سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
حاشيه نشين به مفهوم كلي به كسي گفته مي شود كه در اكثر سكونت دارد ولي به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام ا قتصادي شهر شود و از خدماتي شهري استفاده كند . حاشيه نشيني در پي وجود يك اقتصاد ناسالمو بسيار و در كنار ساير عوامل بر مشكلات شهري افزوده است .
حاشيه نشيني از آنجا كه بر حاصل زندگي جمعي انسان هاست ، پديده اي اجتماعيمي باشد . اين مسأله تنها مختص كشورهاي جهان سوم نيست ، بلكه در كشورهاي پيشرفته نيز مي توان نمونه هايي از حاشيه نشين را البته با اختلافاتي از نظر كمي و كيفي مشاهده كرد . ليكن آمارنشان مي دهد كه اين مسأله به صورت حاد تري دامنگير كشورهاي در حال توسعه ا ست . بنابرگزارش سازمان ملل متحد در سال 1981 ، از هر 5 شهر نشين كشورهاي در حال توسعه ، دو تن زاغه نشين بوده اند كه اين مقدار 40% جامعه آنان را شامل مي شده است . در سال 1990 اين رقم به 50% رسيده است و در آن زمان پيش بيني شده كه تا سال 2000 به 62% خواهد رسيد .
البته بايد گفت در شهرهاي ايران حاشيه نيسن به آن شكل كه در بسياري از شهرهاي كشورهاي در حال توسعه مثل مكزيكوسيتي يا قاهره قابل مشاهدهاست وجود ندارد . اما به هرحال اين مسأله در ايران نيز خود را به عنوان معصل حادي كه قابل طرح و به درستي است ، نشان داده است !
در اين تحقيق سعي بر آن بوده است كه به اين سؤالات پاسخ داده شود :
الف – علل ايجاد پديده اي به نام حاشيه نشيني( امكان غير رسمي ) چيست ؟
ب – را محل هاي موجود براي مقابله با اسكان غير رسمي كدامند ؟
اقتصاد شهري :
مربو ط به متن اقتصاد شهري : با توجه به اينكه حشاشيه نشيني از مسائل و مشكلات اتباع شهري است و بعلاوه مانند ساير مشكلات شهري جنبة اقتصادي هم دارد ، از مسائل مورد بررسي در اقتصاد شهري مي باشد .
ياد داشت ها :
2- عابدين در كوش ، سعيد ، در آمدي به اقتصاد شهري ، صص 2 و 3 .
3- مشهدي زاده دهاقاني ، ناصر ، تحليلي از ويژگيهاي مثل در ايران . صص120و121 .
فهرت منابع و مآخذ :
12 عابدين در كوش ، سعيد ، در آمدي به اقتصادي شهري ، مركز نشر دانشگاهي ،چاپ چهارم .1380.
نيم نگاهي به معنا و مفهوم اسكان غير رسمي ( حاشيه نشيني )
امكان غير رسمي از جمله پديده هاي ناشي از شهر نشيني شتابان معاصر از جلوه هاي بارز فقر شهري است كه در شكلي برنامه ريزي نشده و خود روي يدر درون يا اطراف شهر ها ظاهر شده است . سكونتگاه هاي غير رسمي با تجمعي از اقشار كم در آمد و غالباً با مشاغل غير رسمي و نازل و شيوه اي از شهر نشنيني ناپايدارهمراه هستند و زمينه مناسبي براي بروز آسيب هاي اجتماعي به شمار مي روند .
اسكان غير رسمي در ت مدن تخصصي علوم مربوط به اجتماع در شهر ، با عنوانهاي ديگري چون حاشيه نشيني ، اسكان خود روي ، اسكان نابهجار يا نابسامان ، امكان عدواني ، آلونكو زاغه و اصطلاحاتي از اين قبيل نيز خوانده شده است . از اين جهتدر اين تحقيق اين مسأله را با نامهاي مختلف به كار مي بريم . 2
از ديدگاه شهر سازي حاشيه نشيني نوعي اسكان غير رسمي و شيوه اي از سكونت موقت تلقي مي شود كه درخارج از محدوده هاي شهري در زمين هايي كه براي توسته شهري پيش بيني نشده اند ، شكل مي گيرد و بسا ساخت و ساز غير قانوني و تغيير كاربري زمين هاي كشاورزي همراه است .
البته بايد گفت گرچه بسيارييا به عبارتي بيشتر حاشيه نشينان در حاشيهشهرها زندگي مي كنند ، اما بسيارند افرادي كه در داخل محدوده شهري زندگي مي كنند ، ولي جزو حايشه نشينان به حساب مي آيند . برعكس ، كساني هم هستند كه در حاشيه شهرها زندگي مي كنند ، ليكن حاشيه نشين نيستند.3
حاشيه نشينان گروههاي اجتماعي هستند كه در شهرها پديد مي آيند . حاشيه نشينان شهري معمولاً بر سر دوراهي مرحله گذار اجتماعي هستند . به اين صورت كه اولاً ، كساني كه به طور موقت وارد شهر مي شوند به مسكن موقت احتياج دارند . اين افراد شهري كه از نظر اقتصادي و اجتماعي از شهرها رانده شده اند به علت كمي دستمزد و ديگر اجتماعي جاشيه نشين مي شوند .
ضمناً قابل تاكيد است كه به دلايل وجود حرمت در خيلي از موارد تصرفات عداوني نبوده و حاشيه نشينان با ميزاني از توان ماني به پيرامون شهر آمده و براي زمين وساختمان مسكن خود پرداختهاي قابل توجهي( نسبت به روستاي مبدأ) مي نمايند ولزوماً از نظر اقتصادي و اجتماعي حاشيه نشيني شهر اصلي نبوده و بعضاً از داخل شهر به اين مكانها رانده شده اند ، هر چند عمده آنها روستا زاده هستند .4
بازار رسمي ( مديريت شهري ، طرحهاي توسعه شهري ، اراضي شهري ) براي پذيرش اقشار كم در آمد شهري و روستايي و تأمين مسكن ايشان سازماندهي نشده است ؛ ولي بازار يغير رسمي ( زمين غير رسمي ، مصالح غير رسمي ، نيروي كار غير رسمي ) جنگلي به طور متناوب و بسيار ماهرانه براي پذيرش اين اقشار سازماندهي شده اند . به عبارتي بازار غير رسمي با حداكثر سود برنده و مديريت شهري با حداكثر هزينه بازندة اين جريان هستند .
در فاصله سالهاي 80-1370 تحولات مختلفي در سكونتگاههاي غير رسمي يا اجتماعات آلونكي رخ داده است .از جمله اين تحولات ، افزايش خانوارهايي است كه از سكونتگاه هاي رسمي درون شهرهاي بزرگ – به خصوص تهران – به سكونتگاه هاي غير سرسمي يا اجتماعات آلونكي نقل مكان مي كنند . مهمترين دليل اين امر مشكلات اقتصادي خانوارهاي شهري از يك سو و تعامل برخي ديگر از شهر نشنيان براي به كف آوردن مبالغي به منظور سرمايه گذاري و كسب درآمد براي هزينه كردن ماهيانه است ؛ و يا گروهي نيز براي حذف هزينه مسكن رسمي ( اجاره بها ) ترجيح مي دهند مسكن در اجتماعات آلونكي خريداري كنند .
از ديگر موارد فقير تر شدن اكثريت ساكنان اجتماعات رسمي در ده سال اخير مي باشد . خانوارها درده سال گذشته اقلامي را از زندگي خود خارج كرده اندتا بهفروش برسانند ، به همين دليل برخي اقلام كنار گذاشته شده ،دو ماده به زندگي بازگشته اند . چراغهاي خوراكپزي و ايجاد گرما به نام و آلود از آن جمله اند . البته تحولات ديگر بسيارند ، كه در اينجا فرصت پرداختن به همه آنها نمي باشد .6
در يك جمعبندي در باب تعريفو مفهوم اينگونه سكونتگاهها كه در درون يا مجاور شهرها ( محدوده استحفاظي يا منطقه كلان شهري ) شكل مي گيرند ، مي توا ن به مشخصه هاي زير اشاره كرد :
الف ساخت و ساز آنها به صورت خودرو يا بدون رعايت قواعد اصول مصوب شهري با پروانة ساختمان انجام گرفته باشد.
ب – در ا كثريت واحد هاي مسكوني آنها اصول فني ساختمان رعايت نشده باشد ، هر چند از مصالح ساختماني متعارف ساخته شده باشند .
ج – هر چند واحدهاي مسكوني از برخي خدمات چون آب يا برق يا مدرسه برخوردار باشند اما كل خدمات زير بنايي و اجتماعي نظام يافته و حد معمولي كمبود يا نبود خدمات و پايين تر نباشد .
د – از لحاظ كاربري زمين كمبود هاي چشم گير ، باز دارنده و ناكار آمد براي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي ، فضاي سبز ، معابر و غيره وجود داشته باشد .
هـ – اكثريت ساكنان آنها راگروه هاي كم در آمد تشكيل مي دهند .
و- از نظر شكل با باقي شهر سنخيت نداشته و از نظر محتوي نظارت اجتماعي كم و ناهنجاري شهري ديده مي شود.
نارسايي هاي فوق و استفادة غير كار آمد از زمين و آشفتگي كالبدي و نازيبايي، كيفيت پايين محيط زيست و عدم وجود امنيت كافي و تجميع مهاجرين از مبدأ مشترك يا قوميت مشابه ، از ويژگيهاي اين گونه سكونتگاه هاست.7
قابل ذكر است ، اگر چه بعضي ، نابهنجاري و آسيب هاي اجتماعي را نيز يكي از خصوصيات اين جوامع مي دانند ، ليكن بايد گفت « آلونك نشيني را به هيچ وجه نبايد به معني دست يازي به جرائم اجتماعي و درگير بودن با آسيب هاي اجتماعي به حساب آورد.»8 غالباً محيط زندگي و شرايط موجود در اين سكونتگاه ها برانگيزاننده نابهنجاري وآسيب هاي اجتماعي مي باشد : لين خود مردم اين مناطق متهم به داشتن ضعف در رفتارهاي اجتماهي نمي باشند .9
علل حاشيه نشيني ( اسكان غير رسمي )
1-مهاجرت روستاييان به شهرها و پيدا نكردن جايي براي سكونت ، كه در نتيجه مجبور به سكونت در اطراف شهرها مي شوند .
2-مردم كم در آمد شهري در جستجوي و احدهاي مسكوني ارزان قيمت به منطقة حاشيه نشين پناه مي برند .10
البته بايد گفت ته بازگي علت دوم نيز پررنگ شده است ، درحالي كه در گذشته بيشتر حاشينه نسيني را علت اول تشكيل مي داد.11
در تبيين پديده اسكان رسمي بايد به علل گوناگوني اشاره كرد كه ذيلاً ذكر مي نماييم :
نخستين علت در سطح كلان را بايد ساختاري دانست كه سازكار تبعض آميز و فقر زا بر پاية توزيع غير عادلانه منابع قدرت ، ثروت و در آمد در جريان است . تجلي فضايي اين سازو كار در سطح كشور ، عدم تعادلهاي منطقه اي و در سطح شهر منطقه اي و محلي ، رجهان فاضهاي برگزيده ايهمچون شهرهاي بزرگ و محلات ثروتمندان در برابر ديگر نواحي و مراكيز زيست و فعاليت است كه به حركت « منطقي » جمعيت هاي مهاجر به سوي كانونهاي برگزيده مي انجامد . از آنجا كه اين جمعيت ، عمدتاً همچون پناه جويان اقتصادي ، بدون توجه به قابيلت هاي طبيعي و ظرفيت هاي « انسان ساخت» مقصد شان در پي دسترسي به فرصتهاي اشتغال و در آمد سرازير مي شوند، تقاضاي ناگهاني و پر شتابي براي حركت و جابجايي گروههااي كم در آمد امكان خود در نواحي محدودي به وجو مي آورند : اين تقاضا باعث افزايش قيمت ها ، كاهش ذخيره مسكن ، نارسايي خدمات شهري و اشباع شبكه هاي زير بنايي مي شود . در چنين شرايطي ، مهاجرين كم در آمد ، توان استفاده از بازار رسمي زمين و مسكن را نداشته و با اصرار بر لزوم استقرار خود در همان ناحيه ، فضايي ناخوشايند و نامطمئن ، ليكن ارزان تر را در بازار غير رسمي زمين و مسكن تهيه مي كنند . اينجاس كه مي توان از علل متعدد ديگري كه در سطح خرد زمينه ساز اين شكل سكونتگاه هاهستند ، به اختصار تحت عناوين زير نام برد .
1-ضعف برنامه هاي بخشي مشخص و مؤثر براي پاسخگويي به نياز سرپناه كم در آمدها در توزيع جغرافيايي مناسب .
2-عدم پيش بيني فضاي مسكوني كافي و مناسب اقشار كم در آمد در طرحهاي كالبدي شهري و اعمال استاندار هاي خارج از استطاعت ايشان .
3-دسترسي ناچيز به نظامهاي رسمي اعتباري و وام مسكن براي كم در آمد ها ، به ويژه شاغلين در بخش غير رسمي .
4-وجود باند هاي قدرت نامشروع و سود گران زمين باز به موازات اهمال و ناتواني در نظارت و كنترل ساخت و سازه ها ، به ويژه در فضاي بينا بيني شهرها.
5- فقدان نهاد سازي براي تجهيز و تجميع منابع اقشار كم در امد و عدم حمايت هدايت دولت درمورد خانه سازي خوديار.12
راه حل ها و پينشهادات
مديرتي تأمين مسكن يكي از مهمترين جنبه ها در فرايند تأمين مسكن از زماني است كه مسكن به مقوله اي اجتماعي بدل شده و ديگر افراد به طور معمول سازنده مسكن خود ( در شهرها ) نيستند ، مسووليت مديريت مسكن به ويژهبراي گروه هاي كم در آمد كه خود غالباً نمي توانند زمينه هاي آن را فراهم كننده مهمتر از ساختن مسكن براي ايشان شده است . چنين امري لزوماً به معناي توليد مسكن نيست ، بلكه از بيسياري موارد به فراهم آوردن زمينه هاي لازم براي فعاليت در بخش مسكن ( مثل تأمين اجزاي توليد ) و برنامه ريزي در جهت دسترس خانوارها به مسكن مناسبشان ، وضع قوانين و مقررات مربوط و . . .محدود مي شود.
در همه كشورهاي صنعت و توسعه يافته نقش دولت از نظر كنترل بازارواضح ساز و كارهايي جهت تسهيل توليد در بخش خصوصي و دسترسي به مسكن به ويژه در شرايط كمبود مسكن ، تعيين كننده بود . نكته در خورد توجه اين است كه در اكثر كشورها ، ساخت مسكن به طور غالب به عهده بخش خصوصي بود تنها در روند تأمين آن ، نهادهاي مختلف دولتي يا غير انتفاعي دخال مي كردند . با وجود اين نقش دولت به ويژه از نظر تأمين اجزاي توليد و نيز فراهم آوردن امكان دسترسي خانوارهاي كم در آمد به مسكن مناسبشان و سهم اركان غير انتفاعي و بعضاً دولت ، از نظر تأمين مسكن گروههاي كم در آمد و آسيب پذير حايز اهميت است.13
روش هاي مقابله با اين سكونتگاه ها در كشورهاي مختلف گوناگون است كه بعضي از آنها اشاره مي گردد :
1-تغيير موقعيت ساكنان زاغه ها و مناطق فقير نشين مركز شهر : در اين روش به از بين بردن زاغه ها و مناطق فقه نشين مركز شهر و انتقال آنها به مناطق خارج از شهر و دور از مركز شهر تأكيد مي گردد .
2-پاك كردن منطقه از زاغه ها و باز سازي و توسعه مجدد آن : در اين روش ساكنان اين محله ها به طور موقت به نقاط ديگر انتقال داده مي شوند ؛ سپس منطقه از سكونتگاههاي زاغه اي پاك مي گردد و پس از ساختن سكونتگاه هاي جديد ، ساكنان مجدداً در اين مناطق امكان داده مي شوند .
3-توانمند سازي اين محله ها : اين روش موفق ترين روش مي باشد.14امروزه بيشتر مسوولان محلي متوجه شده اند كه اجتماعات آلونكي محصول رخدادهاي كلان تري است و لذا اينها صرفاً معلولي بيش به حساب نمي آيند . لذا تب و تاب تخريب اجتماعات آلونكي تا حدود زيادي فروكش كرده است .15قبل از هر چيز لازم است ما اين سكونتگاه ها وكلاً بازار غير رسمي مسكن را به نوعي به رسميت بشناسيم و كم در آمدهاي شهري را شهروند تلقي كنيم ؛ و پس از آن بايد سه اقدام را به طوري موازي انجام دهيم : توانمند سازي ظرفيت سازي ، نهاد سازي ، دولت و نهادهاي مسوول دولتي بايد ساكنان اين سكونتگاه ها ياري دهند تا آنها با تجميع منابع خرد خود بتوانند در امر بهسازي محيط مسكوني شان شركت كنند . اين نوعي از برنامه ريزي از پايين به بالاست ؛ يعين تأمين مالي و اشتغال با مديريت و برنامه ريزي خود مردم كه حاصل آن دلبستگي و دلسوزي بيشتر مردم است . با اين شيوه ( توانمند سازي ) حتي اولويت بهسازي ( مسكن ، فاضلاب ، خدمات زير ساختي . . .) را خود مردم با توجه به توانها و ترجيحاتشان مشخص مي سازند وطي اين روند نوعي برنامه ريزي مشاركتي را تجربه مي كنند .
4-در مقوله ظرفيت سازي نيز صندوق هاي تأمين مالي خود از طريق امكان دام دهي را به عنوان نوعي تأمين اعتبار كسب و كار خرد فراهم مي كنند ، كه اين امر منجر به افزايش توان مالي براي بهسازي مي شود ؛ و از طرف ديگر منابع خود را به گروههاي پاييني منتقل مي كنندو كار با مداخله و نظارت خود آنها صورت مي يرد .
در زمينهعرضه مسكن نيز با اين نگاه بايستي ضوابط را انعطاف پذير تر كرد ؛ مثلاً در دوره گذار مي ت وان اندازة مجاز قطعه را كوچك تر كرد و ارزان سازي قيمت مسكن را با شيوه هايي چون Core Housing ( مسكني با حداقل كالبد و هسته اوليهقابل توسعه ) در دستور كار قرار دارد و000 و اما نهاد سازي به مفهوم شكل دادن به انجمن هاي محلي خود يار ( نهاد هاي مشاركت محلي ) C/.B.O در كنار سازمانهاي غير دولتي (N.G.O.S ) ، به عنوان واسط بين بخش علومي و خصوصي ، گام ديگري در اين زمينه است كه بايد با تفويض اختيار و افزايش توانمندي مديريت محلي توأم شود .
استفاده از GIS ( سيستم اطلاعات جغرافيايي ) در مديريت شهري ، به منظور ساخت و تلفيق بانكهاي اطلاعاتي به صورت هنرمان براي توانمند سازي مقامات توسعه محلي نيز ضروري است و در نهايت اموزش مقامات محلي توسعه شهري و انتقال تجربه ساير كشورهاي و نيز تفويض اختيارات به سطح محلي.16
به هر تقدي راه حل عبارت است از توانمند سازي ؛ و شرط توانمند سازي پذيرش شهروندي وحقوق شهروندي اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي ، جنيتي ، قوي جهاني است.17
نتيجه گيري و برآيند
از دهه 50 تا به امروز اين پديده با سرعت و شدت گسترش يافته است . حتي پاسخ هاي نسبي به مسأله ممكن اين كانون ها نيز موجب تعديل آن نشده است . برخي از تحليل ها و سياست هاي اخير نيز عمدتاً بر حل مشكل مسكن آنها متمركز شده اند ، در حالي كه به نظر مي رسد ريشه هاي مسأله به نظام اقتصادي – اجتماعي و نارسايي هاي ان بر مي گردد و راه حل اين مسأله بايستي به اشتغال و در آمد ، بهداشت و درمان ، اموزش و مهارت فني و كل فرايند زندگي تعميم يابد : بنابراين ، بديهي است تاهنگامي كه سياسيتي كلان – منسجم و فراگير – شكل نگيرد تا هماهنگ با رشد و توسعه اقتصادي نگرش هاي خرد مقياس ما را درجهت حل مشكل و جلوگيري از تباهي بيشتر حمايت كند و ساير بخش ها (آموزش و پرورش ، بهداشت ، اشتغالو مانند اينها ) نيز از اين رويكرد ها پشتيباني نكنند ، نمي توان به حل ريشه اي مسأل اميدوار بود . حال اگر به نسل دوم و نسل هاي بعدي اين سكونتگاه ها كه خواستها و مطالبات شهري و شهروندي دارند نيز توجه كنيم ، موضوع جدي ترهم خواهد شد.18
يادداشت ها
1-مشهدي زاده دهاقاني ، ناصر ، تحليلي از ويژگيهاي برنامه ريزي شهري در ايران ، صص 119-121.
2- علي آبادي ، جواد . اسكن غير رسمي و شهرداريها ، شهرداريها ، سال چهارم ، شماره 45 ، بهمن 1381، ص 5.
3-برآبادي ، محمود ، حاشيه نشيني پديده اي به قدمت شهر نشيني ، شهرداريها ، سال چهارم ، شماره 45 ، بهمن 1381 ، ص 48 .
4-عسگري طباطبائي ، اسدا. . . . بررسي اجمالياز پديدهبافتهاي پيراموني و يا حاشيه نشنيي در ايران ، هفت – شهر ، سال سوم ، شماره هشتم ، تابستان 81، صص 102-103.
5-خضرايي ، فرزين ، توانمند سازي در اسكان غير رسمي ، هفت شهر ، سال سوم ، شماره هشتم ، تابستان 81، ص 59.
6-آقاي دكتر شيخي ، اجتماعات آلونكي پديده اي فراتر از حاشيه و حاشيه نشيني ، شهرداري ها سال سوم ، شمارة 26 دي 1380 ، صص 34 و 35 .
7-سازمان بهران و بهسازي شهري ، جمعبندي كميتة تخصصي استان غير رسمي ، هفت شهر ، سال سوم ، شمارة هشتم ، تابستان 81، صص 112و113.
8-اقاي دكتر پيران ، آلونك نشني در تهران ، نشريه سياسي ، اقتصادي ، شماره هفتم ، ص 33.
9-صفوي ، علي ، توانمند سازي و ساماندهي امكان غير رسمي :تجربة زاهدان ، شهرداريها ، شماره 46 ، سال چهارم ، اسفند 1381 ، ص 64.
10-شكوئي ، حسين ، حاشيه نشينان شهري ، خانه هاي ارزان قيمت و سياست مسكن ، انتشارات مؤسسه تحقيقات اجتماعي و علوم انساني ، تبريز ، 2535،ص 9.
11-صرافي ، مظفر ، اسكان غير رسمي و شهرداريها ، سال چهارم ، شماره 45 ، بهمن 1381 ، ص 7 .
12-صرافي ، مظفر ، به سوي نظريه اي براي ساماندهي اسكان غير رسمي – از حاشيه نشيني تامتن شهر نشيني ، هفت شهر ، سال سوم ، شعار هشتم ، تابستان 81 ، صص 6 و 7.
13-اهري ، زهرا و ا ميني جديد ، شهلا ، تجارب كشورهاي مختلف در تأمين مسكن ، صص 762-766.
14-قاسمي خوزاني ، محمد هاديزاده ، بزار ، مريم . اسكان غير رسمي و بهسازي محله هاي فقير نشين شهري ، شهرداريها ، سال چهارم ، شماره 45 ، بهمن 1381 . صص 23 و 24 .
15-آقاي دكتر شيخ ، اجماعات آلونكي ، پديده اي فراتر از حاشيه و حاشينه نشيني ، شهرداريها ، سال سوم ، شماره 32 ، دي 1380 ، ص 36.
16-آقاي دكتر شيخي ، توانمند سازي امكان غير رسمي ، شهرداريها ، سال سوم شماره 13 ، آذر 1380 ، صص 35 و 36.
17-آقاي دكتر شيخي ، اجتماعات آلونكي پديده اي فراتر از حاشيه و حاشيه نشيني ، شهرداريها ، سال 3 ، شماره 32 ، دي 1380 ، ص 38.
مسئله عدالت با وجود اينكه يك مسئله اجتماعي، سياسي و اقتصادي است، ولي از نظر مكتب شيعه آنقدر مهم است كه در كنار پنج اصل اعتقادي يعني توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همين دليل عدالت بايد يك مسئله فراگيري باشد و نميتوان عدالت را فقط اختصاص به يك بعد از زندگي اجتماعي مردم تلقي كرد. اينكه در كنار اصول اعتقادي مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادي بايد فراگير باشد.
عدالت آنقدر مهم و فراگير است كه در اعتقاد شيعه، عدالت از خداوند شروع ميشود، در نظر شيعه رأس حكومت بايد عادل باشد، امام بايد عادل باشد، مرجعتقليد و قاضي بايد عادل باشند. هيچ كسي نيست كه در حكومت قرار بگيرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعيتش را از دست ميدهد. پس در حقيقت اركان جامعه به عدالت بستگي دارد. عدالت فراگير شامل در دو بعد بسيار مهم است. اول عدالت سياسي و دوم عدالت اقتصادي. در ادبيات ما وقتي صحبت از عدالت اجتماعي ميشود، عموماً سراغ مقابله با فقر يا سراغ عدالت اقتصادي ميروند، در حالي كه عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. اگر عدالت سياسي نباشد، عدالت اقتصادي بوجود نميآيد و اگر ايجاد شود خود به خود از بين خواهد رفت. اولين انحرافي كه در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادي نبوده، بلكه انحراف عدالت سياسي بوده است. خليفه دوم فردي بسيار زاهد بود. زهد او به حدي بوده كه در كتب تشيع هم ذكر شده است. او مشكل عدالت اقتصادي نداشت، مشكل او عدالت سياسي بوده است. پس اولين انحراف كه شروع ميشود، عدالت سياسي است و دومين انحراف كه در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادي ميباشد. يعني عدالت اقتصادي با يك فاصله زماني از عدالت سياسي به انحراف كشيده ميشود.
فهم عدالت سياسي ساده و شفاف است. عدالت سياسي يعني اينكه هر كسي در جاي خودش باشد. آنهايي كه كوچكند بزرگ نشوند و آنهايي كه بزرگند كوچك نشوند. اينكه اميرالمومنين فرمود من همه را غربال ميكنم! آنهايي كه پايين رفتهاند، بالا بيايند و آنهايي كه بالا هستند پايين بروند؛ يعني من از عدالت سياسي شروع ميكنم و ايشان از عدالت سياسي شروع كردند و بعد به زدودن فقر اقتصادي پرداختند. حضرت اميرالمومنين در سال چهارم حكومت خويش، خطاب به جمع فرمودند؛ آيا فقيري در حكومت من ميبينيد؟ همه اعلام ميكنند كه ما فقيري سراغ نداريم.
اگر كسي توانايي و شايستگي كسب جايگاه مديريتي را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادي را برقرار كند، شدني نيست. دليلش اين است كـه در اينجا عدالت سياسي مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سياسي باشد ولي تلاشي براي استقرار عدالت اقتصادي نشود، اين هم به معناي تحقق عدالت نيست.
يكي از ويژگيهاي عدالت فراگير اين است كه عدالت سياسي و اقتصادي توأمان در يك جامعه مستقر باشد. هم عدالت سياسي و هم عدالت اقتصادي بايد با هم توأم باشند. تقدم عدالت سياسي به معني كم اهميت بودن عدالت اقتصادي نيست، عدالت اقتصادي در ادبيات ما بد تفسير شده است. در كشور ما عدالت اقتصادي را عمدتاً در توزيع ميدانند. يعني مقابله كردن با فقر. اگر عدالت اقتصادي صرفاً مقابله با فقر باشد يك گداخانه بزرگي درست ميشود كه اين خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاري ندارد.
حضرت امام ميفرمايد؛ شايد يكي از دلايل توجه به قرضالحسنه اين است كه اسلام با گداپروري مخالف است. اگر قرضي ميگيريد بايد آن را برگردانيد. يعني بايد كار كرد، توليد كرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادي تنها يك جنبه توزيعي ندارد، بلكه در توليد هم است يعني دادن فرصتهاي برابر به همه. امروز كساني در شهرهاي كوچك و روستاها هستند و عليرغم استعداد فوق العادهاي كه دارند و ميتوانند توليد كنند؛ فرصتي براي ظهور و بروز در توليد و سرمايهگذاري پيدا نميكنند و لذا يك محروميت تاريخي را در روستاها شاهد هستيم. اين وضع حتي در شهرها هم قابل مشاهده است. ميزان برخورداري يك شهروند تهراني از خدمات شهري 200 هزار تومان، يك اصفهاني 50 هزار تومان و كسي كه در اراك زندگي ميكند 20 هزار تومان است. حالا شما ميتوانيد شهرها و روستاهاي خودتان را محاسبه كنيد و اين مقايسه را به دست بياوريد. ميزان برخورداري شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها ميشود. يعني آنجاهايي كه رفاه بيشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بيشتري ميكنند. پس عدالت اقتصادي، هم در عدالت توليدي است و هم در عدالت توزيعي. عدالت توليدي يعني دادن فرصتهاي برابر به كساني كه استعداد توليد دارند. چه آن كسي كه در شهر است و چه آن كسي كه در روستا زندگي ميكند. و عدالت توزيعي يعني بايد از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگيرند و به كساني كه قدرت كار، درآمد و توليد ندارند بدهند و فقر را از آنها دور كنند. بنابراين ما با يك عدالت فراگير در اسلام روبرو هستيم. اولاً عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. ثانياً عدالت اقتصادي تنها مقابله با فقر نيست.
اگر عدالت سياسي نباشد شايستگان از حكومت حذف و آدمهاي ضعيف و ناكارآمد اداره كشور را بدست ميگيرند. وقتي كه افراد ناكارآمد اداره يك كشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود كه عدالت را اجرا كنند.
عدالت در اسلام هم مقابله با فقر است و هم مترادف با كارآمدي است. اما در غرب وقتي ميگويند عدالت اجتماعي، بيشتر تأمين اجتماعي و فقرزدايي مورد توجه است و بيشتر اين جنبه از عدالت را دنبال ميكنند. اما در اسلام كارآمدي جزئي از عدالت است. مخصوصاً عدالت سياسي يعني حكومت شايستگان. اگر حكومت شايستگان نباشد و افراد ناكارآمد بخواهند عدالت اقتصادي را تحقق ببخشند، اين باعث ميشود كه همان عدالت اقتصادي هم تحقق پيدا نكند. ثانياً اگر ما از عدالت اقتصادي عدالت توليدي را حذف كرديم، پس چه كسي ثروت را توليد بكند؟ بايد ثروتي توليد بشود تا فقر از بين برود.
لذا ما در بين عدالتخواهان با سه گروه مواجه هستيم. يك گروه صرفاً به عدالت توزيعي اعتقاد دارند، گروه ديگر به عدالت توليدي معتقدند و ميگويند شما فرصتهاي برابر در اختيار همه قرار بدهيد، فقر خودش از بين ميرود، لازم نيست گروهي راه بيفتند و با فقر مقابله كنند. به نظر من گروه سومي هستند كه عدالت فراگير را معتقدند. هم به عدالت سياسي اعتقاد دارند و هم به عدالت اقتصادي و عدالت اقتصادي را هم عدالت در توليد و هم عدالت در توزيع ميدانند. ما به چنين تفكري نياز داريم. اگر چنين رويكردي به عدالت پيدا نشود، توسعه در ايران اتفاق نميافتد. ضروري است كه ما هم رويكرد به توسعه و هم رويكرد به عدالت را بازنگري كنيم. عدالت توزيعي ما را به سمت يك جريان سوسياليستي ميكشاند. اعتقاد صرف به عدالت توزيعي و بياعتقاد به عدالت توليدي يك گرايش شبه سوسياليستي است. آنهايي كه صرفاً به عدالت توليدي تأكيد ميكنند، يك گرايش سرمايهدارانه را دنبال ميكنند. تنها كساني ميتوانند بگويند ديدگاه ما اسلامي است كه عملاً و قولاً به يك عدالت فراگير معتقد باشند. عدالت فراگير نه سوسياليستي است و نه كاپيتاليستي، بلكه عدالت فراگير همان عدالت اسلامي است. اگر چنين عدالتي آرمان مردم، جوانان و دانشجويان ما بشود، ميتواند يك ملت را به سعادت برساند. چون لازمه اين كار مقابله با تبعيض، ظلم و ناكارآمدي است. مقابله با اشغال پستهايي است كه توسط افراد ناشايست اشغال شده است، مقابله با فقر و بيكاري است. اينها ابعاد يك مبارزه عدالتخواهانه را شكل خواهد داد. اميدواريم همانطوري كه انقلاب اسلامي از ابتدا يكي از شعارهاي مهمش عدالت بوده، بتوانيم در ايران اسلامي عدالت اسلامي را به عنوان يك الگوي عملي تحقق ببخشيم و جلوهاي از حكومت علوي را در كشورمان پياده كنيم
در حالي كه بسياري از انسانها ناتوان از تامين مخارج خود و خانواده شان توسط كارخود هستند، يعني آنچه گاهي در اثر حوادث اجتناب ناپذير است، آنها را نبايد به اميدصدقات افراد عادي رها كرد، بلكه زندگي آنها بايد توسط قوانين دولت مردمي تامينگردد... اما آن كساني از ميانشان كه داراي بدنهاي قوي هستند... بايد به كارواداشته شوند، و از اين بهانه كه كاري پيدا نميكنند معاف گردند، بايد چنان قوانينيوجود داشته باشد و اين مشاغل را مورد تشويق قرار دهد... دريانوردي، زراعت، ماهيگيريو تمامي شيوههاي تجارت كه نيازمند نيروي كار هستند ». مديران سياسي جهت ايجادشرايطي از « عدالت اجتماعي » به توسط « مهندسي اجتماعي » بود. اين شرايط به توسط « ارضاء خواستههاي افراد تا آنجا كه آنها بر خواستههاي ديگران غلبه نكنند » مشخصميشد. پاوند از ناسازگاري « عدالت اجتماعي » با عدالت به معناي واقعي كلمه به خوبيآگاه بود. او اشاره ميكند كه عدالت اجتماعي « مغاير با روح حقوق عرفي (common law) است ». لازمهي آن بازگشت به آن رژيمي است كه در جايگاهي قرار داشته باشد كه در آن « حقوق به فردي كه سن كافي دارد و از ظرفيت طبيعي برخوردار به خاطر پيشهاي كه درجامعه دارد يا شغلي كه در گيرآن است تعلق دارد و وظايف به او پيوسته است... هنگاميمعيار برابري در آزادي عمل است، تمامي طبقات... از انديشهي عدالت بي زاراند. هنگامي كه معيار برابري در ارضاء خواستهها است، چنين طبقه بندي و بازگشت نسبي بهايدهي رژيمي در جايگاه قانوني ويژه چاره ناپذير است ». پاوند شايد فوران فعلي در « حقوق ويژه » را براي همه گونه از اقشار، طبقهها و دستهها پيش بيني نميكرد، اماآنقدرها هم از چنين چيزي متعحب نميشد. همانگونه كه او نيز به خوبي ميدانست،عدالت اجتماعي و « حقوقي » كه متضمن آن است فرق چنداني با طبقه بندي، گروه بندي ودسته بندي كردن ندارند. هرچند كه ديدگاه پاوند را بايد صرفاً بازگشتي نسبي به ذهنيگرايي هابز دانست. براي او حقوق عرفي در ميان قلمروي عدالت باقي مانده بود. با اينوجود، اين قلمرو به آنچه پس از تلاش براي يك « اقتصاد براي ارضاء خواستههاي همه كهقابل قبول به لحاظ اجتماعي باشد » باقي ميماند كاهش يافته بود. آنجا كه آنها بهلحاظ قانوني به جا آورده ميشوند، خواستهها، آرزوها و منافع جاي حقوق طبيعي رااشغال ميكنند ـ كه معناي آن اين است كه آنها ابتدا بايد به « حقوقي » تبديل شوندكه جايگاه بالاتري نسبت به حقوق طبيعي داشته باشد. رئاليستهاي حقوقي كه جداييقانون از قانون گذاري سياسي را توسط پاوند نميپذيرفتند، نوكيشهاي بسيار تندروتريبودند. در ديدگاه آنها قضات ميبايست مهندسين اجتماعي باشند كه تمامي قدرتي كه دراختيار دارند را به كار گيرند تا عدالت اجتماعي به اجرا درآورده شود. قضات نبايد از « ايدئولوژي مالكيت » يا « عدالت سنتي » ترسي به خود راه دهند. و آنها نبايد ازمداخله كردن به عنوان قانون گذاران در امور شركتها، مشاغل، نهادها، انجمنها وخانوادهها سرباز زنند. حقوق دان آمريكايي بروكس آدامز (Brooks Adams) در مباحثهخود در بارهي واگذاري انحصاري (راه آهن و ساير خدمات رفاهي) اصولي را اعلام كرد كهرئاليستهاي حقوقي ميتوانستند آن را نسبت به به تشكيلات ماليكت خصوصي و به تماميحقوق مالكيت و تعهد نامههاي وابسته به كار برند: « هنگامي كه قانون به فردي ياطبقهاي از انسانها حق انحصاري را نسبت به انتخاب موارد خاص اعطا ميكند كه مورديضروري است، يا حتي مسئلهاي كه ديگران آرزومند داشتن آن هستند... معناي آن در معرضبندگي قرار دادن كسب كنندگان است ». با اين ادعا كه حقوق مالكيت و دارايي حقوقي « انحصاري » هستند رئاليستهاي اقتصادي نتيجه ميگيرند ـ البته در سبك و سياقيهابزيـ كه حقوق به طور كلي انحصاري است، يعني آن چيزي است كه توسط قدرت سياسي بهانسانها اعطا ميشود. از نظر آنها چيزي به عنوان « دارايي طبيعي » وجود ندارد. دارايي و ماليكت هميشه آفريدهاي از قانون گذاري است. رئاليستها همچنين استدلالآدامز را در اين مورد كه بندگي وضعيتي است از نياز يا آرزوي ارضاء نشده ياخواستهاي عقيم مانده ميپذيرند. آنها از اين استدلال براي معين كردن مالكيت خصوصيبه عنوان يگانه ـ و البته بزرگترين ـ تهديد براي « عدالت اجتماعي » استفادهميكنند. چرخش جامعه شناختي در علم و فلسفهي حقوق در اواخر قرن نوزدهم آغاز گرديدو در ميانهي دو جنگ جهاني به اوج خود رسيد. اين در واقع بازگشتي به بازتعريفذهنيگراي هايز از « حقوق طبيعي » بود. شالودههايي كه هابز براي انقلاب انديشهبشري در بارهي حقوق و سياست پايه ريزي كرده بود، در نهايت به فوراني از عصري ازخودكامگي همه جاگير و دولت بزرگ منتهي گرديد. حقيقت آن است كه نميتوان حقوق بشر UD را بدون مورد توجه قرار دادن اين انقلاب درك نمود. همانگونه كه به كمك آزمايش فكريكه پيشتر به آن اشاره شد ديديم، اين انديشه كه مردم بايد در سعي و كوشش جهت ايمنساختن حق خود در ارضاء خواستههايشان شخصاً ابتكار عمل را در دست گيرند فقطميتوانست به نتايجي از نوعهابزي و از پيش معلوم منتهي شود: يا جنگ همه بر عليههمه و يا تمركز قدرت سياسي. منطق اين استدلال آشكارا در ساختار UD قابل مشاهده است. در جلوگيري از حقوق انسان براي (راه اندازي) جنگ همه بر عليه همه، بايد آنها را به « جامعه پذير كردن » و به تاملات صرف در بارهي وظايف دولت برگرداند. حكومت بايدحقوق بشر را در هماهنگي با تشكيلات و امكانات مالي كشور به اجرا در آورد. لازمهيچنين امري سبك و سنگين كردن دائمي منافع و خواستهها و همچنين دستگاههايي عريض وطويل از سياستمداران، بوروكراتها و كارگزاران براي جمع آوري دادهها و تفسير آنهااست و به مرحلهي عمل در آوردن خط و مشيهايي است كه از پيش گزينش شدهاند. همهياينها ناگزير هستند زيرا آنچه حقوق بشر نسبت به آنها « حقوق به » محسوب ميشود نيزبه طور اجتناب ناپذيري نادراند. برخلاف حقوق طبيعي يك فرد كه جايگاه او را بهعنوان توليد كننده يا نگهبان منابع نادر بجا ميآورد، حقوق بشر (اين فرد فرضي)ادعاهايي است در بارهي هرچه كه ميتواند در خدمت ارضاء « منزلت » او باشد يا بهعبارتي در خدمت آزمندي او. در تحليل نهايي آنها همگي به حقي براي كار و خدمات مولدجمعيت انبوهي از ديگراني گمنام و نا معلوم برگردانده ميشوند، كساني كه همگي زير يكحكومت واحد زندگي ميكنند. حقوق بشر هر يك فرد انساني « حقي » است به ماليات وكنترل ديگران ـ حقي كه براي جدا كردن خصوصيت مهلكش از آن بايد از او گرفته شده وجهت اجرا به يك مرجع مقتدر مركزي سپرده شود. عدالت اجتماعي ـ به آن مفهوم كه حقوقبشر جدي گرفته شود ـ به معناي آمار و مديريت سياسي منابع مالي است و متضمن آن استكه يك « حق » چيزي بيش از اهميتي پرازلفاظي نميتواند باشد مگر آن كه به امتيازيقانوني توسط سياستي موثر تبديل شود. همانگونه كه تي. اچ. مارشال در « حق شهروندي وطبقهي اجتماعي » مينويسد: « مزايايي در شكل خدمات، داراي اين خصوصيات هستند كهحقوق شهروندان نميتواند به طور دقيق تعريف و معين شود. عنصر كيفي بيش از حد بزرگاست. در نتيجه حقوق انفرادي بايد تابع برنامه ريزي كشوري و ملي باشد ». اينسياستها هستند كه حقوق را جعل ميكنند. سخنان تي. اچ. مارشال به معناي انتقاد ازمفهوم عدالت اجتماعي و حقوق بشر نيست، بلكه منظور وي روشن كردن اين واقعيت است كهبا چه قاطعيت و صداقتي حاميان آنها قلاب سياسي را همراه با طعمهي ذهني گرايفلسفهي هابز از « حق » بلعيدهاند. سخن پاياني برخلاف كرومباگ، من حقوق بشر را بهعنوان « دوست داشتني اما كودكانه » نمينگرم. برعكس، من آنها را به عنوان طول وتفصيل پيچيدهاي از ديدگاهي هابزي و غيرعادي ميدانم كه مطابق با آن انسان ديگر « عامل اخلاقي » معين، متناهي و طبيعي نيست، بلكه صرفاً مجموعهاي نامعين ازخواستهها و آرزوها است كه در جستجوي ارضاء (آنها) به توسط تمامي وسيلههاي ممكناست. از اين رو حق اساسي يا طبيعي انسان ديگر تماميت طبيعي وجود واقعياش و كارهايشنيست، بلكه ارضا خواستههاي او ميباشد. بدبختانه، چنانچه انسانها در تلاش ارضاءخواستههاي خود از طريق ابتكار عمل شخصي و با تمامي امكانات موجود باشند، نتيجهيقطعي آن جنگ و نابودي جهان است. به همين خاطر ـ يعني آنگونه كه نظريه به طور تلويحيبيان ميكند ـ انتخاب انسانها بايد دست كشيدن از كنترل بر زندگاني خود باشد تا بهاين ترتيب شايد مطابق با اولويتها، سياستها و « طرحهاي كشوري و ملي »ي يك مرجعيگانه، خواستههايشان و آروزهايشان برآورده شود. مطابق با آن نظريه و در چنين راه ورسمي، خواستهها و آرزوهاي انسانها به نحو موثرتري به توسط تمامي امكانات موجودبرآورده ميشود. البته چنين تمناهايي كه ارضاء ميشوند ديگر همان تمناهاي خود آنهانيستند، بلكه صرفاً تمناهايي كه به كمك آمار به اهداف سياسي مناسب تبديل شدهاند. البته هيچ كدام از اينها بدون هزينه هم نيست. اگر يك ارتش نظامي، همانگونه كهروبرت هين لين (Robert Hein-lein) مينويسد، تشكيلاتي دائمي براي نابودي زندگي ودارايي است، پس حكومت مدرن با تعداد بيشماري نهاد خصوصي و گروههايي با حقوقانحصاري، تشكيلاتي دائمي براي جدايي انسانها از زندگاني و دارايي شخصي خود است. خود انسانها، به آن اندازه كه ديگر از اعضاي نخبگان اهل سياست گذاري محسوبنميشوند، بايد به عنوان « منابع كشوري و ملي » مورد برخورد قرار گيرند تا حكومتحقوق انساني آنها را به جا آورد. آنها به معناي دقيق كلمه بايد در تلاش براي يكسانسازي ارضاء خواستهها و در هماهنگي با تشكيلات و منابع مالي حكومتي كه مدعياختيارداري آنها است اداره شوند. اين ديدگاهي پيچيده و در شيوهي خودش مسحور كنندهاز انسانها و حقوق آنها است، اما من هيچ نظر موافقي با آن ندارم. من نميتوانممعتقد باشم كه آزمندي، و نه طبيعت عقلاني انسان ويژگي متمايز كننده و صفت بارز « منزلت انسان » است. اعتقاد به آن برابر است با پذيرش اين كه حقوق فرد درست بهاندازهي خواستههاي او نامحدود است و از اين رو منابع اصلي نزاع و هرج و مرج است. هيچ كجاي سنت كلاسيك قانون و حقوق طبيعي نشاني از چنين اعتقادي نميتوان يافت. حقوقبشر ميراث نظريههاي نمونه در سنت مثلاً توماس آكويناس يا جان لاك نيست. حقوق بشر UD با هر ديدگاهي كه انسانها را ـ و نه فقط آرزوها و خواستههايشان را ـ جدي بگيردبيگانه است. عدالت اجتماعي گونهاي از عدالت نيست، بلكه همانقدر با عدالت بيگانهاست كه يكسان سازي ارضاء خواستهها از روابط سامان بخش ميان انساني كه در هماهنگيبا آزادي قرار دارد دور است
قوه قضائيه و عدالت اجتماعی
امروز يكي از بدترين دشمنيها وبيانصافيهايي كه عليه دولت كريمه (دولت احمدينژاد) صورت ميگيرد، اين است كهدولت جديد با اصلاحات اقتصادي و خصوصيسازي مخالف است، در حالي كه خود آقاياحمدينژاد در جلسه مجلس خبرگان رهبري اولين حرفش اين بود كه خصوصيسازي در كشوربه نحو شايستهاي انجام نگرفته است و بايد تقويت شود.
به گزارش"ايلنا"، سيدمحمود هاشمي شاهرودي در دومين روز از همايشسراسري ائمه جمعه سراسر كشور، با بيان اينكه امروز دشمنان به دنبال ناكارآمد جلوهدادن نظام جمهوري اسلامي در اذهان مردم داخل و خارج از كشور است، تصريح كرد: امروزاستفاده از ابزار جنگ، لشكركشي و شوراندن گروههاي ضد انقلاب و گروهكهاي منافقعليه جمهوري اسلامي به بنبست رسيده است البته دشمن همواره درصدد ضربه زدن به نظاماسلامي ما و به فروپاشي كشاندن آن است.
هاشمي شاهرودي با بيان اينكه به اعتقادبنده دشمنان انقلاب امروز بر روي دو محور تمركز كردهاند، محور اول را بخش اقتصاديو محور دوم را بخش فرهنگي عنوان كرد و گفت: معتقدم بخش اول كه اولويت اول آنها درفروپاشي نظام ماست، مهمتر از بخش ديگر است. آنها سعي ميكنند با استفاده ازفشارهاي سياسي و بحثهايي نظير نقض حقوق بشر در ايران و مسائل هستهاي و امنيتيكشور، اقتصاد ما را فلج كنند.
وي افزود: دشمن از بعد خارجي سعي ميكند ما رابا تحريمهاي اقتصادي و مالي مواجه كند و حتي حسابهاي مالي ما را در خارج ازكشور مسدود كند و نگذارد از تسهيلات پولي بينالمللي استفاده كنيم، در بعد داخلينيز سعي در ايجاد فسادهاي مختلف به خصوص فسادهاي ساختاري دارد. در اين بين به دنبالايجاد ناامنيهاي اقتصادي، ضايع كردن حقوق سرمايهگذاران و تشويق آنان برايسرمايهگذاري در خارج از كشور و ايجاد تشكيلات قوي مالي و پولي با سرويسدهي بالادر كشورهاي همجوار به منظور جذب مغزها و فعالان اقتصادي ماست. هاشمي شاهرودي باتأكيد بر اينكه امروز يكي از بدترين سياه نماييهايي كه عليه كشور و دولتانجام ميشود، اين است كه دولت كريمه را ناكارآمد و پوپوليستي معرفي كنند، گفت: دشمن امروز در تبليغات خود به دنبال سياه جلوه دادن عملكرد دستگاههاي كشور درمسائل اقتصادي است و به شدت تبليغ ميكند كه دولت جديد ميخواهد فعاليتهاياقتصادي را تعطيل كند و اموال پولداران را بگيرد و به فقرا ببخشد به گونهاي كهامور اقتصادي را تعطيل كند. رييس قوه قضائيه با اشاره به اينكه رونق اقتصادي يككشور در گرو سرمايهگذاري و توسعه بخش خصوصي آن كشور است، تصريح كرد: سرمايهگذاربه شدت حساس است و با كمترين دلهره از فعاليت باز ميايستد و سرمايه خود را در جايديگر هزينه ميكند كه در ايجاد اين فضا تبليغات و ناكارآمد جلوه دادن نظام اقتصاديكشور خيلي موثر است. هاشمي شاهرودي با انتقاد از بيضابطه بودن طرح مسائلمبارزه با مفاسد اقتصادي و اعلام اسامي مفسدين اقتصادي در كشور، گفت: بايد جلوياطلاعرسانيهاي نسنجيده كه آب به آسياب دشمن ميريزد، گرفته شود و اين رفتارهامورد بازنگري قرار گيرد. كيفيت مطرح كردن يك فساد اقتصادي در يك نهاد بسيار موثراست. متأسفانه برخي اطلاعرسانيها به گونهاي صورت ميگيرد كه گويي همهمسوولان كشور فاسد و متخلفند يا مسوولان نظام با مفاسد اقتصادي برخورد نميكنند واز آقازادهها نيز حمايت ميكنند. وي با اشاره به طرح مسأله عدالت اجتماعي،ضمن انتقاد از چگونگي تبيين اين شعار، گفت: عدهاي طوري اين عدالت اجتماعي راتبيين ميكنند كه بايد از كساني كه داراي سرمايهاي هستند پرسيده شود كه از كجااين پول را آوردهاي. يا اينكه بايد پولهاي ثروتمندان را گرفت و به فقرا بخشيد. اين عدالت اجتماعي نيست كه بخواهيم همه افراد را زير پوشش كميته امداد ببريم. دراسلام انفاق و تأمين اجتماعي جايگاه خاص و رفيعي دارد. اسلام عدالت اجتماعي رااينگونه ميخواهد كه هر فردي در جامعه خود داراي شغل و درآمد آبرومندانهاي باشد،نه اينكه مواجببگير دولت باشد.
رييس قوه قضاييه با تأكيد بر اينكه تبديل جامعهبه يك جامعه مواجببگير دولت، عدالت اجتماعي نيست، خاطرنشان كرد: اينگونه عدالت،همان توزيع فقر است. عدالت اجتماعي يعني ايجاد زمينههاي پيشرفت براي همه افراد،ايجاد زمينههاي شغلي، رفع بيكاري و اينكه افراد درآمد شرافتمندانهاي در مقابلعمل و خدمت انجام شده كسب كنند. مشكل ما اينجاست كه به دليل برخي مشكلاتي كه در اينبخشها وجود دارد، دشمن اين مشكلات را در بوق و كرنا ميكند و ته دلسرمايهگذاران خصوصي و دولتي ما را خالي ميكند. هاشمي شاهرودي با مهمبرشمردن بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي، گفت: در اين مبارزه فقط بحث قضايي مطرح نيستبلكه اين مبارزه نيازمند همكاري همه مردم، مسوولان، مطبوعات و ائمه جماعات سراسركشور است. فساد اقتصادي اين نيست كه بگوييم فلان مدير دولتي با استفاده از برخيرانتها و سوءاستفادهها مبادرت به اختلاس كرده است، به اعتقاد من اين جنبه،نوع كوچكي از فساد اقتصادي است كه بنده آن را فساد اصغر مينامم البته در اين موردنيز مبارزه نياز است و اين امر تاكنون انجام گرفته است. اين شكل كمخطري از مفاسداقتصادي است. بنده اين فساد را از اين جنبه فساد اصغر مينامم كه بالاخره پوليمورد اختلاس قرار گرفته است اما به خارج از كشور كه منتقل نشده است، فقط مالكيتشعوض شده است و در ضمن آثار زيانبار اقتصادي نيز ندارد.
وي خروج سرمايه از كشورو ايجاد دلهره در دل مولدان اقتصادي و سرمايهگذاران داخلي را بزرگترين مفسدهاقتصادي و فساد اكبر عنوان كرد و گفت: در اين نوع فساد عدهاي سعي ميكنند بهسرمايهگذاران بقبولانند كه دولت ميخواهد سرمايههايشان را بگيرد، حتي دراستدلالهاي خود به نهجالبلاغه حضرت امير تكيه ميكنند. در كجاي نهجالبلاغهگفته شده است كه هر كس بيشتر سرمايه داشته باشد، فساد انجام داده است.
وي باتأكيد بر لزوم اصلاح و بازنگري در سيستم اقتصادي كشور و اعطاي مجوز به بخش خصوصي،گفت: متأسفانه برخي سرمايهگذاران وقتي ميخواهند مجوزي براي فعاليت خود بگيرند،بايد هفت خوان را بگذرانند، در حالي كه اين امر در خارج از كشور با تشويق و تقديراز سرمايهگذار صورت ميگيرد.
رييس قوه قضائيه با اشاره به بحث خروج سرمايه ازكشور، گفت: بايد با اتخاذ راهكارها و اصلاح شيوهها مبادرت به جذب سرمايههايداخلي كرد. چرا اين سرمايهها در خارج از كشور منجر به آباداني آن كشور شود و مااز اين نعمت بيبهره باشيم؟ چرا ماليات اين سرمايهها در خارج از كشور گرفته شودو ما از آن بينصيب باشيم. عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي با بيان اينكهعليرغم همه تبليغات منفي عليه اين ستاد، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي، فساد اكبررا شناسايي كرده و به دنبال اصلاح امور است، گفت: نبايد در تبليغات واطلاعرسانيهاي خود سياهنمايي كنيم و بگوييم كه دولت ناكارآمد است و با آغازبه كار آن وضعيت بورس به هم ريخت. در كشورهاي ديگر اگر ضعفي وجود داشته باشد، بااستفاده از راهكارهاي اطلاعرساني آن ضعف را اصلاح و پوشش ميدهند اما چرا درجلسات سياسي و جناحي خود عليه دولت كريمه و رييسجمهور تبليغ ميكنيم؟ اين فضايبد موجب ايجاد دافعه براي سرمايهها و ظرفيتهاي ملي ماست. هاشمي شاهرودي باانتقاد از بحثهاي مطرح شده در مورد عدم اعلام اسامي مفسدين اقتصادي از سوي دستگاهقضايي، گفت: آنقدر به بحث اعلام اسامي مفسدين اقتصادي تمركز كردهايم، گويي كه قوهقضائيه ليست عريض و طويلي از مسوولان و آقازادههاي مفسد در كشوي ميز خود دارد وبه مردم اعلام نميكند. اين راهكار مبارزه با مفاسد اقتصادي نيست. دشمن به همينمسائل دامن ميزند و آن را در بوق و كرنا ميكندو در مجامع بينالمللي بر سر ماميزند و ما را در بولتنهاي خود همطراز با فقيرترين كشورها قرار ميدهد،اينها دروغ است. رييس قوه قضائيه ضمن انتقاد از برخي تخريبهاي عليه دولتاحمدينژاد، گفت: سياستهاي كلان اقتصادي را كسي نميتواند تغيير دهد چون بهتصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيده و رهبري انقلاب نيز آن را تأييد كردهاند. متأسفانه عدهاي اينگونه تبليغ ميكنند كه دولت جديد با اصلاحات اقتصادي وخصوصيسازي مخالف است در حالي كه خود آقاي احمدينژاد در جلسه مجلس خبرگان رهبرياولين حرفش اين بود كه خصوصيسازي در كشور به نحو شايستهاي انجام نگرفته است وبايد تقويت شود. وي افزود: با قاطعيت بگويم كه آقاي احمدينژاد به دنبال اجرايسياستهاي مصوب مجمع تشخيص مصلحت نظام و اصلاح ساختارهاي بانكي و عمومي كردناستفاده از تسهيلات بانكي براي همگان است. اينها حرفهاي بيخودي است كه عليهايشان زده ميشود. هاشمي شاهرودي تأكيد كرد: به حمدالله امروز قواي سهگانه ونهادهاي كشور تحت نظارت رهبري انقلاب هماهنگ با يكديگر عمل ميكنند. امروز اگر بحثعدالت محوري مطرح مي شود به معناي تعطيل شدن سياست هاي كلي نظام نيست بلكه به معنايتقويت آن است. وي با تأكيد بر استفاده از ظرفيتها و منابع كشور گفت: مااينهمه ظرفيتهاي توريستي در كشور داريم كه برخي كشورها حتي يك دهم آن را نيزندارند.
رييس قوه قضاييه تأكيد كرد: قوانين و مقررات و سيستمهاي بانكي و وبهرهگيري از تسهيلات آن بايد اصلاح شود. سيستم بانكي نبايد آنقدر پيچيده باشد كهسرمايه گذار قيد آن را بزند. بايد جلوي تورم سالانه را گرفت. اينها راهكار علميدارد كه البته دولت جديد درصدد اصلاح آن برآمده است.
هاشمي شاهرودي با بياناينكه تصديگري دولتي بايد كاهش يابد، گفت: دولت بايد در مسائل خاص و محدودي متصديامور باشد. اقتصاد ما كه يك اقتصاد كمونيستي نيست. وي افزود: بهحمدالله امروزهمه مسوولان ما سال و در راستاي اجراي سند چشم انداز 20 سال كشور و سياستهاي كلانكشور است.
هاشمي شاهرودي در ادامه با بيان اينكه رييسجمهوري با تشكيل ستادمشترك حمايت از امنيت اقتصادي و سرمايهگذاري آزاد موافقت كرده است، بازنگري درقوانين و مقررات، تدوين قانون بازار سرمايه، تنظيم سياستهاي حمايتي و گمركي جهتحضور موثر در فعاليتهاي اقتصادي كشور، تصويب چارچوبهاي قانوني برايسرمايهگذاري اقتصادي و افزايش اطمينان اقتصادي براي سرمايهگذاران، اصلاحسياستهاي پولي و بانكي، پيگيري و نظارت بر اجراي سياستهاي خصوصيسازي، ايجادهماهنگي بين قواي سهگانه و تدوين آيين دادرسي و مقررات قانوني و حقوقي ويژه درحمايت از سرمايهگذاري و حفظ حرمت سرمايه و سرمايهگذار را از اهداف تشكيل اينستاد برشمرد.
رييس قوه قضائيه در پايان سخنان خود در پاسخ به سوال يكي از ائمهجمعه كه به صورت مكتوب از وي در مورد اقدامات قوه قضائيه در بحث مبارزه با مفاسداقتصادي سوال كرده بود، وي را به مباحث مطرح شده در سخنان خود احاله داد و گفت: درضمن اين عزيز، "مفاسد" را به اشتباه "مفاصد" نوشته است.
رييس قوه قضائيه در بخشديگري از سخنان خود، نهاد ائمه جمعه را يك نهاد عبادي، سياسي، فرهنگي و نظارتيعنوان كرد و گفت: اين نهاد يك نهاد سياسي است چون بازوي ولايت و رهبري است، يك نهادفرهنگي و ارشادي است چون نماز جمعه مكان هدايت مردم است و يك نهاد نظارتي است چونيك نظارت عمومي و مردمي را اعمال ميكند. وي در مورد برخي انتقادات ائمه جمعهاز روند فعاليتهاي قوه قضائيه با بيان اينكه قوه قضاييه نه تنها از نقد خودناراحت نميشويد بلكه خوشحال هم ميشود، از ائمه جمعه سراسر كشور خواست كه نقطهنظرات خود را براي اصلاح مديريتهاي قضايي ارايه دهند. هاشمي شاهرودي همچنين درپاسخ به يكي ديگر از ائمه جمعه كه در مورد بحث استعفاي خود از رياست قوه قضائيهسوال كرده بود، گفت: اين موضوع كذب محض است و طرح اين بحث هم از همان شايعاتبياساس مطبوعاتي است.
وي در پايان در پاسخ به سوال يكي ديگر از ائمه جمعه كهخواستار ارتباط نزديك (تلفني) ائمه جمعه با معاونان قوه قضائيه شده بود، ازسيدابراهيم رئيسي، معاون اول قوه قضائيه خواست كه شماره تلفن همراه خود را دراختيار ائمه جمعه قرار دهد
برنامه چهارم توسعه و عدالت اجتماعی
دولت مكلف است، به منظور استقرار عدالت و ثبات اجتماعي، كاهش نابرابريهاي اجتماعيو اقتصادي، كاهش فاصله دهكهاي درآمدي و توزيع عادلانه درآمد در كشور و نيز كاهش فقرو محروميت و توانمندسازي فقرا، از طريق تخصيص كارآمد و هدفمند منابع تأمين اجتماعيو يارانه پرداختي، برنامههاي جامع فقرزدايي و عدالت اجتماعي را با محورهاي ذيلتهيه و به اجرا بگذارد و ظرف مدت شش ماه پس از تصويب اين قانون، نسبت به بازنگريمقررات و همچنين تهيه لوايح براي تحقق سياستهاي ذيل اقدام نمايد:
الف: گسترش و تعميق نظام جامع تأمين اجتماعي، در ابعاد جامعيت - فراگيري واثربخشي. ب: اعمال سياستهاي مالياتي، با هدف باز توزيع عادلانهدرآمدها. ج: تعيين خط فقر و تبيين برنامههاي توانمندسازي متناسب وساماندهي نظام خدمات حمايتهاي اجتماعي، براي پوشش كامل جمعيت زير خط فقر مطلق ونظام تأمين اجتماعي، براي پوشش جمعيت بين خط فقر مطلق و خط فقر نسبي و پيگيري و ثبتمستمر آثار برنامههاي اقتصادي و اجتماعي بر وضعيت خط فقر، جمعيت زير خط فقر،همچنين ميزان درآمد سه دهك پايين درآمدي و شكاف فقر و جبران آثار برنامههاياقتصادي، اجتماعي به سه دهك پايين درآمدي از طريق افزايش قدرت خريد آنان.
دولت موظف است كليه خانوارهاي زير خط فقر مطلق را حداكثر تا پايان سال دومبرنامه به صورت كامل توسط دستگاهها و نهادهاي متولي نظام تأمين اجتماعي شناسايي وتحت پوشش قرار دهد.
د:طراحي برنامههاي ويژه اشتغال، توانمندسازي، جلبمشاركتهاي اجتماعي، آموزش مهارتهاي شغلي و مهارتهاي زندگي، به ويژه براي جمعيتهايسه دهك پايين درآمدي در كشور. هـ: ارتقاي مشاركت نهادهاي غير دولتي ومؤسسات خيريه، در برنامههاي فقرزدايي و شناسايي كودكان يتيم و خانوادههاي زير خطفقر، در كليه مناطق كشور توسط مديريتهاي منطقهاي و اعمال حمايتهاي اجتماعي، فرهنگيو اقتصادي براي افراد ياد شده توسط آنان و دستگاهها و نهادهاي مسئول در نظام تأميناجتماعي.
و: امكان تأمين غذاي سالم و كافي، در راستاي سبد مطلوب غذاييو تضمين خدمات بهداشتي، درماني و توانبخشي رايگان و تأمين مسكن ارزان قيمت، همچنينحصول اطمينان از قرار گرفتن جمعيت كمتر از هجده سال تحت پوشش آموزش عمومي رايگانبراي خانوارهاي واقع در سه دهك پايين درآمدي، از طريق جابهجايي و تخصيص كارآمدمنابع يارانهها. ز: فراهم كردن حمايتهاي حقوقي، مشاورههاي اجتماعي ومددكاري، براي دفاع از حقوق فردي، خانوادگي و اجتماعي فقرا.
ح:اتخاذرويكرد توانمندسازي و مشاركت محلي، بر اساس الگوي نيازهاي اساسي توسعه و تشخيص نيازتوسط جوامع محلي براي ارائه خدمات اجتماعي، از طريق نظام انگيزشي براي پروژههايعمراني كوچك، متناسب با ظرفيتهاي محلي - از طريق اعمال موارد فوق در سطوح محلي و باجلب مشاركتهاي عمومي.
ط:طراحي روشهاي لازم براي افزايش بهرهوري ودرآمد روستاييان و عشاير ايجاد فرصتهاي اشتغال به ويژه در دورههاي زماني خارج ازفصول كاشت و برداشت با رويكرد مشاركت روستاييان و عشاير، با حمايت از صندوققرضالحسنه توسعه اشتغال روستايي و صندوق اشتغال نيازمندان.
آموزش درس رياضيات از دغدغههاي اصلي معلمان اين رشته ميباشد و با توجه به اينكه درس رياضي در بسياري از مطالب حالت انتزاعي دارد پرداختن به اين درس تا حدود زيادي توان ذهني بالقوه دانشآموزان را ميطلبد تا آنها را به متفكراني خلاق و حلكنندهي مسائل تبديل كند. دانشآموز فكور كه قدرت شناخت و استفاده از آموختههاي خود را دارا باشد.
1-مقدمه:
عوامل زيادي ساخت و بنيان روشهاي تدريس را پايهريزي كرده و استحكام ميبخشد از جملهي اين عوامل مهم و تأثيرگذار، ديدگاهها و نظريههاي يادگيري ميباشد.
يادگيري عبارت است از فرآيند تغييرات نسبتا پايدار حاصل از تجربه در رفتار بالقوهي يادگيرنده و نظريههاي يادگيري در واقع اصول كليت يافتهاي هستند كه زمينهي يادگيري و شرايط آن را تبئين ميكنند و همچنين يادگيري فرايندي دروني است كه حافظه، انگيزش و تفكر نقش مهمي در آن بازي ميكنند. بر اساس ديدگاههاي جديد موجود در اين نظريه، يادگيري فرايندي است كه طي آن دانش و اطلاعات به وسيلة خود ياد گيرنده:
1) كسب ميشود
2) پردازش ميشود
3) دست كاري ميشود
4) و به ياد سپرده ميشود
2- مفهوم فرايند ياددهي، يادگيري
نشست يادگيري
آسان است معلم رياضي مدرسه راهنمايي باشيم. اما سخت است معلم رياضي بسيار خوب باشيم ]1[
در فرايند ياددهي- يادگيري، مفاهيمي چون تدريس، يادگيري، ارزشيابي، مواد آموزشي، تعامل معلم و دانشآموزان و ... مطرح است.
1- تدريس:
تعامل يا ارتباط متقابل معلم با دانشآموز بر اساس طرح منظم و هدفدار به منظور تغيير در رفتار (يادگيري) را تدريس مينامند. ]2[
2- يادگيري:
تغيير در طرز تفكر و مهارتهاي ذهني و حركتي را يادگيري مينامند. ]3[
3-ارزشيابي:
فرايندي منظم براي تعيين و تشخيص ميزان پيشرفت دانشآموزان در رسيدن به هدفهاي آموزشي ست.
4- مواد آموزشي:
شامل كتاب، فيلمهاي آموزشي، مجلات و ... كه محتواي يادگيري تلقي ميشوند.
در فرايند تثبيت يادگيري
1) نحوه مطالعه و تمرين و تكرار دانشآموز
2) نحوه كمك رساني ولي دانشآموز در خانه
3- هدفها در فرآيند ياددهي – يادگيري – تثبيت يادگيري
كميته بينالمللي آموزشي در قرن بيست و يكم يادگيري را بر چهار ستون استوار ميداند:]4[
1- آموزش براي يادگيري
2- آموزش براي عمل كردن
3- آموزش براي زيستن
4- آموزش براي همزيستي
4- اهداف عمومي رياضيات در مقطع راهنمايي ] 5[
1- پرورش نظم فكري و درست انديشيدن از طريق آموزش به كار بردن صحيح دانستهها
2- ايجاد توانايي انجام محاسبات عددي در زندگي روزانه
3- رشد توانايي حل مساله
4- ايجاد و توانايي محاسبات ذهني و تخمين زدن كميتها در حد نيازهاي زندگي روزمره (للهي: 1368)
نخستين هدف از يادگيري هر موضوعي آن است كه در عمل به كار آيد. براي اينكه آموختهها در عمل به كار آيند دو راه موجود است. يكي اينكه آموختهها عينا در مواردي مشابه به كار روند كه به اين عمل انتقال يادگيري ميگويند. مانند آموختن چهار عمل اصلي كه دانشآموزان را در موقعيتهاي مشابه ديگري چون خريد كردن يا حل مسئله به كار ميبرد. راه ديگر آموختن، اصول و مباني كلي و نگرشهايي است كه ميتواند مبناي اعمال آينده قرار گيرد.
البته آموختن و درك اصول اساسي يك موضوع تنها در فراگرفتن اصول كلي آن خلاصه نميشود، بلكه دانشآموزان بايد ازتوانايي كشف جديد و حل مسئله برخوردار باشند. اگر كشف نهايي مجهولات توسط دانشآموزان صورت پذيرد اين امر اعتماد به نفس را در وي تقويت ميكند و هم بر علاقه او ميافزايد. به عبارت ديگر كشف روابط و معلوم كردن مجهولات توسط دانشآموز بايد جز روش تدريس محسوب شود. ]6[
5- تحول در روشهاي يادگيري ]7[
يكي از تقسيمبنديهايي كه براي يادگيري رياضيات ذكر شده يادگيري طوطيوار و يادگيري معنادار است. همان طور كه گويا (1381) ذكر ميكند. يادگيري براي فهم و درك قانعكننده است، حال آن كه يادگيري طوطيوار اينگونه نيست. انجام اعمالي از دانشآموز خواسته شده، ولي قناعت دروني براي او ندارد. يادگيري براي فهم و درك راهي براي تفكر است. اما يادگيري، براي فهم و درك شرايطي ايجاد ميكند كه دانشآموزان درستي مطالب را درك كنند. ولي يادگيري طوطيوار شرايطي درست ميكند كه درستي آن را بپذيرد. لذا در صورتي وقوع يادگيري معنادار خواهد بود كه ميتوانيم اميدوار باشيم كه دانشآموز قدرت انتقال مطالب به موقعيتهاي جديد و به كارگيري آنها براي حل مسائل دنياي واقعي را پيدا كرده است. بدين ترتيب از خواندن رياضي لذت برده، اهميت و كارايي آن را بهتر درك ميكنند و براي آن ارزش قايل ميشو.
در روانشناسي يادگيري، يادگيري به شيوهي معمول را كه روش حفظ كردن مطالب است، به سبب اين كه ذهن دانشآموز در كشف روابط موجود، بين قسمتهاي گوناگون موضوع دخالت ندارد و به جاي درك و فهم، تنها گفتههاي معلم يا مطالب را طوطيوار حفظ ميكند را يادگيري غيرفعال ميگويند.
اما در يادگيري فعال و معنادار، دانشآموز تلاش ميكند محتواي پنهان مطالب درسي را با راهنمايي و رهبري معلم درك كند. درباره آنها بينديشد، آنها را با دانش قبلي خود ارتباط دهد و از طريق بحث و گفت و گو، تمرين و تكرار، به درك كامل برسد.
در اين روش، دانشآموز با دقت، اراده، كنجكاوي و استدلال، موضوع را درك و بين آموختههاي قبلي و جديد ارتباط برقرار ميكند تا به برداشت جديد از دانش و آگاهي برسد و در ذهنش ثبت شود.
در نتيجه درك موضوع، تفكر و تامل و كنجكاوي و دقت در مطالعه، يادگيري را عميقتر و پايدارتر ميكند. به كلامي ديگر، ذهن دانشآموز براي يادگيري مطالب جديد، بيشتر به درك و فهم و چالش فكري نياز دارد تا حفظ مطالب به صورت طوطيوار.
حال بعد از آنكه يادگيري انجام شد در محيط زندگي دانشآموز شرايطي فراهم شود كه يادگيري در حافظه دراز مدت او جايگزين شود و استفاده بهينه از آموختههايش نمايد.
6- نقش معلم و يادگيرنده در يادگيري فعال و پايداري يادگيري در حافظه ]8[
يادگيري جرياني دو طرفه و دو سويه دارد و در فرآيند ياددهي- يادگيري، معلم و يادگيرنده هر دو فعال هستند. يعني معلم و يادگيرنده هر دو بسته به موقعيتهاي پيش آمده نقشهاي متفاوتي را ايفا ميكنند.
معلم براي ايجاد يادگيري معنادار و واقعي (همانطور كه آزوبل بيان كرده است) آموختههاي قبلي دانشآموزان را مورد توجه قرار ميدهد و مطالب درس جديد را بر اساس آن پيريزي ميكند و به جاي تدريس، راهنمايي ميكند. زيرا هدف خود را انتقال دانش به حساب نميآورد، بلكه هنراصلي و در عين حال ظريف خود را ايجاد عشق به دانستن، كشف كردن و خلق كردن ميداند و براي پرورش نيروي تفكر، محيطي را فراهم ميسازد تا يادگيرندگان به تفكر و تعمق در مسائل بپردازند. يعني هدف «فهماندن» نيست، بلكه فراهم ساختن شرايطي است كه يادگيرنده «بفهمد». زيرا فرق است بين «فهماندن» و «فهميدن». در ياد دادن و فهماندن، معلم فعال است و يادگيرنده منفعل و در فهميدن و گرفتن يادگيرنده فعال است و معلم زمينهساز و راهنما و تسهيلكننده امر آموزش.لوويگوتسگي (1934-1896)، روانشناس برجسته روسي كه جزو اولين ساخت و سازگرها محسوب ميشود، معتقد بود يك معلم ساخت و سازگرا در كلاس با فعاليتهاي مختلف، فضايي را فراهم ميسازد تا دانشآموزان بتوانند دانش بيشتري توسط خود بسازند. در چنين كلاسي دانشآموزان ياد ميگيرند كه چگونه ياد بگيرند.
ژان پياژه روانشناس ساختگرا ميگويد: «هر گاه مطلبي را به كودك ياد بدهيم، لذت اكتشاف آن را از وي دريغ ميكنيم.»
بعد از جدايي دانشآموز از فضاي آموزشي ميتوان فضاي خانه و نقش ولي را در تثبيت يادگيري مورد نقد و بررسي قرار داد. به عبارتي ترفندها يا تكنيكهايي در حد توانايي دانشآموز از قبيل
1) مطالعه رياضيات به مدت حداقل 30 دقيقهاي در شبانهروز جزو فعاليتهاي روزمره ميباشد.
2) نسب روزنامه ديوار به اتاق جهت تداعي شدن فرمولها و روابط رياضي در روز
3) جمعبندي هفتهاي از آموختههاي طي هفته بر روي كاغذ
4) نوشتن سئوالات امتحاني توسط خود دانشآموز و امتحان گرفتن از خود
5) نگرش مثبت داشتن به درس
6) اهميت دادن و نحوه كاربرد استفاده رياضيات در زندگي روزمره توسط والدين
7) از فرزندان بخواهند براي مطالعه رياضي برنامهريزي كنند
8) تهيه كارت آموزشي (رياضيات) در زمان بيداري و استراحت
9) كمك نمودن والدين در ساخت و تهيه وسايل كمك آموزشي و اشكال هندسي
10) فوايد دانش رياضيات از جمله محاسبه درصد در خريد و فروش و ...
همة موارد فوق منجر به ايجاد انگيزه و علاقه بيشتر در يادگيري رياضيات ميشود.
7- دانشآموزان چگونه رياضي ياد ميگيرند؟ ]9[
ياددهي- يادگيري رياضيات فرايند پيچيدهايست كه در آن معلم و دانشآموز ارتباط مستقيم دارند. ريشه اين پيچيدگي، تفاوتهايي است كه در ويژگيهاي شخصيتي دانشآموزان وجود دارد. دانشآموزان، دانش، مهارت و نگرشها را در زمانهايي با سرعتهاي متفاوت و با روشهاي گوناگون كسب ميكنند. زيرا سطح آمادگي و عكسالعملهاي آنها متفاوت است بايد به هر يك از دانشآموزان فرصتهايي داده شود تا به روش خود رياضيات را ياد بگيرند.
«كاك كرافت» عقيده دارد كه رياضيات بايد موضوعي باشد كه دانشآموز هم از آن استفاده كند و هم از آن لذت ببرد.
او سه ركن اساسي براي تدريس و يادگيري رياضي در نظر گرفته است كه عباتند از:
1- مفاهيم اساسي و پايه و مهارتها
2- ساختارهاي مفهومي
3- نگرشهاي مثبت و راهكارهاي عمومي
از نظر او تدريس رياضيات براي هر گروه سني يا هر سطح توانايي بايد شامل فرصتهايي براي شرح و عرضه بوسيله معلم متبحر، و با ذوق و بحثهايي بين معلم و دانشآموزان و دانشآموزان با هم باشد. همچنين بايد كارهاي عملي و ساخت چيزهاي گوناگون، تمرين و تكرار و حل مساله و تحقيق و تفحص را نيز شامل شود.
ماريا مونته سوري (1870-1952) پزشك ايتاليائي، كودكان را انسانهايي ميپنداشت كه به طور طبيعي مايل به يادگيري هستند. بنابراين بايد به آنها اجازه داد كه مطابق ميل و خواستههاي خود ياد بگيرند و بدون دخالت مستقيم بزرگسالان، خود سكان هدايت يادگيريشان را بدست گيرند. به نظر او كودكان از طريق حواس ميآموزند. از اين رو، فعاليتهاي عملي در زندگي واقعي از طريق به كارگيري حواس، محمل بسيار خوبي براي يادگيري آنهاست. فلسفه تربيتي مونته سوري، فلسفه كودك محور و شناخت نيازهاي كودك اولين نقطه شروع آن است. مونته سوري عقيده داشت كه با كودك نبايد مانند يك شيء، بلكه مانند يك انسان رفتار كرد. نبايد به كودك به مثابه ظرفي نگاه كرد كه بزرگسالان آن را پر ميكنند. و نه چون موجود زندهاي كه بايد هويت خود را از والدين يا معلم دريافت كند، بلكه بايد نگاهها به كودك همچون شخصي زنده، فعال و منحصر به فرد باشد. ]10[.
هنر معلمي از نظر ژان ژاك روسو، ايجاد لذت يادگيري در شاگرد است:
«هنر معلم در اين است كه كاري بكند شاگردش از درس لذت ببرد» (همان)
در حقيقت هيچ كس نميتواند رياضيات را تدريس كند. معلمان تاثيرگذار، آنهايي هستند كه ميتوانند دانشآموزان را ترغيب به يادگيري رياضي كنند تحقيقات آموزشي شواهد متقاعدكنندهاي ارائه ميكند كه دانشآموزان فقط زماني رياضي ياد ميگيرند كه سازنده درك رياضي خود باشند. در گروهها كار كننددر بحثها شركت كنند، نظرشان را عرضه كنند و از طرف ديگر عدهدار يادگيري خودشان باشند. ]11[ (Every body Counts, 1989)
8- جمعبندي و نتيجهگيري:
همانطور كه ميدانيم، يادگيري فرايندي است فعال در نتيجه بايد در يادگيري رياضيات از روشهاي فعال استفاده كنيم. در اين روشها، دانشآموز تلاش ميكند محتواي پنهان مطالب درسي را با راهنمايي و رهبري معلم درك كند، درباره آنها فكر كند و آنها را با دانش قبلي خود ارتباط دهد و با دقت، اراده، كنجكاوي و استدلال به برداشت جديدي از دانش و آگاهي برسد و دانش را دوباره بسازد و به اين طريق يادگيري خود را عميقتر كند.
هر دانشآموز ويژگيهاي شخصيتي خاص خود را دارد و سطح آمادگي و عكسالعملهايش متفاوت است لذا بايد به هر يك از دانشآموزان فرصتهايي بدهيم تا به روش خود رياضيات را ياد بگيرند. همچنين تدريس بايد چند روشي باشد تا همه دانشآموزان بتوانند از تدريس معلم به طور يكسان استفاده كنند و ياد بگيرند كه چكونه ياد بگيرند.
ماريا مونته سوري معتقد بود كه بايد به كودكان اجازه بدهيم كه مطابق ميل و خواستهي خود ياد بگيرند و بدون دخالت بزرگسالان خود سكان هدايت يادگيريشان را بدست بگيرند. و ژان ژاك روسو، ايجاد لذت در يادگيري را براي شاگردان از هنر معلمين ميداند.
در نتيجه كودك زماني رياضيات ياد ميگيرد كه خود سازنده درك رياضي خود باشد و معلم تنها راهنما و تسهيلكننده امر يادگيري و هنر اصلي خود را ايجاد عشق به دانستن، كشف كردن و خلق كردن در دانشآموزانش بداند. و هيچگاه لذت اكتشاف را از دانشآموزانش نگيرد.
يادگيري رياضيات فقط از طريق تجربه كردن، سؤال كردن، كشف كردن و تكرار كردن، توضيح دادن و بحث كردن و بعد از ايجاد يادگيري مهمترين مرحله تمرين و ممارست و به خاطر سپردن حائز اهميت است. لذا دانشآموز، معلم و محيط و ولي دانشآموز عاملهاي مؤثر در آموزش ميباشد تا فرد باسواد خلاق، نوآور بار آمده و براي جامعه فردي مفيد واقع شود.
به قول مقام معظم رهبري:
ما ميخواهيم آن كسي كه از آموزش و پرورش خارج ميشود از لحاظ خصوصيات فكري خلاق، پرسشگر، اهل فكر، اهل نوآوري، مايل به ورود در ميدانهائي بسيار وسيع نادانستنيهاي بشر براي كشف دانستنيها و افكندن نور علم به وادي مجهولات و صاحب فكر باشد.
منابع:
1- گويا. زهرا- دانش رياضي موردنياز براي تدريس در دوره ابتدايي گزيده مقالات هفتمين كنفرانس رياضي- ص 201
2- شعباني. حسن (1371) مهارتهاي آموزشي و پرورشي (روشهاي تدريس)- انتشارات سمت.
سيب زميني (solanum tuberosum)به خانواده solanaceae تعلق داشته و قرابت نزديکي با گوجه فرنگي، بادمجان، فلفل، توتون، و تاج ريزي وحشي دارد. سيب زميني و ذرت بزرگترين ارمغان دنياي جديد به تامين غذاي نوع بشر است. تصور مي شود که مبدا" سيب زميني از کشورپرو باشد" ليکن باره اي از محققين عقيده دارند که سيب زميني به ايالات متحده مشخص نيست. سيب زميني بعنوان يک محصول غذائي تا قبل از هجوم مهاجرين ايرلندي در سال 1778 داراي اهميت کمي در آمريکا بود. بهرحال اين محصول بيشترين ميزان اهميت خود را در آمريکا بلافاصله پس ارسال 1846 بدست آورد. سالي که بيماري بلايت محصول سيب زميني ايرلند را متهدم نمود و سبب قحطي گرديد. تکيه مردم ايرلند بروي سيب بعنوان يک محصول عمده غذائي و نفوذ آنها در بسط و توسعه اين فرهنگ و استفاده از آن در آمريکا بدون شک علت ناميدن اين محصول بنام سيب زميني ايرلندي بجاي سيب زميني پروئي يا آمريکا جنوبي مي باشد. لغت ايرلندي بعنوان يک پسوند براي سيب زميني داراي معني بسيار خاصي در روستاهاي جنوب آمريکا است. جايي که لغت تنهاي سيب
زميني غالبا" بمعناي سيب زميني شيرين تفهيم مي گردد. در شمال آمريکا عکس اين موضوع صادق است.
سه قرن پيش سيب زميني ندرتا" بعنوان يک محصول غذائي در اروپا يا آمرکا شناخته مي شد. بهرحال امروزه کشت آن کره زمين را در هر دو منطقه معتدله در بر مي گيرد و بعنوان مهمترين محصول غذائي در دنيا شاخص است. در ايالات متحده سيب زميني با اختلاف زيادي مهمترين سبزي از نظر ميزان توليد و مصرف مي باشد. سيب زميني بطور تجارتي و براي مصرف خانگي در کل ايلات متحده پرورش يافته واز لحاظ سطح زير کشت و ارزش پيشتاز کليه سبزيها است. اهميت اين محصول غذائي اصلي ممکن است بميزان جزئي در طي سالها کاهش يافته باشد. ليکن بعنوان يک سبزي عمده باقي مانده و در حال تغييرات سريع است. آمريکائيها سيب زميني بيشتري مصرف مي کنند ليکن کمتر از نوع تازه آن، مصرف سرانه بين سالهاي 1960 و 1977 تقريبا " 9% افزايش يافت و اين زماني بود که مردم طبقه متوسط آمريکا بطور سرانه 55 کيلو سيب زميني در سال مصرف مي کردند. بهر حال در طي همين دوره 17 ساله مصرف سيب زميني تازه 36 درصد کاهش يافت.
اين ارقام روند جديدي را در صنعت سيب زميني نشان مي دهد. بعلت افرايش هزينههاي کارگرو سرمايه گذاري. الويت دادن مصرف کنندگان به غذاهاي راحت، توسعه و سيع فروشگاهاي سريعا" عرضه کننده غذا و قيمتهاي فوق العاده زياد اخير سيب زميني سبب شد 60% محصول سيب زميني در سال 1977 که براي مصرف انسان در امريکا بود به بازار تهيه فرآورده اختصاص بايد که شامل سيب زميني يخ زده کنسرو شده و آب گرفته مي شود.
در حاليکه سيب زميني (مخصوصا" براي سرخ کردن) هنوز بر بخش تهيه فرآورده غالب است. ورقههاي آب گرفته شده و دانه اي سهم قابل توجهي از بازار را بخود اختصاص مي دهد. کارخانههاي تهيه سيب زميني آب گرفته شده در سالهاي 1972 و 1977 توسعه زيادي داشتند. در سال 1977، ورقهها و دانههاي سيب زميني تقريبا "19% کل سيب زمينيهاي تهيه فرآورده را شامل ميشد و وزارت کشاورزي آمريکا تخمين زده بود که اين ميزان به 27% در سال 1975 افزايش يابد. مصرف کنندگان ميتوانند فرآوردهها و محصولات جديدتري از سيب زميني انتظار داشته باشند.
سطح زير کشت سيب زميني از حدود 1215000 هکتا ردر دهه 1930 تدريجا" به 710775 هکتار در سال 1949 وسپس به حدود 550274 هکتار در سال 1977 کاهش يافت. در حاليکه در طي اين زمان عملکرد تقريبا" دو برابر گرديد. کل توليد آمرکا از 9305662 تن د رسال 1939 به 10915035 تن در سال 1949 و به 11110821 تن در هر سال 1959 و 14152535 تن در سال 1969، و سپس به حدود 16062292 تن در سال 1977 افزايش يافت. ارزش محصول از 236839000 دلار در سال 1939 به 512393000 در سال 1949 و سپس به 555889000 دلار در سال 1959 افزايش يافت و نوسانات افزايشي حد 11260330000 دلار در سال 1977 را داشته است.
سيب زميني گياهي علفي حامل غده است. اين گياه از بخشهاي زير تشکيل شده است. (الف) شاخ و برگ و ساقه، (ب) غده و استولون، و (ج) ريشه به طور کلي فقط غده مورد مصرف قرا ميگيرد.
ساقههاي هوايي که ممکن است منشعب باشند، در برش عرضي عموما تو خالي و سه گوشه هستند. ساقه داراي بالهاي مستقيم يا موجدار است. بخش تحتاني ساقه گرد و سفت است. برگ بالغ مرکب بوده، شامل دمبرگ با برگچه انتهايي، برگچههاي ثانويه و گاهي برگچه ثالثه ميباشد.
اگر ساقه مستقيما از غده بذري به وجود آيد، ساقه اصلي در نظر گرفته ميشود. انشعابات جانبي تحتاني که از ساقه اصلي حاصل شده است را ساقههاي ثانويه مينامند. اگر يک ساقه ثانويه در فاصله نزديکي به غده بذري از ساقه اصلي به وجود آيد و تشکيل استولون و غده آن مشابه ساقه اصلي باشد، در اين صورت ممکن است اين ساقه ثانويه را به عنوان يک ساقه اصلي در نظر گرفت.
جداي از انشعابات جانبي، يک ساقه سيب زميني ممکن است در طول رشد خود چندين بار توليد انشعابات انتهايي نمايد)
بخش تحتاني ساقه (شامل برگهاي آن ) تا محل نخستين گل، سطح اول ناميده ميشود. فاصله بين نخستين و دومين گروه گلها سطح دوم و فاصله بين دومين و سومين گروه گلها سوم نام گرفته است. تعداد سطوح و طول ساقه در هر سطح به واريته، طول روز، ازت و غيره بستگي دارد. در وايتههاي زودرس سيب زميني تعداد سطوح معدودتر و طول ساقه کوتاهتر است؛ در صورتي که در واريتههاي دير رس سيب زميني تعداد سطوح بيشتر بوده و در هر سطح ساقههاي طويلتر ديده ميشود. معمولا در مشاهدات و آزمايشهاي روي سيب زميني خصوصيات برگ و ساقه به شرح زير ثبت ميشوند:
- سبز شدن: درصد بوتههاي سبز شده،
- تراکم بوته: تعداد بوتهها و تعداد ساقههاي اصلي در هر متر مربع (با استفاده ز فاصله رديف و تعداد بوته يا ساقه در هر 10 متر طول دريف محاسبه ميشود.
- برآورد درصدي از سطح خاک که توسط برگهاي سبز پوشيده شده است.
- شاخص سطح برگ و دوام سطح برگ
- وزن شاخ و برگ (تر يا خشک) در متر مربع
- طول ساقه و برگ کل طول ساقه و برگ يا تعداد و طول در هر يک از سطوح
بوتههاي رشد يافته از بذرهاي حقيقي، يک ريشه راست و باريک توسعه ميدهند که از آن انشعابات جانبي به وجود ميآيد. بوتههاي رشد يافته از غده در گرههاي زيرزميني و استولون، توليد ريشههاي نابجا ميکنند در سيب زميني ريشهها عموما کم عمق هستند (اغلب به عمق 40 تا 50 سانتي متر) اما، اگر لايههاي غير قابل نفوذ يا تغيير يک مرتبه خاک از نوع به نوع ديگر در پروفيل خاک وجود نداشته باشد، عمق ريشه ممکن است تا يک متر برسد.
غده را ميتوان به عنوان بخشي از ساقه در نظر گرفت که براي ذخيره سازي مواد غذايي و توليد مثل سازش يافته است. گاهي در کنار برگهاي ساقه غدههاي هوايي تشکيل ميشود اين امر زماني رخ ميدهد که توليد مواد غذايي توسط شاخ و برگ داشته باشد. ولي انتقال فرآوردههاي آسيميلاسيون به غدهها متوقف شده باشد اين توقف انتقال ممکن است در اثر صدمات مکانيکي يا هجوم قارچ (Rhizoctonia solani) به قسمت تحتاني ساقه ايجاد شود.
غده را ميتوان يک استولون متورم شده در نظر گرفت برگهاي فلسي (ابروان چشمها) و جوانهها (چشمها) در کنار برگهاي فلسي ممکن است بعد از برداشت روي پوست به رنگ سبز ديده شوند هر چشم بيش از يک جوانه دارد. پوست غده داراي تعداد زيادي عدسک است. اين عدسکها را نيز ميتوان به عنوان روزنههاي غده در نظر داشت. در برش عرضي غده، بخشهاي زير قابل مشاهده است: لايه چوب پنبه اي بيروني (پريدرم)، پارانشيم ذخيره کنند دروني، پارانشيم ذخيره کننده بيروني آوندي فاصله بين پوست و حلقه آوندي معمولا در حدود نيم سانتي متر است، ولي پوست و حلقه آوندي در محل چشمها و در محل اتصال استولون کم و بيش در تماس نزديک هستند
پوست، وقتي انتهاي استولون به صورت غده شروع به تورم ميکند (تشکيل غده)، پوست (پريدرم) توسعه مييابد.
پوست يک غده بالغ تقريبا به مواد شيميايي، گازها و مايعات نفوذ پذير بوده، و غده را به خوبي در براب ميکروارگانيسمها و تلفات آب محفظت ميکند. عدسک به صورت يک سيستم ارتباطي بين داخل غده و محيط پيرامون آن عمل ميکنند. اين اندمکها براي تنفس غده ضروري هستند زيرا دي اکسيد کربن، اکسيژن و آب از پوست به سختي صورت ميگيرد.
اگر غدهها در خاک خيلي مرطوب رشد کنند، عدسکها باز شده و بسيار بزرگ ميشوند، بدين ترتيب ميکروارگانيسمهاي مضر ميتوانند به راحتي وارد غده گردند. ميکروارگانيسمها ميتوانند حتي پس از ضد عفوني شدن غده در عدسکها زنده بمانند
تعداد چشم در يک غده به طور قابل ملاحظه اي بسته به عواملي چون واريته، اندازه غده و شرايط رشد متغيير است. در غده "بين تيج" وجود 12 تا 15 چشم کاملا عادي است. اين چشمها مانند جوانههاي کناري روي ساقه، يک مارپيچ مخصوص حول غده وجود ميآوردند. غلاف در برگيرنده جوانهدر چشم، در واقع کنار يک برگ روي بخشي از يک ساقه واقع شده است.
در بسياري از موارد، جوانه اصلي در بخش مياني چشم قرار ميگيرد و در هر طرف آن جوانه اي ديگر وجود دارد که غالبا اين جوانهها به خوبي توسط گوشت غده تفکيک شده اند. اين جوانههاي کناري را ممکن است به عنوان پايينترين جوانههاي جانبي يک نيش در نظر گرفت، که در اثر رشد غده از يکديگر جدا شدهاند نيش اصلي نيز حامل جوانههاي جانبي است که ميتوانند ساقههاي جانبي يا استولون به وجود آورند. اگر اين نيش قطع شود ولي بخش قائده اي آن باقي بماند. جوانههاي کناري بخش قائده که به طور معمول استولونها را به وجود ميآورند به صورت يک يا چند ساقه رشد خواهند کرد که همگي از همان چشم منشا گرفته اند. در مورد يک نيش که اجازه يافته است تحت نور تا رسيدن به مرحله اي پيشرفته نمو يابد جوانههاي جانبي نيش خواهند زد به طوريکه جوانههاي انتهايي و جانبي روي آنها نيز قابل رويت باشد.
خاک ورزي، تهيه بستر بذر کاشت و پشته بندي بايد طوري انجام شود که سبز شدن به سرعت به وقوع پيوست، همچنين نفوذ عميق ريشهها و زه کشي خوب تامين شود. همين طور اين امکان وجود داشته باشد که غدهها با مقدار کافي خاک پوشانده يم شوند. غدههايي که مقدار کافي خاک پوشيده نشده اند، سبز رنگ خواهند شد و توسط حشرات (مثل شب پره غده) يا قارچها (phytophthora inpestans) مورد هجوم واقع شده و دماي آنها ممکن است خيلي بالا رود.
سيب زميني داراي سيستم ريشه اي ضعيف بوده و در نتيجه لايههاي نفوذپذير موجب ميشوند عملکرد به مقدار زيادي کاهش يابد، عمق ريشه دهي را محدود کرده و بنابراين آب قابل استفاده در دورههاي خشکي محدود ميشود. در خاکهايي که داراي چنين لايههايي هستند تعداد دفعات آبياري افزايش مييابد. ديگر عيب فشردگي خاک و لايههاي متراکم ممکن است آن باشد که بعد از آبياري يا باران سنگين، خاک به مدت زيادي از آب اشباع شده، موجب از بين بردن ريشهها و پوسيدگي غدهها ميشود.
در اروگوئه، فليپ کانال (مکاتبات شخصي) يک همبستگي مثبت بين عملکرد سيب زميني و عمق افق Aپيدا کرد (شکل 39). در اين رابطه، شکستن لايههاي متراکم و اجتناب از فشردگي خاک در طول عمليات خاک ورزي توصيه ميشود.
در دماي بالاتر رشد نيشها سريعتر و در نتيجه دماي بالاتر خاک سبز شدن را تسريع ميکند. اما، در دماي خاک بيش از 30c0سبز شدن خيلي کند ميشود. بعد از يک فصل سرد، دماي لايههاي سطحي خاک بيش از دماي لايههاي تحتاني است. غده بذري مسن (از نظر فيزيولوژيکي )ضعيف، به ويژه به دماي اندک حساس است.اگر دماي خاک کم است.، کاشت کم عمق ممکن است مفيد باشد؛ دماي بالاتر خاک اجازه کاشت عميقتر را ميدهد.
اگر کيفيت غده بذري خوب نباشد، لازم است کاشت با دقت خاصي انجام شود. عمق کاشت و روش آماده سازي خاک بر شرايط دما و رطوبت خاک اطراف غده کاشته شده، اثر ميگذراند. عمق کاشت بايد بنابر شرايط خاک تنظيم شود. خاک لايههاي عميقتر نسبت به خاک سطحي با آرامي بيشتري خشک ميشود، در شرايط خشک بايد کاشت عميقتر باشد. در شرايط گرم، کاشت ميسر است؛ اگر دماي خاک بالا باشد، اين عمل سودمند خواهد بود. اگر خاک مرطوب بوده و خطر خشک شدن سطح خاک، وجود نداشته باشد، کاشت عمقي ضرورتي ندارد. در شرايط سرد نيز کاشت کم عمق مفيد است.
در يک زراعت رو به رشد بايد غدهها توسط لايه مناسبي از خاک پوشانده شوند. اين عمل به منظور محافظت غدهها از نور مستقيم (که موجب سبز شدن رنگ غده ميشود)، از دماها بالا (رشد ثانويه)، واز آسيب حشرات (مثلا شب پره سيب زميني) انجام ميشود.
محل تشکيل استولونها به موقعيت غده مادري وابسته است. محل تشکيل غدههاي جديد به موقعيت استولونها و طول آنها بستگي دارد. طول استولونها نه تنها به نوع گياه يا زراعت (واريته، دما، طول روز و غيره) بلکه به اندازه پشتهها بستگي دارد. تامين پوشش خوب براي غدههايي که به تازگي تشکيل شدهاند از طريق کاشت عمقي و ايجاد پشتههاي بزرگ حاصل ميشود. از آن جا که کاشت خيلي عميق اغلب سبز شدن را به تاخير مياندازد، ممکن است محدود ساختن عمق کاشت (مشروط به فراهمي مناسب و دماي خاک) و سپس پوشاندن غدههاي جديد با خاک، بهتر باشد.
هر چه عمق کاشت غده بذري کمتر باشد، لازم ميشود بعدا پشتههاي بزرگتري احداث شود. پشتهها بايد بلند و بخش فوقاني آن مسطح باشد. زمان پشته بندي به رطوبت و دماي خاک بستگي دارد. روش کنترل علفهاي هرز را نيز بايد در نظر گرفت. در زمان پشته بندي نبايد برگهاي سبز زمين را پوشانده باشد.
تهيه بستر زماني شروع ميشود که مقدار رطوبت خاک در حد مناسبي باشد. کلوخههايي که در طي عمليات خاک ورزي به وجود آمدهاند اغلب تا زمان برداشت در زمين باقي ميمانند (بايد از تشکيل کلوخه در طي خاک ورزي به ويژه اگر برداشت به صورت مکانيکي انجام ميگيرد، اجتناب شود). در بعضي از خاکها و تحت شرايط معيني ايجاد بستر بذر نرم مضر است. اين امر در مورد خاکهاي سبکتر و جايي که بارندگي (يا آبياري) ممکن است موجب مسدود شدن يا فرسايش شديد پشتهها شود، صادق است. در شرايط خشک، خرد کردن خاک مشکل است. در حالي که خاک ورزي زوي يک خاک مرطوب موجب تخريب ساختمان خاک ميشود. خاک تلف ميشود، بايد تعداد عمليات خاک ورزي به حداقل ممکن محدود شده و باقاصله اندکي قبل از کاشت به اجرا در آيد. بلافاصله بعد از کاشت غدهها با لايه مناسبي از خاک به لايه مناسبي از خاک مرطوب پوشيده ميشوند.
عموما سيب زميني روي پشته کاشته ميشود. مزيت پشتهها آن است که امکان کاشت عميق را فراهم ميآورند، در صورتي که ميتوان در اواخر فصل نيز به منظور پوشاندن غدههاي در حال رشد پشتهها را ايجاد کرد. زمان ايجاد پشتهها به عمق کاشت، دماي خاک، شرايط رطوبتي و روش مورد استفاده براي کنترل علفهاي هرز بستگي دارد.
رطوبت و دماي خاک. اگر بعد از کاشت دماي خاک کاهش يابد ممکن است منافذ سطح خاک مسدود شود. نبايد بلافاصله بعد از کاشت پشتههاي نهايي را ايجاد کرد، بلکه لازم است تا سبز شدن يا حتي زمان رسيدن گياهان به ارتفاع 20-15 سانتي متر منتظر ماند. از طرف ديگر، اگر بعد از کاشت دماي خاک افزايش مييابد و انتظار ميرود يک دوره خشکي حادث شود، بلافاصله بعد از کاشت پشتههاي نهايي پشتههاي ايجاد شوند. اگر بلافاصله بعد از کاشت پشتههاي نهايي ايجاد شوند، غده بذري در مراحل اوليه رشد خود با 14-12 سانتي متر خاک ميشود، در صورتي که اگر پشتههاي نهايي ديرتر احداث شوند، غده بذري در ابتدا فقط با تقريبا 6 سانتي متر خاک پوشيده خواهد شد.
کنترل علفهاي هرز: اگر کنترل علفهاي هرز در طي چند عمليات که به تدريج به ايجاد پشته منجر ميشود، انجام گيرد، هر عمليات جديد زماني که علفهاي هرز تازه رشد را شروع کردند، به اجرا در ميآيد. لايههاي فوقاني پشته در ابتدا با يک هرس سبک برداشته ميشوند و بعدا با ماشينهاي پشته ساز روي شته برگدانده ميشوند. اگر از علف کشهاي تماسي (مثل پراکوت) استفاده ميشود که صرفا علفهاي هرز در حال رشد را از بين ميبرند، بعد از کاشت و پوشيده شدن غده بذري يا حدود 6 سانتي متر خاک و قبل از سبز شدن سيب زميني، علفهاي هرز با اين علف کشهاي تماسي از بين برده ميشوند. علفهاي هرزي که بعدا جوانه ميزنند را ميتوان با پشته بندي بيشتر توسط ادوات پشته ساز به صورت مکانيکي کنترل نمود. پشته نهايي در يک يا دو عمليات ساخته ميشود و معمولا بلافاصله قبل از بسته شدن کنوپي کامل ميشود. اگر از علف کشهاي مورد استفاده در خاک استفاده ميشود که در خاک داراي اثر ابقايي هستند ولي علفهاي هرز را که فبلا سبز شده اند. علف کشهايي که داراي اثرات ابقايي و تماسي هستند (مثل متريبوزين) يا مخلوطي از علف کشهاي تماسي و علف کشهاي مورد استفاده در خاک نيز قبل از احداث پشتههاي نهايي مصرف ميشوند، ولي ميتوان آنها را پس از جوانه زدن علفهاي هرز نيز به کار گرفت
در هلند، عمق کاشت غدههاي بذري خيلي کم است. که علت آن شرايط خنک و مرطوب هوا در زمان کاشت است. بعدا پشته اي با ارتفاع 25 سانتي متر ايجاد ميشود. در مناطقي که دما بالاتر و شرايط خشک حاکم است. غده بذري را بايد در عمق کشت کرد اغلب توصيه ميشود که غده را در عمق 5-3 سانتي متر زير سطح تسطيح شده خاک کشت کنند، در مناطقي که خيلي خشک هستند، حتي استفاد از عمق 10-5 سانتي متر قابل توصيه است. در هلند، سيب زميني به صورت مکانيکي برداشت. ميشود. از آن جا که جدا سازي مکانيکي کلوخهها و غدهها در زمان برداشت دشوار است، از تشکيل کلوخه جلوگيري به عمل ميآيد. کاشت سطحي نيز برداشت مکانيکي را آسان ميکند. در کشورهايي که برداشت به طور کامل مکانيکي نشده است. اجتناب از تشکيل کلوخه اهميت کمتري داشته و کاشت کم عمق ضرورت ندارد.
سيب زميني به مصرف کودهاي اصطبلي و کودهاي شيميايي به خوبي واکنش نشان ميدهد. به کار گيري کود اصطبلي نه تنها موجب تامين مقاديري ازت، فسفر، و پتاسيم ميشود، بلکه اين کود بهبود خصوصايت بستر بذر و حفظ رطوبت خاک نيز ميشود. يک زارعت سيب زميني با عملکرد 30 تن در هکتار ممکن است در خلال رشد خود به مقدار زير عناصر غذايي را از خاک خارج کند: 150 کيلومتر ازت، 60 کيلو گرم اکسيد فسفر (P1 O5) ، 350 کيلوگرم اکسيد پتاسيم (K2O)، 90 کيلو گرم اکسيد کلسيم (CAO) و 30 کيلو گرم اکسيد منيزيم (Mgo) چون فقط غدهها از مزرعه خارج ميشوند، بخشي از مقادير فوق عناصر در خاک باقي ميماند
اگر چه مصرف کود بايد بر مبناي آزمونهاي مربرطه، آمار مربوط به جذب مواد غذايي، شاخصي از ميزان مواد غذايي مورد نياز را به دست ميدهند. در خاکهاي معمولي نسبت N:B5o5:K2oمعمولا1:1:2 است، ولي تحت شرايط زير نسبتهاي ديگري مورد نياز است:
در خاکهاي شني آلي و خکهاي پيت بايد ازت کمتري داده شود.
در خاکهايي که فسفر و پتاسيم ار تثبيت ميکنند بايد اين عناصر را به مقدار زياد به کار برد. در خاکهاي غني از پتاسيم ممکن است لازم باشد مصرف اين عنصر کاهش يابد.
روشن است که واکنش گياه به کودها از مزرعه اي به مزرعه اي ديگر متفاوت خواهد بود. واکنش به عناصر غذايي در مزارع پر عملکرد بيشتر بوده و ميزان مطلوب عناصر غذايي در اين مزارع نسبت به خاکهاي کم عملکرد بيشتر است. مقدار لازم براي زراعت سيب زميني بسته به هدف از محصول و خاک از 100 تا 200 کيلو گرم (گاهي 300 کيلو گرم) متغيير است. مصرف مقدار زيادي ازت، رشد شاخ و برگ ار تحريک کرده و تشکيل غده را به تاخير مياندازد. زارعتي که ازت بيشتري دريافت کرده ديرتر از زراعتي که مقدار کمتري ازت دريافت کرده است. ميرسد. اگر گياه از خاتمه فصل رشد موجود، ميرسد بدان معناست که مقدار مصرف ازت را بايد افزايش داد. ازت بيش از حد، به ويژه اگر باعث شود که گياه قبل از رسيدگي برداشت شود، ممکن است موجب کاهش مقدار ماده خشک، افرايش مقدار قندهاي احيايي و افزايش پروتئين و نيترات شود. زراعتهايي که ازت زيادي در اختيار داشته اند، به رشد ثانويه غده حساستر هستند. غدههايي که به صورت نارس برداشت ميشوند به آساني آسيب ميبينند و انبار کردن آنها نيز دشوار است. به زراعتهاي بذري و زراعتهايي که زود برداشت ميشوند کمتر از زارعتهاي اصلي ازت داده ميشود.
ازت به فاصل کوتاهي قبل يا در زمان کاشت مصرف ميشود، ولي اگر خطر آبشويي (مثلا در خاکهاي سبک، در شرايط آبياري سنگين يا وقوع باران سنگين ) وجود داشته باشد، يا اگر بکارگيري مقادير زيادي کود تحت شرايط خشک احتمالا به تخليه رطوبت وخشکيدگي گياه منجر ميشود. مصرف ازت در چند نوبت بهتر است. نوبت دوم کود ازت عموما در سه هفته بعد از سبز شدن داده ميشود. در زراعتهاي فارياب سيب زميني تحت سيستم آبياري باراني، ازت به مقدار کم و با هر دفعه آبياري به مصرف ميرسد. اين عمل تا حدود4 هفته قبل از بين رفتن شاخ و برگ ادامه مييابد.
.واکنش عملکرد به اين عنصر، مخصوصا اگر خاک از نظر فسفر فقير باشد، قابل توجه است. اگر ميزان مصرف ازت و پتاسيم افزايش يابد، مصرف فسفر نيز افزايش پيدا ميکند. فسفر در نمودار اوليه گياه و غده بندي زود هنگام نقش دارد. گزارش شده است که فسفر تعداد غدههاي توليد شده به ازاي ه بوته را افزايش ميدهد.چون ممکن است فسفر ميزان آلودگي ويروسي را کاهش دهد، ميزان نسبتا زيادي فسفر به زراعت سيب زميني داده ميشود ميزان مصرف فسفر اغلب 100 کيلو گرم در هکتار است، ولي در خاکهاي تثبيت کننده فسفر به مقدار خيلي زيادي فسفر نياز است. از آن جا که فسفر به راحتي از خاک شسته نشده و سيب زميني واکنش خوبي به اين عنصر نشان ميدهد، در خاکهايي که فسفر تثبيت نيم کنند، ميتوان کل فسفر مورد نياز در تناوب را در زارعت سيب زميني به زمين داد. در سيب زميني، کود فسفر يا در زمان کاشت داده ميشود.
پتاسيم هميشه بر عملکرد موثر نيست، ولي تاثير زيادي بر کيفيت محصول، درصد ماده خشک، لکه سيا، آسيب ديدگي، سيب زميني بعد از پختن، و کيفيت انباري دارد. سولفات پتاسيم کمتر از کلريد پتاسيم (مورات پتاسيم) مقدار ماده خشک غده را کاهش ميدهد، زيرا يون کلريد نيز درصد ماده خشک را کاهش ميدهد. اما، اگر مورات پتاسيم ارزانتر از سولفات پتاسيم باشد، اين کود را بايد مدتها قبل از کاشت مصرف کرد.
. لازم است به اين عنصر، به ويژه وقتي سيب زميني روي يک خاک سبک و اسيدي رشد ميکند، توجه زيادي شود. مصرف مقادير زيادي پتاسيم و ازت به فرم آمونيومي، جذب منيزيم را کاهش ميدهد
. سيب زميني نسبت به اسيديته خاک متحمل است. اما در PH زير 8/4 امکان شکست زراعت در نتيجه کمبود کليسم وجود دارد؛ نيشها ممکن است سبز نشوند، بوتههاي کم رشد مانده و تعداد زيادي غده کوچک توليد ميکنند با افزايش کلسيم ساختمان بهبود مييابد و چون محصولات ديگري که بعدا در همين مزرعه کشت ميشوند به PH نسبتا بالا محتاج هستند، نگهداري PH خاک در يک معقول، جايز اهميت است. بسياري از کودها، اثر اسيدزدايي دارند. اگر از چنين کودهاي قبل از کاشت سيب زميني ميتواند وقوع جرب معمولي را در اين گياه افزايش دهد، توصيه ميشود مصرف آهک در زراعت محصول ديگري در تناوب انجام شود آهک زني خاکهاي لاتريک وقتي اين خاکها PHپايين داشته و از نظر آلومينيوم و آهن غني باشند، جذب فسفر را افزايش ميدهد.
قرار دادن کود در لايههاي عميقتر خاک مرطول يعني محلي که ريشهها وجود دارند، بيشترين اثر بخشي را دارد برعکس ازت و تا اندازه اي پتاسيم، انتقال فسفر در خاک توسط آب خيلي کند است. به همين دليل، فسفر زماني بيشترين اثربخشي را دارد که در ناحيه ريشه قرار داده شود و پراکندن کودهاي فسفره در خاکهايي که فسفر را تثبيت ميکنند، بي فايده است. در نقاطي که مقدار زيادي کود مصرف شده، حاصلخيزي زياد است و تثبيتي اتفاق نمي افتد، پراکندن کودهاي روش خوبي است. اگر ميزان حاصلخيزي خاک و مصرف کود کم است و امکان تثبيت وجود دارد، روش جايگذاري کود در خاک مفيد است.
سه روش مطمئن و سالم جايگذاري کود عبارتند از :
قرار دادن کود به صورت نوار در 5 سانتي متر کنار و 5 سانتي متر زير غده بذري
توزيع کود در قسمت تحتاني جوي و اختلاط آن با خاک از کاشت غدهها
قرار دادن کود به صورت کپههاي کوچک د ربين قطعات غده بذري در ته جويها
در ميان گياهان زراعي، سيب زميني بهترين واکنش را به کود اصطبلي نشان ميدهد اگر چه عناصر پر مصرف و کم مصرف که از طريق کود اصطبلي مصرف ميشوند در حاصلخيزي خاک نقش دارند، اغلب اثر اصلاح کنندگي مواد آلي اهميت بيشتري دارد. هوموس ساختماني خاکهاي سنگين را بهبود ميبخشد، در حالي که قدرت نگهداري رطوبت را در خاکها سبک را نيز افزايش ميدهد. با به کارگيري کود اصطبلي، تاثير ازت به عنوان يک کود معدني ممکن است 20 درصد افزايش يابد. استفاده از کود اصطبلي پوسيده ترجيح دارد، زيرا کود اصطبلي که تازه بوده و از نظر پوسيدگي نافص است، در اواخر رشد فعال شده و ممکن است موجب است موجب کاهش مقدار ماده خشک غده، از دست رفتن طعم سيب زميني در رسيدگي گياه شود (که ممکن است باعث بعد از کاشت بستر بذر به سرعت خشک شود. ميزان مصرف کود اصطبلي در حدود 15 تا 20 تن کود کاملا پوسيده در هکتار است. بسته به نوع حيوان، روش تغذيه حيوان روش تهيه کود، 10 تن کود اصطبلي ميتواند شامل 15 کيلو گرم ازت، 6 کيلو گرم P2O5، کيلو گرم K2O، 50 کيلو گرم CaO کيلو گرم MgO، 40 گرم Cu و 50 گرم B ميباشد.
زارعيني که آبياري مينمايند بيشترين اطمينان را به موفقيت خود دارند. آبياري براي زراعت سيب زميني ديررس بسيار مهم ميباشد و کمک به اطمينان از محصول پيش رس مينمايد، که رسيدن آن در طول دورههائي است که بارندگي نامطمئن است. در نواحي خشک آبياري مطلقا "ضروري است.
براي رشد وتوسعه خوب سيب زميني احتياج زيادي به آب است. رطوبت قابل دسترس خاک يا بدبين 45 و 65 درصد نگهداري شود.زمان ايجاد ستولن وغده بحراني ترين دوره احتياج به رطوبت خاک است. کمبود موقتي در زمان تشکيل غده ممکن است سبب رشد ناموزون يا غدههاي بد شکل گردد. در توليد سيب زميني هر دو سيستم آبياري شياري و باراني بکار ميرود. آبياري يا بارندگي بيش از حد ميتواند احتياج به ازت را افزايش دهد.
9-3 سيستمهاي آبياري سه سيستم اصلي و مناسب براي آبياري سيب زميني وجود دارد: (1) آبياري جوي و پشته اي، (2) آبياري باراني، و (3) آبياري قطره اي، در حال حاضر از آبياري قطره اي به طور گسترده نميشود، ولي اين سيستم ممکن است در مناطق داراي آب شود مفيد باشد.
آبياري جوي و پشته اي: آبياري جوي و پشته اي قديميترين سيستم آبياري بوده و هنوز هم در نقاط زيادي از دينا به کار گرفته ميشود مزاياي آبياري جوي و پشته اي عبارتند از (1) سرمايه گذاري کم، و (2) عدم خيس شدن شاخ و برگ (در جلوگيري از بيماريهاي شاخ و برگ و استفاده از آب شور مناسب است) معايب اين روش عبارتند از
نياز به کار فراوان، (2) راندمان پايين (رواناب نفوذ عمقي، توزيع غير يکنواخت)، فقط 70-50%آب مصرفي توسط گياه مورد استفاده قرار ميگيرد، و (3) مانعي براي مکانيزاسيون بيشتر.
آبياري باراني. آبياري باراني را ميتوان به انواع زير نقسيم کرد:
از سيستم لولههاي ثابت به واسطه هزينه زياد آن کمتر استفاده ميشود. سيستم لولههاي متحرک و آبپاشي کوچک بيشتر مورد استفاده واقع ميشود. هزينه اوليه آن کمتر است، ولي به کارگيري بيشتري نياز است. مزيت اين سيستم آن است که مقدار آبي که در هر ساعت به کار ميرود کم ميباشد (معمولا 10-8 ميلي متر در ساعت)، اين امر موجب جلوگيري از آسيب ديدگي خاک و گياه شده، راندمان مصرف آب افزايش مييابد. سيستمهاي سنتر پيوت و آبپاشي خطي متحرک صرفا در مزارع بزرگ و مدرن مورد استفاد قرار ميگيرد سرمايه اوليه مورد نياز است، ولي کار خيلي کم است به علاوه ميتوان با استفاده از اين سيستم کود، علف کش، قارچ کش و حشره کش را به کار برد. عيب سيستم سنترپيوت آن است که شدت آبياري به ويژه در قسمتهاي کناري، بالا است. اين عيب را ميتوان با کوچک کردن اندازه قطرات تا حدودي بر طرف کرد. اما کوچک کردن قطرات راندمان مصرف آب را کاهش ميدهد زير تبخير افزايش و حساسيت به باد بيشتر ميشود. اين سيستم عمدتا روي خاکهاي سبک که فاصله بين دو آبياري کوتاه است. مورد استفاده ميگيرد.
شرايط هوائي فوق العاده، بر عملکرد دو کيفيت اثر ميگذارد.براي تخمين تلفات ناشي از اين شرايط، اطلاع از طول دوره اي که در خلال آن شرايط اتفاق ميافتد، و همچنين مرحله اي از رشد گياه که اين شرايط در آن اتفاق ميافتد، مهم است.
بخبندان شبانه وتگرگ هر دو عملکرد سيب زميني اثر دارند. ميزان کاهش عملکرد به شدت آسيب و مرحله اي از رشد که آسيب وارد آمده است، بستگي خواهد داشت. گياهان جوان ممکن است بعد از صدمه ديدن بهبودي حاصل کنند و در گياهان مسنتر ممکن است بهبودي حاصل نشود.
وقوع آسيب بلافاصله بعد از گلدهي در مقايسه با وقوع آن در قبل از گلدهي (مشروط به اين که فصل رشد موجود طولاني باشد) کاهش عملکرد بيشتري به دنبال دارد. وقوع يخبندان شبانه در مراحل اوليه در مقايسه با مراحل بعد اثرات سوء کمتري دارد. مشروط به آن که محصول بهبود يابد.
رشد ثانويه توسط دماي بالا تحريک ميشود.هر شرايطي (مثل روزهاي بلند، ميزان زياد ازت و غيره) که تشکيل غده را به تاخير انداخته و طويل شدن ساقه واستولون را رونق بخشد، وقوع رشد ثانويه غده را تحريک خواهد کرد. خشکي نمي توان به طور مستقيم رشد ثانويه را تحريک کند، ولي بيشتر از طريق غير مستقيم اثر دارد. زيرا تحت شرايط خشک خاک، دماي برگ غالبا بوده و از جذب ازت مختل ميشود. به محض اينکه رشد ثانويه القا شد، رشد غدههاي اوليه متوقف ميشود، ولي مواد پرورده توليد شده توسط شاخ و برگ در رشد بخش ثانويه غدهها با رشد غدههاي ثانويه مصرف ميشود. کيفيت پخت اين غدههاي شيشه اي پايين است ولي غدههاي اوليه ممکن است هنوز براي استفاده به عنوان بذر مناسب باشند، مشروط به اين که مقدار زيادي کربوهيدات از آنها خارج نشده باشد.
دماي زياد خاک مخصوصا در خاکهاي شني ميتواند موجب قهوه اي شدن قسمت داخلي سيب زميني شود (بيماري شکلاتي، نکروزه شدن دروني و زنگ داخلي نيز ناميده ميشود). بعضي از واريتهها به اين اختلال خيلي حساس هستند (مثل آدران پيلوت) مشخصه لکه قهوه اي داخلي، لکههاي قهوه اي نامنظم و خشک يا خالهاي پراکند در سراسر گوشت غده ميباشد. عمليات زراعي خوب (آبياري صحيح و پشتههاي بزرگ) شدت لکههاي داخلي ار کاهش ميدهد. در مناطقي که اين اختلال مشکل عمده اي به شمار ميآيد، توصيه ميشود از کاشت و اريتههاي حساس خودداري شود.
سياه شدن بخش داخلي غده يک نابسماني فيزيولوژيکي است که در غدههايي که در دماي زياد (مثلا C40-35) نگهداري شده اند، توسعه مييابد تنفس زياد ممکن است به فقدان اکسيژن در غده منتهي شود. چنين شرايطي ممکن است در خلال دوره انبارداري و حمل ونقل رخ دهد همچنين در غدههايي که در خيال برداشت در معرض آفتاب قرار ميگيرند يا وقتي دماي خاک در طول فصل رشد يا حتي در غده بذري و بعد از کاشت به مقدار زيادي افزايش مييابد ملاحظه ميشود.
براي تعيين زمان برداشت، بايد موارد زير را در نظر داشت: (1) عملکرد حقيقي محصول قابل حصول، (2) قيمت واقعي و قيمت مورد انتظار (3) تاثير زمان برداشت بر کيفيت محصول، (4) شرايط مزرعه وهواي موجود در مورد انتظار، و (5) زماني که بايد براي گياه بعدي تخليه شود،
جداي از عملکرد، کيفيت گياه نيز تحت تاثير زمان برداشت قرار ميگيرد. پوست غده نارس ضعيفتر و ديوارههاي سلولي زير اپيدرم آنها خيلي نازکتر است. به دليل پوست غدههاي نارس به سهولت آـسيب ديده و جدا ميشوند. برداشت زود گياه ممکن است بر کيفيت آن اثر بگذارد. در طول فصل رشد. درصد ماده خشک غدههايي که در حالت نارس برداشت ميشوند. درسد ماده خشک آنها پايين است. در صورتي که مقدار قندهاي احيايي و غيره احيايي آنها بالا ميباشد. اغلب سيب زميني بذري به منظور جلوگيري ويروس که ممکن است در آخر فصل رشد دخ دهد، زود برداشت ميشود. هجوم بلايت به شاخ و برگ نيز ممکن است دليلي براي برداشت زود به شمار آيد برداشت زود به آسيب بيشتر پوست منتهي شده و در نتيجه غده به سهولت توسط عوامل بيماريزاي قارچي و باکترياي آلوده ميشود. (براي مثال Fusarium)
برداشت سيب زميني شامل (1) خارج ساختن غدهها از خاک، (2) جمع آوري غدهها، (3) جداسازي هزينه و حداقل افت (مثلا کيفي) به انبار يا بازار برسند. سيستم برداشت مورد استفاده به عوامل زير بستگي دراد.
در برداشت از انواع گوناگون سيب زميني کنها (مثل گاو آهن، اسپينر، کننده بالابر) و برداشت کنندههاي کامل استفاده ميشود سيب زميني کنها غدهها را از خاک بيرون ميريزند و اين غدهها بايد با دست جمع آوري شوند يک برداشت کننده کامل غدهها را از خاک خارج ساخته، از خاک، سنگ و شاخ و برگ جدا کرده و با حداقل کار تحويل ميدهد. در مزارع بزرگ که در آنها روشهاي خاک ورزي و کاشت طوري انجام ميگيرد که حداقل کلوخه در پشتهها وجود داشته باشد، از اين ماشينها به طور گسترده استفاده ميشود. در ديگر مزارع از سيب زميني کن استفاده ميشود.
اگر در زمان برداشت مزرعه مرطوب است ممکن است فاصله انداختن بين زمان خارج سازي غدهها از خاک و جمع آوري آنها مفيد باشد، زيرا غدهها خشک ميشوند (بارندگي مهم است زيرا بر حفظ کيفيت غدههايبرداشت شده اثر ميگذارد) در طي زمان، پوست غده سخت شده و خاک چسبيده به آن خشک ميشود. اما غدهها بايد به مدت کوتاهي در معرض هوا و آفتاب باشند. قرار گرفتن غدهها در معرض آفتاب به ويژه اگر پوست غده هنوز نازک و جوان باشد، ممکن است موجب آفتاب سوختگي شود. ممکن است سياه شدن داخل غده در اثر فقدان اکسيژن مخصوصا زماني که دما بالا و خاک خشک است، ديده شود.
آسيب ديدگي در طي حمل ونقل و درجه بندي. با به کار گيري برداشت کنندههاي کامل، غدهها برگيري شده، انتقال و به صورت دسته جمعي انبار ميشوند. در جه بندي نبايد قبل از التيام زخمها و سخت شدن پوست انجام گيرد بعضي از برداشت کنندهها نبايد به طور کامل پر شوند. بعد از خارج سازي غدهها از خاک توسط يک کننده، غدهها را اغلب با استفاده از سبد يا صندوق جمع آوري ميکنند. کوفتگي غده معمولا در استفاده از صندوق کمتر است.
چون تامين امکانات انبارداري دراز مدت پر خرج بوده و تلفات در طول دوره انبار اجتناب ناپذير است. بايد براي هر مورد خاص تعيين شود که آيا تنظيم دوره رشد گياه يا ايجاد امکانات انبارداري تغيين شوند. روش مورد استفاده به هدف منظم سيب زميني به بازار است.همچنين لازم است روشهاي مناسب انبارداري تعيين شوند. روش مورد استفاده به هدف از محصول، طول مدت انبارداري، دماي خارج انبار، مقدار غده اي که بايد انبار شود. و روش جابه جا بستگي دارد.
سهم زيادي از محصول سيب زميني را نمي توان بلافاصله پس از برداشت وارد بازار کرد و بايد آنرا در انبار قرار داد. در ابتدا غدهها بايد در 8/12 تا 6/15 درجه سانتي گراد با رطوبت نسبي بالا و تهويه خوب براي دو تا سه هفته نگهداري شود. اين شرايط براي ترميم بريدگي و کوفتگيها مناسب است. سپس درجه حرارت را ميتوان 3/3 تا 4/4 درجه سانتي گراد پاييني آورد. در اين محدود غدهها در انبار جوانه نمي زنند. در جاهايي که درجه حرارتهاي پايين موجود نيست. جوانه زدن سيب زمينيهاي غير فرآورده اي را ميتوان يا استفاده از بازدارندههاي جوانه زدن کاهش داد. ماليک هيدازيد به نسبت 3/3 کيلو در هکتار که چند هفته قبل از برداشت بکار رود موثر است درجه حرارتهاي زير اين محدوده تا حدودي، براي ذخيره سازي قندها مناسب است و سيب زميني را براي تهيه چيپس نامناسب ميسازد. اين حالت را ميتوان با انبار کردن غدهها براي حدود 2 هفته در درجه حرارت 6/15 تا 1/21 درجه سانتي گراد بر طرف نمود.
سيب زميني کاران معمولا "از طريق تعاونيها يا محلهاي مرکزي بسته بندي محصول خود را ميفروشند زيرا خريداران عمده خواهان بسته بندي با کيفيت يکنواخت در ميزانهاي قابل توجه هستند. غالب نواحي توليدي بزرگتر خريداران بازارهاي بزرگ که سيب زميني را در نقاط حمل و نقل و جمع آوري خريداري مينمايند بخود جلب ميکنند. بسته بندي جذاب سبب فروش بهتر است. سيب زميني، در جعبههاي مقوائي پاکتهاي توري و کاغذي 5/22 کيلوئي، پاکتهاي پلاستيکي، يا توريهاي مخصوص مصرف کننده، 4/1، 3/2، 5/4، و 8/6 کيلوئي، و بميزان کمتري در کيسههاي کرباسي 45 کيلوئي بفروش ميرسد.
تغيير جهت از سيب زميني که بصورت تازه به بازار عرضه ميشود به محصولات فرآورده اي بطور فاحشي تشکيلات بازار سيب زميني داده است. ميزانهاي قابل توجهي بر طبق موافقتنامههاي قرار دارد بين زارعين و تهيه کنندگان فرآوده کشت ميشود. در پاره اي موارد، اين موافقتهاي قبل از فصل روي قيمتها، سبب مبهم شدن واکنش قيمتهاي سيب زميني و تغييرات آن در فصول ميگردد. همچنين موجودي سيب زميني تازه دريافت ميشود موثر است.
صادرات و واردات: در سال 1972 حدود 173850 تن سيب زميني تازه به ارزش 12445000 دلار از آمريکا عمدتا" به کانادا صادر گرديد و ميزانهاي کمي نيز به آرژانتي، شيلي، نواحي درياي کارائيب، و مکزيک ارسال شد. در مقايسه 314101 تن سيب زميني به ارزش 46217000 دلار در سال 1977 صادر گرديده بود. در سال 1972، کل واردات سيب زميني به آمريکا 48221 تن به ارزش 5219000 دلار بود. عملا" کانادا تنها تامين کننده سيب زميني تازه براي ايالات متحده است.
سيب زميني در معرض انواع زيادي از بيماريهاي قارچي، باکتريايي، و ويروسي که محتاج به روشهاي کنترل گوناگوني است ميباشد. پاره اي از اين بيماريها سبب خسارات عمده در نقاطي که سيب زميني پرورش مييابد ميگردند، در حاليکه سايرين بيشتر محلي هستند. بسياري از مهمترين بيماريها بذر زاد هستند. بنابراين اهميت بذر عاري از بيماري و ضد عفوني بذر با سموم زارعين در کليه نقاط شناخته شده است. تناوب محصول براي جلوگيري از حالت تخريبي افزايشي ارگانيزمهايي که در خاک و روي ساقه و غدههاي قديمي در حال پوسيدن زندگي ميکنند ضروري است، و سم پاشي يا گرد پاشي براي کنترل حشرات و بيماريهاي برگ لازم ميباشد.
بلايت زود رس. توسط Alternaria solani ايجاد ميگردد، بلايت زود رس به صورت لکههاي بزرگ قهوه اي خاکستري ظاهر ميشود، که معمولا علائم تاريک و روشن متحدالمرکزي را روي برگها نشان ميدهد لکهها با بزرگ شدن در يکديگر تداخل کرده و نهايتا کليه برگ را شامل ميشود. اين بيماري در جنوب آمريکا هنگامي که يک دوره باراني در طي ماهاي ارديبهشت و خرداد واقع ميشود متداول ترين ميباشد. اين بيماري غالبا به سوختگي انتهاي برگ، که آسيب رساني آن در طي آب و هواي گرم وخشک که بلافاصله پس از يک دوره بسيار مرطوب ميباشد، اشتباه ميگردد. اين دو با يکديگر تقريبا "همه ساله سبب کاهش زياد محصول ميگردند. که بعضي اوقات ميزان آن حتي به 50 درصد ميرسد. خسارت حاصل از بلابت زودرس را ميتوان با سمپاشي يا گرد پاشي با زينت يا مانب که سبب مرگ اين قارچ ميشود کاهش داد.
بلايت ديررس. عامل آن Phytophhora infestans ميباشد. بلايت ديررس معمولا " مخرب ترين بيماري برگي سيب زميني شناخته ميشود. معمولا" در جنوب آمريکا اين بيماري مهم نبوده، ليکن در آب و هواي مرطوب و خنک متداول در شمال آمريکا ظغيان مينمايد. کنترل توسط کاشت غدههاي عاري از بيماري، نيمه مقاوم، سمپاشي با سموم مسي، با نب يا زينت انجام ميگردد.
موازائيک: موزائيک يک بيماري ويروسي است که به صورت لکه دار شدن برگها با نواحي که بين نواحي تيره تر پراکنده هستند ظاهر شده و کم و بيش با چروکيدگي همراه است. از دست دادن کلروفيل سبب کاهش ايجاد نشاسته شده ودر نتيجه باعث نقصان عملکرد غده ميگردد. اين بيماري از سالي به سال ديگر همراه غدههاي بذري منتقل ميشود. در مزرعه، توسط حشرات و عمدتا" شته سيب زميني که شيره را از گياهان آلوده به گياهان سالم متقل ميسازد پراکنده ميگردد. کنترل کردن شامل از بذر گواهي شده خوب است.
لوله اي شدن برگ. لوله اي شدن برگ يک بيماري ويروسي است که گياهان آلوده به آن داراي رنگ سبز روشن تري بوده و بوتهها ايستاده ترو برگچههاي پائيني بطرف بالا لوله شده اند. کاهش عملکرد در مقايسه با موزائيک بسيار بيشتر است. وسائل انتقال و روشهاي کنترل مانند موازائيک است.
اسکب، اسکب يا لکه سياه در اثر حمله streptomyces scabies ايجاد شده توسط غالب کشتکاران سيب زميني بوسيله علامت مشخصه لکههاي فرورفته روي غده شناخته ميگردد. غدههائي که بصورت بدي لکههاي فرور رفته دارند قابل فروش نيستند. قارچ در محلهاي بيماري زده روي سطح غدههاي سالم و در خاک زندگي ميکند. بهترين رشد آن در خاکهائي است که بميزان جزئي قليائي، خنثي ويا به ميزان جزئي اسيدي باشند و ممکن است براي چندين فصل زنده بماند مگر اينکه واکنش خاک در زير ph 2/5 باشد. واريتههاي داراي مقاومت شامل منوميني انتاريو، کايوگا، سنکا و چروکي ميباشد.
پوسيدگي آوندي باکتريائي. اين بيماري توسط باکتري corynebacterium spdonicum ايجاد شده و بينهايت مسري است. اين بيماري گياهان و همچنين غدهها را آلوده ميسازد. برگهاي پايئني يک ساقه آلوده ابتدا زرد رنگ ميگردد. ساير برگها شروع به پيچيدن و پژمرده شدن کرده وساقه بزودي ميميرد.غدهها در نقاط اتصال به ساقهها آلوده شده و عامل بيماري نواحي آوندي را اشغال مينمايد. باکتري که سبب پوسيدگي آوندها ميشود توسط بذر آلوده، وسائل انبار و حمل و نقل پراکنده ميشود. تنها از بذر عاري از بيماري بايد استفاده شود و هر چيزي که در جابجائي غدههاي بيماري زده بکار ميرود بايد کاملا ضد عفوني گردد.
ساقه سياه سيب زميني . ساقه سياه يک بيماري باکتريائي است که توسط Erwinia astroseptica ايجاد ميشود گياهان بيماري زده رنگ سبز زرد رنگي پيدا کرده و ساقه در زير سطح خاک سياه ميگردد، قسمتهاي نرم و قطعه بذر قديمي پوسيده ميشود و با تداوم شرايط مرطوبي خاک ممکن است غدههاي جديد نيز در محل خود پوسيده ميشود همچنين غدهها ممکن است در انباريا در حمل و نقل پوسيده شود باکتري ممکن است در داخل يا بر روي سطح سيب زميني انتقال يابد. زماني که غدههاي آلوه کشت ميشود، باکتري ممکن است داخل جوانه گردد. همچنين باکتري در خاک زندگي ميکند. روشهاي کنترل شامل استقاده از پايه بذري عاري از بيماري، آغشته ساختن بذر به سموم و تناوب محصول ميباشد
پوسته سايه سيب زميني توسط pellicularia filamentosa ايجاد ميگردد و اين بيماري بصورت لکههاي بزرگ نامنظم، پوسته پوسته اي، سياه رنگ (اسکزتيا) روي سطح سيب زميني بوجود ميآيد. هنگامي که چنين غدههاي آلوده اي کشت شوند. عالبا" قارچ به جوانهها حمله کرده و قبل از آنکه از خاک خارج شوند آنها را ميکشد و يا سبب پژمردگي و مرگ در زمانهاي بعدي ميگردد. غدههاي آلوده نبايد به منظور بذر بکار روند. اسکروتياي بزرگ را مشکل ميتوان با کاملترين روش ضد غفوني بذر از بين برد. و در نتيجه اين روش زياد رضايتبخش نيست.سم PCNB که در10 تا 15 سانتي متري عمق خاک سطحي به شدت آلوده ديسک زده شود تا حدودي اين بيماري را کنترل ميکند. استفاده از بذر عاري از بيماري هنوز موثرترين روش است.
Action research can be described as a family of research methodologies which pursue action (or change) and research (or understanding) at the same time. In most of its forms it does this by using a cyclic or spiral process which alternates between action and critical reflection and in the later cycles, continuously refining methods, data and interpretation in the light of the understanding developed in the earlier cycles. --Dick, Bob (1999)
Action Research, a scholarly approach to improve teaching and learning, can be a central piece of professional development. This project-based research can benefit professors, counselors, and librarians by actively engaging them in the collaborative study of learning as it takes place day by day in the context of their own practices. Through this small-scale, practical research, faculty members can investigate questions regarding student learning that directly impact their practices. At Valencia, action research has become a significant aspect of faculty development, thereby reinforcing the College's community of learners and culture of evidence.
We offer many opportunities to support faculty members who are interested in exploring action research. These resources and courses help faculty members develop a best practices framework for action research and Valencia's Standards of Scholarship.
This interactive tutorial walks you through the elements of action research and provides opportunities to self-assess your knowledge of the action research process.
Action Research Builder Tutorial
This tutorial includes step-by-step instructions on loading your project to the Action Research Project Builder, which is located in the Faculty tab in Ateaching-learning-academys.
Action Research Project Plan Template This template is for faculty conducting action reserach outside the tenure process. Tenure candidates should refer to the portfolio template available under Candidate Resourses, Year-3.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن