تحقیق دانشجویی - 640

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره ترانه هاى خيام

بازديد: 407

 

تحقیق رایگان از سایت علمی و پژوهشی اسمان

ترانه هاى خيام؛

اثری از صادق هدايت

شايد كمتر كتابي در دنيا مانند مجموعه ترانه‌هاي خيام تحسين شده، مردود و منفور بوده، تحريف شده، بهتان خورده، محكوم گرديده، حلاجي شده، شهرت عمومي و دنيا گير پيدا كرده و بالاخره ناشناس مانده.
اگر همه كتاب‌هايي كه راجع به خيام و رباعياتش نوشته شده جمع‌آوري شود تشكيل كتابخانه بزرگي را خواهد داد. ولي كتاب رباعياتي كه به اسم خيام معروف است و در دسترس همه مي‌باشد مجموعه‌اي است كه عموما از هشتاد الي هزار و دويست رباعي كم و بيش در بر دارد؛ اما همه آن‌ها تقريبا جنگ مغلوطي از افكار مختلف را تشكيل مي‌دهند. حالا اگر يكي از اين نسخه‌هاي رباعيات را از روي تفريح ورق بزنيم و بخوانيم در آن به افكار متضاد، به مصمون‌هاي گوناگون و به موضوع‌هاي قديم و جديد بر مي‌خوريم؛ بطوري كه اگر يك نفر صد سال عمر كرده باشد و روزي دو مرتبه كيش و مسلك و عقيده خود را عوض كرده باشد قادر به گفتن چنين افكاري نخواهد بود. مضمون اين رباعيات روي فلسفه و عقايد مختلف است از قبيل: الهي، طبيعي، دهري، صوفي، خوشبيني، بدبيني، تناسخي، افيوني، بنگي، شهوت‌پرستي، مادي، مرتاضي، لامذهبي، رندي و قلاشي، خدائي، وافوري . . . آيا ممكن است يك نفر اين‌همه مراحل و حالات مختلف را پيموده باشد و بالاخره فيلسوف و رياضي‌دان و منجم هم باشد؟ پس تكليف ما در مقابل اين آش در هم جوش چيست؟ اگر به شرح حال خيام در كتب قدما هم رجوع بكنيم بهمين اختلاف نظر بر مي‌خوريم.
اين اختلافي است كه هميشه در اطراف افكار بزرگ روي مي‌دهد. ولي اشتباه مهم از آنجا ناشي شده كه چنان كه بايد خيام شناخته نشده و افسانه‌هايي كه راجع به او شايع كرده‌اند اين اشكال را در انتخاب رباعيات او توليد كرده است.
در اينجا ما نمي‌خواهيم به شرح زندگي خيام بپردازيم و يا حدسيات و گفته‌هاي ديگران را راجع به او تكرار بكنيم. چون صفحات اين كتاب خيلي محدود است. اساس كتاب ما روي يك مشت رباعي فلسفي قرار گرفته است كه به اسم خيام، همان منجم و رياضي‌دان بزرگ مشهور است و يا به خطا به او نسبت مي‌دهند. اما چيزي‌ كه انكار ناپذير است، اين رباعيات فلسفي در حدود قرن پنج و شش هجري به زبان فارسي گفته شده.
تا كنون قديمي ترين مجموعه اصيل از رباعياتي كه به خيام منسوب است، نسخه «بودلن» اكسفرد مي‌باشد كه در سنه
۸۶۵ در شيراز كتابت شده. يعني سه قرن بعد از خيام و داراي ۱۵۸ رباعي است، ولي همان ايراد سابق كم و بيش به اين نسخه وارد است. زيرا رباعيات بيگانه نيز درين مجموعه ديده مي شود.
فيتز جرالد كه نه تنها مترجم رباعيات خيام بوده، بلكه از روح فيلسوف بزرگ نيز ملهم بوده است، در مجموعه خود بعضي رباعياتي آورده كه نسبت آن ها به خيام جايز نيست، قضاوت فيتز جرالد مهمتر از اغلب شرح حالاتي است كه راجع به خيام در كتب قديم ديده مي‌شود؛ چون با ذوق و شامه خودش بهتر رباعيات اصلي خيام را تشخيص داده تا نيكلا مترجم فرانسوي رباعيات خيام كه او را به نظر يك شاعر صوفي ديده و معتقد است كه خيام عشق و الوهيت را به لباس شراب و ساقي نشان مي‌دهد، چنان كه از همان ترجمه مغلوط او شخص با ذوق ديگري مانند رنان خيام حقيقي را شناخته است.
قديمي ترين كتابي كه از خيام اسمي به ميان آورده و نويسنده آن هم عصر خيام بوده و خودش را شاگرد و يكي از دوستان ارادتمند خيام معرفي مي كند و با احترام هر چه تمام تر اسم او را مي برد، نظامي عروضي مولف «چهار مقاله» است. ولي او خيام را در رديف منجمين ذكر مي كند و اسمي از رباعيات او نمي آورد. كتاب ديگري كه مولف آن ادعا دارد در ايام طفوليت (
۵۰۷) در مجلس درس خيام مشرف شده «تاريخ بيهقي» و «تتمه صوان الحكمه» نگارش ابوالحسن بيهقي مي باشد كه تقريبا در سنه ۵۶۲ تاليف شده. او نيز از خيام چيز مهمي بدست نمي دهد، فقط عنوان او را مي‌گويد كه: «دستور، فيلسوف و حجه الحق» ناميده مي شده! پدران او همه نيشابوري بوده‌اند، در علوم و حكمت تالي ابوعلي بوده ولي شخصا آدمي خشك، و بد خلق و كم حوصله بوده. چند كتاب از آثار او ذكر مي كند و فقط معلوم مي شود كه خيام علاوه بر رياضيات و نجوم در طب و لغت و فقه و تاريخ نيز دست داشته و معروف بوده است. ولي در آن جا هم اسمي از اشعار خيام نمي آيد گويا ترانه هاي خيام در زمان حياتش به واسطه تعصب مردم مخفي بوده و تدوين نشده و تنها بين يك دسته از دوستان همرنگ و صميمي او شهرت داشته و يا در حاشيه جنگ ها و كتب اشخاص با ذوق به طور قلم انداز چند رباعي از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گرديده كه داغ لامذهبي و گمراهي رويش گذاشته اند و بعدها با اضافات مقلدين و دشمنان او جمع آوري شده. انعكاس رباعيات او را در كتاب «مرصادالعباد» خواهيم ديد.
اولين كتابي كه در آن از خيام شاعر گفتگو مي شود كتاب «خريده القصر» تاليف عماد الدين كاتب اصفهاني به زبان عربي است كه در
۵۷۲ يعني قريب ۵۰ سال بعد از مرگ خيام نوشته شده و مولف آن خيام را در زمره شعراي خراسان نام برده و ترجمه حال او را آورده است.
كتاب ديگري كه خيام شاعر را تحت مطالعه آورده «مرصاد العباد» تاليف نجم‌الدين رازي مي باشد كه در سنه
۶۲۰ - ۶۲۱ تاليف شده. اين كتاب وثيقه بزرگي است زيرا نويسنده ي آن صوفي متعصبي بوده و از اين لحاظ به عقايد خيام به نظر بطلان نگريسته و نسبت فلسفي و دهري و طبيعي به او مي‌دهد و مي‌گويد:
۱۸) « . . . كه ثمره نظر ايمان ست و ثمره قدم عرفان. فلسفي و دهري و طبايعي از اين دو مقام محرومند و سرگشته و گم گشته اند. يكي از فضلا كه به نزد نابينايان به فضل و حكمت و كياست معروف و مشهور است و آن عمر خيام است، از غايت حيرت و ضلالت اين بيت را مي‌گويد، رباعي:
در دايره اي كامدن و رفتن ماست،
آن را نه بدايت، نه نهايت پيداست؛
كس مي نزند دمي در ين عالم راست،
كين آمدن از كجا و رفتن به كجاست!
رباعي:
دارنده چه تركيب طبايع آراست.
باز از چه سبب فكندش اندر كم و كاست؟
گر زشت آمد اين صور، عيب كراست؟
ور نيك آمد، خرابي از بهر چه خواست؟»
۲۲۷) « . . . اما آنچه حكمت در ميرانيدن بعد از حيات و در زنده كردن بعد از ممات چه بود، تا جواب به آن سرگشته غافل و گم گشته عاطل مي‌گويد:
دارنده چو تركيب طبايع آراست . . . »
قضاوت اين شخص ارزش مخصوصي در شناسانيدن فكر و فلسفه خيام دارد. مولف صوفي مشرب از نيش زبان و فحش نسبت به خيام خود داري نكرده است. البته بواسطه نزديك بودن زمان، از هر جهت مولف مزبور آشناتر به زندگي و افكار و آثار خيام بوده، و عقيده خود را درباره او ابراز مي كند. آيا اين خود دليل كافي نيست كه خيام نه تنها صوفي و مذهبي نبوده، بلكه برعكس يكي از دشمنان ترسناك اين فرقه به شمار مي‌آمده؟
اسناد ديگر در بعضي از كتب قدما مانند، نزهه‌الارواح، تاريخ الحكمإ، آثار البلاد، فردوس التواريخ و غيره دربارخ خيام وجود دارد كه اغلب اشتباه آلود و ساختگي است، و از روي تعصب و يا افسانه هاي مجعول نوشته شده و رابطه خيلي دور با خيام حقيقي دارد. ما در اينجا مجال انتقاد آن ها را نداريم.
تنها سند مهمي كه از رباعيات اصلي خيام در دست مي باشد، عبارتست از رباعيات سيزده گانه «مونس الاحرار» كه در سنه
۷۴۱ هجري نوشته شده، و در خاتمه كتاب رباعيات روزن استنساخ و در برلين چاپ شده (رجوع شود به نمرات: ۸، ۱۰، ۲۷، ۲۹، ۴۱، ۴۵، ۵۹، ۶۲، ۶۴، ۶۷، ۹۳، ۱۱۵، ۱۲۷.) رباعيات مزبور علاوه بر قدمت تاريخي، با روح و فلسفه و طرز نگارش خيام درست جور مي آيند و انتقاد مولف «مرصاد العباد» به آن ها نيز وارد است. پس در اصالت اين سيزده رباعي و دو رباعي «مرصاد العباد» كه يكي از آن ها در هر دو تكرار شده (نمره ۱۰) شكي باقي نمي ماند و ضمنا معلوم مي شود كه گوينده آن ها يك فلسفه مستقل و طرز فكر و اسلوب معين داشته، و نشان مي دهد كه ما با فيلسوفي مادي و طبيعي سر و كار داريم. ازين رو با كمال اطمينان مي توانيم اين رباعيات چهارده گانه را از خود شاعر بدانيم و آن ها را كليد و محك شناسايي رباعيات ديگر خيام قرار بدهيم.
از اين قرار چهارده رباعي مذكور سند اساسي اين كتاب خواهد بود، و در اين صورت هر رباعي كه يك كلمه و يا كنايه مشكوك و صوفي مشرب داشت نسبت آن به خيام جايز نيست. ولي مشكل ديگري كه بايد حل بشود اين ست كه مي گويند خيام به اقتضاي سن، چندين بار افكار و عقايدش عوض شده، در ابتدا لاابالي و شراب خوار و كافر و مرتد بوده و آخر عمر سعادت رفيق او شده راهي به سوي خدا پيدا كرده و شبي روي مهتابي مشغول باده گساري بوده؛ ناگاه باد تندي وزيدن مي گيرد و كوزه شراب روي زمين مي افتد و مي شكند. آن وقت خيام برآشفته به خدا مي گويد:
ابريق مي مرا شكستي ربي،
بر من در عيش را به بستي ربي؛
من مي خورم و تو مي كني بد مستي،
خاكم بدهن مگر تو مستي ربي؟
خدا او را غضب مي كند، فورا صورت خيام سياه مي شود و خيام دوباره مي گويد:
ناكرده گناه در جهان كيست؟ بگو،
آن‌كس كه گنه نكرده چون زيست؟ بگو؛
من بد كنم و تو بد مكافات دهي!
پس فرق ميان من و تو چيست؟ بگو.
خدا هم او را مي بخشد و رويش درخشيدن مي گيرد، و قلبش روشن مي شود. بعد مي گويد: «خدايا مرا بسوي خودت بخوان!» آن وقت مرغ روح از بدنش پرواز مي كند!
اين حكايت معجز آساي مضحك بدتر از فحش هاي نجم‌الدين رازي به مقام خيام توهين مي كند، و افسانه بچگانه اي است كه از روي ناشي گري بهم بافته اند. آيا مي توانيم بگوييم گوينده آن چهارده رباعي محكم فلسفي كه با هزار زخم زبان و نيش خندهاي تمسخر آميزش دنيا و مافي هايش را دست انداخته، در آخر عمر اشك مي ريزد و از همان خدايي كه محكوم كرده به زبان لغات آخوندي استغاثه مي طلبد؟ شايد يك نفر از پيروان و دوستان شاعر براي نگهداري اين گنج گران بها، اين حكايت را ساخته تا اگر كسي به رباعيات تند او بربخورد به نظر عفو و بخشايش به گوينده ي آن نگاه كند و برايش آمرزش بخواهد!
افسانه ديگري شهرت دارد كه بعد از مرگ خيام مادرش دايم براي او از درگاه خدا طلب آمرزش مي كرده و عجز و لابه مي نموده، روح خيام در خواب به او ظاهر مي شود و اين رباعي را مي گويد:
اي سوخته سوخته سوختني،
اي آتش دوزخ از تو افروختني؛
تا كي گويي كه بر عمر رحمت كن؟
حق را تو كجا به رحمت آموختني؟
بايد اقرار كرد كه طبع خيام در آن دنيا خيلي پس رفته كه اين رباعي آخوندي مزخرف را بگويد. از اين قبيل افسانه ها درباره خيام زياد است كه قابل ذكر نيست، و اگر همه ي آن ها جمع آوري بشود كتاب مضحكي خواهد شد. فقط چيزي كه مهم است به اين نكته بر مي خوريم كه تاثير فكر عالي خيام در يك محيط پست و متعصب خرافات پرست چه بوده، و ما را در شناسايي او بهتر راهنمايي مي‌كند. زيرا قضاوت عوام و متصوفين و شعراي درجه سوم و چهارم كه به او حمله كرده‌اند از زمان خيلي قديم شروع شده، و همين علت مخلوط شدن رباعيات او را با افكار متضاد بدست مي دهد كساني كه منافع خود را از افكار خيام در خطر مي ديده اند تا چه اندازه در خراب كردن فكر او كوشيده اند.
ولي ما از روي رباعيات خود خيام نشان خواهيم داد كه فكر و مسلك او تقريبا هميشه يك جور بوده و از جواني تا پيري شاعر پيرو يك فلسفه معين و مشخص بوده و در افكار او كمترين تزلزل رخ نداده. و كمترين فكر ندامت و پشيماني يا توبه از خاطرش نگذشته است.
در جواني شاعر با تعجب از خودش مي پرسد كه چهره پرداز ازل براي چه او را درست كرده. طرز سوال آن قدر طبيعي كه فكر عميقي را برساند مخصوص خيام است:
هر چند كه رنگ و روي زيباست مرا،
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا؛
معلوم نشد كه در طربخانه ي خاك،
نقاش ازل بهر چه آراست مرا!
از ابتداي جواني زندگي را تلخ و ناگوار مي ديده و داروي دردهاي خود را در شراب تلخ مي جسته:
امروز كه نوبت جواني من است،
مي نوشم از آن كه كامراني من است؛
عيبم مكنيد، گرچه تلخ است خوش است،
تلخ است، چرا كه زندگاني من است!
در اين رباعي افسوس رفتن جواني را مي خورد:
افسوس كه نامه جواني طي شد!
وان تازه بهار زندگاني دي شد!
حالي كه ورا نام جواني گفتند،
معلوم نشد او كه كي آمد كي شد!
شاعر با دست لرزان و موي سفيد قصد باده مي كند. اگر او معتقد به زندگي بهتري در دنياي ديگر بود، البته اظهار ندامت مي كرد تا بقيه ي عيش و نوش‌هاي خود را به جهان ديگر محول بكند. اين رباعي كاملا تاسف يك فيلسوف مادي را نشان مي دهد كه در آخرين دقايق زندگي سايه ي مرگ را در كنار خود مي بيند و مي خواهد به خودش تسليت بدهد ولي نه با افسانه هاي مذهبي، و تسليت خود را در جام شراب جستجو مي كند:
من دامن زهد و توبه طي خواهم كرد،
با موي سپيد، قصد مي خواهم كرد،
پيمانة عمر من به هفتاد رسيد،
اين دم نكنم نشاط كي خواهم كرد؟
اگر درست دقت بكنيم خواهيم ديد كه طرز فكر، ساختمان و زبان و فلسفه گوينده اين چهار رباعي كه در مراحل مختلف زندگي گفته شده يكي است، پس مي‌توانيم به طور صريح بگوييم كه خيام از سن شباب تا موقع مرگ مادي، بدبين و ريبي بوده (و يا فقط در رباعياتش اين طور مي نموده) و يك لحن تراژيك دارد كه به غير از گوينده همان رباعيات چهارده گانه ي سابق كس ديگري نمي ‌تواند گفته باشد، و قيافه ي ادبي و فلسفي او به طور كلي تغيير نكرده است. فقط در آخر عمر با يك جبر ياس آلودي حوادث تغيير ناپذير دهر را تلقي نموده و بدبيني كه ظاهرا خوش بيني به نظر مي آيد اتخاذ مي كند.
بطور خلاصه، اين ترانه هاي چهار مصراعي كم حجم و پر معني اگر ده تاي از آن ها هم براي ما باقي مي ماند، باز هم مي توانستيم بفهميم كه گوينده اين رباعيات در مقابل مسايل مهم فلسفي چه رويه اي را در پيش گرفته و مي توانستيم طرز فكر او را به دست بياوريم. لهذا از روي ميزان فوق، ما مي توانيم رباعياتي كه منسوب به خيام است از ميان هرج و مرج رباعيات ديگران بيرون بياوريم. ولي آيا اين كار آسان است؟
مستشرق روسي ژوكوفسكي، مطابق صورتي كه تهيه كرده در ميان رباعياتي كه به خيام منسوب است
۸۲ رباعي « گردنده » پيدا كرده، يعني رباعياتي كه به شعراي ديگر نيز نسبت داده شده؛ بعدها اين عدد به صد رسيده. ولي به اين صورت هم نمي شود اعتماد كرد، زيرا مستشرق مذكور صورت خود را بر طبق قول (اغلب اشتباه) تذكره نويسان مرتب كرده كه نه تنها نسبت رباعيات ديگران را از خيام سلب كرده‌اند بلكه اغلب رباعيات خيام را هم به ديگران نسبت داده اند. از طرف ديگر، سلاست طبع، شيوايي كلام، فكر روشن سرشار و فلسفه ي موشكاف كه از خيام سراغ داريم به ما اجازه مي دهد كه يقين كنيم بيش از آنچه از رباعيات حقيقي او كه در دست است، خيام شعر سروده كه از بين برده اند و آن هايي كه مانده به مرور ايام تغييرات كلي و اختلافات بي شمار پيدا كرده و روي گردانيده.
علاوه بر بي مبالاتي و اشتباهات استنساخ كنندگان و تغيير دادن كلمات خيام كه هر كسي به ميل خودش در آن ها تصرف و دستكاري كرده، تغييرات عمدي كه به دست اشخاص مذهبي و صوفي شده نيز در بعضي از رباعيات مشاهده مي شود مثلا:
شادي بطلب كه حاصل عمر دمي است.
تقريباً در همه نسخ نوشته «شادي مطلب» در صورتي كه ساختمان شعر و موضوعش خلاف آن را نشان مي دهد. يك دليل ديگر به افكار ضد صوفي و ضد مذهبي خيام نيز همين است كه رباعيات او مغشوش و آلوده به رباعيات ديگران شده. علاوه برين هر آخوندي كه شراب خورده و يك رباعي درين زمينه گفته از ترس تكفير آن را به خيام نسبت داده. لهذا رباعياتي كه اغلب دم از شرابخواري و معشوقه بازي مي زند بدون يك جنبه فلسفي و يا نكته زننده و يا ناشي از افكار نپخته و افيوني است و سخناني كه داراي معاني مجازي سست و درشت است مي شود با كمال اطمينان دور بريزيم. مثلا آيا جاي تعجب نيست كه در مجموعه معمولي رباعيات خيام به اين رباعي بربخوريم:
اي آنكه گزيده اي تو دين زرتشت،
اسلام فكنده اي تمام از پس و پشت؛
تا كي نوشي باده و بيني رخ خوب؟
جايي بنشين عمر كه خواهندت كشت.
اين رباعي تهديد آميز آيا در زمان زندگاني خيام گفته شده و به او سو قصد كرده اند؟ جاي ترديد است، چون ساختمان رباعي جديدتر از زمان خيام به نظر مي آيد. ولي در هر صورت قضاوت گوينده را درباره ي خيام و درجه ي اختلاط ترانه هاي او را با رباعيات ديگران نشان مي دهد.
به هرحال، تا وقتي كه يك نسخه خطي كه از حيث زمان و سنديت تقريبا مثل رباعيات سيزده گانه كتاب «مونس الاحرار» باشد بدست نيامده، يك حكم قطعي درباره ي ترانه هاي اصلي خيام دشوار است، به علاوه شعرايي پيدا شده اند كه رباعيات خود را موافق مزاج و مشرب خيام ساخته اند و سعي كرده اند كه از او تقليد بكنند ولي سلامت كلام آن ها هر قدر هم كامل باشد اگر مضمون يك رباعي را مخالف سليقه و عقيده خيام ببينيم با كمال جرات مي توانيم نسبت آن را از خيام سلب بكنيم. زيرا ترانه هاي خيام با وضوح و سلامت كامل و بيان ساده گفته شده؛ در استهزإ و گوشه كنايه خيلي شديد و بي پرواست. ازين مطلب مي شود نتيجه گرفت كه هر فكر ضعيف كه در يك قالب متكلف و غير منتظم ديده شود از خيام نخواهد بود، مشرب مخصوص خيام، مسلك فلسفي، عقايد و طرز بيان آزاد و شيرين و روشن او اين ها صفاتي است كه مي تواند معيار مسئله ي فوق بشود.
ما عجالتا اين ترانه ها را به اسم همان خيام منجم و رياضي‌دان ذكر مي كنيم، چون مدعي ديگري پيدا نكرده. تا ببينيم اين اشعار مربوط به همان خيام منجم و عالم است و يا خيام ديگري گفته. براي اين‌كار بايد ديد طرز فكر و فلسفه ي او چه بوده است.

سایت  علمی و پژوهشی اسمان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 18:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگی نامه خاقاني شروانی

بازديد: 393

 

تحقیق رایگان از سایت علمی اسمان

زندگی نامه خاقاني شروانی

(افضل الدين بديل بن علي )‌

حسان العجم خاقاني شرواني نخست حقايقي تخلص مي كرد. پدرش درودگر و مادرش كنيزكي رومي بود كه اسلام آورد . عمش كافي الدين عمر بن عثمان مردي طبيب و فيلسوف بود و خاقاني از وي و پسرش و حيدالدين عثمان علوم ادبي و حكمي را فرا گرفت و چندي هم در خدمت ابوالعلاء گنجوي شاعر تلمذ كرد و دختر وي را بزني خواست و بياري استاد بخدمت خاقان اكبر فخرالدين منوچهر شروانشاه در آمد و لقب خاقاني گرفت و بعد از آن پادشاه در خدمت پسرش خاقان كبير اخستان بود. دوبار سفر حج كرد و يكبار در حدود سال 569 هجري (= 1173ميلادي) بحبس افتاد. در 571 هجري (= 175
ميلادي )‌فرزندش بدرود حيات گفت و بعد از آن مصائب ديگر بر اوروي نمود چندانكه ميل بعزلت كرد و در اواخر عمردر تبريز بسر برد و در همان شعر بسال 595 هجري (=1198 ميلادي )‌در گذشت و در مقبره الشعراي محله سرخاب مدفون شد. وي غير از ديوان بزرگي از قصائد و مقطعات و غزلها و ترانها ، يك مصنوي بنام تحفه العراقين دارد كه در باز گشت از سفر اول حج ببحرهزج مسدس اخرب مقبوض محذوف يا (مقصور ) ساخت.

خاقاني بي ترديد از جمله بزرگترين شاعران قصيده گوي و ازاركان مسلم شعر فارسي و از گويند گانيست كه سبك وي مدتها مورد تقليد شاعران بوده است . قوت انديشه و مهارت او در تركيب الفاظ و خلق معاني و ابتكار مضامين جديد و پيش گرفتن راههاي خاص در توصيف و تشبيه و التزام رديفهاي مشكل مشهورست . تركيبات او كه غالباً با خيالات بديع همراه و باستعارات و كنايات عجيب آميخته است، معاني خاصي را كه تا عهد را سابقه نداشته در بر دارد. وي بر اثر احاطه بغالت علوم و اطلاعات و اسمار مختلف عهد خود و قدرت خارق العاده يي كه در استفاده از آن اطلاعات در تعاريض كلام داشته ، توانسته است. مضامين علمي بي سابقه در شعر ايجاد كند. اين شاعر استاد كه مانند اكثر استادان عهد خود بروش سنائي درزهد و وعظ نظر داشته ، بسيار كوشيده است كه ازين حيث با او برابري كند ودر غالب قصائد حكمي و غزلهاي خود متوجه سخنان آن استاد باشد.

درباره او تحقيقات ومطالعات متعدددر فارسي و زبانهاي ديگر صورت گرفته است .

 


رخسار صبح

رخسار صبح پرده بعمدا برافكند

راز دل زمانه بصحرا برافكند

مستان صبح چهره مطرا بمي كنند

كاين پير طيلسان مطرا برافكند

جنبيد شيب مقرعه صبحدم كنون

ترسم كه نقره خنگ ببالا برافگند

در ده ركاب مي كه شعاعش عنان زنان

بر خنگ صبح بر قع رعنا برافگند

گردون يهود يا نه بكتف كبود خويش

آن زرد پاره بين كه چه پيدا برافگند

چون بركشد قواره ديباز جيب صبح

سحرا كه برقواره ديبا ابرافگند

هر صبحدم كه برچند آن مهرها فلك

بررقعه كعبتين همه يكتا برافگند

درياكشان كوه جگر ، باده يي بكف               

كز تف بكوه لرزه دريا برافگند

عاشق بر غم سبحه زاهد كند صبوح

بس جرعه هم بزاهد قرا برافگند

ازجام دجله دجله كشد ،پس بروي خاك

از جرعه سبحه سبحه هويدا برافگند

آب حيات نوشد پس خاك مردگان

بر روي هفت دخمه خضرا برافگند

از بس كه جرعه بر تن افسرده زمين

آن آتشين دواج سرپا برافگند

گردد زمين زجرعه چنان مست كزدرون

هر گنج زر كه داشت بعمدا برافگند

اول كسي كه خاك شود جرعه را منم

چون دست صبح قرعه صهبا برافگند

ساقي بياد دار كه چون جام مي دهي

بحري دهي كه كوه غم از جابرافگند

يك گوش ماهي از همه كس بيش ده مرا

تا بحر سينه جيفه سودا برافگند

جام و مي چوصبح و شفق ده كه عكس آن

گلگونه صبح را شفق آسا برافگند

هر هفت كرده پردگي رز بخرگه آر

تا هفت پرده خرد ما برافگند

امروز كم خورانده فردا چه داني آنك

ايام قفل بر در فردا بر افگند

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 18:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگی نامه جلال آل احمد و آثار او

بازديد: 305

 

زندگی نامه  جلال آل احمد و آثار او

سال و محل تولّد:  2 آذر 1302 تهران

سال و محل وفات: 18 شهريور 1348 - اسالم گيلان

جلال آل احمد دوم ، آذرماه سال 1302 در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود ، او هرگز نتواست در يك جا حتي در بستر آرامش بخش باورهاي ديني ، آرام گيرد و شايد تحت تاثير همين زندگي پرتكاپو و سرشار از مسا له بود كه آل احمد به شيوه و سبك جديدي از نويسندگي دست يافت و تا مدت ‏ها نويسندگان جوان نسل بعد از خود را ، شيفته زبان و انديشه خويش كرد .

به گزارش بخش ادبي خبرگزاري كار ايران ايلنا ، جلال در سال 1322 در نجف درس طلبگي خواند و پس از بازگشت به ايران در سال 1323 به احزاب سياسي پيوست و چندي با حزب توده همكاري كرد ، اما در اين محيط نيز چيزي را كه مي‏خواست به‏دست نياورد .

وي ، از سال 1326 به شغل معلمي روي آورد . آل احمد نخستين داستان خود را در سال 1324 با عنوان "زيارت" در مجله سخن منتشر كرد .مجموعه ديد و بازديد او نيز در همين سال منتشر شد .

مجموعه " از رنجي كه مي‏بريم " ، بيشتر تحت تاثير شعارهاي حزبي درباره فشاري كه حكومت بركارگران و افراد سياسي اعمال مي‏كرد ، در سال 1326 منتشر شد . در دو مجموعه داستان " سه‏تار " و "زن زيادي" تعصب و ناداني مردم كوچه و بازار را با لحني انتقادي تصويركرده‏است .

مشهورترين اثر داستاني آل‏احمد ، داستان بلند " مدير مدرسه " است كه به سال 1337 منتشر شد . مدير مدرسه سرگذشت مديري بي‏پناه است كه بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 ، فضاي اداري فاسد سرانجام او را به نااميدي مي‏كشاند .

نثر پرشتاب و بريده بريده جلال كه به نثر تلگرافي شهرت يافته ، در همين اثر به كمالي شايسته رسيد و نسل جوان آن روز و دهه بعد را به شدت تحت تاثير قرارداد . رمان " نون و القلم (1340) " كوشش ديگري است براي بازگويي اوضاع اجتماعي ، داستان "نفرين زمين "(1346) درواقع ادامه مدير مدرسه است و در آن معلم روستا به گزارش تحولات روستاها در روزگار اصلاحات ارضي مي‏پردازد . اين كتاب يكي از نخستين رمان‏هايي است كه در آن ، نويسنده به مسائل روستا و ادبيات روستا مي‏پردازد .

مجموعه پنج داستان كه پس از مرگ او به سال 1350 منتشر شد ، در برگيرنده داستان‏هايي است كه نويسنده از دوران كودكي خود به ياد آورده‏است . او همچنين از همان آغاز به نوشتن مقالات اجتماعي و انتقادي پرداخت و نگارش مقالات (تك نگاري) مونوگرافي و سفرنامه نويسي روي آورد .

از جلال ، در زمينه مقاله نويسي انتقادي ، مجموعه‏هاي "هفت مقاله " ، " سه مقاله ديگر " ، " كارنامه سه ساله " ، " ارزيابي شتابزده " ، " در خدمت و خيانت روشنفكران" و "غرب زدگي" به رشته تحرير درآمده است كه به ويژه در دو كتاب اخير ، نويسنده به مهم‏ترين مسائل جامعه ايران يعني دو موضوع "غرب "و "روشنفكران " پرداخته و با ديدي ناقدانه و سنت‏گرا با توجه به موازين جامعه‏شناسي ، آراي معروف به غرب‏زدگي خود را پرشتاب و كوبنده مطرح كرده‏است .

استحكام نثر جلال در مقاله‏هاي انتقادي و سبك مقطع او ، شيوه كار وي در داستان‏نويسي را به شدت متاثر ساخته و داستان‏هاي كوتاه و بلند وي را هم به ساختار و محتواي مقاله نزديك كرده‏است .

در قلمرو سفرنامه ، تك‏نگاري و مشاهدات ، اورازان ، تات نشين‏هاي بلوك زهرا و جزيره خارك در تيم خليج فارس ، يادگارهايي است كه از قلم آل‏احمد برجاي مانده‏است .

وقتي به سال 1345 سفرنامه حج او به نام " خسي در ميقات " انتشار يافت ، توجه بسياري از

حج‏كنندگان و اهل قلم را به خود معطوف كرد . به طوري كه مي‏توان گفت اين اثر با تقليدهاي فرواني كه به دنبال داشت ، توانست سبك نويني در سفرنامه نويسي حج پديد آورد .

آل احمد ، ترجمه‏هايي از آثار نويسندگان بزرگ چون داستايوفسكي ، ژان پل سارتر ، آندره ژيد و اوژن يونسكو نيز دارد كه در مجموع نسبت به ديگر زمينه‏هاي نويسندگي براي او به عنوان يك مترجم ، شان چنداني به بار نياورده است ، چنان‏كه تلاش ‏هاي او در كار مطبوعات نيز شهرتي براي او به بار نياورد .
زندگي آل احمد ، در شهريور 1348 در حالي كه 45 سال بيشتر نداشت به پايان رسيد
.

آثار: 1- از رنجي كه مي بريم 2-اورازان 3-پنج داستان 4-تات نشين هاي بلوك زهرا 5-جزيره خارك در يتيم خليج فارس 5- چهل طوطي 6- خسي در ميقات 7- در خدمت و خيانت روشنفكران 8- دست هاي آلوده 9- ديد و بازديد 10- زن زيادي 11- سرگذشت كندوها 12- سفر آمريكا 13- سفر به ولايت عزرائيل 14- سفر روس 15- سه تار 16- غرب زدگي 17- مدير مدرسه 18- مكالمات 19- نفرين زمين 20- نون وا لقلم 21- يك چاه و دو چاله


بويين زهرا و آوج آذربايجان

شهرستان بوئين زهرا در جنوب استان آذربايجاني قزوين، در دشت قزوين و در دامنه هاي شمالي رشته كوهي كه در بعضي از نقاط مرز بين استان هاي قزوين، همدان و مركزي مي باشد بنا شده و از نظر ارتباطي در مسير جاده تهران ـ همدان و جاده ساوه قرار دارد. اين راهها نواحي جنوبي و شرقي آذربايجان (نواحي مجاور ترك نشين استانهاي تهران ، مركزي و همدان) را به نوحي شمالي آذربايجان (استانهاي قزوين و زنجان) متصل مي كند .

مركز شهرستان بوئين زهرا، شهر بوئين در 135 كيلومتري تهران و 55 كيلومتري شهر قزوين واقع شده است. اين شهرستان داراي 5 بخش مركزي (بوئين)، آوج، شال، اسفروردين و دانسفهان مي باشد. مركز بخش آوج شهر آوج است كه در فاصله 123 كيلومتري جنوب غربي بوئين زهرا واقع شده است. آب و هواي غالب اين بخش هم مثل ساير نقاط آذربايجان كوهستاني است . ارتفاعات خرقان غربي در غرب و كوههاي آق داغ در شرق اين بخش از جمله مهمترين كوهستانهاي آن را تشكيل مي دهد. خره رود ( طويلترين و پر آب ترين رود شهرستان)، ساوه چاي، آوه رود از رودهاي مهم بوين زهرا ميباشند.

با وجود مراتع سرسبز در دامنه كوهستانها اساس فعاليتها و اشتغالات مردم اين بخش را مانند ديگر نقاط آذربايجان، كشاورزي، دامداري و باغدراي (توليد انگور) تشكيل مي دهد. ، در زمينه صنايع دستي نيز مانند تمام نواحي ترك نشين ايران و آذربايجان قا لي بافي (بويژه فرش هاي افشار و تكاب) و منجق دوزي رواج دارد. موردي مهم از ديد تاريخي ، زلزله خيز بودن اين ناحيه باز هم مانند اكثر نقاط ديگر آذربايجان است. زلزله اخير كه در استان هاي آذربايجاني قزوين٫ زنجان و همدان در اول تيرماه گذشته رخ داد ، براساس آمار رسمي بيش از دويست نفر كشته به جا گذاشت و خسارات و ضايعات فراواني در مناطق روستايي به بار آورده تعدادي از روستاها را صددرصد تخريب نمود.

زبان هاي رايج در شهرستان بويين زهرا، تركي و جزاير زباني تاتي مي باشند. با اين همه اكثريت مطلق مردم شهرستان ترك مي باشند: " "سازمان شهرداريهاي استان قزوين" "...زبان رايج در شهرستان بويين زهرا، تركي وتاتي مي باشد. اكثريت مردم ترك زبان مي باشند. ..."

توضيحاتي در باره چند كلمه تركي بكار رفته در نوشته فوق:

آغ [آق، آغجا، آقجا، آغجه، آقجه] : سفيد٫ كم شمار٫ كم تراكم. آق داغ به معني كوه سفيد (كم تراكم) است. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و...: آغ بولاغ, آق قويو (يعني چاه سفيد), آقجه دام (يعني ساختمان سفيد), آغجا قيه (يعني صخره سپيد) ، آقجاكند (ده سفيد)، آغ كهريز، آق مير, آق بابا....
داغ [داق، تاق، تاغ] : كوه. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : آقداغ=آق داغ , جرن داغ (كوه آهوي زرد), قوشا داغ(جفت كوه) , تكين داغ (كوه شاهزاده), قازان داغ (كوه قازان=پيروز)، سوري داغ (كوه گله)....
چاي: رودخانه. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : ساوه چاي
٫ چاي بلاغ (رود چشمه), ميانچاي

قارا[قرا، خره ، قره:] سياه، متراكم، قوي و انبوه. . مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : قارارود, خره رود ، قره بلاغ, قره داش, قارا تپه, قره تپه,كوه قره قلعه, قره آغاج, قره باير, قشلاق قارا، قلعه قرا داش, قره قلعه، قره چنگول، قره كوسه لر، قره باغ،قره قرقان، قره تيره،قره ياتاق، كوه قره ميل.....

آوه، [اويا، اووا، يووا] : در كلمه آوه رود و نيز نامهاي بسيار مختوم به آباد. اوبا و يا اووا در تركي قديم به معني محل زندگي، جلگه، مرغزار، دشت باز و غيره بوده است. اين كلمه در زبانهاي تركي به شكل“iy. ey. oy. uy. Iay. yuy. ev. oba وجود دارد. بسياري از نامهاي جغرافي آذربايجان و خراسان و ايران كه متاسفانه از طرف فرهنگستان زبان فارسي به خطا به شكل ختم شده به "آباد" ثبت شده اند،در واقع به اوبا-اوواي تركي(uwa، oba/uba،-wa, -oa, va, -uo ) ختم ميشده اند. كلمه يووا در تركي (به معني لانه ) نيز با اوبا همريشه ميباشد.
قالي: ضخيم و كلفت. كلمه قالين تركي (+ن: پسوند تاكيد) از اين كلمه ريشه ميگيرد.
منجق:[ مينجيق، بنجق، بونجوق، مونجوق] دانه هاي سنگهاي قيمتي، چنين دانه هايي (و نيز ناخن شير و ...) كه بر پرچمها (توغها) ويا طبق باورهاي تركي براي جلوگيري از چشم زدن به دم اسب بسته ميشد. پرچمهايي كه داراي چنين سنگهاي قيمتي ويا دانه هايي بوده اند. همچنين نام پدر آتيللا از

تركهاي هون .(كلمات پرچم و طوغ نيز تركي ميباشند)

ساوه: [ساو-سابو ، ساوا] به معني زدن،كوبيدن و دفع كردن است.(ريشه كلمات تركي امروزين ساواش، سووماق، سوووشماق...سوورماق).سابير ويا ساوار همچنين نام اقوامي از تركان باستانخزر ، كومان، اوقور و بولغار و...و نام شخص نيز بوده است. همچنين ساو- چاو با بسط معني از دفع و پخش كردن به معني شان، شهرت، صدا و پيغام ...نيز ميباشد. كه به اين معني اخير در نامهاي سبلان=ساو آلان و تركيب سوز سوو باقي مانده است.

آوج : به تركي نام نوعي پرنده

خرقان:[قره قان] (معادلQôroxan قرخان مغولي) به معني رود كوچك ويا باريكه آب كوهستاني. مثالهايي از اسامي جغرافيايي شهرستان بويين زهرا و تاكستان و... : قره قرقان، و خرقان. در ريشه شناسي خرقان نام تركهاي قاراخاني نيز پيشنهاد شده اند. (هنوز در استان قزوين و مناطق ترك نشين جوار آن در استان تهران به نام چيگيل ويا چگين برخورد ميشود كه طائفه اي ازتركهاي قاراخانيان هستند كه در اين نواحي از آذربايجان ساكن شده بودند)

زبان تاتي

زبان تاتي كه از گروه شمالي زبان‌هاي غربي ايراني مي‌باشد يكي از كهن‌ترين زبان‌هاي اين مرز و بوم است كه بسياري از ويژگي هاي زبان‌هاي باستاني ايراني را حفظ كرده و به عقيده برخي از زبان شناسان و محققين بازمانده زبان مادي مي‌باشد. در اين مورد دياكونف دانشمند روسي در كتاب تاريخ ماد خود مي‌گويد:

"هنوز هم تات‌ها و تالش‌ها و گيلك‌ها و مازندراني‌ها به لهجه‌هايي سخن مي‌گويند كه خود بقايايي از زبان هند و اروپايي مي‌باشد كه در آغاز لسان ماد شرقي بوده است، امتياز  ويژه اين لهجه‌ها كهنگي و مهجوري تركيب اصوات است كه در بسياري از موارد با زبان پارسي تفاوت داشته و با مادي و پارتي و اوستايي شباهت دارد. بدين سبب اگر تات‌ها و تالش‌ها را مادهايي بشماريم كه به عنف، پارسي شده‌اند كاملاً راه خطا پيموده‌ايم."

جا دارد در اينجا به نظر دكتر يار‌شاطر نيز اشاره گردد او مي‌نويسد:

" اينجانب در طي چند سال گذشته در ضمن جستجويي كه براي يافتن زبان‌هاي ايراني در سرزمين قديم ماد در پيش گرفته بودم، موفق شدم، به عده‌اي از اين زبان‌ها دسترسي پيدا كنم و آنها را ضبط نمايم، اين زبان‌ها در سرزميني كه ميان رود ارس در شمال و سمنان و سنگسر در شرق و حدود ساوه و همدان در جنوب و مغرب گسترده است، پراكنده‌اند و با يكديگر رابطه قوي دارند و اكثر آنها را مي‌توان از يك گروه به شمار آورد. از آنجا كه سرزمين اين زبان‌ها در ماد قديم قرار دارد و قواعد صوتي و دستوري آنها نيز منافي با آنچه كه از زبان مادها مي‌دانيم نيست به جا خواهد بود. اگر اين زبان‌ها را به عوض "تاتي" كه نارساست و ظاهراً ترك زبانان مصطلح كرده‌اند "مادي" بخوانيم، خاصه آن كه در تاريخ ايران دليلي در دست نيست كه "تات زبان‌هاي" اين نواحي از محل ديگري به اين سرزمين كوچ كرده باشند و ترديد نيست كه لهجه‌هاي ايراني اين نواحي به جز فارسي و كردي بازمانده لهجه‌هاي مادهاست، كه تاكنون در نواحي دور افتاده و در پناه كوهستان‌ها و يا در ميان گروه‌هايي كه نيرو و استقلال فطري بيشتري داشته‌اند دوام يافته است."

دو نكته ديگر نيز وجود دارد كه نزديكي تاتي با مادي را اثبات مي‌كند. يكي نزديكي جغرافيايي تات‌هاي استان قزوين با پايتخت مادها يعني هگمتانه و اين كه اين مناطق در اصل جزء سرزمين ماد سفلي بوده و نكته ديگر كه مهمتر است اين است كه هردوت پدر تاريخ، وقتي به ايران مي‌آيد چهار واژه وچنداسم خاص از زبان مادي ثبت مي‌كند كه آن چهار واژه هم‌اكنون در بين تات‌هاي استان قزوين به خصوص در تاكستان كاربرد دارد كه عبارتند از:

اسپيكا، اسپ، كوتك (كوته)، زان كه هم‌اكنون در تاكستان به صورت اسپه به معني سگ اسب به معني اسب كوتيكا به معني توله سگ بزون يا بزونستن به معني دانا يا دانستن به كار برده مي‌شوند.

برخي از محققين از جمله يار شاطر، تاتي تاكستاني را مادر زبان تاتي مناطق دشت قزوين مي‌داند و مي‌گويد تاكستاني داراي لهجه‌هاي متعددي مي باشد كه از آن جمله مي‌توان به اشتهاردي، رامندي، چالي يا شالي و غير اينها ميان قزوين و زنجان و تهران اشاره كرد كه تاكستاني از جهتي با سمناني و از جهتي با تالشي شبيه است.

و.ب.هنينگ زبان‌شناس معروف در مقاله بسيار ارزشمند خود تحت عنوان زبان كهن آذربايجان ضمن مقايسه تاكستاني با تالشي و سمناني وابستگي‌هاي اين زبان‌ها را بررسي و بازگو كرده و مي‌گويد: "مي‌توان گويش تاكستاني را به صورت واسطة العقدي در نظر گرفت كه گروه‌هاي شمالي و شرق و جنوبي زبان‌هاي ايراني را به هم پيوند مي‌دهد. اين كه گويش مذكور از لحاظ فوق در موضعي مناسب و طبيعي قرار گرفته از آنجا معلوم مي‌شود كه بين اين گويش و زبان‌هاي گيلكي طبري كه در مجاورت آن در جانب شمال و شمال شرقي قرار گرفته‌اند، بعضي ويژگي‌هاي مشترك به چشم مي‌خورد.

لازم به ذكر است كه به غير از استان قزوين زبان تاتي در استان‌هاي اردبيل، آذربايجان شرقي، مركزي، تهران، سمنان و گيلان نيز گويشوراني دارد . همچنين در جمهوري آذربايجان و داغستان روسيه نيز تات زبان‌هاي بسياري زندگي مي‌كنند كه توضيح مفصل آن در مقاله از تاكستان تا داغستان كه توسط نگارندگان اين سطور نگاشته شده آمده است.

بررسي بيشتر در مورد زبان تاتي را به زبان‌شناسان زبده داخلي و خارجي مي‌سپاريم و در اين قسمت به مطابقت برخي از واژه‌هاي پهلوي و اوستايي با تاتي تاكستان و بلوك رامند مي‌پردازيم.

واژگان تات و تاتي

واژه‌هاي تات و تاتي داستان درازي دارند و ديدگاه‌هاي گوناگون و گاه متضادي براي آن بيان شده است. شرق شناسان درباره ريشه‌ها و معاني آن بسيار سخن گفته اند ولي آنچه مسلم است تاتي يك زبان است و اگر چه امروزه از گستردگي آن كاسته شده است اما ساليان درازي در بسياري از مناطق ايران پهناور فرمانروايي داشته و هنوز هم به حيات خود در پهنه تاريخ اين سرزمين ادامه مي دهد.

 ايران سرزميني است كه از ديدگاه نمادهاي تمدن و فرهنگ كم نظير و حتي بي نظير است. يكي از اين نمادهاي فرهنگي و شايد مهمترين آنها زبان و ادبيات كهن آن است كه همواره بر تارك ادبيات جهان درخشيده است.

 از ويژگيهاي مهم فرهنگي ايران پهناور، گوناگوني قومي و به تبع آن گوناگوني نمادهاي فرهنگي از جمله زبان اين اقوام است. رايج بودن گويش‌هاي گوناگون و زيبا هم چون كردي، لري، گيلكي، مازندراني، تاتي، و بسياري گويش‌هاي ديگر نشان از قدمت وتنوع بافت فرهنگي ايران دارد.

يكي از زبان‌هاي باستاني و كهن ايران كه پيشينه اي بلند در تاريخ ايران و اقوام ايراني دارد زباني است كه امروزه تاتي خوانده مي شود.

در نوشتارهايي، كوشش خواهد شد تا با ارائه اطلاعاتي درباره تاتي، تصوير روشني از چگونگي اين زبان در طول تاريخ و دلايل فراز و فرود آن و نيز شرايط و جايگاه كنوني آن فراروي علاقمندان به فرهنگ و زبان سرزمين ايران به ويژه تات زبانان قرار دهد.

به دليل گسترده بودن موضوعاتي كه درباره يك زبان و ادبيات مي توان به آنها پرداخت از يك سو و اهميت نگرش جامع تر و ژرف تر به هر بخش از بررسي‌هاي مربوط به زبان تاتي، لازم است گفتارهاي تخصصي و ويژه‌اي درباره‌ي اين زبان ارايه گردد.

·   پروفسور ماركوارت آلماني واژه تات را مركب از دو واژه مي داند،تات به معني زيردست و چيك كه ادات تصغير در زبان تركي است بنابراين مفهوم كلي آن را زيردست كوچك بيان كرده و اضافه مي نمايد كه تركان پس از غلبه بر بوميان ايراني (در مناطق تحت سيطره خود) آن را به مردم زيردست خود اطلاق مي كردند.

·  در نوشته‌هاي بسياري از پيشينيان  همه جا تات، تاجيك، تاچيك و تازيك به معني غير ترك و ايراني به كار رفته است. چنان كه در ديوان لغات الترك كاشغري (466 ه ق) واژه ي تات معادل (الفارسيه) گرفته شده و تت به معناي ايراني و پارسي آمده است.

·  در كتاب طبقات ناصري (657 ه ق) واژه تات به معني تازيك و تاجيك و براي فارسي زبانان به كار رفته است.

·     در لغت نامهعلامه دهخدا آمده است:

·  اگر از هر فرد روستايي يا ايلات آذربايجان بپرسيد  تات يعني چه ؟ بي درنگ جواب مي دهد: تات يعني تخته قاپو و آبادي نشين، پس به طور كلي مي توان به اين نتيجه رسيد كه تات كلمه يي بوده به جاي تاجيك كه لااقل از ده قرن پيش از طرف تركان (بي سواد و مال دار و بيابان گرد) زردپوست مناطق اورال به ايرانيان (دانشمند و كشاورز و شهرنشين) اطلاق شده است و زبان تاتي نيز به لهجه‌هاي مختلف زبان ايراني گفته مي شده كه تات‌ها بر آن سخن مي گويند

·   در دايرة المعارف فارسي كه زير نظر مرحوم دكتر غلامحسين مصاحب گردآوري شده،آمده است: تات لفظي است تركي و به معني عناصر خارجي سرزمين تركان به كار رفته است، اين لفظ در كتيبه‌هاي  اورخون  نيز آمده و موارد استعمال آن تاريخي پيچيده دارد و در اين سير تاريخي تغييراتي در آن راه يافته مثلا به ملل تحت استيلاي تركان و بالاخص در دوره استيلاي تركان بر ايرانيان، به ايرانيان اطلاق شده است.

·  مرحوم محيط طباطبايي در كتاب  تاجيكان در مسير تاريخ، در زمينه ي تفاوت دو واژه ي تات و تاجيك مي نويسد:

تفاوت مفهوم اين دو واژه در موارد استعمال آن‌ها مي باشد كه تات غالبا در تعريف يا شناسايي ايرانياني به كار رفته است كه زبان تركي نمي دانستند در صورتي كه تاجيك به ايرانياني گفته مي شد كه به زبان فارسي سخن مي گفته اند.  به عبارت ديگر تات مترادف با بدل نام ايراني است كه ملت متمدن قديمي را در اين منطقه تشكيل مي داده اند ولي هرگز قومي و ملتي در تاريخ سه هزار سال گذشته در گذرگاه زمان و مكان به نام تاجيك وجود نداشته است كه بيرون از قلمرو و وجود ايران، كيان مستقلي داشته باشد. بلكه تاجيك صفتي براي ايراني فارسي زبان بوده و بر غير ايراني اطلاق نمي شده است.

·  واژه تات در اوستا در قالب پساوند آمده است به عنوان مثال مي توان به كلمات مركب خرداد و امرداد اشاره كرد كه در اوستا به صورت هئورتات و امرتات بيان شده است و يا واژه‌هاي ديگري همچون ارش تات به معني راستي، دروتات به معني درستي، اوپرتات به معني برتري، رسس تات به معني عدل و داد و... كه به گفته برخي صاحب نظران  واژه تات تغيير يافته ي واژه داد است و به معني عدالت و دادگري.

·   مولانا جلال الدين در بيتي از ملمعات خود سروده است:

گر تات ساك و گر روم ساك و گر تورك           زبان بي زباني را بياموز

در اين بيت با توجه به برجستگي اقوام روم و ترك و ايراني  در آن زمان، مولانا خواسته است كه با بيان هر سه قوم، مخاطبان پيام خود را (كه در مصرع دوم آمده است) عام مشمول نمايد كه به روشني مي توان كاربرد واژه تات را به معناي عام ايراني استنباط كرد.

·  در قفقاز آن بخش از ايرانياني را كه هنوز به  فارسي تكلم مي كنند تات مي گويند.

يحيي ذكاء دركتاب جستاري درباره زبان مردم آذربايجان مي نويسد:

«‌‌‌... و اما درباره تات‌ ها و زبان تاتي بايد گفت كه در پيرامون همدان و قزوين و كرانه‌هاي سفيدرود و مازندران شرقي و تالش و آذربايجان و نيز بيرون از ايران در افغانستان و قفقاز.تيره‌هايي از مردم هستند كه خود را تات مي نامند و زبانشان نيز تاتي خوانده مي شود».

·  علي عبدلي در كتاب ادبيات تات و تالش آورده است:

«‌‌‌تات نامي است كه به بخش گسترده يي از جامعه ايران بزرگ اطلاق شده است. تات‌ها نه يك قوم و نه يك طايفه و ايل اند بلكه جماعات مختلفي از ايراني زبانان هستند كه اطلس پراكندگي  آن‌ها از داغستان و شيروان و آذربايجان و قزوين و زنجان تا سمنان و خراسان را در بر مي گيرد. زباني كه جماعات موسوم به تات به آن سخن مي گويند آن چنان متنوع و متفاوت است كه با وجود ايراني يودن و وجوه مشترك فراواني كه دارند به عنوان لهجه‌هاي مرتبط به هم در زير عنوان يك زبان واحد قرار نمي گيرند به عنوان مثال لهجه‌هايي كه تات‌هاي بخش جرگلان بجنورد و برخي روستاهاي خط مرزي تركمنستان به آن سخن مي گويند با لهجه‌هاي تات‌هاي تاكستان. بلوك زهرا و رامند از يك طرف و تاتي مرند و خلخال از طرف ديگر و همه اينها با تاتي قفقاز همان قدر متفاوتند.»

·  ملك الشعراي بهار در سبك شناسي (جلد سوم) مي نويسد:

«‌‌ايرانيان از قديم به مردم اجنبي تاجيك و تازيك مي گفته اند چنان كه يونانيان، بربران و اعراب عجمي را عجم گويند. اين لفظ در زبان دري تازه (تازي) تلفظ شده و رفته رفته خاص اعراب گرديد ولي در توران و ماوراء النهر، لهجه قديم باقي ماند و به اجانب تاچيك مي گفتند و بعد از اختلاط تركان آلتايي با فارسي زبانان آن سامان لفظ تاجيك به همان معني داخل زبان تركي شد و فارسي زبان را تاچيك خواندند و اين كلمه بر فارسيان اطلاق گرديد و ترك و تاجيك گفته شد.»

·   مردم كرانه ي جنوبي رودارس، مردمي را كه از پل خدآفرين  به آن سو (دشت مغان و آستارا) نشيمن دارند يا آن كه به زبان تركي سخن مي گويند كرد و از پل به اين سو (جلفا و ماكو) را تات مي نامند.

·  قشقايي‌هايي كه به تركي سخن مي گويند مردم فارس زبان را تات اطلاق مي كنند.

· دسته اي ديگر از پژوهشگران تات و تاجيك و تازيك را هم ريشه دانسته و آن را به واژه طايي نسبت مي دهند چرا كه ايرانيان از ديرباز قبيله ي طي را كه از مردم يمن بودند، پيش و بيش از ديگر اعراب مي شناختند و با آنان رفت و آمد و داد و ستد داشتند و آنها را تاژ و تازيك مي ناميدند چنان كه يونانيان و روميان همه ايرانيان را پارس يا فرس (كه نام تيره اي از آنان بود) مي خواندند.

·  در كتاب تات نشين ‌هاي بلوك زهرا تاليف زنده ياد جلال آل احمد آمده است:

افسانه يي در افواه مردم سگزآباد (از توابع بويين زهراي قزوين) است بدين مضمون كه در زمان‌هاي خيلي قديم پادشاهي خونخوار كه به ويرانگري و مردم كشي شهرت داشته و نامش تات بوده است به حوالي بلوك زهرا و خمسه مي رسد كه علامت روي كلاه خود او و اطرافيانش دو شاخ بوده است.

 ا هالي و بوميان حقه اي سوار مي كنند و هر كدام كلاهي از آن نوع و شكل براي خود مي سازند و با هدايا و قرباني‌ها به پيشباز مي روند و به اين صورت از خرابي و كشتار نجات  مي يابند و كم كم آن پادشاه افسانه اي در منطقه سكني گزيده و مستقر مي شود و زبان مردم نيز به نام همان پادشاه نام تات مي گيرد.

·  در افسانه‌ها و مثل‌هاي مردم ترك زبان تبريز، تات به معني مرد دانا، با سواد و صاحب كتاب   (در زماني كه داشتن سواد و اهل كتاب بودن نادر بوده است) به كار رفته است:


بو  سوز هيچ تاتن كيتا بنده يوخدور

اين سخن در كتاب هيچ تاتي نيز وجود ندارد.

·  تركمن‌هاي ماوراي خزر تات را درباره تاجيك‌هاي ايراني الاصل به كار مي برند.

·  برخي ديگر از دانشمندان نيز تات را يك واژه ايراني دانسته اما مي گويند كه تات و تاجيك و تازيك از يك ريشه بوده و هر سه به معني بيگانه و مردم غير ايراني (انيران) است و ايرانيان اصيل بيگانگان را تاجيك و تازيك مي گفته اند.

·  دكتر يار شاطر نيز در تاييد هم ساني زبان تاتي و مادي مي گويد:

در نواحي شمال غربي ايران زبان رايج اكثر ايرانيان تركي است ولي در گوشه و كنار اين نواحي هنوز گروه‌هايي هستند كه به زبان كهن تر اين سامان سخن مي گويند. غالب اين زبان‌ها با وجود اهميتي كه دارند هنوز انتشار نيافته اند. اينجانب طي چند سال گذشته در ضمن جست و جويي كه براي يافتن بازمانده‌هاي زبان ايراني در سرزمين قديم ماد در پيش گرفته بودم موفق شدم به عده اي از اين زبان‌ها دسترسي پيدا كنم و آن‌ها را ضبط نمايم.

 اين زبان‌ها در سرزميني كه ميان رود ارس در شمال و سمنان و سنگسر در شرق و حدود ساوه و همدان در جنوب و مغرب گسترده است، پراكنده اند و با يكديگر رابطه اي قومي دارند و اكثر آنها را مي توان از يك گروه به شمار آورد از آجا كه سرزمين اين زبان‌ها در ماد قديم قرار دارد و قواعد صوتي و دستوري آنها نيز منافي با آن چه در زبان مادها مي دانيم نيست ، به جا خواهد بود اكثر اين زبان‌ها را به عوض تاتي كه نارساست و ظاهرا ترك زبانان مصطلح كرده اند مادي بخوانيم.

·  در برخي نوشته‌ها آمده است:

تات در زبان تركي مصغر شده كلمه تانغوت است كه به معني خارجي و بيگانه مي باشد. اين واژه پس از حضور تركان در سرزمين‌هاي شرق ايران به ايرانيان تحت تسلط تركان گفته شد و به تدريج با تداوم حضور تركان و گسترش مناطق تحت سيطره آنان، اين واژه نيز معناي وسيع تر گرفت و معادل ايرانيان (به معناي عام) به كار رفت.


تطبيق برخي از واژه‌هاي تاتي با اوستايي و پهلوي

اوستايي، پهلوي                    تاتي                          فارسي

هه اُوَ                          آوْ(مذكر)آوه(مونث)           او، ضمير سوم شخص مفرد براي زن و مرد

ازَم                                       اَز                             من

ايزم                                      ايزِم                             هيزم

اسپيد                                    ايسپي                       سفيد

آسياو                                    آسيا                         آسياب

بان                                        بُن                             بام

پاكي‌يَ                                   پاك                            پاك و تميز

پوتك                                    پوك                             پوك،پوكيده

تُوم                                       تُوم                             تخم

دمب                                     دمب                            دم            

درو                                       درو                            دروغ

دول                                      دول                     ظرف آب چرمي يا پلاستيكي

ديتار                                     دُيار                              آشكار و پيدا

اوزوان                                   زبون                           زبان

سمب                                     سم                             سم

سوچ                                      سوج                           سوز

غژب                                     غضب                          غصب

كرك                                    كركِه                            مرغ خانگي ماكيان

گف                                      گپ                              گپ

گوز                                      اوز                              گردو

مخ                                        مِخ                               ميخ

مزگ                                      مغز                             مغز

مزگِت                                    مَچِد                              مسجد


وفرِ                                        وارهِ(مونث)                     برف

واز                                          بِوَزَستَن                        پريدن

سرگين                                  گيو                              سرگين،مدفوع

وينيك                                    وينّيه                           بيني،دماغ

وهانك                                  وُنهِ                              بهانه

وَركِ                                      وَرِه                              بره

وهرك                                    وَرْگ                           گرگ

وس                                       وس                            بس

يو                                          يُوْ                               جو

دا                                          آديَن                           دادن

تاشيتن                                    بتاشتن                         تراشيدن

درش                                     درشت                          درشت

پرس                                     آپرسَسْتَن                     پرسيدن

هدا                                         هَم‌اوگا                        همانجا

خشان من                                 خُش اوميَن                   خوش آمدن

زُن                                          بِزون-بِزونَستن             دانستن

وين                                       ويندن                          ديدن

هونَر                                       هونَر                           هنر

آدان                                      آدييَن                          دادن

نس                                         (رس) برسَسْتَن               رسيدن

ويد                                        وير                             ياد

برِز                                         بِلند                             بُلند

ائوج                                      واج                             گوينده

وات                                       وا                                باد

آوا                                         آو                               آن

دَرِزاهي                                   دَرْزِنِ                           سوزن

سَت                                       سَت                             صد 100

هشتات                                   هشتات                        80

وَلگ                                       وَلگ                           برگ

وهار                                     واهار                              بهار

اوستايي،پهلوي                        تاتي                            فارسي

وارون                                    وارون                            باران

گيل                                      گيل                             گِل

ميچِك                                   ميجيك                         مژه

اسپان                                     اسپه                            سگ

گيروا                                    گردن                           گردن

وديه                                      ويه                             عروس

چخرا                                     چاره                           چرخ نخ ريسي

مَخَش                                     مَگَز                             مگس

 


 

 

منابع

www.qazvin.net

www.persian-language.org

www.takestan20.com

www.palangah.persianblog.com


 

 

موضوع تحقيق :

تات نشينهاي بلوك زهرا

 

 

 

 

دبير مربوطه :

استادآقاجان زاده

 

 

 

 

گردآورنده :

مسعود سبحاني

 

 
 
 
كلاس 101

 

 
 
 
پائيز 84


 

 

 

موضوع تحقيق :

جلال آل احمد و آثار او

 

 

 

 

 

 

دبير مربوطه :

جناب آقاي عمادي فر

 

 

 

 

گردآورنده :

فرهاد و فرزاد حسيني

 

 
 
 
 
بهار 85
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 17:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

طرح کسب و کار راه اندازی یک کارگاه خیاطی

بازديد: 14471

 

مقدمه

به نام آنكه جان را فطرت آموخت .

امروزه هنر خياطي و شاخه هاي آن يكي از هنرهاي بسيار گسترده و فراگير است كه كمتر بانوي ايراني وجود دارد كه از اين هنر بي بهره باشد با عنايت به اين مطلب در اين مجموعه سعي شده است تا به صورت تشريحي و مكتوب درباره يك شركت توليدي كه در اين راستا فعاليت مي كند بحث نمود .

هنر خياطي صرفا دوخت و دوز نيست بلكه در درجه اول استعداد ـ ابتكار ـ خلاقيت ـ و ارائه طرحهاي جديد و مطابق خواست و سليقه افراد مختلف جامعه ، مطرح است .

در پايان اميداوريم با مطالعه اين پروژه و تحليل و نقد آن ما را در جهت بهبود نقايص اين كار ياري نمائيد .

                                                                                 با تشكر

 

 

 

كروكي كارگاه

 

           
 

اتاق هيئت مديره

 
   

 

 

 

 

اتو

 
 
 
 
 

 

 

 

 

 

چرخ

 

چرخ

 

چرخ

 

چرخ

 

                                                                                                كارگاه

 

 

               
   
 
   
 
 

 

 

منشي

 
   

سردوز

 
   

سردوز

 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Text Box: درب ورودي

سرويس

 

                                                                                            

 

 

توصيف محل كار و كلك مورد نظر

يك محل كار براي يك كار توليدي بايد داراي شرايط خاصي باشد كه بتوان در آن به راحتي ابزار كار را جايگزين كرد و مساحت آن آنقدر باشد كه بتوان كارهاي توليد شده ار در آن نگهداري نمود . از ديگر خصوصيات محل كار اشاره مي كنيم به برق آن كه بايد داراي توان ولتي بالا باشد كه در هنگام كار دچار اختلالات نشود . ملك مورد نظر بايد پايان كارتجاري داشته در غير اينصورت نمي توان از آن به عنوان ميحط كار براي انجام كار استفاده كرد در ضمن محيط كار بايد داراي سروسهاي ويژه از جمله كمكهاي اوليه « كپسول آتش نشاني و سرويسهاي بهداشتي باشد كه در صورت لزوم يا اتفاق ناگوار بتوان كمكهاي اوليه انجام داد و همچنين بايد در محيط بازار باشد ، جهت دسترسي به فروشگاهها و مراكز فروش كالا توليد شده . ضمنا ميحط كار امكان خطر زياد مخصوصا از طرف قسمت اتوكاري دارد كه بايد با احتياط عمل كرد . سيستم هاي برق كشي داخل كارگاه بايد با استانداردها مطابقت داشته باشد و از هرگونه اتفاق اتصالات جلوگيري شود . كليدهاي ايمني براي اتو واجب بوده و جهت اخطر اطمينان بيشتر از طريق شركتهاي بيمه محيط كار خود را بيمه آتش سوزي يا حريق نمائيد .

 

نياز بازار و مشتري

با توجه به چهار فصل سال و نوع نياز بازار به پوشاك از جمله مانتو و لباسهاي گرم مثل باراني و غيره نياز بازار متغير مي باشد همچنين در فصل بهار مدلهاي مختلف مانتو در بازار عرضه مي گردد . بنابراين ديگر نيازهاي بازار در فصل باهار و پيراهنهاي مردانه ، تريكوجات بوده كه در نوع بازاريابي و نوع فروش با هم فرق مي كند . در فصل زمستانه كارها ضخيم تر و بافتي و پارچه هاي پشمي مي باشد كه در هر كدام نوع بازار فورش آن متغير است و براي بازاريابي هر كدام از توليدات خود فصل خود بصورت خاص مي توان اقدام نمود . و كليه كارها را قبل از زمان فصل خود بايد مهيا كرد و در اسرع وقت در اختيار بازار قرار داد .

 

محيط بازار براي توليد و مكان بازار

براي يك كار توليدي كه داراي چهار فصل توليد مي باشد جا و مكان خاص مدنظر نيست مهم بايد محيطي انتخاب شود كه توليداتي كه ما داريم در آن مكان قابل توليد باشد . دسترسي به بازار براي يك توليدي مهم بازاريابي آن است كه بايد از بارازيابهاي مجرب و متخصص استفاده نمود زماني كه افراد مجرب در اخيتار داشته باشيم ديگر براي فروش كالا و خريد مواد اوليه مشكل نخواهيم داشت براي بازرايابي بهتر كار بايد از بهترين مواد اوليه استفاده نمود . وقتي مواد اوليه درجه يك باشد خود بازاري براي خريد كار به شما مراجعه مي كند و چنانچه مواد خوب استفاده نشود منفي ترين عكس العمل را در بر خواهد داشت و امكان ورشكستگي شركت توليدي شما درصد بالاتري صورت مي گيرد

 

اخذ جواز كسب

بعد از انتخاب ميحط كار و خريد ابزار آلات توليد بايد پيگير جواز قانوني باشيم و براي اينكار بايد ملك مورد نظر داراي پروانه پايان كار تجاري باشد و با هماهنگي صاحب ملك و تهيه كردن كپي هايي از پايان كار تجاري و قولنامه ملك مورد نظر به اتحاديه توليد كنندگان پوشاك مراجعه نمائيم كه در آنجا با گرفتن نامه هاي متعدد به ادارات شهرداري ، دارايي ، آتش نشاني ، اماكن بيمه مراجعه مي كنيم كه كليه نامه هاي فوق بايد مورد تائيد ادارات مربوطه قرار بگيرد و هزينه هايي در بر دارد كه بايد از سرمايه واحد توليدي خود هزينه كنيم و هزينه هاي فوق مربوط به اداره دارايي ، شهرداري و بيمه مي باشد كه مبلغ آن با حداقل زمان سه سال سابقه صورت مي گيرد و هزينه هاي مربوطه به اندازه در متراژ ملك و يا كار توليد مورد نظر مي باشد و براي يك كار توليدي براي اخذ جواز حدودا معادل پنج ميليون ريال تا حدود سال 80 هزينه در بر دارد و چنانچه از گرفتن جواز كسب خودداري نمائيد با برخورد سازمانهاي مربوطه روبرو و منجر به پلمپ واحد توليدي خود مي شويد ضمنا جهت اخذ جواز كسب حتما رشته توليدي خود را مد نظر قرار دهيد و جواز را به نام توليد همان پوشاك يا البسه يا مانتو شلوار و يا كت و شلوار و يا هرچيزي كه قصد توليد آن را داريد بگيريد . در غير اينصورت با مشكل تحصيلات بانگي مواجه مي شويد .

 

مجوز تاسيس شركت باري كارگاه بزرگ با حداقل 10 چرخ راسته دوز ، و هزينه هاي وابسته

مراحل تاسيس شركت با تاسيس توليدي متفاوت است در تاسيس شركت بايد ابتدا سه نفر انتخاب شوند جهت هيئت مديره دو نفر بازرس اصل و البدل كه با توافق اين پنج نفر يك نفر نماينده به عنوان مدير عامل شركت با انتخاب اسم شركت با اداره ثبت مراجعه و تاييديه نام را مي گيرند بعد از تاييد نام و پر كردن اساسنامه شركت و امضاء نمود آن اظهارنامه با امضاء رئيس هيئت مديره و نائب رئيس و مديرعامل و بازرسان مي باشد كه در بالا ذكر شد بعد از امضاء نمودن دفتر ثبت و گرفتن شماره ثبت به سازمان صنايع و معادن مراجعه نموده و مجوز تاسيس شركت دريافت مي نمائيم كه بعد از آن مجوز اقدامات لازم براي كار توليد صورت مي گيرد كه كليه كارهاي حسابداري در شركت با توليدي متغير است و اين اختلاف در اين مسئله است كه كليه اموال منقول و غير منقول بايد در دفترهاي پلمپ شده ذكر شود و دارايي و مالياتي را كه براي شركت در نظر گرفته مي شود از روي دفترهاي فوق مي باشد و در دفترهاي مورد نظر فاقد هر گونه قلم خوردگي و لاك مي باشد تا با مشكل اداره مواجه نشود و هزينه هاي مربوط به تاسيس يك شركت بستگي به نياز كار توليد دارد از چه نوع دستگاهي استفاده نماييد كه به عنوان مثال اگر شما خواسته باشيد يك شركت توليدي احداث كنيد براي توليد مانتو شلوار حداقل ده چرخ راسته دوز و دو چرخ سردوز و يك چرخ دكمه و جادكمه نياز مي باشد و ميز اتو و اتوهاي دستي و يا پرسي را كه ميانگين مبلغ كل آن هفتاد ميليون ريال هزينه برآور مي شود .


چارت تشكيلاتي

 

                             
   

مدير عامل شركت

 
 
   

رئيس هيئت مديره

 
 
   
 
   
 
     
 
 

چرخ كار

 
 

چرخ كار

 
 

چرخ كار

 
 
   
 
   

چرخ كار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

براي حداقل 2 عدد چره و هزينه هاي وابسته

براي راه اندازي يك توليدي كوچك بعد از اخذ جواز و هزينه هاي مربوطه جهت خريد ابزارآلات جهت كار توليدي نياز به دو دستگاه چرخ راسته دوز و يك عدد چرخ سردوز و يك چرخ جادكمه و يك تخته ميز برش و در تخته ميز اتو با روكشهاي نخي نياز داريم كه حدود مبلغ آن حدود بيست ميليون ريال مي باشد .

مصرف پارچه و خرج كار

چنانچه به عنوان مثال كار توليد شده شما مانتو و شلوار باشد با پارچه هاي عرض 150 و مدل كار معمولي ساده حدود سه متر مصرف پارچه يا ( 80/2 ) لازم مي باشد كه اجرت و خرج كار آن به هزينه اضافه مي شود و خرج كار بستگي به مدل كار و نوع خريد دكمه قابل متغيير مي باشد به عنوان مثال : پارچه داكرون هر متر 12000 ريال * مصرف 80/2 + 6000 اجرت دوخت + 4000 خرج كار = 43600 ريال يك مانتو شلوار ساده با خرج كار معمول از دوخت با اين مبلغ توليد مي شود .

 

مديريت و نظارت بر توليد و هزينه هاي چرخ كاران و نيروي كاري براي يك شركت

با تهيه شماره ثبت شركت نياز به افراد روزمزد مجرب داريم كه اين نيرو توسط مديرعامل شركت تعيين و استخدام مي شود و وظيفه مديرعامل در انتخاب نيرو با تست كردن و تاييد كردن آنان و نمونه گيري از كالر ضامن معتبر از كارگران اخذ نموده و با تاييد هيئن مديره فرد مورد نظر را معرفي نموده و با امضاء گرفتن قرارداد مشغول به كار شود و بعد از شروع كار مديرعامل موظف است كارگر مورد نظر را به اداره بيمه معرفي نمايد كه اين مراحل شامل كليه كاركنان مي باشد و جهت هزينه هاي كارگران كاركردها و مزاياي مربوطه مدير عامل با تاييد هيئت مديره كليه حقوقات و هزينه هاي جاني كارگر و بردست چرخ كاران را از حساب شركت پرداخت مي نمايد كه اين پرسنل مشتمل بر رئيس هيئت مديره ، منشي شركت ، چرخ كاران ، و بردست چرخ كاران مي باشد و همچني بازراياب كه وظيفه اصلي شركت توليدي به عهده اوست . ضمنا مديرعامل موظف است كيفيت كارهاي توليد شده را بررسي نموده در صورت استاندارد نبودن دوخت پيگير مسئله شود و كارگر مورد نظر را عزل كند و جايگزين آن با مراحل بالا نيروي جديد به كار گمارد .

محل تاسيس شركت يا واحد توليدي در بازار روز ، رهن ، و مبلغ آن و اجاره خريد .

جهت تامين محيط شركت چون يك شركت توليدي به مكان بزرگتري نياز دارد كه شامل انبار ، كارگاه و قسمت اداري مي باشد . به همين دليل در محيط مسكوني اگر خواسته باشيم محيطي براي كار ايجاد كنين با هزينه گزافي روبرو خواهيم شد به همين دليل بهتر آن است كه خارج از محيط مسكوني شركت تاسيس شود و براي اقدام اين كار شركتهايي موجود مي باشد كه سالنها و زمينهاي مورد نظر را به شما واگذار مي كند و هزينه هاي آن نسبت به ميحط هاي مسكوني مناسب تر مي باشد و چنانچه خواسته باشيد ملك خاصي را براي تاسيس شركت مجريد با معرفينامه و معادن شما را معرفي به بانك نموده و با كمك تسهيلات بانكي و سرمايه شركت مي توانيد ملك مورد نظر را براي شركت خريداري نمائيد .

سرمايه گذاري براي تاسيس يك كارگاه كوچك

سرمايه گذاري براي تاسيس يك كارگاه كوچك بايد از طرف شخصي كه جواز كسب را اخذ نموده گذاشته شود . كه مبلغ آن تعيين شده است برابر با خريد ابزارآلات شما كه عبارت است از خريد دو دستگاه راسته و سردوز و جا دكمه كه قبلا مبلغ آن قيد شده مي باشد و بعد از آن سرمايه گذاري براي توليد جهت مواد اوليه كه آن بستگي به سرمايه گذاران و تسهيلات بانگي كه در اختيار شما قرار مي گيرد مي باشد كه مبلغ آن به تيراژ توليد شما و مدل كار متغير است كه ميانگين كل هزينه جهت خريد مواد اوليه تا حدود پنجاه ميليون ريال مي باشد .

 

نحوه تامين سرمايه

براي تعيين سرمايه بايد مبلغي را كه خود در اختيار داريد كه مثلا مبلغ يك ميليون تومان مي باشد با داشتن معرفي نامه سازمان مورد نظري كه جواز اخذ نموده به بانگ مراجعه كرده و ميزان سرمايه اي كه درخواست مي كنيد مثلا سه ميليون تومان باشد و يك ميليون از سرمايه خودتان و دو ميليون تومان سرمايه بانگي به شما تعلق مي گيردبه عنوان تسهيلات بانكي به صورت شركت در اخيتار شما قرار مي گيرد .

نوع تبليغات و گسترش آن

تبليغت بايد ابتدا كيفيت كار را نشان دهد چون زماني كه مشتري كار را مي خرد كيفيت كار مدنظر است و زماني كه كار براي او بازدهي خوبي داشته باشد دقت او بر آرم كار بيشتر مي شود و براي هميشه آرم شركت شما را در نظر دارد و زمان ديگر خريدهاي خود دنبال آرم شركت شما در بين كارهاي موجود در فروشگاه مي باشد و اين بهترين راه تبليغ مي باشد و ضمن اين كه شركت بايد براي معرفي كالاهاي خود تبليغات خاص مردمي را انجا دهد كه مي تواند شامل رسانه هاي تصويري صوتي و مجله هاي محلي و سراسري باشد . كه هر نوع به گونه اي كالاي توليد شده شما را به سمع و نظر خريداران مي رساند كه پشتوانه كل تبليغات شركت تغييري و كيفيت كالاي توليد شده مي باشد .

 

پذيرش كارآموز و نوع ضمانت نامه و مدرك قابل قبول براي پذيرش آنان .

براي يك شركت توليدي كه با بازدهي بالا مي باشد پذيرش كارآموز مقدور نمي باشد چون زماني كه شركت مي خواهد صرف آموزش آنان نمايد از توليد خود عقب مي افتد و تنها مي تواند آنان را به عنوان بردست در كنار چرخ كارهاي خود داشته باشد كه آن شامل شرايط خاصي مي باشد كه بايد شكرت آنان را دفع نمايد به عنوان مثال يك كارآموز در درجه اول داراي ضامن معتبر باشد يا سپردن اوراق بهادار به شركت ( مانند چك يا سفته ) كه براي جلوگيري از سهل انگاري و خسارت ناشي از بي تجربگي آنان شود و شركت بتواند خسارت خود را از آنان دريافت نمايد .

نتيجه گيري

يك شركت توليدي بايد شرايط خاصي را وضع نمايد و كيفيت و فروش كه به عبارتي توليد و بازاريافي مي باشد را به حداكثر خود برساند از هرگونه ضرر و زيان جلوگيري كرده باشد و سرمايه شركت افزايش پيدا كند و اين چيزي نيست جز يك مديريت خوب ، قاطع ، و حساب شده .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 17:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

گزارش کارآموزی رایگان در اداره ثبت احول

بازديد: 527

 

به نام خدا

 

تاریخچه ثبت و احوال

ثبت احوال به صورت یک پارچه و منسجم در جهان مربوط به قرن 19 میلادی است. در ایران همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و ... تاسیس ثبت احوال در دستور کار قرار گرفت از این رو در جلسه مورخه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی به تصویب هیئت وزیران رسید وبا صدور اولین شناسنامه برای دختری به نام فاطمه ایرانی در تاریخ 3 دیماه 1297 در تهران فعالیت خود را آغاز کرد. تا قبل از سال 1295 هجری شمسی ثبت وقایع حیاتی از جمله ولادت و وفات براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشت جلد کتب مقدس از جمله قرآن مجید به عمل می آمد و از افراد متوفی نیز جز نام و تاریخ وفات آنان که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می شد اثری مشاهده نمی گردید.

 باگسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روزافزون شهرها و روستاها وافزایش جمعیت کشور، نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نمود. به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و نیز صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیئت وزیران رسید و اداره ای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ پس از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش دو تهران در تاریخ 16 آذر 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر گردید. پس از این دوره اولین قانون ثبت احوال مشتمل بر 35 ماده در خرداد سال 1304 هجری شمسی در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این قانون مقرر گردید کلیه اتباع ایرانی در داخل و خارج کشور باید دارای شناسنامه باشند.

سه سال پس از تصویب اولین قانون ثبت احوال یعنی در سال 1307 هجری شمسی قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 16 ماده تصویب گردید.

 

براساس این قانون وظیفه جمع آوری آمارهای مختلف نیز به اداره سجل احوال محول گردید، به همین جهت نام این اداره نیز به اداره احصائیه و سجل احوال تغییر یافت.

از آن تاریخ به تناسب شرایط زمانی تغییر و تحولات به وجود آمده در کشور وبراحساس عدم تناسب قوانین موجود با نیازهای جامعه، قانون ثبت احوال نیز به دفعات مورد تجدیدنظر، تغییر واصلاح قرار گرفت. متعاقبا در اردیبهشت سال 1319 قانون نسبتا جامع و کاملی مشتمل بر 55 ماده تصویب گردیدو پس از آن آئین نامه مربوط به این قانون نیز در همان سال مشتمل بر 131 ماده به تصویب رسید. این قانون به جهت جامعیت نسبی قریب 36 سال پایدار ماند. پس از گذشت این زمان در تیرماه 1355 قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 55 ماده به تصویب رسید و سپس به موجب اصلاحیه دیماه سال 1363 مجلس شورای اسلامی در برخی از مواد اصلاحاتی صورت گرفت تاکنون نیز این قانون به قوت خود باقی مانده است.

در یک نگاه اجمالی سیر قانونگذاری در خصوص ثبت احوال را اینگونه می توان دسته بندی نمود:

1.    تهیه تصویب نامه ثبت احوال در سال 1297 مشتمل بر 41 ماده

2.    تهیه و تصویب قانون سجل احوال در تاریخ 14/03/1304 مشتمل بر 4فصل و 35ماده

3.    تهیه و تصویب نظام نامه اداره کل احصائیه و ثبت احوال توسط هیئت وزیران در 20/11/1314 مشتمل بر 196ماده و تعیین تشکیلات دفاتر وادارت ثبت احوال در شهرستان ها

4.    تهیه و تصویب قانون اصلاح قانون ثبت احوال در اردیبهشت سال 1319 مشتمل بر 5باب و 55ماده

5.    تهیه و تصویب آیین نامه قانون ثبت احوال سال 1319 مشتمل بر 131 ماده

6.    تهیه و تصویب قانون ثبت احوال در تیرماه سال 1355

7.    اصلاح و بازنگری قانون ثبت احوال توسط مجلس شورای اسلامی در تاریخ 18/10/1363

8.    تصویب آیین نامه طرز رسیدگی هیئت های حل اختلاف موضوع ماده 3 قانون ثبت احوال

9.    تصویب قانون تخلفات، جرائم و مجازات های مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1370

 

 

همزمان با تغییر و تصویب قوانین جدید، تشکیلات ثبت احوال نیز کاملتر گردید. این سازمان تا سال 1310 تنها دارای 94 اداره در تهران وشهرستان بود. در سال 1308 ثبت ولادت در صدور شناسنامه برای اتباع ایرانی مقیم خارج از کشور به سفارت خانه ها و نمایندگی های ایران در خارج از کشور محول شد. در سال 1337 نیز قسمت آمار از ثبت احوال منفک و تحت عنوان اداره کل آمار عمومی ادامه فعالیت داد. تشکیلات جدید ثبت احوال نیز پس از این جدایی به اداره کل ثبت احوال تغییرنام یافت. سرانجام با تصویب قانون تقسیمات کشوری ادارات استانی و شهرستانی این سازمان نیز کسترش یافت و عنوان آن نیز به سازمان ثبت احوال کشور تغییر یافت. سازمان ثبت احوال کشور به دلیل در اختیار داشتن اسناد هویت و تبعیت فردی وآمارهای حیاتی یکی از ارکان مهم حکومت تلقی میشود. ارائه خدمات عمومی به آحاد مردم و اطلاعات ویژه جمعیتی به ارکان حکومت از ویژگی های اختصاصی و انحصاری این خدمات انحصاری این سازمان است. در حال حاضر سازمان مذکور برای انجام ماموریت های محوله، تشکیلاتی به شرح ذیل دارد:

حوزه ریاست، 3 معاونت (امور سجلی، آمار و انفورماتیک و اداری ومالی) و 6 اداره کل ( امور حقوقی، سجلی و پژوهش، ثبت احوال امور خارجه، خدمات ماشینی، امور اداری و امور مالی)، 6 دفتر ستادی (دفترآمار و اطلاعات جمعیتی، دفتر توسعه و فن آوری اطلاعات، دفتر بودجه و تشکیلات، دفتر روابط عمومی و دفتر مدیریت و ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات و مدیریت حراست، یک مرکز آموزش و تجهیز نیروی انسانی) و 30 اداره کل ثبت احوال استانی که به انجام وظایفی نظیر «سیاستکذاری، برنامه ریزی کلان، نظارت و ارزیابی، تدوین و اصلاح قوانین و مقررات و رویه های اداری، آئین نامه ها و دستورالعمل ها، ... » همت می گمارند و بالاخره تعداد 476 اداره اجرایی انجام فعالیت های خدمات رسانی در زمینه امور سجلی و انفورماتیک می پردازند. ذیلاً به شرح مختصری از فعالیت های اصلی سازمان بسنده می گردد.

وظایف سازمان ثبت احوال کشور به قرار ذیل است:

الف) ثبت ولادت و صدور شناسنامه

ب) ثبت وفات و صدور گواهی

ج) تعویض شناسنامه های موجود در دست مردم

د) ثبت ازدواج و طلاق و نقل تحولات

هـ)صدور گواهی ولادت برای اتباع خارجه و تنظیم دفاتر ثبت کل  وقایع و نام خانوادگی

و) ایجاد پایگاه اطلاعات جمعیتی و صدورکارت شناسایی ملی

ز) جمع آوری و تهیه آمار انسانی سراسر کشور انتشار آن

ی) وظایف مقرر دیگری که طبق قانون به عهده سازمان گذاشته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شناسنامه چیست؟

 شناسنامه سند هویت و تابعیت افراد و یگانه سندی است که اجازه اعمال حق وادای تکلیف به تک تک افراد می دهدو تنها صحیفه ایست که وقایع تلخ و شیرین همچون روز ولادت، زمان ازدواج، نام وتاریخ ولادت فرزندان، طلاق یا مرگ همسر و روز وداع صاحب آن با امور دنیوی در آن ثبت و ضبط می گردد.

  چگونگی تعویض شناسنامه در قبال ارائه شناسنامه

تعویض شناسنامه در هر یک از حالات زیر صورت می گیرد:

1-  تعویض شناسنامه های نمونه قدیم در اجرای قانون ثبت احوال

الف) با ارائه شناسنامه نمونه قدیم

ب) بدون ارائه شناسنامه نمونه قدیم

2-  تعویض شناسنامه های نمونه جدید مستعمل

3-  تعویض شناسنامه ناشی از اجرای احکام صادره از محاکمه دادگستری، تصمیمات متخذه هیئت های حل اختلاف، آرای صادره از کمیسیون های تشخیص سن یا مصوبات نام خانوادگی

4-  تجدید شناسنامه پس از رسیدن فرد به سن 30 سالگی جهت تعویض عکس

5-  تعویض شناسنامه پس از رسیدن فرد به 15 سال تمام

هریک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارت ثبت احوال سراسر کشو، نسبت به تنظیم وامضا برگ درخواست تعویض شناسنامه و دریافت شناسنامه جدید اقدام نمایند.

1-  اشخاص 18 سال به بالا

2-  افراد کمتر از 18 سال که دارای حکم رشد باشند

3-  پدر با جد پدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از 18 سال

4-  مادر تا زمانی که در قید زوجیت پدر طفل باشد با ارائه شناسنامه خود

5-  سرپرست قانونی ( قیم، امین، وصی) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز گردیده باشد.

مدارک مورد نیاز تعویض شناسنامه نمونه جدید مستعمل

1-  اصل شناسنامه

2-  3 قطعه عکس 3×4 تمام رخ جدید (برای اشخاص 15 سال به بال)

3-  پرداخت مبلغ ده هزار ریال به حساب 91003 بانک ملی مستقر در اداره ثبت احوال

4-  چنانچه شناسنامه ای در جهت تعویض ارائه میشود فاقد عکس باشد ارائه عکس و تصویر مدارک معتبر عکس دار از قبیل (گذرنامه، کارت پایان خدمت، وظیف عمومی یا معافیت، گواهی نامه رانندگی، کارنامه عکس دار دوره های تحصیلی راهنمایی به بالا، معرفی نامه عکس دار محصلین از سوی مدرسه ای که مشقول تحصیل می باشند یا کارت شناسایی عکس دار کارکنان دوایر دولتی با ذکر مشخصات سجلی) الزامی است. ضمناً پس از تطبیق اصل و تصویر مدارک معتبر یاد شده، اصل مدرک مسترد می گردد.

-چنانچه صاحب شناسنامه فاقد هر یک از مدارک مذکور در بند 4 باشد از طریق معرفی وی به نیروی انتظامی، درخواست تائید عکس خواهد شد.

-کارمند دولت و یا کسبه با جواز کسب می توانند نسبت به تائید هویت در ظهر عکس های دارنده شناسنامه اقدام نمایند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نحوه مراجعه برای تعویض شناسنامه

 

برای تعویض شناسنامه کلیه ادارات ثبت احوال سراسر کشور آمادگی دریافت مدارک یاد شده را در ساعات و ایام اداری دارند. ضمناً درخواست تعویض شناسنامه در غیر محل صدور شناسنامه بلامانع است که در این گونه موارد پس از تنظیم درخواست و آن به اداره ذیربط (محل صدور شناسنامه) نسبت به تعویض و تحویل آن اقدام خواهد شد.

 

توصیه های ضروری

1-  از انجایی که شناسنامه منحصراً مطابق مندرجات سند سجلی صادر خواهد شد لذا به هنگام دریافت شناسنامه تعویض شده آن را به دقت مطالعه و چنانچه نواقصی مشاهده شد از دریافت آن تا رفع مغایرت خودداری شود.

2-  شناسنامه اشخاص باید در سن 30 سالگی تمام با عکس همسال صاحب آن تجدید (تعویض) شود.

3-  از آنجایی که شناسنامه سند هویت اشخاص می باشد برای حفظ حقوق خود به دقت از آن نگهداری نمایید.

4-  ودیعه گرفتن و ودیعه گذاردن شناسنامه تحت هر شرایطی ممنوع است.

 

 

 

 

 

 

 

تعاریف و مفاهیم

 

1- قیم

نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیت دار قضایی در صورت نبودن ولی قهری (پدر-جدپدری) و وصی جهت انجام امور او تعیین می گردد.

2- وصی

3- امین

امین کسی است که جهت انجام امور محجور در زمان نبودن ولی قهری (پدر- جدپدری) و یا درمواردی که ولی بنابه دلایلی قادر به اداره امور محجور تحت ولایت خود نباشد موقتاً از طرف مقامات صلاحیت دار قضایی جهت انجام امور مربوط به محجور که در قانون ذکر گردیده منسوب می گردد.

4- محجور

اشخاص زیر محجور می باشند:

1-  صغار (کمتر از 18 سال تمام)

2-  اشخاص غیر رشید

3-  مجانی

 

 

 

 

 

 

ثبت ولادت نوزادان

 

ماده 12 قانون ثبت احوال کشور در خصوص ثبت ولادت

ولادت هر طفل در ایران اعم از اینکه پدر و مادر طفل ایرانی یا خارجی باشند باید نماینده یا مامور ثبت احوال اعلام شود و ولادت اطفال ایرانیان مقیم خارج از کشور به مامور کنسولی ایران در محل اقامت و اگر نباشد به نزدیک ترین مامور کنسولی ویا سازمان ثبت احوال کشور اعلام میشود.

·  هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارت ثبت احوال نسبت به اعلام ولادت و اخذ شناسنامه نوزاد اقدام نمایند.

1-  پدر یا جدپدری با ارائه شناسنامه.

2-  مادر در صورتی که ازدواج او قانوناً به ثبت رسیده باشد

3-  وصی یا قیم یا امین با ارائه مدرک ذیربط

4-  متصدی یا نماینده موسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است

5-  صاحب واقعه که سن او 18 سال تمام به بالا باشد.

 

مدارک مورد نیاز برای ثبت ولادت نوزادان

1-  اصل شناسنامه پدر و مادر

2-  گواهی ولادت صادره توسط پزشک یا ماما

3-  فیش بانکی به مبلغ 20000 ریال به حساب 2171111150001 بانک ملی شعبه گلشن بوشهر

4-  حضور یکی از والدین یا جد پدری و چنانچه ازدواج پدر یا مادر طفل به ثبت نرسیده باشد اعلام ولادت و امضا اسناد متفقاً به عهده پدر و مادر خواهد بود.

 

 

 نامگذاری

 

- انتخاب نام نوزاد به عهده اعلام کننده است.

- برای نامگذاری یک نام ساده و یامرکب که عرفاً یک نام محسوب می شود قابل انتخاب است.

- انتخاب نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی می گردد وهمچنین انتخاب عناوین والقاب و نامهای زننده مستهجن یا نامناسب با جنس ممنوع است.

- انتخاب نام در مورد اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی تابع زبان و فرهنگ دینی آنان است.

- ذکر سیادت در مورد ساداتی که سیادت آنها در شناسنامه پدر یا جدپدری مندرج باشد الزامی است.

 

 

 نحوه مراجعه و دریافت شناسنامه

جهت اخذ شناسنامه نوزاد کلیه ادارات ثبت احوال سراسر کشور آمادگی دارند در ساعات و ایام اداری پاسخگوی مراجعین محترم باشند ودر صورت تکمیل بودن مدارک لازم ومراجعه، سند سجلی تنظیم و شناسنامه نوزاد در همان روز صادر و تحویل می گردد.

 

 

 

 

 

تغییر نام

 

نام های قابل تغییر بشرح ذیل می باشد:

بموجب ماده 20 قانون ثبت احوال و تبصره های آن انتخاب نامهای زیر ممنوع و دارندگان آنها می توانند با رعایت مقررات مربوطه نسبت به تغییر آن اقدام نمایند.

1-  نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی می گردد. مانند: «عبدالات، عبدالعزی» (لات و عزی نام دو بت در مکه معظمه دوران قبل از اسلام است)

2-  اسامی مرکبی که عرفاً یک نام محسوب نمی شوند (اسامی مرکب ناموزون) مانند: «سعیدبهزاد، شهره فاطمه و...»

3-  عناوین اعم از عناوین لشکری و یا کشوری و یا ترکیبی از اسم و عنوان مانند:«سروان، سرتیپ، دکتر، شهردار ویا سروان محمد وشهردار علی »

4-  القاب اعم از ساده و مرکب. مانند: «ملک الدوله، خان، یا شوکت الملک، حاجیه سلطان و سلطانعلی »

5-  اسامی زننده و مستهجن زننده و مستهجن آندسته از نامهایی که برحسب زمان، مکان یا مورد بدلایل و جهات زیر برای دارنده آن زننده و مستهجن باشد و مراتب به تایید شورایعالی برسد.

5-1-نامهاییکه معرف صفات مذموم ومغایر با ارزشهای والای انسانی است مانند: گرگ، قوچی        و...

5-2- نامهایی که با عرف و فرهنگ غالب و مقدسات مذهبی مردم مغایر باشد. مانند: «لات، خونریز، چنگیزو...»

5-3- نامهایی که موجبات اشاعه و ترویج فذهنگ بیگانه گردد. مانند: «وانوشکا، ژاکاردو، شاهدوست و.. »

5-4- نامهایی که موجب تحقیر اشخاص بوده و یامعنای لغوی آن در جامعه قابل پذیرش نباشد. مانند:«صدتومانی، گت آقا، کنیز، گدا و..»

 

الصاق عکس

 

 

برابر ماده 36 قانون ثبت احوال کشور:

شناسنامه های افرادی که به سن 15 سال می رسند باید ملصق به عکس همان سال صاحب آن شود. شناسنامه اولیه باید در سی سالگی تمام با عکس همان سال صاحب آن تجدید شود صاحب شناسنامه پس از رسیدن به سن سی سال مکلف است ظرف یکسال برای تجدید آن مراجعه نماید. هر یک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به ادارت ثبت احوال نسبت به ارائه درخواست الصاق عکس به شناسنامه (فرم شماره 4) اقدام نمایند.

1-  اشخاص 15 سال به بالا

2-  افراد کمتر از 15 سال که دارای حکم رشد باشند.

3-  پدر یا جدپدری با ارائه شناسنامه خود جهت افراد 15 تا 18 سال تمام

4-  سرپرست قانونی (قیم، امین، وصی) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدرک مستند که سمت او احراز شده باشد.

 

مدارک مورد نیاز جهت الصاق عکس

 

1-  ارائه اصل شناسنامه

2-  دوقطعه عکس 4×3 تمام رخ جدید با درج مشخصات سجلی (نام، نام خانوادگی، شماره شناسنامه، تاریخ تولد، محل صدور )

3-  اصل وتصویرمدارک عکس دار از قبیل( معرفی نامه عکس دار از موسسات آموزشی دولتی، کارنامه عکسدار دوره های تحصیلی راهنمایی به باللا)

4-  تایید تعلق عکس به صاحب شناسنامه توسط افراد زیر مورد قبول می باشد:

-  کارکنان رسمی دولت و مامورین نظامی با ارائه کارت شناسایی معتبر

بدیهی است پدر یا مادر که کارمند دولت باشند می توانند با ارائه کارت شناسایی عکس فرزند خود را تایید نمایند.

-  کسبه با پروانه معتبر کسب

چنانچه صاحب شناسنامه قادر به ارائه مدارک ویا معرفی اشخاص یاد شده فوق نباشد، اداره ثبت احوال فرد مورد نظر را به حوزه انتظامی محل سکونت جهت تایید عکس معرفی می نماید.

5-  پرداخت مبلغ 5000ریال به حساب 91003 بانک ملی مستقر در اداره ثبت احوال

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نحوه مراجعه برای الصاق عکس

 

برای الصاق عکس به شناسنامه کلیه ادارات ثبت احوال سراسر کشور آمادگی دریافت مدارک و الصاق عکس به شناسنامه ها را در ساعات و ایام اداری داشته و درصورت تکمیل بودن مدارک ظرف همانروز الصاق عکس به شناسنامه انجام خواهد شد.

صدور شناسنامه المثنی ناشی از فقدان در هریک از حالات زیر صورت می گیرد:

1-  مفقود شدن شناسنامه

2-  از بین رفتن شناسنامه ناشی از حوادث غیرمترقبه (از قبیل سیل، زلزله، آتش سوزی و...)

هریک از اشخاص زیر می توانند با مراجعه به  ادارات ثبت احوال سراسر کشور نسبت به تنظیم درخواست صدور شناسنامه المثنی (فرم شماره 2) به لحاظ فقدان یا از بین رفتن آن اقدام نمایند.

1-  اشخاص 18 سال به بالا.

2-  افراد کمتر از 18 سال که دارای حکم رشد باشند.

3-  پدر یا جدپدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از 18 سال.

4-  مادر تا زمانی که در قید زوجیت پدر صاحب شناسنامه (فرد کمتر از 18 سال) باشد با ارائه شناسنامه خود.

5-  سرپرست قانونی (قیم، امین، وصی) برای افراد صغیر و محجور با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد.

 

 

 

 

 

ثبت فوت

 

برابر ماده 22 قانون ثبت احوال:

وفات ایرانیان مقیم خارج از کشور باید به ماموران کنسولی محل اقامت یا به نزدیکترین ماموران کنسولی ایران یا به سازمان ثبت احوال اعلام شود.

هریک از اشخاص زیر می توانند اعلام کننده وفات ایرانیان مقیم خارج از کشور باشند.

1-    نزدیکترین خویشاوند متوفی

2-    متصدی یا صاحب مکانی که فوت در آنجا اتفاق افتاده است یا نماینده او

3-    هر شخصی که در موقع وفات حاضر بوده است

 

الف) نحوه مراجعه و مدارک مورد نیاز برای ثبت فوت در خارج از کشور

متقاضی می بایست به نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامت یا نزدیک ترین مامور کنسولی مراحعه نماید.

1-    ارائه اصل شناسنامه و کارت شناسایی ملی (در صورتی که صادر شده باشد.)

2-    ارائه اصل مدرک خارجی مربوط به خود

تذکر: پس از ثبت فوت نسبت به اخذ گواهی فوت (رونوشت خلاصه فوت) به تعداد مورد نیاز از نمایندگی جمهوری اسلامی ایران اقدام گردد.

ب) نحوه مراجعه و مدارک مورد نیاز برای ثبت فوت در داخل کشور:

متقاضی می تواند به هر یک از ادارات ثبت احوال سراسر کشور مراجعه نماید.

 

 

 

مدارک مورد نیاز برای ثبت فوت

 

1-   ارائه اصل شناسنامه و کارت شناسایی ملی متوفی (در صورتی که مهر شده باشد.)

2-   ارائه اصل مدرک خارجی مربوط به فوت که به تایید نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامت متوفی رسیده باشد.

3-   ارائه گواهی عدم ثبت فوت از نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامت متوفی

تذکر: در صورت ارائه ننمودن گواهی عدم ثبت فوت ادارات ثبت احوال موظف هستند تا از طریق اداره کل ثبت احوال امور خارجه در این خصوص اقدام نمایند.

4-   پرداخت هزینه طبق تعرفه جاری برای هر برگ گواهی وفات

 

توصیه های ضروری:

1-   اصلح است که اعلام وفات در ظرف مهلت مقرر (10 روز) به نمایندگی جمهوری اسلامی ایران یا سازمان ثبت احوال اعلام گردد.

2-   صدور گواهی فوت در مراحل بعدی مستلزم ارائه شناسنامه متوفی یا اعلام شماره یا تاریخ ثبت وفات می باشد.

3-   صدور گواهی فوت مستلزم ثبت وفات است، لازم است قبل از امضا سند مربوطه از صحت مندرجات آن اطمینان حاصل نمایید.

4-   به هنگام دریافت گواهی فوت از صحت مندرجات آن اطمینان حاصل نمایید.

5-   پس از وفات گواهی فوت جایگزین شناسنامه متوفی می باشد که بنا به ضرورت و نیاز این گواهی ارائه خواهد شد.

6-   به اشخاصی که در خارج از کشور اقدام به ثبت فوت می نمایند توصیه می شود که به منظور انجام امور حقوقی حتمی به تعداد مورد نیاز گواهی فوت از نمایندگی جمهوری اسلامی ایران دریافت نمایند.

7-  گواهی فوت به هر شخصی و به هر تعدادی که درخواست نمایند داده می شود.

تعاریف و مفاهیم مربوط به ثبت فوت

 

1- سند وفات:

سندی رسمی است که وفات هر فرد در آن ثبت و براساس آن گواهی فوت صادر می گردد.

2-گواهی فوت:

گواهی فوت که همان خلاصه رونوشت وفات می باشد براساس مندرجات سند فوت تنظیم و تسلیم می گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به موجب ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها مصوب 02/11/1367 مجلس شورای اسلامی « تغییر تاریخ تولد اشخاص»  ممنوع است.

تبصره: صاحب شناسنامه تنها یک بار در طول عمر و در صورتی که اختلاف سن واقعی با سن مندرج در اسناد سجلی به تشخیص کمیسیون ذیربط بیش از 5سال باشد می تواند سن خود را اصلاح نماید.

اشخاص می توانند در صورتی که سن واقعی آنان با تاریخ تولد مندرج در اسناد سجلی و شناسنامه بیش از 5 سال اختلاف داشته باشد درخواست اصلاح تاریخ تولد خود را بنمایند.

هر یک از شخاص زیر که خواهان اصلاح تاریخ تولد خود می باشند می توانند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه خود اقدام نمایند.

1-   اشخاص 18 سال به بالا

2-   اشخاص کمتر از 18 سال که دارای حکم رشد باشند.

3-   پدر یا جدپدری با ارائه شناسنامه خود جهت فرزندان کمتر از 18 سال

 

قیم و وصی برای افراد تحت سرپرستی خود با ارائه مدارک مستند که سمت او احراز شده باشد

تغییرتاریخ تولد

 

مدارک مورد نیاز

1-   درخواست کتبی صاحب سندیا ولی قانونی در برگ مخصوص (فرم شماره 8)

2-   ارائه اصل شناسنامه عکسداروتصویرآن

3-   یک قطعه عکس جدید

4-   اصل وتصویرحکم رشد برای اشخاص کمتر از18سال که شخصاً مراجعه می نمایند.

5-   اصل تصویر مدارک مربوط به قیم یا وصی برای افراد تحت سرپرستی.

6-   فیش بانکی به مبلغ 100000ریال به حساب 91003بانک ملی مستقردراداره ثبت احوال بوشهر

 

 

نحوه مراجعه وچگونگی اقدام :

 

1-   متقاضی برای اصلاح تاریخ تولد می بایست به دبیر خانه کمیسیون تشخیص سن اداره ثبت احوال مخل صدور شناسنامه خود مراجعه ومدارک لازم را تسلیم ورسید آن را دریافت نمایدو

2-   تاریخ تشخیص جلسه رسیدکی توسط دبیرخانه کمیسیون تشخیص سن محل صدور شناسنامه به خواهان(متقاضی)ابلاغ خواهد شد.

3-   درخواست کننده (خواهان) مکلف است در وقت تعیین شده با در دست داشتن شناسنامه عکسدار در کمیسیون تشخیص سن حاضر شود.

4-   در صورت عدم حضور خواهان چنانچه پرونده آماده برای اظهار نظرباشد کمیسیون تصمیم لازم را اتخاذ خواهد نمود ودر غیراین صورت درخواست وی رد می شود. اما خواهان میتواند درخواست مجدد به کمیسیون تسلیم نماید.

5-  کمیسیون می تواند در صورت لزوم صاحب سند را جهت معاینه و تعیین سن به پزشکی قانونی معرفی نماید.

6-  تصمیم کمیسیون تشخیص سن قابل اعتراض نخواهد بود.

7-  تصمیم کمیسیون تشخیص سن به متقاضی (خواهان ) ابلاغ می شود.

8-  در صورت عدم موافقت کمیسیون با تغییر تاریخ تولد صاحب سند درخواست مجدد پذیرفته نخواهد شد.

9-  اجرای تصمیم کمیسیون تشخیص سن در اسناد سجلی و شناسنامه مستلزم درخواست کتبی (متقاضی) خواهد بود.

 

 

 

 

گواهی تجرد

 

گواهی تجرد تاییدیه ای است که برمبنای اطلاعات مندرج در سند شخص صرفاً برای صاحب سند و براساس درخواست وی صادر می شود. اشخاصی که می توانند جهت اخذ گواهی تجرد مراجعه واقدام نمایند:

هرشخصی می تواند با مراجعه به اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه خود ویا اداره سجلات و احوال شخصیه در وزارت امور خارجه (در داخل کشور) و یا نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران (در خارج از کشور) درخواست صدور گواهی تجرد بنماید.

مدارک مورد نیاز:

1.    اصل شناسنامه متقاضی

2.    یک برگ فتوکپی شناسنامه

3.    تکمیل فرم درخواست (فرم شماره 9)

4.    پرداخت مبلغ 10000 ریال به حساب 91003 بانک ملی مستقر در اداره ثبت احوال بوشهر

 

چگونگی صدور گواهی تجرد:

الف) چنانچه متقاضی گواهی تجرد مقیم داخل کشور باشد می بایست به اداره کل ثبت احوال امور خارجه واقع در خیابان امام خمینی (ره)- نبش خیابان شیخ هادی پلاک 108- ساختمان شماره 6 سازمان ثبت احوال و یا نزدیک ترین اداره ثبت احوال محل سکونت مراجعه و درخواست خود را ارائه نماید.

ب) چنانچه متقاضی گواهی تجرد مقیم خارج از کشور داشته باشد می بایست به نزدیک ترین نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور مراجعه و درخواست خود را ارئه نماید.پ

 

ثبت واقعه ازدواج در شناسنامه و سند سجلی

 

اشخاصی که می توانند جهت ثبت ازدواج مراجعه و اقدام نمایند:

زوجینی که با یکدیگر ازدواج شرعی نموده اند با مراجعه به یکی از دفاتر اسناد رسمی محل اقامت نسبت به تنظیم اقرارنامه رسمی زوجیت که در آن مشخصات زوجین بطور کامل قید و تاریخ ازدواج درج شده باشد اقدام نموده و باارائه اقرارنامه رسمی و اصل شناسنامه خود درخواست ثبت آن را در سند سجلی و شناسنامه خود از اداره ثبت احوال محل اقامت و یا محل صدور شناسنامه خود بنمایند.

مدارک مورد نیاز جهت ثبت واقعه ازدواج

1.    ارائه اصل اقرارنامه رسمی زوجیت

2.    اصل شناسنامه زوجین و تصویر از صفحات آن

3.    پرداخت مبلغ 20000 ریال به شماره حساب 99888 بانک ملی مستقر در اداره ثبت احوال بوشهر

 

چگونگی ثبت ازدواج در اسناد سجلی و شناسنامه های زوجین:

زوجین یا یکی از آنها با ارائه مدارک فوق الذکر می تواند به نزدیک ترین اداره ثبت احوال محل سکونت مراجعه و درخواست ثبت واقعه را در شناسنامه ها بنماید که به دو صورت ذیل عمل خواهد شد:

الف) چنانچه محل صدور شناسنامه ها ثبت احوال مراجعه باشد با بررسی اسناد و صدور تاییدیه مربوطه ظرف یک روز واقعه در اسناد سجلی زوجین و شناسنامه ها درج و تحویل میشود.

ب) چنانچه محل صدور شناسنامه ها و یایکی از آنها اداره ثبت احوال دیگری باشد با استعلام از اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه (شناسنامه ها) گواهی مربوطه مبنی بر اینکه طرفین ازدواج در قید زوجیت دیگری نمی باشند اخذ و سپس در شناسنامه ها و سند سجلی درج می گردد.

 

ثبت مشخصات فرزندان در شناسه های والدین

درصورتی که مشخصات والدین در شناسه های فرزندان کامل درج شده باشد لیکن بنا به دلایلی از جمله تعویض شناسنامه هر یک از والدین اسامی فرزندان یا یکی از آنها در شناسنامه های والدین درج نشده باشد با مراجعه به هر یک از ادارات ثبت احوال سراسر کشور و ارائه اصل شناسنامه والدین وفرزندان مورد نظر  نسبت به ثبت نام فرزندان در شناسنامه والدین اقدام خواهد شد.

 

ثبت مشخصات زوج یا زوجه در شناسنامه هر یک از آنها

در صورتی که واقعه ازدواج یا طلاق بنایه دلایلی از جمله تعویض شناسنامه در شناسنامه زوج یا زوجه درج نشده باشد لازم است متقاضی با مراجعه به هریک از ادارات ثبت احوال سراسر کشور وارائه اصل شناسنامه زوجین وعین قباله ازدواج و یا طلاق نسبت به واقعه ازدواج یا طلاق در شناسنامه زوجین اقدام نماید.

 

رفع اشتباهات و تکمیل و اصلاح مشخصات سجلی در شناسنامه

چنانچه درخواستی مبنی بر تکمیل، اصلاح و یا رفع مغایرتهای سجلی در شناسنامه اشخاص مطرح باشد ادارات ثبت احوال سراسر کشور آمادگی دریافت درخواست متقاضیان را داشته که حسب مورد از طریق اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه اقدام مقتضی را به عمل خواهد آورد.

بدین منظور لازم است متقاضیان محترم با در دست داشتن مدارک لازم مستقیماً به هریک از ادارات ثبت احوال سراسر کشور مراجعه وبا طرح مسائل مورد نظر نسبت به انجام خواسته آنان حسب مورد اقدام خواهد شد.

شناسنامه و کارت شناسایی ملی سند شناسایی اتباع ایرانی است وباید در حفظ ونگهداری آن مراقبت کامل بعمل آید. بنابر این خواهشمند است به نکات زیر توجه فرمایید:

1.    شناسنامه وکارت شناسایی ملی و سایر مدارک ثبت احوال از اسناد رسمی محسوب می شوند بنابراین هرگونه تغییر یا تحریف یا جعل در آنها موجب مجازات های مقرر در قانون خواهد بود. بنابر این چنانچه مدارک فعلی با مدارک قبلی شما مغایرتی داشته باشد در اسرع وقت به اداره محل سکونت خود مراجعه وموضوع را اطلاع دهید و از دست بردن در مدارک جداً خودداری فرمائید.

2.    برابر قانون مجازات اسلامی عکس گرفتن ازکارت شناسایی ، اوراق هویت شخصی و مدارک دولتی و عمومی و سایر مدارک مدارک مشابه در صورتی که موجب اشتباه با اصل شودو ممهور به مهر یا علامتی نباشد که حاکی از رونوشت یا عکس باشد جعل محسوب میشود.

3.    شناسنامه و کارت شناسایی ملی سند هویت و تابعیت هرفرد ایرانی است لذا از ودیعه گذاشتن آن نزد سایر اشخاص جداً خودداری فرمایید. موارد متعددی سوء استفاده ودیعه گیرندگان از مدارک شناسایی دیگران مشاهده شده است.

4.    ضرب مهر در شناسنامه ها جزء اصول اشخاص مجاز مذکور در قانون ثبت احوال ممنوع است. دقت فرمایید چنانچه اشخاص حقیقی یا حقوقی قصد ضرب مهر در شناسنامه شما را داشته باشند حتماً قبلاً مستندات قانونی آنها را مطالبه کنید.

5.    چنانچه به دلیل اعلام مفقودی شناسنامه المثنی دریافت داشته اید وسپس آنرا پیدا کردید در اسرع وقت به اداره ثبت احوال محل مراجعه وشناسنامه را تحویل دهید، چون شناسنامه سابق شما در مدارک ثبت احوال فاقد اعتبار است ودر صورت استفاده مجدد به عنوان استفاده از شناسنامنه فاقد اعتبار تحت پیگرد قانونی قرار خواهید گرفت.

6.    شناسنامه و کارت شناسایی و سایر مدارک هویتی خود را در مکانی امن و مطمئن نگهداری فرمایید.

7.    چنانچه به اصل شناسنامه یا کارت شناسایی ملی نیاز داشتید و آنرا پیدا نگردید سعی نکنید در کوتاه ترین زمان المثنی آن را دریافت کنید بلکه پس از آنکه از عدم پیدایش آن کاملاً مطمئن شدید تقاضای صدور المثنی بنمایید.

8.    اگر شناسنامه یا کارت شناسایی ملی شما به دلیل آب خوردگی، رطوبت، ریختن مواد شیمیایی و مانند آنها مستعمل یا ناخوانا شد در اسرع وقت به اداره ثبت احوال محل سکونت مراجعه و درخواست تعویض نمایید. مراجعی مانند اداره گذرنامه دفاتر اسناد رسمی به صاحبان این گونه شناسنامه ها خدماتی ارائه نمی کنند.

9.    اگر در شناسنامه شما تغییراتی ایجاد شد که با کارت شناسایی مغایرت داشته باشد حتماً در موقع دریافت شناسنامه جدید تقاضا کنید کارت شناسایی شما اصلاح شود.

10.    درصورتی که نشانی شما تغییر کرد مراتب را به اداره ثبت احوال یا پست اطلاع دهید.

11.    شناسنامه باید در 15 سالگی عکسدار شود پدر و مادر برای فرزندان بین 18 – 15 سال و یا خود افراد بالای 15 سال می توانند تقاضا کنند شناسنامه آنها عکسدار شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کارت ملی

 

کارت شناسایی ملی مبین هویت وتابعیت افراد و وسیله ارتباطات و تعامل مردم با دولت است. این کارت حاوی مشخصات فردی، شماره ملی، کدپستی، عکس صاحب سند و امکان ارتباط الکترونیکی برخط با پایگاه اطلاعات جمعیت کشور است بنابراین سازمان ها ونهادهای دولتی در صورت ایجاد امکان لازم برای دریافت اطلاعات قادر خواهند بود با استفاده از کارت شناسایی ملی علاوه بر تسریع در ارائه خدمات امکان تطبیق مشخصات مندرج در کارت را با پایگاه اطلاعات جمعیت کشور به راحتی فراهم نماید.

براساس قانون ارائه هرگونه خدمات بانکی، حقوقی، رفاهی، آموزشی، بهداشتی و مشارکت درامور سیاسی (نظیر انتخابات و) در دولت الکترونیک منوط به ارائه کارت شناسایی ملی خواهد بود.

هم اکنون این کارت به عنوان سند شناسایی ایرانیان و مبنای اصلی دریافت خدمات در همه پیشخوانهای ارائه خدمات است.

به همراه داشتن این کارت برای افراد 16سال به بالا الزامی است و موجب دریافت خدمات دولتی ارزانتر، سریعتر و کارآمدتر خواهد شد.

قانون الزام اختصاص شماره ملی و کدپستی برای کلیه ارتباع ایرانی

ماده 1- وزارت خانه های کشور و پست وتلگراف و تلفن موظفند با رعایت قوانین و مقررات، برای کلیه اتباع ایرانی شماره ملی و کدپستی اختصاص دهند.

ماده 2- کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی، وزارت خانه ها، سازمان ها، شرکت ها و موسسات دولتی و وابسته به دولت، دانشگاهها، بانکها، شهرداری ها، نهادهای انقلاب اسلامی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و شرکت ها و موسساتی که شمول قانون برآنها مستلزم ذکر نام است موظفند از شماره ملی و کدپستی ده رقمی که توسط سازمان ثبت احوال کشور در قالب کارت شناسایی و با همکاری شرکت پست جمهوری اسلامی ایران برای شناسایی افراد و اشخاص و محل کار یا سکونت آنها حسب مورد اختصاص خواهد یافت تبعیت نموده وبکار گیرند.

ماده 3- کارت یاد شده در ماده فوق به عنوان سند شناسایی اتباع ایرانی و مشمول کلیه احکام حقوقی وکیفری مربوط است وباید همیشه همراه صاحب آن باشد.

تبصره: دارنده کارت در صورت تغییر محل سکونت یا کار خود، باید مراتب را در اولین فرصت ممکن به سازمان ثبت احوال کشور اطلاع دهد.

ماده 4- صدور هر گونه کارت شناسایی اداری یا صنفی یا گواهینامه رانندگی و مشابه آنها، بدون درج شماره ملی و کدپستی ممنوع است.

تبصره: کارتهای شناسایی اداری، صنفی یا گواهینامه و مشابه آنها که قبل از تصویب واجرای این قانون صادر شده اند تا زمانی که شرایط برای تعویض آنها به شکل جدید فراهم نگردیده معتبر خواهند بود.

ماده 5- دولت موظف است هزینه های اجرای طرح شماره ملی و کدپستی رادر بودجه دستگاههای اجرایی مربوطه پیش بینی نماید.

ماده 6- آیین نامه اجرایی این قانون توسط وزارت خانه های کشور وپست وتلگراف و تلفن ظرف مدت 2 ماه تهیه و به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید.

قانون فوق مشتمل بر شش ماده و دو تبصره در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ 17 اردیبهشت ماه 1376 مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 24/2/1376 به تایید شورای نگبان رسیده است.

برابرماده 38 قانون ثبت احوال و قانون الزام اختصاص شماره ملی و کدپستی به کلیه اتباع ایرانی مصوب سال 1376 مجلس شورای اسلامی کسانی که سن آنان از 15 سال به بالا می باشد باید دارای کارت شناسایی ملی بوده وهمیشه آن را همراه داشته باشند.

نحوه مراجعه جهت دریافت کارت شناسایی ملی 

کلیه اتباع ایرانی واجد شرایط درخواست صدور کارت شناسایی ملی به اداره ثبت احوال محل سکونت خود مراجعه و آن دسته از ایرانیان مقیم خارج از کشور که شرایط لازم را دارند با مراجعه به کنسولگری های ایران نسب به ارائه مدارک و تکمیل فرم درخواست (بااستفاده از برنامه فرم ساز  ICRS_FormBuilder.exe) اقدام می نمایند سن متقاضی بایستی 15 سال تمام باشد و پس از تکمیل فرم درخواست برگ رسید به متقاضی ارائی می شود.

 

 

 

مدارک مورد نیاز جهت کارت ملی

 

1.شناسنامه عکس دار متقاضی و یک برگ فتوکپی از صفحه اول آن

2.یک قطعه عکس با زمینه روشن

3.پرداخت هزینه طبق تعرفه جاری

 

نحوی دریافت کارت شناسایی ملی

تحویل کارت شناسایی ملی منحصراً به صاحب کارت و وکلای آنها امکان پذیر خواهد بود0

تحویل کارت شناسایی ملی به ازای برگ رسید فرم درخواست و شناسنامه عکس دار انجام می شود0

توصیه های ضروری

1.عکس متقاضی باید 6×4 یا 3×4 بازمینه روشن باشد

2.عکس با سن جاری متقاضی مطابقت داشته باشد

تعاریف و مفاهیم 

1.شماره ملی: عددی ده رقمی و منحصربه فرد میباشد که به هر شخص ایرانی اختصاص می یابد0

2.کد پستی ده رقمی: عددی ده رقمی است که به هر مکان طبق ظوابط شرکت پست جمهوری اسلامی ایران اختصات می یابد.

 

 

نحوه دریافت کارت شناسایی ملی مفقود شده

 

چنانچه کارت شناسایی ملی مفقود شده باشد می بایست با مراجعه به نزدیک ترین اداره ثبت احوال وتکمیل نمونه اظهارنامه فقدان (فرم شماره 10) اقدام وبه همراه مدارک لازم جهت صدور کارت شناسایی ملی اقدام نمود.

هزینه صدور اولین کارت شناسایی ملی ناشی از فقدان برای با اول 000/100 ریال وبرای بار دوم به بعد 000/200 ریال می باشد که ضروری است طی فیش بانکی به حساب مربوطه واریز گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اقدامات انجام شده توسط ثبت احوال بوشهر

 

1.تاسیس هشت اداره مستقل در شهرهای جم، دیر، دشتی، تنگستان، سعدآباد، شبانکاره، گناوه و دیلم

2.احداث هفت باب ساحتمان اداری برای ادارات ثبت احوال کنگان، دیر، دشتی، تنگستان، دشتستان، گناوه و دیلم

3.احداث ساختمان اداری برای اداره کل واداره ثبت احوال بوشهر

4.خرید یک باب ساختمان اداری برای اداره ثبت احوال سعدآباد

5.خرید بیست دستگاه خودرو برای اداره کل و ادارات تابعه

6.خرید تجهیزات اداری مورد نیاز ادارت تابعه شامل میز، صندلی، کولر، یخچال، آبسردکن و …

7.تعویض شناسنامه های قدیمی و تبدیل آنها به شناسنامه جمهوری اسلامی

8.مرتب کردن بایگانی های اسناد و تخصیص شماره ردیف و مجلد

9.صورت برداری از اسناد انتقال رکورد های اطلاعاتی اسناد به فرم های مورد نظر

10.  داده آمائی اطلاعات صورت برداری شده یا اصطلاحاً تغذیه اطلاعات به رایانه

11.  وارسی اطلاعات تغذیه شده به رایانه به منظور اطمینان از صحت اطلاعات داده آمائی شده

12.  استخراج صورت اسنادی که صاحبان آنها خدمتی دریافت نکرده بودند

13.  تهیه صورت اسنادی که احتمال فوت آنان داده میشود.

14.  تعیین تکلیف بسیاری اسناد بلاتکلیف از طریق مراجع ذیصلاح

15.  اصلاح رویه های سجلی براساس قوانین در راستای نظام مکانیزه

16.  ابلاغ شماره ملی و کدپستی در قالب کارت موقت

17.  استقرار تجهیزات مورد نیاز برای درخواست کارت شناسایی ملی

18.  شروع پروژه کارت شناسایی ملی و فراخوان برای بهنگام سازی اطلاعات انفرادی

19.  خرید و استقرار تجهیزات مورد نیاز برای تنظیم اسناد بصورت مکانیزه

20.  ایجاد مرکز آموزش و اجرای دوره های آموزش شغلی

21.  اصلاح ساختار تشکیلات اداری و ارتقاء سطح پست های سازمانی

22.  انجام مهندسی مجدد و اصلاح ساختار فیزیکی محلهای ارائه خدمت

23.  استخدام نیروهای متخصص با سطوح کارشناسی و بالاتر

24.  تجهیز ادارت به خطوط ارتباطی پرسرعت برخط برای ارائه خدمات

25.  تجهیز بخشی از ادارات به بایگانی ریلی

26.  تمهید امکانات رفاهی برای کارکنان و انجام فعالیت های فرهنگی و ورزشی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قانون ثبت احوال

 

فصل اول – كليات                                                              

ماده 1- وظايف سازمان ثبت احوال كشور به قرار زير است:                                                                                 

الف – ثبت ولادت و صدور شناسنامه.

ب – ثبت واقعه  فوت و صدور گواهي وفات.

ج – تعويض شناسنامه هاي موجود در دست مردم.

د – ثبت ازدواج و طلاق و نقل تحولات.

هـ – صدور گواهي ولادت براي اتباع خارجي.

و – تنظيم دفاتر ثبت كل جمع آوري و تهيه كل وقايع و نام خانوادگي                      .

ز – جمع آوري و تهيه آمار انساني سراسر كشور و انتشار آن.

ح – وظايف مقرر ديگري كه طبق قانون به عهده سازمان گذاشته شده است

( اصلاحي 18/10/63 ).

 

ماده 2 – براي مطالعه و پيشنهاد روش هاي فني و اظهار نظر درباره اصلاح يا تغيير فرمها و نمونه هاي سجلي و آماري و نحوه جمع آوري و انتشار آنها و تهيه دستورالعمل ها و روشهاي فني سجلي و طرز جمع آوري اوراق باطله و تنظيم و نگهداري و حفاظت اسناد و مدارك سجلي در مركز سازمان ثبت احوال كشور شورائي به نام شوراي عالي ثبت احوال تشكيل مي شود. اعضاي شوراي عالي ثبت احوال عبارت خواهند بود از رئيس سازمان ثبت احوال كشور يا قائم مقام او و يك نفر از استادان دانشكده حقوق به انتخاب رئيس دانشگاه تهران و يك نفر از قضات دادگستري با انتخاب وزير دادگستري و يك نفر از كارمندان مطلع ثبت احوال به انتخاب رئيس سازمان ثبت احوال و نماينده مركز آمار ايران ، رياست شورا با معاون وزارت كشور ورئيس سازمان ثبت احوال كشور يا قائم مقام او مي باشد و راي اكثريت لازم الاجرا خواهد بود.

تبصره – نحوه جمع آوري و انتشار آمار انساني و تهيه نمونه هاي مربوط به پيشنهاد سازمان ثبت احوال كشور پس از جلب نظر مركز آمار ايران و تصويب شوراي عالي ثبت احوال تعيين خواهد شد.

ماده 3 – در مقر هر اداره ثبت احوال هيئتي به نام هيئت حل اختلاف مركب از رئيس اداره ثبت احوال و مسوول بايگاني يا معاونين و يا نمايندگان آنان و يكي از كارمندان مطلع اداره مزبور به انتخاب رئيس اداره ثبت احوال استان تشكيل مي شود ،‌ وظايف هيئت حل اختلاف به قرار زير است :

1-  تصحيح هر نوع اشتباه در تحرير مندرجات دفتر ثبت كل وقايع و وفات بعد از امضاء سند و قبل از تسليم شناسنامه و گواهي ولادت يا وفات و تكميل سند از نظر مشخصاتي كه نامعلوم بوده است مندرج در ماده /29 اين قانون.

2-  رفع اشتباهات ناشي از تحرير ضمن ثبت وقايع يا نقل مندرجات اسناد و اعلاميه ها و مدارك به دفاتر ثبت كل وقايع و ساير دفاتر.

3-  ابطال اسناد و شناسنامه هائيكه بيگانگان مورد استفاده قرار داده اند و طبق ماده /44 اعلام مي شود.

4-  ابطال اسناد مكرر و يا موهوم و تصحيح اشتباه در ثبت جنس صاحب سند و تغيير نامهاي ممنوع.

5-  حذف كلمات زايد ، غير ضروري و يا ناشي از اشتباه در اسناد سجلي اشخاص. ترتيب تقاضا و گردش كار دفاتر هيئتها و نحوه رسيدگي و ابلاغ تصميمات در آيين نامه اجرائي اين قانون تعيين خواهد شد.

تبصره – تصحيح هر نوع اشتباه در تحرير مندرجات دفتر ثبت كل وقايع و وفات اگر قبل از امضاء باشد با توضيح مراتب در حاشيه سند به عمل مي آيد و امضاء كنندگان سند ذيل توضيح را امضاء خواهند نمود ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 4 – رسيدگي به شكايات اشخاص ذينفع از تصميمات هيات حل اختلاف و همچنين رسيدگي به ساير دعاوي راجع به اسناد ثبت احوال با دادگاه شهرستان يا دادگاه بخش مستقل محل اقامت خواهان به عمل مي آيد و راي دادگاه فقط پژوهش پذير است.

مهلت شكايت از تصميم هيئت حل اختلاف ده روز از تاريخ ابلاغ است.

تبصره – هرگاه سند ثبت احوال در ايران تنظيم شده و ذينفع مقيم خارج از كشور باشد رسيدگي با دادگاه محل صدور سند و اگر محل تنظيم سند و اقامت خواهان هر دو در خارج از كشور با دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.

 

ماده 5- سازمان ثبت احوال كشور در اجراي وظايفي كه بر عهده دارد مي تواند از وجود كاركنان سازمانهاي دولتي و ارگانها ونهادهاي انقلاب اسلامي موجود در محل استفاده نمايد.

تبصره 1- ماموران دولت و كاركنان بيمارستانها  و گورستانها مكلفند با سازمان ثبت احوال كشور در اجراي وظايف قانوني همكاري نمايند.

تبصره 2- نحوه استفاده از خدمات افراد و سازمانها و ارگانها و نهادها به موجب آيين نامه اجرائي اين قانون خواهد بود ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 6 – نماينده يا مامور ثبت احوال كسي است كه از طرف سازمان ثبت احوال كشور و يا ادارات تابعه براي ثبت وقايع يا دريافت اعلامات منصوب شده باشد.

تبصره 1- اعلام كننده كسي است كه مكلف به اعلام واقعه مي باشد و مي تواند به شخص ديگري رسماً وكالت دهد تا از طرف او واقعه را اعلام نمايد.

تبصره 2- گواه از لحاظ اين قانون كسي است كه صحت اظهارات اعلام كننده را گواهي مي كند.

ماده 7- سن گواه و اعلام كننده نبايد كمتر از 18 سال تمام باشد.

پدر و مادري كه قبل از رسيدن به سن 18 سال تمام ازدواج كرده اند مي توانند ولادت يا وفات فرزند خود را اعلام نمايند.

ماده 8- دفتر ثبت كل وقايع و وفات و شناسنامه و گواهي ولادت و اعلاميه ها و اطلاعيه ها و دفاتر ثبت كل وقايع و نام خانوادگي از اسناد رسمي است و تا زماني كه به موجب تصميم هيئت حل اختلاف با راي دادگاه بر حسب مورد تصحيح يا باطل نشده به قوت خود باقي مي باشد ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 9 – رونوشت يا فتوكپي شناسنامه يا گواهي ولادت مراجعين به ادارات و موسسات دولتي و شهرداري وبخش خصوصي كه براي انجام مراجعات آنها ضرورت دارد مستقيماً توسط آن مراجع تهيه خواهد شد ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 10 – وقايع حياتي هر فرد ( ولادت ، ازدواج ، طلاق ، رجوع . بذل مدت ، وفات ) در دفاتري به شرح زير به ثبت مي رسد.

الف – دفتر ثبت كل وقايع – كه در آن بدواً ولادت هر فرد ثبت و وقايع مربوط به ازدواج ، طلاق ، رجوع و بذل مدت و وفات همسر ، ولادت و وفات اولاد ووفات صاحب سند از روي مندرجات اعلاميه ها و مدارك در آن ثبت مي گردد.

ب- دفتر ثبت وفات – كه در آن واقعه مربوط به وفات هر فرد به ثبت مي رسد ( اصلاحي         18/10/63 ) .

تبصره 1- صفحات دفتر ثبت كل وقايع بايد شماره گذاري شود و با تعين تعداد كل صفحات نخ كشي و سرب و منگنه شده وبه امضاء دادستان يا نماينده او برسد.

تبصره 2- دفتر ثبت كل وقايع هر سال پس از انقضاي مدت صدو بيست سال از جريان خارج و به بايگاني راكد منتتقل مي شود .

تبصره 3- هرگاه اسناد يا دفاتر از بين برود در صورت وجود سابقه از روي سوابق و در صورت نبودن سابقه با دعوت صاحبان اسناد به وسيله آگهي طبق مدارك موجود در دست آنان پس از رسيدگي دفاتر يا اسناد معدوم تجديد مي گردد.

ماده 11- دفتر ثبت كل وقايع و وفات پس از ثبت بايد به امضاء اعلام كننده و گواهان و مامور يا نماينده ثبت احوال برسد و مهر شود و در صورت وجود گواهي ماما يا پزشك نيازي به گواهان نخواه بود. پس از تكميل و امضاء اسناد مزبور تصحيح يا تغيير مندرجات آن منحصراً به موجب مقررات اين قانون خواهد بود  ( اصلاحي 18/10/63 ).

                                                                                                          

فصل سوم – ثبت ولادت                                   

 

ماده 12- ولادت هر طفل در ايران اعم از اينكه پدر و مادر طفل ايراني يا خارجي باشند بايد به نماينده يا مامور ثبت احوال اعلام شود و ولادت اطفال ايرانيان مقيم خارج از كشور به مامور كنسولي ايران در محل اقامت و اگر نباشد به نزديكترين مامور كنسولي و يا به سازمان ثبت احوال كشور اعلام مي شود.

ماده 13- ولادت واقع در ايران به وسيله نماينده يا مامور ثبت احوال و ولادت واقع در خارج از كشور به وسيله ماموران كنسولي ايران در دفتر ثبت كل وقايع به ثبت مي رسد. در اين دفتر اطلاعات زير قيد مي شود :

1-  ساعت ، روز ، ماه ، سال و محل ولادت استان ، شهرستان ، بخش ، دهستان ( روستا / شهر ) و تاريخ ثبت آن.

2-  نام ونام خانوادگي صاحب سند و جنس.

3-   نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه يا شماره پروانه اقامت و يا گذرنامه و محل صدور شناسنامه يا پروانه اقامت و يا گذرنامه و محل اقامت پدر و مادر.

4-  نام ونام خانوادگي و محل اقامت و شماره شناسنامه و محل شناسنامه و نسبت اعلام كننده در صورتي كه غير از پدر و مادر صاحب سند باشد.

5-  نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه و محل صدور شناسنامه و محل اقامت گواهان.

6-  نام ونام خانوادگي و امضاء نماينده يا مامور و مهر ثبت احوال.

7-  شماره و سري برگ مخصوص دفتر ثبت كل وقايع.

8-  محل مخصوص ثبت و شماره كلاسمان آثار انگشتان صاحب سند.

9-  محل مخصوص ثبت خلاصه اطلاعات راجع به ازدواج ، طلاق و يا وفات همسر.

10- محل مخصوص ثبت شماره مسلسل و سري شناسنامه هاي صادره.

11-  محل مخصوص ثبت خلاصه اطلاعات راجع به اولاد.

12-  محل مخصوص ثبت وفات.

13-  محل توضيحات.

تبصره – پس از ثبت ولادت اگر طفل ايراني باشد شناسنامه صادر و تسليم مي گردد و اعلاميه براي ثبت واقعه در دفتر ثبت كل وقايع صفحه مخصوص پدر و مادر به اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه آنان فرستاده مي شود و در صورتي كه طفل خارجي باشد گواهي صادر و تسليم مي گردد ( اصلاحي 18/10/63 ) .

ماده 14- براي هر فرد شماره شناسنامه كه مخصوص به او خواهد بود تعيين مي گردد و شماره شناسنامه هر شخص و كليه مدارك مربوط به ثبت احوال او بايد قيد گردد ( اصلاحي 18/10/63 ) .

 

ماده 15 – ثبت ولادت بايد مستند به تصديق پزشك يا ماماي رسمي با موسسه اي كه طفل در آن جا متولد گرديده است باشد ، در غير اين صورت واقعه به تصديق دو نفر گواه ثبت مي شود.

تبصره – مهلت اعلام ولادت پانزده روز از تاريخ ولادت طفل است. روز ولادت و تعطيل رسمي بعد از آخرين روز مهلت به حساب نمي آيد و در صورتي كه ولادت در اثناي سفر زميني يا هوائي يا دريائي رخ دهد مهلت اعلام آن از تاريخ رسيدن به مقصد محسوب مي شود.

 

ماده 16- اعلام و امضاء دفتر ثبت كل وقايع به ترتيب به عهده اشخاص زير خواهد بود :

1-  پدر يا جد پدري

2-  مادر در صورت غيبت پدر و در اولين موقعي كه قادر به انجام اين وظيفه باشد .

3-  وصي يا قيم يا امين

4-  اشخاصي كه قانوناً عهده دار نگهداري طفل باشد

5-  متصدي يا نماينده موسسه اي كه طفل به آنجا سپرده شده است.

6-  صاحب واقعه كه سن او از 18 سال تمام به بالا باشد ( اصلاحي18/10/63 ).

تبصره – در صورتي كه ازدواج پدر و مادر طفل به ثبت نرسيده باشد اعلام ولادت و امضاء اسناد متفقاً به عهده پدر و مادر خواهد بود و هرگاه اتفاق پدر ومادر در اعلام ولادت ميسر نباشد سند طفل با اعلام يكي از ابوين كه مراجعه مي كند با قيد نام كوچك طرف غائب تنظيم خواهد شد. اگر مادر اعلام كننده باشد نام خانوادگي مادر به طفل داده مي شود.

 

ماده 17- هرگاه ابوين طفل معلوم نباشند سند با نام خانوادگي آزاد و نامهاي فرضي در محل اسامي ابوين تنظيم مي گردد. تصحيح اسامي فرضي يا تكميل مشخصات ناقص به موجب اقرارنامه موضوع ماده 1273 قانون مدني يا حكم دادگاه يا مدارك حصر وراثت به عمل خواهد آمد و نام خانوادگي طبق احكام مربوط به نام خانوادگي اصلاح خواهد شد. موضوع فرضي بودن اسامي پدر ومادر در شناسنامه منعكس نخواهد شد.

 

ماده 18 – نماينده يا مامور ثبت احوال ولادت طفل فاقد ولي را ثبت و مراتب را براي اقدام قانوني به دادستان اطلاع خواهد داد.

تبصره – در صورتي كه طفل در مكاني متولد شود كه خروج از آن ممنوع يا محتاج به اجازه مخصوص باشد نظير ندامتگاه ، كانون اصلاح تربيت و غيره ، متصديان اين سازمان ها مكلف به اطلاع واقعه و ايجاد تسهيلات لازم براي انجام وظايف صاحب واقعه مي باشند.

 

ماده 19- ماما يا پزشكي كه در حين ولادت حضور و در زايمان دخالت داشته مكلف به صدور گواهي ولادت و ارسال يك نسخه از آن به ثبت احوال محل در مهلت اعلام مي باشد.

ماده 20- انتخاب نام با اعلام كننده است ، براي نامگذاري يك نام ساده يا مركب ( حسين ، محمد مهدي و مانند آن ) كه عرفاً يك نام محسوب مي شود انتخاب خواهد شد ( اصلاحي 18/10/63 با الحاق 6 تبصره ).

تبصره 1- انتخاب نامهائي كه موجب هتك حيثيت مقدسات اسلامي مي گردد و همچنين انتخاب عناوين و القاب و نامهاي زننده و مستهجن يا نامناسب با جنس ممنوع است.

تبصره 2- تشخيص نامهاي ممنوع با شوراي عالي ثبت احوال مي باشد و اين شورا نمونه هاي آن را تعيين و به سازمان اعلام مي كند.

تبصره 3- انتخاب نام در مورد اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي تابع زبان و فرهنگ ديني آنان است.

تبصره 4 – در اسناد سجلي اقليتهاي ديني شناخته شده در قانون اساسي نوع دين آنان قيد مي شود.

تبصره 5 – ذكر سيادت در اسناد سجلي ساداتي كه سيادت آنان در اسناد سجلي پدر و يا جد پدري مندرج باشد و يا سيادت آنان با دلائل شرعي ثابت گردد الزامي است مگر كسانيكه خود را سيد ندانند و يا عدم سيادت آنان شرعاً احراز شود .

تبصره 6 – مراتب تشرف پيروان اديان ديگر به دين مبين اسلام همراه با تغييرات مربوط به نام ونام خانوادگي آنان در اسناد سجلي ثبت شود.

 

ماده 21- هرگاه از وضع حمل بيش از يك طفل متولد شود براي هريك دفتر ثبت كل وقايع جداگانه به ترتيب تولد و با ذكر ساعت ولادت تنظيم خواهد شد        ( اصلاحي 18/10/63 ) .

 

 

فصل چهارم – ثبت وفات                                      

 

ماده 22- وفات هركس اعم از ايراني يا خارجي و همچنين ولادت طفلي كه مرده به دنيا آمده يا بلافاصله پس از ولادت بميرد بايد به مامور يا نماينده ثبت احوال اعلام شود. وفات  ايرانيان در خارج از كشور به ماموران كنسولي محل اقامت يا به نزديكترين ماموران كنسولي ايران يا به سازمان ثبت احوال كشور اعلام مي شود وفات ايرانيان و خارجيان ساكن كشور را ماموران و نمايندگان ثبت احوال و وفات ايرانيان در خارج از كشور را بر حسب محل اعلام ماموران كنسولي ايران يا ماموران و يا نمايندگان ثبت احوال ثبت مي كنند . وفات بايد در سند ثبت وفات و همچنين در دفتر ثبت كل وقايع در صفحات مربوط به در گذشته و پدر و مادر او و شناسنامه متوفي ثبت و امضاء و مهر گردد. وفات خارجيان پس از ثبت به شهرباني محل اعلام مي شود و يك نسخه گواهي به سازمان ثبت احوال كشور فرستاده خواهد شد كه به وزارت امور خارجه ارسال گردد ( اصلاحي 18/10/63 ).

تبصره – گواهي وفات به هر شخصي كه درخواست كند تسليم مي گردد.

ماده 23- در سند ثبت وفات بايد اطلاعات زير قيد گردد :

1-  محل ، روز ، ماه و سال وفات و تاريخ ثبت.

   2-  نام ونام خانوادگي و جنس و تاريخ تولد و شغل و شماره شناسنامه يا پروانه اقامت و تاريخ و محل صدور شناسنامه يا پروانه اقامت در گذشته.

3-      علت فوت در صورتي كه مشخص باشد.

4-      نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه و محل صدور شناسنامه پدر و مادر در گذشته.

5-      نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه و محل صدور شناسنامه و محل اقامت و سمت اعلام كننده.

6-      نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه و محل صدور شناسنامه و محل اقامت و شغل گواهان.

7-      نام ونام خانوادگي و امضاء نماينده يا مامور ثبت احوال و اثر مهر.

8-      شماره و سري برگ مخصوص ثبت وفات.

9-      محل توضيحات ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 24- واقعه وفات بايد طبق تصديق پزشك و در صورت نبودن پزشك با حضور دو نفر گواه ثبت گردد. در مورد طفلي كه مرده به دنيا آمده يا بلافاصله پس از تولد بميرد در صورت وجود پزشك در محل تصديق پزشك ضروري است و در صورت نبودن پزشك گواهي دو نفر كافي است. پزشكي كه وقوع وفات به او اطلاع داده مي شود در هر مورد مكلف به معاينه جسد و صدور تصديق يا اظهار نظر مي باشد و در صورت امكان تشخيص علت وفات بايد تصديق شود و به هر حال يك نسخه از تصديق يا اظهار نظر خود را بايد به ثبت احوال محل در مهلت مقرر ارسال نمايد ( اصلاحي 18/10/63 ).

 

ماده 25 – مهلت اعلام وفات ده روز از تاريخ وقوع يا وقوف بر آن است. روز وفات و تعطيل رسمي بعد از آخرين روز مهلت به حساب نمي آيد و در صورتي كه وفات در اثناء سفر رخ دهد مهلت اعلام آن از تاريخ رسيدن به مقصد احتساب خواهد شد ( اصلاحي 18/10/63 ).

تبصره – ترتيب ثبت وقايع ولادت و وفات كه پس از انقضا مهلت مقرر اعلام شود در آيين نامه اجرائي اين قانون تعيين خواهد شد.

ماده 26- اعلام وفات و امضاء سند ثبت وفات به ترتيب به عهده يكي از اشخاص زير است :

1- نزديك ترين خويشاوند متوفي كه در موقع وفات حاضر بوده است.

2- متصدي يا صاحب مكاني كه وفات در آن رخ داده است يا نماينده او.

3- هر شخصي كه در موقع وفات حاضر بوده است.

4- ماموران انتظامي يا كدخدا.

تبصره – متصديان گورستان يا دفن مكلف به اطلاع وفات به ثبت احوال هستند ( اصلاحي 18/10/63 ).

ماده 27 – در صورتي كه وفات يا ولادت طي نامه رسمي از طرف ماموران انتظامي يا قضائي و يا ساير مقامات اعلام شود شماره و تاريخ اعلام نامه در سند درج و به منزله امضاء سند خواهد بود. (اصلاحي 18/10/63).

 

ماده 28 – در موارد زير اعلام وفات به عهده مقامات زير است :

1-      در صورتي كه وفات در اثر بروز سوانح از قبيل زلزله ، سيل ، طوفان و آتش سوزي شود مقامات انتظامي يا گروههاي امدادي حاضر در محل مكلفند واقعه وفات را ضمن ارسال صورت حاوي نام ونام خانوادگي و حتي المقدور شماره شناسنامه و محل صدور شناسنامه و سن متوفي اعلام نمايند.

2-  وفات نظامياني كه در زمان صلح در سربازخانه و يا ضمن مانورهاي نظامي يا در زمان جنگ واقع مي شود وسيله فرمانده قسمت با تعيين نام ونام خانوادگي و شماره شناسنامه ومحل صدور شناسنامه اعلام مي گردد ( اصلاحي 18/10/63 ).

 

ماده 29 – در مواردي كه مشخصات متوفي معلوم نشود يا به بعضي از اطلاعاتي كه بايد در سند قيد شود دسترسي نباشد در سند وفات به جاي مشخصات عبارت (نامعلوم ) نوشته مي شود تكميل مشخصات نامعلوم با هيئت حل اختلاف خواهد بود ( اصلاحي 18/10/63 ).

 

ماده 30- مدرك ثبت وفات فرضي غائب مفقود الاثر حكم قطعي دادگاه است مديران دفاتر دادگاههايي كه حكم قطعي وفات فرضي غائب مفقود الاثر از آن دادگاه صادر شده مكلفند يك نسخه از راي صادره را طي نامه رسمي به ثبت احوال محل ارسال دارند ( اصلاحي 18/10/63 ).

 

فصل پنجم – ازدواج و طلاق                                         

 

ماده 31- دارندگان دفاتر رسمي ازدواج وطلاق مكلفند وقايع ازدواج وطلاق و رجوع را كه در دفاتر مربوط ثبت مي كنند در شناسنامه زوجين نيز درج و امضاء و مهر نمايند وحداكثر هر پانزده روز يكبار وقايع ازدواج و طلاق و رجوعي را كه در دفاتر به ثبت مي رسد روي نمونه هاي مربوط تهيه و به ثبت احوال محل تحويل و رسيد دريافت دارند. ازدواج وطلاق و رجوع ايرانيان در خارج از كشور بايد به وسيله كنسولگريهاي مربوط در دفاتري كه از طرف ثبت احوال تهيه مي شود ثبت و حداكثر هريك ماه يكبار وقايع ازدواج و طلاق رجوعي را كه در دفاتر به ثبت مي رسد روي نمونه هاي مخصوص تهيه و از طريق وزارت امور خارجه به سازمان ثبت احوال كشور فرستاده شود.

 

ماده 32- طلاق ، رجوع و بذل مدت كه در دفتر رسمي طلاق به ثبت نرسيده باشد با ارائه اقرارنامه رسمي در اسناد ثبت احوال طرفين ثبت خواهد شد. ازدواجهائيكه در دفاتر رسمي ازدواج به ثبت نرسيده باشد در صورت وجود شرايط زير در اسناد سجلي زن و شوهر ثبت خواهد شد.

1- ارائه اقرارنامه رسمي مبني بر وجود رابطه زوجيت بين متقاضيان ثبت واقعه ازدواج.

2- در موقع تنظيم اقرارنامه سن ازدواج از بيست سال تمام و سن زوجه از هيجده سال تمام كمتر نباشد.

3- گواهي ادارات ثبت احوال محل صدور شناسنامه هاي زوجين به اينكه در تاريخ اعلام واقعه طرفين در قيد ازدواج ديگري نمي باشد.

تبصره – نمايندگان ثبت احوال مكلفند پس از ثبت واقعه رونوشت اقرارنامه را به دادسراي محل ارسال نمايند.

ماده 33- كل وقايع ازدواج و طلاق يا وفات زوج يا زوجه و رجوع و بذل مدت و فسخ نكاح بايد در دفاتر ثبت كل وقايع ثبت شود ولي در شناسنامه به شرح زير انعكاس خواهد يافت. در المثناي شناسنامه زن يا مرد آخرين نكاح و طلاق يا بذل مدت و در صورت تعدد زوجات آن تعداد ازدواج كه به قوت خود باقي است منعكس خواهد شد. ازدواج و طلاق غير مدخوله در المثناي شناسنامه درج نخواهد شد.

ماده 34- افشاي اطلاعات مذكور در دفاتر ثبت كل وقايع و اسناد سجلي جز براي صاحب سند و مقامات قضائي و دولتي ذي صلاح ممنوع است.

                                                                                     

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 05 مهر 1393 ساعت: 16:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس