، خدمه ها و تایپیست ها بیش از دیگران مبتلا به اضطراب می شوند . چون ساعت کار ثابتی دارند ، کارشان یکنواخت است و حرف چندانی برای گفتن ندارند . مدیران ، تجار و متخصصان نگرانی های زیادی دارند اما کمتر دچار اضطراب می شوند، چون اینها انگیزه ، انعطاف پذیری و اختیار بیشتری در کارشان دارند.

در سوابق خانوادگی یک آدم مضطرب ، احتمال اضطراب و مشلات تطبیق (مثلا ترک تحصیل ) بالاتر است. حملات وحشت با اضطراب کم می گیرد. تقویت اعتماد به نفس این مشکل را حل می کند و البته گاهی هم نگرانی هدفمند است : «من یک پدر خوب و نگران هستم » گاهی هم نگرانی در جهت پوشاندن یک ترس عمیق به کار گرفته می شود: به جای فکر کردن به مشکلات که با همسرم دارم سعی می کنم دخترم را از شر پسرها دور نگه دارم.

ایجاد آرامش (ریلکس کردن)

آموزش آرامش بخشیدن به جسم ، معمولا با آن چه در اذهان عمومی وجود دارد، متفاوت است. این عمل ماورای منحرف کردن ذهن از امور دیگر با تماشای یک فیلم سینمایی و یا استراحت . این عمل ماورای منحرف کردن ذهن از امور دیگر با تماشای یک فیلم سینمایی و یا استراحت و بیرون راندن خستگی از تن با پیاده روی طولانی و آرام است.

منظور روانشناسان از «یادگیری کسب آرامش » اشاره به تمرین مداوم یک یا چند گروه اعمال خاص می باشد . این تمرینات معمولا ترکیبی از تنفس عمیق ، رها سازی عضلات و روش های جسمی است که اثر آن ها در بیرون راندن تنش هایی که بدن در طول روز در خود ذخیره می سازد ، به اثبات رسیده است.

در طول یادگیری این عمل در جلسات مختلف ، به این حقیقت پی خواهید برد که افکار متهاجم شما به زودی آرام خواهند گرفت و از شدت هجوم آن ها کاسته خواهد شد ، و احساس ترس و اضطراب شما به طور قابل ملاحظه ای کاهش خواها یافت . در وافع زمانی که جسم شما کاملا آرامش می یابد، امکان احساس ترس و یا اضطراب غیر ممکن است. در سال 1975 ، هربرت بنسون به این پژوهش پرداخت که چگونه زمانی که بدن آرامش کامل می یابد ، تغییرات محسوسی در آن مشاهده می شود . در طول زمانی  که بنسون آن را «عکس العمل آرامش جسمانی» نامید، او مشاهده کرد که ضربان قلب، تندی تنفس، میزان فشار خون، تنش های عضلانی ، میزان سوخت و ساز ، میزان مصرف اکسیژن و قدرت هدایت الکتریکی پوست کاهش می یابند . از جانب دیگر امواج مغزی آلفا که مرتبز با احساس آرامش و سلامت می باشد افزایش می یابند . هر یک از این شرایط جسمانی کاملا مخالف واکنش ها بیست که اضطراب و ترس در بدن تولید می کنند . کسب عمیق و اضطراب دو قلب متضاد روانی هستند.

اثرات درمانی

پس از تمرین های دقیق و مکرر ، آموزش کسب آرامش در کاهش اضطراب عمومی- اضطراب عملکرد و اضطراب میان فردی و یا اجتماعی موثر خواهد بود. تمرینهایی که در این جا ذکر شده اند ، اجزای اصلی قوانینی هستند که ترس های موضی و یا خشم مزمن را که در فصل های بعد به آن ها اشاره خواهد شد، درمان می کنند . همچنین آموزش های دیگری برای کاهش تنش های عضلانی مزمن ، پشت درد و گردن درد .اسپاسم عضلانی و فشار خون حاد پیشنهاد شده است.

زمان لازم برای یادگیری

به طور کلی شما اثرات این تمرین ها را با استفاده از هر یک از مراحلی که در زیر ذکر شده است ، در عرض یکی  دو جلسه تجربه خواهید کرد. اغلب اوقات دو روش یا بیشتر با یکدیگر تلفیق می گردند تا موثر واقع شوند؛ برای مثال شما می توانید منظره آرامش بخشی را در مقابل چشمانتان مجسم کنید و در عین حال به تنفس عمیق بپردازید .

تنفس بطنی (شکمی) رها سازی ماهرانه عضلات ، کسب آرامش بدون تهاجم نگرانی و کسب آرامش با استفاده از کنترل الگوی محرک باید جزء به جزء آموخته شوند.

روش اخیر را (سریع ترین و ساده ترین روش ها را) نمی توانید انجام دهید ، مگر آن که سه مرحله اول را فراگرفته باشید . تمام این نیازمند سه تا چهار هفته یادگیری است.

دستور عمل

این فصل اختصاص به روش های بسیار موثری دارد که اگر به طور مداوم تکرار شود، منجر به کسب آرامش کامل خواهد شد.

در بدو امر شما برای انجام تمرین های خود به فضای آرامی احتیاج دارید که کسی یا چیزی مزاحمتان نشود. بعدها، زمانی که تبحر لازم را به دست آوردید می توایند این حرکات را در فضای بیرون و یا اماکن عمومی نیز انجام دهید . اگر مایل بودید می توانید از اصوات سفید صدای دستگاه تهویه هوا و یا بادبزن و غیره نیز استفاده کنید که اصوات غیر قابل کنترل را تحت الشعاع قرار دهند. لباس های آزاد و راحت به تن کنید . در آغاز هر تمرینی به حالت خوابیده و یا نشسته خود را در وضعیت مناسبی قرار دهید به طوری که بدنتان کاملا احساس راحتی کند.

تمرینات شکمی

دسته ای از عضلات که معمولا در مقابل استرس راکنش به خرج می دهند آن هایی هستند که در جدار شکم جای گرفته اند . زمانی که این عضلات گرفته می شوند به دیافراگم فشار می آورند و بر روی هر یک از نفس های شما تاثیر می گذارند . این فشار مقدار هوای دریافتی شما را محدود می سازد و آن را در قسمت بالای ریه هایتان محبوس می سازد.

زمانی که تنفس شما سطحی و تند است، انگار دچار کمبود اکسیژن می شوید . این عمل استرس زاست و زاست و زنگ های خطر را برایتان به صدا در می آورد که در معرض خطر واقع شده اند . برای جبران کمبود هوا، احتمالا شما به جای ریلکس کردن عضلات شکم و گرفتن نفس های عمیق تر ، تنفس سطحی و سریع داشته باشید . این نفس تند و سطحی احتمال دارد منجر به نفس نفس زدن شود که از عوامل اولیه ترس است.

تمرینات شکمی این جریان را کاملا تغییر می دهد و با ریلکس کردن عضلاتی که بر روی دیافراگم فشار می آورند از تندی نفس هایتان می کاهند سه یا چهار تنفس عمیق تقریبا یک آرامش بخش قوی فوری است.

یادگیری این روش بسیار ساده است. تمری زیر را در حدود سه دقیقه انجام دهید.

1- بر روی زمین دراز بکشید و چشم هایتان را ببندید . لحظه ای بر روی بدن خود تمرکز کنید. به قسمت هایی که دچار تنش هستند ، توجه کنید . چند نفس بکشید و توجه کنید که نحوه نفس کشیدنتان به چه صورتی است. نفس هایتان در کدام قسمت متمرکز می شوند؟ آیا تمامی ریه هایتان از نفس هایتان پر می شوند؟ آیا سینه شما در زمان دم و بازدم به حرکت در می آید ؟ شکمتان چطور؟ و یا هر دوی آن ها؟

2- یک دستتان را روی سینه تان قرار دهید و دست دیگر را درست بر روی شکم.

زمانی که نفس را به درون می کشید، تصور کنید که تمامی نفس را به دورترین نقطه بدنتان می فرستید . احساس کنید که ریه هایتان کاملا از نفس پر شده و انبساط یافته است . در هنگام اجرای این عمل ، دستی که بر روی سینه قرار گرفته است ، باید تا حد ممکن بی حرکت بماند ، اما دست دیگر بر روی شکم ، بایستی با هر نفس بالا وپایین برود.

3- به دم و بازدم آرام و ملایم ادامه دهید. بگذارید نفستان ریتم منظم خود را بیابد.

اگر احساس می کنید که ریتم تنفس شما غیر طبیعی است، سعی کنید در حین دم و بازدم بر روی این احساس تمرکز نمائید نهایتا هر نوع فشار و حالت غیر طبیعی خود به خود آرام خواهد شد.

اگر هنگام تنفس ، دستی که بر روی شکمتان قرار دارد ، بی حرکت مانده است ویا هر دو دست حرکت می کنند ، سعی کنید که دست خود را محکم بر روی شکمتان بفشارید و بعد نفستان را طوری هدایت کنید که با فشار خود دستتان را وادار به حرکت کند.

4- پس از آن که چند نفس عمیق کشیدید، شروع به شمارش باز دم خود بکنید پس از شمارش ده ، دوباره از شماره یک شروع کنید ، زمانی که مورد تهاجم افکار متفرقه قرار می گیرید که شمارش شما را مختل می سازند ، فقط تمرکز خود را بر روی تمرینات خود قرار دهید و دوباره از یک شروع به شمارش بکنید . این عمل را برای ده دقیقه ادامه دهید واطمینان حاصل کنید که با هر نفس شما دستتان به حرکت در می آید .

تمرین های پیشرفته آرامش عضلانی

این تمرین های که پی ام آر (PMR ) نیز نامیده می شوند ، شامل روش هایی هستند که متسلزم منقبض کردن و ریلکس کردن عضلات مختلف بدن شما در تسلسلی خاص است. این روش توسط دکتر ادموند جی کوبسون در سال 1929 ، ارائه شده است.

دکتر جی کوبسون با دریافتن این نکته که بدن در مقابل افکار اضطراب آور و ترسناک با جمع کردن تنش در عضلات ، واکنش نشان می دهد ، به این نتیجه دسید که این تنش را می توان با انقباض آگاهانه بیش از حد متعارف عضلات و بعد رها سازی ناگهانی آن ها ، ناپدید ساخت . دکتر جی کوبسون دریافت که تکرار این جریان با هر دسته از عضلات بدن، منجر به احساس آرامش عمیقی خواهد شد.

دستورهای اولیه جی کوبسون برای پی ام ار شمل بیش از 200 تمرین در ریلکس عضلانی مختلف  بود. از آن زمان به بعد پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که انجام روزانه شانزده تمرین می تواند به همان اندازه موثر واقع شود. این تمرین ها عضلات بدن را به چهار دسته اصلی تقسیم می کند : بازوها ، سر ، قسمت میانی ، و ساق پاها.

اگر شما پی آم آر را به صورتی که در زیر ذکر شده است ، انجام دهید، تاثیرات بدنی آن را به صورتی که هربرت بنسون عکس العمل جسمانی کسب آرامش خطابشان می کند تجربه خواهید کرد. مهمتر از همه این که اگر شما برای چند ماه به این تمرین ها ادامه دهید ، میزان اضطراب ، خشم و یا سایر احساسات دردناکتان که معمولا در زندگیتان ظاهر می شوند، به طور قابل ملاحظه ای کاسته خواهد شد.

دستورهای انجام پی ام آر

تمرین ها زیر را هرروز حدود بیست تا سی دقیقه انجام دهید. بدون توجه به این که آن ها را دوست دارید یا خیر. شما به مهارتی دست خواهید یافت که همان قدرت کسب آرامش است. در بدو امر ، احتمالا نیازمند زمانی طولانی برای ریلکس شدن ولو به مقدار ناچیزی هستید . اما ادامه تمرین، با سرعت بیشتر و کیفیت مطلوب تری نتیجه مطلوب عایدتان خواهد شد.

در حین تمرین ها، جریان انقباض و انبساط هر گروه از عضلات را تکرار کنید، هر دسته از عضلات را برای چند ثانیه سفت و محکم کنید و بعد برای بیست ثانیه رها سازید . هر بار در حین نقباض ، کاملا عضلات را در هم کرده و محکم کنید و بعد آن را به طور سریع و کامل رها سازید. به احساس آرامش خود توجه کنید . آیا عضلاتتان سنگین و گرم شده اند و یا احساس سوزش می کنید؟ یادگیری شناسایی عکس العمل های جسمانی آرامش ، یکی از ارکان اصلی این جریان است.

پیشروی از دسته ای از عضلات به دسته دیگر ، نیازمند یک تسلسل منطقی است و بیشتر افراد پس از چندین بار تمرین ، توالی آن ها را به سادگی به خاطر می سپارند . اگر برای شما به خاطر سپردن این تسلسل دشوار است، می توانید از نواری که دستورها را بر روی آن ضبط کرده اند ، استفاده کنید.

بازوها

1- هر دو دست خود را مشت کنید و محکم بفشارید و این فشار را برای چند لحظه ادامه دهید . به حالتی که در عضلات بازو به هنگام انقباض ایجاد می شود ، توجه کنید . حال آن ها رارها سازید و به احساس متفاوتی که در بازوها ایجاد می شود، توجه کنید. تمرکز خود را به این احساس جدید معطوف دارید . پس از بیست ثانیه دوباره دست های خود را مشت کنید حالت انقباض را برای چند ثانیه ای ادامه دهید، و دوباره برای مدت بیست ثانیه ریلکس کنید.

2- در مرحله بعد، هر دو آرنج را خم کنید و بای سپ ها (عضلات دو سر) را منقبض کنید . این حالت را برای هفت ثانیه حفظ کنید، و بعد آن را رها سازید. برای باز ناشی از کسب آرامش است، توجه کنید.

3- تراش سپ ها (عضلات سه سر) را منقبض کنید همان عضلاتی که در زیر بازوسایتان قرار دارند. با قفل کردن آرنج ها و کشش بازوها قرار دارند . با قفل کردن آرنج ها و کشش بازوها تا جایی که ممکن است در کنار بدن ، بعد آن ها را رها سازید . برای بار دوم این عمل را تکرار کنید و به احساس مطبوع ناشی از ریلکس شدن توجه کنید.

سر

1- تا آن جا که امکان دارد ابروهایتان را بالا ببرید به طوریکه فشار را بر روی پیشانی خود احساس کنید . این وضعیت را چند ثانیه خفظ کنید و بعد یکمرتبه ابروها را پایین بکشید و رها سازید . این عمل را چند بار تکرار کنید.

2- تمام صورت خود را جمع کنید، درست مثل این که قصد دارید تمام اجزای صورت را در نوک دماغتان جمع کنید . به نقطه ای که تحت فشار است توجه کنید . بعد صورت را رها سازید و به احساس بدنی خود توجه کنید این عمل را تکرار کنید.

3- چشم هایتان را محکم ببندید و لبخند بزنید و تا آن جا که می توانید دهانتان را باز کنید چند لحظه ای این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید این عمل را تکرار کنید.

4- چانه تان را محکم بفشارید و بعد زبانتن را به سقف دهانتان بچسبانید. این حالت را چند ثانیه حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . بعد دهانتان را به صورت یک « او» بزرگ باز کنید . حالت خود را خفظ کنید و بعد رها سازید به طوری که چانه تان به وضعیتی بازگردد . این عمل را تکرار کنید.

سرتان را تا آن جا که می توانید به عقب بکشانید به طوری که سر ، انتهای گردن را لمس کند. این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . سرتان را به سمت راست شانه تان بکشانید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید و دوباره تکرار کنید . حال سرتان را به سمت شانه چپ بکشانید ، این حالت را حفظ کنید و رها سازید و بعد تکرار کنید . سرتان رابه حالت اول برگردانید ، احساس خواهید کرد که تنش جسم ، شما را ترک می کند . دهانتان را کمی باز کنید . سرتان را به طرف پایین بکشانید با تا بر روی سینه قرار گیرد . با بر گرداندن سرتان به وضعیت عادی ، تنش رااز خود دور بسازید . این عمل را تکرار کنید .

قسمت میانی بدن

1- شانه هایتان را تا آن جا که ممکن است بالا بکشید . درست مثل این که قصد دارید گوش هایتان را به شانه هایتان لمس کنید . شانه ها را بالا نگه دارید و یک مرتبه آن ها را رها سازید. شانه هایتان را به طرف عقب بکشانید ، درست مثل این که قصد دراید تیغه های شانه ها را به هم برسانید . این حالت را حفظ کنید ، بعد دست ها را در کنار بدنتان رها سازید . این عمل راتکرار کنید.

2- بازوهایتان رامستقیما به طرف جلو بکشانید به طوری که بازوها به صورت موازی با یکدگیر واقع شوند بعد . در حالی که دست هایتان را به همان حالت نگه داشته اید ، یک بازو را از روی بازوی دیگر رد کنید و بازوها را تا جا که ممکن است بالای سرتان بکشانید . کشش پشت خود را احساس کنید . این حالت را حفظ کنید حال بازوها را در کنار بدن رها سازید و بعد به احساس رهایی و آرامش خود توجه کنید . این عمل را تکرار کنید.

3- نفس عمیقی بکشید و قبل از بازدم ، تمام عضلات شکم را منقبض نمائید این حالت را حفظ کنید و بعد در حین بازدم عضلات را رها سازید . این عمل را تکرار کنید.

4- به آرامی پشتتان را خم کنید و به همین حالت بمانید و بعد در روی زمین ، یا وی صندلی یا روی تخت پشت را رها سازید و صاف کنید . این عمل را تکرار کنید .

ساق پاها

1- ران ها و باسن خود را منقبض کنید . میزان فشار رابا صاف کردن ساق پا ها و وارد کردن تمام سنگینی بدن بر روی پاشنه ها ، تشدید کنید. این حالت را حفظ کنید و بعد آن را رها سازید . آن را تکرار کنید.

2- عضلات داخل ران ها را با فشردن شدید ساق پاها به همدیگر منقبض کنید . بعد آن ها را رها سازید به احساس آرامشی که در ساق پاهایتان احساس می کنید توجه کنید . این عمل را تکرار کنید.

3- در حالی که انگشت شست پاهایتان را تیز کرده اید ، عضلات ساق پاها را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید، بعد با برگرداندن انگشتان شست پا به وضعیت عادی، عضلات را رها سازید . این عمل را تکرار کنید.

انگشتان

4- انگشت شست پاهای خود را به طرف بالا بکشانید و آن ها را منقبض کنید . عضله پشت پا را نیز منقبض کنید. این حالت را حفظ کنید. بعد عضلات پاها را رها سازید و آنها را به راحتی آویزان کنید. این عمل راتکرار کنید.

ریلکس کوتاه مدت عضلات انقباضات توام و همزمان

اگر چه روش پی ام آر اصلی ، راهی برجسته برای بدست یافتن به آرامش است اما نیازمند زمانی طولانی برای انجام زنجیره ای از تمرین های دسته های متفاوت عضلات است تا نتیجه نهایی کسب شود. برای دست یافتن به آرامش سریع ، شما بایستی روش کوتاه زیر را فراگیرید.

کلید استفاده از این روش، یادگیری و رها ساختن همزمان عضلات در چهار قسمت بدن می باشد. شما بایستی هر دسته از عضلات را برای مدت هفت ثانیه منقبض کنید و بعد به مدت بیست ثانیه رها سازید ، درست به همان ترتیب که در تمرین های پی ام آر کامل انجام دادید . هر چه بیشتر تمرین کنید، به زمان کمتر برای انقباض و رها سازی نیاز خواهید داشت:

1- مشت هایتان را محکم گره کنید و در عین حال عضلات بای سپ را منقبض سازید . و یا اگر احساس می کنید که اعمالتان در محیط اطرافتان بیش از حد جلب توجه می کند فقط تمام عضلات بازوها را که دو طرف بدن قرار گرفته اید ، منقبض نمائید این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید.

2- سرتان را تا آن جا که ممکن است به عقب بکشانید بعد آن را به صورت دایره کامل بچرخانید ، بعد یک بار دیگر در جهت مخالف به حرکت در می آورید . در حین انجام این تمرین صورتتان را کاملا جمع کنید ، درست مثل این که قصد دارید تمامی اجزاء صورت را به نوک بینی برسانید خود را رها سازید . حال چانه و عضلات گردن خود را منقبض سازید و شانه هایتان را به طرف بالا بکشانید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید .

3- در حالی که نفس عمیقی می کشید ، پشتتان را با ملایمت به عقب خم کنید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید نفس عمیق دیگری بکشید و این بار در حین بازدم ، شکمتان را به بیرون فشار دهید و بعد را سازید.

4- انگشت شست پاهایتان را به طرف صورتتان بکشانید و در عین حال عضلات نرمه پا را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید و بعد رها سازید . حال انگشتان شست پا را جمع کنید و عضلات نرمه پا و ران ها و باسن را منقبض کنید . این حالت را حفظ کنید و رها سازید.

ریلکس بدون تنش

پس از هفت تا چهار ده جلسه تمرین های پی ام آر ، شما در شناسایی و رها سازی تنش هایی که در ماهیچه ها به وجود می آیند ماهر خواهید شد. پس از این مدت ، شاید دیگر نیازی به انقباض و کشش عمدی ماهیچه ها قبل از هر عمل ریلکسی نباشد . در عوض، می توانید در درون بدنتان ، چهار دسته از عضلات را در جستجوی یافتن تنشی بررسی کنید اگر متوجه گرفتگی هر نوع از ماهیچه ها شدید ، سعی کنید به سادگی آن را رها سازید درست مانند عملی که در تمرین های پی ام آر ، پس از هر انقباضی انجام می دادید . فکر خود را کاملا متمرکز نمائید و هر احساسی را در درون خود لمس کنید . با قسمتی از عضلات باز هم احساس گرفتگی می کنید ، آن را و یا آن دسته از عضلات را منقبض کنید و بعد رها سازید . شما این روش راسریع تر از تمرین های اختصادی پی ام آر خواهید یافت . در ضمن این روش برای شل کردن عضلات کوفته ای که مایل نیستید با انقباض ، شدید شان کنید، مناسب تر است.

 

کسب آرامش با کنترل الگوی محرک

در این روش ، شما می آموزید که چگونه عضلاتتان را هر زمان که اراده کنید با استفاده از تنفس شکمی و دستورات شفاهی ، ریلکس کنید . ابتدا ، در موقعیت راحتی خودتان را قرار دهید ، سپس با استفاده از روش ریلکس بدون انقباض ، تا آن جا که می توانید تنش را از خود دور سازید. به حرکات شکمتان با هر دم و بازدمی توجه کنید . نفس هایتان را آرام و آهنگین سازید . با هر نفسی خود را بیشتر رها کنید . حال با هر دم به خود بگویید : «نفس بکش» و با بازدم بگویید: «رها کن» این دستورها را به هر دم و باز دمی تکرار کنید و در حین این عمل ، تمامی تنش را از بدن خود بیرون برانید . این تمرین را به مدت پنج دقیقه انجام دهید و عبارات فوق را با هر دم و باز دم تکرار کنید.

این روش به جسم شما می آموزد که چگونه با شنیدن عبارت «رها کن» احساس رها بودن و ریلکس شدن را در خود لمس نماید . پس از مدتی که از این روش استفاده می کنید و ارتباطی قوی میان کلمه و احساس فوق ایجاد شده است ، شما در هر مکانی و هر زمانی قادر خواهید بود که عضلات خود را تنها با تکرار ذهنی «نفس بکش ... رها کن.» ریلکس کنید و هر نوع احساس کشیدگی را از بدن خود برانید . این روش می تواند در کمتر از یک دقیقه ، استرس را از جسم شما خارج کند و یکی از مواد اصلی روش درمانی اضطراب و خشم است.

 

تجسم یک صحفه آرامش بخش

شما قدرت آن را دارید که به طور ذهنی منظره آرامش بخشی را که اجازه ورود به آن را دارید ، در لحظاتی که تحت استرس هستید ، در مقابل چشمانتان مجسم کنید . این منظره باید از نقطه نظر شما جالب و جذاب باشد. تجسم منظر ه ای که به شما احساس امنیت و ایمنی می بخشد ، جایی که کاملا ماسک دفاعی خود را کنار می گذارید و ریلکس می شوید.

یافتن یک صحنه آرامش بخش

در وضعیت راحتی قرار بگیرید ، یا به صورت نشسته و یا به صورت خوابیده و چند دقیقه ای به این تمرین بپردازید . تجسم صحنه های دلپذیر در صورتی بسیار موثر است که شما خود را کاملا ریلکس کرده باشید . بنابراین ریلکس شدن به خود فرصت کافی بدهید.

حال به سادگی از ضمیر ناخود آگاهتان بخواهید که منظره ای روحنواز را به شما نشان دهد . کم کم تصویری در تخیلات شما جان می گیرد و یا به جای تصویر ، احتمالا شما کلمه ، عبارت یا صدایی را «بشنوید» که به تجسمی جان ببخشد .در هر حال اگر تجسمی در ذهنتان شکل می گیرد ، هیچ سوالی را مطرح نسازید و ن را تنها به صورت متن آرامش بخشی بپذیرید.

اگر تصویری ظاهر نمی شود ، امکان یا فعالیتی را که مورد علاقه شماست ، انتخاب کنید . دلتان می خواهد در این لحظه کجا باشید؟ در ییلاق؟ جنگل ؟ مرغزار؟ در داخل یک کشتی؟خانه ای که در آن بزرگ شده اید ؟ پنت هاوس که مشرف به پارک مرکزی است؟

پس از آن که صحنه ای در تخیلات شما جان گرفت ، توجه کنید که چه چیز هایی در اطرافتان وجود دارد . به رنگ و شکل آن ها توجه کنید ، چه صداهایی را می شنوید؟ هوا آکنده از چه رایحه ای ؟ شما در حال انجام چه کاری هستید؟ احساس بدنیتان که تلاش می کنید، باز هم بخش هایی از این صحنه مبهم و غیر روشن بر جا می مانند . این امری کاملا طبیعی است . ناامید نشوید . با تمرین و ممارست ، شما توانایی آن را خواهید یافت که تمامی جزییات را بیرون بکشید و صحنه را کاملا واضح و روشن در مقابل چشمان خود بیابید.

فوت و فن تجسم سازی

تجسم سازی نیازمند مهارت خاصی است. مانند بسیاری از مهارت ها ، از جمله نقاشی یاخیاطی بعضی از افراد به طور ذاتی در این زمینه دارای استعداد خاصی هستند. شما ممکن است یکی از افرادی باشید که می توانید بنشینید و صحنه ای را آن چنان به وضوح از نو خلق کنید که احساس کنید عملا در همان صحنه قرار دارید و یا بر عکس ممکن است تجسم صحنه ای کاملا برایتان دشوار باشد.

حتی اگر به طور ذاتی هم فاقد این استعداد باشید، می توانید با تمرین ، این مهارت را کسب کنید . راه های پیشنهادی زیر به شماکمک خواهید کرد که به تجسمات خود جان ببخشید.

1- زمانی که صحنه ای در مقابل چشمتان ظاهر می گردد ، اگر دارای نقص است مثلا قسمتی از آن مبهم است و یا صحنه ای فاقد هر نوع تصویری است- تمام توجه خود را همان زمینه متمرکز سازید و از خودتان سوال کیند : « این چیست؟» همچنان تمرکز خود را حفظ کنید و ببینید آیا تصویری شکل می گیرد؟ هر چه که در تخیلات شما ظاهر می شود ، حتی زمانی که مبهم و غیر واضح است، با دقت هر چه تمام بررسی آن بپردازید.

2- این نکته بسیار اهمیت دارد که صحنه ظاهر شده را تا حد امکان «واقعی » جلوه دهید . یکی از راه های موثر در این زمینه ، اضافه کردن جزییات فراوانی است که با کمک حواس پنجگانه به صحنه اضافه می شوند شما با توجه به طرح کلی صحنه ، می توانید به اجزای آن شکل بدهید ، درست مثل این که با مدادی خطوط اصلی را دنبال می کنید . به رنگ های صحنه توجه کنید . آیا رنگ ها زنده و درخشان و یا قسمت ها در سایه قرار گرفته اند ؟ سعی کنید همه چیز را ببینید ، درست مثل این که در آن صحنه حاضر هستید.

3- به اطلاعاتی که از طریق سایر حواس گرد آوری کرده اید ، توجه کنید . اگر در صحنه عملا حاضر بودید ، چه اصواتی را می شنیدید؟ محیط اطرافتان آکنده از چه بویی است؟ با لمس کردن ، چه چیزی احساس می کنید ؟ آیا بخش هایی سرد و قسمت هایی گرمند؟ آیا نسیمی می وزد؟ در صورتی که بر وی زمین نشسته و یا دراز کشیده اید ، می توانید فشاری را در قسمت هایی از بدنتان که با زمین تماس دارد  ،احساس کنید، با انگشتانتان اشیای مختلف را لمس کنید و به ماهیت آن ها توجه کنید و بعد به احساسی که این عمل در شما خلق می کند.

4- به دور نمایی که از آن صحنه را تماشا می کنید توجه کنید . آیا خود را بیگانه ای می یابید که از دور شاهد این صحنه است؟ «مشاهده از دور» به این صورت است که شما تصویر خیالی «خود» را در صحنه تماشا می کنید . اگر تجسمتان به این صورت است، آن را به هم بریزید را در صحنه تماشا می کنید . اگر تجسمتان به این صورت است ، آن را به هم بریزید و به خلق صحنه ای می پردازید که خودتان عملا در آن قرار دارید . مثلا اگر صحنه ای را مجسم می کنید که «شما» در نیز سایه درختان آرمیده اید ، تجسم خود را عوض کنید به طوری که تنها چیز درختان را بر دامن آسمان آبی نظاره کنید . اگر شما در داخل صحنه قرار بگیرید ، خود را کاملا جزیی از آن یافته و به جای نظاره آن صحنه ، عملا بازیگر آن هستید .

5- هر زمان که افکار نامربوط هجوم می آورند ، به محتویات آن ها توجه کنید و دوباره توجه خود را به صحنه ای که خلق کرده اید معطوف سازید.

 

 

 

نمونه هایی از صحنه های آرامش بخش

مثال های زیر احتمالا می تواند شما را راهنمایی کند تا صحنه های مختلف خود را کنار هم قرار دهید .

ساحل . شما همین حالا از پله های چوبی قدم پایین گذاشته اید و خودتان را در ساحل بیکرانی که تا بی نهایت گسترده است می یابید . ساحلی است عریض که گوشه و کنار آن ناپیداست . شما بر روی شن های ساحل می نشینید و آن ها را سفید و نرم و گرم می یابید . با شن ها بازی می کنید و آن ها را از لابلای انگشتانتان به زمین می ریزید . بر روی شکمتان دراز می کشید و احساس می کنید ک شن های گرم به فوریت به شما آرامش می بخشند.

نسیمی صورت شما را نوازش می کند . امواج دریا به صورت ستیغی سفید رنگ به جانب شما حرکت می کنند و بعد با برخورد با شن ها به عقب بر می گردند. همه جا بوی نمک و دریا به مشام می رسد و شما نفس های عمیق می کشید و خود را آرام و بی دغدغه می یابید.

جنگل . شما در داخل جنگل هستید و در زیر چتری از درختان بسیار بلند دراز کشیده اید زیر انداز شما، خزه های خشک و ملایمند . هوا مملو از رایحه کاج هاست و همه جا را سکوت فراگرفته است . انوار آفتاب را که از لابلای شاخه های درختان بر شما می تابد، خوش آمد می گویید . باد گرمی می وزد . درختان بلند اطرافتان رقص کنان در مقابلتان سر تعظیم فرود می آورند و برگ های آن ها هم صدا و هماهنگ آواز می خوانند . با هر وزش نسیم ، شما خودرا آرامتر و آرامتر می یابید . عضلاتتان آرام می گیرند ، دو پرنده از فاصله ای دور آواز می خوانند . سنجابی در بالای سرتان زمزمه می کند . احساس آرامش و لذت سر تا پای وجودتان را فرا می گیرد.

قطار . شما در یک کوپه خصوصی در انتهای یک قطار بلند هستید تمامی سقف قطار ، گنبدی از شیشه های رنگین است و این نجسم را به شما می بخشد که در فضای باز، در داخل فضای سبز بیرون شهر به پرواز در آمده اید . یک مبل و دو صندلی از دور به چشم می خورند و یک میز کوچک در وسط آن ها دیده می شود که تمامی مجله های محبوب شما بر روی آن قرار دادند . شما در داخل یکی از صندلی ها خودتان را رها می کنید ، کفش هایتان را در می آورید و پاهایتان را بر روی میز قرار می دهید . در بیرون ، صحنه متحرکی از شما به طور مرتب دورتر می شود: کوه ها ، درخت ها ، قله ه های پوشیده از برف و دریاچه ای که از دور دیده می شود. آفتاب تقریبا طلوع کرده است . آسمان با رنگ های بنفش و نارنجی پوشانده شده است و ابرهای قرمز نارنجی در آن به رقص در آمده اند و شما در حالی ک به این منظره خیره شده اید ، همراه با آهنگ چرخ های قطار ، در خود آرامش را حس می کنید و گویی حرکت یکنواخت قطار برایتان لالایی می خواند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت: 21:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 3063

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس