تحقیق دانشجویی - 578

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق دربراه آ ثار حفظ قرآن

بازديد: 297

 

تحقیق رایگان

تحقیق دربراه آ ثار حفظ قرآن

حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد.

برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از:

1 - پاداش اخروى

چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود.

2 - هدايت انسان

تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيعى به انس بـا آيـات الاهى مى انجامد, زيرا حافظقرآن بايد براى تثبيت محفوظات قرآنى اش دست كم روزى چـنـد بار به قرائت قرآن بپردازد.

معصومان (ع ) حافظان قرآن را به تكرار آيات الاهى فراخوانده , ياد آور شده اند همان گونه كه شتر بسته شده در يك نقطه - چنانچه مورد ديدار پياپى صاحبش واقع نـشـود.
- جايگاهش راترك مى كند, محفوظات حافظ قرآن نيز- اگر پيوسته مورد مراجعه وتكرار قـرار نـگـيـرد- از خـاطـر زدوده مى شود.

بنابراين ,حافظ ناگزيربا قرآن انس مى گيرد و زمـينه ى هدايت وسعادتش فراهم مى آيد.
حضرت على (ع ) مى فرمايد: هيچ كس با قرآن هم نشين نـمـى شـود مـگـرايـن كـه از كـنـار آن بـا افزايش يا كاهش بر مى خيزد: افزايش هدايت ياكاهش گمراهى .
نفوذ قرآن در جان ها و پديدآوردن تحول در شخصيت افراد نيزاز آثار سازنده ى تلاوت و حفظ قرآن اسـت .

بـسيارى از مردم با تلاوت يا شنيدن آهنگ دلنشين قرآن مسير زندگى خود را تغيير داده , سمت سعادت و كمال رهنمون شدند.

3 - آرامش روحى

يـاد خـدا تـاثـيـر بـسـزايـى در روان آدمـى دارد و دل ها در پرتو آن آرام مى گيرد.
خداوند متعال مى فرمايد: [اءلا بذكر اللّه تطمئن القلوب .

آگاه باش , دل ها با ياد خدا آرام مى گيرد.

يكى از نام هاى قرآن ذكر است .

تلاوت و حفظ قرآن نوعى ذكرخداوند است كه انسان در پرتو آن از هجوم بسيارى از فشارهاى روانى و اضطرابات درونى مصون مى ماند.

درستى اين سخن در عمل نيز بـه اثبات رسيده است .

قاريان و حافظان قرآن , به ويژه آنان كه درسحرگاهان با قرآن انس دارند, هـمـگـى اعـتـراف دارند ارتباط با قرآن درپيشگيرى از نگرانى و هجوم فشارهاى روانى بهترين و مـؤثـرتـريـن عـامـل بـه شـمـار مى آيد.

اين اثر در پرتو نشاطبخش بودن قرآن پديد مى آيد.

پيامبر اسـلام (ص ) مـى فـرمايد: مثل قرآن مثل كيسه ى سر بسته ى پر ازمشك است .
اگر آن را باز كنى , بوى مشك فضا را معطر مى سازد و اگربه حال خود رها سازى , سود نمى بخشد.

قرآن نيز, چنانچه به تلاوتش روى آورى , فضا را از عطر خود آكنده مى سازد و روان را نشاطمى بخشد, و اگر تلاوت نكنى , در سينه ات پنهان مى ماند.

4 - نجات از تنهايى

كـتـاب بـهـتـرين هم نشين تنهايى است و قرآن زيباترين , عميق ترين و با نفوذترين كتاب شمرده مـى شود.

امام سجاد(ع ) مى فرمايد: اگرهمه ى مردم روى زمين از دنيا بروند, تا وقتى قرآن با من است , از هيچ چيز وحشت ندارم .

 

5 - فهم بهتر قرآن

مـهـم تـريـن و عمده ترين اثر حفظ قرآن درك بهتر آن است .
حافظ به سبب تسلط بر همه ى آيات , ارتباط آن ها را نيك در مى يابد و در پرتوآن دركى بهترو درست تر از قرآن به دست مى آورد.

هر آيه از قرآن , ضمن داشتن معناى ظاهرى , بطن هاى متعدددارد كه در اثر شناخت بيش تر رواب ط آن بـاسـايـر آيـات قـرآن بـه عـنـوان جـزئى از يـك كـل آشكار مى شود.
هرچه انس انسان با آيات مـخـتـلـف قرآن بيش تر باشد, در تفسير قرآن بهتر و دقيق تر گام برمى دارد, براى مثال كسى كه مى خواهد درباره ى [دعا] در قرآن تحقيق و جست و جوكند, در نخستين مرحله به كشف الايات و معجم هاى قرآنى پناه مى برد.
اين كتاب ها اطلاعاتى درباره ى ماده ى دعا و مشتقات ومترادفات آن در دسـتـرس مـحقق مى گذارد, ولى هرگز به آياتى كه بدون به كارگيرى مشتقات ومترادفات دعـا مـعـارفـى پـيرامون آن مطرح مى كند, نمى پردازد.

دراين موارد, به خاطر داشتن قرآن بسيار سـودمـنـداسـت .

حـافظ مى تواند همه ى آياتى كه در لفظ و معنا با موضوع موردنظر ارتباط دارد, گـردآورد و كـارى فراتر از كشف الايات انجام دهد.

بنابراين , آنچه در حفظ قرآن مهم است درك ارتباط آيات و سوره هابايكديگر است نه به خاطر سپردن كليات .

هرچه حافظ قرآن بر آيات و ارتباط و بـازيـابى آن ها مسلطتر باشد, بهتر مى تواند نظر قرآن درباره ى يك موضوع رابه دست آورد.

پس مـفـسـران حـافـظ قـرآن , بـهـتـرو دقيق تر مى توانند قرآن را تفسير كنند و تفسيرشان از تفسير مفسران غير حافظ جامع تر و دقيق تر است .

 

6 - تقويت حافظه

يكى از امتيازهاى قرآن مجيد آن است كه تلاوت و به خاطرسپردنش سبب تقويت حافظه مى شود.

در روايـات چنان مى خوانيم كه قرائت قرآن به افزايش حافظه مى انجامد.
از آن جا كه حفظ ايـن كـتاب آسمانى به تكرار پيوسته ى آن وابسته است , مى توان گفت حفظ قرآن مجيد حافظه را فزونى مى بخشد.

فلسفه ى حفظ قرآن در آغـاز بـعـثـت پيامبر(ص ) براى حفظ قرآن از تحريف و نابودى ,راهى جز به خاطر سپردن آيات الاهى وجود نداشت , ولى اكنون - كه چاپ ونشر به پيشرفتى باور نكردنى دست يافته - چرا از حفظ قرآن سخن مى گوييم ؟ در پـاسـخ به اين پرسش بايد گفت : كلام الاهى تنها براى جلوگيرى از تحريف و نابودى به خاطر سـپـرده نمى شد تا با پيشرفت صنعت چاپ حفظ بيهوده جلوه كند.

اين امر انگيزه هاى گوناگون داردكه برخى ازآن ها عبارت است از: 1 - جلوگيرى از تحريف

چنان كه گفته شد, در صدر اسلام آيات قرآن به صورت پراكنده وبر پوست و استخوان هاى شانه و دنـده هـاى جـانوران , چوب هاى درخت خرما, سنگ هاى سفيد, كاغذ و پارچه ثبت مى شد, 

واحـتـمـال نـابودى يا تحريف كلام الاهى همواره وجود داشت .

در اين موقعيت , پيامبراسلام (ص ) مسلمانان را به حفظ قرآن سفارش كرد وحتى گروهى را برگزيد تا بدين كار پردازند.

 

منبع :

http://quran.al-shia.com/fa/id/16/item/simai-h-n/sima-h02.htm#link40

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 18:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آدم و حواء

بازديد: 543

 

 تحقیق رایگان

سایت علمی و پژوهشی اسمان

تحقیق درباره  آدم و حواء                           

خداي تعالي زمين ر ا در دو روز بيافريد وبا کوه هاي گرانش استوار ساخت.وروزي ها ونيازمندي هاي سکنه اش رادر چهارروز تقدير وايجاد فرمود،سپس از ماده اي شبيه به گازافروخته بآفرينش آسمان پرداخت،و هردو رادرچنبراراده ي خود مسخر ساخت.آنگاه فرشتگان تسبيح گوي وتقديس کننده را ايجاد کرد.سپس اراده اش بر آن تعلق گرفت وحکمتش چنين اقتضاء کردکه آدم وذريه اش را بيافريند تا در زمين سکونت گزينندو آن راآباد سازند.پس فرشتگانش را خبر داد که مخلوق تازه اي در زمين خواهم آفريد که در زمين خليفه من باشدوآن رامامورسازدونسلش در اطراف واکناف خاک منتشر گردند وازروئيدنيهاي زمين بخورندوخيرات ونعمت هاي درون زمين رااستخراج کنند.ولي چون فرشتگان حکمت خلقت واستخلاف اورا نمي دانستندوازطرفي خداي تعالي به ايشان الهام کرده بود که بيشتر افراداين نوع در تقوي وطاعت وعبادت وتسبيح وتضرع به پاي فرشتگان نمي رسند لذادر پيشگاه الهي عرضه داشتندکه:آيا کسي رادر زمين خليفه مي سازي که درآنجا فساد مي کندوخون هاميريزددرصورتي که ماتو راتسبيح مي گوييم وتقديس مي کنيم؟                                           

در اين هنگام خداي تعالي ايشان را جوابي دادکه از حيرت نجات يافتندوخلاصه آن جواب چنين بود که:شما از راز اين آفرينش بي خبريد ومن چيزي مي دانم که شما نمي دانيد آنگاه فرشتگان را فرمان داد که چون پيکر آدم را بپرداختم وجان در آن دميدم يکسره بد او سجده آوريد.                                                           

خدا پيکر آدم را از گل بپرداخت وآنگاه جان در آن بدميد. پس نسيم حيات در کالبدش بوزيد ودستگاه عقل واراده وحواسش به کار افتاد. پس از آن خداي تعالي او را مشمول فضل ونعمت خود ساخت و پرتوي از نور خود را بر او بگسترد ونام ها ورازهاي مخلوقات را به او تعليم فرمود. سپس دورنمائي از آن مخلوقات را بر فرشتگان عرضه کرد وبراي اظهار عجز و قصور علمشان و براي فهماندن اولويت آدم به خلافت،فرشتگان را فرمود: اگر راست مي گوئيد نام ها ورازهاي ايشان را به من بازنماييد ،فرشتگان در برابر اين امتحان مبهوت شدند ودر جواب فرو ماندند وناچار به عجز ونارسائي علم ومعرفت خود اعتراف کردند وگفتند: ما جز آنچه از تو آموخته ايم نمي دانيم ،وداناو حکيم مطلق توئي. اما آدم چون استعداد آن داشت که از سرچشمه فيض معنوي سيراب گردد واز نور علم الهي اقتباس کند ، نام ها ورازهاي مخلوقات را فراگرفته ودر شناسائي آنها رسوخ يافته بود. ازين رو به فرمان خدا علم خود را درباره مخلوقات برفرشتگان آشکار کرد وبه اين وسيله حکمت مقام خلافت اللهي خود را بازنمود.                                                                                          

دراين هنگام پروردگار فرشتگان را ندا داد که: آيا به شما نگفتم که من غيب وملکوت آسمانها وزمين را مي دانم وبر آشکار ونهانتان عالمم؟                                                                                              

فرشتکان فضيلت آدم وسر آفرينش او رادريافتند وحکمت برگزيدنش را دانستند. پس آنگاه خدا ايشان را فرمان داد تا به عنوان  اعتراف به مقام او بروي سجده کردند ولي شيطان که در صف فرشتگان بود از سر کبر وترفع از فرمان خدا سرپيچي کرد.                                                                                              


خداي تعالي در مقام بازخواست از شيطان به او فرمود: چه چيز تورا باز داشت از آنکه بر مخلوقي که من او را به دست عنايت خويش آفريده ام سجده کني؟                                                             

شيطان گفت : من از جهت عنصر وگوهر ، از آدم برترم وکسي را با من ياراي برابري نيست وهيچ موجودي به پايگاه رفيع من نمي رسد.من از گوهر فروزان آتش آفريده شده ام واو از عنصر تيره گل ، از اين رو روا نيست که من براو سجده برم.                                                                                                 

خداي تعالي به کيفرعصيان وسرپيچيش او را ندا داد که :از بهشت سعادت بيرون شو،زيرا که تو از مقام قرب رانده ومطرودي وهمانا که تا روز باز پسين لعنت ونفرين بر تو خواهد بود.                                  

شيطان از پروردگار خود خواهش کرد که او را تاروز باز پسين مهلت دهد وزندگيش راتاآن روز دوام بخشد. خداي تعالي خواهشش را بپذيرفت وچون حاجتش برآمد فغضل الهي را سپاس نگذاشت وکفران نعمت کردو بي ادبانه عرضه داشت:اکنون که مراگمراه کردي درسر راه مستقيم تو به کمين آدم ذريه اش خواهم نشست ودرگمراه ساختنش خواهم کوشيد.واز پيش وپس وراست وچپ قصد ايشان خواهم کردوخواهي ديد که بيشترشان شرط سپاس را رعايت نخواهند کرد.                                                                         

خداي تعالي شيطان رابخواري وخذلان از پيشگاه خود براند وفرمود:به آن راهي که براي خود برگزيدي برو وهر کدام از ايشان راکه بتواني بابانگ خود پريشان خاطر ساز،وسپاه سوار وپياده ات را به سوي ايشان بران ودر اموال واولادشان شريک شو،وبا وعده هاي دروغ وآرزوهاي دور ودرازشان بفريب،اما بدان که من هرگز دست تو را بر آن بندگان مخلص خود که اراده ي قوي وعقيده ي صحيح دارندباز نخواهم گذاشت،وتو را بر ايشان مسلط نخواهم ساخت،زرا دلهاي ايشان ازطرف تو باز گشته وگوش هاشان از شنيدن سخن تو بربسته است.                                                                                                                          

واما درتصميمي که بر اغواءمردم وفريفتن ايشان گرفته اي،پس در آن باره حسابي دشوار خواهي داشتوکيفري سخت خواهي ديدومن جهنم رااز تو وپيروانت پر خواهم ساخت.                                                  

خداي تعالي شيطان را از رحمت خود براند،واز نعمت خويش دور ساخت،وآدم وهمسرش رادر بهشت مسکن داد وايشان رااز مکد شيطان برحذر داشت،واز پذيرفتن سخنش نهي فرمود، تااز بهشت رانده نشوند،واز نعمت هايش محروم نگردند وهم نعمت هاي بهشت را بر ايشان مباح ساختمگر ميوه يک درخت راکه از نزديک شدن به آن منع فرمودوآدم وهمسرش راوعده دادکه اگراز آن درخت اجتناب کنند وسائل تنعم را از هر جهت برايشان فراهم سازد تادر بهشت هيچگاه گرسنگي وبرهنگي نکشند وخستگي وتشنگي نچشند.           

آدم در بهشت مسکن گزيد،واز نعمت هاي آن کامياب شد،درميان درختانش گردش مي کرد،ودر سايه اش مي آرميدواز گلهايش مي چيد ومي بوئيد،واز ميوه اهيش کام شيرين ميکرد،واز آب هاي گوارايش سيراب ميشد،ودر تمام اين کاميابي ها همسرش هم با او سهيم وشريک بود.                                               

آدم وحواء روزگاري همچنان در آغوش سعادت به سر بردند ولي اين کاميابي مانند خاري در دل وچشم شيطان مي خليد، زيرا دشمن را کامياب وخويش را محروم مي ديد.                                                            

از اين رو به انتقام از آدم ومحروم ساختنش از نعمت هاي بهشت همت گماشت وبراي اجراي تصمين خود باحيله به بهشت در آمد ودر لباس ناصحي مشفق با همه وسائل در مقام استمالت ادم وحواء برآمد واز راه دلسوزي ايشان رااز زوال نعمت وسعادت بيم داد وگفت:(( سر انکه خدا شما رااز نزديک شدن به اين درخت نهي فرموده جز ين نيست که اگر از آن استفاده کنيد دو فرشته ي مجرد خواهيد شد يا جاودانه در بهشت خواهيد ماند)).                                                                                                                 

شيطان هم چنان وسوسه ي خود را ادامه مي داد، تا چون از نفوذ وتاثير در آدم وحواء نوميد شد،متوسل به قسم شد،وبراي ايشان سوگند ياد کردکه من در مقام شما ناصحي امينم وهيچ گاه قصد گزند شما را ندارم ودر مقام انتقام نيستم انگاه بر تاکيد واصرار خود افزود،تا دستشان را بر ميوه ي آن درخت آلوده کرد.پس چون به دام  مکر شيطان درافتادند خداي تعالي ايشان را از نعمت بهشت محروم ساخت وندا داد که:(( آيا من شما را از اين درخت نهي نکردم ونگفتم که شيطان شما را دشمني آشکار است!)).                                          

در اين هنگام آدم وحواء از کرده ي خود پشيمان شدند وعرضهر داشتند:(( پروردگارا مادرباره ي خود ستم کرديم واگر ما را نيامرزي وبر ما رحم نکني هر آينه از زيانکاران خولهيم بود)).                                             

پس خداي تعالي فرمود:از بهشت بيرون رويد،شما در زمين مسکن خواهيد داشت وتا روز باز پسين باهم دشمن خواهيد بود.                                                                                                           

پس از آن خداي تعالي توبه ادم وحواء را قبول کرد وآن دو را آمرزيد،وآدم وحواء از پذيرش توبه ي خويش  خوش حال شدند واميد وارگشتند که در بهشت بمانند واز نعمت هايش هم چنان کامياب باشند وخداي تعالي  از آنچه به خاطر ايشان مي گذشت آگاه بود،پس آن دو را فرمان نزول وخروج از بهشت داد وبه ايشان که اين دشمني ميان شيطان وايشان هم چنان ادامه خواهد داشت.تا از رفتنه اش بينديشند واز اغواء ووسوسه اش بر حذر با شند،واز هدايت الهي پيروي کنند.                                                                                

خدا راه ورسم زندگي در زمين را به آدم آموخت وچراغ اميد واري را دردلش بيفروخت،و او را خبر داد که روزگار نعمت خالص وراحت ب رنج سپري شده واکنون که از بهشت بيرون آمده به دوران مخصوص زندگاني گام نهاده است که دو راه در پيش دارد:يکي راه هدايت و ديگر راه ضلال،يکي ايمان وديگر کفر،يکي رستگاري وديگر خسران،پس هرکه از شريعت وسنت الهي پيرو کندوبه راه مستقيم او رود از وسوسه ي شيطان واغواء او هيچگونه بيمي بر او نيست، ولي هر کس از ياد خدا روي بتابد واز راه او منحرف شود به سختي وبدبخت خواهد افتاد واز گروهي خواهد بود که کوشش ايشان در زندگي دنيا به راه کژي وگمراهي است در حاليکه خويش را نيکو کار همي پندارد.                                                                                    

  منبع :

www.asemankafinet.ir

                                               

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 18:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آیات قرآن درباره تسبيح موجودات عالم

بازديد: 315

 

تحقیق رایگان

 

آیات قرآن درباره تسبيح موجودات عالم

1ـ اَلَم تَرَ اَنَّ الله يَسْبِحُ لَه مَن فِى السَماواتِ وَالاَرْضوَ الطَّيرِ صافات كُلُ قَد عَلِمُ صَلاتِه وَتَسبيحِه . (نور-1)

2ـ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (حشر-1)

3ـ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

4ـ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا (جمعه-1)

 وَ لكن لا تَفْقهونَ تَسبيحِهِم‏

6ـ اَلْجِبالُ مَعَه يَسبِِحْنَ بِالعَشى وَالاِشراقَ وَ الطَيرَ مَحشورَة كُلُ لَه اَواب‏(نور)

 

 

 

تسبيح موجودات:

يكى از حرفهايى كه قرآن روى آن تكيه كرده است مساله‏تسبيح موجودات و تحميد انها است.قرآن در بعضى‏از بيانات خودش مى‏گويد تمام ذرات وجود،خدا را تسبيح مى‏كنند وحمد مى‏كنند،يعنى طبق منطق قرآن مثلا چوب و فلز،خدا را تسبيح‏مى‏كنند،ذرات هوا تسبيح گوى خدا هستند،هر ملكول از ملكولهاى‏آب و هر ذره از ذرات اتمى و هر ذره كوچكتر از اتم خدا را تسبيح‏مى‏كند.


قرآن اين مطلب را با عبارات مختلف در جاهاى مختلف‏گفته است.

يكى در سوره بنى اسرائيل است كه شايد از همه جاعام‏تر و صريح‏تر بيان فرموده است،مى‏فرمايد: « و اِنَّ مِنْ شَى‏ءِ اِلايَسبَحُ بِحَمدِه وَ لكِن لا تَفهَمونَ تَسبيحِهُم ‏» هيچ چيزى نيست « ان من شى‏ء يعنى‏ ما من شى‏ء »چيزى نيست مگر آنكه خدارا تسبيح مى‏كند،تسبيح مقرون به حمد،ولى شما تسبيح آنها رانمى‏فهميد.

طبق گفته قرآن هر سلول از سلولهاى پوست و گوشت واستخوان و خون من و هر مويى از موهاى بدن من دائما در تسبيح حق‏تعالى است،در حالى كه من نمى‏شنوم.قرآن مى‏گويد بله، شمانمى‏شنويد،و نمى‏فهميد.

ما در قران شش سوره داريم كه با تسبيح شروع مي شوند:سوره حشر ، حديد، تغابن،جمعه،صف.

 

شناخت: زندگينامه شهيد مرتضي مطهري

 استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان  واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري دروس ابتدايي مي پردازد. در سن دوازده سالگي به حوزه علميه مشهد عزيمت نموده و به تحصيل مقدمات علوم اسلامي اشتغال مي ورزد. در سال 1316 عليرغم مبارزه شديد رضاخان با روحانيت و عليرغم مخالفت دوستان و نزديکان، براي تکميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم مي شود.

 در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (در فقه و اصول) و حضرت امام خميني ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي (در فلسفه : الهيات شفاي بوعلي و دروس ديگر) بهره مي گيرد. در سال 1331 در حالي که از مدرسين معروف و از اميدهاي آينده حوزه به شمار مي رود به تهران مهاجرت مي کند. در تهران به تدريس در مدرسه مروي و تأليف و سخنرانيهاي تحقيقي مي پردازد. در سال 1334 اولين جلسه تفسير انجمن اسلامي دانشجويان توسط استاد مطهري تشکيل مي گردد. در همان سال تدريس خود در دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را آغاز مي کند.

کنار امام بوده است به طوري که مي توان سازماندهي قيام پانزده خرداد در تهران و هماهنگي آن با رهبري امام را مرهون تلاشهاي او و يارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نيمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال يک سخنراني مهيج عليه شخص شاه به وسيله پليس دستگير شده و به زندان موقت شهرباني منتقل مي شود.

 مهمترين خدمات استاد مطهري در طول حيات پر برکتش ارائه ايدئولوژي اصيل اسلامي از طريق درس و سخنراني و تأليف کتاب است. اين امر خصوصاً در سالهاي 1351 تا 1357 به خاطر افزايش تبليغات گروههاي چپ و پديد آمدن گروههاي مسلمان چپ زده و ظهور پديده التقاط به اوج خود مي رسد.

       در دوران اقامت حضرت امام در پاريس، سفري به آن ديار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ايشان گفتگو مي کند و در همين سفر امام خميني ايشان را مسؤول تشکيل شوراي انقلاب اسلامي مي نمايد. هنگام بازگشت امام خميني به ايران مسؤوليت کميته استقبال از امام را شخصاً به عهده مي گيرد و تا پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن همواره در کنار رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي و مشاوري دلسوز و مورد اعتماد براي ايشان بود تا اينکه در ساعت بيست و دو و بيست دقيقه سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در تاريکي شب در حالي که از يکي از جلسات فکري سياسي بيرون آمده بود يا گلوله گروه نادان و جنايتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت مي رسد و امام و امت اسلام در حالي که اميدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمي عظيم فرو مي روند.

      سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

تمرين چهارم: عبارات را معني كنيد.

 اَلَم تَرَ اَنَّ الله يَسْبِحُ لَه مَن فِى السَماواتِ وَالاَرْض

 وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

 وَ الطَّيرِ صافات كُلُ قَد عَلِمُ صَلاتِه وَتَسبيحِه .

4ـ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

 

 يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا

 

 َلْجِبالُ مَعَه يَسبِِحْنَ بِالعَشى وَالاِشراقَ وَ الطَيرَ مَحشورَة كُلُ لَه اَواب

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 18:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد تفسیر و فضيلت سوره(( فجر))

بازديد: 549

 

تحقیق رایگان

تحقیق در مورد تفسیر  و فضيلت سوره(( فجر))

اين سوره همانند بسياري ديگر از سوره ها ئي كه در مكه نازل شده داراي آياتي كوتاه ،تكان دهنده، پر طنين ، و توام به انذار هائي فراوان است .

در بخش اول اين سوره به سوگندها ي متعددي برخورد ميكنيم كه در نوع خود بيسابقه است . و اين قسمت ها مقدمه اي است براي تهديد جباران به عذاب الهي .

در بخش ديگري ازاين سوره اشاره اي بهبعضي از اقوام طغيانگر پيشين مانند عاد و ثمودو فرعون ،انتقام شديد خداوند ا زآنان كرده است تا قدرتهاي ديگر حساب خود را برسند  .

در سومين بخش اين سوره  به تناسب بخشهاي گذشته اشاره مختصري به امتحان و آزمايش انسان دارد و كوتاهي او را كه در اعمال خير به باد انتقاد ميگيرد .

در آخرين بخش اين سوره  به سراغ مساله معاد و سرنوشت مجرمان و كافران و همچنين عظيم مومناني كه صاحب نفوس مطمئنه هستند مي رود.

در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثي از پيامبر اكرم(ع) ميخوانيم: من قرا ها في ليال عشر غفرالله له و من قراها سائر الا يام  كانت له  نورا يوم القيامه(( كسي كه  آن را در شب هاي دهگانه (ده شب اول ذيحجه) بخواندخداوند گناهان  او را مي بخشد و كسي كه درسايرايام بخواند نور وروشنايي خواهد بود براي روز قيامتش ))

ودر حديثي از امام صادق مي خوانيم  (( سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب  بخوانيد كه سوره حسين ابن علي است هركس آنرا بخواند با حيسن ابن علي در قيا مت در درجه اواز بهشت خواهد  بود.))

معرفي اين سوره  به عنوان سورهحسين ابن علي ممكن است به خاطر اين باشد كه مصداق روشن (( نفس مطمئنه ))كه در آخرين آيات اين سوره مخاطب واقع شده حسين ابن علي است كه حديثي از امام صادق ذيل همين ايت آمده است .

ويا بخاطر اينكه ليالي عشر يكي از تفسيرهايش شبها ي ده گانه آغاز محرم است كه رابطه خاصي با حسين ابن علي دارد .

به هر حال اين همه پاداش  و فضيلت از آن كسي است كه تلاوت آن رامقدمه اي براي  اصلاح خويش و خود سازي قرار دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفسير :

به سپيده صبح شما سوگند :

در آغاز اين سوره به پنج سوگند بيدارگر اشاره شده :

نخست مي فرمايد (( قسم به فجر و شكافتن وسيع پرده سياه شب ))

و قسم به شبهاي ده گانه

((فجر )) در اصل  به معني شكافتن وسيع است ، واز آنجا كه نور صبح تاريكي  شب را مي شكافد از آن تعبير به فجر شده است و ميدانيم فجر بر دو گونه است كاذب و صادق.

فجر كاذب  همان سپيدي طولاني است كه در آسمان ظاهر ميشود آنرا تشبيح به دم روباه ميكنند

كه نقطه باريك  آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان .

فجر صادق ازهمان ابتدا در افق گسترش پيدا ميكند ، صفا و نورانيت و شفافيت خاصي دارد مانند يك نهر آب ذلال افق مشرق را فرا ميگيرد و بعد در تمام آسمان گسترده ميشود .

فجر صادق اعلام پايان شب وآغاز روز است  در اين موقع روزه داران بايد امساك كنند ، و وقت نماز صبح واردميشود .

بعضي (( فجر )) را در اين آيه  به معني مطلق آن آيه  يعني سپيده تفسير كرده ا ند  كه مسلما يكي از نشانه ها ي عظمت خداوند است نقطه عطفي است در زندگي انسانها و تمام موجودات زمينيو آغاز حكميت نور و پايان گرفتن ظلمت است ، آغاز جنبش و حركت موجودات زنده و پايان يافتن خواب و سكوت  است، و بخاطر اين حيات خداوند به آن سوگند ياد كرده .

ولي بعضي آنرا به معني ((فجر آغاز محرم )) كه آغاز سال جديد است  تفسير كرده اند .

و بعضي به ((فجر عيد روز قربان )) كه مراسم مهم حج در آن انجام ميگيرد  و مت صل به شبهاي دهگانه است . و بالاخره بعضي به صبحگاهان  ماه مبارك رمضان و يا فجر (( صبح جمعه)).

ولي آيه مفهوم وسيعي دارد كه همه اينها را شامل ميشود هرچند بعضي مصداق هاي آ ن ا ز بعضي ديگر روشنتر و پر اهميت تر است .

بعضي معني ايه را از اين هم گسترده تردانسته اند و گفته اند منظور از فجر هر  روشنايي است كه در دل تاريكي مي درخشد .

 بنا براين درخشيدن  اسلام  و نور پاك محمدي (ع) در تاريكي عصر جاهليت  يكي از مصاديق فجر است و همچنين درخشيدن سپيده صبح قيام مهدي به هنگام فرورفتن جهان در  تاريكي  و ظلمت ظلم و ستم مصداق ديگري از آ ن محسوب ميشود  (همانگونه كه در بعضي از روايات به  آن اشره شده است)

و قيا م عاشوراي حسيني  د رآن دشت خونين كربلاو شكافتن پرده هاي  تاريك ظلم بني اميه و نشان دادن چهره  واقعي آن ديو صفتان مضداق ديگر بود و همچنين تمام انقلابهاي راستيني را كه بر ضد كفر و جهل  وستم در تا ريخ گذشته  امرز انجام ميگيرد .

وحتي نخستين  جرقه هاي  بيداري كه در دلهاي تاريك گنهكاران  ظاهر ميشود و آنها را به توبه دعوت ميكند ((فجر)) است.

ولي البته اين يك توسعه در مفهوم آيه  است در حالي كه ظاهر آيه  همان فجر بهمعني طلوع سپيده صبح است .

و اما ((ليال عشر)) (شبهاي ده گانه) مشهور همان شبهاي دهگانه ذي الحجه است كه شاهد بزرگترين و تكاندهنده ترين اجتماعات  عبادي سياسي مسلمين جهان است .

اين معني در حديثي از (( جابربن  عبدالله انصاري)) از پيغمبر اكرم (ع) نقل شده است .

بعضي  نيز آ نرا به شبهاي  آغاز ماه محرم .

جمع ميان  اين تفسير هاي  سه گانه  نيز كاملا ممكن است .

در بعضي از رواياتي  كه اشاره  به بطون قرآن ميكند فجر  به وجودت حضرت مهدي (ص)وليال  عشر به ده امام قبل ازاو و شفع كه در آيه بعد مي آيد  به حضرت (علي)و (فاطمه زهرا)(ع) تفسير شده است .

به هرحال به اين شبهاي دهگانه بههرتفسيري كه باشد دليل براهميت  فوق العاده  آنها است چرا كه هميشه سوگند به امور مهمه ياد مي كنند جمع ميان معاني نيز ممكن است.

 

  

 

 

 

 


بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع :

تفسير سوره فجر

 

استاد مربوطه :

جناب آقاي ميواني

 

تهيه كننده :

ايمان عظيمي


بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع :

تفسير ســـــوره فجــر

 

 

استاد مربوطه :

جناب آقاي روضه خوان

 

 

تهيه كننده :

امير رضا رستگار مقدم

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 18:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره جوان در قرآن و احادیث

بازديد: 307

 

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان

تحقیق درباره جوان در قرآن و احادیث


وسایل مهم تربيت دينى و معنوى

الف: زمينه درونى جوانان در تربیت معنوی

جوانان سرزمينهاى آماده و حاصلخيز براى افشاندن بذر ايمان و معنويت شمرده مى‏شوند و بيش از ديگران زمينه پذيرش ايمان و معنويت دارند. رسول خدا(ص) فرموده است: «شما را به نيكى درباره جوانان سفارش مى‏كنم. به درستى كه قلوب آنان نرمتر و مهربانتر است. (براى پذيرش فضيلتها آماده‏تر است) (وقتى) خداوند مرا، بشارت دهنده و انذاركننده؛ بر انگيخت، جوانان بامن پيمان بستند و پيران به مخالفت برخاستند...». [1]

اسماعيل‏بن فضل هاشمى مى‏گويد: به امام باقر(ع) گفتم: مرا از سبب تفاوت يعقوب و يوسف آگاه ساز. هنگامى كه فرزندان يعقوب(ع) به او گفتند: اى پدر! بر تقصيراتمان آمرزش طلب كه ما درباره يوسف گناه كرديم. يعقوب(ع) فرمود: بزودى از درگاه خدا براى شما آمرزش مى طلبم؛ [2]ولى هنگامى كه به يوسف(ع) گفتند: خداوند شما را بر ما مقدم داشت و ما خطا كرديم؛ يوسف(ع) فرمود: امروز شرمنده نباشيد، من عفو كردم، خداوند گناه شما را ببخشد كه او مهربانترين مهربانان است.[3]

امام(ع) فرمود: (علت اينكه يوسف بى‏درنگ بخشيد، آن است كه) قلب جوان نرمتر و مهربانتر از كهنسال است. درطول تاريخ اسلام بسيارى از جوانان به مقامات بالاى معنويت دست يافتند. [4]


ب: قرآن.

قرآن كتاب هدايت است و هر انسان باسوادى، به فراخور ظرفيت خود، از آن بهره مى‏گيرد. جوان، به خاطر ويژگيهاى خاص خود، بيشتر به انس با قرآن نياز دارد تا در پرتو آن براى طى مسير پرپيچ و خم زندگى ره توشه‏اى مطمئن فراهم آورد. امام صادق(ع) فرمود: كسى كه قرآن تلاوت مى‏كند، اگر جوان مومن باشد، قرآن باگوشت و خونش آميخته مى‏شود.[5]

ج: عبادت.

عبادت و پرستش لازمه بندگى است. عبادت اوج ارتباط بنده و معبوداست. عبادت منبعى مطمئن براى آرامش است. جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانيها، ناكاميها و... همه در پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رخت بر مى‏بندد و زندگى‏اش از اطمينان و اميد سرشار مى‏شود. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خداوند به سبب جوان عبادت كننده بر فرشتگان مباهات مى‏كند و مى‏فرمايد: بنده‏ام را بنگريد كه چگونه به خاطر من ازخواهش نفسانى‏اش گذشت». [6]

آن حضرت همچنين فرمود: «در روزى كه سايه‏اى جز سايه الهى نيست، هفت دسته در سايه عرش الهى قرار دارند: امام عادل، جوانى كه در عبادت خداوند رشد كرده باشد و...».[7]


د: شناخت دين.

آگاهى جوان از دين در تربيت او نقشى مهم دارد. بر جوان مسلمان ضرورى است كه با علوم دينى و مسايل آن آشنا باشد و احكام الهى‏را بداند. امام باقر(ع) فرموده است: «اگر جوان شيعه‏اى را نزد من آورند كه تفقه در دين نمى‏كند، او را با مجازاتى دردناك كيفر خواهم داد». [8]

شناخت دين و احكام آن تا آنجا اهميت دارد كه در روايات مرحله‏اى از مراحل تربيت شمرده شده است. امام صادق(ع) فرمود: «فرزند آدم هفت سال اول بارى مى‏كند، هفت سال دوم نوشتن فرا مى‏گيرد و هفت سال سوم مسايل حلال و حرام مى‏آموزد». [9]

 



ه: توبه

جوان در معرض لغزشها و خطاهاست و دامهاى شيطان براى فريب اومهياتر است. بدين سبب به ارتباط با خداوند و حضور در مجالس دعا، انابه و استغفار بيشتر نياز دارد. جوان با آب زلال توبه روح و جان غبار گرفته‏اش را شتسشو مى‏دهد و خود را براى پيمودن‏سريعتر مسير تكامل آماده مى‏سازد. فراهم كردن زمينه توبه وتوجه دادن جوان به اين عنصر سازنده بخشى از تربيت دينى ومعنوى اوست. رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: «خداوند (ص) و آن توبه كننده را دوست دارد». [10]

آن حضرت همچنين فرمود: «هيچ كس نزد خداوند از جوان توبه كننده محبوبتر نيست؛ و هيچ كس نزد خداوند از كهنسالى كه بر گناهانش باقى است، مبغوض‏تر نيست». [11]


شيوه‏هاى تربيت جوان.

1- روش درك واقعيات جوانى.

بى‏ترديد جوانى از حساسترين و پرمخاطره‏ترين دوران زندگى است. جوان با همه تواناييها، به خاطر حساسيت مقطع سنى، مشكلات،كمبودها و واقعيات انكار ناپذير دارد. عدم درك جوان و بى‏توجهى به واقعيات طبيعى‏اش چه بسا، به جاى تربيت، سبب گمراهى‏جوان مى‏شود. بدين جهت، بايد متوليان امر تربيت جوان راموردتوجه قرار دهند؛ واقعياتى كه اشاره به برخى از آنها سودمندمى‏نمايد:


الف: شديد بودن غريزه جنسى.

شديد بودن غريزه جنسى از واقعيات انكار ناپذير دوره جوانى است. اين غريزه در جوان طوفانى است. بويژه امروزه كه جوانان اولين هدف تهاجم فرهنگى‏اند و زمينه‏هاى تحريك غريزه جنسى در آنان بيشتر مهيا است.


ب: محدوديت آگاهى و تجارب.

جوان به تدريج‏به اطلاعات و آگاهيهادست مى‏يابد و اندوخته‏هاى ناقص خود را تكميل مى‏كند. توجه والدين و مربيان به محدوديت معلومات مفيد و تجارب عملى جوان‏سطح توقعات آنان را كاهش مى‏دهد و معتدل مى‏سازد. على(ع) مى‏فرمايد: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهى‏اش محدوداست.» [12]

بدين سبب انديشه و نظر سنجيده كهنسالان از نيروى جوان برتراست. على(ع) فرموده است: «نظر سالخورده از نيرومندى جوان نزدمن محبوبتر است.» [13]

 



ج: تكامل تدريجى عقل.

جوان در مسير تكامل عقلى است و انديشه‏اش به تدريج تكامل مى‏يابد. على(ع) مى‏فرمايد: «انسان تا 28 سالگى در حال تكامل‏عقلى است». [14] آن حضرت همچنين مى‏فرمايد: «عقل جوان در 35 سالگى به نهايت كمال خود مى‏رسد و آنچه پس از آن به دست مى‏آورد، تجربه است.» [15]

بدين سبب بايد در حد معقول از جوان انتظار داشت‏و اين ويژگى را در رفتار و موضعگيريهايش مورد توجه قرار داد.اين وضعيت، بويژه تا سن 18 سالگى، بيشتر آشكار است. على(ع) مى‏فرمايد: «پيوسته عقل و حماقت‏با يكديگر در تعارضند تااينكه شخص به 18 سالگى مى‏رسد. در اين هنگام، يكى بر ديگرى پيروز مى‏شود.» [16]


د: جنون جوانى.

جنون جوانى يكى از بيماريهاى روانى است كه هنگام بلوغ در برخى‏از جوانان آشكار مى‏شود. رسول گرامى اسلام مى‏فرمايد: «جوانى شعبه‏اى از ديوانگى است.» [17]

مستى جوانى حالت ديگرى است كه دراين مقطع سنى پديد مى‏آيد. على(ع) انواع مستى را چهار نوع (مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى رياست [18]

شمرده، مى‏فرمايد: «شايسته است انسان عاقل خويشتن را از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى علم و مستى تمجيد و چاپلوسى مستى جوانى دور نگاه دارد؛ زيرا هر يك از اين مستى‏ها بادهاى مسموم و پليدى دارد كه عقل را مى‏ربايد و آدمى را سبك مى‏سازد.» [19]


ه: نوگرايى و شيك پوشى.

نوگرايى و نوجويى از ويژگيهاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه ديگران واقع شود. والدين بايد اين‏واقعيت را بپذيرند، در حد امكان به خواسته‏هاى معقول جوان پاسخ‏مثبت دهند و از سختگيرى و نه گفتن‏هاى غير ضرورى، كه به كدورت‏جوان مى‏انجامد، بپرهيزند. على(ع) همراه قنبر به بازار رفت واز فروشنده‏اى پرسيد: آيا دو لباس به قيمت پنج درهم داريد؟ مرد پاسخ داد: آرى، اى اميرمومنان. با اين پاسخ حضرت دريافت كه فروشنده وى را شناخته است.

پس آنجا را ترك گفت، نزد ديگرى رفت و همين پرسش را تكراركرد.فروشنده دوم جواب داد: آرى، دو لباس دارم؛ يكى بهتر است و سه درهم مى‏ارزد و ديگرى دو درهم. حضرت آنها را خريد و لباس سه درهمى را به قنبر داد. قنبر گفت: شما به آن سزاوارتريد: شمابالاى منبر مى‏رويد و خطبه مى‏خوانيد.

حضرت فرمود: «انت‏شاب و لك شره الشباب ...؛ تو جوانى و ميل جوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجيح دهم.» [20] طبق اين روايت على(ع) به خاطر جوانى قنبر و ميل جوان به نو پوشى (به اصطلاح امروز «شيك پوشى)» لباس بهتر و گرانتر را به او داد.


ى: روش احترام و مسووليت دادن به جوان.

احترام به شخصيت جوان و مسووليت دادن به او از شيوه‏هاى مهم تربيتى شمرده مى‏شود. جوان، با همه مشكلات و واقعيات دوره جوانى، براى ايفاى نقش و انجام مسووليتهاى مختلف توانايى بسيار دارد. عدم اعتماد به جوان و بى‏توجهى به تواناييهاى او مانع شكوفايى استعدادهاست و در نتيجه به عدم رشد مطلوب جوان مى‏انجامد.


2. سيره گرانسنگ رسول گرامى(ص).

سيره گرانسنگ رسول گرامى(ص) در مسير دشوار تربيت، بهترين سرمشق شمرده مى‏شود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مى‏كرد و كارهايى بس مهم بدانان مى‏سپرد.

در اين بخش به نمونه‏هايى ازاين روش پيامبر(ص) اشاره مى‏شود.


الف: عتاب‏بن اسيد و ولايت مكه.

رسول اكرم عتاب‏بن اسيد را كه بيست و يك سال داشت، والى مكه ساخت. و امر فرمود با مردم نماز بگزارد. عتاب بن اسيد اولين امرى بود كه پس از فتح مكه در مكه‏نماز جماعت اقامه كرد. [21]


ب: مصعب بن عمير و تعليم قرآن در مدينه.

اسعدبن زراره و زكوان‏بن عبد قيس از قبيله خزرج در مكه خدمت رسول اكرم(ص) رسيدند و پس از پذيزش اسلام، از حضرت خواستند كسى را با آنها به مدينه بفرستد تا به مردم قرآن بياموزد و آنان را به آئين اسلام دعوت كند. پيغمبر اكرم(ص) به مصعب‏بن عمير، كه جوانى نورس مى‏نمود و بيشتر قرآن را فراگرفته بود، امر فرمود همراه آنان به سوى مدينه حركت كند. مصعب به مدينه رفت و ماموريتش را بخوبى انجام داد. او اولين كسى بود كه در مدينه نماز جمعه و جماعت برگزار كرد. اسيدبن خضير و سعدبن معاذ به وسيله او مسلمان شدند. او در جنگ بدر در ركاب پيغمبر اكرم(ص) بود. در جنگ احد پرچم مخصوص پيامبر را در دست داشت و در همان جنگ به شهادت رسيد. [22]


ج: اسامه بن زيد و فرماندهى لشكر.

پيامبر اكرم(ص) در روزهاى پايانى زندگى‏اش مسلمانان را براى جنگ با روم بسيج كرد. افسران ارشد و بزرگان مهاجر و انصار و شيوخ عرب در آن سپاه حاضر بودند. پيغمبر(ص) براى مشاهده سپاه به خارج شهر رفت و با آنكه بزرگان حضور داشتند، اسامه‏بن زيد را به فرماندهى برگزيد. برخى بر اين انتخاب اعتراض كردند و ناخشنود شدند. رسول اكرم(ص) از شنيدن سخنان آنان خشمگين شد. منبر رفت و پس از ستايش خداوند فرمود: مردم، اين چه سخنى است كه بعضى شما در باره فرماندهى اسامه مى‏گوييد؟ اگر شما امروز به فرماندهى اسامه معترضيد پيشتر در باره فرماندهى پدرش نيز اعتراض كرديد. به خداوند سوگند، ديروز زيدبن حارثه براى فرماندهى لشكر شايسته بود و امروز فرزندش اسامه شايستگى دارد. بايد همه شما از او اطاعت كنيد. [23]


3. روش محبت و رفاقت.

محبت داروى بى‏نظير بسيارى از دردهاست. محبت بسيارى مشكلات عاطفى و اجتماعى را از ميان مى‏برد. محبت موثرترين شيوه تربيتى‏است. جوان كانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. [24]ايجاد رابطه عاطفى و صميمى در تربيت او بسيار سودمند است. درطريق تربيت، تندى، سختگيرى و فشارهاى روانى نه تنها مفيد نيست، بلكه سبب رنجش جوان و لجاجت بيشتر او مى‏شود. جوانى،بويژه آغاز آن، زمان دوستى و دوست‏يابى است و جوان شديدا ازدوستان خود تاثير مى‏پذيرد. اين ويژگى ايجاب مى‏كند كه والدين فرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح يارى كنند و مهمتراينكه خود براى او دوستى صميمى باشند، آنها بايد ضمن انجام دادن وظيفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صميمى براى جوانشان باشند. محبت و رفاقت صميمانه با فرزند چنان مهم است كه امام‏صادق(ع) آن را راه درست تربيت در هفت ساله سوم زندگى مى‏داند. آن حضرت مى‏فرمايد: بگذار فرزندت هفت سال بازى كند؛ هفت سال اورا با آداب و روشهاى مفيد تربيت كن و در هفت سال سوم مانند دوست صميمى با وى همراه باش.» [25]


4. روش موعظه.

موعظه از شيوه‏هاى موثر در تربيت فرزندان جوان است. اگر اندرز با منطق و عطوفت همراه باشد، بسيار موثر و كارساز است. معصومان(عليهم السلام) از اين شيوه بسيار بهره مى‏بردند؛ براى مثال امام سجاد(ع) به فرزندش چنين اندرز مى‏دهد:

فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشين نشوى، سخن نگويى و در مسافرت دوستى نكنى. فرزند عرض كرد: پدرجان، آنان كيانند؟

حضرت فرمود: از همنشينى با دروغگو بپرهيز؛ زيرا او مانند سراب است، دور را نزديك و نزديك را دور جلوه مى‏دهد. از رفاقت با گناهكار ولاابالى اجتناب كن؛ زيرا او تو را به يك لقمه يا كمتراز آن مى‏فروشد. از دوستى با بخيل بپرهيز؛ زيرا او درضرورى‏ترين وقتها از يارى‏ات سرباز مى‏زند. از رفاقت با احمق اجتناب كن؛ چون در پى‏سود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانى زيان مى‏رساند. از مصاحبت با آن كه قطع رحم كرده بپرهيز؛ زيرا در كتاب آسمانى مورد لعن و نفرين قرار گرفته است. [26]

على(ع) نيز فرزندش امام حسين(ع) را چنين موعظه كرده است: فرزندم، تو رابه تقواى الهى، در نيازمندى و بى‏نيازى، و سخن حق، هنگام خشنودى و خشم، و ميانه‏روى، در فقر و بى‏نيازى، و عدالت، دررفتار با دوست و دشمن، و كار و تلاش، هنگام نشاط و بى‏حالى، وخشنود بودن از خداوند، در سختى و گشايش و... سفارش مى‏كنم. [27]


5. روش احترام به شخصيت.

جوان براى شخصيت خود اهميت بسيار قائل است، هر نوع كم توجهى را بى‏احترامى به شخصيت خود مى‏داند. و چه بسا واكنش نشان مى‏دهد. احترام به شخصيت جوان در تربيت او بسيار موثر است. اگر جوان خود را بى‏مقدار و حقير بشمارد، احساس كند در نظر ديگران اعتبار و جايگاهى ندارد و نزد ديگران از احترام و ارزش برخوردار نيست، تلاش در جهت رشد و تربيت خود را بى‏ثمر مى‏داند و چه بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى‏دهد.امام هادى(ع) مى‏فرمايد: «از شر كسى كه خود را خوار مى‏داند،ايمن مباش.» [28]

مشورت كردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست؛ زيرا سبب مى‏شود بيشتر براى خود ارزش قائل شود، بيشتر احساس مسووليت كند و در نتيجه در راه تربيت خود بيشتر بكوشد. رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: فرزندم آدمى در هفت سال اول آقا و سرور والدين است، در هفت سال دوم بنده فرمانبردار و در هفت سال سوم وزير و مشاور آنان شمرده مى‏شود. [29]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پى‏نوشتها:


[1]. الحديث، ج 1، ص 349.

[2]. يوسف، آيه 97 و 98.

[3]. همان، آيه 92.

[4]. بحار، ج 12، ص 280، ح 57.

[5]. همان، ج 7، ص 305، ح 78.

[6]. كنز العمال، ج 15، ص 776.

[7]. بحار، ج 71، ص 353، ح 28.

[8]. همان، ج 1، ص 214، ح 16.

[9]. ميزان الحكمة، ج 5، ص 8.

[10]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 194، ح 1.

[11]. ميزان الحكمه، ج 5، ص 8.

[12]. كنز العمال، ج 4، ص 217.

[13]. ميزان الحكمه، ج 5، ص 6.

[14]. بحار، ج 72، ص 105،(پاورقى).

[15]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 625.

[16]. گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 129.

[17]. همان، ص 132.

[18]. ميزان الحكمه، ج 5، ص 6.

[19]. گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 136.

[20]. همان.

[21]. بحار، ج 100 ص 92- 94.

[22]. همان، ص 89.

[23]. همان، ص 344 و 345.

[24]. همان، ص 21- 23.

[25]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 194 و 195.

[26]. گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 457.

[27]. تحف العقول، ص 64.

[28]. همان، ص 483.

[29]. گفتار فلسفى جوان ج 1، ص 441.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 16:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس